![]() | ||
![]() |
مقالات | سخنراني ها | شبکه سلام | موبايل | انتشارات | محصولات نرم افزاري | ليست پاسخ ها |
![]() |
تاريخ: 11 آذر 1385 |
![]() |
|
آيا آيه تطهير شامل زنان پيامبر هم مي شود؟ | ||
توضيح سؤال: طبق آيات 32 و 33 و34 سوره احزاب كه در رابطه با اهل بيت پيغمبر است سوالي داشتم . در اين آيات صحبت از زنان پيغمبر است و قرآن به آنها گوشزد ميكند كه آنها بايد الگو باشند چرا كه خداوند مي خواهد پليدي را از آنها پاك گرداند . با توجه به اينكه اين آيه زماني نازل گرديده كه عايشه با پيغمبر زندگي ميكرده و حضرت خديجه وفات كرده بودند و با توجه به اينكه اين آيه درباره زنان پيغمبر بوده .پس چرا زنان پيغمبر شامل اهل بيت نميشوند . اين در حالي است كه در آن زمان حضرت زهرا و امام علي در خانه مستقلي با حسنين زندگي ميكردند .پس زماني كه اين آيه نازل شده قطعا شامل زنان پيغمبر نيز ميشود .يعني زنان پيغمبر هم معصوم هستند چرا كه زنان پيغمبر قطعا اهل بيت پيغمبر هستند .لطفا راجع به اين توضيح كامل بدهيد و لطفا با منابع معتبر جواب اينجانب را بدهيد . با تشكر پاسخ: 1 - در آيات ياد شده وقتي سخن از زنان پيامبر اکرم (ص) به ميان آمده ، ضمير جمع مؤنث به کار رفته مانند: من يات منکن - و من يقنت منکن - لستن - ان اتقيتن - تخضعن - وقرن - بيوتکن و .... ولي وقتي به آيه تطهير رسيده ضماير جمع مذکر به کار رفته مانند: ليذهب عنکم - ويطهرکم . پس معلوم مي شود مخاطب در آيه تطهير غير از مخاطب در آيات قبل و بعد از آيه تطهير است. 2 - زنان پيامبر گرامي (ص) متعدد بودند و در خانه هاي مختلف زندگي مي کردند و لذا در آيه 32 جمله (وقرن في بيوتکن) آمده است و اگر چنان که آيه تطهير نيز شامل آن ها مي شد بايد جمله (اهل البيوت) مي آمد و حال آن که (اهل البيت) آمده است. 3 - طبق روايت صحيح مسلم و غيره وقتي آيه تطهير نازل شد رسول اکرم (ص) حضرت علي و فاطمه و حسن و حسين را زير کساء قرار داد و آيه شريفه قرائت فرمود روايت صحيح مسلم: قَالَتْ عَائِشَةُ خَرَجَ النَّبِيُّ صلى الله عليه وسلم غَدَاةً وَعَلَيْهِ مِرْطٌ مُرَحَّلٌ مِنْ شَعْر أَسْوَدَ فَجَاءَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ جَاءَ الْحُسَيْنُ فَدَخَلَ مَعَهُ ثُمَّ جَاءَتْ فَاطِمَةُ فَأَدْخَلَهَا ثُمَّ جَاءَ عَلِيٌّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ قَالَ (إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا). صحيح مسلم: 7 /130 ح 6414. 4 - در صحيح مسلم آمده که از زيد بن ارقم سؤال شد آيا به زنان پيامبر (ص) اهل بيت پيامبر گفته مي شود يا خير؟ پاسخ داد همسر يک مرد از اهل بيت آن به حساب نمي آيد زيرا چه بسا زني با مردي يک عمر زندگي مي کند ولي در آخر عمر طلاق گرفته و به خانه پدرش رفته و جزء اهل بيت پدر محسوب مي شود: إنّ زيد بن أرقم سئل عن المراد بأهل البيت هل هم النساء ؟ قال: لا / وأيم اللّه ، إنّ المرأة تكون مع الرجل العصر من الدهر ، ثمّ يطلّقها ، فترجع إلى أبيها وقومها. صحيح مسلم: ج 7 ص 123، (رقم 6381)، كتاب فضائل الصحابة، باب فضائل علي بن أبي طالب (ع). 5 - زنان پيامبر هيچيک ادعا نکرده اند که آيه تطهير شامل ما نيز مي شود بلکه خلاف آن را نقل کرده اند مانند ام سلمه که مي گويد پس از نزول آيه تطهير و تکريم حضرت رسول گرامي علي و فاطمه و حسن وحسين عليهم السلام را ، من جلو رفته و از حضرت پرسيدم آيا من هم عضو اهل بيت هستم ؟ حضرت پاسخ داد تو آدم خوبي هستي و عضو اهل بيت نيستي بلکه از همسران پيامبر هستي : صحيح ترمذي: عن أمّ سلمة، أنّ النبي صلى الله عليه وسلم جلل على الحسن والحسين وعلى وفاطمة كساء ثمّ قال : «اللهم هؤلاء أهل بيتى وحامّتي أذهب عنهم الرجس وطهّرهم تطهيراً». فقالت أم سلمة : وأنا معهم يارسول الله ؟ قال: إنّك على خير. هذا حديث حسن صحيح . وهو أحسن شئ روى في هذا الباب. سنن الترمذي: ج 5 ص 361. رواه الحاكم قائلا: هذا حديث صحيح على شرط البخاري ولم يخرجاه. المستدرك: 2/ 416، 3/ 146. وقال بعد نقل رواية اخرى بعد ذلك: هذا حديث صحيح على شرط مسلم ولم يخرجاه. المستدرك: 2/ 416. وروى أيضاً عن عن عمر بن أبي سلمة قال: (لما نزلت هذه الآية على النبي (صلى الله عليه وآله): (إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرا) في بيت أم سلمة، فدعا فاطمة وحسناً وحسيناً، فجللهم بكساء وعلي خلف ظهره، فجلله بكساء، ثم قال: اللهم، هؤلاء أهل بيتي، فاذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهيراً، قالت أم سلمة: وأنا معهم يا رسول الله؟ قال: أنت على مكانك وأنت إلى خير). سنن الترمذي 5: 328. قال عنه الألباني: صحيح. صحيح سنن الترمذي، الألباني 3: 306 ح 3205. در روايتي که سيوطي و طبراني و احمد بن حنبل نقل کرده اند آمده که ام سلمه مي گويد من جلو رفته و طرف کساء را گرفته تا داخل شوم حضرت رسول گرامي (ص) کساء را از دست من گرفت و کشيد و به من اجازه ورود به درون عباء را نداد: عن أمّ سلمة أنّها قالت: «فرفعت الكساء لأدخل معهم فجذبه من يدي وقال: إنّك على خير . مسند أحمد ج 6 ص 323، المعجم الكبير للطبراني ج 3 ص 53،الدر المنثور ج 5 ص 198. پس بنا بر اين اگر کسي بخواند بگويد که زنان پيامبر نيز داخل اهل بيت هستند و آيه تطهير آنان را نيز شامل مي شود بايد عبا را از دست پيامبر گرفته و به زور زنان حضرت را داخل آن نمايد . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج) | ||
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: مسلمان ايراني -
تاريخ: 03 مرداد 87
سلام. دوستان در مورد پاسخ اول اين ايراد شايد وارد باشد که ابتدا در مورد زنان بحث شده و وقتي دارد در مورد اهل بيت سخن ميگويد خود پيامبر هم جزء آنهاست پس ميفرمايد عنهم. در ضمن يک بحثي که اهل سنت را مي اندازند اينستکه هيچيک از آيات قرآن نيست که در يک آيه پيرامون چيزي بحث شود و بعد در همان آيه بحث ديگري مطرح شود. آيا مثالي به غير از اين آيه داريم تا بتوانيم دهان ايشان را ببنديم؟ آخر اينکه بفرماييد خود اهل سنت چگونه ادعا ميکنند که اين آيه در مورد زنان پيامبر است؟ آيا دليلشان بحث اوليہ آيه در مورد زنان پيامبر است يا اينکه رواياتي را مطرح ميکنند؟ اگر رواياتي مطرح ميشود بد نيست بحث رواييشان نيز مطرح شود. به اميد ظهور جواب نظر: دوست گرامي سلام ! از ارتباط صميمانه شما سپاسگذاريم . ما وظيفه داريم كه طبق آيات قرآن كريم به سخنان پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم گوش فرادهيم و از فرامين او اطاعت كنيم . يكي از وظايف رسول خدا تبيين و تفسير آيات قرآن كريم است و پيامبر اسلام طبق ده ها روايت كه بيش از هفتار روايت فقط در كتابهاي اهل سنت وجود دارد اهل بيت را فقط به پنج نفر منحصر كردهاند . از آن طرف هيچ روايتي نداريم كه حتي يكي از زنان رسول خدا و حتي عائشه ، ادعا كرده باشد كه من جزء اهل بيت هستم . اما در جواب سؤال دوم : اهل سنت ادعا ميكنند كه در آيه غار ضمير «فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ » به أبي بكر بر ميگردد ؛ در حالي كه از اول آيه و بعد از اين جمله به اتفاق شيعه و سني تمامي ضماير به رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم بر ميگردد . اهل سنت هر جوابي در اين جا دادند ، ما هم همان جواب را در آيه تطهير خواهيم داد . تنها دليل اهل سنت بحث لغوي است كه ميگويند چون از نظر لغوي اهل شامل زن ميشود ؛ پس اهل بيت مورد نظر در آيه نيز شامل زنان ميشود كه اين مطلب نيز بارها جواب داده شده است . بهترين دليل ما روايات متواتري است كه حتي در صحيح مسلم آمده است كه اهل بيت شامل زنان نميشود . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
2 |
نام و نام خانوادگي: محمد حسيني -
تاريخ: 19 شهريور 87
با عرض سلام و ادب خواهشمندم بفرماييد آيا جمع اين دو دسته روايات كه اهل بيت عليهم السلام را يكي 5تن و ديگري 14 نفر معرفي مي كند چگونه است؟ حال آنكه وقتي مي فرمايد اهل بيت ما 5 تنيم آيا اين حصر نيست؟ با تشكر جواب نظر: دوست گرامي سلام ! به زودي مقاله مفصلي در همين موضوع روي سايت قرار داده خواهد شد .  موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
3 |
نام و نام خانوادگي: غلام قمر -
تاريخ: 20 آذر 87
برادران عزيز اهل سنت اگر كمي با زبان عربي آشنا باشيد از كلمات اين آيه پاسخ خود را دريافت مي داريد: با بررسي در كلمات ( عنكم و يطهركم ) درمي يابيم كه ( كم) ضمير جمع مذكر مخاطب مي باشد. حال ببينيد اگر اين آيه شامل همسران پيامبراكرم (ص) مي بود، بايستي(عنكن و يطهركن)كه ضمير جمع مونث مخاطب است بكار مي رفت.براي تمامي مسلمين جهان مسلم است كه آيات شريف قرآن به هيج عنوان قابل دستكاري و تغيير نمي باشد.در ضمن آيه شريفه تطهير 14 كلمه دارد!!! |
4 |
نام و نام خانوادگي: ميثم -
تاريخ: 04 دي 87
با سلام خدمت شما بزرگواران لطفا متن زير را که ظاهرا توجيه کننده تبديل شدن مونث به مذکر است را نقد فرماييد. آورده ايد : در آيات ياد شده وقتي سخن از زنان پيامبر اکرم (ص) به ميان آمده ، ضمير جمع مؤنث به کار رفته مانند: من يات منکن - و من يقنت منکن - لستن - ان اتقيتن - تخضعن - وقرن - بيوتکن و .... ولي وقتي به آيه تطهير رسيده ضماير جمع مذکر به کار رفته مانند: ليذهب عنکم - ويطهرکم . پس معلوم مي شود مخاطب در آيه تطهير غير از مخاطب در آيات قبل و بعد از آيه تطهير است. جواب اهل سنت :قاعدة مورد نظر ، همان قاعدة تغليب است. بنا به قاعدة مذکور، جمعي از اناث که شامل حداقل يک مذکر باشد، وجوباً در حکم جمع مذکر است. به عبارت ديگر، اگر گروهي از زنان که فقط يک مرد در ميانشان باشد، به من سلام کنند؛ پاسخ من به آنها بايد با ضمير جمع مذکر باشد. يعني بايد در جوابشان بگوييم: عليکم السلام. قرآن کريم که به زبان قوم عرب يعني به زبان فصيح عربي نازل گرديده همواره اين قاعده را رعايت کرده است. از جمله آنگاهي که فرشتگان به خانة حضرت ابراهيم ميآيند و به او فرزندي را بشارت ميدهند و همسر آن حضرت با تعجب ميخندد، فرشتگان پاسخ ميدهند:(هود / 73) «آيا از کار خدا شگفتي مينمايي (توجه کنيد که فعل، مفرد مؤنث مخاطب است) رحمت خدا و برکاتش بر شماست [اي] اهل اين خانه، بيگمان خدا ستوده و بزرگوار است». چنانکه ملاحظه شد با اينکه مخاطب کلام فرشتگان در ابتداي آيه، يک زن (= حضرت ساره) بوده، ولي با توجه به اينکه حضرت ابراهيم نيز اهل همان خانة مورد نظر بوده؛ در ذيل آيه، ضمير جمع مذکر مخاطب به کار رفته است و فرشتگان گفتهاند: پس زن خانه ميتواند اهل بيت باشد. در سورة احزاب نيز عيناً همين موضوع ديده ميشود يعني در ابتداي آيات، خطاب ﴿يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ﴾= اي زنان پيامبر» آمده و حتي در صدر آية 33 همة ضماير، جمع مؤنث است اما هنگام سخن گفتن از «اهل البيت = اهل اين خانه» که پيامبر نيز اهل و صاحب همان خانه بوده - بلکه سايرين به اعتبار وابستگي و پيوند با آن حضرت، اهل خانة مذکور محسوب ميشدند- ضمير جمع مذکر، استعمال شده است. در کتب تفسير نيز گفتهاند که خطابات قرآن از قبيل ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا﴾ و ﴿كُتِبَ عَلَيْكُمْ﴾ و نظاير آنها، مختص و منحصر به مردان نيست بلکه زنان نيز مشمولاند ولي بنا به قاعدة تغليب، ضماير مذکر به کار رفته است. يا (هود / 70) «ما به سوي قوم لوط* اعزام شدهايم». سپس قرآن ميفرمايد: (هود / 71-73) «همسرش ايستاده بود، خنديد، پس او را به اسحاق و از پي اسحاق به يعقوب مژده داديم. [همسر ابراهيم] گفت: اي واي بر من، آيا من ميزايم حال آنکه پيرزني [سالخوردهام] و اين شويم پيرمردي است؟! به راستي که اين چيزي شگفتانگيز است! [فرشتگان] گفتند: آيا از کار خدا شگفتي مينمايي؟ رحمت خدا و برکات او بر شما است اي اهل اين خانه. همانا او ستوده و بزرگوار است». اگر بدون پيشداوري در آيات فوق تأمل کنيم ميبينيم که فرشتگان پاسخ اظهار تعجب همسر ابراهيم را ميدهند و به همين سبب، فعل مفرد مؤنث مخاطب، استعمال شده است. حال اگر گفته شود اگر او مخاطب آيه است پس چرا در ميان خطاب به او صحبت خانواده و اهل خانه به ميان آمده است؟ توجه شما را جلب ميکنيم به اين نکته که در آغاز کلام، روي سخن با يک زن است، اما به اعتبار اينکه وي وابسته به حضرت ابراهيم و همسر اوست و حضرت ابراهيم نيز در آن خانه زندگي ميکند و عضو خانواده است لذا هنگامي که هردوي آنها مورد نظر هستند، ضمير را مذکر ميآورد. در واقع آيه ميفرمايد: چرا تعجب ميکني مگر نميداني که تو عضو خانهاي هستي که رحمت و برکات خدا در آنجاست، و چون اين رحمت و برکات هم تعلق به ابراهيم و هم همسرش داشته ـ بلکه در درجة نخست متوجه آن حضرت بوده و در درجة بعدي به ساير اعضاي خانه تعلق ميگرفته ـ لذا ضمير، ناگزير مذکر آمده است سوال بعدي : ايا علامه مجلسي احتمال ميدهد که جايگاه واقعي آيه 33 سوره احزاب، جاي ديگري است و چه بسا گروهي به منظور حصول منافع دنيوي خويش، آن را در اينجا قرار دادهاند!! و حتي احتمال ميدهد که آياتي از قرآن قبل و بعد از جمله مورد نظر قرار داشته و بعداً ساقط شدهاند!! ميگويد: «مخاطبة الزوجات مشوبة بالمعاتبة والتأنيب والتهديد ومخاطبة أهل البيت ـ عليهم السلام ـ محلاة بأنواع التلطف والمبالغة في الإکرام = خطاب به همسران [پيامبر] آميخته به سرزنش و عتاب و تهديد است و خطاب به اهل بيت ـ عليهم السلام ـ آراسته به انواع لطف و مهرباني و مبالغه در بزرگداشت آنهاست» (بحار الأنوار، ج 35، الباب الخامس: في نزول آيه التطهير، ص 235). در پناه حق www.shiaanswering.blogfa.com جواب نظر: با سلام همانطور که قبلا ذکر ، طبق تصميمات گرفته شده تمامي سوالات بايد از طريق قسمت طرح پرسش مطرح شود . اما پاسخ به سوالات شما : اگر تنها دليل شيعه بر نزول اين قطعه از آيه در مورد اهل بيت مذکر بودن ضمير باشد ، کلام شما درست است ؛ اما شيعه مي گويد که اين ضمير نمي تواند طبق ادعاي بعضي از علماي اهل سنت مخصوص زنان باشد ، بلکه قطعا شامل مردن نيز مي شود ، زيرا عده زيادي از علماي اهل سنت ادعا کرده اند مقصود از اين ضمير تنها همسران رسول خدا است !!! در تفسير جلالين آمده است : «إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس» الإثم يا«أهل البيت» أي نساء النبي(ص) تفسير الجلالين ج1 ص554 در تفسير بغوي نيز آمده است : أراد بأهل البيت نساء النبي (ص) لأنهن في بيته وهو رواية سعيد بن جبير عن ابن عباس تفسير البغوي ج3 ص528 شوکاني مي گويد : وقد اختلف أهل العلم فى أهل البيت المذكورين فى الآية فقال ابن عباس وعكرمة وعطاء والكلبى ومقاتل وسعيد بن جبير إن أهل البيت المذكورين فى الآية هن زوجات النبى (ص) خاصة فتح القدير ج4 ص278 بنا بر اين شيعه مي گويد اين آيه با کلام اهل سنت موافقت ندارد . سپس به روايات مختلفي از صحيح مسلم استدلال مي کنند که نشان مي دهد زنان جزو اهل بيت نيستند . اما در مورد کلام علامه مجلسي ، معناي کلام ايشان واضح است ؛ اين قطعه از آيه در زماني غير از نزول ساير قطعه ها ، بر رسول خدا نازل گرديده است و به دستور ايشان در اين قسمت به همراه آيات مربوط به همسران قرار گرفت . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
5 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 15 خرداد 88
با سلام آيا ما در قرآن کريم موارد ديگري نيز داريم که الله سبحان در ميان يک آيه مخاطب خود را عوض کرده باشد؟ جواب نظر: با سلام دوست گرامي آيات بسياري به اين صورت وجود دارد ؛ البته جالب اينجاست كه اهل سنت ادعا مي كنند كه در آيه غار ، ضماير به صورت غير مرتب ، به ابوبكر و پيامبر (ص) بر مي گردد !!! حال اينجا منكر چنين مطلبي شده اند (البته در آنجا گروهي از علماي اهل سنت ، صريحا منكر شده اند كه مدح ابوبكر باشد ، اما اصل اين مطلب كه ممكن است ضمير ها به صورت مختلف برگردد را منكر نشده اند) : "فقد نصره الله اذ اخرجه الذين كفروا ثاني اثنين اذ هما في الغار اذ يقول لصاحبه لا تحزن ان الله معنا فانزل الله سكينته عليه وايده بجنود لم تروها" ادعا شده است كه در اين آيه ضمايري كه با رنگ زرد مشخص شده به پيامبر و ضميري كه با رنگ نارنجي مشخص شده است ، مربوط به ابوبكر است !! اما ذكر ضماير مختلف در آيه : أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ سوره بقرة آيه 107 و... موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
6 |
نام و نام خانوادگي: م . ج -
تاريخ: 04 تير 88
با سلام تنها در شرح ساده و بديهي اين قسمت از آيه ميتوان گفت كه اگر به عقيده اهل سنت منظور از اهل بيت فقط زنان پيامبر (ص) ميباشد پس بايد لزوما ً جمع مونث عربي اطلاق مي گرديد كه در غير اينصورت دو احتمال مي باشد:1- معاذ الله خداوند در اين آيه دچار فراموشي و يا اشتباه شده است 2- معاذ الله در بين زنان پيامبر مردي هم ديده شده كه بعلت وجودش اين جمه مذكر آمده است كه هر مسلماني اين دو نظريه را كفر مي داند صدق الله العلي العظيم |
7 |
نام و نام خانوادگي: ali -
تاريخ: 30 تير 88
واقعا جاي تاسف است کلمات قبل و بعد در مورد ازواج مطهرات است به همين دليل مونث آمده اند اما آيا اهل البيت مونث است که ضمير مونث بيايد ؟ عجب حرفي ميزنيد ! در ضمن اگر اهل بيت فقط شامل افرادي ميشود که زير عبا بوده اند و فقط آنها معصوم اند ( به اعتقاد اهل تشيع ) پس بقيه امامان معصوم نيستند چون زير عبا نبودند و پيامبر هم نفرمودند هولاءِ و اولادهم - بلکه فرمودند هولاءِ - يعني اينها . پس عصمت ساير امامان زير سوال ميرود . جواب را بفرماييد . جواب نظر: با سلام دوست گرامي بهتر است يكبار ديگر پاياسخ را به صورت كامل بخوانيد . ضمير در آيه مذكر آمده است ، آيا همسران پيامبر (ص) مذكر بودند كه ضمير آنها مذكر آمده است ؟! در مورد عصمت ساير اهل بيت عليهم السلام هم در بخش نظرات پاسخ داده شده است كه «وقتي يك معصوم ، بگويد شخص ديگري نيز معصوم است ، قطعا او نيز معصوم خواهد بود و در مورد ائمه ما روايات پيامبر و ساير معصومين عليهم السلام ، دلالت بر عصمت آنها ميكند» موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
8 |
نام و نام خانوادگي: امير -
تاريخ: 22 آذر 88
با سلام به همه اعم از سني و شيعه در جواب آقايي كه فرمودند اهل البيت يك كلمه است و چون كلمه مذكر است چرا بايد ضمير مونث بيايد ؟!دوست عزيز در عربي هرگاه كلمه اي بر نفرات دلالت كند موقعي كه به جاي آن نفرات قرار باشد كه ضمير استفاده شود ديگر به خود كلمه ارجاع نميشود و اصل نفرات مد نظر قرار ميگيرد و ضمائر مطابق با مونث يا مذكر بودن آنها خواهد آمد.ضمنا دوست عزيز پيامبر در ثقلين اهل البيت را معرفي فرموده اند و آنها را همرديف قرآن معرفي نموده اند و همه را به تمسك به آنان دعوت كرده اند توجه كنيد كه همسر نميتواند قابل تمسك جستن باشد و وقتي صحبت از اينكه اين دو (قرآن و عترت(با هم اند تا در كنار حوض كوثر به هم برسند يعني چه؟آيا مقصود غير اينست كه عترت بايد ادامه دار باشد و اهل البيت بايد ادامه دار باشند تا بتوانند هميشه در كنار قرآن باشند تا اينكه در عالم بالا با قرآن يكي شوند؟وقتي فرمودند آنها با قرآن هستند يعني اينكه در اين دنيا وگرنه در آن دنيا كه در نهايت به هم ميرسند پس فرمودند در اين دنيا و بشرطي در اين دنيا آنها ميتوانند با قرآن باشند كه نسل آنها قطع نشده و ادامه دار باشد يعني هميشه يكي از فرزندان فاطمه عليها السلام در دنيا هست كه با قرآن مانوس است و با قرآن همگون است. |
9 |
نام و نام خانوادگي: امير -
تاريخ: 22 آذر 88
با سلام دوستان عزيز ميگويند چون آيه بر پيامبر هم مشتمل ميشده پس جمع مذكر آمده اما عزيزان يك نكته از يادمان نرود كه خداوند وقتي فرموده اهل البيت منظورش اهل بيت رسول الله بوده نه خود وي...درست است كه پيامبر نيز جزو اهل البيت است و خودشان هم گفته اند من و علي و فاطمه و حسن و حسين ولي چون در اينجا روي سخن با اهل بيت است پس خداوند منظورش خود پيامبر نيست و اگر ميگويند كه مقصود در آيات قبل زنان پيامبرند پس در اينجا هم زنان پيامبر بايد منظور نظر باشند نه خود پيامبر ...چه اينكه شان پيامبر با زنانش بالاتر از آنستكه خداوند متعال زنان پيامبر را مانند خود پيامبر از اصل پاكيزه نموده است ونيز اينكه هيچ كس در پاكيزه بودن پيامبر شكي ندارد كه خداوند بخواهد بعد از توصيه به زنان پيامبر به خود پيامبر هم بگويد يعني ما تو را هم پاكيزه كرديم همانطور كه زنانت را پاكيزه كرديم...پس جمع مذكر براي همراه شدن پيامبر با آنان نيست بلكه شان نزول ديگري دارد كه با توجه به قراين موجود قابل فهم است. |
10 |
نام و نام خانوادگي: امير -
تاريخ: 23 آذر 88
با سلام دوستان عزيز ميگويند چون آيه بر پيامبر هم مشتمل ميشده پس جمع مذكر آمده اما عزيزان يك نكته از يادمان نرود كه خداوند وقتي فرموده اهل البيت منظورش اهل بيت رسول الله بوده نه خود وي...درست است كه پيامبر نيز جزو اهل البيت است و خودشان هم گفته اند من و علي و فاطمه و حسن و حسين ولي چون در اينجا روي سخن با اهل بيت است پس خداوند منظورش خود پيامبر نيست و اگر ميگويند كه مقصود در آيات قبل زنان پيامبرند پس در اينجا هم زنان پيامبر بايد منظور نظر باشند نه خود پيامبر ...چه اينكه شان پيامبر نسبت به زنانش بالاتر از آنستكه خداوند متعال زنان پيامبر را مانند خود پيامبر از اصل خلقتشان پاكيزه نموده باشد و نيز اگر زنان پيامبر از گناه مصون هستند پس چه نيازي به تذكر دارند كه شما اي زنان گناه نكنيد و نيز اينكه خداوند چه دليلي براي پاك كردن زنان پيامبر دارد در حاليكه هر كسي حتي زن پيامبر مسوول اعمال خويش است اما اهل بيت پاك ميشوند تا اسلام ناب بوسيله آنان تداوم يابد ونيز اينكه هيچ كس در پاكيزه بودن پيامبر شكي ندارد كه خداوند بخواهد بعد از توصيه به زنان پيامبر به خود پيامبر هم بگويد يعني ما تو را هم پاكيزه كرديم همانطور كه زنانت را پاكيزه كرديم...پس جمع مذكر براي همراه شدن پيامبر با آنان نيست بلكه شان نزول ديگري دارد كه با توجه به قراين موجود قابل فهم است |
11 |
نام و نام خانوادگي: حامد -
تاريخ: 23 دي 88
با سلام 1-كداميك به قول شما آيه تطهيراست؟اين ايه(وقرن في بيوتكن ولا تبرجن تبرج الجهليه الاولي واقمن الصلاه واتين الزكوه واطعن الله ورسوله انَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا) يا اين آيه (انَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا) اگر جواب شما دومي است.اين آيه نيست اين قسمتي از ايه قبل است.واگر جواب شما اولي است.پس هرجا سخني از آيه تطهيركرديد آن راكامل بخوانيدكه شامل زنان پيامبرهم مي شود. 2-حديث كسا به اين خاطر نازل شده است كه بگويد حضرت علي حسن حسين فاطمه رضي الله عنهم علاوه برزنان پيامبرشامل اين آيه هم مي شوند. 3-كلمه تطهيرمعناي معصوم بودن نمي دهدهمان طور كه درقرآن هست:(خذمن امولهم صدقه تطهرهم وتزكيهم بها وصل عليهم ان صلوتك سكن لهم والله سميع عليم)توبه 103)جالب است دراين آيه تطهير معني معصوميت نمي دهد بعدش هم كلمه تزكيه آمده كه مهم تر ازنطهير است.درصورتي كه درآيه تطهير تزكيه نيامده پس اين آيه محكم ترازآيه تطهير است. 4- درمورد اهل بدر313 نفربودند مي فرمايد:وينزل عليكم من السما ما ليطهركم به ويذهب عنكم رجزالشيطن وليربط علي قلوبكم ويثبت به القدام)انفال11 كلمه رجز ورجس به هم نزديكند ويطهركم درهر دو آيه يك معني دارد.باوجوداين اهل بدرمعصوم نيستند!!!!!!! خداوندخطاب به همه مسلمانان مي فرمايد:(مايريدالله ليجعل عليكم من حرج ولكن يريد ليطهركم وليتم نعمته عليكم لعلكم تشكرون)مائده6 پس تطهير همه جاي قرآن به معني معصوميت نيست. فما كان جواب قومه الاان قالو اخرجوال لوط من قريتكم انهم اناس يتطهرون)نمل56) فيه رجال يحبون ان يتطهرو والله يحب المطهرين)توبه 108 ان الله يحب التوبين ويحب المتطهرين)بقره222 وآيات ديگر شما غير ازاين آيه ازقران بياوريد كه معني معصوميت بدهد. 5-اهل بيت شامل زنان هم مي شود (فلما قضي موسي الاجل وسارباهله)قصص29هنگامي كه موسي مدت خودرابه پايان رسانيدوهمراه خانواده اش (ازمدين به سوي مصر)حركت كرد.)درآن وقت كسي جزهمسرش همراه او نبود. همسر عزيز مصر خطاب به شوهرش گفت:(قالت ماجزا من ارادباهلك سوا)آن زن گفت كيفركسي كه بخواهد نسبت به اهل تو خيانت كند چيست؟))يعني كسي كه نسبت به زن تو اراده بد داشته باشد. 6-اگر مي گوييد عنكم ويطهركم فقط دلالت بر مذكر بودن مي كند پس اين آيه شامل حضرت فاطمه رضي الله عنها نمي شود.درصورتي كه مي شود. 7-حديث كساحضرت علي حسن حسين فاطمه رضي الله عنهم راداخل ايه تطهير مي كند نه اينكه اين حديث كسا زنان پيامبر راخارج مي كند. 7-يك ايه ازقرآن بياوريد كه زنان پيامبر اهل بيت محسوب نمي شوند. 8- يك آيه ازقرآن بياوريد كه تطهير مهناي معصوم بودن بدهد. جوابهاي قانع كننده بدهيد بلكه سني ها هدايت شوند. زودتر جواب دهيد. جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- پرسيدهايد آيه تطهير كدام است ! مشخص است كه «وقرن في بيوتكن ولا تبرجن تبرج الجهليه الاولي واقمن الصلاه واتين الزكوه واطعن الله ورسوله انَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» اسم اين آيه ، آيه تطهير است ؛ زيرا در آن عبارت «انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت ويطهركم تطهيرا» آمده است . اما آيه تطهير دلالت بر تطهير زنان پيامبر ندارد ! بلكه دلالت بر تطهير اهل بيت دارد ! شما چون قسمت اول آيه را ديدهايد كه در مورد همسران رسول خدا (س) است ، گمان كردهايد كه تطهير هم در مورد آنها است ! يعني چيزي را گمان كردهايد كه خود همسران رسول خدا (ص) قبول ندارند ! براي روشنتر شدن مطلب ميگوييم : تدوين محل آيات و سور و كلمات قرآن كريم ، تماما به دستور رسول گرامي اسلام (ص) صورت گرفته است ! گاهي چند عبارت را كه در زمانهاي مختلف نازل شده بود ، به دستور حضرت در كنار هم قرار ميدادند ؛ و اين ميشد يك آيه ! آيه فوق الذكر نيز جزو همين آيات است ! ميتوانيد در اين زمينه به آدرس ذيل مراجعه كنيد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=149 2- فرمودهايد «حديث كسا به اين خاطر نازل شده است كه بگويد حضرت علي حسن حسين فاطمه رضي الله عنهم علاوه برزنان پيامبرشامل اين آيه هم مي شوند»! اين ادعاي شما است ! اما رسول خدا (ص)ادعاي شما را قبول ندارند ! زيرا وقتي ام سلمه از حضرت سوال كردند كه آيا من هم از اهل بيتم ، فرمودند خير ! يا وقتي خواست خود وارد شود ، عبا را از دست او كشيدند ! همچنين ، در روايت صحيح مسلم وقتي از يكي از صحابه سوال ميشود كه آيا همسران رسول خدا (ص) جزو اهل بيت ايشان هستند ، ميگويد «لا» ! 3- اگر تطهير در اين آيه ، تطهير خاصي نبود ، اهل سنت اصرار نداشتند كه به زور همسران رسول خدا (ص) را نيز وارد اين قسمت از آيه كنند ! ام سلمه تلاش نميكرد كه هرطور شده خود را در اين جمع وارد كند ! جبرئيل از خداوند اجازه نميگرفت كه وارد اين جمع شود ! و... همينها بيانگر فرق تطهير در اين آيه با تطهير در آيهاي كه شما ذكر كرديد دارد ! 4- فرق اصلي اين آيه ، با آيات ديگر در عبارت «تطهيرا» است ! كه مفعول مطلق تاكيدي است ! يعني در ساير آيات تنها نوعي خاص تطهير ، اراده شده است ، اما در اين آيه ، كمال تطهير اراده شده است ! 5- ادعا كردهايد كه «اهل بيت شامل زنان هم مي شود (فلما قضي موسي الاجل وسارباهله)قصص29هنگامي كه موسي مدت خودرابه پايان رسانيدوهمراه خانواده اش (ازمدين به سوي مصر)حركت كرد.)درآن وقت كسي جزهمسرش همراه او نبود»! به عكس علماي اهل سنت گفتهاند كه كلمه اهل در اينجا دلالت ميكند كه چند نفر غير همسر همراه او بودهاند ! (وَسَارَ بِأَهْلِهِ) ليس فيه دلالة على أنه خرج منفرداً معها وقوله : ( امْكُثُواْ ) فيه دلالة على الجمع اينکه در آيه آمده است وي همراه با خانواده اش را نمي توان دليل بر آن گرفت که موسي همراه با همسرش تنها بوده است و عبارت «امکثوا» دلالت بر جمع مي کند التفسير الكبير ج 24 ص 208 ، اسم المؤلف: فخر الدين محمد بن عمر التميمي الرازي الشافعي الوفاة: 604 ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1421هـ - 2000م ، الطبعة : الأولى در مورد همسر عزيز مصر نيز شما بحث اهل بيت پيامبران را (كه مقامي است معنوي) با بحث لغوي اهل (كه حتي گاهي به عمو و... نيز اطلاق ميشود) خلط كردهايد ! آيا شما از پسر نزديكتر سراغ داريد ؟ آيا در لغت ، پسر را جزو اهل شخص ميدانند ؟ خداوند به نوح فرمود «قال يا نوح انه ليس من اهلك»! بحث در مورد اينكه كلمه «اهل» در اين آيه ، مربوط به مقامي معنوي و ديني است ، بحثي مفروغ عنه است ! 6- فرمودهايد «اگر مي گوييد عنكم ويطهركم فقط دلالت بر مذكر بودن مي كند پس اين آيه شامل حضرت فاطمه رضي الله عنها نمي شود.درصورتي كه مي شود»! خير ؛ ما چنين ادعايي نداريم ! بلكه ما بر خلاف نظر عدهاي كه ميگويند آيه تطهير خاص به زنان رسول خدا است ، ميگوييم بايد در اين جمع ، مرداني نيز باشند (چون خطاب مذكر آمده است) 7- فرمودهايد «يك ايه ازقرآن بياوريد كه زنان پيامبر اهل بيت محسوب نمي شوند»! آيه مربوط به فرزند نوح براي شما كفايت ميكند ! چون پسر از همسر نزديكتر است ! و در اهل بودن او خلافي نيست ! همچنين روايات رسول خدا (ص) كه طبق آيه قرآن «ما ينطق عن الهوي» است و «لتبين للناس ما نزل اليهم» به خوبي هم معناي تطهير و هم مقصود مطهران را مشخص ميكند ! موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
12 |
نام و نام خانوادگي: طهماسب اسدي -
تاريخ: 27 دي 88
با سلام در تكميل فرمايشات دوست گرامي(آقاامير) به عرض ميرسانم اگر منظور از آيه 33 زنان پيامبر بود و اين زنان از هر گونه رجس و آلودگي پاك و مطهر بودند ، پس چرا خداوند در آيه 28 (5 آيه قبل تر) به پيامبر ميفرمايد به زنان خود بگو اگر زندگي با زيب و زيور دنيا را طالبيد بيائيد تا مهر شما را داده و همه شما را طلاق دهم و يا در آيه 30 ( 3 آيه قبل تر) مستقيما" به زنان پيامبر خطاب ميفرمايد كه اگر دانسته به كار ناروايي اقدام كنيد دو برابر عذاب خواهيد ديد . آيا اين آيات با مطهر بودن زنان پيامبر مغايرت ندارد ؟ برادران عزيز سني جواب بفرمائيد . |
13 |
نام و نام خانوادگي: علي ح -
تاريخ: 06 بهمن 88
با عرض سلام و خسته نباشيد . ايا دليلي بر اينكه ايه تطهير ايه اي مستقل است از كتب اهل سنت وجود دارد؟ جواب نظر: با سلام دوست گرامي اگر مقصود شما اين است كه عبارت «انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت» به تنهايي نازل شده است ! آري ، روايات فراواني در اين زمينه در كتب معتبر علماي اهل سنت وجود دارد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=149 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
14 |
نام و نام خانوادگي: حامد -
تاريخ: 07 بهمن 88
1-پس هرکجاسخنراني داشتيد آيه را کامل بخوانيد تا ملت گمان نکنند فقط (انَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا)يک آيه است!!! 2-شما به اين آيه مي گوييد آيه تطهير ما چنين چيزي نمي گوييم.اين اعتقادشماست. 3-ما نگفتيم زنان پيامبر معصوم اند .اهل بيت پيامبر(ص)معصوم نيستند واين آيه دلالت برعصمت نمي دهد.شما گفتيد(چيزي را گمان كردهايد كه خود همسران رسول خدا (ص) قبول ندارند !) اين مطلب برعکس حرف شما رارد مي کند!!اهل بيت اهميتي نداشته چون درآن زمان همه مي دانستند اهل بيت پيامبر(ص) چه کساني بودند.چون اين آيه دلالت برعصمت نمي دهد زنان پيامبرهيچ حرفي نزدند. 4-زنان پيامبر اهل بيت محسوب مي شوند اما معصوم نيستند اين شماييد که به زور مي گوييد اهل بيت معصومند وزنان پيامبر را خارج مي کند.ما مي خواهيم معصوم نبودن اهل بيت را اثبات کنيم که زنان پيامبر نيزمعصوم نيستند. 5-اگر دختر ابوبکر عايشه ودختر عمر حفصه رضي الله عنهما زنان پيامبرنبودند مي گفتيد شامل زنان نيزمي شود! ولي چون پدرانشان راقبول نداريد خودشان رانيز قبول نداريد 6-اين عبارت برام جالب بود(فرق اصلي اين آيه ، با آيات ديگر در عبارت «تطهيرا» است ! كه مفعول مطلق تاكيدي است !) 7-جواب بند6:لازم بو به اين نوشته خودتان در اول صفحه نگاه مي کرديد( 1 - در آيات ياد شده وقتي سخن از زنان پيامبر اکرم (ص) به ميان آمده ، ضمير جمع مؤنث به کار رفته مانند: من يات منکن - و من يقنت منکن - لستن - ان اتقيتن - تخضعن - وقرن - بيوتکن و .... ولي وقتي به آيه تطهير رسيده ضماير جمع مذکر به کار رفته مانند: ليذهب عنکم - ويطهرکم . پس معلوم مي شود مخاطب در آيه تطهير غير از مخاطب در آيات قبل و بعد از آيه تطهير است.) بعد مي نوشتيد(خير ؛ ما چنين ادعايي نداريم !) 8-شما نوشته ايد(بر خلاف نظر عدهاي كه ميگويند آيه تطهير خاص به زنان رسول خدا است) عده اي چه کساني هستند ؟! که مي گويندآيه تطهير!! شامل افرادحديث کسا رضي الله عنهم نيستند ؟؟! جواب نظر: با سلام جناب حامد ! 1- بهتر است نگاهي به اصطلاحات و ادبيات علماي خود داشته باشيد ، تا بدانيد هم آنها اين آيه را ، آيه تطهير ناميدهاند و هم اينكه خود آن را مخصوص پنجتن ذكر كردهاند و هم اينكه تنها عبارت «انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت ويطهركم تطهيرا» را به كار بردهاند ! وقال توفيق أبو علم : فالرأي عندي أنّ أهل البيت هم أهل الكساء : عليّ وفاطمة والحسن والحسين ومن خرج من سلالة الزهراء وأبي الحسنين رضي الله عنهم أجمعين ( أهل البيت : 92 ذيل الباب الأول ، و : 8 المقدّمة ) . وقال في موضع الردّ على عبد العزيز البخاري : أمّا قوله : إنّ آية التطهير المقصود منها الأزواج ، فقد أوضحنا بما لا مزيد عليه أنّ المقصود من أهل البيت هم العترة الطاهرة لا الأزواج ( أهل البيت : 35 الباب الأول ) . الكشف والبيان (تفسير الثعلبي ) ج 8 ص 41 ، اسم المؤلف: أبو إسحاق أحمد بن محمد بن إبراهيم الثعلبي النيسابوري الوفاة: 427 هـ - 1035م ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت - لبنان - 1422هـ-2002م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : الإمام أبي محمد بن عاشور ، مراجعة وتدقيق الأستاذ نظير الساعدي الجواهر الحسان في تفسير القرآن (تفسير الثعالبي) ج 8 ص 41 ، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن محمد بن مخلوف الثعالبي الوفاة: 875 ، دار النشر : مؤسسة الأعلمي للمطبوعات – بيروت جالب اينجاست كه گروهي «آيه تطهير» را سبب برتري زنان پيامبر معرفي كردهاند : وأزواجه صلى الله عليه وسلم داخلات في منطوق لفظ أهل البيت ومفهومه فلا يشك في ذلك من له أدنى إلمام بهذا العلم الشريف بل هن المقصود الأولي بآية التطهير حسن الأسوة بما ثبت من الله ورسوله في النسوة ج 1 ص 437 النسوة ، اسم المؤلف: السيد محمد صديق حسن خان الفتوحي الوفاة: 1307هـ ، دار النشر : مؤسسة الرسالة - بيروت - 1406هـ/ 1985م ، الطبعة : الخامسة ، تحقيق : الدكتور- مصطفى الخن/ ومحي الدين ستو 2- فرمودهايد «شما به اين آيه مي گوييد آيه تطهير ما چنين چيزي نمي گوييم.اين اعتقادشماست»! جواب از عبارات فوق مشخص شد ! 3- فرمودهايد «ما نگفتيم زنان پيامبر معصوم اند» آري چون نميتوانيد چنين ادعايي بكنيد ! اين ادعا خلاف ضرورت است ! (وقتي زنان پيامبر به يكديگر دشنام داده همديگر را لعن كردهاند ، وقتي بر امام زمان خويش خروج كردهاند ، وقتي يكي از آنان به نام قتلية به اعتقاد اهل سنت مرتد شده است ، ديگر نميتواند ادعاي عصمت در مورد آنان كرد !) همچنين فرمودهايد «.اهل بيت پيامبر(ص)معصوم نيستند واين آيه دلالت برعصمت نمي دهد»! وقتي ثابت شد كه آيه در مورد زنان پيامبر نبوده و در مورد اميرمومنان و ائمه معصومين و فاطمه زهرا سلام الله عليهم است ، و وقتي لازمه اين آيه عصمت است ! چه دليلي براي عدم عصمت آنان داريد ؟! 4- فرمودهايد «.شما گفتيد(چيزي را گمان كردهايد كه خود همسران رسول خدا (ص) قبول ندارند !) اين مطلب برعکس حرف شما رارد مي کند!!اهل بيت اهميتي نداشته چون درآن زمان همه مي دانستند اهل بيت پيامبر(ص) چه کساني بودند.چون اين آيه دلالت برعصمت نمي دهد زنان پيامبرهيچ حرفي نزدند»! آيا واقعا آنان هيچ چيزي نگفتهاند ؟ رواياتي كه در اين مقاله آورده شده است ، از همسران رسول خدا (ص)نيست ؟ يا شايد گمان داريد علماي اهل سنت ، با سند صحيح به همسران رسول خدا (ص) دروغ بستهاند ! شايد ام سلمه و عائشه را همسران رسول خدا (ص) نميدانيد ؟! 5- فرمودهايد «زنان پيامبر اهل بيت محسوب مي شوند اما معصوم نيستند»! به چه دليل جزو اهل بيت هستند ؟ چرا چيزي را كه خودشان قبول ندارند ، براي انها اثبات ميكنيد ؟ 6- فرمودهايد «اگر دختر ابوبکر عايشه ودختر عمر حفصه رضي الله عنهما زنان پيامبرنبودند مي گفتيد شامل زنان نيزمي شود! ولي چون پدرانشان راقبول نداريد خودشان رانيز قبول نداريد»! اگر آيهاي در شان آنها نازل ميشد كه آنها را مدح ميكرد ، و ما آنان را قبول نداشتيم ! حرف شما صحيح بود ! اما وقتي اين عبارت اصلا در مورد آنان نازل نشده است ، و عموم علماي اهل سنت (جز عدهاي) با سخن شما مخالفت كردهاند ، آيا مدعي ميشويد آنها هم با عائشه و حفصه يا ابوبكر و عمر دشمن بودهاند ؟ 7- فرمودهايد «اين عبارت برام جالب بود(فرق اصلي اين آيه ، با آيات ديگر در عبارت «تطهيرا» است ! كه مفعول مطلق تاكيدي است »! آري ! جالب است ، اما چون جوابي نداشتهايد ، مجبور شدهايد اينگونه بدون دادن پاسخ از كنار ان بگذريد ! مفعول مطلق تاكيدي يعني نهايت تطهير ممكن در شان اهل بيت صورت گرفته است ! و اين مطلب واضح است ! اما شما تنها با گفتن «برايم جالب بود» از كنار آن ميگذريد ! 8- فرمودهايد «جواب بند6:لازم بو به اين نوشته خودتان در اول صفحه نگاه مي کرديد( 1 - در آيات ياد شده وقتي سخن از زنان پيامبر اکرم (ص) به ميان آمده ، ضمير جمع مؤنث به کار رفته مانند: من يات منکن - و من يقنت منکن - لستن - ان اتقيتن - تخضعن - وقرن - بيوتکن و .... ولي وقتي به آيه تطهير رسيده ضماير جمع مذکر به کار رفته مانند: ليذهب عنکم - ويطهرکم . پس معلوم مي شود مخاطب در آيه تطهير غير از مخاطب در آيات قبل و بعد از آيه تطهير است»! آيا شما ميگوييد مخاطب در عبارت «انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت» با مخاطب در «وقرن في بيوتكن» يكي است ؟! آيا هيچ عربي ميتواند چنين ادعايي كند ؟ كجاي سخن ما اشكال دارد كه شما اينگونه به آن اشكال گرفتهايد ؟ همچنين فرمودهايد «بعد مي نوشتيد(خير ؛ ما چنين ادعايي نداريم !) »! آيا فكر ميكنيد مردم سخن بالايي ما را نميبينند ؟ ما گفتهايم « فرمودهايد «اگر مي گوييد عنكم ويطهركم فقط دلالت بر مذكر بودن مي كند پس اين آيه شامل حضرت فاطمه رضي الله عنها نمي شود.درصورتي كه مي شود»! خير ؛ ما چنين ادعايي نداريم ! بلكه ما بر خلاف نظر عدهاي كه ميگويند آيه تطهير خاص به زنان رسول خدا است ، ميگوييم بايد در اين جمع ، مرداني نيز باشند (چون خطاب مذكر آمده است»! آيا اين سخن ما اشكالي دارد ؟ 9- فرمودهايد «شما نوشته ايد(بر خلاف نظر عدهاي كه ميگويند آيه تطهير خاص به زنان رسول خدا است) عده اي چه کساني هستند ؟! که مي گويندآيه تطهير!! شامل افرادحديث کسا رضي الله عنهم نيستند»! بله ، در بخش نظرات همين مقاله ، چندين نفر از بزرگان اهل سنت را كه چنين اعتقادي داشتهاند ، مطرح كردهايم ! بهتر بود قبل از هرگونه ادعايي ، نگاهي به پرسش و پاسخهاي مطرح شده در ذيل اين بحث ميانداختيد ! 10- در مورد ساير مطالبي كه در جواب قبل به شما دادهايم (اينكه پسر نوح با اينكه پسر او بود ، جزو اهل بيتش نشد و ... پاسخي ندادهايد !) موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
15 |
نام و نام خانوادگي: حامد -
تاريخ: 08 بهمن 88
از اينكه مطالبم را درسايت گذاشتيد تشكر مي كنم نمي دانم دو روايتي كه نوشتيد از روايات ضعيف هستند يانه ..... .اگر دربعضي موارد جواب سوال نمي دهم دليل اين است كه اطلاعاتي در آن زمينه ندارم وفقط اطلاعاتي كه بلدم يا استدلال خودم است مي نويسم وپاسخ مي دهم . باز هم ازشما تشكر مي كنم |
16 |
نام و نام خانوادگي: شادي -
تاريخ: 01 خرداد 89
در مورد زينب بنت عميس همسر پيامبر مطلب مي خواستم. جواب نظر: با سلام دوست گرامي آنچه در تاريخ آمده است ، زينب بنت عميس ، همسر حضرت حمزه عليه السلام بوده است ! و نه پيامبر ! موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
17 |
نام و نام خانوادگي: ايماني نسب علي -
تاريخ: 04 خرداد 89
باعرض سلام وخدا قوت .از گروه پاسخ به شبهات اين سوال رادارم كه اگر اراده الهي در آيه تطهير،تكويني باشد؛به هيچ وجه زنان پيامبر(ص) شامل آن نمي شود،زيرا طبق آيات اوليه سوره تحريم دوتا از زنان پيامبر(كه غالب مفسران اهل سنت آنها را حفصه وعايشه مي دانند)موجب رنجش خاطر پيامبر شدند به گونه اي كه خداوند با تمام قدرت جلوي آنها ايستاد وفرمود: إِن تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِن تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ ﴿4﴾ واژه ضغت قلوبكما يعني دلهاي شما منحرف شده است واين ابداً با (ليذهب عنكم الرجس) نمي سازد. ولي سوال من اين است كه چرا اراده در اين آيه تكويني است نه تشريعي؟ برخي دليلشان براي اينكه اراده در اين آيه تكويني است نه تشريعي اين است كه ميگويند: خدا مي خواهد كه همه انسانها پاك شوند(مَا يُرِيدُ اللّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُم مِّنْ حَرَجٍ وَلَكِن يُرِيدُ لِيُطَهَّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ )و دليلي نداردكه خداوند اراده كند فقط اهل بيت را پاك كند(با توجه به إنما در آيه وتخصيص اهل بيت)، پس اراده الهي در اين آيه تكويني است. ولي در پاسخ اين جواب مي توان گفت كه اگر در اين آيه خداوند فقط يك تطهير معمولي(يطهركم) كه آن را از همه مردم بخواهد را اراده نكرده است بلكه يك تطهير خاص را راراده كرده است كه آن را با اذهاب( الرجس) كه دال بر دوري اهل بيت از هر آلودگي باشد و همچنين با مفعول مطلق تاكيدي(تطهيرا) بيان كرده است. واين يعني خداوند نمي خواهد كه همه مردم به گونه اي كه در آيه تطهير بيان شده است پاك شوند، زيرا خارج از توان آنهاست و خداوند فقط از مردم (يطهركم) را ميخواهد؛ ولي از اهل بيت صرف نظر از اينكه چه كساني هستند به خاطر اينكه نسبت نزديكي با پيامبر دارند و تحت تربيت پيامبر قراردارند واز شرايط بهتري براي خودسازي برخوردارندتطهير كامل را ميخواهد(يطهركم تطهيرا). لطفا جواب مستوفايي به اين قضيه بدهيد ودلايل اينكه اراده در اين آيه تكويني است نه تشريعي است را برشمريد؛ وحتي المقلدور به دلايل قرآني وعقلي تكيه كنيد تا دلايل روايي. درضمن اگر ضمير كم به لفظ اهل البيت كه مذكر است برگردد چه جوابي داريد بدهيد «خداوند همه شما را از سربازان واقعي امام عصر(عج) قرار دهد.» جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- اثبات اينكه اين آيه در مقام بيان اراده تكويني است ، امري بسيار واضح است ! آيا اراده تشريعي ، في نفسه فضيلتي دارد يا بعد از تحقق فضيلت ميشود ؟! قطعا اراده تشريعي ، تا زماني كه متعلق آن در خارح محقق نشود ، هيچ فضيلتي نيست ! يعني مثلا اگر خداوند اراده تشريعي تطهير اهل بيت را داشته باشد ، تا زماني كه اهل بيت ، خود اين تطهير را حاصل نكنند ، هيچ اثري بر آن مترتب نميشود ! همانطور كه وقتي خداوند از مومنين وضو را ميخواهد تا زماني كه وضو نگيرند ، هيچ اثري براي آنان نخواهد داشت ! اما ميبينيم كه صحابه و امهات مومنين ، خود اين تطهير را در آيه تطهير ، فضيلتي براي اهل بيت به شمار آوردهاند ! از جمله ام سلمه ، كه از پيامبر تقاضا كرد كه وارد اين جمع شود ، و حتي عبا را بلند كرد تا وارد شود ، اما رسول خد ا(ص) عبا را از دست او كشيدند و فرمودند ، در جاي خود بمان ، تو اهل خير هستي ! (ولي در مقام تطهير نيستي) يا سعد بن ابي وقاص كه اين فضيلت را براي اهل بيت ، فضيلتي ميداند كه اگر براي او بود از شتران سرخ موي ، براي او ارزشمندتر بود و ... ! يعني صحابهاي كه نزول اين آيه را ديده و از شان نزول آن با خبر بودند ، خود ، اين تطهير را اراده تكويني خداوند ميدانند ! نه تشريعي! 2- ضمير «كم» ضمير مخاطب است ! و مرجع ضمير مخاطب ، لفظ نيست ، بلكه خارج است ؛ يعني نميتوان گفت كه ضمير به لفظي در جمله بر ميگردد! به عبارت ديگر ضمير مخاطب اصلا مرجع در كلام نياز ندارد ! جداي از اينكه طبق قواعد عربي ، جز در موارد نادر ، ضمير (آنهم غايب و نه مخاطب) به ما بعد ارجاع نميكند ! پس كسي كه چنين ادعايي كرده است ، در واقع از ادب عربي بسيار به دور است ! موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
18 |
نام و نام خانوادگي: ايماني نسب -
تاريخ: 05 خرداد 89
طبق روايات، اراده تكويني بودن درآيه مشخص است.من ميخواستم بدانم آيا از خود آيه تطهير به تنهايي ،تكويني بودن اراده را ميشود فهميد يا نه؟ درباره ضمير "كم" هم خدمت شماعرض كنم كه فرمايش شما بسيار منطقيتر است ولي من اين كه مرجع ضمير مخاطب لفظ نيست بلكه خارج است ويا اينكه ضمير جز در موارد خاص به مابعدش بر نميگردد وا ينكه درآيه تطهير در زمره ي آن مواردي است كه به مابعدش برنميگردد را بامنابع نحوي ميخواهم بانام كتاب وشماره صفحه.ما كه نمي توانيم ازخودمان قاعده صرفي ونحوي بيافرينيم.بايد سخن ما متكي به سخن نحويون باشد.اگر حرفهايتان را درباره مرجع ضمير با اسناد به كتابهاي صرفي و نحوي بيان كنيد واقعا از شما متشكر ميشوم. زيرا وقتي با اهل تسنن بحث ميكنم بايد جوابي بدهم كه ديگر چون و چرا درآن نباشد ودهن آها بسته شود. خداوند شما راخير دهد جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- وقتي با مدارك اهل سنت ثابت شود كه مقصود از تطهير در اين آيه اراده تكويني است ، ديگر نيازي به رجوع به آيات قرآن در اين زمينه نيست ! 2- آنچه گفته شد ، در بيشتر كتب نحوي در تعريف ضمير آمده است ! 1393 المضمر ما وضع لمتكلم أو مخاطب أو غائب تقدم ذكره لفظا نحو زيد ضربت غلامه أو معنى بأن ذكر مشتقه كقوله تعالى ) اعدلوا هو أقرب للتقوى ( المائدة 9 أي العدل أقرب لدلالة اعدلوا عليه أو حكما أي ثابتا في الذهن كما في ضمير الشأن نحو هو زيد قائم و اصلا ضمير متكلم و مخاطب ، نه تنها احتياجي به مرجع ندارد ، بلكه رجوع آن به مرجع لفظي معقول نيست ! اشكال رجوع ضمير به متاخر نيز ، در بسياري از كتب آمده است ! عود الضمير على المتأخر الموجب لركاكة التركيب بازگشت ضمير به متاخر ، كه موجب ركيك شدن (پست و ضعيف شدن) تركيب نحوي ميگردد ! موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
19 |
نام و نام خانوادگي: ايماني نسب -
تاريخ: 05 خرداد 89
آيا به طور حضوري ميشود به موسسه آمد وسوالها را حضوري پرسيد ؟در چه روزها وچه ساعاتي؟ جواب نظر: با سلام دوست گرامي معمولا پاسخگويي به صورت حضوري انجام نميشود ؛ ميتوانيد سوالات خود را به سايت ارسال نماييد . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
20 |
نام و نام خانوادگي: ايماني نسب -
تاريخ: 10 خرداد 89
اين حقير ازشما خواستم كه قاعده اي را كه فرموديد:"ضمير «كم» ضمير مخاطب است ! و مرجع ضمير مخاطب ، لفظ نيست ، بلكه خارج است ؛ يعني نميتوان گفت كه ضمير به لفظي در جمله بر ميگردد! به عبارت ديگر ضمير مخاطب اصلا مرجع در كلام نياز ندارد !"را منبعش را مستند به يك كتاب نحوي بيان كنيد.ولي بنده در ميان پاسخ شما اين قاعده را كه مستند به كتب نحوي باشد،نيافتم!!البته شايد هم من دقت نظر كافي را نداشته ام كه اين قاعده را درلابلاي پاسختان بيابم. گرچه اين قاعده به نظر من هم صحيح است.ولي ميخواستم تمام راههاي فرار را براهل سنت ببندم. دنيا دنيا از شما ممنونم و دعاگوي شما هستم. جواب نظر: با سلام دوست گرامي ، همانطور كه گفته شد ، در تعريف ضمير آمده است كه كلمهاي است كه با جاي مخاطب و يا متكلم نشسته ، و يا به غايبي كه در لفظ آمده اشاره ميكند ! يعني تنها ضمير غايب ، به آنچه در لفظ آمده اشاره ميكند و ضمير متكلم و مخاطب ، به لفظ هيچ اشارهاي ندارند ! موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
21 |
نام و نام خانوادگي: سعيد -
تاريخ: 12 خرداد 89
با سلام و خسته نباشين مي خواستم راجب اين ايه كه در ان كلمه رجز امده توضيح دهيد وينزل عليكم من السما ما ليطهركم به ويذهب عنكم رجزالشيطن وليربط علي قلوبكم ويثبت به القدام)انفال11 چرا اينجا رجز به چه معنايي است؟ايا اين هم عصمت ميشود؟با تشكر سعيد جواب نظر: با سلام دوست گرامي در مورد رجز الشيطان در كتب اهل سنت دو تفسير آمده است : ا. وقتي كه مسلمانان براي جنگ با كفار آماده شدند ، كفار در كنار آب بودند و مسلمانان ، دور از آب ، محل قرار گيري كفار خاك سفت بود و محل مسلمانان خاك نرم ، و به همين سبب ، شيطان آنان را وسوسه كرد كه چطور شما بر حق هستيد ، اما محل شما ، از كفار در جنگ بدتر است ! و خداوند باران فرستاد و آنان سيراب شدند ، و جاي پاي آنان سفت شد و جاي پاي كفار سست ، و به همين سبب رجز (وسوسه) شيطان از آنان رفت ! ب. گروهي از مسلمانان از ديدن زنان كفار يا شيطان كه خود را به صورتي فريبنده براي آنان تمثيل كرد، و يا به خاطر احتلام ، در خواب جنب شدند ! و خداوند از آسمان آبي فرستاد ، تا آنان غسل كنند و پاكيزه شوند ! وذلك أن المشركين من قريش لما خرجوا لينصروا العير ويقاتلوا عنها نزلوا على الماء يوم بدر فغلبوا المؤمنين عليه فأصاب المؤمنين الظمأ فجعلوا يصلون مجنبين محدثين حتى تعاظم ذلك في صدور أصحاب رسول الله وذلك أن إبليس تمثل لهم ، وكان المشركين قد سبقوهم إلى الماء ونزل المسلمون في كثيب أعفر تسوخ فيه الأقدام على غير ماء ، وناموا فاحتلم أكثرهم ، فقال لهم : أنتم يا أصحاب محمد تزعمون أنكم على الحق وأنكم تصلون على غير وضوء وعلى الجنابة پس هم اراده در اين آيه تشريعي است ، و هم مورد خاص ! و نه مانند «ويطهركم تطهيرا» موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات
|
22 |
نام و نام خانوادگي: حسن -
تاريخ: 22 خرداد 89
با سلام بين ايه 33 احزاب و 11 انفال چند وجه تمايز وجود دارد1:درايه 33 احزاب كلمه(انما) بكاررفته كه نشان دهنده انحصار و مختص كردن است ولي اين كلمه ومعنا در ايه 11 سوره انفال موجود نيست2:در ايه 33 احزاب كلمه(يريد) نشان دهنده اراده تكويني خداست چون اراده تشريعي خدا براي همگان است(ايه 6 سوره مايده)ولي در ايه11 انفال اين كلمه موجود نيست3:درايه 33 احزاب كلمه (الرجس) كه به معني تمام پليديهاست به طور كامل موجوداست به اين دليل كه كلمه(رجس)به همراه الف و لام(ال)جنس(عام) امده است ودر بر گيرنده همه و كل است ولي در ايه11 انفال كلمه(رجزالشيطان)به معني وسوسه هاي شيطان ويا بعضي الودگيهاي ظاهريست امده است 4:درايه 33 احزاب كلمه (يطهركم تطهيرا) مفعول مطلق است به معناي پاك كردن به طور موكد و مطلق اما در ايه 11 سوره انفال تنها كلمه(يطهركم) كه فقط مفعول است نه بطور مطلق به معني پاك كردن امده است. |
23 |
نام و نام خانوادگي: حسن -
تاريخ: 23 خرداد 89
بين ايه 33 احزاب وايه 11 سوره انفال چند وجه تمايز كلي وجود دارد.1:در ايه 33 احزاب كلمه (انما) كه انحصار كننده و تخصيص دهنده است بكار رفته ولي در ايه 11 انفال چنين كلمه و معنايي بكار نرفته است 2:در ايه 33 احزاب كلمه(يريدالله) به صورت فعل مضارع بكاررفته كه نشان دهنده اراده تكويني و تداوم ان ميباشد چرا كه اراده تشريعي خداوند طبق( ايه 6سوره مايده) براي همگان است ولي اين كلام و معاني ان در ايه 11 سوره انفال موجود نيست3:در ايه33 سوره احزاب كلمه(الرجس) كه به معناي همه و تمام پليديهاست بكار رفته به دليل همراه بودن الف و لام(ال) جنس(عام) با كلمه(رجس) ولي در ايه 11 سوره انفال كلمه(رجزالشيطان) بدون الف ولام جنس بكار رفته كه به معني وسوسه هاي شيطان ويا بعضي الودگيهاي ظاهريست ميباشد 4: در ايه 33 احزاب كلمه(يطهركم تطهيرا) كه مفعول مطلق نوعيست وبه معناي پاك گردانيدن به طور موكد و مطلق است بكار رفته ولي در ايه 11 سوره انفال تنها كلمه(يطهركم) بكار رفته كه به معناي پاك گردانيدن است نه بطور مخصوص. وسلام و عليكم ورحمه الله و بركاته. |
24 |
نام و نام خانوادگي: سسسسسسسسسسسسس -
تاريخ: 26 خرداد 89
احسنت به همه شما_ما را در ترويج فرهنگ تشيع ياري دهيد براي امتحان كارشناسي ارشدم هم دعا كنيد_عمو سعيد_به اين وبلاگم هم سر بزنيد_ www.fatemiyun89.blogfa.com |
25 |
نام و نام خانوادگي: حجت الله -
تاريخ: 20 تير 89
با سلام دوتا سوال داشتم:1-اين «لام» در «ليذهب» به چه معناست؟تاكيد است يا تعليل؟ زيرا اگر تعليل باشد به سياق نمي خورد.چون آيه شان نزولش جداست؟ 2- در رواياتي كه از اهل سنت درباره حديث كسا نقل شده است؛ به اين گونه است كه ابتدا آيه نازل مي شود سپس پيامبر از خدا مي خواهد كه اهل بيت را از آلودگي ها پاك كند(برعكس روايات شيعه كه ابتدا پيامبر دعا مي فرمايند سپس آيه نازل مي شود)؛ سوال اينجا است كه برخي از اين سني ها مي گويند اگر اراده ي مطرح شده در اين اراده ي تكويني بود، چه نيازي به دعاي پيامبر بود؟زيرا اين تحصيل حاصل مي شود. باتشكر از شما. جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- در بخش نظرات آدرس ذيل در پاسخ به نظري با نام عليرضا احمديان در مورد ترکيب اين آيه و معني لام ، به صورت مفصل پاسخ داده شده است ! http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=6806 2- در مورد اراده تشريعي يا تکويني نيز به صورت مفصل در همين مقاله در بخش نظرات در نظري با نام (ايماني نسب علي) پاسخ داده ايم . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
26 |
نام و نام خانوادگي: حجت الله -
تاريخ: 21 تير 89
ابتدائا تشكر مي كنم از سايت پربار شما به خصوص گروه پاسخ به شبهات شما. درباره تكويني يا تشريعي بودن آيه درقسمت نظر علي ايماني نسب، جواب قانع كننده و خوبي است،پس نمي توان در تكويني بودن اراده شك كرد.ولي سوال اصلي اينجا است كه دعاي پيامبر بعد از نزول آيه چه توجيهي مي تواند داشته باشد؟يعني اينكه خداوند بفرمايد كه من شما را ار هر گونه رجس و آلودگي پاك كردم، سپس بلافاصله پيامبر دعا بفرمايند: كه خدايا هرگونه آلودگي را از اهل بيتم پاك كن!(اين شبه اي است كه اين ابن تيميه ي(...)مطرح مي كند.نحوه پاسخ گويي در اين مورد به اهل سنت چيست؟) روايت زير كه خودتان هم آن را نقل فرموديد شاهدي بر وجود اين روايت است: عن عن عمر بن أبي سلمة قال: (لما نزلت هذه الآية على النبي (صلى الله عليه وآله): (إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرا) في بيت أم سلمة، فدعا فاطمة وحسناً وحسيناً، فجللهم بكساء وعلي خلف ظهره، فجلله بكساء، ثم قال: اللهم، هؤلاء أهل بيتي، فاذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهيراً، قالت أم سلمة: وأنا معهم يا رسول الله؟ قال: أنت على مكانك وأنت إلى خير). سنن الترمذي 5: 328. قال عنه الألباني: صحيح. صحيح سنن الترمذي، الألباني 3: 306 ح 3205. |
27 |
نام و نام خانوادگي: رضا پورفرج -
تاريخ: 23 تير 89
با سلام .من در يکي از سايتاي اهل سنت برخي از اين روايات در صحيح مسلم ونظر زيد بن ارقم را در باره آيه تطهير گذاشتم که بعد اين جواب زير را به من دادند .مي خواستم اگر امکان دارد نظر شما را بدانم البته من يک بار چند روز پيش فرستادم اما شما جوابي نداديد اما پاسخ آنها : ملاک اصلي ما آيات قران است و آيه 33 احزاب هم کاملا روشن است و نيازي به حديث ندارد.و اين آيه هيچ ربطي به عصمت اهل بيت ندارد(به آيه 6 مائده توجه کن) و با توجه به آيه واضح هست که زنان پيامبر جزو اهل بيت هستند . و اين حديث هم فقط 5 نفر را جزوي از اهل بيت مي داند نه تمام اهل بيت. و خود شيعيان نيز اين حديث را مختص به 5 نفر نمي دانند و ساير امامان خود را هم جزو اهل بيت مي دانند و از نظر خود معصوم مي دانند. بعد اين نظر زيد بن ارقم (رض)است اما از نظر قرآن زنان پيامبران جزوي از اهل بيت هستند. (1) ﴿رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ﴾: (رحمت و بركت هاي خداي تعالي بر شما باد اي اهل خانه ي ابراهيم) . سوره هود آيه 73 كه ضمير جمع مذكر مذكور به اهل البيت است يا به عبارت ديگر ((اهل البيت تعبير ظاهر از ضمير جمع مذكر در عليكم مي باشد.که اهل بيت در اينجا حضرت ابراهيم وزنش هستند (2) ﴿فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا﴾: (موسي به زنش گفت: بايستيد و مكث كنيد تا مقداري آتش بياورم) . سوره طه 10 در حالي كه فقط زن حضرت موسي همراه او بوده با تشکر جواب نظر: باسلام دوست گرامي؛ وقتي يك آيه با ده ها روايت كه به حد تواتر رسيده شان نزول آن مشخص شود و فهميده شود كه با ادامه آيه فرق دارد خشكه مغزي است كه به آنها توجه نكنيم. ثانياً قضيه در اينجا با دو آيه اي كه ذكر شده بسيار متفاوت است چون در سوره هود حضرت ابراهيم و پسرانش و همسرش تمام آنها مد نظر هستند و در سوره طه هم خانواده ايشان مد نظر است و اينكه چند نفر همراه ايشان بوده اند معلوم نيست ثالثا در اين دو آيه بحث ضماير مونث و مذكر نيست برخلاف آيه تطهير كه در ميان حدود سي ضمير مونث دو ضمير مذكر آمده است. موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات (1) |
28 |
نام و نام خانوادگي: احساس -
تاريخ: 16 شهريور 89
در اين مقاله با توجه به سخنان صحابه (مثلا زيد بن ارقم) ثابت كردهايد كه زنان جزء اهل بيت نيستند. تعجب اينجاست كه در صحيح مسلم يعني همان روايتي كه جناب زيد زنان را جزء اهل بيت نميداند نقل شده است كه زيد بن ارقم زنان را هم جزء اهل بيت ميداند. توجه بفرماييد: «حدثني زهير بن حرب وشجاع بن مخلد جميعا عن ابن علية قال زهير حدثنا إسماعيل بن إبراهيم حدثني أبو حيان حدثني يزيد بن حيان قال: انطلقت أنا وحصين بن سبرة وعمر بن مسلم إلى زيد بن أرقم فلما جلسنا إليه قال له حصين لقد لقيت يا زيد خيرا كثيرا رأيت رسول الله صلى الله عليه و سلم وسمعت حديثه وغزوت معه ...قال قام رسول الله صلى الله عليه و سلم يوما فينا خطيبا بماء يدعى خما بين مكة والمدينة فحمد الله وأثنى عليه ووعظ وذكر ثم قال أما بعد ألا أيها الناس فإنما أنا بشر يوشك أن يأتي رسول ربي فأجيب وأنا تارك فيكم ثقلين أولهما كتاب الله فيه الهدى والنور فخذوا بكتاب الله واستمسكوا به فحث على كتاب الله ورغب فيه ثم قال وأهل بيتي أذكركم الله في أهل بيتي أذكركم الله في أهل بيتي أذكركم الله في أهل بيتي فقال له حصين ومن أهل بيته ؟ يا زيد أليس نساؤه من أهل بيته ؟ قال نساؤه من أهل بيته ولكن أهل بيته من حرم الصدقة بعده قال وهم ؟ قال هم آل علي وآل عقيل وآل جعفر وآل عباس قال كل هؤلاء حرم الصدقة ؟ قال نعم.» بنابر اين در اينجا با دو روايت متعارض مواجه هستيم و نميشود به آن روايتي كه در مقاله به آن اشاره كرده ايد، تمسك جست. زيرا روايات اذا تعارضا تساقطا. جواب نظر: با سلام دوست گرامي تعارض در اعتقادات اهل سنت است و نه در دليل ما ! طبق نظر اهل سنت ، روايت اگر در صحيح مسلم بود حجت است و ميتوان به آن استدلال كرد ، ما نيز به اين روايت (البته نه فقط اين روايت ، و بلكه ادله فراوان ديگر) در اين زمينه استدلال كردهايم كه براي اهل سنت حجت است ! حال اهل سنت بگويند ما دليلي ضد اين نيز با سند صحيح داريم ! اين تنها و تنها اثبات تناقض در ادله صحيحه اهل سنت است ! جداي از اينكه روايتي كه شما به ان اشاره كردهايد از جهت ادبي و منطقي اشكال دارد ! زيرا از يك جهت ميگويد «نسائه من اهل بيته» و در ادامه ميگويد «لكن اهل بيته من حرم الصدقة بعده» در اين روايت ، «لكن» استدراك را بعد از جمله مثبت استفاده كرده است كه از جهت ادبي ضعيف است ! همچنين از يك طرف زنان را جزو اهل بيت معرفي ميكند و از سوي ديگر آنها را خارج ميكند ! چون صدقه بر زنان رسول خدا (ص) حرام نشد ! پس زنان داخل قاعده كلي اهل بيت نميشوند ! موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
29 |
نام و نام خانوادگي: رضا اسدي -
تاريخ: 22 شهريور 89
با سلام در مورد اينکه اهل بيت پيامبر (ص) چه کساني هستند؟ بايد بگوييم که علاوه بر حديث کساء و روايات ديگر ميتوانيم به آيه 61 سوره آل عمران داستان مباهله پيامبر با مسيحيان نجران رجوع کنيم و طبق تفاسير اهل سنت در آن روز پيامبر فقط علي و فاطمه و حسن و حسين (عليهم السلام) را با خود به مباهله برد و سوال اين است: چرا پيامبر يکي از زنان خود را با خود به مباهله نبرد؟ توجه داشته باشيد که در مورد نسائنا: حضرت فاطمه (س)، ابنائنا: حسنين(ع)، و انفسنا: حضرت علي(ع) را با خود بردند. علاوه بر اين پيامبر (ص) تا شش ماه قبل وفاتشان هر روز بر در خانه علي و فاطمه ميايستادند و مي فرمودند: السلام عليکم يا اهل بيت النبوه و معدن الرساله و مهبط الوحي و ... |
30 |
نام و نام خانوادگي: رضارضايي -
تاريخ: 12 مهر 89
با سلام........سوال من در رابطه باعايشه همسر پيامبر است..که در زمان ازدواج9سال داشتند...وبعدازفوت نبي...ازازدواج منع شدند..اول اينکه ازدواج با يک دختر9ساله چه لزومي داشت که بعدها اين همه دين ما و رسول ما را زير سوال ببرند وتا کنون هم ادامه داشته باشد...وکلا چگونه پيامبرکه بالاي 50 سال سن داشتندبا دختر9ساله ارتباط عاطفي پيدا کردند...و در ثاني چرا از ازدواج مجدد منع شدند؟ جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- آنچه كه در مورد نه ساله بودن عائشه در هنگام ازدواج مطرح ميشود با حقايق تاريخي سازگاري ندارد : http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=699 2- در مورد علت ازدواج رسول خدا (ص) با عائشه و حفصه ميتوانيد به آدرس ذيل مراجعه كنيد : http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1344 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
31 |
نام و نام خانوادگي: محمود -
تاريخ: 30 آبان 89
سلام بر شما: در متن مقاله روايتي را از سنن ترمذي نقل کرده ايد که در آن پيامبر (ص) فرمود: ...اللهم هؤلاء أهل بيتى وحامّتي... در حاليکه وقتي مراجعه کرديم، ديدم که آمده است، ...اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي وَخَاصَّتِي... فرق بين «حامتّي» و «خاصّتي» چيست؟ خيلي دوست دارم بدونم... موفق باشيد. جواب نظر: با سلام دوست گرامي فرق بين حامتي و خاصتي ، در کتب قديمي ، به خاطر نگذاشتن نقطه مشخص نمي شده است ، لذا در بعضي از نسخ از جمله نسخه اشاره شده ، حامتي است ، و در نسخه اي که شما اشاره کرديد خاصتي . حامتي ، يعني حاميان من ، و خاصتي ، يعني نزديکان و برگزيدگان من . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
32 |
نام و نام خانوادگي: عربي از اهواز -
تاريخ: 13 آذر 90
ممنون از درج کامل منابع اهل سنت . ما در فيس بوک به اين استدلالات نياز زيادي داشتيم که شما کمکمان کرديد . ممنون . |
33 |
نام و نام خانوادگي: العبيد -
تاريخ: 27 دي 90
سلام عليكم اين حقير در بحثي با يك وهابي در مورد آيه تطهير نوشتم كه از آنجايي كه در آيات سوره احزاب هر كجا خطاب همسران پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم ضمائر كن است ولي وقتي به آيه تطهير مي رسد ضمائر كم مي شود در نتيجه منظور ار اهل البيت نسا النبي نيست او در پاسخ بنده نوشت : شماآيابا قاعده ي زبان عربي آشنايي داريد؟(فکرکنم نداريد؟)کلمه (اهل)مذکراست.پس بايد(کم)بيايد. مثال:قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ (73)هود پاسخ وي چيست؟ جواب نظر: با سلام دوست گرامي خود علماي اهل سنت ، به دليل اينكه در آيه «رحمة الله وبركاته عليكم اهل البيت» ضمير «كم» امده است ميگويند مقصود همسر ابراهيم و خود ابراهيم و ذريه ايشان است !!! البته شايد ايشان ادعا ميكنند كه رحمت الهي در اين آيه شامل ابراهيم نشده است ؟! (ابراهيم و همسرش هر دو در انجا حاضر بودند و قسمت اول در مورد خود ابراهيم بعد خطاب به همسر وي و بعد به هر دو است موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
34 |
نام و نام خانوادگي: سياوش -
تاريخ: 07 ارديبهشت 91
ايه 71 تا 73 سوره نسا انجا که طبق مفسرين شيعه و سني ساره همسر ابراهيم ارزو مي کند که در سن بالا خدا به او فرزندي بدهد ايه ميگويد: ايا از کار خدا شگفت مي کني اي اهل بيت پيامبر؟! قران ساره همسر پيامبر را از اهل بيت ميداند و ضمير جمع مذکر عليکم به جاي عليکن امده است زيرا ابراهيم و ساره در ان موقع فرزندي نداشتند و تنها مخاطب ملاعکه نيز ساره است در ايه 7 سوره نمل و 10 سوره طه و 29 سوره القصص طبق مفسرين شيعه و سني که همسر شعيب با دخترش همره موسي بوده و در قران جز اهل بيت محسوب مي شوند در مجمع البيان طبرسي جلد 4 صفحه 211 و تفسير قمي ابوالحسن قمي جلد صفحه 139 و اعتراف کردن کسي به جز همسر موسي با او نبوده و در ايه 29 سوره القصص همسر موسي هم جز اهل بيت و خانواده او بوده است و اما ايه تطهير طهارت تشريحي هست نه طهارت تکويني که با پرهيزکاري و اقامه نماز پاک مي شوند و در ايه 103 سوره توبه مشابه اين ايه هست که امده ((خذ من اموالهم تطهرهم و تزکيهم بها)) از اموالشالشان زکات بگير تا پاکشان گرداني و به معني عصمت نيست در صحيح مسلم حديت صحيح از زيد بن ارقم روايت شده که ابتدا همسران پيامبر سپس فرزندان و .... جز اهل بيت هستند صحيح مسلم باب فضاعل علي بن ابيطالب حديث شماره 36)) بعد هم شما که همسر پيامبر جز اهل بيت نميدانيد چطور امام صادق يا حسن عسگري و ... صدها سال بعد امدن و اصلا در حديث نامعتبري هم که داريد انها جزعشان نيستن ادعاي عصمت برايشان ميکنيد؟ در احاديث هم امده وقتي پيامبر وارد حجره همسرانش مي شد مي فرمود: ((السلام عليکم اهل البيت و رحمه الله و برکاته)) شرح صحيح بخاري جلد 8 صفخه 429 اون حديثي که به ام سلمه نسبت ميدهند اصلا صحيح نيست چون راوي عبدالله بن القدوس و شهربن حوشب و فضيل بن مرزوق الکوفي و عطيه الکوفي بودن که به تشيع و تدلس و دروغگويي مشهور بودن ((ميزان الاعتدال امام ذهبي جلد2 صفحه 362 و تعليق شيخ معلمي يماني بر الفوايد صفحه 353)) جواب نظر: باسلام دوست گرامي سوره نساء اشتباه است بلكه سوره هود است و منظور ابراهيم و نسل ايشان است كه سخن هم از بشارت در اعطاي فرزند و نسل به ابراهيم بوده و خدا به آنها بركت داد و بسياري از پيامبران را از آنها قرار داده است و در آيات ديگري از آنها ياد كرده « إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمِينَ ذُرِّيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيم» و امام علي عليه السلام هم آن سلام را بر ابراهيم ع مي دانند و در روايتي ديگر هم مي خوانيم: ان آل إبراهيم هم آل محمد الذين هم اهله...به كتب تفسيري شيعه ذيل اين آيه مراجعه كنيد.در فتح الباري جلد11 صفحه162 هم چنين تعابيري آمده است.
در جريان موسي هم در هر سه آيه سخن از اهل است نه اهل بيت و اين دو با همديگر فرق دارند و منافاتي با آيه تطهير ندارد.
درمورد اراده تشريعي و تكويني هم ظاهرا براي شما خلطي صورت گرفته و اراده تكويني و تشريعي به همان بياني كه در نظرات توضيح داده ايم صحيح است.
عصمت در ائمه به همان دليلي كه براي انبيا ثابت مي شود ثابت است و همچنين آياتي از قرآن همانند آيه صادقين بر آن دلالت دارد لطفا به اين آدرس مراجعه كنيد:www.valiasr-aj.com/fa/page.php و در بخش سخنرانيها هم بحثهايي آمده است.
روايت شرح صحيح بخاري را باسند بياوريد و صحيح بخاري شرحهاي زيادي دارد نام آن را ذكر نكرده ايد و اگر صحت داشته باشد هم در تعارض است با احاديث فراوان ديگر.
اما راوياني كه ذكر كرده ايد اولا اين روايت در يازده مدرك ديگر هم آمده و ثانيا در سند مذكور فقط شهر بن حوشب است كه وي از راويان صحيح مسام مي باشد ابن حجر در موردش مي گويد: شهر بن حوشب الاشعري الحمصي: ويقال انه دمشقي تابعي جليل روى عن مولاته اسماء بنت يزيد بن السكن وغيرها وحدث عنه جماعة من التابعين وغيرهم وكان عالما عابدا ناسكا لكن تكلم فيه جماعة بسبب اخذه خريطة من بيت المال بغير اذن ولي الامر فعابوه وتركوه عرضة وتركوا حديثه وانشدوا فيه الشعر منهم شعبة وغيره ويقال انه سرق غيرها فالله اعلم وقد وثقه جماعات آخرون وقبلوا روايته واثنوا عليه وعلى عبادته ودينه واجتهاده وقالوا لا يقدح في روايته ما اخذه من بيت المال ان صح عنه وقد كان واليا عليه متصرفا فيه فالله اعلم البداية والنهاية ، إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي أبو الفداء ، دار النشر : مكتبة المعارف - بيروت ج9 ص304 ابي الحسن عجلي مي گويد: تابعي ثقة معرفة الثقات من رجال أهل العلم والحديث ومن الضعفاء وذكر مذاهبهم وأخبارهم ، اسم المؤلف: أبي الحسن أحمد بن عبد الله بن صالح العجلي الكوفي نزيل طرابلس الغرب ، دار النشر : مكتبة الدار - المدينة المنورة - السعودية - 1405 - 1985 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : عبد العليم عبد العظيم البستوي ج1 ص461 السلام علي من اتبع الهدي گروه پاسخ به شبهات |
35 |
نام و نام خانوادگي: .::حبيب::. -
تاريخ: 20 خرداد 91
"""جمله معترضه""" آيه تطهير از اين قسمت است: "انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطهرکم تطهيرا" نه يک کلمه بيشتر و نه يک کلمه کمتر. اين آيه به عنوان يک جمله معترضه بين آيات ديگر قرار گرفته است. اين که جمله معترضه در قرآن وجود دارد بر همه روشن است: سوره قيامت آياتش همه مربوط به قيامت است الا آيات 16 تا 19. حتي داريم که يک کلمه نازل شد و در جايي از قرآن قرار گرفت. بقره آيه 187 کلمه "من الفجر" و أخرج البخاري و مسلم و النسائي و ابن جرير و ابن المنذر و ابن أبى حاتم و البيهقي في سننه عن سهل بن سعد قال أنزلت وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ و لم ينزل مِنَ الْفَجْرِ فكان رجال إذا أرادوا الصوم ربط أحدهم في رجليه الخيط الأبيض و الخيط الأسود فلا يزال يأكل و يشرب حتى يتبين له رؤيتهما فانزل الله بعد مِنَ الْفَجْرِ فعلموا انما يعنى الليل و النهار (تفسير الدر المنثور / ذيل آيه 187 سوره بقره) |
36 |
نام و نام خانوادگي: سيد محمد ابطحي -
تاريخ: 11 مرداد 91
اهلبيت چه کساني هستند وايه تطهير شامل چه کساني ميشود؟ بايد همه آيات مربوط به اهل بيت را مورد بررسي قرار داد: ۱-آيه شريفه 33سوره مبارکه احزاب: انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت ويطهرکم تطهيرا 2-آيه 73سوره هود:قالوا اتعجبين من امرالله رحمت الله وبرکاته عليکم اهل البيت انه حميد مجيد 3- آيه 10سوره طه :اذ رءا ناراً فقال لاهله امکثوا انّي ءانست ناراً لعلي ءاتيکم منها بقبس اواجد علي النار هدي 4-آيه 12 سوره قصص:وحرمنا عليه المراضع من قبل فقالت هل ادلکم علي اهل بيت يکفلونه لکم وهم له ناصحون 5 -آيه 29 سوره قصص:فلما قضي موسي الاجل وسارباهله ءانس من جانب الطورنارا قال لاهله امکثوااني ءانست ناراً لعلي ءاتيکم منها بخبر اوجذوه من النارلعلکم تصطلون به طور قطع در آيات فوق منظور از اهل بيت همسر پيامبر است اما چند نکته ثابت در همه آن آيات وجود دارد: اولا همسر مذکور همسري است که صاحب فرزند است يا صاحب فرزند خواهد شد و نسل پيامبر از او برجا مي ماند. ثانيا کلمه"البيت" تنها به يک خانه و يک زن اشاره دارد نظير همان مثال ساره و يا همسر موسي و يا مادر موسي و ... ابراهيم همزمان همسر هاجر هم بود اما مشخص است که خطاب فرشتگان در اين آيه فقط به ابراهيم و ساره است. والا قطعا با فاصله بين مکه و فلسطين لازم بود کلمه بيتان به عنوان صيغه مثني بکار رود. ثالثا نسل پيامبر به همراه او همسرش جمع بسته شده اند. براي مثال ساره و ابراهيم دو نفر بيش نبودند فلذا لازم بود که صيغه تثيه بکار رود ( عليکما اهل البيت) لذا مشخص است که اسحاق و حتي يعقوب که هنوز نطفه شان هم بسته نشده بود جزو اهل بيت محسوب شده اند حال آنکه خدا همواره براي خانواده دو نفره آدم و حوا صيغه هاي مثني بکار مي برد. لذا در آيه اهل بيت زن خاص و خانه خاصي است و با اطمينان بايد گفت زناني که پيامبر از آنها صاحب فرزند و يا نسلي که بر جا بماند - نظير يعقوب پس از اسحاق- نيست داخل اهل بيت نيستند. بنابراين در آيه مربوز به همسران حضرت محمد صلي الله عليه آله که به وضوح آيه براي آنها به بيوت اطلاق مي کند ( قرن في بيوتکن) نمي تواند داخل "البيت" باشد و منظور از اين خانه خاص و همسر خاص ، حضرت خديجه و ذريه پيامبر از نسل خديجه است که خدا فرمود " ان شاتئک هوالابتر". بنا براين ساير همسران پيامبر داخل "اهل بيت "نيستند. |
37 |
نام و نام خانوادگي: عليرضا ن -
تاريخ: 11 آذر 91
با سلام ايا ايا نظر شماره35مورد تاييد شما است يا نه؟ جواب نظر: باسلام دوست گرامي نكاتي كه ايشان استفاده كرده اند هرچند نشان از دقت و تفكر ايشان در آيات قرآن دارد ولي نمي توان همه را قبول كرد كه در اينجا مختصر به نقد آن مي پردازيم. در آيه 73 سوره هود كه آيه مربوط به داستان حضرت ابراهيم ع مي باشد و در اين زمان حضرت ابراهيم از هاجر داراي فرزندي بنام اسماعيل بوده اند و زن مربوط به اين جريان، ساره است كه به او بشارت فرزندي بنام اسحاق مي دهند و محذوري ندارد كه در اين جا منظور از صيغه جمع تمام آنها باشد. و منظور از اهل بيت در اين جريان هم خانواده ميباشد.(خانواده اي كه ابراهيم سرپرستي آن را بر عهده دارد) و خطابي بودن به آن ضرري نمي زند. البته ميتواند نسل آنها هم در اين جا ملحوظ بوده باشد. در مورد آيه 10 سوره طه و 29 قصص هم معلوم نيست كه چند نفر همراه موسي بوده اند و يا چند فرزند داشته غير از فرزندي كه در شكم داشته است. آيه 12 قصص هم در مورد خانواده اي بكار رفته كه سه نفر يا بيشتر بوده اند. در آيه تطهير اراده خدا در مورد پاكي اهل بيت مربوط به هيچ كدام از زنان پيامبر ص نمي شود و شان نزول آن مشخص و جداي از بقيه آيه است. دلايل در متن آمده است. موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات (1) |
38 |
نام و نام خانوادگي: نيلوفر -
تاريخ: 22 آذر 91
با سلام بنده در دانشگاه علوم حديث زبان تدريس مي كنم. با اجازه ي شما جهت تحقيق از دانشجويان خواسته ام احاديثي كه شما جمع آوري كرده ايد را بعضا به انگليسي ترجمه كنند. و از همين آدرس ها و تصحيح ها استفاده كنند. حلال بفرماييد سپاسگزارم |
39 |
نام و نام خانوادگي: سيد مسلم -
تاريخ: 11 دي 91
با سلام خدمت شما و تمام همکاران ولايي شما در جواب اهل سنت مگر در واقعه غدير خم رسول ا... دست امام علي عليه السلام را بالا نگرفتند و خطبه هايي که ما همه ميدانيم و اهل سنت هم به آن خطبه ها واقف هستند خوب عايشه چرا در جنگ جمل به جنگ کسي رفت که پيغمبر او را وصي و وارث و سرپرست مسلمانان خوانده بود ايا اگر آيشه معصوميت داشت اين کار را ميکرد پس از اينجا ميفهميم که يک زن پيغمبر مردود شده است پس آيه اگر درباره زنان پيغمبر باشد جمعا بايد بگويد همه زنان معصومند به جز عايشه ابوالفضل علمدار عليه السلام نگهدارتون |
40 |
نام و نام خانوادگي: مرتضي -
تاريخ: 25 دي 91
اگر کساني مثل عايشه و حفصه لعنت الله عليهما، نعوذبالله، مطهر بودند نه تنها قرآن و اسلام، بلکه کل انسانيت زير سوال مي رفت ببينيد پيشگويي قرآن را در مورد عايشه در اين آيه: وقرن في بيوتكن ولا تبرجن تبرج الجهليه الاولي خروج و آن هم با حالت جاهليت شما را بخدا چه کسي بجز عايشه اين سرپيچي را از دستور خدا کرد؟ زماني اين آيه نازل شد که هنوز به جنگ جمل و مخالفت اين دختر ابوبکر -اين در مقابل امام علي عليه السلام، امام بر حق، خيلي مانده بود اگر قرآن ميگويد نميتوانيد مثل اين را بياوريد حق دارد |
41 |
نام و نام خانوادگي: m e -
تاريخ: 17 بهمن 91
دانلود مقاله پژوهشي دباره آيه تطهير و حديث کساء از و بلاگ medadnoor.blogfa.com |
42 |
نام و نام خانوادگي: دوستدار بهجت -
تاريخ: 14 شهريور 92
سلام ايا قبل از نزول آيه تطهير پنج تن آل عبا معصوم نبوده اند؟ تشکر جواب نظر: با سلام دوست گرامي فعل مضارع « يريد »که در اين آيه بکار رفته است، در معني استمرار استعمال شده است همچنانکه در آيه «ان الله وملائکته يصلون علي النبي» چنين است و معني آن آيه اين نيست که درود خداوند وملائکه بر پيامبر صلي الله عليه و آله پس از اين محقق مي شود و قبل از اين خداوند پيامبر را نستوده است، بلکه معناي آن استمرار اين عمل است . در آيه تطهير نيز مضارع استمراري است و دلالت دارد که اهل بيت هميشه تطهير هستند و يا در آيه لم يلد و لم يولد که مضارع است و دلالت بر آينده مي کند آيا مي شود گفت خداوند بعد از اين لم يلد و لم يولد است؟! يا اينکه دلالت بر هميشگي دارد؟ و مفهوم «يطهرکم تطهيرا» نيز لزوما به معناي سابقه ي عدم طهارت نيست؛ چنان که آيه ي شريفه «و لهم فيها أزواج مطهرة...» که در وصف همسران بهشتي است، به مطهر بودن آنان، بدون سابقه ي آلودگي اشاره دارد نکته ديگر اينکه هر جا در قرآن لفظ اراده براي خدا بکار رفته است معنايش اين است که اين يک سنت الهي است مثلا يُريدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُريدُ بِكُمُ الْعُسْر که سنت الهي بر اين است که خداوند آسان بگير نه سخت لذا در آيه تطهير نيز اراده الهي يعني سنت الهي بر اين تعلق گرفته است که اهل بيت هميشه تطهير هستند موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
43 |
نام و نام خانوادگي: فاتح خيبر -
تاريخ: 11 مهر 92
با عرض سلام دو تا سوال داشتم 1: اگه ميشه اون روايتي که ام سلمه در مورد آيه تطهير ميگه : "اگه پيامبر صلي الله و عليه و آله و سلم گفته تو جزء اهل بيتي براي من بهتر از همه اون چيزي بود که خورشيد بر اون مي تابيد" رو با تصحيح علماي اهل سنت بيان کنيد 2:نظر آلوسي درباره عدم اثبات عصمت اهل بيت از طريق آيه تطهير و نقد و يا رد نظر آلوسي در اين مورد اجرتون با يوسف زهرا جواب نظر: باسلام دوست گرامي؛ روايت ام سلمه را طحاوي در شرح مشكل الاثار به اين صورت نقل مي كند: حدثنا فَهْدٌ حدثنا سَعِيدُ بن كَثِيرِ بن عُفَيْرٍ حدثنا ابن لَهِيعَةَ عن أبي صَخْرٍ عن أبي مُعَاوِيَةَ الْبَجَلِيِّ عن عَمْرَةَ الْهَمْدَانِيَّةِ قالت أَتَيْتُ أُمَّ سَلَمَةَ فَسَلَّمْتُ عليها فقالت من أَنْتِ فقلت عَمْرَةُ الْهَمْدَانِيَّةُ فقالت عَمْرَةُ يا أُمَّ الْمُؤْمِنِينَ أَخْبِرِينِي عن هذا الرَّجُلِ الذي قُتِلَ بين أَظْهُرِنَا فَمُحِبٌّ وَمُبْغِضٌ تُرِيدُ عَلِيَّ بن أبي طَالِبٍ قالت أُمُّ سَلَمَةَ أَتُحِبِّينَهُ أَمْ تُبْغِضِينَهُ قالت ما أُحِبُّهُ وَلاَ أُبْغِضُهُ فقالت أَنْزَلَ اللَّهُ هذه الآيَةَ إنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ إلَى آخِرِهَا وما في الْبَيْتِ إِلاَّ جِبْرِيلُ وَرَسُولُ اللهِ صلى الله عليه وسلم وَعَلِيُّ وَفَاطِمَةُ وَحَسَنٌ وَحُسَيْنٌ عليهم السلام فَقُلْت يا رَسُولَ اللهِ أنا من أَهْلِ الْبَيْتِ فقال إنَّ لَك عِنْدَ اللهِ خَيْرًا فَوَدِدْتُ أَنَّهُ قال نعم فَكَانَ أَحَبَّ إلَيَّ مِمَّا تَطْلُعُ عليه الشَّمْسُ وَتَغْرُبُ. الطحاوي الحنفي ، ابوجعفر أحمد بن محمد بن سلامة (متوفاى321هـ)، شرح مشكل الآثار، ج 2 ص 244، تحقيق شعيب الأرنؤوط، ناشر: مؤسسة الرسالة - لبنان/ بيروت، الطبعة: الأولى، 1408هـ - 1987م. ابوبكر آجري نيز در كتاب الشريعة مينويسد: حدثنا ابن أبي داود أيضا ، قال : حدثنا سلمان بن داود المهري قال : حدثنا عبد الله بن وهب ، قال : حدثنا أبو صخر ، عن أبي معاوية البجلي / عن سعيد بن جبير ، عن أبي الصهباء ، عن عمرة الهمدانية قالت : قالت لي أم سلمة : أنت عمرة ؟ قلت : نعم يا أمتاه ألا تخبريني عن هذا الرجل الذي أصيب بين ظهرانينا فمحب وغير محب ؟ فقالت أم سلمة : أنزل الله عز وجل «إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت ويطهركم تطهيرا» وما في البيت إلا جبريل ورسول الله وعلي وفاطمة والحسن والحسين رضي الله عنهم وأنا ، فقلت : يا رسول الله ؛ أنا من أهل البيت ؟ قال : أنت من صالحي نسائي . قالت أم سلمة : يا عمرة فلو قال نعم ، كان أحب إلي مما تطلع عليه الشمس وتغرب. الآجري، أبي بكر محمد بن الحسين (متوفاى360هـ)، الشريعة، ج 4 ص 2095، ح1587 ، تحقيق الدكتور عبد الله بن عمر بن سليمان الدميجي، ناشر: دار الوطن - الرياض / السعودية، الطبعة: الثانية، 1420 هـ - 1999م. بررسي سند روايت طحاوي: 1. فهد بن سليمان، استاد طحاوي: فهد بن سليمان أبو محمد الكوفيّ الدّلاّل النّحّاس . نزيل مصر ... وعنه : أبو جعفر الطَّحاويّ ، وعليّ بن سراجّ المصري... قال ابن يونس : كان دلاّلاً في البَزّ . وكان ثقة ثبتاً . الذهبي ، تاريخ الإسلام، ج 20 ص 89 ، تحقيق د. عمر عبد السلام تدمرى،دار الكتاب العربي بيروت. 2. سعيد بن كثير بن عفير، از روات بخاري، مسلم و نسائي: سعيد بن كثير بن عفير بالمهملة والفاء مصغر الأنصاري مولاهم المصري وقد ينسب إلى جده صدوق عالم بالأنساب وغيرها. تقريب التهذيب ج 1 ص 240، رقم: 2382 3. عبد الله بن لهيعة، از روات مسلم، ابوداود، ترمذي و ابن ماجه: عبد الله بن لهيعة بفتح اللام وكسر بن عقبة الحضرمي أبو عبد الرحمن المصري القاضي صدوق من السابعة خلط بعد احتراق كتبه ورواية بن المبارك وابن وهب عنه أعدل من غيرهما وله في مسلم بعض شيء مقرون مات سنة أربع وسبعين وقد ناف على الثمانين م د ت ق . تقريب التهذيب ج 1 ص 319، ح3563. 4. ابو صخر حميد بن زياد، از روات مسلم و ساير صحاح سته: حميد بن زياد أبو صخر المدني الخراط عن أبي سلمة وأبي صالح السمان وعنه بن وهب والقطان مختلف فيه قال أحمد ليس به بأس م د ت ق الكاشف ج 1 ص 353، رقم: 1249 5. ابو معاوية البجلي، از روات مسلم، ابوداود، ترمذي، نسائي و ابن ماجه: عمار بن معاوية الدهني أبو معاوية عن أبي الطفيل ومجاهد وعدة وعنه شعبة والسفيانان شيعي موثق مات 133 م 4 الكاشف ج 2 ص 52، ح3998 شعيب الأرنؤوط، محقق توانمند معاصر اهل سنت، بعد از روايتي در مسند احمد كه أبو معاويه البجلي آن را از ابو سلمه از ام سلمه نقل كرده است، ميگويد: حديث صحيح. مسند أحمد بن حنبل ، ج 6، ص 319، ح26755 6. عمرة الهمدانية: عمرة الهمدانية كوفية تابعية ثقة. العجلي، معرفة الثقات ، ج 2 ص 457، رقم: 2345، تحقيق: عبد العليم عبد العظيم البستوي، ناشر: مكتبة الدار - المدينة. در نتيجه سند اين روايت نيز كاملا صحيح است. *************** اما اشكالات آلوسي بر برداشت عصمت از آيه: 1. اين اعتقاد شيعه بر عصمت اهل بيت با سخناني كه خودشان از ائمه نقل كرده اند سازگاري ندارد. وي شاهدي كه براي سخنش نقل مي كند اين سخن حضرت امير عليه السلام است كه به اصحاب خود فرمود: «لا تكفوا عن مقالة بحق أو مشورة بعدل فإني لست في نفسي بفوق أن أخطئ و لا آمن من ذلك في فعلي إلا أن يلقي اللّه تعالى في نفسي ما هو أملك به مني» اين سخن: اولاً سندش ضعيف است ثانياً در پايان سخن چنان كه ملاحظه شد ايشان مي فرمايند: «إلا أن يلقي اللّه تعالى في نفسي ما هو أملك به مني» و معناي اين جمله همان عصمت اصطلاحي نرد شيعه است كه طبق آن تقرير معناي اين سخن يعني اگر عصمت نداشتم من هم از خطا ايمن نبودم و اين تاييد سخن ماست نه رد آن دقيقاً مانند سخن قرآن در مورد حضرت يوسف عليه السلام كه «وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ» يعني يوسف عليه السلام هم لغزش پيدا مي كرد اگر برهان خدا را نمي ديد يعني اگر عصمت نداشت. ثالثاً ايشان در مقام تواضع به درگاه خدا اين سخنان را بيان فرموده و اينكه من در مقام عبوديت تو مقصر و از اداي حق عبوديت تو ناتوان و شاكر و مقر به نعمت بزرگ عصمت تو هستم كه به من دادي تا از لغزشها در امان باشم. رابعاً ايشان تصريح مي فرمايد كه «لست في نفسي» يعني من به خودي خود و ساختار انساني خود و جداي از لطف تو داراي خصلتهايي هستم كه از خطا ايمن نيستم و اين معني از آيه فوق الذكر هم بدست مي آيد. خامساً ممكن است ايشان در مقام تعليم مردم در طريقه تعامل با حكامشان هستند بخصوص كه بعد از ايشان حكام ظالم يكي پس از ديگري بر كوفيان كه مخاطب سخنان ايشان هستند مسلط شدند. سادساً انها در امور اجتماعي ملزم به عمل بر طبق شواهد و ادله اند نه علم غيب و واقعي خود لذا شايد منظور ايشان اين امور باشد كه چه بسا ادله به خطا روند و ايشان هم به طبع بر طبق آن حكم كنند كه براي اين امور مثالهاي فراواني در زندگي معصومان بر مي خوريم مانند: جريان ارسال خالد بن ولي به قبيله بني جذيمه و قتالش يا جريان ان جائكم فاسق بنبا يا مسئوليتهايي كه بعضاً ائمه به كساني چون اشعث يا عبيدالله بن عباس يا علي بن ابي حمزه بطائني و... داده اند. و... 2. اگر چنين اراده اي خداوند در مورد اهل بيت كرده بود بايد آنها تا روز قيامت مرتكب گناه نشوند و حال آنكه آنچه ديديم خلاف آن است. كساني كه ما از اين آيه عصمت آنها را استفاده كرده ايم تا آخر عمر خود عصيان خدا را نكرده اند. 3. تخصيص عصمت به اهل كسا و ائمه اثني عشر ع دليلي ندارد. تخصيص عصمت به اهل كسا طبق احاديث متواتر از اهل سنت است كه در همين مقاله برخي از احاديث آن بحث شد. براي تفصيل مطلب به تفاسير ذيل آيه 33 احزاب مراجعه نماييد. بر عصمت بقيه ائمه عليهم السلام از آيات و روايات ديگر استدلال آورده مي شود نه اين آيه. 4. اگر اراده خدا تعلق گرفت پس چرا پيامبر صلي الله عليه و آله بعدش چنين دعا كرد: «اللهم هؤلاء أهل بيتي فأذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا» اين روايات مي گويند خداوند در آيه اي كه نازل شد فرمود من اراده كرده ام تا اهل بيت تو را از گناه نگه دارم و ايشان سپس مي فرمايد اهل بيت من اينها هستند رجس را از اينها دور كن و اين مشكلي ندارد. مضاف به اينكه در صورت مخالفت روايت با آيه اشكالي بر معناي تصريح شده در قرآن وارد نمي شود بلكه روايات مخالف رد شده و روايات فراوان ديگر اخذ مي شود كه باز هم معنا ثابت خواهد بود. 5. اراده خدا مشروط است به اينكه آنها امر و نهي خدا را اطاعت كنند و تحقق اين شرط معلوم نيست. اراده خدا به دفع موجبات ارتكاب به گناه و زمينه گناه تعلق گرفته و آن علم آنها به واقعيت گناه است و معصومين عليهم السلام در طول عمر خود بواسطه آن مرتكب گناه نشده اند. مضاف به اينكه اگر سخن او را هم بپذيريم معلوم است كه آنها در طول عمر خود لحظه اي از اطاعت خدا بيرون نرفته اند پس شرط آن محقق شده است. 6. اگر عصمت داشته اند پس چرا دوباره به آنها داد اين تحصيل حاصل است. در اين آيه سخن از اذهاب است و اين دفع است نه رفع يعني ما خطا را از شما دور كرديم نه اينكه شما مرتكب شديد ما حالا رفع مي كنيم و رسول الله صلي الله عليه و آله هم در دعاي خود مي فرمايند خدايا اهل بيت من اينهايند خطا را از اينها دور كن اين سخن نمي فهماند كه اينها خطا كار بوده اند مضاف بر اينكه مي تواند براي تاكيد و بيان براي مردم باشد و يا سخن از اعطاي پاداشي عصمت باشد يا به اصطلاح هدايت و لطف ثانويه يعني تا به حال ثابت كرديد كه اهل خطا و اشتباه نيستيد از حالا لطف ثانويه خدا به پاداش اين كار شما شامل حال شما شد تا در اين راه ثبات قدم پيدا كنيد. ثالثاً گيرم اشكال ايشان را وارد بدانيم و بگوييم اين آيه فقط بعد را ثابت مي كند باز هم اعتقاد شيعه مخدوش نخواد شد چون ايام قبل از نزول اين آيه را از سخنان ايشان اثبات مي كنيم و بواسطه اين آيه سخن آنها را در مورد قبل از نزول اين آيه قبول كنيم چون انها پس از اين آيه هيچ خطايي نكرده اند پس در اين ادعا هم صادق بوده اند. موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات (1) |
44 |
نام و نام خانوادگي: محمدي -
تاريخ: 27 آذر 92
بسم الله الرحمن الرحيم.و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين المطهرين. عرض سلام و ادب و احترام خدمت همه. و يک سلام و عرض ادب دوباره ويژه خدمت عزيزاي اهل سنت. در آيه مبارکه 33 سوره احزاب که اهل بيت مطهر اعلام شدن....عصمت و مصون بودن اهل بيت از رجس و پليدي رسونده ميشه..... که به چند دليل ازواج النبي_صلي الله عليه و آله و سلم_ مشمول اين تطهير نميشن= 1) لحن آيات قبل که راجع به ازواج النبي(ص) هستن با لحن انّما يريدالله.....متفاوت هست.... آيه 28 سوره مباركه احزاب= ((يا ايّها النّبيّ قل لازواجك ان كنتنّ تردن الحيات الدّنيا و زينتها فتعالين امتّعكنّ و اسرّحكنّ سراحا جميلا)) ترجمه=اي پيامبر به زنان خود بگو كه اگر شما زندگاني و زيور دنيا را ميخواهيد بيائيد تا من مهر شما را پرداخته و شما را به خوبي و خرسندي طلاق بدم. قطعا مشخص هستش كه خواستن زر و زيور دنيا با تطهير الهي منافات دارد. |
45 |
نام و نام خانوادگي: محمدي -
تاريخ: 27 آذر 92
((و ان كنتنّ تردن الله و رسوله و الدّار الاخره فانّ الله اعدّ للمحسنات منكنّ اجرا عظيما))_احزاب/29 ترجمه=و اگر خدا و رسول او و دار آخرت را ميخواهيد پس قطعا خدا به نيكوكاران از شما اجر عظيمي عطا خواهد كرد. اين آيه مباركه كاملا درستي عقيده ما رو ميرسونه كه اعتقاد داريم كه نساالنبي(ص)در صورتي به پاداش بزرگ ميرسن كه نيكوكار و محسنه باشن ....خداوند هم دقبيقا ميفرمايد كه اگر خدا و رسول و دار آخرت را خواهانيد قطعا خدا به نيكوكاران از شما_للمحسنات منكنّ_اجر عظيمي عطا خواهد كرد. اين هم كاملا ميرسونه كه تمام ازواج النبي_ص_مومنه نبودن....حال چه طور ميتونن مشمول تطهير بشن.؟.... |
46 |
نام و نام خانوادگي: مجنون وعاشق شينه چاک اهل بيت -
تاريخ: 03 بهمن 92
سلام خدمت استادم يه سوال داشتم يه توضيح به من بديد.اگه ميشه خيلي ساده برام تشريع و تکوين رو توضيح بديد ميخوام از زبان شما بدونم تا مطمئا شم کامله..ممنونم جواب نظر: با سلام دوست گرامي ما در جهان و زندگي انسان دو نظام داريم: نظام تکوين و نظام تشريع. نظام تکويني، يعني قوانين، ونظام حاكم بر كل عالم و آدم كه ربطي به حوزه اختياري بشر ندارد. نظام تشريع، يعني قوانيني که به حوزه فعاليتهاي اختياري بشر مربوط است.اين قوانين وضعي و تخلف پذير است اما ولايت تكوينى و تشريعى چيست؟ ولايت بر دو گونه است: 1- ولايت تشريعى 2- ولايت تكوينى منظور از ولايت تشريعى همان حاكميت و سرپرستى قانونى و الهى است كه گاه در مقياس محدودى است مانند ولايت پدر و جد بر طفل صغير، و گاه در مقياس بسيار وسيع و گسترده است، مانند ولايت حاكم اسلامى بر تمام مسائل مربوط به «حكومت» و «اداره كشور اسلامى» امّا منظور از ولايت تكوينى آن است كه كسى بتواند به فرمان و اذن خداوند در جهان آفرينش و تكوين تصرف كند و بر خلاف عادت و جريان طبيعى عالم اسباب، حوادثى را به وجود آورد، مثلًا بيمار غير قابل علاجى را به اذن خدا با نفوذ و سلطهاى كه خداوند در اختيار او گذارده است شفا دهد، و يا مردگان را زنده كند، و كارهاى ديگرى از اين قبيل، و هر گونه تصرف معنوى غير عادى در نفوس و اجسام انسانها، و جهان طبيعت داخل در اين نوع است. «ولايت تكوينى» چهار صورت مى تواند داشته باشد كه بعضى «قابل قبول» و بعضى «غير قابل قبول» است: 1- «و لايت در امر خلقت و آفرينش جهان» به اين معنى كه خداوند به بندهاى از بندگان يا فرشتهاى از فرشتگان خود توانايى دهد كه عوالمى را بيافريند، يا از صفحه هستى محو كند، به يقين اين امر محالى نيست، چرا كه خداوند قادر بر همه چيز است و هر گونه توانايى را مى تواند به هر كس بدهد، ولى آيات قرآن در همه جا نشان مى دهد كه آفرينش عالم هستى و سماوات و ارضين و جن و انس و فرشته و ملك و گياه و حيوان و كوهها و درياها همه به قدرت پروردگار انجام گرفته، نه به وسيله بندگان خاص يا فرشتگانش، و لذا همه جا نسبت خلقت به او داده شده، و در هيچ موردى اين نسبت (به طور گسترده) به غير او داده نشده است، بنابراين خالق آسمانها و زمينها و گياه و حيوان و انسان تنها خدا است. 2- ولايت تكوينى به معنى واسطه فيض بودن به اين معنى كه هر گونه امداد و رحمت و بركت و قدرتى از سوى خداوند به بندگانش يا ساير موجودات جهان هستى مى رسد از طريق اولياء الله و بندگان خاص او است، همانند آب هاى آشاميدنى خانه هاى يك شهر كه همه از طريق شاه لوله اصلى مى گذرد، اين لوله عظيم آبها را از منبع اصلى دريافت مى دارد و به همه جا مى رساند، واز آن تعبير به «واسطه در فيض» مى نمايند. اين معنى نيز از نظر عقلى محال نيست، و نمونه آن در عالم صغير و در ساختار وجود انسان و تقسيم مواد حياتى به تمام سلولها از طريق شاهرگ قلب ديده مى شود، چه مانعى دارد كه در عالم كبير نيز چنين باشد؟ ولى بدون شك اثبات آن نياز به دليل كافى دارد، و اگر هم ثابت شود باز به اذن الله است. 3- ولايت تكوينى در مقياس معين، مانند احياى مردگان و شفاى بيماران غير قابل علاج و امثال آن. نمونه هايى از اين نوع ولايت درباره بعضى از پيامبران در قرآن مجيد با صراحت آمده، روايات اسلامى نيز شاهد و گواه بر آن است، از اين رو اين شاخه از ولايت تكوينى نه تنها از نظر عقل امكان پذير است، بلكه دلايل نقلى متعدد نيز دارد. 4- ولايت به معنى دعا كردن براى تحقق امور مطلوب، و انجام آن به وسيله قدرت خداوند، به اين ترتيب كه پيامبر صلى الله عليه و آله يا امام معصوم دعا مى كند و آنچه او از خدا خواسته است تحقق مى يابد.اين معنى نيز هيچگونه مشكل عقلى و نقلى ندارد و آيات و روايات مملو از نمونه هاى آن است، بلكه شايد از يك نظر نتوان نام ولايت تكوينى بر آن گذاشت چرا كه استجابت دعاى او از سوى خدا است. در بسيارى از روايات اشاراتى به «اسم اعظم» ديده مى شود كه در اختيار پيامبران يا امامان يا بعضى از اولياء الله (غير از پيامبران و امامان) بوده است و به وسيله آن مى توانستند تصرفاتى در عالم تكوين كنند. قطع نظر از اينكه منظور از «اسم اعظم» چيست- اين گونه روايات نيز مى تواند ناظر به همان قسم سوم از ولايت تكوينى باشد و به طور كامل بر آن انطباق دارد. اين مطالب بر گرفته ازکتاب يكصد و هشتاد پرسش و پاسخ آيت الله العظمي مکارم شيرازي است موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |