مقالات |  سخنراني ها |  شبکه سلام |  موبايل |  انتشارات |  محصولات نرم افزاري |  ليست پاسخ ها
تاريخ: 02 آبان 1386
فرار مولوي عبدالحميد از مناظره و دعوت مجدد ايشان براي مناظره و مباهله
   

به دنبال دعوت اين جانب از جناب مولوى عبد الحميد براى مناظره و گفتگوى دوستانه پيرامون سخنان ايشان در نماز جمعه زاهدان، در سايت ويژه حوزه علميه زاهدان اعلام كردند كه ايشان حاضر به مناظره نيست بلكه آماده مباهله مى باشد و شاگردان ايشان با شرائطى، آمادگى خود را براى مناظره اعلام كرده اند.


اينجانب ضمن احترام به جناب مولوى عبد الحميد اعلام مى دارم:


1 ـ  همانگونه كه در اعلام قبلى اشاره شده، هدف اينجانب مناظره و گفتگوى دوستانه است نه جدل و مناقشه، جناب مولوى عبد الحميد و دوستانشان كه برنامه هاى اين جانب را در شبكه سلام و همچنين در همايش مذاهب در چابهار و زاهدان ديده، و يا شنيده اند به خوبى مى دانند كه اينجانب اهل جدل و مناقشه نيستم بلكه براى اهل سنت احترام قائل هستم و بارها گفته ام كه اهانت به اهل سنت و مقدسات آنان، خلاف شرع و گناه نابخشودنى است.


2 ـ  فرار از مناظره بر خلاف سيره أنبياء و علماى اسلام است كه در طول تاريخ در موارد اختلافى با يكديگر به گفتگو و مناظره مى پرداختند و قرآن كريم و تاريخ مملوّ از محاجّه و مناظره پيامبران و امامان و علماى شيعه و سنى است.


3 ـ  ارجاع به شاگردان، نوعى فرار از مناظره و تحقير طرف مقابل و عدم رعايت شأن علمى و دور شدن از صفا وصميميت است.


اگر هدف جناب مولوى عبد الحميد (العياذ باللّه) با فرستادن شاگردانشان، جدل و مناقشه بوده و مى خواهند با تحريك عواطف و احساسات، آتش اختلاف را در كشور شعله ور نمايند، اين كار نه تنها مخالف با نظر مقام معظم رهبرى مدّ ظله الوارف مى باشد كه امسال را سال اتحاد ملى و انسجام اسلامى معرفى نموده بلكه دست زدن به چنين كارى مخالف سيره أئمّة عليهم السلام و روش بزرگان شيعه و مراجع عظام تقليد است.


از همه مهمتر اين كه در جهان امروز دشمنان اسلام، كمر به نابودى مسلمانان بسته اند و تمام تلاش خود را در جهت ايجاد اختلاف و تنش هاى مذهبى به كار مى برند، جدل و مناقشه دو گروه مذهبى خيانت به اسلام مى باشد.


واگر آقاى مولوى عبد الحميد، شخصيتى شناخته شده و جهانى داشته و پيشواى مذهبى هستند، بايد با شركت در مناظره دوستانه و بدون جدل، عملاً راه و روش مناظره صحيح را به ديگر افراد آموزش دهند.


از طرفى ايشان كه اظهار داشته اند: «مقتضاى عدالت اين را مى طلبد كه صدا و سيما افرادى را كه سنى شده اند را فرا بخواند و با آنها مصاحبه اى داشته باشد» اگر اين سخن درست باشد، جناب ايشان با حضور در مناظره، اين افراد را معرفى نمايد، تا أوّلا: مردم با اين افراد آشنا شوند و ثانياً: صدا وسيما زمينه حضور آنان را در كنار آقاى تيجانى فراهم نمايد.


4 ـ اگر ايشان واقعاً خود را پيشواى مذهبى مى دانند، چگونه به خود اجازه مى دهند در نماز جمعه نسبت به جناب آقاى تيجانى كه يك شخصيت بين المللى است و شرق و غرب عالم وى را مى شناسند، جسارت نموده و او را مجهول الحال معرفى نموده و سبب تشيعش را يك خواب بداند با اين كه ايشان در همان مصاحبه شبكه 3، به صراحت گفت: من سه سال تحقيق كردم و با شخصيتهاى متعدد شيعه بويژه شهيد صدر بحث كردم و آنگاه كه حقانيت مذهب شيعه برايم روشن شد، آن را پذيرفتم.


و يا نسبت به جناب آقاى دكتر عصام العماد كه قبلا وهابى و شاگرد بن باز مفتى اعظم عربستان  و فارغ التحصيل دانشگاه محمد بن سعود رياض بوده و كتابى تحت عنوان «الصلة بين الإثني عشريّة وفرق الغلاة»  در اثبات  شرك شيعه تأليف كرده بود، ولى جناب مولوى عبد الحميد وى را از شيعيان يمن معرفى مى كنند.


و يا تهيه كنندگان برنامه را افراد نا شايست  و برنامه را ساختگى و جعلى و مجرى برنامه را بچه نادان معرفى كند.


و با توجه به نكات ياد شده، ما از ايشان دعوت كرديم در يك مناظره وگفتگوى دوستانه شركت كنند و اگر دليل و يا شاهدى بر سخنان خويش دارند ارائه دهند كه با كمال ميل از او مى پذيريم و اگر معلوم شد كه مطالب ياد شده كه  در نماز جمعه و از تريبون حكومتى پخش و در سايت اينترتى حوزه علميه زاهدان قرار گرفت، خلاف واقع و افتراء بوده، ايشان با كمال شجاعت از افراد عذر خواهى نموده و طلب پوزش نمايند.


5 ـ  نسبت به مناظره در رابطه با موارد اختلافى ميان  شيعه و سنى، اگر هر يك از مدرّسان محترم حوزه هاى علميّه اهل سنت  و يا از اساتيد دانشگاهها كه موقعيت علمى آنان محرز باشد و اهل جدل و اهانت نباشند، آمادگى كامل خود را براى گفتگوى علمى، در جلسات كاملا دوستانه و صميمى اعلام مى نمايم.


و معتقد هستم كه چنين جلساتى  نه تنها به وحدت ميان امت اسلامى ضرر نمى زند بلكه با گفتگوى علمى، بسيارى از بدبينى ها برطرف شده و زمينه وحدت و دوستى ميان شيعه و سنى بيش از پيش فراهم مى شود.


و به تعبير شهيد مطهرى «آن چه نبايد صورت گيرد، كارهايى است كه احساسات و تعصّبات و كينه هاى مخالف را بر مى انگيزد، امّا بحث علمى سروكارش با عقل و منطق است، نه عواطف و احساسات». امامت و رهبرى، ص 21.


و به تعبير حضرت آيت اللّه العظمى مكارم شيرازى: «آنچه مايه اختلاف و پراكندگى است، جرّ و بحث هاى تعصب آميز و غير منطقى و پرخاشگرى هاى كينه توزانه است. ولى بحث هاى منطقى و مستدل و دور از تعصّب و لجاجت و پرخاشگرى، در محيطى صميمانه و دوستانه، نه تنها تفرقه انگيز نيست، بلكه فاصله ها را كم مى كند، و نقاط مشترك را تقويت مى نمايد». پنجاه درس اصول عقائد، ص 227.


6 ـ  اگر شاگردان جناب آقاى مولوى عبد الحميد آماده هستند كه با مناظره، حقانيت مذهب اهل سنت بر همگان آشكار نمايند چرا تحقق اين مناظره را مشروط به پخش از كانال هاى تلويزيون رسمى كشور اعلام نمودند.


و اگر راست مى گويند چرا در تلويزيون سلام كه شبكه جهانى است حاضر نمى شوند تا بجاى آن كه حقانيت مذهب اهل سنت را براى مردم ايران ثابت كنند، براى تمام مردم جهان ثابت نمايند.


7 ـ  در رابطه با اعلام مباهله، أوّلا: همگان مى دانند كه  مباهله در صورتى است كه بحثهاى علمى و منطقى به بن بست رسيده باشد، همانگونه كه رسول اكرم (ص) پس از بحث و مناظره با نصارى نجران و اصرار آنان بر عناد، پيشنهاد مباهله دادند.


فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنْ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ... آل عمران.


فخر رازى از علماى بزرگ اهل سنت مى گويد: (فَمَنْ حَاجَّكَ) بعد هذه الدلائل الواضحة والجوابات اللائحة فاقطع الكلام معهم وعاملهم بما يعامل به المعاند ، وهو أن تدعوهم إلى الملاعنة. تفسير الكبير، ج 8، ص 82.


اين جانب مجدداً از جناب آقاى مولوى عبد الحميد با كمال احترام دعوت مى كنم كه خود بزرگ بينى را كنار گذاشته و به اين گفتگوى دوستانه پاسخ مثبت دهند و يقين كنند كه احترام هريك از طرف مقابل كاملا محفوظ و مقدسات هيچيك از طرفين مورد اهانت قرار نخواهد گرفت زيرا بر اين عقيده هستيم كه اهانت و جسارت به مقدسات اهل سنت و يا شيعه خيانت به اسلام و گناه نابخشودنى است.


وثانياً: اين جانب همانگونه كه به  حقانيت وجود خداوند متعال و نبوت پيامبر گرامى صلّى اللّه عليه وآله يقين دارم، به حقانيت مذهب شيعه نيز يقين دارم. و در اين عقيده آماده مباهله با هر فردى در سراسر جهان هستم و به نتيجه آن نيز كاملا آگاه هستم.


ولى در عصر كنونى كه دشمنان قسم خورده اسلام، از ايجاد اختلاف ميان امت اسلامى و نابودى اسلام و مسلمين از هيچ كوششى دريغ نمى كنند، آيا دست زدن به مباهله و ... در چنين موقعيتى، موجب اتحاد ميان امت اسلامى است و يا سر آغاز اختلاف جديد و تحريك عواطف و تعصبات مذهبى است.


و با همه اين حال اگر مناظره و گفتگوى دوستانه نتيجه نبخشيد، نوبت به مباهله خواهد رسيد.


8 ـ  در پايان تكرار مى كنم كه اينجانب آمادگى كامل دارم كه با جناب مولوى عبد الحميد در رابطه با سخنان ايشان در خطبه هاى نماز جمعه و جلسه ختم قرآن بدون هيچ پيش شرطى در هر كجا و در هر زمان مناظره و گفتگوى دوستانه و صميمى داشته باشم و نتيجه آن در اختيار همگان قرار گيرد و هر يك از سايتهاى خبرى و روزنامه ها و شبكه هاى داخلى و جهانى صلاح ديدند منعكس نمايند.


طبق آيه شريفه (كُلُّ نَفْس بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ). المدثر: 74/38، كه هر كس مسئول پاسخگويى كارهاى خويش است و مطابق آيه شريفه ديگر (وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى).  الانعام: 6/164 هيچ كس مسئول عملكرد ديگران نيست.


اميدوارم كه جناب مولوى عبد الحميد، خود بزرگ بينى را كنار گذاشته و به اين گفتگوى دوستانه پاسخ مثبت دهند و بدانند كه احترام ايشان از طرف اين جانب كاملا محفوظ است و بر اين باور هستم كه ايشان نيز احترام طرف مقابل را حفظ خواهند نمود، زيرا بر اين عقيده هستيم كه اهانت و جسارت به مقدسات اهل سنت و يا شيعه خيانت به اسلام و گناه نابخشودنى است.


بديهى است كه در صورت بروز هر گونه تندى از ناحيه ايشان، از طرف اينجانب جز مهربانى و تمناى سلامتى، پاسخى نخواهند شنيد.


وَالسَّلاَمُ عَلَى مَنْ اتَّبَعَ الْهُدَى.



    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  محمد مقيم     -   تاريخ:   02 آبان 86
بسم الله الرحمن الرحيمجناب حجه الاسلام و المسلمين سيد محمد حسيني قزويني دام ظله العاليالسلام عليکم و رخمه اللهما برادران و فرزندان شما در آلمان خداوند منان را شکر گذاريم که نعمت وجود حضرتعالي را بما ارزاني نموده است.ما شما را بعنوان نماينده خودمان در مناظره با تمامي مذاهب دانسته و ميدانيم و از خداوند متعال,تعالي کلمه اش را بوسيله علمائي مانند شما مسئلت داريم. موفق و مؤيد باشيد و اجرکم عند الله
2   نام و نام خانوادگي:  حامد هزاردستان     -   تاريخ:   03 آبان 86
با تشكر و سپاس از جناب استاد دكتر حسيني قزويني تقاضا دارم ترتيبي داده شود كه اخبار پيشنهاد مناظره و جواب شيخ عبدالحميد و پيشنهاد مجدد دكتر حسيني در تلوزيون و رسانه هاي عمومي پخش شود.
3   نام و نام خانوادگي:  عبدالله روحي     -   تاريخ:   03 آبان 86
سلام حقا که ازنسل طاهرومطهر صديقه اطهرس هستيد خداوندسبحان نگهدارت, مطمئنااين حضرات بااين بزرگبيني هابراي خودشان مشکلاتي راايجادخواهند نمودوباعث بيزاري عقلاي اهل سنت ازاين افراد خواهندگرديد. ومتاسفانه جناب مولوي احمدنارويي هم بجاي رعايت ادب ونقادي ,شبکه جهاني سلام رادريک سخنراني درجاسک ملعون دانستند. تشکر
4   نام و نام خانوادگي:  محسن حبيبي     -   تاريخ:   04 آبان 86
سلام و خسته نباشيدبراي آقاي قزويني آرزوي سلامتي مي كنم كه امثال ايشان در جمع روحاينت به ندرت يافت مي شودياعلي
5   نام و نام خانوادگي:  رضا شريفي     -   تاريخ:   04 آبان 86
به نظر من مناظره با انها فايده اي ندارد چرا كه انها حرف خود و بزرگان خود را قبول ندارند در ضمن منطق انها مانند عمر است كه وقتي نمي توانند جواب بدهند سوال كننده را شلاق ميزد ....ولي براي ما خوب است
6   نام و نام خانوادگي:  مجتبي صحرايي اردكاني     -   تاريخ:   06 آبان 86
به نام خداالهم عجل لوليك الفرجبه قطره گر نظر لطف بو تراب كند به آسمان رود و كار آفتاب كندسلام و خسته نباشيد و خدا قوت خدمت شما جناب اقاي استاد قزويني اميد وارم خداي متعال به شما اجر بدهد كه مدافع اهل بيت عصمت(عليهم السلام) هستيد خدا شاهد است هنوز هم بوي غربت علي مي ايد و غربت از اين بالا تر مي شود كه كه بعد از 1400 سال هنوز علي را نمي شناسند و شيعيان علي را كافر ميدانند؟و چه دردناك است كلام مولا كه فرمودند"الدهر انزلني قال معاويه ثم علي!"وچه دردناك تر اينكه هنوز هم بعد از اين همه روشنگري مي گويند اولي و دومي و سومي ثم علي!!!اميد وارم امام زمان ياور شما باشند و عبارت "اخي السديد" كه به شيخ صدوق(ره) فرمودند به شما هم بفرمايند. يا علي
7   نام و نام خانوادگي:  محمد     -   تاريخ:   07 آبان 86
واقعا" بايد از جناب شيخ الاسلام مولوي عبدالحميد تعجب نمود :مگر شما ادعاي پيروي از سنت رسول گرامي اسلام (ص) را نداريد ؟!...مگر پيامبر گرامي اسلام (ص) تن به مناظره نداد ؟!... وقتي ديد كه حرف و منطق توي سر يهوديان نجران نمي رود به مباهله رضايت داد !!... زهي طريقت ؟؟!!... زهي شريعت ؟؟!!... زهي سنت ؟؟!!... مرد حسابي مگر ما شيعيان مشرك و كافر هستيم ؟؟!!..مگر همين شيعيان در مكه معظمه پشت سر عالم مفتي عربستان نماز نميخوانند ؟؟!!...مگر جناب دكتر سيد حسيني قزويني حفظ الله تعالي 2 بار شما را به مناظره فرا نخوانده است ؟؟!!... جناب شيخ الاسلام مولوي عبدالحميد از چه مي ترسيد ؟!... مي ترسيد اساس دين پوچتان بر ملا شود ؟!.. مي ترسيد تاب مقاومت در برابر پرسشهاي منطقي جناب دكتر سيد حسيني قزويني حفظ الله تعالي را نباوريد ؟!.. مي ترسيد چرنديات شرم آور احاديث صحيح مسلم و بخاري براي عموم مردم نمايان شود ؟!... اين نيز حقيقتي ديگر است در حقانيت دين تشيع علوي .فاعتبرو يا اولي الابصار اي هشياران عالم از اين حادثه عبرت گيريد ( سوره اعراف آيه 87 )
8   نام و نام خانوادگي:  کريم قنبري     -   تاريخ:   08 آبان 86
به نام خداوبا درود وسلام بيکران بر محمد آل محمد(ص)با آرزوي سلامت وتندرستي براي تمام دوستان و ارادتمندان شاه ولايت علي الخصوص مدافعان حريم ولايت.در طول تاريخ بارها اين مناظرات سالم پيش آمده ولي متاسفانه پيروان آن سه نفر دست از دامان آلوده آنها برنمي دارند.
9   نام و نام خانوادگي:  يوسف سالک     -   تاريخ:   09 آبان 86
در اين ميان به برادران اهل سنت سفارش مي کنيم بزرگان ديني خود را بيشتر بشناسند و بدانند به کساني تکيه کرده اند که جرأت دفاع از مذهب خود را ندارند
10   نام و نام خانوادگي:  سعيد پاشايي     -   تاريخ:   16 آبان 86
آيا جناب عبدالمجيد ميداند كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله با چه كساني به مباهله آمد . آيا جناب عبدالمجيد به حقانيت آنان اعتراف دارد يا شيعه ؟
11   نام و نام خانوادگي:  مهدي كرامتي     -   تاريخ:   29 آبان 86
با تشكر از زحمات شما اجركم عند الله
12   نام و نام خانوادگي:  سيد محمد حسين محمدي     -   تاريخ:   27 آذر 86
با نام و ياد خدا و درود و سلام بي پايان به پيشگاه حضرت ختمي مرتبه محمد مصطفي (ص)و و ائمه اطهار عليهما السلام .به طور حتم مولوي عبد الحميد و شاگردان فرومايه اش از بر ملا شدن اساس پوچ مذهبشان و نمايان شدن حقايقي که سالها سعي در پنهان کردن انها از پيروانشان داشته اند مي ترسند و به همين دليل است که دوست ندارند با جناب حجه الاسلام حسيني قزويني روبرو شوند و سعي دارند با مطرح کردن يک سري چرنديات و همچنين با مطرح کردن مباهله سرپوش بر ضعف خود گذارند .
13   نام و نام خانوادگي:  محسن بختياري     -   تاريخ:   16 دي 86
سلام اقاي مولوي حاضر به مناظره بااقاي قزويني نشده است احتمالا به اين خاطر است خود را بزرگتر از ايشان از لحاظ علمي و غيره ميداند ولي مشکل اهل سنت اينجاست که اگر مراجع عظام ما نيز ايشان را به مباهله فرا خوانند مطمئنا اقاي مولوي قبول نخواهد کرد چون دوست ندارد در اين سن و با اين همه طرفدار ابرويش برود خداوند ايشان و تمام پيروانشان را به راه راست هدايت بفرمايد در ضمن يکي نيست به ايشان بگويد ما را از مباهله نترسان کساني در بين ما هستند که نفس کشيدن تو و امثال تو در يد تواناي انهاست پس ما را نترسان
14   نام و نام خانوادگي:  سيدعلي حسيني طباطبايي     -   تاريخ:   21 دي 86
با سلام به محضر امام زمان (عج) و نايب برحقش حضرت آيت الله خامنه اي و درود بر علماي مدافع حقوق شيعه در هر عصر و زماناز اينكه خداوند دشمنان ما را از بين احمق ها برگزيده خدا را شاكريم. همانطور كه مي دانيم يك عده بادمجان دور قاب چين اطراف مولوي عبدالحميد را گرفته اند و از او بتي ساخته اند به نام مولانا! وگر نه همه مي دانيم كه اين آقاي مولوي پس از مرگ پدر زنش به لحاظ بيانش توانست جاي مولوي عبدالعزيز را بگيرد و به قول آن شاعر كه روحش شاد: سر تو باد سلامت ملك ...ست مرد، تو يادگار بماني كه بوي آن داري! اما از سواد و تحصيلات كه هيچ و فقط هيكل العلمايي اوست كه همه را مجذوب خود كرده است. و اين عمل اهل سنت موجب شده كه حالت خودبزرگبيني در اين شخصيت پديد آيد. اما بر سر بام رياست مرو از باد غرور كه تورا عاقبت اين باد ز بام اندازد. انشا الله. كه هر كه با آل علي(ع) درافتاد ورافتاد.
15   نام و نام خانوادگي:  مريم ياوري     -   تاريخ:   06 بهمن 86
با سلام و خسته نباشيد به اقاي قزويني . مي شود با ديگر سخنان اقاي مولوي عبد الحميد را در سايت بياورند .اجر شما با صاحب الزمان
16   نام و نام خانوادگي:  عباس سالاري     -   تاريخ:   09 بهمن 86
سلام عليکمخدايا بحق امام حسين عزيز (ع) وياران با وفايش در روز کربلا علماي واقعي ما را در هر کجا ومکان محافظت بفرما وصبر پيامبر گونه به همه عزيزان که در اين را ثابت قدم هستند نصيبشان بگردان از زحمات تمام کساني که به اسلام عزيز اسلام ناب محمدي به اندازه توان خود کمک مي کنند اجر دنيا واخرت نصيبشان بگردان وديگران بدانند با خداوند عزوجل نمي شود لجبازي کرد حقيقت را نمي شود انکار کرد جلوي خورشيد اسلام ناب محمدي را نمي توان با يک کف دست گرفتبياييد از کساني اطاعت کنيم که پيامبر اسلام فرموده است خود را به زحمت نياندازيد که جناب عمر گفتند اگر امام علي (ع) نبود عمر به هلاکت ميرسيد همين کافي است که ديگران فکر کنند وبينديشنداللهم عجل لوليک الفرج (عج)
17   نام و نام خانوادگي:  سيد حسين نجيبي     -   تاريخ:   14 بهمن 86
به نام خدا و با عرض سلام و عرض ادب خدمت حضرت ختمي مرتبه و اهلبيت پاك ان حضرت و شيعيان پاك فطرت ان بزرگواران . اين سني هايي كه ما ديديم مهر جهالت بر قلبشان زده شده و به هيچ عنوان هم ادم شدني نيستند . اين همه براي انها از منابع خودشان دليل و برهان مي اوريم باز هم مي نشينند و به يك انسان كافر و پست مثل معاويه مي گويند :سيدنا معاويه . پس بهتر است به جاي وقت تلف كردن با چنين افرادي به روشنگري و تبليغ مذهب بر حق خودمان باشيم . يا علي
18   نام و نام خانوادگي:  مجتبي     -   تاريخ:   15 بهمن 86
با سلامديروز شمشير هاي آخته در مراسم عزاداري محرم در غلاف مي شود.امروز مقبره ابولولو موهوم انگاشته مي شود.َ جلد از کتب ارزشمند بحار الانوار به بوته نسيان سپرده مي شود.حديث صنمي قريش از تمامي مفاتيح ها وداع ميگويد.شايد فردا کتب ارزشمند الغدير......اين ننگ به چه آبي بايد شست؟
19   نام و نام خانوادگي:  سيدرضاهاشمي     -   تاريخ:   22 بهمن 86
باارزوي سلامتي براي استاد قزويني ._.استاداين اقاتونطق كردن معمولي خودش مونده اون وقت شماتوقع داريد بيادجلو شما واز مذهب توخاليش دفاع كنه وحقانيتشو اثبات كنه اطمينان داشته باشيد اكه مي تونستن تاحالا اين كارو ميكردن_
20   نام و نام خانوادگي:  سهراب افراسيابي     -   تاريخ:   01 اسفند 86
با سلام -برادران عزير اهل تسنن به راحتي بزگترين عدله هاي حقانيت تشيع را به زير سئوال ميبرند . احاديث( کساء ، منزلت ، مباهله و... ) به راحتي خط بطلان ميکشند . اين همه مقاومت براي چيست!تمام اين استلالات منطقي براي حقانيت مقام علمي،اعتقادي، سياسي، اجتماعي ... مولا علي (ع) است - حال شما براي حقانيت مقام علمي،اعتقادي، سياسي، اجتماعي ... ابوبکر عمر وعثمان چه عدله هايي داريد که بتواند با مرتبه احاديث ( کساء ، منزلت ، مباهله و... ) برابري کند وجايگاه واقعي آنهار تداعي کند ....پس مجبوريد رو به انکار مستندات تاريخ اسلام بياوريد وعلي را تا مرتبه عمر پائين بياوريد تا شايد آنهائيکه فريب تحريف تاريخ را خورده اند از علي دور شوند ولي بدانيد نور هدايت هميشه مستدام است
21   نام و نام خانوادگي:  هادي حبيبي     -   تاريخ:   03 اسفند 86
به شماافتخار مي كنم اعزكم الله
22   نام و نام خانوادگي:  سيدمحمد فاطمي     -   تاريخ:   07 اسفند 86
سلام عليكم احتراما جناب حاج آقاي قزويني تشكر فراوان دارم ازشما به خاطر 1:ادب 2:وقار 3: سعه صدر 4:متانت 5:خدمت كردن به امام زمان ارواحنا فداه 6:شاد كردن قلب مطهر مادر سادات و... درپايان ازخداوند متعال براي شما وهمه خادمين مكتب ناب جعفري طول عمر باعزت رامسئلت دارم التماس دعاي مخصوص
23   نام و نام خانوادگي:  ابوالفضل     -   تاريخ:   15 اسفند 86
سلام وصلوات خداوند بر ايشان وامثال ايشان كه فخر تشيعند گويا عبد الحميد نيز مگويد چهره اي را ميبينم كه اگر دعا كند كوه به امر الهي از جا كنده شود جنين خواهد شد مباهله يك بهانه است بنده به عنوان يك جيره خوار امام زمان مي گويم آنها تعالي شيعه را با عبقات الانوار والغدير فهميده اند ومباهله پايان راه نيست كما اينكه مفسر كبيرمان علامه جوادي فرمودند هر چه ميكشيم از سقيفه است خواهشا اين قدر عبد الحميد را بزرگ نكنيد طبق فرموده بزرگان يك خادم چاي ريز مهمانان عبد العزيز بيشتر نيستند واگر خلاف آن بود تا الان با يك مناظره يك ساعتي ثابت كرده بود جايگاه دكتر قزويني برتر از آن است كه با چنين شخصيتي بحث كند اي كاش مرد مباهله بودند ما مير فندرسكي زياد داريم
24   نام و نام خانوادگي:  ابوعبدالله     -   تاريخ:   15 فروردين 87
بسم الله الرحمن الرحيم
رعايت ادب واحترام شايسته ملتهاي پيشرفته است مناظره باشما زماني ممکن بود که قرآن را مي پذرفتيد
شما که اين قرآن را قبول نداريدقران شما غايب ودردست امام غايب است فعلاهيچ چيزي دراختيار شما نيست
باچه مناظره ميکنيد
جواب نظر:
رعايت ادب و احترام لازمه هر صحبت و گفتگويي است و شايسته هر مسلماني، واما راجع به مساله قرآن
اين برداشت اشتباه شماست (همچون بزرگان وهابيت خود که فتوهاي غيرعقلي و ... مي دهند) که تصور مي کنيد شيعيان قرآن را قبول ندارند
اتفاقا در يکي از مقالات موجود در بخش سخنراني راجع به بحث ادعاي تحريف قرآن توسط امثال شما و بزرگانتان همچون عثمان الخميس به شيعيان و پاسخ شبهات مطرحه موجود هست که مي توانيد براي روشن شدن ذهنتان مطالعه بفرماييد.
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=99
و اما اصل داستان گويا شما متن خبر را مطالعه نکرده ايد که چنين سخن مي گويد موضوع مناظره راجع به اتهامتي بوده که جناب مولوي عبدالحميد راجع به سخنراني دکتر تيجاني و دکتر عصام العماد مطرح کرده اند که استاد حسيني قزويني بدون هيچ پيش شرطي راجع به موارد مطرح شده آماده مناظره بوده اند (حالا اين وسط چه ربطي داشت به داستان قبول نداشتن قرآن و ... بماند)
بد نيست علاوه بر اخبار مرتبط جوابيه دفتر نشر آثار دکتر عصام العماد به استادتان مولوي عبدالحميد را نيز مطالعه نماييد.
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=khabar&id=75
25   نام و نام خانوادگي:  ايوب شيري     -   تاريخ:   21 فروردين 87
سلام عليكم احتراما جناب حاج آقاي قزويني خواستم بگويم شما در آن حد نيستيد كه شيخ عبدالحميد با شما ملاقات نميكنند و حتما هم اينگونه است. به اميد نابودي دشمنان اسلام
26   نام و نام خانوادگي:  مهدي     -   تاريخ:   07 ارديبهشت 87
جناب شيري سلام:
به نظر مي ايد علاوه بر انكه خيلي بي منطق ايد بسيار هم بي ادب هستيد .
البته از شماها كه مثل سرورتان ؟؟؟ بسيار ؟؟؟ بود , بعيد به نظر نمي رسيد .
پيشنهاد مي كنم اولا" اشك هاي خود را پاك كرده و مطالعه خود را افزايش دهيد
ثانيا" تعصب عصر جاهليت را كنار گذارده و با كتابهاي خود منطقي رفتار كنيد .
قل هاتوا برهانكم ان كنتم صادقين

(با ويرايش و اصلاح)
27   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:   08 ارديبهشت 87
با سلام و درود بر مدافع راه امير موئمنان علي (ع) جناب حجه الاسلام و المسلمين سيد محمد حسيني قزويني دام ظله العالي
اينجانب از زاهدان با شما سخن ميگويم در مورد اينكه اين آقايان حاضر به مناظره نيستند خدمت شما عرض كنم كه اينها باقيمانده از نسل انسان نخستين مي باشند و هيچگونه حرف حساب سرشان نمي شود و سخن گفتن با اينها همانند كوبيدن آب مي باشد و هيچ فايده اي ندارد
لذا از جناب عالي تقاضا دارم زياد بر روي اينها فشار نياوريد چون تقصير خودشان نيست طبيعت اينها اينگونه ضايع مي باشد البته در ميان اينها انسانهاي بسياري هستند كه مذهب ما را قبول دارند اما از ترس ياقيگري اينها بر زبان نمي اورند مانند اقاي سعيد چنداني
كه بعد از شيعه شدن توسط همين كور دلان به شهادت رسيد
لطفا اگر مي شود از اينگونه افرادكه بدست اين ظالمان زمان به درجه شهادت رسيدند نام ببريد تا مردم بدانند كه مذهب انها مذهبي اجباريست
28   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:   08 ارديبهشت 87
با سلام خدمت جناب حجه الاسلام و المسلمين سيد محمد حسيني قزويني مي خواستم خدمت شما عرض كنم لطفا شما و دوستانتان زين پس هرگاه خواستيددر برنانه هايتان از استان سيستان و ب يا زاهدان به عنوان استان سني نشين ياد كنيد
فقط از واژه بلوچستان استفاده كنيد چون همانگونه كه ميدانيد سيستان ( زابل )ديار مردان و شيعيان است و ابروي ما را پيش هم وطنان نبريد
در ضمن اگر ميشود اي ميل جناب دانشمند را برايم ارسل كنيد و بگوئيد چه كتابها و يا سايتي را مي توانم مطالعه كنم كه با اينها بتوانم در بيفتم
در مورد مناظره هم پيرو حرف دوستمان اين به آصطلاح اقا حرف زدن روز مره اش را نمي تواند چه برسد به مناظره كه با شناختي كه از ايشان دارم تا 100 سال ديگر هم پاي مناظره نمي ايد و ديگري اينكه شما ميگوييد اين اقا دست از بزرگ بيني بر دارد هر كس نداند ما مردم اين استان و خود ايشان ميدانيم كه چرا از مناظره طفره ميرود و اين بزرگ بيني ايشان دست پيش است تا پس نيفتد در ضمن ايشان از ادب هيچ نمي دانند و اگر به پاي مناظره بيايند من از همين حالا قول ميدهم ان مناظره را به گند مي كشد
29   نام و نام خانوادگي:  رضا خسروي     -   تاريخ:   26 ارديبهشت 87
انشاالله كه همه به حقيقت اسلام كه همان شيعه است پي ببرند
30   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:   27 ارديبهشت 87
سلام بر آقاي ابو عبد الله
شما مثل اينكه تا به حالا شيعه نديده ايديا اين كه اصلا از خانه بيرون نيامده ايد.
در توهم بمان و در توهم هم به پيش مولايت عمر برو
31   نام و نام خانوادگي:  مرتضي احمديان     -   تاريخ:   07 مرداد 87
بايد خدمت برادران اهل تسنن عرض كنم كه مناظره براي كشف حقيقت است نه مجادله و يا خداي ناكرده هتك حرمت كسي يا گروهي و اينكه ما همه مسلمانيم و شما هم برادران ديني ما هستيد و ما شما را نيز دوست داريم .
32   نام و نام خانوادگي:  احمد شامبياتي     -   تاريخ:   05 آبان 87
با تشكر از جناب آقاي حسيني قزويني" كساني چون عبدالحميد هميشه از واقعيت ميترسند ومجادله را راه حل مقابله با واقعيت ميدانند خداوند همه را به راه راست هدايت كند.
33   نام و نام خانوادگي:  حق     -   تاريخ:   02 آذر 87
چرت ننويسيد
34   نام و نام خانوادگي:  رضا     -   تاريخ:   04 آذر 87
آقاي حق!!!!!!!!!!!!!
ادب داشته باش عزيزم.
چرت رو شما وارد دين كرديد ناناز
35   نام و نام خانوادگي:  حيدر     -   تاريخ:   29 آذر 87
سلام و درود خدا وپيامبر و ال طاهرينش بر شما آيت الله قزويني عزيز دين
جناب اقاي قزويني به نظر حقير نه مولوي (عبدالحميد) حتي اگر همه ي علماي متعصب اهل سنت خصوصا وهابيت را دعوت نماييد حتي
يكي از انها در چنين مناظره اي حاظر نخواهند شد چون حاضر شدن انها در مناظره و در جلو چشم مسلمانان جهان مساوي با نابودي انها خواهد شد. و در اين مساله هيچ شكي وجود ندارد چون اقاي مولوي (عبدالحميد)اين موضوع را به خوبي ميداند لذا ايشان هم در اين
موضوع يعني (حاضر شدن در مناظره)شكي ندارند كه اين مساله پايان عمر مولوييت ايشان است.اگر من اشتباه ميكنم بايد بدون هيچ تاخيري حاضر شوند.والسلام علي من اتبع الهدي
36   نام و نام خانوادگي:  محمد شكوهي     -   تاريخ:   23 دي 87
سلام.به قرآن مراجعه كنين ببينين چي ميگه ما بايد از پيامبر خدا و يارانش پيروي كنيم و فقط از خدا مدد بخواهيم نه از غير خدا ما براي مستجاب شدن دعاهامون نيازي به واسطه نداريم چون خدا از رگ گردنيمون به همون نزديكتره پس بايد از خدا مدد خواست نه از بنده خدا
37   نام و نام خانوادگي:  ابوالحسني     -   تاريخ:   23 دي 87
آقاي شکوهي،

بجاي تعيين تکليف کردن براي خداوند کمي از تکبر جاهلي خود کم کنيد و سر تسليم در برابر نظام اسباب پروردگار فرود آوريد:
اگر خدا از رگ گردنتون به شما نزديكتره پس چرا رو به قبله نماز مي خونيد؟!
اگر خدا از رگ گردنتون به شما نزديكتره پس چرا حج مي ريد؟!
لابد بيت خدا را مي خواهيد تخريب کنيد تا هيچ آثار شرک نمونه! العياذ بالله از نفاق شما
38   نام و نام خانوادگي:  راه عــلي سعــــــادت     -   تاريخ:   05 بهمن 87
ما خودمان در زاهدان مركزفسادسني ها هستيم خودسني ها مولوي عبدالـحــــميد را خودشان هم قبول ندارند ؟؟؟؟؟
39   نام و نام خانوادگي:  غلام علي     -   تاريخ:   12 بهمن 87
آقاي مولوي عبدالحميد اگه خيلي مردي سرتو مثل كبك نو برف نكن و جواب بده . اينم بخاطر طرفداري از همون خلفاتونِ. اونا هم مثل شما ترسو بودن
40   نام و نام خانوادگي:  بنده خدا     -   تاريخ:   12 بهمن 87
بنام خدا
سلام دوستان.
در مورد عدم قبول مناظره از طرف آقاي عبدالحميد بهتر بدونيد كه جناب مولوي مرادزهي و جناب مولوي ملازاده دو تن از عالمان تسنن در ايرانند كه آشنايي خوبي با تشيع نيز دارند.همانگونه كه همه ما و شما مناظرات آيت الله حسيني قزويني را با ايشان شنيديم و الحمدلله فايل صوتي اين مناظرات در همه جا يافت مي شود.ديديد كه چگونه اين عالمان از پاسخهاي صريح و مربوط طفره ميرفتند.حال فكر ميكنيد آقاي عبدالحميد مي توانست در مقابل آيت الله قزويني آبروي خود و اسلام خود را حذف كند؟
با تشكر
41   نام و نام خانوادگي:  محمد     -   تاريخ:   14 بهمن 87
اميدوارم آقاي مولوي عبدالحميد پيشنهاد مناظره با اهل تشيع مخصوصا جناب آقاي حجت الاسلام سيد محمد حسيني قزويني را پذيرفته و براي اثبات كلامشان شجاعت و صداقت خود را به منصه ظهور برسانند تا مبهمات و اختلافات شيعه و سني مشخص و روشن شود و بهتر است جناب آقاي عبدالحميد بجاي اهانت به ديگر مذاهب و اديان و عقايد شجاعت و صداقت خود را در مناظره اثبات نمايند . با آرزوي موفقيت براي حقيقت جويان
42   نام و نام خانوادگي:  ابومصعب زرقاوي     -   تاريخ:   22 بهمن 87
بسم الله الرحمن الرحيم . با سلام خدمت سما و آقاي به ظاهرحجت الاسلام .آقاي قزويني . شما در حدي نيستيد كه جناب مولوي عبدالحميد (حفظ الله )با شما به مناظره و مباهله بشينه . شما به ظاهر مي خواهيد مسلمانان را متحد كنيد ولي اگه دست تونو بكشيد از اين كار بهتر است از يه طرف به صحابه گرامي رسول الله (ص) توهين مي كنيد و عقايد اهل سنت رو زير پا مي زاريد و از طرف ديگر دم از اتحاد اسلام... . اميدوارم خدا كافران را به عذابي سخت در اين دنيا و در آخرت گرفتار كنه . به فكر اسلام از دست رفته باشيد . به فكر مسلمانان كه زير چنگال يهودو نصراني دارند از بين ميروند باشيد . شما در حد مناظره و مباهله نيستيد . مولوي نعمت الله كه به خاطر جوابهايش و اينكه به صراحت تمام جواب فكر را مي داد به شهادت رسانديد . شما رافوضي ها وقتي خداتونو علي (رضي الله ) مي دونيد ديگه مناظره و مباهله با شما چه فاييدهاي داريد . شما علي(رضي الله) را هم پيش خدا هم شرمنده كرديد . مولوي عبدالحميد (حفظ الله ) فردي نيست كه با 2 كلام حرف شما شخصيت والاي ايشان زير سئوال بره . والسلام و عليكم
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
چند نكته را بايد متذكر شويم :
1- جناب مفتي اعظم عربستان آل شيخ با جناب دكتر قزويني مناظره داشته است كه اين مناظره در سايت موجود است ؛ نه جناب مولوي عبد الحميد در طول اين مدتي كه از مناظره گذشته است ، از آل شيخ بزرگتر و عالم تر شده است كه مناظره كسر شان او شود ، و نه معلومات جناب دكتر قزويني كمتر شده است .
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=monazerat&id=3
قرآن كريم مملو از مناظرات پيامبران گرايم (ص) با مخالفان مي باشد و ظاهرا مقام آقا عبد الحميد از مقام پيامبران نيز بالاتر مي باشد و حضور در مناظره را كسر شان خود مي داند.
با همه احترامي كه ما براي علماي اهل سنت قائل هستيم خود آقايان اهل سنت مي گويند: جناب عبد الحميد سواد آن چناني ندارد و مي داند كه اگر چنان كه در مناظره با شخصيتي همانند دكتر قزويني حاضر شود در همان لحظات اول ؟؟؟
و مناظره مولوي مرادزهي از اساتيد بزرگ حوزه علميه زاهدان كه از طرف ايشان با جناب دكتر قزويني مناظره كردند بهترين شاهد اين ادعا مي باشد.
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=110
2- بهتر بود اين التماس ها را در مورد مسلماناني كه به زير چنگان يهود و نصاري رفته اند به مفتيان اعظم عربستان مي كرديد !!!تا فتواي جهاد بر ضد يهود بدهند .

3- اگر نقل مطالب از كتب اهل سنت در مورد خصوصيات صحابه و درگيري هاي ايشان را اهانت به صحابه مي دانيد ،  اولين كساني كه بايد متهم به توهين به صحابه شوند ، صاحبان صحاح سته و راويان اين روايات هستند ، نه ما .

4- همينقدر كه شما ادعا مي كنيد ما شيعيان علي را خدا مي دانيم ، دلالت بر تسلط شما و تبحر شما در شناخت مذهب شيعه دارد !!!
ولي همين قدر بدانيد كه قيامتي هم هست و بايد در آن محكمه عدل الهي جنابعالي و ديگر هم انديشان شما پاسخگويي اين تهمت ها باشيد.
5 - شما به جاي طرح اين سخنان بي پايه و اساس به فكر حل عقائد خودتان باشيد كه خليفه دوم را از پيامبر اكرم (ص) بالا برده و در صحاح خود روايات متعددي تحت عنوان موافقات عمر آورده ايد و اثبات كرده ايد كه چندين مورد در رابطه با اختلان ميان  پيامبر اكرم (ص) و عمر بن خطاب ،  جبرئيل در مخالفت با حضرت و موافقت عمر آيه نازل كرد. و اين بالاتر اهانت به ساحت مقدس رسول اكرم (ص) مي باشد.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
43   نام و نام خانوادگي:  كريمي     -   تاريخ:   07 اسفند 87
سلام پيشنهاد من اين است كه يك جانبه تصميم نگيريم جناب آقاي حسيني قزويني شما كه عالم برجسته وبا نفوذي هستيد لطفا بگوييد چرا سايت سني انلاين فيلتر شده وما نمي توانيم از زبان خود سنيها نظراتشان را مطالعه كنيم . با تشكر
جواب نظر:
با سلام
جناب کريمي
اولا که طبق آمار چيزي حدود 40 هزار سايت وهابي و سني عليه شيعه فعاليت مي کنند و به يکي دو تا سايت همچون سني آنلاين خلاصه نشده
ثانيا بحث فيلترينگ سايتها مربوط به شوراي ساماندهي سايتها بوده و ربطي به ما ندارد و خودشان بايد دلايل اعمال فيلترينگ را بيان نماييد (دليل منطقي است يا سليقه اي خود بايد بيانگو باشند) ولي يه نکته کوچک، چطور آن زماني که سايت شيعه نيوز فيلتر شده بود همين سايت سني نيوز چقدر به به و چهه چهه راه انداخته بود آيا مرگ خوبه فقط براي همسايه!!!!!
ثالثا با آن همه توهيني که به سران دولت و مراجع تقليد در اين سايت شده فکر نکنم جاي سؤال و شکي در فيلترينگ آن سايت وجود داشته باشد ، آن همه توهين و ناسزا و ... در هر سايتي باشد دليل بر بي منطقي نويسندگان آن مطالب مي باشد.
رابعا اگر به دنبال نقطه نظر سني ها باشيد که الي ماشاءالله در بخش نظرات همين سايت به وفور مي توانيد آن را مشاهده نماييد.
والسلام علي من التبع الهدي
معاونت اطلاع رساني

44   نام و نام خانوادگي:  عائشه كردستاني     -   تاريخ:   07 اسفند 87
من از برادر مولوي عبدالحميد تقاضا دارم درخواست مناظره را نپذيرند مگر اينكه قزويني ترتيبي دهد كه تعدادي از مطالبات اهل سنت با پيگيري او به نتيجه برسد .
45   نام و نام خانوادگي:  مهدوي     -   تاريخ:   27 اسفند 87
دوستان من
لطفا به كسي اهانت نكنيد شيعه نه تنها نيازي به اهانت ندارد بلكه مخالف هرگونه اهانت هم هست ما با دليل و برهان عقلي به اثبات بي و چون و چرا و غير قابل انكار مباحثمان مي پردازيم و آنهايي كه عصباني شده و اهانت مي كنند حرفي براي گفتن ندارند و زماني كه محكوم مي شوند گرچه قلبا به حقانيت شيعه پي مي برند اما غرور و ... مانع پذيرش حق مي شود.
46   نام و نام خانوادگي:  رضائي     -   تاريخ:   05 فروردين 88
به نام خدا باسلام و عرض ادب خدمت شما و همه ي همکاران محترمتان ان شاالله هرچه زودتر آخرين ذخيره ي الهي ظهور کرده و با ذوالفقار امير المومنين تمامي دشمنان دين راستين مصطفوي را نابود کند تا بحال توهيني از سمت علماي بزرگوار شيعه به کسي ديده نشده ونخواهد شد و فقط ادله و براهين علمي از سوي علماي اسلام مطرح شده است چرا بعد از اعلام آمادگي آيت الله مکارم شيرازي و آيت الله وحيد خراساني براي مناظره با مفتي هاي اهل سنت هيچ کدام از مفتيها جواب مثبت نداده و فقط فرافکني آنها را شاهد بوديم و در سايت سني آنلاين چه جسارتهائي که به ساحت آيت الله وحيد خراساني نشد و فقط افرادي مجهول الحال به ايشان و آيت الله مکارم شيرازي اعلام آمادگي مناظره کردند اما من ميدانم که نه نتها آيت الله وحيد بلکه هيچ کدام از شيعيان راستين مکتب علوي از اين سخنان ناراحت نشده بلکه ما اينگونه توهين ها را نسبت به ساحت مقدس ائمه ي اطهار بارها ديده ايم و اين چيزها براي هيچکدام از ما ها تازگي ندارد من از برادران عزيز اهل سنت خواستارم که به اين خواسته هاي عقلاني ما که بحث وگفت و گويي دوستانه است و هيچگونه توهيني در آن به هيچ احدي راه ندارد جواب مثبت داده و نگذارند که هيچ کدام از دشمنان اسلام در اين روابط برادرانه ي ما خللي ايجاد کنند و همه بدانند که دين اسلام دين تفکر و تعقل است و هيچگونه توهيني به هيچکس در آن راه ندارد از خداوند خواستارم که تا ظهور مهدي آل فاطمه از رهبر کبير انقلاب حفاظت کند
47   نام و نام خانوادگي:  عبدالله     -   تاريخ:   06 ارديبهشت 88
اقاي محمد كه گفته ايد "مگر ما در عربستان پشت سر عالم مفتي عربستان نماز نمي خوانند" و در ادامه ي صحبتهايتان "مي ترسيد اساس دين پوچتان برملا شود؟" اگه دين اهل سنت پوچه پس چرا.......؟؟؟ تو رو خدا فقط براي خود "الله" نماز بخوان فقط براي "الله" و دين "الله"وقتت را.جانت را.مالت را.فكرت را.و همه توانت را صرف كن. يه نصيحت:فقط يه چند مدت با اهل سنت زندگي كن و باهاشون معاشرت كن. اگه واقعا بدنبال حقيقت هستي.
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
بسياري از كساني كه به اين سايت مراجعه مي كنند از شيعياني هستند كه در مناطق سني نشين زندگي مي كنند . به آنان چه خواهيد گفت ؟
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
48   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   06 ارديبهشت 88
با سلام
برادر عزيز جناب اقاي عبدالله
من با برادران اهل سنت زندگي ميكنم و از نظر صداقت با هم خيلي خوب هستيم , با انها تبادل فكري هم دارم و مشكلي ندارم .
وليكن مشكل من با انها 1 ) عدم درك صحيح انها از شيعه است , 3 ) دركشان از قران بسيار محدود و متعصبانه است .3 ) نمازشان بيشتر از روي عادت است ( هر چند كه بصورت جماعت برگزار ميشود وليكن با كوچكترين فرصت از انجام ان ممانعت ميكنند مثلا وقتيكه اگر وسط ساعت كاري باشد همه انرا اقامه ميكنند وليكن اگر بايد قدري از وقت خصوصي خود را نيز صرف نماز كنند انرا بوقت ( انشاء الله ) ديگري موكول ميكنند .
4 )در مسجد محل ما كه بايد حدود 1000 نفر نماز بخوانند چيزي حدود 200 نفر نماز ميخوانند ( و چون اكثريت ملزم به اجراي جماعت انهم در مسجد ميباشند يعني ,,,,, .
5 ) چند وقت پيش با انها در مورد جناب عمرابن حطاب و حديثي از ايشان در صحيح مسلم اوردم باور كنيد چيزهاي راجعه به مسلم در دفاع از جناب عمر گفتند كه من از نقل انها شرمندهام .
وليكن روي هم رفته دوستشان دارم و يرايشان دعا ميكنم وليكن حقيقت را بايد گفت هرچقدر تلخ باشد .
بدانيد كه صراط مستقيم متعلق به يك فرقه از اينهمه فرفه هاست كه انهم فرقه ناجيه است . فرقه ناجيه هم مشخصاتي دارد به همان الله كه همه انشاء الله براي او نماز ميخوانيم اين مشخصات را هرچه زوتر درك كنيم .
يا علي
49   نام و نام خانوادگي:  ترمزيان     -   تاريخ:   13 ارديبهشت 88
به فرموده رهبركبيرانقلاب رحمه الله عليه شيعه وسني باهم برادرند هركس بين آنها اختلاف بيندازد وياآنهارا دشمن هم بداند دشمن خدا پيامبر وقران شريف ميباشد لذا خواهشمنداست دراين خصوص زياده روي نفرماييد ضمنا سالنامه جديد سال1388بانك صادرات نمونه بي احترامي به ساحت مقدس بزرگان وصحابه پيامبرگرامي ميباشد آقاي قزويني ؟؟؟؟ به نوچه هات ادب ونزاكت يادبده
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- ظاهرا سخنراني مقام معظم رهبري را نديده ايد كه فرمودند مطرح كردن علمي شبهات و پاسخ دادن علمي به انها امري ضروري است .
البته اگر شما اين كار را اهانت به اهل سنت مي دانيد امري ديگر است !!!
2- شما كه خود بي ادبي مي كنيد ،‌چگونه توقع داريد بتوانيد كه ديگران را به ادب دعوت كنيد ؟"رطب خورده كه منع رطب كند"
3- بهتر است براي بي ادبي و بي نزاكتي ، چند شاهد ارائه مي كرديد .
4- آيا مقصود شما اين است كه در آن زيارت عاشورا چاپ شده است ؟ اين كار چندين سال است كه انجام مي شود !!!
اما مشكل اهل سنت با زيارت عاشورا چيست ؟
اينكه در آن به اولين و دومين كسي كه با اهل بيت دشمني كرده است ، لعنت مي فرستد ؟ يعني واقعا اهل سنت اولين و دومين ظالم به اهل بيت را دوست دارند ؟
يا شايد چون در آن لعن معاويه و يزيد (كه رسول خدا طبق روايت صحيح مسلم معاويه را نفرين كرده است) آمده است ، اهانت به عقائد اهل سنت است ؟
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
50   نام و نام خانوادگي:  کروچزهي     -   تاريخ:   22 ارديبهشت 88
سلام يک سئوال ازشما دارم آيا ايران کشوراسلامي هست يانه؟ حکومتش زيرنظرولايت فقيه هست يانه؟ چراايران بقول بزرگان کشورنمونه اسلامي هست درپايتخت آن يعني تهران يک مسجد اهل سنت وجود ندارد ولي معبد زرتشتي ومعبد ارامنه وخيلي چيزهاي ديگر هست ولي مسجد اهل سنت نيست جواب بده تري زهگ
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
به اين سوال در ذيل بسياري از نظرات پاسخ داده شده است .
ما خود و شما را مسلمان مي دانيم ، و مي گوييم عبادتگاه مسلمان (چه شيعه و چه سني) مسجد است ؛ و به همين دليل ما در مساجد اهل سنت نيز نماز مي خوانيم و نمي گوييم كه مسجد اهل سنت ، مسجد ما نيست !!!
كساني كه چنين درخواستي دارند ، يا خود را ديني جداي از اسلام مي دانند ، يا ما را مسلمان نمي دانند ! در هر صورت ، صلاحيت داشتن مسجد نخواهند داشت .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
51   نام و نام خانوادگي:  كريمزايي     -   تاريخ:   23 ارديبهشت 88
سلام عزيزان من ازپدري شيعه ومادر سني متولد شدم ولي تاكنون نفهميدم حق باكي هست شيعه يه چيزي ميگه سني يه چيز ديگر اما خودم به اين نتيجه رسيدم كه خدا قران خدا رسول خدا ومسلمان بودنم مهم است چون درمورد بقيه خداي ناكرده نميگم بي خيالم اما حقيقتش نميدانم شهباتي زيادي وجود دارد لطفا راهنمايي كنيد
52   نام و نام خانوادگي:  راه علـي سعـادت     -   تاريخ:   23 ارديبهشت 88
سلام آفاي كريمزايي:

فرموده بوديد كه راهنماييم كنيد البته من جسارت نمي كنم زيرا استادان در اين سايت ازمن حقيرعالم ترند.
قسمت ميدم برهرچي حقايق هست خودت دراين سايت عزيزان سني راببين باشبهه هايشان وجواب معقولانه گروه شبهات به آنها.
خدا وقرآن ومسلمان بودن درست است اما چه مسلماني؟ مهم اين است شما دروهله ي اول مانند پدرتان ولايت مولااميرالمومنين علي را بايد بپذيريد وبه آن اقراركنيد. يادت نره روي دربهشت نوشته:
لااله الاالله مـحــــــمد رسول الله علـــــــي ولي الله
ببين وقتي دريك نمازجماعت شيعيان مي روي نورانيت خاصي رااحساس مي كني اما....
درغديرخم چه گذشت كه واولين نفراتي كه جانشيني پيامبررا به مولاعلي تبريك گفتند چه كساني بودند؟ همان نفرات درهنگام رحلت پيامبر هنوز پيكرپيامبر روي زمين بود كه جانشين پيامبر را براي خود انتخاب كردندومولا علي طبق وصيت پيامبر مشغول دفن پيامبر بود كه
هيزم آوردند همان خانه اي كه پيامبربه آن اهل بيت مي گفت راآتش زدند.
پهلوي دخترپيامبرراشكستند محسن اوراكشتند.
دختر پيامبر ،همسر مولاعلي،مادر چهارده نور مقدس راشهيدكردند.
فدك.......

حالا مي خواي سني بشي رهبرت همان كساني بودندكه جنايت ها وجسارت هاي بالا راانجام دادند.
اما مي خواي شيعه شوي مولاي تو همان اول مظلومي بود كه رازدل خودرا به نخلستان هاو چاهها ميگفت همان كه شبها پنهاني به فقيران كمك مي كرد. همان كه اميرالمومنين بود و23سال خانه نشين بود .همان كه به واسطه ي عدالت شهيدشدواوراازخانه تامسجد براي بيعت كشاندند.
همان كه پيامبرخطاب به اوفرمود:

حب علـــي ايمـان
علي وشيــعه هم الفائزون
انا مديـــنه العــــلم وعلــــي بابــها
ياعلـــي انت صـــــــــراط المســــــــتقيم
علـــــي مع الحــــــق والحـــــق مع العلــــي
لافتــــــــــي الاعلـــي لاســــيف الاذوالفــــقـــــار
زينتـــوامجالســـكم بذكرعلــــي ابن ابي الطــــــــــالب.

اصلا گذشته ازاينها شب اول قبر ازتو درباره ي خداوكتاب وپيامبر و ولي وامام چه مي پرسند؟ جواب همه چيز درقسمت آخر است
من امامك؟
انتخاب باخودته به خداقسم براي خودم بسه كه باعث هدايت يك نفربشم شب اول قبر چيزي براي گفتن داشته باشم ولال نشم.

الـــلهم العــن قاتليك يافاطــمه الزهـــرا
به اميدجــــمعه اي که متــــن همــــه ي نظرهاي سايت يک جمله باشد و آن :
<<<<<<مهـــــدي آمـــــــــد.>>>>>>
53   نام و نام خانوادگي:  امير     -   تاريخ:   23 ارديبهشت 88
سلام
جناب كريمزايي شما بهتر است كتب معروف و بزرگان شيعه و سني را مطالعه كني هر كدام از كتب مذاهب به قران نزديك تر بودند همان را انتخاب كني
به اميد موفقيت همه مسلمين
يا حق
54   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   24 ارديبهشت 88
با سلام
برادر عزيز جناب کروچزهي برادران اهل سنت مسجد را براي چه كاري ميخواهند , نماز و نماز و نماز و نماز . اهلاً و سهلاً
شعيان مسجد را براي چه ميخواهند , نماز , كلاسهاي قران , سخنراني هاي ديني , اعتكاف , و و و .
شما ميتوانيد در مساجد ما نماز خود را بخوانيد , اما مساجد برادران اهل سنت بعد از هر نماز درش را ميبندند تا نماز بعد .
اگز شما در نمازتان تكنف ( بست دستهايتان ) را انجام دهيد كسي در مسجد ما كاري بكار شما نخواهد داشت ولي اگر ما در مساجد شما مهر بگذاريم بسياري از شما ناراحت ميشويد و حتي اقل كاري كه بكنند مهر را از جلوي ما بر ميدارند .
و هزار يك مطلب ديگر .
پس اگر ما طلب مسجد بكنيم باز حرفي اما شما ,,,,,,,,
در اصل مسجد نبايد براي شيعه باشد و نبايد براي سني , مسجد بايد براي همه مسلمانان باشد و درش 24 ساعت باز , در ضمن طبق اعتقادات خودتان مسجد نبايد محل توطئه بر عليه هرگونه حكومت باشد حتي جبار , حال بگوئيد شما مسجد در تهران ميخواهيد براي چه كاري .
و شما برادر عزيز جناب اقاي كريمزايي با اميد موفقيت شما اين هم يك هديه از طرف من بشماو بياد شهيد غربت جناب ابوذر غفاري
عن ابن عباس ، بينما عبد الله بن عباس جالس على شفير زمزم يقول : قال رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) إذ أقبل رجل ، متعمم بعمامة فجعل ابن عباس لا يقول قال رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) إلا قال الرجل : قال رسول الله ( صلى الله عليه وآله وسلم ) فقال ابن عباس : سألتك بالله من أنت ؟ فكشف العمامة عن وجهه وقال :

أيها الناس من عرفني فقد عرفني ومن لم يعرفني فأنا جندب بن جنادة البدري أبو ذر الغفاري سمعت النبي ( صلى الله عنيه وآله وسلم ) بهاتين وإلا فصمتا ، ورأيته بهاتين وإلا فعميتا وهو يقول :

علي قائد البررة وقاتل الكفرة ، منصور من نصره ومخذول من خذله .

أ ما إني صليت مع رسول الله ( صلى الله عليه وآله وسلم ) يوما من الأيام صلاة الظهر فسأل سائل في المسجد فلم يعطه أحد ، فرفع السائل يده إلى السماء وقال : اللهم اشهد أني سألت في مسجد رسول الله فلم يعطني أحد شيئا . وكان علي راكعا فأومى إليه بخنصره اليمنى - وكان يتختم فيها - فأقبل السائل حتى أخذ الخاتم من ، خنصره ، وذلك بعين النبي فلما فرغ النبي ( صلى الله عليه وآله وسلم ) من صلاته رفع رأسه إلى السماء وقال :

اللهم إن أخي موسى سألك فقال : رب اشرح لي صدري ويسر لي أمري واحلل عقدة من لساني يفقهوا قولي واجعل لي وزيرا من أهلي هارون أخي أشدد به أزري وأشركه في أمري فأنزلت عليه قرآنا ناطقا : (سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ ) اللهم وأنا محمد نبيك وصفيك اللهم فاشرح لي صدري ويسر لي أمري واجعل لي وزيرا من أهلي عليا أخي أشدد به أزري .

قال أبو ذر : فوالله ما استتم رسول الله [ صلي الله عليه وآله وسلم ] الكلام حتى هبط عليه جبرئيل من عند الله وقال : يا محمد هنيئا [ لك ] ما وهب الله لك في أخيك . قال : وما ذاك جبرئيل ؟ قال : أمر الله أمتك بموالاته إلى يوم القيامة وأنزل قرآنا عليك : إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ . مائده / 55 . ) .

مناقب علي بن أبي طالب (ع ) وما نزل من القرآن في علي (ع ( ، ابن مردويه الأصفهاني ، ص 293، ح 460، بتحقيق عبد الرزاق محمد حسين حرز الدين ، ط دار الحديث بقم المقدسّة و تفسير الثعلبي ، ج 4، ص 80، و تفسير الكبير ، الرازي ، ج12 ، ص26 و شواهد التنزيل ، الحسكاني ، ج 1، ص 229 - 230، و مطالب السؤول في مناقب آل الرسول (ع) ، محمد بن طلحة الشافعي ، ص 170، و الفصول المهمة في معرفة الأئمة ،ابن الصباغ المالكي ، ج 1، ص 579 .

ابن عباس کنار چاه زمزم نشسته بود و از رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم ) حديث نقل مي کرد مردي که صورتش را با عمامه پوشيده بود نزديک آمد و هرگاه که ابن عباس مي گفت رسول خدا چنين فرمود ، او هم مي گفت رسول خدا چنين فرمود ابن عباس گفت : تو را به خدا سوگند مي دهم خودت را معرفي کن . پارچه را از صورتش برداشت و گفت :

اي مردم هرکس مرا مي شناسد که مي شناسد و آنان که نمي شناسند خودم را معرفي مي کنم ، من جندب پسر جناده ابوذر غفاري از ياران رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم ) در جنگ بدر هستم ، از رسول خدا با دو گوشم شنيدم و با چشم هايم ديدم که اگر غير از اين باشد کر و کور باشم ، فرمود: "علي پيشواي نيکوکاران و کشنده کافران است ، هرکس او را کمک کند پيروز است و آن که او را خار نمايد ذليل و بي‌چاره شود ".

بدانيد که روزي از روزها هنگام ظهر براي اقامه نماز در مسجد خدمت رسول الله بودم مردي نيازمند وارد شد وتقاضاي کمک کرد ؛ ولي هيچ کس به وي کمکي نکرد ، علي که در همان لحظه و در حال رکوع و مشغول نماز بود ، دست راستش را که انگشترش در يکي از انگشتانش بود جلو آورد تا آن را به مرد نيازمند هديه کند ، مرد فقير انگشتر را در آورد ، پيامبر اکرم (صلي الله عليه وآله وسلم ) اين منظره را مشاهده نمود ، پس از پايان يافتن نماز دست به دعا بلند کرد و عرض کرد :

" خداوندا برادرم موسي از تو تقاضا نمود تا به وي سعه صدر وگشايش در امور و بياني رسا وشيوا و جانشيني برادرش هارون را عنايت فرمائي ، وتو اي خدا درخواستش را اجابت فرمودي ، واکنون من پيامبر وفرستاده و برگزيده ات ، درخواست مي کنم تا شرح صدر وآسان شدن کارهايم را به من مرحمت فرمائي و نيز برادرم علي را وزير و جانشين من قرار دهي تا همراه وکمک من در کارها و پشتيبان رسالتم باشد " .

ابوذر مي گويد:

هنوز سخن و تقاضاي رسول خدا تمام نشده بودکه جبرئيل نازل شد و اين آيه را از جانب خداوند بر وي تلاوت نمود

«همانا پيشوا ورهبر وفرمانده شما خد ورسول او و مومنان هستند ؛ همان‌ها که نماز را برپا مي دارند و در رکوع نماز ، زکات وصدقه مي دهند . »

يا علي
55   نام و نام خانوادگي:  عمر بن لادن     -   تاريخ:   07 خرداد 88
بنام آنکه جانم در دست اوست
من بن لادن اعتراف ميکنم که کامل ترين و روشن ترين طريقت پيروي از دستورات خداوند و فرامين قرآني و نيز سنت پيامبر اسلام محمد ابن عبدالله ( ص ) ، پيروي از مذهب تشيع و اهل بيت پيغمبر است.
اگر به ريشه مذهب سني بنگريد خواهيد ديد که اين مذهب و طريقت از دوران حکومت عمر سرچشمه گرفته و اينها همش بدعت در دين و اسلام بوده است.
هيچ کس به پيغمبر نزديکتر از علي نبوده .
حتي همين کساني که به زور خلافت را از علي گرفتند زماني که علي در بستر پيغمبر خوابيد تا جان پيغمبر را نجات دهد ،اين دزدان شريعت و دين کجا بودند؟؟؟؟؟
اينان جزو دسيسه چينان و دشمنان پيغمبر بودند که چون دستشان از رياست قبايل و حکومت بر مردم جاهل عرب کوتاه شده بود خواستند با غصب خلافت حضرت علي ( روحي فداه ) عقده هاي چندين ساله خود را خالي نمايند .
زماني که عده اي از ايرانيان براي ديدن عمر مي روند در حضورش براي اداي احترام دست بسته ايستاده بودند ، که اين باعث شد تا عمر به پيروانش دستور بدهد که وقتي اينها در حضور ما دست بسته مي ايستند چرا ما در حضور پروردگار دست باز بايستيم( بدعت در دين ).
از آن زمان مد شد که اهل سنت در نماز دست بسته بايستند.
و طريقه وضو گرفتن نيز از زمان عثمان ( 3 سال آخر حکومتش ) تغيير پيدا کرد.
برادران من با ديده منطق و عقل به مسائل بنگريد.
آيا در اسلام قتل انسان بي گناه جايز شمرده شده؟؟؟؟
در حالي که اين شيطان پرستان دم از اسلام ميزنند و خون شيعه را حلال ميدانند و راه ورود به بهشت را کشتن شيعه ميدانند.

به نظر من با اين افراد جاهل نبايد مناظره کرد.
بايد اينها را از صحنه روزگار ريشه کن نمود.
اينها به ايران مهاجرت کردند و از مال و ثروت ما شيعيان قدرت گرفتند.
از شرق بلوچها از پاکستان و افغانستان ، از غرب کردها از طرف عراق ، از جنوب هم عرب ها ازطرف کشورهاي عربي به ايران مهاجرت کردند و خاک ايران را با قدوم کثيفشان آلوده و نجس کردند.
اينها از جنس خوارجند که به علي ( ع ) پشت کردند.
اينها از جنس کوفيانند که به نوه پيامبر خيانت نمودند و بر رويش شمشير کشيدند.

شما هميشه خار و حقيريد .
مطمئن باشيد که با ظهور امام زمان ( س ) جهان اسلام از وجود کثيف شما ها پاک خواهد شد.
سال 1396 شمسي سالي است تمام دشمنان شيعه به دست مبارک امام زمان مهدي موعود سلام الله عليه نيست و نابود خواهند شد.

شماها سگ کي باشيد که با شما مناظره انجام بشه.
شما اصلا و ذاتا باطل هستيد و جزو حمار به شمار ميرويد.
عقل حکم نمي کند که با حمار مناظره کنيم.
بايد به شما دستور داد و از شما مثل حمار کار کشيد.
کافرين و مشرکين و رافضين هم شما سگ توله ها هستيد
تف به روي شما اجنبي ها
از سرزمين پاک ايران هر چه زودتر بيرون برويد
کثافت هاي نجس

56   نام و نام خانوادگي:  نمتتباعب     -   تاريخ:   12 خرداد 88
واقعا كه مذهب پوچي داريد ميدونيد مشكل شما چيه اخوندهاتون از بچگي تو گوشتون خواندند كه عمر اينجوري بود ابوبكر اين كارو كرد بعد از مرگ پيامبر چه كسي اسلام رو ترويج داد بعد از ظهور پيامبران دروغين بهتر است مطالعه كنيد بعد حرف بزنيد متاسفم براتون
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- بهتر بود مي فرموديد بعد از رحلت پيامبر (ص) چه كسي با كشور گشايي ها و خونريزي هايش ، سبب بدبيني مردم دنيا به اسلام شد ، به صورتي كه 14 قرن از اسلام گذشته است ، اما تازه در ابتداي دروازه هاي اروبا هستيم ، تازه اسلام دارد جاي خود را در ميان اروپاييان باز مي كند !
2- همچنين بهتر بود نگاهي به مدارك ما مي انداختيد تا بدانيد كه شيعيان ، به كتب و روايات صحيحه اهل سنت استدلال مي كنند .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
57   نام و نام خانوادگي:  مينا احمدي     -   تاريخ:   13 خرداد 88
مولوي عبدالحميد شخصي نيستند که از مناظره با امثال شما ابايي داشته باشند اين شما هستيد که از رسوا شدن مي ترسيد چون ذهن مردم را با دروغ شستشو داداده ايد همچون کاهنان معبد اگر جرئت داريد چرا در رسانه ملي و به طور زنده مناظره نمي کنيد با مولوي عبدالحميد نشد با يکي ديگر راستي شما که سخن حق ميگوييد چرا تمام سايتهاي اهل سنت را فيلتر کرديده ايد شما در مذهبتان جز مرده پرستي وجود نداردذ وسراسر شرک و خرافات هستيد
جواب نظر:
!!!
خواهر گرامي
مناظرات جناب دكتر قزويني و ساير شيعيان با اهل سنت در بخش مناظرات سايت به صورت فايل متني و صوتي موجود است .
مي توانيد مراجعه كرده و خود شاهد حقيقت امر باشيد .
http://www.valiasr-aj.com/fa/list.php?bank=monazerat
در مورد فيلتر كردن سايت ها ، در عربستان نيز سايت هاي شيغه فيلتر است ، آيا شما قبول مي كنيد اگر كسي بگويد اين به خاطر ترس از شيعه است ؟
در مورد مرده پرستي و ... نيز مي توانيد به آدرس ذيل مراجعه نماييد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=87
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
58   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   13 خرداد 88

با سلام
روحت شاد يا روح الله ( ره )

دوست گرامي اقاي نمتتباعب , خواهشمندم كمي هم تاريخ بخوانيد هم جغرافيا , خصوصاً ان قسمت كه مربوط به اسلام هست .
بارها شنديهام كه گفته ايد چه كسي اسلام را منتشر كرد , و اين عمل ايشان را دليل بر حقانيت خلافت ايشان ميدانيد .
بايد بگويم اين نمونه تفكر و استدلالها كه از شما و امثال شما شنيده ايم باطل و غير صحيح است , و من سعي ميكنم چند ادله برايتان بياورم :
1 ) اسلام دين صلح و سلامتي است و اگر به غزوات حضرت نبي ( ص ) نگاه كنيد خواهيد ديد كه بيشترين انها براي دفاع بوده و دو يا سه مورد براي جلو گيري از فتنه بوده است و تنها مسئله فتح مكه ميماند كه نتنها چنگي صورت نگرفت بلكه بشواهد تاريخي حتي كساني بمانند هند و وحشي كه در كشتن و مثله كردن حضرت حمزه عموي حضرت محمد ( ص ) دست داشتند اسيب نديدند , وليكن الان اين دين را يك دين خونريز شهوت طلب و مال دوست معرفي ميكنند .
2 ) در قضيه فتح يمن كه در زمان حضرت رسول ( ص ) و به رهبري حضرت ( ع ) انجام گرفت هم فاتح و هم مغلوب راضي بودند .
3 ) خونريزيهاي اسلامي دقيقاً بعد از به خلافت رسيدن ابن ابي قحافه صورت گرفت كه قضيه مالك ابن نوبره در راس اين فجايع است . " در ضمن الشهيد مالك نتنها از صحابه حضرت محمد ( ص ) بوده بلكه در وقت اقتدار اسلام اورد و به امر حضرتش به رهبري قومش گمارده شده بود .
4 ) در جايي كه ميتوانستند با ارسال مبلغ هاي اسلامي به ترويج و انتشار دين مبين اسلام بپردازند, همت بر اين گذاردند كه با جنگ ارعاب و قتل حتي بعد از تسليم جماعت مغلوب بحساب ترويج دين كنند .
5 ) ايجاد اختلافات در ميان امت اسلامي و ايجاد مذاهب مختلفه كه در بسياري مواقع همديگر را تكفير و در صورت امكان قتل عام ميكردند .
6 ) ان كساني كه جناب عمر را مسئول انتشار دين اسلام ميدانند ايا ميدانند كه با حساب يك و نيم ميليارد جمعيت مسلمان هفتاد سه رنگ فقط 25 % از جمعيت دنيا مسلمان هستند ( به اسم و نه به ايمان قلبي ) , در صورتي كه اگر به روش فتح يمن عمل شده الان ميتوان گفت كه تمامي مردم جهان و انهم نه شش ميليارد بلكه ميلياردها بيشتر ( بسب عدم جنگها چه بوسيله مسلمانان يا غير مسلمانان جمعيت كره زمين چندين برابر اين جمعيت متفرق ميبود ) در صلح و صفا زندگي ميكردند و امنيت و نعمت هاي الهي بسيار و بسيار بيشتر ميشد .
7 ) از لحاظ جغرافيائي ميتوان گفت كه فقط كمتر از 20 % مساحت كره ارضي تحت سلطه مسلمانان است انهم چه سلطه ئي افغانستان , عراق فلسطين را بگويم يا فلان , فلان , فلان .
8 ) امروزه دين مبين اسلام سريع الانتشارترين دينهاي دنيا است ايا دليل انر ميدانيد ؟ ايا فكر كرده ايد كه ديني با اين همه دشمنهاي داخلي ( منافقين ) و خارجي و اينهم تاريخ پر خون و نفاق كه حتي از ريخت خون اهل بيت نبي (ع ) دريغ نكردند هنوز سريعتر از دينهاي ديگر در حال انتشار است .
برايت ميگويم و خوب گوش كن كه اخر عاقبت و خيريت در اين حرف است : انهم نحوه فتح يمن بود كه غالب و مغلوب از ان نفع بردند نه چيز ديگر , كه روح الله اين فرزند برومند فاطمه زهرا نيز انرا تجديد كرد .

قسمت پائين را چند دفعه بخوان

<<<<<<<<<عيادت زنان مهاجر و انصار از حضرت زهرا سلام الله عليها >>>>>>
هنگامى كه حضرت زهرا سلام الله عليها به خانه بازگشت و مريض شد - كه شهادت حضرت هم در اثر آن بيمارى بود - زنان مهاجر و انصار به عيادت حضرت آمدند و گفتند: اى دختر پيامبر، حالتان چگونه است ؟
حضرت حمد الهى به جاى آورد و بر پدر بزرگوارش درود فرستاد و سپس ‍ فرمود:
صبح كرده ام در حاليكه به خدا سوگند از دنياى شما متنفرم و آن را رها كرده ام ، و نسبت به مردان شما عضبناكم . با امتحان اول آنان را به دور افكندم و با آزمايش عمق ايمانشان آنان را مورد غضب و ملامت قرار دادم .
پس ننگ بر كند شدن شمشير و بى استقامتى نيزه و اضطراب فكر و تزلزل روح جديت و ترس از فتنه و جنگ ! و چه بد است آنچه براى آينده خود مهيا كرده اند كه خداوند بر آنان غضب كرده و دائما در عذاب خواهند بود.
بنابر اين چاره جز اين نبود كه قلاده آن را بر گردنشان افكندم و سنگينى آن را بر دوششان قرار دادم و ننگ آن را بر سرشان افكندم .
پس خير از ظالمين دور باد و به بلا دچار شوند و از آثار نيك محروم باشند و از رحمت خدا دور گردند.
از على عليه السلام چه چيزى را نپسنديدند؟
واى بر آنان ! خلافت را از كوههاى بلند رسالت و پايه هاى نبوت و محل نزول روح الامين با وحى مبين و از عالمان آگاه و حاذق در امر دنيا و دين به كجا كشاندند. بدانيد كه اين زيان آشكار است .
از ابوالحسن (على عليه السلام ) چه چيزى را نپسنديدند؟ به خدا قسم ، ناراضى بودند از صلابت شمشيرش و بى پروايى او از مرگش و شدت حمله هايش و بر خوردهاى عبرت آموز او در جنگ ، و از تبحر او در كتاب خدا و غضب او در امر الهى .
34 : چه كسى را به جاى على عليه السلام انتخاب كردند؟!
به خدا سوگند، اگر از گرفتن مهارى كه پيامبر صلى الله عليه و آله آن را به او (على عليه السلام ) سپرده بود خوددارى مى كردند با او انس مى گرفت و آنان را چنان به آرامى سير مى داد كه محل بستن مهار زخمى نكند و حركت دهنده آن خسته نشود و سواره آن به اضطراب نيفتد. و آنان را بر سر آبى فراوان و گوارا و زلال و وسيع مى برد كه آب آن از دو طرف نهر لبريز باشد و دو سوى آن گل آلود نشود، و آنان را از آنجا سيراب بيرون مى آورد. در حالى كه براى آنان سيرابى را پسنديده ، خود از آن استفاده نمى كرد مگر بقدر رفع عطش سيراب و دفع شدت گرسنگى .
و اگر خلافت را به او مى سپردند بركات آسمان و زمين بر آنان گشوده مى شد، ولى آنان از حق روى گردانيدند، پس به زودى خداوند آنان را به آنچه براى خود كسب كرده اند مواخذه مى نمايد و به زودى مى رسد به كسانى كه ظلم نمودند سزاى آنچه كسب كرده اند و نمى توانند مانع چنين عاقبتى شوند.



يا علي

59   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   15 خرداد 88
با سلام
دوست گرامي اقاي نمتتباعب فكر كردم بهتر است بجاي اينكه شما را به زحمت بياندازم خودم اين اتفاقيه زيبا را بزايت هديه كنم :

<<<<<<<<<<<سفر حضرت علي (ع) به سوى يمن>>>>>>>>>>

اين ماموريت در سال هشتم هجرى رخ داد.بايد توجه كرد كه بيشتر مورخان و نويسندگان كتب سيره نوشته‏اند كه ماموريت على (ع) به يمن دو مرتبه يكى در سال هشتم و ديگرى در سال دهم هجرى بوده است.از جمله كسانى كه بر اين قول تصريح كرده‏اند ابن هشام است.وى در سيره خود مى‏نويسد: على بن ابيطالب دو بار به غزوه يمن رفت.ابن سعد نيز در طبقات الكبير مى‏گويد: پس سريه على بن ابيطالب در يمن است.گفته مى‏شود آن حضرت دو بار در آنجا به جنگ رفت.يك بار در سال دهم هجرى بوده است.اما ابن سعد فقط به ذكر همين غزوه اكتفا كرده و به غزوه‏اى كه در سال هشتم روى داد اشاره‏اى نكرده است.دحلان در سيره خود نيز همين مطالب را تصريح كرده است. اما آنچه به نظر نگارنده مى‏رسد آن است كه غزوه يمن سه بار صورت پذيرفته است‏يكى در سال هشتم هجرى و ديگرى در بين سال هشتم و نهم و غزوه سوم در سال دهم هجرى بوده است.
فرستادن على (ع) به يمن در آخر سال هشتم هجرى
اين واقعه پس از فتح مكه روى داد.پيغمبر، على (ع) را به سوى همدان فرستاد تا ايشان را به پذيرش آيين اسلام دعوت كند.همدانيان نيز همگى در يك روز به اسلام گرويدند. شيخ مفيد گويد: از جمله فضايل و مناقب على (ع) ، موردى است كه تمام نويسندگان اجماع كرده‏اند.جريان از اين قرار بود كه پيامبر خالد بن وليد را به همراهى چند تن ديگر كه براء بن عازب نيز در ميان آنان بود، براى فراخواندن مردم يمن به آيين اسلام، به آن ديار روانه كرد.خالد مدت شش ماه مردم را به پذيرش آيين اسلام دعوت مى‏كرد اما هيچ كس به دعوت او پاسخ نگفت.اين مطلب خاطر پيامبر را آزرده ساخت و امير المؤمنين را فراخواند و به او دستور داد و خالد و همراهانش را از يمن بازگرداند و فرمود: اگر كسى از همراهان خالد مى‏خواست تو را همراهى كند او را از اين كار بازندار.براء بن عازب گويد: من از كسانى بودم كه على (ع) را در اين ماموريت همراهى مى‏كردم.چون به ابتداى سرزمين يمن رسيديم و مردم از ورود ما خبردار شدند همگى اجتماع كردند.على (ع) نماز صبح را با ما گزارد.پس در برابر ما براى سخنرانى برخاست و خداوند را حمد و ثنا گفت و آن گاه نامه رسول خدا را بر مردم همدان قرائت كرد.مردم همدان در آن روز همگى اسلام آوردند و آن حضرت در نامه‏اى خبر اسلام آوردن آنان را براى رسول خدا نوشت.چون پيامبر نامه او را خواند خوشحال شد و به سجده درافتاد.و خداى را سپاس گفت و آن گاه سر خود را بلند كرد و نشست و فرمود: سلام بر همدان باد!پس از مسلمان شدن مردم همدان، اهل يمن نيز به آيين اسلام گرويدند.
ابن اثير گويد: پيامبر (ص) سه بار فرمود: سلام بر همدان باد!در سيره حلبيه آمده است: رسول خدا، خالد بن وليد را به سوى قبيله همدان از سرزمين يمن فرستاد تا آنان را به اسلام بخواند.براء مى‏گويد: من نيز جزو همراهان خالد بوده‏ام.ما در همدان شش ماه ماندگار شديم و مردم آنجا را به اسلام فراخوانديم اما هيچ يك از ايشان به دعوت ما پاسخ مثبت نگفت.آن‏گاه پيامبر، على بن ابيطالب را فرستاد و به او فرمان داد تا خالد را از همدان بازگرداند و خود به جاى او در آن شهر به تبليغ اسلام مشغول شود.چون ما (با على (ع) ) به نزديك مردم همدان رسيديم آنان به استقبال ما آمدند و على (ع) با ما نماز صبح را خواند.پس ما را به يك صف درآورد و در برابر ما قرار گرفت و نامه رسول خدا را كه ايشان را به اسلام دعوت كرده بود، خواند.آن گاه مردم همدان همگى به اسلام گرويدند....
در سيره دحلان به نقل از بخارى از براء نوشته شده است: رسول خدا (ص) ما را به همراه خالد، روانه يمن كرد.پس از مدتى نيز على (ع) را به جاى خالد فرستاد و به او فرمود: از هر كس از همراهان خالد كه مى‏خواهد در ركاب تو باشد، جلوگيرى مكن و نيز هر كس را كه مى‏خواهد بازگردد، اجازه بازگشت‏بده.من جزو كسانى بودم كه با على (ع) همراه شدم.و اوقيه‏هايى چند به غنيمت گرفتم چون به نزديك همدان رسيديم مردم به سوى ما بيرون آمدند.على (ع) با ما نماز گزارد و ما را در يك صف مرتب كرد آن‏گاه پيش روى ما برخاست و نامه رسول خدا را براى همدانيان خواند.پس از آن مردم همدان يكپارچه به اسلام گرويدند.آن‏گاه على (ع) خبر مسلمان شدن همدانيان را براى پيامبر، نگاشت.چون رسول خدا، نامه على را خواند به سجده افتاد و سپس سربلند كرد و فرمود: سلام بر همدان باد!سپس على (ع) و همراهانش پس از بازگشت از طايف و تقسيم غنايم آن به جعرانه گسيل شدند.و از همين روز همدان جزو ياران على (ع) و شيعيان خالص آن حضرت درآمدند.بدان گونه كه وقتى اربد خزارى پيش از جنگ صفين بر على (ع) حمله و فرار كرد، همدانيان به تعقيب او پرداختند و در بازار براذين به او رسيدند و وى را در زير قدمها و به وسيله مشت و نيام شمشيرهاى خود كشتند.
شاعرى در اين باره سروده است:
به پروردگارم پناه مى‏برم از آنكه مرگ{{{{{}}}}}} من مانند مرگ اربد در بازار براذين باشد.
همدانيان به نوبت او را با ضربه كفشهايشان زدند و {{{{{{{{}}}}}}هنگامى كه دستى بالا مى‏رفت دست ديگرى بر او فرود مى‏آمد.
امير المؤمنين (ع) نيز در روز صفين خطاب به همدانيان :
فرمود: اى مردم همدان شما زره و نيزه من هستيد.و نيز درباره آنان فرمود:
اگر من نگاهبان در بهشت مى‏بودم به همدان مى‏گفتم كه با آرامش و امنيت‏به بهشت وارد شويد.

يا علي

60   نام و نام خانوادگي:  احمد راشدي     -   تاريخ:   20 خرداد 88
من خودم يك شيعه بودم اما وقتي تحقيق كردم و فهميدم كه وضوي ما كامل نيست ,عبادت واقعي ما فقط گريه كردن,نماز حج پشت امام سني ايستادن,حضرت علي راجاي خدا قراردادن ,آخرين پيامبر راقبول نداشتن از اركان مذهب شيعه است به مذهب راستين سنت گرويدم واز امثال قزويني هاي دروغگو نجات پيدا كردم و چند سوال از عالم قزويني دارم؟ 1.شما كه حضرت محمد(ص)راآخرين پيامبرميدانيم آيا او مهر كربلا رادر هنگام نماز زير سر ميگذاشت. 2.شما كه خودرا پيرو حضرت علي (ع)ميدانيد چرابزگانكه امام حسين(ع)را از مدينه به كوفه دعوت كردند به راحتي پشت مسلم بن عقيل را خالي كردند و به امام حسين وفا نكردند و بستر گرم ونرم را به جاي ميدان جهاد ترجيح دادندتا نفرين كاروان امام را خريدار شدند وتا امروز به سر وسينه ميزنند اما چه سود 3.اما وقتي درمورد جناب حضرت قزويني تحقيق كردم متوجه شباهتهاي وي با عبدالله ابن سباشدم ميخواستم بپرسم آيا شما با او نسبتي داريد. و...............
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
مي‌توانيد در بخش نظرات ، تعداد زيادي از نظرات مشابه نظر خود را كه همگي اهل سنت بوده و ادعا كرده اند كه شيعه بوده و به خاطر دروغگويي هاي ما سني شده‌اند با تناقضات موجود در كلان آنها ببينيد .
از جمله تناقضات كلام شما اين است كه «علي را جاي خدا قرار دادن» «پيامبر را قبول نداشتن» «نماز حج پشت امام سني ايستادن»!!!
اين مطالب را حتي كودكان شيعه مي‌دانند كه اشتباه است !
ما بزرگي امير مومنان علي را به خاطر بنده خدا بودن مي‌دانيم ؛ ما از خود امير مومنان روايت نقل مي‌كنيم ، كه من بنده از اي بندگان پيامبر (ص) هستم !
و ما مي‌گوييم نماز پشت سر اهل سنت ، به خاطر وحدت در همه جا درست است .
اما پاسخ به سوالات شما :
1- در مورد سجده بر مهر تربت ، پاسخ شما در آدرس ذيل آمده است :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=490
2- در مورد اينكه قاتلين امام حسين عليه السلام چه كساني بودند :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=5043
توصيه مي‌كنيم ، زين پس قبل از اينكه ادعا كنيد شيعه بوده ايد و سني شده ايد ، كمي عقايد شيعه را بخوانيد .
در مورد جسارت شما به جناب دكتر قزويني ، نيز پاسخ قرآني را مي دهيم كه «سلاما سلاما»
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
61   نام و نام خانوادگي:  ياسين طاها     -   تاريخ:   11 تير 88
در جواب آقاي( مجيدم علي) . درسته حرف شما که مسجد براي نماز و عبادته و ميگيد چرا اهلسنت با وجود اينهمه مساجد تشيع ادعا دارند که در تهران مسجد ميخاييم و برن عبادت و نماز رو تو اين مساجد أدا بکنن. خوب (مستر مجيدم علي)اگر اينطوريه بايد اين ايده و گفتار در همه جاي کشور مصداق کنه.اما متاسفانه اينطور نيست.هميشه جوابي بدهيد که قانع کننده باشه. در روستاي اسلام آباد زابل که تقريبأ 300 تا 400 خانوار اونجا زندگي ميکنند.و از بين اينها چند نفري که به خاطر پول و تسهيلات شيعه شده اند و در موردش هم هيچي نميدونن و تقريبا 5 خانوار هستند.و با وجود حوزه و چندين مسجد در اين روستابرايشان مسجد بسيار بزرگي بنا شده که که با برداشت شما هيچ ضرورتي براي ساخت مسجد براي 5 خانوار هيچ لزومي نبود . اونها ميتونستن نماز و عبادت تضاهري خودشون رو در مساجد اهل سنت انجام بدهند . مسجدي درست کردن که اکثر اوقات درش بسته و حتي نمازي اونجا خوانده نميشه و فقط موقع اذان راديو براشون اذان ميخونه بعد اتمام اذان مسجد بسته ميشه تا اذان بعد چون کسي از اونها نماز نميخونه و از سر ناچاري مجبورن اذاني راديويي رو پخش کنند و همينطور در مراسمات ديگر تشيع دهلي ميزنند. و عين همين مورد در چندين جاي بلوچستان که به ندرت اونجا شيعه اي پيدا ميشه باز هم مسجد ساختن. بسه ديگه تا کي ميخواييد مردم رو فريب بدين خجالت بکشيد و از غضب خدا بترسيد اهل سنت
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
بر فرض صحت ادعاي شما و اينكه در جايي مخالف روش درست عمل شده باشد ، به معني صحيح بودن آن است؟ آيا درست اين است كه سني و شيعه دو دين جدا باشند ؟ يا هر دو براي يك دين (اسلام) بوده و مسجد محل عبادت مسلمانان است ؛ بنا بر اين فرقي بين شيعه و سني ندارد .
بهتر است به جاي احساسي سخن گفتن ، كمي در مورد حقيقت امر تفكر كنيد .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
62   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   18 تير 88
برادر عزيز جناب ياسين طاها
سلام عليكم.
اگر شما نظر مرا خوب خوانده باشيد متوجه خواهيد شد كه :
برادران اهل سنت از مساجدشان فقط براي اجراي نماز هاي يوميه و تراويح شبهاي ماه رمضان استفاده ميكنند و باقي الساعات روز درهاي انرا ميبدند, اما مساجد شيعيان بمدت بسيار طولاني تري باز است اگر نه 24 ساعته , بنابراين شما ميتوانيد با كمال راحتي و فراغ بال در هر ساعت روز و شب بمسجد رفته و نمازهاي خودتان را اجرا كنيد .
ثانياً موضوع مخالفت با اصل بناي مسجد براي اهل سنت در تهران نيست موضوع چيز ديگري ميباشد والا همانطور كه خود حضرت عالي فرموديد در ده اسلام اباد زابل كه بگفته خودتان با اينكه فقط 300 الي 400 خانوار دارد هم حوزه علميه اهل سنت هم كه بحمد الله پا برجاست هم چندين مسجد اهل سنت هم داريد و كسي مخالفتي نميكنند انشاء الله 400 تا 500 مسجد هم كه داشته باشيد بازهم كسي مخالفت نميكند ,اما كسانيكه طلب مسجد اهل سنت را در تهران كردنند قصد ديگري دارند يعني ميخواهند مسجد ضرار را بنا كنند (قرضاوي يكي از اونهاست ......كه مجال توضيح مكرر نيست ) اما ايا شما ميتوانيد قبول كنيد كه شيعيان بيايند در همين مساجد شما مهر بگذارند و نماز بخوانند يا نه , ايا شما قبول ميكنيد كه در همين مساجد شما شيعيان بيايند و مراسم اعتكاف انجام دهند , ايا شما اجازه اجراي دعاي ندبه , جوشن كبير ,زيارت عاشورا ,,,,, مراسم عزاداري حسيني اربعين , يا جشن مولودي حضرت علي ( ع ) و ديگر بزرگان مذهبمان را بما ميدهيد .
بازهم ميگويم اعمالي را كه شما معمولا در مساجدتان انجام ميدهيد در مساجد ما هم ميتوانيد انجام بدهيد " البته ختم صحيح البخاري را نميدانم چي هست ؟؟؟؟؟ "
بعد تهران به اين بزرگي و اهل سنت ساكن در تهران با اين پراكندگي و اين ترافيك شلوغ و 5 مرتبه رفتن بمسجد يعني اينكه شما هميشه در حال رفتن به مسجد ميشويد و به كار روزمره تان نخواهيد رسيد . اينو فكر نكرده بوديد تازه مسجد دومحرابه ميدوني چه خرجي داره ؟
يك خواهش ازت دارم لطف كن برو جلوي اينه به اون كسي توي اينه مي بيني بگو :
مستر مجيد ميگه " عيبه دروغ نگو ميري جهنم جيز ميشي "

موفق و مويد و راستگو باشيد

يا علي
63   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   18 تير 88
با سلام
اقاي احمد راشدي از متن شما متوجه شدم شما هرچه بوديد شيعه نبوديد شايد مسلمان هم نبوديد .چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
1 ) وضوي ما شيعيان مطابقت كامل با ايات قراني و همچنين سنت حضرت نبي ( ص ) و حضرت علي (ع) داره. حتي مطابقت داره با وضوي اون اولي و اون دومي كه در زيارت عاشور مخاطب ما شيعيان هستند.
2 ) ما شيعيان حضرت علي را عبد صالح الله سبحان تعالي و نبي مكرمشان ميدانيم و كساني كه بمانند شما ( كه به اعتراف خودتان ) حضرت علي ( ع ) را جاي خدا قرار ميدهند كافر ملعون و حرامزاده ميدانيم .
ما شيعيان حضرت علي ( ع ) حضرت محمد ( ص ) را خاتم النبيا ميدانيم پس شما حتماً قبل از اين شيعه نبوديد و به احتمال زياد بهائي بودبد كه ما انها را كافر ملعون و حرامزاده ميدانيم .
3 ) ما شعيان بر مهر سجده ميكنيم , نميدانم جزوه كدام جماعت احمقي بودي كه وقت نماز مهر زير سرت ميگذاشتي , نكنه شما مثل مرناضهاي هندو كه ما انها را كافر ملعون و حرامزاده مي دانيم خوابيده نماز ميخواندي .
4 ) ما شيعيان اصل و نسب حضرت ايت الله سيـــــــــــــــــــد محمد حسيني قزويني را ميدانيم . اين شما هستيد كه بايد جوابگو اين باشيد كه كعب الحبار يهودي چه نسبتي با اون دومي و سومي و پدر يزيد ملعون داشت , اين يهودي زاده و يهودي صفت ابو,,,,ه چرا اينقدر محبوب شماست .
5 ) اونهاي كه بقول خودت پشت سر جناب مسلم ابن عقيل را خالي كردند يا به ياري امام حسين نيامدند شيعه علي ( ع ) نبودند بلكه شيعه اون اولي و اون دومي بودند كه در زيارت عاشور مخاطب ما شيعيان هستند ميگي نه برو بخوان غزوه احد و خيبر را ببين چه كساني حضرت را در وسط معركه ترك كردنند و ركورد دو استقامت سريع را شكستند ؟؟؟ "" نه بابا اينجارو شوخي كردم فقط بگم كه شترانشان از انها عقب افتادند و لقب "" هيدر الفرار را بخودشون اختصاص دادند ( هيدر = هي در يعني كسي كه هي در ميرفت ) .
بهر حال هرچي بودي شيعه نبودي كه هيچ مسلمان هم نبودي , حالا خدا را شكر كه بحساب مسلمان شدي , البته سعي كن پدر و مادرت را هم هدايت كني كه حداقل مسلمان شوند چونكه مسلما شما قبلا در باورهاي دينتان از انها تبعيت ميكرديد .

حالا چون از اصل و نسب حضرت ايت الله سيد محمد سخن بميان اورده شد اين روايت را از اجداد مكرمشان به ايشان هديه ميكنم :

خواستگارى و ازدواج حضرت علي ( ع ) و فاطمئ الزهرا ( س ) از زبان حضرت علي ( ع )
1 ) آغاز
روزى خدمتكارم از من پرسيد: آيا از خواستگارى فاطمه خبر دارى ؟
گفتم :نه .
گفت : كسانى وى را از پدرش خواسته اند. اما از تو تعجب است كه پا پيش نمى گذارى وفاطمه را از رسول خدا(ص ) نمى خواهى ؟
! گفتم : من چيزى ندارم كه با آن تشكيل خانواده دهم .
گفت : اگر تو نزد رسول خدا(ص ) شوى (من مطمئنم كه ) فاطمه را به تو تزويج خواهدكرد.
به خدا سوگند, آن كنيز, چندان در گوش من خواند تا جرات اقدام را در من پديد آورد.ومرا وادار ساخت كه نزد رسول خدا(ص ) بروم .

2 ) كابين
... هنگامى كه براى خواستگارى فاطمه رفتم , مجذوب حشمت وحرمت رسول خداشدم وخاموش در برابر او نشستم , بخدا قسم , كلمه اى بر زبانم جارى نشد.
رسول خدا(ص ) كه چنين ديد پرسيد: چه مى خواهى ؟
آيا حاجتى دارى ؟
مـن هـمـچنان خاموش ماندم وچيزى نگفتم . دوباره پرسيد, ومن باز ساكت بودم . تااينكه براى بار سوم گفت : شايد براى خواستگارى فاطمه آمده اى ؟
گفتم : آرى , فرمود: آيا چيزى دارى كه آن را كابين زهرا سازى ؟
گفتم : نه , يا رسول اللّه .
فرمود: زرهى را كه به تو داده بودم , چه كردى ؟
گفتم : دارم , اما چندان ارزشى ندارد وبيش از چهار صد درهم بها ندارد.
فرمود: همان را كابين فاطمه قرار بده وبهايش را نزد من بفرست .
3 ) جهاز مختصر
... مـن بـرخـاستم وزره را فروختم وپول آن را به خدمت آوردم ودر دامنش ريختم .حضرت از من نـپرسيد كه چند درهم است ومن نيز چيزى نگفتم . سپس بلال را صدازد ومشتى از آن درهمها را بـه او داد وفـرمـود: بـا ايـن پول براى فاطمه عطريات تهيه كن .بعد با هر دو دست خود مشتى را برگرفت وبه ابوبكر داد وفرمود: از لباس واثاث منزل آنچه مورد نياز است خريدارى كن . عمار ياسر وتـنـى چـنـد از اصـحـاب را هـم هـمـراه او روانه كرد. آنها وارد بازار شدند وهر يك كه چيزى را مـى پسنديد وضرورى مى دانست , به ابوبكر نشان مى داد وبا موافقت او مى خريد. از چيزهايى كه آن روزخريدند: پـيـراهـنـى به بهاى هفت درهم وچارقدى به چهار درهم , قطيفه مشكى بافت خيبر,تخت خوابى بافته از برگ خرما. دو تشك كه از كتان مصرى رويه شده بود كه يكى رااز ليف خرما وديگرى را از پـشم گوسفند پركرده بودند. چهار بالش از چرم طائف كه از علف اذخر (گياه مخصوصى است در مكه ) پر شده بود. وپرده اى پشمين ويك قطعه حصير, بافت هجر (مركز بحرين آن روز) وآسياب دسـتـى وكـاسـه اى براى دوشيدن شير ومشكى براى آب وابريقى قير اندود. وسبويى بزرگ وسبز رنگ وتعدادى كوزه گلى .
اشياء خريدارى شده را نزد رسول خدا(ص ) آوردند. حضرت همين طور كه جهازدخترش را مى ديد وآنها را بررسى و ورنداز مى نمود گفت : خدا به اهل بيت بركت دهد.
4 ) جشن عروسى
يـك مـاه گذشت ومن هر صبح وشام به مسجد مى رفتم وبا پيامبر خدا(ص ) نمازمى گزاردم وبه مـنـزل بـاز مـى گشتم . اما در اين مدت صحبتى از فاطمه به ميان نيامد. تااينكه همسران رسول خـدا(ص ) به من گفتند: آيا نمى خواهى كه ما با رسول خداسخن بگوييم ودر باره انتقال زهرا به خانه شوهر, با حضرتش گفتگو كنيم ؟
گفتم : آرى چنين كنيد.
آنها نزد پيامبر خدا(ص ) رفتند, واز آن ميان ام ايمن گفت : اى فرستاده خدا! اگرخديجه زنده بـود چشمانش به جشن عروسى فاطمه روشن مى شد. چه خوب است شما فاطمه را به خانه شوهر بـفـرستيد تا هم ديده زهرا به جمال شويش روشن گرددوسروسامانى بگيرد وهم ما از اين پيوند فرخنده شادمان گرديم ؟
! اتفاقا على هم چنين خواسته است .
پيغمبر فرمود: پس چرا على چيزى نگفت ؟
ما منتظر بوديم تا او خود همسرش رابخواهد.
من گفتم : اى رسول خدا! شرم مانع من بود.
پس رو به زنان خود كرد وفرمود: چه كسانى اينجا حاضرند؟
! ام سلمه گفت :من وزينب وفلانى وفلانى ...
فرمود: پس هم اكنون حجره اى براى دختر وپسر عمويم آماده كنيد. ام سلمه پرسيد:كدام حجره ؟
فـرمـود: حـجـره خودت مناسبتر است . به زنها هم فرمود كه برخيزندومقدمات جشن عروسى را آماده كنند.
5 )عطر ويژه
ام سلمه نزد فاطمه رفت واز وى پرسيد: آيا از عطريات وبوى خوش چيزى اندوخته دارى ؟
فرمود: آرى , سپس برخاست ورفت و با خود شيشه اى همراه آورد وقدرى ازمحتواى آن را در كف دسـت ام سـلـمـه ريـخـت . ام سلمه گفت : بوى خوشى از آن استشمام كردم كه هرگز مانند آن نبوييده بودم . از فاطمه پرسيدم : اين بوى خوش را ازكجا تهيه كردى ؟
فـرمـود: هنگامى كه دحيه كلبى به ديدار پدرم مى آمد, پدرم مى فرمود زير اندازى براى عموى خود بگسترم , دحيه بر آن مى نشست وچون بر مى خاست از لباسهايش چيزى فرو مى ريخت ومن به امر پدرم آنها را جمع كرده ودرون اين شيشه نگهدارى مى نمودم .
(بـعدها) اين جهت را از رسول خدا پرسيدم , فرمود: او دحيه كلبى نبود, بلكه جبرئيل بود كه شبيه او به ديدارم مى آمد. وآنچه از بالهاى او فرو مى ريخت , عنبر بود.,,,,,,,,,,,,,,,,,,,.

يا علي

64   نام و نام خانوادگي:  مکي     -   تاريخ:   12 مرداد 88
شما فکر مي کنيد قزويني در حدي است که بخواهد با رهبر اهلسنت ايران مناظره کند.مولوي به او پيشنهاد مباهله دادند چرا قبول نکردند.((اقاي راه علي سعادت))گفته که مولوي را حتي سني ها قبول ندارند در حالي که سني ها بيشتر از عزيزترين هاي خود مولوي را دوست دارند برويد سي دي سفر مولوي به کردستان را نگاه کنيد بعد مي بينيد مولوي را قبول دارند يانه.اقاي محترم سني هاي ما ايران به جاي خود سني هاي تمام کشورهاي اسلامي مولوي را به عنوان رهبر اهلسنت ايران مي شناسند تا جاييکه مجمع جهاني علماي جهان که مرکزش در عربستان است مولوي عبدالحميد را جز 10 عالم برتر جهان ويکي از رهبران اسلام دانست.پارسال يکي از جلسه هاي مجمع جهاني عربستان يک جلسه براي بررسي احکامات اسلام برگزار شدکه با حضور 10 رهبر جهان اسلام برگزار شد که 9 تا شون سني بودند ويکي شيعه که اون هم ايت الله رفسنجاني بود ومولوي به عنوان رهبر اهلسنت ايران در اين جلسه حضور يافت.تا جاييکه تنها کسي بود که پادشاه عربستان براي ورود او به فرودگاه امدند.اينکه مولوي رهبر اهلسنت ايران است در ان حتي يک ذره شک هم نکنيدبراي ما فرقي نميکنه که شما مولانا را رهبر بدونيد يا نه مهم اينه که ما مي دونيم.
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- بهتر است در مورد تعداد نماز جمعه‌هاي برگزار شده در هر هفته در شهر زاهدان ، و علت اين تكثر سوال كنيد ! تا بدانيد كه حتي بسياري از مولوي هاي شهر زاهدان ، جناب مولوي عبد الحميد را قبول ندارند !
در مورد علميت ايشان هم آن چه مشهور است اين است كه بسياري از خطبه‌هاي ايشان را يكي از بستگانشان تنظيم و از جهت علمي بررسي مي‌كند !
2- بر فرض كه مولوي عبد الحميد رهبر ديني اهل سنت ايران باشند ، ولي مراجع شيعه ، رهبران ديني شيعيان جهان ، و طبيعتا ، براي مناظره بايد با همشان خود روبرو شوند .
3- در مورد ماجراهايي كه نقل كرديد ، اگر درست باشد ، ثابت مي‌كند كه مولوي عبد الحميد در نظر رهبران عربستان ، همشان جناب آقاي هاشمي هستند و جزو مراجع شيعه نيستند ، يعني كسي را كه جزو مراجع و رهبران ديني نيست ، با مولوي عبد الحميد دعوت كرده‌اند! به نظر شما اين به چه معني است ؟!
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
65   نام و نام خانوادگي:  ali     -   تاريخ:   13 مرداد 88
بل سلام خيلي متاسف شدم براتون نشستيد و هر حرفي که مي شنويد باور مي کنيد در مورد نماز جمعه زاهدان : چه کسي به شما گفته نماز جمعه در زاهدان در چند مکان برگزار ميشه ؟ نا جايي که عمر من مي رسد و در نماز جمعه شرکت کرده ام در زاهدان فقط يک نماز جمعه برگزار ميشه . حالا شما از کجا فهميديد که کثرت دارد نمي دانم . اطلاعات شما آنقدر ناقص است که فرموده ايد : در مورد علميت ايشان هم آن چه مشهور است اين است كه بسياري از خطبه‌هاي ايشان را يكي از بستگانشان تنظيم و از جهت علمي بررسي مي‌كند . شما مگر جاسوس در خانه ايشان داريد ؟ واقعا براتون متاسفم . فکر مي کردم انسانهاي با منطقي هستيد اما . . . . .
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
ظاهرا شما تمام عمرتان ، ظهر جمعه‌ها در نماز جمعه مولوي عبد الحميد شركت كرده‌ايد !
حال بهتر است يكهفته به اين نماز جمعه نرفته و سري به ساير مساجد اهل سنت بزنيد !!!
آنچه در مورد سخنراني‌هاي ايشان نيز نقل كرديم ، شهره خاص و عام در شهر زاهدان است !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
66   نام و نام خانوادگي:  راه علـي سعادت     -   تاريخ:   13 مرداد 88
بله درزاهدان خودم شاهدم که نمازاهل سنت درچند جابرگزار مي شود . البته بعضي طوايف بلوچ يکديگر راقبول ندارند ومستقل برگزارمي کنند.
67   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   13 مرداد 88
با سلام
برادر عزيز جناب اقاي مكي , با احترام به شما و جناب اقاي مولوي عبد الحميد. برادر من همينطور يك دفعه كه نمي شود نشست جلسه مباهله گذاشت . شما و جناب مولوي كه ماشاءالله با سنت حضرت نبي ( ص ) اشناييد . حضرت چندين جلسه مناظره با نصاراي نجران داشتند تا روز موعود مباهله .
در اينكه ايشان عالم بزرگي از اهل سنت ميباشند شكي نيست , اي كاش هم براي روشن شدن ما و شما و خدمت به اسلام عزيز ايشان همت ميكردنند چند جلسه مناظره با جناب قزويني ميگذاشتند تا بسياري از مسائل اختلافي ما بين ما حل ميشد .
تا مرد سخن نگفته باشد ××××× عيب و هنرش نهفته باشد .

در ثاني هر دو استاد محترم گوينده شهادتين ميباشد در صورتي كه ان طلب مباهله مابين حضرت محمد( ص ) پيغمبر اسلام و رهبر مسيحيان بود ؟

امبدوارم قدري فكر كنبد .

يا علي
68   نام و نام خانوادگي:  ali     -   تاريخ:   16 مرداد 88
با سلام شما که مي فرماييد در چند مکان برگزار مي شود . لطفا نام يکي از مساجد و خياباني که در آن قرار دارد را بنويسيد ؟ اما آقاي راه علي سعادت . به نظر مياد شما در زاهدان زندگي مي کنيد .شما که با شهر آشنايي داريد لطفا يکي از مساجد را نام ببريد ؟ اما اگر منظور شما کل شهر زاهدان است ، بله . زاهدان روستاهايي در اطراف دارد که نماز جمعه در آن برگزار مي شود که رها کردن مسجد محل و آمدن به شهر هم درست نيست . اما شما يکبار بياييد و مسجد مکي را در نماز جمعه ببينيد . چند ده هزار نفر براي نماز به آنجا مي آيند . لابد ميفرماييد خانه اين چند ده هزار نفر در همان نزديکي است که مسجد و خيابانهاي منتهي به آن و دو طبقه از قسمت دوم مسجد و زير زمين آن مملوء از نمازگزاران است .
جواب نظر:
با سلام
جناب آقاي "ali"
نياز نيست جهت انکار اين موضوع (اقامه حداقل 19 مورد نماز جمعه در زاهدان توسط برادران اهل سنت) به دنبال هوچي گري و ... باشيد
اين داستان به قدري عيان است که نياز به هيچ توضيح اضافه اي نيست، حال براي شما نام چندين تن از ائمه جمعه و مسجد محل اقامه نماز جمعه اشان را براي شما ذکر مي کنيم:
عبدالحميد اسماعيل زهي - مسجد مکي
يارمحمد رخشاني - مسجد فاروقيه
ابراهيم ريگي متين - مسجد احمدي
جانداد ناروئي - مسجد جامع نصرت آباد
ابراهيم ريگي تودزيل - مسجد نورالعين
اميراحمد زاهد قنبرزهي - مسجد جامع حماديه
محمد زکريا ريگي - مسجد جامع فاروقيه
محمود داد ره - مسجد نورالهدي
زکريا شهنوازي - مسجد الرغيب
عياض حسن زهي - مسجد احمدي يک مناره
و....
والسلام علي من التبع الهدي
معاونت اطلاع رساني
69   نام و نام خانوادگي:  وزير     -   تاريخ:   30 شهريور 88
با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت برادران مذهبي تسنن وبرادران ديني تشيع اصولا" تو کار جواب و نظر و اينجور چيزا نيستم اما نظرات متفاوت بينندگان منو وادار به تايپ کرد اولا" در مورد مولانا عبدالحميد :ايشون داماد مولوي عبدالعزيز رهبر متوفي و مورد احترام امام امت خميني کبير هستند .((( قبل از هر گونه حرفي بايد بگم توي قسمت نظر خواهي نبايد به قومي مثل بلوچ لقب تحجر رو داد.با اينکه خودم اين افتخارو ندارم که بلوچ باشم و در استان س و ب زندگي کنم اما به علت رفت و آمد زياد و زندگي در برهه اي از زمان در اين استان خيلي خوب ميدونم که آدماي بسيار شريفي هستند البته شما مستحضر هستيد در هر شهري آدم خوب و بد هست ولي نسبت اينو مشخص ميکنه که آدماي يه منطقه خوبن يا بدن که مطمئنم در شهر زاهدان نسبت آدماي خوب به آدماي بد مي چربه اما برادري از استان س و ب بي شرمانه به اهالي اهل سنت اين استان لقب تحجر و ... داده بود و شخص ديگه اي ناسزا گفته بود که حسابش با شيعيان عزيز کشور جداست و هيچ شيعه اي توهين رو درست نميدونه البته گاها"خانواده نقش تربيتي خودشو درست انجام نميده))) بگذريم ...____قبل از شخصيت مولانا کمي به شخصيت مولوي عبدالعزيز بپردازيم ____ ايشون در استان س و ب شخصيت بي نظير و تکرار ناشدني بودن که نه تنها جامعه اهل سنت بلکه برادران تشيع و اقليت هاي مانند هندو ساکن استان هم به ايشون احترام ميگذاشتن. ممکنه باور نکنيد اماايشون با حجته الاسلام کفعمي امام جمعه وقت زاهدان رفت و امد خانوادگي داشتند تا اونجا که اسم پسر ارشد ايشون رو حاج آقا گذاشتند(((مولوي علي اکبر))) اگه اطلاعات ديگه اي هم در مورد روابط مولوي عبدالعزيز با حاج آقاي کفعمي،ايت ا... خميني،حاج احمد آقاي خميني و... خواستيد و اين که ايشون چقدر در آرامش و جلوگيري از تفرقه در ابتداي انقلاب نقش داشتن بهتره سررسيد همايش مولوي عبدالعزيز رو تهيه کنيد که البته اين همايش با اينکه کلي مهمان خارجي اهل سنت وتشيع داشت و قرار بود توي سالن همايش دانشگاه س و ب برگزار بشه برگزار نشد و خيلي از اهل سنت هنوز چهره واقعي رهبر پيشين خودشونو نميشناسن همونطور که گفتم مولانا عبدالحميد داماد مولوي عبدالعزيز هستند ولي اين دليل نميشه که جريان انتخاب ايشون پارتي بازي بوده باشه چون اگه پارتي بازي بود حق به مولوي علي اکبر پسر مولوي عبدالعزيز ميرسيد که هم قدرت بيان بالاتر و هم ظاهر علمايي بهتري دارند در نظرات عزيزي اومده بود:ايشون به علت ظاهر و قدرت بيان رهبر شدند که اين گفته رو هيچ انسان منطقي که در محضر ايشون بوده باشه نمي پذيره اين که خود اهل سنت ايشون رو قبول دارند يا نه؟بهتره به يه منطقه سني نشين سري بزنيد و بعد بگيد قبول ندارند اگه هم CD سفر ايشون به استانهاي سني نشيني مثل کردستان يا گلستان رو تهيه کرديد بعد نظر بديد ممکنه شما هم تا به حال توهين دوستان شيعه به مراجع رو ديده باشيد ولي عمرا" توهين يه سني رو به رهبرش ديده باشيد در مورد مناظره::: اولا" مناظره در جامعه اي مثل ايران يا عربستان امکان پذير نيست چون در هر دو کشور طرف اقليت(در ايران تسنن ودر عربستان تشيع)نميتونه حرف و عقيده اصلي خودشو بيان کنه چون با سياستهاي کشوري که در اون زندگي ميکنن ضديت داره مثل عقيده تسنن (که دوستي صحابه از ايمان است) و عقيده تشيع (که مشرک دانستن ابوطالب باعث کفر است) که اتفاقا در صفحه اصلي و اول همين سايت ازش بحث شده و خيلي عقايد ديگه... که سايتهاي رسمي اهل سنت هم به علت گفتن همين عقايد فيلتر شده با اين حال شما اگه به جاي مولانا بوديد و در کشوري که نميتوني عقايدتو بيان کنيد مناظره ميکرديد ؟وقتي سايت رو فيلتر ميکنن فکر ميکني مولوي رو چکار ميکنن؟؟همون کاري که با شهيد شيخ ضيايي(رح) کردند،با شهيدمولوي دامني(رح)کردند،با شهيد کاک احمد مفتي زاده(رح) کردند، با شهيد مولوي نعمت ا...(رح)کردند، با مولوي احمد نارويي کردند، با مولوي خيرشاهي کردند (((__شهادت __و اگه خيلي شانس بيارن ممنوع المنبر، ممنوع القلم، ممنوع از امامت،و...)))اگه نه پيشنهاد 10سال پيش شجاعانه مولوي ابراهيم دامني رو خيلي ها يادشونه::: (((نيم ساعت مناظره در شبکه رسمي ايران را به قيمت جانم ميپذيرم ))) يا سخنور داناي مشهد مولوي خير شاهي که در اولين مرخصي از زندان (به علت بيان عقيده) با لکنت شديد زبان به سختي حرف ميزد،آيا با لکنت به مناظره با شما عزيزان بنشينيم؟؟؟ آيا برايمان طرف مناظر اي گذاشتيد؟؟؟ مولوي عبدالمجيد هم به علت اينکه نتونست عقايد خودشو بگه متهم به باخت در مناظره با آيت الله قزويني شد البته نميگم بايد تونست ولي چون توي اقليت هستيم بايد بسازيم ولي ديگه توهين الکي نداره که ايشون خود بزرگ بينند واز مناظره فرارميکنند و هزار تا تهمت ديگه از حاج آقاي قزويني هم ملتمسانه تقاضا دارم به جاي نشون دادن چهره واقعي اهل سنت؟؟؟ به تحکيم تشيعي بپردازند که 20 ميليون مخالف داره، چرا تفرقه ايجاد ميکنيد؟ در پايان به ذکر دلايلي در باب سقيفه ميروم از کتاب تضاد در عقيده اثر محمد باقر سجودي شخصيتي شناخته شده در حوزه ودانشگاههاي ايران(معاصر) که باوجود پدر و مادري شيعي به تازگي و با عقايدمحکم تغيير مذهب داده و به تسنن گرويده صحابه در انتخاب خليفه چرا عجله كردند؟ و ايراد مي گيرند( اگرصحابه ريگي به كفش نداشتند چرا هنوز كه جسد پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم ) روي زمين بود به تكاپو افتادند تا جانشين انتخاب كنند علت اين شتاب چه بود؟ ) ما نمي دانيم از اين حرف چه منظوري دارند؟ اين حرف چه معني دارد؟ ؟؟؟ وسلام علي من اتبع الهدي
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- در مورد مقام جناب مولوي عبد الحميد در نزد اهل سنت ، بهتر است به جاي سفر به استان گلستان و ... روز جمعه سري به مساجد مختلف شهر زاهدان بزنيد تا ببينيد كه در چند محل نماز جمعه بر پا شده و نماز جمعه مولوي عبدالحميد را قبول ندارند ! و در ذيل همين مقاله ، در بخش نظرات ، فهرستي از اين مساجد را آورده‌ايم !
2- فرموده‌ايد «ممکنه شما هم تا به حال توهين دوستان شيعه به مراجع رو ديده باشيد ولي عمرا" توهين يه سني رو به رهبرش ديده باشيد»!
اين قياس صحيح نيست ! بهتر بود اهانت برخي از شيعيان جاهل را به مراجع ، با اهانت مولويان بزرگ زاهدان به جناب مولوي عبد الحميد قياس كنيد ؛ كه همزمان با نماز جمعه او نماز جمعه بر پا مي‌كنند !
البته اهانت جناب مولوي عبد الحميد به رهبري ، آيا اهانتي بالاتر از تحكم به ولي‌امر وجود دارد ؟ آيا جناب مولوي عبد الحميد مقام معظم رهبري را اولي الامر نمي‌داند ؟ پس چرا اينگونه مطالب خويش را متحكمانه مطرح كرده و به حكومت اعتراض مي‌كند؟
3- فرموده‌ايد «عقيده تشيع (که مشرک دانستن ابوطالب باعث کفر است)» مشخص است كه تنها با ديدن ظاهر عنوان چنين حكمي كرده‌ايد و حتي به خود وقت نداده‌ايد كه نگاهي به درون اين مقاله داشته باشيد ! اين مطلب عين گفته يكي از علماي اهل سنت در مورد جناب ابوطالب عليه السلام ، و با ذكر دليل اين مطلب توسط وي است !
و بعد با استدلال به اينكه عقيده شيعه اينگونه است ، گفته‌ايد كه مناظره بين شيعه و سني در ايران ممكن نيست ! تا بتوانيد راه فراري براي شكست علماي خود در مناظرات به دست آوريد !
4- ادعا كرده‌ايد كه به رهبري اهانت نمي‌كنيد ! آيا توهين از اين بالاتر كه هركسي از علماي اهل سنت بميرد ، حتي با سكته و در خانه خويش ، نظام جمهوري اسلامي را متهم مي‌كنيد كه او را كشته است ! جالب‌تر اينكه وقتي يك مولوي اهل سنت با نظرات وهابيت مخالف باشد ، و طرفدار نظام (مانند ماموستا شيخ الاسلام) وقتي او نيز ترور مي‌شود ، باز انگشت اتهام را به سمت نظام مي‌گيريد !
اگر علمايي كه ادعا كرده‌ايد ، توان علمي مناظره را داشتند ، چرا به جاي مولوي ملازاده به مناظره نيامدند ؟ و اگر واقعا شركت در مناظره لازم است ، چرا او اين چنين به قول شما سكوت كرد تا جان خويش را حفظ كند ؟ آيا شما تقيه را جايز مي‌دانيد ؟!!!
بهتر است به جاي اينگونه توجيهات باطل براي شكست در مناظره حقيقت را بپذيريد.
5- مقصود شما از 20000000مخالف چيست ؟ تعداد اهل سنت است ؟ بهتر است ، به جاي توهمات كمي چشمان خود را باز كرده و حقيقت را ببينيد .
6- فرموده‌ايد «محمد باقر سجودي شخصيتي شناخته شده در حوزه ودانشگاههاي ايران(معاصر) که باوجود پدر و مادري شيعي به تازگي و با عقايدمحکم تغيير مذهب داده و به تسنن گرويده»!!!
بهتر است كمي در مورد شخصيت او تحقيق كنيد و اينگونه حرف‌هاي اهل سنت را در مورد او باور نكنيد ! مي‌توانيد به باشگاه جوانان ايراني رفته و در انجا با حقيقت او بهتر آشنا شويد !
شناخته شده بودن او ! در حوزه و در دانشگاه ! پدر و مادر شيعه او ! عقايد محكم ! همه اينها مطالبي است كه به هيچ وجه مدرك صحيحي ندارند !
او نويسنده ي اين کتاب و كتاب روزهاي پيشاور و... است ؛اين شخص ماهها با جوانان تشيع که هيچ سطح علمي هم نداشتند در سايت گفتمان باشگاه جوانان ايران بحث و جدل کرده است که فقط مايه ي خنده بوده است و لا غير
براي ديدن بحث هاي او در اين سايت ثبت نام کرده و مطالب او را سرچ نماييد:
http://www.iranclubs.org/forums/
اين نمايه ي کاربري اين شخص مي باشد که بايد ثبت نام کرده باشيد تا وارد نمايه اش بشويد:
http://www.iranclubs.org/forums/member.php?u=4923
بعد از اينکه وارد نمايه ي کاربري وي بشويد مي توانيد از طريق کليک کردن روي : نمايش همه آمار ----سپس با کليد روي نمايش تمام گفت وگوهاي سجودي - تمامي بحث هاي خنده دار و دلايلي که مي آورد را بخوانيد و بيشتر بخنديد
اين هم اقرار خود اين شخص:
http://www.iranclubs.org/forums/showthread.php?t=19035&page=2
اين هم سخناني در مورد کتابهاي وي:
http://www.iranclubs.org/forums/showthread.php?t=17916
7- ادامه سخنان او را حذف كرديم ! زيرا بخش نظرات ، بخش نقل مقالات اهل سنت نيست ! اگر دليلي داريد مطرح كنيد تا پاسخ داده شود .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
70   نام و نام خانوادگي:  مکي     -   تاريخ:   22 مهر 88
lقاي مجيد شيخ السلام پيشنهاد مناظره را هم قبول کردند به شرط اينکه مناظره از شبکه هاي ملي ايران پخش بشه تا تمام مردم ايران ببينند که اين موضوع باعث کنسل شدن مناظره از طرف هيت اخوندهاي قم شد
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
اگر ايشان اين پيشنهاد را تنها به شما گفته‌اند ، ما خبر نداريم ! در نامه‌اي كه در جواب به شيعه فرستادند چنين چيزي موجود نبود !
جداي از اينكه اگر قصد او هدايت مردم به حق بود ، مي‌توانست با شركت در هر شبكه‌اي حقانيت اهل سنت را ثابت كند !
نكته مهمتر اين است كه تنها حضور مستبصرين گرانقدر عصام العماد و تيجاني در يك برنامه شبكه سوم ، سبب هتاكي و بي حرمتي اهل سنت به نظام و متهم كردن نظام جمهوري اسلامي به جانبداري شد !
فرض كنيد كه در تلوزيون رسمي ايران مناظره‌اي صورت گيرد و اهل سنت شكست بخورند ! آنوقت چه مي‌شود ! هم مي‌گويند شما با اهل سنت درگير هستيد و هم ما را به عدم عدالت در مناظره متهم خواهيد كرد !
به همين سبب شبكه بايد يك شبكه خارج از نظام جمهوري اسلامي باشد تا بهانه‌اي به دست امثال آقاي مولوي عبد الحميد داده نشود !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
71   نام و نام خانوادگي:  محمد از مکران     -   تاريخ:   18 آبان 88
بنام خدا
دوستان عز يز چه سني و چه شيعه ضرب المثل قديمي باز با باز و کبوتر با کبوتر را فراموش کرده و وقت خود وساير بينندگان عزيز را ضايع کرده ايد . اقاي قزويني و ساير اخوندهاي ايراني در جا و مقامي نيستند که بخواهند با مولوي عبدالحميد مناظره داشته باشند . و از اين طرف هم مولوي بچه هاي تازه به دوران رسيده سني نيز در مقامي قرارندارند که بخواهند با جناب ايت الله خامنه مناظره داشته باشند . مناظره هاي اقاي قزويني و جواب انها را به اقاي دکتر ملازاده واگذار مي کنيم .
ولي پيشنهاد عموم ملت مسلمان اهل سنت و طرفداران مولوي عبدالحميد که به حق ايشان را به عنوان رهبر ديني در ايران قبول دارند مناظره و مباهله ايشان با شخص ايت الله خامنه اي بعنوان رهبر اهل تشيع در ايران هستند . ما اهل سنت ايران فقط اجازه مناظره مولوي عبدالحميد را با شخص خامنه اي قبول داشته و اجازه نمي دهيم بچه اخوند تازه به دوران رسيده اي مثل قزويني با ايشان مناظره بکنند .
کما اينکه خود جناب مولا نا نيز مراتب مناظره طلاب حوزه ديني زاهدان را به شخص قزويني کتبا اعلام کرده اند . پس بحث و جنگ و دعوا نمي خواهد رهبر با رهبر مناظره مستقيم و زنده در شبکه رسمي و سرتاسري کشور مورد درخواست عموم جامعه چه سني و چه شيعه مي باشد . اين شما و اين هم ميدان
72   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني     -   تاريخ:   21 آبان 88
سلام عليکم
ترس مولوي عبدالحميد
از مناظره يک امر بديهي است و اينکه قصد فرستادن شاگردانش را جهت مناظره با اقاي آيت الله قزويني برگوار داشته است يک نوع پيشگيري از شکست قطعي خود ميداند.
چرا که اگر مثل افراد ديگر سني که با جناب دکتر قزويني مناظره داشته اند شکست بخورد ديگر از جايگاه ساختگي و موهوم قبلي اش حتي در بين اهل سنت نيز برخوردار نخواهد بود.
دقيقا به همين دليل انتخاب بهترين مسير يعني فرار در اين مواقع جهت حفظ شخصيت ظاهري و ساختگي و موهوم از ملزومات و ضروري است.
در ثاني دقيقا به سنت خلفاي راشدين عمل کرده است
ابوبکر و عمر و فرارهاي معروف آنها در تاريخ مسير و تکليف جناب مولوي را روشن کرده است
ايشان از شيعيان مخلص خلفاي راشدين است
انشاءالله در قيامت هم با خلفاء محشور شود
علي لعنت الله علي القم اظالمين
اللهم العن الجبت و اطاغوت
ان الباطل کان زهوقا
73   نام و نام خانوادگي:  مجاهد     -   تاريخ:   23 آبان 88
شما اگه راست ميگين بياييد تو شبکه سه سيماي ي ايران مناظره بذاريد تا ببينيم مملکتتون همه سني ميشن يا نه!جناب مولوي هم اعلام کردن ميان
74   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني     -   تاريخ:   23 آبان 88
با سلام
جناب مجاهد
نگارنده کامنت 74
واقعا بايد عقل شما را ستود و به هوش سرشاري که داريد صد احسنت گفت.
ببينم شبکه 3 سيما مخاطب بيشتري دارد يا شبکه جهاني سلام؟؟؟؟؟!!!!!!!!
چرا مولوي جونت دعوت شبکه سلام و دکتر قزويني بزرگوار را جهت مناظره دوستانه قبول نکرد؟؟؟؟؟!!!!!
مگر هدف مولوي نشر فرهنگ اسلام نيست؟؟؟؟
نکنه از آبرو ريزي قطعي خودش ميترسد.!!!!
در ضمن اين افرادي که ميگوئيد سني شدند کجا هستند چرا مثل ما شيعه ها آنا را معرفي نميکنيد تا با نظراتشان بيشتر آشنا شويم؟؟؟؟؟
مگه مولوي جونت نميگه شيعه هائي که سني شدند را معرفي کنيد؟؟؟؟
بنابر اين مشکلي نيست ايشان چرا دعوت شبکه جهاني سلام را که مخاطب جهاني دارد را قبول نميکنند؟؟؟؟
از طرفي خود مولوي جونت ميدونه که شبکه هاي داخلي محدوديت سياسي دارند و بهانه واهي آورده . در واقع سئوالي مطرح کرده که جوابش را خودش ميدونه.!!!!!!!!
اگر راست ميگوئيد و واقعآ هدف ايشان خدمت به اسلام باشد بدون شک دعوت دوستانه دکتر قزويني بزرگوار و شبکه جهاني سلام را قبول ميکند
مگر اينکه هدف او اسلام نباشد.
پس بيخود خود را به زحمت نيندازيد
مواضع شيعه و اين سايت از ابتدا مشخص است
بيخود و بي جهت سعي در ايجاد شبهه نکنيد و مولوي جونت را مجاب کن چنانچه هدفش رضاي خداست دعوت به مناظره را بپذيرد.
اگر هم سواد ندارد با شجاعت شکست و حقانيت مذهب شيعه را بپذيرد
ان الباطل کان زهوقا
يا علي مدد
75   نام و نام خانوادگي:  سيدعلي حسيني     -   تاريخ:   26 آبان 88
با سلام
تا جايي كه من آشنايي دارم قاطبه اهل سنت بيچارگان از نداشتن امكانات سني شده و مانده اند ولي مولويها براي استثمار كردن بدبختهاي بيچاره حاضر نيستند حقيقت را به آنان بگويند.
نمونه آن مباحثي است كه در تاريخ بصورت بسيار روشن امده است و حتي قبح عقلي آن بسيار روشن است ولي اهل سنت عزيز با آساني و بدون هيچ مشكلي از كنار آنها رد مي شوند.
نمونه بارز آن تهمت بستن به پيغمبر كه در روز عيد در خانه عايشه مطرب آورده بود و پيامبر وارد شد هيچ اعتراضي نكرد ناگهان ابوبكر وارد شد و اعتراض كرد كه در محضر پيامبر مطرب و آوازه خواني؟! اينقدر اين جاعلان حديث احمق بودند كه تشخيص ندادند كه پيامبري كه شريعت را بوجود آورد از ابوبكر عقب افتاده اكنون ابوبكر شده محيي دين و شريعت!!!!. واقعا كه جاي بسي تاسف است كه چنين افرادي شده اند رهبر و پيشوا
خدا عاقبت همه پيروان آنها را ختم به خير كند
76   نام و نام خانوادگي:  محمد     -   تاريخ:   06 آذر 88
بنام خدا سيد علي حسيني و دوست عزيز بنام سعيد حسيني و ديگر دوستان شما ها در جا و مقامي نيستيد که بجاي ديگران تصميم گرفته و وقت و زمان و شبکه تلويزيوني براي مناظره معرفي بکنيد . حال اگر هم شبکه هايي مثل شبکه سلام اگر شبکه اي تاييد شده بود پس لطف کرده و به مسولين محترم ايران گوشزد بفرماييد تا برنامه اي چيده که عموم ملت مظلوم ايران بتوانند از اين شبکه مفيد بهره مند شوند . ساير کشورهاي اسلامي از طريق ازاديهاي تلويزيوني و مطبوعاتي اين امکان را براي همگان چه شيعه و چه سني فراهم نموده تا به راحتي بتوانند حرفهاي خود رازده و بحث ها و مناظره هاي تلويزيوني زيادي نيز وجود داشته و دارند و در تمامي کشورهاي اسلامي کتب فراوني در خصوص بحث و مناظره هاي مذهبي شيعه و سني يافت مي شود . حتي در کشورهايي مثل پاکستان که پر از تندروهاي سني بوده کتابهايي توسط دولت کريمه ايران و با هزينه هاي دولتي برعليه اهل سنت نوشته و در سرتاسر پاکستان به وفور وجود دارد وحتي کتاب فروش هاي خود اهل سنت آنها را جهت استفاده عموم به فروش مي گذارند . البته درکنارش جوابيه ها وجود دارند و شما به راحتي مي توانيد کتب دو طرف دعوا را پيدا کرده و مطالعه نموده و مي توانيد در کتاب خانه شخصي خود داشته بدون اينکه کسي يا دولتي بخواهد شما را از اين بابت دستگير نمود و يا بخواهد اعدام کرده و از بين ببرد . دوستان عزيزم بهتر است که شما سر از زير برف دراورده و خود و ضع فعلي و سانسور و فيلترينگ ايران را با ازاديهاي ساير بلاداسلامي مقايسه بفرمائيد . شما دوستان عزيز شناختي که از اهل سنت داريد فقط از روي نوشته ها و کتابهاي خودتان بوده و هست و حال سئوال بنده از شما اين است که دوست عزيم شما در کتابخانه شخصي خودت چند کتاب مذهبي که نوشته خود برادران اهل سنت است داريد . دوست من من خواسته و تقاضاي زيادي از شما نمي خواهم فقط خواهش بنده اين است تا زماني که مجرم را نديده و نشناخته اي و به حرفهايش گوش نداده ايد چرا بي جهت حکم صادر مي کنيد . دوستانم نمي خواهم که شما مثل قاضي که مجرم رانديده حکم صادر مي کند باشيد . لذا شايسته است از مسولين محترم حوزوي و دولتي خصوصا شما ملت فهيم ايراني انتظار مي رود که ازادي هرچند کوچکي به جامعه اهل سنت ايران داده شود تا بتوانند کتابهايشان را از زبان خودشان نوشته و منتشر نمايند تا در اختيار عموم مردم گذاشته شود . بنده به عنوان يک سني ده ها جلد کتاب نوشته شده برادران اهل تشيع برعليه اهل سنت خصوصا مجموعه کامل کتب اقاي تيجاني تونسي را در منزل دارم و هميشه از انها استفاده نموده و در اختيار ساير دوستان نيز مي گذارم . حال خواسته بنده به عنوان يک سني اين است که اجازه رسمي دال بر صدور جوابيه اين کتب مي خواهم . ولي تجربه اين 30 سال ثابت کرده که اين ارزو را اهل سنت ايران با خودشان به گور ببرند چرا که هيچ وقت همچين اجازه اي به انها داده نميشود . هرگز از يادنمي برم سخنراني مولوي ابراهيم دامني را که فرمود حاضر است در قبال يک ساعت اجازه سخنراني مذهبي در شبکه سرتاسري ايران جان خودش را فداي ملت فهيم ايران بکند که ارزوي خود را به گور برد و نامبرده توسط ؟؟؟ روانه زندان شده و سپس نامبرده را شهيد کرده و از بين بردند . جناب مولوي خير شاهي از مشهد فقط به خاطر اعتراض از شبکه 3 سيما بدليل دعوت تيجاني و اعتراض به اين قضيه خواستار اختصاص وقت و مناظره با تيجاني در شبکه 3 شد . نه تنها وقتي براي مناظره به مولوي خير شاهي داده نشد بلکه نامبرده را محکوم به زندان و هم اينک در سياه چالهاي دولت ايران به سر مي برد . نمي خواهم از دعوت مناظره روحانين و شهداي روحاني سني ها در اينجا مطلب بنويسم . تمام حرفهاي بنده روي يک محور چرخيده و فقط و فقط حرف بنده اين است که از خودتان بپرسيد چرا هيچ کتاب رسمي منتشر شده در خصوص شبهات مذهبي توسط اهل سنت در ايران وجود ندارد . ايا انها اين قدرت و توان را ندارند که بتوانند در رد شبهات اهل تشيع کتاب بنويسند . چرا ايران ما که مرکز و مهد تمدن است اين طوري شده چرا جلوي ازادي بيان گرفته شده و به دگر انديشان اجازه دفاع از خودشان داده نمي شود و چراهاي خيلي زياد ديگر ي وجود دارد که مجال بحث در اين صفحه کوچک سايت ندارد . نمي خواهيم که جناب قزويني يا شخص خامنه اي با مولوي عبدالحميد مناظره داشته باشند . مناظره پيش کش شما ولي انتظار داريم و حق شرعي و عقلي و قانوني اهل سنت است که در رد شبهات شما از خود دفاع بنمايند و بتوانند کتب نوشته و در اختيار عموم بگزارند . و ...... در اخر درود مي فرستم بر روح پاک پيامبر و اهل بيت و اصحاب و ياران ايشان و لعنت خدا بر ظالمين و يزيديان ؟؟؟ که قطعا دست کمي از يزيد ملعون ندارند . محمد از مکران
77   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   06 آذر 88
جناب محمد
چرا شما اهل سنت دم از ارزشهايي مي‌زنيد که خلفاي شما صد در صد با آنها مخالفت کردند؟
در زمان حکومت ابوبکر و عمر و عثمان و معاويه به چند کتاب بر عليه حکومت آنها اجازه نشر داده شد؟

مگر شما صبح تا شب دم از معاويه نمي‌زنيد؟
خوب. به ما بفرماييد که معاويه چند درصد به آزادي بيان معتقد بود ما هزار برابر آن را به شما اعطا خواهيم کرد.

يا علي
78   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني (شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:   13 آذر 88
با عرض سلام نايب الزياره عزيزان در روز عرفه ، کربلاي معلي بوديم الحمدلله و اما در مورد مناظره: دوستان عزيز توجه داشته باشيد که قبلا هم مناظراتي صورت گرفته بود و در تمام موارد علماي شيعه پيروز ميدان مناظره بودند که البته بعضي از آن مناظرات در همين سايت نيز موجود است. مجموعه مناظراتي مانند: مناظره جناب دکتر قزويني با شبکه وهابي المستقله يا مناظرات دکتر عصام عماد و . . . . بقدري روشن و واضح است که بطور کامل مسير حقيقت را براي حقيقت طلبان نمايان کرده است، حال اينکه افرادي مثل مولوي و يا هر شخص ديگري از مناظره با بهانه هاي واهي فرار ميکنند يک امر طبيعي و بديهي است با دلايل ذيل: ي‏ عدم ارايه مطالبي منطقي که داراي پشتوانه قرآني يا حديثي و يا روايات متغن باشد. -‏ دارا بودن تعصب خشک و بي پايه توآم با تکبر و تکيه بر اوهام. -‏ عدم اعتماد به خلفاي راشدين و مطالب علماي سني مذهب پيش اذ خود. -‏ ترس از دست دادن موقعيت،وجهه و مقام ساختگي خود در ميان اهل سنت . -‏ پيروي از خلفاي راشدين همراه با بي اعتمادي به همان خلفا. -‏ عدم بهره مندي از علوم اسلام ناب محمدي. و . . . بنابراين دعوت به مناظره از ايشان با توجه به اينکه صداقت طرف دعوت کننده را نيز اثبات ميکند،فقط داراي يک حسن ميباشد و آن بر ملا شدن عقيده،شخصيت و هدف واقعي افرادي مثل جناب مولوي عبدالحميد است. وگرنه براي کسي که مخلصانه سعي در اشاعه فرهنگ اسلام داشته باشد، شبکه،زمان و مکان هرگز ملاک نيست. مگر نه اينکه ايشان مدعي حقيقت است؟! مگرنه اينکه (يدالله فوق ايديهم)؟ مگرنه اينکه ايشان مدعي هستند که مدهب و مبناي عقيده اش الهي است؟! پس از چه کسي و چرا ميترسد؟! بخشي از دلايل آنرا در بالا عرض کردم. پس نتيجه ميگيريم عدم پذيرش اين مسأله از مولوي همانطور که در بالا هم عرض کردم بهانه اي مناسب براي فرار و حفظ موقعيت و مقام موهوم در ميان مردم ساده دل اهل سنت و ايجاد يک بستر مناسب زماني جهت بهره گيري ايشان بر عوض کردن تدريجي صورت مسأله به نفع جناب مولوي خواهد بود.
79   نام و نام خانوادگي:  رحمان شه بخش     -   تاريخ:   17 آذر 88
سلام برادران عزيز
مولوي دست اموز مدارس ديني عربستان و پاكستان است و ما خودمان بارها با او به پاكستان سفر داشته ايم
تنها راه مناظره است تا همه او را بشناسند
ما كه سني و بلوچيم او را خوب ميشناسيم و در سخنراني هاي او شركت كرده ايم و ميفهميم كه اصلن سوادي ندارد و نميفهمد.به اميد روزي كه مردم خوب بلوچ او را بشناسند و متوجه ضرري بشوند كه از ناحيه مولوي به انها وارد شده است.
80   نام و نام خانوادگي:  محمد از مکران     -   تاريخ:   20 آذر 88
بنام خدا
مومن عبدالله عزيز ما و شما در هزاره دوم دنياي اسلام زندگي مي کنيم . از شما خواهش مي کنم که يک زره واقع بين باشيد . من حرف از زمان فعلي زده و عمده بحث و گلايه بنده از مسولين نظام در زمان حال است . من از شما پرسيده بودم که شما تا چه حد سعي کرده ايد که اهل سنت را از زبان خودشان بشناسيد . يا اينکه چند کتاب و نوشته از خود اهل سنت در باب عقيده و ساير مسايل مذهبي داريد . من فقط از شما خواهش کرده بودم که اهل سنت را از نزديک ديده درک کرده و از روي کتابهاي خود اهل سنت انها را بشناسيد و با مذهب اهلسنت اشنا شويد . اينکه سايرين در باره ما کتاب مي نويسند و از زبان و دانش خودشان اطلاعاتي در اختيار شما مي گزارند مقبول و پسنديده نيست . زماني کتاب مقبول و پسنديده است که طرف مقابل و مورد خطاب را نيز اجازه دفاع داده شود . و شما دوست عزيز به راحتي بتوانيد کتابهاي دوطرف قضيه را خوانده و مطالعه بفرماييد . و ان زمان است که پي به واقعيات طرفين خواهيد برد . بنده از شما پرسيده بودم که شما چند کتاب و نوشته از خود اهلسنت در کتابخانه شخصي خودتان داريد .
شما دوست عزيزم صورت مسئله را پاک کرده و خارج از موضوع بحث حرف زديديد . شايسته است که واقع بين باشيد . اگر معاويه و عمر گناهي مرتکب شده باشند قطعا در روز محشر مجازات خواهند شد . خودشان پاسخ گو خواهند بود همانگونه که بابت گناهاني که بنده و شما مرتکب شدهايم فقط خودمان مسئول خواهيم بود .
اهل سنت به خلفاي راشدين و اهل بيت پيامبر و تمامي دوستداران و صحابه به يک ميزان ارزش و احترام قايل بوده و هست . ولي متاسفانه اخوندهاي شما متاسفانه اهل سنت را منهاي خاندان پيامبر معرفي کرده و اين عقيده پليد را در جامعه تشيع تزريق کرده و برادران تشيع ما را فقط محبان خلفا مي دانند . در حالي که واقعيت اين بوده که ما محبان خاندان پيامبر نيز هستيم . همان ارزش و احترامي را که شما براي خاندان پيامبر روا مي داريد ما صد بيشتر براي انان احترام گذاشته و دوستي انان را دوستي پيامبر مي دانيم .
نمي خواهم که ازبحث اصلي خود دور شوم و ان حداقل خواست من از شما اين بود که بتوانيد کتب و نوشته هاي خود اهلسنت را پيدا کرده و جهت مطالعه و استفاده نزد خودتان نگهداري بفرماييد .
در اخر درود مي فرستم بر پيامبر گرامي و اهلبيت و صحابه ايشان و شما را نيز به خدامي سپارم .

81   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   20 آذر 88
جناب محمد از مکران
اجازه دهيد يک قصه را که در کودکي خواندم براي شما بازگو کنم:
****************
يکي بود يک نبود غير از خدا هيچکس نبود
در يک شهر از شهرهاي خدا يک کلاهبرداري زندگي مي‌کرد. اين کلاهبردار قصه ما نه خدا مي‌شناخت و نه دين داشت و نه مروت. هر کي مي‌ديد يا کلاه سرمي‌ذاشت يا کلاهش را بر‌ميداشت.
خلاصه بعد از اينکه خيانت و عهد شکني او خيلي بالا گرفت يارو را گرفتند را انداختند زندان.
ولي اين کلاهبرادر قصه ما از رو نمي‌رفت. تو زندان هم سر هم بند هاي خودش کلاه مي‌گذاشت.

قاضي شهر ديد که نه، يارو درست بشو نيست. با خودش يک فکري کرد.
دستور داد که يک شتر پيدا کنند و يارو را بگذارند بالاي شتر و در شهر بچرخانند و به همه اعلان کنند که اين اين يارو دزد است و کلاهبردار و خائن نه کسي با او معامله کند و نه کسي به او پول قرض دهد و نه کسي او را در خانه اش راه دهد.

داروغه هم رفت و تو بازار گشت و به يک شتر دار گفت که شترش را در اختيار آنها قرار دهد تا آنها کلاهبردار را روي آن در شهر بچرخانند.
شتر دار قبول کرد.
از صبح کله سحر و تا دم غروب آنها در شهر چرخيدند و به همه مردم شهر از پير و چوان و زن و مرد گفتند:
که اين يارو دزد است و کلاهبراد و خائن. نه کسي با او معامله کند و نه کسي با او عهدي ببند. همه از او دوري کنند.

خلاصه بعد از انکه همه شهر ار گشتند. داروغه رفت پي‌کارش. صاحب شتر ماند و مرد کلاهبردار.
مرد کلاهبردار از شتر پايين آمد.

ناگهان صاحب شتر رو کرد به يارو و گفت:
اجرتت مي‌شود ده دينار.

مي‌دانيد مرد کلاهبردار چه پاسخي داد؟
گفت: آهاي مرد ساده. از صبح تا حالا دارند من را تو شهر مي‌چرخانند که من کلاهبردار هستم و دزد.
بعد تو از من اجرت مي‌خواهي!!!!!!!!!
**************************************
روي کره زمين جمعيتي پيدا شدند که:

فصد جان خير البشر را داشتند.
بارها او را در ميدان جنگ تنها گذاشتند.
دخترانشان به ايشان زهر دادند و ايشان را شهيد کردند.
خلافت خدا را به پوچي گرفتند و ولي بر حق خدا را نافرماني کردند و خود براي خدا خليفه انتخاب کردند!!!!
به سيدة النساء العالمين رحم نکردند و او را شهيد کردند.
وقتي هم که خليفه خدا را به حکومت قبول کردند يا با او جنگيدند و پيمان شکستند و يا بر او خيانت کردند.
فرزند بزرگ او را زهر دادند.
فرزند پيامبر سيد الشهدا و اهل و عيال او را به فجيع ترين وضعيت شهيد کردند.
هشت خليفه خدا و امام از فرزندان او را بعد از او پس از شکنجه و حبس و تهديد به شهادت رساندند.
شيعيان آن امامان را به به هر نحوي و هر جايي بود مي‌يافتند و شهيد مي‌کردند.

به هر شهري که زورشان مي‌رسيد حمله مي‌کرد و پس از غارت و کشتار زنانشان را به بردگي مي‌بردند.
مشتي هوسران و زن باز را خليفه خدا دانستند و براي خوش خدمتي آنها از يکديگر سبقت مي‌جستند.
پشت محود غزنوي و تيمور و سلطان سليم و ... راه افتادند و ايراني و رومي و هندي را تکه تکه مي‌کردند.
روزي با هم متحد شدند و به صدام رواني تا جايي که توانستند کمک انساني و مالي و نظامي کردند که مردم ايران و شيعيان را قتل عام کند.
**********
امروزه هم هر روز يا در عراق و يا در پاکستان و يمن و هند و عربستان و افغانستان براي تفريح و رضاي اله مرگ خود شيعيان را صد تا صد تکه تکه مي‌کنند.

>>>>>>>>>> حال از ما تقاضاي دمکراسي مي‌کنند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

رحم بر گرگ تيز دندان ستمکاري بود بر گوسفندان

يا علي
82   نام و نام خانوادگي:  رحمت الله حميدي     -   تاريخ:   21 آذر 88
سلام
قال رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله: من أحبّ عليّا فقد أحبّني و من أبغض عليّا فقد أبغضني و من آذى عليّا فقد آذاني و من آذاني فقد آذى اللَّه عزّ و جلّ.
ذخائر العقبى/ 65
83   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني (شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:   22 آذر 88
با سلام

اگر صد بار ديگر از مولوي جون دعوت شود همچنان فرار را بر قرار ترجيح ميدهد

مگه نگفته بود مناظره نميکنم اما براي مباهله آماده ام؟؟؟؟!!!!!

!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
84   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني (شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:   23 آذر 88
با سلام

وقتي دو عاشق و معشوق به هم ميرسند

http://sistan.info/1231997.htm
85   نام و نام خانوادگي:  محمد از مکران     -   تاريخ:   02 دي 88
برادر گرامي مومن عبدالله عزيز درود بر شما خسته نباشيد .
بنده عرض کرده بودم که بابت گناهي که سايرين مرتکب شده اند کسي شما رامواخذه نخواهد نمود . حال اين گناهکاران مي خواهند که در هرزمان و مکاني از دنيا که قرار گرفته باشند . بابت جرم و جناياتي که در ساير بلاد اسلامي چه در حق تشيع و چه در حق سني اتفاق مي افتد در روز قيامت قطعا به سزاي اعمالشان خواهند رسيد .
البته امر به معروف و نهي از منکر وظيفه ديني ما و شما بوده و هست . ولي اين مقبول و پسنديده نيست که به خاطر ظلمي که در حق شيعيان يمن در يمن مي شود شما بخواهيد انتقام خون انها را از سنيان ايران بگيريد . قبول دارم که در خيلي از کشورهاي اسلامي بر شيعيان ظلم مي شود همانگونه که در دوران گذشته بر انها ظلم شده است . و قطعا خداوند منان ظالمان را به سزاي اعمالشان مي رساند .
به نظر بنده اگر در ايران مسولين امر بخواهند جلوي دموکراسي و ازادي بيان را از ملت شريف ايران بگيرند کمترين حق و حقوقي را به اهل سنت ايران ندهند هيچ فرقي با ظالمان ندارند بلکه بدتر از انها نيز هستند .
اينکه در دوران گذشته بر شيعيان ظلم شده و جلوي ازادي انها را گرفته اند پس ما شيعيان حالا که قدرت داريم بايد خون بهاي گذشتگان خودمان را از سنيان فعلي در ايران بگيريم و همه سني ها را به درک واصل بکنيم فقط فکر و عقيده شخصي شما مي باشد بنده يقين دارم که علما گرامي اهل تشيع اين طرز فکر شما در قبول نداشته و ندارند .
شما اگر بخواهيد کوچکترين ظلمي را بر اهل سنت ايران روا بداريد قطعا هيچ فرقي با ظالماني که در پاکستان شيعه ها را شهيد مي کنند نداريد .
دموکراسي و ازادي بيان حق مسلم ما ملت ايران است .
اما دوست من مطلب و بحث بنده چيز ديگري بود و شما بي جهت مسايل ديگري را که ربطي به حرف بنده ندارند مطرح مي کنيد . خواسته و پيشنهاد بنده حقير از شما اين بود که شما تا چه حدي خود اهل سنت را از خودشان مي شناسيد يا اينکه چقدر به خوتان زحمت داده ايد که کتابهاي اهل سنت را خريداري و مطالعه و در کتابخانه شخصي خودتان نگهداري بکنيد .
من به عنوان يک سني که سواد چنداني ندارم ولي حداقل بيش از 100 کتاب مهم از برادران اهل تشيع را تهيه مطالعه و در اختيار ساير دوستان قرار مي دهم . قابل ذکر است که بنده اکثر کتابهاي نوشته شده اقاي سيد محمد تيجاني تونسي را تهيه و مطالعه و نزد خود نگهداري مي کنم . چرا که هدفم از اين کار اين بوده که مي خواستم تشيع را انطوري که خودشان مي گويند بشناسم نه انطوري که سني ها مي گويند .
حال به شما نيز مجددا پيشنهاد مي کنم که سني را انطوري که خودشان مي گويند بشناس نه انطوري که سايرين از روي غرض اطلاعاتي سانسور شده در اختيارتان مي گذارند .
در اخر درود مي فرستم بر محمد و اهل بيت و خاندان و اصحاب گرامي ايشان .


86   نام و نام خانوادگي:  محمد از مکران     -   تاريخ:   04 دي 88
بنام خدا و با سلام ودرود فراوان برپيامبر گرامي حضرت محمد و اهل بيت و خاندان و اصحاب گرامي ايشان ازانجايي که هرچند وقت يکبار از سايت ولي عصر ديدن مي کنم و به عنوان يک بيننده نظر خودم را گاگاهي در قسمت ثبت نظرات مي نويسم اما متاسفانه مسولين محترم سايت ولي عصر از نوشتن نظرات هرچند کوچک بنده امتناع کرده و يا گاها انها را قطع و تکه تکه کرده و در معرض ديد بينندگان محترم قرارمي دهند . که اين خود خيانت در امانت بوده و با افکار ديني و مذهبي ما مسلمانان کاري شايسته و پسنديده نيست . که اين عمل شما طبق رسالتي که خودتان ترسيم کرده و مدعي ان هستيد تناقص دارد . البته يک واقعيتي وجود دارد و براي همگان نيز تجربه و ثابت گرديده و نيازي به توضيح و اثبات هم ندارد و آن اين است که هميشه ناحق و باطل از حق و حقيقت ترسان و گريزان بوده و هست و جهت جلوگيري از رو شدن دستش دست به هر حيله و مکري مي زند تا حق و حقيقت روشن نشده و همچنان حرف و ايده خودش بر کرسي سوار باشد . و تمام راهها و وسايلي که ملت عزيز را به حق و حقانيت برسانند از بين برده و مي برند . عدم وجود دمکراسي و ازادي بيان براي فرق مذهبي در ايران خصوصا جلوگيري از حق و حقوق قانوني اهل سنت در ايران همانا نشان دهنده ترس ناحق از حق است . در حالي که درکشورهاي اسلامي ديگر اين چنين نيست مثلا شما در عربستان سعودي خصوصا در مکه و مدينه تمامي کتبي که برادران اهل تشيع بر عليه سني ها نوشته اند به وفور و فراوان يافت مي شود . اما در ايران برادران سني ما از کمترين حق و حقوقي برخوردارند . حتي حق ندارند جزيي ترين کتب مذهبي خود را بدون مجوز بنويسند . چه رسد به زماني که بخواهند در جواب کتب تيجاني کتاب بنويسند . شما در ايران حتي در مناطق سني نشين هيچ کتاب مذهبي به زبان فارسي که بتواند مسايل اختلافي تشيع و تسنن را مطرح بکند نمي توانيد پيدا بکنيد که اين خود جاي بحث و سئوال دارد . اگر هم مولوي سني بخواهد در جواب کتابهاي فراوان اهل تشيع کتاب بنويسد و در اختيار عموم بگذارد آن وقت است که خودش با دست خودش حکم اعدام خودش را صادر کرده و يا براي ساليان متوالي بايد در زندان شکنجه و زنداني بشود . نبود ازادي بيان و مطبوعاتي و رسانه اي براي اهل سنت نشان از ضعف مذهب تشيع و ترس اخوندهاي تندرو از روشدن و برملا شدن مذهب ساختگيشان مي باشد . لذا به نظر بنده بحث و مناظره چند ساعتي مشکل جوانان و ملت ايران را حل نخواهد کرد و در اين بحث حق و حقيقت روشن نمي شود اگر اقاي قزويني راست مي گويند و خيلي از خودشان مطمئن هستند در همين سايت خودشان يک گوشه کوچک از سايتشان را اختصاص بدهند به برادران سني که بتوانند نظرات مذهبي خودشان را نوشته و از خودشان دفاع بکنند و ساير دوستان و جوانان اهل تشيع نيز از همين سايت مي توانند پي به مسايل مذهبي اهل سنت ببرند . البته قطعا يقين دارم که اقاي قزويني و دوستانشان همچنين جراتي را ندارند . شما تاب و تحمل نطرات بنده حقير بي سواد را نداريد چه برسد به زماني که علماي شاخص اهل سنت مطلب بنويسند و در اختيار عموم بگذارند . اميدوارم که روزي برسد که اقاي قزويني و دستانشان از عرب هاي وهابي ياد بگيرند که خود اين بنده حقير چند تا از کتابهاي اقاي تيجاني را که بر عليه اهل سنت نوشته بود از مدينه خريداري کرده و هنوز پيش خودم دارم و در اختيار سايردوستان نيز قرار مي دهم . محمد از مکران
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- در ابتداي سخنان خويش ما را متهم به تحريف و علني نكردن نظرات خويش كرده‌ايد ! كه خوانندگان سايت خود به خوبي با مراجعه به نظرات مطرح شده در اين سايت ، مي‌توانند صحت و سقم سخن شما را به دست بياورند !
شما با اين نظر چهار نظر براي ما فرستاده‌ايد كه هر چهارتاي ان علني شده است !
2- فرموده‌ايد«در حالي که درکشورهاي اسلامي ديگر اين چنين نيست مثلا شما در عربستان سعودي خصوصا در مکه و مدينه تمامي کتبي که برادران اهل تشيع بر عليه سني ها نوشته اند به وفور و فراوان يافت مي شود»!!
اين مطلب را نيز حواله به خوانندگان محترم مي‌دهيم !
3- فرموده‌ايد «اما در ايران برادران سني ما از کمترين حق و حقوقي برخوردارند . حتي حق ندارند جزيي ترين کتب مذهبي خود را بدون مجوز بنويسند»!
از شما سوال مي‌كنيم آيا در عربستان كتاب‌ها بدون مجوز چاپ مي‌شوند و يا با مجوز؟
آيا در ايران به تمامي كتب درسي اهل سنت در حوزه‌هايشان مجوز داده نشده است ؟! آيا بسياري از كتب اهل سنت در ايران با مجوز چاپ نمي‌شود ؟! و بسياري ديگر كه تبليغ وهابيت است بدون مجوز ؟ و بيشتر از كتب مجوز دار ؟
4- فرموده‌ايد «نبود ازادي بيان و مطبوعاتي و رسانه اي براي اهل سنت نشان از ضعف مذهب تشيع و ترس اخوندهاي تندرو از روشدن و برملا شدن مذهب ساختگيشان مي باشد . »
ظاهرا شما انتظار داريد كه زمينه دادن هر كتب ضلالي را به دست مردم داد قبل از اينكه زمينه پاسخ دادن به همه آنها فراهم باشد؟!
5- فرموده‌ايد « البته قطعا يقين دارم که اقاي قزويني و دوستانشان همچنين جراتي را ندارند . شما تاب و تحمل نطرات بنده حقير بي سواد را نداريد چه برسد به زماني که علماي شاخص اهل سنت مطلب بنويسند و در اختيار عموم بگذارند»
!!!
6- فرموده‌ايد« خود اين بنده حقير چند تا از کتابهاي اقاي تيجاني را که بر عليه اهل سنت نوشته بود از مدينه خريداري کرده و هنوز پيش خودم دارم و در اختيار سايردوستان نيز قرار مي دهم»!
آيا مي‌دانيد كه همراه‌داشتن كتب آقاي تيجاني در عربستان چند ماه زندان است ؟! و ادعا مي‌كنيد از كتابفروشي‌هاي مدينه كتاب هاي آقاي تيجاني را تهيه كرده‌ايد !
بهتر است در ابتدا كمي در رابطه با اوضاع اجتماعي امنيتي عربستان مطالعه كرده و سپس اينگونه سخن بگوييد
گروه پاسخ به شبهات
87   نام و نام خانوادگي:  حاجي     -   تاريخ:   05 دي 88
مرگ بر امريکا و کساني که در عراق مردم را مي کشند
88   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني (شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:   17 دي 88
سلام عليكم

از برادر بزگوار و دانشمند گرامي حضرت آقاي دكتر سيد محمد حسيني قزويني كمال تشكر را داريم.

درواقع خود ان دعوتنامه خود بعنوان يك مناظره ي بزرگ تلقي ميشود كه طرف برنده ي آن معلوم است

و ايشان جناب دكتر قزويني بزگوار هستند.

ايشان از سلاله پاك و طاهر اهل البيت ع هستند و خدا حفظشان كند

89   نام و نام خانوادگي:  سيوان     -   تاريخ:   22 دي 88
به نظر من اهل سنت در ايران زير زربين قرار گرفته چون هركس يه زره از كتابها ي اهل تشيع انتقاد ميكنه حكمش اعدام يا ترور است يا تو زندان اين قدر ميماند تا بپوسد امثال ربيعيها مفتي زاده ها دامنيها سبحانيها شيخ هادي ها مولويها مثال اين شهيدان فقط حرفشون اين بود به اصحاب پيغمبر توهين نكنيد چرا شما شيعيان مثل قوم بني اسراييل هستي مرتد منافق كافر مشرك مفسد الفلارض همه لقب شماهاهست شما حط به خود پيغمبر نيز توهين كردين توكتاب ملعون محلاتي برو بخونيد تو كدام كتاب اهل سنت به اهل بيت توهين شده لعن كردن اصحاب فقط كار شماس اميدوارم كه هميشه مردم را توجيه كنيد شما مرده پرست هستيد آقاي قضويني هم بايد بره بايه بيسوادي مثل من مناظره كنه اگه آمده هست به من ايميل بده تا با پنج كلاس سواد بشورمش
جواب نظر:

!!!

90   نام و نام خانوادگي:  vahid     -   تاريخ:   29 دي 88
خوب اقاي قزويني مناظره ات را هم ديديم . الحمداله الله به اندازه کافي روايت جعل کرده بوديد . درضمن چرا وقتي کم مياريد ميگوييد فلاني مورد مذمت است و کذا و کذا و اين حديث را قبول نداريم و فلان و... در ضمن جرا درمورد حرف هاي شما و ساير علماي شيعه مناضره نکنيم ؟ ثانيا علمايي که اهل مناظره بودند را که فرستاديد آب خنک بخورند . مگر خيرشاهي چه گناهي کرده بود جز گفتن حقيقت ؟ شما که اهل اسلام و منطق هستيد چرا اين همه جنايت مي کنيد؟ و آقاي تيجاني دها دروغ و حرف متناقض در حرفهايش و همچنين در کتابش (آنگاه که هدايت شدم) دارد . شما ميتواني در اين مورد کتاب (آنگاه که گمراه شدي) را بخواني . و اين بحثي را که پيش کشيديد عامل تفرقه نيست پس چيست ؟ هر عقل سليمي اين نظرات را بخواند ميداند منظورم چيست .البته من چند تايش را خواندم ولي مشت نمونه خروار است . حالا ميفهمم که شيخ الاسلام مولانا عبدالحميد شما را خوب شناخته . من انديشه سياسي ايشان راتحصين کرده به داشتن چنين رهبري افتخار ميکنم.
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- فرموده‌ايد « الحمداله الله به اندازه کافي روايت جعل کرده بوديد»!
واقعا چنين است ؟ بهتر است يك نمونه از رواياتي را كه ادعا مي‌كنيد ايشان جعل كرده‌ بودند ذكر كنيد تا مبادا كسي توهم كند شما از روي ناچاري ناگذير به مطرح كردن سخنان دروغين شده‌‌ايد !
2- فرموده‌ايد « درضمن چرا وقتي کم مياريد ميگوييد فلاني مورد مذمت است و کذا و کذا  و  اين حديث را قبول نداريم و فلان و...»
ظاهرا چيزي در مورد علم رجال نمي‌دانيد ! آيا شما هر حرفي را كه هر كس براي شما نقل كند (حتي اگر دروغگو باشد) مي‌پذيريد ؟ يا در صورتي آن خبر را قبول مي‌كنيد كه گوينده آن راستگو باشد ! مشكل اصلي اهل سنت ، استدلال به روايات ضعيفه شيعه بود ، اما ما تنها و تنها به روايات معتبر اهل سنت تمسك مي‌كنيم !
3- فرموده‌ايد «در ضمن جرا درمورد حرف هاي شما و ساير علماي شيعه مناضره نکنيم ؟»
چه كسي چنين گفته است ! شما مي‌توانيد در اين زمينه با ساير علماي شيعه «مناضره»! كنيد !
4- فرموده‌ايد«ثانيا علمايي که اهل مناظره بودند را که فرستاديد آب خنک بخورند .  مگر خيرشاهي چه گناهي کرده بود جز گفتن حقيقت ؟»!
آيا منظور شما فيلم معجزه عمر است ؟! كه مضحكه خاص و عام شد ؟ يا ساير سخنان ايشان ؟!
آيا آقايان ملازاده و مرادزهي نيز در زندان بودند كه با جناب دكتر قزويني مناظره كردند ؟
(ظاهرا شما بخش مناظرات سايت را نديده‌ايد)
5- فرموده‌ايد «و آقاي تيجاني دها  دروغ  و حرف متناقض در حرفهايش و همچنين در کتابش (آنگاه که هدايت شدم) دارد . شما ميتواني در اين مورد کتاب (آنگاه که گمراه شدي) را بخواني»
ما نيز به شما و ساير دوستان توصيه مي‌كنيم هر دو كتاب را با هم بخوانيد تا منطق شيعه و سني در كنار هم مورد نقد و بررسي قرار بگيرد (مطالعه هر دو كتاب با هم ، سبب شيعه شدن بسياري شده است‌؛ چون كتاب آنگاه گمراه شدي جز توهين و بدزباني ، مطلبي علمي ندارد)
6- فرموده‌ايد «حالا ميفهمم که شيخ الاسلام مولانا عبدالحميد شما را خوب شناخته . من انديشه سياسي ايشان راتحصين کرده به داشتن چنين رهبري افتخار ميکنم»!
ظاهرا عموم اهل سنت حتي در زاهدان با نظر شما مخالف هستند !‌بهتر است در روز جمعه همزمان با برقراري نماز جمعه ايشان ، سري به ساير مساجد زاهدان بزنيد تا ببينيد چندين نماز جمعه با هم برگزار مي‌شود !(يعني هيچكدام از آنها نماز جمعه ديگري را قبول ندارند)
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
91   نام و نام خانوادگي:  vahid     -   تاريخ:   30 دي 88
دوست عزيز 1 اگر حرفهاي مولانا خيرشاهي براي شما مسخره است .بدانيد سخنان آقاي قزويني نيز براي ما چنين است. 2 مگر فقط همين زمينه براي مناظره وجود دارد ؟ ما مي توانيم در در مورد ساير بحث ها با هم مناظره کنيم مثل تقيه و صيقه !! 3 کساني که با خواندن يکي دو کتاب مذهب خود را تغيير ميدهند معلوم است مذهب خود را نشناخته اند. 4 ظاهرا شما مسجد اينجا و خيابانها وساختار فيزيکي شهر را نديده ايد !! روزهاي جمعه نه تنها مسجد پر ميشود بلکه مردم تا جايي که صدا ميرسد مردم در خيابانها صف ميکشند . خيلي ها هم وسيله ندارند وحمل ونقل عمومي هم وجود ندارد . چه کسي گفته اينجا نماز يکديگر را قبول ندارند !؟ در ضمن اين کساني که اين خبر هاي ضدالنقيض را مي فرستند حتي نماز جمعه خودشان را هم نميروند و هر جمعه عده قليلي براي نماز حاضر ميشوند . ****غريبي گرت ماست پيش آورد **دو پيمانه آب است و يک چمچه دوغ ****اگر راست ميخواهي از من شنو**جهان ديده بسيار گويد دروغ**** 5 البته معلوم نيست اين قضيه وفات حضرت فاطمه چرا تا قبل از سال 1370 کشف نشده بود و بعد از اين سال به تصويب مجلس درآمد وبعد از آن به اين صورت که شما در تقويم ها ميبينيد در آمده است. 6 انگار شما اهل سنت را مسلمان نمي دانيد و اين دو مذهب را دو دين جدا از هم مي پنداريد . در حالي که دربين ما چنين نيست و اگر کسي اينطورفکر کند از ما نيست. البته مي دانم :هزار و چهارصد سال است ابن سبايي ها . يهوديها .صهيونيست ها و دشمنان اسلام . ما را به جان يک ديگر انداختند 0 به سني ها گفتند عليه شيعه ها کتاب بنويسيد که آنها کافر و بي دين هستند و هرکس شيعه را بکشد در جهنم بر او بسته ميشود . و در مقابل به برخي شيعه ها هم پول دادند که بنويسند سني ها از يهود و نصاري هم بدتر هستند و آنها بر اثر غلط فهمي خود هزاران کتاب عليه اهل سنت گرفتند و بدين طريق مارا به جان يک ديگر انداختند وشيعه وسني را بر عليه يکديگر به کار گرفتند . ولي آيا اکنون زمان آن نرسيده که ما همديگر را در آغوش بگيريم؟؟ سني ها ميگوييند ما به حق هستيم که پيرو پيامبر و خلفاي اربعه و پيرو اهل بيت و عترت هستيم و شيعه ها هم ميگويند ما به حق هستيم که پيرو پيامبر و پيرو اهل بيت و عترت هستيم . بياييد اين اختلاف ها را که ما و شما را بيچاره کرده کنار بگزاريد . بياييد متهد و متفق باشيد و محبت خود را به يکديگر نشان دهيد و هيچ فرقي ميان شيعه وسني قايل نباشيد.
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- فرق بين سخنان جناب دكتر قزويني و مولوي خيرشاهي ، در اين است كه مولوي خيرشاهي ، خواب نقل مي‌كند و جناب دكتر قزويني مطالب موجود در كتب اهل سنت ! البته مطالبي كه جناب دكتر قزويني از كتب اهل سنت مطرح مي‌كند ، واقعا سبب خنده است ؛ اما نه به خاطر اينكه ايشان آنها را مطرح مي‌كند ، بلكه از اين جهت كه اهل سنت به چه مطالبي اعتقاد داشته‌اند !  يعني در واقع شما با خنديدن به مطالبي كه جناب دكتر قزويني مطرح مي‌كند ، به عقيده اهل سنت و جماعت خنديده‌ايد !
2-  در ذيل همين مطلب در شماره 69 آدرس نماز جمعه‌هاي موجود در زاهدان را مطرح كرده‌ايم ! سر زدن به آنها ضرري ندارد ! مي‌تواند ببينيد كه آيا جناب مولوي عبد الحميد ، در زاهدان رهبر علي الاطلاق اهل سنت به شمار مي‌رود يا خير ! (چه رسد به ساير شهر‌هاي استان و چه رسد به كل كشور !) آن موقع مشخص مي‌شود كه حق با ما است يا با شما !
3- بحث در مورد تقويم‌ها در آدرس ذيل آمده است ! :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=6058
4- نظر ما در مورد اهل سنت در آدرس ذيل آمده است :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=6340
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
92   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   30 دي 88
جناب وحيد
بسيار جالب است که تقريبا بلااستثناء در تمام نظراتي که در اين سايت از اهل سنت ذکر شده است که در آن به اتحاد دعوت گرديده است يک فحاشي هم به شيعيان وجود دارد.
«ابن سبايي ها »
براستي جواب چنين دعوتي جز اين است؟:
آهاي کعب الحباري ها. آهاي يزيدي ها. آهاي عمري ها.
ما را با شما اتحادي نيست.

يا علي
93   نام و نام خانوادگي:  vahid     -   تاريخ:   01 بهمن 88
نه ,نرود ميخ آهنين در سنگ **** مارا به خير تو اميدي نيست** شر مرسان.
94   نام و نام خانوادگي:  مالك اشتر     -   تاريخ:   03 بهمن 88
بسم الله النور.!!!! در ادامه ي فرمايشات برادر عزيز و ارجمند جناب مومن عبد الله من هم مگويم : مارا با شما وحدتي نيست. از برادران گرداننده ي سايت هم ميخواهم اين شعر را به نمايش همگان بگذارند. شايد بيدار شوند : ديگران را گر عداوت زين وآن باشد بدل ------------------------- در دل ما شيعيان بغض عمر تنهاستي ( بزدلي گفتاي استــر مذهبک گفتم به او): ------------------------ ( سالک بولولوام ني از کسم پرواستي) ياد آرم يک حديثي کز امام صـادق است ------------------------ دشمن ما خانواده انجس از سگهاستي خواهشمندم برادران كه اين گونه نظرات را آشكار كنيد . آخر چقدر تحمل.؟ چقدر كوتاه آمدن.؟ در دل مومن يا حب الله و اصحاب و اوليا الله است يا حب اعدا الله. اين دو با هم تا قيام قيامت هيچگاه جمع نميشوند. باز هم شما را به (ابا الفضل العباس)"ع" قسم. كه اين گونه نظرات را علني كنيد.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! يا زهراي مظلوم.......
95   نام و نام خانوادگي:  جلىل     -   تاريخ:   03 بهمن 88
با عرض سلام وآروزي توفيق: احتراما" به استحضار مي رساند در خصوص اينکه شبکه نور در برنامه هاي خود مکررا" اعلام ميدارد شيعيان بدليل آن که فرزندان علي(ع) از ام البنين که داراي اسامي عمر،عثمان،ابوبکر مي باشند مورد کم لطفي قرار گرفته اند . ايشان(ع) در واقعه کربلا به همراه امام حسين(ع) بشهادت رسيده اندو به علت آنکه نامشان با خلفا يکي ميباشد مورد کم مهري قرار گرفته اند ودر عزاداري ذکر مصيبت برايشان نمي خوانند. خواهشمند است جواب و پاسخي محکم ارائه نماييد.
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- عمر بن علي در كربلا نبوده است ! تنها محمد بن علي (معروف به ابي‌بكر) و عثمان بن علي شهيد شدند !
2- در كربلا عون و جعفر و... نيز شهيد شدند ، اما براي آنها روضه خوانده نمي شود ، پس علت نخواندن روضه نام انها نيست ! در كربلا ده تن از فرزندان اميرمومنان شهيد شدند كه تنها روضه دو تن از آنان خوانده مي‌شود ! قمر بني هاشم و سيد الشهدا عليه السلام ! و علت اين امر هم نبود فرصت براي خواندن روضه براي همه آنان است !
اگر مي‌خواستيم براي همه آنها روضه بخوانيم بايد تنها يك دهه صرف فرزندان اميرمومنان مي شد !
3- اگر مي‌خواستيم مخفي كاري كنيم در همه كتب خويش اين مطلب را نمي‌اورديم ! (مانند اهل سنت كه بسياري حقايق را تنها در يك كتاب آنها با كنايه پيدا مي كنيد)
در مورد نامگذاري آنان نيز در آدرس ذيل به صورت مفصل پاسخ داده شده است :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=437
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
96   نام و نام خانوادگي:  غهخغ8     -   تاريخ:   21 بهمن 88
مگر مي شود علي که ما آن را شير يزدان مي دانيم وفرمودهاند که :کسي که غيرت نداشته باشد هيچ خيري در او نيست )) خودش بي غيرت باشد و کسي را که همسرش را بکشد داماد خود کند (در کتاب امام باقر آمده )و اسم پسرش را نام قاطل همسرش بگزارد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/؟؟
97   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   23 بهمن 88
جناب نگارنده کامنت 96
نه. استغفرالله. معلومه که نه.
غيرت حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) چنان بود که حتي راضي نبود از بردگان سپيدروي رومي نيز هتک حيثيت شود.
دقيقا به همين دليل اجازه داد که ديکتاتور با دختر 7 ساله ابوبکر ازدواج کند.
هر چه باشد حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) بايد آزمايش الهي که حضرت لوط (عليه السلام) پشت سر گذاشت را نيز به نحو احسنت و به وجه بهتر و کامل‌تري طي مي‌کرد.

اگر حضرت لوط (عليه السلام) در مقام ابتلاي الهي به «پيشنهاد» ازدواج دخترانش آزموده شد
حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) به خود «ازدواج» دختر ابوبکر آزموده شدند.

اين امر در مورد پسر ايشان حضرت سيد الشهدا(عليه السلام) نيز نمود يافت.
چنانکه اگر ابراهيم (عليه السلام) تا مرحله تماس چاقو با گردن پسر خود حضرت اسماعيل(عليه السلام) آزموده شد حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) بايد پسراني را رشد مي‌دادند که در راه حضرت حق شهيد شوند.

يا علي
98   نام و نام خانوادگي:  ابوبكر     -   تاريخ:   15 اسفند 88
با سلام خدمت همه برادران چه تشيع و يا تسنن!!! باري با بي احترامي و لعن و نفرين و گوشه كنايه تا كنون اسلام راه به جايي نبرده است و حاصلش جز خوارج و جمل چيزي نيست!! 1.برادر تشيع در عنوان اين مطلب از لفظ فرار استفاده كرده ايد كه شايسته انسانهاي ترسوست و اين توهيني بزرگ به عالم بزرك مولانا عبدالحميد به شمار ميآيد. 2.بهتر است اندكي تفكر شود كه چگونه مدعي وحدت هستيد كه اهل سنت اجازه ساخت مسجد در استان تهران را ندارند ولي مسيحيان ميتوانند كليسا داشته باشند؟؟؟ 3.در مورد وهابيت اگر لطف كنيد و يك نفر را بياوريد كه بگويد من وهابي هستم؟؟وهابي وجود خارجي ندارد و اگر هم بر ضن شما چنين چيزي هست چرا نامشان را همراه اهل سنت مي آوريد؟؟اين خود توهين است.
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

1- آيا شما قبول داريد كه جنگ جمل و صفين ، كار صحابه بوده است ؟! اگر چنين است ، پس اقرار كرده‌ايد كه لعن و نفرين و... كار صحابه بوده است !

2- آنچه در مورد مناظره ذكر شده است ، حقيقت امر است ! آيا به نظر شما عنوان ديگري مي‌توان بر امتناع ايشان گذاشت ؟!

3- آيا واقعا اهل سنت شيعه را مسلمان نمي‌دانند كه در مساجد شيعه نماز نمي‌خوانند و خواستار مسجدي خاص براي اهل سنت هستند ؟ قبول كردن اين تقاضاي گروهي از اهل سنت ، در واقع قبول تفرقه بين مسلمانان است ! و ما هيچگاه اين مطلب را قبول نخواهيم كرد ! اگر خواهان نماز جماعت هستند ، مي‌توانند مانند ساير مسلمانان در مساجد نماز بخوانند !

4- در مورد وهابيت مي‌توانيد به سخنراني الباني با عنوان «اقتران العلم بالسيف» مراجعه كنيد كه خود و امثال خود را وهابي معرفي كرده است !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

99   نام و نام خانوادگي:  مسلمان     -   تاريخ:   25 اسفند 88
با سلام ...........من يادم مياد زماني تو كتاب تاريخ خوندم كه شاه عباس مذهب شيعه رو تاسيس كردن بس جه جوري شد كه شما تمام امامان و بيامبران رو تشيع معرفي ميكنين
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

بهتر است كتاب تاريخي خود و منابع آن را به ما و ساير دوستان معرفي كنيد !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

100   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   25 اسفند 88
با سلام
جناب كه اسم خودتان را فراموش كرده ايد و خدا را شكر حداقل خود را مسلمان ناميده ايد .
اولاً شاه عباس صحابي نبوده هر چند از بسياري از صحابي بهتر بوده .
ثانياً مگر نميدوني كه نبايد حديث دروغ به حضرت محمد ( ص ) نسبت بدهي . اين كه ميگوئي خلاف احاديثي است كه از ان حضرت در مورد تاسيس مذهب شيعه نقل شده بمثل حديث دار كه اولين حديث در مورد امامت و خلافت حضرت علي ( ع ) و به تبع ان مذهب شيعه است تا ان خطبه مشهور غدير خم و حتي حديث تقريباً ناتمام قلم و دوات ....
در نهايت اينكه گفتي "" ..... كه شما تمام امامان و بيامبران رو تشيع معرفي ميكنين .... """ صحت ندارد اصل مطلب اينه كه ما خود را شيعه حضرت محمد ( ص ) و حضرت علي ( ص ) و اولادشان تا حضرت مهدي ( عج ) معرفي ميكنيم كه انشاء الله مورد قبول حضرت حق قرار بگيرد انشاء الله

يا علي

101   نام و نام خانوادگي:  گمنام     -   تاريخ:   25 اسفند 88
بسم الله الرحمن

با سلام خدمت برادرن

جناب((مسلمان)):

احتمالا منظور شما اين است كه شاه عباس مذهب شيعه رو رسمي كرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

شما اول مطالعه كن و مطمئن شو بعد نظر بزار....... خونه خاله نيست كه با هر سوالي شيعه رو زير سوال ببري!!!!!!

بله شاه عباس مذهب شيعه را رسمي كرد وخيلي از.............. را به درك واصل كرد.

و در جواب((ابوبكر)):

ببين برادر وهابيت ريشه اش در اهل سنت است و تا حالا خيلي از اهل سنت هم به اون رو اوردن.

اگه اونا بدن پس چرا شما اهل سنت بهشون ملحق ميشين و سياهي لشكر اونا ميشين؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نگو نه چون ديدم و مطمئن هستم.

شما اول يه حالي به فكر خودتون كنيد كه فوج فوج دارين وهابي ميشين بعد به فكر نماز جمعه باشيد!!!!!!!!!!

به والله يك شيخ اهل سنت بهم گفت وهابي ها هر روز مياد تو مسجد تبليغ وهابيت ميكنه شيخمون هم بهش هيچي نميگه!!!!!!!!

حتما شيختون از وهابيت خوشش اومده ديگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

حرف پول كه باشه شيخاتون همه چيشون ميفروشن......... مطمئن باش....

وهابي هست فراوان هم هست............ تو نديدي دليل بر اون نميشه كه نيست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

حرفهاي منطقي بزن كه با عقل جور در بياد.

حزب فقط حزب علي رهبر فقط سيد علي

يا علي كه جان عالم به فذاي نامش
102   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:   15 فروردين 89
باعرض سلام 1.من وقتي در مورد لعن صحبت مي کنم آيه اي مي آورند که گفته است به خداي مشرکان فوش ندهيد تا آنها با خداي شما فوش ندهند قبول دارم فوش با لعن فرق دارد ولي سوال من اين است که اگر قرار است مخالفين از سب و فوش ما ناراحت شوند از لعن ما هم ناراحت مي شود. 2.آيا مولوي مراد زهي خودش از مناظره امتناع کرد يا او را مجبور به مناظره کردن کردند؟ 3.آقاي مراد زهي گفته که با شاگردانم مناظره کنيد خوب چرا آقاي قزويني با شاگردانشان مناظره نکردند؟ ياعلي
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

1- لعن ، در حقيقت كار خداست ! (همانطور كه در ترجمه لعن آمده است كه طلب دوري از رحمت خداست)‌و معني ندارد كه خداوند از رحمت خويش دور شود يا نيكان را از رحمت خويش دور كند ! اما دشنام يعني اهانت كردن ، و هم به خدا و هم به بزرگان مي‌شود اهانت كرد !

به همين سبب ،‌ از سب دشمنان دين نهي شده است تا بزرگان دين مورد سب قرار نگيرند ، اما در لعن اين ضرر مترتب نمي‌شود !

2- در اين زمينه از خود ايشان سوال كنيد !

3- قاعده مناظره اين است كه وقتي كسي شكست مي‌خورد ، بايد بزرگ‌تر از او براي مناظره بيايد و نه شاگرد او ! معني ندارد كه بعد از شكست ، دعوت كند كه شاگردان او با جناب دكتر مناظره كنند ! البته شاگردان جناب دكتر مي‌توانند (طبق قواعد مناظره) براي مرحله بعدي با جناب ملازاده مناظره كنند !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

103   نام و نام خانوادگي:  بنده خدا     -   تاريخ:   20 آبان 89
با سلام خدمت دشمنان دين شيعيان :
سوال چرا مولوي عبدالحميد با شما مناظره نکرد؟تا من يادمه هر چي علما سني بر شما پيروز شدند شما اون قسمت ها را موجه جلوه داديد براي مثال اگر به تقويمهاي قبل از سال 69 نگاه کنيم چيزي به نام شهادت حضرت فاطمه نيست ولي متعصفانه شما به عنوان دوستدار حضرت علي که درهاي خيبر را از جاي کند به او اهانت کرديد شما برايتان حضرت علي يا حضرت فاطمه مهم نيست شما به دنبال منافع خودتانيد يک چيز ديگه شما ميگيد حضرت مهدي آخر زمان نمي آيد راستي بعد از حضرت مهدي چند سال ديگه دنيا پا برجاست دروغگوها
104   نام و نام خانوادگي:  صفي الله مسافرزداه از افغانستان     -   تاريخ:   24 آذر 89
با عرض سلام نميدانم اين مخالفت بزرگ بين شيعه و سني در چي چيز است ما همه مسلمان هستم به پيامبر اسلام و همچنان به قران ايمان کامل داريم بزرگان دين از قران و احاديث پيامبر بزرگان اسلام براي رفاه جامعه اسلامي استفاده مفيد نمايند از پيام برادران که نوشته اند هم از شيعه و سني دور از منطق است آنها با يک ديگر مناظره کرده حقانيت مذهب خود را ثابت مينمايند نه حقانيت اسلام را من آشناي کامل با مولوي عبدالحميد و نه دکتر قزويني دارم فقط همين را ميدانم که مناظره آنها فقط باعث تفرقه ميان مسلمانان خواهد شد اين شيعه و سني را کنار گزاريد بيائيد مسلمان حقيقي شويم. بعضي از برادران شيعه ادعا دارند که بعد از رحلت پيامبر به فاطمه الزهرا حمله صورت گرفته است نميدانم حقيقاً اين حمله از طرف کي و چيطور صورت گرفته است الله و علم ديگر اينکه در آن زمان که حمله صورت گرفته که سبب سقط چنين يعني شهادت حضرت محسن شد آنگه حضرت حسن و حضرت حسين طفل بودند يا جوان خوب اگر طفل بودند حق به جانب اگر جوان بودند چگونه اجازه داند تا بالاي والدين شان حمله صورت گيرد و در آن زمان حضرت علي کرم الله وجه کجا بود آيا شما با اين ادعا تان ضعف حضرت علي را بيان ميکنيد يا از حضرت حسن و حضرت حسين را بسيار در اين مورد فکر کردم منطق من چنين چيز را براي اجازه نداد بپذير چون ما در قرن 14 دهم هجري زنده گي ميکنيم و من چنين شخص را سراغ ندارم که بالاي والدينش حمله صورت گيرد و خود خاموشانه آن را قبول کنند که در روزگار ما به چنين شخص کلمه بي غيرت اطلاق ميشود کوشش کنيد پيش از ادعا چنين چيز ها که به غيرت بزرگان دين لطمه وارد ميکند خوب بينديشيد خوب اگر حمله هم صورت گرفته جزايش را خداوند خواهد داد در روز محشر ما نبايد در کار هاي خداوند دخالت کنيم خداوند به اشخاص که سبب نام نيکي مسلمانان ميشود جزاي خير بدهد و به کساني که سبب تفرقه افکني بين مسلمان ميشود اول هدايت نصيب کند اگر قابل هدايت نبودند به جزاي اعمال شان برساند که انشاء الله چنين خواهد شد.
105   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   25 آذر 89
جناب صفي الله مسافرزداه از افغانستان
يعني شما مي‌فرماييد که بنيامين وقتي برادرش يوسف (عليه السلام) را به چاه مي‌انداختند بي‌غيرت بود؟
براستي که چقدر شما نادان تشريف داريد.
لطفا از اطلاق کلمه بي‌غيريت به اولياء الهي جدا پرهيز نمائيد.

يا علي
106   نام و نام خانوادگي:  عبدالرحيم از سراوان     -   تاريخ:   29 آذر 89
اقاي بي فكر مواظب رفتارت باش اگه راست ميگي بيا روبرو حرف بزنيم چرا قايم شدي از خدا بترس كه در باره بزرگان نظر ميدي
107   نام و نام خانوادگي:  لااله الاالله محمدا رسول الله     -   تاريخ:   17 بهمن 89
با سلام موضوع مناظرات بين اهل سنت و اهل تشيع هميشه يك طرفه است مثل فيلتر كردن تمام سايتها به عنوان تبليغات وهابيت يس انان چيزي براي گفتن دارند كه اقايان جا ميزنند مولوي عبدالحميد اگر بيسواد است خوشبختانه مانند بعضي بدبختها دروغگو نيست
108   نام و نام خانوادگي:  محسن عباسي     -   تاريخ:   26 بهمن 89
اصل بر تقواست نه سواد و نه نه هيچ چيز ديگر فقط و فقط تقوا- كه هيچكداممان نداريم و اگر داشتيم سر اين مساله بيهوده اينقدر مطلب نمي نوشتيم ما به مناظره و مباهله ديگران كاري نداريم ما هر يك عقل داريم ما هريك كتاب خدا را داريم بايد رفت حقيقت را شناخت و عمل كرد و بيهوده سخن نگفت
109   نام و نام خانوادگي:  علي برهاني     -   تاريخ:   28 بهمن 89
با سلام خدمت دوستان محترم حق با کيست شيعه يا سني؟ به نظر من جواب اين سوال از روشني روز هم روشن تر است البته اگر عينک تعصب را از چشمانمان برداريم. برادران اهل تشيع اختلاف اصلي خودشون را با اهل تسنن موضع امامت وصحابه ذکر ميکنند که خودش کذب محض ميباشد زيرا به نظر من اول بايد اسلام خودشون را اثبات بکنند و بعد به اثبات جانشيني بلافصل حضرت علي(رض) بپردازند. 1.شرک:"قال ربکم ادعوني استجب لکم ان الذين يستکبون عن عبادته سيدخلون جهنم داخلين" طبق اين ايه شريفه دعا عبادت است وبايد براي يک معبود باشد ولي برادران مي گويند "يا علي مدد" که بجاي خداوند از حضرت علي مدد مي خواهند که عين شرک است واگر از زاويه ي ديگر به اين جمله نگاه بکنيم يعني مخاطب قرار دادن يک شخص غايب و مدد خواستن از او واين يعني اينکه اونها دوصفت از صفاتي که مخصوص خداوند(سميع و قدير) هست را به حضرت علي نسبت ميدهند که اين عين شرک است و قسم و نذر که عبادت هستند و شما اين هارا براي امامانتان انجام مي دهيد که عين شرک مي باشد و اين يک جمله ي ساده نيست بلکه يک عقيده ي مدهبي مي باشد. 2.صداقت قران:شما معتقد به تحريف قران هستيد و کتب شما پر هست که قران تحريف شده و قران اصلي دست امام زمان مي باشد که اين با ايه "انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون در تضاد است. 3.تقيه:که يکي از صفات منافقان ميباشد و شما معتقد به ان هستين واون را عوض کردن شيوه مبارزه معني مکنيد و طبق اين عقيده خودتون رو تو دروغ گفتن وکتمان حقيقت ازاد گذاشتيد. 4.نسبت دادن صفت بدا به خداوند:يعني اينکه خداوند اول از صحابه در قران اعلام رضايت کرد ولي اون موقع نمي دانست که اينها مرتد ميشوند(معاذ الله)و بعد که ديد مرتد شدند رضايتش را پس گرفت. شما با اين همه اباطيل و خرافات چطور خودتون رو بر حق ميدونين؟شما اول نصبتون را ثابت بکنيد و بعد ادعاي ارث بکنيد .اول مسلمان بودنتون را ثابت بکنيد و بعد بيايين در باره ي ولايت حضرت علي(رض) بحث بکنين. هر وقت اين مشکلاتتون رو حل کردين با هم درباره ي امامت بلافصل حضرت علي(رض) بحث ميکنيم. خداوند همه ي گمراهان را هدايت بکند. وما علينا الا البلاغ المبين.
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

1- بهتر است در نوشتن آيات قرآن دقت كافي را به عمل آوريد تا آيات را اشتباه ننويسيد !

2- گفته‌ايد شيعه اول بايد اسلام خود را ثابت كند ! آيا اسلام چيزي غير از اقرار به شهادتين است ؟ مگر قرآن نمي‌گويد «ولا تقولوا لمن القي اليكم السلام لست مومنا»!

3- فرموده‌ايد طبق اين آيه دعا عبادت است ! بنا بر اين تنها بايد از خدا باشد ! خوب چرا وهابيت مي‌گويند اگر رسول خدا (ص) زنده بود مي‌شد از او دعا خواست ، همانطور كه فرزندان يعقوب از پدرشان خواستند؟ اگر دعا عبادت است ، چه عبادت يك زنده به جاي خدا ، و چه عبادت يك مرده به جاي خدا ؟ چه فرق مي كند ؟ هر دو بايد شرك باشد ، پس لابد مي‌گوييد خودتان نيز مشرك هستيد !

4- گفته‌ايد ما شيعيان قائل به تحريف قرآن هستيم ! اما خداوند متعال مي‌فرمايد «ومن يكسب خطيئة او اثما ثم يرم به بريئا فقد احتمال بهتانا واثما مبينا»!

آيا همه شيعه قائل به اين سخن‌اند ؟ يا تنها گروهي انگشت شمار ، كه سخنان آنها نيز دو پهلو و قابل توجيه است ؟

آيا هيچ عالم سني قائل به تحريف قرآن نشده است ؟!

با روشن شدن پاسخ اين دو سوال ، متوجه جواب خود خواهيد شد !

البته كساني كه در كتب خود روايات «خرافه غرانيق» را دارند ، نبايد شيعه را متهم كنند ! كساني كه در اصل نزول قرآن و الهي بودن آن ترديد دارند و مقدمات تاليف كتابي مثل آيات شيطاني سلمان رشدي مرتد را فراهم كردند ، چگونه مي‌خواهند خود را مدافع قرآن قلمداد كنند ؟

3- تقيه از صفات منافقان است ؟ پس به نظر شما عمار ياسر نيز منافق بوده است ؟ تقيه يك عمل جايز است كه اهل سنت آن را تنها در مقابل كفار جايز مي دانند (اگر چه ادله آنها شامل مسلمان مخالف در عقيده نيز مي شود) و شيعيان اين كار را هم در مقابل كفار و هم در مقابل مسلماني كه قصد جانش را كرده است جايز مي‌دانند ؛

البته مشخص است كه شما به خاطر دور بودن از قرآن آياتي مثل «الا ان تتقوا منهم تقاة» ويا «الا من اكره وقلبه مطمئن بالايمان» را نديده‌ايد !

4- در مورد آيه رضوان ، عبارت آيه چنين است «لقد رضي الله عن المومنين اذ يبايعونك تحت الشجرة»! آيا همه صحابه در اين بيعت حاضر بودند ؟ يعني مدينه خالي شده بود و تمامي زن‌ها و بچه ها و كل مسلماناني كه رسول خدا (ص) را ديده بودند از همه دنيا در بيعت رضوان حاضر بودند ؟

اين آيه تنها تاييدي بر مومنيني است كه در بيعت رضوان بيعت كردند و حتي شامل منافقين هم نمي شود چون به اقرار علماي اهل سنت گروهي از حاضرين در اين بيعت نيز در كشتن عثمان دست داشتند ! و...

بهتر است قبل از هرگونه استدلالي ، كمي در مورد آيات و معاني آنها و... دقت كنيد !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

110   نام و نام خانوادگي:  عبدالله اميري     -   تاريخ:   01 فروردين 90
خيلي دوستدار ملاقات با ايشانم
111   نام و نام خانوادگي:  اپ     -   تاريخ:   29 فروردين 90
خداوند جميع شما را هدايت دهد
112   نام و نام خانوادگي:  دعوت به مناظره     -   تاريخ:   12 خرداد 90
سلام عليکم

############################################
############################################

تفاوت ديدگاه خداوند متعال با مولوي هاي اهل سنت:

############################################
############################################

خداوند به پيامبر(ص) فرمود:

قل هاتوا برهانکم ،ان کنتم صادقين


و مولوي هاي اهل سنت به پيروان خودشان مي گويند :

کتب شيعه را نخوانيد و به ادله و برهان هاي شيعه توجه نکنيد. تحقيق در خصوص

صحابه هم حرام است و ما بر حق و صادق هستيم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

آيا آنان دليل شرعي و عقلي براي اين حکم خود دارند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟




############################################
############################################

http://www.iranmazhabi7.blogfa.com/

############################################
############################################



اللهم عجل لوليک الفرج

ياحق
113   نام و نام خانوادگي:  امين     -   تاريخ:   23 تير 90
با عرض سلام.وقتي كتاباي خود اهل سنت بر ضد خودشونه مگه مغز خر خوردن بيان مناظره؟
114   نام و نام خانوادگي:  طاها     -   تاريخ:   23 تير 90
سلام يك خاطره از زمان دانشجوييم تو زاهدان واستون تعريف ميكنم تا بفهمين واسه چي سني ها نميان مناظره كنن.
يك روز رفتم پيش يكي ازين مولوي هاي اين سني ها بهش گفتم چرا شما برعكس ما وضو ميگيرين(چپه از پايين به بالا)ميدونين بهم چي گفت؟
گفت واسه اينكه موهاي دست رو به سمت پايينه واسه همين وقتي از پايين به بالا وضو بگيريم بيشتر آب به دست ميرسه!!!!!
منم بهش گفتم پس ازين به بعد وقتي خواستي بري حموم و غسل كني دستاتو بزار رو زمين و پاهاتم ببر بالا تا بيشتر به بدنت آب برسه!!!!!!!!!
حالا فهميدين چرا نميان مناظره؟
واسه اينكه 2 زار بارشون نيس.
115   نام و نام خانوادگي:  فاتح-کابل     -   تاريخ:   25 تير 90
باعرض سلام و ادب
اجازه دهيد من يک سوال دارم مطره کنم آيا شما به من گفته ميتوانيد که پيمبر (ص) شيعه بود و يا سني؟؟ به نظر من جواب معلوم است که پيمبر (ص) هيچکدام نبود . مسلمان بود
و ديگر اينکه هدف ما هر دو سني و شيعه رسيدن به خداوند است پس اين چرت و پيرت بيهوده گويي است .تشکر
116   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   26 تير 90
با سلام
جناب فاتحه كابلي جواب مطرح شده شما را مي دهم اما بشرط اينكه نا اخر ان بخواني و سوال مرا جواب بدهي باشه :
1 ) بله پيغمبر اسلام حضرت محمد صلي الله عليه و اله شيعه بود شيعه الله سبحان تعالي .
2 ) حضرت علي عليه السلام شيعه بود . شيعه حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم بنابراين شيعه الله سبحان تعالي .
3 ) تمامي انبيا و اوصيا قبل از حضرت محمد صلي الله عليه و اله شيعه حضرت علي عليه السلام بودند و بنابراين شيعه حضرت محمد صلي الله عليه و اله كه ميشوند شيعه الله سبحان تعالي .

حالا اگر اجازه بدهيد يك سوال از شما ميكنم : ابوبكر و عمر عثمان چي بودند شيعه يا سني ؟؟از سنت كي پيروي كردند يا شيعه كي بودند ؟؟؟
........................................................======================================================

در ضمن يك حديثه از حضرت محمد صلي الله عليه و اله كه ميگه :

حدثنا مَحْمُودُ بن غَيْلَانَ حدثنا أبو دَاوُدَ الْحَفَرِيُّ عن سُفْيَانَ الثَّوْرِيِّ عن عبد الرحمن بن زِيَادٍ الْأَفْرِيقِيِّ عن عبد اللَّهِ بن يَزِيدَ عن عبد اللَّهِ بن عَمْرٍو قال قال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم لَيَأْتِيَنَّ على أُمَّتِي ما أتى على بَنِي إِسْرَائِيلَ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ حتى إن كان منهم من أتى أُمَّهُ عَلَانِيَةً لَكَانَ في أُمَّتِي من يَصْنَعُ ذلك وَإِنَّ بَنِي إِسْرَائِيلَ تَفَرَّقَتْ على ثِنْتَيْنِ وَسَبْعِينَ مِلَّةً وَتَفْتَرِقُ أُمَّتِي على ثَلَاثٍ وَسَبْعِينَ مِلَّةً كلهم في النَّارِ إلا مِلَّةً وَاحِدَةً قالوا وَمَنْ هِيَ يا رَسُولَ اللَّهِ قال ما أنا عليه وَأَصْحَابِي.

عبد الله بن عمر از رسول خدا نقل كرده است كه فرمود: سرگذشت بنى اسرائيل در باره امت من تكرار خواهد شد، بنى اسرائيل هفتادو دو فرقه شدند و امت من هفتادو سه فرقه خواهند شد، تمام فرقه‌ها اهل آتش خواهند بود مگر يك فرقه، سؤال شد: آن كدام فرقه است؟ فرمود: آنان كه بر روش من و ياران من باقى باشند.

سنن الترمذي، ج 5، ص 26، ح2641، (محمد بن عيسى ابوعيسى الترمذى السلمي،) (متوفاى 279هـ)، تحقيق: أحمد محمد شاكر وآخرون، ناشر: دار إحياء التراث العربى - بيروت.

هدف همه معتقدين به الله سبحان تعالي رسيدت به خداوند است اما يك مثل قديمي كه به خيلي از اينها ميگه : ترسم نرسي به كعبه اي اعرابي , اين ره كه تو ميروي به تركستان است

بهر حال منتظر جوابت هستم .

لبيك يا علي
117   نام و نام خانوادگي:  عمرجان از تهران     -   تاريخ:   11 مرداد 90
سلام اميدوارم که مانند اصحاب کهف خواري و ذلت شما دقيانوسيان را ببينيم.شما دقيانوسياني که با زدن سکه ي شيعه نام اسلام را به نام تروريست تغيير داديد.هرجا حرف از اسلام مي شود همه از آن مي گريزند.چرا؟چون شما دقيانوسيان با ديکتاتوري که به راه انداختيد ومدعي حقوق بشر هستيد و حکومت خود را به دموکراسي مي خوانيد چشم مردمان را به روي حقيقت بسته ايد و عده اي متعصب به اصطلاح شيعه اي چون شما دم از مسلماني مي زند. شماهايي که تمام مفتي هاي عربستان را اگر سني باشند بر چسب وهابيت مي زنيد.مردم مکه را وهابي مي خوانيد؟چرا؟ چون آنها حق و حقيقت هستند و شما ها را طاقت ديدن نيست که اعراب سوسمار خور به درجات اعلاي دين رسد .چرا؟چون شما 5000 سال تمدن دروغين داشتيد و چقدر به ان افتخار مي کرديد که بهترين و متمدن ترين مردم در زمان خود بوده ايد و هر جا صحبت از اعراب مي شود شما آنها را با لفظ بيابانگرد و سوسمار خور ياد مي کنيد.به راستي سخت است که شخصي چون عمر بر شما فرهنگيان 5000 ساله قد علم کند و شما را به راه دين فرا خواند.به راستي بسيار سخت است من که اگر شيعه بودم طاقت اين را نداشتم.بدتر از همه اينکه همين عمر داماد علي بود.ام کلثوم که نامش در تقويمهاي ايران نيست.بعضي جاهلان و بي خبران ام کلثوم را حتي دختر علي نمي دانند.بعضي هم با اينکه مي دانند ام کلثوم دختر علي است عمر را شوهرش نمي دانند.اگر ام کلثوم زن عمر نبود حتما برايش عزاداري و جشن تولد مي گرفتيد.اين کارها از جمله ي کارهاي فرخنده ي شما هاست که چه قدر به ان فخر مي کنيد و با اين سياه پوشيدن و شيريني و شربت خوردن هاتان خود را دوستدار اهل بيت مي دانيد.بگوييد که کنيه امام چهارمتان چيست؟چرا ابوبکر است؟چرا يک شيعه تمام صفات امام حسين را مي داند ولي کنيه امام چهارم را نمي داند؟چون براين حقايق پرده انداختند.و سعي دارند منافع خود را جست و جوکنند و عده اي عروسک خيمه شب بازي را به رقص در مي اورند و من و تو را نيز به تماشا وا مي دارند و خودشان دنبال منافع خود مي گردند. به اميد روزي که سکه هاي اين دقيانوس وقت از رواج بيافتد.و وقتي چشمانم را باز مي کنم و از خواب بر مي خيزم مردم به دين حق گراييده باشند.
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

اگر واقعا دنبال علت هستيد ،‌سوال كنيد كه چرا در عربستان از تدريس «الشيخ محمد العلوي المالكي» و شاگردان او و طرفداران او جلوگيري كردند ؟ آيا او شيعه بود يا سني ؟ تا متوجه شويد براي چه علماي مشهور و مطرح فعلي عربستان همگي وهابي هستند !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

118   نام و نام خانوادگي:  علي حسيني     -   تاريخ:   27 مرداد 90
با سلام
وهابي هرچقدر بد باشد،ازشيعه بدترنيست
119   نام و نام خانوادگي:  امين آغا     -   تاريخ:   27 مرداد 90
جناب119

ولي نظر من برعکس نظر شماست .

به نظر من خرشيعه صد شرف بيشتر از وهابي دارد.
120   نام و نام خانوادگي:  امير فقط علي(ع)     -   تاريخ:   03 شهريور 90
واقعا آقاي مولوي عبدالحميد اگه مي دوني که حق به دست شماست بيا و بزرگواري کن و با آقاي قزويني مناظره کن تا حق معلوم بشه و همه هدايت بشن در ضمن با هدايت شدن ديگران ميدوني چقدر اجر وثواب گيرت مياد؟
(در ضمن درختي که پر بارتر ميشهه شاخه هاش افتاده تر ميشه)
121   نام و نام خانوادگي:  جاويد     -   تاريخ:   06 شهريور 90
در کشوريکه اگر حرف بزني ندانت را از راه ديگر بيرون مي آورند مي شود مناظر کرد. يقينان شما شيعان و علما شما مي دانيد که کاملا بر باطل هستيد ولي مشکل آنست که اگر براه حق بيايند جيب مراجع عظام خالي مي ماند. ولي مثل روز برايشان روشن است که سنت بر حق است مثلي که فرعون مي دانست موسي بر حق است.
122   نام و نام خانوادگي:  خليل عاشق علي(ع)     -   تاريخ:   14 شهريور 90
جناب آقاي جاويدتوازکدام سنت سخن ميگويي؟ازشما سؤال ميکنم1) پيامبر چگونه نماز ميخوانده؟اگربگويي مثل مردان حنفي.ميگويم پس نماززنان فقه حنفي و شافعي وحنبلي ومالکي باطل است چون شما دست زير ناف ميگذاريدولي زنانتان روي سينه،شافعي وحنبلي بالاي ناف وماليها مثل ماشيعيان دست باز نماز ميخوانند.2)پيامبرفرمود من مات ولم يعرف امام زمانهِمات ميتة جاهليه.هرکس که بميرد ولي امام زمان خودرا نشناسد مرگ اومثل دوران جاهليت(کافر)ميباشدبا توجه به اين حديث امام زمان شما کيست؟3)مگرپيامبر درباره حضرت فاطمه نفرمود:آذار اوآذار من است وآذار من آذار خداوندچراايشان اجازه نداد که ابوبکر برجنازه اش نماز بخواند که اگراينطور ميشد قبرش مخفي نميماند.شماميداني کي متوجه غلط بودن راه خود ميشويد؟وقتي لحظات مرگ همين آقاي عبدالحميد(اصلاً مولوي نيست)حاضرشودو آرام درگوشت بگويد حواست باشد که حق با علي(ع)بود ميخواهي امتحان کن يا خودت رابه مردگي بزن وبگو مندارم ميميرم ملا بياوريد يا هنگام مرگ نزديکان خودکنار محتضربمان يا دستگاه شنود قوي جاسازي کن
123   نام و نام خانوادگي:  زابلي     -   تاريخ:   14 شهريور 90
با سلام خدمت همه ي دوستان ميخواستم به مولوي عبدالحميد بگويم كه از مناظره نترس واز اينكه مجبور شوي اين بساط باطل خودت را جمع كني وبروي من در زاهدان زندگي ميكنم و ميبينم كه متاسفانه به خاطر بي تدبيري برخي تعداد وهابي ها در شهر ما روز به روز رو به افزايش است و اين راهم خوب ميدانم چرا اين فرد از مناظره فراري است چون كه حق مانند روز مشخص است و شكست ايشان حتمي وتناقض در كتاب هايشان خيلي زياد است و خودشان بهتر ميدانند وخدمت دوستان اهل سنت عرض كنم كه مناظره هاي زيادي در ايران ترتيب داده شده بين عالمان شيعه وسني و در هيچ موردي مشكلي ايجاد نشده پس افرادي دنياپرست كه همه ميدانيم كه از ترس اينكه ميدانند شكست ميخورند از مناظره فرارميكنند حال فرض كنيم اينگونه نباشد پس آنها از جان خود ميترسند و دنيا را براي آنان از اعتقادشان ارزش ا بيشتري دارد كه در اين صورت بايد گفت كه اين اعتقاد از نظر خودشان هم صحيح نيست كه آنقدر با ارزش باشد چرا كه همه ميدانيم كه يك رهبر وانسان صد در صد جانش را فداي اعتقاداتش ميكند (اگر صحيح باشد) البته همه ميدانيم كه اين فرد فقط به دنبال قدرت دنيوي و لذات آن است وگرنه اين آقا در اين سن يك زن 18 ساله نميگرفت!!!!
124   نام و نام خانوادگي:  مهدي     -   تاريخ:   16 شهريور 90
بي تعارف همه ميدانيم مولوي عبدالحميد يك فرد بي سواد است و صد در صد در مناظره شكست ميخورد البته ايشان اطمينان داشته باشيد كه هيچ مشكلي براي او پيش نخواهد آمد جز اينكه بايد جمع كند و برود
125   نام و نام خانوادگي:  يا حسين     -   تاريخ:   16 شهريور 90
دكتر قزويني شما افتخار ما شيعيان هستيد از شما تشكر ميكنيم و اجر تان با خدا و در پايان ميگويم كه بچه هاي كوچك جمله ي معروفي دارند وميگويند ترك زمين نشانه ي باخت است پس آقاي به اصطلاح مولوي شما كه از مناظره فرار ميكنيد نشانه ي شكست شماست و حق از الان مشخص است و نشانه ي اين است كه شكست خورده ايد و حق با ما است كه شما خوب ميدانيد البته باهمان سواد اندك خود پس هر چه سريعتر توبه كنيد كه خداوند توابين را دوست دارد و با اين كار انسان هاي زيادي به راه راست هدايت ميشوند
126   نام و نام خانوادگي:  رستم سيستان     -   تاريخ:   16 شهريور 90
باسلام ميخواهم بگويم مولوي عبدالحميد حق دارد از مناظره فرار كند به چند دليل 1_ايشان اصلا سواد ندارند كه بخواهند مناظره كنند در شهر ما (زاهدان) هر بلوچ بيسوادي كه ريش ميگذارد به وي ميگويند ملا و عده ي زيادي هم از او اطاعت ميكنند(ملا يك مقام پايين تر از مولوي است) اصلا اين مولوي ها در كجا درس خوانده اند ؟ آيا گذاشتن ريش نشانه ي باسوادي است !!!!!حال آنكه در شهر ما بدبختانه است !!!!!!!ا(البته در ميان اهل سنت) /آيا مولوي در حوزه ي علميه اي درس خوانده كه در آن اسلحه و محمات پيدا ميشود و به آنان تركاندن خود و....ياد داده ميشود و يا كشتن مردم مظلوم و بيگناه / با پرسيدن كوچكترين سوالي از وي مشخص ميشود كه او بيسواد است و اصلا اطلاعات مذهبي ندارد 2_وي اصلا حرف زدن بلد نيست كه بخواهد مناظره كند او چندين بار در شبكه ي هامون (شبكه ي استان) حاضر شد و حرف هايي زد و اصلا معلوم نبود چه ميگفت معلوم نيست كه او كجايي است (افغاني پاكستاني ويا عرب يا ....)!!!آيا ريش بلند براي رهبري اهل سنت كافي است!!!!؟ كه البته حتي همه ي بلوچ ها هم او را قبول ندارند و اين ادعايي از طرف خود اوست كه رهبر اهل سنت است!!!!! 3_حق كاملا براي همه مشخص است واين مولوي هاي بيسواد هم اين را ميدانند و در پايان بايد تاسف خورد براي چنين افرادي كه نه تنها آبروي خود بلكه آبروي اسلام و انسانيت را هم برده اند در پايان از دكتر قزويني تشكر كرده و از مديريت سايت خواهش ميكنم براي معلوم شدن حقايق نظر بنده را به نمايش بگذاريد با تشكر فراوان از اطلاع رساني شما
127   نام و نام خانوادگي:  امير     -   تاريخ:   18 شهريور 90
من يك سني هستم و از مولوي ميخواهم آبروي ما را نبرد و بيايد و مناظره كند و نترسد
128   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   19 شهريور 90
با سلام
جناب امير ناراحت نباشيد ابروي شما بخاطر عدم حضور جناب مولوي حداقل پيش ما نمي رود . شما سعي كنيد فرداي قيامت با ابرو باشيد .
در ضمن محال است كه اين اقاي مولوي براي حفط ابروي شما خودش را به ابروي كند .

لبيك يا علي
129   نام و نام خانوادگي:  جريده     -   تاريخ:   21 شهريور 90
جناب مولوي مي داند كه مناظره ايشان با آقاي قزويني تنها يك مناظره ساده نيست بلكه شفاف سازي ورونمايي مجدد از مباني مستحكم وعميق تشيع است كه برگرفته ازسنت اصيل ومصون ازتحريف نبوي وآيات كريمه كتاب الهي است.مناظره اي كه ناگفته هاي زيادي از حقايق مكتب اهلبيت ومكررذيلانه دشمنان آنهادر پي دارد.ولي افسوس كه ايشان به اين نكات آگاه است وبه همين دليل تن به مناظره نمي دهد.در مقابل علماي مكتب علوي برخلاف ايشان به دليد برخورداري از منطق واستدلال قوي از هرفرصتي جهت اثبات حقانيت اين مكتب استفاده مي كنند.ضمنا آقاي مولوي لازم نيست با آقاي قزويني مباهله كنند بلكه اين حقير به عنوان يك خادم از خادمين علاقه مندان اهلبيت حاضرم باايشان مباهله كنم چرا كه مكتب علي(ع)مكتب الهي است...فان حذب الله هم الغالبون
130   نام و نام خانوادگي:  رستم سيستان     -   تاريخ:   22 شهريور 90
جريده بيخيال اين مولوي رو من خوب ميشناسم همينقدر هم نميفهمه
131   نام و نام خانوادگي:   كيخا     -   تاريخ:   24 شهريور 90
اي ول حقايق را از شما بايد شنيد.
132   نام و نام خانوادگي:  علي بنده خدا     -   تاريخ:   04 مهر 90
سني ها هروقت از مناظره فرار كنن يا دعوا را ميندازن يا وانمود ميكنن نميشنون چرا كسي نميگه عمر تو جريان فدك چرا سيلي به بانوي دو عالم زد چرا نميگن عمر به چه جراتي در خانه وحي رو آتيش زد و به دردانه هستي ام ابيها اهنت كرد مگه جز اين بود كه فاطمه پاره تن رسول خدا بود چرا ؟ چون در مقابل سخنان حق حرفي نداشت چرا كسي نميپرسه چرا تو كربلا واسه امام حسين هلهله و سوت و كف ميزدن چرا گوش نميدادن چون حرفش حق بود.اگه راست ميگين بياين مناظره به شرط اينكه اونقدر مرد باشين كه اگه شكست خوردين(كه ميخورين)به حقانيت شيعه معترف باشين.يا علي
133   نام و نام خانوادگي:  مرتضي     -   تاريخ:   19 آبان 90
نام و نام خانوادگي: جاويد - تاريخ: 06 شهريور 90 - 20:09:54
در کشوريکه اگر حرف بزني ندانت را از راه ديگر بيرون مي آورند مي شود مناظر کرد. يقينان شما شيعان و علما شما مي دانيد که کاملا بر باطل هستيد ولي مشکل آنست که اگر براه حق بيايند جيب مراجع عظام خالي مي ماند. ولي مثل روز برايشان روشن است که سنت بر حق است مثلي که فرعون مي دانست موسي بر حق است.

اولا شما دروغي نسبت داديد:بسياري از شيعيان اعتقاد راسخ به حقانيت حق شان دارند و دلايل فراوان وخودتان هم ميدانيد البته اميدوارم...
دوما خيلي بي انصافي نامرد مگر زندگي امام چطور بود مگر آيات عظام بهجت سيستاني گلپايگاني خويي بروجردي قاضي طباطبايي و عرفاي سياسي مانند بهلول كه هنگام مرگ تنهايك لباس و نعلين داشت چگونه بود؟ مگر نديديد...
مفتي هاي وهابي عربستان و شاهزاده هاي آن ثروت اندوزند يا مراجع ما؟.... مگر نشنيده ايد كه مرجع بزرگ انصاري چه بسيار روزه مي گرفت و چه قدر ضعيف و پوست به استخوان شده بود؟...آيا اين را مي تواني كنار مفتي هاي وهابي عربستان و شاهزاده هاي آن قرار دهي....
134   نام و نام خانوادگي:  جبير از زاهدان     -   تاريخ:   01 بهمن 90
با سلام. من بنا به دلايل كاري حدود7سال دربلوچستان كارمند بودم. از زبان يكي از بلوچهاي اهل سنت كارمند شبكه بهداشت مطلبي در مورد مولوي شنيده ام كه عينا بازگو ميكنم(خداوند راشاهد بر گفتارم ميگيرم): ايشان گففتند كه يكي از اهالي بخش كورين واقع در70كيلومتري شهر زاهدان دختر بچه14 ساله خود را به عنوان دوستداري مولوي به عقد ايشان درآوردند(هديه كردند) نكته قابل تامل قضيه اينجاست كه كار اين دختر بچه در شب اول عروسي به بيمارستان ميكشه بدليل ژارگي در چهار قسمت از آلت تناسلي. البته اين برادر اهل سنت از قول دايي دختر بچه نقل قول كردند. حال شما خود راجع به رهبر اهل سنت ايران (به قول خودشان) قضاوت كنيد. 1-دختر بچه 14 ساله وپرمرد چندين ساله؟؟؟؟ 2-نحوه عمل اين عالم رباني و رهبر اهل سنت در شب زفاف با يك دختر بچه 14ساله(درحدنوه هايش)
135   نام و نام خانوادگي:  اهل حق و حقيقت     -   تاريخ:   07 اسفند 90
همه شما رو الله هدايتتون کنه اگر هدايتتون مقدر نيست،نيست و نابودتون کنه... با اراجيفي که نوشتين ارزش خودتونو پايين آوردين. حضرت شيخ الإسلام مولانا عبدالحميد حفظه اله شخصيتي کاملا علمي و جهاني هستند و شما در حدي نيستي که باهات مناظره يا حتي حرفي بزنن.ايشان دعوت به توحيد و حقيقت را پيشه ي راه خودشان قرار دادند و الله جل جلاله از ايشان حفاظت ميکنه . و به زودي فوج فوج مردم را خداوند هدايت ميکنه. إذا جاء نصراله و الفتح.و رأيت الناس يدخلون في دين الله افواجا.فسبح بحمد ربک و ستغفره.إنه کان توابا.
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

آيا رسول خدا (ص) شخصيتي غير علمي يا غير جهاني بودند كه با بسياري از مخالفين خود مناظره كردند ؟!

بهتر است به جاي بهانه‌هاي واهي براي فرار از مناظره كمي به حقيقت فكر كنيد !

گروه پاسخ به شبهات

136   نام و نام خانوادگي:  غضنفري     -   تاريخ:   07 اسفند 90
جناب به اصطلاح اهل حق وحقيقت(شماره136)اولا پيشنهاد ميكنم كه همه ما بايد دروهله اول مطابق با قرآن وسنت واقعي پيامبرصل الله عليه وآله وسلم وعقل ومنطق حرف بزنيم ثانيا شما به كدام دليل منطقي شيعه را گمراه ميدانيد؟آيا اين طرز برخورد شما متعصبانه نيست؟واما سخني باجناب مولوي عبدالحميد:خواهش ميكنم شما اگر واقعا پيرو سنت پيامبر(ص)هستيد چرا برخلاف ايشان رفتار ميكنيد؟لطفا اول بياييد با استاد قزويني مناظره بفرماييد (اگر ديديدمناظره به نتيجه نرسيد!!)آنوقت مباهله!!!!!!بفرماييد.البته همه به صفاي باطن وصداقت شماايمان دارند!!!!!بخاطر نماز استسقائ شما!!به شرط اينكه دفعه بعد از روي سايتهاي هواشناسي تقلب نكنيد!واما نظر بنده!!!باتوجه به رويه معمول آقايان مولوي.بنده فكر نميكنم كه ما شانس ديدن شجاعت آقايان را داشته باشيم كه بيايند و مناظره بكنند.البته مباهله كه خيلي خطرناكه مخصوصا مباهله با جناب....چون ايشان با صحبت در شبكه هاي وهابي(حاميان ريگي)كرامات زيادي كسب فرموده اند!!!!!!!!
137   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   07 اسفند 90
با سلام جناب اهل حقد , من كه چيزي راجع به اين مولوي حفيظ همون اله ( ش ) نشنيده ام ميشود بيشتر توضيح بدهيد !!! ايشان در مباهله هايشان از چه سلاحهائي ميخواهند استفاده كنند ساخت اسرائيل يا پاكستان . اما شما دوست عزيز جناب جبير اين عقب افتاده كوريني ميخواسته به سنت خليفه اوليش ( همان كه حديث دروغين و مخالف قران را ساخت ) عمل بكند تازه يك چيزي در حدود هشت سال هم تاخير داشت , ولي اگر موفق بشه بايد ايشون را مولوي حفيظ اله اينده ناميد . راستي شما كه در زاهدان زندگي ميكنيد اون نزديكيا جايي است كه بهش بگويند سقيفه ..... لبيك يا علي
138   نام و نام خانوادگي:  تبر الباطل     -   تاريخ:   17 اسفند 90
چرا پاسخ نامه هاي من را نمي دهد؟ چرا فرار مي کند و مي ترسد؟
139   نام و نام خانوادگي:  غضنفري     -   تاريخ:   18 اسفند 90
آقاي139چون تبرالباطلي
140   نام و نام خانوادگي:  عمر پيرو علي     -   تاريخ:   21 اسفند 90
خداوند همه ي منافقان رو به راه راست هدايت کند.آقاي محترم تو که به اصحاب پيغمبر توهين مي کني،در نظر داشته باش که خداوند در قران از اصحاب پيغمبر اعلا رضايت کرده است،مي گي نه برو آيه ي 100 سوره ي مبارکه توبه را مطالعه کن و ببين چگونه خداوند صحابه رضوان الله تعالي عنهم أجمعين را مدح و ستايش مي کند.حتي حدود 2 ماه پيش مقام رهبري در سفري که به کردستان داشتند،با صراحت اعلام کردند که توهين به {امُهات و مقدسات اهل سنت حرام است.حرام!!!!!!!!!
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

رضايت خداوند بدونه قيد وشرط از اصحاب پيامبر صل الله عليه وآله ،  با آيات ديگر قرآن تعارض دارد

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=121#_03

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

141   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:   23 اسفند 90
با سلام با كمي تفكر و مطالعه در كتب تاريخ اسلام مي توان به درستي دريافت شخصيتي چون علي بن ابي طالب كه پيامبر اسلام فرمودند: من شهر علم هستم و علي باب آن . تاريخ چه بسيار از زهد تقوا شجاعت از جان گذشتن در راه پيروزي و تعالي اسلام علي بن ابي طالب سخن ها گفته و اينكه خليفه دوم عمر بن خطاب بارها و بارها اقرار نمود كه در امر خلافت اگر علي او را يار ي و راهنمايي نمي كرد او هلاك ميشد و اين ادعاي عمر به طور روشن ثبت شده و بيانگر ناتواني و نداشتن علم و اقتدار در امر حكومت است . و اينكه همگان مي دانند حتي قبل از ظهور اسلام و آغاز نبوت پيامبر ، علي بن ابي طالب سر خود را در پيش هيچ بتي خم نكرد و در دل تنها خداي يگانه را معبود خود مي دانست . و اينكه در تاريخ است كه بارها امام علي از بي ارزشي دنيا و مال و ثروت دنيا و رياست و حكومت دنيا سخن گفته و اظهار تنفر نمودند و اينكه حكومت دنيا در نزد ايشان از اب بيني بز نيز بي ارزشتر است در حاليكه وقتي پاي جريان سقيفه پيش مي آيد و اينكه عمر به خانه مولا علي حمله نمود تا به زور از او و دختر پيامبر براي ابوبكر بيعت بگيرد و در اين ميان دختر پيامبر مورد ضرب و شتم قرار گرفت و فرزند در رحم ايشان سقط شد ، و خود عمر در نامه اي كه به معاويه نوشت عنوان نمود كه تا صداي فاطمه را پشت در شنيدم چنان لگدي به در نيمه سوخته كوبيدم كه ناله زهرا را از پشت در شنيدم ، خانه وحي خانه اي كه جبرائيل حتي براي گرفتن جان پيامبر از فاطمه زهرا اجازه وارد شدن خواست . برادران اهل سنت ادعا مي كنند كه اين جريان دعوايي بر سر تصاحب خلافت بوده ميان علي و صحابه پيامبر كه جاي بسي شگفتي ست از اين كوته نظري و جهالت . دختر پيامبر بعد از جريان سقيفه عمر و ابوبكر را كه غاصبان حق علي بودند را نفرين نمود و وصيت كرد نمي خواهد كساني كه به او ظلم نمودند و حق پسر عموي او علي بن ابي طالب را از او گرفتند در مراسم دفنش شركت كنند پس علي با دلي پر خون شبانه دختر پيامبر و پاره تن رسول و حبيب خدا را كه خود پيامبر بارها و بارها فرمودند : خشم فاطمه خشم من و خشم من خشم خداوند است و شادي و خشنودي او خشنودي و رضايت من و رضايت من خشنودي خداست را غسل داد و همان شبانه به خاك سپرد آيا منظور از صحابه چنين غاصباني هستند ؟ ! جايگاه علي بن ابي طالب در ميان تمام آزادگان جهان و تمام كساني كه فطرت بيدار دارند و بدور از تعصبات كور جاهلي هستند جايگاهي رفيعي ست و نيازي به تاييد و يا رد گمراهاني كه از انتقاد نمودن شخصيتي چون عمر براشفته ميشوند ، ندارد . جايگاه علي در دلهاي آزادگان جهان است و تا چراغ شرافت بشري درخشان است اين نام و عشق به او جاودان است در حالي كه شخصيتي چون عمر همواره در تاريخ به عنوان چهره اي كه مورد نقد و ملامت و ايراد است ، قرار مي گيرد و همچنين كساني كه در پي چنين آدمي روانند و پيروي او را مي كنند هميشه مورد انتقاد و سركوب قرار مي گيرند .عمر فردي بود كه در تاريخ نه نامي از شجاعت او در ميان است و نه علم و تقواي او و اينكه قبل از اسلام اوردن چه اعتقادي داشته است . حب علي بن ابي طالب حصني فمن دخل حصني امن من عذابي تامل تامل تامل
142   نام و نام خانوادگي:  بنده آزاد شده علي     -   تاريخ:   24 اسفند 90
انديشمندان و عالمان غير مسلمان زيادي با دين و تفكرات متفاوت از سرزمينهاي گوناگون در مورد جايگاه ، شخصيت و سلوك و روش علي بن ابي طالب كتاب نگاشته اند و به تحليل شخصيت امام علي پرداخته اند بدون اينكه به قول برادران اهل سنت داراي تعصب و حب افراطي به علي بن ابي طالب باشند و بدون جانبداري تحت تأثير اين شخصيت ارزشمند و والا قرار گرفته اند . با اين وجود علي بن ابي طالب هنوز مردي ناشناخته و شريفترين سرداري ست كه تاريخ به خود ديده و علي رغم ادعاي اهل سنت كه مدعي اند شيعيان او را خدا تلقي ميكنند در بندگي و خشوع در برابر حق تعالي بي همتاست و روزگار تا به حال بنده تر از او در برابر خداوند متعال به خود نديده و نخواهد ديد . او تنهاترين سرداري بود كه علي رغم افضل بودن و شايستگي بي مثالش مورد ظلم قرار گرفت و حقش غصب شد اما به خاطر رضاي خداوند و اعتلاي اسلام سكوت نمود و حاكمان نالايقي چون خليفه اول و دوم و سوم در زير سايه سار علم و حكمتش از هلاكت حتمي رهايي يافتند . مردي كه ذولفقارش به جبر روزگار و نامردي نامردان به قلاف رفت اما مردانگي و شجاعتش هرگز رنگ نباخت . بدا به حال بدخواهان علي كه روز حشر در درگاه الهي سرافكنده ترينند و با خفت و خواري به درك جهيم سقوط ميكنند . من مسلمانم و به يگانگي خداوند و بي همتايي او و به رسالت عبد و رسول و حبيبش محمد مصطفي شهادت ميدهم و امير المؤمنين علي بن ابي طالب را ولي ، وصي و جانشين بر حق پيامبر اعظم و امام و رهبر خود مي دانم و مفتخرم كه ولايت او براي من براتي ست جهت رهايي از خشم خداوند و آتش دوزخ .
بدا به حال دشمان علي
143   نام و نام خانوادگي:  جبير از زاهدان     -   تاريخ:   14 فروردين 91
باسلام. دوست گرامي آقاي مجيد م علي ما يك عمر را در كنار اهلسنت زندگي كرده ايم. در بين اهلسنت هستند افرادي كه تندروي نميكنند و افكار متهجرانه ندارند. ولي افرادي نيز هستند كه در دل ودر عمل به مباح بودن خون شيعه ايمان دارند. ايناني كه طي يكي دوسال گذشته در وديوار شهرمان زاهدان و تابلوهاي راهنمايي ورانندگي در جاده هاي استانمان را با اسپري به نام نامبارك عمر آلوده نموده اند ونوشته اند عمرجان- عمر فاتح ايران. غافل از اينند كه فاتح قلوب بودن كجا وفاتح سرزميني بودن با خون آشامي وجنايت كجا. از خداوند اميدوارم هر كس را با آنچه دوست دارد محشور كند واين قوم را هم با پيشوايشان عمر ان شاالله.
144   نام و نام خانوادگي:  جبير از زاهدان     -   تاريخ:   02 ارديبهشت 91
باسلام. چند سئوال دارم ازمولوي عبدالحميد و پيروان او . 1-چرا حضرت ايشان به طور رسمي وعلني جنايات تروريستها را مخالف قوانين وشرع مقدس اسلام معرفي نكرده و عاملين اينگونه جنايات را كافر اعلام نكرده و فتوا مبني بر حرام بودن اينگونه اعمال نداده است؟ 2-آيا تنها محكوم كردن ظاهري جنايات توسط مولوي عبدالحميد آنهم به صورت اكراه وخالي نبودن عريضه كفايت ميكند؟ 3-اگر مولوي فتواي رسمي مبني بر حرام بودن كشتن شيعيان وكافر بودن عاملين اينگونه جنايات صادر نمايند آيا براي بار ديگر شاهد اينگونه جنايات وهمكاري عده اي از اهل سنت داخل استان سيستان وبلوچستان با تروريستها خواهيم بود(قطعا نه)؟ دوستان خودتان نتيجه گيري كنيد .
145   نام و نام خانوادگي:  جبير از زاهدان     -   تاريخ:   16 خرداد 91
باسلام0 در اوايل امسال (91) در منطقه كورين شهرستان زاهدان عده اي از تروريستهاي ملعون قصد انفجار خط راه آهن وتونل عبور قطار زاهدان به تهران را با تمامي مسافران آن داشتند كه به ياري آقا امام زمان وامدادهاي غيبي باريتعالي در ابتداي تونل ودر هنگامي كه اولين بمب را كارگزاري ميكرده اند چاشني بمب عمل نموده و يكي از بمبگذاران به درك واصل ومابقي متواري ميگردند كه طي روزهاي بعد از حادثه توسط سربازان گمنام آقا امام زمان دستگير ميگردند ومشخص ميگردد از طايفه شه بخش از بلوچهاي اهلسنت منطقه كورين زاهدان بوده اند. قابل توجه اينكه در صورتي كه تروريستها موفق به انجام نيت شومشان ميشدند قريب به800 مسافر قطار كه شامل زن - مرد - پير - جوان -شيعه وسني كشته وزخمي ميشدند كه تصور آن هم قلب هر انسان آزاده و
146   نام و نام خانوادگي:  عبدالله     -   تاريخ:   16 خرداد 91
در اين فيلم که به تازگي توسط طالبان منتشر شده است ، يکي از فرماندهان پليس ايالت پکيتا در افغانستان را از منزلش ربوده و سپس وي را در بيابان و از فاصله ۵۰ متري با موشک انداز ۸۵ ميلي متري مورد هدف قرار مي دهند. براستي خداي بزرگي که اين افراد تصديق ميکنند کدام خداست خوب به تماشاياي پيروان عمربن خطاب بنشينيد . آيا شباهتي حتي به انسان دارند ؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!1 ؟؟؟
147   نام و نام خانوادگي:  بنده آزاد شده علي     -   تاريخ:   16 خرداد 91
وي در تاريخش مي‌نويسد : ثم إن أبا بکر بعث عمر بن الخطاب إلى علي ومن معه ليخرجهم من بيت فاطمة رضي الله عنها وقال إن أبوا فقاتلهم فأقبل عمر بشئ من نار على أن يضرم الدار فلقيته فاطمة رضي الله عنها وقالت إلى أين يا بن الخطاب أجئت لتحرق دارنا قال نعم أو تدخلوا فيما دخل فيه الأمة فخرج حتى أتى أبا بکر فبايعه . وکذا نقله القاضي جمال الدين بن واصل وأسنده إلي ابن عبد ربّه المغربي . تاريخ ابوالفداء، ج1، ص156 طبع مصر بالمطبعة الحسينية . ابو بکر عمر را به نزد علي و همراهيان وي فرستاد تا ايشان را از خانه فاطمه بيرون آورد ؛ و گفت اگر ممانعت کردند پس با ايشان جنگ بنما . پس عمر با مقداري آتش به سمت ايشان آمد تا خانه را به آتش بکشد . پس فاطمه عليها السلام او را ديد و گفت به کجا مي روي اي فرزند خطاب . آيا آمده اي که خانه ما را به آتش بکشي؟ گفت آري مگر اينکه همان کاري را بنماييد که مردم کردند . پس علي بيرون آمده به نزد ابا بکر رفت پس با وي بيعت نمود. 14 . صفدي (764هـ) : انّ عمر ضرب بطن فاطمة يوم البيعة حتّى ألقت المحسن من بطنها. الوافى بالوفيات ، ج5 ، ص347 . عمر در روز بيعت به شکم فاطمه ضربه اي زد که منجر به سقط شدن محسن از شکمش شد . 15 .ابن حجر عسقلاني (852هـ) و شمس الدين ذهبي (748هـ ): ابن حجر عسقلاني در لسان الميزان و ذهبي در ميزان الإعتدال مي‌نويسند : إنّ عمر رفس فاطمة حتّى أسقطت بمحسن. لسان الميزان ، ج1 ، ص268. عمر به فاطمه لگد زد که سبب سقط محسن گرديد . البته ابن حجر ، اين روايت را به دليل وجود ابن أبي دارم در سند آن و به بهانه رافضي بودن وي رد مي‌کند ؛ در حالي ذهبي در سير اعلام النبلاء ، وي را اين گونه معرفي مي‌کند : 349 - ابن أبي دارم * الامام الحافظ الفاضل ، أبو بکر أحمد بن محمد السري بن يحيى بن السري بن أبي دارم . سير اعلام النبلاء ، ج15 ، ص576 . هر چند که ذهبي نيز در ادامه وي را به همان دليل رافضي بودن و نقل همين روايت و برخي روايات ديگر در مذمت خلفاء ، مذمت مي‌کند و حتي به وي اين چنين فحاشي مي‌کند : شيخ ضال معثر . پيرمردي گمراه و خطا کار!!! اما آيا شيعه بودن يک راوي مي‌تواند دليل بر عدم وثاقت وي باشد ؟ در حالي که خود ذهبي در همين کتاب ميزان الإعتدال مي‌نويسد : فلو رد حديث هؤلاء لذهب جملة من الآثار النبوية، وهذه مفسدة بينة . ميزان الإعتدال ، ج1 ، ص5 ، ترجمه أبان بن تغلب . اگر روايات ايشان [شيعيان] را رد نماييم بسياري از روايت هاي رسول خدا از بين مي رود و اين مفسده اي آشکار است . و خطيب بغدادي در الکفاية في علم الدراية مي‌نويسد : قال علي بن المديني : « لو ترکت أهل البصرة لحال القدر ، ولو ترکت أهل الکوفة لذلک الرأي ، يعني التشيع ، خربت الکتب » اگر بصريان را به خاطر قدري بودن و کوفيان را به خاطر نظرشان ( شيعه بودن ) رها کني ، همه کتاب ها را نابود کرده اي . بعد در توضيح سخن علي بن مديني مي‌گويد : قوله : خربت الکتب ، يعني لذهب الحديث . الکفاية في علم الرواية ، ص157 ، رقم 338 . کتاب ها را نابود کرده اي يعني همه احاديث از بين مي رود . و نيز در جاي ديگر مي‌نويسد : وسئل عن الفضل بن محمد الشعراني ، فقال : صدوق في الرواية إلا أنه کان من الغالين في التشيع ، قيل له : فقد حدثت عنه في الصحيح ، فقال : لأن کتاب أستاذي ملآن من حديث الشيعة يعني مسلم بن الحجاج » . الکفاية في علم الرواية ، ص195 ، رقم 349 . از او در مورد فضل بن محمد شعراني سوال شد ؛ پس گفت : در روايت راستگوست ، اما اشکالي که دارد اين است که در مورد تشيع زياده روي مي کند ؛ به او گفتند : در صحيح از وي روايت کرده ايد . گفت : کتاب استادم پر از روايات شيعه است ( يعني کتاب صحيح مسلم)!!! 16 . ابو وليد محمد بن شحنه حنفي (817هـ): ثم إن عمر جاء إلى بيت علي ليحرقه على من فيه فلقيته فاطمة ( عليها السلام ) . فقال : ادخلوا فيما دخلت فيه الأمة . روضة المناظر في أخبار الأوائل والأواخر ( هامش الکامل لابن الأثير ) ، ج11 ، ص 113 ( ط الحلبي ، الأفندي سنة 1301 ) . عمر به خانه علي آمد تا آن را با کساني که در آن بودند به آتش بکشد ، پس فاطمه او را ديد ؛ عمر به او گفت : در آن چيزي که همه امت در آن وارد شدند ، وارد شويد ( بيعت با ابو بکر) 17 . محمد حافظ ابراهيم (1287-1351هـ): محمد حافظ ابراهيم ، شاعر مصري که به شاعر نيل شهرت دارد ، ديواني دارد که در ده جلد چاپ شده است . وي در قصيده معروف به «قصيده عمريّة» ، يکي از افتخارات عمر بن خطاب اين دانسته که در خانه علي عليه السلام آمد و گفت : اگر بيرون نياييد و با ابوبکر بيعت نکنيد ، خانه را به آتش مي‌کشم ولو دختر پيامبر در آن جا باشد . جالب آن است که وي قصيده‌اش را در يک جلسه بزرگ قرائت کرد و حضار نه تنها بر او خرده نگرفتند ؛ بلکه تشويق کردند و به وي مدال افتخار نيز دادند . وي در اين قصيده مي‌گويد : وقولة لعلي قالها عمر أکرم بسامعها أعظم بملقيها حرقت دارک لا أبقي عليک بها إن لم تبايع وبنت المصطفى فيها ما کان غير أبي حفص بقائلها أمام فارس عدنان وحاميها . ديوان محمد حافظ ابراهيم ، ج1 ،‌ ص82 . و گفتاري که عمر آن را به علي (عليه السلام) گفت به چه شنونده بزرگواري و چه گوينده مهمي ؟! به او گفت : اگر بيعت نکني ، خانه‌ات را به آتش مي‌کشم و احدي را در آن باقي نمي‌گذارم؛ هر چند دختر پيامبر مصطفي در آن باشد . جز ابو حفص (عمر) کسي جرأت گفتن چنين سخني را در برابر شهسوار عدنان و مدافع وي نداشت . 18 . عمر رضا کحالة (معاصر) : وي اينگونه نقل مي کند : وتفقد أبو بکر قوماً تخلفوا عن بيعته عند علي بن أبي طالب کالعباس، والزبير وسعد بن عبادة فقعدوا في بيت فاطمة، فبعث أبو بکر إليهم عمر بن الخطاب، فجاءهم عمر فناداهم وهم في دار فاطمة، فأبوا أن يخرجوا فدعا بالحطب، وقال: والذي نفس عمر بيده لتخرجن أو لأحرقنّها على من فيها. فقيل له: يا أبا حفص إنّ فيها فاطمة، فقال: وإن.... اعلام النساء : ج 4 ، ص 114. ابو بکر عمر را به دنبال عده اي که از بيعت با او سرباز زده بودند _ از جمله عباس و زبير و سعد بن عبادة _ و نزد آقا امير المؤ منين علي عليه السلام در خانه حضرت زهرا تحصن کرده بودند فرستاد ، عمر آمد و آنها را صدا زد که بيرون بيايند آنها در خانه بودند و از بيرون آمدن ابا کردند ، عمر هيزم طلب کرد و گفت : قسم به آنکه جان عمر در دست اوست يا بيرون بيائيد و يا اينکه خانه را با اهلش به آتش مي کشم . به گفته شد اي اباحفص (کنيه عمر) در اين خانه فاطمة است ، او گفت اگرچه فاطمه هم باشد ( خانه را به آتش مي کشم ) . 19 . عبد الفتاح عبد المقصود : اين دانشمند خبير و شهير مصري ، داستان دربارِ هجوم به خان? وحي را در دو مورد از کتاب خود آورده است که ما به آن‌ها اشاره مي‌کنيم : إنّ عمر قال : والذي نفسي بيده ، ليخرجنَّ أو لأخرقنّها علي من فيها ... ! قالت له طائفة خافت الله ورعت الرسول في عقبة : يا أبا حفص ! إن فيها فاطمة ... ! فصاح لا يبالي : و إن ... ! واقترب وقوع الباب ، ثم ضربه واقتحمه ... وبدا له عليّ ... . ورنّ حينذاک صوت الزهراء عند مدخل الدار ... فإن هي إلاّ رنة استغاثة أطلقتها : يا أبت رسول الله ... تستعدي بها الراقد بقربها في رضوان ربّه علي عسف صاحبه ، حتي تبدّل العاتي المدل غير إهابه ، فتبدّد علي الأثر جبروته ، وذاب عنفه وعنفوانه ، و ودّ من خزي لو يخرَّ صعقاً تبتلعه مواطئ قدميه ارتداد هدبه اليه ... . وعند ما نکص الجمع ، وراح يفرّ کنوافر الظباء المفزوعة أمام صيحة الزهراء ، کان عليّ يقلّب عينيه من حسرة وقد غاض حلمه ، وثقل همّه ، وتضبضت أصابع يمينه علي مقبض سيفه کهمّ من غيظه أن تغوض فيه ... . الإمام علي بن أبي طالب ، عبد الفتاح عبد المقصود ، ج4 ، ص274-277 و ج1 ، ص192-193 . عمر گفت : قسم به کسي که جان عمر در دست او است ، بيرون بياييد و الا خانه را بر سر ساکنانش به آتش مي‌کشم ! گروهي که از خدا مي‌ترسيدند و حرمت پيامبر را در نسل او نگه مي‌داشتند ، گفتند : اي أبا حفص ! فاطمه در اين خانه است . و او بي پروا فرياد زد : باشد ! عمر نزديک آمد و در زد ، سپس با مشت و لگد در کوبيد تا به زور وارد شود ، علي (عليه السلام) پيدا شد . صداي ناله زهرا در آستانه خدا بلند شد . آن صدا ، طنين استغاثه‌اي بود که دختر پيامبر سر داده و مي‌گفت : پدر ! اي رسول خدا ... مي‌خواست از دست ظلم يکي از اصحابش او را که در نزديکي وي در رضوان پروردگارش خفته بود ، برگرداند ، تا که سرکش گردن فراز بي پروا را به جاي خود نشاند و جبروتش را زايل سازد و شدّت عمل و سختگيريش را نابود کند و آرزو مي‌کرد قبل از اين که چشمش به وي بيفتد ، صاعقه‌اي نازل شده او را در يابد . وقتي جمعيت برگشت و عمر مي‌خواست همچون آهوان رميده ، از برابر صيحه زهراء فرار کند ، علي از شدت تأثير و حسرت با گلوي بغض گرفته و اندوهي گران ، چشمش را در ميان آنان مي‌گردانيد و انگشتان خود را بر قبضه شمشير فشار مي‌داد و مي‌خواست از شدت خشم در آن فرو رود . و باز در همان کتاب مي‌نويسد : و هل علي السنة الناس عقال يمنعها أن تروي قصة حطب أمر به ابن خطاب فأحاط بدار فاطمة ، و فيها علي و صحبه ، ليکون عدة الاقناع أو عدة الايقاع ؟.. علي أنّ هذه الأحايث جميعها و معها الخطط المدبرة أو المرتجلة کانت کمثل الزبد ، أسرع إلي ذهاب و معها دفعة إبن الخطاب !.. أقبل الرجل ، محنقاً مندلع الثورة ، علي دار علي و قد ظاهره معاونوه و من جاء بهم فاقتحموها أو شکوا علي الإقتحام . فاذا وجه کوجه رسول الله يبدو بالباب ـ حائلا من حزن ، علي قسماته خطوط آلام و في عينيه لمعات دمع ، و فوق جبينه عبسة غضب فائر و حنق ثائر ... و توقف عمر من خشيته و راحت دفعته شعاعا . توقف خلفه ـ امام الباب ـ صحبه الذين جاء بهم ، إذا رأوا حيالهم صورة الرسول تطالعهم من خلال وجه حبيبته الزهراء . و غضوا الأبصار ، من خزي أو من استحياء ؛ ثم ولت عنهم عزمات القلوب و هم يشهدون فاطمة تتحرک کالخيال ، وئيدا وئيدا ، بخطولت المحزونة الثکلي ، فتقترب من ناحية قبر أبيها ... وشخصت منهم الأنظار و أرهفت الأسماع اليها ، و هي ترفع صوتها الرقيق الحزين النبرات تهتف بمحمد الثلوي بقربها تناديه باکية مرير البکاء : « يا أبت رسول الله ... يا أبت رسول الله ... » فکأنما زلزلت الأرض تحت هذا الجمع الباغي ، من رهبة النداء . و راحت الزهراء و هي تستقبل المثوي الطاهر تستنجد بهذا الغائب الحاضر : « يا أبت يا رسول الله ... ماذا لقينا بعدک من إبن الخطاب ، و إبن أبي قحافة !؟ . فما ترکت کلماتها إلا قلوبا صدعها الحزن ، و عيونا جرت دمعا ، و رجالا ودوا لو استطاعوا أن يشقوا مواطئ أقدامهم ، ليذهبوا في طوايا الثري مغيبين . المجموعةالکاملة الامام على بن ابيطالب، عبدالفتاح عبدالمقصود، ترجمه سيد محمود طالقانى، ج1، ص190 تا 192. مگر دهان مردم بسته و بر زبانها بند است که قصه هيزمي را که زاده خطاب دستور داده بود که در درب خانه فاطمه جمع کنند بازگو نکنند ؟! آري زاده خطاب دور خانه را که علي و اصحابش در آن بودند محاصره کرد تا بدين وسيله آنان را قانع سازد يا بي محابا بتازند ! همه اين داستان ها با نقشه‌اي از پيش طرح شده يا ناگهاني پيش آمد . مانند کفي روي موج ظاهر شد و اندکي نپائيد که همراه جوش و خروش عمر از ميان رفت ! ... اين مرد خشمگين و خروشان به سوي خانه علي روي آورد و همه همدستانش دنبال او به راه افتادند و به خانه هجوم آوردند يا نزديک بود هجوم آورند ، ناگهان چهره اي چون چهره رسول خدا ميان در آشکار شد ـ چهره ايکه پرده اندوه آنرا گرفته آثار رنج و مصيبت بر آن آشکار است ، در چشمهايش قطرات اشک مي درخشد و بر پيشانش گرفتگي غضب هويدا بود ... عمر به جاي خود خشک شد و آن جوش و خروشش چون موج از ميان رفت ، همراهانش که دنبالش به راه افتاده بودند پشت سرش در مقابل در بُهت زده ايستادند ، زيرا روي رسول خدا را از خلال روي حبيبه اش زهرا (سلام الله عليها) ديدند ، سرها از شرمندگي و حيا به زير آمد و چشمها پوشيده شد ، ديگر تاب از دلها رفت همين که ديدند فاطمه مانند سايه اي حرکت کرد و با قدمهاي حزن زده لرزان اندک اندک به سوي قبر پدر نزديک شد ... چشمها و گوشها متوجه او گرديد ، ناله اش بلند شد باران اشک مي ريخت و با سوز جگر پي در پي پدرش را صدا مي زد « بابا اي رسول خدا ... اي بابا رسول خدا ! ... » گويا از تکان اين صدا زمين زير پاي آن گروه ستم پيشه به لرزه درآمد ... باز زهرا نزديک تر رفت و به آن تربت پاک روي آورد و همي به آن غايب حاضر استغاثه مي کرد : «بابا اي رسول خدا... پس از تو از دست زاده خطاب وزاده ابي قحافة چه برسر ما آمد!» ديگر دلي نماند که نلرزد و چشمي نماند که اشک نريزد ، آن مردم آرزو مي کردند که زمين شکافته شود و در ميان خود پنهانشان سازد . ترجمه برگرفته شده از کتاب علي بن ابي طالب تاريخ تحليلي نيم قرن اول اسلام ـ ترجمه المجموعة الکاملة الامام على بن ابيطالب، عبدالفتاح عبدالمقصود ـ مترجم سيد محمود طالقانى ، ج 1 ، ص 326 تا 328 ، چاپ سوم ، چاپخانه افست حيدري . ترجمه کوتاه از عبد الفتاح عبد المقصود : عبدالفتاح عبدالمقصود، از دانشمندان سنى مذهب و نويسندگان برجسته مصر به حساب مى آيد که به هر دو لغت فصيح عربى و زبان عاميانه شعر سروده است. در سال 1912 ميلادى در اسکندريه مصر متولد شد . او تحصيلات دانشگاهى اش را در رشته تاريخ اسلامى در مصر انجام داد . مدتى رييس دفتر معاون رييس جمهورى (حسن ابراهيم) و مدير کتابخانه نخست وزيرى مصر بود و همچنين مؤسس و عضو هيأت تحريريه مجله «الحديث» در اسکندريه شد و در نهايت رييس دفتر نخست وزير مصر (محمد صدقى سليمان) گرديد . همچنين وى از جمله مؤلفين کتابهاى درسى رشته تاريخ و جغرافيا و علوم اجتماعى در مصر بوده است . علاوه بر اين ها وى داراى تأليفات متعددى است که از جمله مى توان کتاب هاى «ابناءنا مع الرسول»، «يوم کيوم عثمان»، «صليبيه الى الأبد»، «الزهراء ام ابيها»، «الامام على بن ابى طالب»، «السقيفة و الخلافة» و... نام برد. بزرگترين و مهمترين اثر وى همان کتاب «الامام على بن ابيطالب» در 9 جلد مى باشد که آن را در مدت سى سال نگاشته است. در اين کتاب وى با بصيرت و ژرف نگرى خاص ، درهاى نوينى از تحقيق را در تاريخ تحليلى اسلام گشوده و بسيارى از پرده هاى ابهام را از ميان برداشته است. او با شهامتى بزرگ و ستودنى که شايسته هر محقق آزادانديش است ، تاريخ و شخصيت هاى آن را از درون هاله تقديس و تنزيه که جز به بهاى حق پوشى فراهم نشده بيرون آورد و در معرض نقد و تحليل و استنتاج قرار داد ، و در عين پايبندى به مذهب اهل سنت توانست با غلبه بر تعصبات و تعلقات گمراه کننده رايج در طى تحقيق و پژوهش سى ساله اش صادقانه جانب انصاف را رعايت کرده به تحليل علمى تاريخ نيم قرن نخستين اسلامى بپردازد . او در قسمتى از نامه اش در مورد ترجمه فارسى اين کتاب مى نويسد: اين ترجمه وسيله خيرى براى نزديک ساختن مذاهب اسلامى (شيعه و سنى) به يکديگر خواهد گشت ، چه شيعه برخلاف تصورش خواهد دانست که شخصى سنى مانند من درباره امام على(عليه السلام) در کتاب خود چنين انصافى روا داشته است . پشيماني ابوبکر در آخرين روزهاي زندگي : معمولاً هر شخصي در آخرين روزهاي زندگيش و هنگامي که احساس مي‌کند مرگ به او نزديک شده است ، مهمترين سخنان خود را گفته و اساسي‌ترين سفارش‌ها را مي‌کند . ابن أبي قحافه نيز در آخرين روزهاي عمرش ، سخناني گفته است که شنيدن آن‌ها واقعيت‌هاي بسياري را آشکار مي‌کند ؛ هر چند که او حتي در اين جا نيز از گفتن تمام حقايق خودداري کرده است ؛ اما همين اندازه‌اش نيز براي اثبات بسياري از مسائل کفايت مي‌کند . وي در آخرين روزهاي عمرش ، اعتراف مي‌کند که دستور هجوم به خانه صديقه طاهره را صادر کرده است . تعدادي از علماي اهل سنت ؛ از جمله شمس الدين ذهبي (748هـ ) در تاريخ الإسلام ، در تاريخ زندگي ابوبکر ، محمد بن جرير طبري در تاريخش ، ابن قتيبه دينوري در الإمامة والسياسة ، ابن عساکر در تاريخ مدينه دمشق و ... چنين مي‌نويسند : عبد الرحمن بن عوف در بيماري ابوبکر بر او وارد شد و بر وي سلام کرد ، پس از گفتگويي ، ابوبکر به او چنين گفت : أما إني لا آسى على شيء إلا على ثلاث فعلتهن ، وثلاث لم أفعلهن ، وثلاث وددت أني سألت رسول الله صلى الله عليه وسلم عنهن : وددت أني لم أکن کشفت بيت فاطمة وأن أغلق علي الحرب . تاريخ الإسلام ، ج3 ، ص118 و تاريخ الطبري، ج 2، ص 619، ج 3 ص 430 ط دار المعارف بمصر و الامامة والسياسة - ابن قتيبة الدينوري ، تحقيق الزيني - ج 1 - ص 24 و تاريخ مدينة دمشق - ابن عساکر - ج 30 - ص 422 و شرح نهج البلاغة - ابن أبي الحديد - ج 2 - ص 46 – 47 و المعجم الکبير - الطبراني - ج 1 - ص 62 و مجمع الزوائد - الهيثمي - ج 5 - ص 202 – 203 و مروج الذهب ، مسعودي شافعي ، ج1 ،‌ ص290 و ميزان الاعتدال - الذهبي - ج 3 - ص 109 و لسان الميزان - ابن حجر - ج 4 - ص 189 و کنز العمال ، المتقي الهندي ، ج 5 ، ص631 و ... . من به چيزي تأسف نمي‌خورم ، مگر بر سه چيز که انجام دادم و سه چيزي که انجام ندادم و سه چيزي که کاش از رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) مي‌پرسيدم : دوست داشتم خان? فاطمه را هتک حرمت نمي‌کردم هر چند براي جنگ بسته شده شود ... . جالب اين است که برخي از علماي اهل سنت ، به خاطر حفظ آبروي ابوبکر ، روايت را اين گونه تحريف مي‌کند : أما إني ما آسى إلا على ثلاث فعلتهن ، وثلاث لم أفعلهن ، وثلاث لم أسأل عنهن رسول الله صلى الله عليه وسلم . وددت أنى لم أفعل کذا ، لخلة ذکرها . قال أبو عبيد : لا أريد ذکرها . قال : ووددت أني يوم سقيفة ... معجم ما استعجم - البکري الأندلسي - ج 3 - ص 1076 – 1077 . آگاه باشيد که من بر سه چيز که انجام دادم غصه مي خورم ؛ و سه چيز که انجام نداده ام ، و سه چيز که دوست داشتم آن را از رسول خدا مي پرسيدم . دوست داشتم که من فلان کار را نمي کردم !!! به علتي که آن را ذکر کرد ؛ ابو عبيده مي گويد : من نمي خواهم بگويم ابو بکر چه گفت ( ولي مي دانم )... تصحيح ضياء المقدسي : ضياء‌ المقدسي که ذهبي در تذکرة الحفاظ ، ج4 ، ص1405 و 1406 ، از وي با عناوين الإمام العالم الحافظ الحجة ، محدث الشام ، شيخ السنة ، جبلاً ثقة ديّناً زاهداً ورعا عالماً بالرجال ، ياد مي‌کند ، اين روايت را تصحيح کرده و مي گويد : هذا حديث حسن عن أبي بکر . الأحاديث المختارة ، ج10 ، ص88-90 . اين روايتي نيکوست از ابو بکر . توثيق علوان بن داود البجلي : ابن حجر عسقلاني و شمس الدين ذهبي ، بعد از نقل روايت پشيماني ابوبکر ، اشکال سندي کرده و مي گويند : علوان بن داود البجلي منکر الحديث بوده است . ما در اين جا به چند جواب اکتفاء مي‌کنيم : ابن حبان او را توثيق کرده است : ابن حبّان ، در کتاب الثقات ، ج8 ، ص526 وي را توثيق کرده است که اين خود بهترين دليل بر وثاقت اين شخص است . توضيحي پيرامون شخصيت ابن حبان و متشدد بودن وي : ممکن است کسي اشکال کند که ابن حبان از متساهلين بوده است و دقت لازم را در توثيق روات به خرج نداده است که اين اشکال با چند دليل مردود است : الف : ابن حبان سرچشمه شناخت ثقات : خود ذهبي در کتاب الموقظة ، ص79 مي‌گويد : ينبوع معرفة الثقات ، تاريخ البخاري ، وابن أبي حاتم وإبن حبان . سرچشمه شناخت افراد مورد اطمينان کتاب تاريخ بخاري و ابن ابي حاتم و ابن حبان است . در حقيقت ذهبي مي‌خواهد بگويد که اگر مي‌خواهيد افراد ضعيف را از ثقه تشخيص دهيد ، من شما را راهنمايي مي‌کنم که به کساني همچون ابن حبان مراجعه کنيد ؛ چرا که او سرچشمه شناخت ثقات است . اين نشان مي‌دهد که ابن حبان از نظر علمي در جايگاه رفيعي قرار دارد . ب : ابن حبان از متشددين است : بر خلاف آن‌چه برخي ادعا کرده‌اند ، ابن حبان ، مشهور به سخت‌گيري در توثيق است . خود ذهبي در ميزان الإعتدال در باره او مي‌گويد : ابن حبان ربما قصب الثقة حتي کأنه لا يدري ما يخرج من رأسه . ميزان الإعتدال ، ج1 ، ص274 ، ترجمه افلج بن يزيد . ابن حبان گاهي آن قدر به شخص مورد اطمينان اشکال مي گيرد ، انگار که نمي داند اين چه حرف هايي است که در مورد او مي زند !!! و نيز سيوطي در تدريب الراوي به نقل از ابن حازم ، در جواب اين مطلب که ابن حبان از متساهلين است ، مي‌گويد : وما ذکر من تساهل ابن حبان ليس بصحيح فإن غايته أنه يسمي الحسن صحيحا فإن کانت نسبته إلى التساهل باعتبار وجدان الحسن في کتابه فهي مشاحة في الاصطلاح وإن کانت باعتبار خفة شروطه فإنه يخرج في الصحيح ما کان راويه ثقة غير مدلس ... ولأجل هذا ربما اعترض عليه في جعلهم ثقات من لم يعرف حاله ولا عتراض عليه فإنه لا مشاحة في ذلک . تدريب الراوي ، ج1 ، ص108 . آنچه که در مورد تساهل ابن حبان گفته شده است ، درست نيست ؛ زيرا نهايت چيزي که گفته شده است آن است که وي روايت حسن را صحيح مي شمارد ؛ اگر مقصود از تساهل وي اين باشد که در کتاب او روايات حسن يافت شده است ، اين تنها اشکال در اصطلاح ابن حبان است ( و نه به خود وي ) و اگر از اين جهت به او اشکال شود که او شرط صحت را سبک گرفته است ؛ زيرا او در کتاب صحيح خويش از راويان مورد اطمينان غير مدلس روايت کرده است ( و شرط بخاري و مسلم در مورد ملاقات و يا احتمال آن را مد نظر قرار نداده است ) به اين علت عده اي به او اشکال کرده اند که او کسي را که مجهول است توثيق کرده است !!! ؛ اما بر او اشکالي نيست ( نظر او درست است ) ؛ زيرا اين کار وي سبب اشکال بر او نمي شود . هر منکر الحديثي ، ضعيف نيست : اين که هر منکر الحديثي ضعيف نيز باشد ، قابل قبول نيست ؛ چرا که اين اصطلاح را در باره بسياري از ثقات نيز به کار برده‌اند . ابن حجر عسقلاني در لسان الميزان در ترجمه حسين بن فضل البجلي مي‌گويد : فلو کان کل من روى شيئاً منکراً استحق أن يذکر في الضعفاء لما سلم من المحدثين أحد . لسان الميزان ، ج2 ، ص308 . اگر بخواهيم هر کسي که روايت منکري را نقل کرده است ، در ضعفا بياوريم هيچ يک از روايت کنندگان سالم نخواهد ماند . و ذهبي در ميزان الإعتدال در ترجمه احمد بن عتاب المروزي مي‌گويد : ما کل من روي المناکير يضعّف . ميزان الإعتدال ، ج1 ،‌ ص118 . هر کسي که روايت منکر نقل کند تضعيف نمي شود . بخاري ، از منکر الحديث ، روايت نقل کرده است : محمد بن اسماعيل بخاري در صحيح‌ترين کتاب اهل سنت بعد از قرآن ، روايات بسياري را از کساني نقل کرده است که همان اشخاص از کساني هستند که اصطلاح «منکر الحديث» در باره آن به کار برده شده است . اين عده ، بيش از آن است که بتوان همه را در اين جا ذکر کرد ؛ اما به اختصار به چند نمونه اشاره مي‌کنيم : 1. حسان بن حسان : ابن أبي حاتم در باره او مي‌گويد : منکر الحديث . و ابن حجر مي‌گويد : روي عنه البخاري . مقدمه فتح الباري ، ص394 . 2 . احمد بن شبيب بن سعيد الحبطي : ابوالفتح الأزدي در باره او مي‌گويد : منکر الحديث غير مرضي ، روي عنه البخاري . مقدمه فتح الباري ، ص383 . منکر الحديث است و مقبول نيست !!! اما بخاري از او روايت نقل کردهاست 3 . عبد الرحمن بن شريح المغافري : ابن سعد در باره او مي‌گويد : منکر الحديث . طبقات ابن سعد ، ج7 ، ص516 . ولي در عين حال بخاري از وي روايت نقل کرده است . مقدمه فتح الباري ، ص416 . 4 . داود بن حصين المدني : ساجي در باره او مي‌گويد: منکر الحديث متهم برأي الخوارج با اين حال بخاري از وي در صحيحش روايت نقل مي‌کند . مقدمه فتح الباري ، ص399 . در نتيجه ، روايت از نظر سندي هيچ مشکلي ندارد و «منکر الحديث» بودن علوان بن داود ، ضرري به صحت روايت نمي زند . منابع شيعه: در باره شهادت صديقه شهيده ، روايات فراواني در کتاب‌هاي شيعه وجود دارد که حتي مي‌توان در اين باره ادعاي تواتر کرد ، ما در اين جا به جهت اختصار فقط به دو روايت اشاره مي‌کنيم : «سليم بن قيس» به نقل از «سلمان فارسى» آورده است: فقالت فاطمة عليها السلام : يا عمر ، ما لنا ولک ؟ فقال : افتحي الباب وإلا أحرقنا عليکم بيتکم . فقالت : ( يا عمر ، أما تتقي الله تدخل على بيتي ) ؟ فأبى أن ينصرف . ودعا عمر بالنار فأضرمها في الباب ثم دفعه فدخل . کتاب سليم بن قيس ، تحقيق اسماعيل انصارى، ص 150 . ... حضرت زهرا(عليها السلام) فرمود: اى عمر، ما را با تو چه کار است؟ جواب داد: در را باز کن و گرنه خانه تان را به آتش مى کشيم! فرمود: اى عمر، از خدا نمى ترسى که به خانه من وارد مى شوى؟! ولى عمر ابا کرد از اين که برگردد. عمر آتش طلبيد و آن را بر در خانه شعله ور ساخت و سپس در را فشار داد و باز کرد و داخل شد... . مرحوم کليني در کافي مي‌نويسد : مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنِ الْعَمْرَکِيِّ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ أَبِي الْحَسَنِ (عليه السلام) قَالَ : إِنَّ فَاطِمَةَ (عليها السلام ) صِدِّيقَةٌ شَهِيدَةٌ ... الکافي، الشيخ الکليني ، ج‏1، ص 458 ، باب مولد الزهراء فاطمه عليها السلام ، ح2 . ترجمه روات : 1 . محمد بن يحي ، شيخ مرحوم کليني رضوان الله عليهما : مرحوم نجاشي در باره وي مي‌فرمايد : محمد بن يحيى أبو جعفر العطار القمي ، شيخ أصحابنا في زمانه ، ثقة ، عين ، کثير الحديث ، له کتب . رجال النجاشي ، النجاشي ، ص 353 . 2 . العمرکي بن علي : مرحوم نجاشي در باره وي مي‌گويد : العمرکي بن علي أبو محمد البوفکي وبوفک قرية من قرى نيشابور . شيخ من أصحابنا ، ثقة ، روى عنه شيوخ أصحابنا . رجال النجاشي ، النجاشي ، ص 303 .
148   نام و نام خانوادگي:  شيخ حسيني     -   تاريخ:   29 مرداد 91
من شخصآ براي برادران سيستاني خودم متآسفم كه نميتوانند عضمت اهل سنت را ببينند
149   نام و نام خانوادگي:  Parsa     -   تاريخ:   24 مهر 91
كسي كه خودش رو بنده ي يك بنده ديگر ميداند! خاك عالم توي سرش!!!!
:)))))))))))
150   نام و نام خانوادگي:  بنده آزاد شده علي     -   تاريخ:   12 آذر 91
جناب پارسا
بر هيچ كس پوشيده نيست كه علي برترين و بزرگوارترين بنده در نزد خداوند است . تمام تلاش اين مرد اين بزرگ مرد هدايت انسانها و جامعه بشريت به سوي خداوند متعال است و در نهايت هم عاليمان ديدند چگونه جان خود را بر سر اين راه گذاشت . من شيعه و پيرو علي بن ابي طالب امير المومنينم كه كه دل به مرامش سپردم و گوش به فرمان الهيش دادم تا از شر هواي نفس و بندگي دنيا ازاد شوم
پس افتخار مي كنم بنده ازاد شده برترين بنده خدا باشم . تمام خفتها و سرافكندگيها از ان انسانهايي ست كه كوركورانه در پي تعصبات جاهلي رفتنند و مردان واقعي خدا همچون علي بن ابي طالب را رها نموده و به دنبال مردان جاهل و گمراهي چون خلفاي سه گانه رهسپار شدند . فكر مي كنم خاك بدبختي و فلاكت بايد بر سر آنها افشانده شود . گر چه با گفتن و يا نگفتن من از برتري و سجاياي علي و يا حتي انكار كور دلاني چون تو از شأن و مقام مولاي من امير المومنين علي بن ابي طالب كم نخواهد كرد .
151   نام و نام خانوادگي:  عبدالله     -   تاريخ:   13 آذر 91
جناب پارسا شما به اعتراف دوست گرامي ( بنده آزاد شده علي ) مبني بر شهادت او به يگانگي و وحدانيت خداوند دقت نفرموديد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!1 پس شما آنچه را كه به ضرر خود است ناديده گرفته و آنچه را كه مي توان در ظاهر از آن بهره برداري نمود را برجسته مي كنيد . الحق كه نماينده خوبي براي كوته فكران و متعصبان زمانه هستيد !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!1
152   نام و نام خانوادگي:  بنده خدا     -   تاريخ:   13 آذر 91
در اين مطلب قصد دارم به جديدترين سخن جناب مولوي عبدالحميد در نفي عزاداري و اينکه عزاداري اصلا در بين اهل سنت وجود ندارد اشاره کنم. و در فضايي منطقي و بدور از تعصب به بررسي آن بپردازيم سخن مولوي عبدالحميد: در فقه اهل سنت عزاداري وجود ندارد جناب مولوي عبدالحميد اگر منظور شما از مردود بودن عزا همان گريه بر اموات و بکاء بر آنهاست. بايد خدمتتون عرض کنم اولا که نميدونم چرا من اينقدر احساس ميکنم کلام شما به سخنان ابن تيميه شباهت دارد. آنجا که مي گويد: از حماقت‌هاي شيعيان برپايي مجلس ماتم و نوحه است بر کسي است که سال‌ها پيش کشته شده. منهاج السنه النبويه، ابن تيميه، ج ۱، ص ۵۲. جناب مولوي اجازه هست در مورد اينکه بکاء بر اموات و گريه بر آنها در فقه شما وجود دارد يا نه کمي بررسي کنيم؟ يک سوال؟ فقه اهل سنت مگربرگرفته از سنت رسول الله و صحابه نمي باشد؟ پس قطعا طبق کلام جناب مولوي حضرت رسول الله و صحابه هم بايد از مخالفين عزاداري باشند. درست عرض کردم؟ عزاداري جناب عايشه: از زبير بن عباد روايت است که گفت : عايشه مي گفت : زماني که رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم از دنيا رفتند ، من با زنها بلند شدم و نوحه سرايي مي کردم و به سر و سينه خود مي زدم مسند ابي يعلي موصلي – چاپ مؤسسة علوم القرآن بيروت – جلد ۴ – مسند عائشة – صفحه ۳۲۳ – حديث ۴۵۶۸ مسند احمد بن حنبل ، جلد ۷ ، صفحه ۳۹۰ ، حديث عائشة ، حديث ۲۵۸۱۶ ، چاپ دارالاحياء التراث العربي بيروت لبنان گريه و عزاي رسول الله بر حمزه شهيد حلبي در سيره خود مي‌نويسد: لما رأى النبى حمزه قتيلا، بکى فلما راى ما مثّل به شهق پيامبر چون پيکر خونين حمزه را يافت گريست و چون از مثله کردن او آگاهى يافت با صداى بلند گريه سر داد. السيره الحلبيه، ج ۲، ص ۲۴۷٫ ابن کثير مى‏گويد: تا به امروز زنان انصار پيش از گريه بر مردگان خويش، نخست بر حمزه مى‏گريند. أحمد بن حنبل عن ابن عمر أن رسول الله صلى الله عليه وسلم لما رجع من اُحد فجعلت نساء الأنصار يبکين على من قتل من أزواجهن قال فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم ولکن حمزه لا بواکي له قال ثم نام فاستنبه وهن يبکين. ابن عمر روايت نموده رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم چون از اُحد بازگشت زنان أنصار را مشاهده نمود که بر کشته‌هاي خود گريه مي‌کنند. رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: حمزه گريه کن ندارد. رسول خدا صلّي الله عليه وآله بعد از مقداري استراحت متوجه شدند که زن‌ها براي حمزه گريه مي‌کنند. قال فهن اليوم إذا يبکين يندبن بحمزه. از آن روز تاکنون زنان ابتدا براي حمزه و سپس براي کشته‌هاي خود عزاداري مي‌کنند. البدايه والنهايه، ابن کثير، ج ۴، ص ۵۵٫ ابن کثير بعد از نقل اين خبر اين‌گونه نظر مي‌دهد: وهذا على شرط مسلم. اين روايت شرط صحت را بر اساس قواعد مسلم را دارد. البدايه والنهايه، ج ۴، ص ۵۵٫ واقدي نيز مي‌گويد تا زمان ما اين رويه ادامه دارد که ابتدا براي حمزه و سپس براي کشته‌هاي خود عزاداري مي‌کنند: قال الواقدي فلم يزلن يبدأن بالندب لحمزه حتى الآن. از آن زمان تاکنون زنان ابتدا براي حمزه گريه و عزاداري مي‌کنند. أسد الغابه، ج ۲، ص ۴۸٫ ابن سعد هم همين مطلب را گفته است: فهن إلى اليوم إذا مات الميت من الأنصار بدأ النساء فبکين على حمزه ثم بکين على ميتهن. از آن روز به بعد است که انصار ابتدا براي حمزه وسپس براي کشته خود گريه مي‌کنند. الطبقات الکبرى، ج ۲، ص ۴۴٫ جالب اينجاست که مسئله گريه و عزاي رسول الله بر شهدا و اموات در تاريخ ثابت هست. برخي از اين گريه و ماتم ها را براي اطلاع بيشتر ليست ميکنم گريه پيامبر در شهادت جعفر بن ابيطالب الاستيعاب، ج ۱، ص ۳۱۳ ـ أسد الغابه، ج ۱، ص ۲۴۱ ـ الاصابه، ج۲، ص ۲۳۸ ـ الکامل في التاريخ، ج۲، ص ۴۲۰ گريه پيامبر در شهادت زيد بن حارثه فيض القدير، ج۳، ص ۶۹۵ گريه پيامبر بر فرزندشان ابراهيم صحيح بخاري، ج ۲، ص ۸۵، صحيح مسلم، ج ۴، ص ۱۸۰۸، کتاب الفضائل، باب رحمته بالصبيان ـ العقد الفريد، ج ۳، ص ۱۹، کتاب التعزيه ـ سنن ابن ماجه، ج ۱، ص۵۰۶، ش ۱۵۸۹، باب ما جاء في البکاء علي الميت ـ مصنف عبد الرزاق، ج ۳، ص۵۵۲، ش ۶۶۷۲، باب الصبر والبکاء والنياحه گريه پيامبر براي عثمان بن مظعون المستدرک على الصحيحين، ج ۱، ص ۵۱۴، ش ۱۳۳۴ـ سنن ترمذي، ج ۳، ص ۳۱۴، ش ۹۸۹، کتاب الجنائز باب ما جاء في تقبيل الميت ـ المعجم الکبير، ج۲۴، ص ۳۴۳، ش ۸۵۵، باب عائشه بنت قدامه بن مظعون الجمحيه ـ سنن البيهقي الکبرى، ج ۳، ص ۴۰۷، ش ۶۵۰۳ ـ ربيع الأبرار، ج ۴، ص ۱۸۷ـ جامع الأصول، ج ۱۱، ص ۱۰۵٫ جالب اينجاست به تاريخ هم که مراجعه ميکنيم. خلاف کلام جناب مولوي ثابت مي شود: عزاداري مردم مکه بعد از رحلت رسول خدا اخبار مکه، فاکهى، ج‏۳، ص ۸۰ گريه علي بن ابيطالب بر محمد بن ابي بکر تذکره الخواص، ص ۱۰۲ گريه عمر براي نعمان بن مقرن المصنف، ابن أبي شيبه کوفي، ج ۳، ص ۱۷۵ و ج ۸، ص ۲۱ جالب اينجاست در کتاب فقهي که توسط زير مجموعه خود جناب مولوي اسماعيل زهي چاپ شده است. در مورد عزاداري مطلبي آمده است که با مراجعه به آن يک مطلب را متوجه خواهيد شد. آن هم اينکه اصل عزاداري توسط مفتي خدانظر نفي نمي شود. بلکه بلند کردن دستها در مراسم عزاداري را ممنوع شمرده اند جناب مولوي عبدالحميد بهتر نيست. قبل از اينکه در نماز جمعه سخنراني کنيد کمي منابع علماي خودتان را بررسي کنيد؟ ما نمي گوييم منابع شيعه را مطالعه کنيد. براي شمايي که دوستانتان شما را شيخ الاسلام ميخوانند چندان جالب نيست که منابع علماي خودتان را مطالعه نکرده باشيد جالب اينجاست جناب عبدالحميد در انتهاي سخنانشان گفته بودند که به عقايد شيعه احترام مي گذارند و کاري نمي کنند که شيعه ناراحت شود: جناب مولوي داستان توهين شما به شيعيان در مسجد امام علي زاهدان چه بود؟ جناب مولوي داستان راه اندازي کاروانهاي عروسي در زاهدان در روز شهادت حضرت زهرا توسط برخي از دوستان شما چه بود؟
153   نام و نام خانوادگي:  بهمن     -   تاريخ:   28 آذر 91
با سلام ضرورت امروز جهان اسلام نقد مباني افراطيون در راستاي وحدت اسلامي است
رد نظرات وهابيون بر اساس منابع اهل سنت در وبلاگ نقد وهابيت در راستاي وحدت اسلامي
ادرس:vahdat-eslam.blogfa.com
154   نام و نام خانوادگي:  بنده ازاد شده علي     -   تاريخ:   17 بهمن 91
امام علي(ع) از ديدگاه دانشمندان اهل سنت احمد بن حنبل (پيشواي مذهب حنبلي) او مي گويد: آن همه فضيلتها که براي علي بن ابي طالب بوده و نقل شده براي هيچ يک از اصحاب رسول خدا نبوده است. (1) همچنين وي از پيامبر اکرم(ص) نقل کرده که به فاطمه(س) فرمود: «آيا راضي نمي شوي که من تو را به کسي تزويج کنم که اولين مسلمان است و علمش از همه بيشتر و حکمتش از همه عظيم تر است.» (2) محمد بن ادريس (پيشواي مذهب شافعي) دربارۀ علي(ع) سروده اي دارد که چنين است: لَو اَنَّ المُرتَضَي اَبدَي مَحَلَّهُ لَصَارَ النَّاسُ طُرّاً سُجّداً لَهُ وَ مَاتَ الشَّافِعِي وَ لَيسَ يَدْرِي عَلِيٌّ رَبُّهُ اَمْ رَبُّهُ الله «هرگاه علي جايگاه و حقيقت خويش را براي مردم آشکار کند، هر آينه مردم دسته دسته در برابر او به سجده خواهند افتاد، شافعي مُرد و عاقبت نفهميد علي(ع) پروردگار است، يا الله پروردگار اوست.» (3) همچنين از سروده هاي اوست: عَلِيٌّ حُبُّهُ جُنُّة اِمَامُ النَّاسِ وَ الجَنَّة وَصِيُّ المُصطَفَي حَقّاً قَسِيمُ النَّارِ وَ الجَنَّة (4) «دوستي علي سپر آتش دوزخ است؛ او امام انسانها و پريان است؛ او در حقيقت جانشين مصطفي و تقسيم کننده بهشت و دوزخ است.» همچنين امام شافعي در جاي ديگر مي گويد: به من گفته‌اند رافضي شدي (از حق روي گرداندي)؛ گفتم: هرگز دين و اعتقادم رفض نيست؛ ولي بدون شک دوست مي دارم بهترين امام و بهترين هادي را. اگر معني رفض، دوستي وصيّ پيامبر (علي بن ابيطالب) است، به درستي که من رافضي تر از همه مردم هستم. (5) ابن صبّاغ مالکي (انديشمند مالکي مذهب) وي دربارۀ فضايل امام علي(ع) مي گويد: «حکمت از گفتارش چيده مي شد و دانشهاي آشکار و نهاني به قلبش بسته بود، هميشه از سينه اش درياهاي علوم، جوشان و امواجشان خروشان بود، تا آنجا که رسول خدا(ص) فرمود: «أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا؛ من شهر علمم و علي(ع) باب (در) آن است.» (6) ابن ابي الحديد (شارح نهج البلاغه و دانشمند معتزلي مذهب) او مي گويد: «وَ مَا أَقُولُ فِي رَجُلٍ أَقَرَّ لَهُ أَعْدَاؤُهُ وَ خُصُومُهُ بِالْفَضْلِ وَ لَمْ يُمْكِنْهُمْ جَحْدُ مَنَاقِبِهِ وَ لَا كِتْمَانُ فَضَائِلِهِ؛ چه بگويم دربارۀ مردي که دشمنانش به فضايل و مناقب وي اعتراف مي کنند و هرگز براي آنان مقدور نشد که مناقبش را انکار نموده و فضايلش را بپوشانند! آن گاه مي افزايد: تو خود مي داني که بني اميّه، زمامداري اسلام را در شرق و غرب روي زمين به دست آوردند و با هر نوع حيله گري در خاموش ساختن نور او کوشيدند و هرگونه لعن و افترا را بر علي(ع) بالاي منابر ترويج نمودند، هر کس که او را مدح و توصيف مي کرد، مورد تهديد قرار مي گرفت. هر روايتي که فضيلت علي(ع) را بازگو مي کرد، ممنوع ساختند. حتي از نامگذاري به نام علي جلوگيري کردند. همه اين اقدامات و تلاشها جز ظهور عظمت و جلالت شخصيت علي(ع) نتيجه اي در پي نداشت... در حقيقت اين همه نابکاريهاي بني اميه مانند پوشانيدن آفتاب با کف دست بود... . من چه بگويم دربارۀ مردي که همۀ فضيلتها به او منتهي مي شود و هر مکتب و هر گروهي خود را به او منسوب مي نمايد. آري اوست رئيس همۀ فضيلتها... .» (7) من چه بگويم دربارۀ مردي که اهل همه مذاهب غيراسلامي که در جوامع اسلامي زندگي مي کنند، به او محبت مي ورزند و حتي فلاسفه اي که از ملت اسلامي نيستند، او را تعظيم مي نمايند... . (8) همچنين مي نويسد: «چه بگويم در حق کسي که از ديگران در هدايت پيشي گرفت، به خدا ايمان آورد و او را عبادت نمود، در حالي که تمام مردم سنگ را مي پرستيدند... .» (9) «او در عبادت، عابدترين مردم شمرده مي شد؛ نماز و روزه اش از همگان بيشتر بود و مردم نماز شب و ملازمت بر اذکار و مستحبات را از آن حضرت آموختند.» (10) «مبادي جميع علوم به او بازمي گردد. او کسي است که قواعد دين را مرتب و احکام شريعت را تبيين کرده است. او کسي است که مباحث عقلي و نقلي را تقرير نموده است.» (11) آن گاه کيفيت رجوع هر يک از علوم را به امام علي(ع) توضيح مي دهد. عبدالله بن عباس وي که از جمله مفسّران بزرگ مسلمان – به ويژه اهل سنّت – محسوب مي شود، علم خود و صحابه را در برابر علم علي(ع) چونان قطره اي از دريا مي داند و در مورد آن حضرت مي گويد: «آيه اي در قرآن نيست، مگر آنکه علي، مصداق بارز آن است، خداوند ياران پيامبر را در جاهاي بسياري مورد سرزنش قرار داده است، ولي دربارۀ علي(ع) جز خير و نيکي ياد نکرده است.» (12) فخر رازي (دانشمند و مفسّر معروف اهل سنّت) «هر کس در دين خود، علي بن ابي طالب را پيشواي خود قرار دهد، همانا رستگار شده است؛ زيرا پيامبر(ص) فرمود: «اللَّهُمَّ أَدِرِ الْحَقَّ مَعَ عَلِيٍّ حَيْثُ دَار؛ (13) خداوندا! علي هرگونه باشد، حق را بر محور وجودش بچرخان.» خوارزمي (اديب و خطيب مشهور اهل سنّت) آيا چون ابوتراب، جوانمردي هست؟ آيا چون او پيشواي پاک سرشتي روي زمين وجود دارد؟ چشم مرا هر گاه درد فراگيرد، توتيايش خاکي است که پاي او بدان رسيده باشد. علي همان است که شبانگاه در محراب از دل مي خروشيد و مي گريست و روز با چهره اي خندان در گرد و غبار ميدان جنگ فرو مي رفت. او از زرد و سرخ بيت المال مسلمين بهره اي نمي گرفت. او همان شکننده بتها بود؛ هنگامي که بر دوش پيامبر پا نهاد. گويا همه مردم بسان پوستند و مغز، مولاي ما علي است... .» (14) زمخشري (اديب و دانشمند اهل سنّت) وي دربارۀ شخصيت امام علي(ع) مي گويد: من چه بگويم دربارۀ مردي که فضايل او را دشمنانش از راه کينه جويي و حسد انکار کردند و دوستانش از بيم جان، باز از اين ميان آن قدر فضيلتهاي وي انتشار يافته که شرق و غرب عالم را فراگرفته است. (15) همچنين اين انديشمند اهل سنت ضمن نقل حديث قدسي: «مَنْ اَحَبَّ عَلِيّاً أَدْخَلَهُ الْجَنَّةَ وَ إِنْ عَصَانِي وَ مَنْ أَبْغَضَ عَلِيّاً أُدْخِلُهُ النَّارَ وَ إِنْ أَطَاعَنِي؛ (16) يعني خداوند فرمود: هر کس علي را دوست بدارد، او را وارد بهشت مي کنم، هر چند مرا نافرماني کند و هر کس علي را دشمن بدارد، او را به آتش جهنم درآورم، ولو اينکه مرا اطاعت کرده باشد.» نکته شايان توجه اينکه دوستي و ولايت آن امام همام سبب کمال ايمان است و با کمال ايمان، معصيت در فرعي از فروع، زيانبخش نيست؛ ولي با فقدان ولايت و محبت آن حضرت ايمان ناقص است؛ از اينرو فاقد آن، مستحق آتش جهنم خواهد بود. جاحظ (اديب، سخندان و سخن شناس معروف) وي مي گويد: «عَلِيِّ ابْنِ اَبِيطَالِب کَرَّمَ الله وَجْهَهُ، پس از رسول خدا از همگان فصيح تر، دانشمندتر و زاهدتر و در رابطه با حق سخت گير است و پس از پيامبر(ص)، امام خطباي عرب به طور مطلق به شمار مي رود.» (17) اين انديشمند اهل سنت مي گويد: «سخن گفتن دربارۀ علي(ع) ممکن نيست. اگر قرار است حق علي ادا شود گويند غلوّ است و اگر حق او ادا نشود دربارۀ علي(ع) ظلم است.» (18) بيهقي (دانشمند نامي اهل سنت) وي دربارة فضايل امام علي(ع) چنين روايت نموده كه پيامبر اكرم(ص) فرمود: «مَن اَحَبَّ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى آدَمَ(ع) فِي عِلْمِهِ وَ إِلَى نُوحٍ(ع) فِي تَقْوَاهُ وَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ(ع) فِي حِلْمِهِ وَ إِلَى مُوسَى(ع) فِي هَيْبَتِهِ وَ إِلَى عِيسَى(ع) فِي عِبَادَتِهِ فَلْيَنْظُرْ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع)؛ (19) هر كس دوست دارد به علم و دانش آدم(ع) بنگرد و مقام تقوا و خود نگهداري نوح(ع) را [مشاهده نمايد] و بردباري حضرت ابراهيم(ع) را [نظاره كند] و به عبادت موسي(ع) [پي ببرد]، بايد به علي بن ابي طالب نظر بيندازد.» اين روايت بيانگر اين حقيقت است كه حضرت علي(ع) جامع صفات پيغمبران اولوالعزم است. از اين رو، در روايت طولاني ديگري از «صعصعۀ بن صوحان» آمده است كه خود حضرت نيز به اين حقيقت اشاره نموده است: «اگر چه تمجيد و تجليل از خويشتن زشت است، ولي از باب اظهار نعمت الهي مي‌گويم كه من بر موسي، عيسي، ابراهيم، آدم، نوح، سليمان و ... برتري دارم.» (20) شيخ محمد عبده (21) وي مي‌گويد: در هنگام مطالعه نهج البلاغه، گاهي يك عقل نوراني را مي‌ديدم كه شباهتي به مخلوق جسماني نداشت، اين عقل نوراني از گروه ارواح و مجردات جدا شده و به روح انساني پيوسته و آن روح انساني را از لباسهاي طبيعت تجريد نموده و تا ملكوت اعلا بالا برده و به عالم شهود و ديدار روشن‌ترين انوار نائل ساخته است و با اين وصف شگفت‌انگيز، پس از رهايي از عوارض طبيعت در عالم قدس آرميده است. لحظات ديگري صداي گوينده حكمت را مي‌شنيدم كه واقعيات صحيح را به پيشوايان و زمامداران گوشزد مي‌كرد و موقعيتهاي ترديدآميز را به آنان نشان مي‌داد و از لغزشهاي اضطراب‌آور بر حذرشان مي‌داشت و آنان را به دقايق سياست و طرق كياست راهنمايي مي‌كرد و به مقام واقعي رياست آشنا مي‌ساخت و به عظمت تدبير و سرنوشت شايسته بالا مي‌برد. (22) وي در مقدمه شرح نهج البلاغه مي‌نويسد: «در همه مردم عرب زبان، يك نفر نيست مگر اينكه معتقد است سخن علي(ع) بعد از قرآن و كلام نبوي، شريف‌ترين، بليغ‌ترين، پرمعني‌ترين و جامع‌ترين سخنان است.» (23) عبدالفتّاح عبدالمقصود (نويسنده و دانشمند مشهور مصري) او مي‌نويسد: من همواره اخلاق و موهبتهاي الهي و آنچه را كه تشكيل دهنده شخصيت است، مقياس شناخت عظمت انساني قرار مي‌دهم؛ از اينرو بعد از پيامبر(ص) كسي را نديده‌ام كه شايسته باشد پس از او قرار گيرد يا بتواند در رديفش بيايد جز پدر فرزندان پاك و برگزيدة پيامبر؛ يعني «علي بن ابي طالب»، و من در اين سخن به طرفداري از تشيّع وارد نشده‌ام، بلكه اين رأيي است كه حقايق تاريخ گوياي آن است. امام، برترين مردي است كه مادرِ روزگار تا پايان عمر خود چون او نزايد، و اوست كه هرگاه هدايت‌طلبان به جستجوي اخبار و گفتارش برآيند، از هر خبري براي آنان شعاعي مي‌درخشد. آري او مجسمه‌اي از كمال است كه در قالب بشريت ريخته است. (24) 1) المراجعات، سيد عبدالحسين شرف الدين، چاپ سوم، ص 218. 2) مسند احمد، ج 5، ص 26؛ مجمع الزوائد، ج5، ص 101. 3) فضايل حضرت علي(ع)، والعاديات، چاپ دارالحديث، قم، ص 17. 4) ديوان شافعي، چاپ مصر، ص 32. 5) امام علي(ع) خورشيد بي‏غروب، محمد ابراهيم سراج، مؤسسه انتشارات نبوي، تهران، چاپ اول، 1376 ش، ص 287. 6) امام علي(ع) از نگاه انديشمندان غير شيعه، اکبر اسدعليزاده، مؤسسه امام صادق(ع)، قم، چاپ اول، 1381 ش، ص 50. 7) شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج 1، ص16. 8) همان، ص 28 و 29. 9) همان، ج 3، ص 260. 10) همان، ج 1، ص 27. 11) شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج 1، ص17. 12) امام علي در آينه عقل و قرآن، محمدجواد مغنيه، ص 125؛ علي(ع) از نگاه ديگران، جمعي از نويسندگان، دفتر نشر و پخش معارف با همکاري انتشارات امام باقر(ع)، مشهد، 1380 ش، ص 104. 13) تفسير الکبير، محمد بن عمر فخر الرازي، چاپ مصر، قاهره، 1357 ق، ج 1، ص 111. 14) الغدير، ج 4، ص 397. 15) داستان غدير، جمعي از دبيران، مرکز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، قم، 1362 ش، ص 284. 16) امام علي(ع) خورشيد بي‏غروب، محمد ابراهيم سراج، مؤسسه انتشارات نبوي، تهران، چاپ اول، 1376 ش، ص 270. 17) در آستانه آفتاب، عبدالرحمن رضايي، دانشگاه علوم رضوي، مشهد، 1380 ش، ص16. 18) چهارده معصوم ، آيت الله حسين مظاهري، ص 41. 19) امالي، شيخ طوسي، دار الثقافة، قم، 1416، مجلس 14، ص 416؛ ر.ك: ارشاد القلوب، ديلمي، انتشارات شريف رضي، 1412 ق، ج 2، ص 363. 20) انوار النعمانية، سيد نعمت الله جزائري، شركت چاپ تبريز، ج 1، ص 27. 21) وي از بزرگ‏ترين روحانيون دانشمند اهل سنت، مفتي اسبق مصر، مصلح بزرگ و معاصر سيد جمال الدين اسد آبادي بود. 22) شرح نهج البلاغه، شيخ محمد عبده مقدمه، ص 7 و 10. 23) سيري در نهج البلاغه، استاد مرتضي مطهري، انتشارات صدرا، تهران، 1373 ش، چاپ دهم، ص 17 – 18. 24) جلوه ولايت، عذرا انصاري، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، قم، 1376 ش، چاپ اول، ص 304.
155   نام و نام خانوادگي:  بنده ازاد شده علي     -   تاريخ:   28 بهمن 91
امام علي(ع) به عميق‌ترين معني كلمه «پيرو» پيامبر بود. وي جسما در سايه پيامبر مي‌زيست و همه آنچه را كه از وجود مقدس نبي اكرم مي‌تراويد از لحاظ معنوي جذب مي‌كرد. رابطه صميمانه ميان آنها در يكي از خطبه‌هاي امام (ع) اين گونه خلاصه شده است:« هنگامي كه كودك بودم مرا در زير بال خود گرفت... من چون شتر بچه‌اي كه پا جاي پاي مادرش مي‌گذارد او را پيروي مي‌كردم. هر روز نشانه‌اي از مكارم اخلاق خويش به من نشان مي‌داد، و مرا فرمان مي‌داد كه به آن اقتدا كنم. هر سال براي اعتكاف به (كوه) حرا مي‌رفت، تنها من او را مي‌ديدم و هيچ كس ديگر او را نمي‌ديد. در آن ايام هيچ خانواده‌اي براي دين اسلام گرد هم نمي‌آمد جز خانواده‌اي كه از رسول خدا، خديجه و خود من به عنوان نفر سوم (تشكيل مي‌شد). من نور وحي و رسالت را مي‌ديدم، و رايحه نبوت را استشمام مي‌كردم ... » نهج‌البلاغه، صفحه 300؛ ترجمه انگليسي آن، صفحه 393.
در دوران مدينه، امام علي (ع) نقش بارز خود را در ميادين جنگ و همچنين به عنوان كاتب وحي كه به تدريج نازل مي‌شد، و به عنوان يار و مونس پيامبر كاملا آشكار كرد. شجاعت و دلاوري علي عليه‌السلام در جنگ عليه قواي فوق‌العاده برتر قريشيان مكه و متحدان آنها، نظير و مانند نداشت. علي تقريبا در تمام نبردهايي كه زير پرچم پيامبر انجام داد در صف مقدم نبرد و پرچم‌دار پرچم اسلام بود. او در تمام نبردهاي تن به تن كه معمولا جنگ‌ها با آن آغاز مي‌شد پيروز و شكست‌ناپذير بود و به راستي در هر نبردي كه شركت داشت هرگز شكست نخورد.
دلاوري تزلزل‌ناپذير او و چابكي و مهارتش به عنوان يك جنگجوي سلحشور به صورت افسانه درآمد. گويند در طي جنگ احد، صدايي از آسمان شنيده شد كه مي‌گفت «لافتي الا علي سيف الا ذوالفقار» ، «جوانمردي چون علي و شمشيري چون ذوالفقار نيست»، و ذوالفقار نام شمشيري بود كه پيامبر به امام علي(ع) داده بود. اما معروف‌‌ترين جنگي كه نام امام علي (ع) را به عنوان جنگجويي شكست‌ناپذير در عالم اسلام بر سر زبان‌ها افكند، نبرد خيبر در سال (629.7) بود. مسلمانان در مقابل برج و باروي دفاعي دشمن كه به نظر تسخير ناپذير مي‌آمد، درمانده شده بودند و در اين احوال بود كه پيامبر اعلام داشت پرچم سپاه اسلام را به دست كسي خواهد سپرد كه « خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسول نيز او را دوست مي‌دارند»، و پيروزي به وسيله او به دست خواهد آمد و سپس به دنبال علي فرستاد كه در آن وقت به علت درد چشم غايب بود. پيامبر درد چشم او را با نهادن آب دهان خود بر چشم او شفا داد، و علي به ميدان رهسپار شد تا مسلمانان را به پيروزي برساند. نوشته‌اند كه در غوغاي نبرد، در حالي كه سپر خود را از دست داده بود، در قلعه خيبر را از جا كند و به عنوان سپر بر سر گرفت و تا پيروزي جنگيد. پس از جنگ اين در را هشت مرد قوي مي‌توانستند از جا بلند كنند.
ا. گيوم، حيات محمد: ترجمه سيرة رسول الله از ابن اسحق (لندن، 1955)، صفحه514
156   نام و نام خانوادگي:  بنده آزاد شده علي     -   تاريخ:   30 بهمن 91
فلسفه سکوت حضرت علي (ع) بعد از وفات پيامبر ( ص ) براي همه ما شايد اين پرسش پيش آمده باشد که چرا حضرت علي (ع) در مقابل حقي، که از آن محروم شدند، سال ها سکوت کردند؟ امام علي (ع) در خطبه 5 نهج البلاغه به اين پرسش ما و به فلسفه سکوت خويش پاسخ داده اند؛ «در شرايطي قرار دارم که اگر سخن بگويم. مي گويند بر حکومت حريض است، و اگر خاموش باشم، مي گويند: از مرگ ترسيد!! هرگز! من و ترس از مرگ؟! پس از آن همه جنگ ها و حوادث ناگوار؟! سوگند به خدا، انس و علاقه فرزند ابيطالب به مرگ در راه خدا، از علاقه طفل به پستان مادر بيشتر است! اين که سکوت برگزيدم، از علوم و حوادث پنهاني آگاهي دارم که اگر باز گويم مضطرب مي گرديد، چون لرزيدن ريسمان در چاه هاي عميق!.» حضرت علي (ع) همچنين در خطبه 74 نهج البلاغه نيز مي فرمايند: «همانا مي دانيد که سزاوارتر از ديگران به خلافت من هستم. سوگند به خدا! به آنچه انجام داده ايد گردن مي نهم، تا هنگامي که اوضاع مسلمين رو براه باشد، و از هم نباشد، و جز من به ديگر ستم نشود، و پاداش اين گذشت و سکوت و فضيلت را از خدا انتظار دارم، و از آن همه زر و زيوري که به دنبال آن حرکت مي کنيد، پرهيز مي کنم»
157   نام و نام خانوادگي:  Lorren     -   تاريخ:   30 بهمن 91
Wonderful explanation of facts availlabe here.
158   نام و نام خانوادگي:  Andralyn     -   تاريخ:   30 بهمن 91
I might be beating a dead horse, but thank you for potsing this!
159   نام و نام خانوادگي:  بنده آزاد شده علي     -   تاريخ:   01 اسفند 91
بسياري از فضائل و مناقبي را که شيعيان درباره علي بن ابيطالب نقل مي‌کنند داراي سند و مدارک واقعي است که در کتابهاي صحيح و مورد اطمينان اهل سنت هم نوشته شده است و نه تنها از يک راه بلکه از راه‌ها و سندهاي گوناگون نقل شده است که ديگر جايي براي دودلي باقي نمي‌ماند. بسياري از اصحاب، روايتهاي بي‌شماري را در فضائل امام علي نقل کرده‌اند تا آنجا که ابن حنبل مي‌گويد: « هيچ يک از اصحاب رسول خدا، داراي آنقدر فضائل زياد نيست جز علي بن ابيطالب» ( مستدرک حاکم ج 3 ص 107- مناقب خوارزمي ص 3 و 19 – تاريخ الخلفا سيوطي ص 168 – صواعق المحرقه ص 72 – تاريخ ابن عساکر ج 3 ص 63 شواهد التنزيل حسکاني حنفي ج 1 ص 19) قاضي اسماعيل و نسايي و ابوعلي نيشابوري هم مي گويند: « روايتهايي با سندهاي درست در حق هيچيک از اصحاب نيامده است، جز آنچه در حق علي (ع) آمده است.» ( رياض النظره طبري ج2 ص 82 – صواعق المحرقه ابن حجر ص 118 و ص 72) و اين درحالي است که امويان مردم را در قلمرو حکومت اسلامي، وادار به دشنام و نفرين علي کرده و از ذکر هر فضيلتي براي او قدغن نموده و حتي نمي گذاشتند کسي نام علي را بر خود يا فرزندانش بگذارد و علي‌رغم اين انکارها و مخالفتها، فضائل و مناقبش، جهان را فرا گرفته است. و در اين باره امام شافعي مي‌گويد: « در شگفتم از مردي که دشمنان، کينه توزانه، فضائلش را پنهان داشتند و دوستانش از ترس آشکار نکردند. با اين حال آنقدر فضيلت براي او ذکر شده که زمين وآسمان را پر کرده است. » اما درباره ديگران و ساير اصحاب اينگونه نيست. درباره ابوبکر، در کتب اهل سنت و گروهي که او را برتر از علي مي‌دانند، فضيلتهايي به اندازه امام علي وجود ندارد. گرچه فضيلتهايي که درباره ابوبکر در کتب تاريخي نقل شده است، يا به روايت دخترش عايشه است که موضعش نسبت به امام علي کاملا آشکار است! ( و بيگمان بالاترين تلاش خود را براي ياري رساندن به پدر به کار برد هر چند با جعل روايتهاي دروغين!) و يا به روايت عبدالله بن عمر است که او نيز با امام علي بيعت نکرد و از او دوري مي‌کرد و او حديث مي‌کرد که برترين مردم پس از رسول خدا، ابوبکر است. سپس عمر و پس از او عثمان و بعد از اينها ديگر برتري وجود ندارد و همه مردم يکسانند!! ( صحيح بخاري ج 2 ص 202) و با اين حديث خواسته است امام علي را مانند مردم کوچه و بازار و يک فرد معمولي که هيچ فضيلت و برتري ندارد قلمداد کند! همچنين فضائل ابوبکر را اشخاصي چون عمرو بن عاص، ابوهريره، عروه و عکرمه نقل مي‌کنند و تاريخ نشان داده است که همه اينها از دشمنان حضرت علي بودند و با او جنگيده‌اند، نه با سلاح بلکه با دروغپردازي و جعل احاديث در فضيلت دشمنان و مخالفانش و حتي کسي را که با حضرت جنگيده و کارزار کرده، از شدت دشمني و کينه‌توزي نسبت به علي، او را تعريف کردند و ستايش نمودند. ( فتح الباري في شرح صحيح بخاري ج 7 ص 83- تاريخ الخلفا سيوطي ص 199 – الصواعق المحرقه ابن حجر ص 125) اگر ابوبکر با فضيلت تر بود؟! قطعا اگر پيامبر (ص) ايمان ابوبکر را بالاتر از همه مي‌دانست، اسامه بن زيد را امير و فرمانده او قرار نمي‌داد و در شهادت دادن به نفع او امتناع نمي‌ورزيد و به او نمي‌فرمود : « نميدانم پس از من چه خواهي کرد» تا آنجا که ابوبکر را به گريه واداشت( موطا امام مالک ج 1 ص 307- مغازي واقدي ص 310) و علي بن ابيطالب را پشت سر او نمي‌فرستاد که سوره برائت را از او بگيرد و او را از تبليغ آن منع نمي کرد ( صحيح ترمذي ج 4 ص 339- مسند امام حنبل ج 2 ص 319 مستدرک حاکم ج 3 ص 51) و روز خيبر براي دادن پرچم به فرد شايسته‌اي نمي‌فرمود :‌« فردا پرچم را بدست مردي مي‌سپارم که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش او را دوست دارند قهرمان نبرد است و هرگز فرار نمي کند و خداوند قلبش را با ايمان آزمايش کرده است» و آنگاه پرچم را به دست علي داد و به ابوبکر نداد ( صحيح مسلم باب فضائل علي بن ابيطالب) و ... و اگر آن روايت که مي‌گويد : « اگر مي‌خواستم خليل و دوستي صميمي براي خود بگيرم ابوبکر را بر مي‌گزيدم» مورد بررسي قرار دهيم، اين تناقض پيش خواهد آمد که او روز « مواخات صغري» درمکه و روز « مواخات کبري » در مدينه کجا بود که در هر دو روز پيامبر، علي را به اخوت برگزيد و به او فرمود « تو برادر من در دنيا و آخرت هستي» و هيچ اعتنايي به ابوبکر نکرد ( تذکره الخواص ابن الجوزي ص 23- تاريخ دمشق ابن عساکر ج 1 ص 107 – مناقب خوارزمي ص 7 – فصول المهمه ابن صباغ مالکي ص 21) حال اگر از فضائل بگذريم، و به سيئات و بديها روي آوريم، يک گناه و اشتباه را از علي بن ابيطالب در کتابهاي دو گروه نمي‌يابيم در صورتيکه براي ديگران بديها و تبهکاريهاي زيادي در کتابهاي اهل سنت سراغ داريم!
160   نام و نام خانوادگي:  بنده ازاد شده علي     -   تاريخ:   02 اسفند 91
مولاي رادمردان هنگامي که عمرو بن عبدود را کشت، به لباس هاي فاخر و تجهيزات جنگي او دست نزد. برخلاف پهلوانان عرب که پس از کشتن حريف، او را لخت و عور مي کردند و برخي حتّي از سر عداوت و دنائت، مقتول را مُثله مي نمودند، قهرمان با فتوّتِ اسلام، هرگز حريم حريف را نشکست و او را بسيار محترمانه در ميدان رها کرد. عمر بن خطّاب به حضرت علي عليه السلام اعتراض کرد و گفت: چرا لباس هايش را نکندي که زره اش سه هزار مي ارزيد و مانند آن در ميان عرب پيدا نمي شد. پاسخ داد: شرمم آمد که لختش کنم. وقتي که خواهر عمرو بن عبدودّ به بالاي سر جنازه برادرش رسيد و او را با لباس هاي گران بهايش ديد، بي اختيار گفت: «ما قَتَلَهُ اِلاّ کفْوٌ کريمٌ پرسيد که برادرم را چه کسي کشته است؟ پاسخ دادند: علي بن ابي طالب. خواهر عمرو بن عبدودّ تا نام علي عليه السلام شنيد با افتخار گفت: «قاتله کفْوٌ کريمٌ / قاتل برادرم همآورد بزرگواريست.» و اضافه کرد: برادرم خود هميشه آرزو مي کرد، روزي که بالاخره کشته مي شود به دست مرد کريمي کشته شود، و سپس در رثاي برادر مقتولش مرثيه اي سرود به اين ترتيب: لو کانَ قاتلُ عَمروٍ غير قاتِله * لکنتُ اَبکي عليه آخرَ الابدي لکنَّ قاتلَه مَن لايعابُ به * مَن کانَ يدعي قديما بيضةَ البلدي - اگر قاتل برادرم غير از علي بود، تا ابد برايش مي گريستم، ولي قاتل برادرم مردي است که بر او عيبي نيست و کسي است که از قديم، بزرگ مرد شهر و ماه مکه خوانده شده است. افزون بر اين مرثيه، خواهر عمرو بن عبدودّ مرثيه بلند ديگري نيز دارد که در آن بيش از آن که در مرگ برادرش بنالد، به قاتل برادرش - يعني حضرت علي عليه السلام - مي بالد و فتوّت و جوانمردي مولا علي عليه السلام را مي ستايد.(57) جوانمرد اگر راست خواهي وليست * کرم، پيشه شاه مردان عليست(58) 57 . شيخ مفيد، الارشاد 1 / 107 - 109؛ ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه 1 / 20؛ غروي يوسفي، موسوعة التاريخ 2 / 496؛ سيدجعفر مرتضي عاملي، الصحيح من السيرة 9 / 385.58 . سعدي شيرازي، کليات سعدي / 273.
161   نام و نام خانوادگي:  عمر ابن خطاب روحش شاد     -   تاريخ:   21 اسفند 91
سلااااااااااااام شما شيعيان چه طور جرات ميکنيد به اهل تسنن اهانت کنيد شما ميگيد مولوي عبدالحميد بي سواده رسول اکرم تو کدوم مدرسه خوند اينو بدونيد که دين دين ماست شما يک معجزه اي که دين شما کرده رو بگين شما همه شيخ هاي شما ميدونند حق با ماست جاويد خوب گفت که فرعون ميدونست حق با موسي ولي غرور داشت بعدشم مولوي عبدالحميد فرار نکرده بلکه حرف زدن با فاسدا گناه
162   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   22 اسفند 91
الله اکبر
با سلام

جناب شاد ما که مسلمانيم و دين ما اسلام ومــــــــــذهبمون شيعه شما چه ديني داريد .....
يکبار ديگه کامنت خودتو بخون اگه بي سوادي بده يه باسواد بخونه تا اشکالاتشو بهت بگه ...
يک مثل هم هديه تو و زهي """ کوري عصا کش کور ديگر """

لبيک يا علي
163   نام و نام خانوادگي:  عاشق اميرالمومنين علي     -   تاريخ:   23 اسفند 91
جناب 161 : عمرابن خطاب روحش ... تعارف نکنيد! حتما جناب مولوي با وحي در ارتباطند!! بنا به گفته شما ايشان سواد خواندن و نوشتن هم ندارند!! اين که گفتيد «دين دين ماست»! ما همگي مسلمانيم و در آنچه از پيامبر به ما رسيده اختلاف داريم نه در اصل دعوت او! پس لطفا تفرقه انگيزي نکنيد! مثلا دين شما چه معجزه اي داشته؟! همه عالم و آدم از کرامات اميرالمومنين علي خبر دارند.اما خلفاي شما چه؟ حتي فضايل جعليشان اکثرا در عالم روياست. شيخ الاسلام ما شيخ بهايي است.برو اصفهان ببين کرامت يعني چه؟! شيخ الاسلام شما ابن تيميه است که کاري جز دشنام به شيعيان و دشمني ملفوف با اهل بيت و دفاع از دشمنان آنان بلد نيست! بد نيست درباره جنازه شيخ صدوق و افرادي مثل آيت الله سيد علي قاضي و يا شيخ حسنعلي نخودکي اصفهاني تحقيق کنيد تا ببينيد معجزه يعني چه؟ البته ندانستن حکم تيمم و ... واقعا هم معجزه است!! اگر حرف زدن با فاسدان گناه است،پس پيغمبر هم که با يهوديان و مسيحيان و منافقان و مشرکان و ... بحث و مناظره ميکرد و در ارتباط بود خيلي گناهکار بود!! شما هر دليلي براي اثبات حقانيت خلفايتان داريد بياوريد تا ببينيد بچه شيعه ها چگونه آن را رد ميکنند! چه برسد به علما! کافيست از بيرون جهان اسلام به حوادث و تاريخ آن نگاه کنيد.يا مطالب پژوهشگران غربي را درباره اسلام بخوانيد.هر عاقلي معترف است که پيامبر علي را جانشين خود کرد و يا به خانه حضرت زهرا هجوم شده.ولي نميدانم چرا بعضي ها ...
164   نام و نام خانوادگي:  مجتبي خدادوست     -   تاريخ:   24 اسفند 91
سلام کامنت شماره 161: عمر بن خطاب روحش ... ريشه اهل به اصطلاح سنت مثل تار عنکبوت هست يعني به جايي بند نيست و صرفا نظر اشخاص معاند با حکم خداست. شما بايد حتي از ما شيعيان قدردان باشيد که اراجيف کتابهاي شما را استخراج مي کنيم و شما را در اثبات بطلان فرقه تان کمک مي کنيم. در واقع بايد فرقه و نه مذهب شما را فرقه تناقضات ناميد. عمرتان را چه بد سپري مي کنيد. مطمئن باشيد که خدا هرگز فرصت دوباره بعد از مرگ را نخواهد داد؛ و اگر اين کار را هم مي کرد کار اهل لجاجت و عناد همان است. سند شما شبكه هاي تحت حمايت شيطان ملعون هست و گرنه با يكبار تحقيق به حقانيت شيعه پي مي بريد. چهارده معصوم يعني ظاهر شدن قدرت مطلق خدا در بالاترين نوع خلقتش. فتبارک الله احسن الخالقين خدا براي عظمت خلقتش ملائکه اي که هميشه تقديسش مي کردند را مجبور به سجده به نور چهارده معصوم عليهم السلام کرد. همانطور که ابليس به اين سجده کردن به حضرت آدم عليه السلام و نور همراه خودش تمرد کرد شما بيچاره ها هم از تسليم در برابر خليفه خداوند متکبر، تمرد مي کنيد. ابليس و شما هر دو منکر عزت چهارده معصوم هستيد؛ و شما در عالم ذر از قبول ولايت چهارده معصوم استنکاف کرديد. شما حتي حضرت محمد صلي الله عليه و آله را هم درست نشناختيد. چقدر فطرت پاک از شما و افکار زشتتان دور هست الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد نبيه و اله و سلم تسليما
165   نام و نام خانوادگي:  مصطفي     -   تاريخ:   26 اسفند 91
بنام خدا جناب کامنت 161 گناه شيعه چيست ؟؟؟ جز اينکه به سنت واقعي پيامبر عمل مي کند اما مدارک ما در کنب اهل سنت در حقانيت شيعه چنانكه خداوند متعال مى‏فرمايد :(لَا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْعَشِيرَتَهُمْ . . ) مجادله : 22 « نخواهي يافت قومي را كه به خدا و روز قيامت ايمان داشته باشند و دشمنان خدا و رسول را دوست بدارند ، هر چند آنان پدران و فرزندان و برادران و خويشاوندانشان باشند ». 1-احاديث فراواني از طريق شيعه و سني ، از پيامبرخدا صلي الله عليه و آله وسلم نقل شده كه آن حضرت شيعه را برگِ شجره طيّبه در آيه شريفه زير دانسته است : (أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ). ابراهيم : 24 آيا نديده‏ي كه چگونه خدا مثل زده است : كلمه پاكيزه همچون درخت پاكيزه است ، كه ريشه آن ثابت و استوار و شاخه آن در آسمان است . پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم همچنين فرموده ‏اند : « شيعتنا ورقها » ؛ شيعيان ما برگهاي آن درختند . اكنون تنها به چند منبع حديثي از اهل سنّت در پا نويس ارجاع مى ‏گردد : شواهد التّنزيل حاكم حسكاني ، ج1 ، ص407 ، ح430 و ج1 ، ص408، ح431 و ج2 ، ص203 ، ح837 المستدرك علي الصحيحين ، حاكم نيسابوري ، ج3 ، ص160 تاريخ مدينه دمشق ، ج42 ، ص65 و 66 ينابيع المودّه قندوزي حنفي ، ص256 2-احاديث بسياري نيز گواه است كه پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم شيعيان علي عليه السلام را مصداق ( . . . أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ ) ؛ بيّنه : 7 «آ نان هستند كه بهترين مردم‏اند » دانسته و فرموده است : « هُمْ أَنْتَ وَ شِيعَتُكَ يا عَلِيّ » ؛ يا علي ، آنان ، تو وشيعيان تو هستند . (شواهدالتنزيل ، ج2 ، ص466) در اين مورد نيز به ارائه نشاني چند حديث از كتب اهل سنّت بسنده مى‏كنيم : شواهد التّنزيل ، ج2، ص460و 461 ، ح1126و ج2، ص464 ، ح1131 ، ج2 ، ص467 ، ح1139 تفسير روح‏ المعاني ، ج30 ، ص207 جامع ‏البيان طبري ، ج30 ، ص171 الفصول ‏المهمّه ابن صبّاغ ، ص123 نورالأبصار ، ص87 فرائد السّمطين جويني ، ج 1 ، ص155 ، ح118 كفايةالطالب ، گنجي شافعي ، ص244 و 245 تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج42 ، ص371 المناقب خوارزمي ، ص111 ح120 تفسير الدُّرالمنثور السيوطي ، ج8 ، ذيل آيه 3-از پيامبر خدا صلي الله عليه و آله وسلم همچنين نقل شده كه فرمود :وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ ، واقعه : 10 - 11 «ذ لك عليّ و شيعته هم السابقون إلي الجنّة » ؛ « ايشان علي و شيعيان او هستند ( كه در رفتن ) به بهشت ، بر ديگران پيشي مى‏گيرند ».(شواهد التّنزيل ، الحاكم الحسكاني ، ج2 ، ص295، ح927) 4-پيامبر خدا صلي الله عليه و آله وسلم بشارت داد كه خداوند ما و شيعيان ما را از يك طينت آفريد : « فيها طينة خلقنا اللَّه عزّ و جلّ منها و خلق منها شيعتنا » . تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج42 ، ص65 بشارةالمصطفي ، ص207 5-حاكم حسكاني از اصبغ بن نباته روايت كرده است كه گفت : از علي عليه السلام شنيدم كه مى ‏فرمود : پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم دست مرا گرفت و فرمود :« برادرم ! در ( ثَواباً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ . . . وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرارِ ( آل عمران : 195 و 198 تو ثواب و پاداشي و شيعيانت نيكانند.(شواهد التنزيل ، حاكم حسكاني ، ج1 ، ص178 ، ح189) =============================== «إِنِّي تَرَکْتُ فِيکُمُ الْخَلِيفَتَيْنِ کَامِلَتَيْنِ: کِتَابَ اللَّهِ، وَعِتْرَتِي، وَإِنَّهُمَا لَنْ يَتَفَرَّقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ»من در ميان شما دو جانشين مي‌گذارم که کامل هستند، کتاب خدا و عترت من، آن دو از همديگر جدا نمي‌شوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. آلباني،او که علماي اهل سنت از او با عنوان بخارى دوران ياد کرده‌اند، اين روايت را «صحيح» دانسته است:ناصر الدين البانى اگر روايتي را صحيح بداند،يعني تمام پل ها را رد کرده است. إني تارک فيکم خليفتين : کتاب الله حبل ممدود ما بين السماء و الأرض و عترتي أهل بيتي و إنهما لن يتفرقا حتى يردا علي الحوض( حم طب ) عن زيد بن ثابت .( صحيح )ألباني،صحيح جامع الصغير وزيادته، ج1، ص482، ح2457 المکتب الإسلامي . طبق اين حديث صحيح،قرآن و اهل بيت عليهم السلام، هر دو در کنارهم، جانشينان آخرين پيامبر خدا ص هستند، عدم پذيرش رهبرى آن‌ها و يا عدم تمسک به يکى از آن‌ها ، انکار سخن پيامبر خدا است و منجر به گمراهى ابدى خواهد شد:دقت کنيد: وَما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَلا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَکُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبيناً. الأحزاب/36. هيچ مرد و زن با ايمانى حق ندارد هنگامى که خدا و پيامبرش امرى را لازم بدانند، اختيارى (در برابر فرمان خدا) داشته باشد و هر کس نافرمانى خدا و رسولش را کند، به گمراهى آشکارى گرفتار شده است! عزيزان اهل سنت،آيا مي دانيد: طبق اين حديث صحيح،اطاعت مطلق از اهل البيت عليهم السلام واجب است؛ همان طورى که اطاعت مطلق از قرآن واجب است؟!؟ آيا مي دانيد:بر طبق اين حديث صحيح،اين دو تا قيام قيامت از يکديگر جدا نخواهند شد. ؟ تأکيد بر عدم جدائى قرآن از اهل بيت تا ورود بر حوض کوثر، از يک طرف جاودانه بودن قرآن را تا قيام قيامت ثابت مى‌کند و از طرف ديگر بر همگان گوشزد مى‌کند که تا قيامت شخصى از اهل بيت در کنار قرآن هست. و ما شيعيان از اين مسأله بر زنده بودن امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف استدلال کرده‌ اييم.شما چطور؟ آيا ميدانيد: اين جا است که عصمت مطلق «اهل البيت» عليه السلام ثابت مى‌شود؛ زيرا اگر اهل بيت معصوم نباشند و از آن‌هاى خطاى سر بزند، در همان لحظه از قرآن فاصله مي گيرند و اين بر خلاف نص صريح رسول خداص هست؟ پس همان طورى که قرآن از هر خطاى مصون است و هيچ باطلى در آن راه ندارد، اهل البيت نيز اين چنين هستند.چون رسول الله فرموده است که اي دو با هم و کنار هم اند. آيا ميدانيد:مراد از «اهل بيت» نمى‌تواند همسران پيامبر ص باشند؛ زيرا در اين روايت رسول خدا از جمله «وَإِنَّهُمَا لَنْ يَتَفَرَّقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ» استفاده کرده است.کاملا واضح است که امهات المؤمنين همگى از دنيا رفته‌اند و کسى از آنان باقى نمانده است تا قرآن را تا قيامت همراهى نمايد. بزرگواران اهل سنت،اگر روز قيامت از شما بپرسند که چرا سخن رسول خداص را رد کرديد،و به جاي اينکه به درخانه اهل بيت ع برويد،به درب خانه ديگراني چون ابي حنيفه و شافعي و مالک و ... رفته اييد،چه پاسخي خواهيد داد؟ =============================== حديث ولايت از منابع اهل سنت و استدلال سريع آن به ولايت بلافصل علي(ع) حديث ولايت حديثي است كه با سندهاي متعدد و صحيح و با عبارات مختلف روايت شده و ما در اينجا به برخي از روايات آن اشاره مي‌كنيم: روايت اول: احمد بن حنبل مي‌گويد: پيامبر به علي (عليه السلام) فرمودند: أنت وليي في كل مؤمن بعدي. تو بعد از من، ولي أمر مسلمين هستي. مسند احمد بن حنبل، ج1، ص331 مجمع الزوائد للهيثمي، ج9، ص120 السنن الكبرى للنسائي، ج5، ص132 خصائص أمير المؤمنين للنسائي، ص64 المعجم الكبير للطبراني، ج12، ص78 الإستيعاب لإبن عبد البر، ج3، ص1091 تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص102 الوافي بالوفيات للصفدي، ج21، ص178 البداية و النهاية لإبن كثير، ج7، ص381 روايت دوم: در المستدرك الصحيحين اين‌گونه آمده است: أنت ولي كل مؤمن بعدي و مؤمنة. المستدرك الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج3، ص134 روايت سوم: در برخي منابع اين‌گونه آمده است: من كنت وليه، فعلي وليه. هر كس من ولي أمر او هستم، پس از من علي ولي أمر اوست. مسند احمد بن حنبل، ج5، ص350 فضائل الصحابة للنسائي، ص14 فتح الباري شرح صحيح البخاري لإبن حجر العسقلاني، ج8، ص53 المصنف لإبن أبي شيبة الكوفي، ج7، ص494 السنن الكبرى للنسائي، ج5، ص45 صحيح ابن حبان، ج15، ص375 المعجم الكبير للطبراني، ج5، ص166 الجامع الصغير للسيوطي، ج2، ص642 كنز العمال للمتقي الهندي، ج13، ص104 ـ الكامل لعبد الله بن عدي، ج2، ص362 تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص188 أنساب الأشراف للبلاذري، ص106 تاريخ الإسلام للذهبي، ج3، ص629 روايت چهارم: در منابع ديگري هم اين‌چنين آمده است: ان علياً مني و أنا منه و هو ولي كل مؤمن بعدي. علي از من است و من هم از علي هستم. علي، ولي تمام مؤمنين بعد از من است. مسند احمد بن حنبل، ج4، ص438 المستدرك الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج3، ص110 سنن الترمذي، ج5، ص296 عمدة القاري للعيني، ج16، ص214 مسند أبي داود، ص111 المصنف لإبن أبي شيبة الكوفي، ج7، ص504 مسند أبي يعلى، ج1، ص293 صحيح ابن حبان، ج15، ص374 ـ المعجم الكبير للطبراني، ج18، ص129 كنز العمال للمتقي الهندي، ج11، ص599 فيض القدير شرح الجامع الصغير للمناوي، ج4، ص471 الكامل لعبد الله بن عدي، ج2، ص146 تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص198 أسد الغابة لإبن الأثير، ج4، ص27 ميزان الإعتدال الذهبي، ج1، ص410 الإصابة لإبن حجر، ج4، ص468 تاريخ الإسلام للذهبي، ج3، ص631 البداية و النهاية لإبن كثير، ج7، ص381 روايت پنجم: در مسند احمد آمده است:و هو وليكم بعدي. مسند احمد بن حنبل، ج5، ص356 خصائص أمير المؤمنين للنسائي، ص99 فيض القدير شرح الجامع الصغير للمناوي، ج4، ص471 تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص189 مناقب علي بن أبي طالب لإبن مردويه الأصفهاني، ص119 تاريخ الإسلام للذهبي، ج3، ص628 روايت ششم: در المعجم الكبير طبراني آمده است: فهو أولى الناس بكم بعدي. المعجم الكبير للطبراني، ج22، ص135 أسد الغابة لإبن الأثير، ج5، ص94 كنز العمال للمتقي الهندي، ج11، ص612 فيض القدير شرح الجامع الصغير للمناوي، ج4، ص471 مناقب علي بن أبي طالب لإبن مردويه الأصفهاني، ص119 ـ الباني ـ معروف به بخاري زمان ـ در كتاب السلسلة الصحيحة در مورد اين حديث مي‌گويد: صحيح الإسناد. السلسلة الصحيحة، ج5، ص222 ======================= استعمال لفظ ولي به معناي خلافت توسط خلفاء عزيزان دقت داشته باشند كه كلمه ولي مانند كلمه مولي قابل مناقشه نيست و اين كلمه را خود خلفاء در حق خودشان و ديگران استفاده كرده‌اند و منظورشان خلافت بوده است. ديگر رسول الله با چه زباني مي فرمودند که علي بعد از من جانشين است حالا از برادران اهل سنت مي‌خواهيم كه يك روايت براي ما بياورند كه پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) فرموده باشند: ابو بكر وليكم بعدي عمر وليكم بعدي عثمان وليكم بعدي حال گناه شيعه اين است که به فرموده هاي پيامبر عمل ميکند و ولايت امام علي را قبول دارد. ================== سفينه نجات اهل بيت يا صحابه؟ در مستدرک الصحيحين ج2 ص 343 از حنش الکناني نقل کرده است که : شنيدم أباذر در حالي که در کعبه را گرفته بود مي گفت اي مردم هر کس من را شناخت من همانم که شناخته ايد و هر کس من را نشناخت بداند که من اباذرم ، شنيدم رسول خدا مي فرمود : « مثل اهل بيت من مثل کشتي نوح مي باشد هرکس سوار آن شد نجات پيدا کرد و هرکس از ان تخلف کرد غرق شد » سمعت اباذر يقول و هو آخذ باب الکعبه : أيها الناس من عرفني فأنا من عرفتم ، و من أنکرني فأنا أبوذر ، سمعت رسول الله صلي الله عليه واله يقول : « مثل اهل بيتي مثل سفينه نوح من رکبها نجا و من تخلف عنها غرق » حاکم مي گويد اين حديث بنابر شرط مسلم صحيح مي باشد .بعضي از علماي اهل سنت که اين روايت را ذکر کرده اند : حاکم در مستدرک علي الصحيحين ج 2 ص 343 کتاب التفسير ، سوره هود ، مثل اهل بيتي مثل سفينه نوح ./ ايضا همان در کتاب معرفه الصحابه ، مناقب اهل بيت رسول الله صلي الله عليه و السلام الفصل الاول في فضلهم مجملا ، الاکمال ح 34169/مجمع الزوائد و منبع الفوائد : کتاب المناقب ، باب فضل اهل البيت عليهم السلام و ...اله باب وعدني ربي في اهل بيتي ان لايعذبهم 3- کنز العمال : کتاب الفضائل من قسم الافعال الباب الخامس في فضل اهل البيت عليهم با اين حال آيا ما بايد از صحابه پيروي کنيم يا از کساني که سفينه نجات هستند ؟ چه تضميني است که اگر از صحابه پيروي کرديم بهشتي شويم ؟
166   نام و نام خانوادگي:  رضا     -   تاريخ:   10 فروردين 92
انسانها از مادر آزاد آفريده شده اند شماها مسلمانيد به قران مراجعه کنيد تا گمراه نشويد حداقل به پيامبر و حضرت علي به چشم الگو بنگريد و اين خريت را کنار بگذاريد چرا که مسيحيان با يهوديان صلح کرده اند ولي شماها هنوز توي سر خود ميزنيد خاک بر سرتان .برويد مملکتتان را اباد کنيد تاخيري به شما و همميهنانتان برسد و باقيات و صالحاتي بگذاريد از فحش دادن فقط خودتون را خراب ميکنيد و هيچ فايده اي ندارد
167   نام و نام خانوادگي:  اسماعيل     -   تاريخ:   21 ارديبهشت 92
شما اهل تسنن همگي نادان و احمق هستيد که با اين همه ايه و روايات باز هم منکر ولايت اقا اميرالمومنين علي(ع) هستيد.اگر مقداري تفکر کنيد پي به حقانيت شيعه ميبريد
168   نام و نام خانوادگي:  بچه شيعه     -   تاريخ:   22 ارديبهشت 92
پاسخ به 167 - آقا اسماعيل
عزيز من لطفا اظهار نظر به صورت کلي نکن. اين حرف شما که ميگي _شما اهل تسنن همگي نادان و احمق هستيد...._ به همه اهل سنت بر ميگردد که درست نيست. يک بچه شيعه بايد ديگران را با استدلال، منطق، اخلاق حسنه و .... جذب کند وگرنه که، فحش و ناسزا و... نهايتش جنگ و نزاعه.
ان شاءالله که خدا به همه ما توفيق سربازي رکاب آقا امام زمان(عج) را عنايت فرمايند...
169   نام و نام خانوادگي:  عبدالله     -   تاريخ:   28 ارديبهشت 92
شما سردمداران شيعه همتون اگر رو اين عقايد شرک اميزتون بميريد بخدا قسم اهل دوزخيد.شما حتي تو توحيدتون مشکل دارين.شما هنوز نتونستين اينو بفهمين ک خدا شافيه نه ديگران.خدا بلا رو رفع ميکنه نه امام زمان.شما به اسم اسلام هر روز دختر و مادراي مردمو بي عفت ميکنين.شمايي ک عدالتو تو اين ملت زير پا گذاشتين و در عين حال به عدالت حضرت عمر رض که به خدا قسم به برکت اسلام اون بزرگوار بود ک امروز من و شما مسلمانيم توهين ميکنيد.واي بحال شما اگر بر اين عقايدتون بميريد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
170   نام و نام خانوادگي:  ابواسحاق مصطفي     -   تاريخ:   18 خرداد 92
بنام خدا با سلام جناب عبدالله کامنت 169 از کجا ميدوني اين عقايد ما شرکه که ما رو دوزخي ميدوني؟ نگذار چند تا مدرک بهت نشون بدم و عمر رو هم روانه جهنم کنم البته با همين استدلال خودتون. اما ببينم خطبه 1 نهج البلاغه رو خوندي بعد برو خدايي که صحيح بخاري معرفي کرده رو بخون : - مي توان خدا را در خواب ديد ! سنن ترمذي، ج5، ح3332 ؛ طبقات شعراني، ج1، ص44، چاپ 1316مصر - خدا در روز قيامت ديده مي شود ! صحيح بخاري، ج1، کتاب الصلاة، باب فضل السجود، ح 547 ؛ صحيح بخاري، ج9، کتاب التوحيد، ح6998 - خدا هنگام نماز در مقابل او مي ايستد ! صحيح بخاري، ج1، کتاب الصلاة ابواب المساجد، باب33 حک البزاق باليد من المسجد - خدا در آسمان ! صحيح مسلم، ج2، کتاب الصلاة، ح537 - خدا در عرش ! سنن ابي داوود، ج4، کتاب السنة، باب في الجهميه - خدا در ميان ابرها ! سنن ابن ماجه، ج1، باب13 - خدا مي خندد ! بخاري، ج5، کتاب فضائل صحابه، ح3578 و ج4 کتاب التفسير ح 4707 - خدا در ثلث آخر شب به آسمان پايين فرود مي آيد ! صحيح مسلم، ج2، ح758 سيراعلام النبلا ج14ص396 العقيدة الواسطية ،ابن تيميه، چاپ المملكة العربية السعودية ،صفحه 75 و76 - خدا به صورت نوجوانى كه هنوز موى صورتش در نيامده، سرش پرمو، پيچ پيچ (فرفرى) و داراى زيور و آلات سرخ است ! التلبيس الجهميه ج7ص290 طبقات الحنابله، ج3، ص81، ج 82، ط ج مكتبه العبيكان، مكه المكرمه ج جامعة أم القرى، إبطال التأويلات لأبي يعلى، ج1، ص141، ط1 ج مكتبة دار الإمام الذهبي الكويت، 1410 هـ.، إبطال التأويلات، ج1، ص145 - ابن تيميه مي گويد : هر عضوي را براي خدا ، جز ريش و عورت اثبات خواهم کرد ! العواصم من القواصم: 210، الطبعة الحديثة: 2/283، دفع شبه التشبيه بأکف التنزيه لابن الجوزي: 95، 130 ـ الهامش - پاي خدا و جهنم ! واما آتش، پس آن پر نمي‏شود تا آنكه (خداوند) پايش را (در آن) قرار مي‏دهد در اين هنگام است كه (جهنّم) مي‏گويد بس است بس است (و در بعض روايات سه بار آن را مي‏گويد) اينجاست كه جهنّم پر مي‏شود و قسمتهاي مختلف آن بهم جمع مي‏شوند (در ادامه حديث آمده است) زيادي بهشت پيوسته باقي است (و كسي نمانده كه در آن ساكن شود) تا آنكه خداوند عدّه‏ي را مي‏آفريند و آنان را در آنجا اسكان مي‏دهد. صحيح بخاري، ج 6، ص 173، تفسير سوره ق، و ج 9، ص 143 و 164، كتاب التوحيد، بابهي: قول اللّه تعالي «انّا الرّزّاق ذو القوّة المتين» و «ولا تنفع الشفاعة عنده» يا خدايي که نميدونه ابوبکر ازش راضيه . اين يکي نقل همه محافلتونه. البته اين يک چهارم احاديث شما نيست حالا چه کسي در توحيد مشکل داره بازهم توصيه ميکنم خطبه 1 نهج البلاغه رو بخوني. اما اول تو معني توسل رو بدون بعد بيا اينجا دهنت رو باز کن. در مورد کم عفت کردن دخترا اگه فقط اوضاع عربستان رو ببيني ميدوني جايگاه زن رو چه کسي احترام ميگذاره. اما ما با عدالت حضرت اميرالمومنين امام علي (ع) زنده ايم. شما يکي از عدالتهاي عمر رو نام ببر تا ما هم فيض ببريم. شما که ادعا داري عمر ما رو مسلمون کرد : 1- چرا اکثرا شيعه و تابع حضرت امام علي (ع) هستيم. 2- اين دين اسلام که ما سراغ داريم حتي لازم نبود کشور گشايي هم بشه چه برسه عمر ما رو مسلمون بکنه. 3- يا شما دين واقعي اسلام رو نشناختي اين حرف رو ميزني يا خودت به زور عمر اسلام آوردي که در هر دو حالت واي به حالت. 4- 23 سال نبوت پيامبر (ص) پس کجا رفت که ايشان نتوانستند اينکار رو بکنن؟ با اين حرفت به پيامبر هم توهين کردي. 5- اون موقع يمن متعلق به ايران بود و پيامبر (ص) امام علي (ع) رو فرستاد تا اسلام رو در اونجا عرضه بکنند که با همون جا با حقانيت اسلام آشنا شدند و کم کم اسلام وارد ايران شد. 6- اگه قرار بود ايراني با زور شمشير دين عوض بکنه بعد از اون مغولها هم حمله کردند پس الان همه ما بايد بي دين ميشديم. 7- اگه عمر واقعا عدالت داشت هيچ وقت معاويه رو روي کار نمي آورد تا جايي که يارو توي اروپا ميگه : اگه ما مجسمه معاويه رو توي هر شهر اروپا قرار بديم بازهم براش کم کار کرده ايم. واقعا چرا بايد يه اروپايي بياد اين حرف رو بزنه؟ و از معاويه طرفداري بکنه؟ همين جناب عمر بود که معاويه رو سر کار آورد بهش جاه و مقام داد. پس معلومه دستش با معاويه توي يه کاسه بوده نابودي اسلام. و موارد متعدد ديگه اما در پايان ميگم واي بر شما و جماعت بکريه و عمريه که تمام دين و دنياتون ابوبکرو عمر شده و پيامبر (ص) رو رها کرده اييد.
171   نام و نام خانوادگي:  محمدازجاسک     -   تاريخ:   22 خرداد 92
سلام ,من قصدتوهZن ندارم اماخودتان Zه کمZ فکرکنZد,اZن گفته آخوندهاراباور دارZدکه براZن باورن که هرکس Zه قطره اشک به خاطرحسZن برZزدبه بهشت مZرود,وهمچنZن امام حسZن داخل قبر آنها مZاZد وضامن آنها مZشود,اگراZنجورZست پس همه شZعZان به بهشت مZروند
خوش بحالتان!
172   نام و نام خانوادگي:  انسان     -   تاريخ:   24 خرداد 92
بريد گم شيد كافران دوزخي حق با حضرت مولانا مي باشد
173   نام و نام خانوادگي:  رکسانا     -   تاريخ:   29 خرداد 92
جناب عشق حضرت علي-----شما که نام علي را در رديف خدا قرارداده ايد بايد از الله بترسيد.
174   نام و نام خانوادگي:  عبدالله     -   تاريخ:   29 خرداد 92
جناب کامنت 170 ابداسحاق.
شما بهتره ي دوره تشخيص احاديث صحيح و غير صحيح رو بگذرونيد تا هر چيزيرو حديث به حساب نيارين.
بعدش هم خواهشا شما از 23 سال نبوت پيامبر حرف نزنين ک براي شما امامت برتر از نبوته-الحکوميه الاسلاميه نوشته ي امام خميني-.
شما بهتره به توسلاتون به امامان ادامه بدين و روي قبورشون مسجد بنا کنيد و لعنت خدا رو پذيرا باشين و امام زمان هم بلاهارو ان شالله از شما رفع کنه.
من فقط براي شما دعاي هدايت ميکنم.
175   نام و نام خانوادگي:  خليل     -   تاريخ:   29 خرداد 92
چطور ميشود ک کساني ک در جوار رسول اکرم به مدت 1سال زندگي کردند و در مکتب ان حضرت درس دين را ياد گرفتند بلافاصله بعد از وفات ان حضرت کفر اختيار کنند؟پيامبري ک با وحي در ارتباط بود!!!!!بخدا قسم اگر اصحاب درجه يک پيامبر کافر شده باشند بايد به پيامبري چنين پيامبري شک کرد ک نتوانست بعد از 13 سال و حتي بيشتر چند صحابه ي با اخلاص تربيت کند.خواهشا نظرم را تاييد کنيد.
176   نام و نام خانوادگي:  محمد اسلامZ     -   تاريخ:   31 خرداد 92
در جواب خليل. چه کسZ گفته که پيامبر صحابه با اخلاص تربيت نکرده، حضرت عليZ عليه السلام، ابوذر، حمزه، عمار، سلمان و دZگر صحابه اZي که با اخلاص بودن. شما مي گوZZييد باZيد به پيامبر شک کرد که نتوانست صحابه رو خوب تربيت دهد مگر داستان ابليس و عبادت چندZين هزار ساله اش را نشنيده اZي؟ خداوند نتوانست فرشته اش را تربيت دهد و در برابر خدا اZيستاد؟ پس باZيد گفت نعوذبالله باZيد به خداوند هم شک کرد که نتوانست ابليس را تربيت کند! داستان زن حضرت لوط را هم که شنيده اZي؟ اZيا باZيد به حضرت لوط شک کرد که نتوانست زنش را تربيت دهد؟ Zايا حضرت نوح که نتوانست پسرش را تربيت دهد و کافر از دنيا رفت؟ لطفا با منطق حرف بزنيد اZنکه بعضيZ از صحابه اخرتشان را به چند روز دنيا فروختند تقصير پيامبر چيست؟ مي خواZي با اZين حرف بدون منطقت کار صحابه رو توجيح کنيZ پس باZيد کار شيطان را نيز توجيح کنيZ که خداوند نتونست ابليس را تربيت کند و خداوند تقصير کار است!!!!.
177   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:   31 خرداد 92
عبدالله 30شما قرآن خوانده ايد پس از سرفرازي حضرت ابراهيم در آزمون کلمات وقرباني کردن اسماعيل خدا چه مقامي را نصيب حضرت ابراهيم کرد مگر بجز امامت ودين جهاني بود حضرت ابراهيم پيامبر بود .نبي ورسول هم بود امام شد پس مقام امامت بجز نبي اکرم از تمام پيامبران بالاتر است شما وقتي مقامي بالا داريد پس از آزمون سخت بعنوان پاداش مقام بالاتر ميگريد نه پايين تر پس نميشود پزيرفت مقام امامت از پيامبري پايين تر باشد به حديث هم احتياج نبود که بگيد از خودتان در اورديد قرآن ميگوييد مقام امامت بالاتر است السلام عليک يا آدم (ع) يامحمد (ص)السلام عليک يا امير المومنين علي اسد الله .السلام عليکمايا حسن وحسين والسلام عليک يافاطمه المرضيه والسلام عليک يا مهدي(ع) ولعنت بر دشمنان خدا وبدعت گذاران وغاصبين حق ولايت ولعنت بر دشمنان اهل بيت اولي ودومي وسومي وچهارمي و معاويه ويزيد ومرجان و... وناز انگشت حضرت ابو لولو
178   نام و نام خانوادگي:  ابواسحاق مصطفي     -   تاريخ:   02 تير 92
بنام خدا با سلام جناب عبدالله کامنت 174 واقعا از سوادت خيلي خوشم اومد پس به نظر شما صحيح بخاري و مسلم احاديث ضعيف هم زياد داره؟ اگه حديث ضعيف داره مذهب شما زير سوال ميره؟ چون طبق گفته علماي خودتان تمام احاديث صحاح سته صحيح است. مثلا اومدي جواب دادي بعدش من يه نشوني بهت ميدم که هر دومون قبول داريم: سوره بقره آيه 124 رو بخون و بگو چرا حضرت ابراهيم خليل الله (ع) به مقام امامت رسيد؟ چرا خداوند مقام امامت رو گذاشت براي مرحله آخر؟ وقتي که شما قرآن نمي خونيد قرار نيست جواب جهل شما رو که ما بدهيم. از اين همه بي سوادي شما خنده ام ميگيره که چرا شما توسل رو اشتباه برداشت ميکنيد؟ حالا هر چي توضيح بديم، بازهم حرف بي اساس خودت رو ميزني. هر چند همين سايت رو بخوني جوابت کامل اومده ولي متاسفانه شما دنبال جواب نيستيد بلکه فقط ميخوايد چيزي بگيد و بريد. اما فقط ما در اين کار تنها نيستيم شما قبر ابوحنيفه رو با حرم امام رضا (ع) مقايسه کن ببين کدومش بزرگتره؟ يا قبر خالد بن وليد؟ و .... يه نصيحت دارم بهت که برو يه چشم پزشکي خودت رو نشون بده؟ قبر بزرگان خودتون رو نمي بينيد ولي حرم ائمه (ع) خاري شده به چشمهاي شما. مرگ خوبه ولي براي همسايه. براي ما اشکال داره براي خودتون هيچ مشکلي نداره. اين چه خورده شيشه اي شما داريد. ابن‏ مجاور شيبانى، تاريخ المستبصر: ج 1، ص 101، بنا بر مکتبه شامله مگر خودتان نقل نکرده اييد که رسول الله (ص) فرموده است: علي را جز مومن دوست ندارد و جز منافق با او دشمني و بغض ندارد؟ مسلم بن حجاج نيشابوري در صحيح خود چنين مي گويد قال عَلِيٌّ وَالَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَبَرَأَ النَّسَمَةَ إنه لَعَهْدُ النبي الْأُمِّيِّ صلي الله عليه وسلم إلي أَنْ لَا يُحِبَّنِي إلا مُؤْمِنٌ ولا يُبْغِضَنِي إلا مُنَافِقٌ. علي عليه السلام مي فرمايد : قسم به خدايي که دانه را شکافت و جانداران را آفريد اين عهدي است که پيامبر با من فرمود : دوست نمي دارد تو را جز مومن و دشمن نمي دارد تو را جز منافق . (صحيح مسلم ، ج 1 ص 86 رقم .78 . حالا اين کدورتي که شما به اهل بيت داريد نشانه ي چيست؟
179   نام و نام خانوادگي:  خليل     -   تاريخ:   02 تير 92
آقاي محمد اسلام شما هنوز ايا اين رو نفهميدي ک فرشتگان تربيت شدني نيستند و کيفيت و حاتشون با بشر فرق ميکنه؟شما حضرت لوط رو مثال زدي ک زنش رو نتونست تربيت کنه.ايا هدف از ازدواج حضرت لوط با زنش تربيت زنش براي اقامه ي دين بود؟حضرت لوط و زنش چه مدتي با هم زندگي کردند؟23 سال؟پيامبر 13 سال عملا روي قلب حضرت ابوبکر و عمر کار کرد! ايا حضرت لوط هم با زنش همين طور برخورد کرد؟ خواهشا بچگانه و از روي احساس حرف نزنيد.و سعي کنيد اطلاعاتتون رو کمي بيشتر کنيد دراين موارد.
180   نام و نام خانوادگي:  عبدالله     -   تاريخ:   02 تير 92
شماهايي ک حافظ قران مجيد هستيد بهتره نگاهيي هم به آيات 84&85&86 سوره ي انعام بندازين ک خداوند سبحان در اونجا 17 پيامبر رو نام برده و ميفرمايد که اين پيامبران رو من بر تمام عالميان برتري دادم.حالا شما چطور ميگين که امامان بر تمام انبياء بجز پيامبر برتري دارن.اصلا چرا بر پيامبر اسلام برتري ندارن ائمه؟ آقاي ابواسحاق درسته منم ميگم ک تمام احاديث مسلم و بخاري صحيح هستند اما شما نگاه کنين ک تمام احاديثي ک اوردين ازين کتابان؟ بعد هم من اصلا منظور شما رو ازين احاديث نمي فهمم.خب خدا روي عرص قائم شد.آيا اين جمله دليل باطل بودن اهل سنته؟ توسل رو هم بهتره اينجوري براتون توضيح بدم Z
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي؛ اين آيه مي گويد: «ما انبيا را بر افراد زمان خودشان برتري داديم» نه اينكه بر افراد تمام امتها، لذا از اين آيه نمي توان بر برتري انبيا بر ائمه استدلال كرد همچنين از همين آيه مي توان بر برتري پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله بر ائمه استدلال كرد.
از طرف ديگر پيامبر اسلام اشرف مخلوقات و افضل انبياست و بر ديگر انبيا برتري دارد و حضرت علي عليه السلام هم به تصريح آيه مباهله نفس پيامبر است، وقتي پيامبر خاتم بر ديگر انبيا برتري دارد كسي كه نفس او است هم بر ديگر انبيا برتري دارد. مضاف بر اينكه در اين مورد روايات فراواني در جوامع روايي سني و شيعه وجود دارد.
از جمله روايات اهل سنت كه بر برتري ائمه عليهم السلام بر حضرت آدم دلالت دارد دو روايت ذيل است:
1. از أبي هريره در بارۀ قصۀ حضرت آدم نقل شده است : يا آدم هؤلاء صفوتي... فإذا كان لك لي حاجة فبهؤلاء توسل، فقال النبي: نحن سفينة النجاة من تعلق بها نجا ومن حاد عنها هلك، فمن كان له إلى الله حاجة فليسألنا أهل البيت .
فرائد السمطين ، ج1 ، ص 36 ح 1.
اي آدم ! اين‌ها ( اهل بيت ) برگزيدگان من هستند ... هر وقت حاجتي داشتي اينها را واسطه قرار بده . پيامبر اسلام (صلي الله عليه وآله وسلم) فرمودند : ما كشتي نجات هستيم ، هر كس سوار اين كشتي شد ، نجات خواهد يافت و هر كس سر پيچي كند ، هلاك مي‌شود ، هر كسي حاجتي به سوي خداوند دارد ، بايد ما اهل بيت را واسطه قرار دهد .
2. سيوطي نقل مي‌كند كه حضرت آدم به درگاه خداوند چنين استغاثه مي‌كرد :
اللهمّ إنّي أسألك بحقّ محمد وآل محمد سبحانك لا إله إلا أنت، عملت سوءً، وظلمت نفسي فاغفر لي إنّك أنت الغفور الرحيم، فهؤلاء الكلمات التي تلقى آدم .
الدر المنثور ، ج1 ، ص 60.
بار خدايا ! از تو درخواست مي‌كنم به حق محمد و آل محمد كه تو پاك و منزهي و غير از تو خدايي نيست ، من كاري بدي كردم و به خود ظلم نمودم ؛ پس مرا ببخش كه تو بخشنده و مهربان هستي ... .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
181   نام و نام خانوادگي:  عاشق اميرالمومنين علي     -   تاريخ:   02 تير 92
کامنت 173 : رکسانا بنده کجا حضرت علي را در رديف خدا قرار داده ام؟! شما که حضرت علي را پايين تر از ابوبکر و عمر ميداني بايد از خدا بترسي ! تازه خود خدا حضرت علي را هم رديف خود و پيامبرش قرار داده : إنما وليکم الله و رسوله والذين أمنوا الذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزکاة و هم راکعون شما جواب سوالات قبلي را بده ! در کدام تاريخ آمده حر رياحي فرستاده يزيد بود؟ ابوبکر و عمر چه فضيلتي بر حضرت علي داشتند؟ و ...
182   نام و نام خانوادگي:  محمد اسلامZ     -   تاريخ:   04 تير 92
آقاZ خليل ماشاءالله به تربيت شما. اولا من دوستانه جواب دادم و شما طبق ادب اهل سنت با من برخورد کردZ. راستيZ تو مثالم حضرت نوح رو گفتم که نتونست پسرشو تربيت کنه؛ همون پيامبرZي که نتونست پسرZي که چشم و گوشش بسته است پيامبر ما هم کسانيZ رو که چشم و گوشش بسته است را نميتونه تربيت کنه ZيعنيZ نميخواد که تربيت کنه؛ اZين که صحابه ايZ که خطا کار است اشکال از خود صحابه است نه پيامبر؛ پيامبر وقتيZ در صلح حدZيبيه مياد ميZفرماZيد ما با کافران صلح ميکنيم صحابه ايZ که مياد عصبانيZ ميشه و با اعتراض با پيامبر حرف ميزنه اZين مشکل پيامبر است Zيا صحابه؟ لابد اون دنيا هم خدا حضرت نوح رو به خاطر کار پسرش باز خواست کنه که نتونست پسرشو تربيت کنه! الحمدلله خداوند به ما عقل داده و شما هم با استدلال بيهوده نميتونيد صحابه خطا کار رو برايZ ما توجيح کنيدو بروZيد به بچه چهار پنج ساله اZين استدلالتون رو بگيد مي خنده. انسان عاقل والله اZين استدلال شما را فقط انسان کم عقل ميزنه. اZين که فرمودZيد فرشتگان تربيت شده هستند من براZي شما ابليس رو مثال زدم مگر ابليس از نژاد اجنه نيست؟ پس خطاZي ابليس نشانه اZين است که نعوذبالله خداوند نتونسته ابليس را تربيت کند!!!!! من سوالZ دارم کسيZ که چشم و گوششون رو به خدا ببنده ميشه طرف رو تربيت کنه Zيا نه؟
183   نام و نام خانوادگي:  ابواسحاق مصطفي     -   تاريخ:   04 تير 92
بنام خدا با سلام ابتدا از گروه پاسخ به شبهات در مورد توضيحاتشان تشکر ميکنم. جناب عبدالله واقعا به بينايي شما دارم شک مي کنم. خودت ميگي روايات صحيح بخاري و صحيح مسلم همه اش رو قبول داريد پس چند نمونه از اين کتابها برات ميارم در مورد توحيد - خدا در روز قيامت ديده مي شود ! صحيح بخاري، ج1، کتاب الصلاة، باب فضل السجود، ح 547 ؛ صحيح بخاري، ج9، کتاب التوحيد، ح6998 - خدا هنگام نماز در مقابل او مي ايستد ! صحيح بخاري، ج1، کتاب الصلاة ابواب المساجد، باب33 حک البزاق باليد من المسجد - خدا در آسمان ! صحيح مسلم، ج2، کتاب الصلاة، ح537 - خدا مي خندد ! صحيح بخاري، ج5، کتاب فضائل صحابه، ح3578 و ج4 کتاب التفسير ح 4707 - خدا در ثلث آخر شب به آسمان پايين فرود مي آيد ! صحيح مسلم، ج2، ح758 - پاي خدا و جهنم ! واما آتش، پس آن پر نمي‏شود تا آنكه (خداوند) پايش را (در آن) قرار مي‏دهد در اين هنگام است كه (جهنّم) مي‏گويد بس است بس است (و در بعض روايات سه بار آن را مي‏گويد) اينجاست كه جهنّم پر مي‏شود و قسمتهاي مختلف آن بهم جمع مي‏شوند (در ادامه حديث آمده است) زيادي بهشت پيوسته باقي است (و كسي نمانده كه در آن ساكن شود) تا آنكه خداوند عدّه‏ي را مي‏آفريند و آنان را در آنجا اسكان مي‏دهد. صحيح بخاري، ج 6، ص 173، تفسير سوره ق، و ج 9، ص 143 و 164، كتاب التوحيد، بابهي: قول اللّه تعالي «انّا الرّزّاق ذو القوّة المتين» و «ولا تنفع الشفاعة عنده» -اما يکي از نظرات ابن تيميه که خيلي جالبه ابن تيميه مي گويد : هر عضوي را براي خدا ، جز ريش و عورت اثبات خواهم کرد ! العواصم من القواصم: 210، الطبعة الحديثة: 2/283، دفع شبه التشبيه بأکف التنزيه لابن الجوزي: 95، 130 ـ الهامش واقعا شما به چنين خدايي ايمان داريد؟ وقتي ميگي صحيح بخاري و صحيح مسلم، اصح کتاب بعد از قرآن هستند يعني چي؟ يعني همه اش رو قبول داريد. حالا اينها رو در صحيحن قبول داريد يا نه؟ يه کلمه آره يا نه شما اينها رو توضيح بده بعد بيا در مورد توسل هم حرف ميزنيم. هر چند اگه خواستي لينکهاي همين سايت رو برات قرار ميدم. ابن تيميه و محمد بن عبدالوهاب يه غلطي کردند چرا شما همون کار رو تکرار ميکنيد. هر چند خود پيروانان ابن تيميه اين تفکرات رو قبول ندارند براي اطلاع به لينک زير برو http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=22766 به اميد ظهور يگانه منجي عالم بشريت حضرت صاحب الزمان (عج)
184   نام و نام خانوادگي:  عبدالله     -   تاريخ:   05 تير 92
بسيار خوب حق با شماست.ما اهل سنت همه گمراه و جهنمي و شما شيعيان همه بهشتي هستين.خوش بحالتون. ما اهل سنت ک هر نظري ميگذاريم شما حذف ميکنين.من الان 3 نظر گذاشتم ک يکي همرو حذف و يکيشونم نصفشو حذف کردين. چه فايده اي داره اين حرفا ک شما عدالتتونو تو همين سايت هم ميشه ديد. ولي شما اقاي ابو اسحاق مياي و به يکي از بزرگان اهل سنت توهين و حتي فحاشي ميکني و ميگي غلط کردن و راحت نظرتونو تاييد ميکنن. عدالت عدالت شماست.شمارو به خدا قسم ميدم ک حداقل اين نظرمو تاييد کنين.
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي؛ نظراتي كه در آنها از كتب يا سايتهاي منحرف تبليغ شده علني نمي شود. و يا محل مورد نظر حذف و بقيه علني مي شود. چون اين كار سوء استفاده از فرصتي كه در اختيار شما براي ابراز عقيده و بحث منطقي قرار داده شده تلقي مي شود. و اين كار طبق قوانين اين سايت است و ربطي به عدالت و بي عدالت ندارد. هر سايتي از قوانين خود تبعيت مي كند.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
185   نام و نام خانوادگي:  خليل     -   تاريخ:   05 تير 92
آقاي محمد اسلام مثال حضرت نوح هم همينطور است.ايا حضرت نوح فرزندش را 23 سال براي ابلاغ دين تربيت کرد؟ الحمدلله ک با فرهنگ و ادب شما هم ک شيعه هستين برخوردي داشتيم.خوانندگان خودشان قضاوت کنند ک دلايل من منطقي هستند يا نه. ولي اينو جدي ميگم که خواهشا کمي اطلاعاتتون رو بيشتر کنيد.کاملا از نحوه ي دليل اوردنتون معلومه ک اطلاعات چنداني درباره ي اسلام و حتي مذهب خودتون نداريد.
186   نام و نام خانوادگي:  محمد     -   تاريخ:   09 تير 92
بدبختاي بيچاره شما خودتون سرتاسر شبهه ايد. اونوقت مياييد شبهه هاي ديگرانو برطرف ميکنيد.خدا يکم به شما عقل بده.
187   نام و نام خانوادگي:  امير     -   تاريخ:   20 تير 92
سلام به همگي خسته نباشيد
188   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:   26 تير 92
سلام ازنظرماشيعه بيش از300ايه ازقران درشان حضرت علي واهل بيت نازل شده است كه ازاين ايات به 100تاشون علماي اهل سنت اعتراف دارن .من خواهش ميكن از دوستانم برن دراين ايات يكم تفكر كنن اگه واقعا دنبا حقيقت هستن .قران راهو بهمون نشون داده دنبال چي هستيم وقتي قران پيروي از اهل بيت واطاعت از انها را واجب كرده واعلام كرده اهل بيت پاك ومعصوم هستن واهل خطا وگناه نيستن ديگه دنبال چي هستين.قران را كه قبول دارين ؟خواهش ميكنم مواردي كه مورد اتفاق همه علماي دين هست رو بيشتر بررسي كنيد.ومن خدا رو شكر ميكنم كه مرا پيرو كساني هستم كه خدا در قران در شان ومقام انها ايات زياد نازل كرده است واطاعت وپيروي از انها را واجب كرد است
189   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:   26 تير 92
جالب‌ترين آيه‌اي كه خود بزرگان اهل سنت، آن را قوي‌ترين و با فضيلت‌ترين و مهمترين آيه در حق اميرالمؤمنين (عليه السلام) و حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) و حسنين (عليهما السلام) مي‌دانند، آيه مباهله است: فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَكُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ (سوره آل عمران/آيه61) و زمخشري مي‌گويد: و فيه دليل لا شئ أقوى منه على فضل أصحاب الكساء عليهم السلام. الكشاف عن حقائق التنزيل وعيون الأقاويل للزمخشري، ج1، ص434 در کتاب صحيح مسلم - كه عزيزان اهل سنت معتقدند صحيح مسلم و صحيح بخاري، صحيح‌ترين کتب بعد از قرآن هستند و تمام روايات اين كتب را قبول دارند – آمده است: و لما نزلت هذه الآية، فقل: تعالوا ندع أبناءنا و أبناءكم، دعا رسول الله صلى الله عليه و سلم عليا و فاطمة و حسنا و حسينا، فقال: أللهم هؤلاء أهلي. وقتي آيه مباهله نازل شد، پيامبر (صلي الله عليه و سلم)، علي و فاطمه و حسن و حسين را صدا كرد و گفت: خدايا! اينها اهل بيت من هستند. صحيح مسلم، ج7، ص120، حديث6373 - مسند احمد، ج1، ص185 - مستدرک الصحيحين للحاکم النيشابوري، ج3، ص150 ابن كثير دمشقي سلفي - كه هواي وهابيت دارد و وهابي‌ها، تفسير ابن كثير را در حدّ صحيح بخاري و صحيح مسلم قبول دارند – در تفسير خودش از جابر بن عبد الله انصاري نقل مي‌کند: أنفسنا: رسول الله صلى الله عليه و سلم و علي بن أبي طالب، و أبناءنا: الحسن و الحسين، و نساءنا: فاطمة. مراد از أنفسنا ، رسول الله صلى الله عليه و سلم و علي بن أبي طالب هستند و مراد از أبناءنا، حسن و حسين هستند و مراد از نساءنا، فاطمة است. تفسير ابن كثير، ج1، ص379، چاپ انتشارات دار المعرفة بيروت - الدر المنثور للسيوطي، ج2، ص39 - فتح القدير للشوكاني، ج1، ص348 خداوند در اين آيه، علي بن أبي طالب (عليه السلام) را نفس پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) قرار داده است. يعني ديگر نمي‌شود بالاتر از اين درباره اميرالمؤمنين (عليه السلام) سخن گفت كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) جان پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و نازل منزله نبي مکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است.
190   نام و نام خانوادگي:  غلام مصطفي     -   تاريخ:   29 تير 92
شما شيعه صفوي به اصحاب رسول توهين ميكنيد .پس برايم بگوييد دين چست .من براي شما ميگوييم ايا دين به اصحاب پيغمبر ويارانش توهين كردن وبه داماد حضرت علي صفت قاتل بودن است يا صيغه كردن است خداياي كريم ميگوييد با شرك همراه نشو چطور وووووووووووووووووووو.................................
191   نام و نام خانوادگي:  شمس الدين جليليان     -   تاريخ:   30 تير 92
در دوران دانشجويي در ايامي که سريال امام علي (ع) براي اولين بار پخش مي شد دو هم کلاسي اهل سنت داشتم که گاهي با هم در باب مسائل مورد اختلاف صحبت مي کرديم در نهايت يک روز يکي از آن دو نفر که تعصب بيشتري داشت گفت : اگر حضرت عمر زنده شود و بگويد حق با علي بود من باز مي گويم حق با عمر است . پس نتيجه مي گيريم اينها منطق ندارند وقتي از ابن تيميه ي يهودي و ن؟؟؟ و ؟؟؟ حمايت مي کنند ديگر بحثي نداريم .ابن تيميه و دارودسته اش معاند علي (ع) و فرزندانش هستند و تکليف دشمنان علي را شخص رسول اکرم (ص) روشن کرده اند .
192   نام و نام خانوادگي:  شمس الدين جليليان     -   تاريخ:   30 تير 92
در دوران دانشجويي در ايامي که سريال امام علي (ع) براي اولين بار پخش مي شد دو هم کلاسي اهل سنت داشتم که گاهي با هم در باب مسائل مورد اختلاف صحبت مي کرديم در نهايت يک روز يکي از آن دو نفر که تعصب بيشتري داشت گفت : اگر حضرت عمر زنده شود و بگويد حق با علي بود من باز مي گويم حق با عمر است . پس نتيجه مي گيريم اينها منطق ندارند وقتي از ابن تيميه ي يهودي و نجس العين و حرامزاده حمايت مي کنند ديگر بحثي نداريم .ابن تيميه و دارودسته اش معاند علي (ع) و فرزندانش هستند و تکليف دشمنان علي را شخص رسول اکرم (ص) روشن کرده اند .
193   نام و نام خانوادگي:  محمد     -   تاريخ:   30 تير 92
با آل علي هر که در افتاد ور افتاد

برويد ببينيد چه بلايي سره منکرين فضايل اهل بيت امد و الانه به چه عنواني در تاريخ ياد ميشوند
194   نام و نام خانوادگي:  شمس الدين جليليان     -   تاريخ:   31 تير 92
تمام شخصيت هاي فعلي از اهل سنت (وهابي) نظير قرضاوي و آل شيخ و ديگر ناصبي ها در مقابل شخصيت هاي بزرگ اهل سنت نظير فخر رازي ها و غزالي ها و ... قطره از دريا هم محسوب نمي شوند وقتي آنها نتوانستند موج خروشان تشيع را با دليل و برهان متوقف کنند با آن همه امکانات و همراهي خلفاي جور و در اوج ضعف و مظلوميت شيعه , امروز سگان وهابي توان مقابله با شيعه با اين همه امکانات و اقتدار سياسي و نظامي و فرهنگي را نخواهند داشت . آب در هاون مي کوبند و هيچ کاري از پيش نخواهند برد چون وعده ي خدا حتمي است و زمين را صالحان به ارث خواهند برد و با جهاد نکاح و نظاير آن وعده ي خدا محقق نمي شود بلکه با توفيق الهي و در سايه ي شمشير امام عصر (عج) محقق خواهد شد . انشا ءالله
195   نام و نام خانوادگي:  رضا بهرامي     -   تاريخ:   02 مرداد 92
من که نميدونم شما داريد چرا بحث ميکنيد.اگه آقايان اهل تسنن به اين چند سوال بنده جواب دادند دوباره بحث رو شروع کنيد و گرنه بحث بي فايده است.
اکثر سوالات بنده هم از قران است که قظعا بايد قبول داشته باشيد.
فقط لطفا کمي با انصاف باشيد و مسير بحث را از اين چند سوال منحرف نکيد تا رحمت خداوند شامل حالتان بشود.
1-ايا پيامبر در جمع خويشاوندانش حضرت علي(ع) را به عنوان امام برحق و جانشين پس از خود معرفي نکرد؟
2-آيا ايه ولايت در شان حضرت علي(ع)نبوده است؟(به نظر بنده همين آيه براي اثبات تشيع کافي است ولي ادامه ميدهم)
3-آيا ايه تطهير در شان پنج تن آل عبا نبوده است؟
4-آيا حديث جابر در قران کريم معرف تمام امامان پس از پيامبر نيست؟(پيامبر تمامي امامان پس از خود را معرفي کرد و جابر پيام پيامبر را به امام باقر(ع) رسانيد.)
5-و آخرين سوال مگر ميشود پيامبر 120000 نفر را جمع کند و بگويد حضرت علي(ع) دوست من است؟اگر همچين فکري بکنيد پيامبر اعظم(ص) را فردي نعوذ بالله... بي عقل دانسته ايد و دين و پيامبر خود را در مقابل ساير اديان به تمسخر گذاشته ايد.
به اميد اينکه امروزمان مانند ديروز نباشد...پس کمي بيشتر فکر کنيد
196   نام و نام خانوادگي:  mah -t     -   تاريخ:   03 مرداد 92
با سلام خواهشن از اين بحث هاي بي فايده نكنيد در قيامت اعمال هر كس رو از خودش مي پرسن ؟برويد به فكر شكم خودتان باشيد وسعي كنيد به مردم خيانت نكنيد يه لحظه فكر كنيد ببينيد واقعا نمازهاي كه مي خونيم از روي ريا وكبر نيست بخاطر چشم خلق به مسجد نمي رويم دروغ نمي گويم به نواميس مردم خيانت نمي كنيم مال مردم را نمي خوريم حق مردم را پايمال نمي كنيم من واقعا متاسفم ؟ كه ما اسم خودمان را مسلمان ميزاريم به دنبال احاديث هستيم كه فلاني چي گفته خودمان را اصلاح كنيم مسلمان واقعي باشم
197   نام و نام خانوادگي:  جواد     -   تاريخ:   11 مرداد 92
سلام من از اهل سنت سوال مي کنم چرا کتابهايي که مال خودشان است وحقانيت شيعه را ثابت ميکند وقتي ادرس مي دهيم چاپ هايشان عوض مي شود شايد براي اين باشد يک سني به ان ادرس مراجعه کند ببيند اين در اين صفحه نيست به حقانيت نرسد يا چيز ديگري است
198   نام و نام خانوادگي:  ايوب جمشيدى     -   تاريخ:   14 مرداد 92
باسلام.روزى پسراحمدابن حنبل(موسس فرقه حنابله)ازپدرش راجع به صحابه سوال كرد.وى نام هريك ازآنان راگفت وازفضائلشان ولى نامى ازحضرت امير(ع)به ميان نياورد.پسرش ازاوپرسيد پس على راچه شد.احمدابن حنبل گفت پسرم توازصحابه پرسيدى.مگرعلى صحابه است!نه اونفس وجان پيامبر است مگرقران نخوانده اى(اشاره به آيه مباهله 61سوره مباركه آل عمران)اين بحثها بحثهاى كوچه وبازارى نيست.شنيدم بنوشتند باخط نور؛مدح ديباچه مولاعلى .چنين گفت پيغمبربه او؛مگوباكس سرت راياعلى كه گفتيم من وكردگار؛به وقت خداحافظى ياعلى
199   نام و نام خانوادگي:  يا علي     -   تاريخ:   20 مرداد 92
برادران اهل سنت توجه : شيعه سرتاسر زيبايي هست شما علما مارو با علما وهابي از لحاظ چهره مقايسه کنيد!! اينکه اهل سنت رو دارن تبديل به وهابي هاي وحشي مي کنند براي همه واضح هست ! امثال شهيد همت و خرازي ها رو ببنيد ! بچه شيعه ها اينقدر معجزه از امامان ما ديدن که ديگه يه لحظه هم ترديد نمي کنند ! بنده خودم ديدم کسي فلج بود زير علم امام حسين شفا گرفتو...! با يه يا علي گفتن بچه شيعه ها تمام وهابي ها سکته مي کنند! ياعلي
200   نام و نام خانوادگي:  علي مع الحق والحق مع علي     -   تاريخ:   29 مرداد 92
ايه 57 سوره احزاب: إِنَّ الَّذينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهيناً بي شک آنهايي که خدا و رسول او را مي آزارند خداوند آنها را در دنيا و آخرت لعنت کرده ( از رحمتش دور داشته ) و براي آنها عذابي خوارکننده مهيّا نموده است. حدثنا أبو الوليد حدثنا ابن عيينة عن عمر و ابن دينار عن ابن أبى مليكة عن المِسْوَر بن مَخْرَمَة أنّ رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم قال: «فاطمة بَضْعَة منّى فمن أغضبها أغضبني». پيامبر فرمود: فاطمه پاره تن من است هرچه اورابيازارد مرا آزرده است صحيح البخارى 4/210، (ص 710، ح 3714)، كتاب فضائل الصحابة، ب 12 ـ باب مَنَاقِبُ قَرَابَةِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليهوسلم . و4/219، (ص 717، ح 3767) كتاب فضائل الصحابة، ب 29 ـ باب مَنَاقِبُ فَاطِمَةَ عَلَيْهَا السَّلاَمُ . «فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَهَجَرَتْ أَبَا بَكْر، فَلَمْ تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حَتَّى تُوُفِّيَتْ». يعني فاطمه سلام الله عليها در حال خشم و غضب ابي بکر را ترک کردند و بر او غضبناک ماندند و با او حرف نزدند تا وفات نمودند صحيح البخارى: 4/42، ح 3093، كتاب فرض الخمس، ب 1 ـ باب فَرْضِ الْخُمُسِ . فَهَجَرَتْهُ فَاطِمَةُ، فَلَمْ تُكَلِّمْهُ حَتَّى مَاتَتْ . صحيح البخارى، ج 8، ص 3، ح 6726، كتاب الفرائض، ب 3 ـ باب قَوْلِ النَّبِيِّ صلى الله عليه وسلم لاَ نُورَثُ مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ تعصب رو کنار بگذاريد و کمي فکر کنيد ابوبکر و عمر حضرت زهرا (سلام الله عليه) را اذيت کردند وهرکس حضرت زهرا را اذيت کند پيامبر(صلي الله عليه و آله ) را اذيت کرده وطبق ايه 57 سوره احزاب بي شک آنهايي که خدا و رسول او را مي آزارند خداوند آنها را در دنيا و آخرت لعنت کرده ( از رحمتش دور داشته ) و براي آنها عذابي خوارکننده مهيّا نموده است. کتاب هزار و يک فضيلت از اميرالمومنين علي (عليه السلام) در کتب اهل سنت رو بخونيد همش با ادرس دقيق از کتب اهل سنت مرکز پخش 02532857000 قم انتشارات سعيد نوين
جواب نظر:
با سلام
دوستان گرامي مي توانند پي دي اف اين كتاب و چند كتاب ديگر را از همين سايت در مطلب زير دريافت نماييد:
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
201   نام و نام خانوادگي:  به نام حق     -   تاريخ:   30 مرداد 92
سلام.خودتان هم مي دانيد اهل سنت عزيز در واقع اهل سنت حقيقي ما شيعيان هستيم كه از روايات اهل بيت سلام الله عليهم به سنت هاي پيامبر عمل مي كنيم...شما تمام سنت ها را ازبين برديد حتي قنوت در نماز كه براي پيامبر عزيزمان خيلي محبوب بود كه حتي اگر در نماز هم فراموش شد فرمودند بعد از نماز دعا كنيد.خودتان مي دانيد حديث منزلت رسول گرامي را در مورد امير المومنين...انت مني بمنزلت هارون من موسي الا انه لا نبي بعدي...اين يعني تطبيق دقيق مولا علي به حضرت هارون. شما اگر حتي تمام روايات خود را انكار كنيد و بگوييد سندش ضعيف است منكر قران نيستيد...سوره بني اسراييل رابخوانيد...قران بخوانيد ببينيد چطور بعد از حضرت موسي گمراه و گوساله پرست شدند و هارون نبي را تنها گذاشته و مورد آزار قرارش دادند...اندكي درنگ كنيد...آب هم مهريه ي بانو زهراست...اگر واقف بر حق اميرالمومنين علي عليه السلام و ظلمي كه در حق ايشان و اهل بيت نبي شده نباشيد حتي آبي كه براي وضو از آن بهره مي گيريد حرام است...دردانه ي خدا زهرا سلام الله عليها هيچ گاه از حق همسرش علي نخواهد گذشت!!!
202   نام و نام خانوادگي:  سحرصدوقي     -   تاريخ:   02 آبان 92
سلام بربرادران اهل سنت.يکي از دوستان و کلا تمام اهل سنت با صيغه مشکل دارند بلکه ان را حرام مي دانند . خواهش مي کنم با انصاف و بادر نظر گرفتن خدا ورسولش ادامه مطلب را بخوانيد وتوضيحات علماي خودتان را هم با انصاف ببينيد ومطالعه کنيد(انشاءالله) اين ايه براي من جالب امد براي شما چطورخود تان ترجمه کنيد ببينيد متوجه چه چيزي مي شويد. ايه 24 سوره نساء وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُم مَّا وَرَاء ذَلِكُمْ أَن تَبْتَغُواْ بِأَمْوَالِكُم مُّحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا (اسْتَمْتَعْتُم) بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا. کلمه استمتاع در فرهنگ قران به چه معناست.بنابراين مراد از استمتاع، بيان عقد موقت است، ھر چند كه برخى از اھل سنّت اصرار دارند كه معناى لغوى آن، يعنى بھره گيرى و تلذّذ مراد است ولى اين گونه استفاده؛ اولاً، با ظاھر آيه در تعارض است، زيرا لزوم مھر در ازدواج دائم به مجرد عقد است و نيازى به تمتع و تلذّذ ندارد. اما در اين آيه پرداخت مھريه را مشروط به استمتاع و بھره ورى جنسى كرده است، پس مقصود عقد .ازدواج دائم نيست . اين روايات را هم بررسي کنيد صحيح مسلم ج ٢ص ١٠٢٣ باب نكاح المتعة.اين روايت از کتب خودتان که اين کتاب تمام روايتش صحيح است البته از نظر شما. در سنن ترمزى آمده است كه : اھل شام درباره متعه از فرزند عمربن خطاب سؤال كردند و او گفت حلال است گفتند « پدرت آن را تحريم كرده است » پسر عمر گفت : پدرم تحريم كرده لكن » پيامبر آن را تجويز نموده است و من نمى توانم سنّت پيامبر را رھا كنم و پيرو پدرم باشم ». سنن ترمزى، كتاب الحج، باب ما جاء مى المتمتع ؛ مسند احمد، ج ۴، ص ۴٣۶ . فکر مي کنم براي شروع تحقيق کافي باشد .از خدا بخواهيم مارا به صراط مستقيم هدايت کند .طبق سوره حمد ايه صراط مستقيم نشان دهنده فقط يک راه است يعني اگر راه صحيح را پيدا نکنيم ادامه سوره حمد شامل حالمان مي شود.
203   نام و نام خانوادگي:  سحرصدوقي     -   تاريخ:   06 آبان 92
شيعه يک دليل کوچک براي اين مسئله اورد شما نمي خواهيد جوابي بدهيد تا ما برويم تحقيق کنيم
204   نام و نام خانوادگي:  سحرصدوقي     -   تاريخ:   07 آبان 92
چرا اهل تسنن نمي خواهند قبول کنند که ديگر دوران دروغ وافترا وتهمت گذشته خيلي اگرفکرمي کنيدبر حق هستيدچرا به جاي نوشتن اين همه کتاب درسال چرا يک نقد برکتاب الغدير نمي نويسيد فکر مي کنم پنجاه سال براي تحقيق وجواب دادن کافي باشد شايداگرنقدي دقيق وبا انصاف نوشتيد من خودم اولين کسي هستم قبول مذهب تسنن مي کنم.ما بي سوادهايمان هم کتاب هاي شما را دردسترس دارند ومي خوانند شما هم کتاب الغدير علامه اميني رابخوانيد نترسيد شايد شما هم اهل بهشت شديد
205   نام و نام خانوادگي:  مير ميران     -   تاريخ:   08 آبان 92
بخدا اين عبدالحميد سواد ندارد و تحقيق كنيد چند تا كتاب فقهي يا تفسيري قرآن كريم نوشته... اين شخص فقط چون فرزند مولوي عبدالعزيز بوده بصورت ارثي امام جمعه ما اهل سنت زاهدان شده وگرنه ما در بين اهل سنت علماي باسوادي داريم كه هم اهل علم و ديانت هستند و هم اهل بحث و درس... ولي عبدالحميد فقط سياسي فعاليت مي كند و نه به عنوان يك عتام روحاني
206   نام و نام خانوادگي:  ناصر     -   تاريخ:   13 آذر 92
کاش سنيها خود کمي تحقيق مي کردند در مورد مذهبشون فقط به حرف مولوي هاشون اعتماد نمي کردند چون اينها حقيقت رو نمي گويند و اگر کسي برود تحصيل کند در دانشگاهها و فردي روشن شود به خوبي مي داند که حرفهاي انها همه پوشالي است





مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | ارتباط با ما