![]() | ||
![]() |
مقالات | سخنراني ها | شبکه سلام | موبايل | انتشارات | محصولات نرم افزاري | ليست پاسخ ها |
![]() |
تاريخ: 21 آذر 1386 |
![]() |
|
نسبت هذيان به رسول گرامى !!! | ||
يازده اشكال اساسى بر عملكرد عمر و همراهان او : 11 - هنگامى كه پيامبر ( ص ) در بستر بيمارى فرمودند : « دوات و قلم بياوريد تا چيزى برايتان بنويسم كه هرگز گمراه نشويد » . چرا عمر گفت : « درد بر اوغلبه كرده و كتاب خدا ما را بس است » ؛ « إنّ النبيّ - صلى اللّه عليه وسلم - قد غلب عليه الوجع ، وعندكم القرآن حسبنا كتاب اللّه » صحيح البخاري ، ج 7 ص 9 ، كتاب المرضى باب قول المريض قوموا عنّى ؛ و ج 5 ص 137 كتاب المغازي ، باب مرض النبي - صلى اللّه عليه وسلم - ووفاته ؛ صحيح مسلم فى آخر كتاب الوصيّة ، ج 5 ، ص 76 . . وياگفتند : رسول گرامى ( ص ) هذيان مىگويد : « إنّ رسولاللَّه - صلى اللّه عليه وسلم - يهجر » ، نستجير باللّه ، ( كبرت كلمة تخرج من أفواههم ) الكهف : 5 . . و اين قضيّه به قدرى درد آور بود كه وقتى ابن عبّاس به ياد آن مىافتاد ، اشك چشمانش همانند دانههاى مرواريد از گونههايش سرازير مىگشت عن ابنعبّاس قال : « يوم الخميس وما يوم الخميس ، ثمّ جعل تسيل دموعه حتّى رأيت على خدّيه كأنّها نظام اللؤلؤ قال : قال رسول اللّه : ائتونى بالكتف والدواة ( او اللوح والدواة ) اكتب لكم كتاباً لن تضلّوا بعده أبداً فقالوا : إنّ رسول اللّه - صلى اللّه عليه وسلم - يهجر » . صحيح مسلم ، ج 5 ، ص 76 كتاب الوصيّة باب ترك الوصية لمن ليس عنده شيء ، صحيح البخارى ، ج 4 ص 31 ، كتاب الجهاد والسير . . در رابطه با اين حديث كه در صحيح بخارى و مسلم وساير كتب صحاح آمده چند سؤال مطرح است : 1 - آيا اين سخن عمر ، مخالف با قرآن نيست كه مىفرمايد : ( ما ينطق عن الهوى إن هو إلّا وحي يوحى ) عن ابنعبّاس قال : « يوم الخميس وما يوم الخميس ، ثمّ جعل تسيل دموعه حتّى رأيت على خدّيه كأنّها نظام اللؤلؤ قال : قال رسول اللّه : ائتونى بالكتف والدواة ( او اللوح والدواة ) اكتب لكم كتاباً لن تضلّوا بعده أبداً فقالوا : إنّ رسول اللّه - صلى اللّه عليه وسلم - يهجر » . صحيح مسلم ، ج 5 ، ص 76 كتاب الوصيّة باب ترك الوصية لمن ليس عنده شيء ، صحيح البخارى ، ج 4 ص 31 ، كتاب الجهاد والسير . النجم : 4 . ؛ پيامبر گرامى ( ص ) از روى هواى نفس سخن نمىگويد و تمام سخنان او بر مبناى وحى الهى است . 2 - عمر كه گفت : كتاب خداوند براى ما كافى است « حسبنا كتاب اللّه » ، اين مخالفت عملى عمر ، با سنّت رسول اكرم ( ص ) نيست؟ چون سخن رسول اكرم ( ص ) كه فرمود : چيزى بنويسم كه شما را از گمراهى مصون بدارد ، مربوط به مطالب عادى و شخصى نبود ، بلكه داراى اهمّيّت ويژه بود و از بهترين مصاديق سنّت به شمار مىرفت . 3 - آيا مخالفت عمر و همراهان وى با دستور رسول اكرم ( ص ) ، مخالفت با قرآن نيست كه مىگويد : از اوامر پيامبر اطاعت و از نواهى حضرت اجتناب نماييد : ( ما آتاكم الرسول فخذوه و ما نهاكم عنه فانتهوا ) الحشر : 7 . . 4 - آيا سخن بخارى كه مىگويد : مردم در كنار بستر رسول اكرم ( ص ) سر و صدا كردند و اختلاف كردند ، آيا مخالفت با قرآن نكردند كه از هر گونه سرو صدا در كنار حضرت ، نهى نموده و آن را باعث حبط و نابودى اعمال مىداند : ( يا أيّها الذين آمنوا لا ترفعوا أصواتكم فوق صوت النّبى ولا تجهروا له بالقول كجهر بعضكم لبعض أن تحبط أعمالكم وأنتم لا تشعرون ) الحجرات : 2 . . 5 - آيا اختلاف صحابه و تن ندادن به سخن رسول اكرم ( ص ) مخالفت با قرآن نيست كه دستور مىدهد در موارد اختلاف بر همگان واجب هست كه تسليم نظريّه پيامبر ( ص ) باشند و كسانى را كه نظر آن حضرت را نمىپذيرند ، مؤمن نمىداند : ( فلا وربّك لا يؤمنون حتّى يحكّموك فيما شجر بينهم ثمّ لا يجدوا فيأنفسهم حرجاً ممّا قضيت ويسلّموا تسليماً ) النساء : 65 . . 6 - پيامبر گرامى ( ص ) تصميم داشت چيزى بنويسد كه مانع گمراهى امّت باشد ، آيا ممانعت از نوشتن چنين مطلب مهمّى ، سبب گمراهى مردم نشد؟ آيا سخن حضرت را تصديق نمىكنيد و يا آن را پذيرفته و تصديق مىكنيد ، در صورت دوّم آيا ضلالتى صورت گرفته يا منكر آن هستيد؟ و اگر قبول داريد ، چه ضلالتى دامنگير جامعه اسلامى ، جز انحراف از امر خلافت منصوص صورت گرفته است؟ 7 - در برابر عمر و همداستانهايش كه مخالف با وصيّت نوشتن رسول خدا ( ص ) بودند ، افرادى هم بودند كه تلاش در نوشتن اين وصيّتنامه داشتند : « منهم منيقول : قرّبوا يكتب لكمالنبي -صلىاللَّه عليه وسلم- كتاباً لا تضلّوا بعده ومنهم من يقول : ما قال عمر » صحيح البخارى ، ج 7 ، ص 9 ، كتاب المرضى باب قول المريض قوموا عنّى ؛ صحيح مسلم ، ج 5 ، ص 75 ، آخر كتاب الوصية . . وحتّى زنان پيامبر ( ص ) نيز به همفكران عمر اعتراض كردند كه با اهانت عمر و دفاع رسول ( ص ) مواجه شدند : « فقالت النسوة من وراء الستر : ألا تسمعون ما يقول رسول اللّه؟! قال عمر : فقلت إنّكنّ صواحبات يوسف ، إذا مرض رسول اللّه ، عصرتنّ أعينكنّ ، وإذا صحّ ، ركبتنّ عنقه! قال : فقال رسول اللَّه : دعوهنّ فإنهنّ خير منكم » الطبقات الكبرى لابن سعد ، ج2 ، ص 244 ، المعجم الأوسط للطبراني ، ج 5 ص 288 ؛ مجمعالزوائد للهيثمى الشافعى ، ج 9 ص 34 ؛ كنز العمال ، ج 5 ص 644 ، ح 14133 . ؛ زنان از پشت پرده صدا زدند : مگر سخن رسول گرامى ( ص ) را نمىشنويد؟ عمر گفت : شما همانند دلباختگان يوسف هستيد كه به هنگام مريضى پيامبر ( ص ) اشگ شما جارى مىشود ، و به وقت سلامتى حضرت ، برگردن او سوار مىشويد . رسول گرامى ( ص ) فرمود : متعرّض آنان نشويد وآنها را به حال خود واگذاريد ، زيرا آنان از شما بهتر هستند . راستى ، چه شدكه عمر و همراهان او ، بر تيم مقابل غلبه كردند؟ و كار كداميك از اين دو گروه مخالف قرآن و سنّت پيامبر بود؟ | ||
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: جعفر مرادي -
تاريخ: 01 مهر 87
بنام خدا با سلام خدمت دكتر قزويني پيشنهاد مي كنم تمام نقل هاي هفت گانه بخاري از حديث را كه در كتاب العلم - كتاب الاعتصام - كتاب الجهادو... آمده تك تك بياوريد و با هم مقايسه كنيد كه از اين مقايسه پيام هاي زيادي به دست مي آيد |
2 |
نام و نام خانوادگي: شيعه مرتضي علي -
تاريخ: 15 اسفند 87
به نام خداوند خدمت جناب دكتر قزويني و همكاران گراميشان سلام و خسته نباشيد عرض مي كنم خدا خيرتان دهد كه حقايق را آشكار مي كنيد اميدوارم هميشه موفق و پيروز باشيد. |
3 |
نام و نام خانوادگي: سني -
تاريخ: 07 شهريور 88
شما يك طرفه مي نويسيد و نظرات و دفاعيات اهل سنت را ناديده مي گيريد و نظريات و سخنان و حديثها را با تصرف و تخليص بي حد مي نويسيد. |
4 |
نام و نام خانوادگي: حسين -
تاريخ: 14 مهر 88
جناب سني شما دفاع بفرماييد ممنون ميشيم تاببينيم درمقابل حقائق چگونه دفاع مي فرماييد |
5 |
نام و نام خانوادگي: محمد -
تاريخ: 24 آذر 89
با سلام به قول دوست عزيزم آقا حسين دفاعي دارين بفرماييد .جناب سني ديگه حرفي براي گفتن باقي نمونده همه چي مثل روز روشنه . |
6 |
نام و نام خانوادگي: نجات قاضي پور -
تاريخ: 12 دي 89
سلام اهل سنت اين را شبه ميدانند. و ميخواهند رد كنند و در اي ناره دلايلي مي آورند لطفا در مورد دلايل آنها توضبح دهيد ممنون و اين كه چرا منابع شماره ي 2 و 3 را اصلا ذكر نكرديد؟ |
7 |
نام و نام خانوادگي: حسن جباري -
تاريخ: 30 آبان 90
استادگرانقدرجناب آقاي قزويني شمابهترازبنده واقفيد حضرت محمدص باتوجه به قدرت وبينش پيامبرانه ميدانستند که بعدازوي چه حوادثي پيش خواهد آمد درمقاطعي مختلف سعي کرد معيارسنجش يک مسلمان وعلت برتري تقوي برساير مزيتها رابيان وامت راارشادفرمايند. سعي کردند نزديکترين فردازنظرايمان وتقوي را مستقيم وغيرمستقيم تاعيدغديرکه ميخواهد خواسته الهي راابلاغ فرمايندبرهمه بفهماند. درقضيه مباهله،برادرخواندگي ديني،خواباندن علي ع دربسترخود که ميدانست اوکسي نيست مخفيگاه حضرت رالودهد. همسردادن حضرت فاطمه زهرا س ،آزمايش ايمان آورندگان بين خانواده خودوتازه مسلمانان،آزمون سخت ترين جنگها وپهلوانيهاو تمييز حقوق ديني ازحقوق شخصي و......علي ع رابرترين ميدانستند واين ازديد هيچکس پوشيده نبود چون ايشان لايقترين گزينه براي جانشيني بود. اماکسانيکه مخالف اين اخوت وهمدلي بودند وتا رسول الله سلامت بود آن را بروزنميدادندتازمانيکه درحجه الوداع بين اين قوم که باعلم نبوت آمالشان برايشان آشکار بودناگزير گرديدندپيام حضرت جبرئيل س عليه رادال برابلاغ جانشين ابلاغ فرمايندوآنچه دردل داشتند ورضايت خالق متعال برآن بودبرزبان جاري سازند.ايشان باابلاغ خلافت علي ع وسپردن کتاب وعترت به امت اشک ازچشمان مردم جاري ساختند. آن حضرت باعلم نبوت ازرحلت جانگدازخودخبرميداد وميدانست سخت ترين دوران اسلام بعدازغديرآغازميشود درست گفته باشم بين شهادت حضرت محمدص وغدير70روزفاصله است ايام برمحمدص تارشد دختران خلفاي اول ودوم زندگي را برحضرت تلخ کردند دختران خلفا قبل ازپدرشان باحضرت درافتادند آيا عامل اين پرخاشگريها چه ميتواندباشدوچرابايدبعدازغديراتفاق بيفتد اينها حقايقي است که هرچه اين برادران تقلي ميکنند آشکارترميشود. چراحفضه وعايشه ازدانستن بيماري رسول الله حول کنند ووفات حضرت رابازهري که درجنگ بدر به ايشان خوراندند ربط دهند درحاليکه سالها برآن گذشته بود واگرکاراميبودچراقبل ازواقعه غديراثرنکرد. آذربايجانيها مثلي دارندکه گويد دانيش قوي آبرون گئتسون(آنقدرحرف بزن تاآبروت برود) الخائن خائف ،اهل خيانت ازعمل خودميترسد واين ترس باعث تقلي ميشود وتقلي عاقبت بندراآب ميدهد. بگذريم حضرت چه باخيانت اين دوهمسر ياهمان زهري که درجنگ خورانيده شده شهيدميشوند چون برحضرت سوءقصدشده وخدادر قرآن کريم ميفرمايد:ولاتحسبن الذين في سبيل الله امواتا بل احياء عندهم يرزقون پس ازاين باب مسئلت ما ازرسول الله ص نيز مانع شرعي ندارد چون علاوه برنبوت شهيدهم هستند.البته برخلاف نظرآقايان که رسول الله رامرده ميدانند واعتقاددارند کاري ازايشان براي امت ساخته نيست. علي ايحال حضرت غرضشان باتوجه به احوال دروني وبيروني که توسط همسرانش به سمع والدينشان ميرسيد ميترسيدند آنچه دليل برضلالت امت بعدازشهادتش هست ربطي به تاييد کتبي خلافت علي ع گردد چون باب ميل اين دوهمسرمحمدص نبود. لذاباکمال جسارت بارسول الله اورابه هذيان گويي متهم وباايجاد بلوامانع ثبت تاريخي وکتبي خلافت علي ع گردند وآنقدر درکارخودعجول بودند که همسران وپدرزنان آن حضرت بادسيسه آل هاشم راباکفن ودفن رسول الله مشغول ودرمحل سقيفه آنچه طومار غدير وابلاغ خلافت علي ع بود باهم پيچيده وقبل ازدفن رسول الله خلافت ابوبکر راپايه ريزي کردند. واين اشراف به آينده شروع دلواپسيهاي رسول الله بود که ابوبکرراوادارميکرداينگونه خليفه شود اماچرا عمرباوصيت خليفه درحاليکه خودبه حالت اغماميرفت وبرميگشت به خلافت رسيددرصورتيکه عمرنحوه بيعت وانتخاب خليفه اش ابوبکررادرسقيفه وجهه ومنظري شرعي واسلامي داده بود. عمرهم آنچه رسول الله راازآن نهي کرد وهذيان گفت پس ازسوءقصد توسط ابولولو موردحمله قرارگرفته بود باوساطت عايشه براي خلافت عثمان انجام دادودرحاليکه زيربغلش ميکشيدند ووخامت احوالش ازپشت پنجره خانه اش نمايان بود چرا باآن وخامت حال عثمان راجانشين خودکرد چگونه قابل توجيه است مابه عهده طرفدارانش ميگذاريم. آياابوبکرو عمرخلاف سنت پيغمبرنکردند چرابدترآنکه هردو آلت دست عايشه شدند واين ننگ بزرگي برخلافت است آنچه بررسول الله خرده ميگرفتند چندبارمرتکب شدند تاحقيقت اززيرابرضلالت بيرون آيد. اين حقيقت را بايدهرآدم منصف بدور ازهرگونه تعصب مذهبي بپذيرد آنها درخلافت خدعه کردند وبراي اثبات آن نيازي به رجوع قرآن نداريم بلکه ازهمين رفتاردوگانه ميتوان به دوگانگي رفتارآنها پي برد تاباعث افشاءساير اتفاقات وفاصله بين تسنن وشيعه گردد. اماوهابيت را نبايد بااهل تسنن يکي دانست زيرامعتقدم آن عده ازاهل تسنن که بعداز خلافت علي ع اوراخليفه دانستند بادرک حقيقت وتبري ازسه خليفه اول پيروعلي وآل علي گرديدند اختلاف عقيدتيشان بامابسيارکم است . جالبتراينکه وهابيت بانزديک شدن به مباني اعتقادي تسنن موجوديت اعتقادي آنها را تهديدميکندنه شيعه را چون حداقل وجه اشتراکي بين شيعه وسني هست برادران اهل تسنن مواظب باشند اگرچشم درچشم شيعه راميپايند حتما مواظب وهابيهاي پشت سرشان که همان خوارج اين دوروزمان هستند باشند ومن گاها ردپاي وهابيت رادرتشديد اختلاف شيعه وسني احساس ميکنم. پيام:پيروان مذاهب شيعه وتسنن به هوش باشيدتا وهابيت نتواند درلباس شيعه به سني وسني به شيعه بتوپد وموجب اختلاف شودمعتقدم اگرتعصب کوکورانه نباشد شيعه وسني ميتوانند مسالمت آميزبحث کنند وجدال واهانت فقط کارافرادبي منطق است. |