![]() | ||
![]() |
مقالات | سخنراني ها | شبکه سلام | موبايل | انتشارات | محصولات نرم افزاري | ليست پاسخ ها |
![]() |
تاريخ: 15 ارديبهشت 1387 |
![]() |
|
چرا شيعيان در اذان و اقامه خود جمله «اشهد ان علي ولي الله » را ميگويند؟ | ||
سؤال كننده : Bamboo پاسخ: بسياري از شيعيان اين عبارت را در هنگام اذان ، بر زبان مي آورند ، در ابتدا بايد گفت که اجماع شيعيان بر استحباب اين شهادت است ؛ اما در مورد علت استحباب آن اختلاف دارند : نظر علماي شيعه در مورد استحباب شهادت ثالثه «أشهد أن عليا ولي الله»: در اين زمينه دو نظر موجود است : 1- عده اي آن را جزء مستحب مي دانند ؛ يعني مانند قنوت که جزئي از نماز بوده و مستحب است . 2- عده اي نيز آن را مستحب مي دانند ؛ اما بدون قصد جزئيت ؛ يعني مستحبي است که جزو اجزاي اذان نيست ؛ مانند صلوات در هنگام بردن يا شنيدن نام گرامي رسول اسلام صلي الله عليه وآله وسلم که استحباب صلوات فرستادن ، بعد از شنيدن نام ايشان مخصوص به غير اذان نيست ؛ يعني حتي در اذان هم اگر کسي نام ايشان را بر زبان آورد مستحب است بعد از آن صلوات بفرستد ؛ وکسي در اين زمينه اشکال نگرفته است . در مورد شهادت ثالثه نيز همين مطلب جاري است ؛ زيرا در روايات شيعه چنين آمده است که هر زمان شخصي شهادت به وحدانيت خدا و نبوت پيغمبر گرامي اسلام داد ، بلافاصله بعد از آن شهادت به ولايت امير مومنان نيز بدهد . صاحب جواهر مى گويد: « الا انه لا بأس بذكر ذلك لا على سبيل الجزئية عملاً بالخبر المزبور ولا يقدح مثله فى الموالاة و الترتيب، بل هى كالصلاة على محمد عند سماع اسمه... بل لو لا تسالم الأصحاب لأمكن دعوى الجزئية بناء على صلاحيّه العموم لمشروعية الخصوصية. و الامر سهل.» جواهر الكلام 9: 87. « ولى اشكالى ندارد ذكر شهادت سوم نه به عنوان جزئيت، بلحاظ عمل كردن به روايت احتجاج و اين معنى شهادت سوم ضررى به موالات و ترتيب اذان و اقامه نمى زند، بلكه همانند صلوات بر محمد است به هنگام شنيدن اسم ايشان در اذان و بلكه اگر اتفاق و تسالم اصحاب و فقهاء بر عدم جزئيت نبود جا داشت ادعاى جزئيت آنرا مى كرديم، بنابراينكه عمومات صلاحيت دارند خصوصيت براى عبادت تشريع كنند. و اگر کسي در فتواي عده اي از علما ديده شود که حکم به تحريم آن کرده اند ، مقصود حکم به تحريم به نحو جزئيت بوده است ؛ يعني آن را نبايد به قصد جزء اذان گفت . اما اصل گفتن آن بدون اين قصد ، اشکالي ندارد . روايات بر جواز شهادت ثالثه : روايت اول : روى القاسم بن معاوية قال : قلت لأبي عبد الله ( عليه السلام ) : هؤلاء - أي السنة - يروون حديثا في أنه لما أسري برسول الله رأى على العرش مكتوبا : لا إله إلا الله محمد رسول الله أبو بكر الصديق ، فقال ( عليه السلام ) : سبحان الله ، غيّروا كل شئ حتى هذا ؟ قلت : نعم ، قال ( عليه السلام ) : إن الله عز وجل لما خلق العرش كتب عليه : لا إله إلا الله محمد رسول الله علي أمير المؤمنين ، ولما خلق الله عز وجل الماء كتب في مجراه : لا إله إلا الله محمد رسول الله علي أمير المؤمنين ، ولما خلق الله عز وجل الکرسي کتب على قوائمه : لا إله إلا الله محمد رسول الله علي أمير المؤمنين ، وهكذا لما خلق الله عز وجل اللوح ، ولما خلق الله عز وجل جبرئيل ، ولما خلق الله عز وجل الأرضين - إلى قضايا أخرى ، فقال في الأخير : قال ( عليه السلام ) : ولما خلق الله عز وجل القمر كتب عليه : لا إله إلا الله محمد رسول الله علي أمير المؤمنين ، وهو السواد الذي ترونه في القمر ، فإذا قال أحدكم : لا إله إلا الله محمد رسول الله ، فليقل : علي أمير المؤمنين. الاحتجاج : 158 از امام جعفر صادق عليه السلام چنين روايت شده است که : به حضرت عرض نمودم : ايشان ( سنيان ) روايتي نقل مي کنند که وقتي رسول خدا به آسمان برده شد ، بر روي عرش نوشته اي ديد که : لا اله الا الله محمد رسول الله ، ابو بکر صديق!!! پس حضرت فرمودند : سبحان الله ؛ همه چيز را تغيير دادند ؛ حتي اين را ؟ گفتم : آري ؛ پس فرمودند : خداوند وقتي عرش را آفريد بر روي آن نوشت : لا اله الا الله محمد رسول الله علي امير المومنين ؛ و وقتي آب را آفريد در محل حرکت آن نوشت : لا اله الا الله محمد رسو الله علي امير المومنين ؛ و وقتي خداوند کرسي را آفريد بر پايه هاي آن نوشت : لا اله الا الله محمد رسول الله علي امير المومنين ؛ و وقتي خداوند لوح را آفريد نيز چنين کرد ؛ و وقتي جبريل را آفريد ؛ و وقتي زمين ها را آفريد ؛ و ... پس در انتها فرمودند : ووقيت خداوند ماه را آفريد بر روي آن نوشت : لا اله الا الله محمد رسول الله علي امير المومنين ؛ و اين همان سياهي است که در ماه مي بينيد ؛ پس هر زمان که يکي از شما گفت : لا اله الا الله محمد رسول الله ، پس بايد بگويد :علي ولي الله و همانطور که در بحث بالا گذشت ، اين روايت مربوط به زمان يا مکان خاصي نيست و شامل اذان نيز مي گردد . تاييد اين مضمون در روايات اهل سنت : در روايات اهل سنت ، رواياتي را مي بينيم که اين مضمون را تاييد مي نمايد : روايت اول : عن ابي الحمراء عن رسول الله (ص) قال: لمّا اسري بي الى السماء إذا على العرش مكتوب لا إله إلاّ الله ، محمد رسول الله ايّدته بعلي . الدر المنثور سيوطي ج 4 ص 153، الخصائص الكبرى السيوطي ج 1 ص 7، الشفاء قاضي عياض ص 138، المناقب ابن المغازلي ص 39، الرياض النضرة في مناقب العشرة المبشّرة ج 2 ص 227، درر السمطين ص120. از ابي حمراء از رسول خدا ( ص) روايت شده است که فرمودند : وقتي که من به آسمان برده شدم بر عرش نوشته شده بود که خدايي جز خداي يگانه نيست ؛ محمد فرستاده اوست ؛ او را با علي پشتيباني نمودم . روايت دوم : عن ابن مسعود عن رسول الله (ص) قال: أتاني ملك فقال:يا محمّد واسأل من ارسلنا من قبلك من رسلنا على ما بعثوا . قلت:على ما بعثوا ؟ قال:على ولايتك وولاية علي بن ابي طالب. معرفة علوم الحديث حاكم النيسابوري ص96 . از ابن مسعود – در ذيل آيه 45 سوره زخرف - از رسول خدا ( ص ) روايت شده است که فرمود : اي محمد از فرستادگان قبل از خودت بپرس که به چه شرطي فرستاده شده اند ؟ پرسيدم به چه شرطي فرستاده شده اند ؟ پاسخ داد : بر ولايت تو و ولايت علي بن ابي طالب روايت سوم : عن حذيفة عن رسول الله (ص) قال: لو علم الناس متى سمّي علي أمير المؤمنين ما انكروا فضله ، سمّي أمير المؤمنين وآدم بين الروح والجسد ، قال الله تعالى: وإذ أخذ ربّك من بني آدم من ظهورهم ذريّتهم واشهدهم على انفسهم الست بربّكم قالت الملائكة بلى فقال: أنا ربّكم محمد نبيّكم علي أميركم. فردوس الاخبار ديلمي ج 3 ص 399 . از حذيفه از رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) روايت شده است که فرمودند : اگر مردم مي دانستند چه زماني علي را به اميري مومنان انتخاب کردند ، برتري او را انکار نمي کردند ؛ او زماني امير مومنان شد که آدم بين روح و جسد بود ( هنوز روح در بدن او وارد نشده بود ) خداوند مي فرمايد : « و هنگامي که پروردگارت از فرزندان آدم از پشت هاي ايشان نسل ايشان را بيرون آورد و ايشان را شاهد بر خويش گرفت که آيا من پروردگار شما نيستم ؟ گفتند : چرا ؛ پس فرمود : من پروردگار شمايم ؛ محمد پيامبر شما و علي امير شما . روايت دوم : روايتي است که آن را سيد نعمت الله جزايري از استاد خويش مرحوم مجلسي مرفوعا از رسول خدا نقل مي کند که فرمودند : عن رسول الله (ص) قال: يا علي اني طلبت من الله ان يذكرك في كل مورد يذكرني فأجابني واستجاب لي . از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم روايت شده است که فرمودند : من از خدا خواسته ام که در هر جايي که من را ذکر مي کند تو را نيز ذکر نمايد ؛ پس درخواست من را قبول کرده و مورد اجابت قرار داد . طبق اين روايت در هر جايي که رسول خدا ذکر مي شود ( که اذان نيز از جمله آن هاست ) امير مومنان نيز ذکر خواهد شد . شاهد بر اين روايت در کتب اهل سنت : از جمله شواهد اين روايت ، روايتي است که اهل سنت در مورد امير مومنان نقل مي کنند که رسول خدا به ايشان فرمودند : ما سئلت ربّي شيئا في صلاتي إلاّ اعطاني وما سألت لنفسي شيئا إلاّ سألت لك . مجمع الزوائد ج 9 ص 110، كنز العمّال ج 13 ص 113، الرياض النضرة ج 2 ص 213 . از پروردگار خويش در نمازم هيچ چيز نخواستم ، مگر آنکه آن را به من داد ؛ و براي خويش چيزي نخواستم مگر آنکه آن را براي تو نيز خواستم . و قطعا در اين زمينه روايات ديگري نيز موجود بوده كه به دست ما نرسيده است ؛ مرحوم علامه مجلسي مي فرمايند : وأقول : لا يبعد كون الشهادة بالولاية من الأجزاء المستحبة للأذان ، لشهادة الشيخ والعلامة والشهيد وغيرهم بورود الأخبار بها . بحار الانوار ج 84 ص 111 . و مي گويم : بعيد نيست كه شهادت به ولايت از اجزاي مستحب اذان باشد ؛ زيرا شيخ (طوسي ) و علامه (حلي ) و شهيد و غير ايشان ، شهادت داده اند كه رواياتي در اين زمينه آمده است . بنا بر اين شهادت ثالثه نزد بيشتر علماي ما مکمل شهادت به رسالت رسول گرامي اسلام است و خود نيز مستحب ؛ اگر چه جزو اجزاي اذان به شمار نمي رود . حضرت آيت الله العظمي سيستاني نيز در منهاج الصالحين ج 1 ص 191 به اين مطلب اشاره فرموده اند . شهادت ثالثه از چه زماني شروع شده و آيا جداي از روايات عامه روايت خاصي نيز دارد ؟ ابوذر در اذان شهادت به ولايت مىداد : در اين زمينه مراغي مصري از علماي اهل سنت در کتاب خويش السلافة في امر الخلافة دو روايت از جناب صحابي عظيم الشان ابو ذر غفاري و نيز صحابي گرانمرتبه سلمان فارسي نقل مي کند : روايت اول در مورد ابوذر: أخرج أن رجلا دخل على رسول الله (صلى الله عليه واله وسلم) وقال : يا رسول الله إنّ أبا ذر يذكر في الأذان بعد الشهادة بالرسالة الشهادة بالولاية لعلى عليه السلام . قال رسول اللّه(صلي الله عليه وآله وسلم ) كذلك ، أو نسيتم قولي في غدير خم : من كنت مولاه فعلي مولاه ) ؟ . السلافة في أمر الخلافة، ص 32. شخصي به نزد رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم آمده و گفت : اي رسول خدا ؛ ابو ذر در اذان بعد از شهادت به رسالت شهادت به ولايت علي مي دهد ؛ رسول خدا فرمودند : همين است ؛ آيا کلام من را در روز غدير خم فراموش کرديد که « هرکس که من مولاي اويم پس علي مولاي اوست »؟ روايت دوم در مورد سلمان : دخل رجل على رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم ، فقال : يا رسول الله ! إني سمعت أمرا لم أسمع قبل ذلك ، فقال صلى الله عليه واله وسلم : ما هو ؟ قال : سلمان قد يشهد في أذانه بعد الشهادة بالرسالة ، الشهادة بالولاية لعلي (عليه السلام) ، قال (صلي الله عليه وآله وسلم ): سمعت خيرا. السلافة في أمر الخلافة، ص 32. شخصي به نزد رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم آمده و گفت : اي رسول خدا ،چيزي را شنيدم كه تا كنون نشنيده بودم ، رسول خدا فرمودند : آن چه چيزي است ؟ پاسخ داد :سلمان در اذان خويش بعد از شهادت به رسالت ، شهادت به ولايت علي عليه السلام مي دهد ؛ پس حضرت فرمودند : چيز نيكويي را شنيده اي !! بنا بر اين نمي توان و نبايد گفتن شهادت ثالثه را جزو بدعت هاي در اذان دانست . براي تكميل بحث ، بحث بدعت هاي در اذان را نيز ضميمه مطلب بالا مي نماييم : بدعت ها در اذان : الصلاة خير من النوم: 1- الصلاة خير من النوم از بدعتهاي حضرت خليفه ثانيعمر بن خطاب بوده و در زمان پيامبر اكرم اين جمله در اذان وجود نداشته. چنانچه ابن حزم ظاهري، و امام مالك و قرطبي تصريح دارند: الف ) امام مالك ميگويد: اِن المؤذن جاء الي عمربن الخطاب يؤذنه لصلاة الصبح فوجده نائماً فقال: الصلاة خير من النوم فأمره أن يجعلها في نداء الصبح. هنگاميكه مؤذن نزد عمر آمد تا فرا رسيدن وقت نماز صبح را به او اعلام كند عمر را ديد كه به خواب فرو رفته فرياد برآورد: الصلاة خير من النوم، پس عمر به او دستور داد تا از اين پس اين عبارت را در اذان صبح قرار دهند. الموطّا 1: 72 ب) ابن حزم ميگويد: الصلاة خير من النوم، ولا نقول بهذا ايضا لأنه لم يأت عن رسول اللّه - صلي اللَّه عليه و سلّم . الصلاة خير من النوم ؛ ما آن را قبول نداريم ؛ زيرا از رسول خدا نيامده است المحلي 3: 161 2- السلام عليک ايها الامير: احناف به پيروي از امام ابو يوسف در فصول اذان و قبل از حي علي الصلاة جايز ميدانند جملهاي را اضافه كرده و خطاب به خليفه وقت بگويند: السلام عليك ايها الامير و رحمة الله و بركاته – الف) سرخسي ميگويد: قد روي عن ابي يوسف رحمة الله انه قال: لابأس بأن يخصّ الأمير بالتثويب فيأتي بابه فيقول: السلام عليك ايها الامير و رحمة الله و بركاته حي علي الصلاة مرتين حي علي الفلاح مرتين الصلاة يرحمك اللّه از ابو يوسف روايت شده است که گفت : اشکالي ندارد که تنها مخصوص حاکم تثويب کند (او را به نماز دعوت کند) پس به در خانه او آمده و بگويد :"السلام عليک ايها الامير ورحمة الله وبرکاته" و سپس دوبار حي علي الصلاة و دو باز حي علي الفلاح و سپس " الصلاة يرحمک الله" المبسوط 1: 131 ب) حلبي ميگويد: «عن أبي يوسف: لا أري بأساً أن يقول المؤذن السلام عليك أيها الامير و رحمة الله و بركاته حي علي الصلاة، حي علي الفلاح، الصلاة برحمك الله.» لاشتغال الأمراء بمصالح المسلمين، اي و لهذا كان مؤذن عمر بن عبدالعزيز - رضيالله عنه - يفعله. از ابو يوسف نقل شده است که گفت : اشکالي نمي بينم در اينکه موذن بگويد : السلام عليک ايها الامير ورحمة الله وبرکاته حي علي الصلاة حي علي الفلاح الصلاة يرحمک الله . زيرا حاکمان مشغول مصالح مسلمانان هستند و به همين دليل موذن عمر بن عبد العزيز چنين مي کرده است . السيرة الحلبية 3: 304 مصادر ذيل نيز در اين زمينه مشاهده شود: الهداية في شرح البداية 1: 42 الجامع الصغير 1: 38- تاريخ مدينة دمشق، ج 60: 40 - شرح الزرقاني 1: 215 - تنوير الحوالك ج 1، ص 71 - الذخيره 2: 47 - مواهب الجليل 1: 431، الطبقات الكبري 5: 334 و 359. 3- حذف «حي علي خير العمل» از اذان: الف) صاحب اضواء البيان مي گويد : که ابن عمر در اذان خود آن را مي گفته است نيز علي بن الحسين مي گفته اين همان اذان اوليه(بدون تغيير) است .بلال نيز گاهي اينچنين اذان مي گفته است. اضواء البيان ج8 ص 156 ب) بيهقي در سنن کبراي خود مي گويد : 1842 أخبرنا أبو عبد الله الحافظ وأ بو سعيد بن أبي عمرو قالا ثنا أبو العباس محمد بن يعقوب ثنا يحيى بن أبي طالب ثنا عبد الوهاب بن عطاء ثنا مالك بن أنس عن نافع قال كان بن عمر يكبر في النداء ثلاثا ويشهد ثلاثا وكان أحيانا إذا قال حي على الفلاح قال على أثرها حي على خير العمل ورواه عبد الله بن عمر عن نافع قال كان بن عمر ربما زاد في أذانه حي على خير العمل ورواه الليث بن سعد عن نافع ابن عمر در اذان خود سه بار الله اکبر مي گفت و سه بارشهادت مي داد ، وگاهي اوقات نيز وقتي حي علي الفلاح را مي گفت ، در پشت سر آن مي گفت : حي علي خير العمل .... ابن عمر گاهي در اذانش حي علي خير العمل را زياد مي کرد . 1843 كما أخبرنا أبو عبد الله الحافظ أنا أبو بكر بن إسحاق ثنا بشر بن موسى ثنا موسى بن داود ثنا الليث بن سعد عن نافع قال كان بن عمر لا يؤذن في سفره وكان يقول حي على الفلاح وأحيانا يقول حي على خير العمل ورواه محمد بن سيرين عن بن عمر أنه كان يقول ذلك في أذانه وكذلك رواه نسير بن ذعلوق عن بن عمر وقال في السفر وروي ذلك عن أبي أمامة ابن عمر در سفر اذان نمي گفت و در اذان خود مي گفت : حي علي الفلاح و گاهي در پشت سر آن مي گفت : حي علي خير العمل 1844 وأخبرنا محمد بن عبد الله الحافظ أنا أبو بكر بن إسحاق ثنا بشر بن موسى ثنا موسى بن داود ثنا حاتم بن إسماعيل عن جعفر بن محمد عن أبيه أن علي بن الحسين كان يقول في أذانه إذا قال حي على الفلاح قال حي على خير العمل ويقول هو الأذان الأول از علي بن الحسين (امام سجاد) نقل شده است که در اذان خود وقتي به حي علي الفلاح مي رسيد مي گفت : حي علي خير العمل و مي گفت اين اذان اول است (اذان قبل از تحريف) سنن البيهقي الكبرى ج1/ص424 ج) ابن ابي شيبه مي گويد : من كان يقول في أذانه حي على خير العمل : 2239 حدثنا أبو بكر قال نا حاتم بن إسماعيل عن جعفر عن أبيه ومسلم بن أبي مريم أن علي بن حسين كان يؤذن فإذا بلغ حي على الفلاح قال حي على خير العمل ويقول هو الأذان الأول 2240 حدثنا أبو خالد عن بن عجلان عن نافع عن بن عمر أنه كان يقول في أذانه الصلاة خير من النوم وربما قال حي على خير العمل 2241 حدثنا أبو أسامة قال نا عبيد الله عن نافع قال كان بن عمر زاد في أذانه حي على خير العمل کساني که در اذان خود حي علي خير العمل مي گفته اند : ...علي بن الحسين اذان مي گفت ، پس وقتي که به حي علي الفلاح رسيد گفت : حي علي خير العمل و فرمود که اين اذان اول است . ... ابن عمر در اذان خود مي گفت الصلاة خير من النوم و گاهي مي گفت حي علي خير العمل ...ابن عمر در اذان خود حي علي خير العمل را زياد مي کرد . مصنف ابن أبي شيبة ج1/ص195 د) عبد الرزاق صنعاني مي گويد : 1797 عبد الرزاق عن بن جريج عن نافع عن بن عمر أنه كان يقيم الصلاة في السفر يقولها مرتين أو ثلاثا يقول حي على الصلاة حي على الصلاة حي على خير العمل ابن عمر هنگامي که در سفر نماز مي خواند آن را دو يا سه بار مي گفت ؛ مي گفت : حي علي الصلاة حي علي الصلاة حي علي خير العمل مصنف عبد الرزاق ج1/ص464: هـ) متقي هندي در کنز العمال مي گويد : 23174 - عن بلال كان بلال يؤذن بالصبح فيقول حي على خير العمل بلال اذان صبح را مي گفت ، پس در آن مي گفت : حي علي خير العمل کنز العمال ج8/ص161 و) ابن حجر در لسان الميزان مي گويد : زعم أنه سمع بن هارون عن الحماني عن أبي بكر بن عياش عن عبد العزيز بن رفيع عن أبي محذورة رضي الله عنه قال كنت غلاما فقال لي النبي صلى الله عليه وسلم اجعل في آخر أذانك حي على خير العمل وهذا حدثنا به جماعة عن الحضرمي عن يحيى الحماني ابي محذوره گفته است : جوان بودم که رسول خدا صلي الله عليه [وآله] و سلم فرمودند در آخر اذانت حي علي خير العمل بگو لسان الميزان ج1/ص268 جالب اينكه مولف لسان الميزان بعد از نقل اين مطلب مي گويد وي بخاطر نقل اين روايت ضعيف است!!! يعني چون اين حرف مخالف مذهبشان است راوي آن را دروغگو مي پندارد با اينکه باقي علماي اهل سنت وي را تاييد کرده اند. و) زيلعي مي گويد : ما جاء في حي على خير العمل أخرجه البيهقي عن عبد الله بن محمد بن عمار وعمار وعمر ابني أبي سعد بن عمر بن سعد عن آبائهم عن أجدادهم عن بلال أنه كان ينادي بالصبح فيقول حي على خير العمل فأمره النبي صلى الله عليه وسلم أن يجعل مكانها الصلاة خير من النوم وترك حي على خير العمل انتهى قال البيهقي لم يثبت هذا اللفظ عن النبي صلى الله عليه وسلم فيما علم بلالا وأبا محذورة ونحن نكره الزيادة فيه والله اعلم قال في الإمام ورجاله يحتاج إلى كشف أحوالهم انتهى واخرج البيهقي أيضا عن عبد الوهاب بن عطاء ثنا مالك بن أنس عن نافع قال كان بن عمر أحيانا إذا قال حي على الفلاح قال على أثرها حي على خير العمل ثم أخرجه عن الليث بن سعد عن نافع عن بن عمر نحوه قال ورواه عبيد الله بن عمر عن نافع ان بن عمر ربما زاد في اذانه حي على خير العمل آنچه که در مورد حي علي خير العمل آمده است : بيهقي از ... نقل کرده است که بلال اذان صبح را مي گفت پي مي فرمود حي علي خير العمل ؛ پس رسول خدا به او دستور دادند که به جاي آن الصلاة خير من النوم را قرار دهد و آن را رها کند . بيهقي گفته است که اين متن با اين الفاظ – در مورد چيزهايي که به بلال و ابا محذوره ياد دادند ( که حي علي خير العمل را بردار و جاي آن الصلاة خير من النوم بگذار)- از رسول خدا نرسيده است ولي ما زياده را در اذان مکروه مي دانيم ( لذا حي علي خير العمل نمي گوييم)...ابن عمر گاهي اوقات وقتي مي گفت حي علي الفلاح به دنبال آن مي گفت حي علي خير العمل ... ابن عمر گاهي در اذان خود حي علي خير العمل مي گفت . نصب الراية ج1/ص290 جالب توجه آن است زيلعي گفته است روايت صحيح نداريم که رسول خدا به بلال گفته باشند الصلاة خير من النوم و تنها داريم که بلال در اذان خود حي علي خير العمل مي گفت. ولي مي گويد ما زياد کردن ( حي علي خير العمل ) را در اذان مکروه مي دانيم!!! موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج) | ||
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: علي -
تاريخ: 20 ارديبهشت 87
واقعا مطالب مزخرف و جاهلانه اي داريد... شما ها دنبال حقيقت نيستيد ، فقط دنبال هوي و هوس خود هستيد. مطمئنم اگه روزي امام زمان بياد ،اولين کساني که حکم به کشتن و ارتداد ايشان ميدهيد شماها هستيد. اساس شما شبه است ، حال مي آييد و شبه ديگران را پاسخ مي دهيد؟؟؟ وَلاَ تَلْبِسُواْ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُواْ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ..... جواب نظر: با سلام، از ارتباط صميمانه شما سپاسگزاريم ! جناب علي ! بدون مدرك و دليل ، فحاشي كردن به ديگران فكر نميكنم كار درستي باشد ! آيا بهتر نبود همان مطالبي كه به زعم شما مزخرف و جاهلانه و يا از روي هوي و هوس بود را به ما نشان ميدادي تا ما نيز متوجه اشتباهمان ميشديم ؟! آيا به دنبال حقيقت بودن اين است كه به ديگران فحاشي كنيد ؟ جناب علي ! كسي عصباني ميشود و فحاشي ميكند كه خود به صداقت سخنش و حقانيت مذهبش اعتماد ندارد و يا اين كه دليل طرف مقابل آن قدر قوي و محكم است كه او را وادار مي كند ، به صورت غير منطقي شروع كند به توهين كردن به طرف مقابل . پس معلوم ميشود كه حتي خود جناب عالي نيز به حقانيت مذهب خودتان مطمئن نيستيد و گرنه فحاشي نميكرديد . ما منتظر نقدهاي عالمانه از طرف دوستان شيعه و سني هستيم . والسلام علي من اتبع الهدي . گروه پاسخ به شبهات |
2 |
نام و نام خانوادگي: سادات -
تاريخ: 21 ارديبهشت 87
علي ولي الله مي گيم چون دوست داريم . سوال ديگه اي .... |
3 |
نام و نام خانوادگي: سيد سجاد -
تاريخ: 23 ارديبهشت 87
آمدم دنيا برابر ديدن روي علي(ع) ورنه من با اهل اين دنيا چه كاري داشتم با نام اميرالمومنين زندگي مي كنيم اصلا دنيا آمدن ما به بركت وجود همين ائمه است حالا بايد نظراتي بدهيم كه معلوم نيست از كجا درآورديم يا از روي احساسات هرچه مي خواهيم بگيم. اشهد انا عليا ولي الله |
4 |
نام و نام خانوادگي: حسين قديري -
تاريخ: 28 ارديبهشت 87
ازاين علي آقا مي پرسيم که اگر کسي بخواهد دنبال حقيقت باشد از چه راهي ممکن است؟در تحقيقات علمي چگونه حرکت کنيم تا شما آن را در مسير حقيقت و حقيقت جويي،بدانيد؟ آيا به غير از مراجعه به منابع متقن و تاريخي(که عقلاء و منصفان به آن مراجعه مي کنند)راه ديگري نيز وجود دارد؟ اگر هست بفرماييد تا استفاده کنيم. مگر مطالبي که به آن انتقاد و به گويندگان را به سبب نقل آن توهين مي کنيد از کتب اهل سنت نيست؟ چرا از حقايق تاريخي عصباني مي شويد؟!!! |
5 |
نام و نام خانوادگي: رحمان -
تاريخ: 28 ارديبهشت 87
با سلام خدمت علي آقا . سوال من از شما اين است كه كجاي فرمايشات دوستان وليعصر كه همه مستند و نقل شده از منابع مهتبر تاريخي مسلمانان چه شيعه و چه سني است نا حق بوده ؟ به اعصابتون مسلط باشيد برادر عزيزم . |
6 |
نام و نام خانوادگي: محسن رافتي -
تاريخ: 01 خرداد 87
بسيار خوب است متشكرم |
7 |
نام و نام خانوادگي: حسين فاطمي نسب -
تاريخ: 04 خرداد 87
دوستان خدا توفيقون بده از اين کار که مثل بقيه کارهاي شما زيبا و علمي و مستند بود متشکرم واقعا استفاده کردم . اجرتون با آقا امام زمان عج الله تعالي فرجه الشريف . |
8 |
نام و نام خانوادگي: ف- وطنخواه -
تاريخ: 11 خرداد 87
سلام 1- در خانه اگر كس است يك حرف بس است . قال رسول ا..... صل ا.... عليه و آلهي وسلم يا علي دشمنانت يا مشرك اند يا منافق يا يهودي ويا زنازاده . اين همه جرو بحث براي چيست كساني كه دغدغه دين و قيامت را دارند كافي است به سخنان پيامبر اكرم (ص) در مراجع اهل سنت سقيفه مراجعه كنند تا سره از ناسره برايشان مشخص شود . 2- وقتي قرار است كسي جانشين رسول اكرم (ص) شود بايد توسط خداوند جل جلاله در قرآن مجيد و رسول اكرم (ص) در احاديث نبوي (ص)سجاياي اخلاقيش تاييد شده باشد همانطور كه براي رسولان قبلي در قرآن آمده است. 3- چه كسي جز اميرالمومنين ومولي الموحدين قسيم النار والجنه كرم ا.. وجه (سنيها ميگويند كه ايشان چون بي گناه هستند نياز به رضي ا... عنه ندارند يعني نيازي به بخشش براي گناهانش ندارند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!) اوصافش درقرآن مجيد و احاديث نبوي (ص) آمده است؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!! . 4- لطفا ليستي از اوصاف اميرالمومنين ومولي الموحدين قسيم النار والجنه از قرآن مجيد و احاديث نبوي (ص) تهيه شود . 5 - // // // // خليفه اول ودوم وسوم هم از قرآن و احاديث نبوي (ص) تهيه شود . هرچه باشد آنهاهم جانشين پيامبر اكرم (ص) هستند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!. 6- نميدانم چرا جانشينان پيامبران قبلي همه بايد نبي باشند ولي جانشين پيامبر اكرم (ص) سابقه بت پرستي و شراب خواري داشته باشند پناه به خدا مي برم. 7- آخر كسي نيست به اينها بگويد كه خوب بودن صحابه پيامبر اكرم (ص) امري است طبيعي كه از قضا تعداد آنان هم كم نيست و ربطي به جانشيني پيامبر اكرم (ص) ندارد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 8- لطفا دو ليست تهيه شده در معرض ديد همگان گذاشته شود تا گمشدگان وادي حقيقت براحتي به اين دو منبع دسترسي داشته باشند . جزاكم ا........ خيرا موفق ومويد باشيد |
9 |
نام و نام خانوادگي: علي -
تاريخ: 01 مرداد 87
درود بر مرامتان |
10 |
نام و نام خانوادگي: علي -
تاريخ: 01 مرداد 87
با هر پاسخي که به شبهات مي دهد خدا مي داند که چه اجري نصيبتان مي شود. |
11 |
نام و نام خانوادگي: عباس سالاري -
تاريخ: 04 مرداد 87
بسمه تعالي سلام عليکم من کنت مولاه فهذا علي مولاه همين براي همه مسلمانان وغير مسلمانان کافي است چه کسي که اين حقيقت را بداند وعمل کنند مانند شيعه که خود را پيرو امام علي ع مي دانند بايد عمل داشته باشند اهل نماز اهل روزه وهمه واجبات باشند احترام به پدر ومادر واحترام به همسايه وغيره پيامبراسلام ص مي فرمايد بعد از من دنباله رو اين شخصيت باشيد که همه اعمالش براي براي رضاي خداي عزوجل مي باشد اين هم از طرف پروردگار عالم مي باشد حال ديگران بيايند مسله بسازند به کجا مي رسند وتا الان به کجا رسيده اند هرکس که امام علي ع را دوست دارد بايد در عمل ثابت کند که شيعه واقعي امام علي ع هستند يا علي انت وشيعتک هم الفايزون اين همه که تهمت مي نويسند و مي گويند در باره امام علي ع حرفي نيست فقط چرا اسم امام علي ع را در اذان مي گوييد وقتي که پيامبر امر فرموده اند ديگه حرفي نيست ان سالهايي که در مجالس به اين امام همام ناسزا مي گفتن کسي سوالي ندارد الان که اسم امام علي ع در اذان مي گويند مي خواهند اين هم را نشنوند الان شما در اذان بگوييد يا مثل ذکر بگوييد يا براي کار ي ذکر امام علي ع بگوييد الان که امام علي ع مولي ما ست چرا به ان حضرت اقتدا نکنيم نبي اسلام که امام علي ع را خيلي دوست داشتند چرا ما دوست نداشته باشيم نبي اسلام ص که فرمودند يا عمار اگه همه مردم يک طرف قرار بگيرند وامام علي ع طرف ديگر ان طرف قرار بگير که امام علي ع باشد اين حجت براي همه مسلمانان تمام وبايد ما مسلمانان اين حجت نبي اسلام را جامه عمل بپوشانيم وديگر جاي هيچ سوالي نيست که چرا اسم امام علي ع را در اذان مي گوييد جاي غلط هم استفاده نمي شود يا بدعت هم نيست چون نبي اسلام ص از طرف خدا امام علي ع انتخاب کرده -------------------------------------------------------------------------------------- اللهم عجل لوليک الفرج |
12 |
نام و نام خانوادگي: فرهاد.ف -
تاريخ: 12 شهريور 87
باسلام وقتي حاكم نيسابوري در معرفة علوم مياد ميگه از ابن مسعود – در ذيل آيه 45 سوره زخرف - از رسول خدا ( ص ) روايت شده است که فرمود : اي محمد از فرستادگان قبل از خودت بپرس که به چه شرطي فرستاده شده اند ؟ پرسيدم به چه شرطي فرستاده شده اند ؟ پاسخ داد : بر ولايت تو و ولايت علي بن ابي طالب !!!! ايا ديگه جاي انكار از طرف برادران اهل سنت هست؟؟؟ يا شايد ايشان خودشان را از حاكم نيشابوري صاحب مستدرك داناتر ميدانند !!!!! |
13 |
نام و نام خانوادگي: سيدفريدالدين محمد صديقيان -
تاريخ: 20 شهريور 87
يا علي دشمنانت از حقد وحسد و دشمني فضائل تو را كتمان مي كنند و دوستانت از روي ترس و تقيه اما بسيار جاي تعجب است كه در تمام كتابها پر است از فضائل تو . |
14 |
نام و نام خانوادگي: مهدي لارودي -
تاريخ: 28 مهر 87
اهل سنت حضرت علي را دوست دارند اما پيامبر را بيشتر.درست برعكس شما. |
15 |
نام و نام خانوادگي: رضا -
تاريخ: 29 مهر 87
اهل سنت علي را دوست دارند .رسول اكرم را دوست دارند.قاتل دختر رسول الله را دوست دارند .دشمن علي را هم دوست دارند.يزيد و معاويه را هم دوست دارند.خلاصه همه را دوست دارند.دوست و دشمن را با هم دوست دارند!!!به به چقدر عالي! |
16 |
نام و نام خانوادگي: فاطمه -
تاريخ: 15 آبان 87
شيعه ها علي را دوست دارند به خاطر پيامبر چون ايشان فرموده اند وعلي را دوست دارند چون مطيع محض رسول اکرم(ص) بود وعلي را دوست دارند چون جان پيامبر بود (انفسنا در آيه ي مباهله). |
17 |
نام و نام خانوادگي: شعيب -
تاريخ: 20 آبان 87
سعي در نزديكي سني و شيعه كنيد تا دوري /////// |
18 |
نام و نام خانوادگي: علي -
تاريخ: 16 آذر 87
من هم مي خواستم بدانم چرا سني ها در اذان صبح خود مي گويند : الصلاه خير من النوم . نماز بهتر از خواب است خب اين كه معلوم است نماز بهتر از خواب است ديگر در پشت بام مساجد داد زدن نمي خواهد كه آهاي مردم نماز بهتر از خواب است . كل اذان را به هم ريختند اين سني ها وقتي كه حي علي خيرالعمل را برداشتند . گروه پاسخ به شبهات از شما نهايت تشكر را دارم . |
19 |
نام و نام خانوادگي: علي -
تاريخ: 22 آذر 87
سلام خيلي استفاده كردم ومفيد بود اگر كاربران محترم نيز سوالاتي ديني ويا روانشناسيو مشاوره اي هم داشته باشند ما به دو صورت پاسخگو هستيم اينم آدرسش http://www.eporsesh.com/ يك راه ديگه هم پاسخگوئي از طريق پيامك اينم شماره پيامك 30007461 با تشكر روحاني مقدم يكي از پاسخگويان سايت مذكور |
20 |
نام و نام خانوادگي: سلامات -
تاريخ: 30 آذر 87
شهادت ثالثه از چه زماني شروع شده و آيا جداي از روايات عامه روايت خاصي نيز دارد ؟ ابوذر در اذان شهادت به ولايت ميداد : در اين زمينه مراغي مصري از علماي اهل سنت در کتاب خويش السلافة في امر الخلافة دو روايت از جناب صحابي عظيم الشان ابو ذر غفاري و نيز صحابي گرانمرتبه سلمان فارسي نقل مي کند : روايت اول در مورد ابوذر: السلافة في أمر الخلافة، ص 32. شخصي به نزد رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم آمده و گفت : اي رسول خدا ؛ ابو ذر در اذان بعد از شهادت به رسالت شهادت به ولايت علي مي دهد و در دين بدع ت کرد ؛ رسول خدا فرمودند ابوذر را صدا کرد و سپس روي به معترضين گفت مگر من به شما نگفتم راستگو تر از ابوذر در بين شما نيست آيا کلام من را در روز غدير خم فراموش کرديد که « هرکس که من مولاي اويم پس علي مولاي اوست »؟ بعدا" واقعيت تلخي به آنها گفت. به انها گفت بعد از من همه شما از دين بر مي گرديد. روايت دوم در مورد سلمان : السلافة في أمر الخلافة، ص 32. شخصي به نزد رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم آمده و گفت : اي رسول خدا ،چيزي را شنيدم که تا کنون نشنيده بودم ، رسول خدا فرمودند : آن چه چيزي است ؟ پاسخ داد :سلمان در اذان خويش بعد از شهادت به رسالت ، شهادت به ولايت علي عليه السلام مي دهد ؛ پس حضرت فرمودند : چيز نيکويي را شنيده اي !! بنا بر اين نمي توان و نبايد گفتن شهادت ثالثه را جزو بدعت هاي در اذان دانست . بدعت ها در اذان : الصلاة خير من النوم: 1- الصلاة خير من النوم از بدعتهاي خليفه ثانيعمر بن خطاب بوده و در زمان پيامبر اکرم اين جمله در اذان وجود نداشته. چنانچه ابن حزم ظاهري، و امام مالک و قرطبي تصريح دارند: الف ) امام مالک ميگويد: اِن المؤذن جاء الي عمربن الخطاب يؤذنه لصلاة الصبح فوجده نائماً فقال: الصلاة خير من النوم فأمره أن يجعلها في نداء الصبح. هنگاميکه مؤذن نزد عمر آمد تا فرا رسيدن وقت نماز صبح را به او اعلام کند عمر را ديد که به خواب فرو رفته فرياد برآورد: الصلاة خير من النوم، پس عمر به او دستور داد تا از اين پس اين عبارت را در اذان صبح قرار دهند. الموطّا 1: 72 |
21 |
نام و نام خانوادگي: احسان ديزگاني -
تاريخ: 20 بهمن 87
با سلام خدمت شما سروران. درباره مسايل دوستان جواب هاي به جايي داده شده. من مدت سه سال هستش كه به دنباله جوابي براي سوال خودم مي گردم,چرا در دين مسيحيت حضرت عيسي (ع) را فرزند خداوند و او را بعضي مواقع خدا هم مي خوانند(زنده كردن مردگان,قيام كردن از ميان مردگان را دليل بر فرزندي او مي دانند) چرا در قران كتاب اسماني ما مسلمانان(سوره توحيد)گفته شده كه خداوند نه زاده و نه زايده شده.(حضرت عيسي(ع)در كتاب خود ,خود را فرزند خدا ميداند)حال با توجه به ادعاي اين حضرت و نوشته كتاب حق كدام يك صحت دارد؟چرا هر كدام اداي بر حقانيت خود دارن؟متشكرم. جواب نظر: با سلام دوست گرامي بهتر است بدانيد در كتاب تورات و انجيل موجود (عهد قديم و جديد) مطالب بسيار مربوط به نقل تاريخ بعد از به صليب كشيدن عيسي نيز مطرح شده است !!! آيا ممكن است عيسي خود اين مطالب را در كتاب خويش آورده باشد ؟ يا مواردي كه هر خواننده يقين به وجود تحريفاتي در اين دو كتاب مي كند . به همين سبب اين ادعا كه اكنون در اين كتاب ، بحث فرزند خدا بودن مطرح شده است و اين كتاب نيز كتاب آسماني است ،نمي تواند دليل به حساب آيد ؛ زيرا آنچه كتاب آسماني بود به دست ما نرسيده است و آنچه موجود است ، كتابي تحريف شده است . مي توانيد بسياري از تناقضات اين كتاب و دروغ هاي آن را در آدرس ذيل ملاحظه نماييد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?frame=1&bank=maghalat&id=123 اما آنچه مسيحيان به عنوان دليل بر فرزند خدا يا خدا بودن عيسي مطرح مي كنند ، در مورد بسياري افراد ديگر نيز در كتب آسماني ايشان آمده است . در مناظره اي كه امام رضا عليه السلام با بزرگان مسيحيت داشته اند به اين مطلب اشاره فرموده اند ؛ مي توانيد تفصيل اين مناظره را در آدرس ذيل ملاحظه نماييد : http://toos.valiasr-aj.net/page2/m7_monazerat.php موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
22 |
نام و نام خانوادگي: مجيد حقي -
تاريخ: 23 بهمن 87
فرق خداي آنها وخداي ما: خداي انها اندازه خاصي دارد وديده مي شود يعني درجايي هست ودر جايي غايب است پس در روز قيامت مي توان جايي را پيدا کرد که در آنجا خدا نباشد و از غذابش نجات يافت ولي خداي ما همه جا هست ونمي توان از حکومتش به جايي فرار کرد خداي انها چندان هم عادل نيست ودر روز حساب رسي نيکي عده اي را ميبيند ولي خلاف شان را نمي بيند (به علت به دنيا آمدن در زماني خاص) ولي خداي ما هرکس را که ذره اي کار خوب کند مزدش را مي دهد و اگر ذره اي کار بد کند عذابش را خواهد ديد حالا هرکس که مي خواهد باشد چه پيامبر چه ابليس |
23 |
نام و نام خانوادگي: سيدسجاد -
تاريخ: 03 فروردين 88
سلام همانگونه كه ميدانيد "شيخ صدوق عليه الرحمه" يكي ازبزرگترين پايه گذاران فقه شيعه اثني عشري بوده وكتاب شريف "من لايحضرالفقيه" ايشان يكي از "چهار" كتاب اصلي ومرجع شيعه است .اودراين كتاب غاليان را " لعنت " كرده كه جمله" اشهدان علي ولي الله " را وارد اذان كرده اند.پس نتيجه اينكه شما حتي به كتب اصلي ومرجع خودتان هم هيچ عقيده اي نداشته وآنها راداراي اعتباروارزش نمي دانيد. جواب نظر: با سلام دوست گرامي بهتر بود اصل كلام مرحوم شيخ صدوق را بياوريد تا مشخص شود ايشان چه مي گويند : والمفوضة لعنهم الله قد وضعوا أخبارا وزادوا في الاذان " محمد وآل محمد خير البرية " مرتين ، وفي بعض رواياتهم بعد أشهد أن محمدا رسول الله " أشهد أن عليا ولي الله " مرتين ، ومنهم من روى بدل ذلك " أشهد أن عليا أمير المؤمنين حقا " مرتين ولا شك في أن عليا ولي الله وأنه أمير المؤمنين حقا وأن محمدا وآله صلوات الله عليهم خير البرية ، ولكن ليس ذلك في أصل الاذان ، وإنما ذكرت ذلك ليعرف بهذه الزيادة المتهمون بالتفويض ، المدلسون أنفسهم في جملتنا مفوضه كه خدا ايشان را لعنت كند ، اخباري به دروغ آورده و در اذان چنين اضافه كردند كه محمد وآل محمد خير البريه اند ؛ و در بعضي از روايات آنها چنين آمده است كه بعد از اشهد ان محمدا رسول الله دو بار بگو اشهد ان عليا ولي الله .... و شكي نيست كه علي ولي الله است ... اما در اصل اذان چنين نيست . و من اين را گفتم تا با اين زياده در روايات ، متهمان به تفويض را كه خود را در بين ما جا داده اند پيدا كنيم . يعني مرحوم شيخ صدوق نيز مي فرمايند اين مطلب جزو اصل اذان نيست و كسي كه ادعا كند اين مطلب جزو اصل اذان است از مفوضه است و بدعت گذار . و ما نيز همين را مي گوييم . و همين تلاش هاي مرحوم شيخ صدوق بوده است كه اكنون در كتب ما چنين مطالبي يافت نمي شود . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
24 |
نام و نام خانوادگي: خادم صاحب الزمان (عج) -
تاريخ: 14 فروردين 88
سلام عليکم در مورد حديث : عن ابن مسعود عن رسول الله (ص) قال: أتاني ملك فقال:يا محمّد واسأل من ارسلنا من قبلك من رسلنا على ما بعثوا . قلت:على ما بعثوا ؟ قال:على ولايتك وولاية علي بن ابي طالب. معرفة علوم الحديث حاكم النيسابوري ص96 . که نقل کرده ايد تحقيقي انجام شده که اميدوارم براي سايت مفيد باشه : بررسي سندي و رجالي اين حديث معرفة العلوم حاکم نيشابوري ص 96 : اولا حاکم نيشابوري به گفته شمس الدين ذهبي امام المحدثين بعد از نقل اين روايت ميگويد که اين روايت از محمد ابن مظفر نقل شده و ميگويد او نزد ما ثقه و مورد اطمينان هست. ذهبي در شرح ابن مظفر مينويسد: الامام ابوالمظفر... و همچنين او را هم عصر و رفيق امام غزالي ميداند تاريخ الاسلام ذهبي ج 34 ص 312 و خطيب بغدادي در هنگام نقل حديث از اون به او لقب حافظ ميدهد !!!!! تاريخ بغداد ج 14 ص 321 اما وقتي الباني به اين حديث ميرسد ميگويد : اين حديث موضوع(ساختگي) است . 4884 - ( يا عبدالله ! أتاني ملك فقال : يا محمد ! (واسأل من أرسلنا قبلك من رسلنا) على ما بعثوا ؟ قال : قلت : على ما بعثوا ؟ قال : على ولايتك وولاية علي بن أبي طالب ) . السلسلة الضعيفة - مختصرة بعد تنها ايرادي که از اين حديث ميگرد وجود : 1.محمد ابن خالد ابن عبدالله الواسطي الطحان 2.علي ابن جابر است 1.محمد ابن خالد ابن عبدالله الواسطي الطحان: و اما در مورد محمد ابن خالد ابن عبدالله او را از ديدگاه مورخان ضعيف ميداند !!!!!! اين در صورتي هست که افرادي مانند ابن ماجه قزويني صاحب يکي از صحاح ستة و ابن حبان و .... از او حديث نقل کرده اند !!!!!!!!! صحيح ابن حبان ج 6 ص364 : 2637 - أخبرنا الحسن بن سفيان قال : حدثنا محمد بن خالد بن عبد الله الواسطي و جمعة بن عبد الله البلخي ... قال شعيب الأرنؤوط : إسناده صحيح .... ... اقاي ابن حجر هيثمي از بزرگان محدثين اهل سنت هست در کتاب مجمع زوائد جلد 10 ص 93 باب جامع في التسبيح و التحميد و غيرهما ميگويد : وثقه ابن حبان در ضمن جناب ابن حبان ايشان رو در کتاب ثقات خود به عنوان شخصه ثقه مياورد: الثقات ابن حبان جلد 9 ص 90 ... اين شخص اگر ضعيف هست و ثقه نيست در کتب صحاح ستة چه ميکند؟؟؟؟ سنن ابن ماجه قزويني ج1 ص539 /الجزء پنجم ص 280 : 1758 - حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ خَالِدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْوَاسِطِىُّ حَدَّثَنَا أَبِى عَنْ عَطَاءِ بْنِ السَّائِبِ عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ رُخِّصَ لِلْكَبِيرِ الصَّائِمِ فِى الْمُبَاشَرَةِ وَكُرِهَ لِلشَّابِّ. و جناب ابن کثير دمشقي هم از قول ابن ماجه حديثي نقل ميکند که در ان نام اين شخص وجود دارد : البداية و النهاية ابن کثير ج 3 ص 285 ... ابويعلي الموصلي /مسند ابي يعلي ج 5 ص 293 /جزء 6/ص458 : 2845 - حدثنا محمد بن خالد بن عبد الله الطحان ، حدثنا أبي ، حدثنا سعيد ، عن قتادة ، عن أنس... ... ابن حجر عسقلاني در الاصابة : ابن حجر از او حديث نقل ميکند و احاديث او را موضوع نميداند : الاصابه في معرفة صحابه ج8 ص66 /الجز 3 ص 457 : وأسنده من طريق محمد بن خالد بن عبد الله الطحان عن أبيه عن أبي الجليل عن... ... الاصابه في معرفة صحابه جزء 2 ص397 .... شخصي که امام قزويني صاحب صحاح ستة و ابن حبان و ابن حجر عسقلاني و امام ثعلبي و ... از او روايت نقل ميکنند و بر او خورده نميگرند چگونه فردي ضعيف است در نقل راويت ؟؟؟؟؟؟؟ 2. علي ابن جابر : جالب اينجاست که وقتي جناب الباني به نام اين شخص ميرسد مگويد او را نميشناسد ! السلسلة الضعيفة والموضوعة الباني در توضيح حديث 4884السلسلة الضعيفة - مختصرة تمام کساني که اين حديث را در کتابشنان اورده اند يا شخص را به نام همان علي ابن جابر نقل کرده اند : از جمله :تاريخ دمشق ابن عساكر، ج42، ص241 - متوفي قرن ششم تفسير امام ثعلبي، ج8، ص337 - متوفي قرن پنجم شواهد التنزيل حاكم حسكاني، ج2، ص223 -متوفي قرن پنجم ... همچنين حاکم نيشابوري اين راوي رو به اسم علي ابن جابر مياورد در رديف راويان که اين نشان ميدهد ايشان شخص شناخته شده اي در بين محدثين بوده !!!! که جناب ابن حبان در کتاب رجالي خودالثقات نام ايشان را ميبرد علي ابن جابر الاودي من اهل الموصل يروي عن ابي نعيم... علي ابن جابر الاودي از اهالي موصل و ابونعيم از او روايت نقل ميکند الثقات ابن حبان جلد 8 ص474 ابن عساکر در کتاب خود نام او را به عنوان علي ابن جابر الجابري الموصلي مياورد : انبا ابونعيم ... علي ابن جابر الجابري الموصلي .... در اينجا ابونعيم باز او روايت ميکند تاريخ مدينه دمشق -ابن عساکر-ج 30 ص 306 شمس الدين ذهبي در شرح حال ايشان ميگويد : علي ابن جابر الجابري الموصلي الذي لقيه ابونعيم ... علي ابن جابر جابري موصلي کسي که ملاقات کرده ابونعيم را ... سير اعلام النبلاء جلد 16 ص 134 ... بله اين علي ابن جابر موصلي شناخته شده مورخين و محدثين بود که ابن اثير و حاکم و ثعلبي ... اسم اين راوي را اينگونه نقل کرده اند چطور جناب الباني راوي رو که جزء ثقات هست و ذهبي و ابن عساکر و امام ثعلبي و حاکم نيشابوري او را مشناسند و از او حديث نقل ميکنند را نميشناسد ؟؟؟؟؟؟ و ميگويد من او را نميشناسم؟؟؟؟؟؟؟؟؟ و به همين دليل روايت رو رد ميکند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اين کار الباني وهابي بجز عناد و دشمني با روايات در شان علي ع چيز ديگري هست؟؟؟؟؟ موفق و پيروز باشيد اللهم عجل لوليک الفرج جواب نظر: با تشكر از شما دوست گرامي |
25 |
نام و نام خانوادگي: Mahdi -
تاريخ: 15 تير 88
salamon Alaykom Thanks for very complete information about Azan, I was looking for these kind of information for my speech Alhamdulellah I found it in your website. Thanks and JASA KOMOLLAH but for those of you that think Shia is not right or Kafer or what ever, just go back to you Amams or Khalifa's backround I am not telling that just read in SONNI read it from shia but take a questions to you amams and ask for good= explanation, all above reasons came from Sonni if you say its wrong you mean your Amam was wrong |
26 |
نام و نام خانوادگي: محمد علي -
تاريخ: 17 شهريور 88
ٍسلام خدا بر علي ! در کتاب اوليات سيوطي آمده است که عمر بدين خاطر عبارت حي علي خير العمل را از اذان حذف کرد که خود مي گفت : بيم دارم که مردم جهاد را واگذارند اگر بدانند که نماز بهترين عمل است!!!! و در جايي ديگر خواندم که روزي وي براي نماز صبح خواب ماند و هر چه موذن اذان گفت بيدار نشد، نتيجتا موذن فرياد زد که الصلوه خير من النوم يعني نماز بهتر از خواب است، سپس عمر بيدار شد و او را تمجيد کرد و دستور داد اين عبارت به ابتداي اذان صبح اضافه شود. سيوطي از بزرگان بي بديل اهل سنت مي گويد: عمر اولين کسي بود که سجده بر غير از زمين و خاک را جايز دانست. عمر اولين کسي بود که دست بسته نماز خواندن را بدعت نهاد. عمر اولين کسي بود که نماز تراويح را جعل کرد و دستور به جماعت خواندن اين نماز مجعول را داد! حال ما سوالمان اين است که اين عمر که خود از طرف ابوبکري که در حالت احتضار و بي هوشي است به خلافت مي رسد و آن ابوبکر که به گفته عمر به طور نابخردانه و ناگهاني يعني به صورت «فلته» با او بيعت شد چه حقي داشت که دين خدا را تباه کند؟ |
27 |
نام و نام خانوادگي: Hooman Kianoush -
تاريخ: 25 شهريور 88
سلام ممنون از زحمتي كه در پاسخ دادن ميكشيد . متاسفانه من خارج از ايران زندگي مي كنم و دسترسيم به مطالب ديني كمه براي ياد گيري زبان عربي چه كار بايد كرد ؟ مي تونيد منو راهنمايي كنيد ؟ يك سري كامل روايت و تفسير قرآن از موسسه نور در ايران داخل چند تا دي وي دي سفارش دادم ولي همشون ترجمه نداره . عربي هم خوب نمي فهمم . چه كار بايد كرد ؟ ممنون هومن جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- براي يادگيري زبان عربي ، بهترين روش ، در ارتباط بودن با كساني است كه به اين زبان صحبت ميكنند و خوشبختانه در خارج از ايران ، به خاطر اينكه مسلمانان ، (از همه كشورها) با يكديگر در ارتباط بيشتري هستند دسترسي به چنين كساني آسانتر است . ميتوانيد با برقراري ارتباط با آنها ، و سعي در يادگيري زبان عربي از آنها ، به اين زبان آشنايي پيدا كنيد . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
28 |
نام و نام خانوادگي: ص-صالح -
تاريخ: 07 مهر 88
سلام دوست عزيز شما که در مورد اذان وگفتن اشهد ان عليا ولي الله نظر ميدهي ميخوام بهت بگم شما سني ها در هر صورت که آن را در اذان خود نمي گوييدو سوالي دارم پس شما سني ها چرا حي علي خير العمل را در اذانتان نمي گوييد؟ |
29 |
نام و نام خانوادگي: مهران -
تاريخ: 07 مهر 88
سلام عليكم گروه سبائي پاسخ به شبهات : شما در روايتي كه به دروغ به حضرت جعفر بن محمد (رض)نسبت مي دهيد نقل مي كنيد كه علي امير المومنين در ماه نوشته شده است پس آيا از نظر علمي هم چنين چيزي را تاييد مي كنيد يا اين هم مثل روايات ديدن خميني در ماه و يا تبرك بودن ادرار ومدفوع ايمه ويا 13 نفر بودن امامانتان جزو احاديث كفر آميز است!!! چطور مي شود وقتي علي ولي الله در معراج به پيامبر گفته شود ايشان آنرا در اذان ثبت نمي كند ولي شما كج مذهبان رو به زوال داريد بر خلاف نظر پيامبر عمل مي كنيد . چطور مي شود اين عبارت در هيچ منبعي از منابع مربوط به حيات علي وحسنين (ع) در اذان نيامده و حضرت هم در هيچ جايي به اين مضمون اشاره اي نداشته مخصوصا نهج البلاغه ؟ چرا در سيره ابن هشام كه ابو اسحاق شيعه آن را جمع آوري كرده چنين چيزي نيست ؟ پس مي شود گفت اين چيزي نيست بجز همان بوي تعفن جوراب مساجدتان كه زينت بخش اهل آن مساجد است كه البته شما مساجد نداريد بلكه مقابر داريد كه كنارش يك دهليزي به نام مسجد درست كرده ايد . اي روافض چرا داريد با آسمان و ريسمان بافتن عقايد پليد خود را ماست مالي مي كنيد چرا مي خواهيد مهر يا همان هبل و منات وعزا و لات خود را با دلايل شرعي كاملا واجب جلوه دهيد ؟ كه بعد هم عده اي آخوند بيايند بر حسب درجه اجتهاد خود مهر هاي دو طبقه و سه طبقه با تراس و آشپز خانه !!!!!! درست كنند كه وزن آنها به دو كيلو هم مي رسد .....چرا داريد عبارتي را كه در طول تاريخ بجز صفويان دشمن خدا در كنيسه هاي خود فرياد نكرده اند را به نام اسلام اكنون در ماذنه ها فريادمي كنيد ؟من نمي گويم علي ولي الله نه... من مي گويم علي هم ولي خداست و هم محبوب خدا ولي اين دليل نمي شود در اذان داد بزنيم كه اي مردم تنها علي ولي خداست و بقيه اصحاب و رنج ديدگان طفيلي اويند..!!! اين در سنت پيامبر ما نيست بلكه اين در سنت عبد الله بن سبا پيامبر روافض وجود دارد وبس. پس خواهش مي كنم روي تقيه و توريه ومعجزات و آسمان وريسمان بهم بافتن و تفسير مستثنائات قرآن مانور ندهيد كه با اين كار خود خواسته يا ناخواسته گور مذهب مشنگتان را با دستهاي خودتان مي كنيد جواب نظر: با سلام جناب مهران 1- مقصود شما از « شما در روايتي كه به دروغ به حضرت جعفر بن محمد (رض)نسبت مي دهيد» چيست ؟ گروه پاسخ به شبهات است ؟ و يا يكي از روات مذكور در كتب شيعه ؟ اگر مقصود گروه پاسخ به شبهات است ، كه چنين نيست ؛ و اگر مقصود يكي از روات شيعه است ، بهتر است بدانيد سند روايت ضعيف است و ما نيز به اين روايت تمسك نميكنيم ؛ البته براي ما جالب است كه چرا شما هيچگاه در مورد مسائل مهم خلافي بين شيعه و سني (مانند ماجراي غدير خم و...) سخن نگفته و تنها و تنها به سراغ روايات ضعيفهاي كه خود شيعه آن را ضعيف ميداند ميرويد ! و بعد شيعه را متهم ميكنيد كه به روايات ضعيف بر ضد اهل سنت متمسك ميشود ! 2- در مورد پاك بودن ادرار ائمه عليهم السلام ، شما بهتر است به جاي آنكه به شيعه اشكال بگيريد ، نگاهي به كتب بزرگترين علماي اهل سنت بكنيد كه گفتهاند «باب المعجزة في بوله وغائطه»! http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=shobheh&id=71 در بخش نظرات ، در نظر شماره 29 به اين سوال پاسخ داده شده است . 3- در مورد 13 نفر بودن ائمه ! آيا در روايت آمده است امامان سيزده نفرند ؟ و يا به خاطر اشتباه در تفسير عدهاي از علماي اهل سنت و ندانستن فنون ابتدايي معاني و بيان ، چنين برداشتي از بعضي از روايات داشتهاند ؟ 4- آيا شما روايت مربوط به شهادت دادن سلمان و ابوذر در اذان به ولايت اميرمومنان علي عليه السلام را نديديد ؟ 5- سيره ابن هشام ، براي ابن اسحاق است و نه ابواسحاق و او نيز از بزرگان علماي اهل سنت است ! و نه شيعه ! 6- اين مطلب چه ربطي به مساجد شيعه و بوي آنها دارد ؟ ظاهرا شما خود خبر نداريد كه تا چهل سال پيش ، حتي در مكه و مدينه ، مردم براي قضاي حاجت به بيابان رفته و با همان وضعيت به مسجد الحرام ميآمدند ! و هنوز هم در بسياري از بلاد سني نشين ، همين وضعيت برقرار است ؛ البته بعد از آنكه با ثروت خدادادي ، كمي فرهنگ به آنجا تزريق شد ، روشي را كه شيعيان لبنان از سالها قبل مورد استفاده قرار ميدادند (گذاشتن پاشويه در ورودي وضوخانه مسجد) به كار گرفتند ! البته اگر اين مطالب را شما دليل بر حقانيت شيعه و يا سني ميدانيد ، مشخص است كه چگونه و در چه سطحي فكر ميكنيد ! 7- جالب است كه بسياري از اهل سنت ، دست كشيدن به پرده كعبه را كه جزو عبادات توقيفي نيست ، به دليل نداشتن روايتي صحيح از رسول خدا (ص) حرام ميدانند ، اما در نماز كه جزو واجبات و جزو عبادات توقيفي است ، بدون داشتن روايتي صحيح از رسول خدا (ص) بر روي هر چيزي (حتي بر روي پشت نمازگذار جلويي- چنين صحنهاي در مسجد الحرام و مسجد النبي به كرات ديده ميشود) سجده ميكنند ! و بعد به شيعه اشكال ميگيرند كه چرا بر روي مهر سجده ميكنيد ! البته ظاهرا شما رسول خدا (ص) را نيز مشرك ميدانيد كه طبق روايات بخاري و مسلم بر «خمره» (تكه حصيري بافته شده به اندازه كف دست و مانند مهر) سجده ميكردهاند ! يا بزرگان علماي اهل سنت را كه براي سجده ، خشتي با خود به همراه ميبردند را نيز مشرك ميدانيد ؟ بهتر است به آدرس ذيل مراجعه كنيد و مدارك اهل سنت را در اين زمينه ببينيد !: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=490 8- پاسخ شما در مورد عبد الله بن سبا در ادرسهاي ذيل داده شده است : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=140 http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=145 http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=141 9- خواهشمند است بعد از اين ، كمي در مورد مسائل اصلي اختلافي بين شيعه و سني تحقيق كنيد ! موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
30 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 07 مهر 88
با سلام برادر عزيز جناب اقاي ص-صالح با احترام , والله اگر معاويه هم موفق شده بود بايد مينوشتي چرا اين جماعت ""اشهد ان محمداً رسول الله "" نميگويند . يا علي |
31 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 07 مهر 88
يکي از توطئه هاي کلاسيک يهوديان مخفي (از جمله دونمه ها) براي به انحراف کشيدن اديان الهي ساختن اوليا دروغين است. براي مثال به يکي از اين اوليا دروغين محبين عايشه به نام رياض احمد گوهر شاهي آشنا شويد: http://en.wikipedia.org/wiki/Riaz_Ahmed_Gohar_Shahi اين گروه از محبين عايشه ادعا ميکنند که تصوير ولي خود را در «ماه» «خورشيد» «نبولا»(غبار کهکشاني) «حجر الاسود» و ... ديده اند: http://www.goharshahi.com/ از آن جالب اين محبين عايشه «صوفي» ادعا ميکنند که مولايشان با حضرت عيسي مسيح (ع) در آمريکا ديدار کرده است!!!! بعد از مرگ اين ولي تقلبي پيروان او به امر اربابان لندن نشين خود توطيه فوق العاده خطرناکي را پياده کردند. اين صوفي ها ادعا ميکنند که احمد گوهر شاهي نمرده است و در غيبت است. و مردم ميتوانند با نماينده او تماس بگيرند!!!! اين يعني دقيقا تلاش براي لوث کردن واقعا غيبت ولي امر امام زمان (عليه اسلام). مردمان غافل وقتي اعمال احمقانه اين گروه را ببينند نسبت به هرگروهي که ادعاي غيبت ولي خود را ميکند بدبين ميشوند. آري صوفي ها پيروان گوهرشاهي رسما ادعاي امام مهدي بودن او را دارند. ولي بياييد تعمقي کنيم و ريشه اين خدمات به يهود را از جانب محبين عايشه را بررسي کنيم: عزيزان شيعه. ما در زماني زندگي ميکنيم که کفار به آن درجه از علم و دانش رسيده اند که به بتوانند در سطح ماه به تبليغ لوگوي کمپاني ها عظيم بپردازند: http://www.moonpublicity.com/mp/ برنامه آنها حرکت دادن ماشين هاي برسطح ماه و ايجاد خطوطي برسطح آن است. و يا به به چشمان خود ميبينيم که کفار رازهاي درون هسته و سلول و اعماق زمين و خورشيد را آشکار ميکنند. و يا از ميلياردها سال قبل خبر ميدهند. و يا به ارسال سفايني به کرات ديگر مشغول هستند. حال با خود فکر کنيد که تمام اين کتب فيزيک و شيمي و بيولوژي و رياضيات و تاريخ در نوک انگشتان خاتم النبين محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) بود و است. در واقع هيچ علمي و سري و رازي از علوم بر هيچ دانشمندي هويدا نشد مگر آنکه بر محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) آشکار شده بود. عزيزان. ريشه تمام اين بازي هاي يهود و دين هاي ضلالت، و بدبختي بشريت به بزرگترين «بلوف»، به زشت ترين «دروغ» ، به ظالمانه ترين «حکم»، به مهمل ترين «ادعا»، به خبيث ترين «دزدي»، به بي شرمانه ترين «انتساب» و به جنون آميزترين «خود بزرگربيني» توسط يک Megalomaniac به نام <<<عتيق>>> برميگردد. آري آن هنگام که <<<عتيق>>> ادعاي خلافت بزرگترين فيزيکدان و عالم ترين بيولوژيست و دانا ترين شيمي دان و فکورترين رياضي دان و حاذق ترين پزشک و حکيم ترين فيلسوف و عابد ترين خلق را کرد بشريت در پرتگاه يهود و شيطان و مسيح ها و مهدي هاي تقلبي افتاد. يا علي |
32 |
نام و نام خانوادگي: محمد علي -
تاريخ: 22 آبان 88
اللهم عجل لوليک الفرج. |
33 |
نام و نام خانوادگي: ص.صالح -
تاريخ: 16 دي 88
جناب آقاي مجيد م علي ممنون,من هم با نظرتون كاملا موافقم |
34 |
نام و نام خانوادگي: امير حسن -
تاريخ: 28 دي 88
با سلام خدمت كليه افراد موافق ومخالف ما درنماز به ولايت امير المومنين شهادت ميدهيم اگر به نظر مخالفين بدعت است جهنم براي ما و اگر اقرار به واقعيت است با خدا ............ ((( اشهد انا مولانا و مقتدانا مولي الموالي مولي الموحدين مولي المتقين مولي الكونين ولي الله المطلق امام البرية امام الخلايق امام المشارق و المغارب امير المؤمنين علي بن ابي طالب بن عبدالمطلب و ابناءه المعصومين حجج الله ))) |
35 |
نام و نام خانوادگي: امير حسن -
تاريخ: 28 دي 88
با سلام خدمت آقاي مهران : ما شيعيان ( به قول شما روافض ) از امامان بزرگورمان ياد گرفتيم جواب دشمني را با دوستي و رافت بدهيم ((( مكتب انسان سازي نه دشمن سازي )))كه تاثير بهتري خواهد داشت براي دو طرف لذا با فرمان پذيري از ايشان ::: ((( ربنا اغفرلنا و لاخواننا الذين سبقونا بالايمان و لا تجعل في قلوبنا غلا للذين آمنوا ربنا انك رؤوف رحيم ))) بنده در اظهار نظرات شما تناقضات زيادي ميبينم بطور مثال در رابطه با همين اظهار نظر شما ـــــــ رديف شماره 29 ---------- كه در پاسخ به گروه پاسخ به شبهات و در رد دلايل آنها به حضرت امام جعفر صادق عليه و آله الاف التحية و الثنا رييس مكتب تشيع با احترام ياد كرده ايد كه اين جاي تشكر دارد (((( جعفر بن محمد *** رض *** )))) ولي در اظهارات ديگر شما در رابطه با حضرت بقيةالله العظم (((اللهم اجعلنا من خير اعوانه و انصاره و الذابين عنه و المسارعين اليه في قضاء حوائجه والممتثلين لاوامره والمحامين عنه والسابين الي ارادته والمستشهدين بين يديه .......عج))) از مهدي موهوم ياد كرده ايد كه اينجانب فرصت تفحص و جستجو براي يافتن آن ندارم كه به شما نشاني بدهم اگر ميخواهيد ياد آوري فرماييد و بيابيد ولي اطمينان و يقين دارم شما اين صحبت را گفته ايد حال سوال من اين است كه شما چطور با احترام از امام ششم ما ياد مي كنيد ولي به فرزند خلف ايشان توهين مي كنيد اگر شما اولين و دومين امام معصوم ما را قبول نداريد همانند پنجم و ششم و لاجرم يازدهم و دوازدهم هم همين طور خواهد بود زيرا كه همه 12 امام اطهر ما نور واحد هستند ........... و باز هم از شما سوال مي كنم اين آيه قرآن را براي من تفسير كنيد ::: ((( فاستفتهم اهم اشد خلقا ام من خلقنا انا خلقناهم من طين لازب ))) و آيا طول عمر دادن به انسان سخت تر است يا خورشيد ((( بنابر نظر دانشمندان 1.300.000 بار از زمين بزرگتر و حدود 13 ميليارد سال عمر دارد و كوچكترين نقص و خللي هم در آن ايجاد نشده ))) مثل شخصي كه صداي بانگ موذن را براي نماز ظهر مي شنود و انكار محض خورشيد ميكند ((( و جعلنا من بين ايديهم سدا و من خلفهم سدا فاغشيناهم فهم لا يبصرون ))) و اينجانب خودداري ميكنم از نامبردن اسامي پيامبراني كه خداوند متعال به آنان طول عمر عنايت فرموده ولي اگر شما اعتقاد داريد و انها را ميشناسيد نام ببريد و آيا كشتن 11 امام كافي نيست و اگر زمانه همچنان ادامه ميافت همه حجت هاي الهي بايد كشته ميشدند آيا آخرين آنها براي پاك كردن زمين از همه فسق وفجور نبايد از چنگ كشندگان حجج الهي نجات يابد وبه قدرت لا يتناهي حضرت حق جلت عظمته حفظ شود آيا شما معاذ الله در قدرت و توانايي حضرت حق تشكيك داريد ؟؟؟ ((( ان ربي علي صراط مستقيم و لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم ))) |
36 |
نام و نام خانوادگي: حسين -
تاريخ: 31 شهريور 89
سلام اهل سنت اگر کسي را يافتند با عنوان شيعه، که نگفتن شهادت ثالثه را مبطل اذان بداند، نام و نشانش را بگويند تا شيعيان رسوايش کنند. و اما اگر نيافتند، ميتوانند سئوالهايشان اينگونه ادامه بدهند: شيعيان چرا اذان ميگويند؟ شيعيان چرا نماز ميخواندند؟ شيعيان چرا قران ميخوانند؟ شيعيان چرا اصلا خود را مسلمان مينامند؟ اما سوالي که هميشه تاريخ شيعيان منتظرش شنيدنش بودند و متاسفانه آنان نميپرسند و نميپرسند!!!! باطن همه سئوالها!!! اين است: شيعيان چرا دو خليفه را طعن ميکنند؟ شيعيان چرا عاشورا را فراموش نميکنند؟ شيعيان چرا در برپايي سوگواري براي شهادت فرزندان پيامبر صلي الله عليه و آله اصرار ميکنند؟ و ... و آنان هيچگاه اين سوالات را نخواهند پرسيد!!! هيچگاه. |
37 |
نام و نام خانوادگي: سيد حسن تقوي -
تاريخ: 09 آبان 89
ازشما تشكر مي كنم بخاطر جوابهاي منطقيتان ياعلي ذاتت ثبوت قل هوالله احد نام تو نقش نگين امر الله الصمد لم يلد از مادر گيتي ولم يولد چو تو لم يكن بعد النبي مثلت له كفوا احد |
38 |
نام و نام خانوادگي: سيد عبدالاعلي لطيفي -
تاريخ: 12 آذر 89
ضمن عرض سلام و تشكر از جوابهاي خوبتان خوب است معناي الصلاة خير من النوم را هم متذكر شويم كه نماز را بهتر از خواب اعلام ميكنند يعني اهل سنت قائلند كه اگر خواب را ترجيح دادي باز هم خوب است ولي نماز بهتر است و تازه اگر نماز را ترجيح دادي معلوم نيست عملي بهتر از آن نباشد واين سوال مطرح است كه مگر كسي غير از عمر هم بود كه در بهتر بودن نماز شك داشته باشد تا لازم شود در اذان بانگ بزنند |
39 |
نام و نام خانوادگي: نجات قاضي پور -
تاريخ: 13 دي 89
سلام البته از اين مقاله ي شما هم براي اثبات قضيه كمك گرفتم ممنون خدا نگهدار |
40 |
نام و نام خانوادگي: دوستار اهل بيت -
تاريخ: 29 ارديبهشت 90
درجواب جناب مهران !!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آيا بر مهر كه ازخاك است سجده كنيم يا بر فرش ؟؟؟ اميرالمؤمنين (عليه السلام ) را از تاءويل سجدتين پرسيدند، فرمودن سجده اولى كه سر بر زمين نهد، اشارت است به آنكه از خاك افريده شده است و سر كه برميدارد، كنايت است به اينكه از زمين برآمده است و سجده ثانيه ، تلويح به اين است كه باز به زمين باز گردد، و به خاك شود و باز كه سر برمى دارد رمزى است كه به اين كه بار ديگر از خاك برآيد و برانگيخته گردد در روز رستاخيز. پس به اين نتيجه ميرسيم كسي كه بر فرش سجده ميكند اشارت است به آنكه از فرش يا روي فرش افريده شده است و سر كه برميدارد، كنايت است به اينكه از زير فرش شايدم روي فرش برآمده است و سجده ثانيه ، تلويح به اين است كه باز به فرش يا زير فرش باز گردد، و به پشم گوسفند يا بز يا پشم مصنوعي شود و باز كه سر برمى دارد رمزى است كه به اين كه بار ديگر از فرش برآيد و برانگيخته گردد در روز فرش شويي يا بردارقالي جهت توليد فرش دوباره . آيا غير اين است ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ |
41 |
نام و نام خانوادگي: امين آغا -
تاريخ: 04 خرداد 90
جناب مهران_شماره29 اگه خيلي زورت مياد شما هم در اذانت بگو اشهد ان ابوبكر ولي اللم همان ابوبكري كه وليد جنايتكار را قصاص نكرد شماهم بگو اشهد ان عمرا ولي الله همان عمري كه كلام خدا را نقض ميكنه ..... اصلا به ما مربوط نيست شما در اذانتان چه مي گي به شما هم مربوط نيست ما در اذانمان چي ميگيم اگه هم خيلي ادعاي نهي از منكرت ميشه برو جلوي آينه حداقل به تعداد 1،200،000×1400 نفرسال امر ونهي كن ،كچل ار طبيب بودي سر خود دوا نمودي ،اول برو مذهب سرتاپا ضد ونقيضت رو اصلاح كن بعدش نوبت اذون ما.... |
42 |
نام و نام خانوادگي: حسن جباري -
تاريخ: 02 ارديبهشت 91
ازکوزه همان تراودکه دراوست. تفاوت انسان باسايرمخلوقات که آن رااشرف مخلوقات ساخته است درعقل وشعوراوست.وعقل وشعورحکم ميکند انسان باشخصيت اول نظرات خودراقبل ازاينکه برزبان جاري سازد باعقل ومنطق سنجيده باشدحرفي نزند که بعدا به تقلاافتاده يا پشيمان شود. آيامنطق وفحاشي باهم سازگاري دارند .فحاشي کارکسي استکه حرف منطقي وعلمي ارائه نميدهد وياشعورش دراين حداست. لذامباحثه باشخص کوتاه فکروفحاش آب درهاون کوبيدن است. آقاياني که مولي رادرجمله من کنت مولاه فهذاعلي مولاه دوست تفسيرميکنند تاواژه امام رامينينندياميشنوند بايدباتعبيرلغوي خوددريابند که امام معاني ديگري چون پيشنماز ورهبر معني ميدهدچون شيعيان جزامام دوازدهم که ازشروجود دشمنان اهل بيت ص بنابمصلحت الهي دردوران غيبت به سرميبرند بقيه رانايب امام ميدانند .ومحمدص راختم پيغمبران وامام غايب خودراآخرين امام ازشجره محمدص ميدانندولاغير. درثاني اگرمسلمانان غيرشيعي معناي فرمايش حضرت رسول اکرم انامدينه العلم وعلي بابها را مي فهميدند وعلي ع رادرک ميکردند.به اين فرهنگ فحاشي آراسته نميشدند واز علوم علي ع درتمام زمينه برخوردارميشدند ومسلمانان نه تنها درفقه درتمام علوم سرآمددنياشده واکنون ابرقدرت جهان ميشدند.ليکن کسانيکه هرگزايشان رادرک نکردند نه تنها مقام ولايت فضيلت انساني و اخلاقيات رانيزدفن کردند. امروزمشکل ما ذکر نام علي ع دراذان واقامه که خودشيعه نيز آن را واجب ندانسته وزينت وثواب ميداند ياخيرالنوم وغيره نيست چون تاثيري درنفي واجبات ندارد بلکه فهم وشعورماست که مارا دست آويزدشمنان اسلام قرارداده است. بحث برسراين است بريدمطالعه کنيد علم وتقواي خلفاي راشدين چه قدرباهم تفاَوت داشته وآيا خلفاي ثلاثه هنگام بازماندن درجواب مردم مسلمان ويهوديان و....اگرعلي ع نبود قدرت جوابگويي ديني وحقوقي دربرابرآنهارادشتندياخير. نکته ديگراينکه محمدص هيچکس حتي علي ع رابه خاطر تعلقات شخصي دوست نميداشت بلکه به تقوا ديانت علم وفضيلت اونظرداشت چون خليفه اي که سئوال جواب راازخودنداشته باشد جزشکستن ابهت اسلام دين را بخطرميانداخت.آيانظرکل جهان اسلا م +خلفاي سه گانه که عاري ازاشکال نيستند درموردعلي ع موتقتراست يانبي اکرم که به قدرت ومعرفت الهي متصل است. |
43 |
نام و نام خانوادگي: سارا -
تاريخ: 26 شهريور 91
ممنون |
44 |
نام و نام خانوادگي: مصطفي اسدي -
تاريخ: 28 آبان 91
با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت همه شما عزيزان لقد كان لكم في رسول الله اسوه حسنه قل ان كنتم تحبون الله فاتبعوني اگر شما خدا را دوست داريد پس از من پيروي كنيد حال سوال من از شما اين است كه در كجا و در چه روايتي پيامبر دستور دادند شما در اذان شهادت ثالثه را بگوييد ؟ و ما هم شك نداريم كه امام علي ولي خدا هست (دوست) ولي آيا فقط امام علي ولي خدا هست كه شما اين شهادت را در اذان اضاف نموديد ؟ پس با اين وجود منم از امروز در اذانم اينا رو اضافه ميكنم اشهد ان ابراهيم و يونس و اسماعيل و اسحاق و حسن و حسين و............ دهها نفر ديگر كه به اتفاق شيعه وسني اولياء الله هستند را در اذانم اضافه ميكنم ، و شما فرموديد كه اين جمله ( اشهد ان علي ولي الله ) گفتنش در اذان مستحب است و جزء اذان نيست ، حال سوال بنده اين است كه آيا اگر يك موذن شيعه در اذانش اين شهادت را نگويد چه برخوردي با اون خواهد شد ؟ |
45 |
نام و نام خانوادگي: حسين روح بخش -
تاريخ: 05 دي 91
ضمن عرض سلام و خداي قوتتان دهد؛ازاين که فرصتي را فراهم مي آوريدتا آناني که به دنبال ارتقا اطلاعات ديني شان در چارچوبي منطقي و فرصتي برابر جهت نقد و بررسي هستندازخوان نعمت گسترده شده در حدبضاعت بهره گيرند؛خداي تبارک و تعالي اجرتان دهد.خواستم پيشنهاد کنم کارگروهي را تشکيل دهيدکه با حضور حاضر خود در اجتماع تشکيکات مطروحه در ضديت با دين را شناسايي کرده و به عنوان سوال يا مسله روز مطرح کنندتا با درج نظرات از يک طرف با مباني نظري اين تحليل ها آشنا شده و ازطرف ديگرآسيب شناسي کرده وبا استعانت از مباني غني اسلام به آنها پاسخ دهندتا امکان رخنه تفکرات غيرديني با لعاب تجدد و دموکراسي ديني در جامعه مسلمين فراهم نگردد.باز هم ممنونم |
46 |
نام و نام خانوادگي: مسلمان -
تاريخ: 16 مرداد 92
بي ترديد اهل سنت بر دين خدا هستند اما آيا صادقانه عمل مي كنند؟ چگونه است كه آنان فتواي دو مجتهد را رها مي كنند كه اولي برترين در تمام عالم است و رسول خداست كه حي علي خير العمل مي گفت و ديگري به قول ايشان خليفه چهارم است كه ايشان هم حي علي خير العمل مي گفتند و فتواي عمرو را عمل مي كنند؟ اگر اولويت با سنت پيامبر باشد واضح است كه پيامبر حي علي خير العمل مي گقته اند و اگر آخرين اصلاح و جديدترين فتوا مد نظر باشد جديدترين فتوا و آخرين آن در بين خلفا قول خليفه چهارم است كه ايشان هم حي علي خير العمل را صحيح دانسته و تأكيد نموده اند و انحرافت عمرو را اصلاح نموده اند. براستي اينان آيا با خود صادق هستند. خوب بينديشند و به خود پاسخ دهند. عقل و وجدان سليم ايشان چه مي گويد. آخرين فتوا يا سنت پيامبر را در نظر داشته باشيم هردو يك نتيجه را در بر خواهد داشت «اصلاح انحرافات عمرو در دين خدا» |
47 |
نام و نام خانوادگي: يزدان -
تاريخ: 22 مرداد 92
فقط يه چيز در مورد ولايت حضرت علي (ع) و اون اينکه ...................فقط آيه ولايت کافيه بذاي هرکسي که شبه داره.چون هم اهل سنت اون داستان رو نقل کرده اند هم تشيع................... |
48 |
نام و نام خانوادگي: امير بلوري -
تاريخ: 27 آبان 92
اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريک له و اشهد ان محمدا رسول الله صلي الله عليه و اله و شاهد ان عليا و ابناء المعصومين جميعا حجج الله و سلام الله علي سيدتنا فاطمه الزهراء سلام الله عليها |
49 |
نام و نام خانوادگي: چمن علي شيرزاد -
تاريخ: 06 آذر 92
بسم تعالي من خودم شيعه و پيرو حضرت علي (ع) هستم اما تا هنوز دليل واقعي اين را نيافتم که چرا شيعيان در هنگام نماز مهر ميگذارند آيا گذاشتنش واجب است , اگر نگذاريم گناه مي شود تا هنوز پاسخ قانع کننده اين سوءال را از کسي دريافت نکرده ام متشکرم جواب نظر: با سلام دوست گرامي از نظر شيعه، سجده کردن بر مهر لزومى ندارد، بلکه طبق سنت پيامبر صلي الله عليه و آله بر خاک، سنگ، چوب و هر چيزى که از زمين است، غير از معدنيات و خوردنى ها و نوشيدنى ها و پوشيدنى ها، بر هر چيز ديگر ميتوان سجده کرد. بنابرين اگر کسى در بيابان نماز ميخواند،مي تواند هنگام سجده پيشانى را بر خاک بگذارد، و نمازش درست است. جهت اطلاع بيشتر دراين خصوص به اين آدرس رجوع کنيد اما اينکه امروزه چرا شيعيان بر مهر سجده مي کنند بخاطر اين است که چون سجده بر خاک در مساجد و در خانه ها با مشکلاتى همراه است، خاک را به صورت مهر در آورده که راحت تر باشد و مشکلى از نظر نظافت نداشته باشد توضيح بيشتر اينکه در زمان پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم ، کف تمام خانههاي مردم و کف مساجد فرش نبود، بلکه کف آنها خاک يا حداکثر حصير بود پس نيازي به گذاشتن چيزي بر روي زمين براي سجده نبود و بر همان خاک يا سنگ و يا حصير کف اتاق، سجده مينمودند و اگر کفتمام اتاق فرش بود و يا اطمينان به پاکي زمين نداشتند، مقداري خاک را دردستمالي قرار ميدادند و آن را پهن و بر روي آن سجده ميکردند. همچنانکه در روايات شيعه آمده است، امام صادق عليه السلام قدري از خاک کربلا را دردستمالي قرار داده بودند و هنگام نماز آن را پهن کرده و بر آن خاک سجدهمينمودند.با گذشت زمان، فرش نمودن کف اطاق ها و مساجد با فرشها زياد شد و از سويي به همراه داشتن خاک به خاطر ريختن و يا خاکي شدن لباسها، قدري مشکل بود بخاطر همين برخي از مسلمانان مقداري خاک پاک را گل کرده و سپس خشک نمودند تا همراه داشتن آن آسانتر باشد و اين کار رايج پيدا کرد بين فارسيزبانان به «مهر» نام گذاري شد و دربين عرب زبانان به «تربت» نام گذاري شد همچنين از آنجا که سجده بر تربت حضرت امام حسين عليه السلام داراي فضيلت است لذا اين تربت را به صورت مهر و قابل حمل در آوردند .امام صادق(ع) فرمود: «السجود على طين قبر الحسين (ع) ينوّر إلى الارضين السبعه و من کانت معه سبحه من طين قبر الحسين (ع) کتب مسبّحاً و ان لم يسبح بها؛ سجده بر خاک قبر امام حسين، زمين را تا هفت طبقه نورانى ميکند. هر کس تسبيحى از گِل قبر حسين همراه داشته باشد، همواره تسبيح گو محسوب ميشود، گر چه مشغول به ذکر نباشد».وسائل الشيعه، ج5 ص 365،مؤسسه آل البيت،1409ق موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
50 |
نام و نام خانوادگي: سيدهادي هاشمي -
تاريخ: 12 دي 92
اختلافات تاريخي و فقهي اجتناب ناپذيرند کسي که هدفش خدا باشد به حقيقت ميرسد براي رضاي خدا براي وحدت بکوشيم که در اين زمان بيش از هرچيز ديگري بدان نياز داريم |
51 |
نام و نام خانوادگي: مصطفي صالحي -
تاريخ: 25 بهمن 92
سلام اولا : از شما بابت جواب به اين سوال تشکر مي کنم. ثانيا":اي کاش در جواب دادن دقت بيشتري مي کرديد چون بعضي اشکالات نحوي همچون اشهد أن علي (عليا) ولي الله از شما که کارشناس هستيد؛ بعيد است. ثالثا" : جواب اين سوال با کمال احترام به نويسنده ، خيلي ضعيف است. چون رواياتي که ذکر کرده يا منبع ذکر نکرده (همچون روايت سيد نعمت الله جزائري) و يا رواياتي که شهادت ثالثه را ثابت نمي کند. رابعا": ما شيعيان که به وحياني بودن اذان معتقديم آيا دليلي ذکر کرديد؟ خير من که شيعه هستم قانع نشدم ما به شيخ مفيد و صدوق و غيره احترام مي گذاريم ولي اگر چون آنها گفتند که بايد اين شهادت اضافه شود ما بايد اضافه کنيم، فرق ما با وهابيت که کلام ابن تيميه ناصبي را بدون چون و چرا قبول مي کنند ، چيست؟ جواب نظر: باسلام دوست گرامي؛ شهادت ثالثه جزو اذان نيست و اگر با نيت جزئيت گفته شود باعث بطلان عمل مي شود. اما اينكه مراجع بر گفته علماي قبلي يا بر اجماع آنها استدلال مي كنند بخاطر اين است كه ممكن است به دست آنها روايتي رسيده باشد كه به ما نرسيده باشد چون آنها به زمان ائمه عليهم السلام نزديك تر بوده اند و برخي از روايات در طول زمان بواسطه آتش سوزي و ... از بين رفته اند. در مورد شهادت ثالثه در مقاله «شهادت ثالثه در اذان» به تفصيل بحث شده است مراجعه نماييد. موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات (1) |