![]() | ||
![]() |
مقالات | سخنراني ها | شبکه سلام | موبايل | انتشارات | محصولات نرم افزاري | ليست پاسخ ها |
![]() |
تاريخ: 27 آبان 1391 |
![]() |
|
چرايى گريه و سوگوارى | ||
فهرست مطالب سيره رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم 1 - عزادارى براى عبدالمؤمن ( م 346 ق. ) 2 - عزادارى براى جوينى ( م 478ق. ) 3 - عزادارى براى ابن جوزى ( م 597 ق. ) بسم اللّه الرحمن الرحيم درآمد گريستن بر مرده و همچنين سوگوارى و عزادارى بر او امرى برخاسته از احساس پاك و روح لطيف آدمى است. اسلام ضمن تاييد گريه، بر آن تاكيد نموده است، سيره رسول گرامى صلي الله عليه و آله و سلم و همچنين سيره و منش اصحاب بزرگ ايشان تاييدى براين مدعاست. اين دفتر، باختصار درپى تبيين روايى گريستن و عزادارى است و در اين راستا، ضمن ارائه سيره پيامبر و اصحاب، نمونههايى از گونههاى ماتم سرايى در تاريخ اسلام را تقديم داشته، به نقد و بررسى روايات تحريم گريه مىپردازد. نجم الدين طبسى توصيه بر گريه گريستن بر درگذشتگان و عزادارى بر ايشان امرى برخاسته از احساس است و هر مصيبت زده ايى را به سمت خود مىكشاند. رسول گرامى اسلام حضرت محمد مصطفى صلي الله عليه و آله و سلم چنين امرى را سزاوار و شايسته دانسته، بر گريه كردن توصيه مىفرمود. اسامه بن زيد مىگويد: روزى فرزند دختر پيامبر درگذشت، دختر غم ديده آن حضرت، اين واقعه را به پدر خبر داد و از ايشان درخواست حضور نمود. رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم نيز به همراه سعد بن عباده، معاذ بن جبل، ابى بن كعب، زيد بن ثابت و جمعى از ياران به منزل دختر غم ديده خويش رفت، پيامبر مهربان كودك را در بغل گرفت و بشدت گريست و اشكان مبارك سرازير گشت؛ سعد با مشاهده گريه پيامبر، با تعجب پرسيد: چرا گريه مىكنيد؟! رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در پاسخ چنين فرمود: « رحمة يجعلها فى قلوب عباده، انما يرحم اللَّه من عبادة الرحماء؛ ترحم بر اين كودك است كه خداوند در دل بندگان خود رحمت قرار مىدهد، و خداوند بندگان رحيم خود را مورد رحمت قرار مىدهد. » سنن النسائى، ج 4، ص 22، صحيح بخارى، ج 1، ص 223. پس از پايان نبرد احد رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم راهى شهر مدينه شد، در آن هنگام زنان انصار در سوگ شهداى خويش مىگريستند. پيامبر با شنيدن مويه عزاداران، از شهادت و غربت عمويش حمزه ياد كرد و فرمود: « و لكن حمزة لا بواكى له؛ اما عمويم حمزة گريه كنندهاى ندارد. » پيامبر پس از اندكى استراحت، صداى ناله زنان انصار را شنيدند كه براى حمزه مىگريستند. ابن عبدالبر مىگويد: تا به امروز زنان انصار پيش از گريه بر مردگان خويش، نخست بر حمزه مىگريند. الاستيعاب، قرطبى، ج 1، ص 275؛ مسند احمد، ج 2، ص 40؛ شفاء الغرام، ج 2، ص 347. همچنين پس از كشته شدن جعفر پسر ابى طالب در نبرد موته، پيامبر به خانه او رفت و با حضور خويش تسلى دل خاندان او گرديد، آن حضرت به هنگام خروج چنين فرمود: « على مثل جعفر فلتبك البواكى؛ سزاوار است بر مثل جعفر گريستن، پس گريه كنندگان بر همچون جعفر بگريند. » انساب الاشراف، بلاذرى، ج 2، ص 298. ديدگاههاى افراطى و دور از احساس و عاطفه كه با گريه كردن مخالفت مىكردند در نزد پيامبر جايگاهى نداشت و آن حضرت در برابر آن موضعگيرى مىفرمود؛ به گفته مورخان: روزى رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در تشييع جنازه يكى از مسلمانان حضور يافتند و عمر نيز به همراه ايشان حركت كرد. عمر تا صداى گريه زنان را شنيد برآشفت و آنان را از گريستن نهى كرد! رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم رو به عمر كرده، چنين فرمود: « يا عمر! دعهُنَّ، فان العين دامعة و النفس مصابة و العهد قريب؛ اى عمر! كارى به آنان نداشته باش، بگذار بگريند، همانا كه چشم گريان است و نفس مصيبت زده است و پيوند با تازه درگذشته بسيار نزديك. » مستدرك حاكم، ج 1، ص 381؛ مسند احمد، ج 2، ص 323، كنز العمال، ج 15، ص 621. سيره رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم گريه در غم و اندوه از دست رفته را مىتوان در آيينه حيات پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم ديد؛ مورخان گونههاى مختلفى از گريستن آن حضرت را در فقدان خويشان و ياران عزيزش روايت كردهاند؛ از جمله مىتوان به موارد ذيل اشاره كرد: الف - گريه بر عبدالمطلب پس از درگذشت حضرت عبدالمطلب، حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم بر جد عزيزش گريست؛ ام ايمن مىگويد: « أَنا رأيت رسول اللَّه يمشى تحت سريره و هو يبكى؛ من پيامبر را ديدم كه در پى جنازه عبدالمطلب راه مىرفت در حاليكه مىگريست. » تذكرة الخواص، ص 7. ب - گريه بر ابوطالب درگذشت حضرت ابوطالب، عموى با ايمان و حامى عزيز پيامبر، نيز بر آن حضرت بسيار گران آمد، حضرت على ( ع ) مىفرمايد: چون خبر رحلت پدرم ابوطالب را به پيامبر دادم، ايشان گريست و آنگاه فرمود: « اذهب فاغسله و كفّنه و واره غفراللَّه له و رحمه؛ او را غسل دهيد و كفن كنيد و به خاك بسپاريد، خداوند او را بيامرزد و مورد رحمت خويش قرار دهد. » الطبقات الكبرى، ابن سعد، ج 1، ص 123. ج - گريه بر آمنه روزى پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم قبر مادر عزيز خود آمنه را در ابواء زيارت كرد. به گفته مورخان، آن حضرت در كنار قبر مادر گريست و همراه خود را نيز به گريستن انداخت. المستدرك، ج 1، ص 357؛ تاريخ المدينة، ابن شبّه، ج 1، ص 118. د - گريه بر ابراهيم ابراهيم تنها پسرى بود كه در مدينه نصيب رسولخدا صلي الله عليه و آله و سلم شد، اما در يك سالگى درگذشت و پدر را در غم فقدان خويش به سوگ نشاند. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم در ماتم فرزندش گريست، و در برابر پرسش ياران كه از علت گريه پيامبر بر مرده جويا شده بودند، چنين پاسخ فرمود: « تدمع العينان و يحزن القلب و لانقول مايسخط الربّ؛ اشك چشم جارى مىشود و دل غمگين مىگردد، ولى سخنى كه خدا را به سخط و غضب آورد بر لب نمىآورم. » العقد الفريد، ج 3، ص 19. ه - گريه بر فاطمه بنت اسد فاطمه بنت اسد، همسر حضرت ابوطالب و مادر حضرت على ( ع )، در نزد پيامبر بسيار محبوب بود، همو در سرپرستى رسولخدا صلي الله عليه و آله و سلم بسيار اهتمام ورزيد. چون فاطمه در سال سوم هجرى درگذشت، پيامبر كه او را همچون مادر خويش مىدانست از رحلتاش بسيار اندوهناك شد و گريست، مورخان مىگويند: « صلّى عليها و تمرغ فى قبرها و بكى؛ پيامبر بر او نماز خواند و در قبرش خوابيد و بر او گريست. » ذخائر العقبى، ص 56. و - گريه بر حمزه حمزه فرزند عبدالمطلب، از چهرههاى برجسته و قهرمان اسلام بود كه در نبرد احد به شهادت رسيد. رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در شهادت عموى خويش بسيار غمگين شد و او را سيدالشهداء ناميد و در فراقش گريست: « لمّا رأى النبى حمزة قتيلا، بكى فلمّا راى ما مثّل به شهق؛ پيامبر چون پيكر خونين حمزه را يافت گريست و چون از مثله كردن او آگاهى يافت با صداى بلند گريه سر داد. » السيرة الحلبية، ج 2، ص 247. ز - گريه بر ياران فقدان برخى از ياران همراه، نيز قلب پيامبر را مىآزرد و اشك مباركش را جارى مىساخت؛ رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در حالى كه بر مرگ عثمان بن مظعون مىگريست، بر پيكر بى جان او بوسه زد. « ان النبى قبّل عثمان بن مظعون و هو ميت و هو يبكى ». المستدرك على الصحيحين، ج 1، ص 261؛ السنن الكبرى، ج 3، ص 407. همچنين آن حضرت پس از غزوه حمراء الاسد، به ديدار خانواده سعد بن ربيع، يكى از شهداى نبرد احد رفت و در آن جا از حماسه و جانبازى سعد ياد كرد، خانواده سعد نيز با شنيدن سخنان پيامبر مىگريستند، رسول خدا نيز گريه كرد و آنان را از گريستن نهى نفرمود. « فجلسنا و رسول اللَّه صلي الله عليه و آله و سلم يحدِّثنا عن سعد بن ربيع، يترحّمُ عليه و يقول لقد رأيتُ الأَسنَّة شرعت اِليه يومئذٍ حتّى قُتِل فلما سمع ذلك النسوة، بكين فدمعت عينا رسول اللَّه، و ما نهاهن عن شىء ». المغازى، ج 1، ص 329. * * * مَنِش اصحاب در ميان ياران و اصحاب پيامبر، گريستن و سوگوارى بر درگذشته امرى رايج بود، در تاريخ نمونههاى بسيارى از سوگوارى اصحاب بر درگذشتگان خود را ثبت كردهاند؛ به عنوان مثال مىتوان به موارد ذيل اشاره كرد: به گفته سعيد بن مسيب، به هنگام فوت رسول گرامى اسلام، شهر مكه از شدت ناله و گريه مردم به لرزه درآمد. « لما قبض النبىصلي الله عليه و آله و سلم ارتجت مكة بصوت ». اخبار مكة، فاكهى، ج3، ص 80. عايشه مىگويد: « پس از فوت رسولخدا صلي الله عليه و آله و سلم برخواستم و ( در سوگ پيامبر ) به همراه ساير زنان بر صورت و سينه مىزديم. » « و قمتُ التدم ( اضرب صدرى ) مع النساء و اضرب وجهى ). السيرة النبوية، ج 4، ص 305.
« عن أبى عثمان: اتيتُ عمر بنعى النعمان بن مقرن، فجعل يده على راسه و جعل يبكى ». المصنف ابن أبى شيبة، ج 3، ص 175. پس از مرگ عمر، چون ابن مسعود كنار قبر وى ايستاد، براى او گريست. « فوقف ابن مسعود على قبره يبكى ». العقد الفريد، ج 4، ص 283. * * * افسانه تحريم گروهى از عالمان اهل سنت، سوگوارى و گريه بر درگذشتگان را تحريم كرده و بر خلاف توصيه و روش نبى اسلام صلي الله عليه و آله و سلم و شيوه اصحاب با آن مخالفت كردهاند. بى شك با نگاه و تامل به مستندات گفتههاى آنان، تحريم و ممنوعيت عزادارى افسانهاى بيش نخواهد بود. موضوع تحريم سوگوارى و پاسخ آن را در دو پرتو و يك نتيجه به نظاره مىنشينيم: پرتو اوّل مخالفان گريه و عزادارى، روايات چندى را در ممنوعيت گريه و عزادارى برشمردهاند؛ از جمله: 1 به پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم اين سخن را نسبت دادهاند كه مرده به جهت گريه و شيون بازماندگان در قبر عذاب مىشود: « الميّت يعذب فى قبره بما نيح عليه. » صحيح بخارى، ج 1، ص 223، كتاب الجنائز؛ صحيح مسلم، ج 3، ص44، كتاب الجنائز؛ جامع الاصول، ج 11، ص 99، شماره 857. « ان الميّت ليعذب ببكاء اهله عليه. » همان. 2 به گفته سعيد بن مسيب، عايشه به هنگام فوت پدرش ابوبكر، مجلس سوگوارى برپا نمود. چون خبر آن به عمر رسيد، وى دستور داد تا از آن جلوگيرى كنند. اما عايشه از دستور خليفه سرپيچى كرد. در واكنش، عمر، هشام بن وليد را مامور ساخت تا نزد عايشه رفته و با زور شلاق از نوحه و گريه عزاداران جلوگيرى نمايد. زنان چون از ماموريت هشام آگاه شدند، مجلس را ترك كرده و پراكنده شدند. آنگاه عمر اين سخن را خطاب به آنان گفت: « تردن ان يعذب ابوبكر ببكائكن! ان الميت يعذب ببكاء اهله عليه؛ مىخواهيد با گريه خود ابوبكر را عذاب كنيد! همانا مرده با گريه نزديكان خويش عذاب مىشود. » صحيح الترمذى، رقم 1002. 3 اين سخن نيز از عايشه نقل شده است كه گفت: با رسيدن خبر شهادت جعفر بن ابى طالب، زيد بن حارثه و عبدالله بن رواحه، آثار حزن و اندوه در سيماى پيامبر اكرم نمايان شد. من از گوشهاى او را كه نشسته بود نظاره مىكردم. در آن حال مردى به حضور ايشان رسيد و گفت: اى رسول خدا! زنان بر جعفر گريه مىكنند! پيامبر در واكنش به او فرمود: « فارجع اليهن فاسكتهن، فان ابين فاحث فى وجوههن التراب؛ برگرد و آنان را ساكت ساز، اگر آرام نشدند خاك بر صورتشان بپاش!. » المصنف، ابن ابى شيبة، ج 3، ص 265. 4 از نصر پسر ابى عاصم نقل است كه: شبى عمر صداى نوحه عزاى زنى را از يكى از خانههاى مدينه شنيد، بى درنگ وارد خانه شد و زنان را پراكند و زن نوحه سرا را با تازيانه خود مضروب كرد، به گونهاى كه روسرى او از سرش افتاد. همراهان خليفه با مشاهده اين صحنه به او گفتند: اى خليفه! موهاى زن نمايان شد. عمر در پاسخ چنين گفت: « أَجل، فلا حرمة لها؛ آرى، اين زن احترام ندارد. » كنزالعمال، ج 15، ص731. پرتو دوّم: در پاسخ به ادعاى تحريم، شايسته است تا روايات فوق را كه پيروان تحريم گريه و عزادارى بدان استناد كردهاند نقد و بررسى نماييم: 1 در آغاز مىتوان از ديدگاه عايشه ياد كرد؛ او روايات فوق را عارى از اعتبار مىدانست و آنها را نمىپذيرفت و به راويان آن نسبت فراموشى و اشتباه مىداد؛ نووى مىگويد: « روايات فوق از نظر عايشه پذيرفته نشده، او به راويان آن نسبت فراموشى و اشتباه مىدهد. زيرا خليفه دوم و پسرش عبداللَّه اين روايات را به صورت صحيح از پيامبر نگرفتهاند. چنانكه ابن عباس نيز مىگويد: اين روايات سخن خليفه است نه سخن پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم. » شرح النووى، ج 5، ص 308. در اين باره، يادكرد روايات ذيل شايسته است: الف ابن مليكه از ماجرايى ياد مىكند كه بر ساختگى بودن روايت تحريم گريه گواهى مىدهد؛ او مىگويد: يكى از دختران عثمان درگذشت، به همراه عبداللَّه بن عمر و عبداللَّه بن عباس در تشييع جنازه او شركت جستيم. در ميان آن دو نشسته بودم كه عبداللَّه بن عمر از گريه مردم شِكوه كرد و به فرزند عثمان چنين گفت: چرا مردم را از گريه باز نمىداريد؟ همانا از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم شنيدم كه مىفرمود: « مرده به خاطر گريه خويشانش عذاب مىشود » !. در آن حال، ابن عباس رو به ابن عمر كرده، گفت: « عمر گوينده اين حرف است ». زيرا هنگامى كه عمر بر اثر شدت زخم در بستر مرگ بود، صهيب نزد او آمد و بر باليناش گريه و ناله سر داد. عمر از اين عمل صهيب ناراحت شد و گفت: آيا بر من گريه مىكنى، در حاليكه پيامبر فرموده است كه مرده به دليل گريه نزديكانش در عذاب خواهد بود! او در ادامه چنين بيان داشت: پس از درگذشت عمر، اين سخن وى را براى عايشه بازگو كردم، وى در پاسخ چنين بيان داشت: « رحم اللَّه عمر، واللَّه ما حدث رسول اللَّه، ليعذب.. و لكن رسول اللَّه صلي الله عليه و آله و سلم قال: ان اللَّه ليزيد الكافر ببكاء اهله عليه؛ خدا عمر را رحمت كند! سوگند به خدا كه هرگز پيامبر چنين سخنى را بر لب نياورده است، بلكه ايشان چنين بيان داشت: خداوند عذاب كافر را با گريه بستگانش افزون مىكند. » عايشه سپس سخن خود را با اين جمله پى گرفت: « حسبكم كتاب اللَّه و لا تزر وازرة وزر اخرى؛ فاطر، آيه 18. قرآن شما را در اين باره كفايت مىكند كه فرمود: هيچكس گناه ديگرى را به دوش نمىكشد. » آنگاه ابن عباس بر اين جمله تاكيد كرد كه پروردگار مىخنداند و مىگرياند. روايت گر اين ماجرا مىگويد: چون سخن ابن عباس به پايان رسيد، عبداللَّه بن عمر سكوت كرد و سخنى نگفت. مسند احمد، ج 1، ص 41؛ جامع الاصول، ج 11، ص 99. ب روزى در حضور عايشه، سخنى از اين گفته عبداللَّه بن عمر به ميان آمد كه به نقل از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم مىگويد: ميت با گريه خويشانش در قبر عذاب مىشود! عايشه در واكنش چنين گفت: « ذهل ابن عمر! انما قال رسول اللَّه صلي الله عليه و آله و سلم انه ليعذب بخطيئته و ذنبه و انّ اهله ليبكون عليه الان؛ فرزند عمر فراموش كرده است، بلكه رسول خدا چنين فرمود: مرده در قبر به خاطر گناهانش عذاب مىشود، در حالى كه نزديكانش نيز در آن هنگام براى وى مىگريند. » شرح النووى، ج 5، ص 308. ج عايشه در فرازى ديگر مدعى است: « انكم لتحدثون عن غير كاذبين و لا مكذوبين و لكن السمع يخطى؛ عمر و فرزند او عبداللَّه، از روى عمد و آگاهى نسبت دروغ به رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم ندادهاند، بلكه حديث را از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم اشتباه شنيدهاند. » مسند احمد، ج 1، ص 42؛ جامع الاصول، ج 11، ص 93، شماره 8563. د همچنين عايشه از اين حكايت ياد مىكند كه: روزى رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم از كنار قبرى عبور مىكرد، بازماندگان آن مرده را ديد كه بر او مىگريند، آنگاه اين سخن را بر زبان جارى ساخت: « كسى سنگينى عمل ديگرى را بر دوش نمىكشد ». صحيح بخارى، ج 1، ص 223؛ ارشاد السارى، ج 2، ص 404. 2 روايتى كه به جلوگيرى پيامبر از گريه منسوبان جعفر بن ابى طالب اشاره داشت نيز عارى از واقعيت است؛ زيرا: الف اين روايت با روايات ديگرى كه از ترغيب پيامبر اكرم بر گريه كردن حكايت داشت، در تعارض است. سنن النسائى، ج 4، ص 19؛ مسند احمد، ج 2، ص 323؛ المستدرك على الصحيحين، ج 1، ص 381. ( به روايات ذكر شده در بخش سيره رسول اللَّه صلي الله عليه و آله و سلم رجوع شود ). ب در سند روايت فوق، شخصى بنام « محمد بن اسحاق بن يسار بن خيار » وجود دارد، كه در نزد محدثان اهل سنت و علماى علم رجال آن طايفه مورد اعتنا نيست و آنان روايات ذكر شده توسط او را « ضعيف » و « جعلى » مىدانند. عن ابن نمير: انه يحدث عن المجهولين احاديث باطلة. و عن احمد: يشتهى الحديث فياخذ كتب الناس فيضعها فى كتبه. و عنه ايضا: كان ابن اسحاق يدلّس. و عن ابى عبداللَّه: كان لايبالى عن من يحكى. و عنه ايضا: ليس بحجة. و عن احمد: لم يكن يحتج به فى السنن. و عن يحيى بن معين: ليس بذاك، ضعيف. و عنه ايضا: سقيم ليس بالقوى. و عن النسائى: ليس بالقوى. ر. ك: تهذيب الكمال، ج 16، ص 80 -70. 3 روايت ذكر شده از « نصر بن ابى عاصم » نيز دستخوش ضعف بوده و به علل ذيل بدان نمىتوان استناد كرد: الف سند آن روايت ضعيف است، زيرا در ميان راويان فردى بنام « ابراهيم بن محمد بن ابى يحيى » به چشم مىخورد و عالمان نامدار اهل سنت او را دروغگو، جعل كننده حديث و شخصى غير قابل اعتماد دانستهاند. قال احمد: كل بلاء فيه. و قال ايضا: لايكتب حديثه، ترك الناس حديثه، كان يروى احاديث منكرة، لا اصل لها، و كان يأخذ احاديث الناس يضعها فى كتبه. و قال بشر بن المفضل: سألت فقهاء اهل المدينة عنه، فكلهم يقولون: كذّاب. و قال النسائى: ليس بثقة و لايكتب حديثه. ر. ك: تهذيب الكمال، ج 1، ص 420. ب نسبت چنين ماجراى ناشايستى به خليفه مسلمين باوركردنى نيست و مىتوان آن را از واقعيت دور دانست، زيرا چگونه ممكن است كه عمر به خانه يك زن نامحرم حمله كند و او را با تازيانه مضروب سازد، به گونهاى كه روسرى زن از سرش بيفتد، و خليفه در واكنش به اعتراض ياران خود، آن زن را غير قابل احترام بپندارد! و خاطره تلخ يورش به خانه وحى را در ذهنها تجديد كند. ج در صورت صحت ماجراى فوق، آيا سؤال مطرح مىشود كه: آيا عملكرد و فعل عمر حجت است؟ با وجود آن كه او ادعاى عصمت نداشته است و ديگران نيز چنين منقبتى را براى او ذكر نكردهاند. غزالى، عالم برجسته سنى، حجت بودن قول عمر و ابوبكر را وهمى بيش ندانسته است. فقال: الاصل الثانى من الاصول الموهومة: قول الصحابى، و قد ذهب قوم الى ان مذهب الصحابى حجة مطلقا، و قوم الى انّه الحجة ان خالف القياس، و قوم الى ان الحجة فى قول ابى بكر و عمر خاصة لقوله اقتدوا باللذين بعدى، و قوم الى ان الحجة فى قول الخلفاء الراشدين اذا اتفقوا. و الكل باطل عندنا، فانّ من يجوز عليه الغلط و السهو، و لم تثبت عصمته عنه فلا حجة فى قوله، فكيف يحتج بقولهم مع جواز الخطاء. المستصفى، ج 1، ص 260؛ دراسات فقهية فى مسائل خلافية، ص138. د بى شك رفتار خليفه در راستاى سنت پيامبر نبوده است، آنچه كه ما را به اين ادعا رهنمون مىسازد آن است كه آن حضرت در حديثى او را از مقابله با گريه كنندگان باز داشت و فرمود « يا عمر! دعهن » مسند احمد، ج 2، ص 323.. و همچنين عايشه در اين مساله خاص به عمر نسبت خطا و فراموشى داده است. المجموع للنووى، ج 5، ص 308. با درنگ و تأمل در روايات فوق، ريشه ادعاى نهى و تحريم گريه و عزادرى بر مردگان، به عمر و فرزندش باز مىگردد. اگر با نگاه خوش بينانه به سخن عايشه بنگريم و « اشتباه در فهم » و يا « خطا در نقل » فرمايش پيامبر بپذيريم، به اين نكته خواهيم رسيد كه: رسول گرامى اسلام هرگز از سوگوارى و گريستن بر مرده مسلمان نهى نفرموده است و روايات عذاب دادن ميت به مرده كافر اشارت دارد و شامل مردگان مسلمان نمىشود. | ||
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: محب آل البيت -
تاريخ: 14 بهمن 87
من با اجازه شما بهترين دلايل را مي اورم براي كساني كه مگويند چرا براي امام حسين گريه مكنيد و كساني كه حضرت فاطمه را از گريه كردن منع كردند پدر حضرت يوسف حضرت يعقوب كه پيامبربودند از بس كه گريه كرد نابيينا شد حضرت زين العابدين مگويند هر وقت نام حسين را مشنود يا به ياد مي اورد گريه مكرد با اين حساب او اگر هر روز يك بار اب بخورد و امام حسين را ذكر ميكرد گريه مكرد و ال البيت هر وقت اب مخوردند امام حسين را ذكر مكرند با اين حساب امام سجاد هر روز براي امام حسين گريه ميكرد. آيا با نظر من موافق هستيد |
2 |
نام و نام خانوادگي: محب آل البيت -
تاريخ: 14 بهمن 87
نظر قبلي كه با نام 1 بود متعلق به محب ال البيت ميباشد |
3 |
نام و نام خانوادگي: عمر معاويه از امارات -
تاريخ: 06 فروردين 89
سلام عليكم خسته نباشيد جناب اقاي قزويني تو را بخدا جواب اين سوال من رو فقط وفقط خودت بنويس و بده ميخوام ببينم چرا شما اين 2 پير رو دوست نداريد مگه در حديث نداريم كه اينها سيدا كهول اهل الجنه؟پس چرا؟؟؟ايا مولوي ها بما دروغ ميگويند يا اينكه شما فكر ميكنيد ما بي سواديم البته ما كتابهاي شما را نميخوانيم چون در ان به سيد پيرهاي بهشت توهين شده ما البته چون ميدانيم حق هستيم اصلا خيلي از كتابهاي خودمان رو هم نميخونيم چون گمراه كننده هست مثل كتابهاي مولوي سربازي جواب نظر: با سلام دوست گرامي به اين سوال شما در سايت پاسخ داده شده است : http://www.valiasr-aj.com/lib/book101/02.htm#7 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
4 |
نام و نام خانوادگي: (عمر معاويه بخواند) -
تاريخ: 07 فروردين 89
جناب عمر معاويه!!!از امارات سلام. برادرم سيدا کهول اهل الجنة در مقابل روايت سيدا شباب اهل الجنة(از روي حسد و کينه) ساخته شده . وگرنه تو بهشت پير وپاتال نيست که بخواد سيد و سرور داشته باشه . همه جوون شدن و سالم و شاداب . به خدا قسم که مولوي عقايدش اشتباه بوده. آدماي بزرگ اشتباهاشونم بزرگه . |
5 |
نام و نام خانوادگي: عمر معاويه از امارات -
تاريخ: 16 فروردين 89
سلام برادران اهل تشيع oashena@gmai.com خواهش ميكنم من رو از راهنمايي دريغ نكنين تعدادي ميشناسم شيعه شدن ميترسم گمراه باشم قسمتان ميدم با من در ارتباط باشيد جواب نظر: با سلام دوست گرامي هر نظر و اشكالي در مورد شيعيان داريد ، ميتوانيد در بخش طرح پرسش يا بخش نظرات سايت ، مطرح كنيد تا به شما پاسخ داده شود . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
6 |
نام و نام خانوادگي: کميل -
تاريخ: 16 فروردين 89
از برادرم آقاي مومن عبدالله تمنا ميکنم با آقاي عمر معاويه از امارات در تماس باشند. التماس دعا |
7 |
نام و نام خانوادگي: کميل -
تاريخ: 16 فروردين 89
داشتم به اين فکر ميکردم کسي که با امام زمانش ارتباط عاطفي نداره به چه اميدي زنده ست؟ اگه در زمان امام هادي (ع) و يا ديگر معصومان زندگي ميکرديم صبح که از خواب بيدار ميشديم با چه شور و احساسي به منزل آن عزيز براي پابوسي ميرفتيم . اگر مشکلي داشتيم اولين کسي که با او درددل ميکرديم آن عزيزتر از جان بود . مگر نه اينست که ائمه فرموده اند مهدي (عج) در ميان مردم رفت و آمد ميکند بطوريکه گاهي لباسش به لباس مردم برخورد ميکند؟ پس چرا با او دوستي نکنيم؟ و حسن اولئک رفيقا . به راستي که اگر سني ها يک بار حلاوت سلام بر مهدي آل محمد (ص) را بچشند هرگز از او دل نخواهند کند. کاش جوانان سني اشتباه گذشتگانشان را تکرار نکنند. کاش با مولايشان آشتي کنند. کاش بهشت را بخرند. |
8 |
نام و نام خانوادگي: عمر معاويه از امارات -
تاريخ: 17 فروردين 89
برادران عزيزم چرا الكي و بدون مدرك حرف ميزنيد ازتون خواهش ميكنم فقط از بخاري و مسلم و كتابهاي معتبر ما روايتي بيارن كه امام مهدي غايب هست ما هم منتظرش هستيم اما ايشون در اخرالزمان بدنيا مياد مگه ميشه يك انسان بيش از 1100سال عمر كنه البته با اجازه الله هر چيزي ممكنه ولي يه جاي كار ميلنگه البته من هم با اقاي ملازاده مخالفم چون ايشون توهين زياد ميكنن اما بهرحال ايشون يك عالم بزرگ هستن چه بسا كه فردا كتاب ايشون هم مثل برخي از صحاح مطرح و بزرگ بشه.شما بريد كانال وصال يا صفا نگاه كنيد البته چون توهين ميشه و بعضي حرفاشون غيرصحيح هست ميدونم اما بهرحال با متانت جواب شبهه ها رو ميدن من قبول دارم حضرت عمر روز سقيفه اشتباه كرد كه مولاتنا فاطمه رض را زد اما اگه بخواطر اشتباه ايشون جهنمي هستند اي برادرم كه هما ما به جهنم خواهيم رفت.اي برادرم جناب اقاي سيد بزرگوار قزويني اي برادران الله ميداند من باشما مشكل ندارم دوستان شيعه دارم در امارات گاهي باانها بحث ميكنم در بسياري از موارد قانع ميشوم وبسياري نه حتي من مسيحي ميشناسم سني شد ولي بعدا شيعه شد.من خاك پاي حضرت علي رض هستم بخدا دوستش دارم چون عزيز پيغمبر هست وامام احمد هم ميگه كه افضل صحابه بوده چرا به ابوبكر توهين ميكنيد مگه حضرت صادق ره نميگه هر كس ابوبكر را صديق نخواند خداوند كلامش را در قيامت تصديق نكند مگه امام زين العابدين ره نميگه خدايا بيامرز صحابه را ايا در اونجا گفت كه همه را بيامرز بجز ابوبكر و عمر و عثمان و طلحه و زبير را.در خطبه ي شقشقيه ميگويند كه حضرت عثمان يك پايش در اشپزخانه ويك پايش در دستشويي بوده ايا اين ميتواند از كلام مولانا علي رض باشد؟شايد به خاك سپردن فاطمه زهرا رضبخاطر اين بود كه حضرت ابوبكر بسيار ايشون رو دوست داشت و ميترسيدند كه اگه قبرش را بفهمد هر روز براي زيارت برود و كار مملكت ناتمام بماند حضرت محمد فرمود اي كوه فقط من و صديق و 2شهيد بر روي تو هستيم برادران شيعه ام تفكر كنيد منتظر جواب هاي قانع مننده هستم وگرنه كه شرمنده شما هستم.جوابم را از اقاي قزويني ميخواهم...والسلام جواب نظر: با سلام 7- فرمودهايد « حضرت محمد فرمود اي كوه فقط من و صديق و 2شهيد بر روي تو هستيم »! راوي اين روايت چه كسي است ؟ آيا يكي از كساني كه بالاي كوه بوده است ؟! بهتر است كمي در مورد اين روايت در كتب اهل سنت و معني آن تحقيق كنيد ! |
9 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 18 فروردين 89
جناب عمر معاويه پزشک مخصوص ابوبکر نامش چه بود؟ يا علي |
10 |
نام و نام خانوادگي: عمر معاويه از امارات -
تاريخ: 18 فروردين 89
momen abdullahجناب اقاي يعني شما تا اين حد بي ادب هستيد |
11 |
نام و نام خانوادگي: محسن -
تاريخ: 18 فروردين 89
جناب عمر معاويه از امارات: در مورد اينكه نوشته ايد كه همه وارد جهنم مي شوند اين نكته را ياد آوري مي كنم كه ادامه آيه "ان منكم الا واردها..." را هم حتماً ببينيد كه مي فرمايد "ثم ننجي الذين التقوا و نذر الظالمين فيها جثيا..." يعني اينكه خلاصه فرق زيادي است بين وارد شدن مومنان به جهنم و بين وارد شدن آنان كه به حضرت زهرا (س) ظلم كردند. |
12 |
نام و نام خانوادگي: عقيل العزيز (عمر معاويه از امارات) بخواند. -
تاريخ: 18 فروردين 89
بسم الله القهار..........!!!!!!!! سلام عليکم بر شما برادر من. جناب ((عمر معاويه از امارات)) عزيز. !!! دوست گرامي و محترم. اين جمله ي شما که فرموديد: (سلام برادران اهل تشيع oashena@gmai.com خواهش ميكنم من رو از راهنمايي دريغ نكنين تعدادي ميشناسم شيعه شدن ميترسم گمراه باشم قسمتان ميدم با من در ارتباط باشيد.) بسيار عالي است. واقعا خرسندم که اين درک و درات را در شما ميبينم که حد اقل دنبال تحقيق هستيد و الکي انکار نميکنيد. و پيروي کور کورانه و بدون دليل و تعصب کور کورانه نداريد. ان شا الله با توجه به عقلتان و با توجه به قلبتان و با توجه به کتب موثق و دلايل و براهين متقن. هدايت شويد . و همين که لحظه اي شک کرديد و اين سوال را از خود پرسيدي که : ميترسم گمراه باشم .!!!!! کلي از راه رسيدن به قرب الي الله را طي نموده ايد. خداوند به حق رسول اکرم و آل پاکش شما و ما را هدايت کند. باز هم بسيار خوشحال و خرسند شدم که ديدم خود را با عناد به اوليا الله از رحمت الله دور نساخته ايد. اميد وارم بعد هدايتتان در بهشت برين در کنار سيد الشباب اهل الجنه شما را ببينم. بهشت طبق آيات و روايات پير ندارد و همگي در بهشت جوانند.(چشمانت را باز کن مومن.) يا الله جل جلاله. |
13 |
نام و نام خانوادگي: عمر امارات -
تاريخ: 19 فروردين 89
سلام..........ببين منظور از سيد پير هاي بهشت مثلا منظور اون كساني هستند كه در سن 80 نود به بالا ميميرن البته كه اونجا جوون هستند اما اينا سرور اونها هستند گفتيد ابوهريره گفته اين حديث از جيب ابو هريره هست ببينيد اين رو ابوهريره ميگه تا به ترف بطور غير مستقيم بگه كه اين حديث از رسول خدا ص چنانچه در اول حديث ميگه رسول خدا فرمود طرف كه بهش ميگه اين از رسول خداست ميگه نه اين از جيب منه يعني نه پس من اينو از جيب خودم در اوردم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟طرف حاليش نميشده منتظر جوابم جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- آيا ابوبكر و عمر در سن 80 يا 90 سالگي از دنيا رفتند ؟! ابوبكر طبق اقرار صريح علماي اهل سنت در 63 سالگي (همسن پيامبر در زمان رحلت) مرد ! كانت وفاة أبي بكر رضي الله عنه لثمان ليال بقين من جمادى الآخرة ليلة الثلاثاء وهو ابن ثلاث وستين سنة وهو الصحيح البته چون دائما لفظ شيخ را براي آن دو به كار مي بريد ، گمان كردهايد كه از دوران جواني پيرمرد بودهاند و لابد در سني بالاي 80 سالگي از دنيا رفتهاند ! جداي از اينكه سن 80 و 90 سالگي هم در مقايسه با سن پيامبران و صالحان امتهاي گذشته ، هيچ است ! 2- در مورد روايت ابوهريره آيا قبول داريد كه اين روايت بياعتمادي صحابه ، به روايات او را ثابت ميكند ؟! گروه پاسخ به شبهات |
14 |
نام و نام خانوادگي: عمر از امارت -
تاريخ: 24 فروردين 89
سلام خسته نباشيد.جناب قزويني لطف كنيد آن سوالات طولانيترم را كه چند روز پيش فرستادم نمايش داده وپاسخ دهيد عجيب است سوالات جديد را نشان ميدهيد اما قديميتر را نشان نميدهيد در حالي كه فكر نميكنم در آنتوهين يا چيز ديگري هم خداي ناكرده زبانم لال به كسي كرده باشم .يادتون باشه الاخوان سنه وشيعي...منتظرم جواب نظر: با سلام جناب آقاي عمر از امارات بزرگوار جناب دکتر قزويني روال اشراف بر کليات کار گروه پاسخ به شبهات و بخش هاي مختلف مؤسسه را دارند و بحث پاسخگويي به نظرات توسط برخي از دوستان در گروه پاسخ به شبهات انجام مي گردد. روال کار پاسخ به سؤالات و نظرات براساس مواردي که نياز به جواب داشته باشد توسط گروه پاسخ به شبهات براساس ليست طولاني که وجود دارد (نظرات و سؤالات بسياري که وجود دارد) زمان بيشتري مي برد طبيعي است که مواردي که نياز به پاسخ نداشته و يا توسط خود افراد به يکديگر پاسخگويي مي گردد (مشابه بحث انجمن ها) علني شده و الباقي با کمي تأخير (به خاطر بحث کنترل و پاسخگويي) علني خواهد شد والا به هيچ عنوان بحث توهين در نظرات حضرتعالي نيست وليکن به طور کلي موارد توهين (که فقط بحث فحاشي مدنظر است) به طور کل هيچ گاه علني نخواهد شد والسلام علي من التبع الهدي معاونت اطلاع رساني |
15 |
نام و نام خانوادگي: عمر از امارت -
تاريخ: 24 فروردين 89
ببينيد اين سوال ديگرم هست قبول دارم حضرت زهرا رض پشت در نشسته بود و اين دليل باز كردن در از طرف ايشون منابع رو در كتب نگاه كردم صحيح... اما چرا حضرت علي نبايد جلوي كسي كه به همسرش حمله ميكند حداقل جلوي او را بگيرد.اتحاد سر جاي خودش ولي بگوييد چرا نبايد جلويشان رابگيرد؟ببينيد به نظر من 3مورد اينجا پيش مياد خدا ميداند بدون تعصب هستم خودتان ميدانيد وگرنه هرگز اين حرفها را نميزدم...1:ميگوييد اتحاد اما من در اين موضوع ربطي بين اتحاد و دفاع از ناموس نميبينم البته اين دليل را من كمتر از علمايي ميپزيرم كه ميگويند پس اگر دفاع نكرد بيغيرت بوده حضرت علي رض عنه كجا و اين افتراء ها البته از اين رد نميشويم چون دليلي هست2:در روايات آمد چنان به داخل خانه ريختند كه درب خانه چسبيده شد به ديوار از سيل افراد وحضرت علي بدون اينكه شمشيري در دست داشته باشد و يا اصلا در كنار دوپسر و دخترش نشسته و آمادگي براي يك همچنين پيشامدي نداشته البته اين نظر بنده است كه ميتواند جوابي باشد براي اين حديث در صحيح يا غلط بودنش البته حضرت عمر رض عاشق حضرت علي بود و اهل بيت اين روايت به گونه ايست كه هم مشكل بشود ان را پذيرفت البته روايت صحيح به نظر ميرسد و اين اشتباه قابل بخشش از حضرت عمر فاروق سر زده اما خب ايا غرضي در كاربوده يا نه الله اعلم...در ضمن آيا انس ابن مالك در روايات برادران شيعه جاي دارد آيا او فردي ثقه در نزد شما هست؟ياالله سبحانه و تعالي جواب نظر: با سلام |
16 |
نام و نام خانوادگي: عمر از امارت -
تاريخ: 24 فروردين 89
رواياتي ميخواهم كه علي عمر رض عنهما را لعن كرده باشد حتي در نزد ديگري غير از حضرت فاروق رض و همچنين حضرت صديق رض و يا حضرت ذي النورين رض... جواب نظر: با سلام دوست گرامي ميتوانيد براي گرفتن پاسخ خويش به دو آدرس ذيل مراجعه كنيد : http://www.valiasr-aj.com/lib/layn/layn4.htm#_Toc244137889 http://www.valiasr-aj.com/lib/layn/layn4.htm#_Toc244137862 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
17 |
نام و نام خانوادگي: عمر از امارت -
تاريخ: 24 فروردين 89
من الله التوفيق اول الله دوم الله فقط خدا اخر هم خدا البته اخري در خداي سبحان نيست ....فقط الله سبحانه و تعالي |
18 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 24 فروردين 89
جناب عمر از امارات براستي شما را با کلمه «جلاله» الله چه؟؟ ياد «الله» در زندگي شما چه نقشي دارد؟؟ آيا مطيع او هستيد؟ آيا فرمانبردار او هستيد؟ آيا او را ميپرستيد؟ آيا از او ترس داريد؟ آيا در برابر او سجده ميکنيد؟؟ آيا پيرو دين او هستيد؟؟ «الف-لام-لام-هاء»اي بر زبان ميرانيد و دست به هرجنايتي ميزنيد. «الف-لام-لام-هاء»اي مينگاريد و هر کفر و شرکي را منتشر ميکنيد. «الف-لام-لام-هاء»اي ميگوييد در برابر هر بت فاسق و فاسدي سجده ميکنيد!! مثل شما مثل کسي است که بر پيشاني «لات» و «عزي» نوشتهاست «الف-لام-لام-هاء» و وقتي که از او سوال ميشود در برابر که سجده ميکني ميگويد: «ا ل-ل ه»!!! براستي اگر «بعل» و «شمس» و «قمر» را «الف-لام-لام-هاء» بناميم آنها معبود ميشوند؟؟؟ جناب عمر مسمي آن «الف-لام-لام-هاء»اي که مدام ميگويي کيست؟؟ مذکور آن «الف-لام-لام-هاء»اي که بر زبان ميراني کيست؟؟؟ مراد از آن «الف-لام-لام-هاء»اي که مينگاري کيست؟؟ ******* جناب عمر بگذار به تو بگويم که آن «الف-لام-لام-هاء»اي که معبود تو است کيست: «ا ل-ل ه» معبود تو آن شيطاني است که خليفه اش يزيد دائم الزنا و دائم الخمر و دائم الفسقي است که شب ها با خواهرش همبستر و روزها با سگش مشغول بازي و جمعهها با بوزينه اش سرگرم بود. http://islamicweb.com/arabic/shia/yazid.htm «ا ل-ل ه» مسجود تو آن شيطاني است که امير مومنان او يزيدي است که افتخار او در شهيد کردن ولي الله و حجت الله زمان حضرت امام حسين (عليه السلام) و ياران اولياء الله او است. آري. ايمان به «ا ل-ل ه» در نزد شما همان ايمان يزدي است که خاندان آل عبا و خير البشر (صلي الله عليه و آله) را به اسارت و غل و زنجير برد!!!! جناب عمر لطفا آن ماسک زنگ زده و آن نقاب تزوير و نفاقي را که بر چهره زدهاي از صورتت بردار و رک و راست مذهب يزيدي خود را به جهانيان اعلان کن. «أخرج البخاري عن خالد بن معدان أن عمير بن الأسود العنسي حدثه أنه أتى عبادة بن الصامت و هو نازل في ساحة حمص و هو في بناء له و معه أم حرام ، قال عمير : فحدثتنا أم حرام أنها سمعت النبي صلى الله عليه وسلم يقول : أول جيش من أمتي يغزون البحر قد أوجبوا ، فقالت أم حرام : قلت يا رسول الله أنا فيهم ؟ قال : أنت فيهم . ثم قال النبي صلى الله عليه وسلم أول جيش من أمتي يغزون مدينة قيصر مغفور لهم ، فقلت : أنا فيهم قال : لا . البخاري مع الفتح (6/120) » آري. آن «ا ل-ل ه» که شما پيوسته سر در اطاعت او داريد خبيث و صنم و شيطاني سياه و گند و نجاستي است که «غفران» و «بخشش» و «آمرزش» او براي «يزيد» خنيث و مخنث است «مغفور لهم ». جناب عمر اين بيماران رواني که يزيد را اميرالمومنين مينامند کيستند؟؟؟ جز «اهل سنت»؟؟؟؟ اگر «اهل سنت» نيستند پس چرا به آن اعتراض نميکنند؟؟؟ چرا خشم و نفرت و لعن و دشمني خود را به سمت افرادي که يزيد را اميرالمومنين مينامند نشانه نميرويد؟؟؟ ******** علت آن است که شما «ولايت الله» «ولايت رب العالمين» «ولايت خالق کل شيء» «ولايت فاطر السماوات و الارضين» «ولايت اول و آخر» «ولايت الله متعال العلي و العظيم» را رها کرده و در عوض ولايت مشتي اصنام بيسواد و جاهل و منافق را اتخاذ کردهايد. مثل شما مثل بنياسرائيلي است که الله متعال درباره آنها ميگويد: «...قال اتستبدلون الذي هو ادني بالذي هو خير اهبطوا مصرا فان لكم ما سالتم وضربت عليهم الذله والمسكنه وباءوا بغضب من الله ذلك بانهم كانوا يكفرون بآيات الله ويقتلون النبيين بغير الحق ذلك بما عصوا وكانوا يعتدون» جناب عمر آيا ولايت الله،ولايت حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) را با ولايت ابوبکري معاوضه ميکنيد که از او حتي 20 صفحه مطلب علمي نقل نشده است؟؟؟؟ پس براستي که «اتستبدلون الذي هو ادني بالذي هو خير»؟؟؟ آيا ولايت الله،ولايت حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) را با ولايت عمري معاوضه ميکنيد که از او حتي 20 صفحه مطلب علمي نقل نشده است؟؟؟؟ پس براستي که «اتستبدلون الذي هو ادني بالذي هو خير»؟؟؟ جناب عمر براستي که مصداق «ضربت عليهم الذله والمسكنه وباءوا بغضب من الله» شما هستيد که داغ و شرم ذلت و بدبختي و بيچارگي «يزيدي» بودن بر پيشاني شما زده شده است و دليل آن نيست جز به شهادت رساندن امامان هدي (عليه اسلام) «يقتلون النبيين». *********** جناب عمر اگر يزيد را خليفة الله و خليفة رسول الله (صلي الله عليه و آله) نميداني و جزو اين پستان و ذليلان اسرائيلي نيستي به ما مرد و مردانه بگو که در سال 62 هجري چه کسي خليفة الله و خليفة رسول الله (صلي الله عليه و آله) بود؟ يا علي |
19 |
نام و نام خانوادگي: کميل(براي عمر از امارات) -
تاريخ: 24 فروردين 89
جناب عمر از امارات اينم مدرک لعن آندو.اگر مدير محترم سايت اين روايات رو به دلايلي نشان ندهند آي دي تونو اعلام کنين براتون بفرستم. امام صادق صلوات الله عليه ميفرمايند : ....ان الله تبارک و تعالي لم يخلق خلقا انجس من الکلب و ان الناصب لنا اهل البيت لانجس منه ....خداوند تبارک و تعالي موجودي نجس تر از سگ نيافريده است و دشمن ما خانواده از سگ نيز نجس تر است (وسائل الشيعه جلد ۱صفحه ۱۵۹ باب۱۱ حديث۵) ----------------------------------------------------------------------------------------- به امام صادق(عليهالسلام) عرض شد كه شخصي شما را دوست دارد اما در برائت از دشمن شما ضعيف است. در ادامه حضرت فرمودند: هيهات كذب من ادعي محبتنا و لم يتبرء من عدونا؛ هرگز چنين نيست؛ دروغ ميگويد هر كس كه ادعا ميكند دوست ماست ولي از دشمن ما بيزاري نجويد ----------------------------------------------------------------------------------- نبي اكرم(صلي الله عليه و آله) به اصحابش فرمودند: اي بنده خدا دوست بدار به خاطر خدا و دشمن بدار به خاطر خدا و دوست بگير به خاطر خدا و دشمن بگير به خاطر خدا؛ پس به درستي كه به ولايت خدا به كسي نميرسد مگر از اين راه و كسي طعم ايمان را نميچشد اگر چه نماز و روزه زياد به جا آورد مگر از راه تولي و تبري و امروز بيشترين دوستيها و دشمني هاي مردم به خاطر دنياست و اين دوستي و دشمني دنيايي ذرهاي پيش خداوند تعالي ارزش ندارد. راوي عرض كرد: چگونه بدانم دوستي و دشمني من به خاطر خداست؛ دوست خدا كيست تا او را دوست بدارم و دشمن خدا كيست تا او را دشمن بدارم؟ پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) به سوي مولاي ما اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليهالسلام) اشاره فرمودند و فرمودند آيا علي را ميبيني؟ راوي گفت: بله. پس فرمودند: دوست بدار دوست علي(عليه السلام) را چون دوست علي(عليهالسلام) ولي الله است و دشمن بدار دشمن علي(عليهالسلام) را چرا كه دشمن علي(عليهالسلام) عدوالله است ------------------------------------------------------------------------------ قال الصادق(عليهالسلام): من شك في كفر اعدائنا و الظالمين لنا فهو كافر؛ هر كس در كفر دشمنان ما و كساني كه به ما ظلم كردند شك داشته باشد، خودش كافر است. ------------------------------------------------------- ابو حمزه ثمالي از علي بن الحسين(عليهالسلام) در مورد آن دو خبيث سؤال كرد. فقال(عليهالسلام): كافران، كافر من تولاهما. امام (عليهالسلام) فرمودند: هر دو كافرند و هر كسي كه آن دو را دوست بدارد كافر است. ----------------------------------------------------------- قال اميرالمؤمنين(عليهالسلام): اللهم اجز عمر لقد ظلم الحجر و المدر. مولا اميرمؤمنان(عليهالسلام) فرمودند: خدايا عمر را به جزاي اعمالش برسان پس همانا او بر سنگها و ريگ بيابانها ظلم كرد. -------------------------------------------------- قال اميرالمؤمنين(عليهالسلام): ما عادي احد قوما اشد من معادات عمر لاهل بيت الرسول؛ هيچ كس با هيچ قومي به شدت عمر(لعنت الله عليه) با اهل بيت پيامبر(صلي الله عليه و آله) دشمني نورزيد.[ --------------------------------------------- امام صادق(عليهالسلام) بعد از هر نماز واجب چهار مرد و چهار زن را لعن ميفرمود: عمر، ابابكر، عثمان و معاويه، عايشه، هند، حفصه، ام حكم خواهر معاويه -------------------------------------------------------------------------- صاحب كامل الزيارات نقل كرده است كه از عبدالله بن بكير گفت: با امام صادق(عليه السلام) از مدينه به طرف مكه ميرفتيم به منزل عسفان رسيديم عبور ما به كوه سياهي افتاد كه بسيار وحشتناك بود به امام صادق(عليهالسلام) عرض كردم يا ابن رسول الله(عليهماالسلام) چقدر اين كوه وحشتناك است. حضرت فرمود: يابن بكير آيا ميداني اين كوه چه كوهي است؟ عرض كردم: نه. فرمودند: به اين كوه كَََََََََََََََََََََََََََمَد ميگويند و بر سر وادي از واديهاي جهنم واقع است و در اين كوه قاتلين پدرم معذبند و... تا اينكه حضرت ميفرمايند: من از اين كوه در سفرهايم عبور نكردهام و بر سر اين كوه توقف نكردهام مگر آن كه هر بار آن دو غاصب را در اينجا ديدهام كه به من استغاثه ميكنند و از من كمك ميخواهند. من نيز نگاهي به قاتلين سيدالشهداء(عليهالسلام) مياندازم و به آن دو ميگويم اينها كاري را انجام دادند كه شما دو نفر اساسش را گذاشتيد و... از اين دو نفر دومي (لعنة اللهعليه) تضرع و زاري بيشتري ميكند و من گاهي اوقات اينجا در مقابل دومي ميايستم تا مقدار كمي از زخمهاي دلم و داغهاي قلبم تسلي يابد. ----------------------------------- مولا اميرالمؤمنين(عليهالسلام) به عمر(لعنة اللهعليه) مطالبي فرمود كه خلاصه آن را در اين قسمت ميآوريم: تو را ابولؤلؤ ميكشد در حالي كه توفيق خداوندي شامل حال او شده و به خدا سوگند كه داخل بهشت ميشود بر خلاف ميل تو. شما دو نفر در كنار قبر رسول الله(صلي الله عليه و آله) دفن ميشويد و تا آخرالزمان كسي جز شما دو نفر در آنجا دفن نميشود تا وقتي شما دو نفر را فرزندم مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) خارج كرد كسي شك در وجود شما دو نفر نكند چون اگر شما در بين مسلمين در بقيع دفن شويد مردم شك ميكنند و گويند اشخاص زيادي تا به حال اين جا دفن شدهاند، سپس شما را به درخت ميزنند و بعد آتشي را كه خانه مرا با آن به آتش كشيديد ميآورند و با آن آتش شما را ميسوزانند و خاكستر شما را بر باد ميدهد. --------------------------------------------- يكي از صحابه از وجود مقدس موسي بن جعفر(عليهالسلام) درباره غاصبين خلافت پرسيد. حضرد در پاسخ فرمودند: يا اسحاق اولي به منزله عجل (گوساله) است و دومي به منزله سامري. عرض كردم بيشتر بفرماييد؟ حضرت فرمودند سه دسته هستند در قيامت كه خداوند نظر رحمت به آنها نميكند و آنها را عفو نميكند و عذاب اليم براي آنهاست. عرض كردم: آنان كيانند؟ فرمودند: مردي كه ادعاي امامت كند در حالي كه خداوند او را تعيين نفرموده و كسي كه طعنه زند به امام منصوب از جانب خدا و كسي كه گمان كند كه اين دو نفر از اسلام بهره و نصيبي بردهاند. عرض كردم: فدايت گردم راجع به اين دو نفر مطلبي بيشتر بفرماييد. حضرت فرمودند: اي اسحاق براي من فرقي نميكند و در نظر من يكسان است اينكه كسي آيه محكهاي از قرآن را محو كند يا پيامبري خاتمالمرسلين را انكار كند يا انكار خدا نمايد يا خويش را بر اميرالمؤمنين (عليهالسلام) مقدم كند. عرض كردم بيشتر بفرماييد. حضرت فرمودند: در جهنم زميني است به نام «سقر» كه هنوز نفس نكشيده از روزي كه خدا او را خلق كرده اگر خداوند اجازه دهد كه نفس بكشد به اندازه سوراخ سوزن تمام آنچه روي زمين است ميسوزد و تمام اهل جهنّم از گرماي سقر و بوي بد و لجن آنجا و آنچه خدا آماده كرده از عذاب براي اهلش در عذاب هستند. در آن وادي كوهي است كه تمامي اهل سقر از شدت گرما و... آن كوه به خدا پناه ميبرند. در آن كوه درهاي است كه تمام اهل آن كوه از حرارت و.. آن دره به خدا پناه ميبرند و در آن دره چاهي است كه باز تمامي اهل دره از آتش و... آن چاه به خدا پناه ميبرند و در آن چاه ماري است كه تمامي اهل چاه از حرارت و عذاب آن مار به خدا پناه ميبرند. در شكم آن مار هفت نفر هستند؛ پنج نفر از امم سابقه و دو نفر از اين امت. اما از امم سابقه قابيل، نمرود، فرعون، يهود كه يهوديت را بنيانگذار و بولس كه نصرانيت را بنانهاد و از اين امت عمر و بابكر (لعنة اللهعليهما). در روايتي است كه تمامي اهل تابوت و جوف مار يعني اين هفت نفر از عذاب دومي در عذابند. [23] - جامع الاخبار: ص 402. |
20 |
نام و نام خانوادگي: کميل(براي عمر از امارات) -
تاريخ: 26 فروردين 89
عمر بازم بنويسم؟ميترسم آبروشون بره .ميخواي آي دي تو بنويس هر روز برات از اين روايتا بفرستم. |
21 |
نام و نام خانوادگي: عمر از امارت -
تاريخ: 26 فروردين 89
سلام عليكم اولا از دوستان در بخش پاسخ به شبهات تشكر ميكنم كه پاسخ ميدهند اما از شما جناب مؤمن عبدالله آيا من به شما توهيني كردن؟آيا اين جرم است كه گفتم شيعي و سنه اخوان؟ايا جرم است كه من تو رو برادر خودم خطاب كردم و تو اينگونه بمن توهين ميكني؟جنابي كه نظرات را پخش ميكني براي تواي متاسفم كه من با احترام به اينجا اومدم اما نديدم تا حالا مهماني مهماني رو توهين كند...آيا اين توهين نيست ميگويي يزيد امير المومنين من هست؟بنده هم چند سال پيش ميگفتم او امير المؤمنين است اما بحمدالله سبحانه و تعالي اگاه شدم ايا اين جرو است كه بنده هم در مراسم حضرت حسين رض شركت ميكنم حالا اگر سينه نميزنم كه دليل نميشود بنده شيطان باشم...بخدا اگر براي كشف حقايق بود هرگز به اين سايت نميامدم چندين سال است بدون تعصب بدنبال روشن شدن حقيقت براي خودم هستم..ميداني من كي جريانات سقيفه را مطمين شدم؟از بعد از مناظره اقاي قزويني در المستقله و شخصا كتب را بازديد و از آنها اطلاع يافتم..شما ميفرماييد...اي برادرم چرا بمن توهين ميكني؟؟؟جناب بخش شبهات جواب آن نظرم را هم لطفا بدهيد كه در ان روايتي از رجال كشي گفته بودم.ومن الله توفيق |
22 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 26 فروردين 89
جناب عمر معاويه شما از توهين ميناليد؟؟؟ ميشود بفرماييد که چرا به بنده توهين کرديد؟؟؟ مگر بنده از شما چه پرسيدم؟؟ «momen abdullahجناب اقاي يعني شما تا اين حد بي ادب هستيد»!!!! فکر نميکنيد که «مهمان» با فحاشي نبايد وارد جايي شود؟؟ ******** جناب عمر معاويه آيا ممکن است از بوي گند نفرت داشت ولي چاه فاضل آب را دوست داشت؟؟ آيا ممکن است از نجاست نفرت داشت ولي بول و نجاسات را دوست داشت؟؟ آيا ممکن است از خماريت نفرت داشت ولي الکل و شراب را دوست داشت؟؟ آيا ممکن است از سوختن نفرت داشت ولي آتش بر لباس و تن را دوست داشت؟؟ آيا ممکن است از گزيده شدن نفرت داشت ولي عقرب و مار را در بغل داشتن دوست داشت؟؟ آيا ممکن است از زنا و لواط نفرت داشت ولي زاني و لواطي را دوست داشت؟؟ ايا ممکن است از جنايت نفرت داشت ولي جاني و آدمکش را دوست داشت؟؟ ***** براستي «بوي گندي» به نام يزيد از کدام «چاه فاضل آب» بر خاست؟؟ براستي «نجاستي» به نام يزيد از مخرج کدام جانوري خارج شد؟؟ براستي «ويسکي» به نام يزيد از کدامين شراب خانه بيرون آمد؟؟ براستي «آتشي» به نام يزيد از کدام آتشکده بيرون جهيد؟؟ براستي «زهري» به نام يزيد از دهان و دم کدام مار و عقرب بيرون آمد؟؟ براستي «ولد زنايي» به نام يزيد حاصل زناي کدام کلب نر و کلب ماده بود؟؟ براستي که «جاني» به نام يزيد در کدام وحشي کده و حيوان کدهاي رشد کرده بود؟؟؟ ****** شما ميگوييد يزيد را دوست نداريد ولي پدر زناکارش را دوست داريد. شما ميگوييد يزيد را دوست نداريد ولي مذهبي که يزيد را تاييد کند دوست داريد. شما ميگوييد يزيد را دوست نداريد ولي «عالم نما» و شيخي که يزيد را بستايد دوست داريد. شما ميگوييد يزيد را دوست نداريد ولي مردمي که يزيد را دوست دارند دوست داريد!!! شما ميگوييد يزيد را دوست نداريد ولي کتب و رسالاتي که يزيد را قبول دارند دوست داريد!!! براستي آيا ما بايد ادعاي شما را باور کنيم؟؟؟ ****** يزيد را دوست نداري؟؟ پس چرا او را لعنت نميکني؟؟ پس چرا از «ابن حجر عسقلاني» دوري نميکني؟؟ پس چرا از مذهب «ابن جوزي و خطايي» خارج نميشوي؟؟؟ http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=shobheh&id=16 اين وب سايت http://islamicweb.com/ يزيدي متعلق به چه گروهي است؟؟؟ اگر عمري است پس تو چرا عمري هستي؟؟ اگر عمري نيست پس چرا ديگر اهل عمر بر عليه آن سخني نميگويند؟؟؟ آيا جز اين است که اين وب سايت متعلق به وزارت اوقاف قطر است؟؟؟ ***** با يزيد دشمن هستي؟؟؟ پس اين مردک راغب السرجاني را لعنت کن: http://en.wikipedia.org/wiki/Ragheb_el-Sergany به وب سايت ايجاد شده توسط او دقت کن: http://www.islamstory.com/article.php?id=730&gclid=CNTTmuyUiaECFcVS6wodNA3cLw اين است يک عالم از مذهب تو. اين است بزرگ مذهب تو. اين است مذهب تو. اين است راه تو. صراط ابوبکر صراط عمر. صراط معاويه. صراط يزيد (لعنت الله عليهم جميعا) *********** جناب عمر معاويه به جاي مظلوم نمايي به سوال بنده پاسخ ده: در سال 62 هجري چه کسي خليفة الله و خليفة رسول الله (صلي الله عليه و آله) بود؟ يا علي |
23 |
نام و نام خانوادگي: کميل(براي عمر از امارات) -
تاريخ: 26 فروردين 89
عمر (اگه اسم رمزت علي بود حتما مينوشتم علي جان برادر عزيزم. ولي هرکاري کردم نتونستم... )به هر حال شما با اسم واقعي خودت عزيز مايي.همه ما دوست داريم شماهم شيعه بشين و به حقيقتي که بدنبالش هستين برسين. ولي پيشنهاد من اينه که پيچاي مغزتو يه کم شل کني.هرچي تعصب توشه پاک کني. توهم مثل بقيه مسلمونا پدري داري که هر لحظه منتظره از گمراهي نجات پيدا کني.باور کن اينو. از خدا بخواه هدايتت کنه.به خدا دلم برات ميسوزه وقتي مينويسي براي کشف حقايق اومدي. توسل کن (((((((((((((با اطمينان)))))))))))))) نترس چيزي نميشه.توسل کن به ائمه ازشون بخواه نجاتت بدن.اگه نتيجه نگرفتي برگرد. اگرم کسي بهت توهين کرده بدون به حرفايي که ميزني اهانت شده نه به تو.شما با بقيه سنيا فرق داري از حرف زدنت مشخصه دنبال يه چيزي هستي. نظرت چيه؟ |
24 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 27 فروردين 89
با سلام دوستان و برادران . در برخورد با برادران اهل سنت كه براي كشف حقايق امده اند انطور برخورد نكنيد كه با ان بحساب اهل سنتي كه فقط قصدشان بي احترامي به شيعيان و مسلمان اسلام ناب محمدي و اهل بيت نبي مكرم است . دقيقاً اينها برادرن ما هستند كه بر راهي غير از صراط مستقيم الهي ميروند و ما بايد با ادله خوب و روشن انها را به اين صراط مستقيم هدايت كنيم . اين همان راهي است كه حضرت رسول و ائمه اطهار صلوات الله عليهم اجمعين و علماي شيعه در نظر داشته اند . ايا استبصار جناب عبد الرحمن عثمان ال عارف باعث خوشحالي همه ما نشد . مسلماً اين چنين است , اميدواريم كه با نوشتن حقايق و عدم توهين به برادران اهل سنت باعث استبصار بسياري از انها شويم . البته نوشتن حقايق را بحساب توهين نبايد گذاشت بلكه همين حقايق ممكن است باعث روشن شدن برادران اهل سنت شود . اما برادر عزيز جناب عمر از امارات . يك توضيح كوچك در مورد سوالات شما در نظر شماره ( 15 ) تمام مسئله را از غضب فدك در نظر بگيريد كه ابوبكر يك حديث گفت كه حتي نمونه اي از ان نه در قران امده و نه از چند ده هزار صحابه ديگر يا امهات المومنين امده باشد . اهانت و ضرب شتم عمر و گرفتن نامه ابوبكر از فاطمه زهرا ( ع ). ضرب و شتم فاطمه زهرا ( ع ) حتي بعد از شكستن در و ديدن اينكه ايشان پشت در بوده است. مگر نه اينكه حضرت رسول فرموده است . «فاطمة بضعة منى فمن اغضبها اغضبنى» صحيح بخارى ج2 ، ص 308 ، همچنين تهذيب التهذيب ج12 ، ص 469 . فاطمه پاره تن من است هر كس او را خشمگين كند مرا خشمگين كرده است . حال اين را بگذار كنار احاديث زير فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَهَجَرَتْ أَبَا بَكْرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتى تُوُفِّيَتْ. فاطمه دختر رسول خدا از ابوبكر ناراحت و از وى روى گردان شد و اين ناراحتى ادامه داشت تا از دنيا رفت. البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 3، ص 1126، ح2926، باب فَرْضِ الْخُمُسِ، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987. در كتاب المغازي، باب غزوة خيبر، حديث 3998 مىگويد: فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ على أبي بَكْرٍ في ذلك فَهَجَرَتْهُ فلم تُكَلِّمْهُ حتى تُوُفِّيَتْ فاطمه بر ابوبكر غضب كرد وبا وى سخن نگفت تا ازدنيا رفت. البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 4، ص 1549، ح3998، كتاب المغازي، باب غزوة خيبر، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987. در كتاب الفرائض، بَاب قَوْلِ النبى (ص) لا نُورَثُ ما تَرَكْنَا صَدَقَةٌ حديث 6346 مىنويسد: فَهَجَرَتْهُ فَاطِمَةُ فلم تُكَلِّمْهُ حتى مَاتَتْ. پس فاطمه از ابوبكر كناره گيرى كرد وبا وى سخن نگفت تا از دنيا رفت. البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 6، ص 2474، ح6346، كتاب الفرائض، بَاب قَوْلِ النبي (ص) لا نُورَثُ ما تَرَكْنَا صَدَقَةٌ، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987. يا علي |
25 |
نام و نام خانوادگي: برادرتان عمر از امارات -
تاريخ: 01 ارديبهشت 89
سلام. برادران بنده قبول کردم وبرام مشخص شده که پيامبر فقط روي خاک سجده کرد.واينکه دست بسته نمازخواندن ولي من نمي توانم .اگر مهر ببينند ياهرچيز ديگري مشکلاتي برايم پيش ميايد.و همچنين اگر دست بسته نخوانم.ازتون خواهش راهنمائي دارم.آيا ميتونم مستقيما با آقاي قزويني در ارتباط باشم؟غير از سايت جواب نظر: با سلام دوست گرامي يكي از احكام اسلام ، حكم تقيه است كه عقل نيز ضرورت آن را براي هر انساني واضح ميسازد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=136 در صورتي كه دست باز نماز خواندن و سجده بر روي مهر ، براي شما ايجاد مشكل شديدي نمايد ، ميتوانيد در اين زمينه تقيه كنيد ! اما اگر اين مساله تنها موجب سختي جزيي و كمي برخورد موقتي ميشود ، تقيه در اينصورت جايز نيست ! و حتي اگر تقيه نكردن شما سبب هدايت گروهي ديگر به اين احكام شود ، بهتر است تقيه نكنيد ! براي ارتباط مستقيم با جناب دكتر قزويني ، ميتوانيد در بخش ارتباط با ما ، درخواست ملاقات كرده و در صورت وجود وقت مناسب ، با ايشان ملاقات نماييد . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
26 |
نام و نام خانوادگي: عمر -
تاريخ: 06 ارديبهشت 89
باسلام والا پدرم کمي نعصبي هست و ايشون از دوستان جناب مولي عبدالحميد هم هستند.يک دفعه اگه من را با مهر يا دست باز ببيند شايد واويلا شود جواب نظر: با سلام دوست گرامي همانطور كه گفته شد ، تشخيص اينكه آيا اين كار براي شما ضرر دارد يا خير با خود شما است ! در صورتي كه ضرر معتد به بر شما وارد شود ، بايد تقيه كنيد ! موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
27 |
نام و نام خانوادگي: سعد الله -
تاريخ: 06 ارديبهشت 89
بسم الرب المحمد قال الله تبارک و تعالي في کتابه: { الله ولي الذين امنوا يخرجهم من الظلمات الي انور والذين کفروا اوليا ئهم الطاغوت يخرجونهم من النور الي الظلمات اولئک اصحاب النار هم فيها خالدون } صدق الله العلي العظيم. برادر عزيز تر از جانم عمر ..... رستگار شدنت را به شما تبريک ميکنم. الله سبحانه و تعالي يار و ياورت باشد به حق حضرت زهرا ي مظلوم و شهيد. همان بانويي که پهلويش را وحشيانه شکستند و بچه ي شش ماهه اش را سقط کردند. لعن الله العمر. لعن الله قاتليک يا زهرا....( ان شا الله بدون سانسور) يا الله |
28 |
نام و نام خانوادگي: رضا -
تاريخ: 06 ارديبهشت 89
کاش همه سنيها مثل برادر سعدالله دنبال حقيقت باشن.بدون لجبازي! |
29 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 06 ارديبهشت 89
با سلام جناب عمر از امارات .از اينكه با تحقيق بر شما دوست و برادر عزيز ثابت شده كه استفاده از مهر و اينك بايد دست باز نماز خواند از سنتهاي حسنه حضرت رسول صلي عليه و اله است نشانه هاي خوبي است . دوست داشتم كتابي را بشما پيشنهاد كنم و ان كتاب دكتر التيجاني ميباشد به اسم انگاه كه هدايت شدم كه در همين سايت ميباشد. و يا كناب اهل بيت ( ع ) كليد مشكلها: http://www.al-shia.org/html/far/books/falsafe/ahl_k_moshkelh/fehrest.htm ان شاء الله در راه هدايت موفق و مويد باشيد يا علي |
30 |
نام و نام خانوادگي: کميل -
تاريخ: 07 ارديبهشت 89
سلام بر برادرم عمر از امارات آقاي عمراز شما خواهش ميکنم با استاد قزويني و آيت الله سبحاني در ارتباط باشيد. اگر خبر شيعه شدنتان را به صراحت بدهيد ما را خوشحال خواهيد کرد. |
31 |
نام و نام خانوادگي: عمر -
تاريخ: 18 ارديبهشت 89
با سلام بنده درخواست ارتباط با ايشان را داده ام اما جوابي دريافت نکرده ام.موفق باشيد |
32 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 18 ارديبهشت 89
با سلام برادر عزيز جناب عمر ان شاء الله شما به تحقيقات خودتان ادامه بدهيد , و از برادران در موسسه تقاضا دارم در حد امكان حضرات ايات جناب ايت الله قزويني و سبحاني را در جريان اين خواسته جناب عمر قرار بدهيد . حضرت محمد صلي الله عليه و اله در معركه خيبر در مورد حضرت علي عليه السلام فرمودند :اين پرچم را به مردي خواهم داد که خداوند و پيامبرش را دوست ميدارد و خدا و پيامبر او را دوست ميدارند،و خداوند اين دژ را به دست او ميگشايد ... پس پرچم را به علي داد،و علي عرض کرد يا رسول الله،آيا با آنها بجنگم تا مثلما مسلمان شوند،پيامبر فرمود:پيش از جنگيدن پيکي نزد آنان بفرست و بعد آنها را به اسلام دعوت کن و آنان را از حق خداوند بر ايشان آگاه ساز.به خدا سوگند هر گاه خداوند فردي را به وسيله تو هدايت کند بهتر است از شتران سرخمويي که مال تو باشند و تو آنها را در راه خدا انفاق کني» يا علي |
33 |
نام و نام خانوادگي: سعد الله -
تاريخ: 18 ارديبهشت 89
بسم الله المنتقم.!!!!!! يا منتقم خون به نا حق بي بي زهرا.........!!!!!! برادر عزيز (( رضا)) نويسنده ي کامنت 28 مومن خدا. اگر نظرات سايت رو ميخونديد متوجه ميشويد که بنده مومن و موحد و در يک کلام محب و شيعه ي امير المومنين(صلوات الله و سلامه عليه) هستم. بنده خدا را شکر يک شيعه زاده ي اصيل هستم. و بسيااااااااااااااااااااااااااااااااار متعصب هم هستم. شايد از نامم چنين برداشتي کرده ايد. لعن الله قاتليک يا زهرا....... لعن الله ؟؟؟...........و قنفذ |
34 |
نام و نام خانوادگي: عمر -
تاريخ: 19 ارديبهشت 89
باسلام در مورد ابن عباس رض مطالبي ميخواستم خصوصا مذهبش در ضمن مطالب در مورد ام سلمه رض چيزي را ثابت نميکند در مورد مذهبش.باتشکر جواب نظر: با سلام دوست گرامي در مورد مذهب ابن عباس ، كلام صريح علماي اهل سنت را در آدرس ذيل ببينيد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1313 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
35 |
نام و نام خانوادگي: عمر -
تاريخ: 02 خرداد 89
با سلام آيا تا به حال از بزرگان اهل سنت کسي اقرار کرده است که مهدي شيعه همان مهدي موعود است.شک اساسي بسياري اين موضوع است.بنده سوال پرسيدم از يکي از علماي اهل سنت که آيا حضرت عمر رض متعه را حرام کرد در حالي که درکتب معتبرمان هم امده ايشان فرمودند در کتب معتبر هيچ روايتي مبني بر اين نيامده ولي اگر هم باشد ايشان کار درست را بنا بر فرمايش رسول خدا انجام داده است.من گفتم پس چرا حضرت ابوبکر اين کار را نکرد با کمي مکث شروع به تکرار همان حرفها و کمي طفره رفتن کرد که من را کمي سردرگم کرد.کمي در اين مورد توضيح دهيد در ضمن در کتب رجالي شيعه در مورد مثل کشي و ديگر آمده ومطرح کرده که رجال حديثي که گفته امامان 12نفرند و نامشان رابرده را کذاب و جعل کننده و همچنين از جابر بن عبدالله بعنوان کسي که خودرا به ديوانگي ميزده است نام ميبرد.لطفا توضيح دهيد.در مورد تجسيم الله سبحان و اين که ايشان را به يک جوان تجسيم کرده اند اهل سنت مدرکتان چيست.لطفا با مدرک حرف بزنيد...اگر بيشتر سوالاتم را اينجا مطرح ميکنم به اين خاطر است که بعضي از سايتهاي خودمان سوالم را نمايش نميدهند.در ضمن من درخواست ارتباط حد اقل با ايميل جناب قزويني را دادم ولي جواب نداديد.منتظر پاسخ سوالات هستم با تشکر. جواب نظر: با سلام |
36 |
نام و نام خانوادگي: عمر -
تاريخ: 02 خرداد 89
باسلام ايا اين حديث که شيعه براي خداوند سبحان فرج قايل است و خدا را تجسيم کرده و ان به گونه اي بسيار ناشايست را چطور توجيه ميکنيد.طلفا احاديث راآورده وتوضيح دهيد. جواب نظر: با سلام دوست گرامي چنين روايتي در كتب شيعه وجود ندارد ! بلكه تنها ادعاي گروهي از مجسمه اهل سنت (و گروهي از حنابله) است كه در كتب آنها نيز مسطور است ! موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
37 |
نام و نام خانوادگي: عمر -
تاريخ: 08 خرداد 89
با سلام بنده مدتي بود سوالي ذهنم را مشغول کرده است.در مورد دين زردشت.آيا زردشت پيامبر خدا بود؟آيا رواياتي حول آنها از پيامبر اکرم داريم؟ميدانم که موضوع بحث ما نيست ولي از شما خواهش ميکنم جواب من را بدهيد و روايات از پيامبر بگوببد.چون با چند نفر که حرف زدم گفتند زرداشت اصلا پبامبر نبوده جواب نظر: با سلام دوست گرامي در مورد شخص زرتشت ، اطلاع دقيقي در دست نيست ، اما در هر صورت ، در بعضي از روايات اهل بيت ، زرتشتيان جزو اهل كتاب به شمار ميروند : 5252 - وروى القاسم بن محمد ، عن علي بن أبي حمزة ، عن أبي بصير عن أبي عبد الله ( عليه السلام ) قال : " دية اليهودي والنصراني أربعة آلاف ، أربعة آلاف ، ودية المجوسي ثمانمائة درهم ، وقال : أما إن للمجوس كتابا يقال له : جاماسف " من لا يحضره الفقيه - الشيخ الصدوق - ج 4 ص 122 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
38 |
نام و نام خانوادگي: عمر -
تاريخ: 09 خرداد 89
باسلام لطفا در مورد شخصيت ابن ابي الحديد کمي توضيح دهيد اين طور به نظر ميرسد که ايشان شيعه بوده است جواب نظر: با سلام دوست گرامي در زمينه ابن ابي الحديد به صورت مفصل در آدرس ذيل پاسخ داده شده است : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=727 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
39 |
نام و نام خانوادگي: عمر -
تاريخ: 14 خرداد 89
با سلام.آيا تا به حال کسي از اهل سنت گفته که يار غار پيامبر حضرت ابوبکر رض نبوده است؟ جواب نظر: با سلام دوست گرامي در اين زمينه به آدرس ذيل مراجعه كنيد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=158 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
40 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 15 خرداد 89
با سلام دوست عزيز جناب عمر براي اينكه بدانيد كه ايا واقعاً ابوبكر با حضرت رسول اكرم در غار بوده يا نه به اين كتاب مراجعه كنيد آيا مصاحب و همراه رسول خدا در غار أبوبكر بود ؟ http://www.al-shia.org/html/far/books/tarikh-masom/abubakr/ يا علي |
41 |
نام و نام خانوادگي: علي -
تاريخ: 18 خرداد 89
سلام لطفا اينجا علي بگيد ديگه مثل تو خونه عمر نگيد شما.راستي لينک پالتاک فيلتره |
42 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 11 مرداد 89
با سلام در سايت سني نيوز خبر جالبي خواندم و ان اينكه قهرمان بوكس تايسن كه مدتيست هدايت شده و مسلمان شده است براي عمره به عربستان رفته است و مورد احترام زيادي از طف وهابيون قرار گرفته است . اما نكته جالب حضور ايشان در مسجد النبي ميباشد . از قول سني نيوز ....... "وقتي تايسن بر حضرت پيامبر اکرم صلى الله عليه و سلم سلام تقديم مي نمود اشک از چشمانش سرازير شد و بيش از نيم ساعت در كنار مرقد پيامبر اکرم صلي الله عليه وسلم ايستاد و دستانش را رو به قبله بسوي آسمان بلند نمود كه اين صحنه باعث حيرت همه شد". نكته مهم : گريه كرد . نكته دوم : دعا كرد . نكته سوم : باعث حيرت همه شد . ========================================= حيرت از اينكه ماموران امر به منكر و نهي از معروف , بخاطر ترس از مشتهاي ايشان تقيه كرده بودند و چيزي نگفتند . ========================================= يا علي |
43 |
نام و نام خانوادگي: احسان علوي -
تاريخ: 13 آبان 89
اگر گريه بر مردگان درست نيست!! پس بودن اين عمل در بدن انسان به چه علت است ؟!!!! خداوند هيچ چيز را بودن حكمت قرار نداده است . |
44 |
نام و نام خانوادگي: امين آغا -
تاريخ: 01 خرداد 90
خداوند متعال براي هر كمبودي ابزار خاص وحلال آنرا آفريده است كه اين خود نشانه محكمي از عدل وحكمت الهي مي باشد ويكي از اين حلال ها گريه است كه عاملي مهم در به آرامش رسيدن فرد در جواب محرك هاي استرس زاست كه در مواقع نياز بدون اراده و به صورت غريزي انجام ميشود. اثبات علمي اين كار در حال حاضر امري پيش پا افتاده است وهر انسان عاقلي كه خداوند ذره اي عقل نصيبش كرده باشد ودر طول عمر چند لحظه گريه كرده باشد به خوبي تاثير اين عمل بسيار مفيد را حس كرده است وهر كه در صدد انكار اين موضوع برآيد يا واقعا از عنصر عقل بي بهره است يا ارزشي براي عقل خودش قائل نيست به عبارتي به خودش دروغ مي گويد . انكار اين موضوع به انكار كردن اثر آب در رفع تشنگي مي ماند و آنهم در صورتي است كه خود فرد منكر ، از آب استفاده ميكند و ميشه گفت تنها عامل انكار اين موضوع استفاده نكردن از عقل ميباشد كه عامل تمام گرفتاري ها و گناهان انسان است ودر قيامت انسان بايد دليلي براي انكار اين نعمت كه مفهومش انكار عصمت وحكمت وعدل الهي است ،داشته باشد. ........................... ما كه شاكر نعمات خدائيم پس واي به حال شمايي كه در كار خدا دخالت ميكند.... اميد وارم محمد ابن عبدالوهاب و ابن تيمه(شــــــــــــــــــــــــــوخ الاسلام) بتوانند به فرياد شما برسند**هرچند شما در آغوش پيغمبريد!!!!!!!!!!!!!!!!! ياحــــــــــــــــــــــــــــق |
45 |
نام و نام خانوادگي: نرگس -
تاريخ: 14 آذر 90
سلام و خسته نباشيد يه سوال خيلي مهم دارم : چطوري مي تونيم مسيله جبر را در باره حادثه کربلا نفي کرد بالاخره خدا خواسته که يزيد يزيد شد و هدايت نشه و امام رو شهيد بکنه از روز اول معلوم بوده است که امام بدست چه کسي به شهادت ميرسن خواهش مي کنم دلايل عقلي بيارين و يه منبع خوب معرفي کنيد ممنون مي شم جواب رو به ايميلم بفرستين ممنون تر مي شم جواب نظر: با سلام دوست گرامي خداوند نخواسته است ؛ بلكه خداوند مي دانست ؛ و بين اين دو فرق بسيار است . خداوند به خاطر عالم به تمامي اسرار افرينش و خصوصيات دروني مخلوقات ، ميداند كه بندگان به اختيار خود چه راهي را انتخاب خواهند كرد ، ولي اين به معني اختيار نداشتن بندگان نيست ؛ به معني علم كامل الهي است ؛ به عنوان مثال ، مانند معلمي كه ميداند شاگردي در كلاس درس نخوان است ، و در صورت امتحان دادن قبول نمي شود ولي از وي امتحان ميگيرد ؛ اين امتحان به معني مجبور كردن شاگرد نيست ؛ به معني اين است كه معلم علم دارد شاگرد به اختيار خود درس نمي خواند و قبول نمي شود . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
46 |
نام و نام خانوادگي: محمد -
تاريخ: 16 آذر 90
با سلام: يک سوال از آقايان وهابي استدلال کننده به قرآن: حضرت يعقوب فرمود من صبر جميل ميکنم و در عين حال آنقدر گريه کرد تا چشمش سفيد شد: پس صبر با گريه منافات ندارد. جوابتان چيست؟ من مانده ام اين مدعيان كه دائما به قران استدلال ميكنند چگونه قرآن ميخوانند؟ سلام بر حسين و بر گريه كنندگان او. |
47 |
نام و نام خانوادگي: هادي -
تاريخ: 16 آذر 90
با سلام: ممنون از مقاله قشنگتون. آيا درست است گه پيامبراكرم(صل الله عليه وآله) نهي كرده از حضور خانمها در تشييع جنازه؟ اللهم عجل لوليك الفرج |
48 |
نام و نام خانوادگي: احسان علوي -
تاريخ: 22 آذر 90
مذهب شوخي سنگيني با من كرد.سالها مذهبي بودم بي آنكه خدايي داشته باشم...دكتر شريعتي |
49 |
نام و نام خانوادگي: احسان محمدي -
تاريخ: 22 آذر 90
احسان علوي را تصحيح كنيد به علت تشابه اسمي با دوستمون |
50 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 22 آذر 90
با سلام جناب 1 حصان الويه ( 49 ) در نرو جوابتو دادم كم اوردي امدي اينجا همون نظر دروغينتو گذاردي ضايع شدي نه بخدا از همان بدو تولدت ضايع بودي نمخواهي باور كني . جوابت نظر شماره 558 و 559 چرا حضرت علي (ع) نام سه فرزند خود را عمر ، ابوبكر و عثمان گذاشت؟ http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=437 لبيك يا علي |
51 |
نام و نام خانوادگي: عليرضا ن -
تاريخ: 22 آذر 90
با سلام خانم محترم، در آيات قرآن ، اموري همچون هدايت و ضلالت به مشيت و اراده خداوند نسبت داده مي شود.( يضل من يشا و يهدي من يشا). ولي اين، به معناي اجبار بر هدايت و ضلالت نيست، به طوري که آدميان در انتخاب سر نوشت خويش هيچ گونه اراده و اختياري نداشته باشند. بر اساس بينش شيعه اماميه ، انسانها نه آنگونه اند که در انتخاب سرنوشت خويش هيچ گونه اختيار و اراده اي نداشته باشند و نه آنچنانند که به خود واگذار شده باشند، بلکه (لا جبر و لا تفويض ولکن امر بين امرين). به عبارت ديگر بايد گفت ، فاعليت الهي در طول فاعليت انسان است، يعني همچنان که افعال آدمي را به خود آنها نسبت مي دهيم، در يک بينش توحيدي مي توان همه آنها را به خداوند متعال نيز استناد داد، هيچ گونه فعلي در جهان هستي تحقق نمي يابد مگر به اراده تکويني الهي ، ولي اين اراده در طول اراده هاي فاعل هاي مختار است. امام صادق(ع) مي فرمايد: هر کاري را که بتواني بنده را بر آن سر زنش کني، از آن اوست ، و هر چه را که نتواني بنده را بر آن سرزنش نمايي، از آن خداست. خداوند به بنده اش مي فذمايد: چرا سرکشي کردي؟ چرا نافرماني کردي؟ چرا دروغ گفتي؟ اينها کار بنده است. ولي خداوند از بنده اش نمي پرسد: چرا مريض شدي؟ چرا قدت کوتاه است؟ چرا سفيد رنگي ؟ چرا سياه رويي؟ زيرا اينها کار خداوند است. امام صادق (ع) مي فرمايد: نه جبر است نه تفويض، بلکه چيزي ميان اين دو است. راوي گويد گفتم: چيزي ميان اين دو يعني چه ؟ فرمود: مثال آن ، مثال کسي است که در حال گناه است و تو او را نهي مي کني و او نمي پذيرد ، پس از آن رهايش مي کني و او آن گناه را انجام مي دهد، پس چنان نيست که چون از تو نپذيرفت و تو به حال خود رهايش کردي ، اين تو بوده اي که به گناه فرمانش دادي.(توحيد صدوق 362). در پايان يادمه که در سر کلاس معارف ، استادمان براي رد جبري بودن کامل اين مثال را زد که فرض کنيد ، يک نفري ، يک سيلي به طرف مقابل بزند و طرف مقابل، دليلش را مي پرسد. آن فردي که سيلي زد ، بگويد که خداوند چنين خواسته است. وطرف مقابل در جواب دو تا سيلي بزند و بگويد که خداوند نيز براي تو چنين خواسته است. |
52 |
نام و نام خانوادگي: محمد رضا -
تاريخ: 26 آذر 90
با سلام.آيا پيامبر گرامي اسلام وائمه اطهار هم در غم از دست دادن عزيزانشان عزاداري وسينه زني وزنجير زني کرده اند؟ گريه کردن نمي تواند جاي ابهام باشد ولي سينه زني و... چرا. لطفا به صورت مستند وبا ذکر منبع ثابت نماييد.با تشکر جواب نظر: با سلام دوست گرامي در اين زمينه به صورت كامل در آدرس ذيل پاسخ داده شده است : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1151 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
53 |
نام و نام خانوادگي: محمد رضا -
تاريخ: 27 آذر 90
با سلام.ظاهرا رويه سايت شما اينگونه است که به سوالاتي که جوابي برايش نداريد از گذاشتن آن خودداري مي کنيد.شما را به خير وما را به سلامت.برويم جايي ديگر شايد حقيقت را يافتيم.انشاالله جواب نظر: !!! با سلام دوست گرامي نظر شما پاسخ داده شده و علني نيز گرديده است ! فقط كافي بود كمي صبر ميكرديد ! گروه پاسخ به شبهات |
54 |
نام و نام خانوادگي: محمد رضا -
تاريخ: 28 آذر 90
با سلام.ضمن عرض پوزش به خاطر صبور نبودن اينجانب. امام صادق مي فرمايد:(طبق گفته خودتان)کسي که در مصيبت نزديکان به صورت خود بزند کفاره بر عهده او نيست فقط بايد به خاطر اين کارش توبه کند.آيا توبه کردن دليل بر اين نيست که گناهي هر چند کوچک صورت گرفته است؟کسي که عمل صواب انجام مي دهد که اگر به گفته شما صواب باشد،آيا توبه مي کند؟آيا اين با عقل ومنطق سازگار است؟ طبق گفته خودتان امام رضا هم فقط گريه کرده اند.نه بر سر وسينه خود زده اند ونه زنجير زني کرده اند. طبق گفته خودتان پيامبر براي زنان انصار به دليل عزاداريشان دعاي خير مي کنند .آيا دعاي خير غير از دعاي هدايت براي آن زنان است. نتيجه اينکه شما حتي نتوانستيد يک روايت پيدا کنيد که پيامبر و ائمه اطهار در غم از دست دادن عزيزان خود بر سر و سينه خود زده اند. اگر هم روايتي جعلي پيدا کنيد، اين با صبري که بزرگان دين ما در قبال مصيبتها داشته اند منافات خواهد داشت. موفق ومويد باشيد جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1. آيا روايت مربوط به سينه زني همسران آن حضرت براي ايشان را نديديد ؟ آيا روايت مربوط به سر و سينه زدن عائشه در عزاي رسول خدا (ص) را نديديد ؟! 2. اميرمومنان علي عليه السلام خود فرمودهاند كه مصيبت رسول خدا (ص) با ساير مصيبت ها فرق دارد ؛ در مصيبت رسول خدا صبر نبايد كرد (و روايات شيعه مصيبت اهل بيت را مانند مصيبت رسول خدا -ص- ميداند) إن الصبر لجميل إلا عنك ، وإن الجزع لقبيح إلا عليك بهتر است دست از عجله برداريد و پاسخها را به صورت كامل مطالعه كنيد . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
55 |
نام و نام خانوادگي: محمد رضا -
تاريخ: 28 آذر 90
با سلام در جواب آقاي محمد: ايا حضرت يعقوب در غم از دست دادن فرزندش مانند شيعيان به سر وسينه خود زد ويا فقط گريه کرد؟گريه کردن نمي تواند جاي ابهام باشد ولي به سر وسينه زدن چرا. جواب نظر: با سلام دوست گرامي وهابيون همين گريه را نيز منع ميكردند و ميكنند ! شما در ابتدا همين گريه و اصل داغداري را قبول كنيد و اگر شهادت امام حسين عليه السلام شما را داغدار كرده است براي وي گريه كنيد ؛ تا بعد به سراغ ساير مطالب برويم . البته سينه زني و ... نيز در كتب اهل سنت با سند معتبر آمده است ! موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
56 |
نام و نام خانوادگي: محمد رضا -
تاريخ: 28 آذر 90
لطفا احاديث جعلي را به بزرگان دين ما نسبت ندهيد.واينگونه بزرگان دين ما را زير سوال نبريد. با تشکر |
57 |
نام و نام خانوادگي: محمد رضا -
تاريخ: 28 آذر 90
سلام عليکم.جهت اطلاع بايد عرض کنم طبق مذهب اهل سنت وقتي شخصي فوت کند تا سه روز تعزيه شخص متوفي خواهد بود وپس از گذشت روز سوم نشستن جهت تعزيه مجاز نمي باشد.به استثنا زني که شوهرش فوت کرده ومدت 4 ماه و10 روز بايد در خانه بنشيند وتا گذشت اين مدت نمي تواند ازدواج کند.امام حسين 1400 سال پيش شهيد شده اند و تعزيه پس از اين مدت مجاز نمي باشد.واين منافاتي با ارادت اهل سنت به ايشان نمي تواند داشته باشد. |
58 |
نام و نام خانوادگي: محمد رضا -
تاريخ: 28 آذر 90
با سلام مجدد جهت رفع ابهامات احتمالي بايد عرض کنم تعزيه اي که از آن صحبت شد به معناي به سر وسينه زدن نيست. به معناي اين است که شخصي که يکي از نزديکانش فوت شده اطرافيان براي تسلي دادن غم او پيش او مي روند وبه او آرامش مي دهند واين نبايد از سه روز تجاوز کند وهر آنچه غير اين باشد بدعتي است در دين.چه از جانب اهل سنت باشد چه تشيع. جواب نظر: با سلام دوست گرامي ادعا كردن ساده است ولي ثابت كردن مشكل ! چطور وقتي عثمان كشته شد تا يكسال اهل شام براي او عزاداري كردند ؟! بهتر است كمي كتب خود را بخوانيد وكمي در مورد تناقضات موجود در آنها در باب عزاداري فكر كنيد ! موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
59 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 28 آذر 90
با سلام جناب محمد رضا ابى مليكه مى گويد: «در مكه يكى از دختران عثمان فوت كرد، براى تشييع جنازه وى همراه عبدالله عمر و عبدالله عباس حاضر شديم، من بين آن دو نشسته بودم، عبدالله عمر به فرزند عثمان رو كرد و گفت: چرا مردم را از گريه نهى نمى كنى؟ از رسول خدا شنيدم، فرمود: ميت با گريه اهلش معذب مى شود. ابن عباس در جواب عبدالله عمر گفت: عمر گوينده اين سخن است. آنگاه ابن عباس ادامه داد و گفت: در هنگامى كه عمر از جراحت وارده در بستر بيمارى بود; صهيب ـ صحابى پيامبر ـ گريه كنان و اشك ريزان بر وى وارد شد و با خود مى گفت: وا اخاه و اصاحباه! فقال عمر يا صهيب أتبكى على و قد قال رسول الله(صلى الله عليه وآله): ان الميت ليعذب ببعض بكاء اهله عليه». ابن عباس مى گويد: «پس از فوت عمر، اين حديث را براى عايشه نقل كردم. گفت: رحم الله عمر و الله ما حدث رسول الله، ان الله ليعذب ... و لكن رسول الله(صلى الله عليه وآله) قال: ان الله ليزيد الكافر عذاباً ببكاء اهله عليه و قالت حسبكم القرآن و لاتزرو وازرة وزر أخرى. قال ابن عباس عند ذلك: والله هو أضحك و أبكى. قال ابن ابى مليكه: والله ما قال ابن عمر شيئاً مسند، احمد حنبل، ج 1، ص 41; صحيح بخارى، كتاب الجنائز، باب قول النبى يعذب الميت ببعض بكاء اهله; صحيح مسلم، باب الميت يعذب ببكاء اهله عليه و جامع الاصول، ج 11، ص 99، رق م8570. خداوند عمر را رحمت كند! سوگند به خدا كه هرگز پيامبر(صلى الله عليه وآله) چنين نفرمود، بلكه پيامبر فرمود: خداوند عذاب كافــــــــــــــر را با گريه بستگانش ( كه از كفـــــــــــــــــــــــــــــــــار ميباشند ) زيادتر مى كند، آنگاه گفت بيان قرآن شما را در اين باره كفايت مى كند كه فرمود: هيچكس گناه ديگرى به دوش نمى كشد. پس از آن ابن عباس اين جمله را گفت كه خداوند مى خنداند و مى گرياند. ابن ابى مليكه مى گويد وقتى سخن ابن عباس به پايان رسيد عبدالله عمر ساكت شد و چيزى نگفت. چند با اين را بخوانيد تا بدانيد گريه كافر عذاب مرده كافر را زياد ميكند نه گريه مسلمان بر مسلمان براي اينكه كافر كه مرده ميدونه كه بر باطل بوده و بر اينكه بر باطل بوده عذابش زياد ميشود . ان شاء الله متوجه شده باشي . اين حديث به راحتى روشن مى سازد كه ابن عباس حديث عمر و نهى او را چنين توجيه مى كند كه عمر حديثى از پيامبر را كه راجع به گريه كفار بر مردگانشان بوده، ملاك قرار داده است. اين استدلال را احاديث وارده در صحيح بخارى تأييد مى كند چرا كه پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) نسبت به گريه يهوديان بر امواتشان هشدار داده كه آن گريه از عذاب جهنم آنها نخواهد كاست، اما عمر خيال كرد كه مسلمانها هم نبايد بر درگذشتگانشان گريه كنند. لبيك يا علي |
60 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 26 دي 90
با سلام الان داشتم برنامه كلمه طيبه را مي ديدم با ديدن كليبي كه كه اغاي هيدري حديثي ميخواند كه حضرت علي عليه السلام و عباس ابوبكر و عمر را دروغگو و خائن ........ كلي بخاطرش گريه هم كرد منهم كلي خنديدم , بعد كه كمي بر خودم مسلط پيش خودم فكر كردم كه اگر خنديدن من كراهت داشت لعنت خدا بر مسببش يعني اغاي هيدري و اگر گريه كردن كراهت دارد لعنت خدا بر هيدري كه در اين كليپ گريه ميكرد . قضاوت با شما لبيك يا علي |
61 |
نام و نام خانوادگي: احمد -
تاريخ: 16 بهمن 90
خوشحالم از اينکه رسيدم به آنجايي که مطمئن شدم راهي که انتخاب کرده بودم راهي درست وبر مبناي قران وسنت نبوي بوده است.الحمدلله.به اميد روزي که همه به قران وسنت پيامبر اسلام(ص) برگرديم.انشاالله |
62 |
نام و نام خانوادگي: ر-م -
تاريخ: 10 فروردين 91
سلام باتشکر 0000و براي طرح مداوم جنگ تاريخي شيعه علي ، انحراف تاريخ ، غصب ها و خيانت ها و ظلم ها و سرچشمه هاي فريب و دروغ و انحطاط و بويژه ، براي زنده نگاهداشتن خاطره ي شهيدان : سوگواري 0000 |
63 |
نام و نام خانوادگي: منصور الماسي123456 -
تاريخ: 10 اسفند 91
گريه بر سيدالشهدا بالاتر از نماز شب است .حضرت آيت الله بهجت |
64 |
نام و نام خانوادگي: معين -
تاريخ: 29 اسفند 91
بايد ديد به سر وسينه زدن چه ضرري دارد 1)ايا بدعته 2)ايا عقلا به ان ايراد مي گيرند 3)ياچون موجب ضرر به بدن مي باشد حرام است در پاسخ بايد گفت که اينکه بدعته در روايت خود اهل سنت چنانکه در بالا ذکر شده مواردي هست که صريح در عزاداري مي باشد حال در کيفيت اين عزاداري که به گريه بايد اکتفا کرد اين يک ادعاي بي پايه است چراکه مي گوييم عزاداري واين اعم از مجلس گريه ومجلسي است که در ان بر سر وسينه مي زنند چنانکه مي بينيم عايشه در وفات (شهادت)پيامبر صل الله عليه واله وسلم« و قمتُ التدم ( اضرب صدرى ) مع النساء و اضرب وجهى ). السيرة النبوية، ج 4، ص 305. ياسيدتان عمر دستش بر سرش مي گذارد « عن أبى عثمان: اتيتُ عمر بنعى النعمان بن مقرن، فجعل يده على راسه و جعل يبكى ».المصنف ابن أبى شيبة، ج 3، ص 175. کيفيت عزاداري را از بزرگانتان ياد بگيريد درحقيقت عمر بود که با جلوگيري از ان بدعت ايجاد کرد واز يک زن مسلمان کشف حجاب کرد بخاطر جهلي که داشت وشما هم تقصيري نداريد چون چنين شخصي خليفه تان هست چون ان زن ولو اينکه گناه کرده باشد اماباز حرمت دارد4 از نصر پسر ابى عاصم نقل است كه: شبى عمر صداى نوحه عزاى زنى را از يكى از خانههاى مدينه شنيد، بى درنگ وارد خانه شد و زنان را پراكند و زن نوحه سرا را با تازيانه خود مضروب كرد، به گونهاى كه روسرى او از سرش افتاد. همراهان خليفه با مشاهده اين صحنه به او گفتند: اى خليفه! موهاى زن نمايان شد. عمر در پاسخ چنين گفت: « أَجل، فلا حرمة لها؛ آرى، اين زن احترام ندارد. » كنزالعمال، ج 15، ص731 اما اگر شما به سيره عقلا بنگريد در ميابيد که عقلا قبيح نمي دانند انسان بياي کسي که عزيزتر ازجانش هست هر قدر مختار هست (طوري که موجب ضرر زيادي به وي نرسد)گريه وعزاداري کند حال اگر بر اين عزاداري مراتب اخلاقي نهفته باشدبه طريق اولي لازم است هدف از عزاداري اظهار حزن و اندوه يا ابراز وفاداري و بيعت با راهي است كه اهلبيت به ما نشان دادهاند. بنابراين، مجلس ذكر اهلبيت، مكان ذكر و فكر و شور و شعور در كنار يكديگر است دراين باب حرف خيلي زياده اما حوصيه تايپ ندارم.3)امادر باره ضرربايد گفت ان ضرري حرام است که طبق مبناي علما منجر به جنايت به نفس شود حال مايک امر مستحبي داريم به نام عزاداري اگرضرر شديدي نداشته باشد قطعا مشکلي ندارد اگر بگوييد بدعت ان راحل کرديم اگر بگوييد کار غير عقلاي هست باز هم ان راحل کرديم اما فوايد رجوع کنيد به دوادرس ذيلhttp://library.tebyan.net/newindex.aspx?pid=10283 http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=934&articleI |
65 |
نام و نام خانوادگي: فاطمه املشي -
تاريخ: 01 ارديبهشت 92
باي تشنه شهيد سر بريده دل از سر و از پسر بريده بگذار که در غمت بميرم کز چشم تو خون بها بگيرم بي سر و سامان تو ام يا حسين دست به دامان توام يا حسين بر سر ني زلف رها کرده اي با جگر شيعه چه ها کرده اي |
66 |
نام و نام خانوادگي: فاطمه املشي -
تاريخ: 01 ارديبهشت 92
بسمه تعالي قسمتي از نوحه ي حضرت رقيه هنگام مشاهده ي سر بريده ي پدر بزرگوارش: يا ابتاه من ذالذي خضبک بدمائک ( پدر جان چه کسي صورتت را غرق خون ساخته) يا ابتاه من ذالذي قطع وريديک ( پدر جان چه کسي رگهاي گردنت را بريده است ) ... يا ابتاه ليتني کنت لک فالفداء ( پدر جان کاش فداي تو مي شدم ) يا ابتاه ليتني کنت قبل هذا اليوم عمياه ( پدر جان من پيش از اين کور شده بودم) يا ابتاه ليتني وسدت الثرّي و لا اري شيبک مخضباً بالدّماء ( پدر جان کاش مرا در زير خاک پنهان کرده بودند و نمي ديدم که محاسنت به خون خضاب شده باشد) فنادي الرأس بنته اليّ اليّ هلّمي فانا لک بالانتظار ،فغشي عليها غشوةً لم تفق بعدها فحرکوها فإذا هي قد فارفت روحها الدنيا ( آن رأس شريف دختر را صدا کرد که به سوي من بيا من منتظرت هستم ، او غش کرد و ديگر به هوش نيامد و چون او را حرکت دادند متوجه شدند که روحش از بدن جدا شده) |
67 |
نام و نام خانوادگي: منصور الماسي123456 -
تاريخ: 28 ارديبهشت 92
ما بدون گريه بر حضرت سيد الشهدا (ع) نمي توانيم زنده بمانيم. سالها گريه كرديم تا خودمان را از ما گرفتند. |