![]() | ||
![]() |
مقالات | سخنراني ها | شبکه سلام | موبايل | انتشارات | محصولات نرم افزاري | ليست پاسخ ها |
![]() |
تاريخ: 18 اسفند 1390 |
![]() |
|
حكم تكفير از ديدگاه روايات اهل سنت | ||
پخش صوت ![]() | ||
بسم الله الرحمن الرحيم برنامه حبل المتين استاد: حضرت آيت الله دكتر حسيني قزويني 18 / 12 / 1390 موضوع: حكم تكفير از ديدگاه روايات اهل سنت مجري: در خدمت كارشناس برنامه حضرت آيت الله دكتر قزويني هستيم و به محضر ايشان عرض سلام و ادب دارم. استاد قزويني : بنده خدمت تمام بينندگان عزيز و گرامي كه در اين كره خاكي ما را مهمان خانواده گرم و باصفاي خودشان كرده است سلام و عرض ادب دارم و موفقيت همه عزيزان را از خداوند منان خواستارم و از همه عزيزان خالصانه ملتمس دعا هستم. همانطور كه عزيز ما اشاره كردند هدف ما از اين برنامهها اهانت به مذهبي و پيروان آنان نيست به ويژه ما اهانت به مقدسات اهل سنت و ساير اديان را گناه بزرگ و نا بخشودني ميدانيم، و اگر مطالب هم بيان ميشود به عنوان بيان واقعيت تاريخ ميباشد. اگر اين مطالب براي بعضي از برادران اهل سنت تازگي دارد و تعجب بر انگيز است از ما متعجب نشوند؛ بلكه بايد به علماء شان بگويند : كه چرا چنين چيزي به شما نگفته است . با توجه به انتقادهاي كه علماء داشته اند كه طرف شما وهابيت است و بايد حساب اينها را از اهل سنت جدا كنيد. ماهم بارها گفتهايم كه حساب اهل سنت از وهابيت جدا ميباشد؛ هر چند بعضي از طرفداران وهابيت ميگويند: اصلاً چيز ما به نام وهابي نداريم ؛ در حاليكه بنيانگذاران و مفتيان عربستان سعودي ميگويند: ما وهابي ميباشيم و به آن افتخار ميكنيم؛ اما اين جوجه وهابيها ميگويند: اصلاً وهابيت وجود ندارد. اگر چنانچه ما در مواجه با وهابيت به صحيح بخاري و مسلم و كتب اهل سنت اشاره ميكنيم، ما ناگزير هستيم؛ چون آنها ميآيند مطالب را از كتب ما مطرح ميكنند و با اين كارشان اختلاف افكني ميكنند؛ لذا چاره نداريم بگويم كه اگر اين مطالب باعث اختلاف ميشود كتب شما پر از اين مطالب ميباشد. نكته مهمي كه بايد علماء اهل سنت به آن توجه كند اين است كه امروز وهابيت از سنگري بنام اهل سنت بمباران تبليغاتي ميكنند و شروع به شبهه افكني و تكفير و قتل تشيع ميكنند و از اين طريق دين باطل شان را صادر ميكنند؛ لذا ما هم ناگزيريم اين سنگر را كه به ما هجمه ميكنند، مورد هجمه قرار بدهيم و اگر واقعاً عزيزان اهل سنت و علماء آنها اين كار را به صلاح خودشان نميدانند، بيايند اين وهابيت تكفيري را از سنگر خودشان بيرون كنند و بگويند اينها ارتباط با ما ندارند، يقين بدانند ديگر اين سنگر مورد هجمه ما قرار نخواهد گرفت . مجري: مباحث مربوط به وحدت و موانع آن بود و ليدر وهابيت؛ مثل ابن تيميه و عبد الوهاب ميگفتند شيعه كافر ميباشد و حتي نسبت زنا به شيعيان دادند كه حاج آقا جواب كافي بيان كردند و سپس تكفير از منظر قرآن را بيان كرديم، امروز از حاج آقا ميخواهيم تكفير مسلمانها را از ديدگاه صحاح سته براي ما بيان كنند و اينكه اين تكفير چگونه ميباشد. استاد قزويني: ما در جلسه گذشته خلاصهاي از تكفير ابن تيميه، محمد ابن عبد الوهاب، بن جبرين و ديگر مفتيان عربستان سعودي نسبت شيعه را بيان كرديم و عرض كرديم اين تكفير كاملاً مخالف قرآن است و آيه 94 سوره نساء را با تو ضيح از بزرگان اهل سنت تو ضيح داديم كه خداوند ميفرمايد: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ كَذَلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُوا إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا (النساء /94) مبادا كسي را كه اظهار اسلام ميكند، برچسب كفر بزنيم، تا به غنائم و مال دنيا برسيم. مصداق اتم اين آيه در عصر حاضر وهابيت ميباشد و پيدايش آن با همين روش شروع شد . در رابطه با روش وهابيت كه تكفير شيعيان را مطرح ميكند و حتي ابن تيميه ميگويد: اگر كسي شيعه را تكفير نكند او هم كافر ميشود. عزيزان ميتواند به كتاب الصارم و المسلول ص586 مراجعه كنند . امشب ميخواهيم از سنت پيغمبر (صلي الله عليه وآله ) بدانيم كه حكم تكفير گوينده لا اله الا الله چيست؟ در اين باره آقاي طبراني در معجم اوسطش ميگويد: أهل لا إله إلا الله لا تكفروهم بذنب ولا تشهدوا عليهم بشرك. كسي كه گوينده لا اله الا الله است، به خاطر گناه حكم به كفر و شركش نكنيد. المعجم الأوسط – الطبراني، ج 5، ص 96 و جالب اين است كه آقاي هيثمي از عائشه همسر پيامبر (صلي الله عليه وآله) نقل ميكند كه ميگويد: لا تكفروا أحدا من أهل القبلة بذنب وان عملوا بالكبائر. حق نداريد هيچ يكي از اهل قبله را به خاطر گناهش تكفير كنيد، هر چند بزرگترين گناه را مرتكب شده باشد. مجمع الزوائد – الهيثمي، ج1، ص 107 و جناب آقاي بخاري در صحيحش ميگويد: عن أبي ذر رضي الله عنه انه سمع النبي صلى الله عليه وسلم يقول لا يرمي رجل رجلا بالفسوق ولا يرميه بالكفر الا ارتدت عليه. مبادا كسي را به خاطر گناه و فسقي متهم به كفر كنيد؛ مگر اينكه مرتد شود و اگر به كسي كه اين چنين نيست تهمت كفر زديد، خودتان كافر ميشويد. صحيح البخاري - البخاري ، ج7، ص 84 همچنين در مسند احمد حنبل جلد2، صفحه 22 و كنز العمال هندي جلد3، صفحه 635 نيز آمده است : أيما رجل مسلم كفر رجلا مسلما ، فإن كان كافرا . وإلا كان هو الكافر. هر شخص مسلماني مسلمان ديگري را متهم به كفر كند، و اگر طرف اينگونه نباشد، خودش كافر ميشود. به عبارت ديگر: گناه تكفير كردن، خودش كفر ميباشد. كنز العمال - المتقي الهندي، ج 3، ص 635 همچنين در مجمع الزوائد هيثمي آمده است : ابن عمر قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم كفوا عن أهل لا إله الا الله لا تكفروهم بذنب من أكفر أهل لا إله الا الله فهو إلى الكفر أقرب . دست برداريد از گويندگان لا إله الا الله وآنها را به خاطر يك گناه متهم به كفر نكنيد و هر كسي گوينده لا اله الا الله را متهم به كفر كند، خودش به كفر نزديك تر است . مجمع الزوائد – الهيثمي، ج 1، ص 106 ما از بينندگان عزيز خواهشمنديم كه خوب دقت كنند اين تكفير هاي كه ما نقل كرديم تكليف ابن تيميه و عبد الوهاب را كه نسبت زنا به شيعه ميدهند و همچنين اين مفتياني كه شب ميخوابند و فردايش حكم تكفير شيعه را صادر ميكنند، به خوبي مشخص ميكند و جاي هيچ شبهه باقي نميگذارند و ما از اينها ميخواهيم كه در مورد اين حديث كه در صحيح بخاري و مسلم آمده است نظر شان را بيان كنند: أنس بن مالك قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم من صلى صلاتنا واستقبل قبلتنا واكل ذبيحتنا. هر كسي مثل ما نماز بخواند و به طرف قبلهاي كه ما نماز ميخوانيم نماز بخواند و از ذبيحه ما بخورد. فذلك المسلم الذي له ذمة الله وذمة رسوله فلا تخفروا الله في ذمته چنين كسي مسلمان بوده و در سايه خدا و رسولش ميباشد و چنين كسي را كه در پناه خدا قرار گرفته است، با تكفير خودتان او را از پناه خدا دور نسازيد. صحيح البخاري – البخاري، ج1، ص 103 اين روايت در دهها كتب از مساند اهل سنت؛ مثل مسند احمد بن حنبل جلد 2، صفحه 111 نيز آمده است. همچنين در صحيح مسلم نيز ميخوانيم: عن أسامة بن زيد وهذا حديث ابن أبي شيبة قال بعثنا رسول الله صلى الله عليه وسلم في سرية فصبحنا الحرقات من جهينة فأدركت رجلا فقال لا إله إلا الله فطعنته فوقع في نفسي من ذلك فذكرته للنبي صلى الله عليه وسلم. اسامه ميگويد: در يكي از جنگ ها كه رسول خدا (صلي الله عليه و آله ) شركت نداشت من به يك مردي دسترسي پيدا كردم و او لا اله الا الله گفت؛ اما من او را كشتم و به خاطر اين شبهه در من ايجاد شد؛ چون لا اله الا الله گفته بود؛ لذا آمدم خدمت رسول خدا (صلي الله عليه و آله) جريان را بيان كردم، رسول خدا فرمود: فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم أقال لا إله إلا الله وقتلته . اي اسامه كسي را كه لا اله الا الله گفت، كشتي؟ اي جواناني كه فريب اين مفتيان و مجنونان را ميخوريد و به قتل شيعه اقدام ميكنيد، يك مقدار چشم و گوش تان را باز كنيد، پرده هاي زخيم تعصب را از جلوي چشمان تان كنار بزنيد اگر فرداي قيامت رسول خدا ( صلي الله عليه وآله) بگويد؛ چرا شيعهي را كه لا اله الا الله ميگفت، كشتي؟ چه جوابي ميدهيد. قال قلت يا رسول الله إنما قالها خوفا من السلاح قالا أفلا شققت عن قلبه حتى تعلم أقالها أم لا فما زال يكررها علي حتى تمنيت أنى أسلمت يومئذ. اسامه ميگويد: يا رسول الله ! او به خاطر ترس از مردن و شمشير لا اله الا لله گفت ، رسول خدا نه فرمود درست ميگويي؛ بلكه فرمود: اسامه تو قلب او را شكافتي؛ تا ببيني درست ميگويد يانه و از صميم قلب گفته است لا اله الا الله يا از ترس مردن اين جمله را همچنان تكرار ميكرد؛ كه بنده آرزو كردم ايكاش قبل از اين كافر بودم تازه مسلمان ميشدم؛ تا به سپاه مسلمان نميرفتم و يك فرد بيگناه را نميكشتم . صحيح مسلم - مسلم النيسابوري، ج 1، ص 67 عزيزان دقت كنند اين عبارت صحيح مسلم است، بررسي سند نميخواهد؛ زيرا گفته شده است كه بعد از قرآن، صحيح ترين كتاب اين دو كتاب ميباشد. مفتيان وهابي كه هر روز ميگويند: توسل، رفتن به حرم امام رضا، قبر پرستي و شرك ميباشد و در كتب درسي تان مطالب ضد دين را مطرح ميكنيد و به شيعه برچسب كفر ميزنند اين جوانان نادان كه خبر ندارد و اين روايات صحيح بخاري و مسلم را هم كه برايش نميخوانيد و خودش هم كه عرضه ندارند اين روايات را بخوانند؛ لذا فريب ميخورند ، فرداي قيامت چه جواب داريد بگوييد. اين آيه شريفه را چه جواب ميگوييد: ومن يقتل مؤمنا متعمدا فجزاؤه جهنم خالدا فيها وغضب الله عليه ولعنه وأعد له عذابا عظيما. ( النساء/ 93 ) باز هم در صحيح مسلم آمده است كه جندب ابن عبد الله بجلي ميگويد: در زمان فتنه زبير افرادي را دعوت كرد كه مطالبي را روشن كند: فقال اجمع لي نفرا من اخوانك حتى أحدثهم فبعث رسولا إليهم فلما اجتمعوا جاء جندب وعليه برنس اصفر فقال تحدثوا بما كنتم تحدثون به حتى دار الحديث فلما دار الحديث إليه حسر البرنس عن رأسه فقال إني اتيتكم ولا أريد ان أخبركم عن نبيكم ان رسول الله صلى الله عليه وسلم بعث بعثا من المسلمين إلى قوم من المشركين وانهم التقوا فكان رجل من المشركين إذا شاء ان يقصد إلى رجل من المسلمين قصد له فقتله وان رجلا من المسلمين قصد غفلته قال وكنا نحدث انه أسامة بن زيد فلما رفع عليه السيف قال لا إله إلا الله فقتله. وقتي اين فرد مشرك شمشير اسامه را ديد، فوراً لا اله الا الله را گفت؛ اما اسامه او را كشت. فجاء البشير إلى النبي صلى الله عليه وسلم فسأله فأخبره حتى اخبره خبر الرجل كيف صنع فدعاه فسأله فقال لم قتلته. وقتي خبر دادند به رسول خدا (صلى الله عليه وسلم) حضرت اسامه را خواست فرمود: چرا او را كشتي؟ قال يا رسول الله أوجع في المسلمين وقتل فلانا وفلانا وسمى له نفرا. يا رسول لله! اين فردي را كه من كشتم كسي بود كه قلب مسلمين را به درد آورده بود و تعدادي از اصحاب را كشت؛ سپس تعدادي از اصحاب و سربازاني را كه او كشته بود، نام برد. وانى حملت عليه فلما رأى السيف قال لا إله إلا الله قال رسول الله صلى الله عليه وسلم أقتلته قال نعم قال فكيف تصنع بلا إله الا الله إذا جاءت يوم القيامة وقتي من به او حمله كردم و شمشيرم را ديد، گفت: لا اله الا الله، رسول خدا (صلي الله عليه و آله) فرمود: با اين حال او را كشتي: عرض كرد: بله يا رسول الله. حضرت فرمود؛ پس فرداي قيامت وقتي در دادگاه عدل الهي حاضر شود، با لا اله الا الله از تو شكايت كند چه ميكني؟ قال يا رسول الله استغفر لي قال وكيف تصنع بلا إله إلا الله إذا جاءت يوم القيامة قال فجعل لا يزيده على أن يقول كيف تصنع بلا إله إلا الله إذا جاءت يوم القيامة. اسامه گفت يا رسول الله! براي من طلب استغفار كن، حضرت نفرمود من استغفار ميكنم ؛ بلكه فرمود : يا اسامه فرداي قيامت با لا اله الا الله چه كار ميكني و همين طور اين جمله تكرار ميكرد. صحيح مسلم - مسلم النيسابوري ، ج1، ص 69 اين مباحثي كه مطرح شد، خلاصهاي بود از تكفير فرد مسلمان در صحاح سته و اينكه گوينده لا اله الا الله اگر دستش به خون صحابه هم آلوده باشد، قتلش حرام است. اين فرد حتي ميگويد: براي من استغفار كن حضرت برايش استغفار نميكند. بنده اميدوارم اين روايات در وجود، ذهن و فكر شما انقلاب ايجاد بكند و يا حد اقل برويد اين مطالب را از شبكه هاي كه؛ مثل قارج ميرويد سؤال كنيد، اين روايات با اين تكفير هاي كه شما بيان ميكنيد، سازگاري دارد يانه ؟ تمام صفات مشركين را كه اينها بر شيعه تطبق ميكنند، در آن مشركي كه اسامه كشت وجود داشت و فقط لا اله الا الله گفته بود و آن را هم به صورت ظاهر و از ترس بيان كرد بود؛ اما شيعه كه روزانه چند بار به صورت خالصانه لا اله الله محمد رسول الله ميگويند و حتي در حرم امام رضا (عليه السلام) هم ميگويند: اشهد انك عبدت الله حتي اتاك اليقين. در حرم حضرت ابو الفضل عباس (عليه السلام) هم ميگويند: اشهد انك من عباد الله الصالحين. با وجود اين هم باز اينها فتوا به قتل شيعه ميدهند؛ همچنانكه گروه دائم لجنة افتاء به رياست بن باز در عربستان سعودي درباره شيعه كه ميگويند: يا علي و يا حسين (عليهم السلم) فتواء ميدهند : مرتدون عن الاسلام و مشركون به الشرك صريح از اين گذشته سب صحابه خيلي درجهاش كمتر از قتل صحابه ميباشد، ما به اين آقايان وهابي ميگويم كه آيا احساس نميكنيد با اين فتواهاي تكفيري كه صادر ميكنيد قلب ر سول خدا (صلي الله عليه و آله ) را به درد بيايد و نفرين رسول خدا (صلي الله عليه و آله ) شما را بگيرد و مفتضح و رسوا شويد؛ هر چند اينها به سنگ پاي قزوين گفته اند زكي؛ چون با برنامه كه دوستان در كلمه طيبه داشتند بنده فكر نمي كردم كه اينها دو باره در تلويزيون ظاهر شوند؛ اما همين امروز بدون حمد الهي و درود بر رسولش شروع كردند نسبت به شيعه فحاشي كردن و به مقدسات شيعه و علماء شان اهانت كردن. بنده نميدانم كه اينها كجا تربيت شده اند و آيا اين كارهايشان چيزي جز رسوايي برايشان به بار ميآورد. ما در طول اين دو سال كه با وهابيت در افتاديم با چشم مان دعايي كه رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) ميفرمايد: «اللهم من نصره» را در حق خودمان و «واخذل من خذله» را در حق اينها به وضوح مشاهده كرديم. حتي بينندگان اهل سنت هم كه زنگ ميزنند و ميگويند برنامه هاي شما اينها را رسوا كرده است؛ اما اينها از رو نميروند؛ لذا ما قضاوت را به عهده مردم ميگذاريم و ما يقين داريم اينها با اين قضاوتها از رو خواهد رفت، حتي يكي از آلمان به شبكه اينها زنگ زده بود كه ميگفت با اين همه دورغ و افتراء دري اين اسطبل را ببنديد، آيا احساس نمي كنيد كه اين جور زنگ زدنها به خاطراين است كه مردم اين دورغ ها، افتراء ها و اكاذيب شما را متوجه ميشوند؟ هر چند بنده با اين تعابير موافق نيستم و اينگونه تعابير را موافق با ادب و ادبيات ويژه اهل بيت (عليه السلام) نميدانيم. اينها حتي يك فرد عادي؛ مثل آقاي شريفي كه از مشهد زنگ ميزند و ايشان يك فردي عادي و بازاري بيشتر نيست آنچنان اينها را ميپيچاند و گرد و خاك بلند ميكند كه اينها را در بن بست قرار ميدهند؛ لذا حق دارند كه اينها بگويند ما از فلانيميترسيم. مجري: حاج آقا لطف كنيد نظر علماء و فقهاي اهل سنت را در باره تكفير توضيح دهيد تا ان شاء الله مطالب جمع شود . استاد قزويني: در رابطه به فتواي متكلمين و فقهاي اهل سنت مطالب خيلي زياد است، بنده به صورت فشرد و گذرا عرض ميكنم. از امام اعظم ابو حنفيه كه متوفاي 150، هجري است اين جمله معروف است كه ميگويد: اني لم اٌكفر احدا من اهل القبلة. من احدي از اهل قبله را تكفير نميكنم. همين جمله را آقاي ابن تيميه حراني در كتاب درء التعارض، ميآورد: وأما أبو حنيفة رضي الله تعالى عنه فقد حكى الحاكم صاحب المختصر في كتاب المنتقى عن أبي حنيفة أنه لم يكفر أحدا من أهل القبلة. ابو حنيفه احدي از قبله را تكفير نكرده است . درء التعارض ج 1، ص 94 اين مطلب را نووي كه از فقهاي بنام شافعي ميباشد، از شافعي نيز نقل كرده است: محكى عن امامنا الشافعي رحمه الله لقوله اقبل شهادة أهل الأهواء لا الخطابية من الرافضة. من شهادت تمام فرق اسلامي را ميپذيرم و آنها را مسلمانميدانم حتي آنهاي راكه قبول ندارم. شرح مسلم - النووي - ج ،1 ص 60 جناب عضد الدين ايجي كه از قهرمانان ميدان كلام هست نيز ميگويد: جمهور المتكلمين والفقهاء على أنه لا يكفر أحدا من أهل القبلة. عقيده جمهور متكليمن و فقهاي اهل سنت اين است كه هيچ از اهل قبله را نبايد تكفير كرد. در ادامه ايشان ميگويد: لم يبحث النبي صلى الله عليه وسلم عن اعتقاد من حكم بإسلامه فيها ولا الصحابة ولا التابعون. پيامبر (صلي الله عليه و آله )، صحابه و تابعين از عقيده كسي بحث نميكرد و اينكه اگر كسيميگفت من مسلمان هستم ديگر تفتيش نميكرد كه مسلمان واقعياست و يا خير. فعلم أن الخطأ فيها أوليس قادحا في حقيقة الإسلام. خطا كردن در عقيده، ضرر به حقيقت اسلام نميزند. المواقف - الإيجي - ج 3 ، ص 560 همچنين آقاي تفتازاني كه يكي ديگر از فارس هاي ميدان كلام ميباشد ميگويد: إن مخالف الحق من أهل القبلة ليس بكافر. كسي كه از جمله اهل قبله به حساب بيايد ولو مخالف حق باشد، به او كافر گفته نميشود. ما لم يخالف ما هو من ضروريات الدين كحدوث العالم وحشر الأجساد ، واستدل بقوله : إن النبي ومن بعده لم يكونوا يفتشون عن العقائد وينبهون على ما هو الحق . تازمانيكه يكي از ضروريات دين؛ مثل حدوث عالم و حشر اجساد را منكر نشود؛ چون پيامبر (صلي الله عليه وآله) و اصحاب از عقائد مردم تفتيش نميكردند و عقائد مردم را بر حق حمل ميكردند . التفتازاني : شرح المقاصد : 5 / 227 همچنين آقاي ابن نجيم مصري از فقهاي به نام احناف در كتاب البحر الرائق جلد1 صفحه 612 همين مطلب را بيان ميكند . همچنين از آقاي ابو الحسن اشعري كه بنيانگذار مكتب اشاعره ميباشد، نقل ميكنند كه وقتي اجلش نزديك شد، همه اصحابش را جمع كرد و گفت: فقال اشهد على أنى لا أكفر أحدا من أهل هذه القبلة لان الكل يشيرون إلى معبود واحد وإنما هذا اختلاف العبارات. شهادت بدهيد كه من هيچ يكي از اهل اين قبله را تكفير نميكنم؛ چون همه به يك معبود اشاره ميكنند و اينكه يكي اشعري شده، يك ماترديه، يكي معتزلي و اماميشده فقط به خاطر تفاوت عبارات ميباشد. السنن الكبرى – البيهقي، ج10، ص 207 هچنانكه مرحوم ملا علي سبزواري ميگويد: عبارتنا شتى وحسنك واحد * وكل إلى ذاك الجمال يشير . مشار اليه همه به يك طرف ميباشد. همچنين در اليواقيت والجواهر ميخوانيم : اشهدوا علي أنني لا أكفر أحدا من أهل القبلة بذنب ، لأني رأيتهم كلهم يشيرون إلى معبود واحد ، والإسلام يشملهم ويعمهم . همه شهادت بدهيد كه من احدي از قبله را به خاطر يك گناه تكفير نميكنم؛ چون همه بسوي يك معبود اشاره ميكنند و اسلام همه فرق اسلامي را در بر ميگيرد. اليواقت و الجواهر، ص58 ذهبي نيز ميگويد: لما قرب حضور أجل أبي الحسن الأشعري في داري ببغداد ، دعاني فأتيته ، فقال : أشهد على أني لا أكفر أحدا من أهل القبلة ، لان الكل يشيرون إلى معبود واحد ، وإنما هذا كله اختلاف العبارات . وإنما هذا كله اختلاف العبارات . قلت : وبنحو هذا أدين زاهر بن أحمد السرخسي ميگويد؛ چون اجل ابو الحسن اشعري فرا رسيد به دنبال من فرستاد به من گفت: شاهد باش كه هيچ يكي از اهل قبله را تكفير نميكنم؛ چون همه به يك معبود اشاره ميكنند و تعدد آيين فقط اختلاف عبارت ميباشد؛ سپس ذهبي ميگويد دين من هم اين است كه هيچ يك از اهل قبله را تكفير نكنم. وكذا كان شيخنا ابن تيمية في أواخر أيامه يقول أنا لا أكفر أحدا من الأمة. ذهبي ميگويد: استادم ابن تيمه هم در آخر عمرش كه اجلش فرا رسيد گفت : من هيچ يك از امت را تكفير نمي كنم. ويقول: قال النبي صلى الله عليه وسلم : " لا يحافظ على الوضوء إلا مؤمن فمن لازم الصلوات بوضوء فهو مسلم. سير أعلام النبلاء – الذهبي، ج 15، ص 88 ابن تيميه ميگويد: دليل اينكه من همه را تكفير نميكنم اين است كه پيامبر (صلي الله عليه و آله ) فرمود: كسي جز مؤمن بر وضويش محافظت نميكند؛ يعني شرط مؤمن بودن اين است كه طرف وضو بگيرد . ما به ابن تيميه و اين وهالي ها ميگويم: به خدا قسم شيعه همواره وضو ميگيرد و وضوي يشان از وضوي شما خيلي بشتر با قرآن تطبق ميكند. اگر قبول نداريد بيايند براي گفتگو و مناظره، بنده اينجا رسماً از علماء بزرگوار اهل سنت دعوت ميكنم به خاطر مسئله وضو براي گفتگو و مناظره بيايند؛ تا بفهميم وضوي شيعه درست است و يا وضوي اهل سنت و ما اثبات ميكنيم كه و ضوي شيعه هم مطابق قرآن، هم مطابق سيره و سنت پيامبر (صلي الله عليه وآله ) و صحابه ميباشد و اينكه همه در وضو گرفتن پايشان را مسح ميكردند؛ نه اينكه بشويند و اين شستن از زمان به قدرت رسيدن بنياميه وارد دين شد. اگر ما اشتباه ميكنيم بيايند باهم بحث و گفتگو كنيم و ما اين قول را ميدهم كه اصلاً از روايات اهل بيت (عليهم السلام ) استفاده نكنيم و فقط به سيره پيامبر (صلي الله عليه وآله) و اصحابش توجه كنيم. اگر اينها ثابت كردند من اعلام ميكنم كه امروز در وضو، پاهايم را بشويم. بيننده آقاي : اثناعشري بنده عرض سلام دارم خدمت شما و با كسب اجازه از خدمت آيت الله دكتر قزويني ميخوستم از خدمت ايشان درخواست كنم، اينكه باتوجه به اذعان اكثر مردم اين شبكه يكي از شبكه هاي موفق ميباشد؛ لذا خوب است نسبت به امور مالي اين شبكه توضيح داده شود و مسايل مالي آن بايد حل و فصل شود و مردم بايد يك نظمي نسبت به امور مالي اين شبكه داشته باشند. استاد قزويني: ممنون از بعضي دوستان كه بشتر از خود ما غمي مارا ميخورند و بايد بگويم بعضيها پول دارند و روي ندارند و بعضيها هم پول ندارند، رو دارند و ما نه پول داريم و نه رويش را و مخصوصاً در اين چند ماه اخير كه ارز بالا رفته است تقريباً ما دوبرابر هزينه پرداخت ميكنيم چون سه تا ماهواره را ما بايد هزينهاش را پرداخت كنيم و بخش عربي شبكه را هم راه اندازي كرديم و ميخواهم تايم دوم زبان را به زبان انگليسي ترجمه كنيم؛ تا براي آن دسته از كسانيكه فارسي بلد نيستند، قابل استفاده باشد. بنده بجاي اينكه دغدغه علميداشته باشم، دغدغهام شده مالي. بنده رسماً با توجه به دغدغهاي كه برادر عزيزمان آقاي اثنا عشري دارند، الحق و الانصاف تا به حال كمكهاي زيادي با رقم بالا كمك كردهاند، اعلام ميكنم كه آيت الله مكارم شيرازي فرموده اند تمام مقلدين بنده ميتوانند، وجوهاتشان را به به عنوان كمك به اين شبكه تحويل بدهند ما برايشان قبض صادر ميكنيم. بنده دوست دارم دوستان يك ساعت به ظهر با دفتر رياست شبكه تماس بگيرند و تعدادي از دوستان، ماهيانه اعلام آمادگيكنند؛ تا ما بر اساس آن برنامه ريزي كنيم و بهترين جاي براي سرمايه گذاري و نشر معارف اهل بيت (عليهم السلام) همين شبكه ميباشد . دوستي از تهران زنگ زده بود كه بنده وجوهات پرداخت نميكردم؛ تا اينكه فهميدم اين وجوهات بنده در كجا مصرف ميشود؛ لذا بعد از اين هم خودم وجوهات ميدهم و هم به دوستانم تشويق ميكنم؛ تا وجوهات پرداخت كنند . عزيزان به اين روايت كه هم در كتب شيعه آمده است و هم در كتب اهل سنت، توجه كنيد كه فردي از اصحاب رسول الله (صلي الله عليه آله ) از دنيا رفت و وصيت كرد تا خرماهايش را حضرت بين فقرا تقسيم كنند و حضرت نيز چنين كرد و در آخر يك خرما پوسيده باقي مانده بود حضرت فرمود: اگر اين شخص اين خرماي پوسيده را با دست خودش ميداد بهتر از اين بود كه بنده چند تن خرما را تقسيم كردم. بيننده: آقا محمد از ايرانشهر (اهل سنت) بنده عرض سلام دارم خدمت شما و دكتر قزويني. ابنكه شما گفتيد ما شيعيان را ميكشيم ما قبول نداريم؛ چون در آيين ما كشتن كسي جايز نيست. يك كليپ شبكه وصال فارسي پخش كرد كه ايران كشتار اهل سنت را در ايالت تاكستان چين محكوم كرد؛ اما دوسال بعد كار خانه قند و شكر آيت الله مكارم شيرازي ميآيد با چنيها قرار داد ميبندد و اين باعث تنفر بيشتر ما از شيعيان ميشود. سندي كه ما داريم كليپ است كه خدمت شما ارسال ميكنم. استاد قزويني: به كليپ كه در استديوي شبكه شيطاني وهابي ساخته ميشود، نميشود گفت سند؛ بلكه سند اين است، كه شما مدرك محكمه پسندي ارائه بكنيد؛ مثلاً اثبات كنيد كه حاج آقاي مكارم شيرازي رفته است در فلان جا، چنين كارخانه قند زده است. بيننده: آقا محمد از ايرانشهر (اهل سنت) من نميگويم كه ايشان در چين كارخانه زده است؛ بلكه ميگويم كه ايشان در همين جا با كمو نيستهاي چنين قرار ميبندد . استاد قزويني: اينكه ميگويد قرار داد بسته بايد مستند باشد به شماره ، تاريخ و مكان قرار داد همين طوريكه نميشود گفت قرارداد بسته است. اينطور حرف زدن كار اين وهابي هاي است كه شب ميخوابند و صبح بلند ميشوند لاطائلات ميبافند و ميگويند: فلان مرجع اين گونه شد و فلان عالم اينطوري شد؛ در حاليكه مفتيان خودشان را نميگويند كه مفتي دارند پول نفت عربستان را كوفت ميكنند و هر روز فتواي ضد قرآني صادر ميكنند، اين كار مفتيان به چشم تان نميآيد؛ ولي مطالب دورغ افتراء كه فرداي قيامت بايد جواب بدهيد، خوب به چشمتان ميآيد . و از طرفي، اگر كسي افتراء ببندد، از دين بيرون ميرود، همچنانكه در قرآن آمده است: إِنَّمَا يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِآَيَاتِ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْكَاذِبُونَ. (النحل/105). كسي به دورغ افتراء ميبندد، كه ايمان به آيات الهي ندارند . اينكه ميگويد: حضرت آيت الله مكارم چنين كرده است بايد يا اعتراف ايشان را در سايت و امثال آن بياوريد و يا اينكه يك مدرك محكمه پسند ارائه كنيد؛ مثلاً فلان وزارتخانه چين بيايد بگويد: كه فلان مرجع، با ما در فلان تاريخ در فلان مكان و با اين شماره قرار داده بسته است. اين را بياريد اعلام بكنيد؛ تا دست شما را ببوسيم. بيننده: آقاي مهدي از شيراز با عرض سلام خدمت شما آقاي محسني و حاج آقاي قزويني . اين آقايان بحث علميندارند ميآيند يك سري مطالب مطرح ميكنند كه اصلاً منطق بردار نيست ؛ مثلاً كليپ بخش ميكنند از اينكه حاج آقاي عمامهاش را عقب جلوميكند ميخواهد دورغ بگويد و... بنده ديشب يك بحثي شنيدم كه پيامبر (صلي الله عليه و آله ) ميفرمود: امت بعد از من به 73 فرقه تقسيم ميشود و تنها يك فرقه آن اهل نجات ميباشد ميشود در اين رابطه توضيح بدهيد؛ چون بنده مقداري گيج شدم. مجري: ما در اين زمينه سه تا روايت داريم كه خدمت شما توضيح ميدهيم . بيننده: آقاي رضايي از بهبهان (اهل سنت) با سلام و خسته نباشيد خدمت شما و كارشناس محترم، مدافع واقعي مذهب تشيع حضرت آيت الله قزويني . و تشكر ميكنم از دست اندركاران شبكه ولايت كه بعد از يك ماه، ما را به شما وصل كرد ؛ چون ابو ماهر گفته بود كه من از اهل سنت نميباشم. بنده چند سؤال داشتم از محضر آيت الله قزويني . 1. چرا معاويه طيب طاهر معروف را غالي نام نهاد . 2. آيا وصيت بر ميت واجب است يا خير و اگر اين طور است؛ پس چرا در كتاب ارشاد شيخ مفيد، جلد اول آمده است كه حضرت علي (عليه السلام) به فرزندش امام حسن (علييه السلام) وصيت كرد كه قبر مباركش را در فلان جا كه حضرت نوح و آدم (عليه السلام) آن را آمده كرده است دفن كند و جاي آن قبر را به هيچ كس نگويد؛ لذا چرا محمد بن علي (عليه السلام ) جاي آن قبر را به شيعيان نشان داد آيا دليل بر اينكه كارش بر خلاف وصيت داشته يا خير؟ 3- به گفته آيت الله مكارم شيرازي يكي از مفتيان عربستان سعودي فتوا داده است كه خوردن زلوبيا در ماه مبارك رمضان حرام است آيا اين مطلب صحت دارد يا خير؟ 4- لطفاً آيت الله قزويني در باره كشتار حجاج مراد ماه سال 1366 در عربستان سعودي توضيح بدهد. در پايان يك پشنهاد به شبكه و لايت دارم و آن اينكه يك مستند از زندگي مراجع شيعه چه در ايران و چه در عراق درست كرده و در شبكه پخش كند، با تشكر از بر نامه تان و خدا نكهدار. بيننده : آقاي صمدي سلام عليكم جميعاً. خداوند دلهاي مار به نور ولايت منور بفرمايد و توفيق بندگي، اطاعت و دوري از معصيت و آلودگيتا پايان زندگي به مؤمنين و مؤمنات كرم نمايد، قلب مقدس حضرت بقية الله الأعظم مهدي موعود را از همه ما راضي فرمايد و نثار أهل بيت پيامبر (صلي الله عليه وآله ) صلوات ختم فرمايد. بنده وقتي شما و آقاي قزويني را ميبنيم كه با اين همه شدت،حرارت از حقانيت مذهب شيعه دفاع ميكنيد، دعا ميكنم، ميگويم خدايا به مقام جده ام حضرت زهرا (سلام الله عليها) طول عمر به شما عنايت فرمايد. يكي از ياران قرص و محكم آقا امير المؤمين (عليه السلام ) را بشناسيم، هشام ابن عبد المك در زمان خلافت خود براي انجام حج وارد مكه شد، امر كرد يكي از صحابه پيامبر (صلي الله عليه وآله ) را بياورد، گفتند از صحابه كسي باقي نمانده است، گفت از تابعين؛ يعني: كسي كه صحابه را ملاقات كرده اند بياوريد، طاووسي يماني را آوردند، وقتي طاووس يماني وارد شد در مجلس هشام و نعلين خود را در كنار فرش هشام قرار داد و به او به عنوان امير المؤمين سلام نكرد، گفت: سلام عليك و با اسم شروع به خطاب نمود و رو برويش نشست و گفت: هشام حالت چطور است، هشام از برخورد هشام خمشگين شد و پرسيد اين چند كار را به خاطر چه انجام دادي هشام گفت كدام كار ، هشام گفت، چرا نعلين خود را كنار فرش من در آوردي و من را به عنوان امير المؤ منين خطاب نكردي و به جاي كنيه اسمم را به زبان آوردي و روبرويم نشستي؟ گفتي چطورس هشام؟ طاووس پاسخ داد؛ اما كفش در آوردن كنار فرش كه اشكال ندارد؛ من روز پنج مرتبه نعلينم را در منظر خداوند كنار سجاده ام خارج ميكنم ايرادي از من نميگيرد و اينكه امير المؤمين نگفتم؛ چون همه به امارت شما راضينيست؛ لذا نخواستم دورغ بگويم؛ اما اينكه خطاب به كنيه نكردم اين هم اشكال ندارد؛ چون خداوند پيامبرانش را به اسم؛ مثل يا موسي و يا داود و... ولي دشمنانش را به كنيه نام ميبرد؛ مثل: تبت يدا ابي لهب وتب. اما اينكه رو برويت نشستم به واسطه اين بود كه از مولايم علي (عليه السلام) شنيدم كه فرمود: اگر ميخواهي مردي از اهل آتش و جنهم را ببني نگاه كن به كسي كه نشسته و افرادي دور برش استاد است، هشام گفت: به من پندي بگو، طاووس گفت: شنيدم از امير المؤمين علي (عليه السلام ) كه فرمود: در جنهم راه هايي است به اندازه تپه مرتفع و عقربهايي به اندازه قاطر كه اينها نيش ميزنند اميري را كه در ميان رعيت عدالت ندارد، اين سخن را گفت و از جايش حركت رفت. بيننده: آقاي محمد از بندر عباس (اهل سنت) خدمت شما و استاد قزويني سلام عرض ميكنم. بنده يك پشنهاد و يك انتقاد دارم؛ اما پيشنهاد من اين است كه يك برنامه بگذاري تا بدانيم امثال سلمان رشدي و دانماركي ها از سوي كدام دانشمندان و منابع سوء استفاده ميكنند بر عليه مسلمانها . انتقاد بنده اين است كه اينجا شايع شده كه شما شبكه هاي وهابي را درست كرديد؛ چون اينها نه مثل مولوي ها ميتوانند جواب دهند و هرچي ميگويند بر عكس در مي آيند، ما نميدانيم جريان از چه قرار ميباشد. بنده ميخواستم واقعيتها را خدمت شما عرض كنم و ميخواستم واقعيتهاي در مورد اهل سنت ايران خدمت شما بگويم، بنده يكجا سرباز هستم و رفتهام از ناموس ايران چه سني و چه شيعه و همچنين از امام رضا (عليه السلام ) دفاع كردم و آن برادر شيعه كه رفته شهيد شده است از سيستان بلوجستان دفاع كرده است؛ لذا هيچ فرقي با هم ندارند، من الآن در بيمارستان دوستان شيعه دارم كه به عيادتش ميروم. در پايان من مجدداً خواهش ميكنم در مورد سؤال بنده كه سلمان رشدي و امثالش؛ چطور از اسلام سوء استفاده ميكنند، توضيح دهيد. بيننده: آقاي صدر الديني سلام و خسته نباشيد دارم خدمت شما و استاد قزويني. بنده خيلي ارادت دارم خدمت شما و همواره وجودمان از كلام شما نوراني ميشود؛ اما چند انتقاد هم داشتم و آن اينكه استاد قزويني به عائشه، ام المؤمنين ميگويد و از آن طرف يكي زنك زد به شبكه، پرسيد كه شما عمر و ابو بكر را مسلمان ميدانيد ايشان فرمود بله؛ مگر قرآن نفرموده است: لا تكتم الحق با الباطل؛ لذا به نظر بنده استاد در بيان حق نبايد سياست انديشي كند؛ مگر ما شيعيان معتقد نيسيتم كه حضرت امير (عليه السلام) نفس پيامبر (صلي الله عليه و آله) ميباشد؛ مثل اين است كه در زمان حيات پيامبر (صلي الله عليه و آله) ايشان كنار بگذارد و در هيچ كاري دخالتش ندهد، طبق نص قرآن كافر ميباشد؛ لذا اين سياست انديشي جناب قزويني براي چه ميباشد؟ گلايه ديگر بنده اين است تمام كسانيكه در شبكه ماهوارهاي دوست دار مسائل ديني هستند، شبكه شما را در كنار شبكه اهل بيت (عليهم السلام ) ميگذارند؛ چون هر دوي اينها در مورد، احكام و شريعت اهل بيت (علهيم السلام) صحبت ميكنند؛ اما شبكه اهل بيت (عليهم السلام) كميصريحتر بيان ميكند، و كمي سياسي نيست و بنده تمام بر نامه هاي اين شبكه را دارم و جناب قزويني ايشان را مجنون سان فرسكو مخاطب كرده است و در قرآن هم هميشه مجنون به كسي گفته شده كه حق را بيان ميكرده است. بنده معقد هستم كه در بيان حقيقت انسان بايد سياست انديشي و عافيت طلبي را گنار بگذارد. بنده جناب قزويني را دوست دارم و تمام برنامه هاي ايشان را نگاه ميكنم و هم خودم و هم همسرم استفاده ميكنيم. استاد قزويني: اجازه بدهيد بنده همين جا چند تا سؤال از خدمت آقاي صدر الديني بپرسم، در قرآن آيه 6 سوره احزاب؛ مگر خداوند نميفرمايد: وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ . (الحزاب/6) ازواج پيامبر (صلي الله عليه و آله ) مادران مؤمنين هستند و آيا آيه داريم كه بگويد: عائشه مادر مؤمنين نيست و ما هم گفتيم كه ام المؤمنين بودن فقط به اين معناست كه نميشود با همسران پيامبر (صلي الله عليه و آله ) ازدواج كرد؛ مثل حكمي كه براي خواهر زن بيان شده است كه نميشود به او نگاه كرد و نميشود با او از دواج كرد. بيننده: بنده فكر ميكنم كه وقتي يك جمله را براي توضيح يك مطلبي بيان ميكنيم؛ مثلاً ميگويي ام المومنين آن را خاص تر ميكند و او را همتراز حضرت خديجه (عليها السلام) ميكند. استاد قزويني: ما وقتي به عائشه ام المؤمنين ميگوييم در مقام ترفيع درجه براي ايشان نيستيم؛ چون ما حضرت خديجه (عليها السلام) را بهترين، افضل و اكمل ترين همسر پيامبر (صلي الله عليه و آله ) ميدانيم و روايتي از اهل سنت داريم كه وقتي حضرت از خديجه نام ميبرد با تجليل و عظمت ياد ميكرد، حتي بارها غيرت عائشه به جوش ميآمد و ميگفت: خديجه كه پير زن بيشتر نبود و اين حرف باعث ميشد كه قلب پيامبر (صلي الله عليه و آله) به درد بيايد. وقتي يك مطلب را قرآن در مورد عائشه گفته است ما كه برخلافش نمي توانيم حرف بزنيم. و از طرفي، كارهاي خلاف كه عائشه انجام داده است؛ مثل جنگ جمل و... هزاران مسائل كه ما گفتيم و از كتب اهل سنت آورديم، هيچ كسي نگفته است؛ حتي شبكه كذايي كه شما نام ميبريد خواب هم نميبيند كه چنين كاري ميشود كرد؛ لذا ما داريم حق را ميگوييم و اينكه ميگوييم ام المؤمنين عائشه، به خاطر منطق قرآن است و ما هم از منطق قرآن نميتوانيم عبور كنيم. ما هم منطق قرآن را عمل ميكنيم و هم كارهاي نادرست را كه انجام داده است ميبريم روي آنتن. در رابطه با قضيه ابوبكر و عمر كه ميگويد كافر و نجس بوده است آيا شما دليل داريد كه پيامبر (صلي الله عليه و آله )با اينها در زمان حياتش با اينها دست داده باشد، رفته باشد دستش را آب كشيده باشد و آيا ديديد كه وقتي ابو بكر ميآمد به منزل رسول الله (صلي الله عليه و آله) حضرت ظرف او را آب كشيده باشد؛ مانند آنجاييكه ابو سفيان ميآيد به خانه دخترش ام حبيبه ميخواهد در جاي رسول خدا (پيامبر صلي الله عليه و آله) بنشيند دخترش ميگويد: پدر تو آنجا ننشين؛ چون مشرك هستي و آيا چنين عبارتي؛ حتي در كتب شيعه نسبت به ابو بكر و عمر داريم؟. ما بايد حق را بگوييم و اينكه امير المؤمنين حق و خلافتش غصب شده است و همسرش مظلومانه بين در و ديوار قرار گرفته است، پهلويش شكسته شده، محسنش سقط شده است و به شهادت رسيده است. اينها را بايد بگوييم؛ اما اين دليل نميشود كه فحش بدهيم؛ چون قرآن ميفرمايد: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآَنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ. ( المائده/8) اگر كار نادرست را ما از اينها بيان ميكنيم، باعث نشود كه ما در حق كسي اجحاف كنيم. آنچه مراجع ما در اين باره توصيه ميكنند، ما بيان ميكنيم و سيره اهل بيت (عليهم السلام) هم بوده و ما نبايد كاسه داغ تر از آش باشيم؛ چون ما در اينجا يك سرباز كوچك امير المؤمنين (عليه السلام ) و يك سرباز دست پا چلفتي صاحب عصر حجت ابن الحسن (عج) و مراجع عظام ميباشيم. با اينكه بنده 22سال ميشود حكم اجتهاد دارم و شرحي بر عروه نوشتهام؛ اما باز هم دست مراجع عظام را ميبوسم و بر اين بوسه افتخار ميكنم و نظرات مراجع را براي خود اسوه قرار ميدهم. بننده: آقاي نورمحمد (اهل سنت) سلام عليكم آقاي قزويني سؤال بنده اين است كه وهابي به چه كساني گفته ميشود؟. استاد قزويني: در رابطه با سؤالي كه گفته شد، امت پيامبر (صلي الله عليه وآله ) به 73 فرقه متفرق ميشود، بايد گفت: كه در كتب معتبر اهل سنت آمده است كه پيامبر (صلي الله عليه وآله) فرمود: يهود و نصاري به 72 فرقه تقسيم ميشود و امت من به 73 فرقه تقسيم خواهد شد: تفترق أمتي على ثلاث وسبعين فرقة كلهن في النار إلا واحدة قالوا وما تلك الفرقة قال ما أنا عليه اليوم وأصحابي . مجمع الزوائد – الهيثمي، ج1، ص 189 امت من به 73 فرقه متفرق ميشود كه همه شان در آتش ميباشد، مگر يك فرقه، آن فرقه بر چيزي هست كه من و اصحاب امروز بر آن هستيم نه فردا. اين حديث به نظر بنده، اشاره به حديث حوض دارد كه پيامبر (صلي الله عليه و آله ) فرمود: بعد از من صحابه من مرتد و وارد آتش جنهم ميشود: فقال هَلُمَّ قلت أَيْنَ قال إلى النَّارِ والله قلت ما شَأْنُهُمْ قال إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ على أَدْبَارِهِمْ القهقري فلا أُرَاهُ يَخْلُصُ منهم إلا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ. صحيح البخاري، ج 5، ص 2407 در رابطه با حديث «و من مات و لم يعرف...» نير روايتي صحيح در كتب اهل سنت دارم؛ مثل صحيح مسلم كه در آن آمده است: وَمَنْ مَاتَ وَلَيْسَ في عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً. صحيح مسلم، ج 3، ص 1478 همچنين در مسند احمد حنبل آمده است: من مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً . مسند أحمد بن حنبل، ج 4، ص 96 همچنين در جاي ديگر صحيح مسلم آمده است : من خَرَجَ من الطَّاعَةِ وَفَارَقَ الْجَمَاعَةَ فَمَاتَ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً وَمَنْ قَاتَلَ تَحْتَ رَايَةٍ عِمِّيَّةٍ يَغْضَبُ لِعَصَبَةٍ أو يَدْعُو إلى عَصَبَةٍ أو يَنْصُرُ عَصَبَةً فَقُتِلَ فَقِتْلَةٌ جَاهِلِيَّةٌ . صحيح مسلم ج 3، ص 1476 طبق اين احاديث آقايان ميگويند: هر كسي از اطاعت امام و حاكم و جماعت بيرون برود، به مرگ جاهلي از دنيا رفته است . اين روايت از عبد الله بن عمر نيز نقل شده است و جالب اين است كه اين روايت را زماني ايشان ميگويد كه مردم مدينه عليه يزيد قيام كرده بود، ايشان به صحابه ميگويد: كه شما حق قيام بر عليه يزيد را نداريد؛ چون يزيد امام من و شما است و اگر قيام بكنيم به مرگ جاهلي از دنيا رفتهايم؛ يعني هفتصد تن از صحابه كه در جريان جنگ حره از دينا رفته بود به اعتقاد عبد الله بن عمر همگي به مرگ جاهلي از دنيا رفته است. ما نميدانم اين شبكه هاي وهابي با اين عقيدهاي كه دارند، چه دارند؟ در مورد سوريه ميگويند: آيا جنايات بشار اسد بدتر از جنايات يزيد و حجاج ميباشد؟. ما كار به سياست نداريم؛ اما يكي نيست زنگ بزند اين روايت مسلم را كه عبد الله ابن عمر در مورد يزيد (كه قاتل امام حسين (عليه السلام) است ، قاتل هفتصد تا از صحابه بود ، شراب خوار بود و با مادر و خواهرش زنا ميكند و او كسي بود كه در جنگ حره ناموس مسلمان ها را براي سپاهيانش حلال كرد و هزار تا بچه نامشروع به وجود آمد) و حكومتش ميگويد، بپرسد كه شما چه داريد بگوييد در باره بشار اسد. سؤال ديگر كه بايد از اينها پرسيده شود اين است كه آيا رنگ خون مردم سوريه با رنگ خون مردم بحرين متفاوت ميباشد يا نه؟ يا اينكه آل خليفه حاكمي است كه خداوند حكومت او را تثبيت كرده است و چرا اينآقايان در مورد حاكم بحرين كه حتي پرستارهاي كه مجروحين را تداوي كرده است، زندانيميكند و به ناموس شيعه و سني تجاوز ميكنند، سخن نميگويند كه هيچ؛ بلكه نيرو هم ميفرستند؛ تا مردم بحرين را سركوب كنند؛ اما در مورد سوريه هرچي ميخواهند ميگويند. به نظر ما دليل اين يك جانبه رفتن اين است كه اينها فكر و احساس ميكنند كه سوريه مركز نشر فرهنگ تشيع شده است و اين فكر و درد اينها را دارد ميكشد؛ لذا ما هم ميگويم: في قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا ولهم عذاب أليم بما كانوا يكذبون. (البقره/10) بعضي از مفتيان داخل كشور هم همگام با يهوديت و مسيحيت و استكبار جهاني ميگويند بايد در فلان كشور نيروهاي ناتو و آمريكا بيايد تا سوريه نابود شود و بشار اسد هم بايد از بين برود؛ در حاليكه بشار اسد سني است و نه از ما و ما هم او را شيعه نميدانيم. اگر شما پنجاه تا برنامه بگذاريد ما با ده دقيقه آن را هدر ميدهيم؛ چون ما با منطق حرف ميزنيم و شما بيمنطق . اينها آمده اند كشت و كشتاري را كه مربوطه به قضيه غزه و عراق ميشود به عنوان كشتار سوريه پخش ميكنند. ما نميخواهيم وارد اين قضايا شويم و اگر وارد شويم چندين برابر از رسوايي هاي گذشته تان، رسوايي براي شما به بار ميآيد. اگر بنا است ما از مسلمان ها فاع بكنيم نبايد بين مسلمانهاي سوريه؛ ليبي و بحرين فرق بگذاريم. و اگر از حقوق بشر دفاع ميكنيم، نبايد بگوييم فقط حقوق بشر در سوريه به خطر افتاد است و در ليبي هر چه ديكتاتورش مردم بيگناه را بكشد، از حقوق بشر خبر نيست و مشكل ندارد. در رابطه با خلفاي اثنا عشر، بايد بگويم، مسلم بن حجاج نيشابوري در صحيحش جلد6 صفحه 3 ميگويد: پيامبر (صلي الله عليه و آله ) فرمود: امر اسلام منقضي نميشود مگر اينكه دوازده خليفه من بيايد و حكومت كند . جالب اين است كه اين آقايان ابن جوزي، ابن بطال و ابن حجر ميگويد: ما هر كسي را رفتيم سراغش كه مراد از اين دوازده خليفه چه كسانيميباشد، گفتند: ما نميدانيم كه مراد اينها چه كسانيميباشد؛ گويا پيامبر (صلي الله عليه وآله) در آخر عمر مباركش معما طرح كرده است. در رابطه با سؤال كه آقاي رضايي مطرح كردند كه چرا معاويه طيب را غالي نام نهاد بايد بگويم: آنچه در شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد جلد19، صفحه342 آمده است كه عبدالله بن جعفر روزي عطر به معاويه هديه كرد و او سؤال كرد كه چه مقدار به اين پول دادي عبدالله جواب داد، مال زيادي به آن داده ام، معاويه گفت: هذه غاليه اين را ديگه خيلي گران خريدي، سپس گفته شد: ثم سميت غالية؛ يعني: بعد از آن به بوي خوش، غاليه گفته شد. در رابطه با وصيت خداوند ميفرمايد: كتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ. (البقره /180) واجب است بر هر انسان زمانيكه مرگش فرا رسيد بايد براي پدر ، مادر ، اقرباء و فرزنداش وصيت بنويسد و اين حق است براي متقين. در رابطه با زلبيا يكي از مفتيان وهابي پارسال در مصر اعلام كرد در ماه رمضان خوردن زلبيا حرام است و همچنين رفتن خانم ها براي خريدن خيار حرام است . اين قضايا را ما نميدانيم چه هست اين آقايان شب ميخوابند، صبح وقتي خوابشان تمام ميشود، يك فتوا صادر ميكنند. در رابطه با قتل عام حجاج سال 66 ما مفصلاً در كتاب و هابيت از منظر عقل و شرع توضيح داديم و نه تنها اين در مورد حجاج ايرني؛ بلكه در موردحجاج بحريني و مصري كه اينها كشت و كشتار كردند و چهار پنچ مورد كه حجاج را اينها مورد ضرب و شتم قرار داده است را نيز توضيح داده ام و اين كتاب در سايت ولي عصر (عج) نيز موجود ميباشد. در رابطه سوال آقا محمد كه از مدرك كتاب سلمان رشدي سؤال كرده بود، بايد بگويم كه اين سؤال بسيار به جاست و ما همين جا به دوستان، آقاي يزداني و ابو القاسمي توصيه ميكنيم كه يك بر نامه ويژه بگذارند و در مورد مدرك كتاب سلمان رشدي بحث كنند. در مورد سؤال آقاي نور محمد كه گفت وهابي به چه كسانيگفته ميشود بايد بگويم:كه وهابي كسانيهستند كه توسل، رفتن به زيارت قبر نبي (صلي الله عليه و آله) ، طلب شفاعت از حضرت و جشن تولد گرفتن را حرام ميدانند و ده دوازده تا فرق با اهل سنت دارند. اجازه بدهيد؛ چون نامي صديقه طاهر برده شد و بوي فاطميه يواش يواش دارد نسيمش از راه ميرسد يك عرض ارادتي نسبت به حضرت داشته باشم. فاطمه اصل كلام عشق بازى با خداست فاطمه بخش نخستين جمله سازى با خداست فاطمه يعنى خط راز و نياز با جلى فاطمه يعنى شط خون حسين بن على فاطمه يعنى كتاب عشق بى نام و نشان فاطمه يعنى گل باغ بقيع عاشقان فاطمه نام و نشان از بى نشانى داشته فاطمه مهر على را در دل خود كاشته فاطمه محصولى از بود و نبود حيدر است فاطمه نيلوفر سرخ كبود حيدر است فاطمه نيلى ز سيلى گشته رخ در كوچه ها فاطمه گوشى كه خونين گشته در پس كوچه ها فاطمه يعنى گناه گفتن نام على فاطمه يعنى سزاى بودن نام على يا فاطمة الزهرا اشفعي لنا عند الله. حضرت آيت الله دكتر سيد محمد حسيني قزويني | ||
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: عمر صلاح الدين حنفي بلوچستاني -
تاريخ: 09 دي 91
خب اقاي قزويني مثل هميشه دروغ زياد گفتي و فكر ميكني ما اهل سنت گول شما اخوندا را ميخوريم نه به ولله قسم شما ما اهل سنت را كافر ميدانيد شما ياران و همسران رسول الله را كافر ميدانيد اخه تقيه بس است دست شما رو شده چرا بيت المال را حيف و ميل ميكنيد به فكر مردم بدبخت باشيد كه دارند رنج ميكشند نه با بازي به ميگيد وهابي خودت ميدوني كه وهابي وجود نداره اين علامت وهابيت اين چندا را گفتي ما حنفيا هم قبول نداريم وقتي ميگم حنفي ها يعني خود امام ابوحنيفه و شاگردانش مثل قاضي ابي يوسف و امام محمد نه ابن عابدين شامي صوفي يا نولوي محمد عمر متعصب صوفي بدعتي كه مثل شما بود ما حنفي ها حسابمون با صوفيان گمراه جداست عزيزم خلاصه چندتا را كه شما ذكر كردين هيچ يك از ايمه اهلسنت قبول نداره اگه ميگي نه ثابت كن برادر ناتني ما تاجان در بدن داربم فداي الله و رسولش و دينش و اصحاب رسولش ميكنيم به اميد روز هدايت همه ما مسلمانان جهان لطفا اون مورد اي نشانه هاي وهابيت و كتابهاشون را به ما بگيد چون هر مذهبي خود امام و كتاب و نشانه هاي متمايز با ديگر مذاهب دارد. منتظرم ان شالله يه روزي زنگ ميزنم تا زنده بشنوم |