![]() | ||||||||||||||||||||
![]() |
مقالات | سخنراني ها | شبکه سلام | موبايل | انتشارات | محصولات نرم افزاري | ليست پاسخ ها |
![]() |
تاريخ: 09 اسفند 1388 |
![]() |
|||||||||||||||||||
مناظره استاد حسيني قزويني با مولوي عبدالمجيد مرادزهي پيرامون شهادت حضرت زهرا (س) | ||||||||||||||||||||
پخش صوت ![]() | ||||||||||||||||||||
بسم الله الرحمن الرحيم موضوع: مناظره استاد حسيني قزويني با مولوي عبدالمجيد مرادزهي پيرامون شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) شبكه سلام: 17 مرداد 1387 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * نكته: مواردي كه قابل شنيدن نبوده، با ؟؟؟ نشان داده شده است. آقاي هدايتي برنامهاي كه امروز شروع ميكنيم، گفتوگويي است بين دو بزرگوار، جناب آقاي حسيني قزويني و جناب آقاي مراد زهي. يك گفتوگوي دوستان و يك مناظره براي روشن شدن نقاط مبهم و نقاط نامشخص تاريخ. موضوع مناظره، حضرت زهرا (سلام الله عليها) است. از ماهها قبل قرار بود كه مناظرهاي را برگزار كنيم، متأسفانه اين امكان فراهم نشد به دلائل مختلفي. دليل انتخاب اين موضوع اين است كه مشكلاتي براي برخي از دوستان و هموطنان ما رخ داده است كه اختلافاتي را به وجود آورده است، شبنامههايي را چاپ كردهاند، سخنرانيهايي را كردهاند و ... اين مسائل باعث شد كه متأسفانه برخوردهاي فيزيكي نيز صورت گيرد. من يك توضيحات اوليه را بدهم: اين گفتوگوها دوستانه است و هر دو طرف از شخصيتهاي اسلامي هستند و بنايمان بر اين است كه اين گفتوگو دوستانه و سالم برگزار شود و إن شاء الله به دنبال اين هستيم كه حقايق روشن بشود و دانشمان بارورتر بشود. هيچيك از دو طرف مناظره قطعا به دنبال اين نيستند كه طرف ديگر را شكست بدهند. هر دو بزرگوار نيز توضيح خواهند داد. إن شاء الله اين برنامه الگويي خواهد شد براي برخي از رسانهها و تلويزيونهايي كه مناظره برگزار ميكنند و خودشان به قضاوت مينشينند و بهرهبرداري ميكنند كه ما پيروز شديم و فلاني شكست خورد. ما دلمان ميخواهد كه خود مردم قضاوت كنند و دربارهاش صحبت كنند. خود اين برنامه بعد از يك وقفه طولاني، يك حركت جديدي باشيد و تعيين كننده باشد كه ما اين مناظره را ادامه دهيم. نكته دوم اين است كه هر دو طرف از موضوع مناظره دور نشود و درباره حضرت زهرا (سلام الله عليها) باشد. برنامه به اين شكل خواهد بود كه دو تا ده دقيقه آغازگر برنامه خواهد بود براي هر دو بزرگوار. هر دو طرف صحبت خواهند كرد، بعد يك دقيقه طرف مقابل سؤال خود را مطرح خواهد كرد، طرف ديگر چهار دقيقه وقت دارد كه درباره اين يك دقيقه و سؤال وي صحبت كند. وقتي چهار دقيقهاش تمام شد، يك دقيقه به ايشان وقت ميدهيم سؤالي مطرح كنند تا طرف مقابل چهار دقيقه وقت داشته باشد كه جواب دهد. براي شروع دو راه است، يا اينكه از آقاي مراد زهي خواهش كنيم كه چون مهمان هستند شروع كنند و يا به عهده قرعه ميگذاريم. نظر جناب مراد زهي را ميپرسيم كه ايشان شروع كنند و يا قرعه كشي كنيم. مراد زهي: هرچه نظر جناب آقاي قزويني باشد ما حرفي نداريم. استاد حسيني قزويني: اگر ايشان تمايل دارند براي شروع كردن و چون مهمان ما هستند و ما وابستگيمان به شبكه سلام بيشتر است، ما اين حق اولويت را به ايشان واگذار ميكنيم. جناب آقاي مراد زهي! من از الآن وقت ميگيرم، وقتي گفتم شروع كنيد. مولوي مراد زهي فَبَشِّرْ عِبَاد / الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئكَ الَّذِينَ هَدَئهُمُ اللَّهُ وَ أُوْلَئكَ هُمْ أُوْلُواْ الْأَلْبَاب سوره زمر/آيه17ـ18 ضمن عرض تشكر و قدردارني از مسؤولين شبكه سلام و حاج آقاي قزويني كه ؟؟؟ با هم در ارتباط بوديم و قرار بود كه يك گفتوگوي دوستانهاي در اين شبكه داشته باشيم كه بحمد الله اين زمينه مطرح شد و بنده لازم ميدانم كه از هم دستاندركاران تقدير و تشكر داشته باشم. لازم ميدانم مقدمهاي كه بسيار مرتبط با بحثمان است، عرض كنم به صورت ؟؟؟ تا بعدها ما وارد بحث اصلي بشويم. همه ميدانيم كه ؟؟؟ اسلام در وضعيت فعلي وضعيت خاصي دارد كه در طول 14 قرن فكر نميكنم كه چنين وضعيتي را داشته باشد. بسيار متفرق، پراكنده و ؟؟؟ دشمنان اسلام و مسلمين. بنابراين مسؤوليت انديشمندان، علما، مطبوعات، شبكههاي ماهوارهاي و متوليان امور فرهنگي در جهان اسلام بسيار سنگين است. ما 14 قرن، سيزده قرن از راه تفرقه و كوبيدن همديگر دست آور و نتيجهاي نداشتهايم، مسلّما در حال حاضر و در قرون آينده ؟؟؟ دست آوردي نخواهيم داشت. در حال حاضر نياز شديد به وحدت داريم و آن فرماني كه خداوند متعال فرمود: وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا آل عمران /103 نياز شديد به اعتصام به حبل الله و چنگ زدن به ريسمان إلهي كه همان قرآن است و عمل كردن به آن داريم. اينكه از تعصبات كوركورانه و از هرگونه فرقهگرائي و تقويت فرقهگرايي كنار بياييم. هدف اصلي از اين بحث همانطور كه آقاي هدايتي فرموده، يك مناظره، كشتي گرفتن نيست كه به دنبال اين باشيم كه به هر حال اين طرف، طرف ديگر را مغلوب كند، خير. اصل گفتوگو، اصل حِوار و مخصوصا در كشور ما در كشور اسلامي ايران كه پيشتاز طرح گفتوگوي تمدنها بوده و هست، شايسته است كه ما اين گفتوگوي دوستانه و گفتمان را در ميان خودمان هم داشته باشيم. بنابراين اين گفتمان را به فال نيك ميگيريم ... [قطع شدن موقت صدا]. تمام شنوندگان گرامي، از تمام أهل نظر و آنهايي كه صداي ما را ميشنوند؛ چه از برادران شيعه و چه برادران أهل سنت، كه اين يكي دو ساعت، بحث شيعه و يا بحث سني را از مغزشان بيرون بريزند، به عنوان يك مسلمان پاي صحبت برادر مسلمان خودشان بنشينند و براساس آيهاي كه تلاوت كرديم، كه قرآن ميفرمايد: بشارت به آن انسانهايي كه گفتمان و گفتارها را گوش ميدهند و از مستندترين و مستدلترين و بهترين گفتمان آن را اتباع ميكنند، آنها صاحبان انديشه هستند پيروي ميكنند. شبكه سلام، فرصتي است كه به هر حال براي دوستان ما پيش آمده و ميتوانند كه دراين مكان دوري كه قرار دارند به عنوان فرصت استثنائي در جهت وحدت مسلمين و در جهت دعوت به اسلام و در جهت تبليغ اسلام تلاش و كوشش كنند. بنابراين ما از همين الآن مجددا از مسؤولين و متوليان شبكه سلام با رويكرد جديدي به سمت اتحاد و انسجام اسلامي، به سمت وحدت و به سمت تقريب دلها و نزديك كردن دلهاي جامعه اسلامي گام بردارند. بنابراين آنچه كه احساس كرديم كه انگيزه شد تا در اين بحث شركت كنيم، بحثهايي است كه در اين يكي دو سال اخير مطرح شده و در شبكههاي خبري، در روزنامه ها، در مطبوعات، در شبكههاي اينترنتي بسيار به صورت گسترده روش بحث ميشود و آن همان طرح اتهاماتي كه به بهترين انسانها بعد از رسول خدا (صلي الله عليه و سلم)؛ يعني حضرت ابوبكر صديق و حضرت عمر فاروض رضي الله عنهما زده شده اين اتهامات و بعد از آن هم مستنداتي كه آورده شده براي آن مواردي از كتب أهل سنت است. ميخواهيم بررسي كنيم كه واقعاً انسانهايي كه بعد از پيامبر پايه گذار دين اسلام و پايه گذار فتوحات اسلامي بودند و ما ايرانيان هم به ويژه مرهون خدمامت و زحمات و تلاشها و مجاهدتهاي آنها هستيم كه اسلام به ما رسيد و الآن ما مسلمان هستيم. آيا واقعاً چنين برنامههايي بوده، چنين چيزي صورت گرفته و يا اينكه اينها بر اثر دسيسه مخالفين اسلام و دشمنان اسلام در طول تاريخ كه خواستهاند تفرقهگرايي را تشويق بفرمايند بين فرقههاي اسلامي از سوي آنها صورت گرفته و در بعضي از كتابها روايات جعلي و ساختگي در اين خصوص وضع شده. ما الآن به وظيفه بزرگي نسبت به آل و اصحاب پيامبر بر عهده داريم. آل و اصحاب پيامبر همانند دو بازوي يك پرندهاي ميمانند كه هر كدام از اين بازو اگر نباشد، پر نباشد، پرنده نميتواند پرواز كند. بنابراين ما از همه شنوندگان عزيز استدعا داريم كه به دور از تعصب و به دور از اينكه پيرو چه مذهبي هستند به عرائض مختصر بنده إن شاء الله در بحثهاي آينده گوش ميدهند و همه در نهايت دنبال اين چيزي كه كشف حقيقت هست، باشيم. إن شاء الله. در رابطه با شخصيت حضرت فاطمه زهرا و اينكه ديدگاه أهل سنت و بالاتر از آن در رابطه با ديدگاه أهل سنت نسبت به ؟؟؟ پيامبر عرائضي است إن شاء الله در بحثهاي آينده در بحثهاي بعدي خواهيم داشت و الآن چون وقت در اين ده دقيقه تمام شد، من سعي ميكنم كه در فرصتهاي بعدي در خدمت دوستان باشيم. استاد حسيني قزويني ما هم ضمن سلام به همه دست اندر كاران شبكه سلام، جناب حاج آقاي هدايتي و بينندگان عزيز در سراسر دنيا. تشكر ميكنيم اولاً از شبكه سلام كه اين بستر را فراهم كردند كه يكي از عزيزان أهل سنت كه از اساتيد برجسته حوزه علميه دارالعلوم مكي زاهدان هست، حضور پيدا كند و مطالبشان را شفاف در اين جلسه دوستانه و گفتوگوي صميمي بيان كند. و از مقدمهاي هم كه برادر عزيزم جناب مراد زهي بيان كردند، من باز تشكر ميكنم. بنده هم تأكيد ميكنم بر اينكه ما مسلمانها امروز در برابر دشمن مشترك قرار گرفتهايم كه دشمنان برايشان نه شيعه و نه سني هيچ كدام فرق نميكند، با همان سلاحهايي كه در افغانستان و در كابل سني را ميكشند، در مزار شريف شيعه را ميكشند. در عراق اگر در فلوجه برادران أهل سنت ما را ميكشند، در شهيد صدر شيعيان را ميكشند و ما چه شيعه و چه سني برادر هستيم، كتابمان يكي است، قبلهايمان يكي است، پيامبرانمان يكي است، مشتركات زيادي داريم و در كنار، هم اختلافاتي داريم و براي اختلافات به جاي اينكه متوسل بشويم به خشونت و يا اهانت و يا جسارت، چه بهتر كه بسترهاي اين چنيني فراهم شود كه از شيعه و سني در يك جلسه خيلي دوستانه مطالبشان را مطرح كنند. و اما اينكه موضوع ما حضرت زهرا (سلام الله عليها) است، روي چند محور اين موضوع انتخاب شد و جناب مراد زهي هم اين پشنهاد را پذيرفتند. نكته اول اينكه حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) در ميان فرزندان نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) جايگاه كاملاً ويژهاي داشت و هم از ديگر فرزندانش و هم از ديگر صحابه امتياز ويژهاي داشت. حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) تنها كسي كه است كه رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) به صراحت درباره او فرمود: سيدة نساء أهل الجنة خانم و بانوي زنان بهشتي است. صحيح بخاري، ج4، ص183 همچنين روايتي را هيثمي از عائشه ام المؤمنين نقل ميكند: مارأيت افضل من فاطمة غير أبيها. جز رسول اكرم، كسي در فضيلت، به مقام فاطمه نميرسد. يا: ما رأيت احدا اصدق من فاطمة. راستگوتر از فاطمه در كره زمين نبود. هيثمي در مجمع الزوائد ميآورد و رجالش هم تصيحح ميكند. مجمع الزوائد، ج9، ص201 ابن حجر هم در كتاب الإصابة، جلد 8، صفحه 264 ميگويد اين روايت سندش به شرط شيخين صحيح است. همچنين روايات متعددي كه محبوبترين زنان در نزد پيامبر حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) بوده است. مسند احمد، جلد 4، صفحه 275 و باز هيثمي در مجمع الزوائد، جلد 9، صفحه 202 آورده و ميگويد روايت صحيح است. حتي إبن حجر عسقلاني نقل ميكند از سبكي از استوانههاي علمي أهل سنت، كه حضرت صديقه طاهره از خديجه و از عائشه فضيلتش بالاتر بوده است. فتح الباري في شرح صحيح البخاري لإبن حجر العسقلاني، ج7، ص105 و همچنين مناوي نقل ميكند كه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) از خلفاي اربعه، به اتفاق علماي أهل سنت افضل بوده است. فيض القدير للمناوي، ج4، ص556 نكته ديگر ما ميبينيم كه در كتابهاي معتبر أهل سنت غضب فاطمه زهرا و رضاي فاطمه زهرا معادل با رضاي خداي عالم و غضب خداي عالم قرار گرفته است. مستدرک علي الصحيحين حاکم نيشابوري با سند صحيح در جلد 3، صفحه 153 نقل ميكند: ان الله يغضب لغضبك يا فاطمه و يرضي لرضاك. همچنين خود بخاري در صحيحش آورده: فاطمة بضعة مني، فمن اغضبها اغضبني. فاطمه پاره تن من است، هركس او را به غضب بياورد، مرا به غضب آورده. يا مسلم دارد: فاطمة بضعة مني، يؤذيني ما آذاها. هر آنچه كه زهرا را اذيت كند، مرا اذيت كرده است. اينها نشان ميدهد كه فاطمه زهرا (سلام الله عليها) جايگاه ويژهاي در نزد رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) و خداي عالم داشته. و ما بر اين عقيده هستيم كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله)، از بيان اين روايات و احاديث اين بود كه الگويي براي امت اسلامي معين كند، يعني اگر بعد از نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) جامعه اسلامي دچار تلاطم شد دچار فتنه شد، دچار اختلاف شد، تنها يادگار نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) ، فاطمه زهرا (سلام الله عليها) به هر سو رو كرد، حق هست و رضاي خداوند در آن سو است و اگر نسبت به هر طرفي و هر فردي غضب كرد، ناخشنود شد، قطعاً خدا و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) هم از او غضبناك و نا خشنود است. ولذا قضيه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها)، يك قضيه طبيعي نيست و اين روايات متعدد رواياتي نيست كه نبي مكرم فقط به خاطر اينكه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) دختر او هست و نسل او هست و از نطفه او هست بيان كرده باشد؛ چون پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرزندان ديگري هم داشته اند، چه پسر و چه دختر. و لذا ما بر اين عقيده هستيم كه قضيه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) سند حقانيت عقيده شيعه است و اينكه جناب مراد زهي اشاره فرمودند نسبت به صحابه به ويژه جناب خليفه اول و دوم اين مسائل مطرح است، اين مسائل قبل از اينكه در كتابهاي شيعه مطرح شده باشد، در كتابهاي أهل سنت مطرح است. به قول معروف ميگويند: احترام امامزاده را بايد متولي نگه دارد. آنچه در كتابهاي أهل سنت مطالبي در مطاعن خلفاء آمده، در كتابهاي شيعه شايد آن قدر نيامده باشد. آقاي هدايتي الآن از جناب آقاي قزويني ميخواهيم كه يك دقيقه سؤال بكنند و جناب مراد زهي درچهار دقيقه پاسخ بدهند. بعد از آن كه جناب مراد زهي چهار دقيقه پاسخ دادند، يك دقيقه به ايشان فرصت ميدهيم كه سؤالشان را مطرح كنند. سؤال استاد حسيني قزويني سؤال اول من از مراد زهي اين است كه روايات صحيحي كه عرض كردم، از عائشه كه ميگويد: ما رأيت احداً قد اصدق من فاطمة. راستگوتر از فاطمه نبوده است. فاطمه زهرا (سلام الله عليها) بعد از رحلت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) مطالباتي از خليفه اول داشتند؛ ولي خليفه اول پاسخ منفي دادند، آيا اين خود نشانگر تكذيب سخن پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نيست؟ جواب مولوي مراد زهي من با توجه به رواياتي كه در رابطه با فضيلت و منقبت فاطمه زهرا قرائت شد، اين قبول. فضيلت و منقبت فاطمه زهرا از ديدگاه أهل سنت يك امري مستند و قطعي است و جا دارد ما اين را در سه چهار قطعه شعري علامه اقبال لاهوري سروده توضيح دهيم:
در رابطه با حضرت فاطمه زهرا و أهل بيت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و سلم)، به طور كلي عقيده أهل سنت اين است كه محبت أهل بيت و محبت صحابه پيامبر جزء معتقدات مسلم و جزء ايمانيات ما است. يعني به همان نسبتي كه ما نسبت به خليفه اول و نسبت به خليفه دوم و ساير صحابه محبت داريم، به همان نسبت، نسبت به حضرت علي رضي الله عنه، فاطمه زهرا رضي الله عنها، حضرت حسن، حضرت حسين و ديگر أهل بيت محبت داريم. در ؟؟؟ محبت اگر يك ترازوي جلوي ما گذاشته بشود و محبت أهل بيت و محبت اصحاب پيامبر در دو كفه ترازو قرار بگيرد، هيچ كفهاي بر كفه ديگر شايد سنگين تر نباشد و دليلش هم اينكه ما در خطبههاي نماز جمعه در هر جمعه و در تمام خطبه در روزهاي جمعه دعاي مغفرت براي أهل بيت و به ويژه حضرت فاطمه زهرا و أهل بيت صورت ميگيرد. من قطعهاي از آن خطبه را قرائت بكنم. اين خطبه دومي است كه در تمام مساجد أهل سنت قرائت ميشود؛ مخصوصا در كشورهاي آسيايي ايران و پاكستان و هندوستان كه خطبههاي اصلي به زبان فارسي و بعضي به زبان عربي قرائت ميشود. قال النبي صلي الله عليه وسلم: ارحم امتي بأمتي ابوبكر و أشدهم في امر الله عمر و اصدقهم حياء عثمان و أقواهم علي و فاطمة سيدة نساء أهل الجنة و حمزة اسد الله و اسد رسوله رضوان الله تعالي عليهم اجمعين. اللهم اغفر للعباس وولده مغفرة ظاهرة و باطنة و ؟؟؟ ذنبا. اين عقيده ما است. هيچ فرقي در اين راستا وجود ندارد. يك قطعه شعري هم از ملا عبدالرحمن جامي قرائت كنم:
آقاي هدايتي: وقتتان تمام است، الآن لطف كنيد سؤال خودتان را مطرح كنيد، جناب آقاي قزويني پاسخ دهند. سؤال مولوي مراد زهي سؤال من اين است كه جناب آقاي قزويني كه سؤال فرمودند خارج از موضوع بحث ما بود، موضوع بحث ما هجوم به خانه فاطمه زهرا و سوزاندن خانه و ضرب و لطم حضرت فاطمه و اسقاط جنين است كه توسط طبق ادعاي ايشان و در سايت اينترنتي ايشان اين مسأله را كه گفتهاند به دستور ابوبكر صديق و مجرياش هم خليفه دوم و بعضي ديگر بودند. ما سؤالمان اين است كه با توجه به گذشت 14 قرن از آن قضايا چه مستنداتي براي طرح اين قضيه جناب آقاي قزويني دارند كه الآن وجود دارد، نه مدعي عليه وجود، نه شهود وجود دارد. لطف بفرمايند پاسخ دهند. پاسخ استاد جسيني قزويني در رابطه با قضيه هجوم به خانه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها)، اگر بناست ما آنچه كه در كتابهاي روائي و رجالي و تاريخي آمده، ارزش قائل نشويم، هيچيك از موضوعات حتي در اثبات ركعات نماز ما نميتوانيم بگوييم چيزي براي ما ثابت شده و يا ثابت نشده. ولي آنچه در رابطه با هجوم به خانه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) است، ما چهار تا روايت صحيح با بررسي در شبكه المستقله مطرح كرديم، در شبكه سلام هم آورديم كه يكي از آنها قضيه ندامت خود جناب خليفه اول است كه ميگويد من براي سه چيز كه انجام دادهام، تأسف ميخورم و پشيمان هستم: يكي از آنها: وددت أني لم اكشف بيت فاطمة و إن اغلق علي الحرب. اي كاش من خانه فاطمه را مورد هجوم قرار نميدادم، خانه فاطمه را كشف نميكردم. در اين قضيه روايت كاملاً صحيح است، هيچ شبههاي در صحت روايت نيست، بلكه بعضي از بزرگان أهل سنت نسبت به اين قضيه صراحت بر اينكه روايت صحيح است. جناب سيوطي در مسند فاطمه، صفحه 34، و 35 صراحت دارد كه اين روايت صحيح است. جناب مقدسي از شخصيتهاي برجسته أهل سنت است كه ذهبي از او به عنوان: الإمام، العالم الحافظ الحجة. نام ميبرد، ميگويد: هذا حديث حسن عن أبي بكر. الأحاديث المختاره، ج10، ص88 و همچنين از شخصيتهاي برجسته أهل سنت؛ مثل جناب فرحان مالكي صراحت دارد بر اينكه اين روايت صحيح است و شبههاي در اين زمينه نيست. ايشان در كتاب قراءة في كتب العقائد، صفحه 52 ميگويد: من اول تصور ميكردم كه اين روايات سند ندارد؛ ولي پس از بررسي برايم ثابت شد: و هي ثابتة بأسانيد صحيحه و ذكري ؟؟؟ اين به اسانيد صحيح ثبت شده و هيچ شبههاي در اين نيست. و همچنين روايت ديگري كه إبن أبي شيبه دارد، استاد بخاري است، صراحت بر اينكه: خليفه دوم گفت: با اينكه احترام زهرا براي من محرز است، ولي قسم به خداي عالم اين احترام زهرا مانع آن نميشود كه من دستور بدهم: إن أمرتهم أن يحرق عليهم البيت. خانه را با ساكنانش به آتش بكشند. المصنف، ج8، ص572 همين روايت را بلاذري در كتاب الأنساب الأشراف، جلد 1، صفحه 586، قضيه احراق را يعني تهديد به سوزاندن را مطرح ميكند و همچنين خود طبري در روايت ديگر همين مسأله را در تاريخش، جلد 2، صفحه 443 مطرح ميكند. آقاي هدايتي: از الآن شما يك دقيقه فرصت داريد سؤال جديد مطرح كنيد، بعد جناب مراد زهي فرصت خواهند داشت كه پاسخ دهند. سؤال استاد حسيني قزويني ايشان فرمودند ما به همان نسبتي كه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) و حضرت حضرت علي (عليه السلام) را دوست داريم، جناب ابوبكر و عمر را دوست داريم. طبق روايت صحيح بخاري، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: فاطمه غضبش، غضب من و رضايتش رضايت من است. در صحيح بخاري و مسلم صراحت دارد كه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) از ابوبكر و عمر غضبناك از دنيا رفتند: فلم تزل مهاجرته حتي توفيت. و اين نشانگر اين است كه وقتي فاطمه زهرا (سلام الله عليها) از آنها راضي نيست، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) هم از آن دو نفر راضي نيست و خدا هم راضي نيست. محبت كسي كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) و خدا از او راضي نيست، خلاف شريعت و خلاف شرع و خلاف عقل است. جواب بدهند. پاسخ مولوي مراد زهي ببنييد موضوع بحث ما آن چيزي است كه جناب آقاي قزويني مطرح فرمودند. بعد از 14 قرن دادگاهي ايشان تشكيل دادند و به عنوان مدعي چهار ادعا را و چهار اتهام را متوجه خليفه اول و دوم كردند: 1. هجوم به خانه فاطمه زهرا؛ 2. سوزاندن خانه فاطمه زهرا؛ 3. شكستن در و فرو رفتن ميخ به سينه فاطمه زهرا؛ 4. سقط جنين. من خواهشم اين است كه ما از موضوع خارج نشويم و اول سؤالي كه مطرح ميشود، تمام بشود تا سؤال جديدي و 14 قرن از اين قضيه گذشته، آيا در دوران خليفه اول و دوم و سوم و چهارم و در طول اين 14 قرن، ما در كتب معتبر تاريخ اين قضيه، قضيه شوخي نيست. الآن اگر واقعاً يكي از انسانهاي بزرگ عصر حاضر؛ مثلاً رئيس جمهور و يا يكي از مراجع تقليد و يا يكي از مفتيان أهل سنت متهم به چنين امري بشود، بالأخره بايد مستندات قوي برايش وجود داشته باشد. الآن آمدهاند و خليفه اول و دوم را كه اساس اسلام و برنامههاي اسلامي و نشر و دعوت اسلامي از آنجا سرچشمه ميگيرد، متهم به اين قضيه كردهاند و دلائلي هم كه ايشان آوردهاند، اين دلائل اصلاً سنديت ندارد و صحت ندارد. كتابي كه ايشان فرمودند، انساب الأشراف بلاذري، يك مشكل كه وجود دارد معمولاً آقاي قزويني و ديگر دوستان ما يك صفحه كتاب را كه مطرح ميكنند، صفحه دوم را يا نگاه نميكنند و يا مطرح نميكنند. همين انساب الأشراف بلاذري چه گفته در صفحه 250: لما بايع الناس أبا بكر، اعتزل علي و الزبير، فبعث إليهما عمر بن الخطاب و زيد بن ثابت، فأتيا منزل عليّ، فقرعا الباب، فنظر الزبير من فترة ثم رجع إلي عليّ فقال: هذان رجلان من أهل الجنة و ليس لنا أن نقاتلهما. قال: إفتح لهما. ثم خرجا معهما حتي أتيا أبا بكر، فقال أبو بكر: يا علي أنت إبن عم رسول الله و صهره، فتقول إني أحق بهذا الأمر، لاها الله لأنه أحق به منك. قال: لا تثريب، يا خليفة رسول الله، ابسط يدك أبايعك. فبسط يده فبايعه. ثم قال للزبير: تقول أنا إبن عمة رسول الله و حواريه و فارسه و أنا أحقّ بالأمر؛ لاها الله لأنا أحق به منك. فقال: لا تثريب يا خليفة رسول الله، ابسط يدك، فبسط يده فبايعه. المدائني، عن مسلمة بن محارب، عن سليمان التيمي، وعن إبن عون. انساب الأشراف بلاذري، صفحه 250 كه ميگويد: حضرت علي با حضرت زبير اول در خانه نشسته بودند، بعد رفتند خدمت ابوبكر صديق و ايشان علت اين را پرسيدند كه شما چرا نيامديد براي بيعت؟ گفتند: ما فكر ميكرديم ما مستحقتر هستيم. بعد حضرت علي و حضرت زبير گفتند: دستت را دراز كن تا ما با تو بيعت كنيم. دستشان را دراز كردند و بيعت كردند. بنابراين، به صراحت در انساب الأشراف آمده و بعد هم در چند پاراگراف جلوتر آمده: فخرج علي فقال: يا ابابكر! أ لم تري لنا حقا في هذا الأمر؟ قال: بلي و لكن ... فقط گلايهاي كه حضرت علي (رضي الله عنه) داشت، انتظار مشاوره داشتند، وضعيت به گونهاي بود كه خلأ قدرت نبايد پيش بيايد. اين هم جواب انساب الأشراف بلاذري است و عبارت ديگر هم زياد داريم كه در جاهاي ديگر آمده كه وقتي حضرت ابوبكر از ؟؟؟ برگشت حضرت علي و حضرت زبير رفتند و بلا فاصله بيعت كردند. سؤال مولوي مراد زهي سؤال من اين است كه جناب آقاي قزويني مستندات درست و قوي در اين رابطه بياورند و اگر ايشان معتقدند كه هجوم صورت گرفته، بنابراين، خليفه اول و دوم جاني قلمداد ميشوند و خيانتي صورت گرفته. ايشان بياند پاسخ بدهند نسبت به اين روايتي در كتاب احقاق الحق قاضي نور الله شوشتري، جلد 1، صفحه 16 آمده. و جاء عن الإمام السادس جعفر الصادق (ع) انه سئل عن أبي بكر و عمر رضي الله عنهما ففي الخبر «أن رجلاً سأل الإمام الصادق (ع) فقال: يا إبن رسول الله! ما تقول في حق أبي بكر و عمر؟ فقال (ع): إمامان عادلان قاسطان، كانا علي الحق و ماتا عليه، فعليهما رحمة الله يوم القيامة. شخصي خدمت امام صادق آمد و از ايشان سؤال كرد: در رابطه با أبوبكر و عمر شما چه ميگوييد؟ آن حضرت فرمود: آنها دو امام عادل بودند و بر حق بودند و بر حق مردند. فعليهما رحمة الله يوم القيامة. چگونه امام صادق نسبت به خليفه اول و دوم ميفرمايد كه اينها عادل بودند، بر حق بودند و بر حق هم فوت كردند. چگونه آقاي قزويني ميفرمايند كه ايشان بر اثر هجوم به خانه فاطمه زهرا اينها خيانتكار بودند و اينها جنايتكار بودند، آيا اين قضايا از ذهن امام صادق پنهان بود؟ جواب استاد حسيني قزويني ايشان فرمودند كه طبق روايت انساب الأشراف، امير المؤمنين (عليه السلام) آمدند و بيعت كردند. من تعجب ميكنم جناب آقاي مراد زهي كه از اساتيد توانمند حوزه علميه هستند و شايد تعداد 50 كتاب تأليف كردهاند، چگونه عبارت صريحي كه در صحيح بخاري، جلد 5، صفحه 82، حديث 4240 صراحت دارد كه امير المؤمنين (عليه السلام) 6 ماه بعد از رحلت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)، مادامي كه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) زنده بودند، بيعت نكردند. و لم يكن يبايع تلك الأشهر. در اين 6 ماه علي بيعت نكردند. در صحيح مسلم، جلد 5، صفحه 154آمده كه امير المؤمنين (عليه السلام) بيعت نكردند. جناب عبد الرزاق استاد بخاري در المصنف، جلد 5، صفحه 472 ميگويد: نه تنها علي بيعت نكرد، بلكه هيچيك از بني هاشم نيز در طول آن شش ماه بيعت نكردند. طبري صراحت دارد از زهري سؤال كردند: أ فلم يبايع علي ستة أشهر؟ علي در آن 6 ماه بيعت نكرد؟ قال: و لا أحد من بني هاشم. هيچيك از بني هاشم نيز بيعت نكردند. و بحث اينكه ايشان ميفرمايد ما جناب ابوبكر و عمر را جنايتكار و خيانتكار معرفي ميكنيم، جناب مراد زهي در خود صحيح مسلم، جلد 5، صفحه 159، حديث 4468 خليفه دوم اشاره ميكند به علي (عليه السلام) و عباس و ميگويد: وقتي پيامبر از دنيا رفت، ابوبكر گفت كه من خليفه پيامبر هستم؛ ولي شما رأيتان اين بود كه ابوبكر: كاذباً آثماً غادراً خائنا دروغگو و گنهكار و حيلهگر و خائن است. فلما توفيت ابوبكر قلت: أنا خليفة رسول الله و خليفة ابي بكر؛ فرأيتماني كاذباً آثماً غادرا خائناً. پس از ابوبكر هم من خليفه شدم و شما معتقد بوديد كه من دروغگو و گنهكار و حيلهگر و خائن هستم. پس اين ما نيستيم كه آنها را در قفس اتهام قرار دادهايم و نسبت جنايت به آنها ميدهيم. اما نسبت به قضيه روايتي كه حضرتعالي نقل فرموديد كه البته آن آدرسي كه جنابعالي داديد، درست نيست. آنچه هست در جلد 1، صفحه 69 و 70 است و در الصوارق المحرقه هم هست. ولي ايكاش حضرتعالي يك دقتي ميكرديد، كه اولاً اين روايت هيچ سندي ندارد و روايت از نظر سند كاملاً مخدوش است و مضافا كخ در ذيل آن روايت، از امام صادق (عليه السلام) سؤال ميكند: مراد شما كه گفتيد امامان عادلان: اين دو امام عادل هستند، چي بود؟ حضرت فرمود: من مرادم اين بود كه اينها عدلا عن الحق: اين دو از عدل عدول كردند و اماما أهل النار: دو تا امام أهل آتش هستند. بعد حضرت اشاره ميكند به آيه شريفه: و جعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَي النَّارِ سوره قصص/آيه41 و اينكه گفتم اينها قاسط هستند، مراد من اين است: وَ أَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا سوره جن/آيه15 فلذا روي اين جهت ما نه تنها اين روايت را ضعيف ميدانيم، از مطاعن ميدانيم، خواندنش را حرام ميدانيم، به طلبههايمان هم توصيه ميكنيم اصلا اين روايت را مطرح نكنند. چون موجب ايجاد فتنه ميشود. سؤال استاد حسيني قزويني گرچه ايشان نسبت به سؤال دوم بنده جواب ندادند. غضب حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) از أبي بكر و عمر يك مسأله ثابت در صحيح بخاري و مسلم است. سؤال سوم من از ايشان اين است كه شما در روايات، در صحيح بخاري و مسلم آوردهايد: من مات و ليس في عنقه بيعة مات ميتة جاهلية. صحيح مسلم، ج6، ص22 و همچنين: من مات و ليس عليه امام مات ميتة الجاهلية. اين كاملاً ثابت است. از طرف ديگر در صحيح بخاري و مسلم هست: ماتت فاطمة و هي واجدة علي أبي بكر. نه تنها بيعت نكرد؛ بلكه نسبت به ابي بكر غضبناك نيز از دنيا رفت. فلم تزل مهاجرته حتي توفيت. در اينجا مسأله اين است فاطمه زهرا (سلام الله عليها) كه در برابر خليفه اول بيعت نكرد و او را به عنوان امام قبول نكرد، آيا حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) به مرگ جاهلي مرده و يا خلافت ابوبكر، خلافت مشروع نيست؟ پاسخ مولوي مراد زهي ببنيد من اولاً به اين سبك برنامه كه چهار دقيقه و يك دقيقه است، اعتراض دارم. يك بحث وقتي ادامه پيدا ميكند بايد جمعبندي بشود تا حالا سه چهار تا بحث مطرح شد. سؤالي كه من كردم در رابطه با مطلب قاضي نور الله شوشتري. من متأسفم كه تمام بينندگان آشنا هستند به زبان عربي. چگونه واقعاً يك مسأله را از ظاهر مسأله برميگردانند كه وقتي سؤال كردند: يا إبن رسول الله! ما تقول في حق أبي بكر و عمر؟ فقال (ع): إمامان عادلان قاسطان. عادل در زبان عربي به چه گفته ميشود؟ قاسط در زبان عربي به چه گفته ميشود؟ و ماتا عليه. مطلب دوم آنچه از صحيح مسلم آوردند. جاي تأسف است كه من همين مسأله را عرض كردم كه يك پاراگراف را ميخوانند و يك پاراگراف را نميخوانند. صحيح مسلم همين الآن جلوي من است، همين حديثي كه ايشان آوردند، حديث صحيح مسلم است و من ميخوانم و شنوندگان هم گوش كنند، خود آقاي قزويني هم گوش كنند و بعد قضاوت كنند. فلما توفي رسول الله (صلي الله عليه و سلم) قال أبو بكر: أنا ولي رسول الله (صلي الله عليه و سلم) فجئتما تطلب ميراثك من إبن أخيك و يطلب هذا ميراث امرأته من أبيها فقال أبو بكر: قال رسول الله (صلي الله عليه و سلم): ما نورث ما تركنا صدقة، فرأيتماه كاذبا آثما غادرا خائنا والله يعلم أنه لصادق بار راشد تابع للحق، ثم توفي أبو بكر و انا ولي رسول الله (صلي الله عليه و سلم) و ولي أبي بكر، فرأيتماني كاذبا آثما غادرا خائنا والله يعلم أني لصادق بار راشد تابع للحق. حضرت عباس و حضرت علي وقتي خدمت حضرت عمر ميآيند عبارت اين است: فرأيتماه كاذبا آثما غادرا خائنا. يعني وقتي شما نزد خليفه رفتيد، به گمان شما؛ يعني شما چنين فكر ميكرديد، اين علامت استفهامي و سؤالي است، آيا شما فكر ميكرديد كه ايشان كاذبا غادرا آثما خائنا است، در حاليكه اينطور نيست؛ چون در ادامهاش ميگويد: والله يعلم أنه لصادق بار راشد تابع للحق. ايشان صادق است، نيكوكار است. ثم توفي أبو بكر. بعد شما نزد من آمديد: فرأيتماني كاذبا آثما غادرا خائنا والله يعلم. اين والله يعلم را نميخوانند: خدا ميداند كه من صادق و بار راشد و تابع حق هست. بعد شما آمديد پيش من و اصرار دارد و اين مسألهاي است كه ابوبكر صديق درباره آن قضاوت كرده است. بعد وقتي كه آمدند ميفرمايد: فرأيتماني كاذبا آثما غادرا خائنا. نه اينكه من از خودش خبر ميدهد، يعني شما چنين فكر ميكنيد. بعد والله يعلم اني لصادق، والله يعلم إنه لصادق. چگونه است كه استنباط توهين ميكند كه خليفه دوم، خليفه اول را كاذب و غادر و آثم ميداند؛ در حالي پشت سر همين جمله ميگويد: والله يعلم أنه لصادق بار راشد تابع للحق. آقاي قزويني نسبت به اين عبارت توضيح دهند كه امام چهارم حضرت علي بن حسين بن علي رضي الله تعالي عنه در كتاب كشف الغمة إربلي، جلد 2، صفحه 78 كه گروهي از ايران آمدند خدمت ايشان و از حضرت ابوبكر و عمر و عثمان سؤال كردند. بعد ايشان فرمود: آيا شما نميدانيد كه الذين يخرجهم من ديارهم، آن آيه معروف در قرآن كريم درباره چه كسي است؟ [چون سخنان ايشان واضح نبود، ما تمام روايت را از اصل كتاب در اينجا نقل ميكنيم] و قال سعيد بن مرجانة كنت يوما عند علي بن الحسين فقلت سمعت أبا هريرة يقول: قال رسول الله صلي الله عليه و آله: من أعتق رقبة مؤمنة أعتق الله تعالي بكل إرب منها إربا منه من النار حتي أنه ليعتق باليد اليد و بالرجل الرجل و بالفرج الفرج فقال علي (عليه السلام): أنت سمعت هذه من أبي هريرة؟ فقال سعيد: نعم، فقال لغلام له: أفره غلمانه و كان عبد الله بن جعفر قد أعطاه بهذا الغلام ألف دينار فلم يبعه أنت حر لوجه الله تعالي و قدم عليه نفر من أهل العراق فقالوا في أبي بكر وعمر وعثمان رضي الله عنهم فلما فرغوا من كلامهم قال لهم ألا تخبروني أنتم المهاجرون الأولون الذين أخرجوا من ديارهم و أموالهم يبتغون فضلا من الله و رضوانا و ينصرون الله و رسوله أولئك هم الصادقون قالوا: لا، قال: فأنتم الذين تبوأوا الدار و الإيمان من قبلهم يحبون من هاجر إليهم و لا يجدون في صدورهم حاجه مما أوتوا و يؤثرون علي أنفسهم ولو كان بهم خصاصة قالوا: لا، قال: أما أنتم قد تبرأتم أن تكونوا من أحد هذين الفريقين و أنا أشهد أنكم لستم من الذين قال الله فيهم و الذين جاؤوا من بعدهم يقولون ربنا اغفر لنا و لإخواننا الذين سبقونا بالإيمان و لا تجعل في قلوبنا غلا للذين آمنوا» خرجوا عني فعل الله بكم. كشف الغمة للإربلي، ج2، ص291 من گواهي ميدهم كه شما از آن گروه سوم نيستيد كه خداوند درباره آنان گفته است: و الذين جاؤوا من بعدهم يقولون ربنا اغفر لنا و لإخواننا الذين سبقونا بالإيمان و لا تجعل في قلوبنا غلا للذين آمنوا يعني وظيفه بنده و آقاي قزويني و مسلمانان بعدي، طبق اين آيه صريح قرآن اين است كه ما بايد براي مؤمنين گذشته، به ويژه براي اصحاب و أهل بيت دعاي مغفرت كنيم و بخواهيم از خدا كه هيچگونه غل و كدورتي در دلهاي ما از آنها نباشد وظيفه ما را قرآن مشخص كرده است. بنابراين نسبت به اين روايت كه در كشف الغمة، جلد 1، صفحه 78 آمده كه حضرت علي بن الحسين، نسبت به معترضين و آنهايي كه بدگو بودند نسبت به سه خليفه اول اينگونه برخورد ميكند و اين آيه قرآن را ميگويد كه آنها مصداق اين آيه بودند. جواب استاد حسيني قزويني در رابطه با روايتي كه ايشان مطرح كردند در كتاب كشف الغمة، جلد 1، صفحه 78، همچنين روايتي نيست. در جلد 2، صفحه 291 يك روايتي است كه اين روايت سندش ميرسد به أبو هريره، أبو هريره از ديدگاه ما به هيچوجه مورد وثوق نيست؛ چون مورد ذم آقا امير المؤمنين (عليه السلام) است و رواياتي هم كه جناب إربلي ميآورد، غالبا از منابع أهل سنت ميآورد و بدون ذكر سند و روايتي كه سند نداشته باشد و يا سندش به روات أهل سنت برسد كه از ديدگاه ما وثاقتش ثابت نيست، اين روايت ازديدگاه و نظر ما اعتبار ندارد. اما نسبت به روايت صحيح مسلم كه جناب مراد زهي فرمودند. آنجا امير المؤمنين (عليه السلام) و عباس مورد خطاب خليفه دوم است. تعدادي از صحابه هم آنجا نشستهاند. جناب خليفه دوم سؤال نكرد. ميگويد وقتي من خليفه شدم فرأيتماني، يعني رأي و نظر شما اين بود كه من دروغگو و حيلهگر و خائن و گنهكار هستم. بلي خود ايشان ميگويد: والله يعلم أني لصادق. اين ادعاي جناب خليفه دوم است؛ ولي آقا أمير المؤمنين (عليه السلام) و عباس وقتي كه خليفه دوم گفت: شما رأيتان اين بود، حضرت علي (عليه السلام) آنجا تكذيب نكرد. حضرت علي (عليه السلام) نگفت: نه جناب عمر، اختيار داريد، ما چنين عقيدهاي نسبت به شما نداريم، چنين رأيي نداريم. و همچنين عباس انكار نكرد حرف جناب خليفه دوم را و صحابهاي كه آنجا نشسته بودند، سي چهل نفر، هيچكدام نگفتند كه جناب خليفه اينكه شما ميگوييد نظر آقاي عباس و آقا أمير المؤمنين (عليه السلام) درباره تو اين است كه كاذب، آثم، غادر، حيلهگر هستيد، هيچكدام اين قضيه را تكذيب نكردند. و اضافه بر اين، جناب آقاي مراد زهي عزيز! آيا اين قضيه مگر منحصر به همين روايت است؟ حديث حوض مگر جداي از اين قضيه است. مگر قضيه شك خليفه دوم در قضيه حديبيه، آيا جداي از اين قضيه است؟ اينها مطالبي است كه ما بايد فكر كنيم يك مقداري از جنبه تقليدي بياييم بيرون. يك مقداري دقت كنيم در مضمون روايت و سند روايت كه در صحيح مسلم است و هيچ شك و شبههاي نيست. و خود آقاي بخاري احساس ميكند كه اين واژه كاذباً آثماً غادراً خائناً، توهين در حق خليفه اول و دوم است و لذا در صحيح بخاري اينها را حذف ميكند و ميآورد: فرأيتماني كذا و كذا اين نشانگر اين است كه آقاي بخاري از اين روايت در حقيقت اهانت و توهين به خليفه اول و دوم فهميده و تبديل اين واژهها را به كلمه كذا و كذا. سؤال استاد حسيني قزويني من عرض ميكنم كه سؤال قبلي و قبلي تر من را جناب مراد زهي جواب ندادند و من باز تكرار ميكنم كه حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) از ابوبكر و عمر به ويژه از ابوبكر غضبناك شد. فغضبت فاطمه بنت رسول الله فهجرت أبابكر. از ابابكر قهر كرد. با اينكه قهر كردن يك امر منفي است. فلم تزل مهاجرته حتي توفيت. تا آخرين لحظه حيات هم جناب حضرت زهرا (سلام الله عليها) از ابوبكر راضي نشدند. آيا اين غضب حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) دليل بر عدم مشروعيت آنها نيست؟ آيا اين دليل بر آن نيست كه آنها بر يك مسندي نشستهاند كه مرضي حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) و مرضي نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) نيست و خداوند نيست؟ آيا اين غضب و اين هجرت و آنچه در الإمامة و السياسه هم آمده كه ميخواهم إن شاء الله آن را يك مقدار بزرگنمايي كنم كه ميگويد: و الله لأدعونكما في كل صلاة أصليها. آيا اين مشروعيت خلافت شيخين را زير سؤال نميبرد؟ پاسخ مولوي مراد زهي: منظور بحث ما هجوم به خانه فاطمه زهرا، سوزاندن خانه، توهين به حضرت فاطمه زهرا و سقط جنين است. بحث فاطمه زهرا و بحث بيعت يك بحث مستقلي است. من خواهش ميكنم، من استدعا دارم مستندات خودش را نسبت به ادعا و اتهامي كه متوجه خليفه اول و دوم شده، مستندات هجوم و ... . من چون مقيد هستم كه در موضوع مورد نظر بحث بشود، نظر من اين است كه از همين الآن بحث هجوم و اين مسائل باشد. بحث بيعت و بحث غضب، خودش بحث مستقلي است كه خودش چندين جلسه را ميطلبد. آنها در جلسات آينده. فعلاً بحث هجوم مطرح بشود. ايشان مستنداتي نياوردند براي هجوم. اولين سؤال من اين بود كه اين مسألهاي كه نسبت داده شده و در بسياري از شبكههاي ماهوارهاي و در بسياري از سايتهاي اينترنتي و در كتابهاي و يك مسأله بسيار مهمي است كه خليفه دوم را متهم به حمله و هجوم به خانه فاطمه زهرا كرده و متهم شده؛ در حالي كه الآن نه مدعي وجود دارد نه مدعي عليه، نه خود حضرت علي و نه خود حضرت فاطمه و حسن و حسين، اين ادعا را در طول 14 قرن مطرح نكرده. پروندهاي كه الآن باز شده، درخواست من از جناب قزويني اين است كه مستندات قوي حقوقي و محكمه پسندي را در اين مورد بيارند و اثبات كنند. واقعاً بعد از كتاب الله از ديدگاه شيعه، نهج البلاغه قويترين كتاب است. وقتي ما خطبههاي نهج البلاغه را مطالب نهج البلاغه و بسياري از كتابهايي كه ائمه درباره خليفه اول و دوم است بررسي ميكنيم، آنجا يك الگويي از محبت و از اخوت و برادري ميبينيم و خطبههاي نهج البلاغه، كلاً اصلا اين مطاعن را كه خليفه اول و يا دوم بر باطل بودند و يا هجوم صورت گرفته را رد ميكنند. آقاي اين سؤال است كه خطبه 219 نهج البلاغه است كه حضرت علي حضرت عمر (رضي الله عنه) را اينگونه توصيف ميكند: [اصل خطبه نهج البلاغه مورد استناد مولوي مراد زهي: ِلَّلهِ بِلَادُ فُلَانٍ فَقَدْ قَوَّمَ الْأَوَدَ وَ دَاوَي الْعَمَدَ وَ أَقَامَ السُّنَّةَ وَ خَلَّفَ الْفِتْنَةَ ذَهَبَ نَقِيَّ الثَّوْبِ قَلِيلَ الْعَيْبِ أَصَابَ خَيْرَهَا وَ سَبَقَ شَرَّهَا أَدَّي إِلَي اللَّهِ طَاعَتَهُ وَ اتَّقَاهُ بِحَقِّهِ رَحَلَ وَ تَرَكَهُمْ فِي طُرُقٍ مُتَشَعِّبَةٍ لَا يَهْتَدِي فِيهَا الضَّالُّ وَ لَا يَسْتَيْقِنُ الْمُهْتَدِي] من عربياش را نميخوانم و فارسياش را ميخوانم. خداوند شهرهاي عمر بن خطاب را آباد گرداند، همانا او كجي را راست نمود و بيماري را معالجه كرد و سنت را بر پا داشت و تبهكاري و فساد را پشت سر نهاد و پاك و بي آلايش از دنيا رفت، نيكويي و خير خلافت را دريافت و از شرّ و بدي هم پيشي گرفت. خوب اين خطبه 219 نهج البلاغه است كه از زبان مبارك حضرت علي نسبت به خليفه دوم صادر شده و كاملاً ايشان را متبع سند، مخالف ؟؟؟، پاك و بي آلايش، قليل العيب و اينكه خير دين اسلام و قرآن را دريافت و از شرش دور بوده است. أَدَّي إِلَي اللَّهِ طَاعَتَهُ همواره طاعت إلهي را به جا آورده. وَ اتَّقَاهُ بِحَقِّهِ و از خداوند هم تقوي را پيشه گرفته. اين چيزي است كه در خطبه 219 نهج البلاغه است و خطبه ديگر نهج البلاغه: فِي كَلَامٍ لَهُ وَ وَلِيَهُمْ وَالٍ فَأَقَامَ وَ اسْتَقَامَ حَتَّي ضَرَبَ الدِّينُ بِجِرَانِه. بعد از ابوبكر بر مسلمانان فرمانروا شد، فرمانده يعني عمر بن خطاب، پس امر خلافت را برپا داشت و ؟؟؟ نمود تا اينكه دين قرار گرفت و پا برجا شد. كلمات قصار، شماره 459 اين خطبههاي صريح و آشكار نهج البلاغه است. حالا ما روايات بسياري هم داريم. سؤال مولوي مراد زهي: من سؤال هم همين است كه شنوندگان و خوانندگان سايتهاي اينترنتي كه در اين مدت اين موضوع را ديدهاند و شنيدهاند و بررسي كردهاند اين موضوع را، با ديده انصاف بنگرند و توجه بكنند، خليفه اول و خليفه دوم بهترين انسانها بعد از رسول خدا مورد اتهام قرار گرفتهاند بعد از 14 قرن جلسه دادگاه و محاكمه برايشان تشكيل شده. مدعي. ما اين استدعا را داريم به عنوان مدافع كه مدعي دلائل قوي و مستند كه منطبق با قرآن و مطابق با سنت صحيحه و مطابق با اخلاق و ادبيات ائمه و أهل بيت باشد، نسبت به اين ادعا و همچنين مستنداتي كه محكمه پسند باشد، در چارچوب مسائل قضائي و حقوقي اسلامي و غير اسلامي مشروعيت داشته باشد، مستندات اين قضيه را مطرح بفرمايند. پاسخ استاد حسيني قزويني در رابطه با سؤالي كه برادر عزيزمان داشتند كه آيا ما دليل محكمه پسند داريم يا نداريم، بنده عرض كردم كه چهار روايت صحيح و محكم از كتاب إبن أبي شيبه استاد بخاري، المصنف، بحث سندياش هم كاملا محرز است. محمد بن بِشر است، يحيي بن معين ميگويد ثقة، إبن حجر ميگويد ثقة. عبيد الله بن عمر بن حفص است، يحيي بن معين و همچنين أبو زرعه و أبو حاتم ميگويند ثقة. زيد بن اسلم قرشي است، مزي نقل ميكند از أبو زرعه، أبو حاتم و نسائي و إبن خراج كه ميگويند ثقة. اسلم قرشي است. عجلي ميگويد ثقة و أبو زرعه ميگويد ثقة. سند از ديدگاه أهل سنت كاملاً صحيح است و هيچ مناقشهاي در سند روايت نيست. وقتي سند روايت صحيح شد، ميشود دليل محكمه پسند. در متن روايت دارد كه جناب خليفه دوم كه من دستور ميدهم كه خانه را به آتش بشكند. تهديد ميكند حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها)، أمير المؤمنين (عليه السلام)، حضرت امام حسن و حضرت امام حسين (عليهم السلام) را به سوزاندن. آيا خليفه چنين حقي دارد كه اگر كسي ممانعت از بيعت كرده و حاضر نشده كه بيعت كند، آيا بيعت كردن از قبول دين بالاتر است؟ قرآن صراحت نسبت به قبول دين كه لا اكراه في الدين قد تبين الرشد من الغي و همچنين نسبت به خود رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) صراحت دارد بر اينكه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) اگر چنانچه مردم از تو روي گردان شدند: إنما عليك البلاغ تو وظيفهات فقط ابلاغ است حق اينكه شما بخواهيد مردم را به زور وادار كنيد به اسلام، نيست. جناب خليفه دوم وقتي ميآيد تهديد ميكند، اين اصلاً خلاف سنت و خلاف قرآن است. و همچنين سه روايت ديگر ما آورديم از طبري و دو روايت كه سنداً كاملاً صحيح است. از بلاذري يك روايت سنداً صحيح است. همچنين شخصيتهاي بزرگ أهل سنت مثل ضياء الدين مقدسي ميگويد روايت صحيح است، سيوطي ميگويد روايت صحيح است. فرحان بن مالكي ميگويد روايت صحيح است، إبن تيميه حراني با اينكه نهايت ظلم را در حق أهل بيت كرده، صراحت دارد بر اينكه انه كبس البيت. جناب ابوبكر، خانه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را به هم ريخت و وارد خانه شد و خانه را كشف كرد. در منهاج السنة، جلد 4، صفحه 220. شهرستاني همين را دارد، إبن حجر عسقلاني در لسان الميزان، جلد 1، صفحه 268، صفدي در الوافي بالوفيات، إبن عبد البر و قرطبي. همه اين قضايا را مطرح ميكنند. عبد الفتاح عبد المقصود از شخصيتهاي برجسته أهل سنت اين قضيه را تأييد ميكند در كتاب الإمام علي بن أبي طالب. محمد حسنين هيكل اين را قبول دارد در كتاب الصديق ابابكر، صفحه 62، عمر رضا كحاله اين قضيه را قبول دارد و هيچ مشكلي هم ندارد. سؤال استاد حسيني قزويني با توجه به مستنداتي كه بنده عرض كردم با بررسي سندي و شهادت علماي بزرگ، مثل محمد حسين هيكل و ديگران، قضيه هجوم به خانه حضرت زهرا (سلام الله عليها)، كاملاًٌ ثابت است و اين نشان ميدهد كه جناب خليفه دوم اين هجوم را انجام دادهاند و اين هجوم نشان ميدهد كه اجماعي در كار نبوده و حد اقل اين است كه امير المؤمنين (عليه السلام) و عدهاي از بني هاشم از بيعت با ابوبكر خارج شده بودند. آقاي إبن حزم اندلسي در المحلي، جلد 9، صفحه 345 ميگويد: و لعنة الله علي كل إجماع يخرج عنه علي بن أبي طالب و من بحضرته من الصحابة. لعنت خدا به آن اجماعي باد كه حضرت علي و صحابهاش در درون آن اجماع نباشند. جواب مولوي مراد زهي روايت المصنف كه ايشان ميآورند، بحث ما اين است كه متأسفانه ايشان يك صفحه كتاب را نگاه ميكنند و صفحه ديگر كتاب را نگاه نميكنند. در همين مصنف إبن أبي شيبه، جلد 7، صفحه 432، حديث 4705 آمده است: كان علي و الزبير يدخلان علي فاطمة بنت رسول الله (ص) فيشاورونها و يرتجعون في أمرهم، فلما بلغ ذلك عمر بن الخطاب ... تا آنجا كه همان بحث تهديد است. فلما خرج عمر جاؤوها : حضرت علي و زبير نزد فاطمه آمدند. فقالت: تعلمون أن عمر قد جاءني و قد حلف بالله لئن عدتم ليحرقن عليكم البيت و أيم الله ليمضين لما حلف عليه، فانصرفوا راشدين. حضرت فاطمه اظهار داشت كه حضرت عمر آمده و چنين تهديدي كرده و تهديدش را عملي ميكند، شما برويد و دوباره پيش من نياييد تا تكليف روشن بشود. فانصرفوا عنها : رفتند حضرت علي و حضرت زبير. فلم يرجعوا إليها حتي بايعوا لأبي بكر: با ابوبكر بيعت كردند. اين روايت تصريح ميكند اين چيزي كه اين ادعايي كه اين اتهامي كه مطرح شده، هجوم، سوزاندن خانه، سقط جنين و... از اين روايت حداكثر تهديد ثابت ميشود با وجودي كه اين روايتي كه ايشان مستند آوردند روايت منقطع است. روايت منقطع از نظر اصول حديث نميتواند مستند باشد. چون راوي زيد بن اسلم است، در همين تقريب التهذيب إبن حجر است: هذه الرواية منقطعة لأن زيد بن أسلم كان يرسل و احاديثه عن عمر منقطع. إبن حجر و همچنين ؟؟؟ اسانيد الرواة براي علامه الباني. بنابراين اگر اين روايت مورد احتجاج بشود، اصل ادعا باطل است؛ چون در اين روايت حداكثر تهديد ثابت ميشود. اصل ادعا تخريب و سوزاندن خانه و سقط جنين است باتوجه به اين شنوندگان گرامي استحضار داشته باشند كه خانه حضرت علي و حضرت زهرا متصل به مسجد النبي بود؛ يعني اگر خانه به آتش كشيده ميشد، قطعاً مسجد النبي هم بالأخره با آن امكانات آنروزي به آتش كشيده ميشد. چگونه بود كه مسجد النبي كه در شبانهروز صحابه پنج بار در مركز مدينه براي نماز خواندن ميآمدند، اين همه صحابه بايد در حد تواتر ثابت ميشد اين روايت. چگونه فرد خاصي ميآيد و اين روايت را به صورت منقطع يا به صورت موضوع بيان ميكند و يا حد اكثر در سه چهار تا كتاب كه راوياش متهم است؛ مثل جابر جعفي كه كذاب است به اتفاق عامه حديث. يا روايت زيد بن اسلم كه منقطع است. ادعا چيزي ديگر و دليل چيزي ديگر. دليل آقاي قزويني بر ادعاي كه قبلاً مطرح كردند منطبق نيست. ادعاي ايشان سوزاندن بود، ادعاي ايشان سقط جنين بود. ادعاي ايشان توهين به فاطمه زهرا بود؛ ولي از روايت ثابت ميشود كه بلا فاصله رفتند حضرت علي و حضرت زبير و بيعت كردند. اما انساب الأشراف بلاذري را هم من قبلا عرض كردم. اين روايت هم باطل است؛ به خاطر اينكه اين انساب الأشراف همانطوري كه از اسمش پيداست، يك كتاب نسبنامه است. ما نميتوانيم يك همچنين اتهام بزرگي را از يك مطلبي كه در يك كتاب نسبنامه آمده، نوشته شده ثابت كنيم. مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَي الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ ... قرآن ميگويد كه صحابه در ميان همديگر رحمت داشتند و با اين هم در تضاد است. با خطبههاي نهج البلاغه در تضاد است. سؤال مولوي مراد زهي من به جايي اين سؤالي مطرح كنم، پاسخ روايت طبري را ميدهم. ببينيد كه اين روايت طبري، يك كتاب تاريخ است كه در رطب و يابس است؛ يعني يك مورخ و يك تاريخنويس مثل طبري؛ هيچگاه اين تعهد را نداشته كه روايات صحيح را بياورد. هزاران روايات موضوع، روايات دروغ و روايات جعلي است كه ما در تاريخ طبري داريم. سنديت را بايد از كتاب نهج البلاغه بياورند، از كتاب صحيح بخاري بياورند، از كتاب صحيح مسلم و صحاح سته بياورند نه از كتاب تاريخ طبري. وانگهي چه تضميني وجود دارد كه در تاريخ طبري هم دستبرد نباشد. ما همين الآن دو كتاب داريم يكي به نام العربية للناشئين، خوانندگان توجه داشته باشند، يكي هم كتاب تعليم اللغة العربية كه مؤلفش مصري است. همين دو كتاب توسط يكي از ناشرين قم چاپ شدند و تحريف زيادي در اين دو كتاب صورت گرفته است. مطالب جابهجا شده و خيلي از مطالب در عصر سرعت امروزي يك شايعه ميشود و دو ماه طول ميكشد تا اين ... . بنابراين استناد به كتاب تاريخ طبري نميتواند سنديت براي اثبات اتهام بزرگي كه هم به أهل بيت توهين است و هم به خليفه اول و خليفه دوم. پاسخ استاد حسيني قزويني من از جناب آقاي مراد زهي انتظارم خيلي بيش از اينها بود، چون من به علميت ايشان اعتقاد دارم و اينكه يك استاد حوزه هستند و بيش از 50 كتاب تأليف كردهاند. ايشان كه ميفرمايد از ناحيه زيد بن اسلم، اين روايت المصنف مورد اشكال است، حداقل يك نگاه بكنند به سند. دارد: زيد بن أسلم، عن أبيه أسلم. انقطاع ندارد، جناب آقاي مراد زهي. زيد بن أسلم از پدرش نقل ميكند. زيد بن أسلم مورد ثقه است، هيچ شكي در وثاقت او نيست. أبو زرعه، أبو حاتم، إبن سعد، نسائي و إبن خراش، همه ميگويند كه اين ثقه است. تهذيب الكمال للمزي، ج10، ص17 و اضافه آقاي زيد بن اسلم از روات صحيح بخاري و صحيح مسلم است. چگونه آقاي مراد زهي ميآيد، زيد بن اسلم را كه از روات بخاري و از روات مسلم است، اين چنين لت و پار ميكند. زيد بن اسلم از پدرش اسلم نقل ميكند. اسلم قرشي از غلامان جناب عمر بن خطاب بوده است. مزي ميگويد: اسلم القرشي العدوي مولي عمر بن الخطاب، ادرك زمان النبي (صلي الله عليه و سلم). زمان پيامبر را هم درك كرده. عجلي هم گفته: مديني ثقة. أبو زرعه هم گفته: ثقة. تهذيب الكمال للمزي، ج2، ص330 اما ايشان ميفرمايند كه ما از كتاب نهج البلاغه براي ايشان دليل بياوريم. چشم ما از نهج البلاغه هم براي ايشان عرض ميكنيم. در نهج البلاغه، خطبه 202 آقا امير المؤمنين (عليه السلام) هنگام دفن حضرت زهرا (سلام الله عليها) خطاب به رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) ميفرمايد: ستنبئك إبنتك بتضافر أمتك علي هضمها. يا رسول الله! دخترت به تو خبر خواهد داد كه امت تو در حق فاطمه زهرا (سلام الله عليها) ظلم كردهاند. جناب شيخ حبيب الله خوئي (ره) كتابي دارد، در شرح نهج البلاغه، به نام منهاج البراعة، جلد 13، صفحه 14 ميگويد: تضافر الأمة علي هضمها معنايش اين است: إشارة الي ما صدر عنهم من كسر ضلعها و إسقاط جنينها. اين كه امت در حق حضرت زهرا (سلام الله عليها) ظلم كردهاند و حق او را پايمال كردهاند، اشاره است به شكستن پهلوي حضرت زهرا (سلام الله عليها) و سقط جنين ايشان. منهاج البراعة جناب خوئي (ره) از كتابهاي معتبر است و خود جناب خوئي (ره) از شخصيتهاي برجسته است. و اضافه در نهج البلاغه، خطبه 202 اين عبارت است. بزرگان أهل سنت هم همين تعبير را از امير المؤمنين (عليه السلام) نقل كرده اند. آقاي عمر رضا كحاله، از علماي معاصر أهل سنت است، در كتاب اعلام النساء، جلد 3، صفحه 21 نقل ميكند. فاضل معاصر مصري، جناب مأمون غريب در كتاب خلافة علي بن أبي طالب، صفحه 33 نقل ميكند. عبد العزيز شناوي، فاضل مصري در كتاب سيدات نساء أهل الجنة، صفحه 151 نقل ميكند. سؤال استاد حسيني قزويني جناب آقاي مراد زهي فرمودند آنچه كه اين روايت ثابت ميكند، تهديد است، ما از جناب آقاي مراد زهي سؤال ميكنيم كه آيا تهديد فردي براي بيعت، از ديدگاه قرآن سند دارد؟ كه آيا خليفه و امام ميتواند كسي را براي بيعت اجبار كند؟ يا در سنت ما روايتي داريم يا جناب خليفه دوم و همچنين خليفه سوم، آقا امير المؤمنين (عليه السلام)، كسي را وادار كرده اند. اين تهديد مخالف آيه 54 سوره نور است كه خداوند به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)، ميگويد: فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَ عَلَيْكُمْ مَا حُمِّلْتُمْ اصلا از رسالت تو كه به مراتب بالاتر از امامت و خلافت است، رويگردان شدند، گناهش براي خودشان است. وَ مَا عَلَي الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ جواب مولوي مراد زهي خطبه نهج البلاغه كه ايشان قرائت فرمودند، من خواهش ميكنم كه كساني كه در رشته فقه و حقوق مطالعاتي دارند، ببينند كه اين خطبه نهج البلاغه، دليلي و سندي ميشود. دليل و سند بايد روشن باشد كه قتل فاطمه زهرا، سقط جنين، هجوم به خانه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) از آن دليل ثابت بشود. اين يك خطبه است؛ اما خطبهاي به اين صراحت، خطبه 219 كه ميفرمايد: وَ دَاوَي الْعَمَدَ وَ أَقَامَ السُّنَّةَ وَ خَلَّفَ الْفِتْنَةَ ذَهَبَ نَقِيَّ الثَّوْبِ قَلِيلَ الْعَيْبِ. اينجا نفي ميكند اين خطبه، اين چيزي را كه جناب قزويني به آن استناد ميكنند. خطبه كاملا روشن است. خطبه بعدي هم: وَ وَلِيَهُمْ وَالٍ فَأَقَامَ وَ اسْتَقَامَ حَتَّي ضَرَبَ الدِّينُ بِجِرَانِه. كه تمام شارحين، از جمله إبن أبي الحديد، محمد عبده و ديگران از والي، تحت اين خطبه نوشتهاند كه مراد خليفه دوم است. و اين جاي تأسف است كه ايشان از روزنامه نگاري مثل هيكل ميآيند كه ايشان صحبتي كرده باشند براي اثبات همچنين امر مهمي و افتراء مهمي كه در 14 قرن پيش صورت گرفته باشد. بعد از 14 قرن آقاي هيكل و يا كسان ديگر، اديباني بيايند، رماننويساني، داستاننويساني بيايند، اينها سنديت ندارند. من عرض كردم براي ما خطبههاي نهج البلاغه سند است، قرآن سند است. وانگهي من از جناب قزويني سؤال ميكنم كه كتاب ناسخ التواريخ براي ميرزا تقي خان كه معاصر ما است و در كتاب أعيان الشيعة ميگويد كه لم يعمل مثله، ميگويد: إن ناساً من رؤساء الكوفة و أشرافهم الذين بايعوا زيداً حضروا يوماً عنده و قالوا له: رحمك الله، ماذا تقول في حق أبي بكر و عمر؟ آمدند از اشراف كوفه سؤال كردند كه جناب زيد، ما تقول في حق ابوبكر و عمر؟ : درباره ابوبكر و عمر شما چه ميفرماييد؟ توجه داشته باشند شنوندگان و محققان منصفين كه امام زيد در پاسخ به اين چه فرمود: قال: ما أقول فيهما إلا خيراً كما أسمع فيهما من أهل بيتي إلا خيرا. من تمام أهل بيتم درباره اينها جز خير نميگويند. ما ظلمانا و لا أحد غيرنا. به كسي ديگري نيز ظلم نكردند. و عملا بكتاب الله و سنة رسوله. به كتاب الله وسنت رسول عمل كردند. اين هم يكي از پژوهشگران بزرگ قرون گذشته است، كتاب ناسخ التواريخ، جلد 2، تحت عنوان احوال امام زين العابدين. تمام ائمه أهل بيت منقبت و بزرگواري و عدالت و محبت أهل بيت و خليفه اول و دوم را اعتراف دارند و در كتابهاي مستند آمده. و باز در همين خطبه نهج البلاغه، حضرت علي (عليه السلام) به عنوان مشاور عالي خليفه دوم قرار ميگيرد و در تمام كتابهاي تاريخ است كه حدود 14 بار خليفه دوم سفر خارج از مدينه داشته و در آن 14 بار، 12 بار جانشينش حضرت علي بود. شنوندگان عزيز قضاوت بكنيد. اينقدر محبت و صفا و صميميت بين خليفه اول و او وجود داشت كه 12 بار او را جانشين خودش تعيين ميكند. اگر عداوت بود، بغض بود، هيچ كسي همچين كاري انجام نميداد. سؤال مولوي مراد زهي من به جاي طرح سؤال در رابطه با روايت طبري يك توضيحي ديگر عرض كنم كه نخستين رواي تاريخ طبري إبن حميد است. إبن حميد هم از ديدگاه محدثين متهم به دروغپردازي است. آخرين رواي هم روايت منقطع است. راوي اول كه أبي عبد الله الرازي كه متوفاي 148 هجري است. كه إبن خراش درباره او ميگويد: حدثنا حميد و كان و الله يكذب. ابن حميد برايم حديث كرد؛ ولي به خدا قسم كه او دروغ ميگفت. ؟؟؟ درباره او ميگويد: ما رأيت ؟؟؟ بالكذب من إبن حميد و إبن ؟؟؟ من دروغگوتر از إبن حميد و إبن ؟؟؟ نديدم. همچنين علامه ذهبي درباره او ميگويد: و هي مع امامته منكر الحديث. صاحب عجائب است. آخرين راوي زياد بن كليب، أبو معشر كوفي است ... . پاسخ استاد حسيني قزويني من از همين سؤال ايشان شروع ميكنم كه ايشان نسبت به محمد بن حميد اشكال كردند. جناب مراد زهي! جناب آقاي مزي در تهذيب الكمال، جلد 5، صفحه 100 از يحيي بن معين و از أبو زرعه و از احمد بن حنبل، توثيق ايشان را نقل ميكند. وقتي شخصيتي مثل احمد بن حنبل، يحيي بن معين و أبو زرعه كه از استوانههاي علمي أهل سنت است، وقتي نسبت به يك فردي بگويند كه اين فرد ثقه است، حرف ديگران را ما به هيچوجه نميتوانيم قبول كنيم. ايشان گفتند كه منكر الحديث است. اين را ما بارها گفتهايم و در شبكه المستقله هم بيان كرديم. إبن حجر عسقلاني ميگويد: لو كان كل من روي شيئا منكراٌ استحق أن يذكر في الضعفاء، لما سلم من المحدثين احد. اگر بنا باشد هر كس منكر الحديث بود، او را ما ضعيف بدانيم، از محدثين يك نفر هم سالم نميماند. لسان الميزان، ج2، ص308 آقاي ذهبي ميگويد: ما كل من روي المناكير يعضف. آن كسي كه منكر رانقل ميكند، او مورد تضعيف نيست. ميزان الإعتدال للذهبي، ج1، ص118 پس بنابراين روايت از نظر سند كاملا ثابت است. واگر چنانچه جناب آقاي مراد زهي دقت كنند، در همين صحيح بخاري كه حضرات هر سال براي ايشان ختم صحيح بخاري ميگيرند، راويان متعددي در صحيح بخاري آمده، درباره آنها گفتهاند كه منكر الحديث. محمد بن عبدالرحمن طوافي، آقاي إبن حجر ميگويد: قال ابوزرعه، منكر الحديث. مقدمه فتح الباري، ص140 مفضل بن فضاله، إبن سعد گفته منكر الحديث، از روات صحيح بخاري است. مقدمه فتح الباري، ص445 داود بن حصين مدني، از رجال صحيح بخاري است، دربارهاش گفتهاند منكر الحديث. اگر بنا بر اين باشد، بايد يك انبوهي از احادث صحيح بخاري را جناب آقاي مراد زهي از صحيح بخاري حذف بفرمايند. در رابطه با قضيه آقاي محمد حسنين هيكل كه ايشان فرمود يك روزنامه نگار است، جناب آقاي مراد زهي! ايشان كسي است كه دو مرتبه وزارت معارف مصر را قبول كرده؛ يعني دو دوره وزير معارف مصر بوده. و همچنين مجلس شيوخ مصر را يك دوره ايشان رياستش را داشته. يك روزنامه نگار نيست. و اضافه، غير از ايشان، عمررضا كحاله از نويسندگان برجسته أهل سنت است، ايشان در اعلام النساء، جلد 4، صفحه 114 قضيه هجوم به خانه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را مطرح ميكند. و همچنين جناب آقاي عبد الفتاح عبد المقصود كه از دانشمندان مشهور مصري و عضو هيأت تحريريه مجله الحديث است و مدتي رئيس دفتر معاون رئيس جمهور مصر حسن ابراهيم بوده. رئيس دفتر نخست وزير مصر بوده. و اضافه در رابطه با آن خطبهاي كه از نهج البلاغه، مطرح كرديد كه مراد جناب عمر بن الخطاب است، كافي است كه جناب آقاي صبحي صالح از شخصيت برجسته أهل سنت ميفرمايد كه مراد آقا امير المؤمين از اين خطبه، عمر بن خطاب نيست؛ بلكه يكي از اصحاب است. واضافه رواياتي كه در نهج البلاغه، در مذمت خليفه دوم است، اصلاً همه قضايا را روشن كرده. سؤال استاد حسيني قزويني با اينكه جناب مراد زهي قضيه تهديد را پذيرفتند، اين سؤال مطرح است، جناب خليفه اول و دوم براي وادار كردن اينها به بيعت به خانه آنها هجوم بردند و آنها را خواستند وادار به بيعيت كنند؛ ولو اينكه فرمايش جناب مراد زهي را قبول كنيم كه آمدند و بيعت كردند، چرا خليفه دوم براي سعد بن عباده كه تا آخر عمر بيعت نكرد، به خانه ايشان هجوم نبردند؟ تهذيب الكمال للمزي، ج10، ص18 و همچنين آقاي ابان بن سعيد بن عاص جزء كساني است كه از بيعت تخلف كردند، چرا به خانه او هجوم نبردند؟ أسد الغابة في معرفة الصحابة لإبن الأثير، ج1، ص37 آقاي أبي بن كعب از بيعت كردن تخلف كردن. تاريخ اليعقوبي، ج2، ص124 خالد بن سعيد بن عاص، زبير بن عوام، سلمان فارسي، عباس بن عبد المطلب، عتبة بن ابولهب، عمار ياسر همه از بيعت خودداري كردند، چرا خليفه دوم دوگانه برخورد كردند؟ جواب مولوي مرادزهي همان پاسخ قبلي من كامل نشد، من از شنوندگان گرامي تقاضا ميكنم كه منصفانه و به وجدانتان قسم ميدهم، وجداناً قضاوت كنيد، در كنار متصل به مسجد النبي، خليفه دوم هجوم آورده، خانه فاطمه زهرا به آتش كشيده شده، اتهامي كه بعد از 14 قرن مطرح ميشود، محسن عزيز سقط شده، فاطمه زهرا مورد اهانت قرار گرفته، 120 هزار صحابه، كم و يا زياد كه در آخرين حج در ركاب پيامبر بودند، كجا رفتند؟ مسلمانان مدينه كه شبانه روز پنج بار در مسجد النبي نماز ميخواندند، كجا هستند كه اين قضيهاي كه در حد تواتر بايد ثابت ميشد، روايتي از آنها نيست، ائمه از اين گلايه و شكايتي نميكنند. ببينيد جناب قزويني، شنوندگان محترم، ما ميخواهيم دادگاهي تشكيل بشود، ميخواهيم قصاص بگيريم از خليفه دوم از نظر اصول و از نظر حقوقي. خليفه دوم قصاص بايد بشود. براي اثبات قصاص آيا كافي است كه جناب آقاي هيكل و يا نويسندگاني كه بعد از 12 قرن و يا 13 قرن آمده، حالا وزير هم باشد، رئيس جمهور هم باشد، رهبر كل جهان باشد، شاهد قضيه براي قصاص لازم است، آن افرادي كه در خانه بودند، چرا آنها شهادت نميدهند؟ چرا خود فاطمه زهرا از اين موضوع بحثي به ميان نميآ ورد، شاكي نميشود، بني هاشم كجا بودند، علي شير خدا، اسد الله كه در مقابل عمرو بن عبدود كه در برابر هزار نفر مبارزه ميكرد، شمشير كشيد و او را به خاك و خون كشيد، عليي كه ما ميشناسيم با آن جرأت و غيرتي كه ما از او سراغ داريم و آن عمري كه عدالتي كه ما از او سراغ داريم، كجا بود، علي كجا بود، بني هاشم كجا بودند، مسلمانان مدينه كجا بودند، و در نتيجه آيا اين زير سؤال بردن تربيت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و سلم) را نميرساند كه پيامبري كه بيست و سه سال زحمت كشيد، پيامبر آخر الزمان ياراني را بايد تربيت كنند كه تا قيامت حافظ دين باشند و دين را به ديگران برسانند، 23 سال زحمت كشيد، به محضي كه چشم از دنيا فرو بست، حاصل زحمتش اين بود كه نزديكترين يارانش هجوم بياورند به خانه دخترش به خانه دامادش، به جان هم بيفتند. پس كجا رفت اسلام، پس كجا رفتند صحابه، كجا رفت تربيت پيامبر، آيا يك مسيحي، يك يهودي وقتي اين صحبتها و اين اتهامات ما را بشنود، بعد از 14 قرن، آيا اين سؤال برايش پيش نميآيد كه پيامبري كه نتوانست ده نفر را درست و حسابي 100 هزار صحابه، اينگونه تربيت بكند. آن از مهاجمينشان، بقيه كجا بودند، 100 هزار، 120 هزار، 119 هزار ديگه كجا بودند كه دفاع نكردند، پس معلوم است كه اين دين پيامبر، اين آئين پيامبر هم مثل همين قضيه ميشود. بنابراين، قضيه مستقيماً تربيت پيامبر را نسبت به صحابه زير سؤال ميبرد. ما ميخواهيم مجددا از جناب قزويني سؤال دارم كه ما ميخواهيم قصاصي را ثابت بكنيم، كجا هستند شاهدان اين قضيه؟ آن هم قضيهاي كه در مسجد النبي اتفاق افتاده، منزل فاطمه زهرا متصل به مسجد النبي بود. وانگهي عمر رضا كحاله، من خواهش ميكنم كه اگر فرصت باشد، عبارت كاملش را ايشان بياورند و اينجا مطلبشان را بخوانند كه از مطلب ايشان چه ثابت ميشود. عبد الفتاح عبد المقصود يك نويسنده كه كتابي را تحت عنوان ادبيات امروزي نوشته و هزاران مسأله را آنجا مطرح ميكنند. ايشان شاهد قضيه نبودند كه بخواهند بر عليه خليفه دوم بر عليه متهم بيايند گواهي بدهند. گواهان محكم قوي و متقن و محكمه پسند ميخواهيم. بنابراين در رابطه با خطبههاي نهج البلاغه، اينطوري كه جناب قزويني مطرح فرمودند، يك سري خطبههاي مذمتي هم داريم، بلي اگر ما معتقديم كه خطبههاي كه در نهج البلاغه مذمت ميكنند، اينها منتسب به حضرت علي هستند؛ چون با ادبيات حضرت علي منطبق است. اذا تعارضا تساقطا. پس هر دو ساقط ميشوند ما برگرديم به قرآن: وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرينَ وَ الْأَنْصارِ وَ الَّذينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ مهاجرين اولين چه كساني بودند، خليفه اول و دوم و سوم و چهارم رضي الله عنهم بودند. خداوند در قرآن از اينها اعلام رضايت كردند رضي الله عنهم و رضوا عنه. مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَي الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُم 3 دقيقه نهائي مولوي مراد زهي شعاري كه در تمام درو ديوارهاي كشور ما و مناطق برادران شيعه است، لا فتي الا علي لا سيف الا ذوالفقار. علياي كه شاهد است كه نسبت به همسرش اينگونه برخورد ميشود، ذوالفقار علي كجاست؟ آيا دفاع از ناموس، آيا دفاع از خانه، آيا دفاع در مقابل مهاجم واجب نيست؟ بنابراين من نظر خوانندگان و شنوندگان و مطالعه كنندگان متوجه ميكنم به نامهاي كه حضرت علي (رضي الله عنه) خطاب به معاويه نوشته. به اين نامه توجه بفرماييد: و أنصحهم لله و لرسوله الخليفة الصديق و خليفة الخليفة الفاروق، و لعمري أن مكانهما في الإسلام شديد يرحمهما الله و جزاهم الله بأحسن ما عملا. شرح إبن ميثم، ص488 كه حضرت علي ميفرمايد: ناصحترين انسانها براي خلق خدا و رسول خدا خليفه صديق و خليفه فاروق هستند. آنها جايگاه والايي در اسلام دارند و با وفات آنها و شهادت آنها زخم شديدي در اسلام پيش آمد خداوند به آنها جزا و پاداش خير عنايت فرمايد. و همچنين آن چيزي كه ايشان فرمودند: ؟؟؟ كه شرح نهج البلاغه صبحي صالح است و إبن أبي الحديد هست. إبن أبي الحديد ميگويد: و هذا الوالي عمر بن الخطاب و هذا الكلام من خطبته خطبها في ايام خلافته طويلة يذكر فيها قربه من النبي (صلي الله عليه و سلم). پس بنابراين آن چيزي كه الآن مطرح است با واقعيتهاي تاريخي كاملاً در تضاد است با نصوص قرآن كاملاً در تضاد است، با برخوردي كه خليفه چهارم با خليفه اول و دوم داشته. اين كتاب الشافي براي علامه علم الهدي، جلد 2، صفحه 428 حضرت شهادت ميدهد: إن خير هذه الأمة بعد نبيها ابوبكر و عمر. بهترين امت بعد از پيامبر، ابوبكر و عمر هستند. به بهترين و خيريت آنها شهادت ميدهد. و همچنين در ادامهاش ميفرمايد: إنهما الإمام الهدي و شيخ الإسلام و المقتدي بهما بعد رسول الله صلي الله و سلم ... من از جناب قزويني و از همه شنوندگان عزيزي كه با حوصله به گفتهها و عرائض من به گفتههاي من كه به عنوان گفتمان دوستانه مطرح بود گوش دادند و خودشان بروند و تحقيق كنند و بررسي كنند و مطالعه كنند. 3 دقيقه نهايي استاد حسيني قزويني در رابطه با اينكه ايشان فرمودند اين 100 و بيست هزار نفر صحابه كجا رفتند؟ آيا تربيت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)زير سؤال نميرود؟ ما از بينندگان عزيز تقاضا ميكنيم اين را از ما سؤال نكنند، از آقايان أهل سنت سؤال كنند كه در صحيح بخاري، جلد 7، صفحه 207، حديث 6507 در روايتي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ميفرمايد: تمام صحابه من بعد از من مرتد ميشوند. إنه إرتدوا بعدك علي أدبارهم القهقري. و اينها وارد آتش جهنم ميشوند. فلا أراه يخلص منهم إلا مثل همل النعم. جز تعداد اندكي از صحابه من از آتش جهنم خلاص نميشوند. اگر ما دنبال اين 120 هزار نفر هستيم، اين را خود صحيح بخاري آورده است. مراد زهي: عبارت صحيح بخاري را قرائت بفرماييد. استاد حسيني قزويني: چشم. عبارت اين است: حَتَّي إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَيْنِي وَ بَيْنِهِمْ فَقَالَ: هَلُمَّ. فَقُلْتُ: أَيْنَ؟ قَالَ: إِلَي النَّارِ وَ اللَّهِ. قُلْتُ: وَ مَا شَأْنُهُمْ؟ قَالَ: إِنَّهُمُ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ عَلَي أَدْبَارِهِمُ الْقَهْقَرَي. ثُمَّ إِذَا زُمْرَةٌ حَتَّي إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَيْنِي وَ بَيْنِهِمْ فَقَالَ: هَلُمَّ. قُلْتُ: أَيْنَ؟ قَالَ: إِلَي النَّارِ وَ اللَّهِ. قُلْتُ: مَا شَأْنُهُمْ؟ قَالَ: إِنَّهُمُ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ عَلَي أَدْبَارِهِمُ الْقَهْقَرَي. فَلاَ أُرَاهُ يَخْلُصُ مِنْهُمْ إِلاَّ مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ. و همچنين از روايت خود عائشه أم المؤمنين صراحت دارد: لما قبض رسول الله (صلي الله عليه و سلم)، إرتدت العرب قاطبة. همه عرب؛ يعني همه مسلمانان مرتد شدند. اگر در بعضي از روايتهاي ما هست كه إرتد الناس إلا ثلاثة أو أربعة، در روايت ام المؤمنين اين استثنا هم نيست. اين روايت را جناب إبن كثير دمشقي در كتاب البداية و النهايه، جلد 6، صفحه 33 نقل ميكند. اما در رابطه با اينكه ايشان ميفرمايد كه اين قضيه شهادت حضرت زهرا (سلام الله عليها) هيچگونه سندي ندارد، ما قبلاً هم آوردهايم از جويني كه استاد ذهبي است و ذهبي در حق او تعبيرات خيلي سنگيني دارد و از او تعبير به امام و پيشوا ميكند ايشان نقل ميكند از نبي مكرم (صلي الله عليه و آله)، وقتي چشمش به حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) افتاد، فرمودند من ميبينيم روزي را كه: وَ انْتُهِكَتْ حُرْمَتُهَا : حرمت او شكسته ميشود وَ غُصِبَتْ حَقَّهَا : حق او غصب ميشود وَ مُنِعَتْ إِرْثَهَا : ارث او گرفته ميشود وَ كُسِرَ جَنْبُهَا : پهلويش شكسته ميشود وَ أَسْقَطَتْ جَنِينَهَا : جنين او محسن را سقط ميكنند وَ هِيَ تُنَادِي يَا مُحَمَّدَاهْ فَلَا تُجَابُ وَ تَسْتَغِيثُ فَلَا تُغَاثُ ... . جهت مشاهده صوت مربوط به اين مناظره از لينک بالاي صفحه استفاده نماييد. علاقمندان جهت مشاهده فيلم مناظره ميتوانند از لينك ذيل استفاده كنند. ««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»» دكتر سيد محمد حسيني قزوييني | ||||||||||||||||||||
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: م مرتضوي -
تاريخ: 19 مرداد 87
با عرض سلام و خسته نباشيد به نظر من با اين مناظره حجت بر كساني كه بدون تعصب مي انديشند و احساسات در منطق آنها جايي ندارد تمام شد. با اينكه در داوري مناظره انصاف رعايت نشد و 4 دقيقه از حق صحبت آقاي قزويني در انتها به ايشان داده نشد و اينكه آقاي مرادزهي در اكثر مواقع بيش از وقتشان صحبت مي كردند با اينحال نتيجه كاملاَ قاطعانه بود و حق به روشني نمايان شد. بي شك عنايت خاص حضرت بقيه الله اعظم در اين نتيجه بسيار پر اثر بوده است. و من الله توفيق |
2 |
نام و نام خانوادگي: ن -
تاريخ: 19 مرداد 87
آقاي قزويني اگه مرده ، رو در رو بياد مناظره کنه ، چشم تو چشم ........ اونوقته که ميبينيم کم آورده ........ منم اگه اين همه دم و دستگاه داشتم و توي ترجمه کردن عبارات عربي مغرضانه عمل ميکردم و يک مشت بيننده ي جاهل داشتم و يک پشت محکم و قرص منو حمايت ميکرد ، ميتوانستم با مدارک علمي ثابت کنم که (طبق اراجيف قمي در منتهي الآمال ) ائمه بر خلاف سنت الهي بجاي رحم مادر در ران مادر پرورش يافته و به دنيا مي آيند ............. مي توانستم خيلي چيز ها رو ثابت کنم ...... اعوذ بالله اعوذ بالله اعوذ بالله اگه واقعا مرده ، بره کتب حديث شيعه رو سامان دهي کنه ، صحيح و غلط را مشخص کنه تا وقتي از کتاب هاي مذهب خودشان بر او حجت مي آورند نگه سند نداره ، غلطه ، ما قبولش نداريم و ...... اين کار را هم نمي کنه ، چون اگه انجام بده ديگه از شيعه چيزي نمي مونه ........................... اگه مرده ، مباهله کنه ، نه اينکه تو اتاقش بشينه بگه لنگش کن بگه من قبول دارم و من ......... اگه مرده ، ......... اگه مرده ، ......... اگه مرده ، ......... واي بر جاهلان خرقه پوش و عالم نما ... يا رب اين نو دولتان را با خر خودشان نشان ، کاين همه ناز از غلام ترک و استر ميکنند . جواب نظر: جناب نون عزيز ! استاد قزويني حتي حاضر بود كه با مولوي عبد الحميد كه خود را رهبر اهل سنت ميداند ، در خود دار العلوم نيز مناظره كند ؛ اما چه كنيم كه جناب مولوي نپذيرفتند . حتي وقتي پشنهاد مباهله دادند ، استاد قزويني با كمال ميل پذيرفتند كه اگر مناظره كرديم و بعد به بن بست خورديم ، حاضر به مباهله هستيم ؛ اما ... اگر همين الآن مولوي عبد الحميد كمي از خودش مردانگي نشان دهد و اعلام مناظره كند ، استاد قزويني حاضر است كه در خود دار العلوم زاهدان با ايشان به مناظره بپردازند ... |
3 |
نام و نام خانوادگي: ن -
تاريخ: 19 مرداد 87
عالمي كه با اين همه دم و دستگاه عالمه واي بر وي (منظور عكس هاي جناب آقا در سايت شيعه نيوز ) |
4 |
نام و نام خانوادگي: مهرداد -
تاريخ: 19 مرداد 87
حقير از برادران و خواهران اهل سنت مي خواهم به آن خدايي که مي پرستند قسمشان بدهم که براي يکبار هم که شده بدون حب و بغض ناروا اين مناظره را بخوانند خداوند همه ي حقيقت جويان واقعي را براه راست هدايت بفرمايد - الهي آمين |
5 |
نام و نام خانوادگي: ح احمديان -
تاريخ: 19 مرداد 87
بسمالله الرحمن الرحيم و به نستعين به لطف خداوند اين گونه مناظرات بيش از پيش چهرة واقعي اهل تسنّن را ظاهر ميکند. آنان هيچ موقع نخواستهاند که حق را قبول نمايند و حاضر نميشوند مطالعات خود را کامل کنند. آيا وقت آن نرسيده که سر خود را از برف بيرون کنند و حقايق را ببينند. خداوند بزرگاني مثل استاد قزويني را خير کثير دهد که با وقت گذاري براي اين گونه افراد حقايق را براي طالبان حقيقت روشن ميکنند. از خداوند مهربان ميخواهم تا با اذن ظهور حضرت مهدي عليه السّلام، شرک و کفر را پايان بخشد و عقل و خرد را که ابزار بندگي اش ميباشد به بندگان کوته فکر اعطا کند. ان شاءالله که هدايت صورت گيرد. اللهم عجّل لوليّک الفرج |
6 |
نام و نام خانوادگي: محسن -
تاريخ: 19 مرداد 87
در مناظره دخل و تصرف مخل صورت گرفته است: مولوي مراد زهي گفتند: "خطبه مذمت منتسب به علي زيرا با ادبيات او منطبق نيست" در اينجا نوشته ايد : "منطبق است" روايت هايي که آقاي قزويني خواندند در مواردي ترميم شده اند (به دليل کپي از مکتبه ها!!) در آخر که آقاي قزويني گفتند ذهبي تعبيرات سنگيني راجع به جويني دارد، صداي مرادزهي به وضوح پخش شد که "ذهبي درباره او مي گويد کان حاطب ليل" [يروي اباطيل مکذوبة] ؛ اين جمله ايشان ذکر نشده است و.... جواب نظر: دوست گرامي ! اين مسأله كاملاً طبيعي است كه در برخي موارد اشتباهاتي صورت گيرد ؛ آنهم با نوع لهجه مولوي مراد زهي كه اصلا براي ما آشنايي نداشت . ما اتفاقاً همه روايتهايي را كه مولوي مراد زهي آورده بودند ، از مكتبه ها كپي كرديم و عين روايت را آورديم ؛ چون اصلاً مشخص نبود كه ايشان چه ميگويد . آن قدر با لهجه غليظ و با سرعت روايات را ميخواند كه هيچ كس متوجه نميشد . و اگر ما ميخواستيم عين كلمات ايشان را بياوريم ، حتي يك روايت را هم كامل نمي شد و بايد به جاي آنها علامت سؤال ميگذاشتيم ؛ ولي براي اين كه مطلب مولوي مراد زهي كاملاً واضح گردد ، ما روايات را از مكتبههاي اهل تسنن كپي كرديم . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
7 |
نام و نام خانوادگي: سيد -
تاريخ: 19 مرداد 87
به عنوان يك بچه شيعه از آقاي قزوني كمال تشكر دارم اجر ايشان با آقا امام زمان (عج) |
8 |
نام و نام خانوادگي: عبداللهي -
تاريخ: 20 مرداد 87
بسم الله الرحمن الرحيم با سلام خدمت مسولين محترم شبكه سلام و با تشكر از اين كه مقدمات برگزاري اين مناظره را فراهم نمودند. به نظر بنده در مناظرات علمي لازم است كه موضوع مورد مناظره تا حد امكان جزئي تر و مشخصتر باشد تا هيچ يك از طرفين نتوانند براي فرار از جواب ديگري را به خروج از موضوع متهم نمايند. نكته ديگر خطاب به آقاي مرادزهي است كه بايد خدمت اين دانشمند سني عرض نمايم كه: اولا تمسك به شعر در يك مناظره علمي آن هم در شرايطي كه طرف مقابل شما به طور مداوم از منابع اهل سنت با آدرسهاي دقيق به روايات استناد ميكند حاكي از عدم تسلط شما بر بحث است يا نشانگر اين است كه واقعا پاسخ مناسبي براي بحث موردنظر نداريد. ثانيا شما كه آقاي حسيني را متهم ميكنيد كه چرا در نقل مطالب از منايع روايي به صفحات قبل و بعد مراجعه نميكنيد خود گرفتار همين اشكال هستيد چرا كه همان طور كه آقاي حسيني نيز اشاره نمودند شما روايتي را كه از احقاق الحق قاضي نورالله شوشتري نقل نموديد به طور كامل نقل نكرديد و تنها به نقل دو سطر از ابتداي آن اكتفا نموديد در حالي كه ادامه اين روايت كاملا خلاف مدعاي شما را اثبات مينمود. ثالثا توجه داشته باشيد كه كتاب نهج البلاغه برخلاف آنچه كه شما ادعا نموده ايد نزد شيعيان اصح الكتب بعد القرآن نيست و اصولا شيعه برخلاف اهل سنت كه صحيحين را از ابتدا تا انتها صحيح ميداند هيچ كتابي را غير از كتاب آسماني قرآن كاملا صحيح نميداند. نكته اي كه در خاتمه خطاب به برادران اهل سنت ذكر ميكنم اين است كه اگر پيرو راستين حقيقت هستيم بياييد به دور از تعصب مذهبي آنچه را كه اين دو عالم شيعي و سني در اين مناظره بيان نموده اند بررسي نماييم و به منابع معرفي شده از سوي ايشان مراجعه نماييم و در صورتي كه حقيقت را برخلاف ديدگاه سابق خود يافتيم با آغوش باز بپذيريم هم چنان كه صحابه نيز همين كار را كردند و هنگامي كه برايشان روشن شد كه اسلام عزيز حق است و اعتقاد مشركانه سابقشان باطل بوده است با كمال آزادگي از آن باطل دست شسته به دامان حق روي آوردند. اللهم اهدنا من عندك و لاتكلنا الي غيرك |
9 |
نام و نام خانوادگي: مستبصر -
تاريخ: 20 مرداد 87
و اما نكته جالب اين است كه بارها و بارها دكتر حسيني قزويني ، آقاي مولوي عبدالحميد را دعوت به مناظره نموده بودند اما متاسفانه به علت ترس و شايد هم نداشتن بار علمي آقاي مولوي عبدالحميد آقايان اهل تسنن از اين مناظره طفره رفته بودند و حتي بارها و بارها مولوي مراد زهي را پيشنهاد كرده بودند . اكنون بعد از ماهها انتظار وقتي مولوي مراد زهي به مناظره آمد و با توجه به اين كه اين آقايان نه حرفي براي گفتن دارند و نه جوابي ، در اين مناظره شكست خوردند . حال در همه جا فرياد مي زنند كه اين شخص با ما هماهنگ نبوده و يا اينكه مولوي مرادزهي از طرف اهل تسنن نماينده نبوده است . جاي تعجب است بعد از چند ماه تبليغ شبكه ماهواره اي سلام تي وي در مورد اين مناظره و سكوت و حتي دعاي آقايان اهل تسنن براي مولوي مرادزهي و آرزوي موفقيت براي وي در سايت ها و خبر ها و وبلاگ ها چگونه شده است كه با شكست وي در اين مناظره همه يادشان آمده است ، مولوي مرادزهي به نمايندگي از اهل تسنن مناظره نكرده است . البته هميشه روال اهل تسنن و وهابي ها اينگونه بوده است كه ابتدا وارد ميدان مناظره مي شوند و با توجه به اينكه جواب محكم و مستدلي براي گفتن ندارند و حتي سعي در پنهان نمودن واقعيات و اشكالات خود مي كنند اكنون مشغول سفسطه گري و فرار از واقعيت هستند . الحمدالله اين مناظره براي بسياري از روشنفكران و عاقلان اهل تسنن بسيار خوب هم بود . چرا كه هستند بسيار افرادي كه به دنبال درك مذهب حقه هستند و مي خواهند به علت ساليان سال بايكوت مذهبي و خبري در مورد واقعيت مذهب خويش ، بدانند چرا علماي اهل تسنن تحقيق در مورد صحابه را حرام نموده اند ، چرا علماي اهل تسنن تحقيق در مورد صحاح سته را تحريم كرده اند ، چرا علماي اهل تسنن هميشه واقعيات را پنهان مي نمايند و هزاران چراي ديگر ... به عنوان مثال آقاي مولوي عبدالمجيد و داماد مولوي عبدالحميد رئيس مدرسه دالعلوم زاهدان در وبلاگ خود اين مناظره را خدمت به اسرائيل و امريكا مي داند . جمله اي تهوع آور از يك مولوي بيسواد كه مناظره را خطري بزرگ براي اهل تسنن مي داند . با توجه به گفته هاي وي مي توان به اين نتيجه رسيد كه مناظره علماي شيعه و اهل تسنن خطري است كه هميشه بسياري از علماي اهل تسنن آن را جبران ناپذير و خطرناك اعلام كرده اند . هميشه بر عليه شيعه تهاجم مي كنند و آنها را آماج اتهامات ناروا و فتواهاي عجيب و غريب قرار مي دهند بدون هيچ استدلالي ولي به محض اينكه مناظره اي صورت مي گيرد و يا علماي شيعه براي دفاع از مذهب شيعه با يك عالم سني بحث مي كنند اين قضيه را خدمت به اسرائيل و امريكا مي دانند . زهي خيال باطل . |
10 |
نام و نام خانوادگي: علي گودرزي -
تاريخ: 20 مرداد 87
واقعا از ايشون كمال تشكر دارم.گل كاشتند. |
11 |
نام و نام خانوادگي: رضا -
تاريخ: 20 مرداد 87
من فكر ميكنم كه اين بحثها هيچ نتيجه اي ندارد . چه اتفاق افتاده چه اتفاق نيفتاده باشد تاثيري در وضعيت امروز ندارد. قرن ها است كه اين بحث ها بي نتيجه دنبال ميشود و دنيا به سرعت به سوي ترقي و پيشرفت گام برميدارد كه ما از آن دوريم. من در خانواده اي شيعه به دنيا آمده ام و در مورد شيعه و سني در حد توان خود بررسي كرده ام و نتيجه اينست كه واقعيت و حقيقت دين و بعثت پيامبر از هر دو فاصله دارد خرافات و لجاجت در هر دو نمايان است و راستش بهتر است از هر دو دور شده و به خدا نزديك شويم و تحمل شنيدن و زندگي كردن با افرادي با اعتقادات متفاوت را داشته باشيم. جواب نظر: بلي ، اخيراً فرقهاي در كشورهاي اسلامي ظهور كرده است كه ميگويند ما نه شيعه هستيم و نه سني ؛ بلكه ما مسلمانيم و ... البته همه آنها از نظر اعتقاد كاملاً سني و در حقيقت همان وهابيها هستند ؛ اما اين بار با چهره جديد و صد البته بسيار هوشيارانه تر از گذشته فعاليت ميكنند . |
12 |
نام و نام خانوادگي: سيد علي حسيني -
تاريخ: 20 مرداد 87
از خداوند متعال هدايت كل امت اسلام را مسئلت دارم اگر برادران اهل سنت نيز به جاي مشرك خواندن و رافضي خواندن شيعيان همانند شيران بيشه شيعه يعني حزب الله به دنبال جهاد با شيطان زمان اسرائيل باشند ساير موارد نيز در سايه تعقل حل خواهد شد |
13 |
نام و نام خانوادگي: سيدعلي حسينيطباطبايي -
تاريخ: 20 مرداد 87
با سلام خدمت تمامي خدمتگزاران به اسلام ناب محمدي و ولايت ائمه اطهار عليهم السلام بنده اين گونه مذاكرات سالم و سازنده را در فضاي كاملا دوستانه مي ستايم و بر آن نيز تاكيد نيز دارم، چرا كه بيشتر تعصبات و جهالتها از اين است كه ما برروي واقعيات سرپوش بگذاريم و آنها را نديده بگيريم و با توجيهات واهي بگوييم بين بزرگان صحابه هيچ گونه اختلافي نبوده است و اين ساخته دست عبدالله بن سبا و امثال آن است .... نه اينگونه نيست بلكه به قول معروف تا نباشد چيزكي مردم نگويند چيزها.... و در حالي كه يكي از مفسران نهج البلاغه در خصوص مسايل اتفاق افتاده اينگونه بيان مي كند كه از استادش در خصوص مساله خلافت سوال مي كند و او مي گويد ...... ديگر بايد ديد كه چه چيزهايي در پشت پرده بوده كه به لحاظ سانسور شديد خصوصا بعد از بيعت خليفه اول عنوان عدم نقل حديث از قول رسول خدا را باب كردند و اولين كسي كه تمامي روايات را سوزاند شخص خليفه اول و دوم بودند . با اين كار دو هدف را دنبال مي كردند يكي جلوگيري از موضع گيري صحيح در مقابل كار خلاف خلفا ديگر محو آثار پيامبر كه معاويه بعدا به آن جامه عمل پوشاند و يزيد مي خواست آن را كامل كند . يريدون ليطفئوا نور الله بافواههم و الله متم نوره ولو كره الكافرون. انشا’ الله خداوند همه ما را به راه ولايت ائمه اطهار كه همان راه واقعي اسلام ناب محمدي است رهنمون فرمايد تعجيل در فرج ولي عصر نموده و ما را از اين اختلافات برهاند. آمين رب العالمين. |
14 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 21 مرداد 87
السلام عليكم و رحمه الله و بركاته . سالي كه نكوست از بهارش پيداست . با استقبالي كه از اين مناظره در اين صفحه ديده ميشود نشانه ان است كه مناظره واقعاً موفق بوده و انشاء الله نتيجه ان باعث روشن شدن اذهان ان گروه از مردمي كه بدنبال حق ميباشند شود . اما خانم ليلا شيخ با سلام . اميدوارم كه برنامه مستقله را خصوصا جلسه ( 8 ) براي مرتبه دوم ببينيد كه كه دومين حضور جناب ايت الله دكتر قزويني وقتيكه كه ايشان تلفن كردند كه شاهد بودم كه اقاي دكتر هاشمي و استاد مصري برخلاف اخلاق و ادب اسلامي مكرراً مانع از ادامه گفتار جناب اقاي قزويني ميشدند ( در صورتيكه طبق روش معمول ايشان فقط با استناد به روايات در كتاب اهل سنت ( خصوصاً صحاح السته ) اقامه دليل ميكردند ) رفتاري كه واقعآ در خور يك مسلمان نيست چه رسد به كسي كه خود را متعلم به علوم دين معرفي ميكند ( يعني اين دو نفر اقاي دكتر هاشمي و استاد مصري.) وقتيكه با يكي از جوانان وهابي صحبت ميكردم با اينكه واقعاً چشم و دلش كور است و حتي علناً ايات قراني ( سوره يوسف ايه ( 3 ) و سوره الكهف ايه ( 21 ) را كه در رد اباطيل مذهبش مياورم ميگويد ما نه كاري بحضرت يوسف ( عليه السلام ) داريم و نه كاري بمومنين در سوره الكهف داريم .كه اين خود نهايت كفر در ديدگاه هر مسلمان منصف يا حتي عادي است , در مورد سوال من كه ايا رفتار غير اخلاقي اين دو نفر اقاي دكتر هاشمي و ان دكتر مصري طبيعي است سكوت كرد و چيزي براي گفتن نداشت .حال اگر اين دو نفر اقاي دكتر هاشمي و استاد مصري كمترين شكي در صداقت گفتار دكتر قزويني داشتند ميگذاشتند ايشان حرفهايشان را بزند و بعد با ادله ( و اينكه اسانيد و اشخاص ذكر شده ضعيف است يا مخدوش و يا ....... ) در رد گفتار ايشان ميپرداختند نه اينكه ابوجهل وار رفتار ميكردند و شما هم بخاطرعدم اشنائي يا تعصب از اين دو نفر حمايت نميكرديد . اما جناب نون گفتار شما جدا مرا ياد حديث درخت پرنده انداخت ( كه جهل كفار قريش را ثابت ميكند ) و فعلاً مجال نقل ان نيست بخدا قسم اگر تو يا علماي اهل سنت به اذن الله مرده را زنده كنيد من به شما ايمان مياورم ( وليكن متاسفانه علماي شما فقط زنده ها را تبديل به مرده ها ميكنند كه زنده بودن در جهل بمانند مرده بودن است ) اما استفاده جناب اقاي قزويني از تكنولوژي پيشرفته انهم با ان همه وسائل مدرن و فوق مدرن و با ان همه تمركز و چيره دستي در استفاده از انها براي من باعث افتخار و مباهات است . و اگر جناب اقاي مولوي مراد زهي نيز از اين گونه وسائل استفاده كنند باعث خوشحالي بنده ميشود . در ضمن شما كتاب حوار الهادي را نگاه كنيد مي بينيد كه ايشان بتنهائي با شهامت غير قابل وصف در بين طلاب وهابي مكه و مدينه اساتيد و كبار وهابيت را به زانو در مياورد ....... انچه باعث هلاك شدن كفار و دشمنان اسلام بدست حضرت علي عليه السلام ميشد ايمان ايشان بود نه ذولفقار ايشان كه اگر اين ذوالفقار در دست ان سه نفر ديگر بود يا در هنگام استفاده از ان خود را هلاك ميكردند يا از ان بعنوان عصا از ان استفاده ميكردند ( تازه اگر لياقت دست زدن به ان داشتند ) , و انچه كه جناب اقاي قزويني دارند ايمان بخدا , حضرت محمد ( ص ) و اهل البيت ( عليهم السلام ) دارند قصد اين مناظره بيدار كردن امثال شما و من است بخدا قسم در پيشگاه الهي من و شما مسئول اعمال و اعتقادات خود خواهيم بود نه ديگران در نهايت اين ايه قران مجيد را كه جناب اقاي مولوي عبد المجيد در اول مناظره اوردند بسنده ميكنم : فَبَشِّرْ عِبَاد . الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئكَ الَّذِينَ هَدَئهُمُ اللَّهُ وَ أُوْلَئكَ هُمْ أُوْلُواْ الْأَلْبَاب .الزمر /17 و 18 . انشاء الله همه ما به اين ايه كريم عمل كنيم . مهندس مجيد م علي |
15 |
نام و نام خانوادگي: علي -
تاريخ: 21 مرداد 87
با سلام خدمت آقاي قزويني و با تشكر از ايشان به دليل زحمات فراوانشان در جهت شناساندن تشيع بر جهانيان . از ايشان سوالي داشتم : عده اي از اهل تسنن درسايت هاي خود آيه ي تطهير را در شان زن هاي پيامبر ميدانند و دليل آن ها اين است كه آيات قبل و بعد آن هم درباره ي زنان پيامبر است خواهش ميكنم جواب دهيد ؛ زيرا اين تنها شبهه من در باره ي تشيع است كه پاسخ آن را نگرفتم . جواب نظر: دوست عزيز و گرامي جناب آقاي علي سلام ! ما پش از اين به سؤال مورد نظر شما پاسخ دادهايم ، لطفاً به آدرس ذيل مراجعه بفرماييد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=149 http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=768 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
16 |
نام و نام خانوادگي: طاهر -
تاريخ: 21 مرداد 87
جناب آقا يا خانم نون اولا اونا دستگاههايي است که در اختيار همه وجود دارد ؛ مخصوصا مولوي مرادزهي با دلارهايي که از وهابيها به سويش روان است بيشتر از اينها هم دارد . ثانيا ما چه کنيم مولوي شما در مناظره شکست خورده مي خواست مناظره نکنه خودش خواست . ثالثا کي گفته هر چه خوبه مال آدم هاي بد باشه ، مگر علماي اسلام (چه شيعه چه سني ) چه گناهي کرده اند که از همه چيز دنيا محروم باشند ؟ جناب قزويني هر چه دارند مطمئن باشيد با زحمات خودشان تلاش کرده و به دست آورده اند نه از طريق دلار هاي سعودي و وهابي. |
17 |
نام و نام خانوادگي: تائب -
تاريخ: 21 مرداد 87
اتفاقا من مناظره هاي زيادي خوانده ام مولوي از بيشتر آنها (مخصوصا از اعراب)قوي تر بودند ولي چه کنيم که با عنايات خاصه که به زبان گوياي اسلام جناب قزويني ---از طرف کساني که آنها با با ايشان (ع) عناد دارند مي شود ---نميشه کاري کرد |
18 |
نام و نام خانوادگي: علي -
تاريخ: 21 مرداد 87
با سلام مجدد وبا تشكر از پاسخ زود هنگام شما اما من هنوز در مورد قضيه آيه تطهير قانع نشده ام آيا ميشود در ابتداي آيه 33 سوره احزاب به زنان پيامبر خطاب شود كه از خانه بيرون نروند بعد ادامه ي آيه در باره ي كس ديگري باشد چون اهل تسنن ميگويند خدا به زنان پيامبرگفت ازخانه بيرون نروند چون اراده كرده است آن ها را پاك كند در پايان از آقاي قزويني سوالي داشتم چون من در شهر بندر لنگه زندگي ميكنم و در آنجا اهل تسنن زيادي زندگي ميكنند و دو مدرسه ي ديني هم دارند آيا آقاي قزويني صلاح ميدانند كه صوت مناظره ايشان با مولوي مراد زهي را تكثير كنم و در اختيار اهل تسنن بندر لنگه قرار دهم شايد هدايت شوند جواب نظر: دوست عزيز و گرامي ! اهل تسنن براي اين كه بگويند زنان پيامبر نيز جزء اهل البيت هستند ، فقط دو دليل دارند ، يكي سياق ، يكي معناي لغوي اهل البيت . كه ما به هر دوي آن ها جواب دادهايم . اگر واقعاً سياق دليل باشد ، در آيه غار نبايد ضمير «فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكينَتَهُ عَلَيْهِ » به ابوبكر برگردد ؛ چرا كه ضماير قبل و بعد آن به پيامبر برميگردد . و اگر اين ضمير به ابوبكر برنگردد كفر وي ثابت ميشود . انشاء الله به زودي مقاله مفصلي در باره آيه غار روي سايت گذاشته خواهد شد و اين مطلب در آن ثابت ميشود . بهترين دليل ما نيز بيش از هفتاد روايتي است كه فقط از طريق اهل بيت در اين باره وجود دارد . طبق آيات فراوان قرآني ، پيامبر مفسر قرآن است و آن حضرت اهل بيت را فقط به اين پنج نفر تفسير كرده است و حتي در خود صحيح مسلم دو روايت وجود دارد كه زنان را از شمول اهل بيت خارج ميكند و همين براي ما كافي است . اهل سنت حتي يك دليل ضعيف نيز ندارند كه يكي از زنان پيامبر در طول عمرشان گفته باشند كه ما جزء اهل بيت هستيم . آيا همينها كفايت نميكند . شما ميتوانيد اين سي دي را تكثير و به هر كسي كه خواستيد بدهيد . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
19 |
نام و نام خانوادگي: بنده خدا -
تاريخ: 22 مرداد 87
بسم الله الرحمن الرحيم و به نسعين ، نحمده و نصلي علي رسوله الكريم و نصلي و نسلم علي آله و اصحابه الكرام اما بعد:باسلام به اقاي قزويني و همكاران محترم شان ميخواستم اين رو بگم كه شما چرا مناظراتي را كه در شبكه المستقله داشتين رو دوبله نمي كنيد چون من كاملا اون مناظرات 8 قسمتي رو ديدم واقعا حرفي براي گفتن نداشتي بعد هم اين كه علماي اهل سنت نمي توانند راحت صحبت كنند ازادي سخن در ايران را ندارند اگه حرفي بززند كارشون با اطلاعات كشوري و .... مثلا اقاي مولوي خير شاهي از علماي بزرگ اهل سنت چندين ماه است كه اصلا نمي دونيم تو كدوم زندان زنداني هست شمايي كه دم از وحدت اسلام و مسلمين مي زنيد چرا با علماي ما اينگونه رفتار مي كنيد شما كه دم از وحدت اسلام مي زنيد چرا اجازه ساخت يك مسجد براي اهل سنت در تهران تمي دهيد چرا مسجد جامع اهل سنت مشهد رو شبانه تخريب كرديد چندين مساجد رو شما در استان خرا سان تخريب كرديد والله كه حتي اجازه تعمير مسجد جامع شهر ما رو به ما نميدن چرا؟؟؟؟؟؟؟؟ به نظر من جمهوري اسلامي ايران وجود نداره بايد اسم كشور بزارند حمهوري شيعه ايران يا جمهوري سني كش ايران من از تمامي عرب زبان هاي ايران خواهش مي كنم شبكه المستقله را ببينند بعد قضاوت كنند فقط 5000 نفر بك بار در بوشهر سني شدند به وسيله شبكه المستقله كه اقاي قزويني انها را وهابي و تفرقه افكن مي دانند انشا الله خداوند به همه ما ايمان كامل عطا كند و انهايي كه لايق هدايت هستند را هدايت كنند امين يا رب العالمين جواب نظر: جناب آقاي بنده ... دوست گرامي ! به زودي اين مناظره به صورت كامل روي سايت گذاشته خواهد شد و آن وقت خواهيم ديد كه رو سياهي ... . اگر قسمت آخر مناظره را ديده باشيد ، درك ميكنيد كه چه كسي حرف براي گفتن نداشت . راستي تا به حال از خودت پرسيدهايد كه چرا مجري برنامه در شب آخر كه شب نتيجه گيري بود ، به استاد قزويني اجازه سخن گفتن نميدادند و مدام سخنش را قطع ميكردند ؟ استاد قزويني هر چه كه ميخواستند ثابت كردند . تهديد ، هجوم ، آتش زدن ، سقط جنين ، شهادت و ... هاشمي ادعا ميكرد كه هيچ روايتي در كتابهاي اهل سنت وجود ندارد كه اين موارد ثابت كند ؛ اما وقتي استاد قزويني روايت جويني را خواندند ، تمامشان ميخكوب شدند و جوابي نداشتند ؛ جز اين كه پيامبر اسم عمر و ابوبكر را نياورده و فقط گفته بعد از من ، به خانه فاطمه هجوم ميآورند، فرزندش را سقط ميكنند ، او را به شهادت ميرساند . ... سنيان حاضر ادعا ميكردند كه هيچ روايتي از امير المؤمنين در باره مظلوميت و شهادت حضرت زهرا وجود ندارد ، وقتي استاد خطبه مشهور امير المؤمنين عليه السلام را در نهج البلاغه قرائت كردند ، دهان همه آنها باز مانده بود و چيزي نداشتند جز ... . از نظر ما مناظره در المستقله به مراتب موفق تر از مناظره در شبكه سلام بود . اين مناظره دستاورد هاي زيادي داشت . اين كه علماي شما به خاطر مسائل سياسي و ... نميتوانند حرفي بزنند ، بهانهاي است كه هيچ عاقلي آن را نميپذيرد . چطور مولوي عبد الحميد در نماز جمعه زاهدان به شيعان اهانت ميكند ؛ اما هيچ كسي نيست كه از او سؤال كند چرا . چرا او را به زندان نمياندازند . كم آوردن در مباحث علمي ، با اين بهانهها قابل پذيرش نيست . هر وقت عربستان به شيعان اجازه دادند كه در مدينه منوره مسجد داشته باشند و بتوانند قبرستان بقيع را بازسازي كنند ، ما نيز به شما اجازه خواهيم داد كه در تهران مسجد داشته باشيد . وقتي مسجد تبديل شود به محل دسيسه بر عليه نظام مقدس جمهوري اسلامي ، از نظر ما همان مسجد ضرار است و بايد تخريب شود . مقصود شما نيز از ساختن مسجد در تهران ، نيز داشتن پايگاهي است كه بتوانيد در آن جا بر عليه شيعيان و حكومت اسلامي دسيسه نماييد . مسجد مشهد شما نيز همين حالت را داشت . و گرنه در سراسر ايران هزاران مسجد وجود دارد كه هيچ كس متعرض آن نميشود و اهل تسنن به صورت كاملاً آزادانه در آن مشغول كارهاي عبادي هستند . آزاديي كه اهل سنت در ايران دارند ، در هيچ جاي دنيا ندارند . اين واقعيتي است كه احدي نميتواند آن را انكار كند . اهل سنت فقط در يك شهر سروان بيش از دوازده نماز جمعه دارند ، ايا اين دليل بر آزادي اهل سنت نيست ؟ |
20 |
نام و نام خانوادگي: علي -
تاريخ: 22 مرداد 87
باسلام به آقاي قزويني من بايد بگويم ادعاهاي آقاي بنده خداكاملا دروغ است من دربندرلنگه زندگي ميكنم درآنجا اهل تسنن در خود شهر دو حوزه ي علميه دارند درحالي كه شيعيان فقط يك حوزه دارند وده هامسجد هم درشهربندرلنگه دارند درروستاها كه به جرات ميشه گفت هرصد متريك مسجد ساخته اند هيچ كس هم كاري با آن ها ودوحوزه علميه آن ها ندارد |
21 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 23 مرداد 87
بسم الله الرحمن الرحيم جواب شما به اقاي بنده خدا خوب بود و مستدل من بنده خدا نيز ميخواهم چند جمله ئي بدان اضافه كنم . 1 دوست عزيز بنده خدا . از شبكه مستقله بخواهيد كه يك بار ديگر به جناب اقاي قزويني اين فرصت را بدهند تا در برنامه شركت كنند فقط به اين شرط كه صبر كنند تا ايشان فقط بمدت نيم ساعت صحبت كنند و بعد اگر جوابي دارند بدهند شايد منهم قانع شدم و شايد 5000 نفر ديگر تغير مذهب دادند . 2 تهران شهريست با بيشتر از 200 سال قدمت چگونه است و كمتر از 32 سال از حكومت اسلامي در ايران ميگذرد چرا قبل از اين در حكومت طاغوت و قبل از ان طلب براي ساخت مسجدي نكرديد . كه حتماً با اين امر موافقت ميكردنند چونكه ميل انها به تفرقه بين مردم خيلي زياد بود يا شايد نيت انهائي كه اين صدا را در مياورند ( خصوصا حال كه فرقه ضاله و منافق وهابيت صداهايش را از دهان هر كس و ناكس بمانند قرضاوي . ريگي يا صداي امريكا در مياورد ) ساخت (مسجد ضراري) باشد كه منافقان ان را در صدر اسلام ساختند و به امر سيدنا محمد ( ص ) تخريب شد . شما گول اين حرفها را نخوريد و مسجد براي شما فقط جاي نماز خواندن است پس بمساجد ما خوش امديد وليكن اگر قصد توطئه داشته باشيد مطمئن باشيد خانه هايتان برايتان نيز امن نخواهد بود . انشاء الله خداوند همه ما را به راه راست هدايت كنند يا علي |
22 |
نام و نام خانوادگي: ن -
تاريخ: 23 مرداد 87
اگه آقاي قزويني مباهله رو قبول كرده پس چرا هي ميگه مناظره ............ جز اين نيست كه ميخواد با مناظره هايش سر مردم را گرم كنه و اسمش رو رو زبان ها بندازه .................... مناظره اي كه هر كي حرف خودشو بزنه و يكي بگه از شما انتظار بيشتر ميرفت و اون يكي بگه از شما تعجب ميكنم و ... به هيچ نتيجه اي نميرسه ... كار را اگه به كاردان رحمن رب العالمين واگذار كنند (مباهله) حقيقت زود تر از زود مشخص خواهد شد ......... در ضمن مولوي عبد الحميد از نهايت علم و حكمت جواب مناظره را رد كردند ......... مباهله را در تمسك به سنت نبي (ص) در پاسخ مسيحيان انتخاب كردند ........... هنوز زود است كه آقاي قزويني اين علم و حكمت رو بدون كامپيوتر و .... بدست بياورد ...... رو در رو در تلوزيون به صورت زنده با نور ايمانش مناظره كنه بعد ميبيند كه نورش چه زود خاموش خواهد شد ..... نورش به نار تبديل خواهد شد .... ان شآ’ الله (تعالي عن قول المشركين ) جواب نظر: جناب نون ! پيامبر هم كه با مسيحيان نجران كه قصد مباهله كرد ، بعد از مناظره با آنها بود . وانگهي استاد قزويني مباهله را نيز (البته بعد از مناظره) پذيرفتند ؛ پس چرا مولوي عبد الحميد حاضر نشدند . مباهله مال زماني است كه گفتگو به بن بست برسد نه اين كه به محضي كه كم آورديم ، مباهله را پيش بكشيم . اگر مولوي شما داراي علم و حكمت بودند ، چرا از مناظره خودداري كردند ؟ استاد قزويني حتي حاضر بود كه در خود دار العلوم با اساتيد آنجا و خود عبد الحميد مناظره كند ، در آن جا قطعاً كامپيوتري نخواهد بود كه شما بهانه بياوريد چون استاد قزويني كامپيوتر داشتند ، مولوي شما نتوانست جواب سؤالات را بدهد . اين كه استاد قزويني كامپيوتر داشتند ، چه ربطي دارد كه مولوي شما نتواند جواب سؤالات استاد قزويني را بدهند ؟! از اين گذشته ، مگر اين نخستين مناظره استاد قزويني با علماي اهل سنت است ؟ استاد قزويني حتي در عربستان به خانه آل شيخ مفتي اعظم عربستان سعودي رفته و با ايشان رو در رو مناظره كردهاند ، همچنين با دكتر حمدان غامدي و ... قطعاً در آن جا كاميپوتري نبوده است كه مفتي اعظم عربستان مثل شما شاكي شود و بهانه بياورد كه شما كامپيوتر داريد و من ندارم و ... شما ميتوانيد صوت اين مناظره را از اين آدرس دانلود كنيد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=monazerat&id=3 استاد قزويني اگر از كامپيوتر استفاده ميكند ، فقط به خاطر اين است كه مستندات سخنان خود را دقيق بدهد و مردم بتوانند به راحتي با مراجعه به كتابهاي مورد نظر ، مطلبي را كه استاد قزويني آدرس داده است ، پيدا كنند . من به شما پشنهاد ميكنم كه به مولوي عبد الحميد فشار بياوريد تا قبول كنند كه استاد قزويني با ايشان در خود دار العلوم و در حضور تمام اساتيد و طلاب آنجا به مناظره بپردازند ، تا معلوم شود كه نور چه كسي زودتر خاموش خواهد شد . من به شما تضمين ميدهم كه استاد قزويني حتي يك برگ كاغذ نيز با خودش نخواهد آورد . تازه از كجا معلوم كه مولوي شما نيز از كامپيوتر استفاده نكرده باشد و يا چند نفر ديگر در كنار ايشان كمك نكرده باشند ، چرا سني نيوز شما همانند شيعه نيوز عكسهاي پشت صحنه مناظره مولوي را نشان نميدهند ؟! |
23 |
نام و نام خانوادگي: طاهر -
تاريخ: 23 مرداد 87
اين مسئله مسجد ساختن در تهران مسئله اي است که طرفداران وهابيت به دهان برادران سني ما انداخته اند در حالي امروز برهمه روشن است هدف وهابيت از ساختن مسجد در تهران يک لانه ي شيطاني عليه مذهب حقه ي شيعه خواهد بود من جاي ديگر هم نوشتم وهابيها به اين نتيجه رسيده اند جايي امنتر از ايران براي فعاليت ندارندبه همين دليل هم مي خواهند در مرکز اين کشور امام زمان ع ودر سايه ي امنيت به وجود آمده به برکت انقلاب مقدس اسلامي تکيه گاهي براي خود باز کنند(امنيتي که حتي در خود عربستان ندارند) البته اين هم ناگفته نماند عده ي #قليلي#از برادران سني ما بسيار دو آتشه تر و تندتر از خود وهابيون برايشان دلسوزتر شده اند امروز علنا مي بينيم بعضي از ائمه جمعه ي سني عملا شمشير مي کشند براي خود ماو قسمتهايي از مناطق جنوب پاتوق وهابيون و مرکز نشر کتاهاي ضاله آن گروه گمراه شده است به طوري که برادران پاک سني مارا به سوي آن فرقه ي انگليس سوق مي دهند ما به حول و قوه ي الهي نخواهيم گذاشت اين مملکت امام عصر ع پاتوق وهابيون گمراه شود تا از درون مسجد ضرار زمان همانند آنچه با شيعيان پاکستان مي کنند با شيعيان کشور ما کنند که اين هدف نهايي ساخت مسجد در تهران است وگرنه ما کي درب مساجدمان را به روي برادران سني بسته ايم که آنها مسجد مخصوص اهل سنت (وهابيت)طلب کنند |
24 |
نام و نام خانوادگي: علي -
تاريخ: 23 مرداد 87
متاسفانه مثل اينکه بي انصافي در بسياري از سني ها وجود دارد. (من از تمامي عرب زبان هاي ايران خواهش مي كنم شبكه المستقله را ببينند بعد قضاوت كنند فقط 5000 نفر بك بار در بوشهر سني شدند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!) (علماي اهل سنت نمي توانند راحت صحبت كنند ازادي سخن در ايران را ندارند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!)مگر همين مولوي عبد الحميد نبود که در نماز جمعه زاهدان به شيعان اهانت کرد؟ و بسياري ادعاهاي ديگر دارند همه بياييد با هم تعجب کنيم هم اکنون منتظر تعجب شما هستيم شماره حساب 1!25!6 شعبه متعجب |
25 |
نام و نام خانوادگي: تايب -
تاريخ: 23 مرداد 87
جناب$ بنده خدا$ مطمئن باشيد که شما قابل هدايت نيستيد چون يکي از معدود گناهاني که گفته شده فاعل آن دشمن خداست دروغ است کي 5000 نفر سني شده است نام و شرح حال يکي را بنويسيد عکسش را پخش کنيد در اينترنت من در سايتهاي اهل سنت گشتم در کل اينترنت گشتم حتي يک نفر با نام و نشان پيدا نکردم اينها دروغهايي است که براي دل خوشي شما گفته مي شود اما من نام و نشاني مي دهم برويد شيعه شدگان#مستبصرين#راببينيد به عنوان يک نمونه به سايت http://www.aqaed.com قسمت المستبصرون سر بزنيد(100در صد هم مطمئن باشيد سايت ايراني نيست از يک کشور عرب است) تا ببينيد قضيه از چه قرار است؟! حتي سايتهاي بي طرفي مانند ويكي پديا هم اذعان به افزايش قابل توجه شيعه شدگان دارند نه سني شدگان كه البته آگاهان اهل سنت هم اين را قبول دارند قطعا نه غافلين و مغفولين!! |
26 |
نام و نام خانوادگي: علي -
تاريخ: 23 مرداد 87
باسلام به آقاي قزويني من بايد بگويم ادعاهاي آقاي بنده خداكاملا دروغ است من دربندرلنگه زندگي ميكنم درآنجا اهل تسنن در خود شهر دو حوزه ي علميه دارند درحالي كه شيعيان فقط يك حوزه دارند وده هامسجد هم درشهربندرلنگه دارند درروستاها كه به جرات ميشه گفت هرصد متريك مسجد ساخته اند هيچ كس هم كاري با آن ها ودوحوزه علميه آن ها ندارد |
27 |
نام و نام خانوادگي: محسن110 -
تاريخ: 23 مرداد 87
البته با بحثهاي صورت گرفته بيشتر اهل تسنن خارج کشور شهادت حضرت فاطمه س را قبول کرده اند جز عده اي اندک از برادران سني در کشور ما که از جانب مدرسه ي م....يعني پاتوق وهابيون هدايت مي شوند |
28 |
نام و نام خانوادگي: تقي -
تاريخ: 24 مرداد 87
بسمه تعالياز آقاي قزويني تشکر مي کنم. |
29 |
نام و نام خانوادگي: سيدمظاهر هاشمي -
تاريخ: 24 مرداد 87
جناب قزويني از خداوند باري تعالي بسيار ممنونم كه در اين عصر حاضر شما را براي ما نگه داشته وخواهد داشت |
30 |
نام و نام خانوادگي: محمد -
تاريخ: 24 مرداد 87
استاد قزويني آفرين باز هم منا ظره بگذاريد . ما باز هم منا ظره مي خواهيم ........... اين بار درباره غدير. البته شيوه منا ظره را هم عوض كنيد و محاوره اي كنيد. راستي من بدون اجازه گرفتن از شما اين منا ظره را چاپ كردم و مي خواهم در سطح مساجدو بسيج هاي شهرمان پخش كنيم. با اجازه اجرتان با حضرت فاطمه شهيده |
31 |
نام و نام خانوادگي: خادم المهدي -
تاريخ: 25 مرداد 87
سلام بر شما : مناظره زيبايي بود .... از مولوي مرادزهي بيشتر انتظار ميرفت . کسي که استاد حوزه علميه باشد و اينقدر ضعيف در مناظره و بحث .... واقعا جاي تعجب است !!!! بسياري از بچه شيعه هايي که در سايتها و وبلاگها کار مي کنند و اصلا رشته تحصيلي آنها چيزي غيز از فقه و ... است ، از ايشان و امثال ايشان قويترند . اساسا بسياري از اهل سنت و وهابيت تنها در مکاتبات و مناظرات نوشتاري ، حرفهاي تکراري را بيان مي کنند ( زيرا در نوشتار و مکاتبه ، راه فرار از اصل مطلب هموار است ) ولي در مناظرات رو در رو و بعضا زنده ، نه تنها حرفي براي گفتن ندارند بلکه بعد از سفسطه و .... با کمال شرمندگي ، مغلوب ميشوند . مولوي عبدالحميد بسيار زيرک بود که مناظره و ... را قبول نکرد .... زيرا براي يک عالم جهاني اهل سنت ( البته به زعم سني ها ) خيلي ناگوار و زشت است که در مقابل يک عالم شيعه مغلوب شود يا علي |
32 |
نام و نام خانوادگي: منطقي -
تاريخ: 25 مرداد 87
سلام بر استاد قزويني عزيز كه واقعا من انا خيلي دوست دارم و واقعا عالم شماره يك در جهان اسلامي در مناظرات مي باشد و يك افتخار ايراني كه واقعا منصفانه و بطور علمي مناظره مي كنند و ماجوانان ايران واقعا از ايشان خيلي تشكر مي كنيم ولي واقعا سوالي كه بدون جواب مي ماند همان نامهاي فرزندان امام علي عليه السلام يعني فقط ان سه نام خليفه در جهان يا در عالم عرب قريش وجود دارد كه به اسم انها نام بر فرزندان خود قرار دهد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ با كمال تشكر اقاي قزويني اميدوارم جواب شافي بدهيد يا طلبه عزيز در اين سايت وبخاطر فقط جواب دادن جواب ندهيد يك جواب رياضي طرح كنيد كه معصوم ان را قبول دارد و در قابل جواب دادن لطفا سريع باشد جون خيلي برايم مهم مهم مهم مهم مي باشد تشكر جوابي كه اين اسمها رايج بود منطقي نيست و خود شما قبول داريد و حتي اكر رايج بود نمي بايست امام علي اين اسمها انتخاب كند جون بعدا براي انصار او معما مي شود كه ايا عمر دوست داشت يا نه؟؟؟؟؟؟؟؟ و نمي شود به كتابي جون بخاري يا مسلم اعتماد كرد جون معصوم نيستند جون نوشته امام علي از حضور عمر خوشش نمي ايد غير از ان تازه مي شود در مقداري زمان دو انسان باهم قهر شوند بعدن دوست مي شوند؟؟؟؟؟؟؟؟؟ يعني ما بايد منصف باشيم تا انها هم منصف باشند ضمنا جواب شما در لينك غير منطقي مي باشد نمي شود به ظن به مذهب ايمان كنيم بايد صد در صد مهذب درست باشد و كاري كه معصوم مي كند بايد هميشه درست باشد يعني ما بايد اين اسمها را انتخاب كنيم و كار ب زمان ندارد يعني واقعا انسان در ترس مي افتد كه در اخرت ببيند كه امام علي علي خلفا را دوست داشت جون هيج دليلي نمي شود قبول كرد جز اينكه بايد در زمان عقب برويم تا ببينيم جه اتفاق افتاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ يعني بايد در عصر انها يعني علي و عمر حاضر شويم تا بينيم انها با هم خوب بودن يا نه نمي شود بكتاب اعتماد كرد جون صاحب ان معصوم نيست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟ بخاطر همين انسان هميشه غير مطمئنن مي باشد خوب هم اكر كفتيد كه نبي هم بايد در زمان عقب رفت تا بيبينيم اون هست يا نه خوب معجزه قران هست ولي علاقه امام علي با خلفا نمي شود واقعا انسان مطمئن باشد كه خوب بود يا نه مخصوصا مساله نامها كه خيلي منطقي نيست وثانيا در قران امده و امرهه الشوري بينهم يعني بشكل عام امده است؟؟؟؟ يعني در همه جيز و درضمن ان امور خلافت جون به صيغه عام امده است؟؟؟؟؟ ثالثا انقدر مسائل در قران امده كه به بيامبران اشتباه مي كنند كه واقعا نمي شود همه ي اين مسائل را توجيه كرد؟؟؟ بس عصمت جي مي شود؟؟؟؟؟؟ جهار مسائل حسيني مثل لطم و اينها كه منصفانه واقعا خارج از روح اسلام مي شود جون حديث معروف از نبي اكرم لا ضرر و لا ضرارا و اين عقلا قبول است بس لطم كه ضرر به بدن مي رسد واقعا جيزي غلط مي باشد؟؟؟ و لخت شدن و غير از اينها واقعا جيزي غير منطقي من واقعا مذهب تشيع مذهبي درست و قوي مي دانم ولي اين نقاط ضعف را بايد جكار كرد؟؟؟؟؟؟ وقتي مي خواهيم از وهابيها انتقاد براي تجسيم كنيم بايد خودمان هم در اين مسائل انتقاد كنيم؟؟؟؟ اخرين جيز من جوابي مي خواهم براي تصويري از اقاي قزويني عزيز كه در يو توب مي فرمايد كه 30 طلبه حوزه وهابي شدند جه تفسيري دارد؟؟؟ اخرين مطلب من جواب حسن حسيني در باره كه در بحار انوار يا يك كتاب در كتب شيعه امده است وبا سند صحيح كه اهل البيت نه سقف و نه در براي خانه داشتند بس شهادت فاطمه زهرا جه مي شود؟؟ با اينكه باز حديثي كه داريم جز باب امام علي باز باشد و همه درها بسته شود بس بايد در اين حالت جكار كنيم كدام حديث درست مي باشد و اخرين اخرين مطلب فتوحات امام حسين در زمان معاويه جكونه تفسير مي شود و يا از نظر تاريخي مورد قبول هست يا نه؟؟؟؟؟؟؟؟ و جكونه مادر امام صادق نوه ابوبكر مي باشد؟؟؟؟؟ يعني همه ربط بين اهل البيت و صحابه جكونه قابل تفسير مي باشد؟؟؟؟ و در نهايت جكونه يك سني مقتنع به ولايت امام علي كرد با اينكه اسم اهل البيت در قران نيست؟؟؟؟ يعني خدا جكونه حجت بر انها اقامت مي كند باز با فرض اينكه ترس از تحريف قران ولي باز با اين اسم امام علي نيست بس سندي منطقي براي محاسبه نمي باشد تازه نمي شود به احاديث جه از طرف سني يا شيعي اعتماد كرد جون معصوم نستند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟ظظظ جواب نظر: جناب منطقي ! اگر قبل از طرح اين مسائل كمي در سايت جستجو ميكرديد ، پاسخ تمامي سؤالات خود را مييافتيد . |
33 |
نام و نام خانوادگي: مهدي 313 -
تاريخ: 25 مرداد 87
ببينيد اين مناظره حداقل خوبي اي را که داشت اين بود که عده اي از اهل سنت که قصد عنادندارند حداقل درفکرشان خطور کرده که بله شايد ظلمي هم واقع شده .شايد واقعا ابوبکر وعمر ان ظلم وجنايت را مرتکب شده اند . يعني منظورم اين است که دربين خيلي از سني ها اين سوال پيش امده که شايد واقعا ان دونفر به اهل بيت (ص)ظلم کرده اند .همين اماده بودن اذهان هم بنظرم ارزشمند است . اگر بتوان اين مناظرات را درموضوعاتي که احاديث بيشتري درمورد انها وجود دارد مثل واقعه غدير وهمچنين شهادت حضرت زهرا (ص)ادامه داد (نه فقط سوزاندن خانه که به نظر مي رسيد درهمين مناظره اقاي مراد زهي خيلي تاکيدداشت که وارد مبحث شهادت نشود وفقط درسوزاندن خانه بحث شود )خيلي ارزشمند است وفکر مي کنم نتايج خوبي داشته باشد . موضوع تدفين ومحل قبر زهراي اطهر(ص)نيز در همين راستا مناظره انجام شود ارزشمند است |
34 |
نام و نام خانوادگي: مهدي 313 -
تاريخ: 25 مرداد 87
همين روايت اخربپي را اگر سني ها بپذيرند که درست است قاعدتا همه ئشيعه بايد شوند منظورم اين روايت است که درخود کتب اهل سنت است واقاي حسيني درپايان مناظره اورده (وَ انْتُهِكَتْ حُرْمَتُهَا ؛ حرمت او شكسته ميشود ، وَ غُصِبَتْ حَقَّهَا ؛ حق او غصب ميشود ،وَ مُنِعَتْ إِرْثَهَا ؛ ارث او گرفته ميشود ،وَ كُسِرَ جَنْبُهَا ؛ پهلويش شكسته ميشود ، وَ أَسْقَطَتْ جَنِينَهَا ؛ جنين او محسن را سقط ميكنند . وَ هِيَ تُنَادِي يَا مُحَمَّدَاهْ فَلَا تُجَابُ وَ تَسْتَغِيثُ فَلَا تُغَاثُ ... .) |
35 |
نام و نام خانوادگي: حسين -
تاريخ: 26 مرداد 87
با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت عالم بزرگ و مدافع حريم اهل بيت حضرت ايت الله حسيني قزويني . اميد وارم حقيقت براي آنان که طالب حقيقتند روشن شده باشد . ابوبکر و عمر که بزرگترين پيشوايان اهل سنت هستند اين گونه مفتضح شدند انشا الله نوبت معاويه لعنه الله عليه هم مي رسد . |
36 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 27 مرداد 87
با سلام برادرمان جناب اقاي منطقي سوالات خوب كردند كه اميدوارم براي روشن شدن ذهن خودشان و اذهان كساني مثل خودشان باشد كه چنين سوالاتي دارند . مطمئنا جوابهاي داده شده كافي ميباشد وليكن من هم چند خطي با ادبيات ساده و خودماني برايتان مينويسم كه اميدوارم مفيد واقع شود . 1 ) در قران كريم در مورد شخصيتها و نفرات دوران نبوت فقط دو اسم مستقيما ذكر شده يكي اسم حضرت محمد صلي الله عليه وسلم كه بهترين شخصيت عالمين ميباشد و ديگري ابو لهب به حتما از بدترين ادمهاي ميباشد كه روي زمين راه رفته است . حال شما بگويد چرا از ديگران خصوصا اصحاب نامي نيست مثلاً صاحب غار . 2 ) اگر فقط حديث كسا را بخوانيد كافيست كه اهل بيت حصرت رسول صلي الله عليه وسلم بشناسيد حتي ام المومنين ام سلمه و ام المومنين عايشه كه ناقل اين حديث ميباشند و ام المومنين عايشه كه خيلي حديث در مورد فضائل خودش نقل ( جعل ) كرده خود را از افراد اهل بيت ( آل عبا ) ندانسته . 3 ) چاه افتراح و اباطيل فرقه ضاله وهابيت هم تاريك است هم عميق هرچه دليل از قران , حديث قدسي و حديث نبوي بياوري فوراً بدلائل واهي كه خودشان بحساب از قران ( بدون در نظر گرفتن اسباب نزول ان ايات) رد ميكنند. تنها راه نجات انها اين است كه تنهائي فقط با مراجع به وجدان خود و بررسي كتب ديگر علما بيدار شوند ( بمانند دكتر عصام العماد ) انشاء الله . به اميد روشن شدن دلهاي ايمان طلب . يا علي |
37 |
نام و نام خانوادگي: منطقي -
تاريخ: 27 مرداد 87
سلام دوست عزيز اكثر جوابهاي شما منطقي بود واقعا و من تقريبا اكثر لينكهاي اين سايت حتي سايتهاي برتر را تماشا كردم ولي واقعا شما جواب منطقي در اين مسئال ندايد اولين مسئله مسئله لطم و سينه زني جه ربطي به شهادت حسين ما مي خواهيم قهرماني امام حسين به جهان نشان دهيم نه اينكه به بدن خود اسيب وارد كنيم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ و ربط شما بين اين حوادث غير منطقي مي باشد خوب لبسا بوشيدن سياه اشكال عقلي ندارد ولي لطمه زدن به خوب حتي خود اهل البيت قبول ندارند جون بر خلاف عقل هست بس جوابي سنجيده بدهيد دومين مسئله نامهاي فرزندان امام علي لينك كه شما داديد و من بارها خواندم واقعا غير منطقي مي باشد يعني خود امام علي جرا فقط از كل نامهاي جهان اين اسمها در فرزندان خود وجود دارد يعني خودش مي فهميد كه اين باعث شبه مي شود وتازه اين نامهاي حتي بعد از دركذشت خلفا به انها كذاشت يعني بعضي از نامها در اول خلافت امام علي كذاشت يعني عمر و عثمان نبودند كه امام علي را تهديد كنند يعني اين مسئله براي هر عاقلي و منصفي غير قابل قابل قبول مي باشد ولي ممن يك جواب اين هست كه اصلا امام علي اين جنين نامهايي در فرزندان خود نداشت ولي شيعه دائم اعتراف مي كنند؟؟؟؟ جرا اين قدر مطمئن هستند كه اين نامهاي فرزندان امام علي اينها هست؟؟؟ اخرين مسئله كه شما جواب نداديد اصحاب كتب بخاري و حتي شيعه معصوم نيستند بس جكونه مستدل به علاقه ناخوب بين علي وعمر مي شويد يعني ايا 1000 در 1000 مطئمن هستيد در روز قيامت علاقه علي وعمر خوب نيست؟؟؟؟؟؟؟؟؟ و اخرين جيز من از سيد قزويني خيلي تشكر مي كنم وو اقعا حتي از خود شما طلبه خوشم مي ايد و حتي خوشم مي ايد در اين سايت عضو شوم اكر قبول كنيد و من اين مسائل طرح مي كنم تا خودم هم قوي شوم و باري مراجعه شما من خيلي كتب خواندم و خيلي در بحث مذهبي فكر و عقيده خوبي دارم و مي خواهم بدون لينك به من جواب دهيد جون به انها قانع نشدم ولي مطمئن هستم كه جوابي قانع كننده داريد جون كه بيروي مذهب حق تشيع هستيد سلام جواب نظر: جناب آقاي منطقي عزيز ! از حسن ادب شما بسيار سپاسگذاريم . منظور شما از لطمه زدن چيست ؟ آيا گريه كردن ، سينه زدن و عزاداري ، لطمه زدن است ؟ من فكر نميكنم كه كسي از عقلاي عالم چنين چيزهايي را لطمه زدن بنامند و آن را غير عاقلانه بدانند . اگر منظورتان قمه زني است ، ما نيز موافق آن نيستيم و استاد قزويني نيز در شبكه سلام رسماً مخالفت خود را با آن اعلام كردند ؛ هر چند كه خيلي از بزرگان شيعه حتي همان قمه زني را نيز لطمه زدن نميدانند و دلايل بسياري براي مشروعيت آن دارند . من يك سؤال از شما دارم و آن اين كه طبق صريح آيه قرآن كريم مودت و محبت به اهل بيت عليه السلام واجب و اجر رسالت شمرده شده است . قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى . الشوري 23 . شما اين واجب الهي را چگونه بجا آوردهايد و چگونه اجر رسالت پيامبر و اجر هدايت خود را پرداختهايد ؟ آيا فقط با گفتن زباني كه ما اهل بيت را دوست داريم و از آن طرف عملاً كساني را دوست داشته باشيد كه با آنها جنگيدهاند ؛ همانند طلحه ، زبير ، عائشه ، معاويه ، عمرو عاص و ... ميتوان اجر رسالت را پرداخت كرد ؟ شيعيان اگر ميگويند اهل بيت عليهم السلام را دوست دارند ، اين محبت را عملاً نيز نشان ميدهند . در سالگرد ولادتشان شادي ميكنند و در سالگرد عزا و غم آنها ، عزاداري . اشك ما نشانه محبت ما به اهل بيت عليهم السلام است ؛ نشانه شما براي اين محبت چيست ؟ چه دليلي داريد كه اهل بيت را دوست داريد ؟ شما حتي حاضر نيستيد كه نام فرزندان خود را حسن ، حسين ، علي ، باقر ، صادق و ... بگذاريد . جناب منطقي عزيز ! اگر شما ميگوييد كه اين نامگذاريها نشانه محبت و مودت امير المؤمنين عليه السلام نسبت به خلفاء است، چرا آنها نيز به نشانه محبت و مودت نسبت به اهل بيت عليهم السلام ، نام يكي از فرزندان خود را از نام فرزندان رسول خدا ، حسن و يا حسين نگذاشتند ؟ نكند كه اين محبت يكطرفه بوده است ؟ ما در آن مقاله ثابت كردهايم كه امير المؤمنين عليه السلام اگر نام فرزند خود را عثمان گذاشته است ، به خاطر عثمان بن مظعون بوده است نه به خاطر عثمان بن عفان . اگر نام يكي از فرزندان امام علي عليه السلام عمر بوده است ، اين نام را امام نگذاشته است ؛ بلكه خود خليفه دوم انتخاب كرده است ؛ آن هم با زورگويي و قلدوري . اين مطلب نيز در متن مقاله ثابت شده است . ابوبكر هم نام نبوده است ؛ بلكه كنيه است و كنيه در اختيار امام نبوده . از اين گذشته ، نام بسياري از صحابه عمر ، ابوبكر و عثمان بوده كه خيلي از آنها از شيخين شما نيز بزرگتر بودهاند ، آيا آنها نيز به نشانه محبت به خلفا نام خود شان را (قبل از ولادت خلفا) عمر و ابوبكر ... گذاشتهاند ؟ نام بسياري از اصحاب و ياران اهل بيت ، يزيد ، شمر ، عمرو ، معاويه و ... بوده است ، آيا اين نام گذاريها نيز به خاطر محبت به يزيد و شمر بوده است ؟ اما بحث معصوم بودن بخاري و ... جناب منطقي ! ما اصلا بخاري را قبول نداريم و ايشان را از نواصب و از دشمنان اهل بيت ميدانيم . اگر به روايات او استناد ميكنيم ، از باب قاعده الزام و براي اقناع خصم است . و اگر به روايات شيعه استناد ميكنيم ، نه از اين باب است كه آنها معصوم بودهاند ؛ بلكه به اين دليل است كه آنها ثقه و مورد اعتماد بودهاند كه اين نيز سيره تمام عقلاي عالم است كه اگر شخصي مورد اعتمادي سخني را نقل كرد ، هر عاقلي سخن او را ميپذيرد . به همين خاطر است كه علم رجال و درايه پايه گذاري شده است تا راويان ثقه را از غير ثقه و روايت صحيح را از روايت ضعيف تشخيص داده شود و فقط به رواياتي استناد شود كه راويان آن ثقه هستند . والسلام علي من اتبع الهدي |
38 |
نام و نام خانوادگي: ٌشيعه -
تاريخ: 27 مرداد 87
بسم الله الرحمن الرحيم و به نستعين انه خير ناصر و معين. ربنا لا تكلنا الي انفسنا طرفة عين ابدا. با حوصله و دقت متن مناظره و نظرات ارسالي و پاسخهاي ارزشمند (و بعضا قابل تامل) به برخي از نظرات را خواندم. خداوند به جناب حسيني قزويني و شما توفيق دهد كه در راه وحدت مسلمين از راه اصلي آن كه حل (و نه پوشاندن) اختلافات مبنايي بين شيعه و سني است تلاش موثري را انجام مي دهيد. مواردي هم به ذهن حقير رسيده كه ذيلا عرض مي كنم : • گرچه تلاش شما و جناب حسيني حفظه الله و كثرالله امثالكم را مفيد و موثر مي دانم اما همچنانكه از نظرات ارسالي و جو اجتماعي ايران و بلكه جهان امروز پيداست ؛ بازدهي مفيد آن در حد انتظار نيست و تبعات مضر محسوس اين روشها ، علاقه مندان به اعتلاي اسلام و مسلمين را به بازنگري در آنها وامي دارد. به عبارت ديگر همچنانكه مشاهده مي كنيد جوّ رايج در مورد اين بحثها برخلاف آن منش و انگيزه هاي ارزشمنديست كه در خود بحثها از جانب طرفين ، به درستي مورد تاكيد قرار گرفته است و اين همان پارادوكسي است كه قرنهاست گرفتارش هستيم : 1. اگر بحث و مناظره اي صورت نگيرد جمع زيادي از انسانهاي حقجو ناخواسته و ندانسته تا پايان عمر از حقيقت دور مانده و در گرداب ضلالت و هلاكت غرق خواهند شد 2. و اگر صورت بگيرد آتش اختلافاتي كه مدتها زير خاكستر مانده ، شعله ورتر گشته و خسارتهاي گاه جبران ناپذير به بار خواهد آورد 3. و از همين روست كه مي بينيم حتي كساني كه با اطمينان به پيروزي در ميدان بحث گام نهاده اند ؛ براي جبران نقطه ضعف هاي خود (ولو بطور ناخودآگاه) درست سر بزنگاهها به موضوع وحدت و پرهيز از تفرقه و ... پناه مي برند (غافل از اينكه نفس ورودشان در اين ميدان به مفهوم پذيرش كار بوده است و يك بام و دو هوا نمي شود). 4. و به همين خاطر است كه هر وقت چنين بحثهايي به نتايج موثري براي عموم افراد جامعه نزديك مي شود با دخالتهاي ديگران و با عناوين گوناگون يا متوقف شده و يا به نحوي از رسميت انداخته مي شود. • و اما چاره چيست؟ با كياست و درايت و خصوصا دلسوزي كه در جناب حسيني و همكارانشان سراغ دارم و با نهايت خضوع در برابر مقام علمي و تلاش هاي خالصانه ايشان ، اميدوارم از اينجا به عرايض مشفقانه اين برادر كوچكشان توجه بيشتري نموده تا هم حاصل زحمات فعلي شان محفوظ مانده و از آن بيشترين استفاده بشود و هم كار به نحو موثرتري دنبال شود. برادر عزيز و بزرگوار و استاد ارجمندم جناب حسيني ؛ 1. واقعيت آن است كه اين بحثها (كه البته براي طرفين لازم و ضروري است) خاكريزهايش بسيار دورتر از جايي است كه من و شما در انتظار حريف نشسته ايم! اين كه شخصي مانند جناب مرادزهي و امثال ايشان و حتي اساتيد و شاگردان ايشان تا برسد به مردم عادي اهل سنت با اين بحثها به جايي برسند و باصطلاح كارشان يكطرفه شود ؛ بسيار دور از انتظار و حتي محال مي نمايد چرا كه آنان از طفوليت و قبل از آن ، مذهب و علماي ما زا (نعوذ بالله) نه تنها منحرف كه مغرض و معاند مي دانند و (صرف نظر از اينكه براي سخن و دلايل ما جواب قابل قبول حتي براي خودشان داشته باشند يا نه) قبل و حين و بعد از هر بحث و تخاطبي با ما ، بجاي آنكه كمي هم در مواضع خود و پيشنيانشان تامل كنند ، به خيال حودشان و به سبك نگه كردن عاقل اندر سفيه فقط مي خواهند به هر قيمت كه شده ما را از گرداب هلاكت و ضلالت! نجات دهند. 2. شايد آنها به ما بگويند كه شما خود نيز با چنين تصور و تصوير متقابلي ، به بحث مي نشينيد ولي روشن است كه در اين ميدان از نظر مبنايي يكي از طرفين حق محض و ديگري باطل محض است اما سخن اين است كه شرط ورود در ميدان بحث آن است كه طرفين حاضر باشند واقعا انديشه خود را هم در بوته آزمايش قرار دهند : « ... وَ إِنّا أَوْ إِيّاكُمْ لَعَلى هُدًى أَوْ في ضَلالٍ مُبينٍ» "24سبأ " 3. بايد قبل از ورود در هر بحث ، كليات مورد قبول و تفاهم طرفين هم براي خودشان و هم براي شنوندگان ، قدم به قدم مشخص شود و قبل از طرفين شرط كنند كه اگر نتوانستند پاسخ قانع كننده بدهند و به اصطلاح به بن بست رسيدند رسما و علنا از عقيده خود دست بردارند و به سهم خود جماعتي را از گمراهي نجات دهند. البته ممكن است شخص مغلوب نتواند في المجلس پاسخ مناسب بدهد كه بايد مهلت لازم (ولي معين) به وي داده شود و از هر كس هم كه خواست كمك بگيرد ولي از ابتدا رسما قبول كند كه اگز تا پايان مهلت حاضر به جواب نشد رسما حق را به طرف مقابل بدهد. 4. و نيز چنانكه عرض شد اختلافات مبنايي ، حل مبنايي هم مي طلبد ؛ بايد ترتيب موضوعي رعايت شود تا دچار تلاشهاي طاقت فرسا و كم حاصل نشويم. مثلا تا زماني كه جناب مرادزهي اشكالات مبنايي مذهبش را حل نمي كند و مثلا در حالي كه (برخلاف نص قرآن) هاله عصمت به دور همه اصحاب (حتي آنها كه در صدد قتل رسول الله صلي الله عليه و آله وسلم بوده اند) مي كشد آيا مي تواند براي ايشان پرداختن به موضوع ايمان حضرت ابوطالب يا بحث باب و جدار به نتيجه اي برسد؟ 5. و بالاخره اينكه براي هر بحث بايد آداب و شرايط منطقي مورد قبول طرفين قرار داده شود تا به حصول نتيجه صريحتر و صحيح تر در كمترين زمان ممكن كمك كند نه آنكه خود مقررات بحث دست و پاگير شود! بايد : o اولا در كميت زمان (4 دقيقه) براي چنين بحثهاي دامنه داري كارشناسي شود. o ثانيا اين مدت به عنوان سقف محسوب شود نه آنكه طرفين مجبور باشند به هر شكل از تمام وقت استفاده كنند كه خود سبب شاخه شاخه شدن بيشتر كلام شود. به نظر من اگر جناب حسيني هر يك از محكمات استدلاليشان را مستقلا دنبال مي كردند ، جناب مرادزهي و همفكرانشان خيلي زودتر و بسيار واضح تر به بن بست (و در واقع به شاهراه مستقيم هدايت) مي رسيدند. o ثالثا بايد خارج از موضوع بودن مطالب (كه بسيار مهم هم هست) توسط مجري وارد و مورد قبول طرفين بلافاصله تذكر داده شود تا از بازدهي مفيد بحث نكاهد و منجر به تخريب نشود. البته چنانچه تذكر مجري مورد قبول گوينده قرار نگيرد ، به گوينده حق ادامه كلام در وقت خودش داده شود.(اگر توجه كرده باشيد در مناظره اخير جناب مرادزهي با وجود تذكرات متعدد خروج از بحث به آقاي حسيني خودشان مكررا خارج از موضوع رفته و نه فقط براي جواب دادن بلكه بعضا فتح باب غيرمرتبط كردند كه اصلا آقاي حسيني و مجري توجه نمي كردند و همبن مطلب از لحاظ رواني بر اذهان شنوندگان معمولي بحث ، بسيار مخرب و به ضرر آقاي حسيني بود.) با وجود آنكه تصور مي كردم بتوانم در حجم كمتري از كلمات همه مقصودم را بيان كنم اما به پايان آمد اين وقتم ! و حكايت همچنان باقيست. اگر عمري باقي بود انشاءالله ادامه مطالبم را عرض خواهم كرد. و باز هم قدرداني صميمانه ام را از همه زحمات ارزشمندتان بپذيريد. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته. 1شيعه www.1shia.blogfa.com |
39 |
نام و نام خانوادگي: منطقي -
تاريخ: 28 مرداد 87
جوابهاي قبلي شما قبول مي كنم درست مي بشند عمر و ابوبكر شيخين من نيستند من شيعه و طرفدار سرسخت امام علي و حسن و حسين تا امام حجه هستم و طرفدار اقاي قزويني و طلبه اين سايت هستم ولي منظور من از لطمه زدن حد اقل همان سينه زدن و لخت كردن بيراهن در حسينيه شريفه جون سينه زدن ضرر به بدن مي باشد در حالت سينه زني شديد كه ما مشاهد ان هستيم و قمه زني اصلا عقلا قبول نسيت باينكه خيلي مراجع بزرك متاسفانه قبول دارند نمي دانم براي جه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ و سوال دارم سيد قزويني مقلد كي مي باشد؟جون واقعا سيد قزويني از نظر سطح علمي خيلي از مراجع برزكتر مي باشد متعه را جكونه مي شود توجيه كرد؟؟ مخصوصا وقتي كه بدون شاهد باشد خوب مرد هم مي تواند اصلا كل ازدواج انكار كند يعني واقعا متعه شبه دارد وبجه هايي كه از متعه متولد مي شوند اينده انها جيست؟؟؟؟؟؟؟؟ مي دانم كه اين از اشتباه خود انسان رخ مي دهد ولي باز اسلام دين كامل است؟؟ و تازه انسانهاي كه ازدواج كنند تازه هم متعه مي كنند اين خيانت به احساسات انساني نيست؟؟؟؟ ايا واقعا يعني ما جكونه قبول كنيم خواهر خود را متعه بدهيم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ يعني حق را بر خود قياس كن يعني اسلام همه جيز خوب در ان هست مثل جهاد و نماز و حب اهل البيت ولي متعه يعني باني شرايط كه شاهد نيست و بتور خيلي سادهو سريع و بدون عقد فقط عقد زباني اين مثل زنا مي ماند؟؟؟؟ درست كه شايد احاديثي در اين باب باشد ولي اين با اخلاق اسلامي و اهل البيت سازكار نيست و هرج با عقيده عام مخالف هست نبايد قبول كرد شايد قران در باره صغيه يك ايه ذكر كرده ولي تفسير سطحي ايه را نبايد حجه كرفت و بايد تفسيري متناسب با عقيده عام اسلام را داشت مثل عصمت بيامبران كه صحيح هست ولي بعضي ايات نشانه ان نيست ولي ان را طوري تفسير مي كنيم كه متناسب با عصمت و ترك اولي مي باشد اين واقعا بهمان راحتي زنا؟؟؟؟؟ حد اقل ازدواج عرفي شاهد دارد و عقد دارد ولي متعه واقعا جيزي كه بدون عقد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟و شاهد؟؟ هيج تفسيري ندارند قبول دارم كه متعه شايد براي انسانهاي فقير كه قدرت ازدواج يا اينكه نمي خواهند مسئول مادي براي خانوده اي باشند ولي جر مخفيانه وبدون هيج عقد از دادكاه؟؟؟؟ و متعه جه برتري دارد بر ازدواج عرفي يا مسيار در عقيده اهل تسنن؟؟؟؟؟ از نظر ضرر به مجتمع؟؟؟ وعقلا؟؟؟ و با مذهب اهل البيت انسجام ندارد در نهايت نظر شما در باره ولايت فقيه جي مي باشد؟؟؟؟ و لطفا جواب اقاي قزويني در باره اين موضوع؟ ايا ولايت فقيه قبول دارند يا نه؟؟؟؟ سلام جواب نظر: جناب آقاي منطقي عزيز سلام عليكم . از اين كه ما فكر كرديم شما شيعه نيستيد ، عذرخواهي ميكنيم . نوع سخن گفتن شما ما را به اشتباه انداخت . اين كه گفتهايد سينه زني براي بدن ضرر دارد ، سخني است كاملاً غير منطقي كه هيچ عاقلي آن را نميپذيرد . از شما كه اسمتان منطقي است ، چنين انتظاري نداشتيم . اما بحث متعه ! جناب منطقي ! وقتي ثابت شود كه خداوند چنين چيزي را حلال كرده است ، بهانههايي كه دشمنان خدا و اهل بيت عليهم السلام براي آن ميآورند ، ارزش شنيدن ندارد . وقتي خداوند صريحاً در قرآنش ميفرمايد كه متعه كردن جايز است ، پيامبر هم به آن عمل ميكرده ، اهل بيت هم به آن عمل ميكردهاند ، اين گونه بهانه تراشيها مخالفت صريح با خداوند است . گفتهايد كه : "و بتور خيلي سادهو سريع و بدون عقد فقط عقد زباني ... حد اقل ازدواج عرفي شاهد دارد و عقد دارد ولي متعه واقعا جيزي كه بدون عقد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟و شاهد؟؟" . معلوم ميشود كه گوينده سرسوزني با احكام الهي آشنايي ندارد . مگر عقد دائم ، عقد زباني نيست ؟ عقد در هر دوي آنها هيچ فرقي با هم ندارد ، جز اين كه در عقد موقت ، فقط تعيين زمان لازم است و بس . گفتهايد : " شايد قران در باره صغيه يك ايه ذكر كرده ولي تفسير سطحي ايه را نبايد حجه كرفت " جناب آقاي منطقي عزيز ! آيا يك آيه قرآن براي شما كفايت نميكند ؟ مگر خداوند نعوذ بالله موظف است كه براي حلال كردن هر چيزي چندين آيه نازل كند ؟ آيه متعه كاملاً صريح و واضح و روشن است و نيازي به تفسير سطحي و يا غير سطحي ندارد و قابل توجيه نيست تا شما آن را با آيات مخالف عصمت مقايسه كنيد . گفتهايد : " ايا واقعا يعني ما جكونه قبول كنيم خواهر خود را متعه بدهيم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ " همان طوري كه قبول كردهايد ، خواهرتان را به يك مرد غريبه بدهيد تا او ... . چطور در آن جا غيرتتان به جوش نميآيد و اجازه ميدهيد كه يك مرد غريبه فقط با خواندن يك عقد زباني (البته از نوع دائمي) با خواهرتان خلوت كند ، او را با خودش ببرد و ادامه ماجرا ... آيا غيرت شما از غيرت خداوند نيز بالاتر و بيشتر است ؟ وقتي خداوند اجازه ميدهد كه چنين ازدواجي صورت گيرد ، شما چه كاره هستيد كه با آن مخالفت و آن را با زنا مقايسه ميكنيد ؟ همان خدايي كه اجازه داده است كه پدر و مادرتان فقط با خواندن يك عقد زباني محرم شوند و بعد ... همان خدا اجازه داده است كه اگر كسي دوست دارد ميتواند به جاي خواندن عقد دائمي ، عقد موقت بخواند . كار اهل سنت به تبع خليفه دوم به جايي رسيده است كه به خداوند نيز خرده ميگيرند و او را به خاطر حلال كردن متعه بي غيرت جلوه ميدهند ، آيا مخالفت با امر خداوند و حرام كردن حلال خداوند ، كفر صريح نيست ؟ براي اطلاع بيشتر به اين آدرس مراجعه بفرماييد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=93 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
40 |
نام و نام خانوادگي: حسن ق -
تاريخ: 28 مرداد 87
آقاي قزويني از مفاخر تشيع هستند خداوند به عصمت حضرت زهرا (س) براي اسلام و شيعيان حفظ نمايد انشالله |
41 |
نام و نام خانوادگي: ٌشيعه -
تاريخ: 28 مرداد 87
و ضمن خسته نباشيد ، اگر بتوانيد حداقل در اين پنجره ارسال براي متن هاي ارسالي مراجعين ، امكانات بيشتري از قبيل فونت ها و رنگها و علائم را پشتيباني كنيد بهتر است. در متن موجود در وبلاگ 1شيعه متن را به صورتي كه تهيه كرده ام آورده ام اگر ملاحظه بفرماييد براي توجه دادن به نكات مهمتر و پرهيز از خستگي خصوصا براي متنهاي طولاني مناسب تر است. موفق باشيد |
42 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 29 مرداد 87
بسم الله الرحمن الرحيم با سلام برادر عزيزمان اقاي منطقي سوالات خوبي كردند و الحق جوابها انها خوب بود . بنده حقير دوست دارم چند سوالي از اين برادر عزيزمان بكنم كه انشاء الله بتوانند جوابهاي انرا براي من و بعضي از مشتاقان اين مقالات مفيد باشد . 1 ) چرا حضرت يعقوب (ع ) در فراق و دوري حضرت يوسف ( ع ) انقدر گريه كرد كه بينائي خود را از دست دادند ( يعني به جسم خود لطمه زدند ) و در قران كريم و احاديث نبوي اين عمل حضرت يعقوب ( ع ) مذمت نشده . 2 ) تاكنون حديث موثقي شنيده ايد كه حضرت سيد الشهدا الامام حسين ابن علي ( ع ) براي اثبات شهامت و شجاعت پا به كر بلا گذاشته باشند من كه نشنيده ام وليكن همه گفته ها در مورد مظلوميت ايشان است و شعيان ايشان فقط براي مظلوميت ايشان عزاداري ميكنند كه اگر شهامت و شجاعت مدح نظر بود جنگهاي ايشان با اصحاب جمل , صفين و نهروان هركدام كتابي قطور ميگشت . 3 ) ايا شما ميتوانيد دلايلي دنيوي براي اين اعمال كه در زير مينويسم بياوريد . آ ) اقدام به قرباني كردن حضرت اسماعيل ( ع ) بوسيله حضرت ابراهيم ( ع ) را چگونه ميتوانيد توجيه كنيد ( جواب بايد براي دنيا پرستان باشد نه اهل ايمان ) . ب ) رمي جمره چه فايده ئي دارد . ( جواب بايد براي دنيا پرستان باشد نه اهل ايمان ) . ج ) تغير لباس به احرام چه معنائي دارد . ( جواب بايد براي دنيا پرستان باشد نه اهل ايمان ) . د ) سعي الصفا و مروه چگونه اقدامي است .( جواب بايد براي دنيا پرستان باشد نه اهل ايمان ) . اما علاقه امام علي ( ع ) به خلفا برفرض محال كه اين اسم گذاريها بدليل مودت بين انها بوده باشد. اين همه خطبه هاي امام علي ( ع ) در مذمت انها را چگونه ميتوانيد توجيه كنيد , اين همه گفتار ائمه اطهار كه در مذمت اين خلفا را چگونه ميتوانيد توجيه كنيد. مثل قشنگي هست كه ميگويد " ادب از كه اموختي از بي ادبان " خوبي كتابهاي صحاح خصوصاً بخاري و مسلم اين است كه از انها ميتوانيم حقانيت اهل بيت و بطلان ديگران را ثابت كرد بعنوان نمونه . 1 ) عدم بيعت حضرت فاطمه ( س ) با ابو بكر . 2 ) عدم بيعت امام علي ( ع ) ( ابداً ) يا شش ماه و نبي هاشم با ابوبكر . 3 ) عدم تائيد اولي بوسيله دومي ( كان بيعته ابو بكر فلته ) 5 ) عدم تائيد اولي بوسيله خودش ( داشتن شيطاني با خود ( حال اين شيطان كه بود ايا او عـ...... بود ) 4 ) وجود اختلاف شديد ما بين صحابه . ووووووو صحبت در اين موارد بسيار زياد ميباشد . و فقط با علم صحيح و عقل سليم و قلب پاك و وجدان ميتوان نتيجه مطلوب را گرفت در غير اين صورت اين امر محال است . يا علي |
43 |
نام و نام خانوادگي: منطقي -
تاريخ: 29 مرداد 87
جواب شما قبول در باره سوالهايي قبلي واقعا درست بود و كمال تشكر از شما خوب اخرين سوال نظر شما درباره ولايت فقيه جه مي باشد؟؟ از اقاي قزويني مي خواهم اين باسخ دهند؟؟؟؟ و اكر موافقه هست بر جه دليل قراني يا حديث و اكر مخالفند بر جه دليل ؟؟؟؟ و خواهشمند هستم به شباهات حسن حسيني جواب دهند مخصوصا حديث كه) ما اهل البيت در و سقف نداريم) در مستقله هر جه زودتر اخرين جيز واقعا دست شما درد نكند و اقعا جوابهاي شما منطقي بود و از اقا قزويني كمال تشكر واقعا يك افتخاري ببراي اسلام و شما طلبه عزيز جواب نظر: دوست گرامي و عزيز جناب آقاي منطقي ! ما در اين سايت فقط به شبهات امامت و ولايت پاسخ ميدهيم و پاسخ گوي مسائل فقهي نيستيم ، لطفاً اصرار نفرماييد ، اگر صلاح ميبود در همان دفعه اول پاسخ شما را ميداديم . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
44 |
نام و نام خانوادگي: ٌشيعه -
تاريخ: 31 مرداد 87
بعضي از لينك هاي دانلود معرفي شده در اينجا كار نمي كرد ولي از وبلاگ دكتر حسيني قابل دانلود بود |
45 |
نام و نام خانوادگي: حامد -
تاريخ: 31 مرداد 87
با سلام و تشكر از آقاي قزويني و همچنين سايت به اين خوبي. فقط خواستم به دوست عزيز آقاي منطقي متذكر شوم كه شما مي توانيد از قسمت طرح سوال اقدام كنيد و جواب به ايميل شما بيايد تا نظرها طولاني تر نشده و مزاحمت ايجاد نشود. من خودم امتحان كردم. تمام سوالات را پاسخ مي دهند. باتشكر - ياعلي |
46 |
نام و نام خانوادگي: رضا راهي -
تاريخ: 02 شهريور 87
يک سئوال ازبرادران اهل تسنن دارم و آن اينکه چرا سنگدلي و بيرحمي و کشتار انسانها بهردليلي که باشد دربين آنها اينقدررواج داشته و در طول تاريخ اينهمه انسانها فقط بخاطر شيعه بودن قتل عام شده اند .شما که اينقدر به قرآن متمسک ميشويد مگر آيه " لااکراه في الدين ...." را نديده ايد که اينگونه کشتن انسانها را بخاطرعقايدشان واجب ميدانيد؟درحاليکه در هيچ کجاي تاريخ سراغ نداريم که شيعيان کشتن سنيها را بخاطرعقايدشان مجاز دانسته باشند. |
47 |
نام و نام خانوادگي: منطقي-2 -
تاريخ: 02 شهريور 87
طلبه عزيز لطفا حرفهاي من كذاشته شود اكر انصاف هست من دو بار فر ستادم ولي در سايت كذاشته نشد ايا اني انصاف انصار شيعه و اهل البيت مي باشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ سوالم در مورد ايه اطيعو الله و اطيعو الرسول و اولي الامر منك در زمان جي مي شود و اكر عاجر هستيد از جواب خوب قبول ولي حرفهاي من كذاشته شود و عدالت را رعايت كنيد من يك مسئله عقيده مطرح مي كنم و شما بايد جواب دهيد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ و مخصوصا اقاي قزويني سلام جواب نظر: جناب منطقي-2 : ما هيچ نظري را سانسور نمي&zwnjكنيم ؛&zwnj مگر اين كه خلاف ادب سخن گفته باشد . تا به حال نيز تمامي نظرات شما را نمايش و جواب داده&zwnjايم . البته اگر سؤالي بوده ، ذخيره شده و انشاء الله بعد از بازگشت دوستان گروه از تبليغ به طور مفصل پاسخ داده خواهد شد . والسلام علي من اتبع الهدي گروه پاسخ به شبهات |
48 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 03 شهريور 87
برادر عزيز اقا رضا : يك جواب از من شيعه : براي يك مشت دينار در دنيا يا دينار درهم در هم |
49 |
نام و نام خانوادگي: سيد ياسر حسيني -
تاريخ: 10 شهريور 87
با سلام آقاي مولوي مراد زهي در چند مورد گفتند که حادثه هجوم به خانه حضرت زهرا (س) در کنار مسجد النبي رخ داده ، در زير به صحبت هايشان اشاره مي کنم: " همان پاسخ قبلي من كامل نشد ، من از شنوندگان گرامي تقاضا ميكنم كه منصفانه و به وجدانتان قسم ميدهم ، وجداناً قضاوت كنيد ، در كنار متصل به مسجد النبي ، خليفه دوم هجوم آورده ، خانه فاطمه زهرا به آتش كشيده شده ، اتهامي كه بعد از چهارده قرن مطرح ميشود ، محسن عزيز سقط شده ، فاطمه زهرا مورد اهانت قرار گرفته ، 120 هزار صحابه ، كم و يا زياد كه در آخرين حج در ركاب پيامبر بودند ، كجا رفتند ؟ مسلمانان مدينه كه شبانه روز پنج بار در مسجد النبي نماز ميخواندند ، كجا هستند كه اين قضيهاي كه در حد تواتر بايد ثابت ميشد ، روايتي از آنها نيست ، ائمه از اين گلايه و شكايتي نمي كنند ." تا آنجايي که مي دانم خانه ديگر حضرت علي (ع) و حضرت زهرا (س) در انتهاي قبرستان بقيع مي باشد که هم اکنون توسط وهابيون تخريب شده و به دفتر امر به معروف آنها تبديل شده است و آن واقعه در آنجا اتفاق افتاده است. اصلا ما در روايات داريم که وقتي به خانه هجوم مي آورند ، حضرت علي را براي بيعت با خود به مسجد مي برند. پس معني ندارد که اين خانه اي که به آن هجوم آورده اند در کنار مسجد باشد. چون فاصله اي وجود ندارد تا حضرت را به مسجد ببرند. لازم ديدم اين موضوع را خدمتتان عرض کنم. خواهشا اگر توضيحي مي دهيد آن را هم براي من ارسال کنيد ، چون کم به سايت سر ميزنم. با تشکر |
50 |
نام و نام خانوادگي: فقط بنده خدا -
تاريخ: 10 شهريور 87
سلام بر مومنين مومنين از اهل تسنن وتشييع وسايرين: با مطالعه مطالب بالا چهار نكته قرآني به نظرم رسيد كه گاهي از آنهاغفلت مي كنيم وجسارتا بد نديدم به سمع بزرگواران برسانم. 1-با اين ديد مناظرات راببينيدكه هدف آنها اثبات شيعه گري يا سني گري يا رد يك مذهب و تقويت مذهب ديگر نيست وقضاوت بين آنهابر عهده خداوند متعال است و با تعصبات مذهبي چه شيعي وچه سني نمي تونيد از آنها درست استفاده كنيد ونتيجه اي جز افزايش جهل و لجاجت در بر نخواهد داشت (مثل جناب "ن"). 2-وظيفه ما هدايت ديگران نيست هدايت صرفا توسط خداوندمتعال انجام مي پذيردو او هركه راكه بخواهد هدايت مي كند و ما اگر خيلي زرنگ باشيم بتوانيم خودمان را نجات دهيم. 3-وظيفه ما كشف حقيقت ،رسيدن به آن ، قبول وانتشار آن است .حال اگر ديگران آن را نپسنديدند اصلا ناراحتي و غضب ندارد به خودشان مربوط است وخدايشان.مهم اين است كه ما وظيفه يمان را انجام دهيم. 4 -رضايت خداوندتبارك وتعالي در راس تمام امور است وهيچ كاري بدون آن به سرمنزل مقصود نمي رسد ونتيجه آن چيزي جز خسران وتباهي نيست. حال پس از عرض اين چهار نكته نظرم را در مورد اين مناظره عرض مي نمايم: اولا نفهميدم چراآقاي مولوي مرادزهي اين مناظره را دادگاه محاكمه خلفا گذشته قلمداد كرده واز آقاي قزويني شاهد ومشهود مي خواست .اصلا آيا ماتوان يا اجازه اين كار را داريم؟نكند نعوذ به اله ما خداييم يا خليفه اوييم؟ آقا ما را چه به اين غلطها. خود خدا يا خليفش به وقتش اين كارو ميكنن چه ما خوشمون بياد يا نياد اينو خودتون بهتر از من ميدونيد. انشا الله به وقتش. ثانيا ما بايد حواسمون باشه خدا از ما راضي باشه وگرنه باختيم فرقي هم نميكنه شيعه باشيم يا سني مهم رضايت خداست.حالا كه شرط اصلي رضايت خداست ورضايت خدا به رضايت رسول الله(ص) است و رضايت پيامبر اعظم به محبت ورضايت حضرت فاطمه(س) است(اگر تا اينجاشو قبول نداريد بقيه شو نخونيد)چطور ميشه رضايت حضرت فاطمه (س) را جلب كرد تا خدا از ما راضي بشه؟ من از شما ميخوام بجاي مولوي مرادزهي كه از پاسخ به اين سوال آقاي قزويني طفره رفتن كه: (سؤال استاد قزويني : ايشان فرمودند ما به همان نسبتي كه حضرت زهرا و حضرت علي را دوست داريم ، جناب ابوبكر و عمر را دوست داريم . طبق روايت صحيح بخاري ، پيامبر اكرم فرمود : فاطمه غضبش ، غضب من و رضايتش رضايت من است . در صحيح بخاري و مسلم صراحت دارد كه فاطمه زهرا از ابوبكر و عمر غضبناك از دنيا رفتند ؛ فلم تزل مهاجرته حتي توفيت . واين نشانگر اين است كه وقتي فاطمه زهرا سلام الله عليها از آنها راضي نيست ، پيامبر هم از آن دو نفر راضي نيست ، خدا هم راضي نيست . محبت كسي كه پيامبر و خدا از او راضي نيست، خلاف شريعت ، و خلاف شرع و خلاف عقل است . جواب بدهند ) خودتون پاسخشو پيدا كنيد.پيدا كردن جواب اين سوال نياز به مفتي و مولوي وآيت الله نداره كه روز قيامت گردن اونا بندازيم وبگيم ماكه نفهميديم چي درسته چي غلط واقعيت هارو به نگفتند وما گمراه شديم.فهمش فقط يه ذره عقل وشعور مي خواد. آقاي مولوي مرادزهي شما هم بدونيد ما نميخواهيم خلفاي 1400 سال قبل رو به محكمه بكشيم وقصاص كنيم چون نه ميتونيم نه اين كاره ايم و نه دردي رو دوا مي كنه ونه گذشته رو تغيير ميده فقط ميخواهيم بفهميم رضايت خداوند در گرو چه چيزي هايي هست تا بدست بياريمش و بخاطر اعمال ديگران تباه نشيم.از اين مناظره همين يه نكته براي هفت پشت ما بسه اگر خدا بخواهد هدايت بشيم ونيازي هم به اثبات بقيش نيست . يه مطلب هم به آقاي منطقي بگم كه آقا پشت اسم منطقي نمي توني خودتون پنهان كني.اولا به توگفتن سني هستي اشتباه كردن به سني ها توهين كردن من ازشون معذرت ميخوام.تو وهابي هستي و وهابي بودن هم به ليبل شيعه يا سني بودن نيست اگه مدعي شيعه بودني بدون كه شيعه هم ميتونه وهابي باشه اين به جمود فكريش بستگي داره هركي فكرش بسته ومحدود باشه واز روح معارف الهي بي بهره باشه ميشه مثل وهابي ها كه فقط حرف حرف خودشونه و دنباله روي خوارجند(خشكه مذهبي هاي نادان وبي خرد) واگه خود پيامبر هم رجعت بكنه باز لجاجت مي كنن و خودشونو به نفهمي ميزنن.پس سعي كن اول علمتو افزايش بدي بعدبراساس جهل ايرادتراشي نكني وگرنه مطمن باش كه گمراه ميشي. التماس دعا. |
51 |
نام و نام خانوادگي: منطقي -
تاريخ: 12 شهريور 87
سلام بنده خدا دوست عزيز من شيعه هستم نه وهابي نه جيزي و من اين سوالات را طرح مي كنم تا واقعا در مذهب خودم مطمئن باشم نه مثل وهابي ها كورانه تقليد كنم و من به طلبه عزيز اين سايت و حتي سيد قزويني احترام زيادي قائل هستم و حتي خود شما اولا تو برادر مني بخاطر كه تو ايراني و محب اهل البيت عصمت و طهارت هستي من اين سوالات طرح مي كنم جون كه يك سوال براي من بيش امد كه ايا اين مذهب را قبول دارم بخاطر كه من از همان تولد به ان ايمان داشتم من هيج شكي ندارم كه امام علي از همه صحابه بهتر مي باشد و هيج شكي ندارم كه فرزندان ان هم ازهمه بهتر مي باشند هيج شكي ندارم كه معاويه و يزيد وكل بني اميه و عباس ظالم و استحقاق انسان عادي ندارند جه رسد ب خلافت اسلام؟؟؟؟؟ و حتي عمر و ابوبكر و عثمان استحقاق خلافت بر اهل البيت 12 معصوم ندارند و لي خيلي واجب هست كه انسان اين سوالات عميق و منطقي را طرح كند تا ايمان انا افزايش يابد و من خودم علم زيادي دارم و خيلي كتب خواندم و من عرب زبان هستم و حتي به كتب عربي اطلاع دارم و اكر انسان مي خواهد منصف باشد سيد قزويني خيلي منطقي تر از مولوي ها و كل علماي سعودي و عرب مي باشد و من از عاشقان امام خميني افتخار اسلام و عرب و ايران مي باشم و من خيلي از نام بردن من باسم وهابي فقط بخاطر كه سوالات منطقي طرح كردم خيلي ناراحتم ولي به شما دوست عزيز خيلي احترام قائل هستم وو اقعا تو برادي سلام جواب نظر: دوست گرامي جناب آقاي منطقي سلام ! ما نيز از آشنايي با شما بسيار خوشحاليم و هرگز نگفته&zwnjايم كه شما وهابي هستيد . لحن شما طوري است كه انسان يقين مي&zwnjكند شما از برادران اهل سنت باشيد ؛ لذا ما جواب شما را مطابق با آن چه مطرح كرده بوديد ، داديم . به هر حال مي&zwnjشود سؤال را طوري مطرح كرد كه اين شبهه پيش نيايد ، ما هميشه آماده پاسخ گويي به شما در زمينه امامت و ولايت هستيم . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
52 |
نام و نام خانوادگي: پايگاه ثقلين -
تاريخ: 14 شهريور 87
فتنه شائول در مسيحيت و ابوبکر در اسلام دو فساد بزرگ بني اسرائيل در زمين بسم الله الرحمن الرحيم وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا ((4)) فَإِذَا جَاء وَعْدُ أُولاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَّنَا أُوْلِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُواْ خِلاَلَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَّفْعُولاً ((5)) ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَاكُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَجَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا ((6)) إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاء وَعْدُ الآخِرَةِ لِيَسُوؤُواْ وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُواْ الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُواْ مَا عَلَوْاْ تَتْبِيرًا ((7)) عَسَى رَبُّكُمْ أَن يَرْحَمَكُمْ وَإِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ حَصِيرًا ((8)) از جمله گروه ها و دشمناني که خداوند در قرآن مکرراً به آن ها اشاره کرده است، بني اسراييل مي باشند. بني اسراييل در قرآن بارها به عنوان قومي پيمان شکن ، حيله گر، حسود، بهانه گير، ناسپاس و تنبل معرفي شده است؛ به نحوي که حتي مردم اين قوم، عنايات خداوند را ناديده گرفته و به جيفه هاي پست مادي مشغول بوده اند.خداوند در آيات بسياري از قرآن من جمله آيات فوق که آيات 4 الي 8 سوره اسراء است ، به بيان کارشکني ها و نافرماني هاي قوم بني اسراييل پرداخته و مسلمانان را از پرداختن به اعمال و رفتار آن ها باز داشته است . قومي که دست يابي به آرمان شيطاني تسلط کامل بر قدس و در مرحله بعدي نيل تا فرات و در مرحله آخر تسلط بر کل دنيا را سرلوحه تمام سياستها و تصميم گيريهاي خود قرار داده است و در اولين فساد بزرگ ، فتنه انحراف در دين حضرت عيسي عليه السلام را با داخل نمودن شائول برنامه ريزي و اجرا کردند تا جايي که امروزه ، وي حتي از حضرت عيسي هم در نزد مسيحيان مقدس تر است و افکار شيطاني او ذره اي از تعاليم و بشارتهاي اين پيامبر اولوالعزم را در مسيحيت کنوني باقي نگذاشته است و در دومين فساد بزرگ که در زمين انجام دادند يعني فتنه ورود ابوبکر به جمع ياران پيامبر اسلام و انحراف در دين اسلام را پايه گذاري نمودند و با رحلت رسول اکرم خلافت الهي حضرت علي عليه السلام ، که در روز غدير خم به مسلمانان ابلاغ گرديد را به دموکراسي و حکومت اکثريت جاهل بر اقليت نخبه و عالم تبديل نمودند و سرنوشت و آينده بشريت را تا به امروز به نفع خود تغيير دادند تا جايي که در عصرحاضر ، اکثريت مسلمانان که اهل تسنن و پيروان ابوبکر و عمر و عثمان و در حقيقت پيروان دين ساختگي يهوديت با لباس اسلامي را تشکيل ميدهند از قرآن و احکام اسلام به جز نامي را يدک نمي کشند و حاکمان آنها درمقابل بسياري از مسائل مهم دنيا فقط سکوت و انفعال را پيش گرفته اند. قوم بني اسراييل که توسط حضرت موسي (ع) و به دستور خداوند از چنگال فرعون و فرعونيان رهايي يافته بودند، پس از رفع خطر فرعونيان، به ناسپاسي نعمت هاي خدا پرداختند و گوساله پرستي اختيار کردند. اما مجدداً لطف خدا شامل حال آنان شده و به شريعت حضرت موسي (ع) بازگشتند. پس از فوت حضرت موسي (ع)، بني اسراييل به جاي پيروي از دين آسماني، شروع به ترويج تعاليم انحرافي مصري کردند که قبلاً اين تعاليم را در مصر آموخته بودند. آنان تعاليم الحادي مصري و تعاليم الحادي ملل مجاور را به هم آميختند و از امتزاج آنان تعاليم منحرف و الحادي کابالا را پايه گذاري کردند و با وقاحت تمام، اين تعاليم منحرف را عرفان يهودي! ناميدند. آن ها حتي به پيامبران الهي نيز رحم نکرده و حضرت سليمان (ع) را (نعوذ بالله) کافر و مشرک ناميدند تا براي خود شريک جرم بيافرينند. در ادامه، کاهنان بني اسراييل تعاليم الحادي کابالا را به عده اي از جنگجويان صليبي به نام شواليه هاي معبد آموزش دادند و از طريق آنان اين تعاليم را در سراسر اروپا و سپس آمريکا منتشر نمودند. سرانجام در قرون اخير، تعاليم کابالا به فراماسون ها منتقل شده و آنان نيز انتشار اين تعاليم را بر عهده گرفته اند. بدين ترتيب مي توان گفت که بني اسراييل، پل ارتباطي اصلي بين مصر باستان و عصر حاضر بودند و به وسيله ي آنان تعاليم ماسوني کابالا در دست فراماسون ها قرار گرفت. البته لازم به ذکر است که رابطه ي بني اسراييل با فراماسونري دو طرفه بوده و فراماسونري نيز از آرمان هاي بني اسراييل حمايت مي کند , از آنجا که حيله گري و برنامه ريزي و انسجام سردمداران بني اسرائيل از ابتداي پيدايش تا به امروز بر کسي پوشيده نيست لذا در عصر حاضر نيز خرده اي بر اکثريت سني جامعه مسلمان به لحاظ فريب خوردن از يهود و دوري از حقيقت اصلي اسلام ناب و قرآن و تعصب خشک بر عقايد توخالي به واسطه شيطنت قوم بني اسرائيل نميتوان گرفت . بيرقهاي سياه خراسان از جمله مواردي است که به صورت متواتر در احاديث و روايات اهل سنت و اهل تشيع و حتي ساير اديان ابراهيمي پيرامون فرج و نشانه ها و علائم ظهور منجي ذکر شده است . اما بيرقهاي سياه که از سرزمين خراسان و از کنار حرم مطهر عالم آل محمد حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام با مشخصات ذکر شده خروج نموده است اين حجت را نيز بر اهل سنت و تمام بشريت تمام نموده است که در جامعه شيعي خراسان و تا روز قيامت هيچ پرچمي خروج نخواهد کرد مگر به خونخواهي حضرت زهرا سلام الله عليها و ياري عترت مطهر رسول اکرم صلي الله عليه و آله وسلم و بديهي است پس از اين تاريخ بر تمام عالمان و رهبران اهل سنت و ساير مذاهب فريب خورده واجب است تا پس از اقرار به اشتباهات گذشته ، پيروان خود را به سمتي که مرضي خدا و رسول اکرم و اهل بيت مطهر اوست هدايت نمايند تا ان شاء الله از غفران الهي بهره مند گردند . والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته 31/5/1387 پايگاه ثقلين |
53 |
نام و نام خانوادگي: يک سني -
تاريخ: 16 شهريور 87
بيرقهاي سياه ديگه چه صيغه ايه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ |
54 |
نام و نام خانوادگي: احمد -
تاريخ: 25 شهريور 87
جناب منطقي مگر من که اسمم احمد است بايد بگويم اين اسم مربوط به اين دوران است و من مثلا احمد را از فلان شخص کپي کرده ام خير مربوط به 1400 سال قبل است. اسم عمر هم اينطور است مخترع اين اسم خليفه دوم نبوده قبل از ايشان هم عمر بوده است. اگر حضرت علي اسم عمر را انتخاب کرده منظورش خليفه دوم نبوده بلکه اين اسم از قبل وجود داشته است. مثلا اگر من اسم محمود را براي فرزندم انتخاب کنم بگويم اين نام رئيس جمهور ايران است خير اين نام از قبل بوده است. |
55 |
نام و نام خانوادگي: نامدار -
تاريخ: 26 شهريور 87
دستتان درد نكنه بايد كم باشد زياد بهر ببرند نامدار اس |
56 |
نام و نام خانوادگي: حسين اسيري -
تاريخ: 07 مهر 87
بـرادر عـزيـز - احمد - كـي مـيـكـه كـه امـيـر الـمـؤمـنـيـن (عـلـيـه الـسـلام) بـجـه خـودشـون رو بـه نـام قـشـنـك !! " عـمـر " كـذاشـتـنـد ؟! " عـمـر " جـون كـه خـلـيـفـه وحـاكـم بـود خـودش ايـن اسـم رو مـنـتـشـر كـرد !! وبـسـر امـيـر الـمـؤمـنـيـن (عـلـيـه الـسـلام) را بـه نـام زيـبـاي !! خـودش " عـمـر " صـدا مـيـزد ميتونيد مراجعه كنيد : ك . سير أعلام النبلاء ج4 ص134 مراجعه كنيد : تـمـام ايـن مـنـابـع جـنـديـن قـصـه را نـقـل مـيـكـنـنـد كـه " عـمـر " اسـم جـنـديـن نـفـر را تـغـيـيـر داد !!! وراجع أيضا الطبقات الكبرى ج5 ص14، وتاريخ مدينة دمشق ج50 ص35 و36 ، وعون المعبود ج4 ص3، وتهذيب التهذيب ج8 ص375 ابن حجر في فتح الباري ج2 ص374 المصنف لابن عبد الرزاق الصنعاني ج1 ص61 الهامش3 ابن سعد في الطبقات الكبرى ج6 ص76 ابن الأثير في أسد الغابة ج3 ص284 في ترجمة عبد الرحمن بن الحارث بن هشام بن المغيرة المخزومي |
57 |
نام و نام خانوادگي: احمد -
تاريخ: 14 مهر 87
شما در اخر الزمان از پيروان دجال خواهيد بود چون دجال از ايران به پا مي خيزد و هفتاد هزار نفر از يهوديان اصفهان با او همراه خواهند شد پس اين مطلب نشانگر اين است كه شما نسلهاي اينده تان به يهوديت گرايش پيدا مكنند چون ايمان و بنياد شما سست هست ايرانيها برويد شكر كنيد همين عمر شما را مسلمان كرد اگر چه به نظر من شما هيچ بويي از اسلام نبرديد اگر عمر جان نمي امد شما مادر و خواهر نمي شناختيد اگر چه هنوز در شما اثار ابا واجدادتان وجود دارد يعني مجوسيت |
58 |
نام و نام خانوادگي: حسين اسيري -
تاريخ: 17 مهر 87
آقاي " احمد " بي ادبيتون كاملا نشانكر تربيت بد شما است !! يك فكري براي خودتان بكنيد !! با شعار دادن وفحش وناسزا كفتن نميتوانيد جيزي را به تحميل كنيد .. |
59 |
نام و نام خانوادگي: علي -
تاريخ: 18 مهر 87
59- آقاي احمد اي كاش در پيدايش رهبران تان تحقيق كنيدالبته اگر مرتكب گناه كبيره !!!نشويد |
60 |
نام و نام خانوادگي: خادم الزهرا -
تاريخ: 09 آبان 87
فَبَشِّرْ عِبَاد . الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئكَ الَّذِينَ هَدَئهُمُ اللَّهُ وَ أُوْلَئكَ هُمْ أُوْلُواْ الْأَلْبَاب .الزمر /17 و 18 احسنت اقاي قزويني خدا تو رو با حضرت زهرا محشور كنه كه روي دشمنانش رو سياه كردي خداوندا ظالمان حضرت زهرا رو از اولي و دومي و سومي لعنت فرما امين |
61 |
نام و نام خانوادگي: اصغر -
تاريخ: 19 آبان 87
آقاي احمد ، اگر کمي به اطرافتان نگاه کنيد مشخص خواهد شد زعماي كدام مذهب و ملت در برابر صهيونيستها ي بي دين که مدعي يهوديت (پيروي حضرت موسي ) هستند شجاعانه ايستاده اند و کدام يک شريک دزد و رفيق قافله هستند .... ادعاي شما در مورد سابقه زردشتيان در مورد مادر و خواهر تهمت بسيار سنگيني است و بزرگان بايد در اين مورد بايد قضاوت كنند اما صحبت از اعتقادات كنوني يك مذهب است خودتان قضاوت كنيد يك نكته اخيرا خواندم و حيرت كردم : مرد وهابي از زنش مي خواهد كه دوست او را شير دهد تا با هم محرم شوند چون برطبق روايات اهل سنت عايشه شير دادن به مردان غريبه را براي محرميت تجويز مي كرده است .... زهي شرافت ... زهي ناموس خواهي .... |
62 |
نام و نام خانوادگي: عمر رسولي -
تاريخ: 25 آبان 87
تمام احاديث را اگر نگوييم نود درصد احاديث يا رواياتي که قزويني به ان اشاره کرده احاديث ضعيفي است که من تمام منابع اهل سنت را گشتم وبيشتر از دو سه نفر که خود انها ادمهاي بزرگي نيستند اينها نيز احاديث را ضعيف مي دانند و بقيه حتي به انها استدلال نمي کنند جواب نظر: با سلام ! جناب عمر ! ادعاي بدون دليل هيچ ارزشي ندارد . اگر راست مي&zwnjگوييد ، رواياتي را كه ادعا مي&zwnjكنيد ضعيف هستند ، براي ما بنويسيد تا ما و ديگر خوانندگان عزيز از ضعف آن&zwnjها آگاه شوند . اگر همه اين روايت&zwnjها ضعيف بود ، چرا مولوي مراد زهي كه ادعا مي&zwnjكند بيش از 59 كتاب نوشته&zwnjاند ، اين مطلب را تذكر ندادند ؟! موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
63 |
نام و نام خانوادگي: محمد سعيدي -
تاريخ: 05 آذر 87
مناظره را گوش دادم . اي برادران اهل سنت که اينگونه حق را ميبينيد و باز بر آيين پدرانتان باقي هستيد ، چه جوابي در روز قيامت خواهيد داد ، چراکه حق را شنيده ايد و آن را پس زده ايد. با چه کسي لج بازي مي کنيد ؟ با خودتان ؟ اصلا آقاي مولوي فقط به جاي جواب دادن به سوالات دنبال اين بود که بگويد موضوع چيز ديگري است و تقريبا به هيچ سوال آقاي قزويني جواب نداد. |
64 |
نام و نام خانوادگي: قربان ثمر -
تاريخ: 08 آذر 87
با سلام و احترام با تشكر از همه آنهاي كه مطلب نوشتند و وقت گذاشتند . حقير از مدرسين حوزه علميه كرج هستم . احساس مي كنم اگر همه دوستان روي اين مطلب تمركز كنند انشاء الله نتيجه خواهد داد . وآن «رضايت و عدم رضايت صديقه طاهره س » است . حال سبب يا علت آن چه بوده است فرقي نمي كند ؛ چراكه همه اهل سنت معتقد به صحاح اند و اين عدم رضايت مندي جز مسلمات صحيحين است . در واقع اين مطلب نزد ايشان و اماميه اجماعي است . ديگر اين صفحه و آن صفحه ندارد كامل و ناقص هم ندارد ادبيات عرب هم نمي خواهد سند و توثيق هم نمي طلبد كار به قسم و مباهله هم نمي كشد و ... خواهش مي كنم در نقد اين مطلب اگر مطلبي هست بيان شود . نتيجه اين بحث از نظر اين كمترين يا ظلم دو خليفه است يا رد صحيحين . و علي الله الهدي . |
65 |
نام و نام خانوادگي: جلال -
تاريخ: 16 آذر 87
به خدا قسم مذهب حق اهل سنت است چه بخواهيد وچه نخواهيد با مناظره نميشود شايد حناب دكتر قزويني كه خدايش حفظ كند از مولوي مراد زهي عالم تر والحن في حجته باشد سوال اين است چرا علي رضي الله عنه با معاويه جنگيد وبا ابوبكروعمر رضي الله عنهما كه به تعبير شمايان حقش را غصب كردند وامامت منصوصش بود جهاد نكردند وبه نظر شما چشمپوشي از نص چه دليلي دارد كفر نيست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نعوذبالله العلي العظيم ويا چرا امام حسن -رض-صلح نمودبا معاويه وامام حسين -رض-با حكومت انان مخالف بود؟؟؟؟؟؟؟ |
66 |
نام و نام خانوادگي: سلامات -
تاريخ: 17 آذر 87
علي به همراه فاطمه و حسن و حسين چهل شبانه روز به درب خانه هاي اصحاب مي رفت و بيعت روز غدير را به آنها ياد آور مي شد و حقي كه كودتاچيان پايمال كردند را ياد آور مي شد و از آنها در خواست كمك مي كرد و علي رغم اينكه به او قول كمك مي دادند ولي در عمل سر قول خودشان ني آمدند . جز چهار نفر نيرويي نداشت. ضمنا" پيامبر اسلام به او وصيت كرده است كه اگر جهاد به ضرر اسلام تمام شود و حاصل آن از بين رفتن اسلام باشد اينكار را انجام ندهد. اكثريت دنبال كوتاچي رفتند و امام حق را تنها رها كردند. اشتباه اهل سنت اين است كه با اين عقل كوچكشان مي خواهند كارهاي پيامبر و اهل بيتش را بسنجند و نقد كنند چون رئيسشان هميشه با عقل كوچكش اعمال پيامبر اسلام را زير سوال مي برد و غير از اعتراض هيچكاري نمي كرد. در صورتيكه در قرآن از اين كار نهي شده است. " يا ايها الذين امنوا لاترفعوا اصواتكم فوق صوت النبي ...." . طبق كتب خودشان خليفه اول و دوم بعد از تحريم شراب شراب خوار بوده اند . در جنگها فرار مي كردند - مدتها بت پرست بودند.در ترور بعضي از افراد دست داشتند حتي به روايتي در عقبه قصد كشتن پيامبر اسلام را داشتند.) علي با افراد مانند اهل سنت امروزي مواجه بود چشمشان را به حقايق بسته بودند و در گمراهي قرار داشتند. هزاران حديث و روايت در كتب اهل سنت وجود دارد كه نشان مي دهد كه حق اهل بيت غصب شده است . ولي براي هر اشكال سوال مي كنند كه علي چرا اينكار را كرد يا علي چرا انكار را نكرد پس علي ......... ولي هيچ كس آز آنها نمي پرسد كه چرا كودتاچيان اين بلا را سر اسلام آوردند. چرا علي را تنها گذاشتند .چرا يك عده كودتاچي سركار آمدند . چرا منافقين بر سر كار مردم گمارده شدند. چرا حضرت زهرا را به شهادت رساندند . چرا به اين گفته پيامبر توجه نشده است كه " جانشينان من دوازده نفر مي باشند و علي و فرزندان ايشان مي باشند." |
67 |
نام و نام خانوادگي: جلال -
تاريخ: 17 آذر 87
اولا دوست عزيز اگر دركتب اهل سنت بحثي به عنوان تاخير بيعت علي -رض وجود دارد صحيح است اما اين تعابيري 0كه شما مياوريد كه نبي -صلي الله عليه واله وسلم او را از جنگ وجهاد با غاصبين خلافت مانع شده واينكه هيچ كس از وي طرفداري نكرد پس چه كساني اورا به عنوان خليفه انتخاب نمودند ايا فقط ابوذر ومقداد وسلمان و................بودند ويا بهد تعبير جناب سيدنا علي -رض- كه خطاب به معاويه ميفرمايد:انما بايعني الذين بايعوا ابوبكروعمروعثمان صحت خلافتش را شوري مسلمين ميداند بنا براين از عذاب الهي بترسيد كه مبادا خشم الهي ما را در بر گيرد چرا كه انان در اسلام داراي فتوحاتند اولي پدر ام المومنين دومي داماد علي همسر دختر فاطمه وپدر ام المومنين وسومي همسر دو دختر نبي كاتب وحي جامع قران عزيزانم اگر از روايتهاي اختلافي دو مذهب شيعي وسني صرف نظر كنيم قران كافي است يار غار نبي انگاه كه ان دو در غار بودند وقتي به دوستش گفت خدا با ماست اما خداوند از زبان حضرت موسي ميفرمايد خدا با من است به زودي هدايتم ميكند اين ايات بهترين دليل بر صداقت ياران محمد -ص- است سوره فتح ميفرمايد محمد رسول خداست وهمراهانش بر مشركان سخت گيرند در ثاني فرمودي شراب خوار بودند استغفار كن ثالثا اگر علي سكوت نمكرد يزيدي هم به وجود نميامد تا امام حسين را شهيد كند پس محال است كه علي سكوتش مصلحتي بوده باشد در تاريخ هم هست كه اگر علي نمي بود عمر هلاك ميشود كه شيعه دليلي بر علم علي ميدانند پس انها باهم مشوره ميكردنند ودشمن هم نبودند رابعا جانشينان من دوازده نفرند علي وفرزندانش جز علي ديگران حكومت نكردنند پس پيامبر نامشان را تعيين نكرده وگر نه شيه به چندين مذهب تبديل نميشدوشما ميگوييكه انها دوازده نفرند و علي يكي از انها است حالا به روايت طبرسي دركتاب(اعلام الوري باعلام الهدي)بنگريد ابي جعفر ازجابر ابن ابي عبدالله انصاري نقل ميكند كه نزد فاطمه زهرا رسيدم نزد اوتختهاي بود كه نام اوصياءاز فرزندانش دران نوشته بود شمردم دوازده تن بودنداخرينشان امام قائم بود از انان 3نفر محمد 4ننفر علي بودند پس با علي ميشود 13 نفر ئئ جواب نظر: دوست گرامي سلام ! همين كه قبول كرده&zwnjايد كه تأخير امير المؤمنين عليه السلام صحيح است&zwnj ، اساس مذهب شما برهم مي&zwnjريزد ؛ زيرا ثابت مي&zwnjكند كه امير المؤمنين عليه السلام خلافت آنان را قبول نداشته و آن&zwnjها را غاصب حق خود مي&zwnjدانسته است . و نيز ثابت مي&zwnjكند كه در خلافت ابوبكر هيچ اجماعي نبوده است و تنها دليل مشروعيت خلافت وي كه همان اجماع باشد ، باطل خواهد شد . و اجماعي كه در آن امير مؤمنان نباشد ، طبق تصريح بزرگان سني ، ملعون است . در باره نامه امير مؤمنان عليه السلام به معاويه ، به آدرس ذيل مراجعه بفرماييد&zwnj: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=449 در باره ادله خلافت ابوبكر به آدرس ذيل مراجعه بفرماييد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=109 در باره ازدواج عثمان با دختران پيامبر به آدرس ذيل مراجعه بفرماييد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=469 در باره فتوحات عمر به آدرس ذيل مراجعه بفرماييد&zwnj: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=107 http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=108 در باره جمع آوري قرآن توسط عثمان به آدرس ذيل مراجعه بفرماييد&zwnj: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=951 در باره ازدواج عمر با ام كلثوم به آدرس ذيل مراجعه بفرماييد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=83 در باره آيه  غار به آدرس ذيل مراجعه بفرماييد&zwnj : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=725 در باره شراب خواري خليفه به آدرس ذيل مراجعه بفرماييد&zwnj : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=2075 در باره سكوت امير مؤمنان به آدرس ذيل مراجعه بفرماييد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=9 در باره شبهه سيزده امام نيز مقاله مفصلي تهيه شده است كه انشاء الله تا زماني كه شما اين مقاله ها را بخوانيد روي سايت قرار خواهد گرفت . والسلام علي من اتبع الهدي گروه پاسخ به شبهات |
68 |
نام و نام خانوادگي: جلال -
تاريخ: 19 آذر 87
لكم دينكم ولي دين اين خود سنت نبي ماست |
69 |
نام و نام خانوادگي: بهادر نارويي ازسراوان -
تاريخ: 20 آذر 87
چرا وقت جواب دادن مولوي مرادزهي لكنت زبان برايش عارض ميشه ودر جواب دادن حاشيه ميرود وعاجزمي ماند واقاي هدايتي به فريادش مرسه يعني مي گويد وقت تمام |
70 |
نام و نام خانوادگي: صديف -
تاريخ: 27 آذر 87
ضمن عرض سلام و تحيت به تمام آزادگان مسلمان انان كه رسول خدا ص را حقيقتا واز جان و دل دوست دارند و قلبهايشان از عشق ومحبت اولب ريز است و با تلاوت قران عظيم دلهايشان آرامش مي يابد واز نور قرآن كه از هزار و چهار صدسال پيش از از زبان مبارك رسول خدا ص منتشر گرديده و به تدريج جان تمام انسانهاي حقيقت جورا در جهان روشن مي نمايد تببعيت مي نمايند و با قران يعني بزر گترين يادگار رسول الله كه درودو صلوات تمام پيامبران وصالحان وشهدا و مقربين درگاه خداي واحد عزيز وجليل براو باد انس دارند نظر شمارا به مناظره اي كه بين ام المومنن عايشه( ره) و سرور جوانان اهل بهشت حسين بن علي (ع) روي داده جلب وقضاوت را به عهده شما مسلمان عزيز آزاد ه ميگذارم اين مطلب ازاصول كافي جلد 2 ص 71 نقل شده است " چون امام حسن (ع) وفا ت كرد وروي تا بوتش گذارد ند .او را به سوي مصلاي رسول الله (ص) كه بر جنا زه ها نماز مي خواند برد ند سپس حسين (ع) براو نماز گذا رد و چون نمازتمام شد ايشان را به سوي مسحد نبوي حمل كردند چون بر سر قبررسول خدا ص نگه داشتند خبر چين نزد عايشه رفت و گفت: بني هاشم جنازه حسن را آورده اند تا با رسول خدا دفن كنند عايشه بر قاطرزين كرده اي نشست وبه شتاب بيرون امد وايستاد وگفت: فرزند خود راازخانه من بيرون ببريد كه نبايد او در خانه من دفن شود وحجاب رسول خدا دريده شود امام حسين فرمود: تو وپدرت از بيش حجاب رسول خدا را پا ره كرديد و تودر خانه او كسي را آوردي(ودفن كردي) كه دوست نداشت نزديك او باشد اي عايشه خدا براي ان كار از تو باز خواست مي كند البته براد رم به من امر كرد كه جنازه اش را نزد يك جد ش رسول خدا ببرم تا با او تجديد عهد كند و بدان كه برادر من از همه مردم به خدا ورسولش و معني قرآن دانا تر بودونيزاو داناتر ازاين بود كه پرده رسول خدا (ص) را با ره كند زيرا خداي تبارك و تعا لي مي فرمايد: اي كساني كه ايمان آورده ايد به خانه هاي بيغمبر وارد نشويد مگر اين كه به شما اجازه داده شود يا ايها الذين امنولا تدخلو بيوت النبي الا ان يوذن لكم وتو بدون اجازه بيغمبر مرداني را به خانه او راه دادي خداي عزوجل مي فرمايد : يا ايها ا لذين امنوا لا ترفعوا اصواتكم فوق صوت النبي سوره 49 –ايه 3 اي كساني كه ايمان آورده ايد صداي خود را از صداي پيا مبر بلند تر نكنيد در حالي كه به جان خودم سوگند كه تو به خاطرپدرت وفاروقش (عمر) كنار گوش پيامبركلنگها زدي با آنكه خداي عزوجل فرمايد: ان الذين يغضون اصواتهم عند رسول الله اوليك الذين امتحن الله قلوبهم للتقوي سوره 49 ايه 4 كساني كه نزد رسول خدا صداي خود را پايين مي اورند انهايي هستند كه خدا دلهايشان را به تقوي ازموده است به جان خودم كه پدرت و فاروقش(عمر) به سبب نزديك كردن خود به پيامبراو را ازار دادند وان حقي را كه خدا با زبان پيامبرش به آنها امر كرده بود رعايت نكردند زيرا خدا مقرر فرموده است كه انچه نسبت به مومنين در حال زنده بودنشان حرام است بعد ازمرگشان هم حرام است . به خدا اي عايشه اگر دفن كردن حسن نزد پدرش كه تو آنرا دوست نداري از تظر ما خدا آنرا جايز كرده بود(به نظر ما خدا به آن اجازه نداده است) مي فهميدي كه او بر خلاف ميل تو در انجا دفن مي شد سپس محمد بن حنفيه اغاز به سخن كرد و گفت: اي عايشه يك روز بر قاطر مي نشيني و يك روز برشتر (جنگ جمل ) تو به دليل دشمني كه با بني هاشم داري نه مالك نفس خودت هستي نه بر زمين قرار مي گيري . عايشه رو به او كرد و گفت : پسر حنفيه اينها كه سخن مي گويند فرزندان فاطمه اند تو چه مي گويي ؟ حسين (ع) به او فرمود: محمد را از بني فا طمه يكجا دور مي كني بخدا كه اوفرزند سه فاطمه است 1-فاطمه دختر عمران ابن عا يذ بن عمروبن مخزوم(مادر ابوطالب) 2-فاطمه بنت اسد بن هاشم (مادر علي (ع)) 3-فاطمه دختر زايدة ابن اسم ابن رواحه ابن حجربن عبد معيس بن عامر (مادر عبدالمطلب) عايشه به حسين (ع) گفت: پسرتان را دور كنيد و او را ببريد كه شما مردمي دشمني خواهيد " سوال من اين است كه ايامظلوم تر از رسول خدا ص كسي هست؟ آيا دفن كردن ابوبكر در زمان خلافت خليفه دوم و سپس عمردركنارقبر مطهر رسول خدا ص بر خلاف نص صريح قران كريم نيست اين شاهد هميشه زنده كه تا قيام قيامت در بر ابر ديدگان مسلمانان قرار دارد چه حكم شرعي و فقهي دارد نظر برادران اهل سنت در اين باره چيست ؟ |
71 |
نام و نام خانوادگي: صديف -
تاريخ: 29 آذر 87
حمد وسپاس خداوندي يكتايي را كه ما را به اسلام هدايت كرد و با نور قران دل وجان مارا منور نمود وسلام و صلوات و درود بي پايان بر سيدنا رسول الله ص سيدالمرسلين كه قلب ماپر از محبت وعشق اوست و تا ابد نوراو هدايت گر انسانهاي حق جوست بهتر آن است كه رويداد هايي راكه پس از رحلت پيامبر معظم اسلام ص روي داد از قول علي ع بشنويم سليم بن قيس هلالي در كتابش گفت : ا طراف اميرالمومنين علي بن ابي طا لب ع نشسته بوديم و گرد او جما عتي از اصحابش بودند يكي از آنان به او گفت : يا اميرالمومنين چرا مردم را به جهاد فرا نمي خواني ؟ پس بلند شد و خطبه اي آغاز نمود تا اينكه ابن قيس كه از گفتار او خشمناك شده بود سخنش را بريد و گفت : اي پسر ابي طالب هنگامي كه طايفه تيم و طايفه بني عد ي بن كعب و طايفه بني اميه با ابوبكر بيعت كردند وبعد از آن، چه چيزي مانع از آن شد كه با آنان بجنگي وبا شمشيرت با آنان مبارزه كني ؟ تا اينكه (علي ع) فرمود: اي پسر قيس پاسخت را بشنو: ترس وكراهت از ديدار خدايم مرا از آن مانع نشد ومن آ گاه تر از آن بودم كه ندانم انچه نزد خداست از دنيا وبقاء در ان براي من بهتر است و ليكن امر رسول خدا ص وعهد با ايشان مرا از آن مانع شد رسول خدا ص به آنچه امت بعد از او آنجام مي داد به من خبر داد پس آنچه آنان كردند و من مشاهده نمودم چيزي برعلم ويقين قبلي من نيفزود من از قبل به فرموده رسول خدا ص نسبت به آنچه ديدم ومشاهده نمودم شديد ترين يقين را داشتم پس به رسول خدا گفتم : پس از اين كه چنين روي داد من چه كنم فرمود: اگر ياري كنندگاني يافتي بر عليه آنان برخيز و با آنان جهاد كن و اگر ياري گري نيافتي دست نگهدار وخون خود را حفظ كن تا اينكه براي بر پا داشتن دين و كتاب خدا وسنت من ياري كنندگاني بيابي وبه من خبر داد كه امت بزودي مرا وا مي گذارند وبا ديگري بيعت مي كنند و به من خبر داد كه من براي او به منزله هارون براي موسي هستم و البته امت بعد از رحلت ايشان ايشان بر مي گردند مانند هارون وكساني كه از او پيروي كردند ووگوساله (سامري)وكساني كه از آن متا بعت نمودند وقتي موسي به او گفت : اي هارون وقتي كه آنان گمرا شدند چه چيز مانع شد كه تو از من پيروي كني آيا از فرمان من سرباز زدي (هارون) گفت:اي پسر مادرنه ريشم رابگير ونه (موي) سرم را، من ترسيدم كه بگويي ميان بني اسراييل تفرقه افكندي وسخن مرا عمل نكردي قال يا هارون ما منعك اذا رايتهم ضلوا الاتتبعن افعصيت امري قال يابنو,م لا تاخذ بلحيتي و لا براسي اني خشيت ان تقو ل فرقت بين بني اسراييل و لم ترقب قولي سوره طه آيات 94 و95 اين به ان معني است كه موسي به هارون در حالي كه او را به آنان مامور كرده باشد بگويد : اگر گمراه شدند و ياري كنند ه اي يافت با آنان جهاد كند واگر ياري كننده اي نيافت دست نگه دارد و خونش را حفظ كند ودر ميان آنان تفرقه ايجاد ننمايد البته من ترسيدم كه برادرم رسول خدا ص به من بگويد : چرا بين امت تفرقه انداختي و سخن مرا عمل نكردي مگر من با تو عهد نكرده بودم كه اگر ياري كننده اي نيافتي دست نگه داري و خون خود و خانواده و شيعيانت را حفظ كني . پس وقتي رسول خداص در گذشت مردم به سوي ابوبكر رفتند و با اوبيعت كردند ومن مشغول غسل رسول خداص بودم سپس مشغول قرآن شدم وعهد كردم به اين كه از جايم بر نخيزم مگر براي نماز تا آنكه ان(قرآن) را به صورت كتاب جمع آوري نما يم سپس با فاطمه ع دستان حسن وحسين راگرفتم و با خود بردم و احدي از اهل بدر و مهاجرين وانصار نماند مگركه خدا رابرآنان گواه گرفتم و حقم را ياد آور شدم و آنان را به نصرت و ياريم دعوت كردم پس از همه مردم جزچهار نفر دعوتم را نپذيرفتند .زبير(بن) صفيه وسلمان و مقداد وابوذر و در ياري كردن من احدي قوي تر وپايبندتر از اهل بينم نبود تا اينكه فرمود : اگر روزي كه بيعت مي كردند چهل مرد مطيع مي يافتم با آنان جهاد مي كردم ............. مستدرك ج 5 ص 75و76 |
72 |
نام و نام خانوادگي: جلال -
تاريخ: 29 آذر 87
اقاي صديف سلام بجاي توهين به مادر مومنان لطفا زبان را در تملك خويش نگهدار و به كسي كه محبوب نبي عليه واله الصلوه والسلامبود وهست اينطوري سخن مگو واز خدا بترس ذكر اين كلمات در دنيا سود ندارد وخسران اخرت است |
73 |
نام و نام خانوادگي: سلامات -
تاريخ: 30 آذر 87
با سلام از استاد ارجمند جناب آقاي حسيني قزويني خواهش مي كنم موارد زير در مناظره لحاظ شوند. 1. يك وزنه علمي و داراي اعتبار و معروفيت عمومي در بين اهل سنت داشته باشد. تا در صورت قبول نظرات شيعه حجت بر آنان تمام شود ( هر چند قبلا" حجت تمام شده است و اكنون عصر كامپيوتر و نشر اطلاعات است و اگر كسي دنبال حقيقت است براحتي مي تواند جستجو كند .) 2.احترام را در طول مناظره حفظ كند و شروع به دشنام و تهمت غير علمي نكند. 3.فقط با مستندات حرف بزند و با كلمات من در آوردي و طفره رفتن موضوع بحث را عوض نكند. 4. قبلا" موضوع بحث مشخص باشد و محدوديت زماني نداشته باشد. 5. امكان داشتن زمان مشورت در بين صحبت باشد بطوريكه هر كدام از طرفين نياز با مشورت با كسي داشته باشد در يك محدوده زماني 5 دقيقه مانند تايم اوت واليبال اينكار را انجام دهد. 6. امكان ارتباط اينترنتي مستقيم با علماء مذهبي جهت راهنمايي وجود داشته باشد. بطوريكه هرگروه هرچه در چنته داشته باشدد رو كنند. 7.كتابهايي كه مرجع مناظره هستند با تاريخ چاپ قبل از مناظره به طرف مقابل اعلام شوند.بطوريكه روي تاريخ چاپ و مواردي از اين قبيل( موارد جانبي) اختلافي نباشد. |
74 |
نام و نام خانوادگي: صديف -
تاريخ: 30 آذر 87
بسم الله الرحمن الرحيم و صلوات خداوند بر محمد ص وآل طيبين و طا هرين ايشان باد وحمد وسپا س خداوند يكتا را كه مارا به وسيله رسول الله ص ونور قرآ ن هدايت فرمود . نظر عزيزان را به چند مطلب در رابطه باشهادت حضرت زهرا ع جلب مي نمايم ( البته با اداي امانت و بدون اعمال نظرشخصي و با درج منا بع) و الله در ان روز( رسول خداص) ولايت را بر او(علي) واگذار نمود تا اميد شما از آن بريده شود عبدالله بن عبدالرحمن گفت : پس عمركمرخود را بسته و در مدينه مي گشت وصدا مي زد با ابوبكر بيعت مي شود براي بيعت بشتابيد پس آگاه شد كه جماعتي در خانه هايي پنهان شده اند پس به زور به جمع آنان رفت و آنان را وادار كرد و به مسجد آورد تا اينكه پس از گذشت چند روزبا جمع زيادي به سوي منزل علي ع رفت و از او خواست كه خارج شود ولي او نپذيرفت پس عمر شعله آتشي گرفت و گفت قسم به آن كسي كه جان عمر به دست اوست اگراز خانه خارج نشويد هرچه در ان است را به آتش مي كشم پس به او گفتند در ان (خانه) دختر رسول خدا وفرزندان و آثار رسول خدا ص است پس مردم سخن اورا نپذيرفتند .وقتي دانست كه تصميم او را قبول ندارند به آنان گفت: شما را چه شد ه اگر مي بينيد كه من چنين مي كنم براي آن است كه مي خواهم آنان را بتر سانم علي ع به آنان پيغام داد: هيچ راهي نيست كه من از خانه بيرون بيايم براي آنكه من در حال جمع آوري كتاب خدايم كتابي كه آن را ترك كرده ا يد و د نيا شما رااز عمل به آن باز داشته است و قسم خورده ام كه از خانه ام خارج نشوم و ردايم را بر دوشم نگذارم تا اينكه قرآن را گرد اوري كنم سپس فاطمه دختر رسول خدا ص خارج شد وبر در ايستاد و گفت : قو مي زشت كار تر از شما سراغ ندارم جنازه رسول خدا را درميان دستهاي ما رها كرديد ولايت امر ما را در ميان خود بريديد به ما امر مي كنيد وحق ما را نمي بينيد مثل اينكه شما نمي دانيد كه روز غديرخم (رسول خداص) چه گفته است و الله در ان روز( رسول خداص) ولايت را بر او(علي) واگذار نمود تا اميد شما از آن بريده شود وليكن شما پيوندها را درميان خود وپيغمبر تان بريديد و خدا در دنيا وآخرت ميان ما وشما داور(حسيب) است بحار ج:28 ص:204 ولي ما جرا به اين ختم نشد ودر فرصت ديگري حادثه ديگري روي داد دونفر از صحابه رسول خدا ص ماجراي غم انگيزي را شهادت مي دهند سلمان فارسي وعبدالله بن عباس گفتند : رسول خدا ص رحلت كرد روزي كه رحلت كرد در قبر قرار نگرفته بود كه مردم بر گشتند ومرتد شدند وبر خلاف اجماع نمودند علي ع مشغول رسول خدا ص شد تا اين كه ازغسل وحنوط وتكفين وتدفين ايشان فارغ شد سپس به گرد آوري قرآن روي آورد و وصيت رسول خدا وي را از آنان به خود مشغول كرد پس عمر به ابو بكر گفت : اي( ابوبكر) همه مردم با تو بيعت كردند جز اين مرد(علي ع) و اهل بيتش(فاطمه) پس كسي را سراغ او بفرست سپس پسر عموي عمر را كه قنفذ نام داشت خواست به او گفت : قنفذ سراغ علي برو و به او بگو خليفه رسول خدا را اجا بت كن چند بار اورا فرستاد وعلي ع نپذيرفت كه نزد او برود پس عمر خشمناك شد و خالدبن وليد و قنفذ را صدا كرد وآن دو را امر كرد كه آتش بر افروخته اي را بردارند و آمدند تا در پشت خانه علي و فاطمه صلوات الله عليهم قرار گرفتند فاطمه در پشت در ايستاده بود سرش را بسته بود وجسمش درغم رحلت رسول خدا ص لاغر شده بود عمر جلو آمد و در را زد و صدا زد اي پسر ابو طالب در را باز كن پس فاطمه ع گفت : اي عمر از خداي عز وجل نمي ترسي كه داخل خانه من شوي و به محل زندگيم هجوم آوري اما عمر منصرف نشد و آ تش را گرفت و آ ن را به درخانه انداخت ودر را آتش زد .سپس آنرا كنار زد فاطمه ع جلو امد وفرياد زد يا بابا يا رسول الله پس او د سته شمشير را كه در غلاف بود بالا بردو به پهلويش زد سپس تازيانه را بالا برد وبه بازويش زد پس(فاطمه) فرياد زد يا بابا پس علي بن ابي طالب به سرعت از جا برخا ست و گريبان عمر را گرفت پس اورا از جا كند و بر زمين زد و خواست او را بكشد پس فرموده رسول خدا ص را به خاطر آورد كه او را به صبر توصيه نمود ه بود پس فرمود : اي پسر صها ك قسم به كسي كه پيغمبري را به محمد ص تكريم نمود اگر نبود عهدي كه از قبل با خدا بسته ام مي دانستي كه تو نمي تواني به خانه من وارد شوي پس عمر كسي را به كمك خواهي(از مردم) فرستاد پس مردم آمدند تا به خانه وارد شدند واورا گرفتند وبر گردن او بندي انداختند نزديك در خانه فاطمه ع بين او ومردم حايل شد قنفذ (غلام عمر)با تازيانه اورا زد پس به حالت مرگ در آمد ودر بازويش از ضربه او كه لعنت خدا بر او بادچيزي شبيه دمل ايجاد شد پس پشت در خانه اش پناه برد و او(قنفذ) در رافشار داد تا(فاطمه)بين ديوار و دراستخوان دنده اش از پهلويش شكست پس جنينش را از شكم انداخت و از بستر بيماري بلند نشد تا رحلت كرد (صلوات خدا بر او باد) به خاطر آ ن شهيده است بحارالانوار جلد 43 صفحا ت 198 ،199 ،200 |
75 |
نام و نام خانوادگي: جلال -
تاريخ: 01 دي 87
با سلام لطفا دليل از كتب تشيع كه اهل سنت اصلا قبول ندارند نياوريد چرا كه جلوتر از شما اين روايتها را علامه برقعي مجتهد شيعي كه سني شده هم ديده ولي چرا سني شد جان خودت قسم بحارالانوار را با صحيح بخاري مقايسه كن او از عقل ميگويد اين از وحي دقيقا كتب هر فرقه را مطالعه وبا ايات قران مقايسه كن انگاه در جستجوي تعابير مطابق با قران هر دو فرقه بامراجعه به ديدگاه علماي طرفين باش در ضمن توصيه ميكنم مناظرهاي ملازاده با دكتر قزويني وتيجاني وموسوي نجدي كوراني وكتاب گفتگوي ارام با دكتر قزويني نوشته مفتي سعودي را هم مطالعه نما اگر باز هم به نتيجه نرسيدي حداقل هر دو فرقه به اينكه انان مسلمانند اتفاق دارند والله -جل جلاله-ميفرمايد :تلك امه قد خلت لها ما كسبت ولكم ما كسبتم و لا تسالون عما كانو ا يعملون جواب نظر: با سلام آيا شما مناظره دکتر قزويني با مولوي ملازاده را ديده ايد و اينگونه سخن مي گوييد ؟!!!!!!! آيا تا به حال روايات باب حوض صحيح بخاري را ديده ايد و اينگونه سخن مي گوييد ؟!!!!!! آيا تا به حال نظر شيعه در مورد کتاب بحار الانوار را شنيده ايد و اينگونه سخن مي گوييد ؟!!!!! موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
76 |
نام و نام خانوادگي: صديف -
تاريخ: 01 دي 87
خدا يا حمد وسپاس تورا كه به ما منت نهادي و ما را به اسلام هدايت فرمودي و محبت پامبرت را به ما ارزاني كردي ورفتار اورا براي ما اسوه حسنه قرار دادي وبه نور قرآن قلب ما را منور فرمودي خدايا مارا بارسول خدا ص محشور گردان ومارا ازشفاعت آن رحمة للعالمين درقيامت محروم نفرما نظر عزيزان را به د و مورد ازعملكرد عمر با اهل بيت رسول خدا ص جلب مي نمايم امام باقرو امام صادق عليهم السلام فرمودند: "چون ان مردم كردند انچه كردند در خانه اش را آتش زد ند ،فاطمه ع گريبان عمر را گرفت و اورا پيش كشيد وفرمود :و اما اي پسر خطاب اگر من از رسيدن بلا به بيگناهان كراهت نداشنم مي دانستي كه خدا را قسم مي دادم و او را زود اجابت كننده مي يافتي" اصول كافي ج:2 زندگي فاطمه زهرا ع حديث :5 ماجراي پير زن انصاري عبدالله بن سنان گفت : شنيدم اباعبدالله( امام صادق) ع مي گويد :زني از انصار ما اهل بيت را دوست داشت وبر دوستي با ما عهد بسته وبرعهد خود با ما اصرار مي كرد يك روزكه اوبه د يدار ما مي امد ،عمربن خطاب او را ديد به او گفت : اي پير زن انصاري كجا مي روي او گفت : به ديدارآل محمد مي روم كه به آنان سلام گويم وبا آنان عهد خود را تازه كنم و حق آنان را ادا نمايم عمر به او گفت : واي بر تو آنان امروز بر تو و ما حقي ندارند آنان در زمان رسول الله بر ما حق داشتند واما امروز حقي ندارند. برگرد. پس او بر گشت تا اينكه روزي پيش امه سلمه آمد، ام سلمه به او گفت : چه چيز تو را از ديدار ما باز داشته است او گفت :عمربن خطاب را ديدم سپس انچه رابه عمرگفته و آنچه را عمربه او گفته بود به اوخبر داد ام سلمه به او گفت :دروغ گفته است حق آل محمد از بين نمي رود و تا قيامت بر مسلمانان واجب است كافي جلد 8 صفحه 156- بحارالانوار جلد 30 صفحه 267 |
77 |
نام و نام خانوادگي: ابوالحسني -
تاريخ: 02 دي 87
جلال عزيز، لطفا بفرماييد کجا برقعي گفته که سني شده؟ آيا حضور اين آقا در حزب توده هم براي ملاقات با دوستان سني اش بوده؟ لطفا بجاي لقب بخشي به اين آفا چند تا از استدلال هايشان را ذکر بفرماييد! براي اطلاع همگان بسيار مفيد است. اما اگر انکارهاي اين آقا دليل حقانيت کسي باشد، انکار ابولهب هم دليل حقانيت مشرکين است! لطفا حتما مناظرات و کتابهاي امثال تيجاني و عصام عماد را ملاحظه فرماييد تا تفاوت ها روشن گردد. |
78 |
نام و نام خانوادگي: جلال -
تاريخ: 02 دي 87
ابوالحسني عزيز لطفا از توهين به اهل سنت بپرهيز اينكه علامه برقعي جزو حزب توده است هم از افترات شماست نعوذبالله منذالك القول واگر درست هم باشد قول شما باز هم او مجتهد شيعي است اولا تيجاني وعصام العماد هر دو صوفي خرافاتي بودهاند نه سني درثاني در المستقله رسوا شدند |
79 |
نام و نام خانوادگي: صديف -
تاريخ: 02 دي 87
بسم الله الرحمن الرحيم و صلوات خداوند بر محمد ص وآل طيبين و طا هرين ايشان باد ابو بصير از امام صادق ع نقل مي كند كه فرمود: سبب وفات فاطمه ان بود كه قنفذ غلام عمر به دستور اوبا دسته شمشيراو را مجروح كرد پس محسن را سقط نمود و به خاطر آن بشدت مريض شد واجازه نداد كساني كه او را آزار واذيت كرده بودند (ابو بكر و عمر)به عيادت اوبروند ... بحارالانوار ج:43 ص: 170 |
80 |
نام و نام خانوادگي: ابوالحسني -
تاريخ: 02 دي 87
آقا جلال عزيز، اهل سنت اگر اهل سنت خاتم النبيين هستند، پس به سنت سيد البشر محمد مصطفي صلي الله عليه و آله وسلم اقتدا نمايند: مگر روز مباهله آن يگانه خلقت احدي از صحابه را بغير از فاطمه زهرا سلام الله عليها، علي بن ابي طالب عليه السلام و حسنين عليهما السلام برگزيدند و با خود به محل مباهله بردند؟ پس چرا شما ديگران را بر ايشان مقدم مي داريد؟ آيا اين خارج شدن از سنت رسول الله صل الله عليه و آله وسلم نيست؟ آيا اين مطلب از موارد اختلافي بين مسلمين است و مساله بر شما مشتبه است؟ فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنْ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ ( آل عمران 61) در اين آيه شريفه اهل بيت عليهم السلام جزو حضار و تماشاگران مباهله بودند يا همراه و همداستان و شريک رسول اکرم صل الله عليه وآله و سلم ؟ شما چگونه شرکاء رسول الله را همتراز ساير صحابه قرار مي دهيد؟ آيا اين اقتدا به سنت رسول اکرم صل الله عليه وآله و سلم است؟ آيا اداي اجر رسالت چنين است؟ شما چگونه همسران آن بزرگوار را در کنار صديقه کبري فاطمه زهرا سلام الله عليها قرار مي دهيد وحال آنکه ايشان چنين نکردند؟ شما چگونه ديگران را در کنار جان ختم رسل صل الله عليه وآله و سلم قرار مي دهيد و حال آنکه ايشان فقط يک مصداق براي «انفسنا» در صحنه مباهله به همه عالميان نشان دادند؟ آيا اين آيه از موارد اتفاق مسلمين نيست؟ آيا شما به سنت رسول الله صل الله عليه وآله و سلم منتسبيد؟ در مورد آن شخص بهتر است بيشتر تحقيق نماييد، او هر چه که شد يقينا سني نشد. سخنان او در حزب توده و نوشته هايش نشان مي دهد که اعراض او از عترت رسول الله صل الله عليه وآله وسلم بخاطر ناداني نبود بلکه از سنخ جهالت ابوجهلي بود. |
81 |
نام و نام خانوادگي: جلال -
تاريخ: 03 دي 87
اقاي ابوالحسني محترم بنده اگر گفته ام كه علامه برقعي سني شده به عنوان مثال به عرض جناب عالي ميرساند كه كتاب تحقيق علمي پيرامون احاديث مهدي نوشته شخص مذكور ثابت ميكند او سني است اولا عزيز من ايه مباهله گر چه بدون شك علي وفاطمه وحسن وحسين -رضي الله عنهم اجمعين جزو مباهله كنندگان بودند قبول بر روي ديدگان اما نامشان را فقط روايتهاي تاييد ميكند كه در مورد ديگر صحابه بزرگوار هم شان نزول نوشتهاند كه شما قبول نمي كنيد برادرم كه اميد دارم هر دوي مان را خداوند از لغزش نجات دهد اهل تنها پسر عموي نبي -ص- نيست در خود ايات مقداري تفكر كن رحمه الله وبركاته عليكم اهل البيت-كه خطاب به همسر ابراهيم -عليه السلام-است ويا ايه ديگر از زبان موسي -عليه السلام-اذ قال لاهله امكثوا-كه شيعه وسني ميدانند كه زنان اين دو پيامبر مورد خطابند وميبيني براي اهل يا اهل بيت صيغه جمع مذكر بكار رفته است وبه اين اصل علماي بزرگ شيعه همچون طبرسي درمجمع البيان ج4 ص 211وعلي ابن ابراهيم القمي در تفسير قمي ج2ص139 وكاشاني در تفسير منهج الصادقين ج7ص95 اين نكته را اذغان نموده اند و اطلاق اهل البيت بر همسران پيامبر به وضوح پيداست وانگهي ازواج نبي -ص- را الله-ج- مادر مومنان خوانده و عايشه وحفصه مادر علي وفاطمه نيز هست وبر خلاف اخبار قران شما انان را جزو افرادي ميدانيد كه قصد جان نبي -ص-را كرده است ودر اخر بنده از شما تشكر ميكنم كه ديگران را هم جزو صحابه ناميدي موفق باشي |
82 |
نام و نام خانوادگي: ابوالحسني -
تاريخ: 03 دي 87
جلال عزيز سلام عليکم، 1. شخص مذکور براي وحدت و تقريب مطالبي نوشته که نه نظر شيعه است و نه حدود اهل سنت در آن رعايت شده. اگر اين نوشته وي را دليل سني بودن وي بگيريد سخنان ديگر وي هم دليل کمونيست شدن اوست. وي هرگز ادعاي سني شدن نداشت بر خلاف امثال تيجاني و عصام العماد (وهابي شيعه شده). براي اطلاع جنابعالي در يکي از نوشته هاي وي نامه اي بدين مضمون آمده : «بسمه تعالي محضر حضرت آقاي امام خميني وفقه الله لمرضاته من اصلاح الأمور ...عقيده حقير پس از توحيد و معاد و نبوت در مورد امامت تابع مولي امير المؤمنين(ع) و شيعه آن امامم... 17 صفر 1409 الأحقر السيد ابوالفضل البرقعي » لذا بجاي انضمام القاب به وي يا ادعاي سني شدن او، اگر دليل و برهاني قابل طرح از او يافتيد ارائه نماييد. 2. اگر شما يقين داريد که آيات قرآن کريم در تضاد نيستند بايد بپذيريد که احاديث مورد نظر شما درباره صحابه در ذيل ساير آيات نيز نبايد در تضاد با يکديگر باشند. حال اگر آيه مباهله که مورد اتفاق همگان است حقيقتي را نشان دهد که با احاديث ديگري در تضاد و تقابل است، قضاوت بر عهده خود شماست. يا بايد کلام الله را فداي تعارض احاديث نماييد يا خود فداي قرآن شويد. 3. ...فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ ( آل عمران 61)... به ايشان بگو بيائيد ما فرزندان خود، و شما فرزندان خود را، ما زنان خود و شما زنان خود را، ما نفس خود، و شما نفس خود را بخوانيم و سپس مباهله كنيم و دورى از رحمت خدا را براى دروغگويان كه يا مائيم، يا شما، درخواست كنيم(61 آل عمران) در آيه شريفه مباهله سخن از «اهل» نيامده ! شايد منظور شما از «اهل» اشاره به روايت ذيل باشد: صحيح مسلم /كتاب فضائل الصحابة رضى الله تعالى عنهم/ باب مِنْ فَضَائِلِ عَلِيِّ بْنِ اَبِي طَالِبٍ رضى الله عنه 6373 - ... وَلَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الايَةُ { فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ اَبْنَاءَنَا وَاَبْنَاءَكُمْ} دَعَا رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم عَلِيًّا وَفَاطِمَةَ وَحَسَنًا وَحُسَيْنًا فَقَالَ " اللَّهُمَّ هَؤُلاَءِ اَهْلِي " . ...و چون اين آيه نازل شد (فقل تعالوا ندع أبنائنا وأبنائكم) رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم علي و فاطمه وحسن و حسين را فرا خواند و گفت : خدايا ! اينها اهل من هستند . لطفا منظور خود را روشن نماييد. 4. آيا مادران انبيا و رسولان الهي بر ايشان مقدم بودند و فضيلت داشتند؟ وقتي حضرت سيد الرسل روحي له الفدا فقط يک زن را براي مباهله برمي گزينند، نبايد به سنت آن يگانه هستي اقتدا نمود و هيچ زني را بر او مقدم نداشت حتي اگر ام المومنين باشد؟ آيا براستي صديقه طاهره سلام الله عليها چنين جايگاهي در نزد شما دارد؟ 5. حضرت خاتم النبيين صلي الله عليه وآله وسلم، امير المومنين علي عليه السلام را مصداق «انفسنا» اعلام فرمودند. آيا براستي در نزد شما تقدم اميرالمومنين علي عليه السلام بر ساير صحابه چون تقدم جان رسول اکرم صل الله عليه وآله وسلم بر سايرين است؟ براستي شما در اذعان به فضيلت اميرالمومنين عليه السلام بر ساير صحابه به سنت رسول الله صل الله عليه وآله وسلم اقتدا کرده ايد؟ يا يراي شما او هم فضائلي مثل بقيه صحابه دارد!! 6. آيا به اين نکته انديشيده ايد که مباهله کنندگان با هم دست بر دعا بلند مي کنند و عذاب را بر دروغگويان طلب مي کنند؟ شرکاء حضرت ختم رسل صل الله عليه وآله وسلم در اين دعا چه کساني بودند؟ آيا تک به تک مباهله کنندگان مصداق صادق يا کاذب در مباهله نبودند؟ اگر چنين است صديقه کبري، اميرمومنان و حسنين عليهم السلام داعيه دار چه بخشي از رسالت بودند که صادق يا کاذب مي توانستند باشند؟ اگر چنين نيست پس چرا مانند ساير صحابه فقط تماشاگر اين آوردگاه نشدند؟ |
83 |
نام و نام خانوادگي: جلال -
تاريخ: 04 دي 87
عزيزمن سلام ورحمت الهي بر تو باد 1- قطعا توضيح كلمه اهل بخاطر جمله اي است كه جناب عالي در وسط گفتارت نوشته اي كه اهل بيت جزو تماشا گران نبوده؟؟واگر حديث را از جانب اهل سنت ميپذيري اين نكته را كه ام سلمه هم امد تا در جمع علي فاطمه حسن وحسين قرار گيرد پيامبر -ص- فرمودند:وانـت علي خير-را هم بپذير برادرم ما كه سيدنا علي -رضي الله عنه -را حقيقتا دوست داريم شما هم مثل اهل سنت ؛علي وفاطمه را افضل بدانيد ولي به ساير صحابه و دو همسر نبي -صلي الله عليه واله وسلم -(عايشه وحفصه)هم لعن نكنيد ومحبوب قلوبتان باشد قتوبتان 2-اين ايه با ايات ديگر در تضاد نيست چون همه فضيلت ياران پيامبر-صلي الله عليه وسلم-واهل بيت حقيقي ومجازي ان نبي -ص- را بيان مكند واين خود براي اهل ايمان افتخار ومباهات است جواب نظر: با سلام درست نيست که به گفته خداوند «يؤمن ببعض ويکفر ببعض » باشيم ؛ چرا بعضي  از آياتي که در ذم بعضي امهات مومنين وارد شده است ، يا آياتي که در ذم گروهي از صحابه مطرح شده است را مد نظر قرار نمي دهيد ؟ موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
84 |
نام و نام خانوادگي: جلال -
تاريخ: 04 دي 87
البته بنده هرگز دوست ندارم وارد علم كلام بشم اما اگر اسمش را مذمت مذاري بذار ولي -سوره عبس وتولي هم مذمت نبي است نعوذ بالله وخيلي از ايات ديگر ما يومن ببعض ويكفر ببعض نيستم |
85 |
نام و نام خانوادگي: ابوالحسني -
تاريخ: 05 دي 87
جلال عزيز سلام عليکم چنانکه در نکته 6 يادداشت سابق عرض کردم آيه مباهله بيش از افضيلت را به تصوير مي کشد. وليکن لطفا بفرماييد: شما و صحاحتان چگونه خمسه طيبه و اهل مباهله را افضل دانسته ايد؟ شما که آنچنان در منقبت صحاح نوشته ايد کجاي صحاح يافته ايد که اهل مباهله را بر سايرين مقدم دارند؟ صحاح شما چند روايت از اهل مباهله ثبت کرده اند؟ از سايرين چطور؟ شما به کلام الله اقتدا نموده ايد يا به کلام پيشوايانتان؟ به سنت رسول الله صل الله عليه و آله اقتدا نموده ايد يا به سنت ديگران؟ با اقتدا به سنت چه کسي سوره عبس را که در شان خليفه سوم نازل شده را به سرور کائنات صل الله عليه وآله وسلم افترا مي زنيد؟ چگونه «خلق عظيمي» که باري تعالي، رحمت للعالمين صل الله عليه وآله و سلم را به آن متصف نموده است را منکر مي شويد؟ آيا به تبع پيشوايان گمراهي در افتاده ايد وکلام الله را سخني آشفته مي پنداري؟ العياذ بالله من ذالک القول. |
86 |
نام و نام خانوادگي: صديف -
تاريخ: 05 دي 87
اقاي حلا ل سلام عليك تعبيري كه تو ازسوره عبس و تولي نمودي و مطلبي كه به پيامبر اكرم ص نسبت دادي تنها يكي از احتمالاتي كه در تفاسيراهل سنت واهل تشيع امده است كه از نظر مفسران شيعه به طور قطع ويقين پذيرفته نيست شان نزول ديگري كه براي ايه عبس وتولي امده است ، در باره مردي از بني اميه است كه كنار رسول الله ص نشسته بود ودر همان حا ل عبدالله بن مكثوم وارد شد ان مرد هنگامي كه چشمش به عبدالله افتاد خود راجمع كرد مثل اينكه مي ترسيد آلوده شود و قيافه اش را در هم كشيد ه وصورت خود را برگردانيد خداوند در ايه فوق عمل اورا نقل كرده و مورد ملامت وسرزنش قرار داده است اين شاءن نزول در حديثي از امام صادق ع نقل شده است حلال عزيز چگونه به خود اجازه مي دهي كه اين گونه نسنجيده يك احتمال رابه طور قطع به رسو ل الله ص نسبت دهي و آ ياتي از قران را در باره ايشان تفسيربه راي كني مگراين نوشته شما نيست (سوره عبس وتولي هم مذمت نبي است نعوذ بالله وخيلي از ايات ديگر ) اين نوشته ها دل دوستداران رسول خدارا آزار مي دهد چنان كه از نوشته هايت پيداست احتما لا تو يك طلبه عرب زبان از اهل سنت عربستان هستي اتا مرون اناس بالبر وتنسون انفسكم و انتم تتلون الكتاب افلا تعقلون بقره 44 ................ يا ايها ا لذين امنوا لم تقولون ما لا تفعلون كبر مقتا عندالله ان تقولوا مالا تفعلون صف 2 و3 |
87 |
نام و نام خانوادگي: جلال -
تاريخ: 07 دي 87
اقاي ابوالحسني وصديف سلام عليكم اگر صحاح سته از علي و فاطمه وحسنين-رضي الله عنهم- كمتر حديث روايت كرده همين موضوع در مورد ابوبكر عمر عثمان طلحه سعد وديگران هم صادق است كه از اين بزرگوران هم روايت كمتر ديده مشودمطلب دوم كه قبلا تلويحا اشاره نمودم ما اهل سنت با توجه به احاديثي كه در مورد فضيلت اين بزرگواران از نبي رحمت -صلي الله عليه وسلم-نقل شده احتجاج ميناييم قبلا هم اشاره شد كه در هيچ ايه اي از قران به صراحت نام علي ابوبكر عمر عثمان وديگر صحابه نيامده واگر قرار باشد هر يك از فريقين سني وشيعه فقط به كتب خويش بدون در نظر گرفتن اجماع مسلمين و عملكرد اهل مدينه سخن بگويد هرگز اين گفتمان ها سود نخواهد داد جز اين كه باعث از هم خوردن شوكت وعزت مسلمين گردد دست اورد ديگري نخواهد داشت برادرم پيامبر -ص-را وحي الهي معصوم دارد در مورد اسرا بدر هم خطابش صريح است كه الله -جل جلاله ميفرمايد: ما كان لنبي ان يكون له اسري حتي يثخن في الارض تريدون عرضالدنيا والله يريد الاخره والله عزيز حكيم -لو لا كتاب من الله سبق لمسكم فيما اخذتم عذاب عظيم -انفال/67و68 اين ايه توجه نبي -صلي الله عليه وسلم را به افضل جلب مينمايد و ايات 62 تا64 همين سوره ستايش ياران پيامبر -ص- است بردرانم چون منابع ما متفاوت است ذكر دليل جز از قران براي طرفين سودي ندارد نوشته كه اين نوشته ها دل دوستداران رسول خدا را ازار ميدهد وخود تصريح نمودي كه يكي از حتمالات دو مذهب اين است كه از نظر علماي شيعه به طور قطع پذيرفته نيست بنا بر اين تفسير به راي نيست مفهوم دو ايه برايم واضح نبود ولي بايد به نوعي به عرض تان برسانم كه تا حد توانم به اوامر الهي پايبند واز نواهي الهي گريزانم اقاي ابوالحسني من هم مثل شما از پيشوايان گمراه به الله پناه ميبرم اصول شرع در نزد ما كتاب الله وسنت رسول الله واجماع امت رسول الله -ص- است به تفسير اين ايه هم توجه كنيد --ليس لك من الامر شياو يتوب عليهم او يعذبهم فانهم ظالمون/ال عمران /128 ياران من به شدت از توهين بپرهيزيد چون با اين نوشته ها مشكل رفع نميشود فقط ما دل خوش ميكنيم وهر يك از ما راه خويش را حق دانسته و از ان پيروي مي نماييم لازم است همديگر را حكيمانه تحمل نماييم بلاخص از توهين وبي احترامي به دانسمندان اسلامي كه همه به نوعي مديون زحمات ان عزيزانيم الله توفيق عمل به ما عنايت نمايد |
88 |
نام و نام خانوادگي: ابوالحسني -
تاريخ: 08 دي 87
جلال عزيز سلام عليکم، از وقتي که صرف فرموديد سپاسگزارم. 1.آنچه شوکت و عزت مسلمين را بر همزده است مهجور داشتن کتاب الله توسط اکثريت است. پيچ وتابها براي اعراض از آيه مباهله -که از محکمات مورد اتفاق مسلمين و از ارکان وحدت ايشان است- نمونه اي از اين موارد است. روح آزادگي و تقواي قلبي ايجاب مي کند حق را پذيرفت و لو مخالف سيره گذشتگان باشد. 2.کماکان جوابي از شما از نحوه تقدم داشتن اهل مباهله در صحاح نگرفتم. براستي وقتي شما در اين خصوص جوابي نداريد اگر نام ايشان هم در آيه شريفه ذکر مي شد چه مي کرديد که تاکنون نکرديد. وقتي باري تعالي سرور کائنات صل الله عليه وآله وسلم را با آيه« وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظيمٍ (قلم4) » وصف مي کند و حديث سازان اموي سوره عبس را به آنجناب افترا مي زنند، اگر نام مناديان رسالت در مباهله ذکر مي شد چه مي کردند؟ 3.اينکه صحاح سته از ابوبكر عمر عثمان ديگران هم روايت كمتر نقل کرده اند: نخست کافي است آمار رواياتي که از همين سه تن و عايشه نقل شده است را با ميزان رواياتي که اهل مباهله نقل شده مقايسه فرماييد. دوم آيا در شان مقام علمي اين سه تن و سايرين هم حديثي شريف يا آيه نازله اي وجود دارد؟ اين چه قياس باطلي است! 4.التزام شما به جماعت از سخنانتان آشکار است، ولي تقيد به کلام الله و سنت رسول الله صل الله عليه وآله وسلم چنانکه در مباهله ملاحظه فرموديد منتفي است. شما براي حفظ جماعت دريغي از مهجور نمودن کلام الله و افترا به رسول الله نداريد. جنابعالي از جسارتهاي محدثين اهل جماعت به مقام سرور کائنات محمد مصطفي صل الله عليه و آله و سلم به خوبي آگاهيد. سوره عبس کمترين افترا از سوي آنهاست. براي حفظ حرمت آنجناب صل الله عليه و آله و سلم از ذکر آنها اجتناب مي کنم. 5.تبري ما و لعن باري تعالي و ملائک و مومنين متوجه صحابه و علما نيست، بلکه مشمول منافقين و اتباع آنهاست. کساني که در آيات بسياري رسوا گشته اند از جمله سوره عنکبوت. سوره عنکبوت بنابر نظر مفسرين اهل جماعت از سوره هاي مکي است و تمام آيات آن در مکه نازل شده است: • تفسير القرآن العظيم (ابن كثير): سورة العنكبوت و هي مكية • تفسير طبرى: سورة العنكبوت مكيّة، • بحرالعلوم: سورة العنكبوت مكية • الدر المنثور في تفسير المأثور نزلت سورة العنكبوت بمكة • زاد المسير في علم التفسير: روى العوفيّ عن ابن عباس أنّها مكّيّة • غريب القرآن لابن قتيبة: مكية كلها • الكشف و البيان عن تفسير القرآن:مكية • لباب التأويل في معاني التنزيل:و هي مكية • معالم التنزيل في تفسير القرآن: مكية باري تعالي در اين سوره مکي در آن شرايط سخت مومنين در مکه از وجود منافقين در ميان مهاجرين خبر مي دهد، وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذا أُوذِيَ فِي اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذابِ اللَّهِ وَ لَئِنْ جاءَ نَصْرٌ مِنْ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ إِنَّا كُنَّا مَعَكُمْ أَ وَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِما في صُدُورِ الْعالَمينَ (10عنکبوت)وَ لَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْمُنافِقينَ (11عنکبوت) به نظر جنابعالي اين منافقين در بيعت رضوان حاضر بودند؟ اين عده به طمع چه چيزي در آن شرايط سخت به خاتم النبيين صل الله عليه و آله وسلم پيوسته بودند؟ آيا آنها از حکومت جهان شمول پيامبر موعود با خبر شده بودند؟ اين عده چگونه از شکنجه و دشمني مشرکين در امان بودند؟ آيا شما از مهاجرين کسي را مي شناسيد که نه تنها جان خود را فداي رسول الله صل الله عليه وآله وسلم ننمود بلکه وقتي جانش به خطر افتاد آنچنان آشفته حال شود که خداوند در شان او آيه اي نازل فرمايد؟ چرا از رشادتهاي برخي از بزرگان مهاجرين در جنگها خبري نيست و بلکه اخبار از پيشگامي آنها در صفوف مقدم فرار از صحنه درگيري ها خبر مي دهد؟ برادر عزيز! ما امروز با فاجعه اي نه تنها در امت اسلام بلکه در جهان روبرو هستيم که مربيان بشريت غريب و ناشناخته بلکه مغضوب و مردودند. ريشه اين گمراهي بشريت و جنايتها کجاست؟ پس آن دين جاودانه چه شد؟ آيا وعده باري تعالي خلاف بوده؟ العياذ بالله! آيا باز چشم خود را به انحرافات صدر اسلام خواهيد پوشاند؟ آيا به آنچه به ميراث داريد مسرور خواهيد بود و در غمرات اين مستي خواهيد ماند؟ |
89 |
نام و نام خانوادگي: جلال -
تاريخ: 10 دي 87
سلام برادر عزيز مامسلمانان مقام ورتبه فاطمه را پايين تر از عايشه مي دانيم و اين نكته از احاديث پيامبر -ص-ثابت وما به ان يقين داريم در مورد توهين به انبيائ -ص-لازم است به فتواي كه در ذيل مي نويسم و از مراجع بزرگ شيعه منقول است توجه فرماييد : حر املي در كتاب الفصول المهمه في معرفه الائمه ص152 ادعا ميكند كه 12 امامي كه از اهل بيت پيامبر -ص-است از انبيا وفرشتگان بالاترند كليني در الكافي؛الاصول؛ الحجه؛ج1ص261 از امام جعفرصادق روايت ميكند كه:انچه در اسمانها وزمين است وانچه دربهشت وجهنم است ميدانم واز انچه شده وخواهد شد اگاهم وكليني هم به نقل از ايشان ميافزايد :اگر با موسي وخضر هم عصر ميبودم به انها ميگفتم كه از انها عالمترم واز انچه اگاه نبودند اگاهشان ميكردم ( اهل سنت خودتاكيد ميكند ( كه اهل بيت از اين زياده رويهاي خشنود نبودند) در اين مورد نگاهي به ابواب كتاب كافي بيندازيم باب در مورد اينكه ائمه از تمامي علومي كه به انبيا واوليا داده شده برخوردارند باب در مورد اينكه :ائمه زمان مرگ خود را ميدانند و نمي ميرند مگر با اراده خود باب در مورد اينكه:ائمه هر انچه پيش امده هر انچه پيش خواهد امد ميدانند وانچه پيش نيامده در صورت وقوع كيفييت ان را ميدانند وهيچ چيز بر ائمه پوشيده نيست باب در مورد اينكه قران كامل قراني است كه توسط ائمه جمع اوري شده است باب در مورد اينكه هنگامي كه حكومت در اختيار ائمه باشد همچون داود پيامبر حكم خواهند راند و در اخذ تصميم نيازي به دليل نخواهند داشت و مورد مواخذه قرار نميگيرند فصل :هر چيز كه در اختيار مردم است به حق نيست مگر از طرف ائمه باشد واگر از طرف ائمه نباشد باطل است با توجه به اينكه خداوند به پيامبر -ص-در سوره اعراف/188 ميفرمايد :بگو اگر غيب مي دانستم خير زيادي براي خود ميخواستم وبه من بدي نمي رسيد وجالب اين است كه خميني در كتابش الحكومه الاسلامي ص52مي نويسد امامان داراي مقام والايي هستند كه كه هيچ فرشته مقرب و رسولي به ان نمي رسد و انها پيش از افرينش جهان نور بوده اند هميطور كليني در الكافي ؛الحجه؛ج1ص402مي نويسد به اهل بيت علم غيب داده شده وداراي علمي هستند امامان ؛كه هيچ فرشته ورسولي به ان دست نخواهد يافت برادرم من صادقانه سخن ميگويم حال اگر نتوانم شما را قانع كنم اين از كم علمي بنده است نه اينكه اسلام مامشكل دار باشد ايات سوره انفال را پاسخ ندادي قبلا هم تذكري راجع به اين مطلب كه انبيا -ع-فقط در مورد وحي معصوم اند ودر غير وحي گاها افضل را ترك كرده اند وخداوند به وسيله وحي انان را متوجه عمل افضل نموده دادم حال به بررسي اين امور در كلام الله مجيد ميپردازيم: ايه 43 سوره توبه خطاب به سيدنا محمد-ص- ميفرمايد:(عفا الله عنك لم اذنت لهم) عفو كند خداوند ترا چرا اجازه دادي به انها همچنين ايه37 سوره احزاب خداوند -جل جلاله-در مورد پيامبر مفرمايد:وتخفي في نفسك ما الله مبديه وتخشي الناس والله احق ان تخشاه)ووپنهان ميكردي در ضمير خود انچه الله اشكار كننده ان است و از مردم ميترسيدي وخداوند سزاوار تر است به ان كه از او بترسي در مورد يونس-ع-در سوره انبيا ايه87 مفرمايد :وذوالنون اذ ذهب مغاضبا.............)و ياد كن ذوالنون را چون خشمگين برفت وگمان كرد كه بر وي سخت نگيريم وندا كرد در تاريكي ها كه هيچ معبودي جز تو به حق نيست ومن از ستمكاران بودم سوره هود ايه/7 از قول نوح -ع-مي فرمايد به تو پناه مي برم از اينكه بپرسم از تو انچه كه به ان علم ندارم وگر نيامرزي ورحمت نكني مرا از زيان كاران خواهم بود سوره شعرا از قول ابراهيم -عليه الصلوه والسلام-ايه 82 خود مطالعه كن وقتي پيامبران چنين هستند ايا اعتقاد به عصمت ائمه طعن وتوهين به ايشان و طبيعت بشري انها نيست؟؟؟؟؟؟چرا كه خداوند ميفرمايد:ليبلوكم ايكم احسن عملا)تا شما را بياز مايد كه عمل كداميك از شما نيك وشايسته تر است (سوره ملك/2 در اين ازمايش انبيا هم داخلند وجز فرشتگان كسي ديگر معصوم نيست كه البته مقام انبيا از همه ملايك بالاتر است عصمت ملايك هم در ايه 4 سوره تحريم ثابت است ضمنا حوادث دردناك غزه را به همه مسلمانان ومومنان تسليت مي گويم موفق ومويد باشيد جواب نظر: با سلام بهتر بود نگوييد ما مسلمانان ؛ و نظر شخصي خويش را نظر همه مسلمانان بدانيد ؛ زيرا بسياري از علماي اهل سنت از ابن حجر فاطمه زهرا سلام الله عليها را از عائشه برتر مي دانند : فتح الباري ج 7 ص 105 و حتي بسياري از ايشان حضرت خديجه (سلام الله عليها) مادر فاطمه زهرا را نيز از عائشه برتر مي دانند (از جمله ذهبي از علماي بزرگ اهل سنت) : سير أعلام النبلاء ج 2 ص 140 ش 19 عائشه ام المومنين اما در مورد علم غيب به صورت مفصل در آدرس ذيل بحث شده است : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=43 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
90 |
نام و نام خانوادگي: فرشته -
تاريخ: 11 دي 87
با عرض سلام و خدا قوت خدمت شما عزيزان وسلام خدمت سيد بزرگوار دكتر حسيني قزويني كه بنده از طريق شبكه سلام با اين چهره علمي اشنا شدم وبه خاطر ادب واحترام وعلمشان به ايشان ارادت خاصي دارم وخيلي چيزها از ايشان وشبكه سلام اموختم واما در مورد مناظره ,اول اينكه از اقاي مرادزهي مي پرسم چرا هيچ كدام از سوالات دكتر را پاسخ نداده وطفره مي رفتند؟.وبعد ازاقاي دكتر قزويني در مورد مطالب اخري كه جناب مرادزهي گفتند ولي اقاي دكتر فرصت پاسخ گويي نداشتند سوالاتي داشتم . اقاي مرادزهي اشاره به نامه اميرالمومنين كردند كه گفته اند در شرح ابن ميثم امده واشاره به مطلبي در باره خلفا از زبان علي عليه السلام از كتاب شافي علامه علم الهدي لطفا دراين مورد توضيحي بدهيد درضمن من ان عبارتي را كه جناب مرادزهي گفتند درنهج البلاغه خطبه( 219)امده پيدا نكردم وظاهرا اين خطبه مربوط به درگذشتگان جمل بود ويا حداقل دركتابي كه در دست من است و چاپ(1380)است چنين مطلبي در خطبه (219)نيافتم اگر ادرس ديگري داريد يا اين گفته اقاي مرادزهي درست يا غلط است رابا ذكر سند بفرماييد راستش من خيلي از زبان عربي چيزي نمي دانم بنابراين كتبي كه مي توان دراين موارد با ترجمه فارسي يافت معرفي نماييدودراخر از جناب دكتر حسيني قزويني به خاطر تمام زحماتي كه براي احياي دين رسول خداواهل بيت مي كشند تشكر مي كنم . جواب نظر: با سلام در تکميل صحبتهاي اين مناظره مي توانيد لينکهاي ذيل را نيز ملاحظه نماييد: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=113 http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?frame=1&bank=maghalat&id=111 موفق و مؤيد باشيد معاونت اطلاع رساني |
91 |
نام و نام خانوادگي: صديف -
تاريخ: 13 دي 87
آقاي حلال سلام عليك مفسرين شما چه راحت خطاي صريح رابه رسول خدا (ص) نسبت مي د هند و معصوميت ايشان را زيرسوال مي برند و چه راحت قرآن را آن گونه كه مي خواهند تفسير مي كنند ( خدايا گواه با ش كه اين بنده حقيرت رسول تورا از اين خصلتهاي ناروا منزه مي دانم و از اين گونه سخنان به تو پناه مياورم ) حديثي كه در تفاسير شما نقل شده و شما آن را در منزلت عمر وسعدبن معاذ مي دانيد و به تبع آن ، ايات فوق را آيات منزلت مي ناميد به علت مخا لفت صريح با قران كريم كه مي فرمايد و ما كان ا لله ليعذبهم وانت فيهم و ما كان ا لله معذبهم وهم يستغفرون انفال 33 " خداوند آنان را عذاب نمي كند چون تو درميان آنان هستي و خداوند آنان را عذاب نمي كند چون استغفار مي كنند " و نيز چون مقام آن دو را را ازمقام رسول خدا ص بالا تر جلوه مي دهد جعلي و از حيث اعتبار ساقط است برادر عزيز اين آيات در مذمت كساني است كه كه به اسير به عنوان كالا نگاه مي كردند وبه سود دنيوي آن مي اند يشيدند رسول خدا ص علت آفرينش است وهيج كس از اولين تا آ خرين قابل مقايسه با ايشان نيست اگرخلق عظيم و تعليمات رسول معظم اسلام نبود صحابه اي نيز وجود نداشت وبرخي از صحابه بت پرست ازدنيا مي رفتند اگر صحابه صحابه شدند به خاطر وجود نوراني پيامبر اكرم ص وتعليمات ايشان بود اگر عايشه وحفصه با رسول خدا ص ازدواج نميكردند ام المؤمنين نبودند و مانند دختران ديگر صحابه اسمي از آنان بر زبان مسلمانان جاري نبود پس عزت واحترام انان درميان مسلمانان به خاطر عزت و عظمت وكرامت وبزرگي پيامبر اعظم اسلام ص است مثلا اگر ماه روشن است ، نور و روشنايي خود را از خورشيد كه منور است مي گيرد بدون نور خورشيد ، ماه روشنايي ندارد وديده نمي شود چون ازخود نوري ندارد بنا براين به خاطر وجود مبارك پيامبر اكرم است كه اهل بيت رسول خداص معنا پيدا ميكند زنان رسول خدا ص ام المومنين مي شوند وياران رسول خدا ص در زمان حياتشان صحابه ناميده مي شوند ولي همه اصحاب رسول خدا از نظر ايمان به خدا جل جلاله وتقوا واطاعت وپيروي از رسول خدا ص وجهاد در راه خدا و عمل به قران وعمل صالح در زمان زنده بودن رسول خدا ص يكسان نبودند وعمل كرد اكثر اصحاب رسول الله ص بعداز رحلت ايشان مانند زمان حيات ايشان نبود وبر اساس روا يت نقل شده از ام المومنين عايشه انها از دين رسول الله مرتد شدند لما قبض رسول الله صلي الله عليه وسلم ، ارتدت العرب قاطبة ؛ همه عرب ؛ يعني همه مسلمانها مرتد شدند . ........................................................... . ثُمَّ إِذَا زُمْرَةٌ حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَيْنِى وَبَيْنِهِمْ فَقَالَ هَلُمَّ . قُلْتُ أَيْنَ قَالَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهِ . قُلْتُ مَا شَأْنُهُمْ قَالَ إِنَّهُمُ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ عَلَى أَدْبَارِهِمُ الْقَهْقَرَى . فَلاَ أُرَاهُ يَخْلُصُ مِنْهُمْ إِلاَّ مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ صحيح بخاري ج7 ، ص207 ، ح 6507 جز تعداد اندكي از صحابه من از آتش جهنم خلاص نميشوند و اينها وارد آتش جهنم ميشوند . تمام صحابه من بعد از من مرتد ميشوند (برگرفته ازسخنان آقاي حسيني در مناظره با مولوي.مرادزهي ) منظور شما از اجماع مسلمين وعملكرد اهل مدينه در زمان حيات رسول الله ص است يا بعد از رحلت ايشان ؟ آيا اجماع مسلمين درزمان حيات رسول الله ص اعتبار شرعي دارد؟ بعد ازرحلت ايشان هم كه براساس رواياتي از منابع شما همه عرب (مسلمانان) مرتد شدند وبر اساس روايات نقل شده از منابع اهل تشيع به جز تعدادي انگشت شمار از صحابه( مانند سلمان ،مقداد وابوذرو عمار ياسرو عباس بن عبدالمطلب) همه مرتد شدند بر فرض كه ارتدادي در كار نباشد ابان بن سعيد بن عاص ، سعد بن عباده تا آخر عمر خالد بن سعيد بن عاص ، زبير بن عوام ، سلمان فارسي ، عباس بن عبد المطلب ، عتبة بن ابولهب ، عمار ياسر از بيعت خو د داري كردند وبر اساس رواياتي از منابع شما علي بن ابيطالب ع و بني هاشم تا شش ماه بيعت نكردند وفاطمه زهراع نه تنها بيعت نكرد بلكه غضبناك از ابوبكر وعمر از دنيا رحلت كرد پس اجماع شما چه كساني را شامل ميشود؟ آيا آناني كه بر عليه عثمان شورش كردند اهل مدينه نبودند ؟ اجماع آنان ازنظر شما چه حكمي دارد ؟مگر در ميان آنان از اصحاب رسول خدا ص نبودند ؟ چرا برخي از هم مسلكان شما آنانرا منافق شورشي مي نامند؟ يا ايها الذين امنو من يرتد منكم عن دينه فسوف ياتي الله بقو م يحبهم و يحبونه اذلة علي المؤ منين و اعزةعلي الكافرين يجاهدون في سبيل الله ولا يخافون لومة لاِِ يم ذالك فضل الله يؤ تيه من يشاء والله واسع عليم مايده 59 يا ايها الذين امنو من يرتد منكم عن دينه اي كساني كه ايمان آ ورديد هر كس از شما كه از دينش مرتد شود به ارتدادچه كساني از مؤمنين اشاره دارد وازچه اتفاقي در اينده خبر مي دهد؟ فسوف ياتي الله بقو م يحبهم و يحبونه بزودي قومي را مي آورد كه آنان را دوست دارد وآنان نيز اورا دوست دارند كدامين قوم است ؟ آيا اين قوم صحابه هستند؟ يا مسلماناني هستند كه در نسلهاي بعد خداوند خلق خواهد نمود؟ انما وليكم الله و رسوله والذين آمنو الذين يقيمون الصلواة و يؤتون الزكواة وهم راكعون مايده 60 البته ولي شما ، الله و رسول او و كساني است كه ايمان آورده اند آناني كه نماز را بر پا مي دارندو در حال ركوع ز كات مي دهند اين ايه درمنزلت چه كسي است ؟ چه كسي در حال ركوع انگشتر خودرا زكاة داد ؟ ولي وقيم مسلمانان را اجماع تعيين مي كند يا خدا ورسول او؟ بلكه بر اساس ايه فوق خدا ورسول خدا تعيين مي كنند و كسي را كه خدا ورسول خدا ص تعيين نمايد ا طاعت از او برهمه مسلمانان واجب است براي روشن شدن مطلب مثالي را مي آورم مثلا اگر درجنگهاي كفار ومشركين با مسلمانان كه پيامبر اكرم خود به علتي حضور ندا شتند، يكي از اصحاب را فرمانده مجاهدين منصوب مي فرمود اطاعت تمام مجاهد ين از اوواجب و اطاعت از آن فرمانده اطاعت از رسول خدا ص واطاعت از رسول خدا ص اطاعت از الله جل حلا له بود ودر مقا بل سرپيچي از فرمان آن فرمانده حرام وسرپيچي ازفرمان رسول الله ص وسرپيچي از فرمان خدا جل جلاله بود حال اگردر غياب رسول الله يكي از مجاهدين ادعاي فرماندهي لشگراسلام رامي نمود در صورتي كه حكمي از رسول خدا نداشت وفرمانده منصوب از جانب رسول الله را بر كنار مي كرد و خود را فرمانده رسول خدا مي ناميد وتمام سپاهيان لشگر به سوي فرمانده خود خوانده مي رفتند وفرمانده رسول خدا راتنها مي گذاشتند آيا درحكم رسول خدا تغييري ايجاد مي شد ؟ آيا اجماع حكم شرعي رسول خدا ص را مي توانست تغيير دهد؟ يا حكم رسول خدا همچنان جاري بود ؟ در اين صورت حكم فرمانده هي كه بدون حكمي از جانب رسول خدا خود را فرمانده رسول خدا مي خواند وسپاهياني كه به او گرويده بودندچه بود؟ برادر عزيزم به احترام ايه فبشر عبادي الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه روايت زير را بخوان جابربن عبدالله انصاري از سلمان فارسي روايت مي كند كه گفت: روزي به رسول خدا گفتيم يا رسول الله خليفه بعد از توكيست تا او را بشناسيم ؟ به من فرمود : اي سلمان اباذر و مقداد و ابا ايوب انصاري را پيش من بخوان .. وام سلمه همسر رسول خدا پشت در بود سپس به ما فرمود : شاهد باشيد و از من بدانيد كه علي بن ابي طالب وصي و وارث من و قاضي دين من وغداتي و فاروق بين حق و باطل است و او يعسوق مسلمانان و امام متقين و قايد الغرالمحجلين است و در اينده حامل پرچم تو حيد رب العلمين است و او و پسرانش بعد از او وسپس از نسل فرزندم حسين نه امام هادي وهدايت گر تا روز قيامت خواهند بود به خدا شكايت مي كنم از جحود امتم به برادرم وپشت نمودن آنان براو و گرفتن حقش از او سلمان گفت: به ايشان گفتم : آيا چنين خواهد شد ؟ فرمود : بله مظلوم به قتل خواهد رسيد بعد از اينكه پر از خشم و غضب است ولي درآن حال اوصبر ميكند وشكيبا ست پس وقتي فاطمه آن را شنيدآمد تا آن كه از پشت پرده حجاب داخل شد در حالي كه گريه مي كرد رسول خدا ص فرمود :دخترم چرا گريه مي كني ؟ گفت : شنيدم آنچه در باره پسرعمو وپسرانم فرمودي رسول خداص فرمود : به تو ظلم خواهد شد و از حقت منع ميشوي و تو اولين از اهل بيت من هستي كه به من ملحق مي گردي اي فاطمه من در صلح هستم كسي كه با تو در صلح است ( انا سلم لمن سالمك) ودر جنگ و نبردم با كسي كه با تو درجنگ ونبرد است (و حرب لمن حاربك) تو را به خدا وجبرييل و صا لح مومنان مي سپارم سلمان گفت : گفتم صالح مومنان كيست ؟ گفت علي بن ابي طالب محبت ما در مسير وامتداد محبت رسول خداص ا ست دوست داريم هركه را او د وست داشته باشد هريك از اهل بيت را كه اوبيشتر دوست داشته باشد ما بيشتر دوست داريم (حديث كساء ) و امام ماست هركه وصي او باشد وحجت ما صديقه طاهره فاطمه زهراع است در صلح هستيم هركه را فاطمه ع با او درصلح است ودر جنگ ونبرديم هركه را فاطمه ع با اودرجنگ ونبرد است |
92 |
نام و نام خانوادگي: مياوقي -
تاريخ: 15 دي 87
با سلام مطالب ذيل از اين مناظره براي بنده حاصل شد : 1- شروع مناظره آقاي مرادزهي (جملات عربي) با شروع آقاي قزويني بسيار متفاوت است به نظر ميرسد كه آقاي مرادزهي بسيار معتدلتر و بيطرفتر شروع كرده اند در حالي كه آقاي قزويني از لعن دشمنان و پيروزي و ... صحبت ميكنند كه اينها خود جنبه روانشناسي دارند . 2- در مورد اختلافات بين اهل سنت و اهل شيعه اين نكته جالب قابل حصول است كه به هرآنچه اهل شيعه خوب ميگويند اهل سنت نيز خوب ميگويند و معترفند ولي به بعضي كه اهل شيعه بد ميگويند اهل سنت خوب ميگويند كه به نظر ميرسد اين يك افتخار بزرگي است . 3- از مطالب ارائه شده استنباط بنده اينست كه بلي واقعا اختلاف و مساله اي بين حضرت زهرا (س) و خليفه اول بوده است كه جاي تحقيق زيادي دارد . 4- در اين مطالب به هيچ وجه سوزاندن خانه و سقط جنين و شهادت حضرت زهرا (س) ثابت نشد . |
93 |
نام و نام خانوادگي: كريم فهرجي -
تاريخ: 24 دي 87
سلام بر تمام برادران مسلمان بنده بارها با دقت كامل اين مناظره را خواندم برايم اظهرمن الشمس شدان شاءالله شماها بادقت كامل وبدون تعصب قرائت نمائيدوبعداز ان با وجداني بيدارنتيجه را به عقل سليمتان اعلام كنيد زيرا كه عقل سليم حرف حق رابا خداوند در ميان مي كذارد و مي بزيرد |
94 |
نام و نام خانوادگي: غيرمنطقي(فلسفي) -
تاريخ: 02 بهمن 87
به نام خدا چند سوال از آقاي منطقي!!!!!!!وهمه برادران اهل سنت داشتم. 1-نام خانوادگي ايشان منطقي است يا منظورشان اينست كه منطق خوانده است؟(هرچند اولي به نظر درست تر مي آيد) 2-اين قضيه از نظر همه ثابت است وشكل اول منطق است و هركس در آن شك كند در عقل اوبايد شك كرد :هر الف ب است و هر ب ج است در نتيجه هر الف ج است. اما ربط آن به بحث ما آنست كه طبق احاديث بخاري ابوبكر حضرت زهرا را اذيت كردو حضرت زهرا از دست او خشمگين شدند و تا آخر عمرشان با او حرف نزدند و در احاديث اهل سنت است كه رسول الله فرمود هركس زهرا را اذيت كند مرا اذيت كرده است ودر قرآن آمده والذين يوذون رسول الله لهم عذاب اليم. شكل منطقي آنست كه: ابوبكر حضرت زهرا را اذيت كرد(صغري) وهركس حضرت زهرا را اذيت كند رسول الله را اذيت كرده(كبري) درنتيجه ابوبكر رسول الله را اذيت كرده (نتيجه) . اين نتيجه را صغراي استدلال بعد قرار مي دهيم : ابوبكر رسول الله را اذيت كرد (صغري) والذين يوذون رسول الله لهم عذاب اليم هركس رسول الله را اذيت كند گرفتار عذاب دردناكي خواهد شد (كبري) پس ابوبكر گرفتار عذاب دردناكي خواهد شد.(نتيجه). از آقاي منطقي و همه برادران اهل سنت مي خوا هم كه پاسخ مرا بدهند و من منتظر جوابشان هستم . |
95 |
نام و نام خانوادگي: حميد قاسم زادگان -
تاريخ: 05 بهمن 87
به نام حضرت حق با سلام مي خواستم در مورد بند 2و 4 صحبتهاي اقاي مياوقي مسايلي مطرح کنم. اولا اين که هيچ انسان عاقل و داراي وجدان که از سلامت روح و نگرش درست وبدن تعصب برخوردار باشد نمي تواند حب وبغض را حتي نسبت به 1 شي در خود جمع کند .چه رسد به انسانها!!! که جالب است ايشان اين تضاد را از افتخارات اهل تسنن مي دانند!! (در بند2) احتمالا اين دوست عزيزمان فلسفه خوش بيني در اسلام را با مرز بين خوبي وبدي (حق و باطل) اشتباه گرفته. و پيشنهاد مي کنم که قران را مطاللعه دقيق کنند . ثانيا :بد نبود که اين مناظره را به دقت مي خواند تا برايشان روشن مي شد که جناب اقاي عبدالحميد در برابر کوهي از مستندات دکتر قزويني که تماما از کتب اهل سنت بود چه متاخر چه معاصر هچ جوابي جز فرافکني و بردن بحث به انحراف و مردود دانستن منابعي که خود اهل تسنن به ان اکتفا مي کنند نداشت. جالب اين جاست که ايشان (مرادزهي) بسياري از منابع موثق و شخصيتهاي مهم اهل سنت را زير سوال برد!!!! ثالثا: به نظر اين بنده حقير فکر مي کنم تمام بيندگان اين مناظره و خوانندگان ان بسيار راغب بودند که اقاي مراد زهي سوالي که دکتر قزويني 3-4 بار مطرح کرد را بدون پاسخ نمي گذاشتن.! ((((( واز نکات جالب اين مناظره اين بود که جناب اقاي مرازهي در اين پروسه زماني کوتاه خود شخصا به بعضي مسايل (( از جمله تهديد شديد براي گرفتن بيعت)) اعتراف نمودند که خود اين مسيله که از زبان يکي از بزرگترين علماي اهل سنت خارج گرديد . مخالف نص صريح ايه قراني است(لا اکراه في الدين قد تبين رشد من الغي)))))!! از نکات بسيار جالب اين مناظره اين بود که هيچ سوال مطرح شده از سوي اقاي مراد زهي از طرف دکتر قزويني بدون جواب نماند.! از نکات جالب ديگر در اين مناظره و حتي نظرات برادران اهل سنت اين است که خود اين دوستان بر سر اکثر مسائل روايي و کتب و منابع دچار نوعي تناقض و سردر گمي هستند. !! حرف اخر : به نظر اين حقير براي اثبات حقانيت تشيع و ولايت مطلقه امير مومنان مولاي متقيان علي (ع) و اولادان معصومش فقط کافيست که به منابع خود اهل تسنن مراجعه کرد . ونيازي هم به حضور علماي گرانقدر تشيع نمي باشد . چون هر وجدان اگاهي و هر حقيقت طلبي با اندکي تحقيق و بعد تامل وبه دور از هر گونه تعصب و اگر چشم از حقيقت محض نخواهد که بپوشاند . مي تواند انوار متجلي ولايت مطلقه امير مومنان کسي که اول شخص عالم (رسول الله )خطاب به او گفت (علي مع الحق و الحق مع علي) (علي مع القران والقران مع علي) علي با حق است و حق با علي است . علي با قران است و قران با علي است را نظاره کند. (الهم ارزقنا بصيرت في الديني).. در اخر ضمن ادب و احترام به تمامي دوستان عرض مي کنم که بنده به شخصه حاظرم هر گونه سوال وشبه اي را درباره اين موضوع جوابگو باشم ( به حول قوه الهي ونظر عنايت مولا.) تا که شايد مسير روشن حق و حقانيت براي دوستاني که خداي نکرده گرفتار باطل گريده اند در لباس حق .! واضح گردد. (الحمد الله الذي جعلنا من المتمسکين بولايت امير المومنين والائمه عليه السلام.) |
96 |
نام و نام خانوادگي: احمد مسلم زاده -
تاريخ: 06 بهمن 87
خداوندا لعن بر ظالميني كه بناي ظلم را بر عترت پيامبر خاتم گذاشتن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ |
97 |
نام و نام خانوادگي: مياوقي -
تاريخ: 07 بهمن 87
با سلام و احترام ، جناب آقاي قاسم زادگان ، خوشحالم که از بين 94 نظر ارسال شده نظر بنده را انتخاب نموده و مورد تحليل و بررسي قرارداده ايد نهايت تشکر و قدرداني بنده را پذيرا باشيد ، بديهي است که هرکس اعتقادات خاص خود را دارد و اساسا زيبائي اسلام نيز در همين اختلاف عقايد و فتاوي است و موجب دقت بيشتر در روايات شيعه و سني ميگردد وليکن بنده نيز فکر ميکنم که صحبت هاي زياد غيرمنطقي نکرده بودم ولي اين سخن شما راقبول دارم که کمي خوش بين هستم ، در هرصورت اميدوارم انشاءالله درآينده بيشتر با نظرات يکديگر ارتباط برقرار نمائيم ( البته اين متن را همانروز پنجم ارسال نموده بودم ولي دوستان سايت کم لطفي کرده و در سايت درج ننموده بودند البته ما خوشبينانه فکر ميکنيم که شايد بدست دوستان نرسيده باشد) با احترام مجدد . جواب نظر: با سلام همانطور که بارها توضيح داده شده ،سعي بر آن است که کليه نظرات (به استثناء موارد ناسزا و ...) علني شده (و در صورت تاخير در علني شدن براي موارديست که نياز به جواب علمي داشته و لذا در رابطه با مقاله و يا پرسش و پاسخ نظرداده شده محقق موردنظر مي بايستي جواب آن را ارائه نمايد) در مورد نظرات حضرتعالي نيز اگر نظري ثبت شده باشد پس از کنترل علني شده است موفق و مؤيد باشيد معاونت اطلاع رساني |
98 |
نام و نام خانوادگي: س م ن -
تاريخ: 08 بهمن 87
بسم الحق بنده فکر مي کنم حقيقت امر به طور واضح و مشخص براي همه مکشوف شده است. و بديهي هم هست که يک انسان که سابقه درستي حتي در زمان حيات پيامبر اکرم (ص) (به نقل از شيعه و سني) نداشته است و از فرامين آن حضرت پيروي نمي کرده و فقط آنچه را که به نظر خودش درست بوده عمل مي کرده. و اصلا به نقل از علماي بزرگ اهل تسنن رفتار اين آدم انسان را به شک مي اندازد ....... آنوقت چه انتظاري در رفتار آنها در مورد دختر و خاندان رسول خدا(عليهم السلام) مي توان داشت .......... حقير از زحمات و تلاش هاي شما و تمام خادمين به خدا و رسولش(ص) در نشر و گسترش مذهب حقه از ديد رسول خدا(ص) (علي و شيعته هم الفائزون يوم القيامه) تشکر و قدرداني مي کنم هرچند که عنايات اهل بيت(ع) شما را بس است. |
99 |
نام و نام خانوادگي: حميدمنتظري -
تاريخ: 10 بهمن 87
علي مع الحق حق مع العلي نماز بي ولاي اوعبادتيست بي وضو به منكرعلي بگونمازخودرهاكند خدا لعنت كندقاتل فاطمه (س)ومحسن را |
100 |
نام و نام خانوادگي: محمد ي -
تاريخ: 10 بهمن 87
متشکرم از برنامه خوبتان |
101 |
نام و نام خانوادگي: محمد ت -
تاريخ: 10 بهمن 87
از همه متن نويسان متشكرم |
102 |
نام و نام خانوادگي: احسان اكبري -
تاريخ: 18 بهمن 87
با سلام و آرزوي سلامتي براي شما و دکتر قزويني آيا مي توانم مناظرات و پاسخ به شبهات را به صورت سي دي در اختيار نمازگزاران مسجد محلم بگذارم؟ آيا اجازه تکثير دارم؟ جواب نظر: با سلام بله، کليه محصولات نرم افزارهاي صوتي مؤسسه (که بصورت فايل هاي صوتي و فايلهاي html) مي باشد (همچون: شبهات1، شبهات2، سلام تي وي85و86 و ...) مشکلي در تکثير و پخش آنها نيست و علاقه مندان مي توانند آنها را رايت و تکثير نمايند. موفق و مؤيد باشيد معاونت اطلاع رساني |
103 |
نام و نام خانوادگي: arash -
تاريخ: 26 بهمن 87
واقعا چه آدم هاي بي غيرتي پيدا مي شن ! دخترشون رو به زني قاتل دخترشون در ميارن! آي تف به غيرتتون! جواب نظر: با سلام دوست گرامي ، ما كه منظور شما را متوجه نشديم ، اگر منظور شما اين است كه امير مومنان علي عليه السلام (نعوذ بالله) بي غيرت بوده است كه دخترش را به قاتل همسرش داده است !!! ما پاسخ اين مطلب را داده ايم و مشخص كرده ايم كه ام كلثوم ، دختر ابوبكر است و نه امير مومنان ، و عمر با دختر ابوبكر ازدواج كرده است . مي توانيد به آدرس ذيل مراجعه نماييد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=83 البته برادران اهل سنت نبايد بحث غيرت را پيش بكشند !!! چون در مورد بي غيرتي خلفايشان مطالب بسيار دارند ؛ از جمله مي گويند خليفه سوم عثمان بن عفان تا آخرين لحظات عمر مشغول خواندن قرآن بود !!! اما به كساني كه به همسرش در جلوي رويش جسارت كردند (فضرب عجيزتها بيده وقال إنها لكبيرة العجيزة - البداية والنهاية ج 7 ص 188- ) حتي يك كلمه هم نگفت !!! جداي از اينكه شمشير بكشد يا عصاي خويش را بلند كند و به دفاع از او بپردازد . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
104 |
نام و نام خانوادگي: ا.ه -
تاريخ: 02 اسفند 87
جوانان ايران زمين شما را چه مي شود فكر نمي كنيد پس از 1400 سال بدبختي و تيره ورزي بايد به خود بيايم. بس كنيد آقا به دور بريزيد اين افكار پوچ و ارتجاعي ضد بشري برادرانم اساس اسلام بر تفاوت است بيايد ترجمه قران را به فارسي بخوانيد و بدون تعصب فكر كنيد. باور كنيد من كسي بودم كه از 7 سالگي نماز شب مي خواندم. |
105 |
نام و نام خانوادگي: سيد عليرضا -
تاريخ: 17 اسفند 87
با سلام.لعن الله علي القوم الظالمين. بار الها به حق 14 معصوم(ع)قسمت مي دهيم بر عذاب غاصبين امامت----بي افزا.(بردن اسم امام اول ما شيعيان راستين طبق حديث رسول خدا نياز به وضو دارد). مذهب ما بر حق است و ما كه مادر مان سيلي از خليفه دوم خورده نياز به اثبات و فحاشي نداريم. شما كه كم آورده ايد نياز به فحاشي دارد. خوب است تمام كساني كه اين ماجرا را قبول ندارند كتاب الامامه و السياسه بخش نامه عمر به معاويه (لعنه الله عليهم اجمعين)را بخوانند.در همين سايت اثبات درستي اين كتاب نيز امده است. |
106 |
نام و نام خانوادگي: مسلم -
تاريخ: 20 اسفند 87
باسلام لعن الله علي اقوم الظالمين شماكه اينقدراهل بقول خودتان منطق وگفتگو و... هستيد چرا ازشيوه كشتاروانهدام مساجدو...استفاده مي كنيد؟؟؟!!! منطق شما سالهاست كه برمردم روشن شده است |
107 |
نام و نام خانوادگي: راه عــلي سعــادت -
تاريخ: 20 اسفند 87
عــــزيزان توجـــــه: نبي مكرم صلي الله عليه وآله وسلم ، وقتي چشمش به فاطمه افتاد فرمودند من مي بينيم روزي را كه : وَ انْتُهِكَتْ حُرْمَتُهَا ؛ حرمت او شكسته مي شود ، وَ غُصِبَتْ حَقَّهَا ؛ حق او غصب مي شود ،وَ مُنِعَتْ إِرْثَهَا ؛ ارث او گرفته مي شود ،وَ كُسِرَ جَنْبُهَا ؛ پهلويش شكسته مي شود ، وَ أَسْقَطَتْ جَنِينَهَا ؛ جنين او محسن را سقط مي كنند . وَ هِيَ تُنَادِي يَا مُحَمَّدَاهْ فَلَا تُجَابُ وَ تَسْتَغِيثُ فَلَا تُغَاثُ ... . اين هاراخودپيامبرقبل ازرحلت فرموده اند پيامبرهم آگاه به غيب است اين راكه نمي شود انكاركرد 2-پس چرا ايام شهادت حضرت فاطمه اينقدر حساسيت نشان مي دهيد اگرآن ؟؟؟؟؟؟ قاتل دخترپيامبرنيست؟ مگرمي شود يك دختر18ساله به خودي خود شــــهيدشود؟ |
108 |
نام و نام خانوادگي: راه عــلي سعــادت -
تاريخ: 20 اسفند 87
تنــها خواهشي كه دارم نگذاريد مسجداهــل سنت درتهران تاسيس شود اين ها فتنه ي وهابيت است اين رابه گوش مسئولين برسانيد |
109 |
نام و نام خانوادگي: علي شوكت -
تاريخ: 21 اسفند 87
بنا به گزارش سرويس مجازي خبر گزاري فارس شيعيان سراسر جهان مي توانند با ارتباط تلفني امام هشتم شان را زيارت کنند . در اين گزارش مي خوانيم: به همت آستان قدس رضوي ارداتمندان به آستان ثامن الحجج حضرت علي ابن موسي الرضا عليه السلام، از اين پس ميتوانند با تماس با روضه منوره از راه دور حرم ايشان را زيارت كنند. برپايه اين خبر زائران آستان امام هشتم (ع) ميتوانند، با شماره ۰۵۱۱۲۰۰۳۳۳۴ تماس گرفته و پس از عرض سلام به اين امام همام به طور تلفني زائر حرم ايشان شوند. قابل توجه است كه زائراني كه در خارج از كشور قصد تماس با شماره مذكور را دارند از كد ۰۰۹۸ ـ كد كشور ايران ـ براي شمارهگيري استفاده كنند. آري! اين است يکي از راه هاي رسيدن به خدا؟!!!!! به نظر شما چه رمز و رموزي در اين عوام فريبي نهفته است؟! بياييم لحظه اي تمام تعصبات مذهبي را کنار گذاشته از دريچه فکر و انديشه به اين موضوع بنگريم. مگر شيعيان معتقد نيستند که ائمه شان علم غيب داشته همه چيز را مي دانند ؟پس حال که ائمه (همچون خدا) عالم به همه چيز هستند و شنواي هر ندايي ، چرا ارتباط با تلفن؟!! مگر امام رضا که قادر است شفا دهنده بدترين مريضي ها و برطرف کننده تمام مشکلات زندگي انسانها باشد ، نمي تواند صداي شيعه اش را بدون تلفن بشنود؟!! اگر قادر به شنيدن اين نداهاست پس ارتباط تلفني براي چه؟ و اگر هم قادر به شنيدن نيست پس خواندن و مدد خواستن از او براي چي؟ چرا شيعيان لحظه اي نمي انديشند ؟ چرا نمي خواهند حقائق را در يابند ؟ چطور ائمه اي که براي شنيدن صداي تو نياز به تلفن دارند ، قادر به حل مشکلات تو هستند؟ جاي بسي تاسف است که جمهوري اسلامي که خودش را ام القراي جهان اسلام!!!!!! مي نامد اينچنين با اعتقادات مردم خود بازي کرده باورهايشان را به باد تمسخر ميگيرد و توسط مشتي مرجع تقليد نما چنين ملتش را هالو مي کند و همه روزه چندين امام زاده ساخته براي فريفتن هر چه بيشتر مردمش زيارت امام زاده هايش را نيز تلفني مي کند!! اي کاش جوانان شيعه اندکي به خود آيند و بنگرند که بوسيله اين شيادان روحاني نما در چه مهلکه اي افتاده اند. مگر بشکه هاي نفت ، ؟؟؟؟؟؟ که اين چنين از ملتشان باج مي گيرند؟! يقينا با روند رو به رشدي که اين صنعت پر در آمد امام تراشي و امام پرستي در کشورمان دارد ديري نخواهد گذشت که تمام امام زاده هاي جمهوري اسلامي تلفني، فکسي ، اس ام اسي ، اينترنتي و… شده چنان ترافيکي در ارتباط با امام زاده ها به وجود مي آيد که هر لحظه از شبانه روز که خواسته باشي با امامي يا امام زاده اي تلفني درد دل کني از تلفنت بشنوي : مشترک گرامي امامزاده مورد نظر در شبکه وجود ندارد .. جواب نظر: با سلام جناب علي شوكت البته ماهيت اعتراض شما بصورت کلي است و همراه با مسائل حاشيه اي!!! وليکن جهت استحضار حضرتعالي دقت داشته باشيد که اين تنها شيعه نيست كه اعتقاد دارد كه پيامبر و ائمه سلام هر كس را در هر جا مي شنود ، بلكه اهل سنت روايت صحيح دارند كه رسول خدا (ص) فرمودند هر كس به من سلام كند ، خداوند سلام او را به من مي رساند ؛ با اين همه همين اهل سنت ، قبل از اختراع تلفن ، به اصطلاح خودشان هم ارسال بريد براي ابلاغ سلام به رسول خدا (ص) داشته اند ؛ و گفته اند اين كار كمال احترام را مي رساند . در تهذيب المطالب مي گويد كه به صورت مستفاض نقل شده است كه عمر بن عبد العزيز (خليفه اي كه اهل سنت او را جزو خلفاي راشيدن مي پندارند) براي ابلاغ سلام به نزد رسول خدا (ص) بريد مي فرستاده است ؛ استفاض عن عمر بن عبدالعزيز انّه كان يبرد البريد من الشام ، يقول: سلِّم لي على رسول الله(صلى الله عليه وآله) تهذيب المطالب ج 2 ص 408 همچنين اصل اين كار را نيكو شمرده اند : -سادسا : راي العلماء في ارسال بريد لابلاغ السلام على رسول الله : ولو قال له إنسان سلم لي على رسول الله صلى الله عليه وسلم هل يجب عليه أن يسلم عليه كما يجب أن يسلم على من قال له سلم لي على فلان أو يفرق والفرق أقرب ويوجه بأن المراد بالسلام ما بين الناس التودد والمحبة والمراد بالسلام عليه صلى الله عليه وسلم الشفاعة ولا يجب على المريد أن يشفع له عنده ا ه كذا بهامش عن حج في كتبه وعبارته في كتابه المسمى بالدر المنظم في زيارة القبر المعظم نصها وأما إرسال السلام إليه صلى الله عليه وسلم فالقصد منه الاستمداد منه وعود البركة على المسلم فتركه ليس فيه إلا عدم اكتساب فضيلة للغير فلم يكن لتحريمه سبب يقتضيه فاتجه أن ذلك التبليغ سنة لا واجب حاشية الجمل على شرح المنهج ج2 ص485 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
110 |
نام و نام خانوادگي: علي شوكت -
تاريخ: 23 اسفند 87
108 نام و نام خانوادگي: راه عــلي سعــادت - تاريخ: 20 اسفند 87 تنــها خواهشي كه دارم نگذاريد مسجداهــل سنت درتهران تاسيس شود اين ها فتنه ي وهابيت است اين رابه گوش مسئولين برسانيد واقعا نگرش بدي است وهابي وجود ندارد اين ساخته انگليسه وگرنه بنيان گذار اين فكر محمد بوده نه وهاب وانگليسيها جون ديدند اين تفكر بر عليه شانه اسمش رو از محمد به وهاب تغير دادند |
111 |
نام و نام خانوادگي: علي شوكت -
تاريخ: 24 اسفند 87
باسلام بنده اين مطلب را از يكي از سايتها كپي كرده ام واين نظر بنده نيست فقط ميخواستم جوابش رو بدونم |
112 |
نام و نام خانوادگي: رحمان612 -
تاريخ: 23 ارديبهشت 88
مطالبتون عالي بود.خداخيرتان دهد |
113 |
نام و نام خانوادگي: مسلمان -
تاريخ: 27 ارديبهشت 88
اگر مولوي عبدالحميد نمي ترسد چرا حاضر نيست در خود دارالعلوم زاهدان( خودش يا يكي ديگه) در حضور همه طلاب سني با اقاي قزويني مناظره كند مهمتر از اون وقتي مسئله با مناظره حل است مباهله جايي ندارد اگه مناظره كارساز نبود بعد مباهله |
114 |
نام و نام خانوادگي: محمد رضا صادق زاده ذاکري -
تاريخ: 31 ارديبهشت 88
اينان در کتاب صحيحين خود مانده اند |
115 |
نام و نام خانوادگي: مهدي دارايي -
تاريخ: 06 خرداد 88
من چرا بايد از ديني پيروي کنم که همه چيش مشکوکه؟به خدا اگه منصفانه قضاوت کنيد نه اين پيروزه و نه اون...بعد ميگن دين خدا کامله!اسلام کامله!ما که نديديم...خواهش ميکنم ترا به خدايي که ميپرستين يکي بياد به من بگه چرا تو اين دين پيغمبرش در 54سالگي ميره بچه 6ساله برادرشو ميگيره؟ جواب نظر: با سلام دوست گرامي اگر مقصود شما اين است كه پيامبر در 54 سالگي دختر ابوبكر (برادرشان) را گرفته اند ، بهتر است بدانيد كه : ا. ابوبكر برادر پيامبر (ص) نبوده است . ب. اين ادعا را مشهور اهل سنت كرده اند ، اما محققين اهل سنت و شيعه اين ادعا را قبول ندارد . http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=699 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
116 |
نام و نام خانوادگي: محد باقر جلالي -
تاريخ: 13 خرداد 88
به نظر من مناظره زماني خوب است كه نفر سومي كه طرفين قبول داشته باشند و قضاوت كنند ايا به نظر شما ايت الله حسيني يا مراد زهي اگر تا فردا صبح هم مناظره كنند تغييري در عقيد÷آنان به وجود مي آيد و مسئل÷دوم اينكه اين مناظره ها بيشتر دشمن برا شيعه و سني درست مي كند تا طرفدار و به قول رهبر هركه دامن به اين مسائل بزند مزدور دشمن. |
117 |
نام و نام خانوادگي: امدادالله سليمان -
تاريخ: 15 خرداد 88
السلام عليكم ورحمة الله وبركاته بر ائى محربان كيف حالك ياشيخ كيف اهل وعيال الحمدلله نحن عربى دانم فارسى ندارم برائى محربانى عربى نويشت فائدائى عامست ياشيخ جواب داداست برائى رقم شكرا لكم بخدمتكم |
118 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 18 خرداد 88
با سلام يا ابو عمر سلفي جون نازنين , دعات خوب بود وليكن شك دارم مورد قبول واقع شود . چــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرا ؟ من هم همصدا با برادرن گروه پاسخ به شبهان براي تحقق دعات ميگم . اميــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن رب العــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــالميـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن |
119 |
نام و نام خانوادگي: ذبيح -
تاريخ: 19 تير 88
لعنت به كساني كه به خانه فاطمه هجوم بردند |
120 |
نام و نام خانوادگي: مهدي -
تاريخ: 13 شهريور 88
سلام و درود بر پيامبر اسلام و خاندان پاکش و اصحاب وفادارش در اين مقاله مختصر به بررسي يکي از دلايل شيعيان در مقابل اهل سنت مي پردازيم و ثابت مي کنيم که دليلي پوچ و بي معناست . شايد شما خواننده گرامي نيز دائم ديده باشيد که در هنگام مناظره بين يک روحاني شيعه با يک نفر از اهل سنت ، روحاني شيعي مرتب مي گويد فلان حديث (که به نفع شيعه است) در فلان کتب از اهل سنت از فلان عالم ثبت شده و براي مقابله با اهل سنت دائما به احاديث موجود در کتب آنها اشاره مي کنند و مي خواهند بدينوسيله حقانيت خود را ثابت کنند ، حال ما در اينجا دلايل متعددي را ذکر مي کنيم که وجود اين احاديث دليل بر حقانيت شيعه نيست و اين دليل شيعيان به هيچ عنوان صحيح نمي باشد . و اما دلايل...... اجتهاد اولين دليل ما مسئله اجتهاد علما مي باشد که با اين استدلال شيعيان کاملا در تضاد است ، همه مي دانند که به جز مسلک اخباري که تمام احاديث و اخبار را بدون اجتهاد قبول مي کنند و معتقد به صحيح بودن همه آنها هستند(که کاملا در اشتباهند) در مقابل مکتب اصولي قرار دارد که به اجتهاد و بررسي احاديث مختلف مي پردازند ، و حتي شيعيان نيز داراي مکتبي اصولي هستند و در حوزه ها مشغول تدريس و بررسي اخبار هستند و به عالمان خود درجه اجتهاد مي دهند(توسط مجتهدي ديگر) و تمامي اخبار کتب خود را نيز قبول ندارند ، از آن طرف ، اهل سنت نيز داراي اجتهاد هستند و در فروع دين نيز داراي چهار امام هستند(مالک ، ابوحنيفه ، شافعي ، احمد بن حنبل) پس موضوع اجتهاد منحصر به هر دو طرف ماجراست ، و اصلا معناي اجتهاد يعني اينکه از ميان احاديث صحيح و ضعيف ، احاديث صحيح را بيرون بکشيد که اينکار را با بررسي سند حديث(علم الرجال) و متن حديث و موارد ديگر تشخيص احاديث انجام مي دهند ، چونکه شما هر حديثي که بخوانيد مطمئن باشيد که به احتمال قوي حديث ضد آن نيز موجود است ، همينطور احاديث جعلي فراواني که توسط يهوديان يا مسيحيان يا افراد غالي و دشمنان اسلام وارد کتب شيعه يا سني شده اند ، پس مي بايست احاديث مختلف را بررسي نمود ، حال ما از شيعيان مي پرسيم اينکه دائم مي گوئيد در کتابهاي اهل سنت فلان مطلب و فلان حديث وجود دارد پس مي شود بفرمائيد اجتهاد چه معني دارد ؟ اگر قرار باشد هر حديثي را پذيرفت پس اجتهاد را بايد کنار گذاشت ، و آيا شيعه هر حديثي که در کتب خويش دارد(حتي در کتب اربعه شيعه) قبول مي کند يا اينکه توسط مجتهدين خود احاديث مورد نظر را بررسي مي کند ، پس اجتهاد يعني همين که ما هر حديثي را قبول نمي کنيم و اين منحصر به خود شيعه نيز هست . محققين ضد اسلامي در غرب محققين مخالف با اسلام در غرب براي توجيه عقايد خود مطالب و احاديثي را از کتب مسلمين (کتب سني و شيعه) بيرون مي کشند ، که حتي ممکن است از آن مطالب بر ضد شخصيت پيامبر(ص) استفاده کنند ، آنوقت مي بيني که فوري روحانيون شيعي مي گويند : اي آقا مگر هر چه در کتب ما ثبت شده صحيح است !! پس ما نمي دانيم چرا وقتي نوبت به مجادله خود ايشان با اهل سنت مي رسد دائما از کتب ايشان مطالب مي آورند ، جوابي که شيعيان به غربيان مي دهند اهل سنت نيز مي توانند به خود شيعيان بدهند ، تازه شيعيان فقط احاديثي را که به نفع خودشان است قبول مي کنند ، مثلا اگر در فلان کتاب از اهل سنت مطلبي به ضرر عقايد شيعه باشد به طور حتم شيعيان قبول نمي کنند ولي چنانچه بر ضد حضرت ابوبکر(رض) يا حضرت عمر(رض) حديثي باشد با جان و دل آن را مي پذيرند . جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- شما به جاي آنكه به رد شيعه بپردازيد در واقع خواستهايد از اهل سنت دفاع كنيد ! 2- اشكال شما در عدم تامل در ادله شيعه است ! درست است كه اهل سنت در صحت يا عدم صحت روايات ، اجتهاد ميكنند (همانطور كه شيعه نيز چنين ميكند) اما به هر صورت در كتب آنها طبق اجتهاد خودشان بعضي از روايات صحيح است ! نكته مهم در اينجاست كه شيعه به رواياتي كه اهل سنت صحيح ميدانند استناد ميكند و نه هر روايتي ؛ به عنوان مثال رواياتي كه در صحيح بخاري يا مسلم امده است ؛ يا رواياتي كه الباني ، ابن حجر ، ذهبي ، هيثمي و... آن را تصحيح كردهاند ؛ اما در طرف مقابل اهل سنت به رواياتي از شيعيان استدلال ميكنند كه علماي شيعه خود سند آن را تضعيف كرده و ان را مخدوش ميدانند ! بهتر است بار ديگر به ادله شيعه و اهل سنت نگاه كرده و اين فرق واضح را در بين آن دو ببنيد . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
121 |
نام و نام خانوادگي: عمر -
تاريخ: 10 دي 88
چرا در ماه محرم ميگويد ما از شيعيان كوفه نيستيم دليلش اين است كه خود شما امام حسين را كشتيد |
122 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 12 دي 88
جناب عمر نميدانم علت تلاش شما براي بيگناه معرفي کردن يزيد ملعون چيست؟ احتمالا شما از به وجود آمدن ده هزار کودک از دختران مجرد بعد از واقعه حره ، احساس شعف و شادي کرده ايد. به عبارت ديگر خوشتان آمد. شايد هم در وجود يزيد ملعون چيزي ديدهايد که شما را جذب او کرده است. حال چه بوده است دقيقا نميدانم؟ ميمون بازي او بوده است؟ سگ بازي او بوده است؟ شراب خواري او بوده است؟ در هر صورت اين که قاتل امام حسين (عليه السلام) را خليفه خدا در زمين ميدانيد نشان گر فقط يک چيز است: «««« کفر »»»»» يا علي |
123 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني (شاه اسماعيل صفوي) -
تاريخ: 13 دي 88
سلام جناب عمر براي اينکه بداني چه کساني و طبق کدام عقيده ي آلوده به دين يهود امام حسين ع را به شهادت رسيدند بهتر است به قاتلان آن امام رجوع کنيد و عقيده ي آنان را جويا شويد. آيا يزيد شيعه بود؟؟؟؟ شمر چطور شيعه بود؟؟؟؟ عمر بن سعد چطور؟؟؟؟ عبيدالله بن زياد چطور؟؟؟؟ منظور از اين که ميگوئيم ما اهل کوفه نيستيم ، صرفا پيمان شکني مردم آن زمان که همه سني بودند. جالب است آنها اغلب سني بودند و از طلم خليفه ي سني خود به ستوه آمده بودند و از امام حسين ع درخواست کردند که بيايند و اوضاع آنجا را سروسامان بخشند اما به عهد خود وفا نکردند و آن امام بزگورار رها به شهادت رساندند پس همين شما سني ها امام حسين ع ما را به شهادت رسانديد؟؟؟ ما از سني هاي اهل کوفه نيستيم ما انشاءالله شيعه ي علوي هستيم يا علي مدد |
124 |
نام و نام خانوادگي: سلام -
تاريخ: 15 دي 88
سلام خسته نباشيد بنده حاضرم كه طبق كتابهايتان خودتان باشما بحث كنم ولي شما كه وقتي از قران دليل مي اورم هزار سفسطه و تفسير به راءي خودتان مي كنيد و با قران هم بازي مي كنيد ولي وقتيكه از كتابهايتان نقل ميشود حاضر به كذشتن ان در سايت نيستيد و خودتان فكر مي كنم خودتان را هم قبول نداريد جطوري باشما ميشه بحث كرد جرات نداريد اكر مرد هستيد بكذريد كه ما يكي مبحثي در كتابهاي شيعه بكنيم جطور اكر برحق بوديد از هيج نظري كه در كتابهايتان است ترس نداشتيد اي بدبختها در روز قيامت جواب الله را جه ميدهيد انجا ديكر جاي دروغ و فريب نيست جواب نظر: !!! با سلام دوست گرامي بهتر است نگاهي به بخش نظرات و بخش مناظرات سايت بياندازيد و بعد اينگونه سخن بگوييد ! موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
125 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني (شاه اسماعيل صفوي) -
تاريخ: 16 دي 88
سلام جناب سلام خود بهتر ميدانيد که بارها و بارها از شما سئوال پرسيده ام اما از جواب تفره رفته ايد!!!! البته در سايتهاي شما حد اقل بيش از 200 بار نظر داده ام ولي متاسفانه حتي يک نظر از من را علني نکرده اند!!!! اگر باورت نميشود به من ايميل بزن تا کاملا همه ي نظراتي که براي سايتهاي مختلف سني فرستادم و حتي يکي از آنها هم علني نشده را براي تو بفرستم تا لااقل تو که خود را مفسر قرآن و عالم ميداني جواب دهي. ايميل من: hoseini142005@yahoo.com يبخشي از سئوالاتم را اينجا مي پرسم و اگر خواستي بقيه را در ايميل از شما خواهم پرسيد. آيا شما بعنوان اهل سنت اهل بيت ع را قبول داريد يا خير؟ ايا حضرت علي ع را خليفه چهرام خود ميدانيد يا خير؟ آيا کتب اصلي خودتان (صحاح سته) را قبول داريد يا خير؟ اگر علي ع را خليفه ي چهارم ميدانيد چرا نظرش را در مورد خلفا رد ميکنيد؟ اگر خود را ملزم به اطاعت از رسول خدا ص طبق آيه قرآن ميدانيد چرا خلفاي شما از پيامبر ص تمرد کردند؟ چرا تمر عمر را از پيامبر ص هنگامي که به پيامبر تهمت هذيان گوئي زد را دليلي بر گمراهي وي نميدانيد؟ ايا عمر از پيامبر بالاتر بود؟؟ مگر نه اين که طبق اياه قرآن پيامبر ص هيچ چيزي را از خود نميگويد و هر کاري که ميکند از جانب خداست؟ ( وما ينطق الهوي . . . ) سئوال زياد است مايلم بيشتر باهاتون صحبت کنم در صورت تمايل ايميل بزن منتظرم يا علي مدد |
126 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 17 دي 88
جناب سلام اين سخن شما: «هزار سفسطه و تفسير به راءي خودتان مي كنيد و با قران هم بازي مي كنيد» چقدر شبيه دشنامي است که عمروبن عبدود بعد از شکست مفتضحش به سرور اولياء، صديق اکبر و قاروق اعظم، حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) داد!!! شما و علماي شما با قرآن ناطق در افتاده ايد و انتظار داريد که قرآن مجيد ياريگر و طرفدار شما باشد؟ اجازه دهيد که مطلبي را اعتراف کنم: از وقتي که شما به اين سايت وارد شده ايد بنده هزارن و هزارن بار پي به ارزش قرآن مجيد بردم. چرا که ديدم که کلام خدا چگونه ياري گر و مدد کار ولي بر حق خدا است. اين ما نيستيم که هر بار پاسخي کوبنده تر از قبل از قرآن خدا براي شما ميآوريم. اين يار و مدد مولاي ما، ولي خدا امام زمان (عليه السلام) است که دشمنان ولايت را خوار و ذليل ميکند. از ما به شما نصيحت. از دشمني با امام علي (عليه السلام) دست بردار. بيش از اين خود را سرافکنده و خجل نکن. بس است. آبرو ريزي بس است. «ما جعل اللهُ لرجل من قلْبينِ في جوفه» شما دو راه بيشتر نداريد: 1) راه محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) و اميرالمومنين علي (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) ابوطالب و عبدالمطلب و عبدالله و آمنه شريفه (عليهم السلام) 2) راه ابوسفيان و معاويه و يزيد و مروان (لعنت الله عليهم اجمعين) يک بار ديگر از شما سوال ميکنم: در سال شصت و دو هجري خليفه رسول الله (صلي الله عليه و آله) که بود؟ يا علي |
127 |
نام و نام خانوادگي: سلام -
تاريخ: 18 دي 88
سلام خسته نباشيد نمي دانم كه كي با حضرت علي رض اسد الله الغالب ومولي متقين دشمني دارند ما اهل سنت يا شما كه دين حضرت علي رض را عوض كردهايد بنده حاضرم كه سخنان كرانقدر حضرت علي رض از كتابهايتان درباره شيعه نقل كنم ولي شما حاضر نيستيد انرا در سايت بكذاريد بخاطر اينكه به نفعاتان نيست بينيد در كتاب حسين موسوي اهل بيت از خود دفاع مي كنند جه روايتهاي از كتب خود شما نقل شده خود جطوري حضرت علي رض كه يك دخترش را ام كلثوم به حضرت عمر رض ازدواج داده سبس مي كويد حضرت علي رض از ناموسش دفاع نكرد و حضرت عمر رض به خانه اش حمله كرد و بهلوي سيده نساء العالمين حضرت فاطمه زهرا رض باره تن رسول اكرم ص را شكست و حضرت علي رض انجا شاهد اين ماجرا بود شما كه خودتان محب حضرت علي رض مي دانيد ايا جنين كاري كرامت و غيرت حضرت علي رض را زير سؤال نمي برد لازم نيست كه بنده درباره مناقب حضرت علي رض نقل كنم كتب اهل سنت شاهد بر اين است هر مسلماني كه در نماز و تشهد اكر صلوات به حضرت محمد و الش درود صلوات نفرستد نمازش قبول نيست شما كه خودتان را محبان حضرت علي رض مي دانيد جرا از حضرت علي رض بيروي نمي كنيد و نام فرزندتان را به نام فرزندان حضرت علي رض نامكذاري نميكنيد كه نام عمر و ابوبكر و عثمان بود و در صحراي كربلا همه اينها شهيد شدند و در عزداريهايتان نامي از اينها ياد نمي شود ايا اين دليل بر منافقت شما نيست اكر حق مي خواهيد بريد كتب مصلحان شيعيان راستين را بخوانيد امثال علامه برقعي و حسين موسوي و موسي موسوي و حيدر قلمدارن و ديكران |
128 |
نام و نام خانوادگي: سلام -
تاريخ: 18 دي 88
سلام خسته نباشيد جناب دوست عزيز اقاي سعيد لازم نيست كه ايميل براي بنده بكذاريد بريد كتب شعيهاي راستين را بخوانيد امثال علامه برقعي و شريعت سنكلجي وحسين موسوي و موسي موسوي و حيدر قلمدارن و اسدالله خرقاني وديكران وهمجنين كتب اهل سنت اكر جنابعالي دنبال تحقيق هستيد وسري به سايت كتابخانه عقيده بزنيد ولي متاسفانه در ايران اين سايتها فيلتير شده |
129 |
نام و نام خانوادگي: سلام -
تاريخ: 18 دي 88
سلام خسته نباشيد شيعه معتعقند كه علي امامي معصوم است سبس جنان كه خود شيعيان قبول دارند كه دخترش ام كلثوم خواهر حسن و حسين را به ازدواج عمر ابن خطاب رض در مي اورد شيعه بايد از دو جيز يكي را بيذيرد كه هر يك برايشان نا خوشايند و تلخ است اول اينكه بايد قبول كنند كه علي رض معصوم نيست جون كه دخترش را به ازدواج مرد كافري در اورده است و جنين سخني با بايهاي اساسي مذهب شعيه متضاد است و بلكه از ان لازم مي شود كه بكويند ديكر ائمه به طريق اولي معصوم نيستندو افراد ذيل از علماي شيعه اين ازدواج را ذكر كرده اند الكليني في الكفي في الفروع 6/115 و الطوسي في تهذيب الاحكام باب عدد النساء و في 2/380و في كتابه الاستبصار 3/356 و المازندارني في مناقب ال ابي طالب 3/162 والعاملي في مسالك الافهام 1/كتاب النكاح و مرتضي علم الهي في الشافي ص 116 و ابن ابي الحديد في شرح نهج البلاغه3/124 و الاردبيلي في حديقه الشيعه ص 277و الشوشتري في مجلس المومنين ص76-82 و المجلسي في بحا ر الانوار ص 621 دوم اينكه بيذيرند كه عمر رض مسلمان است و علي دوست داشته او دامادش سود و اين دو باسخ حيرت اور هستند شيعه مي كويند ابوبكر وعمر كافر بودهاند سبس مي بينيم كه علي رض كه از ديدكاه سيعه معصوم است خلافت انها را مي بسنددو با هريك از ديكري بيعت كرده است و عليه ان قيام ننموده است از اين لازم مي شود كه علي معصوم نيست جون با دو كافر ناصبي ستمكر بيعت كرد ه است و و او با بيعت خود انها را تاييد نموده است و |
130 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) -
تاريخ: 18 دي 88
باسلم جناب سلام تفسير قرآن شما اهل سنت بر پايه تعقل و تفکر نيست و با توجه به اينکه خداوند در قرآن کرارآ بر تفکر و تعقل فرمان داده است،اما تفسير به رآي نمودن آيات در اهل سنت يکي از ارکان و پاه هاي مفسران و علماي سني است. لذا با اندک تحقيقي در روش خلفا و حکام صادره آنان در مورد قرآن و نيز علماي فعلي اهل سنت براحتي ميشود فهميد که از همان ابتدا که غصب خلافت و کودتا صورت گرفت و احاديث پيامبر گرامي اسلام توسط شخص ابوبکر به گواهي عايشه به آتش کشيده شد،مبناي تفسير و تفکر و تعقل قرآني نيز به تناسب ميل خلفا تغيير کرد و بدعت آشکار در سطح وسيع در دين پايه گذاري شد. بسياري از حرامها حلال گرديد. بسياري از حلالها حرام گرديد. غير معصوم بجاي معصوم بوسيله ي کودتا نصب گرديد. و . . . . . . . جناب سلام اين مسئله طبيعي است کسي که خودش پيامبر ص را متهم به هذيان ميکند، او غير معصوم بداند. و براي از بين بردن کوچکترين رد پائي از عصمت پيامبرص مجبور شود احاديث آن بزرگوار را بسوزاند. چرا که به فرموده ي ذات اقدس اله در قرآن پيامبر ص معصوم است و هر چه ميگويد از طرف خداست ،لذا آتش زدن احاديث و فرموده هاي پيامبر ص که به گواهي قرآن از طرف خداست و منع و عقوبت روات احاديث آن بزگوار به بهانه ي اينکه فقط قرآن براي ما کافي است در واقع يک بدعت بزرگ چند منظوره است که هدف اصلي آن مشخص است. جالبتر اينکه برغم منع راويان حديث و عقوبت آنان ، خلفا يهوديان به ظاهر مسلمان شده (کعب الاحبارها و ابوهريره ها) را عليرغم آيه صريح قرآن (آيه 51 سوره مائده) مبني بر عدم دوستي با يهود و نصاري تا حدي که خداوند دوستي کنندگان با يهود و نصاري را از آنان و قوم ستمکار ميخواند را بعنوان منابع حديث نبوي مورد استفاده قرار دادند. اکنون با گذشت قرنها بدعت ايجاد شده ي آن زمان به اين زمان سرايت کرده و هنوز هم پيروان عمر دنباله همان بدعتها هستند. اگر باور نداريد به فتاواي صادره از سوي مفتکي هاي سني و وهابي در اقسا نقاط دنيا علي الخصوص عربستان بنگريد و آنها را با قرآن تطبيق دهيد ، همه چيز دستگيرتان خواهد شد. يا علي مدد |
131 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 19 دي 88
بسم الله الرحمن الرحيم جناب سلام از دشمني و عناد شما با حضرت اميرالمومنين علي عليه السلام همين بس که پدر شريفش را با بيشرمي مشرک ميدانيد. از دشمني و عداوت شما همين بس که احاديثي را که از بهترين شاگرد نبي اکرم(صلي الله عليه و آله) نقل کرده ايد کمتر از احاديث نقل شده بوسيله ابوهريره است. از کينه شما همين بس که نهج البلاغه را قبول نداريد. از حقد و دشمني شما همين بس که دشمن خونخوار و خونريز او را خال المومنين ميناميد. از حسد و کينه ورزي شما همين بس که قاتل فرزندش را خليفه ميدانيد!!! ************** البته اين کينه شما نسبت به ساحت نوراني حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) چيزي نيست جز ارثي که شما از عايشه برده ايد: «دين حضرت علي رض را عوض كردهايد» دين حضرت علي (عليه السلام)؟ شوخي ميفرماييد؟ شما و دين ايشان؟ ممکن است بفرماييد در «موطأ مالك» چند حديث از باب العلم نقل کرده ايد؟؟؟ واقعا عقل سليم ميتواند پذيرا باشد که حب عايشه محارب با الله متعال و حب صديق اکبر حضرت علي (عليه السلام) در يک جا جمع شود؟؟؟ *************** «خود جطوري حضرت علي رض كه يك دخترش را ام كلثوم به حضرت عمر رض ازدواج داده» جواب اين افسانه اينجا است: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=83 اگر حوصله خواندن نداري اينجا را گوش کن: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=75 راستي عمر در آن زمان چند سال داشت؟ ام کلثوم دخت ابوبکر چند سال داشت؟ *************** «سبس مي كويد حضرت علي رض از ناموسش دفاع نكرد و حضرت عمر رض به خانه اش حمله كرد و بهلوي سيده نساء العالمين حضرت فاطمه زهرا رض باره تن رسول اكرم ص را شكست و حضرت علي رض انجا شاهد اين ماجرا بود شما كه خودتان محب حضرت علي رض مي دانيد ايا جنين كاري كرامت و غيرت حضرت علي رض را زير سؤال نمي برد» دروغ ميگوييد. ما چنين سخني را نميگوييم. بلکه همان گونه جناب پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) در برابر عاملين و مسببين وفات ام المومنين صديقه طاهر حضرت خديجه شريفه(سلام الله عليها) صبر کردند ايشان نيز صبر کردند. در هر صورت طيق معمول پاسخ هاي دندان شکن انتظار شما را در اينجا ميکشد: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=6015 (به خصوص به کامنت برادر و سرور ما آقاي علي شريف توجه کن) http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=5961 http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=142 **************** «هر مسلماني كه در نماز و تشهد اكر صلوات به حضرت محمد و الش درود صلوات نفرستد نمازش قبول نيست» دروغ ميگوييد صلوات بر آل محمد بخش واجب نماز شما نيست و بسياري از شما «آل» را «مردم» پيامبر ميدانيد. هر چند دروغ گويي جزء لاينفک فقه مبتني بر کعب الحبار است. **************** در مورد نامگذاري به اين صفحه رجوع کنيد و ذهن خود را بار ديگر از فقه ابوهريره بشوريد: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=437 **************** آيا حضرت لوط (عليه السلام) معصوم نبودند؟ پس چرا پيشنهاد ازدواج دختران خود را به ظالمن ترين افراد دادند؟ **************** بازهم به مدد امام زمام (عليه السلام) تمامي سوالات شما پاسخ داده شد. ولي ما همچنان منتظر جواب شما هستيم: جناب سلام در سال شصت و دو هجري چه کسي خليفه رسول الله (صلي الله عليه و آله) بود؟ عليا ولي الله عليا حجة الله عليا وصي رسول الله |
132 |
نام و نام خانوادگي: سلام -
تاريخ: 20 دي 88
سلام خسته نباشيدخداوند در ايه 117 سوره البقره مي فرمايند و الصبرين في الباساء و الضراء و حين الباس اولئك الذين صدقوا و اولئك هم المتقون و انان كه در برابر فقر و بيماري و زيان و ضره و به هنكام نبرد شيكابيند و در نهج البلغه امده است و قال علي رض بعد وفاة النبي ص مخاطبا اياه ص لو لا انك نهيت عن الجزع و امرت بالصبر لانفدنا عليك ماء الشون علي بعد از وفات بيامبر ص خطاب به بيامبر ص فرمود اكر از بي قراري و بي تابي نه نمي كردي و به بردباري فرمان نمي داد جنان برايت اشك مي ريختم كه اشك جشمانمان تمام مي شد وهمجنين در نهج البلاغه امده است كه علي رض كفت ان عليا قال من ضرب يده عند مصيبه علي فخذه فقد حبط عمله هر كسي به هنكام مصيبت و بلاي دستش را بر رانش بزند و تاسف بخورد عمل او نابود كرديده است و حسين رض در كربلا جنان كه صاحب منتهي الامال نقل كرده است به خواهرش زينب كفت يا اختي احلفك بالله عليك ان تحافظي عاي هذا الحلف اذا قتلت فلاتشقي علي الجيب و لا تخمشي وجهك باظفارك و لا تنادي بالويل و الثبور علي شهادتي خواهرم تو را به خدا سوكند مي دهم كه وقتي من كشته شدم كريبانت را باره مكن و جهره ايت را با ناخن هايت خونين مكن و به خاطر شهادت من فرياد و اويلا سر مده و ابو جعفر قمي نقل كه امير المومنين به يارانش كفت لاتلبسوا سوادا فانه لباس فرعون لباس سياه نبوشيد زيرا لباس فرعون است ودر فروع الكافي الكليني امد است كه بيامبر ص فاطمه را وصيت نمود و به او كفت وقتي من مردم جهره ات را خونين مكن موهايت را زوليده و اويزان مكن و فرياد و اويلا سر مده و نوحه سراي را براي من مقرر مكن فروع الكافي 5/527 و شيخ شيعه محمد بن حسين بن بابويه قمي كه به لقب صدوق است مي كويد از جمله كفته ها بيامبر ص كه بيش از او كسي ان را نكفته است اين است مي كويد النياحة من عمل الجاهليه نو حه سراي از اعمال جاهليت است وهمجنين علماي شيعه مجلسي و نوري و بروجردي از بيامبر خدا ص حديثي نقل كرده اند كه فرموده است دو صدا نفرين شده هستند كه خداوند انها را دوست ندارد شيون و فرياد به هنكام مصيبت و صداي اهنك و ترانه يعني نوحه سراي و موسيقي دربحار الانوار 82/103 و مستدرك الوسائل 1/143-144 بعد از همه اين روايت ها سوال اينجاست كه جرا شيعه با حقيقتي كه در اين رواايات ذكر شده است مخالفت مي ورزند و ما جه كسي را تصديق كنيم ايا سخن بيامبر و اهل بيت را باور كنيم يا كفته اخوندها را قبول كنيم اي شيعه عزيز بيدار شيد اقايان محترم سايت جواب خدا در روز قيامت جه خواهيد داد بترسيد از خدا كه اينقدر بدعت در اين خور اين مسلمانان داديد اين دنيا خيلي كوتاهتر ازاين كه خودمان فكر مي كنيم با همه هستيش جواب نظر: با سلام دوست گرامي بهترين كسي كه مقصود هر سخني را بيان ميكند ، گوينده يا شنونده مستقيم آن سخنان است ! كه آيا اين سخن ، قيد و يا خصوصياتي دارد كه ما (كه شنونده مستقيم آن نبودهايم) متوجه آن قيود نشدهايم ؟ 1- به آيهاي استدلال كرديد كه هيچ ربطي به عزاداري ندارد ! آيا عزاداري نشانه بيصبري است ؟ آيا گريه نشانه عدم صبر است ؟ آيا قرآن را كه سخن خداوند است به صورت كامل خواندهايد ؟ چطور حضرت يعقوب آنقدر گريه كرد كه چشمانش كور شد ، اما باز ميفرمود «فصبر جميل»! صبر يعني آنكه راضي به رضاي خدا باشد ؛ و ما در فراق ائمه به رضاي خداوند راضي هستيم ؛ اما از غصه فراق اهل بيت و مصيبتهايي كه به آنها رفته است گريه ميكنيم (همانطور كه انبيا نيز گريه كردهاند) و اين از طبيعت انسان است . يعني گريه كردن در فراق ائمه و پيامبران و براي سختيهايي كه به آنان وارد شده است اشكال ندارد (و اين سيره خود انبيا و اهل بيت آنان بوده است) 2- سخن اميرمومنان عليه السلام را ذكر كرديد كه فرمودند اگر دستور رسول خدا (ص) به صبر نبود ، آنقدر گريه ميكردم كه سرچشمه اشكم خشك شود ! اين دستور رسول خدا (ص) از روي شفقت و محبت بوده است و نهي از كار حرامي نيست ! زيرا خود اميرمومنان علي عليه السلام فرمودند «إن الصبر لجميل إلا عنك ، وإن الجزع لقبيح إلا عليك ، وإن المصاب بك لجليل ، وإنه قبلك وبعدك لجلل» صبر در مصيبت نيكو است ، مگر در مصيبت شما ؛ و جزع در مصيبت نازيبا است ، مگر در مصيبت شما ؛ و مصيبت شما بسيار سنگين است و مصيبتها قبل و بعد از شما كوچكاند . بهتر است در كنار نقل ان جمله از اميرمومنان علي عليه السلام اين جمله را نيز بگذاريد تا معني به خوبي مشخص شود . 3- كلام اميرمومنان علي عليه السلام در نهج البلاغه كه فرمودند « من ضرب يده عند مصيبه علي فخذه فقد حبط عمله» نيز با پاسخي كه به سوال قبل داديم مشخص ميشود . 4- كلام حضرت سيد الشهدا به خواهرش زينب كبري (جداي از بحث سندي) نيز از باب شفقت و رافت است و حكم شرعي نيست . 5- روايت «لا تلبسوا السواد فانه لباس فرعون» نيز سند صحيح ندارد ؛ جداي از اينكه روايت عام است و با عمل و دستور خود اهل بيت در پوشيدن لباس سياه در عزاي اهل بيت تخصيص ميخورد ، روايتي كه شيعه و سني آن را نقل كرده اند كه بعد از شهادت امام حسن عليه السلام يك سال بنيهاشم لباس سياه پوشيدند ! 6- النياحة من عمل الجاهلية نيز مربوط به نياحهاي است كه در برخي قبايل و عشاير بدوي هنوز نيز موجود است كه بعد از مردن شخصي خدا را به خاطر قبض روح او توبيخ مي كنند ؛ شبيه نهي از زيارت قبور ، كه در ابتداي اسلام بود و سپس نسخ شد ؛ زيرا در ابتداي اسلام همه مردگان كافر بودند و زيارت قبر كافر معني نداشت ؛ اما وقتي مدتي گذشت و عدهاي با اسلام از دنيا رفتند رسول خدا (ص) دستور دادند كه اكنون ميتوانيد به زيارت قبور برويد ؛ نياحه نيز چنين بود ؛ اما طبق روايات شيعه و سني رسول خدا (ص) و ابوبكر و عمر براي مردگان مسلمان ، عزاداري و نياحه كردهاند . روايت آخر نيز چنين است . براي پاسخ مفصل ميتوانيد به آدرس ذيل مراجعه كنيد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=4087 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
133 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 20 دي 88
جناب سلام اين کتبي که براي مطالعه ذکر کرديد به جاي خود. لطفا به ما يک کتاب از علم عمر يا عثمان معرفي کنيد. يا علي |
134 |
نام و نام خانوادگي: سلام -
تاريخ: 21 دي 88
سلامخسته نباشيد شكي نيست كه اهل بيت رسول الله ص درميان اهل سنت مقام بلندي دارند و اهل سنت نسيت به انان احترام بيسار قايلند و حقوق انها را انكونه كه خداوند در شريعت قرارده است رعايت مي كنندة لذا انان را دوست دارند و محبت و موالات شايستهاي نسبت به انان دارندو به سفارش بيامر در خصوص انان عمل مي نمايند وصيت رسول اكرم ص و اذكركم الله في اهل بيتي سما را درباره اي رعايت حقوق اهل بيتم سفارش مي كنم اهل سنت از همه مردم به اين وصيت و ديكر وصايايبيامبر بيشتر بيابندند و عمل مي كنند كفتني است كه اهل سنت از راه و روش شيعيان كه در حق و محبت اهل بيت غلو و افراط مي كنند و نيز از ناصبيهايكه اهل بيت را با ناسزا كوي و عدوات ازار مي دهند بيزار و مبرايند و تمام اهل سنت بر وجوب محبت اهل بيت و تحريم ازار و بي ادبي قولي يا فعلي نسبت به ايشان اتفاق نظر دارند و با افتخار مي كوييم كه كتابهاي اهل سنت مملو از مناقب و فضايل اهل بيت است به همين دليل برخي از فضايل امير المومنين علي رض و فرزندان و نوادكانش شعيان كمان وخيال مي كنند كه اهل سنت انها را دوست ندارند و با انن دشمني دارند سهل بن سعد رض روايت مي كند كه رسول الله ص در روز جنك خيبر فرمود فردا اين برجم را به مردي مي دهم كه خداوند خيبر را بر دستانش فتح مي كند و او خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش نيز او را دوست مي دارند ان شب مردم درباره اي مردي كه فردا برجم اسلام را از دست رسول خدا تحويل خواهد كرفت حرف مي زدند كويد صبح كه شد مردم نزد رسول الله ص امدند در حالي كه كه هر يك از انان اميد وار بودند كه رسول الله ص برجم را به او بدهد رسول الله فرمود علي بن ابيطالب كجاست كفتند جشمانش درد مي كند فرمود كسي را بفرستيد كه او را بياورد و علي را اورداند رسول الله ص از اب دهان خويش به جشمهاي او ماليد و برايش دعا كرد و و علي رض شفا يافت بكونهاي كه كه كويا هيج دردي نداشته است بس از اين برجم را به علي داد و علي كفت اي رسول خدا ايا با انان بجنكيم تا مثل ما شوند فرمود فرمود به صورت عادي برو تا به ميدان انان برسي انكاه انان را به اسلام دعوت بده و از وجوب حقي كه كه خداوند بر انان دارد با خبر كن به خداوند سوكند اكر خداوند يك نفر را بوسيله ي تو هدايت كند از شتران مو سرخ براي تو بهتر است در اين حديث فضيلتي بزرك و يكي از مناقب اشكار امير المومنين علي رض وجود دارد جون بيامبر كواهي داده است كه خدا و رسولش علي رض را دوست دارد و او نيز خدا و رسولش را دوست داردو رسول الله ص فرمود فاطمه رض سردار زنان بهشت است و از براء بن عازب روايت است كه رسول الله حسن رض و حسين را ديد و فرمود بروردكارا من اين دو را دوست دارم تو نيز دوست بدار جواب نظر: با سلام دوست گرامي ما منكر اين نيستيم كه عموم اهل سنت ، علاقه قلبي وافر به اهل بيت رسول خدا (ص) دارند ، و بارها در سايت به اين مطلب اشاره كردهايم ! اصلا آيا كسي ميتواند علنا بگويد كه من دشمن اهل بيت هستم و مسلمانم ! اما متاسفانه آنها به خاطر ندانستن حقيقت ، از دشمنان اهل بيت نيز طرفداري ميكنند ! اما بزرگان علماي اهل سنت ، در عمل با اهل بيت رسول خدا (ص) دشمني ميكنند و شاهد واضح آن ساخت حرم براي ابوحنيفه و شافعي و... است و تخريب قبور ائمه بقيع عليهم السلام ! گروه پاسخ به شبهات |
135 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 21 دي 88
جناب سلام محب اهل بيت (عليه السلام) هستيد؟ دروغ ميگوييد. اگرنه پس چرا به سوال روشن و واضح بنده پاسخ نميدهيد: بنا بر عقيده شما در سال شصت و دو هجري چه کسي خليفه رسول الله (صلي الله عليه و آله) بود؟ يا علي |
136 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني (شاه اسماعيل صفوي) -
تاريخ: 21 دي 88
با سلام جناب سلام همانطور که گروه محترم پاسخ به شبهات هم به آن اشاره کرده اند، عموم اهل سنت ، علاقه قلبي وافر به اهل بيت رسول خدا (ص) دارند اما مسئله اين است که اين دوستي در بين عوام اهل سنت بطور لساني و از باب اتصال آن خاندان با رسول خداست ولي بالاتر از اين را شامل نميشود ولي علماي اهل سنت با علم بر حقانيت اهل البيت ع در مورد خلافت آنرا قبول نميکنند و حقايق را ورانه به اظلاع عوام که از آنان پيروي ميکنند ميرسانند. از طرفي براي چندمين بار از شما و بقيه اهل سنت سئوال ميکنم: قاتلان اهل بيت ع چه کساني و داراي چه مذهبي بودند؟؟؟؟؟ از جوابي که خواهيد داد صداقت و ميزان علاقه و دوستي شما اهل سنت با اهل بيت ع و همينطور صحت و سقم اذعايتان مبني بر احترام به آنان مشخص خواهد شد. چگونه ميشود خلفا، حاکمان و پيروان عقيده اي که مذهب خود را برگرفته از قرآن و سنت رسول خدا ص ميداند ، اهل بيت همان پيامبر ص را يکي پس از ديگري به شهادت برسانند و وقيحانه مدعي دوستي و احترام به آن خاندان پاک ياشند؟؟؟؟؟!!!!!! سخنان خلفا، علما و پيروان اهل سنت با اعمالشان يکي نيست و اين يعني کذب ، يعني نفاق ، يعني دشمني با اولياء الله از سوي ديگر آيه قرآن ( يا ايها الذين امنوا اطيع الله و اطيع الرسول و اولي الامر منکم ) که امري واضح و روشن است را زير پا گذارده و حديث ثقلين و خطبه غدير و ديگر آيات ولايت را نديد ميگيرند و خيلي احمقانه مدعي دوستي اهل البيت از جمله حضرت علي ع با خلفا ميشوند و با اين حرفها موجبات تفريح و خنده ي ديگران را فراهم مي آورند. از نشانه دشمني اهل سنت با اهل البيت پيامبر ص هم همين مسئله اي که برادران ما در گروه محترم پاسخ به شبهات فرموده اند که عينا برايتان کپي مي نمايم: بزرگان علماي اهل سنت ، در عمل با اهل بيت رسول خدا (ص) دشمني ميكنند و شاهد واضح آن ساخت حرم براي ابوحنيفه و شافعي و... است و تخريب قبور ائمه بقيع عليهم السلام ! جناب سلام شايد اين چندمين بار است که سئولات مرا بي پاسخ ميگذاريد اگر هم جوابي نداريد لطفا از لطيفه هاي بي مزه تان در خصوص دوستي اهل بيت ع دست برداريد که اصلا خنده دار نيست يا علي مدد |
137 |
نام و نام خانوادگي: سلام -
تاريخ: 24 دي 88
سلام خسته نباشيد درباره ظلم و جوري كه به اهل بيت بيامبر ص شد و شهادت حضرت امام حسين و بدرش كه در سر زمين كوفه كه مهد شيعه است و در ظاهر خودشان محب اهل بيت مي دانند ولي عملشان نشانه دهنده ظلم و جور هست و همان دعاي كه حضرت امام حسين رض سردار شهيدان بهشت به اهل كوفه كرد كه تا روز امروز نفرين شده هستند و اين فتنه ها تا روز قيامت ادامه دارد و هم جنين علي بن حسين رض وقتي اهل كوفه را ديد به ايشان كفت غير از شما كي هست كه به ما خيانت كرده و امام حسين رض در دعايش به اهل كوفة كفت خداي اينها ما را دعوت كردند كه حكومتي عدلي بر اينها كنيم ولي بر عليه ما قيامت كردنند خدا برا اينها حكومتهاي ظالمي مسلطت كن و اينها را دسته دسته كن وفرقه فرقه كن خداوند دعاء امام حسين رض اجابت كرد و بينيد از زمان شهادت سردار شهيدان امام حسين رض جه و ضعيتي در اين سر زمين هستد خدا لعنت كند يزيد و عبيدالله بن زياد را و شمر ابي جوشان را وهمه انهاي كه در قتل امام حسين رض دست داشتند و بالاخره خودتان شعار مي دهيد ما اهل كوفه نيستيم علي تنها بماند يعني اهل كوفه كه شيعيه علي بودند به كواهي خودتانت به علي رض و فرزندانش خيانت كردند و از انها دفاع نكردند همجنين كه رسول اكرم ص به امام حسين رض علاقه داشت و در مسند احمد نوشته شده كه حضرت يعلي رض روايت كرده براي دعوت به ميهماني دراه حسين را ديدند كه دارد با كودكان بازي مي كند جلوي مردم بيامبر ص دست هايش را باز كرد تا حسين را بكيرد از جلويش فرار مي كرد و به اينسو وانسو ميدويد تا باللخره رسول الله او را كرفت ص و يك دستش را زير جانه و دست ديكرشان را بر سر حسن كذاشت و لبهايش را بوسيد و فرمود من از حسين و حسين از من است خداوندا دوست بدار هر كس كه حسين را دوست ميدارد در كتاب بخاري روايت امده كه مردي از اهل عراق از بسرعمر عبدالله رضدرباره كشتن مكس در حالت احرام برسيد كه جايز است يا نه ابن عمر در جواب كفت مردم عراق از خون مكس مي برسند در حاليكه بسر دختر رسوالله كشته اند كه درباره او رسول الله فرمود حسن و حسين شاخه هاي ريحان كل خوشبوي من در اين دنيا هستند و در مسند احمد و كتب ديكر كه رسول الله فرمودند حسن و حسين اقايان جوانان بهشت هستند كه تا امروز ائمه اهل سنت در بيساري از نماز هاي جمعه در خطبه نماز انرا ذكر مي كنند تا بزركي حسن وحسين را براي مردم بازكو و تكرار كرده باشند جواب نظر: با سلام دوست گرامي اين نظر شما ظاهرا تكرار همان مطالب سابق شما است كه بارها و بارها به آن پاسخ دادهايم : 1- ما اعتقاد داريم كه بسياري از اهل سنت محبت قلبي وافر به اهل بيت عليهم السلام دارند . 2- ادعاي محبت ، و اتباع كافي نيست (آيا شما اهل سنت ادعاي محبت به اهل بيت را نداريد ؟ همانطور كه ما شيعيان داريم ؟ آيا شما اهل سنت خود را شيعه واقعي اهل بيت و اميرمومنان معرفي نميكنيد ؟) در واقع هم ما و هم شما چنين ادعايي داريم ! همانطور كه مردم كوفه از يك سو و ياران صديق حضرت سيد الشهدا از سوي ديگر چنين ادعايي داشتند ، اما تنها ادعاي يك طرف صحيح است . حال از شما سوال ميكنيم : آيا ادعاي ما صحيح است يا كساني كه يزيد (كسي كه دستور به قتل سرور جوانان اهل بهشت داد) را به عنوان خليفه و اميرالمومنين ميدانند ؟ پاسخ اين سوال به خوبي مشخص ميكند كه چه كسي مانند مردم كوفه ادعاي ياوري سيد الشهدا را دارد و چه كسي مانند اصحاب صديق آن حضرت . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
138 |
نام و نام خانوادگي: سلام -
تاريخ: 26 دي 88
سلام خسته نباشيد شيعه ها هميشه از موضوع نامعلوم بودن مكان قبر دخت بيامبر ص استفاده احساسي وتبليغاتي مي كنند اما متوجه نيستند جه كسي حضرت فاطمه را دفن كرد بي ترديد حضرت علي رض بس براي ايشان مكان قبر مجهول نبود همجنين براي حسن و حسين رض هم جاي قبر مادرشان معلوم بود و بيقين امام سجاد وباقر و صادق هم مي دانستند كه قبر مادرشان دقيقا كجاست و بي شك 6 امام بعدي شيعيان نيز از جاي ارامكاه مادرشان بي خبر نبودنند و جاي ان را مثل كف دست خود مي شناختند حالا سوال مهم اين است كه ايا امامان بر سر قبر فاطمه رض مي رفتند و انرا زيارت ميكردند يا نمي رفتند اكر نه بس كاري كه امامان نمي بسندند را شما شما شيعيان جرا مهمترين دستور دين كرده ايد و اكر بله بر سر قبر مي رفتند بس دو حالت دارد يا مخفيانه مي رفتند يا اشكارا اكر بنهاني مي رفتند بس انها خودشان قبر مادر خود را از جشم مردم مخفي كردند بس اين كناه نيست و اكر كناه باشد نه كناه حضرت ابوبكر و عمر رض اما اكر اشكار ميرفتند بس بايد 4000 شاكرد امام صادق رض هم ميدانستند كه قبر دخت بيامبر ص كجاست اكر اصحاب امامان مكان قبر را از عوام بنهان كردند شما اين سؤال كه جرا جاي قبر فاطمه رض معلوم نيست را از ما نبرسيد از نايبان خمس و سهم امام بكيرد ببرسيد امام زمان 4 نايب داشت كه 80 سال دراز واسطه بين او با مردم بودند مردم شيعه 80 سال وقت داشتند تا سؤالهاي خود را از امام مهدي بببرسند حالا اكر در اين 80 سال يكبار هم از مهدي سراغ قبر فاطمه رض را نكرفتند ديكر شما جرا يقه ما سني ها جسبيده ايدو اكر سراغ قبر را از امام زمان كرفتند امام زمان به انها نشان نداد بس كناه از كيست خود سما بكويد سيعه جب راست را نكاه نكند و دنبال فرار نكرد و نكويد اكر قبر فاطمه را معلوم مي كردند خطر متوجه قبر مي شد از اين دلايل نياوريد قبر علي و حسين و حسن رضمعلوم است و خطري متوجه انها نبوده است و نيست براي اينكه نفع اونها در نشان ندادن قبر و استفاده تبليغاتي از قضيه است اونها در بوق ها مي دمند كه جاي قبر فاطمه مجهول است و اين دليل است بر اختلاف علي وعمر هدف شيعه بر افراشته نكه داشتن برجم اختلاف است اكر نهقبر حضرت فاطمه در مجموعه قبرهاي بقيع است و قبر حسن رض هم انجست جون ايشان وصيت كرده بود كنار مادرش دفن شود بس اين همه هياهو براي هيج است و قبر معلوم است جواب نظر: با سلام دوست گرامي قبلا به اين نظر پاسخ داده شده و علني نيز گرديده است : http://www.valiasr-aj.com/fa/listnazar.php?startrec=-1&bank=nazar&I1.x=0&I1.y=0&what=%CA%C8%D5%D1&fieldname=answer گروه پاسخ به شبهات |
139 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني (شاه اسماعيل صفوي) -
تاريخ: 26 دي 88
با سلام جناب سلام قبلا از بررسي قبر و قبر شناسي که براه انداخته اي يک سئوال دارم آيا شما بعنوان يک سني که خود را دوست اهل بيت ع معرفي ميکني (صرف نظر از صحت و سقم جمله اي که ادعا ميکني) قبول داري که دشمن و قاتل حضرت زهرا س ملعون است؟؟؟؟؟ اگر قبول داري لطفا در همين صفحه در يک کامنت جداگانه بنويس : (لعنت خداوند بر کساني که فاطمه س دختر بزرگوار پيتامبر ص را آزار دادند و او را به شهادت رساندند) لابد احاديث پيامبر ص که در منابع اهل سنت هم به آن اشاره شده که ( فاطمه پاره تن من است و آزار دهنده او آزار دهنده من است و آزار دهنده من آزار دهنده ي خداست ) را خوب بخاطر داري پس ابتدا برادريت را ثابت کن بعد ادعاي ارث نما صداقت تو در اجراي مطلبي که در اين کامنت گفتم ثابت ميشود و لا غير يا علي |
140 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني (شاه اسماعيل صفوي) -
تاريخ: 26 دي 88
با سلام جناب سلام فرموده ايد خداوند در شريعت حقوق اهل بيت ع را قرار داده است لطفا در مورد حقوق اهل بيت که شما اهل سنت و شيعه ملزم به رعايت آن حقوق ميدانيد توضيح دهيد. البته مطلب جالبتر اين است که فرموده ايد اهل سنت بيش از شيعه اين حقوق را رعايت کرده و براي اهل بيت ع احترام قائل هستند!!!! و نيز فرموده ايد که به سفارشهاي پيامبر ص نيز در اين رابطه عمل کرده ايد.!!!!! لطفا بفرمائيد با توجه به آن سفارشها و حديث ثقلين اهل سنت چگونه و به چه صورت حقوق اهل بيت ع را رعايت و احترام مخصوص به آنها را روا داشتند؟ آيا رفتار خلفا با اهل بيت ع بعد از رسول خدا مصداق ادعاهاي شماست؟؟!!!!!! فرموده ايد اهل سنت نسبت به اهل بيت ع بي ادبي قولي و فعلي انجام نداده اند!!!! ايا فحاشي هاي ابوبکر و عمر و عايشه و هنک حرمت بيت حضرت علي و به شهادت رساندن دختر بزرگوار پيامبر ص توسط خلفا و شهادت فرزندان اين دو بزرگوار مصداق قطعي بي ادبي عملي و قولي و جنايت و خيانت در امانت نيست؟؟؟؟!!!!!!! فرموده ايد که کتب اهل سنت مملو از مناقب و فضائل اهل بيت ع است در واقع کتب شيعه هم مملو است از همين فضائل و مناقب اما مسئله چيز ديگري است: الف: لطفا فضائل خلفايتان و سخنان و عملکرد آنان را براي ما شرح دهيد . ب: چگونه است که مناقب و فضائل اهل بيت ع را بقول خودتان در متابهايتان بيان ميکنيد اما تمامي اهل بيت ع به گواهي تاريخ بدست همين اهل سنتي به شها دت ميرسند که به اعتراف شما مناقب و فضائلشان کتابهايتان را پر کرده است؟؟؟؟؟!!!!!! آيا فضائل و مناقب آن بزرگوران در مقابل خلفائي که فضيلتي جز قتل و غارت و جنايت و خيانت و حيله گري و گناه طبق نظر حضرت علي ع که در صحيح بخاري خودتان هم آمده است قابل مقايسه است؟؟؟؟؟!!!! و اما در مورد جنگ خيبر: ضمن تشکر از شما بخاطر بيان قسمتي از حقيقت ( البته مثل هميشه بطور ناقص) اول اينکه شيعه منکر فضادل و مناقب حضرت علي ع نيست و يکي از دلايلي که خلافت خلفا را مشروع نميدانيم همين است که خلفا هيچ فضيلتي نداشته اند و در واقع دارندگان فضيلت اهل بيت ع بودند و آنان که فاقد فضيلت بودند حقوق آنان را بر خلاف نظر حضرتعالي رعايت نکرده و بلکه بر آنان ظلم نموده و خلافت بر حق آنان را غصب کردند. نظر تمير مومنان حضرت علي ع را هم طيق آنچه که در صحيح بخاري شما آمده است نسبت به خلفاي راشدين عنوان کردم که حضرت علي ع خلفا را خائن ، حيله گر و گناهکار ميدانند. و در واقع اين حقيقت انکار ناپذير است. دوم اينکه شما اهل سنت مطالبي را که اصطلاحآ ذي نفع نيستيد سانسور ميکنيد و تنها به بيان مطالبي مي پردازيد که يا به نفع شماست با اينکه ضرري برايتان ندارد ، مثل همين مسئله جنگ خيبر که به بيان فضائل حضرت اشاره کرده ايد اما از کارشکني دو خليفه ابوبکر و عمر در همان جنگ و ترس و فرارشان حرفي به ميان نياورده ايد و اين با اسلام در تضاد است نظر دين ما اين است که حقيقت را بگوئيد حتي اگر بر ضرر شما باشد. جنابعالي اگر داراي انصاف و بدور از تعصب خشک بوديد حتما به بيان آن مطلب مي پرداختيد و در واقع جريان از اين قرار است: پيامبر اکرم ص ابتدا پرچم را بدست ابوبکر دادند و او از ترس و غرش پهلوان دشمن پرچم را بر زمين انداخت و فرار را بر قرار ترجيح داد!!!!! روز بعد پرچم را دست عمر دادند و عمر هم همان کرد که ابوبکر کرد!!!! لذا پيامبر ص فرمودند فردا پرچم را دست مردي خواهم داد . . . . اين مطلب را عينا از مطالب خودت کپي کردم که جاي هيچگونه شک و شبهه اي نباشد: فردا اين برجم را به مردي مي دهم كه خداوند خيبر را بر دستانش فتح مي كند و او خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش نيز او را دوست مي دارند ان شب مردم درباره اي مردي كه فردا برجم اسلام را از دست رسول خدا تحويل خواهد كرفت حرف مي زدند كويد صبح كه شد مردم نزد رسول الله ص امدند در حالي كه كه هر يك از انان اميد وار بودند كه رسول الله ص برجم را به او بدهد رسول الله فرمود علي بن ابيطالب كجاست كفتند جشمانش درد مي كند فرمود كسي را بفرستيد كه او را بياورد و علي را اورداند رسول الله ص از اب دهان خويش به جشمهاي او ماليد و برايش دعا كرد و و علي رض شفا يافت بكونهاي كه كه كويا هيج دردي نداشته است بس از اين برجم را به علي داد و علي كفت اي رسول خدا ايا با انان بجنكيم تا مثل ما شوند فرمود فرمود به صورت عادي برو تا به ميدان انان برسي انكاه انان را به اسلام دعوت بده و از وجوب حقي كه كه خداوند بر انان دارد با خبر كن به خداوند سوكند اكر خداوند يك نفر را بوسيله ي تو هدايت كند از شتران مو سرخ براي تو بهتر است در اين حديث فضيلتي بزرك و يكي از مناقب اشكار امير المومنين علي رض وجود دارد جون بيامبر كواهي داده است كه خدا و رسولش علي رض را دوست دارد و او نيز خدا و رسولش را دوست داردو رسول الله ص فرمود فاطمه رض سردار زنان بهشت است و از براء بن عازب روايت است كه رسول الله حسن رض و حسين را ديد و فرمود بروردكارا من اين دو را دوست دارم تو نيز دوست بدار جناب سلام حال چطور است که خليفه ي بر حق خدا حضرت علي ع را مشروع نميدانيد و ابوبکر و عمر و عثمان را بر وي مقدم ميدانيد؟؟؟!!!!!!! صرف نظر از اينکه پيامبر ص در غدير خم حضرت علي ع را از طرف خداوند تبارک و تعالي وصي و جانشين بر حق و خليفه ي بر حق مسلمين معرفي کردند و برايشان دعا کردند ( الهي وال من والاه و عاد من عاداه ) خداوندا دوستانش را دوست بدار و دشمنانش را دشمن باش . لطفا بفرمائيد کدام فضيلت از اين سه خليفه شما را بر آن ميدارد که آنان را از کسي که خداوند او را معصوم و پاک قرار داده و خود توسط پيامبرش انتخاب و به مردم معرفي کرده است مقدم بدانيد؟؟؟؟؟!!!!!!! لابد يکي از فضيلتهاي آنان کودتا بر عليه خليفه ي بر حق خدا بود و کينه و عداوت و دشمني آنان با خاندان روسل خدا ص تاجائيکه نه تنها دختر بزرگوار پيامبر ص بلکه نقشه و قصد ترور حضرت علي ع را توسط خالد بن وليد در سر داشتند و حتي آن نقشه را عملي هم کردند که ناموفق بود. آيا فکر نميکني آنجا که در خطبه ي غدير پيامبر ص دشمنان اهل بيت ع را لعن ميفرمود منظورش همين دشمنان بودند؟؟؟؟ ايا منظور شما از دوستي ( شبهه اي که در کلمه مولي مي آوريد ) همين بود که با خاندان اهل بيت ع روا داشتيد؟؟؟!!!!! آيا اهل سنت يا بهتر بگويم پيروان خلفاي راشدين هم اينگونه حقوق اهل بيت ع را رعايت ميکنند و آنان را دوست دارند؟؟؟؟ ايا شهادت همه اهل بيت ع به غير از امام زمان عج که امام حي ماست و منتظر روز ظهور و انتقامش هستيم توسط اهل سنت کذب است؟؟؟؟ جناب سلام قبلا هم تعدادي سئوال از شما داشتم که تمامآ بي پاسخ مانده است. لطفا پاسخ دهيد. الا لعنت الله علي القوم الظالمين يا علي مدد |
141 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 28 دي 88
جناب سلام عجب هوشي داريد شما اهل سنت!!! واقعا تاکنون فکر ميکرديد هدف ما از پرسش درباره قبر مطهر مقام عصمت الله حضرت فاطمه الزهرا (سلام الله عليها)، دانستن موقعيت مکاني آن است؟ شما واقعا فکر کرديد که محتاج راهنمايي شما براي دانستن موقعيت مکاني آن بوده ايم؟؟؟ مگر مکان قبر نوراني شوي ايشان جناب اسدالله اميرالمومنين علي (عليه السلام) را از شما پرسيديم؟ صد سال آن قبر نيز مخفي بود. هدف ما از پرسش آن سئوال چيزي نيست جز يادآوري اين نکته که اصنام شما جز عداوت و دشمني با اهل بيت (عليه السلام) نداشتند. امري که بارها و بارها در طول تاريخ ثابت شد. البته شمايي که جنگ تحميلي عايشه و معاويه را دليل دشمني آنها با اهل بيت (عليهم السلام) نميدانيد واضح است مخفي بودن قبر شريف را نيز نشاني بر عداوت اصنام خود ندانيد. ************** راستي. جناب سلام چي شد جواب اين سوال ما: بالاخره در سال شصت و دو هجري خليفه رسول خدا در زمين که بود؟ يا علي |
142 |
نام و نام خانوادگي: عباس -
تاريخ: 06 اسفند 88
خليفه اول ودوم آنقدر هوش وزكاوت داشتند واينقدر از طرف يهود در باره اسلام ونبي اكرم مي دانستند كه تنها راه مقابله با اهداف بلند نبي اكرم كه گسترش ولايه حقه بود را پنهان شدن درنقاب اسلام دانستند لذا درست از وقتي كه پيامبر اكرم دعوت خود را علني كردند ونه قبل از آن اسلام آوردند وبا تحمل سختي براي خود جايگاه خاص پيدا كردند هر چند كه هيچگاه افتخارات مولا علي قابل مقايسه با هيچكس نيست كسي كه يك ضربه اش برابر با عبادت انس وجن وملائكه است البته نبي اكرم نيز با احاطه بر جريان سازي ايندو ‘بار گسترش اسلام را بر دوش آنها گذاشتند واز آنها مانند سياهي لشكر اسلام بهره بردند.كساني كه آنروز نبي اكرم بارها در فرمايشات خود سلسه اوليا را از نسل فاطمه زهرا يادآور شده اند . بي شك بيعت مولا علي با اصحاب سقيفه تمام اهداف نبي اكرم را بي نتيجه ميگذاشت لذا فاطمه زهرا در آن مقطع حساس با فداكاري واز جانگذشتگي بار جهاد بر عليه سقيفه را برعهده گرفتند وبا اين ايستادگي جريان عمر وابوبكر را رسوا كردند.اين كار تنها از فاطمه زهرا ساخته بود چرا كه تنها يادگار پيامبر بود ضمن اينكه پيامبر اعظم بارها غضب اورا غضب خدا تعبير كرده بود.تابعد... |
143 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 07 اسفند 88
جناب عباس عجب فرمايش ميفرماييد شما. مرگ يک انسان بوسيله يک ويروس نشان از هوش ويروس دارد؟ اگر در آشپزخانهاي سوسکها از در و ديوار بالا روند حکايت از هوش آنها دارد و يا بيدقتي اهالي آن خانه؟ عفونت و خرابي و خيانت و از پشت خنجر زدن و وطن فروشي و دين فروشي که هوش نميخواهد. نطفه حرام ميخواهد. يا علي |
144 |
نام و نام خانوادگي: حميد -
تاريخ: 14 فروردين 89
باسلام ,اهل سنت با تکيه بر يکي از خطبه هاي نهج البلاغه ادعا ميکنن که حضرت علي عمررابه عنوان رهبر جامعه پذيرفته بوده.(همون خطبه اي که اميرالمومنين عمررامخاطب قرارميدهدودراين خطبه ازويژگي هاي رهبر به عنوان محور جامعه وچرخ آسياب نام ميبرد)لطفاپاسخ شيعه رو به اين شبهه اهل سنت که ميگويند حضرت دراين خطبه عمر رابه عنوان رهبر جامعه خطاب کرده بيان بفرماييد ممنون ميشم. جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- عبارتي كه شما مطرح ميكنيد در نهج البلاغه در دو جا (يكي خطبه شقيقيه و ديگري خطبه 118) تنها با اشاره به خود حضرت آمده است ! (اگر عبارت دقيق عربي را مطرح كنيد ، پاسخ دقيقتر به شما داده ميشود) اما خطبه اي كه توهم دفاع از خليفه در آن شده است ، در آدرس ذيل در نظر شماره 5 به آن پاسخ داده شده است : http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=105 2- رهبر جامعه بودن مهم نيست ! رهبر جامعهاي كه همه شوون آن اسلامي باشد مهم است ! (به نظر اهل سنت ، صفويه نيز رهبر جامعه بودند ! اما آنها را دشمنان دين معرفي ميكنند!) يزيد نيز رهبر جامعه شد ! و... موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
145 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) -
تاريخ: 15 فروردين 89
سلام جناب اقاي سلام فرار را برقرار ترجيح داديد کاش مردانگي خود را به اثبات رسانده و شجاعانه حقيقت را قبول ميکرديد من مدتهاست که منتظر جواب سوالاتي هستم که در همين صفحه از شما پرسيده ام نميدانم چرا اهل سنت هر وقت با جواب کوبنده و استدلالهاي قوي روبرو ميشوند بجاي قبول حقيقت و کسب رضايت خداوند متعال با فرارشان در جهت کسب رضايت ابليس لعين قدم بر ميدارند جناب سلام به هر حال ما منتظر جوابتان هستيم يا علي |
146 |
نام و نام خانوادگي: حميد -
تاريخ: 15 فروردين 89
باسلام,درمورد خطبه146 نهج البلاغه به آدرسي كه فرموده بودين مراجعه كردم ممنون ميشم اگر پاسخ كاملتري دراين مورد بفرماييد مخصوصادرمورد فرازي ازخطبه كه اميرالمومنين خطاب به عمر ميفرمايد"فكن قطبا واستدرالرحي بالعرب...فانك ان شخصت من هذه الارض انتقضت عليك العرب من اطرافها واقطارها"(تومانند محور آسياباش وبه كمك اعراب آسيارابچرخان...زيرااگرتوازاين سرزمين خارج شوي ازاطراف واكناف بيعتت راميشكنندالي آخر)آيااين خطبه ومخصوصافرازي ازخطبه كه نقل شداشاره اي به فضيلت وتاييد عمر داردياخير واصولاميتوان ازاين خطبه فضيلتي براي خليفه دوم برداشت واستخراج كرد؟لطفا كاملترين توضيح ممكنه رابفرماييد.باتشكر جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- يكي از مطالبي كه بايد به آن توجه داشت ، لزوم وجود يك حاكم ، براي مردم است ، و كشور بدون حكومت ، به سرعت نابود ميشود ! سخني كه شيعه و سني از اميرمومنان علي عليه السلام نقل كردهاند كه «وإنه لا بد للناس من أمير بر أو فاجر يعمل في إمرته المؤمن . ويستمتع فيها الكافر . ويبلغ الله فيها الأجل . ويجمع به الفئ ، ويقاتل به العدو . وتأمن به السبل . ويؤخذ به للضعيف من القوي حتى يستريح به بر ويستراح من فاجر» همين معني را ميرساند . نهج البلاغة - خطب الإمام علي (ع) - ج 1 ص 91 ش 40 مصنف ابن أبي شيبة ج 7 ص 557، اسم المؤلف: أبو بكر عبد الله بن محمد بن أبي شيبة الكوفي الوفاة: 235 ، دار النشر : مكتبة الرشد - الرياض - 1409 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : كمال يوسف الحوت صحيح البخاري ج 3 ص 1114 اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا با جمع كردن اين دو مقدمه كه أ. لا بد للناس من أمير بر أو فاجر ب. «إن الله يويد الدين بالرجل الفاجر» ممكن است كه گاهي وجود يك حاكم فاجر ، فوايدي براي امت اسلامي داشته باشد كه از نبود او اولى باشد (اگر چه اگر يك حاكم صالح بر سر مسند كار بود ، بسيار بهتر بود ، اما به خاطر ايجاب شرايط ، بنا به ضرورت ، حاكم فاجر نيز فوايدي دارد) علت سكوت اميرمومنان علي عليه السلام ، در مقابل خلفا ، همين بود كه در آن زمان اگر براي گرفتن خلافت قيام ميكردند ، به علت اينكه جامعه داراي حاكم رسمي نبود و دچار هرج و مرج بود ،كفار ميتوانستند به راحتي كل مسلمانان را نابود كنند ! اين مقدمه سبب شد كه خلافت به دست نا اهلان بيفتد. و حضرت نيز مجبور به سكوت شوند . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات
|
147 |
نام و نام خانوادگي: علي -
تاريخ: 16 فروردين 89
با عرض سلام وسپاس از شما نکته:(ببخشيدها حتما جوابش را روي سايت بگذاريد چون با اينترنت تبيان مي آيم وتبيان ياهو را ندارد) من مناظره جناب اقاي قزويني ومراد زهي را خواندم وجا دارد از جناب آقاي قزويني براي زحماتشان تقدير وتشکر به عمل آورم واميدوارم اعمالشان مرضي حضرت بقيه الله ارواحنا لتراب مقدمه الفداه قرار بگيرد من کل مناظره را ابندا تصويري ديدم بعد در سايت که شما نوشته بوديد آن راب رداشتم و پرينت گرفتم وککاملا بررسي کردم چند سوال برايم پيش آمد که آقاي قزويني خوب ضمن مناظره به آن جواب ندادند من آنها را مي نويسم وخواهشمندم بر من منت نهيد و به آنها به طور کامل جواب دهييد 1.آقاي مراد زهي در ضمن مناظره مي گويد:((انساب الأشراف بلاذري ، يك مشكل كه وجود دارد معمولاً آقاي قزويني و ديگر دوستان ما يك صفحه كتاب را كه مطرح مي كنند ، صفحه دوم را يا نگاه نمي كنند و يا مطرح نمي كنند . همين انساب الأشراف بلاذري چه گفته در صفحه 250 :لما بايع الناس أبا بكر، اعتزل علي والزبير، فبعث إليهما عمر بن الخطاب، وزيد بن ثابت، فأتيا منزل عليّ، فقرعا الباب، فنظر الزبير من فترة ثم رجع إلى عليّ فقال: هذان رجلان من أهل الجنة، وليس لنا أن نقاتلهما. قال: افتح لهما. ثم خرجا معهما حتى أتيا أبا بكر، فقال أبو بكر: يا علي أنت ابن عم رسول الله وصهره، فتقول إني أحق بهذا الأمر، لاها الله لأنه أحق به منك. قال: لا تثريب، يا خليفة رسول الله، ابسط يدك أبايعك. فبسط يده فبايعه. ثم قال للزبير: تقول أنا ابن عمة رسول الله وحواريه وفارسه وأنا أحقّ بالأمر؛ لاها الله لأنا أحق به منك. فقال: لا تثريب يا خليفة رسول الله، ابسط يدك، فبسط يده فبايعه.المدائني، عن مسلمة بن محارب، عن سليمان التيمي، وعن ابن عون.انساب الأشراف بلاذري، ص250 كه مي گويد كه حضرت علي با حضرت زبير اول در خانه نشسته بودند ، بعد رفتند خدمت ابوبكر صديق و ايشان علت اين را پرسيدند كه شما چرا نيامديد براي بيعت ؟ گفتند ما فكر مي كرديم كه ما مستحق تر هستيم . بعد حضرت علي و حضرت زبير گفتند كه دستت را دراز كن تا ما با تو بيعت كنيم . دستشان را دراز كردند و بيعت كردند .بنابراين ، به صراحت در انساب الأشراف آمده و بعد هم در چند پاراگراف جلوتر آمده : فخرج علي فقال يا ابابكر أ لم تري لنا حقا في هذا الأمر ، قال بلي ولكن ...فقط گلايه اي كه حضرت علي رضي الله عنه داشت ، انتظار مشاوره داشتند ، وضعيت به گونه اي بود كه خلأ قدرت نبايد پيش بيايد . اين هم جواب انساب الأشراف بلاذري است وعبارت ديگر هم زياد داريم كه در جاهاي ديگر آمده كه وقتي حضرت ابوبكر از ؟؟؟ برگشت حضرت علي و حضرت زبير رفتند و بلا فاصله بيعت كردند)) مي خواستم بپرسم اولا اين روايت چه چيزي را بيان مي کند وآيا همان مقصود آقاي قزويني که به آتش کشيدن خانه است را بيان مي کند يا نه؟ بعد همآقاي قزويني يک جوري پاسخ مي دهند که انگار حرف آقاي مراد زهي را قبول کردند واز کتب ديگر يعني صحيح بخاري و... روايت هاي ديگري مي آورندمي خواستم بدانم آيا آقاي قزويني براي استناد به کتاب انساب الاشراف اشتباه کرده است يانه 2.بعد آقاي مراد زهي از کشف الغمه ،ج 2،ص78 روايتي را نقل مي کند که آقاي قزويني مي گويد به اين سند که شما مي گوييد نيست بعد مي گويد در ص291 ج2 يک روايتي است که سندش بر مي گردد به ....آيا منظور آقاي قزويني اين است که اين روايت در کشف الغمه هست ولي به يک سند ديگر که باز سندش باطل است يا نه چيز ديگريست؟ 3.در يک جاي اين مناظره آقاي قزويني مي گويند :حديث حوض مگر جداي از اين قضيه است . مگر قضيه شك خليفه دوم در قضيه حديبيه ، آيا جداي از اين قضيه است ؟. حديث حوض و قضيه شک خليفه دوم در قضيه حديبيه چيست؟ 4.آقاي مراد زهي ضمن مناظره مي گويد:جابر جعفي کذاب است من در صحبت آقاي قزويني جابر جعفي را نمي بينم .اولا منظور آقاي مراد زهي چيست . جواب آقاي قزويني چيست؟ 5.آقاي مراد زهي آيه اي از قرآن مي خوانند:(.مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ ... )که خوب بودن همه صحابه را تحت نظر دارد جواب آقاي قزويني چيست؟ 6.آقاي مردا زهي روايات طبري را زير سوال مي برند و مي گويند مورد قبول نيست در نظر اهل سنت پس چرا آقاي قزويني به آن استناد مي کند ومي گويد از نظر سندي اشکال ندارد؟ 7.بعد آقاي مراد زهي در مورد خطبه 219 نهج البلاغه مي گويد :تمام شارحين ؛ از جمله ابن أبي الحديد ، محمد عبده و ديگران از والي اين را قبول دارند که درباره عمر است اين خطبهاولا ايا محمد عبده شيعه است؟منظور از والي چيست؟ جواب اقاي قزويني چيست؟ 8.ما آخر نفهميديم آقاي هيکل وکحاله مورد ثقه اهل سنت است يا نه؟و اگر نيست پس چرا آقاي قزويني به آن استناد مي کند؟ 9. مراد زهي مي گوند:((كتاب ناسخ التواريخ مال ميرزا تقي خان كه معاصرما است و در كتاب اعيان الشيعة مي گويد كه لم يعمل مثله ، مي گويد : ان ناساً من رؤساء الكوفة و أشرافهم الذين بايعوا زيداً حضروا يوماً عنده ، و قالوا له : رحمك الله ، ماذا تقول فى حق أبى بكر و عمر ؟ آمدند از اشراف كوفه سؤال كردند كه جناب زيد ، ما تقول في حق ابوبكر و عمر ؛ در باره ابوبكر و عمر شما چه مي فرماييد ؟ توجه داشته باشند شنوندگان و محققان منصفين كه امام زيد در پاسخ به اين چه فرمود :قال : ما أقول فيهما إلا خيراً كما أسمع فيهما من أهل بيتي إلا خيرا ، من تمام اهل بيتم در باره اين ها جز خير نمي گويند . ما ظلمانا و لا أحد غيرنا ؛ به كسي ديگري نيز ظلم نكردند و عملا بكتاب الله و سنة رسوله ؛ به كتاب الله وسنت رسول عمل كردند .))اولا اين حديث چه چيزي را اثبات مي کند؟ثانيا جواب آقاي قزويني چيست؟ 10.آقاي مراد زهي مي گويد:((حضرت علي عليه السلام به عنوان مشاور عالي خليفه دوم قرار مي گيرد و در تمام كتاب هاي تاريخ است كه حدود چهارده بار خليفه دوم سفر خارج از مدينه داشته و در آن چهارد بار ، دوازده بار جانشينش حضرت علي بود . شنوندگان عزيز قضاوت بكنيد . اين قدر محبت و صفا و صميميت بين خليفه اول و او وجود داشت كه دوازه بار او را جانشين خودش تعيين مي كند . اگر عداوت بود ، بغض بود ، هيچ كسي همچين كاري انجام نمي داد .))جواب آقاي قزويني چيست؟ 11.آقاي مراد زهي مي گويد:(. وانگهي عمر رضا كحاله ، من خواهش مي كنم كه اگر فرصت باشد ، عبارت كاملش را ايشان بياورند ، و اين جا مطلبشان را بخوانند كه از مطلب ايشان چه ثابت مي شود . )ولي آقاي قزويني متن کحاله را نمي خوانند.خواهشمندم بنويسيد و بگوييد چه چيزي را اثبات مي کند. 12.منظور آقاي مراد زهي از جمله :((، بلي اگر ما معتقديم كه خطبه هاي كه در نهج البلاغه مذمت مي كنند ، اين ها منتسب به حضرت علي هستند ؛ چون با ادبيات حضرت علي منطبق است . اذا تعارضا تساقطا . پس هر دو ساقط مي شوند ))چيست ئچه چيزي در نهج البلاغه تناقض دارد؟ 13.آقاي مراد زهي اين آيه از قرآن را خواند:(((وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرينَ وَ الْأَنْصارِ وَ الَّذينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ) بعد توضيح مي دهد:.مهاجرين اولين چه كساني بودند ، خليفه اول و دوم و سوم و چهارم رضي الله عنهم بودند . ))جواب آقاي قزويني چيست؟ 14.آقاي مولوي در سه دقيقه نهايي حديث مي خواند:((و أنصحهم لله و لرسوله الخليفة الصديق و خليفة الخليفة الفاروق ، و لعمري أن مكانهما فى الإسلام شديد يرحمهما الله و جزاهم الله بأحسن ما عملا .شرح ابن ميثم ، ص488 . كه حضرت علي مي فرمايد :ناصح ترين انسان ها براي خلق خدا و رسول خدا خليفه صديق و خليفه فاروق هستند . آن ها جايگاه والايي در اسلام دارند . و با وفات آن ها و شهادت آن ها زخم شديدي در اسلام پيش آمد خداوند به آن ها جزا و پاداش خير عنايت فرمايد ))جواب آقاي قزويني چيست؟ 15.شرح نهج البلاغه صبحي صالح که آقاي مراد زهي به آن ارجاع مي هد آيا از منابع شيعه است واگر از منابع شيعه است جواب آقاي قزويني چيست؟ 16.آقاي مراد زهي حديثي مي آورد :((كتاب شافي مال علامه علم الهدي ، ج2 ، ص428 حضرت شهادت مي دهد : إن خير هذه الأمة بعد نبيها ابوبكر و عمر بهترين امت بعد از پيامبر ابوبكر و عمر هستند به بهترين و خيريت آن ها شهادت مي دهد .و همچنين در ادامه اش مي فرمايد :انهما الإمام الهدي و شيخ الإسلام والمقتدي بهما بعد رسول الله صلي الله وسلم ... ))جواب آقاي قزويني چيست؟ 17.آقاي مراد زهي مي گويد:((شعاري كه در تمام درو ديوار هاي كشور ما و مناطق برادران شيعه است ، لا فتي الا علي لا سيف الا ذوالفقار . عليي كه شاهد است كه نسبت به همسرش اين گونه برخورد مي شود ، ذوالفقار علي كجاست ؟ آيا دفاع از ناموس ، آيا دفاع از خانه ، آيا دفاع در مقابل مهاجم واجب نيست ))جواب آقاي قزويني چيست؟ ببخشيد کمي زياد شد . اگر جواب دهيد خيلي ممنون ميشم با تشکر يا علي التماس دعا جواب نظر: با سلام |
148 |
نام و نام خانوادگي: علي 110 -
تاريخ: 16 فروردين 89
با عرض سلام خدمت شما و سپاس در اسلام يکي از فروع دين تبري از دشمنان خدا وظالمان است و اين تبري نبايد فقط در دل باشد بلکه بايد آشکار شود يعني اگر فرضا من ديدم ظالمي به مظلومي زد واو را اذيت کرد وظيفه من شيعه اين است که از مظلوم دفاع کنم وداد بزنم که در حق او ظلم شده است ودلي کافي نيست اما وقتي همين بحث را در را بطه با لعن دشمنان اميرالمومنين عليه السلام در مدرسه مطرح مي کنند بچه به من چند اشکال مي گيرند من آنها را مي نويسم واز شما خواهشمندم به آنها جواب دهيد. 1.مي گويند نبايد به مقدسات هر سي توهين نمودو آن را مورد شتم قرار داد چون آنها ناراحت مي شوند واز دين شيعه فار مي کنند 2.تقيه واجب است ودر عصر کنوني هر جايي در مخفي ترين مجالس شيعيان امکان دارد دوربين منافقين حاضر باشد و در نتيجه بر ضد شيعه تبليغ کنند 3.الان بايد ما با استکبار کنوني مبارزه کنيم يعني آمريکا واسرائيل وکاري به دشمنان حضرت علي عليه السلام نداشته باشيم قديما گذشت. 4.به جايي که بري لعن دشمنان حضرت علي عليه السلام را بکني بري يک سني شيعه کن. * 5.و يک انتقاد اينکه چرا قسمت پاسخ ها بروز نمي شود ؟ 6.ويک سوال هم خودم داشتم وآن اينکه آيا تقيه فقط در موارد ترس است يا نه هميشه در هر شرايطي بايد اجرا شود؟ ياعلي - خدانگهدار جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- در مورد لعن بهتر است ابتدا آدرس ذيل را ملاحظه كنيد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?frame=1&bank=maghalat&id=154 2- اگر معني لعن به خوبي مشخص شود ، ديگر سوال اول (يعني اهانت به مقدسات ديگران) معني نخواهد داشت ! مگر پيامبران كفار را لعنت نكردهاند ؟ مگر در قرآن كفار و بتها و... را لعنت نكرده است ؟ 3- تقيه در زمان پيامبر نيز از كفار لازم بود ! اما آيا لعنت كفار برداشته شد ؟ 4- مبارزه با استكبار كنوني ، بدون دانستن روش مناظره و داشتن ابزار لازم مناظره (يعني فرهنگ ديني غني) امكان پذير نيست ! و اين تنها با دانستن حقايق تاريخي به دست ميايد ! زيرا اگر چنين نكنيم ، نميدانيم كه دين را از چه منبعي ميگيريم ! از منبعي كه زلال حقايق را ميدهد يا جايي كه تنها سبب گمراه شدن مردم ميشود ! 5- كارهاي نيك هيچ كدام با يكديگر منافات ندارد و همه بايد با هم انجام شوند ! 6- چند پاسخ در دست تهيه است كه انشاء الله به زودي بر روي سايت قرار خواهد گرفت . 7- در مورد تقيه نيز ميتوانيد به آدرس ذيل مراجعه كنيد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?frame=1&bank=maghalat&id=136 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات
|
149 |
نام و نام خانوادگي: حميد -
تاريخ: 17 فروردين 89
پس باتوجه به دلايل بالا ميتوان گفت که منظورحضرت در خطبه146 نهج البلاغه اين مطلب بوده که در حقيقت عمررو راهنمايي کنن که کشور اسلامي به دست کفار نيفته.يعني حضرت بين حکومت عمري وکفار, حکومت عمري رو انتخاب کردن,به بيان ديگه بين بد(حکومت عمري)و بدتر(جنگ ونزاع برسر حکومت وخونريزي وکشتارونهايتا سلطه مجدد کفاربرسرزمين اسلامي) بدرو انتخاب کردن,درسته؟ببخشيديک سوال ديگه هم داشتم واون اينکه کلمه ليهجر روکه مربوط به اهانت عمر به پيامبردر هنگام وفات پيامبرهست در کدام چاپ صحاح ودر کدوم کتاب ميتونم پيداکنم؟آخه هرچي گشتم نتونستم پيدا کنم,تو همش لغت وجع اومده ولي لغت يهجر(هزيان گويي)روپيدانکردم.ممنون ميشم راهنماييم کنيد. جواب نظر: با سلام دوست گرامي آنچه در صحيح بخاري آمده است ، اين است كه بعضي از حاضرين چنين گفت ، اما ديگر علماي اهل سنت ، گوينده را عمر معرفي كردهاند : صحيح البخاري ج 3 ص 1171 ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
150 |
نام و نام خانوادگي: دوربين مخفي -
تاريخ: 17 فروردين 89
من يك باري خودم دور بين مخفي بودم در ماشين شخصي دو طلبه شيعه اهل قم به طرف يكي از استانهاي اهل سنت حركت ميكرديم و آنها نفهميدند كه من مسلمان ( سني ) هستم ، اگر دوست داشتيد برايتان تعريف ميكنم چه اتفاقي افتاد و از آن دو طلبه كه هر دو از مسئولان درجه يك بودند ....چه حرفهاي نابي به گوشم رسيد ! به نظر من شما شيعيان بايد به تقيه خاتمه دهيد چون دست مذهبتان رو شده ! جواب نظر: !!! |
151 |
نام و نام خانوادگي: حميد -
تاريخ: 17 فروردين 89
.آياروايتي در صحاح که مستقيما لفظ عمر راکنار يهجر آورده باشدداريم؟اگرداريم ممنون ميشم آدرسش روبرام بفرستين.چون من ميخام براشون(اهل سنت) استدلال کنم ممکنه بگن اينجا گفته شده فقالوا..هجروگفته نشده فقال العمر..هجرودر چاپهاي ديگرصحيح بخاري هم که از عمربه عنوان گوينده نام برده شده ,کلمه وجع روميبينيم نه يهجررو .پس ازجمع بين اين دو حالت ميشه گفت که اون اشخاصي که به پيامبر اتهام هزيان زدن (يهجر)اشخاصي غيراز عمر بودن وعمر حداکثراز کلمه وجع درموردپيامبراستفاده کرده,چه جوري ميشه به اين نوع استدلال اونها جواب دندان شکني داد.؟آياتوچاپهاي قديمي ترياچاپ کشورهاي ديگه ميشه روايتي رو پيداکرد که به صراحت عبارتي بااين مضمون که مثلا"فقال العمر..هجررسول الله"ياچيزي شبيه به اين جمله پيداکردکه ديگه به قول معروف دهن همشون بسته بشه ونتونن هيچ بهانه وسفسته اي بيارن.؟باتشکر جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- كساني كه در خانه رسول خدا (ص) بوده و آن حضرت را به (نعوذ الله) هذيان متهم كردند ، جزو صحابه بودند يا خير (حتى اگر عمر نباشد ، اما به هر صورت صحابه چنين اتهامي به پيامبر زدهاند و اين پاسخ اهل سنت نيز به ضرر آنها است) 2- اين سخن عمر ، در بسياري از كتب اهل سنت آمده است : قال عمر رضي الله عنه دعوا الرجل فإنه ليهجر شبيه اين مطلب در آدرسهاي ذيل نيز آمده است : المنتقى من منهاج الاعتدال ج 1 ص 347 ، اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن عثمان الذهبي الوفاة: 748هـ ، دار النشر : ، تحقيق : محب الدين الخطيب ديوان المتنبي ج 1 ص 9 ، اسم المؤلف: أبو البقاء العكبري الوفاة: 616 ، دار النشر : دار المعرفة - بيروت ، تحقيق : مصطفى |
152 |
نام و نام خانوادگي: کميل (براي دوربين) -
تاريخ: 17 فروردين 89
جناب دوربين , طلبه هاي قم يا ديگر طلاب , مقتدا و الگوي ما نيستند . مقتداي ما مولا اميرالمومنين و ائمه معصومين و پيامبر(ص) وحضرت زهرا(س) ميباشد. البته اگر بتوانيم گوشه اي از اعمال آنها راتقليد کنيم! طلبه ها و روحانيان نشاندهنده مذهب تشيع نيستند. اگر (نعوذبالله) امام صادق (عليه السلام) در طول حيات مبارکشان اشتباهي ميکردند دين ما خدشه دار ميشد . همينطور است مذهب شما , که با مفاسدي که عمر و رفقايش در زندگي شخصي و اجتماعيشان خدشه دار شده است نه با عمل مولوي ها و مفتيهاي شما !اعمال بزرگان شما در دينتان موثر است و کارکرد علمايتان اثر چنداني در ديدگاه ما به شما نخواهدداشت. |
153 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 17 فروردين 89
با سلام جناب دوربين مخفي باز هم كه تقيه كردي , اول خود تقيه نكن بعد امر به منكر بكن . يا علي |
154 |
نام و نام خانوادگي: دوربين مخفي -
تاريخ: 18 فروردين 89
جناب كميل! گفته ايد: طلبه هاي قم يا ديگر طلاب , مقتدا و الگوي ما نيستند بفرمائيد اگر طلبه هاي قم يا ديگر طلاب مقتدا و الگوي شما نيستند چرا خمس پولت را به آنها ميدهي و دختران قوم و خويشت را متعه انها و يا به دستور آنها متعه شان ميكني؟! گفته ايد: طلبه ها و روحانيان نشاندهنده مذهب تشيع نيستند. ولي همين طلبه ها خود را بالاتر از نشانه مذهب تشيع ميدانند ، آنها خود را آيت الله و حجت الاسلام و ثقه الاسلام ناميده اند و شما و هم كيشانت به همين اسم آنها را پذيرفته ايد. |
155 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) -
تاريخ: 19 فروردين 89
سلام جناب دروربين مخفي آيا تا بحال از اعمال و رفتار علماي خودتان و نيز شخص خودتان فيلم گرفته ايد در مورد متعه قبلا برادران سايت جواب شما را بخوبي و بطور کافي و وافي داده اند سئوال ديگري از شما دارم: لطفا بگوئيد دليل و علت آنرا که اکثريت مردم دنيا اسلام را دين توحش ميخوانند؟! چرا هر جا حرفي از اسلام و مسلمان زده ميشود با ديد منفي نگاه ميشود؟! جناب دوربين مخفي بهتر نيست لزنهاي دوربنتان را عوض کنيد و بجاي توجيه مسائلي که جواب آن بارها داده شده است و ايجاد شبهه به حقيقت فکر کنيد؟! آيا خلفاي راشدين که بنام اسلام و بر خلاف نص صريح قرآن جنايات و خيانات و ظلم و ستمهاي خود را در جاي جاي تاريخ ثبت کردند بقول شما دم از اسلام و مسلمين نميزدند؟ آيا بر هر خيانت و جنايتي که داشتند هر روز يک فتواي جديد بنام اسلام نتراشيدند؟ صفحات تاريخ پر شده از شرح جنايات و خيانتهاي خلفائي که بنام اسلام و بعنوان نماينده اسلام و بالاتر از آن خليفه ي خدا از هيچ کار پستي فروگذار نکردند. براي ما اسلام ناب محمدي ص مهم است و اگر فردي بر مبناي اسلام ناب محمدي عمل کند شيعه است در واقع غير از آن هر کس که باشد چه سني و چه شيعه ، در واقع با اصول اسلام متناقض است و غير قابل قبول پس براي ما اسلام مهم است و مسلمان واقعي نه چيز ديگر حال بررسي کنيد و ببينيد اسلام ناب محمدي ص و مسلمان واقعي کيست؟ البته به دور از تعصب و با اتکاء به ذات اقدس اله و کسب علم بر مبناي حقيقت موفق باشيد يا علي |
156 |
نام و نام خانوادگي: کميل -
تاريخ: 19 فروردين 89
جناب دوربين اگه ملاک اين باشه که شما رسواي دو عالمين! چون همه طلبه هاي ما آنطور که شما فکر ميکنيد نيستن.اگر فکر ميکني مشت نمونه خروارست اشتباه ميکني.ولي علماي شما همه سروته يه پيازن. از گفته هايتان پيداست که شما علماي واقعي مارا که برخي طلبه ها آنها رابدنام کرده اند نميشناسي. ما آنها را حجت الاسلام ميدانيم نه همه طلاب را.(در ضمن شما فکر ميکنيد طلبه همان عالم است) اگر در مملکت ما اين القاب را به همه آنها داده اند به خاطر عرف است وگرنه آنها با هم زمين تا آسمان فرق دارند. براي مثال مگر شما ميتوانيد آيت الله حسيني قزويني را با ديگران در يک سطح قرار دهي؟!!! اين ديد شما نسبت به طلاب از اينجا بوجود آمده که آنها را با طلاب خود مقايسه ميکنيد که در همان مرحله ابتدايي تحصيل, نام مفتي به آنها ميدهيد و از فتاواي بي پايه ومسخره آنها تبعيت ميکنيد. |
157 |
نام و نام خانوادگي: دوربين مخفي -
تاريخ: 21 فروردين 89
شاه سعيد صفوي ! شعرهاي تكراري را بذار كنار و گرنه آنچه ديدم و شنيدم تعريف ميكنم........ |
158 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) -
تاريخ: 21 فروردين 89
سلام جناب دوربين يا نزديک بين، يا هيچي نبين يا واقعا ببين و سعي کن درست ببيني من که شعر ننوشتم عزيزم اين چيزهائي که نوشتم حقايق هست مطمئن نيستم آنچه ببيني دقيقا همان را تعريف کني!!!!!!! بهتر است براي آنکه صداقت در گفتار شما ثابت شود ابتدا براي شروع از اماکن تمريني وهابيت فيلمي تهيه کنيد و تعريف کنيد http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=shobheh&id=52 به آدرس بالا سرب بزن و فيلمي بگير و بعد بيا براي ما تعريف کن در ضمن از مناظره ي موجود در اين صفحه چيزي نميخواي تعريف کني؟؟؟؟!!!!!! يا حق |
159 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 22 فروردين 89
جناب دوربين مخفي بنده مطمئن هستم شما هيچ گاه چنين کاري نخواهيد کرد. چون اگر شما اهل افشا و آبرو ريزي بوديد چيزهايي را که از عمرتان ميدانستيد افشا ميکرديد!!! پس لطفا بيدليل ما را نترسان!!! يا علي |
160 |
نام و نام خانوادگي: ساره -
تاريخ: 09 ارديبهشت 89
علي امام من است و منم غلام علي هزار جان گرامي فداي نام علي |
161 |
نام و نام خانوادگي: ساره -
تاريخ: 09 ارديبهشت 89
زمانه بر سر جنگ است يا علي مددي کمک زغير تو ننگ است يا علي مددي گشاد کار دو عالم به يک اشاره توست به کار ما چه درنگ است يا علي مددي خدايا امام زمان (ارواحنا له الفدا) را برسان. |
162 |
نام و نام خانوادگي: محمد حمزه -
تاريخ: 20 ارديبهشت 89
آقايون اهل سنت چند سئوال دارم كه مي خواهم جواب بدهيد: 1-شما چهار امام داريد كه به روايات صحيح خودتان همه در يك محدوده زماني زندگي مي كرده اند و همه از شاگردان امام جعفر صادق(ع) بوده اند حال چطور مي شود در يك زمان چهار امام وجود داشته باشد وكدام يك برتر است و قبل از اينها كه حدود 3 قرن بعد از وفات حضرت رسول (ص) آمده اند شما چه دين و امامي داشته ايد؟ (حتما يزيد؛عمر و...) 2- شما چهار مذهب (حنفي ؛حنبلي؛مالكي و شافعي ) ادعا مي كنيد كه پيرو يك پيامبر يعني حضرت محمد(ص ) هستيد ولي در هنگام نماز يكسري دست را زير ناف؛يكسري روي ناف ؛يكسري بالاي ناف و يكسري هم كنار پا قرار ميدهيد حال چطور ممكن است كه يك رسول باشد ولي با چهار نوع ايستادن در نماز ؛حق با كدام است وكدام شيوه حضرت رسول بوده وبه چه دليل؟ 3-آيا شما به ظهور امام آخرالزمان اعتقاد داريد يا نه؟اگر اعتقاد داريد اين امام را چه كسي انتخاب ميكند ؟اگر به عقيده شما انتخاب امام با راي مردم است همانگونه كه بعد از رحلت حضرت رسول چنين كرديد پس چرا تا به حال انتخاب نكرده ايد تا بيايد و حقيقت را روشن كند وچه مردمي در چه زماني حق اين كار را دارند وبه چه دليل!!؟اگرانتخاب امام آخرالزمان با خداوند است پس چگونه بعد از حضرت رسول چنين نكرده است و تكليف به اصطلاح امامان گذشته تان چه ميشود ؟ 4- شما عايشه را ام المومنين ميدانيد و بر حق واز طرف ديگر در تمام كتب صحا حتان اين حديث را داريد كه رسول الله (ص) فرموده كه علي مع الحق \الحق مع علي (هر كجا كه علي (ع)باشد حق هم با اوست و هر كجا كه حق باشد علي (ع) با اوست) خوب در جنگ جمل كه عايشه ويكسري از صحابه در يكسو واميرالمومنين علي(ع) در سوي ديگر بوده اند حق با كام سو بوده اگر علي بر حق بوده (به فرموده حضرت رسول) پس عايشه باطل است و اگر بلعكس پس تكليف فرموده حضرت رسول چه ميشود؟ و هزاران سئوال ديگر يا علي مدد |
163 |
نام و نام خانوادگي: ابراهيم پورشيخ -
تاريخ: 24 ارديبهشت 89
مناظره جالبي بود. اينگونه مناظرات براي روشن شدن افکار عمومي و هدايت نسل جوان بسوي حق وحقيقت بسيار مفيد است. |
164 |
نام و نام خانوادگي: سيد علي -
تاريخ: 30 ارديبهشت 89
با سلام لينک دانلود فايل هاي صوت و هم چنين ويديو خراب است و في لتر شده لطفا آن را اگر مي شود در سايت 4shared.com بگذاريد متشکرم |
165 |
نام و نام خانوادگي: مجيد -
تاريخ: 06 خرداد 89
با سلام خيلي براي من جالبه هر كسي در قبر خودش قرار ميگيره و ميمونه با اعمالش پس چرا بعضي از ما اينقدر تعصب بخرج ميدهيم و دنبال حقيقت نيستيم حقيقت بدون اينكه تعصب را از خودمون دور كنيم بدست نميايد يا حق |
166 |
نام و نام خانوادگي: ساره -
تاريخ: 11 خرداد 89
حقيقتي جز حقيقت علي (ع) و فرزندان پاكش وجود نداره و حقيقتي جز اينكه حق علي(ع) را غصب كردند وجود نداره . يا علي |
167 |
نام و نام خانوادگي: قاسم فرازنده -
تاريخ: 18 خرداد 89
اقاي قزويني سلام عليكم چرادرپاسخ سوالي كه پرسيدندپس كجابودند120000 صحابه پيامبرهنگامي كه حضرت محسن سقط شددرجواب ميگفثيداگزفرزنددررحم حضرت زهرابراي شمااحترام داردوشما120000ياران پيامبرراحامي اوميدانيدچراپاسخ خودرادرشهادت حضرت حسين سيدشباب اهل جنه نمي يابيدكجابودندياران پيامبر تاازان سرورمظلومان حمايت كنندديگرشهادت حسين ابن علي ر اكه نميتوان كتمان نمودوانگهي مگرمطابق باايه قران حضرت نوح بعدازان همه مرارت چندنفرايمان اوردنداياتربيت حضرت نوح زيرسوال ميرود ياعمل ايمان نياوردگان پس باان حركات تربيت پيامبر زيرسوال نميرودبلكه عمل هجوم اورندگان به خانه جگرگوشه پيامبرزيرسوال ميرود.متشكرم جواب نظر: با سلام دوست گرامي در مناظرات ، گاهي ميتوان پاسخهاي فراوان داد ، اما بايد جوابي داد كه راه را بر خصم ببندد ؛ آنچه شما در مورد حضرت سيد الشهدا مطرح كرديد ، ممكن است چنين مورد مناقشه قرار گيرد كه از 120000 صحابه پيامبر ،در زمان امام حسين عليه السلام مگر چند نفر زنده بودند ؟ و آيا همگي در كنار امام حسين سفر كردند ؟ يا در كوفه بودند تا به ياري امام حسين بشتابند ؛و اين خود سبب اشكال در استدلال ميشد . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
168 |
نام و نام خانوادگي: علي -
تاريخ: 25 خرداد 89
جناب عمر اگر حتما خيلي دوست داريد كه در واقعه حره مي بوديد اگر مي بوديد يزيد را بهتر مي شناختيد چون ناموس شما رفتار سربازان يزيد را خوب براي شما تشريح مي كردند ازمن دلخور نشويد من فقط تلاش كردم تبعات عشق شما به يزيد را برايتان ملموس كنم |
169 |
نام و نام خانوادگي: م -
تاريخ: 02 تير 89
جناب آقاي قزويني تمام اين حرفاي را كه فرمودند قبلا در رسانه ها وشبكه هاي عربي زبان تكرار كرده اند وجواب كافي و وافي را اخذ كردند.ايشان در مورد تمام آياتي كه به مدح مهاجرين وانصار پرداخته با يك كلمه من و يا عن جمعيت عظيمي از اصحاب را به نفاق متهم فرمودند حال آنكه با كمال تعجب ايشان وافعا معتقدند كه بعد رحلت نبي اكرم فقط سه نفر مسلمان باقي مانده اند در حالي كه اصلا مجمع تشيع در خاج ايران اين حديث را مضحك مي دانند بدليل عدم تطابق آن با سيره علي رضي الله عنه كه چطور با مرتدين بيعت فرمودند!!!!؟دوستان مناظره آقاي قزويني را با دكتر حمدان الغامدي در كتاب گفتگويي آرام با دكتر قزويني از سايت عقيده دانلود بفرمايند كه البته اين سايت الان بسته است واگر ريگي به كفش شما نباشد چرا سايت علمي را مي بنديد ومردم از حقايق ديگر مذاهب منع مي كنيد.ونيز بدانيد استناد به تاريخ وتفسير و وجود حديث حتي صحيح در اين كتب صد در صد مورد پذيرش نيست و آنچه مسلم است آقاي قزويني كتاب الله وسنت را به خدمت اثبات مذهب گرفتند ورد ازواج النبي وزدن تهمت به آنها وبه اصحابي كه حتما در جاهايي خطا هم كردند ولي همين عدم عصمت آنها واينكه بنا به نص قرآن مغفورند ودر جنات نعيم جا دارند براي تمام اين صحبت ها كافي است.البته بدانيد علماي اهل سنت ايران وآن هم بلوچستان بيشتر از اينكه اهل كتاب وحديث باشند اهل صوفي گري ودعا نويسي هستد كه خودم البته بسيار از مناظره اين مولوي سني بدم آمد آقاي قزويني مدرك مي دهد ايشان شب شعر راه انداخته اندواين ضعف صد درصد علماي صوفي اهل سنت را مي رساند كه شعري مي خواند كه در آن علي را مشكل گشا مي گويد حال آنكه از نظر قاطبه اهل سنت خدا است كه مشكل گشاست نه عباد الله از آدم تا خاتم ومن بعدهم.والسلام وتشكر از سايت مفيدتان اميد است اين نظر بنده را هم كه منصفانه است مثل ساير نظرات به تاسي از دوستان خود سانسور نكنيد ودر سايت بگذاريد. جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1-منظور شما گرفتن جواب وافي چيست ؟ شيعه شدن گروهي از مخاطبين بعد از مناظرات ؟(يا شايد حقيقت را اشتباه به عرض شما رساندهاند) البته اگر واقعا آنطوري است كه شما گمان ميكنيد پس چرا در اين مناظره جناب مولوي ، همين پاسخهاي داده شده اهل سنت را (كه شما ادعا ميكنيد) تكرار نكرد ؟ 2- در مورد ارتداد صحابه ، به صورت مفصل در آدرس ذيل پاسخ داده شده است : http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=34 http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=53 3- كتاب گفتگوي آرام كه آقاي حمدان الغامدي نوشته است ، به اقرار خود او (در مقدمه كتاب) مقداري (البته به نظر ما بسيار) با واقعيت مناظره اختلاف دارد ؛ ميتوانيد متن كامل مناظره را در كتاب «قصة الحوار الهادي» ببينيد ! تا بدانيد كه حتي در نقل مناظرات نيز دروغ به شما تحويل دادهاند ! در مورد ساير مطالب نيز ميتوانيد با جستجو در سايت ، پاسخ خود را بيابيد موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
170 |
نام و نام خانوادگي: ساره -
تاريخ: 10 تير 89
جناب م عمري كه در تاريخ 2 تير نطق فرموده ايد: حضرت موسي (ع) با اين كه ولي خدا بودند (حتما ديگه اينو قبول دارين چون تو قرآن اومده) و مي دونستند كه بني اسرائيل بعدا گوساله پرست مي شوند اما اونا را هدايت و رهبري كرد تا حجت بر اونا تمام بشه و نزد خدا براي كارهاشون دليل و برهان الكي نيارند پس بدانيد كه علي (ع) هم براي ولايتي كه در غدير خدا به او داد بايد بيعت اصحاب مرتد را مي پذيرفت و مي دونيد كه علي (جانم فداي نام او) گفت: كه مقام دنيا و خلافت از آب بيني بز برايش بي ارزش تره. نه مثل عمر جونتون كه واسه بيعت گرفتن دختر پيامبر رو كشت!!! در ضمن قيافه خداپرستي به خودتون نگيرين و نگين چرا آقاي قزويني گفته علي مشكل گشاست چراكه عمر جونتون هم هر وقت مشكلي براش پيش مي اومد مي رفت و از علي (ع) كمك مي خواست و شما بهتره برين براي حل مشكلتون مثل سران وهابيتون با صهيونيسم ها و آمريكايي ها كه كفرشون بر همه مسلم است هم پياله بشين . گشاد كار دو عالم به يك اشاره توست به كار ما چه درنگ است يا علي مددي |
171 |
نام و نام خانوادگي: م -
تاريخ: 13 تير 89
برادرن اهل سنت توجه كنند تقصير از جناب مولوي نيست كه نميتوانند دفاع كنند بلكه تاريخ جايي براي دفاع نگذاشته فقط دو راه براي دفاع وجود داره اول اينكه تاريخ رو عوض كنن كه اين امكان نداره دوم اينكه تاريخ رو رد كنند كه جناب مولوي اين كار رو كردند و گفتند تاريخ طبري قابل استناد نيست اتبته بايد بگم كه جناب طبري هم كمال بي لطف را نسبت به اهل بيت داشتند مثلا ايشون تعداد عباهاي پيغمبر رو هم نقل كردن ولي وقتي به حديث غدير ميرسن بجاي اينكه حديث رو نقل كنن ميگن كذا و كذا |
172 |
نام و نام خانوادگي: محمد -
تاريخ: 13 تير 89
با سلام اولا راجع به ابن ايه(وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرينَ وَ الْأَنْصارِ وَ الَّذينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ) كه جناب مولوي از اون استناد كردن كه منظور خلفاي راشدين هستند بايد بگم كه منظور از اولون يعني اول ايمان اورندگان طبق تمام كتابها حضرت علي و فاطمه سلام الله عليها هستند همينطور هم سابقون كه يعني سابق ايمان اورندگان كه طبق نظر تمام علماي اسلام حضزت علي حتي يك چشم به هم زدن هم كافر نبوده حال انكه خليفه اول و دوم مدت زيادي از عمرشون رو در حالت كفر و بت پرستي گذروندن پس اين استدلال هم باطلهو بعد هم راجع به ايهمُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَي الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ ... در جنگ جمل عايشه با حضرت علي ع جنگيدند اينجا اهل سنت تكليف خودشون رو روشن كنن ايا حق با عايشه بوده يا حق با حضرت علي در اين جنگ 17000 نفر كشته شدن خون اينا به گردن كيه . اين كه نميشه هو عايشه رضي الله عنه باشه هم حضرت علي بالاخره يه نفر اين وسط حق بوده يه نفر باطل ممنون |
173 |
نام و نام خانوادگي: س علوي -
تاريخ: 27 تير 89
با سلام خدمت تمامي دوستان. اگر تمايل داشته باشيد ميتوانيد به وبلاگهاي zolfahgar.mihanblog.com وanghlab.mihanblog.com سر بزنيد و از مطالب ان استفاده كنيد. همچنين احتمالا" لينك اين سايت در چند وبلاگ قرار ميگيرد. تمامي مطالبي كه از اين سايت برداشت شود با ذكر منبع ميباشد. با تشكر |
174 |
نام و نام خانوادگي: عليرضارنجبر -
تاريخ: 28 تير 89
سايت شمابسيار جالب بود خيلي لذت بردم ادله هاي استاد قزويني كامل بجا ومنطقي بود كمال تشكررا از شمادارم |
175 |
نام و نام خانوادگي: حسين صيادلو -
تاريخ: 31 تير 89
خيلي متشکر خدا خيرتون بده |
176 |
نام و نام خانوادگي: مهدي -
تاريخ: 04 شهريور 89
به نام خداوند هستي بخش من دوستدار پيامبر عظيم الشان اسلام و دوستدار اهل بيت و دوستدار دوستداران اهل بيت هستم دعا ميكنم كه به حق حقانيت اهل بيت انسانهاي آگاه و با علمي همچون آقاي قزويني بيشتر و بيشتر بشه در طول تاريخ از زمان حضرت آدم تا به اين لحظه كساني بودند كه با حق مخالفت كردند هر چند كه حق رو به عينه ميديدند ولي بازم بيراهه ميرفتند خود خداوند رحيم در قرآن در مورد اين افراد ميگه (سوره يس آيه 8 تا 10) إِنَّا جَعَلْنَا فِي أَعْنَاقِهِمْ أَغْلاَلًا فَهِيَ إِلَى الأَذْقَانِ فَهُم مُّقْمَحُونَ ﴿۸﴾ ما در گردنهاى آنان تا چانههايشان غلهايى نهادهايم به طورى كه سرهايشان را بالا نگاه داشته و ديده فرو هشتهاند وَجَعَلْنَا مِن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لاَ يُبْصِرُونَ ﴿۹﴾ و [ما] فراروى آنها سدى و پشتسرشان سدى نهاده و پردهاى بر [چشمان] آنان فرو گستردهايم در نتيجه نمىتوانند ببينند وَسَوَاء عَلَيْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ ﴿۱۰﴾ و آنان را چه بيم دهى [و] چه بيم ندهى به حالشان تفاوت نمىكند نخواهند گرويد و آيات ديگر از سورهاي ديگر كه به ذكر همين 3 آيه اكتفا ميكنم ميخوام اين رو بگم كه براي يك عده اگر زمين و آسمان رو در هم بپيچي و ماه رو پيش روشون بياري اگه 1000000000000 ران تا دليل براشون بياري كه حقيقت اين هست بازم حرف خودشون رو ميزنند چون كر و كور هستند |
177 |
نام و نام خانوادگي: كوروش ايراني -
تاريخ: 18 شهريور 89
درود بر شما لطفا در مورد ضرورت رواج ازدواج موقت بيشتر روشنگري كنيد تا جوانان ما كمتر در دام مفاسد بيفتند. از خداوند آرزوي پيروزي جوانان ايراني و نابودي وهابيت كثيف را دارم. |
178 |
نام و نام خانوادگي: درويش ( جواب کامنت 19) -
تاريخ: 18 شهريور 89
با سلام بنده خدا! کامنت 19 ! بنده خودم بوشهري هستم و اينکه شما ميگوييد فقط 5،000 نفر در بوشهر سني شدند، کذب محض است و ما اصلا در اينباره چيزي نشنيدهايم. لطفا آدرس دقيق آنها را بدهيد تا ما نيز با آنها آشنا شده و سني شويم. |
179 |
نام و نام خانوادگي: نجات قاضي پور -
تاريخ: 05 دي 89
سلام يعني شما هيچ اشكالي در سينه زني هايي كه به شدت باعث كبود شدن سينه ميشود نداريد؟ اگر راست دست باشيم، اگر دست راست قوي تر باشد، و محكم كبويده شود بر طرف چپ بدن، كه قلب هم كمي متمايل به طرف چپ بدن است، آيا خطر و احتمال آسيب ديدن قلب وجود ندارد؟ |
180 |
نام و نام خانوادگي: مهدي غلامي -
تاريخ: 11 دي 89
اللهم عجل لوليك الفرج و العافيه و النصر و جعلنا من خير انصاره و اعوانه و المستشهدين بين يديه . درود خدا بر شما . اگر اين برادران يه كمي منصف باشند و با تعصب بيجا ادله ها ي به اين محكمي را رد نكنند به راحتي ميفهمند كه حق كيست و باطل كيه . ((يا اميرالمومنين حيدر مدد )). |
181 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 21 دي 89
با سلام جناب نجات قاضي پور . اصولاً براي اثبات حرف خودتان بايد دليل عملي هم داشته باشيد , بيشتر از صدها ميليون نفر هر ساله در مراسم سيني زني شركت ميكنند صدها ميلبار بار دستها به سينه برخورد ميكنند , ايا شما خبري در مورد اينكه كسي بخاطر سينه زني به قلبش و جسمش ضرر زده شنيده ايد , در كجا اين خبر امده , ايا باعث ايست قلبي كسي شده؟؟؟ . لبيك يا علي |
182 |
نام و نام خانوادگي: نجات قاضي پور -
تاريخ: 07 اسفند 89
سلام.. فرضاً ايست قلبي هم نكرد... اما آخه سينه زني زنجير زني قمه زني... اين اعمال دليلي در روايات دارد؟ آيا در روايات از سينه زني و زنجير زني و طبل زني مطالبي بيان شده؟ |
183 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 08 اسفند 89
جناب نجات قاضي پور آيا در روايات بر حمله عمر به ايران و کشتار مردم و نابودي کتب علمي و طبابت و ... هم دليل و سندي است؟ آيا در روايات بر حاکم شدن سگبازي به نام يزيد توسط امير شما معاويه دليلي است؟ آيا در روايات بر آتش زدن به در خانه حضرت فاطمه الزهرا (سلام الله عليها) مجوزي است؟ يا علي |
184 |
نام و نام خانوادگي: خليل مهرباني -
تاريخ: 10 تير 90
خداوندكساني مثل آقاي قزويني راحفظ كندكه اينچنين ازحق مادرش فاطمه(ع)دفاع ميكنند.بنده نهج البلاغه رابازكردم اصلاَمتني را كه مراد زهي گفته بود نديدم درخطبه 219موضوع چيزديگري است آقايان منصف خودشان نگاه كنند |
185 |
نام و نام خانوادگي: خليل مهرباني -
تاريخ: 11 تير 90
اينکه حضرت علي(ع)نامهاي فرزندان خودرا ابوبکر؛عمر؛عثمان نام نهادندبراي اين بودکه درجمع خصوصي گفته بودندبراي اين من نام فرزندانم را اينگونه نام نهاده ام اگرشما ديديد من با اين اسامي ازکسي تمجيدکردم منظورم فرزندانم است نه آن افرادکه بعداً اين موضوع به معاويه رسيد که دريکي ازنامه هايش به حضرت علي(ع)به آن اشاره داشت.واين درايت مولا را ميرساند |
186 |
نام و نام خانوادگي: دوستار اهل بيت -
تاريخ: 13 تير 90
جناب 182 نام و نام خانوادگي: نجات قاضي پور - تاريخ: 07 اسفند 89 - 18:57:44 (جواب آقاي غرق دزد پور) من خودم روايتي را از كسي كه مورد اعتماد نيز هست شنيدم كه مي گفت : يك خواهر وبرادر هندي از كنار عزاداران حسيني رد مي شدن برادر طبق عمل شيعيان هندي به سينه خودش ميزند وناله نيز ميكند به خاطر امام حسين (ع) .بعد ازمدتي در اثر حادثه تصادف فوت ميكند .طبق رسم هندوان جنازه اورا ميسوزانند ولي زمانيكه براي جمع كردن خاكستر مي روند ميبينند كه سينه وقلب او نسوخته دوباره آتش ميزنند حتي مواد سوختني نيز رويش ميريزند اما باز نميسوزد .بزرگان وعلما و اقوام هندي از اين كار واتفاق عجيب تعجب ميكنند بعد از بررسي وگفتار خواهرش كه موضوع را توضيح ميدهد به اين نتيجه ميرسند كه علتش سينه زني بوده وبدن وسينه وقلبي را كه دراين دنيا با آتش نسوخت صددرصد درآن دنيا هم نخواهد سوخت به خاطر حرمت امام حسين (ع). حالا تو بدبخت ميگويي اين سينه وقلب ممكن است آسيب ببيند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ |
187 |
نام و نام خانوادگي: هاتف حدادي -
تاريخ: 15 تير 90
اي برادران اهل سنت من آيا به نفس پاك خودتون رجوع كردين؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آقاي مولوي گفت 120هزار صحابه كجايند كه روايت رو نقل كنند اي بشر ناراحتي و عزاي ما بر سر همين موضوع هست كجايند120 هزار شنونده "من كنتم مولا...." كجاااااااااااااااااا بودن همين حرف آقاي مولوي غربت و مظلوميت حضرت مولا و حضرت زهرا را مي رساند اي مردم منصف: شهادت مادرم زهرا افسانه نيست انشاالله در دادگاه عدل الهي مي بينمتون يازهرا |
188 |
نام و نام خانوادگي: م.س -
تاريخ: 10 مرداد 90
آقاي مرادزهي از اصل تقيه استفاده کردند و براي حفظ اتحاد و صلاح جامعه جواب آقاي قزويني را ندادند.بنظر شما اگر آقاي مرادزهي جواب آقاي قزويني را کامل ميدادند و وفات حضرت فاطمه را ثابت ميکردند و عقيده اهل تشيع در ايران را رد ميکردند چه بلايي سرشان مي آمد و بخاطر تهديدي که از سوي مقامات به طرفشون بود،از دادن پاسخ خودداري کردند.اگر راست ميگوييد با آقاي ملازاده در شبکه وصال مناظره کنيد |
189 |
نام و نام خانوادگي: ب.ع -
تاريخ: 10 مرداد 90
بشکست عمر،پشت هژيران عجم را/ بر باد فنا داد ،رگ و ريشه جم را /اين عربده بر غصب خلافت زعلي، نيست/ با آل عمر ،کينه قديم است عجم را...!(فردوسي) جواب نظر: !!! متهم كردن فردوسي به اشعاري اينچنين ، امري جديد نيست ! حتي اشعاري كه در ابتداي شاهنامه در مدح ابوبكر و عمر آمده است ، به گفته كارشناسان ادب (حتي سني) به كلام فردوسي نميخورد ! آنهم فردوسي كه دشمن حضرت علي را حرامزاده ميداند ! و ... اما جواب شعر : فرخنده نموده است علي ماه رجب را از اوج ادب درس بداده است ادب را سني زچه رو ، رو به سوي كعبه نمودي ؟ داني كه علي زاده بود خانه رب را ؟ داني كه عمر از چه دهد داد خلافت ؟ داني كه ز او چون و چرا چيست سبب را ؟ مي خواست تلافي احد را بنمايد بشكست علي پشت دليران عرب را تا زنده نمايد روش آل ابو لهب كرده است در بيت علي جمع حطب را موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
190 |
نام و نام خانوادگي: ا.ر -
تاريخ: 10 مرداد 90
سلام (جواب88)كجا از اصل تقيه استفاده شده است متاسفانه زمان رياست جمهوري آقاي خاتمي همين جناب مراد زهي كتابي نوشته اند (فعلا اسمش را يادم نيست)كه آمده اند وشهادت خانم فاطمه الزهرا را تبديل به وفات كرده اند وهيچ كسي هم بااين شخص كاري نكرد و نمي كند چرا دروغ پراكني مي كنيد مگراينجا عربستان است با مخالفان خود بشدت برخورد مي كنند تابحال به حج رفته ايدو رفتار وهابي ها را ديده ايد دست امريكايها را مي بوسندحلال واما بوسيدن قبور پيامبر حرام است چرا قبور ابوبكر وعمر را ويران نمي كنيد تناقضهاي خودرا درست كنيد بعد بياييد در مورد خانم فاطمه الزهرا نظر بدهيد باتشكر |
191 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 14 مرداد 90
با سلام جناب م .س هر كس كه اين مناظره را نگاه كرده خوب ميداند كه جناب مراد زهي تمامي سعي و كوشش خود را كرد . نظر شما گواه اين است كه اقاي مراد زهي توان مقابله با جناب ايت الله دكتر قزويني حفظه الله را نداشتند كه با استدلال تقيه سعي در اين ميكنيد كه بگوييد كسي از اهل سنت وجود دارد كه بتواند جواب سوالات جناب ايت الله دكتر قزويني حفظه الله بدهد بسم الله معرفي كنيد ... پيشنهاد كنيد . اما در مورد اين عبد الشيطان ملحد زاده لندني دارند دكتراي مكر دروغ و فحشا و متخصص در امور شيطان پرستي و دارنده جايزه خوش خدمتي به حكمرانان شماره 10 خيابان پايين لندن با تائيد صهيونيستهاي واشنگتن را دارد , يك بار هم كه امتحان خود را پس داد و همين يك امتحان براي شناخت افكار پليدي و شيطايش كافيست . در ضمن مگر اين مثل را نشنيدي كه شاهين ( جناب دكتر قزويني حفظه الله ) با شاهين ( كه نداريد ) لاشخور ( ملحد زاده ملعون ) با لاشخور ( وهابيت و ال سعود ) كند همجنس با همجنس پرواز .. در نهايت از كي تا بحال شما اهل غير شيعه به تقيه اعتقاد پيدا كرديد ؟؟؟. لبيك يا علي |
192 |
نام و نام خانوادگي: قيوم -
تاريخ: 20 شهريور 90
كاش مي شد كه انسان همواره به دور از آرزوهاي نفساني وبه دور از تعصب هاي كور كورانه حقيقت را دنبال كند تنها وتنها در اين صورت است كه مي تواند حقيقت موضوع را در بيابد . افسوس. عزيزان بياييد بسيار ساده وبه دور از تعصب نظرات برادران اهل سنت و برادران شيعي مذهب را با هم مقايسه كنيم. آيا جز اين است كه اهل سنت ميگويد چهار خليفه ي اسلام ابوبكر و عمر عثمان و حيدر در يك راستا براي تحقق اهداف اسلامي تلاش مي كردن واينكه چون آن ها دوست و برادر هم بوده اند لذا مانيز بايد برادر هم باشيم. عزيزان حقيقت امر بسيا بسيار ساده است افسوس كه برادران شيعه چشم بصيرت ندارند.تقريبا بسياري از روايت هاي دروغينتان تكذيب وكذب بودن آن اسباط شد اما باز هم افسوس كه راهياب نمي شويد. چندين وچندين استادتان در مناظره ها محكوم شدند و اما باز هم افسوس. در منطقه ما كه شيعيان بسيار با عقل و خردند و واقعا از هم نشينيشان لذت مي بريم . به اميد روزي كه همگي حقيقت امر را در يابيم و صحابه ي عزيز را بهتر بشناسيم. خواهش مي كنم اگر تنديي بود مرا عفو كنيد اگر سعادت شما برادران شيعه ام برايم مهم نبود مطمئنن اينگونه نمي نوشتم. |
193 |
نام و نام خانوادگي: محمد رضا -
تاريخ: 15 آذر 90
اره, راست ميگه, اقاي مولوي نميخاست جواب بده, فقط نمييدونم چرا اينقدر همش قسممون ميداد به وجدانمون و اينکس و اونکس.بابا اينقدر زور نزن, چشم, به حرفات گوش ميديم. |
194 |
نام و نام خانوادگي: راه ما راه حسين است -
تاريخ: 11 دي 90
ابوبکر و عمر وعثمان ابتدا شرابخوار وبت پرست وزنا کار وقمار باز بوده اند وبعد ها به ظاهر به پيامبر ايمان اوردند واي حضرت علي کسي بود که در خانه کعبه به دنيا امد و تمام اهال سنت اين واقعه را قبول دارند ....................جانم فدايت يا علي |
195 |
نام و نام خانوادگي: اکبر -
تاريخ: 12 فروردين 91
با سلام در جواب آقاي عمر! ) اولين نظر دهنده ( ما نمي گيم : چرا در ماه محرم ميگويد ما از شيعيان كوفه نيستيم مي گيم : ما اهل کوفه نيستيم قبل از بيان مطلب از صحت اون مطمئن شو برادر! يه چيزي شنيدي سريع مياي مي گي . در ضمن اين مناظره رو گوش کني متوجه مي شي حق با کيه!! يا علي اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد |
196 |
نام و نام خانوادگي: فاطمه.ح -
تاريخ: 19 فروردين 91
خانم يا اقاي م س واقعا برات متاسفم که اين نظرو دادي چطور براي معرفيه سند که به خانه ي حضرت زهرا هجوم اوردن اقاي مرادزهي ازتقيه استفاده نکرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ولي جايي که نميتونه جواب بده ميشه تقيه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ |
197 |
نام و نام خانوادگي: مهدي-ص -
تاريخ: 20 فروردين 91
آرزوي توفيق دارم براي دكتر قزويني و تمامي شيرمرداني كه در عرصه دفاع از حريم اهل بيت دفاع مي كنند. اگر امكان دارد آدرس پستي جناب آقاي دكتر را در اختيار ما قرار دهيد. به جاهلان و متعصبان ميگويم «آفتاب آمد دليل آفتاب گر دليلت بايد از وي رو متاب» |
198 |
نام و نام خانوادگي: امير (در پاسخ به علي 110 و بچه هاي گروه) -
تاريخ: 29 ارديبهشت 91
سلام عليکم خدا قوت خدمت همه دوستان عزيز دوستان از قديم گفته اند کلوخ انداز را پاسخ سنگ است؛ لعن و تبري از کفار و منافقان واجب است. ولي دشنام دادن و توهين کردن و جريحه دار کردن احساسات مذهبي مسلمانان عقلا و شرعا مطرود و حرام و باعث افزايش آتش جنگ و اختلاف و تعصب کور و شيعه کشي است. وَ لا تَسُبُّوا الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ « آنهايى را كه جز خدا مىخوانند دشنام مدهيد كه آنان از روى دشمنى [و] به نادانى، خدا را دشنام خواهند داد. اين گونه براى هر امتى كردارشان را آراستيم. آن گاه بازگشت آنان به سوى پروردگارشان خواهد بود، و ايشان را از آنچه انجام مىدادند آگاه خواهد ساخت». ما مي توانيم تلاش کنيم که همه انسانهاي روي زمين شيعه شوند، اما اين کار با لعنت کردن مقدسات آنان ميسر نخواهد شد، بلکه بيزاري آنان را دو چندان مي کند و حقانيت شيعه زير سوال مي رود. هرگز مشي ائمه اطهار اين نبوده است که چشم در چشم قاطبه مردم مسلمان جامعه اسلامي که عمدتا سني بوده اند بدوزند و خلفا را لعن کنند! دشنام که از ساحت مقدس آنان به دور است!! حساب نقد و اعتراض و تبري جداست. چه کسي گفته است تبري جستن از کسي به معناي لعن کردن و دشنام دادن اوست؟ما هرگز از اعتقادات حقه خود دست نمي کشيم. ولي شما که مي گويي تبري بايد آشکار باشد، و دفاع از مظلوم بايد با داد و فرياد همراه باشد، چرا به اين توجه نمي کنيم که خود حضرت علي ع در حساس ترين برهه هاي تاريخ اسلام اين کار را نکرد، و از دفاع از همسر مظلومه اش، دختر رسول خدا، سيده زنان عالم، چشم پوشيد، و با انکه خار در چشم و استخوان در گلو داشت، 25 سال نه تنها سخني نگفت، بلکه مشاور ارشد قاتلان همسرش شد!!! مصالح اسلام بالاتر از تبري از نوعي است که شما انتظار داريد. از اين توهينها و داد و فريادها و کش مکش ها و لعن و نفرين ها، هر دو طرف شيعه و سني صدمه مي خورند و نيروهايشان تلف مي شود، و دشمن مشترک سود مي برد. اين توطئه بزرگ استعمار است که شيعه و سني امروز خيال مي کنند دشمن درجه يک آنها ديگري است!!! اشتباه است که خيال کنيم با بحث و جدل و مناظره مسائل ما حل مي شود. بحث و جدل و مناظره براي ائمه ع کارکرد آموزشي و تدافعي داشته است نه کارکرد تهاجمي. امام صادق ع با شاگردان خود بحث مي کردند و بحث کردن را به آنها ياد مي دادند تا خود بارور شوند و در جايي که مورد سوال و شبهه واقع مي شوند در مقابل رقيب کم نياورند، همين! و الا جنگ و دعوا که مشکلات را حل نمي کند!! جنگ و دعوا که کسي را هدايت نمي کند! هرگز ائمه ع پيشگام مناظره نبوده اند، و هميشه ديگران به قصد زمين زدن آنها چنين مجالسي ترتيب مي دادند و آخر خود رسوا مي شدند. اما آيا اين رسوايي باعث مي شد که آنها مثلا شيعه بشوند؟!! پس جنگ و دعوا مساله را حل نمي کند دوستان، چه برسد به دشنام و لعن! کدام يک از امامان ما در مجالس مناظره خود خلفا را لعن و سب کرده اند؟ امير المومنين به ياران خود مي فرمود: « اني اکره لکم ان تکونوا سبابين» من خوش ندارم شما دشنام دهنده باشيد. شما فرض کنيد کسي نعوذ بالله به ساحت اميرالمومنين ع يا صديقه طاهره س جسارت کند يا لعن کند؛ اصلا ديگر حاضر هستيد با طرف حرف بزنيد؟ حاضر هستيد دو کلمه از او بشنويد؟ اصلا حق حيات برايش قائل مي شويد؟؟ خوب برادر عزيز چطور توقع داريد که اهل سنت لعن و نفرين شما را به کساني که به خيال خودشان صديق اکبر و فاروق اعظم و ام المومنين اند ببينند و قاطي نکنند؟! نمي بينيد وهابيت چطور از اين مساله سوء استفاده مي کند و قتل شيعه را واجب مي داند؟ وقتي يک سني از همه جا بي خبر مي شنود که شيعيان در علن و خفا به قطب عالم اسلام از نظر او يعني عمر بن خطاب جسارت مي کنند، او را يهودي و ملحد و کافر و مشرک و ... مي خوانند، تنها بغض و کينه و نفرت اش زياد مي شود و اگر پيش از اين ذره اي احتمال هدايتش مي رفت، آن کوره راه را هم ما کور مي کنيم، و دودش در چشم هر دوي ما مي رود. آيا مشي و منش اهل بيت اين گونه بوده است؟! آنها حتي دشنام را با دشنام پاسخ نمي دادند، چه برسد که خود دشنام دهنده باشند. امروز بايد به واقع بر غربت امثال سيد جمال الدين اسد آبادي و اسلاف او که مناديان وحدت در جهان اسلام بودند گريست. برادران، ما سوراخ دعا را گم کرده ايم. هر جا در طول تاريخ شيعه رشد کرده و نفوذ يافته، از برخوردهاي ايجابي و مولف قلوب بوده است. زمان خود ائمه را ببينيد. انقلاب خود ما را ببينيد. حرکت امام موسي صدر در لبنان را ببينيد. اقايان: الانسان عبيد الاحسان. ما چه جور شيعه اي هستيم؟ ما به دنبال چه هستيم؟ مي خواهيم عقده هاي دروني و خشم خود را خالي کنيم، يا مي خواهيم بنده حق و مطيع خدا و رسول و خلف صالح اش باشيم؟! شيعه يعني خون خوردن و خاموش بودن در عين حال صحنه جهاد را خالي نکردن و عزلت نگزيدن. فکر مي کنيد اگر اين رفتارهاي ما با ديگران را ائمه اطهار و علماي اعلام هم داشتند، اثري از اسلام و تشيع تا امروز باقي مانده بود؟! فَهَدَى اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَ اللَّهُ يَهْدي مَنْ يَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ |
199 |
نام و نام خانوادگي: امين شعربافيون -
تاريخ: 16 مرداد 91
باسلام خدمت استادحسيني آيادرواقعه ي آتشزدن درخانه ي حضرت زهرا(س)مسجدالنبي آتش نگرفت يا آسيب نديد؟ باتشکر از سايت خداپسنده تون جواب نظر: باسلام دوست گرامي در پاسخ به اين سوال به اين چند نكته بايد دقت كرد كه : اولا حضرت زهرا سلام الله عليها دو خانه داشته است كه محل زندگي آن بزرگوار بيشتر در خانه دومي بوده كه توسط حارثه بن نعمان به پيامبر و حضرت زهرا بخشيده شده بود .طبقات الكبري، ترجمه، ج 8، ص 20) و حوادث مهم تاريخي از جمله يورش به خانه حضرت زهرا (س) و آتش زدن آن، در خانه دوم بوده است. علاوه بر اينكه بر فرض هم كه حضرت در خانه مشرف و نزديك مسجد النبي هم حضور داشته بوده باشد باز هم خللي در اصل ماجرا ايجاد نمي كند چرا كه به تصريح مورخان و نيز روايات، خانه حضرت دو درب داشته است كه يكي به داخل مسجد باز مي شده و يكي خارج از مسجد و به بيرون باز مي شده كه آتش زدن در همان در بيروني بوده است ثانيا: هيچ ترديدي در واقعه جانسوز آتش زدن درب خانه حضرت صديقه شهيده وجود ندارد و به اين مطلب علاوه بر قريب به اتفاق علماي شيعه, بسياري از بزرگان اهل سنت هم اعتراف كرده اند. مسعودي (كه برخي وي را سني مذهب مي دانند) نيز در قسمتي از كتاب خود آورده است:«فَوَجهُوا اِلي مَنْزلِهِ فَهَجَمُوا عَلَيْهِ وَ اَحْرَقُوابابَهُ… وَ ضَغَطُوا سَيدَةَ النساءِ بِالْبابِ حَتي اَسْقَطَتْ مُحْسِنا؛پس (عمر و همراهان) به خانه علي عليه السلام رو كرده وهجوم بردند، خانه آن حضرت را به آتش كشيدند؛ با در به پهلوي سيده زنان عالم زدند؛چنان كه محسن را سقط نمود.»( اثبات الوصية، مسعودي، (چاپ بيروت) ص۱۵۳ و در برخي چاپها ص ۲۳ ـ ۲۴٫) جهت اطلاع بيشتر در اين مورد به اين آدرسها مراجعه كنيد موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
200 |
نام و نام خانوادگي: حديث نوري -
تاريخ: 17 مرداد 91
سلام بر همهي دوستان، برادران و خواهران ديني. با نظر امير ( کامنت شماره 198 ) موافقم. قران به ما اجازه نمي ده حتي به آيين ها و اديان ديگه اهانت کنيم، چه برسه به برادران و خواهران مسلمونمون که با ما هم مذهب نيستن! به نظر من تمام سعي و انرژي مسلمون ها بايد در اتحاد باهم، صرف مبارزه با شيطان و شيطان پرستي و ظلم و جوري که مريدان شيطان بر مردم مظلوم دنيا روا مي کنند، بشه! ايران و مردم ايران به عنوان مهمترين کشور شيعي شناخته مي شه، همين مرکز تشيع جهان اسلام به عنوان بزرگترين و مهمترين حامي مردم مظلوم و ستمديده غزه و فلسطين هم هست. درحاليکه همه مي دونيم، اکثر مسلمونهاي فلسطيني از برادران و خواهران اهل سنت هستن. ميشه برادر بود و برادي کرد، پس برادر باشيم! مسئله کشتار مسلمونهاي يمني و ميانماري و بحريني، و مسئله حمايت از اونها، خيلي مهمتر از بحث هايي هست که باعث تفرقه ميشه، روزي حقيقت روشن مي شه. اين بحث ها بد نيست به شرطي که با احترام و در فضاي دوستانه و به نيت شناخت و معرفت باشه؛ اما من مي گم جهان اسلام امروز مسائل و دردهاي بزرگتري داره، که بايد با همدلي و اتحاد، شيعه و سني در يک سنگر به فکر حل اونها باشن! |
201 |
نام و نام خانوادگي: حسين قديري -
تاريخ: 14 مهر 91
سلام عليکم خداوند سايه عالم جليل القدر حضرت آيه الله حسيني قزويني حفظه الله را مستدام بدارد و به ايشان طول عمر با عزت و توفيقات بيش از پيش در دفاع از حريم ولايت عنايت بفرمايد. الحق و الانصاف آقاي مرادزهي به سوالات استاد قزويني پاسخ نداده اند و به اصطلاح طفره رفته اند . اي کاش تعصب را در يک مباحثه علمي کنار مي گذاشتند و مانند جناب دکتر تيجاني مسائل را تحقيق مي کردند . ولي ظاهراً ايشان مانند اکثريت اهل سنت يستمعون القول ولايتّبعون أحسنه . |
202 |
نام و نام خانوادگي: سيد عبدالرضا حسيني -
تاريخ: 02 آذر 91
بسم الله الرحمن الرحيم سلام بر شما بزرگواران : يک سوالي داشتم : اگر امکان دارد مناظره استاد ابوالقاسمي و مولوي عبدالمجيد مراد زهي پيرامون عمر را در دسترس قرار دهيد. اگر امکانش هست ، فايل آنرا به ايميل بنده ارسال نماييد. با تشکر جزاکم الله خيرا |
203 |
نام و نام خانوادگي: داود اسماعيلي -
تاريخ: 08 آذر 91
واقعا" نمي دونم چرا دل اين جماعت از سنگ شده و نميخوان پا رو احساسشون بزارن و ترک خطا کنند |
204 |
نام و نام خانوادگي: م-الف -
تاريخ: 11 دي 91
با سلام مناظره بسيار خوبي بود. الحق كه آيه الله قزويني به خوبي تونستند از عقايد شيعه دفاع كنند. و آقاي مرادزهي هم خوب از عهده ي جواب ندادن به سوالات براومدن. البته تقصير ايشون هم نيست چون حرف حق جواب نداره. يه خواهشي از عزيزان اهل سنت داشتم و اون هم اين كه يكبار هم كه شده عقايدشون رو از ابتدا و بدون تعصب و با روحيه حق طلبانه بازبيني كنن اگه دنبال حق باشن خداوند حتما راه درست رو بهشون نشون ميده. از خداوند متعال ميخوام كه همه ما رو به راست هدايت كنه. در پايان هم وظيفه خودم ميدونم از عزيزاني كه اين مناظره رو در سايت قرار دادن تا بتونيم ازش بهره ببريم كمال تشكر رو دارم. اگه امكانش هست ساير مناظرات رو هم روي سايت قرار بدن و يا به ايميل بنده ارسال كنن. خسته نباشيد ياعلي جواب نظر: باسلام كاربر گرامي براي مشاهده ديگر مناظرات به بخش مناظرات مراجعه فرماييد: www.valiasr-aj.com/fa/list.php مي توانيد براي يافتن موارد بيشتر كلمه مناظره را در قسمت جستجوي سايت سرچ كنيد. موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات (1) |
205 |
نام و نام خانوادگي: مصطفي -
تاريخ: 02 بهمن 91
با سلام؛ لينک ها دانلود از بين رفته لطفا جايگزين کنيد با تشکر |
206 |
نام و نام خانوادگي: اسماعيل -
تاريخ: 03 بهمن 91
سلام جناب استاد قزويني انشاا... خاك پاي شما سورمه چشم ما شود تا نور چشم ما هم قوي شود الحق فرزند خلفي براي مادرت فاطمه زهرا (س )هستيد من پاي شمارو ميبوسم.استاد مراد زهي هم براي من قابل احترام هستند ولي از ايشان بيشتر انتظار داشتم در هوش ايشان شكي نيست اما اين هوش وزكاوت را كجا دارند خرج ميكنند.؟؟؟؟در ضمن زكاوت تنها كافي نيست بلكه زكاوت بايد در خدمت هدايت به سمت خداوند باشد. ايشان برادر ديني من هستند ومن دعا ميكنم خداوند به ايشان لطف بيشتري بنمايد تاانشاا... به جنت و بهشت الهي راه بيابند. |
207 |
نام و نام خانوادگي: شيعه ي علي بن ابيطالب(عليه السلام) -
تاريخ: 29 ارديبهشت 92
آقاي زهي يه لطفي در حق پيروان و حتي مخالفان خود داشته باشن اگه بلد نيستن جواب بدن سوت بزنن!!اينطوري سنگين ترند،نه وقت شيعههارو هدر ميدن نه اهل سنت رو ضايع مي کنن!!!! با تشکر |
208 |
نام و نام خانوادگي: ص-ش -
تاريخ: 30 ارديبهشت 92
بسم الله الرحمن الرحيم با خسته نباشيد خدمت هر دو عزيز! من سوالي در اين بحث برايم مطرح شد که اميدوارم عالم عزيز جناب استاد قزويني جوابم را بدهد: در مورد سوالي که آقاي مرادزهي مطرح کرد(چرا خود فاطمه زهرا از اين موضوع بحثي به ميان نميآ ورد، شاكي نميشود، بني هاشم كجا بودند، علي شير خدا، اسد الله كه در مقابل عمرو بن عبدود كه در برابر هزار نفر مبارزه ميكرد، شمشير كشيد و او را به خاك و خون كشيد، عليي كه ما ميشناسيم با آن جرأت و غيرتي كه ما از او سراغ داريم و آن عمري كه عدالتي كه ما از او سراغ داريم، كجا بود، علي كجا بود؟)جواب چيست؟ اين سوال حتي بين ما شيعيان مطرح است و شبحه ايجاد ميگند!! خواهشا جواب بدهيد تا در باره اين جور شبحات جوابي داشته باشيم و اگر امکانش هست جواب را برايم ايميل کنيد. با تشکر فراوان! در پناه حق،زير سايه امام عصر(عج). جواب نظر: با سلام دوست گرامي اين پرسش شما در اين دو آدرس پاسخ داده شده است موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
209 |
نام و نام خانوادگي: علي -
تاريخ: 03 مرداد 92
اي خدا از باقي عمر ما کم کن وبه عمر استادمان بيفزاي به قول معروف در خانه اگر کس است يک حرف بس است واقعا تعجب ميکنم چرا وقتي کم ميارن نميپزيرند که آقاجون خلفاشون اشتباه کردن در ضمن به آقاي ملازاده توصيه ميکنم (به عنوان پزشک عمومي) يک آزمايش dna بدهند چون شک دارم که..... |
210 |
نام و نام خانوادگي: عزيز حسيني -
تاريخ: 17 مرداد 92
با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت همه ي شما من عزيزحسيني تقريبا 10سال هست كه سني شده ام يعني قبلا شيعه بوده ام الان از همه چيز سني ها خبر دارم بيشترين صحبت هاي جناب آقاي قزويني بدون سند بود و همه را از روي ناداني و جهل آورده بودند سني با شيعه اختلافي ندارد هر دو مذهب مسلمان هستند و اختلافات قبلا وجود نداشته تا 10سال قبل اين صحبت ها مطرح نمي شد ولي نميدونم چرا پس از 14 قرن به جون هم افتادن و من با آدم هايي كه اختلاف ايجاد مي كنند به شدت مخالفم . قربون رهبر انقلاب برم كه فقط حرف از وحدت مي زنه نه از شيعه و سني بودن در زمان هشت سال سال دفاع مقدس چرا اين بحث شيعه و سني بودن نبوده و برادران شيعه و سني در كنار هم نبرد مي كردند. به نظر من بيخيال شيعه و سني بودن باشيد و فقط به عنوان يك مسلمان واقعي به عبادت خداوند يكتا و پيروي از اجداد ونسل پيامبر اسلام حضرت محمد (ص) بپردازيد . (والسلام عليكم و رحمت الله) |
211 |
نام و نام خانوادگي: hadi mohamadi -
تاريخ: 27 مرداد 92
با عرض سلام و خسته نباشيد من خيلي تعجب ميكنم كه اقايان اهل سنت چيزهاي دروغي به اقاي قزويني ميبندند البته عجيب نيست چون هر كس مناظره را يك بار گوش دهد ميتواند بفهمند كه اقاي قزويني بسيار زيبا وبا اسناد بسيار زيادي از صحيح بخاري و صحيح مسلم سند مياوردند كه كتاب اول سنيها است ،ولي اقاي مراد زهي ميخواستند يك كلامي يا حرفي بزند از كتابهاي اهل سنت سند مياوردند در حالي كه وقتي ادم سند مياورد براي اينكه ادعايي را ثابت كند طرف سني بايد از كتب اهل شيعه سند بياورد وطرف شيعه از اهل سنت كه اينكار رو اقاي قزويني بسيار خوب انجام دادند من نميگم هر كسي كه مصاحبه را يك بار بشنود نظرش هم همين است. من تعجب دارم اگر ميگوييد احاديث غلط است خوب اقاي قزويني از كتب خودتان سند اورد پس لابد كتابهاي صحيح مسلم وصحيح بخاري غلط است چون اقاي قزويني از اين كتابها بيشتر سند مياورد دوستان از شماهايي كه سني هستيد و اين تايپيك را ميخوانيد از شمادوستان ميخواهم كه يك بار براي تحقيق در دين هم شده بدون اينكه از يكي طرفداري كنيد واينكه فكر كنيد سني هستيد يا شيعه يك بار مناظره را گوش دهيد انوقت بياييد نظر بدهيدو بگوييد كه چه كسي درست حرف زدهو باسند درست حرف زده است.خواهشن سندهايي كه مياورند واينكه از زير سوال درميروند واينكه وقت تلف ميكنند و نصف بيشتر وقت را به عربي خواندن ميگزرانند دقت كنيد اين هم ادرس مناظره: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=110 متشكرم |
212 |
نام و نام خانوادگي: hadi mohamadi -
تاريخ: 27 مرداد 92
با عرض سلام و خسته نباشيد من خيلي تعجب ميكنم كه اقايان اهل سنت چيزهاي دروغي به اقاي قزويني ميبندند البته عجيب نيست چون هر كس مناظره را يك بار گوش دهد ميتواند بفهمند كه اقاي قزويني بسيار زيبا وبا اسناد بسيار زيادي از صحيح بخاري و صحيح مسلم سند مياوردند كه كتاب اول سنيها است ،ولي اقاي مراد زهي ميخواستند يك كلامي يا حرفي بزند از كتابهاي اهل سنت سند مياوردند در حالي كه وقتي ادم سند مياورد براي اينكه ادعايي را ثابت كند طرف سني بايد از كتب اهل شيعه سند بياورد وطرف شيعه از اهل سنت كه اينكار رو اقاي قزويني بسيار خوب انجام دادند من نميگم هر كسي كه مصاحبه را يك بار بشنود نظرش هم همين است. من تعجب دارم اگر ميگوييد احاديث غلط است خوب اقاي قزويني از كتب خودتان سند اورد پس لابد كتابهاي صحيح مسلم وصحيح بخاري غلط است چون اقاي قزويني از اين كتابها بيشتر سند مياورد دوستان از شماهايي كه سني هستيد و اين تايپيك را ميخوانيد از شمادوستان ميخواهم كه يك بار براي تحقيق در دين هم شده بدون اينكه از يكي طرفداري كنيد واينكه فكر كنيد سني هستيد يا شيعه يك بار مناظره را گوش دهيد انوقت بياييد نظر بدهيدو بگوييد كه چه كسي درست حرف زدهو باسند درست حرف زده است.خواهشن سندهايي كه مياورند واينكه از زير سوال درميروند واينكه وقت تلف ميكنند و نصف بيشتر وقت را به عربي خواندن ميگزرانند دقت كنيد متشكرم از همه ي حق طلبان |
213 |
نام و نام خانوادگي: hadi -
تاريخ: 01 آذر 92
ما نميگيم در خونه اتيش زدند ما نميگيم زهرا را کتک زدند مانميگيم محسنو کشتند سنيا ميگن کي ميگه: المصنف(ج۷ص۴۳۲) الامه والسيسه(ج۱ص۱۲) انساب الاشراف(ج۱ص۵۸۶) تاريخ الامم والملوک(ج۲ص۴۴۳) عقد الفريد(ج۳ص۶۴) تاريخ بغداد(ج۶ص۹۶) لسان الميزان(ج۱ص۹۶) شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد سني(ج۲ص۵۶) ۱۰۰تا کتاب ديگم بخواين ميشمارم سنيها نوشتن اتيش بيار اتيش بزن شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد (ج۱۴ص۱۹۲)ميگه عمر به قنفذ گفت بزن زهرا را يک جمله ي معروف هست ادمي که خوابيده رو ميشه بيدار کرد ولي ادمي که خودشو به خواب زده نميشه بيدار کرد |