![]() | ||
![]() |
مقالات | سخنراني ها | شبکه سلام | موبايل | انتشارات | محصولات نرم افزاري | ليست پاسخ ها |
![]() |
تاريخ: 11 شهريور 1392 |
![]() |
|
امام صادق (ع) از ديدگاه علماي اهل تسنن | ||
قال الله تبارك و تعالى فى كتابه: "قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة فى القربى"؛ « بگو اى پيامبر، من از شما چيزى در برابر دعوتم جز دوستى نزديكانم نمىطلبم.» سپاس و ستايش خداوند يكتا را سزد كه وعدههايش همواره صادق بوده و هست و خواهد بود و سعادت و خوشبختى ابدى را در صداقت صادقان وعده فرموده و درود بر روان پاك و مطهر سرور كائنات حضرت ختمى مرتبت محمد بن عبدالله صلى الله عليه و آله كه اصدق الصادقين است و با به ارمغان آوردن صداقت، كذب را از اعماق سينهها بيرون كشيد و روح انسانى را در قالب صدق، با صفا و محبت آشنا ساخت. و درود بر اهلبيت عليهم السلام گرانقدرش كه چون ذبيح الله صادقانه راه سعادت و نجات را در مدرسه عشق و وفا و دوستى و محبت و زهد و پارسايى به بشر آموختند. در طول تاريخ بشر همواره كسانى بودهاند كه پس از وفاتشان خلاء نبودِ آنها كاملاً حس شده است، اما انديشمندان پس از آنها آن خلاء را به نوعى پر كردهاند، ولى كم هستند كسانى كه پس از حياتشان انديشه خود آنها به كمك جامعه آمده و بر جامعه حاكم شود به گونهاى كه انديشمندان بعد از او پيرامون محور فكرى او بينديشند. و امام جعفر صادق عليه السلام يكى از معدود كسانى است كه خلاء وجودى حضرتش را جز انديشههاى والا و بلند او نتوانسته است پر كند. لذا او نه چون شمع است كه از سوز و گدازش صحبت شود تا پروانهها گرد آيند و نه چون خورشيد است كه از تابش نورش حرفى زده شود تا عوام راه جويند كه او اظهر من الشمس است كه پيران طريقت براى شناخت خود نيازمند مصاحبت وجود شريف اويند. لذا لزوماً براى شناخت بهتر او به دنبال راهروان راه كمال كه از راه پيمودن طريقهى مقدسهى سلوك حضرتش به اوج قله سعادت دست يازيدهاند و بهره وافر بردهاند و در نهايت از بلنداى آن قله عظيم، معرفت و عشق را درك كرده و اعتراف به بزرگى و عظمت شخصيت شريفش نمودهاند طى طريق خواهيم نمود و در اين رهگذر از زبان معترف سالكان طريقتش سخن خواهيم گفت. و با استفاده از عنوان «ما قاله الاعلام فى فضائل الامام الصادق(عليه السلام)» ثمره نخل بارورش را بر تنگدستان خواهيم بخشيد و با بر تن كردن جامه تقوى چون پاك باختگان، راه عزت و شرافت را خواهيم پيمود و تمام سعى و تلاش خود را در راه خدمت به خلق خدا به خاطر رضاى حق تعالى به كار خواهيم گرفت و در اين آشفته بازار محبت و صداقت را پسنديده و با قلبى مطمئن به مسير آخرت قدم خواهيم گذاشت. و اما از بزرگان علم و معرفت و محبان اهل بيت(عليهم السلام) زيادند كسانى كه از محضر شريف حضرتش مستقيماً و يا غير مستقيم بهره بردهاند و درباره ايشان سخنها گفتهاند و مقالات با ارزش به رشته تحرير كشيدهاند ولى ما در اينجا به اختصار از كتب اهل سنت به طور مستند و مستدل نظر تنى چند از اعلام ايشان را دربارهى آن حضرت ذكر مىكنيم.
امام مالك بن انس محمد بن زياد ازدى گفت: شنيدم كه مالك بن انس مىگويد بر جعفر بن محمد الصادق (عليهالسلام) وارد شدم به گونهاى كه زياد از من قدرشناسى مىكرد و مىفرمود: «اى مالك تو را دوست دارم» و من از اين بابت مسرور مىگشتم و خدا را سپاس مىگفتم و هيچگاه نشد كه ايشان را ببينم مگر اين كه يا روزه داشتند و يا نماز مىخواندند و يا مشغول به ذكر خداوند تبارك و تعالى بودند.» و نيز گفتهاند: «هيچگاه نديدم ايشان را مگر بر سه خصلت نيك يا نماز مىخواند و يا روزهدار بود و يا به تلاوت قرآن مشغول بود و هيچگاه ايشان را بى وضو نديدم.»
امام ابوحنيفه و ابوحنيفه فرموده است: «فقيهتر از جعفر بن محمد به چشم نديدهام.»
امام شافعى ابن حجر عسقلانى گفته است: اسحاق بن راهويه گفت به شافعى گفتم: جعفر بن محمد نزد تو چگونه است؟ شافعى گفت: «ثقة». يعنى «مورد اعتماد و اطمينان كامل من است.»
عمرو بن المقدام ابونعيم اصفهانى در كتابش به نام حلية الاولياء از عمرو بن المقدام نقل مىكند كه گفت: «كنت اذا نظرت الى جعفر بن محمد علمت انه من سلالة النبيين»؛ «چون نگاه به جعفر بن محمد مىكردم مىدانستم كه او از سلاله پيامبران است.»
ابن حبان و باز ابن حجر عسقلانى از قول ابن حبان درباره امام صادق عليه السلام مىگويد: ابن حبان گفته: «وى از سادات اهل بيت است كه فقيه و عليم و فاضل بود و به سخنش نيازمند بوديم.» و در روايت ديگرى آمده است كه وى تنها كسى بود كه همه فقها و علما و فضلا محتاج و نيازمند سخنش بودند.
ابوحاتم و ذهبى در كتاب خود موسوم به تذكرة الحفاظ مىنويسد قال ابوحاتم «ثقة لايسأل عن مثله»؛ «امام صادق آنگونه مورد اطمينان است كه از كسى همانند او سئوال نمىشود.»
ابن ابى حاتم و در جاى ديگر ابن حجر عسقلانى در كتاب تهذيب التهذيب از ابن ابى حاتم نقل مىكند كه گفت از قول پدرش: (جعفر الصادق) ثقة لايسأل عنه. يعنى: «امام جعفر صادق(عليه السلام) شخصيت مورد اطمينانى است كه نياز نيست درباره او از كسى پرسش شود.»
شهرستانى وى در كتاب خود موسوم به الملل و النحل درباره عظمت و بزرگى حضرت صادق (عليهالسلام) مىنويسد: «وى به جهت شدت محبتى كه به اُنس با خدا داشت، وحشت داشت كه با مردم تماس داشته باشد و همواره از مردم دورى مىگزيد و معتقد بود هر كس با غير از خدا مأنوس شد متوجه وسواس مىشود.»
ابن حجر هيثمى وى كه يكى ديگر از مؤلفين به نام اهل تسنن بشمار مىآيد در كتاب خود موسوم به الصواعق المحرقه موضوعى را در رابطه به اين كه شش فرزند از سلاله پاك محمد بن على (عليهم السلام) به دنيا آمدند كه افضل و كاملتر از همه آنها امام جعفر صادق (عليه السلام) بودند كه پس از وى خليفه و وصى ايشان شدند و مردم از علوم منتشره ايشان به تمامى شهرها سخن گفتهاند و پيشوايان بزرگى از او حديث روايت كردهاند.
عبدالرحمن بن الجوزى ابن جوزى كه خود از عرفاء به نام اهل تسنن مىباشد و از مؤلفين مشهور جهان اسلام است در كتابش موسوم به صفة الصفوة مىنويسد: «كان (جعفر بن محمد) مشغولا بالعبادة عن حب الرياسة»؛ يعنى: جعفر بن محمد شخصيتى بود كه مشغوليت فراوانش به عبادت او را از عشق رياست بازداشته و سيراب كرده بود.
شبلنجى اين عارف بزرگ ربانى نيز كه يكى ديگر از مؤلفين مشهور اهل تسنن است در كتاب معروفش به اسم نورالابصار نوشته است: «كان جعفر الصادق(رضي الله عنه) مستجابا لدعوة و اذا سأل الله شيئاً لم يتم قوله الا و هو بين يديه.» يعنى: جعفر صادق (رضي الله عنه) مستجاب الدعوه بود و دعايش هميشه مورد قبول حق تعالى واقع مىشد و چون از خداوند چيزى مىخواست هنوز قولش پايان نيافته بود چيز مورد نظر برايش مهيا بود.
ابن خلكان اين مؤلف مشهور و به نام اهل تسنن نيز در كتاب خود موسوم به وفيات الاعيان اظهار داشته است: «و كان من سادات اهل البيت و لقب بالصادق لصدقه فى مقالته... و كان تلميذه ابوموسى جابر بن حيان الصوفى الطرسوسى قد ألف كتاباً يشتمل على ألف ورقة تتضمن رسائل جعفر الصادق و هى خمس مأة رسالة.» يعنى: حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) از سادات اهل بيت(عليهم السلام) بشمار مىرود و به دليل راستگويى در گفتارش ملقب به صادق شده است ... و ابوموسى جابر بن حيان يكى از شاگردان اوست كه كتابى مشتمل بر هزار برگ تأليف نموده كه متضمن رسالههاى امام جعفر صادق (عليهالسلام) است كه مقدار آنها به پانصد رساله مىرسد.
خير الدين الزركلى وى يكى ديگر از مؤلفين به نام اهل تسنن مىباشد كه تأليفات ارزشمندى را از خود به يادگار گذاشته است او در كتاب الاعلام درباره امام جعفر صادق (عليه السلام) نوشته: «كان من أجلّاء التابعين و له منزلة رفيعة فى العلم. أخذ عنه جماعة، منهم الإمامان ابوحنيفة و مالك و لقب بالصادق لأنه لم يعرف عنه الكذب قط له اخبار مع الخلفاء من بنى العباس و كان جريئاً عليهم صداعاً بالحق.» يعنى: امام جعفر صادق (عليه السلام) از بزرگان تابعين بشمار مىرود و در علم و دانش داراى منزلتى رفيع است و جماعت زيادى از او كسب علم كردهاند كه از جمله آنها دو نفر از پيشوايان اهل تسنن امام ابوحنيفه و امام مالك هستند و لقبشان صادق است به خاطر اين كه هرگز كسى از او كذب نشنيده است و در خبرهاى مربوط به او آمده است كه وى براى اعتلاء حق پيوسته عليه خلفاى بنى عباس در ستيز بوده و به مبارزه پرداخته است.
محمد فريد وجدى اين نويسنده به نام نيز كه يكى از انديشمندان بزرگ اسلام و صاحب تأليفات متعددى مىباشد در دائرةالمعارف مشهور خود از امام جعفر صادق عليه السلام صحبت به ميان آورده و به عنوان يك سنى مذهب مىنويسد: «ابوعبدالله جعفر الصادق بن محمدالباقر بن على زين العابدين ابن الحسين بن على ابن ابيطالب هو احد الأئمة الأثنى عشر على مذهب الامامية كان من سادات اهل البيت النبوي، لقب الصادق لصدقه في كلامه كان من افاضل الناس.» يعنى: ابوعبدالله جعفر الصادق فرزند محمد باقر فرزند على زين العابدين فرزند حسين فرزند على فرزند ابيطالب يكى از ائمه دوازدهگانه مذهب اماميه است وى از سادات نبوى (صلى الله عليه و آله) مىباشد و به دليل صداقت در گفتارش به صادق ملقب شده است و يكى از بزرگان زمان خود در ميان مردم است.
ابو زهره محمد ابوزهره از ديگر نويسندگان جهان اسلام و از انديشمندان به نام در كتابى كه به نام الامام الصادق به رشته تحرير كشيده است درباره حضرت مىنويسد: «امام صادق(عليه السلام) در طول مدت زندگى پر بركتش هميشه در طلب حق بود و هرگز پردهاى از ريب و شك و ترديد بر قلب او مشاهده نشد و كارهايش به مقتضيات كجانديشى سياستمداران زمانش رنگ نباخت و لذا هنگامى كه رحلت فرمود عالم اسلامى فقدان او را كاملا حس كرد زيرا كه ياد او هر زبانى را عطرآگين مىساخت و همه علماء و انديشمندان بر فضل او اجماعاً معترفند.» و اضافه مىكند «علماء اسلام در هيچ مسألهاى آنگونه كه بر فضل امام صادق و دانش او اجماع نمودهاند عليرغم اختلاف طوائفشان در امرى به اين شكل اجماع ننمودهاند و تعداد زيادى از ائمه اهل تسنن هستند كه معاصر با ايشان بودند و هم عصر با ايشان زيسته و از محضر مباركشان فيض بردهاند و بدين سان وى به پيشوايى علمى زمانش كاملا شايسته بوده همچنان كه اين شايستگى را قبل از او پدر و جدش و نيز عمويش زيد رضى الله عنهم اجمعين داشتهاند. و همه پيشوايان راه هدايت به آنها اقتداء نموده و از حرفهاى آنها اقتباس نمودهاند.»
ابن الصباغ مالكى اين نويسنده نامدار اهل تسنن نيز كه در كتاب خود به نام الفصول المهمة در ارتباط با مناقب امام جعفر صادق (عليه السلام) مطالب قابل توجهى را ذكر نموده است در اين باره مىنويسد: «مناقب جعفر الصادق (عليه السلام) فاضلة أو صفاته فى الشرف كاملة، و شرفه على جبهات الأيام سائلة، و أندية المجد و الغر بمفاخره و مآثره آهلة.»
عبدالله بن شبرمة ابونعيم اصفهانى در كتاب معروفش به نام حلية الأولياء به نقل از ابن شبرمة در باب احتجاج امام صادق (عليه السلام) مىنويسد: «امام جعفر به هنگامى كه من و ابوحنيفه به محضر ايشان وارد شديم به ابن ابى ليلى فرمودند چه كسى با شماست؟ پس از معرفى ابوحنيفه (رضي الله عنه) بين امام جعفر الصادق (عليه السلام) و ابوحنيفه سؤالاتى رد و بدل شد و در قسمتى از آن سؤالات امام جعفر صادق (عليه السلام) به ابوحنيفه گفت: «كدام يك از جهت كيفر و عقاب عظيمتر است؟ آدمكشى يا زنا؟» ابوحنيفه جواب داد: آدمكشى. امام فرمود: «پس به درستى كه خداوند عزّ و جلّ شهادت دو نفر در آدمكشى پذيرفته و در زنا نپذيرفته مگر اين كه چهار نفر باشند. سپس گفت: «كدام يك از اين دو عبادت عظيمترند. نماز يا روزه؟» ابوحنيفه جواب داد: نماز. فرمود: «پس چگونه است كه حائض قضاى روزه دارد اما نمازهايش قضا نمىشود!» لذا به صراحت ابوحنيفه را از قياس دين با رأى خودش بازداشت و فرمود: «از خدا بترس و دين را به رأيت قياس مكن.» و باز ابونعيم اصفهانى در همين كتاب به نقل از ابن بسطام مىنويسد: «كان جعفر بن محمد يطعم حتى لايبقى لعياله شيءٌ.» يعنى: جعفر بن محمد به هنگام اطعام، فقيران را به گونهاى طعام مىداد كه چيزى براى خانوادهاش باقى نمىگذاشت. و در جلد سوم اين كتاب در صفحه 198 نوشته است: تعداد زيادى از تابعين از امام صادق (عليهالسلام) حديث روايت نمودهاند كه از ميان آنها مىتوان يحيى بن سعيد الأنصارى، و ايوب سختيانى و أبان بن تغلب و ابوعمرو بن المعلاء و يزيد بن عبدالله بن بن الهاد را نام برد. مضافاً اين كه ائمه و أعلام اهل تسنن مانند مالك بن انس و شعبة بن الحجاج و سفيان ثورى و ابن جريح و عبدالله بن عمر و روح بن القاسم و سفيان بن عيينة و سليمان بن بلال و اسماعيل بن جعفر و حاتم بن اسماعيل و عبدالعزيز بن مختار و وهب بن خالد و مسلم بن حجاج نيز از ايشان حديث روايت نمودهاند. وى به گونهاى كه ذهبى در كتاب تذكرة الحفاظ ياد كرده است فرزند محمد بن على بن حسين بن على بن ابىطالب (عليهم السلام) است. و از قبيله بنىهاشم است. روز يكشنبه و بنا به روايت ديگرى روز دوشنبه در حالى كه سيزده شب از ماه ربيعالاول باقى بود در سال 83 هجرى در مدينه منوره ديده به جهان گشود و همزمان با روز ولادت رسول اعظم حضرت محمد بن عبدالله (صلى الله عليه و آله) مىباشد و در سال 148 هجرى در سن 68 سالگى به دست منصور دوانيقى به شهادت رسيده و به ديار باقى شتافتند و در جنة البقيع در كنار قبرى كه پدر بزرگوارشان امام باقر (عليه السلام) و جدشان امام على زين العابدين (عليه السلام) قرار داشتند مدفون گرديدند.
منبع: مرکز جهاني اطلاعرساني آل البيت عليهم السلام، شبکه امام صادق عليه السلام، محمد صديق فهيمى | ||
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: ابن حسن نجفي -
تاريخ: 09 فروردين 87
صلي الله عليك يا سيدي امام جعفر بن محمد صادق(عليه سلام) |
2 |
نام و نام خانوادگي: ميثم جعفري پناه -
تاريخ: 13 فروردين 87
با سلام و خسته نباشيد خدمت جناب آقاي قزويني . من با ديدن سايت شما واقعا ايمانم قوي تر و مستحكمتر شده . از خداي بزرگ خواستارم كه عمر با عزت به شما اعطا نمايد . |
3 |
نام و نام خانوادگي: رضا مقيمي -
تاريخ: 15 فروردين 87
اللهم صل علي محمد وال محمد وعلي اهل بيت الطاهرين المعصومين |
4 |
نام و نام خانوادگي: رضانور -
تاريخ: 16 فروردين 87
پس چرا شيعه اهل سنت را متهم به بدگويي نسبت به امامان ميکند؟مگر نه اينکه بزرگان اهل سنت اين همه از امام جعفر صادق ع تعريف و تمجيد کردند؟پي چه دشمني وجود داشته؟چرا نظرات من ثبت نميشود؟ جواب نظر: شيعه اهل سنت را متهم نمي کند بلکه بعضا نقل قول خود بزرگان اهل سنت را مي آورد اگر مي بيند که در برخي موارد بين نظرات و گفته هاي بزرگان اهل سنت تضادي هست (که در بين مقالات و سؤالات مطرح شده در اين سايت با توجه به مراجعه به پاورقي مطالب مي توان به نقل قول آنها از کتب اهل سنت پي برد) اين پيروان اهل سنت هستند که بايد پاسخگو باشند، نه ما..... ما در پي دشمني با کسي نيستم. تمامي نظرات در صورت نداشتن مشکل خاص (همچون فحاشي و يا ...) نمايش داده مي شود. |
5 |
نام و نام خانوادگي: سيد علي -
تاريخ: 21 مهر 88
سلام بسيار ممنون شهادت امام صادق (ع)موسس مذهب جعفري بر شما تسليت باد |
6 |
نام و نام خانوادگي: ن.ملك زاده -
تاريخ: 12 اسفند 88
از اين مطلب ارزنده بسيار استفاده نمودم. انسان واقعاَ احساس افتخار و سعادت مي نمايد و بايد شكرگزار خداوند باشيم كه شيعه جعفري هستيم. انشاا... شيعه ي واقعي و پيرو راه امامان معصوم (ع) باشيم. اللهم عجل لوليك الفرج |
7 |
نام و نام خانوادگي: محمد رضا حشمت خواه -
تاريخ: 13 ارديبهشت 89
سلام بر پيشواي علم و معرفت امام صادق عليه السلام |
8 |
نام و نام خانوادگي: سلام -
تاريخ: 27 ارديبهشت 89
لطفا در نقل آرا دقت نماييد که خداي نکرده نظرات اشتباه ذکر نگردد: شهرستاني نويسنده اي بسيار گو بود. اگر کمي دقت کنيد خواهيد فهميد که در قالب تعريف ار امام (ع) او را متهم به وسواس کرده است و هزاران شاگرد بلاواسطه او را تکذيب ميکند. به عبارت ديگر پذيرفتن نظر شهرستاني به معني تکذيب وجود هزاران شاگرد دانشمند امام صادق (ع) است. که با واقعيات و نص صريح تاريخ در تناقض است. يا علي جواب نظر: با سلام دوست گرامي عدم انس با مردم ، ربطي به عدم تدريس ندارد ! جمع بين اين دو مطلب چنين ميشود كه تدريس داشت ، اما ارتباط بيشتر از تدريس (مريد و مرادي) با شاگردان برقرار نميكرد . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
9 |
نام و نام خانوادگي: سلام -
تاريخ: 04 اسفند 89
چرا اين آقايان با وجود تعاريفي كه از حضرت داشتند هيچكدام تاييد امامت ايشان را نكردند؟ آيا اطلاع نداشتند؟ |
10 |
نام و نام خانوادگي: امين اکبري -
تاريخ: 28 آبان 91
سلام سوالي دارم. ديدگاه امام جعفر صادق ع نسبت به اهل سنت چه بوده است؟ |
11 |
نام و نام خانوادگي: شيعه کردستاني. -
تاريخ: 12 شهريور 92
شماره 9 دقت کن! براي مثال: ذهبي در سير اعلام النبلاء؛ برو بخون امام صادق رو يکي از ائمه در فقه و ... اون تعريفي که خودشون از امام دارن معرفي کرده. بعد به روافض يعني ما شيعه ها بد و بيراه گفته و طوري وانمود کرده که گويا امام صادق عليه السلام از شيعه ها بدش ميومده. ايشون رو يک راوي حديث معرفي کرده که از خلفا خوشش ميومده!!!!!!!! و .... . |
12 |
نام و نام خانوادگي: ميثم -
تاريخ: 19 شهريور 92
سلام مطالب زير از سايتهاي زنديق گرفته شده است لطفا از نظر سندي و يا ... تطبيق و بررسي شود. منتهي الآمال، شيخ عباس قمي صفحه 718 "قطب راوندي و ابن شهر آشوب از هشام بن الحکم روايت کرده اند که مردي از ملوک جبل از دوستان حضرت صادق (ع) بود و هرسال بجهت ملاقات آنجناب به حج ميرفت و چون به مدينه ميآمد حضرت اورا منزل ميداد و او از کثرت محبت و اراداتي که بآنجناب داشت طول ميداد مکث خود را در خدمت آن حضرت تا يک نوبت که مدينه آمد پس از آنکه از خدمت آن جناب مرخص شده بعزم حج خواست حرکت کند ده هزار درهم بآن حضرت داد تا براي او خانه اي بخرد که هرگاه مدينه بيايد مزاحم آن جناب نشود و آمنبلغرا تسليم آن حضرت نمود و بجانب حج رفت چون از حج مراجعت کرد و خدمت آن جناب شرفياب شد عرض کرد براي من خانه خريديد فرمود بلي و کاغذي باو مرحمت فرمود و گفت اين قباله آنخانه است، آن مرد چون آنقباله را خواند ديد نوشته اند بسم الله الرحمن الرحيم اين قباله خانه ايست که جعفر بن محمد خريده از براي فلان بن فلان جبلي و آن خانه واقعست در فردوس برين محدود بحدود اربعه: حد اول بخانه رسولخدا (ص) حد دوم امير المومنين (ع) حد سوم حسن بن علي (ع) حد چهارم حسين بن علي (ع). چون آن مرد نوشته را خواند عرض کرد فدايت شوم راضي هستم باينخانه فرمود که من پول خانه را پخش کردم در فرزندان حسن و حسين (ع) و اميدوارم که حق تعالي از تو قبول فرموده باشد و عوض در بهشت بتو عطا فرمايد آنمرد آن قباله را بگرفت و با خود داشت تا گاهيکه ايام عمرش منقضي شد و علت موت اورا دريافت پس جميع اهل و عيال خود را در وقت وفات جمع کرد و ايشان را قسم داد و وصيت کرد که چون من مردم اين نوشته را در قبر بگذاريد ايشان نيز چنين کردند روز ديگر که سر قبرش رفتند همان نوشته را يافتند که در روي قبر است و بر آن نوشته شده است که بخدا سوگند جعفر بن محمد عليهما السلام وفا کرد بدانچه براي من گفته و نوشته بود." حليه المتقين باب دوازدهم صفحه 328 در حديث معتبر از حضرت صادق منقول است که مخوريد هدهد را و دست اطفال مدهيد که بازي کنند که تسبيح خدا ميگويد، تسبيحش اين است که لعن الله مبغضي آل محمد عليهم السلام، يعني خدا لعنت کند دشمنان آل محمد را. حليه المتقين باب نهم صفحه 230 از حضرت صادق منقول است که هرگاه از عقرب ترسي، نظر کن در شب به ستاره ها که نزديک ستاره دويم بنات النعش است، و سه مرتبه بگو: اللهم يا رب اسلم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم، و سلمنا من شر کل ذي شر. راوي گفت تاحال يک شب نخواندم، عقرب در آن شب مرا گزيد. حليه المتقين باب نهم صفحه 225 در حديث ديگر از امام صادق منقول است که هرکه را ورمي يا جراحتي به هم رسد کاردي را بگيرد و بر آن موضع بمالد و بگويد: بسم الله ارقيک من الحدو الحديد، و من اثر المعود و الحجر المبلود من العرق الفاتر، و من لوازم الاجر من الطعام و عقره و من الشراب و برده، امضي اليک باذن الله الي اجل مسمي في الارض و الانعام، بسم الله فتحت، و بسم الله ختمت، پس آن کارد را در زمين فرو برود. حليه المتقين باب پنجم صفحه 135 منقول است که شانه نمودن فقر را برطرف ميکند، دردها را ميبرد. حليه المتقين باب چهارم صفحه 117 حضرت صادق ديدند که مادر اسحق فرزند خود را شير ميدهد، فرمود که اي مادر اسحق! از يک پستان شير مده، از هردو پستان شير بده که يکي به عوض طعام است و يکي به عوض آب و فرمود که هرچه کمتر از بيست و يک ماه شير ميدهد به فرزند، ظلم است به طفل. حليه المتقين باب چهارم صفحه 99 در حديث حسن از حضرت صادق منقول است که چون در شب زفاف به نزد عروس بروي، موي پيشانيش را بگير و رو به قبله آور و بگو: اللهم بامانتک اخذتها و بکلماتک استحللتها، فان قضيت لي منها ولداً فاجعله مبارکاً تقياً من شيعه آل محمد، ولا تجعل للشيطان فيه شرکاً ولانصيباً. حليه المتقين باب چهارم صفحه 93 از حضرت صادق منقول است که نبايد مرد را دخول نمودن به زن خود در شب چهارشنبه. حليه المتقين باب چهارم صفحه 93 حضرت صادق فرمود که جماع مکن در اول ماه و ميان ماه و آخر ماه که اين باعث اين ميشود که فرزند سقط شود، و نزديک است که اگر فرزندي به هم رسد ديوانه باشد يا صرع داشته باشد. نمي بيني کسي را که صرع ميگيرد اکثر آن است که يا در اول ماه يا در آخر ماه ميباشد؟ حليه المتقين باب چهارم صفحه 93 از حضرت صادق منقول است که هرکه عقد کند يا زفاف کند و ماه در عقرب باشد عاقبت نيکو نبيند. در روايت ديگر منقول است که هرکه در تحت الشعاع عقد يا زفاف کند بداند که فرزندي که منعقد شود پيش از تمام شدن سقط ميشود. حليه المتقين باب سوم صفحه 61 در حديث صحيح از حضرت صادق منقول است که نيم خورده مومن شفاي هفتاد درد است. حليه المتقين باب سوم صفحه 59 در خدمت حضرت صادق بودم، ديدم که بعد از طعام ميگردد و آنچه بر زمين افتاده برميدارد حتي کنجد و امثال آن را. گفتم فداي تو شوم، اينها را بر هم ميچينند؟ فرمود که اينها روزي توست، مگذار از براي ديگري، که اينها شفايند از همه دردي. حليه المتقين باب سوم صفحه 56 به سند حسن از حضرت صادق منقول است که هرگاه مسلماني خواهد که طعام بخورد، چون لقمه را بردارد بگويد: بسم الله و الحمدلله رب العالمين، پيش از آن که لقمه به دهانش رسد خداي تعالي گناهانش را بيامرزد. حليه المتقين باب سوم صفحه 54 از حضرت صادق منقول است که چون بعد از طعام دست بشويي؛ به آن تري که در دست هست ديده هاي خود را مسح کن که اين امان است از درد چشم. حليه المتقين باب دوم صفحه 37 به سند صحيح از حضرت صادق منقول است که سرمه کشيدن در شب چشم را نفع مي رساند و در روز زينت است. حليه المتقين باب دوم صفحه 37 به سند موثق از حضرت صادق منقول است که سرمه کشيدن دهان را شيرين ميکند. حليه المتقين باب اول صفحه 24 از حضرت صادق منقول است که مداومت بر پوشيدن موزه امان ميدهد از خوره. حليه المتقين اول دوم صفحه 23 در حديث معتبر از حضرت صادق منقول است که موزه پوشيدن نور چشم را زياد ميکند. در روايت ديگر فرمود که مداومت پوشيدن موزه امان ميدهد از مرض سل و از مرگ بد. حليه المتقين اول دوم صفحه 20 به سند معتبر از حضرت صادق منقول است که هرکه جامه نو ببرد و آبي در ظرفي کند و سي و شش مرتبه سوره انا انزلناه في ليله القدر بخواند؛ هرگاه که به آيه تنزل الملائکه برسد؛ اندکي از آب را نرم به جامه بپاشد؛ پس دو رکعت نماز بکند و دعا کند و بگويد: الحمد لله الذي رزقني ما اتجمل به في الناس و اواري به عورتي و اصلي فيه لربي؛ و خدارا شکر کند؛ پيوسته در فراخي نعمت باشد که آن جامه کهنه شود. حليه المتقين اول دوم صفحه 18 در حديث حسن از حضرت صادق منقول است که هرکه عمامه بپيچد بر سر و تحت الحنک نبندد؛ به او دردي برسد که دوا نداشته باشد؛ پس ملامت نکند مگر خودرا. حليه المتقين اول دوم صفحه 23 در حديث حسن از حضرت صادق منقول است که به جامه سرخ تيره پوشيدن کراهت دارد مگر براي نوداماد. حليه المتقين اول دوم صفحه 17 حضرت صادق فرمود که جامه آنچه از غوزک پا ميگذرد در آتش جهنم است. حليه المتقين اول دوم صفحه 15 از حضرت صادق منقول است که جامه کتان بدن را فربه ميکند. جواب نظر: باسلام دوست گرامي؛ اينگونه سوالات را از دفتر مرجع خود بپرسيد. موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات (1) |