مقالات |  سخنراني ها |  شبکه سلام |  موبايل |  انتشارات |  محصولات نرم افزاري |  ليست پاسخ ها
تاريخ: 28 فروردين 1387
عمر در صحاح سته اهل سنت
   
 
پيشگفتار:

1 - دين عمر

الف - صلح حديبيه

ب - جلوگيرى از وصيت رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله

ج - حاطب بن أبي بلتعة

د - تغيير حد شارب الخمر

ه - دستور به پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله و زدن فرستاده او

و - نهى از رفع صوت در مسجد

ز - نهى از شعر خواندن در مسجد

ح - بدعت عمر در نماز تراويح

ط - بدعت در سه طلاقه

ى - حكم نماز بعد از عصر

يا - اعتراض به پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله در تقسيم

يب - تغيير كنيه مغيره

يج - شرابخوارى عمر

يد - كتك زدن همسر

يه - عمر عامل عدم نقل و كتابت حديث

يو - درباره متعه

يز - افزودن به تلبيه

يح - منع حق ذى القربى

2 - علم عمر

الف - جهل او به سه بار اجازه گرفتن

ب - غضب او از شنيدن كلمه: «اللّه أعلم»

ج - عمر ارزش حجر الاسود را نمى‏دانست

د - مقدار ديه جنين را نمى‏دانست

ه - جهل به عدم جواز رجم مجنونة

و - جهل به دستور تيمم

ز - جهل به عدم جواز تقسيم اموال كعبه

ح - عمر معناى كلاله را تا آخر عمر ندانست

ط - عمر مقدار ارث جد را نمى‏دانست

ى - عمر معناى كلمه «ابّ» را نمى‏دانست

يا - عمر نمى‏دانست كه رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله در نماز عيد چه سوره‏هائى مى‏خواند

يب - عمر نمى‏دانست كه از مجوس بايد جزيه گرفت

يج - جهل به عدم سكناى مطلقة ثلاثة

يد - جهل به روايتى در مورد حج

يه - جهل به كفايت وضو از مذي

يو - جهل به ارث بردن زن از ديه شوهر

يز - چه كسى دنيا را برايمان زينت داد؟

يح - پسر عمر مطلبى را دانست كه او ندانست

3 - نهى از گريه بر ميت

4 - موافقات عمر

الف - موافقت در مورد مقام إبراهيم

ب - موافقت در مورد حجاب

ج - اسراى بدر

د - نماز بر جنازه منافق

و - موافقت در مورد غيرت زنها

5 - عزت مسلمانان به اسلام عمر

6 - محدث بودن عمر

7 - شيطان از عمر فرار مى‏كند

8 - حق را از زبان عمر بشنويد

9 - رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به عمر گفت: اى اخى!

10 - تعطيل حد بر مغيرة

11 - عمر و آيه رجم

12 - غيرت عمر

13 - عمر و لباس ابريشمى

14 - عمر و پيشنهاد اذان

15 - متفرقه

1 - تبعيد شرابخوار

2 - سعد را بكشيد!

3 - يك ماه بى خبرى از پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله

4 - زيد بن حارثه محبوبتر از عمر

5 - ترك نهى از منكر

6 - اهميت رعايت امور مردم


حسين طبيبيان
    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  علي مقدم     -   تاريخ:   23 ارديبهشت 87
با تشکر از زحمات شما براي بيان حقايق تاريخ.در پناه حق موفق وپيروز باشيد
2   نام و نام خانوادگي:  سوران     -   تاريخ:   24 ارديبهشت 87
واقعاَ كه منافقي و منافقتر از تو كسي كه تاييد و تشكر مي كند
3   نام و نام خانوادگي:  سوران     -   تاريخ:   24 ارديبهشت 87
واقعاَ كه منافقي و منافقتر از تو كسي كه تاييد و تشكر مي كند
4   نام و نام خانوادگي:  مهدي ذ     -   تاريخ:   28 ارديبهشت 87
با سلام به سوران :
مسلمانان بدون دليل به كسي تهمت نمي زنند و اگر در برابر ادله يكديگر مجاب شدند آن را مي پذيرند چون قران حكم به تبعيت از حقيقت را ميكند و نه تبعيت از دين پدر و مادر . اگر دليلي بر رد كتب خود داريد و دانشمندان خود را جاهل به تاريخ و سيره مي دانيد بيان كنيد تا سبك شويد .
به هر حال از اينكه اين مطالب را رد كنيد و حقانيت خود را بدون تعصب به ما ثابت كنيد خوشحال مي شويم .
قل هاتوا برهانكم ان كنتم صادقين
5   نام و نام خانوادگي:  برهان     -   تاريخ:   01 خرداد 87
چرا ملت را ضايع مي کنيد؟
کاري ميکنيد که مجبور شوند بروند اين احاديث را از کتابهايشان پاک کنند.
آخر مگر عمر (رض) چه هيزم تري به شما فروخته که مي خواهيد آبرويش را ببريد؟
6   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:   02 خرداد 87
جزاکم الله خيرا
7   نام و نام خانوادگي:  صادق راستگو     -   تاريخ:   05 خرداد 87
باسلام و تحيت ميخواستم به اين خانم يا آقاي سوران بگويم باستناد كتابهاي مورخين مشهور اهل سنت همانند مسلم و بخاري ، اول خائن به اسلام و نبي مكرم ص ، عمر بن خطاب بوده است . باور نداري برو خودت تحقيق كن .
8   نام و نام خانوادگي:  عباس سالاري     -   تاريخ:   13 خرداد 87
بسمه تعالي
سلام عليکم خسته نباشيد اجر شما ان شاالله با خداست وان شاالله در اخرت پيامبر اسلام ص واهل بيتش شافع شما باشند
اي برادران اهل سنت ايا اين همه سند که از کتابهاي خودتان مطرح شدند وبا سند که علماي شما نوشته اند که شما عمل کنيد نه اينکه بنويسي ويا عمل نداشته باشيد ايا خود را مسول نمي داني ايا با اين همه اسناد
شما که مي گويي ما سنت پيامبر را انجام مي دهيم الان بياييد با حقيقت سنت پيامبر را انجام دهيد اي اين شخص دوست داشتني است ايا بجاست که روش او را دنبال کنيد يا ديگران که مثل جناب ابوبکر ويا جناب عثمان و .......
اگر اهل حقيقت باشيد اي برادر عمل داشته باشيد اسلام دين عمل است همه بايد به دين ناب محمدي عمل داشته باشيم فقط با گفتن نميشه
ان شاالله انچه پيامبر فرمودند که همه قبول داريم که جانشين واقعي پيامبر امام علي ع مي باشند با تحقيق پي به ان مي بريد
9   نام و نام خانوادگي:  حامد     -   تاريخ:   17 خرداد 87
با سلام
يكي از دوستان من قبلا سني بود اما با تحقيقات گسترده خودش شيعه شده.
دوستان خوب من بياييد واقعا فكر كنيم و حقيقت رو درست بشناسيم.
آخه بهتر از علي عليه السلام چه كسي رو ميخواي؟
چرا درست فكر نمي كني؟
آيا علي بالاتر بود يا عمر؟
چشماتو خوب وا كن!
شايد فردا روز مردن من و تو باشه.
يا علي مدد
10   نام و نام خانوادگي:  هه لو     -   تاريخ:   23 خرداد 87
براستي که مذهب باطل هميشه خود را رسوا ميکند من در تمام مذاهب هيچ مذهبي را نديدم که به اندازه تشيع دران فوش و ناسزا باشد انهم نه به کافران ومترودان درگاه الهي بلکه به مقربين بارگاه الهي به ناموس پيامبر ص به مشاوران و وزيران رسول الله که اگر نبود حضرت عمر فاروق رضي ورحمت الهي براو ومحبان او امروز ايران در اتش مجوسيت مي سوختند البته که کينه اقايان از جناب فاروق اعظم همين حمله به ايران وبرهم زدن تاج وتخت مجوسيت است که دکانهاي فسق وفجور انها را جمع اوري کردعمر ازدواج موقت راکه ديگر براي مسلمين لزومي نداشت برداشت ومورد غضب هوس بازان دربار صفوي قرار گرفت که هم خدا راميخواستند هم خرمارا ومي خواستند بنام دي حرمسرا هم داشه باشند عمر عمراست او درپهلوي رسول الله خواب است وبراي مبغوضين ان حضرت همان بس که هر ساله ميليونهاانسان درمواجه باحج سر تعزيم برتربت پاک نبوي وروضه مبارک عمري بر زمين مينهند ولي روافض وکساني که بغض عمر رادر دل ميپرورانند همان به که به زيارت فيروز مجوسي بروند.گمان ميبريد که ما صحاح سته را نداريم که اين چنين دلسوزانه ادرس منابع اهل سنت را براي ما بيان ميکند لا بد نمي خواهد ما جهنم بريم وخواسته که مارو روشن کنه ديگه اقاي عزيز ما در اصل مساله شهادت حضرت فاطمه (س)راافسانه و واهي ميدانيم وبه گواهي تاريخ فاطمه چون هر انسان ديگري به مرگ طبيعي وفات کرده و حالا مجوسيان صفوي چرا وبه چه دليل ا ين همه اصرار درعقيده باطل خود دارند الله اعلم بلا تشبيه منهم هر کس فرزندم رابيازارد من راازرده است پس بايد حتما کشته بشه درکجاي تاريخ اسلام نامي از شهادت فاطمه برده شده از بزرگان خودتان سوال کنيد اگر داشته باشيدچرا شرح مثنوي دکتر فروزانفر رانمي خوانيد که درباره کرامات جناب عمر چه ميگويد شما ميگويد که مورد لعن خداست درحالي که قران انهامقرب خودش ميخواند وسابقون سابقون چه کساني هستند عشره مبشره راميشناسيد که اين گونه بافهم ناقض خود ايات واحاديث را وسيله بي شرميهاي خود ميکنيد ايا محمد رسول الله ولذين معه را درقران نديديا نمي فهميد يا خود را به نفهمي زده ايد که اينچنين کمر به محاربه با خدا بسته ايد .................كي شود دريا به پوز سگ نجس.
11   نام و نام خانوادگي:  باكو     -   تاريخ:   24 خرداد 87
عمر اسلام خود ساخته و خود خواسته را در همه جا مي گسترانيد نه اينكه اسلام حقيقي را.
عمر بايد بخاطر اينكه حاكميتش را استحكام بخشد و افكار عمومي را از بعضي از مسائل دور كند اين كار ها را مي كرد.
از جهتي, بعضا خدا دينش را به دست دشمنانش گسترش ميدهد چنانچه حضرت موسي (ع) را به دست فرعون بزرگ نمود آقاي هه لو!
12   نام و نام خانوادگي:  عليرضا     -   تاريخ:   25 خرداد 87
جواب به هه لو:
واقعا دستش درد نكنه!
خوبه يه سري به تاريخ بزني در حمله به ايران چنتا بچه بي صاحب توليد شد؟
البته از عمر بعيد نيست چون معروفه به : ؟؟؟
13   نام و نام خانوادگي:  فرهاد.ف     -   تاريخ:   28 خرداد 87
جواب به هه لو :
ديگه داري كاسه داغتر از آش ميشي ! شما كه اينقدر واسه صحابه جوش ميزني! يعني خودتو از پيامبر عادلتر ميدوني ؟ (رسول الله يلعن ويسب أصحابه!...(پناه بر خدا)_رسول الله صحابه رو فحش ميداده و لعنشون ميكرده_/البخاري رقم 5884 ، و رقم 4705 في صحيح مسلم/
كلام قران :((إنك لعلى خُلق عظيم)) !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
14   نام و نام خانوادگي:  مهدي ذ     -   تاريخ:   28 خرداد 87
با سلام به هه لو ي عزيز :
فرموديد كه :(من در تمام مذاهب هيچ مذهبي را نديدم که به اندازه تشيع دران فوش و ناسزا باشد) . البته بنده و شما هم ديده ايم مذهبي را كه در آن خطاب به حضرت زهرا دختر رسول خدا ، سيده اهل بهشت ، مشمول آيه تطهير ، تنها زن آمده در مباهله و... مي گويند در او شعبه اي از نفاق است . غير ممكن است؟
شيخ الاسلام و بزرگترين دانشمند اهل سنت ابن تيميه اين ياوه را ميگويد .
گفتيد : (عمر عمراست او درپهلوي رسول الله خواب است وبراي مبغوضين ان حضرت همان بس که هر ساله ميليونهاانسان درمواجه باحج سر تعزيم برتربت پاک نبوي وروضه مبارک عمري بر زمين مينهند ) .
اگر سرتان را از لاک خودتان بيرون بياوريد جواب خودتان را ميگيريد .
نمي دانم در مورد گاو پرستان چيزي شنيده ايد يا نه . آنها هر روزه و هر ساعته و نه هر ساله سر تعظيم به تربت گاوهاي خود فرو مي آورند . آيا اين دليل بر حقانيت آنهاست . البته بنده قصد توهين ندارم و در مثل هم مناقشه نيست .
اما اينکه خواستيد در لفافه ، همجواري قبر عمر با مقبره مطهر و گرامي نور چشم بشريت، رسول گرامي اسلام، را براي عمر امتيازي تلقي کنيد بايد بگويم سخت در اشتباهيد .
مگر اين عثمان نبود که در قبرستان يهوديان دفن شد ؟ آيا دين عثمان با دين يهوديان يکي بود ؟
اما اينکه گفتي : (درکجاي تاريخ اسلام نامي از شهادت فاطمه برده شده) .
اولا" حضرت فاطمه (س) نه فاطمه . آنگونه که با ننه خود صحبت ميکنيد با افتخار کائنات صحبت نکنيد .
ثانيا" بخوانيد چه نوشته ام :(«احمد بن محمّد» معروف به «ابن ابى دارم»، محدث كوفى (متوفاى سال 357)، كسى كه محمّد بن أحمد بن حماد كوفى درباره او مى گويد: «كان مستقيم الأمر، عامة دهره»: او در سراسر عمر خود پوينده راه راست بود. با توجه به اين موقعيت نقل مى كند كه : انّ عمر رفس فاطمة حتى أسقطت بمحسن.
عمر لگدى بر فاطمه زد و او فرزندى كه در رحم به نام محسن داشت سقط كرد! ) . چشمهارا بايد باز کرد .
اما اينکه گفتي :( چرا شرح مثنوي دکتر فروزانفر رانمي خوانيد که درباره کرامات جناب عمر چه ميگويد ) .
اين کتاب منبع روائي ندارد ودر نزد هيچ انسان سالم و با منطقي براي حجت آوردن استفاده نمي شود .
در عوض من يکي از کرامات عمر را از 6 کتاب اهل سنت مي گويم : ان الرجل ليهجر . بقيه اش را خودتان مي دانيد . يکي ديگر از کراماتي که وي داشت يادم آمد : براي ما ( اهل سنت ) ثابت شده است که عمر سرپا ادرار مي کرد .
يکي ديگر هم مي گويم که استفاده کافي کرده باشي : من ( عمر ) در ازدواج پيرو سنت هاي جاهليت هستم . و... البته اگر بخواهم کرامات خيره کننده ايشان را بنويسم چند جلد کتاب ميشود .
گفتيد :( عشره مبشره راميشناسيد ) . حديث عشره مبشره در هيچ يک از صحيحين نيامده است و تنها بنا بر نص صريح بخاري پيامبر تنها به يکي از اصحاب بشارت بهشت داده است . آيا خدا به ترور کننده هاي رسول خود بشارت بهشت مي دهد ؟
المحلي ابن حزم را بخوانيد تا روشن شويد .
اما اينکه فرموديد : ( ايا محمد رسول الله ولذين معه را درقران نديديا نمي فهميد يا خود را به نفهمي زده ايد ) . بايد بگويم علي (ع) يک عمر با رسول خدا بود و از وي ارکان دين را آموخته است .
پس چند ساعت همنشيني در غار دليل بر حقانيت نمي شود . آيا کساني که بعد از فوت رسول ا...منافق شدند با او نبوده اند ؟ آگر هم فضيلتي هست براي علي(ع) است چنانچه گنجي شافعي اين آيه را در باب اميرالمومنين آورده است .
اما ترجيح دادم نقل قولي از شما را پايان بخش عرايضم کنم تا ديگران قضاوت کنند :( كي شود دريا به پوز سگ نجس )
قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقين
15   نام و نام خانوادگي:  مجتبي     -   تاريخ:   05 تير 87
جواب به هه لو:
پيامبر (ص) فرمود: «فاطمه بضعه منى من اغضبها فقد اغضبنى فاطمه پاره تن من است هر كس‏او را غضبناك كند مرا به خشم آورده است‏»
اينكه نوشتي : (بلا تشبيه منهم هر کس فرزندم رابيازارد من را ازرده است)
آزرده شدن پيامبر (ص) با آزرده شدن تو فرق دارد چرا كه: إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُّهِينًا
آنها كه خدا و پيامبرش را آزار مى‏دهند، خداوند آنان را از رحمت خود در دنيا و آخرت دور ساخته‏، و براى آنها عذاب خواركننده‏اى آماده كرده است‏.
كيست كه غضب فاطمه (س) از ابوبكر و عمر را بتواند منكر شود.
پس لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُّهِينًا
16   نام و نام خانوادگي:  مجتبي     -   تاريخ:   05 تير 87
جواب به هه لو:
اينكه نوشتي : (اگر نبود حضرت عمر فاروق رضي ورحمت الهي براو ومحبان او امروز ايران در اتش مجوسيت مي سوختند ا)
بدان كه اگر نبود عمر و مردم علي (ع) را تنها نمي گذاشتند امروز نه تنها ايران بلكه دنيا در آرامش بود و دين مبين اسلام همه جا را گرفته بود.
قال النبي (ص): لمّا اُسري بي الي السّماء تلقتني الملائكه بالبشاره في كلّ سماء حتي يلقيني جبرئيل في محفله من الملائكه فقال: يا محمّد، لو اجتمعت امتك علي حبّ علّي ما خُلق النار.
رسول خدا (ص) فرمودند: چون مرا بسوي آسمان به معراج بردند، فرشتگان هر آسمان به من مژده ميدادند تا آنكه ملاقات نمود جبرئيل مرا در مجلس خود با جمعي از ملائكه، پس عرضه داشت: اي محمّد اگر همگي امت تو بر دوستي علي (ع) جمع مي شدند، دوزخ آفريده نمي شد.
( كشفي ترمذي در المناقب المرتضويه ص 111 نقل نموده است.)
17   نام و نام خانوادگي:  ياور     -   تاريخ:   06 تير 87
خدا شما را حفظ كند كه از حق بي بي فاطمه زهرا عليها سلام دفاع ميكنيد ما هم براي شما دعا ميكنيم
18   نام و نام خانوادگي:  محمد منتظر قائم     -   تاريخ:   14 تير 87
سلام بر عاشقان ولايت و امامت
جناب آقاي هه لو من ساكن كردستان هستم و ارتباط نزديكي با اهل سنت دارم در روابط روزمره ما صحبتهاي زيادي در رابطه به حقانيت شيعه و سني ردوبدل ميشود و تا به حال هم نشده كسي از آنها بتواند من را كه بار علمي كمي دارم رو متقاعد كند در عوض هميشه هم محكوم بوده اند .
واما من اين را به شما عرض ميكنم ما اصلا بحث روايي نكنيم به صورت عقلي با استفاده از تاريخ به من ثابت كنيد كنيد كه ابوبكر , عمر يا عثمان چه برتري نسبت به اميرالموئمنين علي ابن ابيطالب (عليه السلام) دارند ؟؟؟؟؟؟؟.
باور كنيد اگر به من ثابت كنيد من از تشيع دست برداشته و سني ميشوم . وحال اگر من به شما ثابت كردم خودتان و خدايتان ميدانيد. آدرس وبلاگ من هم www.yosof.blogfa.com هست منتظر شما هستم
19   نام و نام خانوادگي:  حسين يزداني     -   تاريخ:   22 تير 87
با سلام بايد خدمت بعضي از دوستان عرض كنم اگر نبود سيره و روش علي بن ابي طالب عليه السلام با اسراي مجوس .كشور گوشائي هاي خليفه دوم نيز تاثيري در اسلام اوردن مردم ايران نداشت.اين برخورد علي(ع) بودكه قلوب مردم را به اسلام جذب كرد.
چنان چه هر كشوري كه با معرفت ال محمد صلي عليه وال وسلم اشنا نشد از دست مسلمين رفت مثل اندلس اما هر كشوري با معرفت ال محمد(ص) انس گرفت خود محملي براي اسلام شد.
مثل ايران كه سلام را تا هندوستان و... گسترش داد. با تشكر
20   نام و نام خانوادگي:  محسن     -   تاريخ:   05 مرداد 87
با سلام
پس با توجه به گفته هاي دوستان
اللهم العن ???
21   نام و نام خانوادگي:  علي محمدي     -   تاريخ:   09 مرداد 87
با سلام
جواب به هه لو
اقا / خانم .....انشاا.....خداوند متعال شماراباعمروديگرتروريستهاو؟؟؟ منظور ان جمع ده نفري كه اقاي ابن حجر عسقلايي وزمخشري در كتابهاي خود اورده اند محشور شويد
22   نام و نام خانوادگي:  مهدي شعبان     -   تاريخ:   12 مرداد 87
سلام خدا بركساني كه راه او را ادامه داده و حقايق ولايت و جانشيني مولاي متقيان ف علي(ع) را بيان كرده و ابوبكر عمر و عثمان را رسوا مي كنند.لعن الله من ظلمك يا علي
23   نام و نام خانوادگي:  مقداد     -   تاريخ:   12 مرداد 87
سلام
من چهار سال پيش سني بودم . ولي با خواندن كتاب شبهاي پيشاور به شدت به شك افتادم كه اهل سنت بر حق اند يا شيعه.
در اوج بد بيني گفتم شايد اين اسنادي كه در اين كتاب اومده درست نباشه. به هر حال با درد سر زياد در مدتي طولاني منبعضي كتابها از اين كتابها رو گير اوردم از جمله صحيح مسلم صحيح بخاري سنن ترمذي و... البته چون چاپ جديد بودن بعضي از صفحه ها فرق ميكرد.
اما به لطف خدا پيدا مي کردم.بعد از مدتي فهميدم که تمام اينحرفهاي اقايون علماي سني در مورد خلفا ابوبکر عمر عثماندروغ هاي تاريخي بوده که از بچگي تو مغزمون ميکردن وما جز عدهاي ادم بي معلومات و فريب خورده چيز ديگري نبوديم.
حرف من با اهل سنت اينه که مطالعه کنن . گول نخورن. عزيزان من وقتي سني بودم خيلي متعصب بودم .اما کم خرد نبودم در عين تعصب اهل تحقيق هم بودم.دلايل براي اثبات شيعه و رد خلفا و اين احکام غلط اينقدر زياد بود که نمي تونستم انکارشون کنم.
خدا هم به من لطف کرد وشيعه شدم. الان چند ساله که شيعه هستم واين که خوندن کتاب المراجعات که درياي علم رو به همه توصيه ميکنم
24   نام و نام خانوادگي:  مقداد     -   تاريخ:   12 مرداد 87
باور کنيد چيزهايي در مورد عمر در کتاب هاي اهل سنت پيدا کردم که بدم مياد بگم قديم سني بودم
براي نمونه من نمي گم چيه با ادب جور در نمي ادرس ميدم خودتون بريد ببينيد. اينکه حرف شيعه ها نيست
حرف خود علماي اهل سنت اونم از بزر گا نشون..
...الطبقات الکبري..محمد ابن سعدجلد سوم صفحه 289 اخراي صفحه از اونجا که نوشته قال اخبرنا اسحاق ابن يوسف...
بريد بخونيد اينو ميخوايد چيکار کنيد اي علمايي که سالها ما رو تو جهل نگه داشتين.
من اينو با چشاي خودم ديدم شما هم بريد ببينيد
25   نام و نام خانوادگي:  مقداد     -   تاريخ:   12 مرداد 87
بريد سي دي هاي احمدي اصفهاني رو گوش کنيد
26   نام و نام خانوادگي:  مقداد     -   تاريخ:   15 مرداد 87
اثبات کفر ???
بدعت گذار کافر است !
-قال رسول الله ص: آَبيَ اللهُ آن يقبلَ عملَ صاحبِ بدعةٍ حتيّ يدع بدعتَه. (ٌ)
خداوند عمل بدعت گذار را تا وقتي که دعوت به بدعتش مي کند قبول نمي کند.
-قال رسول الله ص: لا يقبل الله لصاحبِ بدعةٍ صوماً و لا صلوةً و لا صدقةً و لا حجّاً و لا عُمرةً و لا جهاداً و...يخرج من الاسلامِ کما تخرج الشعرة من العجين. (ٍ)
خدا هيچ عملي را از قبيل نماز روزه صدقه حج و...از بدعت گذار قبول نمي کند و او از اسلام خارج ميشود... .
-قال رسول الله ص: اهل البدع شرالخلق و الخليفة (کنزالعمال)
اهل بدعت بدترين مخلوقات و موجودات هستند. ]
-قال رسول الله ص: اهل البدع کلاب اهل النار (کنزالعمال)
اهل بدعت سگ هاي اهل آتش هستند.
-عنه في قوله تعالي: إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً هم اصحاب البدع و اصحاب الاهواء ليس لهم توبة. انا منهم بريء و هم مني بُراء. (کنزالعمال)
پيامبر اکرم ص درباره اين آيه قرآن: "كسانى كه دين خويش را پراكنده كردند و گروه گروه شدند" فرمودند آنها اهل بدعت و اصحاب و ياران هوا و هوس هستند . براي ايشان توبه اي نيست. من از ايشان بيزارم و ايشان نيز از من بيزارند.
---> خب تا اينجا اثبات شد که بدعت گذار کافر است. حال سوال اينجاست که آيا ??? بدعت گذار است يا خير ؟ طبق اعتراف خود او در دين بدعتهاي بسياري را گذاشته است. مانند:
-- بدعت حلال کردن شراب توسط ؟؟؟:
عمر مي گفت: آب را داخل شراب کنيد و بخوريد مانعي ندارد! در حالي که شراب با آب مخلوط شود باز هم شراب است و پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله فرمود: هر چه را که زيادي آن مستي آورد کمي آن نيز حرام ميباشد خواه مستي بياورد يا نياورد.
(براي اطلاعات بيشتر مي توانيد به اين پست رجوع کنيد: "عمر: آب را داخل شراب کنيد و بخوريد مانعي ندارد !!! " .)
-- پايه گذاري بدعت قياس توسط ؟؟؟:
ميتوانيد به اين پست مراجعه بفرماييد: "عمر پايه گذار قياس در فقه اهل سنت"
-- بدعت تراويح:
"... گفت : اين بدعت خوبي است. ( نعم البدعه هذه)..."
براي تفصيل بيشتر در اين مورد نيز مي توانيد به اين پست مراجعه بفرماييد: "بدعت تراويح و اعتراف به آن"
-- بدعت نهي از متعه توسط ؟؟؟:
در خصوص اين جمله معروف عمر ( متعتان کانتا علي عهد رسول الله و انا احرمهما و اعاقب عليهما ) مي توانيد به پست زير مراجعه کنيد:"عمر: حضرت رسول حلال کرده و من حرام ميکنم !!! "
اميرالمومنين عليه السلام فرمود: لولا نهي عمر عن المتعه ما زني الا شقي
---> پس سير منطقي و يا به بياني ديگر خلاصه اين بحث اين شد که:
؟؟؟ طبق مصادر اهل سنت بدعت گذار است.
طبق مصادر اهل سنت بدعت گذار کافر است.
نتيجه: ؟؟؟ کافر است !
نزاع کننده در خلافت کافر است !
ابن مغازلي به سند متصل از ابوذر روايت کرده که پيامبر اکرم ص فرمودند: هرکه بعد از من با علي عليه السلام در خلافت منازعه کند کافر است. (َ)
در نزاع عمر با آقا امير المومنين عليه السلام در رابطه با خلافت هيچ شکي وجود ندارد. فکر نکنم که نياز به استدلال باشد. همان بس که به اعتراف بزرگان اهل سنت نزاع عمر با علي عليه السلام بر سر خلافت به جايي کشيد که وي به خانه آقا اميرالمومنين عليه السلام حمله کرد و اين حمله باعث کشته شدن حضرت زهرا سلام الله عليها و حضرت محسن سلام الله عليه شد.
براي اطلاع بيشتر در اين مورد ميتوانيد به مصادر زير مراجعه فرماييد:
مصنف ابن ابي‏شيبه 8/ 572
ميزان الاعتدال 2/ 490، شماره 4549
انساب الأشراف 1/ 586، ط دار معارف، قاهره
تذکره الحفاظ 3- 092، شماره 860.
سير اعلام النبلاء 13/ 162، شماره 96.
البدايه والنهايه 11/ 65، حوادث سال 279
الامامه و السياسه، ص 12، چاپ المکتبه التجاريه الکبري، مصر
27   نام و نام خانوادگي:  مقداد     -   تاريخ:   15 مرداد 87
اي اهل سنت اگر سني هم با شيد طبق اسناد و مدارک خودتون بايد قبول کنيد ؟؟؟ کافره
گول اين بلا نسبت علما رو نخوريد
28   نام و نام خانوادگي:  مقداد     -   تاريخ:   16 مرداد 87
اين رو به عنوان يه درد دل ميگم. اميدوارم افراد اگاه حالا کي که باشن من راهنمايي کنن
شرم دارم از اين که زماني در گذشته فکر ميکردم قاتل دختر عزيز پيامبر جانشين بر حق پيامبر. پشيمونم.پشيمونم .واگر هزار مرتبه هم چنين حر في بزنم باز هم کمه. از اين خوشحالم که پيرو اهل بيتم اما از اين ناراحتم که وقتي سني بودم پيرو عدهاي جاهل بودم
دشمني با اهل بيت نميکردماما همين که سني بودم نمي دونم خدا من مي بخشه يا نه؟
اميدوارم من راهنمايي کنيد.
در حال حاضر مشغول نشر اثبات شيعه از طريق کتب اهل سنت هستم اميدوارم اين خدا قبول کنه
از اقاي قزويني که سخنان روشنگرانه اش خيلي ها رو از گمراهي نجات داده متشکرم و اميدوارم خاوند به اون اجر بزرگي بده ودر دنيا واخرت سربلند باشه.
من راهنمايي کنيد
29   نام و نام خانوادگي:  مقداد     -   تاريخ:   16 مرداد 87
اين رو به عنوان يه درد دل ميگم. اميدوارم افراد اگاه حالا کي که باشن من راهنمايي کننشرم دارم از اين که زماني در گذشته فکر ميکردم قاتل دختر عزيز پيامبر جانشين بر حق پيامبر. پشيمونم.پشيمونم .واگر هزار مرتبه هم چنين حر في بزنم باز هم کمه. از اين خوشحالم که پيرو اهل بيتم اما از اين ناراحتم که وقتي سني بودم پيرو عدهاي جاهل بودمدشمني با اهل بيت نميکردماما همين که سني بودم نمي دونم خدا من مي بخشه يا نه؟اميدوارم من راهنمايي کنيد.در حال حاضر مشغول نشر اثبات شيعه از طريق کتب اهل سنت هستم اميدوارم اين خدا قبول کنه از اقاي قزويني که سخنان روشنگرانه اش خيلي ها رو از گمراهي نجات داده متشکرم و اميدوارم خاوند به اون اجر بزرگي بده ودر دنيا واخرت سربلند باشه.من راهنمايي کنيد
30   نام و نام خانوادگي:  سمانه     -   تاريخ:   18 مرداد 87
جالبه كه تمام اسناد از كتابهاي خودتون هست و بازم مدعي ميشيد كه عمر خليفه پيغمبره....!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!1
بهتره به جاي ادعاهاي الكي يه كم بدون تعصب فكر كنيد يا لا اقل اگر قدرت فكر نداريد اين مدارك را از كتاباتون حذف كنيد كه تا اين حد ضايع نشيد....
سني ها بالاخره معلوم كنيد كتاباي خودتون را قبول داريد يا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اللهم العن الجبت و الطاغوت
31   نام و نام خانوادگي:  حسن اسدي     -   تاريخ:   15 شهريور 87
اي اونايي كه ميگيد كه عمر اسلام رو به ايران اورده بدونيد مجوس بودن بهتر از اسلام عمريه اسلامي كه نه توحيد درستي داره نه امام درستي
32   نام و نام خانوادگي:  زهرا     -   تاريخ:   03 مهر 87
به نام حق تعالي
سلام به همه ي دوستان به نظر من طرفدار حضرت عمروحضرت علي به دين ما افزوده نميشه طرفداري از کردارورفتارپسنديدشون هز هر چيزي بهتره حضرت محمد ص ميفرمايدماطرفداريک دين(دين اسلام)وطرفداريک قرانيم
33   نام و نام خانوادگي:  رضا     -   تاريخ:   06 مهر 87
اتفاقا طرفداري از حق و پيروي كردن از جانشين بحق حضرت رسول بر دين و ايمان ما افزوده ميكند انشا’ الله
چطورميتوانيم از قرآن پيروي كنيم در حالي كه به دستورات آن عمل نمي كنيم .(آيه ي اولي الامر را مطالعه بفرماييد)
خدا را شكر مولايم علي (ع) شد
34   نام و نام خانوادگي:  منتظر59     -   تاريخ:   24 مهر 87
از شما متشكرم لطفا به ما هم سري بزنيد خوشحال مي شويم http://rastoor.blogfa.com/
35   نام و نام خانوادگي:  منتظر59     -   تاريخ:   26 مهر 87
يك مناظره خاندني
در مسجد النبي يک نفر از اهل تسنن مصر به اينجانب گفت: آيا شما «شيعيان» مي‏گوييد «عليّ وليّ اللَّه» علي وليّ خداست؟ گفتم: بلي، مگر چه اشکالي دارد؟ گفت: مگر خدا ولي مي‏خواهد؟ گفتم: مگر شما نمي‏گوييد: «محمد رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم»؟ محمد رسول خدا است در فکر فرو رفت و گفت: بلي مي‏گوييم، گفتم: مگر خدا رسول مي‏خواهد؟ گفت: معناي آن اين است که «محمدصلي الله عليه وآله وسلم از طرف خدا رسالت [بر مردم]دارد» گفتم: معناي «علي ولي اللَّه» نيز اين است که «علي‏عليه السلام از طرف خدا ولايت و امامت [بر مردم] دارد» بعد به او گفتم: نظير اين عبارت در کتاب‏هاي شما نيز آمده است، مثلاً در «صحيح بخاري» است که عمر بن الخطاب به علي بن أبي طالب‏عليه السلام و عباس عموي رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم گفت: من ولي ابوبکر هستم، «فکنت انا وليّ أبي بکر» [1] و معلوم است که ابوبکر مرده بود و ولي نمي‏خواست، پس معناي گفته عمر اين است که من از طرف ابوبکر ولايت بر مردم دارم، سپس به او گفتم: البته بايد از عمر و ابوبکر سؤال شود که مگر اختيار مردم با آنها بود که براي آنان ولي تعيين کنند؟ و ابوبکر چگونه مي‏توانست براي مردم تصميم‏گيري کند؟
در هر حال شيعيان معتقد هستند که علي‏عليه السلام از طرف خدا و توسط رسول اللَّه‏صلي الله عليه وآله وسلم براي امامت و ولايت و رهبري مردم تعيين شده است ولذا مي‏گويند «اشهد ان علياً امير المؤمنين و ولي اللَّه» و در مقابل، شما اهل تسنن طبق گفته خود عمر، بايد بگوييد «اشهد ان عمر ولي ابوبکر» و نبايد بگوييد عمر خليفه رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم است و الا عمر را تکذيب کرده‏ايد، لبخندي زد و چون اين مطلب را از «صحيح بخاري» نقل کردم و نمي‏توانست انکار کند. اندکي سکوت کرد و گفت: شما به چه دليل مي‏گوييد علي بن ابي طالب‏عليه السلام از طرف خدا بر مردم ولايت دارد؟ گفتم: ادله اين امر - عقلاً و نقلاً - فراوان است و از باب نمونه يکي از ادله آن اين آيه شريفه است:
إِنَّمَا وَلِيُّکُمْ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ؛ [2] .
تنها ولي و سرپرست شما، خدا و رسول خدا و کساني هستند که ايمان آورده‏اند و نماز را به پاي مي‏دارند و در حال رکوع زکات مي‏پردازند.
در تفاسير شيعه و عده زيادي از اهل تسنن آمده است که مراد از والذين آمنوا در اين آيه مبارکه علي بن ابي‏طالب‏عليه السلام است و تصريح نموده‏اند که علي‏عليه السلام در حال رکوع انگشتر خود را به فقير بخشيد و اين آيه شريفه در شأن او نازل شد [3] .
و شما مي‏توانيد به «الغدير» مرحوم علامه اميني، يا به کتاب «المراجعات» مراجعه کنيد و يا به تفاسير خودتان در ذيل آيه مراجعه و تحقيق کنيد، سپس اضافه کردم: علاوه بر اين آيه، ادله زيادي بر ولايت و امامت علي‏عليه السلام موجود است و يکي از آنها داستان غدير خم است.
صحبت که به اينجا رسيد رفقاي او که سخت نگران و ناراحت بودند، دست او را گرفتند و گفتند بحث کافي است. گرچه او مايل بود که بحث را ادامه دهد اما رفقاي او اجازه ندادند و خداحافظي کردند. والحمدللَّه رب العالمين.
36   نام و نام خانوادگي:  امير     -   تاريخ:   29 مهر 87
اقا مزخرفات بس اسلام با علي وعمر و...... اسلام شد نه با حرفهاي پرتو پلاي امثال تو بياييد اين دكانهاي شيعه وسني وعلي وعمر را تعطيل كنيد وهمه باهم در منافع اسلام شريك باشيم وبپذريم كه پيامبرص وهمه مردم ان دوران مانند علي ع عمر و......در راه اسلام كوشش كرده اند تا منو وتو امروز مسلمان باشيم
37   نام و نام خانوادگي:  رضا     -   تاريخ:   29 مهر 87
جناب امير اسلام به رهبري حضرت رسول (ص)اسلام شد.همان رسولي كه رهبر بعد از خودش را علي (ع)معرفي كرد.اگر مسلمانان به وصيت رهبر شان عمل ميكردند الان وضعيت ما اين نبود .دكان را 1400سال قبل كساني باز كردند كه با به انحراف كشيدن دين و ناديده گرفتن وصيت حضرت رسول(ص)سود خودشان را ميبردند.
38   نام و نام خانوادگي:  سيد حسين     -   تاريخ:   30 مهر 87
واقعا كه نمي دانم در جواب كساني كه هنوز از عمر حمايت مي كنند چه بگويم . اگر عمر با شوراي فرمايشي سقيفه تخم اختلاف را در امت نمي كاشت هيچگاه جمل و صفين و عاشورا به وجود نمي آمدهيچ گاه اهل بيت پاك پيامبر كشته و زنداني و تبعيد نمي شدند هيچگاه طلقاجرات پيدا نمي كردند و در خلافت طمع نمي كردند .امروز هيچگاه چهره اسلام اين گونه نبود . اين همه مسلمان زير يوغ ظلم و جور آمريكا و اسراييل قرار نمي گرفتند هيچگاه وهابيت و طالبان و القاعده به وجود نمي آمد . آري اگر در سقيفه خلافت از مجراي صحيح خود منحرف نمي شدو به دست نا اهلان نمي افتاد و اگر آنان نسبت به اهل بيت و عترت پيامبر (ص) آن طور كه خدا و رسولش مي خواستند رفتار مي كردند چه حقايق كه پايمال نمي گشت و چه خونها كه به نا حق ريخته نمي شد .
39   نام و نام خانوادگي:  منتظر59     -   تاريخ:   08 آبان 87
جناب امير اين را در گوشت فرو كن ما پيغمبري كه عمر ساخته نمي خواهيم پيغمبري كه به قول اهل تسنن نه شيعه
1- برپا بول مي كند
2-رقص وآواز را حلال حتي در مجلس زنانه شركت واز دست عروس خانم نوشيدني مي گيرد
3- پيغمبري كه اجازه رقص ومطربي در مسجدرا به بيگانگان مي دهد تازه عايشه همسر خود رابلند مي كند تا اين رقص را ببيند وآنقدر نگاه بكندتاخسته شود
4- پيغمبري كه وحي خدااول بر ابوبكر نازل شود بعد از تاييد اوبر پيغمبر
5- پغمبري كه نمي دانست اين امت را مانندگوسفند نبايد رها كرد ولي ابوبكر به اين مهم پي بردوعمر راقبل از مرگ جانشين خود قرار داد
تازه دهها مورد ديگر است فقط سري بزن به دو كتاب معروف اهل تسنن صحيح بخاري و مسلم
40   نام و نام خانوادگي:  حسين     -   تاريخ:   09 آبان 87
صل الله عليک يا ولي العصر ادرکني

در مورد لعنت به عايشه خانم و عمر و ابوبکر و بقيه ....؟

هر کسي که عملي انجام مي دهد اين موج هايي توليد مي کند ک هميشه باقي مي ماند حالا شما يا بايد اين موج ها را دفع کنيد يا جذب کنيد--اين از لحاظ علمي اش.
من اعتقاد دارم که نبايد همه جا لعن کرد البته همه ما شيعيان اعتقاد داريم چون اگر اين کار را پيش يه وهابي انجام بدي ديگه معلوم نيست چي مي شه و در دين ما از اين کار نهي شده و اين تقيه است.

41   نام و نام خانوادگي:  ابو محمد110     -   تاريخ:   13 آبان 87
با تشكر از زحمات علمي شما در راه بيان حقايق حقه و اشكار كردن حقيقت بعض افراد كه خيلي بزرگشان كردند و يك نصيحت به كساني كه اراجيف مي نويسند اگر طاقت شنيدن حرف حق را نداري گوش خود را بگير و اگر طاقت ديدن نداري كور شو چون حقيقت ناچارا برملا مي شود نمي توان حقيقت پليد خليفه اول دوم و سوم را كه خلاف دستور رسول خدا عمل كرند ودين را به انحراف كشاند ناديده گرف ت خداوند ظالمان به دين و خاندان نبوت را لعنت كند و همنشين شياطين در صغر قرار دهد انشا’ الله
42   نام و نام خانوادگي:  منتظر 59     -   تاريخ:   14 آبان 87
حضرت علي عليه السلام مي فرمايد:
جاي شگفتي است که در زمان حياتش از مردم مي خواست بيعتشان را پس بگيرند ولي در واپسين روزهاي عمرش وصيت کرد که خلافت پس از او به ديگري برسد.
اين دو نفر خلافت را مانند دو پستان شير تقسيم کردند ابوبکر خلافت را در جايگاهي درشت و ناهموار قرار داد درحالي که عمر سخني
تند وزخم زبان داشت و ديدارش رنج آور واشتباهش بسيار وعذرخواهيش بي شمار بود.
نهج البلاغه- خطبه شقيقه – شرح محمد عبده ج 1ص 84

کلامي خنده داراز ابوبکر
ابوبکر بر روي منبر رفت وگفت{ ان لي شيطانا يعتريني فان استقمت فاعينوني وان زغت فقوموني }من شيطاني دارم که مرا فريب مي دهد شما مردم هر گاه به راه راست رفتم کمکم کنيد وهر گاه به نادرست رفتم راهنما ييم کنيد .تاريخ الخميس ج 2 ص233/ اسدالغابه ج4ص295/ الغدير ج7 ص158و196/ تاريخ ابن عساکر ج5 ص112و105/
الصراط المستقيم ج2 ص279و280/ تاريخ ابي الفداء ج1 ص158/ تاريخ ابن الاثير ج3 ص149/تاريخ ابن کثير ج6 ص99 /و...

گفتار ضد و نقيض عمر در مورد ابوبکر{بيعت ابوبکر غلطي ناگهاني بود}
عمر در زمان خلافت خود بر منبر رفت وگفت جريان بيعت ابوبکر غلط وخطايي بود که خدا مسلمين را از شر ان نگاه دارد از اين پس هر کس مانند آن بيعت را تکرار نمود او را بکشيد .سليم بن قيس ص 820و825 /شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد ج1 ص164و165 /الاستيعاب ج2 ص256 /الزام الناصب ص97 /الصواعق المحرقه ص7 /مجمع النورين مرندي ص 196 و...
43   نام و نام خانوادگي:  عليرضا     -   تاريخ:   26 آبان 87
من هم يه تو دهني به اين هه لوي احمق مي زنم كه يادش باشه با اهل بيت و اعتقاد واقعي شيعيان بازي نكنه . ....
44   نام و نام خانوادگي:  ج-     -   تاريخ:   30 آبان 87
يامسلمون اتحدوا برادران تمام اين توهين هاى كه براى صحابى پيامبر مىكنيد بخاطر داشته باشيد تاروز قيامت
جواب نظر:
کاربر گرامي جناب «ج» دقت داشته باشيد که تمامي اين روايات (که البته از ديد شما توهين به صحابه مي باشد) از صحيح ترين کتب اهل سنت نقل قول شده بر فرض توهين هم بهتر است به اين برادران اهل سنت تذکري راجع به اين موضوع داده شود نه ما

موفق و مؤيد باشيد

معاونت اطلاع رساني


45   نام و نام خانوادگي:  انسان     -   تاريخ:   05 آذر 87
ببينيد برادران خوبم شيعه هاي عزيز وسنيهاي ارجمند !من به عنوان يك انسان از اينكه شما ها تا اين حد از قوه ي دركتون استفاده نميكنيد متاسفم وشما را به تفكر بيشتر فرا ميخوانم هر دو دسته را ميگويم بيگمان هر دو دسته در اشتباه مي باشيد .اين را بدانيد كه صحاح سته ونهج البلاغه و ساير كتب هيچكدام ارزش قرآن را ندارد .در عين حال من براي همه آنها ارزش قايلم ولي قرآن را كه سخن الله ميباشد را بر همه بايد مقدم بداريم. ريشه تمام اين فحش گفتنها وناسزاها وكينه ها ودشمنيها وقتلها وبرادركشيها دوري از قرآن ميباشد.بدانيم كه خداوند كارش بسيار دقيقتر از انسان است اگر در قرآن به محمد (ص) ميفرمايد كه اگر بر دستور پروردگارت نباشي گردنت را مي زنيم مسلما علي (ع)وعمر ( ع)وساير صحابه هيچكدام عزيزتر از محمد ص نيستند.واقعيت آنست كه كذشته غير از شبحي از ديد ما پنهان است اما به يقين كسانيكه در بين انسانها عداوت ايجاد ميكنند خواسته يا نا خواسته در راستاي خط شيطان حركت ميكنند .قرآن ميفرمايدشيطان ميخواهد در بين شما عداوت و بغض ايجاد كند .و در مورد مردمان گذشته ميفرمايد آنها امتهايي بودند كه براي خود كسب كردند آچه را كه كسب كردند وبراي شماست آنچه را كه كسب ميكنيد .ميفرمايد كه اگر تمام مردم به انسان صالحي افترا ببندند ويا برعكس انسان فاسدي را مصلح بخوانند در قضاوت پروردگار نسبت به آن شخص تغييري حاصل نميشود ؟مگر نخوانده ايد كه حتي دعاي شخص رسول ( ص)به درگاه پروردگار براي مسلمان شدن شخصي كه پيامبر دوست ميداشته كه مسلمان شود مقبول درگاه الله قرار نگرفته است ؟آيا پس از 1400سال بازهم دوست نداريد به اشتباهتان پي ببريد؟آيا بس نميكنيد؟آيا اين تفرقه اندازيها كه باعث دوري انسانه از قرآن شده شما را خوشحا ل ميكند؟در پايان از دست اندر كران اين سايت كه ميتواند باعث رفع بعضي از كدورتها در بين امت پيامبر شود تشكر ميكنم.بدانيم كه آخرت بسيار دور نيست و به آنچه كه كسب كرده ايم دست خواهيم يافت .خداوند همه ي مارا به راه درست خود هدايت بفرماياد .آمين
.
46   نام و نام خانوادگي:  مهمان دنيا     -   تاريخ:   08 آذر 87
ببينيد ؛ اين بازار شيعه و سني دردي از ما دوا نمي کنه هر کسي تو قب خودش ميره ؛ نفت ما کجا ميره کي معادن و مي خوره - بچه ها چه جوري تحصيل مي کننو ما چه جوري زندگي مي کنيم و ... بيشتر به دور و بر خودتان نگاه کنيد نه به 1500 سال پيش
47   نام و نام خانوادگي:  حميد رستمي     -   تاريخ:   17 آذر 87
خدا هر چي بخواين بهتون بده ان شا الله
48   نام و نام خانوادگي:  طيب     -   تاريخ:   26 آذر 87
از خدا بترس همه اصحاب رسول الله أز اهل جنت هستند /قال الله تعالى / رضي الله عنهم ورضو عنه وقال /لقد رضي الله عن المؤمنين اذ يبايعونك تحت الشجرة.
بايد همه بدانيد كه تفضيل دربين اصحاب رسول عليه السلام موضوع مهم نيست همه ايشان تلاميذ يك مدرسه هستند .
توه بده بطرف وحدت المسلمين نه تفرقة المسلمين /

قسم باخدا همه اهل سنت رسول خدا وال البيت عليهم السلام واصحاب محمد وزوجات محمد عليه السلام را دوست دارند .
شما بخاطر فائدة شكم تان مردم را كمراه نكنيد .
واز هم مؤمنين ميخواهم كه كتابهاي علي شريعتي وموسوي وكتابهائي صاحب كتاب ولاية الفقيه رابخوانيد.

والسلام على من اتبع الهدى
جواب نظر:
جناب طيب سلام عليكم ! چگونه مي&zwnjتوان باور كرد كه تمام اصحاب رسول خدا اهل بهشت باشند ؛ در حالي كه برخي از آن&zwnjها بسياري از مسلمانان را كشته&zwnjاند .

اگر تمام اصحاب رسول خدا اهل بهشت باشند ؛ پس كساني كه عثمان را كشتند و به زن او دست درازي كردند نيز بايد اهل بهشت باشند ؛ در حالي كه اهل سنت هرگز چنين مطلبي را نخواهند پذيرفت ؛ بلكه آن&zwnjها فاسق و محارب معرفي كرده&zwnjاند ؛ در حالي كه همه آن&zwnjها از اصحاب رسول خدا بوده&zwnjاند ؛ همانند عمرو بن حمق خزاعي و ... .

چگونه مي&zwnjتوان باور كرد كه سران جمل نيز به بهشت بروند ؛ در حالي كه بيش از بيست هزار نفر را كشته&zwnjاند ؟

چگونه مي&zwnjتوان باور كرد كه معاوية بن أبي سفيان به بهشت برود در حالي كه بيش از صد هزار نفز از مسلمانان را كشته است ؟

براي اطلاع بيشتر به اين آدرس مراجعه بفرماييد :



http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1021



والسلام علي من اتبع الهدي



گروه پاسخ به شبهات
49   نام و نام خانوادگي:  .     -   تاريخ:   27 آذر 87
دوستاني که نظر مي گذارند! ادب را رعايت کنيم
ما شيعه هستيم.. منطقي و مستدل جواب دهيم , لغزشي به سمت توهين يا شوخي زشت يا بي ادبي نداشته باشيم
سخن بايد تاثيرگذار باشد.
از مسولان سايت متشکرم
50   نام و نام خانوادگي:  حميدرضا     -   تاريخ:   27 آذر 87
لعنت بر غاصبان خلافت علي(ع)
لعنت بر غاصبان فدك فاطمه زهرا (س)
.
.
.
51   نام و نام خانوادگي:  mohsen     -   تاريخ:   01 دي 87
دانستن حق مهم واجب و زيباست ولي جانبداري متعصبانه و رو در روي همديگر قرار گرفتن مورد نظر امير المومنين علي (ع) هم نيست به ان جهت که به خاطر همين وحدت و حفظ اصل اسلام 23 سال سکوت فرمودند و ما هم که پيرو آن عزيز هستيم چه آن که به عنوان شيعه اول امام بشناسيم يا به عنوان اهل سنت چهارمين خليفه بناميم بر کرامات وجوانمردي و صفات شايسته مولي الموحدين نه چيزي کم ميکند نه چيزي ميافزايد . و آن چه که خود مولي ميفرمايند شما نميتوانيد همانند من باشيد ولي با ورع و پرهيز از گناهان من را حمايت کنيد که همين اصل اسلام است و خورشيد را در پس پرده نهان نتوان نمود .
جواب نظر:
با سلام

امير مومنان با وجود پرهيز از درگيري ، در روشن شدن حقايق براي مردم کوتاهي نمي کردند ؛ايشان سرمشق ما در اين راه هستند ؛ اميدواريم که از راه ايشان بيرون نرويم

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
52   نام و نام خانوادگي:  Moslem     -   تاريخ:   04 دي 87
با سلام،
آقايان ابوبکر ، عمر و عثمان ، اسلامي را رواج دادند که با زور و شمشير بود ، نه با درايت و آنچه که پيامبر گفته بود. خوب نتيجه اين ميشود که مي بينيم ، تمامي تروريستها از همين افکار پيروي ميکنند ، در صورتيکه امام علي(ع) هيچوقت از زور براي پيشرفت دين اسلام استفاده نکرد.
53   نام و نام خانوادگي:  محب     -   تاريخ:   02 بهمن 87
اميدوارم اين مطالب باعث در گيري شيعه وسني نشود وبرادران و اهل سنت قدري منصفانه تر به اين مطالب نگاه كنند
54   نام و نام خانوادگي:  مصطفي ميلاني     -   تاريخ:   07 بهمن 87
بنام خدا
اگر مطالب اين مقاله ناسزا است پس آقايان اهل تسنن بايد دست از صحاح خودشان بر دارند و برائت بجويند از احاديث آن. چرا از شنيدن و خواندن حق ناراحت و عصباني مي شويد؟؟!!! از کدام کتاب ها بايد شاهد برايتان بي آوريم بالاخره ؟؟؟!!!!
55   نام و نام خانوادگي:  مجتبي مرادي     -   تاريخ:   07 بهمن 87
باسلام
آفرين برشما ! البته كه شيعه منطق روشن واستدلالي دارد وماقصد زير سوال بردن بزرگان اهل تسنن رانداريم چون هركس مقدساتش برايش گرامي است همانطوركه مابراي مولانا اميرالمومنين علي(ع) ارزش قائليم برادران اهل تسنن هم براي خلفاي راشدين احترام قائلند لذا ازايشان تقاضا داريم كه به دور از تعصب به مصالعه سرگذشت خلفاي خود بپردازند !
واما جمله آخر كه مابااهل تسنن درتوحيدونبوت وقرآن مشتركيم وفقط درنحوه انتخاب جانشين پيامبر(ص) اختلاف داريم كه مابراين عقيده ايم كه بايد جانشين پيامبر(ص)بايدازجانب خدا انتخاب شود ولي اهل تسنن معتقداند كه بايد مردم انتخاب كنند!
((( وحدت واختلاف ما مسلمين به نفع همه ماست )))
56   نام و نام خانوادگي:  ويروس حقيقت     -   تاريخ:   17 بهمن 87
با احترام به انظار شمااين جانب به استحظار ميرسانم اهل تسنن معتقد نيستندكه بايد مردم جانشين پيامبر(ص)انتخاب كننداهل سنت بر اين باورند كه براي جانشيني پيامبر(ص) كسي نبايد انتخاب شود زيرا كه اوخاتم انبياست خدمت برادران اهل تشيع عرض كنم كه منافقين شماييد كه دايم درحال تفرقه افكني هستيد شماييد كه دايم درحال ترور افراد برجسته اييد شماييد كه اگر روحاني اهل سنت فتوا صادر كند به تير بار ميبنديد خلاصه شماييد كه تروريست هستين بد تر از آمريكا حالا بشينيد و سركوفت به خود بزنيد///
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
پس به اين ترتيب شما ابوبکر و عمر را  خلفاي (زيرا جانشين در لغت عربي به معني خليفه است) پيامبر (ص) نمي دانيد !!! پس چرا ايشان را خلفاي راشدين معرفي مي کنيد ؟
بهتر است قبل از اينگونه ادعاها به کتاب لغت مراجعه کرده ، و سپس ادعا نماييد ؛ زيرا اگر بگوييد ايشان خليفه هستند (طبق معناي خودتان که پيامبر نمي تواند جانشين داشته باشد) منکر خاتميت شده ايد و اگر بگوييد نيستند سني نيستيد .
اين اجماع امت است که پيامبر خاتم پيامبران است و جانشينان ايشان و خلفاي ايشان هيچ کدام پيامبر نيستند ؛اما ما شيعيان مي گوييم خلفا را خود پيامبر (ص) تعيين مي فرمايند و شما مي گوييد : ايشان جانشين تعيين نکرده اند ؛ بلکه مردم او را انتخاب مي کنند و...
که اين مطلب اشکالات مفصلي دارد ؛ که در آدرس هاي ذيل به آن اشاره شده است :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=shobheh&id=7
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=shobheh&id=3
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=shobheh&id=4
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=shobheh&id=2
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=shobheh&id=1
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
57   نام و نام خانوادگي:  ويروس حقيقت     -   تاريخ:   21 بهمن 87
با سلامي مجدد نظر به انكه من فرموده باشم بعد از پيامبر(ص) جانشين وجود ندارد اين نيست كه حضرت عمر وغيره را قبول نداشته باشم بلكه مي گوييم بعد از پيامبر (ص) كسي به عنوان نبوت انتخاب نمي شود حال بشينيد ومطالعه كنيد بعضي كتابها را كه در آن اعلام كرده ايد كه حضرت علي(ع) بعد از پيامبر انتخاب شده است يعني كه شما حضرت علي(ع) را به عنوان پيامبر معرفي كرده اييدآيا اين درست است كه ما پيامبر را رها كنيم و از فرمايشات حضرت علي(ع) اطاعت كنيم
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
شما نيز مطالعه كرده و ببينيد ما در هيچ جا ادعا نكرده ايم كه بعد از پيامبر اسلام (صلي الله عليه وآله وسلم)‌ كسي توسط مردم و يا خدا به پيامبري انتخاب شده است ؛ بلكه ما مي گوييم بعد از رحلت ايشان 12 نفر به انتخاب خداوند و به تصريح خود پيامبر (ص) مامور حفاظت از ديني شدند كه آن حضرت آورده اند و ايشان چيزي غير از نظرات پيامبر مطرح نمي كنند .
فرق ما و شما در اين است كه شما مي گوييد بعد از رحلت پيامبر (ص)‌ ابوبكر توسط مردم براي جانشيني حضرت (به معني غير نبوت) انتخاب شد ،‌ما مي گوييم بعد از رحلت پيامبر (ص)‌ امير مومنان علي (ع)‌ توسط خداوند براي جانشيني حضرت ( به معني غير نبوت)‌انتخاب شد .
البته اين تهمتي كه به ما زده ايد نشانگر عدم آشنايي شما به ابتدايي ترين اعتقادات شيعه است .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
58   نام و نام خانوادگي:  مجيد حقي     -   تاريخ:   23 بهمن 87
خدا در قرآن فرموده است عهد من به ظالمان نمي رسد از پيامبر پرسيدندکه ظالمان کيانند
پيامبر نيز فرموده است ظالمان کساني هستندکه در زندگيشان بر بت سجده کرده باشندحال شما بگوييد ابوبکر و عمر و عثمان چند سال بربت سجده کرده اند
59   نام و نام خانوادگي:  mohamad     -   تاريخ:   25 بهمن 87
قسمتي از نظرات گذاشته در زير مقاله را خواندم و تاسف به جهل فراگيري مي خورم كه عقل اكثر ما را ضايع گردانيده است...............بعضي از پيامهاي گذاشته شده انقدر سخيف است كه ادمي غمگين مي شود از جهالتي كه ما را فراگرفته است اميدوارم خداوند عالم به حق بهترين مخلوقاتش ما را هدايت كند
60   نام و نام خانوادگي:  ابومحمد     -   تاريخ:   28 بهمن 87
حضرت علي (ع) مي فرمايند: كمك به ظالم مانند شركت در ظلم اوست و... چرا حضرت علي (ع) دو بار هر بار به مدت يکماه جانشين حضرت عمر در مدينه مي شوند؟ تا حضرت عمر به شام و فلسطين سرکشي کند. چرا عمار ياسر و سلمان فارسي در زمان خلفاء، حاكم كوفه و مدائن مي شوند. چرا حضرت علي (ع) آنقدر به حضرت عمر مشورت مي دهد كه فقط حضرت عمر 70 بار گفته: لولا علي لهلك عمر. چرا فرزندانش حسن و حسين را براي دفاع از حضرت عثمان مي فرستد و چرا پس از قتل حضرت عثمان وقتي مردم براي بيعت با ايشان هجوم مي آورند ميفرمايد: من وزير و مشاور باشم براي شما بهتر است تا امير (يعني در اين 25 سال مشاور بودهام) (البته در مورد امام رضا (ع) ايشان در رابطه با پذيرش ولايتعهدي فرموده اند بين كشته شدن و اينكار مخير شدم و در كل، ايشان با اجبار وادار به اينكار شدند ولي حضرت علي و ديگران در مصاديق فوق، اجباري نداشته اند) مي گويند حضرت عمر و ابوبكر در جريان سقيفه (توطئه، كودتا، دسيسه و... كرده اند) ولي ما در تمامي كتب تاريخ ميخوانيم كه به آن دو نفر خبر مي رسد كه انصار در سقيفه براي انتخاب خليفه جمع شده اند و آن دو نفر نيز با سرعت خود را به آن محل مي رسانند اين چه توطئه اي بوده كه خود آنها هم از آن بيخبر بوده اند؟ (ايکاش مردم ما با شنيدن هر سخني، اندکي به سلولهاي خاکستري مغز خود فشار واردمي کردند! و سريع هر حرفي را قبول نمي کردند)
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
در مورد جانشيني امير مومنان علي عليه السلام براي عمر !!! بهتر است منبعي معتبر ارائه كنيد !!! (حتي در كتب اهل سنت نيز منبع معتبري براي اين ادعا موجود نيست !!!)
اما در مورد عمار ياسر و سلمان ، مگر خبر نداريد كه شيعيان چنين نقل كرده اند كه جناب سلمان از امير مومنان اجازه گرفته و به عمر گفت : من تابع شخص ديگري هستم و از شخص ديگري اجازه مي گيرم!!!
حال مي گوييد چرا سلمان در زمان عمر حاكم مدائن شد ؟
إعلم : أني لم أتوجه أسوسهم وأقيم حدود الله فيهم إلا بإرشاد دليل عالم فنهجت فيهم بنهجه ، وسرت فيهم بسيرته . واعلم : أن الله تبارك وتعالى لو أراد بهذه الأمة خيرا أو أراد بهم رشدا لولي عليهم أعلمهم وأفضلهم ، ولو كانت هذه الأمة من الله خائفين ، ولقول نبي الله متبعين ، وبالحق عاملين ، ما سموك أمير المؤمنين ...
الاحتجاج شيخ طبرسي  ج 1 ص 188
اي عمر بدان كه من به اينجا نيامدم تا رهبري مردم و اقامه حدود الهي را در بين آنها به عهده بگيرم مگر با دستور شخصي عالم (امير مومنان)‌ و در بين مردم راه او را در پيش گرفتم و سيره او را پياده كردم .
و بدان كه خداوند تبارك و تعالي اگر براي اين امت ، اراده خير كرده بود ، داناترين و برترين ايشان را رهبرشان مي گرداند !!! و اگر اين امت از خداوند ترسان بوده و از دستورات پيامبر (ص) تبعيت مي كرد ، تو را امير المومنين نمي خواند !!! ...
در مورد مشورت دادن امير مومنان به عمر مي توانيد به آدرس ذيل مراجعه نماييد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=3591
اما اينكه فرموده ايد عمر در بيش از هفتاد بار گفته است «لولا علي لهلك عمر» نه تنها به نفع شما نيست ، بلكه به ضرر شما است ، و به حدي مضر است كه ابن تيميه منكر صحت اصل اين مطلب شده است !!! يعني عمر آنقدر در مسائل جاهل بود كه فقط هفتاد مورد رجوع وي به امير مومنان در كتب تاريخي ذكر شده است !!!
وأما قوله إنه رد عمر إلى قضايا كثيرة قال فيها لولا علي لهلك عمر فيقال هذا لا يعرف أن عمر قاله إلا في قضية واحدة إن صح ذلك
منهاج السنة النبوية  ج 8   ص 62، اسم المؤلف:  أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. محمد رشاد سالم
اما اين سخن كه عمر بسياري از مسائل را به نزد علي مي فرستاد و در آنها گفته است لولا علي لهلك عمر ، در پاسخ مي گوييم : هيچ جا را سراغ نداريم كه عمر چنين گفته باشد ،‌ جز در يك جا ، تازه اگر سند آن صحيح باشد !!!
دفاع حسنين از عثمان نيز از مسائلي است كه سند صحيح ندارد ، و جاعلين روايات اهل سنت ، براي ادعاي حسن روابط بين خلفا و خاندان اهل بيت آن را مطرح كرده اند !!!
اين روايت جعلي با وجود اين نقل شده است كه امير مومنان طبق نظر اهل سنت به عثمان گفته اند : قسم به خداوند به هيچ وجه از تو دفاع نخواهم كرد !!!
2008 - حدثنا عمرو بن الحباب قال حدثنا عبد الملك بن هارون بن عنترة عن أبيه عن جده قال لما كان من أمر عثمان رضي الله عنه ما كان قدم قوم من مصر معهم صحيفة صغيرة الطي فأتوا عليا رضي الله عنه فقالوا إن هذا الرجل قد غير وبدل ولم يسر مسيرة صاحبيه وكتب هذا الكتاب إلى عامله بمصر أن خذ مال فلان واقتل فلانا وسير فلانا فأخذ علي الصحيفة فأدخلها على عثمان فقال أتعرف هذا الكتاب فقال إني لأعرف الخاتم فقال اكسرها فكسرها فلما قرأها قال لعن الله من كتبه ومن أملاه فقال له علي رضي الله عنه أتتهم أحدا من أهل بيتك قال نعم قال من تتهم قال أنت أول من أتهم قال فغضب علي رضي الله عنه فقام وقال والله لا أعينك ولا أعين عليك حتى ألتقي أنا وأنت عند رب العالمين
2009 - حدثنا علي بن محمد عن الوقاص عن إبراهيم بن محمد بن سعد عن أبيه قال رجع أهل مصر إلى المدينة قبل أن يصلوا إلى بلادهم فنزلوا ذا المروة في آخر شوال وبعثوا إلى علي رضي الله عنه إن عثمان رضي الله عنه كان أعتبنا ثم كتب يأمر بقتلنا وبعثوا بالكتاب إلى علي رضي الله عنه فدخل علي رضي الله عنه على عثمان رضي الله عنه بالكتاب فقال ما هذا يا عثمان فقال الخط خط كاتبي والخاتم خاتمي ولا والله ما أمرت ولا علمت قال فمن تتهم قال أتهمك وكاتبي فغضب علي رضي الله عنه وقال والله لا أرد عنك أحدا أبدا
أخبار المدينة  ج 2   ص 212، اسم المؤلف:  أبو زيد عمر بن شبة النميري البصري الوفاة: 262هـ  ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت  - 1417هـ-1996م ، تحقيق : علي محمد دندل وياسين سعد الدين بيان
2022 - حدثنا علي بن محمد عن أبي مخنف عن عبد الملك بن نوفل بن مساحق عن أبيه قال دخل علي رضي الله عنه على عثمان رضي الله عنه بالذي وجده أهل مصر مع غلامه فحلف عثمان رضي الله عنه ما كتبه فقال له علي رضي الله عنه فمن تتهم قال أتهمك وكاتبي فغضب علي رضي الله عنه وخرج وقال والله لئن لم يكن كتبه أو كتب على لسانه ما له عذر في تضييع أمر الأمة ولئن كان كتبه لقد أحل نفسه ولا أرد عنه وقد اتهمني فاعتزل واعتزل ناس كثير
أخبار المدينة  ج 2   ص 220، اسم المؤلف:  أبو زيد عمر بن شبة النميري البصري الوفاة: 262هـ  ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت  - 1417هـ-1996م ، تحقيق : علي محمد دندل وياسين سعد الدين بيان
حال با چه رويي ادعا مي كنيد كه امير مومنان حسنين را براي دفاع از عثمان فرستاده است !!!
در مورد سخن امير مومنان نيز در سايت در آدرس ذيل پاسخ مفصل داده ايم :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=56#14
اما در مورد توطئه ، لازم نيست خيلي به سلول هاي خاكستري خويش فشار آوريد ؛ زيرا براي توطئه لازم نيست شخص تمام مقدمات را خود بچيند ؛ همانطور كه در كتب اهل سنت آمده است ، انصار آگاه شده بودند كه عده اي مي خواهند حق را از امير مومنان بگيرند ، به همين سبب خواستند كه خود خلافت را به دست بگيرند و به ديگران فرصت ندهند ؛ ابوبكر و عمر نيز از اين نكته آگاهي داشتند و از اين موقعيت سوء استفاده كرده عده اي را مامور بررسي اوضاع كرده بودند كه هر زمان كه انصار براي تعيين خليفه جمع شدند  به آنها خبر دهند . و آنها بود كه به آنها خبر داد كه عده اي در سقيفه جمع شده اند ؛ و گرنه چرا كسي به امير مومنان علي عليه السلام كه مامور كفن و دفن پيامبر بود خبر نياورد ؟ يا چرا طلحه و زبير و عباس عموي رسول خدا (ص)‌را با خبر نكرد ؟ جالب اينجاست كه خبر آورنده سالم مولي ابي حذيفه است كه عمر در هنگام مرگش گفت : اگر سالم زنده بود او را خليفه مي كردم !!!
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
61   نام و نام خانوادگي:  ابومحمد     -   تاريخ:   28 بهمن 87
سني ها مانند برخي از شيعه ها نادان و جزئي نگر نيستند که از عده اي الکي خوششان بيايد و با عده اي ديگر الکي دشمن باشند. آنها به دو دليل اصلي (و صدها دليل فرعي ديگر) حضرت عمر و ابوبکر را دوست دارند: 1 – تمام مورخين بي طرف، معترفند از نقطه نظر قدرت ظاهري و مادي با اسلام آوردن حضرت عمر و حمزه در سال ششم، اسلام قوت گرفت. جالب است که حضرت عمر حدود 20 سال بعد باز هم از همين جهت (يعني قدرت ظاهري و مادي) به اسلام، خدمات شاياني کرده و با شکست سه امپراطوري وقت و فتح سرزمينهاي همسايه نه تنها بقاء اسلام را در امتداد تاريخ تضمين کرد بلکه موجب اسلام آوردن ملل ديگر نيز شد. 2- ابوبکر نيز مانند حضرت عمر 2 بار در طول عمر خود از نقطه نظر فکري و معنوي و مصلحت انديشي و استراتژيکي به اسلام، خدمات شاياني کرد بار اول به عنوان اولين مرد بالغي که بدون لحظه اي تامل به پيامبرصلي الله عليه و سلم ايمان آورد و بلافاصله پس از اسلام آوردن او 5 نفر از سرشناسان مکه تحت نفوذ فکري و شخصيتي او مسلمان شدند. و 23 سال بعد براي بار دوم دقيقا از همين نقطه نظر (دورانديشي و مصلحت نگري) نه تنها شورش اهل رده را سرکوب کرد بلکه آن جو آشوب زده را به محيطي با ثبات و امن و يکپارچه بدل کرد تا فقط 2 سال بعد پس از رحلتش، حضرت عمر توانست سه امپراطوري آن زمان را به زمين بزند
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
اگر شما گمان كرده ايد كه شيعيان الكي از كسي خوششان و از ديگري بدشان مي آيد ، در اشتباه هستيد . البته شايد منظور شما آن است كه هر كس با خلفا دشمني كند ، الكي دشمني كرده است ، كه بهتر است در اين زمينه نگاهي به صحاح سته اهل سنت داشته باشيد تا بدانيد امير مومنان علي عليه الصلاة والسلام حتي حاضر نبودند در جايي كه عمر است حضور پيدا كنند ، يا ابوبكر و عمر را دروغگو خيانتكار بدكار و حيله گر مي دانستند !!!:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1312
نيز فرموده ايد تمامي مورخين بي طرف معترفند كه اسلام با مسلمان شدن عمر و حمزه قدرت گرفت !!!
آيا اين مورخ بي طرف در آن زمان حاضر بوده است ؟ يا با استفاده از اطلاعات مورخين سني به چنين نتيجه گيري رسيده است ؟ (كه در اين صورت بي طرفي معني ندارد)
همچنين فرموده ايد كه عمر سه امپراطوري بزرگ را شكست داد !!!
كاش شما شعر كوثريه مرحوم سيد رضا هندي را مي ديديد !!!
يا من قد أنكر من آيات * أبي حسن ما لا ينكر
إن كنت ، لجهلك بالأيام ، * جحدت مقام أبي شبّر
فاسأل بدرا واسأل أحدا * وسل الأحزاب وسل خيبر
من دبر فيها الأمر ومن * أردى الأبطال ومن دمّر
 من هد حصون الشرك ومن * شاد الإسلام ومن عمّر
شما اگر فرار هاي خلفايتان در احد و خيبر و خندق وتبوك و... را به ياد آوريد ، ديگر به خود اجازه نمي دهيد فتوحات را به آنها نسبت دهيد !!!
لازم نيست نگاهي به تاريخ نويسان بي طرف داشته باشيد ؛ نگاهي به كتب دست اول تاريخ نويسان سني بكنيد .
فرار خلفا در جنگ ها :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?frame=1&bank=maghalat&id=128
اما در مورد جنگ ابوبكر با اهل رده ، اگر منظور شما فتوحاتي است كه خالد داشته و در يك شب ، مالك بن نويره شيعه امير مومنان را كشت و سر او را در زير ديگ انداخت و با همسر او همبستر شد ، كه حتي عمر نيز در اين كار به ابوبكر اعتراض داشت !!! و ابوبكر كه مي ديد كشتن مخالفان حكومتش ، تنها راه بقا است ، گفت خالد شمشير خدا است !!!
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=100
اگر به نظر شما اينگونه كشتار ها ، با وجود فرار در جنگ هاي زمان پيامبر ، فتوحات بزرگ اسلامي است ،‌ چرا فتوحات صفويه را زير سوال مي بريد ؛ لا اقل صفويه سابقه فرار در جنگ ها را نداشته اند !!!
جالب اينجاست كه به گفته تاريخ نويسان سني ، روش هاي جنگي خلفا و طرفدارانش آنقدر سست بود كه در صورتي كه امير مومنان علي عليه السلام به داد ايشان نمي رسيد ، اسلام نابود مي شد ، و به همين جهت بود كه حضرت در بعضي از فتوحات تنها در حد مشورت حاضر مي شدند :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=3591
‌و جالب تر آن است كه همين تاريخ نويسان سني نقل كرده اند كه در فتوحات خلفا چه مصائبي بر مردم وارد شد ؛ ديگر لازم نيست نگاهي به تاريخ نويسان بي طرف داشته باشيد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?frame=1&bank=maghalat&id=122
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
62   نام و نام خانوادگي:  ابومحمد     -   تاريخ:   28 بهمن 87
من از روحانيون و علماء و محققين ايراني در تعجبم که چوب روزگار را خوردهاند و باز هم حاضر نيستند دست از تعصب و دروغ بردارند. - به قول خودتان 1400 سال است که در حوزه ها روي قوانين فقهي کار آکادميک شده و ما پيشرفته ترين قوانين (به خصوص از لحاظ قانون مدني) را در جهان داريم. تمام شئونات کشور در دست شماست. قرن قرن 21 است. با تمام امکانات رسانه اي و قواي انتظامي و دانشگاهها و... با اينهمه دست تقدير چنان کرد که شما روي کار بياييد و مجبور به تشکيل مجمع تشخيص مصلحتي شويد که دقيقا وظيفه اي ندارد جز تصويب قوانين مخالف اسلام!!! آنوقت شما متعصبانه 1400 سال به حضرت عمر گير داديد که چرا صيغه را حرام کرد؟(طبق ادعاي شيعه) بدون اينکه شرايط و اوضاع و احوال زمان او را بدانيد؟ - 400 سال بود از زمان صفويه،شبانه روز در کتابها و بالاي منبرها مي گفتيد: مگر ميشود پيامبرصلي الله عليه و سلم امت را بدون سرپرست رها کند و برود؟ و جانشين براي خودش تعيين نکرده باشد؟ آنگاه دست تقدير چنان کرد که شما حاکم شويد و بعد آيت الله خميني فوت کند بدون اينکه براي خودش جانشيني تعيين کرده باشد آنهم در شرايطي که تمام جهان به خصوص آمريکا و کشورهاي همسايه با ايران سر دشمني داشتند؟ و منافقان داخلي نيز بيکار نبودند. و آنگاه مجلس خبرگان يک شبه و به صورت فلته و ناگهاني يک نفر را درجه اجتهاد داده و به عنوان رهبر به مردم معرفي کرده و آيت الله منتظري هم هيچگاه نگفت که خلافت را از من غصب کرديد بلکه با رضايت تمام کنار کشيد. ممکن است بگويند: آقاي خميني ميدانست که مجلس خبرگان جانشين را تعيين مي کند. پس چطور پيامبري که (به قول شما)از غيب مطلع بود نبايد بداند که در عربستان شمالي هميشه انتخاب رهبر با راي اکثريت مردم بوده است؟ و اينکه اصحاب و مهاجرين مخلص و فداکارش به خوبي از عهده اين وظيفه بر مي آيند که بر هم آمدند.
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
اتفاقا همين نكات جزيي است كه اهل سنت را روز به روز به عقب برده و شيعه را به سوي پيشرفت رهنمون مي سازد ؛ ما در جزيي ترين احوال صحابه جستجو كرديم و جزيي ترين مخالفت هاي آنها را با رسول خدا (ص)‌ مد نظر قرار داديم ، تا بدانيم كه كداميك لياقت نقل روايت از حضرت را دارند و كداميك ارزش ذره اي توجه ندارند .
البته از شما تعجبي ندارد كه مخالفت هاي رسمي عمر بن خطاب با دستورات رسول خدا (ص) و آيات قرآن را اشكالي جزيي بدانيد !!!

اما در مورد بحث جانشين ؛ شما اهل سنت ادعا داريد كه پيامبر (ص)‌ به هيچ وجه فكري براي بعد از خويش نكرده بود و نه شورايي تشكيل داد و نه كسي را تعيين كرد !!!
و اين واقعا خلاف عقل است .
اما در جامعه اسلامي ما جداي از تعيين يك شخص ، شورايي هم تشكيل داده بودند كه جانشين امام را در صورت مردن قائم مقام هم زمان با رهبر ، و يا در صورت عدم صلاحيت وي ، تعيين كنند .
و اين نه تنها ، تعيين نكردن جانشين نيست ، بلكه محكم كاري است كه مبادا در صورت بروز مشكل براي قائم مقام رهبري ، كشور بدون رهبر بماند !!!
البته اين گونه اشكالات از شما بعيد نيست ، زيرا شما فكر خود را از جزئيات مصروف كرده و تنها به كليات متوجه داشته ايد !!!! و اين مطالب جزو جزئيات و ريزه كاري ها است كه شما از آنها غافل هستيد .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
63   نام و نام خانوادگي:  ابومحمد     -   تاريخ:   28 بهمن 87
تناقض بلاي جان محقق شيعه است او در جايي حديث کساء را مي آورد و ميگويد پيامبرصلي الله عليه و سلم به امسلمه گفت تو نمي تواني جزء اهل بيت باشي و اهل بيت فقط اين چهار نفرند (علي – فاطمه – حسن و حسين) ولي در جايي ديگر اين موضوع را فراموش مي کند و براي خرد کردن هر چه بيشتر حضرت عمر و ابوبکر ميگويد: پيامبرصلي الله عليه و سلم در باره سلمان فرمود: سلمان منا اهل البيت. حالا اگر اين تناقض نيست پس چيست؟ يا در جايي مي گويند پيامبر اکرم نام 11 امام پس از علي را دقيقا گفت ولي در جاي ديگر مي نويسد: امام صادق، اسماعيل ـ پسر بزرگشان ـ را به عنوان جانشين معرفي کردند ولي پس از فوت او فرمودند در مورد اسماعيل بداء حاصل شده و فرزند سومشان را به عنوان امام بعدي معرفي کردند. اکنون آيا ميتوان باور کرد که امام صادق از اين حديث بسيار مهم بياطلاع بوده اند؟ تا اسماعيل را به عنوان جانشين پس از خود معرفي نکرده تا فرقة ضاله اسماعيليه به همين بهانه ساخته نشود و هزار و يک مساله ديگر؟ يا در اينجا باز هم تقيه و توريه و مصلحت را پيش مي کشيد! يا مي گوييد: امام در آن لحظه به علم غيب خود رجوع نکردند!!! هر چند در عصر فعلي چنين پاسخهايي را حتي کودکان خردسال نيز قبول نميکنند!
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
بهتر است قبل از هر گونه ادعايي ، نظري به سايت ما داشته وبعد از ديدن جواب ،‌ ببينيد آيا واقعا اين مطلب تناقض به حساب مي آيد يا نه ؟
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1311
در مورد بداء نيز باز به خاطر القائات جاهلانه بعضي از علماي اهل سنت ، دچار چنين اشكالي شده ايد ؛ در مورد اسماعيل هيچ كس ادعا نكرده است كه امام صادق عليه السلام در مورد او احتمال امامت مي داد !!! بلكه بداء‌ براي مردم صورت گرفته است ؛ و نيز بهتر است كه از جانب خود به جاي شيعه جواب ندهيد تا دچار چنين اشكالاتي نشويد ، چون جواب هاي شيعه جواب هاي علمي است و شما نمي توانيد بدون مطالعه ، به اين جواب ها برسيد .
 مي توانيد در اين زمينه به آدرس هاي  ذيل مراجعه نماييد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=811
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1048
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
64   نام و نام خانوادگي:  ابومحمد     -   تاريخ:   28 بهمن 87
له انسان اگر صادق باشد قطعاا خير را از شر به خوبي تشخيص مي دهد .اگر انسان از خدا بترسد ، ترسي شايسته الله . خداوند بينش ويژه ايي به بنده خودش عطا مي کند که حقايق را از اباطيل تشخيص مي دهد . اصحاب و آل بيت رسول خدا صلي الله عليه و سلم در نزد ما هر دو موجود هستند و وجود هر دو باعث نفي ديگري نمي شود . هر دو را داريم و بسيار هم سعادتمند هستيم از وجود مبارکشان . شما اگر به اجبار يکي از اين دو گروه را دوست نداريد . براي ما فرقي نمي کند ،کمي احترام به نظرات ديگران داشه باشيد . اگر به کتب ما مراجئه مي کنيد . شرح هاي وارده بر احاديث صحيح را بخوانيد و زود تصميم نگيريد سوال : آيا از شما در مورد گناهان اصحاب پرسيده مي شود . يا از نيکي ها وجود مبارکشان اندکي نصيب من و شما مي شود ؟ رسول الله صلي الله عليه و سلم هدايتگر همه انسان هاي جهان است .و در اين شکي نيست ( و ما ارسلناک الا رحمة العالمين ) اصحاب و شاگرداني دارد که الله ذکر خيرشان را علاوه بر قرآن در کتب آسماني اديان گذشته آورده است . براي خردمندان پنهان نيست که دلايل اينکه چرا الله اسم اصحاب رسول خدا صلي الله عليه و سلم را در کتب اديان گذشته آورده زياد است . کمي فکر کردن در اين مسئله خيلي از شبهات رو رد مي کند . باذن الله الگو و اسوه قرار دادن ايشان براي نسل هاي بعد ذکر وفاداري و ايمان قوي آنها ( ايمان آوردن و فدا کردن جان و مالهاي خودشان و ايستادگي در نبردها عليه کفار و ياري رسول خدا صلي الله عليه و سلم ) عبرت گرفتن از طريقه دعوت غير مسلمين به اسلام و هجرت به کشور هاي دور براي تحقق آرمانهاي اسلاي در کل دنيا قطعا خداوند از کساني راضي مي شود که از مهاجرين و انصار و شيوه آنها پيروي کنند والسابقون الأولون من المهاجرين والأنصار والذين اتبعوهم بإحسان رضي الله عنهم ورضوا عنه وأعد لهم جنات تجري تحتها الأنهار خالدين فيها أبدا ذلك الفوز العظيم لقد رضي الله عن المؤمنين إذ يبايعونك تحت الشجرة فعلم ما في قلوبهم فأنزل السكينة عليهم وأثابهم فتحا قريبا إن الذين سبقت لهم منا الحسنى أولئك عنها مبعدون (توبه 100/فتح 18/ انبياء 101) در اسلام معيار قبول ايمان ديگران ، ايماني مانند ايمان اصحاب است که مورد تاييد الله و رسولش بوده .آيا اين فقط سخن من است بيايييد به کتاب الله مراجعه کنيم فإن آمنوا بمثل ما آمنتم به فقد اهتدوا وإن تولوا فإنما هم في شقاق فسيكفيكهم الله وهو السميع العليم ( بقره 137) خداوند جماعت عصر رسول خدا صلي الله عليه و سلم رو خطاب قرار مي دهد راه اصحاب قل هذه سبيلي أدعو إلى الله على بصيرة أنا ومن اتبعني وسبحان الله وما أنا من المشركين (يوسف 108) ايمان موجود در قلبشان ، نعمتي است از طرف الله واعلموا أن فيكم رسول الله لو يطيعكم في كثير من الأمر لعنتم ولكن الله حبب إليكم الإيمان وزينه في قلوبكم وكره إليكم الكفر والفسوق والعصيان أولئك هم الراشدون إذ جعل الذين كفروا في قلوبهم الحمية حمية الجاهلية فأنزل الله سكينته على رسوله وعلى المؤمنين وألزمهم كلمة التقوى وكانوا أحق بها وأهلها وكان الله بكل شيء عليما ( حجرات 7 /فتح 26) صادق هستند و رستگار و حقيقتا و بدون شک مومن للفقراء المهاجرين الذين أخرجوا من ديارهم وأموالهم يبتغون فضلا من الله ورضوانا وينصرون الله ورسوله أولئك هم الصادقون والذين تبوؤوا الدار والإيمان من قبلهم يحبون من هاجر إليهم ولا يجدون في صدورهم حاجة مما أوتوا ويؤثرون على أنفسهم ولو كان بهم خصاصة ومن يوق شح نفسه فأولئك هم المفلحون والذين آمنوا وهاجروا وجاهدوا في سبيل الله والذين آووا ونصروا أولئك هم المؤمنون حقا لهم مغفرة ورزق كريم ( حشر 8/ حشر 9/ انفال74) خدا براي رسولش و يارانش کافي است وألف بين قلوبهم لو أنفقت ما في الأرض جميعا ما ألفت بين قلوبهم ولكن الله ألف بينهم إنه عزيز حكيم ﴿63﴾ يا أيها النبي حسبك الله ومن اتبعك من المؤمنين (انفال64) چگونه امتي که قاري قرآن و راوي حديث هستند گمراه مي شوند يا أيها الذين آمنوا توبوا إلى الله توبة نصوحا عسى ربكم أن يكفر عنكم سيئاتكم ويدخلكم جنات تجري من تحتها الأنهار يوم لا يخزي الله النبي والذين آمنوا معه نورهم يسعى بين أيديهم وبأيمانهم يقولون ربنا أتمم لنا نورنا واغفر لنا إنك على كل شيء قدير ( تحريم 8 ) اين همه مسلمان در اين دنيا ،نتيجه زحمت و تلاش اشخاصي است که پيرو اصحاب رسول خدا صلي الله عليه و سلم بودند . خداوند رسولش را برگزيد و ياران او را نسبت به همه مردم دنيا ممتاز کرد . اين را قرآن مي گويد . روايت سني و شيعه را در اين مورد لازم نداريم . ( هر چيزي که با قرآن مخالفت داشته باشد . مي اندازيم داخل زباله دان تاريخ )( آيا سخن امام جعفر صادق را براي شما ياد آوري کنم ) کينه و کدورتي را شيطان در دلمان نسبت به اين عزيزان قرار داد .چطور درمان کنيم . جوابش در کتاب خداست والذين جاؤوا من بعدهم يقولون ربنا اغفر لنا ولإخواننا الذين سبقونا بالإيمان ولا تجعل في قلوبنا غلا للذين آمنوا ربنا إنك رؤوف رحيم (حشر 10 ) در مورد اهل بيت رسول خدا صلي الله عيله وسلم آيا براي اهل دانش و خردمند جاي شبهه است که اين عزيزان برايمان از فرزندانمان عزيزتر ، محبوبتر و محترم تر هستند .به الله قسم بوسيله حب اين اشخاص به الله متوسل مي شويم ( توسلي جايز ) حب اهل بيت رسول خدا صلي الله عليه و سلم نبايد فقط در يک ادعا باقي بماند . همانطور که آنان زندگي کردند زندگي کنيد . با زبانتان برادران خودتان را اذيت نکنيد . رسول خدا صلي الله عليه و سلم اهل بيت خود را خيلي بيشتر از ديگران دوست داشت . همانطور که ايشان با وجود حب آل بيت ، حب اصحابش را داشت و به خوبي و نرمي با آنها رفتار مي کرد شما هم در تقليد از رسول خدا صلي الله عليه و سلم کوتاهي نکنيد .
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
تمامي آياتي كه به آنها استدلال كرده ايد ، مربوط به گروه خاصي از صحابه (مومنين)‌ است ؛ اما در بين صحابه منافقيني نيز وجود داشته اند ؛ كه شما به خاطر مصالحي كه خود بهتر مي دانيد از ذكر آنها چشم پوشي كرده ايد !!!
شما بدون آنكه نگاهي به آيات ديگر قرآن (كه در ذم بسياري از صحابه وارد شده است)‌ و روايات رسول خدا (ص)‌ كه در صحاح شما آمده است يك طرفه به قاضي رفتيد و خود حكم صادر كرديد ؛ چرا شما هيچ گاه سخن از احاديث حوض به ميان نمي آوريد ؟
چرا هيچ گاه روايات درگيري هاي خونين بين صحابه را مطرح نمي كنيد ؟
چرا آياتي را كه مي گويد عده اي از صحابه به همسر رسول خدا (ص)‌ تهمت فاحشه زدند را مطرح نمي كنيد و ...
به عنوان مثال تنها به دو روايت از روايات باب حوض در صحيح بخاري اشاره مي كنيم :
6211 حدثنا مُسْلِمُ بن إبراهيم حدثنا وُهَيْبٌ حدثنا عبد الْعَزِيزِ عن أَنَسٍ عن النبي صلى الله عليه وسلم قال لَيَرِدَنَّ عَلَيَّ نَاسٌ من أَصْحَابِي الْحَوْضَ حتى عَرَفْتُهُمْ اخْتُلِجُوا دُونِي فَأَقُولُ أصيحابي فيقول لَا تَدْرِي ما أَحْدَثُوا بَعْدَكَ
6212 حدثنا سَعِيدُ بن أبي مَرْيَمَ حدثنا محمد بن مُطَرِّفٍ حدثني أبو حَازِمٍ عن سَهْلِ بن سَعْدٍ قال قال النبي صلى الله عليه وسلم إني فَرَطُكُمْ على الْحَوْضِ من مَرَّ عَلَيَّ شَرِبَ وَمَنْ شَرِبَ لم يَظْمَأْ أَبَدًا لَيَرِدَنَّ عَلَيَّ أَقْوَامٌ أَعْرِفُهُمْ ويعرفونني ثُمَّ يُحَالُ بَيْنِي وَبَيْنَهُمْ قال أبو حَازِمٍ فَسَمِعَنِي النُّعْمَانُ بن أبي عَيَّاشٍ فقال هَكَذَا سَمِعْتَ من سَهْلٍ فقلت نعم فقال أَشْهَدُ على أبي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ لَسَمِعْتُهُ وهو يَزِيدُ فيها فَأَقُولُ إِنَّهُمْ مِنِّي فَيُقَالُ إِنَّكَ لَا تَدْرِي ما أَحْدَثُوا بَعْدَكَ فَأَقُولُ سُحْقًا سُحْقًا لِمَنْ غَيَّرَ بَعْدِي وقال بن عَبَّاسٍ  سُحْقًا  بُعْدًا يُقَالُ ( سَحِيقٌ ) بَعِيدٌ سَحَقَهُ وَأَسْحَقَهُ أَبْعَدَهُ
صحيح البخاري  ج 5   ص 2406، اسم المؤلف:  محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا
ما نيز به خاطر آياتي كه ذكر كرده ايد ، مقام مومنين صحابه را بسيار بالا مي دانيم ،‌اما منافقين صحابه چه ؟ بايد به خاطر خوبي هاي مومنان بدي هاي منافقين را ناديده گرفته تا هر چه را خواستند به اسم سنت رسول خدا (ص) به ما قالب كرده و ما نيز چشم بسته به خاطر حفظ حرمت صحابه بپذيريم ؟
نيز فرموده ايد صحابه و اهل بيت هر دو در نزد شما محترم هستند (همانطور كه در نزد ما چنين است)‌و فرموده ايد كه ما به اجبار ، دست از محبت گروهي برداشته ايم ؛ كه اين نيز درست است اما در مورد تمامي صحابه ؛ بلكه ما بعد از ملاحظه آيات و رواياتي كه در ذم عده اي از صحابه وارد شده است ،‌ به اجبار (چون حب و بغض ما از روي دين است و نه از روي هوا و هوس)‌ دست از محبت گروهي از صحابه كه با اهل بيت دشمني كرده اند ، برداشتيم .
مگر در صحيحين روايت نداريد كه امير مومنان علي عليه السلام نيز چنين بوده است ؟
مگر در صحيحين روايت نداريد كه امير مومنان حتي دوست نداشتند در جايي كه عمر حاضر است شركت  كنند ؟
مگردر صحيحين روايت نداريد كه امير مومنان ، ابوبكر و عمر را دروغگو ، بدكار ، حيله گر و خيانتكار مي دانستند ؟
اينها بود كه ما را مجبور كرد دست از محبت گروهي از صحابه برداريم .
اگر اينكار به نظر شما اشكالي دارد ، مطرح كرده تا پاسخ آن را به شما بدهيم .
نيز فرموده ايد مگر از ما در مورد گناهان كبيره صحابه سوال مي شود !!! يعني بر فرض اگر سوال نشود ما بايد بگوييم همه صحابه عادل بوده اند ؟ خوب اين مطلب در مورد همه كفار زمان جاهليت نيز صدق مي كند ، چون از گناهان ايشان پرسيده نمي شويد پس بگوييد همه كفار جاهلي نيز عادل بوده اند !!!
جداي از اينكه قطعا از شما سوال مي شود كه دين خود را از چه راهي به دست آورده ايد ؛ از راه صحابه اي كه بعد از رحلت حضرت راه آن حضرت را ادامه دادند ، يا از كساني كه طبق روايت صحيح بخاري به نقل از پيامبر ، بعد از حضرت دوباره به حالت جاهليت بازگشتند .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
65   نام و نام خانوادگي:  مجتبي مرادي     -   تاريخ:   28 بهمن 87
باسلام
درجواب ويروس حقيقت .
لطفا بدون اطلاع حرف نزنيد لااقل براي تهمت زدن به شيعه يه كم آثار شيعان را مطالعه كنيد همون طور كه ماتمام دلايل رد اهل سنت رااز صحاح وكتب معتبر خودشان اخذ كرده ايم.ومن متآسفم كه طرف گفتگوي من ازنظر تحقيق واطلاعات درامر دين ورهبري جامعه اسلامي خيلي پياده است چون هنوز نمي داند كه ما ادعاي پيامبري اميرالمومنين علي(ع)(روحي فداه)رانداريم.بلكه معتقديم ايشان امام ورهبرمردم است كه عاري از هرگونه خطا مي باشد
وازطرف خداوند به وسيله رسولش انتخاب شد ودرمورد رهاكردن پيامبر(ص)(روحي ومالي ونفسي وابي وامي فداه).شمااگر ايشان راپيامبرمي دانستيد حرف هاي او راگوش مي داديد كه چندين بار علي(ع)را جانشين خود معرفي كرد اما شما بعداز ايشان چه كساني را رهبر حكومت اسلامي قرار داديد... الله اعلم....
66   نام و نام خانوادگي:  مجتبي مرادي     -   تاريخ:   29 بهمن 87
دوباره سلام
درجواب طيب!
اگر اهل سنت تمام صحابي پيامبر(ص)رادوست دارند پس چرابراي ابوذر(ره)كه به دستور عثمان به صحراي بي آب وعلف (ربذه) تبعيد شد وغريبانه درآنجا درگذشت ازخودتون هيچ غيرت وناراحتي نشان نمي دهيد ؟؟؟؟ وچه ابوذري كه رسول اكرم(ص)فرمود:آسمان سايه نيافكنده وزمين در بر نگرفته راستگوتر از ابوذر را!!!!!!
ويازماني كه عمار ياسر به دست عثمان به اصطلاح رحم دل كتك خورد چرا عكس العمل نشان نداديد؟؟؟؟؟ وچه عمار ياسري كه پيامبر(ص)فرمود: ايمان با گوشت وپوست عمار عجين شده است!!!!
واما شما اينان را رهبر گرفتيد واميرالمومنين حيدر كرار اسدالله الغالب علي(ع) راواگذاشتيد. وچه حيدري كه نبي اكرم(ص) درمدح ايشان فرمود: من شهر علمم وعلي درآن است و...! ويا فرمود: علي با حق است وحق با علي است! درضمن بچه هاي شيعه درخوندن كتاب هاي علي شريعتي دقت كنيد چون آيت الله مطهري بر آثار ايشان نقد هاي مختلفي دارند!
حالا خودتون قضاوت كنيد ...........
67   نام و نام خانوادگي:  مجتبي مرادي     -   تاريخ:   29 بهمن 87
بازم سلام
درجواب ويروس حقيقت(الحق كه همين طور ويروس مانند حقيقت رو از بين مي بريد وقبول نمي كنيد)
درزمان اواخر عمر ابوبكر(خليفه اول شما)ايشان گوسفندان زيادي به بركت اسلام ومسلمين جمع آوري كرده بود كه بماند.....
روزي يكي از دخترانش به او گفت : بعداز خود چه كسي را براي مراقبت گوسفندان مي گماريد؟ گفت:شخصي را معين مي كنم بدون سرپرست كه نمي شود!
حالا من مي گويم آقاي ويروس چطور گوسفندان بعداز ابوبكر سرپرست مي خواهند ولي امت با عظمت اسلام بعداز نبي اكرم(ص) به سرپرست نياز ندارد
(البته در مثل مناقشه نيست) ودر ضمن اگر شما معتقديد كه جانشين نياز نداريم بعداز پيامبر(ص) پس بفرماييد كه آقايان خلفاي غاصب چكاره هستند؟؟؟؟
درضمن هركس شعار مخالفت با آمريكا را مي دهد شما لطفاََندهيد چون تاريخ ثابت كرده است كه اهل سنت هيچ خطري براي استكبار نداشته است
لذا كمترين تبليغات منفي دشمن متوجه اهل سنت بوده است.(نمونه حال حاضرعربستان مصر اردن كويت و...كه حتي به اهل سنت هم رحم نمي كنند) وحرف آخر! نگذاريد بگويم كه چه كسي چه كسي را به رگبار مي بندد ودر ضمن اون فتواهاي مفتضحانه مفتي هاي شما ! حقشون حتي به رگبار بستن هم نيست!
68   نام و نام خانوادگي:  هيبت     -   تاريخ:   26 اسفند 87
اي اهل تشيع اي مدعيان (مجازي)حق بدانيد . که حضرت عمر کسي است که پيامبر مي کويد (اگر بعد از من پيامبري مي آمد آن شخص عمر است )و (و اگر بعد از من حقي وجود داشته باشد در دست عمر است)و (اگر ايمان تمام مسلمين را در يک طرف ترازو و ايمان ابوبکر در طرف ديگر هنوز ترازو به طرف او سنگيني مي کند) در حالي که پيامبر بيهوده سخن نمي گويد
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
علماي اهل سنت رواياتي را كه شما ذكر كرده ايد قبول ندارند ، اما آن را براي مردم نقل مي كنند تا ايمانشان قوي شود !!!
1- روايتي كه در مورد نبوت عمر ذكر كرده ايد !!!جداي اينكه هيچ سندي ندارد ، مخالف با اعتقاد اهل سنت نيز هست ، كه ابوبكر از عمر برتر است ، بنا بر اين اگر بنا باشد بعد از پيامبر نبيي باشد بايد ابوبكر باشد و نه عمر !!!
2- ادعا كرده ايد كه حق بعد از پيامبر در دست عمر است !!! اين روايت را اهل سنت جزو روايت هاي جعلي و دروغين آورده اند !!!:
136 ومنها قولهم الحق مع عمر حيث كان
تذكرة الموضوعات  ج 1   ص 76 ، اسم المؤلف:  أبو الفضل المقدسي(م) الوفاة: 507
شما روايت صحيح علي مع الحق والحق مع علي را ترك كرده و اين روايت جعلي را دليل مطرح مي كنيد ؟!!!!
3- روايت ايمان ابوبكر برتر از ايمان مسلمين : اين روايت تنها با سند ضعيف نقل شده است ، اما يك سند قوي دارد كه آنهم به عمر مي رسد و از كلام رسول خدا (ص) نيست ؛ بلكه به اقرار اهل سنت از كلام عمر است !!! و بعد مي گوييد پيامبر كلام بيهوده نمي گفت !!!
18 حديث لو وزن إيمان أبي بكر مع إيمان الناس لرجح إيمان أبي بكر ذكره صاحب المقاصد وسنده موقوفا على عمر صحيح ومرفوعا ضعيف
الفوائد المجموعة في الأحاديث الموضوعة  ج 1   ص 335 ، اسم المؤلف:  محمد بن علي بن محمد الشوكاني الوفاة: 1250 هـ ، دار النشر : المكتب الإسلامي - بيروت - 1407هـ ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : عبد الرحمن يحيى المعلمي
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
69   نام و نام خانوادگي:  هيبت     -   تاريخ:   26 اسفند 87
اي اهل تشيع اي شما كه قرآن را قبول داريد . افراد (عشره المبشره) را به بهشت برين بشارت داده در صورتي كه عمري اينجا توصيف شده جايي در بهشت ندارد . پس نظر شما صحيح است يا قرآن به راستي از منکرين هستيد
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
بر خلاف ادعاي شما عشره مبشره در قرآن نيامده است و تنها در روايات اهل سنت آمده است ؛ جداي از اشكالات بسيار روايت عشره ، كه سبب شد مولفين صحيحين آن را در كتب خويش نياورند .
اين عشره مبشره اي كه شما ادعاي آن را داريد ، خود منكر چنين مطلبي بودند !!! در صحيح بخاري از سعد بن ابي وقاص كه يكي از همين عشره است روايت مي كند كه رسول خدا (ص) هيچ كس را وعده بهشت ندادند ، مگر عبد الله بن سلام را !!! و اهل سنت مي گويند خود سعد يكي از ده نفري است كه وعده بهشت داده شده است !!!
 و نيز درگيري هاي بين عشره كه به خوبي بر ضد مدعاي اهل سنت است .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
70   نام و نام خانوادگي:  مهدي موسوي     -   تاريخ:   04 فروردين 88
من به آقاي مقداد تبريک ميگويم و لي آيا کتابهاي شيعه هم باز رسي کرده ايد يا اينکه فقط از کتابهاي اهل سنت شرمنده هستيد مگر اقوال علماي شيعه در باره قرآن از کليني و طبرسي و غيره شرمنده نشديد برو به دنبال کتاب طبرسي ملعون را بگرد که کتابي نوشته به نام )) فصل الخطاب في اثبات تحريف کتاب رب الارباب ) اين را بخوان و ببين محشر کرده عزيز من قرآن را بخوان و عقيده ات از قرآن بگير نه هر چه مورخين نقل کرده اند و لي بار ديگر هر کتابي از سنيها ميخوانيد وجدان داشته باشيد که مقدمه کتاب را بخوانيد که مورخ چه ميگويد و لي اين کتابهايي که روايت خر از خر ميکند را در کتاب شيعه نخوانده ايد ميدانم شما يک شخصي هستيد که حتي يک کتاب سني هم نخوانده ايد فقط از کتابهاي قزويني و از صحبتهاي قزويني نقل ميکنيد که 99% آن دروغ است اگر واقعا راست ميگوييد و مهيا هستيد به من زنگ بزن تا ترتيب يک مناظره با من و تو بدهيم چون من يک شيعم بوده و هستم و لي يک شيعه موحئ و راستين نه شيعه ولايت تراشان امثال قزويني اگر آماده ايد ميميل من داريد به من ايميل بدهيد تا با هم مناظره داشتهع باشيم و لي سعي در ترور من نداشته باشيد چون از حرفهاي شما اين استنباط ميشود که شما يگ بچه آخوند هستيد نخ سني بوده ايد يک سني عاقل اين حرفها هيچ وقت نميزند چون علماي سنت اهلا اين حرفها نيستند و جز دو کتاب بخاري و مسلم صحيح ديگري ندارند و هر چه در بطون کتب آمده است بايستي سند را نگاه کرد اي بچه آخوند قزويني
جواب نظر:
با سلام
به جاي بي ادبي ، بهتر بود نگاهي به مطالب مطرح شده در سايت ، در مورد پاسخ به اين اشكالات بي اساس مي كرديد ؛ جناب مرحوم طبرسي كه اين كتاب را نگاشت ، وقتي اولين رديه علماي شيعه را ديد ، گفت راضي نيستم  كسي كتاب من را بدون اين رديه بخواند ؛ و اين كتاب را جمع آوري كرد . اما متاسفانه اهل سنت كتاب او را گرفته و در كشورهاي عربي بدون اين رديه چاپ كردند و به همين سبب تمامي چاپ هاي اين كتاب ، مربوط به كشور هاي سني نشين است و چاپ ايران آن موجود نيست !!!
اما شما صحيح بخاري و مسلم را كه پر از روايات مربوط به تحريف قران است نمي بينيد !!!
مي توانيد در مورد نظر شيعه در مورد تحريف قرآن به آدرس هاي ذيل مراجعه كنيد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=99
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=96
البته شما گفته ايد بايد روايات بخاري را مورد نقد قرار داد !!! آيا نمي دانيد با اين گفته از اجماع علماي اهل سنت خارج شده ايد ؟
ولكن جمهور متون الصحيحين متفق عليها بين أئمة الحديث تلقوها بالقبول وأجمعوا عليها وهم يعلمون علما قطعيا أن النبى قالها .
قاعدة جليلة في التوسل والوسيلة ، ج 1   ص 87 ، أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : المكتب الإسلامي - بيروت - 1390 - 1970 ، تحقيق : زهير الشاويش .
مجموع الفتاوى  ج 1   ص 257 .
تمامي آنچه در متن صحيحين آمده است ، ائمه حديث بر آن ها اتفاق دارند و آن را قبول کرده اند و برآن اجماع دارند و ايشان علم قطعي دارند که رسول خدا (ص) آنها را گفته است .
جداي از اينكه روايتي كه شما به عنوان طعن به شيعه (روايت يك حيوان از حيوان ديگر)‌ نقل كرده ايد ، دقيقا همين روايت در كتب اهل سنت نيز آمده است :
http://www.valiasr-aj.com/lib/soal1/list4.htm#144
اما در مورد مناظره ، علماي شيعه از جمله جناب دكتر قزويني با علماي اهل سنت مناظرات بسيار داشته اند كه در اين سايت نيز در بخش مناظرات تعدادي از آنها را گذاشته ايم :
http://www.valiasr-aj.com/fa/list.php?bank=monazerat
و ديدن اين مناظرات به خوبي نشان مي دهد كه ما ترسي از مناظره نداريم و اين وهابيون هستند كه قدرت پاسخگويي نداشته و به روش هاي خشونت آميز و ترور دست مي زنند .
در صورت تقاضاي براي مناظره ، مي توانيد به صورت حضوري در موسسه ما حاضر شده و يا سوالات خود را براي ما بفرستيد تا به آنها پاسخ گوييم .
گروه پاسخ به شبهات
71   نام و نام خانوادگي:  علي افضلي     -   تاريخ:   04 فروردين 88
با عرض سلام و خسته نباشد خدمت شما به صورت مختصر مفيد بنده اكثر مقالات پربار و عالي شما را خواندم و حقيقتا استفاده كردم , ولي نكته اي را كه لازم دانستم عرض كنم , اين است كه در بسياري از مقالات شما به ابن ابي الحديد و مسعودي استناد شده , و شما اين دو را سني معرفي مي كنيد , در صورتي كه خود اهل سنت هيچ كدام از اين دو نفر (به خصوص ابن ابي الحديد را كه پسوند معتزلي نيز دارد) را سني نمي دانند. اگر مداركي نزد شما مبني بر سني بودن اين دو هست , ارائه دهيد تا همچون قبل مورد استفاده واقع شود. اجر شما با همان كه از او دفاع مي كنيد ياعلي
جواب نظر:
با سلام
راجع به شيعه يا سني معتزلي بودن ابن ابي الحديد مي توانيد از لينک ذيل استفاده نماييد
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=727
موفق و مؤيد باشيد
معاونت اطلاع رساني
72   نام و نام خانوادگي:  سيد حسين حيدري     -   تاريخ:   14 فروردين 88
با سلام : چون ابن ابي الحديد و معتزلي با ديده انصاف به مسائل نگاه مي کردند و روايات خود را به دور از عناد و متصل به حقيقت نقل مي کردند اهل سنت بر آن شدند که چهره آن دو را خارج از مسلک سنت نشان دهند . همچنين افرادي که از خلافا دفاع مي کنند بدانند هرکس سر سوزني محبت غاصبين خلافت را در دل داشته باشند آتش منتظر آنهاست با لاترين جنايت آنان قتل بي بي مظلومه بود ، غصب خلافت بود ، قتل محسن بن علي بود و از همه مهمتر روشن نمودن قائله کربلا
73   نام و نام خانوادگي:  آريايي شيعه     -   تاريخ:   16 فروردين 88
شما سني ها که ميگيد دليل اينکه ما عمر را دوست نداريم فتح ايران است که همه دينتان را از فارس ها داريد.به اسامي توجه شود: بخاري.نيشابوري.ترمذي.ابوحنيفه که از موالي بوده(عجم بوده).فخر رازي.نسايي .ابوبکر بيهقي، ابن قتيبه دينوري، واحدي نيشابوري، علامه سمرقندي،... ولي ما دينمان را از اهل بيت که هاشمي و قريشي و منصوب شده توسط رسول الله به امر الله هستند داريم.«انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم راكعون و من يتول الله و رسوله و الذين آمنوا فان حزب الله هم الغالبون‏». فبهت الّذي کفر، والله لا يهدي القوم الظّالمين
74   نام و نام خانوادگي:  فدائي فاطمه زهرا(سلام الله عليها)     -   تاريخ:   25 فروردين 88
الحمدلله الذي جعلنا من المتمسكين بولايت علي ابن ابي طالب عليه السلام از كاربران سني تقاضاميشود براي اينكه كوركورانه خلفاي سه گانه را انتخاب نكنن به كتاب معالم المدرستين علامه عسكري رحمت الله عليه مراجعه كنن ,اين كتاب رو علماي الازهر مصر (برترين ومعتبرترين مركز ديني اهل سنت )دومين معضل حل نشدني ناميده اند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!,اون وقت اگه استدلالي بود(نه حرف مفت)در همين جا مطرح كنيد تاپاسختان رابگيريد.
75   نام و نام خانوادگي:  سيامک اکبري     -   تاريخ:   12 خرداد 88
مهم اتحاد است اگر به دستورات باريتعالي عمل کنيم خودش راه را به ما نشان خواهد داد.
76   نام و نام خانوادگي:  مقداد     -   تاريخ:   28 خرداد 88
از بي سوادي سني ها و علم علماي شيعه واقعا در شگفتم
77   نام و نام خانوادگي:  حسين منصوري نژاد     -   تاريخ:   17 شهريور 88
به خدا قسم من دلم براي سني ها مي سوزه چون اسلامي كه باور دارن از يهوديت صهيونيست خوار تره.مگه فلسطينيا برادراشون نيستن؟چرا حسني نامبارك(به قول امام)مرز مصرو بروشون بست؟آيا بجز ايران شيعه سوريه شيعه و لبنان شيعه كسي به دادشون مي رسه؟كو مسلماني؟؟؟؟؟؟؟؟
78   نام و نام خانوادگي:  7777     -   تاريخ:   29 شهريور 88
سلام چرا دروغ ميگيد كل نوشته هاي اين سايت دروغ محض هست.
79   نام و نام خانوادگي:  مسعود     -   تاريخ:   14 آذر 88
با عرض سلام و خسته نباشيد سوالي از محضر شما بزرگواران داشتم چرا امام علي (ع)در شوراي جانشيني خليفه ي دوم تمام شروط را نپذيرفت ايشان مي توانستند توريه کنند بعد که به قدرت ميرسيدند مي توانستند شرط عمل به سنت شيخين را انجام ندهند تا ما تا ظهور امام زمان (عج)دچار اين همه بدبختي نباشيم ؟
80   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   16 آذر 88
جناب مسعود
چرا وقتي کفار مکه به محمد مصطفي صلي الله عليه و آله پيشنهاد مال و مقام دادند ايشان تقيه نکردند تا مال و موقعيت و ثروت بدست آورند و سپس يک به يک پدر مخالفان خود را در آورند؟
آيا اگر ايشان چنين مي کردند ممکن نبود که اينهمه خون در غزوات مختلف ريخته نشود؟

يا علي
81   نام و نام خانوادگي:  مسعود     -   تاريخ:   21 آذر 88
دوست عزيز momen abdullah ازپاسخ شما خيلي ممنونم . در صورتي كه تمايل داشته باشيد علاقه دارم از اطللاعات شما بيشتر استفاده كنم
82   نام و نام خانوادگي:  رضا پورفرج     -   تاريخ:   21 آذر 88
با سلام. در تکميل پاسخ جنابmomen abdullah . مسعود عزيز اگر امام علي عليه السلام در سقيفه تمام شروط را مي پذيرفت متعهد بود و قول داده بود که به همه شروط عمل کند آن وقت آيا به نظر شما در شان امام علي عليه السلام هست که زير حرفشان بزنند؟ خيلي از ما آدم هاي معمولي وقتي قول يا تعهدي نسبت به شخص يا اشخاصي که ازشان حتي خو شمان هم نمي آيد مي دهيم پايبند به آن مي مانيم آن وقت چطور ممکن است علي بن ابي طالب عليه السلام زير حرفشان بزنند؟
83   نام و نام خانوادگي:  رضا پورفرج     -   تاريخ:   21 آذر 88
به نام خدا وبا سلام. در تکميل پاسخ جنابmomen abdullah . مسعود عزيز اگر امام علي عليه السلام در سقيفه تمام شروط را مي پذيرفت متعهد بود و قول داده بود که به همه شروط عمل کند آن وقت آيا به نظر شما در شان امام علي عليه السلام هست که زير حرفشان بزنند؟ خيلي از ما آدم هاي معمولي وقتي قول يا تعهدي نسبت به شخص يا اشخاصي که ازشان حتي خو شمان هم نمي آيد مي دهيم پايبند به آن مي مانيم آن وقت چطور ممکن است علي بن ابي طالب عليه السلام زير حرفشان بزنند؟
84   نام و نام خانوادگي:  مسعود     -   تاريخ:   22 آذر 88
برادر بزرگوار اقاي رضا پورفرج از شما نيز سپاس گذارم در پرتوي رحمت بي کران خداوند متعال زندگي خوب و خوش داشته باشيد
85   نام و نام خانوادگي:  سيد محمد امين اميرخليلي     -   تاريخ:   28 آذر 88
سلام عليکم. من سيد محمد امين، در شهر دوبلين زندگي مي کنم. در دانشگاهي که مي رم، نماز خونه اي داره، اما اکثرا براردان سني هستند. من از اينکه بعدا بحثي پيش آيد و خداي نکرده در آن نمانم شروع کردم به مطالعه در دو جهت مطالعه نهج البلاغه حضرت و منابع اهل سنت تا بتوانم اگر مناظره اي شد در حد دفاع از شيعه برايم. اولا کتاب شيعه کمال دين و دين کامل را از دکتر غفاري که متن سخنراني ايشان است را توصيه مي کنم. در واقع من از مطالعه آن کتاب به اينجا رسيدم. نکته اي که در اين رساله بدان اشاره مي شود و در اين بحث ها من نديدم، آن است که منشا اختلاف لاينحل شيعه و سني فراي مساله خلافت و جانشيني حضرت نبي(ص)، بحث سر مساله خود پيامبر است. بحث بر سر ديدگاه انسان کامل است و اينکه پيامبر امام بود قبل نبوتش. سني معتقد است که پيامبر شخصي عادي بود. در جايي مردم را بيهوده لعن مي کرد نعوذ بالله و احاديث همه در اين صحاح سته است که من از آن طريق به سايت شما رسيدم. لذا دليل تخفيف رسول الله آن بود که جانشيني ابوبکر و عمر و عثمان و تغيير دستورات پيامبر را در نظر سني توجيه مي کند. از شما خواهش دارم که متن کامل صحاح سته را اگر به فارسي دارين براي من لينک کنيد يا بفرستين.
86   نام و نام خانوادگي:  حسن طلوعي     -   تاريخ:   06 اسفند 88
سلام در مورد معروفترين روايت اهل سنت مبني براينكه اگر عمر در جايي باشد شيطان در آنجا حضور ندارد بايد بگويم كه در جايي كه عمر حضور داشته باشد اصلا نيازي به حضور شيطان نيست و دقيقا همان تعبير پيامبر اكرم مي باشد.
87   نام و نام خانوادگي:  معاويه     -   تاريخ:   29 ارديبهشت 89

هرکس بد ما به خلق گويد ما کينه به دل نميخراشيم
ما خوبي او به خلق گوييم تا هردو دروغ گفته باشيم
88   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   30 ارديبهشت 89
جناب معاويه هندمادر
پرچم مامان بزرگت را کجاست؟ بر سر در کاخت آويزان کردي؟
راستي تو اين چند وقته چندتا داداش پيدا کردي؟؟ زياد هم که داداشت شد!!!
راستي پسرت يزيد ديشب کجا خوابيد؟؟ نترس زنت ديگر تو اين سن بچه دار نمي‌شود!!!
شنيدم يک معلم سرخونه براي يزيد جونت گرفتي!!! اسمش هم هست کعب الحبار.
اين يارو يهودي، کعب الاحبار، به پسرت چي ياد مي‌ده؟؟؟ ميمون بازي يا سگ بازي؟؟؟
الهم العن يزيد و ابه و جده
*********
عزيزان به نظر شما سني ايراني است؟
89   نام و نام خانوادگي:  معاويه     -   تاريخ:   31 ارديبهشت 89
جناب مومن عبد الله به خدا قسم که تو مومن نيستي و عبد الابليسي چون مطابق ميل آمريکا و صهيونيست بين مسلمانان اختلاف ميندازي تو شيعه نيستي رافضي هستي . بدبختي چون شيطان چنان فريبت داده که به اولياي خدا مانند حضرت عمر يا حضرت معاويه (رضي الله عنهم ) کفر ميگي تو اونقدر بدبختي که نميدوني علي (رضي الله عنه) با حضرات خلفا هيچ دشمني نداشت . اميدوارم خداوند سبحان شما رو به راه راست هدايت کنه لا اقل شيعه راستي علي باش نه شيعه اسماعيل صفوي ( لعنه الله عليه و علي اتباعه) والسلام سعي کن کمي فکر کني ................
من بنده خلفاي راشدين و حضرت معاويه و حضرت يزيد (رضي الله عنهم ) هستم .
90   نام و نام خانوادگي:  كميل(رض) براي معاويه     -   تاريخ:   01 خرداد 89
اوهوك..!! معاويه ديگه داري پررو ميشيا. اولياي خدا عمر و معاويه؟؟؟؟؟؟!!!!!!!! گاز بگير زبون كثيفتو.
بابا شما سنيا شورشو درآوردين.
عمرو آدم حساب كردين چيزي نگفتيم حالا ديگه شده اوليا.
-------------------
اينا به كنار هركي كه هستي فرقي نميكنه مفتي مجاني بچه سني مواظب حرف زدنت باش.جناب مومن عبدالله تاج سر همه بچه هاي سايته.
اگه بهش توهين كني به خداقسم دوتا روايت ضدعمر مينويسم آبروي نداشته مولات بره.حالا ببين كي گفتم
91   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:   01 خرداد 89
سلام

جناب مومن عبدالله

جناب معاويه نويسنده کامنت89 راست ميگويد
شما مومن نيستيد

در واقع مومن واقعي عمر است که قاتل حضرت زهرا سلام الله عليهاست!!
در واقع مومن واقعي عمر است که پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم را متهم به هزيان ميکند!!
در واقع مومن واقعي عمر است که خود را از خداوند تبارک و تعالي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم بالاتر و داناتر ميداند چون او نص صريح قرآن را مبني بر اينکه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم هر چه ميگويد از طرف خداست را قبول ندارد.
در واقع مومن واقعي عمر است که چون براحتي از فرمان خداوند و روسل خدا صلي الله عليه و آله و سلم تمرد ميکند!!
در واقع مومن واقعي عمر است که بدعتهاي مختلف را در دين خدا وارد ميکند و ميگويد متعه و طواف نساء را پيامبر حلال کرد و من آن را حرام ميکنم!!
در واقع مومن واقعي عمر است که دشمن اهل بيت رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم است!!
در واقع مومن واقعي عمر و ابوبکر و عثمان هستند که تا آنجائيکه توانستند به اسلام ضربه زدند!!
در واقع مومن واقعي خلفا و بعد از آن پيروان آنان و حکام سني مذهب هستند که به تبعيت از خلفا دستشان بخون ميليونها مسلمان آغشته است!!
در واقع مومن واقعي کساني هستند که به پيروي از خلفا تمام فزرندان علي عليه السلام و فاطمه سلام الله عليها را يکي پس از ديگري به شهادت رساندند!!!!!
در واقع مومن واقعي خالد بن وليد شرابخوار و زنا کار است که در مقابل چشمان ابوبکر مالک بن نويره را کشت و همان روز با زنش زنا کرد و لقب سيف الاسلام را از ابوبکر گرفت!!!!!
در واقع مومن واقعي معاويه است که در اعمال رو رفتار و جناياتش در تاريخ نيازي به توضيح نمي بينم!!!!!
در واقع مومن واقعي يزيد پسر معاويه است که زنبارگي و شرابخواري و ميمون بازي و . . . وي در تاريخ زبانزد خاص و عام است!!!!!
در واقع مومن واقعي علماي اهل سنت هستند که با فتاواي جالب و خنده دار زمينه تفريحات جهانيان و اديان ديگر را فراهم کرده و باعث از بين رفتن آبروي جهان اسلام شده اند!!!!!!!
در واقع مومن اهل سنت هستند که از چنين کساني پيروي ميکنند و در مقابل خدا ايستاده اند!!!!!
در واقع مومن واقعي . . . . . .

آري جناب مومن عبدالله عزيز
شما بهيچ عنوان مومن به شيطان و جبت و طاغوت نيستيد

مومن همانهائي بودند که به گوشه اي از آنان در بالا اشاره کردم در واقع مومن واقعي آنان هستند البه مومن به شيطان رجيم.
مون واقعي نظر دهنده کامن شماره 89 جناب معاويه است.

راستي جناب معاويه
امروز مولوي هاي شما برايتان چيز جديدي ارائه کردند يا خير؟
آنها قبلا فتوا داده بودند کشتن 7 شيعه مساوي با رفتن به بهشت است
لطفا از آنها بپرس براي اينکه سريعتر به بهشت برسيم ايا ميشود ما بيش از 7 شيعه را بکشيم؟ مثلا 8 يا 9 يا بشتر؟!!!
از آنها بپرس آيا راه بهتري از شير دان زنان به مردان بزرگسال جهت محرميت وجود دارد؟!!!

جناب معاويه من بعنوان يک انسان به تو ميگويم
فقط يک انسان
يه کم فکر کن و برو براي کرامت انساني خودت متاسف باش که از چنين مومنيني پيروي ميکني !!!!!
راستي به همين دلايل ذکر شده در بالا عمر را امير المومنين ميخوانيد؟؟!!!!
عجب امير المومنين الشيطاني داريد شما!!!!!!!
اللهم العن الجبت و الطاغوت
يا حق



92   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   02 خرداد 89
جناب معاويه هندمادر عمري
من شهادت مي‌دهم که تو يک مريد واقعي و راستين عمر هستي.
تو اهل عمر هستي و پيرو سنت عمر هستي. براستي که تو آئينه تمام نماي عمر هستي.
تو نتيجه و برآيند سالها تلاش بزرگان عمري مانند بخاري و ابن جبرين و بن باز و ... هستي.
راه تو راه عمر است و فکر تو فکر عمر و انديشه و مکتب تو عمري است.
افتخار تو عمر است و محبوب تو عمر است و امام و دوست تو عمر است.
*******
و دقيقا به همين دليل است که يزيدي که سگ بازي و خاله بازي و ميمون بازي مي‌کرد و دائم الخمر بود را دوست مي‌داري!!!!
آري. يزيد شرابخوار و سگ باز و ولد زنا و زناکار با محارم و شرابخوار و فاسق و فاجر و لعين و ملعون، قهرمان تو و اسوه تو است.
به راه عمر ادامه ده، باشد که بزودي با او ملاقات کني!!!!
*******************
برادر عزيز آقاي کميل موحد
برادر. بنده خاک پاي شما زوار کربلا هستم. بنده کوچک و خادم شما موحدين و مومنين هستم.
اين قبيل افراد دوستار معاويه هندمادر بزرگترين خدمت را به ما مي‌کنند. چرا که با پخش کردن بوي گند و متعفن معاويه هندمادر و يزيد زاني، نجاست مذهب عمر را هويدا مي‌کنند!!!!

يا علي
93   نام و نام خانوادگي:  معاويه     -   تاريخ:   02 خرداد 89
بسم الله الرحمن الرحيم
(فلاتکونو کالذين تفرقو واختلفو من بعد ما جائهم البينات اولئک لهم عذاب عظيم ) آل عمران
از معاويه به برادران صفوي ( مومن عبدالله . کميل و سعيد حسيني )
ببينيد دوستان اولش ميخواستم جوابتنو با سکوت بدم ولي مثل اينکه بايد يکمي با هم صحبت کنيم .
جناب مومن عبد الله جواب سوالي راکه کرديد با فرمايش رهبر انقلاب جواب ميدم
سوال کرديد آيا سني ايراني است ؟ حضرت امام خميني(ره) فرمود همه برادران شيعه و سني در ايران برابرند و هر کس مخالف اين را تبليغ کرد بدانيد دشمن اسلام و ايران است . حالا خودت بگو من ايرانيم ياتو واما در مورد اينکه فرمودي با معاويه ويزيد (رضي الله عنهم ) ملاقات کنم واقعا ممنونم اميدوارم خداوند سبحان من رو با ابوبکر وعمر و عثمان ومعاويه (رضي الله عنهم) محشور کنه تورو هم با چهارده خدايي که ميپرستي .
واما جناب کميل شما که به من توهين کردي اشکالي نداره چون اين عادت رافضي هاست من به شما توهين نميکنم اميدوارم خداوند تعالي شمارو به راه راست هدايت کنه . منو تهديد نکن هر روايتي که دلت ميخواد بنويس اما مودبانه . چون به حضرت ابويزيد (رض) قسم اگه ادب رو رعايت نکني پشيمونت ميکنم .
جناب سعيد حسيني دوستدار( اسماعيل ميرزاي خونخوار) جواب اسماعيل ملعون رو خداوند بادست مبارک خليفه رسول الله (ص) شاه سلطان سليم کبيرعثماني داد .
باور کن برادر عزيز قاتل فاطمه (رضي الله عنها ) حضرت عمر(رض) نيست اولا که دوسه سالي هست که فاطمه شهيد شده وگرنه قبلا خبري از شهادتش نبود عزيزم اين بازار دکانداران ديني شماست که مثلا به شما ميگن جعفر صادق(رض) دشمن خلفاي سه گانه بود باور کن اينطور نيست جعفر صادق که خودش از اولياي خدابود به ساير اوليا هيچ وقت توهين نکرده . در مورد خالد بن وليد (رض) هم اولا که لقبش سيف الله بود ودوم اينکه اين لقب رو از پيامبر گرفته بود ولي شما چون مثل ...... در پاي منبر نشستي و اينا رو شنيدي اطلاعات چنداني نداري واوني هم که بهت گفته از خودت بي سواد تربوده . در مورد کشتن هفت شيعه هم ما چيزي نشنيديم اين اخبار رو کساني درست ميکنند که مخالف با وحدت مسلمين هستند .
واما کلام آخربراي برادران صفوي دوست عزيزم :
برادران باور کنيد علي (رض) با هيچ يک از خلفا دشمني نداشت وجنگ و دعواي ما در اين مورد بيخود و بيجهت است . من از شما خواهش ميکنم ادب رو رعايت کنيد و نگذاريد من هم با بي ادبي با شما صحبت کنم من نگفتم تشيع راه غلطيه من با رافضي ها دشمني دارم . بياييد عزيزان واقعا شيعه راستين علي (رض) باشيد . چرا بيخود و بيجهت يک عده رو لعن ونفرين ميکنيد که همگي بزرگان اسلام هستند چرا دشمنان اسلام رو نشونه نميگيريد . شما هم مثل تمامي بزرگان دوستدار خلفاي سه گانه و امامان معصوم (رضي الله عنهم ) باشيد . شما چطور پيامبري رو دوست داريد که با همسر عزيزش دشمني ميکنيد کمي فکر کنيد ببينيد راهتون درسته يا نه؟ اگرهم دکاندار ديني هستيد که براتون متاسفم . بهر حال خداي متعال شمارو به راه راست هدايت کند والسلام .
براي آخرين بار هم بهتون ميگم که هرچي مينويسيد ادب رو رعايت کنيد وگرنه مجبور ميشم از کتب خودتون رواياتي رو بنويسم که شايد اصلا براتون خوشايند نباشه . (ابويزيد معاويه)
94   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   02 خرداد 89
با سلام
جناب معاويه ابو يزيد .
ان شاء الله خداوند شما و ما را همگي بصراط مستقيم هدايت كند .
جناب معاويه به قسمتهاي اول نظر شما نمي پردازم ان برادران خودشان جوايتان را خواهند داد .
اما چون بمن بطور غير مستقيم اهانت كرديد جوابتان ميدهم .
طبق نظراتم در مقاله " تحريف و جعل تاريخ در شبکه به اصطلاح نور ! " http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=khabar&id=838
شماره 208 ’ 213 , 269
==============
من خود را رافضي ميدانم انهم از اون نوع درجه ( 1 ) كه اگر كمي تعقل كني ميفهمي يعني چه .
چون مراجعه كنند به اين سايت تعدادي از برادران اهل سنت كه بدنبال حق ميگردند مراجعه ميكنند و اميد بنده اين است كه بسياري از اين برادران بمثل ,سرور عزيزم جناب آقاي صديق فاروق البارزي كه همين امروز خبر خوشحال كننده استبصارشان شنيدم مستبصر شوند , اعتقادات خود را در مـــورد 1, 2, 3 نميگويم . اما نسبت به ال معاويه وقتي كه الله سبحان تعالي و سرور عالميان حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم و امامان برحقشان انها را شجره الملعونه ناميده اند هرچه انها را لعنت بكنيم كم كرده ايم .
اما بر گرديم به اصل مطلب . من رافضي به چهارده معصوم بديده بهترين بندگان خدا و بهترين سروران مخلوقات عالم مينگرم .و ان كسي يا كساني كه اين حرف شاذ """ هم با چهارده خدايي که ميپرستي """ بشما تفهيم كرده اند لعنت خدا و چهارده معصوم و جميع صالحين جهان خصوصا حضرت امام خميني ( ر ه ) بر انها باشد و خداوند او و انها و باور كنندهاي اين اراجيف را با ابوجهل , ابولهب , و خود شجره ملعونه و اولادش محشور كنه .
جناب معاويه شما فرموديد : باور کن برادر عزيز قاتل فاطمه (رضي الله عنها ) حضرت عمر(رض) نيست .......
پس لطفا از صميم قلب مسببين شهاده حضرت فاطمه الزهرا سلام الله عليه لعنت كنيم ( حتي اگر نمي تواني اسمشان را بر زبان بياوري ) و بدرگاه خداوند متعال تقاضاي عقوبت شديد در مورد دستور دهنده به هجوم به قتل و مسببين و قاتلين ان حضرت را بكنيم . من ميگويم امين توهم بگو . در ضمن حال كه حرف از مظلوميت دردانه و عزيز حضرت محمد صلي الله عليه و سلم شد خوب است من و شما بدرگاه الله سبحان تعالي بر قاتلين ان دو دختر ( دختر خوانده ) حضرت محمد صلي الله عليه و اله لعنت بفرستيم , لطفاُ بلند بگوئيد تا دلتان خنك شود بمثل من .

شما فرموديد ..." برادران باور کنيد علي (رض) با هيچ يک از خلفا دشمني نداشت ....
اولاً بر منكر حرف حق لعنت بگو امين تا دلت خنك شود .
ثانياً شما در مورد 1 و 2 و 3 و معاويه هرچه دلتان خواست بگوئيد اما من فقط در مورد حضرت علي عليه السلام ميگويم .
يا علي , يا قسيم جنه و الجهنم . يا ميزاان حق و باطل اين خادم ناچيز و رافضي 1 , 2 و 3 هر شب و روز بر دشمنانت و غاضبين حقت و قاتلين برادر و پسر عمويت , حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم و زوجه ات خير النساء العالمين حضرت فاطمه سلام الله عليه و اولادك الامام حسن عليه السلام و الامام حسين عليه السلام لعنت ميكنم به اميد اينكه توشه كوچكي باشد از براي شفاعت شما اهل البيت (عليهما صلوات الله )در روز حسابرسي .

اميدوارم كه مقاله من به اندازه كافي محترمانه باشد .
البته بدليل اينكه ميخواستم ادب را رعايت كنم را جع به خـــا لد ؟؟؟؟؟ اظهار عقيده نميكنم .

اما چگونه است كسي كه تا فتح مكه كافر و مشركه بوده سيف ال؟؟؟؟ ناميد . لعنه الله علي كذابين و جاعلين القاب . تو هم بگو امين .

يا علي
95   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   02 خرداد 89
جناب معاويه هندمادر يزيدي
آن سني که ايراني است سني است که بر سنت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) باشد.
و آن سني که بلاشک با ايران بيگانه است و خارج از تبعيت ايران است، سني است که بر سنت کعب الاحبار و عمر و معاويه هند مادر و يزيد سگ باز باشد.
ديگر آنکه ما را تهديد کرده‌ايد که از کتب خودمان براي ما روايت بياوريد. ما بي‌صبرانه منتظر هستيم.
اجازه دهيد ابتدا بنده شروع کنم و مذهب راستين اهل عمر را آشکار کنم.
************ مريدان عمر که را مي‌پرستند؟ **********
آيا هيچ از خود پرسيده‌ايد که يک عمري چه کسي را خالق زمين و درياها و موجودات زنده و آسمانها مي‌داند؟؟
يک عمر در برابر چه کسي سجده مي‌کند؟؟ چه کسي را رب العالمين مي‌داند؟؟
با شکسته شدن بتهاي سنگي و جامد در کعبه به دست مولي الموحدين علي ابن ابيطالب (عليه السلام)، مريدان عمر ديگر قادر به نصب و برافراشتن بتهاي سنگي نبودند و نيستند. اگر امروزه هم بخواهند در معابد خود از فلز و يا پلاستيک بتي بسازند کفرشان بلافاصله آشکار مي‌شود و آنها رسوا مي‌شوند.
پس مريدان عمر چاره را در چه ديدند؟؟ مريدان عمر چاره را در برافراشتن بتها در «ذهن» و «وهم» خود ديدند تا بدين وسيله راه ابوسفيان و عمر و معاويه و يزيد را ادامه دهند.
آري عمري نماز مي‌خواند ولي براي قرب به وهم و خيالش.
حج مي‌رود براي رضاي وهم و خيالش.
سجده مي‌کند ولي در برابر «وهم» و خيالش.
**********
مريد عمر قبل از اقامه نماز، بتي را «تصور» و «توهم» مي‌کند و آن را «در» آسمان قرار مي‌دهد. سپس شروع به گفتن اذکار نماز به طور ناقص مي‌کند.
سپس در برابر آن «وهم» به رکوع مي‌رود و سپس در برابر «تصور خود» سجده مي‌کند.
اينکه دقيقا چه چيزي را «وهم» مي‌کند و در برابرش سجده مي‌کند را خدا مي‌داند و شيطان رجيم.
ولي با نگاهي به پاره‌اي از کتب «صحيح» مريدان عمر مي‌توانيم به گوشه‌اي از دنياي تاريک اذهان مريدان عمر پي ببريم:
http://www.al-eman.com/hadeeth/viewchp.asp?BID=13&CID=170#s2
(صحيح!! بخاري:)
«عن أبي هريرة: ...خلق الله آدم على صورته، طوله ستون ذراعا»!!!!!
----> مسجود اهل عمر دماغ دارد.
----> مسجود اهل عمر ريش و پشم دارد!!
----> مسجود اهل عمر لاله گوش دارد!!!
----> مسجود اهل عمر شکل و شمايل دارد!!!!
----> مسجود اهل عمر لنگ درازي دارد ( به طول 60 ذراغ)!!!
----> مسجود اهل عمر سطح و رنگي دارد!!!
----> مسجود اهل عمر حجم و مکان دارد!!!!
http://www.al-eman.com/hadeeth/viewchp.asp?BID=1&CID=7#s14
(صحيح!! مسلم:)
« فيأتيهم الله - تبارك وتعالى - في صورة غير صورته التي يعرفون فيقول أنا ربكم ‏.‏ فيقولون نعوذ بالله منك هذا مكاننا حتى يأتينا ربنا فإذا جاء ربنا عرفناه ‏.‏ فيأتيهم الله تعالى في صورته التي يعرفون فيقول أنا ربكم ‏.‏ فيقولون أنت ربنا ‏.‏ فيتبعونه ويضرب الصراط بين ظهرى جهنم»!!!!!!
----> مسجود اهل عمر طول و عرض و ارتفاع دارد!!!!
----> مسجود اهل عمر تحت زمان و ابعاد حياتي دارد!!!!
----> مسجود اهل عمر در ميان مردم آمدني دارد!!!!
----> مسجود اهل عمر با خودش لباس ضد آتش دارد!!!
----> مسجود اهل عمر در آسمانها خانه‌اي دارد!!!!
----> مسجود اهل عمر با خودش برو بيايي دارد!!!
----> مسجود اهل عمر با فوتون تعاملي دارد!!!
----> مسجود اهل عمر زير آسمان مکاني دارد!!!
http://www.al-eman.com/hadeeth/viewchp.asp?BID=13&CID=39#s15
(صحيح!! بخاري:)
«عن أبي هريرة ـ رضى ا-ل-ل-ه عنه ـ ‏"‏ ينزل ربنا تبارك وتعالى كل ليلة إلى السماء الدنيا حين يبقى ثلث الليل الآخر» !!!!!
----> مسجود اهل عمر آسانسوري دارد!!!!
----> مسجود اهل عمر در آسمان سوراخي دارد!!!
----> مسجود اهل عمر آسماني در اطراف خود «محاط» دارد!!!
----> مسجود اهل عمر زمان و مکان دارد!!!
***************
----> مسجود اهل عمر خانه اي در «ذهن» و «وهم» و «خيال» اهل عمر دارد!!!
***************
----> مسجود اهل عمر شريکي براي خود در انتخاب خليفه‌اش دارد!!!!
----> مسجود اهل عمر ابوبکر را براي تعيين و حعل خليفه‌اش شريک خود مي‌دارد!!!
----> مسجود اهل عمر شريکي در تشريع قوانين دارد!!!!
----> مسجود اهل عمر ، عمر را براي جعل قوانين و تشريع قانون شريک خود مي‌دارد!!!!
**************
اين از معبودتان!!! حال نوبت سرور و اميرتان است!!!!
*************
http://www.al-eman.com/hadeeth/viewchp.asp?BID=1&CID=137#s16‏.‏
"6793 - .... فجاء رسول الله صلى الله عليه وسلم فتواريت خلف باب - قال - فجاء فحطأني حطأة وقال ‏"‏ اذهب وادع لي معاوية ‏"‏ ‏.‏ قال فجئت فقلت هو يأكل - قال - ثم قال لي ‏"‏ اذهب وادع لي معاوية ‏"‏ ‏.‏ قال فجئت فقلت هو يأكل فقال ‏"‏ لا أشبع الله بطنه ‏"‏ ‏... "
===> امير اهل عمر ملعون است به لسان حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله)
===> امير اهل عمر کود مي‌سازه خيلي زياد!!!
===> امير اهل عمر به شکمش بيشتر علاقه دارد تا به حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله)
http://www.al-eman.com/hadeeth/viewchp.asp?BID=1&CID=74#s16
"‏4145 -.... عبادة بن الصامت فقام فقال إني سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم ينهى عن بيع الذهب بالذهب والفضة بالفضة والبر بالبر والشعير بالشعير والتمر بالتمر والملح بالملح إلا سواء بسواء عينا بعين فمن زاد أو ازداد فقد أربى ‏.‏ فرد الناس ما أخذوا فبلغ ذلك معاوية فقام خطيبا فقال ألا ما بال رجال يتحدثون عن رسول الله صلى الله عليه وسلم أحاديث قد كنا نشهده ونصحبه فلم نسمعها منه ‏.‏ فقام عبادة بن الصامت فأعاد القصة ثم قال لنحدثن بما سمعنا من رسول الله صلى الله عليه وسلم وإن كره معاوية - أو قال وإن رغم - ما أبالي أن لا أصحبه في جنده ليلة سوداء ‏.‏ قال حماد هذا أو نحوه"
===> امير اهل عمر آتش در شکم مي‌کند.
===> امير اهل عمر به جنگ خدا و رسولش مي‌رود.
===> امير اهل عمر در قيامت چون ديوانگان محشور مي‌شود.
===> امير اهل عمر با يهود فاسق و فاسد هم شغل است.
http://www.al-eman.com/hadeeth/viewchp.asp?BID=7&CID=70#s43
"‏4133 - ... فقال له رجل أتراها مصيبة قال له ولم لا أراها مصيبة وقد وضعه رسول الله صلى الله عليه وسلم في حجره فقال ‏"‏ هذا مني وحسين من علي ‏"‏ ‏.‏ فقال الأسدي جمرة أطفأها الله عز وجل ‏.‏ قال فقال المقدام أما أنا فلا أبرح اليوم حتى أغيظك وأسمعك ما تكره ‏.‏ ثم قال يا معاوية إن أنا صدقت فصدقني وإن أنا كذبت فكذبني قال أفعل ‏.‏ قال فأنشدك بالله هل تعلم أن رسول الله صلى الله عليه وسلم نهى عن لبس الذهب قال نعم ‏.‏ قال فأنشدك بالله هل سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم ينهى عن لبس الحرير قال نعم ‏.‏ قال فأنشدك بالله هل تعلم أن رسول الله صلى الله عليه وسلم نهى عن لبس جلود السباع والركوب عليها قال نعم ‏.‏ قال فوالله لقد رأيت هذا كله في بيتك يا معاوية... "*
===> امير اهل عمر با شريعت اسلام مي‌جنگند
===> امير اهل عمر حلال و حرام خدا را به سخره مي‌گيريد.
===> امير اهل عمر حرام مي‌پوشد و کاخش را با نجاسات مزين مي‌کند.
===> امير اهل عمر با دستورات رسول اکرم (صلي الله عليه و آله) نبرد مي‌کند.
http://www.al-eman.com/hadeeth/viewchp.asp?BID=1&CID=100#s11
"4882 ....‏.‏ فقلت له هذا ابن عمك معاوية يأمرنا أن نأكل أموالنا بيننا بالباطل ونقتل أنفسنا والله يقول ‏{‏ يا أيها الذين آمنوا لا تأكلوا أموالكم بينكم بالباطل إلا أن تكون تجارة عن تراض منكم ولا تقتلوا أنفسكم إن الله كان بكم رحيما‏}‏ قال فسكت ساعة ثم قال أطعه في طاعة الله واعصه في معصية الله "
===> امير اهل عمر از ريختن خون مومنين شاد مي‌شود
===> امير اهل عمر امر به درنده خويي و جنگ با خدا مي‌کند.
===> امير اهل عمر امر به رباخواري و حرام خواري مي‌کند.
===> امير اهل عمر سفاک و درنده و خونريز است.
***********************************************
جناب معاويه هندمادر يزيدي
فعلا به اذن خداوند اين تو دهني هارا مهمان باش تا بعد برويم سراغ عزيز دلت و محبوب قلبت يزيد سگ باز!!!

يا علي
96   نام و نام خانوادگي:  رضا     -   تاريخ:   03 خرداد 89
چطور شد معاويه يهو تغيير رنگ داد؟؟؟!!!! چه مودب شد.
97   نام و نام خانوادگي:  ابايزيد(معاويه)     -   تاريخ:   03 خرداد 89
بسم رب الکعبه
از ابايزيد به مجيد م علي
با سلام به شما دوست گرامي من هم اميدوارم خداي تعالي همه مارو به راه راست هدايت بفرمايد.
دوست عزيز رافضي بودن يا نبودنت به خودت ربط داره واز اونجايي که تقريبا مودبانه صحبت کردي منم احترام رو تا حد اعلي نگه ميدارم واميدوارم خداوند من رو با خلفاي راشدين و شما رو هم باهرکي دوست داري محشور کنه . باور کن فحش دادن کار آسونيه ولي مودب بودن کار آدماي بزرگه......
درباره قاتل فاطمه هم همونطور که گفتم دوسه سالي هست که پيدا شده وگرنه قبلا فاطمه شهيد نبود بهر حال نه من آگاهم ونه شما والله اعلم .
واما در باره لقب حضرت سيف الله که فرموديد لعنت بر دروغگويان واقعا منم ميگم لعنت بر دروغگويان کساني که القاب بعضي رو ميدزدند وبيخودي به يکي ديگه ميچسپونند. اگرهم با اين لقب مخالفي که متاسفم چون اهداي اين لقب کار من نبود کار پيامبر (ص) بود.
در هرحال موفق باشيد . والسلام علي من التبع الهدي (ابايزيد)
98   نام و نام خانوادگي:  معاويه     -   تاريخ:   03 خرداد 89
از ابا يزيد به ابو جهل ثاني عبد الشيطان
ببين عبد الابليس مثل اينکه من هرچند با تو مودب صحبت کنم فايده اي نداره . بيخود و بيجهت يک سري حديث به عربي واسه من نوشتي که چي رو ثابت کني . من عربي هيچ بدبخت قرآن و نهج البلاغه و فقه جعفري و حنفي ومالکي و وهابي رو فولم وبايد بهت بگم مثل خودت قبلا يه رافضي بودم ....
ببين من ميدونم مشکل تو با عمر (رض) چيه تو دوست داشتي الان هم بت پرست بودي تا هرکاري دلت ميخواست ميکردي ولي چون عمر (رض) مسلمونت کرد با هاش دشمني البته حقم داري !!!!!!!
درباره معبود سنگي هم عزيزم اشتباه گرفتي اوني که خدايان چهارده گانه داره تويي نه ما به اذن خدا تودهني فرستادي ولي نگفتي کدوم خدا علي – فاطمه – حسن يا حسين ؟؟؟؟؟
من که بهت گفتم تو شيعه نيستي چون اگه درتمام عمر بي برکتت يه بار نهج البلاغه رو نگاه ميکردي ميديدي که علي حتي در جنگ با معاويه (رض) گفت من از لعن و نفرين بيزارم اما ازاونجايي که شما خودت هيچي نخوندي واوني هم که بهت ياد داده بيسوادتراز خودته ................
اما در مورد روايات کتب خودتون که بي صبرانه منتظري واست مينويسم
ميفرمايند که :

علي بن ابيطالب (ع) فرمودند : من همان رب و پروردگار زمين هستم که آنرا آرام نگه ميدارم ( مرآه الانوار چاپ تهران )

از رسول الله (ص) پرسيدند که در معراج چه مشاهده نموديد فرمود با خداي متعال صحبت کردم ولي چنان احساس کردم که او علي بن ابيطالب است (کشف الغمه جلد يکم چاپ قم )

ابو بصير فرمايد که ابا عبد الله (ع) فرمود آيا ميداني که دنيا و آخرت تحت تصرف وحکم ما امامان ميباشد (اصول کافي الکليني چاپ تهران )

وبازهم ابي بصير فرمايد ابا عبدالله (ع) فرمود آيا ميداني که خداي متعال در جسم ما ائمه حلول مينمايد ( اصول کافي جلد اول ص 440)

خداوند در حديثي قدسي فرمود يا محمد اگر تو نبودي جهان را خلق نميکردم واگر علي نبود تورا خلق نميکردم واگر فاطمه نبود هيچکدامتان راپس بدان که علي وفاطمه ميتوانند حلال مرا حرام وحرام مرا حلال نمايند (بحار الانوارمجلسي و اصول کافي چاپ قم )
مومن عبد الشيطان پس بايد بگيم که فاطمه از علي و محمد بزرگتر بود لابد اينطور بوده ديگه!!!!!!!!!!!!!

از حمزه بن عبد الله منقول است که امام صادق فرمودند تا قبل از آمدن پدرم (محمد باقر) مردم مراسم و مناسک حج را بلد نبودند وبه يمن وجود پدرم آموختند (اصول کافي جلد 2 ص20)
ابوجهل ثاني غمگين شدم که بيچاره پيامبر مناسک حج رو بلد نبود اي داد بيداد!!!!!!!!!!!

روزي دوتکه ابر بر آسمان بودند امير المومنين بدانها اشارت فرمودند يکي ازآن سحاب قالي شد وعلي بر آن سوار شد فرياد برآورد وفرمود من زبان چشم و گوش الله بر زمين هستم(بحار الانوارالمجلسي چاپ سابق الذکر)
اميدوارم مومن توهم يکي از اين قالي ها گيرت بياد باهاش پروازکني .................

آخه مشرکين هم مثل جنابعالي ميگفتند (مانعبدهم الا ليقربونا الي الله زلفا - زمر3) وبت ها رو براي توسل به الله ميپرستيدند حالا انصافا من بت پرستم يا تو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حالا يکي ديگه رو گوش کن :
يکي از ائمه ما فرمودند : سبب گرفتاري يونس در شکم ماهي اين بود که ولايت امير المومنين را قبول نفرمود وسپس از آن جهت رهايي يافت که ولايت را پذيرفت (تفسير الفرات ابراهيم کوفي سوره يونس )
(واقعا کيف ميکنم از اين همه دانش)

حالا عزيزم اينارو داشته باش بازم واست دارم .............................

البته شما حق هم داريد صدالبته که يک ميليارد نفر اهل سنت و بسياري از بزرگان اهل تشيع گمراهند و فقط تو برراه حقي .
واقعا که متعجبم از اين همه هوش و درايت جنابعالي .
من در حق تو يه آيه از قران مينويسم که به دردت ميخوره
((ولا تکونو من المشرکين من الذين فرقو دينهم وکانو شيعا کل حزب بمالديهم فرحون الا لعنه الله علي القوم الکاذبين)) سوره مبارکه روم
کاش يه ذره دانش داشتي تا کتا ب بزرگان خودتون مثل حضرات آيت ا...خميني (ره) وآيت ا...منتظري (ره) رو ميخوندي اون وقت ميفهميدي که شيعه ي واقعي علي کيه وتوي رافضي کي هستي .
بهر حال من اينا رو واست نوشتم تا يه ذره مودب باشي سعي کن مودبانه نام من رو بنويسي تا منم باهات مودبانه صحبت کنم .
.........................................................................................................................................
ببين بازم بهت ميگم با برادران مسلمون خودت دشمني ميکني اما غافلي که دشمنان از همين نفاق هايي که منافقيني چون خود تو درست ميکنن استفاده ميکنند . با اهل سنت دشمني باش اما توهين نکن يه ذره تعقل کن ...باور کن من دوست دارم برادرانه باهات صحبت کنم وگرنه نوشتن فحش يا کار آسونيه والسلام (ابايزيد)


99   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:   03 خرداد 89
به به جناب معاويه
ماشاءالله به معلومات تاريخي شما!!!!!!

بنده هم لازم ميدانم بقول خودتان کمي باهم صحبت کنيم

قبل از هر چيز ار نام مبارکتان شروع ميکنيم:

جناب معاويه
بهتر نبود قبل از انتخاب چنين اسمي براي خودتان که نشاندهنده ي ميزان محبت و علاقه حضرتعالي به معاويه است کمي در منابع خودتان مطالعه ميکرديد و بعد اين نام را بر خود مي نهاديد؟!
کرامات معاويه شما درتاريخ زبانزد خاص و عام است
معاويه خونخوار حتي بيش از عمر ابوبکر و عثمان به دين ضربه زد
زيرا آن سه خليفه در مقاطعي از زمان خلافت غاصبانه ي خود حفط ظاهر ميکردند تا در اذهان عمومي مسلمان جلوه کنند.
اما معاويه خونخوار و پسرش يزيد بطور آشکار زنا و شرابخواري و ميمون بازي و . . . بنام اسلام رواج دادند که اين بعنوان کرامات و فضائل آنان به شمار ميرود و ميزان علاقه محبين آنان هم در انتخاب نام آنان براي خود کاملا مشهود است.
اما جناب معاويه
بدانيد فضائل معاويه شما فقط به اينجا ختم نميشود
فضائل ديگري از ايشان و شجره نامه ملعون ايشان در منابع خودتان بجاي مانده است که واقعا نيست پيروان عمر و معاويه و تقارن عقايد آنان را به نمايش ميگذارد و آن اين است:
ابن کلبي که ذهبي وي را ثقه ميخواند ميگويد چهار نفر ادعاي پدري همين جناب معاويه شما را کرده اند که اين تعدا به غير ازکساني بوده اند که احتمال پدري معاويه را داشته اند اما در آن هنگام در سفر بوده اند و بر خي نيز از ترس ابوسفيان زبان فرو بسته و حرفي نزده اند.
ابن کلبي ادامه ميدهد مادر معاويه هنده از زنان بدکاره و صاحب پرچم بوده است که نسبت به غلامان سياه عشق مي ورزيد و بسيار به آنان علاقه داشته است و . . . . .
واقعا انسان از ادامه دادن اين مطلب شرم ميکند
در مورد خليفه دومتان هم همين مقدار کافي است که در بسياري از منابع خودتان وي را (( عمر بن صهاک )) خوانده اند و توضيح بيشتر را لازم نميدانم زيرا احساس ميکنم که اين قسمت از نظرم توسط دوستان زحمتکش سايت حذف شود!!
به هر حال براي اهل حقيقت همين مقدار کافي است.
و اما در مورد شاه اسماعيل و زحماتي که او براي ازاد کردن مردم ستمديده از ظلم و ستم سلاطين سني مذهب کشيد بايد بگويم اولا نه بنده و نه ديگر شيعيان شاه اسماعيل را بعنوان مقتداي خودمان نميدانيم و فقط از اين جهت او براي ما قابل احترام است که مقابل ظلم و ستم سلاطين سني مذهب که بعد از حمله عمر به ايران و کشتار و حشيانه و تجاوزات سنگين به ايرانيان و زنان و دختران ايراني به اين سر زمين مسلط گشته بودند ، ايستاد و اين مردم ستمديده را نجات داد.
البته خداوند جزاي عمربن صهاک خليفه دوم شما را توسط سردار ايراني آنهم در مدينه يعني مقر حکومت غاصبانه اش داد و او را توسط آن سردار غيور به درک فرستاد، اما موضوع اصلي و مهم اين است :
شاه اسماعيل چگونه بر سلاطين عثماني پيروز شد؟؟؟!!!!
جناب معاويه
تاريخ را مطالعه کنيد البته بدون تعصب و با نيت رسيدن به حقيقت و با استعانت به حي متعال براي رسيدن به حقيقت و نيز استغفار و همچنين دور کردن شيطان نفس و جهل و گمراهي از خودتان.

چگونه ميشود فردي بنام شاه اسماعيل که حدودا در سن 15 سالگي قيام خود را آغاز کرد به سرعت بر سلاطين سني مذهب پيروز شود؟
چگونه بود که با توجه به ادعاي شما که عمر همه ي ايرانيان را با شمشير مسلمان کرده بود ، همه به شاه اسماعيل کمک کردند تا از سلطه ي حکام سني مذهب رهائي يابند؟؟؟!!!!!

جواب اينت سئوالات اين است:
مردمي که به زور شمشير به عقيده ي غاصبان ولايت در آيند در واقع قلبا آنرا نپذيرفته بودند و هميشه در پي راهي براي از بين بردن خرفاتي که عمر بنام اسلام و توحيد وارد ايران کرد بودند و هميشه از ظلم و ستم عمر و بعد از آن حکام سني مذهب (وارثان عمر) نالان بوده و منتظر راهي بودند تا از بند آن وحشيان نام مسلمان راهاي يابند و همين مسئله باعث شد تا به شاه اسماعيل و قيام او پيوسته و او را در مسير قيامش ياري کنند.

آري جناب معاويه
عمر مسلمان نبود و از اعتقادي هم به اسلام نداشت و تابع يهود بود و از نام اسلام استفاده ابزاري ميکرد.
چگونه مدعي هستي کسي که نتوانست اسلام را حتي بخانه خود بياورد ، آنرا به ايران آورده باشد. آيا اين است منطق اهل عمر؟؟؟!!!!!
چرا از مطالعه و تحقيق بدور از تعصب فرار ميکنيد؟؟
آيا دانستن حقيقت برايتان سخت است يا کتمان آن برايتان مهم است؟؟؟
بهتر نيست براي يکبار هم که شده رضايت الله را در نظر بگيريد و رضايت خلفا را به ذباله داني حقيقت بيندازيد؟
آيا شما اهل عمر تا اين حد از خداوند بيزار هستيد؟
علت علاقه شما به عمر بن صهاک چيست؟
جناب معاوبه
من قصد توهين به احدي را نداشته و ندارم
بلکه عقايد هر کسي ميزان و پايبندي وي را به تعقل و تفکر روشن ميکند.
چرا به فرموده ي قرآن عمل نميکنيد؟
باور کنيد هم اکنون از کتب معتربر خودتان مطالبي دارم که اگر بخواهم بيان کنم بدون شک شما اولين نفري خواهي بود که بنده را متهم به توهين به خودت خواهي کرد . اما جناب معاويه اگر مصدر روايات از کتب معتبر خودتان باشد در واقع خودتان به خودتان توهين کرده ايد و متهمين اين پرونده علماي شما هستند نه شيعيان.!!!!
اگر ميخواهي آنها را بداني ميتوانيد به من ايميل بزنيد. البته اگر تمايل داريد آنها بطور خصوصي به ايميلتان فرستاده شود
اگر هم برايتان مهم نيست بفرمائيد تا در همين صفحه برايتان با ذکر سند بنويسم.
البته مطلبي را که در مورد معاويه از کتب خودتان عرض کردم فقط قطره اي از اقيانوس حقايق است، ميتوانيد خودتان تحقيق کنيد.
به هر حال ميل خودتان است
ايميل من:
hoseini142005@yahoo.com
يا حق
100   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   04 خرداد 89
اعوذبالله من الشيطان الرجيم
«هل انبيكم علي من تنزل الشياطين»
«تنزل علي كل افاك اثيم»
«يلقون السمع واكثرهم كاذبون»
************
افاک اثيم کيست؟ آن دروغگوي گناهکار کيست که بر او شياطين نازل مي‌شوند؟؟؟
افاک اثيم معاويه هندمادر و مريدان او است!!! افاک اثيم دروغگويي است که جعل احاديث مي‌کند!!!!
معاويه هندمادر
ادعا کرده‌اي که «و فقه جعفري و حنفي ومالکي و وهابي رو فولم»!!!!
فقه وهابي را نمي‌دانم!!! ولي نمي‌داني که در فقه جعفري و حنفي و مالکي دروغ گويي گناه کبيره است؟؟؟؟
ادعا کرده‌اي که «عربي» مي‌داني!!!!
پس چرا از فهميدن معناي «معاوية يأمرنا أن نأكل أموالنا بيننا بالباطل ونقتل أنفسنا» عاجز هستي و همچنان از آن ملعون به لسان نبي اکرم(صلي الله عليه و آله) حمايت مي‌کني؟؟؟؟
آخر معاويه هند مادر!!!!
فکر کرده‌اي که اينجا بيابان حجاز است که جاهلي که از او 50 صفحه مطلب علمي نقل نشده است مانند يک بابون بالاي منبر بپرد و ادعاي خلافت عظيم ترين دانشمند تاريخ محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) را کند و جهال هم او را تاييد کند؟؟؟
و يا فکر کردي اينجاهم شرابخانه و رقاص خانه هاي معاويه هندمادر است که معاويه هندمادر شرب خمري کند و آروغي زند و مشتي يزيدي چون خودت تمجيد و تمحيدش کنند؟؟؟؟
********
ما از سرزمين ايران با تو سخن مي‌گوييم!!! سرزمين علم و دانش و دليل و عقل و منطق!!!!
آخر افاک اثيم تو اي معاويه هندمادر!!
الحمدالله منابع و آدرسها و لينکها و کتبي که بنده ذکر کردم چنان مستند و مستدل است که تو در مقابل مجبور شدي براي اينکه «حفظ آبروي» آن نامذهب عمري خود، دست به جعل احاديث و دروغ پردازي و افتري علني بزني!!!!!!
دليلت کو؟؟؟ سندت کو؟؟؟ مرجعت کو؟؟؟؟ رفرانس و منبع و ماخذت کو؟؟؟؟؟
خواب عايشه ديدي؟؟؟ خواب عمر ديدي؟؟؟؟
و يا شياطين بر تو نازل شده‌اند؟؟؟؟
««««« فمن اظلم ممن افتري علي الله كذبا »»»»»
وبازهم ابي بصير فرمايد ابا عبدالله (ع) فرمود آيا ميداني که خداي متعال در جسم ما ائمه حلول مينمايد ( اصول کافي جلد اول ص 440)!!!!!!!!!!
اين لينک کتاب اصول کافي:
http://www.ghadeer.org/hadis/KAFI_J1/kafi_j1.html
نشان بده!!!
همانگونه که بنده از وب سايتهاي خودتان احاديث را ذکر کردم، تو هم به بنده نشان بده!!!
اين حديث کجا است؟؟؟؟
آيا جز اين است چون معاويه هندمادر «افاک اثيم» هستي؟؟؟؟
آيا جز اين است که چون عمر کاذب و خائن و غادر و اثم هستي؟؟؟
آيا جز اين است که چون عايشه دروغپرداز هستي؟؟؟؟
**************************
در مقابل بنده به اذن خداوند احاديثي را نقل مي‌کنم و کاملا متضاد دروغي است که چون ابوبکر جعل کردي!!!!!
http://www.aqaed.com/book/135/twhid1-26.html#twh69
( کتاب توحيد شيخ صدوق (رحمة الله عليه)) (الصفحة 398)
«...قال: يا محمد إلى ما تدعو؟ قال: إلى شهادة أن لا إله إلا الله وأني رسول الله، قال: يا محمد أخبرني عن هذا الرب الذي تدعو إلى وحدانيته وتزعم أنك رسوله كيف هو، قال: يا يهودي إن ربي لا يوصف بالكيف لأن الكيف مخلوق وهو مكيفه، قال: فأين هو؟ قال: إن ربي لا يوصف بالأين لأن الأين مخلوق وهو أينه، قال: فهل رأيته يا محمد؟ قال: إنه لا يرى بالأبصار ولا يدرك بالأوهام، قال: فبأي شئ نعلم أنه موجود؟ قال: بآياته وأعلامه، قال: فهل يحمل العرش أم العرش يحمله؟
فقال: يا يهودي إن ربي ليس بحال ولا محل...»
**************
ايها الکذاب الاشر!!!! اي معاويه هندمادر!!!!
اين است عقيده درخشان و نوراني تشيع:
<<<<<<إن ربي ليس بحال ولا محل>>>>>>>>
*****************
http://www.ghadeer.org/hadis/KAFI_J1/o_kfi_36.html#link48
( کتاب اصول کافي جلد اول: باب كليات توحيد)
«...سبحان الذي ليس له أَول مبتدأ و لا غاية منتهى و لا آخر يفنى سبحانه هو كما وصف نفسه و الواصفون لا يبلغون نعته و حد الاشياء كلها عند خلقه إِبانة لها من شبهه و إِبانة له من شبهِها لم يحلل فيها فيقال هو فيها كائن و لم ينأَ عنها فيقال هو منها بائن و لم يخل منها فيقال له أين لكنه سبحانه أَحاط بها علمه...»
«...او منزه است، او چنانستكه كه خود را، وصف كنندگان بستايش او نرسند، همه چيز را هنگام آفرينش محدود ساخت تا از همانندى خودش (كه محدود نيست) جدا باشند و او از همانندى آنها جدا باشد در چيزها درون نشده تا بتوان گفت در آنها جا دارد و از آنها دور نگشته تا بتوان گفت او از آنها بيگانه است و از آنها بر كنار نگشته تا توان گفت: در كجاست، ولى خداى سبحان علمش همه چيز را فرا گرفته...»
***********
ايها الکذاب الاشر!!!! اي معاويه هندمادر!!!!
اين است عقيده درخشان و نوراني تشيع:
<<<<<<لم يحلل فيها >>>>>>>>
************************
هر چقدر دلت مي‌خواهد جعل حديث کن و دروغ پردازي و خيال پردازي کن و يا چون عمر صدا در بيار!!! حقيقت چون روز روشن است:
******* عقيده تشيع : ***********
http://www.ghadeer.org/hadis/KAFI_J1/o_kfi_30.html#link30
«باب في إبطال الرؤية»
******* عقيده اهل عمر : ***********
http://www.al-eman.com/hadeeth/viewchp.asp?BID=1&CID=7#s15
«باب معرفة طريق الرؤية»
*************************************************
*************************************************
اين از کتب «صحيحتان»!!!! حال سري هم به عقايد درخشان «علمايتان!!!» بزنيم::
************ وقتي معبود اهل عمر «نزول» مي‌فرمايد ***********
http://ibn-jebreen.com/book.php?cat=7&book=93&toc=6621&page=5848&subid=29252
>>>>>>>>>>إثبات صفة النزول لله عز وجل<<<<<<<<<<<
************ معبود اهل عمر با قوانين اپتيک سازگار است!!! **********
http://ibn-jebreen.com/book.php?cat=8&book=104&toc=7029&page=6190&subid=29252
>>>>>تأويلات المعتزلة لنفي البصر والعين لله تعالى<<<<<
«ولا شك أن هذا كمال، وأن نفيه نقص وعيب، فإن من فقد البصر؛ وصف بأنه أعمى فاقد للبصر؛ وذلك -بلا شك- نقص وعيب،»
*********** معبود اهل عمر راه رفتن هم بلد است ***************
http://ibn-jebreen.com/book.php?cat=7&book=196&toc=8126&page=7100&subid=29416
>>>>>مجيء الله تعالى لفصل القضاء يوم القيامة<<<<<<
«ولا شك أن هذا من التحريف، الذين يقولون: يأتي بعض آيات ربك أي: يأتي ربك، يعني: يأتي أمره »
***** معبود اهل عمر اندکي باسن گشادي دارد(بي‌دليل نيست عمر خليفه‌اش است!!)********
http://ibn-jebreen.com/book.php?cat=7&book=81&toc=5492&page=4924&subid=29423

«وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ» قال: على الصخرة التي تحت الأرض ومنتهى الخلق على أرجائها أربعة أملاك لكل واحد منهم أربعة وجوه، وجه إنسان، ووجه أسد، ووجه نسر، ووجه ثور وهم قيام عليها قد أحاطوا بالأرضين والسماوات ورءوسهم تحت العرش والكرسي تحت العرش والله عز وجل على الكرسي.
************* معبود اهل عمر با عقل ميانه خوبي ندارد!! ***********
http://ibn-jebreen.com/book.php?cat=7&book=82&toc=5657&page=5059&subid=29423
«ولا يجوز أن يعرض ذلك على عقله كالعقلانيين الذين يقبلون ما تُقِرُّهُ عقولهم, ويَرُدُّون ما لا تدركه عقولهم, »
«وقد أنكر كثير من المعتزلة حقيقة العرش أنه سرير عظيم, وقالوا: العرش هو الملك؛ حيث أنه ثقل عليهم أن يقبلوا هذه الآيات التي فيها الاستواء»
********** معبود اهل عمر «در» چيزي است! ***********
http://ibn-jebreen.com/book.php?cat=1&book=57&toc=3315&page=2996&subid=29262
«هذا دليلُ إثبات أنه في السماء, كما ورد أيضا في الأحاديث مثل حديث رقية المريض»
********* مبادا عقل خود را به کار اندازيد!!! ***********
http://ibn-jebreen.com/book.php?cat=7&book=81&toc=5525&page=4951&subid=29262
«ولا عبرة بمن أنكر الاستواء الذي هو العلو عليه مثل المعطلة والنفاة ونحوهم، فإنهم قد صادموا النصوص وقد عطلوها كما تأولوها بتأويلات بعيدة حتى قال بعضهم: إن العرش هو الملك وليس هو شيء مخلوق استوى عليه بل استوى على الملك يعني: دبر الملك وهذا مغالطة منهم.»
************ سخن آخر: مسجود اهل عمر فرق چنداني با زباله ندارد!!! **********
«فتتشقق السماوات وينزل منها الملائكة، ثم أخبر أيضًا بأنه ينزل الرب تعالى كما يشاء على عرشه، وقد أنكر ذلك أيضًا النفاة والمعطلة الذين ينكرون صفة العلو وصفة النزول وصفة الاستواء الحقيقي فردوا هذه النصوص التي سمعنا وتأولوها بتأويلات بعيدة،»
*********************************************
************ سند پشت سند از وهم پرستي اهل عمر ********************
اسناد سجده و عبادت اهل عمر در برابر اوهام و اصنام بسيار زياد تر از حد تصور است. البته تعجبي هم ندارد از آنجايي که ابوسفيان عزيزشان صدها بت برافراشته بود!!!!!
«اامنتم من في السماء ان يخسف بكم الارض فاذا هي تمور»
http://www.searchtruth.com/chapter_display.php?chapter=67&translator=5&mac=
(ترجمه دکتر محسن عمري به انگليسي: )
«Do you feel secure that He, Who is over the heaven (Allah), will not cause the earth to sink with you, and then it should quake?»؟؟؟؟
>>>> مسجود عمر «در» آسمان است <<<<<<
توجه کنيد که اين آيه همان دليل «محکم» ابن جبرين عمري است که مسجودش «در»‌ آسمان است!!!!
******************
بازهم با دعاي امام زمان(عليه السلام) و ياري خداوند متعال که در اوهام نمي‌گنجد پاسخي دندان شکن به يک عمري ديگر داده شد.
الحمدالله اسناد توليدات کارخانه صنم سازي اهل عمر چنان هويدا و آشکار و غيرقابل انکار است که مريدان عمر را چاره‌اي نمي‌ماند مگر آنکه دست به جعل احاديث دروغ زنند!!!!
به لطف خدا ما از معتبرترين کتب(البته نزد خودشان) و وب سايتهايشان دليل مي‌آوريم و عقايد امروزين آنها را مطرح مي‌کنيم و آنها در مقابل چون خلفايي «کاذب و غادر و خائن و اثيم» خود به دروغ پردازي روي مي‌آورند.
جناب معاويه هند مادر
به جاي آنکه دست به جعل احاديث بزني و خود را بيش از اين رسوا کني، لطفا 20 صفحه مطلب از عمر براي ما نقل کن!!!!!
خداي ناکرده نمي‌خواهي بگويي که عمري که پريد رو منبر از علم و دانش بهره‌اي نبرده بود؟؟؟؟
در اين صورت فرق او با گربه‌اي که پشت فرمان يک اتومبيل پريده است چيست؟؟؟

يا علي
101   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   04 خرداد 89
بسم الله عزيز ذو انتقام
**** محبوب دل اهل عمر، قهرمان و مقتداي اهل عمر، امام و امير اهل عمر ******
******** حاصل عمر ابوبکر و عمر، پيرو راستين ابوبکر و عمر **********
********* يزيد بن معاويه سگ باز و لعين و دائم الخمر ***********
>>>> واقعة الحرة : شاهکار ديگري از تمدن عمري <<<<<<
«رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم قال من أخاف أهل المدينة ظلما أخافه الله وعليه لعنة الله والملائكة والناس أجمعين لا يقبل الله منه يوم القيامة صرفا ولا عدلا»
>>>>>>>>>>> اسناد الواقعة الحره <<<<<<<<<<<<<
********** تاريخ الطبري *****************
http://www.almeshkat.net/books/open.php?cat=13&book=620
لطفا، بعد از دانلود و unzip کردن هشتمين فايل را بگشائيد و به صفحه 136 برويد (3/354)
**********الكامل في التاريخ**************
http://www.al-eman.com/islamlib/viewchp.asp?BID=174&CID=53
8 خط پائين بيايد و بخوانيد: " ذكر وقعة الحرة"
************ تاريخ أبي الفداء ****************
کتابي از يک پادشاه کرد:
http://www.al-eman.com/Islamlib/viewchp.asp?BID=221&CID=21
«وعن الزهري أنّ قتلى الحرة كانوا...من وجوه الناس من قريش والمهاجرين والأنصار وعشرة آلاف من وجوه الموالي..»
********* البداية والنهاية************
http://www.al-eman.com/islamLib/viewchp.asp?BID=251&CID=132
فبعث إليهم يزيد جنداً في السنة الآتية إلى المدينة فكانت وقعة الحرة على ما سنبينه في التي بعدها إن شاء الله تعالى
قال‏:‏ سألت الزهري‏:‏ كم كان القتلى يوم الحرة‏؟‏
قال‏:‏ سبعمائة من وجوه الناس من المهاجرين والأنصار، ووجوه الموالي، وممن لا أعرف من حر وعبد وغيرهم عشرة آلاف
*********** فتح الباري شرح صحيح البخاري*************
http://www.al-eman.com/hadeeth/viewchp.asp?BID=12&CID=631
"وأباح مسلم بن عقبة المدينة ثلاثا"
******** تاريخ اليعقوبي *****************
"فدخل ومعه مائة فارس، فاتبعه الخيل حتى دخلت المدينة، فلم يبق بها كثير أحد إلا قتل، وأباح حرم رسول الله، حتى ولدت الأبكار لا يعرف من أولدهن"
http://www.islamport.com/b/4/tareekh/%DF%CA%C8%20%C7%E1%CA%C7%D
1%ED%CE/%CA%C7%D1%ED%CE%20%C7%E1%ED%DA%D
E%E6%C8%ED/%ca%c7%d1%ed%ce%20%c7%e1%ed%da%de%e6%c
8%ed%20007.html
"وولى يزيد عثمان بن محمد بن أبي سفيان المدينة، فأتاه ابن مينا، عامل صوافي معاوية، فأعلمه أنه أراد حمل ما كان يحمله في كل سنة من تلك الصوافي من الحنطة والتمر، وأن أهل المدينة منعوه من ذلك، فأرسل عثمان إلى جماعة منهم، فكلمهم بكلام غليظ، فوثبوا به وبمن كان معه بالمدينة من بني أمية، وأخرجوهم من المدينة واتبعوهم يرجمونهم بالحجارة، فلما انتهى الخبر إلى يزيد بن معاوية وجه إلى مسلم بن عقبة، فأقدمه من فلسطين، وهو مريض، فأدخله منزله، ثم قص عليه القصة، فقال: يا أمير المؤمنين! وجهني إليهم فو الله لأدعن أسفلها أعلاها، يعني مدينة الرسول، فوجهه في خمسة آلاف إلى المدينة، فأوقع بأهلها وقعة الحرة، فقاتله أهل المدينة قتالاً شديدا، وخندقوا على المدينة، فرام ناحية من نواحي الخندق، فتعذر ذلك عليه، فخدع مروان بعضهم، فدخل ومعه مائة فارس، فاتبعه الخيل حتى دخلت المدينة، فلم يبق بها كثير أحد إلا قتل، وأباح حرم رسول الله، حتى ولدت الأبكار لا يعرف من أولدهن، ثم أخذ الناس على أن يبايعوا على انهم عبيد يزيد بن معاوية، فكان الرجل من قريش يؤتى به، فيقال: بايع آية إنك عبد قن ليزيد، فيقول: لا! فيضرب عنقه، فأتاه علي بن الحسين فقال: علام يريد يزيد أن أبايعك؟ قال: على أنك أخ وابن عم. فقال: وإن أردت أن أبايعك على أني عبد قن، فعلت فقال: ما أحشمك هذا، فلما أن رأى الناس إجابة علي بن الحسين قالوا: هذا ابن رسول الله صلى الله عليه وسلم بايعه على ما يريد، فبايعوه على ما أراد، وكان ذلك سنة اثنان وستون"
********** الاغاني-ابو الفرج الاصفهاني **************
http://www.almeshkat.net/books/archive/books/alakani.zip
لطفا فايل اول را گشوده و به صفحه 5 برويد:
"وأمر عليهم صخر بن أبي الجهم القيني، أحدا إلا قصر وما صاحبهم غيري، إني رأيت في منامي شجرة غرقد تصيح: على يدي مسلم، فأقبلت نحو الصوت فسمعت قائلا يقول: أدرك ثأرك أهل المدينة قتلة عثمان فخرج مسلم "
سپس همان کتاب را اينجا بنگريد:
http://espanol.islamweb.net/hadith/
display_hbook.php?indexstartno=0&hflag=&pid=674494&bk_no=482&startno=8
«وأمر عليهم صخر بن أبي الجهم القيني ، فمات قبل أن يخرج الجيش ، فأمر مسلم بن عقبة الذي يسمى مسرفا ، قَالَ : وقال ليزيد : ما كنت مرسلا إلى المدينة أحدا إلا قصر وما صاحبهم غيري ، إني رأيت في منامي شجرة غرقد تصيح على يدي مسلم فأقبلت نحو الصوت ، فسمعت قائلا يقول : أدرك ثأرك أهل المدينة قتلة عثمان ، فخرج مسلم»
>>>>>> چه تفاوتي را مشاهده مي‌کنيد؟؟ <<<<<<<<
اين خط در کتاب حذف شده است: "فمات قبل أن يخرج الجيش ، فأمر مسلم بن عقبة الذي يسمى مسرفا ، قَالَ : وقال ليزيد : ما كنت مرسلا إلى المدينة"
>>>> چه کسي حذف کرده است؟؟؟ افاک اثيم!!!! مريد راستين عمر!!!! <<<<
لطفا به اين جمله نيز توجه شود: " أدرك ثأرك أهل المدينة قتلة عثمان"
******** (انساب الاشراف )***********
(المجلد الخامس): http://majles.alukah.net/showthread.php?t=8475
لطفا به صفحه 362 از فايل (340 از کتاب) مراجعه فرماييد.
حال لطفا به صفحه 349 برويد و شعري که يزيد نجاست سرود را بخوانيد: «ليت اشياخى ببدر شهدوا». اين شعر سروده چه کسي است؟؟؟ «عبد الله بن الزبعرى»
او چه کسي است؟؟؟ او جزو 5 تني است که پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) پس از ورود به مکه حکم قتلش را دادند.
****
حال لطفا به صفحه 347 خط پنجم از آخر:
"انما کنت احب ان ابقي حتي اشتفي من قتلة عثمان"
****************
آري. واقعة الحره پاسخ پسر معاويه هندمادر بود به هلاکت عثمان ظالم. اين است تمدن ابوبکر!!!
اين است صراط ابوبکر!!!! اين است توحش ابوبکر!!!!
******* الإمامة والسياسة ****************
http://www.al-mostafa.info/data/arabic/depot3/gap.php?file=i002214.pdf
لطفا به صفحه 352 از فايل (معادل 330 از کتاب) برويد و خط 3 را بخوانيد:
>>>> يا ثارات العثمان.<<<<<
يزيد زاني خونخواه عثمان بوده است!!!!
********** ( كتاب مروج الذهب و معادن الجوهر علي بن الحسين الشافعي المسعودي): ****
http://www.almeshkat.net/books/archive/books/mroh%20aldhb.zip
بعد از unzip کردن لطفا فايل دوم را گشوده و به خط 64 برويد:
:"يا معشر قريش أنكم لا تُحِبُّوننا أبداً وأنتم. تْذكرون يوم الحرة، ونحن لا نحبكم أبداً ونحن نذكر مقتل عثمان. "
اين جمله از کيست؟ «عبد الملك»
************** الطبقات الكبرى **************
http://www.al-eman.com/islamlib/viewchp.asp?BID=185&CID=31
«... وبعث يزيد إلى أهل المدينة عشرين ألفا فأباحوا المدينة ثلاثا يصنعون ما شاؤوا لمداهنتهم ...»
*****************
معاويه هند مادر!!!! معاويه هند مادر!!!!
خيلي غصه مي‌خوري تو اون سه روز به همراه لشکريان يزيد سگباز نبودي؟؟؟؟
خيلي دلت مي‌خواست تو اون سه روز همراه اونها مشغول زنان و دختران صحابه باشي؟؟؟
آخ!!! که جقدر دلت براي يزيد سگباز تنگ شده!!!! شبي چند بار خوابش را مي‌بيني؟؟؟

اين است صراط ابوبکر!!!‌ اين است سبيل ابوبکر!!!‌ اين است مشي ابوبکر!!!! اين است مدينه فاضله ابوبکر!!! اين است مکتب ابوبکر!!!! اين است منطق ابوبکر!!!!
بکشيد و بکشيد و بکشيد!!!! پرده عفت دريد!!! زنان بي‌دفاع را تجاوز به عنف کنيد!!!!
اله ابوبکر را از خود خوشنود کنيد!!!! خنده بر لبان صنم عمر آوريد!!!!!
>>>>> براي خشنودي اله ابوبکر واقعه حرة را هزار بار تکرار کنيد <<<<<
*************
عليا ولي الله
عليا حجة الله
عليا وصي رسول الله
102   نام و نام خانوادگي:  معاويه     -   تاريخ:   04 خرداد 89
بسم الله الرحمن الرحيم از ابايزيد به مومن عبد الله ( سلام علي من التبع الهدي ) برادر گرامي با سلام به شما تمامي مکتوبات و آدرسها را مشاهده نمودم حق باشماست متا سفانه عده اي در بين ما اهل سنت هم در نوشتن احاديث و روايات دچار اشتباه محض شده اند و بنده هم نميتونم چيزي بگم . اگر توهيني به شما خواسته يا ناخواسته کرده ام باور کنيد تقصير شما بوده است وگرنه اصولا ما با توهين و لعن وسب مخالفيم . در مورد رواياتي هم که نوشتم بايد عرض کنم استخراج شده ازکتاب (تشيع وعقايدش) از مولانا ابوعبدالرحمن محمدي بود . اين کتاب در اکثر سايتها موجوده ميتونيد دانلود کنيد و خودتون بخونيد يا آدرس الکترونيکيتون رو بنويسيد تا براتون بفرستم. در مورد تمامي توهين هايي که به من کرديد سکوت ميکنم وفکر کنم همين جوابي عالي براي شما باشه. در مورد ((فمن اظلم ممن افتري علي الله کذبا )) هم فکر کنم دچار شبهه شديد . واما در مورد عمر و معاويه (رض) شما هرچه ميخواهد دل تنگت بگو! براي عمر(رض) همين بس که خليفه حق رسول الله (ص) بود براي عمر(رض) همين بس که اکثريت جهان اسلام ايشان را سومين فرد تاريخ اسلام ميدانند. براي عمر(رض) همين بس که ((اگر پيامبري بعد از من بود يقينا عمر بود)) براي عمر(رض) همين بس که تقوايش در همه عمر يک ذره هم کم نشد براي عمر(رض) همين بس که در کنار رسول الله (ص) به خواب ابدي رفته وبا ايشان محشور خواهد گشت براي عمر(رض) همين بس که دشمنانش جز عده اي جاعل الحديث نيستند براي عمر(رض) همين بس که مولا وياور مظلومان وقاهر الملحدين بود براي عمر(رض) همين بس که من و تو امروز از او مسلمانيم براي عمر(رض) همين بس که يار وياور رسول الله (ص) وابوبکر(رض) بود . براي عمر(رض) همين بس که اميرالمومنين علي (رض) از محبان وي بود . براي عمر(رض) همين بس که جنگاور بي خوف ميدان محمد بود . براي عمر(رض) همين بس که چون متعه رو حرام کرد عده اي با وي دشمنند. براي عمر(رض) همين بس که اگر نبود امروز اصلا اسلامي خارج از عربستان وجود نداشت . براي عمر(رض) همين بس که ملقب به فاروق (جداکننده حق وباطل) از طرف پيامبر بود. براي عمر(رض) همين بس که من از گفتن بزرگيهايش ناتوان وزبانم قاصر است . بله دوست گرامي جناب مومن عبد الله شما هرچه دل تنگت خواست بگو من ديگه به پايگاه شما کاري ندارم وچيزي هم نخواهم نوشت چون حق وناحق از دور معلوم است . شمايي که من رو به وهابيت متهم کرديد بدانيد که ما اهل سنت خودمون مخالف وهابيت هستيم . با آرزوي هدايت براي جنابعالي و تمامي دوستان از درگاه احديت حضرت باري تعالي جل جلاله سخنم رو با آيه اي از قرآن کريم به پايان ميبرم (( قل يا ايها الکافرون لا اعبد ماتعبدون )) اين آخرين پيام ارسالي من براي شما ست . اشهد ان عمر ولي الله و هو خليفه رسول الله اللهم اهدنا علي طريق ابي بکر وعمر وعثمان اللهم ارحمنا وجعلنا علي سنت رسول الله فحينا يا ربنا مع ابي بکر وعمر وعثمان وعلي . والي الله ترجع الامور ( ابايزيد )
103   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:   04 خرداد 89
سلام

جناب معاويه

فرار شما از بحث علمي و بقول خودتان ثابت شده چيزي جز فرار به اغوش باطل نيست
خودتان را گول نزنيد
فرار از حقيقت پناه بردن به ابليس است
جالب اينجاست که شما خود اعتراف کرده ايد که حق باشيعه است و متا سفانه عده اي در بين ما اهل سنت هم در نوشتن احاديث و روايات دچار اشتباه محض شده اند.
حال بگوئيد چرا از اين اشتباه تبعيت ميکنيد؟؟؟؟!!!!!!!!!
اين همان فرار از حقيقت و پناه بردن به باطل است
از نشانه هاي ايمان يک مسلمان قبول اشتباه و ترک آن است ولا غير
پس اهل سنت ابتدا بايد مسلماني خود را اثبات کنند
يا حق
104   نام و نام خانوادگي:  معاويه     -   تاريخ:   04 خرداد 89
به نام خدا
با عرض سلام به برادر گرامي سعيد حسيني
برادر عزيزم فرار من اجباريه چون باور کنيد اگر بحث رو ادامه بديم بعضي از دوستان که مانند شما فهميده نيستند توهين ميکنند وبهر حال بقول جناب مومن عبدالله ما اهل سنت ايراني نيستيم واگر من چيز ي از عقايدم رو بنويسم ايشون عصبي شده و پرخاشگري ميکنند .
ببينيد در مورد اين که فرموديد چرا از اشتباه تبعيت ميکنيد بايد عرض کنم من اساسا به اکثريت احاديث عقيده ندارم مذهب من خدا . محمد . و قرآن کريم است . درمورد فتواهاي شرعي هم قرآن و سنت موکده وپس از آن از اصل اجماع (فتاواي خلفا ) وقياس پيروي ميکنم ودر تمام عمرم به احدي از بزرگان اسلام از شيعه وسني توهين نکردم وعقيده دارم جنگ بين علي و عايشه يا علي و معاويه به خودشون مربوطه من لعن وسب اونا رو براي خودم وتمام مسلمانان جايز نميبينم . حالا اگر به نظر شما طريقه من اشتباه وباطله لطفا من رو هدايت بفرماييد و اگرهم به نظر جنابعالي صحيحه که چه بهتر !!!!!!!!
در مورد اطلاعات تاريخي بنده که فرموديد((ماشاالله به اينهمه معلومات )) بايد عرض کنم کتب تاريخ بسيارند اگر مايل باشيد نام کتابها رو براتون بنويسم تا شما خودتون مطالعه کنيد. اگر کتابي هم خواستيد بفرماييد از طريق ايميل براتون ميفرستم يا آدرس رو براتون مينويسم.

من به جناب مومن عرض کردم چون ايشون به من توهين کردند وفضاي اينترنت رو با صحراي حجاز اشتباه گرفتند من وايشون با هم صحبتي نداريم ولي با شما دوست گرامي و تمامي کساني که مودبانه وطبق سنت واقعي علي حرف ميزنند حاضرم بحث وگفتگو کنم .
اميدوارم که شما من رو درک کنيد ومتوجه باشيد که بيشتر از اين نميتونم بگم.

ضمن تشکر از شما برادر شيعه ي من . سخنانم رو پايان ميبخشم واميدوارم خداوند طريقه هدايت رو هم به من وهم به شما نشون بده وجاهلان در جهل مرکبشون بمونند والسلام عليک ورحمه ا.... ( ابايزيد معاويه )
105   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:   04 خرداد 89
جناب معاويه

براي ابليس همين بس که عمر روي او را سفيد کرد

يا حق
106   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   04 خرداد 89
با سلام

دوست عزيز جناب اقاي ابايزيد(معاويه) اولاً متشكرم از لحن مودبانه شما .
در متن شما دو اشكال ديدم كه لازم به توضيح است .

اشكال اول
============================================================================
نظر شماره 93 شما فرموديد كه .... خداوند سبحان من رو با ابوبکر وعمر و عثمان ومعاويه (رضي الله عنهم) محشور کنه تورو هم با چهارده خدايي ( ؟؟؟؟؟ )که ميپرستي( ؟؟؟؟ ) .

و در نظر شماره 97 شما فرموديد ...... واميدوارم خداوند من رو با خلفاي راشدين و شما رو هم باهرکي دوست داري محشور کنه .
اگر قصدتان از خلفاي راشدين ( عتيق ابن ابي قحافه و عمر ابن حطاب و عثمان و حضرت مولي الموحديدين و المتقين , امير الامومنين علي ابن ابي طالب عليه صلوات و سلام است ) اين مسئله از نظر عقلي غير صحيح است براي اينكه همانطور كه شما در نهج البلاغه كه خود ادعاي خواندنش را كرده ايد هر سه 1 2 3 را شماتت ميكند , نميدانم ايا صحيح بخاري را خوانده ايد يا نه

از نهج البلاغه :خطبه شقشقيه
==================
هان به خدا قسم كه پسر ابو قحافه (ابو بكر) خلافت را همانند پيراهن به تن بپوشيد، و حال آنكه خود بهتر مى‏دانست كه مقام من نسبت به احراز مقام خلافت مانند قطب نسبت به آسيا است. از كوهسار وجود من چشمه سارهاى معارف و علوم سيل آسا سرازير مى‏گردد و هيچ مرغ بلندپروازى به اوج قله بلند مرتبه شخصيت من نمى‏رسد. پس جامه به يغما رفته را رها نموده، و از آن صرف نظر كردم، و در كار خود انديشه مى‏نمودم كه آيا با دست كوتاه خود حمله برم يا بر تيرگى نابينائى (ضلالت) صبر و شكيبائى كنم، صبرى كه بزرگسالان را نابود كرده و نوجوانان را پير و عصاگير نموده، و مؤمن در آن (بايد در راه خدا) با كوشش جان بكند تا پروردگار خود را ملاقات كند.

ديدم شكيبائى بهتر و به خرد نزديك‏تر است، پس صبر كردم در حالى كه گويا در چشمم خار خليده و در گلويم استخوان مانده و ميراث خود را تاراج مى‏ديدم تا اين كه اولى (ابو بكر) به راهى كه بايد برود رفت، و خلافت را بعد از خود به آغوش فلان (عمر بن خطاب) انداخت.

سپس آن حضرت تمثل به شعر اعشى نمود و فرمود:

شتان ما يومى على كورها و يوم حيّان اخى جابر

فرقست بين اين دو روز، يك روز سوارى و رنج هامون، و يك روز دمسازى شاهان و بزم آنان.
عجبا در همان اثناء كه (ابو بكر) در حيات خود از آن كناره گيرى‏
مى‏نمود . اكنون براى بعد از مرگ خود بند و پيوند آن را براى ديگرى (عمر) گره مى‏زند، آرى دو پستان اين ناقه شيرده را يكى پس از ديگرى سخت دوشيدند. اين مركب زين كرده را به ناحيه سنگلاخى انداخت.
طبعى زننده و ناموزون، طبعى زشتخو، زبانى گزنده و آزارده، گفتارى ناهنجار، از نزديك زبر و ناهموار، لغزشش بسى، و پوزشش بسيار، زندگيش سراسر اشتباه و سراپا اعتراف بوده است.
صاحب آن خوى گستاخ كسى را ماند كه بر شترى سركش، و سرسخت سوار باشد، اگر مهارش را واكشد بينى شتر پاره شود، و اگر يكسره رها كند، خود را به پرتگاه مى‏افكند.
پس، به خدا سوگند كه مردم در زمان او (عمر) گرفتار خبط و اشتباه شده هر دم رنگى به خود گرفته و از راه راست منحرف گشته و به كجروى مبتلا شدند. من در طول اين مدت دراز و اين محنت و اندوه طاقت فرسا، صبر و شكيبائى كردم تا اين كه او هم به راه خود رفت.
او خلافت را در ميان جماعتى (طلحه، زبير، عبد الرحمن بن عوف، سعد وقاص، عثمان بن عفان) قرار داد، و مرا هم يكى از آنها پنداشت پناه به خدا از شورائى كه به دستور او تشكيل شد

على (عليه السلام) پس از شهادت حضرت زهرا (عليها السلام) به ابوبكر گفت :
============================================

"تو در حق من استبداد كردى و به خاطر جايگاه من با رسول اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) خلافت حق مسلم من بود " كه قطرات اشك ابوبكر با شنيدن اين سخن على (عليه السلام)سرازير گشت

وَلَكِنَّكَ اسْتَبْدَدْتَ عَلَيْنَا بِالْأَمْرِ وَكُنَّا نَرَى لِقَرَابَتِنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ نَصِيبًا حَتَّى فَاضَتْ عَيْنَا أَبِي بَكْرٍ

صحيح البخارى ، ج 5 ، ص82 ، كتاب المغازي ، باب غزوة خيبر.

«فَأَرْسَلَ إِلَى أَبِي بَكْر أَنِ ائْتِنَا، وَلاَ يَأْتِنَا أَحَدٌ مَعَكَ، كَرَاهِيَةً لِمَحْضَرِ عُمَرَ».

البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 4، ص 1549، ح3998، كِتَاب الْمَغَازِي، بَاب غَزْوَةِ خَيْبَرَ، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987؛

النيسابوري، مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري (متوفاي261هـ)، صحيح مسلم، ج 3، ص 1380، ح1759، كِتَاب الْجِهَادِ وَالسِّيَرِ، بَاب حُكْمِ الْفَيْءِ، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.
در صحيح مسلم آمده :
وَلَكِنَّكَ اسْتَبْدَدْتَ عَلَيْنَا بِالْأَمْرِ وَكُنَّا نَحْنُ نَرَى لَنَا حَقًّا لِقَرَابَتِنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَلَمْ يَزَلْ يُكَلِّمُ أَبَا بَكْرٍ حَتَّى فَاضَتْ عَيْنَا أَبِي بَكْر .

صحيح مسلم ، ج 5 ، ص 154 ، كتاب الجهاد ، باب قول النبي (ص) لانورّث ما تركناه صدقة

با توجه به روايات فوق از مسلمات است كه در اخرت اين خلفاي راشدين در يك جا نخواهند بود

====================================================
چـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرا : خداي ما عــــــــــــــــــــــــــــادل است .

====================================================
اما اگر قصدت ار خلفاي راشدين ( عتيق ابن ابي قحافه و عمر ابن حطاب و عثمان و معاويه ) ميباشد خوشا بحالتان .يا بقول عربها هنيه لك يا ابويزيد بدانيد اگر بر همين ايمان از دنيا برويد صددر صد با انها محشور ميشود بلاشك و الله اعلم .

=========================================================================
اشكال دوم
=========================================================================
اما اينكه شما فكر ميكنيد دوسه سالي هست حضرت فاطمه سلام الله عليهما را شهيد ميپندارند . دليلش اين است كه علمتان را به همين دو سه سال محدود كرديد
شايد كمي عقبتر برويد مثلاً حدود 1420 سال قمري اولين كسي كه از شهادت ايشان خبر داد خود حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم .
==============================================================================
از پيامبر اكرم (ص)
===========

«چون به دخترم فاطمه مى‏نگرم بياد مى‏آورم آنچه را كه بعد از من بر سر او خواهد آمد و حال آنكه در خانه‏اش ذلّت وارد گرديده، از وى هتك حرمت شده، حقش غضب، و ارثش منع شده، پهلويش شكسته و جنينش سقط گرديده و او فرياد برمى‏آورد « يا محمداه ».... پس او اولين كسى از اهل‏بيتم مى‏باشد كه به من ملحق مى‏گردد، پس بر من وارد مى‏شود، محزون، مكروب، مغموم، مقتول... ».

«..وانّي لمّا رأيتها ذكرت ما يصنع بعدي، كانّي بها وقد دخل الذّل بيتها وانتهكت حرمتها وغصبت حقّها ومنعت ارثها وكسرت جنبها واسقطت جنينها وهي تنادى: يإ؛ محمداه...فتكون اوّل من يلحقني من أهل بيتي فتقدم عليّ‏َ محزونة مكروبة مغمومة مغصوبة مقتولة. »

فرائد السمطين، ج 2، ص‏34، 35 طبع بيروت.
================================================================================= ‏
اين مقاله را هم بخواني خوبه از كتابهاي قديمي راجعه به شهادت بانوي دو عالم حضرن فاطمه الزهرا سلام الله عليه نوشته شده .

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=44
===================================================================================
ايا اينكه شما دو سه سال ميدانيد باز خوبه چونكه در تاريخ امده كه دانشمندان ميگويند كه عمر كره زمين 4.54 ميليارد 4540000000 سال است و در تمام اين مدت كره زمين گرد بوده اما اولين خبري كه ما داريم از 3000 سال پيش تا چند صد سال پيش هست كه اثيات كروي بودن ان كرده اند . باقي مطلب خود حدس بزن .

يا علي
107   نام و نام خانوادگي:  حسين     -   تاريخ:   04 خرداد 89
سلام
آقاي معاويه از صحبتاتون فهميدم جوان هستيد. حداقل از من پيرمرد كوچكتريد.من پدر يكي از بچه هاي سايتم كه پيام ميذاره.
وقتي ديدم اسم رمزتونو گذاشتين معاويه خيلي دلم براتون سوخت.
اينكه جواني مثل شما گول چه كسايي رو خورده داغونم كرد.
پسرم اصولا اگه آدم ببينه در مقابل حرف مخالف جوابي نداره بايد تسليم بشه.
اگر تعصب بهت اجازه نميده تو سايت اعلام كني خودت با خودت خلوت كن ببين اين عمر كيه كه تو بخاطر اون محبت خدا و رسولشو ازخودت دور ميكني؟چرا آخرتتو به خاطر يه مرد مقام پرست دروغگو به باد ميدي؟
به جان مولا قسم ميخورم كه دلم برات ميسوزه.مگه دنبال سعادت نيستي؟ پس خودتو پاك كن از لوث عمر و ابوبكر .
اينهمه آيه قرآن و روايات اينهمه ظلم به شيعه اينهمه استكبار اهل سنت و وهابيها.اينا همشون حجته براي شما.
من اصلا نميخوام شما از اين سايت برين.دوست دارم بموني و راهتو عوض كني.
به ولايت علي اقرار كن تا سعادت بياد سراغت.ارتباطتو با اين پايگاه قطع نكن.يقين بدون يه كسي خواسته كه وارد اين سايت بشي.كسي كه هنوز به وجود مهربونش اعتقاد نداري.به حرفام فكر كن.
خدانگهدار
108   نام و نام خانوادگي:  كميل     -   تاريخ:   04 خرداد 89
جناب معاويه حالا كه نميخواي جواب بدي خيلي چيزا بهمون ثابت شد.هرتوهيني خواستي كردي آخرشم گفتي من ساكتم در مقابل اهانتهاي شما!!!!!!!!!!!!! و هزاران!!!!!!!!!!!!!!!!!
-----------------------
فرموديد براي عمر(رض) همين بس که خليفه حق رسول الله (ص) بود
نه خير شما اينطور فكر ميكنيد.حتي خود عمر ميدونست كه در واقع اينطور نيست.نكنه ادعا ميكنيد درروز غدير پيامبر فرمودن من كنت مولاه فعمر مولاه؟؟؟!!!
------------------------
فرموديد براي عمر(رض) همين بس که اکثريت جهان اسلام ايشان را سومين فرد تاريخ اسلام ميدانند.
طبق صريح قرآن اكثرهم لا يعقلون
-----------------------
فرموديد براي عمر(رض) همين بس که ((اگر پيامبري بعد از من بود يقينا عمر بود))
بله يعني اگه پيامبر اعلام نميكردند كه خاتم النبيين هستند حتما عمر خودشو پيامبر ديگر خدا جا ميزد.
لطفا با دليل و مدرك حديث ذكر كن.
------------------------
گفتيد براي عمر(رض) همين بس که تقوايش در همه عمر يک ذره هم کم نشد
جناب معاويه اگه در يك ظرف دردار هليم ذخيره كني و فشارشو اندازه بگيري ميبيني كه خيلي زود تخليه ميشه.اونوقت اگه دو روز بگذره و باز كنترلش كني ميبيني حتي يك ذره از مقدار هليم كم نشده.چون اصلا هليمي در ظرف وجود نداره.
تقواي عمر هم درست همينطور بوده.اون اصلا تقوايي نداشت كه در طول عمرش كم بشه.
لذا اين فرمايش شما كاملا درسته!
----------------------------
فرمودي براي عمر(رض) همين بس که در کنار رسول الله (ص) به خواب ابدي رفته وبا ايشان محشور خواهد گشت
طبق روايات صحيح (نه روايات اهل بدعت) ملائكه نقال جنازه آن ملعون رو از اونجا انتقال دادن به جايي ديگر مثل برهوت .
---------------------------------
فرمودي براي عمر(رض) همين بس که دشمنانش جز عده اي جاعل الحديث نيستند
منظورت ائمه اطهار كه نيست؟چون دشمن واقعي غاصب خلافت ائمه و شهدا و پاكان و ابرارند و ما ميخوايم راه اونا رو ادامه ميديم.
--------------------------------
براي عمر(رض) همين بس که مولا وياور مظلومان وقاهر الملحدين بود
ببخشيد عمر تاحالا ياور كدوم بني بشري بوده غير از مستكبران و دشمنان اميرالمومنين؟!
---------------------------------
براي عمر(رض) همين بس که من و تو امروز از او مسلمانيم
هيچ بعيد نيست دو سال بعد بگين همه ما از اون به دنيا اومديم
-------------------------------------
براي عمر(رض) همين بس که يار وياور رسول الله (ص) وابوبکر(رض) بود .
اگه ميشه بفرماييد ايشون چه دوستي در حق پيامبر كرده؟!100% جواب نخواهي داد.
---------------------------------
براي عمر(رض) همين بس که اميرالمومنين علي (رض) از محبان وي بود .
خيلي عجيبه يعني حضرت علي (ع) از محبان قاتل دردانه پيامبر بوده!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ انسان با انصاف مدركي براي حرفات داري؟؟چطور ميتوني به اميرالمومنين افترا ببندي؟
-------------------------
براي عمر(رض) همين بس که جنگاور بي خوف ميدان محمد بود .
لابد اشتباهي شده تو منظورت كدوم عمره؟ عمربن خطاب همون فراري جنگ احد؟
---------------------------------
براي عمر(رض) همين بس که چون متعه رو حرام کرد عده اي با وي دشمنند.
ببخشيدا ولي بايد بگم غلط كرد حلال خدا رو حروم كرد. هيچ ميدوني چرا اينكارو د؟؟
-------------------------------
براي عمر(رض) همين بس که اگر نبود امروز اصلا اسلامي خارج از عربستان وجود نداشت .
خجالت نكش راحت بگو اگه عمر نبود اصلا اسلامي وجود نداشت. اصلا خلقت به خاطر وجود نازنين عمر بوده.
------------------------------
براي عمر(رض) همين بس که ملقب به فاروق (جداکننده حق وباطل) از طرف پيامبر بود.
اين لقب رو هم مثل بقيه اموالش غصب كرده. اينو ديگه همه ميدونن.
-------------------------------
براي عمر(رض) همين بس که من از گفتن بزرگيهايش ناتوان وزبانم قاصر است .
اينم جريان همون هليمست.ببخشيدا ولي انگار كسي بگه من قدرت بيان عظمت اين پوست هندونه رو ندارم.
----------------------------
اينكه نوشتي ((((((((((من ديگه به پايگاه شما کاري ندارم وچيزي هم نخواهم نوشت))))))))))) حرف آخر همه سني ها و وهابي هاي بي منطق واردشده تو سايته.همتون كم آوردين.يه كدومتون نيومد از مذهبش دفاع كنه.چرا؟ آيا غير از اينه كه جوابي ندارين؟


109   نام و نام خانوادگي:  معاويه     -   تاريخ:   05 خرداد 89
بسم الله الرحمن الرحيم ( سلام علي من الطبع الهدي )
از ابايزيد معاويه به پدر عزيز جناب آقاي حسين و کميل ياورعلي
پدر بزرگوار ممنون از شما و نصيحت هايي که به اين جانب کرديد . پدر عزيزم شما فرموديد ((پسرم اصولا اگه آدم ببينه در مقابل حرف مخالف جوابي نداره بايد تسليم بش )) حرف شما کاملا صحيح و منطقيه ولي تسليم من از روي اجباره چون کساني که در سايت شما اظهار نظر ميکنند اکثرا دوست ندارند بنده در اينجا اظهار نظر کنم . حق هم با اوناست بهر حال سايت متعلق به اونها ومن يه نفر از اهل سنت به تنهايي اينجا کاري نميتونم بکنم .
ودر مورد اينکه فرموديد ((اگر تعصب بهت اجازه نميده تو سايت اعلام كني خودت با خودت خلوت كن )) پدر بزرگوار شما که آدم فهميده اي هستيد بايد متوجه شده باشيد من اصولا متعصب نيستم . ودرمورد خليفه چهارم حضرت علي (رضي الله عنه ) شک ندارم که افرادي مانند ايشون در تمام تاريخ بشريت کمياب بوده وهستند . من حتي برخلاف ساير اهل سنت امامت يازده نفر از اولاد ايشون رو هم قبول دارم . ولي معتقدم که حضرات خلفاي سه گانه (رضي الله عنهم) هر کاري که کردند براي اسلام بوده و ما نبايد بهشون توهين کنيم . اما افرادي که متاسفانه از تعصب زيادشون به من توهين ميکنند . نميدونند که من نه وهابي ام و نه خوارج !!!!!!!!!!
ولي در مورد اينکه فرموديد : (ارتباطتو با اين پايگاه قطع نكن.يقين بدون يه كسي خواسته كه وارد اين سايت بشي.كسي كه هنوز به وجود مهربونش اعتقاد نداري.به حرفام فكر كن ) يقينا اين طوره چون من متاسفانه قبلا از مخالفان علي بن ابيطالب بودم ولي حالا ديگه نيستم . وبه احترام فرمايش شماهم ارتباطمو قطع نميکنم .
در پايان ضمن تشکر از پندهاي پدرانه تون براي شما آرزوي موفقيت دارم .

............................................................................................................................................................................

واما شما جناب کميل
ما ازدست مومن عبدالله خلاص شديم حالا نوبت شما شد ؟؟؟؟
ببين عزيزم من هيچ توهيني به تو نکردم ونميکنم ولي جواب سوالاتو ميدم .

گفتيد پيامبر فرمود من کنت مولا فعمر مولاه نه عزيزم نه ما ونه هيچکس چنين نگفته واما در مورد غدير من يک سوال از شما دارم در حجه الوداع چند هزار نفر حرف پيامبر رو شنيدند حتما خيلي ها ولي چرا احدي نيومد به سقيفه بني ساعده تا بگه علي جانشينه وچرا پيامبري که علي رو جانشين خودش کرده بود گفت ابوبکر بعد از من به مسجد بره وامامت کنه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

در مورد اکثريت جهان اسلام هم که گفتيد بي عقلند بايد عرض کنم شما هم مثل مومن عبد الله همه رو کافر ميدونيد و فقط خودتونو مسلمون !!!!!!!!
هرچند که اين مساله بلعکسه

در مورد مرقد مطهر حضرت عمر ولي الله (رحمه الله عليه) بايد عرض کنم اولا که اهل بدعت و ابتداع در دين رسول معلومه کيه !!!! ونيازي به گفتن نداره اما در مورد جنازه و ملائکه و ........ شما اين مزخرفات رو باور کنيد من نميتونم باور کنم.

درمورد ياور مظلومان هم برو خودت تحقيق کن ولي براي عمر همين بس که قاهرالمبتدعين بود .

واما دوستي عمر و محمد که شهره عالمه احتياجي به صحبت نداره ولي جنابعالي تمام جهان را دوروبر خودت ميبيني .

در مورد جنگاور بي خوف !!!مرد حسابي عمر (رض) کجا از احد فرار کرد پس طبق گفته شما پيامبر هم چون در خيلي از جنگها نبود فراري بوده !!!!!عجب!!!!!

درمورد متعه هم من که گفتم عده اي با هاش سر اين دشمنند مثل جنابعالي که علاقه خاص به اين مورد داري ببينم نکنه خانم باشي ؟؟؟؟؟؟البته ببخشيد ها.

و اما درمورد ((خجالت نكش راحت بگو اگه عمر نبود اصلا اسلامي وجود نداشت. اصلا خلقت به خاطر وجود نازنين عمر بود)) خجالت کشيدن نداره اگه اون نبود تو مسلمون نبودي که البته الانم مشکوکم مسلمون باشي و در مورد خلقت هم نه عزيز دلم بخاطر عمر نبود خلقت بخاطر يکي ديگه بود !!!!!!!!!!!!!!!

ولي خداييش خوشم اومد چهره خودتو عيان کردي و حتي لقبي رو که پيامبر به حضرت عمر داده رو غصبي دونستي من که گفتم مشکوکم مسلمون باشي . چون با محمد هم دشمني .

بي منطق هم خودتي من کم نياوردم ولي چون اينجا سايت شماست ومن يکه وتنها دربرابر لشکر شما موندم چيزي نميگم ........... بعدشم اگه چيزي بگم ممکنه مثل آقاي مومن عصبي بشي !!!!!!!!!!!!!!

والسلام کميل جون (ابايزيد)





110   نام و نام خانوادگي:  كميل (رض)     -   تاريخ:   05 خرداد 89
جناب معاويه در تاريخ 03 خرداد 89 اهانتي به سرور و عزيز بنده جناب مومن عبدالله كرديد با اين محتوا ( از ابا يزيد به ابو جهل ثاني عبد الشيطان .... ببين عبد الابليس ... و چند مورد ديگر) اگه شما به اين جور حرف زدن ها با يك مرد محترم عادت داريد و اونو اهانت تلقي نمي كنيد بايد بدوني كه ما شيعيان اينطور نيستيم و به اين نوع حرف زدنها ميگيم توهين و پررويي .
---------------------------
گفتي((( ببين عزيزم من هيچ توهيني به تو نکردم))) اولا ازاينكه به شوخي يا كنايه از كلمه عزيزم استفاده كردي بسيار ناراحت شدم. من نه با شما شوخي دارم نه عزيز شما هستم. و اما اينكه به استاد من توهين كردي برام سنگين تر بود از توهين به خودم.مجبور شدم دخالت كنم.
--------------------
نوشتي ((چرا احدي نيومد به سقيفه بني ساعده تا بگه علي جانشينه)) جوابش واضحه. به همون دليل كه الان نميشه به فرزندان سقيفه سخيفه ملعونه _ كه شما ها باشيد _ گفت شيعيان علي مشرك نيستن و قتل شيعيان حرومه. چون در وجود شما عمري ها ژنهايي هست به نام (سفت كن) كه پيچ مغزتونو طوري سفت ميكنه كه نميتونين به حقيقت فكر كنين. افتاد؟؟؟؟
--------------------
در باره 9 تا مطلبي كه نوشتم به 8 مورد (مثلا) جواب نوشتي كه جوابهات اعمه از (توهم مثل مومن عبدالله... معلومه اهل بدعت كيه... خودت برو تحقيق كن... من باور نميكنم... احتياجي به صحبت نداره... عجب... نكنه خانم باشي... خجالت نداره من حرف خودمو ميزنم... مشكوكم مسلمون باشي... و...)

و در آخر تصريح كرديد ميتونين جواب بدين ولي ميترسين مثل بقيه عصبي بشم...!!!!!
--------------------------
به نظر شما با اين طفره رفتن ها كار به جايي مي رسه؟

باشه. زياد به خودت فشار نيار فقط اگه فرصت كردي مقداري از تقواي عمر (كه ميگفتي كم نميشه )و اصل و نسب و دلاوريهاي ايشون بنويس.
111   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   05 خرداد 89
پدر و عزيز و بزرگوار بنده جناب حسين خان
خداوند کريم در قرآن مجيد مي‌فرمايد:
«فاقم وجهك للدين حنيفا فطره الله التي فطر الناس عليها لا تبديل لخلق الله ذلك الدين القيم ولكن اكثر الناس لا يعلمون»
حال بنده به عنوان پدرم از شما چند سوال داشتم:
1))) آيا عسگرغلامي مطابق فطرت الهي آدمي است؟
2))) آيا اعمال سانترال بانک مطابق فطرت الهي آدمي است؟
3))) آيا جمارك مطابق فطرت الهي آدمي است؟
*********
پدر بزرگوار و عزيز بنده جناب حسين خان
به نظر بنده حقير، پاسخ اين سوالات سرشت و فطرت الهي را روشن مي‌کند. روشن شدن فطرت الهي دين الهي را مشخص مي‌کند. روشن شدن دين الهي ديندار الهي را مشخص مي‌کند. شناختن ديندار الهي، انسان را به مقام معظم ولي الله رهنمون مي‌کند.
در مقابل سرکوب اين سوالات فطري نيز در نهايت به ولايت شيطان منجر مي‌شود.
*********
پدر بزرگوار و عزيز بنده جناب حسين خان
اجازه دهيد، بنده چون پدرم مي‌خواهم با شما سخن گويم. لذا اگر جواني مي‌کنم به پدري خود ببخشيد:
پدر بزرگوار و عزيز بنده جناب حسين خان
آيا در کاباره از ديدن شخصي که خود را با افتخار پل پوت بنامد بايد تعجب کرد؟؟
آيا در يک محله فاسد از ديدن شخصي که خود را با افتخار هند بنامد بايد تعجب کرد؟؟
آيا در يک زندان سوداگران مرگ از ديدن شخصي که خود را صدام بنامد بايد تعجب کرد؟؟
*****
آيا در بلدي که سر هر کوچه آن يک بانک بازشده است از ديدن شخصي که خود را با افتخار «معاويه» بنامد بايد تعجب کرد؟؟؟
آيا در بلدي که هر ارگان آن را پله اي است به نام رشوه، از ديدن شخصي که خود را با افتخار «ابايزيد» بنامد بايد تعجب کرد؟؟
آيا در بلدي که کسب نان حلال سخت از فتح قله کوها است،‌از ديدن شخصي که خود را «دوست‌دار عمر» بنامد بايد تعجب کرد؟؟؟
***********
کجاست «مالک اشتر»؟؟؟ اجازه دهيد به شما بگويم که بر سر «مالک اشتر» چه آمده است:
حجره‌اش را در بازار تعطيل شد ----> چون معاويه هند مادر بايد از دوبي جنس آورد!!!!
جواني‌اش در عسگرخانه کوبيده‌ شد ---> چون معاويه هند مادر بايد در دوبي تاجر شود!!!!
ارتباطش با دنياي خارج قطع شد ---> چون معاويه هند مادر بايد در دوبي بر فيبر نوري ايران تسلط داشته باشد!!!
«مالک اشتر» له شد، خورد شد، نابود شد تا موجود پست و رذل و متعفني به نام «معاويه هندمادر» بر ايران مسلط شود!!!!
ميليونها مالک اشتر سوختند و از بين رفتند تا استخبارات حجاز محتله «معاويه هندمادر» را بر ايران مسلط کند!!!!
آري!!!‌ مالک اشتر خفه شو!!! برو خيابون جمهوري حمالي!!! بلکه «معاويه هندمادر» از رباخانه بيايد بيرون يک شاهي پول بياندازد مقابلت!!!!
مالک اشتر تو اصلا براي چي بدنيا آمدي؟؟؟ مگر «معاويه هندمادر» به تو اجازه داد که بدنيا بيايي؟؟؟
**********
راستي مالک اشتر ارث بابات را بده برو حجاز!!!‌ فقط يادت باش زنت را آنقدر ذليل کرده ايم که برود بازار نجاست مکه مقابل سگ وهابي التماس کند که به او تخفيف دهند!!!!
مالک اشتر تحصيلات؟؟؟ برو فاحشه خانه بي‌سواد تر از قبل بيا بيرون!!!!
********
معاويه بايد هم پيدايش شود!!!! «ابايزيد» بايد هم سر بيرون آورد!!!! معاويه بايدهم نطق کشد!!!!
وقتي مالک اشتر را به صورت سيستماتيک خورد و ذليل و خفيف کرده‌اند معاويه هم بايد پيدايش شود!!!
***********
پدر بزرگوار و عزيز بنده جناب حسين خان
هيچ فکر کرده‌ايد ايراني که ابرقدرت بود چه شده است که مشتي لواط کار از حجاز برايش «عمري» تربيت مي‌کنند و مي‌اندارند به جانش؟؟؟
تمام دنيا لواط کار حجاز را مي‌چابد!!!! بعد لواط کار حجاز براي ما مسلط شده است!!!!!
اين «معاويه‌ها» و «ابايزيدها» و «عمرها» و تا چند دهه قبل کجا بودند؟؟؟
يا در ساحل عمان بز مي‌پروراندند!!! و يا در کوههاي کردستان بز مي‌پراندند!!! و يا در يک سنگلاخ و شنزار ديگر مشغول حمد و ثناي عمر بودند!!!!
حالا چه شده است؟؟؟؟
تايپ ياد گرفته‌اند!!!! کاميپوتر دارند!!!! نظر مي‌دهند!!!!!!!!!!
وجود دارند!!!!!!!!!!!!! نفس مي‌کشند!!!!!!!!!!!!!!
************
---مالک اشتر؟؟ مي‌خواهي دانشگاهت به زبان انگليسي باشد؟؟
---غلط کردي اي غربزده!!!! دانشگاه انگليسي مال معاويه هندمادر در دوبي است نه تو!!!!
---مالک اشتر؟؟ مي‌خواهي با دنيا تجارت کني؟؟؟
---غلط کردي قاچاقچي!!! تجارت با ملل مختلف حق مسلم معاويه هندمادر است در دوبي نه تو!!!
---مالک اشتر؟؟ مي‌خواهي بچه دار شوي؟؟؟
---غلط کردي زيادي!!!! ازدياد نسل حق انحصاري معاويه هندمادر است تا مدام «يزيد» توليد کند!!!
---مالک اشتر؟؟ اينترنت پر سرعت مي‌خواهي؟؟؟
---غلط کردي جاسوس!!!! اينترنت پر سرعت فقط مناسب معاويه هندمادر است تا 50 هزار سايت بر ضد تشيع تاسيس کند!!!
---مالک اشتر؟؟ مي‌خواهي به نقاط مختلف دنيا سفر کني؟؟؟
---غلط کردي بي‌فرهنگ!!! هروقت غلام عسگري کردي بعد اگر معاويه هندمادر راهت داد مي‌توني بري استانبول و دوبي!!!!
---مالک اشتر؟؟ مي‌خواهي زندگي کني؟؟؟
>>>غلط کردي بي‌وطن!!! تو کي‌ مي‌خواهي بفهمي که وطن نداري؟؟؟
********************
پدر بزرگوار و عزيز بنده جناب حسين خان
اگر به حکمت خداوند نبود تسلط سهمگين چيني و هندو و نصاري و يهودي بر بلاد عمري، تهران هم هرات مي‌شد.
بنده فقط يک درخواست از شما دارم
اگر نوه خردسالي داريد، به بازي کودکانه از او چيزي بخريد به دو واحد پول: 1)) مثلا آب نبات 2)) مثلا عروسکي
تا از همان کودکي بداند که فقط خداوند متعال «واحد» است و من دون الله کسي واحد نيست.

يا علي
112   نام و نام خانوادگي:  معاويه     -   تاريخ:   06 خرداد 89
بسم الله الرحمن الرحيم ( سلام علي من التبع الهدي ) از معاويه به کميل و استادش مومن عبد الله جناب آقاي کميل اگر از لفظ ...عزيزم... ناراحت شديد . بايد ببخشيد بنده قصد توهين به شما رو نداشتم . برادر گرامي در مورد توهيني که به من با عنوان ... ملعون ... کرديد ((به فرزندان سقيفه سخيفه ملعونه _ كه شما ها باشيد _ گفت شيعيان علي مشرك نيستن و قتل شيعيان حرومه)) شما رو ميبخشم چون ميدونم کسي که استادش جناب مومن باشه مثل ايشون فحش وناسزا هميشه سر زبانشه. ودرمورد قتل شيعيان هم الا لعنه الله علي الکاذبين............. درمورد طفره رفتن هم بايد عرض کنم جناب کميل متاسفانه هم شما وهم مومن عبدا.... از تعصب زياد نميخواهيد حقيقت رو بپذيريد البته حق هم داريد!!!!!! لقب فاروقي روکه غصبي دونستيد از خود پيامبر اکرم (ص) گرفتنند (( ان الله جعل الحق علي لسان عمر وهو فاروق . فرق الله بين الحق والباطل )) در مورد متعه هم بايد عرض کنم حضرت عمر (رض) اون رو حرام نفرمود بلکه شخص پيامبر(ص) حرام فرمودند . (صحيح البخاري جلد هفتم ص 21) ودر موارد ديگرهم که لازم به توضيح نميبينم اگر جوياي حقيقت هستيد خودتون تحقيق کنيد تا انشاالله به حقيقت برسيد والسلام **************************************************************************************** وشما جناب مومن عبدالله که بنده هرجور با شما صحبت کردم شما باز به من بي احترامي کرديد که البته معلومم شد که ذاتا بي ادب هستيد. ((يا ايهاالرسول بلغ ما انزل اليک من ربک وان لم تفعل فما بلغت رسالته والله يعصمک من الناس ان الله لا يهدي القوم الکافرين . صدق الله العظيم )) سوره مائده 67 حسادت شما رو نسبت به اينکه کشورهاي مسلمان اهل سنت و برادران شما به پيشرفت رسيدند درک ميکنم !!!!!!!!!!! اما در مورد((ادر ساحل عمان بز مي‌پروراندند!!! و يا در کوههاي کردستان بز مي‌پراندند!!! و يا در يک سنگلاخ و شنزار ديگر مشغول حمد و ثناي عمر بودند!!!! حالا چه شده است؟؟؟؟ تايپ ياد گرفته‌اند!!!! کاميپوتر دارند!!!! نظر مي‌دهند!!!!!!!!!! وجود دارند!!!!!!!!!!!!! نفس مي‌کشند!!!!!!!!!!!!!)) حسودي شما از دور به ساحل عمان معلومه به نظر من شما بهتره نمازهم نخونيد چون به هر حال کعبه در اختيار بزپروران هاست !!!!!!!!!!! واما در مورد کردستان شما نه تنها با اهل سنت دشمنيد بلکه حتي با اقوام ساکن ايران هم عداوت داريد که البته متاسفم براي شما . چيزي نميگم چون جواب شما در اين مورد سکوت است . شما جهان را همون دوروبر خودتون ببينيد !!!!!!!!! در مورد تايپ و کامپيوتر هم به نظر من شما به کامپيوتر دست نزنيد چون حرام است انشا ا..... واي بر ما که امثال تو مومن عبد الله ...... به ما ميگه تايپ ياد گرفتند . يا نظر ميدهند . اي واي بر ما !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!اي واي برما اي واي برما . وقتي ما اينهارو بلد بوديم توکجا بودي !!!!!!!!!!! اشهد ان عمر فاروق بين الحق و الباطل . ان الله جعل الحق علي لسانه (ابا يزيد)
جواب نظر:

با سلام
دوست گرامي
1- تمام مدارك شما از اهل سنت است و فايده‌‌اي براي شيعه ندارد ! يعني شما ساده‌تريم مقدمات بحث علمي را مراعات نكرده‌ايد ! يا بايد از قرآن و يا روايات شيعه ، براي شيعه استدلال كنيد ، همانطور كه شيعه براي شما از قرآن و روايات مورد تكيه شما استدلال مي‌كند !
2-ادعا كرده‌ايد كه رسول خدا (ص) لقب فاروق را به عمر داد ! و به روايتي عجيب استدلال كرديد :
32717 - إن الله جعل الحق على لسان عمر وقلبه وهو الفاروق فرق الله به بين الحق والباطل . ابن سعد - عن أيوب بن موسى مرسلا ) .
كنز العمال  ج 11   ص 262، اسم المؤلف:  علاء الدين علي المتقي بن حسام الدين الهندي الوفاة: 975هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1419هـ-1998م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : محمود عمر الدمياطي
ظاهرا ، شما به روايتي استدلال كرده‌ايد كه حتى در كتب اهل سنت ، مدرك صحيح ندارد ! و مرسل است !
همچنين علماي اهل سنت ، صريحا گفته‌اند كه يهود ، عمر را فاروق ناميدند ! و نه پيامبر :
قال بن شهاب بلغنا أن أهل الكتاب كانوا أول من قال لعمر الفاروق وكان المسلمون يأثرون ذلك من قولهم ولم يبلغنا أن رسول الله صلى الله عليه وسلم ذكر من ذلك شيئا .

ابن شهاب گويد : اين گونه به ما رسيده است كه اهل كتاب نخستين كساني بودند كه به عمر لقب فاروق دادند و مسلمانان از سخن آن‌ها متأثر شدند و اين لقب را در باره عمر استعمال كردند  و از پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم هيچ مطلبي در اين باره به ما نرسيده است .
الطبقات الكبرى - محمد بن سعد - ج 3 - ص 270 و تاريخ مدينة دمشق - ابن عساكر - ج 44 - ص 51 و تاريخ الطبري - الطبري - ج 3 - ص 267 و أسد الغابة - ابن الأثير - ج 4 - ص 57 .
و نيز ابن كثير دمشقي سلفي در ترجمه عمر بن الخطاب در كتاب معتبر البداية والنهاية مي‌نويسد :
عمر بن الخطاب بن نفيل بن عبد العزى ... أبو حفص العدوي ، الملقب بالفاروق قيل لقبه بذلك أهل الكتاب

عمر بن الخطاب ... ملقب به فاروق ، ‌گويند كه اهل كتاب اين لقب را به عمر دادند .
البداية والنهاية - ابن كثير - ج 7 - ص 150 .

بهتر است در اين زمينه به آدرس ذيل مراجعه كنيد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=633
3- در مورد ازدواج موقت هم ، بهتر است به روايات جعلي اهل سنت در مورد تحريم متعه در بخاري و.. استدلال نكنيد ! زيرا تمامي اين روايت ، با رواياتي كه در همين صحاح آمده است و مي‌گويد رسول خدا ، متعه را حرام نكرد ، درتعارض است ! بهتر است در اين زمينه به آدرس ذيل مراجعه كنيد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=93
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

113   نام و نام خانوادگي:  كميل     -   تاريخ:   06 خرداد 89
جناب معاويه با اينكه بحث طولاني شد و به قول گروه محترم پاسخ به شبهات تمام مداركي كه ذكر كرديد از كتب بي پايه خودتون بود فقط خواستم بگم من شما رو ملعون خطاب نكردم.گفتم شما فرزندان آن سقيفه سخيفه ملعونه هستيد. ملعونه مونثه و به سقيفه برميگرده.
عادت ندارم سنيها رو كه چشم بسته گمراه شدم لعن كنم. لعن مخصوص غاصبان حق ائمه ست.
114   نام و نام خانوادگي:  سعد الله(معاويه بخواند)     -   تاريخ:   06 خرداد 89
بسم الله القاصم الجبارين.!!!!!!!! جناب معاويه اين جانب سعد الله.!!!! تو را با اطمينان تمام لعن ميکنم و بر پدر و مادرت هم لعنت ميفرستم و بر هفت جد و آباد قبل و بعدت هم همينطور.!!!!!!!!! زيرا اگر آن لعنتي ها( ننه بابات) کمي زحمت به خود ميدادند امروز تو چنين در گمراهي آشکار عشق به کثيف و ملعون ترين موجود به سر نميبردي و مومن و موحد و پاک بودي. من به جاي کميل و مومن عبد الله و همه و همهههههههههههه لعنتت ميکنم و هيچ ترسي هم ندارم. از اينکه 4 تا تفريط گر مرا تند رو و ..... بنامند...... به درک اسفل.!!! افتخار من دشمني با اعداء الله است و بس.!!!!!!!! اگر برادران ديگر همچون مومن عبد الله و کميل و مجيد م علي و ..... انعطاف به خرج ميدهند من اين چنين نيستم . و انعطافي هم ندارم که براي امثل ??? هايي همچون توي ملعون به خرج بدهم. انعطاف من فقط با مومنين است و بس.!!! قال الله تبارک و تعالي في کتابه: بسم الله القاصم الجبارين: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿10﴾ بدرستي که مومنان باهم برادرند. صدق الله العلي العظيم. ??? ???
115   نام و نام خانوادگي:  معاويه     -   تاريخ:   06 خرداد 89
با تشکر از راهنمايي گروه محترم پاسخ به شبهات والسلام عليکم ورحمه ا... وبرکاته
116   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:   06 خرداد 89
سلام

جناب معاويه

بهتر نيست بجاي مظلوم نمائي و تظاهر به اينکه در حال فرار اجباري هستي جواب سئوالات مرا بدهيد؟
زيرا از طرفي ادعا ميکنيد که در حال فرار اجباري هستيد و از سوي ديگر هنوز حضور داريد که اين مسئله همانند منابع ، کتب ، روايت و احاديث شما در تناقض و تضاد عملي مي باشد!
بنابر اين تمامي اين افعال بيانگر بهانه اي براي فرار از جواب به سئوالات ماست نه فرار از سايت که البته در هر دو صورت مبناي عقيدتي شما را زير سئوال مي برد.
بايد عرض کنم اين روش بحث و در واقع اين کلکها خيلي قديمي و نخ نما شده است و ديگر کاربرد ندارد بهتر است بهانه ي ديگري براي فرار از جواب پيدا کنيد.
اتفاقا بنده جزو کساني هستن که خيلي دوست دارم شما در سايت حضور پيدا کنيد و جواب سئوالات ما را بدهيد و به از عقيده ي خود دفاع کنيد.
به هر حال بنده سئوالاتي از شما پرسيده ام که تا بحال حتي يک جواب از شما دريافت نکرده ام و اين مسئله نشاندهنده ي عجز شما و نداشتن پاسخ مناسب به سئالات مطروحه مي باشد.
به هر حال جنابعالي مجبوريد به منابع خودتان تکيه و استناد کنيد و گرنه حتي سني هم حساب نميشويد
يعني نه شيعه و نه سني هستيد
به هر حال بنده منتظر جوابهاي شما هستم
اگر هم فکر ميکنيد که بايد از سايت فرار اجباري کنيد جوابهاي خود را برايم ايميل کنيد.
hoseini142005@yahoo.com
با تشکر
يا حق
117   نام و نام خانوادگي:  معاويه     -   تاريخ:   07 خرداد 89
اعوذبالله من الشيطان الرجيم
الا لعنه الله علي القوم الظالمين
از معاويه به ابولهب دوم سعد الله ( عدوالله والدين )
جناب سعد معناي اين همه توهين چيست ؟؟؟؟؟؟؟؟ آيا نه اينکه شخصيت خود وپدر ومادرتان را با اينکارها آشکار ميکنيد ؟؟؟؟؟؟؟؟
اولا که در مورد ...... خوردنهايت بايد عرض کنم لعنت خدا برتو وامثال تو پدرومادر تو جدو آباد تو دوستداران تو وهرکسي که تو دوستش داري . ميدونم اصلا مسلمان نيستي اعتقادي هم نداري وفقط .......

حداقل از بقيه ياد بگير که مثل آدميزاد صحبت کني هرچند که آدم نيستي . مرتيکه بي آبرو درک اسفل السافلين جايگاهته . بدبخت به من ميگي اعدا الله در حالي که خودت وجدو آباد لعنتيت همه دشمنان خدا ومحمد بوده ايد . واقعا که ميزان خريت تو قابل تحسين است . از اين به بعد هر غلطي دلت خواست بکن وبنويس ومطمئن باش کسي به تو نميگه تندرو تو تندرو نيستي احمق و کودني واين هم تقصير تو نيست تربيتت اين طوري بوده.
بدبخت اونقدر بيشعوري که حتي بلد نيستي يه آيه از قرآن رو درست بنويسي البته حق هم داري تو پيرو شيطان رجيم هستي و انشا الله با او محشور خواهي شد .
ببين عدو الله تو يه بيمار رواني هستي که دوست داري عمدا کارهايي بکني که مردم اسم پدرومادرتو بيارن واقعا که جواب احمق سکوت است ولي تو ازحماقت بسي بالاتري !!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ميدونم که الان داري کيف ميکني اينهمه فحش بهت دادم . نوش جونت *

آنکس که نداند ونداند که نداند ........................ درجهل مرکب ابدالدهر بماند.
بسم الله القاهر المشرکين الذي قال :
بل نقذف بالحق علي الباطل فيد مغه فاذا هو زاهق ولکم الويل مما تصفون (صدق الله العظيم)
(بلکه ما هميشه حق را بر باطل پيروز ميگردانيم وباطل بيدرنگ نابود ميشود پس واي بر شما که خدا را به عمل بازيچه خود متصف ميگردانيد.)
لطفا بعد از اين فضاي اينترنت را با وجود کثيف خود متعفن نفرماييد. چون( جواب الاحمق سکوت ) ومن با شما ديگر سخني ندارم . هر.......که دوست داريد بخوريد وبنويسيد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
***********************************************************

از تمامي دست اندر کاران سايت و دوستان بخاطر حرفهاي زشتم معذرت خواهي ميکنم واقعا انسان مجبوره با حيواني اينچنين مثل خودش حرف بزنه . باعرض پوزش مجدد ( والسلام علي من الطبع الهدي .)

***********************************************************
118   نام و نام خانوادگي:  معاويه     -   تاريخ:   07 خرداد 89
بسم الله الرحمن الرحيم
از معاويه به جناب سعيد حسيني

دوست عزيز لطفا سولات خودرا مطرح بفرماييد . تا بنده به اونها پاسخ بدم در مورد نام من هم که اشکال گرفته بوديد بايد اول نام خودتون رو اشکال کنيد.

(بهتر نبود قبل از انتخاب چنين اسمي براي خودتان که نشاندهنده ي ميزان محبت و علاقه حضرتعالي به معاويه است کمي در منابع خودتان مطالعه ميکرديد و بعد اين نام را بر خود مي نهاديد؟)

******************************************************************

درمورد جواب شما بايد عرض کنم برادر عزيز آيا شما که براي نام خودتون شاه اسماعيل صفوي را انتخاب کرديد ميدونيد که اون ملعون دست تمام جنايتکاران تاريخ رو از پشت بسته ؟ آيا ميدونيد که نام اون از نام (نرون) امپراتور روم هم بسي بالاتره (درخونخواري) ؟
بله دوست گرامي جناب سعيد من هم از درياي بي پايان جنايات آن ضحاک ثاني فقط چند مورد رو براتون مينويسم . ببينيد که آيا ظالمتر از او کسي در تاريخ بشر بوده است ( بدون تعصب ) ؟

1. سپس اسماعيل مادر خودرا فراخواند که از جهتي با سلطان يعقوب فاميل بود وپس لعن کردن فرمان داد تا جلوي چشمانش سرش را بريدند (تاريخ اجتماعي ايران . مرتضي راوندي جلد دوم ص 381)

2. وقتي اسمعيل تبريز را تصرف نمود از بزرگ وکوچک همه را از دم تيغ ميکذرانيد و حتي به جنين هاي داخل رحم مادرشان رحم نکرد او استخوانهاي مردگان را نيز آتش زد (تاريخ ادبيات ايران جلد چهار ص 32)

3. او سر سلطان تيموري را در هرات شکافت و فرمان داد تا در زر بگيرند پس جامي از ان درست کرده ودرآن مي نوشيدند (تاريخ اجتماعي ايران)

4. زنده کباب کردن . گوشت دشمن را خوردن . پوست کندن . درديگ جوشاندن . کور کردن وهزاران عمل ديگر از کارهاي اسماعيل صفوي است . او تقريب سيصدهزار نفر را درعمر سي وهشت ساله اش به قتل رسانيد .(زندگاني شاه عباس . نصر الله فلسفي جلد دوم )

5. پس از فتح اصفهان به کاخ هشت بهشت رفته وبا دوازده تن از پسران مردم محترم تبريز آن کار زشت را نمود (لواط) (تاريخ ادبيات ايران – ادوارد براون)

6. او همان کس است که خودرا در اشعارش خدا ميناميد و حي لا يموت ميدانست :

عين اللهم عين اللهم عين الله ......... کل ايمديحقي کور اي کور گمراه
منم اول فاعل مطلق که ديرلار /////// ( ديوان شاه اسماعيل خطايي چاپ جمهوري باکو )

آري دوست گرامي جناب سعيد شما اگر بدون تعصب تاريخ را بخونيد اول نام خودتون رو اشکال ميکنيد .

اگر سوال ديگري هم داريد بفرماييد تا پاسخ بدم باتشکر موفق باشيد.



119   نام و نام خانوادگي:  WaHHaBi     -   تاريخ:   08 خرداد 89
بسم الله الوهاب جناب معاويه.!!! تو تمامي توهيناتت را که همگيش سزاوار تو است را به مومن موحد برادر عزيز و ارجمند جناب سعد الله ميکني. و در آخر مانند مولايت عمر و مادرت عايشه ميگويي معذرت؟! خوب است که خوانندگان محترم اين سايت نوراني و پر برکت همگي مشاهده کننده ي باطن ن شما هستند. تو خود آيينه ي خودي نا مومن. جناب معاويه.!!! شما اول برو ببين فحاش کيست و بي شعور و حرامي کيست. حتي اگر حرامي هم که باشي شايد الله سبحانه و تعالي لطفي کرد و هدايتت کرد. در آخر من اول خودم را و بعد همگي مسلمين و مومنين را به تقوا الله دعوت ميکنم. يا وهاب و يا تواب
120   نام و نام خانوادگي:  سعد الله     -   تاريخ:   08 خرداد 89
بسم الله القاصم الجبارين.!!! اما بعد اخواني و اخواتي(وعباد الرحمن الذين يمشون على الارض هونا وإذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما) جناب معاويه. ساام عليکم.! برادران و مومنان.!! عزيزان موحد و مسلمان. من اصلا ايشان را در حد و اندازه اي نميبينم که بخواهم ديگر جوابش دهم و محلش دهم. خوب معلوم است مگر هر جانداري صدايي در آورد کرد انسان مومن و موحد و عاقل بايد جوابش دهد؟!!!! من اين را موهبتي از درگاه الله سبحانه و تعالي ميدانم که لطفي کرد و از زبان ملعون و پر فحش خودش بيان نمود باطنش را ..... بسم الله الجبار مکروا و مکر الله . والله خير الماکرين. صدق الله العلي العظيم. الله تبارک و تعالي به زيبايي کفار و اعداء الله را رسوا مينمايد. اين هم نمونه اي بارز از اين رسوايي ها.....!!!! اينان( اهل عمر) اصلا نمي توانند باطنشان را کتمان کنند. اگر هم ميبينيد اين گونه نظرات علني ميشود از سر بزرگواري برادران گرداننده ي سايت است و بس. براي اينکه بينندگان خود متوجه وخامت حالت رواني اينان بشوند.
121   نام و نام خانوادگي:  عقيل العزيز     -   تاريخ:   08 خرداد 89
سلام عليکم

جناب معاويه سخني با شما دارم. اميد وارم که عبرت بگيريد.

اميرمؤمنان علي عليه السلام در بياني جذاب درباره تقوا مي فرمايد: «ان تقوي الله دواء داء قلوبکم وبصر عمي افئدتکم، وشفاء مرض اجسادکم

همانا تقواي الهي داروي درد قلبهاي شما و موجب بينايي درونهاي [کور] شما و درمان بيماري کالبدهايتان است .»

زخورشيد و از آب و از باد و خاک

نگردد تبه نام و گفتار پاک

بدين سان بود گردش روزگار

خنک مرد با شرم و پرهيزکار

قال الله تبارک وتعالي في کتابه:

بسم الله الرحمن الرحيم

والذين اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذکروا الله فاستغفروا لذنوبهم » ; «و کساني که چون کار زشتي کنند، يا بر خود ستم روا دارند، خدا را به ياد آورند و براي گناهانشان آمرزش خواهند .»

صدق الله الخالق العظيم.

و کلامي در باره ي شما برادر عزيز و گرامي جناب سعد الله.

بسم الله الرحمن الرحيم

«ان الله مع الذين اتقوا والذين هم محسنون » ... «در حقيقت، خدا با کساني است که پروا داشته اند و با کساني است که آنها نيکوکارند .»

صدق الله العلي العظيم.

جناب معاويه. تمامي فحاشي هايت از جمله: احمق. بي شعور کودن. و ..... همگي سزاوار پدر و مادر شماست. زيرا اگر ايشان ادب به شما ميآموختند در ميافتيد که اينگونه کلام را نبايد در فضاي عمومي چون اين سايت نوراني به کار برد.

در تعجبم. برادران گرداننده ي سايت هر وقت برادران ديني ما کمي تندي به قول شما ميکنند سريعا تذکري در پايين نظر درج ميکنيد.
اما (براي معاويه) حالا نه حذفي کرده ايد( البته دليلش معلوم است زيرا همگي بشناسند اين ملاعين را) نه حتي زحمت تذکر را داده ايد.!

اما در هر حال اگر سانسوري هم شود براي اهل تشيع ميشود نه براي اهل عمر. شايد بيم اين را داريد که ناراحت شوند.

جناب معاويه. ملعون و خبيث شما هستيد که همچون مادرتان که عاشقش نيز هستيد دمادم بد تر از يک عقرب وحشي شروع به طعن و فحاشي ميکنيد.
مثل ايشان که به ساحت مقدس آقا رسول الله (ص) توهين مينمودند. و به صحابي رسول الله (ص) فحاشي ميکردند.
همين کار ها و اعمال را و گستاخي ها را انجام دادند که از ام المومنيني خارج شدند.

خداوند اذيت کنندگان رسول الله و امير المومنين و حضرت زهرا (عليهم السلام جميعا) را لعنت کند و به درجات عذابشان بيافزايد. ان شا الله.
و پيروان و تابعينشان همچون شما را هم همينطور و با معاويه ي هنده مادر محشور و مانوس کند.

برادر سعد الله شما را فقط لعن کردند. اگر اهل مطالعه و تحقيق بوديد در ميافتيد که معناي لعن يعني دوري از رحمت خداوند. نه فحاشي.!!! که شما تمامي فحش هايي که از براي شما سزاوار بود را نثار جناب برادر سعد الله کرديد.که البته خود اين عمل شنيع و زننده خود بيانگر شخصيت و نوع فضاي تربيتي شما و خانواده يتان است.

يقينا بينندگان اين سايت هدايت کننده خود شاهد کثيفي کلام و ننگين بودن طرز تفکر شما هستند و جناب عالي با اين طرز برخورد دقيقا صفت مولا و اربابانتان را به مسلمين نشان داديد. از اين بابت از محظر شما کمال تشکر را داريم.

جناب معاويه. از قديم و نديم گفته اند که: به نفرين و لعن گربه سياه باران نميبارد.
حالا کار برعکس شده و جناب عالي دست پيش گرفته ايد که پس نيافتيد.؟

شما اول برادر ما را .... ميخوانيد و ميفرماييد جوابشان سکوت است؟ اما باز دهان کثيفتان را پر فحش تر از قبل گشاده و به توهينات وقيحانه و افسار گسيخته ي خودتان ادامه ميدهيد؟

از اين مطلب ميتوان دقيقا به تلاتم حالات رواني و ساديسم نوع حاد شما پي برد. و دريافت دقيقا در زمان امير المومنين آن ملاعين چگونه سيره و برخوردي داشته اند. مرحبا ......... مرحبا .که چه آشکارا خود و سيره ي مادر و پدرت را عرضه داشتي.

دوستان تفکر ميکنند حتما بايد اهل ديده ي برزخي و بصيرت قوي و کشف و شهود باشي تا حيوانات آدم نما و آدم هاي حيوان نما را مشاهده نمود. نه . دقيقا از اين راه دور و فضاي نت کاملا مشهود است که اين جناب داراي چه صفت و خو و چهره ي برزخي هستند. ( از براي ادب بيان نميکنم چه موجودي)
به نظر بنده اين کمال کيثي و تيز بيني برادر سعد الله را ميرساند که با يک ترفند زيبا و يه دستي زدن تمامي باطن شما را آشکار کرد.
مرحبا برادر سعد الله. ما شا الله .....

يا الله سبحانه و تعالي
122   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   08 خرداد 89
با سلام دوست عزيز جناب اقاي ابايزيد(معاويه) اولاً بنده منتظر جواب شما به خودم ميباشم ================================================================================ در ثاني از كي تا بحال چپي هاي لا مذهب راي شما حجت شده اند . كساني كه در مخالفت بادين اسلام هم شيعيان راستين را بقول خودشان به چالش ميكشند هم به افشاگري در مورد اهل سنت مي پردازند . براي نمونه : مرتضي راوندي (۱۲۹۲ تهران - ۲۳ شهريور ۱۳۷۸) از تاريخ‌نويسان معاصر ايران بود. او گرايش سياسي چپ دشت و نويسنده کتاب (۱۰ جلدي) تاريخ اجتماعي ايران است. گفتهٔ مرتضي راوندي «يکي از آثار شوم و زيان‌بخش حملهٔ اعراب به ايران، محو آثار علمي و ادبي اين مرز و بوم بود. آنها کليهٔ کتب علمي و ادبي را به عنوان آثار و يادگارهاي کفر و زندقه از ميان بردند.» وي در دنباله مي‌نويسد سعد وقاص پس از چيرگي بر تيسفون و دست‌يابي به کتابخانه‌ها و بنمايه‌هاي فرهنگي ايران، درباره چگونگي رفتار با آن‌ها از خليفه آن زمان(عمر) خواهان دستورشد. عمر هم چنين فرمان‌داد که: «کتاب‌ها را در آب بريزيد زيرا اگر در آنها راهنمايي باشد با هدايت خدا از آن بي‌نيازيم و اگر متضمن گمراهي‌است وجود آنها لازم نيست،کتاب خدا براي ما کافي‌است.» اينهم مشت نمونه خروار باقي حرفهايتان را از شخصي بنام خنجي ( سني مذهب ) است كه در راستگوئيش بايد ترديد داشت . يا علي
123   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:   08 خرداد 89
سلام جناب معاويه باز هم که طفره رفته اي و بجاي جواب به پاک کردن صورت مسئله پرداخته اي سئوالات ما از شما دو ديگر همکيشانتات همواره بي پاسخ و بيجواب مانده است. من از شما خواستم که اگر تمايل داشتي ايميلت را براي من بفرستي تا از علني کردن حقايقي که ممکن است باعث کدورت بين ما و شما بشود اجتناب و خودداري کرده باشم اما طاهرا شما موافق علني شدنش هستيد و بنده هم موافقم. لطفا به اسنادي که اکنون برايتان ذکر ميکنم دقت فراوان کنيد و جواب دهيد. در ضمن لطف کنيد بجاي جواب دادن از پاک کردن صورت مسئله و کشاندن بحث به بيراهه خودداري کنيد که اين ترفند قديمي و نخ نما شده است. دانشمندان بزرگي همچون اصمعي و زمخشري و نسب شناس مشهورعرب هشام بن محمد کلبي، منکر اين مطلب هستند و او را به اين چهار تن نسبت داده اند: مسافر بن ابي عمرو از بني اميه عباس بن عبدالمطلب از بني هاشم عمارة بن وليد بن مغيره از بني مخزوم صباح، خنياگر و آوازه خوان عمارة آري معاوبه چهار پدر داشت و مادرش هند جزو زنهاي بدکاره معروف و صاحب پرچم بوده است چنانچه زمخشري و ابوالفرج اصفهاني و ابن عبدربه و ابن الکلبي اين حقيقت را بيان کرده اند. ابن الکلبي گفته است : کان معاوية لعمارة بن وليد بن المغيرة المخزومي و لمسافر بن لبي عمرو، و لا بي سفيان و لرجل آخر سما و کانت هند امه من المغيلمات و کان احب الرجال اليها السودان . . . . . سند : مثالب العرب :72 محمدبن سائب کلبي ميگويد : معاويه يه چهار مرد نسب داده مي شود. 1 - عمارة بن وليد 2 - مسافر بن ابي عمرو 3 - ابوسفيان 4 - شخصي که ظاهرآ نام او را صباح برده اند. در ادامه مي نويسد مادر معاويه يعني هند از مردان سياه بسيار خوشش مي آمد. سند : ربيع الابرار 3: 549 الاغاني 9: 49 العقد الفريد 6: 86-88 يک سئوال هم رباي خودم پيش آمده است که دليل علاقه شديد هند به وحشي ( غلام سياه پوست هند ) چه بوده است؟؟؟ آيا علاقه هند به وحشي بخاطر به شهادت رساندن عموي بزرگوار پيامبر اسلام بوه است؟ يا اينکه هنده به همه ي غلامان سياه پوست علاقه شديد داشته است. منابع ديگر: طبقات ابن سعد، ج 8، ص 235 العقد الفريد، ج 6، ص 86 همان، ص 95 ربيع الابرار، ج 3، ص 551 تذکرة الخواص، ابن جوزي، ص 184 تاريخ الخلفاء، ص 205 مثالب العرب، ص 72 الاغاني، ج 9، ص 530 جناب معاويه که نام وي را براي خودت برگزيده اي لطفا به ما بگو چرا اهل سنت که خودشان به اين مسئله اعتراف کرده اند او را خليفه ي بر حق رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم ميدانند؟؟؟؟؟!!!!!!! خود شما چظور؟؟!!!!! مثــــــالي ديـــــــــــــــگر: معاويه به جارية بن قدامة - که از صحابي پيامبر بود - گفت: ما کان اهونک علي قومک اذ سموک جارية؛ تو چقدر نزد کسان و خويشانت پست و ناچيز بوده اي که نام تو را جارية (کنيز) گذاشته اند. جارية جواب داد: ما كان اهونك على قومك اذ سموك معاوية و هى الانثى من الكلاب؛ تو نيز چقدر در ميان اقوام خود خوار و بي مقدار بوده اي که نامت را معاويه گذاشته اند که همان سگ ماده است. معاويه سخت ناراحت شد و گفت : ساکت شو بى مادر. جاريه گفت: لابد مادري داشته ام که مرا زاييده است. به خدا قسم قلبهايى كه بغض تو را در خود مى پرورند، در سينه ى ماست و شمشيرهايى كه با تو مي جنگند، در دستان ماست . تو نمي تواني به ستم ما را هلاك كنى و به زور بر ما حكومت نمايى . تو در امر زمامدارى، با ما عهد و پيمانى بسته اي و تعهداتي داري. ما نيز طبق آن پيمان، بايد مطيع و گوش به فرمان باشيم. اگر تو به پيمانت وفا كنى، ما نيز وفادار هستيم؛ و اگر پيمان خود را بشکني، بدان كه ما نيز به مردان نيرومند و نيزه هاى برنده دلگرم هستيم. معاويه گفت : خداوند امثال تو را در جامعه زياد نكند. جارية گفت: نيکو گفتار باش که دعاي بد، گربانگير اهلش مي گردد. عقدالفريد، ج 4 ، صص 119 - 110 تاريخ الخلفا، صص 133 - 134 المستطرف في کل فن مستظرف، الابشيهي، ج 1، ص جناب معاويه بنده کوچکترين تعصبي به شاه اسماعيل صفوي ندارم اما بهتر است نظر منابع و سايتهاي بي طرف در مورد ايشان جويا شويم تا به حقيقت برسيم ، بديهي است مخالفان وي يا منابع اهل سنت در مورد ايشان قطعا از بيان حقايق خودداري کرده و حقيقت پنهان خواهند کرد و يا سعي در وارانه جلوه دادن حقايق خواهند داشت ، البته اهل سنت در مورد حقايق اهل بيت عليهم السلام همين کار را کرده اند و هميشه حقايق را وارانه جلوه ميدهند. و اما اصل حقيقت در مورد جناب شاه اسماعيل صفوي (رضي الله عنه) اين است: اسماعيل، ملقب به ابوالمظفر بهادرخان حسيني، و معروف به شاه اسماعيل يکم مؤسس سلسله صفوي به عنوان اولين سلسه تماماً ايراني، حاکم بر سراسر ايران پس از اسلام است. وي با رسمي‌کردن مذهب شيعه و با زنده کردن هويت ايراني مرزهاي ايران را به حدود مرزهاي ساسانيان رسانيد و در واقع ايران را به عنوان يک واحد سياسي مستقل پس از اسلام پس از حدود ۸۰۰ سال، تأسيس و تثبيت کرد. از وي اشعاري به ترکي آذربايجاني و به فارسي با تخلص «ختايي» برجاي مانده‌است. تبار اسماعيل به شيخ صفي‌الدين اردبيلي مي‌رسد و فرزند شيخ حيدر است و مادرش مارتا دختر سلطان اوزون حسن آق قويونلو و کوراکاترينا شاهزاده يوناني ترابوزان بود. کوراکاترينا به اين شرط با اوزون حسن ازدواج کرد که دين خودش را نگاه دارد هر چند متمايل به اسلام بود ولي تا آخر عمر از آزادي ديني بر خوردار باشد(اين اولين اقدام در رعايت حقوق شهروندي محسوب مي شد.) به همين دليل به همراه خود يک کشيش و چند موعظه گر و نديم مسيحي به همراه خود به ايران آورد و در شهر آمد يک کليسا بنا کرد تا يک شنبه‌ها براي عبادت به کليسا برود بعدها و با دست يابي اوزون حسن به بخش اعظم ايران و پايتختي تبريز کليساي با شکوهي در تبريز ساخت و کشيشان و مبلغين مسيحي را به آنجا آورد در ارزنجان نيز که عمدتا ارمني بودند دو کليسا با نامهاي سيمون و يحيا ساخت البته بناي اين کليسا ها به اوزون حسن نسبت داده شد. اسماعيل در ۸۶۶ در اردبيل ديده به جهان گشود. پدرش شيخ حيدر به همراه مريدان خود -که به دليل بر سر داشتن کلاه قرمز رنگ قزلباش (سرخ سر به زبان ترکي) خوانده مي‌شدند براي جهاد عليه مسيحيان چرکس به نواحي قفقاز رفتند. توسعه‌طلبي حيدر باعث شد که با شروانشاهان وارد جنگ شود. سلطان يعقوب آق قويونلو در اين جنگ به کمک شروانشاهان رفت و نهايتاً حيدر تير خورد و به اسارت درآمد و جان خود را در اين مبارزه از دست داد و فرزندانش نيز به اسارت در آمدند. در اين زمان اسماعيل کودکي شيرخوار بود. اسماعيل به همراه مادر ودو برادرش در اصطخر، فارس به مدت چهار سال و نيم زنداني شدند. در اين دوره سلطان يعقوب آق قويونلو مرد و بين فرزندانش رستم و بايسنقر جنگ درگرفت و رستم براي مقابله با بايسنقر، «سلطان علي» برادر بزرگ اسماعيل و خانواده‌اش را آزاد کرد، تا بتواند از پشتيباني قزلباشان خانقاه اردبيل برخوردار شود. سلطان علي با شکوه فراوان وارد تبريز شد و با سپاهي از صوفيان بايسنقر را شکست داد. رستم از قدرت سلطان علي به وحشت افتاد و وي را در ميانه راه تبريز و اردبيل به قتل رساند. سلطان علي برادر هفت ساله‌اش اسماعيل را به ياران صميمي و وفادارش سپرد. اسماعيل مدتي پنهاني در اردبيل زيست و سپس براي امنيت بيشتر به لاهيجان رفت و نزد امير آنجا «کارکيا ميرزا» پناه گرفت. کارکيا ميرزا علي فرمانرواي محلي لاهيجان و ديلمان که شيعه و سيد و دوستدار خاندان صفوي بود در تربيت اسماعيل خردسال اهتمام کرد. اسماعيل تا سال ۹۰۵ (قمري) با مراقبت‌هاي شمس الدين لاهيجي که از فضلاي آن ديار بود فارسي، عربي، قرآن و مباني و اصول شيعه اماميه را فرا گرفت. همچنين در اين مدت، زير نظر هفت تن از بزرگان صوفي لاهيجان فنون رزم را آموخت. بدين ترتيب اسماعيل از يک سو تحت تأثير فرهنگ صوفيانه خانقاه شيخ صفي بود و از سوي ديگر احتمالاً در گيلان با برخي آموزه‌هاي ايران باستان و تشيع امامي آشنا شده و مجموعه اين آموزه‌ها او را براي بدل شدن به يک حاکم مقتدر، فرمانده نظامي و پيشواي مذهبي آماده ساخت. قزلباشان به بهانه زيارت بقعه شيخ صفي الدين با کسب اجازه از کارکيا اسماعيل و مارتا را به اردبيل بردند هدف قزلباشها از اين کار خروج از حيطه کارکيا بود. قزلباشان مارتا را به اردبيل فرستاده و خود به همراه اسماعيل به منطقه خلخال رفتند و نزديک به سه ماه در روستاهاي اطراف خلخال اقامت داشتند. ايشان در اين مدت با خلفاي خود در آناتولي ارتباط بر قرار کرده و از آنها مي خواستند که ترکان قزلباش را جمع آوري کرده به ايران بفرستند در مدت سه ماه در حدود دو هزار قزلباش به طرق مختلف از آناتولي وارد ايران شده به اردوي اسماعيل پيوستند .در اين هنگام اسماعيل ۱۲ سال و يک ماه بيشتر نداشت. از وقتي که اسماعيل از لاهيجان بيرون آمده بود تا هنگامي که در ارزنجان اردو زد در حدود هفت هزار ترک آناتولي به اردويش پيوستند که بيشتر از نه قبيله زير بودند: 1.شاملو از شمال شرق مديترانه و شمال غرب شام 2.تکه لو از ناحيه جنوبي آناتولي 3.افشار 4.قاجار از شمال و شرق آناتولي 5.روملو 6.قره مان از منطقه کيليکيه در جنوب آناتولي و اطراف قونيه 7.ورساق از منطقه کيليکيه در شمال درياي مديترانه 8.ذوالقدر از بخش علياي فرات بين سوريه و ترکيه کنوني 9.استاجلواز شرق آناتولي 10.بيات از شرق آناتولي و شمال عراق علاوه بر اين قبايل دستجاتي از قبايل مغول ساکن در نواحي تالش و سوادکوه نيز در اردوي اسماعيل بودند که در برابر ترکان در اقليت بودند و "صوفيان تالشي ناميده مي‌شدند. در سال ۸۷۹ هفت سران قزلباش در ارزنجان يک جلسه مشورتي با حضور شاه اسماعيل برگزار کردند تا در مورد حرکت جهاديشان تصميم بگيرند موضوعي که در اين جلسه مطرح بود اين بود که براي جهاد به گرجستان حمله کنند يا ايروان را بگيرند (دو منطقه مسيحي نشين که حاکمانشان از خاندانهاي ديرين ايراني و باز مانده از دوران پارتيان و ساسانيان بودند) عده اي نيز پيشنهاد دادند به روستاهاي اذربايجان حمله کنند و عده‌اي نيز بر اين عقيده بودند مدت زمان بيشتري در ارزنجان بمانند که ترکان بيشتري به لشکر بپيوندند و سپس به آذربايجان حمله کرده آنجا را از آن خود کنند. در جنگي که نزديک قلعه گلستان روي داد، فرخ يسار با وجود بيست هزار جنگاور مغلوب و کشته شد. اما قلعه گلستان در مقابل سپاه صوفيان به مقاومت پرداخت و بلافاصله تسليم نشد. با اين حال باکو تسليم شد و شاه اسماعيل كه به شجاعت و از جان گذشتگي مشهور بود بر شكوه خود ميان وفاداران خويش افزود. سردار خردسال با بزرگواري از حوالي شروان عزيمت کرد و راه آذربايجان را پيش گرفت. در ناحيه شرور نزديک نخجوان در گيري سختي بين الوند بيگ آق قويونلو و لشکر شاه اسماعيل رخ داد(۸۸۰ش/۹۰۷ ق /۱۵۰۱ م) در اين نبرد لشکريان شاه اسماعيل رشادت هاي فراواني از خود بروز دادند و شعار تر کي "قربان اولدقم ٬صدقه اولدقم" سر داده اعلام جانفشاني در راه مولايشان اسماعيل مي‌کردند سر انجام الوند بيک شکست خورد و به ارزنجان گريخت و شاه اسماعيل پيروزمندانه وارد تبريز شد و سلطنت خود را با اعلام و اظهار ولايت شيعه که با آيين و افكار عمومي اکثريت اهل شهر تطابق داشت، اعلام كرد.(تبريز يكي از مهمترين پايگاههاي محبين اهل بيت در آن زمان بود.) وي در حالي که چهارده سال بيشتر نداشت به کمک مريداني که سخت به او معتقد بودند در سال هشتصد و هشتاد ه.ش شاه ايران شد و سلسله خويش را به نام جدش صفي الدين «صفويه» ناميد که در تاريخ ايران به دو دليل اهميت بسيار دارد: يکي اين که اين سلسله اولين سلسله کاملاً مستقل ايراني و ملي بعد از حمله اعراب به ايران (در سال ۳۲ ه.ق) بوده‌است يعني پس از هشتصد سال توانست با افتخار نام ايران را بر روي نقشه‌ها برگرداند. دوم اينکه مذهب تشيع در ايران توسط شاه اسماعيل مذهب رسمي اعلام شد كه در اعتلا و پيروزي هاي چشمگير آينده آن سلسه تاثير به سزايي داشت. شاه اسماعيل در اولين اقدام مهم خود، در شهر تبريز مذهب تشيع را به عنوان مذهب رسمي دولت و مملکت صفوي اعلام نمود. نکته جالب اين است که در آن هنگام برخي از مردم تبريز نيز شافعي مذهب كه متمايل به اهل البيت مي باشند بودند و الباقي شيعه بودند و به زبان آذري تکلم مي‌کردند که يکي از لهجه‌هاي کهن زبان پارسي و شبيه کردي بود. ايلات ترک بهارلو(از اولاد بايرام خوجه بهارلوواز ايلات تشکيل دهنده قراقوينلوها بودند) قبل از تسخير تبريز (۹۰۷ ق / ۱۵۰۲ م)به سرکردگي حسن خان به شاه اسماعيل پيوستند(روملو---احسن) پس از سقوط ايلخانان مغول و به مدت حدود دو قرن در ايران از بلخ تا دياربکر وضعيت ملوک الطوايفي حاکم بود. «روملو» در خصوص سال ۸۸۰(۱۵۰۱ م./۹۰۷ ه.ق.) مجموعه‌اي از حکام محلي را نام مي‌برد، که مهم‌ترين آنها عبارت بودند از: سلطان حسين بايقرا آخرين شاه تيموريان در خراسان، بديع الزمان ميرزا در بلخ، سلطان مراد در عراق عجم، حسين کياي چلاوي در سمنان، مرادبيک بايندر در يزد و شاه اسماعيل در آذربايجان. شاه اسماعيل با برخورداري از نيروي جان بر کف قزلباش عزم نمود، که ايران را متحد سازد. ابتدا سلطان مراد حاکم عراق عجم -که پسر سلطان يعقوب آق قويونلو بود- را در نواحي مابين همدان و بيجار شکست داد و سلطان مراد به شيراز گريخت. شاه اسماعيل او را تعقيب نمود و او از ترس به بغداد گريخت و شاه اسماعيل بدون جنگ شيراز را تصرف نمود و از آنجا به قم رفت. سپس بر حسين کياي چلاوي حاکم سمنان و فيروزکوه پس از جنگي سخت غلبه کرد. و نهايتا يزد و ابرقو را که در اختيار محمدکره بود، تصرف کرد و از شهري به شهري رفت و حکام محلي را برانداخت و يا تابع خود نمود. آنگاه در سال ۸۸۷ ه.ش. (۹۱۴ه.ق.) عازم عراق عرب شد و بغداد و نجف را نيز فتح نمود. بدين ترتيب او در مدت هفت سال تمام ايران بزرگ به جز برخي نواحي نظير خراسان و ارمنستان را تصرف نمود و حکومتي واحد و مستقل را در آن برقرار ساخت و به عنوان پادشاه ايران تاجگذاري نمود. شيوه کشور داري شاه اسماعيل و ترويج مذهب شيعه مانع از تجزيه يا تقسيم احتمالي ايران آشوب زده ميان دو قدرت بزرگ آن زمان عثمانيها و ازبکها شد. وي براي تعديل سياستهاي افراطي سران قزلباش، صوفيان و مريدان حيدري، علماي ايراني و نيز جبل عامل، کوفه و بحرين را به تدوين کتابهاي فقهي در زمينه شيعه جعفري دعوت کرد . محقق کرکي که در نشر فقه و اصول مذهب جعفري شخصيت مهمي‏ محسوب مي‏شد، از جمله آنان بود. از جمله اقدامات شاه صفوي براي تجليل از امامان شيعه ضرب سکه با نام امامان دوازده‌گانه شيعه قرار دادن نام ۱۲ امام معصوم به عنوان سجع مهر شاهي ، تعمير و توسعه آرامگاه امامان در شهرهاي عراق و مشهد و نيز ايجاد ساختمان مقبره براي امامزاده‏ها در شهرهاي ايران ۱۲۹ و طرح آب رساني از فرات به نجف بود. شاه اسماعيل کليه وظايف اداري و کشوري را به ايرانياني سپرد که در اعتقادشان به تشيع جاي شک و شبهه نبود و بسياري از آنان پيشينه طولاني در کارهاي ديواني داشتند. نامدارترين رجال او عبارت بودند از: امير زکريا تبريزي، محمود خان ديلمي، قاضي شمس الدين لاهيجاني، امير نجم رشتي، امير نجم ثاني، مير سيد شريف شيرازي و شمس الدين اصفهاني ۴۰۷ . شاه اسماعيل به رسوم و آيين‌هاي مذهبي و ملي بسيار علاقه نشان مي‏داد و به ايجاد آباداني و بناهاي يادبود اهتمام داشت. مهم‌ترين آثاري که از دوران وي به يادگار مانده، عبارت‌اند از ۴ بازار دور ميدان قديم اصفهان؛ مدرسه ‏هارونيه و بقعه امامزاده هارون در اصفهان. وي بناهاي يادبودي هم در اوجان فارس و شيراز و آباداني و ساختمانهاي متعددي در خوي و تبريز بنياد کرد. شاه اسماعيل که با آشوبگري و اغتشاش به سختي دشمني مي‌کرد تبريز را به پايتختي برگزيد و در همان سال تاجگذاري به جنگ قوم ازبک رفت (اين قوم در شمال شرق ايران در ازبکستان فعلي ساکن بوده و هرگاه که فرصتي به دست مي‌آورند به خاک ايران تجاوز مي‌کردند). در نبرد مرو که در حوالي مرو رخ داد ۱۷۰۰۰ ايراني توانستند ۲۸۰۰۰ سپاهي ازبک را درهم کوفته و فرمانرواي آنان به نام شيبک خان که قصد فرار داشت را دستگير و مقتول سازند. اما در همين هنگام با يورش غافل گير کننده و از پيش طراحي شده عثماني‌ها مواجه شد. خليفه عثماني به نام سلطان سليم که شيعيان را کافر مي‌دانست و خود را نيز خليفه تمامي مسلمانان جهان مي‌خواند به قصد اشغال کامل ايران با لشگري عظيم به اين کشور لشکرکشي کرد. شاه اسماعيل به قصد دفع حمله عثمانيان که پس از فتح ديار بکر و مواجحه با مقاومت کم نظير عشاير قره باغ مستقيم راه تبريز را در پيش گرفته بودند با جمع آوري حدود 30 هزار سرباز در مقابل 200 هزار سپاه عثماني به غرب لشکر کشيد و به رغم کمبود نيرو و استفاده سپاه مهاجم از توپخانه در نبرد چالدران (۸۹۳ ه.ش) آنچنان دليرانه فرماندهي و شخصا در ميدان نبرد جنگيد که علي رغم شکست خوردن، نبرد او در زمره نبردهاي بزرگ تاريخ و از افتخارات ايرانيان محسوب مي‌شود. در اين جنگ ۲۹۰۰۰ سرباز ايراني که تنها از سلاحهاي سرد مانند شمشير و نيزه استفاده مي‌کردند در برابر سپاه دويست هزار نفري عثماني که مجهز به توپ و تفنگ بود به سختي ايستادگي کرده و کشتار زيادي از دشمن به عمل آوردند و از ايشان تنها ۸۵ نفر زنده ماندند اما حتي يک نفر اسير هم ندادند. ترکان عثماني در اين جنگ قسمت بزرگي از آذربايجان را به اشغال خود در آورند، که البته با مقاومت دليرانه مردم تبريز سلطان سليم، مجبور به تخليه شهر شد. اشغال بخش‌هايي از آذربايجان توسط عثماني تا زمان شاه عباس کبير ادامه داشت. (البته پس از شاه اسماعيل نيز آنان هرگاه که فرصتي بدست مي‌آوردند به ايران حمله مي‌کردند و اختلافات مرزي و مذهبي دو کشور تا زمان سقوط امپراتوري عثماني در جنگ جهاني اول طول کشيد.) شاه اسماعيل توانست در مدتي کوتاه با تدابير جنگي و نيز با رشادت‌هايي که به کار مي‌برد ايران را متحد کرده و در برابر هجوم دشمنان داخلي و خارجي بخصوص ازبکان و عثماني‌ها که از شرق و غرب به ايران حمله مي‌کردند به خوبي مقاومت کند. کتابي نيز در مورد زنداني شدن زنان شاه اسماعيل در دربار عثماني نوشته شده. و امــــــــــــــــــــــــــــــــا در مورد اشعار شاه اسماعيل صفوي: وي مردي بسيار زيبا و خوش اندام بود، اشعار صوفيانه به ترکي آذربايجاني مي‌گفت که تا به امروز نيز اين اشعار باقيمانده‌است. مانند شعر زير که وي آن را قبل از جنگ براي سلطان عثماني فرستاد و سلطان نيز پس از پايان جنگ شعري به فارسي گفت و به عنوان پاسخ به شاه ايران داد. ترجمه فارسي شعر شاه اسماعيل از اين قرار است: من به مرشد خويش به چشم جوهر و ذات وجود مي‌نگرم، و خويشتن را در راه او قرباني مي‌کنم، من ديروز به دنيا آمده‌ام و امروز خواهم مرد، بيا، اگر تو ميخواهي بميري، اين پهنگاه مرگ است... وفات: سلطان سليم يکم که در فتح تبريز موفق شده بود که همسر محبوب شاه اسماعيل را به اسارت در آورد پس از خروج از ايران وي را گروگان گرفت و براي آزادي وي از شاه امتيازات کلاني خواست. اما اسماعيل براي بدست آوردن همسر محبوب خود حاضر نشد يک وجب از خاک ايران را به سلطان سليم تسليم کند. و آنچنان که گفته شده از دوري همسر خويش[نيازمند منبع] در سن سي وهشت سالگي درگذشت. پس از وي فرزندش شاه طهماسب يکم به پادشاهي ايران رسيد. منابع: جعفريان، رسول، صفويه از ظهور تا زوال، تهران:مؤسسه فرهنگي دانش و انديشه معاصر، چاپ اول:۱۳۷۸ تاريخ ايران و جهان (۲)، سال دوم آموزش متوسطه، رشتهٔ علوم انساني، دفتر برنامه‌ريزي و تاليف کتاب‌هاي درسي ايران، ۱۳۸۲. [ويرايش] ويژه 1.↑ Safavid Dynasty (Iranian dynasty) - Britannica Online Encyclopedia 2.↑ جعفريان، ۲۸:۱۳۷۸ 3.↑ مهدي کيواني. اسماعيل اول صفوي. دايرةالمعارف اسلامي. 4.↑ عالم آراي عباسي، ص ۳۲؛ جهانگشاي خاقان، صص ۴۴ - ۴۶ 5.↑ احسن التواريخ، ص ۹؛ جهانگشاي خاقان، صص ۶۴ - 6.↑ جهانشگاي خاقان، ص ۵۷ 7.↑ روضه الصفا:۱۰ 8.↑ جهانگشاي خاقان، صص ۱۱۹ و ۱۱۳ 9.↑ تاريخ جهان آرا، صص ۴۶۵ - ۲۲۶؛ لب التواريخ، صص ۳۹۴ - ۳۹۵ 10.↑ ايران در روزگار شاه اسماعيل و شاه طهماسب، ص ۱۲۶ 11.↑ جهانگشاي خاقان، ص ۱۴۹ 12.↑ درباره مهرهاي شاه اسماعيل اول، صص ۱۸۲ - ۱۸۵ 13.↑ عالم آراي عباسي، صص ۱۲۷ - 14.↑ گلشن مراد، ص ۵۵۶ 15.↑ لب التواريخ، صص ۳۹۴ - ‎‎اين مطالبي که قيد کردم از يک سايت معروف و بي طرف است : http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D8%A7%D9%87_%D8%A7%D8%B3%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C%D9%84_%DB%8C%DA%A9%D9%85 در آدرس زير هم در مورد فرزند شاه اسماعيل (رضي الله عنه) که بعد از او به تخت سلطنت نشست و ادامه دهنده راه پدرش بود بطور کامل مطلب نوشته شده است. http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%d8%b4%d8%a7%d9%87+%d8%b7%d9%87%d9%85%d8%a7%d8%b3%d8%a8+%d8%b5%d9%81%d9%88%db%8c&SSOReturnPage=Check&Rand=0 اينم يک سايت ديگر براي شناخت و آشنائي بيشتر شما با حقايق: http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=31532 همانطور که مي بينيد من بدون تعصب به شاه اسماعيل تمام سايتهائي را که در گوگل معرفي شده بود برايتان علني کردم و البته بايد بگويم که شما در معرفي منابع در مورد شاه اسماعيل صفوي از سوي مخالفان وي عمل کرديد!!! در مورد اون شعري هم که از ايشان نقل کردي بايد بگويم که آن شعر به زبان آذري (ترکي) گفته شده و معناي آن چيزي نيست که شما به نفع خود بيان کرده ايد بلکه عکس آن معنا را ميدهد. در واقع ايشان آن شعر را از لسان خداوند سروده اند در ثاني شاه اسماعيل به هيچ عنوان بعنوان مبنا و معيار مذهب شيعه محسوب نميشود و در واقع علت علاقه بنده به ايشان به خاطر روحيه ظلم ستيزي ايشان است همانطور که به جناب مختار ثقفي عثماني مذهب احترام ميگذاريم. بنابراين مي بينيد که بنده روي ايشان (شاه اسماعيل) تعصبي ندارم ولي تعصب شما بر خلفا و جنايتها و خيانتها و ظلم و ستمهاي آنان به گواهي تاريخ واقعيتي انکار ناپذير است که رسما مذهب شما را تحت الشعاع قرار داده و مبناي عقديتي شما را زير سئوال مي برد. جناب معاويه اينهمه سئوال دوستان و بنده از شما کرديم ولي دريغ از يک جواب !!!!!! واقعا اين چه مذهبي است که از مبنا زير سئوال بوده و هست و جوابي هم برايش نيست؟؟؟!!!! چرا بر خلاف نص صريح قرآن عمل ميکنيد و تفکر و تعقل نميکنيد؟!!! مگر مسلمان نيستيد؟!!! اينهمه فتاواي خنده دار از مفتي ها و مولويان شما با استناد به روايات کعب الاحبارها و ابوهريره ها موجود است که با عرض معذرت بايد بگويم موجبات تفريح و خنده دوست و دشمن را فراهم کرده است و اسلام را ديني خشنونت طلب و آميخته با شمشير معرفي ميکند. تخريب حرمهاي اهل بيت عليهم السلام و کشتار شيعيان و فتواي شيرخوردن مردان از زنان نامحرم به دليل واهي محرميت با استناد به سخني از عايشه نه تنها بدعت بلکه نوعي تزريق دين يهود است که توسط ابوهريره ها ذره ذره دين مبين اسلام وارد شده و شما هم با تعصب و کورکورانه از آن تبعيت ميکنيد ايا واقعا اين مسائل در اسلام است يا نام اسلام را روي ديني بنام يهود گذاشته ايد و مدعي اسلام هستيد؟!!! بنده اگر بخواهم در اينجا در مورد عايشه قاتل پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم مطلب بنويسم شايد بتوان حداقل 50 صفحه مطلب بنويسم. بنده اگر بخواهم در مورد خيانتها و جنايات و شرابخواري عمر خليفه دومتان مطلب بنويسم شايد بتوانم بيش از 100 صفحه بنويسم. همينطور در مورد ابوبکر و عثمان و خالد و معاويه و . . . . . . اگر سند و مدرک ميخواهي بگو تا از منابع خودت برايت بازگو کنم حرف بسيار است ولي خدا شاهد است که وقت ندارم انشاءالله اگر عمري باقي باشد فردا در خدمتتان خواهم بود يا حق
124   نام و نام خانوادگي:  معاويه     -   تاريخ:   09 خرداد 89
بسم الله الرحمن الرحيم ( سلام علي من الطبع الهدي ) هردم از اين باغ بري ميرسد...........تازه تر از تازه تري ميرسد. از ابايزيد معاويه به تمامي دوستان ياران عزيزان برادران . ببينيد جناب عقيل العزيز شما هر لعن وفحاشي به من مانند دوستتان سعد کرده ايد ولي از من انتظلار داريد با شما به زبان فحش حرف نزنم ......چشم..... خيلي مودبانه به شما ميگم سعي کنيد ادب رو رعايت کنيد من در مورد خودم هيچي نميگم ولي در مورد پدر ومادرم که فحاشي کرديد . هرچي نوشتيد حواله به پدر ومادر خودتون!! عجيبه که شما زبان درازيهاي استادتان را نميبينيد و مال من را اشکال ميکنيد ( خدا رفتار زشتشان را در نظرشان زيبا جلوه ميدهد- قرآن کريم ) ****************************************************************** واما دوست بزرگوار جناب مجيد م علي با عرض سلام به شما وسپاس از لحن مودبانه و انساني شما دوست عزيز در مورد زنده ياد مرتضي راوندي بايد عرض کنم من مشکلي با چپي بودن يا نبودن ايشون نداشته وندارم براي من يزرگي . دانش و انسانيت ايشون مهمه . ايشون با نوشتن کتاب تاريخ اجتماعي ايران به ما خدمت بزرگي کرد . حالا چه چپي باشه چه نباشه گوشه هايي از حقيقت رو نوشته . دوست گرامي بدون تعصب باشيد درست مثل من که به نظرم هر کتابي ارزش يک بار خوندن رو داره من اگه متعصب بودم اولا به اينجا نمي اومدم ثانيا مانند بعضي ها ناسزا مينوشتم . در مورد سوالات هم لطفا دوباره مطرح بفرماييد انشا الله جواب رو مينويسم. ****************************************************************** واما برادر سعيد حسيني . دوست عزيز ديديد که باز هم تعصب به خرج داديد و حقيقت رو پنهان کرديد . فرموديد که اون ملعون اولين سلسله ايراني رو بنيانگذاشت . برادر من عالم و آدم ميدونند که اينطور نبود بلکه شما با مطالعه کتب شادروان ميرزا آقا خان کرماني و سفرنامه هاي ونيزيان به ايران متوجه خواهيد شد که وي چه خونخواري بوده و هنوزهم رقيبي براش پيدا نشده !!!!!!!! در مورد سوالاتتون هم بفرماييد تا جواب رو يا اينجا يا به ايميلتون ارسال ميکنم . لطفا سولات رو واضح و بدون تعصب بنويسيد. واما در مورد آن ملعون هم که گفتيد معيار ما نيست . من هم ميدونم معيار نيست ولي بهر حال شما نام خودتون رو نام اون گذاشتيد. و بهش افتخار ميکنيد . اگر واقعا ظلم ستيز هستيد چرا نامتون رو از نام ظالم برداشتيد. در مورد فتاواي وهابي ها هم بايد عرض کنم هيچ ربطي به ما ندارند من پيرو حضرات امامان ابي حنيفه مالک شافعي و احمد حنبل (اعلي الله شانهم ) هستم. وهابي ها تندرواني هستند که با همه مشکل دارند . در مورد مادرم حضرت عايشه ( رضي الله تعالي عليها ) هم بايد عرض کنم اگر تعصب رو کنار گذاريد ميدونيد که ايشون همسر محبوب محمد (ص) بودند . و هنگام وفات نبي (ص) تنها کساني که بر جنازه حضور داشتند مادرم عايشه (رضي الله عنها ) و پدر بزرگوار ايشان حضرت ابوبکر صديق (رض) بودند . ومحل وفات پيامبر (ص) بيت مادرم عايشه (رض) بوده وهست . و اما شرابخواري عمربن الخطاب (رض) بايد عرض کنم ايشون شرابخواري نميکرد ولي حد زدن مسکر را باب کرد . که البته ايشون جانشين رسول بود و در اين مورد اختيار دار. و اينکه فرموديد (همينطور در مورد ابوبکر و عثمان و خالد و معاويه و . . . . . . ) بايد عرض کنم ابوبکر صديق (اعلي الله شانه) صميمي ترين دوست پيامبر بود . يار غار ايشان و همدم هميشگيشون بود واولين کسي بود که معراج رو قبول کرد. و در مورد خليفه شهيد حضرت عثمان ذي النورين (اعلي الله شانه) وي بزرگترين خدمت به اسلام يعني همين قرآني که شما ميخونيد رو جمع آوري کرد وهمين براي وي بس!. ودر مورد حضرت سيف الله (رض) بايد عرض کنم ايشون از طرف پيامبر به دليل شجاعت تمام و ايمان کامل به سيف الله ملقب شدند. و حضرت ابايزيد معاويه بن ابي سفيان (رضوان الله تعالي عليه) ايشون مرد بزرگي در تاريخ اسلام هستند . وتنها اشتباهشون در زندگي لعن علي (رض) بود .
125   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:   10 خرداد 89
سلام دوستان جواب معاويه را بخوانيد و مطالب بنده را نيز همينطور بعدخود قضاوت کنيد خب جناب معاويه فعلا که در جواب قطعي سئوالات من وامانده اي! بنده برايت از منابع خودتان زنازاده بودن معاويه را ثابت کردم و تو هنوز مقابل نام آن ملعون ازلي و ابدي ((رضوان الله تعالي عليه)) مي نويسي! که البته ميزان علاقه ي شما به زنازادگان و ملعونين و در واقع مبناي مذهبتان است را نشان داده و درجه علم و سوادتان نيز هويدا ميشود. علي ايحال هنوز به من نگفتي دليل اينکه نام خود را از ميان زنازادگان انتخاب کرده اي چيست؟! اما خودت نيز در نظر قبلي ات اشاره اي کرده اي که تنها اشتباه معاويه لعن علي عليه السلام بوده است ولي ظاهرا يادت رفته که جنگ صفين را چه کسي براه انداخت و به چه نيتي بود و چند هزار مسلمان در آن جنگ کشته شدند!!!!! در مورد خالد هم لابد منابع خود را نخوامده ايد که خالد در مقابل ابوبکر مالک ابن نويره را به بهانه خروج عليه خليفه کشت و همان روز با زن مالک زنا کرد و شرابخواري ها زناکاريهاي خالد را فراموش کرده ايد. لابد فراموش کرده ايد که ابوبکر و عمر ؟؟؟ طرح ترور حضرت علي عليه السلام را کشيدند و ماموريت آنرا به خالد شرابخوار و زناکار دادند ولي خالد ناکام ماند و وقتي حضرت متوجه شد خالد را بر زمين زد طوري که خالد شلوارش را خيس کرد و مسجد را به نجاست کشيد و اعتراف کرد که ابوبکر و عمر چه ماموريتي به وي داده بودند!!! لابد جنگ جمل را که توسط عايشه و طلحه و زبير براه افتاده بود را فراموش کردي و حدود 18 تا 20 هزار مسلمان در آن جنگ کشته شدند؟! راستي جنبا معاويه هنگام جنگ جمل امام و خليفه زمان عايشه و طلحه و زبير و ايادي آنان چه کسي بود؟!!! در مورد شرابخواري عمر بنده از منابع خودتان نقل ميکنم که راوي هم فرزندش عبدالله بن عمر بوده است: مسند احمدبن حنبل 1/42 مسند عمربن خطاب و نيز طبقات الکبري 3/267-270 طبقات البدريين من المهاجرين، طبقة الاولي، ذکر استخلاف عمر و ابن عساکر در تاريخ مدينة دمشق44/414 زقم5206،شرح حال عمر بن خطاب: فقال فسمعت عبدالله ين عمر يقول: اسلوا الي طبيبنا ينظر جرحي هدا قال: فارسلوا الي طبيب من العرب فسقي عمر نبيذا فشبه النبيذ بالدوام من الطعنة التي تحت السرة. سالم ميگويد از فرزند عمر شنيدم که گفت پدرم عمر بن الخطاب فرستاد تا دکتر او را حاضر کرده تا به جراحاتش ( همان جراحتي که حضرت ابولولو (ع) به او زده بود) نگاهي بيندازد . طبيب شراب به عمر داد و او خورد و از آن جراحتي که زير نافش ايجاد شده بود به همراه خون خارج شد. اصلا من نميدانم از کدام سنت نام مي بريد شما ها؟ زيرا اصلا سنتي باقي نگذاشتند تمام سنت را ابوبکر سوزاند و عمر رواين حديث را تازيانه زد بنابر اين سنتي باقي نمانده بود که اکنون اهل سنت مدعي آن باشند در واقع براي شما ها همان نام اهل بدعت مناسبتر است. دنباله برنامه به شرط حيات تا فردا يا حق
126   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:   11 خرداد 89
سلام جناب معاويه در ضمن مي بينم اجتهاد کرده اي و از خلفاي خود هم جلوتر زده اي!!!! ابوبکر زمانيکه خالد مالک بن نويره را کشت و همان روز با زنش زنا کرد گفت او ((سيف الاسلام)) است اکنون تو لقب ((سيف الله)) به او داده اي!!!!! معاويه را هم با کنيه اش ((ابايزيد)) ميخواني واقعا که حب معاويه با شما چه کرده است از دو حال خارج نيست يا شما معاويه بخوبي ميشناسيد و شناخت شما از معاويه موجب محبت و دوستي شما با او شده است يا اينکه نمي شناسيد و غفلت و عدم اطلاع از خصوصيات و زنازاده بودن وي باعث محبت بي اساس شما و معاويه گرديده است در هر دو صورت شما كسي را خليفه ميدانيد که خودش دشمن دين خدا و رسول خدا و امامان هدي بود و پدر و مادرش هم همچنين دوستاني که محبت معاويه را در دل دارند بهتر است به دنبال علت محبت وي در دل خود باشند آيا معاويه را بخوبي و طبق منابع خودشان ميشناسند؟ اگر ميشناسند چه دليلي بر محبت خود بر آن ملعون دارند؟ اگر هم نميشناسند ، ما مدارک آن را از منابع خودشان ذکر کرديم . اگر با توجه به منابعي که از خودشان ذکر کرده ايم باز هم محب معاويه باشند بايد در عقل، نيت، و مسلماني و علم آنان شک کرد. زيرا در هيچ کجاي دنيا حتي کافران هم با زنا زادگان محبت و دوستي ندارند و عجيب تر آنست که اهل سنت او را خليفه ميدانند. همانطور که معاويه چهار پدر داشت يزيد هم داراي بيش از 9 پدر است و در بعضي از متون تاريخي که خود مطالعه کرده ام يزيد را به غلام رومي معاويه نسبت ميدهند. بنابر اين يزيد ملعون هم همانند پدرش داراي چندين پدر بوده است و افعالي که از آنان به گواهي تاريخ سر زده است عدم ايمان آنان بخداوند و در تآئيد کفرشان و نيز علائم زنازادگي آنان را بر ملا ميکند. بنا براين محبين معاويه دفت بفرمايند يا حق
127   نام و نام خانوادگي:  كميل     -   تاريخ:   11 خرداد 89
آقاي معاويه چقدر ميخواي رو اعصاب ما رابري؟مگه هفته پيش خدافظي نكردي؟
بحمدالله حرفيم كه نداري فقط مينويسي مومن عبدالله به من توهين كرد و كميل فحش داد و عقيل منو زير پاش له كرد و مجيد داغونم كرد و......... ولمون كن بابا.
128   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   11 خرداد 89
۞ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ۞ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ ...........(١) سوره مبارکه ممتحنه ۞ به نام خداوند بخشنده مهربان ۞ اي کساني که ايمان آورده ايد! دشمن من و دشمن خود را دوست نگيريد. شما با آنان طرح دوستي مي افکنيد، در حالي که آنان نسبت به حقي که براي شما آمده است، کفر ورزيده اند..................1* با سلا م جناب معاويه شما فرموديد " .... مورد زنده ياد مرتضي راوندي بايد عرض کنم من مشکلي با چپي بودن ... بله مشكل اصلي همين جاست در اينجا شما با چپي ها مشكل نداريد همانطور كه جناب عمر , عثمان و معاويه با افرادي بمثل كعب الاحبار يهودي و يا ابو هريره مشكل نداشتند . مسئله اين نيست كه انها چپي , يا يهودي اصل مسلمان شده بمثل ابوهريره يا مسلمان نشده تا دوران معاويه بمثل كعب الاحبار هستند مسئله اينه كه اينها با اصل اسلام مخالف هستند و براي همينه كه خوب و بد را قاطي كرده اند و انرا بعنوان احاديث صحيح نبوي يا تاريخ صحيح اسلام و ايران بما عرضه ميكنند , من در اينجور مواقع ( البته با تاكيد بيشتر بر مسائل ديني و مذهبي ) به تحقيق مي پردازم تا به حقيقت پي ببرم . ان شاء الله شما هم همينطور چرا كه در نهايت ارزويمان براي روز حسابرسي اينه كه حشرمان با صالحين باشه و نه منافقين و كفار . ============================================================================ در ثاني شما در اقرار خودتان براي معاويه گفتيد كه...... وتنها اشتباهشون در زندگي لعن ... شايد اين چند حديث مقام ايشون و هم ايمانانش را براي مشخص كنند . ولي اگر باز هم قانع نشديد بفرمائيد تا احاديث بيشتري را برايتان نقل كنم انهم از علماي ( ؟؟؟؟ ) اهل سنت . اگر برفرض محال بخواهيم مسائل و خطاهاي ديگر معاويه اموي را ناديده بگيرم بازهم كه موقعيت بسيار بدي دارد . البته طبق معمول با بعضي از گفتارهاي شما موافقم خصوصاً اينكه مادرتان عايشه بنت ابوبكر , جنابان ابوبكر , عمر , عثمان , خالد و معاويه ابويزيد از نظر ايماني هم با هم برابرند هم به يك سو ميروند . اتفاقاً با مراجعه به اسانيد حديثي و تاريخي ملتفت خواهيد شد كه در بغض انها به مولاي متقيان امير المومنين حضرت علي ابن ابي طالب نقاط مشترك زيادي دارند بدلائل زيز : ======================================================================== 1 ) قول النبي صلى الله عليه وسلم لعلي : لا يحبك إلا مؤمن ، ولا يبغضك إلا منافق روى الإمام أحمد في الفضائل بسنده عن مساور الحميري عن أمه عن أم سلمة قالت : سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول لعلي : لا يحبك إلا مؤمن ، ولا يبغضك إلا منافق (فضائل الصحابة 2 / 648 . ( * ) ) . ======================================================================== 2 ) وعن عدي بن ثابت عن ذر بن حبيش عن علي قال : عهد إلى النبي صلى الله عليه وسلم : لا يحبك إلا مؤمن ، ولا يبغضك إلا منافق ( فضائل الصحابة 2 / 650 ، وكذا 2 / 565 - 566 ، 619 ، 648 . ======================================================================== 3 ) وعن مساور الحميري عن أمه قالت : دخلت على أم سلمة فسمعتها تقول : قال رسول الله صلى الله عليه وسلم لعلي : لا يبغضك مؤمن ، ولا يحبك منافق (فضائل الصحابة 2 / 619 ، وكذا 2 / 619 ، وكذا 2 / 685 . ) . ======================================================================== 4 )وروى الإمام أحمد في الفضائل بسنده عن الزهري عن عبيد الله بن عبد الله عن ابن عباس قال : بعثني النبي صلى الله عليه وسلم ، إلى علي بن أبي طالب فقال : أنت سيد في الدنيا وسيد في الآخرة ، من أحبك فقد أحبني ، وحبيبك حبيب الله ، وعدوك عدوي ، وعدوي عدو الله ، الويل لمن أبغضك بعدي (فضائل الصحابة 2 / 642 . ) . ======================================================================== 5 ) قال : وأخرجه الخطيب في تاريخه ، والمحب الطبري في الرياض النضرة ، والدارقطني في العلل (تاريخ بغداد 4 / 41 ، الرياض النضرة 3 / 156 ، العلل ( 61 أ ) . ======================================================================== 6 ) وعن الأعمش عن أبي صالح عن أبي سعيد الخدري قال : إنما كنا نعرف منافقي الأنصار ببغضهم عليا (فضائل الصحابة 2 / 579 . ) ، ======================================================================== 7 ) وفي رواية : عن أبي سعيد الخدري أيضا : كنا بنور إيماننا نحب علي بن أبي طالب ، فمن أحبه عرفنا أنه منا (شرح نهج البلاغة 4 / 110 . ) . ======================================================================== 8 ) وعن جابر بن عبد الله قال : ما كنا نعرف منافقينا معشر الأنصار ، إلا ببغضهم عليا (فضائل الصحابة 2 / 639 . ( * ) ) . ======================================================================== 9 ) وروى الإمام أحمد في الفضائل بسنده عن المطلب بن عبد الله بن حنطب عن أبيه قال : خطبنا رسول الله صلى الله عليه وسلم ، يوم الجمعة فقال : يا أيها الناس ، قدموا قريشا ولا تقدموها ، وتعلموا منها ولا تعلموها ، قوة رجل من قريش تعدل قوة رجلين من غيرهم ، وأمانة رجل من قريش تعدل أمانة رجلين من غيرهم ، يا أيها الناس أوصيكم بحب ذي أقربها ، أخي وابن عمي ، علي بن أبي طالب ، فإنه لا يحبه إلا مؤمن ، ولا يبغضه إلا منافق ، ومن أحبه فقد أحبني، ومن أبغضه فقد أبغضني ، ومن أبغضني عذبه الله عز وجل (فضائل الصحابة 2 / 622 - 623 ، شرح نهج البلاغة 9 / 172 . ) ======================================================================== 10 ) وعن عبد الله الجدلي قال : دخلت على أم سلمة فقالت لي : أيسب رسول الله صلى الله عليه وسلم ، فيكم ، قلت : معاذ الله ، أو سبحان الله ، أو كلمة نحوها ، قالت : سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم ، يقول : من سب عليا ، فقد سبني (فضائل الصحابة 2 / 594 . ) . ======================================================================== 11 ) ورواه الإمام أحمد أيضا في المسند ، والحاكم في المستدرك ، والهيثمي في مجمع الزوائد (مسند الإمام أحمد 6 / 323 ، المستدرك للحاكم 3 / 121 ، مجمع الزوائد 9 / 130 . ) . ======================================================================== 12 ) وروى الإمام أحمد في الفضائل بسنده عن أبي الزبير قال : قلت لجابر : كيف كان علي فيكم ؟ قال : ذلك من خير البشر ، ما كنا نعرف المنافقين ، إلا ببغضهم إياه (فضائل الصحابة 2 / 671 - 672 .) . ======================================================================== 13 ) وروى الإمام أحمد في المسند والفضائل بسنده عن عدي بن ثابت الأنصاري عن ذر بن حبيش قال : قال علي : والله إني لمما عهد إلي النبي صلى الله عليه وسلم : أنه لا يبغضني إلا منافق ، ولا يحبني إلا مؤمن (فضائل الصحابة 2 / 570 . ) . ======================================================================== 14 ) وعن معاوية بن ثعلبة عن أبي ذر قال : قال رسول الله صلى الله عليه وسلم : يا علي : إنه من فارقني فقد فارق الله ، ومن فارقك فقد فارقني (فضائل الصحابة 2 / 570 . ) . ======================================================================== 15 ) وروى الإمام أحمد في الفضائل : حدثنا عبد الله ، حدثنا نصر بن علي الجهني قال : أخبرني علي بن جعفر بن محمد بن علي بن حسين بن علي قال : أخبرني الإمام موسى ( الكاظم ) بن الإمام جعفر ( الصادق ) بن الإمام محمد ( الباقر ) عن أبيه عن الإمام علي ( زين العابدين ) بن الحسين عن أبيه الإمام الحسين عن أبيه الإمام علي بن أبي طالب : أن رسول الله صلى الله عليه وسلم، أخذ بيد حسن وحسين، فقال : من أحبني، وأحب هذين، وأباهما وأمهما، كان معي في درجتي يوم القيامة (فضائل الصحابة 2 / 693 - 694 . ) .أخرجه الترمذي والمحب الطبري (فضائل الصحابة 2 / 693 - 694 . ) . ======================================================================== 16 ) وروى المحب الطبري في الرياض النضرة عن علي عليه السلام قال : والذي فلق الحبة ، وبرأ النسمة ، إنه لعهد النبي الأمي صلى الله عليه وسلم : لا يحبني إلا مؤمن ، ولا يبغضني إلا منافق . وعن الحارث الهمداني قال : رأيت عليا على المنبر ، فحمد الله وأثنى عليه ، ثم قال : قضاء قضاه الله عز وجل ، على لسان نبيكم الأمي صلى الله عليه وسلم : أن لا يحبني إلا مؤمن ، ولا يبغضني إلا منافق - أخرجه ابن فارس (الرياض النضرة 2 / 284 . ) . ======================================================================== 17 ) وعن أبي ذر ، رضي الله عنه قال : ما كنا نعرف المنافقين على عهد رسول الله صلى الله عليه وسلم ، إلا بثلاث ، بتكذيبهم الله ورسوله ، والتخلف عن الصلاة ، وبغضهم علي بن أبي طالب - أخرجه ابن شادن (الرياض النضرة 2 / 284 . ( * )) . ======================================================================== 18 ) ورواه الحاكم في المستدرك بسنده عن ابن عباس قال : نظر النبي صلى الله عليه وسلم ، إلى علي ، فقال : ( يا علي ، أنت سيد في الدنيا وسيد في الآخرة ، حبيبك حبيبي ، وحبيبي حبيب الله ، وعدوك عدوي ، وعدوي عدو الله ، والويل لمن أبغضك بعدي ) - قال الحاكم صحيح على شرط الشيخين (المستدرك للحاكم 3 / 127 . ) . ======================================================================== 19 ) وفي رواية عن عوف بن أبي عثمان قال : قال رجل لسلمان ( الفارسي ) : ما أشد حبك لعلي ، قال : سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول : من أحب عليا فقد أحبني، ومن أبغض عليا فقد أبغضني- قال الحاكم : صحيح على شرط الشيخين (للحاكم 3 / 130 . ) ======================================================================== 21 ) وفي رواية عن حيان الأسدي قال : سمعت عليا عليه السلام يقول : قال لي رسول الله صلى الله عليه وسلم : إن الأمة ستغدر بك بعدي ، وأنت تعيش على ملتي ، وتقتل على سنتي ، من أحبك أحبني ، ومن أبغضك أبغضني ، وأن هذه ستخضب من هذا - يعني لحيته من رأسه (المستدرك للحاكم 3 / 142 . ) - ( وذكره المتقي في كنز العمال ) (كنز العمال 6 / 157 . ) . ======================================================================== 22 ) وروى الحافظ أبو نعيم في حليته بسنده عن أنس بن مالك قال : بعثني النبي صلى الله عليه وسلم ، إلى أبي برزة الأسلمي ، فقال له - وأنا أسمع - ( يا أبا برزة ، إن رب العالمين عهد إلي عهدا في علي بن أبي طالب ، فقال : إنه راية الهدى ، ومنارة الإيمان ، وإمام أوليائي ، ونور جميع من أطاعني ، يا أبا برزة : إن علي بن أبي طالب ، أميني غدا في القيامة ، وصاحب رايتي في القيامة ، علي مفاتيح خزائن رحمة ربي ) ( حلية الأولياء 1 / 66 . ( * ) ) . ======================================================================== 23 ) وعن سلام الجعفي عن أبي برزة قال : قال رسول الله صلى الله عليه وسلم : إن الله تعالى عهد إلي عهدا في علي ، فقلت : يا رب بينه لي ، فقال : إسمع ، فقلت : سمعت ، فقال : إن عليا راية الهداية ، وإمام أوليائي ، ونور من أطاعني ، وهو الكلمة التي ألزمتها المتقين ، من أحبه أحبني ، ومن أبغضه أبغضني ، فبشره بذلك . فجاء علي ، فبشرته ، فقال : يا رسول الله ، أنا عبد الله ، وفي قبضته ، فإن يعذبني فبذنبي ، وإن يتم لي الذي بشرتني به ، فالله أولى بي ، قال : قلت : اللهم أجل قلبه ، واجعل ربيعه الإيمان ، فقال الله : ( قد فعلت به ذلك ، ثم إنه رفع إلى أنه سيخصه من البلاء بشئ لم يخص به أحدا من أصحابي ، فقلت : يا رب : أخي وصاحبي ، فقال : إنه شئ قد سبق ، إنه مبتلي ، ومبتلي به ) (حلية الأولياء 1 / 66 - 67 . ) . ======================================================================== 24 ) وروى الخطيب البغدادي في تاريخه بسنده عن عبد الله بن مسعود قال : قال رسول الله صلى الله عليه وسلم : من أحبني فليحب عليا ، ومن أبغض عليا فقد أبغضني ، ومن أبغضني فقد أبغض الله عز وجل ، ومن أبغض الله أدخله النار (تاريخ بغداد 13 / 123 . ) . ======================================================================== 25 ) وروى ابن الأثير في أسد الغابة بسنده عن أبي الجحاف داود بن أبي عوف عن معاوية بن ثعلبة الحماني قال : قال رسول الله صلى الله عليه وسلم : يا علي ، من أحبك فقد أحبني ، ومن أبغضك فقد أبغضني - ( أخرجه أبو موسى ، وذكره ابن حجر في الإصابة ، وقال : ذكر البخاري هذا الحديث من هذا الوجه ، ومن رواية معاوية بن ثعلة عن أبي ذر ، وكذلك ذكره أبو حاتم وغيرهما ) (أسد الغابة 5 / 205 . ) . ======================================================================== 26 ) وفي كنز العمال : قال صلى الله عليه وسلم : أوصي من آمن بي وصدقني ، بولاية علي بن أبي طالب ، فمن تولاه فقد تولاني ، ومن تولاني فقد تولى الله ، ومن أحبه فقد أحبني ، ومن أحبني فقد أحب الله ، ومن أبغضه فقد أبغضني ، ومن أبغضني فقد أبغض الله عز وجل - قال أخرجه الطبراني وابن عساكر عن عمار بن ياسر (كنز العمال 6 / 154 .) ، ورواه الهيثمي في مجمعه (مجمع الزوائد 9 / 108 . ) . ======================================================================== 30 ) وروى الهيثمي في مجمعه بسنده عن سلمان ( الفارسي ) أن النبي صلى الله عليه وسلم قال لعلي : ( محبك محبي ، ومبغضك مبغضي ) - قال : رواه الطبراني والبزار (مجمع الزوائد 9 / 132 . ) ، وذكره المناوي في كنوز الحقائق ، وقال : أخرجه الديلمي (كنوز الحقائق ص 88 ) . ======================================================================== 31 ) وروى المتقي في كنز العمال بسنده عن ابن عباس قال : مشيت مع عمر بن الخطاب في بعض أزقة المدينة ، فقال : يا ابن عباس ، أظن القوم استصغروا صاحبكم ( يعني علي ) ، إذ لم يولوه أمورهم ، فقلت : والله ما استصغره رسول الله صلى الله عليه وسلم ، إذ اختاره لسورة براءة ، يقرأها على أهل مكة ، فقال لي : الصواب تقول ، والله لسمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول لعلي بن أبي طالب : من أحبك أحبني ، ومن أحبني أحب الله ، ومن أحب الله أدخله الجنة - قال : أخرجه ابن عساكر (كنز العمال 6 / 391 . ) . ======================================================================== 32 ) وروى الهيثمي في مجمعه بسنده عن أبي رافع قال : بعث رسول الله صلى الله عليه وسلم ، عليا عليه السلام أميرا على اليمن ، وخرج معه رجل من أسلم ، يقال له : عمرو بن شلش ، فرجع وهو يذم عليا ويشكوه ، فبعث إليه رسول الله صلى الله عليه وسلم ، فقال : إخسأ يا عمرو ، وهل رأيت من علي جورا في حكمه ، أو أثرا في قسمة ؟ قال : اللهم لا ، قال : فعلام تقول الذي بلغني ؟ قال : بغضه لا أملك ، قال : فغضب رسول الله صلى الله عليه وسلم ، حتى عرف ذلك في وجهه ، ثم قال : من أبغضه فقد أبغضني ، ومن أبغضني فقد أبغض الله ، ومن أحبه فقد أحبني ومن أحبني فقد أحب الله - قال رواه البزار (مجمع الزوائد 9 / 129 . )وروى الهيثمي (مجمع الزوائد 9 / 123 . ( * ) ) ======================================================================== 33 ) في مجمعه بسنده عن ابن عباس قال : نظر رسول الله صلى الله عليه وسلم إلى علي عليه السلام ، فقال : لا يحبك إلا مؤمن ، ولا يبغضك إلا منافق ، من أحبك فقد أحبني ، ومن أبغضك فقد أبغضني ، وحبيبي حبيب الله ، وبغيضي بغيض الله، ويل لمن أبغضك بعدي - قال : رواه الطبراني وروى الإمام مسلم في صحيحه بسنده عن الأعمش عن عدي بن ثابت عن زر قال : قال علي : والذي فلق الحبة ، وبرأ النسمة ، إنه لعهد النبي الأمي صلى الله عليه وسلم ، إلي أن لا يحبني إلا مؤمن ، ولا يبغضني إلا منافق (( 1 ) صحيح مسلم 2 / 64 ( وانظر صحيح الترمذي 2 / 301 ، سنن النسائي 2 / 271 خصائص النسائي ص 61 ، صحيح ابن ماجة ص 12 ، مسند ابن حنبل 1 / 84 ، 95 ، 128 ، تاريخ بغداد 2 / 255 ، 8 / 417 ، 14 / 426 ، كنز العمال 6 / 394 ، الرياض النضرة 2 / 284 - 285 ) . ) . ======================================================================== 34 ) وروى الطحاوي في مشكل الآثار بسنده عن عمران بن حصين قال : خرجت يوما ، فإذا أنا برسول الله صلى الله عليه وسلم ، فقال لي : يا عمران ، إن فاطمة مريضة فهل لك أن تعودها ؟ قال : قلت : فداك أبي وأمي ، وأي شئ أشرف من هذا ؟ قال : انطلق ، فانطلق رسول الله صلى الله عليه وسلم، وانطلقت معه حتى أتى الباب، فقال السلام عليكم، أدخل ؟ ( فساق الحديث )، وفي آخره قول رسول الله صلى الله عليه وسلم : لقد زوجتك سيدا في الدنيا ، سيدا في الآخرة، لا يبغضه إلا منافق (مشكل الآثار 1 / 50 .) وذكره المحب الطبري في ذخائره ، وقال : أخرجه الحافظ أبو القاسم الدمشقي في فضل فاطمة (ذخائر العقبى ص 43 . ( 4 ) سورة محمد : آية 25 . ======================================================================== 35 ) وروى الحافظ السيوطي في تفسيره ( الدر المنثور ) في تفسير قوله تعالى : ( إن الذين ارتدوا على أدبارهم ) قال : وأخرج ابن مردويه عن ابن طبقات ، مسعود قال : ما كنا نعرف المنافقين على عهد رسول الله صلى الله عليه وسلم ، إلا ببغضهم علي بن أبي طالب عليه السلام . وقال : وأخرج ابن مردويه وابن عساكر عن أبي سعيد الخدري في قوله تعالى : ( ولنعرفنهم في لحن القول ) ، قال : ببغضهم علي بن أبي طالب ، عليه السلام (فضائل الخمسة 2 / 209 - 210 . ) . ======================================================================== 36 ) وفي كنز العمال ، قال صلى الله عليه وسلم : ( لا يبغض عليا مؤمن ، ولا يحبه منافق ) - أخرجه ابن أبي شيبة عن أم سلمة (كنز العمال 6 / 158 . ) وفي رواية : ( لا يحب عليا إلا مؤمن ، ولا يبغضنه إلا منافق ) - أخرجه الطبراني عن أم سلمة (كنز العمال 6 / 158 . ) . ======================================================================== 37 ) وروى ابن عبد البر في الإستيعاب قال : وروت طائفة من الصحابة ، أن رسول الله صلى الله عليه وسلم ، قال لعلي ، رضي الله عنه : ( لا يحبك إلا مؤمن ، ولا يبغضك إلا منافق ) ، وكان علي رضي الله عنه يقول : ( والله إنه لعهد النبي الأمي ، إنه لا يحبني إلا مؤمن ، ولا يبغضني إلا منافق ) (الإستيعاب في معرفة الأصحاب 3 / 37 . ) . ======================================================================== 38 ) وروى أنه صلى الله عليه وسلم قال : من أحب عليا فقد أحبني ، ومن أبغض عليا فقد أبغضني ، ومن آذى عليا فقد آذاني ، ومن آذاني فقد آذى الله (الإستيعاب 3 / 37 . ) . ======================================================================== 39 )وعن الثوري عن أبي قيس الأودي (الإستيعاب 3 / 51 . ) قال : أدركت الناس ، وهم ثلاث طبقات ، أهل دين يحبون عليا ، وأهل دنيا يحبون معاوية ، وخوارج . وروى عمار الذهبي عن أبي الزبير عن جابر قال : ما كنا نعرف المنافقين ، إلا ببغض علي بن أبي طالب رضي الله عنه (الإستيعاب 3 / 46 - 47 . ( * ) ) . ======================================================================== 40 ) وروى الشبلنجي في نور الأبصار - نقلا عن كتاب الآل لابن خالويه - عن أبي سعيد الخدري قال : قال رسول الله صلى الله عليه وسلم لعلي : ( حبك إيمان ، وبغضك نفاق ، وأول من يدخل الجنة محبك ، وأول من يدخل النار مبغضك ) (نور الأبصار ص 80 . ) . ======================================================================== 40 ) وعن عمار بن ياسر ، رضي الله عنه ، أن النبي صلى الله عليه وسلم قال لعلي : ( طوبى لمن أحبك ، وصدق فيك ، وويل لمن أبغضك ، وكذب فيك ) (نور الأبصار ص 80 ) . ======================================================================== 40 ) وروى الهيثمي في مجمعه بسنده عن فاطمة بنت رسول الله صلى الله عليه وسلم ، قالت : خرج علينا رسول الله صلى الله عليه وسلم ، عشية عرفة ، فقال : إن الله تعالى باهى بكم ، وغفر لكم عامة ، ولعلي خاصة ، وإني رسول الله إليكم غير محاب لقرابتي ، هذا جبريل يخبرني ، أن السعيد حق السعيد من أحب عليا في حياته وبعد موته وأن الشقي كل الشقي من أبغض عليا في حياته وبعد موته - قال رواه الطبراني (مجمع الزوائد 9 / 132 . ( * ) ) . يا علي
129   نام و نام خانوادگي:  دانا اميري     -   تاريخ:   25 مرداد 89
سلام 00000000 عرض کنم از اينهمه تهمتهاي ناروايي که در باره عمر نوشته ايد يک نکته را فقط در مورد تراويح عرض ميکنم ..............دوما با اينهمه مدارك سني در باره عمر ميبايست عمر بدرين فرد روزگار ميبود ولي متاسفم براي شما كه در طول و عرض تاريخ اسلام و در تمامي مراجع اهل سنت بدون استثنا حتي يك كتاب عمر بعد از ابوبكر سومين فرد اسلام معرفي شده است و در تمام كتب قبل از علي به ايشان پرداخته شده است و هميشه فضايل علي بعد از فضايل ابوبکر و عمر و عثمان امده است .... در حالي که اگر اتهامات شما راست ميبود بايد عمر اعاذنا الله از يزيد بدتر ميشد اگر تواتر را ميخواهيد اين تواتر ترديد ناپذير تاريخ اهل سنت .در همه قرون و در همه کتب اهل سنت .....اما در مورد بدعت تراويح ..........ايا غير از اين است که ميگوييد تراويح زمان پيغمبر نبود
و عمر ابداعش کرد ........ خدايي غير از اين است {حالا هيچ کس نگفته که علي در ان نمازهاي تراويح شرکت نميکرد و تنهايي نماز ميخواند و اگر بدعت بود چرا علي مثل دفعات قبل عمر را از هلاکت نجات نداد }
پس اينکه بدعت است يعني در زمان رسول خدا نبود 00000000000000000000000و چيزي که در زمان رسول خدا وجود نداشته و بعدا بوجود امده بدعت است 00000 ميگويم ايا زمان رسول خدا کارهايي از قبيل سينه زني بود ؟؟ زنجير زني بود ؟؟؟ اربعين و سالگرد وفات و ولادت بزرگان بود ؟؟؟؟مداحي بود ؟؟؟؟ مهر کربلا بود ؟؟؟؟ اشهد ان علي ولي الله در اذانهاي زمان پيامبر بود ؟؟؟؟ صيغه بود ؟؟؟؟ لباس سياه براي عزاداري بود ؟؟؟؟ اجتماع براي زيارت عاشورا و دعاي کميل و ندبه بود ؟؟؟؟
ولايت فقيه بود ؟؟؟؟ حسينيه وجود داشت ؟؟؟/؟؟ بارگاه و گنبد طلا وجود داشت ؟؟؟؟ايا کسي سر قبر بزگان ميرفت براي طلب حاجت ................................اين سخن وقتي زيبنده است که شما خود از اين بدعتها که در زمان پيامبر نبوده مبرا باشيد ولي شما از صبح که بلند ميشويد کارها و مذهبتان بدعت است تا ميخوابيد امده ايد بدعت ديگران را درست کنيد ؟؟؟؟؟ هر وقت شما قول داديد که از بدعتهايي که مرسوم شده و شيعيان انجامش ميدهند برگرديد ما هم چشم نماز تراويح را نميخوانيم 0000000000000گيرم شما ثابت کرديد تراويح بدعت است يعني در زمان رسول خدا نبوده ......خوب ايا بفکر اثبات اين موارد جزئي كه از بدعتهاي خودتان ذكر كردم
نيز هستيد ؟؟؟؟؟؟؟؟

مثال شما مانند کسي است که خود سيگار ميکشد ولي ميخواهد به مردم ثابت کند که سيگار کشيدن انها بد است و براي بدنشان ضرر دارد ................. شما بجاي اثبات ابداعات عمر بگوييد اول براي بدعتهاي بوجود امده توسط شيعيان چه کرده ايد ؟؟چراغي که به منزل رواست به مسجد حرام است !!!!!!!!!!!!! تو اينهمه استعداد کشف بدعت را در مذهب ديگران داري چرا براي مذهب خودت کاري نميکني ...........بدعت : بدعت است و مذموم چه شيعه چه سني هر دو را الوده ميکند .............................پس بفکر چاره براي بدعتهاي مذهب خودتان باشيد کچل اگر دکتر است درمان سرخود کند .........................................

130   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:   25 مرداد 89
جناب نادان عمري نگارنده کامنت 129 لطفا طبق آيات 21 الي 26 از سوره مائده بني اسرائيل به چه مجازاتي در قبال سر پيچي از امر خدا دچار شدند؟ ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,, يَا قَوْمِ ادْخُلُوا الأَرْضَ المُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللّهُ لَكُمْ وَلاَ تَرْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِكُمْ فَتَنقَلِبُوا خَاسِرِينَ ﴿21﴾ اى قوم من به سرزمين مقدسى كه خداوند براى شما مقرر داشته است درآييد و به عقب بازنگرديد كه زيانكار خواهيد شد (21) ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,, قَالُوا يَا مُوسَى إِنَّ فِيهَا قَوْمًا جَبَّارِينَ وَإِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا حَتَّىَ يَخْرُجُواْ مِنْهَا فَإِن يَخْرُجُواْ مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ ﴿22﴾ گفتند اى موسى در آنجا مردمى زورمندند و تا آنان از آنجا بيرون نروند ما هرگز وارد آن نمى‏شويم پس اگر از آنجا بيرون بروند ما وارد خواهيم شد (22) ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,, قَالَ رَجُلاَنِ مِنَ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِمَا ادْخُلُواْ عَلَيْهِمُ الْبَابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غَالِبُونَ وَعَلَى اللّهِ فَتَوَكَّلُواْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴿23﴾ دو مرد از [زمره] كسانى كه [از خدا] مى‏ترسيدند و خدا به آنان نعمت داده بود گفتند از آن دروازه بر ايشان [بتازيد و] وارد شويد كه اگر از آن درآمديد قطعا پيروز خواهيد شد و اگر مؤمنيد به خدا توكل كنيد (23) ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,, قَالُواْ يَا مُوسَى إِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا أَبَدًا مَّا دَامُواْ فِيهَا فَاذْهَبْ أَنتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ ﴿24﴾ گفتند اى موسى تا وقتى آنان در آن [شهر]ند ما هرگز پاى در آن ننهيم تو و پروردگارت برو[يد] و جنگ كنيد كه ما همين جا مى‏نشينيم (24) ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,, اين آيه را هم مهمان من باش: هر چند که اهل عمر کوچکترين آشنائي با قرآن ندارند. مِّنَ الَّذِينَ هَادُواْ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَكِن لَّعَنَهُمُ اللّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلاَ يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِيلًا برخى از آنان كه يهودى‏اند كلمات را از جاهاى خود برمى‏گردانند و با پيچانيدن زبان خود و به قصد طعنه زدن در دين [اسلام با درآميختن عبرى به عربى] مى‏گويند شنيديم و نافرمانى كرديم و بشنو [كه كاش] ناشنوا گردى و [نيز از روى استهزا مى‏گويند] راعنا [كه در عربى يعنى به ما التفات كن ولى در عبرى يعنى خبيث ما] و اگر آنان مى‏گفتند شنيديم و فرمان برديم و بشنو و به ما بنگر قطعا براى آنان بهتر و درست‏تر بود ولى خدا آنان را به علت كفرشان لعنت كرد در نتيجه جز [گروهى] اندك ايمان نمى‏آورند. سوره مبارکه نساء آيه شريفه 46 يا حق
131   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:   25 مرداد 89
جناب نادان عمري آيا صحيحن خود را قبول داريد؟ بخوانيد: لَمَّا اسْتَخْلَفَ أَبُو بَکْرٍ عُمَرَ رَضِيَ اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُمَا قَالَ لِمُعَيْقِيبٍ الدَّوْسِيِّ مَا يَقُولُ النَّاسُ فِي اسْتِخْلَافِي عُمَرَ قَالَ : کَرِهَهُ قَوْمٌ ، وَرَضِيَهُ قَوْمٌ آخَرُونَ قَالَ فَاَلَّذِينَ کَرِهُوهُ أَکْثَرُ أَمْ الَّذِينَ رَضَوْهُ ؟ قَالَ : بَلْ الَّذِينَ کَرِهُوهُ الآداب الشرعيّة: ج1 ، ص 71 ، باب : فَصْلٌ ( فِي حِفْظِ اللِّسَانِ وَتَوَقِّي الْکَلَامِ ) به تحقيق شعيب الأرنؤوط/ عمر القيام، ط. مؤسسة الرسالة - بيروت، سنة النشر: 1417، ( 3 جلدي ) . زماني که ابوبکر عمر را به عنوان خليفه منسوب کرد به معيقب دوسي گفت : نظر مردم نسبت به انتصاب عمر به خلافت چيست ؟ معيقب دوسي گفت : عده اي از اين کار تو ناراضي هستند و عده اي رضايت دارند.ابوبکر پرسيد:مخالفين با نصب عمر بيشترند يا موافقين با او؟معيقب دوسي جواب داد : مخالفين بيشترند . ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,, ابن عساکر نقل مي کند : دخل على أبي بکر طلحة والزبير وعثمان وسعد وعبد الرحمن وعلى بن أبي طالب فقالوا: ماذا تقول لربّک وقد استخلفت علينا عمر . تاريخ مدينة دمشق:ج44 ص248، ذيل ترجمه عمر بن الخطاب بن نفيل ... ؛ تاريخ المدينة لابن شبة النميري: ج 2 ص 666 ، باب ذکر عهد أبي بکر " إلى عمر " واستخلافه إياه ووصيته إياه . (وقتي ابوبکر عمر را به خلافت منصوب کرد) طلحة و زبير وعثمان وسعد وعبد الرحمن وعلى بن أبي طالب (عليه السلام) بر او وارد شدند و به او گفتند : به خداوند چه جوابي خواهي داد در حالي که عمر را به عنوان خليفه بر ما منصوب کرده اي ؟ ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,, جناب نادان عمري ارگ قانع نشدي باز هم از متب خودتان برايت بنويسم نرود ميخ آهنين در سنگ؟ يا حق
132   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:   07 شهريور 89
از بخت قضا در جلسه اي شرکت داشتم که شيخي به نام عبدالغفور خاطرات خود را در مورد انقلاب اسلامي ايران (!) تعريف مي کرد. ايشان مي گفتند:

اوائل انقلاب بود که برخي از سران حرکات اسلامي را به ايران دعوت کرده بودند. که من سرگروه اسلامگرايان پاکستان بودم. قرار بود ما را به ملاقات آيت الله خميني ببرند. ظاهرا به بهانه کسالت ايشان، ما را نزد يکي از آيات بزرگ ديگر بردند.

از جمله مواردي که اين آيت مطرح کرد، قضيه وحدت بود. که از ما پرسيدند چگونه مي توان بين شيعيان و سنيها وحدت ايجاد کرد.

من گفتم: شما لطف کنيد بفرمائيد اساس وحدت چيست، و بر چه اصول و قواعدي بايد اتحاد صورت گيرد؟ تا من بگويم چگونه وحدت ايجاد مي شود.

ايشان گفتند: من پرسيدم، و شما جواب دهيد!

من گفتم: اعتراف و گواهي به ( محمد رسول الله و الذين معه...) ـ محمد فرستاده و رسول خداست و آنان که با او بودند.. ـ اين همان چيزي است که قرآن پاک آنرا در سوره فتح ثبت کرده است!

ايشان مغرورانه پوزخندي زده گفتند: ولي شما آل بيت را قبول نداريد!

من با تعجب از اين ساده لوح گري او گفتم: نه عزيز! ما چون رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) را پذيرفته ايم، پس اهل بيت ايشان روي سر و چشمانمان قرار دارند!

او پرخاش کرده گفت: پس فرق ما و شما چيست؟

گفتم: اجازه بدهيد با يک مثال يا داستان رمزي قضيه را برايتان روشنتر کنم:

آورده اند که روزي در مجلس مسيحيان ندا زده شد: خداوند تشريف مي آورند! کسي از مسيحيان از جاي خود برنخواست. و گويا هيچ ندايي داده نشده باشد، و قضيه برايشان هيچ اهميتي نداشت!

سپس ندا آمد که؛ عيسي فرزند خدا ـ العياذ بالله ـ تشريف مي آورد!

همه از جاي خود برخواسته سر تعظيم فرود آورده اداي احترامات کردند!

يعني اينکه مسيحيان خدا را چون به گمان آنها پدر عيسي است مي شناسند و به خاطر عيسي برايش احترام و تعظيم و ارزش قائل هستند. اما خدائي و عظمت او برايشان هيچ اهميتي ندارد!

و همچنين در بين شيعيان ندا آمد که: رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) تشريف مي آورند!

پيام برايشان بسيار بي محتوا و پوچ بود، هيچ کسي از جاي خود برنخواست. گويا رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) شخصي گمنام در بين آنهاست که هيچ ارزش و اهميتي برايشان ندارد.

سپس صدا آمد که امام حسين نوه ي رسول خدا تشريف مي آورند.

شيعيان جملگي از جاي برخواسته سر تعظيم فرود آورده شروع کردند به ناله و زاري و شيون و روضه خواني و به سر و صورت خود کوبيدن و اداي هزار ادا و احترام!...

جناب آيت الله، شما پيامبر را به خاطر چند نفر از اهل بيتش که آنها را با ذوق و سليقه خود اختيار کرده ايد مي شناسيد. اما ما پيامبر را بخاطر اينکه رسول خداست مي شناسيم. و سپس همه اهل بيت ايشان را احترام گذاشته در جايي که شايسته آنهاست قرار مي دهيم!

سخنان اين شيخ پاکستاني لحظه اي مرا بخود آورد: از خود پرسيدم؛ آيا واقعا ما ايرانيها چنين از راه بدر شده ايم.

رسول خدا (صلي الله عليه وسلم) را رها کرده، تنها به چند تن از خويشان او روي آورده ايم؟!

کمي به خود آمده انديشيدم. ديدم از فرزندان پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) ما تنها حضرت فاطمه زهراء را مي شناسيم!

پس نام و نشان ساير دختران و پسران آن حضرت را چرا زنده بگور کرده ايم؟!

از همسران آن حضرت تنها خديجه را ـ چون مادر فاطمه است ـ مي شناسيم، پس ساير همسران آن حضرت کجا رفتند؟!

از فرزندان فاطمه تنها حضرت امام حسن و امام حسين را مي شناسيم، پس دخترشان ام کلثوم چي شد؟!

و چرا امام حسن بسيار کم رنگ و امام حسين خيلي پر رنگ است؟!

سپس از خويشان و پسر عموهاي آن حضرت تنها حضرت علي را مي شناسيم، سايرين کجا رفته اند؟

و چرا از فرزندان حضرت علي تنها امام حسين؟! بقيه کجا شدند؟!

آيا پيامبر فقط براي همين يک دختر و دو نوه اش برانگيخته شده بود؟!

ديدم که واقعا ما خيلي کم لطف و بي وفا و شايد هم خائن و جنايتکار هستيم!

و وقتي به کتابخانه فارسي مراجعه کردم تا کتابي در زندگينامه پيامبر اکرم (صلي الله عليه وآله وسلم) بيابم، دريافتم که ما را با رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) هيچ نزديکي و قرابت و دوستي و مهري نيست!

در کتابخانه فارسي که مي بايستي يکي از پر رونق ترين کتابخانه هاي اسلامي باشد، جز چند کتابي که سنيها از عربي ترجمه کرده اند و رويشان مهر "ويژه اهل سنت" ـ به نشانه تنگ نظري و کوته فکري ما ـ زده شده و پس از سانسورهاي متعدد وزارت ارشاد با تيراژهاي بسيار پايين چاپ شده اند، ويکي دو کتاب که غربيهاي کافر از رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) نوشته اند و به فارسي ترجمه شده چيزي نمي يابي!!!..

ولي اگر کتابي در مورد امام حسين (ع) بخواهي صدها کتاب در کتابخانه ما هست!

در مورد امام علي (ع) هم همچنين! در مورد امام سجاد، و امام باقر، و امام جعفر، و امام رضا نيز کتابخانه ما پر است!

ولي رسول و فرستاده خدا را در کتابخانه و خانه ها و مسجدها و حسينيه هاي ما جايي نيست؟!.. ما در هر شهر صد تا حسينيه براي گريستن بر امام حسين (ع) داريم، ولي يک "محمديه" براي شناختن حضرت رسول پاک نداريم!

اينجا بود که اين واقعيت تلخ مرا شوکه کرد. و با کمي انديشيدن در واقع تلخ، و حقيقت تلختر دريافتم که؛ واقعا ما شيعيان گول خورده ايم! ما را با دين حضرت محمد (صلي الله عليه وآله وسلم) و با اسلام ناب محمدي که شعار ماست هيچ رابطه اي نيست! دين ما يک دين ساختگي و يک مرامي است سياسي که چند آخوند دنيا پرست شهوتران آنرا ساخته اند!

و دريافتم که تنها راه نجات چنگ زدن به قرآن ؛ کلام پاک خداوند رحمان، است که به شکرانه حق از چپاول آخوندها در امان مانده است. سپس در سايه قرآن بايد رسول خدا (صلي الله عليه وسلم) که پيک وحي و مفسر قرآن، و نمونه و اسوه و مثال زنده قرآن در شکل بشر بود را شناخت. و با چنگ زدن به قرآن و راه و روش و سنت پيامبر اکرم (صلي الله عليه وآله وسلم) مي توان بنده اي مؤمن و نيکو براي خداوند متعال، آنچنان که او خواسته، بود!

به اميد روزي که ملت ما با چشم و گوش باز مهار خود را از دست آخوندهاي دروغين دنيا پرست گرفته ، عقلهاي خود را به کار اندازد تا راه را از چاه تشخيص دهد. و به قرآن و راه وروش و زندگي پيامبر خدا چنگ زند..
133   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   07 شهريور 89
جناب دلسوخته عمر ؟؟؟ (133) يک موي اين مسيحيان قصه خيالي شما هزار هزار بار به تمام پيروان عمر ؟؟؟ مي‌ارزد!!! مسيحي عقلش رسيد که خالق ابعاد ممکن است که چون انسان راه برود و به ميان چيزي بيايد، ولي مشرک عمري همچنان در عقيده آمدن معبودش به ميان مردم حين قيامت است!!! «خداوند تشريف مي آورند! کسي از مسيحيان از جاي خود برنخواست» حتي مسيحيان خيالي داستان خيالي شما هم از مشرک عمري برتر است!!!! چرا که به خدايي که «درون» چيزي باشد کافر است!!!! ولي مشرک عمري سجده وهمي را مي‌کند که بنا بر عقيده مشرکانه کتاب صحيح مسلم در قيامت به ميان مردم مي‌آيد!!! يا علي
134   نام و نام خانوادگي:  بي طرف     -   تاريخ:   08 شهريور 89
من نميگويم كه چه طرف راست ميگويند يا چه طرفي دروغ فقط به شما هموطنان عزيزم اين را ميگويم كه زندگي پر از مشكلات و موانعي است كه خيلي از بحث هاي ديني مهمتر است.بنابراين بياييم با روحي پاك در كنار هموطنان خود با يكديگر به زندگي راحتي بپردازيم چون عمر انسان بيشتر از اين حرف ها مي ارزد.
135   نام و نام خانوادگي:  ..     -   تاريخ:   08 شهريور 89
من هيچي نميگم فقط اينو ميگم كه لعنت به تمام كساني كه بين مسلمين تفرقه ايجاد ميكنند.
136   نام و نام خانوادگي:  عمر     -   تاريخ:   08 شهريور 89
من نميفهمم شيعه که خود اصل بدعت است چرا اينقدر فضولي درکار مسلمين ميکند
137   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   08 شهريور 89
جناب دو نقطه منهم ميگويم لعنت خدا بر كسانيكه مسبب اوليه و اصلي تفرقه در اسلام محمد صلي الله عليه و اله و سلم شدند . امين رب العالمين --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- اما شما جناب 132 ----------------------- نمي خواهم بگويم كه شما دروغ گفته ايد , اما در مورد ان اقاي عيد الغفور كمي بحث ميكنم . 1 ) ايشان به اين ايه شريفه استناد كردند كه : ===۩۩======۩۩=== بسم الله الرحمن الرحيم ===۩۩======۩۩=== ======۩۩====محمد رسول الله والذين معه أشداء على الكفار رحماء بينهم ) ======۩۩===== ( سورة الفتح آية 26) دليلي در اينجا ديده نميشود كه مقصود از اين ايه ان 3 خليفه ايشان هم بوده اند . ما هيچ حديثي ( صحيح نداريم ) كه در زمان حضرت محمد صلي الله هر سه انها با هم يا جداگانه بر كفار شديد بوده باشند . اما باز اين هم دليلي براي اون وحدتي نيست كه شما از ان دم ميزنيد كه ما بيايم تمامي اصحاب را بديد شما بنگريم نه خير دليل از وحدت اينه كه در نهايت خق ظاهر بشود . اين اقاي عبد الغفور چرا در دوست داشتن اهل بيت به ايه شريف موده توجه نميكنند . ===۩۩======۩۩=== بسم الله الرحمن الرحيم ===۩۩======۩۩=== . ===۩۩======۩۩=== قُلْ لا أَسْأَلُكُمْ عَلَيهِ أَجْرَاً إِلاّ المَوَدَّةَ فِي القُرْبَى .===۩۩======۩۩=== الشورى / 23. بگو به ازاي آن ( رسالت ) پاداشي از شما خواستار نيستم مگر دوستي در باره خويشاوندان بهتر است در اين باره از علماي اهل سنت بشنوي محبة آل بيت رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم فريضة عقائدية,,,,,,, دوستي اهل بيت رسول خدا صلي الله عليه وسلم واجبي است عقيدتي از جانب خداوند براي هر مسلمان و مومني ؛ و دليل بر اين مطلب از قرآن ، کلام خداوند است که : "بگو به ازاي آن ( رسالت ) پاداشي از شما خواستار نيستم مگر دوستي در باره خويشاوندان " و دليل بر برتري دادن خداوند ايشان را ، کلام خداست که : ( إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت ويطهركم تطهيرا ) الأحزاب : 33 . خدا فقط مي خواهد آلودگي را از شما خداندان ( پيامبر ) بزدايد و شما را پاک و پاکيزه بگرداند ." و بعد در ادامه مي‌گويد : و مقصود از گرفتن اهل بيت و تمسک به ايشان ، محبت ايشان و نگه داشتن احترام ايشان است ؛ و نيز راه جويي به هدايت ايشان و سيره ايشان و عمل به رواياتشان و تکيه نمودن بر نظرشان و کلامشان و اجتهادشان و مقدم داشتن ايشان بر غير ايشان . صحيح شرح العقيدة الطحاوية - حسن بن علي السقاف - ص 653- 654 . ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ايا شما و اين اقاي عبد الغفور دوست داشتن و اطاعت از اهل بيت نبي مكرم اسلام را بر دوستي و اطاعت با ابوبكر , عمر و عثمان مقدم يداريد . دوستان انها را دوست و دشمنان انها را بمثل معاويه دشمن خود ميدانيد ؟؟ كلا و ابداً پس خواسته يا ناخواسته دروغ ميگوئيد . -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- در ضمن هر بچه شيعي خوب ميدانند فرق شيعه و سني چيست چه برسد به شخص والامقامي كه بجاي امام با اين عبد الغفور صحبت كرده اند . در ضمن مثلهاي اين اقاي عبد الغفور نشانه وهابي بودن ايشان ميكنند نه اينكه ايشان از اهل سنت باشند , بخاطر اينكه به گفته خودتان ايشان ... ....روزي در مجلس مسيحيان ندا زده شد: خداوند تشريف مي آورند! کسي از مسيحيان از جاي خود برنخواست . الله سبحان تعالي در منظر ما شيعيان در همه جا موجود است " پس نمي تواني بگويي العياذ بالله او امد او رفت ,,,, شايد براي همين بوده كه مسيحيان از جايشان بلند نشدند حتي اين مسيحيان دركشان از الله سبحان تعالي بهتر از اين عبد الغفور شماست . در مورد احترام به مقام والاي حضرت محمد صلي الله عليه و اله در ميان شيعيان همين كافيست كه وقتي اسم ايشان را در محفلي مياوريم همه با صداي بلند بر او و خاندان پاكش صلوات ميفرستيم . اما اهل سنت زير لب صلوات ابتر ميفرستند و وهابيون كه لعنت خداوند بر انها باد مثل بز مينشيند انگار نه انگار اسم نبي مكرم اورده شده شايد در بعضي از مواقع به كساني كه صلوات ميفرستند هم نهيب ميزنند . =========================================================== اما احترام ما به حضرت علي عليه السلام و فاطمه الزهرا و ديگر ائمه اطهار عليهما السلام بدليل اينه كه اين سنت حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم ميباشد ايا عمل به سنت ايشان اين عبد الغفور را ناراحت كرده . در مورد فرزندان حضرت محمد صلي الله عليه واله بغير از فاطمه الزهرا علماي سنت چند كتاب نوشته اند , چند حديث داريد كه حضرت به ديدن انها رفت يكي از الطاف خاصي كه به حضرت فاطمه الزهرا در مورد ديگر فرزندانشان بگوئيد تا ما هم بدانيم ( البته صحيح السند باشد ) در مورد محبت حضرت محمد صلي الله عليه و اله به امام حسن و امام حسين عليهما السلام كه شكي نيست و ما هم به اين سنت نبوي عمل ميكنيم . در مورد عزاداري براي امام حسين عليه السلام : اينهم از اعمال حضرت نبي مكرم بوده كه شما ميتوانيد در كتب اهل سنت در ان بسيار ببينيد خصوصاً همسر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، عايشه نقل مي‌كند و مي‌گويد: دخل الحسين بن علي رضي الله عنهما على رسول الله صلى الله عليه و سلم و هو يوحى إليه، فنزا على رسول الله صلى الله عليه و سلم و هو منكب و هو على ظهره، فقال جبريل لرسول الله صلى الله عليه و سلم: أتحبه يا محمد؟ قال: يا جبريل! و مالي لا أحب ابني؟ قال: فان أمتك ستقتله من بعدك، فمد جبريل عليه السلام يده، فأتاه بتربة بيضاء، فقال: في هذه الأرض يقتل ابنك هذا و اسمها الطف. فلما ذهب جبريل عليه السلام من عند رسول الله صلى الله عليه و سلم، خرج رسول الله صلى الله عليه و سلم و التزمه في يده يبكي، فقال: يا عائشة! إن جبريل أخبرني أن ابني حسين مقتول في أرض الطف و إن أمتي ستفتن بعدي ثم خرج إلى أصحابه فيهم على و أبو بكر و عمر و حذيفة و عمار و أبوذر رضي الله عنهم و هو يبكي، فقالوا: ما يبكيك يا رسول الله؟ فقال: أخبرني جبريل عليه السلام ان ابني الحسين يقتل بعدي بأرض الطف و جاءني بهذه التربة و أخبرني أن فيها مضجعه. حسين بن علي وارد شد بر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، در حالي‌كه بر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) وحي مي‌شد. وقتي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) چشمش به حسين افتاد، شروع كرد به گريه كردن. وقتي علت گريه كردن را پرسيدند، رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) قضيه شهادت حسين را مطرح كرد و ... . مجمع الزوائد للهيثمي، ج9، ص188 ـ المعجم الكبير للطبراني، ج3، ص107 به كتاب احمد ابن حنبل هم مراجعه كن جلد 1 اميرالمؤمنين (عليه السلام) وقتي از صفين بر مي‌گشتند، به منطقه اي به نام نينوا رسيدند و قطرات اشك از چشمانش جاري شد. سوال كردند: مگر اتفاقي افتاده است كه اين‌چنين گريه مي‌كني؟ فرمود: خدمت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بودم و ديدم كه قطرات اشك از چشمانش جاري است. علت آن را پرسيدم؟ فرمود: فحدثني ان الحسين يقتل بشط الفرات. اكنون جبرئيل بر من نازل شد و خبر از شهادت فرزندم حسين داد و گفت: حسين در كنار شريعه فرات به شهادت مي‌رسد و: فمد يده فقبض قبضة من تراب فأعطانيها فلم أملك عيني أن فاضتا. مقداري از خاك كربلاء را به من داد و وقتي چشم من به آن خاك افتاد، قطرات اشكم سرازير شد. مسند احمد، ج1، ص85 ـ مجمع الزوائد للهيثمي، ج9، ص187 ـ المصنف لإبن أبي شيبة الكوفي، ج8، ص632 ـ مسند أبي يعلى، ج1، ص298 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج12، ص127 حالا ديدي اهل سنت به سنت هركه عمل كنند به سنت خاصه حضرت محمد صلي الله عليه و اله عمل نكرده اند يا علي
138   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   08 شهريور 89
اولا نظر 133 خود را چنين تصحيح مي‌کنم:
«مسيحي عقلش رسيد که خالق ابعاد ممکن نيست...»
*******
دوما جناب «بي طرف» و يا «..»
در نظر اول خود ما را توصيه به اجتناب از بحث در امور ديني مي‌کنيد و در نظر دوم خود از مسائل ديني «تفرقه» و «مسلمين» و «لعنت» سخن مي‌رانيد؟؟

براستي علت اين تناقض گويي شما اهل عمر چيست؟ جز بازيچه قرار دادن دين؟؟

يا علي
139   نام و نام خانوادگي:  محمد اميراني     -   تاريخ:   09 شهريور 89
دوستان
آيا اين عمر همان داماد علي نيست ( همسر ام كلثوم ) !!!!!!! ؟؟؟؟؟؟ عجب از شما كه از آش داغتريد!!
من نفهميدم او قاتل زهراست يا بعد از زهرا داماد زهرا!!!!!!!!!!!!!!
كمي تفكر , آنهم فقط گاهي برايتان بد نيست ( بيشتر و بيشتر مطالعه كنيد )
140   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   09 شهريور 89
با سلام اي داغ‌تر از كاشه‌اش شلغم. نه، اين عمر داماد حضرت علي عليه السلام نيست كه نيست. اين بانوي محترم، ام كلثوم بنت ابي بكر، خواهر محمد ابن ابي بكر ،دختر و پسر خوانده حضرت علي عليه السلام بودند : براي جوابت اگر جداً جواب مي‌خواهي برو اين مقاله را خوب بخون تحقيق كن تا بفهمي كه اون به حساب حارسين و حامين منهج شجره الملعونه حتي نمي‌تواند روي يك دروغ با يكديگر اتحاد داشته باشند. ازدواج ام كلثوم با عمر، شاهد دروغ بودن شهادت http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=83 بقول خودت """" كمي تفكر، آنهم فقط گاهي براي‌تان بد نيست ( بيشتر و بيشتر مطالعه كنيد ) "" يا علي
141   نام و نام خانوادگي:  سلامات     -   تاريخ:   10 شهريور 89
عمر، داماد علي نبوده است. اين هم از دروغ‌هايي است که جهت توجيه کارهاي عمر انجام مي‌دهند. شوهر ام کلثوم، دختر امام علي، عبدالله بن جعفر بوده است. شايد منظورشان ام کلثوم، دختر ابوبکر است که مدتي بعد از مرگ ابوبکر منزل امام بزرگ شده است.
142   نام و نام خانوادگي:  محمد اميراني     -   تاريخ:   11 شهريور 89
............... زنان و دخترکاني که سال‌ها از خودش کوچک‌تر بوده‌اند چه بود؟؟.......غاصب را دادند تا ديگر در سن 57 سالگي سراغ دخترکان 7 ساله نرود.؟ .......دوست من در باره ازدواج رسولله با عايشه هم همين گونه ........ ....... حضرت ابو لولو سيف الله (رضي الله عنه)...... آيا مي‌داني او را كه اينچنين مي‌خواني اصلا مسلمان نبود (موبد ايراني زردشتي)؟ آيا مي‌دانيد بذر كينه با خليفه دوم را مذهبيون و روحانيت زردشتي در اين سرزمين كاشته‌اند و آن هم از بغض فتح ايران به دست ايشان؟ ....... شايد منظورشان ام کلثوم، دختر ابوبکر است که مدتي بعد از مرگ ابوبکر منزل امام بزرگ شده است ...... ازدواج عمر خطاب و ام كلثوم دخت امير المومنين به اعتقاد كليه مورخين و اهل حديث (شيعه و سني) نياز به اثبات ندارد با بيش از 73 سند (بيشتر مطالعه كنيد، در كتب شيعه ...... عصاره تاريخ شيعه (تاريخ 14معصوم) .... شوهر ام کلثوم، دختر امام علي، عبدالله بن جعفر بوده است.......... آري 2 سال پس از واقعه عاشورا و بعد از طلاق زينب كبري و عبدالله بن جعفر ايشان با حضرت ام كلثوم خواهر زينب كبري ازدواج كردند.... (بيشتر مطالعه كنيد , در كتب شيعه ......عصاره تاريخ شيعه (تاريخ 14معصوم ) .....چه رزم‌ها و دلاوري‌هاي بي‌نظيري از خود نشان داده است!!!! ......آيا مي‌دانيد بيشترين فتوحات مسلمانان (در كل تاريخ اسلام ) در زمان خلافت خليفه دوم انجام پذبرفته است. اما بعد : آيا ميدانيد؟ بسياري از بزرگان اصحاب - از اهل بيت پيامبر زن گرفته‌‌اند و اهل بيت از آنها زن گرفته‌‌اند، به خصوص (ابوبکر و عمر) چنان که همه مؤرخان و ناقلان اخبار، سني و شيعه بر اين اتفاق نظر دارند. ـ پيامبر -صلى الله عليه وآله وسلم- با عايشه دختر ابوبکر -رضي الله عنهما-، و حفصه دختر عمر -رضي الله عنهما- ازدواج نمود. ـ و دو دخترش رقيه و ام کلثوم -رضي الله عنهما- را يکي پس از ديگري به ازدواج خليفه سوّم عثمان بن عفان -رضي الله عنه- در آورد، و به خاطر اين عثمان به ذي النورين ملقّب شده است. ـ و پسرش ابان بن عثمان با ام کلثوم دختر عبدالله بن جعفر بن ابي طالب ازدواج کرد. ـ و مروان بن ابان بن عثمان با ام قاسم دختر حسن بن حسن بن علي بن ابي طالب ازدواج کرده بود. ـ و زيد بن عمرو بن عثمان با سکينه دختر حسين ازدواج نموده بود. ـ و عبدالله بن عمرو بن عثمان با فاطمه دختر حسين بن علي ازدواج کرده بود. و از ديگر اصحاب که نيز با اهل بيت فاميل بودند و از آنها زن گرفته بودند نام نمي‌بريم و فقط در اين مورد به ذکر خلفاي ثلاثه اکتفا مى كنيم، تا بيان کنيم که اهل بيت با آنها محبت و دوستي داشتند و به خاطر آن اين ازدواج‌ها و پيوندها صورت گرفته است[8]. و همچنين مي‌بينيم که اهل بيت نام‌هاي اصحاب پيامبر –صلى الله عليه و آله و سلم- را بر فرزندان‌شان مي‌گذاشتند، و مؤرخين و ناقلان اخبار همه شيعه و سني بر اين امر اتفاق نظر دارند. چنان‌که در منابع شعيه آمده است علي يکي از پسرانش که از ليلي بنت مسعود حنظلي بود را ابوبکر ناميد، و در بني هاشم علي اوّلين کسي است که اسم پسرش را ابوبکر گذاشت[9]. و همچنين حسن بن علي فرزندانش را به اين نام هاي نامگذاري کرد: ابوبکر، عبدالرحمن، طلحه و عبيدالله[10] و همچنين حسن بن حسن بن علي چنين نام هايي بر فرزندانش گذاشته بود[11]. و موسي کاظم دخترش را عايشه ناميد[12]. و کنيه بعضي از اهل بيت ابوبکر بود، مانند زين العابدين علي بن حسين[13]، و علي بن موسي الرضا که کينه‌ شان ابوبکر بود[14]. و همچنين بعضي از اهل بيت اسم پسرانشان را عمر مي گذاشتند، که از جملة آنان مي توان به علي -رضي الله عنه- اشاره کرد که اسم پسرش را عمر اکبر ناميد، مادر اين پسر ام حبيب بنت ربيعه بود، و عمر بن علي در کنار برادرش حسين به شهادت رسيد، و علي فرزندي ديگر به نام عمر اصغر داشت که مادرش الصهباء التغلبي بود كه عمر طولاني كرد و از برادرانش ارث برد[15]. و همچنين حسن بن علي فرزندانش را ابوبکر و عمر ناميد[16]. و همچنين علي بن حسين[17] بن علي، و علي زين العابدين، و موسي کاظم، و الحسين بن زيد بن علي، و اسحاق بن حسن بن علي بن حسين، و نيز حسن بن علي بن حسن بن حسين بن حسن فرزندانشان را ابوبکر و عمر ناميده‌ اند. و افراد زياد ديگري از اهل بيت فرزندانشان را ابوبکر و عمر ناميده ‌اند ولي ما به همين مقدار کفايت مى كنيم تا بحث طولاني نشود[18]. و موسي کاظم[19] و علي هادي[20] دخترانشان را عايشه ناميده ‌اند. منابع: : «الإمامة والنص» للأستاذ فيصل نور، ص 683-686. [7]- نهج البلاغة (ص 136) ونگا: (ص 366-367) و (ص 322). [8]- براي اطلاع بيشتر از مصاهرت هاي أصحاب با اهل بيت به کتاب (الدر المنثور من تراث أهل البيت) اثر فقيه شيعه علاء الدين مدرس مراجعه کنيد. [9]- نگا: الإرشاد للمفيد (ص 354)، ومقاتل الطالبيين لأبي الفرج الأصبهاني الشيعي، (ص91)، وتاريخ اليعقوبي الشيعي (2/213). [10]- التنبيه والإشراف للمسعودي الشيعي، (ص 263). [11]- مقاتل الطالبين أبي الفرج الإصفهاني الشيعي (ص 188) چاپ دارالمعرفه. [12]- كشف الغمة للأربلي (3/26). [13]- كشف الغمة للأربلي (2/317). [14]- مقاتل الطالبين لأبي الفرج الأصبهاني الشيعي، (ص 561ـ 562) چاپ دارالمعرفه. [15]- نگا: الإرشاد للمفيد ص 354، معجم رجال الحديث للخوئي 13/51، مقاتل الطالبيين لأبي الفرج الأصبهاني ص 84 چاپ بيروت، عمدة الطالب: ص 361 چاپ النجف. جلاء العيون ص 570. [16]- الإرشاد للمفيد ص 194، منتهى الآمال 1/240، عمدة الطالب ص 81، جلاء العيون للمجلسي ص 582، معجم رجال الحديث للخوئي 13/29. رقم (8716)، كشف الغمة (2/201). [17]- «الإرشاد للمفيد» (2/155)، و«كشف الغمة» (2/294). [18]- اين موضوع در مقاتل الطالبيين و ديگر منابع شيعه به تفصيل بيان شده است به عنوان مثال نگاه کنيد به (الدرالمنثور) علاء الدين المدرس ص (65-66). [19]- الارشاد ص (302)، و الفصول المهمه (242) و کشف الغمة 3/26. [20]- الارشاد، مفيد 2/312. ) امام علي -رضي الله عنه- بعد از وفات فاطمه -رضي الله عنها- با چند زن ازدواج نمود و از آنها صاحب چند فرزند شد، که برخي از فرزندان عبارتند از: عباس بن علي بن ابي طالب، عبدالله بن علي بن ابي طالب، جعفر بن علي بن ابي طالب، عثمان بن علي بن ابي طالب. ما در اين فرزندان امام، ام البنين بنت حزام بن دارم[2] است. و همچنين امام علي با ليلي بنت مسعود الدارميه[3] ازدواج کرد و از او صاحب فرزنداني شد به نام‌ هاي: عبيدالله بن علي بن ابي طالب و ابوبکر بن علي بن ابي طالب و همچنين يحيي بن علي بن ابي طالب، محمد اصغر بن علي بن ابي طالب، عون بن علي بن ابي طالب، فرزندان او هستند که مادرشان «اسماء بنت عميس»[4] است. و همچنين رقيه بنت علي بن ابي ‌طالب و عمر بن علي بن ابي طالب که در سي و پنج سالگي وفات يافت فرزندان او هستند و مادرشان ام حبيب بنت ربيعه است.[5] و همچنين با «ام مسعود بنت عروه بن مسعود ثقفي»[6] ازدواج کرد و از او صاحب فرزنداني شد به نام هاى: ام الحسن بنت علي بن ابي طالب، رمله الکبري بنت علي بن ابي طالب، سؤال اينجاست که آيا پدري حاضر است فرزندش را به نام سرسخت‌ترين دشمن خود نامگذاري کند؟ آن هم در صورتي که پدر علي بن ابي طالب -رضي الله عنه- باشد. پس چگونه علي اسم کساني را بر فرزندانش مي گذارد که شما مي گوييد آنها سر سخت‌ترين دشمن او بوده ‌اند؟! و آيا انسان عاقلي اسم دشمنانش را بر دوستانش مي گذارد؟! و آيا مى دانيد که علي اولين قريشي بود که اسم فرزندانش را ابوبکر و عمر و عثمان ناميد؟
جواب نظر:

با سلام
دوست گرامي
1-    در مورد ازدواج رسول خدا با عائشه و سن عائشه در ان هنگام به صورت مفصل در آدرس ذيل پاسخ داده‌ايم :
http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=699
2-    در مورد ابولولو ، او مي‌گفت من مسلمانم ، و حتي به مسجد مي‌امد (و به گفته علماي شما در مسجد در صف اول جماعت بود كه عمر را مضروب ساخت !) يك كافر چگونه به مسجد و به صف اول مي‌ايد و كسي به او كاري ندارد !
وذلك أنه قتله علج يسمى فيروز وكنيته أبو لؤلؤة ، وكان غلاما للمغيرة بن شعبة ، وكان يدَّعي الإسلام
عمدة القاري  ج 8   ص 229، اسم المؤلف:  بدر الدين محمود بن أحمد العيني الوفاة: 855هـ ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت
البته به خاطر كينه‌اي كه از او دارند ، با وجود اقرار صريح او به اسلام ، او را كافر مي‌پنداريد !
3-    در مورد ام كلثوم نيز به صورت مفصل در آدرس ذيل پاسخ داده‌ايم :
http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=83
4-    اگر به نظر شما ابوبكر و عمر شجاعت داشتند ، پس چرا در جنگ‌هاي زمان رسول خدا (ص) فرار مي‌كردند ؟! آيا مي‌دانيد در زمان نادر شاه و پادشاهان صفوي نيز فتوحات زيادي به اسم اسلام انجام شد ؟!
5-    در مورد علت ازدواج رسول خدا (ص)‌با حفصه و عائشه به صورت مفصل پاسخ داده‌ايم :
http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1344
6-    در مورد نامگذاري‌ها نيز به صورت مفصل در آدرس ذيل و نظرات آن پاسخ داده‌ايم :
http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=437

البته جملات شما اشكالات فراواني نيز دارد ، زيرا ابوبكر اصلا اسم نيست تا بر روي فرزند بگذارند ، بلكه كنيه است !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

143   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:   12 شهريور 89
سلام دوستان. شما اگر كتاب‌هايي كه اهل سنت نوشته‌اند و يا سخنراني آنها را ديده باشيد، هر گاه نام مبارك پيامبر را مي‌برند، بعد از آن مي‌گويند : صلي الله عليه و سلم. و هيچ‌گاه نامي از آل پيامبر نمي‌آورند. اگر هم در جايي بعد از صلوات بر پيامبر، نامي از آل مي‌آورند، بلافاصله مي‌گويند و صحبه اجمعين و همه‌ي صحابه را قاطي صلوات مي‌كنند. سوال من همين جاست: آقايان اهل سنت! خداي متعال به ما دستور داده كه هر روز در نمازمان بعد از سلام و صلوات بر پيامبر (ص)، صلوات بر آل پيامبر بفرستيم و اگر اين كار را نكنيم نمازمان باطل است. و مي‌گوييد : اللهم صل علي محمد و علي آل محمد، كما صليت علي ابراهيم و علي آل ابراهيم انك حميد مجيد و بارك علي محمد و علي آل محمد كما باركت علي ابراهيم و علي ابراهيم انك حميد مجيد. چرا شما در غير نماز، بر آل پيامبر صلوات نمي‌فرستيد؟ چرا صلوات را ابتر و ناقص مي‌فرستيد؟ شما كه ادعا مي‌كنيد اهل بيت و آل پيامبر را دوست داريد، پس چرا در عمل، خلاف آن را مرتكب مي‌شويد؟ چرا صلواتي كه در نماز مي‌فرستيد را عوض مي‌كنيد و آل پيامبر را از پيامبر جدا مي‌كنيد؟ آيا اين نشانه‌ي محبت شماست؟ چرا وقتي از آل نام مي‌بريد، عبارت صحبه اجمعين را مي‌آوريد؟ در كجاي نماز، خداوند عبارت صحبه اجمعين را آورد كه شما مي‌آورديد؟ در كدام روايت، پيامبر (ص) فرمود كه بعد از صلوات بر من، بر صحابه‌ي من هم صلوات بفرستيد؟ آني كه پيامبر فرموده را انجام نمي‌دهيد و آني كه نفرموده را اضافه مي‌كنيد؟ آيا اين تناقض نيست؟‌
144   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:   12 شهريور 89
مناظرات مرحوم آيت الله العظمي حاج سيد عبدالله طاهري شيرازي با علماي اهل سنت در مکه و مدينه: مساله سب و بدگويي خلفاء: سومين پرسش او که به صورت اعتراض پرسيد، اين بود که «معروف و مشهور است که شيعيان سب و بدگوئي خلفا را جايز مي‌دانند. آيا اين روش صحيح است؟ و به چه دليل آنان‌را سب و دشنام مي‌دهند؟» گفتم: آري، بيشتر عوام شيعه آنها را سب مي‌کنند. ولي علما و دانشمندان شيعه در اين مساله اختلاف دارند. بعضي از آنها سب کردن و بدگوئي خلفا را جايز مي‌دانند. گفت: چرا و به چه دليل؟ گفتم: آيا سب و دشنام حضرت علي بن ابي‌طالب، با اينکه داماد و پسر عموي پيامبر و شوهر فاطمه زهرا و پدر حسن و حسين بود و آن‌همه گفتار از رسول خدا در حق و مقام او شنيده شده، جايز است؟! گفت: نه، هرگز جايز نيست. گفتم: پس چرا معاويه، آن حضرت را سب کرد و دستور أکيد داد تا مسلمانان در تمام بلاد آن جناب را سب کنند؟ آيا اگر شما در آن عصر بوديد، معاويه و کساني را که بر علي دشنام مي‌دادند، نمي‌کشتيد و آنها را لعن نمي‌کرديد؟ گفت: نه، ما آنها را نمي‌کشتيم و لعنت هم نمي‌کرديم. گفتم: چرا؟ با اينکه گفتي بدگوئي از علي جايز نيست. لابد مي‌گوئيد معاويه مجتهد بوده و اجتهاد کرد و از روي اجتهاد خود گفت سب علي جايز است، گرچه در اجتهاد خود خطا کرده باشد! گفت: آري، ما اعتقاد داريم که معاويه از روي اجتهاد با علي مخالفت کرد و با او دشمني کرد! گفتم: اولا من هم مي‌گويم علما و مجتهدين شيعه از روي اجتهاد گفتند سب خلفا جايز است و عوام شيعه هم از اين علما تقليد مي‌کنند. پس به چه دليل شيعياني که خلفا را سب مي‌کنند، قتل آنها را واجب مي‌دانيد و در برابر سب کنندگان بر علي سکوت مي‌کنيد؟! ثانيا: معاويه سب و لعن علي (ع) را به يک سنت تبديل کرد و اين سنت او هشتاد سال ادامه داشت. با اين وجود چرا از مقام معاويه در بين شما اهل تسنن چيزي کاسته نشد؟ با اينکه دشمني معاويه با امام علي و امام حسن (ع) غير قابل انکار است. همچنين در حديث متواتر از رسول خدا نقل شده است: «من آذي عليا فقد آذاني: هر کس علي را بيازارد، مرا آزرده است» و قرآن هم مي‌فرمايد: «ان الذين يوذون الله و رسوله لعنهم الله في الدنيا و الاخره: آنانکه خدا و رسولش را بيازارند، در دنيا و آخرت لعنت خداوند بر آنها باد» (احزاب 57)
145   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:   12 شهريور 89
ازدواج ام کلثوم با عمر واقعيت يا افسانه؟ يکي از چيزهايي که اهل سنت هميشه براي اين‌که نشان بدهند ميان حضرت علي(ع) بر سر حکومت نزاع و اختلافي نبوده است و رابطه آنان دوستانه بوده و حضرت علي(ع) عمر را دوست مي‌داشته و او را حاکم مشروع و امير المومنين خود مي‌دانسته، ازدواج عمر با ام کلثوم، دختر حضرت علي(ع) مي‌باشد. آنان استدلال مي ‌کنند، اگر رابطه حضرت علي (ع) با عمر خصمانه مي‌بود و علي (ع) عمر را غاصب خلافت خويش مي‌دانست، آيا هرگز حاضر مي‌شد دختر خود را به عمر بدهد تا او با دخترش ازدواج کند؟ البته پيشاپيش بايد خاطر نشان کنم اينجانب مانند برخي از شيعيان فکر نمي کنم که رابطه حضرت علي (ع) با عمر چنان تيره بوده باشد که حضرت علي(ع) خليفه دوم عمر را به کلي از دايره اسلام خارج دانسته و هيچ‌گونه رابطه‌اي حتي در حد رابطه يک مسلمان با مسلمان ديگر هم نداشته‌اند، بگونه‌اي که با او معامله‌اي مانند خريد و فروش و ازدواج و ... هم نکرده باشد. و اگر ثابت شود که عمر با ام کلثوم ازدواج کرده، پس او را گيرنده حق خلافت خود هم نمي‌دانسته باشد. از اين جهت تا مي‌توانند اين قضيه را انکار مي‌کنند و هرگونه رابطه دوستانه‌اي را ميان امام علي(ع) و شخين نفي مي‌کنند. اما به گمان اينجانب، حضرت علي(ع) با اينکه خلافت را حق خود مي‌دانسته، اما مرزها را هم نگه مي‌داشته و اينگونه مطلق‌نگر نبوده است که وقتي کسي حقي را از او ضايع کرده باشد، تمام روابط خود را با آنان قطع و تمام سوابق طرف را هم ناديده بگيرد و حتي اسلام‌شان را انکار نمايد. امام علي(ع) يکي از ويژگي‌هاي منحصر بفردش اين بود که بسيار فراتر از افراد معمولي مي‌نگريست و به همين جهت در عين انتقاد از طرف مقابل و حتي جنگ با آن، جانب انصاف را نگه مي‌داشت. مثلا وقتي در جنگ جمل، شمشير زبير را ديد، گريست و گفت: اين شمشير چه غم‌ها که از رسول الله (ص) نزدود. و هنگامي که با جنازه طلحه مواجه گرديد، براي او نيز تأسف خورد و به ياد رشادت‌هاي او در زمان رسول الله (ص) افتاد و ام المومنين عايشه را نيز با اکرام و اعزاز به مدينه فرستاد. امام علي(ع) در همان هنگام حکومت شيخين در عين حالي که به حکومت آنان معترض بود، زيرا آنان را گيرندگان حق خود مي‌دانست، با آنان در پيشبرد حکومت‌شان همکاري مي‌کرد و مشورت‌هاي راه‌گشا به آنان ارائه مي‌نمود. به همين دليل بود که عمر مي‌گفت: خداوند مرا با هيچ مشکلي مواجه نکند که ابوالحسن نباشد تا از گره آن وا کند. اما سخن در اين است که آيا ازدواج عمر با ام کلثوم واقعيت تاريخي دارد يا نه؟ و آيا اين ازدواج واقع شده است يا خير؟ اهل سنت روايات زيادي در اين مورد روايت کرده‌اند که برخي با صراحت از ازدواج عمر با ام کلثوم صحبت مي‌کند و برخي روايات نيز از لازمه آن ازدواج عمر با ام کلثوم است. ابن عبد البر در الاستيعاب و ابن اثير در اسد الغابه و بلاذري در انساب الاشراف و ابن حجر در الاصابه روايت مي‌کنند که : ام کلثوم دختر علي بن ابي طالب و فاطمه دختر رسول الله (ص) قبل از وفات حضرت رسول (ص) متولد گرديد و عمر بن خطاب از او خواستگاري کرد. علي بن ابي طالب به او گفت: وي کوچک است. عمر گفت: اي ابو الحسن! او را به ازدواج من در آور که من آن‌چنان شأن و کرامت او را نگهدارم که هيچ‌کس نگه ندارد. علي (ع) گف : من او را پيش تو مي‌فرستم. اگر او را پسنديدي او را به ازدواج تو در خواهم آورد. آن‌گاه علي (ع) پارچه‌اي را بدست دخترش داد و گفت: نزد عمر برو و به او بگو: اين همان پارچه‌اي است که من به تو گفته بودم. ام کلثوم نيز پارچه را نزد عمر برد و پيام علي (ع) را رساند. عمر گفت: به پدرت بگو: خدا از تو راضي باشد، من پسنديدم. آنگاه عمر دست خود را بر ساق پاي ام کلثوم گذاشت!. (در برخي روايات دارد ساق پاي ام کلثوم را لخت کرد. در برخي روايات ديگر دارد که عمر ام کلثوم را در بغل گرفت!) ام کلثوم گفت: چه کار مي‌کني ؟ اگر امير المومنين نبودي بيني‌ات را مي‌شکستم. آنگاه از پيش عمر خارج شد و نزد پدرش آمد و ماجرا را تعريف کرد و گفت: تو مرا نزد پير مردي بدکردار فرستادي. علي گفت: دخترم! او شوهر تو است. آنگاه عمر در سر قبر رسول الله در مجلس مهاجران اولين حاضر شد و به آنان گفت: به من تبريک بگوييد (رفئوني). پرسيدند: به چه مناسبت اي امير مومنان!؟ گفت: من با ام کلثوم دختر علي بن ابي طالب ازدواج کردم. من از رسول الله (ص) شنيدم که فرمود: روز قيامت هر نسب و خويشاوندي و دامادي منقطع است، جز نسب و سبب و دامادي من. من با رسول الله نسب و سبب داشتم خواستم دامادي را هم اضافه کنم. آنگاه مهاجران به او تبريک گفتند؟ ام کلثوم براي عمر زيد بن عمر و رقيه را به دنيا آورد و در زمان معاويه هر دو در يک روز مردند و حسن بن علي (ع) عبدالله بن عمر را پيش انداخت تا نماز ميت بر آنان بخواند و خود به او اقتدا کرد. بررسي روايت در مورد اين روايت و روايات ديگر در اين مورد ملاحظات چندي وجود دارد : 1- روايت ازدواج عمر با ام کلثوم دختر علي (ع) صحيحين بخاري و مسلم نيامده است . بسيار اتفاق افتاده که اهل سنت وقايعي را که شيعيان به آن استناد کرده اند , اظهار کرده اند اين روايت در صحيحين نيامده است در حاليکه در روايات معتبر ديگر شان آمده است . 2- اين روايت حتي در هيچيک از صحاح سته و حتي در مسانيد معتبر اهل سنت چون مسند ابن حنبل و مسند بزاز و معاجم طبراني (معجم کبير , اوسط و صغير ) نيامده است. با اينحال جاي تعجب است که چگونه آن را قبول کرده و مسلم مي‌دانند! 3- معمولا روايات ازدواج ام کلثوم با عمر را اهل سنت به يکي از علويان همچون امام صادق (ع) , امام باقر (ع) يا حسن بن حسن بن علي (ع) منتهي مي‌کنند که اين جاي تأمل دارد و ظاهرا جاعلان خواسته اند اينگونه القاء کنند که اين واقعه چنان صحت دارد که حتي خود اهل بيت آن را روايت کرده اند ؟! 4- اسناد هيچيک از روايات ازدواج عمر با ام کلثوم معتبر و صحيح نيست و در هرکدام چند راوي ضعيف و کذاب (به نظر رجاليون اهل سنت) وجود دارد که در اين جا ما بخاطر کثرت آنان و طولاني شدن مقاله نمي پردازيم . شايد روزي آن راويان و ضعف هاي شان را با استناد به محدثان اهل سنت بيان کرديم . 5- گذشته از اسناد اختلاف روايات به حدي است که انسان را به شک مي اندازد . مثلا برخي روايات مي گويد، ام کلثوم براي عمر تنها زيد را بدنيا آورد و برخي رقيه را هم اضافه مي کنند و برخي از فاطمه بنت عمر ا ز ام کلثوم خبر مي دهند . يا اينکه در برخي روايات آمده وقتي عمر از علي ام کلثوم را خواستگاري کرد ، علي کوچکي او را بهانه کرد , در برخي دارد که علي (ع) گفت : من او را براي فرزندان جعفر برادر خود گذاشته ام و ... در برخي روايات آمده که عمر هنگامي که علي(ع) ام کلثوم را پيشش فرستاد ساقش را با دست لمس کرد . در برخي آمده وي ساقش را کنار زد و در برخي آمده که در بغل گرفت ؟ 6- بدنبال همين بايد گفت : چگونه عمر به خود اجازه مي دهد دختري را که هنوز عقدش نخوانده لمس و يا در بغل مي گيرد ؟ آيا او نمي دانست هنوز ام کلثوم براي او حلال نشده ؟ چون هنوز حتي خود ام کلثوم نمي داند که او را مي خواهد به عقد عمر در آورد و طبق اين روايت علي (ع) او را فرستاده که عمر آيا او را مي پسندد يا خير؟ گذشته از اينکه چنين کاري (فرستادن دختر که آيا مي پسندد يا نه ؟) از شأن علي(ع) به دور است . 7- در متن روايت آمده که عمر به مهاجران گفت : رفئوني . يعني به من تبريک بگوييد . اين درحالي است که رسول الله (ص) از آن نهي کرده بوده است . در مسند امام حنبل آمده است که سالم بن عبدالله گفت : عقيل بن ابي طالب با زني ازدواج کرد وقتي نزد ما آمد ما به او با کلمه " الرفاء والبنين " تبريک گفتيم . عقيل گفت : ساکت باشيد . نگوييد : " بالرفاء والبنين " که اين از رسوم جاهليت است و رسول الله (ص) از آن نهي کرده است و گفت : بجاي آن بگوييد : بارک الله فيک و بارک الله فيها (مسند حنبل , ج1، ص 201) 8- در روايات آمده که ام کلثوم با فرزندش زيد در زمان معاويه در يک روز از دنيا رفت ؟! در حاليکه ام کلثوم فرزند علي (ع) در زمان يزيد در واقعه کربلا حضور داشت و روايات زيادي در اين مورد وجود دارد و خطبه هاي وي در راه کوفه و شام وجود دارد . 9- در روايات ديگر اهل سنت آمده که ام کلثوم بعد از عمر با محمد بن جعفر بن ابي طالب و بعد از مرگ او با عون بن جعفر و بعد از مرگ او با عبدالله بن جعفر ازدواج کرد ؟! در حاليکه واقدي روايت کرده که محمد بن جعفر و عون بن جعفر در تستر (شوشتر) در زمان عمر به شهادت رسيد . و با عبدالله هم زينب بنت علي خواهر ام کلثوم ازدواج کرد که او نيز در واقعه کربلا حضور داشت . در اسلام جمع بين اختين جايز نيست . بنا بر اين نتيجه گرفته مي شود که ازدواج عمر با ام کلثوم مجعول است و مخدوش و جاعلان آن را براي بهره برداري هاي مذهبي ساخته اند و هيچ واقعيتي ندارد . زيرا هم از نظر سندي مخدوش است و راويان آن متهم به کذب و ضعف وجعل اند و هم از نظر متني اشکالاتي زيادي دارد که اگر اهل سنت بخواهد به آن روايات استناد نمايند , شخصيت عمر را زير سئوال برده اند .
جواب نظر:

با سلام!

از نظرات شما ممنون

براي مطالبي كه ارائه كرديد، مي‌توانيد ابتداء به آدرس‌هاي زير كه از كتب اهل سنت برداشت شده است مراجعه نماييد و سپس در مورد آن داوري نماييد.

1. بررسي شبهه ازدواج ام كلثوم با عمر (ويرايش جديد)

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=83

2. مشاوره اميرمومنان با خلفا
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=3591

3. سكوت امير مومنان علي عليه السلام

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=6015

4. نظر امير مومنان در مورد خلفا
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1312

 

با تشكرمعاونت اطلاع رساني

146   نام و نام خانوادگي:  حميدرضا     -   تاريخ:   13 شهريور 89
سلام بر تمامي دوستان من در کامنت‌هاي اين صفحه نام يک حرامي را ديدم که براي ملعوني چون معاويه با زبان نجسش صفتي گذاشته بود که بعد از ديدن آن مو به تنم سيخ شد!!! دوستان عزيزي که در جريان خارج شدن اين کثافات از دهن اين حرامي بودند، مي‌توانند براي من شرح دهند که داستان اين حرامي چه بود که چنين با دهن نجسش به عرضه کثافت پرداخت؟ چون به خدا قسم جرئت ديدن دوباره آن را ندارم.
147   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   14 شهريور 89
جناب حميد رضا! اين‌که چيزي نيست. عباد معاويه ابو سگباز بلاگ هم مي‌زنند: http://sunnionlin.blogfa.com/post-10.aspx و کسي آنها را حذف هم نمي‌کند!!! الته نبايد هم حذف بشوند!! اصلا مگر مي‌شود در سر هر کوچه‌اي بانکي باز شود و بعد سر و کله معاويه ابو سگباز پيدايش نشود؟؟ اون زماني که مردم ايران با شنيدن نام اين ملعون به لسان آقا رسول الله (صلي الله عليه و آله) همانند شما به جوش و خروش مي‌آمدند\ مربوط به دوره «پيش بانکي» بود!! اکنون زمان «بانک» و «بانک‌داري مدرن» است که اول شغل معاويه بوده است!! بانک‌داري مدرن معاويه‌داري مدرن هم مي‌آورد!! يا علي
148   نام و نام خانوادگي:  شيعه مسلمان واقعي     -   تاريخ:   14 شهريور 89
من برا همه‌تون متاسفم. شماها فکر مي‌کنيد با اين حرفا، بهشت و آخرت رو برا خودتون مي‌خريد؟ اين نوعي شرک به خداوند است. واقعا اعتقاد به اصول دين داريد (توحيد، نبوت،معاد)؟ اگه معناشون رو بدونيد، يعني اعتقاد به يگانگي خداوند، اعتقاد به پيامبران داراي معجزه و فرستاده شده از جانب خداوند توجه کنيد. از جانب خداوند به صورتي که اعتقاد قلبي داشته باشيد که واقعا فرستاده خداوندند و سوم اينکه به زنده شدن بعد از مرگ اعتقاد داشته باشي. اينها اعتقادات و اما فرايض ديني رو بجا بيار و انفاق و کارهاي پسنديده انجام بده که حتي ظالمان هم مي‌دانند چه کارهايي پسنديده است. فقط پنهان مي‌کنند (کفر)، والسلام، باقي جريانات اسباب دنيايي است که برخي سودجو از آن بهره‌برداري مي‌برند و نادانان کورکورانه تبعيت مي‌نمايند، بس کنيد. لا اقل اگه ايمان داريد به سه مورد فوق به خودتان رحم کنيد که دنيا و آخرت‌تان تباه نشود. باور کنيد از روي امر به معروف و نهي از منکر مي‌گم که آيت خداوند است بر مسلمان واجب است آن را اجرا نمايد، ول کنيد اين حرفا رو. من تا الان از برادران اهل سنت نديدم و نشنيدم به ائمه عليهم السلام توهين کنند. هر چي توهين و فحش و لعن و بي‌ادبي است، از جانب عده‌اي افراط‌گراي بي‌خاصيت انجام مي‌شه. امامان و خلفا خوب يا بد، همه‌شون شهيد يا فوت شدن. شيطان از مرده دست مي‌کشه، شما لعنت مي‌فرستيد، مطمئن باشيد غير از رسول الله کسي در آن روز سخت نمي‌تواند شفاعت امتش را انجام دهد. پس بس کنيد. زشته. به خدا شرم داره در قرن 21 از اين حرفا مي‌زنيد. امامان همه رفتند و مطمئن باشيد اونها که نتونستن از مرگ فرار کنن، شما هم نمي‌تونيد. پس اين دو روز دنيا رو عمل صالح انجام بديد و بس. کفر کنيد. مطمئن باشيد در آن روز برادر به فکر برادر، مادر به فکر فرزند و ...... نيست. پس از الان شما به فکر خودتان باشيد. مطمئنم هر کي ذره‌اي ايمان داشته باشه، حق رو از باطل تشخيص مي‌دهد.
149   نام و نام خانوادگي:  هلو هلو     -   تاريخ:   26 شهريور 89
حضرت علي پشت سر کي نماز مي‌خواند در زمان خلفا؟ آيا در زمان آن حضرت، مراسم سوگواري بود؟ غير از مسجد، حسينيه و مهديه بود؟ در زمان حضرت علي، ايشان روزي چند بار نماز مي‌خواند؟
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

1- در مورد نماز خواندن اميرمومنان ، در كتب شيعه روايت است كه حضرت گاهي در مسجد پشت سر خلفا نماز مي‌خواندند ، اما حمد و سوره را خود مي‌خواندند كه نشانه فرادا خواندن نماز بود ! «وصلي علي خلفه لنفسه»

2- در مورد مراسمات سوگواري به صورت مفصل در آدرس ذيل پاسخ داده شده و موارد سوگواري و عزاداري در زمان رسول خدا و اهل بيت صلي الله عليه و عليهم ، ذكر شده است :

http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=4087

3- وقتي ثابت شد كه عزاداري براي اهل بيت عليهم السلام مستحب است ، مي‌توان براي اين كار ، زمين يا ساختماني را وقف كرد ؛ آيا در زمان رسول خدا (ص) ساختماني وقف براي ايتام بوده است ؟! يا وقف براي مردان و زنان سالمند ؟ آيا وقف كردن زمين براي مردان و زنان سالمند حرام است ؟! چون در زمان رسول خدا (ص) نبوده است ؟!

4- اميرمومنان علي عليه السلام  تابع رسول خدا (ص) بودند ؛ و همانطور كه در كتب اهل سنت نيز آمده است ، رسول خدا (ص) گاهي سه وقت نماز خواندند و گاهي 5 وقت !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

150   نام و نام خانوادگي:  سبا سلامي     -   تاريخ:   06 مهر 89
قال تعالى (إن الذين فرقوا دينهم وكانوا شيعا لست منهم فى شىء إنما أمرهم إلى الله ثم ينبئهم بما كانوا يفعلون !!)
وقال تعالى: { فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ زُبُرًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ }

مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ }
151   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   07 مهر 89
جناب سبا کعب الاحباري
«يا ايها الذين آمنوا ان كثيرا من الاحبار و الرهبان لياكلون اموال الناس بالباطل و يصدون عن سبيل الله»
*******
«وان من شيعته لابراهيم»
يا علي
152   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:   07 مهر 89
با سلام دوستام بزرگوار ------------------- اين بخشي از افعال و ترشحات تفکر و مذهب عمر است در صحاح سته --------------------------------------------------------------------------------------- «عمر مى‏گويد:... به «خمر» (مشروبات مست كننده) خمر گويند چه آنكه عقل انسان را مى‏پوشاند...». / سند در ذيل صفحه شماره(1) مطابق اين قول هر كه شرابخوار باشد بر عقل او سرپوشى گذاشته شده است. مى‏خواهيم بدانيم آيا عمر كه جمله فوق را گفته است خود از شرب خمر پرهيز داشت؟؟!! با كمال تأسف بايد گفت ::: --------------------------------- يكى از كسانى كه در جاهليت و اسلام (لااقل تا سال هشتم هجرى) نتوانست از شرابخوارى دست بردارد شخص خليفه ثانى عمر بن الخطاب بود. قبل از ذكر مدارك شرابخوارى عمر به آنچه كه در صحاح آمده توجه مى‏كنيم ::: ----------------------------------------------------------------------------------------------- در منزل ابو طلحه انصارى مجلس شرابى ترتيب داده شد كه در آن اين افراد شركت داشتند ::: 1 - ابو طلحه (صاحب خانه)، 2 - ابو عبيده جراح (گور كن مكه)، 3 - أبي بن كعب، 4 - ابو دجانه (سماك بن خرشه)، 5 - سهيل بن بيضاء، 6 - معاذ بن جبل، 7 - ابو ايوب و مردانى از اصحاب رسول خدا (صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله) و گروهى از انصار و نيز انس بن مالك كه جوانترين آنها و ساقى قوم بود. /سند در ذيل صفحه شماره(2) در همين هنگام خبر رسيد كه شرب خمر حرام شد. (سال هشتم هجرت). -------------------------------------------------------------------------------------------- علامه امينى در ج 7 الغدير از ص 95 إلى ص 102 بحث جالبى در اين زمينه دارد و در ضمن آن از ابن حجر در فتح البارى و عينى در عمدة القارى (كه هر دو در شرح صحيح بخارى مى‏باشد) نقل كرده است كه ابو بكر و عمر بن الخطاب نيز جزء آنان بوده‏اند. حتى گفته‏اند كه ابو بكر در رثاء كشته‏هاى بدر از قريش اشعارى خواند و چون خبر به رسول خدا (صلى‏الله ‏عليه ‏و ‏آله) رسيد با غضب نزدشان رفت و چون حضرتش را با آن حال ديدند گفتند: نعوذ بالله من غضب رسول اللّه . ابن حجر در اصابه مى‏نويسد كه ابو بكر قبل از تحريم خمر شراب خورد و در رثاى كشته شدگان بدر از مشركين اشعارى سرود. (البته از روايت بخارى كه انس مى‏گويد من به ابو طلحه وفلان وفلان خمر مى‏نوشاندم برمى‏آيد كه مراد، ابو بكر و عمر مى‏باشند). اما آنچه كه در صحاح درباره شرابخوارى عمر آمده چنين است ::: ------------------------------------------------------------------------------- «عمر گفت: خدايا! در مورد خمر بيان كافى و روشنى بفرما. آيه‏اى كه در سوره بقره است نازل شد. «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فيهِما اِثْمٌ كَبِيرٌ...»; يعني: درباره شراب و قمار از تو مى‏پرسند بگو در آن دوگناهى بزرگ است. /سند در ذيل صفحه شماره(3) آيه را براى عمر خواندند. او گفت: خدايا در مورد خمر، بيانى روشن بفرما. (گوئيا از نظر عمر گناه بزرگ بيان روشنى نبود!) آيه‏اى كه در سوره نساء است نازل شد: «يا اَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَأَنْتُمْ سُكارى»; يعني: اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد در حال مستى به نماز نزديك نشويد. /سند در ذيل صفحه شماره(4) اين آيه را براى عمر خواندند. گفت: خدايا! در مورد خمر بيانى روشن بفرما. آيه ‏اى كه در سوره مائدة است نازل شد. تا آنجا كه فرمود: «فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ». /سند در ذيل صفحه شماره(5) يعنى آيا دست بر مى‏داريد؟ كه عمر دو بار گفت: دست برداشتيم. /سند در ذيل صفحه شماره(6) ممكن است در پاسخ گفته شود كه از مجموع مجلس منعقد شده در منزل ابو طلحه و روايات صحاح چنين بر مى‏آيد كه ابو بكر و عمر تا قبل از نزول حرمت خمر شراب مى‏نوشيدند و بعد از آنكه حرام شد ديگر از آن نخوردند. در جواب آنها مى‏گوئيم ::: -------------------------------- أوّلاً - هر چه كه در آن گناه باشد قطعا حرام است ولو آنكه داراى منافعى هم باشد و لذا نمى‏توان گفت كه خداوند فرمود: در خمر گناهى بزرگ است ولى آن را حرام نكرد. مگر ممكن است كه چيزى حرام نباشد ولى مرتكب آن گناهكار باشد؟! ولذا عده‏اى از علماى اهل سنت نوشته‏اند كه حرمت خمر به آيه سوره بقره بوده است نه به آيه سوره مائده. /سند در ذيل صفحه شماره(7) ثانياً عمر تا آخر عمر دست از خوردن شراب مسكر برنداشت و حتى اتفاق افتاده كه ظرف شراب او را ديگرى خورد و مست شد و عمر نيز او را تازيانه زد. /سند در ذيل صفحه شماره(8) ثالثاً - عمر خود دستور به خوردن نبيذ شديد مى‏داد و چاره آن را نيز اضافه كردن آب دانسته و صريحا مى‏گويد: «اگر از شدت نبيذى مى‏ترسيد بدان آب بيفزائيد». /سند در ذيل صفحه شماره(9) نكته ديگرى كه از روايات صحاح بر مى‏آيد اينكه: وقتى آيات مربوط به خمر نازل مى‏شد آن را بر عمر مى‏خواندند. سؤال اين است: مگر عمر در ميان اصحاب چه خصوصيتى داشت كه آيات فوق بر او خوانده مى‏شد؟ آيا چنين نبود كه در ميان آنها علاقه او به شرب خمر از همه بيشتر بوده و ديرتر از همه آن را ترك كرد؟ (البته اگر از روايت نسائى و رواياتى كه علامه امينى رحمه‏الله از بعض كتب اهل سنت مبنى بر استمرار شرب خمر به عنوان نبيذ شديد، چشم پوشى كنيم.) منابع ذکر شده از اهل سنت ::: -------------------------------------- (1) الف - صحيح بخارى، ج 7 ص 137، كتاب الاشربة، باب ما جاء في أنّ الخمر ما خامر العقل. ب - سنن أبي داود، ج 3 ص 324، كتاب الاشربة، باب اول، ح 3669. «... والخمر ما خامر العقل...». (قسمتى از حديث صحيح بخارى). (2) الف - صحيح بخارى، ج 6 ص 67، تفسير سوره مائده. «قال انس:... فانى لقائم أسقى ابا طلحة وفلانا وفلانا...». (لابد اسم آن دو نفر را فراموش كرده بود!). ب - صحيح مسلم، ج 3 ص 72 - 1570، كتاب الاشربة، باب اول، ح 9 - 3. او اسامى مذكور در متن را در ضمن 4 حديث مى‏آورد. ج - سنن أبي داود، ج 3 ص 325، ابتداى كتاب الاشربة، ح 3673. «عن أنس قال: كنت ساقى القوم حيث حرمت الخمر في منزل أبي طلحة...». (همين و ديگر هيچ). د - سنن نسائى، ج 8 ص 300 و 301، كتاب الاشربة، باب 2 ح 5551 و 5552. او در حديث شماره 5552 از قول انس چنين مى‏نويسد: «كنت أسقى ابا طلحة وأبي بن كعب وابا دجانة في رهط من الانصار...». (3) آيه 219 از سوره بقرة. يعنى: از تو درباره شراب و قمار مى‏پرسند. بگو در آنها گناهى بزرگ... مى‏باشد. دنباله آيه مى‏گويد... و منافعى براى مردم دارد كه گناه آن دو از منافعشان بيشتر است. عده‏اى -از جمله عمر- شراب را مى‏خوردند به اين عذر كه ما براى منفعتش مى‏خوريم نه براى گناه! گوئيا با اين نيت گناه برطرف مى‏شود! (4) آيه 42 از سوره نساء، يعنى: اى مومنين در حال مستى به نماز نزديك نشويد. (5) آيه 91 از سوره مائدة. يعنى: همانا شيطان مى‏خواهد به وسيله شراب و قمار بين شما دشمنى و كينه ايجاد كند و شما را از ياد خدا و نماز باز دارد. آيا دست برمى داريد؟ (6) الف - سنن ترمذى، ج 5 ص 236، كتاب تفسير القرآن، باب 6، تفسير سوره مائدة، ح 3049. «... فدعى عمر فقرئت عليه فقال: انتهينا انتهينا. ب - سنن أبي داود، ج 3 ص 325، كتاب الاشربة، باب اول، ح 3670. او قول عمر را با يكبار كلمه: «انتهينا» مى‏آورد. ج - سنن نسائى، ج 8 ص 299، كتاب الاشربة، باب اول، ح 5550. او مى‏نويسد: لما نزل تحريم الخمر قال عمر: اللهم بيّن لنا في الخمر بيانا شافيا... (!) ما كه نفهميدم بعد از نزول تحريم ديگر بيان شافى چيست؟! از همين روايت نيز معلوم مى‏شود كه قبلا خمر حرام شده بود. چنانچه بعض علماى اهل سنت تصريح كرده‏اند كه رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم بعد از بعثت اول چيزى را كه حرام كرد شرب خمر و منازعه و ناسزاگوئى بوده است. (7) ر ك: الغدير، ج 7 ص 101. (8) همان، ج 6 ص 257 و 258. (9) سنن البيهقي، ج ۸، ص ۲۹۹ ؛ المبسوط، ج ۲۴، ص ۱۱ ؛ اجامع المسانيد أبي حنيفه، ج۲، ص 1۹۲ ؛ کنز العمال، ج ۵، ص ۵۲۲ . -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- :::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: قابل توجه اهل سنت ::: کمي تعقل و تفکر بد نيست!! آنچه که حرام است شرابخواري است نه تفکر و تعقل!! يا علي مدد
153   نام و نام خانوادگي:  مرتضي     -   تاريخ:   06 آبان 89
لقب صاحب زمان مرا تکان داد! يکي از مسائل مهمي که به من ضربه زد بعضي از القاب صاحب ‌الزمان بود که علامه نوري طبرسي در کتاب (النجم الثاقب في احوال الامام الحجه الغائب (عج) ) ذکر کرده است. علامه نوري طبرسي نياز به معرّفي‌ شدن ندارد، همين کافي است که بداني که (شيخ عباس قمي) و شيخ (آغا بزرگ تهراني) و (شيخ محمد حسين آل کاشف الغطاء) و (سيّد عبدالحسين شرف الدين موسوي) مؤلف کتاب المراجعات از شاگردان او هستند. نوري طبرسي مي‌گويد که يکي از القاب امام زمان (خسرو مجوس[1]) است و اين لقب، لقب چهل و هفتم امام است! چه فاجعه و مصيبت بزرگي! چگونه ممکن است که امام ما (خسروِ مجوس) ناميده شود؟! مجوسي‌ها چه ربطي با صاحب ‌الزمان دارند؟! صاحب‌الزمان مي ‌آيد تا از دشمنان اهل بيت و در رأس آنها از ابوبکر و عمر انتقام بگيرد ... اينگونه ياد گرفته بوديم، و عمر بن خطاب همان خليفه‌اي است که در دوران او ايران فتح شد و اسلام وارد ايران شد و براي اولين بار در تاريخ در ايران اذان گفته شد و نماز برپا گرديد ... من اين قضيه را با لقب صاحب‌الزمان ربط مي ‌دادم. اما اگر مي‌خواهي بيشتر حيرت ‌زده شوي اين روايت بحارالانوار مجلسي را بخوان. مجلسي از النوشجان بن البودمردان مردم روايت مي‌کند که گفت: وقتي فارس‌ ها از قادسيه آواره شدند و به يزدگرد خبر دادند که رستم شکست‌خورده و عربها بر او چيره شده ‌اند و گمان برد که رستم و هم فارسي‌ها هلاک شده ‌اند و پيکي نزد او آمد و گفت که پنجاه هزار نفر در جنگ قادسيه کشته شده‌ اند، يزدگرد به همراه خانواده اش پا به فرار گذاشت و دم در ايوان توقف کرد و گفت سلام بر تو اي ايوان! و من دارم از تو جدا مي ‌شوم و من با مردي از فرزندانم که زمانش فرا نرسيده به تو باز خواهد گشت. سليمان ديلمي مي‌گويد: نزد ابوعبدالله –عليه السلام- رفتم و او رادر اين باره پرسيدم و به او گفتم: اينکه او گفت: با مردي از فرزندانم برمي‌گردد چه معني دارد؟ گفت: صاحب‌الزمان فرزند ششم من از نوادگان يزدگرد است و فرزند او به شمار مي‌رود[2]. روزي که صاحب‌الزمان مي‌آيد روز انتقام است! صاحب‌الزمان فرزند يزدگرد انتقام پدران فارسي خود را از مسلماناني که فارس را فتح کرده‌اند خواهد گرفت، آري روايت چنين مي‌گويد و از لقب (خسروِ مجوس) چنين فهميده مي‌شود! الله اکبر...! چگونه من از اين حقايق غافل بوده ام؟! اما موردي ديگر که بيشتر از اين مرا تکان داد ... و آن اينکه در کتاب (الغيبه) محمد بن ابراهيم نعماني (ص 234) از ابي‌عبدالله –عليه السلام- روايت شده است که او گفت: «هرگاه امام زمان ظهور کند با عربها و قريش جز با شمشير با چيزي ديگر رفتار نخواهد کرد و عرب و قريش جز شمشير از او چيزي دريافت نمي‌کنند.» چرا اين همه کينه با عرب و به خصوص با قريش؟! بلکه روايات به صراحت مي‌ گويند که امام زمان هفتاد قبيله از قبايل عرب را تار و مار مي ‌کند و از بين مي ‌برد»[3]. سعي کن اين روايات را با آنچه قبلاً بيان شد که يکي از القاب صاحب‌الزمان (خسروِ مجوس) است و با اينکه جدّ صاحب‌الزمان يزدگرد, مسلماناني را که تاج و تختش را از دست او گرفتند به آمدن صاحب‌الزمان تهديد کرده است!! ربط بدهي. اينها حقايقي در مذهب شيعه هستند که چون صاعقه بر سر هر عاقلي فرود مي‌آيند! گفتند و ما باور کرديم. از همان کودکي به من داستاني آموختند که بدون آن که در آن فکر کنم و با معيار عقل سالم آن را بسنجم از روي سادگي آن را باور نموده و پذيرفتم. خلاصه داستان اين است که امام حسن عسکري (بشر بن سليمان النخّاس) را پيش خود خواست و به او گفت: تو را از رازي آگاه مي‌کنم که هيچ کس را از آن آگاه نمي‌نمايم، آنگاه به زبان رومي براي او نامه‌اي نوشت و مهر خود را بر آن زد و سپس به او دويست و بيست دينار داد و به او گفت: اين مبلغ را بگير و به بغداد برو وقتي به آن جا رسيدي به بازار برده‌فروشي برو، آن جا مردي هست به نام (عمر بن يزيدالنخاس)، از ميان کنيزاني که پيش او هستند کنيزي با فلان مشخصات هست – و نشانه‌هاي کنيز را براي او بيان کرد – که از نزديک‌شدن با مردان دوري مي‌کند، وقتي او را ديدي اين نامه‌ام را به او نشان بده. بشر به بغداد رفت و آنچه را که امام گفته بود ديد، و وقتي نامه را به کنيز داد، آن کنيز به شدت گريه کرد و به عمر بن يزيد گفت: مرا به صاحب اين نامه بفروش، سپس بعد از آن که بشر او را خريد از او پرسيد که علت گريه او چه بوده است، کنيز به او گفت: که من ملکه دختر يشوعا بن قيصر پادشاه روم هستم، و مادرم از فرزندان وصي و جانشن مسيح شمعون بن حمّون بن الصفا است)!! سپس کنيز داستان عجيبي از پدر بزرگش قيصر که مي‌خواست او را به ازدواج برادرزاده‌اش در بياورد تعريف کرد، و گفت: که او محمد عليه الصلاه والسلام را در خواب ديد که پيش عيسي مسيح –عليه السلام- آمد و گفت که براي خواستگاري دختر وصي و جانشين, شمعون آمده‌ام، و کنيز تعريف کرد که چگونه بعد از آن فاطمه زهرا و مريم دختر عمران و هزاران زن بهشتي را در خواب ديده و چگونه امام حسن عسکري را در خواب ديد و امام عسکري به او گفت که پدربزرگش در فلان روز با لشکر بزرگي به جنگ مسلمان‌ها خواهد آمد، و گفت که تو بايد با لباس خدمت‌گذاري به لشکر بپيوندي و بعد از آن اسير مي‌شوي، اين داستان مادر صاحب‌الزمان است. ... داستاني که براي يک فيلم سينمايي خوب است، نه اينکه عقيدة مسلماني باشد که قرآن آمده تا عقل او را ازخرافات و داستانهايي اين چنيني آزاد و رها نمايد... اما در مورد اينکه چگونه نرگس معامله مي‌شود و صاحب‌الزمان در شکم او قرار مي‌گيرد کافي است که روايتي را بخواني که عباس قمي در کتاب (منتهي‌الامال) و ديگر علماي مذهب سابقم بيان کرده‌اند. روايت مي‌گويد: ما وصيت شدگان در شکم مادر قرار نمي‌گيريم و بلکه در پهلوي مادران خود هستيم، و از رحم مادر بيرون نمي‌آييم و بلکه از ران‌هاي راست مادرانمان بيرون مي‌آييم، چون ما نور خدا هستيم که چرک‌ها و آلودگي‌ها به آن نمي‌رسند!! پيامبران از رحم مادرانشان متولد مي‌شوند و وصيت شدگان از اين چيز پاک و منزه هستند، کدام دين و اسلام چنين سخني را مي‌پسندد؟! اما در مورد ولادت صاحب‌الزمان روايات مي‌گويند: وقتي سيّد –عليه السلام- به دنيا آمد نور درخشاني از او بيرون آمد که تمام افق آسمان را در برگرفت، و پرندگان سفيدي را ديدم که از آسمان پايين مي‌آمدند و بالهاي خود را بر سر و صورت و تمام بدن او مي‌کشيدند سپس پرواز مي‌کردند، آنگاه ابومحمد الحسن –عليه السلام- فرياد برآورد و گفت: عمه! او را بياور، وقتي او را آورد، او را به آغوش گرفت، ناگهان ديد که همه کارهايش انجام شده است (ختنه‌شده و نافش بريده شده است) و پاکيزه و تميز است، و بر بازوي راست او نوشته شده: ﴿جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقاً﴾. (الإسراء: 81)[4]. اما شريعت و ديني که صاحب‌الزمان با آن فرمانروايي مي‌کند، شريعتي ديگر غير از شريعت ودين اسلامي است. ابن بابويه قمي در کتاب (الاعتقادات) مي‌گويد که مهدي هرگاه ظهور کند احکام ارث شريعت اسلام را منسوخ مي‌کند، از صادق روايت است که او مي‌گويد: «خداوند دو هزار سال پيش از آن که جسم‌ها را بيافريند ارواح را با يکديگر برادر کرده است، اگر قائم ما ظهور کند همان برادران روحي را وارث يکديگر قرار مي‌دهد و برادران تني و نسبي از همديگر ارث نمي‌برند»[5]. و او هر کس را که سن او به بيست سال رسيد و در دين آگاهي ندارد مي‌کشد[6]. و صاحب‌الزمان طبق حکم (آل داود) حکومت مي‌کند نه طبق دستور و حکم (محمد و آل محمد)، روايات شيعه مي‌گويند: «هرگاه قائم آل محمد ظهور کند به حکم داود و سليمان حکم مي‌کند و براي اثبات ادّعا گواه نمي‌طلبد»[7]. و در روايتي ديگر آمده است: «هرگاه قائم آل محمد ظهور نمايد طبق حکم داود –عليه السلام- حکم مي‌کند و براي داوري و حکم‌کردن به گواه نياز ندارد»[8]. آنچه اين انديشه را در بردارد اين است که مهدي طبق قرآن حکم نمي‌کند و کتابي ديگر را به جاي آن قرار مي‌دهد، و اين آن چيزي است که روايت نعماني از ابي‌بصير به آن اشاره مي‌نمايد، او مي‌گويد: ابوجعفر –عليه السلام- گفت: «حضرت قائم کار تازه‌اي مي‌کند، و کتاب و قضاوت تازه‌اي مي‌آورد... »[9]. «گويا دارم به او نگاه مي‌کنم که در بين رکن و مقام ابراهيم با مردم بر کتاب جديد بيعت مي‌کند»[10]. بلکه مقدّسات مسلمين هم از دست صاحب‌الزمان درامان نخواهند بود! زيرا روايات به صراحت مي‌گويند که: امام قائم مسجدالحرام را منهدم مي‌کند تا آنرا به صورت اصلي آن برگرداند، و مسجد پيامبر –صلى الله عليه وآله وسلم- را خراب مي‌کند تا به صورت اصلي‌اش آن را برگرداند، و کعبه را به جاي اصلي آن مي‌برد و به صورت اصلي‌اش آن را مي‌سازد»[11]. -------------------------------------------------------------------------------- [1]) النجم الثاقب، 1/185. [2]) بحارالانوار، (51/163 – 164). [3]) بحارالانوار، 52/333. حاشيه (1). [4]) منتهي‌الامال عباس قمي 2/561. [5]) الاعتقادات، (ص:83). [6]) اعلام الوري طبرسي، (ص:431) بحارالانوار (ص:52/152). [7]) اصول الکافي،(ص:1/397). [8]) الارشاد مفيد، (ص:413)، و اعلام الوري طبرسي (ص: 433). [9]) الغيبه نعماني (ص:154)، بحارالانوار، (ص:52/354). [10]) الغيبه نعماني (ص:176)، بحارالانوار، (ص:52/135). [11]) الغيبه طوسي، ص 282، بحارالانوار، 52/338.
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

بهتر است به جاي نوشتن مقالات احساسي ، كمي در اين رابطه تحقيق مي‌كرديد !!!

1- خسرو مجوس ،‌ كه در كتاب النجم الثاقب آمده است ، اشتباه چاپي است ؛ در متن چنين آمده است :
السابع والأربعون: " خسرو ".
وقد ذكر في (الذخيرة) و (التذكرة) وذكر في كتاب جاويدان أن اسمه (خسرو مجوس).
ولي اصل آن چنين بوده است «وقد ذكر في الذخيرة والتذكرة و ذكر في كتاب جاويدان مجوس ، أن اسمه خسرو»
و اين اشتباه چاپي از خود عنواني كه مرحوم نوري داده اند مشخص مي شود ؛ همچنين با رجوع به ساير كتاب ها نيز اين مطلب به دست مي آيد :
( الحادية والخمسون ) خسرو ، كما عن كتاب جاويدان مجوس
إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب للشيخ علي اليزدي الحائري ج 1 ص 428

2- ظاهرا اين نويسنده فراموش كرده است كه مادر امام سجاد عليه الصلاة والسلام ، حضرت شهربانو ، از بزرگان ايران و دختر پادشاه بوده است !!!

3- آنچه راجع به دشمني با قريش در كتب اهل سنت آمده است ، عين رواياتي است كه از اميرمومنان در كتب شيعه و سني موجود است كه «اللهم اني استعديك علي قريش» وعلت آن دشمني شديد قريش با رسول خدا و اميرمومنان علي عليه السلام است.

4- آيا در كتب اهل سنت به نقل از بايزيد بسطامي (سلطان العارفين اهل سنت) نيامده است كه «واما امه نرجس من اولاد الحواريين»؟

5- آيا مي دانيد حكم كردن طبق حكم آل داود يعني چه ؟ يعني در مقام قضاوت به باطن حكم مي كند ، و نه شواهد ظاهري كه ممكن است دروغ بگويند ، اما طريقه حكم او بر طريق حكم اسلامي است .

6- راجع به خراب كردن مسجد الحرام و مسجد النبي هم به صورت مفصل در آدرس ذيل پاسخ داده شده است :

http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=9346

موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

154   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   06 آبان 89
بسم الله شديدالعقاب
بنام خداوند سخت سزا
جناب مرتضي
به ولايت حضرت اميرالمومنين علي ابن ابيطالب (عليهما السلام) نيت کرده‌ام چنان تو دهني به تو بزنم که عمر پسر کافر هزار به توان هزار بار در خود بپيچد. انشاء الله تعالي.
********
الحمد الله که پاسخ هاي تشيع چنان کوبنده و چنان صاعقه وار بر سر شما فرو آمده است که چاره‌اي جز «تحريف کلام از مواضعش» براي شما باقي نمانده است.
مثل شما مثل يهود است که به زبان راعنا مي‌گفت و به دل نفرين مي‌کرد.
مثل شما مثل يهود تحريف کننده کلام از مواضعش است.
*********
اعتقاد به وجود منجي و نجات دهنده بشريت از تاريکي و ظلمنت اعتقادي است که اکثر اقوام بشري بنا به فطرت خدا دادي خود به آن معتقد هستند.
الله متعال بر وجود بشارت منجي بشريت در کتب پيشين چنين اشاره کرده است:
«ولقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادي الصالحون»
آري. آمدن مهدي صاحب الزمان (عليه السلام) و برقراري حکومت صالحان در کتب پيشين نيز آمده است.
حضرت علامه نوري طبرسي (رحمة الله عليه)در کتاب وزين خود به وجود اين اعتقاد در ميان اقوام و اديان ديگر اشاره کرده است و ريشه هاي تاريخي اين اعتقاد را بررسي فرموده است:
http://www.m-mahdi.com/book/098/012.htm
از جمله مردماني که به وجود اين منجي اعتقاد داشته اند قوم مجوسان بوده اند.
اين قوم براي منجي بشريت به زبان پارسي نام هايي ذکر کرده‌اند که حضرت علامه نوري طبرسي (رحمة الله عليه) به آنها اشاره فرموده اند:
السادس والأربعون: " خجسته ---> في كتاب (كندر آل فرنگيان).
الثامن والأربعون: " خدا شناس" ---> في كتاب (شامكوني)، وباعتقاد كفرة الهند أن صاحب هذا الكتاب كان نبياً بعث لاهل (الختا والختن)
السابع والخمسون: " راهنما" ---> في كتاب (باتنكل) الذي صاحبه من اكابر الكفرة
الستون: " سروش ايزد". ---> في كتاب (زمزم) زردشت
و السابع والأربعون: " خسرو" ---> في كتاب جاويدان
********
آري سخن حضرت علامه نوري طبرسي (رحمة الله عليه) بسيار واضح و روشن است.
ايشان نام منجي را در نزد اديان و اقوام ديگر يافته اند.
**********
آري.
آن منجي که مجوس سروش ايزد مي‌نامد حضرت مهدي (عليه السلام) است.
آن منجي که خداشناس مي‌نامد حضرت مهدي (عليه السلام) است.
آن منجي که خجسته مي‌نامد حضرت مهدي (عليه السلام) است.
آن منجي که راهنما مي‌نامد حضرت مهدي (عليه السلام) است.
آن منجي که خسرو مي‌نامد حضرت مهدي (عليه السلام) است.
«ولقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادي الصالحون»
*****
چنانچه ايزد و خداي مجوس همان الله است.
چنانچه God انگلوساکسون همان الله است.
چنانچه که Gotte ژرمنها همان الله است.
****************
حال مشرک عمري چون دلقکي در کتب ما اشکال يافته است!!!!
مشرک عمري!!!
خسرو بودن بد است؟ پس چرا آن را افتخار ولد زنايي به نام معاويه ابوسگباز مي‌داني؟
******
كان عمر بن الخطاب إذا رأى معاوية قال هذا كسرى العرب .
أخبرنا أبو الحسين محمد بن محمد وأبو غالب وأبو عبد الله ابنا أبي علي بن البنا قالوا أنا أبو جعفر بن المسلمة أنا أبو طاهر المخلص نا أحمد بن سليمان نا الزبير حدثني المدائني أبو الحسن قال : كان عمر بن الخطاب إذا نظر إلى معاوية قال هذا كسرى العرب.
أخبرنا أبو بكر محمد بن شجاع أنا أبو عمرو بن مندة أنا ابن يوة أنا اللنباني نا ابن أبي الدنيا نا أبو بكر بن محمد بن هانئ حدثني صالح بن محمد نا أبو صالح عن ابن المبارك عن ابن أبي ذئب عن المقبري قال: قال عمر تعجبون من دهاء هرقل وكسرى وتدعون معاوية .
<ابن عساكر فى تاريخ دمشق.>
*******
چنان به اين لقب مي‌نازيد و چنان آن را مايه افتخار مي‌دانيد که در وب سايت خود آن را لقب برتر معاويه ابوسگباز مي‌دانيد:
http://islamyatway.ahlamontada.net/montada-f13/topic-t683.htm
«معاوية بن ابى سفيان ( كسرى العرب ) »
*************
البته عمر وقتي مي‌خواست «لقب دزدي» کند حداقل آن را تغيير نمي‌داد و از «خسرو» به «کسري» تبديل نمي‌کرد!!!
اين از پاسخ نخست ما به اراجيف عمري تو.

عليا ولي الله
عليا حجة الله
عليا وصي رسول الله
155   نام و نام خانوادگي:  عبدالله     -   تاريخ:   07 آبان 89
به 153 مرتضي
تصحيح إضافات/بدعتها/تغييرات/زوائد عمري كه اينهمه غصّه ندارد!
156   نام و نام خانوادگي:  WaHHabi     -   تاريخ:   07 آبان 89
آهاااااااااااااااااايي نگارنده ي کامنت شماره ي 153 لطفا خفه شو ....... خب؟؟!؟!؟!؟! وگرنه چيزي برات عرض ميکنم که از سني بودنت پشيمون بشي. در آخر از برادران گردانندگان گرامي سايت عاجزانه تقاضامندم در جواب حتاکي اين ولد الز؟؟؟ بگذارند تا اين جمله را با مسئوليت خودم بگويم: بخاري در صحيح خود چاپ هند مي گويد: >>>>>>>>>>>>>>>>>>>> کان سيدنا عمر مأبونا ًو يتداوي بماء الرجال <<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<< خب؟!؟!؟!؟! ديگه ؟؟؟ زيادي نخور باشه؟ لعن الله ع؟؟؟
157   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   08 آبان 89
با سلام جناب مور تيزا سعي نكن خودت را شيعه معرفي كني كه شواهد نشان ميدهد دروغ ميگويي . و چونكه شروع حرفهايت با دروغ بوده نشان كند ذهني توست , و چون كه كند ذهني فهم و درك اين مسائل برايت مشكل است . همان بهتر كه تو و هم فكرانت با همون كتابهاي خودتون حال بكنيد . 1 ) «أبوبكر وعمر سيدا كهول أهل الجنة وما خلا النبيين والمرسلين» هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه ================================================================================== 2 ) عمر بن خطاب در مدينه مشغول خواندن خطبه نماز جمعه و آيات قرآن را مي خواند؛ يك دفعه سه مرتبه گفت: «يا ساريه الجبل»، همه ماندند كه چه اتفاقي افتاده؛ بعد از نماز از او پرسيدند كه چه شد وسط خطبه اين چنين گفتي؟ گفت: در حين خطبه خواندن، يك نگاهي كردم به ملكوت زمين و زمان، ديدم لشكري كه براي فتح نهاوند فرستاديم، دشمنان از 4 طرف مي خواهند محاصره كنند و آنها را از بين ببرند، فرمانده شان آقاي ساريه بود، او را صدا زدم كه بيائيد به طرف كوه و از يك طرف با دشمن بجنگيد، تا آنها از 4 طرف حمله نكنند؛ آنها هم آمدند به سمت كوه و جنگيدند. بعد از 3 ماه كه لشكر آمد به مدينه، سؤال كرديم كه آيا اين قضيه را شما هم ديديد؟ گفتند: بله، در فلان روز در بيابان نهاوند بوديم كه صداي آقاي عمر در فضا طنين انداز شد و همه لشكر هم صداي او را شنيدند و او از مدينه صدا زد: «يا ساري الجبل»، و اگر صداي عمر نبود، همه از بين رفته بوديم و اين پيروزي هم نصيب اسلام نمي شد البداية و النهاية، ج7، ص94، قصه جنگ فسا و المغني ، عبد الله بن قدامه ، ج 10 ، ص 552 و الشرح الكبير ، عبد الرحمن بن قدامه ، ج 10 ، ص 387 و فيض القدير شرح الجامع الصغير ، المناوي ، ج 4 ، ص 664 و تفسير الرازي ، الرازي ، ج 21 ، ص 87 و دقائق التفسير ، ابن تيمية ، ج 2 ، ص 140 و أسد الغابة ، ابن الأثير ، ج 2 ، ص 244 و الإصابة ، ابن حجر ، ج 3 ، ص 5 – 6 و تاريخ اليعقوبي ، اليعقوبي ، ج 2 ، ص 156 و الكامل في التاريخ ، ابن الأثير ، ج 3 ، ص 42 – 43 و تاريخ الإسلام ، الذهبي ، ج 1 ، ص 384 و تاريخ ابن خلدون ، ابن خلدون ، ج 1 ، ص 110 و تاج العروس ، الزبيدي ، ج 16 ، ص 327 . هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه ========================================================================= رود نيل طغيان كرده بود و خانه هاي مردم داشت نابود مي شد. آمدند خدمت عمر بن خطاب كه اي خليفه رسول الله! به داد ما برس كه خانه هايمان رفت. جناب عمر بن خطاب گفت: يك سفالي براي من بياوريد؛ سريع براي او آوردند و با دست مباركش بر روي آن سفال نوشت : اگر به امر خداوند جاري مي شوي، پس جاري شو و اگر به امر خودت جاري مي شوي، ما كاري نداريم هر كاري مي كني بكن. بعد از آن، اين رودخانه ديگر طغيان نكرد و مردم از طغيان رود نيل راحت شدند. تفسير الرازي ، الرازي ، ج 21 ، ص 88 . هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه ============================================================================ اما اي ؟؟؟ وقتي كه همسر حضرت امام حسين عليه السلام دختر يزگرد اخرين پادشاه ساساني است و حضرت مهدي عجل الله تعلي فرجه از نوادگان حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم هستند مشكلت نميتوانه چيزي جز حقد و كينه ات به حضرت علي عليه السلام باشه . ============================================================================== پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله و سلم به علي عليه السلام فرمود:. لا يحبك الا مؤمن و لا يبغضك الا منافق , ((سنن ترمذى , ج 5, ص 601.)) . جز مؤمن تو را دوست نمى دارد و جز منافق به تو بغض نمى ورزد. پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله و سلم به علي عليه السلام فرمود : ((بـه خـدا سوگند! پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم به من گفته است كه جز مؤمن مرا دوست نمى دارد وجز منافق به من بغض نمى ورزد)) (( كنزالعمال , ج 13, ص 120, حديث 36385 و ص 117, حديث 36529 فرائدالسحطين , ج 1, ص 130, باب 22, حديث 92, 93, 95والصواعق المحرقه , ص 188, حديث 8.)) . و بـه هـمـيـن جـهـت بـود كه اصحاب مى گفتند: ((ما منافقان را از دشمنى با على بن ابى طالب مى شناختيم )) ((الـمستدرك على الصحيحن , ج 3, ص 129 و اسدالغابه , ج 4, ص 110 و الصواعق المحرقه , ص 188, حديث 8 و كنزالعمال , ج 13,ص 106 حديث 36347.)) . يا علي
158   نام و نام خانوادگي:  منتظر منتقم فاطمه     -   تاريخ:   03 آذر 89
سلام به برادران شيعه ام.
اي اهل سنت خوب فكر كنيد در مورد اين حرفها:
شما ميگوييد تمام خلفا مورد تاييد شما وبراي شما فرق ندارند.كه بايد همينگونه هم باشد.
علماي شما ميگويند كه هر كه ابوبكر وعمر را قبول نداشته باشد وبا آنها به جنگ برخيزد مرتد است.پس بايد نسبت به دشمنان علي ع هم همينگونه باشيد.چون چهار خليفه به استناد حرفهاي علماي شما وخودتان برابرند.
پس بايد عايشه هم مرتد بوده و از اسلام خارج رفته باشد...چون براي جنگ با علي ع برخاست و همچنين ديگر افراد... پس با اين حرفها ايا بازهم روي حرفهاي خود تاكيد داريد. مادر مومنان...!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ياعلي
159   نام و نام خانوادگي:  دوست همتون     -   تاريخ:   10 آذر 89
احاديثي که معلوم نيت از کجا آمده اند و مردمي که هر چه را مي بينند باور مي کنند
و تهمت هاي که به ياران پيامبر مي زنند
خداوندا خودت به ما رحم کن
160   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   11 آذر 89
با سلام
جناب دوست حم تون . كفر ميگي يكبار اين حرفو جلوي مولولبي هايتون بگو .......
الهم صل علي محمد وآل محمد وعجل فرجهم
ياحق
لبيك يا علي

161   نام و نام خانوادگي:  منتظرمنتقم فاطمه     -   تاريخ:   11 آذر 89
آقاي دوست همتون اينهايي كه گفتم حديث نيست.من از روي حرفهاي خودشون براتون اثبات كردم.اگر درست فكر كني ميفهمي!!!!!!!!!!!!!!
يا علي
162   نام و نام خانوادگي:  منتظر منتقم فاطمه     -   تاريخ:   20 آذر 89
سلام به برادران شيعه.
سني ها اين همه مساله در مورد به اصطلاح خليفه شما!!!!!!!
جواب بديد.........خفه شديد!!!!!!!!!!!!
163   نام و نام خانوادگي:  حاجي عبدالرحمن فاتح افغاني     -   تاريخ:   24 آذر 89
بخاطريکه شما کورهستيد وحقيقت راازصحاح سته درک نکرديد وعوام فريبي ميکنيدمطالب رادرست درک نمي کنيد من ازتمام عزيزاني که اين مطالب راميخوانند خواهش ميکنم که مطالب رادرست ازاهل سنت بگيرند وبدنبال کفرگوييهاي اين مردم نادان نبوده وحقيقت راازنزديک مشاهده نمايند وآل واصحاب پيامبررا ازروي ناداني وجهل توهين وتحقيرننماييند
164   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   25 آذر 89
جناب حاجي عبدالرحمن فاتح افغاني
حقيقت قصد خودکشي حضرت عقل کل محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) چيست که در صحاح سته آمده است؟

يا علي
165   نام و نام خانوادگي:  حاجي عبدالرحمن فاتح افغاني     -   تاريخ:   27 آذر 89
حقيقت خودكشي راواضح كنيد كه مرادتان چيست كه من انشا’ الله بخدمت تان واضح نمايم
166   نام و نام خانوادگي:  حاجي عبدالرحمن فاتح افغاني     -   تاريخ:   28 آذر 89
شمالطف نموده دراين موردمعلومات وياروايتي ارايه نماييد که من براي تان حقيقت مطلب رابازگوکنم چراکه همچون مطلبي اولين باراست که اززبان شما ميشنوم تشکر
167   نام و نام خانوادگي:  حاجي عبدالرحمن فاتح افغاني     -   تاريخ:   29 آذر 89
شمالطف نموده مطلب راواضح نماييد که مطلب خودکشي درکجا وروايت رابيان داريدکه من برايتان واضح نمايم چراکه اين مطلب راتاحال نشنيده بودم تشکر
168   نام و نام خانوادگي:  حاجي عبدالرحمن فاتح افغاني     -   تاريخ:   30 آذر 89
عزيزم مطلب راواضح ترنماييد ازاين نوشته اي تان چيزي دانسته نميشوداگردراين موردروايتي ديديدبنويسيدکه جوابتان رابدهم
169   نام و نام خانوادگي:  حاجي عبدالرحمن فاتح افغاني     -   تاريخ:   01 دي 89
عزيزم مطلب راواضح نماييدويااگركدام روايتي است بنويسيد
170   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   05 دي 89
جناب حاجي عبدالرحمن افغاني اين است آنچه شما به آن مي‌گوييد «حديث صحيح»: http://www.al-eman.com/hadeeth/viewchp.asp?BID=13&CID=196#s2» ( صحيح البخاري --- كتاب التعبير ) «...وفتر الوحى فترة حتى حزن النبي صلى الله عليه وسلم فيما بلغنا حزنا غدا منه مرارا كى يتردى من رءوس شواهق الجبال، فكلما أوفى بذروة جبل لكى يلقي منه نفسه، تبدى له جبريل فقال يا محمد إنك رسول الله حقا‏.‏ فيسكن لذلك جأشه وتقر نفسه فيرجع،....» ******* خداوند عظيم و متعال مي‌فرماييد «ما ضل صاحبكم وما غوي» ولي عائشه منحرف القلب دچار صغت قلب شده مي‌گويد «لكى يلقي منه نفسه». اين است معني «صحاح» در عقائد شما. اين است دشمني آشکار شما با سخنان اله واحد جهانيان. اين است شمشير کشيدن شما بر عليه قرآن مجيد و کريم. ****** آخر جناب حاجي عبدالرحمان کدام يک از انبياء الهي در نبوت خود شک داشتند و آن شک را بوسيله يک مشرک بر طرف کردند؟ اين توهين هاي عائشه به ساحت بلند آقا محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) چه معني دارد؟ چرا فحاشي هاي عائشه را تاييد کرده و آن را «صحيح» مي‌دانيد؟ «...وقال ‏"‏ قد خشيت على نفسي ‏"‏‏.‏....» آيا از قرآن متعال شرم نمي‌کنيد؟ «ما بصاحبكم من جنه ان هو الا نذير» ****** اين صحيح است و يا فحاشي هاي زشت عائشه به دليل عقده دروني و انجراف قلبش؟ چرا رکيک گويي هاي يک منحرف القلب به نام عائشه را صحيح مي‌دانيد؟ از خداوند شرم نداريد؟ يا علي
171   نام و نام خانوادگي:  عبد الله     -   تاريخ:   05 دي 89
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام عليکم. بنده فقط ميخواستم چيزي به آقاي حاجي عبدالرحمن فاتح افغاني بگويم که: شما براي درک حقائق تشريف ببريد قرآن را مطالعه بفرماييد مگر قرآن نخوانده ايد: عموم مفسرين و محدثين مانند فخر رازي و نيشابوري و زمخشري و ديگران از ابن عباس و ابوذر و سايرين نقل کرده اند که روزي سائلي در مسجد از مردم سؤال نمود و کسي چيزي باو نداد، علي عليه السلام که مشغول نماز و در حال رکوع بود با انگشت دست راست اشاره بسائل نمود و سائل متوجه شد وآمد انگشتر را از دست او خارج نمود و آيه انما وليکم الله و رسوله و الذين امنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزکوة و هم راکعون نازل گشت يعني ولي و صاحب اختيار شما فقط خدا و رسول او و مؤمنيني هستند که نماز را بر پا ميدارند و در حال رکوع زکوة ميدهند. (اگر چه مؤمنين را بصيغه جمع آورده که در حال رکوع صدقه ميدهند ولي در خارج مصداق واقعي آن منحصر بفرد بوده و علي عليه السلام ميباشد، بعضي هم گفته اند چون ائمه ديگر نيز داراي مقام ولايت بوده و اولاد معصومين علي عليه السلام ميباشند لذا بصيغه جمع قيد شده است. ).
در آنحال رسول اکرم صلي الله عليه و آله از سائل پرسيد آيا کسي بتو چيزي داد؟ سائل ضمن اشاره بعلي عليه السلام عرض کرد اين انگشتر را او بمن داد
آيه مودت ـ قل لا اسألکم عليه اجرا الا المودة في القربي
172   نام و نام خانوادگي:  حاجي عبدالرحمن فاتح افغاني     -   تاريخ:   25 دي 89
پيام من براي شما ساده انديشان اينست که شما به زعم وگمان خودميخواهيداهلسنت رادشمنان اهلبيت رضي الله عنهم جلوه دهيدويااينکه دربعضي جاها ازدروغ ميخواهيدکتب اهلسنت رامرجع بدهيداماازاين حالات بيرون نيست 1ـ واقعيت مرجع شمااشتباه است 2ـ ويااينکه مثليکه کتب خودراتحريف کرديدکتبي که ازاهلسنت به پيش شما است آنها راتغيير داده باشيد 3ـ ويااينکه اولش راخوانديدبدون آنکه زحمت بکشيدتاآخررابخوانيدفتاوي داديد،هم خودراگمراه کرديدوهم خوانندگاني که فهمي به اين مسايل نداشتند؛ مثل اينکه کسي اين آيه راميخواندکه خداوندج ميفرمايد (ولاتقربواالصلوة)جابرجافتاوي ميدهدکه اي مردم نمازنخوانيد،اما اين بي چاره اگربعدش رابخواندکه خداوندج ميفرمايد(وانتم سکري ...... )انشاء الله مشکل بطورکلي حل است ؛من براي تمام خوانندگان محترم توصيه ميکنم که کتب راخودتان ببينيد واگرنتوانستيددرک کنيدپيش يک شخص عالمي ازاهلسنت مراجعه کنيدتاآنکه مشکلتان حل گردد؛تشکر والسلام عليکم ورحمة الله جواب شماآقاي مؤمن عبداللهي بعد
جواب نظر:

با سلام

جناب حاجي‌عبد الرحمن

وقتي تحريف صحيح بخاري و مسلم ثابت شده است ، مشخص است كه چه كسي احتياج به تحريف كتب دارد !

گروه پاسخ به شبهات

173   نام و نام خانوادگي:  حاجي عبدالرحمن فاتح افغاني     -   تاريخ:   25 دي 89
آقاي عبداللهي من هميشه ميگويم که شماوامثال شماکمترازآن هستيدکه بتوانيدصحيح البخاري رادرک کنيد کتب اهل سنت ازخوداصول وقواعدي داردهرزماني که شما اصول وقواعدرايادگرفتيدبعداجازه خواندن آنراداريد اين هم جواب تان هذه شبهة يتداولها بعض الشباب؛ شبهة محاولة النبي محمد -صلى الله عليه وسلم- الانتحار في صحيح البخاري (6982) هل هي صحيحة؟ وإذا كانت صحيحة ما الذي منعه من الانتحار؟ أرجو التفصيل في هذا مع ذكر أقوال العلماء . الجواب وعليكم السلام ورحمة الله وبركاته. الحمد لله، والصلاة والسلام على رسول الله، وعلى آله وصحبه ومن والاه، أما بعد: فجواباً عن السؤال أقول - وبالله التوفيق -: الحديث المذكور في صحيح البخاري (6982) هو حديث طويل في قصة بدء الوحي، من رواية الزهري عن عروة بن الزبير عن عائشة -رضي الله عنهما-. وقصة الانتحار جاءت في آخر متن الحديث، مقدمة بعبارة: "وفتر الوحي فترةً حتى حزن النبي -صلى الله عليه وسلم- فيما بلغنا حزناً غدا منه مراراً كي يتردَّى من رؤوس شواهق الجبال، فكلما أوفى بذروة جبل لكي يلقي منه نفسه، تبدَّى له جبريل، فقال: يا محمد: إنك رسول الله حقًّا. فيسكن لذلك جأشه وتقرَّ نفسه، فيرجع...". فواضحٌ من قوله في أول هذا الخبر: "حزن النبي - صلى الله عليه وسلم- فيما بلغنا.."، ومن قوله: "فيما بلغنا" خاصة أنه خبر ممن لم يسمع النبي -صلى الله عليه وسلم-، وأنه خبر بلغ هذا الذي قال هذه العبارة دون سماع أو مشاهدة. ومثل هذه العبارة لا يقولها غالباً إلا رجل من التابعين أو من جاء بعدهم، ولا يقولها الصحابة -رضي الله عنهم- غالباً. ولذلك فقد ذهب بعض أهل العلم إلى أن هذا الكلام من كلام الزهري، يرويه مرسلاً. وهذا هو الذي رجحه الحافظ ابن حجر في كتابه: فتح الباري (12/376). وعليه فهذا الخبر مرسل، والمرسل من أقسام الضعيف، وخاصة مرسل الزهري؛ لكونه من صغار التابعين، ولغير ذلك. وإخراج البخاري لهذه اللفظة لا يلزم منه أنه ُيحكم بصحتها؛ لأنه إذا أخرج الحديث، وأظهر علته (كما حصل هنا)، فإنه يكون قد أبرز ما يدل على عدم صحته، كما نبَّه على ذلك أهل العلم، في مواطن متعددة من صحيح البخاري. وبذلك يزول الإشكال بأن القصة لا تصح أصلاً. والله أعلم، والحمد لله، والصلاة والسلام على رسول الله وعلى آله وصحبه ومن والاه. (آرشيف ملتقي اهل الحديث جزء1صفحه 1370) آقاي عبدالله انشاءالله هرزماني وقت پيدانموم جواب شماراهم خوهم نوشت
جواب نظر:

با سلام

جناب حاجي عبد الرحمن

1- كل روايات بخاري به اجماع علماي اهل سنت قابل استناد و حجت است ! حتي اگر مرسل باشد يا مدرج !

2- بهتر است براي پاسخ مطلبي بگوييد كه شايد خود اهل سنت قبول داشته باشند !

گروه پاسخ به شبهات

174   نام و نام خانوادگي:  حاجي عبدالرحمن فاتح افغاني     -   تاريخ:   25 دي 89
واقعا شماخيلي بي ادب وگستاخ هستيدكه به ساحت ناموس پيامبرص اينگونه گستاخي مينماييد
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

آيا خداوند متعال كه در سوره تحريم ، دو تن از همسران رسول خدا (ص) را مورد خطاب تند قرار داده و آنها را دشمن رسول خدا (ص) مي‌شمرد ، نيز (نعوذ بالله) گستاخي كرده است ؟

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=8435

گروه پاسخ به شبهات

175   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   28 دي 89
با سلام جناب حاجي عبدالرحمن فاتح افغاني , شما كه ادعاي دوست داشتن اهل بيت سلام الله عليهم را داريد ميتوانيد به اين سوالات پاسخ بدهيد : 1 ) ايا شما ان كساني را كه قصد كشتن حضرت رسول را داشتند و از كرده خود اظهار پشيماني نكردند را تكريم ميكنيد يا لعنت ؟؟ 2 ) ان كسي را كه بجاي بجاي دوا بزور به حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم سم خوراند را تكريم ميكنيد يا لعنت ؟؟ 3 ) ان كساني كه به هر دليل از فرمان حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و اله و سلم در مورد همراهي با جيش اسامه سر باز زدند تكريم ميكنيد يا لعنت ؟؟. 4 ) ان كساني كه با هجوم خود به بيت فاطمه الزهرا سبب شهادت ان حضرت شدند تكريم ميكنيد يا لعنت ؟؟ 5 ) ان كساني كه با بيعت شكني خود باعث انحراف مسلمانان از راه راستين اسلام شدند تكريم ميكنيد يا لعنت ؟؟ 6 ) ان كسانيكه با جنگ افروزي در مقابل امير المومنيين حضرت علي عليه السلام باعث كشتشدن بسياري از مومنين و صحابي شدند تكريم ميكنيد يا لعنت ؟؟ 7 ) ان كسي كه باعث شهادت حضرت امام حسن عليه السلام و جمع كثيري از مومنين شد و پسر حرامزاده و سگباز و ميمون باز خود را بر مسلمانان تحميل كرد را تكريم ميكنيد يا لعنت ؟؟ 8 ) ان كسي كه امر بقتال با امام حسين عليه السلام حتي در داخل مسجد الحرام كرد و در نهايت فاجعه خونبار كربلاء را باعث شد تكريم ميكنيد يا لعنت ؟؟ ======================================================================= اگر لعنت ميكنيد كه با ما همراه هستيد ولي اگر تكريم ميكنيد راهتان حتي مخالف حرف خودتان است كه ميفرماييد <<< ما اهل سنت اهل بيت را دوست ميداريم >>> اين غير ممكن است . لبيك يا علي
176   نام و نام خانوادگي:  حاجي عبدالرحمن فاتح افغاني     -   تاريخ:   29 دي 89
اين باربراي تويعني به زعمتان گروه پاسخ به شبهات ميگويم که اين نکته رادرست بخوان: وإخراج البخاري لهذه اللفظة لا يلزم منه أنه ُيحكم بصحتها؛ لأنه إذا أخرج الحديث، وأظهر علته (كما حصل هنا)، فإنه يكون قد أبرز ما يدل على عدم صحته، كما نبَّه على ذلك أهل العلم، في مواطن متعددة من صحيح البخاري. وبذلك يزول الإشكال بأن القصة لا تصح أصلاً. والله أعلم، والحمد لله، والصلاة والسلام على رسول الله وعلى آله وصحبه ومن والاه.
جواب نظر:

با سلام

جناب حاجي عبدالرحمن

بهتر است سخنان علماي جديد الورود خود را به زعم اهل سنت نگذاريد ! حتي كار به جايي رسيده است  كه الباني بعضي از رواياتي كه بخاري به عنوان اولين روايت آورده و تاييد هم كرده است ، تضعيف مي‌كند!‌ چه رسد به اين سخنان ! اجماع علماي اهل سنت بر اين است كه هر روايتي كه بخاري ذكر كند حجت است ، حتي اگر از جهت سندي معلل باشد ! زيرا نزد او قرائن و ادله‌كافي بر صحت متن بوده است .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

177   نام و نام خانوادگي:  حاجي عبدالرحمن فاتح افغاني     -   تاريخ:   29 دي 89
کتب ماتحريف نشده بلکه فکرتان ودانشتان کمترازآن است که شمابتوانيداينهارادرک نماييد اينک ازمسخره گيهاي خوتان به حضورتان پيشکش منايم: توهين به پيامبر (ص) و اميرالمومنين الاغ و حديث! از اميرالمومنين – عليه السلام- روايت است كه غفير –اسم الاغ پيامبر(ص)- به ايشان گفت: (پدر و مادرم فدايت باد) اي رسول خدا! پدرم از پدربزرگم و او از پدرش و او از پدر بزرگش روايت مي كنند كه: ”او با نوح عليه السلام در كشتي بود نوح پشت او را دست كشيد و فرمود از نسل اين الاغ، الاغي پيدا خواهد شد كه سرور و خاتم پيامبران بر او سوار ميشود، پس خدا را سپاس مي گوئيم كه اين افتخار را به من بخشيد“ اصول كافي 1/237 نتيجه گيري: 1.الاغ حرف ميزند! 2.الاغ به پيامبر(ص) خطاب مي كند: پدر و مادرم فدايت باد! در حاليكه اين مسلمانان هستند كه پدر و مادران را فداي رسول خدا مي كنند و نه الاغها! 3.الاغ مي گويد: (حدثني ابن عن جدي) تا جد چهارمش در صورتيكه بين نوح و پيامبرمان(ص) هزاران سال است، پس چگونه الاغ كه جد چهارمش با نوح در كشتي بوده است؟! مگر الاغ چقدر عمر مي كند؟! معجزه نوح(ع)!!: باري با چند نفر از دوستان طلبه خدمت امام خوئي اصول كافي مي خوانديم، ايشان در شرح اين حديث فرمودند: اين معجزه را ببينيد، كه نوح (ع) هزاران سال پيش از تولد پيامبرمان به ايشان و نبوتشان بشارت مي دهد! اين سخنان امام خوئي تا هنوز در ذهنم موج مي زند كه اين چگونه مي تواند معجزه باشد در حاليكه الاغ به پيامبرمان(ص) مي گويد پدر و مادرم فدايت باد؟! و چگونه اميرالمومنين چنين روايتي نقل مي كند؟! اما آنروز بنده مثل بقيه از كنار ان گذشتم. حتي پيامبر!!؟؟ پسر عموي ناز!: از اميرامومنين روايت است كه خدمت رسول خدا(ص) امدم ديدم ابوبكر و عمر خدمت ايشان نشسته اند( فجلست بينه و بين عائشه فقالت عائشه: ما وجدت الا فخذي و فخذ رسول الله؟ فقال: مه يا عائشه) بين او و عائشه نشستم، عائشه گفت: جز ران من و ران رسول خدا جاي ديگري نيافتي؟ پيامبر فرمودند: عائشه ساكت باش! البرهان في التفسير القرآن 4/225 مرا آزرده مكن!: باري ديگر جائي نيافت پيامبر(ص) اشاره كردند: اينجا يعني پشت سرشان، و عائشه در حالي كه چادري بر سر داشت پشت سر پيامبر ايستاده بود، علي آمد و بين رسول خدا و عائشه نشست عائشه در حالي كه ناراحت شده بود گفت: جز بغل من جايي نيافتي كه بنشيني؟ رسول خدا(ص) ناراحت شدند و فرمودند: حمير! با آزردن برادرم مرا آزرده مكن كتاب سليم بن قيس ص 179 حق خادم! : با رسول خدا (ص) به مسافرت رفتيم، جز خادم من خادم ديگري نداشتند و يك لحاف هم بيشتر نبود، عائشه نيز همراه بود، رسول خدا بين من و عائشه خوابيد، روي هر سه نفرمان همان يك لحاف بود، هرگاه براي تهجد بلند مي شدند با دستشان لحاف را بين من و عائشه پايين ميزدند، كه به فرش پاييني مي رسيد بحارالانوار 40/3 ايا رسول خدا(ص) درباره ناموسشان ننگ و غيرت نشان نمي دهند كه راضي مي شوند پسر عمويشان كه نامحرم است در بغل همسرشان بنشيند! يا با او در يك بستر بخوابد؟! و آنگهي اميرالمومنين چگونه تن به چنين حركت غير اخلاقي مي دهد. همچنانكه ملاحضه مي كنيد در اين چرنديات، اهانت اشكاري به رسول خدا(ص) است. به همين شش روايت در رابطه با پيامبر(ص) اكتفا مي كنيم و به موضوع بعدي ميپردازيم. توهين به اميرالمومنين كارشناسائي قضايي!: از امام صادق روايت است كه فرمود: يك زن كه به مردي از انصار عاشق شده بود نزد عمر آورده شد، زن براي بدام انداختن مرد انصاري تخم مرغي شكسته و سفيدي انرا به لباسها و بين رانهايش ماليده بود، حضرت علي كه مستشار قضائي عمر بود بلند شد و بين رانهايش را نگاه كرد! و او را متهم نمود. بحارالانوار 4/303 آيا واقعا ممكن است اميرالمومنين بين رانهاي زن نامحرمي را نگاه كنند؟! و آيا با عقل جور در مي آيد كه امام صادق چنين روايتي را نقل كنند؟ آيا كسيكه با اهل بيت پيامبر(ص) محبت داشته باشد چنين سخني مي گويد؟! اموزش دشنام از منبر؟! : از امام صادق (ع) روايت است كه فرمود: باري اميرالمومنين عليه السلام بر سر منبر بود و داشت خطبه مي داد كه زن بداخلاقي بلند شد و گفت: اين قاتل دوستان است، حضرت امير به طرف وي نگاه كرد و فرمود: اي زن بيباك و پررو! اي بد زبان شبيه مردان! اي كسيكه مانند زنان حيض نميبيني! اي كسيكه بر فرجش آشكارا چيزي اويزان است! (يا سلفع، يا جريئه، يا بذيه، يا مذكره، يا التي لا تحيض كما تحيض النساء، يا التي علي هنها شي بين مدلي!) بحارالانوار 41/293 آيا ممكن است اميرالمومنين عليه السلام چنين سخنان زشتي از زبانشان بيرون كنند؟ و آيا اما صادق چنين سخن پوچي را نقل مي كند، اگر اينگونه روايات مسخره در كتب اهل سنت مي بود غوغا بپا مي كرديم و آنها را رسوا مي نموديم، اما متاسفانه در كتب خود ما شيعيان است! طناب انداختند! : طبرسي در احتجاج روايت مي كند كه عمر و كساني كه دور و بر او بودند طناب به گردن اميرالمومنين انداختند و كشان كشان او را نزد ابوبكر بردند، تا جائيكه او فرياد مي كشيد (يا ابن امي ان القوم استضعفوني و كادوا يقتلونني)!! آيا اميرالمومنين تا اين حد بزدل و ترسو بودند؟! متهم كيست؟! : همچنين در احتجاج طبرسي امده است كه فاطمه (سلام الله عليها) به اميرالمومنين فرمود: اي فرزند ابو طالب! خلق انسان در تو نيست! و اينك متهم و غير قابل اعتماد هستي! فقط خنده رو؟! : و نيز از زبان فاطمه مي گويند: زنان قريش درباره او به من مي گويند: او مردي است با شكم بزرگ، دستان دراز، مفاصل درشت، موهاي در طرف پيشانيش ريخته، چشمان بزرگ، شانه هايش همچون كوهان شتر بالا آمده و خنده رو اما مال و ثروتي ندارد تفسير قمي 2/336 پيرمرد حقه باز! : دروغ ديگري ملاحضه فرماييد: پدرم روز جمعه مرا با خودشان به مسجد بردند، ديدم علي بر بالاي منبر خطبه مي واند: پير مردي كچل، با پيشاني برامده، شانه هاي عريض، حقه بازي از چشمانش نمايان بود! چشمان خيره! : او سبزه ي چهار شانه اي بود كه به كوتاهي نزديكتر بود، شكا بزرگ، انگشتان باريك، بازوان كلفت، سافهاي باريك، چشمان خيره، ريش بزرگ، موي سر ريخته و پيشاني شان بالا امده بود مقاتل الطالبين ص 27 طوري كه آقايان مدعي هستند اگر اميرالمومنين داراي همين صفات بود حضرت زهرا چگونه به ايشان راضي شد؟!
جواب نظر:

با سلام

جناب حاجي عبد الرحمن !

1- لطف كنيد و حال كه داعيه دفاع از كتب خود را داريد تنها و تنها اين عبارت معروفترين جامع بين بخاري و مسلم را بنويسيد :

3047 - حكى أبو مسعود أن له في الصحيح حكاية من رواية حصين عنه قال : رأيت في الجاهلية قردةً اجتمع عليها قردةٌ ، قد زنت فرجموها فرجمتها معهم . كذا حكاه أبو مسعود ، ولم يذكر في أي موضع أخرجه البخاري من كتابه ، فبحثنا عن ذلك فوجدناه في بعض النسخ لا في كلها ، قد ذكر في أيام الجاهلية . وليس في رواية النعيمي عن الفربري أصلاً شيءٌ من هذا الخبر في القردة ، ولعلها من المقحمات التي أقحمت في كتاب البخاري .
الجمع بين الصحيحين البخاري ومسلم   ج 3   ص 490، اسم المؤلف:  محمد بن فتوح الحميدي الوفاة: 488هـ ، دار النشر : دار ابن حزم - لبنان/ بيروت - 1423هـ - 2002م ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : د. علي حسين البواب

2- رواياتي كه شما به آنها استدلال مي‌كنيد ، رواياتي است كه با سند ضعيف در كتب ما آمده است و. ذكر روايت با سند ضعيف ، چيزي غير از تحريف است ! شما ادعا داشتيد كه كتب شيعه تحريف شده است !

اما پاسخ به رواياتي كه اشاره كرديد :

الاغ و حديث : دقيقا شبيه همين روايت در كتب اهل سنت نيز آمده است ، با طول و تفصيلي بيشتر كه قبل از اينكه شما بخواهيد به ما اشكال بگيريد ، ما جواب آن را داده و در سايت نيز گذاشته‌ايم :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=9629

روايت «ما وجدت الا فخذي» اين روايت را عبد الله شافعي در المناقب ص 30 و ابن ابي الحديد سني شافعي معتزلي نيز نقل كرده است و خود معني آن را با اشاره توضيح داده است ، اميرمومنان به دستور رسول خدا (ص) در جلسه‌اي كه جا اندك بود ، به نزد حضرت رفته و در كنار حضرت و بين آن حضرت و عائشه نشستند ! يعني به سبب آن حضرت بين عائشه و رسول خدا (ص) فاصله افتاد و عائشه از عصبانيت گفت : جايي جز روي پاي من نداشتي ؟! و اين به معني نشستن حضرت روي پاي عائشه نيست ! به معني بدسخن گفتن عائشه است ! و شما هنوز فرق ساده بين اين دو را نمي‌دانيد !

شرح نهج البلاغة  ج 9   ص 116، اسم المؤلف:  أبو حامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد بن أبي الحديد المدائني الوفاة: 655 هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان - 1418هـ - 1998م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : محمد عبد الكريم النمري
البته از شما اهل سنت كه با سند معتبر روايت مي‌كنيد عمر و عائشه در يك ظرف غذا مي‌خوردند و دست عمر به دست عائشه برخورد ، تعجب است كه چرا نقل اين روايت با سند ضعيف در كتب شيعه را اشكال مي‌گيريد !

خوابين اميرمومنان با عائشه زير يك لحاف :

اين را نيز قبل از اينكه شما مطرح كنيد پاسخ داده‌ايم :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=9631

نگاه اميرمومنان به عورت زن نامحرم :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=10664

البته براي شما كه با سند معتبر نقل كرده‌ايد رسول خدا و خلفا به عورت ديگران نگاه مي كرده و حتي نقل كرده‌ايد كه عبد الله بن عمر به اعضاي بدن كنيزكان نامحرم دست مي‌زد ، اشكال به اين روايات ، جاي تعجب دارد :

2541 حدثنا أبو بَكْرِ بن أبي شَيْبَةَ وَعَلِيُّ بن مُحَمَّدٍ قالا ثنا وَكِيعٌ عن سُفْيَانَ عن عبد الْمَلِكِ بن عُمَيْرٍ قال سمعت عَطِيَّةَ الْقُرَظِيَّ يقول عُرِضْنَا على رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم يوم قُرَيْظَةَ فَكَانَ من أَنْبَتَ قُتِلَ وَمَنْ لم يُنْبِتْ خُلِّيَ سَبِيلُهُ فَكُنْتُ فِيمَنْ لم يُنْبِتْ فَخُلِّيَ سَبِيلِي سنن ابن ماجه  ج 2   ص 849، اسم المؤلف:  محمد بن يزيد أبو عبدالله القزويني الوفاة: 275 ، دار النشر : دار الفكر - بيروت -  - ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي


13397 عبد الرزاق عن الثوري عن أيوب بن موسى عن محمد بن حبان قال ابتهر بن أبي الصعبة بامرأة في شعره فرفع إلى عمر فقال انظروا إلى مؤتزرة فلم ينبت قال لو كنت أنبت بالشعر لجلدتك الحد
13398 عبد الرزاق عن الثوري عن أبي حصين عن عبد الله بن عبيد بن عمير أن عثمان أتي بغلام قد سرق فقال انظروا إلى مؤتزره فنظروا فلم يجدوه أنبت فلم يقطع
مصنف عبد الرزاق  ج 7   ص 338

المصنف ، اسم المؤلف:  أبو بكر عبد الرزاق بن همام الصنعاني الوفاة: 211 ، دار النشر : المكتب الإسلامي - بيروت - 1403 ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : حبيب الرحمن الأعظمي

13202 عبد الرزاق عن معمر عن عمرو بن دينار عن مجاهد قال مر بن عمر على قوم يبتاعون جارية فلما رأوه وهم يقلبونها أمسكوا عن ذلك فجاءهم بن عمر فكشف عن ساقها ثم دفع في صدرها وقال اشتروا قال معمر وأخبرني بن أبي نجيح عن مجاهد قال وضع بن عمر يده بين ثدييها ثم هزها

مصنف عبد الرزاق  ج 7   ص 286، اسم المؤلف:  أبو بكر عبد الرزاق بن همام الصنعاني الوفاة: 211 ، دار النشر : المكتب الإسلامي - بيروت - 1403 ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : حبيب الرحمن الأعظمي

اما راجع به خصوصياتي كه ائمه ما (طبق روايات ضعيف)‌راجع به صفات زني آمده است ، شايد به علم غيب از آن آگاه شده‌اند و يا زنان به حضرت وصف او را گفته‌اند و يا شوهر او  ! و اين بهتر از كارهايي است كه به خلفاي خود و رسول خدا نسبت داده‌ايد !

اما راجع به تفسير قمي ، اصلا مشخص نيست كه اين تفسير براي چه كسي است و نزد علماي شيعه اعتبار ندارد !

در هر صورت اين روايات ، ربطي به بحث تحريف ندارد ،‌و ذكر روايات ضعيف در كتب اهل سنت نيز فراوان است ! اما تحريف چيزي ديگر است !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

178   نام و نام خانوادگي:  حاجي عبدالرحمن فاتح افغاني     -   تاريخ:   30 دي 89
من تحريف نگفتم مسخره گي گفتم شما نه فهميديد:کتب ماتحريف نشده بلکه فکرتان ودانشتان کمترازآن است که شمابتوانيداينهارادرک نماييد اينک ازمسخره گيهاي خودتان به حضورتان پيشکش منايم
179   نام و نام خانوادگي:  مريم ابراهيم     -   تاريخ:   29 مهر 90
خيلى تهمت زديد به صحابه هاى بيامبر(ص) .لعنت خدا بر شما مشركان باد اي كش اين را از اول ميدونستي كه اكر حضرت عمر(رض) به ايران نميامد الان شما اتش برست بوديد .شماها يك بار رفتيد تحقيق كنيد كدام دين دين اسلام است؟ كدام دين كامل تر است؟يك بار هم نرفتيد. از خد طلب هديت ميخواهم براي شما انشاالله خد شمارا به راه راستي كه نميدانيد هدايت كند.وشما را از مشركان قرار ندهد.از الان دارم ميكم دست از شرك برداريد و راه راستي كه خدا براى همه ى انسانها تعيين كرده به همان راه برويد.......
180   نام و نام خانوادگي:  بخت النصر     -   تاريخ:   03 آبان 90
سرکار خانم مريم ابراهيم
بنده از شما سئوالي دارم:
آيا عمر امام مسلمين بود؟

با تشکر
181   نام و نام خانوادگي:  شاه ولايت     -   تاريخ:   03 آبان 90
جنــــــــــــــــــــــــــــاب مـــــــــــــــــــــــريــــــــــــــــــــــــــــــــم

مثل اينكه يه جاي حضرت عمرت زير شعله يكي از آتشهاي ايرانيان سوخته كه انقدر روي آتش پرستي ايرانيان مانور ميدهي

اما در مورد دعاي جنابعالي كه شيعيان را به راه راست هدايت كند ما نيازي به خدايان شما نداريم چون خدايان شما خدايان ديگري نيز داشتند
182   نام و نام خانوادگي:  زارع     -   تاريخ:   15 آذر 90
بنام خدا

اگر سنت راست ميگويد وحرفش درست است پس چرا تعصب چرا توهين؟ بحث کنيد اي اهل سنت اما تعصب وتوهين نکنيد
183   نام و نام خانوادگي:  محمد     -   تاريخ:   19 آذر 90
با سلام اهل تسنن خارج از اعتقاداتشان انسانهاي بزرگواري هستند آنها مثل ما حضرت محمد(ص) و امام علي(ع) و حضرت فاطمه (س) و ساير ائمه بزرگوار ما را قبول دارند و به آنها احترام ميگذارند من با چند نفر از آنها دوست هستم آنها بهمراه من به عزاداري مي آيند. ودر مجالس امام حسين(ع) گريه ميکنند . فقط اشکال آنه قبول داشتن ابوبکر عمر و عثمان است که آن را هم امام زمان (ع) خودشان به آنها در زمان ظهور ميفهمانند.
184   نام و نام خانوادگي:  محمد     -   تاريخ:   19 آذر 90
دوست داشتن حضرت علي(ع) يک سوم ايمان است. يا علي تا جان در بدن دارم به ايمان بشما افتخار ميکنم. اما شرمنده شما هستم که يه مسلمان کامل نيستم که واسه اون هم محتاج به به دعاي شما يا عالي بحق علي هرکسي به امام علي افتخار ميکن سه تا صلوات بفرسته
185   نام و نام خانوادگي:  بخت النصر     -   تاريخ:   20 آذر 90
جناب آقاي محمد
يک انسان «خارج از اعقتاداتش» سگ است يا گربه؟
186   نام و نام خانوادگي:  بلوچ     -   تاريخ:   07 دي 90
من به عنوان يك بلوچ به هه لو ميگم تو غلط ميكني و بيجا ميكني به تاريخ ايران ضربه ميزني مگه تو كي هستي ديوانه رواني تو بهتره بري پي بازي خودت ما خودمون با برادران شيعه كنار مياييم هر آنچه ما حقيقت داريم بيان ميكنيم و هر آنچه آنها حقيقت دارند بيان ميكنند فقط من ميگم ثقلين طبق صحاح سته پس با شيعه بحث نكن بشين سر جات حرف مفت هم نزن
187   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:   11 دي 90
جناب بلوچ گفتي تاريخ ؟! از کدوم تاريخ حرف ميزني ؟! تاريخ طبري؟ تاريخ يعقوبي؟ فتوح البلدان؟ توايخ معتبر خارجي؟ هر تاريخي را بخوانيد خبري وحشتناک از قتل و غارت، توحش و جنايت و تحاوز چنسي به زنان . دختران ايراني(اجداد مادري شما) توسط سپاه عمر تحت عنوان کنيز و بردگي جوانان و يا شوهرانشان براي اعراب يهودي ميدهد !!! آيا خداوند در قرآن نفرموده است که دين خدا اجباري نيست ؟!! آيا سنت رسول خدا ص براي مسلمان کردن مردم بر مبناي اجبار و شمشير و توحش بود ؟! عمر بر خلاف قرآن و سنت رسول خدا ص عمل کرد زيرا آن دو را قبول نداشت و طبق آئين يهود تحت تآثير دوستان يهودي خود مانند ابوهريره ها و کعب الاحبارها عمل کرد و تا توانست قتل و غارت جنايت و تجاوز جنسي به زنان و دختران ايراني توسط خود و سپاهش انجام داد. شما ها بزرگترين دشمن شيعه هستيد زيرا رهبران عقيدتي شما بزرگترين منافقان و دشمنان اسلام ، رسول خدا ص و اهل بيت ع بودند تمامي امامان معصوم ع به غير از امام حي امام زمان عج توسط شما اهل بدعت به شهادت رسيدند شماها يک مشت رواني هستيد که به متجاوزان جنسي به اجداد مادري خود عشق مي ورزيد شماها دشمن قرآن هستيد و خدا را پرستش نميکنيد زيرا دقيقا بر خلاف کلام خدا عمل کرده و کلام عمر را به کلام خدا ترجيح ميدهيد و شما در واقع عمر پرست و کافريد شما ها قابليت فهم حقيقت و درک حقايق را نداريد و آنچه که همانند افيون شما را بيچاره کرده است تعصب عقيدتي که مبتني بر همان تجاوزات جنسي لشگر عمر در ايران است برويد براي خود گريه کنيد و براي بيچارگي خود فکري بکنيد که بزرگترين بلائي که خداوند ممکن است براي بنده اش نازل کند همين جهل و ناداني است اگر مرد و داراي غيرت هستيد برويد لااقل يک ساعت فکر کنيد و ببينيد که قرآن چه ميگويد و عمر چه کرده است و شما اکنون چه مي کنيد؟ يا حق
188   نام و نام خانوادگي:  عاشق حسين مطهري از پاكستان     -   تاريخ:   18 بهمن 90
اقايان نظر دهندگان خصوصا اقاي فاتح نظر تون از حقيقت خيلي بعيد است مثل شما در صدر اسلام هم بودند كه ا دلايل روشن پيامبر را قبول نمي كردند آن چه كه در اين مقاله ذكر شده از كتاب هاي خودتان ذكر شده اگر اينها درست نيست پس مذهب شما نيز درست نيست چون در مذهب شما از زمان ابوبكر تا زمان عمر ابن عبدالعزيز نوشتن حديث ممنوع بوده و اين احاديثي كه در باري فضيلت عمر يا كسي ديگر آمده اينها همه جعل شده اند .و آن كساني كه مي گويند كه فتح ايران در عهده عمر بوده و اين دليل بر حقانيت جناب عمر است من مي گويم كه جارج بوش عراق را از طلم صرام نجات داد پس اهل سنت عراق بش را امام و خليفه خود بدانند.
189   نام و نام خانوادگي:  مباهله     -   تاريخ:   27 بهمن 90
با سلام خدمت تمامي برادران بله عاشق حسين چه بسا خداوند به وسيله ء حاکمي فاسق دين خود را پيش مي برد
ايرانيان بخاطر اين که از ظلم وستم پادشاهان وقت خود به تنگ امده بودند واز طرفي شنيده بودند که اون تبعيض ها واختلاف طبقاتي که در اون زمان بين ايرانيان وجود داشت در دين اسلام وجود نداشته بلکه همه را به برادري ومساوات خوانده وتنها تقوا را سبب برتري قرار داده واز طرفي ايرانيان داراي هوش سرشار بوده وعالماني هم دربين انها فراوان به چشم مي خورده پس از بررسي هاي انجام داده متوجه شدند که دين اسلام کاملتر از دين مجوس بوده وبسياري از ايرانيان خود به استقبال سپاه اسلام رفتند وبا آغوشي باز اسلام ولشکر اسلام را پذيرفتند اما چرا ايرانيان محبت اميرالمومنين علي عليه السلام را در دل قرار دادند نه خليفه دوم را ؟ ايا اين به سبب ظلم وستم وتبعيضهايي نيست که بر خلاف اسلام راستين بين عرب وعجم حاکم وقت قرار داده ؟به عنوان نمونه براي هر عرب دوبرابر عجم از خزانه بيت المال پرداخت ميشده واين بر خلاف سنت رسول ا.. بود که همه را بصورت مساوي نگاه کرده وبرابر مي پرداختند وفرقي ميان عرب وعجم به چشم نميخورده

يدا.. فوق ايديهم
190   نام و نام خانوادگي:  احمد     -   تاريخ:   01 فروردين 91
باسلام و تشکر از کساني که اين مطالب را بيان کده اند. بنده به عنوان يک اهل سنت گفتنيم که با بيان اين مطالب خيلي از سوالات برايم روشن شد و جناب عمر را بيشتر و بيشتر شناختم. و کفتنيم که اگر شود بقيه خلفا هم مانند عمر در کتاب سحاح بر رسي شود خوب بلکه عالي است. باز هم تشکر فراوان
191   نام و نام خانوادگي:  محبين علي روحي له الفداء     -   تاريخ:   07 فروردين 91
با تشکر از صاحب سايت وعرض خسته نباشيد .خيلي ممنون از اينکه صداي حق و فرياد دادگري را به عالم مي رسونيد واز دين خودتان دفاع مي کنيد (0(گفتم دين زيرا شيعيان مذهب ندارند بلکه شيعه همان اسلامي است که پيامبر بنا نهاده است)0)از اهل سنت سوال داشتم که شيعيان وارد بهشت مي شوند يا نه ؟يا اينکه ورود به بهشت به امضاي سه خليفه ي اول آنها نياز دارد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اعتراف کرديد ولي آشکار نکرديد براي نجات از ضلالت اعتراف خود را آشکار کنيد...اهل تسنن باور کنيد همه ي علماي بزگ شما مي دانند که مذاهب اربعه باطل اند ولي حقيقت را از شما پنهان ميکنند ...مانند اين ....تا حالا از علماي بزرگ و کوچک شما اين حيث را شنيديد؟؟؟؟ {{{{{يا فاطمه ان الله يرضي لرضاک و يغضب لغضبک }}}}} حديثي که در تمام صحاح سته آمده است ولي چون بر عصمت و منزلت فاطمه تاکيد و دلالت مي کند آن را از شما جوانان و از شما عموم مدرم عادي پنهان کردندواين يک حديث بود که بعنوان نمونه براي شما ذکر کردم احاديث بسيار زيادي داريم که از ذکر آنها پرهيز کردم
192   نام و نام خانوادگي:  حسن باوي     -   تاريخ:   07 فروردين 91
مي توانيد از وبلگ زير استفاده کنيد موضوعات خوبي در باره ي شيعه و سني داردwww.hasanbavi.blogfa.com
193   نام و نام خانوادگي:  رضا     -   تاريخ:   26 خرداد 91
با سلام ايا در كتب صحاح حديثي وجود دارد مبني بر اينكه بين پيامبر و عمر در وحي اختلاف وجود داشته؟ يا اينكه عمر پيامبر را از ارتكاب به خطايي بازداشته؟ با تشكر
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي
 مقاله اي به نام «عمر در صحاح اهل سنت » در سايت گذاشته شده است  كه در آنجا به مواردي از اعتراضات عمر به پيامبر صلي الله عليه وآله اشاره شده است براي اطلاع بيشتر به اين آدرس مراجعه كنيد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
194   نام و نام خانوادگي:  مجنون العلي (ع)     -   تاريخ:   17 تير 91
سلام .شادي قلب اميرالمومنين (ع) به منكر علي (ع) بگو نمازخود قضا كند .... نماز بي ولاي او عبادتي است و بي وضو , 1- به برادران اهل سنت ميگم اگه امام علي (ع) را دوست دارند چرا خليفه اول قبول دارند؟ پس دوستي خاله خرسه 2-شما كه اهل سنت هستيد وپيرو سه خليفه,اگه راست ميگوييد بياييد پيرو اهل بيت شويد چون پيغمبر (ص)فرمود :حسين (ع) كشتي نجات است ونگفت خليفه اول كشتي نجات. پس اين پيروي تعصب كوركورانه است. 3-اگه شما ميگوييد حق هستيد وپيرو واقعي هستيد چرا فرقه شما 4فرقه شدوهركدام از شما ديگري رو نهي ميكنه؟وميگه فقط ما وارد بهشت ميشيم. 4-مگه شما شعر امام شافعي رو در مورد مقام علي (ع) نشنيدي:(علي(ع) حُبهُ جُنَه ... قَصيمُ نارَ والجنه ) نتيجه: محبت علي(ع) دين من است ... من دين خويش را به دو عالم نمي دهم يا علي(ع)
195   نام و نام خانوادگي:  شادي     -   تاريخ:   19 تير 91
سلام براي رسيدن به پاسخ خيلي از اين شبهات پيشنهاد ميكنم به كتاب (( آنگاه هدايت شدم )) نوشته دكتر سيد محمد تيجاني سماوي مراجعه بشه. با سپاس.
196   نام و نام خانوادگي:  مرنديز     -   تاريخ:   21 تير 91
براي شناخت بيشتر شيعه وسني رهبران انها رابشناسيد علي و اجدادش/عمر واجدادش
197   نام و نام خانوادگي:  همسنگر بسيجي     -   تاريخ:   19 آبان 91
سلام
خانم مريم ابراهيم کاش کمي معلومات داشتيد تا در حد بحث کردن بوديد اما ندارد.ايرانيان آتش پرست نبودند و هميشه موحد بوده اند. آتش پرستي هيچ نشاني در ايران قبل از اسلام ندارد. ضمنا ما با عمر مسلمان نشديم بلکه بنا بر روحيه يکتاپرستي که داشتيم آخرين دين الهي را پذيرفتيم. اگر عمر و سپاهيان دنيا طلبش به ايران حمله نمي کرذند ما بازهم مسلمان ميشديم نه به ضرب زور که به ميل خود. اسلام ما اگر اجباري بود که دوام نمي آورد. ضمنا ايرانيها بسيار در برابر دين جديد مقاومت کردند و گاهي به سختي پذيرفتند چرا؟ چون اجبار بود و دين جديد با خشونت همراه بود. اما نياکان فهيم ما بتدريج و آگاهانه اسلام واقعي را پذيرفتند. ايرانيان بسياري فوج فوج به حضور پيامبر و ائمه ميرسيدند و اسلام مي آوردند.
198   نام و نام خانوادگي:  توسکا     -   تاريخ:   20 آبان 91
ببخشيد يکي به من ميگه؟چرا شيعه ها با سني ها لج هستن؟من هيچ يک از اين علمايي که شما ميگيد رو قبول ندارم از يه چيز ديگه(بجز علماي خياليتون)براي رد تسنن برام دليل بياريد.انقد حرف تو دهن مرده نذاريد.اگه نميترسيد چرا سايتاي مدافع تسنن رو فيلتر ميکنيد
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي
دليل منطقي و مستدل بهمراه ذكر منبع، مورد قبول هر عاقلي است؛ اگر سخن قابل نقد است بايد با دليل نقد شود و دليل طرف مقابل هم شنيده شود. اينكه شيعه ها با سني ها لج هستند يعني چه؟ ما دليل و مدرك خود را مي آوريم آنها هم مي آورند و ما با دليل از منابع خودشان آنها رد مي كنيم لج بازيي در اين ميان نيست.
اتفاقاً سخن ايشان خودش لج بازي است!
دليل علماي شيعه يا عقلي است و يا از قرآن است و يا از كتب اهل سنت است كه مي توانيد مراجعه كنند و حقيقت را ببينند از شكم خود كه در نياورده اند كه ايشان نسبت به آن حساس هستند؟!
شما مي توانيد دليل را مستند به قول افراد نكنيد بلكه دليل را از جانب خود بيان كنيد و جواب را از ايشان بخواهيد خيلي هم دنبال پذيرش ايشان نباشيد فقط حقيقت را بيان كنيد قبول كرد فبها نكرد نكرد!.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
199   نام و نام خانوادگي:  کاظم از خراسان جنوبي     -   تاريخ:   23 آبان 91
از خداوند متعال ميخواهم شما را هدايت کند. و اگر قابل هدايت نيستيد شما را نيست و نابود نمايد.که در مورد شاگردان مکتب رسو ل الله خدا اينگونه شخن نگوييد.در روز قيامت که خد رسول پاک جلوي شما را بگيرد و از شاگردش دفاع کند انوقت است که مثل يک خوک کثيف پشيمان خواهيد شد.
از خداوند متعال و بزرگ مي خواهم اگر حضرت عمر بد است من را نيست و نابود کند و اگر خوب بوده و شما اينگونه در مورد ايشان سخن مي گوييد.شما را از صفحه روزگار بياندازد.
امين.
200   نام و نام خانوادگي:  امير مهدوي     -   تاريخ:   28 آذر 91
آقاي كاظم خداوند روز قيامت را براي همين كار گذاشته!!!! شمافقط عقلت را بكار بينداز كافي است ببينيد عمر چه خيانتي به پيامبر اكرم صل الله عليه وآله نموده است كه هنوزبعد از 1400سال جهان اسلام به آن دچار گرديده است .اگر اين بنده منحرف خداوند به خانه اميرالمونين علي عليه السلام هجوم نمي برد .فاجعه اي همانند شهادت امام حسين عليه السلام ويارانش اتفاق نمي افتاد.
201   نام و نام خانوادگي:  احمد محمودلو     -   تاريخ:   06 دي 91
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله مي فرمايند: «... همانا هر فردي روز قيامت با کسي خواهد بود که او را دوست مي داشته است.» (هر کسي با محبوب خود محشور مي شود) « کافي: ج 2، ص 126»
خداوند محبين علي را با علي و محبين عمر را با عمر محشور مي فرمايد، ان شاء الله :)
الهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد و آخر تابع له علي ذلک
202   نام و نام خانوادگي:  نوکرحضرت علي(ع)حيدرکرار(ع)     -   تاريخ:   22 اسفند 91
اللهم العن الجبت والطاغوت باسلام خدمت برادران شيعه ،اولين باره که واردسايت ميشم تمام عالم به فداي حضرت فاطمه زهرا(س)که انگيزه افرينش جهان هستي وکاينات،اين بي بي بزرگوار هستند.خدالعنت کند ان حرامزاده اي راکه مسبب شهادت اين بانوي بزرگوار شد که البته به دست جناب ابولولو به درک واصل شد.اي کساني که به تشيع بدبين هستيد ويا توهين ميکنيد بدانيد که حديثي است از يکي از معصومين (عليهم السلام)که مي فرمايند:دشمن مااهل بيت نيست مگرکسي که حرامزاده باشد ومحب مااهل بيت نيست مگر کسي که حلال زاده باشد.اري،بيشعورها بريد کمي تحقيق کنيد در موردنماز طواف النسا.اصلابااين کلمه اشنا هستيد.همين مولوي هاي ؟؟؟ شماهستند که سجده برباسن رادرست ميدانند!!!ما چهارده نور مقدس داريم که هرکدام اين بزرگواران درياي جودوکرم و تقوي هستند.اماماني معصوم داريم اماشما چه ؟!!!سه موجودي که حتي نمي خواهم اسم شان رابياورم خليفه ي شما هستند.....درکلاس درس از يکي از سني هاسوال کرديم باباي عمر کيست؟بدبخت بيچاره چون جوابي نداشت(!!!!!!!)به گريه افتادوازکلاس بيرون رفت!!!بدبخت هاشما که هيچ توجيهي نداريد چراروي اين سنت اشتباهتان اينقدرمصرهستيد؟چراهمش حاشا مي کنيد؟خداکساني را که حق اميرالمومنين حضرت علي (ع)راضايع کردند لعنت کندوهرلحظه برعذابشان بيافزايد. ياحيدرصفدر ياعلي(ع)
203   نام و نام خانوادگي:  محب اهل بيت     -   تاريخ:   01 تير 92
بخاري در صحيحش در باب مناقب عمربن خطاب گويد هنگامي که عمر ضربه خورد از شدت درد ناله مي کرد ابن عباس اورا دلداري داد........عمر گفت ام آنچه که گفتي از هم نشيني با پيامبر و خشنوديش ازمن پس آن از منتهاي خداوند برمن بود و ام آنجه که ياد کردي از هم صحبتي با ابوبکر پس از منت هاي الهي بود و اما نگراني و سرا سيمگي من پس براي تو و يارانت مي باشد بخدا قسم اگر هر جا از زمين که بر آن آفتاب تابيده است طلا ميشد و مال من بود پس همه آنها را فديه ميدادم تا شايد از عذاب الهي من قبل ديدارش رهاييي يابم. صحيح بخاري ج2 ص201 وتاريخ سخن ديگري را نيز از او ثبت کرده است : اي کاش گوسفندي در خانواده ام بودم که هر گاه بخواهند مرا فربه کنند تا پس از فربه شدن و زيارت دوستانشان مرا مي کشتند و قسمتي از گوشتم را کباب کرده و قسمتي را خشک مي کردند و سپس مرا مي خوردند و چون مدفوع خارج مي شدم و بشر نبودم منهاج السنه ابن تيميه ج3 ص131 حليه الوليا ابونعيم ج1 ص25 و مانند چنين سخني تاريخ براي ابوبکر نيز ثبت کرده است هنگامي که ابوبکر که ابوبکر به پرنده اي بر فراز درخت مي نگريست چنين گفت خوشا به حال تو اي پرنده ميوه ميخوري و بر درخت مي نشيني و نه حساب و کتابي داري و نه عقاب و عذاب الهي اي کاش من هم در کنار راه بر درختي بودم و شتري بر من مي گذشت و مرا مي خورد و سپس همراه با سرگين آن خارج مي شدم و هرگز از بشرنبودم و بار ديگر گفت اي کاش مادرم مرا نمي زاييد اي کاش که درلاي خشتي بودم تاريخ طبري ص41 الرياض النظره ج1 ص134 کنزالعمال ص361 منهاج السنه ابن تيميه ج34 ص120 و اين ها برخي از اقوال آنها بود که تنها براي نمونه متذکر شدم و اين است کتاب آسماني خداوند که بندگان مومنش را اينگونه بشارت ميدهد «الا ان اوليا الله لا خوف عليهم و لا يحزنون الذين آمنوا و کانوا يتقون لهم البشري في الحياه الدنيا و في الآخره لا تبديل لکلمات الله ذلک الفوز العظيم » پس چرا ابوبکر و عمر آرزو مي کردند که بشر نباشند و خداوند ميفرمايد «و لو ان لکل نفس ظلمت ما في الارض لا فتدت به واسروا الندامه لما راوا العذاب و قضي بينهم بلقسط و هم لا يظلمون»
204   نام و نام خانوادگي:  محب اهل بيت     -   تاريخ:   01 تير 92
«لله بلادُ فُلاَن، فَلَقَدْ قَوَّمَ الاْوَدَ، وَدَاوَى الْعَمَدَ، وَأَقَامَ السُّنَّةَ، وَخَلَّفَ الْفِتْنَةَ! ذَهَبَ نَقِي الثَّوْبِ، قَلِيلَ الْعَيبِ، أَصَابَ خَيرَهَا، وَسَبَقَ شَرَّهَا، أَدَّى إِلَى اللهِ طَاعَتَهُ، وَاتَّقَاهُ بِحَقِّهِ، رَحَلَ وَتَرَكَهُمْ فِي طُرُق مَتَشَعِّبَة، لاَ يهْتَدِي بِهَا الضَّالُّ، وَلاَ يسْتَيقِنُ الْمُهْتَدِي». «خداوند شهرهاى فلان را آباد دارد، يا به او خير دهد كه ناهمواريها را هموار و بيماريها را مداوا كرد، سنّت را بر پا داشت و فتنه را پشت سر گذاشت، با جامه پاك و كم عيب از دنيا رخت بر بست، نيكى خلافت را دريافت و پيش از رسيدن شرّ آن از دنيا رفت، وظيفه الهى خود را انجام داد و از نافرمانى او پرهيز كرد او خود رفت ولى مردم را در ميان راههاى مختلف رها ساخت كه گم گشته در آن راهى نمى‏يابد و راه يافته به يقين و باور نمى‏رسد.» (ترجمه از کتاب "ترجمه‏ شرح‏نه ج‏البلاغه(ابن‏ميثم)" ج 4 ص177 ؛ نقل شد) اهل سنت به اين روايت استناد مي کنند و اين را درباره ي عمر مي دانند نظر شما چيست در اين باره ؟ با علي
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
درباره اين موضوع  به اين آدرس رجوع كنيد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
205   نام و نام خانوادگي:  اكبر     -   تاريخ:   17 تير 92
سلام عليكم ببخشيد استاد ابوالقاسمي در يكي از برنامه هايشان فرمودند كه عمر شش سال بعد از مولا علي اسلام اورد اگر مي شود متن عربي بهمراه ترجمه و سناد ان را به بنده ارائه دهيد ممنون مي شوم خواهشا پاسخ بديد ممنون مي شوم
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
ابن جوزي در كتاب المنتظم چنين مي نويسد: قال علماء السير أسلم عمر في السنة السادسة من النبوة . علماي سيره گفته اند عمر بعد از اينكه شش سال از بعثت پيامبر صلي الله عليه و اله گذشته بود، اسلام آورد. المنتظم  ج 4   ص 135، دار النشر : دار صادر - بيروت - 1358 ، الطبعة : الأولى
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
206   نام و نام خانوادگي:  حميد     -   تاريخ:   20 مهر 92
دوستان گرامي..حواستون به نساله وحت هم باشه.نيازي نيست لين جا کلمه حرام زاده رو بياريد...خاستين لعنت کنيد..اگر داخل دلتون هم بگيد خدا ميشنود.من خود م شيعه ام
207   نام و نام خانوادگي:  رحمت اله     -   تاريخ:   04 آذر 92
درخصوص بند 2 قسمت « يز » بايد به اين نکته اشاره شود که هرکسي خداي خودرا پرستش ميکند واين خالي از اشکال است
حالا ايشان باخداي خودشان صحبت ميکردند , و اين مهم اتفاقاً کاملاً از روي آگاهي و علم ايشان بوده ست چرا بر روي ناداني و جهل ايشان دراين مورد اصرار مي ورزيد؟
اگر اين علم را تسري بدهيد بر باقي عملکرد عمر بن خطاب کاملا منطقي و مستدل رفتار کرده اند
اين فرد هر آنچه از خدايش بر او وحي ميشده انجام ميداده آيا سزاوار نيست در بهترين جاهاي اين عالم در کنار خداي خود قرار بگيرد تا جايي که حتي از او نيز بالاتر رود. جايي که خدايش را با 1 قلاده از آتش وارد محشر ميکنند و او را با 2 قلاده
آتشي در دلم هست ز نفرت بدان حرام زاده ها که آب کوثر نتواند خموش سازد اين کينه ها را عذاب کن خدا به عذابي که جميع اهل جهنم بلند کرده ز درد و الم صدا ها را





مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | ارتباط با ما