![]() | ||
![]() |
مقالات | سخنراني ها | شبکه سلام | موبايل | انتشارات | محصولات نرم افزاري | ليست پاسخ ها |
![]() |
تاريخ: 16 آذر 1392 |
![]() |
|
ويژه نامه شهادت غم انگيز حضرت رقيه (سلام الله عليها) | ||
بلافاصله پرسيد: عمه! پدرم کجاست؟ فرمود: به سفر رفته. طفل ديگر سخن نگفت، به گوشه خرابه رفته زانوي غم بغل گرفت و با غم و اندوه به خواب رفت. پاسي از شب گذشت. ظاهراً در عالم رؤيا پدر را ديد. سراسيمه از خواب بيدار شد، مجدداً سراغ پدر را از عمه گرفت و بهانه جويي نمود، به گونه اي که با صداي ناله و گريه او تمام اهل خرابه به شيون و ناله پرداختند. | ||
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: محمدعلي برزنوني -
تاريخ: 17 آبان 92
غزلي شوريده به ياد روز عاشورا يادِ رويِ تو به دل آذين بست/ دلِ آئينه اي ام باز شکست چه کنم با که غمِ دل گويم/ چه کسي با منِ مسکين دل هست؟ دل عزادار شد و سينه بسوخت/ داغدار آمد و تنها بنشست گفتمش: دل! تو عزادارِ که اي؟ /کاينچنين حالِ دلت خونين است؟ مگر از شهرِ بلا مي آيي /که سرور و طرَبت رخت ببست؟ گفت: آري به سفر بودم دوش / ناگهان دربِ سر و سرّ بشکست جمله سربسته بگويم، نکند!؟ / شرح و بسطي، دلِ مادر را خست آن قدَر فاجعه ها ديدم من/ کاش آن لحظه زِ تن، جانم رَست همه جا آتش و جهل و کفري/ همه کرکس صفت و گرگ و پست ديدم آن لحظه، ولي چون گويم / که سه شعبه زِ کماني برجست يا از آن لحظه که پيغمبرِ آب/ در پيِ مشک، دوان شد بي دست من چسان گويم از آن سوز و عطش/ عشق بازي شد و ساقي، سرمست يا از آن غصّه که عرشي بر فرش /به دو زانوش در آن لحظه نشست آن زمان بر تنِ خود لرزيدم / غمِ آن روز بر اين دل پيوست شيخِ ديوانه مگو ديگر، بس! / اين بلا نقش شد از روزِ الست محمدعلي برزنوني، سارايوو، پنج شنبه 15 آبان 92، سوم محرم 1435، ساعت 13:40 |
2 |
نام و نام خانوادگي: حسين مرادي -
تاريخ: 17 آبان 92
اين که ميگويند رقيه نامي براي حضرت سيدالشهدا وجود نداشته درست است؟؟؟؟ جواب نظر: با سلام دوست گرامي در خصوص اينكه آيا حضرت رقيه دختر امام حسين عليه السلام است يا نه؟ به اين دو آدرس رجوع كنيد http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=notepad&id=247 |