مقالات |  سخنراني ها |  شبکه سلام |  موبايل |  انتشارات |  محصولات نرم افزاري |  ليست پاسخ ها
تاريخ: 28 اسفند 1392
چرا اميرمؤمنان (عليه السلام) از همسرش دفاع نكرد؟
   

طرح شبهه:

علي که شير خدا و اسد الله الغالب بود و در قلعه خيبر را با يک دست بلند کرد، چگونه حاضر مى‌شود ببيند همسرش را در مقابل چشمانش كتك بزنند؛ اما هيچ واكنشى از خود نشان ندهد؟!

نقد و بررسي:

يكى از مهمترين شبهاتى كه وهابي‌ها با تحريك احساسات مردم، به منظور انكار قضيه هجوم عمر بن خطاب و كتك زدن فاطمه زهرا سلام الله عليها مطرح مى‌كنند، اين است كه چرا اميرمؤمنان عليه السلام از همسرش دفاع نكرد؟ مگر نه اين كه او اسد الله الغالب و شجاع‌ترين فرد زمان خود بود و...

عالمان شيعه در طول تاريخ از اين شبهه‌ پاسخ‌هاى گوناگونى داده‌اند كه به اختصار به چند نكته بسنده مى‌كنيم.

عكس العمل تند حضرت در برابر عمر بن خطاب:

اميرمؤمنان عليه السلام در مرحله اول و زمانى كه آن‌ها قصد تعرض به همسرش را داشتند، از خود واكنش نشان داد و با عمر برخورد كرد، او را بر زمين زد، با مشت به صورت و گردن او كوبيد؛ اما از آن جايى كه مأمور به صبر بود از ادامه مخاصمه منصرف و طبق فرمان رسول خدا صلى الله عليه وآله صبر پيشه كرد. در حقيقت با اين كار مى‌خواست به آن‌ها بفهماند كه اگر مأمور به شكيبائى نبودم و فرمان خدا غير از اين بود، كسى جرأت نمى‌كرد كه اين فكر را حتى از مخيله‌اش بگذراند؛ اما آن حضرت مثل هميشه تابع فرمان‌هاى الهى بوده است.

سليم بن قيس هلالى كه از ياران مخلص اميرمؤمنان عليه السلام است، در اين باره مى‌نويسد:

وَدَعَا عُمَرُ بِالنَّارِ فَأَضْرَمَهَا فِي الْبَابِ ثُمَّ دَفَعَهُ فَدَخَلَ فَاسْتَقْبَلَتْهُ فَاطِمَةُ عليه السلام وَصَاحَتْ يَا أَبَتَاهْ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَرَفَعَ عُمَرُ السَّيْفَ وَهُوَ فِي غِمْدِهِ فَوَجَأَ بِهِ جَنْبَهَا فَصَرَخَتْ يَا أَبَتَاهْ فَرَفَعَ السَّوْطَ فَضَرَبَ بِهِ ذِرَاعَهَا فَنَادَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ لَبِئْسَ مَا خَلَّفَكَ أَبُو بَكْرٍ وَعُمَرُ.

فَوَثَبَ عَلِيٌّ (عليه السلام) فَأَخَذَ بِتَلابِيبِهِ ثُمَّ نَتَرَهُ فَصَرَعَهُ وَوَجَأَ أَنْفَهُ وَرَقَبَتَهُ وَهَمَّ بِقَتْلِهِ فَذَكَرَ قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله) وَمَا أَوْصَاهُ بِهِ فَقَالَ وَالَّذِي كَرَّمَ مُحَمَّداً بِالنُّبُوَّةِ يَا ابْنَ صُهَاكَ لَوْ لا كِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ وَعَهْدٌ عَهِدَهُ إِلَيَّ رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله) لَعَلِمْتَ أَنَّكَ لا تَدْخُلُ بَيْتِي.

عمر آتش طلبيد و آن را بر در خانه شعله‏ور ساخت و سپس در را فشار داد و باز كرد و داخل شد! حضرت زهرا عليها السّلام به طرف عمر آمد و فرياد زد: يا ابتاه، يا رسول اللَّه! عمر شمشير را در حالى كه در غلافش بود بلند كرد و بر پهلوى فاطمه زد. آن حضرت ناله كرد: يا ابتاه! عمر تازيانه را بلند كرد و بر بازوى حضرت زد. آن حضرت صدا زد:

يا رسول اللَّه، ابوبكر و عمر با بازماندگانت چه بد رفتار مى‌كنند»!

علي عليه السّلام ناگهان از جا برخاست و گريبان عمر را گرفت و او را به شدت كشيد و بر زمين زد و بر بينى و گردنش كوبيد و خواست او را بكشد؛ ولى به ياد سخن پيامبر صلى الله عليه وآله و وصيتى كه به او كرده بود افتاد، فرمود: اى پسر صُهاك! قسم به آنكه محمّد را به پيامبرى مبعوث نمود، اگر مقدرّات الهى و عهدى كه پيامبر با من بسته است، نبود، مى‏دانستى كه تو نمى‏توانى به خانه من داخل شوى»

الهلالي، سليم بن قيس (متوفاي80هـ)، كتاب سليم بن قيس الهلالي، ص568، ناشر: انتشارات هادى‏ ـ قم‏، الطبعة الأولي، 1405هـ.

همچنين آلوسى مفسر مشهور اهل تسنن به نقل از منابع شيعه اين روايت را نقل كرده است:

أنه لما يجب على غضب عمر وأضرم النار بباب على وأحرقه ودخل فاستقبلته فاطمة وصاحت يا أبتاه ويا رسول الله فرفع عمر السيف وهو فى غمده فوجأ به جنبها المبارك ورفع السوط فضرب به ضرعها فصاحت يا أبتاه فأخذ على بتلابيب عمر وهزه ووجأ أنفه ورقبته

عمر عصباني شد و درب خانه علي را به آتش کشيد و داخل خانه شد، فاطمه سلام الله عليها به طرف عمر آمد و فرياد زد: «يا ابتاه، يا رسول الله»! عمر شمشيرش را که در غلاف بود بلند کرد و به پهلوى فاطمه زد، تازيانه را بلند کرد و بر بازوى فاطمه زد، فرياد زد: « يا ابتاه » (با مشاهده اين ماجرا) علي (ع) ناگهان از جا برخاست و گريبان عمر را گرفت و او را به شدت کشيد و بر زمين زد و بر بينى و گردنش کوبيد.

الآلوسي البغدادي، العلامة أبي الفضل شهاب الدين السيد محمود (متوفاي1270هـ)، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني، ج3، ص124، ناشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت.

آتسليم وصيت پيامبر اكرم (ص):

اميرمؤمنان عليه السلام در تمام دوران زندگي‌اش، مطيع محض فرمان‌هاى الهى بوده و آن‌چه او را به واكنش وامى‌داشت، فقط و فقط اوامر الهى بود و هرگز به خاطر تعصب، غضب و منافع شخصى از خود واكنش نشان نمى‌داد.

آن حضرت از جانب خدا و رسولش مأمور به صبر و شكيبائى در برابر اين مصيبت‌هاى عظيم بوده است و طبق همين فرمان بود كه دست به شمشير نبرد.

مرحوم سيد رضى الدين موسوى در كتاب شريف خصائص الأئمه (عليهم السلام) مى‌نويسد:

أَبُو الْحَسَنِ فَقُلْتُ لِأَبِي فَمَا كَانَ بَعْدَ إِفَاقَتِهِ قَالَ دَخَلَ عَلَيْهِ النِّسَاءُ يَبْكِينَ وَارْتَفَعَتِ الْأَصْوَاتُ وَضَجَّ النَّاسُ بِالْبَابِ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ فَبَيْنَا هُمْ كَذَلِكَ إِذْ نُودِيَ أَيْنَ عَلِيٌّ فَأَقْبَلَ حَتَّى دَخَلَ عَلَيْهِ قَالَ عَلِيٌّ (عليه السلام) فَانْكَبَبْتُ عَلَيْهِ فَقَالَ يَا أَخِي... أَنَّ الْقَوْمَ سَيَشْغَلُهُمْ عَنِّي مَا يَشْغَلُهُمْ فَإِنَّمَا مَثَلُكَ فِي الْأُمَّةِ مَثَلُ الْكَعْبَةِ نَصَبَهَا اللَّهُ لِلنَّاسِ عَلَماً وَإِنَّمَا تُؤْتَى مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ وَنَأْيٍ سَحِيقٍ وَلَا تَأْتِي وَإِنَّمَا أَنْتَ عَلَمُ الْهُدَى وَنُورُ الدِّينِ وَهُوَ نُورُ اللَّهِ يَا أَخِي وَالَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ لَقَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْهِمْ بِالْوَعِيدِ بَعْدَ أَنْ أَخْبَرْتُهُمْ رَجُلًا رَجُلًا مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنْ حَقِّكَ وَأَلْزَمَهُمْ مِنْ طَاعَتِكَ وَكُلٌّ أَجَابَ وَسَلَّمَ إِلَيْكَ الْأَمْرَ وَإِنِّي لَأَعْلَمُ خِلَافَ قَوْلِهِمْ فَإِذَا قُبِضْتُ وَفَرَغْتَ مِنْ جَمِيعِ مَا أُوصِيكَ بِهِ وَغَيَّبْتَنِي فِي قَبْرِي فَالْزَمْ بَيْتَكَ وَاجْمَعِ الْقُرْآنَ عَلَى تَأْلِيفِهِ وَالْفَرَائِضَ وَالْأَحْكَامَ عَلَى تَنْزِيلِهِ ثُمَّ امْضِ [ذَلِكَ‏] عَلَى غير لائمة [عَزَائِمِهِ وَ] عَلَى مَا أَمَرْتُكَ بِهِ وَعَلَيْكَ بِالصَّبْرِ عَلَى مَا يَنْزِلُ بِكَ وَبِهَا [يعني بفاطمة] حَتَّى تَقْدَمُوا عَلَيَّ.

امام كاظم عليه السلام مى‌فرمايد: از پدرم امام صادق عليه السلام پرسيدم: پس از به هوش آمدن رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم چه اتفاق افتاد؟ فرمود: زنها داخل شدند و صدا به گريه بلند كردند، مهاجرين و انصار جمع شده و اظهار غم و اندوه مى‌كردند، علي فرمود: ناگهان مرا صدا زدند، وارد شدم و خودم را روى بدن پيغمبر انداختم، فرمود:

برادرم، اين مردم مرا رها خواهند كرد و به دنياى خودشان مشغول خواهند شد؛ ولى تو را از رسيدگى به من باز ندارد، مثل تو در بين اين امت مثل كعبه است كه خدا آن را نشانه قرار داده است تا از راههاى دور نزد آن بيايند... پس چون از دنيا رفتم و از آنچه به تو وصيت كردم فارغ شدى و بدنم را در قبر گذاشتي، در خانه‌ات بنشين و قرآن را آنگونه كه دستور داده‌ام، بر اساس واجبات و احكام و ترتيب نزول جمع آورى كن، تو را به بردبارى در برابر آنچه كه از اين گروه به تو و فاطمه زهرا سلام الله عليها خواهد رسيد سفارش مى‌كنم، صبر كن تا بر من وارد شوي.

الشريف الرضي، أبي الحسن محمد بن الحسين بن موسى الموسوي البغدادي (متوفاي406هـ) خصائص‏الأئمة (عليهم السلام)، ص73، تحقيق وتعليق: الدكتور محمد هادي الأميني، ناشر: مجمع البحوث الإسلامية الآستانة الرضوية المقدسة مشهد – إيران، 1406هـ

المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 22، ص 484، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403 - 1983 م.

در روايت ديگرى سليم بن قيس هلالى نقل مى‌كند:

ثُمَّ نَظَرَ رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله) إِلَى فَاطِمَةَ وَإِلَى بَعْلِهَا وَإِلَى ابْنَيْهَا فَقَالَ يَا سَلْمَانُ أُشْهِدُ اللَّهَ أَنِّي حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَهُمْ وَسِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَهُمْ أَمَا إِنَّهُمْ مَعِي فِي الْجَنَّةِ ثُمَّ أَقْبَلَ النَّبِيُّ (صلي الله عليه وآله) عَلَى عَلِيٍّ (عليه السلام) فَقَالَ يَا عَلِيُّ إِنَّكَ سَتَلْقَى [بَعْدِي‏] مِنْ قُرَيْشٍ شِدَّةً مِنْ تَظَاهُرِهِمْ عَلَيْكَ وَظُلْمِهِمْ لَكَ فَإِنْ وَجَدْتَ أَعْوَاناً [عَلَيْهِمْ‏] فَجَاهِدْهُمْ وَقَاتِلْ مَنْ خَالَفَكَ بِمَنْ وَافَقَكَ فَإِنْ لَمْ تَجِدْ أَعْوَاناً فَاصْبِرْ وَكُفَّ يَدَكَ وَلا تُلْقِ بِيَدِكَ إِلَى التَّهْلُكَةِ فَإِنَّكَ [مِنِّي‏] بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى وَلَكَ بِهَارُونَ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ إِنَّهُ قَالَ لِأَخِيهِ مُوسَى إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِي‏.

پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم به فاطمه و همسر او و دو پسرش نگاهى كرد و فرمود: اى سلمان! خدا را شاهد مى‏گيرم افرادى كه با اينان بجنگند با من جنگيده‌اند، افرادى كه با اينان روى صلح داشته باشند با من صلح كرده‌اند، بدانيد كه اينان در بهشت همراه منند.

سپس پيامبر صلى الله عليه وآله نگاهى به علي عليه السلام كرد و فرمود: اى علي! تو به زودى پس از من، از قريش و متحد شدنشان عليه خودت و ستمشان سختى خواهى كشيد. اگر يارانى يافتى با آنان جهاد كن و به وسيله موافقينت با آنان بجنگ، و اگر كمك كار و ياورى نيافتى صبر كن و دست نگهدار و با دست خويش خود را به نابودى مينداز. تو نسبت به من همانند هارون نسبت به موسى هستى، هارون براى تو اسوه خوبى است، به برادرش موسى گفت: إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِى وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِي؛ اين قوم مرا ضعيف شمردند و نزديك بود مرا بكشند.

الهلالي، سليم بن قيس (متوفاي80هـ)، كتاب سليم بن قيس الهلالي، ص569، ناشر: انتشارات هادى‏ ـ قم‏، الطبعة الأولي، 1405هـ.

همچنين در ادامه روايت پيشين كه از سليم نقل شد، اميرمؤمنان عليه السلام خطاب به عمر فرمود:

يَا ابْنَ صُهَاكَ لَوْ لا كِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ وَعَهْدٌ عَهِدَهُ إِلَيَّ رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله) لَعَلِمْتَ أَنَّكَ لا تَدْخُلُ بَيْتِي.

اى پسر صحّاك! اگر مقدرات خداوندى و پيمان و سفارش رسول خدا صلى الله عليه وآله نبود، هر آينه مى‌فهميدى كه تو قدرت ورود به خانه مرا نداري.

الهلالي، سليم بن قيس (متوفاي80هـ)، كتاب سليم بن قيس الهلالي، ص568، ناشر: انتشارات هادى‏ ـ قم‏، الطبعة الأولي، 1405هـ.

البته روايات در اين باب بيش از آن است كه در اين مختصر بگنجد؛ از اين رو به همين چند روايت بسنده مى‌كنيم.

به راستى چه كسى جز حيدر كرّار مى‌تواند از چنين امتحان سختى بيرون بيايد؟! زمانى ارزش اين كار مشخص مى‌شود كه بدانيم علي عليه السلام همان كسى است كه در ميدان نبرد، همچون شير ژيان بر دشمن حمله مى‌كرد و پهلوانان و يلان كفر را يكى پس از ديگرى از سر راه بر مى‌داشت، روزى پشت پهلوانى همچون عمر بن عبدود را به خاك مى‌مالد و روزى ديگر فرق سر مرهب يهودى را همراه با كلاه خودش مى‌شكافد.

آن روز فرمان خداوند اين بود كه دشمنان از ترس ذوالفقارش خواب آسوده نداشته باشند؛ ولى روز ديگر فرمان اين است كه همان ذوالفقار در نيام باشد تا اساس اسلام حفظ شود و دشمنان اسلام از نابود كردن آن مأيوس شوند.

احتمال شهادت حضرت زهرا عليها السلام هنگام درگيري:

دفاع از ناموس، از مسائل فطرى و مشترك ميان همه انسان‌ها است؛ اما روشن است كه اگر كسى بداند كه قصد دشمن از تعرض به ناموس وى اين است كه او را به واكنش وادار كنند تا به مقصود مهمتر و شوم‌ترى دست يابند؛ انسان عاقل، با تدبير و مسلط بر نفس خويش، هرگز كارى نخواهد كرد كه دشمن به مقصودش برسد.

قصد مهاجمين به خانه وحى اين بود كه اميرمؤمنان عليه السلام را به واكنش وادار كنند و با استفاده از اين فرصت، ثابت كنند كه شخصى همانند علي عليه السلام براى رسيدن به حكومت دنيوى حاضر شد كه افراد زيادى را از دم شمشير بگذراند.

و نيز اگر اميرمؤمنان عليه السلام از خود واكنش نشان مى‌داد و با آن‌ها درگير مى‌شد، ممكن بود كه فاطمه زهرا در اين درگيري‌ها كشته شود، سپس دشمنان شايع مى‌كردند كه علي عليه السلام براى به دست آوردن حكومت دنيايى، همسرش را نيز فدا كرد و در حقيقت او بود كه سبب كشتن همسرش شد؛ چنانچه در باره عمار ياسر، يار وفادار اميرمؤمنان عليه السلام چنين كردند.

هنگام ساختن مسجد مدينه، عمار ياسر برخلاف ديگران كه يك خشت برمى‌داشتند، او دو تا دو تا مى‌آورد، پيامبر اسلام او را ديد، با دست مباركش، غبار را از سر و صورت نازنين عمار زدود و پس فرمود:

وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ، يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ، وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّار.

عمار را گروه ستمگر مى‌كشند، او آنان را به بهشت مى‌خواند وآنان او را به جهنّم.

البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 1، ص172، ح436، كتاب الصلاة،بَاب التَّعَاوُنِ في بِنَاءِ الْمَسْجِدِ، و ج3، ص1035، ح 2657، الجهاد والسير، باب مَسْحِ الْغُبَارِ عَنِ النَّاسِ فِي السَّبِيلِ، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407هـ – 1987م.

صدور اين روايت از رسول خدا صلى الله عليه وآله در حق عمّار قطعى بود و تمام مردم از آن آگاه بودند و نيز ثابت مى‌كرد كه معاويه و دار و دسته‌اش همان گروه نابكار هستند؛ از اين رو هنگامى كه معاويه شنيد عمار كشته شده و لرزه بر دل بسيارى از مردم انداخته، و اين فرمايش پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله سر زبان‌ها افتاده است، عمرو عاص را به حضور طلبيد و پس از مشورت با او شايع كردند كه علي عليه السلام او را كشته است و اين گونه استدلال كردند كه چون عمار در جبهه علي وهمراه او بوده است و علي او را به جنگ فرستاده است؛ پس او قاتل عمار است.

احمد بن جنبل در مسندش مى‌نويسد:

مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرِو بْنِ حَزْمٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ لَمَّا قُتِلَ عَمَّارُ بْنُ يَاسِرٍ دَخَلَ عَمْرُو بْنُ حَزْمٍ عَلَى عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ فَقَالَ قُتِلَ عَمَّارٌ وَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ فَقَامَ عَمْرُو بْنُ الْعَاصِ فَزِعًا يُرَجِّعُ حَتَّى دَخَلَ عَلَى مُعَاوِيَةَ فَقَالَ لَهُ مُعَاوِيَةُ مَا شَأْنُكَ قَالَ قُتِلَ عَمَّارٌ فَقَالَ مُعَاوِيَةُ قَدْ قُتِلَ عَمَّارٌ فَمَاذَا قَالَ عَمْرٌو سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ فَقَالَ لَهُ مُعَاوِيَةُ دُحِضْتَ فِي بَوْلِكَ أَوَنَحْنُ قَتَلْنَاهُ إِنَّمَا قَتَلَهُ عَلِيٌّ وَأَصْحَابُهُ جَاءُوا بِهِ حَتَّى أَلْقَوْهُ بَيْنَ رِمَاحِنَا أَوْ قَالَ بَيْنَ سُيُوفِنَا.

ابو بكر بن محمد بن عمرو بن حزم از پدرش نقل مى‌كند كه گفت: هنگامى كه عمار ياسر به شهادت رسيد، عمرو بن حزم نزد عمرو عاص رفت و گفت: عمار كشته شد، رسول خدا صلى الله عليه وآله فرموده است: گروه ستمگر، عمار را مى‌كشند، عمرو عاص ناراحت شد و جمله «لا حول ولا قوة الا بالله» را مى‌گفت تا نزد معاويه رفت،‌ معاويه پرسيد: چه شده است؟ گفت: عمار كشته شده است. معاويه گفت:‌ كشته شد كه شد، حالا چه شده است؟ عمرو گفت: از رسول خدا صلى الله عليه وآله شنيدم كه مى‌فرمود: عمار را گروه باغى وستمگر خواهد كشت، معاويه گفت: مگر ما او را كشته‌ايم، عمار را علي و يارانش كشتند كه او را همراه خويش وادار به جنگ كردند و او را بين نيزه‌ها و شمشيرهاى ما قرار دادند.

الشيباني، أحمد بن حنبل أبو عبدالله (متوفاي241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج4، ص199، ح 17813، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر؛

البيهقي، أحمد بن الحسين بن علي بن موسى أبو بكر (متوفاي 458هـ)، سنن البيهقي الكبرى، ج8، ص189، ناشر: مكتبة دار الباز - مكة المكرمة، تحقيق: محمد عبد القادر عطا، 1414 - 1994؛

الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفاي748هـ)، سير أعلام النبلاء، ج 1، ص 420 و ص 426، تحقيق: شعيب الأرناؤوط، محمد نعيم العرقسوسي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.

هيثمى پس از نقل روايت مى‌گويد:

رواه أحمد وهو ثقة.

الهيثمي، علي بن أبي بكر (متوفاي 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج7، ص242، ناشر: دار الريان للتراث/‏ دار الكتاب العربي - القاهرة، بيروت – 1407هـ.

و حاكم نيشابورى پس از نقل روايت مى‌‌گويد:

هذا حديث صحيح على شرط الشخين ولم يخرجاه بهذه السياقة.

اين حديث با شرائطى كه بخارى و مسلم قبول دارند، صحيح است؛‌ ولى آن‌ها به اين صورت نقل نكرده‌اند.

الحاكم النيسابوري، محمد بن عبدالله أبو عبدالله (متوفاي 405 هـ)، المستدرك على الصحيحين، ج2، ص155، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت الطبعة: الأولى، 1411هـ - 1990م.

مناوى به نقل از قرطبى مى‌نويسد:

وهذا الحديث أثبت الأحاديث وأصحّها، ولمّا لم يقدر معاوية على إنكاره قال: إنّما قتله من أخرجه، فأجابه عليّ بأنّ رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم إذن قتل حمزة حين أخرجه.

قال ابن دحية: وهذا من على إلزام مفحم الذي لا جواب عنه، وحجّة لا اعتراض عليها.

اين حديث از محكم‌ترين و صحيح‌ترين احاديث است و چون معاويه قدرت بر انكارش نداشت، گفت: عمار را كسى كشت كه او را همراه خود آورده است و لذا علي (ع) در پاسخش فرمود: پس بنابراين حمزه را هم در جنگ احد پيامبر كشته است؛ چون آن حضرت بود كه حمزه را همراه خودش آورده بود.

ابن دحيه مى‌گويد: اين پاسخ علي چنان كوبنده است كه حرفى براى گفتن باقى نمى‌گذارد ودليلى است كه انتقادى بر آن نيست.

المناوي، عبد الرؤوف (متوفاي: 1031هـ)، فيض القدير شرح الجامع الصغير، ج 6، ص 366، ناشر: المكتبة التجارية الكبرى - مصر، الطبعة: الأولى، 1356هـ

چرا امير المؤمنين در هيچ جنگي در زمان خلفاء شركت نكرد؟

اين كه اميرمؤمنان عليه السلام شجاعترين فرد زمان خودش بود، هيچ شك و شبهه‌اى در آن نيست؛ آن قدر شجاع و دلاور بود كه شنيدن نامش خواب را از چشمان پهلوانان دشمن مى‌پراند؛ تا جايى كه عمر بن خطاب مى‌گفت:

والله لولا سيفه لما قام عمود الاسلام.

به خدا سوگند! اگر شمشير علي عليه السلام نبود‌، عمود خيمه اسلام استوار نمى‌شد.

إبن أبي الحديد المدائني المعتزلي، أبو حامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفاي655 هـ)، شرح نهج البلاغة، ج 12، ص 51، تحقيق محمد عبد الكريم النمري، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1418هـ - 1998م.

حتى در زمانى كه تمام ياران بي‌وفاى رسول خدا صلى الله عليه وآله در جنگ احد و حنين آن حضرت را رها و از معركه گريختند، امام علي عليه السلام پروانه وار اطراف شمع وجود پيامبر گرامى چرخيد و از او دفاع مى‌كرد.

 اما چرا همان علي عليه السلام در هيچ يك از جنگ‌هاى زمان خلفاء شركت نكرد؟

همان كسى كه در زمان رسول خدا صلى الله عليه وآله در تمام نبردهاى مسلمانان عليه كفار، يهوديان و... شركت فعال داشت و پيشاپيش تمام سربازان پرچم اسلام را به دوش مى‌كشيد و پهلوانان دشمن را يكى پس از ديگرى بر زمين مى‌كوبيد، چه اتفاقى افتاده بود كه در زمان خلفاء در هيچ نبردى حضور نمى‌يافت؟

آيا شجاعتش را از دست داده بود، يا جنگ در ركاب خلفاء را جهاد نمى‌دانست؟ يا اين كه خلفاء، بر خلاف سنت رسول خدا صلى الله عليه وآله قصد استفاده از آن حضرت را نداشتند؟

امير المؤمنين عليه السلام بهترين تصميم را گرفت:

امر دائر بود بين اين كه اميرمؤمنان عليه السلام اساس اسلام را حفظ نمايد و از حق خود بگذرد؛ يا اين كه بر آن عده اندك حمله نموده و آن‌ها را از دم تيغ بگذراند و در عوض دشمنان اسلام و منافقين با استفاده از اين فرصت اساس اسلام را به خطر بيندازند، اميرمؤمنان عليه السلام راه دوم را برگزيد و با اين فداكارى دين اسلام را براى هميشه حفظ و دشمنان اسلام را نا اميد كرد و به طور قطع اين تصميم عاقلانه‌تر بوده است.

در خطبه سوم نهج البلاغه مى‌فرمايد:

وَطَفِقْتُ أَرْتَئِي بَيْنَ أَنْ أَصُولَ بِيَدٍ جَذَّاءَ أَوْ أَصْبِرَ عَلَى طَخْيَةٍ عَمْيَاءَ. يَهْرَمُ فِيهَا الْكَبِيرُ وَيَشِيبُ فِيهَا الصَّغِيرُ وَيَكْدَحُ فِيهَا مُؤْمِنٌ حَتَّى يَلْقَى رَبَّهُ. فَرَأَيْتُ أَنَّ الصَّبْرَ عَلَى هَاتَا أَحْجَى. فَصَبَرْتُ وَفِي الْعَيْنِ قَذًى وَفِي الْحَلْقِ شَجًا. أَرَى تُرَاثِي نَهْباً.

در اين انديشه فرو رفته بودم كه: با دست تنها (با بى ياورى) به پا خيزم (و حق خود و مردم را بگيرم) و يا در اين محيط پر خفقان و تاريكيى كه پديد آورده‏اند صبر كنم، محيطى كه: پيران را فرسوده، جوانان را پير، و مردان با ايمان را تا واپسين دم زندگى به رنج وا مى‏دارد.

(عاقبت) ديدم بردبارى و صبر به عقل و خرد نزديكتر است؛ لذا شكيبائى ورزيدم؛ ولى به كسى مى‏ماندم كه: خاشاك چشمش را پر كرده، و استخوان راه گلويش را گرفته، با چشم خود مى‏ديدم، ميراثم را به غارت مى‏برند.

و در خطبه پنجم نهج البلاغه، هنگامى كه شخصى همانند ابوسفيان به قصد گرفتن ماهى از آب گل آلود و استفاده از موقعيت به دست آمده، نزد آن حضرت آمد و پشنهاد بيعت و جنگ با أبوبكر را داد، امام عليه السلام خطبه خواند و فرمود:

أَيُّهَا النَّاسُ شُقُّوا أَمْوَاجَ الْفِتَنِ بِسُفُنِ النَّجَاةِ... أَفْلَحَ مَنْ نَهَضَ بِجَنَاحٍ أَوِ اسْتَسْلَمَ فَأَرَاحَ... فَإِنْ أَقُلْ يَقُولُوا حَرَصَ عَلَى الْمُلْكِ وَإِنْ أَسْكُتْ يَقُولُوا جَزِعَ مِنَ الْمَوْتِ هَيْهَاتَ بَعْدَ اللَّتَيَّا وَالَّتِي وَاللَّهِ لابْنُ أَبِي طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْيِ أُمِّهِ. بَلِ انْدَمَجْتُ عَلَى مَكْنُونِ عِلْمٍ لَوْ بُحْتُ بِهِ لاضْطَرَبْتُمْ اضْطِرَابَ الْأَرْشِيَةِ فِي الطَّوِيِّ الْبَعِيدَةِ.

اى مردم امواج كوه پيكر فتنه‏ها را، با كشتي‌هاى نجات در هم بشكنيد... (دو كس راه صحيح را پيمودند) آن كس كه با داشتن يار و ياور و نيروى كافى به پا خاست و پيروز شد، و آن كس كه با نداشتن نيروى كافى كناره‏گيرى كرد و مردم را راحت ساخت. اگر سخن گويم (و حقم را مطالبه كنم) گويند: بر رياست و حكومت حريص است، و اگر دم فرو بندم (و ساكت نشينم) خواهند گفت از مرگ مى‏ترسد. (اما) هيهات پس از آن همه جنگ‌ها و حوادث (اين گفته بس ناروا است). به خدا سوگند علاقه فرزند ابوطالب، به مرگ از علاقه طفل شيرخوار به پستان مادر بيشتر است؛ اما من از علوم و حوادثى آگاهم كه اگر بگويم همانند طناب ها در چاه‌هاى عميق به لرزه درآئيد.

چرا رسول خدا (ص) از سميه و ديگر زنان مسلمان دفاع نکرد؟

اميرمؤمنان عليه السلام، به همان دليل از خود واكنش نشان نداد كه رسول خدا صلى الله عليه وآله در هنگام كشته شدن سميه، مادر عمار ياسر توسط مشركان و تعرض آن‌ها به وي، از خود واكنشى نشان نداد.

ابن حجر عسقلانى در الإصابة مى‌نويسد:

( 11342 ) سمية بنت خباط... والدة عمار بن ياسر كانت سابعة سبعة في الاسلام عذبها أبو جهل وطعنها في قبلها فماتت فكانت أول شهيدة في الاسلام... عذبها آل بني المغيرة على الاسلام وهي تأبى غيره حتى قتلوها وكان رسول الله صلى الله عليه وسلم يمر بعمار وأمه وأبيه وهم يُعذّبون بالأبطح في رمضاء مكة فيقول صبرا يا آل ياسر موعدكم الجنة.

سميه دختر خباط... مادر عمار ياسر هفتمين كسى است كه اسلام آورد، ابوجهل او را اذيت مى‌كرد و آن قدر نيزه بر پايين شكمش زد تا به شهادت رسيد، و او نخستين زن شهيد در اسلام است. آل بنومغيره، چون مسلمان شده بود و دست بردارد نبود او را آزار و اذيت كردند؛ تا كشته شد. رسول خدا (ص)، منظره شكنجه شدن عمار و مادر و پدرش را در مكه مى‌ديد و مى‌فرمود: اى خاندان ياسر! صبور باشيد كه وعده‌گاه شما بهشت است.

العسقلاني، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل الشافعي، الإصابة في تمييز الصحابة، ج 7، ص 712، تحقيق: علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولى، 1412 - 1992.

با اين كه رسول خدا صلى الله عليه وآله مى‌ديد كافرى همچون ابوجهل متعرض ناموس مسلمانان مى‌شود؛ ولى در عين حال هيچ واكنشى از خود نشان نمى‌داد و به آنان نيز فرمان مى‌داد كه صبر نمايند.

مگر نه اين كه رسول خدا صلى الله عليه وآله غيورترين و شجاع‌ترين فرد عالم است، پس چرا از ناموس مسلمانان دفاع نكرد؟ چرا شمشيرش را برنداشت تا گردن ابوجهل را از تنش جدا كند؟

و نيز زمانى كه عمر بن خطاب، متعرض زنان مسلمان مى‌شد و آن‌ها را به خاطر اسلام آوردنشان كتك مى‌زد، چرا رسول خدا صلى الله عليه وآله از خود واكنشى نشان نمى‌داد.

ابن هشام در السيرة النبوية، مى‌نويسد:

ومر [ابوبكر] بجارية بنى مؤمل، حي من بنى عدى بن كعب، وكانت مسلمة، وعمر بن الخطاب يعذبها لتترك الاسلام، وهو يومئذ مشرك، وهو يضربها، حتى إذا مل قال: إني أعتذر إليك، إني لم أتركك إلا ملالة، فتقول: كذلك فعل الله بك.

ابوبكر مى‌ديد كه كنيز مسلمان شده از بنو مؤمل از خاندان عدى بن كعب،‌ عمر او را كتك مى‌زد تا دست از اسلام بردارد و مسلمان بودن را ترك كند (چون عمر هنوز مشرك بود) آن قدر او را زد تا خسته شد، گفت: اگر تو را كتك نمى‌زنم براى اين است كه خسته شده‌ام، از اين جهت مرا ببخش. كنيز در پاسخ گفت: بدان كه خدا نيز اين گونه با تو رفتار خواهد كرد.

الحميري المعافري، عبد الملك بن هشام بن أيوب أبو محمد (متوفاي213هـ)، السيرة النبوية، ج 2، ص 161، تحقيق طه عبد الرءوف سعد، ناشر: دار الجيل، الطبعة: الأولى، بيروت – 1411هـ؛

الشيباني، أحمد بن حنبل أبو عبد الله (متوفاي241هـ)، فضائل الصحابة، ج 1، ص 120، تحقيق د. وصي الله محمد عباس، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: الأولى، 1403هـ – 1983م؛

الكلاعي الأندلسي، أبو الربيع سليمان بن موسى (متوفاي634هـ)، الإكتفاء بما تضمنه من مغازي رسول الله والثلاثة الخلفاء، ج 1، ص 238، تحقيق د. محمد كمال الدين عز الدين علي، ناشر: عالم الكتب - بيروت، الطبعة: الأولى، 1417هـ؛

الانصاري التلمساني، محمد بن أبي بكر المعروف بالبري (متوفاي644هـ) الجوهرة في نسب النبي وأصحابه العشرة، ج 1، ص 244؛

الطبري، أحمد بن عبد الله بن محمد أبو جعفر (متوفاي694هـ)، الرياض النضرة في مناقب العشرة، ج 2، ص 24، تحقيق عيسى عبد الله محمد مانع الحميري، ناشر: دار الغرب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الأولى، 1996م؛

النويري، شهاب الدين أحمد بن عبد الوهاب (متوفاي733هـ)، نهاية الأرب في فنون الأدب، ج 16، ص 162، تحقيق مفيد قمحية وجماعة، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1424هـ - 2004م.

چرا رسول خدا صلى الله عليه وآله جلوى عمر را نگرفت و او را از اين كار منع نكرد؟ چرا شمشيرش را برنداشت و گردن عمر را نزد؟

اهل تسنن، هر پاسخى دادند، ما نيز عين همان را در باره صبر اميرمؤمنان عليه السلام و شمشير نكشيدن آن حضرت خواهيم داد.

چرا عثمان از زنش دفاع نكرد؟

هنگامى كه ياران رسول خدا صلى الله عليه وآله به خانه عثمان ريختند و همسر او را زده و انگشتش را قطع کردند، او از همسرش دفاع نکرد، شما از اين عملکرد عثمان چه پاسخى داريد؟

 طبري،‌ در تاريخش مى‌نويسد:

وجاء سودان بن حمران ليضربه فانكبت عليه نائلة ابنة الفرافصة واتقت السيف بيدها فتعمدها ونفح أصابعها فأطن أصابع يدها وولت فغمز أوراكها وقال أنها لكبيرة العجيزة وضرب عثمان فقتله.

سودان بن حمران آمد تا او را كتك بزند، نائله دختر فرافصه (زن عثمان) خود را بر روى او انداخت، سودان شمشير را گرفت و انگشت او را قطع كرد و سپس دست به پشت او زد و گفت: عجب پشت بزرگى دارد، سپس عثمان را زد و كشت.

الطبري، أبي جعفر محمد بن جرير (متوفاي310)، تاريخ الطبري، ج 2، ص 676، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت.

همچنين ابن أثير در الكامل فى التاريخ مى‌نويسد:

وجاء سودان ليضربه فأكبت عليه امرأته واتقت السيف بيدها فنفح أصابعها فأطن أصابع يديها وولت فغمز أوراكها وقال أنها لكبيرة العجز وضرب عثمان فقتله.

الجزري، عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد (متوفاي630هـ) الكامل في التاريخ، ج 3، ص 68، تحقيق عبد الله القاضي، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة الثانية، 1415هـ.

ابن كثير دمشقى سلفى مى‌نويسد:

ثم تقدم سودان بن حمران بالسيف فمانعته نائلة فقطع أصابعها فولت فضرب عجيزتها بيده وقال: أنها لكبيرة العجيزة. وضرب عثمان فقتله.

القرشي الدمشقي، إسماعيل بن عمر بن كثير أبو الفداء (متوفاي774هـ)، البداية والنهاية، ج 7، ص 188، ناشر: مكتبة المعارف – بيروت.

چرا عثمان از زنش دفاع نكرد، مگر نه اين كه او مرد بود، غيرت داشت و بايد از زنش دفاع مى‌كرد؟ پس چرا هيچ واكنشى از خود نشان نداد و حاضر شد كه ببيند ياران رسول خدا به همسر او اهانت كرده و متعرض همسر او شوند؟

چرا عمر از زنش دفاع نكرد؟

اهل سنت اصرار دارند كه امّ‌كلثوم دختر امير مؤمنان عليه السلام همسر عمر بوده است؛ اما مى‌بينيم كه هنگامى كه مغيرة بن شعبه اهانت زشتى به امّ‌كلثوم كرده و او را با امّ‌جميل، زنا كار مشهور عرب تشبيه و قياس مى‌‌كند،‌ عمر هيچ عكس العملى از خود نشان نمى‌دهد.

ابن خلكان در وفيات الأعيان مى‌نويسد:

ثم إن أم جميل وافقت عمر بن الخطاب رضي الله عنه بالموسم والمغيرة هناك فقال له عمر أتعرف هذه المرأة يا مغيرة قال نعم هذه أم كلثوم بنت علي فقال له عمر أتتجاهل علي والله ما أظن أبا بكرة كذب عليك وما رأيتك إلا خفت أن أرمى بحجارة من السماء.

ام جميل (كسى كه سه نفر شهادت دادند مغيره با او زنا كرده است، و به خاطر امتناع شاهد چهارم از شهادت، از حد رهايى يافت) در حج، با عمر همراه شده و مغيره نيز در آن زمان در مكه بود. عمر به مغيره گفت: آيا اين زن را مى‌شناسي؟

مغيره در پاسخ گفت: آرى اين امّ‌كلثوم دختر علي است!

عمر گفت: آيا خودت را به بى خبرى مى‌زنى؟ قسم به خدا من گمان مى‌كنم كه ابوبكرة‌ در باره تو دروغ نگفته است؛ و هر زمان كه تو را مى‌بينم مى‌ترسم كه از آسمان سنگى بر سر من فرود آيد!

إبن خلكان، أبو العباس شمس الدين أحمد بن محمد بن أبي بكر (متوفاي681هـ)، وفيات الأعيان و انباء أبناء الزمان، ج6، ص366، تحقيق احسان عباس، ناشر: دار الثقافة - لبنان.

و ابوالفرج اصفهانى مى‌نويسد:

حدثنا ابن عمار والجوهري قالا حدثنا عمر بن شبة قال حدثنا علي بن محمد عن يحيى بن زكريا عن مجالد عن الشعبي قال كانت أم جميل بنت عمر التي رمي بها المغيرة بن شعبة بالكوفة تختلف إلى المغيرة في حوائجها فيقضيها لها قال ووافقت عمر بالموسم والمغيرة هناك فقال له عمر أتعرف هذه قال نعم هذه أم كلثوم بنت علي فقال له عمر أتتجاهل علي والله ما أظن أبا بكرة كذب عليك وما رأيتك إلا خفت أن أرمى بحجارة من السماء.

ام جميل همان كسى است كه مغيره را به زناى با او متهم كردند و در كوفه به نزد مغيره رفته و كارهاى او را انجام مى‌داد! اين زن در زمان حج با مغيره و عمر همراه شد. عمر به مغيره گفت: آيا اين زن را مى‌شناسى؟ پاسخ داد: آرى اين امّ‌كلثوم دختر علي است!

عمر گفت‌: آيا در مقابل من خود را به بي‌خبرى مى‌زني؟ قسم به خدا من گمان ندارم كه ابوبكرة در باره تو دروغ گفته باشد! و تو را نمى‌بينم، مگر آنكه مى‌ترسم از آسمان سنگى بر سر من فرود آيد!

الأصبهاني، أبو الفرج (متوفاي356هـ)، الأغاني، ج 16، ص 109، تحقيق: علي مهنا وسمير جابر، ناشر: دار الفكر للطباعة والنشر - لبنان.

زنا كردن مغيره با امّ‌جميل، مشهور و معروف و امّ‌جميل به بدكاره بودن شهره شهر و انگشت نماى عام و خاص بود. چرا هنگامى كه مغيرة بن شعبه، دختر رسول خدا را با چنين زنى زناكارى مقايسه مى‌كند، خليفه دوم او را مجازات نمى‌كند؟

اهل تسنن از اين مطلب هر پاسخى دادند، ما نيز همان پاسخ را به آن‌ها خواهيم داد.


 

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  سيد ذوالفقار     -   تاريخ:   19 ارديبهشت 88
فلسفه سکوت مولا علي (عليه السلام) در حوادث پيش آمده پس از وفات پيامبر (ص): 1- کمي ياران و بي وفايي دوستان ( خطبه هاي 3 و 26 و 217) 2- ياوري جزء اهل بيت نداشتن ( خ 26 و 217) 3- راضي به کشتن اهل بيت نبودن ( خ 26 و 217) 4- ياري اسلام و طرفدارانش در آن شرايط ( خ 74 و نامه 62) 5- از بين رفتن آشوب و غوغا و استقرار يافتن دين برادرش محمد (ص) (خ 74 و نامه 62) 6- آگاهي داشتن از علوم پنهان و حوادث آينده ( خ 5) 7- راضي و تسليم بودن در برابر خواسته هاي خداي سبحان ( خ 37) 8- عمل به عهد و پيمان با پيامبر ( خ 37) --------------------------------------------- توضيحات : همانطور که همه ي دوستان مي دانيد در دلاوري و شجاعت کسي نبود که به پاي حيدر کرار ، علي مرتضي عليه السلام برسد و باز همه مي دانيد که مولا چگونه در نهايت شجاعت در قلعه خيبر را از جا کند و پيروزي را نصيب مسلمين کرد... گرفتن حق مسلم خود يعني ولايت و خلافت مسلمين براي حضرت کاري نداشت. اما موانع زيادي در سر راه ايشان قرار داشت ! در خطبه 26 مولا مي فرمايد: «... پس از وفات پيامبر و بي وفايي ياران ، به اطراف خود نگاه کرده ، ياوري جز اهل بيت خود نديدم که اگر مرا ياري کنند کشته خواهند شد...» ببيند غاصبان چه شرايطي را بوجود اورده اند که اگر مولا حق خود را مي گرفت انها به اهل بيت او که مدام مورد سفارش پيامبر بودند رحم نمي کردند و انها را مي کشتند ! ( سبحان الله) از دوستان اهل سنت مي خواهم کمي انصاف به خرج دهند ، کداميک از شما حاضريد به پست و مقام مهمي برسيد ولي در مقابل خانواده و عزيزترين کسان خود را از دست بدهيد !!!! وقتي مولا با صراحت مي گويد اگر مرا ياري کنند کشته خواهند شد ، پس حق دارد دست از خلافتش بکشد و اگر شما هم جاي ان بزرگوار بوديد همين کار را مي کرديد اگر چه نيرومندترين و قوي ترين مرد زمين بوديد... اما مهم ترين دليل سکوت مولا از حق مسلمش « حفظ وحدت ميان مسلمين و استقرار يافتن دين نوپاي برادرش حضرت محمد (ص) » بود که صراحتا ان را در نامه 62 نهج البلاغه ( نامه به مالک اشتر) بيان مي کند ! همانطور که مي دانيد مولا علي (ع) دشمن زياد داشتند و اکثر کفار و مشرکين از لبه شمشير عدالت گستر ايشان گذشته بودند و خيلي از مشرکيني که از ترس شمشير اسلام اورده بودند کينه ان جناب را در دل داشتند ! به همين دليل پيامبر (ص) به مولا علي (ع) فرمود)): امت از تو کينه ها در دل دارند و زود است بعد از من به تو خدعه نموده و آنچه در دل دارند، ظاهر سازند. من تو را امر مي نمايم به صبر و تحمل تا خداوند تو را جزا و عوض خير عنايت فرمايد)) زماني که خلافت غصب شد، اگر مولا حق خود را با شمشير و جنگ مي گرفت ، جنگ داخلي راه مي افتاد و به دليل کمي ياران مولا علي (ع) و زيادي دشمنان و منافقان و مسلماناني که از ترس شمشير، اسلام اورده بودند و کينه او را به دل داشتند ، فرصت را مناسب ديده و جنگ داخلي راه مي افتاد و دين از بين مي رفت و اين نهايت آرزوي دشمنان اسلام و پيامبر (ص) بود که مولا اين مطلب را در نامه 62 به مالک بيان مي کند که : من دست باز کشيدم تا انجا که ديدم گروهي از اسلام بازگشته، مي خواهند دين محمد را نابود کنند، پس ترسيدم که اگر اسلام و طرفدارانش را ياري نکنم رخنه اي در ان بينم يا شاهد نابودي ان باشم که مصيبت ان بر من سخت تر از رها کردن حکومت بر شماست،که کالاي چند روزه دنياست ... پيامبر اين موضوع را به خوبي مي دانست و به همين دليل به مولا علي (ع) فرمود: اگر در امر حکومت، کار به جدال و خونريزي کشانده شد ، سکوت کن. سکوت نکردن مولا مساوي بود با يک جنگ داخلي بزرگ و از بين رفتن دين ! به همين خاطر مولا با نهايت بزرگواري از حق مسلم خود گذشت و خود را فداي بقاي اسلام کرد و فرمود : پس از ارزيابي درست ، صبر و بردباري را خردمندانه تر ديدم. پس صبر کردم در حالي که گويا خار در چشم و استخوان در گلوي من مانده بود ...
2   نام و نام خانوادگي:  شاهين مقيم     -   تاريخ:   19 ارديبهشت 88
بسم الله الرّحمن الرّحيم
اللهمّ صلّ علي محمّد وآل محمبد
با عرض تسليت بمناسبت يادبود شهادت حضرت فاطمة الزّهراء أم الأئمة صلوات الله عليها به پيشگاه حضرت بقية الله الأعظم مهدي منتظر عجّل الله تعالي فرجه الشّريف و تمامي رهروان و عاشقان دين مبين اسلام .
همانگونه که در صحاح اهل سنت جماعت و مخصوصا در صحيح بخاري ايشان روايت شده است، صحابه به عائشه تهمت زده بودند( لطفا توجه نمائيد، بنده کل قضيه را از ديد بخاري پرستان نقل مينمايم . صحت و سقم اين حادثه و اينکه به کدامين همسر از همسران رسول الله صلي الله عليه وآله تهمت را وارد نموده بودند از ديد علماي ما شيعيان مورد بحث و بررسي فراواني واقع شده است، و بطور کلي نظر شيعيان با نظر تابعين مدرسه خلفاء متفاوت است ). حادثه تهمت ذکر شده بنام حادثة الأفک در مصادر اهل سنت جماعت بثبت رسيده است. برطبق نظر آنها به عائشه تهمت زده شد. سؤالي که ما از ايشان ميکنيم اينست: آيا کتک زدن زن شوهرداري از سوي غريبه ها سنگينتر و بزرگتر است يا متهم کردن آن زن از سوي غريبه ها به زنا و فساد اخلاقي ؟؟؟ مسلما جوابشان اين خواهد بود که ، متهم نمودن ناموس مرد ، بهمان نحويي که عائشه را متهم نموده بودند سنگينتر و نابخشودني خواهد بود.خوب در چنين حالتي چرا رسول الله صلي الله عليه وآله ، آن صحابي فاسق که اين تهمت را به عائشه زد، مورد تأديب قرار ندادند؟

أمير المؤمنين صلوات الله عليه وآله با اضافه نمودن صبر در امتثال به اوامر الهي به شکلي از اشکال مختلف مبارزه خويش از ضعف و نابودي اسلام جلوگيري نموده، ضامن بقاي دين شد و ميباشد. از زحمات سروران و برادران مؤسسه علمي حضرت ولي عصر نهايت تشکر را دارد.اجرکم عند الله
والسّلام علي من اتّبع الهدي
3   نام و نام خانوادگي:  رضانور     -   تاريخ:   19 ارديبهشت 88
درباره کتاب سليم قيس هلالي همان بس که: ينسب إليه الكتاب المشهور و هو موضوع‏ رجال‏ابن‏داود ص : 367 أحاديث عنه و الكتاب موضوع‏ رجال‏ابن‏الغضائري ج : 3 ص : 165 الكتاب موضوع لا مرية فيه‏ الوجه عندي الحكم بتعديل المشار إليه، و التوقف في الفاسد من كتابه. رجال‏العلامةالحلي ص : 84 و همچنين علامه زمان ما آقاي خويي او و کتابش را بسيار ضعيف و مورد مذمت قرار داده اند.وهمچنين تقريبا تمامي کتب رجالي اورا مذمت کرده اند. با توجه به اين مطلب ميتوان باز به كتاب قيس هلالي اعتماد كرد؟
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
همانطور كه خود آورده ايد ، عده اي از علما خود سليم را معتبر مي دانند اما كتاب او را قبول ندارند (و سايرين هر دو را قبول دارند)؛ علت اين عدم قبول توسط آنها وجود شخصي به نام ابان بن ابي عياش در سند است .
در مورد ابان و سليم بن قيس و كتاب او مي توانيد به آدرس ذيل به پاسخ نظري كه به نام بيژن داده شده است مراجعه كنيد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=2881
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
4   نام و نام خانوادگي:  adamak021     -   تاريخ:   19 ارديبهشت 88
سلام.
آقا سکوت کجا بود؟
حضرت بايد چه کار مي کرد که نکرد؟
سر قضيه ي خلافت هم اميرالمومنين با اهل بيتش ميرفتند سراغ ملت تا کمکشون کنند.اما فردا صبحش انگار نه انگار.
البته اهل سنت بايد هم ناراحت باشند که چرا حضرت دست به شمشير نبرد.چون اگه حضرت به خلافت ميرسيد ميگفتند به زور شمشير بيعت گرفت و اگر هم شهيد ميشد راه شيعه پايان مي يافت.
در جريان شهادت حضرت زهرا هم اگر در راه انتقام شهيد مي شد باز راه شيعه به پايان ميرسيد. و اگر هم به درک واصل ميکرد که چهره ي دو خليفه هنوز پنهان مي ماند. پس دستور الهي اين بود تا حضرت خشم خود را نشان دهند.و ديگران در اين امتحان قرار گيرند تا سلمان ها سلمان شوند و قنفذ ها نيز در تاريخ قنفذ گردند.
5   نام و نام خانوادگي:  محمد     -   تاريخ:   20 ارديبهشت 88
دوستان عزيز توجه داشته باشند كه عدم دفاع امير مومنان عليه السلام از همسر ايشان با قضيه دفاع از حق غصب شده ايشان دو مقوله مجزا است و هر دو جواب هاي خاص خود را دارد . استاد قزويني در شبكه سلام از قضيه عدم قيام عليه ابوبكر و دفاع از حق غصب شده سخنراني مفصلي داشته اند كه مي توانيد آن را در آدرس ذيل پيدا كنيد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=9 اما بحث دفاع از همسر جواب هاي ديگري دارد كه در اين مقاله داده شده است . اجركم علي الله
6   نام و نام خانوادگي:  حميدرضا هدايتي     -   تاريخ:   20 ارديبهشت 88
با تشکر از مطالب زيبايي که آماده کرده ايد. خدا انشاالله از كساني نگذرد که مظهر غيرت الهي را اين چنين در محظور قرار دادند.
7   نام و نام خانوادگي:  adamak021     -   تاريخ:   21 ارديبهشت 88
سلام .
(محمد)جان احساس کردم روي صحبت شما با من است.
من خودم ايرادي که شما گرفتي را دقيقا متوجه نشدم.در ضمن اينجا محل نظر خواهي از خوانندگان است نه محل انتقال گفته هاي آقاي دکتر.
البته اين بنده ي حقير به اندازه ي درکم به اسدالزهرا ارادت دارم ولي فکر مي کنم بهتر باشد اگر نظرات را بدون آدرس دادن نقد کنيد.
البته من تا تيتر (چرا اميرمؤمنان عليه السلام از همسرش دفاع نكرد؟) را ديدم به ياد اين سوال افتادم که (چرا امير مومنان در مورد غصب خلافت سکوت کرد ؟) که اين پاسخ را دادم.البته اين سوال هم از شيعه پرسيده ميشود نه بين شيعه!در ضمن استدلال بنده يک استدلال کاملا عقلاني بود که خوشحال ميشوم از نقاط ضعف آن آگاه شوم.
بر حاشيه برگ شقايق بنويسيد
گل تاب فشار در و ديوار ندارد.
وسلام.
يا علي
8   نام و نام خانوادگي:  سيد علي     -   تاريخ:   22 ارديبهشت 88
ين قدر شما ذليل و گستاخ هستي که اهل بيت پاک را هم با دروغ هاي اجداد گمراه و دين ستيز خود که نفاق در دل انها بوده و براي نابودي اسلام شبهه هاي گوناگوني از داستانهاي خرافاتي و بي اساس براي مردم مقلد بيچاره از همه چيز بيخبر تراشيده اند که خود معترف و واقف بر ان هستي را بيان ميکنيد و در ديد خود چه دانسته و يا ندانسته ميخواهيد از عقايد شيعه دفاع کنيد و من به عنوان يک عالم اسلامي شما را در يکي از شبکه هاي ملي ايران و يا جهاني که بي طرف باشند به مناظره ميطلبم و اميدوارم مناظر شما از علماء معروف مانند مکارم باشد نه جوجه طلبه هاي مقلد به مانند قزويني . و با دلايل تحقيق شده و محکم نه به مانند اين دلايل بي اساس و تحريف شده و قيچي شده ايي که هيچ ربطي به موضوعات مذکور ندارد و فقط براي سفسطه که شما هم در ان داريد دکترا ميگيريد خوب است نه براي اثبات حقايق تاريخي که خودتان در ان مانده ايي که با چه دلايلي به اثبات اهانتهاي خود نسبت به اهل بيت در قالب محبت به انها به صحنه ي دفاع از خودتان بياييد و اگر خواننده و شنونده و بيننده گان شما با حقيقت شيعه واقف شوند بعيد ميدانم مانند علامه برقعي و طباطبائي و زنگه و رادمهر و قلمداران و افراد زيادي که در گذشته و حال هستد نشوند . منتظر جواب شما هستم و اميدوارم اين سخنانم را همراه جوابتان در نظرات بگذاريد تا همگان ببينند . اين هم ادرس منه براي اعلام امادگي کردنتان درمورد مناظره . سيد علي هاشمي - کردستان -
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- آنچه به نظر مي رسد اين است كه شما تنها براي مطرح كردن خودتان چنين نظري داده ايد ، مفتي اعظم عربستان ، مناظره با آيت الله مكارم شيرازي را قبول نكرد !!!
اگر دليلي علمي داريد در همين جا مطرح كرده تا مشخص شود آيا از جهت علمي ، چيزي داريد يا تنها قصد مطرح شده در بالا را داريد .
2- حتي اگر بنا بر مناظره علمي باشد ، بايد با احترام متقابل باشد و نه با بي ادبي .
3- شما كه هنوز نمي دانيد رادمهر يك خرافه و  افسانه بود : (نظري كه به نام فاروق در اين آدرس پاسخ داده شده است :http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=software&id=35)
يا نمي دانيد كه برقعي را علماي اهل سنت هم تكفير كردند ، و او در آخر عمر دوباره شيعه شد و وصيت كرد كه در امامزاده روستاي خودش دفن شود !!!:
http://www.h-varjani.blogfa.com/
چگونه مي خواهيد با شيعه مناظره كنيد ؟
بهتر است در ابتدا كمي ادله خود را مورد بررسي قرار دهيد تا لا اقل كمي مطلب براي مناظره داشته باشيد!!!
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
9   نام و نام خانوادگي:  محمد حسين فيض اخلاقي     -   تاريخ:   22 ارديبهشت 88
با سلام متشكرم از سايت خوبتان.سرعت پاسخ دادن به سوالها بسيار پايين است. اين مشكل را حل كنيد خوب؟

10   نام و نام خانوادگي:  احمد     -   تاريخ:   23 ارديبهشت 88
آقاي " سيد علي " آقاي عالم ! شما اينقدر مي فهمي خوب دليل موجه بيار . اين حرفاي بي اساس به درد خودت ميخوره . اين دور زمونه ديگه اينطور شده ( که بايد باشه ) تا دليل نياري حتي بچه اي هم حرفت رو قبول نمي کنه .
در ضمن واقعا براتون متاسفم چه براي شما و چه براي خيلي ها که توي نت باهاشون بحث کردم . تا دليل و سندي محکم براتون ميارن از کتابهاتون زود اون سند رو ضعيف تلقي مي کنيد !!!
از اين خوشم مياد که همه شما ، روايات صحيح بخاري رو کلا صحيح مي دونيد ولي وقتي يک روايت از اين کتاب براتون آورده مي شه در يک مورد که به ضرر عقيدتون باشه ، زود اون رو ضعيف به حساب مياريد !!! عجب . تا قبل از اين صحيح بود ولي الان شد ضعيف ؟ !!!
و من الله التوفيق
11   نام و نام خانوادگي:  شهرام     -   تاريخ:   23 ارديبهشت 88
اقاي به اصطلاح عالم سني كه دعوت به مناظره ميكني
فخر رازي با ان هياهو ميگن در بحث امامت عامي محض ميشد
و اما بعد چرا از دور سنگ مي اندازي اقاي مكارم در قم است مستقيم به خودش بگو
بعد تو خودت در تناقضي لياقت بحث با مرجع تقليد را نداري برو مفتي هاي الازهر را بفرست تا با ايت العظمي بهجت مناظره كنند نه با تو
برو كتابتون را بخون كه نوشته پيامبر با چندين از زنانش در يك شب جماع كرد راستي اينو به خودتون بگن خوبه
12   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:   23 ارديبهشت 88
پيامبر فرمود: لايبغضک يا علي إلا ولد الزنا ؛ (أسني المطالب ص 58)

هرکه را علي بود کينه در سخن خارجي دارش و نيست از پدرش

پسر را اسير دامن مادرش نماي و نيست او را پدر در کمرش

13   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   23 ارديبهشت 88
با سلام جناب اقاي سيد علي هاشمي - کردستان شهر غير معلوم , خيابان غير معلوم , كوچه غير معلوم , شماره منزل غير معلوم شماره تماس ×××××××0098 اولاً اسمي كه دادي با ادرس شما همخواني ندارد . ثانياً مثلي هست كه ميگه سنك بزرك علامت نزدنه , شما اول خودتون خوب و كامل معرفي بكنيد و معرف معتبر بياوريد تا ببنيم در چه سطحي ميباشي بعد طلب مناظره بكن , البته بهتون اهانت نشود اگر اين طريقي كه شما خودتان را معرفي كرديد ملاك مستوي علمي شما قرار دهيم كسي برايت تره هم خرد نميكنه كه ميشه همان مصداق "جواب ابلهان خاموشيست" . قبلا معذرت خواسته بودم . حالا چونكه خط نوشتاريت مثل اون اقا مهران و اقا عمر و خواهر هناوا و جوجه لاشخور باطل است يك اتفاقيه تاريخي كه مطمعناً تا بحال انرا نشنيده اي هديه مكنم كه اميدوارم لذت ببري . مناظره فضّال با ابو حنيفه : شايد بتوان يكي از ظريف ترين و در عين حال جامع ترين كلمات را در خصوص موضوع مورد بحث گفتگو و مناظره زير كه بين فضّال از شاگردان مكتب امام صادق عليه السلام و ابو حنيفه صورت گرفته دانست كه در آن به بهترين شكل بر غصبي بودن مكان دفن عمر و ابوبكر اشاره شده است : وروي : أنه مر فضال بن الحسن بن فضال الكوفي بأبي حنيفة وهو في جمع كثير ، يملي عليهم شيئا من فقهه وحديثه . فقال - لصاحب كان معه - : والله لا أبرح حتى أخجل أبا حنيفة . فقال صاحبه الذي كان معه : إن أبا حنيفة ممن قد علت حاله ، وظهرت حجته . قال : صه ! هل رأيت حجة ضال علت علي حجة مؤمن ؟ ! ثم دنا منه فسلم عليه ، فرد ورد القوم السلام بأجمعهم . فقال : يا أبا حنيفة أن أخا لي يقول : أن خير الناس بعد رسول الله علي بن أبي طالب عليه السلام ، وأنا أقول أبو بكر خير الناس وبعده عمر فما تقول أنت رحمك الله ؟ فأطرق مليا ثم رفع رأسه فقال : كفى بمكانهما من رسول الله صلى الله عليه وآله كرما وفخرا ، أما علمت أنهما ضجيعاه في قبره ، فأي حجة تريد أوضح من هذا ؟ فقال له فضال : إني قد قلت ذلك لأخي فقال : والله لئن كان الموضع لرسول الله صلى الله عليه وآله دونهما فقد ظلما بدفنهما في موضع ليس لهما حق فيه ، وإن كان الموضع لهما فوهباه لرسول الله صلى الله عليه وآله لقد أساءا وما أحسنا ، إذ رجعا في هبتهما ، ونسيا عهدهما . فأطرق أبو حنيفة ساعة ثم قال له : لم يكن له ولا لهما خاصة ، ولكنهما نظرا في حق عايشة وحفصة فاستحقا الدفن في ذلك الموضع بحقوق ابنتيهما . فقال له فضال : قد قلت له ذلك فقال : أنت تعلم أن النبي مات عن تسع نساء ، ونظرنا فإذا لكل واحدة منهن تسع الثمن ، ثم نظرنا في تسع الثمن فإذا هو شبر في شبر ، فكيف يستحق الرجلان أكثر من ذلك ، وبعد فما بال عائشة وحفصة ترثان رسول الله صلى الله عليه وآله وفاطمة بنته تمنع الميراث ؟ ! فقال أبو حنيفة : يا قوم نحوه عني فإنه رافضي خبيث . روزي فضّال بن حسن فضال كوفي به همراه يكي از دوستانش با ابوحنيفه برخورد نمود درحالي كه جمع كثيري از شاگردانش در فقه و حديث گرداگرد او را گرفته بودند . فضّال به دوست همراهش گفت : والله دست از سر او بر نمي دارم مگر اين كه جلو رفته و او را سر افكنده نمايم . دوستش به او گفت : تو كه ابو حنيفه را مي‌شناسي و از جايگاه و منزلت علمي و توان احتجاج او با خبري . فضّال گفت : ساكت شو ! هيچ ديده اي حجت گمراهي برحجت مومن برتري و علوّ پيدا كند؟ فضّال جلو رفت و سلام كرد ، جمعيّت حاضر نيز همه جواب سلام او را دادند . فضّال رو به ابو حنيفه كرد و گفت : خدا رحمتت كند ! من برادري دارم كه مي گويد : بهترين خلق بعد از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم علي بن ابي طالب عليه السلام است امّا من به او مي گويم : اين گونه نيست بلكه بهترين مردم بعد از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم ابو بكر و بعد از او عمر است . شما نظرتان چيست ؟ ابو حنيفه اندكي تامل كرد و سپس سر بلند كرد و گفت : ( به او بگو) در مكانت و منزلت و افتخار براي ابو بكر و عمر همين بس كه آن دونفر در كنار قبر رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم مدفونند ( در حالي كه علي بن ابي طالب فرسنگ ها دور تر در نجف خاك شده است) آيا حجت و دليل بر افضليت و برتري آن دو بر علي از اين بهتر ؟ فضّال گفت : من همين نكته را به او گفته ام امّا او در پاسخ من گفته : والله ! اگر براي حقانيّت و منزلت آن دو به مكان دفنشان در كنار قبر پيامبر حجت مي آوري بايد بگويم : كه آنها با دفن شدنشان در مكاني كه هيچ حقي نسبت به آن نداشته اند در حقيقت به رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم ظلم نموده اند ، چرا كه اگر آن مكان از خود ابوبكر وعمر بوده و آن را به رسول خدا هبه و هديه نموده اند پس با دفن شدنشان در آن مكان كار خيلي زشتي كردند چون با اين كار هديه اي را كه به آن حضرت بخشيدند را پس گرفتند و در آن تصرف نموده اند و اين در حقيقت نوعي خلف وعده و شكستن پيمان محسوب مي گردد . ابو حنيفه دوباره مدتي را ساكت ماند و سر به زير افكند و گفت : به برادرت بگو : اين مكان نه براي آن دو نفر و نه براي رسول خدا بلكه با توجّه به حقي كه حفصه و عائشه در اين زمين داشتند در اين زمين دفن گرديده اند . فضال به ابو حنيفه گفت : ( اتفاقا َ) من همين مطلب را نيز به برادرم گفته ام اما او در پاسخ من گفت : تو مي داني كه وقتي رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم از دنيا رفت صاحب نه همسر بود و در حالي كه هر يك از آن نه نفر نسبت به آن مكان يك هشتم بيشتر سهم الارث نداشته در نتيجه براي هر كدام يك وجب در يك وجب مسافت جا بيشتر نمي ماند . آن وقت چگونه آن دو نفر اين مقدار مكان اضافه را اشغال و غصب نموده اند ؟ و آن گاه از سوي ديگر چه شده است كه فاطمه زهرا سلام الله عليها دختر رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم از پدرش ارث نمي برد ؟ ( و ابوبكر به اين بهانه كه پيامبران از خود ارث به جا نمي گذارند حضرت فاطمه سلام الله عليها را از فدك محروم مي كند ) امّا عائشه و حفصه كه همسران آن حضرت بودند ارث مي برند . ابو حنيفه چون اين مطالب را شنيد به اطرافيانش گفت : او را از من دور سازيد كه او خود رافضي خبيث مي‌باشد الفصول المختاره ، سيّد مرتضي ، ص74 ، كنز الفوائد ، ابو الفتوح كراجكي ، ص 135 - احتجاج طبرسي ج2 ص149 و ... برگرفته شده از سايت وزين و قوي و متين موسسه تحقيقاتي حضرت وليعصر (عج ) تحت مديريت استاد عزيز و گرانمايه جناب حضرت دكتر ايت الله سيد محمد حسيني قزويني حفظه الله : http://www.valiasr-aj.net/fa/page.php?bank=question&id=1420 يا علي
14   نام و نام خانوادگي:  مصطفي گوهري مقدم     -   تاريخ:   28 ارديبهشت 88
با سلام و عرض ادب و تشكر از اين سايت بسيار جالبتان انشالله كه خدا قوتتان بدهد و ذخيره آخرتتان شود ما را هم از دعاي خيرتان فراموش نكنيد با آرزوي توفيق روز افزون براي شما التماس دعاي مخصوص يا علي
15   نام و نام خانوادگي:  حميدرضا     -   تاريخ:   30 ارديبهشت 88
باسلام وعرض تسليت وبلاگ شيعيان بروز رساني شد تااطلاع ثانوي لعنت به دشمن علي{ع} http://shie.blogsky.com
16   نام و نام خانوادگي:  کاخکي     -   تاريخ:   10 خرداد 88
باسلام
بارها به خاطر اين سوال چرا اميرالمومنين از همسرخود دفاع نکرد گريه کردم که چرا من به عنوان يک شيعه نمي توانم پاسخ محکمي بدهم ولي امروز افتخار مي کنم که با اين روايات در متن بالا جواب دندان شکني به دشمنان علي (ع) خواهم داد




17   نام و نام خانوادگي:  حسين     -   تاريخ:   12 خرداد 88
سكوت تا كي ؟ به خدا هر روز شيعيان زاهدان را مي كشند .
18   نام و نام خانوادگي:   ابا الفضل     -   تاريخ:   17 خرداد 88
سلام. ميبينيد اين مردم وهابي چقدر احمقن. اصلا وهابي کيه؟ وهاب همون شافعي و مالکي و حنبلي و حنفي که با کمي تغيير ميشه وهابي! ما بايد جلوي تيليغات اهل سنت کم کنيم. چرا؟ چون نميشه فرق وهابي رو از سني فهميد. ميدونيد روزانه چقدر از اهل تسنن به اين فرقه ي گمراه ميپيوندند.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!؟ آن هم از سر ناداني يا بعضا از سر تعصبات کور کورانه با مغرضانه ...... که از ائمه دارند. نه همه ي اونا. ميشه گفت بيشترشون. حالا هي ادعاي ازادي خواهي و چيزاي ديگه هم دارن و از ما شيعيان شکايت هم دارن. آخه تورو خدا يکي نيست به اينا بگه : آقايون اهل تسنن آيا يک درصد آزادي شما رو شيعيان کشور هاي سني مذهب و وهابي مسلک دارن که اين همه ادعاي مظلوميت ميکنين.؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مظلوم شمايين يا ما که تو کشور خودمونم از دستتون امان نداريم. خدا ريشتونو بکنه ان شا الله.
19   نام و نام خانوادگي:  ابوالفضل     -   تاريخ:   21 خرداد 88
چرا بيامهاي آيت الله مكرم را در قضيه كشتار شيعيان در باكستان جدي نميگيرند!!!!
20   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:   11 تير 88
به نام خدا
خلاصه بگم.کار شما در محيط اينترنت يک جهاد اينترنتي است.
يا عــلي
21   نام و نام خانوادگي:  دايان     -   تاريخ:   13 تير 88
متعصبان جاهل شما هردو هم وهابيت و هم شما شيعان رذل و پست صفوي تا به كي .................... براي هر دو گروه جاهل و مخ منجمد متاسفم ومن پيرو علي مرتضي هستم نه علي كه تافته و بافته تخيلات جامد شما است آقايان متعصب ومديران نا لايق سايت شما بهتره به خاطر اين اراجيف دعاهاي جوشن كبير .قرآن و احاديث معتبر را را ترجمه و تفسير كنيد ؟ولي بعيد هم به نظر ميرسد كه همچين كاري را عاري ا ز تعصب انجام دهيد خداوند هدايتتان بكند
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
بهتر بود نمونه‌اي از مطالبي را كه به گفته شما بدون دليل و از روي تخيلات بوده است ، مطرح مي‌كرديد تا همگان متوجه شوند شما بدون مدرك و از روي تعصب سخن نمي‌گوييد !!!
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
22   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   15 تير 88
موشه دايان به کوري چشم هرچي يهودي رذل است من به چشم خودم محبوبيت دعاي جوشن کبير را حتي در ميان اهل سنت ديده ام. تو که هيچي اون ارباب هاي ربا خوارتهم که در لندن هستند پستر از اين هستند که بتوانند به نوراني ترين دعاي موجود که جوشن کبير کوچکترين خدشه اي وارد کنند.
23   نام و نام خانوادگي:  ali     -   تاريخ:   30 تير 88
سلام
عجب حرف عجيبي مي زنيد که حضرت علي(رض) به وصيت پيامبر(ص) عمل کرده و مطيع دستورات الهي بوده است !
پس چطور در بحث امامت از خدا و رسولش تبعيت نکرد و از حق خود ( به قول شما ) دفاع نکرد ؟
چطور در قضيه فدک از دستور رسول خدا سرپيچي کرد و زماني که خود زمام امور را به دست داشت دستور رسول خدا را اجرا نکرد ؟
ميفرماييد حضرت علي(رض) اول وصيت رسول خدا را فراموش کرده بود و با عمر (رض) درگير شده و وي را به زمين زده است اما بعدا يادش امده که بايد صبر پيشه کند و بعد لابد گفته بفرماييد همسر مرا بکشيد . اين حرفها چيه ؟ ( اسغفرالله )
در ضمن من تا الان به بيش از 10 سوال شما پاسخ داده ام . چرا اکثر اونها رو چاپ نمي کنيد . نگذاريد فکر کنيم چون جواب نداريد در صفحات نمي آيند ؟
فک مي کردم گروهي که در اينجا جمع ميشوند انسانهاي با منطقي هستند اما متاسفانه بجز توهين چيز ديگري نمي گويند ( هم شيعه و هم سني ) البته نه همه .
من الله توفيق
24   نام و نام خانوادگي:  ميلاد     -   تاريخ:   01 مرداد 88
همه شما كافريد چون به صحابه توهين ميكنيد ؟؟؟ تو ؟؟؟ همه شما با اون آخوند هاي ؟؟؟؟ خلفاي راشدين درقيامت هر كدام يه شمشير ميكنن تو ؟؟؟؟؟ زنده باد تمام خلفا چون عمر امد ايران وشمارا ؟؟؟؟
25   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   03 مرداد 88
با سلام شهيدان زنده اند الله اكبر ... جناب ميلاد كفر نگو اون سه تاي اولي حتماً و مطمئناً مرده اند , هم در مذهب ما هم مذهب شما. ثانيا گل پسر اونا سه تا وقتي كه زنده بودن شمشير بدست نگرفتند كه حالا در قيامت فكر ميكني اينكار بكنند. جناب علي نظر مرا در مورد سوالهايت در اين مقاله بخوانيد تارخ ان نيز 01 مرداد 88 بررسي روايت «نحن معاشر الأنبياء لا نورث ...» و بهانه ابوبکر براي غصب فدک قانع نشدي بگو تا برايت بيشتر شرح بدم . يا علي
26   نام و نام خانوادگي:  ميثم     -   تاريخ:   20 مرداد 88
سلام عليكم جميعا
(( خطاب به ميلاد))
از كي تا حالا توهين كردن به صحابه باعث كفره؟
چطور اونا كه بي بيه دو عالم رو بين در و ديوار كشتن و به شهادت رسوندن كافر نيستن؟
حالا لعن كافر و كسي كه كافر رو كافر و قاتل دختر رسول الله رو ميكنه با عث كفره؟
و تو و امثال تو كه طرفداري از كافر رو ميمنن مسلمانن؟
به قول دوستمون ... مجيد م علي .... اونا سه تا وقتي كه زنده بودن شمشير بدست نگرفتند كه حالا در قيامت فكر ميكني اينكار بكنند.
27   نام و نام خانوادگي:  حميد     -   تاريخ:   22 مرداد 88
لعن خدا بر خلفاي سه گانه وپيروانشان باد

28   نام و نام خانوادگي:  احمد عبدالله     -   تاريخ:   28 مرداد 88
واقعا امامي که بوسيله خدا منصوب شده باشد و از او غصب کنند يک خاين بتمام معني و يک ترسوي بزدل است که اصلا صلاحيت خلافيت ندارد و از جاي ديگه امامي که به پاره تنش به دخت رسول الله عليه افضل الصلات والسلام تجاوز شود و ساکت و خفه خون بگيرد و بعد از ان دختر همون دخت که تجاوز به اش شده به عقد متجاوز در بياد واقعا کجا عقل سليم ... چرا افتراء به علي رضي الله عنه ميزنيد چرا مگر او شجاع سر زبوني بوده است ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جواب نظر:
با سلام
جناب احمد عبد الله !
اگر قصد داريد با اين سخنان احساسي ، خون ما را به جوش آوريد ، بهتر است بدانيد تمامي اين اشكالات در ابتدا بر خليفه شما عثمان وارد است كه خلافت را از او گرفتند و به همسرش در جلوي چشمش بي‌حرمتي كردند اما دم بر نياورد و شمشير نكشيد!
اگر طالب پاسخ علمي هستيد ، پاسخ منطقي شما در همين بحث داده شده است !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
29   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   28 مرداد 88
شيعيان عزيز براي آگاهي از آخرين برهان قاطع يک محب عايشه به کامنت بيست و هشت رجوع فرماييد. اين است منطق يک پيرو عايشه در قرن بيست يکم: يک فرض غلط را به شيعيان نسبت دادند و پيرو آن محکوم کردن شيعيان بدليل عقيده به آن فرض ولي تو اي محب عايشه نويسنده کامنت بيست و هشت: لطفا قبل از درمان عارضه عصبي خود جدا از هرگونه نظر دادن خودداري کن. عارضه اي که تو به آن مبتلا هستي جابجايي اعصاب ارادي زبان و دست با اعصاب غير ارادي منتهي به مري است. اصلا نترس. جاي هيچ نگراني نيست. پيش از تو هم خاندان اموي به اين عارضه مبتلا بوده اند. مي‌دانم مانند بقيه پيروان عايشه اعتقادي به الله نداري و به جاي آن الف. لام.لام. ها را مي‌پرستي. ولي الله بزودي معالجه ات مي‌کند. اسم دارويت را هم بداني بد نيست: زقوم. «ويل لكل همزة لمزة»
30   نام و نام خانوادگي:  احمد عبدالله     -   تاريخ:   28 مرداد 88
اقايان پاسخ به شبهات اگر عثمان دم برنياورد بدان معني است که علي نبايد دم براورد در صورتي که به ان لقب شير خدا باغيرت شجاع فاتح خيبرداده اند؟؟؟؟ واقعا چرا ان حضرت اسم بچه هايش را بنامد اسامي قاتلين و غاصبين ؟؟ ايا شما راضي ميشويد اسماء بچه هايت را ريس جمهور اسراييل يا بوش يا هر کافر و يهودي بگذاري؟؟؟ ايا حسين اسمهاي بچه هايش را ابوبکر عمر ننميده است ؟؟؟؟ و همچنين (اگر طالب پاسخ علمي هستيد ، پاسخ منطقي شما در همين بحث داده شده است ) اصلا اين پاسخ شما از منطق درش نيست اميدوارم پاسخي براي ان پيدا کنيد چون اين پاسخ شما اصلا شما پاسخ نداده ايد و اگر هم اين پاسخ شماست واقعا خودت رو پيرو اهل بيت ننام چون او را ذليل و بدبخت نشان داده اي در حالي که او لقب شجاع بمعناي کلمه گرفته بوده است رضي الله عنهم اجمعين با ارزوي فهم و درک حقيقت
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- آنچه شما ادعا مي‌كنيد كه امير مومنان علي عليه السلام دم بر نياورد ، در كتب اهل سنت است ! يعني در واقع اهل سنت به امير مومنان اهانت كرده و حضرت را ترسو جلوه داده‌اند ، اما همانطور كه در اين مقاله امده است ، در كتب شيعه روايات متعددي مربوط به هجوم امير مومنان بر غاصبين وجود دارد !
2- شما هنوز عمل عثمان را توجيه نكرده‌ايد ! بهتر نيست قبل از متهم كردن شيعه ، فكري به حال روايات خود بكنيد ؟
3- در مورد نامگذاري فرزندان ، در آدرس ذيل به صورت مفصل پاسخ داده شده است :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=437
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
31   نام و نام خانوادگي:  احمد عبدالله     -   تاريخ:   28 مرداد 88
با سلام يعني شما ميفرماييد که علماهاي شيعه ادعا به مخفي شدن علي پشت درب نيستند هستند؟؟ علي رضي الله عنه از فاطمه دفاع کرد نکرد؟؟ دخترش را به متجاوز داد يا نداد؟؟ معتقدين به اينها؟؟؟؟؟؟ درمورد اسمها همچنين به ادرس رفتم نه بلکه شبهه رو برطرف ميکنه بلکه يک ادمي را بخوبي در شبهه ميندازه؟؟ و همچنين عثمان رضي الله عنه و عنهم اجمعين بحث ما بر سر اين است که علي رضي الله عنه تابع الهي بوده چطور غصب شده است؟؟؟؟؟
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
آنچه ما مطرح كرده‌ايم ، با مدرك و دليل است ، و هيچ كس بدون ارائه مدرك نمي‌تواند مطلبي را ثابت كند !
آنچه در كتب شيعه آمده است ، اين است كه امير مومنان از خانه بيرون آمده و عمر را به زمين زدند ؛ اگر دركتب شيعه آمده است كه چنين نكردند ، چرا مدركي ارائه نمي‌كنيد ؟
در مورد ازدواج با ام كلثوم نيز ، به صورت مفصل پاسخ داده شده است كه علت اين توهم ، تشابه اسمي است ؛ و گرنه طبق ادله تاريخي ، ممكن نيست زينب كبري سلام الله عليها (كه همان ام كلثوم است) با عمر ازدواج كرده باشد ؛ و كلام نووي در اين زمينه راهگشا است كه عمر با ام كلثوم دختر ابوبكر ازدواج كرد !
در مورد شبهاتي نيز كه ادعاي آن را داريد ، بهتر است شبهه را مطرح كنيد ! و نه اينكه بگوييد اين متن بيشتر به شبهه مي‌اندازد !
البته قطعا اهل سنت با ديدن اين مطالب كه از كتب خودشان نقل شده است به شبهه مي‌افتند !
در مورد تبعيت از امر الهي نيز ، پاسخ شما قبلا داده شده است !
آيا شما ادعا داريد كه امر الهي اين بود كه علي به هر قيمتي ولو به قيمت كشته شدن تمام مسلمانان واقعي وخود و اهل بيتش قيام كند؟!
چون ادعاي شما تنها در اين صورت صحيح خواهد بود ! ولي اين صورت نيز  قابل قبول نيست !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
32   نام و نام خانوادگي:  احمد عبدالله     -   تاريخ:   28 مرداد 88
و همچنين كامنت 29

دوست عزيز خداوند هدايت كند چون از برابچه هاي ابولولو مجوسي هستي وگرنه اين افترا’ را به رسول اكرم اشرف الخلق عليه افضل الصلات والسلام نميزدي در حالي كه او حبيب الله است به چه جرئتي لاكن از يك رافضي هرچي بگي بر مي ايد

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
وعدالله المنافقين والمنافقات و الكفار نار جهنم خالدين فيها هي حسبهم و لعنهم الله و لهم عذاب مقيم
33   نام و نام خانوادگي:  احمد عبدالله     -   تاريخ:   28 مرداد 88
و همچنين دوستان اگر بخواهند کمي تحقيق کنند از سوي دوطرفه ميتوانند رجوع فرمايند به ادرسهاي ذيل


متشکرم از مديريت سايت از اين که نظرات را اظهار ميفرمايند
http://www.islamtxt.com/

http://www.aqeedeh.com/ebook/list_book.php?catID=20 رد بر شبهات
عثمان بن عفوان رضي الله عنه http://www.sunni-news.com/?p=201#more-201
34   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   28 مرداد 88
با سلام
اقاي احمد ؟؟؟؟؟؟ عبد ؟؟؟؟؟؟؟ الله
برداشت و دلايل شما چقدر مرا بياد برداشت و دلايل ابوجهل در مقابل حضرت نبي ( ص ) مي اندازد . دليلش همان حب شما به غاضبين امامت ميباشد و بس همانگونه كه ابوجهل نيز به لات و عزي محبت داشت .
أن رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم) قال : والذي نفسي بيده لا يبغضنا أهل البيت رجل إلا أدخله الله النار .
رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم) فرمودند : قسم به کسي که جانم در دست اوست ، هيچ کس ما اهل بيت را دشمن نمي دارد ، مگر اينکه خداوند او را در آتش وارد مي کند .
صحيح ابن حبان‌، ج15 ص435 .

يا علي
35   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   28 مرداد 88
با سلام
در ادامه مطلب قبلي :
جناب احمد ؟؟؟؟ عبد ؟؟؟؟؟؟ الله
گفتي """ ايا حسين اسمهاي بچه هايش را ابوبکر عمر ننميده است ؟؟؟؟
در مورد اولاد امام حسين ( ص ) و اسمهايشان :
اينهم تعدادشان و اسمهايشان .
شيخ مفيد (ره) فرموده كه آن حضرت را شش فرزند بود چهار تن از ايشان پسران بودند :

1 - علي بن الحسين الاكبر ( امام سجاد (ع) ) و كنيت او ابو محمد است و نام مادرش شهربانو يا شاه زنان ـ دختر كسري يزجرد ( دختر يزدگرد پادشاه ساساني ) ـ است . (1)

2 - علي بن الحسين الاصغر معروف به علي اكبر كه در كربلا با پدرش شهيد شد (به شرحي كه در سايت آمده است) و مادرش ليلي دختر ابومره بن عروه بن مسعود ثقفيه است. او براساس گفته‎ ي شيخ مفيد در ارشاد، دو سال پس از وفات جدّش علي(ع) در روز عاشوراي سال 42 هـ.ق، متولد شد و اولين فرد از بني ‎هاشم بود که به ميدان رفت، وقتي اذن ميدان خواست، امام(ع) به او اذن ميدان داد و نگاه نوميدانه ‎اي به او کرد و اشکش سرازير شد و گريست و فرمود:(2) "خدايا! گواه باش جواني را به ميدان مي فرستم که شبيه ترين مردم به پيغمبر تو، در خلقت و اخلاق، گفتار است، ما هر وقت مشتاق ديدار پيغمبرت مي شديم، به روي او نکاه مي کرديم ." (3)
3 - جعفر بن الحسين است و مادر او زني از قبيله قضاعيه، او در حيات پدر وفات يافت و اولادي نداشت .
4 - عبدالله ( معروف به حضرت علي اصغر ) و او نيز در كربلا در كنار پدر به زخم تيري شهيد گشت (كه در فرازهايي از عاشورا آمده است .) مادرش رباب، ـ دختر امرء القيس ـ مي‎باشد. امرء القيس در مدينه سه دخترش را به ازدواج اميرالمؤمنين(ع) و امام حسن(ع) و امام حسين(ع) درآورد که داستانش مشهور است. رباب به همسري امام حسين(ع) درآمد و سکينه و عبدالله، فرزندان حسين(ع) از رباب مي‎باشند.
اما دختران :
5 ـ يكي سكينه است كه مادر او رباب دختر امرء القيس است . سکينه روز پنجم ماه ربيع الاول سال117هـ.ق وفات کرد؛ وفات خواهرش فاطمه نيز همان سال است.(4)
6 ـ و دختر ديگر فاطمه نام داشت و مادر او ام اسحاق دختر طلحه بن عبيد الله تيميه است.
كه البته در تعداد فرزندان حضرت امام حسين (ع) تا 9 تن نيز روايت شده است .
علي بن عيسي الاربلي در "کشف الغمة" گفته: اولاد حسين(ع) ده تن بودند؛ شش پسر و چهار دختر. سه تن از پسران وي علي نام داشته‎اند و محمد و عبدالله و جعفر. علي اکبر در کربلا در برابر پدر جنگيد و شهيد شد و علي اصغر صغير را تير زدند؛ همچنين گفته‎اند که عبدالله نيز با پدر کشته شد. دختران او زينب و سکينه و فاطمه بودند. نسل امام حسين(ع) از علي اوسط، يعني زين العابدين(ع) است؛(5) البته قول قوي و قريب به صحت و نظر شيخ مفيد است. پس در خاتمه مي‌توان گفت غير از امام سجّاد‌(ع) و جعفر بن الحسين‌(ع) تمام فرزندان ذکور امام حسين(ع) در کربلا به شهادت رسيدند.
برگرفته از کتاب منتهي الامال، صفحه 658
1) بحارالانوار، ج 45، ص 329
الارشاد، ص 253
نفس المهموم، قم، ص 524، کشف الغمة في معرفة الائمه، ص 214
2) اللهم اشهد أنه قد برز اليهم غلام اشبه الناس خلقاً و خلقاً و منطقاً برسولک، و کنّا اذا اشتقنا الي نبيّک نظرنا اليه
3) نفس المهموم، ص 308
4) نفس المهموم، ص 530
5) کشف الغمة، ص 214، بحارالانوار، ج 45، ص 331


گفتي """ ايا شما راضي ميشويد اسماء بچه هايت را ريس جمهور اسراييل يا بوش يا هر کافر و يهودي بگذاري؟؟؟"""
مگر اسم اونها از اسمهاي خاص به نصارا و يهود بود كه اين مقايسه را ميكنيد .
در اين مقايسه شما بدترين مثل را نسبت به خلفاي خودتتان زديد .

يا علي



--------------------------------------------------------------------------------

برگرفته از کتاب منتهي الامال، صفحه 658
1) بحارالانوار، ج 45، ص 329
الارشاد، ص 253
نفس المهموم، قم، ص 524، کشف الغمة في معرفة الائمه، ص 214
2) اللهم اشهد أنه قد برز اليهم غلام اشبه الناس خلقاً و خلقاً و منطقاً برسولک، و کنّا اذا اشتقنا الي نبيّک نظرنا اليه
3) نفس المهموم، ص 308
4) نفس المهموم، ص 530
5) کشف الغمة، ص 214، بحارالانوار، ج 45، ص 331

36   نام و نام خانوادگي:  احمد عبدالله     -   تاريخ:   29 مرداد 88
بسم الله الرحمن الرحيم
با سلام و درود خدمت اقاي مجيد م علي

فرمودي )برداشت و دلايل شما چقدر مرا بياد برداشت و دلايل ابوجهل در مقابل حضرت نبي ( ص ) مي اندازد . دليلش همان حب شما به غاضبين امامت ميباشد و بس همانگونه كه ابوجهل نيز به لات و عزي محبت داشت (

ميگويم اعوذ بالله من الشيطان الرجيم ((‌مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَاناً سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ)«محمد رسولِ خداست و كساني كه با اويند بركافران سخت گير و در ميان خود مهربانند. آنان را در حال ركوع و سجده مي بيني كه از خداوند فضل و خشنودي ميجويند. نشانة درستكاري آنان از اثر سجده در چهره هايشان پيداست.»
خوانندة عزيز! لطفاً آيه را دوباره با دقت تلاوت كنيد و معاني آنرا تصوركنيد و در صفت رحمت كه در آيه كريمه آمده(رحماء‌بينهم) بيشتر بينديشيد، ببينيد كه به چه نتيجه اي مي رسيد.

خوانندة گرامي! دوست داري فرزندت را،‌جگرگوشه ات را،‌پيوند قلبت را، ‌دختر عزيزت را به چه كسي بدهي ؟‌آيا راضي مي شوي كه او را به خانة مردي فاسق و جنايت كار بلكه به خانة قاتل مادرش يا برادرش بفرستي؟‌كلمه داماد براي شما چه معني دارد؟‌شما حاضريد چه كسي را به دامادي خود انتخاب كنيد؟.
المصاهره در لغت از صاهر است، گفته مي شود: (صاهَرْتُ القومَ اذا تَزَوَّجْتُ مِنْهُم)،‌وقتي دو خانواده جهت برقرار كردن روابط اجتماعي و پيوند زناشويي بين پسر و دختر يا زن و مرد با هم وصلت برقرار مي كنند، اين وصلت را در عربي مصاهره مي گويند، ‌صهر يعني داماد ولي در عربي معني گسترده تر از اين دارد، صهر مرد يعني خويشان زنش، و صهر زن يعني خويشان شوهرش،‌خلاصه اينكه مصاهره در عربي به خويشان زن گفته مي شود و گاهي به خويشان مرد نيز گفته مي شود،‌وخداوند اين مصاهره را جزو نشانه هاي قدرت خودش قرار داده، چنانكه مي فرمايد:( وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَصِهْراً وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيراً)
«و او ذاتي است كه از آب بشري آفريد، آنگاه آن را داراي پيوند نسبي و سببي قرار داد و پروردگارت تواناست». در آيه كريمه دقت كنيد كه چگونه خداوند انسان را موجودي آفريده كه با اطرافيان خودش از روي نسب و مصاهره رابطه داشته باشد و خانواده و اجتماع را تشكيل دهد.

و همچنين درباره بغض اهل بيت من سني ميگويم هر سني با اهل بيت بغض بورزد مسمان نيست و از ان طرف هر شيعه به خلفاي راشدين بغض بورزد مسلمان نيست

فرمودي حب شما به غاصبين؟؟؟؟؟؟؟؟ دوست گرامي اين يک افتراء است بر رسول الله عليه افضل الصلات والسلام والقران
ايا بنظر شما رحمت للعالمين . حبيب الله کساني را پرورش و تربيت ميکنه که بعد از وفاتش مرتد شوند والعياذ بالله؟؟؟؟؟
ايا ايه قران که روي انها نازل شده است بازهم مرتد شده اند والعياذ بالله(1. الفتح۱۸: { لَّقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ}
” يقيناً خدا از مؤمنان هنگامي که زير آن درخت با تو بيعت کردند خشنود شد”)



37   نام و نام خانوادگي:  احمد عبدالله     -   تاريخ:   29 مرداد 88
همچنين درباره اسما’
کساني از اهل بيت که نامشان ابوبکر بوده است:
1- ابوبکر پسر علي‌بن ابي‌طالب
او همراه امام حسين در کربلاء شهيد شد و مادرش ليلي دختر مسعود النهشليه است.
«الارشاد» شيخ مفيد (ص 186-248)، تاريخ يعقوبي في اولاد علي و منتهي الآمال شيخ عباس قمي (1/261) او مي‌گويد اسمش محمد و کينه‌اش ابوبکر است «و محمد يکني بابي بکر ...» (1/544). «بحارالانوار مجلسي» (42/120).

2- ابوبکر پسر حسن‌بن علي بن ابوطالب
او همراه عمويش حسين در کربلاء شهيد شد. شيخ مفيد در «الارشاد» (ص 248) نام او را جزو کشته شدگان کربلاء ذکر کرده است. «تاريخ يعقوبي في اولادالحسن» و «منتهي الآمال» شيخ عباس قمي (1/544) در باب استشهاد فتيان بني هاشم في کربلاء.

3- ابوبکر علي زين‌العابدين
کنيه علي زين‌العابدين بن حسين ابوبکر بوده است. بسياري از علماء شيعه اماميه آن را ذکر کرده‌اند به کتاب «الانوار النعمانيه» جزائري مراجعه شود.
4- ابوبکر علي‌الرضا پسر موسي کاظم پسر جعفر صادق
کنيه امام رضا ابوبکر بوده است. اين موضوع را نوري طبرسي در کتابش «النجم الثاقب في القاب و اسماء الحجّه‌الغائب» آورده است. او در اين کتاب مي‌گويد : «14- ابوبکر و هي احدي کني الامام رضا کما ذکرها ابوالفرج الاصفهاني في مقاتل الطالبين».
«14- يکي از کنيه‌هاي امام‌رضا ابوبکر است که ابوالفرج اصفهاني در مقاتل الطالبين آنرا ذکر کرده است».

5- ابوبکر محمدمهدي منتظر بن حسن عسکري
يکي از اسم‌هاي مهدي منتظر که شيعه معتقد است بيش از (1100) سال پيش به دنيا آمده ابوبکر است. اين موضوع را نوري طبرسي در کتابش در لقب شماره 14 ذکر کرده است.
اين سؤال مطرح است که چرا مهدي منتظر شيعه اماميه به ابوبکر ملقب و يا کنيه‌دار مي‌شود؟!!

6- ابوبکربن عبدالله بن جعفربن أبي طالب
صاحب «انساب الاشراف» (ص 68) مي‌گويد : «عبدالله پسر جعفر بدنيا آمد و ابوبکر همراه حسين کشته شد و مادرشان الخوصاء از قبيله ي ربيعه مي باشد» و خليفه بن خياط در تاريخش (ص 240) در بحث نام کساني از بني‌هاشم که در معرکه حرّه کشته شده‌اند نام او را ذکر نموده است.
عمر
بي‌شک يکي از اصحاب پيامبر، عمربن خطاب بوده است و هر کس اين نام را برگزيند به خاطر به فال نيک گرفتن عمربن خطاب است.
(کساني که نامشان عمر بوده است.)
1- عمرالأطرف پسر علي‌بن أبي طالب
مادرش ام حبيب الصهباء التغلبيه از اسيران جنگ با مرتدان است.
نگا : «سر السلسله العلويه» ابونصر بخاري شيعي (ص 123) در بحث نسب عمر الاطرف و «منتهي الامال» عباس قمي (1/261) او مي‌گويد : «عمر و رقيه کبري با هم دوقلو بوده‌اند» و «بحارالانوار» مجلسي (42/120).

2- عمر پسر حسن بن علي‌بن ابي‌طالب
مادرش ام‌الولد بود که با عمويش حسين در کربلا شهيد شد. «عمده‌الطالب» ابن عنبه حاشيه ص 116، تاريخ يعقوبي ص 228 در بحث اولاد حسن.
يعقوبي در تاريخش مي‌گويد : «حسن هشت پسر به نام‌هاي حسن، زيد، عمر، قاسم، ابوبکر، عبدالرحمن از مادران متفاوت و طلحه و عبدالله داشت».

3- عمر الاشرف پسر علي زين‌العابدين بن الحسين
مادرش ام الولد و لقبش الاشرف بود چون عمر پسر علي‌بن ابي‌طالب لقبش الاطرف بود. «الارشاد» شيخ مفيد (ص 261) و «عمده‌الطالب» ابن عنبه (ص 223). ملقب به الاشرف شد چون از حسين و حسن بود اما عمرالاطرف از يک طرف و آن هم پدرش علي‌بن ابي‌طالب بود.

4- عمر پسر يحيي بن حسين‌بن زيد شهيدبن علي‌بن حسين‌بن علي‌بن ابي‌طالب
ابن عبيدالله بن اسماعيل بن عبدالله بن جعفر طيّار (ص 359) نام او را ذکر کرده است.

5- عمر پسر موسي کاظم‌بن جعفر صادق
ابن الخشاب در بحث فرزندان موسي کاظم نام او را آورده است او چنين مي‌گويد : «بيست پسر که عمر و عقيل در ميان آنها بود و هجده دختر» به کتاب «تواريخ البني و الآل» محمدتقي تستري مراجعه شود.

عثمان
خليفه سوم عثمان‌بن عفان ذوالنورين همسر دو دختر پيامبر خدا رقيه و ام کلثوم شهيد بود.
کساني که نامشان عثمان بود عبارتند از :
1- عثمان پسر علي‌بن ابي‌طالب
او در کربلا همراه حسين و مادرش ام‌البنين دختر حزم وحيديه کلابيه شهيد شد. «الارشاد» شيخ مفيد (ص 186-428) و «اعيان النساء» شيخ محمدرضا الحکيمي (ص 51) و «تاريخ اليعقوبي» در بحث اولاد علي و «منتهي الآمال» (1/544) و التستري في تواريخ النبي و الآل (ص 115) در بحث فرزندان اميرالمؤمنين.

2- عثمان پسر عقيل‌بن ابي‌طالب
بلاذري در «انساب الاشراف» (ص 70) مي‌گويد : «از جمله پسران عقيل ... عثمان است»
عائشه
عائشه دختر ابوبکر صديق و همسر حضرت محمد است. در ميان اهل بيت ملاحظه مي‌شود اگر يکي از آنها پسران زياد ولي تنها يک دختر داشت و نام او را عائشه مي‌گذاشت. قطعاً او با رغبت فراوان تنها دخترش را به نام عائشه نام‌گذاري مي‌کرد!!؟
حال اگر علماي شيعه جوابي دارند آن را ابراز کنند.
پروردگارا راه درست را به ما الهام کن.
(کساني که اسمشان عائشه است عبارتند از :)

1- عائشه دختر موسي کاظم‌بن جعفر صادق
او از دختران موسي کاظم است اين امر را بسياري از علماء شيعه از جمله شيخ مفيد در «الارشاد» (ص 303) و ابن عنبه در «عمده‌الطالب» حاشيه (ص 266) و نعمه‌الله جزائري در «الانوار النعمانيه» (1/380) ذکر کرده‌اند.
مي‌گويم : دليل محبت بيش از حد اهل بيت به ام‌المؤمنين عائشه اين است که موسي کاظم هفتاد و سه پسر و فقط يک دختر داشت که نام او را عائشه گذاشت.
صاحب «انوار النعمانيه» (1/380) مي‌گويد : «تعداد فرزندان او هفتاد و سه پسر و يک دختر است : امام رضا و ... و ... و عائشه».
گرچه در تعداد اولاد او اختلاف وجود دارد اما آنچه مورد اتفاق است اين است که دختري به نام عائشه داشته است. ابونصر بخاري مي‌گويد : «موسي کاظم هجده پسر و بيست و دو دختر داشته است» «سر السلسله العلويه» (ص 53).
تستري در تواريخ‌النبي و الآل اسم هفده دختر را آورده است «فاطمه کبري، فاطمه صغري، رقيه، رقيه صغري، حکيمه، ام ابيها، ام کلثوم، ام سلمه، ام جعفر، لبانه، عليه، آمنه، حسنه، بريهه، عائشه، زينب و خديجه» تواريخ النبي و الآل (ص 125-126).
2- عائشه دختر جعفربن موسي کاظم بن جعفر صادق
عمري در المجدي مي‌گويد : «به پسر جعفربن موسي کاظم بن جعفر صادق الخواري گفته مي‌شود. او و هشت دختر از يک ام ولد هستند. آنها عبارتند از : حسنه، عباسه، عائشه, فاطمه کبري، فاطمه صغري، اسماء، زينب، ام جعفر ...».
«سر السلسله العلويه (ص 63) حاشيه محقق»

3- عائشه دختر علي‌الرضابن موسي کاظم
ابن خشاب در کتابش «مواليد اهل‌البيت» مي‌گويد : «امام رضا پنج پسر و يک دختر داشت به نام‌هاي؛ محمد قانع، حسن، جعفر، ابراهيم، حسين، که دخترش عائشه نام داشت. «تواريخ‌النبي و الآل» (ص 128).

4- عائشه دختر علي‌الهادي‌بن محمدجوادبن علي‌الرضا
شيخ مفيد در «الارشاد» (ص 334) مي‌گويد : «او چند پسر به نام‌هاي ابومحمدحسن که بعد از او امام شد، حسين، محمد و جعفر و دخترش عائشه نام داشت».

38   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   29 مرداد 88
جناب نگارنده کامنت 31

الحمد الله که اندک اندک داري هدايت مي‌شوي.
همين که متوجه شدي که هر کسي که نعوذبالله به سرور کائنات اشرف مخلوقات محمد مصطفي صلي الله عليه و آله افترا بزند منافق است خودش قدم بسيار بزرگي براي کشف حقيقت است.
بعد از اين قدمي که برداشتي نوبت يک قدم عملي است و آن برائت از کسي است که نعوذبالله به رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم افترا زد.

آيا مي‌خواهي بداني که آن شخص چه کسي بود؟

آن شخص منافق کسي بود که طبق ادعاي خودش به رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم گفت:
«آيا خجالت نمى‏كشى»(نعوذبالله)
«... حضرت بعد از شهادت (به وحدانيت خدا و...) چنين گفت: اى عايشه درباره تو مردم اين مطالب را مى‏گويند. اگر تو كارى نكردى به زودى خدا تو را تبرئه مى‏كند و اگر گناهى مرتكب شدى استغفار و توبه كن كه خدا توبه پذير است. من (مطابق بعض روايات بخارى و نيز روايت ترمذى) گفتم: «آيا خجالت نمى‏كشى كه در حضور اين زن چنين مى‏گوئى؟»...»
----> بخارى در ج 5 صحيح، ص 147، باب غزوه بنى المصطلق

راستي اگر مايل هستي در مورد افسانه پردازي محبين عايشه کمي‌بيشتر بداني اينجا را بخوان:
http://www.valiasr-aj.com/lib/AYESHA/AYESHA1.htm#33
* * * * * * *
عايشه مى‏گويد: من نسبت به زنهائى كه خود را به رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله هبه مى‏كردند (يعنى مى‏گفتند كه من خود را به تو بخشيدم) حسادت مى‏ورزيدم و مى‏گفتم: آيا زن خود را مى‏بخشد؟! (و در روايتى ديگر: آيا زن حيا نمى‏كند كه خود را به مردى مى‏بخشد؟!) و چون آيه «هر كه را نخواهى نمى‏پذيرى و آنكه را بخواهى قبول مى‏كنى و آنكه را هم كه نپذيرفتى مى‏توانى مجددا بپذيرى و اشكالى ندارد» (آيه 51 از سوره احزاب) نازل شد گفتم: يا رسول اللّه! من خداى ترا نمى‏بينم مگر آنكه در راه هواى (نفس) تو مى‏شتابد.

------> الف - صحيح بخارى، ج 6، ص 147، تفسير سوره احزاب، وج 7 ص 16، كتاب النكاح، باب هل للمرأة أن تهب نفسها لأحد.
ب - صحيح مسلم، ج 2، ص 1085، كتاب الرضاع، باب 14، ح 49 و 50.
ج - سنن إبن ماجة، ج 1، ص 644، كتاب النكاح، باب 57، ح 2000.
د - سنن نسائى، ج 6، ص 54، كتاب النكاح، باب أول، ح 3196.
* * * *
و همچنين بدعت در دين:
«عن عايشه قالت: ما رأيت رسول اللّه صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم سبح سبحة الضحى وإنى لاسبحها»
عايشه مى‏گويد: من نديدم رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله نماز ضحى بخواند و من مى‏خوانم
--- صحيح بخارى، ج 2، ص 73، كتاب الجمعة ---
* * * * * * *
بله. حال براي بيشتر دانستن به اين صفحه نوراني رجوع کن:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=96

خوب؟ آيا زمان آن نرسيده که از منافقه اي که به اشرف مخلوقات جسارت مي‌کنند و افترا مي‌زنند
تبري جويي و هدايت يابي؟
«الم يان للذين آمنوا آن تخشع قلوبهم لذكر الله و ما نزل من الحق»

و اما بعد شما که از افترا حذر مي‌دهيد لطف کنيد و خودتان به مسلمان و مومن به الله افتري نزنيد که گناهي است بسيار بسيار سنگين.
بابا شجاع الدين مجاهد اکبر ابولولو (رحمةالله عليه) مجوس نبود و مسلمان واقعي به تمام معني بود.

اگر نعوذ بالله ايشان مجوسي بود که در مسجد راهش نمي‌دادند.
تو چه دليلي داري که ايشان مجوسي بودند؟ واقعا از عذاب خدا بترس.
«وَمن يكْسِبْ خطِيئةً أوْ إِثْما ثمَّ يرْمِ بِهِ برِيئا فقدِ احْتملَ بهْتانا وَإِثْما مّبِينا»
«وَالّذينَ يؤْذون الْمؤْمِنين وَ الْمؤْمِناتِ بِغيْرِ ما اكْتسبوا فقدِ احْتملوا بهْتانا وَ إِثْما مُبينا»

بيش از اين با آبروي يک مسلمان بازي نکن. شرم کن و توبه کن.

بله اينجانب افتخار مي‌کنم که از فرزندان بابا شجاع الدين مجاهد اکبر ابولولو مسلمان و موحد باشم.
مجوسي شايسته کسي است که به امام خود خيانت کرد و به خيانتش ادامه دهد.

و بعد از همه اين سخنان
آخر آدم حسابي اين کودتاچي که شما حاضر هستي براي او به مسلمانان تهمت بزني چه صفت ويژه و ممتازي داشته است؟
سخن ور بوده است؟ عالم بوده است؟ جنگاور شجاعي بوده است؟ اهل جود و کرم بوده است؟
جز زندگي غرق در غصب و غارت اثر ديگري از خود بجاي گذاشته است؟
به خود بيا قبل از آنکه دير شود.
39   نام و نام خانوادگي:  احمد عبدالله     -   تاريخ:   31 مرداد 88
در بدايه سلامم به محترماني كه اين سايت را اداره ميكنند و بزرگواري ميفرمايند نظرات را براي دوستان اظهار ميفرمايند
و من از خداوند سبحانه وتعالي طالب هدايت خودم وشما هستم

دوست عزيز اقاي momen abdullah

شما در اين سطور كه درج فرمودي يك مساله افترا’ به عايشه رضي الله عنهم اجمعين و ابولولو مجوسي اوردي؟؟؟؟

اول از همه برادر عزيز اين مساله عايشه رضي الله عنه مساله اي است كه درمورد امهات المومنين در چندين ايه مطرح شده است اگر قبول داشته باشي قران رو؟؟؟

دوما دوست عزيز شما خودت اگر يك كمي احترام براي رسول اكرم اشرف الخلق حبيب الله و براي خدا قايل بودي اين افترائات از دهانت بيرون نمي امد؟؟؟؟ بنظر شما چطور ممكن است شخصي ماينطق عن الهوي ان هو الا وحي يوحي با يك فاحشه والعياذ بالله ازدواج كند ؟؟؟؟؟
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا ﴿28﴾
اى پيامبر به همسرانت بگو اگر خواهان زندگى دنيا و زينت آنيد بياييد تا مهرتان را بدهم و [خوش و] خرم شما را رها كنم

وَإِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا ﴿29﴾
و اگر خواستار خدا و فرستاده وى و سراى آخرتيد پس به راستى خدا براى نيكوكاران شما پاداش بزرگى آماده گردانيده است

يَا نِسَاء النَّبِيِّ مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا ﴿30﴾
اى همسران پيامبر هر كس از شما مبادرت به كار زشت آشكارى كند عذابش دو چندان خواهد بود و اين بر خدا همواره آسان است

وَمَن يَقْنُتْ مِنكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُّؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا ﴿31﴾
و هر كس از شما خدا و فرستاده‏اش را فرمان بر د و كار شايسته كند پاداشش را دو چندان مى‏دهيم و برايش روزى نيكو فراهم خواهيم ساخت

وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا ﴿33 ﴾
و در خانه‏هايتان قرار گيريد و مانند روزگار جاهليت قديم زينتهاى خود را آشكار مكنيد و نماز برپا داريد و زكات بدهيد و خدا و فرستاده‏اش را فرمان بريد خدا فقط مى‏خواهد آلودگى را از شما خاندان [پيامبر] بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند


ولي به هر حال در توبه باز است خداوند توبه كنندگان را ميبخشد
حديث از اشرف الخلق عليه افضل الصلات والسلام (التائب كما لا ذنب له)

و همچنين ابولولو المجوسي

بغدادي مي گويد: «سبئيه پيروان عبدالله بن سبأ هستند, همان كسي كه دربارة علي رضي الله عنه غلو نمود, و ابتدا او را پيامبر و سپس خدا معرفي كرد». نيز مي گويد: « ابن السوداء (عبدالله بن سبأ) فردي يهودي الأصل و از اهل حيره بود كه به اسلام تظاهر كرد و براي اينكه نزد اهل كوفه رياست و پذيرشي داشته باشد, به آنان گفت كه در تورات خوانده است كه هر پيامبري وصيّي دارد و وصيّ حضرت محمد صلي الله عليه وآله وسلم علي رضي الله عنه است».

شهرستاني درباره ابن سبأ آورده كه:‌ او نخستين كسي است كه قائل به وجود نصي مبني بر امامت علي رضي الله عنه بوده است, و مي افزايد كه سبئيه اولين فرقه اي هستند كه به «توقف»,‌«غيبت» و «رجعت» معتقد شدند, و پس از مدتي شيعه با آن همه اختلاف و فرقه هاي متعددي كه دارند,‌ اعتقاد امامت و خلافت و وجود نص و وصيت را از سبايي ها به ارث بردند,‌ اين عقيده زائيدة فكر ابن سبأ است, و به مرور زمان فرق شيعه, و نظرياتشان به دهها فرقه و نظريه تبديل شد.

-كسي از امام باقر- عليه السلام- روايت ميكندكه فرمودند:«عبدالله بن سبا مدعي نبوت بود، وعقيده داشت كه نعوذ بالله اميرالمؤمنين خودش خداست ، وقتي به امير المؤمنين خبر رسيد او را فراخواندند، و در مورد از وي پرسيدند، اعتراف كرد و گفت : آري، تو خدايي، در دلم آمده است كه تو خدايي ومن پيامبرم، امير المؤمنين عليه السلام فرمودند: هلاكت برتو باد، شيطان ترا مسخره كرده است ،مادر مرده! فورا برگرد و توبه كن، وي انكار كرد ، او را زندان كردند و سه روز به او مهلت دادند كه توبه كند ولي توبه نكرد بنا براين اميرالمؤمنين او را به آتش انداختند و فرمودند : شيطان او را فريب داده بود ، و چنين كفرياتي را در دلش وسوسه مي كرد »رجال كشي1/702- و از امام صادق- عليه السلام- روايت است كه فرمودند:« خداوند لعنت كند عبد الله بن سبا را كه در بارة امير المؤمنين -عليه السلام- ادعاي ربوبيت ميكرد، و به خدا سوگند كه اميرالمؤمنين- عليه السلام - جز بندة فرمانبرداري براي خدا نبود ، هلاكت باد بركسي كه برما دروغ مي بندد ، عدة در باره ما چيزهايي را ادعا ميكنند كه خودمان در بارة خود ادعا نكرده ايم ، از آنان بيزاريم و به خدا پناه مي جوييم»رجال كشي 1/713-مامقاني مي فرمايد:« عبد الله بن سبا كسي است كه به كفر بازگشت و اظهار غلو نمود ومي فرمايد:"غالي مطعوني است كه اميرالمؤمنين او را با آتش سوزاند، وي معتقد بود كه علي -عليه السلام- خدا و خودش پيامبرست »تنقيح المقال ج2 / 183-1824-نوبختي مي فرمايد:« سبائيها به امامت علي قائل بودند، و اعتقاد داشتند كه امامت فرض است و از سوي خدا تعيين مي گردد، آنها پيروان عبد الله بن سبا هستند ، ابن سبا از كساني بود كه بر ابوبكر و عمر و عثمان و ديگر صحابه آشكارا طعن وارد مي كرد و از آنان بيزاري مي جست و مدّعي بود كه علي -عليه السلام- او را به اين كار مكلف كرده است، اميرالمؤمنين از وي در اين باره توضيح خواستند ، او اعتراف نمود، بنابرين دستور به قتلش دادند، مردم سراسيمه پيش امير المؤمنين رفتند وگفتند : آيا كسي را ميكشي كه به محبت شما اهل بيت دعوت مي كند و بسوي ولايت شما و بيزاري از دشمنان شما مي خواند ، بنا براين او را به مدائن تبعيد كردند »5- نيز مي فرمايد:« عده اي از اهل علم حكايت كرده اند كه عبد الله بن سبا مردي يهودي بود كه مسلمان شد ، و با علي (ع)دوستي كرد، او قبلاً، كه هنوز يهودي بود در باره يوشع بن نون كه پس از موسي- عليه السلام- آمد همين مقوله را مي گفت وقتي كه مسلمان شد در باره علي بن ابيطالب (ع) نيز چنين ادعائي كرد . او اولين كسي بود كه از فرض بودن امامت علي -عليه السلام -و اظهار بيزاري از دشمنانش سخن گفت از اينجاست كه كساني كه با شيعه مخالفند مي گويند: اصل رفض از يهوديت است »فرق الشيعة ص 32-446-سعد بن عبدالله اشعري قمي در آغاز سخنش از سبائيت مي فرمايد:« سبائيها پيروان عبد الله بن سبا هستند ،او عبد الله بن وهب راسبي همداني است،عبد الله بن خرسي وابن أسودكه از معتمدترين يارانش بودند او را در اين كار ياري كردند، وي اولين كسي بود كه بر ابوبكر و عمر و عثمان آشكارا طعن وارد كرد و از آنان اعلان بيزاري نمود »المقالات والفرق ص 207-ابن ابي الحديد تصريح كرده كه درحالي كه علي-عليه السلام- خطبه مي خواند عبد الله بن سبا بلند شد وگفت:( أنت أنت ) تويي تويي، چندين بار اين جمله را تكرار كرد ، حضرت علي فرمودند:« نفرين بر تو باد من كيستم ؟ گفت: ( أنت الله ) تو خدايي، دستور دادند كه او را با پيروانش دستگير كنند »شرح نهج البلاغه ج 5/58-آقاي نعمة الله جزائري مي فرمايد:« عبد الله بن سبا به اميرالمؤمنين گفت: تو الهِ بر حقي ، أمير المؤمنين او را به مدائن تبعيد كردند، او از يهوديت مسلمان شده بود ، و مانند آنچه كه به حضرت علي- عليه السلام -گفت در يهوديت به يوشع بن نون و موسي -عليه السلام- مي گفت »الانوار النعمانية ج 2 /234
نتيجه گيري
اين بود چند تا روايت از كتب معتبر و متنوع كه در علوم رجال وفقه و فرق بود، بخاطر آنكه مطلب زياد طولاني نشود از روايات بي شمار ديگري كه در كتب مختلف وجود دارد صرف نظر كرديم ، كه همه آنها شخصيتي را ثابت مي كنند كه اسمش عبد الله بن سبا است، بعد از اين ديگر ممكن نيست كه از وجود او منكر شويم خصوصا اينكه اميرالمؤمنين- عليه السلام- او را به خاطر مقوله كفر آميزي كه گفته بود عذاب داد، معناي اين سخن آن است كه حضرت اميرالمؤمنين ، عبد الله بن سبا را ديده است ، و اين خود براي اثبات شخصيت او كافيست كه ديگر جاي انكار باقي نميماند.آنچه از نصوص گذشته بر ميآيد اين است :1 - اثبات شخصيت ابن سبا ووجود فرقه اي كه او را ياري مي كردند، و حرف او را مي زدند كه اين فرقه "سبائيت" نام دارد.2- ابن سبا، مردي يهودي بود كه مدعي اسلام شد،گر چه او تظاهر به اسلام نمود ، اما حقيقت اين است كه او بر يهوديتش باقي ماند و بر اساس آن سمپاشي كرد.3- او اولين كسي بود كه بدعت طعن بر ابوبكر و عمر و ديگر صحابه- رضوان الله عليهم- را اختراع نمود.4-او اولين كسي بود كه از امامت امير المؤمنين- عليه السلام- سخن گفت.5- و او اولين كسي بود كه مدعي شد امير المؤمنين وصي پيامبر - صلي الله عليه و آله- است.طبعا اين مقوله را از يهوديت نقل كرده بود وچنين وانمود ميكرد كه گويا با اهل بيت (ع)محبت دارد ، لذا به ولايت آنان و بيزاري از دشمنانشان - كه گويا صحابه پيامبر بودند _ دعوت مي كرد .بنابرين عبد الله بن سبا يك شخصيت حقيقي است كه نميتوان انكارش كرد و نه از كنارش به آساني گذشت لذا با صراحت در كتب و مصادر معتبر ما از او سخن رفته است ، براي اطلاع و آشنائي بيشتر با ابن سبا مي توانيد به كتب ذيل مراجعه فرمايد:غارات ثقفي، رجال طوسي،رجال حلي،قاموس الرجال تستري،دائرة المعارف اعلمي حائري موسوم به مقتبس الاثر،الكني و الالقاب از عباس قمي،حل الاشكال بن طاووس،رجال بن داود،تحرير طاووسي،مجمع الرجال قهبائي،نقد الرجال تفرشي،جامع الرواة مقدسي اردبيلي،مرآة الانوار محمد بن طاهر عاملي و مناقب آل ابي طالب از ابن شهر آشوب.اينها- كه البته نمونه است ونه حصر- و تعداد كثيري از ديگر مصادر معتمد ما همگي اتفاق دارند كه ابن سبا يك شخصيت واقعي است كه هرگز نمي توان از تاريخ حذفش كرد،

موفق باشيد
40   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   31 مرداد 88
جناب احمد عبدالله
با سلام
در ابتدا خودم و شما را به عمل به اين حديث فرا مي‌خوانم:
عايشه[در مورد رسول الله (صلي الله عليه و آله)] مى گويد: مانند حرف زدن شما تند حرف نمى زد، سخنش آرام و منظم بود در حالى كه شما پراكنده سخن مى گوييد
---> بخارى در ج 4

بنده اول مشکل شما را تندوري شما مي‌بينم. نگاهي به کامنت اول خود بينداز. اين است کلماتي که به زشتي به کار بردي: «خاين بتمام معني» «ترسوي بزدل» «تجاوز» «خفه خون» ...

در ادامه همين تندروي بازهم از خودت سخني دروغ را به بنده نسب مي‌دهيد و از واژهاي زشت همچنان استفاده مي‌کنيد: «فاحشه»

آخر بنده خدا در سراسر تاريخ را جستجو کن و يک نمونه براي ما بياور که ما چنين اتهامي را به عايشه زده باشيم. اين تندروي شما پرده اي مي‌شود براي تعقل عميق و سودمند. رفتارهاي هيجاني دردي را دوا نمي‌کند.

براي مثال نگاهي به کامنت خود بيانداز. اينها که کپي و پيست کردي چه ربطي داشت به ادعاي شما مبني بر (نعوذبالله) مجوسيت ابولولو(رحمةالله عليه)؟ جز اين است که دوباره سيل اتهاماتي جديد روانه کردي؟
آيا مي‌داني هر اتهامي را بايد اثبات کني؟ آخر اتهام اول را اثبات کردي رفتي سراغ باقي اتهامات؟

عزيز. کمي آرامش. سپس نگاشتن. شما که الحمد الله فردي تحصيل کرده هستيد و در دين مطالعه داشته ايد.

اگر بنده از خودم چيزي در مورد عايشه گفتم. حرف شما درست. ولي بنده مستند به کتب موثق مذهب شما گوشه هايي را براي شما نقل کردم.
لطفا نگاهي به پاسخ سروران بنده به کامنت شماره چهار در اين صفحه بياندازيد:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=104
آيا قتيله از امهات مومنين بود يا نه؟ اگر نبود چرا؟

آيا فکر نمي‌کنيد همين آيه اي که شما نقل کرده ايد خود بهترين گواه بر خطا کاري عايشه است؟
انصافا در مذهب شما کسي که بر خليفه خود شورش کند حکمش چيست؟

بنده به شخص غير معقول ترين عقيده و تفکري که در زندگي ام ديده ام ادعاي شما اهل سنت در مورد حب و دوستي اين سه شخص است:
امير المومنين علي عليه السلام
عايشه
معاويه (لعنت الله عليه)

جنگ جمل و صفين «فتنه» بود. قتل عايشه بوسيله معاويه ملعونهم هم فتنه بود؟

در مورد افسانه عبد الله سبا نيز به اين لينک لطفا رجوع کنيد:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=140
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=222

فقط بنده به اين نکته اشاره کنم که:
«‏ يا علي أنت مني بمنزلة هارون من موسى»
صحيح بخاري کتاب جلد 5 کتاب 57 شماره 56

علي ولي الله
41   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   01 شهريور 88
با سلام
جناب اقاي احمد عبدالله در نظر داشتم جوابي در حدي متقن و كامل بدهم اما با برسي نظر برادر عزيز و مومن خود و عبد الله واقعي جناب اقاي momen abdullah جواب ايشان بسيار خوب است و احتياجي به جوابي چندان از من ندارد , اما بسبب خالي نبودن عريضه چند سطري هم من مينويسم تا بدانيد كه اين اراي جناب momen abdullah تنها نيست بلكه در اين راه بسياري از محبان اهل بيت او را همراهي ميكنند .
در مورد عايشه بنت ابوبكر , اين ما شيعيان نيستم كه به ايشان تهمت فحشا ميزنيم نه فقط به او و نه هيچيك از زنهاي ديگر سيدنا حضرت محمد ( ص ) يا زنهاي ديگر انبياء الهي . حال چه كسي اين حرفها را در مورد ايشان زده است به صحيحترين ( ؟؟؟؟؟ ) كتاب خودتان مراجعه كنيد مگر اينكه بگوئيدما كتاب بخاري را ما هك كرده باشيم و اين را جا داده باشيم , ساخت اينگونه افتراحات فقط مختص خود ايشان و محبان ايشون ميباشد , همين ام المومنيين بودند كه به ام المومنين ماريه قبطيه افترا خيلي بدتر زدند ( حديث آفك از نظر شيعه ) و بعد براي مظلوم نمائي اين حديث افك را درمورد خود جعل كرده اند .
اما شما در نظرتان گفتيدي :
1 ) يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ ...... تا انجائي كه ميدانيم حكم طلاق ايشان در دست امام علي ( ع ) بود ميگوئيد نه به تواريخ خود بمانند طبري و تاريخ بغداد و ماجرهاي بعد از جنگ جمل مراجعه بفرمائيد انجائي كه حضرت علي ( ص ) بوسيله امام حسن ( ص ) و امام حسين ( ص ) به ايشان پيغام ميفرست تا بجاي رفتن به بصره خود را براي براي رفتن به مدينه حاضر كند و باقي ماجرا ,,,,,,
2 ) وَإِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ .... بله اما كو گوش شنوا و نعثل خواندن جناب عثمان بوسيله ايشان را فراموش كرده ايد را فراموش كرديد؟
3 ) يَا نِسَاء النَّبِيِّ مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ ..... حتما اينچنين خواهد بود چونكه الله سبحان تعالي عادل است و هيچ ردخور ندارد .
4 ) وَمَن يَقْنُتْ مِنكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا ...... حتما اينچنين خواهد بود چونكه الله سبحان تعالي عادل است و هيچ ردخور ندارد .
5) وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ ...... شتر سواري ايشان و طلب قاطر سواري ايشان از براي ما و شما بسيار مشهور است خصوصا سر كردگي انهمه مردان نامحرم بر عهده گرفتن , ولي با اين همه او از فحشا مبرا بود , و اما قسمت دوم اين ايه ... إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُ ... هيچ ربطي به هيچ يك از امهات المومنين ندارد كه شما بخواهيد از ان براي تبرئه ايشان استفاده كنيد .
پس خواهش ميكنم قران را به كيف خود برداشت نكنيد .
اما در مورد فيروز ايراني . ايشان حقي طلب كردند و با ظلمي روبرو شدند و همان كاري را كردند كه يك مظلوم به بهترين نحو ميتواند انجام دهد , اما در مورد دين ايشان حضور ايشان در مقابل جناب ابن حطاب در مسجد النبي از براي طلب حقشان گوياي اين موضوع است چونكه اگر غير مسلمان ميبودند چگونه براي طلبش در مسجد النبي با ابن حطاب صحبت كردنند , چگونه است كه شما به يك مسلمان تهمت كفر و مجوسي بودن ميزنديد . ايا بهتر نبود كه بگوئيد بله مسلمان بود اما.....
6 ) در مورد ابن سبا ملعون موهوم يهودي , تا انجائي كه من ميخوانم و ميبينم اين ملعون محبوب شماست نه ما , ما كه بوجود چنين شخصي اعتقاد نداريم و او را موهوم ميدانيم و اما بر فرض وجود او را لعن ميكنيم , عجيب است كه اين ملعون شده بت جماعت منافق بي خردي خصوصاُ اين فرقه ضاله جديد التاسيس وهابيون .

بنده ام مصراً از شما ميخواهم كه توبه كني و بقول خودتان : " به هر حال در توبه باز است خداوند توبه كنندگان را ميبخشد "

حال كه بحث از اهل بيت شده بشنو از ساقي كوثر :
از سخنان حضرت علي ( ص ) است در توصيف اهل بيت عليهم السلام
قسم به پروردگار من، راه رساندن رسالتهاى الهى و انجام دادن وعده‏ها و بيان امر و نهى پروردگار را دانستم. درهاى حكمت الهى نزد ما اهل بيت گشوده شده است و چراغ دين با راهنمايى ما افروخته گرديده. آگاه باشيد كه راههاى دين يكى بيش نيست و آن يكى هم راست و كوتاه است. هر كس به آن راه چنگ زند به مقصد رسيده و سود برده است. و هر كه از آن راه پيروى نكند گمراه گشته و پشيمان خواهد شد. براى روزى كار كنيد كه ذخاير را براى آن روز پس‏انداز مى‏كنند و در آن روز رازها آشكار مى‏گردد. آن كس كه هم اكنون داراى عقل و انديشه است اگر نتواند كارى انجام دهد به طور قطع موقعى كه مرگ به سراغش آمد و در دل خاك قرار گرفت عقل از سودرسانى براى او عاجزتر است. آنچه در آن هنگام در دسترس نيست از آنچه اكنون موجود است كمتر يافت مى‏شود. اى مردم از آتشى پرهيز كنيد كه گرمى آن شديد و عمق آن بسيار و زينت آن غل و زنجير و نوشيدنى آن چرك و خون است. بدانيد نام نيكويى كه خداوند به كسى در بين مردم عنايت مى‏فرمايد بهتر است از ثروتى كه به ارث مى‏گذارد، براى كسانى كه قدردان او نباشند.
اما در مورد اسامي امامزادگان , برادر من بيخودي دل خودتان را با اين موهومات خوش نكنيد مگر انكه دليلي از شيعيان بياورد كه بخاطر حب 1 2 3 اين اسمها براي انه انتخاب شده باشد حديثي گفتاري و و و

يا علي
42   نام و نام خانوادگي:  احمد عبدالله     -   تاريخ:   01 شهريور 88
با سلام به دوستان و اداره کنندگان سايت و همچنين ماه مبارک رمضان را به شما وخوانواده هاي محترم تبريک ميگويم («خاين بتمام معني» «ترسوي بزدل» «تجاوز» «خفه خون» ... دوست عزيز درکتب برادران شيعي شخصي از علي بن ابي طالب ساخته اند که درست اين صفات رو دارا است و من اين اتهامات بقول خودتان زدم چون اصلا وبه هيچ عنوان راضي نميشوم و اعتقاد ندارم و يقين 100 در 100 دارم که ان علي که ما ميشناسيم رضي الله عنه اصلا اين صفات ها را دارا نبوده است ونيست والعياذ بالله ... بلکه مردي شجاع و باغيرت ... دوست عزيز من اين اتهام را به شما چسپاندم و عذر ميجويم ولي ميخواستم اين همه افتراءات که بر عايشه صديقه روا فرمودي از رو کدام منطق و اصلي بوده است؟؟؟؟ نمونش(فاحشه) والعياذ بالله :http://؟؟؟؟؟ عزيز. کمي آرامش. سپس نگاشتن. شما که الحمد الله فردي تحصيل کرده هستيد و در دين مطالعه داشته ايد هر کسي شايد نظري داشته باشد ولي خوب برادر لازم ميدونم اگر خطايي کردم مرا باخبر کنه (ولي خير الخطاءون التوابون) ولله الحمد والمنه ابولولو مجوسي يا بابا شجاع الدين فيروزي هيچ دليلي بر مسلمان شدنش نيست بلکه حب برادران شيعه بنسبه وي بدليل بغض با عمر فاروق رضي الله عنه است وبس و همچنين ابن سبا يا ابن سوداء از منقولات علماي شيعه ماسس تشيع حاليا است وابولولو از ياران وي بشمار ميايد و از اتهامات فرمودي ؟؟ بخشش از شما لاکن اگر با تعمق به موضوع بنگري انواقت ميتواني حقيقت را درک کني؟؟ آيا فکر نمي‌کنيد همين آيه اي که شما نقل کرده ايد خود بهترين گواه بر خطا کاري عايشه است؟ دوست عزيز شايد اين استنباط وفهم شما از ايه اين باشد... انصافا در مذهب شما کسي که بر خليفه خود شورش کند حکمش چيست؟ مساله اصلا هيچ ربطي به دين نداشته است اگر غزوت صفين قاصد هستيد دوست عزيز اينجا چند نقطه درمورد باهم پيوسته بودن صحابه وال بيت ذکر ميکنم از علماي شيعه واز خداوند خواهوان هدايت امير المومنين علي عليه السلام عايشه معاويه (رحمت الله عليه وهمچنين اگر بازهم چيزي دستگيرتان نشد بفرمايي به سايت زير مراجعه اي فرماييد http://www.؟؟؟؟؟.com/ 1- ازدواج رقيه و ام‌کلثوم دو دختر پيامبر با عثمان بن عفان هيچکدام از علماء شيعه اماميه اين ازدواج را انکار نکرده‌اند. با اين وجود عثمان‌بن عفان را طعن و لعن مي‌کنند و معتقدند اين ازدواج از قبيل اظهار اسلام با کفر پنهان است. نگا : «المسائل السرويه» شيخ مفيد. آنها معتقدند رقيّه بر اثر شدت ضربه عثمان به قتل رسيده است. اما اگر چنين است چرا پيامبر دوباره ام‌کلثوم را به عقد او درآورد؟! 2- ازدواج زينب دختر پيامبر با ابوالعاص‌ بن ربيع ابوالعاص‌بن ربيع پسرخاله زينب و مادرش هاله دختر خويلد است. از اين ازدواج دختري به نام امامه به دنيا آمد که علي‌بن ابي‌طالب بعد از وفات فاطمه زهرا با او ازدواج کرد و هيچکدام از علماء شيعه اماميه آنرا انکار نکرده‌اند. 3- ازدواج علي پسر حسن‌ بن علي‌ بن علي ‌بن حسين ‌بن علي ‌بن ابي‌طالب با رقيه دختر عمر العثمانيه او قبلاً همسر مهدي‌بن منصور بود. لذا هادي از ازدواج علي‌بن حسن با او راضي نبود و او را امر کرد تا رقيه را طلاق بدهد. اما علي‌بن حسن امتناع کرد و گفت : مهدي پيامبر خدا نيست تا همسران او بر ما حرام باشند و همچنين مهدي از من شريف‌تر نيست. «سر السلسله العلويه» (ص 103). 4- ازدواج علي‌ بن ابي‌طالب با امامه دختر عاص ‌بن ربيع که شرح آن گذشت. 5- ازدواج خديجه دختر علي ‌بن ابي‌طالب با عبدالرحمن ‌بن عامر بن کريز اموي نگا : «عمده‌الطالب» ابن عنبه (ص 83 ـ در حاشيه) به نقل از «المجدي» ابوالحسن عمري از علماء شيعه در علم انساب و «تراجم اعلام النساء» (ص 345) و «جمهره انساب‌العرب» ابن حزم (ص 68) و در «عمده‌الطالب» آمده است عبدالرحمن بن عامر اموي (بدون ذکر نام کريز) با او ازدواج کرد. 6- ازدواج رمله دختر علي‌ بن ابي‌طالب با معاويه ‌بن مروان بن حکم نگا : «نسب قريش» (ص 46) و «جمهره انساب‌العرب» (ص 87) در آن آمده است : رمله همسر ابوالهياج هاشمي يا عبدالله بن ابي‌الحارث‌بن عبدالمطلب بود. او فرزنداني را برايش به دنيا آورد که بعد از فوت عبدالله‌بن سفيان بن حارث، معاويه‌بن مروان‌بن حکم با او از دواج کرد. 7- ازدواج زينب دختر حسن المثني ‌بن حسن‌ بن علي ‌بن ابي‌طالب با وليد بن عبدالملک ‌بن مروان «نسب قريش» (ص 52) و «جمهره‌ انساب‌العرب» (ص 108). 8- ازدواج نفيسه دختر زيد بن حسن ‌بن علي ‌بن ابي‌طالب با وليد بن عبدالملک ‌بن مروان نگا : «عمده‌الطالب» (ص 61 و 90) 9- ازدواج ام ابيها دختر عبدالله ‌بن جعفر بن ابي‌طالب با عبدالملک ‌بن مروان صاحب «انساب الاشراف» (ص 59-60) مي‌گويد : «عبدالله دختري به نام ام‌ ابيها داشت که عبدالملک‌بن مروان با او ازدواج کرد». و گفته شده که نامش ام‌کلثوم بود که با عبدالملک ازدواج کرد و او را طلاق داد و به عقد ابان‌بن عثمان‌بن عفان درآمد. اما قولي ديگر مي‌گويد هر دو وجود داشته‌اند که ام ابيها را عبدالله سپس علي‌بن عبدالله‌بن عباس به عقد خود درآوردند. محمد حکيمي در «اعيان النساء» (ص 120) مي‌گويد : «عبدالملک‌بن مروان در دمشق با او ازدواج کرد و او را طلاق داد سپس علي‌بن عبدالله‌بن عباس او را به عقد خود درآورد و نزد او به رحمت ايزدي پيوست». در «تاريخ يعقوبي» (ص 322) آمده است : «علي‌بن عبدالله‌بن عباس بيست و دو فرزند داشت که عبدالله اکبر از ام ابيها دختر عبدالله‌بن جعفر‌بن ابي‌طالب متولد شد». 10- ازدواج فاطمه دختر حسين ‌بن علي‌ بن ابي‌طالب با عبدالله ‌بن عمرو بن عثمان ‌بن عفان از او محمد ديباج به دنيا آمد. که در سال 145 ه‍ در زندان منصور دوانيقي با ساير برادرانش از جمله عبدالله محض و حسن ‌المثلث از اهل بيت به قتل رسيدند. فاطمه قبل از او همسر حسن‌المثني بود که عبدالله محض و حسن المثلث و ابراهيم الغمر را برايش به دنيا آورد. علماء شيعه از اين ازدواج خود را غافل کرده‌اند و يا برخي از آنها آنرا انکار مي‌کنند مانند : علي محمد علي دخيل در کتابش فاطمه دختر حسين چنين به نظر مي‌رساند که او جز با حسن‌المثني‌بن حسن‌بن علي‌بن ابي‌طالب ازدواج نکرده است. و همچنين از جمله کساني که اين نکاح را به فراموشي سپرده‌اند شيخ محمدرضا حکيمي است. او در کتابش «اعيان النساء عبرالعصور المختلفه» دربارة فاطمه دختر حسين شهيد و ازدواجش با حسن المثني و تولد فرزندانش و همچنين زنداني کردن آنها توسط منصور دوانيقي و به قتل رساندن آنها توضيح مي‌دهد. اما او به قتل رسيدن برادرشان محمد ديباج پسر عبدالله بن عمروبن عثمان‌بن عفان را همراه آنها ذکر نکرده است. با وجود اين، همه علماء شيعه اماميه اقرار مي‌کنند که مادر فاطمه دختر حسين ام اسحاق دختر طلحه‌بن عبيدالله است. و ام اسحاق همسر حسن‌بن علي نيز بوده است که فرزنداني برايش به دنيا آورد. امام حسن به برادرش حسين وصيت کرد بعد از مرگش با او ازدواج کند و حسين نيز با او ازدواج کرد و دختري به نام فاطمه برايش به دنيا آورد که در بسياري از مراجع و مصادر مسطور است از جمله مصادر شيعه اماميه مانند : «الارشاد» شيخ مفيد (ص 194) و «الانوار النعمانيه» نعمه‌الله جزائري (1/374) و «منتهي‌الآمال» عباس قمي (ص 651- فصل 12، بحث فرزندان حسين) و «تاريخ يعقوبي» (1/374- بحث زندگي فاطمه دختر حسين) و «الاصيلي» (ص 65-66) و «عمده‌الطالب» (ص 118). و کتب علم نسب مانند : انساب الاشراف (4/607) و «جمهره انساب العرب» (41-83) و «نسب قريش» (ص 51). فاطمه دختر حسين در سال 117 ه‍ فوت کرد همان سالي که خواهرش سکينه دختر حسين و فاطمه کبري دختر علي‌بن ابي‌طالب فوت کردند. شايد خوانندة گرامي مشتاق باشد ترديدش را شفا دهد و نصوص صريح از مصادر شيعه اماميه را دربارة ازدواج فاطمه دختر حسين با عبدالله‌بن عمرو بن عثمان‌بن عفان عيناً ببيند. پس عين عبارات را نقل مي‌کنم : 1- ابن طقطقي (ت 709) يکي از علماء بزرگ علم انساب شيعه اماميه در کتابش «الاصيلي في انساب الطالبين» دربارة اين ازدواج مي‌گويد : «خلف فاطمه بنت الحسين عبدالله‌بن عمروبن عثمان‌بن عفان فولدت له» «بعداً فاطمه دختر حسين با عبدالله‌بن عمروبن عثمان‌بن عفان ازدواج کرد و از او صاحب فرزند شد». 2- ابن عنبه (ت 828) از علماء بزرگ علم انساب از شيعه اماميه در کتابش «عمده‌الطالب في انساب آل ابي‌طالب» (ص 188) محقق کتاب دربارة اين ازدواج در حاشيه آن مي‌گويد : «فاطمه بعد از حسين المثني با عبدالله‌بن عمروبن عثمان‌بن عفان اموي ازدواج کرد ... و از او صاحب چند فرزند به نام‌هاي محمد مقتول، برادرش عبدالله‌بن حسن (که به او ديباج گفته مي‌شد)، قاسم و رقيه شد. «عمده‌الطالب» (ص 11 حاشيه). خلاصه اينکه ازدواج فاطمه دختر حسين با عبدالله‌بن عمروبن عثمان‌بن عفان در مصادر شيعه اماميه و اهل سنت وجود دارد و اين موضوع در بيست و هفت مرجع که سه تاي آنها از مراجع شيعه اماميه هستند ذکر شده است. اين سه مرجع عبارتند از : «الاصيلي في انساب‌الطالبين» ابن الطقطقي (ص 65-66)، «عمده‌الطالب في انساب آل ابي‌طالب» ابن عنبه (ص 188) و «تاريخ اليعقوبي» (2/374). و مراجع ديگر از کتب تاريخ و انساب که به آنها اشاره مي‌کنيم «المعارف» ابن قتيبه (ت 276 ه‍(، «تاريخ اسلام» ذهبي (ت 748 ه‍( (ص 442- 120-101 ه‍(، «المنتظم في تاريخ الامم و الملوک» ابن الجوزي (ت 597 ه‍()17/182- شمارة 630)، «انساب‌الاشراف» احمدبن يحيي البلاذري (2/198)، «البدايه و النهايه» ابن کثير (ت 774 ه‍(، «العقد الفريد» ابن عبد ربّه، «تقريب التهذيب» ابن حجر العسقلاني (2/482-609)، «تهذيب‌التهذيب» ابن حجر (ت 852 ه‍( (12/442- شمارة 2863 و 10/496 شمارة 8948)، «تاريخ دمشق» ابن عساکر (272-279-280)، «نسب قريش» مصعب الزبيري (ت 236 ه‍()ص 51)، «الطبقات الکبري» ابن سعد (8/473-474)، «تاريخ ابن معين» (2/739)، «الثقات» ابن حبان (3/216)، «المعرفه و التاريخ» (3/265)، «الکامل في‌التاريخ» ابن اثير (ت 630 ه‍()5/518-523 و 6/216)، «تهذيب‌الکمال» مزي (ت 742 ه‍( (3/1192-392)، «الکاشف» ذهبي (3/432 شماره 110)، «جامع‌التحصيل» (394 شمارة 1032)، «خلاصه تهذيب‌التهذيب» (494)، «التذکره الحمدونيه» (1/482)، «جمهره‌انساب العرب» ابن حزم (ص 41-83). آيا بعد از اين همه مراجع سخن ديگري وجود دارد؟! 11- ازدواج حسين‌بن علي‌بن ابي‌طالب با ليلي يا آمنه دختر ابي‌مرّه او ثقفي و اموي است. شيخ عباس قمي در «منتهي الآمال» (ص 653-654) مي‌گويد: «يکي از همسران حسين ليلي دختر ابي‌مره ‌بن عروه‌ بن مسعود ثقفي است و مادرش ميمونه دختر ابوسفيان و او نيز مادر علي‌اکبر است. پس علي ‌اکبر از جهت پدرش هاشمي و از جهت مادرش ثقفي و اموي است. نگا : «نسب قريش» (ص 57) فصل فرزندان حسين که در آن آمده است «يکي از همسران او ليلي يا آمنه دختر معتب ‌بن عمرو بن سعدبن مسعود بن عوف‌ بن قيس است و مادرش ميمونه دختر ابوسفيان‌بن حرب‌بن اميه است». ازدواج‌هاي بين اهل بيت علوي و اهل بيت عباسي 1- ازدواج محمد جواد پسر علي ‌الرضا بن موسي کاظم با ام حبيب دختر مأمون عباسي اين ازدواج در آخر صفر سال 202 ه‍ صورت گرفت. نگا : «تراجم اعلام‌النساء» محمد الاعلمي الحائري (ص 249) و «سيره‌الأئمه الاثني عشر» هاشم معروف الحسيني (ص 404-405) و «الارشاد» (ص 321) که او را ام‌الفضل نام نهاد و «المناقب» ابن شهرآشوب (1/224). 2- ازدواج فاطمه دختر محمد بن علي‌النقي‌ بن محمدجواد ‌بن علي‌الرضا با خليفه عباسي هارون‌الرشيد نگا : مراجع شيعه «مناقب آل ابي‌طالب» (2/224). 3- ازدواج عبيدالله‌ بن محمد بن عمرالاطرف‌ بن علي ‌بن ابي‌طالب با عمه ابي‌جعفر منصور سن پسر عبيدالله 56 سال بود که دوباره با زينب دختر محمدباقر ازدواج کرد. «سر السلسله العلويه» (حاشيه ص 125). 4- ازدواج ام کلثوم دختر موسي جون ‌بن عبدالله المحض ‌بن حسن‌ بن علي ‌بن ابي‌طالب با برادرزادة منصور عباسي محقق کتاب «عمده‌الطالب» در حاشيه صفحه 134 به نقل از کتاب(المجدي للنسابه) ابي‌الحسن العمري مي‌گويد : «موسي‌بن عبدالله ملقب به «الجون» دوازده فرزند داشت که نه نفر آنها دختر بودند از جمله ام‌کلثوم که با برادرزادة منصور عباسي ازدواج کرد. در اخير خيلي تشکر ميکنم از مديريت سايت هرچند خيلي مواضيع زياد است ولي بازهم خيلي تطول کردم در نوشته ها که نهايت سعيم بر اختصار ان است لاکن اميدوارم از بزرگي مارا ببخشند موفق باشيد يا الله
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
در مورد آنچه شما به نظر شيعه راجع به امير مومنان مطرح كرده‌ايد ، قبلا پاسخ گفته‌ايم ! اگر مي‌خواهيد بدون نقد كردن پاسخ‌هاي ما ، آنچه را خود مي‌خواهيد به كرسي بنشانيد ، ديگر با شما بحثي نداريم !
1- در مورد اينكه شيعه همسران رسول خدا (ص) را به زنا متهم مي‌كند بهتر بود به جاي اينكه آدرس بدهيد متن را نيز مطرح مي‌كرديد و البته ما از مطرح كردن اين متن ابايي نداريم چون به هيچ وجه اثبات اين عمل را براي عائشه نمي‌كند :
قالوا : برأها الله في قوله : ( أولئك مبرؤون مما يقولون) قلنا : ذلك تنزيه لنبيه عن الزنا ، لا لها كما أجمع فيه المفسرون
الصراط المستقيم - علي بن يونس العاملي - ج 3 ص 165
اهل سنت گفته‌اند (به عنوان فضيلت عائشه) خدا او را در قرآن از زنا پاك معرفي كرده است «اولئك مبرئون مما يقولون»
ما در پاسخ مي‌گوييم : اين براي تنزيه رسول خدا از زنا است ، نه براي عائشه همانطور كه مفسرين اجماع دارند !
كجاي اين عبارت ، اثبات زنا (العياذ بالله) براي عائشه است ؟!
به عنوان مثال اگر كسي بگويد در قرآن همه مسلمانان را از زنا پاك معرفي كرده است و فرموده «اولئك مبرئون» مي‌گوييم خير چنين نيست! دليل شما اشتباه است ؛ يعني چنين فضيلتي براي همه مسلمانان از جانب خدا در قرآن نيامده است ! نه اينكه همه مسلمانان يا بعضي از آنان زنا مي‌كنند !
يعني به اصطلاح علمي «اثبات شيء نفي ما عدا نمي‌كند و نفي شيء اثبات ما عدا»!
البته علماي اهل سنت نيز به اين مطلب آگاهي داشته و گفته‌اند :
قال الآلوسي الوهابي المتوفي1270:
 ونسب للشيعة قذف عائشة رضي الله تعالي عنها بما براها الله تعالي منه وهم ينكرون ذلك أشد الإنكار وليس في كتبهم المعول عليها عندهم عين منه ولا أثر أصلاً.
  آلوسي، تفسير الروح و المعاني   ج 18 ص 122 ذيل تفسير آيه 16 سوره نور.

 به شيعه نسبت مي دهند که به عايشه تهمت فحشا مي زنند در حالي که شيعيان اين امر را شديدا انکارمي کنند و چنين نسبتي را قبول ندارند و کوچکترين اثري از چنين تهمتهايي (نسبت به عايشه و... ) در کتب معتبر و مورد قبول شيعه يافت نمي شود .
اما نظر علماي اهل سنت نسبت به همسران رسول خدا :
أ‌.    تعدادي از آنان مرتد شده‌اند (همسري به نام قتيله)
ب‌.    تعدادي از آنان به يكديگر دشنام داده‌اند (صحيح بخاري و مسلم)
و...
حال اين عبارات را ملاحظه كنيد :
قال ابن جريج في قوله : ونادى نوح ابن قال : ناداه وهو يحسبه أنه ابنه وكان ولد على فراشه .
  ابن جرير الطبري ، جامع البيان ج 12 - ص 66 ، ضبط وتوثيق وتخريج : صدقي جميل العطار ، دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت - لبنان، طبعة سنة: 1415 - 1995 م.
قال الحسن : لم يكن ابنه وإنما ولد على فراشه فنسب إليه .
وقال مجاهد : ليس هو ابنه ، ويبين ذلك قول الله تبارك وتعالى فلا تسألني ما ليس لك به علم .
 النحاس ، معاني القرآن ،  ج 3 - ص 351 ، بتحقيق: الشيخ محمد علي الصابوني ،  جامعة أم القرى - المملكة العربية السعودية،  الطبعة الأولى:  1409 .
قال ابن الجوزي: روى ابن الأنباري بإسناده عن الحسن أنه قال : لم يكن ابنه ، إن امرأته فجرت . وعن الشعبي قال : لم يكن ابنه ، إن امرأته خانته ، وعن مجاهد نحو ذلك . وقال ابن جريج : ناداه نوح وهو يحسب أنه ابنه ، وكان ولد على فراشه .
ابن الجوزي ، زاد المسير ، ج 4 - ص 91، تخريج الأحاديث أبو هاجر السعيد بن بسيوني زغلول نشر: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع ، الطبعة الأولى ، جمادى الأولى 1407 - كانون الثاني 1987 م.
قال ابن عطية : وأن امرأته الكافرة خانته فيه هذا قول الحسن وابن سيرين وعبيد بن عمير.
  ابن عطية الأندلسي ، المحرر الوجيز في تفسير الكتاب العزيز ، ج 3 - ص 176، لبنان - دار الكتب العلمية ، دار الكتب العلمية،  الطبعة الأولى: 1413 - 1993م .
قال القرطبي : وقال ابن جريج : ناداه وهو يحسب أنه ابنة ، وكان ولد على فراشه ، وكانت امرأته خانته فيه.
 القرطبي ، تفسير القرطبي ، ج 9 - ص  46 ، بتحقيق:  أبي إسحاق إبراهيم أطفيش،دار إحياء التراث العربي - بيروت - لبنان،مؤسسة التاريخ العربي ، طبعة سنة: 1405 - 1985 م.
الباني نيز مي‌گويد كه همسران رسول خدا و ساير انبيا محفوظ از فاحشه و زنا نيستند :
الألباني يقول بأن أمهات المؤمنين وزوجات الأنبياء غير محفوظات من الزنا والفاحشة وتلميذه القديم الشيخ محمد نسيب الرفاعي ينكر ذلك ويرد عليه في كتاب مستقل سماه:  بـ «نوال المنى في إثبات عصمة أمهات وأزواج الأنبياء من الزنا ».
البشارة والإتحاف - حسن بن علي السقاف - ص 65،  قاموس شتائم - حسن بن علي السقاف - ص 161،  الشيخ الكوراني العاملي،  الانتصار  ج 2 ص 177.
آيا تا كنون قرآن را خوانده‌ايد ؟
ومن يكسب خطيئة آو اثما ثم يرم به بريئا فقد احتمل بهتانا واثما مبينا
2- برفرض ابولولو دليلي بر مسلمان شدنش نباشد ! چه اشكالي به عقيده شيعه وارد مي‌شود ؟
البته اگر ثابت شود كه او مسلمان بوده است عقيده اهل سنت زير سوال مي‌رود كه ادعا مي كنند يك كافر عمر را كشته است و اين از كراماتي است كه خود عمر آرزوي آن را داشت!
حال نگاهي به كتاب‌هاي اهل سنت بياندازيد :
وذلك أنه قتله علج يسمى فيروز وكنيته أبو لؤلؤة ، وكان غلاما للمغيرة بن شعبة ، وكان يدَّعي الإسلام
عمدة القاري شرح صحيح البخاري ج 8   ص 229، اسم المؤلف:  بدر الدين محمود بن أحمد العيني الوفاة: 855هـ ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت
قاتل عمر ، غلام مغيره بن شعبه بود كه ادعاي اسلام داشت !
حال چه دليلي براي عدم قبول ادعاي او مطرح مي‌كنيد ؟
3- ادعا كرده‌ايد كه ابولولو از ياران عبد الله بن سبا است ! يك مدرك تاريخي معتبر براي سخن خود داريد ؟ يا تنها از شنيده‌هاي خود در منابر وهابيت براي ما نقل مي‌كنيد ؟!
4- در مورد عبد الله بن سبا ، بهتر است به آدرس‌هاي ذيل مراجعه كنيد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=140
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=145
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=141
5- ما در مورد كسي كه بر خليفه زمان (خليفه بر حق) خروج كند ، حكم تعزير داريم ، اما اگر كسي بر امام زمان خود خروج كند ، كافر است .
همانطور كه اهل سنت مطلقا مي‌گويند هركس بر خليفه زمان خويش خروج كند كافر است ، البته به استثناي اهل جمل و صفين كه همگي مجتهد‌اند و ثواب مي‌برند !
6-  در مورد ازدواج رقيه و ام كلثوم دختران رسول خدا با عثمان ، جداي از اينكه بهتر است كلام علماي اهل سنت را در مورد برخورد بد و خشن و بي‌ادبانه عثمان با آن دو ببنيد كه اين بر خلاف ادعاي شما نظر شيعه تنها نيست ؛ بلكه روايات اهل سنت نيز اين مطلب را ثابت مي‌كند همچنين  نگاهي نيز به آدرس ذيل كرده تا بدانيد طبق نظر بسياري محققين اصلا آن دو دختر رسول خدا (ص) نبوده و بلكه ربيبه بودند :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=469
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1837
7- در مورد ساير ازدواج‌ها
الف) در ابتدا نگاهي به بعضي مدارك شما مي‌كنيم :
تراجم اعلام النساء (سني) جمهرة انساب العرب (سني) نسب قريش (سني) انساب الاشراف (سني) اعيان النساء (سني) و...
آيا به نظر شما سخن اين علما ، يا علماي شيعه كه به اقرار خودتان از اهل سنت ، تنها نقل قول كرده‌اند براي ما حجت است ؟
ب)‌ بسياري از ازدواج‌ها در عصور خلفاي شما به زور شمشير صورت مي‌گرفت كه در بحث ازدواج ام كلثوم به صورت مفصل به تعدادي از موارد اين ازدواج‌ها اشاره شده است .
ج) ما منكر بعضي از اين موارد نمي‌شويم ؛ زيرا طرف مقابل در اين موارد كسي است كه خلافت خلفاي شما را منكر است !
به عنوان نمونه محمد بن ابي بكر داماد امير مومنان ؛ آيا به اقرار علماي اهل سنت از جمله طبري و... او نبود كه عثمان را كشت ؟ و به او نعثل مي‌گفت !
بسياري از مواردي كه ذكر كرده‌ايد ، از همين قبيل است !
از شما تقاضامنديم كه پاسخ اين سوالات را براي ما (به صورت دسته بندي)‌ بفرستيد !
همچنين از كپي پيست كردن از سايت‌هاي اهل سنت ، بدون دقت در مضمون پرهيز نماييد !
نيز خواهشمنديم كمي در نوشتن دقت كرده تا غلط املايي كمتري داشته باشيد !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
43   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   01 شهريور 88
جناب احمد عبد الله
اضافه کنم که اگر واقعا دلت مي‌خواهد بداني که چه کساني از يهوديان براي دين خود ياري مي‌گرفتند و به از آنها مي‌خواستند که براساس تورات آنها را راهنمايي کنند اين را بخوان:

وقال ابن أبي حاتم : حدثنا حجاج بن حمزة ، حدثنا محمد - يعني ابن بشر - حدثنا عمرو بن ميمون ، أنبأنا ابن حاضر ، أن ابن عباس ذكر له أن معاوية بن أبي سفيان قرأ الآية التي في سورة الكهف " تغرب في عين حامية " قال ابن عباس لمعاوية ما نقرؤها إلا ( حمئة ) فسأل معاوية عبد الله بن عمرو كيف تقرؤها : فقال عبد الله : كما قرأتها . قال ابن عباس : فقلت لمعاوية : في بيتي نزل القرآن ؟ فأرسل إلى كعب فقال له : أين تجد الشمس تغرب في التوراة ؟ [ فقال له كعب : سل أهل العربية ، فإنهم أعلم بها ، وأما أنا فإني أجد الشمس تغرب في التوراة ] في ماء وطين . وأشار بيده إلى المغرب . قال ابن حاضر : لو أني عندكما أفدتك بكلام تزداد فيه بصيرة في حمئة . قال ابن عباس : وإذا ما هو ؟ قلت : فيما يؤثر من قول تبع ، فيما ذكر به ذا القرنين في تخلقه بالعلم واتباعه إياه :
--->
http://english.islamweb.net/newlibrary/display_book.php?bk_no=55&ID=1520&
idfrom=6879&idto=6956&bookid=55&startno=33

براي اينکه بيشتر بداني به اين سايت اهل عمر رجوع کن:
http://www.youm7.com/News.asp?NewsID=54678&
44   نام و نام خانوادگي:  احمد عبدالله     -   تاريخ:   01 شهريور 88
با سلامي مجدد خدمت برادرم اقاي مجيد م علي دوست عزيز درمورد توهين به عايشه صديقه خواهشمندم خودت را مبراء نکن از ان اگر يک شيعي هستي با احترامم به دوستان شيعي؟؟ نمونش از علماهايتان در مطلب قبلي درج کرده ام ولي سوال من از شما اين است که ان دوست ديگه و همچنين شما منظور محترمتون از اين افتراء و رو زبوني و کج بيني چيست؟؟؟؟؟ (مي‌دانم مانند بقيه پيروان عايشه اعتقادي به الله نداري و به جاي آن الف. لام.لام. ها را مي‌پرستي) از اين گفته نتيجه گيري ميشود به شرک با خدا يا کفر والعياذ بالله؟؟؟ بايد جواب گو باشي روز قيامت... همچنين ان ايه ها باتاسف شما از پيش وجيب خود تفسير فرمودي و به جنگ انها رفته اي؟؟ سوال من ؟؟؟؟؟ ايا شما رسول الله را قبول داري؟؟ اصلا خدا را قبول داري ؟؟ قران را قبول داري ؟؟براي تاکيد اين سولات را کردم؟؟ چرا که اين يک افتراء بزرگي است به عايشه همسر رسول عليه افضل الصلات والسلام و فورا اين افتراءات بر ميگردد به رسول وخداوند متعال ... شما اگر کمي از رو منطق حرف ميزديد با احترامم به شما و فکر ميکردم يک تحصيل کرده بايد سطح فهم وعلمش بيشتر از اينها باشد عمر ابن الخطاب و ابوبکر صديق که از مبشرين بالجنه هستند در کنار همان حضرت خوابيده اند؟؟؟ ايا خداوند حبيب خودش را با منافق ميخوابوند؟؟؟ دوست عزيز اهل بيت کاملا با صحابه خويشاوند و برادر و دوست بوده اند که در کامنت بالا از مراجع خودتان برايت اورده ام اعتقاد شيعه به نهج البلاغه (( إن اعتقادنا في كتاب نهج البلاغة أن جميع مافيه من الخطب والكتب والوصايا والحكم والآداب حاله كحال ما يروى عن النبى ص وعن أهل بيته في جوامع الأخبار الصحيحة والكتب المعتبرة ) [12]. [11] - مقدمة / مستدرك نهج البلاغة ص5 . [12] - الهادي كاشف الغطاء/مستدرك نهج البلاغة ص 191 کلام علي رضي الله عنه (- ففى نهج البلاغة خطبة لعلي رضي الله عنه حينما دعوه إلى البيعة بعد مقتل عثمان رضي الله عنهما قال فيها : ( دعوني والتمسوا غيري ، فإنا مستقبلون أمرا له وجوه وألوان ، لا تقوم له القلوب ، ولا تثبت عليه العقول ... إلى أن قال : وإن تركتموني فأنا كأحدكم ، ولعلي أسمعكم وأطوعكم لمن وليتموه أمركم ، وأنا لكم وزيرا خير لكم مني أميرا )[16] [16] - نهج البلاغة ص 178 ، 179 شرح محمد عبده / دار الأندلس للطباعة والنشر والتوزيع . (2 - وقال علي رضي الله عنه أيضا - حسب مارووا - في نهج البلاغة مخاطباً طلحة والزبير: ( والله ما كانت لي في الخلافة رغبة ، ولا في الولاية إربة ، ولكنكم دعوتموني إليها وحملتموني عليها )[18]. [18] - نهج البلاغة ص 397 شرح محمد عبده (3 - وأورد المرتضى في النهج عن علي رضي الله عنه من كتابه الذي كتبه إلى معاوية رضي الله عنهما : ( إنه بايعني القوم الذين بايعوا أبا بكر وعمر وعثمان ، على مابايعوهم عليه ، فلم يكن للشاهد أن يختار ولا للغائب أن يرد ، وإنما الشورى للمهاجرين والأنصار ، فإن اجتمعوا على رجل وسموه إماماً كان ذلك لله رضى فإن خرج منهم خارج بطعن أو بدعة ردوه إلى ماخرج منه فإن أبى قاتلوه على اتباعه غير سبيل المؤمنين ، وولاه الله ما تولى )[27]. [27] - المصدر السابق ص 446 ( وكان علي رضي الله عنه ـ كما ذكر ـ مطيعا لأبي بكر ممتثلاً لأوامره فقد حدث أن وفداً من الكفار جاءوا إلى المدينة المنورة ، ورأوا بالمسلمين ضعفاً وقلة لذهابهم إلى الجهات المختلفة للجهاد واستئصال شأفة المرتدين والبغاة ، فأحس منهم الصديق خطراً على عاصمة إلإسلام والمسلمين ( فأمر الصديق بحراسة المدينة وجعل الحرس على أنقابها يبيتون بالجيوش ، وأمر عليا والزبير وطلحة وعبد الله بن مسعود أن يرأسوا هؤلاء الحرائر ، وبقوا كذلك حتى أمنوا منهم )[24]. [24] - شرح نهج البلاغة / ج 4 ص 228 ط تبريز ، الشيعة وآل البيت/إحسان إلهي ظهير/ص71 .
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- پاسخ شما با ذكر متني كه شما تنها آدرس ان را داده بوديد ، به صورت كامل داده شد ! همچنين اهانت‌هاي اهل سنت به همسران پيامبران الهي نيز براي شما فرستاده شد !
البته شما به جاي پاسخ ، تنها به تكرار كلام گذشته خود پرداخته‌ايد !
2- در مورد قبول داشتن قرآن ، شما نبايد با شيعه اينگونه سخن بگوييد ! شما كه خود مي‌گوييد تعدادي از آيات قرآن را شيطان براي رسول خدا (ص) آورده است (خرافه غرانيق كه سيوطي تعداي از روايات اين مطلب را در الدر المنثور تصحيح مي‌كند)
3- موضوع افتراي به همسر رسول خدا (ص) چيست ؟! اگر مقصود هماني است كه در شماره يك گفته شد ، پاسخ آن داده شده است و شما بايد خود پاسخگوي اين تهمت باشيد ! و اگر مطلب جديدي است سند آن را ارائه كنيد !
4- عشره مبشره ، دروغي است كه خود اين ده نفر آن را قبول ندارند !
الف) سعد بن ابي وقاص (از عشره ادعايي) در صحيح بخاري مي‌گويد از رسول خدا (ص) نشنيدم كه كسي از مردمان را اهل بهشت معرفي كند ، جز عبد الله بن سلام !!!!
ب) طلحه و زبير (از عشره ادعايي) به جنگ امير مومنان رفتند ! اگر علي را بهشتي مي‌دانستند براي چه كمر به جنگ با او بستند ؟
ج) امير مومنان (از عشره ادعايي) ابوبكر و عمر را (طبق نقل صحيح مسلم) دروغگو ، بدكار ، حيله گر و خيانتكار مي‌داند!
5- آيا خوابيدن در كنار رسول خدا (ص) به دستور ان حضرت و يا با اطلاع آن حضرت بوده است ؟
به عكس نظر شما ابوبكر و عمر در جايي دفن شدند ، كه حق دفن در انجا را نداشتند ! آيا آن خانه به عائشه ارث رسيده بود كه پدر خود و عمر را در آنجا دفن كرد ؟ يا مال عموم مسلمانان بود (چون به نظر اهل سنت رسول خدا فرمودند هرچه از من باقي بماند صدقه است و به همين جهت فاطمه را از ارث بردن فدك محروم مي‌كنند
6- در مورد مطالبي كه از نهج البلاغه مطرح كرده‌ايد ، قبلا پاسخ داده شده و در سايت نيز موجود است :
الف) دعوني والتمسوا غيري :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=40
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=56
ب) بايعني القوم الذين ...:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=109
ج) اين مطلب را ابن ابي الحديد سني نقل كرده است و براي شيعه اعتباري ندارد !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
45   نام و نام خانوادگي:  كميل     -   تاريخ:   01 شهريور 88
از سني هاي وارده خواهش ميكنم وحدت رو حفظ كنين.اگه يك بار ديگه تواين سايت ببينم وحدت شكني شده و بعد از اسم اولي دومي وسومي رضي الله نوشتيد كاري ميكنم كه... خواهشا رعايت كنيد
46   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   02 شهريور 88
با سلام
اقاي احمد عبدالله خوشبختانه براي من اشكار شده كه شما يا پيرو مذهب ضاله وهابيت هستيد يا به انها متمايل ميباشيد , بعد از سالهاي مناظره شفاهي و كتبي به منافق بودن اقرار ميكنم .
اين جماعت كور دل منافق كه مصداق همان ايات سوره بقره ميباشند كه خداوند متعال در موردشان فرمود
{إِنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۴ سَوَآءٌ عَلَيْهِمْ ءَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ ڈ يُؤْمِنُونَ}( 6 ) {خَتَمَ ٱللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ وَعَلَىٰ سَمْعِهِمْۖ وَعَلَىٰۤ أَبْصَـٰرِهِمْ غِشَـٰوَةٌۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ} ( 7 ) .
شما هر برداشتي را كه دوست ميداريد از قران كريم و كتب ديني ميكنيد. بارها گفته شده و باز هم ميگويم با ان اعمالي كه از بعضي از ( بظاهر )نزديكان حضرت محمد ( ص ) و بعضي از ( بظاهر ) صحابه ايشان ديده شده عاقبتي بهتر از عاقبت نزديكان پيغمبران ديگر بمانند لوط ( ع ) و نوح ( ع ) در انتظارشان نخواهد بود .
اما ايندفعه ناشيانه به كتاب نهجه البلاعه استناد كرده اي :
جناب احمد عبدالله اگر ان خطبه معروف شقشقيه از نهج البلاغه را ميخواندي, ميفهميدي كه بايد جور ديگري از اين كتاب برداشت كني .

******** از خطبه‏هاى آن گرامى است «كه آن را خطبه شقشقيه مى‏نامند»**********

آگاه باشيد به خدا سوگند كه پسر ابى قحافه لباس خلافت را پوشيد در حالى كه مى‏دانست خلافت جز بر قامت من سزاوار نبود و موقعيت من نسبت به خلافت مانند موقعيت سنگ آسياست. معارف الهى از سينه‏ام چون سيل سرازير است و هيچ مرغ بلند پروازى در پرواز به بلندى مقام من نمى رسد. ولى بناچار از آن چشم پوشيدم و كناره گرفتم و بر سر دو راه ماندم يا دست تنها به مبارزه بر خيزم و يا صبر كنم و از جنگ با كوردلان پرهيز نمايم. در اين صورت است كه سالخوردگان، فرتوت و ناتوان مى‏شوند و كودكان، پير مى‏گردند و ديندار تا ديدار با پروردگارش در رنج و مصيبت است. ديدم كه صبر كردن خردمندانه است. صبر كردم مانند كسى كه به چشمش خار رفته و در گلويش استخوانى مانده، مى‏ديدم كه ميراثم را به تاراج مى‏برند. تا اين كه ابو بكر راه خويش پيمود و خلافت بعد از خود را به عمر بن خطاب واگذار كرد. سپس مولا امير المؤمنين على (عليه السلام) به شعر «اعشى» استشهاد فرمود: «فرق است بين روزى كه در پشت شتر نشسته و با سختى‏ها مبارزه مى‏كردم»، «و روزى كه با حيّان برادر جابر در ناز و نعمت مى‏گذرانيدم». شگفتا مردى كه در زمان زنده بودنش مى‏گفت مردم مرا از خلافت معاف كنيد چه شد كه هنگام مرگ، خليفه بعدى خود را هم معين كرد.
آرى آن دو خلافت را مانند دو پستان شتر بين خود تقسيم كردند. اوّلى خلافت را در ناحيه‏اى خشن و سنگلاخ قرار داد زيرا كه عمر سخنش تند و ملاقات با او رنج آور و اشتباهش زياد و عذر خواهى‏اش بسيار بود. مصاحبت با شخصى داراى اين اوصاف مثل سوارى مى‏ماند كه بر شتر سركش سوار است، اگر مهارش را محكم نگه دارد، بينى شتر پاره و مجروح مى‏شود و اگر رها كرده به حال خود بگذار، سر نگون شده و بميرد. به خدا سوگند كه مردم به انحراف از راه راست و نا فرمانى پروردگار گرفتار شدند و هر روز به رنگى در آمدند. ولى من در تمام اين مدت صبر كردم و با سختى و غم همراه بودم. تا اين كه عمر بن خطاب هم راه خود را پيمود و قبل از مرگ خلافت را در جمعى قرار داد كه گمان مى‏كرد من يكى از آنها هستم. خدايا، داد از آن شورا كه آنجا در سنجش مقام من با ابو بكر شك روى داد تا آن حد كه مرا در رديف اينها پنداشتند، با اين حال براى مصلحت اسلام صبر كردم و با فراز و نشيب آنها خود را تطبيق دادم. ولى از شورا يكى از روى حسد و كينه از من برگشت و ديگرى به طرفدارى از داماد خود اقدام كرد و حوادث ديگر كه مايل نيستم آنها را بازگو كنم تا اين كه سومى يعنى عثمان بن عفان به خلافت برخاست، در حالى كه شكم و دو پهلويش باد كرده بود و جز خالى كردن و خوردن كارى نداشت. افراد قبيله و پسران پدرش با او همدست شدند، به جان بيت المال مسلمين افتادند مانند شترى كه گياهان تر و تازه بهارى را مى‏خورد. آرى مال خدا را با حرص و ولع و با تمام دهان مى‏خوردند تا زمانى كه رشته كار از دست خليفه به در رفت و داستان به كشته شدنش انجاميد و شكمبارگى و غرور او وى را بر زمين زد نا گهان ديدم كه مردم از هر سوى روى به من نهاده‏اند و مانند موى گردن كفتار به دورم ريخته‏اند به طورى كه حسن و حسين (عليهما السلام) زير دست و پا قرار گرفتند و لباس تنم پاره شد و مردم مثل رمه گوسفندان اطراف من جمع شدند. ولى همين كه به خلافت ظاهرى رسيدم و با من بيعت كردند مخالفتها شروع شد، جمعى پيمان شكنى كردند و گروهى از دين بيرون رفتند و عده‏اى هم با ستمكارى دلم را آزردند. گويى آنها اين سخن خدا را نشنيده‏اند كه فرمود:
«جهان آخرت را از آن كسانى قرار داديم كه در دنيا قصد طغيان و فساد ندارند و پايان شايسته براى پرهيز كاران است». آرى به خدا قسم كه اين آيه را شنيدند و خوب درك كردند و ليكن دنيا چشم آنها را پر كرده و زينتهايش دلشان را برده بود.
سوگند به پروردگارى كه دانه گياه را در خاك شكافت و انسان را بيافريد. اگر آن جمعيت زياد حضور نمى‏يافتند و وجود جمعى يارى كننده نبود كه حجت بر من تمام گردد و نبود پيمانى كه خداوند تبارك و تعالى از علماء و دانشمندان گرفته تا راضى نشوند بر سيرى ظالم و گرسنه ماندن مظلوم، هر آينه رشته شتر خلافت را بر كوهانش مى‏انداختم و پايانش را چون اولش فرض مى‏كردم و از خلافت كناره مى‏گرفتم. آن وقت شما مى فهميديد كه اين دنياى شما نزد من از آب بينى بزى كم ارزشتر است.

يكدفعه نياي بگي اين خطبه از حضرت نيست بمانند بعضي از منافقين شيطان صفت كه قابل قبول نيست چراكه كسي از مادر زائيده نشده و نخواهد شد كه اينگونه با بلاغت كامل سخن بگويد غير از مولود كعبه .
اما اينهمه استنادهاي اينكه كي با كي ازدواج كرد يعني چي؟ اونجا سر پل صراط مگه پارتي بازيه كه شوهرها پارتي زنشون بشن يا بعكس .كمي فسفرهاي مغزتو مصرف كن نترس جايگزين ميشه.


يا علي
47   نام و نام خانوادگي:  احمد عبدالله     -   تاريخ:   02 شهريور 88
با سلام به گروه شبهات شما دوستان كامنتهاي مرا اظهار نميفرماييد و من اصلا يكي از اهل سنت نياورده ام بلكه همش از مراجع شيعه درمورد عايشه بزرگترين مراجع شما اقرار ميكنند به زاني بودن صديقه رضي الله عنه و همچنين سانسور يا محو فرموده ايد سايتي كه انرا مذكور شده ام در اخير خيلي خوشحال شدم از بحث با شماها و نتيجه گرفتم كه شماها اگر كامنتي ديديد جوابگو نيستيد و از مراجع و علماهايتان مدارك و دليل اورده ام اظهار نميكنيد وبا شماها هيچ بحث فايده اي ندارد والسلام عليكم ورحمت الله و همچنين اقاي كميل توكه از ترس ان شجاعان حتي از شنيدن اسم مباركشان بلرزه مي افتي بهتر سكوت را رعايت فرمايي
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
نظرات شما علني شده و پاسخ تهمت‌هاي شما نيز داده شده است .
از اينكه اينگونه با نظرات خود سبب تبيين ميزان صحت ادله اهل سنت بر ضد شيعه مي‌شويد از شما ممنونيم !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
48   نام و نام خانوادگي:  مسلم     -   تاريخ:   05 شهريور 88
احمد عبد الشيطان. زود تر از سايت بند و بساطتو جمع کن و برو................... شايد اهل سنت در اينجا جايي داشته باشند اما کفار وهابي جايي ندارند.. به اميد آمدن منتقم آل محمد........ همه بگن آمييييييييييين.
49   نام و نام خانوادگي:  ؟؟؟؟؟     -   تاريخ:   20 شهريور 88
چيه شيعه ها كم مياريد د بدبختا اگر عمر شما رو ادم نمي كرذ الان همون اتش برست بدبخت بودين حيف كه علي <ع> و عمر رضي الله عنه اينجا نيستن و گر نه نميذونستم چه طوري جوابشون رو مي داديد علي اي كه اسد الله عمر كه وقتي صداش ميومد از بس قدرتمند بود دشمنا تو خودشون.... راستس شما ها درباره ي خالد بن وليد چيزي ميدونيد ميدونم الان جناب اقاي مثلا دكتر ميگه ايشون شراب خوار بوده ولي بايد بدوني جناب دوكي ايشون مغز متفكر جنك بودن نه مست ايشون شمشير خدا بودن راستس اقاي مكارم شيرازي رو بيار تا تو 2 دقيقه سني ش كنم يا علي نه يا الله اين چه ديني<شيعه> كه يك نفرشون هم نميتونن يك جمله عربي بدون لهجه بگن اقايوني كه خودشون رو امام مي نامند
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- اگر عمر نبود ، الان تمام دنيا به خاطر فرهنگ غني اسلام ، مسلمان شده بودند ! اما متاسفان هجوم عمر به ايران و كارهاي وحشيانه‌اي كه در اين جنگ‌ها به اسم اسلام انجام گرفت ، سبب شد كه اروپا و چين ، اسلام را به عنوان دين وحشيگري قلمداد كنند و از آن رويگردان باشند ، چيزي كه هنوز گريبانگير بسياري از مردم در اين كشور‌ها است !
كسي كه مانند شما سخن مي‌گويد ، گمان مي‌كند كه اسلام جز به زور شمشير پيشرفت نمي‌كند !
مي‌توانيد جزيي از فجايعي را كه در اين جنگ‌ها صورت گرفته است ، در ادرس ذيل ببينيد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=122
2- بهتر است به ادرس ذيل مراجعه كرده تا ببينيد اهل سنت در مورد خالد بن وليد كه شما او را شمشير خدا معرفي كرده‌ايد و او را مغز متفكر جنگ دانسته‌ايد ، چه گفته‌اند :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=95
3- در مورد حضرت آيت الله مكارم شيرازي و ساير مراجع عظام شيعه ، بهتر است از مفتي اعظم عربستان سوال كنيد كه براي چه ،‌ تقاضاي مناظره آيت الله مكارم را براي مناظره با او نپذيرفت !
4- در مورد زبان عربي ! آيا تمامي اهل سنت ، به زبان عربي مسلط‌اند ؟ يا همه علماي آنان ؟ آيا شيعه يك عالم عرب زبان ندارد ؟
بهتر است كمي اطلاعات خود را تصحيح كنيد !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
50   نام و نام خانوادگي:  احمد عبدالله     -   تاريخ:   21 شهريور 88
بسم الله الرحمن الرحيم هرچي نوشتيم گفتند تکراري؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ جواب ميخوام جوابي که با کتاب سنت حد اقل با مخ جور در بيايد؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟ ولي در خاتمه بايد با کمي تامل به اين ايه ها بنگريم و قاضي و حاکم را قران بگذاريم: 1. الفتح۱۸: { لَّقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ} ” يقيناً خدا از مؤمنان هنگامي که زير آن درخت با تو بيعت کردند خشنود شد” التوبة۱۰۰: {وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ} ” پيشگامان نخستين از مهاجران و انصار و کساني که به نيکي و درستي از آنان پيروي کردند، خدا از ايشان خشنود است و آنان هم از خدا راضي هستند؛ براي ايشان بهشت هايي آماده کرده که از زيرِ [درختانِ] آن نهرها جاري است، در آنجا براي ابد جاودانه اند؛ اين است کاميابي بزرگ\” قال رسول الله صلى الله عليه وسلم .: ( من سب أصحابي لعنه الله والملائكة والناس أجمعون
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- در مورد استدلال شما به آيه‌ رضوان در آدرس ذيل پاسخ داده شده است :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=129
2- آيه والسابقون نيز در آدرس ذيل مورد بررسي قرار گرفته است :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=121
3- در مورد روايتي كه به ان استناد كرده‌ايد ، به اقرار علماي اهل سنت ، روايت لعن ساب الصحابي هيچ سند صحيحي ندارد ؛ در مورد روايتي كه شما به آن استناد كرده‌ايد به صورت خاص نيز تضعيف صورت گرفته است :
وعن ابن عباس قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم من سب أصحابي لعنه الله والملائكة والناس أجمعون رواه الطبراني وفيه عبد الله بن خراش وهو ضعيف
مجمع الزوائد ومنبع الفوائدج 10   ص 21، اسم المؤلف:  علي بن أبي بكر الهيثمي الوفاة: 807 ، دار النشر : دار الريان للتراث/‏دار الكتاب العربي - القاهرة , بيروت - 1407
جداي از اينكه در صحيح بخاري و مسلم ، موارد بسياري از دشنام صحابه به يكديگر و حتي دشنام همسران رسول خدا (ص) به يكديگر امده است ! آيا شما آنان را به خاطر اين كار ملعون مي‌دانيد ؟"
4- در مورد مواردي كه ما آنها را تكراري معرفي كرده‌ايم ، آيا واقعا چنين نبود ؟
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
51   نام و نام خانوادگي:  رضا مرد تنها     -   تاريخ:   22 شهريور 88
سلام: خسته نباشيد. از بخت روزگار من با خانواده اي اشنا شدم و قصد وصلت دارم كه ار اهل سنت هستن(حنفي) از سايت شيعه نيوز كه در خواست كمك كردم اين سايت رو بهم معرفي كرد. وقتي كه درمورد مذهب باهاشون بحث ميكنم در مقابل بعضي از جوابهايي كه ميدن عاجز ميشم و نميتونم جوابگو باشم.البته اينو به خاطر تجربه كم ميدونم نه مذهبم.و البته فكر ميكنم عادي باشه چون كسي رو كه باهاش به بحث ميپردازم توي حوزه ي علميه اهل سنت درس ميده.ميخاستم بدونم توي بعضي از سوالها و شبهتي كه پيش مياد ميتونم اينجا بيان كنم و با منطق و برهان عقلي بهم بگيد ؟ راستي من اسمم رضاست شيعه هم هستم. هميشه رضا باشيد. يا علي
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
پاسخ تمامي سوالات مربوط به مسائل اختلافي شيعه و سني را مي‌توانيد در اين سايت ببينيد و در صورت عدم وجود ، مي‌توانيد براي ما ارسال كرده تا پاسخگوي آنها باشيم
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
52   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   22 شهريور 88
با سلام برادر عزيز جناب اقاي رضا مرد ( جگر دار ). برادر عزيز شرط اول ازدواج احترام متقابل است و ان شاء الله اين احترام موجود باشد . قبل از هر چيز مناظرات اقاي دكتر قزويني را گوش دهيد تا بدانيد كه اهل سنت حرفي براي گفتن ندارند . 1 ) مناظره استاد حسيني قزويني با مولوي عبدالمجيد مرادزهي پيرامون شهادت حضرت زهرا (س) http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=110 2 )تحليل مناظره جلسه قبل آقاي مراد زهي و حسيني قزويني http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=113 3 ) مناظره استاد حسيني قزويني با آقاي ××× - امامت و خلافت http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=116 ثانياً اينكه بخواهيم با كسي در مورد مذهبمان بحثي داشته باشيم مشكل است مگر اينكه طرف مقابل ادمي صادق باشد و وقتيكه از شما سوالي ميكند خودشان بايد شخصاُ انرا در كتابهاي علماي شيعه ديده باشد و از قبل و بعد از ان نيز براي شما بازگوئي كند چرا كه برادران اهل سنت گاه وقتي از وهابيت تاثير ميگيرند و به استفاده از احاديث بسيار ضعيف و يا احاديثي ( ابتر كه قسمت مهم ان را برداشته اند يا تحريف كرده اند وووو استدلال ميكنند . اين مسائل را در نظر بگيريد : 1 )در پاسخگوئي اصلاً عجله نفرمائيد . 2 ) كتاب قصه الحوار الهادي ( http://valiasr-aj.com/fa/page.php?frame=1&bank=maghalat&id=151 ) و كتاب ترجمه فارسي كتاب النص و الاجتهاد ( http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=132 ) را كه هر دو در اين سايت ميباشند حتماً بخوانيد . 3 ) شما هم سوال مطرح كنيد براي طرح سوال ميتوانيد به اين مقالات مراجعه بفرمائيد اينهم جائي كه ميتوان اين سوالات را پيدا كرد ((( سؤالاتي از محضر استادم http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=82.))) در نهايت احترام طرف مقابل را نگهداريدكه حتما اينكار را خواهيد كرد . موفق و مويد باشيد يا علي
53   نام و نام خانوادگي:  مالک اشتر     -   تاريخ:   23 شهريور 88
جناب فيلسوف و دانشمند برزگ شافعي که حالا معلوم شد وهابي هستي!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! تو عمر را اسد الله ميخواني. عمر مذل المومنين است. که در جنگ ها از ترس پا به فرار ميگذاشت. حالا ميگويي عمر مارا مسلمان کرد؟ بله وقتي نام علي رو جلوي عمر مي آوردند ايشان از ترس تو خودشون ........... 100 حيف که رسول الله به ايشان فرمودند که فقط وظيفه ي شما صبر اصل يا علي. وگرنه عمر و امثال عمر عددي براي اسد الله نبودند. با آن يد بيضايي که داشتند . با دستان خيبر شکني که داشتند فقط و فقط براي اجراي دستور اللهي سکوت کردند و صبر پيشه کردند که آن مرد يهودي از ديدن اين منظره ايمان آورد. دوم) علي ابن ابي طالب فقط رضي الله عنه نيست. بلکه ايشان حضرت مولا المتقيان . امام الدين. ولي الله . حجه الله. وصي رسول الله. عين الله. يد الله. وجه الله . نور الله. سيف الله. اسد الله . و 1000 القابي که از نزد خدا به ايشان عطا شده مثل علي فاروق . و علي صديق . و علي ذو نعمتين که توسط معشوقانت دزديده شد و به نام خود کردند. مثل 100 ها غصبي که در اين دين کردند. يا علي ابن ابي طالب.
54   نام و نام خانوادگي:  محمود گودرزي     -   تاريخ:   29 شهريور 88
پيشنهاد مي كنم براي جلوگيري از اين جواب تكراري در هنگام متقاعد شدن برادران اهل سنت كه مي فرمايند نظراتشان در سايت قرار نمي گيرد. يك فايل صوتي شامل يك بوق ممتد قرار دهيد. تا امثال آقاي احمد عبدالله با كمال احترام آن را به صدا در آورند تا از ميزان تعصب بي جايشان كاسته شودو ضمنا تا به حال در اين سايت نديده ام دعوت نامه اي براي اين دوستان به سمت رستگاري وجود داشته باشدو لذا اگر در پي حقيقت اند تعصب بي جا را كنار گذارند. ما نيز مطالب مفيدي در اينجا ياد مي گيريم كه محبت اهل بيت را با معرفت نيز در قلبمان همراه كنيم و خدا همه ي بينندگان و نويسندگان اين سايت رو خير بده.
55   نام و نام خانوادگي:  سيد حفيظ رهسپار از افغانستان     -   تاريخ:   05 مهر 88
با سلام و خسته نباشيد. محبين عايشه! عايشه بر خلاف دستور خدا و پيامبر (ص) رفتار کرد. در همه عمر بي قرار بود و در تب و تاب. اصلا مثل اين که شيطان آرامش نمي گذاشت پيوسته در صدد ايجاد هياهو و سرو صدا بود. او بر خلاف آيه قرآن مجيد که مي فرمايد: اي زنان پيامبر(ص) در خانه هاي خود بنشينيد. ولي او سوار بر جمل سرخ مو فرماندهي لشکر سامري را عليه حضرت هارون به عهده گرفت. يا علي
56   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني     -   تاريخ:   13 مهر 88
بسم الله النور
سلام عليکم
جناب (احمد عبدالله)
به نظر بنده نه تنها به عايشه، بلکه به هيچکدام از خلفاي شما اهل سنت نبايد توهين کرد چرا که اين کار اشتباه است.
با اندک مطالعه اي در کتب اهل سنت ((مجموعه صحاح سته)) و ديگر کتب اهل سنت براحتي ميتوان دريافت که چه کساني در طول تاريخ به اسلام و پيامبر بزرگ اسلام ص و خاندان پاک و مطهر آنحضرت توهين کرده اند و حال آنکه پيروان همان متهمان توهين به اسلام و پيامبر ص، شيعيان را متهم به اين امر ميکنند !!!!!!
پسر جان اگر کمي مطالعه کني بد نيست.
کمي مطالعه کن و بعد توهين کنندگان به اسلام و رسول خدا ص و خاندان پاک آن حضرت را ( که از شيطان بدتر ند) لعنت کن.
ببين در تاريخ اسلام چه کساني به اسلام و پيامبر بزرگ اسلام ص و خاندان پاک و مطهر آنحضرت توهين کرده اند که حتي شيطان هم از آنان درس ميگرفته است.چرا که شيطان به حضرت آدم پيامبر خدا توهين نکرد، بلکه گفت من از آتشم و او از جنس خاک است بر او سجده نميکنم.
و جالب است شما که پيروان همان متهمين به توهين هستيد اکنون با مظلوم نمائي سعي در ايجاد شبهه داشته و به دروغ پردازي روي آورده ايد.
آيا خجالت نميکشيد؟؟ يا اينکه قابليت خجالت و شرم را نداريد چون از همان متهمان به توهين به اسلام پيروي ميکنيد؟؟؟!!!!!
جناب عبدالشيطان کاشکي صداقت داشتي.!!!!
اما چکنم که بايد بي پرده بگويم
شما نگران نباشيد
چرا که
وقت شيعه ارزشمند است.
بقول خودتان فرداي قيامت يوم الحساب است.
براي هر ثانيه از زماني را که بعنوان عمر خود مصرف ميکنيم از ما توضيح خواهند خواست.
ما لزومي نمي بينيم که به عايشه و خلفاي شما توهين کنيم چون صرف نظر از فاقد ارزش توهين به آنان بايد بگويم که آنان نيازي به توهين شيعه ندارند.
آنان در طول تاريخ خود بزرگترين توهينها را به خود و ديگران و علي الخصوص به دين اسلام و پيامبر خدا و خاندان عترت آن بزرگوار نموده اند.
بالاتريت تعرضها به ساحت مقدس آن بزرگوران توسط همان متهمان صورت گرفته است.
آنان به قدري وضعشان در اين مورد خراب است که نياز به توهين هيچکس نيست.
تو اول بگو با کيان دوستي
که زان پس بگويم تو کيستي
درنتيجه ما نيازي به توهين به آن متهمين توهين به اسلام و رسول خدا ص نمي بينيم
چرا که مستلزم وقت و زمان است و ارزش وقت ما بيش از اين حرفهاست.
لطف کن در صورت تمايل يک سري به کتب خودتان بزن
آدرسها آنان را دوستان پاسخ به شبهات داده اند
کتب خودتان را بخوان تا خيالت از بابت توهين ما به خلفاي خودت راحت شود
از تکرار سئوالات هم که هميشه جواب آن داده شده، چيزي عائدتان نميشود جز رسوائي بيش از پيش.
با خواندن کتب خودتان مبني بر توهين اربابانتان به ساحت مقدس پيامبر اکرم ص و خاندان پاکش به روشني در مي يابيد که
شيعه نيازي به توهين ندارد.
لعنت خداوند بر کسانيکه به اسلام توهين کردند.
لعنت خداوند بر کسانيکه به قرآن توهين کردند.
لعنت خداوند بر کسانيکه به پيامبر اسلام ص توهين کردند.
لعنت خداوند بر کسانيکه به اهل بيت پيامبر ص که قرآن بر پاکي آن بزرگواران گواهي داده است ، توهين کردند.
لعنت خداوند بر کسانيکه به پيامبر اسلام ص تهمت هزيان گوئي زدند.
لعنت خداوند بر کسانيکه طرح ترور پيامبر گرامي اسلام ص را ريختند.
لعنت خداوند بر کسانيکه طرح ترور حضرت علي بن ابيطالب ع وصي و جانشين پيامبر ص را توسط خالدبن وليد ريختند.
لعنت خداوند بر کسانيکه به دختر بزرگوار پيامبر اکرم ص سيلي زدند.
لعنت خداوند بر کسانيکه دخت بزگوار پيامبر ص و همسر پاک علي ع را به شهادت رساندند.
لعنت خداوند بر کسانيکه در قبال امانتهاي پيامبر ص ( قرآن و عترتش ) خيانت کردند.
لعنت خداوند بر کسانيکه بعد از پيامبر ص به مکر و حيله و نيرنگ و غصب دست زدند.
لعنت خداوند بر کسانيکه معتقد بودند و هستند که بخشي ازايات قرآن را شيطان بر پيامبر نازل ميکرد.!!!!
لعنت خداوند بر کسانيکه از دستورات روسل خدا ص سرپيچي کردند.
لعنت خداوند بر کسانيکه که از دشمنان اسلام و پيامبر ص و اهل بيت ع پيوري ميکنند.
اللهم العن الجبت والطاغوت
يا علي مدد

57   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني     -   تاريخ:   13 مهر 88
سلام مجدد
جناب( حمد گوي بنده شيطان )
احمد عبدالله
اينم يکي ديگر از نمونه توهينهاي بزرگترين کشور سني مذهب در جهان (عربستان سعودي) به اهل الببت ع
http://www.mazhabnews.com/fa/pages/?cid=3509
چشمهايت را باز کن ببين چه کساني توهين ميکنند و از چه کساني پيروي ميکنند؟؟!!!!
چراغ سبز عربستان براي جنگ تبليغاتي تكفيري ضد شيعيان
روزنامه دولتي «الجزيرة» عربستان با انتشار مقاله‌اي، اعتقادات شيعيان و پيروان مكتب اهل بيت(عليهم السلام) را هدف قرار داد و به ائمه اطهار(عليهم السلام) توهين كرد كه چراغ سبز دولت عربستان براي جنگ تبليغاتي تكفيري ضد شيعيان به شمار مي‌آيد.
به نقل از خبرگزاري اباء، در حالي كه موج صدور فتواهاي تكفيري وهابيون در شش سال‌ گذشته منجر به ريخته‌شدن خون هزاران شهروند بي‌گناه عراقي شده است، روزنامه دولتي الجزيره عربستان، روز پنجشنبه نهم مهرماه مقاله‌اي از «جاسر الجاسر» نويسنده تكفيري اين كشور منتشر كرد كه در آن به عقايد شيعيان و ائمه اطهار و امامان معصوم(عليهم السلام) توهين كرد.

در اين مقاله كه از آن به عنوان چراغ سبز عربستان براي آغاز مرحله جنگ تبليغاتي ضد شيعيان ياد مي‌شود، شيعيان مشرك و خارج از آيين اسلام معرفي شده‌اند و در حقيقت، مباحث و موضوعات تكفيري نوشته شده در اين مقاله، نوعي تكرار گفتمان علماي وهابيت در تحريك افراطيون به ريختن خون پيروان مذهب تشيع است.

به نظر مي‌رسد تكفير شيعيان گفتماني است كه با حمايت نظام سعودي، رسانه‌هاي تبليغاتي عربستان را در برگرفته است و اين حركت، انعطافي جديد و خطرناك در سياست تبليغاتي نظام عربستان است كه اين اقدام را مي‌توان، آغاز جنگ تبليغاتي و تكفيري جديد عليه شيعيان دانست.


منبع: ايکنا
يا علي مدد
58   نام و نام خانوادگي:  کميل     -   تاريخ:   21 مهر 88
بسم الله الرحمن الرحيم

اول سلام به شما برادران شيعه و سني

ما همه مسلمانيم ويادمان نرود که اتحاد ما همچون مشتيست بر دهان دشمنانمان.
59   نام و نام خانوادگي:  كميل     -   تاريخ:   22 مهر 88
البته اين كميل بالايي كه از معتقدان به وحدته من نيستم من معتقدم شيعه بايد وحدت داشته باشه.نه با سني.اين يه كميل ديگست. سو تفاهم نشه
60   نام و نام خانوادگي:  کم     -   تاريخ:   25 مهر 88
زنان رسول مادران شما هستند(احزاب-5)
چه کسي به مادرخودش بدوبيراه ميگه
61   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   25 مهر 88
جناب کم «و در خانه‏هايتان قرار گيريد» سوره احزاب آيه سي و سه در ضمن به اين صفحه نگاهي بيانداز تا بصيرت يابي http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=96 راستي حکم خروج بر خليفه برحق در مذهب شما چيست؟ سوالي شخصي از شما هم داشتم: آيا عمر در علم و حکمت و دانش و علم غيب هم جانشين محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) مي‌دانيد؟ آيا عمر هيچگاه ادعاي صاحب علم بودن کرد؟ آيا از عقل و خرد به دور نيست که شخصي را که حتي حافظ قرآن نبوده جانشين عقل کل مي‌دانيد؟ عليا ولي الله عليا حجة الله عليا وصي رسول الله
62   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   25 مهر 88
با سلام جناب كم من ميگويم از دستش ناراحت بودند و اذيت شدند باشه حالا " بشمار " از پيامبران : حضرت محمد ( ص ) از دختران حضرت محمد ( ص ) از ائمه (ع ) هر دوازده نفرشان . از امامزادگان همشون . از محبان و شيهيان علي ( ع ) همشون . از خلفا : 1 ) ابو بكر , 2 ) عمر 3 ) عثمان . از خانواده ابوبكر , اسماء بنت عميس , محمد ابن ابي بكر از صحابه , سلمان , ابوذر , مقداد , بلال ,,,,,,,,, و هزاران نفر ديگه . از علماي اهل سنت : 1. «محمد بن إسماعيل بخارى» 2. «مسلم بن حجّاج نيشابورى» 3. «حافظ أبو عبد اللّه محمّد بن يزيد قزوينى» 4. «أبو عيسى محمّد بن عيسى بن سورة» 5. «حافظ أبو داود سليمان بن اشعث سيستانى» 6. «أبو عبد الرحمان أحمد بن شعيب بن عليّ نَسائى» و علماي ديگر اهل سنت الي ماشاء الله تا دلتبخواد ( يا شايد هم نخواد ) در ضمن از خود امهات المومنين ميشود بصراحت گفت عايشه , حفصه , و و و تنها كساني كه ميتوان گفت جزو گروه بالا نيستند حضرت خديجه ( س ) و حضرت ابوطالب ( ع ) را ميتوان نام برد انهم شايد . درضمن انهاي كه ختم بخاري را انجام ميدهند نيز جزو اين گروهند يا علي
63   نام و نام خانوادگي:  ايوب     -   تاريخ:   20 آبان 88
سلام................اين ادعايي که شما دارين هيچ انسان عاقلو سالمي قبول نميکنه .ميگين خضرت علي بخاطر اين کاري نکرد که بعد نگن بخاطر خلافت آدم کشي کرد .آخه چطور يه نفر ميتونه اينقد کوته فکر باشه که همچين دليل مسخره اي بياره ....ميان به دختر رسول خدا (ص) به خونش تجاوز ميکنن خونشو آتش ميزنن لگد بر پهلوي دخت رسول الله (ص) ميزنن که بچشو سقط ميکنه بعد حضرت علي که شوهر حضرت فاطمه هستش داماد پيامبر چطور ميتونه اين صخنرو تحمل کنه .ما خودمونو جاش بذاريم شما خودت ميتوني تحمل کني بخدا قسم نميتونيم اونوقت چطور حضرت علي شير ميدان بدرو خيبر اينو تحمل ميکنه .بخدا قسم که تمام حرفاتون از روي تعصب کورکورانست...چطور ميتونين اين تهمت رو به چنين صخابي عظيم الشاني يار باوفاي پيامبر علمدار اسلام راستين بزنين چطور؟؟؟؟ اگه امروز تو ايران رو بام مساجد نداي الله اکبر به گوش ميرسه مرهون خدمات عمر هستش بايد خاک پاي عمرو ببوسن تمام مردم ايران چطور ميتونين اين حرفو بزنين چطور درروز محشر جلوي رسول خدا سرتونو بالا ميگيرين در حالي که چنين تهمتي بر يار وفادارش ميزدين چطور خضرت علي رو بي غيرت جلوه ميدين ....مگه حضرت علي نبود که گفت مردي که در او غيرت نبود هيچ خيري در او نيست........ حتما اينم قبول ندلزين که دختر حضرت علي و فاطمه زهرا ام کلثوم همسر حضرت عمر بوده /....اينم قبول ندارين که نام سه تن از فرزندان حضرت علي ابوبکر .عمر وعثمان بوده که ابوبکر وعثمان در کربلا در کنار برادرشون امام حسين شهيد شدن چطور حضرت علي ميتونه دخترشو به قاتل همسرش که دخت پيامبر بوده بده چطور ميتونه اسم قاتلين همسرشو بر فرزندانش بذاره جواب اين سوالات کجاست ؟؟؟؟ واقعا جاي تاسف داره که با چنين دلايل مشخره اي ميخاين اين ادعاي دروغينو مشروعيت بدين خدا بر اعمال ما آگاهه از خدا بترسين که روز محشري هم هست ......بخدا هست ...بايد جواب بدين .... مگه پيامبر و تمام امامان نگفتن بر فرزندانتون نام نيک بذارين اگر اين نامها(ابوبکر.عمر.عثمان) نيک نبود چطور حضرت علي اين نامهارو بر سه فرزندش گذاشت فرزند امام حسن عمر نام داشت ..رجوع کنيد به قلبو وجدانتون اگه چيزي مونده براتون مطمئنم ته قلبتون خوب ميدونيد که همش دروغ محضه جواب منو بدين .با اينکه ميدونم هيچ جوابي براي اين سوالات نيست مگر اينکه بازم همون حرفاي بي اساس قبلي....... خدا هدايت کنه ......... بنظر شما تهمت به اينکه بر سر خلافت آدم کشت سخت تره يا اينکه ناموسشو جلو چشمانش زدن و به قتل رسوندن شما بگين شايد شما اينجوري باشين که براي فرار از همچين تهمتي ناموستونو بر باد بدين ...اما مطمئن باشين حضرت علي اينجور نبوده چون اصلا همچين ماجرايي در کار نبوده تا کي ادعاي دروغين تا کي تو تقويمتون تا سال 1371 هيچ خبري نيست از شهادت ختي تعطيل نيست تا اينکه سال 1379 خودتون شهيدش کردين و اون روز رو تعطيل کردين من هيچ علمي در دين ندارم يه دانشجوي معمولي اما شما حتي نميتونين به اين سوالات من جواب قانع کننده بدين چه برسه به بقيه شرم کنيد............... اميد وارم ناراحت نشده باشين
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
ما كي گفته‌ايم : «بگين حضرت علي بخاطر اين کاري نکرد که بعد نگن بخاطر خلافت آدم کشي کرد » ؟ مثل اين كه شما اصلا مقاله رو نخونده‌ايد و كوركورانه قضاوت مي‌كنيد.
شما نمي‌توانيد خودت را به جاي اميرمؤمنان عليه السلام بگذاريد، ميان تو و اميرمؤمنان تفاوت از فرش تا عرش است . تو كجا و اميرمؤمنان كجا !!! خداوند هر كس را به اندازه توان و ظرفيتش امتحان مي‌كند . اصل مقاله را بخوان اگر نقدي داشتي ، ما در خدمت هستيم ، با چشمان بسته نمي‌شود مقاله كسي را نقد كرد .
شما در باره وقايع اين زمان كوركورانه و با چشمان بسته قضاوت مي‌كنيد ، چطور مي‌تواند در باره وقايعي كه 1400 سال از زمان آن گذشته است، قضاوت نماييد ؟
اگر اميرمؤمنان شير ميدان خيبر و بدر بود ، چرا در زمان خلفا در فتوحات آن‌ها شركت نكرد ؟ آيا مشروعيت خلافت آن‌ها را قبول نداشت و جنگ در ركاب آن‌ها را جهاد نمي‌دانست ، يا خلفا قصد استفاده از آن حضرت را نداشتند و مي‌خواستند او خانه نشين بماند؟
عمر اگر دلش به حال «الله اكبر» مي‌سوخت و قصد برپائي آن را داشت ، در جنگ احد و خيبر و حنين فرار نمي‌كرد و رسول خدا را تنها نمي گذاشت .
در باره فرارهاي عمر به آدرس ذيل مراجعه فرماييد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=128

 عمر جناياتي در اين فتوحات مرتكب شد كه در طول تاريخ سابقه نداشته است . ما در آدرس ذيل به گوشه‌هاي از آن اشاره كرده‌ايم:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=708

آيا رسول خدا به عمر اجازه داده بود كه اين جنايت‌ها را در حق بشريت انجام دهد؟
والسلام علي من اتبع الهدي
گروه پاسخ به شبهات
64   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   20 آبان 88
با سلام
برادر عزيز جناب ايوب . از متن نامه شما متوجه شدم كه دنبال حقيقت ميباشي و از تعصبي كه نسبت به اسلام عزيز داري جداً متشكرم .
بايد قبول داشت كه نداشتن معلومات كافي هر كسي را وا ميدارد كه در دفاع از دين مبين اسلام تعصبي غلو شده نشان دهد مگر انكه حقيقت بر او روشن شود , اين مسئله در مورد مسيحيان نيز صادق ميباشد , ببين نعوذ بالله مسيحيان اعتقاد دارند كه عيسي مسيح و روح القدس و خداوند در يك مقام ميباشند , اما وقتيكه به دين مبين اسلام مشرف ميشود انرا تفكر پوچ و بيهوده قلمداد ميكنند و حضرت عيسي مسيح را در مقامي كه خداوند ميخواهد مورد احترام قرار ميدهند نه در مقامي ساختگي و دروغين .
اثبات اينكه بعضي از صحابي حضرت رسول ( ص ) براي ما بسيار ساده است چراكه تمامي اعمال و گفتارشان در كتابهاي خودشان نوشته شده است .
اما شخص بايد هشيار باشد وگرنه بمانند همان مسيحيان تا اخر عمر بر راه غلظ خود ادامه ميدهد .
اينجا من سعي ميكنم چند كلمه اي از كتابهاي اهل سنت بنويسم :
1 ) على (عليه السلام) پس از شهادت حضرت زهرا (عليها السلام) به ابوبكر گفت :
"تو در حق من استبداد كردى و به خاطر جايگاه من با رسول اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) خلافت حق مسلم من بود " كه قطرات اشك ابوبكر با شنيدن اين سخن على (عليه السلام)سرازير گشت.
وَلَكِنَّكَ اسْتَبْدَدْتَ عَلَيْنَا بِالْأَمْرِ وَكُنَّا نَرَى لِقَرَابَتِنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ نَصِيبًا حَتَّى فَاضَتْ عَيْنَا أَبِي بَكْرٍ.
صحيح البخارى ، ج 5 ، ص82 ، كتاب المغازي ، باب غزوة خيبر.

وَلَكِنَّكَ اسْتَبْدَدْتَ عَلَيْنَا بِالْأَمْرِ وَكُنَّا نَحْنُ نَرَى لَنَا حَقًّا لِقَرَابَتِنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَلَمْ يَزَلْ يُكَلِّمُ أَبَا بَكْرٍ حَتَّى فَاضَتْ عَيْنَا أَبِي بَكْر .

صحيح مسلم ، ج 5 ، ص 154 ، كتاب الجهاد ، باب قول النبي (ص) لانورّث ما تركناه صدقة .

عبد الرحمن بن أبي ليلي مي‌گويد :

شهدت عليّاً فى الرحبة ينشد الناس ، فيقول : انشد اللّه من سمع رسول اللّه (صلى الله عليه وآله وسلم)يقول : يوم غدير خم : من كنت مولاه فعلى مولاه ، لمّا قام فشهد ، (و لا يقم الاّ من قدر رآه) .

قال عبد الرحمن : فقام اثنا عشر بدريّاً كأنّى أنظر إلى أحدهم فقالوا : نشهد انّا سمعنا رسول اللّه (صلى الله عليه وآله وسلم) ، يقول يوم غدير خم : ألست أولى بالمؤمنين من أنفسهم ، وأزواجى امّهاتم ؟ فقلنا : بلى يا رسول اللّه . قال : فمن كنت مولاه فعلىّ مولاه ، الّلهم وال من والاه وعاد من عاداه » . إلى أن قال فقام الاّ ثلاثة لم يقوموا فدعا على فأصابتهم دعوته .

علي ( عليه السلام ) را در ميدان شهر ديدم كه از مردم درخواست و تقاضا مي‌كرد تا هر كسي در غدير خم از رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) اين حديث را شنيده است ، گواهي دهد ، و مي فرمود : شما را به خدا قسم اگر در غدير خم شنيده‌ايد كه رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) فرمود : " هر كس من مولا و رهبر او هستم ، علي پس از من رهبر او است " بپا خيزد و شهادت دهد .

عبد الرحمن مي‌گويد : دوازده نفر از آنان كه در بدر حضور داشتند ، حركت كردند و گفتند : ما شهادت مي‌دهيم كه در روز غدير پيامبر خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) فرمود : اي مردم ! آيا من بر جان شما مؤمنان ولايت ندارم و همسرانم مادران شما نيستند ؟ گفتيم : آري ، اين چنين است اي رسول خدا . آن حضرت فرمود : پس هر كس كه من مولاي او هستم ، علي نيز مولاي او است . خدوندا ! دوست بدار آن كه او را دوست بدارد و دشمن بدار آن كه او را دشمن بدارد .

راوي مي‌گويد : سه نفر از حاضران در غدير خم در مجلس علي ( عليه السلام ) حاضر به شهادت نشدند ، علي عليه السلام در حق آنان نفرين كرد كه هر سه نفر به نفرين آن حضرت گرفتار شدند .

مسند احمد بن حنبل ، ج 1 ، ص 119 ، ط الميمنية بمصر و ج 2 ، ص199 ، ح 961 بسند صحيح ، ط دار المعارف بمصر و تاريخ دمشق ، ابن عساكر الشافعى ، ترجمة الإمام على بن أبي طالب ، ج 2 ، ص11 ، ح 506 و كنز العمال ، ج 15، ص151 ، ح 430 ، ط 2 ، و فرائد السمطين ، ج 1 ، 69 .

جناب عمر ابن خطاب در جمع تعداد زيادى از صحابه خطاب به على ( ع ) وعبّاس عموى پيامبر ( ص ) گفت : شما دونفر ، ابوبكر و مرا دروغگو و گنه‏كار ونيرنگ‏باز مى‏دانيد ؛ « فلمّا توفّي رسول اللّه - صلى اللّه عليه وسلّم - قال أبو بكر : أنا وليّ رسول اللّه ، فجئتما . . . فرأيتماه كاذباً آثماً غادراً خائناً . . . ثمّ‏توفّي أبوبكر فقلت : أنا وليّ رسول‏اللَّه - صلى اللّه عليه وسلّم - ووليّ أبي بكر ، فرأيتماني كاذباً آثماً غادراً خائناً » صحيح مسلم ، ج 5 ، ص 152 ، كتاب الجهاد ، باب 15 ، حكم الفئ حديث 49 . .
خداوند متعال در قران كريم ميفرمايد : انّ الذين يؤذون اللّه ورسوله لعنهم اللّه في الدنيا والآخرة وأعدّ لهم عذاباً مهيناً ) الأحزاب : 57 . .

حضرت رسول اكرم ( ص ) فرمود : فاطمه پاره تن من است و هركس او را بيازارد و غضبناك كند مرا آزرده است : « فاطمة بضعة منّي فمن أغضبها أغضبني » صحيح البخارى ، ج 4 ص 210 . وفي رواية مسلم : « إنّما فاطمة بضعة منّي يؤذيني ما آذاها » . صحيح مسلم : 7 / 141 . روى الحاكم عن على - عليه السلام- : قال : « قال رسول اللّه -صلى اللّه عليه وآله وسلم- : لفاطمة : إنّ اللَّه يغضب لغضبك ، ويرضى لرضاك » . ثمّ قال : هذا حديث صحيح الإسناد ولم يخرجاه . المستدرك : 3 / 153 .
( ليس فيه ذكر خطبة بنت أبي جهل ) فليراجع : مجمع الزوائد ، ج 9 ص 203 ؛ المعجم الكبير للطبراني ، ج 1 ص 108 ، ج 22 ص 401 ؛ تاريخ مدينة دمشق : 3 / 156 ؛ أسد الغابة ، ج 5 ص 522 ؛ الإصابة ، ج 8 ص 265 و266 ؛ تهذيب التهذيب ، ج 12 ص 392 ؛ صحيح البخارى ، ج 4 ص 210 ؛ صحيح مسلم ، ج 7 ص 141 ؛ المصنف لابن أبي شيبة الكوفي ، ج 7 ص 526 ؛ السنن الكبرى للنسائي : 5 / 97 ، ح 8370 ؛ المعجم الكبير للطبراني ، ج 22 ص / 404 ؛ الجامع الصغير للسيوطي ، ج 2 ص 208 ؛ تاريخ مدينة دمشق ، ج 3 ص 156 . .

سهيلى از علماى بزرگ اهل سنّت ( متوفّاى 581 ) به همين روايت استدلال نموده كه هر كس به حضرت زهرا ( س ) اهانت كند ، كافر خواهد شد : « استدلّ به السهيلي على أنّ من سبّها كفر لأنّه يغضبه وأنّها أفضل من الشيخين » فيض القدير شرح الجامع الصغير للمناوي ، ج 4 ص 554 . .

ابن حجر در توجيه آن گفته : « وتوجيهه : إنّها تغضب ممّن سبّها وقد سوّى بين غضبها وغضبه ، ومن أغضبه -صلى اللّه عليه وسلم - يكفر » فتح الباري ، ج 7 ص 82 ؛ شرح المواهب للزرقاني المالكي ، ج 3 ص 205 . .

مناوى صاحب كتاب فيض القدير از ابو نُعيم و ديلمى نقل كرده است كه حضرت رسول اكرم ( ص ) فرمود : « فاطمة بضعة منّي من آذاها فقد آذاني ومن آذاني فقد آذى اللّه ، فعليه لعنة اللّه مل‏ء السماء ومل‏ء الأرض » فيض القدير شرح الجامع الصغير للمناوي ، ج 6 ص 24 ، ح 8267 . .


اينها همه از علماي اهل سنت ميباشد و چند صد برابر بيشتر از ان نيز ميتوانيد در كتابهاي اهل سنت پيدا كنيد . خصوصاً صحيح بخاري و مسلم و احمد ابن حنبل كه براي شما بمثل وحي منزل ميباشد .
اما فرموديد كه :-
اگه امروز تو ايران رو بام مساجد نداي الله اکبر به گوش ميرسه مرهون خدمات عمر هستش بايد خاک پاي .....
نه برادر عزيز اينظور كه شما فكر ميكنيد نيست ,
اولاً:- اسلام اوردن مردم يمن را بخوانيد كه چگونه بود .
ثانياً :- اينهمه هرج ومرج در بين مسلمانان كه ميبنيم از چي ميباشد .
ثالثاً :- چرا در بسياري از اقصا نقاط دنيا بجاي شنيدن اذان از منارهاي مسجد صداي زنگ كليسا مسيحيان , اجتماع يهوديان , عبادت هندوها و بو دائي ها و زرتشتي ها , وجود افراد كه با افتخار خود را بي دين حساب ميكنند , وجود دارد .
رابعاً اينهمه فقر و بيماريها و خشكساليها براي چيه ؟؟؟

بهر حال هم خوشحالم كه صحبتهاي خود را مطرح كرديد و بنده ام توانستم حرفهاي خودم را بزنم .

در اثبات حرف اخرم ( رابعاً ) اين جملات را از فاطمه الزهرا ( ص ) نقل ميكنم :

خطبه فاطمه الزهرا ( ص )

پيش بينى عاقبت غصب خلافت
==================
هان ، بيا و بشنو، و تا زنده اى روزگار امر عجيبى را به تو نشان خواهد داد! و اگر تعجب كنى بدان كه همين حادثه تو را به تعجب وا داشته است !
به كدام سو روى آورده اند؟! و به كدام تكيه گاهى اتكا نمودند؟!. به كدام پايه اى اعتماد نمودند؟! و به كدام دستاويزى چنگ زدند؟! و بر ضد كدامين ذريه اى اقدام كردند و بر آنان چيره شدند؟! و براى چه كسى انتخاب كرند و براى چه كسى رها نمودند؟! چه بد سرپرستى و چه بد دوستانى ! و براى ظالمين چه بد جايگزينى است .
به خدا سوگند پس ماندگان را به جاى پيشتازان ، و ترسوى نادان را به جاى دلير آگاه ، و فرومايگان را به جاى معتمدان خود قرار دادند. بينى شان بر خاك ماليده باد و پشيمان شوند قومى كه گمان مى كنند كار درستى انجام مى دهند. بدانيد كه آنان مفسدند ولى خود نمى دانند.
واى بر آنان ! آيا كسى كه به حق هدايت مى كند سزاوارتر به پيروى است يا كسى كه خود هدايت نيافته مگر آنكه هدايت شود؟ شما را چه شده است ؟! چگونه حكم مى كنيد؟!

خسارت امت با غصب حق على عليه السلام
=========================
بدانيد قسم به لايزالى خداوند، هم اكنون فتنه بار دار شده است ! پس زمان كوتاهى منتظر بمانيد تا ثمره اش ظاهر گردد. آنگاه از آن كاسه اى لبريز از خون تازه و سم تلخ كشنده بدوشيد. آنگاه است كه اهل باطل زيان مى كنند، و آيندگان از نتيجه آنچه پيشينيان پايه گذارده اند آگاه مى شوند.
سپس خيال خود را راحت كنيد و قلب خود را براى نزول فتنه قوى كنيد و بشارت باد شما را بر شمشيرى برنده ، و قهر و غلبه متجاوز ظالم ، و هرج و مرج دائمى و عمومى ، و زورگويى ظالمين به گونه اى كه اموال عمومى را غارت مى كند و براى شما چيز كمى را باقى مى گذارد و جمع شما را درو كرده و نابود مى نمايد.
افسوس بر شما! چگونه خواهيد بود هنگامى كه دچار سر در گمى مى شويد؟ آيا حق را به زور به شما بقبولانيم و در حالى كه خودتان مايل نيستيد؟!

عذرى كه پذيرفته نيست
==============
زنان عيادت كننده فرمايشات حضرت زهرا سلام الله عليها را براى مردان خود بازگو كردند.
پيرو آن عده اى از بزرگان مهاجرين و انصار بعنوان عذر خواهى نزد حضرت آمده و گفتند: اى سيده النساء اگر ابوالحسن (على عليه السلام ) اين مسئله را قبل از آنكه پيمانى ببنديم و عقدى را محكم كنيم به ما ياد آور مى شد، ما او را رها نكرده سراغ ديگرى نمى رفتيم .
حضــــرت زهرا سلام الله عليها فـــــرمــــود:
از مـــــــــن دور شـــويــد (بس كنيد)، كه با بهانه هاى بيهوده تان عذر شما پذيرفته نيست و با كوتاهى هاى شما جاى هيچ سخنى باقى نمانده است !
===================================================================================

در ضمن برادر عزيز سكوت حضرت علي ( ص ) براي
ا ) حفظ اسلام عزيز و ناب محمدي بود.
2 ) وصيت حضرت نبي ( ص ) بود.
3 ) حفظ خظ امامت بود .
مقام خلافت ايشان به اندازه يك لنكه كفش كهنه و پاره خودشان براي ايشان ارزش نداشت اما امامت انقدر با ارزش بود كه 124000 رسول و نبي فرستاده شده بود.
انشاء الله در زندگي خود موفق و مويد باشيد
يا علي


65   نام و نام خانوادگي:  صداي اسلام     -   تاريخ:   02 آذر 88
اين دوستان شيعه هم عجب قياسهاي! منصوصي ميکنند!! قياس بين علي وزمان ‍يامبر در مکه! قياس عدم دفاع علي از همسرش با عدم دفاع
عثمان از همسرش! مي&#1707;ويند هرچه شما سني ها جواب بدهيد ما هم همان جواب را به شما در مورد علي رض ميدهيم!! خب من مي&#1707;ويم عثمان بير مردي
صعيف و ناتوان بود! &#1778;/ من مي&#1707;ويم عثمان نمي خواست خون صحابه يا مسلمانان را با دست خود بريزد! شما که صحابه و مسلمانان را مرتد ميدانيد!! ايا ريختن خون مرتد جايز نيست!! در مورد عدم دفاع ‍يامبر از سميه و دي&#1707;ر نو مسلمانها من مي&#1707;ويم! ابوبکر بقول شما ادم کم ايمان(بقول شما) بود! و عثمان
هم مثل او(بقول شما) ايا ياران علي هم مرداني مثل ابوبکر وعثمان بودن؟ شما وقتي از عمار و ابوذر و سلمان ومقداد حرف ميزنيد از دهنتون کف مي ايد!!
خب ا&#1707;ر علي مثل عثمان وعمر وابوبکر بود؟ اين همه غوغاي شما براي چيست؟! ا&#1707;ر مثل انها نبود اين قياس و بهانه بچ&#1707;انه چيست؟!
اين سايت اخوند قزويني و در کل&#1644; کل شيعه! مثلا عصب حق علي را انقدر بزر&#1707; جلوه ميدهند! که ان&#1707;ار عمر وابوبکر داراي قوم وقبيله مثل بني هاشم بودن!! يا لشکري از سباه وارتش و اطلاعات همراهشون بوده!!؟ کودتا مي&#1707;ند ان&#1707;ار &#1707;وي يک &#1707;ردان عليه علي رضي الله تعالي عنه کودتا کردند!! در حالي که
کودتا ا&#1707;ر بخوانيمش!! کودتاي بود از جانب انصار!! انهم در شهر و موطن انصار و عمر وا بوبکر و با ان رفيقشان سه نفر بيشتر نبودن!!
اما مانور سياسي شيعه چنان منافقانه است! که از کاهي کوهي نشان ميدهد!
انجا که علي به خلافت به عللي منصوب نمي شود&#1644; همه صحابه رسول الله
مي شوند مرتد!!! انجا که عده خون خليفه را ميريزند! مي شوند ياران رسول الله!!!

66   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   04 آذر 88
جناب صداي اسلام
اگر اين جناب عثمان آنقدر دلسوز صحابه بود پس چرا بهترين صحابه را تبعيد کرد؟
راستي براي چه به حاکم مصر نامه نوشت تا او مردمان ستم ديده و تظلم کرده را مجازات کند؟

مطلب بعد آنکه مثل اينکه شما نمي‌دانيد بيش ترين دشمني ها را با پيغمبر اکرم (صلي الله عليه و آله) از جانب خويشاوندان و همين قريش صورت گرفت. خويشاوندي دليلي بر عدم ارتداد نيست.

جناب صداي اسلام
مگر از شروط ايمان اطاعت از رسول الله (صلي الله عليه و آله) نيست؟
اکثريت انصار و مهاجريني که مومن بودند در زمان کودتا در سپاه اسامه بودند. برخلاف مرتدين.

در واقع اين سخنان شما است که منافقانه و دورو است:
صحابه اي که عثمان را کشتند بهشتي. صحابه اي که با علي (عليه السلام) مخالفت کردند اولياء الهي.
صحابه اي که از حضرت علي (عليه السلام) دفاع کردند از تاريخ حذف.

يا علي
67   نام و نام خانوادگي:  محمد رضا پرتو     -   تاريخ:   06 آذر 88
شمارا بخدا من يه طلبه هستم ولي اين داب پاسخگويي نيست جنگ نکردن علي صلوات الله وسلامه عليه چه ربطي به دفاع نکردن از همسر داره چرا هميشه 100 تا سند ميارين که اکثرا از نهج البلاغه است برادران ما با چه زباني بگيم نهج البلاغه کتاب شيعي است و براي اهل سنت حجت نيست حالا شما تمام نهج البلاغه رو بريزيد تو سايتوتن
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- وقتي كه سوال در مورد تناقض در عقيده شيعه باشد ، ما بايد با استفاده از منابع شيعه ، به حل اين تناقض ظاهري بپردازيم ؛ و استناد به كتب شيعه تنها در اين موارد است .
با بررسي اجمالي در اين سايت ، مي‌توانيد موارد بسياري را ببينيد كه تنها و تنها در آنها به كتب اهل سنت استناد شده است .
2- در مورد جنگ نكردن اميرمومنان ، وقتي به سوال مطرح شده در السنه اهل سنت با دقت نگاه كنيد ، متوجه ربط بين سوال و پاسخ ما مي‌شويد :
آنها ادعا مي‌كنند علي كه شجاع بود ! و شجاعتش از بين نرفته بود ؛ چرا از فاطمه دفاع نكرد .
ما نيز مي‌گوييم اگر شجاع بودن به اين معني است كه تا گروهي را بر ضد خويش ديد شمشير بكشد ، وقتي ديد لشكر ايران با مسلمانان درگير شده است (و خود را نيز داخل اين مجموعه مسلمانان مي‌دانست) بايد به جنگ مي رفت ! شجاعت او كه تمام نشده بود ! با اين همه مي‌بينيم  كه در هيچ جنگي در زمان خلفا شركت نكرده است .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
68   نام و نام خانوادگي:  المتبرءمن اعداءالله     -   تاريخ:   08 آذر 88
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمدوال محمد واخرتابع له علي ذلک....
شاه مردان قهرمان خيبر و بدر و احد بي سبب ساکت به پيش مردکي مشئوم نيست
صبر جانسوز علي ، چون صلح مرموز حسن حکمتي دارد که بر روشن دلان مکتوم نيست
چون علي درعالم خلقت کسي مظلوم نيست هيچکس مانند او از حق خود محروم نيست
در جناياتي که دشمن کرد در حق علي در تواريخ مدون ، صد يکش مرقوم نيست
اللهم عجل لوليک الفرج والعافيه والنصر
69   نام و نام خانوادگي:  saba     -   تاريخ:   22 آذر 88
سلام من تازه با سايت شما اشنا شدم واقعا بهتون خسته نباشيد ميگم اجرتون با يوسف زهرا اين سوال هميشه ذهن منو به خودش مشغول مي کرد که چرا حضرت علي از خانم فاطمه زهرا دفاع نکردن اين قدر از اينکه حالا به عنوان يک شيعه جوابي براي اون دارم خوشحالم که حد نداره هميشه با خودم مي گفتم اگه يکي اينو از من بپرسه چي بايد جواب بدم به خاطر زحمتي که مي کشيد يک دنيا ازتون ممنونم
70   نام و نام خانوادگي:  hich kass     -   تاريخ:   30 آذر 88
سلام همگي خسته نباشن.بحث هاي جالبي بود .کلي از حرف هاي اين بر و بچه هاي پلي استيشن(SONY) خنديديم.بازم از اين چرت و پرت ها بگين. به هر حال يه مجلس بي رياييه و بچه ها همه خودموني. يکي گفته بود اون سه کله پوک قراره که نميدونم تو اون دنيا چه کارايي انجام بدن.اصلاُ مال اين حرفا نيستن.آقا ما اونا رو نميتونيم ببينيم که حالا بخوان چه بکنن؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آخه بليطشون به قعر جهنم يکسرست و توي راه هيچ توقفي نداره ...!!!!!!!!!! ولي حال ميکنم اگه قطار يه جا ايست کرد اون 3 تا مخصوصاُ دومي شمشير دست بگيرن تا ما شهادت بديم که اينا لا اقل يه بار شمشير دست گرفتن.آخه همش يه احمقايي مثل مغيره و سگ و شغال دور و برشون بود. ضمناُ بعضياشون ميگن عمر مبارز و دلاور بوده؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!البته بين خانم ها رو همه قبول داريم و به توافق رسيديم اما آخه اون فرق بين ........ و گوشت کوبيده و تشخيص مي داده؟؟؟؟؟؟ بعدشم اصلاُ اون در حدي نبود که بخواد کسي و مسلمون کنه..... ضمناُ يه آتيش پرست (زردشتي) به يه وهابي شرافت داره ..... سايت جالبي بود.خيلي حال دادين. اللهم عجل لوليک الفرج....
71   نام و نام خانوادگي:  عبد الجبار     -   تاريخ:   01 دي 88
بسم الله القاسم الجبارين.

بسم الله المنتقم.

وهابيان و ناصبيان و اعدا الله بدانند.!

اگر شما متعصبين و به اين تعصبتون افتخار ميكنين. اينو هم بدو نين: در بين شيعيان كساني به وفور يافت ميشن كه بسياااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااار متعصب تر از شماها هستند و اگه باش بيافته( به فر مان آقا) يك لحظه هم صبر نميكنند و سر و جان در راه خدا نميشناسند.


بس زياد كر كري نخونين. شما هنوز متعصب به اهل بيت نديدين.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

همانطور كه شماها با كوچكترين توسل به غير خدا (به قول خودتون) داغ ميكنين و در خونه ي خودتون (عربستان نزولي) بارس ميكنين. كساني هم در شيعيان بسيار هستند كه با كوچكترين به حرمتي به ساحت مقدس اهل بيت چنان صورت بر افروخته ميشن كه از ديدن چهرشون شمام ها بايد قبض روح بشين.

از اونجا(عربستان) براي شيعيان غريب اونجا كر كري نخونين.

انشا الله و قتي مولاي ما . حجه ابن الحسن المهدي ظهور كند يا نايب بر حقش سيد علي دستور بدن چنان خاكتان رو به توبره بكشيم كه تا قرن ها در تواريخ بنويسند.!!!!

يا جبار و يا متكبر . يا الله.
72   نام و نام خانوادگي:  عبد الغفار     -   تاريخ:   01 دي 88
يا مهدي.

باشد كه روزي برسد كه زمين و زمان از لوس كفر و شرك و مشركان تمير و باك شود.

و درود خداوند بر موحدان واقعي و رهروان واقعي رسول .!!!

يا ثار الله........................................................................................................................................................................
73   نام و نام خانوادگي:  حقير     -   تاريخ:   07 دي 88
السلام عليكم جميعا
من اينطور متوجه شدم که هر دو طرف مي خواهيد از مذهب خودتان دفاع کنيد
اما نکته هاي اصلي که در آن مشترک هستيم را نبايد فرامو ش کنيم ويکي از آن ادب است
با بي ادبي هرگز حق ثابت نمي گردد ما همه مسلمان هستيم و بايد در تمام گفتار و کردارمان دقت کنيم
به نظر من اگر به قران تمسک بجوئيم وبراي همديگر حرف در نياوريم بهتر است
ما از درسهاي قران دور شده ايم و به اين فته گرفتار شده ايم
از اهل شيعه و اهل سنت در گذشته و حال کساني بودند و هستند که بيش از آنکه به فکر هدايت و خدمت به اسلام باشند
در پي خدمت به فرقه خود هستند و حتي اگر اشکالي در فرقه خود ببينند ان را ناديده مي گيرند و حتي حاضرند
براي اثبات به حق بودن خودشان دروغ هم بگويند پس ما بايد خيلي مواظب باشيم واگر شيعه واقعي هستيم
به قران عمل کنيم. انها غير از قران هيچ چيز ديگري نمي گويند

74   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:   08 دي 88
جناب عبدالله از اينكه ابوبكر وعمر عثمان را با ريس جمهور اسرائيل و ... مشابه مي داني نشانگر اينست تا حدودي مخت كار ميكند
75   نام و نام خانوادگي:  علي شريف     -   تاريخ:   17 دي 88
سكوت اميرالمؤمنين حضرت علي (ع)



“سلام بر شما بخاطر صبرتان پس چه خوب فرجامي است در قيامت.”

سوره رعد، آيه 24

در مورد اينكه چرا حضرت اميرالمؤمنين علي (ع) نسبت به گرفتن خلافت يا دفاع از حضرت فاطمه الزهرا (س) به قتال نايستاد بايد گفت كه :

ابتداي سخن اينكه حضرت رسول اكرم (ص) فرمود :

“يا علي تو بمانند كعبه هستي كه مردم بايد به سويش آيند و او بسوي كسي نيايد” ]اًسدالغابه، 31/4[

كه مشخص كننده اينست كه وظيفه اصحاب و امت اسلام بوده كه بعد از فوت پيامبر به سوي حضرت اميرالمؤمنين علي (ع) بايد مي‌رفتند و بيعت مي‌كردند نه اينكه حضرت علي (ع) به سمت آنها مي‌رفت.

و ميان كلام اينكه حديث فوق وظيفه سنگيني كه امت اسلام در حال حاضر به عهده دارند را مشخص مي‌كند. بعبارتي ديگر اكنون وظيفه ماست كه به سوي حضرت امام زمان مهدي (ع) روي بياوريم و دست نياز به سوي خداي متعال برداريم و ظهور و حضور ايشان را بخواهيم و با اعمال صالح و دوري از گناهان رضايت خداوند متعال را بدست بياوريم تا حضرت امام مهدي (ع) نيز به ما عنايت داشته باشد چرا كه دل ائمه معصومين ظرف مشيت الهي است و ائمه نظر عنايت به كسي مي كنند كه خداوند از او راضي باشد و دلسوختگان حضرت كه اشتياق ديدار و رهايي جهان از ظلم و فقر و نابساماني، وجودشان را فراگرفته پس با تقوا (دوري از گناهان) و عمل صالح (نيكي در حق ديگران و انجام وظايف ديني) سعي مي‌كنند خود را به قرب الهي و كسب فيض از حجت الهي برسانند چرا كه خداوند متعال فرموده كه خداوند صالحين، متقين و محسنين را دوست دارد و پيروان ائمه معصومين فقط به گفتار و اظهار شوق و اشتياق اكتفا نكرده بلكه عملاً در اين راه قدم برمي دارند. چرا كه چو صد گفتار چون يك كردار نيست!



در ثاني حضرت امام علي (ع)تا آخر عمر هميشه به تعيين جانشيني‌اش توسط حضرت پيامبر اكرم (ص) در روز غدير خم احتجاج مي‌نمود و از همه نسبت به آن اقرار مي‌گرفت. در ضمن بعد از غصب حق علي در مورد جانشيني‌اش و ضايع شدن دستور خداوند، حضرت اميرالمؤمنين (ع) به مردم حجت تمام كرد ولي هيچكس به ياريش نشتافت.

ابن ابي الحديد به نقل از سقيفه و فدك مي‌نويسد :

ابوجعفر محمد بن علي گفت :

علي، فاطمه را بر دراز گوشي مي‌نشانيد و شبانه با او به خانة انصار مي‌رفت و از آنها مدد مي‌جست. فاطمه نيز ياري مي‌طلبيد ولي آنها مي‌گفتند: دختر رسول خدا، با ابوبكر بيعت كرده‌ايم و اگر پسر عمويت قبل از ابوبكر مي‌آمد با او بيعت مي‌كرديم. علي مي‌فرمود : آيا بايد پيكر رسول خدا را مي گذاردم و آنرا غسل و كفن نمي‌كردم و براي نزاع سر جانشيني وي بيرون مي‌آمدم تا با مردم بستيزم؟!

فاطمه گفت : “ابوالحسن جز آنچه را سزاوار بوده انجام نداده است و آنها كاري كردند كه خداوند به حسابشان خواهد رسيد.”

]شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد 13/6، سقيفه و فدك ص 62، الامامه و السياسه 12/1[



لازم به ذكر است كه اولياء خداوند مجاز به قتال بخاطر خودشان نبوده‌اند همچنانچه حضرت امام علي (ع) خود بيان مي دارد كه قبلاً حضرت رسول اكرم (ص) از او عهد گرفته بود كه در مقابل شدايد و مصايب وارده صبر كند و از او عهد گرفته بود كه اگر حقت را غصب كردند و حرمت خانه‌ات را شكستند بايد صبر داشته باشي. لذا حضرت اميرالمؤمنين (ع) نيز بر اين روال عمل نمود. خود حضرت موقعيتي را كه مردم برايش ايجاد كرده بودند را بدينگونه بيان مي‌كند :

حضرت اميرالمؤمنين علي (ع) مي‌فرمايد : “براي من هفت تن از انبياء الگوي من هستند و مانند من مظلوم واقع شده‌اند :

نوح پيامبر، هنگاميكه خداي تعالي از قول او نقل مي كند كه بار الها من سخت مغلوب قوم شده‌ام تو مرا ياري فرما (قمر/10) اگر بگوييد كه نوح مغلوب و مظلوم نبود، قرآن را تكذيب كرديد و كافر مي‌شويد. و اگر نوح مغلوب باشد، علي به طريق او مي‌تواند مظلوم واقع شود.

ابراهيم، آنگاه كه خداي تعالي از قول او مي‌فرمايد : “من از شما و بتاني كه مي پرستيد دوري مي‌كنم” (مريم/45) اگر بگوييد كه ابراهيم بدون هيچ مكروهي از مردم كناره گيري كرد كافر مي‌شويد و اگر از آنها ظلم و ستمي ديديد پس من از او معذورترم.

لوط كه مي‌گويد : “اي كاش مرا بر منع شما اقتداري بود يا آنكه از شر شما به ركن محكمي پناه ببرم (هود / 80) اگر بگوييد كه او توان مقابله آن را داشت، كه كافر شديد و قرآن را تكذيب كرديد و اگر بگوييد كه توان نداشت من از او معذورترم.

يوسف هنگاميكه گفت : “اي خدا مرا رنج زندان خوشتر از اين كار زشتي است كه زنان از من تقاضا دارند” (يوسف/33) اگر بگوييد كه يوسف بدون اينكه مظلوم واقع شود، زندان را برگزيد و آن را از خدا خواست، كفر ورزيديد و اگر مظلوم شده باشد من به طريق اولي ممكن است مظلوم شوم”.

موسي بن عمران آنگاه كه گفت : “و آنگاه از ترس شما گريختم تا آنكه خداي مرا علم و حكمت عطا فرمود و از پيغمبران خود قرار داد (شورا/21).” اگر بگوييد كه موسي بدون اينكه از آنان بترسد فرار كرد، كفر گفتيد و اگر بگوييد ترسيد و فرار كرد پس من از او معذورترم.

هارون كه مي‌گويد : “اي فرزند مادرم آنها مرا خوار و زبون داشتند و نزديك بود مرا به قتل رسانيد پس تو دشمنان را بر من شاد مگردان (اعراف/150)” اگر قائل شويد كه بني اسرائيل كه هارون آنان را از پرستش گوساله نهي كرد، تضعيفش نكردند و نزديك نبود او را بكشند، كافر مي‌شويد و اگر بگوييد، آري ياران هارون اندك بودند و بدين جهت او در ضعف بود و نزديك بود او را بكشند، من به طريق اولي معذورم.

محمد (ص) آن هنگام كه به غار گريخت، اگر بگوييد پيامبر بدون اينكه از كشته شدن بترسد فرار كرد كفر ورزيديد و اگر بگوييد آري او را ترساندند و او چاره جز پناه به غار نداشت پس وصي او معذورتر است.”[1]



لذا چون كيان اسلام براي حضرت اميرالمؤمنين علي (ع) مهم بود لذا جنگ و قتال را به مصلحت اسلام نمي‌دانست فلذا چون خار در چشم و استخوان در گلو صبر نمود و با اينكه خلافت و جانشيني را حق خود مي‌دانست ولي جهت حضانت اسلام و در صورت لزوم به خلفاي اول و دوم در مسايل اجتماعي و ديني ياري مي‌رساند بطوريكه عمر مي‌گفت : “اگر علي نبود عمر هلاك مي‌شد.”

حضرت اميرالمؤمنين (ع) در خطبه سوم نهج البلاغه معروف به خطبه شقشقيه اوضاع را چنين بيان مي‌دارد :

“به خدا سوگند، فلاني (ابوبكر) رداي آن (خلافت) را به خود پوشاند؛ حال آنكه مي‌دانست جايگاه من در ادارة حكومت اسلامي، همچون نقش محور در سنگ آسياست كه بدون آن آسياب نمي‌گردد. مي داند كه سيل خروشان علم و فضيلت از وجودم جاري است و مرغان تيز پرواز به بلندي فكر و انديشه‌ام نخواهند رسيد. من رداي خلافت را افكندم و دامن از آن برگرفتم. در حالي كه در اين انديشه بودم كه آيا با دست تنها و تهي برخيزم، يا بر اين فضاي خفقان آور و ظلم افزا صبر پيشه كنم؟ فضايي كه پيران در آن فرسوده و كودكان پير مي‌شوند و مؤمن تا روزي كه به ملاقات پروردگارش نائل شود، رنج مي‌كشد.

ديدم صبر و شكيبايي به عقل و خرد نزديكتر است؛ لذا در حالي كه گويي خار در چشم و استخوان در گلو داشتم شكيبايي ورزيدم و با چشم خود مي‌ديدم كه ميراثم را به غارت مي‌برند، تا آن كه اولي (ابوبكر) به راه خود رفت (مرد) و پس از خودش خلافت را به عمر سپرد.

سپس اميرالمؤمنين (ع) به سرودة اُعشي متمثل شد و فرمود :

بسا فرق است تا ديروزم امروز

كنون مغموم و دي شادان و پيروز شگفتا!

او كه در حيات خويش قصد داشت بيعتش را فسخ كند تا خلافت به من برسد، پس از مرگش آن را به ديگري سپرد. آنها چه سخت و محكم شتر خلافت را دوشيدند از آن بهره‌ها گرفتند.

باري! آن را به عمر كه فردي خشن، سخت گفتار و پرلغزش بود، سپرد. زمامدار خلافت مانند كسي است كه بر شتري چموش نشسته است. اگر مهارش را محكم بكشد، پرده‌هاي بيني شتر پاره مي‌گردد و اگر رهايش بگذارد، در پرتگاه سقوط مي كند (يعني لازمه زمامداري تعادل و ميانه‌روي است).

به خدا سوگند، (در خلافت عمر) مردم دچار رنج و ناراحتي و بي‌ثباتي بودند و گله‌مند. بر طول اين مدت و سختي اين محنت، صبوري نمودم تا او (عمر) نيز به راه خويش رفت (مرد).

او خلافت را در گروهي به شورا نهاد و به خيال خود مرا هم از آنان محسوب كرد.

پناه بر خدا، از اين شورا، كي غبار ترديد بر من نشست؟ كه حال با نخستين آنها همراهم سازند تا به حدي كه به مانند اينان برابر گردم؟! اما باز كوتاه آمدم وقتي كه مرا كوچك شمردند و در آن شورا حضور يافتم، يكي از آنها به خاطر كينه‌اي كه داشت از رأي دادن به من روي تافت[2] و ديگري به داماد خود روي آورد[3] و ديگران هم به جهاتي كه گفتنش لازم نيست[4] به خلافت من رأي ندادند.

تا اين كه سومين اينها (عثمان) به خلافت رسيد، هم او كه چون شتري پرخوار و شكم برآمده، پيوسته ميان مطبخ و مستراحش حيران بود. خويشان پدريش با او همراه شدند و بيت المال را چون شتري گرسنه كه حريصانه گياهان بهاري را مي‌بلعد، بلعيدند تا بالاخره آنچه را رشته بودند پنبه شد.

رفتار و كردار عثمان، وي را تباه ساخت و ثروت اندوزي و شكم بارگي او منجر به هلاكش شد.

آنچه مرا به پذيرش خلافت واداشت اين بود كه مردم چون يال كفتاران ]مثل در عرب حاكي از كثرت[ پيرامون مرا گرفتند و از هر سو بر من هجوم آوردند، چندان كه چيزي نمانده بود حسن و حسين را زير پا بگذارند. رداي من از هر دو طرف پاره شد. آري، اين گونه خلافت را در دست گرفتم، گروهي پيمان خود را شكستند[5] و جمعي از اطاعتم بيرون رفتند[6] و برخي ديگر از فرمان حق سرپيچيدند.[7] گويا نشنيدند كه الله مي‌فرمايد :

“ تلك الدارُ الآخرةُ نَجْعَلُها لِلّذين لايُريدوُنَ عُلُوّاً في الأرضِ و لا فَساداً، و العاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ.”

(آن سراي آخرت را براي كساني قرار مي‌دهيم كه در زمين خواستار برتري و فساد نيستند، فرجام ]خوش[ از آنِ پرهيزگاران است.)

آري، به خدا آن را شنيدند و از حفظ داشتند. اما دنيا خود را در چشمان اينها بياراست و زرق و برق آن ديدگانشان را خيره كرد.

سوگند به آن كه دانه را شكافت و جان را پديد آورد، اگر نبود حضور حاضران كه بر هر كه قصد ياري دين دارد حجت را تمام مي‌كند و اگر نبود پيماني كه خداوند از عالمان گرفته تا در برابر شكم بارگي و هوسراني ستمگران و گرسنگي ستمديدگان سكوت نكنند، مهار شتر خلافت را رها مي‌كردم و آغاز آنرا، پايانش مي ساختم (آن را آغاز نمي‌كردم) آن گاه مي‌ديديد كه اين دنياي شما نزد من از آب بيني بزغاله‌اي پست‌تر است.
مي‌گويند وقتي امام به اينجا رسيد، مردي عراقي برخاست و نامه‌اي را به امام (ع) داد. امام بدان مي‌نگريست و پس از آن از خواندنش فارغ شد، ابن عباس به او گفت : يا اميرالمؤمنين، چه خوب بود كه به سخنانتان ادامه مي داديد. امام (ع) فرمودند : هرگز! ابن عباس، اين شعله‌اي از آتش دلم بود كه زبانه كشيد و آن گاه فرونشست.”



[1] - نقل از “دفاع از حقانيت شيعه”

[2] - منظور سعدبن ابي وقاص است.

[3] - منظور عبدالرحمن بن عوف است كه شوهر خواهر عثمان بود.

[4] - يعني طلحه و زبير كه رذيلانه جنگ جمل را بر ضد امام برپا داشتند.

[5] - ناكثين

[6] - مارقين (خوارج): به رهبري حرقوص بن زبير كه به ذوالثديه مشهور بود و جنگ نهروان را پديد آورد-م.

[7] - قاسطين: معاويه و يارانش كه جنگ صفين را پديد آورند-م.


منبع : کتاب نور هدايت ( امامت و سنت )
http://noorhedayat.faithweb.com/sukut.html




76   نام و نام خانوادگي:  اكبري     -   تاريخ:   25 دي 88
سلام لمن اتبع الهدي اي برادران شيعه مگر شما قران وعقل نداريد كه چنين مزخرفات مضحك را قبول ميكنيد اين همه ظلم وستم ابوبكر وعمر نسبت به فاطمه ع وعلي ع را نامبردي باز هم علي با همين ظالمين بيعت ميكند وپشت سر انها نماز ميخواند وبزرگترين مشاور انها مي شود عقل چنين چيزي را قبول ميکند سوال ميکند چرا پيامبر از سميه مادر عمار دفاع نکرد اگر اسلام در ان زمان قدرت ميداشت رسوالله ومسلمين کجا مجبور ميشدند تمام اموال وداراي خود را رها کنند وبه مدينه هجرت کنند سوال مضحک ديگرش اين بودکه وقتي ياران رسول الله بر زن عثمان حمله کردند چرا عثمان از همسرش دفاع نکرد دفاع چيه عثمان که خونش را داد اگر ميتونست از خودش دفاع ميکردتا که ان گروه گمراه او را شهيد نکنند ان گمراهان را ياران رسول الله خواندي ياران رسول الله برزنان هم حمله ميکنند اي برادران شيعه شما از دوچيز بايد يکي را انتخاب يا دروغهاي اينها را يا قران کريم کلام خداوند را ببينيد خداوند درباره همين کساني که اخوندهاي شما انان را ظالم وکافر مرتد ميدانند چه فرموده است از دهها ايه که خداوند در شان وفضيلت انها بيان فرموده من فقط چندي از انها را در اينجا ذکر مي نمايم اميدوارم که کلام خداوند را بر کلام هر کسي ديگر ترجيح دهيد وبا خداي خود طرف نباشيد والسابقون الاولون من المهاجرين والانصاروالذين اتبعوهم باحسان رضي الله عنهم ورضوا عنه واعدلهم جنات تجري من تحتهاالانهار خالدين فيها ابدا ذلک الفوزالعظيم .(پيشگامان نخستين مهاجرين وانصار وکساني که به نيکي روش انان را در پيش گرفتند و راه ايشان را بخوبي پيمودند (ومي پيمايند)خداوند از انان خشنود است وايشان هم از خدا خشنودند وخداوند براي انها بهشت را اماده ساخته است که در زير درختان وکاخهاي ان رود خانه ها جاريست وجاودانه در انجا مي مانند اين است پيروزي و رستگاري بزرگ (سوره توبه ايه 100) محمد رسول الله والذين معه اشداء علي الكفار ورحماءبينهم تراهم ركعاسجديبتغون فضلامن الله ورضوانا سيماهم في وجوههم من اثر السجود ذلك مثلهم في التوراة ومثلهم في الانجيل كزرع اخرج شطاه فازره فستغلظ فاستوي علي سوقه يعجب الزراع ليغيظ بهم الكفار وعدالله الذين امنوا وعملو الصالحات منهم مغفرة واجرا عظيما (محمى فرستاده خداست وكسانيكه با اوهستند دربرابر كافران تند وسرسخت ونسبت به يكديگرمهربان ودلسوزند وايشان را در حال رکوع وسجود ميبيني انان همواره فضل خداي را ميجويند ورضاي او را ميطلبند نشانه ايشان براثر سجده بر پيشانيهاي ايشان نمايان است که همانند کشتزاري هستند که جوانه هاي خود را بيرون زده وانها را نيرو داده وسخت نموده وبرساقه هاي خويش راست ايستاده باشد بگونه اي که برزگران را به شگفت مي اورد تا کافران را به سبب ان خشمگين کند خداوند به کساني از ايشان (کافران) که ايمان بياورند وکارهاي شايستهبکنند امرزش وپاداش بزرگي را وعده مي دهد ) سوره فتح ايه 29 الذين امنوا وهاجروا وجاهدوا في سبيل الله باموالهم وانفسهم اعظم درجة عندالله واولئك هم الفائزون . يبشرهم ربهم برحمة منه ورضوان وجنات اهم فيها نعيم مقيم . خالدين فيهاابدا ان الله عنده اجرعظيم . (کسانيکه ايمان اوردند ودر راه خدا با جان ومال خود جهاد نموده اند داراي منزلت والاتر وبزرگتري در پيشگاه خدايند وانان رستگاران وبه مقصود رسندگان(سعادتمندان دنيا واخرت) مي باشند .پروردگارشان انان رابه رحمت خود و خشنودي وبهشتي مژده مي دهد كه دران نعمتهاي جاودانه دارند همواره در بهشت ماند گار مي مانند بيگمان درپيشگاه خدا پاداش بزرگي موجود است )سوره توبه ايه20تا22 سبحان الله چه عبارات عجيبي پروردگار در شان صحابه ومهاجرين وانصار به کار برده است که براستي ذهن ادمي وقلم از توصيف ان عاجز مي ماند برادران شيعه کساني را که خداوند متعال اين چنين توصيف کند ايا امکان دارند که چنين ظلم وستم کنند ايا امان دارند که کافر مرتد شوند يا منافق باشند مگر خداوند عالم الغيب نيست حال اينده انها را ندانسته است نعوذ بالله علم خداوند را زير سوال ميبريد کساني که با صحابه دشمني ميکنند با خدا طرف هستند زيرا خداوند براي هميشه خوشنودي ورضايت خود را از انها اعلان نموده وانها را وعده جنت داده اسنت
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- آيا اين موافق عقل است كه شخصي ، ديگري را «دروغگو ، بدكار ، حيله گر و خيانتكار» بداند و بعد پشت سر او (بي دليل) نماز بخواند ؟ در صحيح مسلم آمده است كه اميرمومنان ، چنين صفاتي را براي خليفه اول و دوم قائل بود ! حال وقتي پشت سر آنان نماز خوانده است (كه البته طبق روايات شيعه به صورت فرادا و در ظاهر جماعت) قطعا علتي داشته است ؛ و هم شيعه و هم سني بايد به دنبال اين دليل باشد !
2- در مورد مشورت‌هاي خلفا با اميرمومنان نيز در آدرس ذيل پاسخ داده شده است :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=3591
3- فرموده‌ايد «سوال ميکند چرا پيامبر از سميه مادر عمار دفاع نکرد اگر اسلام در ان زمان قدرت ميداشت رسوالله ومسلمين کجا مجبور ميشدند تمام اموال وداراي خود را رها کنند وبه مدينه هجرت کنند»!
سخن شما صحيح است ! اگر اميرمومنان نيرو داشت ، كجا مي‌گذاشت كه خلافت او گرفته شود ، فدك غصب شود ، و به همسرش اهانت شود ! در واقع اين سخنان ، پاسخ به كساني است كه مي‌گويند «شجاعت فردي علي ، مانع جسارت به همسر او مي‌شود»!
4- فرموده‌ايد «سوال مضحک ديگرش اين بودکه وقتي ياران رسول الله بر زن عثمان حمله کردند چرا عثمان از همسرش دفاع نکرد دفاع چيه عثمان که خونش را داد اگر ميتونست از خودش دفاع ميکردتا که ان گروه گمراه او را شهيد نکنند»!
در روايات اهل سنت آمده است كه عثمان ، نه دست به شمشير برد ، نه به عصا ، و حتي يك جمله هم از همسرش دفاع نكرد ! آيا او نمي‌توانست يك جمله در دفاع از همسرش بگويد ؟!
5- به آيه «والسابقون» استدلال كرده‌ايد كه در آدرس ذيل ، نظر اهل سنت درمورد آن و استدلال انها و نيز رد استدلالشان آمده است :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?frame=1&bank=maghalat&id=121
6- به آيه «محمد رسول الله» استدلال كرده‌ايد كه در ادرس ذيل ، به تفاسير اهل سنت در مورد اين آيه ، روش استدلال و نيز نقد آن پرداخته‌ايم :
7- به آيه «الذين امنوا وهاجروا وجاهدوا في سبيل الله باموالهم وانفسهم اعظم درجة عندالله واولئك هم الفائزون . يبشرهم ربهم برحمة منه ورضوان وجنات اهم فيها نعيم مقيم . خالدين فيهاابدا ان الله عنده اجرعظيم»
استدلال كرده‌ايد كه خاص به مومنين مجاهد و هجرت كرده است ! اما طبق روايات اهل سنت ، خلفاي شما مجاهد نبودند ، بلكه از جهاد فرار مي‌كردند ، همچنين به نظر اميرمومنان ، مومن نيز نبوده‌اند !
 8- شما گمان كرده‌ايد كه ما همه صحابه را ناپاك مي‌دانيم ! بهتر است در مورد نظر شيعه راجع به صحابه به آدرس ذيل مراجعه كنيد :
http://www.valiasr-aj.com/lib/layn/layn1.htm#_Toc243910511
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
77   نام و نام خانوادگي:  عماد العزيز     -   تاريخ:   12 بهمن 88
با سلام ‘ لطف كرده ديگر از اين چرنديات به خورد مردم ندهيد ‘ نه علي امام بود و نه امامتي وجود دارد و من خود مسلمان و يك شيعه زاده هستم و با تحقيقات خود متوجه شدم كه همه اين مسائل دكان شيعه است.
78   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   12 بهمن 88
جناب عماد العزيز
چرا شما از تحريف قرآن لذت مي‌بريد؟
براي مثال چرا شما اين آيه را از قرآن حذف مي‌کنيد؟
«و إذ ابتلي إبراهيم ربه بكلمات فأتمهن قال إني جاعلك للناس إمامًا قال و من ذريتي قال لا ينال عهدي الظالمين»

از خدا بترسيد و دست از تحريف قرآن برداريد.

يا علي
79   نام و نام خانوادگي:  ابو مسلم     -   تاريخ:   13 بهمن 88
جا الحق. وزهق الباطل. ان الباطل کان زهوقا......... سلام عليکم . آقاي عماد العزيز : ‘ لطف كرده ديگر از اين چرنديات به خورد مردم ندهيد . اولا نه ابوبکر و عمر و عثمان خليفه الله بودند و نه خلافتي وجود دارد. شما خودت يک گمراه و يک (دومي) لعنت الله زاده و از نسل او هستي !!. و با اراجيف و کذب و جهالت خود که همه ي اين مسائل اهل بدعت دکان اهل بدعت است.!!!!!!!!!!!! الله هدايتت کنه. والسلام عليکم و رحمت الله و برکاته.
80   نام و نام خانوادگي:  مالک اشتر     -   تاريخ:   13 بهمن 88
---------------------------((بسم الله الضار))

اي دشمنان مولانا . و مقتدانا. اسد الله الغالب. که در وصفش . لافتا الا علي لا سيف الا ذوالفقار........

بدانيد ما زنده ايم و از نسل ميثم و بولولو ييم. و همينطور نسهاي بعديمان دست از تبري بر نميدارند.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

اين است جان کلام تمااااااااااااام شيعيان واقعي و محبان واقعي ائمه (عليهم السلام جميعا) در سراسر جهان و افتخارمان در دوجهان فقط و فقط همين است چنين مولايي داريم :

چه علي که خالق. شده ميزبانش.

چه علي که کعبه شده زادگاهش.

همه مست فيضش.

همه عبد کويش.

همه مات قدرش.

همه مات جاهش.

همگان گدايش.

همگان فدايش.

همگان رعيت .

همگان سپاهش.

همه دوستدارش. همه بي قرارش.

همه جانسارش. همه خاکسارش.

به حرم طلوعش. به جهان فروغش.

به ملک عنايت. به بشر نگاهش.

قدمش به کعبه. حرمش به گردون.

کرمش به عالم. نعمش به آدم.

به خداي منان.!!!!!!! به تمام قرآن.!!!!!!!!!!!

به جلال احمد. به مقام حيدر.

به کمال زهرا. به وقار زيتب.

به شبير و شبر.به بهشت و کوثر.

به قتال حمزه.!!!!! به نبرد مالک!!!!!!!!

به صفاي سلمان. . به خلوص بوذر.

به حقيقت دين. به تمام ايمان. به حبيب و ميثم.

که چي؟!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟ :

که علي است مولا. !!!!!!!!!!!!!!!!!!

که علي است سرور !!!!!!!!!!!!!!!!!

که علي است هادي !!!!!!!!!!!!!!!!

که علي است رهبر !!!!!!!!!!!!!!!!!

که علي است ظاهر !!!!!!!!!!!!!!!!

که علي است باطن !!!!!!!!!!!!!!!!

که علي است عالم. !!!!!!!!!!!!!!!!

چرا؟؟؟؟؟!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چه خوش است و عمري. شب و روز و دائم. !!!!!!!!!!

ز علي بگويم. ز علي بخوانم.

به علي ببالم. به علي بنازم.

ز علي بخواهم . زعلي ستانم.

که علي ست عشقم.!!!!!!!!!! که عليست عمرم!!!!!!!!!!!!

که عليست قلبم!!!!!!!!!!!!!!!! که عليست جانم!!!!!!!!!!!!!!

گر از او نگويم. گر از او نخوانم(معاذ الله)( نستجير و بالله)(خدا آن روز را نياورد)

به چه کار و آيد ؟ سخن و زبانم؟!!!!!!؟؟!!!

به فداي حيدر..... به فداي حيدر......... به فداي حيدر........... به فداي حيدر.................!!!!!!!!!!!!!!!

(من و دوستان)......( من و دودمانم)........... (من و خاندانم)............!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

که علي است مظهر.......... که علي است مذهب.

به خداي کعبه................ که علي است ياور.

دل اگر که خواهي.......... نگري خدارا....... به خدا علي بين..... به خدا علي را.

چو حرم دلت را . حرم علي کن.!!!!!!!!!!

چو نبي دو ديده......... بگشا علي بين.

همه يا علي گو......... همه با علي رو....... همه دم علي جو....... همه جا علي بين.

به جهان علي بين............ به جنان علي بين........ به زمين علي بين.......... به سما علي بين.

چه شوند و خصمي........... چه شوند و يارم........ چه برند و هستم..... چه دهند و کامم.........؟؟؟!!!!!!!!

به علي مطيعم.............. به علي مريدم.............. به علي محبم............ به علي غلامم.

به علي حياتم .............. به علي مماتم.............. که علي اميرم. ............. بود او امامم.!!!!!!!!!!!!!!

بود او قيامم.

يک کلام . ختم کلام به تمام کساني که در گمراهي به سر ميبرند: تا شيعيان غيرتي و متعصب به ساحت مقدس اهل بيت هستند و خواهند بود. نميگذاريم کوچکترين توهيني به ساحت مقدس اهل بيت (عليهم اسلام جميعا) شود .......... وبدانيد و آگاه باشيد و به همگان بگوييد :

........................(( ما هستيم ))..............................



فقط حيدر امير المومنين است.. ولا غير.!!!!!!!!!!!!!






81   نام و نام خانوادگي:  طالب حق     -   تاريخ:   14 بهمن 88
پيامبر صلي الله عليه واله وسلم به علي ع فرمود اي علي دو گروه بخاطر تو هلاک ميشوند يک گروه بخاطر افراط وغلو درشان ومنزلت تو وگروه ديگر بخاطر بغض و عداوت شديد نسبت به تو هلاک خواهند شد
82   نام و نام خانوادگي:  مالک اشتر     -   تاريخ:   15 بهمن 88
سلام عليکم جميعا.

جناب طالب حق ( طالب باطل).
اگر منظورتان با من و امثال من است بايد به سمع و نظرتان برسانم که آقاي محترم. اگه گفتن اين القاب مولا الموحدين و امام الدين و اينکه فقط ايشان امير المومنين هستند ولا غير غلو است.

بهتر است بداني نعوذ باالله حضرت رسول الله اولين غلو کننده در وصف امير المومنين بوده است.


پيامبر(ص) اين جملات را فرمودند :

ذکــرعلـي عبــــــاده

علـي وشيـعه هم الفائزون

لايبغضک يا علـي إلا منافق

حب علــي ايمـان وبغضـه کفـــر

انا مديـــنه العــــلم وعلــــي بابــها

ياعلـــي انت صـــــــــراط المســــــــتقيم

علـــــي مع الحــــــق والحـــــق مع العلــــي

لافتــــــــــي الاعلـــي لاســــيف الاذوالفــــقـــــار

زينتـــوامجالســـكم بذكرعلــــي ابن ابي الطــــــــــالب.

فانت ياعلــي اميـر من في الارض واميـرمـن في الــــــسماء.

ولايت علي بن ابي الطالب حصني فمن دخل حصني امن من عذابي.

حالا شما بگو من غلو ميکنم و اهل آتشم.

غلو کننده کساني اند که ميکويند معاذ الله : علي (ع) خداست.

نه. علي(ع) خدا نيست. ولي از خدا جدا نيست.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

علي (ع) ولي الله است.

علي (ع) حجه الله است.

اما چشم تنگ هايي مانند تو و دوستانت که چشم ديدن حتي اوصافي را که پيامبر فرموده را از زبان من نداريد همين است که ميبينيد.

اما خودتان براي ابوبکر و عمر القاب فاروق و صديق دست و پا ميکنيد و اين القاب امير المومنين را به آن دو ..... ميبنديد.!!!!!

يا الله تبارک و تعالي.
83   نام و نام خانوادگي:  عليرضا     -   تاريخ:   26 بهمن 88
غروب شمسه عصمت دل جهان را سوخت شکوه صبر علي را طناب مي داند

الهم عجل لوليک الفرج

يا اميرالمومنين يا علي بن ابيطالب
84   نام و نام خانوادگي:  خاک پاي حيدر کرار     -   تاريخ:   27 بهمن 88
قربونه آقام علي برم که اراذل و اوباشه اون موقع حقش رو گرفتن الانم تخم و ترکه ي همونا بغضشو تو سينه دارن.عيب نداره.اينجاست که مي فرماد:
((و مهل الکافرين امهلهم رويدا)) حتي يخرج المهدي ارواحنا و اجسامنا به مقدم ترابه الفدا



خدا به شما هر جا که هستيد جزاي خير بده که دارين خدمت ارباب ميکنين.
85   نام و نام خانوادگي:  مالک اشتر     -   تاريخ:   02 اسفند 88
السلام عليک يا صاحب الزمان. آقا جان پيشا پيش شهادت بي بي زهرا (سلام الله عليها) و شهادت حضرت محسن (ع) را به شما تسليت ميگويم. ايام ايام محسنيه است. دل آقامون خونه. خدا لعنت کنه قاتل حضرت محسن (ع) رو . خدا آن ملعون رو لعنت کنه و عذابش رو 10000000000000000000000000000 برابر کنه. ان شا الله در رجعت خودم يه احوالپرسي گرم با ايشان دارم. يا صاحب الزمان پس کي ميآيي تا ما را با اين قاتلان روبرو کني تا عقده ي 1000 ساله را باز کنيم و دوباره روزي 1000000 بار به درک واصلشان کنيم. کي ميشود آن روز که شيعيان متعصب به ستحت مقدس اهل بيت(سلام الهه عليهم اجمعين) عقده ي دل باز کنند و با آن حراميان رو در رو شوند و خود انتقام بي بيه دو عالم را بگيرند. انتقام سيلي را بگيييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييرند.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! انتقام قلاف شمشير بر روي بازو را بگييييييييييييييييييييييرند.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! انتقااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام پهلوي شکسته و در سوخته را بگيرند.!!!!!!!!!!!!!!!!!!! انتقام دستان بسته را بگيرند.!!!!!!!!!!!!!!!!! انتقام 25 سال خانه نشيني را بگيرند.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! يا الله . عجل ظهورک. يا الله عجل ظهورک. يا جبار عجل ظهورک. يا مقيت عجل ظهورک.
86   نام و نام خانوادگي:  المتبرءمن اعداءالله     -   تاريخ:   06 اسفند 88
دلم از عشق حيدر مست باشد نديدم فوق دستش دست باشد
87   نام و نام خانوادگي:  محب اهل بيت     -   تاريخ:   10 اسفند 88
سايه پيغمبر ندارد هيچ ميداني چرا ؟
آفتابي چون علي در سايه پيغمبر است
88   نام و نام خانوادگي:  المتبرءمن اعداءالله     -   تاريخ:   12 اسفند 88
حيف که بيت بعدي شعر من بعد ازدومرتبه ارسال براي خوانندگان گذاشته نشدکه شاه بيتش همونه والله
89   نام و نام خانوادگي:  المتبرءمن اعداءالله     -   تاريخ:   12 اسفند 88
من عليم كه خدا قبله نما ساخت مرا
جز خدا و نبي و فاطمه نشناخت مرا
من كه يكباره در از قلعه خيبر كندم
به خدا داغ زهرا از نفس انداخت مرا
90   نام و نام خانوادگي:  (((ا)))     -   تاريخ:   13 فروردين 89
جناب مالك شتر وقتي در قران كريم كم مي اوري و دليل منطق نداري طبيعي است كه متوسل به سب و لعن وطعن و افترا وبهتان باشي سب ولعن وطعن و افترا و بهتان تنها سلاح تو وامثالت هستند كه با انها مي خواهيد بر ديگران غلبه كنيد خود قضاوت كن ايا كسي كه يك ذره شعور و وجدان داشته باشد ميتواند بر معتقدات بيش از يك مليارد وسيصد مليون انسان اهانت كند جناب لعان وطعان مگر نائب خدا بر روي زمين شما هستيد که قضاوت کنيد که اهلبيت معصوم هستند واصحاب منافق. لاتثبت الدعاوي بالاقوال فقط بخدا ما خاک پاي اصحاب را به تو وتمام اجدادت برابر نمي کنيم من هم مي تونم صدها مليارد لعنت به تو واجدادت بفرستم ولي اين کار دور از ادب و اخلاق انسانهاي با شخصيت است بخدا اگر تو سني بودي مايه خجالت ما ميشدي که چهره پاک اهلسنت را خدشه دار ميکردي ايا اهلبيت سلام الله عليهم هم لعان وطعان بوده اند ايا مگر رسول الله نگفته براي مومن زيبنده نيست لعان وطعان باشد ما در هر کتب اهلسنت ميبينيم که اهلبيت اسوه ادب واخلاق بوده اند تبري انست که حضرت ابراهيم از پدرش کرد يعني از او اظهار بيزاري کرد و از او کنار شدولي کجا خوانديد که حضرت ابراهيم عليه السلام پدرش را هميشه لعنت ميکرد اصحاب وازواج مطهرات تا اخرين لحظه در کنار رسول اکرم بودند اگر اصحاب منافق بودند رسول الله هم از انها تبري ميکرد وهرگز تا اخرين لحظه عمرش در کنار انها و با انها هم نشين نمي شد دوستي و دشمني اري از اسلام است وان به قلب صورت ميگيرد دشمني با ان دسته از کفار ومشرکين که با مسلمين در جنگ وستيز بودند حتي از ان دسته کفار ومشرکين که با اسلام نجنگيده اند خداوند ميگويد با انها با نيکي وعدالت رفتار کنيد لاينهاکم الله عن الذين لم يقاتلوکم في الدين ولم يخرجوکم من ديارکم ان تبروهم وتقسطوا اليهم ان الله يحب المقسطين اگر يک ذره وجدان وشعور ميداشتي کساني را که خداوند اين همه ايات در فضايل انها بين کرده نمي توانستي اهانت کني ولي ايات خداوندي براي تو وامثالت ارزش ندارند و حتي ان روايات از حضرت علي که به نفع شما نيست هم قبول نداريد از کوچکي قلبهايتان را از حسد وبغض وکينه وحقد پر کرده اند و چشم دلتان کور است و نمي تواني حقيقت را بفهمي حاضر نيستي جز انچه برايتان ديکته کرده اند بپذيري بدون از دليل هميشه حق را بجانب خود مي گيري و باقي همه گمراه وکافر ومنافق هستند فقط شماييد مسلمان که يک دليل از قران نداريد واگر هم اياتي را مي اوريد که انها هيچ ربطي به خلافت علي ع ندارند با ادب باش پادشاهي کن ---------- بي ادب باش هرچه خواهي کن بحث با تو اتلاف وقت است نه اوردن ايات و روايات با تو فايده دارد نه دلايل عقل ومنطق با تو فايده اي دارد با تو جز اين ايه چيزي ديگر نمي توان گفت قال تعالي خذالعفو وامربالعرف واعرض عن الجاهلين سلام لمن اتبع الهدي
91   نام و نام خانوادگي:  (((ا)))     -   تاريخ:   13 فروردين 89
ما اصحاب رسول الله را شاگردان مکتب نبوت ميدانيم که رسول الله انهارا يعلمهم الکتاب والحکمة ويزکيهم تعليم داد وناصر ويار وياور رسول اکرم ص بودند هوالذي ايدک بنصره و بالمومنيين ودر تمام سختي ومشکلات و جنگ وغزوات همراه رسول اکرم بودند و او را تنها نگذاشتند والذين امنوا وهاجروا وجاهدوا في سبيل الله والذين اووا ونصروا اولئك هم المومنيين حقا لهم مغفرة ورزق كريم والفت ومحبت همديگر را در قلوبشان نهاد فالف بين قلوبکم فاصبحتم بنعمته اخوانا و انان باکافران سخت بودند ودر ميان خويش مهربان اشداؤ علي الكفار ورحما بينهم و مسلمان هدايت يافته وحقيقي کسي است که بنهج انها عمل کند فان امنوا بمثل ما امنتم فقداهتدوا وانان راخداوند چنان رتبه ومنزلتي داد که رسول خويش را امر ميکند و صل عليهم فان صلاتک سکن لهم و مسلمانان بعد از انها را تعليم مغفرت وامرزش خواستن براي انها را ميدهد والذين جاءوا من بهدهم يقولون ربنا اغفر لنا ولاخواننا اللذين سبقونا بالايمان و از هر گونه بغض وحسد وکينه نسبت به انها نهي مي فرمايد ولا تجعل في قلوبنا غلا للذين امنوا ربنا انك روف رحيم و خداوند وعده خلافت بر روي زمين به انها را داده بود وعدالله الذين امنوا وعملوا الصالحات منکم ليستخلفنهم في الارض وخداوند گواهي ميدهد که وقتي انها قدرت پيدا کنند جز عمل خير چيزي ديگر انجام نمي دهند الذين ان مكناهم في الارض اقاموا الصلاة و اتوا الزكاة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر وخداوند به رسولش امر ميکند که با انها مشوره نمايد و شاور هم في الامر و مي فرمايد و امرهم شوري بينهم و خداوند رضايت خويش را در دنيا واخرت از انها اعلان نمود والسابقون الاولون من المهاجرين والانصار والذين اتبعوهم باحسان رضي الله عنهم و رضوا عنه وبه انها وعده بهشت را داد واعدلهم جنات تجري من تحتهاالانهار خالدين فيها ابداذلك الفوزالعضيم وعلما ميفرمايند بيش از صد ايه در مدح وتجليل صحابه رضوان الله عليهم وجود دارد
اما شما اهل تشيع باوجود اين همه ايات در وصف وفضيلت انها برايمان شان شک داريد وانها را منافق ميدانيد در صورتيکه خداوند پيش از امدن منافقين در مجلس رسول الله او را بصورت وحي خبر ميداده اذاجاءك المنفقون قالوا نشهدانك لرسول الله وامر به جهاد با كفار ومنافقين داده شده بودوجاهدالكفار والمنافقين نه اينكه با انها دوست وهمنشين باشدواغلظ عليهم وحتي بر لحظه اي بر توقف بر قبر انها را اجازه نمي يابد ولاتقم علي قبره ابدا و امر از با حذر شدن ودوري از انها داده ميشود فاحذرهم قاتلهم الله اني يؤفكون وخداوند فرموده که منافقين در همسايگي تو نخواهند شد مگر چند روزي لئن لم ينته المنفقون والذين في قلوبهم مرض والمرجفون في المدينة لنغرينك بهم ثم لا يجاورونك فيها الا قليلا نه اينكه از اول اسلام تا به وفات پيامبر در کنار او باشند وخداوند منافقين را لعنت کرده وگفته اسير ميشوند و کشته ميگردند ملعونين اينما ثقفوا اخذوا وقتلوا تقتيلا
اگر باز هم شما نمي توانيد صحابي را از منافق تشخيص بدهيد اما کسي که منافق ميشود لازم سه چيز را در نظر ميگيرد
1-بخاطر رسيدن به مال وثروت اقلا حاصل کردن يک لقمه چرب
2-بخاطر براي رسيدن به پست و رياست
3- بخاطردر امان ماندن جان ومالش واهلش
در نزد رسول اکرم هيچ مال وثروت و لقمه چرب نبود و در نزد رسول اکرم پست ورياست نبود و اسلام ضعيف بود ودر اين مورد هم کسي از رسول اکرم ص ترس و وحشت نداشت
پس براي چه خاطر ايمان اوردند پس براي چه دين ابا واجداد خود را گذاشتند و دين جديد را قبول کردند که مورد تمسخر واذيت و ازار مردم قرار بگيرند
براي چه خاطر شهر وکاشانه و مال و ثروت و دارايي خود را رها کردند و فرسنگها پياده و يا با سواري معمولي سفر کنند
براي چه خاطر با تعداد کم وسلاح معمولي با دشمنان قوي و تعداد زياد وبا داشتن بهترين اسلخه ان زمان اماده نبرد باشند و در هر جنگ وغزوه شرکت کنند و در هر لحظه اماده بسوي مرگ باشند
ايا هيچ هدفي جز رضامندي خداوند متعال براي انها وجود داشته که ان را در نظر بگيرند
چطور حضرت علي از طرف خداوند به خلافت منصوب ميشود وبعد از شهادت حضرت عثمان رضي الله عنه مردم مي خواهند با او بيعت کنند او نمي پذيرد و ميفرمايد دعوني والتمسوا غيري خطبه 91 نهج البلاغه يعني مرا رها کنيد وبراي اينکار غير از من کسي ديگر را بخواهيد چرا نمي خواهد وظيفه اي را که خداوند و رسولش براي او تعيين نموده اند بر عهده بگيرد ايا رسول الله هم ميتوانست که بگويد براي رسالت خداوند کسي ديگر را انتخاب کن
اگر يک بسکويت را از طفلي بزور بگيريد انقدر داد وفرياد راه مي اندازد که شما مجبور ميشويد او را پس بدهيد يا فرار کنييد پذيرفتني است امير المومنيين شير خدا 25 سال سکوت کند وبا غاصبين بيعت کند و پشت سر انها نماز بخواند ودختر خود را به يکي از غاصبين بدهد و اسماي فرزندان خود را به اسم ان غاصبين و منافقين نام گذاري کند
قوت ايمان اصحاب فداکار و مجاهد رسول الله و مدح وتجليل قران کريم از ايشان با کتمان خلافت و امامت الهي علي عليه السلام توسط انان تنا قص صريح دارد .
موفق باشيد
92   نام و نام خانوادگي:  WaHHabi     -   تاريخ:   14 فروردين 89
بسم الله الباسط. جناب (((0))). شما فرموديد: ما اصحاب رسول الله را شاگردان مکتب نبوت ميدانيم که رسول الله انهارا يعلمهم الکتاب والحکمة ويزکيهم تعليم داد وناصر ويار وياور رسول اکرم ص بودند هوالذي ايدک بنصره و بالمومنيين ودر تمام سختي ومشکلات و جنگ وغزوات همراه رسول اکرم بودند و او را تنها نگذاشتند والذين امنوا وهاجروا وجاهدوا في سبيل الله والذين اووا ونصروا اولئك هم المومنيين حقا لهم مغفرة ورزق كريم . شما به من بگو ببينم. آيا اصحاب رسول اللهي که از آن دم ميزني وقتي که امير المومنين در دامان رسول الله بود کجا بودند؟ در مجالس شراب و بت پرستي. بگو ببينم.! در آن زمان که عمر بن عبدود نعره ميزد و فحاشي ناموسي ميکرد و مبارز ميطلبيد. آن صحابه که از ايشان دم ميزني در کجا پنهان شده بودند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ با تو هستم. بگو ببينم.!!!!! آن اشخاص کيان بودند که در جنگ پا به فرار گذاشتند و رسول الله را تنها گذاشتند و فقط و فقط مولانا و مقتدانا حيدر کرار امير المومنين( صلوات الله و سلامه عليه) بودند که صد ها ضربه ي شمشير را تحمل کردند و دم نزدند و آقا رسول الله( ص) را تنها نگذاشتند. اينها همه در کتب معتبر از جمله صحاح موجود هستند. گفتي که: ومحبت همديگر را در قلوبشان نهاد فالف بين قلوبکم فاصبحتم بنعمته اخوانا و انان باکافران سخت بودند ودر ميان خويش مهربان اشداؤ علي الكفار ورحما بينهم. بگو ببينم. ايناني که از ايشان دم ميزني و ميگويي چنين و چنان بودند و مهربان با دوستان و دشمن با دشمنان بودند همان نبودند که در مجلسي که همه به دور رسول الله(ص) جمع شده بودند و او که تازه وارد آن جمع شده بود . چون جايي را براي نشستن نداشت و ديد تنها غير عرب(عجم) حاضر در مجلس حضرت سلمان( رحمت الله عليه) است . ايشان را با لگد زدند. و خود را جايي داد.؟؟؟؟؟؟؟؟ و در آن هنگام بود که رسول الله بر افروخته و با صورت ترش به آن ظالم فرمودند ما عرب و عجم نداريم. اسلام دين برابريست. گفتي که : وعدالله الذين امنوا وعملوا الصالحات منکم ليستخلفنهم في الارض وخداوند گواهي ميدهد که وقتي انها قدرت پيدا کنند جز عمل خير چيزي ديگر انجام نمي دهند. ببين پسر جان.!!! فقط به يکي از آن اعمال خيري که وقتي به قدرت رسيدند اشاره ميکنم و بس. آن هم از آني که ميگوييد در ميان آن سه تا از همه مهربان تر بوده. ببخشيد نميدانم آن خليفه بقال سر کوچه ي شما بود يا عمه ي تو که حضرت ابوذر غفاري صحابي رسول الله را به ربذه تبعيد کرد و دستور داد تا بر شتر پير و برهنه بنشانندش و با سارباني آزار دهنده و پر فحش و بد اخلاق . که تا رسيدن به مقصدش تمام گوشت ران پاي حضرت ابوذر که در وصفش رسول الله بيانات زيادي دارد ريخت و له شد.؟؟؟؟؟؟!!!!!! از که دم ميزني ملعون.؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ براي چه کساني فضيلت سازي ميکني ملحد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!! کي خداوند وعده ي خلافت به آنها داده بود مکار. اين همه آيات و روايات و سخنان صريح و واضح رسول الله مبني بر خلافت بلا فصل مولانا امير المومنين( صلوات الله و سلامه عليه) را نميبينيد. و نداريد يک حديث معتبر مبني بر خلافت خلفاي غاصبين. بعد ميگويي ............. مگر نبودند در مجلسي که آقا رسول الله طعامي براي قومش آماده ساخت و امير المومنين نوجوان بود و فرمود هر کس به من ايمان بياورد برادر امين و جانشين و خليفه ي من بعد از من است.؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چرا کتمان ميکني؟ چه کسي ايمان آورد جز امير المومنين علي ابن ابي طالب( صلوات الله و سلامه عليه)؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ و فرموديد که: اما شما اهل تشيع باوجود اين همه ايات در وصف وفضيلت انها برايمان شان شک داريد وانها را منافق ميدانيد . جناب سوراخ (((0))) . ( ببخشيد چون اسم ديگه اي به ذهنم براي شکل اين نمات نرسيد) ما شيعيان برايمان ايشان شک که نداريم هيچ. بلکه اينان را کافر . مشرک. بدعت گذار در دين. غاصب. و قاتل هم ميدانيم. بگذار آب پاکي را به دستت بريزم. عقيده ي شيعه اين است نه آنکه تو ميگويي. خونم بخ جوش آمد . وقتي ديدم انقدر فضيلت تراشي ميکني. انقدر در منجلاب پهن دست و پا نزن. !!!!!!!!!!!! از قديم گفتند که هر چقدر که بيشتر هم بزني بويش بيشتر در هوا پخش ميشود. بس است يا بيش از اين ماهيتت را بر ملا کنم.؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ يا الله سبحانه و تعالي.
93   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:   14 فروردين 89
سلام

جناب (((ا)))

جالب است که شما هل سنت خود را شاگردان مکتب نبوت ميدانيد ولي در عمل تمام فرزندان روسل خدا ص (اهل بيت ع) را يکي پس از ديگري به شهادت رسانديد!!!!!!!!!!!!!!!
عجب شاگرداني!!!
ماشاءالله به شما شاگردان مکتب نبوت!

جناب (((ا)))
که از گفتن نام خود هم عاجريد

يکي از دلايل رسالت حضرت رسول اکرم ص ابلاغ شهادت فرزندانش به دست بعضي از امتش بود که تاريخ گواه آن است
بنابراين لطف کنيد عقيده ي خود را به دين اسلام و پيامبر ص نچسبانيد که موفق نخواهيد شد
بيخود تلاش نکنيد که چيزي عوض نميشود و نتيجه اي برايتان در بر نخواهد داشت
يا علي
94   نام و نام خانوادگي:  (((ا)))     -   تاريخ:   14 فروردين 89
با سلام
قال تعالي واذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما
جناب wahhabi
بايد ايات قراني براي شما از دروغهاي تاريخ بيشتر ارزش ميداشتند زيرا که خداوند مي فرمايد وانه لكتاب عزيز لاياءتيه الباطل من بين يديه ولا من خلفه تنزيل من حكيم حميد
قران مي گويد محمد رسول الله والذين معه اشداءعلي الكفار رحماء بينهم ومي فرمايد فالف بين قلوبكم فاصبحتم بنعمته اخوانا بيسوادترين انسان هم ميداند که مخاطب خداونداصحاب رسول الله هستند ايا براي تو شايسته است که براي جواب دادن به قران کريم از دروغهاي تاريخ دليل بياوري وبگويي ايناني که از ايشان دم ميزني و ميگويي چنين و چنان بودند ومهربان با دوستان و دشمن با دشمنان بودند وبعد يکي از دروغهاي تاريخ را ياد کني دوست عزيز من که نگفتم خداوند گفته مگر اين من گفتم که محمد ص وانهايي که با او هستند .... يا خدا گفته چه جور جرات کردي به خداوند جواب گفتي اگر واقعا حضرت سلمان پيش خلفا ارزش نداشت چطور سهم او را از مال غنيمت مساوي با سهم اهلبيت رسول الله ميدادند وبه اين حديث استناد کردند که پيامبر گفته سلمان منا اهل البيت هرچه در تاريخ نوشته نپذير که گمراه ميشوي انچه قران به تو ميگويد به جان دل ان را قبول کند تا هدايت ياب باشي تمام روايات وتمام احاديث شيعه وسني امکان ندارد که حقيقت باشند روايات واحاديث را با قران مطابقت کن اگر مطابق قران کريم بودند بدان که انها از رسول الله واهلبيت هستند واگر خلاف قران بودند انها را قبول نکن که بهتاني بر رسول الله واهلبيت هستند
اين چه برخوردي است که از خود نشان دادي که ادم را ملعون وملحد ومکار وسوراخ بخواني مگر خداوند نفرموده ادع الي سبيل ربک بالحکمة والموعظة الحسنة اين حكمت و موعظه حسنه شماست اين جادلهم بالتي هي احسن تان است چرا ميخواهي در ميان شيعه وسني اختلاف ايجاد کني وبزرگان و پيشوايان انها را سب ولعن ميکنيد مگر امام خميني رح نگفته شيعه وسني با هم برادرند وانهايي که در ميان شيعه و سني اختلاف مي اندازند نه شيعه هستند ونه سني دين ما دين ادب و دين اخلاق است ما بايد با ادب واخلاق خودمان مردم را مجذوب خود کنيم نه اينکه انها را از خود متنفر کنيم با سب ولعن گفتن هر سني وشيعه بايد يک چهره شايسته از خود نشان دهد و احترام مقابل را حفظ کند نوشته هايي جناب مالک اشتر را بخوان در شماره 85 که چه تهديد به اهلسنت ميکند والله ما از يهود هم چنيين تهديد نشده ايم مگر در کشورهايي که شيعه در اقليت هستند غير از کشورهاي جنگ زده هيچ بحث شيعه وسني نيست شيعه ها در ازادي کامل با برادران سني خويش زندگي ميکنند بلکه از سني ها هم ثروتمندترند .
کجايند ابوبکر وعمر و عثمان رضوان الله عليهم که عزلشان کنيم کجاست حضرت علي عليه السلام که بر مسند خلافتش بنشانيم تلک امة قد خلت لها ماكسبت ولكم ما كسبتم و لاتسالون عماكانوا يعملون .
اصحاب بد بودند يا خوب به سزاي اعمال خود رسيده اند واز گناهي که انها اگر مرتکب شده اند من وشما سوال گرفته نميشويم
اين نقشه يهود ونصاري است که ميخواهند بين ما وشما اختلاف بياندازند وما وشما را به دشمني يکديگر مشغول کنند وانها به راحتي وارامش بشينند ونقشه نابودي ما را بکشند
سلام لمن اتبع الهدي
موفق باشيد
95   نام و نام خانوادگي:  ×!,.؟:"     -   تاريخ:   15 فروردين 89
تا وقتي ((())) و ديگر سني ها ثقلين رو از هم جدا کرده و قرآن رو تفسير به راي کنند به نتيجه نخواهند رسيد.معلومه که سنيها ميگن منظور از فلان آيه صحابست و ... !!
96   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   15 فروردين 89
جناب ابوبکر عمري ((((!))))
دقيقا همانند همين دو کامنت شما در اين صفحه موجود است:
http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=8435
و بنده و استاد بنده آقاي مجيد علي همچنان منتظر پاسخ شما هستيم.

فقط طبق رويه‌ هميشگي ات بار ديگر به سرور اولياء حضرت اميرالمومنين علي(عليه السلام) توهين کردي و گفتي:
«کجاست حضرت علي عليه السلام که بر مسند خلافتش بنشانيم»!!!!
تو ايشان را بر مسند خلافت بنشاني؟؟؟؟ تويي که سواد روخواني قرآن هم نداري؟؟؟
بعد از اينهمه سال هنوز نفهميده اي که مساله مساله حکومت چند روزه دنيوي نيست؟
گرچه جهالت و بي‌سوادي ات از قرآن را در آن صفحه رسوا شده است ولي آيا اين همه آيات خداوند را که بر انتخاب صحيح «ولي» تاکيد و از انتخاب غلط ولي انذار مي‌دهند را نديده‌اي؟؟؟؟
**** ولايت را خدا است و بس **********
«...ما لكم من دون الله من ولي و لا نصير»
«و الله أعلم بأَعداءكم و كفي بالله ولِيا و كفي بالله نصيرا»
«...و لا يجد له من دون الله ولِيا و لا نصيرا»
**** زنهار که جز ولايت خدا ولايت ديگري اختيار نکنيد ***********
«يا أيها الذين امنوا لا تتخذوا الكافرين أولياء من دون المؤمنين أَتريدون أَن تجعلوا لله عليكم سلطانا مبينا»
«ودوا لو تكفرون كما كفروا فتكونون سواء فلا تتخذوا منهم أولياء...»
«من يتخذ الشيطان وليا من دون الله فقد خسر خسرانا مبينا»
«... و الذين كفروا أَولياؤهم الطاغوت...»
و دهها آيه ديگر.
*******************************
آري! شيعيان دنيا و آخرت خود را به پوچي نمي‌گيرند و مراقب هستند که در «ولايت» چه کسي هستند و از چه کسي «تبعيت» مي‌کنند.
چرا که آنان باور دارند که:
«و من أحسن دينا ممن أسلم وجهه لله و هو محسن و اتبع ملة إبراهيم حنيفا ...»
و مانند کساني نيستند که از «اکثريت» تبعيت کنند:
«و إن تطع أكثر من في الأرض يضلوك عن سبيلِ الله إن يتبعون إلا الظن و إن هم إلا يخرصون»

آيا «ملة ابراهيم» «قد خلت» شده است؟

يا علي
97   نام و نام خانوادگي:  جواد     -   تاريخ:   20 فروردين 89
سلام .بحث شبهات شيعه وسني كم بحثي نيست.ميخام بگم تواين زمونه كه بيش از پيش به وحدت نيازداريم سخنان اقا فراموش نشه. يه سوال برام پيش اومده واون اينكه چرا مناظره هاي شيعه وسني تو تلويزيون پخش نميشه. البته طوري كه كاملا بي طرفانه باشه و مردم خودشون قضاوت كنن
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

در صورتي كه اين مناظرات در تلوزيون رسمي پخش شود ،‌حتي در صورت پيروزي شيعه فايده‌اي نخواهد داشت ، زيرا اهل سنت ادعا مي‌كنند كه محل مناظره بي‌طرف نبود !

لذا بهترين راه آن است كه هر كدام از دو طرف ، در يك شبكه ماهواره‌اي نظرات خود را بگويند ، تا مردم هر دو را با هم قياس كنند !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

98   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:   20 فروردين 89
برادر (نا تني) گرامي (((ا))):شما که آنگونه به (مالک اشتر)حمله کردي دليلت چه بود؟اdشان که نامي از کسي نياورد.فقط گفت خدايا قاتل مادر ما را لعنت کند ونکته ديگر اينکه کفر وعناد آنها براي ايشان ثابت شده ولعن کردند(نکنه براي خودتو هم ثابت شده که قاتل حضرت زهرا کيست؟يا هنوز نه؟؟؟ که حتما هم شده و خود را به گمراهي ميزنيد) همانطور که پيامبر بار ها وبارها(مستقيم وغير مستقيم) آنها رو مورد لعن قرار دادند. مثلا:لعن الله من تخلف من جيش عثامه(واقعا من تخلف من جيش عثامه؟؟؟). يا غضب فاطمه غضب من وغضب من غضب خداست.هرکه او را آزار دهد مرا آزار داده وهرکه مرا آزار دهد خدارا آزار داده.به نظر شما سيلي زدن به پاره ي تن پيامبر اذيت کردن ايشان نيست؟يا آتش زدن در خانه ي ايشان؟يا قلاف شمشير زدن(بميرم برات مادر جان.يا زهرا.) ويک يه سوال ساده ديگه در رابطه باغدير که از شما مي خواهم با طراحت وسادگي به آن پاسخ دهيد: من نميدونم واقعا دوستان اهل سنت کوردل هستند يا خودرا به کور دلي مي زنند؟بابا ما جراي ولايت که مثل روز روشنه . أخه برادران ناتني يه سوال ساده.واقعا پيامبر اينقدر نعوذ به لله اين قدر بي فکر هستند که اون جمعيتو جمع کنن تو اون گرما و...ومردم را عذاب دهند بعد بگويند علي دوست منه؟يعني پيامبر(ص)نعوذ بالله اينقدر....در ضمن بقيه ي خطبرو چي ميگيد اونا رو هم مطالعه کرديد؟واقعا خنده داره .جون ما خودتون فکر کنيد .راستي بعد هم بفرماين حاضرين به غايبين اطلاع دهند؟چيرو اينکه حضرت علي(ع) دوست پيامبره؟؟؟؟نمي دونم بخندم يا گريه کنم يا خدا خودت آقامونو برسون . اللهم عجل لوليک الفرج. خيلي ساده گفتم که تفهيم شده باشد.جواب ساده هم مي خوام خواهشا باز وقتي کم آوردين يه شبهه ي پوچ وارد نکنيد وبحثو منحرف کنيد
99   نام و نام خانوادگي:  (((ا)))     -   تاريخ:   04 ارديبهشت 89
باسلام برادر(ناتني)گرامي علي اهلسنت معتقدند كه حضرت فاطمه سلام الله عليها به موت طبيعي وفات يافته وجوابش را از يكي از سايتهاي اهلسنت مي دهم بنام نوار اسلام در حدود سال 1371 شمسى بود كه عده اي از كارشناسان و محققان حكومت ايران مستقر در مجلس شوراي اسلامي كه جزو نمايندگان هم بودند پس از 1400 سال تحقيق و بررسي ناگهان به راز مهمي پي بردند و آن اينكه حضرت فاطمه دختر رسول خدا فوت ننموده بلكه شهيد شده است اينجا بود كه آن نمايندگان مجلس اعلام كردند از اين پس در تقويمها بجاي وفات بنويسند شهادت، و اين روز را تعطيل اعلام نمودند و بدين صورت بزرگترين ضربت را بر وحدت اسلامي وارد نموده و شكافي عميق ايجاد نمودند، و اگر تقويمهاى قبل از سالهاى 1371 شمسى را بررسى كنيد خواهيد يافت که در آنها بجاى شهادت فاطمه، وفات فاطمه نوشته شده است. بنابراين مسئله شهادت فاطمه رضي الله عنها بزرگترين افترا و دروغ تاريخ است و هرگز چنين چيزي صحت ندارد. جالب اينجاست كه چطور ممكن است حضرت علي رضي الله عنه كه اسد الله (شير خدا) و فاتح خيبر بحساب ميايد، و كسيكه موظف بود از همه مظلومان دفاع كند نتوانست از خودش و ناموسش دفاع كند؟ و ناموس (همسر) خط قرمز هر شخصي به حساب مي آيد و بيعرضه ترين آدمها جاييكه زن و بچه خود را در خطر ببينند از فدا نمودن خود دريغ نمي نمايند، پس چرا حضرت علي از همسر خودش و از دختر پيامبر صلى الله عليه و سلم دفاع ننمود؟ در حاليكه پست ترين و نامردترين آدمهاي كره زمين از همسر و فرزندان خود دفاع مي كنند و اگر نتوانند از جان خود دريغ نمي نمايند. اين را در اصطلاح ما مظلوميت نمي گويند بلكه بي غيرتي و نامردي مي نامند. اهل سنت حضرت علي رضي الله عنه را اسد الله الغالب (شير پيروزمند خدا) لقب داده اند چون حضرت علي در هيچ جا مغلوب كسي ديگر نشد، ولى اهل تشيع متاسفانه با قبول كردن شهادت فاطمه در واقع حضرت على را نامرد دانسته اند كه شايسته چنين شخص بزرگوارى نيست، و در صورت پذيرفتن اين مطلب دروغ، حضرت علي چه مردانگي داشت؟ و در صورت صحت اين مطلب دروغ، آنان كه چنين كردند ظالم بودند و طبق آيه كريمه كه ميگويد: "ولاتركنوا الي الذين ظلموا فتمسكم النار (به ظالمان نزذيك نشويد كه در آتش مي افتيد)"، حضرت علي با چه مجوزي دست در دست آنان گذاشته بود و پشت سرشان نماز مي خواند و در همه موارد كمكشان مي نمود طوريكه حضرت عمر رضي الله عنه حضرت على را مشاور خود قرار داده بود؟ و چرا حضرت علي رضي الله عنه دخترش ام كلثوم (دختر فاطمه) را به عقد حضرت عمر در آوردند؟ آن دختر چطوري پذيرفت كه با قاتل مادرش همبستر شود؟ حسن و حسين كجا بودند؟ چرا هيچ اعتراضي ننمودند؟ خلاصه قول اينست كه حادثه شهادت فاطمه كه سببش لگد زدن عمر به شكم او ميدانند و سبب سقط جنين فاطمه ميدانند، يكى از بزرگترين افتراءات تاريخ است و نبايد چنين خرافاتى را قبول كرد، و هر كسى آنرا قبول كند در واقع حضرت على رضي الله عنه را نامرد و ترسو ميداند، ولى اهل سنت كه اين حادثه را افتراء ميدانند حضرت على رضي الله عنه را اسد الله و مرد حق و شجاع و دلير ميدانند كه هرگز ممكن نبود در دفاع از اهل حق دريغ كند چه برسد به دفاع از ناموس خود؟! مصدر: سايت نوار اسلام IslamTape.Com مطلب دوم كه فرموديد من نميدونم واقعا دوستان اهل سنت کوردل هستند يا خودرا به کور دلي مي زنند؟بابا ما جراي ولايت که مثل روز روشنه . أخه برادران ناتني يه سوال ساده.واقعا پيامبر اينقدر نعوذ به لله اين قدر بي فکر هستند که اون جمعيتو جمع کنن تو اون گرما و...ومردم را عذاب دهند بعد بگويند علي دوست منه؟يعني پيامبر(ص)نعوذ بالله اينقدر....در ضمن بقيه ي خطبرو چي ميگيد اونا رو هم مطالعه کرديد؟واقعا خنده داره .جون ما خودتون فکر کنيد .راستي بعد هم بفرماين حاضرين به غايبين اطلاع دهند؟چيرو اينکه حضرت علي(ع) دوست پيامبره؟؟؟؟نمي دونم بخندم يا گريه کنم دوست عزيز دوستي پيامبر برايت اينقدر بي ارزش است که شما نمي دانيد که بخندي يا گريه کني بنظرم اينكه پيامبر فرموده علي دوست من است بيشتر از دهها خلافت براي حضرت علي ع ارزش داشت حضرت علي عليه السلام ميخواست خليفه شود براي چه غير از اين بود تا که خدا ورسول ص اورا دوست داشته باشند اگر نماز ميخواند يا روزه ميگرفت براي چه ايا براي اين نبود تا خدا ورسولش او را دوست داشته باشند اينکه رسول الله گفته علي دوست من است يعني من علي را دوست دارم کسي را که رسول الله دوست بدارد خدا نيز او را دوست خواهد داشت پس ديگر علي ع به تمام مقصد وارزوي خود رسيده بود او بهشت ونعمتهايش را يافته بود اين با ارزش ترين کلمه براي حضرت علي ع بود کلمه بي ارزشي نبود که شما نمي دانيد که بخندي يا گريه کني وسبب ايراد اين خطبه اين بود که نبي اکرم ص حضرت علي را باچند نفر از يارانش به شهري فرستاده بود تا اموال زکات را جمع اوري کنند از برگشتن ياران رسول الله ص از دست علي ع شکايت کردند که در اين سفر برما سختي کرده است رسول الله اين خطبه را ايراد نمود . موفق باشي
جواب نظر:

باسلام
دوست گرامي
1- با استدلال به دليلي بسيار سست ، ادعا كرده‌ايد كه شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها و ماجراي هجوم به خانه فاطمه زهرا دروغ است !
بهتر است به پاسخ خود در رابطه با بحث تقويم به ادرس ذيل مراجعه كنيد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=6058
همچنين اقرار ابوبكر به هجوم به خانه فاطمه زهرا سلام الله عليها را نيز با سند معتبر در آدرس ذيل ببينيد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?frame=1&bank=maghalat&id=147
2- در مورد علت دفاع نكردن اميرمومنان از فاطمه زهرا سلام الله عليها نيز به آدرس ذيل مراجعه كنيد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=6015
3- در مورد مشاوره اميرمومنان با خلفا نيز به آدرس ذيل مراجعه كنيد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=3591
4- در مورد ازدواج ام كلثوم نيز به آدرس ذيل مراجعه نماييد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?frame=1&bank=maghalat&id=83
5- فرموده‌ايد «دوست عزيز دوستي پيامبر برايت اينقدر بي ارزش است که شما نمي دانيد که بخندي يا گريه کني بنظرم اينكه پيامبر فرموده علي دوست من است بيشتر از دهها خلافت براي حضرت علي ع ارزش داشت حضرت علي عليه السلام ميخواست خليفه شود براي چه غير از اين بود تا که خدا ورسول ص اورا دوست داشته باشند»!
واقعا چنين  است ؟! پس شما خود مقام دوستي پيامبر با اميرمومنان را از خلافت خلفا بالاتر مي‌دانيد !
البته بهتر است از عائشه و طلحه و زبير سوال كنيد كه با فرض صحت ادعاي شما (مبني بر معناي دوستي) چرا با علي جنگيدند ! آيا سخن پيامبر در مورد دوستي با علي صريح نبود ؟!(شايد در پاسخ اينبار بگوييد لفظ ولي به معني دوست نيست و به معني خلافت است !)
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

100   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:   04 ارديبهشت 89
با سلام و خسته نباشيد به همه ي دوستان در موسسه ي ولي عصر بايد بگم که خسته نباشيد و دست مريزاد.ولي واقعا اين لينک هايي که داديد به نظر من زحمت اضافي است چون خود اهل سنت همه ي اينها را ميدونن ولي مشکل اينجاست که نمي خواهند بپذيرند وقبول کنند ضمنا اينو هم بگم شما تو اين اثبات ها از منابع خود اهل سنت مدرک آوردين آخه برادران گل من اينا منابع خودشونم قبول ندارن د اگه داشتن که اينقدر بين صحيحين قبلي وامروزي تفاوت وجود نداشت و اين همه چيز کم نميشد که تو خيلي از سايت ها به اون اشاره شد. و اينو بگم که اين لجاجتهاي مولوي هاي اهل سنت و پيروانشون (که انشا لله خدا همشونو هدايت کنه که اينقدر مارو خون جگر نکن) از زمان همون بزرگانشون بوده و گرنه ديگه نه ماجراي دري اتفاق مي افتاد ونه ماجراي قتلگاهي(صلي الله عليک يا ابا عبدالله).ضمنا دوست عزيز آخه سوتي تا اين حد ؟؟؟صحبت من در مورد شماره 5(بقيشونو جوابتونو دادن که انشالله بخونيد وتفکر کنيد).واقعا بزرگانتون اينو بهتون گفتن؟خوب هر چيرو ميگن باور نکنين روش فکر کنين که يه جايي مثل اينجا که اين مطالبو ميگيد باعث خنده ي مردم نشيد.ودر ضمن در مورد طلحه وزبير وعايشه(ام المومنين!!!) که دوستان ولي عصر سوال پرسيدن من ميخوام به اين اسامي 3 نام ديگه هم اضافه کنم؟ابوبکر.عمر.عثمان؟اونا چي اونا چرا به محبوب پيامبر ظلم کردن؟راستي بهتره يه نگاه به خطبه ي شقشقيه بندازين که ببينين چه ظلم هايي شد؟
ببين دوست عزيز لطفا يکم روشن فکرانه فکر کن مطالب و احاديثو کنار هم بگذار ببين حق با کيه؟به خاطر لجاجت يه عده که حب دنيا اونارو تا جايي کشوند که در خانه ي دختر رسول خدارو آتيش زدن,بر خلاف نص صحيح قرآن فتوا ميدادن و خيلي ديگه از اين جنايات... شما خودتو اون دنيا گرفتار نکن.مسلما اونا الان دارن عذاب برزخيشونو ميکشم.از دوستان ولي عصر درخواست دارم اگه امکانش هست حديث امام کاظم(ع)رو در مورد عذاب اون سه براي دوستان قرار بدن.يا زهرا(س)
فقط حيدر(ع) اميرالمومنين است ولا غير
101   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:   04 ارديبهشت 89
سلام دوباره خدمت دوستان خوبم در موسسه ولي عصر (عج) و جناب (((ا)))
دوست عزيز من داشتم يه بار ديگه نظر شما رو مي خوندم يه بار ديگه تا عمق وجود تاسف خوردم که اينقدر راحت حقايقو کتمان ميکنيد.و يه چيز ديگه به ذهنم رسيد که گفتم جهت آگاهي بگم:
راجع به واقعه ي غدير بهتون بگم که آخه دوست عزيز اگه به گفته ي شما نظر پيامبر براي حضرت علي ارزش داشت که يک مساله ي شخصي مي شد(دوست عزيز فکر نکن با عده شيعه ي... طرفي که هر چرتي رو بگي قبول کنن خوشبختانه خداوند عقل رو حتي در وجود ما).چرا اون همه مردمو جمع کنند چرا از ولايت حضرت مهدي (عج)و... صحبت کنند. من اينو ميذارم رو حساب نا آگاهي نه خداي نکرده کتمان حقيقت يا........
چون شما درست اگه خطبرو مي خوندي اين چرتو نميگفتي(ببخشيد اينطور صحبت کردم واژه ي ديگري به ذهنم نرسيد)
مثلا در اينجا:
هان مردمان! چه مي گوييد؟ همانا خداوند هر صدايي را مي شنود و آن را كه از دل ها مي گذرد مي داند. «هر آن كس هدايت پذيرفت، به خير خويش پذيرفته. و آن كه گمراه شد، به زيان خود رفته.» و هر كس بيعت كند، هر آينه با خداوند پيمان بسته؛ كه «دست خدا بالي دستان آن هاست.»

هان مردمان! اينك با خداوند بيعت كنيد و با من پيمان بنديد و با علي اميرالمؤمنين و حسن و حسين و امامان پس از آنان از نسل آنان كه نشانه ي پايدارند در دنيا و آخرت.
آگاه باشيد! كه با علي نمي ستيزد مگر بي سعادت. و سرپرستي او را نمي پذيرد مگر رستگار پرهيزگار. و به او نمي گرود مگر ايمان دار بي آلايش.
اينا اصلا تو خطبه بوده يا نه به نظر شما؟؟؟؟اينا چه ربطي داره به اينکه پيامبر بگن علي(ع)دوست منه؟؟؟
در ضمن شما پاسخ بقيه ي سوال هاي منو ندادي ؟
مثلا ماجراي شهادت حضرت زهرا وتاييد ابوبکر(که دوستان لينکشو ومنابعشو بالا گذاشتن)راستي اگه چيزي نشده بود چرا اون دوتا رفتن که رضايت حضرتو بگيرن و...(باز اينجا نياي بگي که حضرت راضي شدن) وراضي نشدن حضرت زهرا(س)از غاصبين و همچنين سخن پيامبر در مورد تخلف از لشگر عثامه و .....................رو ندادي .
باور کن من دلم برا شما وميليون ها گمراه ديگه مثل شما مي سوزه که دارين چوب لجاجت خلفاتون وامروزه مولوياتونو ميخورين؟
راستي اگه يه لطفي بکني جهت روشن شدن بگي که چرا اين کتاباتو(صحيحين)داره سبک تر وکمتر ميشه و ورژن هاي جديدش با قديميا فرق ميکنه ممنوم ميشم.يا زهرا(س)
فقط حيدر(ع) امير المومنين است ولا غيررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر.
102   نام و نام خانوادگي:  (((ا)))     -   تاريخ:   06 ارديبهشت 89
سلام دوست عزيزجناب علي قبل از هرچيز اين ايه كلام خداوند را تذكر ميدهم كه ميفرمايد وقل لعبادي يقولوا التي هي احسن ان الشيطان ينزغ بينهم ان الشيطان كان للانسان عدوا مبينا (سوره اسراء ايه 53) دوست عزيز بنظر من تمام سوالات شما در اين روايات اميرالمومنيين رض جواب داده شده است اگر واقعا حق پذير هستي - امام در مورد بيعت چنين مي‌فرمايد: «إنه بايعني القوم الذين بايعوا أبا بكر وعمر وعثمان على ما بايعوهم عليه، فلم يكن للشاهد أن يختار، ولا للغائب أن يردّ، وإِنما الشورى للمهاجرين والأنصار، فإن اجتمعوا على رجل وسمّوه إِمامًا كان ذلك لله رضًا، فإن خرج عن أمرهم خارج بطعن أو بدعة ردّوه إلى ما خرج منه، فإن أبى قاتلوه على اتباعه غير سبيل المؤمنين، وولاه الله ما تولى». «همان گروهي با من بيعت کردند که با ابوبکر و عمر و عثمان بيعت کرده بودند و بر آن چيزي که با آنها بيعت نمودند، با من بيعت کردند، پس فردي که در بيعت حضور داشته است، نمي‌تواند بيعت خود را پس بگيرد و کسي که حاضر نبوده حق انتخاب ديگري ندارد، و شورا فقط از آن مهاجرين و انصار است، پس اگر مهاجرين و انصار بر فردي اتفاق نمودند و او را امام ناميدند، بدانيد که مورد پسند خداست. اگر فردي اعتراض کرد يا با ايجاد بدعتي عليه آن شوريد، دوباره به آنچه بر آن بود، بازگردانده مي‌شود، اگر نپذيرفت با او بجنگيد چون راهي غير از راه مؤمنان در پيش گرفته است 35/14(6) بدون ترديد اين سخن امام در مورد قضيه شوري و بيعت، گرانبها و ارزشمند و اينک اندکي در اين سخنان تأمل مي‌کنيم: الف- از شما مي‌خواهم که در جمله: «همان گروهي با من ...» خوب تأمل کنيد و به دنبال جواب اين سؤال باشيد که چرا امام -رضي الله عنه- فرمود: «اين گروهي که با خلفاي گذشته بيعت کرده‌اند همين‌ها هستند که با من بيعت نموده‌اند»؟ چرا علي -رضي الله عنه- تأکيد مي‌کند که اينها همان افراد هستند؟ آيا اين امر مهمي نيست که امام مي‌خواهد آن را توضيح دهد؟ آري او مي‌فرمايد اين بيعت‌کنندگان برخلفاي گذشته اعتراض نکردند و بدعتي نياوردند و بيعت با من نيز همين گونه بوده است. ب- اگر فرض کنيم که علي -رضي الله عنه- با اين سخنان مي‌خواهد طرف مخالف را با دليل ساکت کند و بگويد: اينها، هم‌چنان که با خلفاي گذشته بيعت کردند با من نيز بيعت نمودند، پس بيعت‌کردن دليلي است که بايد آن را پذيرفت. به فرض اگر ما اين ادعا را قبول کنيم، اين سخن او را چه کار مي‌کنيد که مي‌گويد: «شوري فقط از آن مهاجرين و انصار است»؟ امام به زبان عربي سخن مي‌گويد و ما مي‌دانيم که چه مي‌گويد، (انّما) حرف حصر است، مثل آيه: ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ﴾. (الحجرات: 10). «مؤمنان فقط با هم برادرند -يعني اجازه ندارند از حدود برادربودن تجاوزن کنند-». مؤمنان برادرند و ديگران از زمره آنها نيستند و برادرشان نمي‌باشند... . در کلام علي -رضي الله عنه- نيز مراد اين است که شوراي مخصوص انتخاب خليفه در انحصار مهاجرين و انصار است. پس آنها قابل ستايش‌اند چون از امت محمد -صلى الله عليه وآله وسلم-، آنان اهل اين شوري هستند. ج- امام -رضي الله عنه- مي‌فرمايد: «اگر مهاجرين و انصار بر فردي اتفاق نمودند و او را امام ناميدند، بدانيد که خدا به اين راضي است...» پس اينها اگر بر فردي اتفاق کردند و او را به عنوان خليفه برگزيدند، خداوند هم به اين راضي است. براي مهاجرين و انصار چه ستايشي بزرگتر از اين که آنچه آنان بر آن اتفاق نمودند خدا از آن راضي است؟ د- سپس بنگريد که مي‌فرمايد: «اگر فردي ...» خوب در اين کلمات او تأمل کنيد، سپس به ادامه بنگريد که مي‌فرمايد: «... اگر نپذيرفت با او بجنگيد چون راهي غير از راه مؤمنان در پيش گرفته است...» و راه مؤمنان جز راه و شيوه مهاجرين و انصار يعني اصحاب پيامبر -صلى الله عليه وآله وسلم- چه مي‌تواند باشد؟ امام-رضي الله عنه- در نامه‌اي ديگر مي‌فرمايد: «وذهب المهاجرون الأولون بفضلهم...». «و مهاجران اوّل با فضل و برتري که داشتند، رفتند...117/15(17) امام -رضي الله عنه- در توصيف شدّت مبارزه و پيکار اصحاب پيامبر -صلى الله عليه وآله وسلم- با دشمنان فرموده است: «لقد كنّا مع رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- نقتل آباءنا وأبناءنا وإِخواننا وأعمامنا، ما يزيدنا ذلك إلا إيمانًا وتسليمًا، ومضيًّا على اللقم، وصبرًا على مضض الألم، وجدًّا في جهاد العدو، ولقد كان الرجل منا والآخر من عدونا يتصاولان تصاول الفحلين، يتخالسان أنفسهما، أيهما يسقي صاحبه كأس المنون، فمرة لنا من عدونا ومرة لعدونا منا، فلما رأى الله صدقنا أنزل بعدونا الكبت، وأنزل علينا النصر، حتى استقرّ الإِسلام ملقيًا جرانه، ومتبوئًا أوطانه. ولعمري لو كنا نأتي ما أتيتم ما قام للدين عمود، وما اخضرّ للإيمان عود، وايم الله لتحتلبنّها دمًا، ولتتبعنّها ندمًا!». «ما با پيامبر -صلى الله عليه وآله وسلم- همراه بوديم و پدران و فرزندان و برادران و عموهايمان را مي‌کشتيم، و اين کار جز ايمان و تسليم و صبر و شکيبايي و جديّت در جهاد با دشمنان را بر ما نمي‌افزود. فردي از ما و فردي از دشمن به يکديگر هجوم مي‌بردند و يکديگر را مي‌طلبيدند تا يکي، حريفش را به کام مرگ بفرستد. گاهي ما بر دشمن پيروز مي‌شديم و گاهي دشمن بر ما پيروز مي‌شد. وقتي خداوند صداقت ما را ديد، دشمن ما را شکست داد و ما را پيروز گردانيد، تا اينکه اسلام محکم و استوار گرديد. به جان خودم سوگند! اگر ما آنچه را که شما مي‌دهيد، انجام مي‌داديم، دين و ايمانمان باقي نمي‌ماند و سوگند به خدا که آنچه شما مي‌خوريد خون است و پشيماني به دنبال دارد!33/4(55) آناني که با پيامبر مي‌جنگيدند و علي -رضي الله عنه- آنها را نام نبرده است، چه کساني بوده‌اند؟ آيا اصحاب نبودند که اسلام و پيامبر را ياري نمودند؟ کجا هستند کساني که مي‌گويند اصحاب، دين و پيامبر -صلى الله عليه وآله وسلم- را ياري نکرده‌اند و ادعا مي‌کنند که فقط امام علي-رضي الله عنه- پيامبر -صلى الله عليه وآله وسلم- را ياري کرده است؟ چرا اينان به سخنان امام توجه نمي‌کنند؟! امام -رضي الله عنه- با سخني زيبا کساني را که همراه او مي‌جنگيدند، سرزنش مي‌کند و اصحاب -رضي الله عنهم- را به آنها يادآوري مي‌نمايد و مي‌فرمايد: «أين القوم الذين دعوا إِلى الإِسلام فقبلوه، وقرءوا القرآن فأحكموه، وهيجوا إِلى الجهاد فولهوا له وَلَه اللقاح إِلى أولادها، وسلبوا السيوف أغمادها، وأخذوا بأطراف الأرض زحفًا زحفًا، وصفًا صفًا، بعض هلك، وبعض نجا، لا يبشّرون بالأحياء، ولا يعزّون على الموتى، مُره العيون من البكاء، خمص البطون من الصيام، ذبل الشفاه من الدعاء، صفر الألوان من السهر، على وجوههم غبرة الخاشعين؟! أولئك إِخواني الذاهبون، فحقّ لنا أن نظمأ إِليهم، ونعضّ الأيدي على فراقهم!». «کجا هستند قومي که به اسلام دعوت شدند، آنگاه آن را پذيرفتند. قرآن را خواندند و آن را حاکم نمودند. و براي رفتن به جهاد تشويق شدند، پس چون شتران تازه زايمان کرده که عاشقانه به سوي فرزندانشان مي‌روند، مستانه به ميدان جهاد شتافتند و شمشيرها را از نيام‌ها کشيدند، و بعضي به شهادت رسيدند و بعضي نيز نجات يافتند. زنده‌مانده‌ها را مژده نمي‌دادند و براي از دست دادن عزيزان تسليت نمي‌گفتند. چشم‌هايشان از گريه سفيد و پرخون بود. از بس که روزه مي‌گرفتند شکمهايشان به کمر چسبيده بود، و لب‌هايشان از دعا خشکيده بود. از بيداري شب‌ها رنگ‌هايشان زرد و پريده بود و غبار فروتني بر چهره‌هايشان هويدا بود. اينان برادران من هستند که رفته‌اند، و ما حق داريم که تشنة ديدار آنها باشيم، و به خاطر جدايي‌شان انگشت حسرت به دهان بگيريم 291/7(120) منظور علي-رضي الله عنه- چه کساني هستند؟ آنها گروه زيادي‌اند، بعضي وفات يافته‌اند و بعضي زنده‌اند، آيا اينها همان چهار نفري هستند که شيعه مي‌گويند، همه اصحاب مرتد شدند به جز اين چهار نفر، يا اينکه عموم اصحاب پيامبر -صلى الله عليه وآله وسلم- هستند؟ فرد منصف و دوستدار علي -رضي الله عنه- جز اين را نمي‌پذيرد که اينها همة اصحاب پيامبر -صلى الله عليه وآله وسلم- بوده‌اند. حضرت عايشه ام المومنيين رضي الله عنها وحضرت طلحه وزبير رضي الله عنهم منکر فضيلت حضرت علي نبودند انها فقط قصاص از قاتلين حضرت عثمان رضي الله عنه را از حضرت علي عليه السلام ميخواستند قاتلين حضرت عثمان که جان خود را در خطر ميديدند اين جنگ را براه انداختند اگر در غدير رسول اکرم فضيلت حضرت علي عليه السلام را بيان نموده به اين معني نيست که ديگر اصحاب در نزد رسول الله ارزش نداشتند بلکه در صدها احاديث رسول الله فضيلت اصحاب و مهاجرين وانصار وخلفاي راشدين را بيان نموده که در کتب اهل سنت وجود دارند واگر شيعه انها را انکار کند اما هرگز نمي تواند ايات کلام خداوندي را در فضيلت صحابه انکار کند که ميفرمايد.وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرينَ وَ الْأَنْصارِ وَالَّذينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْري تَحْتَهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها أَبَداً ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظيم‏. التوبة / 100. پيشگامان نخستين از مهاجرين و انصار، و افرادى كه به نيكى از آن‌ها پيروى كردند، خداوند از آن‌ها خشنود گشت، و آن‌ها (نيز) از او خشنود شدند و باغ‌هايى از بهشت براى آنان فراهم ساخته، كه نهرها از زير درختانش جارى است جاودانه در آن خواهند ماند و اين است پيروزى بزرگ!. در اين ايه مي بينيم که خداوند رضايت وخوشنودي خويش را ازجميع مهاجرين وانصار(بدون استثنا) که خلفا نيز از انها هستند بيان ميفرمايد وانها را وعده بهشت ميدهد وخداوند از انجا که عالم الغيب است رضايت وخوشنودي خود را بيان نميکند جز بران کساني که ميداند انها بر ايمان فوت خواهند شد واگر خداوند انها را وعده بهشت داده پس بايد به وعد خود وفا کند چرا خداوند وعده بهشت به کسي ميدهد که منافق است يا مرتد ميشود مگر او عالم الغيب نيست موفق باشيد
جواب نظر:

با سلام
دوست گرامي
1- فرموده‌ايد «از شما مي‌خواهم که در جمله: «همان گروهي با من ...» خوب تأمل کنيد و به دنبال جواب اين سؤال باشيد که چرا امام -رضي الله عنه- فرمود: «اين گروهي که با خلفاي گذشته بيعت کرده‌اند همين‌ها هستند که با من بيعت نموده‌اند»؟ چرا علي -رضي الله عنه- تأکيد مي‌کند که اينها همان افراد هستند؟ آيا اين امر مهمي نيست که امام مي‌خواهد آن را توضيح دهد؟» و سپس نتيجه گرفته‌ايد كه «آري او مي‌فرمايد اين بيعت‌کنندگان برخلفاي گذشته اعتراض نکردند و بدعتي نياوردند و بيعت با من نيز همين گونه بوده است»!
خير ؛ پاسخ شما بسيار واضح است ! حضرت خطاب به معاويه اين سخنان را مي‌گويند ، و معناي آن چنين است ! اي معاويه تو كه خلفاي قبل از من را قبول داري ؛ هر دليلي كه براي مشروعيت خلافت آنان براي خويش ، سر هم نمايي ، براي من نيز موجود است ! دقيقا همان كساني كه با ابوبكر و عمر بيعت كردند ، با من نيز بيعت كردند ، پس چه بهانه‌اي براي سركشي بر من داري ؟!
2- فرموده‌ايد «اگر فرض کنيم که علي -رضي الله عنه- با اين سخنان مي‌خواهد طرف مخالف را با دليل ساکت کند و بگويد: اينها، هم‌چنان که با خلفاي گذشته بيعت کردند با من نيز بيعت نمودند، پس بيعت‌کردن دليلي است که بايد آن را پذيرفت. به فرض اگر ما اين ادعا را قبول کنيم، اين سخن او را چه کار مي‌کنيد که مي‌گويد: «شوري فقط از آن مهاجرين و انصار است»؟»!
پاسخ اين جمله نيز واضح است ! خود حضرت در ادامه فرموده‌‌اند « فإن اجتمعوا على رجل وسموه إماما كان ذلك لله رضى ، فإن خرج من أمرهم خارج بطعن أو بدعة ردوه إلى ما خرج منه»!
معني اينكه شورا براي مهاجر و انصار است ، اين است كه اگر همگي بر شخصي اجتماع كردند و او را امام دانستند ، رضاي خدا در آن است ! اما آيا در خلافت ابوبكر و عمر اجماع مهاجر و انصار حاصل شد ؟!
3- فرموده‌ايد «چه ستايشي بزرگتر از اين که آنچه آنان بر آن اتفاق نمودند خدا از آن راضي است»
آيا مي‌توان اجماع كل مسلمانان را ناديده گرفت ؟ اجماعي كه در آن اميرمومنان و حسنين عليهم السلام و فاطمه زهرا سلام الله عليها و سلمان و ابوذر و مقداد و عمار و حذيفه و... قرار دارند ، آيا چنين اجماعي مي‌تواند مورد رضاي خداوند نباشد ؟! (اين سخن حضرت در واقع اشاره به ماجراي غدير دارد كه همه مهاجر و انصار با حضرت بيعت كردند ! و نه خلافت ابوبكر وعمر)
4- فرموده‌ايد «امام-رضي الله عنه- در نامه‌اي ديگر مي‌فرمايد: «وذهب المهاجرون الأولون بفضلهم...».»!
آيا ما منكر فضل مهاجرين اولين هستيم ! بهتر است نگاهي به آدرس ذيل بكنيد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?frame=1&bank=maghalat&id=121
5- فرموده‌ايد « امام -رضي الله عنه- در توصيف شدّت مبارزه و پيکار اصحاب پيامبر -صلى الله عليه وآله وسلم- با دشمنان فرموده است: «لقد كنّا مع رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- نقتل آباءنا وأبناءنا وإِخواننا وأعمامنا، ما يزيدنا ذلك إلا إيمانًا وتسليمًا، ومضيًّا على اللقم، وصبرًا على مضض الألم، وجدًّا في جهاد العدو، ولقد كان الرجل منا والآخر من عدونا يتصاولان تصاول الفحلين، يتخالسان أنفسهما، أيهما يسقي صاحبه كأس المنون، فمرة لنا من عدونا ومرة لعدونا منا، فلما رأى الله صدقنا أنزل بعدونا الكبت، وأنزل علينا النصر، حتى استقرّ الإِسلام ملقيًا جرانه، ومتبوئًا أوطانه.ولعمري لو كنا نأتي ما أتيتم ما قام للدين عمود، وما اخضرّ للإيمان عود، وايم الله لتحتلبنّها دمًا، ولتتبعنّها ندمًا!».»!
آيا همه كساني كه شما به عنوان صحابه مي‌شناسيد (120000نفر) اين خصوصيات را داشتند ؟ شما حتي از اثبات اين خصوصيات براي ابوبكر و عمر و عثمان عاجزيد و نمي‌توانيد منكر فرار آنها در جنگ‌ها شويد !
اين سخنان ، مطابق با تعريف اهل بيت از صحابه است ! و نه تعريف اهل سنت !
6- فرموده‌ايد «منظور علي-رضي الله عنه- چه کساني هستند؟ آنها گروه زيادي‌اند، بعضي وفات يافته‌اند و بعضي زنده‌اند، آيا اينها همان چهار نفري هستند که شيعه مي‌گويند، همه اصحاب مرتد شدند به جز اين چهار نفر، يا اينکه عموم اصحاب پيامبر -صلى الله عليه وآله وسلم- هستند؟»!
چه كسي گفته‌است كه شيعه ، صحابه مومن را تنها 4 نفر مي‌داند ؟ ظاهرا شما تمام صحابه‌اي را كه در زمان رسول خدا (ص) شهيد شده و يا با ايمان از دنيا رفتند فراموش كرده‌ايد ! يا تمام صحابه‌اي را كه در ركاب اميرمومنان به شهادت رسيدند ! و...
7- فرموده‌ايد «حضرت عايشه ام المومنيين رضي الله عنها وحضرت طلحه وزبير رضي الله عنهم منکر فضيلت حضرت علي نبودند انها فقط قصاص از قاتلين حضرت عثمان رضي الله عنه را از حضرت علي عليه السلام ميخواستند قاتلين حضرت عثمان که جان خود را در خطر ميديدند اين جنگ را براه انداختند»!
بهتر است سخني بگوييد كه خود صحابه قبول كرده باشند ! آيا اميرمومنان به عايشه نامه ننوشت كه :
وكتب لعائشة رضي الله عنها أما بعد فإنك قد خرجت من بيتك تزعمين أنك تريدين الإصلاح بين المسلمين وطلبت بزعمك دم عثمان وأنت بالأمس تؤلبين عليه فتقولين في ملا من أصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم اقتلوا نعثلا فقد كفر قتله الله واليوم تطلبين بثأره فاتقى الله وارجعي إلى بيتك وأسبلي عليك سترك قبل أن يفضحك الله ولا حول ولا قوة إلى بالله العلي العظيم
السيرة الحلبية  ج 3   ص 356
(علي (عليه‌السلام)) به عائشه نامه نوشت که : تو از خانه بيرون آمده‌اي و گمان مي‌کني که قصد اصلاح بين مسلمانان را داري و گمان مي‌کني که طالب خون عثمان هستي ؛ و تا ديروز مردم را بر ضد وي تحريک مي‌کردي و در بين اصحاب رسول خدا (صلى الله عليه وآله) مي‌گفتي : نعثل را بکشيد که کافر شده است خدا او را بکشد !!!
اما امروز آمده‌اي خونخواه وي شده‌اي ؟ از خدا بترس و به خانه‌ات برگرد و حجاب خويش را در برگير قبل از آنکه خدا تو را رسوا سازد ولا حول ولا قوة الا بالله العلي العظيم

8- پاسخ آيه والسابقون نيز در همان آدرس داده شده موجود است !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

103   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:   06 ارديبهشت 89
با سلام .
وتشکر ويژه از موسسه تحقيقاتي ولي عصر که اينقدر سريع جواب شبهه هاي پوچ وبي پايه و اساس را ميدهند.
دوست عزيز(((ا))) من نميدونم چرا به جاي انکه مستقيم جواب سوالات ساده ي منو بدهيد دوباره يه شبهه وارد ميکنيد؟لطفا دوباره کامنت هاي منو بخونيد(98.100.101)وجواب سوالات منو مستقيم بديد(مثلا در مورد غدير).چون واقعا براي من سواله که چي به شما گفتن وجواب اين سوالايه ساده رو که من مرتبا تکرار کردم ولي هنوز شما مستقيما جواب اونو نداديد؟دوست عزيز بالاخره يا شما حقيد يا ما؟بحث لج بازي و ...نيست؟
ولي کلا فکر کن دوست عزيز .و اين چيزا مثل روز روشنه.اميدوارم که کلا اين بحثا منجر به هدايت همه ي اونايي بشه که از صراط مستقيم(اهل بيت ) انحراف داشتند ودارند و حقايق رو کتمان ميکنند

راستي مرور اين حديث خالي از لطف نمي باشه:
قال أحمد ابن زهير حدثنا عبيد الله بن عمر القواريري حدثنا مؤمل بن إسماعيل حدثنا سفيان الثوري عن يحيى بن سعيد عن سعيد بن المسيب قال كان عمر يتعوذ بالله من معضلة ليس لها أبو الحسن وقال في المجنونة التي أمر برجمها وفى التي وضعت لستة أشهر فأراد عمر رجمها فقال له على إن الله تعالى يقول وحملة وفصاله ثلاثون شهرا الحديث وقال له إن الله رفع القلم عن المجنون الحديث فكان عمر يقول لولا على لهلك عمر.

استيعاب ابن عبدالبر ج 3 ص 1103.

و درباره زن ديوانه اي كه عمر امر به سنگسار او كرد و در مورد زني كه شش ماهه بچه اش به دنيا آمده بود پس عمر خواست كه آنها را سنگسار كند پس حضرت علي به او گفت همانا خداي متعال مي گويد : و حمل زن و شير دادنش سي ماه است ... و همچنين به او گفت : هماا خدا تكليف را از ديوانه برداشته است ... پس عمر مي گفت : ‌اگر علي نبود عمر هلاك مي شد. اگر علي نبود عمر هلاک مي شد.اگر علي نبود عمر هلاک مي شد.

دوست عزيز اميدوارم خيلي سريع براي دفاع از مذهب حقتون!!!مستقيما جواب سوالايه منو بديد وخواهشا بحثو منحرف نکنيد.

فقط حيدر(ع) اميرالمومنين است ولا غيررررررررررررررررررررررررر.
104   نام و نام خانوادگي:  (((ا)))     -   تاريخ:   08 ارديبهشت 89
باسلام
دوست عزيز علي
اگر روايات حضرت علي عليه السلام و ايات خداوند متعال برايت پوچ وبي پايه واساس هستند ديگر من براي شما هيچ جوابي ندارم اگر يک کمي در اين روايت فکر مي کردي واقعا جواب خود رادرموردغدير بصورت کامل مي يافتي البته اگر حق پذير باشي اينکه حضرت علي گفته است شورا از ان مهاجرين وانصار است پس اگر مهاجرين وانصار برکسي اتفاق نمودند واورا امام ناميدند بدانيد که مورد پسند خداست اين دليل کامل است براينکه حضرت علي در روز غدير خم از جانب خدا ورسول براي خلافت تعيين نشده و رسول الله ص هيچ بيعتي براي حضرت علي از صحابه نگرفته است و اگر نه چطور حضرت علي ع ميگويد امام را بايد مهاجرين وانصار تعيين کنند وهر که را انها تعيين کردند مورد پسند خداوند متعال است در اينجا بايد يکي دروغ گفته باشد نعوذ بالله يا حضرت علي ع زيرا که شورا از ان مهاجرين وانصار نيست انها حق انتخاب کسي را ندارند وامام بايد از جانب خدا ورسول تعيين شود
يا کساني که معتقدند که در غدير خم رسول الله حضرت علي را تعيين کرده واز صحابه بيعت گرفته
نمي دانم شما از اين همه ايات وروايات چرا جز انچه در ذهن داريد چيزي ديگر را نمي فهمي دوست عزيز شما براي يافتن حقيقت بحث نمي کنيد شما فقط موظب هستيد که به هرشکل شده از دين اهل تشيع دفاع کنييد
اين که حضرت عمر گفته اگر علي نبود عمر هلاک ميشد اين نشانه حق پذيري حضرت عمر رض است اين نشانه قوت ايمان وخدا ترسي اوست چرا شما از خود چنيين شهامت نشان نمي دهي صدها ايات و احاديث و روايات در فضايل اصحاب خصوصا مهاجرين وانصار را انکار ميکنييد جز انچه برايتان ديکته کرده اند چيزي ديگر را نمي پذيريد در همين ايه که ذکر کردم خداوند خشنودي و رضايت خويش را از جميع مهاجرين و انصار بدون استثنا کسي بيان ميکند وهمه انها را وعده جنت داده خداوند عالم الغيب است واينده اصحاب راهم ميدانسته ولي شما معتقديد که جميع مهاجرين وانصار به استثنا کساني که در زمان رسول الله ص شهيد شدند وتعداد انگشت شماري بعد از ان باقي همگي منافق بوده اند يا مرتد گشته اند نمي دانم که ما لج بازيم يا شما که با قران کريم وحتي روايات خودتان لج بازي ميکنييد خداوند و روز قيامت را کمي در نظر بگيريد چيزي ننويسيد که موجب گمراهي مردم بشويد مسوليت دارد هرکس بسبب شما گمراه شود تاقيامت گناه او وهرکس از او متابعت کند در اعمال نامه شما نوشته ميشوند بدون اينکه کوچکترين سودي در دنيا و اخرت نصيبتان گردد
خداوندا همه ما را به صرات المستقيم هدايت بنما امين ثم امين
موفق باشيد
105   نام و نام خانوادگي:  اسعد     -   تاريخ:   08 ارديبهشت 89
عدم دفاع حضرت علي رو به هجوم به خانه عثمان تشبيه داده ايد. در حاليكه هيچ وجه مشابهتي وجود ندارد. زيرا در حمله به خانه حضرت عثمان هدف خود عثمان بود که جام شهادت رو نوش فرمودند درحاليکه هيچگاه فکر نميکرد که شورشيان وي رو به شهادت مي رسانند. ودر افسانه شما علي زنده ماند و با قاتلان همسرش راه زندگي مسالمت أميز رادر پيش گرفت. عثمان شهيد شد وپس از شهادتش دو لشکر به خونخواهيش برخواستند. در افسانه شما حتي همسر وفرزندان حضرت فاطمه هم سري تکان ندادند وجاني فدا نکردند. يک کم منطقي باشيد.
جواب نظر:

با سلام

جناب اسعد

آيا عثمان بعد از حمله به همسرش ، فرصت براي اعتراض داشت يا نداشت ؟ اگر بگوييد نداشت ، مي‌گوييم پس چرا نقل كرده‌ايد كه تا آخريم لحظه عمر مشغول خواندن قرآن بود ! و اگر بگوييد فرصت براي اعتراض داشت ، هيچ فرقي بين دو مقام باقي نمي‌ماند !

اما ادعاي شما كه اميرمومنان حتي سر خود را نيز تكان نداد ، در همين مقاله جواب داده شده است ! بهتر است يكبار ديگر مقاله را بخوانيد و ماجرايي را كه سليم نقل كرده است ببينيد !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

106   نام و نام خانوادگي:  اسعد     -   تاريخ:   09 ارديبهشت 89
با سلام البته که نداشت. زمانيكه شورشيان به داخل خانه عثمان نفوذ كردند ايشان در حال تلاوت مصحف بودند. وهنگام حمله يکي از اونها دست خود را براي دفاع جلو برد. که دستش قطع شد. وخون دستش بر مصحف ريخت. بعد از شهادت عثمان شورشيان به غارت اموال خانه پرداختند. ويکي از شورشيان بنام کلثوم التجيبي سخن نادرست در حق همسر عثمان به زبان آورد که توسط صبيح برده عثمان کشته شد واين برده نيز در دفاع از ناموس خليفه جام شهادت رو نوش فرودند. همچنين پس از زخمي شدن عثمان وقتي همسرش بقصد دفاع مانع شورشيان شد. سودان بن حمران وي را کنار زد وبه وي توهين کرد. که باز همين شورشي توسط نجيح برده عثمان کشته شد. هر دو توهين کننده به ناموس عثمان زنده نماندند. توهين اولي بعد ازقطع کامل دست عثمان وشکنجه وي توسط شورشياني که قصد کشتنش رو داشتند انجام گرفت وبرده عثمان به نيابت از مولاي مجروحش خواسته اش رو انجام داد. و خودش شهيد شد. وتوهين دومي بعد از شهادت انجام گرفت که باز هم يکي از بردگان از ناموس خليفه دفاع کرد وتوهين کننده رو به درک واصل کردند. اما شاهدان توهين به فاطمه زهرا در افسانه شما پشت سر توهين کنندگان در نمازها اقتدا کردند. وهيچ لشکري براي خونخواهي قيام نکرد. لطفا واقعه به شهادت رسيدن مظلومانه حضرت عثمان بن عفان رو دقيق مطالعه کنيد بعد قياس بکنيد. شهادت عثمان مشابه شهادت حسين در کربلاست. لطفا مطالعه کنيد(وبعد أن خرج من في الدار ممن كان يريد الدفاع عنه، نشر - رضي الله عنه - المصحف بين يديه، وأخذ يقرأ منه وكان إذ ذاك صائما، فإذا برجل من المحاصرين لم تسمه الروايات يدخل عليه، فلما رآه عثمان - رضي الله عنه - قال له: بيني وبينك كتاب الله(4), فخرج الرجل وتركه، وما إن ولى حتى دخل آخر، وهو رجل من بني سدوس، يقال له: الموت الأسود، فخنقه وخنقه قبل أن يضرب بالسيف، فقال: والله ما رأيت شيئا ألين من خنقه، لقد خنقته حتى رأيت نفسه مثل الجان(5) تردد في جسده، ثم أهوى إليه بالسيف، فاتقاه عثمان - رضي الله عنه - بيده فقطعها، فقال عثمان: أما والله إنها لأول كف خطت المفصَّل(6)؛ وذلك أنه كان من كتبة الوحي، وهو أول من كتب المصحف من إملاء رسول الله ×، فقتل - رضي الله عنه - والمصحف بين يديه، وعلى أثر قطع اليد انتضح الدم على المصحف الذي كان بين يديه يقرأ منه، وسقط على قوله تعالى: +فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللهُ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ"(7) [البقرة: 137]. وفي رواية: إن أول من ضربه رجل يسمى رومان اليماني، ضربه بصولجان، ولما دخلوا عليه ليقتلوه أنشد قائلا: أرى الموت لا يبقى عزيزا ولم يدع ... لعاد ملاذا في البلاد ومرتقى وقال أيضا: يبيت أهل الحصن والحصن مغلق ... ويأتي الجبال في شماريخها(1) العلي(2) ولما أحاطوا به قالت امرأته نائلة بنت الفرافصة: إن تقتلوه أو تدعوه فقد كان يحيى الليل بركعة يجمع فيها القرآن.(3) وقد دافعت نائلة عن زوجها عثمان وانكبت عليه واتقت السيف بيدها, فتعمدها سودان بن حمران ونضح أصابعها فقطع أصابع يدها، وولت، فغمز أوراكها(4). ولما رأى أحد غلمان عثمان الأمر، راعه قتل عثمان، وكان يسمى (نجيح) فهجم نجيح على سودان بن حمران فقتله، ولما رأى قتيرة بن فلان السكوني نجيحا قد قتل سودان، هجم على نجيح فقتله، وهجم غلام آخر لعثمان اسمه (صبيح) على قتيرة بن فلان فقتله، فصار في البيت أربعة قتلى شهيدان، ومجرمان، أما الشهيدان: فعثمان وغلامه نجيح، وأما المجرمان فسودان وقتيرة السكونيان، ولما تم قتل عثمان - رضي الله عنه - نادى منادٍ القوم السبئيين قائلا: إنه لم يحل لنا دم الرجل ويحرم علينا ماله، ألا إن ماله حلال لنا، فانهبوا ما في البيت، فعاث رعاع السبئيين في البيت فسادا، ونهبوا كل ما في البيت، حتى نهبوا ما على النساء، وهجم أحد السبئيين ويدعى كلثوم التجيبي على امرأة عثمان (نائلة) ونهب الملاءة التي عليها، ثم غمز وركها، وقال لها: ويح أمك من عجيزة ما أتمك، فرآه غلام عثمان (صبيح) وسمعه وهو يتكلم في حق نائلة هذا الكلام الفاحش، فعلاه بالسيف فقتله(1)، وهجم أحد السبئيين على الغلام فقتله، وبعدما أتم السبئيون نهب دار عثمان، تنادوا وقالوا: أدركوا بيت المال، وإياكم أن يسبقكم أحد إليه، وخذوا ما فيه، وسمع حراس بيت المال أصواتهم، ولم يكن فيه إلا غرارتان من طعام فقالوا: انجوا بأنفسكم، فإن القوم يريدون الدنيا، واقتحم السبئيون بيت المال وانتهبوا ما فيه(2). ولما رأى أحد غلمان عثمان الأمر، راعه قتل عثمان، وكان يسمى (نجيح) فهجم نجيح على سودان بن حمران فقتله، ولما رأى قتيرة بن فلان السكوني نجيحا قد قتل سودان، هجم على نجيح فقتله، وهجم غلام آخر لعثمان اسمه (صبيح) على قتيرة بن فلان فقتله، فصار في البيت أربعة قتلى شهيدان، ومجرمان، أما الشهيدان: فعثمان وغلامه نجيح، وأما المجرمان فسودان وقتيرة السكونيان، ولما تم قتل عثمان - رضي الله عنه - نادى منادٍ القوم السبئيين قائلا: إنه لم يحل لنا دم الرجل ويحرم علينا ماله، ألا إن ماله حلال لنا، فانهبوا ما في البيت، فعاث رعاع السبئيين في البيت فسادا، ونهبوا كل ما في البيت، حتى نهبوا ما على النساء، وهجم أحد السبئيين ويدعى كلثوم التجيبي على امرأة عثمان (نائلة) ونهب الملاءة التي عليها، ثم غمز وركها، وقال لها: ويح أمك من عجيزة ما أتمك، فرآه غلام عثمان (صبيح) وسمعه وهو يتكلم في حق نائلة هذا الكلام الفاحش، فعلاه بالسيف فقتله(1)، وهجم أحد السبئيين على الغلام فقتله، وبعدما أتم السبئيون نهب دار عثمان، تنادوا وقالوا: أدركوا بيت المال، وإياكم أن يسبقكم أحد إليه، وخذوا ما فيه، وسمع حراس بيت المال أصواتهم، ولم يكن فيه إلا غرارتان من طعام فقالوا: انجوا بأنفسكم، فإن القوم يريدون الدنيا، واقتحم السبئيون بيت المال وانتهبوا ما فيه(2).( تاريخ الطبري (5/406، 407).
جواب نظر:

با سلام

جناب اسعد!

ما از شما و همه دوستان ، تقاضا مي‌كنيم كه به آدرسي كه داده‌ايد مراجعه كنند ، تا ببينند آيا چنين متني در آنها آمده است ! يا اين متن زاييده سايت‌هاي عربي زباني است كه نتوانستند پاسخي براي اين شبهه داشته باشند و از خود ماجرايي خلق كردند ، تا بتوانند از خليفه سوم دفاع كنند !

چند نكته در اين متن جالب توجه است !

1- استفاده از عبارت «سبأيين» براي قاتلين عثمان (با اينكه طبري يكي از مدعيان سرسخت مشاركت صحابه در هجوم به عثمان است»!

2- ادعاي كشته شدن عثمان قبل از اهانت به همسرش ! با اينكه طبري در تاريخ خويش صريحا كشته شدن عثمان را بعد از اين ماجرا مي‌داند !

فانكبت عليه نائلة ابنة الفرافصة واتقت السيف بيدها فتعمدها ونفح أصابعها فأطن أصابع يدها وولت فغمز أوراكها وقال إنها لكبيرة العجيزة وضرب عثمان فقتله
تاريخ الطبري  ج 2   ص 676 ، اسم المؤلف:  لأبي جعفر محمد بن جرير الطبري الوفاة: 310 ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت

3- در هر صورت ، حتي با وجود زخمي شدن ، آيا خليفه نمي‌توانست جمله‌اي در دفاع از همسر خويش بگويد ؟

چگونه است كه سيد الشهدا عليه السلام در آخرين لحظات عمر شريف خويش ، با اينهمه ضربتي كه خورده بودند به دفاع از اهل بيت خويش فرمودند «ويحكم يا شيعة آل أبي سفيان إن لم يكن لكم دين وكنتم لا تخافون المعاد فكونوا أحرارا في دنياكم »

زين پس قبل از هرگونه استفاده از سايت‌هاي دروغ پراكن ، بهتر است به متن كتاب مراجعه كنيد !و از صحت و سقم ان مطمئن شويد !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

107   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:   10 ارديبهشت 89
دوست عزيز((ا)).من ديگه با شما بحثي ندارم.چون فکر مي کردم يکم چشمه هايي از حق جويي تو وجودت هست ديدم نخير.بد جوري اين ملعونين مختونو شستشو دادند.در مورد حق پذيري عمر هم بگم که اگه حق پذير بود به خاطر جاه ومقام دنيا و...غدير و خيلي روايات ديگرو زير پا نميذاشت .و اجازه مي داد حضرت علي(ع)اميرالمومين ولايتو به عهده بگيرن.(در حالي که ايشون هيچ کاره بود وهمون قرآني که اينقدر شما دم از اون ميزني که بلديش ولي من ميگم خيلي از آياتشو نذاشتن بخوني يا نخوندي ميگه جانشين پيامبرو خود خدا انتخاب کرد.) .اگه واقعا ميدونست که شايستگي حضرت بيشتره.
استغفرالله.حضرت حيدر کرار مقسم النار والجنة رو با کي مقايسه کردم؟خدا منو ببخشه.
در مورد فضايل هم بگم که دوست عزيز اگه فرار کردن از ميدان نبرد فضيلته که زياد بوده کدومشو بگم؟
اگه سرپيچي از دستور رسول خدا (قال رسول الله(ص):لعن الله من تخلف من جيش عصامه) فضيلته ؟
اگه کشتن دختر رسوا خدا فضيلته که...؟
اگه نسبت دادن هذيون گويي به رسول خدا(نعوذ بالله)فضيلته...؟
اينم ذکر فضايل خلفا.بس يا بازم بگم.؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
راستي نگفتي واسه چي چاپهاي جديد صحيحن با قبلياش فرق داري نگي نه که مجبور ميشم مدرک بيارم وعکس آپلود کنم برات؟
فقط حيدر(ع) اميرالمومنين است ولا غير...
108   نام و نام خانوادگي:  اسعد     -   تاريخ:   10 ارديبهشت 89
متن فرستاده شده متعلق به کتاب عثمان بن عفان اثر دکتور صلابي است. که قسمتهاي ازآن برگرفته ازتاريخ طبري است اما متن طبري که بنده قصد فرستادن آنرا داشتم وبه اشتباه متن فوق رو فرستادم وبابت اين اشتباه ازشما وهمه خوانندگان معذرت مي طلبم، را الان برايتون مي فرستم تا برايتون واضح بشه که طبق گفته شما اين مدافع ازدشمنان عثمان درباره نحوه به شهادت رسيدن خليفه مظلوم چه داستاني سرهم کرده!!!!!!!! "ثار قتيرة وسودان بن حمران السكونيان والغافقي فضربه الغافقي بحديدة معه وضرب المصحف برجله فاستدار المصحف فاستقر بين يديه وسالت عليه الدماء وجاء سودان بن حمران ليضربه فانكبت عليه نائلة ابنة الفرافصة واتقت السيف بيدها فتعمدها ونفح أصابعها فأطن أصابع يدها وولت فغمز أوراكها وقال انها لكبيرة العجيزة وضرب عثمان فقتله ودخل غلمة لعثمان مع القوم لينصروه وقد كان عثمان أعتق من كف منهم فلما رأوا سودان قد ضربه أهوى له بعضهم فضرب عنقه فقتله ووثب قتيرة على الغلام فقتله وانتهبوا ما في البيت وأخرجوا من فيه ثم أغلقوه على ثلاثة قتلى فلما خرجوا إلى الدار وثب غلام لعثمان آخر على قتيرة فقتله ودار القوم فأخذوا ما وجدوا حتى تناولوا ما على النساء وأخذ رجل ملاءة نائلة والرجل يدعى كلثوم بن تجيب فتنحت نائلة فقال ويح أمك من عجيزة ما أتمك وبصر به غلام لعثمان فقتله وقتل وتنادى القوم أبصر رجل من صاحبه وتنادوا في الدار أدركوا بيت المال لا تسبقوا إليه وسمع أصحاب بيت المال أصواتهم وليس فيه إلا غرارتان فقالوا النجاء فإن القوم انما يحاولون الدنيا فهربوا وأتوا بيت المال فانتهبوه "( تاريخ الطبري . ج 2/ ص676 دارالنشر: دارالكتب العلمية . بيروت.) دراين متن طبري فاصله شهادت عثمان را باگفته توهين مرد قاتل بسنجيد( قال انها لكبيرة العجيزة وضرب عثمان فقتله) ومطمئنم اگر در اين فاصله اندک در وجود خليفه توان سخن گفتن بود يا زنده مي ماند .ازحق وناموسش دفاع ميکرد . علاوه بر اين قاتل توهين کننده توسط برده عثمان کشته شد.و عثمان نيز به شهادت رسيد وبرده عثمان نيز به شهادت رسيد .حالانکه حضرت علي بن ابيطالب هيچگاه قصد انتقام از قاتل زهرا رو نکرد. مگر غيرت علي از برده عثمان کمتر بود؟مگر همسر عثمان با زهرا عليها السلام قابل مقايسه است؟ علاوه ازاين در افسانه شما که مسئله مسئله قتل است نه فحش ودشنام. چرا علي وحسنين به خونخواهي برنخواستند همان حسيني که بخاطر نا اهل بودن يزيد با هفتاد تن در کربلا تن به بيعت با يزيد نداد وهمه شهيد شدند.
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي جناب اسعد !

از اينكه متوجه اشتباه خويش در نقل شديد ، خوشحاليم ، اما در ماجراي كربلا ، همينكه حضرت ديدند دشمنان رو به خيام كرده‌اند ، اين جملات را فرمودند !

آيا عثمان بايد منتظر مي‌ماند كه چنين اتفاقي بيفتد و بعد فرصت براي سخنراني داشته باشد ؟!

آيا همينكه ديد دشمنان انگشت دست همسرش را قطع كردند ، نبايد سخن مي‌گفت ؟!

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

109   نام و نام خانوادگي:  اسعد     -   تاريخ:   11 ارديبهشت 89
با سلام
متاسفم براي شما ! آدم ضعيف وبي دليل وقتي کم مي آورد به لعن ونفرين روي مي آورد. فکر کردي من هم يه مشت لعن مي فرستم ؟ هرگز

110   نام و نام خانوادگي:  اسعد     -   تاريخ:   11 ارديبهشت 89
با سلام قطع انگشت همسر عثمان ونيز توهين به ايشان توسط ضاربين عثمان در حالي انجام گرفت که حضرت عثمان توسط ضاربين خفه ودستش قطع شده وبيهوش نقش بر زمين شده بود تا جاي که ضارب فکر کرد کشته شده است در تاريخ البدايه والنهايه آمده است"فكان أول من دخل عليه رجل يقال له الموت الاسود فخنقه خنقا شديدا حتى غشي عليه، وجعلت نفسه تتردد في حلقه، فتركه وهو يظن أنه قد قتله ( البداية والنهاية، ج2\ص 188 تأليف: إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي أبو الفداء، دار النشر: مكتبة المعارف - بيروت. . عجيبه ازخليفه بيهوش افتاده در خون پاکش انتظار سخنراني در دفاع از دشنامي که به همسرش داده است داريد. واز حضرت علي که سالها پس ازشهادت ساختگي شما زنده ماند انتظار قيام براي خونخواهي دخت پيامبر اسلام رو نداريد. چرا علي پشت سر قاتلان همسرش اقتدا کرد؟ در امور خلافت با آنها همکاري کرد؟ ماجراي سخنراني حضرت حسين رو يادآور شديد. که دليل بر عليه خودتان است حسين تسليم ذلت نشد وشهيد شد. ولي علي در افسانه شما نه تنهاذلت رو پذيرفت که از خون همسر پيامبر هم درگذشت؟ بهتر نيست ازپافشاري بر اين افسانه دست برداريد . (إن أريد إلا الاصلاح ما استطعت).
جواب نظر:

با سلام

جناب اسعد !

بهتر بود ادامه روايت را نيز مي‌اورديد كه عثمان بعد از اين ماجرا بلافاصله به هوش آمد و سپس همسرش از او دفاع كرد :

فكان أول من دخل عليه رجل يقال له الموت الأسود فخنقه خنقا شديدا حتى غشى عليه وجعلت نفسه تتردد في حلقه فتركه وهو يظن أنه قد قتله وخل ابن أبي بكر فمسك بلحيته ثم ند وخرج ثم دخل عليه آخر ومعه سيف فضربه به فاتقاه بيده فقطعها فقيل إنه أبانها وقيل بل قطعها ولم يبنها إلا أن عثمان قال والله إنها أول يد كتبت المفصل فكان أول قطرة دم منها سقطت على هذه الآية «فسيكفيكهم الله وهو السميع العليم» ثم جاء آخر شاهرا سيفه فاستقبلته نائلة بنت الفرافصة لتمنعه منه وأخذت السيف فانتزعه منها فقطع أصابعها
البداية والنهاية  ج 7   ص 188، اسم المؤلف:  إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي أبو الفداء الوفاة: 774 ، دار النشر : مكتبة المعارف - بيروت

شما كه به البداية والنهاية مراجعه كرده‌ايد ، قطعا اين عبارات را نيز بعد از آن ديده‌ايد و تمسك كردن به دروغ ، براي حفظ آبروي خليفه ، صحيح نيست !

همچنين اين سخن شما ، با سخن ديگر علماي اهل سنت كه عثمان تا آخرين لحظه قرآن مي‌خواند مطابقت دارد ، يا در تعارض است ؟

استدلال ما با اين مقدمات بود كه اهل سنت نيز آنها را قبول دارند !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

111   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   11 ارديبهشت 89
جناب اسعد لطفا به طور دقيق براي ما بفرماييد که هدف شما از جنگ با الله متعال و قرآن کريم چيست؟؟ «يلعنهم الله و يلعنهم اللاعنون» آيا نص صريح قرآن بر لعن را نمي‌بينيد؟؟ پس چرا با حکم الهي لعن مخالفت مي‌کنيد؟؟ آيا زمان آن نرسيده است که از سرنوشت قوم ثمود پند گيريد؟؟ يا علي
112   نام و نام خانوادگي:  ابو لولو     -   تاريخ:   11 ارديبهشت 89
سلام .خيلي ها يادشان رفته که امام(ع) امير المومنين هستند و مي خواستند امير المومنين باشند نه امير الملحدين يا امير المنافقين. و امير المومنين هم بودند چرا که ان 4 مومن ايشان را خليفه رسول الله ميدانستند و مطيع فرمان ايشان بودند. من يار دشمنان پيمبر نمي شوم هرگز جدا ز دامن حيدر نمي شوم بر گو که گفته ناصب و شيعه برادرند من با حرام زاده برادر نمي شوم
113   نام و نام خانوادگي:  اسماعيل     -   تاريخ:   11 ارديبهشت 89
جناب آقاي اسعد اگر علي (ع) در آن زمان اقدامي در جواب كساني كه به زهراي اطهر جسارت كردند انجام نداد فقط به خاطر حفظ اسلام و جلوگيري از فتنه بود تا در ميان مسلمانان تفرقه به وجودنيايد وگرنه علي مي توانست تمام كساني كه به ساحت زهرا (س)بي حرمتي كردند به دوزخ روانه كند چرا شما برادران اهل سنت يك لحظه تعصب خود را كنار نمي گذاريد تا حقيقت واقعي اسلام را دريابيد
114   نام و نام خانوادگي:  عبدالله     -   تاريخ:   11 ارديبهشت 89
سلام عليكم
فرمول سكوت حيدرالكرار(عليه السلام) اينست: دين>ناموس> جان>مال
فرمول روبهان أحد و شيران سقيفة(لعنة الله عليهم) اينست: دين<ناموس<جان<مال
العاقل يكفيه الإشارة
115   نام و نام خانوادگي:  منتقم آل الله     -   تاريخ:   12 ارديبهشت 89
جناب اقاي عبدالعمر , بي؟؟؟ دفعه اخرت باشه كه به مولامون توهين ميكني و احساسات ما رو خدشه دار ميكنيد . كاري نكنيد كه مسجد مكي تون رو , رو سرتون خراب كنيم . حرمت رو نگه دار تا ما هم ارامش خودمون رو حفظ كنيم عوضي ؟؟؟ عمر و ابوبكر و عثمان هستند كه حق خدا رو غصب كردند . ؟؟؟ برو تو كتاباي خودتون رو بخون ببين چي در مورد عمر ؟؟؟ نوشتن بعد بيا اينجا ؟؟؟ كن
116   نام و نام خانوادگي:  اسعد     -   تاريخ:   12 ارديبهشت 89
با سلام يعني شما از خليفه اي که بين بيهوش شدن وبه هوش آمدن ودر أثناي حمله وضرب وشتم وقطع دست قرار دارد انتظار سخنراني ودفاع ازهمسرش داريد مگر غير از اين است برده اش که شاهد ماجرا بود به حساب توهين کننده رسيد. يعني در افسانه شما علي که شاهد ماجرا بود وبعد زنده ماند نمي توانست اقدامي مثل اقدام اين برده بکنه!!!!!!!!!!!! درروايت ابن کثير به بيهوش شدن خليفه اشاره شده است. و انسان بيهوش همينه که گاهي به هوش مي آيد وگاهي از هوش ميره ودر ادامه هم ياد آور شده است که پس از به هوش آمدن دستش رو قطع کردند که وقتي يکي از شورشيان مشاهده کردهنوز خليفه زنده است دوباره با شمشير براي شهيد کردن خليفه آمد وهمسرش که قصد ممانعت روداشت کنارزد. وخليفه رو به شهادت رساند. حال در بين اين احوال: بيهوش شدن ـ به هوش آمدن ـ قطع دست ـ و شهادت فرصتي وتواني براي سخنراني بيابيد.! گفتيد تمسک به دروغ اگر منظورتون عدم ذکر بقيه عبارت است. واکتفاي به اين قسمت که دلالت بر بيهوش بودن خليفه است. فکرکرديد بنده نمي دونستم شما به اين عبارات مراجعه مي کنيد! علاوه براين اين قسمت عبارت هماني است که در تاريخ طبري مشابه آن ذکر شده است وقبلا روي آون بحث شد. ونتيجه همه روايات شهادت خليفه مظلوم عثمان بن عفان توسط شورشيان بي غيرت دلالت بر نادرستي مقايسه افسانه ساختگي شما با آنچه در ماجراي شهادت اين خليفه گذشت. که اصل بحث ومطلب بنده بود. تمسک به افسانه ي ساختگي براي توهين به امير مومنان علي درست است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جواب نظر:

با سلام

جناب اسعد !

اگر در مورد سيد الشهدا شبيه همين ماجرا (و بلكه زخم‌هاي بيشتر) نقل نشده بود ، شايد سخن شما را مي‌پذيرفتيم !

ما توقعي جز يك اشاره به دشمنان از دست برداشتن به همسر عثمان نداريم !

جداي از اينكه اين تنها پاسخ ما نيست ! شما ظاهرا تنها همين يك پاسخ را ديده‌ايد !

اما آنچه راجع به ما گفتيد : شما فرموده‌ بوديد كه «توهين به ايشان توسط ضاربين عثمان در حالي انجام گرفت که حضرت عثمان توسط ضاربين خفه ودستش قطع شده وبيهوش نقش بر زمين شده بود تا جاي که ضارب فکر کرد کشته شده است» ، با اينكه خود مصدر را ديده‌ بوديد و مي‌دانستيد كه در آن آمده است عثمان دوباره به هوش آمد ! آيا اين تلاش براي مخفي كردن حقيقت نيست ؟!

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

117   نام و نام خانوادگي:  علوي     -   تاريخ:   12 ارديبهشت 89
دوست عزيز (علي) اين تيکرو خوب اومدي که خوشبختانه دوستان اهل سنت هم اين فضايل رو باور دارن.
در مورد فضايل هم بگم که دوست عزيز اگه فرار کردن از ميدان نبرد فضيلته که زياد بوده کدومشو بگم؟
اگه سرپيچي از دستور رسول خدا (قال رسول الله(ص):لعن الله من تخلف من جيش عصامه) فضيلته ؟
اگه کشتن دختر رسوا خدا فضيلته که...؟
اگه نسبت دادن هذيون گويي به رسول خدا(نعوذ بالله)فضيلته...؟
اينم ذکر فضايل خلفا.بس يا بازم بگم.؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
راستي نگفتي واسه چي چاپهاي جديد صحيحن با قبلياش فرق داري نگي نه که مجبور ميشم مدرک بيارم وعکس آپلود کنم برات؟
فقط حيدر(ع) اميرالمومنين است ولا غير...
118   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   12 ارديبهشت 89
با سلام
جناب اسعد اينكه سعي در دفاع از خليفه محبوبت را داري مشكل نيست , اما اينك بخواهي با محدوديت علميت او را بر تر از حضرت علي ( عليه السلام ) بداني خيالي باطل است كه اين حرفت پيش هيچكس غير از ناصبين هيچ اعتباري ندارد .
بگذار يك مسئله را برايت پيش بكشم تا بداني كه تمامي اعمال انبياء و خصوصاً حضرت محمد(صلي الله عليه و اله و سلم) و اوصيا برحقش براي رضاي خدا بوده و بس .
ايا اتفاقات شب هجرت حضرت محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) شنيدهاي , همان شبي كه حضرت علي عليه السلام در بستر حضرت محمد (صلي الله عليه و اله و سلم) خوابيد را شنيد ايد , چرا مثلاً ان شب بعد از هجوم حضرت علي عليه السلام شمشير برنداشت انها را بكشد؟؟؟ در صورتي كه ميتوانست زيرا كه انها فقط 40 نفر از جوانان قريش بودند .
يا نعوذ بالله ايا بهتر نبود كه در زير لحاف چيزهائي قرار بدهند كه حتي احتمال ضرب و جرح و زخمي شدن حضرت علي عليه السلام را در بر نداشته باشد .
حقيقت امر اين بود كه حضرت علي عليه السلام با عدم مقابله مسلحانه در مقابل غاضبين حكمش به امر و خواسته و وصيت حضرت محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) عمل كرد و بس .
اينهم يك دليل از چند ده دليل :

امير المومنين (عليه السلام) فرمود:

... منعني من ذلك أمر رسول الله صلى الله عليه و آله و عهده إلي. أخبرني رسول الله صلى الله عليه و آله بما الأمة صانعة بي بعده، فلم أك بما صنعوا - حين عاينته - بأعلم مني و لا أشد يقينا مني به قبل ذلك، بل أنا بقول رسول الله صلى الله عليه و آله أشد يقينا مني بما عاينت و شهدت. فقلت: يا رسول الله! فما تعهد إلي إذا كان ذلك؟ قال: إن وجدت أعوانا فانبذ إليهم و جاهدهم و إن لم تجد أعوانا فاكفف يدك و احقن دمك، حتى تجد على إقامة الدين و كتاب الله و سنتي أعوانا.

پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) از حوادث بعد از خودش مرا با خبر كرده بود و از حضرت، وظيفه خودم را سوال كردم و فرمود: اگر ياوراني پيدا كردي، به فكر جنگ و قيام مسلحانه باش و اگر ياوري نداشتي، دست نگهدار و خون خود را حفظ كن ... .

بهج الصباغة، ج4، ص519 ـ كتاب سليم بن قيس، تحقيق محمد باقر الأنصاري، ص214 ـ مستدرك الوسائل للميرزا النوري، ج11، ص75 ـ جامع أحاديث الشيعة للسيد البروجردي، ج13، ص41

پس سعي در اين نكن كه سكوت حضرت علي (عليه السلام) را با حركات عثمان مقايسه بكني .
در اصل عثمان فكر نميكرد با وجود حامي چون ابن هند ال شجرئ الملعونه و ان احاديث كذائي كسي متعرض جانش شود وگرنه يكدقيقه هم معطل نميكرد است بخواست اصحاب تن در ميداد .
بعد چي شد جناب اسعد وقتي ما ميگوئيم بعضي از صحابه چنين و چنان بودند فوري ميگوئيد كافر شديد خداوند براي همه صحابه گفته اند :
لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا . الفتح / 18 .

به راستى خدا هنگامى كه مؤمنان ، زير آن درخت با تو بيعت مى‏كردند از آنان خشنود شد ، و آنچه در دل هايشان بود بازشناخت و بر آنان آرامش فرو فرستاد و پيروزى نزديكى به آن ها پاداش داد .

اما حالا همين صحابه تحت الشجره را شما "شورشيان بي غيرت " ميدانيد .
خطاي ديگر شما اين است كه سعي ميكنيد عثمان را با يكي از اهل بيت مقايسه كنيد .
.هي خيال باطل حتي از نظر علماي شما , مگر نه اينكه حضرت علي عليه السلام فرمودند : " لا يقاس بآل محمد صلى الله عليه وآله وسلم من هذه الأمة أحد . ولا يسوى بهم من جرت نعمتهم عليه أبدا . وهم أساس الدين ، وعماد اليقين . . إليهم يفئ الغالي ، وبهم يلحق التالي ، ولهم خصائص حق الولاية ، وفيهم الوصية والوراثة . . .
پس هرچه كه ميخواهيد در مورد ابن ابي قحافه , ابن حطاب , و عثمان بگوئيد ازاد هستيد غير از مقايسه انها با ال محمد صلي الله عليه و اله و سلم

يا علي
119   نام و نام خانوادگي:  اسعد     -   تاريخ:   13 ارديبهشت 89
باسلام هدف بنده از ذكر عبارت ابن كثير صرفا پرداختن به قضيه بيهوش شدن ايشان بود که يکي از دلايل بر بطلان تشبيه ومقايسه شماست زيرا در افسانه شما علي اصلا بيهوش نشد واصلا کتک کاري نشد تا بيهوش شود وماجراي قتل همسرش رو به تماشا نشست لذا بذکر اين قسمت از عبارت اکتفاکردم وشما نيز با متهم کردن بنده به مخفي حقيقت اين سخنان ابن کثير رو بعنوان حقيقت پذيرفته ايد. ديگه بيجا به اين ماجرا تشبيه نديد.
جواب نظر:

!!!

جناب اسعد

نظر قبلي شما در اين سايت موجود است و مانيز عين عبارت شما را گذاشته بوديم ! شما ادعا كرديد كه خليفه در زمان تعرض به همسرش بيهوش بوده است ! انهم با استدلال به سخن ابن كثير كه دقيقا عكس مدعاي شما را ثابت مي‌كند !

گروه پاسخ به شبهات

120   نام و نام خانوادگي:  حجت الله الاعظم     -   تاريخ:   14 ارديبهشت 89
باسلام
لعنه الله علي قاتلك يا فاطمه
قال رسول الله : ان الله ليغضبك لغضبك و يرضي لرضائك
امير المومنين علي (ع) حجت الله است ولي الله است بنابراين هركاري كه او تشخيص دهد درست است چون داراي مقام ولايت و عصمت است
121   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:   15 ارديبهشت 89
با سلام اگه کامنت هارو چک کنيد متوجه خواهيد شد که من از دوستان اهل سنت چند سوال ساده پرسيدم که هنوز يکي از دوستان اهل سنت يه جواب منطقي ندادن.از دوستان اهل سنت به ويژه جناب اسعد که به نظر ميرسه خيلي تنها هستند ودارن از حقانيتشون!!!دفاع ميکنن دوباره اوناره کپي ميکنم: 1.حادثه ي غدير:أخه برادران ناتني يه سوال ساده.واقعا پيامبر اينقدر نعوذ به لله اين قدر بي فکر هستند که اون جمعيتو جمع کنن تو اون گرما و...ومردم را عذاب دهند بعد بگويند علي دوست منه؟يعني پيامبر(ص)نعوذ بالله اينقدر....در ضمن بقيه ي خطبرو چي ميگيد اونا رو هم مطالعه کرديد؟واقعا خنده داره .جون ما خودتون فکر کنيد .راستي بعد هم بفرماين حاضرين به غايبين اطلاع دهند؟چيرو اينکه حضرت علي(ع) دوست پيامبره؟؟؟؟ 2.در مورد ملعون بودن خلفا طبق احاديث فراوان (لعن الله من تخلف من جيش عثامه و قال رسول الله(ص):يا فاطمه! ان الله ليغضبك لغضبك و يرضي لرضائك و... (به نظر شما سيلي زدن به پاره ي تن پيامبر اذيت کردن ايشان نيست؟يا آتش زدن در خانه ي ايشان؟يا قلاف شمشير زدن(يا زهرا) ) 3.در مورد نماز برادران اهل سنت که آيا واقعا مطابق نماز پيامبر بود يا عمر اونو طبق اون داستان معروف رواج داد؟به اينا بدعت نمي گن؟؟؟ 4.در مورد ضوو..... دوست عزيز خواهشا اگه مذهبتون واقعا براتو ارزش داره جواب تک تک اين سوالارو صريح بده تا سوالايه بي جواب زيادديگه اي هم که تو ذهنمه ازتون بپرسم واقعا خيلي مشتاقم جوابتونو در مورد اين سوالا وسوالايه زياد شيعه رو ازتون بگير. فقط حيدر(ع) امير المومنين است ولا غير....
122   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   15 ارديبهشت 89
با سلام
علي اقا ( 121 ) باز خوبه كه بجاي جواب برايت اشعاري از مولانا بلخي و و و ننوشتند .
يا علي
123   نام و نام خانوادگي:  سايه     -   تاريخ:   18 ارديبهشت 89
سلام. خسته نباشيد من نه عالم دينم و نه خيلي در اين زمينه سر رشته دارم. فقط مي خوام بگم علي (ع) هميشه در کنار پيامبر بود برادراي اهل سنت آيا اين عمر يا ابوبکر بود که در بستر پيامبر خوابيد و به جاي پيامبر جانفشاني کرد يا اميرمومنان علي (ع) بود آيا اين خلفاي شما بودند که پيامبر را در جنگ ها همراهي مي کردند يا علي بود آيا اين علي نبود که عمربن عبدود را با ذلت بر خاک و خون کشيد يا خلفاي شما که از ترس بر خود مي لرزيدند. ايا اين علي نبود که در مهماني عشيره الاقربين اولين شخصي بود که ياري پيامبر را پذيرفت و با او همراه شد. ايا اين علي نبود که اولين ايمان اورنده اسلام بود. فقط کمي منطق. عمر مي گويد اگر علي نبود عمر هلاک مي شد اين به چه معناست ايا به معناي پذيرش برتري امام علي ع نيست. چه بسيار قضاوت هاي حقوقي که عمر به عنوان کسي که خود را حاکم مسلمين مي ناميد از جواب به آن عاجز بود و مثل هميشه علي گره گشا بود. چرا هيچ گاه سئوال نميکنيد چرا مردم بعد از بيست و اندي سال دوباره به امام علي ع روي مي آورند. چرا حاکمان شما بايد از عدالت امام علي ع وحشت داشته باشند. در پاسخ به شخص عزيزي که کامنت 90 رو فرستادند و مدعي هستند اعتقادات يک ميليارد مسلمان را نمي شود به بازي گرفت بايد بگويم اينکه عده شما اهل تسنن بيشتر از ما شيعيان است دليلي بر حقاينت شما نيست زيراامروزه بيشتر دستکاههاي ارتباطي، شبکه هاي ماهواره اي و مطبوعات در دستان شما و کساني است که در صددند تا بين مسلمانان تفرقه بياندازند و با دست گذاشتن بر روي نقاط حساس اين دو فرقه اختلاف را بين آن ها تشديد کنند. اگر ايراني و شيعه فرصت و قدرت تبليغ داشت آن هم تبليغي که با کارشکني هاي شما و امثال شما مواجه نشود مي فهميدي شيعه يعني چه؟ جگونه مي شود که يکي از بزرگترين عالمان شما تيجاني که به رغم وجود کتاب ها و فيلم هاي وي او را افسانه ساخت دست شيعه مي دانيد شيعه مي وشد وي را نميپذيريد در حالي که تيجاني خود اذعان مي کند در اثر تبليغات و اعتقادات غلط جامعه و خانواده در مورد شيعيان آن ها را طور ديگري به من نمايانده بودند در حاليکه وقتي با علماي قم و عراق ملاقات کردم متوجه شدم دين واقعي چيست؟ امکان تبليغ براي ما کم است همه دنيا عليه شيعيان بسيج اند شما چه توقعي داريد ما بتوانيم حرفمان را بزنيم. اميدوارم روزي امام زمان بيايد و عقده هاي چندين و چند ساله مارا بگشايد. به اميد آن روز
برحاشيه برگ شقايق بنويسيد گل طاقت بين در و ديوار ندارد.
124   نام و نام خانوادگي:  هادي     -   تاريخ:   23 ارديبهشت 89
آقاي سيد علي كه زر زيادي زدي و گفتي من فقط حاضرم با آيت الله مكارم مناظره كنم نه با جوجه طلبه ها بايد بگم از اين حرفت كلي خنديدم.
آخه خودت جوجه كه چه عرض كنم هنوز تخم مرغ هم نيستي اونوقت اومدي به علامه بزرگوار قزويني توهين مي كني؟خيلي لقمه بزرگتر از دهنت ميخواهي برداري.تو برو عوض مناظره علمي!!وسط يك بيابون وايستا و فحش بده تا خودت را خالي كني.توي اين سايت مقدس فقط جاي بحث علمي است نه فحش.
125   نام و نام خانوادگي:  شيلا اسلامى     -   تاريخ:   23 ارديبهشت 89
سلام من واقعا حيران موندم تو كار شما تو قران اومده كه ابوبكر صديق (رضى الله عنه) همراه بيامبر (ص) به غار رفتن و بيامبر به يار با وفاش كفتن نكران نباش كه خدا با ماست (طبق ايه 40 از سوره التوبه) اما شيعيان انواع داستانهارو ساختن تا اينو با دروغاشون بنهان كنند يكى ميكه رسول از ترس اينكه ابوبكر لو بده جاشو اونو با خودش برد اما وقتى كفار دنبال بيامبر ميكشت ابوبكر باشو از غار بيرون برد كه كفار رو متوجه جاى رسول بكنه كه مار كزيدش و بيامبر دست كشيد روى جاى نيش مار و خوب شد يكى ميكه عقرب نيشش زد ابوبكر (رضى الله )را و رسول(ص) با دهانشون نيش عقرب رو كشيد و به ابوبكر كفت ديكه اين كار رو نكن الن هم داستان جديدى ساختن كه اون شخصى كه همراه رسول خدا (ص) بودن ابوبكر صديق نبوده و شخصى ديكر بوده به اسم بكر من واقعا از اين كورى شما در عجبم بس كنيد اين اراجيف رو تحويل مردم نديد لطفا واسم جواب از علماى شيعه نيارين كه حالمو به هم ميزنن
جواب نظر:

با سلام
خواهر گرامي
1-    فرموده‌ايد «تو قران اومده كه ابوبكر صديق (رضى الله عنه) همراه بيامبر (ص) به غار رفتن و بيامبر به يار با وفاش كفتن نكران نباش كه خدا با ماست (طبق ايه 40 از سوره التوبه)»!

بهتر است به كلام خدا دروغ نبنديد !
أ‌.    در كلام خدا نام ابوبكر نيامده است ، و حتى در اين مورد كه ابوبكر بوده است يا خير ، اختلاف بوده است !
ب‌.    ياور با وفا در قرآن نيامده است !
ت‌.    ابوبكر بسيار بي‌تابي‌ مي‌كرد ، و رسول خدا بارها به او گفتند آرام باش ، خدا با ما است (همانطور كه در سوره مجادله مي‌فرمايد هر چند نفري كه با هم سخن بگويند خدا با آنان است و سخن آنان را مي‌شنود) اما ابوبكر آرام نمي‌گرفت ! لذا خداوند سكينه را فقط بر پيامبر نازل كرد و او را ياري نمود و...
2-    فرموده‌ايد «اما شيعيان انواع داستانهارو ساختن تا اينو با دروغاشون بنهان كنند يكى ميكه رسول از ترس اينكه ابوبكر لو بده جاشو اونو با خودش برد»
اين مطلب را عالم اهل سنت نقل كرده است ، و نه شيعه !
3-    فرموده‌آيد « اما وقتى كفار دنبال بيامبر ميكشت ابوبكر باشو از غار بيرون برد كه كفار رو متوجه جاى رسول بكنه كه مار كزيدش و بيامبر دست كشيد روى جاى نيش مار و خوب شد»!
آيا غير از ابوبكر و پيامبر كسي ديگر نيز همراه آنان بوده است كه اين ماجرا را براي شما نقل كند ! آنهم با اين همه آب و تاب ؟! يا خود رسول خدا (ص) فرموده است ؟! يا جناب ابوبكر ، از باب تواضع و عدم خودستايي اين فضائل را براي خود تراشيده است ؟
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

126   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:   23 ارديبهشت 89
سلام

خواهر گرامي
سرکار خانم شيلا

در مورد يار غار پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) روايات متعدد و مختلفي از شيعه و سني بيان شده است

برادر بزرگوار جناب مجيد م علي عزيز هم توصيحات خوبي در اين رابطه داده بودند که به بخشي از آن اشاره ميکنم و اميدوارم که بدون تعصب قضاوت کنيد.

http://ghadirekhom.com/modules/smartsection/item.php?itemid=178

ابتدا اين سايت بالا را ببينيد و سئوالات يک طلبه سني را از استاد خودش مشاهده نمائيد و نظرتان را بفرمائيد.
بعد لطفا جواب سئوالات بنده را بدهيد
البته در کامنتهاي قبلي هم من و دوستان ديگر تعدادي سئوال از شما پرسيدم که شما از چواب دادن طفره رفته ايد و بيجواب مانده است و اين نشان از تعصب خشک و بي اساس شما دارد.
به هر حال ايه غار نميتواند در وصف ابوبکر باشد
زيرا عايشه به تصريح دارد که هيچ آيه اي در شآن آنها نازل نشده است.

مطلب زير را ميتوانيد در سايتي که در بالا معرفي کردم بخوانيد
لازم به تذکر است که اين مطلب از طرف يکي از طلاب اهل سنت از استاد خود سئوال شده و همچنان مانند بقيه سئوالات بيجواب مانده است
اين مطلب بخشي از آن سئوالات است که بخاطر تناسب با موضوع مطرح شده از طرف شما به آن اشاره ميکنيم و بقيه مطالب آن را هم در صورتي که دنبال حقايق باشيد و حقيقت برايتان مهم باشد مي توانيد خودتان بخوانيد و در پي چوابش باشيد تا به حقيقت برسيد.
++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

سئوالات منطقي و غير متعصبانه طلبه اهل سنت از استاد مرادزهي در خصوص يا غار پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم)

آيا صحيح است كه مى گويند يار غار حضرت پيامبرـ صلى الله عليه و سلّم ـ ابن بكر ـ عبداللّه بن بكر بن اريقط ـ همان راهنما و دليل پيامبر ـ صلى الله عليه و سلّم ـ بوده و نه حضرت ابوبكر(رضي الله عنه).[8]
و اين تشابه و تقارب إسمى سبب شده كه آنرا ابوبكر بخوانيم.
چون اولاً: حضرت ابوبكر در هيچ كجا به اين فضيلت اعتراف نكرده است، در حاليكه در روز سقيفه به كمتر از آن اشاره كرد. «نحن عشيرة رسول اللّه و اوسط العرب أنسابا و ليست قبيلة من قبائل العرب الا و لقريش فيها ولادة».[9]
ثانياً: به گفته عسقلانى، از تابعين كسانى بودند كه منكر ارتباط داشتن آية غار با ابوبكر بودند; همانند ابوجعفر مؤمن طاق.[10]
ثالثاً: حضرت عائشه(رضي الله عنه) تصريح دارد كه هرگز آيه اى در حق ما نازل نشده است.[11]
«لم ينزل اللّه فينا شيئاً من القرآن».
رابعاً: معروف است كه ابوبكر(رضي الله عنه) در مدينه به استقبال پيامبرـ صلى الله عليه و سلّم ـ آمد و اين بدان معناست كه ابوبكر(رضي الله عنه)همراه پيامبر اكرم ـ صلى الله عليه و سلّم ـ نبوده است.
خامساً: وجود حديث صحيح دال بر اينكه به هنگام هجرت به غار، حضرت تنها بود.[12]
سادساً: آن قيافه شناس فقط آثار و جاى پاى پيامبر اكرم ـ صلى الله عليه و سلّم ـ را ديد و هرگز سخن از ابوبكر(رضي الله عنه) به ميان نياورد [13]
و از يحيى بن معين تشكيك در آن فهميده مى شود.[14]
سابعاً: طبق روايت بخارى و ديگران، ابوبكر جزء اولين گروه از مهاجرين بوده و قبل از پيامبر ـ صلى الله عليه و سلّم ـ وارد مدينه شده و در نماز جماعت گروه اول از مهاجرين شركت مى كرد.[15]

اسناد و منابع همه از کتب اهل سنت است:

[8] . البداية و النهاية 3: 176.
[9] . البداية و النهاية 6: 205
[10] . لسان الميزان 5: 115
[11] . صحيح بخارى 6: 42 ـ تاريخ ابن الاثير 3: 199 ـ البداية و النهاية 8: 96 ـ الاغاني 16: 90.
[12] . البداية و النهاية 6: 205.
[13] . فتوح البلدان 1: 64.
[14] . تهذيب الكمال 29: 26.
[15] . صحيح بخارى 1: 128، كتاب الاذان ج 4 ص 240، كتاب الاحكام باب إستقضاء الموالي و استعمالهم، سنن

خواهر مخترم تعصب را کنار گذاريد و در پي کسب رضايت الله تعالي و حقيقت باشيد نه اينکه متعصبانه حقيقت را لگد مال کنيد و بگوئيد اگر اين کفر است من دوست دارم تا ابد کافر بمانم !! آيا اينکار شما لجبازي محسوب نميشود؟؟!!!!!

توجه داشته باشيد که خداوند در قرآن کريم سوره مبارکه مريم ايه شريفه 97 مي فرمايد:

فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَتُنذِرَ بِهِ قَوْمًا لُّدًّا &#64831;&#1785;&#1783;&#64830;

در حقيقت ما اين [قرآن] را بر زبان تو آسان ساختيم تا پرهيزگاران را بدان نويد و مردم ستيزه‏جو (لجباز) را بدان بيم دهى (&#1785;&#1783;)

همانطور که مي بنينيد خداوند تبارک و تعالي قوم لجباز را پرهيزگار نميداند و به پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايد قوم لجباز را با آيات قرآن بيم ده .

و حضرت علي (عليه السلام هم در حديثي نوراني مي فرمايد:
از لجبازي و بهانه جوئي بپرهيزيد که آغاز آن با ناداني شروع شود و پايان آن با پشيماني خواهد بود
يا حق

127   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:   24 ارديبهشت 89
خانم شيلا اسلامي لطفا به جاي دفاع مغرضانه جواب کامنت هاي و123 121و107 منو بده بابا جدا يکي نيست به اين سوالات ساده پاسخ بده؟آخه چقدر جار بزنم؟اگه واقا مذهبتون واستون اهميت داره مارو هم روشن کنيد لطفا.
راستي دوستان ولي عصر هم انشا الله جواب شبهه ي شمار و ميدن.بلفرض که حالا با پيامبر رفته وبه قول شما يار غار بوده.(تو کامنت 107 بعضي از فضايل خلفاتونو راستي ذکر کردم). يه جا بيار که پيامبر فرموده باشن ابوبکر...(اينو يادآوري کنن تا جايي که من يادمه اونا ملعون خدا ورسول بودن(طبق احاديث مستند از کتب خودتون))ولي اينو يادت باشه که پيامبر فقط در مورد يه نفر گفتن که جان ونفس منه و اونم کسي نبود جز:حضرت حيدر کرار حضرت علي(ع) اميرالمومنين.
راستي کامنتهارو که چک ميکردم ديدمم جواب يک شبهه نيست که توسط موسسه ولي عصر داده نشده باشه وطرف مقابلو وادار به سکوت نکرده باشن.کامنتا هست ميتونيد چک کنيد.
فقط حيدر اميرالمومين است ولا غيررررررررررررررر.
128   نام و نام خانوادگي:  رضا     -   تاريخ:   24 ارديبهشت 89
شيلا اسامي واقعا تو قرآن اومده((((((( ابوبكر صديق (رضى الله عنه))))))))))؟؟؟؟ قرآنو تحريف ميكني؟ كجاي قرآن با اسم كثيف ابوبكر منور شده؟
دوما ابوبكر بعداز حركت پيامبر خودشو رسوند پيامبرم از روي ناچاري مجبورشد با خودش ببردش.
چون ميدونست ابوبكر بي ايمان زير شكنجه قريش زرتي همه چيرو لو ميده. بقيه داستانم لابد خودت ساختي. شيعه بي دليل چيزي نميگه.اگرم بگه مطمئن باش راس ميگه.
تو از عجايب عمر در عجب باش
129   نام و نام خانوادگي:  ص-صالح     -   تاريخ:   25 ارديبهشت 89
جناب احمد كامنت10مهم اين نيست كه ما احاديث صحيح بخاري ومسلم راقبول داريم يا نه, مهم اين است كه شما همه ي احاديث اين دو راقبول داريد,واصل بحث وگفتگو همين است كه از كتب طرف مقابل براي آنها دليل و مدرك بياري چون اگر از كتب خود بياوريم كه شما كه قبول نميكنيد,پيشنهاد من به شما دوست خوب اين است كه يك مقدار مطالعات خود را بالا ببريد-ياعلي(ع)
130   نام و نام خانوادگي:  سايه     -   تاريخ:   26 ارديبهشت 89
سلام خدمت دست اندركاران سايت وليعصر عج خدا خيرتان بدهد از وقتي با اين سايت اشنا شدم تا كنون بسياري از شبهاتم رفع گرديده است. اما بزرگترين مشكل من اين است حتي زماني كه با دوستان شيعه خود بحث مي كنم كه مذهب تشيعي كه ما برگزيديم از روي شناخت نبوده است و ما به حكم اين كه پدران و مادران ما شيعه بوده اند شيعه شده ايم حتي بسياري از اهل سنت نيز همين را مي گويند شما دينتان ارثي است. اما من با همه اين احوالات به امام علي ارادت خاصي دارم و ايشان را دوست دارم نمي دانم اگر در كشور ديگري بودم چگونه مي شدم و يا چه ديني داشتم و يا اصلا به مذهب تشيع فكر مي كردم يا نه اما دلم مي خواهد بدون تعصب در مورد شيعه تحقيق كنم طوري كه در ان دنيا با افتخار شيعه بودن خود را مطرح كنم. لطفا منابعي مفيد در اين زمينه به من معرفي كنيد و به من كمك كنيد تا از اين دلهر ه ها رهايي يابم. بسيار متشكرم.
131   نام و نام خانوادگي:  شيلا     -   تاريخ:   26 ارديبهشت 89
بايد هر مسلماني قلب خويش را از کينه و بغض نسبت به ياران و تربيت شدگان مکتب پيامبر -صلي الله عليه وسلم- پاک کرده و از روش زيباي ائمه پيروي کند و اگر مسئله درمورد اصحاب برايش غير قابل حل بود و در عدالت آنها شبهه ايجاد مي‌کرد، به دنبال يافتن توجيه منطقي باشد تا در محبت او با ياران پيامبر -صلي الله عليه وسلم- خللي ايجاد نشود. ائمه جملات بسيار زيبايي دارند که بايد دست‌آويز ما قرار گيرد، از جمله حديث زير : (براي برادر مؤمن خويش هفتاد توجيه نيکو داشته باش) و (چشم و گوش خود را اگر بر ضد برادر مؤمن شهادت داد، تکذيب کن) و يا روايت کافي که از حسين بن مختار از ابي عبدالله بيان کرده که فرمود : امير مؤمنان فرمودند : (هميشه کار برادران ايماني را به نيکو تأويل و توجيه کن و حسن ظن داشته باش، مگر دلايل فراوان داشته باشي و هرگز يک کلمه را از گفتار او نيز بد مپندار اگر توجيه براي آن سراغ داري).[2]
از أبي بن کعب روايت شده است : اگر يکي از برادرانتان را بر خصلت زشتي ديديد براي او هفتاد تأويل ذکر کنيد .
پس به طريق اولي چنين رفتاري شايسته اصحاب پيامبر مي‌باشد، مخصوصاً که آنها در موقعيتي دردآور و حيرت‌زا قرار گرفته و پيامبر از جان محبوبتر خويش را در بستر بيماري و شدت درد مشاهده مي‌کردند.
چگونه آنان را با ديد دشمنان دين بنگريم در حاليکه خالق هستي دربارة آنان چنين فرموده:
&#64831;كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللّهِ&#64830; (آل عمران: 110)
«شما (اي پيروان محمد) بهترين امتي هستيد که به سود انسانها آفريده شده‌ايد (مادام که) امر به معروف و نهي از منکر مي‌نمائيد و به خدا ايمان داريد».
و چرا بايد بر آنان ايراد بگيريم، آنهم پس از گذشت صدها سال؟ و چنين حادثه‌اي را مبناي تهمت قرار دهيم؟ و چه هدفي از اينکار داريم؟!
آيا ما نسبت به پيامبر -صلي الله عليه وسلم- بيشتر از ياران از جان گذشته‌اش که تمام صفحات تاريخ و تمام شبه جزيره عربستان و لحظه به لحظة زمان بر اخلاص و صداقت بي‌نظير آنان گواهي مي‌دهد، مشتاقتر و داناتريم؟!
آيا ما بيشتر از آنان که در عرصه گيتي راهي براي اثبات و اظهار محبت به پيامبر -صلي الله عليه وسلم- وجود نداشته، مگر اينکه آن را انجام داده‌اند، مهربانتر هستيم؟
يا اينکه با ايراد و طعنه به ساحت پاک آنان اثبات مي‌کنيم که اهل هوي و هوس و انحراف و گمراهي و حقه و کينه هستيم؟
132   نام و نام خانوادگي:  شيلا اسلامى     -   تاريخ:   26 ارديبهشت 89
معرفي كتاب گفتگوهاي عقلاني با شيعيان اثني عشري - منابع شيعه در ميزان نقد علمي نخستين بار نام پرفسور احمد الغامدي استاد دانشگاه ام القري در مکه مکرمه با کتاب گفتگويي آرام با دکتر محمد حسيني قزويني شيعه اثنا عشري معروف گرديد در اين کتاب پرفسور احمد الغامدي چهره حقيقي قزويني اين رافضي دروغگو را برملا ساخت. قزويني مانند همجنسان خود با شعار دروغين وحدت و گفتگوي در پي اغفال و فريب مسلمانان جهان است که يکي از نمونه هاي آن برنامه هاي اين حقه باز در شبکه سلام رافضي مي باشد. به هر حال گفتگو با قزويني سبب شد که باب تحقيق و کنکاش در عقايد شيعه به روي پرفسور احمد الغامدي باز گردد و ايشان با تحقيقات خود در کتب رافضه به نتايج جالبي رسيدند و از همه جالبتر اينکه هر کسي که در مذهب شيعيان رافضي بيشتر تحقيق و مطالعه نموده بيشتر به حقيقت اين فرقۀ باطل پي برده است. اين کتاب مشتمل بر بيست و يک مبحث است. در ذيل هر مبحث دو مطلب ذکر شده است: نخست: بيان يکي از قضاياي بحث. دوم: تحليل آن قضيه و بيان نتائج مترتب بر آنچه که تحت عنوان «وقفات» وارد شده است. هر کدام از اين بيست و يک مبحث به تنهائي براي بيدار کردن عقلاي اين مذهب- مشروط بر اينکه تفکر و تأمل داشته باشند- کفايت مي‏کند. همچنين اميد اين را داريم که اين بحث عقل مخلصان اين گروه را جهت تأمل و بازگشت براي رسيدن به حقيقت روشن سازد و تنها به تقليد بسنده نکنند، خصوصاً اينکه علماي اين طايفه بر شيعيان واجب کرده‎اند که خود بحث نموده و تقليد نکنند. كتابخانه عقيده با آرزوي وحدت و يکپارچگي امت اسلام اين کتاب ارزشمند را خدمت برادران و خواهران گرامي تقديم مي کند،
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

بهتر است حقيقت اين مناظره را در آدرس ذيل بخوانيد ، و نه مناظره دروغيني كه آقاي احمد الغامدي ادعا كرده است ! البته خود در مقدمه گفته است كه برخي از مطالب ، دقيق نيست ! (بخوانيد تحريف شده است) !:

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=151

همچنين ادبياتي كه به كار برده‌ايد ، نشانگر حقيقت امر شما است !

در هر صورت ، ما خوانندگان را به مطالعه هر دو كتاب با هم دعوت مي‌كنيم ! تا به قدرت علمي شيعه و ضعف نويسنده سني ، و ادبيات به كار رفته در هر دو آشنا شوند !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

133   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   26 ارديبهشت 89
با سلام
جناب سايه . نظرتان بسيار قشنگ بود . مطمئناً هركس بايد دين و مذهب خود را با تحقيق پيدا كنندكه اين عمل ارزش معنوي انرا چندين برابر ميكنند .
قشنگي مذهب شيعه اين است كه در حقانيت خود ميتواند به اسانيد موجود در مذاهب ديگر استدلال كند و سرفراز بيرون بيايد .
شما راهي نه چندان اسان ولي بسيار زيبا پيش رو داريد .
كتابها و مقالات زيادي وجود دارد كه ميتواند به سوالهاي شما جوابهاي بسيار خوب و قوي بدهد , البته اين بستگي به سوالات شما ميباشد .
اگر به اين دو كتاب مراجعه كنيد شروع خوبي خواهيد داشت .
المراجعات .http://www.archive.org/download/al_morajeat/al_morajeat.pdf
و شبهاي پيشاور . http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=126
با لينك صوتي :
http://www.4shared.com/file/97790505/eda6c37d/Sabhaye_Pishavar_islamonlyshieeblogfa_.html

موفق و مويد باشيد
يا علي
134   نام و نام خانوادگي:  محب مرتضي علي     -   تاريخ:   26 ارديبهشت 89
صحابه عادل نيستنداين دركتب اهل سنت است كه دچارگناه ميشدندودرباره فدك ,درزمان فاطمه س براي تهيدستان استفاده ميشدوبراي علي ع مال دنيا مفيدنبود كه
135   نام و نام خانوادگي:  هادي     -   تاريخ:   28 ارديبهشت 89
جناب احمد عبدالله
حتمن پيامبر اسلام هم نعوذبالله بزدل بودند که اين همه مسلمانان در مکه اذيت شدند. سميه و ياسر شهيد شدند ولي دست به جهاد نزدند.
136   نام و نام خانوادگي:  سايه     -   تاريخ:   28 ارديبهشت 89
اقاي مجيد م علي از لطف شما سپاسگزارم. از اين که مرا راهنمايي نموديد متشکرم. التماس دعا
137   نام و نام خانوادگي:  سالاري     -   تاريخ:   29 ارديبهشت 89
دم آقاي مالك اشتر با شعر فوق العاده شون در مورد حضرت علي گرم وقتي خوندمش به شيعه بودنم افتخار كردم
138   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   29 ارديبهشت 89
با سلام
خانم شيلا
نظر شما در مورد اين ايه قراني چيست :
بسم الله الرحمن الرحيم
انّ الذين يؤذون اللّه ورسوله لعنهم اللّه في الدنيا والآخرة وأعدّ لهم عذاباً مهيناً ) الأحزاب : 57
نظر شما در مورد كتابهاي صحيح البخاري و مسلم چيه ايا به صحت تمامي احاديث ان اعتقاد داريد .

يا علي
139   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:   30 ارديبهشت 89
دوست عزيز "مجيد م علي "بهت بگم الکي از اينا سوال نکن که مثل خيلي سوالايه بنده و ديگر دوستان در بالا که بي پاسخ موندن جوابي ندارن بدن و يه نکته ديگه اگه اينا کتب خودشونم قبول داشته باشن که به حق بودن مذهبشون با استفاده از احاديث همون کتب زير سوال ميره!!!البته شايد چاپ هاي جديدشو قبول داشته باشن ولي مسلما قديميارو نه...
فقط حيدر(ع) امير المومين است و لا غير.......
140   نام و نام خانوادگي:  مجبد م علي     -   تاريخ:   31 ارديبهشت 89
با سلام
جناب سايه هم خوشحالم كرديد و هم بنده از شما تشكر ميكنم .
دو تا لينك ديگر برايتان ميگذارم ان شاء الله مفيد واقع شود .

1 )پاسخ به برخي شبهات مذهبي http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=16
2 ) آنگاه هدايت شدم دكتر تيجاني http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=78

اين دو لينك حاوي مسائلي است فرق مذهب شيعه را با ديگر مذاهب خصوصاً فرقه وهابيت نشان ميدهد .
اميدوارم كه اينها براي شما مفيد واقع شوند
موفق و مويد باشيد

يا علي
141   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   31 ارديبهشت 89
با سلام
دوست گرامي جناب علي " ما ميپرسيم كه ديگران كه شاهد اين سوال و جوابها هستند خودشان تحقيق كنند . ان شاء الله همين سوال و جوابها باعث بيداري خانم شيلا و ديگر خواستاران حقيقت بشود .


يا علي
142   نام و نام خانوادگي:  نجف علي لغاري     -   تاريخ:   01 خرداد 89
خداوند متعال در توفيقات شما اضافى نمايندچرا اين مضمون بيست نمي شود؟؟؟؟؟
143   نام و نام خانوادگي:  سايه     -   تاريخ:   02 خرداد 89
اين خانم يا اقاي شيلا هر كه هست به دنبال حققت نيست از منابع خودشون براش دليل مي اريد قبول نمي كنه از منابع شيعيان براش استدلال مي كنيد نميپذيره. ادم بي منطق همينه. همون بهتر كه مذهب شيعه از لوث وجودش راحت شد. شيلا تو برو به همون عمر و عثمان اقتدا كن. از كسي كه مقتدايش عمر و عثمان و معاويه شرابخوار باشه بيشتر از اين توقع نميره. ولي اگه واقعا طالب حقيقتي كتاب تيجاني رو با عنوان آنگاه كه هدايت شدم بدون تعصب مطالعه كن و بعد كلاه خودتو قاضي كن تا حق و از باطل تشخيص بدي. مي توني با خيلي از سني هايي كه شيعه شدند نيز مناظره كني و حقيقت رو بفهمي ولي يادت باشه امام علي ع از مقام عصمت برخوردار است و هيچ گاه كاري رو نمي كنه كه به ضرر اسلام و دين رسول خدا كه امانت در دستش بود وارد بشه نمونه بارز اين امر شهادت همسرش حضرت زهرا بود كه حاضر شد سكوت كنه بر طبق مصلحت به خاطر دين خدا ولي همسرش شهيد بشه. انصاف هم خوب چيزيه. حالا عمر و ابوبكر شدند اصحاب نازنين پيامبر و امام علي ع كه پيامبر در موردشون مي فرمايند من شهر علمم و علي درب ان و يا حديث ديگري كه مي فرمايند تو براي من به منزله هارون براي موسي هستي شدند ناقض دين خدا و پيامبر لطفا به امام اول شيعيان كمتر توهين كن.
144   نام و نام خانوادگي:  طاهر قريشي     -   تاريخ:   02 خرداد 89
نمي دانم زمانيكه عمر به خانه علي داخل شد . بعد از اينكه يك بار علي شروع به زدن و دفاع كردن از ناموس كرد . باز از كجا بر او وحي الهي آمد كه از ناموست دفاع نكن . مگر اصلي دارد كه رسول الله ص كسي را از دفاع از ناموس منع كرده باشد . بلي صبر و شكيبايي خيلي عالي است چنانچه الله ج مي فرمايد ( ان الله مع الصابرين ) اما صبر از خود جايي دارد اين جا جاي صبر نبود جاي ننگ بود جاي وجدان بود. بايد از ناموس دفاع ميكرد .
جواب نظر:

با سلام

جناب طاهر

1- وحي از همانجايي نازل شد كه شما مي‌گوييد گاهي بر عمر بن خطاب نازل مي‌شد ! بهتر است به صحيح بخاري و روايت محدث بودن عمر نگاه كنيد !(هر سخني شما در آنجا گفتيد ، ما در اينجا خواهيم گفت !)

2- ما نگفته‌ايم كه وحي بر علي نازل شد ؛ طبق روايت ، وصيت پيامبر اين بوده است كه مبادا در مقابل كساني كه به ناموسش حمله كردند ، دست به شمشير ببرد !

3- به عكس نظر شما ، اينجا جاي صبر بود ! جايي كه اگر دست به شمشير مي‌برد ، ديگر چيزي از اسلام باقي نمي‌ماند !

البته شما اهل سنت ، در صورت قبول نكردن اين مطلب ، (و حتى در صورت قبول كردن) در مورد خليفه خود عثمان كه دقيقا در موردي شبيه همين مورد ، از خود سكوت نشان داد ، هيچ پاسخي نداريد ! (اما شيعه پاسخ دارد)

البته شما كه اين كار را ننگ مي‌دانيد ، آيا دفاع نكردن رسول خدا (ص) از سميه و... را نيز ننگ مي‌دانيد ؟ آيا سكوت ابراهيم عليه السلام در مقابل ازدواج پادشاه ، با همسرش را نيز (كه در كتب اهل سنت آمده است) ننگ مي‌دانيد ؟! بهتر است چيزي بگوييد كه با مذهبتان مخالفت نداشته باشد!

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

145   نام و نام خانوادگي:  محمد     -   تاريخ:   20 خرداد 89
چقدر راحت دروغ ميگين پس 85درصد مردم دنيا تو جهل و ناداني هستن و فقط شما ها عاقل هستين !!!!!!!!! !!!!!!!!!
146   نام و نام خانوادگي:  کميل     -   تاريخ:   22 خرداد 89
جناب محمد اکثرهم لا يعقلون لا يفهمون لا يتفکرون لا مستقيمون لا مومنون لا انسانون لا فهم ولا عقل فيهم جميعا و رحمة الله....
147   نام و نام خانوادگي:  روشن روان     -   تاريخ:   27 خرداد 89
بهتر است بدانيد كه عبد الهاب كه مسلك وهابي را ايجاد كرد دست پرورده همين آخوند هاي خودمان است اين آقا در يكي از حوزه هاي علميه اصفهان درس خواند ه بعد به عراق و عربستان رفته - ببينيد علماي شيعه با تند روي هاي خود چه كسي تربيت كردهاند كه خود هم در دفع آن مانده اند .
148   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   27 خرداد 89
جناب روشن روان
اگر شما با محمد ابن عبدالوهاب (موسس مسلک وهابي) مخالف هستيد، لطفا بنويسيد:
الهم العن محمد ابن عبدالوهاب
خدايا آتش و عذاب ابدي خود را براي محمد ابن عبدالوهاب (موسس مسلک وهابي) مهيا بفرما.
خدايا پيروان مسلک وهابي را هر روز پيش از روز قبل خوار و ذليل بفرما.
وگرنه در غير اين صورت پيش از اين با مهملات و دروغهاي بدون سند، خود را مايه خنده ديگران نفرماييد.

يا علي
149   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   28 خرداد 89
با سلام
جناب اقاي كه << روشنه كه رواني>>> هستي :
===================================================================================
از كي تابحال مفتي هاي خودتون را اخوند ميناميد .
===================================================================================
اون منافقي كه تو فكر ميكني از اصفهان بوده نتنها يك كلمه فارسي بلد نبوده كه هيچ اصلاً نميدانسته اصفهان كجاست يعني اين منافق هيچ چيز نميدانسته حتي از محل تولد خودش وگرنه ميرفت شناسنامه خودشو عوض ميكرد .
اينهم يك دليل محكم از براي ادعاي ما :
اللهم بارك لنا في شامنا ، اللهم بارك لنا في يمننا ، قالوا : وفي نجدنا ، قال : اللهم بارك لنا في شامنا ، اللهم بارك لنا في يمننا ، قالوا : وفي نجدنا ، قال : هنالك الزلازل والفتن ، منها أو قال بها يطلع قرن الشيطان "
================================================================================

* ابن عون ، از نافع ، از ابن عمر ، نقل كرده كه گفت : رسول خدا ( ص ) فرمود : خدايا در شام ما به ما بركت عنايت كن ، خدايا براى ما در يمن ما بركت ده ، گفتند : و در نجد ما ، حضرت فرمود : خدايا براى ما در شام ما ، بركت ده ، خدايا براى ما در يمن ما ، بركت عطا كن گفتند : ودر نجد ما ، حضرت فرمود : در آنجا ( در نجد ) زلزله ها و فتنه هاست از نجد شاخ شيطان ( فتنه ) پديدار مىشود .
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
نجد همان محل تولد قرن شيطان المنافق العظم عبد الشيطان در حجاز است
=================================================================================
در ضمن ايا نشنيدي كه چند ده هزار از اهل سنت بوسيله اين فرقه ملحده گشته شده اند ؟؟ راستي اسم طنطاوي را هم بهشون اضافه كن .

_____________________________________________________________________________________________________________
اما اقاي محمد 145 گفتي 85 % , اخوي خيلي خيلي خوشبيني .بيشتر از 85 % خيلي بيشتر .
(كفار بدون اسم) + (كفار با اسمهاي بودائي , هندو ) + ( زردتشتيان + يهود + مسحيان ) + (فرقه ضاله وهابيت + فرقه ضاله بهايت )= 75 %
اما مسلمانان : ايا قران را خوانده ايد :
پس
================================================================================
بسم الله الرحمن الرحيم
قَلِيلاً مَّا تَذَكَّرُونَ
َقَلِيلًا مَّا تَشْكُرُون
قَلِيلًا مَا تُؤْمِنُونَ
َقَلِيلٌ مِّنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ
فلا يومنون الا قليلا
.
والله العالم

شد جند درصد ؟؟؟؟؟؟

يا علي
150   نام و نام خانوادگي:  حاتم سواري     -   تاريخ:   15 تير 89
سلام عليکم
با اميد موفقيت براي شما عزيزان اگر بتوانيد مصادر اهل تسنن بيشتر ذکر نماييد
باتشکر
151   نام و نام خانوادگي:  عليرضا رنجبر     -   تاريخ:   28 تير 89
ازسايت ومطالب داخل آن ديدن كردم مطالب را با دقت برسي كردم اين كار سه يا چهار سال من ميباشد بدون تعصب شبكه هاي ماهوارهاي شيعه وحتي سني ومسيحيت وحتي بهائيت باور كنيد بدون مقدار اندكي تعصب كتابهاي شبهايي پيشاور وكتاب آنگاه كه هدايت شدم به دفعات زياد با اينكه شيعه زاده بودم ولي اكنون با آگاهي كامل وچشم باز اعلام ميكنم كه اشهدو ان علينا ولي الله واز امروز دوباره شيعه هستم سلام منرا به تنها دليل شيعه بودنم اقاي قزويني برسانيد درضمن براي اينكه به من تهمت بيسوادي نزنند بنده داراي مدرك دانشگاهي فوق ديپلم عمران ميباشم
152   نام و نام خانوادگي:  سيدحسين     -   تاريخ:   28 مرداد 89

وقتي در سقيفه حکم مي کنند که اعتراض به ابوبکر و شک در حکم ان شورا مرگ بدون محاکمه است . و هر کس مي تواند در کوچه و گذر اين حکم را اجرا کند و امر بر جاهلان مشتبه ميشود که حکم حکم شورا و خداست . اين ملعونها منتظر واکنش حضرت بودند که خاندان نبوت و اين شجره ي طيبه را زبانم لال بطور کامل محو کنند . ميفهميم اين صبر علوي در اينجا و اين تحمل مصائب براي چه بود اينکه اين جاهلان چه مي خواستند بکنند . وگرنه تکه پاره کردن اين شغالان که کاري نداشت . اسدالله غالب که احدي از جن و انس در مقابلش جرات قد علم کردن نداشت . از طرفي نقشه اين بود وقتي با علي بر خورد کنيم ديکر مقداد و ابوذر و سلمان و بقيه صحابه ي خاص چه کاري ازشان بر مي ايد ؟ رفتند و جنايت کردند با يک عده ي جاهل . ريشه ي اين عده ي جاهل يعني سياه لشگر صحابه که از قبايل بدوي اطراف مکه و مدينه بودند را شما برسي کنيد در آستانه ي جنگ صفين بعد اينکه معاويه با نامه دادن به ام سلمه و پسر عمر و صعد ابي وقاص مبني بر جلب نظر بر ضد علي ع با ان جواب ها که مي دهند نا اميد مي شود ببينيد به چه قبائلي نامه مي دهد و سعي در جذب انها دارد کساني که بوي از اسلام مگر نام ان نبرده اند و يک سري اعمال که معلوم نيست انجام مي دادند نمي دادند . بياييد بدويت را در اثار ابن خلدون برسي کنيد با ان چنبره ي فرهنگ جاهلي چند صد ساله . همين ها را عمر با خودش جمع کرده بود که زبانش دراز بود در توهين به رسول خدا . به عقل اول و اخر انبيا . از نظر روان شناسي ببينيد بعد رسول خدا اينها به قسمتي از تمدن رسيدند بزرگوار و ان وجود شريف قسمت عظيمي از عمرشان صرف اموزش اين انسانهاي بدبو و کثيف و قصي شده بود . اشرافشان که فاسق و فاجر بدوي شان که خشن و الوده حضرت زهرا ميفرمود شما همانهايي بوديد که مو را در خون حيوان مي زديد و ميمکيديد با ان وضع فجيح با زنها و دخترانتان بر خورد مي کردي و.. . بعد رسول خدا ...انها به طمع همين پيشرفت و انسجام که باشمشير علي و ان خلق عظيم صورت گرفت جامعه اي را در دست داشتند که اماده ي بود براي فر مانروايي يکه . از طرفي عرب که همهي هستي اش زبان و خيال وارگي در ظرفيت زباني اش است و ما با مطالعه معلقات مي فهميم اين را صرف چه مزخرفاتي مي کردند و چقدر به نسب خود مي باليدند به پهلوانان به دختر کشي به زن بازي و شراب به فسق و فجور . توجه کنيد شوراي سقيفه اکثرشان پدر برادر پسر عمو پسر عمه و ... و پهلوانانشان به دست خيبر شکن علي ذليل و سقط شده بودند . از طرفي ديگر از بعد روان شناسي اجتماعي اين خوي وحشي گري و کسب غنائم بايد با مشروعيت جديد به شيوه اي جديد بازتوليد مي گشت که در دوران رسول خدا با اخلاق مدني کنترل مي شد و با ابوبکر و عمر دوباره فرصت پيدا مي کرد . وانگهي اينها مي دانستند اگر خلافت به خاندان عصمت برسد ديگر نوبت به قبيله و دسته ي ديگر و حتي احتمال ان هم نمي رود . ببينيد با اينکه مي دانستند به اين زودي نوبت بر ايشان نمي رسد با چه شهوت و حسد و طمعي دست به کار شدند .

انقدر منبع موجود است براي اين تحليل که من وقت خودم را تلف نمي کنم . تاريخ حتي ظاهرش مبين اين مطالب هست .


خيلي خجالت مي خواهد بگويي علي چرا حمله نکرد چرا دفاع نکر که هم حمله کرد . شمشير چرا نکشيد . حالا اگر روايت را و ماجرا را برسي کني اين طوري ها هم نبود . اخر تو از اول و اخر بودن مولايمان چه مي داني؟ . از قالو بلي و تسليم چه مي داني از اسلام چه مي دانيد غير از ... .. .... . کسي که در عين ثبات جمع اضداد بود . رئوف و قهار بود و../ علي صبر کرد تا تو کمي فکرت را در اين قرن بکار بيندازي . کسي که به دختر رسول الله کسي که به خود رسول خدا رحم نمي کند تعصب پليدش و تشنگي هوسناکش به قدرت در بوته ي آتشين حسد اين فجايع را ببار مي اورد شخص اول و قهرمان هر حادثه اي که علي در ش بود خود اوست . کندن خيبر را با نعره ي حيدري مي فهميدي اين سکوت را هم مي فهميدي . اگر ان مجاهدت در برابر بزدلي صحابه را در مقابل دفاع از اسلام ميفهميدي اين صبر را هم مي فهميدي . اگر شاگردان علي را حتي مي فهميدي از کميل و سلمان و ابوذز و عمار و يک حساب سر انگشتي با اطرافيان خليفه اول و دوم و سوم مي کردي حساب دستت مي امد . چگونه به حسنين و زينبين رحم مي کرد ند انها که به خدا و رسولش و دخترش رحم نکردند و اصلا امده بودند که حسادت عايشه را و نگراني عمر و ابوبکرو شوراي ملعونه را بر طرف کنند . حتما گفتند اتش مي زنيم مشروعيت شورا هم داريم مي ماند واکنش علي که بر ضد خليفه شمشير بکشد و بعد مي توانيم با مشروعيت کامل خواندان نبوت را بر داريم و انتقام بدرو احد و حقارت خيبر و حنين را جبران کنيم . چه مي دانستند اين خواندان براي دين خدا چه مي کنند . برو بخوان از شش ماهه تا سه ساله تقديم مي کنند . آي عمري و بکري و وهابي !!!!!! کمي بقيه ي قوه ي فاهمه و اسباب تعقلت را بغير از ان زبان لغ لغو بکار بينداز . انسان امروز داراي تحليل چند بعدي به مدد علوم انساني ست . ديگر نه از ان فقه مسکوت منسوخ اشعري و حنفي و سافعي و حنبلي تو و نه از اسرائيليات و نه از توجيهات بي درو ÷يکر کاري ساخته است و نه کاري ساخته بود . باب علم الهي که اجتهاد ÷ذير نيست . اگر مي بيني اينجا ما داريم با شما بحث نقلي با صدق کتابهاي خودتان انجام مي دهيم و تفهم اوليه را بر مبناي کتب شما گرفته ايم جنبه ي هدايتي و طراحي گفتمان اصيل ديني ست . وگر نه هر بچه شيعهي با معرفتي شما را و حتي شيخ حرمين شما را در باب اين شبهه ها حريف است . شما را به جان رسول الله کمي پديدار شناشانه بي حب و بغض کلاهتان را قاضي کنيد . والله قسم ما براي هدايتتان دعا مي کنيم . اين همه جهد و تقوا ي ظاهري که در بعضي از شما مي بينيم در بعضي از برادران ساده دل اگر معرفت حقيقي اسلام را بيابيد و مکتب اهل بيت را پيدا کنيد شايد منشا خيرات عظيمي به اطرافيان و خودتان باشيد . برايتان ارزوي هدايت مي کنم . براي خودم هم ارزوي ثابت قدم بودن .

اما ان گروه کورو کر علماي جاهلتان :
علم علي براي چه کسي قابل انکار است . حکمت عملي و نظري ايشان و جهاد و دليري ايشان . اخر از کجا شما مقايسه مي کنيد برادران عمري و بکري . علي را با کساني که محلي از اعراب در برابر فضائلش ندارند . ؟


اخر شما چه تان ميشود؟ نه عقل نه نقل نه حکمت نه قر ان نه تاريخ . با شما چه کنند اهل تحقيق . که ترکيبي از تعصب و جهل مرکبيد .


چه کشيدند از دست شما اين انسانهاي کامل و معصوم و هم چنان که ازارشان ميداديد در فکر هدايتتان بودند . در فکر هدايت ما هم بودند در فکر نجات انسان از خاک تا به افلاک . هر که هدايت پذير است حتي شيعه .

باز مي پرسي چرا حمله نکرد ؟

لعنت به روح انانکه جان نبي را اماج تيرو . شمشير قرار دادند . خدايا ببين پيروان چه کساني به اشجع الناس من الاولين و اخرين تهمت ترسو بودن
مي زنند .

برو تاريخ را بخوان کربلا را بخوان ببين تشگان چند روزه تک نفر تک نفر چه جور به قلب دشمن مي زدند و ميمنه را به ميسره مي دوختند تا صديق و شهيد ميشدند .

امام شافعي در يک روايت بلند که با اين گزاره شروع ميشود : در عجبم که با اين مرد چه کردند ...و بعد فضائل را مي گويد همراه با خار شمردن کليه صحابه در مقابل آن فضائل . از اسلام اوردن تا عبادت و علم و... / يک جايي مي گويد مردي که زره اش پشت نداشت و در جنگها با دو نيزه و شمشير مي جنگيد و هنگامي که لشگر در استانه بود او در قلب دشمن مي جنگيد.


الله اکبر .

خجالت مي خواهد نفهمي چرا سکوت کرد .

اهل عمر خجالت بکش .
153   نام و نام خانوادگي:  حق جو     -   تاريخ:   03 شهريور 89
www.ahle-sonnat.com
راهي نو براي يافتن حقيقت باورهاي اهل سنت
154   نام و نام خانوادگي:  كوروش ايراني     -   تاريخ:   13 شهريور 89
درود بر مولا علي(ع)
برادران اهل سنت حداقل غيرت ايرانيت شما جوش بيايد از اينكه عمر نژاد پرست چه بلاهايي كه بر سر ايرانيها نياورد چرا بجاي بررسي كتابها به وضعيت كنوني دنيا نگاه نمي كنيد كه سران اهل سنت در كشورهاي همسايه چگونه در مقابل امريكا و اسراييا زانو زده اند چقدر به صدام ملعون و كثيف در جنگ ايران و عراق كمك كردند . راستي مي دانيد كه صدام ترسو هم سني بود و نگاه به اخبار نمي كنيد كه برادران وهابي شما چگونه با بمب گذاري دارند به اسلام ضربه مي زنند .متاسفم براي شما
155   نام و نام خانوادگي:  علي اصغر     -   تاريخ:   14 شهريور 89
سلام فعلا اين شيعه است که پرچم اسلامو تو دنيا بلند نگه داشته است. مفتي‌هاي سني که بزدلانه يه گوشه نشستن، صداشونم در نمياد. دارن فلسطيني‌ها رو قتل عام مي‌کنن، صدا ازشون در نمياد. پادشاه عربستان و حسني مبارک خائن که دشمنان اسلام شراب مي‌خورن. اين کي بود که تنها کشور اسلامي رو تشکيل داد غير از امام خميني شيعه؟ توي کدوم کشور اسلامي احکام اسلام رعايت مي‌شه؟ علنن از تلويزيون‌هاشون فحشا پخش مي‌شه. بعد صداي شما محبين خلفا در نمياد. فعلا رهبران شما اهل سنت ابروي اسلامو بردن. شماها هيچ عقبه علمي نداريد. جوون‌هاي کشور ما اين همه پيشرفت کردن، ولي شماها فقط مصرف کننده کالاي آمريکايي هستيد. وقتي سلمان رشدي اون مزخرفاتو نوشت، چه کسي اول عکس العمل نشون داد؟ شماها لياقت‌تون همون پادشاهان بي‌غيرت و خوش‌گذران و زن‌باره عربيه و ما امام و رهبرمون، فرزند حسين ابن علي و حضرت زهراست.
156   نام و نام خانوادگي:  منتظر منتقم فاطمه     -   تاريخ:   17 شهريور 89
سلام. اي سني‌ها! كتاب الغدير آيت ا... اميني براي تمام علماي شما كافي‌ست. به ما مگوييد شيعه و سني برادرند ما بي‌خيال سيلي مادر نمي‌شويم
157   نام و نام خانوادگي:  منتظر منتقم فاطمه     -   تاريخ:   17 شهريور 89
به ما مگوييد شيعه و سني برادرند ما بي خيال سيلي مادر نميشويم اي سني‌ها شما خودتان را به خواب زده‌ايد و نمي‌خواهيد بيدار شويد. حرف ما از آن اول است: غدير خم. بيعت با كسي در آن زمان، فقط نشانه‌ي پذيرفتن جانشين رسول ا... است و بس. شما چه مي‌گوييد؟ اگر اين خلف وعده واقع نمي‌شد، اتفاقات شوم به دست آن سه اتفاق نمي‌افتاد. يا علي
158   نام و نام خانوادگي:  منتظر منتقم فاطمه     -   تاريخ:   18 شهريور 89
اي سني‌ها كجاييد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟...
159   نام و نام خانوادگي:  منتظر منتقم فاطمه     -   تاريخ:   02 مهر 89
حرف حق تلخه. شايد هم حس حق‌جويي شما سني‌ها گل كرده. آره ...
160   نام و نام خانوادگي:  حسيني     -   تاريخ:   05 آبان 89
سلام اميدوارم اين جوابيه مرا بخوانيد
پيغمبر ص مي فرمايد ياعلي انت مني به منزله هارون من موسي الا انه لانبي بعدي اين حديث كه مشهور به حديث منزلت است به صورت متواتر
از طريق شيعه واهل سنه روايت شده حال من مي گويم كه چه خصوصيتي هارون داشت كه پيامبر اين تشبيه را كرده است ببينيد هارون چگونه درميان قوم موسي رفتار كرد زمانيكه موسي به كوه طور رفته بود وقتي برگشت ديد اكثر بني اسرائيل گوساله پرست شده اند غضبناك شد برهارون وهارون درجواب فرمود اني خشيت ان تقول فرقت بين بني اسرائيل(طه آيه 94) يعني اي موسي ترسيدم كه بگويي چرا اختلاف بين بني اسرائيل افكندي يعني به قول هارون اگر امت گوساله پرست باشند ومتحد بهتر ازااين است كه طرف موسي باشند وبا تفرقه لذا حضرت علي (ع) تاحدودي به خاطر عدم اختلاف بين امت اسلام كوتاه آمد .
161   نام و نام خانوادگي:  عبدالستار يلمه     -   تاريخ:   08 آبان 89
جناب آقاي ابوالفضل
با سلام
شما آرزوي ريشه کن شدن اهل تسنن رو کردين! بهتر بود آرزوي ريشه کن شدن اهل نفاق رو مي کردين. اون وقت شايد ديگر کساني پيدا نمي شدند که در لباس تشيع بخواهند تيشيه به ريشه اصل اسلام بزنند. متاسفانه گردانندگان اين سايت و سايتهاي مشابه خود را در لباس تشيع پنهان کرده اند. اينها بازماندگان همان باستان گرايان و آتش پرستاني هستند که از ابتدا با اسلام مخالف بودند و اگر دستشان برسد حتي روزي تشيع را هم که شاخه اي از اسلام است را نابود خواهند کرد.
162   نام و نام خانوادگي:  خراساني     -   تاريخ:   12 آبان 89
برو اي گداي مسکين در خانه خدا زن که علي ميزد در خانه خدارا شما از شخصي به اسم سليم بن قيس هلالى حديث روايت کرديد وکه او خود شيعه و فردي مجهول الحال بوده است حضرت علي در تمام جنگها شرکت و به عنوان مشاور خلفا بوده بنابر روايتي از امام باقر(عليه‌السلام)، عمر امور حكومت را كه از مهم‌ترين آنها مسأله فتوحات بود، با نظرخواهي از حضرت علي‌(عليه‌السلام) به سامان مي‌رساند. حضور شيعيان امام علي(عليه‌السلام) در فتوحات دوران خلافت عمر ـ سلمان فارسي‌: وي در فتح مدائن كه در سال 16 هجري روي داد در جايگاه سفير مسلمانان حضور داشت و با ايراد سخنان پرشور و حماسي‌، نقش به سزايي در بالا بردن ‌روحيه مسلمانان و تشويق آنان به نبرد ايفا كرد.(11) 2ـ حذيفة بن اليمان‌: حذيفه در جنگ نهاوند از فرماندهان سپاه بود(12) و به گزارش ‌دينوري‌، مَقْدِسي و ابن عبدالبرّ، پس از نُعمان بن مُقَرّن فرماندهي كل سپاه اسلام را به ‌عهده گرفت‌.(13) او در فتح شوشتر، سِمَت فرماندهي پياده نظام سپاه ابوموسي اشعري را عهده‌دار بود.(14) همچنين شهرهاي همدان‌، ري و دينور به دست وي فتح شده است‌.(15) 3ـ مقداد بن اسود كندي‌: مقداد در فتح مصر در رأس سواره نظام‌ها شركت داشت‌.(16) هم چنين در فتح ديار بكر به همراهي عمار ياسر حضور داشت‌.(17) 4ـ هاشم بن عتبة بن ابي وقاص المرقال‌: هاشم بن عتبه‌، برادرزاده سعد بن ابي‌ وقاص و از ياران با وفا و مخلص حضرت علي(عليه‌السلام) بود كه در جنگ صفين به شهادت رسيد.(18) وي در روزگار خلافت عمر در نبرد قادسيه‌، فرماندهي جناح چپ سپاه اسلام را عهده‌دار بود.(19) هم چنين از سوي خليفه مأموريت يافت با سپاه دوازده هزار نفري به مقابله با سپاه ‌يزدگرد به جلولاء اعزام شود.(20) هاشم بن عتبه نيز در فتح بيت المقدس‌، فرمانده پنج هزار سواره نظام بود.(21) 5ـ عمار بن ياسر: عمار از شيعيان خاص اميرمؤمنان بود كه در فتح مصر، فرماندهي‌ سواره نظام را به عهده داشت‌.(22) وي در فتح ديار بكر نيز به اتفاق مقداد بن اسود شركت ‌كرد.(23) عمار در فتح شوشتر نيز فرماندهي دسته سواران را به عهده داشت‌.(24) وي در اين ‌زمان‌، حاكم كوفه بود. چون خليفه طي نامه‌اي از او تقاضاي كمك به ابوموسي اشعري را كرد، عمار عبدالله بن مسعود را جانشين خويش در كوفه كرد و خود به همراه شش هزار سوار به كمك ابوموسي شتافت‌.(25) 6ـ مالك اشتر نخعي‌: وي در جنگ قادسيه حضور داشت‌.(26) شهرهاي آمِد(27) و مَيافارِقِين(‌28) به دست او فتح شد.(29) مالك اشتر در اين روزگار در نبردهاي مسلمانان با روميان به فرماندهي گروهي از سپاهيان منصوب و با رشادت‌هاي فراوان‌، شماري از روميان را نابود كرد.(30) او نيز به فرماندهي هزار سوار در فتح عَزاز شركت داشت‌.(31) چنان ‌كه در فتح مصر نيز از فرماندهان سپاه به شمار مي‌رفت‌.(32) 7ـ حجر بن عدي كِندي‌: حُجر در نبرد جلولاء همراه دو هزار سوار خويش فرماندهي ‌جناح راست را به عهده داشت‌.(33) او نيز در جنگ قادسيه حضور فعالانه داشت‌.(34) هم چنين ‌سخنان حجر در "مرج عذراء" محل شهادت وي‌، زماني كه خود را براي شهادت آماده ‌مي‌كرد، حاكي از آن است كه وي در فتح شامات نقش به سزايي داشته است‌.(35) 8ـ بَراء بن عازب‌: (36) براء در فتح شوشتر از بزرگان و فرماندهان جناج راست سپاه عمار بود.(37) شهرهاي ابهر، قزوين و زنجان به دست وي محاصره و فتح شد.(38) 9ـ زيد بن صُوحان‌: (39) وي در جنگ جلولاء يا قادسيه شركت داشت و يك دست ‌خويش را در آن جنگ از دست داد.(40) پس نتيجه مي‌گيريم که حضرت علي(عليه‌السلام) و به تبع شيعيان ايشان، در زمان خلفا منفعل نبودند و هر کاري که مي‌توانستند براي پيشرفت اسلام عزيز انجام مي‌دادند. - واقدي‌، همان‌، ج‌2، ص‌251؛ طبري‌، همان‌، ج‌3، ص‌121ـ 124؛ ابوحنيفه دينوري‌، همان‌، ص‌126 و عبدالكريم بن محمد الرافعي القزويني‌، التدوين في اخبار قزوين‌، تحقيق عزيز الله العطاردي‌، ج‌1، ص‌78. 12- شمس الدين محمد بن احمد بن عثمان الذهبي‌، العبر في خَبَر من عَبَرَ، ج‌1، ص‌26. 13- ابوحنيفه دينوري‌، همان‌، ص‌136؛ مطهّر بن طاهر المَقْدِسي‌، البدء و التاريخ‌، ج‌5، ص‌182 و ابن عبدالبر القرطبي‌، همان‌، ج‌1، ص‌394. 14- ابن اعثم‌، همان‌، ج‌2، ص‌277 و بلاذري‌، همان‌، ص‌373. بلاذري حذيفه را فرمانده جناح چپ سپاه عمار مي‌داند. 15- ابن عبدالله القرطبي‌، ج‌1، ص‌240 و 394 و ابن اثير، اسدالغابه‌، ج‌1، ص‌468. 16- واقدي‌، همان‌، ج‌2، ص‌73؛ ابن عبدالبر القرطبي‌، همان‌، ج‌4، ص‌43 و ابن اثير، همان‌، ج‌4، ص‌447. 17- همان‌، ص‌117. 18- ابوحنيفه دينوري‌، همان‌، ص‌183. 19- همان‌، ص‌121. 20- بلاذري‌، فتوح البلدان‌، ص‌264 و طبري‌، همان‌، ج‌3، ص‌140. 21- واقدي‌، همان‌، ج‌1، ص‌297. 22- همان‌، ج‌2، ص‌73. 23- همان‌، ص‌118. 24- ابن اعثم‌، همان‌، ج‌2، ص‌277 و بلاذري‌، همان‌، ص 373. 25- همان‌، ص‌275 و ابوحنيفه دينوري‌، همان‌، ص‌130. 26- ابوحنيفه دينوري‌، الاخبار الطوال‌، ص‌120. 27- از بزرگ‌ترين و مشهورترين و بهترين شهرهاي ديار بكر. (ياقوت حموي‌، معجم البلدان‌، ج‌1، ص‌76) 28- مشهورترين شهر ديار بكر. (همان‌، ج 6، ص 273) 29- ابن اعثم‌، كتاب الفتوح‌، ج‌1، ص‌259. 30- يعقوبي‌، تاريخ يعقوبي‌، ج‌2، ص‌142. 31- واقدي‌، فتوح الشام‌، ج‌1، ص‌361. 32- همان‌، ج‌2، ص‌73. 33- ابن اعثم‌، همان‌، ج‌1، ص‌210ـ211/ بلاذري‌، فتوح البلدان‌، ص‌264. ابن‌اعثم‌، حجر را فرمانده جناح چپ ‌نوشته است‌. 34- ابن اثير، اسدالغابه‌، ج‌1، ص‌461. 35- بلاذري‌، انساب الاشراف‌، ج‌5، ص‌268 و طبري‌، تاريخ الامم و الملوك‌، ج‌4، ص‌205. حجر در اين باره ‌مي‌گويد: آگاه باشيد به خدا سوگند، اگر مرا در اين سرزمين بكشيد، من نخستين سواري بودم كه اين سرزمين را فتح كردم و نخستين كسي بودم كه سگ‌هاي اين سامان بر من بانگ زدند. 36- براء بن عازب يكي ديگر از شيعيان علي(عليه‌السلام) و از راويان مورد اعتماد است كه روايات بسياري از او در منابع شيعي و سنّي نقل شده است‌. از جمله اين روايات‌، حديث غدير است كه چندين نفر از تابعين آن را از وي نقل كرده‌اند(عبدالحسين احمد الاميني النجفي‌، الغدير، ج‌1، ص‌18ـ20). 37- بلاذري‌، همان‌، ص 373 و ابن اعثم‌، ج‌2، ص 277. 38- همان‌، ص‌317ـ 318. 39- زيد بن صُوحان از ياران با فضيلت و ديندار حضرت علي(عليه‌السلام) و از بزرگان قبيله خود بود كه در جنگ جمل در ركاب امام علي(عليه‌السلام) شربت شهادت نوشيد. وي از كساني است كه پيامبر(صلي الله عليه و آله) درباره جانبازي وي و از دست دادن ‌دستش خبر داده بود. (ابن عبدالبر القرطبي‌، الاستيعاب‌، ج‌2، ص‌124ـ 125 و ابن اثير، همان‌، ج‌7 2، ص‌139) 40- ابن عبدالبر القرطبي‌، الاستيعاب‌، ج‌2، ص‌125/ ابن اثير، اسدالغابه‌، ج‌2، ص‌140.
163   نام و نام خانوادگي:  خراساني     -   تاريخ:   12 آبان 89
حالا بالفرض که حضرت فاطمه شهيد شده و او را کشتند اين خانم بزرگوار شوهر داشته و وظيفه شوهرش بوده ازش دفاع کنه شما چکاره هستيد؟!!! ؟؟؟؟؟ در کتب اهل سنت هم حديث و روايت جعلي زياد هست در تهمتهايي که به خلفاي راشدين زديد يک حديث هم از صحاح سته نبود الغارات ثقفي کوفي جلد1صفحات 306و307و مستدرک نهج البلاغه و شيخ کاشف الغطا چاپ لندن صفحه119 و 120 و سيد بن طاووس در کتاب کشف المحجه وشيخ کليني در الرساعل با اين عبارت اورده اند ((رفتار عمر در ميان مردم از نظر مردم پسنديده و موجب رضايت بود)) حضرت علي بارها خلفاي راشدين را مدح کردند: الغارات جلد 1صفحه210_ناسخ التواريخ ميرزا تقي سپهرجلد3صفحه241چاپ ايران_سيد علي خان شوشتري صفحه336_شرح نهج البلاغه ابن ميثم بحراني جز31 صفحه488_کتاب اشافي علم الهدي صفحه428_حماسه حسيني مرتضي مطهري جلد3صفحه124 و 125و ..... در مدح خلفا توسط حضرت علي و فرزندانش بيش از 50سند معتبر در کتب معتبر شيعه هست که بنده تعدادي را گفتم
جواب نظر:

با سلام
دوست گرامي
1-    آيا دين شما به شما مي‌گويد وقتي شوهر زني به هر دليلي از او دفاع نكرد ، شما طرفدار ظالم شويد ؟! و بگوييد چون شوهرش دفاع نكرده ، پس ديگر ما هم با ظالم همراه شويم ؟!
2-    آنچه راجع به نظر اميرمومنان در مورد خلفاي شما آمده است ، در صحيح مسلم است ، كه آن حضرت خلفا رو «دروغگو ، بدكار ، حيله گر و خيانتكار» مي‌دانند ! آيا صحيح مسلم جزو صحاح سته نيست ؟
3-    آنچه از الغارات نقل كرديد ، بهتر است بدانيد كتاب الغارات ، اصلا معلوم نيست براي چه كسي است ، ‌و آيا متن آن صحيح است يا خير ! چه رسد به سند آن !!!!
4-    آنچه به كتاب مرحوم كليني نسبت داده‌ايد كه كتاب «رساعل» ، ايشان نه كتابي به نام رسائل دارند و نه رساعل!!!
شما حتي نام كتب علماي شيعه را نمي دانيد ! و بعد انها را معتبر معرفي مي‌كنيد ؟!!! بهتر است بدانيد كه كسي كه اين مسائل را به شما گفته است ، يا خود او نيز نا آگاه بوده است ، و يا قصد فريب شما را داشته است !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

164   نام و نام خانوادگي:  عبدالله     -   تاريخ:   12 آبان 89
به خراساني
عمر هم درّةاي داشت كه مو برتن همه راست ميكرد، و ميتوانست از خودش دفاع كند؛ تو چكاره اي؟
165   نام و نام خانوادگي:  خراساني     -   تاريخ:   13 آبان 89
اولا ايراد ي که شما در نحوه تايپ من گرفتيد کيبورد من ئ موجود نيست و من رساعل نوشتم دوما دو تا پيام گذاشتم که شما 1را نمايش گذاشتيد سوما اتفاقا علماي شيعه را خوب مي شناسم شما برو به ان مستنداتي که من اراعه کردم ببخشيد شما هيچ اطلاعاتي نداريد مراجعه کن به همان سنداتي که من گذاشتم کسي من را فريب نداده من خودم يک نسخه از اين کتابها را از کتابخانه رضوي در حرم امام رضا تهيه کردم کسي که خواب باشد با يک صدا از خواب بلند مي شود کسي که خود را به خواب بزند با هزاران صدااز خواب بلند نمي شود شما خود فريب خورده هستي نياز به کمک داري خدا شما و تمام بيماران اسلام را شفا بدهد مثل اينکه کتب خودتان راهم نخوانديد متاسفم براي قزويني که جز ؟؟؟؟؟؟؟؟حداقل چند تا شاگرد مودب نتوانسته تربيت کنه من در صحاح سته حرفهايي که گفتيد نديدم برويد تحقيق کنيد پيام ديگري که گذاشتم چرا تاييد نکرديد اين کار کثيف شما خودش نشان دهنده عجز و ناتواني شماست با اين کارها حقانيت اهل سنت بيشتر مشخص ميشه به کار خود ادامه دهيد
جواب نظر:

 !!!!

پيدا كردن حقيقت بسيار ساده است، مراجعه به آدرس‌ها و مدارك ذكر شده توسط ما و جناب آقاي خراساني !

گروه پاسخ به شبهات

166   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   13 آبان 89
با سلام
جناب خراساني
1 ) در متنت : 12 آبان 89 - 01:55:10 و 12 آبان 89 - 02:26:19

اولاً شعر مرحوم شهريار را تحريف كردي , اگر خبر نداري مشكل توست اما براي ما ثابت شده است كه اين شعر مورد تاييد حضرت علي عليه السلام بوده و پس بنابر اين ميشود نتيجه گرفت كه مورد تاييد حضرت حق هم بوده ,
آيت الله العظمي مرعشي نجفي بارها مي فرمودند شبي توسلي پيدا کردم تا يکي از اولياي خدا را در خواب ببينم . آن شب در عالم خواب , ديدم که در زاويه مسجد کوفه نشسته ام و وجود مبارک مولا اميرالمومنين (عليه السلام) با جمعي حضور دارند .
حضرت فرمودند : شاعران اهل بيت را بياوريد . ديدم چند تن از شاعران عرب را آوردند . فرمودند : شاعران فارسي زبان را نيز بياوريد . آن گاه محتشم و جند تن از شاعران فارسي زبان آمدند .


فرمودند : شهريار ما کجاست ؟ شهريار آمد . حضرت خطاب به شهريار فرمودند : شعرت را بخوان ! شهريار اين شعر را خواند :

:=:::=:::=:::::===علــي اي هـماي رحـمت تو چه آيتـي خدا را :=:::=:::=:::::=== دل اگـر خـدا شـنـاسـي همه در رخ علي بين :=:::=:::=:::::=

:=:::=:::=:::::= بــه خــدا کـه در دو عــالـم اثــر از فـنـا نـماند :=:::=:::=:::::= مـگـر اي سهاب رحـمـت تو ببـاري ارنه دوزخ :=:::=:::=:::::=
:=:::=:::=:::::= بــرو اي گــداي مسکيـن در خــانه عـلي زن :=:::=:::=:::::= به جـز از عـلي که گــويد به پسر که قاتل من :=:::=:::=:::::=

به :=:::=:::=:::::= جــز از عــلي کـه آرد پسـري ابوالعجاعب :=:::=:::=:::::= چــو بــه دوســت عـهد بنـدد ز ميــان پاکبـازان :=:::=:::=:::::=

:=:::=:::=:::::= نه خــدا توانمش خواند نه بشـر تـوانمش گفت :=:::=:::=:::::= به دو چشم، خونفشانم هَله اي نسيم رحمت :=:::=:::=:::::=

:=:::=:::=:::::= به اميـد آن که شــايـد بـرسـد بـه خـاک پايـت :=:::=:::=:::::= چو تويـي قضاي گردان به دعـاي مستمنـدان :=:::=:::=:::::=

:=:::=:::=:::::= چه زنم چـو نـاي هر دم ز نـواي شـوق او دم :=:::=:::=:::::= همه شب در اين اميدم که نسيم صبح گاهي :=:::=:::=:::::=

:=:::=:::=:::::= ز نــواي مــرغ يـاحـق بـشنـو که در دل شـب :=:::=:::=:::::= که به مـا ســوا فـکـندي هـمـه سايـه هـمـا را :=:::=:::=:::::=

:=:::=:::=:::::= به عـلي شـنـاخـتم مـن به خــدا قـسم خـدا را :=:::=:::=:::::= چـو عـلــي گـرفـتـه بـاشـد سر ِ چشـمـه بـقا را :=:::=:::=:::::=

:=:::=:::=:::::= به شــراب قـهر ســوزد هــمـه جـان مـاسـوا را :=:::=:::=:::::= کــه نــگيــن پـادشــاهـي دهـد از کــرم گــدا را :=:::=:::=:::::=

:=:::=:::=:::::= چــو اسيـر تـوســت اکـنـون بــه اسيـر کـن مــدارا:=:::=:::=:::::=که عــلــم کـنــد بـه عالــم شـهــداي کـربـــلا را :=:::=:::=:::::=

:=:::=:::=:::::= چــو عــلي کـه مـي تـوانـد که به سـر بـرد وفا را :=:::=:::=:::::= متحـيـّـرم چــه نــامـم شــه مـلـک لافــتـي را :=:::=:::=:::::=

:=:::=:::=:::::= کــه ز کــوي او غـبــاري بــه مـن آر طــوطـيـا را :=:::=:::=:::::= چــه پيــام هــا سپـردم هـمـه ســوز دل، صبــا را

:=:::=:::=:::::= کــه ز جـــان مــا بـگــردان ره آفــت قــضـا را :=:::=:::=:::::= کـه لـســان غـيـب خـوشـتــر بـنـوازد ايـن نوا را

:=:::=:::=:::::= بـــه پـــيــام آشـنــايــي بـنـــوازد آشــنـا را :=:::=:::=:::::= غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهريارا


آيت الله العظمي مرعشي نجفي فرمودند : وقتي شعر شهريار تمام شد از خواب بيدار شدم چون من شهريار را نديده بودم , فرداي آن روز پرسيدم که شهريار شاعر کيست ؟
گفتند : شاعري است که در تبريز زندگي مي کند . گفتم از جانب من او را دعوت کنيد که به قم نزد من بيايد . چند روز بعد شهريار آمد . ديدم همان کسي است که من او را در خواب در حضور حضرت امير (عليه السلام) ديده ام. از او پرسيدم : اين شعر «علي اي هماي رحمت» را کي ساخته اي ؟ شهريار با حالت تعجب از من سوال کرد که شما از کجا خبر داريد که من اين شعر را ساخته ام ؟ چون من نه اين شعر را به کسي داده ام و نه درباره آن با کسي صحبت کرده ام .
مرحوم آيت الله العضمي مرعشي نجفي به شهريار مي فرمايند : چند شب قبل من خواب ديدم که در مسجد کوفه هستم و حضرت اميرالمومنين (عليه السلام) تشريف دارند . حضرت , شاعران اهل بيت را احضار فرمودند : ابتدا شاعران عرب آمدند . سپس فرمودند : شاعران فارسي زبان را بگوييد بيايند . آنها نيز آمدند . بعد فرمودند شهريار ما کجاست ؟ شهريار را بياوريد ! و شما هم آمديد . آن گاه حضرت فرمودند : شهريار شعرت را بخوان ! و شما شعري که مطلع آن را به ياد دارم خوانديد . شهريار فوق العاده منقلب مي شود و مي گويد : من فلان شب اين شعر را ساخته ام و همان طور که قبلا عرض کردم . تا کنون کسي را در جريان سرودن اين شعر قرار نداده ام .
آيت الله مرعشي نجفي فرمودند : وقتي شهريار تاريخ و ساعت سرودن شعر را گفت , معلوم شد مقارن ساعتي که شهريار آخرين مصرع شعر خود را تمام کرده , من آن خواب را ديده ام .
ايشان چندين بار به دنبال نقل اين خواب فرمودند : يقينا در سرودن اين غزل , به شهريار الهام شده که توانسته است چنين غزلي به اين مضامين عالي بسرايد . البته خودش هم از فرزندان فاطمه زهرا (سلام الله عليها) است و خوشا به حال شهريار که مورد توجه و عنايت جدش قرار گرفته است
===================================================================================
2 ) جناب سليم ابن قيس الهلالي اولين كس از كتاب حديث ميباشند كه در معيت حضر علي عليه السلام , امام حسن عليه السلام , امام حسين عليه السلام و امام زين العابدين و تا حدي امام باقر عليه السلام بوده .
ايشان دو سال قبل از هجرت بدنيا امدن , از كساني بودند كه در جنگهاي حضرت علي عليه السلام بر عليه ناكثين , معارقين و خوارج شركت داشتند .
و در سال 76 هجري فوت كردن . كتاب ايشان "كتاب السقيفة"كه به كتاب سليم بن قيس مشهور است كه در ايران انرا به عنوان " اسرار ال محمد ( صلي الله عليه و اله و سلم ميشناسند ) .
========================================================================
در يكي دو مورد كه حضرت علي عليه السلام به ابوبكر و عمر و عثمان نصيحت حكومتي كرد براي حفظ اسلام بود نه بخاطر اينكه حكومت اين غاضبين را تاييد كنند .
بگذار اين مثل را برايت بزنم تا روشن بشوي .
فرض كن يك ميني بوس مسافربري جمعي از مردم مومن را همراه دارد كه بزيارت بروند . سه تا دزد مسلح با گروهي ارازل اوباش اين ميني بوس را با راننده و مسافران مي دزدند . انها قصدشان اصلاً زيارت نيست بلكه فقط ميخواهند اين مومنين به زيارت نروند و از زيارت محرمشان بكنند, از ترس شورش مردم خود را هم بالاجبار مومن جا مي زنند نماز من در اوردي ميخوانند فتواي غير صحيح مي دهند و راننده را تهديد به قتل و كشتن فرزندانش ميكنند . راننده مي داند كه بالاخره اگر اين اتوبوس چپ نشود و تصادف نكند اين دزدها وقتي كه بمقصد رسيدن انرا رها ميكنند و به اتوبوس راننده اصلي ( صاحب هدايت و زيارت ) ميرسد .
حالا اين دزدهاي ناشي كه رانندگي هم بلد نيستند و در سرازيري ميني بوس در اخرين دنده با با گاز زياد ميرانند . اگر راننده به انها نصيحت بكند كه بايد با دنده سنكين و بدون گاز و با نيش ترمز رانندگي كنند , اين نصيحت را ميتوان گذاشت بحساب شراكت و همكاري در سرقت يا اينكه بخاطر حفظ ميني بوس ( اسلام و سنت نبوي ) خود زن و بچه و مسافرين مومن ( خط امامت , اهل بيت قران و اصحاب راستين ) .
در مثل مناقشه نيست , مثل اينكه شما ها نمي خواهيد بفهميد كه غاضبان خلافت انقدر خطا كار بودن كه ممكن بود دشمنان را با اعمال خالي از خردشان و منطقشان براي نابودي اسلام جذب كنند .
=============================================================================
گفتي حضور شيعيان امام علي(عليه‌السلام) در فتوحات دوران حكومت عمر

اولاً خوب خدا را شكر كه شيعيان حضرت علي عليه السلام در ان دوران بوده اند يعني قبل پيدايش بت موهوم و ملحد شما عبد الله بن سباء .

در ضمن وجود حضرات شيعيان در صفوف لشكر عمر ( نه لشكر اسلام ) بخاطر جلو گيري از قتل عام بيشتر مردم بيگناه ديار ديگر بوده و كنترل اوضاع و احوال و عدم غارت اموال مردم بوده . چه بسا وقتي به بعضي از اين هجومها نگاه ميكني و انها را ميخواني خواهي گفت كه انها بوي از اسلام نبرده اند .
براي نمونه :
موسي بن نصير كه از فرماندهان فاتح آندلس بود، وقتي رسيد به آنجا، به داخل يكي از شهرهاي بندري مراكش رفتند، براي ايجاد رعب و وحشت در ميان مسيحي‌ها:
يكي از اين مسيحيان (كراميين) را گرفته و سر بريدند و بدنش را قطعه قطعه كردند و داخل ديگ انداختند و پختند. جنازه را در جاي ديگري انداختند. مردمي كه نظاره‌گر بودند، فكر كردند آن گوشتي كه اين فاتحان طبخ كرده و مي‌خورند، گوشت بدن همان جنازه است. مردم وحشت كردند و بقيه مردم را باخبر كردند كه مسلمانان آدم خوار هستند و اين‌چنين كاري را با كراميين كردند. فتوح مصر و اخبارها، ص346 ـ 345

ببين قبيله ادمخورا يا فاتحين اسلام . دزدان ميبي بوس , يا خلفاي سه گانه
================================================================================
بعد واقعاً اين حماقت است كه شهادت حضرت فاطمه الزهرا سلام الله عليها را ناديده گرفت .

هنگامى كه (حضرت) فاطمه ( الزهرا سلام الله عليها) بيمار شد ابوبكر براى كسب رضايت نزد وى آمد و اجازه خواست تا او را ملاقات كند، ( حضرت ) علي ( عليه السلام ) به(حضرت) فاطمه ( الزهرا سلام الله عليها)فرمود: ابوبكر براى ملاقات اجازه مى‌خواهد (حضرت) فاطمه ( الزهرا سلام الله عليها) فرمود: آيا شما دوست داريد وارد شود؟ ( حضرت ) علي ( عليه السلام ) فرمود: آري، پس فاطمه اجازه داد، ابوبكر وارد شد و جوياى كسب رضايت فاطمه بود، ابوبكر گفت: به خدا سوگند خانه و زندگى و مال و ثروتم و خويشانم را ترك نكردم؛ مگر براى به دست آوردن رضايت و خوشنودى خدا و رسول و شما خاندان پيغمبر، پس (حضرت) فاطمه ( الزهرا سلام الله عليها) از وى راضى شد.

البيهقي، احمد بن الحسين (متوفاي 458هـ) دلائل النبوة، ج 7،‌ ص 281؛
البيهقي، احمد بن الحسين (متوفاي 458هـ) الاعتقاد والهداية إلى سبيل الرشاد على مذهب السلف وأصحاب الحديث، ج 1،‌ ص 354، تحقيق: أحمد عصام الكاتب، ناشر: دار الآفاق الجديدة - بيروت، الطبعة: الأولى، 1401هـ.

===============================================================================
حالا بيا بگو اين كه توي بخاري نيست پس بفرما :

فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَهَجَرَتْ أَبَا بَكْرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتى تُوُفِّيَتْ.

(حضرت) فاطمه ( الزهرا سلام الله عليها)دختر رسول خدا از ابوبكر ناراحت و از وى روى گردان شد و اين ناراحتى ادامه داشت تا از دنيا رفت.

البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 3،‌ ص 1126، ح2926، باب فَرْضِ الْخُمُسِ، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.

======================================================================
فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ على أبي بَكْرٍ في ذلك فَهَجَرَتْهُ فلم تُكَلِّمْهُ حتى تُوُفِّيَتْ

(حضرت) فاطمه ( الزهرا سلام الله عليها) بر ابوبكر غضب كرد وبا وى سخن نگفت تا ازدنيا رفت.

البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 4، ص 1549، ح3998، كتاب المغازي، باب غزوة خيبر، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.

=============================================================================
فَهَجَرَتْهُ فَاطِمَةُ فلم تُكَلِّمْهُ حتى مَاتَتْ.

پس (حضرت) فاطمه ( الزهرا سلام الله عليها) از ابوبكر كناره گيرى كرد وبا وى سخن نگفت تا از دنيا رفت.

البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 6، ص 2474، ح6346، كتاب الفرائض، بَاب قَوْلِ النبي (ص) لا نُورَثُ ما تَرَكْنَا صَدَقَةٌ، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.
===============================================================================

عدم رضايت حضرت فاطمه الزهرا سلام الله عليها يعني عدم رضايت حضرت نبي محمد صلي الله عليه و اله وسلم و عدم رضايت حضرت نبي محمد صلي الله عليه و اله وسلم يعني عدم رضايت الله سبحان تعالي و عدم رضايت الله سبحان تعالي يعني كفر محض .
ايا غيــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر از ايـــــــــــــــــــــــــــــــــــــنه :

پس بدان كه راه كفار را راه صالحين جدا بدان حتي اگر در كنار هم ببيني .

===============================================================================
يا علي

167   نام و نام خانوادگي:  خراساني     -   تاريخ:   13 آبان 89
جناب مجيد م علي حرفهاي شما بيشتر شبيه طنز هست و ادم را مي خنداند خودتان را به مهران مديري معرفي کنيد شايد در فيلم اينده اش نقشي هم به شما بدهد گرچه سعي کرديد با استدلالهاي خود حرفي بزنيد و تاريخ را عوض کنيد لذا بنده پاسخ شما را ميدهم ادعاي شما از خشم حضرت فاطمه از حضرت ابوبکر: اگر اينطور هست در جريان خواستگاري حضرت علي از دختر ابي جهل حضرت فاطمه از حضرت علي خشمگين شد جريان طولاني هست و بنده از کتب خود شيعيان سند مي گذارم:علل الشرايع ابن بابويه صفحه185و186چاپ نجف شيخ مجلسي در کتاب جلاع العيون گر نگاهي به کتب حديث شيعه بياندازيم ..اين حديث وماجراي فدک در کنار هم ذکر ميشود …از آنجا که پس از رحلت رسول خدا (ص) فاطمه (س) با خشم وعصبانيت به سوي ابوبکر آمد واز اوخواست تا باغ فدک را که متعلق به رسول خدا بود به اوبدهد وابوبکر از اين کار امتناع کرد .اين حديث را به آن ماجرا وصل کرده اند تا نتيجه بگيرند که ابوبکر باعث غضب زهرا شد پس پيامبر را آزرده است و…بقيه داستان را خودتان ميتوانيد حدث بزنيد ..اما واقعيت اين است که اين دوماجرا هيچ ارتباطي بايکديگر ندارند …باغ فدک پس از رحلت پيامبر (ص) به بيت المال بر گردانده شد چون پيامبر بارها فرموده بودند نحن معاشر الانبياء لا نورث …يا بزباني ساده چيزي از پيامبران به ارث نميرسد وبر همين مبنا ابوبکر باغ را به بيت المال برگرداند ..اگر ابوبکر اينکار را نمي کرد خود اونيز وضعيت بهتري پيدا ميکرد چرا که اولا باغ فدک تنها به فاطمه نميرسيد بلکه بقيه دختران پيامبر وهمسرانش هم از اين باغ سهمي بدست مي آوردند ..در اينصورت بخشي از باغ فدک به همسر عثمان ميرسيد وبخشي هم به عايشه دختر ابوبکر که همسر رسول خدا بود لذا براي ابوبکر نيز وضعيت بهتري پيش مي آمد هم دخترش صاحب بخشي از باغ ميشد وهم رابطه عاطفي اوو زهرا بسيار خوب ميشد ..اما ابوبکر از همه اين منافع گذشت ورضاي خدا را بالاتر از همه رضايت ها دانست …بگذريم که سالها بعد زماني که علي (ع) به خلافت رسيد ميتوانست باغ فدک را به صاحبانش يعني فرزندان زهرا که فرزندان خود اوهم بودند بر گرداند اما نه ابوبکر نه عمر نه عثمان ونه علي هيچکدام چنين کاري نکردند زيرا آن سخن پيامبر برايشان حجت بود ..البته در کتب شيعه گاه آياتي که در آنها کلمه يورث يا ورث آمده است مورد استناد قرار ميگيرد ..مثلا اينکه خداوند ميفرمايد وورث سليمان داوود ….منظور اين نيست که اموال پيامبر خدا به ارث رسيده است ..بلکه سخن از علم ودانش است واين موارد در قرآن زياد است …بگذريم …زندگي علي (ع) وفاطمه (س) نيز مانند همه افراد بشر شاديها وغمهايي داشته است اگر چه دوران زندگي حضرت زهرا مانند بقيه دختران پيامبر کوتاه بود اما دوران کوتاه زندگي مشترک زهرا (س) وعلي (ع) نيز فراز ونشيبهايي داشته است ..گاهي اوقات فقر وکمبود هاي مالي مشکلاتي ايجاد ميکرد وگاه بيماريها مشکل ساز ميشد اما با صبوري زهرا (س) اين مشکلات چندان موثر واقع نميشد ..در اين ميان يک موضوع با بقيه موضوعات متفاوت بود … علي (ع) در دوران زندگي مشترک با زهرا (س) عاشق دختر ابوجهل شده بود ..واين عشق علي را به سمتي کشانده بود که در آستانه ازدواج با او قرار داشت …زمزمه هايي در شهر پيچيده بود وپچ پچ سخنان زنان کم کم به خانه زهرا نيز کشيده شد….زهرا باور نميکرد که علي (ع) ممکن است همسر ديگري هم داشته باشد ….. زهرا در غم واندوه فرورفت ودر گوشه اطاق خانه آرام ميگريست ….پيامبر طبق عادت معمول سراغ دخترشان آمدند ..فاطمه براي پيامبر بسيار عزيز بود تا آنجا که اورا ام ابيها يا مادر پدرش نام نهاده بودند …..اويادگار بزرگ خديجه بود وخديجه نام زني بود که هر گاه به زبان کسي مي امد اشک در چشمان پيامبر حلقه ميزد ….پيامبر به خانه فاطمه آمدند اما اينبار دخترشان را محزون واندوهگين يافتند ….از اوعلت را پرسيدند اما فاطمه سخني نمي گفت …با اصرار زياد پيامبر فاطمه لب گشود و موضوع را بيان کرد …..چهره پيامبر خشمگين شده بود ….رسول خدا خانه فاطمه را ترک کرد وبه مسجد آمد ….نماز ظهر نزديک بود ومومنين آرام آرام جمع ميشدند وصفهاي نماز يکي از پس از ديگري شکل ميگرفت ….پيامبر به جمعيت خيره شده بود وعلي را در آن ميان جستجوميکرد ….. علي (ع) وارد مسجد شد ودر صف نخست جاي گرفت ….موقع نماز بود ..اما اينبار پيامبر قبل از نماز سخني داشتند …رسول خدا رو به جمعيت حاضر کرد ..جمعيتي که همگي از اين سخن مطلع بودند اما آنرا در دل پنهان نگاه داشته بودند …رسول خدا لب به سخن بازکرد ….اي مردم شنيده ام که فرزند ابيطالب مي خواهد به خواستگاري دختر ابوجهل برود …اين حق اوست وخداوند اين حق را به همه مردان داده است ..اما دختر دشمن خدا ودختر رسول خدا در يک مرد جمع نميشوند …من اجازه نميدهم فرزند ابيطالب چنين کاري بکند ..وعلي (ع) سر به زير انداخته بود وسخني نميگفت ….پيامبر ادامه دادند ….من اجازه نميدهم …فاطمه پاره تن من است واگر کسي اورا بيازارد من را آزرده است ……وآنگاه پيامبر به نماز ايستاد …..علي (ع) در خانه رسول بزرگ شده بود ..اواز کودکي در آغوش پيامبر بود ومگر ميشد رسول خدا چيزي بخواهد وعلي انجام ندهد؟ هرگز … علي (ع) دختر ابوجهل را فراموش کرد وتا زمان رحلت زهرا هرگز به فکر ازدواج با زنان ديگر نيفتاد ..ششماه آخر عمر زهرا تنها در کنار اوبود تا به گفته رسول خدا عمل کرده باشد ..اما آنگاه که زهرا رحلت کرد علي نيز با زنان زيادي ازدواج کرد وطبق تواريخ موجود ابتدا زني از حنفيه را به عقد خود در آورد که حاصل آن ازدواج محمد ابن حنفيه است ..سپس با زنان ديگري ازدواج کرد که حاصل آنها ۳۶ فرزند بود وعباس نيز از فرزندان آن حضرت از ام البنين بود .حتي اسماء همسر ابوبکر نيز پس از رحلت ابوبکر به همسري علي در آمد ومحمد ابن ابوبکر نيز فرزند خوانده علي بود ..اين حديث تنها به داستان خواستگاري علي از دختر ابوجهل مربوط ميشود ومخاطب آن شخص علي است … حال ببينيد اين حديث چگونه معنا شده وبه چه صورتهايي تحريف شده است …بخش کامنتها بر روي همه باز است تا نظرات شما را هم ببينيم وبخوانيم ..استناد اين واقعيت تاريخي به کتاب سيره ابن هشام است که در کشور ما توسط انتشارات امير کبير بنام سيرت رسول الله (ص) چاپ شده است ..اما مشابه اين داستان در اغلب کتب تاريخي ديگر هم يافت ميشود
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

1- به جاي نوشتن اين متن طولاني ، بهتر بود سند آن را نيز مورد بررسي قرار مي‌داديد (البته ما قبلا اين كار را در آدرس ذيل كرده‌ايم) البته اگر ما بخواهيم مي‌توانيم روايات طولاني و ضعيف السند اهل سنت را ترجمه كرده و براي شما بگذاريم ، اما اين كار ، نه فايده علمي دارد ، و نه منطقي ! در هر صورت اگر مايل به بحث علمي هستيد ، لطف كرده و سند اين روايت را مطرح نماييد !

http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=140

(بخش نظرات نظر شماره 6 با نام مهدي امامي)

2- جداي از اينكه در متن علل الشرايع عباراتي آمده است كه نشان مي‌دهد شما اصلا اين روايت را در علل الشرايع نديده‌ايد ! (يا كسي كه اين  روايت را به شما داده است ، قصد تحريف داشته است)

إنه جاء شقي من الأشقياء إلى فاطمة بنت رسول الله ( ص ) فقال لها : أما علمت أن عليا قد خطب بنت أبي جهل فقالت : حقاما تقول ؟ ...

يكي از بدسيرتان به نزد فاطمه زهرا آمد و به او گفت : آيا نمي‌داني كه علي از دختر ابوجهل خواستگاري كرده است ؟ فاطمه (س) فرمود : آيا راست مي‌گويي ؟

قال فما دعاك إلى ما صنعت ؟ فقال علي والذي بعثك بالحق نبيا ما كان منى مما بلغها شئ ولا حدثت بها نفسي ، فقال النبي صدقت وصدقت

پيامبر (ص) فرمود : پس چه چيزي باعث شد كه از دختر ابوجهل خواستگاري كني ؟ علي (ع) در پاسخ گفت : قسم به كسي كه تو را به حق پيامبر فرستاد ، هيچ كدام از مطالبي كه به او خبر داده‌اند ، صحيح نيست ،‌و حتي فكر اين مطلب را هم نكرده‌ام !

رسول خدا نيز فرمود : راست مي گويي ، راست مي‌گويي !!!

آيا شما اين قسمت روايت را نديده‌ بوديد كه اينگونه به آن استدلال كرده و به خيال باطل خود مي‌گوييد اميرمومنان از دختر ابوجهل خواستگاري كرده است و علت غضب رسول خدا (ص) اين است ؟

3- حال وقتي مشخص شد كه رسول خدا (ص) فرموده‌اند «فاطمة بضعة مني ...» حتي اگر اميرمومنان نيز مقصر بود (كه نيست) ايا اين دليل مي‌شود فاطمه از ابوبكر راضي باشد و ابوبكر مشمول اين روايت نشود ؟ ايا روايت عام نيست و شامل ابوبكر نمي‌گردد ؟

يعني شما نه به مطلبي صحيح استدلال كرديد ، و نه استدلال درستي داشتيد ، جداي از اينكه ماجراي فدك نيز يك ماجراي قطعي است و در كتب اهل سنت نيز با سند معتبر  آمده است !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

168   نام و نام خانوادگي:  خراساني     -   تاريخ:   13 آبان 89
ايت الله مرعشي نه ايت ؟؟؟؟؟؟؟ اين بابا کي هست شما شعر گفتي حالا من هم از دانشمندان و شاعران اهل سنت برايتان بگويم 220 تن از دانشمندان و بزرگان اهل سنت ايراني 141- هُمام تبريزي 636-714 ه‍. ق: شاعر نام‌آور داراي ديوان شعر و کتابي بنام صحبت‌نامه و آثار ديگري است. ؟؟؟؟ به همين خاطر براي اينکه گول خوردگان به خود نيايند و نپرسند پس چرا بزرگان اهل سنت در دوستي با حضرت علي و فرزندانش داد سخن داده‌اند آنها اين بزرگان را رافضي معرفي مي‌کنند. براي اطلاع بيشتر مراجعه شود به :[ سيماي علي از منظر اهل سنت تأْليف محمد برفي ناشر مؤلف. مناقب خلفاي راشدين در ادب فارسي، تأليف نبي الله شعباني نشر احسان، فضائل خلفاي راشدين از زبان شعراي دين، محمد رضا توکلي رودي نشر سگال، خلفا راشدين در قلمرو نظم و نثر فارسي، فريدون سپري، نشر کردستان.].[كتابهاي تذكره ، نظير تذكرة اولياء عطارنيشابوري و نيز كتاب نفحات الانس جامي كتابهاي مهم و خوبي براي آشنايي با بزرگان اهل سنت كه اكثر غريب به اتفاق نيز صوفي بودند دارد.در اين كتابها اولياي ذكر شده يا تابعين و سلف صالح هستند يا مذهب اهل سنت داشته ند]. خوب دوستان عزيز اينها فقط اسامي و مختصري در مورد عده ي معدودي از بزرگان اهل سنت ايراني بود كه اميدواريم اهل سنتي كه از اين حقايق به دليل نامهرباني بعضي ها بي خبر بودند به مذهب خود يعني اهل سنت و جماعت افتخار كنند.
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

1- آيا نظري كه شما براي ما ارسال كرديد ، ربطي به مقاله يا نظرات مربوطه داشت ؟ لطف كنيد از ارسال مطالب بي‌ربط و طولاني ، در بخش نظرات امتناع كرده و اگر سوالي داريد ، به صورت علمي و دقيق ، مطرح كنيد !

2- اگر مقصود شما اين است كه به علماي اهل سنت و دانشمندان اهل سنت ظلم شده است ، اين چه ربطي به بحث دارد ؟! آيا علماي شيعه به خاطر شيعه بودن شهيد نشده‌اند ؟ آيا شعراي شيعه به خاطر شيعه بودن مورد بي‌مهري قرار نگرفته‌اند ؟! فرض بگيريم كه از زمان صفويه به بعد به اهل سنت ظلم شده باشد (و اگر واقعا ظلمي روا شده باشد ، ما از ظالم طرفداري نمي‌كنيم) ، 10 قرن قبل از آن به شيعه ظلم شد ، آيا بايد در مقابل اين ظلم صورت گرفته به شيعه نيز سكوت كرد ؟ يا آن را علم كنيم و بر سر شما بزنيم ؟!!!!

3- در نظري كه سابقا ارسال كرده بوديد ، اهانت صريح به انبياي الهي و حتي خلفاي خود شما صورت گرفته است ! زيرا طبق آيه قرآن فرزندان يعقوب ، به جاي آنكه مستقيما به در خانه خدا بروند ، به در خانه پدر رفتند و او نيز قبول كرد ، همچنين طبق روايات شما ، ابوبكر نيز به در خانه رسول خدا رفته است !!! و همچنين ديگر صحابه ! بهتر است كمي در باره بحث شفاعت و توسل تحقيق كنيد و بعد اينگونه نظر بنويسيد !

4- به علت طولاني بودن نظر شما ، ادامه ان (كه در واقع ذكر كردن نام برخي از علماي اهل سنت بود) حذف گرديد !

5- بهتر است بدانيد اين علماي اهل سنت بوده‌اند كه هر جا عالمي ، جزيي از حقيقت را بيان مي‌كرد ، او را به لقب شيعه مفتخر مي‌ساختند ! تا از تبعات اقرار او در امان بمانند ، از جمله آقاي نسائي ، صاحب يكي از صحاح سته اهل سنت و از بزرگترين علماي انها !!!

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

169   نام و نام خانوادگي:  خراساني     -   تاريخ:   13 آبان 89
طبق قران کسي که به ظالم کمک کند خود ظالم هست حضرت علي به گفته شما اگر به ظالمين که به او ظلم کرده کمک کرده پس خود هم طبق گفته مشرکين طالم هست کسي که توانايي پس گرفتن حق خودش نداره چطوري ميتونه از حق ديگران دفاع کنه و خليفه مسلمانان بشه در مورد حضور شيعيان حضرت علي به گفته شما بخاطر جلوگيري از غارت و ادم کشي تنها از ذهن بيمار شما تراوش مي شود اين اير اد شما را مورخان و منقدان غربي را به اسلام مي گيرند حال شما اهل سنت را متهم مي کني اگر جايي هم ادم کشته شده خب جنگ بوده مگر حضرت علي در جنگهايش از خود دفاع نمي کرد
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

1- آيا شما در صحاح خود نداريد كه «انصر اخاك ظالما او مظلوما»!!!

2- نصرت ظالمين ، تنها در ظلم جايز نيست ، اما در غير ظلم ، و در بازداشتن او از ظلم ،‌ اشكالي ندارد !

3- مواردي كه شما نصرت مي‌دانيد ، در واقع نصرت مظلوم بوده است !‌يعني خلفا داشتند احكامي خلاف شرع صادر مي‌كردند و آن حضرت از باب دفاع از شرع و مظلوم ، به آنها تذكراتي داده است ! اما اين نصرت ظالمين نيست ! و بين آن دو فرق واضحي است !

4- آيا رسول خدا (ص) در زماني كه در مكه بود ، توانايي گرفتن حق خود را نداشت ؟ پس تمامي كساني كه در مكه به آن حضرت ايمان آورده‌اند كار اشتباهي كرده‌اند ! يا ايمان و تبعيت به حضرت هارون ، كاري اشتباه بوده است !!! همچنين ايمان به ساير انبيايي كه نتوانستند از حق خود به صورت كامل دفاع كنند !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

170   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   15 آبان 89
با سلام جناب خراساني اينكه در نوشته هاي من اثر طنز ديديد اشكال از خودتان است از اطرافيانتان بخوهيد كه فوراً شما را به متخصص مغز و اعصاب برسانند . در ثاني عدم شناخت شما از حضرت آيت‏الله العظمي شهاب الدين مرعشي رحمت الله عليه كوچكترين خللي به ساحت مقدس ايشان وارد نمي كند . فقط براي اطلاع شما بگويم كه از ايشان حدود 150 كتاب و مقاله دربارة علوم قرآني، ادبيات عرب، حديث، دعا، فقه، اصول، منطق، لغت، تاريخ، رجال و تراجم، انساب و... بجاي مانده. يكي ديگر از اثار جاويدان ايشان " کتابخانه بزرگ آيت‌الله الظمى مرعشى نجفى " كه بزرگترين كتابخانه در ايران ميباشد و سومين كتابخانه بزرگ جهان اسلام مي باشد . براي اطلاع بيشتر : http://www.marashilibrary.com/ . ================================================================================== اما برويم سر اصل مطلب جناب خراساني تمامي اين حرفهايي را كه نوشتي در همين سايت وزين به ان جواب داده شده است , اما در صورت قبول اين حرفهاي شما بزرگترين توهينها به دين و مذهب خودتان ميشود و نه ما شيعيان كه صحت اين نوشته ها را اصلاً قبول نداريم . اولاُ از در گاه حق تعالي و حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم دختر مكرمشان حضرت فاطمه الزهرا سلام الله عليها و امام علي عليه السلام و ائمه اطهار عليهما السلام طلب مغفرت ميكنم و از شيعيانشان خصوصا مراجعين به اين سايت جداُ معذرت ميخواهم . بسم الله الرحمن الرحيم ============== جناب گفتي : ...باغ فدک پس از رحلت پيامبر (ص) به بيت المال بر گردانده شد چون پيامبر بارها فرموده بودند نحن معاشر الانبياء لا نورث ... اين نعوذ بالله به اين معني است كه پيغمبري كه شما به او ايمان داريد به بيت المال تعرض داشته و از ان بدون در نظر گرفتن رضاي الله سبحان تعالي بسود افراد خانواده خود سوء استفاده قرار ميداده . و فدك را نعوذ بالله همينطوري به دخترش داده و حق چنين كاري را نداشته اين حرف شماست نه ما اين اشكال بر شما هم هست و در وهله اول به علماي بحساب درجه يك شما واردتر است كه اين اتهام را به حضرت نبي صلي الله عليه و اله و سلم بسته اند . ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- جناب گفتي : ....لذا براي ابوبکر نيز وضعيت بهتري پيش مي آمد هم دخترش صاحب بخشي از باغ ميشد ... البته اي كاش كه خود ابوبكر و دخترش عايشه و عمر و دخترش حفصه به همين حديت دروغين لا نورث عمل ميكردند و جسد ابوبكر و عمر را در خانه حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم ( كه با توجه به اون حديث عايشه و حفصه هيچ حقي در خانه حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم نداشتند ) دفن نميكردند و ان مكان را غضب نمي كردند كه الان روحشان در عذاب باشد ( كه البته هست چراكه اگر مسئله ارث را قبول داشته باشيد بيايد اين دو جسد را در يك وجب مربه دفن ميكردن كه حقشان از ارث بيشتر از اين نمي شد ). ================================================================================== جناب گفتي : .... در جريان خواستگاري حضرت علي از دختر ابي جهل ..... اين مسئله هيچ ربطي به حضرت علي عليه السلام ندارد چنانچه بوسيله برادران پاسخ به شبهات شرح داده شد. در ثاني ازنظر ما اين مسئله از دروغهاي بزرگي است كه فاسقين شجره الملعون و علماي جيره خوار انها ميباشد . اين خود يك اهانت به كساني است در مذهب خودشان حضرت علي عليه السلام را از خلفاي راشد ميدانند كه ميشود گفت از خودشان بخودشان توهين كرده اند البته اين تنها مسئله غير قابل دفاع نيست , بلكه خدايشان محدود است خر سوار ميشود شبها به زمين مي ايد روزها به جاي خود بر ميكردد , هنوز ريش در نياورده , پيغمبرشون نعوذ بالله در نبوت خود شك دارد , بيخود و بيجهت سب و لعن ميكند و هوس باز و زنباره است كه در يك ساعت با تمامي زنهاي خودش اميزش دارد ( لعنت خدا بر كساني كه اين دروغها را ساخته اند و ان كساني كه اين دروغها را باور دارن ) در مورد عمر نيز او را هوس باز مينامند ( كه البته ممكن است صحيح باشد چرا كه نتيجه شراب خواري ميتواند اين باشد ) يك سوال از تو ميكنم تو كه ؟؟؟ ادعا كردي كه حضرت علي عليه السلام <<<<<<عاشق >>>>> دختر ابوجهل بوده . پس چي شد چرا بعد از شهادت حضرت فاطمه سلام الله عليها بوسيله ارازل و اوباش حضرت علي عليه السلام بدنبال دختر ابوجهل نفرستاد ؟؟؟؟؟؟ كذابين فاسق و فاجر خدمت گذاران طايفه شجره الملعونه اين قسمت را فراموش كردند كه بسازند ( واقعاُ عقلتان كجاست اينقدر ؟؟؟ براي چي اونها شما را ؟؟؟ حساب كردند شما چرا بر ؟؟؟ خود اصرار داريد ) چرا اينهمه به پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله و سلم تهمت ميزنيد . ايا اين خود دليل بر كفر شما نسبت به اسلام نيست . چرا به حضرت علي عليه السلام تهمت ميزنيد مگر نه اينكه ايشان خليفه چهارم شما نيست . ========================================================================== بشما پيشنهاد ميكنم كه در تحقيقات و مطالعات خود دقت كنيد . تا بتواني خودت را از اين ظلمات و جهالت نجات بدهي . ================================================================================== در اخر بايد بگويم از پيشنهاد شما در مورد جناب مهران مديري متشكرم اما فعلاً با شبكه MBC در حال مذاكره هستم شايد در سريال عمرخطاب به من نقش شجاع الدين پيروز نهاوندي بدهند البته بدون حق الزحمه حتي پيشنهاد كرده ام كه به انها همياري هم بدهم چرا كه تيپ من به اين نقشها بهتر ميخورد و اسباب ابي خوبي هم ميتوانم بسازم . يا علي
171   نام و نام خانوادگي:  جيگول     -   تاريخ:   15 آبان 89
سلام خدمت دوستان من نمي دونم اين اهل سنت به خصوص وهابيت وقتي حرفي براي گفتن ندارن چرا الکي هم وقت ما را مي گيرند و هم وقت خودشان را ؟؟؟
اگر شما منطق داريد يه بحث رو به صورت کامل ادامه بديد هي از اين شاخه به اون شاخه نپريد تا بالاخره ما هم متوجه بشيم درد شما چيست شايد تونستيم درمانش کنيم ؟؟ مگر اينکه شماها درد بي درمان داشته باشيد هههههههههههههههههههههههههههه
172   نام و نام خانوادگي:  خراساني     -   تاريخ:   16 آبان 89
شما دنبال حقيقت نيستيد اصلا جواب شما چه ربطي داشت به صحبتهاي من اولا شما دو تا از کامنتهاي بنده را نگذاشتيد متن بنده را ويرايش کرديد اين نشان دهنده ضعف شماست باز هم مي گويم با اين کارها حقانيت اهل سنت بيشتر مشخص مي شود اولا استدلال بنده کاملا درست بود شما گفتيد حضرت فاطمه از حضرت ابوبکر ناراضي شد و در نتيجه او را ناراحت کرد و هرکس حضرت فاطمه را بيازارد پيامبر را ازرده است خب حضرت فاطمه هم از حضرت علي ناراحت شدند(طبق روايت)در نتيجه پيامبر را ازرده هست ببخشيد اين روايت در کتب معتبر شيعه امده هست چرا ضعيف باشد؟ هر روايتي که به ضرر شما باشد و واقعيت را نشان دهد جعلي و از حيث اعتبار ساقط هست و هر روايتي که شما به نحوي بتوانيد از ان استفاده کنيد روايت معتبر هست!! حقيقت تلخه فکر نان باش خربزه اب هست خودتان را به خواب زديد مثل يک ادم هالو!! ناراحتي حضرت فاطمه از قضيه فدک بوده انطور که دارودسته اقاي قزويني مطرح مي کنند بگذاريد در مورد فدک پاسخي جامع به مشرکين بدهم: مادامي که پيامبر زنده بود خود شخصا اداره ان را به عهده داشت اما هنگامي که وفات يافت و ابوبکر خليفه شد حضرت فاطمه و همسران و بر اساس برخي روايات عباس عموي پيامبر از حضرت ابوبکر خواستار فدک شدند بررسي کتب و روايات صحيح و معتبر شيعه: ابن ميثم بحراني و دنبلي شيعه شيعي در شرح نهج البلاغه اورده اند((ابوبکر به فاطمه گفت:همانا انچه را که براي پدرت است براي توست رسول خدا از فدک مايحتاج شما را بر مي داشت و مابقي را در راه خدا تقسيم مي کرد و شايسته هست که تو نيز همين کار را بکني که او کرد پس فاطمه به ان راضي شد )) شرح نهج البلاغه ابن ميثم بحراني جلد5 صفحه 107 چاپ تهران ___الدره النحيفه شرح دنبلي صفحه331و332 چاپ تبريز در روايتي ديگر:پس فاطمه راضي شد و پس از ان از نزد ابوبکر رفت شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد جلد 1 صفحه 57 چاپ بيروت __ حق اليقين مجلسي صفحه 180 چاپ تهران روايتي ديگر ((ابوبکر غله و سود ان را گرفته و به قدر کفايت به اهل بيت عليه السلام مي داد و با قيمانده ان را تقسيم مي کرد. عمر و عثمان هم همين کار را کردند. به دنبالشان علي عليه السلام نيز همين کار را مي کرد)) شرح فيض الاسلام جز5 صفحه9698___نهج البلاغه شرح ابن ابي الحديد جلد4__ شرح دنبلي به نام الدره النجفيه صفحه 332 بنابراين حضرت فاطمه فدک را به عنوان ميراث از ابوبکر نخواسته بود بلکه خواهان ان بوده اداره مصارف و عايدات ان در امور خيرات چنانچه ابن کثير مي اورد:عباس و علي از طريقه فاطمه خواهان نظارت بر اين اراضي بودند که به مصرف صدقات مي رسيد و نيز خواهان ان بودند که اين اموال را در همان مواردي که پيامبر به مصرف مي رسانده به مصرف مي رسانند البدايه و النهايه جلد 4 صفحه 203
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

1- آيا شما در نظراتي كه علني نشده است ، جز كپي پيست مقالات اهل سنت (كه حتي آدرس صفحه مزبور را نيز براي شما فرستاديم) كار ديگري كرده بوديد ؟

2- آيا نظراتي كه ظاهر آن ، نوشته شدن توسط خودتان بود ، پاسخ داده نشد ؟ از جمله نظر شما راجع به ماجراي خواستگاري حضرت علي از دختر ابوبكر !

3- آيا ما در پاسخ شما ننوشتيم كه :

ا. سند روايت ضعيف است !

ب. در روايت آمده است كه تمام اين مطلب تهمتي بيش به اميرمومنان نبود !

4- شما هنوز فرق بين مباني رجالي شيعه و اهل سنت را نمي‌دانيد ! شيعيان ، بر خلاف اهل سنت ، هيچ كتابي غير كتاب خدا را صحيح نمي‌دانند و مي‌گويند بايد تمامي روايات ، مورد بررسي سندي قرار گيرد !

5- مقصود شما از كتب معتبر چيست ؟ اين كتاب حتي در كتب اربعه شيعه نيز نيست ! (البته گفتيم كه حتي ما كتب اربعه را نيز ، مورد بررسي سندي قرار مي‌دهيم !)

6- آنچه از شرح نهج البلاغه ابن ميثم نقل كرده‌ايد ، نه نظر خود او است ، و نه سند دارد ، او بعد از اينكه نظر اصلي و صحيح را كه همان غصب فدك است مطرح مي‌كند مي‌گويد :

 و روي أنّه لمّا سمع كلامها أحمد اللّه و أثنى عليه و صلّى على رسوله، ثمّ قال: يا خيرة النساء و ابنة خير الآباء و اللّه ما عدوت رأى رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و لا عملت إلّا بأمره‏
آيا اين قسمت از كلام او را نديده بوديد ؟ يا اينكه كسي كه براي شما نقل كرده است ، باز به صورت تحريف شده به شما دليل و مدرك داده است ؟

شرح ابن ابي الحديد نيز براي شيعه حجت نيست ، چون او يك سني معتزلي است ! همچنين كلام ابن ابي الحديد !

7- جالب است كه شما كه سني هستيد ، مدارك معتبر و حجت نزد اهل سنت ، مانند صحيح بخاري در غضب فاطمه زهرا سلام الله عليها بر ابوبكر و عمر و عدم سخن گفتن و عدم رضايت از آنها تا آخر عمر را نديده‌ايد ! اما به كتبي غير معتبر نزد شيعه استدلال مي‌كنيد !!!

بهتر است در ابتدا مباني خود را درست كنيد و بعد به فكر بحث با شيعه باشيد !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

173   نام و نام خانوادگي:  خراساني     -   تاريخ:   16 آبان 89
خدا شفايتان بدهد برادر روال مناظره بدين ترتيب هست که وقتي يک سني با شيعه مناظره مي کند از کتب طرفين بايد استدلال و سند بياورد هروقت3تا کامنت بنده تاييد شد بنده ادامه ميدهم گرچه شما را در حدي نمي بينم که باهاتان مناظره کنم و در واقع براي روشن شدن افکار اذهان ديگر خوانندگان اين مطالب را بيان مي کنم
جواب نظر:

!!!

يعني سني وقتي با شيعه مناظره مي‌كند ، بايد به روايات اهل سنت استدلال كند ؟ خوب شيعه كه روايات اهل سنت را قبول ندارد ، بنا بر اين استدلال اهل سنت را قبول نمي‌كند !! تمامي نظرات شما جز يكي علني شده است ، كه آن نيز در دست پاسخگويي است !

اگر پاسخي به مطالب ذكر شده داريد ، مطرح كنيد وگرنه بهتر است ادعاي نا صحيح نكنيد !

گروه پاسخ به شبهات

174   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   17 آبان 89
با سلام
جناب خراساني مي بينم كه همچنان بر جهل خود اصرار داري و براي دفاع از ابن ابي قحافه غاضب خلافت و فدك و كشنده صحابي رحمه الله عليهما, به هر گونه اي حاضري به حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم و حضرت علي عليه السلام دروغ ببندي و فقط ادعا مي كني .
از نظرات شما انطور كه بر ميايد اين است كه حضرت فاطمه سلام الله عليها از خلفاي شما در غضب بود چه اولي و يا دومي يا نعوذ بالله حضرت علي عليه السلام پس با اين استدلال چيزي از مذهب شما باقي نمي ماند تا به ان افتخار كني .
چرا كه خداوند در قران كريم مي فرمايد :
======================
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآَخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِينًا (سوره أحزاب/آيه57)

بى‏گمان كسانى كه خدا و پيامبر او را آزار مى‏رسانند خدا آنان را در دنيا و آخرت لعنت كرده و برايشان عذابى خفت‏آور آماده ساخته است ,

============================================================================

ميترسم دلايل قراني بياورم بعد نعوذ بالله قران را هم رد كني .
مسئله مهم اين است كه خداوند متعال به حضرت محمد صلي الله عليه و اله وحي كرد كه فدك را به حضرت فاطمه سلام الله عليها بدهد ( و نه كس ديگري )

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«وَ آَتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ (سوره اسراء/آيه26)»
و حق خويشاوند را به او بده

وقتي اين آيه نازل شد، رسول الله (صلى الله عليه و سلم) فاطمه را خواند و فدك را به او بخشيد.

الدر المنثور للسيوطي، ج4، ص177 ـ شواهد التنزيل للحاكم الحسكاني، ج1، ص443 ـ فتح القدير للشوكاني، ج3، ص224 ـ مسند أبي يعلى، ج2، ص334

=================================================================================
گفتي نهج البلاغه پس اين را هم از نهج البلاغه بخوان :
فقط فدك در زير آسمان كبود در دست ما بود. عده‌اي حسادت كردند و از ما گرفتند و عده‌اي هم سخاوتمندانه از كنارش گذشتند تا از دست ما خارج شود و دفاع نكردند. خدا خوب داوري است!

نهج البلاغه، نامه 45 ـ شرح نهج البلاغه لإبن أبي الحديد، ج16، ص208

============================================================================
اما چقدر علماي شما درك صحيح از گفته هاي خودشان دارند

إن أبا بكر رضي الله عنه إنتزع من فاطمة رضي الله عنها فدك.
ابوبکر فدك را به زور از فاطمه گرفت.

تاريخ المدينة لإبن شبة النميري، ج1، ص199 ـ السقيفة و فدك للجوهري، ص110 ـ شرح نهج البلاغه لإبن أبي الحديد، ج16، ص219

يعني واقعا كه در چشم علماي شما خداوند هم از غاضب و ظالم راضي است هم از مغضوب و مظلوم .

ادم نمي دونه كه به شعور اين علماي شما بخنده و يا بگريد .
==============================================================================
در اخر اين حديث را برايت نقل ميكنم تا هيچوقت در عمرت حضرت علي عليه السلام و صلوات را با كس ديگري غير از حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم مقايسه نكني .

علي مع القران و القرآن مع علي، لن يتفرقا حتى يردا على الحوض.

المستدرك الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج3، ص124

================================================================================
يا علي




175   نام و نام خانوادگي:  محمد امين     -   تاريخ:   23 آبان 89
شما آدم بشو نيستيد///آقا يه سوال يه جواب/// آيا تو قرآن گفته نشده: زنان ژيامبر امهات المومنين هستن؟؟؟////گفته شده يا نه؟؟؟؟ حالا بگو بخاري اينو گفت طبري اينو گفت///// جواب احتمالي شما/// منظور از مادر مومنان بودن يعني ازدواج نكردن با آنان/// آخه بچه تو مادر نداري مگه/// مادر فقط براي اينه كه باهاش ازدواج نكنييه/// احمق مادر يعني مادر/// يعني مهرباني//// حالا هي بگو اين اونو گفته اون اينو
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

مشخص است كه شما حتي كلام علماي اهل سنت ، و حتي خود عائشه را نيز قبول نداريد ! او مي‌گويد من مادر زنان نيستم ، تنها مادر مردان هستم ! يعني چه ؟! يعني اينكه مقصود از مادر بودن حرمت ازدواج است !

هر زمان كه شما توانستيد بحث خود را با علماي اهل سنت به پايان برسانيد و به اشكالات آنان پاسخ دهيد ، براي بحث با شيعه بياييد !

گروه پاسخ به شبهات

176   نام و نام خانوادگي:  محمد امين     -   تاريخ:   23 آبان 89
در ضمن به همه ي شما جوانان اهل سنت هشدار مي دهم كه: گول حرف هاي وهاب هاي به ظاهر سني رو نخوريد درسته كه اون ها با شيعه مخالفن ولي دليل نميشه با سني موافق باشن وسيله قرار دادن انسانها ي بزرگوار در دعاو توبه خيلي كارساز است// ولي در اين امر مثله شيعه ها نشين بگين علي اي هماي رحمت........ نه خدا توانمت گفت......... به قول مداحشون....... تو سوال اولي(منظور قبر) بگم علي تو سوال دومي بگم حسين/ يه وقت خدا و كعبه را حضرات عالي اشتباه نگرينا
177   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   23 آبان 89
با سلام يامولا علي تيرمحبت تو را منم نشانه يا علي <<<>>> گرفته برزيارتت دلم بهانه يا علي بارولايت تو را به دوش دل گذاشتم<<<>>> کوه معاصيم فتاداز سرشانه يا علي اي زدوديده ام روان خون سرشکسته ات<<<>>> اي زدلم گل غمت زده جوانه يا علي ابوجهل كافر175 چرا ياوه گويي ميكني . اگر مادر حميرا مادر اونا بود چرا براي محرميت وادارشون ميكرد كه اول برند پيش دختراي ديگر ابي قحافه شير بخورند .مهربان يعني چي ؟؟؟ مهرباني يعني رسول خدا را خشمگين كردن ؟؟؟ مهرباني يعني سم بجاي دوا به رسول اكرم خوراندن ؟؟؟ مهرباني يعني از روي شتر شاهد كشته شدن 20000 الي 30000 از مسلمانان باشد و خم به ابرو نياورد ؟؟؟؟ مهرباني يعني سوار يابو شود تا دستور تير اندازي به تابوت يكي از بهترين شهداي اسلام و نوه حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم بدهد. لبيك يا علي
178   نام و نام خانوادگي:  عاطفه ستوده     -   تاريخ:   06 آذر 89
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر ان ظلمت شب اب حياتم دادند
بيخود از شعشعه ي پرتو ذاتم كردند باده ازجام تجلي صفاتم دادند
هاتف ان روز به من مژده ي اين دولت داد كه بدان جور وجفا صبروثباتم دادند
من اگركامروا گشتم وخوشدل چه عجب مستحق بودم واينها به زكاتم دادند
اين همه شهدوشكركز سخنم ميريزد اجرصبريسيت كزان (((((((((((شاخه نباتم ))))))))))))!!!!!!!!!دادند
همت حافظ وانفاس سحرخيزان بود كه زبند غم ايام نجاتم دادند
از عاشق به خراساني(بالجبازي وجهلت به هيچ جايي نميرسي.هزاربارشبهه درست كني نميتوني فرياد خدا رو خاموش كني.اگريه گوهرتودستات باشه همه ي ادما بگن خاكه اون گوهر خاك نميشه واگه خاك تودستت باشه همه ي ادما بگن گوهره اون خاك گوهر نميشه)يا علي گفتيم وعشق اغاز شد بگو ياعلي!
179   نام و نام خانوادگي:  منتظر منتقم فاطمه     -   تاريخ:   07 آذر 89
جناب محمد امين درست ميگن.شما اصلا موضعت معلوم نيست.اول موضعت را مشخص كن ...بعد بيا براي بحث. شايد هم اصلا روش بحث خاصي را در پيش نداري!!!!!!!!!!
180   نام و نام خانوادگي:  ع.د     -   تاريخ:   07 آذر 89
سلام عليکم برادران اهل عامه آيا قرآن را قبول داريديا قسمتي از آن را بله و قسمتي را نه؟ اگر تمامش را قبول داريد اين آيه 33 سوره احزاب را نخوانديد که خداوند خود ارده کرده است رجس و پليدي را از حضرت رسول ص و حضرت غلي ع وحضرت زهرا س و حسنين پاک گرداند؟ آيا عايشه در مقابل حضرت علي ع نياستاد و باعث مرگ 40000 مسلمان نشد مگر نه اين است که هر کس قيام عليه خليفه وقت کند به گفته شما اهل عامه مرتد و از دين خارج است؟ مگر نه اين است که شما نيمي از دين خود ودر بعضي روايات يک سوم دين خود را از عايشه ميگيريد؟ در تاريخ طبري جلد 4 صفحه 407 مگر نيست که عايشه دستور قتل عثمان را داد وگفت پير نادان را بکشيد که کافر شده است. آيا در سوره احزاب نيست خطاب به زنان پيامبر که ميفرمايد وقرن في بيوتکن؟ اين چطور نشستني است که عايشه فرماندهي سپاه را تا 7 روز به عهده داشته است؟آيا در سوره تحريم مذمت عايشه بيان نشده؟با اين توضيحها بايد هم حضرت علي را که معصوم بر طبق نص صريح قرآن است را متهم به عاشق شدن کنيد و ... الله اکبرحاضريد خلاف قرآن قدم برداريد ولي دست از عمر و ابوبکر برنداريد ديني که نصفش از عايشه اي باشد که پيامبر اکرم ص در صحيح بخاري رو به خانه عايشه 3 بار خطاب ميکنند اينجا فتنه است و از اينجا شاخ شيطان بيرون مي آيد بايد هم به پيامبر و اهل بيت پاکش اينگونه تهمت ببندد. کجاست وجدان شما ؟
181   نام و نام خانوادگي:  هادي     -   تاريخ:   28 آذر 89
سلام دوستان. خودتونو خسته نكنيد تا وقتي اين بچه ها تعصبي بخوان برن جلو نمي توانيد چيزي بهشون بفهمانيد.
بچه هاي اهل سنت برين افراطي نباشيد ... و تعصب الكي نشان ندين
182   نام و نام خانوادگي:  عبدالله     -   تاريخ:   29 آذر 89
چون مسئله شخصي نبود؛ همانطوركه در غزوهء خندق، ملعون تف به صورتِ مباركش انداخت، لكن حضرت، مقابله نكرد!
183   نام و نام خانوادگي:  فرزاد     -   تاريخ:   10 دي 89
قابل توجه آقايى كه مى گويد سليم ابن قيس فردى مجهول الحال بوده و وجودش مشكوك است ؛ نام مبارك جناب سليم در چند كتاب از كتب سنى ها ]مده است : أخبارالدولةالعباسية،ص:45-الأعلام،ج‏3،ص:119-التنبيه‏والإشراف،متن،ص:198-الغارات،ج‏2،ص:683
184   نام و نام خانوادگي:  فرزاد     -   تاريخ:   10 دي 89
قابل توجه آقايى كه مى گويد سليم ابن قيس فردى مجهول الحال بوده و وجودش مشكوك است ؛ نام مبارك جناب سليم در چند كتاب از كتب سنى ها ]مده است : أخبارالدولةالعباسية،ص:45-الأعلام،ج‏3،ص:119-التنبيه‏والإشراف،متن،ص:198-الغارات،ج‏2،ص:683
185   نام و نام خانوادگي:  سيد حسين ( آملي )     -   تاريخ:   22 دي 89
وقتي در سقيفه حکم مي کنند که اعتراض به ابوبکر و شک در حکم ان شورا مرگ بدون محاکمه است . و هر کس مي تواند در کوچه و گذر اين حکم را اجرا کند و امر بر جاهلان مشتبه ميشود که حکم حکم شورا و خداست . اين ملعونها منتظر واکنش حضرت بودند که خاندان نبوت و اين شجره ي طيبه را زبانم لال بطور کامل محو کنند . ميفهميم اين صبر علوي در اينجا و اين تحمل مصائب براي چه بود اينکه اين جاهلان چه مي خواستند بکنند . وگرنه تکه پاره کردن اين شغالان که کاري نداشت . اسدالله غالب که احدي از جن و انس در مقابلش جرات قد علم کردن نداشت . از طرفي نقشه اين بود وقتي با علي بر خورد کنيم ديکر مقداد و ابوذر و سلمان و بقيه صحابه ي خاص چه کاري ازشان بر مي ايد ؟ رفتند و جنايت کردند با يک عده ي جاهل . ريشه ي اين عده ي جاهل يعني سياه لشگر صحابه که از قبايل بدوي اطراف مکه و مدينه بودند را شما برسي کنيد در آستانه ي جنگ صفين بعد اينکه معاويه با نامه دادن به ام سلمه و پسر عمر و صعد ابي وقاص مبني بر جلب نظر بر ضد علي ع با ان جواب ها که مي دهند نا اميد مي شود ببينيد به چه قبائلي نامه مي دهد و سعي در جذب انها دارد کساني که بوي از اسلام مگر نام ان نبرده اند و يک سري اعمال که معلوم نيست انجام مي دادند نمي دادند . بياييد بدويت را در اثار ابن خلدون برسي کنيد با ان چنبره ي فرهنگ جاهلي چند صد ساله . همين ها را عمر با خودش جمع کرده بود که زبانش دراز بود در توهين به رسول خدا . به عقل اول و اخر انبيا . از نظر روان شناسي ببينيد بعد رسول خدا اينها به قسمتي از تمدن رسيدند بزرگوار و ان وجود شريف قسمت عظيمي از عمرشان صرف اموزش اين انسانهاي بدبو و کثيف و قصي شده بود . اشرافشان که فاسق و فاجر بدوي شان که خشن و الوده حضرت زهرا ميفرمود شما همانهايي بوديد که مو را در خون حيوان مي زديد و ميمکيديد با ان وضع فجيح با زنها و دخترانتان بر خورد مي کردي و.. . بعد رسول خدا ...انها به طمع همين پيشرفت و انسجام که باشمشير علي و ان خلق عظيم صورت گرفت جامعه اي را در دست داشتند که اماده ي بود براي فر مانروايي يکه . از طرفي عرب که همهي هستي اش زبان و خيال وارگي در ظرفيت زباني اش است و ما با مطالعه معلقات مي فهميم اين را صرف چه مزخرفاتي مي کردند و چقدر به نسب خود مي باليدند به پهلوانان به دختر کشي به زن بازي و شراب به فسق و فجور . توجه کنيد شوراي سقيفه اکثرشان پدر برادر پسر عمو پسر عمه و ... و پهلوانانشان به دست خيبر شکن علي ذليل و سقط شده بودند . از طرفي ديگر از بعد روان شناسي اجتماعي اين خوي وحشي گري و کسب غنائم بايد با مشروعيت جديد به شيوه اي جديد بازتوليد مي گشت که در دوران رسول خدا با اخلاق مدني کنترل مي شد و با ابوبکر و عمر دوباره فرصت پيدا مي کرد . وانگهي اينها مي دانستند اگر خلافت به خاندان عصمت برسد ديگر نوبت به قبيله و دسته ي ديگر و حتي احتمال ان هم نمي رود . ببينيد با اينکه مي دانستند به اين زودي نوبت بر ايشان نمي رسد با چه شهوت و حسد و طمعي دست به کار شدند . انقدر منبع موجود است براي اين تحليل که من وقت خودم را تلف نمي کنم . تاريخ حتي ظاهرش مبين اين مطالب هست . خيلي خجالت مي خواهد بگويي علي چرا حمله نکرد چرا دفاع نکر که هم حمله کرد . شمشير چرا نکشيد . حالا اگر روايت را و ماجرا را برسي کني اين طوري ها هم نبود . اخر تو از اول و اخر بودن مولايمان چه مي داني؟ . از قالو بلي و تسليم چه مي داني از اسلام چه مي دانيد غير از ... .. .... . کسي که در عين ثبات جمع اضداد بود . رئوف و قهار بود و../ علي صبر کرد تا تو کمي فکرت را در اين قرن بکار بيندازي . کسي که به دختر رسول الله کسي که به خود رسول خدا رحم نمي کند تعصب پليدش و تشنگي هوسناکش به قدرت در بوته ي آتشين حسد اين فجايع را ببار مي اورد شخص اول و قهرمان هر حادثه اي که علي در ش بود خود اوست . کندن خيبر را با نعره ي حيدري مي فهميدي اين سکوت را هم مي فهميدي . اگر ان مجاهدت در برابر بزدلي صحابه را در مقابل دفاع از اسلام ميفهميدي اين صبر را هم مي فهميدي . اگر شاگردان علي را حتي مي فهميدي از کميل و سلمان و ابوذز و عمار و يک حساب سر انگشتي با اطرافيان خليفه اول و دوم و سوم مي کردي حساب دستت مي امد . چگونه به حسنين و زينبين رحم مي کرد ند انها که به خدا و رسولش و دخترش رحم نکردند و اصلا امده بودند که حسادت عايشه را و نگراني عمر و ابوبکرو شوراي ملعونه را بر طرف کنند . حتما گفتند اتش مي زنيم مشروعيت شورا هم داريم مي ماند واکنش علي که بر ضد خليفه شمشير بکشد و بعد مي توانيم با مشروعيت کامل خواندان نبوت را بر داريم و انتقام بدرو احد و حقارت خيبر و حنين را جبران کنيم . چه مي دانستند اين خواندان براي دين خدا چه مي کنند . برو بخوان از شش ماهه تا سه ساله تقديم مي کنند . آي عمري و بکري و وهابي !!!!!! کمي بقيه ي قوه ي فاهمه و اسباب تعقلت را بغير از ان زبان لغ لغو بکار بينداز . انسان امروز داراي تحليل چند بعدي به مدد علوم انساني ست . ديگر نه از ان فقه مسکوت منسوخ اشعري و حنفي و سافعي و حنبلي تو و نه از اسرائيليات و نه از توجيهات بي درو ÷يکر کاري ساخته است و نه کاري ساخته بود . باب علم الهي که اجتهاد ÷ذير نيست . اگر مي بيني اينجا ما داريم با شما بحث نقلي با صدق کتابهاي خودتان انجام مي دهيم و تفهم اوليه را بر مبناي کتب شما گرفته ايم جنبه ي هدايتي و طراحي گفتمان اصيل ديني ست . وگر نه هر بچه شيعهي با معرفتي شما را و حتي شيخ حرمين شما را در باب اين شبهه ها حريف است . شما را به جان رسول الله کمي پديدار شناشانه بي حب و بغض کلاهتان را قاضي کنيد . والله قسم ما براي هدايتتان دعا مي کنيم . اين همه جهد و تقوا ي ظاهري که در بعضي از شما مي بينيم در بعضي از برادران ساده دل اگر معرفت حقيقي اسلام را بيابيد و مکتب اهل بيت را پيدا کنيد شايد منشا خيرات عظيمي به اطرافيان و خودتان باشيد . برايتان ارزوي هدايت مي کنم . براي خودم هم ارزوي ثابت قدم بودن . اما ان گروه کورو کر علماي جاهلتان : علم علي براي چه کسي قابل انکار است . حکمت عملي و نظري ايشان و جهاد و دليري ايشان . اخر از کجا شما مقايسه مي کنيد برادران عمري و بکري . علي را با کساني که محلي از اعراب در برابر فضائلش ندارند . ؟ اخر شما چه تان ميشود؟ نه عقل نه نقل نه حکمت نه قر ان نه تاريخ . با شما چه کنند اهل تحقيق . که ترکيبي از تعصب و جهل مرکبيد . چه کشيدند از دست شما اين انسانهاي کامل و معصوم و هم چنان که ازارشان ميداديد در فکر هدايتتان بودند . در فکر هدايت ما هم بودند در فکر نجات انسان از خاک تا به افلاک . هر که هدايت پذير است حتي شيعه . باز مي پرسي چرا حمله نکرد ؟ لعنت به روح انانکه جان نبي را اماج تيرو . شمشير قرار دادند . خدايا ببين پيروان چه کساني به اشجع الناس من الاولين و اخرين تهمت ترسو بودن مي زنند . برو تاريخ را بخوان کربلا را بخوان ببين تشگان چند روزه تک نفر تک نفر چه جور به قلب دشمن مي زدند و ميمنه را به ميسره مي دوختند تا صديق و شهيد ميشدند . امام شافعي در يک روايت بلند که با اين گزاره شروع ميشود : در عجبم که با اين مرد چه کردند ...و بعد فضائل را مي گويد همراه با خار شمردن کليه صحابه در مقابل آن فضائل . از اسلام اوردن تا عبادت و علم و... / يک جايي مي گويد مردي که زره اش پشت نداشت و در جنگها با دو نيزه و شمشير مي جنگيد و هنگامي که لشگر در استانه بود او در قلب دشمن مي جنگيد. الله اکبر . خجالت مي خواهد نفهمي چرا سکوت کرد . اهل عمر خجالت بکش
186   نام و نام خانوادگي:  بهرامي     -   تاريخ:   27 دي 89
سلام خدمت تمام برادران شيعه و سني هرچند دير اين صفحه رو باز ميكنم، ولي ميگن ماهي رو هر وقت از آب بگيري تازست. اولا فكر ميكنم دو طرفتون از بحث علمي و جدل فقط اسمشو شنيدين و روش فكر نكردين. منبع دادن دو طرف ضعيفه و فقط ميخواهين حرف خودتون رو به كرسي بشونين. فكر ميكنم بهتر باشد روش مناظره و بحث را از كتابهايي مثل المراجعات ياد بگيريم و نه از آبا و اجدادمون. ثانياً معناي واقعي اتحاد رو نفهميدين. اينطور كه شما با هم صحبت ميكنيد؛ مسلمان با كافر حربي صحبت نميكنه. ثالثا من شيعه ام. ولي معتقدم كه اگر بنا باشه در اين دنياي ظلم و استكبار يكي بخواد كمك كار ما شيعيان باشه برادراي سني هستن و نه مسيحي يا يهودي رابعاً من هم رفيق سني داشته ام و با بحثهايي كه با هم كرديم به اين نتيجه رسيديم كه مشتركات ما خيلي بيشتر از اختلافاتيه كه فكر ميكرديم . خيلي از اين بحث ها و اختلافات يا ساختگي است و وجود ندارد و يا نظرات شاذي است كه فقط يكي دوتا عالم مطرح كرده اند. و در پايان: بحث علمي خوب است. ولي نه با منابع كم و تعصب. اين بحثها سالها مطرح شده است و اگر بنا بود با اين استدلالهاي كم و ناكافي حل شود كه ...
187   نام و نام خانوادگي:  رضا     -   تاريخ:   28 دي 89
سلام خدمت جناب خراساني
من نميدانم که مطالب شمادرموردچه بوده که سايت پخش نکرده منظورم همان کامنتهايتان. ولي اين سايت درجواب دهي تقريبا موفق بوده چراکه کوشش کرده اکثرسوالات شماراجوابهاي قانع کننده بدهدامادرمورداين مريضي سانسورکردن بگم برات .چندي پيش به يکي از سايتهاي برادران تسسن انهم توسط يکي از دوستان سني رفته بودم فحشهاي زيادي درمورد نماينده اقاي سيستاني و رسواييش نوشته بودند و کلا دين شيعه رادين کفروفسادگفته بودندوهمه عالمان تشيع رامتهم به فسادکرده بودندبنده هم بالتبع چند لينک از يوتيوب برايشان دادم وکامنتم را گذاشتم البته نه يکبار بلکه بيش از چهارياپنج بار اما هيچکدامشان نشر نشد لينکهايي که من داده بودم درموردتجاوز يک عالم سني به شاگردانش و همچنين اعترافات يک عالم سني در دادگاه بود که معترف بودکه به شاگردان تجاوز کرده و يکي ديگر از انها که خيلي تکاندهنده تر بود دريکي از مساجدعربستان بودکه يک عالم سني وهابي بايک پسرک کم سن وسال درحال نماز ور ميرفت.
ولي درکل اين سايت مغروضانه عمل ميکردو بنده راپشيمان کرداز ديدن سايت و حتي خواندن مطالبش چراکه اصلاخاصيت بحث و گفتگودرين سايت نبود فقط مثل خيابان يکطرفه بود يعني فقط توهين ميکردند به مذهب و علماي شيعه والخلاص امادرين سايت به سوالات شماپاسخ ميدهنداظهارات شما به نشرداده ميشه و حتي روي سوالات شما کار ميشه سايت موفق سايتي هست که خواننده و بيننده رابه دنبال خودش بکشاند و مطميين شمااکثراوقات به اين سايت مياييدوسوال وپاسخ ردوبدل ميکنيد اين خوب است حضورشمادرين سايت تاماهم از نقطه نظرات برادران اهل تسسن با خبرشويم به اميد موفقيت همه دوستان
188   نام و نام خانوادگي:  فرهاد صفرخواه     -   تاريخ:   22 بهمن 89
فأعملوا انّا عاملون وانتظروا انّا منتطرون
لکم دينکم ولي دين
و سيعلم الذين طلموا اي منقلب ينقلبون
اين بحث ها براي اتمام حجت و رفع عذر و بهانه خوبست اما در اين زمان اهل سنت بر اين باورند كه بر حقند و شيعه نيز ميپندارد كه بر حق است دو رهرو حق را نبايد به جان هم انداخت چون در اين صورت اهل حق به خاطر خدا اهل حق ديگر را گردن ميزند و قصد قربت هم ميكند كه البته اين كار را شيعه انجام نميدهد چون شيعه به تاسي از فاطمه زهرا صبور است...
189   نام و نام خانوادگي:  محمد علي     -   تاريخ:   29 بهمن 89
سلام عليكم
در پاسخ به جناب بهرامي جاي بحث بسيار است اما به تخليص:

1-منابع ارائه شده ضعيف نيست نهج البلاغه منبع ضعيفيست؟ از كتب اهل سنت: صحاح سته منبع ضعيفيست؟ و بسياري كتب ديگر .........
"جالب اين جاست كه جناب خراساني نيز با وجود رواياتي از صحيح مسلم در همين مبحث وجود آن را انكار مي كنند بهتر است كمي دقيقتر و به دور از لجبازي بخوانند"
2-در پاسخ به مورد ثاني شما بايد گفت اپراتور اين سايت گروهي محقق است كه تماما بر پايه "مستندات علمي" صحبت ميكندو طبق مسئوليت حقيقتنگري روشنگري و صبري كه به عهده دارد جواب بي احترامي هاي برادران اهل تسنن را با "احترام در عين قاطعيت" ميدهد ثانيا در باب مبحث اتحاد بايد گفت روايتي با اسنادي تاريخي در كتب اهل تشيع و "تسنن" نقل شده كه توسط عده اي بدون مدرك و مستندات علمي محكوم شده كه هر بار ازين عده مستندات علمي براي اثبات حرفشان خواسته شد يا در اثر نبود منبع موضوع را عوض كرده و به موضع ديگري حمله كردند يا تعدادي كتب برادران اهل تسنن را نام بردند كه هيچ آدرس دقيقي مبني بر انكار مبحث مطرح شده داده نشد نام بردن يكسري كتاب از دست طفلي هم بر مي آيد اما اثبات واقع نياز به مستند دقيق دارد كه برادران اهل سنت ارئه نكردند پس اگر براي خواننده بي ثباتي اتهام به روايت ثابت نشود غير اين است كه خواننده بينديشد كه اين روايت اشتباه است؟
3- در باب كمك گيري از برادران اهل تسنن ما فقط نياز به كمك خداوند و اثبات حقانيت خود به ساير ملل كه زير پوشش سنگين تبليغات استكبار هستند و نميگذارند صداي ما به گوششان برسد داريم كمك خداوند براي ما كافيست در عين حال "حفظ وحدت" امري سرنوشت ساز است
4-خب مشتركات زياد بين شيعه و سني از دين يكتاي ما حكايت دارد و اختلافات ما حاكي از مذاهب ماست و اين امري طبيعيست
نظر شما محترم است اما بسياري از منابع مستند و بسياري از مباحث قانع كننده بود باالاخص كه در بسياري از جاها با فراراز محكوميت و تغيير موضوع توسط اهل تسنن انسان پي به حقانيت طرف ديگر ميبرد
در جواب آقا رضا همان طور كه اشاره شد فقط يك نظر از جناب خراساني نقل نشده كه احتمالا باز هم به نام بردن كتب مختلف كه از دست هر كسي بر مي آيد پرداخته اند و در ثاني گروه محقق در حال تحقيق بر روي آن هستند و اين به هيچ وجه مانند ساير سايت هاي اهل تسنن جنبه ي سانسوراسيون ندارد

و در آخر حرفي كه نا تمام ماند جناب خراساني اين حقه ديگر قديمي شده است كه بخشي از سخني را كه در جايي نقل شده است مطرح ميكني و بخشي كه در همانجا رد آن سخن را كرده مطرح نمي كني بگذاريد با مثال عرض كنم پيامبر ما در ابتداي دعوت خودش و مطرح كردن پيام روح بخش لا اله الا الله ابتدا بيشتر بر روي "لا اله" تمركز كرد و و در برائت از بت پرستي به گونه اي فرمودند: اين بتاني كه به خدايي ميگيريد خدا نيستند اگر پيامبر به همين بخش ازين پيام روح بخش بسنده ميكرد كه دعوت ناقص مي ماند پس از "الا الله" نيز سخن به ميان آورد پس جناب آقاي خراساني برادر من چرا وقتي از كتاب علل الشرايع روايتي رو نقل ميكني فقط لا اله شو ميگي كه طبق اون گفته شده امام علي ع عاشق دختر ابوجهل شد و حضرت ام ابيها از دستشون ناراحت شدن تا اينجاشو ميگي اين كه فقط شد لا اله پس الا الله ش كجاست؟ به حق بايد بعدشم بگي كه طبق ادامه همون كتاب در حضور پيامبر ثابت شد اين فقط اتهامي به حضرت علي ع بوده و كاملا ساختگيست و براي بد جلوه دادن شخصيت امام علي ع طرح شده
حالا خودتون بگين كي خودشو زده به خواب؟
190   نام و نام خانوادگي:  ميثم     -   تاريخ:   02 اسفند 89
باسلام و خسته نباشي موضوع مسئله ما : چرا رسول خدا(ص)نام فاطمه را براي دختر بزرگوارشان برگزيد؟ كه بار جستجودر سايت گوگل به اين سايت برخورديم حال از شما تقاضا دارم تا آخر روز 2شنبه (عيد) جواب اين سوال را به وسيله ايميل ارسال نمائيد. برادر كوچك شما ميثم از كرج
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

در كتب اهل سنت و شيعه اين روايت آمده است كه :

عن ابن عباس قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم ابنتي فاطمة حوراء آدمية لم تحض ولم تطمث وإنما سماها فاطمة لأن الله عز وجل فطمها ومحبيها عن النار
معجم الشيوخ  ج 1   ص 359 ، اسم المؤلف:  محمد بن أحمد بن جميع الصيداوي أبو الحسين الوفاة: 402 ، دار النشر : مؤسسة الرسالة ,‏دار الإيمان - بيروت , طرابلس - 1405 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. عمر عبد السلام تدمري
از ابن عباس روايت شده است كه پيامبر (ص) فرمودند : دختر من فاطمه حوريه‌‌است و انسان ، نه خون حيض مي‌بيند و نه نفاس ؛ و او را فاطمه ناميد زيرا خداوند او و دوست‌دارانش را از آتش جدا كرده است .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

191   نام و نام خانوادگي:  لعن الله قاتليك يا فاطمه     -   تاريخ:   27 فروردين 90
سلام عليكم
چرا شيعيان را شيعه رافضي مي نامند مگراين شيعيان بودند كه ازسخنان و دستورات خداونديا پيامبر اطاعت كردند يا اهل سنت؟ لطفا هرچه زودتر به سوال بنده پاسخ دهيد.
ارادتمند شما حسين از بجنورد
192   نام و نام خانوادگي:  سيد محمد حسيني     -   تاريخ:   30 فروردين 90
با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت دوستان. لطفا به اين سوال بنده جواب فوري دهيد و آن را در اولويت بگذاريد. يكي از اساتيد دانشگاه (م)اسلامي تهران اخيرا در اظهارات عحيبي روايت مجهول السندي را مبني بر اينكه حضرت امير بعد از شنيدن خبر كشته شدن عثمان بر صورت امام حسن سيلي زد و با مشت به صورت و سينه امام حسين كوبيد را مطرح كرد و شديدا بر آن پافشاري ميكرد كه اين منافي با عصمت نمي باشد.البته مساله را با آيت الله قزويني در ميان گذاشتم و ايشان بنده را راهنمايي كردند اما از شما درخواست دارم پاسخ به اين شبهه را در اولويت قرار دهيد و در اين خصوص توضيح دهيد. باتشكر
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

اين روايت ، حتي در کتب اهل سنت با سند معتبر نيامده است ! و چه رسد به کتب شيعه !

حدثنا محمد بن يوسف بن سليمان وأحمد بن منصور الرمادي قالا حدثنا هشام بن عمار بن نصير السلمي قال حدثنا محمد بن عيسى بن سميع القرشي قال حدثني ابن أبي ذئب عن الزهري عن سعيد بن المسيب قال ... وقال على لابنيه: كيف قتل أمير المؤمنين وأنتما على الباب ورفع يده فلطم الحسن وضرب صدر الحسين وشتم محمد بن طلحة، ولعن عبد الله بن الزبير... وهذا حديث كثير التخليط منكر الإسناد لا يعرف صاحبه الذي رواه عن ابن أبي ذئب وأما ابن أبي ذئب ومن فوقه فأقوياء

على به دو پسرش گفت: چطور اميرالمومنين كشته شد در حالى كه شما در كنار در بوديد ؟! سپس دست خويش را بالا برد و به صورت حسن سيلى زد و به سينه حسين ضربه زد! و به محمد بن طلحه دشنام داد و عبد الله بن زبير را لعنت كرد ...

النميري البصري، ابوزيد عمر بن شبة (متوفاى262هـ)، تاريخ المدينة المنورة، ج2، ص301 ش 2363، تحقيق علي محمد دندل وياسين سعد الدين بيان، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1417هـ-1996م.

البلاذري، أحمد بن يحيي بن جابر (متوفاى279هـ)، أنساب الأشراف، ج2، ص284، طبق برنامه الجامع الكبير.

الأندلسي، احمد بن محمد بن عبد ربه (متوفاى: 328هـ)، العقد الفريد، ج4، ص273، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان، الطبعة: الثالثة، 1420هـ - 1999م.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

193   نام و نام خانوادگي:  سيد محمد حسيني     -   تاريخ:   31 فروردين 90
دوستان گرامي در موسسه!
جا دارد ازشما بخاطر پاسخگويي فوري و سريع به شبهه اي كه درخواست پاسخ را فوري اعلام كرده بودم تشكر كنم.
بنده در دانشگاه مذاهب اسلامي تهران هستم و شرايط در اينجا بخاطر وجود برادران اهل سنت خاص است.
شكر خدا كه تاكنون با استفاده از كمك شما و آيت الله قزويني پاسخ گوي ياوه گويي هاي برخي كه در پوشش تشيع نادانسته به آن ضربه ميزنند بوده ام.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
194   نام و نام خانوادگي:  سيد محمد حسيني     -   تاريخ:   01 ارديبهشت 90
باعرض سلام مجدد خدمت دوستان عزيز باتوجه به اينكه طبق اعتقاد شيعه ائمه معصوم در تكمام مراحل زندگي عصمت داشته اند و نه فقط در مقام تشريع منابعي را كه بزرگان تشيع اين نكته را ذكر كرده اند چه كتاب هايي است؟ و همچنين آيا شهيد مطهري نيز عصمت را در مورد تمام شئونات زندگي ميدانسته اند يا خير؟اگر از كتاب هاي ايشان نيز منبع ذكر كنيد كمال تشكر را دارم. باتشكر فراوان يا علي
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

اين مطلب در کتاب الانتصار مرحوم شريف مرتضي ص 477 از قديمي ترين مصادر و ديگر کتب شيعه آمده است .

نظر شهيد مطهري نيز در کتاب امامت از ديدگاه ائمه اطهار ايشان آمده است .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

195   نام و نام خانوادگي:  حقيقه لا خيال     -   تاريخ:   09 ارديبهشت 90
اي جهانيان شاه شاهان الله هست
شاهان رو شاه الله مي کنه
و شاهان رو گدا هم الله مي کنه
حکومت به حکام الله ميده
و حکومت رو از حکام الله مي گيره
عزت الله ميده
و دشمنان و نافرمانان رو به گودال ذلت الله ميندازه
کار ساز فقط يک الله
مشکل گشا فقط يک الله
حلال مشکلات فقط يک الله
دوا کننده تمام دردها فقط يک الله
آمر کل جهان فقط يک الله
حاکم کل جهان فقط يک الله
خالق کل جهان فقط يک الله
مالک کل جهان فقط يک الله
فرمان رواي کل جهان فقط يک الله
الله بي نيازه همه نيازمند او هستن
آسمان براي اين که سقف بشه محتاج الله
زمين براي اين که فرش بشه محتاج الله
خورشيد براي نور دادن محتاج الله
ماه براي تابيدن محتاج الله
هوا براي وزيدن محتاج الله
ابرها براي حرکت کردن محتاج الله
ابرها براي اين که يکجا وايستن محتاج الله
ابرها براي باريدن محتاج الله
زمين براي سرسبز شدن محتاج الله
هربرگ درخت محتاج الله
هر قطره آب محتاج الله
هر ذره خاک محتاج الله
هر درخت براي ميوه دادن محتاج الله
هر درخت براي سرسبز شدن و شاداب شدن محتاج الله
همه انسان ها محتاج الله
همه حيوانات محتاج الله
تمام درنده ها محتاج الله
تمام چرنده ها محتاج الله
تمام پرنده ها محتاج الله
تمام مخلوقات اسمان محتاج الله
تمام مخلوقات زمين محتاج الله
هر انسان محتاج الله
هر انسان براي ديدن چشمش محتاج الله
گوشش براي شنيدن محتاج الله
زبانش براي گفتن محتاج الله
پاهاش براي راه رفتن محتاج الله
معده اش براي هضم کردن محتاج الله
قلبش براي پمپاش کردن محتاج الله
کليه هاش براي کار کردن محتاج الله
هر انسان سراسر وجودش محتاج الله
هر امر محتاج الله هر مامور محتاج الله
هر حاکم محتاج الله هر محکوم محتاج الله
هر فقير محتاج الله هر ثروتمند محتاج الله
هر بيمار براي تندرستي محتاج الله
همه وزرا محتاج الله همه فقرا محتاج الله
فرشتگان محتاج الله جن ها محتاج الله
اسرافيل براي دميدن صور محتاج الله
عزرايل براي قبض ارواح محتاج الله
ميکايل براي تقديم اعضا محتاج الله
سردار همه فرشته ها جبريل امين هم محتاج الله
همه اوليا محتاج الله
همه اتقيا محتاج الله
همه انبيا محتاج الله
آدم صفي الله محتاج الله
موسي کليم الله محتاج الله
عيسي روح الله محتاج الله
ابراهيم خليل الله محتاج الله
سرور تمام کائنات اشرفترين خلق خدا محمد رسول الله(ص) هم محتاج الله

اي انسان ها به طرف نيازمندان نرويد اي انسان ها به طرف محتاج ها نرويد

ففرو الي الله
بيايد به طرف ذات بي نياز الله جل جلاله
196   نام و نام خانوادگي:  Momen Abdullah     -   تاريخ:   09 ارديبهشت 90
جناب حقيقه لا خيال
بنده از خدمت شما يک سوال داشتم:
چرا با وجود همه اين حقايقي که ذکر فرموديد عمر به جنگ الله رفت؟

يا علي
197   نام و نام خانوادگي:  محمد حسين حقيقت خواه     -   تاريخ:   15 ارديبهشت 90
گويند زماني که در خيبر به دست اميرالمؤمنين کنده شد، و کرامات بسياري از ايشان ديده شد، و مرحب يهودي به دست آن راد مرد به درک مي رود، برادر مرحب که شاهد تمامي وقايع بود، مسلمان نمي شود ...
... و زمان مي گذرد ...
تا اين که روزي از مدينه گذر مي کرده، و با ماجراي حمله به خانه ي وحي روبرو مي شود، و با صحنه ي ريسمان و دستان شير خدا
و فقط سکوت
و سکوت
و سکوت حضرت مولا

که در اين جا ايمان مي آورد
که ان پهلوان ديروز خيبر در سپاه پيغامبر خاتم، براي خود دست نگشاده، که براي خدا؛ و کنون نيز براي همان خدا سکوت کرده و خشمش را فرو مي خورد ...
.
بميريم براي غربت مولا ... .

(اگر مسؤلين سايت مدرک اين روايت را سراغ داشته باشند و لطف کنند سپاس گزارم بسيار)
198   نام و نام خانوادگي:  گراشي     -   تاريخ:   16 ارديبهشت 90
آقاي مومن عبدالله اگر در جستجوي حق و خواهان حق هستي لطفا به کانال وصال فارسي و برنامه هاي عبدالرحيم ملا زاده که در اين کانال اجرا خواهد شد
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

مناظره بين جناب آقاي ملازاده و جناب دکتر قزويني در بخش مناظرات همين سايت موجود است ! مي توانيد مراجعه کنيد .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

199   نام و نام خانوادگي:  محمدصادق واحدي فرد     -   تاريخ:   17 ارديبهشت 90
با سلام خدمت شرفا وانديشه وران عزيز متمني است بفرماييد در لسان روايات شيعي ومدارک معتبر آيا معصومان به شهادت حضرت زهرا (ع) تصريح داشته اند البته به جز آن چه در باب منتقم ال محمد مهدي آخر الزمان (ع) آمده است لطفادر صورت وجود مدارک را ذکر بفرمابيد 2. نظريه عصمت دقيقا از چه زماني در تاريخ شيعه مطرح شده به طوري که بتوان مدارک آن را ديد نه آن چه متکلمان نظير صدوق يا مفيد عليهما الرحمه مطرح کرده اند بلکه پيش از آن زمان يعني در زمان حضور امامان(ع) 3.به جز روايت کافي (ره) که آمده نحن معصومون که عبارت قدري مينمايد که نبايد قطعي الصدور باشد روايت ديگري آمده که امامان خود به عصمتشان تصريح داشته باشند البته اگر شاهدي هست لطفا مستند ادعيه وزيارات نباشند بلکه مستند تر از آن باشد باشد 4. وثوق به سليم بن قيس در باب آن چه آورده آيا تکيه بر خبر واحد نيست وآيا به لحاظ رجالي وروايت مرويات سليم مستند فقهي وفتوايي قرارگرفته است ؟ 5.آيا اعتراض آقاي وحيد خراساني در باب تصوير حضرت ابي الفضل به صداوسيما مورد داشت حال آن که وقتي تصوير دو پيامبر مطرح در قران يعقوب ويوسف (ع) را به نمايش گذاشتند اين بزگوار ساکت بود البته من هم موافق عدم پخش آن يار باوفاي حسين بن علي ام اما واکنش يک مرجع به اين موضوع قدر انبيا را کم نمي کند بالاخره عموم مردم الگوي رفتاري آنان مراجع اند باسپاس
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

1- در آدرس ذيل در بخش نظرات ، در پاسخ به نظري با نام «باران بحريني» (نظر شماره 19) به اين سوال تا حدي پاسخ داده شده است :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=142

2- بحث عصمت در روايات خود ائمه عليهم السلام به صراحت آمده است ! در اين زمينه روايات فراواني موجود است ، از جمله در کتاب شريف کافي ج 1 ص 269 ش 6 و ج 2 ص 450 ش 2 و... و از اين روايات چنين به دست مي آيد که امر عصمت ، امري مسلم و شايع در نزد شيعيان اهل بيت عليهم السلام بوده است .

3- آدرس هاي ذکر شده همه از روايات است و سند روايت دوم ، صحيح و بدون هيچ اشکالي است .

4- خود سليم ، شخص معتبري بوده است ، اشکال برخي از علما به راوي اين کتاب از سليم براي ما است .

5- در باب نظرات و فتاواي مراجع و مدارک آنها، بايد از دفتر ايشان سوال شود

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

200   نام و نام خانوادگي:  حسن     -   تاريخ:   19 ارديبهشت 90
منافقان بدانند که اين حضرت زهراء سلام اله عليها بود که در محاصره انبوه کفتارها از امام خود حمايت کرد و جان خويش و فرزندش را در راه ولايت و رسوا کردن چهره منافقان فدا نمود تا آن حراميان به ظاهر مسلمان را رسوا و مفتضح سازد و ثابت کرد چقدر آن حيوانات مزد رسالت حضرت سول اکرم را به جا آوردند و دخترش را در ميان گله کفتارها و در چنگال حيوانات وحشي تنها گذاشتند
201   نام و نام خانوادگي:  سهيل صالح     -   تاريخ:   05 خرداد 90
من در جواب خود مشتي اباطيل يافتم. شما ظرف 10 سال به اراجيف (شهادت زهراٍس)دست ّيافتيد!!!!!!!!!!!حداقل علي(ع)راهم اگاه كنيد.تا اسم فرزند خود را عمر نگذارد. ودختر به قاتل همسر خود ندهد!در ضمن من يك شيعه هستم ولي بسياري از اراجيف شماها شيعيان صفوي را قبول ندارم.
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

1- اگر مقصود شما از ده سال ، بحث تقويم است ، بهتر است آدرس ذيل را ملاحظه کنيد :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=6058

2- در مورد بحث نامگذاري هم به صورت مفصل در آدرس ذيل پاسخ داده شده است :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=437

3- هر بخشي از پاسخ که از جهت علمي اشکال دارد ، مطرح کنيد تا اصلاح گردد ، اما وقتي بدون مشخص کردن چنين بگوييد ، بيشتر احتمال اشتباه بودن نظر شما مي رود !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

 
202   نام و نام خانوادگي:  محمد تقي     -   تاريخ:   08 خرداد 90
با سلام . در پاسخ به اين شبهه چند موضوع از قلم افتاده است.
1 . پيشقدم شدن حضرت زهرا س در هنگام هجوم پيمان شکنان بر اساس وظيفه هر مومن و مومنه در دفاع از امام زمان خود مي باشد.اين دان معني است که آن حضرت دفاع از امام زمان خود را يک وظيفه قطعي دانسته و به وظيفه شرعي خود عمل نمودند و لذا ايشان با اين تصور که مهاجمان حرمت نسبي ايشان با رسول الله ص را رعايت و از ورود بدون اذن به حريم اهل بيت که نص دستور قرآن است خود داري خواهندنمود ، اقدام به دفاع از اميرالمومنين ع نمودند که البته انتظار ايشان برآورده نشد و مهاجمان حرمت ايشان را هتک نمودند.
2 . در مسئله هجوم به بيت امير المومنين علي ع ، ظاهرا تمام مهاجمان و اسلاف فعلي ايشان مي دنستند که قرار است حضرت زهرا س کتک بخورند و مورد تعرض قرار بگيرند و اين موضوع قطعيت داشته و لذا تصور مي کنند که حضرت علي ع عليرغم علم به اين موضوع از همسرش دفاع نکرده است!!!
3 . در خصوص برخورد حضرت امير ع با غاصب دوم شما حق مطلب را ادا نکرده ايد . در ديگر روايتهاي کتاب سليم نحوه برخورد به شرح ذيل درج گرديده است: حضرت علي ع با دو انگشت مبارک گلوي آن نابکار را گرفتند و از زمين بلند نموده و سپس به زمين کوفتند و آنقدر فشردند که حالت خفگي بر او غالب شد و خودش را خراب کرد و پس از آن عبارتهاي فوق الذکر از لسان اميرالمومنين ع خارج شد و او را رها کردند.
4 . حرکت شجاعانه حضرت زهرا در دفاع از ولي و امام خود باعث شد ديگر اصحاب حضرت علي نيز به دفاع در مقابل مهاجمان بپردازند و در روايت وارد شده که زبير بن عوام شمشير کشيده و بسوي عمر حمله کرد که جمعي بر سر او ريخته و مضروبش کردند و شمشير او را شکستند.
5 . در خصوص عملکرد مهاجمان امام محمد غزالي حق مطلب را ادا کرده است . او مي گويد : عمر در روز غدير به علي بن ابيطالب ع تهنيت گفت و ولايت او را بر خود قبول کرد اما پس از وفات رسول الله ص حب دنيا و رياست و هوي و هوس بر او غلبه کرد و عهد خود را شکست. اين مطلب را سابقا در يکي از پاسخ ها خوانده بودم که اميدوارم اصل مطلب و سند آن را قيد بفرماييد.
موفق باشيد.
203   نام و نام خانوادگي:  رضا     -   تاريخ:   24 خرداد 90
سلام من شيعه هستم و به مذهبم معتقدم، ولي 1- در يکي از وبلاگهاي اهل تسنن شخصي نظري بصورت زير منتشر کرده بود: جوابيه ي افترا بر مفسر شهير اهلسنت آلوسي!!! متأسفانه شخصي شيعي بنام آقاي قزويني در سايت دروغين و ضاله ي خود موسوم به سايت وليعصر طبق عادات خود و امثالش استدلال به اقوال علماء را بصورت قيچي وار بيان مي کند . آدرس مطلب آورده شده در سايت وليعصر : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=6015 فانظر بالله تعالى عليك من يروي هذه الأكاذيب عن الإمام كرم الله تعالى وجهه هل ينبغي له أن يقول بنسبة التقية إليه سبحان الله تعالى ، هذا العجب العجاب والداء العضال . ( آلوسي در تفسير آيه ي 28 ال عمران استدلال شيعه بر تقيه را با احاديث مستدله ي آنها آورده است) ولي متأسفانه شيعي غالي بنام اقاي قزويني در سايت دروغين خود طبق عادات خود و امثالش استدلال به اقوال علماء را بصورت قيچي وار بيان مي کنند و چنين مي گويد : همچنين آلوسى مفسر مشهور اهل تسنن مى‌نويسد: أنه لما يجب على غضب عمر وأضرم النار بباب على وأحرقه ودخل فاستقبلته فاطمة وصاحت يا أبتاه ويا رسول الله فرفع عمر السيف وهو فى غمده فوجأ به جنبها المبارك ورفع السوط فضرب به ضرعها فصاحت يا أبتاه فأخذ على بتلابيب عمر وهزه ووجأ أنفه ورقبته ادامه:::وب سايت نويسنده: عمر عليدوشنبه 23 خرداد1390 ساعت: 16:10ادامه ي رد دروغ سايت وليعصر در افترا به مفسر شهير اهلسنت آلوسي: عمر عصباني شد و درب خانه علي را به آتش کشيد و داخل خانه شد، فاطمه سلام الله عليها به طرف عمر آمد و فرياد زد: «يا ابتاه، يا رسول الله»! عمر شمشيرش را که در غلاف بود بلند کرد و به پهلوى فاطمه زد، تازيانه را بلند کرد و بر بازوى فاطمه زد، فرياد زد: « يا ابتاه » (با مشاهده اين ماجرا) علي (ع) ناگهان از جا برخاست و گريبان عمر را گرفت و او را به شدت کشيد و بر زمين زد و بر بينى و گردنش کوبيد. الآلوسي البغدادي، العلامة أبي الفضل شهاب الدين السيد محمود (متوفاي1270هـ)، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني، ج3، ص124، ناشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت. قزويني در ادامه ميگويد : ( آلوسى اين روايت را بدون هيچ حاشيه و نقدى نقل كرده و رد نكرده است كه حكايت از پذيرفتن آن دارد . ) ولي ما ميبينيم که اينطور نيست . ادامه ي كلام آلوسي ( رحمة الله عليه) كه توسط اقاي قزويني قيچي و حذف گرديده در زير مي آيد ((فانظر بالله تعالى عليك من يروي هذه الأكاذيب عن الإمام كرم الله تعالى وجهه هل ينبغي له ان يقول بنسبة التقية إليه سبحان الله تعالى ، هذا العجب العجاب والداء العضال ))) اگه امکان داره جواب رو برام ايميل کنيد 2- وبلاگي با آدرس: ؟؟؟؟؟؟ وجود داره که پر از شبهاته اگه امکان داره ترتيب يه مناظره با مدير وبلاگش بديد 3- وبلاگي با آدرس: ؟؟؟؟؟؟ وجود داره که پر از شبهاته ولي ظاهرآ اهل منطق و گفتگو و مباحثه و مناظره است اگه امکان داره ترتيب يه مناظره با مدير وبلاگش بديد 4- در اين آدرس: شبهاتي بيان شده اند که ميخواهم جواب اين شبهات رو بدونم و برام ايميل کنيد اگه امکان داره ؟؟؟؟ ؟؟؟؟ 5- در اين آدرسها: ؟؟؟؟ ؟؟؟؟ ???? ???? مطالبي شبهه ناک هستند که دلايل رد آنها را از شما خواهشمندم! و در آخر اگه امکان داره جواب ابن نظر رو حتمآ برام ايميل کنيد (جواب هر5قسمت) ممنون از لطفتون موفق و پيروز باشيد
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

متن مطرح شده در آدرس ادعايي به صورت ذيل است :

همچنين آلوسى مفسر مشهور اهل تسنن به نقل از منابع شيعه اين روايت را نقل كرده است:

أنه لما يجب على غضب عمر وأضرم النار بباب على وأحرقه ودخل فاستقبلته فاطمة وصاحت يا أبتاه ويا رسول الله فرفع عمر السيف وهو فى غمده فوجأ به جنبها المبارك ورفع السوط فضرب به ضرعها فصاحت يا أبتاه فأخذ على بتلابيب عمر وهزه ووجأ أنفه ورقبته

عمر عصباني شد و درب خانه علي را به آتش کشيد و داخل خانه شد، فاطمه سلام الله عليها به طرف عمر آمد و فرياد زد: «يا ابتاه، يا رسول الله»! عمر شمشيرش را که در غلاف بود بلند کرد و به پهلوى فاطمه زد، تازيانه را بلند کرد و بر بازوى فاطمه زد، فرياد زد: « يا ابتاه » (با مشاهده اين ماجرا) علي (ع) ناگهان از جا برخاست و گريبان عمر را گرفت و او را به شدت کشيد و بر زمين زد و بر بينى و گردنش کوبيد.

الآلوسي البغدادي، العلامة أبي الفضل شهاب الدين السيد محمود (متوفاي1270هـ)، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني، ج3، ص124، ناشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت.

و خود مي توانيد با مراجعه به آدرس متوجه افتراي به ما بشويد .

2و 3- در مورد مناظره با صاحبان وبلاگ ها و سايت ها ، کارشناسان موسسه و جناب دکتر قزويني بارها و بارها حتي از مفتيان اهل سنت ايران دعوت به مناظره کردند ، اما آنها حاضر به چنين کاري نمي شوند .

اگر هر کسي حاضر به مناظره باشد ما نيز آماده ايم .

4- ا. نويسنده خود گفته است که اين روايات را تصحيح نمي کند ، البته واضح است چرا ، چون نمي تواند اين روايات را تصحيح کند ! او با استناد به روايات ضعيف ذکر شده در کتب شيعه مي گويد شيعه نيز به حضرت علي اهانت کرده است ! اما نمي گويد که در کتب خود آنها با سند صحيح چنين اهانت هايي آمده است !

بنا بر اين استدلال و پاسخ او صحيح نيست .

ب. نويسنده تنها يک مدرک معتبر شيعي ارائه کرده است و ساير مدارک او از اهل سنت است . دو مدرک ديگر از کتب شيعه هر دو با سند ضعيف است . اما آنچه از نهج البلاغه ذکر کرده است نيز دچار تقطيع و تحريف شده است ، و انتهاي آن را که حضرت مي گويند من امکان خطا دارم مگر آنکه لطف الهي مانع خطا کردن من شود ؛ و اين مطلب عين اعتقاد شيعه در مورد عصمت است ؛  إلا أن يكفي الله من نفسي ما هو أملك به مني شيعه تمامي الطاف را از جانب خداوند متعال مي داند .

5- ا. پاسخ اين شبهه در آدرس ذيل داده شده است :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=147

ب. راجع به مولف کتاب فرائد السمطين ، ابراهيم بن محمد بن مويد در آدرس ذيل که کتاب خود ذهبي موجود است ، مي توانيد نظر ذهبي را در مورد او چنين ببينيد :

إبراهيم بن محمد بن المؤيد بن عبد الله بن علي بن محمد بن حمويه الإمام الكبير المحدث شيخ المشائخ صدر الدين أبو المجامع الخراساني الجويني الصوفي
ولد سنة أربع وأربعين وستمائة ( 644 ه 1246 م )
وسمع بخراسان وبغداد والشام والحجاز وكان ذا اعتناء بهذا الشأن وعلى يده أسلم الملك غازان

http://www.dahsha.com/uploads/MujmMuhdthin.rarو...

ساير مطالب مطرح شده نيز نيازي به پاسخ نداشت ، چون تنها ادعاي ضعف ادله ما است بدون اينکه به کل ادله مااشاره کند .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

204   نام و نام خانوادگي:  حقيقت درغدير است     -   تاريخ:   31 خرداد 90
باسلام.انان كه به اقا امير المومنين ع اعتراض ميكنند از دو صورت خارج نيست يا دوست يا دشمن هستند.اگر دوست هستند چرا امام معصوم را زير سوال مي برند عبادت چرا را بكار مي برند مگر غير از اين است فعل وقول و عمل امام,حجت است پس چرا گفتن معنا ندارد بايد معرفت مان را بالا ببريم...امااگر دشمن است چون از روي جهل وكينه وحسادت و بغض حرف مي زند هر عملي را كه امام انجام دهد چرا چراچرا ميگويد چون دل مرده و چشم حق بين گور است و كور كوررانه راه مي رود تا اخر به چاه افتد.
205   نام و نام خانوادگي:  نويد كاتبي     -   تاريخ:   03 تير 90
جواب شبهاتم را گرفتم باتشكر
206   نام و نام خانوادگي:  محمد ميرزازاده     -   تاريخ:   02 مرداد 90
با سلام
بايد عرض كنم كه چگونه انسانهايي هستيم كه موضوعاتي را كه خودمان آنها را قبول داريم رد مي كنيم . متاسفانه اهل سنت خود در كتب حديث خود ( كه از ديدگاه خودشان معتبر مي باشد ) موضوعاتي چون غدير و ... مسايل را مطرح مي كنند اما چشمان خود را بسته و با تعصب بدنبال مسايل و احاديث جعلي مي گردند كه زير بار آن نروند و جالب است همه جوره سعي مي كنند كه استدلال بياورند كه منظور آن اين نيست چيز ديگري است . اگر مي خواهيد حقايق را نپذيريد , كه حتي اگر رهبران خودتان هم برايتان استدلال كنند قبول نخواهيد كرد . بنابراين - اگر دين نداريد لاقل آزاده باشيد - اگر چشمان خود را بسته ايد لاقل با منطق و بدور از تعصبات تاريخ اسلام را خود مطالعه و تحليل كنيد .
207   نام و نام خانوادگي:  سيد سعيد طباطبايي     -   تاريخ:   02 مرداد 90
در جواب سهيل صالح
بايستي عرض كنم كه برادر عزيز ازدواج سنت پيامبراست و هيچ كس حتي خود رسول الله (ص) نمي تواند مانع اين حكم الهي شود و كسي كه مسلمان است و يا مسلمان شده ولو اينكه در باطن و افكارش اهداف ديگري داشته باشد طبق حكم خدا و رسول خدا مجاز و محق به ازدواج با زن مسلمان ديگريست و هيچ استثنايي در پيشگاه خدا نيست حتي فرزندان رسول خدا و اهل بيتشان !
نماد بارز اين موضوع خواستگاري عمر از حضرت زهرا (س) مي باشد كه بارها از رسول الله بانوي دو عالم را خواستگاري كرد ولي رسول الله مولي علي را براي وي در نظر داشت و حضرت رهرا(س) نيز تنها به مولا آري گفت و ازدواج الهي رخ نمود. پس مي بينيد كه بحث ازدواج و خواستگاري سنتي است كه تمام مسلمانان چه زيرك و حقه باز و چه مومن در آن سهيمند و نمي توان به خاطر مثلا حيله گر بودن و زشت بودن و زيبا بودن و فلان و بهمان مسلمانان را تفكيك كنيم و بگويم فلاني حق دارد برود خواستگاري و ازدواج كند و بهماني حق ندارد!! مصداق بارز اين رو مي توان عينا" در عمل الگوي مطلق مسلمانان و شيعيان كه رسول خدا و ائمه هستند ديد كه اجازه خواستگاري به كساني غير از خاندان خود را با خوشرويي مي دادند و نمي گفتند چون معصوم نيستيد و از ما هم نيستيد حق تقاضاي ازدواج و خواستگاري را نداريد ! به عنوان نمونه مي توان به فرزندان مولا و ساير امامان اشاره كرد كه به غير از فرزندان معصوم ( امام آينده و مقربين) ساير فرزندان و همسران(دامادها و عروسان) آنها از قبايل مختلف بودند.
پس اينكه مي گوييد چرا دخترشان به همسري عمر درآمده ( البته اين ادعاي اهل سنت است كه مورد رد و تكذيب برخي علما شيعه هم هست)
سوالي بي مورد مي باشد البته قطعا مبحث ازدواج بنت امير المومنين كه جاي بحث و شك قوي دارد بعد از وقايع توهين و حتك حرمت به حضرت زهرا (س) نبوده است. در رابطه با حضرت ام كلثوم نيز علماي شيعه مباحث مستدلي مبني بر نفي ازدواج دختر امام علي با عمر بن خطاب دارند
رجوع كنيد به لينك زير:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=83
208   نام و نام خانوادگي:  طه     -   تاريخ:   07 مرداد 90
يا علي . ممنون از جواب كامل و دقيقتون

خوشحالم كه مذهبي دارم كه هميشه جوابهاي بي شك و ترديد داره و داراي انحراف و هزار رنگي نيست . يا علي
209   نام و نام خانوادگي:  سعيد     -   تاريخ:   09 مرداد 90
واسم يه سوال پيش امده که چرا حضرت علي در مقابل معاويه صبر نکرد و در آنجاکه 25000 نفر از مسلمانان کشته شدند علي ع صلاح امت و وحدت مسلمانان را در نظر نگرفت.چرا در جنگ جمل و صفين علي صبر نکرد ولي بخاطر ناموسش صبر کرد وسکوت اختيار کرد مگر حضرت علي از پيامبر نشنيده بود که هرکس بخاطر ناموس خودش کشته شود شهيد است .
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

حاكم اسلامي بودن مسائل و احكام خاصي دارد :

يكي از آنها اين است كه در صورتي كه مردم از وي خواستند ، بايد به ياري آنها بشتابد و حق را براي آنها بستاند ، تا حجت بر مردم تمام شود ، و ديگر ادعا نكنند كه اگر امام به كمك ما ميشتافت ما حكومتي اسلامي درست مي‌كرديم

بعد از رحلت رسول خدا (ص) مردم از آن حضرت اعراض كردند ؛ و به همين دليل آن حضرت قيام نكردند ، اما مردم بعد از عثمان از حضرت تقاضاي رهبري كردند و بر حضرت واجب است كه به كمك آنها بشتابد .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

 

210   نام و نام خانوادگي:  حقيقت     -   تاريخ:   21 مرداد 90
با عرض سلام وخسته نباشيد من يك سني هستم يه نظري داشتم به نظر من نميشه كلا به اين حرف ها اعتماد كرد چون منبع معتبري نداره و در مرور زمان قابل تغييره و بهترم هستش كه بيخودي تهمت نزنيم هر مذهبي كار خودش رو انجام بده ما مذهب خودمون رو جلو ببريم به بقيه چيكار داريم عيسي به دين خود موسي به دين خود
211   نام و نام خانوادگي:  حسين هلالي     -   تاريخ:   25 مرداد 90
سلام عليکم

اين چيزاي خنده دار چيه دارين ميگين کلاه سره خودتان ميزاريد يا ما

نقل قول :علي (ع) به عمر زد بعد گفت نه بزار يکم هم عمر به همسرم بزند ببينم چه اتفاقي ميفتد

خدا انشاء الله به شما و کساني که اين چرنديات راباور دارند يک عقل بدهد با اينکه بعيد ميدانم که به راه راست هدايت شويد واقعا شما با شيطان درس خوانديد
ميخواهيد کلاه سره ما بزاريد يک چيز ساختگي به نام وهابيت ساختيد خدارا هزار بار شکر که از قبر پرستي دور شدم
212   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   25 مرداد 90
با سلام
جناب هسين حلالي ( ؟؟؟؟ )
بعضي از دوستان ممكن است به من اشكال املائي بگيرند مهم نيست براي من مهم رساندن معنا ان هست .
شما فرموديد " ميخواهيد کلاه سره ما بزاريد ... " نه عزيز دل برادر ما نمخواهيم كلاه بر سر شما بگذاريم بلكه دوست داريم اين كلاهي را كه بر سر شما گذاشته اند برداريم تا شايد يك كم اكسيژن به ان مغز دست نخوردهتان برسد ان شاء الله.

لبيك يا علي
213   نام و نام خانوادگي:  منتظر منتقم فاطمه     -   تاريخ:   30 مرداد 90
سلام به شيعه ها.
اقاي (مجيد م علي) بله!توي سني بايد هم همين بحثهاي آبكي را بكني!!!!!!!!!
اين بحث ها حاشيه است!!!!!!!!!!
من چند سوال اساسي از شما پرسيدم.نه از شما بلكه از همه ي سني هاي متعصب!!!!كه هنوز جوابم را نداديد كه ميدونم جوابي هم نداريد!!!!!
براي صدمين بار ميگم:
شما سني ها ميگوييد هر چهار خليفه براي شما فرقي ندارند كه اين مطلب را به صراحت بيان كرده ايد.نه شما بلكه علماي شما هم به اين مطلب اذعان كرده اند!!!!!
و گفته اند كه هر كس با ابوبكر و ... و عثمان وارد جنگ شود مرتد واز دين خارج و خونش حلال است!!!!!!
پس شما بايد نسبت به حضرت امير المومنين علي عليه السلام نيز هم اينگونه باشيد!!!!
پس چرا عايشه با ان حضرت وارد جنگ شد؟؟؟؟ شما متعصبها چه ميگوييد؟؟؟؟؟؟؟؟ !!!!!!!!!!!!!! ام المومنين !!!!!!!!!!!!!
چرا زبير با ان حضرت وارد جنگ شد؟؟؟؟؟؟
پس عايشه نيز خونش حلال واز دين خارج است!!!!!
پس زبير هم ازدين خارج است!!!!!!
پس بعضي به اصطلاح صحابه هم مرتد بوده وخونشان حلال است!!!!!


جواب بدبد!!!!!!!!
اي كاش يه ذره جرات داشتيد به اين سوالها جواب ميداديد!!!
نداريد!!!فقط تعصب بي جاي اهل جاهليت را داريد!!!!!!!!

اللهم عجل لوليك الفرج
214   نام و نام خانوادگي:  سعد الله     -   تاريخ:   31 مرداد 90
بسم الله القاصم الجبارين........!!!!!!! با سلام و عرض تسليت به برادرانم مجيد م علي ..... مومن عبد الله......... سعيد حسيني ........ و همه مومنين و متبرئين من اعداء الله. مدت مديي است که حضور در بحث هاي سايت نداشتم. و خطاب به برادرمان منتظر منتقم فاطمه(س).! برادر من. جناب مجيد م علي نه اينکه عمري نيستند هيچ. بلکه از متبرئين و اعداء آن ملعون هستند. مثل اينکه سوء تفاهمي رخ داده. لعن الله عبد الرحمن ابن ملجم مرادي لعن الله ؟؟؟؟؟ نصر الله من نصر محمد و آل محمد(ص) و لعن الله من نصر اعداء محمد(ص) و آل محمد(ص)
215   نام و نام خانوادگي:  حقيقت     -   تاريخ:   31 مرداد 90
سلام جناب منتظر منتقم فاطمه همينطور هستش ما چهار تاخليفه داريم كه باهم فرق ندارن اينهاي كه شما ميگي در مورد حضرت عايشه وديگران تو كتاب شماست تو كتاب ما كه نيست ما اونهارو قبول نداريم اين حضرت علي ما با مال شما خيلي فرق داره حالا يه سوال از شما دارم چرا تو اسم اكثر امام ها اسم عمر عثمان وبخصوص عايشه ديده ميشه يعني اگه يه دختر داشتن حتما اسمش عايشه ميزاشتن چرا مگه با اونها دشمني نداشتن....
216   نام و نام خانوادگي:  منتظر منتقم فاطمه     -   تاريخ:   02 شهريور 90
سلام.
جناب حقيقت يا همون متعصب!!!! جواب من اين نبود!!!!!!!!
جوابهاي کليشه اي ممنوع!!!!!!!!!!
اين سوال من يه سوال اساسيه!
سوال من بسيار واضح بود!!
به نظر ما و شما هر کس با امام زمان خود وارد جنگ شود خونش حلال و مرتد است!
که اگر شما به اين مساله اعتقاد نداشته باشيد بايد به مسلمان بودن خود شک کنيد!!!!!!!!!

عايشه با امام زمان خود وارد جنگ شد!!
زبير با امام زمان خود وارد جنگ شد!!
بعضي به اصطلاح صحابه با امام زمان خود وارد جنگ شدند!!!!!
شما ميگوييد اين را فقط در کتابهاي شيعه ميتوان پيدا کرد؟؟؟؟!!!!!!!!!!
پس شما متعصبي بيش نيستي!!!!!! اينها در کتابهاي شما هم موجود هست و علماي شما زباني هم به اين مساله اذعان کرده اند!!!
برو مطالعه کن و بعد بيا بحث کن!!!!!!!!!!

!!!!!!!سوال را با سواي جواب نميدهند!!!!!!!الحق که متعصبي بيش نيستيد!!!!

اللهم عجل لوليک الفرج
217   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   02 شهريور 90
با سلام
دوست و برادر عزيز جناب منتظر منتقم فاطمه اينكه به من گفتيد سني هستم در جواب بايد بگويم ان شاء الله من حقير بتوانم سني حقيقي حضرت محمد صلي الله عليه و اله كه همان شيعه امير المومنين حضرت علي عليه السلام و يازده امام پر بركتشان باشم ان شاء الله .

فرموديد كه سني جهار خليفه , نه برادر عزيز ان شاء الله خداوند متعال مرا جزو سني هاي دوازده امامي عليهما السلام قبول كنند .
فرموديد كه بنده اعتقاد دارم به اينكه با ابو بكر .... عثمان وارد جنگ شود ..... نه برادر عزيز بنده گفته اما هر كس اراده ميكرد با ابوبكر عمر عثمان وارد جنگ شود بايد قهرمان دو صد متر و دويست متر ....... دو مارتون باشه با فراري كه انها در غزوات كردند تنها راه رسيدن بهشون همين راه باشه.
گفتي عايشه ( البته بنده ميگويم حميرا , يا همان ترجمه اش بفارسي سرخو ) البته در قران كريم به تمامي زنهاي پيغمبر اكرم حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم ام المومنين گفته شده اما باز هم در قران كريم اين زن و حفصه دختر عمر بن حطاب را به زنان حضرت حضرت نوح ( ع ) و لوط ( ع ) تشبيه كرده است .

البته .بير و طلحه و عايشه و هركس ديگر كه بر عليه حضرت علي عليه السلام ايستاد را از دين خارج ميدانيم .

حالا اين ايه قران را با تفسير ان مهمان من باش

بسم الله الرحمن الرحيم

ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ كَفَرُوا امْرَأَةَ نُوحٍ وَامْرَأَةَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ يُغْنِيا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَقيلَ ادْخُلاَ النَّارَ مَعَ الدَّاخِلينَ. التحريم/10.

خداوند براى كسانى كه كافر شده‏اند به همسر نوح و همسر لوط مثَل زده است، آن دو تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولى به آن دو خيانت كردند و ارتباط با اين دو (پيامبر) سودى به حالشان (در برابر عذاب الهى) نداشت، و به آنها گفته شد: «وارد آتش شويد همراه كسانى كه وارد مى‏شوند!».

قرطبى در تفسير اين آيه مى‌نويسد:

قوله «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ كَفَرُوا» مثل ضربه الله يحذر به عائشة وحفصة في المخالفة حين تظاهرتا على رسول الله.

اين سخن خداوند «ضرب الله...» مثلى است كه خداوند به منظور ترساندن عائشه و حفصه نازل كرده است ؛ در آن هنگام كه مخالفت كردند و عليه رسو ل خدا همپيمان شدند .

الأنصاري القرطبي، ابوعبد الله محمد بن أحمد (متوفاي671هـ)، الجامع لأحكام القرآن، ج 18، ص 202 ، ناشر: دار الشعب – القاهرة.

لبيك يا علي

218   نام و نام خانوادگي:  منتظر منتقم فاطمه     -   تاريخ:   10 شهريور 90
آقاي (مجيد و علي)............خوبه...............
219   نام و نام خانوادگي:  احمد     -   تاريخ:   14 شهريور 90
قرآن کريم :بشارت دهيد به آنان که مي شنوند وبهترين سخنان را انتخاب مي کنند
خداوند توفيق درک وفهم وقبول حق را عطا فرماييد.انشاءالله
220   نام و نام خانوادگي:  رکسانا     -   تاريخ:   18 شهريور 90
باسلام
قبل از انکه به داستانهاي بي اساس سليم بن قيس اعتنا واکتفا کنيد اول به اين بحث مهم بپردازيد که چرا فاطمه ي زهرا طلحه وزبير را درخانه ي خود مخفي کرده بود تا خليفه ي دوم ناچارشود انها را تهديد کند؟؟؟
بعد ميتوانيد کتاب سليم بن قيس را زير ذره بين نقد قرار داده و بپذيريد که اين کتاب به هيچوجه نوشته ي سليم بن قيس نيست.
شما اول بايد ثابت کنيد سليم بن قيس سواد خواندن ونوشتن داشته است يا خير؟؟ اگر ثابت کنيد سليم بن قيس سواد خواندن ونوشته داشته وامي نبوده است مرحله ي دوم براي اثبات اينکه اين کتاب جعلي نوشته ي سليم بن قيس نيست فرا ميرسد.ادبيات اين کتاب بايد با ادبيات قرن اول هجري يکي باشد که نيست. ميتوانيد در مسير اثبات اين ادعا قرار بگيريد وجعلي بودن اين کتاب برايتان اشکارشود.
با ارزوي موفقيت.
221   نام و نام خانوادگي:  شاه عباس صفوي کبير ( رضي الله عنه )     -   تاريخ:   20 شهريور 90
بسم رب الحيدر

سخني با جناب رکسانا

خاهشا شما لطفي کرده و اول واسه ما ثابت کنيد که سليم بن قيس هلالي سواد خواندن و نوشتن نداشته است تا بعد برسيم به اثبات مرحله دوم
با تشکر
باورکن اگه تو اين کتاب از سه خليفه شما تعريف ميشد آنگاه سليم ابن قيس هلالي از نظر شما علامه دهر و عالم دين ميشد

الحمدلله الذي جعلنا من المتمسکين بولايت علي ابن ابيطالب عليه السلام
222   نام و نام خانوادگي:  ابراهيم نصرالهي     -   تاريخ:   26 شهريور 90
با عرض سلام/
جناب رکسانا داري اشتباه ميري بد جور.
يا حيدر مدد"
223   نام و نام خانوادگي:  سيد محمد حسيني     -   تاريخ:   29 شهريور 90
جواب نظر
جناب--------------------------------رکسانا-------------------------------
قاضي بدرالدين سبکي از بزرگان نامدار اهل سنت ميگويد اولين کتابي که در شيعه تاليف شد کتاب سليم است.(محاسن الوسايل في المعرفه الاوايل)
ابن ابي الحديد وعتزلي متعصب سني ميگويد: سليم مذهبش معروف است و کتاب معروف او بين شيعه به نام کتاب سليم خوانده مي شود.(شرح نهج البلاغه خود جلد 12 ص 216)
ابن نديم نيز به صراحت ميگويد اولين کتابي که براي شيعه ظاهر شد همين کتاب سليم بن قيس مشهور است.(کتاب الفهرست ص 275)
حالا شما پاسخ دهيد که آيا بازهم براي کتابت سليم بن قيس شبهه اي مي ماند؟
و ثانيا کتاب المصنف ابن ابي شيبه-انساب الاشراف بلاذري-الامامه والسياسه ابن قتيبه و کتب ديگر را چکارميکنيد که اين قضايا را مطرح کرده اند؟
يا حق
224   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني ) شاه اسماعيل صفوي     -   تاريخ:   01 مهر 90
سلام عليکم

نظرات جناب رکسانا در تمامي پستهاي اين وبلاگ زير موجود است
http://maktabshia.blogfa.com/

لطفا بعد از مطالعه کامل نظرات ايشان، از وي بخواهيد تا ابتدا عقل خود را اثبات کند تا بعد از آن بتواند بر مبناي اثبات عقل خويش، مجاز به طرح سئوالي عقلاني باشد!

هر چند که اثبات واقعه ي شهادت حضرت زهرا س تنها از کتاب سليم بن قيس هلالي نيست!
ديگر منابعتان را چه ميکنيد؟!

هر چند که من هنوز هم در پي چگونگي فتواي شير دادن توسط عايشه و هم چنين قائليت او بر تحريف قرآن از طرف شما هستم و جوابي تا بحال به سئوالات ما نداده ايد!

مخصوصا آنجائي که در بخاري به نقل از عايشه آمده است که آيه ي "رضاء کبير" قبلا در قرآن بود، اما بعد از وفات رسول خداص بزي آن قرآن را که در زير تخت عايشه بود خورد و آن آيه از قرآن حذف گرديد!!!

من نميدانم عقل جناب عايشه چگونه عقلي است که اين خزعبلات را که هدف از آن بسيار واضح و متاسفانه قبيح است را بر مبناي اسلام مي پذيرد، اما حقايق را نمي پذيرد!!!

آيا عقل سليم اين است؟!

البته بهتر است نظرات جناب رکسانا را در ويلاگ زير حتما بخوانيد و بعد قضاوت فرمائيد

http://maktabshia.blogfa.com/

يا حق
225   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   02 مهر 90
با سلام
جناب سيد محمد حسيني حضرت علي صلوات الله عليه و اولاد مكرمشان باد مي فرمايند :
لا يقاس بآل محمد صلى الله عليه وآله من هذه الامة أحد، ولا يسوى بهم من جرت نعمتهم عليه أبدا . هم أساس الدين، وعماد اليقين . إليهم يفئ الغالي، وبهم يلحق التالي، ولهم خصائص حق الولاية، وفيهم الوصية والوراثة، الآن إذ رجع الحق إلى أهله ونقل إلى منتقله .

نهج البلاغة عبده ج 1 ص 30،

دقيقاً ميتوان همين حرف را ميتوان راجع به علماي شيعه گفت خصوصاُ جناب سليم بن قيس هلالي كه از شعيان مخلص و معاصر علي ابن ابي طالب صلوات الله عليه بود و با وجود منافقيني بمثل عتيق , عمر و عثمان ذوالمكانين و معاويه ملعون و يزيد شوهر مادرش و خواهرش و عنتر باز مشهور ووووو
توانست به همراه اهل بيت تا امام باقر عليه صلوات و نوشتن احاديث از انها نام خود را بصورت احسن جاودانه بكند و ابرويي براي امثال بخاري و مسلم و ابن حنبل يهودي صفت بي سواد درباري ( دربار خلفاي فاسق عباسي ) نگذارد و فقط كساني متعصب كه ابوبكر و عمر اين غاضبين امامت مولاي متقيان را نعوذ بالله بالاتر از پيغمبر صلي الله عليه و اله ميدانند بايد بگويند كه ايشان سواد نداشت اما كتاب كسي بمثل بخاري كه از هر پنج حديثش سه تاي ان با هم تعارض دارند بحساب صحيح بخواند .


لبيك يا علي
226   نام و نام خانوادگي:  رکسانا     -   تاريخ:   03 مهر 90
خدمت اقاي سيد محمدحسيني شيخ مفيد ازعلماي به نام شيعه اين کتاب(کتاب سليم بن قيس) را ردکرده است. بي صبرانه منتظر شنيدن دلايل مخفي شدن طلحه وزبير درخانه ي حضرت فاطمه(س) هستم..
جواب نظر:

با سلام

خواهر گرامي

بحث در مورد كتاب سليم ، يك بحث علمي و اختلافي است و هر كدام از دو طرف ، ادله علمي خود را دارند ؛ در اينگونه موارد به جاي اينكه بگوييم فلان عالم جليل القدر چنين گفته است ، ادله او مورد بررسي قرار مي گيرد .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

227   نام و نام خانوادگي:  سيد محمد حسيني     -   تاريخ:   27 مهر 90
جواب نظر
جناب ركسانا
اينكه شيخ مفيد اين كتاب را رد كرده است به علت دلايلي است كه بايد آن دلايل بررسي شود.آيا بسياري از علماي شما برخي روايات صحيحين را رد نكرده اند؟!!!
پس چگونه شما هنوز قائل به صحت اين كتب هستيد.
اين سخن شما از آنجا سرچشمه ميگيرد كه هنوز نميدانيد علم حديث از ديدگاه شيعه اجتهدي است و در مورد يك شخصيت ممكن است سخنان مختلفي وجود داشته باشد كه ما به همه ي آنها اخترام ميگذاريم اما با بررسي ادله هاي بزرگواران به نظر نهايي ميرسيم.
در خصوص علت مخفي شدن طلحه و زبير بايد بگويم كه هم امير المومنين و هم طلحه و زبير با حكومت اختلاف داشتند و اين دشمن واحد باعث شد آنها در ظاهر در يك جبهه قرار بگيرند.مانند برخي از سپاهيان امام حسن
(ع) كه شايد محب واقعيه اهل بيت نبودند اما بخاطر دشمني با معاويه در سپاه ايشان قرار گرفته بودند.
يا حق
228   نام و نام خانوادگي:  مسلمان     -   تاريخ:   29 مهر 90
خداوند به هر دو فرقه شفا عنايت بفرمايد شما زماني تونستين دين رو ترويج كنين و جلوي فساد رو بگيرين و شيطان پرستي رو نابود كنيد اون موقع ادعا كنيد در مورد مذاهب بعدش سر فرعيات الكي بحث كنيد كه پايه واساس درستي نداره هر دو شما ميدونين تند رو هستين پس خيلي با هم درگير نشين شما خودتون سر چي ميجنگيد؟شما خودتون ببيند هر يك از خلفا يه عيب داشتن قادسيه رو فراموش كردين براي عرب ميميرين و احترام ميزارين؟زماني عمر اومد ايران نواميس ايران رو برد و تجاوز كردهرگز راي سلمان فارسي رو نخواست در صورتي سلمان از اهل بيت بود و عمر هرگز به ايراني ها احترام نزاشت در صورتي اكه اگر ايراني ها كه نيازي به عرب ندارن سلمان اگر نبود اسلام در نطفه خفه ميشد تو جنگ خندق همه كشته ميشدن حالا بزرگاني چون سلمان فراموش شدن كه از اهل بيت بوده به گفته پيامبر (سلمان از اهل بيت من است) همهتون چسبيدين در صورتي كه فقط يكي از خلفا از اهل بيت و همون بر حقه هم شيعه ميدونه و هم سني حديث ثقلين چي ميشه اين وسط؟
به گفته پيامبر فقط قران و اهل بيت ديگه هيچ جاي بحثي نيست بين شيعه و سني اگر بحث الكي باشه هر دو گمراه خواهيد بود؟هر كس در هر مذهب باشه فقط انسان باشه هيچ كس با جنگ نميتونه اصل دين رو اثبات كنه من خودم سني هستم ولي تاحالا نتونستم مذهب خودم رو اثبات كنم و در شيعه هم تحقيق كردم اون مذهب رو هم نميشه اثبات كرد اسلام در وجود محمد بيابيد نه در خلفا راشد اگر محمد رو بشناسيد خدا رو هم خواهيد شناخت به اميد روز حقيقت(درود بر خداي جهان آفرين)
229   نام و نام خانوادگي:  بخت النصر     -   تاريخ:   03 آبان 90
جناب مسلمان
بنده براي شما چند توصيه دارم.
1) ابتدا آنکه لطفا قرص شيشه و شادي و آمفتامين و ... از اين قبيل مصرف نفرماييد. چرا که عقل انسان را ضايع مي‌کند.
2) هميشه قبل از بيان مطلبي تفکر فرماييد. کنار هم گذاشتن کلمات به صورت اتفاقي هنر نيست. عاقلانه آن است که کلمات شما معني داشته باشد:

«(درود بر خداي جهان آفرين) »!!!!!
1)) تو هنوز بعد از اينهمه به قول خودت تحقيق نمي‌داني که سلام و درود از خداوند است؟
هنوز نمي‌داني که مخلوق را توان آن نيست که بر خالق درود فرستد؟

اصلا خداوند سلام است و هر سلامي از اوست!!
2)) دوم آنکه اين جمله معترضه تو خطاب به کيست؟
از چه کسي مي‌خواهي که درود فرستد؟ يا درود را باعث شود؟

مگر ما نعوذبالله قانوني و يا مکانيسمي و يا الهي داريم که تو از آن درخواست فرستادن درود به خدا مي‌کني؟!!!!!
*********
«اسلام در وجود محمد بيابيد نه در خلفا راشد»!!!
از ديگر مشخصات سخن جاهلانه وجود تناقض در آن است.
سخن متناقض برخواسته از تفکرات و مغز منتاقض و آشفته است.

شما که خود معترف به جنايات عمربن خطاب هستيد چگونه از او به عنوان خليفه راشد ياد مي‌کنيد؟
آيا توحش و تجاوز و کودتا مصاديق رشد است؟
*******
در پايان بازهم خدمت شما عرض مي‌کنم از مصرف مواد آلوده کننده روح و روان پرهيز نماييد تا انشاء الله مشمول هدايت الهي شويد، چرا که الحمد الله ضمير پاکي داريد.
230   نام و نام خانوادگي:  ehta eani     -   تاريخ:   04 آذر 90

سلام.
در ويکيپدياي فارسي هم اين موضوع دختر ابي جهل از چند منبع اخذ شده که مي تونيد نگاه کنيد: فاطمه/http://fa.wikipedia.org/wiki
خوبه که شما ويرايشي براي اين صفحه بفرستيد.
 
اما از اون مهمترمن فکر مي کنم يه جواب خوب براي Encyclopaedia Iranica و Encyclopedia of Islam خيلي مفيد ومهم هست. 
غير مسلمان ها و مسمان هاي اسميِ غير مذهبي  معمولا سعي در پايين آوردن مقام بزرگان  اسلام و معصومين رو دارند. دايرت المعارف هاي جهاني و به زبان انگليسي به دليل گستردگي و مخاطبينشون که قصد آشنايي با اسلام رو دارند خيلي موثر و مهم هستند. لطفا جواب به زبان انگليسي قوي و به صورت علمي با تاکيد بر اصول داده بشه.

باتشکر
231   نام و نام خانوادگي:  صادق صالحي     -   تاريخ:   11 دي 90
با سلام از زحمتي که در اثبات حقانيت اهل بيت عليهم السلام ميکشيد به نوبه خودم تشکر ميکنم.انشاالله در اين راه مستدام باشيد.
232   نام و نام خانوادگي:  احسان     -   تاريخ:   08 ارديبهشت 91
با سلام. از همه اين بحث ها اين نتيجه را مي توان گرفت که ميگن عمر به خانه علي رفت که زن او را کتک بزند و اين کار را کرد اما علي به خاطر حفظ اسلام عکس العملي نشان نداد. اگر اسلام حفظ مي شد ؛دچار تفرقه،جنگ داخلي،دودستگي و ..... نمي شد اين حرف بجا بود ولي در عمل در زمان علي هم تفرقه هم جنگ داخلي هم دودستگي هم مسلمان کشي و ..... رويي داد. پس علي نتونست وصيت پيامبر را انجام بده .جنگ و تفرقه به وجود امد شما اينو به حساب چي ميذارين؟ بي کفايتي علي ؟يا اينکه علي به خاطر منافع شخصيش وصيت پيامبر رو انجام نداد ؟ در هر حال اين توجيه جالبي برا رفتار علي نيست. اصل اسلام بر پايه دفاع از مظلوم و ناموس و .... پايه ريزي شده علي از هيچکدومش دفاع نکرد.به خاطر چي؟؟ حکومت يا اسلام؟ اسلام به اين شکل چه معنايي ميده؟ بعدش هم اين مستنداتي که براي کتک زدن عمر آوردن اصلا درست نيست به نظر من عمر هيچوقت اينکارو نکرده ايها همه داستانهايي براي عوام ساخته شده در جهت بهره برداري هاي سياسي. خلفا چهار شخصي بودند که اسلام روي آنها شکل گرفت .ابوبکر پير و مغز متفکر در ميان مردم آن زمان بود اکثر از تصميمات پيامبر از توصيه هاي ابوبکر نشات مي گرفت.عمر فرمانده نظامي و بازوي قدرت در عربستان بود .عثمان ثروتمند ترين فرد عرب در زمان پيامبر بود و هزينه جنگ ها و سلاح و .... بر عهده داشت. علي هم باروي قدرت ديگري بود براي اسلام که اگر هر کدوم از اين چهار نفر را از صحنه خارج کنيم اسلام هيچوقت به اينجا نميرسيد .پس از همه شما دوستان ميخام که منطقي و بدور از تعصب به اين موضوعات نگاه کنين.به نظر من نه عمر دختر پيامبر را کتک زده نه علي اينقدر بي غيرت بوده که شاهد چنين ماجرايي باشد و عکي العملي نشان ندهد. ابوبکر،عمر،عثمان علي جانشين سياسي پيامبر بودند نه جانشين ديني او.هيچکس در هيچ مرتبه اي لياقت جانشيني ديني پيامبر را نداشته و نخواهد داشت. ممنوم
جواب نظر:
با سلام
كاربر گرامي
دوران امام علي عليه السلام با دوران ابوبكر فرق مي كند چون در دوران حكومت امام علي عليه السلام ايشان قدرت را در اختيار داشتند برخلاف دوران ابوبكر و ايشان در دوران ابوبكر مآمور با صبر بودند چون امام حفظ شود ولي جنگهاي دوران زمامداريشان همه توسط رسول الله پيش بيني  و به آن دستور داده اند به اين آدرس مراجعه كنيد:www.valiasr-aj.com/fa/page.php شجاعت عمر هم با آنچه در روايات آمده نمي سازد.
السلام علي من اتبع الهدي
گروه پاسخ به شبهات
 
233   نام و نام خانوادگي:  دانيال عبدلي     -   تاريخ:   09 ارديبهشت 91
ببخشيد من يک سوال داشتم . چرا حضرت محمد اسم دختر خود را فاطمه گذاشتند؟
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي
فاطمه از ريشه فطم به معني بريدن است و در کتاب هاي شيعه و سني آمده است که پيغمبر فرمود او را فاطمه ناميدند، چون خود و شيعيان او از آتش دوزخ بريده اند (1) مجلسي از عيون اخبار الرضا و او باسناد خويش از علي بن موسي الرضا و محمد بن علي (ع) و آنان از مامون و او از هارون و او از مهدي و او به سند خويش از ابن عباس روايت کنند که: وي از معاويه پرسيد مي داني چرا فاطمه را فاطمه ناميدند؟ گفت نه!ابن عباس گفت چون او و شيعيان او به دوزخ نمي روند (2) فتال نيشابوري ضمن حديثي از امام صادق آورده است که چون از بدي ها بريده شد او را فاطمه ناميده اند (3) بدين مضمون روايت هاي ديگر هم آمده است آنچنانکه براي صيغه وصفي نيز معناهاي ديگر جز آنچه نوشتيم ضبط کرده اند. (4)
پي نوشتها:
1. بحار ص 18 ج 43 از امالي شيخ طوسي.نسائي، حافظ ابو القاسم دمشقي و جمعي ديگر اين حديث را ضبط کرده اند (الصواعق المحرقه ص 160) .
2. بحار ص 12 ج 43.
3. روضة الواعظين ص 148
4. بحار ص 12 ج43.
234   نام و نام خانوادگي:  حسن     -   تاريخ:   11 ارديبهشت 91
در پاسخ اينکه چرا حضرت رسول (ص) از سميه در برابر مشرک دفاع نکرد ؟ اينگونه جواب داده اند : پاسخ : عدم دفاع پيامبر از سميه به اين دلايل بود. اولا سميه برده ديگري بود و كسي حق نداشت اعتراضي به صاحبش براي شكنجه او داشته باشد. ولي فاطمه همسر علي بود و قطعا بايد هر فرد مومن و مسلمان از همسرش دفاع نمايد. پيامبر از بقيه بردگان توانست دفاع كند و ابوبكر صديق هفت برده زير شكنجه را خريد و در راه خدا آزاد كرد از جمله عمار و بلال را. ياران پيامبر در آن دوره همان ابوبكر و عمر و عثمان و علي و طلحه و زبير بودند و تا پاي جان هميشه در سخت ترين شرايط در مكه و بعدها در جنگ هاي نابرابر با مكه در دوران مدني از او دفاع كردند و دين اسلام را ياري كردند آنهم در شرايطي بسيار سخت كه مشركان براي مسلمين ايجاد كرده بودند. شما كه مشركان مكه در برابر پيامبر را با ابوبكر و عمر در برابر علي مقايسه ميكنيد چه جوابي براي جانفشاني هي اين بزرگواران داريد. علي برادر ابوبكر و عمر بود و افسانه شهادت فاطمه ساخته يهود و پرورش شده ي شماست كه براي دشمني با ياريگران پيامبر و اسلام اين كار را ميكنيد. از تاريخ و بصورت مستند اين ها را اثبات كنيد كتاب هاي پر فتنه رافضيان هيچ دليلي براي اينجانب نميتواند باشد. جواب شما چيست ؟
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي
اولا سميه مسلمان بوده و صاحبش هم او را كشته است نه اينكه او را تنبيه كند، قتل يك مسلمان در ميان بوده است و كنيز مسلمان ناموس همه مسلمانان است به چه دليل اينقدر بايد در مقابل خشونت كوتاه مي آمدند آيا جز بخاطر عدم نيرو و توان و ضعف مسلمانان و احتمال از بين رفتن تمام مسلمانان مي تواند باشد؟ چرا با عمر برخورد نكردند؟ عمر كه كنيز خود را نمي زده؟؟؟تا بگوييد حق نداشتند به صاحبش چيزي بگوييد!
ثانيا پيامبر از كدام برده دفاع كرده است؟ نام ببريد؟ ادعاي بدون دليل!!!
ثالثا آزاد كردن ابوبكر هم با پول حضرت خديجه سلام الله عليها و به دستور پيامبر صلي الله علبه و آله بوده است
رابعا ما شجاعت و جانفشانيي در دفاع از رسول الله در جنگها در مورد ابو بكر و عمر و عثمان نداريم! جز فرار و پس كشيدن!!!
خامسا علي برادر ابوبكر نبوده بلكه برادر رسول الله عليهما السلام بوده است.
در مورد شهادت حضرت زهرا به اندازه كافي در اين سايت مقاله وجود دارد مراجعه كنيد:
و...
السلام علي من اتبع الهدي
گروه پاسخ به شبهات
235   نام و نام خانوادگي:  دشمن رافضي هاي منحرف     -   تاريخ:   12 ارديبهشت 91
اين کسانيکه که ميخواهيد مردم را با قصه هاي دروغين تان به انحراف بکشاند! اي دجالين رافضي! اي مشرکين ! اي اولاد هاي صيغه !!!!اگر از اين کفر و شرک و گمراهي که به پيش گرفته ايد و مردم را به دلايل بي ثبات و سند بيش از اين فريب ندهيد و رنه در همين دنيا به دست هاي ما الله تعالي شما را چنان عذابي بچشاند که در تاريخ ثبت شود و از عذاب الله خو هيچ خلاصي نخواهيد داشت و عذاب الله بسيار درد ناک است
236   نام و نام خانوادگي:  بخت النصر     -   تاريخ:   16 ارديبهشت 91
جناب احسان
پس شما اعتقاد داريد که سياست حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) جداي از ديانت ايشان بود؟
يعني سياست ايشان به منبعي غير از منبع ديانت ايشان متکي بود؟

واقعا تا کي تناقض گويي و خرافه بافي؟
«عمر فرمانده نظامي و بازوي قدرت در عربستان بود»!!!!

ها ها!!!
فراري از جنگها بازوي نظامي بود؟
اين است عقل و منطق شما؟
237   نام و نام خانوادگي:  رابعه     -   تاريخ:   20 ارديبهشت 91
من از همچون مسلمان نماهاي که دين را ويران ميسازند بيزارم اګر شما خود را مسلمان ميدانيد بايد خداوند را به يګانه نګي پرستيده و بخاطر اعلاي کليمه الله کار نماييد ، اما شما در اصل دشمنان اسلام هستيد که اينوع موضوعات را دامن زده راه دشمنان اسلام را هموار ميسازيد، اګر کمي ايمان هم داريد بخاطر دين وبيشبرد دين اسلام تحقيق نماييد نه براي بربادي اسلام بنظرم شما کمي خجالت بکشيد که مسلمانان را بنام هاي ګوناګون متضرر ميسازيد. من ميشرمم که شما خود را مسلمان خطاب ميکنيد ، اين کار هاي تان روزي به ميزان کشيده ميشود و واي به حالتان که در آنروز شما بجرم تفرقه اندازي محکوم به جهنم شويد..... اګر شما خودرا اسلام ميدانيد بخاطر اتفاق اسلام تحقيق و ديګر مسلمانان را دعوت دهيد............
238   نام و نام خانوادگي:  محمدحسين دشتي     -   تاريخ:   28 تير 91
سلام. من يه نويسنده م . چند وقتيه دارم درباره ي حضرت زهرا تحقيق ميکنم.اما نتونستم منبع جامعي پيدا کنم که اختصاصا شبهات مربوط به حضرت زهرا رو به صورت روشن پاسخ داده باشه.اگه کارشناسي داشته باشيد که من بتونم تلفني يا حضورا باهاشون تماس بگيرم ممنون ميشم منو خبر کنيد. شماره موبايل بنده ؟؟؟.اگر به صورت پيام کوتاه منو در جريان بذاريد ممنون ميشم
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي
كتاب درباره شبهات مربوط به حضرت زهراء عليها السلام فراوان است ازجمله ظلامة الزهراء نوشته الدوخي كه عربي است و كتاب شبهات فاطميه سيد مجتبي عصيري كه فارسي است و در كتاب هاي آيت الله ميلاني نيز از شبهات فاطميه پاسخ داده شده است
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
239   نام و نام خانوادگي:  دانش مولايي     -   تاريخ:   09 مرداد 91
دسته همه ي شما رو مي بوسم
240   نام و نام خانوادگي:  ghgg     -   تاريخ:   21 مرداد 91
اصلادرزمان پيغمبر چيزي به اسم شيعه وجود نداشته وسني هم ازسنت آمده.يعني دنباله روکارهاي پيغمبرويارانشان وديگرهيچ حرفي باقي نمي مونه.
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي
اگر مقداري در منابع مطالعه مي كرديد، مي ديديد كه اولين كسي كه لفظ شيعه را استعمال كرد، و شيعيان علي ـ عليه السّلام ـ را مدح و ثنا كرده، خود پيامبر صلي الله عليه وآله بود؛ زيرا زماني که آيه ( إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية ) سورة البينة ، آية 7  نازل شد رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به علي امير المؤمنين عليه السلام فرمودند : منظور از اين آيه تو و شيعيانت هستيد الدرالمنثورـ سيوطي ـ ج 6 ، ص 379؛ تفسير الطبري ج 3 ، ص 146
جهت اطلاع بيشتر در اين مورد به اين آدرس مراجعه كنيد
اما كلمه اهل سنت يا سني در ابتدا بيشتر در مقابل معتزله مطرح بود تا شيعيان معتزله كه در اواخر قرن اول و اوائل قرن دوم به وجود آمدند، به مسائل كلامي خيلي توجه داشتند و خيلي به دلايل عقلي تأكيد مي‌كردند و آيات قرآن و احاديث را با روش عقلاني و بنابر قالبهاي عقلي تبيين مي‌نمودند. در مقابل اينها ساير مسلمانان غير از شيعيان قرار داشتند كه به احاديث و سنت پيامبر توجه داشتند كه بعدها در قالب كلام اشعري مطرح شدند.شهرستاني، الملل و النحل، قم، منشورات الشريف الرضي، ج 1، ص 95
و به جهت ادعاي تبعيت آنان ازسنت پيامبر به آنها اهل سنت مي‌گفتند و چون بعد از قرن چهارم كلام اشعري كلام رايج اهل سنت شده و عموم آنان از كلام اشعري پيروي كردند. لذا لفظ اهل سنت در مقابل شيعه كه از كلام وعقايد اهل بيت پيروي مي كردند به كار رفت.الملل و النحل ج 1، ص 85
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
 
241   نام و نام خانوادگي:  مجتبي ابراهيمي     -   تاريخ:   18 مهر 91
سلام دوستان من يه شيعه گناهكارم كه خجالت ميكشم بگم شيعه هستم ولي الان كه اينا رو خوندم هم خوشحالم كه حداقل محب علي هستم هم خجالت كشيدم كه گناهكارم.اما به سني ها ميگم كوركورانه دنباله روي اين همه ظلم نباشيد.
اگه ظالم اولي نميگفت علي بايد كنار بره واقعه كربلا هم پيش نميومد
242   نام و نام خانوادگي:  قزويني     -   تاريخ:   09 آبان 91
خيلي مزخرف گفتيد
243   نام و نام خانوادگي:  غضنفري     -   تاريخ:   10 آبان 91
جناب دويست و چهل و سومين ولد ابن ماجه:
معني لغوي مزخرف چيه؟
دقت کن که مدارک اينها از کدام کتابهاست. بعد برو کتب جد بزرگت پسر ماجه را هم ببين خيلي حقايق ناگفته را خواهي ديد که اساس مذهبت را دمرو ميکند
سپس برو فتاواي مفتکيهاي موز و خياري خودت را هم ببين که براي خودش يک مجموعه طنز جالبي است بعد اين فتاوا را هم عمل کن
244   نام و نام خانوادگي:  سلمان     -   تاريخ:   28 آبان 91
اجرتون باسيدالشهدا خدا خيرتون بده كه حقايق رو به اين خوبي بيان ميكنيد
من فقط يه سوال از وهابيون دارم
ايت الله مكارم بارها اظهار آمادكي كردن با بزرگترين مفتي هاتون مناظره كنن و اين مناظره به طور زنده از شبكه هاي جهاني بخش بشه به نظرتون چرا واسه مناظره جلو نميان؟
به نظرتون وقت اين نرسيده كه بدون تعصب به دين فكر كنيد
245   نام و نام خانوادگي:  سيد مجتبي فرهام فر     -   تاريخ:   29 آبان 91
سلام
اولا مادر نزاييده که کسي بخواد فکر تعرض به اهل بيت داشته باشه چه اينکه بخواد قصدشو داشته باشه .
ثانيا اصلا اين مطلب خوب نبود خواهشا قسمت هاي اولشو برداريد که دانستن و انتشار بعضي مطالب هنر نيست. تو تمامي مجالس هيچ کس به خودش جرأت نميده خيلي ازين مطالبو بازگو کنه . شما با چه اجازه و چه جور طرز فکري واقعه را شرح داديد.
خواهشا اوايلشو برداريد و سعي کنيم ازين نقدها نداشته باشيم و کمي فکر ديگران باشيم و با بررسي کردن راجع به بعضي وقايع و انتشارشان ديگران را عذاب ندهيم.
حال اگر بخواهيد راجع به ريشه ي حراميان بحث کنيد خيلي بهتره ثواب دنيا و آخرت هم داره.
اللهم العن عمر
246   نام و نام خانوادگي:  مجتبي خدادوست     -   تاريخ:   21 دي 91
سلام آقاي سيد مجتبي فرهام فر و سلام بر اجداد پاک و مطهرت فرمايش جنابعالي کاملا صحيح هست من هم موافقم فقط چيزي که مطرح کردن اين مطالب را لازم ميگرداند فتنه همان مخلوقات هست که بهشون اهل سنت مي گويند مي باشد. اونها بجاي مطالعه حوادث زمان پيامبر و بعد از ايشان با حرفهاي پوچ و بي اساس در بين اذهان مردم شبهه ايجاد مي کنند و از آنجايي که اکثر مردم مطالعه لازم را در رد اين اراجيف ندارند ضروري مي نمايد دفع شبهه شود با اينکه اهل به اصطلاح سنت غالبا ياد نگرفته اند با سند سر و کار داشته باشند و اين هم البته طبيعي هست چون اگر بخواهند با سند حرف بزنند زود متوجه مي شوند که راه ضلالت را مي روند و بايد مطابق عقل و شرع مسلمان واقعي يا همان شيعه اثناعشري باشند راستش تعجيل ظهور آقا براي اينها هم نفع دارد و به اين بدبختي پايان مي دهند يا ايمان مي آورند و رستگار مي شوند يا دشمني کرده به هلاکت مي رسند و در هر دو صورت به ادامه تبعيت از اين فرقه ضاله نمي پردازند اين السبب المتصل بين الارض و السماء
247   نام و نام خانوادگي:  جوان احمدي     -   تاريخ:   23 دي 91
حکمت خدا رو ببينيد از 7 ميليارد آدم يک ميليارد ادعاي مسلماني ميکنند بعد از يک ميليارد 220 ميليون نفر ادعاي شيعه اهل بيت را دارند و حالا از اينها چقدر شيعه واقعي هستند و در حد محب اهل بيت نيستند بماند خدا آدما رو چه جور داره غربال مي کنه همه رو داره آزمايش مي کنه چون هنوز صادقين مجاهدين راستگويان امانتداران صالحين و ... مشخص نشدن تا به بهشت برن .
248   نام و نام خانوادگي:  مصطفي     -   تاريخ:   01 بهمن 91
دوستان عزيز بگذاريد يه مسئله رو بگم پيامبر به امام علي فرمودند که که اي علي من ريشه اسلام و تو تنه و حسن و حسين شاخه هاي اين درخت هستن و شيعيان برگ هاي آن.
و اين حديث به شجره طيبه معروف است شيعه از کلمه مشايعت مياد حالا مشايعت يعني پشت سر کسي رفتن و درست جا پاي نفر جلويي گذاشتن است نه اينکه اين معنايي که اهل سنت گذاشتن حالا افتخار ميکنيم که شيعه امام علي و پيامبرش هستيم و اين افتخار است که جا پاي کسي بذاريم که جاي پاي پيامبر گذاشت و بارها شده که پيامبر به امام علي گفته که اي علي تو برادر من و وصي من و جانشين و خليفه من بعد از من هستي.
ولي اهل سنت از پيامبر پيروي نکردند بلکه از همون خلفاي قبل از امام علي پيروي کردند نه از سنت پيامبر در زمان پيامبر حي علي خير العمل بود ولي چرا اهل سنت ندارن چون اين خلفاي نابه کار حذفش کردند حالا چرا حذف کردند جاي بحث داره مگه از پيامبر بالاتر بودند جواب با شما برادران اهل سنت.
و چرا صدق الله علي العظيم رو ناقص ميگيد و کلي معني اون عوض ميشه و خيلي مبحث هاي ديگه.
به اميد ظهور مولايمان صاحب زمان تنها حجت خدا بر روي زمين که صد البته نزديک است.
249   نام و نام خانوادگي:  پاري     -   تاريخ:   28 بهمن 91
فرموديد كه وهابي ها قبول ندارند كه عمر بن الخطاب قاتل حضرت فاطمه سلام الله عليه بوده، خب! شما از ميان اهل سنت كنوني (نه كتب تاريخي) چند نفر را نشان دهيد كه اين باورمند به شهارت حضرت فاطمه و قاتل بودن خليفه دوم باشند! در جهان حدودا يك ميليارد و سيصد الي چهارصد ميليون مسلمان وجود دارد كدام يك از ايشان معتقد به حادث شدن اتفاق مطروحه هستند؟!؟!!!! ميخواستيم نتيجه بگيريم كه اهل سنت و وهابيت هر دو يك اعتقاد دارند و اقدام شما در اينكه بنويسيد (وهابيت) به گونه تقيه ي آشكار است!
250   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   29 بهمن 91
الله اکبر با سلام جناب باري چه استدلال مسخره ئي ... اولاٌ مگر بسيار از اين علماي اهل سنت جرئت ميکنند که چنين حرفي را بزنند .. در ثاني الان بالاي 7 ميليارد نفر بروي زمين هستند که بيشتر از 5 ميليارد انها قائل به نبوت حضرت رسول اکرم صلي الله عليه و اله نيستند لين را په ميگوئي ؟؟؟ در اخر اگه راست ميگي لعنت کن ان جماعتي که باعث شهادت حضرت فاطمه شدند حتي بدون نامبردن اسمهايشان ... ببينم چي ميگي لبيک يا علي
251   نام و نام خانوادگي:  غلام اهل بيت     -   تاريخ:   06 اسفند 91
مدينه مکه مشهد نجف و کرببلا . قسم به کوثر و قرآن و عترت و ثقلبن - محمد و علي و فاطمه حسن وحسين قسم به ذکر خدا لا اله الا الله - قسم به رحمت العالمين رسول الله به کوري دل انکه نمي تواند ديد - بگو که اشهدوان علي ولي الله. به نام ذکر دل من به نام تاج سرم - حسن خداي کريمان حسين خداي حرم بگو به نيت توبه براي عف گناه - بخوان به ياد همه عارفان دل آگاه به نيت فرج صاحب الزمان مهدي - بگو که اشهدوان علي ولي الله
252   نام و نام خانوادگي:  يه عاقل     -   تاريخ:   07 اسفند 91
اين چرنديات چيه اول متن نوشتي؟ واقعا از رو نمي رين فقط ميخواين بگين : تشيع و بس. ابروي علي(رض) و هر کي ميدونيد برديد
253   نام و نام خانوادگي:  سلطان     -   تاريخ:   22 اسفند 91
مزخرف همه دلايل شما بي موجب و بي مورد و پوچ است، شما شيعه ها فريب خورده ايد کوشش کنيد راه درست را پيدا کنيد
254   نام و نام خانوادگي:  علي غايبي     -   تاريخ:   04 فروردين 92
فقط يك سوال مگر دومي نگفت حسبنا کتاب الله و هيچ کس حق نقل حديث ندارد و صد سال منع نقل حديث بود صد سال يعني چند نسل يعني تا زمان امام باقر عليه السلام پس تمامي احاديث عامه جعلي است چگونه ممکن است کسي صد سال از پيامبر فاصله داشته باشد و از پيامبر حديث نقل کند اگر سلسه سند حديث هم جعلي نباشد متخلف از فرمان خليفه هستند و گنه کار پس مسلمان گنه کار قابل اعتماد نيست و به نقل او نمي توان اعتماد کرد
255   نام و نام خانوادگي:  ناشناس     -   تاريخ:   17 ارديبهشت 92
قال المعصوم: در سه مورد انسان مومن از بحث وجدل نمي كند 1-حق با اوست 2-در مورد چيزي كه نمي داند 3-موردي كه هر دو يك حرف ميرنند من ا.. توفيق
256   نام و نام خانوادگي:  ناشناس     -   تاريخ:   17 ارديبهشت 92
كسي كه نعمت فكر كردن در مورد اعتقاداتش را ندارد لعنت شده خداوند است.اصلا اين همه كتب ديني وعلما هيچ يك ذره فكر وانديشه دور از غرض وتعصب جاي بحث براي هر دوطرف نمي گذارد از نعمت خدا (فكر كردن وانيشيدن )بيشتر استفاده كنيم .
257   نام و نام خانوادگي:  موحديان     -   تاريخ:   16 خرداد 92
يکي ازعلت هاي سکوت امام علي اين است که اگر ايشان دست به شمشير ميبردند جنگ داخلي رخ مي داد سه گروه معاند (مسيلمه کذاب و امبراتوري ايران و روم)با اطلاع از جنگ داخلي متحد ميشدند وريشه اسلام را ميکندند
258   نام و نام خانوادگي:  موحديان     -   تاريخ:   16 خرداد 92
يکي ازعلت هاي سکوت امام علي اين است که اگر ايشان دست به شمشير ميبردند جنگ داخلي رخ مي داد سه گروه معاند (مسيلمه کذاب و امبراتوري ايران و روم)با اطلاع از جنگ داخلي متحد ميشدند وريشه اسلام را ميکندند
259   نام و نام خانوادگي:  روح الله     -   تاريخ:   24 خرداد 92
مهر علي از سينه ي ما کم شدني نيست که نيست اين مهر به زيور آلات فراهم شدني نيست که نيست خود را بکشي در ره اثبات ولايت خصم علي و فاطمه آدم شدني نيست که نيست
260   نام و نام خانوادگي:  شيعه     -   تاريخ:   06 تير 92
يه عاقل و سلطان گوش کنيد اگه واقعا ما فريب خورديم چرا بزرگانتان با علامه قزويني مناظره نمي کنند يا بيسوادند يا از حقيقت فرار مي کنند مثل شبکه کلمه که دروغاشون رو علامه قزويني واسه همه رو کرده
261   نام و نام خانوادگي:  شيعه     -   تاريخ:   06 تير 92
احسان پس اين کتاباتون پر از دروغه يا تو داري دروغ ميگي يا اينکه سواد نداري برو اول مطالعه کن بعد صحبت کن تا بي سواديت واسه همه رو نشه
262   نام و نام خانوادگي:  سيما     -   تاريخ:   27 تير 92
http://www.valiasr255.com/fa/page.php?bank=question&id=6015 هر که به ولايت علي شک دارد......................دامان عفاف مادرش لک دارد کل داستان يه طرف....حکمت خدا يه طرف کل دنيا تو دستت باشه وصبر کني....ببيني يه مشت بي لياقت جاهل احمق خودشونو ادم حساب ميکنن وحرمتها رو زير پاميزارن الله اکبر................................................................................................................................................... اولين آرزو < الهم عجل لوليک الفرج> دومين آرزو ديدن داگاه الهي و دادستاني از مظلوميت اهل بيت پيامبر مظلوم...............
263   نام و نام خانوادگي:  محمد     -   تاريخ:   09 مرداد 92
فقط ميخواستم تشکر کنم و بگم که کسي که خوابه رو ميشه بيدار کرد ولي کسي که خودشو به خواب بزنه با لگد هم کاريش نميشه کرد همچنين به اهل سنت ميخوام بگم در ست نيست آدم پيرو تعصب باشه به نظر من بايد حرف همه رو شنيد -مسيحي-يهودي و شيعه و سني -مسلما اگر کسي واقعا دنبال حق باشه به رحمت خدا راهو پيدا ميکنه. شما که اين همه پاي صحبتاي مولوياتون نشستين يک ساعت هم پاي صحبت روحاني هاي ما بشينيد البته بدون تعصب چون بعضي هاتون مياي پاي صحبت ولي از همون اول شمشيرو از رو ميبنديد. فقط پاي صحبت ميشينند که يک جوري جواب بدن.کاري هم ندارن جوابشون عاقلانست يانه.حقيقتا من هم از تورات خوندم و هم از انجيل و هم از کتاباي اهل سنت.و حتي مقداري از سخنراني هاشونم نگاه کردم. اما بعد از همه اينها بايد بگم خدارو بي نهايت شکر ميکنم که اسم خودشو فرستاده هاشو(رسول الله و اهل بيت و..)رو رو قلبم نوشت و مذهبي رو به من عطا کرد که ميتونه خودشو از کتاباي اديانو مذاهب ديگه اثبات کنه و همچنين منو در مکتب اماماني قرار داد که بر خلاف بعضي ها که معتقد به پيروي مذهب و دين پدري شون بي هيچ عقلانيت ودليلي هستند.فرمودند. اگر در مورد مذهبتان تحقيق نکنيد و آن را از پدرتان بگيريد اهل عذاب خواهيد بود(منظور حديث اين بود .ببخشيد حديثو کامل حفظ نيستم )ياعلي حجه الله
264   نام و نام خانوادگي:  هادي رحيمي     -   تاريخ:   07 شهريور 92
هادي از افغانستان تشکر از زحمات شماه خادمين اهلبيت که ما دوستاران اهلبيت را سربلند وه دشمنان اهلبيت را کور ميسازيد به حق آن حضرت ولي عصر (ع) دشمنان آن حضرت ودشمنان خادمين اهلبيت را نابود بساز (واجل فرجهم)
265   نام و نام خانوادگي:  سيد مسعود     -   تاريخ:   08 شهريور 92
فقط از خداوند يه چيز مي خوام قل از مرگ فقط يكبار من رو با عمر روبرو كنه و در جواب برادران سني مولا علي مامور به اطاعت از خداوند است چون منسوبه از طرف خداوند است پس مولا فقط فرمان خداوند رو انجام مي دهند نه فرامين نفس خويش را گاهي لازم است انسان در راه خداوند از عزيزترين عزيزان خود بگذرد و اين مسئله در تاريخ بارها تكرار شده : آقا امام حسين در روز عاشورا عزيزترين عزيزان خود را در راه خداوند به ميدان قتلگاه فرستاد و مولا علي نيز براي خداوند عزيزترين عزيزان خود يعني حضرت مادر را به قتلگاه فرستاد و با اين كار خود در بين اهل تشيع مكتبي رو به وجود آورد به نام مكتب اشك كه قرنهاست تمام شيعيان عالم زير پرچم اين كتب به ياد حضرت زهرا گريان هستند كافيست شما اهل تسنن به يكي از مراسم هايي كه براي حضرت زهرا گرفته مي شه شركت كنيد تا ببينيد چگونه بچه شيعه ها به ياد مادر خود بر سر و سينه مي زنند در ضمن ما در همين جنگ تحميلي خود نيز داشتيم پدران و مادراني كه لباس رزم بر تن فرزندان خود مي كردند و آنان رو به ميدان شهادت مي فرستادند آيا مي شود گفت آنان بي احساس بوده اند يا بي غيرت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ متاسفانه شما به يك نكته توجه نكرديد كسي كه عاشق خداوند باشد در راه خداوند از همه چيز خود ميگذرد حتي اگر آن چيز زهراي مرضيه باشد و اين يك معني فقط دارد ايثار
266   نام و نام خانوادگي:  علي ا.جان فداي مولي الموالي علي (ع)     -   تاريخ:   14 شهريور 92
لعنت بر تمام حروم زاده هايي که حق را قبول ندارند وحق از کسي جز مولي الموالي اميرالمومنين علي نيست
267   نام و نام خانوادگي:  مسعود نظر سومار     -   تاريخ:   20 آبان 92
اللهم العن العمر درود بر تمام کساني که در راه روشن کردن حقايق دين قدم بر ميدارند. خدا قوت
268   نام و نام خانوادگي:  حسن     -   تاريخ:   08 دي 92
با سلام و ارزوي توفيق از اين سايت نيز ديدن فرمائيدhttp://toghyany.ir/
269   نام و نام خانوادگي:  عباس     -   تاريخ:   05 فروردين 93
با سلام
لطفا هيچ سني را به خواري منگريد
همه ايران شيعه است مگه قراره هر روز کارمون لعنت ديگران باشه مگه قرآن و محمد و علي اينهارو ياد مسلمونا دادن
قرآن ميگه اتحاد داشته باشيد
محمد ميگه من براي اتمام مکارم اخلاق آمده ام
و علي ميگه انسانها دو گونه اند يا برادر ديني تو هستند يا در انسانيت با تو برابرند
خطا نرويد ما حق انتقاد عقلي و علمي از همه و در ذيلشون خلفا را داريم ولي بايد دقت کنيم مثل مولا علي باشيم که در خطبه شقشقيه فقط انتقاد ميکند اگر لعنت کار خوبي بود علي اول از همه لعنت ميکرد
با تشکر
270   نام و نام خانوادگي:  محمدي     -   تاريخ:   05 فروردين 93
به دوستان عزيزم چه اهل سنت و چه اهل تشيع توصيه ميکنم که سخنراني << بصيرت فاطمي/علي اکبر رائفي پور>> رو گوش کنن....توي سايت<< زهرا مديا>> هست...

عاري از هر گونه توهينه و ميتونه مفيد باشه...

موفق باشين.
271   نام و نام خانوادگي:  sanei     -   تاريخ:   09 فروردين 93
با سلام.
در مورد لعن که دوست عزيزمون فرمودن ابتدا بگم که خدا تو زيارت عاشورا از اول تا آخر داره اولي و دومي و يزيد و معاويه و .... رو مدام لعن مي کنه.در ثاني احادث بسيار زيادي از ائمه داريم که اولي و دومي ملعون رو لعن کردن و ما رو هم به لعن اين ملعونين سفارش موکد کرده اند.
لعن در مورد اين اشخاص چيزي نيست که مکارم اخلاق رو بهش خدشه وارد کنه.
همين اينا بودن که الان ما داريم توي بدترين شرايط زندگي مي کنيم ، اگه گذاشته بودن حکومت امير المومنين و فرزندان طاهرينش اجرا بشه الان توي اين بدبختي هاي دنيا غوطه ور نبوديم.
به اميد ظهور منتقم حضرت زهرا سلام الله عليها
آمين
272   نام و نام خانوادگي:  شيعه کردستاني     -   تاريخ:   11 فروردين 93
سلام.در روايات مربوط به فرار گسترده صحابه از جنگ احد،اينطور بر مياد که تنها يک نفر باقي مانده و از رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم دفاع ميکرده.آيا مدارکي در دست هست که آن شخص, علي بن ابي طالب عليهما السلام است؟ در ضمن اگر امکانش هست آدرس فروشگاه هاتون رو هم بنويسيد.
جواب نظر:
لام
دوست گرامي
درخصوص فرار صحابه در جنگ احد به اين آدرس رجوع کنيد
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=128
در روايات اهل سنت بيان شده است که حضرت علي عليه السلام در جنگ احد در کنار پيامبر صلي الله عليه و آله بوده و از حضرت دفاع مي کردند به عنوان نمونه چند مورد را ذکر مي کنيم
أخبرنا أبو حفص عمر بن محمد بن الحسن الفرغولي بمرو وأبو سعيد عبد الله بن مسعود بن محمد بن منصور قالا أنا أبو بكر بن خلف أنا أبو طاهر بن محمش أنا أبو حامد أحمد بن محمد بن يحيى بن بلال نا أبو جعفر محمد بن إسماعيل بن سمرة نا مفضل بن صالح حدثني سماك بن حرب عن عكرمة عن ابن عباس قال  لعلي أربع خصال ليس لأحد من العرب غيره أول عربي أو عجمي صلى مع النبي صلى الله عليه وسلم وهو الذي كان لواؤه معه في كل زحف وهو الذي صبر معه يوم المهراس ( يوم احد)  انهزم الناس كلهم غيره وهو الذي غسله وأدخله قبره . تاريخ مدينة دمشق  ج 42   ص 073
در نقل ديگر نيز چنين آمده است  :وروى يحيى بن سلمة بن كهيل قال : قلت لأبي : كم ثبت مع رسول الله صلى الله عليه وسلم يوم أحد ؟ فقال : اثنان ، قلت من هما ؟ قال : علي وأبو دجانة . شرح نهج البلاغة  ج 13   ص 178
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
273   نام و نام خانوادگي:  همايون حسين قلي زاده     -   تاريخ:   13 فروردين 93
سلام خدا شاهده اين پاسخ به شبهات جهاد در راه اسلام هست تشکر ميکنم از همتون عزيزان اين سايت رو به همه معرفي کنيد و من الله توفيق
274   نام و نام خانوادگي:  سعيد رضايي     -   تاريخ:   13 فروردين 93
همان هايي که از حيدر بريدند حسين بن علي را سر بريدند. تنها چيزي که ميتونم بگم اينه که خدا بهتون صبر بده ائمه جان تا وقتي به دنيا بودين زجرتون دادن و حالاکه دارين ما رو ميبينين ما باعث خجالتتونيم شرمندم بخدا بدجور شرمندم. فدات بشم بي بي
275   نام و نام خانوادگي:  احسان     -   تاريخ:   14 فروردين 93
روايات ذکر شده همه از کتب شيعه است که نزد اهل سنت مردود هستند.
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
اين حرف شما نشان مي دهد در شناخت کتابهاي خودتان نيز اطلاع کافي ندرايد. اگر دقت مي کرديد مي ديديد مطالب فراواني از منابع اهل سنت نقل شده است
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات





مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | ارتباط با ما