مقالات |  سخنراني ها |  شبکه سلام |  موبايل |  انتشارات |  محصولات نرم افزاري |  ليست پاسخ ها
تاريخ: 26 فروردين 1390
بررسي شبهه ازدواج ام كلثوم با عمر (ويرايش جديد)
   

 بسم الله الرحمن الرحيم

ازدواج ام كلثوم با عمر، شاهد دروغ بودن شهادت:

 

طرح شبهه:

شيعيان ادعا مى‌كنند كه خليفه دوم قاتل فاطمه زهرا (رضى الله عنها) است؛ اما كدام‌ عقل‌ سليم‌ مى‌پذيرد كه‌ حضرت‌ علي ‌(رضي‌الله عنه‌) دخترش‌ را به‌ ازدواج‌ قاتل‌ همسر گراميش‌، فاطمه‌ (رضى الله عنها) درآورد و رابطه‌ دوستانه‌ با او برقرار نمايد؟

نقد و بررسى:

يكى از شبهاتى كه اهل سنت؛ به ويژه در سال‌هاى اخير به صورت گسترده مطرح كرده‌اند، ازدواج خليفه دوم با امّ‌كلثوم دختر امير مؤمنان و فاطمه زهرا عليهما السلام است.

اهل سنت،‌ استفاده‌هاى گوناگونى از اين ازدواج مى‌كنند؛ از جمله مى‌خواهند با اثبات اين ازدواج، رابطه صميمانه و دوستانه امير مؤمنان با خلفا را ثابت و از سوى ديگر، شهادت صديقه شهيده سلام الله عليها، غصب خلافت و... را انكار نمايد.

از اين رو، اين شبهه اهميت فوق العاده و پيوند ناگسستنى با انديشه‌هاى شيعيان دارد و بايد به صورت دقيق و مستدل بررسى شود.

انديشه‌وران شيعه پاسخ هاى گوناگونى از اين مطلب داده‌اند كه همگى آن‌ها صحيح و معقول به نظر مى‌رسد؛ برخى همچون رضى الدين حلى، علامه مقرّم، علامه باقر شريف القرشى و... اصل وجود دخترى به نام امّ‌كلثوم را براى حضرت زهرا سلام الله عليها منكر شده و دليل‌هاى متقنى براى آن ارائه كرده‌اند. كه ما نيز در اين مقاله، در دفاع از اين نظر، شواهد فراوان بيان كرده‌ايم.

 برخى ديگر، وقوع تعارض در روايات ازدواج را دليلى واضح براى بطلان مدعاى اهل سنت در باره اين ازدواج مى‌دانند؛ از جمله شيخ مفيد رضوان الله تعالى عليه در دو رساله مجزا به نام‌هاى المسائل العُكبرية و المسائل السروية، و نيز سيد ناصر حسين الهندى در كتاب افحام الأعداء والخصوم و آيت الله ميلانى و...

ما نيز در اين مقاله، تعارض‌هاى گسترده در نقل اين ماجرا را مطرح و مستندات آن را از كتاب‌هاى اهل سنت ذكر كرده‌‌ايم.

 و انديشه‌وران ديگرى، همچون سيد مرتضى پاسخ داده‌اند كه اين ازدواج با زورگويى و تهديد عمر بن خطاب بوده است.

عده‌اى از دانشمندان شيعه و سنى با پذيرش اصل ازدواج، نكته ديگرى را مطرح كرده‌اند كه امّ‌كلثوم همسر عمر، دختر امير مؤمنان عليه السلام نبود؛‌ بلكه دختر ابوبكر بوده است؛ از جمله يحيى بن شرف نووى، مهمترين شارح صحيح مسلم در كتاب تهذيب الأسماء اين مطلب را نقل كرده و آيت الله مرعشى نجفى از عالمان شيعه در شرح احقاق الحق به اين مطلب تصريح كرده‌اند كه در ادامه مدرك و اصل سخن ايشان خواهد آمد.

گويا از بين پاسخ هاى موجود، پاسخ اخير كامل‌تر است؛ چرا كه از طرفى تمام روايات موجود در كتاب‌هاى اهل سنت كه ازدواج دختر امير مؤمنان عليه السلام را با خليفه دوم ثابت مى‌كند، با اشكالات سندى مواجه و با تعارض‌ها و تناقض‌هاى غير قابل جمعى كه دارند، غير قابل اعتماد هستند و از طرف ديگر در هيچ يك از روايات موجود در كتاب‌هاى شيعه، تصريح نشده كه امّ‌كلثوم دختر امير مؤمنان از حضرت زهرا عليهما السلام باشد؛ بلكه ازدواج دخترى به نام امّ‌كلثوم را كه در خانه امير مؤمنان بوده ثابت مى‌كنند.

اعتراف انديشمندى همچون نووى، برترين شارح صحيح مسلم كه گسترده‌ترين و مهمترين كتاب فقهى شافعى نيز متعلق به او است، عامل مهم ديگرى است كه اين ديدگاه را تقويت مى‌كند.

و نيز مى‌گوييم كه حتى در صورت اثبات چنين ازدواجى، نمى‌توان از آن رابطه صميمانه امير مؤمنان را با خلفا اثبات كرد؛ زيرا اين ازدواج نه تنها براى خليفه دوم فضيلت محسوب نمى‌شود؛ بلكه لكه سياهى است كه همانند تيرگى غصب خلافت، بر دامان او باقى مانده است؛ چرا كه در ماجراى اين ازدواج چيزهايى نقل شده است كه عرق شرم از پيشانى انسان غيرت مند جارى مى‌شود. اين مطلب را در محور چهارم بررسى كرده‌ايم.


فهرست مطالب

 

محور اول: دخترى به نام ام كلثوم وجود نداشته است

     کلام عالمان شيعه در تاييد اين ديدگاه:

     کلام علماي اهل سنت در تاييد اين نظر:

     شواهد اين ديدگاه:

           1. در هيچ روايت صحيح السندي بين نام ام كلثوم و زينب جمع نشده است:

           2. عبد الله بن جعفر با چه كسي ازدواج كرده است:

           3. دو خطبه با نام يك نفر:

           4. عزاداري و نوحه خواني ام كلثوم براي حضرت زهرا سلام الله عليها:

           5. امير مؤمنان در شب ضربت خوردن، مهمان چه كسي بود؟

           6. ام كلثوم بهترين دختر امير مؤمنان عليه السلام:

           7. معاويه، از دختر چه كسي خواستگاري كرد؟

          8. در شام چه كسي دفن شده است:

          9. چه كساني از زنان اهل بيت، در كربلا اسير شدند:

          10. ميراث فاطمه، فقط به ام كلثوم رسيد:

          11. ازدواج عمر با حضرت زينب (س)!!!

          12. ام كلثوم در كربلا حضور داشت:

منكرين ازدواج در اهل بيت به اقرار علماي اهل سنت

 

 

 

 

 

 

 


محور دوم: ام كلثوم دختر ابوبكر، يا ام كلثوم دختر امير مؤمنان عليه السلام؟

     1. اعتراف مهم‌ترين شارح صحيح مسلم: عمر داماد أبو بكر

          تحليل روايت جعلي رد خواستگاري عمر از دختر أبو بكر توسط عايشه:

     2. يك روايت از دو ام كلثوم:


محور سوم: تعارض‌هاى موجود در نقل قضيه

     1. ام كلثوم پس از عمر با چه كسي ازدواج كرد؟

     2. سن ام كلثوم هنگام ازدواج

          هنوز به حدي نرسيده بود كه شهوت را برانگيزد:

          دختري كوچك و غير بالغ كه با ديگر دختران بازي مي كرد:

          ده سال يا بيشتر داشت:

     3. مقدار مهريه ام كلثوم:

          الف: ده هزار دينار:

          ب: چهل هزار دينار:

          ج: چهل هزار درهم:

     4. آيا عمر از ام كلثوم فرزندي داشته است؟

          فرزندي نداشت:

          يك فرزند داشت:

          دو فرزند داشت:

          سه فرزند داشت:

          زيد برادر عمر بود يا پسر عمر؟

     5 . زيد اصغر بزرگتر از زيد اكبر!!!

     6 . عمر، دخترش رقيه را به ازدواج ابراهيم بن نعيم آورد:

     7. تاريخ وفات ام كلثوم و زيد:

           مرگ در زمان حكومت عبد الملك بن مروان (73 ـ 86هـ):

           مرگ در زمان امارت سعيد بن العاص (48 ـ 54هـ):

          مرگ، پس از واقعه كربلا:

     8. نحوه وفات ام كلثوم و زيد:

          مرگ بر اثر مريضي:

          مرگ بر اثر اصابت سنگ:

          مرگ بر اثر اصابت تير:

          مرگ بر اثر خوردن سم:

     9. آيا زيد، فرزند داشت؟

           فرزندي نداشت:

          چندين فرزند داشت:

     10. سن زيد هنگام وفات:

          خردسال بود:

           جوان بود:

          بزرگسال بود:

     11. چه كسي بر جنازه زيد و ام كلثوم نماز خواند؟

          عبد الله بن عمر

          سعيد بن العاص:

     12. حضور أبو قتاده بدري در صف نماز جماعت:

     13. ازدواج عمر با ام كلثوم يا با حضرت زينب (س)

     14. چه كسي امام جماعت را مقدم كرد؟

          امام حسن عليه السلام:

          امام حسين عليه السلام:

          مردم امام جماعت را مقدم كردند!


محور چهارم: اهانت به ناموس رسول خدا

     عمر ساق ام كلثوم را برهنه كرده به آن نگاه كرد:

     عمر ساق ام كلثوم را برهنه، لمس كرد!

     آرايش ام كلثوم توسط امير مومنان پيش از ازدواج، و لمس ساق و بوسيدن او توسط عمر!

     كشف ساق توسط عمر، مصدر تشريع براي پيروان او:

     توجيه اين عمل توسط علماي اهل سنت:

     بررسي اين روايات از ديدگاه منصفين:

     ديدگاه علماي شيعه نسبت به اين عمل:

     ام كلثوم، عمر را «امير المؤمنين» مى‌خواند!!!

     عمر در مقابل اهانت مغيره به ام كلثوم، سكوت كرد:

 

 

محور پنجم: بررسي و تحليل بهانه عمر براي ازدواج


محور ششم: مخالفت با سنت رسول خدا

     رد خواستگاري أبو بكر و عمر توسط رسول خدا (ص):

     احياء سنت جاهلي توسط عمر:

     جمع بين دختر رسول خدا و دختر دشمن خدا حرام است:

 


محور هفتم: عمر با ام كلثوم «كفو» نبود

    غير هاشمي، كفو هاشمي نيست:

    عدم كفائت سني عمر با ام كلثوم:

    عدم صلاحيت اخلاقي عمر براي ازدواج با ام كلثوم:

    عدم كفائت ديني عمر با ام كلثوم:

     امير مؤمنان (ع)، خليفه دوم را فاجر، ستمگر، دروغگو، خيانتكار و... مى‌داند:

    شراب خواري خليفه، دليل بر عدم كفائت:

     بدعت‌گذار با دختر عفيفه، كفو نيست:


محور هشتم: ازدواج با تهديد و زورگويي

    در حال ضرورت، ازدواج با كافر نيز جايز است:

    ازدواج اجباري عمر با عاتكه:

    ازدواج‌هاي اجباري با خاندان اهل بيت عليهم السلام:

           ازدواج اجباري حجاج بن يوسف با دختر حضرت زينب (س):

           ازدواج اجباري مصعب بن زبير با سكينه بنت الحسين عليهما السلام

روايت جنيه در كتاب‌هاي سني

 

 

محور نهم: بررسي روايات اهل تسنن

     زهري، در خدمت گروه جعل حديث بني اميه:

     زهري، كثير الإدراج است:

     زهري از مدلسين بوده است:

     زهري، دشمن امام علي عليه السلام است:

 

 

 

لينک فايل pdf:

 

../lib/omekolsom/omekolsom.pdf



گروه پاسخ به شبهات ، مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)
    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  قاسم ميرشکاري     -   تاريخ:   13 دي 86
به نام خدابا عرض تشكر كه اين شبهه را پاسخ داديد. التماس دعا
2   نام و نام خانوادگي:  مؤمن     -   تاريخ:   13 دي 86
به نام خدا..جزاكم الله خير الجزاء..واقعا دستتون درد نكنه..واقعا يك رد جامع وعالي است..كاش ترجمه بشود به عربي وبخش بشه..واقعا متاسفانه چقدر وهابيها وسلفيها ونواصب وسنيها اين شبهه را مطرح ميكنند وجوانهارو در تشكيك انداخته اند..در كويت بسيار اين شبهه رو مطرح ميكنن متاسفانه وبهخاطر اون جوّيكه عموما روي ماست اكثرا تقيه ميشه!وجواب درستي جواب داده نمي شه!جون كه هر حرفي ضد صحابه شون باشه ولو از كتبشون ممنوع است وزندان وجريمه دارد..!ويك طوري احساس ميكنيم كه انگار تمامي مجالسمون رو تحت نظر دارند جون هر مجلسي يكم ضد حتى معاويه جيذي بگه سريعا يك برونده براش درست ميشه......!وحتى خيلي موارد خود قانون رو هم زير با ميذارن وجندين برابر بيشتر از حد قانوني حكم رو سخت وقاسيانه تر ميكنن!وجندين مورد هم تاحالا شده كه مثلا يه بسر جوان يك مقاله نوشته بود از كتب اهل سنت درباره بعضي از اشتباهات صحابه شون(ابوبكروعمروعثمان...)كه مخالفا با خود قانون 10سال حكم زندان زدن بهش وجندين هزار دينار غرامت مالي كه خدا رو شكر فتو از آيت الله العظمى وحيد خراساني گرفتيم وبه بعضي مسؤولين در كويت داديم كه بعد از كش مكش ها....الان اون جوون در انكليسه دور از خانواده اش تك وتنها .... واينكه كفتم : صحابه شــون به اين سببه كه در قانون است كه اهانت به صحابه(بدون استثنا)ممنوعه واينقدر غرامت مالي واينقدر هم زندان(معينه ومحدود)ولي اهانت به سلمان وابوذر ومقداد و....هيج اشكالي نداره!!وحتى امام علي(ع)..!!مگه اينکه خودمون شكايت كنيم ..خلاصه هميشه در طول تاريخ ما مظلوم بوديم وآرزو داريم باظهور امام زمان(عج)حضرت از ظالمين انتقام بگيرد ان شاء الله تعالى .. اللهم عحل لوليك الفرج والعافية والنصر ..
3   نام و نام خانوادگي:  مجيد     -   تاريخ:   19 دي 86
با تشكر از مقالات بسيار مفيد شما ايا اين مسئله چه راست باشد چه دروغ براي جناب عمر خليفه دوم مايه فضيلت و شان شده مرا ياد اين حرف انداخت كه ميگويند ( گويند پدر تو بود فاضل از فضل پدر تو را چه حاصل
4   نام و نام خانوادگي:  ×××     -   تاريخ:   05 بهمن 86
سلام . خدا خيرتون بده ، خيلي خوب دليل اورده بودين .
5   نام و نام خانوادگي:  صادق     -   تاريخ:   09 اسفند 86
سلامخدا خيرتون بده اين مسئله ديگه براي من يك دق دقه ي ذهني شده بود ممنون كه به اين خوبي دليل آورده بوديد.
6   نام و نام خانوادگي:  شاهد     -   تاريخ:   06 فروردين 87
نميدانم روايات ( معتبر شيعه ) كه اصلا ازدواجي دركار نبوده را قبول نماييم ؟
يا اينكه علي كه( از شجاعت وجرأت ودليري معروف او درجنكها او را شير خدا ناميدند) تن به ازدواج بزوري دخترش(والله او نا موسى است كه از ما غصب كردند (جعفر الصادق) به عمر ميدهد را قبو نماييم ؟
براي اهل سنت ازدواج ثابت است. اما روايات در كتب شيعه عجيب است. كه نه معترف ازدواج هستند. و اما وقتكه طبق اسناد متواتر تاريخي و از أئمه كه ازدواج بزور انجام يافته را اعتراف مينمايند .
دلايلي عجيب وغريب براي بزوري بودنش ابراز ميدارند:
مثل ترهيب وتخويف علي رضي الله تعالى عنه وأكرم وجه الشريف به قطع يد و لت و كوب ايشان توسط عمر.
واينكه ازدواج بزور انجام يافت
اما خداوند راضي نبود و جايش جني به اسمي......فرستاد وتا روزي كه عمر زنده بود با ان جني معاشرت مينمود . و أم كلثوم توسط علي در جاي بنهان بود . تا اينكه عمر فوت شد وام كلثوم را علي دور باره ظاهر ساخت .
اين يكي از داستان ها در كتابي يكي ازعلماي معاصر لبنان ذكر شده كه خيلي هم انتشارش زياد بوده (ضروري باشد دنبال اسمش ميروم) اين است شخصيت عالي علي شير خدا دركتب شيعه . انساني ضعيف غير فعال بيكاره كه در طول خلافت ابوبكر و عمر وعثمان كه بيش از بيست سال دوام نمود درخانه خود از ضعف و بيجاركي اعتكاف نموده بود .
فتوحات اسلامي داشت توسط اصحاب علي و عمر در بيت المقدس مصر روم عراق و ايران وسعت ميافت. دين اسلام درهرطرف منتشر ميشد عمر ايراني هارا مسلمان ميساخت اما علي هيج كاره نبود وبا فاطمه وحسن وحسين در خانه اش بيش از 20 سال مقحور ومعتكف بود.
اينست علي كه شما دركتب خود داريد . اما ما اين علي را نميشناسيم .
ما علي را ميشناسيم كه از طفلي شجاع دلير مؤمن قوي كه از حق مقابلي هركسي كه باشد مي ايستد و درامور دولت فعال ميباشد وبه عمر درحكمش مشوره ميدهد تا اندازه اي كه ( لو لا علي لهلك عمر ميكويد) اكر علي نبود عمر هلاك ميشد. باز ميكويد (لا أبقاني الله في أرض ليس فيها ابو الحسن) خداوند من را در زميني بقا ندهد اكر انجا ابو الحسن نباشد. ما اون علي را ميشناسيم كه به عمر مشوره ميدهد كه مستقيم بجنك فارس نرود . بايد در مدينه باشد.
باز براي فتح بيت المقدس خلاف مشورهاي صحابه برايش ميكويد كه براي تسليمي بيت المقدس برود . وعلي را در جاي خودش ميكزارد. اينست اون علي كه ما ميشناسيمش قوي . شجاع .غيور. مؤمن. عابد .زاهد. متواضع وراضي. تاريخ علي بعد از نبي محمد تا خلافتش وحتى با كمال تأسف بعد ازآن در كتب شيعه مسخ شده است . ألا عده اي از علماء شيعه كه مقابل هر كتابي كه حقيقت روابط علي را با اصحابش مينويسند سخت با ايشان مبارزه ميشود.
جواب نظر:
جناب شاهد ! اگر چشمانتان را باز مي&zwnjكرديد ، مي&zwnjديديد كه ما هيچ روايتي ، نه معتبر و نه غير معتبر ، در اين باره كه اصلا ازدواجي صورت نگرفته است ، نياورده&zwnjايم ، ما فقط نظر محققان شيعه را در اين باره ذكر كرده&zwnjايم . اين كه چنين ازدواجي اصلا در كار نبوده است ، با دلايل ديگري ثابت كرده&zwnjايم كه اگر مي&zwnjتوانيد ، آن&zwnjها را نقد نماييد . گفته&zwnjايد كه "براي اهل سنت ازدواج ثابت است." اگر راست مي&zwnjگويي حتي يك روايت صحيح السند از كتاب&zwnjهاي اهل سنت پيدا كن كه ثابت كند اين ازدواج صورت گرفته است .

ما منتظر هستيم . جناب شاهد ! شما معناي شجاعت را اشتباه فهميده&zwnjايد ، شجاعت و دلاوري اين نيست كه در هر زماني بدون توجه به موقعيت آن دست به شمشير ببري و هر مخالفي را از سر راه برداري . شجاعت اين است كه با سنجيدن موقعيت ، هر آن چه را كه لازم است براي اجراي فرمان الهي به كار ببري .

زماني فرمان خداوند اين است كه جانت را در كف دستت بگيري و تا آخرين قطره خونت از دين خداوند دفاع نمايي . كه امام علي عليه السلام اين كار را ، با تمام توان انجام داد ؛ تا جايي كه لقب «حيد كرار» به او داده شد . زماني نيز فرمان خداوند اين است كه براي حفظ اساس و بنيان اسلام ، از حق خود بگذري و دين نوپاي اسلام را از توطئه&zwnjهاي كفار و منافقان در كمين نشسته ، حفظ نمايي . كه امير المؤمنين عليه السلام خار در چشم و استخوان در گلو ، در برابر جنايت&zwnjها و ظلم&zwnjهاي دشمنان رسول خدا صلي الله عليه و آله ، صبر كرد و با اين شكيبايي دين اسلام را از شر شياطين حفظ كرد . شجاعت حقيقي اين است . اگر علي عليه السلام ، غير از اين عمل مي&zwnjكرد بايد به شجاعت او شك مي&zwnjكرديم كه نتوانسته فرمان الهي را اجرا كند .

خود آن حضرت در روايتي مي&zwnjفرمايد : شجاعترين مردم كسي است كه بر هواي نفسش غلبه كند . و امير المؤمنين عليه السلام در آن موقعيت حساس بر نفس خويش مسلط بود و فرمان الهي را كه همان صبر و شكيبايي بود به بهترين وجه انجام داد . تصويري كه از امام علي عليه السلام در كتاب&zwnjهاي شيعه نقش بسته است ، شخصيت عظيمي است كه در تمام عمرش لحظه&zwnjاي از فرمان&zwnjهاي الهي سرپيچي نكرده است ؛ چه آن فرمان جهاد با شمشير در برابر مشركان ، يهوديان و يا در برابر مسلمان&zwnj نماهايي كه خود را همسر و يا اصحاب پيامبر مي&zwnjدانستند باشد و چه صبر و شكيبايي در برابر ظلم&zwnjها و حق خوري&zwnjهاي ، غاصبان حكومت . امير المؤمنين در هر دو ميدان شجاع به معناي واقعي بوده است . شما كه اين همه از شجاعت ، غيرت ، ايمان و ... علي بن أبي طالب عليه السلام تعريف مي&zwnjكنيد كه حقيقتاً نيز سخن درستي است ، آيا تا به حال از خودتان سؤال كرده&zwnjايد كه چرا آن حضرت در جنگ&zwnjها و كشورگشايي&zwnjهاي خلفاء شركت نكرده است ؟ آيا خداي نخواسته شجاعتش را از دست داده بود يا اين كه نمي&zwnjخواست خود را در خدمت كساني قرار دهد كه آنان را غصب كنندۀ حق خود مي دانست ؟

اين همكاري ، دور از شأن او و تأييد كننده سياست خليفه وانمود مي&zwnjشد و به رفتار خليفه و سپاهيانش در اين جنگ&zwnjها اعتبار و مشروعيت مي&zwnjبخشيد . و امير المؤمنين با عدم شركت در اين جنگ&zwnjها ، بر مشروعيت اين كشورگشايي&zwnjها مهر بطلان مي زند .

حقيقت روابط امام علي عليه السلام با خلفا در صحيح مسلم آمده است و آن اين كه علي عليه السلام ابوبكر و عمر را ؛ دروغ&zwnjگو ، خيانت&zwnjكار ، گناهكار و پيمان شكن مي&zwnjداند . و ما نيز به پيروي از آن حضرت به اين مطلب ايمان كامل داريم .



گروه پاسخ به شبهات



مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)
7   نام و نام خانوادگي:  حسين اسيري     -   تاريخ:   12 فروردين 87
به نام خدا .. سلام عليكم ..
واقعا دست شما درد نكند .. خدا ما و شما را با امير المؤمنين (ع) حشر نمايد ان شاء الله تعالى ..
به آقاي (شاهد) بيشتر از جواب شما جيزي نميكويم .. فقط جند مصدر درباره بيشبيني حضرت بيامبر (صلى الله عليه وآله) به حضرت امير (ع) درباره خيانت امت به او (ع) ودستور به صبر وشكيبائي بالاخص اكر كسي را نيافت براي أخذ حق خويش
1-حاكم نيشابوري بسند خويش وبا اعتراف به صحت حديث در كتاب معرفة الصحابه حديث : 4686 نقل ميكند كه حضرت بيامبر (صلى الله عليه وآله) به حضرت علي (ع) فرمودند : امت بعد از من به تو خيانت خواهد كرد ؛ وتو بر ملت من زندكي ميكني وبر سنت من كشته ميشوي ؛ كسي كه تو دوست بدارد مرا دوست داشته است وكسي كه مبغض تو باشد مبغض من است ؛ واين از اين خوني خواهد شد ؛ يعني از سر تا ريش حضرت . ذهبي هم اعتراف به صحت اين حديث ميكند ..
2-حاكم نيشابوري در المستدرك ؛ كتاب معرفة الصحابه حديث : 4676 ؛ هذا حديث صحيح الاسناد ولم يخرجاه ؛ ذهبي هم به صحت اين حديث اعتراف ميكند ..
3-باز هم همان منبع حديث : 4677 با اعتراف به صحت اين حديث بر مبناي شيخين (بخاري ومسلم)
4-خطيب بغدادي در تاريخ بغداد : ترجمه عمر بن الوليد الكرابيسي .
5-ابن عساكر در تاريخ دمشق : ج42 /ص 323
6-ابو يعلى در المسند : مسند علي بن ابي طالب حديث شماره : 565
7-باز هم ابن عساكر در تاريخش : ج42/ ص447
8-همان مصدر : ص422
9-طبراني در المعجم الكبير : ج11/ص60حديث: 11084
10-هيثمي در مجمع الزوائد : باب مناقب علي بن أبي طالب – تحت عنوان باب بشارته بالجنة
11-متقي هندي در كنز العمال : در باب فضائل - فضـائل علي – حديث : 32996
12-همان منبع سابق حديث : 32997
8   نام و نام خانوادگي:  احد ايماني     -   تاريخ:   14 فروردين 87
استفاده شاياني برديم . hekmatabad.parsiblog.com
9   نام و نام خانوادگي:  شاهد     -   تاريخ:   15 فروردين 87
باعرض سلام مجدد كه باز وارد سايت ميشوم و از اين كه گروه رد شبهات برايم دوبار ايميل فرستاده اند تشكري مينمايم. بنده يكفرد عادي وكارمند ميباشم ونميتوانم بشكل متواتر روي كمپيوتر باشم, واز اينكه براي جواب تآخير نموده ام معذرت ميخواهم, درضمن ميخواهم كه توجه قارئين معزز را به اين نقطه جلب نمايم كه ما سني ها وقتيكه سعي ميكنيم ثابت نماييم روابط حسنه بين علي و وديگر صحابه وجود داشته, منظور مان ايجاد الفت بين مسلمانان امروزي از آينه اي تاريخ اسلام است. اگر كل ما اهل تسنن اينطور نباشيم اغلب اينطوري هستيم, اين اغلبيت اغلبيتي صامت هستند , اين اغلبيت اصلا توي جرياني جدالي كه در سايت ها, مخصوصا سايت هاي مذهبي اهل تشيع وجود دارد نيستند. اين بار ميخواهم يكمقدار مفصل تر روي رد شبهات زواج أم كلثوم با عمر بن الخطاب صحبت نمايم, چون بحثي كه ازطرف رد شبهات در صفحه اي بالا شده است ,من منحيث يك سني عادي بايد نظرم را درباره اش اظهار نمايم تا اون نقطه آى بالا (تقارب بين مذاهب)را كمك كرده باشم وبعض نقاط را وضح نموده باشم. محور اول: گروه بر اي رد شبهه اي ازدواج, به دو مصدر, شيعه و سني, اشاره نموده اند, براي رد مصادر اهل سنت بيشتر ازنصف صفحه را اختصاص دادند,مخصوصا براي اينكه ثابت نمايند كه بعضي مصادر اهل سنت دروغ گو جعل كار وعالم سلطه وغيرى ثقه بودند , به مصادر مختلفي تاريخي وعلمى حديث اشاره نموده اند. اما از كتب اهل تشيع كه 3 روايت نقل شده است كه ازدواج صورت گرفته, مثل : 1) از ابى عبدالله جعفر الصادق( كه گفتند اون ناموس از ما بود كه غصب شده است)(بنده شك دارم از امام صادق اينطور حرف صادر شود) 2 ) امر ازدواج را به عباس گزاشت 3 ) و علي امكلثوم را از خانه عمر بعد از وفاتش براي انتهاء عدتش به خانه خود برد. از انصاف ميبود اگر گروه اينهارا هم رد مينمود و با تفصيل ميفرمود كه ايا مصادر, دركتب تشيع هم دروغگو ,جعل كار, وغيره وغيره....... بودند يا چطور؟ با اينكه مرجوع ساختيد به كتب مختلفه. درشروع مبحث فرموديد كه علماي شيعه دراين باره نظرات مختلف دارند وبعضي شان قبول دارند كه اين ازدواج صورت گرفته , اما بزور. وبعضي شان اصلا از انجام ازدواج انكار دارند براي بنده سؤال خلط ميشود كه آيا بعضي علماي شيعه كه منكر ازدواج هستند دارند به اون حديث عمل مينمايند كه از امام جعفر الصادق روايت ميكنند كه ميگويد( اذا صادفكم مسئله تختلفون فيها وبعضه يخالف العامه خذو مايخالف العامه) اگربا مسئله اي بر خورديد كه باهم اختلاف داشتيد وبعضش مخالف (عامه) هست, به اون عمل نماييد كه مخالف عامه هست, در اون زمانه عامه علماي اهل (سنت) بودند. ايا علماي شيعه دارند جدا از اين روايت پيروي مينمايند؟ ايا ممكن است عمري را كه هزارها دو دشنام براش ميدهند, ودشمني هاي گوناگون باعلي برايش ميتراشند, داماد علي قبولش كنند ؟, قبول اين امر چطور ممكن است؟ محور دوم:ارسال علي دخترشرا نزد عمر و ديدن عمر ساق امكلثوم را : من هم با شما موافق هستم كه اين كار نه با اخلاق علي خانا است ونه عمر. همانطور كه روايت ( انه فرج" غصبنا) (روايات كتب شيعه) با مقام امام جعفر الصادق جور نمياد. از ترجمه اش خجالت ميكشم. محور سوم: مخالفت با سنت رسول خدا . اين خيلي جالب است, كه چطور علي عملي را انجام بدهد كه رسول خدا مانع انجام ان شده است؟ خدمت شما عرض شود , ايا ميتوانيد تصور نماييد كه شما ممكن است داماد رسول خدا باشيد ؟ به به , اين چه قدر با عظمت است براي كسيكه داماد رسول خداباشد. بلي, ابي بكر وعمر كه از نزديكترين اصحاب رسول خدا بودند اين تمنا را داشتن , چرا نه, كي نميخواست اين افتخار را داشته باشد, از نگاه رسول خدا ابى بكر وعمر اشكال ايماني وشخصي نداشتند. مگر رسول خدا داماد ابى بكر و داماد عمر نشدند ؟ نه, ابى بكر وعمر نزد رسولله عيبي نداشتند, جز اينكه جواني محبوب مثل علي پسر عمويشان را براي فاطمه زير نظر داشتند, پس براي دامادي از علي كسي ديگر بهتر نبود . شماخواستيد بفهمانيدكه رسول خدا ابي بكر وعمر را مستحق دامادي نميدانستند ,ميگوييد چطور ممكن است علي دخترش را به عمر به زني بدهد؟ مگر شما فراموش ميكنيد كه رسول خدا دو دخترش را بنكاح عثمان در اورد ؟ وقتيكه دختري دوم شان وفات نمود گفتند ( لو كانت عندنا الثالثه لزوجناكها) يعني اي عثمان اگر دختر سوم هم ميداشتم اورا هم برايت .وجه ميساختم. مصادر ما سني ها عثمان را ازنگاه ايماني وايثار وتواضع وعدل درجه اي بعد از ابي بكر وعمر برايش ميدهند. اهل تشيع كه عثمان را هم دشمن علي وغاصب حقش ميدانند , ايا رسول خدا دوتا جگر گوشه اش را كه اگر سوم هم ميداشت, به ازدواج دشمن علي وال بيتش وغاصب حقش به زني ميداد؟ اهل تشيع ايمان دارند به اين كه رسول خدا به علي وال بيتش خبر دادند كه بالاي علي وال بيتش توسط اصحابش ظلم خواهد شد, ايارسول خدا به ظالماني مثل عثمان 3 تا دخترش را به زني دادند؟ زبانم لال (مگر رسول خدا اينقدر ادم ناشناس وبيخبر بودند؟) درضمن اينكه از ظلم عثمان درغصب حق علي با خبر بودند. گروه در بحث بالا مينويسد: ((((در حقيقت مي‌خواست به آن دو بگويد كه شما لياقت اين را نداريد كه با خانواده رسول خدا رابطه خويشاوندي برقرار كنيد ، نه تناسب سني با حضرت زهرا داريد و نه تناسب ايماني ، و نه اخلاقي نسبي و ...)))) اولا تناسب سني: ايا رسول خدا وقتي باحضرت عايشه ازدواج نمودند مگر تناسب سني داشتند قربان؟ تناسب ايماني ,نسبي واخلاقي : ايا عثمان تناسب ايماني , اخلاقي ونسبي مناسب براي 3 تا دختر رسولله داشت كه ابي بكر وعمر نداشت؟ ايا رسول خدا نسب ابي بكر و عمر, اخلاق و ايمانشانرا براي به زني گرفتن دختر هاي شان مناسب ديدند اما براي دختر خودشان ودختر علي مناسب نديدند. تعجب ميكنم, مگر رسول خدارا از اپارتيد هاي جنوب افريقا (سفيد پوستان) فكر نموديد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مسئله مخالفت سنت رسول خدا در ازدواج عمر با ام كلثوم نيست, بلكه اگر بخواهيد از 3 صفحه اي يك كتاب كلمات مختلفي دلخواه خودرا برداريد يك داستان مختلف از داستان كتاب درست خواهد شد, كه اقايون براي محور سوم كلا همين كار را كردند كه مخالفتي سنت رسول خدابرايش اسم گزاشتند. محور چهارم: احياي سنت جا هليت: رفئوني رفئوني : درينجا دو مسئله است كه يكي انا را شما بايد قبول كنيد : يكي انكه ازدواج صورت نگرفته وعمر هم اين حرف را نزده ديگه سؤال شما از اهل سنت بيجاست. دوم اينكه قبول كنيد كه عمر اين حرف را زده, پس ازدواج صورت گرفته. اگر قبول كرديد كه ازدواج صورت گرفته خدمت تان توضيح ميدهم. وقتيكه رسول خدا دختر عمر (حفصه )را به زني گرفت عمر خيلي زياد خوش و مسرور بود وتمنا داشت دخترش ذريتي از رسول خدا داشته باشد چون ايمان داشت به حديث رسولله كه ميگويد( كل نسب ينقطع الا نسبي )همه انساب قطع ميشوند الا نسبي من, اما (حفصه) از رسول خدا ذريت بجاي نگذاشت , براي همين عمر خيلي تمنا داشت بارسول خدا وعلي هم نسب شود واز ان ذريت بجاي بگزارد تا از نسب رسولله منقطع نباشد, پس اگر قبول كنيد كه موافقت براي ازدواج عمر با ام كلثوم حاصل شده است ,بايد بدانيد كه عمر خود را در اون لحظه خوش نسيب ترين انسانها ميدانست وچون تمنا داشت از امكلثوم ذريت داشته باشد از اصحابي پهلوي قبري پيغمبر ميخواهد برايش تمناي بنين وبنات نمايند. عمر در نهايت يك انسان بود ونميتوانست ملايك با شد واشتباه نكند, ادم دروقتي خوشي زياد ممكن است دشمنش را به اغوش بكشد, وحرف هاي خلاف طبيعت خود بزند, مگر نشنيدين مردي كه شترش را با بارش بعد از اينكه خوابيد در صحرا گم كرد اما بعد از اين كه شترش را بازيافت براي اين كه شكر خدارا ادا نمايد از خوشحالي اشتباه نموده گفت (اللهم انت عبدي وانا ربك, خداوندا تو بنده اي من ومن رب تو هستم. ) (خداوند ازين حرفش خنديد) (حديث شريف) پس ادم در وقتي خوشحالي خيلي زياد ممكن است اشتباه حرف بزند, كه اگر عمر اين حرف را زده كلا مناسب به تمناي نزديك شدن به محبوبش رسولله بوده , نه اينكه اين حرف را به مردم قبولانده با شد كه بعد ازين اينطوري بگويند, وما بگوييم كه سنت جاهليت را احيا نموده است. محور پنجم تناسب سني: فرموديد كه عمر تناسب شني نداشت تا با ام كلثوم ازدواج نمايد. من از شما سؤال مينمايم كه (نسبت به معيار امروزي شما ) ايا رسول خدا وقتي باحضرت عايشه ازدواج نمودند مگر تناسب سني داشتند قربان؟ نه. در آن زمان سن مرد ها زياد مطرح نبود. محور ششم: اخلاق تند عمر. بلي عمر مرد جدي بود, خيلي جدي . اما براه حق , حالا اين را شما اخلاق بد ميناميد يا چيز ديگر زياد فرق نميكند ,چون مخالفين عمر برايش هر لقبيدليشان خواست بگزارند,اما ميخواهم چند تا توضيح بدهم , در بالا مينويسند كه به عمر گفت كه از خدا بترس وبه بندهاي خدا سخت نگير , ما اينطوري برداشت مينماييم كه عمر يك انسان ديكتاتور ,ظالم , خدا ناترس بود , ايا شما هم خواننده اي عزيز اينطوري برداشت داريد؟ عمر در زنده گي خانه اش مثل علي بود با كفاف زنده گي مينمود حتي از بيت المال مزد نميگرفت تا اينكه علي برايش مشوره داد كه به اندازه اي كفافي روز مره اش از بيت المال مزد بگيرد, عمر ابن الخطاب مرد قوي الجثه قدي بلند داشت واز جواني مرد ميدان بود, جدي بود وبراي احقاق حق از هيچكسي باك نداشت تقيه وخوف از ادمها بلد نبود از واليانش دقيق حساب ميخواست وبراي باخبر بودن از حال عمالش از نامه بر استفاده مينمود تا به كسي ظلم ننمايند وبراي خود ثروت نه اندوزند ,عمالش كه از كبار صحابه بودند ازش حساب ميبردند, حتي كه بعد از وفات عمر در خلافت عثمان بعضي شان براي خود ثروت ها اندوختند. اما شخصيكه ميفهميد عمر اشتباه نموده است به عمر چه ميگفت؟ عمري كه واليناش , سراني نظامي اش هر ظالم وجابر ي كه در مدينه وخارج ازمدينه بسر ميبرد مثليكه گنهكار از عزرايل حساب ببرد از عمر حساب ميبردند. ببينيد يكفرد مسلمان عادي ازعمر چطور حساب ميخواهد: مردي در داخل مسجد وقتي خطبه گفتن عمر بلند ميشود وازش سؤال ميكند كه (چرا براي خودش دو پارچه از مال غنيمت تخصيص داده است در وقتيكه به ديگران يكپارچه داده است ) مثلي يكفردي كه جواب قاضي را بدهد برايش ميگويد كه اين پارچه اي دوم مال پسرش عبد الله است. عمر ميخواهد براي خانمها مهريه تعين نمايد , يكخانم بلند ميشود وايرادميگيرد, عمر با كلي تواضع اعتراض را قبول ميكند وميگويد, صدقت امرأه وأخطاء عمر. مثال زياد است خواننده اي عزيز براي اينكه عمر چطور ادم بود شما لطفا كتابهاي را مطالعه نماييد كه رويه اي عمر با غير اهل بيت رسولله را بدانيد كه چطور بود, اين كتابها نبايد مصادرش اهل تشيع باشد چون راي اهل تشيع در باره اي عمر معروف است, اما كتابهاي اهل سنت ممكن است درباره اي روابت عمر با اهل بيت رسول الله براي تملق دروغ بگويند ,اما براي بيان طريقه اي برخورد با ابوسفيان , پسرش معاويه, سعد ابن الوقاص, عمرو ابن العاص, خالد ابن الوليد, وديگر صحابه اي معروف كه بنده حوصله اي نوشتن زياد را ندارم , برسي نماييد تا بتوانيد عمررا بشناسيد. با كمال عذر خواهي كه از اين بيشتر وقت نوشتن ندارم براي حاضر به همين مقدار اكتفاء مينمايم , وازاينكه فارسي ام خيلي خوب نيست ونوشته هايم بي ربط است از خواننده اي عزيز پوزش ميخواهم. والله من وراء القصد.
جواب نظر:
جناب آقاي شاهد ، از لحن مؤدبانه شما در نقد مقاله ممنونيم . اميدوارم كه اين ارتباط همچنان ادامه داشته باشد . اما جواب مطالب شما : × گفته‌ايد : " اما از كتب اهل تشيع كه 3 روايت نقل شده است كه ازدواج صورت گرفته از انصاف ميبود اگر گروه اينهارا هم رد مينمود و با تفصيل ميفرمود كه ايا مصادر, دركتب تشيع هم دروغگو ,جعل كار, وغيره وغيره....... بودند يا چطور؟ با اينكه مرجوع ساختيد به كتب مختلفه " . -
جناب شاهد ! اتفاقاً ما اين روايت را آورده‌ايم كه به آن‌ها پاسخ بدهيم ، با كنار هم قرار دادن آن‌ها پاسخ نيز داده‌ايم و به كتاب‌هاي مختلفه نيز ارجاع نداده‌ايم . تعجب مي‌كنم شما چگونه در ادامه جواب ما را نخوانده‌ايد ! . بلي ممكن است در كتاب‌هاي شيعه نيز راوياني پيدا شود كه به دروغ چيزهايي را به اهل بيت عليهم السلام نسبت مي‌دهند . اگر اين طور نبود ، علم رجال و درايه در مذهب شيعه پايه گذاري نمي شد .
× گفته ايد : " براي بنده سؤال خلط ميشود كه آيا بعضي علماي شيعه كه منكر ازدواج هستند دارند به اون حديث عمل مينمايند كه از امام جعفر الصادق روايت ميكنند كه ميگويد( اذا صادفكم مسئله تختلفون فيها وبعضه يخالف العامه خذوا ما يخالف العامه) اگربا مسئله اي بر خورديد كه باهم اختلاف داشتيد وبعضش مخالف (عامه) هست, به اون عمل نماييد كه مخالف عامه هست, در اون زمانه عامه علماي اهل (سنت) بودند. ايا علماي شيعه دارند جدا از اين روايت پيروي مينمايند؟ " -
جناب شاهد ! اگر دقت مي‌كرديد ، هيچ وقت برايتان خلط نمي شد . روايتي را كه شما نقل كرديد ، بنده در هيچ يك از كتاب‌هاي روائي شيعه پيدا نكردم ؛ با اين كه تمامي كتاب‌هاي روائي شيعه و سني را در كامپيوترم دارم . آيا بهتر نيست كه اصل روايت را با ذكر مدرك نقل مي‌كرديد تا بتوان در باره آن قضاوت كرد ؟ آري با توجه به اين كه امامان عليهم السلام در عصر بني اميه و بني عباس كه حكومت اسلامي را به حكومت استبدادي سلطنتي تبديل كرده بودند و به دنبال بهانه بودند كه امامام و شيعيان را قلع و قمع نمايند، برخي از موارد براي حفظ جان خود و يا شيعيان مطلبي را به عنوان تقيه موافق نظر حكومت بيان مي كردند و در موارد خصوصي به روات شيعه مي فرمودند در صورت تعارض دو روايت از ما امامان شما به آن چه مخالف نظر اهل سنت مي باشد و به صورت تقيه صادر شده، عمل كنيد.

× گفته ايد " ايا ممكن است عمري را كه هزارها دشنام براش ميدهند, ودشمني هاي گوناگون باعلي برايش ميتراشند, داماد علي قبولش كنند ؟, قبول اين امر چطور ممكن است؟ " - بلي ، ممكن نيست عمري كه حضرت زهرا سلام الله عليها را كتك زده است ، فرزندش را سقط كرده و در نهايت آن حضرت را به شهادت رسيده است ، داماد علي شده باشد . چطور ممكن است امير المؤمنين عليه السلام دخترش را به كسي بدهد كه ( طبق روايت صحيح مسلم ) اعتقاد دارد وي «دروغگو ، پيمان شكن ، گناه‌كار و خيانت كار» بوده است .
بلي ، ممكن نيست امير المؤمنين عليه السلام بر خلاف سنت رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم كه دخترش فاطمه عليها السلام را به آن دو نداد ، دختر فاطمه را به عمر بدهد . بلي ، ممكن نيست امير المؤمنين دخترش را به پيرمردي ( همانند عايشه) از دادن دختر به وي امتناع مي‌كنند و حتي كساني همچون عمرو بن عاص و مغيرة بن شعبه كه از دوستان نزديك خليفه به حساب مي‌آ‌يند ، به بد اخلاق بودن او اعتراف مي‌كنند .

× گفته‌ايد : " ارسال علي دخترش را نزد عمر و ديدن عمر ساق ام كلثوم را : من هم با شما موافق هستم كه اين كار نه با اخلاق علي مي سازد و نه عمر . " -
متأسفانه اكثر علماي اهل سنت ، براي اثبات ازدواج ام كلثوم با عمر ، اين مطلب را ذكر و آن را از قطعيات شمرده‌اند . حتي يك نفر از علماي اهل سنت را بنده پيدا نكردم كه اين مطلب را رد كرده باشد . جز سبط ابن جوزي كه فقط استبعاد كرده است. در حقيقت هر عالمي از علماي اهل سنت كه نحوه ازدواج را بيان كرده ، اين مطلب را آورده كه عمر اين عمل زشت را در حق ناموس رسول خدا انجام داده است . بلي اين مطلب با اخلاق علي بن أبي طالب سازگار نيست .
ثانياً : خود ايشان گفته است كه من در نكاح تابع جاهليت هستم ... « ما بقي فيّ شئ من أمر الجاهلية إلا أنّي لست أبالي إلى أي الناس نُكحت وأيهم أنكحت » كنز العمال ج 16 ص 534، الطبقات الكبرى ج 3 ص 289، من حياة الخليفة عمر بن الخطاب ، عبد الرحمن أحمد البكري - ص 535 . كه از ترجمه روايت خجالت پوزش مي‌ خواهيم .

× گفته‌ايد : " از نگاه رسول خدا ابى بكر وعمر اشكال ايماني وشخصي نداشتند. مگر رسول خدا داماد ابى بكر و داماد عمر نشدند ؟ "
- جناب شاهد ! مگر نه اين كه پيامبر خدا صلي الله عليه وآله وسلم با دختر ابوسفيان نيز ازدواج كرده است . آيا مي‌شود به اين مطلب استناد كرد و ايمان ابوسفيان را ثابت كرد ؟

× گفته ايد : " نه, ابى بكر وعمر نزد رسولله عيبي نداشتند, جز اينكه جواني محبوب مثل علي پسر عمويشان را براي فاطمه زير نظر داشتند, پس براي دامادي از علي كسي ديگر بهتر نبود . "
- اگر پيامبر اسلام ، علي (عليهما السلام) را براي فاطمه زير نظر داشتند ، علي عليه السلام نيز طبق روايات اهل سنت دخترش را براي فرزند برادرش جعفر در نظر گرفته بود و اتفاقاً يكي از دلايل امير المؤمنين بر رد خواستگاري عمر از ام كلثوم ، همين مطلب بوده است . آيا كسي حاضر مي‌شود با وجود جوان رشيدي از برادرش ، دخترش را به يك پير مرد بد اخلاق بدهد ؟ معاذ الله . همان طور كه پيامبر نداد ، علي نيز عذر عمر را خواست .

× گفته ايد : " مگر شما فراموش ميكنيد كه رسول خدا دو دخترش را بنكاح عثمان در اورد ؟ وقتيكه دختري دوم شان وفات نمود گفتند ( لو كانت عندنا الثالثه لزوجناكها) " .
- اين مطلب يكي از دروغ‌هاي است كه افسانه سازان بني اميه ساخته‌اند . پيامبر دختري غير از فاطمه زهرا سلام الله عليها نداشته است كه آن را به ازدواج عثمان دربياورد . اگر كسي را به ازدواج عثمان درآورده باشد ، دختران وي نبوده ؛ بلكه ربيبه‌هاي وي (دختران خواهر حضرت خديجه) بوده است . ما ابن مطلب را پيش از اين ثابت كرده‌ايم كه مي‌توانيد آن را در اين آدرس پيدا كنيد :
&nbsphttp://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&ampid=469

× گفته ايد : " ايا رسول خدا وقتي باحضرت عايشه ازدواج نمودند مگر تناسب سني داشتند قربان؟ "
- ما اين مطلب را نيز ثابت كرده‌ايم كه خردسال بودن عايشه از دروغ‌هايي است كه بني اميه ساخته‌اند . چطور ممكن است عايشه در سال اول بعثت همراه با پدرش ابوبكر اسلام آورده باشد و از طرف ديگر بعد از هجرت با پيامبر در حالي ازدواج كند كه 9 سال بيتشر نداشته است ؟ اين تعارض را چگونه مي‌توانيد حل كنيد ؟
&nbsphttp://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&ampid=699

× گفته ايد : " ايا عثمان تناسب ايماني , اخلاقي ونسبي مناسب براي 3 تا دختر رسولله داشت كه ابي بكر وعمر نداشت؟ "
- در جواب مي‌گوييم : نه عثمان تناسب ايماني ، اخلاقي و نسبي با خانواده پيامبر داشت ، و نه عمر و ابوبكر ؛ از اين رو پيامبر دخترانش را به هيچ يك از آنان نداد .
× اما محور چهارم : احياي سنت جا هليت توسط عمر با گفتن كلمه رفئوني رفئوني . شما اگر اين ازدواج را قبول كنيد ، بايد بپذيريد كه عمر موروج سنت‌هاي جاهلي بوده است و اين مسأله زير بناي مذهب شما را به هم مي‌زد . چطور مي‌شود كسي را به عنوان خليفه رسول خدا قبول كرد ؛ كه خود با ترويج افكار جاهلي با دين خداوند علناً دشمني ورزيده است ؟ آيا مروج افكار جاهلي مي‌تواند خليفه رسول خدا باشد ؟ معاذ الله . اما اگر اصل ازدواج درست نباشد ، ما نيز قبول خواهيم كرد كه عمر اين سخن را نگفته است . جالب اين است كه شما عمر را با يك شترچران مقايسه كرده‌ايد ، اگر عمر شما به اندازه يك شتر چران نمي‌تواند بر سخنان خود كنترل داشته باشد ، چطور مي‌تواند جاي رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم پر كند ، دين اسلام را به آن مقصود نهايي رسانده و مردم را به صراط مستقيم الهي هدايت كند ؟ اگر عمر شما همانند آن شتر چران ، گاهي خود را خدا ، خطاب و گاهي خداوند را بنده خود خطاب مي‌كند‌ ، ارزاني خودتان . ما نمي‌توانيم سرنوشت خود را به دست چنين انساني بدهيم .

× گفته ايد : " خداوند ازين حرفش خنديد " .
- بلي ، خداي اهل سنت مي‌خندند ، راه مي‌رود ، هروله مي‌كند ، دست دارد ، پا دارد ، چشم دارد ، آن قدر چاق است كه عرش به فرياد مي‌آيد و... خلاصه همانند شما انساني است كه توانسته به آسمان برود و عرش را قبضه كند . آيا فراموش كرده‌ايد كه خداوند مي‌فرمايد : "ليس كمثله شي " و " لم يكن له كفوا احد " ؟ و آياتي فراواني كه داشتن اين صفات را براي خداوند نفي مي‌كند .

× گفته‌ايد : " عمر در زنده گي خانه اش مثل علي بود با كفاف زنده گي مينمود حتي از بيت المال مزد نميگرفت "
- آيا معناي جمله : «خشن العيش شديد على النساء » و « شديد الخلق على أهلك » و « ويدخل عابسا ويخرج عابسا » با كفاف زندگي كردن است ؟ اگر عمر همان طوري بود كه شما گفته‌ايد ، چرا عايشه حاضر نشد دختر ابوبكر را به وي بدهد ؟ چرا بد اخلاق بودن و تند خو بودن عمر را بهانه كرد ؟ چرا ام أبان حاضر نشد كه با عمر ازدواج كند ؟

× گفته‌ايد : " از جواني مرد ميدان بود "
- كدام ميدان ؟ آيا تا به حال شنيده‌ايد كه عمر بن الخطاب پشه‌اي را از دوش نبي مكرم اسلام صلي الله عليه وآله وسلم پرانده باشد ؟ آيا تا به حال شنيده‌ايد كه عمر در ميدان جنگ يك نفر كافر را كشته باشد ؟ تا آن‌جايي كه ما مطالعه كرده‌ايم ، به اعتراف خود علماي اهل سنت ، عمر در اكثر جنگ‌ها فرار مي‌كرد ؛ از جمله در جنگ احد ، جنگ حنين ، جنگ خيبر و ... تا جايي كه به وي لقب « فرّار غير كرار» دادند . كه اگر لازم شد ، مدارك همه آن‌ها را از كتاب‌هاي اهل سنت براي شما نقل خواهم كرد . اگر مي‌توانيد حتي يك روايت از كتاب‌هاي اهل سنت در باره شجاعت و جنگاوري‌هاي عمر در ميدان جنگ براي بنده پيدا كنيد ؟ ما منتظريم .

× گفته‌ايد " ببينيد يكفرد مسلمان عادي ازعمر چطور حساب ميخواهد "
- بلي ، ما نيز اين مطلب را قبول داريم كه عمر بر خلاف آيه قرآن كه مي‌فرمايد : " مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُم‏ " ، «أشداء علي المؤمنين و رحماء مع الكفار» وقتي در ميدان جنگ با كفار حاضر مي‌شد ، از ترس كشته شدن فرار مي‌كرد (همانند جنگ احد و حنين) ؛ اما وقتي در برابر زنان ، پير مردان و مسلمانان عادي قرار مي‌گرفت ، چنان خشن و شجاع مي‌شد كه انگار مثل او شجاع در روي زمين وجود ندارد . او آن قدر بر مؤمنين سخت مي‌گرفت كه حتي زنان مؤمنه نيز از ترس عمر خود را خيس و يا سقط جنين مي‌كردند :
عن إبراهيم قال : طاف عمر بن الخطاب في صفوف النساء ، فوجد ريحا طيبة من رأس امرأة ، فقال : لو أعلم أيتكن هي لفعلت ولفعلت ، لتطيب إحداكن لزوجها ... قال : فبلغني أن المرأة [ التي ] كانت تطيبت بالت في ثيابها من الفرق .
المصنف ، عبد الرزاق الصنعاني ، ج 4 ، ص 373 – 374، ح8117 .
عمر در ميان صفوف زنان حركت مي‌كرد ، بوي خوشي از سر يكي از زنان استشمام كرد ، گفت : اگر بدانم كه بوي خوش از سر كداميك از شما است ، فلان و فلان مي‌كنم . شما بايد بوي خوش را براي همسرانتان استفاده كنيد ... راوي مي‌گويد : به من خبر دادند زني كه بوي خوش استفاده كرده بود ، از ترس عمر شلوارش را خيس كرده بود .
 واستدعى عمر امرأة ليسألها عن أمر وكانت حاملا ، فلشدة هيبته ألقت ما في بطنها ... .
 عمر ، زن حامله‌اي را خواست تا از وي در باره مسأله‌اي سؤال كند ، آن زن از ترس هيبت عمر فرزندش را سقط كرد ... .
شرح نهج البلاغة ، ابن أبي الحديد ، ج 1 ، ص 174
اما وقتي در برابر كفار قرار مي‌گيرد ، فرار را بر قرار ترجيح مي‌دهد : فخر رازي از بزرگترين علماي تاريخ اهل سنت در باره فرار عمر و عثمان در جنگ احد مي‌نويسد :
ومن المنهزمين عمر ، الا أنه لم يكن في أوائل المنهزمين ولم يبعد ، بل ثبت على الجبل إلى أن صعد النبي صلى الله عليه وسلم ...
تفسير الرازي ، الرازي ، ج 9 ، ص 50 .
از فرار كنندگان (در جنگ احد) عمر بود ؛ ولي او از نخستين فرار كنندگان نبود و زياد دور نرفته بود ؛ بلكه بر بالاي كوه ثابت ماند تا پيامبر به آن‌جا آمد . براي اين كه مطلب طولاني نشود ، به همين يك روايت اكتفا مي‌كنيم . انشاء الله اگر ارتباط با شما همچنان ادامه داشت ، بيش از اين برايتان خواهيم نوشت .
گروه پاسخ به شبهات
مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)
10   نام و نام خانوادگي:  سيب سيب     -   تاريخ:   21 فروردين 87
بسيار عالي است
11   نام و نام خانوادگي:  مجتبي     -   تاريخ:   21 فروردين 87
واقعا ممنون از جواب شبهتون كه خيلي حال دادخدا لعنتشون كنه
12   نام و نام خانوادگي:  سوران     -   تاريخ:   27 ارديبهشت 87
ما با سند جلو آمديم ولي شما انكار مي كنيد پس شما سند بياريد مي دونم كه نداريد چون در آن زمان مذهب شيعه نبوده و اما اگر بدنبال حديثي درباره حضرت علي و.......باشيد بايد به كتابهاي اهل سنت و جماعت مراجعه كنيد و اگر در همين كتابهاي اهل سنت نوشته باشد كه حضرت علي و حضرت عمر نه تنها نسبتي با هم داشتند بلكه با هم دوست هم بودند شما مينويسيد ميگيد دروغه پس بفرمايد چه لزومي دارد و چه مصلحتي در اين است كه ما آن دو حضرت را به هم نسبت دوستي دهيم اگر دشمن همديگر بودند.
مگه ما از شماها مي ترسيم ما مي خواهيم متحد شويم باز شما تفرقه به پا مي كنيد چرا؟؟؟؟
اگر شما مي خواهيد بگوييد كه حق به علي بوده حال بوده الان چه فايده اي داره جز اينكه تفرقه به وجود آورديم و خود را بازيچه دست استكبار كرده ايم !!!!!!!!!
جواب نظر:
جناب سوران ! از كدام سند صحبت مي&zwnjكنيد ؟ اگر مي&zwnjخواهيد ما را با مطالبي كه در كتاب&zwnjهاي شما وجود دارد قانع كنيد ، بدانيد كه اين مطالب از نظر ما هيچ ارزشي ندارد و چيزي را براي ما ثابت نمي&zwnjكند .

گفته ايد : "در آن زمان مذهب شيعه نبوده " سؤال ما از شما اين است كه مذاهب اهل سنت در چه قرني پايه ريزي شده&zwnjاند ؟ آيا مذهبي به نام شافعي ، حنفي و ... در آن زمان بوده&zwnjاند ؟ قديمي&zwnjترين مذهب شما حنفي است كه خود ابوحنيفه شاگرد امام صادق عليه السلام ، رئيس مذهب شيعه بوده است و خود بارها اعتراف كرده است كه : «لو لا السنتان لهلك النعمان ؛ اگر آن دو سال شاگردي در نزد امام صادق (عليه السلام) نبود ، نعمان (ابوحنيفه) هلاك شده بود » .

ضمن اين كه ما پيش از اين به همين شبهه شما و تمامي سؤالات ديگرتان پاسخ مفصلي داده&zwnjايم كه نمي&zwnjدانيم چرا آن را نديده&zwnjايد ، شايد به خاطر اين بوده است كه ايميل اصلي&zwnjتان را ننوشته بوده&zwnjايد . لطفاً به اين آدرس مراجعه بفرماييد :

 http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1313

بقيه سؤالات و نظرات قبلي شما را نيز پاسخ داده و براي عموم مردم نمايش داده&zwnjايم كه مي&zwnjتوانيد در قسمت فهرست پاسخ&zwnjها آن&zwnjها را بيابيد .

گفته&zwnjايد كه : "اگر بدنبال حديثي درباره حضرت علي و.......باشيد بايد به كتابهاي اهل سنت و جماعت مراجعه كنيد"

جناب سوران ! اگر ما براي اثبات حقانيت مذهب شيعه و ولايت امير المؤمنين عليه السلام به كتاب&zwnjهاي شما مراجعه مي&zwnjكنيم ، از اين باب نيست كه ما آن&zwnjها را قبول داريم و يا اين كه براي اثبات عقائدمان روايتي در كتاب&zwnjهاي شيعه نيست ؛ بلكه فقط از باب الزام خصم و مجاب كردن او به مطالبي است كه در كتاب&zwnjهاي اهل تسنن وجود دارد و آن&zwnjها مجبور به پذيرش آن&zwnjها هستند .

اين ويژگي ،&zwnj مخصوص مذهب حقه شيعه است كه مي&zwnjتواند حقانيت خود را حتي از كتاب&zwnjهاي مخالفين خود ثابت كند . اما بحث دوستي و يا دشمني امير المؤمنين عليه السلام با خلفاء : جناب سوران ! شما بحث وحدت و يكپارچگي در برابر استكبار را با مباحث علمي اشتباه گرفته&zwnjايد و در حقيقت معناي وحدت را درست متوجه نشده&zwnjايد .

 وحدت اين نيست كه ما از عقائدمان دست برداريم و هر آن&zwnjچه كه اهل تسنن گفته&zwnjاند بپذيريم . هر سخن جايي و هر نقطه مكاني دارد . قرار نيست به خاطر حفظ وحدت ، تاريخ را تحريف كنيم و به خود مان دروغ بگوييم . نظر امير المؤمنين عليه السلام در باره عمر و ابوبكر ، در صحيح&zwnjترين كتاب شما بعد از قرآن ، يعني صحيح مسلم &zwnjآمده است ، اين مطلب را نه مي&zwnjتوان مخفي كرد و نه به خاطر وحدت ناديده گرفت .

مسلم نيشابوري در صحيح خود مي&zwnjنويسد : فَلَمَّا تُوُفِّىَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- قَالَ أَبُو بَكْرٍ أَنَا وَلِىُّ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- فَجِئْتُمَا تَطْلُبُ مِيرَاثَكَ مِنَ ابْنِ أَخِيكَ وَيَطْلُبُ هَذَا مِيرَاثَ امْرَأَتِهِ مِنْ أَبِيهَا فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- « مَا نُورَثُ مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ ». فَرَأَيْتُمَاهُ كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا ... ثُمَّ تُوُفِّىَ أَبُو بَكْرٍ وَأَنَا وَلِىُّ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- وَوَلِىُّ أَبِى بَكْرٍ فَرَأَيْتُمَانِى كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا .

صحيح مسلم ، كتاب الجهاد ، باب حكم الفيء .

«پس از وفات رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) ابوبكر گفت : من جانشين رسول خدا هستم ،&zwnj شما دو نفر (عباس و علي ) آمديد و تو اي عباس ميراث برادر زاده&zwnjات را درخواست كردي و تو اي علي ميراث فاطمه دختر پيامبر را . ابوبكر گفت : رسول خدا فرموده است : ما چيزي به ارث نمي&zwnjگذاريم ، آن&zwnjچه مي&zwnjماند صدقه است و شما او را دروغگو ، گناه&zwnjكار ، حيله&zwnjگر و خيانت&zwnjكار معرفي كرديد و... پس از مرگ ابوبكر ،&zwnj من جانشين پيامبر و ابوبكر شدم و باز شما دو نفر مرا خائن ، دروغگو و گناهكار خوانديد .»

اين نظر حقيقي امير المؤمنين عليه السلام در باره آن دو نفر كه در صحيح&zwnjترين كتاب&zwnjهاي شما آمده است .



والسلام علي من اتبع الهدي



گروه پاسخ به شبهات
13   نام و نام خانوادگي:  سيد عمر حسيني     -   تاريخ:   06 خرداد 87
سلام به شما كه از همه تاريخ آگاهيد و خبر داريد.
حضرت علي (كرم الله وجه) ميفرمايد: هركسي كه ظلم را قبول كند از ظالم بدتر است. خب حتما اين سخن خليفه چهارم را كه گفتم قبول داريد, پس طبق حرفها و نظرات شما: حضرت علي واقعا آدم ترسو و بزدل و بي غيرتي بوده. هم حقش را گرفتن هم زنش را كه دختر برترين انسان بوده كشتن ,هم بچه اش را كشتن. خداييش كدوم يكي از شما چنين رفتاري ميكنه اگه زن و بچه اش رو بكشن.(فقط نگيد : به خاطر حفظ اسلام يا تقيه تقيه).
واقعا خيلي بزدل بوده كه دخترش را به قاتل زن و بچه اش داده. درضمن اگه عمر و ابوبكر اونجوري اند كه شما ميگيد پس واي به حال مسلمونها كه از سخنان پيامبري پيروي ميكنن كه خوب و بد رو نميتونه از هم تشخيص بده و از دو آدم ظالم غاصب جنايتكار دختر به زني ميگيره و به يه آدم بد ديگه دوتا دختر ميده.
واي كه چه پيامبر بي ملاحظه اي داريم. آقايون با سواد (الحمدلله كه اكثراساتيد ايران از خودتونه و به ما اجازه رشد نميديد) بريد از سه تا استاد تاريخ اسلام خودتون بپرسيد تا بهتون بگن پيامبر چندتا دختر داشته. و از چه كساني زن گرفته.
حاكمي كه ترسو باشه مطمئناَ افرادش هم بي لياقتن خب بريد توي تلاريخهاي خودتون نگاه كنيد كه بيشترين فتوحات اسلام چه زماني بوده.
يكي از خودتون يه روزي ميگفت:ماازعمربدمون مياد چون اون بوده كه ايران رو مسلمون كرده.
شما كه فقط حرف خودتون رو ميزنيد و همش به صحابه رسول خدا فوش و دشنام ميديد و واسه اين دشنام ها هم دلايلي مياريد اما ما اهل دشنام نيستسم و علي چهارمين خليفه ماست و شير اسلام و فاطمه دختر پيامبرمونه و حسن و حسين سرورجوانان بهشتند و امام صادق استاتد چهار امام ما بوده و به هيچ كس بي احترامي نميكنيم حالا شماهر چقدر دوست داريد فوش و بد و بيراه و لعنت بفرستيد.
درآخر ميگم: 2تاعلي داريم:علي ما كه دخترش رو به عمر ميده ومشاورش ميشه و الي آخر ,اما علي شما آدم ترسو و بزدل و بي شهامتي بوده كه زنش رو جلوي چشاش ميكشن اما سكوت ميكنه(به خاطر اسلام حتما) حقش رو ميگيرن جرات نداره چيزي بگه,دخترش رو به زور ميگيرن از ترس چيزي نميگه .
آخرين حرفم: حضرت علي ميفرمايد: هركس ظلم ظالمي را قبول كند از خود ظالم بدتراست.( دقت كنيد هيچ استثنايي نياورده مثلا بگه بعضي وقتا اشكال نداره).................... هدانا الله كلَنا و اياكم.
يه موضوع جديد هم بهتون بدم واسه تحقيقات بعديتون: اسامي فرزندان و زنان امامان شيعه,مثل فرزندان امام حسين كه در كربلا شهيد شدند و اسمشون عمراكبر و عمراصغر ميباشد كه به بركت نظام جمهوري شيعه ايه ايران اساميشون و خيلي چيزاي ديگه تغيير كرد.( البته همه زنها و بچه هاتون مثلا خيلي از شما ها فكر ميكنن كه تنها زن حضرت علي فاطمه است و ديگه هيچ زني نداشته اما عرب اونموقع هميشه چندتا زن داشتند و سن و سال هم واسشون مهم نبوده وقتي پيامبر رفت خواستگاري حضرت عايشه ,ايشون داشتند بازي ميكردند. اما حيف كه پيامبرازاصل و نسب ابوبكر و از دل اببوبكر خبر نداشت و.گرنه نميرفت دخترش رو بگيره(عجب پيامبري داريم ها).
جواب نظر:
جناب عمر ! ما پيش از اين به تمامي مطالب شما پاسخ داده&zwnjايم ، اگر كمي جستجو مي&zwnjكرديد ، نيازي نمي&zwnjديديد كه اين همه سخنراني نماييد. اما بحث شجاعت امام علي عليه السلام و ... همان طوري كه عثمان خليفه چهارم شما ، در هنگامي كه ياران عايشه و طلحه به خانه&zwnjاش حمله كردند ، نتوانست از زنش دفاع كند و مهاجمين در جلوي چشمان عثمان به زنش حمله كردند و دستش را قطع كردند .

اگر واقعاً عثمان شجاع بود ، چرا نتوانست در آن صحنه از زنش دفاع كند ؟ آ&zwnjيا عثمان هم در آن جا تقيه كرد و از زنش دفاع نكرد يا غيرت نداشت .

ثانياً : شما كه اين همه از شجاعت امير المؤمنين عليه السلام مي&zwnjنويسيد كه الحق نيز چنين است ، چرا آن حضرت در جنگ&zwnjهاي زمان خلفاء شركت نكرد ؟ همان علي كه در تمامي جنگ&zwnjهاي زمان رسول خدا شركت داشت و دشمنان اسلام را يكي يكي از سر راه برمي&zwnjداشت ، چه اتفاقي افتاده بود كه در خانه نشست و در جنگ&zwnjهاي خلفاء بر عليه مشركان شركت نكرد ؟

آيا نعوذ بالله غيرت و شجاعتش را از دست داده بود يا مشروعيت خلافت خلفا را قبول نداشت و جنگ زير پرچم آن&zwnjها را جهاد نمي دانست . اما بحث زن گرفتن پيامبر از عمر و ابوبكر : هيچ&zwnjگاه اين مطلب نمي&zwnjتواند خوب بودن ابوبكر و عمر را ثابت نمايد ؛ چرا كه پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم از ابو سفيان نيز دختر گرفته است .

همان طوري كه داماد ابوبكر و عمر بوده است ، داماد ابو سفيان نيز بوده است . آيا واقعاً اين مطلب مي&zwnjتواند دليل بر آن باشد كه ابو سفيان آدم خوبي بوده است ؟ اما بحث دختر دادن به عثمان : اين مطلب از دروغ&zwnjها و افسانه&zwnjهايي است كه بني اميه ساخته&zwnjاند ، پيامبر اسلام دختري غير از فاطمه زهرا سلام الله عليها نداشته است تا آن&zwnjها را به عثمان بدهد .

ما اين مطلب را پيش از اين بررسي كرده&zwnjايم ، لطفاً به اين آدرس مراجعه بفرماييد&zwnj:

 http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=469

بحث فرزندان امام علي عليه السلام و فرزنداني كه اسم آن&zwnjها را عمر و ابوبكر بوده را نيز پيش از اين بررسي كرده&zwnjايم ، لطفاً به اين آدرس مراجعه بفرماييد :

 http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=437

اگر واقعاً رابطه بين امام علي عليه السلام و عمر خوب بوده ؛ تا جايي كه امير المؤمنين اسم فرزندانش را از نام عمر و ... گذاشته است ، چرا عمر و ابوبكر نام فرزندان خود را از نام سروران جوانان اهل بهشت نگذاشتند ؟ نكند كه اين دوستي يك طرفه بوده است .

شما گفته&zwnjايد كه امام صادق عليه السلام ، استاد چهار امام شما بوده است ؛ پس چرا شما استاد را رها كرده و از شاگردان وي تقليد مي&zwnjكنيد ، آيا شايسته نبود كه از خود استاد تقليد مي كرديد ؟

گفته&zwnjايد كه : "وقتي پيامبر رفت خواستگاري حضرت عايشه ,ايشون داشتند بازي ميكردند" . اين مطلب نيز از دروغ&zwnjهايي است كه بني اميه ساخته&zwnjاند ، عايشه پيش از آن زن پيامبر بشود ، در عقد كسي ديگري به نام جبير بن مطعم بوده و سن سالش بيش از آن بوده است كه در كتاب&zwnjهاي اهل سنت آمده است .

ما اين مطلب را نيز پيش از اين بررسي كرده&zwnjايم ، لطفاً به اين آدرس&zwnj مراجعه بفرماييد :

 http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=699

والسلام علي من اتبع الهدي

گروه پاسخ به شبهات
14   نام و نام خانوادگي:  محب اهل البيت     -   تاريخ:   15 خرداد 87
بسم الله الرحمن الرحيم
السلام عليكم ورحمة الله وبركاته
برادران عزيز سعي كنيم براي اينكه مطلب مشخص بشه قدم به قدم جلو بريم وجواب واضح وبدون لف ودوران باشه
نظر برادران شيعه درمورد حديث هذا فرج غصبناه جيست؟
جواب نظر:
بسمه تعالى
با سلام
اي کاش متن مقاله را با دقت بيشتري مطالعه مي کرديد تا متوجه مي شديد که در بخش «محور هشتم: ازدواج با تهديدو زورگويي» به اين مطلب به صورت کامل پاسخ داده شده است
بنا بر عقيده شيعه همنطور که در محور هشتم گفتيم مبناي اين ازدواج بر تهديد و زورگويي بوده و بر فرض صحت اين حديث ، متن اين حديث ناظر بر روايتي است که در قبل از اين حديث به آن استناد شده است.
معاونت اطلاع رساني
15   نام و نام خانوادگي:  محب اهل البيت     -   تاريخ:   15 خرداد 87
بسم الله الرحمن الرحيم
السلام عليكم ورحمة الله وبركاته
دوستان عزيز من مقاله را كامل خوندم سعي كنيد جواب واضح باشه عزيزان سوال من اين است ازدواج صورت كرفته يا نه حالا جه بصورت زوركويي بوده يا رضايت ما اول مي خواهيم ثابت كنيم ازدواجي صورت كرفته يا نه حالا به هرطريقه كه مي خواهد باشد لطف كنيد جواب واضح دهيد
ازدواج با زوركويي و غصب صورت كرفته سوال واضحتر ازاين؟
متشكرم عزيزان
جواب نظر:
بسمه تعالي
با سلام
در ميان علماء شيعه در مورد وقوع ازدواج اختلاف است (به همين دليل نيز ما به عنوان يک محور در مقاله خود به آن اشاره کرده ايم)
يکي از فرضيه ها اين است که اين ازدواج با زور و تهديد صورت گرفته است ولي قبل از زفاف عمر توسط ابولؤلؤ کشته شد.
وليکن با فرض صحت اين امر و با فرض اينکه ما به شما پاسخ مثبت داديم (البته باتوجه به اينکه اين دختر با توجه به بسياري از محققين، دختر حضرت فاطمه زهرا(س) نمي باشد) ، به دنبال چه نتيجه اي هستيد؟ !!
آيا به دنبال اثبات فضيلتي براي عمر هستيد؟ که خوب بد نيست به داستان حضرت لوط در قرآن نيز توجه داشته باشيد. (وقتي قوم کافر حضرت لوط در پي اميال نفساني خود به دنبال فرشته ها آمده بودند ، حضرت لوط به آن قوم کافر فرمودند: هؤلاء بناتي، هنه اطهر لکم)
----------
اما در ميان علماي اهل سنت يک روايت صحيح (دقت کنيد حتي يک روايت صحيح) نيز بر وقوع چنين ازدواجي وجود ندارد، بلکه طبق محورهاي اشاره شده در مقاله تمامي آنها داراي تناقضات بسيار است.
16   نام و نام خانوادگي:   محب اهل البيت     -   تاريخ:   16 خرداد 87
بسم الله الرحمن الرحيم
السلام عليكم ورحمة الله وبركاته
برادران عزيز باتشكر از باسخ
ولي بد نيست جوابهاي خودتان را خوب بخونيد كه جوابي همراه با تناقضات شديد ما مي خواهيم از بحث استفاده كنيم وشما
از دادن جواب واضح خوداري مي كنيد من اول خدمت شما عرض كردم مي خواهيم قدم به قدم بريم جلو وفعلا بحث را متمركز كنيم سر اينكه ازدواج
جه بصورت رضايت و جه بصورت زوركويي جه دخترش بوده جه ربيبش بوده صورت كرفته يا نه اكر قبول كرديد كه ازدواج صورت كرفته حالا با هر نحوي باشه
مي ريم سر بقيه بحث كه اكر دوست داشتيد روايتهاي اهل سنت را نسبت به اين ازدواج برسي مي كنيم اما درمورد سوالتان كه ايا دنبال فضيلتي
براي عمر هستيم خدمتتان عرض كنم كه امير المومنين عمر اينقدر فضيلت داره كه نياز به اين فضيلتها نيست
من منتظر جواب شما هستم دركل ازدواج صورت كرفته يا نه (به هر نحو كه باشه) بدون لف ودوارن جواب واضح بدهيد تا بحث را ادامه بدهيم
متشكرم عزيزان
جواب نظر:
بسمه تعالى
با سلام
برادر گرامي ما که جواب شما را به صورت واضح داديم باز چه بحثي داريد که ما هنوز جوابي نداديم، از ديدگاه علماء شيعه که گفتيم اختلاف نظر هست
ولي با فرض همه بحثها (به قول شما رضايت يا زورگويي يا دختر يا ربيبه يا ...) ما که به شما عرض کرديم خوب بله بر فرض اينکه ازدواج صورت گرفته باشد.
شما اصل بحثي را که مي خواهيد مطرح کنيد بفرماييد
(چرا که وقتي شما اين همه مطلب را در مورد اصل مقاله (حالات مختلف) را مي خوانيد و باز اين سؤال هنوز برايتان پاسخ داده نشده است پيداست يا غرضي در کار است يا ...) که با همه اين اوصاف فرض بر اينه داشته باشيد که ما به شما جواب مثبت داديم
حالا شما ادامه بحثتان را بفرماييد !!!!
اما راجع به بحث فضيلت جناب عمر بد نيست مقاله ذيل که از منابع خودتان (اهل تسنن) و نه يک منبع معمولي بلکه به قول شما صحيح کتب بعد از قرآن (صحيح بخاري) و کليه کتب صحيحين آمده بخوانيد
يقينا ديگر به دنبال ساير فضايل نخواهيد رفت
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?frame=1&bank=maghalat&id=102
موفق و مؤيد باشيد
والسلام من التبع الهدي
معاونت اطلاع رساني
17   نام و نام خانوادگي:   محب اهل البيت     -   تاريخ:   17 خرداد 87
بسم الله الرحمن الرحيم
السلام عليكم ورحمة الله وبركاته
خوب برادران عزيز شما اعتراف مي كنيد كه ازدواج صورت كرفته اي كاش درانتخاب اسم موضوع كه (برسي شبهه ازدواج ام كلثوم با عمر ) مي باشديك خورده مهربانتر باشيد وبااذهان مردم بازي نكنيد كه همه فكر كن اين واقعه اصلا افسانه بوده .
خوب بركرديم سراغ بحث شيرين خودمان
اول طبق حديث صحيح خودتان حضرت علي براي كذراندن عده ام كلثوم ان را به خانه خودش برد وهمه مي دونن ون براي شوهرش توي عده مي شينه اين را كفتم كه به يقين برسيد كه ازدواج صورت كرفته
اما درمورد حديث صحيح
البته خيل معذرت مي خوام در حديث يخاري جيزي قابل توجه نديدم اكر زهري مشكل داره يا مدلس است اول معناي تدليس نزد اهل سنت بدانيد
بعد ترجمه زهري هم بخونيد وبد نيست كه براي زير سوال بردن زهري از رجال وعلماي مشهور استفاده كنيد نه از ابن ابي حديد معتزلي وسقاف صوفي
اين هم جندتا حديث صحيح
115418 - إن عمر بن الخطاب رضي الله عنه قسم مروطا بين نساء من نساء أهل المدينة ، فبقي منها مرط جيد ، فقال له بعض من عنده : يا أمير المؤمنين ، أعط هذا بنت رسول الله صلى الله عليه وسلم التي عندك ، يريدون أم كلثوم بنت علي ، فقال عمر : أم سليط أحق به . وأم سليط من نساء الأنصار ، ممن بايع رسول الله صلى الله عليه وسلم ، قال عمر : فإنها كانت تزفر لنا القرب يوم أحد .
الراوي: ثعلبة بن أبي مالك القرظي - خلاصة الدرجة: [صحيح] - المحدث: البخاري - المصدر: الجامع الصحيح - الصفحة أو الرقم: 4071
----------------------------------------------
186058 - كان بين أولاد الجهم بن حذيفة العدوي شر ومقاتلة فتعصبت بيوتات بني عدي بينهم فأتى الغلام المذكور ليلا والضرب قد وقع بينهم في الظلام وهذا الغلام هو زيد بن عمر بن الخطاب وأمه أم كلثوم بنت علي بن أبي طالب رضي الله عنهم فأصابه حجر لا يدرى من رماه وقد قيل ظنا إن خالد بن أسلم أخا زيد بن أسلم مولى عمر بن الخطاب هو الذي ضربه وهو لا يعرف من هو في الظلمة وكان ابن عمر أخوه يقول له عند الموت اتق الله يا زيد فإنك لا تعرف من أصابك فإنك كنت في ظلمة واختلاط
الراوي: - - خلاصة الدرجة: قصة مشهورة - المحدث: ابن حزم - المصدر: المحلى - الصفحة أو الرقم: 10/489
------------------------------------------------
29365 - أن ابن عمر - رضي الله عنه - صلى تسع جنائز رجال ونساء فجعل الرجال مما يلي الإمام ، وجعل النساء مما تلي القبلة ، وصفهم صفا واحدا ، ووضعت جنازة أم كلثوم بنت علي امرأة عمر بن الخطاب - رضي الله عنه - وابن لها يقال له : زيد بن عمر - رضي الله عنه - والإمام يومئذ سعيد بن العاص ، وفي الناس يومئذ ابن عباس ، وأبو هريرة ، وأبو سعيد ، وأبو قتادة ، فوضع الغلام مما يلي الإمام
الراوي: نافع - خلاصة الدرجة: إسناده حسن - المحدث: النووي - المصدر: الخلاصة - الصفحة أو الرقم: 2/969
---------------------------------------------
159196 - أنه صلى على تسع جنائز جميعا رجال ونساء ، فجعل الرجال مما يلي الإمام ، وجعل النساء مما يلي القبلة ، وصفهم صفا واحدا ، ووضعت جنازة أم كلثوم بنت علي امرأة عمر بن الخطاب وابن لها يقال : زيد بن عمر بن الخطاب ، والإمام يومئذ سعيد بن العاص ، وفي الناس يومئذ ابن عباس ، وأبو هريرة ، وأبو سعيد ، وأبو قتادة ، فوضع الغلام مما يلي الإمام ، فقلت : ما هذا ؟ فقالوا : السنة
الراوي: عبدالله بن عباس و أبو سعيد الخدري و أبو قتادة و أبو هريرة - خلاصة الدرجة: إسناده حسن - المحدث: ابن الملقن - المصدر: البدر المنير - الصفحة أو الرقم: 5/385
--------------------------------------------
241626 - عن سعيد بن العاص أنه صلى على زيد بن عمر بن الخطاب وأمه أم كلثوم بنت علي فوضع الغلام بين يديه والمرأة خلفه وفي القوم نحو من ثمانين نفسا من أصحاب النبي صلى الله تعالى عليه وسلم فصوبوه وقالوا : هو السنة
الراوي: أصحاب رسول الله - خلاصة الدرجة: إسناده صحيح - المحدث: ابن الملقن - المصدر: خلاصة البدر المنير - الصفحة أو الرقم: 1/280
------------------------------------------
56964 - عن ابن عمر أنه صلى على سبع جنائز جميعا رجال ونساء ، فجعل الرجال مما يلي الإمام ، وجعل النساء مما يلي القبلة ، وصفهم صفا واحدا ووضعت جنازة أم كلثوم بنت علي امرأة عمر وابن لها يقال له : زيد ، قال : والإمام يومئذ سعيد بن العاص ، وفي الناس يومئذ ابن عباس ، وأبو هريرة . وأبو سعيد . وأبو قتادة ، فوضع الغلام مما يلي الإمام فقلت : ما هذا ؟ فقالوا : السنة
الراوي: عبدالله بن عمر - خلاصة الدرجة: إسناده صحيح - المحدث: ابن حجر العسقلاني - المصدر: تلخيص الحبير - الصفحة أو الرقم: 2/716
-------------------------------------------
فكر كنم اين كافي باشه خواهشن تحليل احاديث طبق شرايط حديثي اهل سنت باشه نه شيعه
ان شاالله بحثمان دوستانه باشد واز خدا مي خوام حق را برروي زبان شما جاري سازد
متشكرم
جواب نظر:
جناب آقاي محب اهل البيت !
از لحن بسيار مؤدبانه شما در نقد اين مقاله بسيار ممنونيم ، اميدواريم كه مباحثه بين ما و شما همچنان ادامه داشته باشد .
گفته‌ايد : "برادران عزيز شما اعتراف مي كنيد كه ازدواج صورت كرفت ... "
همان طور كه در اصل مقاله آمده است ، اولاً : ما اين ازدواج را از افسانه‌هاي بني اميه و به همان دلايلي كه در متن مقاله آمده است ، دروغ محض مي‌دانيم .
ثانياً : بر فرض صحت اين خبر ، شما مي‌خواهيد با اين ازدواج ، محبت و دوستي ميان اهل بيت عليهم السلام و خليفه دوم را ثابت كنيد ؛ در حالي كه نه تنها اين مطلب ثابت نمي‌شود ؛ بلكه عكس آن ؛ يعني : زورگو بودن خليفه دوم ، خيانت و دست درازي وي به ناموس رسول خدا ، دشمني او با اهل بيت رسول خدا صلوات الله عليهم اجمعين و ... ثابت مي‌شود .
اگر شما حاضريد اين عوارض را بپذيريد ، ما نيز با تمام توان براي اثبات اين ازدواج تلاش خواهيم كرد .
گفته‌ايد : " اول طبق حديث صحيح خودتان حضرت علي براي كذراندن عده ام كلثوم ان را به خانه خودش برد... "
ما در متن مقاله جواب اين روايت و برخي از روايات ديگر را داده‌ايم كه متأسفانه فكر مي‌كنم شما اصل مقاله را نخوانده‌ايد و گر نه بار ديگر آن را مطرح نمي‌كرديد .
گفته ايد : "زير سوال بردن زهري از رجال وعلماي مشهور استفاده كنيد نه از ابن ابي حديد معتزلي وسقاف صوفي"
جناب محب اهل البيت !
ما براي زير سؤال بردن زهري و اثبات اين مطلب كه وي عضو گروه جعل حديث بني امية بوده است ، از كلمات بزرگاني همچون : ابن عساكر «فإنه مال إلى بني أمية وأخذ جوائزهم» ، ابن حجر عسقلاني « الزهري يرى العرض والإجازة ويعمل لبني أمية» ، شمس الدين ذهبي «د له صورة كبيرة في دولة بني أمية» استفاده كرده‌ايم .
و نيز براي اثبات كثير الإندراج بودن وي و اثبات صحت سخن حسن بن سقاف ، به كلمات ابن حجر عسقلاني ، حافظ علي الإطلاق اهل سنت و شارح معروف صحيح بخاري و همچنين محيي الدين نووي كه ذهبي از وي در تذكرة الحفاظ «الامام الحافظ الأوحد القدوة شيخ الاسلام على الأولياء...» تعبير مي‌كند ، استفاده كرده‌ايم .
و نيز بيش از بيست مورد از اندراجات زهري را به نقل از ابن حجر آورده‌ايم .
آيا اين موارد براي شما كفايت نمي‌كند ؟ آيا سخن اين بزرگان كه در حقيقت بزرگترين علماي تاريخ اهل سنت هستند ، ارزشي براي شما ندارد ؟
------------------
اما رواياتي كه به آن استناد شده است :
روايتي اولي كه از صحيح بخاري نقل كرده‌ايد را در متن مقاله بررسي كرده‌ و دلايل خود را براي جعلي بودن آن بيان كرده‌ايم كه فكر نمي‌كنم نيازي به تكرار باشد .
روايت دوم :
همان طوري كه سايت « الدرر السنية» در جواب شما اعلام كرده ، مصدر اين روايت ، كتاب المحلي ابن حزم اندلسي ظاهري ، و راوي آن نيز مشخص نيست .
تعجب مي‌كنم از عالمي همانند شما كه در بالا اعلام مي‌كنيد : «اين هم جندتا حديث صحيح» و در ذيل به روايتي استناد مي‌كنيد كه هيچ سندي ندارد و ابن حزم اندلسي آن را بدون ذكر سند و به صورت مرسل نقل مي‌كند .
آيا به چنين روايتي مي‌توان «روايت صحيح» اطلاق كرد ؟!
روايت سوم :
اين روايت را محيي الدين نووي در المجموع نقل مي‌كند و همانند روايت قبلي هيچ سندي براي آن ذكر نكرده و روايت را اين گونه آغاز مي‌كند : «روى عن ابن عمر ... » .
البته اين روايت در كتاب السنن الكبري ، بيهقي با اين سند آمده است :
( أخبرنا ) أبو زكريا بن أبي إسحاق أنبأ أبو عبد الله الشيباني ثنا محمد بن عبد الوهاب أنبأ جعفر ( ح وأخبرنا ) أبو عبد الله الحافظ ثنا أبو العباس محمد بن يعقوب ثنا أحمد بن حازم بن أبي غرزة الغفاري ثنا جعفر يعني ابن عون عن ابن جريح عن نافع عن ابن عمر انه.
السنن الكبري ، ج4 ، ص33 .
ما فقط يكي از راويان اين روايت را ؛ يعني عبد الملك بن عبد العزيز بن جريج را بررسي مي‌كنيم .
اولاً اين شخص نيز همانند زهري از مدلسين مشهور بوده است و همان طوري كه در باره زهري در متن مقاله ذكر شده است ، تدليس از ديدگاه اهل تسنن ، زشت‌تر از زنا و برادر دروغ است .
ابن حجر عسقلاني در باره وي‌ مي‌نويسد :
وصفه النسائي وغيره بالتدليس قال الدارقطني شر التدليس تدليس بن جريج فإنه قبيح التدليس لا يدلس الا فيما سمعه من مجروح .
نسائي و ديگران وي را از مدلسين شمرده‌اند . دار قطني گفته است : بدترين نوع تدليس ، تدليس ابن جريج است ؛ زيرا وي زشت تدليس بوده و تدليس نمي‌كرده است ؛ مگر در روايتي كه آن را از راوي ضعيف شنيده است .
تعريف اهل التقديس بمراتب الموصوفين بالتدليس ، ابن حجر عسقلاني ، ج1 ، ص 41 ، محقق : د . عاصم بن عبد الله القريوتي ، الناشر : مكتبة المنار – الأردن .
و جلال الدين سيوطي در باره وي مي‌نويسد :
36- عبد الملك بن جريج يكثر من التدليس
أسماء المدلسين ، جلال الدين السيوطي ، ج1 ، ص 73 ، محقق : محمود محمد محمود حسن نصار ، الناشر : دار الجيل – بيروت ، الطبعة : الأولى .
و ابو سعيد علائي نيز مي‌نويسد :
وقال البخاري لم يسمع بن جريج من عمرو بن شعيب شيئا قلت وقد روى عنه عدة أحاديث وهي عن جماعة ممن تقدم ذكرهم ولكنه مدلس .
جامع التحصيل في أحكام المراسيل ، أبو سعيد بن خليل بن كيكلدي أبو سعيد العلائي ، ج1 ، ص 229 ، محقق : حمدي عبد المجيد السلفي ، الناشر : عالم الكتب – بيروت ، الطبعة : الثانية 1407 – 1986 .
سيوطي در باره جرح بودن تدليس مي‌گويد :
قال العلائي وبالجملة فهذا النوع أفحش أنواع التدليس مطلقا وشرها قال العراقي وهو قادح فيمن تعمد فعله وقال شيخ الإسلام لا شك أنه جرح وإن وصف به الثوري والأعمش .
تدريب الراوي ، سيوطي ، ج1 ، ص226 ، الباب الثاني عشر التدليس .
آيا به نظر شما مي‌توان به روايت يك مدلس كه عمل وي از ديدگاه اهل تسنن ، زشت‌تر از زنا محسوب مي‌شود ، اعتماد كرد ؟
ثانياً : ابن جريج كسي بوده است كه بر خلاف سنت خليفه دوم مبني بر حرمت متعه ، نه تنها آن را جايز مي‌دانسته است ؛ بلكه بر آن اصرار مي‌كرده و تا 90 زن صيغه‌اي داشته است !!! .
ذهبي در ترجمه وي مي‌نويسد :
قال أبو غسان زنيج سمعت جريرا الضبي يقول كان ابن جريج يرى المتعة تزوج بستين إمرأة وقيل إنه عهد إلى أولاده في أسمائهن لئلا يغلط أحد منهم ويتزوج واحدة مما نكح أبوه بالمتعة
جرير مي گفت که نظر ابن جريج حليت متعه بود . او با 60 زن متعه کرد و گفته شده است که او نام ايشان را به اولادش گفت تا مبادا کسي از ايشان به اشتباه افتاده و با زني از زناني که پدرش با ايشان متعه کرده بود ازدواج کند!!!
سير أعلام النبلاء ، ج6 ، ص331 .
2- وقال محمد بن عبد الله بن عبد الحكم سمعت الشافعي يقول استمتع ابن جريج بتسعين امرأة حتى إنه كان يحتقن في الليل بأوقية شيرج طلبا للجماع
سير أعلام النبلاء ، ج6 ،‌ ص333 .
از شافعي شنيدم که مي گفت : ابن جريج با 90 زن متعه کرد ؛ حتي او شب ها يک ظرف روغن کنجد به خود تنقيه مي کرد تا بتواند نزديکي کند !!! .
با اين حال چگونه مي‌توان به روايت شخصي كه سنت خليفه دوم را زير پا گذاشته و عملي كه را كه عمر بن الخطاب آن را حرام كرده است ، حلال شمرده ، اعتماد كرد ؟
روايت چهارم :
أخبرنا محمد بن رافع قال أنبأنا عبد الرزاق قال أنبأنا ابن جريج قال سمعت نافعا يزعم أن ابن عمر صلى على تسع جنائز جميعا ... .
سنن نسائي ، ج4 ، ص71 .
اين روايت كه در سنن نسائي آمده است ، سند آن ضعيف است ؛ چرا كه اولاً همانند روايت قبلي در سند آن ابن جريج است و ابن جريج از مدليس بوده و نيز بر خلاف سنت عمر بن الخطاب متعه را جايز مي‌دانسته است . ثانياً طبق روايت نسائي ، ابن جريج مي‌گويد : «سمعت نافعاً يزعم أن ابن عمر صلي ...» .
معلوم مي‌شود كه خود نافع نيز يقين به صحت اين مطلب نداشته است و گرنه با كلمه «يزعم ...» تعبير نمي‌كرد .
روايت پنجم :
اين روايت نيز سند صحيحي ندارد ؛ چرا كه ابن ملقن شافعي متوفاي 804 هـ در كتاب البدر المنير ، ج5 ، ص 384 ، آن را بدون ذكر سند نقل كرده است.
ثانياً : سعيد بن عاص از عمّال بني اميه و از دشمنان اهل بيت عليهم السلام به شمار مي‌رود ؛ از اين رو سخن وي در باره اهل بيت عليهم السلام قابل استدلال نيست .
ثالثاً : اين روايت با روايت‌هاي قبلي كه مي‌گفتند ابن عمر بر جنازه زيد نماز خوانده است ، در تعارض است .
روايت ششم : اين روايت نيز همان روايت‌هاي قبلي است كه از ابن جريج ، از نافع نقل شده است و همان اشكال روايت‌هاي قبلي را دارد .
علاوه بر اشكال‌هاي سندي گذشته ، روايت‌هاي سوم تا ششم اشكال دلالي دارند و‌ آن اين كه طبق اين روايت‌ها ام كلثوم در زمان حكومت سعيد بن عاص در مدينه به همراه پسرش زيد از دنيا رفته‌‌اند و عبد الله بن عمر و يا خود سعيد بن عاص بر جنازه هر دو نماز خوانده‌اند ؛ در حالي كه تاريخ شهادت مي‌دهد ام كلثوم دختر امير المؤمنين عليه السلام در قضيه كربلا حضور داشته و به همراه ساير نواميس رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) توسط يزيد بن معاويه اسير شده و در كوفه سخنراني غرائي كرده است كه ابن طيفور ، متوفاي 380 هـ در كتاب بلاغات النساء ، ص23 آن را نقل كرده است .
و از اين اشكال نيز كه بگذريم ، اهل سنت مي‌خواهند با اثبات اين ازدواج ، حسن رابطه بين اهل بيت و خليفه دوم را ثابت كنند ؛ از اين رو مسأله مهم در اين مبحث ، نحوه خواستگاري و ازدواج عمر با ام كلثوم است كه اگر ثابت شود نحوه اين ازدواج نيز دوستانه بوده است ، ارزش داشته و قابل استدلال است ؛ و حال آن كه روايات موجود در كتاب‌هاي شيعه و سني يا دوستانه بودن آن را ثابت نمي‌كنند يا اين كه وقايع تلخ و صد البته بسيار زشتي را مطرح مي‌كنند كه عرق شرم از پيشاني انسان جاري مي‌شود .
ما نمونه‌هاي از اين روايات را در محورهاي دوم و هشتم همين مقاله ذكر كرده‌ايم .
چگونه مي‌توان باور كرد كه خليفه مسلمين و كسي كه خود را خليفه رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) مي‌داند ، به ناموس رسول خدا دست درازي كرده ، پاي او را برهنه كند ، او را به سينه چسپانده باشد ، صورت او بوسيده باشد و ...
والسلام علي من اتبع الهدي

گروه پاسخ به شبهات
مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)
18   نام و نام خانوادگي:  ش -محمدي     -   تاريخ:   25 خرداد 87
بسيار بسيار ممنونم من مدتي بود به دنبال اين جواب بودم وحالا خيلي خوشحال شدم
19   نام و نام خانوادگي:  رضا     -   تاريخ:   27 خرداد 87
خسته نباشيد
اما آقا جون حقيقت اينه كه محبت خودشون بايد بدن ما فقط براي لحظه اي فكر ميكنيم خواستيم!!!!
براي پذيرش حق بايد ذره اي محبت خالصانه به خدا باشه تا بتوان رسول خدا را دوست داشت و بعد ائمه ع تنا بتوان حقيقت را پذيرفت و خدا نيازي به محبت ما نداره سود اين محبت براي ماست
20   نام و نام خانوادگي:  يا علي     -   تاريخ:   19 مرداد 87
دلائل بسياري وجود دارد كه حضرت زهرا دو دختر داشته اند !؟
جواب نظر:
دوست گرامي سلام !
البته دلايل بسيار ديگري نيز وجود دارد كه حضرت زهرا فقط يك دختر داشته‌اند و آن كسي نيست ، جز حضرت زينب كبري كه كنيه وي ام كلثوم بوده است . ما به دلايلي نخواستيم خيلي روي اين مسأله مانور بدهيم .
موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
21   نام و نام خانوادگي:  محمد نوري     -   تاريخ:   27 مرداد 87
سلام خدمت همه عزيزان
به نظر من بحث كردن با اهل تسنن بي فايده هست چون شواهد ومدارك ما از روز روشنتر هست
22   نام و نام خانوادگي:  يك حقيقت جوي مسلمان     -   تاريخ:   31 مرداد 87
با عرض سلام و خسته نباشيد در باسخ به جناب نوري بايد عرض كنمدلايل محكم داشتن به اين معنا نيست كه براي هرآنچه جوابي نداشتيم بگوئيم اين دورغ است و اين را بني اميه ساخته ياهنگام در ماندن بگوئيم تقيه بوده .شما نگاه كنيد درمورد اين ازدواج بين علما بزرگ شيعه ( بقول خودشما ) دونظر وجود داره حالا وقتي در حل مسئله مي مانيد نظر گروهي را كه بهر نحوي به ازدواج تصريح كرده اند حمل بر تقيه ميكنيد و گمان ميكنيد قضيه تمام شد و مخاطبين شما هم چشم بسته قبول كردند كه البته عزيزان اهل تشيع همينطور اند و به نظر ميرسه طبيعي باشه چون شما را صادق مي بندارند حال اگر از بعد ديگري نگاه كنيم مي بينيم علمائي كه ازدواج را تصديق كرداند مورد تائيد و تصديق فقهاي شيعه قرارگرفته اند و بر چسب تقيه ساختگيه و براي فرار استفاده شده مثلاَ صاحب فروع كافي در فروع کافي جلد 6 صفحه 117 چاپ دارالاضواء حديثي آورده با اين مضمونعن عبدالله بن سنان عن ابي عبد الله (ع) قال : سالته من المراه المتوفي عنها زوجها اتعتد في بيتها او حيث شا ئت ؟ قال بل حيث شائت ، ان عليا (ع) لما مات عمر اتي ام کلثوم فانطلق بها الي بيته . اين فقيه بزرگوار شيعه براي اثبات مسئله محل عده زن متوفي زوجها دركتاب خودش حديثي از ابي عبدالله (رض) ذكر ميكنند كه ايشان درجواب سوال كننده اي كه در مورد محل عده گذارانيدن زن شوهر مرده سوال كرده بود فرمودند هرجا دوست داره عده بگذرانه و فرمودند وقتي عمر وفات كرد علي ام كلثوم را به خانه اش برد . به نظر شما ابي عبدالله مجبور بوده در اينجا مطلب غير واقع بگويد يا اين فقيه بزرگوار از اصل قضيه خبر نداشته ؟ البته بنده با تحقيق شخصي به اين نتيجه رسيدم و اگر گردانندگان اين سايت دليل قوي دارند كه بنده در تحقيقات اشتباه كرده ام لطفاَ دريغ نفرمائيد با تشكر از شما والسلام
23   نام و نام خانوادگي:  گروه وبلاگ پاسخ به شبهات     -   تاريخ:   10 شهريور 87
جناب يك حقيقت جوي مسلمان !پاسخ شما در اصل مقاله داده شده و روايتي كه شما به آن استناد كرده‌ايد ، در متن مقاله بررسي شده است .موفق باشيد
جواب نظر:

 

24   نام و نام خانوادگي:  يوسفي     -   تاريخ:   15 مهر 87
بنده باز هم عرض کنم شما روايات اهل سنت را کامل نمي آوريد و به قسمتي از آن استناد ميکنيد که حتي موضوع اصلي روايت منحرف ميشود. مثلا در تمامي رواياتي که شما در مورد خردسال بودن ام کلثوم آورديد . حضرت عمر در جواب حضرت علي دليل خود را فقط وصلت با اهل بيت پيامبر و خاندان مطهر آن حضرت بيان ميکند . و هيچ جبري نبوده بلکه يک تقاضا مطرح ميشود . شما در اين موارد که از اهل سنت روايت ميکنيد متن روايت را کامل بياوريد .
در روايات شيعه هم معقول نيست که امام جعفر صادق در بيان يک مساله شرعي به موردي اشاره کند که از نظرشان مشروع انجام نشده بلکه به زور بوده
جالب اينجا ست که علماي معتبر شيعه اين نظرات شما در مورد خلفا را ندارند و اينچنين بي محابا همه اصحاب پيامبر را مرتد نميگويند.
سوال اصلي من اين است آيا اثبات حقانيت شيعه فقط با تهمت و توهين و افترا به صحابي پيامبر امکان پذير است؟
جواب نظر:
جناب يوسفي عزيز ! فقط ادعا كردن ،&zwnj دردي را دوا نمي&zwnjكند ، لطف كنيد مواردي را كه ما روايت را كامل نياورده&zwnjايم ، شما كامل كنيد تا همه متوجه تحريف ما بشوند .

هدف عمر بن الخطاب از اين ازدواج ، فقط و فقط آزار و اذيت اهل بيت عليهم السلام بود نه وصلت با خاندان پيامبر ؛ زيرا حفصه دختر عمر ، همسر پيامبر بود و از اين طريق وصلت انجام شده بود و نيازي به تكرار نبود . و اگر واقعاً فقط هدفش وصلت بود ، مي&zwnjتوانست ام كلثوم خرد سال را براي يكي از پسرانش خواستگاري كند نه براي خودش كه بيش از پنجاه سال از او بزرگتر بود .

ما در كجا گفته&zwnjايم كه اصحاب پيامبر مرتد بوده&zwnjاند ؟ اين تهمتي است كه شما به ما زده&zwnjايد . اگر هم در جايي بحث شده است ، از صحيح ترين كتاب&zwnjهاي شما ؛ از جمله صحيح بخاري نقل شده است كه تمامي اصحاب پيامبر ؛ جز عده انگشت شماري مرتد شدند .

در اثبات حقانيت مذهب شيعه ، نيازي به تهمت و افتراء نيست ، اين ويژگي مذهب شيعه است كه مي&zwnjتواني حقانيت خود را از صحيح ترين كتاب&zwnjهاي شما به اثبات برساند .



والسلام علي من اتبع الهدي



گروه پاسخ به شبهات



25   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:   19 مهر 87
سلام عليكم. اگر بگوييم كه اين ازدواج افسانه است پس زيد و رقيه فرزندان حضرت ام كلثوم سلام الله عليها از چه مردي هستند؟ متشكر ميشوم اگر پاسخي بدهيد. يا علي...
جواب نظر:

جناب آقاي علي سلام !

بلي ، برخي از علماي اهل سنت براي تثبيت افسانه‌ ازدواج ام كلثوم ، به آن شاخ و برگ‌هاي نيز داده‌اند . از جمله گفته‌اند كه ام كلثوم از عمر دو فرزند نيز به دنيا آورد كه اسم آن‌ها زيد و رقيه بوده‌ !!! محمد بن سعد در الطبقات الكبري مي‌نويسد :

أم كلثوم بنت علي بن أبي طالب ... تزوجها عمر بن الخطاب وهي جارية لم تبلغ فلم تزل عنده إلى أن قتل وولدت له زيد بن عمر ورقية بنت عمر ثم خلف على أم كلثوم بعد عمر عون بن جعفر بن أبي طالب بن عبد المطلب فتوفي عنها ثم خلف عليها أخوه محمد بن جعفر بن أبي طالب بن عبد المطلب فتوفي عنها فخلف عليها أخوه عبد الله بن جعفر بن أبي طالب بعد أختها زينب بنت علي بن أبي طالب ...

در اين حديث آمده است كه ام كلثوم بعد از به كشته شدن عمر بن خطاب با پسر عمويش عون بن جعفر ازدواج كرد . بعد كه عون فوت كرد ، با برادرش محمد ازدواج كرد و بعد از آن كه محمد فوت كرد ، با عبدالله برادر ديگرش ازدواج كرد ؛ در حالي كه راوي فراموش كرده كه عون و محمد هردو در جنگ شوشتر سال 16 يا 17 هجري در زمان خليفه دوم كشته شده‌اند ؛ يعني همسر دوم و سوم ام كلثوم قبل از همسر اول فوت كرده‌اند !

ابن حجر در الاصابه مي‌گويد :

وقال أبو عمر استشهد عون بن جعفر في تستر وذلك في خلافة عمر وما له عقب.

الإصابة، ابن حجر، ج 4، ص 619.

ابو عمر مي گويد : عون بن جعفر در جنگ شوشتر در زمان عمر شهيد شد و هيچ فرزندي از او بر جاي نماند .

ما اين مطلب را در اصل مقاله و در محور اول بررسي كرده‌ايم . متأسفانه برخي از دوستان بدون اين كه مقاله را بخوانند ، شبهات و سؤالات خود را مطرح مي‌كنند .

ضمن اين كه زيد بن عمر بن الخطاب ، از همسر ديگر او به نام ام كلثوم بنت جرول بوده است نه از ام كلثوم بنت علي .

طبري تاريخ نويس مشهور سني در اسماء فرزندان عمر مي‌نويسد :

وزيد الأصغر وعبيدالله قتلا يوم صفين مع معاوية وأمهما أم كلثوم بنت جرول بن مالك بن مسيب بن ربيعة

تاريخ الطبري269:3، الكامل في التاريخ2: 450، البداية والنهاية 156:7 .

زيد كوچك و عبد الله ، در جنگ صفين به همراه معاويه بودند و در همان جنگ كشته شدند ، مادر آن‌ها ام كلثوم دختر جرول بود .

حتي برخي  ديگر از علماي اهل سنت گفته‌اند كه ام كلثوم قبل از اين كه بالغ شود ، از دنيا رفته است . زرقاني مالكي ، متوفاي 1122 در المواهب اللدنية ، ج7 ، ص9 مي‌نويسد :

وأمّ كلثوم زوجة عمر بن الخطاب مات عنها قبل بلوغها .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

 

26   نام و نام خانوادگي:  محب اهل بيت     -   تاريخ:   24 مهر 87
بسم الله الرحمن الرحيم
با سلام؛
مورد توجه آقايان شاهد و سيدعمر و كل دارودسته ى عمرى هاى سينه چاك.
خدمت اين دوستان : مى خواستم اين موضوع را با نظر و تحقيق شخصى خودم متذكر شوم كه اگر شما برويد و يك كمى فكر و بررسي كنيد
مى فهميد كه حتي شخص رسول اكرم (ص) از هيچ يك از زن هاى خود به غير از حضرت خديجه (س) فرزندى باقى نمانده است و نسل پيغمبر از
حضرت فاطمه زهرا (س) باقى مانده است.
و حتى بر فرض صحـت موضوع ازدواج عمر و يا عثمان با دختران پيغمبر و يا ازدواج خود شخص نبي اكرم (ص) با دختران ابوبكر و عمر ؛ حضرات معزز شما
چرا ؟! هيچ نسلى يا بنات و بنيني از اين سبب و نسبها حاصل نشد و يا شايد هم شده و باقى مانده است من باب نمونه همين آقاى سيد عمر عمرى
است باقى مانده ى نسل منقرض شده ي ابوبكر،عمر ،عثمان در اين زمان است الله اعلم.
نه نه نه خير اگر اين طور بود در حساب و كتاب و قضا و قدر الهي هم العياذ بالله بايد شك ميكرد چرا كه تمام سنتهاو دستورات قرآني دچار تبديل و تحويل شده بود خداوند هرگز نخواسته است كه خون و صلب و رحم شجره ي طيبه ي اهل بيت عصمت و طهارت با خون و صلب و رحم شجره ي خبيثه ي دشمنان اهل بيت مخلوط و ممزوج شود.
و در آخر فقط اين نكته را عرض ميكنم كه هيچگونه قرابتي ما بين اين غاصبين ، قاتلين ،كاذبين و جاعلين با وارثين ، صالحين ،صادقين ،سابقين وجود ندارد و نخواهد داشت و مصداق اين سخن قرآن مجيد است كه ميفرمايد: الخبيثات للخبيثين و الخبيثون للخبيثات و الطيبات للطيبين و الطيبون للطيبات اولئك مبر’ون مما يقولون لهم مغفرهُ و رزق كريم . آيه ي 26 از سوره ي نور
27   نام و نام خانوادگي:  عاطفه     -   تاريخ:   02 آبان 87
من يكبار اين نظر رو براتون فرستادم اما فكر مي كنم به دستتون نرسيده كه نمايشش نداديد حالا دوباره براتون مي فرستم و منتظر ميشم جواب سوالمو بديد در ضمن از ايميلتونم ممنونم.
باسمه تعالي
سلام عليکم و رحمت الله و برکاته بر شما عزيزان شجاع و غيرتمند وراستگو و زحمتکش وبا ايمان شيعه که اينقدر خوب از پس دروغگويان سني بر مي آييد .واقعا از همه شما کمال تشکر را دارم چون جواب بسياري از سوال هايم را از مقاله هاي کاملتان گرفتم.دست همه شما عزيزان را از راه دور مي بوسم.
من از شما مي خواهم که به من بگوييد چرا رواياتي که از امام صادق (ع) درباره ازدواج ام کلثوم با عمر ذکر شده را رد مي کنيد و مي گوييد اميرالمومنين(ع) دختري به نام ام کلثوم نداشته اند؟ چون بنده از پژوهشگري در اين باره سوال کردم ايشان گفتند که درسته اين ازدواج صورت گرفته و علي (ع) را به زور تهديد و زورگويي به اين ازدواج راضي کردند ولي عمر بعد از اينکه ام کلثوم به سن بلوغ رسيد با او عروسي کرد و ام کلثوم که خيلي کوچک بودند که زير شلاغ ها و کتکهاي عمر جان باختند. اگر بتوانيد و با کتب معتبر شيعه اين مسئله را روشن کنيد ممنون مي شوم چون من يک شيعه هستم.مي خواهم حقيقت را واضح و روشن بيابم.از لطفتان ممنون
حق يارتان

جواب نظر:
در اين مقاله سعي گرديده که تمامي موارد مطرح شده در رابطه با اين ازدواج بصورت کامل در اين مقاله بررسي شده (اسناد روايت و پژوهش در رابطه با هر کدام از آنها) و همچنين نظرات ساير عزيزان در اين مقاله نيز آورده شده که توسط گروه پاسخ به شبهات پاسخ داده شده است.

پيشنهاد مي کنم کل مقاله و نظرات و جواب آنها را مجددا با دقت مطالعه نماييد

موفق و مؤيد باشيد

معاونت اطلاع رساني




28   نام و نام خانوادگي:  محمود     -   تاريخ:   25 آذر 87
با سلام خدمت گروه پاسخ به شبهات جواب شما را دريافت نمودم، از اينکه قبول زحمت نموديد و جواب ارسال نموديد ممنون، ايميل شما سه بخش دارد، 1- خواسته ايد از منابع اهل سنت ازدواج ام کلثوم با عمر ثابت شود 2- خواسته ايد مسخرگي اهل سنت را با فرستادن لينکي که فتواي بعض فقها است نشان دهيد. 3- گفته ايد از آزادي بيان کاملاً دفاع مي نماييد. الف- در مورد دو بند اول فعلاً جوابتان را به تفصيل نمي دهم، اما در کتب متعدد از جمله در طبري جلد پنج صفحه 2035 مواردي در مورد ام کلثوم دختر حضرت علي نقل شده است. لطف مي کنيد منابعي که شما آن را صحيح السند نمي دانيد ذکر نماييد؟ گفته ايد که بنا بر روايات موجود در کتب شيعه اين ازدواج ثابت مي شود، اما به قيمت کفر عمر. خوب کار بسياري خوبي است که شما روايات کتب شيعه را که در اين مورد است با ذکر منبع و صحيح السند بودنش منتشر نماييد تا اذهان مردم بيشتر تنوير گردد و ظالم بودن و ستمگر بودن عمر نيز بيشتر ثابت شود. اما تا جايي که من ديده ام اکثر کتب شما از نظر پايهء علمي ضعيف هستند، مخصوصاً در قسمت حديث، در بخش تاريخ هم وضع خوبي نداريد و کتب دست اول در اين زمينه محسوب نمي شوند، تنها در بخش فلسفه و کلام شيعه چيزي براي گفتن دارد که نمي شود منکر آن شد، اما با فلسفه و کلام نمي شود تاريخ اختراع نمود، اما به درد توجيه بسا مسايل مي خورد. اما همانطور که شايد خودتان متوجه شده باشيد، شيعه وقتي در ظرف تاريخ انداخته مي شود بيشتر ادعاهاي امروزينش بي موضوع مي شوند. ب- بسيار خوشقتم شدم که شما را طرفدار آزادي بيان يافتم، خوب فکر مي کنم تا همين اواخر شما آزادانه به نشر مذهب تشيع در تمام نقاط دنياي اسلام به استثناي عربستان مي پرداختيد و بسيار کم کسي مانع فعاليت هاي شما مي گرديد. مي بينم که مدتي مي شود بعضي دولت هاي عربي مانع ورود بعضي کتب شيعي به کشورهايشان مي شوند، که هنوز شکل گسترده نگرفته است. در داخل آن کشورها، باز به استثناي عربستان ترويج و عمل به مذهب تشيع آزاد بوده است و کتب و نشريات آنها آزادانه چاپ مي شده است. اما سخن من روي ايران است، نه مدارس علميه اهل تسنن در دنياي اسلام، شما در ايران براي مردم خودتان کي آزادي مذهبي قايل شده ايد؟ شما صدها جلد کتاب در رد انديشه هاي سني ها چاپ کرده ايد و مي کنيد، و فعلاً هم اين همه سايت و تريبون و بودجه براي بيان آراء و انديشه هاي خود داريد، اما حتي براي سني ها حق داشتن سايتي که بتواند پاسخگوي همين نقد هاي شما هم باشد اجازهء فعاليت ندارد، و اگر هم است در ايران فيلتر شده است. کجاي اين آزادي انديشه و بيان است؟ در کجا شنيده ايد که سايتهاي شما را فيلتر کرده باشند؟ ما نديديم که شما معترض اين امر شده باشيد، در خانه هايتان اگر از آزادي بيان دفاع مي کنيد به درد مردم که نمي خورد، دفاع از آزادي بيان، آزادي فعاليت مذهب بايد در عرصهء عمومي باشد. اما هيچکدام از اينها اتفاق نمي افتاد، چرا؟ يک دليلش همين است وقتي که طبقهء تحصيلکرده آزادانه با اطلاعات دسترسي داشته باشد، روايت هاي يک طرفه نقش خود را از دست مي دهند، و در جامعه تعادل ايجاد مي شود، تعصب و تندروي کمتر مي شود، اما شما فقط با راديکاليزه کردن روايت شيعي از تاريخ اسلام تصور مي کنيد مي توانيد تشيع را از خاطر نابودي نجات دهيد و يا آن را گسترش دهيد. براي همين پروژه هاي شما، براي مسئله دار کردن بسياري از رويدادهاي تاريخي اسلام همين خط را دنبال مي کند، و بهترين روش هم روشهاي پوپوليستي است. از سويي عرصه را براي ديگران تنگ مي کنيد، از جانب ديگر تبليغات خود را به شکل وسيع و نظام مند شده، با ايجاد مراکز تحقيقي و تبليغي گسترش مي دهيد. دفاع شما از آزادي بيان حقيقي نيست، يک شعار است، چون مواردي عملي از آن را تا حالا بروز نداده ايد. جواب شما را خواهم نبشت. با احترام ------------------------------------------------------ اين ايميل در جواب ايميل ذيل داده شد: پاسخ دوست گرامي جناب آقاي محمود سلام ! اگر شما دليلي براي اثبات ازدواج ام كلثوم با عمر داريد ، لطف كنيد براي ما ارائه دهيد تا ما نيز با خبر شويم ؛ چون تمام كتاب‌هاي سني‌ها را گشتيم و حتي يك روايت صحيح السند نتوانستيم پيدا كنيم . اگر مي‌خواهيد به روايات موجود در كتاب‌هاي شيعه استناد كنيد ، ممكن است اين ازدواج ثابت شود ؛ اما از آن طرف كفر عمر و ظالم بودن وي نيز ثابت مي‌شود ؛ زيرا طبق رواياتي كه در كتاب‌هاي پيروان اهل بيت عليهم السلام وجود دارد ، ثابت مي‌كند كه جناب خليفه امير المؤمنين عليه السلام را تهديد كرد كه اگر دخترت را به من ندهي ، دو شاهد اقامه مي‌كنم كه دزدي كرده‌اي و دستت را قطع مي‌كنم . اگر كسي بخواهد به اين روايت استناد و ازدواج را ثابت كند ، ما حاضر هستيم كه با جان و دل اين مطلب را بپذيريم . براي اين كه ثابت شود مذهب شيعه ، مذهب مسخره است يا مذاهب سني به اين سايت مراجعه بفرماييد : http://www.vahhabi.com/main.htm?id=1&bankname=vahhabi_fatva مسئوولين اين سايت با سند و مدرك مطالبي را آورده‌اند كه مطمئنم با خواندن آن نظرت 180 درجه برخواهد گشت . ما از آزادي بيان كاملاً‌ دفاع مي‌كنيم ، اگر در ايران به قول شما آزادي نيست ، در ديگر كشورهاي اسلامي اين آزادي وجود دارد . آيا در اين كشورها شيعيان همگي سني شده‌اند ؟!!! ما از آزادي به صورت كامل استقبال مي‌كنيم ، شما مذهب سني را تبليغ كنيد و به ما نيز اجازه بدهيد كه آزادانه در مدارس علميه شما وارد و تبليغ كنيم . آن وقت خواهيم ديد كه چه كسي شيعه و يا سني خواهد شد . والسلام علي من اتبع الهدي گروه پاسخ به شبهات
جواب نظر:

با سلام

اگر واقعا طالب حق هستيد ، بهتر است به مطالب ذيل نظري بياندازيد :

پاسخ قسمت اول ادعاي شما در مورد ازدواج ام کلثوم :

شبهه اي که اهل سنت القا مي کنند آن است که اگر عمر فاطمه زهرا را کشته است چطور ممکن است که دختر امير مومنان از فاطمه زهرا (ام کلثوم) حاضر مي  شود با قاتل مادرش ازدواج کند !!! زيرا در کتب شيعه و سني آمده است که عمر با ام کلثوم ازدواج کرد !!! و از وي داراي فرزندي به نام زيد بن عمر شد !!!

اين شبهه اشکالات فراواني دارد که به اجمال به آنها اشاره مي کنيم :

1- بر فرض که ازدواجي صورت گرفته باشد ، اما وقتي اين ازدواج به زور باشد - همانطور که در کتب شيعه و سني آمده است و ما نيز در مقاله آن را ذکر کرديم - دردي را دوا نخواهد کرد ، و بر عکس رذيله اي بر رذايل عمر خواهد افزود .

2- اگر کسي در تاريخ جستجو کرده باشد ، براي وي مشخص خواهد شد که ام کلثوم فرزند امير مومنان از فاطمه زهرا (سلام الله عليهما) همان زينب کبري است ؛ و شواهد بسياري بر اين مطلب اقامه شده است ( وکساني که فرزندان امير مومنان از فاطمه زهرا را پنج نفر معرفي کرده اند يعني حسن و حسين و محسن و زينب و ام کلثوم تنها به مضامين روايات نظر داشته اند که در آنها گاهي نام زينب آمده است و گاهي ام کلثوم و به همين سبب نام هر دو را آورده اند ؛ غافل از اينکه ام کلثوم کنيه زينب کبري است ، همانطور که اين مطلب در بسياري از کتب انساب شيعه ذکر شده است)

الف) در هيچ روايتي صحيح در مورد فرزندان فاطمه زهرا (س)  و ماجراهايي که به ايشان مربوط مي شود ، نام زينب و ام کلثوم با هم نيامده است ؛ بلکه تنها يا نام زينب آمده است و يا نام ام کلثوم

ب) در مورد خطبه حضرت زينب در کوفه و شام ، در کتب تاريخ يک خطبه با دو عنوان ذکر شده است «خطبة ام کلثوم بنت علي» و «خطبة زينب بنت علي»

ج) در رحلة ابن بطوطة در هنگام سفر به شام به جاي زيارت قبر زينب بنت علي مي گويد قبر ام کلثوم دختر علي در نزديکي دمشق و...

در تاريخ مدينه دمشق نيز وي را ام کلثوم مي خواند اما مي گويد نمي دانم اين دختر کدام دختر علي است ؛ زيرا ام کلثوم دختر علي همسر عمر در مدينه مرده است :

تاريخ مدينة دمشق  ج 2   ص 309

د) بخاري در صحيح خويش آورده است :

وَجَمَعَ عبد اللَّهِ بن جَعْفَرٍ بين ابْنَةِ عَلِيٍّ وَامْرَأَةِ عَلِيٍّ

صحيح البخاري  ج 5   ص 1963

عبد الله بن جعفر با همسر علي و دختر علي هردو ازدواج کرد .

در شرح اين روايت علماي اهل سنت اين دختر را زينب معرفي کرده اند :

وجمع عبد الله بن جعفر بين بنت علي وامرأته أما امرأة علي فهي ليلى بنت مسعود وأما بنته فهي زينب

مقدمة فتح الباري  ج 1   ص 321

عده اي نيز او را ام کلثوم معرفي کرده اند :

جمع عبد الله بن جعفر بين ليلى بنت مسعود النهشلية وكانت امرأة علي رضي الله عنه وبين أم كلثوم بنت علي لفاطمة رضي الله عنها فكانتا امرأتيه

سنن البيهقي الكبرى  ج 7   ص 167

در جمع بين اين دو روايت علماي اهل سنت که مي دانسته اند اگر زينب را همان ام کلثوم معرفي کنند دچار مشکل مي شوند حرف خنده داري زده اند :

ولا تعارض بين الروايتين في زينب وأم كلثوم لأنه تزوجهما واحدة بعد أخرى مع بقاء ليلى في عصمته

فتح الباري  ج 9   ص 155

منافاتي بين دو روايت نيست که در يکي زينب و در ديگري ام کلثوم آمده است ؛ زيرا عبد الله بن جعفر ايشان را يکي بعد از ديگري ازدواج کرد (نه اينکه در زمان واحد با دو خواهر ازدواج کرده باشد)

با اينکه کساني که ام کلثوم را غير از زينب مي دانند (و در روايات اهل سنت نيز آمده است)مي گويند حسنين عليهما السلام در هنگام رحلت ام کلثوم زنده بوده اند و در نماز بر وي شرکت داشته اند .

و طبق روايات شيعه و سني عبد الله بن جعفر در زمان حيات امير مومنان با حضرت زينب ازدواج کرده است !!! و تا آخر عمر حضرت زينب که بعد از شهادت امام حسين عليه السلام بوده است با ايشان در قباله نکاح بوده است .

حال آيا به نظر ابن حجر بلافاصله بعد از شهادت امير مومنان يا در زمان ايشان زينب را طلاق داده است و سپس با ام کلثوم ازدواج کرده و دوباره بعد از رحلت ام کلثوم با زينب ازدواج کرده است !!!!

علماي اهل سنت در توجيه اين روايت به جاي رفتن راه درست لقمه را دور گردن خود چرخوانده و سپس به جاي دهان در چشم خود فرو کرده اند !!!

هـ) در مورد حيات امير مومنان بعد از فاطمه زهرا (س) آمده است که ايشان شبي در خانه امام حسن و شبي در خانه امام حسين و شبي در خانه عبد الله بن جعفر (شوهر حضرت زينب) براي افطار حاضر مي شدند ؛ و در شب شهادت نيز طبق تمامي نقل ها در خانه ام کلثوم بوده است ؛ ام کلثوم همسر کداميک از افراد فوق است ؟

 و....

با وجود اينهمه شواهد ادعاي يکي نبودن زينب و ام کلثوم جايي ندارد ؛ و همه مي دانند که عمر با زينب ازدواج نکرده است . بنا بر اين نمي توان ادعا کرد که عمر با ام کلثوم دختر فاطمه زهرا (که همان زينب است) ازدواج کرده است .

3- بر خلاف ادعاي اهل سنت که اين دختر را فرزند امير مومنان از فاطمه زهرا معرفي کرده است ، در هيچ روايتي اشاره به اين نشده است که اين دختر فرزند امير مومنان از فاطمه زهرا (سلام الله عليهما) بوده است ؛ و تنها به اين نکته اشاره دارد که دختري به نام ام کلثوم که در خانه امير مومنان زندگي مي کرده است ، به ازدواج عمر (آنهم به زور) در آمده است .

بنا بر اين مي گوييم : ممکن است که اين دختر فرزند امير مومنان باشد اما از همسري ديگر ؛ چون بسياري از فرزندان ائمه و پيامبران با عقائد پدرانشان مخالف بوده اند ؛ و ديگر اين توجيه احساسي که وي فرزند فاطمه زهرا (س) بوده است نيز کارگر نخواهد شد .

4- جداي از اين نکته به مطلب مهمتري اشاره مي کنيم و آن کلمات و سخناني است که علماي اهل سنت در مورد زيد و خود ام کلثوم زده اند :

الف) زيد فرزند عمر از ام کلثوم بوده است ، اما نه ام کلثومي که از خانه امير مومنان با عمر ازدواج کرده است ؛ بلکه وي فرزند ام کلثوم دختر جرول است که وقتي عمر اسلام آورد اسلام را قبول نکرد و عمر از وي جدا شد .

قال كان لعمر من الولد زيد الأصغر وعبيد الله قتل يوم صفين مع معاوية وأمهما أم كلثوم بنت جرول بن مالك بن المسيب بن ربيعة بن أصرم بن ضبيس بن حرام بن حبشية بن سلول بن كعب بن عمرو من خزاعة وكان الإسلام فرق بين عمر وبين أم كلثوم بنت جرول

تاريخ مدينة دمشق  ج 38   ص 58

البته عده اي ادعاي خنده داري کرده و مي گويند زيد اصغر (که قبل از اسلام عمر متولد شده است) مادرش ام کلثوم بنت جرول بوده و زيدي ديگر نيز (لابد زيد اکبر) وجود دارد که مادرش ام کلثوم دختر علي است !!! ولي عجيب است که چطور برادر بزرگ تر را با نام اصغر خوانده اند !!!! و اگر زيدي اکبر از وي وجود داشته باشد بايد قبل از او متولد شده باشد اما طبق ادعاي اهل سنت عمر با ام کلثوم در زمان خلافتش ازدواج کرده است .

ب) اما در مورد خود ام کلثوم نيز دو نکته بايد مورد توجه قرار گيرد :

کلام نووي مهمترين شارح صحيح مسلم در کتاب تهذيب الاسماء :

وي مي گويد عمر با ام کلثوم دختر ابوبکر ازدواج کرده است !!!

1224 - أختا عائشة:

اللتان أرادهما أبو بكر الصديق، رضى الله عنه، بقوله لعائشة: إنما هما أخواك وأختاك، قالت: هذان أخواى، فمن أختاى؟ فقال: ذو بطن بنت خارجة، فإنى أظنها جارية. ذكر هذه القصة فى باب الهبة من المهذب، وقد تقدم بيانهما فى أسماء الرجال فى النوع الرابع فى الأخوة، وهاتان الأختان هما أسماء بنت أبى بكر، وأم كلثوم، وهى التى كانت حملاً، وقد تقدم هناك إيضاح القصة، وأم كلثوم هذه تزوجها عمر بن الخطاب، رضى الله عنه.

تهذيب الاسماء ج 2 ش 1224

در کتب ديگري نيز به ماجراي اين ازدواج اشاره شده است اما به صورتي که نه شيعه آن را قبول دارد و نه سني ؛

در آن کتب آمده است که عمر از دختر ابوبکر خواستگاري کرد اما عائشه گفت :عمر مردي خشن است و من براي خواهر خويش نگرانم ؛ ولي کسي ديگر را به جاي خواهر خويش معرفي مي کنم و آن ام کلثوم دختر فاطمه است !!!

وخطب أم كلثوم ابنة أبي بكر الصديق إلى عائشة فقالت أم كلثوم : لا حاجة لي فيه إنه خشن العيش شديد على النساء . فأرسلت عائشة إلى عمرو ابن العاص فقال : أنا أكفيك . فأتى عمر فقال : بلغني خبر أعيذك بالله منه . قال : ما هو ؟ قال : خطبت أم كلثوم بنت أبي بكر . قال : نعم ، أفرغبت بي عنها أم رغبت بها عني ؟ قال : ولا واحدة ولكنها حدثة نشأت تحت كنف أمير المؤمنين في ليني ورفق ، وفيك غلظة ، ونحن نهابك وما نقدر أن نردك عن خلق من أخلاقك فكيف بها ....

الكامل في التاريخ ، ابن الأثير ، ج 3 ، ص 54 – 55 و تاريخ الطبري ، ج 3 ، ص 270 .

مگر اهل سنت از عمر نقل نمي کنند که گفت : بستگان رسول خدا از بستگان من براي من مهمتر هستند ؟

آيا ايشان قبول مي کنند که بگويند که عمر حرمت بستگان ابوبکر را مراعات مي کند ولي حرمت خاندان پيامبر را مراعات نمي کند !!! به خاطر خشونت ذاتي از ازدواج با دختر ابوبکر امتناع مي کند اما با دختر فاطمه ازدواج مي کند !!!

علت جعل اين روايت مشخص است ؛ در زمان جعل اين نظر در بين مردم شيوع داشت که عمر با دختر ابوبکر ازدواج کرده است و نه دختر علي ؛ خواستند بگويند يک خواستگاري ساده صورت گرفته است و سپس به دنبال دختر علي رفته است !!! (همان دروغ هايي که در بسياري از ازدواج ها گفته مي شود !!! که اين آقا قبلا همسر نداشته و تنها يک خواستگاري ساده بوده است ؛ اما مشخص مي شود که زن داشته و ...)

نسب شناسان شيعه نيز همين کلام نووي را قبول داشته و ام کلثوم همسر عمر را از نسل امير مومنان نمي دانند .

آية الله مرعشي که تمامي شجره نامه هاي موجود خاندان اهل بيت در اختيار ايشان بود در حاشيه شرح احقاق الحق همين مطلب را اشاره کرده و آن را نظر محققين مي دانند.

حال اين دختر چطور در خانه امير مومنان بوده است ؟ واضح است ؛ وقتي ابوبکر از دنيا رفت ، بعضي همسران ابوبکر با امير مومنان ازدواج کردند ؛ و به همين سبب ايشان و تعدادي فرزندان ابوبکر در خانه حضرت بزرگ شده اند ، مانند محمد بن ابي بکر ؛ ام کلثوم هم يکي از ايشان .

بنا بر اين با کلام علماي اهل سنت ثابت شد که ام کلثوم دختر ابوبکر است و فرزند عمر هم از ام کلثوم بنت جرول بوده است ؛ و علت شيوع اين دروغ ، سوء استفاده عده اي از ناپاکان از تشابه اسمي است .

اين جمع با تمامي روايات شيعه نيز سازگار است ؛ و شما که ادعاي وجود ازدواج عمر با ام کلثوم دختر فاطمه زهرا از امير مومنان را داريد بهتر است نگاهي دوباره به روايات شيعه بياندازيد .

قسمت دوم : در مورد کلام شما در مورد فتاواي خنده دار علماي اهل سنت :

در مورد اين بخش مطلبي که به عنوان جواب باشد مطرح نفرموديد ؛ اگر باشد منتظر هستيم (ولي ظاهرا اين فتاواي خنده دار قابل دفاع و پاسخگويي نيست)

قسمت سوم : آزادي بيان  ؛ ظاهرا شما خبري از اوضاع ساير بلاد اسلامي نداريد ؛ البته غير از عربستان (که قبول داريد شيعيان در جايي که پايتخت اهل سنت به حساب مي آيد تحت فشار بسيار هستند و همين براي جواب به شما کافي است)

اما در غير عربستان بهتر است نگاهي به اوضاع کويت بياندازيد که جناب آقاي فالي به خاطر نقل روايات اهل سنت بازداشت شد !!!

در قوانين بسياري از کشورهاي عربي همراه داشتن کتاب شيعه (ونه تنها چاپ آن) حکم حبس و در بعضي موارد (مانند کتاب الغدير) حکم اعدام نيز دارد .

اما در ايران همه ساله در نمايشگاه بين المللي کتاب ، کتب اهل سنت به وفور چاپ مي شود !!!

در تمامي کشور هاي عربي سايت هاي شيعه دچار معضله فيلترينگ هستند (غير از امارات) .

در تمامي بسياري کشور هاي عربي شيعيان در مدارس بايد در صندليهاي رديف عقب کلاس بنشينند!!!

در بعضي کشورهاي عربي شيعيان به بهانه هاي واهي دچار زندان و در بعضي موارد اعدام مي شوند !!!

و شما اين ها را آزادي بيان در آن کشورها مي دانيد و توقع داريد در تنها کشور شيعه سايت هاي شيعه وجود نداشته باشد و در دفاع از شيعه کتاب چاپ نشود !!!

خواهشمنديم کمي بازتر به قضيه نگاه کنيد .

اما در مورد نکته اي که فرموديد و آن ضعف ما در بحث تاريخ و قدرت علمي ما در کلام (که اثبات روايي عقايد است) ظاهرا متوجه تناقض کلام خود نشده ايد !!! زيرا تاريخ تا زماني که از روايات صحيح و معتبر استفاده نکند مقبول نيست ، مخصوصا تاريخ اسلام که توسط حکام جور دستخوش تحريفات بسيار شده است ؛ و اگر کسي در کلام قوي باشد (در نتيجه در روايت قوي است) و تحليل هاي تاريخي وي بسيار قوي تر از ساير کساني است که تنها به ظاهر روايات نگاه مي کنند و در مورد سند و حقيقت مقصود آن ها هيج بررسي انجام نمي دهند .

موفق باشيد .

 

 گروه پاسخ به شبهات

29   نام و نام خانوادگي:  جامي     -   تاريخ:   29 آذر 87
- افراد ذيل از علماي شيعه اين ازدواج را ذکر کرده‌اند:
الكليني في الكافي في الفروع (6/115)، والطوسي في تهذيب الأحكام (باب عدد النساء 8/148) وفي (2/380)، وفي كتابه الاستبصار (3/356)، والمازنداراني في مناقب آل أبي طالب، (3/162)، والعاملي في مسالك الأفهام، (1/كتاب النكاح)، ومرتضى علم الهدى في الشافي، (ص 116)، وابن أبي الحديد في شرح نهج البلاغة، (3/124)، والأردبيلي في حديقة الشيعة، (ص 277)، والشوشتري في مجالس المؤمنين. (ص76، 82)، والمجلسي في بحار الأنوار، (ص621).
و براي اطلاع بيشتر به رساله: «زواج عمر بن الخطاب من أم كلثوم بنت علي بن أبي طالب ـ حقيقة لا افتراء» لأبي معاذ الإسماعيلي مراجعه کنيد.
جواب نظر:
با سلام

ما منکر نقل اين روايات در کتب شيعه و سني نيستيم ؛ بلکه مي گوييم در هيچ کدام از روايات شيعه نيامده است که ام کلثوم دختر امير مومنان از فاطمه زهرا (س) بوده است ؛ و اين مطلب با آنچه محققين گفته اند که ام کلثوم دختر ابوبکر بوده و به همراه ساير افراد خانواده مانند محمد بن ابي بکر و مادرش اسماء در خانه امير مومنان زندگي مي کرده است ، منافاتي ندارد .

جداي از اين مطالب ما حتي بر فرض صحت اين ادعا نيز پاسخ شما را داده ايم ؛ بهتر است به مقاله اي که در اين زمينه بر روي سايت قرار دارد مراجعه نماييد :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=83

موفق باشيد

30   نام و نام خانوادگي:  محسن محسني     -   تاريخ:   11 بهمن 87
سلام بر همه دوستان، بگم كه بحث شيعه و سني هميشه بوده و هست و من يكي از به گل نشستگان اين سفسطه بازان تقيه كار هستم و به شما بگويم كه اين كار هيچ نفعي ندارد و تا وقتي مسئله تقيه را در مذهبشان روشن نكنند مسئله اي حل نخواهد شد چون تقيه راه دروغ رو براشون باز كرده و اگر توجه كرده باشيد حرفهاي همه علمايشان با هم تناقض دارد. شما ميخواهيد با كدام يك از علماي آنها به مناظره بنشينيد و بهترين و به نظرم تنها راه حل اين مسائل اينه كه همه اهل تشيع و همه اهل تسنن از رهبري كه مورد تاييد هر كدام از مذاهب باشه و به نمايندگي تام از هر دو مذهب باشه خواهان مناظره باشند حتي اگه اين مناظره به ماه و سال بكشه.البته نه شخصي مثل آقاي رفسنجاني كه ميگه من فقط نظر شخصي خودم رو ميگم. اينا اگه مذهبشون مشكل نداشت حداقل ميذاشتن اهل سنت كه حد اقل (20درصد) جمعيت ايران رو تشكيل ميدن ميزاشتن چندتا مسجد در شهرهاي بزرگ داشته باشند نه اينكه مساجد و مدارس ديني اهل سنت رو تخريب كنند و علماي اهل سنت رو به بهانه هاي دروغين يا حتي بدون هيچ بهانه اي دستگير كرده و بكشند و بعد به آنها برچسب جاسوس بودن و حمايت از اسراييل و محارب بالله بزنند و اين در صورتي است كه يهوديان ، مسيحيان ، و زردتشتيان براي خودشان هر نقطه اي از ايران كه بخواهند ميتونن عبادتگاه داشته باشند . و اين آقايي كه شما به مناظره با اون نشستين از يه آخوند بي اطلاع افراطي بيش نيست. حالا ميخواد ناراحت بشه به درك كه بشه اون به ياران در پهلو خوابيده رسول الله سخنان دور از ادب و انسانيت ميگه و همه اهل بيت رو بي غيرت و تقيه باز ميدونه و به اين كارا ميگه غلبه بر هواي نفس و مصالح اسلام و به ياران پيامبر نسبت منافق ميده در صورتي كه رسول خدا حتي يك بار از آنها سخني به بدي ياد نكرد او از رسول خدا هم بلدتر شده .تازه از بعضي ها به خاطر لحن مودبانه شان تشكر ميكنه در صورتي كه خودش هيچ بويي از ادب نبرده و به همه احاديث اهل سنت ميگه: افسانه هاي بني اميه و در جواب سكوتي كه به حضرت علي نسبت ميده، ميگه : وقتي خواستند حضرت عثمان رو شهيد كنن انگشتهاي همسرش نائله در اثر حمله اونا با ضرب شمشير قطع شد و حضرت عثمان هيچ عكس العملي نشان نداد ،پس بي غيرت بود.آدم ابله در اون موقع حضرت عثمان خودش شهيد شد در حالي كه مشغول تلاوت قرآن بود آنهم در سن 85 سالگي و فر صتي براي انتقام نداشت ولي حضرت علي فرصت كه داشت ولي سكوت كرد(البته از نظر شما سكوت كرده ). و حضرت عثمان با اينكه ميتوانست با قدرتي كه در دست داره همه شورشيان را نابود كرده و از بين ببرده ، حتي همه از حضرت عثمان خواستند كه با شورشيان بجنگند وآنها را از بين ببرند ولي اون گفت كه من دستور قتل كلمه گويان رو صادر نميكنم، و اگر آنها قصد كشتن مرا دارند ،اين كار را بكنندو من يك نفر هستم و من دستور قتل عام كلمه گويان لا ال الا الله رو نميدم . و شخص من نيازي به اين ندارم كه جنابعالي اين حرفا رو قبول داري يا نه و فقط بار گناهان خودت رو به تهمت زدن به صحابه كرام سنگين تر ميكني يا نه فقط چند شعر از عطار نيشابوري برات ميزارم كه اگه بدون غرض و كينه بخوني چشمات بيشتر به حقايق باز ميشه و اگه با غرض بخوي كور تر از ايني هم كه هستي ميشي.
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- در مورد سخنان شما در مورد تقيه ، بهتر است بدانيد در مورد اصل دين تقيه نيست و به همين سبب علماي شيعه در نوشتن کتب فقهي و عقيدتي تقيه ندارند ؛ براي مناظره مي توانيد به کتب فقهي و عقيدتي شيعه استدلال کنيد ؛ شاهد بر اين مطلب علمايي هستند که در خواست مناظره با شيعه را مي دهند ؛ اگر به راستي به سبب تقيه امکان مناظره با شيعه موجود نباشد ، پس چرا جناب مولوي عبد المجيد درخواست مناظره با شيعه را دادند ؟ و در مناظره با دكتر قزويني هم شركت كردند.

2- به جاي اشکال گرفتن به مناظرات در واقع سياسي و در ظاهر ديني ، بهتر است به مناظراتي که در اصل ديني بوده است بپردازيد (مناظرات مختلفي در سايت موجود است که توسط جناب دکتر قزويني و با علما و بزرگان اهل سنت صورت گرفته است ؛ البته عده اي از اين بزرگان که تا قبل از مناظره از بزرگان علماي اهل سنت زاهدان و دارالعلوم و صاحب تاليفات بسيار به شمار مي رفتند بعد از مناظره تبديل به شخصي بي سواد و... شده اند !!! ) :
http://www.valiasr-aj.com/fa/list.php?bank=monazerat

3- در مورد تهمت نفاق به گروهي از صحابه ، بهتر است بدانيد اولين کسي که به صحابه منافق اطلاق كرده ، خود رسول گرامي اسلام (ص) بوده اند ؛ مي توانيد به صحيح بخاري ، باب روايات حوض مراجعه فرماييد :
صحيح البخاري  ج 5   ص 153، اسم المؤلف:  محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا بَاب في الْحَوْضِ
يا در صحيح مسلم آمده است که رسول خدا فرمودند در بين اصحاب من دوازده منافق هستند که هيچ گاه وارد بهشت نخواهند شد !!!:
في أصحابي إثناعشر منافقاً ، فيهم ثمانية لايدخلون الجنّة حتّى يلج الجمل في سمّ الخياط ، ثمانية منهم تكفيكهم الدبيلة. وأربعة لم أحفظ ما قال شعبة فيهم.
صحيح مسلم ، ج 8 ، ص 122

4- فرموديد که عثمان تا لحظه آخر قرآن مي خواند و به کساني که به همسرش متعرض شدند چيزي نگفت !!! دوست گرامي ، غيرت تنها به اين نيست که شخص ، گردن متجاوز را قطع کند ، آيا عثمان نمي توانست لحظه اي خواندن قرآن را قطع کرده و بگويد به همسر من کاري نداشته باشيد !!! حتي با اينکه سن او 85 سال بوده است ، اين ربطي به سن ندارد ، وقتي قدرت بر قرآن خواندن دارد قدرت بر اعتراض نيز دارد و به قول شما  اگر اعتراض نکند نشانه بي غيرتي است .
طبري ، در تاريخش مينويسد : وجاء سودان بن حمران ليضربه فانكبت عليه نائلة ابنة الفرافصة واتقت السيف بيدها فتعمدها ونفح أصابعها فأطن أصابع يدها وولت فغمز أوراكها وقال إنها لكبيرة العجيزة وضرب عثمان فقتله .
تاريخ الطبري ، الطبري ، ج 3 ص 421 ، الكامل في التاريخ ، ابن الأثير ، ج 3 ص 178 ، البداية والنهاية ، ابن كثير ، ج 7 ص 210 .
سودان بن حمران آمد تا او را كتك بزند ، نائله دختر فرافضه (زن عثمان) خود را بر روي او انداخت ، سودان شمشير را گرفت و انگشت او را قطع كرد و بعد دست به پشت او زد و گفت : عجب پشت بزرگي دارد ، سپس عثمان را زد و كشت .
چرا عثمان در برابر جسارت وقيحي كه به همسرش كردند هيچ عكس العملي نشان نداد؟
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
31   نام و نام خانوادگي:  مهدي     -   تاريخ:   24 بهمن 87
فقط مي دونم بگم دستتون درد نکنه . خدا به حق امام زمان در دنيا و آخرت کمکتون کنه خدا گواهست پي دشمن علي نروم - ح؟؟؟رهش از ؟؟؟جداست
32   نام و نام خانوادگي:  هادي     -   تاريخ:   06 اسفند 87
سلام
واقعا متشکرم
خيلي استفاده کردم
يا علي
33   نام و نام خانوادگي:  محمد قشمي     -   تاريخ:   11 اسفند 87
خدا گمراهان رو هدايت كنه. خدا رو شكر شيعه ها خيلي خيلي كم هستن و هر روز از اونها كاسته ميشه بعضيها ميشن بي دين و بعضيها ميشن مسلمان راستين. به اميد اينكه ايران باز به دوره قبل از شاه صفوي ؟؟؟؟ برگرده. بگيد آمين خدا رو شكر اين روزها جناب دكتر ملازاده تو ماهواره در رنگارنگ دست شماها رو داره رو ميكنه و شيعه هاي عزيز دارن دست از اين عقايد باطل برميدارن و ميشن مسلمان راستين ما هم براي سلامتي جناب دكتر دعا ميكنيم. چون اين دجالان همان فرزندان اسماعيل صفوي ؟؟؟؟ هستن و كار ترر رو از 30 سال قبل در پيش گرفتن.
34   نام و نام خانوادگي:  ميثم انتظاري     -   تاريخ:   13 اسفند 87
سعديا شرمي بدار آخر چه مي ترسي بگو نيست بعد از مصطفي مولاي ما الا علي ع
35   نام و نام خانوادگي:  احسان     -   تاريخ:   15 اسفند 87
من دانشجوي دکتراي برق هستم و تخصصي هم در زمينه هاي ديني ندارم اما براي اثبات عدم حقانيت اهل تسنن برام همين کافيه که مي بينم غرب به راحتي به همه ارکان نواميسشون تجاوز ميکنه اما اونا با خودفروشي دارن ازشون مهلت زنده بودن ميگيرن در عوض بچه هاي شيعه بهترين دانشگاههاي دنيا رو فتح کردن، مرزهاي دانش رو ميشکنن و هيچ کس هم توان مقابله با اونها رو نداره.
36   نام و نام خانوادگي:  momen abdulla     -   تاريخ:   25 اسفند 87
جناب محمد قشمي
اسماعيل صفوي دجال است يا محمود غزنوي و تيمور و سلاطين عثماني؟
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D9%84%DB%8C%D9%85_%D8%A7%D9%88%D9%84
لطفا بگوييد ژنرالهاي ارتش ترکيه فرزندان که هستند؟
37   نام و نام خانوادگي:  خادم المهدي ( عمو ناصر )     -   تاريخ:   05 ارديبهشت 88
سلام بر شما : جناب محب عزيز : کجايي رفيق شفيق ؟؟؟ اين همه کتاب روايي و رجالي خوندي ، آخرش هم به روايات مرسل و ضعيف السند احتجاج کردي ؟؟؟؟ انتظار داشتم که قوي تر عمل کني .... آيت الله حسيني قزويني ، خيلي خوب جوابت را دادند ... ادعا مي کردي که ( موسسه تحقيقاتي وليعصر عج ) ؛ موسسه " دروغ عصر " است !!! چه شد که در جواب ، واماندي !!!؟؟؟؟ يه جلسه با خالد و سني ايران و بقيه برو يچه هاي سايت مسلمان بذار ، بد جوري ضايع کردي رفيق !!!! ---------------------------- با تشکر از آيت الله حسيني قزويني و گروه پاسخگويي به شبهات .... در پناه اربابمان مهدي عج يا علي ع
38   نام و نام خانوادگي:  مسيحا     -   تاريخ:   08 ارديبهشت 88
سلام خدمت تمام دوستان من يك شيعه هستم و انتظار داشتم كه حداقل در قرن بيست ويكم استدلال هاي روشنفكرانه از گروه شبهات بخونم اما متاسفانه مثل عوام كه به هركدام لعنته الله عليه ميفرستد جواب سوال ها را ميدهند. من فكر كنم كه شما با اين استدلال ها نه تنها نميتوانيد حقانيت خود را ثابت كنيد كه سبب مبهم شدن بسيار مسائل بديهي هم ميشويد. ديگر چه فايده دارد كه شهادت حضرت زهرا ع را بخواهيم ثابت كنيم؟يا مظلوميت هاي علي و ساير امامان را ثابت كنيم؟يا ازدواج ام كلثوم را رد كنيم؟ بياييم به برادران اهل سنت بگوييم كه خلفاي شما براي ساختن يك جامعه مسلمان و آزاد و متعهد چه پيشنهادي دارند و آنوقت اين مسئله را در سخنان علي و ساير امامان معصوم بررسي كنيم و بعد هر كه اختيار دارد كه انتخاب كند هر راهي كه به نظرش درست ميرسد. البته اين يك پيشنهاد بود كه اگر درست به نظرتان رسيد كوشش شود كه به عمل نماييم خداوند شما را اجر دهد
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها سند مخالفت ايشان و امير مومنان با خلافت خلفاي جور است ؛ پس ثابت كردن آن ثابت كردن ولايت است .
2- ازدواج ام كلثوم ، شبهه اي است كه هر وقت اهل سنت دستشان از هر جا كوتاه شد ،‌به آن تمسك مي كنند !!! چرا قبور را خراب مي كنيد !اين كار دليل شرعي ندارد ! چون علي دخترش را به عمر داد !
چرا دست بسته نماز مي خوانيد ! اين كار به اقرار مالك بن انس (رهبر فرقه مالكي روايت صحيح ندارد) :چون علي دخترش را به عمر داد !!!
3- البته مطلبي كه شما در انتها مطرح كرده ايد ، نيز مطلب درستي است ؛ نامه امير مومنان به مالك اشتر به عنوان جامع ترين سند حكومتي در سازمان ملل ثبت شده است و...
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
39   نام و نام خانوادگي:  اخباري     -   تاريخ:   14 ارديبهشت 88
با سلام اگر بر فرض هم چنين ازدواجي صورت پذيرفته باشد هيچ دليلي بر رضايت اميرالمومنين (ع) از عمر نيست و نمي توان از اين مطلب براي تاييد عملکرد عمر استفاده نمود. جريان حضرت لوط عليه السلام و پيشنهاد به قوم کافر خويش براي ازدواج با دخترانش در قرآن آمده است:قَالَ هَؤُلاءِ بَنَاتِي إِن کُنتُمْ فَاعِلِينَ گفت: «دختران من حاضرند، اگر مى‏خواهيد کار صحيحى انجام دهيد (با آنها ازدواج کنيد، و از گناه و آلودگى بپرهيزيد!)» اين جريان به خوبي مشخص مي نمايد که حضرت لوط (ع) قصد تاييد کار و عملکرد قوم خويش را نداشت و تنها به مصلحتي اين پيشنهاد را داد.
40   نام و نام خانوادگي:  شاهين مقيم     -   تاريخ:   28 ارديبهشت 88
بسم الله الرّحمن الرّحيم
اللهمّ صلّ علي محمّد وآل محمّد
سروران گرامي السّلام عليکم ورحمة الله
با تشکر از مجاهدت شما عزيزان ، اجرکم عند الله تعالي .
آيا ممکن است اين مقاله را بشکل پي دي اف دربياوريد؟
ممنون خواهيم شد. والسلام عليکم ورحمة الله وبرکاته
41   نام و نام خانوادگي:  عبد الرحمن عثمان ال عارف     -   تاريخ:   04 خرداد 88
سلام :من معمولا تمامي سايتهاي سني وشيعه را مطالعه مي كنم خصوصا سايتهاي عربي را زيرا زبان مادري من عربي است.از مجموع انچه بدست اوردم اين گونه برداشت مي كنم اين دعواها هيچ گاه قابل حل نيست.بهترين راه براي دفاع از اسلام اين است كه دست از اين مباحث اختلافي برداشته شود همه برادروار درتقويت اصل اسلام بكوشيم همان چيزي كه امير مومنان علي (ع)عمل كرد وجلوي نابودي اسلام را گرفت.من پيشنهاد مي كنم هم به برادران اهل تشيع وتسنن كه بيايم انچه مورد اتفاق نظر فريقين است را بپذيريم وانچه مورد اختلاف است را بيرون بريزيم انچه باقي ماند به ان متعهد شويم مثال: درفروعات.اهل سنت مي گويند علي ولي الله جزئ اذان واقامه نيست ان را حذف كنيم شيعيان مي گويند دست بسته نماز خواندن بدعت است وجايز نيست همه دست باز نماز بخوانيم.و....البته اين را در اصول نيز مي توانيم پياده كنيم مثلا:اهل سنت مي گويند خلفا بعد ازپيامبر امده اند.همه بپذيريم شيعيان مي گويند انها جانشينان واقعي پيامبر نبوده اند اين را هم بپذيريم وبگوييم درست است جانشينان واقعي اهلبيت بودند حال به هر تقدير حكومت را دردست گرفته اند مانند بقيه حاكمان چگونه انهارا مي پذيريم اينها را نيز بپذيريم .شيعه وسني قائل به فضيلت اهلبيت هستند وانها را به عنوان مرجع ديني قبول دارند مرجعيت ديني انها را بپذيريم شيعيان مرجعيت ائمه اربعه را قبول ندارند اينها را حذف كنيم.خلاصه هرچه مورد اتفاق است را بپذيريم وانچه مرد اختلاف است را رها كنيم.خواهيم ديد ضمن اينكه هيچ ضربه اي به اصل اسلام عزيز نمي خورد باعث اتحاد واقعي جهان اسلام وموفقيت ان در جهان مي شود واين همه مسلمان كشته نمي شود واقتدار اسلامي به ان باز مي گردد.فقط دو چيز لازم دار دوري از تعصب جاهلانه وپاي گذاشتن روي خواهشهاي نفساني كه اين هم مشكل است.موفق باشيد.
42   نام و نام خانوادگي:  دلپر     -   تاريخ:   04 خرداد 88
باسلام جناب عثمان ال عارف,من نيز با نظر شما كاملا موافقم اما اگر اين اختلافات نباشد,كه ديگر دكان اين دين فروشان مشتري نخواهد داشت!!,ديگر تكفير شيعيان وجود نخواهد داشت!,ديگر حدود يك ماه ايام فاطميه وجود نخواهد داشت!!ديگر عيد غدير خم وجود نخواهد داشت!!ديگر........ اگر اختلاف نياشد شكم اين اخوندها را چه كسي پر كند؟!!اين مداحان هم بايد يه چيزي اين وسط گيرشون بياد!!va va va va va..........من به نوبه’ خودم از اين نيت پاك شما تشكر ميكنم
43   نام و نام خانوادگي:  دلپر     -   تاريخ:   05 خرداد 88
باسلام چرا نظر من رو علني نكردين!!!!!!
جواب نظر:
با سلام
منظور كدام نظر شما است ؟ نظرات شما علني شده است ، بهتر است در بخش نظرات سايت نام خود را جستجو كنيد .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
44   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   05 خرداد 88
جناب دلپر
چند بار جواب توهين هايت را دادم بازهم به توهين هايت ادامه مي‌دهي.
خود شما گفتي که بياييد توهين را کنار بگذاريم.
اگر صاحب علمي چيزي بنويس که ما هم استفاده کنيم مگرنه توهين کردن به آخوند را تمام کن.
که حتي کشيش مسيحي هم احترام خود را دارد.

شکم آخوند را هماني پر مي‌کند که شکم ميلياردها انسان ديگر را پر مي‌کند منتهي خدا شکم آخوند را از نان حلال پر مي‌کند نه مانند چند قلدر و زورگوي ارتش شاه که شکمشان را از حرام پر کردند که نتيجه اش بشود فرزنداني که از عيد غدير بيزار هستند.

من حتي از اهل سنت نديدم که از عيد غدير با نفرت ياد کنند.
اگر مرد هستي دين و اخلاقياتي که پيرو هستي به ما بگو تا ما با زبان خودت با تو سخن گوييم.

شيعيان اين را بدانيد که در حکومت علي ماليات اجباري وجود نداشت. و تمام ناراحتي امثال دلپر
اين است که شيعه مانع رشوه و ربا و حيف و ميل بيت المال و سيستمهاي حکومتي شرق و غرب است که مبتني بر ربا هستند. زيرا امثال دلپر فقط مي‌توانند با اين پولهاي زور در قيد حيات باشند.

45   نام و نام خانوادگي:  علي مسکوني     -   تاريخ:   06 خرداد 88
بنده به عنوان يك شيعه با پيشنهاد ال عارف موافقم اما هر چه در امد واقعا بايد به ان متعهد باشيم البته اين تذكر را به اين برادر سني بدهم كه در نهايت انچه باقي خواهد ماند چيزي خواهد بود كه اهل سنت سالهاست نمي پذيرند مثال:همه قران را قبول داريم اين كتابمان است متفقا. همه مي گوييم علي خليفه مسلمين است وحق است علي وخلافتش تثبيت مي شود.روي خلفا اختلاف است انها را بايد كنار زد(خود شما پيشنهاد رد موارد اختلافي كرديد.)همه معتقديم اهل بيت رسول الله انسانهاي بزرگ ووارسته اي بودند پس بايد انها را الگو ودستورات انها را بپذيريم.همه معتقديم اهل بيت كه در ايه تطهير امده اند. علي فاطمه حسن وحسين را شامل ميشود عده اي مي گويند شامل زنهاي پيامبر هم مي شود اين مي شود مورد اختلاف پس بايد ان راترك كرد يعني پذيرفت شامل زنها كه مورد اختلافي هستند نمي شود.همه روي عدالت تعدادي از صحابه اتفاق نظر داريم وروي بعضي ها اختلاف نظر مثلا همه سلمان ‘ابوذر.مقداد و...را قبول داريم بايد انها را بپذيريم به عنوان عادل وموارد اختلافي را ترك كرد.و....درعبادات هم همينطور... مثلا همه معتقد به جواز نماز خواندن با دست باز هستيم ولي دست بسته نماز خواندن مورد اختلاف است بايد ان را ترك كرد.لازم به تذكر است احدي از علماي شيعه جمله عليا ولي الله را جز اذان نمي دانند پس ترك كردن ان مخالف با نظر شيعه نيست واز موارد اختلافي نيست.اگر بخواهيد انچه مشتر بين شيعه واهل سنت را بپذيريد لاجرم مذهب شيعه ثابت مي شود هم در اصول وهم در فروع .اين ادعا قابل اثبات است وبنده اماده ام ان را با دليل محكم مورد قبول بين شيعه وسني ثابت كنم .حال كه چنين است ايا جناب ال عارف ! باز هم شما به قول خودتان تعصب راكنار مي گذاريد وپاي خود را شما وهمه علماي اهل سنت روي هواهاي نفسانيشان مي گذارند. اگر مكتب حقه اهلبيت ثابت شد كه خواهد شد مي پذيرند؟؟؟من هم از طرف شيعيان قول مي دهم كه اگر مواردي اتفاقي برعليه اعتقاد شيعه ثابت شود بپذيرم برادر جان قهري,دوري, قتل,تكفير,ثمره همين هواي نفس وتعصب جاهلانه است كه شما بسيار زيبا وخوب به ان رسيده ايد وبنده به شما احترام زيادي قائلم.واز صميم قلب از شما تشكر مي كنم. اميدوارم روزي همه مسلمانان.با اگاهي كامل مثل شما بينديشند. وعلما را بر سر ميز مذاكره علني بكشند وفتنه اختلاف را ريشه كن كنند.چون همه ما معتقديم پيامبر ما كتاب ما يك ايين ويك مذهب بيشتر نياورده است وپيامبر هم به چنگ زدن به ان سفارش كرده اند وان را مايه هدايت ودوري از جهالت وانحراف معرفي كرده اند.قال رسول الله(ص)اني تارك فيكم ثقلين كتاب الله وعترتي اهل بيتي لا يفترقا حتي يردا علي الحوض وان تمسكتم بهما لن تضلو بعدي ابدا(متفق عليه)اگر فقط به همين حديث شريف كه هم شيعه وهم سني باسند معتبر عند الفريقين ان را نقل كرده اند عمل كنيم همه چيز حل مي شود وشما برادر عزيز مانند بنده به ارزوي ايده ال مي رسيم اميدوارم اين ارزو هر چه زودتر تحقق يابد امين.
46   نام و نام خانوادگي:  دلپر     -   تاريخ:   07 خرداد 88
باسلام من اون جواب دندان شكن !!!قبلي شما رو كه ديدم ,ديگه نميخواستم با شما بحث كنم چون مباحثه با شما مثل نون پختن توي تنور چوبي است وهيچ نتيجه اي جز كينه و دشمني بيشتر به همراه ندارد.همانطور كه قبلا عرض كردم,دين ومذهب افراد نه به من,نه به شما ونه هيچ كس ديگري مربوط نميشود.من خواهان صلح وارامش بين انسانها هستم وطرفدار وحدت بين شيعه وسني وديگر اديان وبا هر كس يا گروهي كه در جهت ايجاد كينه و تفرقه بين انسانها حركت ميكند مخالفم وتا جايي كه توانايي دارم در برابر اين گونه حركتها مقاومت ميكنم.انچنان پرده تعصب جلوي چشم شما رو گرفته كه توانايي ديدن حقيقت رو نداريد. اقاي مومن عبالله,شما خودتون ميبريدو مي دوزيد,از كجا اين همه نتيجه هاي مختلف درباره دلپر گرفتيد!!!اصلا خودتون متوجه ميشين كه تو چند سطر اخر چي گفتيد؟!! اميدوارم خداوند همه ما رو هرچه بيشتر نسبت به ديدن حقيقت وراستي بيناتر بكند و پرده تعصب را از جلوي چشمان ما بردارد(از ما حركت ازخدا بركت)
47   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   07 خرداد 88
دلپر
لطفا به روحانيون و مداحان توهين نکن.
از يک طرف مي‌گويي که دين افراد به تو ربطي نداره از يک طرف زشترين توهين ها را به مقدسات شيعه مي ‌کني.

با فحاشي به روحانيون به هيچ جا نمي‌رسي. و امثال تو کاملا هم دروغ مي‌گويند که طرفدار صلح هستي. اگرنه هرچه از دهنت در مي‌امد به مقدسات ما نمي‌گفتي.

بازهم مي‌گويم اگر يک سيستم اخلاقي و ديني مي‌شناسي که توانايي به سعادت رسيدن ما را دارد به ما معرفي کن تا ما هم استفاده کنيم.
تمام مغلطه امثال تو اين است که خود را صاحب اصولي ماواراي دين و مذهب معرفي مي‌کنيد و سپس مذهب و دين خود را به نامهايي مانند وطن خواهي و صلح و دوستي و ناسيوناليسم و ... را به خورد مردم مي‌دهيد و مذاهب ديگر را متهم به ايجاد تفرقه و ... مي‌کنيد.

اندکي فکر نمي‌کني که اين اصول اخلاقي که دم از آن مي‌زني نياز به مذهب و دين دارند.
مگرنه من چرا بايد صالح و محسن و دوست مردم باشيم؟ چرا؟
اين دين است که به اخلاقيات معني مي‌دهد و اصولا دين آورنده اخلاقيات است.

هدف من هم از پاسخ دادن به تو نه اين است که فردي مانند تو فهم مطالب بنده را کند.
زيرا که من هيچ اميدي به شخصي که با عيد غدير عداوت دارد ندارم.

48   نام و نام خانوادگي:  عبد الغفار     -   تاريخ:   18 خرداد 88
با سلام به آقاي >>>>>>>> عبد الرحمن عثمان ال عارف <<<<<<<<<< من يک برادر مسلمان هستم. ببين نظراتت رو خوندم و قبول دارم. اما اين وسط يه چيزي بي جواب ميمونه. اولا هيچ وقت نظريه ي محترم شما اجرايي نخواهد شد. چون که حذف کردن و پذيرفتن اينطورا هم که فکر مي کني آسون نيست.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! آن هم بين شيعه و سني. خودتم خوب ميدوني که بيشتر اهل تسنن دارن کم کم به وهابيت گرايش پيدا ميکنن. به نظر من آقاي (( عبد الرحمن عثمان ال عارف )) اگر شما بتوني اول اهل تسنن رو سني نگه داري و نذاري وهابي بشن شق القمر کردي. بعد بيا اين نظريت رو آشکار کن. و من الله توفيق.
49   نام و نام خانوادگي:   عبد الخالق     -   تاريخ:   19 خرداد 88
هي هي هي آقاي (( محمد قشمي )) بهتره دهنتو اب بکشي. نا مسلمان کافر وهابي که ما رو مشرک ميدوني. تو مشرکي که مقام ابوبکر رو از مقام پيامبر بالا تر ميداني يا ما>؟ همونطور که در کتبتون اومده که خدا نعوذ بالله براي اينکه نخواست حرف ابو بکر در.غ بشه کاري کرد حضرت محمد زير سوال بره و حرفش رو دروغ کرد. خدا تو و ملا زاده هاي وهابي رو لعنت کنه و زنده با دکتر قزويني ها رو که باعث افتخار اسلام و جهان تشيع هستن. ولعنت دائم علي اعدائهم اجمعين
50   نام و نام خانوادگي:  غلام رسول     -   تاريخ:   08 تير 88
باسلام من فقط يه صحبت كوتاه دارم و اينكه همه اين استتلالات بيهوده است چرا كه آخوندهاي شيعه حقيقت را ميدانند ولي سالهاست كه براي حفظ منافع خود ملت خود را فريب ميدهند وچاره اي جز اين ندارند.
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
اين استدلال ها عموما از كتب اهل سنت است !
در ضمن بهتر است بدانيد كه وهابيون گذاشتن چنين نامي «غلام رسول» يا «عبد الرسول» را شرك مي‌دانند !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
51   نام و نام خانوادگي:  امام 15     -   تاريخ:   09 تير 88
متاسفم براي اين برادران شيعه محترم..وگردن همه شماها بشكنه با اين دروغ پراكني هايتان. عاقلانه فكر كنيد هر روزه يك شيه مسلمان ميشه اين براي شما كافي نيست كه به راه دين برگرديد از من كه ميشنويد توبه كنيد خداوند رحمان است....و اينقدر منابع دروغين نقل نكنيد..............
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
لطفا يكي از منابعي را كه دروغ است ، به سايت هاي اهل سنت از جمله سني نيوز و سني آن لاين و ... معرفي كنيد ! زيرا مدتي طولاني است كه اين سايت ها به دنبال يك اشكال در سايت ما مي‌گردند ! و يقين بدانيد كه با جان و دل پذيراي شما خواهند بود !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
52   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   11 تير 88
با سلام جناب اقاي امام 15 نه اسمت به ادما ميخوره نه نحوه امر به معروف و نهي از منكرت !!!!. اخه مرد حسابي كسي به بيشتر از 12 امام اعتقاد نداره , تاره علماي شما براي جور كردن 12 امامشان موندن حالا تو امدي خودت امام 15 را براي خودت اختراع كردي , البته در امر به معروفت اشكالي نيست از دومي اقتباس ميكني البته اون شلاق ميزد , بگذار من برايت طلب رستگاري ميكنم و انشاء الله تو هم مسلمان و مومن بشوي . امين رب العالمين يا علي
53   نام و نام خانوادگي:  مهدي313     -   تاريخ:   12 تير 88
خدا در رحمتش داخلتان کند .حقيقتا جزاي خير به شما بدهد .رحمت خدا بيش از پيش بر شما باد
54   نام و نام خانوادگي:  غلام رسول     -   تاريخ:   20 تير 88
باعرض سلام
هي هي هي هي ........... خيلي برايتان متاسفم اولا بين غلام وعبدل بسيار تفاوت است ثانيا فكر ميكنم كه شما آگاهي از مذاهب اهل تسنن نداريد چرا كه در مذهب امام ابوحنيفه نام غلام رسول هيچ تضادي با توحيد ويكتاپرستي ندارد چرا كه همه پيروان محمدبايد افتخار نمايند كه غلام آن حضرت باشند.
55   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   20 تير 88
با سلام
حالا من ماندم با اين همكارم اقاي عبد النبي بلوچي ( يا بقول عربها بلوشي ) سني مذهب .
حالا اين ببين جناب غلام رسول ( انشاء الله )
1 ) أحمد عبد النبى مكي وزير الاقتصاد الوطني مملكت عمان .........
2 ) ولد عبد النبي اصطيف عام 1952م، وتخرج في دار المعلمين العامة عام 1970، ونال إجازة في اللغة العربية ,,,,,,,,,,
3 ) الشيخ عبد النبي الرنان. الجمعة 14 أكتوبر. سيرك: فرقة الأصدقاء. إنشاد: الشيخة صباح. السبت 15 أكتوبر ... إبراهيم عبد الفتاح. غناء,,,,,,,,,
جناب اقاي غلام رسول يك چرخ توي انترنت بزن .
همينطور بي ادبانه چيزي نگو تو كه خودتو غلام رسول ( انشاء الله ) ناميگذاري عيبه كه بي تربيت باشي .

يا علي
56   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   27 تير 88
باسلام همانطور كه ميدانيم حضرت علي عليه السلام در زمان حيات حضرت محمد ( صلي الله عليه و اله ) هميشه به ايشان مراجعه ميكردند : براي روشن شدن اين موضوع بايد از نام گذاري امام حسن ( ع ) و امام حسين ( ع ) و حضرت زينب ( زين الأَبّ) كبري ( س ) نام برد كه در هر سه مورد ايشان نامها را انتخاب كرده كنند حتي رواياتي از حضرت رسول ( ص ) دال بر شهيد شدن حضرت محسن قبل از تولدشان نقل شده . سوال بنده اين است ايا روايتي وجود دارد كه حضرت محمد ( ص ) از تولد حضرت أم كلثوم يا مراسم نامگذاري ايشان با شد يا علي
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
در اين زمينه هيچ روايتي وجود ندارد ، تنها مطلبي كه موجود است ، بحث كنيه حضرت زينب است كه همانطور كه در اين مقاله نيز آمده است ، به اقرار اهل سنت ، رسول خدا به خاطر شباهت بسيار زياد آن حضرت به ام كلثوم ، ربيبه رسول خدا ، كنيه او را ام كلثوم نهادند .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
57   نام و نام خانوادگي:  شفيق     -   تاريخ:   27 تير 88
جناب عبد الرسول !
فرض كنيم كه نام گذاري به نام غلام رسول ، افتخار باشد ، آيا عبد البني و عبد الرسول نيز اشكالي ندارد؟
اگر كلمه «عبد النبي» و يا «عبد الرسول» را در نرم افزارهاي سني جستجو كنيد ، بيش از سي‌صد مورد يافت مي‌شود، حتي برخي از علماي اهل سنت ،‌ «عبد النبي بن عبد الرسول » نام داشته‌‌اند ، آيا به نظر شما آن‌ها كافر بوده‌اند؟
عبد النبي الأحمد نكري ابن قاضي عبد الرسول من بني عثمان .
دستور العلماء أو جامع العلوم في اصطلاحات الفنون ، ج 1 ص 7 ، اسم المؤلف: القاضي عبد النبي بن عبد الرسول الأحمد نكري ، دار النشر : دار الكتب العلمية - لبنان / بيروت - 1421هـ - 2000م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : عرب عباراته الفارسية: حسن هاني فحص.
58   نام و نام خانوادگي:  ع.ر     -   تاريخ:   28 تير 88
چرا اهل تسنن از اسامي جغوربغوري براي فرزندانشان انتخاب ميکنند.
59   نام و نام خانوادگي:  ali     -   تاريخ:   29 تير 88
وقتي خودتون کتاب مي نويسيد و ميگيد عمر (رض) با ام کلثوم (س) ازدواج کرده ما چکار کنيم ؟ 1- علامه زين الدين عاملي - مسالک الافهام 2- علامه کليني - الکافي ج 2 - صفحه 311 3- حر عاملي - وسائل الشيعه الي تحصيل مسائل الشرعيه - ج 15 - ص 457 - کتاب الطلاق ، باب عدم السکني و النفقه، دار احياء التراث العربي ، بيروت 4- علامه کليني - فروع کافي ، ج 5 ص 346 ، کتاب النکاح ، باب تزويج ام کلثوم ، دار الاسلاميه ، 1362 ه.ش ، تهران 5- شوراي کتاب ، فرهنگ نامه کودکان و نوجوانان ، ج2 ص 324 ، شرکت تهيه و نشر فرهنگنامه کودکان و نوجوانانت ، تهران 1376 6- تاريخ يعقئبي _ ترجمه محمد ابراهيم آيتي ج 2 ص 35 ، شرکت انتشارات علمي و فرهنگي 1366 7- تاريخ طبري، ترجمه ابوالقاسم پاينده ، ج 5 ص 2035 ، انتشارات اساطير 1368 فکر کنم همين ها کافي باشند . من الله توفيق
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
ما نيز نگفته‌ايم عمر با ام كلثوم ازدواج نكرد ، بلكه در اينكه اين ام كلثوم كه با عمر ازدواج كرد ، چه كسي بود ، كلمات علماي اهل سنت را مطرح كرده‌ايم كه او دختر ابوبكر بود ؛ در كتب شيعه نيز مطلبي دال صريحا بر اينكه او دختر امير مومنان بوده است ، با سند صحيح نيامده است .
بهتر است قبل از مطرح كردن نظر ، در مطالب نوشته شده در مقاله ، دقت كافي را به عمل آوريد .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
60   نام و نام خانوادگي:  سيدكوچك     -   تاريخ:   07 مرداد 88
درباره اختلافات حضرت علي(ع)باخلفادلايل بسيا روجود دارد مانند نپذيرفتن هيچ پست ومقامي ازسوي ايشان دردوره خلفا ونپپذيرفتن اجراي سيره شيخين(ابوبكروعمر)درشوراي شش نفره به منظورتعيين خليفه سوم وتفاوت آشكارروش مملكت داري حضرت علي (ع)باسايرخلفا. چه پيش ازخود و چه پس ازخود. مانند توقف كشورگشاييها و از ميان بردن تبعيض نژادي ميان عرب وغيرعرب ودههادليل ديگربه خوبي حاكي ا ز اين تفاوت ديدگاههاست. اين كمال خامي و ساده لوحي است كه ما خودرا درگير يك چنين مغلطه هايي كنيم. به فرض محال كه چنين وصلتي هم صورت گرفته باشد باز هم چيزي را ثابت نميكند. من از هم كيشان شيعه خواهشمندم كه اسير اينگونه مسايل نشوند و قدري عمقي تر به موضوعات تاريخي بنگرند. باسپاس ازدوستان كه بذل توجه نموديد.
61   نام و نام خانوادگي:  mhn     -   تاريخ:   10 مرداد 88
باسلام خيلي شرمنده ام،ببخشيد من آخر نفهميدم شما معتقديد كه اميرالمؤمنين(عليه السلام)دختري به نام ام كلثوم(غير از حضرت زينب(س))نداشته اند؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- امير مومنان ، غير از حضرت زينب ، دختري به نام ام كلثوم داشته‌اند ؛ ايشان با حضرت مسلم ازدواج كرده و  مادر ايشان يكي ديگر از همسران امير مومنان غير از فاطمه زهرا سلام الله عليها بودند .
2- پاسخ ما منحصر به عدم وجود دختري از فاطمه زهرا به نام ام كلثوم نمي‌شود .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
62   نام و نام خانوادگي:  ========علي==========     -   تاريخ:   13 مرداد 88
فرمان به امام 15 : اولا ! گردنه هفت جده آبادت بشكنه ! ؟؟؟؟ (البته از دوستان محترم طلب بخشش ميكنم) !! دوما بايد بگم كه شما در يك گمراهي آشكارا داريد به زندگي ننگتون خاتمه ميديد ! ثالثا ! تو ! يك سني نيستي ! بلكه به اسم اين مذهب داري سخناني خلاف دين ميزني !! آقايون استحضار داشته باشند كه بحث من در http://www.valiasr-aj.org/fa/page.php?bank=shobheh&id=77 موجود هست ! با نام ================ علي ============== اميدوارم كه دوستان بخونن ! ××××××××××× اي كسي كه يك عمر اشتباه ميكردي و هر روز دم از اولي و دومي و سومي ميزدي ! امروز بيا و براي يك بار هم كه شده از نام اهل بيت نيز پاسداري كن (گرچه نام اهل بيت به پاسداري برخي نياز ندارد) و ببين كه چقدر زندگي برايت معنوي و خاطره انگيز خواهد شد ! اللهم عجل لوليك الفرج ... 14/5/88
63   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:   21 مرداد 88
بسيار عالي همشو سيو كردم
64   نام و نام خانوادگي:  عبد الخالق     -   تاريخ:   21 مرداد 88
خدا لعنت كند هر كه با اهل بيت رسول الله دشمنند.
و آقاي ((امام 15 ))
گردن هفتاد جد و آباد قبل و آينده ي خودت بشكنه. و با اين دروغ پراكني هايتان. عاقلانه فكر كنيد هر روزه يك سني مسلمان

ميشه و
اين براي شما كافي نيست كه به راه دين برگرديد از من كه ميشنويد توبه كنيد خداوند رحمان است....و اينقدر منابع دروغين نقل نكنيد..............اي اهل سنت نما ها.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
65   نام و نام خانوادگي:  رها     -   تاريخ:   23 مرداد 88
سلام عليكم با تشكر از مطالب عالي و كامل شما كه الحق بسيار استفاده كردم. اما تنها تذكري داشتم خدمت شما : با توجه به اين همه دلايل زيادي كه شما در مورد رد ازدواج به اين شيوايي آورده ايد ديگر جاي آن نيست كه وجود اين حضرت را جزو دختران حضرت زهرا منكر شويد يعني احتياجي به استناد كردن به اين دليل نيست . و با توجه به اينكه اين بانو بزرگوار در كربلا همراه حضرت عقيله بني هاشم حضرت زينب عليها السلام بوده است و با ايراد كردن خطبه هاي خود اولاد حضرت زهرا بودنش را ثابت ميكند بهتر اين است كه از اين مسئله بگذريم و مطرح ننماييم. و همچنين است كه چون اين شبهه مطرح شود اهل سنت بر ما دليل مي آورند كه در صد ها منبع از شيعه و سني به صراحت آمده است كه حضرت زهرا’ سلام الله عليها دو دختر به نام هاي : زينب و ام كلثوم عليهما سلام الله داشته است . و به عنوان مثال اين منابع را ذكر مي كنند : انساب الاشراف بلاذري , البدء و التاريخ مقدسي , تاريخ الآئمه ي ابن ابي الثلج , عقذ الفريد ابن عبد ربه , الموطاء مالك , سنن بيهقي , سير اعلام النبلاء ذهبي , الذريه الطاهره ي دولابي , دلائل الامامه ي طبري , مناقب آل ابي طالب ابن شهر آشوب , كفايه الطالب گنجي شافعي , معارف ابن قطيبيه . اين دوازده منبع به عنوان مثال از بيش از يك صد منبعي است كه از قرنهاي دوم و سوم تا به امروز در دسترس مي باشد كه تقديم شد . و از آن بابي كه بسياري از علماي قديم به اين مسئله (انكار وجود دومين دختر از حضرت زهرا) اشاره اي نمي كنند و بلكه قائل به وجود چنين دختري هستند و بر اين تصريح دارند كه حضرت زهرا دو دختر داشته اند يكي زينب كبري و ديگري زينب صغري المكناه به ام كلثوم كه اين مطلب را : مرحوم شيخ مفيد در كتاب شريف الارشاد و مرحوم طبرسي در اعلام الوري و مرحوم اربلي در كشف الغمه و ابن بطريق در العمده و سيد ابن طاووس در العدد القويه و ابن حبان در الثقات و علامه بزرگوار مجلسي در كتاب نفيس بحار الانوار آورده اند بهتر اين است كه اين مطلب را ديگر مطرح ننماييد. اما مطلبه ديگري هم در كتب ديده مي شود پيرامون اينكه عده اي از علما قائلند كه حضرت صديقه ي طاهره 3 دختر داشته اند و به عنوان نمونه : طبري در ذخائر العقبي , مناوي در اتحاف السائل , رفاعي در نور الانوار , شيرواني در مناقب اهل البيت , قندوزي در ينابع الموده , بحراني در عوالم العلوم , صنعاني در سبل السلام , دولابي در الذريه الطاهره , كردي در رفع الخفاء , بدخشاني در نزل الابرار , اتحاف اهل الاسلام و ... ذكر كرده اند. و شايد خبر دار باشيد كه در چندين سال اخير ارادتمندان به خاندان اهل بيت براي تعظيم شعائر الهي و ولايي در 29 جمادي الثانيه سالروز وفات جانگداز اين بانوي بزرگوار اقامه ي عزاداري و سوگواري مي كنند. و اخيرا سايتي در رابطه با ايشان طراحي شده كه مبني بر فتاوا و نظرات علما براي وجود ايشان است www.ommekolsum.com با تشكر فراوان از سايت ولي عصر يا علي
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- ما يك بحث علمي در مورد تاريخ مطرح كرده‌ايم و دلايل خود را نيز گفته‌ايم ! اين كه ادله ديگري براي رد ازدواج وجود دارد ، سبب نمي‌شود كه اين دليل علمي نيز مد نظر قرار نگيرد .
2- ام كلثومي كه خطبه‌هاي او در كوفه و شام مطرح شده است ، عموما حضرت زينب سلام الله عليها است است كه در همين مقاله نيز به اين مطلب اشاره شده است .
3- ام كلثوم ديگري نيز در كربلا حاضر بوده كه همسر حضرت مسلم و خواهر امام حسين عليه السلام از همسر ديگر امير مومنان بوده‌اند ، و به همين سبب نمي‌توان خطبه‌هايي را كه در آن رسول خدا را پدربزرگ خويش مطرح كرده و در كتب تاريخي به حضرت ام كلثوم نسبت داده شده است ،‌خطبه‌هاي ايشان دانست .
4- آنچه در كتب تاريخي به عنوان فرزندان فاطمه زهرا سلام الله عليها مطرح شده است ، تنها با ديدن ظاهر روايات بوده است كه در آنها در بعضي روايات ، نام دختر حضرت را ام كلثوم آورده و در بعضي ديگر زينب و به همين سبب اين توهم ايجاد شده كه اين دختران دو نفر‌اند .
5- مطلبي كه شما در مورد وجود سه دختر مطرح كرده‌ايد يكي از بهترين شواهد براي ما است ، كه القاب ديگر يا كلماتي را كه با معاني محبت آميز براي فرزند به كار برده مي‌شود (پاره تن ، آرام جان ، و...) اين‌ها را نيز نامي براي سومين دختر حضرت دانسته و هركدام ادعا كرده‌اند كه حضرت دختر سومي نيز از فاطمه زهرا سلام الله عليها داشته‌اند !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
66   نام و نام خانوادگي:  karbala     -   تاريخ:   29 مرداد 88
براي اثبات عدم ازدواج ام كلثوم با عمر به كتاب "نساءالنبي وبناته"رجوع كنيد ولعنت الله علي القوم الكافرين
67   نام و نام خانوادگي:  يك هاشمي     -   تاريخ:   04 آذر 88
صدق الله علي العظيم و صدق رسوله
68   نام و نام خانوادگي:  مصلح     -   تاريخ:   10 دي 88
عزيزان برادرو مسلمان !

كه در خلوص طرفين شكي نيست. آ يا اثبات ويا رد نظر هر يك چيزي جز دشمني نيست؟

تا دشمن امپياليستي.از گذشته ها ي دور انگليس حا لا هم آمريکا..وديگر غارتگران.سودش را ببرند!؟

من يک کلمه از فلسطين نديدم ازغارت نفت عراق نديدم... افغا نستا ن نديدم.. برادر کشي در پا کستان..

نتيج&#1728; همين زور آزما ئيهااست ؛ برادر سني!! اين وا قعيت که علي وحسن وحسين حقشان بوسيل&#1728; بني ا مييه

ومال دوستان زمان ازبين رفت مثل خورشيد روشن است!!! برادران شيعه ! اينکه خلفارا با لحن نا پسند نام ببريد

بپيغمبر ظلم نموده ايد .چرا که اينان ياران نزديک اوبوده اند.همواره سعي کنيم همه ما ن باهم فکري بحا ل دفع بيدينان باشيم

يک فلسطيني را از رنج رها نيدن بدنيا ئي عبا دت مي ارزد/// به اميد روزيکه انسا نها چون برادر وخوا هر با شند/
69   نام و نام خانوادگي:  زارع جوادي     -   تاريخ:   11 دي 88
شرمنده مي توانيد بگوييد از دلايل صلح امام حسن و علت پوشيدن لباس سياه در غزادراي ها به ايمل بفرست
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
در مورد علت صلح امام حسن عليه السلام در آدرس ذيل به صورت مفصل پاسخ داده شده است :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=820
در مورد پوشيدن لباس سياه در عزاداري ، لباس سياه علامت تمام مسلمانان در زمان عزاداري است (اصطلاح فقهي حداد) و اهل بيت نيز به اقرار اهل سنت در عزاي ائمه ، لباس سياه مي‌پوشيده‌اند
أسد الغابة في معرفة الصحابة ج 2   ص 22 ، اسم المؤلف:  عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد الجزري الوفاة: 630هـ ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان - 1417 هـ - 1996 م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : عادل أحمد الرفاعي
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
70   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   12 دي 88
جناب مصلح
بنده در کشوري با اکثريت شافعي بودم. براي من بسيار جاي تعجب بود که تنها مردمي که در دهات دوردست بوده اند آنهم با ترس بسيار از معاويه برائت مي‌جستند!!! حتي اساتيد ديني نيز با ترس از يزيد ملعون انتقاد مي‌کردند!!!
همين امر را در مورد ممالک با اکثريت مالکي نيز شاهد بودم.

بي‌شک تشيع نيز آفات خود را دارد. ولي بنده از اهل تسنن بسيار متعجب هستم که چگونه با اين سرعت دارند تمام زحمات علماي بعد از بني عباس را برباد مي‌دهند و به سمت معاويه مي‌روند.

خدا شاهد است که بنده هرچقدر تفکر مي‌کنم متوجه نمي‌شوم که چگونه ممکن است معاويه خليفه خدا و پيامبر او باشد!!
به طور کلي آن اهل سنتي که عطار را به دنيا عرضه کرد ناياب شده است.

حال خود دانيد. با حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) بودن چيزي بيشتر از يک تصديق ساده و حق دادن به او در برار معاويه ار مي‌خواهد.
با حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) بودن ولايت دائم او را مي‌خواهد.

يا علي
71   نام و نام خانوادگي:  حميد محمدي     -   تاريخ:   17 دي 88
سلام
سايت خوبي داريد
ظاهرشم زيباتر كنيد
ممنون
72   نام و نام خانوادگي:  علي ياسيني فر     -   تاريخ:   18 دي 88
لطفا نظر دانمشمندان و شخصيت هايي از اهل تسنن كه شيعه شده اند مثل " تيجاني" را نيز بياوريد.
73   نام و نام خانوادگي:  خالد     -   تاريخ:   18 دي 88
شرمنده ولي همه دلايل ساختگي ميباشد.
74   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني (شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:   19 دي 88
سلام خالد بهتر بود نگاهي به مصدر رواياتن مي انداختي تا متوجه ميشدي که مربوط به اهل سنت است
75   نام و نام خانوادگي:  امير حسين     -   تاريخ:   23 دي 88
سلام از اينكه به شبهات پاسخ مي دهيد ممنون اما ذكر منبع از مهمترين بخش هاي پاسخ نقلي است لطفا منابع را هم ذكر كنيد ...../ با تشكر السلام عليك يا فارس المومنين
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
تمامي مطالب مطرح شده در مقالات ما با ذكر سند و مدرك است .
در صورتي كه در موردي سند ذكر نشده است ، تذكر دهيد تا اصلاح شود .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
76   نام و نام خانوادگي:  محمد رستمي     -   تاريخ:   23 دي 88
با سلام لطفا بگوييد اگر ام کلثوم با عمر ازدواج نکرده نام شوهر ايشان چه بوده و چند شوهر داشتند و ايا ام کلثوم دختر حضرت فاطمه (س) بوده يا نه فوري جواب بدهيد. با تشکر
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
در اين زمينه در همين مقاله پاسخ داده شده است :
اگر ام كلثوم همان حضرت زينب سلام الله عليها باشد ، همسر ان حضرت عبد الله بن جعفر است .
و اگر غير او باشد ، همسر ايشان برادران عبد الله بن جعفر كه يكي از آنان نيز در زمان خليفه دوم از دنيا رفت (و قطعا اگر با او ازدواج كرده باشد ، بايد در زمان حيات خليفه دوم باشد)
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
77   نام و نام خانوادگي:  شيعه     -   تاريخ:   26 دي 88
بسم الله الرحمن الرحيم
الله اکبر!
خداوند خيرتان بدهد و ما را با ائمه معصومين (ع) محشور فرماييد و کسان ديگر را با پيشوايانشان ان شاء الله. هر چي بيشتر در مورد تشيع مي خونم بيشتر به مظلوميت اهل بيت پي مي برم . کتاب الغدير علامه اميني (ره) کتاب خيلي خوبيه به دوستان توصيه مي کنم حتما بخونن.
78   نام و نام خانوادگي:  سيد امير     -   تاريخ:   10 بهمن 88
سلام بر شيعيان راستين مولايمان علي (ع) دوستان بسيار زحمت كشيديد . اجرتان با الله و جد بزرگوارم حضرت رسول اكرم (ص) در روز قيامت انشاالله اميدوارم كه حضرت رسول (ص) شفاعت همه ما را در روز قيامت بكنند . براي من كمترين هم دعا كنيد . تا بيشتر بتوانم مطالعه داشته باشم . واقعا به شما غبطه ميخورم . من هم اگر خداوند قبول كند بعنوان يكي از سادات از ته دل براي شما دعا ميكنم كه حقانيت اجداد مرا اينگونه با دلايل محكم اثبات ميكنيد .
79   نام و نام خانوادگي:  توحيد     -   تاريخ:   14 بهمن 88
با سلام خدمت دوستان گرامي من از مطالب سايت شما نهايت استفاده را كردم . و از زحمات شبانه روزي شما تشكر و قدر داني مي كنم. يك موضوع مهم :چرا فقط سني ها شبهه درست مي كنند و ما مجبوريم براي آنها دنبال پاسخ بگرديم؟؟؟ چرا ما براي آنها شبهه در سايتهاي مختلف آنها از جمله سني نيوز كه تازه گيها خيلي دهن گشاد شده و سايتهاي عربي ديگر و ... درست نمي كنيم. تا آنها هر لحظه دنبال پاسخ باشند؟؟؟ يا اگرم باشد خيلي كم رنگ و نا چيز است. ؟؟؟ و به نظر من تلاشهاي اين سايت براي آن است كه شيعيان نا آگاه ما آگاه شوند و در دام اين وهابيت كثيف نه افتند. شما سني هارا اگر مي توانستيم هدايت كنيم از ما بهتر ائمه معصومين مي كردند .و اگر مي شد حالا سنيي و جود نداشت. من خودم يك معلم دوره راهنمايي يكي از مدارس اردبيل هستم به اين نتيجه رسيدم اگه رو مسيحيا و زردشتي ها كار كنيم بهتر نتيجه ميگيريم تا سني ها والسلام عليکم ورحمة الله وبرکاته اللهم عجل لوليك الفرج ... اللهم عجل لوليك الفرج ... اللهم عجل لوليك الفرج ...
80   نام و نام خانوادگي:  محقق     -   تاريخ:   20 بهمن 88
اجر كم من ا...
انشا ا... كه جايگاهتان فردوس باشه
81   نام و نام خانوادگي:  شكيب     -   تاريخ:   14 اسفند 88
صحبت ومناظره فقط از راه منطق .
اين شعار شيعه بوده وهست .لطفا به همديگر توهين نكنيد .اگر شيعه بناداشت مثل ديگران با فحش وناسزا مناظره كنه تا بحال نسلي از ان باقي نبود .اگه برادران سني مذهب كمي عاقلانه بينديشند مي بينند كه ائمه وشيعيان بعد پيامبر دائما در مظلوميت وترس از حاكمان جور (كه انها سني نبوده ولي به بهانه سني گري با خاندان پيامبر كه مخالف حكومتشان بوده اند مبارزه مي نموده اند)بوده اند اما اينك يك سوم دنيا را شيعيان در دست دارند وهر جا علم مبارزه با كفار بلند است از شيعيان است وامروز برادران سني فلسطين وساير دنيا به پشتوانه شيعيان ايران ولبنان مبارزه مي نمايند واين مذهب (شيعه )هرروز دارد پرفروغتر ميشود كه نمونه بارز ان پيشرفتهاي علمي وفني وپزشكي واقتصادي و... در ايران عزيز است .
كلام اخر به تمامي شيعيان عزيز وسني هاي گرامي اي دوست قسم به آنچه زيباست آينده ز شيعه است بي كم وكاست ياعلي
راستي بعضي ها كه براي موسسه پيام ميدن خيلي ....بي معرفتند
82   نام و نام خانوادگي:  ثارالله     -   تاريخ:   17 اسفند 88
و السلام علي من اتبع الهدي. (قرآن کريم، سوره طه، آي&#1728; 47) و درود بر آنکس که از راه راست (هُدي، راه راست، در اينجا کنايه اي است به ديانت اسلام) پيروي نمايد...اميدوارم كه همه گي به اسلام حقيقي دست يابيم...اختلاف ما با برادران اهل سنت يا در حقيقت و صحيح تر اختلاف آنها با ما در زمان حيات مبارك رسول الله الاعظم روحي فدا اتفاق افتاد و آن جايي بود كه حبيب خدا،پسر عم خود علي بن ابيطالب را وصي خود و ولي مومنين بعد از خود قرار داد و كساني به اين امر نبي الله و در حقيقت امر خدا كه( إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْيٌ يُوحي) سرتسليم و تعظيم فرو آوردند و كساني ديگر نيز نه در مكان بلكه بعدا به اما و اگر و زدن تهمت به رسول الله روي آوردند و امر خدا و رسول را رها كردند.لذا اختلافات بعدي همه ريشه در اين اختلاف دارند .پس اگر كساني هستند كه واقعيت يوم الغدير را انكار ميكنند در حالي كه اظهر من الشمس است چه جاي سخن با منكرين امر الهي...اما خطاب من آن دسته از برادران مومن و روشن ضمير اهل سنت است كه هيچگونه عنادي با اميرالمومنين علي (ع) ندارند..برادران! اندكي تفكر ،اندكي مطالعه ي همه جانبه ،اندكي رهايي،،،خود ببينيد در روز غدير چه گذشت و قبل از آن چه گذشت با كتب و صحاح خود بنگريد كه براي اثبات آن منابع خودتان كفايت ميكند آنچنان كه علامه اميني آن را نشان داد..
باشد تا رهايي...... قل انتظرو انا منتظرون
موفق باشيد
83   نام و نام خانوادگي:  گمنام     -   تاريخ:   21 اسفند 88
بسم رب العلي

با سلام

ازدواج ام كلثوم با عمر دروغي بيش نيست.

در كتابهاي مستند اهل سنت ذكر شده كه عمر خطاب زنهايش را كتك ميزده!!!!!!!!!!!!! آيا به نظر شما امكان داره كه امير المومنين(صلوات الله وسلامه عليه) دخترش را به چنين كسي بدهد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ قطعا جواب منفي است.
وخيلي روايات ديگر وجود دارد كه اين موضوع را باطل ميكند.

برادراي اهل سنت, لا اقل يك حرفي ميزنيد براي آن اسنادي هم ارائه كنيد.

حضرت رسول الله(ص) به حضرت امير المومنين(صلوات الله وسلامه عليه) فرمودند:علي جان كسي به بهشت وارد نميشود مگر انكه تو او را قبول كني و او تو را و كسي به جهنم وارد نميشود كه تو او را انكار كني و او تو را.

حالا ديگه خودتون كلاتون قاضي كنيد!!!!!!!!!!!!

امير المومنين (صلوات الله وسلامه عليه) قسيم النار والجنه است.

و يك مطلب جالبتر از كتب اهل سنت كه يكي از بزرگانشون گفتند:(( كسي كه خدا را عصيان كند و علي را قبول كند خدا او را ميبخشد ولي كسي كه خدا را قبول كند وعلي را عصيان كند خدا او را نميبخشد))!!!!!!!!!!

مطلب خيلي سنگينه به ولله.

ياعلي كه جان عالم به فداي نامش.
84   نام و نام خانوادگي:  هادي     -   تاريخ:   26 اسفند 88
بسم الله الرحمن الرحيم
اللهم عجل لوليک الفرج و العافية و النصر
با سلام
موسسه واقعاً کارتان عاليه .
اميدوارم که فعالياتتان 313 برابر بشه که به نظر من کافي نيست .
ااميدوارم که در همين روزها تالارگفتمان راه بيندازيد و متخصص هاي پاسخ به شبهات رو دعوت به همکاري کنيد که به نظر من هر چقدر که دير تر راه اندازي بشه بد تر هست . و بايد کار فراوان صورت بگيره .

يا علي مدد .
85   نام و نام خانوادگي:   مهدي شاهچراغ     -   تاريخ:   28 اسفند 88
سلام

من حامي سايت شما هستم.

يهههههههههههه سسسسسسسسسسوال از اهههههههههههل سنت:

چرا شما نمي تونيد يه پايگاه اينترنتي پاسخ به شبهات اعتقادي ايجاد كنيد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


اللهم عجل لوليك الفرج

ياحق




86   نام و نام خانوادگي:   مهدي شاهچراغ     -   تاريخ:   28 اسفند 88
البته خودم هم يه لينكستان دارم.

آدرس لينكستان : http://www.iranmazhabi.blogfa.com/

لطفا با وبلاگ هاي لينكستان ارتباط برقرار كنيد.

اللهم عجل لوليك الفرج

ياحق

87   نام و نام خانوادگي:  مهدي شاهچراغ     -   تاريخ:   09 فروردين 89
به نام حضرت حق: با عرض سلام خدمت شما برادران و خواهران عزيز: با چند مطلب در خدمت شما هستم. 1. اثبات عصمت پيامبران و امامان: « قا ل علمها عند ربي في کتاب لا «يضل» ربي و لا «ينسي». « ... پروردگار من هرگزنه اشتباه مي کند و نه فراموش مي نمايد.» سوره طه،آيه 52 اين آيه اثبات مي کند،خداوند در قرآن بين« اشتباه » و « فراموشي » فرق گذاشته است. يعني هيچ کدام از آياتي که از فراموشي پيامبران سخن به ميان آورده اند، نعوذبه الله برگناه کار بودن يا خطا کار بودن پيامبران صدق نمي کند. (مانند: آيه هاي 61 و 73 سوره کهف) شيعه اينگونه اعمال را« ترک اولي» مي نامد.يعني عملي که گناه يا اشتباه نيست،امابهتر است که پيامبران انجام ندهند. بايد توجه داشت،که«گناه» بسيار بدتر از« اشتباه» است و« اشتباه» بدتر از « فراموشي». اگر به متن آيه نيز توجه کنيم،مشاهده مي کنيم،که کلمه« يضل » قبل از کلمه « ينسي» آمده است،که اين کنايه از اين است که خداوند اشتباه را بدتر از فراموشي مي داند. حال اگر پيامبر(ص) در طول زندگي و يا دوران نبوتشان نعوذ به الله همواره دچار خطا و گناه شده است،پس چرا به مانند بعضي از پيامبران که فقط دچار يک فراموشي شده اند، هر باربه بلاهاي بزرگ دچار نشده اند؟ پس بايد برداشتي ديگر ازآياتي همچون آيه سوم سوره نصر داشت.( چون اگر غير از اين باشد ، اين مسئله با عدل الهي منافات دارد.) 2. نحوي تفسير آيات قرآن کريم: پس آيه سوم سوره نصر معناي ديگري دارد.وبرگناه کار بودن رسول الله(ص) دلالت ندارد. بايد گفت که « اشکال» اهل سنت در« نحوي تفسير» آيات قرآن است. شيعه عقيده دارد، آيات قرآن را بايد با توجه به آيات ديگر آن تفسير کرد.به بخشي از آيه 245 سوره بقره توجه کنيد:«کيست خدا را وام دهد به نيکويي،تا خدا بر او چندين برابر بيفزايد.» آيا نعوذ به الله خداوند« مشکل مالي» دارد؟ آيا نعوذ به الله خداوند « محتاج » ثروت بشر است؟ پس مي توان نتيجه گرفت که نمي توان آيات قرآن مجيد را بدون توجه به ساير آيات تفسير کرد. در مورد مسئله عصمت نيز به همين شکل است. ما بايد آيه سوم سوره نصر را با توجه به آيه سي و سه سوره احزاب ( آيه تطهير) تفسير کنيم و نتيجه گرفته مي شود که آيه سوم سوره نصر به « گناهان مردم » اشاره دارد. واينگونه عصمت رسول الله و اهل البيت پاک ايشان، اثبات مي گردد. هر چند در اين زمينه بسيار بيشتر مي توان سخن گفت. 3. شان نزول آيات: يکي از مسائلي که در تفسير آيات بسيار مهم مي باشد،« توجه به شان نزول آيات » است. به طوري که اگرشان نزول آيات جعلي باشد،آيه مربوطه به غلط تفسير مي شود. رواياتي که بر اساس آنها آيات قرآن تفسير مي شود،بايد کاملا صحيح و مورد اطمينان باشد و چه رواياتي صحيح تر و بهتر از رواياتي که از اهل بيت رسول اکرم عليهم السلام به ما رسيده است. - حال سوال اينجاست که اهل بيت پيامبر (ص) چه کساني هستند؟؟؟ در صحيح مسلم در خصوص آيه مباهله از سعد بن ابي وقاص نقل شده كه: چون اين آيه نازل شد رسول خدا صلى الله عليه و سلم ايشان را خواند و گفت: ((اللهم هؤلاء أهلي)) 4. عصمت پيامبران و امامان، امري موافق با عدل خداوند: شايد اين شبهه در ذهن برخي از دوستان ايجاد شود که شيعه چگونه هم مي تواند معتقد به «عصمت» باشد و از سويي «عدل» را يکي از اصول خود بداند.يعني چرا خداوند به عده ايي خاص ويژگي ايي (عصمت)داد، که سعادت دنيا و آخرت آنها را تضمين کرد؟ جواب کاملا ساده و واضح است. «خداوند از ازل مي دانست که پس از آفرينش بشر، چه کساني مومن تر و ديندارتر از سايرين خواهند بود. يعني اگر خداوند به انبياء و امامان « عصمت » هم عنايت نمي کرد، باز هم اين بزرگواران - و در راس آنها نبي مکرم اسلام(ص) - از ساير افراد، به خداوند نزديکتر مي شدند. پس خداوند متعال به سبب علم خود اين ويژگي را در بهترين انسان ها قرار داد. ........................................................................... السابقون السابقون اولئک المقربون: علماي اهل سنت بر اين عقيده اند که امام علي (ع) دومين ايمان آورنده به رسالت نبي مکرم اسلام هستند. اما اين ويژگي را موجب برتري ايشان نميدانند چرا که بر اين اعتقادند که امام به اين دليل از اولين مسلمانان مي باشد که در خانه آن حضرت زندگي مي کردند.اما از آيات قرآن چيز ديگري برداشت ميشود. چرا که خداوند در قرآن مي فرمايد: « السابقون السابقون اولئک المقربون. » حال با توجه به اين آيه آيا باز هم مي توان ادعا کرد که افرادي چون امام علي (ع) به دليل نزديکيشان به پيامبر به رسالت ايشان ايمان آوردند؟؟؟ هر چند بايد اشاره شو د که به اعتقاد شيعه اولين فردي که به نبوت حضرت محمد ايمان آورد، علي ابن ابيطالب(ع) بود. ....................................................................................... بررسي صحت روايات اهل سنت : 1. در زمان قديم رسم بر اين بود که در ابتداي جنگ فرمانده دو سپاه عده ايي از قهرمانان و دلاوران سپاه خودشان را به ميدان جنگ مي فرستادند تا آنها با يکديگر به نبرد بپردازند. درعربستان زمان پيامبر هم اوضاع به همين منوال بود و پيامبر در ابتداي هر جنگ برخي از ياران دلاور و شجاع خود را به جنگ با قهرمانان و نام آوران دشمن مي فرستاد. در تاريخ جنگ هاي صدر اسلام نام بسياري از پهلوانان سپاه کفر را مي بينيم که در اين مرحله از جنگ ها روانه دوزخ شده اند. در کتب اهل سنت مطالب بسياري در خصوص شجاعت و رشادت هاي ابوبکر، عمر و عثمان آمده است. در اين روايات نقل شده است که آنها از دلاوران و جنگ آوران سپاه اسلام بودند . اما وقتي ما به کتب تاريخي و روايي مراجعه مي کنيم ، به نکته ايي جالب بر مي خوريم . در اين کتب حتي نام يکي از قهرمانان و سران سپاه کفار را نمي يابيم که به دست يکي از اين سه تن کشته شده باشد. حال آنکه در همين کتب نام بسياري از قهرمانان کفار را مي يابيد که به دست برخي از ياران نبي مکرم اسلام (ص) روانه جهنم شده اند. از جمله اين افراد مي توان به علي بن ابي طالب (ع) اشاره کرد که جبرئيل در حق ايشان فرمود: « لا فتي الا علي لا سيف الا ذوالفقار» 2. در روايتي از ابوهريره نقل شده است که پيامبر(ص) به ابوبکر وعده بهشت را داده بودند. اما نکته جالبي، در اين روايت وجود دارد. و آن اينکه پيامبر(ص) به سوال اول ابوبکر جواب نداده است. « ابوهريره در اين روايت ادعا مي کند که ابوبکر از پيامبر پرسيده است که اگر شخصي در روز قيامت از سوي همه درب هاي جنت فرا خوانده شد، بايد چکار کند.» حال آنکه ابوهريره در ادامه روايت ديگر اشاره ايي به جواب پيامبر در خصوص اين سوال ابوبکر نمي کند. و مشخص نمي کند، تکليف شخصي که از سوي چند درب بهشتي فرا خوانده مي شود، چيست؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ........................................................................... نشانه: کلمه( امام) به معناي رهبر و زمامدار به صورت مفرد و جمع 12 بار در قرآن امده است. که مطابق است با روايات پيامبر(ص) مبني بر اينکه تعداد امامان بعد از ايشان 12 نفر هستند. همچنين کلمات ( يوم ) 365 بار ( شهر) به معناي ماه 12 بار ( ساعه )24 بار کلمات ( مرد ) و ( زن ) به تعداد مساوي در قرآن کريم آمده است و ..... اللهم عجل لوليک الفرج ياحق
88   نام و نام خانوادگي:   مهدي شاهچراغ     -   تاريخ:   09 فروردين 89



يکي از مسائل مهم در مورد مسئله " علم الهي " ، روشن کردن اين مسئله است که

" علم الهي دليلي بر جبري بودن اعمال انسان نيست."

بنده تا به حال مثال خوبي در خصوص تشريح اين مسئله نشنيده ام.
.................................................................

اما مثالي در اين خصوص به ذهن خودم رسيده است که از اين قرار است:

" بسياري از کشاورزان براي اينکه محصول بهتري برداشت کنند به مهندس کشاورزي

مراجعه مي کنند و از آنها مي پرسند که چه نوع بذري بکارند تا محصول بهتري

برداشت کنند؟؟؟

مهندس کشاورزي بر اساس علمي که دارد ، مي داند که چه نوع بذرهايي براي چه

نوع زمين هايي مناسب است. براي همين بذر مناسب را انتخاب مي کند و به آنها

معرفي مي کند. و اتفاقا محصول خوبي هم برداشت مي شود.

حال سوال اينجاست که آيا سخن مهندس در تاييد بذر ، سبب بهبودي محصول شده

يا نوع بذر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پر واضح است که نوع بذر علت بوده و اگر هم مهندس چنين حرفي نمي زد و

کشاورزان بدو نظر خواهي از مهندس آن بذر را مي کاشتند ، همان نتيجه را

مي گرفتند.


" اما فرق علم بشري با علم الهي"

بشر از نتيجه کار کاملا آگاه نيست . درست است که مهندس مي داند که در صورت

کاشت بذر محصول خوبي برداشت خواهد شد .اما نمي داند که آيا عوامل ديگر

همچون سيل و خشکسالي محصول را تهديد خواهد کرد يا نه. اما خداوند از عاقبت

کار کاملا آگاه است.

ضمن اينکه خداوند اشتباه نمي کند، اما امکان اشتباه بشر در تشخيص مسائل وجود

دارد.


مهدي شاهچراغ – مدير لينکستان مذهبي

http://www.iranmazhabi.blogfa.com/

اللهم عجل لوليک الفرج

ياحق

89   نام و نام خانوادگي:  خالد افغان     -   تاريخ:   10 فروردين 89
سلام و خسته نباشيد به تمام برادران اهل تشيع!!!!!!! اگر ميخواهد از وصلت ام كلسوم با حضرت عمر رض به صورت دقيق با خبر شويد لطفاَ به اين سايت ؟؟؟؟ مراجعه كنيد و جواب هاي كوبنده به رد ادعا ها شما شيعيان نوشته است اگر واقعاَ ميخواهد از حقيقت آگاه شويد لاتحزن ان الله معنا
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

ما نيز به همه توصيه مي‌كنيم هر دو مقاله را بخوانند ، تا متوجه شوند ، كه قدرت استدلال شيعه در مقابل اهل سنت چقدر است !

گروه پاسخ به شبهات

90   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   11 فروردين 89
با سلام
جناب خالد افغان .
با يكي از دوستان اهل سنت مدتي است بحثهاي در مورد حديث ميكنم , در اين مدت كوتاه اتفاقات جالبي افتاده كه چندتاشو برايت تعريف ميكنم تا بعد نتيجه اين حرفها را برايت شرح دهم در ضمن ايشان ادم كتاب خوان و دانائي ميباشد و به مذهب اهل سنت و احاديث انها اگاهي هم دارد :
1 ) از ايشان پرسيدم كه ايا حديث قرطاس را شنيده اي جواب داد نه , من هم فعلاً در اين مورد با ايشان بحث نكرده ام . پس بدان كه احاديث بمثل حديث القرطاس از چشم ايشان پنهان مانده .
2 ) احاديث موجود در كتاب خصائص أمير المؤمنين علي بن أبي طالب بوسيله حمد بن شعيب النسائي أبو عبد الرحمن و تحقيق : أحمد ميرين البلوشي
را به ايشان داده بودم , البته بدون اينكه اسمي از مولف و محقق ان بميان اورم . بعد از چند روز امد و گفت كه در اين كتاب كه فكر ميكرد از عالم شيعي باشد چند حديثي ميباشد كه اشكال دارند و چرا علماي شيعي انرا نقل كرده اند و مصر بود كه اين احاديث اصلاً قابل قبول نيست كه نيست .
وقتي كه به او گفتم كه جناب اقاي نسائي از صاحبان يكي از صحاح السته اهل سنت ميباشد , بااجبار قبول كرد كه اين احاديث ضعيف است .
مشكل علماي شما اين است كه با شما رو راست نيستند , احاديثي را برا شما نقل ميكنند كه صالح افكارشان باشد ولي احاديثي كه خلفاي شما را غير از علي ( ع ) و صحابه خط خلفا و امويين زير سوال ميبرد يك جوري مي پچاند كه انگار اين احاديث وجود ندارد حتي اگر در همه صحاح انرا مكراً ذكر كرده باشند .
بعد عزيز دل انهم كلثوم بنت عتيق است و نه كلسوم .
همانقدر وجود بانوي مهم عالم حضرت اسيه در كنار فرعون دردي از فرعون و فراعنه كم نميكند وجود اين بانوي مظلومه ( كلثوم بنت عتيق ابي قحافه ) هم دردي از اون جناب حل نخواهد كرد .
به اون سايت ؟؟؟؟ مراجع كردم زياد باورشان نكن .
در ضمن فرموديد : لاتحزن ان الله معنا ,,,,, صدق الله العلي العظيم .
انسان وقتي كه مومن باشه محزون نميباشد پس اين ايه را براي غير مومنيين بخوان همانطور كه در مورد شان نزولش در كتابها ذكرش امده .

يا علي


91   نام و نام خانوادگي:  کميل     -   تاريخ:   11 فروردين 89
خالد افغان کلاس چندمي؟تو سايتتونم ازدواج ام کلسوم رو توضيح داده؟ شايد عمر با ام کلسوم ازدواج کرده باشه ولي با ام کلثوم وصلت نکرده.
92   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   11 فروردين 89
جناب خالد از افغانستان
اگر اين جوابها اين قدر کوبنده است و شما هم اين قدر علاقه مند به افشاي حقيقت هستيد پس چرا فقط يکي از آن جوابها را مطرح نمي‌کنيد؟؟؟؟
شايد از دود شدن «زحمات» رهبران خود مي‌ترسيد؟
يا علي
93   نام و نام خانوادگي:  110     -   تاريخ:   16 فروردين 89
با سلام واقعا خسته نباشيد بروبچه هاي پاسخ به شبهات, دمتون گرم
مولا علي نگهدارتون
94   نام و نام خانوادگي:  110     -   تاريخ:   16 فروردين 89
از همه برو بچه هاي اهل تسنن دعوت ميكنم به آدرس زير يه سر بزنن ضرر نداره http://heydariyoun.mihanblog.com/post/228 شرح كامل نامه عمر
95   نام و نام خانوادگي:  علي از مشهد     -   تاريخ:   16 فروردين 89
من نميدونم واقعا دوستان اهل سنت کوردل هستند يا خودرا به کور دلي مي زنند؟بابا ما جراي ولايت که مثل روز روشنه .
أخه برادران ناتني يه سوال ساده.واقعا پيامبر اينقدر نعوذ به لله اين قدر بي فکر هستند که اون جمعيتو جمع کنن وبگويند علي دوست منه؟يعني پيامبر اينقدر....در ضمن بقيه ي خطبرو چي ميگيد اونا رو هم مطالعه کنيد؟واقعا خنده داره .جون ما خودتون فکر کنيد .راستي بعد هم بفرماين حاضرين به غايبين اطلاع دهند؟چيرو اينکه حضرت علي(ع) دوست پيامبره؟؟؟؟نمي دونم بخندم يا گريه کنم يه خدا خودت آقامونو برسون .
اللهم عجل لوليک الفرج.

2.تو احاديثي زياد در کتب خودتون پيامبر(ص) گفتن غضب فاطمه غضب من وغضب من غضب خداست.و حضرت زهرا(س) هيچ وقت از آن دو حتي در آن ملاقات که در طول تاريخ خيلي سعي در تحريفش داشتيد راضي نشدند؟اون دو ملعون خدا وپيغمبر هستند .
خواهشا يکي از برادران نا تني اهل سنت همين طور که بنده اينقدر ساده اين دو سوال ساده (که هنوز خورم در منابع وهابيت واهل سنت جوابي(قانع کننده و منطقي) وگر نه جوابي که هيچ عقلي اونو قبول نمي کنه زياد بود براشون نيافتم )رو مطرح کردم پاسخ دهند تا بعد بريم شراغ بقيه ي مسايل.
يا حيدر يا اميرالمومنين
96   نام و نام خانوادگي:  فا طمه     -   تاريخ:   16 فروردين 89
با سلام من رابطه خيشاوندي با اهل تسنن دارم .شوهرم هميشه اين سوال را از خانواده من مي پورسه ولي ما جوابي براي ان نداريم (چرا خضرت علي درمقابل اين همه ظلم كه بهش شده از خودش دفاع نكره (كشتن زن وبچه/گرفتن خلافت /ازدواج زوري بادختر)نگيد مصلحت مگر خلافت حضرت علي دستور خدا نبود مگر در دستور مستقيم خدا مصلحت هست)در بالا جواب (ميبخشي) بچه گونه دادي ما چكار به عثمان دارم غيرت داشته يا نه حضرت علي چرانداشت (چون من بخاطر يكسري سوالت هست كه ميخوام واقعالا سني بشم)
جواب نظر:

با سلام

خواهر گرامي

پاسخ ، يا به شيعه است ، و يا به سني ! اگر به اهل سنت باشد ، مي‌گوييم شما كه مي‌گوييد ما شيعيان اميرمومنان را ترسو مي‌پنداريم ، نظر شما در مورد عثمان چيست !

اما اگر شيعه باشد ، عصمت ائمه را قبول دارد ، و به او مي‌گوييم ، سخنان ائمه در مورد حفظ اصل دين ، با عدم قيام اميرمومنان راهگشاي ما است ، حال با اين ديد ، به آدرس ذيل مراجعه كنيد :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=9

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=6015

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

97   نام و نام خانوادگي:  shahin     -   تاريخ:   22 فروردين 89
با سلام ،سنيها دست پيش گرفتن چون اتفاقادر دنيا ميل به حق و حقيقت و گرايش به شيعه بيشتر شده در حال حاضر حداقل در عربستان همه بسيج شدن چون شاهزادهاشون ابراز نگراني كردن ادامه حياتشون رادر تداوم حيات وهابيت دانستن پس گول افرادي مثل محمد قشمي وچي چي 15..... غيره را نخوريد
98   نام و نام خانوادگي:  shahin     -   تاريخ:   23 فروردين 89
با سلام خدمت برادر ارجمند جناب اقاي قزويني دامت بركاه خداوند توفيق و صبر جميل به شما عطا نمايد،ببخشيد پيشنهاد بنده به شما اين است افراد وهابي كه در مناظره شركت ميكنند يا از اصول مناظره با خبرنند يا بي خبر، بنابر اين بعضي از انها با كلمات بازي ميكنند يا دور ميزنند يا مديريت بحث را غاصب در اختيار ميگيرد كه در حال مناسب شما و من عيني نيست ببينيم ،اما پيشنهاد، شما بارها جواب اقايان را ميدهيد در هر دور شما نيز در جواب دور ميزنيد دوم به اختصار جواب دهيد .بميرم براي پيامبرصلوات الله عليه و امام علي عليه السلام در چه زماني و با چه ناداناني سرو كار داشته حالا معناي بعضي از احاديث را ميفهمم تا زه اين وهابيها از زمان انها كمي بهتر شدن.
99   نام و نام خانوادگي:  سيد رضا     -   تاريخ:   24 فروردين 89
با سلام يه سوال خيلي با حال از تمام سني ها دارم اگر جواب اين سوال رو بديد از طرف تمام شعيان قول مي دم همه از دم بيايم و سني بشيم :
آقايون اهل سنت يه زحمتي بكشيد و از علماتون درخواست كنيد بيانو جمع شن اين امام زمانو رو پيدا كنن و اين عالمو از اين بدبختي و بيچارگي در بيارن . حتما مي گيد نميشه . آخه چرا ؟مگه اين كسي كه مي خواد بياد و عالمو از بدبختي در بياره نمي خواد راه پيغمبر ما رو ادامه بده و مگه جانشين پيغمبر نيست ؟؟ اگه جانشين پيغمبر نباشه اونوقت تمام كارههاي خدا بيهوده بوده يعني هزار و اندي سال كه مردمو گذاشته سر كار بعدش هم مي خواد يه دين جديد بياره تازه اگه اين جوريه ديگه اصلا به خودتون زحمت نديد جواب هم ديگه رو هم بديد چون قرار يه دين جديد بياد، از خدا بعيده اما اگه اون كسي كه مي خواد بياد جانشين پيغمبر، شما سني ها يه بار بعد از پيغمبر جمع شديد و جانشينشو انتخاب كرديد پس حتما اين بار هم مي تونيد اين كار رو بكنيد پس ما شيعيان و تمام ملت هاي مستضعف بي صبرانه منتظر اين اقدام شما خواهيم بود. فقط خيل زود ها ،(شتر در خواب بيند پنبه دانه ؟ نه) .آها شايد مي گيد بايد اونو خدا انتخاب كنه . حالا مي دونيد چرا بايد اونو خدا انتخاب كنه چون جانشين پيغمبر امامه و چون بايد آخريش رو خدا انتخاب كنه اوليش هم كه بعد از پيامبره و امير المومنين علي ابن ابيطالب رو بايد خدا انتخاب كنه كه اگه انتخاب مي شد اين همه ملت هاي مسلمان به بدبختي نمي افتادن .اينم نتيجه ي انتخاب انسان وقتي افسار تو درباره ي موضوعي به اين مهمي دادي دست انساني كه معصوم نيست و ممكن الخطاست از اين بهتر نمي شه؟؟؟؟ حال كرديد از اين همه دروغ، اينم دروغ نه؟
100   نام و نام خانوادگي:  ايمان     -   تاريخ:   14 ارديبهشت 89
شبكه سلام ازدواج را تاييد كرد خودم شنيدم به خدا سوگند اقاي هدايتي گفت حالا يا ازدواجي شده دليل نميشه.............................
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

ما نيز در محور هشتم مقاله ، بر فرض صحت ازدواج سخن گفتيم ! اما اينكه ما به صورت جدلي اين مطلب را قبول كنيم ، دليل بر وقوع اين مطلب نيست !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

101   نام و نام خانوادگي:  مهدي     -   تاريخ:   07 خرداد 89
ام کلثوم صغري دومين دختر امير المؤمنين عليه السلام از فاطمه (ع) است.در اينکه علي عليه السلام از فاطمه صاحب دو دختر بوده است،بين مورخان و تذکره نويسان اختلافي ديده نمي‏شود. طبري آنجا که فرزندان امام را بر مي‏شمارد نويسد:و زينب کبري و ام کلثوم کبري (۱) و آنجا که فرزندان آنحضرت را از زنان ديگر جز فاطمه (ع) نام مي‏برد گويد از آنهاست زينب صغري و ام کلثوم صغري (۲) و مفيد گويد فرزندان امير المؤمنين از دختر و پسر بيست و شش فرزنداند:حسن و حسين و زينب کبري و زينب صغري که کنيه او ام کلثوم است مادر اينان فاطمه بتول...است (۳). تنها خلاف آنان در اين است که ام کلثوم کنيه دومين دختر علي (ع) است و يا نام اوست. بيشتر تاريخ نويسان نام او را ام کلثوم نوشته‏اند. ام کلثوم پس از سال هشتم هجري متولد شد و سال هفدهم به عمر بن الخطاب شوهر کرد و چون عمر کشته شد نخست عون و پس از مرگ او برادرش محمد بن جعفر بن ابي طالب او را بزني گرفت.بيشتر تذکره نويسان نوشته‏اند ام کلثوم پس از مرگ و يا کشته شدن محمد (۴) شوهري اختيار نکرد،اما ابن حزم نويسد:عبد الله بن جعفر بن ابي طالب پس از طلاق زينب (ع) او را بزني گرفت (۵). عموم تذکره نويسان و مورخان نوشته‏اند،ام کلثوم از عمر داراي پسري بنام زيد بوده است، تنها ابن حجر با اينکه خود بدين موضوع تصريح کرده است (۶) در جاي ديگر نويسد:زيد بن عمر بن خطاب خواهر عبد الله مادر آنان ام کلثوم دختر جرول است که نزول آيه «لا تمسکوا بعصم الکوافر» (۷) ميان آنان جدائي انداخت (۸) اين گفته مسلما اشتباه است.چه اولا زيد چنانکه خود او و ديگران نوشته‏اند فرزندم ام کلثوم دختر علي (ع) است و ديگر اينکه مادر عبد الله زينب دختر مظعون بن حبيب است (۸) و الله اعلم) ام کلثوم در چه سالي زندگاني را بدرود گفته،معلوم نيست.احمد بن ابي طاهر طيفوري متوفاي سال ۲۸۰ و نويسنده کتاب بلاغات النساء روايتي از امام صادق (ع) و آن بزرگوار به نقل از پدران خود نوشته است که ام کلثوم در بازار کوفه مردمان را اشارت کرد تا خاموش شدند و سپس خطبه‏اي با چنان بلاغت‏خواند که گوئي علي بن ابي طالب است‏سخن عمر رضا کحاله در اعلام النساء (۱۰) آن خطبه را بنقل از احمد بن ابي طاهر آورده است. اما اين روايت را بدين صورت نمي‏توان پذيرفت چه مورخان و تذکره نويسان هر دو فرقه نوشته‏اند ام کلثوم و فرزندش زيد در يک روز در مدينه در گذشتند.و درباره مرگ زيد نوشته‏اند.شبي بين بني جهم جنگي در گرفت.زيد داخل معرکه شد تا نزاع را بر طرف سازد ليکن در تاريکي ضربتي خورد که بر اثر آن در گذشت. و عبد الله بن عامر بن سعيد در باره او گفته است: ان عديا ليله البقيع يفرجوا عن رجل ضريع مقابل في الحسب الرفيع ادرکه شؤم بني مطيع (۱۱) زيد و مادرش با يکديگر مردند و مردم ندانستند کداميک زودتر مرده و بدين جهت هيچيک از ديگري ارث نبرد (۱۲). ابن سعد نوشته است:زيد و مادرش ام کلثوم هر دو در يک روز مردند و عبد الله بن عمر بر آنان دو نماز خواند و در روايت ديگر که از عمار بن ابي عمار مولاي بني هاشم آورده است (۱۳) گويد سعيد بن عاص که در اين وقت امير مدينه بود بر آن دو نماز خواند (۱۴) سعيد بن عاص در سالهاي چهل و يک تا پنجاه و شش در مدينه حکومت داشته است (۱۵) اگر اين روايت‏بالا را درست‏بدانيم،مرگ ام کلثوم پس از بازگشت او از کوفه بمدينه و بين سالهاي چهل و دو تا پنجاه و شش است و چون در روايتي ديگر نويسد:حسن و حسين دنبال جنازه او بودند پس مرگ او ديرتر از سال پنجاهم که سال شهادت امام حسن عليه السلام است نيست و بين سالهاي چهل و دو تا پنجاه محدود مي‏شود. _____________________ ۱.ج ۶ ص ۳۴۷. ۲.همان کتاب ص ۳۴۷۲-۳۴۷۳. ۳.ارشاد ص ۳۵۵ ج ۱. ۴.هر دو صورت را نوشته‏اند.رجوع شود به مقاتل الطالبين ص ۲۱ و قاموس الرجال ص ۹۶ ج ۸. ۵.جمهره انساب العرب ص ۳۶. ۶.الاصابه ص ۲۷۵-۲۷۶ ج ۸. ۷.سوره ممتحنه آيه ۲۰. ۸.ابن سعد ص ۵.ج ۴. ۹.بلاغات النساء. ۱۰.ص ۲۵۹ ج ۴. ۱۱.شومي بني مطيع سبب شد که مردي والا تبار در شب رزم بخاک و خون بغلطد. ۱۲.نسب قريش ص ۳۵۲-۳۵۳ و رجوع به جمهره انساب العرب ص ۳۸ و ۱۵۸ شود. ۱۳.روايتي که شيخ طوسي در خلاف ص ۲۶۶ ج ۱ از عمار ياسر در اين باره آورده ابي عمار را باشتباه همان است که ابن سعد نوشته است و در سندي که شيخ در دست داشته عمار بن ياسر نوشته‏اند. ۱۴.طبقات ج ۸ ص ۳۴۰. ۱۵.معجم الانساب ج ۱ ص ۳۵ پس چگونه وجودش را انكار مي كنيد؟
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

شما هنوز مقاله را نخوانده‌ايد و مي‌گوييد چرا منكر وجود ام كلثوم صغري شده‌ايم !

ا. تاكيد ما بر نكته‌اي دقيق است و آن اشتباهات فراوان سيره نويسان ، در تطبيق نام و كنيه است ! ما به دنبال يك سند صحيح بوديم كه ثابت كند ام كلثوم و زينب ، هر دو دختر اميرمومنان علي عليه السلام از فاطمه زهرا بوده‌اند ، و در كتب شيعه ،حتى يك روايت در اين زمينه پيدا نشد ! و گرنه سيره نويسان وقتي ديده‌اند كه در بعضي روايات ، نام زينب و در بعضي نام ام كلثوم ، به عنوان فرزند فاطمه آمده است ، گمان كرده‌اند كه آنها دو دخترند !

ب. بر فرض اينكه دو دختر باشند ، ازدواج دختر حضرت علي ، با عمر مورد اشكال است ! آنچه شما در اين متن آورده‌ايد كه بعد از عمر در ابتدا با عون و سپس با محمد بن جعفر ازدواج كرده‌اند ، مطلبي است كه با كلام علماي اهل سنت مطابقت ندارد ! و در همين مقاله نيز بدان اشاره شده است ، زيرا به گفته علماي اهل سنت ، عون و محمد در زمان حيات عمر در جنگ تستر كشته شده‌اند ! پس چگونه ادعا مي‌كنيد كه آن دو بعد از عمر زنده بوده و با ام كلثوم ازدواج كرده‌اند !

ج. ام كلثوم بنت جرول ، مطلبي نيست كه تنها در يك كتاب ابن حجر آمده باشد ، بسياري از سيره نويسان ، او و فرزندش به نام زيد اصغر را ذكر كرده‌اند :

ابن سعد در طبقات :
عمر بن الخطاب رضي الله عنه وأرضاه بن نفيل بن عبد العزى بن رياح بن عبد الله بن قرط بن رزاح بن عدي بن كعب ويكنى أبا حفص وأمه حنتمة بنت هاشم بن المغيرة بن عبد الله بن عمر بن مخزوم وكان لعمر من الولد عبد الله وعبد الرحمن وحفصة وأمهم زينب بنت مظعون بن حبيب بن وهب بن حذافة بن جمح وزيد الأكبر لا بقية له ورقية وأمهما أم كلثوم بنت علي بن أبي طالب بن عبد المطلب بن هاشم وأمها فاطمة بنت رسول الله صلى الله عليه وسلم وزيد الأصغر وعبيد الله قتل يوم صفين مع معاوية وأمهما أم كلثوم بنت جرول بن مالك بن المسيب بن ربيعة بن أصرم بن ضبيس بن حرام بن حبشية بن سلول بن كعب بن عمرو من خزاعة وكان الإسلام فرق بين عمر وبين أم كلثوم بنت جرول وعاصم
الطبقات الكبرى  ج 3   ص 265 ، اسم المؤلف:  محمد بن سعد بن منيع أبو عبدالله البصري الزهري الوفاة: 230 ، دار النشر : دار صادر - بيروت –
مصعب زبيري :
زيداً الأصغر ابن عمر ، درج ؛ وعبيد الله ، وأمهما : أم كلثوم بنت جرول بن مالك بن المسيب ، من خزاعة
نسب قريش  ج 10   ص 349 ، اسم المؤلف:  أبو عبد الله المصعب بن عبد الله بن المصعب الزبيري الوفاة: 236هـ ، دار النشر : دار المعارف - القاهرة ، تحقيق : ليفي بروفسال
ابن شبة :
أخبار عمر بن الخطاب رضي الله عنه
هو عمر بن نفيل بن عبد العزى بن رياح بن عبد الله بن قرط بن رزاح بن عدي بن كعب ويكنى أبا حفص وأمه حنتمة بنت هاشم بن المغيرة بن عبد الله بن عمر بن مخزوم وكان لعمر من الولد عبد الله وعبد الرحمن وحفصة وأمهم زينب بنت مظعون بن حبيب بن وهب بن حذاقة بن جمح وزيد الأكبر لا بقية له ورقية وأمها أم كلثوم بنت علي بن أبي طالب بن عبد المطلب بن هاشم وأمها فاطمة بنت رسول الله وزيد الأصغر وعبيد الله قتلا يوم صفين مع معاوية وأمهما أم كلثوم بنت جرول بن مالك بن المسيب بن ربيعة بن أصرم
أخبار المدينة  ج 1   ص 345 ، اسم المؤلف:  أبو زيد عمر بن شبة النميري البصري الوفاة: 262هـ  ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت  - 1417هـ-1996م ، تحقيق : علي محمد دندل وياسين سعد الدين بيان
بلاذري :
قالوا: وولد لعمر: عبد الله رضي الله عنهما، وعبد الرحمن الأكبر، وحفصة، أمهم زينب بنت مظعون الجمحي، وزيد الأكبر لا بقية له، ورقية أمهما أم كلثوم بنت علي بن أبي طالب، وأمها فاطمة بنت رسول الله صلى الله عليه وسلم. وزيد الأصغر، وعبيد الله قتل مع معاوية يوم صفين وقد كتبنا خبره، وأمهما أم كلثوم بنت جرول بن مالك الخزاعي، وكان الإسلام فرق بينهما فراجعها
أنساب الأشراف  ج 3   ص 387 ، اسم المؤلف:  أحمد بن يحيى بن جابر البلاذري (المتوفى : 279هـ) الوفاة: 279
طبري :
وأما محمد بن عمر فإنه قال زيد الأصغر وعبيدالله الذي قتل يوم صفين مع معاوية أمهما أم كلثوم بنت جرول بن مالك بن المسيب بن ربيعة بن أصرم بن ضبيس بن حرام بن حبشية بن سلول بن كعب بن عمرو بن خزاعة وكان الإسلام فرق بينها وبين عمر
تاريخ الطبري  ج 2   ص 564 ، اسم المؤلف:  لأبي جعفر محمد بن جرير الطبري الوفاة: 310 ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت
ابن عساكر ، به نقل از ساير علما :
أخبرنا أبو غالب وأبو عبد الله ابنا البنا قالا أنا أبو جعفر بن المسلمة أنا أبو طاهر المخلص نا أحمد بن سليمان نا الزبير بن بكار قال في تسمية ولد عمر بن الخطاب وزيد الأصغر وعبيد الله ابني عمر وأمهما أم كلثوم ابنة جرول بن مالك بن المسيب من خزاعة وأخوهما لأمهما عبيد الله الأكبر ابن أبي جهم بن حذيفة بن غانم
أخبرنا أبو بكر محمد بن عبد الباقي أنا أبو محمد الجوهري أنا أبو عمر بن حيوية أنا أحمد بن معروف نا الحسين بن محمد بن عبد الرحمن نا محمد بن سعد قال كان لعمر من الولد زيد الأصغر وعبيد الله قتل يوم صفين مع معاوية وأمهما أم كلثوم بنت جرول بن مالك بن المسيب بن ربيعة بن أصرم بن ضبيس بن حرام بن حبشية بن سلول بن كعب بن عمرو من خزاعة وكان الإسلام فرق بين عمر وبين أم كلثوم بنت جرول
تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل ج 38   ص 58، اسم المؤلف:  أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعي الوفاة: 571 ، دار النشر : دار الفكر - بيروت - 1995 ، تحقيق : محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري
ابوالفرج ابن جوزي :
ذكر أزواجه وأولاده
كان له من الولد عبدالله وعبدالرحمن وحفصة وأمهم زينب بنت مظعون بن حبيب وزيد الأكبر ورقية وأمهم أم كلثوم بنت علي بن أبي طالب وأمها فاطمة بنت رسول الله صلى الله عليه وسلم وزيد الأصغر وعبيدالله وأمهما أم كلثوم بنت جرول
وفرق الإسلام بين عمر وبين أم كلثوم بنت جرول
المنتظم في تاريخ الملوك والأمم ج 4   ص 131، اسم المؤلف:  عبد الرحمن بن علي بن محمد بن الجوزي أبو الفرج الوفاة: 597 ، دار النشر : دار صادر - بيروت - 1358 ، الطبعة : الأولى
ذكر أولاده :كان له من الولد عبد الله وعبد الرحمن وحفصة أمهم زينب بنت مظعون وزيد الأكبر ورقية أمهما أم كلثوم بنت علي وزيد الأصغر وعبيد الله أمهما أم كلثوم بنت جرول
صفة الصفوة  ج 1   ص 275، اسم المؤلف:  عبد الرحمن بن علي بن محمد أبو الفرج الوفاة: 597 ، دار النشر : دار المعرفة - بيروت - 1399 - 1979 ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : محمود فاخوري - د.محمد رواس قلعه جي
ابن حمدون :
وأما زيد الأصغر وعبد الله بن عمر فقد ولدا من أم كلثوم بنت جرول من قضاعة
التذكرة  الحمدونية  ج 9   ص 309 ، اسم المؤلف:  ابن حمدون محمد بن الحسن بن محمد بن علي الوفاة: 608هـ ، دار النشر : دار صادر  - بيروت/لبنان - 1996م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : إحسان عباس ، بكر عباس
ابن كثير :
قلت فجملة اولاده رضى الله عنه وارضاه ثلاثة عشر ولدا وهم زيد الاكبر وزيد الاصغر وعاصم وعبدالله وعبدالرحمن الاكبر وعبدالرحمن الاوسط
البداية والنهاية  ج 7   ص 139 ، اسم المؤلف:  إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي أبو الفداء الوفاة: 774 ، دار النشر : مكتبة المعارف – بيروت
قلقشندي به نقل از ديگران :
قال القاضي محب الدين الطبري في " الرياض النضرة في فضائل العشرة " : كان له من الولد تسع بنون. هم: عبد الله، وعبد الرحمن الأكبر، وأمهما زينب بنت مظعون؛ وزيد الأكبر وأمه أم كلثوم بنت علي بن أبي طالب - رضي الله عنهم - من فاطمة بنت رسول الله صلى الله عليه وسلم. ويقال: إنه مات هو وأمه في ساعة واحدة؛ وعاصم، وأمه جميلة بنت عاصم بن ثابت؛ وزيد الأصغر، وعبد الله، وأمهما مليكة بنت جَرول الخزاعية؛ وعبد الرحمن الأوسط، وأمه لهية، أم ولد؛ وعبد الرحمن الأصغر، وأمه أم ولد؛ وعياض، وأمه عاتكة بنت زيد.
وذكر أن العقب منهم لثلاثة: عبد الله، وعاصم، وعبيد الله.
قلائد الجمان في التعريف بقبائل عرب الزمان  ج 1   ص 40 ، اسم المؤلف:  أبو العباس أحمد بن علي القلقشندي (المتوفى : 821هـ) الوفاة: 821
ابن حجر در الاصابة :
زيد بن عمر بن الخطاب القرشي العدوي شقيق عبد الله بن عمر المصغر أمهما أم كلثوم بنت جرول كانت تحت عمر ففرق بينهما الإسلام لما نزلت ولاتمسكوا بعصم الكوافر فتزوجها أبو الجهم بن حذيفة وكان زوجها قبله عمر ذكر ذلك الزبير وغيره فهذا يدل على أن زيدا ولد في عهد النبي.
زيد بن عمر بن خطاب قرشى عدوى، برادر عبد الله بن عمر اصغر؛ مادر آن دو امّ‌كلثوم دختر جرول است كه همسر عمر بوده و هنگامى كه آيه «ولا تمسكوا بعصم الكوافر» نازل شد، اسلام بين آن دو جدايى انداخت؛ سپس ابوجهم بن حذيفه با او ازدواج كرد؛ و پيش از او عمر همسر او بود؛ زبير و غير او اين مطلب را ذكر كرده‌اند و اين نشان مى دهد كه زيد (اصغر) در حيات پيامبر به دنيا آمده است.
العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل (متوفاي852هـ)، الإصابة في تمييز الصحابة، ج 2، ص 628، رقم: 2961، تحقيق: علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولى، 1412 - 1992.

همچنبن در مورد خطبه ام كلثوم يا زينب ، اصلا اين خطبه ، به ام كلثوم صغري كه ادعا شده است فرزند فاطمه زهرا سلام الله عليها است ، مربوط نيست ! خطبه از حضرت زينب است و كنيه ايشان ام كلثوم بوده است ؛ و به همين جهت به دو نام خطبه ذكر شده است !

بهتر است يكدور مقاله را بخوانيد و بعد اشكال بگيريد !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

102   نام و نام خانوادگي:  مهدي     -   تاريخ:   10 خرداد 89
مرحوم علامه مستـنبط در کتاب نفيس القطره ج 1 ص 412 از کتاب هداية الکبري مرحوم حضيني نقل ميکنند که : « و ولدت الحسن والحسين (عليهما السلام) من فخذها الأيمن، و اُم کلثوم و زينب (عليهما السلام) من فخذها الأيسر.» حضرت زهرا (عليها السلام) امام حسن و امام حسين (عليهما السلام) را از پهلوي راست ، و دو دخترش حضرت زينب و اُم کلثوم (عليهما السلام) را از پهلوي چپ به دنيا آورد . ام کلثوم دختر فاطمه زهرا (س) و امير المؤمنين علي بن ابيطالب (ع)دختر دوم حضرت زهرا (س) به ام کلثوم شهرت دارد. گفته مي شود عمر ايشان را براي خود خواستگاري نمود و عنوان کرد : اي علي اگر بر اين ازدواج راضي نباشي ترا مي کشم. که فرمان خليفه را وا گذاشته اي و وي را به زور به زني گرفت. اما هنگام تولد کودک مادر و فرزند از بين رفتند.اما علامه اميني صاحب الغدير اين موضوع را رد کرده است. *در هر حال زني به نام ام کلثوم که دختر امير المؤمنين علي ابن ابيطالب (ع) مي باشد در صحنه کربلا حضور داشته است که از سخنراني هاي ايشان و خطاب "رسول ا... (ص)" به اي پدرم; بايد فرزند حضرت فاطمه زهرا (س) باشد. *ام کلثوم در زمين کربلا بعد از قتل امام حسين (ع) شاهد نوحه خواني فرشته اي از جن بوده است. *زماني که لشگريان ابن سعد به غارت اهل حرم دست زدند؛ ام کلثوم با فرياد بر سر عمر سعد انزجار خود را از بين عمل نشان داده و مانع غارت خيمه امام زين العابدين (ع) گشت. هم چنين اعلام کرد؛ سعد حکم کند هر آن چه از چادر و پوشش زنان غارت کرده اند به آن ها بازگردانند . هيبت ايشان به قسمي بود که عمر سعد چنين کرد. اما کسي ابدا چيزي برنگرداند و ام کلثوم با سرودن اشعاري مردم را به خاطر انجام چنين کاري سرزنش نمود. *زماني که اهل حرم به کوفه رسيدند، پس از سخنراني حضرت زينب (س) و فاطمه دختر امام حسين (ع) ام کلثوم سخنراني نمود و فرمود : اي مردم کوفه رسوايي بر شما . چرا حسين را خوار نموديد و اورا کشتيد؟ اموالش را به تاراج برديد و از آن خود دانستيد و زنان حرمش را اسير نموده و آزار و شکنجه اش نموديد؟... و سپس اشعاري در مذمت کار کوفيان و سرزنش اعمال آنها قرائت نمود. به قسمي که مردم صدا به گريه و نوحه بلند کردند و زن و مرد گريه مي کردند. زنان گيسوان پريشان کرده و خاک بر سر مي ريختند و مردان ريش خود را مي کندند. *زماني که کاروان اسرا وارد کوفه شد و مردم حال نزار کودکان را مشاهده کردند، به آن ها نان و خرما مي دادند و بعضا کودکان تشنه و گرسنه مي خواستند از آن ها تناول کند.اما ام کلثوم نان و خرما را از دست آنها مي گرفت و مي انداخت و فرياد مي زد: اي اهل کوفه صدقه بر ما اهل بيت روا نمي باشد و هم چنين فرمود: اي اهل کوفه مردان شما مردان ما را مي کشند و زنان شما بر ما گريه مي کنند فرداي قيامت خداوند متعال بين ما و شما حکم خواهد فرمود. *در راه شام در منزل قنسرين که در يک منزلي«حلب» است، مردم آن همه از شيعيان علي (ع) مي باشند، دروازه ها را بسته و مانع ورود لشگر به شهر شدند. جماعت بني اميه را لعن کرده و با سنگ بر لشگريان مي زدند. ام کلثوم در رثاي اين عمل آنها اشعاري سرود و از آن ها تشکر کرد.در راه شام در منزل "سيبور" مردم گرد هم آمدند تا در مورد کاروان اسرا تصميم بگيرند. پيرمردي گفت فتنه ايجاد نکنيد. اين سر از همه سرزمين ها گذشته است بگذاريد از سرزمين شما نيز بگذرد.اما جوانان شهر بر اين اقدام آن ها معترض شده و آماده جنگيدن شدند.در جنگ با لشکري که کاروان اسرا را همراهي مي کردند بسياري از سربازان را به درک واصل کردند.ام کلثوم درباره اين شهر دعا کرد و فرمود: خداوندا آب آن ها را گوارا ساز و دست ظلم را از آنها کوتاه ساز. به برکت اين دعا اگر همه جهان از ظلم و جور آکنده شود در سرزمين آنها جز نشانه هاي نعمت و بخشش و پرچم قسط و عدل برافراشته نمي شود! *زماني که کاروان اسرا به "بعلبک" نزديک شد حاکم "بعلبک" بنا به دستور فرمانده لشگر يزيد مجلس بزم و طرب مهيا ساخته و از شراب و نوشيدني مهيا کرد. نوازندگان بنواختند و از آن کافران استقبال به عمل آوردند. ام کلثوم در حق آن سرزمين نفرين کرد که خداي تعالي نابود کند وسعت و معيشت شما را و آبتان را خوش گوارا نسازد و دست ظالمان را از سر شما کوتاه نکند. *زماني که قرار بود اهل بيت را وارد شهر کند وقتي به نزديک دروازه ها رسيدند ام کلثوم به شمر فرمود: من خواسته اي دارم؟شمر گفت : خواسته ات چيست؟ام کلثوم فرمود: اينک اين شهر دمشق است. ما را از دروازه اي داخل کن که مردمان کمتري جمع باشند و بگو سرهاي شهدا را از ما دور کنند تا مردم به نگاه کردن سرها مشغول شده و کمتر به ما نگاه کنند.شمر بر خلاف اين نظر عمل کرد و دستور داد سرهاي مطهر را بين کاروان پخش کرده و آنها را در شلوغ ترين ساعات روز از شلوغ ترين دروازه که "دروازه ساعات" نام داشت وارد کرده و در همان حال شمر به رجز خواني و بيان مفاخر خود در کشتن امام حسين (ع) پرداخت.ام کلثوم نيز فرياد برآورد : خاک بر دهانت باد اي ملعون ، لعنت خداوند بر ستمکاران واي بر تو آيا فخر ما کني بر يزيد، که کسي را به قتل رسانيدي که جبرئيل در گهواره براي او لالايي مي گفت و نام گرامي اش در سرا پرده عرش پروردگاري مکتوب است.کسي که خداوند متعال؛ پيامبري جدش رسالت را پايان داد.آيا افتخار تو اين است که کسي را به قتل رسانيدي که پدرش نابود کننده مشترکين بود؟ کجا جدي و پدري و مادري مثل جد و پدر و مادر من مي بيني. خولي که ناظر اين گفت و گو بود گفت تو هرگز از شجاعت دست برنمي داري و تو دختر مرد شجاعي هستي. *زماني که کاروانيان به شام بازگشتند، به نزديک مدينه که رسيدند نوحه و زاري از حد برون شد. ديدار خانه امام حسين (ع)، ديدار رسول خدا (ص)، بدون حسين(ع) و رنج و محنتي که در اين سفر متحمل شده بودند همه در قالب مرثيه و شهر بر زبان ام کلثوم جاري شد. *ام کلثوم بر سر قبر مادرش نيز عقده دل وا کرد و مرثيه خواند مردم نيز در اين مرثيه خواني با وي همراهي کردند. *ام کلثوم بعد از ورود به مدينه تا چهار ماه بيشتر زنده نماند و آن گونه که در تاريخ ضبط است در بقيع دفن شده است.
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

به جاي نقل قول ، بهتر است مدارك را مطالعه كنيد !

مدرك كتاب القطرة ، روايتي از كتاب هداية الكبري است ! كه خود كتاب هداية الكبري ، و مولف آن مورد اشكال عموم علماي شيعه است ، و مولف آن ، يكي از سرشناس ترين مولفين غالي است !

جداي از اينكه براي روايت خود سند معتبري نيز نياورده است !

ساير مطالب نيز در مقاله به صورت مفصل مورد بررسي قرار گرفته و نقد شده است .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

 

103   نام و نام خانوادگي:  طاهري     -   تاريخ:   12 خرداد 89
از پاسخ هاي دقيق و محکم شما بسيار سپاسگذارم.
انشاء الله همه به راه راست هدايت شوند.
104   نام و نام خانوادگي:  محب عمر     -   تاريخ:   13 خرداد 89
بچه صيغه اي ها بخوانند :
بشکست عمر پشت دليران عجم را بر باد فنا داد رگ و ريشه جم را
اين عربده از بهر غصب خلافت زعلي نيست با آل عمر کين قديم است عجم را
105   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   13 خرداد 89
جناب محب عمر فرموده‌ايد که «با آل عمر کين قديم است عجم را». مگر خداي نکرده شما با آل عمر دشمني و عداوت نداريد؟؟ خداي نکرده مگر شما کافر به آيات قرآن کريم و دين شريف اسلام هستيد؟؟ تمام مسلمين با «آل عمر» دشمني و عداوت ندارند. و اين دشمني و عداوت با آل عمر افتخار مسلمين است: عبيدالله ابن عمر: پسر ارشد عمر. دائم الخمري که حتي در زمان ديکتاتوري عمر حد زده شد. جاني جنايتکاري که دست به قتل دختر بچه‌ 5 ساله اي به نام لولو و همچنين گروهي از مسلمين مانند هرمزان (رحمة الله عليه) زد. در زمان ديکتاتور سوم،‌عثمان با آسودگي تمام و بدون ترس از عقوبت به زندگي کثيف خود ادامه داد، تا آنکه در زمان گردنکشي و طغيان معاويه هندمادر به او پيوست و عاقبت جان کثيفش را فداي راه معاويه هند مادر کرد. بعدالله ابن عمر: پسر دوم عمر. بدعت گذار خائني که از موسسين جبرگرايي بود. منحرفي که با بيعتش با يزيد سگ باز خود را شريک او در جناياتش کرد. خبيثي که از بيعت با حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) سر باز زد. ****** براستي عمر در حين تربيت اين دو پسرش چه عداوت و کينه‌اي از حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) در در دل آنها باقي گذاشته بود که آنها جز نفرت از او نداشتند؟؟ آري. اين است آل عمر: شرابخواري در انظار عمومي، مست و لايعقل شدن، قتل دختر مظلوم و بي‌دفاع و يتيم، قتل مومن و مسلمان واقعي هرمزان (رحمة الله عليه)، قتل گروهي ديگر از مسلمين، طغيان در برابر ولايت الله و امام زمان خود، تمرد و سرکشي از خليفة الله، معاونت در جنايات معاويه هندمادر، شراکت در جنايات دهشناک معاويه هندمادر و يزيد سگ‌باز و .... ******* حال به عقايد مسلمين درباره پدر عمر توجه‌کنيد: کافر. کافري سنگ پرست. ساجد در مقابل سنگ و چوب. شرابخوار. دوستار زنا. دشمن الله متعال. جهنمي و دوزخي. پست تر از بهائم. خاسر دنيا و آخرت. يک کافر. ملعون دنيا و آخرت. غذايش زقوم و شرابش حميم. صبح و شام به ملک دوزخ التماس رهايي مي‌کند ولي چه فائده؟؟؟ خالد است در دوزخ و تا زمان زمان است خواهد سوخت. ******* >>>>>و اين است عقيد و باور قطعي کل مسلمين جهان بدون هيچ شک و ترديدي :<<<<<<< پدر عمر در دوزخ است. پسر عمر در دوزخ است. پدر عمر کافر است. پسر عمر کافر است. پدر عمر در آتش است. پسر عمر در آتش است. پدر عمر غذايش زقوم است. پسر عمر غذايش زقوم است. پدر عمر شرابش حميم است. پسر عمر شرابش حميم است. پدر عمر پست تر از بهائم است. پسر عمر پست تر از بهائم است. پدر عمر تا مغز استخوانش خواهد سوخت. پسر عمر تا مغز استخوانش خواهد سوخت. پدر عمر و پسر عمر را چنان خواهند سوزاند که از خدا طلب مرگ کنند. ولي خداوند به جاي مرگ گوشت و پوست جديد خواهد روياند و دوباره و سه باره و هزار هزار باره آنها را خواهد سوزاند. پناه به خدا از عذابي که بر سر پدر و پسر عمر خواهد آمد. اي مردمان!!! اي صاحبان عقول!!!‌ پند گيريد از آتش و عذابي که بر سر پدر و پسر عمر خواهد آمد. يا علي
106   نام و نام خانوادگي:  كميل (براي محب حقيقي عمر)     -   تاريخ:   14 خرداد 89
به به عجب شعري! چه دليل محكمي براي حقانيت مذهبت آوردي. محب عمر لازم نبود انقدر زحمت بكشي تحقيق كني چقدر زيبا و محكم.ترسم از اينه كه اين شعرو هركي بخونه سني بشه.. بشكست عمر ....به به
107   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   15 خرداد 89
با سلام
برادر عزيز جناب كميل چرا جوابشو دادي بگذار تو حال خودش باشه شعر بگه .
چه فرقي ميكنه .
اخرش ايرانيها هم يك حزب اللهي را فرستادند تا كمرشو بشكنه . كه شكست .

يا علي
108   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:   15 خرداد 89
سلام

جناب محب عمر

:::: آنکس که بنام دين به ايران مي تاخت === در باطن فعل خود خزعبل مي بافت ::::

:::: غافل زخداي قادر و سبحان شد === از دين خدا کينه و بدعت مي ساخت ::::

:::: فزرند صهاک ظلم بسيار نمود === تا آنکه خداوند ورا به دوزخ انداخت ::::

يا حق

109   نام و نام خانوادگي:  كميل     -   تاريخ:   16 خرداد 89
برادرم مجيد م علي آخه ديدم خيلي رفته تو حس گفتم تشويقش كنم
110   نام و نام خانوادگي:  حسن     -   تاريخ:   21 خرداد 89
اين صهاک ! خانه طه (ص) نه جولنگه توست
عرض خود مي بري و زحمت ما مي داري
111   نام و نام خانوادگي:  همزه     -   تاريخ:   25 خرداد 89
درود ملک بر روان تو باد براصحاب و برپيروان تو باد نخستين ابوبکرپير مُريد عمرپنجه بر پيچ ديو مَريد خردمند عثمانِ شب زنده دار چهارم علي شاه دلدل سوار (کليات سعدي. ستايش پيامبر(ص)ص205) momen abdullah  چراشمارا جو گرفته و خود را شريک خدا قرار دادي !!چرا هنوز قيامت برپا نشده وعده بهشت وجهنم را بايد از زبان شما بشنويم آياشما بهتر از خدا مي داني آيا خداوند متعال براي بردن آدم ها به بهشت و جهنم نظر امثال من و شمارا مي خواهد .اگربه اصحاب وياران رسول الله اهانت مي شود ما از شما انتظاري نداريم اما اين که خود را شريک خدا قرار دهي و وعده خير وشردهي کاري بسيارناپسنداست آيا ازوعده اي که خداوند در قيامت به کساني که به او شرک مي ورزند غافلي آيا نمي داني- خداوند هرگز اهل شرک را نمي‌بخشد مگر اينکه از شرک خود توبه کنند. . «خداوند (هرگز) شرك را نمى‏بخشد! و پايين‏تر از آن را براى هر كس (بخواهد و شايسته بداند) مى‏بخشد. و آن كسى كه براى خدا، شريكى قرار دهد، گناه بزرگى مرتكب شده است». (النساء: 48) «خداوند، شرك به او را نمى‏آمرزد; (ولى) كمتر از آن را براى هر كس بخواهد (و شايسته بداند) مى‏آمرزد. و هر كس براى خدا همتايى قرار دهد، در گمراهى دورى افتاده است».(النساء: 116) .. «همانا خداوند شرک به خود را نمي‌بخشد اما گناه غير شرک را براي هر کسي که بخواهد مي‌بخشد(النساءو48)مشرک داخل بهشت نمي‌شود، و جاودانه در عذاب جهنم مي‌ماند (پناه بر خدا).«زيرا هر كس شريكى براى خدا قرار دهد، خداوند بهشت را بر او حرام كرده است; و جايگاه او دوزخ است; و ستمكاران، يار و ياورى ندارند»(المائده: 72). - شرک به خدا تمام اعمال را از بين مي‌برد: يعني شرک اعمال را باطل و فاسد مي‌گرداند. خداوند مي‌فرمايد«به تو و همه پيامبران پيشين وحى شده كه اگر مشرك شوى، تمام اعمالت تباه مى‏شود و از زيانكاران خواهى بود». (الزمر: 65)..«و اگر آنها مشرك شوند، اعمال (نيكى) كه انجام داده‏اند، نابود مى‏گردد (و نتيجه‏اى از آن نمى‏گيرند)». (الأنعام: 88). شرک بزرگترين گناه کبيره است آيا نمي داني پيامبر(ص) فرمودن«آيا شما را از بزرگترين گناه کبيره مطلع کنم؟ (سه بار تکرار کردند)؟ اصحاب عرض کردند بلي اي پيامبر خدا، ايشان ص فرمودند: شرک به خدا، و اذيت و نافرمانى پدر و مادر ...».فتح القدير شوکاني 4/675. «از پيامبر خدا( ص) سوال کردن چه گناهي نزد خدا بزرگتر است؟ فرمودند: اينکه براي خدا شريک قرار دهي در حالي که او تو را آفريده است متفق عليه بخاري 2/939 حديث (2511)، وحديث (5631) وحديث (5632) ومسلم 1/91 حديث (87). چرا گناه شرک اين چنين بزرگ است: کسي که در نصوص گذشته با ديدة بصيرت تامل کند مفاهيم عجيبي را مشاهده مي‌کند، از جمله بيم دادن، انذار، تهديد و وعدة عذاب بـراي تمام مشرکان به خداوند ذوالجلال مسئله بسيار جدي و مهم است، و مهمتر از همه مسئله جاودانگي انسان مشرک – پناه بر خدا – در آتش جهنم است همانطور که خداوند تبارک وتعالي وعده داده است. اين آتشي که حرارت آن بسيار شديد است، و عمق آن زياد، خانه‌ايست تنگ و تاريک، هلاک‌کننده است مبهم، اسير در آن جاودانه است، و مواد سوزنده در آن شعله‌ور، نوشيدني آنان آب جوشان و جايگاهشان جحيم است. مأموران دوزخ آنان را قلع و قمع مي‌کنند و پرتگاهش آنان را در بر مي‌گيرد. آرزويشان مرگ است در حالي که از آن تفکيک ناپذيرند. پاهايشان به پيشانيشان بسته شده است و چهره آنان از شدت تاريکي شرک و گناه سياه شده است. در اطراف آن صدا مي‌زنند اي مالک(ملائکه نگهبان جهنم) وعدة عذاب خداوند دربارة ما تحقق يافت، اي مالک پوست بدن ما (از شدت حرارت) پخته شده است، اي مالک ما را از جهنم بيرون بياور ما قول مي‌دهيم به مسير گناه و معصيت بر نگرديم. آنان (در جواب) چيزي را نمي‌يابند جز «(خداوند) مى‏گويد: «دور شويد در دوزخ، و با من سخن مگوييد (فراموش كرده‏ايد) گروهى از بندگانم مى‏گفتند: پروردگارا! ما ايمان آورديم; ما را ببخش و بر ما رحم كن; و تو بهترين رحم كنندگانى. اما شما آنها را به باد مسخره گرفتيد تا شما را از ياد من غافل كردند; و شما به آنان مى‏خنديديد. ولى من امروز آنها را بخاطر صبر و استقامتشان پاداش دادم; آنها پيروز و رستگارند»(المؤمنون: 108-111).پشيماني آنان طولاني و تاسفشان شديد مي‌شود، اما پشيماني آنان را نجات نمي‌دهد، و تاسف آنان را بي‌نياز نمي‌کند، پس آنان در آتش به غل و زنجير کشيده مي‌شوند، بالاى سرشان آتش، و زيرپايشان آتش، و سمت چپ و راستشان آتش، آنان غرق در آتش هستند، با وجود همه اين موارد، آنان در ميان تکه‌هاي آتشي هستند، لباس‌هاي ايشان از مادة سياه رنگ بدبو است. ضربات گرزها و سنگيني زنجيرها مقارن با به جوش آمدن آنان است، مانند ديگ‌ها در قعر آتش، با صداي بلند آرزوي مرگ و نابودي خود را مي‌کنند. از بالا سر روي آنان آب جوشان ريخته مي‌شود. بوسيله آن آنچه در درونشان است با پوستشان ذوب مي‌گردد. مهيا شده است براي آنان گرزهاي آهني مخصوص که صورت‌ها را خرد مي‌کنند، و از آنها چرک زخم بيرون مي‌آيد، جگرها از تشنگي تکه تکه مي‌شوند، و اشک‌ها از چشمان جاري مي‌گردند، و تکه‌هاي گوشت جدا مي‌شود. آنان آرزوي مرگ مي‌کنند، اما نمي‌ميرند، آنان در عذاب دائمي و متصل هستند که از آنان قطع نمي‌گردد، و در آن جاودان‌اند. از خداوند متعال عفو و بخشش و سلامتي را خواستاريم ‌اي پروردگار جهانيان.چه چيز باعث شده است اين عبد را به اين مرحله برساند تا اينکه در عذاب هميشگي و دائم صدها هزار سال، بلکه براي هميشه در آن بماند. سبب اصلي همان شرک به خداوند ذوالجلال است، و انباز و همانند براي او قرار دادن است (پناه بر خدا).
112   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   25 خرداد 89
جناب همزه
شرک اينقدر بد است و شما ابوبکر را شريک خداوند در جعل خليفة الله مي‌دانيد؟؟
شرک اينقدر بد است و شما عمر را شريک خداوند در جعل احکام دين مي‌دانيد؟؟
شرک اينقدر بد است و شما عثمان را شريک خداوند در قضاوت مي‌دانيد؟؟
*************
جناب همزه
پدر عمر کافر بود!!! اين امري است مورد تاييد تمام فرق اسلامي!!!
پسر عمر طاغي و قاتل بيگناهان بود!!!! و اين مطلب مورد تاييد تمام مسلمين است!!!!

بنا بر فرمايش خداوند متعال:
«ومن يقتل مومنا متعمدا فجزاوه جهنم خالدا فيها وغضب الله عليه ولعنه واعد له عذابا عظيما»
پسر عمر تا زمان زمان است در دوزخ است و ملعون است!!!
و نيز بنا بر فرمايش خداوند متعال:
«اوليك الذين كفروا بربهم واوليك الاغلال في اعناقهم واوليك اصحاب النار هم فيها خالدون»
پدر عمر تا ابد در جهنم خواهد سوخت.

پناه به خداوند از عذابش!!!
**************
راستي جناب همزه
اين صحابه که شما مدام از آن دم مي‌زنيد چرا نقشه ترور سرور خلائق محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) را داشتند؟
«يحلفون بالله ما قالوا ولقد قالوا كلمه الكفر وكفروا بعد اسلامهم وهموا بما لم ينالوا ...»
پس براستي که آنها هم مخلد در نار هستند:
«ومن يعص الله ورسوله ويتعد حدوده يدخله نارا خالدا فيها وله عذاب مهين»

يا علي
113   نام و نام خانوادگي:  كميل(براي همزه)     -   تاريخ:   26 خرداد 89
آقاي همزه (ء) اگر كسي بگه فرعون اهل آتشه خدايي كرده؟؟؟؟؟
اگه بگه كفار وارد جهنم ميشن چي؟؟؟
قاتلا و غاصبا و مصاديق بارز اونا وهابيا و سنيا و.. كه دين ناقص و بيهوده اي دارن جهنمي هستن. نوكر و اربابم نداره همه ناقص الايمانن.
اينو همه ميدونن.پس يعني همه خدايي ميكنن؟
-------------
اتهام شرك هم يه قضيه مسخره ايه كه بزرگان كوچك شما از قديم الايام به ما شيعيان موحد چسبوندن.يه كم تحقيق كن بعد عقايد بيخود گذشتگانتو تكرار كن.
114   نام و نام خانوادگي:  همزه     -   تاريخ:   27 خرداد 89
سلام مومن جان........ باز توهين بازاهانت.......باز هنوزدادگاه برپا نشده حکم صادر کردن..... اما نمي داني درآن دادگاه شما هيچ کاره ايدوخداوند قاضي آن دادگاه است.......... اولا اگر پدرو فرزند عمر(فرعون ..نمرودو......) کافر بودند اين چه دخلي به عمر دارد(که او راکافر پنداريه)گفته‌ شما که پسربه خاطركارهاي‌ پدرانشان(‌وبرعکس) مجازات‌ شود‌ مشابهت‌ زيادي‌ با فكر و عقيده‌ مسيحيان‌ دارد كه‌ مي‌گويند: الخطيئة‌ الاولي‌ الموروثة‌ ـ به‌ اين‌ معني‌ كه‌ بار گناه‌ و اشتباه‌ پدران‌ را فرزندان‌ حمل‌ مي‌كنند و هر گاه‌ فرزندي‌ از آنان‌ بدنيا بيايد گناه پدر بر گردن‌ فرزند خواهد بود.آيا مي توان گفت در روز قيامت حضرت نوح (ع)به خاطر فرزندش کنعان مورد مجازات قرار بگيرد –پناه بر خدا-.. عقده‌ و قول‌ شما‌ مغاير فرموده‌ خداوند است‌ كه‌ در قرآن‌ مي‌فرمايند: «و لا تزروا وازرة‌ وزر اخري‌» هيچ‌كسي‌ بار گناهان‌ ديگري‌ را حمل‌ نخواهد كرد. (سوره‌ انعام‌ آيه‌ 164)آيا شما اين آيه را قبول نداري .............دوماّوقتي علي t مي‌دانست که خداوند او را خليفه قرار داده پس چرابنا به گفته شما بامشرکاني مانند ابوبکر و عمر و عثمان (رض) بيعت کرد؟!اگر شما آن اشخاص را مشرک بدانيد اين امر شامل حضرت علي نيز مي شود(چون از امر خداوند سرپيچي و اينکه مشرکان را کمک کرده)-پناه بر خد- شيعه و اهل سنت همه بر اين اجماع دارند که علي t فرد بسيار شجاع و دليري بوده است که کسي به گرد پاي او نمي‌رسيده است، و او در راه خدا، از ملامت هيچ ملامت‌کننده‌اي نمي‌ترسيد، و از آغاز زندگي‌اش تا وقتي که به دست ابن ملجم به شهادت رسيد يک لحظه اين شجاعت از او جدا نگرديد، و شيعه اعلام مي‌کند که علي جانشين بلافصل پيامبر است. آيا بعد از وفات پيامبر(ص) شجاعت علي تمام شد و به خاطر اين با ابوبکر بيعت کرد؟ و سپس بعد از او با عمر فاروق t بيعت نمود؟! و سپس بعد از عمر بلافاصله با عثمان بن عفان بيعت کرد؟! ........ واقعا جاي سوال داره که چراامام علي خلاف امر الله را انجام داد؟(درحالي که با اصل معصوميت امام در تضاد است)چه نيرو و قدرتي بالاتر از امر الهي وي را از انجام امر خلافت و سرپرستي مسلمين باز داشت؟ اگر بگوييد قدرت و توانايي نداشت، پس کسي که قدرت ندارد صلاحيت امامت را ندارد، چون فقط کسي مي‌تواند امام باشد که توانايي به دوش گرفتن بار امامت را داشته باشد. و اگر بگوييد امام توانايي داشت اما او خودش از توانايي‌اش استفاده نکرد، پس اين خيانت است به امر الله و خائن نمي‌تواند امام باشد! و براي رهبري مردم نمي‌توان به او اعتماد کرد. و امام علي از خيانت و ... به دور است. شما مي‌گوييد که علي بعد از پيامبر امام بر حق بوده است پس چرا در مدّتي که پيامبر بيمار بود حتي در يک نماز علي t پيش‌نماز مردم نشد؟! ابن حزم از شيعه مي‌پرسد که علي بعد از شش ماه با ابوبکر بيعت کرد، يا تأخير او در بيعت کار درستي بوده است که در اين صورت پس بيعت کردن او نادرست بوده است، و اگر بيعت کردن او کار درستي بوده است پس او به خاطر تأخير در انجام آن اشتباه کرده است»!. الفصل في الملل والأهواء والنحل 4/235. عمر t قبل از وفاتش شوراي شش نفره‌اي را تعيين کرد، سپس سه نفر از آنها دست کشيدند، و سپس عبدالرحمن بن عوف t کنار کشيد و عثمان و علي م باقي ماندند، پس چرا علي از همان اوّل نگفت که دربارة او به خلافت وصيت شده است؟! آيا بعد از وفات عمر t از کسي مي‌ترسيد؟!. به اتفاق همه ثابت است که سلمان فارسي (رض) در زمان خلافت عمر (رض) فرماندار مدائن بوده است، و عمار بن ياسر فرماندار کوفه بوده است، شما مي‌گويند اين دو نفر از ياران و شيعيان علي بوده‌اند، پس اگر از ديدگاه آنها عمر مشرک و ستمگري مي‌بود که عليه علي شوريده بود، آنها در زمان او پُست فرمانداري را قبول نمي‌کردند، چون آنها هرگز ستمگران و مرتدان را ياري نمي‌کردند، زيرا خداوند متعال مي‌فرمايد: «و بر ظالمان تكيه ننماييد، كه موجب مى‏شود آتش شما را فرا گيرد (هود: 113)............در مورد نقشه ترور سرور خلائق محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله قطعا حضرت علي چون درآن زمان زندگي مي کردند بهتر مي دانند(نه نويسندگان) اگر آنها قصد اين عمل را داشتند حضر ت علي به استقبال مرگ مي رفت اما هرگز با آنان بيعت نمي کرددرحالي که حضرت علي در زمان ابوبکروعمر (رض) عهده دار شورا بود ند و در امر خلافت به آن دو کمک مي کرد( و بر ظالمان تكيه ننماييد، كه موجب مى‏شود آتش شما را فراگيرد) تا جايي که عمر گفتند اگر علي نبود عمر هلاک مي شدآيا من وشماآگاه تريم نسبت به ترور رسول الله يا حضرت علي که در آن زمان مي زيستند آيا اين اهانتي برحضرت علي نيست که با کساني که قصد جان پيامبر را کردند همکاري کرده (پناه بر خدا از اين همه بهتان عظيم) . در مورد صحابه که ما مدام دم از آنها مي زنيم درنهج البلاغه مورد احترام تقديرحضرت علي قرار گرفته اند اگرآنها نقشه ترور سرور خلائق محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) را داشتند هرگزحضرت آنهارامورد تقدر قرار نمي دادومانند شماآنهارابه باد فحش وناسزامي گرفتند امامي بينيم که حضرت اين کار رانکردند پس شما چرااين کار را مي کني آياشماواقعاپيروامام علي وساير امامان هستي کدام يک از اين بزرگواران راه ناسزا گفتن به انسانها را در پيش گرفته اند که حالا شما آنرا در پيش گرفته اي فرمايشات امام علي در نهج البلاغه: - امام علي ، پيامبر ص و يارانش را در جنگ چنين توصيف مي‌کند. «وكان رسول الله ص إِذا احمرّ الباس، وأحجم الناس، قدّم أهل بيته، فوقى بهم أصحابه حرّ السيوف والأسنّة». «هرگاه جنگ شدّت مي‌گرفت و مردم جلونمي‌رفتند، پيامبر ص اهل بيت خود را جلو مي‌آورد و بوسيله آنها اصحاب و يارانش را از تيغ شمشيرها و نيزه‌ها محافظت مي‌نمود». ) آيا پيامبر ص افراد فاسق يا کافر را با اهل بيت خود که عزيزترين افراد در نزد او هستند، محافظت مي‌کند؟ دوست دارم در اين سخنان کوتاه امام علي تأمل کنيد، و نگاه کنيد که او چرا اين سخن را مي‌فرمايد؟ 2- امام در مورد بيعت چنين مي‌فرمايد: «إنه بايعني القوم الذين بايعوا أبا بكر وعمر وعثمان على ما بايعوهم عليه، فلم يكن للشاهد أن يختار، ولا للغائب أن يردّ، وإِنما الشورى للمهاجرين والأنصار، فإن اجتمعوا على رجل وسمّوه إِمامًا كان ذلك لله رضًا، فإن خرج عن أمرهم خارج بطعن أو بدعة ردّوه إلى ما خرج منه، فإن أبى قاتلوه على اتباعه غير سبيل المؤمنين، وولاه الله ما تولى». «همان گروهي با من بيعت کردند که با ابوبکر و عمر و عثمان بيعت کرده بودند و بر آن چيزي که با آنها بيعت نمودند، با من بيعت کردند، پس فردي که در بيعت حضور داشته است، نمي‌تواند بيعت خود را پس بگيرد و کسي که حاضر نبوده حق انتخاب ديگري ندارد، و شورا فقط از آن مهاجرين و انصار است، پس اگر مهاجرين و انصار بر فردي اتفاق نمودند و او را امام ناميدند، بدانيد که مورد پسند خداست. اگر فردي اعتراض کرد يا با ايجاد بدعتي عليه آن شوريد، دوباره به آنچه بر آن بود، بازگردانده مي‌شود، اگر نپذيرفت با او بجنگيد چون راهي غير از راه مؤمنان در پيش گرفته است) بدون ترديد اين سخن امام در مورد قضيه شوري و بيعت، گرانبها و ارزشمند و اينک اندکي در اين سخنان تأمل مي‌کنيم: الف- از شما مي‌خواهم که در جمله: «همان گروهي با من ...» خوب تأمل کنيد و به دنبال جواب اين سؤال باشيد که چرا امام فرمود: «اين گروهي که با خلفاي گذشته بيعت کرده‌اند همين‌ها هستند که با من بيعت نموده‌اند»؟ چرا علي تأکيد مي‌کند که اينها همان افراد هستند؟ آيا اين امر مهمي نيست که امام مي‌خواهد آن را توضيح دهد؟ آري او مي‌فرمايد اين بيعت‌کنندگان برخلفاي گذشته اعتراض نکردند و بدعتي نياوردند و بيعت با من نيز همين گونه بوده است. ب- اگر فرض کنيم که علي با اين سخنان مي‌خواهد طرف مخالف را با دليل ساکت کند و بگويد: اينها، هم‌چنان که با خلفاي گذشته بيعت کردند با من نيز بيعت نمودند، پس بيعت‌کردن دليلي است که بايد آن را پذيرفت. به فرض اگر ما اين ادعا را قبول کنيم، اين سخن او را چه کار مي‌کنيد که مي‌گويد: «شوري فقط از آن مهاجرين و انصار است»؟ امام به زبان عربي سخن مي‌گويد و ما مي‌دانيم که چه مي‌گويد، (انّما) حرف حصر است، مثل آيه: «مؤمنان فقط با هم برادرند - يعني اجازه ندارند از حدود برادربودن تجاوزن کنند -».(الحجرات: 10). مؤمنان برادرند و ديگران از زمره آنها نيستند و برادرشان نمي‌باشند... . در کلام علي نيز مراد اين است که شوراي مخصوص انتخاب خليفه در انحصار مهاجرين و انصار است. پس آنها قابل ستايش‌اند چون از امت محمد ص، آنان اهل اين شوري هستند. ج- امام مي‌فرمايد: «اگر مهاجرين و انصار بر فردي اتفاق نمودند و او را امام ناميدند، بدانيد که خدا به اين راضي است...» پس اينها اگر بر فردي اتفاق کردند و او را به عنوان خليفه برگزيدند، خداوند هم به اين راضي است. براي مهاجرين و انصار چه ستايشي بزرگتر از اين که آنچه آنان بر آن اتفاق نمودند خدا از آن راضي است؟ د- سپس بنگريد که مي‌فرمايد: «اگر فردي ...» خوب در اين کلمات او تأمل کنيد، سپس به ادامه بنگريد که مي‌فرمايد: «... اگر نپذيرفت با او بجنگيد چون راهي غير از راه مؤمنان در پيش گرفته است...» و راه مؤمنان جز راه و شيوه مهاجرين و انصار يعني اصحاب پيامبر( ص) چه مي‌تواند باشد؟ 3- امام در نامه‌اي به معاويه مي‌فرمايد: «ألا ترى -غير مخبر لك، ولكن بنعمة الله أحدث- أن قومًا استشهدوا في سبيل الله تعالى من المهاجرين والأنصار، ولكلّ فضل، حتى إذا استشهد شهيدنا قيل: سيد الشهداء، وخصّه رسول الله ص بسبعين تكبيرة عند صلاته عليه!». «آيا مگر نمي‌داني – نمي‌‌خواهم تو را آگاه کنم و بلکه نعمت الهي را بيان مي‌دارم – که گروهي از مهاجرين و انصار در راه خدا شهيد شدند که هر يک از آنها داراي فضل و برتري بود، تا آن که شهيد ما شهيد شد آنگاه گفته شد او سرور شهيدان است، و پيامبر وقتي بر او نماز خواند هفتاد بار تکبير گفت!». در اين نامه چه مي‌بينيد، در اين نامه اصحاب پيامبر( ص) ستوده شده‌اند و علي مي‌فرمايد: «و هر يک از آنها داراي فضل و برتري بود».رحمت خدا بر تو باد اي ابوالحسن! که منزلت هر کسي را صريح بيان کرده‌اي. امام در نامه‌اي ديگر مي‌فرمايد: «وذهب المهاجرون الأولون بفضلهم...». «و مهاجران اوّل با فضل و برتري که داشتند، رفتند...». 4- امام در توصيف شدّت مبارزه و پيکار اصحاب پيامبر ص با دشمنان فرموده است: «لقد كنّا مع رسول الله ص نقتل آباءنا وأبناءنا وإِخواننا وأعمامنا، ما يزيدنا ذلك إلا إيمانًا وتسليمًا، ومضيًّا على اللقم، وصبرًا على مضض الألم، وجدًّا في جهاد العدو، ولقد كان الرجل منا والآخر من عدونا يتصاولان تصاول الفحلين، يتخالسان أنفسهما، أيهما يسقي صاحبه كأس المنون، فمرة لنا من عدونا ومرة لعدونا منا، فلما رأى الله صدقنا أنزل بعدونا الكبت، وأنزل علينا النصر، حتى استقرّ الإِسلام ملقيًا جرانه، ومتبوئًا أوطانه. ولعمري لو كنا نأتي ما أتيتم ما قام للدين عمود، وما اخضرّ للإيمان عود، وايم الله لتحتلبنّها دمًا، ولتتبعنّها ندمًا!». «ما با پيامبر ص همراه بوديم و پدران و فرزندان و برادران و عموهايمان را مي‌کشتيم، و اين کار جز ايمان و تسليم و صبر و شکيبايي و جديّت در جهاد با دشمنان را بر ما نمي‌افزود. فردي از ما و فردي از دشمن به يکديگر هجوم مي‌بردند و يکديگر را مي‌طلبيدند تا يکي، حريفش را به کام مرگ بفرستد. گاهي ما بر دشمن پيروز مي‌شديم و گاهي دشمن بر ما پيروز مي‌شد. وقتي خداوند صداقت ما را ديد، دشمن ما را شکست داد و ما را پيروز گردانيد، تا اينکه اسلام محکم و استوار گرديد. به جان خودم سوگند! اگر ما آنچه را که شما مي‌دهيد، انجام مي‌داديم، دين و ايمانمان باقي نمي‌ماند و سوگند به خدا که آنچه شما مي‌خوريد خون است و پشيماني به دنبال دارد!» آناني که همراه پيامبر مي‌جنگيدند و علي آنها را نام نبرده است، چه کساني بوده‌اند؟ آيا اصحاب نبودند که اسلام و پيامبر را ياري نمودند؟ کجا هستند کساني که مي‌گويند اصحاب، دين و پيامبر( ص) را ياري نکرده‌اند و ادعا مي‌کنند که فقط امام علي پيامبر ص را ياري کرده است؟ چرا اينان به سخنان امام توجه نمي‌کنند؟! 5- امام با سخني زيبا کساني را که همراه او مي‌جنگيدند، سرزنش مي‌کند و اصحاب را به آنها يادآوري مي‌نمايد و مي‌فرمايد: «أين القوم الذين دعوا إِلى الإِسلام فقبلوه، وقرءوا القرآن فأحكموه، وهيجوا إِلى الجهاد فولهوا له وَلَه اللقاح إِلى أولادها، وسلبوا السيوف أغمادها، وأخذوا بأطراف الأرض زحفًا زحفًا، وصفًا صفًا، بعض هلك، وبعض نجا، لا يبشّرون بالأحياء، ولا يعزّون على الموتى، مُره العيون من البكاء، خمص البطون من الصيام، ذبل الشفاه من الدعاء، صفر الألوان من السهر، على وجوههم غبرة الخاشعين؟! أولئك إِخواني الذاهبون، فحقّ لنا أن نظمأ إِليهم، ونعضّ الأيدي على فراقهم!». «کجا هستند قومي که به اسلام دعوت شدند، آنگاه آن را پذيرفتند. قرآن را خواندند و آن را حاکم نمودند. و براي رفتن به جهاد تشويق شدند، پس چون شتران تازه زايمان کرده که عاشقانه به سوي فرزندانشان مي‌روند، مستانه به ميدان جهاد شتافتند و شمشيرها را از نيام‌ها کشيدند، و بعضي به شهادت رسيدند و بعضي نيز نجات يافتند. زنده‌مانده‌ها را مژده نمي‌دادند و براي از دست دادن عزيزان تسليت نمي‌گفتند. چشم‌هايشان از گريه سفيد و پرخون بود. از بس که روزه مي‌گرفتند شکمهايشان به کمر چسبيده بود، و لب‌هايشان از دعا خشکيده بود. از بيداري شب‌ها رنگ‌هايشان زرد و پريده بود و غبار فروتني بر چهره‌هايشان هويدا بود. اينان برادران من هستند که رفته‌اند، و ما حق داريم که تشنة ديدار آنها باشيم، و به خاطر جدايي‌شان انگشت حسرت به دهان بگيريم» ) منظور علي چه کساني هستند؟ آنها گروه زيادي‌اند، بعضي وفات يافته‌اند و بعضي زنده‌اند، آيا اينها همان چهارياهفت نفري هستند که شيعه مي‌گويند، همه اصحاب مرتد شدند به جز اين چند نفر، يا اينکه عموم اصحاب پيامبر( ص) هستند؟فرد منصف و دوستدار علي جز اين را نمي‌پذيرد که اينها همة اصحاب پيامبر( ص) بوده‌اند. 6- شايسته است که در اينجا فرموده امام خطاب به خوارج را، بدون دخل و تصرف، ذکر کنيم: «فإِن أبيتم إِلاَّ أن تزعموا أني أخطأت وضللت، فَلِمَ تضللون عامة أمة محمد ص بضلالي، وتأخذونهم بخطئي، وتكفّرونهم بذنوبي! سيوفكم على عواتقكم، تضعونها مواضع البرء والسقم، وتخلطون من أذنب بمن لم يذنب، وقد علمتم أن رسول الله ص رجم الزاني المحصن، ثم صلى عليه، ثم ورثه أهله، وقتل القاتل وورث ميراثه أهله، وقطع يد السارق، وجلد الزاني غير المحصن، ثم قسم عليهما من الفيء، ونكحا المسلمات، فأخذهم رسول الله ص بذنوبهم، وأقام حق الله فيهم، ولم يمنعهم سهمهم من الإِسلام، ولم يخرج أسماءَهم من بين أهله. ثمّ أنتم شرار الناس، ومن رمى به الشيطان مراميه، وضرب به تيهه. وسيهلك فيّ صنفان: محبّ مفرط يذهب به الحب إِلى غير الحقّ، ومبغض مفرط يذهب به البغض إِلى غير الحقّ، وخير الناس فيّ حالًا النمط الأوسط، فالزموه والزموا السواد الأعظم، فإِن يد الله على الجماعة، وإِياكم والفرقة». «اگر گمان مي‌بريد که من اشتباه کرده‌ام و گمراه شده‌ام، پس چرا به علت گمراهي من همه امت محمد( ص) را گمراه مي‌دانيد، و آنها را به سبب خطاي من مواخذه مي‌کنيد، و آنان را به خاطر گناه من کافر مي‌شماريد! شمشيرهايتان بر دوشتان است و آن را در هر کجا به کار مي‌گيرد، و گناهکار و بي‌گناه را يکسان مي‌شماريد، در حالي که مي‌دانيد که پيامبر( ص،) زناکار متاهل را رجم کرده و سپس بر او نماز گزارده است، و سپس خانواده‌اش از او ارث برده‌اند. و پيامبر( ص) قاتل را مي‌کشت و ارثيه‌اش را به خانواده‌اش مي‌داد. دست دزد را قطع مي‌کرد، و زناکار مجرّد را شلاق مي‌زد و سپس از غنيمت به هر دو سهميه مي‌داد، و هر دو با زنان مسلمان ازدواج مي‌کردند، پس پيامبر (ص) آنها را به خاطر گناهشان مواخذه مي‌کرد و دستور خدا را در مورد آنان اجرا مي‌نمود، اما آنها را از اسلام بيرون نمي‌کرد، و نام آنان را از ليست مسلمانان حذف نمي‌نمود.و شما بدترين مردم هستيد، و به زير سلطه شيطان درآمده‌ايد و او شما را سرگردان کرده است. دو گروه در مورد من هلاک خواهند شد: گروه اول کساني‌اند که به صورت افراطي مرا دوست مي‌دارند، و دوستي‌شاش آنها را به جايي مي‌کشاند که در مورد من از حق فراتر مي‌روند. و گروه دوم کساني‌اند که بيش از حدّ با من دشمني مي‌ورزد و حق را زيرپا مي‌گذارد، و بهترين مردم در مورد من کساني هستند که ميانه‌رو مي‌باشند، پس ميانه‌روي را رعايت کنيد و با عموم مؤمنان همراه شويد زيرا دست خدا با جماعت است و از تفرقه بپرهيزيد». 7- و در يکي از سخنراني‌هايش که دربارة قضيه حکمين و مذمّت اهل شام ايراد کرده، مي‌فرمايد: «جفاة طغام، عبيد أقزام، جمعوا من كل أرب، وتلقطوا من كل شوب، ممن ينبغي أن يفقه ويؤدّب، ويعلّم ويدرب، ويولّى عليه، ويؤخذ على يديه، ليسوا من المهاجرين والأنصار، ولا من الذين تبوءوا الدار والإيمان». «جفاکاران بي‌نام و نشان و بردگان کوتوله، که از هر سو جمع شده‌اند، و چنانند که علم و ادب به آنها آموخته شرف و تربيت شوند، و سرپرست داشته باشند اما دستشان را بگيرد، از مهاجران و انصار نيستند و از کساني نيستند که خانه ايمان را آباد‌کرده‌اند» علي مي‌گويد: اينها از مهاجرين و انصار نيستند، آيا آن امام مهاجرين و انصار را نمي‌ستايد که مي‌گويد، اين جفاکاران بي‌نام و نشان از آنها نيستند؟! سپس در مورد انصار مي‌فرمايد: «هم والله ربّوا الإِسلام كما يربى الفلوّ مع غنائهم بأيديهم السباط، وألسنتهم السلاط». «سوگند به خدا که آنان با آن که نيازي نداشتند، اسلام را چنان در آغوش خود پرورش دادند که کره اسب پرورش داده مي‌شود، بخشنده و دست و دل‌باز بودند و زبانهايشان برّان بود». چه ستايشي براي انصار از اين بزرگتر است؟ امام مي‌فرمايد: آنها بودند که اسلام را محافظت کردند تا اينکه اسلام گسترش يافت و استوار گرديد! 8- و امام در جاي ديگر مي‌فرمايد: «وذهب المهاجرون الأولون بفضلهم». «مهاجران با خوبي و فضل خويش رفتند» اين را در نامه‌اي به معاويه بن ابي‌سفيان نوشته است. 9- و در جاي ديگري در مورد اصحاب (ص)مي‌فرمايد: «إِنما اختلفنا عنه لا فيه». «ما در مورد خود او – پيامبر ص - اختلاف نکرديم و بلکه در فهميدن بعضي از امور دچار اختلاف شديم». اين جمله به اين معني است که بعد از وفات پيامبر ص اختلافي که بين او و برادران ديني‌اش پديد آمد، اختلاف سليقه بود که امري طبيعي است، پس اختلاف آنها چنان که خودش مي‌فرمايد در مورد پيامبر(ص) و اصول دين نبود، بلکه آنها در فهم بعضي از نصوص با هم اختلاف نظر داشتند، و اين سخنان، بر اين مطلب دلالت دارد که علي برادرانش را کافر و يا فاسق به حساب نمي‌آورد. 10- امام در خطبه‌اي ديگر که شارح نهج‌البلاغه آنرا ذکر کرده، مي‌فرمايد: «فتولى أبو بكر تلك الأمور، فيسّر وسدّد، وقارب واقتصد، وصحبته مناصحًا، وأطعته فيما أطاع الله فيه جاهدًا، وما طمعت - أن لو حدث له حادث وأنا حيّ؛ أن يردّ إليّ الأمر الذي نازعته فيه- طمع مستيقن، ولا يئست منه يأس من لا يرجوه، ولولا خاصة ما كان بينه وبين عمر، لظننت أنه لا يدفعها عنّي، فلما احتضر بعث إلى عمر فولاه، فسمعنا وأطعنا وناصحنا». «ابوبکر اين کارها را به عهده گرفت. او ساده‌گيري کرد و درستي و ميانه‌روي نمود و من به عنوان مشاور و خيرخواه با او همراهي کردم و در آنچه او از خدا اطاعت مي‌کرد، من از او اطاعت نمودم. و چنان به او چشم طمع ندوختم – اگر اتفاقي رخ دهد و من زنده باشم امري که در آن با او کشمکش داشتم به من برگردد – چنان که فرد مطمئن طمع مي‌ورزد، و نه از او کاملاً نااميد بودم. اگر رابطه ويژه‌اش با عمر نبود، گمان نمي‌بردم که امر خلافت را از من دور سازد و وقتي زمان وفاتش فرا رسيد به دنبال عمر فرستاد و او را خليفه گردانيد و ما از عمر اطاعت کرديم و حرف او را گوش داديم و خيرخواه او بوديم».. سپس مي‌فرمايد: «وتولى عمر الأمر، فكان مرضي السيرة، ميمون النقيبة...». «عمر خلافت را به عهده گرفت. او رفتاري پسنديده و خجسته داشت...». کدام عاقل منصف و خواننده بي‌طرفي، از اين سخنان چيزي جز ستايش دو خليفه اول را برداشت مي‌کند؟ حتي اگر بين آنها اختلافي وجود داشته باشد، اين اختلاف در اخلاق علي تأثير نگذاشته است، و او در مورد ابوبکر و عمر واقعيت و انصاف را رعايت کرده است. در اينجا به طور عمومي آنها را ستوده است و در جاهاي زياد ديگري، به طور ويژه آنها را مي‌ستايد: 1- امام، عمر بن خطاب را مي‌ستايد: امام در خطبه‌هاي زيادي به عمر و کردارش اشاره و او را مي‌ستايد و ما در اينجا به ذکر مطالبي اکتفا مي‌کنيم که علي در آن، عمر را به صراحت ستوده است: الف- مي‌فرمايد: «لله بلاد فلان، فلقد قوّم الأود، وداوى العمد، وأقام السنة، وخلّف الفتنة؛ ذهب نقيّ الثوب، قليل العيب، أصاب خيرها وسبق شرها. أدّى إلى الله طاعته، واتقاه بحقه، رحل وتركهم في طرق متشعبة، لا يهتدي بها الضال، ولا يستيقن المهتدي». «رحمت خدا بر فلاني باد. او کژي را راست نمود، بيماري را مداوا کرد، سنّت را برپاداشت و فتنه بعد از او پديد آمد. او پاک بود و با عيبي اندک از دنيا رفت. از خير آن بهره‌مند شد و قبل از آن که شرّ فتنه دامن‌گير او شود، از جهان رخت بربست. فرمان خدا را اطاعت نمود و به گونه شايسته‌اي تقواي الهي را رعايت کرد. از دنيا رحلت کرد و آنها - مسلمانان - را بر دو راهي گذاشت: گمراه رستگار نمي‌گردد، و رستگار مطمئن نمي‌شود». در اين سخنان امام علي که در مورد خليفه دوم فرموده، تأمل کنيد، او مي‌گويد: «سنت را برپاداشت»، «پاک بود و با عيبي اندک از دنيا رفت»، «فرمان خدا را اطاعت کرد». آيا اين سخنان امام علي با سزا و فحش و نفريني که شيعه نثار عمر مي‌کنند و مي‌گويند حق خلافت علي  را غصب کرده است، سازگار است؟ سخن چه کسي را باور کنيم؟ کسي که با آنها زندگي کرده و در زمان آنها بوده است، يا آن کسي که بعد از آنها آمده و بر آنان دروغ مي‌بندد؟ ب- عمر وقتي با امام علي در مورد رفتن و مشارکت در جنگ با رومي‌ها مشورت کرد، علي  به او فرمود: «وقد توكل الله لأهل هذا الدين بإِعزاز الحوزة، وستر العورة، والذي نصرهم وهم قليل لا ينتصرون، ومنعهم وهم قليل لا يمتنعون، حيّ لا يموت. إِنك متى تسر إلى هذا العدو بنفسك، فتلقهم فتنكب؛ لا يكن للمسلمين كهف دون أقصى بلادهم، ليس بعدك مرجع يرجعون إِليه، فابعث إِليهم رجلاً مجربًا، واحفز معه أهل البلاء والنصيحة، فإِن أظهر الله فذاك ما تحب، وإن تكن الأخرى كنت ردءًا للناس، ومثابة للمسلمين». «خداوند حمايت از اهل اين دين و قدرت‌گرفتن آنها را به عهده گرفته است، خداوندي که آنها را وقتي که اندک بودند، ياري کرد آنها را محافظت نمود، و خداوندي که هرگز نمي‌ميرد. اگر خودت به جنگ اين دشمن بروي و با آنها روبرو شوي و بلايي به سراغت بيايد، مسلمانان پناهگاهي جز دورترين سرزمين خود نخواهند داشت، و بعد از تو مرجعي ندارند که به سوي او بازگردند، پس فرد باتجربه‌اي را به جنگ دشمن بفرست و افرادي را که سختي‌ کشيده‌اند و اهل رأي و نصيحت‌اند، با او بفرست. اگر خداوند آنان را پيروز گرداند که خوب است، و اگر پيروز نشوند تو پناهگاه و مرجع مسلمين خواهي ماند». اينها سخنان علي در مورد عمر (رض)مي‌باشد. در اين جملات تأمل کنيد، علي  مي‌فرمايد: «مسلمانان پناهگاهي نخواهند داشت...»، «بعد از تو مرجعي ندارد...»، «اگر خداوند آنان را پيروز گرداند ... تو پناهگاه مسلمين ...»، ببينيد که چگونه منصفانه و مخلصانه سخن مي‌گويد، و چگونه واقعيت امر را در مورد خليفه دوم بيان مي‌کند،. ج- و وقتي عمر (رض) در مورد رفتن به جنگ با ايرانيان با او مشورت کرد، امام فرمود: «إِن هذا الأمر لم يكن نصره ولا خذلانه بكثرة ولا بقلة، وهو دين الله الذي أظهره، وجنده الذي أعدّه وأمدّه، حتى بلغ ما بلغ وطلع حيثما طلع، ونحن على موعود من الله، والله منجز وعده، وناصر جنده، ومكان القيّم بالأمر مكان النظام من الخرز، يجمعه ويضمه، فإِن انقطع النظام تفرق وذهب، ثم لم يجتمع بحذافيره أبدًا. والعرب اليوم وإن كانوا قليلًا، فهم كثيرون بالإِسلام، عزيزون بالاجتماع، فكن قطبًا واستدر الرحى بالعرب، وأصلهم دونك نار الحرب، فإنك إن شخصت من هذه الأرض انتقضت عليك العرب من أطرافها وأقطارها، حتى يكون ما تدع وراءك من العورات، أهمّ إِليك مما بين يديك. إِن الأعاجم إن ينظروا إِليك غدًا يقولوا: هذا أصل العرب، فإِذا اقتطعتموه استرحتم، فيكون ذلك أشدّ لكلبهم عليك وطمعهم فيك». «اين دين با تعداد زياد لشکريان پيروزي به دست نياورد، و کم‌بودن پيروان سبب شکست آن نشده است. اين دين خداست که آن را چيره گردانده، و اين لشکر الهي است که آن را آماده کرده، و گسيل داشته است، تا اينکه به هر جا که خواسته، رسيده است. خدا به ما وعده داده و خداوند به وعده‌اش وفا مي‌کند و لشکر خويش را به ياري مي‌فرستد. سرپرست و عهده‌دار کار همانند نخي است که مهره‌ها در آن کشيده شده‌اند و او همه را نگه داشته است، اگر اين نخ پاره شود، همه مهره‌ها از هم جدا مي‌شوند و هر يک به سويي مي‌روند و سپس هرگز کاملاً جمع نمي‌شوند. عربها امروز گرچه کم هستند اما به سبب اسلام زيادند و به خاطر وحدت و يکپارچگي قدرتمندند، پس تو محور باش و عرب‌ها را گرد خود بچرخان، و به جاي خودت آنها را به سوي معرکه جنگ بفرست. زيرا اگر تو از اين سرزمين دور شوي، عربها از هر گوشه و کنار بر تو مي‌شورند و آنگاه نگهداري از آنچه پشت سرت هست، برايت از مقابله با آنچه پيش‌رو داري، مهم‌تر خواهد بود. فردا اگر عجم‌ها تو را ببينند، مي‌گويند :اين اصل و اساس و ريشه عربهاست، اگر آن را از بين ببريد و قطع کنيد، راحت خواهيد شد. بنابراين آنان بيشتر به تو حمله‌ور مي‌شوند و چشم طمع به نابودي‌ات مي‌دوزند». اين سخنان را امام به خليفه آن روز، عمر بن الخطاب (رض)، مي‌گويد، اين کلمات نشانگر اين هستند که خليفه به امام اعتماد دارد و امام او را دوست ‌دارد، و نشانگر اين است که از ديد علي (رض)، خليفه در جنگ چقدر مهم بوده است! د- امام در جايي ديگر مي‌فرمايد: «ووليهم وال، فأقام واستقام حتى ضرب الدين بجرانه». «و فرمانروايي خليفه آنان شد که کارها را سامان داد، تا اينکه دين را استوار و محکم نمود». و اين فرمانروا کسي نبود جز عمر بن الخطاب. 2- امام ، عثمان  را مي‌ستايد: الف- علي  در نامه‌اي که به معاويه نوشت، فرمودند: «ثم ذكرت ما كان من أمري وأمر عثمان، فلك أن تجاب عن هذه لرحمك منه، فأينا كان أعدى له، وأهدى إلى مقاتله! أمَّن بذل له نصرته فاستقعده واستكفّه، أمّن استنصره فتراخى عنه وبث المنون إليه، حتى أتى قدره عليه! كلا والله لقد (الأحزاب: 18). «سپس در مورد من و عثمان گفته‌اي. تو بايد پاسخ اين را بدهي چون خويشاوند او هستي: کدام يک از ما دو نفر در حق او بيشتر تجاوز کرده و به دشمنان او نيکي نموده‌ايم؟ آيا کسي که او را ياري کرد ولي عثمان از او خواست تا بنشيند و دست نگاه دارد، يا کسي که عثمان از وي کمک خواست ولي او عثمان را ياري نکرد و بلايا را به سوي او گسيل داشت تا آن که دچار سرنوشت خويش شد؟ نه هرگز چنين نيست، سوگند به خدا! که «خداوند كسانى كه مردم را از جنگ بازمى‏داشتند و كسانى را كه به برادران خود مى‏گفتند: بسوى ما بياييد (و خود را از معركه بيرون كشيد)» بخوبى مى‏شناسد; و آنها (مردمى ضعيفند و) جز اندكى پيكار نمى‏كنند». (سورة احزاب 18). پس اگر عثمان فاسق بوده و يا خلافت را غصب کرده است، چگونه امام علي به خود اجازه داده که از او دفاع کند؟ و آيا جايز است که امام علي منحرفان و گمراهان و اهل باطل را ياري کند؟ نه، هرگز چنين نبوده، بلکه او فقط حق و اهل حق را ياري مي‌کرد، و سخني هم به پيامبر( ص) نسبت داده شده که مؤيد اين مطلب است: «علي با حق است و حق با علي است». پس آيا ياري‌کردن عثمان درست بوده يا نادرست؟ اگر علي باحق است و از آن جدا نمي‌شود، ياري‌کردن اين خليفه کار درستي بوده است، پس چرا شيعه کسي را که علي او را با شمشيرش ياري کرد، با زبانشان ياري نمي‌کنند؟ يا اينکه امام کار اشتباهي کرده است، پس اقتدا به او جايز نيست. و آيا اساساً جايز است که فرد معصوم کار باطل و نادرست انجام دهد؟ و يا اينکه امام کاري کرده که بايد مي‌کرد و وظيفه او بود و با شريعت مخالفت نکرده است. ب- وقتي که شورشيان عليه عثمان شورش کردند، علي به عثمان گفت: «إِن الناس ورائي، وقد استسفروني بينك وبينهم، ووالله ما أدري ما أقول لك! ما أعرف شيئًا تجهله، ولا أدلك على أمر لا تعرفه! إنك لتعلم ما نعلم، ما سبقناك إلى شيء فنخبرك عنه، ولا خلونا بشيء فنبلّغكه، وقد رأيت كما رأينا، وسمعت كما سمعنا، وصحبت رسول الله ص كما صحبنا، وما ابن أبي قحافة ولا ابن الخطاب بأولى بعمل الخير منك، وأنت أقرب إلى رسول الله ص وشيجة رحم منهما، وقد نلت من صهره ما لم ينالا، فالله الله في نفسك! فإنك والله ما تبصّر من عمى، ولا تعلّم من جهل، وإن الطرق لواضحة، وإن أعلام الدين لقائمة. فاعلم أن أفضل عباد الله عند الله إمام عادل، هُدي وهَدى، فأقام سنّة معلومة، وأمات بدعة مجهولة، وإن السنن لنيرة لها أعلام، وإن البدع لظاهرة لها أعلام، وإن شر الناس عند الله إمام جائر، ضَلّ وضُلّ به، فأمات سنة مأخوذة، وأحيا بدعة متروكة! وإني سمعت رسول الله ص يقول: «يؤتى يوم القيامة بالإمام الجائر وليس معه نصير ولا عاذر، فيلقى في نار جهنم، فيدور فيها كما تدور الرحى، ثم يرتبط في قعرها». وإني أنشدك الله أن تكون إمام هذه الأمة المقتول! فإنّه كان يقال: يقتل في هذه الأمة إمام يفتح عليها القتل والقتال إلى يوم القيامة، ويلبس أمورها عليها، ويبثّ الفتن فيها، فلا يبصرون الحق من الباطل، يموجون فيها موجًا، ويمرجون فيها مرجًا، فلا تكونن لـمروان سيقة يسوقك حيث شاء بعد جلال السنّ، وتقضّي العمر». «مردم پشت سر من هستند و مرا به عنوان سفير و نماينده نزد تو فرستاده‌اند، و سوگند به خدا! که نمي‌دانم به تو چه بگويم. چيزي نيست که من بدانم و تو آن را نداني، و شما را به چيزي راهنمايي نمي‌کنم که تو آن را نمي‌داني. بدون ترديد هر آنچه ما مي‌دانيم تو نيز مي‌داني. ما بر هيچ چيزي پيشي نگرفته‌ايم که تو را از آن باخبر کنيم. به تنهايي به ما چيزي گفته نشده که آن را به تو برسانيم. هر چه ما ديده‌ايم، تو نيز ديده‌اي، و همان گونه که ما شنيده‌ايم، تو نيز شنيده‌اي. چنان که ما با پيامبر ص همراه بوديم، تو هم همراه بوده‌اي. ابن ابي‌قحافه و ابن الخطاب در انجام‌دادن کار خير از تو سزاوارتر نبوده‌اند، تو از نظر خويشاوندي به پيامبر ص نزديکتر هستي، تو داماد پيامبر مي‌باشي که آنها نبودند، پس در مورد خودت فکر کن. سوگند به خدا! که نابينا نيستي تا راه به تو نشان داده شود، و نادان نيستي که تعليم داده شوي. راهها روشن‌اند و نشانه‌هاي دين برپا هستند. بدان که برترين بنده در نزد خدا امام عادل است که خود هدايت شده و ديگران را هدايت مي‌نمايد، و سنّت مشخصي را برپا داشته و بدعت ناشناخته‌اي را از بين مي‌برد. سنّت‌ها روشن‌اند و نشانه‌هايي دارند، و بدعت‌ها آشکارند و علايمي دارند. و بدترين مردم نزد خدا امام ستمگر است، که خود گمراه بود. و سبب گمراهي ديگران مي‌گردد و سنتي را که بدان عمل مي‌شد، از ميان برده و بدعتي را که ترک شده بود، زنده مي‌کند. و من از پيامبر ص شنيدم که مي‌گفت: «روز قيامت امام ستمگر در حالي که ياوري ندارد آورده شده و به جهنم انداخته مي‌شود، و آنگاه در دوزخ چون سنگ آسياب دور مي‌زند و سپس به قعر آن مي‌روند. تو را به خدا سوگند مي‌دهم که اجازه نده امام مقتول اين امّت گردي، وگرنه مي‌گويند: در اين امّت امام کشته مي‌شود و با کشته‌شدن او دروازه جنگ و کشتار تا روز قيامت گشوده خواهد شد، و کارها بر امت مشتبه مي‌گردند، و فتنه‌ها در ميان آن پخش مي‌شوند، و آنان حق و باطل را تشخيص نمي‌دهند و وارد اين فتنه‌ها مي‌شوند. [اي عثمان!] عمري را گذرانده‌اي و سنّ زيادي داري، مهار خود را به دست مروان مده که به هر سو بخواهد، تو را ببرد». بايد در اين پيام سياسي بزرگ امام که در آن عثمان را خطاب مي‌نمايد، تأمل کنيم. به اين کلمات صادقانه بنگر و در آن تأمل کن او مي‌فرمايد: «چيزي نيست که من بدانم و تو آن را نداني، و تو را به چيزي راهنمايي نمي‌کنم که تو آن را نمي‌داني...» يعني عثمان و علي م در دانش و معرفت يکسان هستند، هيچ کدام از ديگري عالم‌تر نيست. علما مي‌گويند: درباره دين چيزي نيست که علي آن را بداند و عثمان نداند. و بعد مي‌فرمايد: «تو مي‌داني آنچه ما مي‌دانيم، ما بر هيچ چيزي پيشي نگرفته‌ايم...» در اين جمله بينديشيد، علي مي‌فرمايد: دانشي وجود ندارد که فقط او، آن را از پيامبر ص آموخته باشد و عثمان آن را نداند، بلکه عثمان داراي فکر و دانش است، و چنان نيست که بعضي مي‌گويند که دانش‌ پيامبر ص فقط به علي داده شده است. و مي‌فرمايد: «و پسر ابوقحافه و ابن الخطاب در انجام کارهاي نيک از تو سزاوارتر نبودند ...» يعني خلفاي قبل از او کار خوب انجام داده‌اند ولي با اين وجود، در انجام کارهاي نيک از خليفه سوّم شايسته‌تر نيستند، چون خير و خوبي در دوران اوّل اسلام آسان و فروان بود و به آن عمل مي‌شد. و مي‌فرمايد: «و تو از نظر خويشاوندي به پيامبر ص نزديکتر هستي، و تو با دختران...». بعضي مي‌گويند: پيامبر دخترانش را به ازدواج عثمان در نياورده است، و بلکه آن دو دختر فرزندان خديجه از شوهري ديگر بوده‌اند. امّا امام علي با صراحت و وضوح کامل اين اتهام و دروغ را ردّ مي‌نمايد و مي‌فرمايد: عثمان داماد پيامبر ص است. به بند آخر کلام او بنگريد که مي‌گويد: «تو را به خدا سوگند مي‌دهم که اجازه مده امام مقتول اين امّت شوي...». علي عثمان را امام مي‌نامد، و او را دروازه‌اي قرار مي‌دهد که وقتي شکسته شود فتنه‌ها با شتاب از هر سو مي‌آيند و بر اين امت هجوم مي‌آورند، و البته آنچه او فرمود، اتفاق افتاد. به برادرانم مي‌گويم که قبل از لب‌گشودن به فحش و ناسزا، بايد تأمل کنند و بينديشيند، اين امام علي است که شيوه و موضع خود را در مورد اين اصحاب، اينگونه بيان مي‌دارد. همان اصحابي که شيعه مي‌گويند: آنها حق خلافت را به زور از دست علي گرفتند. پس پيرو راستين کسي است که در همه امور و کارهايش از امام و مقتداي خويش اطاعت مي‌کند. آيا در مورد اين قضيه مهم که افراد زيادي در مورد آن سخنان بيهوده گفته و بي‌هدف گام برداشته‌اند و به اصحاب پيامبر( ص) و به حيثيّت و حرمت او، به ناحق توهين کرده‌اند، به شرح و توضيحي بيشتر از اين نياز داريم؟!حجت و دليل با گفته‌ها و کلام امام علي قائم و برپاست، پس هر كس بخواهد دوستى آل البيت، و دوستى پيامبر( ص )شامل حال او شود، به كلام امام گوش دهد. شيعه بايد به کلام امام معصوم گوش فرا دهند که در آن اصحاب را ستوده و به هيچ يک از آنان توهين نکرده است، و هيچگاه از او شنيده نشده که به يکي از اصحاب فحش و ناسزا بگويد، يا يکي از آنان را فاسق بنامد، با اينکه اگر مي‌خواست، مي‌توانست بگويد.
جواب نظر:

با سلام
دوست گرامي
اگر چه نامه شما خطاب به دوستان است ، اما به خاطر در خواست برخي از خوانندگان به آن پاسخ مي‌دهيم :
1-    آيا اينكه گفته شود عمر فرزند يك كافر بوده است ، براي شما سخت است ؟ اگر سخت است ، چرا علنا نمي‌گوييد و اگر اشكالي ندارد ، چرا اين مقدار در مورد آن سخن گفته‌ايد ؟
2-    گفته‌ايد «.............دوماّوقتي علي t مي‌دانست که خداوند او را خليفه قرار داده پس چرابنا به گفته شما بامشرکاني  مانند ابوبکر و عمر و عثمان (رض) بيعت کرد؟»
ا. اميرمومنان با كسي بيعت نكرد ، بلكه طبق مصادر تاريخي ، ابوبكر روي دست حضرت دست كشيد «فمسح ابوبكر علي يده وهي مضمومة»!
ب. آيا حضرت هارون نبي نمي‌دانست كه پيامبر است و وصي موسي و بر حق ؟ پس چرا با قوم گوساله پرست نجنگيد ؟ لابد به نظر شما اين نشانه برحق بودن گوساله پرستان يا مشرك بودن حضرت هارون است ؟
3- گفته‌ايد «آيا بعد از وفات پيامبر(ص) شجاعت علي تمام شد و به خاطر اين با ابوبکر  بيعت کرد؟»
ا. گفته شد كه اميرمومنان بيعت نكرد !
ب. آيا رسول خدا (ص) 13 سالي كه در مكه بود و با كفار نجنگيد ، شجاعتش تمام شده بود ؟ يا به خاطر مصلحت حفظ اسلام چنين كرد ؟
ج. حتي به اقرار بخاري (كه ادعاي بيعت را دارد) اميرمومنان تا چند ماه بعد از رحلت رسول خدا (ص) با ابوبكر بيعت نكرده بودند !
4- گفته‌ايد «  اگر بگوييد قدرت و توانايي نداشت، پس کسي که قدرت ندارد صلاحيت امامت را ندارد، چون فقط کسي مي‌تواند امام باشد که توانايي به دوش گرفتن بار امامت را داشته باشد. و اگر بگوييد امام توانايي داشت اما او خودش از توانايي‌اش استفاده نکرد، پس اين خيانت است به امر الله و خائن نمي‌تواند امام باشد!»
شما در مورد هارون نبي چه مي‌گوييد ؟ قدرت نداشت ، يا قدرت داشت و خيانت كرد ؟
5- گفته‌ايد «عمر t قبل از وفاتش شوراي شش نفره‌اي را تعيين کرد، سپس سه نفر از آنها دست کشيدند، و سپس عبدالرحمن بن عوف t کنار کشيد و عثمان و علي م باقي ماندند، پس چرا علي از همان اوّل نگفت که دربارة او به خلافت وصيت شده است؟! آيا بعد از وفات عمر t از کسي مي‌ترسيد؟!.»
ا. چه كسي گفته‌ است كه اميرمومنان نگفت كه من اولا هستم؟ مناشده اميرمومنان در شوراي شش نفره در كتب شيعه و سني آمده است ! آن حضرت به صراحت فرمودند خلافت حق من بوده و هست !
ب. سپس كناره گرفته و گفتند بايد با من بيعت كنيد ! و به همين سبب عبد الرحمن بن عوف ، به خانه حضرت رفت و در آنجا گفت اگر به سيره ابوبكر و عمر عمل كنيد ، با شما بيعت مي‌كنم ! اما حضرت قبول نكردند !(زيرا اين كار تاييد سيره ابوبكر و عمر بود!)
6- گفته‌ايد «به اتفاق همه ثابت است که سلمان فارسي (رض) در زمان خلافت عمر (رض) فرماندار مدائن بوده است، و عمار بن ياسر فرماندار کوفه بوده است، شما مي‌گويند اين دو نفر از ياران و شيعيان علي بوده‌اند، پس اگر از ديدگاه آنها عمر مشرک و ستمگري مي‌بود که عليه علي شوريده بود، آنها در زمان او پُست فرمانداري را قبول نمي‌کردند، چون آنها هرگز ستمگران و مرتدان را ياري نمي‌کردند»!
ا. چه كسي گفته است كه آنها به خاطر عمر فرمانداري را قبول كردند ؟ بهتر است نامه جناب سلمان فارسي به عمر را در زمان حكومت بر مدائن ببينيد :
إعلم : أني لم أتوجه أسوسهم وأقيم حدود الله فيهم إلا بإرشاد دليل عالم فنهجت فيهم بنهجه ، وسرت فيهم بسيرته ( 2 ) . واعلم : أن الله تبارك وتعالى لو أراد بهذه الأمة خيرا أو أراد بهم رشدا لو لي عليهم أعلمهم وأفضلهم ، ولو كانت هذه الأمة من الله خائفين ، ولقول نبي الله متبعين ، وبالحق عاملين ، ما سموك أمير المؤمنين ، فاقض ما أنت قاض ، إنما تقضي هذه الحياة الدنيا ، ولا تغتر بطول عفو الله عنك وتمديده بذلك من تعجيل عقوبته وأعلم : أنك سيدركك عواقب ظلمك في دنياك وآخرتك ، وسوف تسأل عما قدمت وأخرت ، والحمد لله وحده
الاحتجاج - الشيخ الطبرسي - ج 1 ص 188
ب. آيا وقتي حضرت يوسف ، معاونت پادشاه مصر را قبول كرد ، مومن بود يا كافر؟ گاهي اوقات مومن از جانب خداوند مامور مي‌شود كه در زمان حكومت كافر يا غير مومن، مسئوليت به دست گيرد ، تا بتواند اندكي از ظلم او بر مردمان بكاهد !
7- فرموده‌ايد «در مورد صحابه که ما مدام دم از آنها مي زنيم درنهج البلاغه مورد احترام تقديرحضرت علي قرار گرفته اند اگرآنها نقشه ترور سرور خلائق محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) را داشتند هرگزحضرت آنهارامورد تقدر قرار نمي داد»
آيا معاويه و ابوبكر و عمر و عثمان را جزو صحابه نمي‌دانيد ؟ آيا نمي‌دانيد كه بيشترين خطبه‌ها و نامه‌هاي نهج البلاغه در توبيخ معاويه است ؟
8- گفته‌ايد «- امام علي ، پيامبر ص و يارانش را در جنگ چنين توصيف مي‌کند. «وكان رسول الله ص إِذا احمرّ الباس، وأحجم الناس، قدّم أهل بيته، فوقى بهم أصحابه حرّ السيوف والأسنّة». »
آري ! هركس چنين باشد ، صحابي واقعي است و اهل بهشت ! اما آيا تمامي كساني كه شما اهل سنت صحابي مي‌دانيد اينگونه بودند ؟ آيا در مورد اقرار ابوبكر و عمر به فرار در جنگ‌ها در كتب اهل سنت چيزي نشنيده‌ايد ؟
9- در مورد سخن اميرمومنان با معاويه كه «إنه بايعني القوم الذين بايعوا أبا بكر وعمر وعثمان على ما بايعوهم عليه، فلم يكن للشاهد أن يختار، ولا للغائب أن يردّ، وإِنما الشورى للمهاجرين والأنصار، فإن اجتمعوا على رجل وسمّوه إِمامًا كان ذلك لله رضًا، فإن خرج عن أمرهم خارج بطعن أو بدعة ردّوه إلى ما خرج منه، فإن أبى قاتلوه على اتباعه غير سبيل المؤمنين، وولاه الله ما تولى».به صورت مفصل در آدرس ذيل پاسخ داده شده است :
http://valiasr-aj.com/lib/book101/04.htm#16
10- در مورد روايت «لقد كنّا مع رسول الله ص نقتل آباءنا وأبناءنا وإِخواننا وأعمامنا، ما يزيدنا ذلك إلا إيمانًا وتسليمًا، ومضيًّا على اللقم، وصبرًا على مضض الألم، وجدًّا في جهاد العدو، ولقد كان الرجل منا والآخر من عدونا يتصاولان تصاول الفحلين، يتخالسان أنفسهما، أيهما يسقي صاحبه كأس المنون، فمرة لنا من عدونا ومرة لعدونا منا، فلما رأى الله صدقنا أنزل بعدونا الكبت، وأنزل علينا النصر، حتى استقرّ الإِسلام ملقيًا جرانه، ومتبوئًا أوطانه.
ولعمري لو كنا نأتي ما أتيتم ما قام للدين عمود، وما اخضرّ للإيمان عود، وايم الله لتحتلبنّها دمًا، ولتتبعنّها ندمًا!».
مي‌فرمايند ما اينجور بوديم ! اما مقصود از ما كيست ؟ ابوبكر و عمر ؟ بهتر است اول مرجع ضمير را مشخص كنيد ، و بعد اينگونه استدلال كنيد ! ساير ادله شما نيز اينچنين است ؛ كه صفاتي را كه اميرمومنان به عنوان علامت ذكر كرده‌اند ، نمي‌بينيد و تنها مي‌گوييد مربوط به تمام اصحاب است ! به عكس ، اين نامه‌ها و سخنراني‌ها نيز خطاب به گروهي از اصحاب است ، كه بر ضد حضرت جنگيدند ! آيا شما گمان كرده‌ايد كه شيعه تمامي اصحاب را بد مي‌داند ؟ حتي صحابه‌اي كه در زمان رسول خدا (ص) در جنگ ها به شهادت رسيدند ؟ يا صحابه‌اي كه در راه دفاع از اميرمومنان به شهادت رسيدند ؟
11- معني عبارت «إِنما اختلفنا عنه لا فيه». يعني ما در مورد سنت رسول خدا با هم اختلاف داريم ، نه در مورد خود رسول خدا ! اما روايتي در كتب شيعه و سني موجود است كه امت من به هفتاد و سه فرقه تقسيم مي‌شود و همگي در آتش و يكي در بهشت است ! آيا دو طرف در صفين از يك فرقه بودند ؟ امت من يعني كساني كه من را به نبوت قبول دارند ؛ يعني كساني كه در اصل رسول خدا اختلاف نمي‌كنند و بلكه «اختلفوا عنه» يعني به عكس نظر شما ، طبق روايات ، اين اختلاف سبب جهنمي شدن گروه زيادي مي‌شود !
12- خطبه‌اي كه در شماره ده ذكر كرده‌ايد ، از ابن ابي الحديد است كه براي شيعه معتبر نيست !
13- خطبه «لله بلاد فلان، فلقد قوّم الأود، وداوى العمد، وأقام السنة، وخلّف الفتنة؛ ذهب نقيّ الثوب، قليل العيب، أصاب خيرها وسبق شرها» به اقرار علماي اهل سنت ، مربوط به يكي از اصحاب حضرت است كه به احتمال زياد جناب سلمان فارسي است ، چرا كه او يكي از كساني بود كه حاكم بر منطقه‌اي بود !
14- راجع به ماجراي مشورت عمر با اميرمومنان ، بهتر است كل ماجرا را نقل كنيد ! خود عمر از اميرمومنان طلب مشورت كرد و گفت : اينجا جايي است كه اگر درست انجام ندهيم ، اسلام نابود مي‌شود ! يعني مساله ، مساله عمر نبود ، مساله اسلام بود ! سپس فرمودند تو الان حاكم هستي و طبيعي است كه با كشته شدن تو شيرازه لشكر به هم مي‌ريزد و به خاطر اشتباه تو اسلام نابود مي‌شود، پس معقول نيست كه خود به جنگ بروي ! آيا اين دفاع از عمر است ؟
البته اخر روايت نيز مهم است كه وقتي حضرت گفتند يك شخص آبديده را به جنگ بفرست ، عمر گفت چه كسي از شما بهتر ؟ حضرت فرمودند من به جنگ نمي‌روم !
آيا موردي سراغ داريد كه اميرمومنان تحت پرچم ابوبكر و عمر و عثمان به جنگ رفته باشد ؟
15- گفته‌ايد كه « امام ، عثمان  را مي‌ستايد» اما نگفته‌ايد كه اين خطبه :
ا. ثابت مي‌كند كه معاويه دخيل در كشته شدن عثمان است !
ب. علت تلاش اميرمومنان براي كشته نشدن عثمان ، باز نشدن باب خليفه كشي است ، زيرا باز شدن اين باب ، به ضرر آن حضرت بود و وقتي كه بعد از عثمان (به صورت طبيعي) به خاطر ظلم عثمان به مردم ، مردم به حضرت علي روي مي‌اوردند ، باز باب خليفه كشي باز بود !
ج. خطبه دومي كه در دفاع از عثمان آورده‌ايد ، به خوبي نشان مي‌دهد كه عثمان ، جائر و ظالم بوده است ! و اميرمومنان او را نهي از منكر مي‌كنند ومي‌گويند تو از جهت فاميلي ، به رسول خدا (ص) نزديك‌تري ؛ اگر ابوبكر و عمر بدي كردند ،دورتر بودند ، اما تو نزديكتري و شايسته است كه كار نيك كني ! آيا اين مدح عثمان است ؟ مثل اينكه به پسر نوح بگوييد تو پسر نوح هستي و بر تو لازم‌تر است كه از پدرت تبعيت كني !
16- بهتر است نگاهي نيز به صحيح مسلم بياندازيد و عبارت «كاذبا آثما غادرا خائنا» را در مورد ابوبكر و عمر ببينيد ! تا مشخص شود نظر اميرمومنان راجع به آن دو چيست ! يا خطبه شقشقيه !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

115   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   27 خرداد 89
جناب همزه
کپي-پيست هم بلدي؟ ديگر چه کار بلد هستي؟ بلد هستي قبل از کپي پيست حداقل يک جستجوي در اين سايت نوراني کني تا پاسخ مطالب کپيـپيست شده‌ات را بگيري؟
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1323

مشاهده فرموديد؟ جناب «طالب حق عمر» پيش از شما اين مطالب را کپيـپيست کرده‌بود!!!
و پاسخ دروغ‌گوييهايش را نيز گرفت!!
********
حناب همزه
در دو کامنت قبلي بنده حقيير مگر بنده در مورد صنم شما عمر چه گفتم؟
هرچه گفتم در مورد پدر عمر و پسر او بود!!! خيلي سخت است باور اين مطلب که پدر و پسر صنم شما در آتش مي‌سوزند؟؟
پس با روزي که خود را در ميان آتش مشاهده کنيد چه مي‌کنيد؟

يا علي
116   نام و نام خانوادگي:  معده     -   تاريخ:   27 خرداد 89
حالم از هرچي سني و وهابي و همزه و نيزه و آدماي بي فكره بهم ميخوره.
117   نام و نام خانوادگي:  عبدالله     -   تاريخ:   28 خرداد 89
114
پرسيدي: "وقتي علي t مي‌دانست که خداوند او را خليفه قرار داده پس چرابنا به گفته شما بامشرکاني مانند ابوبکر و عمر و عثمان (رض) بيعت کرد؟"
جواب:
أوّلاً: وَيْلٌ لِّكُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ (الجاثية7) خيلي بي-إنصافي كه اين تهمت را به ما چسباندي، مگر تو سخنگوي شيعةاي؟ يا سخنگوي عامّةاي؟ نكند عميل أعداء المسلميني! چرا به خلفاء نسبت شرك داده و به ديگري مي بندي؟ اينكه حاضر به جوابگوئي به اين تهمتها شدم بخاطر رسوا كردن دشمن تفرقه انگيز در صفوفِ مسلمين است. از خداي متعال بترس كه فرمود: وَيْلٌ لِّكُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ (الهمزه1)
ثانياً: هدف در اين پايگاه، پژوهش در تأريخ إسلام براي دفاع در برابر مزدوراني است كه چشم ديدن وحدتِ كلمه و صلح بين مسلمين را ندارند! نه ميخواهيم كسيرا نصب كنيم و نه ميخواهيم كسيرا عزل كنيم؛ و بديهي است كه اينكار نشدني است.
ثالثاً: آنچه در اين پايگاه ميخواني -جز در موضوعاتِ أصلي كه إنصافاً إكتفاء به نقل قول است- مربوط به نظراتِ ناقص العقولي چون من و توست؛ و چه سادلوحي است كه ديدگاه شيعة منحصر در اين باشد!
و أمّا بعد
1- بنظر بنده[چون توضيح واضح است، ديگر تكرار نميكنم] ايشان بيعت نكرد بلكه بيعت به ايشان تحميل شد و كمترين دليلش، إقرار ابن حزم است به اينكه "بعد از شش ماه با ابوبکر بيعت کرد"، كه بيانگر كراهتِ أوّليه ايشان است؛ نه ناشي از ترس، معصيت يا خيانت بلكه إمتثال أمر رسول الله[صلي الله عليه وآله وسلّم] بود كه به ايشان فرمود: يا علي اگر ياوراني نيافتي، هارون براي تو بهترين أسوه است! أمّا اينكه چرا بعد از 6ماه بيعت كرد؟ روشن است؛ مدّعيان در اين مدّت سرگرم إستقرار پايه هاي خلافتشان بودند و پس از تثبيتِ نسبي، نوبت به رقيب أصلي رسيد كه با تهديد إقدام به أخذِ بيعتش نمودند؛ و بيعتِ إكراهي ايشان، از روي ترس، خيانت يا معصيت نبود بلكه از روي دلسوزي مادرانه براي دين نونهالش بود؛ بديهي است (في المثل)دلسوزي مادر بيش از نامادري است، يعني كسيكه داعيهء وصيّ بودن دارد، عملكردش هم بايد مؤيّد آن باشد؛ لذا ايشان نميخواست و صلاح هم نبود، در حاليكه مسلمين با دشمن خارجي(تعرض نظامي امپراطور روم) مواجه بودند، آنان را دچار إختلاف داخلي هم بكند؛ و بهمين خاطر تا زمانيكه براي أخذ بيعت مجبورش نكردند، سكوت و خانه نشيني پيشه كرد؛ و الحقّ و الإنصاف چه داعي بي-إدّعائي و چه طرفِ دانائي بود! جاي تعجّب از إنصافِ كسانيست كه اين أمر واضح را تجاهل كرده، و بزعم خويش با گيرانداختن حضرت در يك قياس دوسر نجس(چه بيعت ميكرد و چه بيعت نميكرد) گستاخانه، راهي براي تخطئه-اش ميتراشند!
2- مشابه، بلكه شديدتر از اين إيرادات، متوجه مدّعيان خلافت است كه اگر خلافت را حقّ إلهي خود ميدانستند، چه إصراري بر أخذ بيعتِ عبدالهي داشتند؟ مگر حتي بعداز 6ماه، إجماع أمّة حاصل نشده بود؟ اگر از روز أوّل، إجماع حاصل نشده بود، كه همين مدّت، مشروعيّت خلافت را زير سؤال مي برد، و اگر حاصل شده بود، ديگر چه نيازي به أخذ بيعتِ ايشان بود؟ مسئله به اين ميماند كه شاهِ مملكتي بميرد و درخلال مدتِ كوتاهي كه وليعهدش مشغول كفن ودفن وي باشد، گروهي در جاي ديگر [بجاي مساعدت به وليعهد و إقدام به برپائي تشييع جنازهء شاهنشاه] شوراي إضطراري تعيين جانشين تشكيل دهند؛ درحاليكه تكليفشان را شاهشان با معيّن كردنِ وليعهدش، از قبل مشخص نموده بود؛ [درعرف سياسي به اينكار كودتا ميگويند] مع هذا، وليعهد ميهندوست، وقتي مي بيند ازطرفي، كار از كار گذشته، و از طرفِ ديگر دشمن به حدودِ مملكتش تعرّض نموده، البته براي حفظ مصالح عاليه مملكت، سكوت كرده و از حقّ ولايتعهديش [كه دليلي جز حفظ مصالح عاليه مملكت نداشته] كوتاه مي آيد، و بر طعن دوستان جاهل يا دشمنان متجاهل، صبر ميكند: «و في عيني قذي و في حلقي شجا»

پرسيدي: "عمر t قبل از وفاتش شوراي شش نفره‌اي را تعيين کرد، سپس سه نفر از آنها دست کشيدند، و سپس عبدالرحمن بن عوف t کنار کشيد و عثمان و علي م باقي ماندند، پس چرا علي از همان اوّل نگفت که دربارة او به خلافت وصيت شده است؟! آيا بعد از وفات عمر t از کسي مي‌ترسيد؟!"
جواب: 1- چرا از مسئله خلافت عمر پرش كردي؟! 2- وقتي ايشان به بيعتِ أوّل تسليم شد، جريان أمور بگونه اي شد كه بيعتهاي بعدي هم تبعاً و بطور خودكار بگردنش نشست؛ چون ايشان با خليفة أوّل بيعت كرد و همان خليفة در حال حياتش (كه حضرت بيعتش را بگردن داشت) به خليفة دوّم وصيّت كرد و خليفة دوّم هم در حال حياتش (كه حضرت بيعتش را -تبعاً لبيعته الأولي- بگردن داشت) به شوراي 6نفره وصيّت كرد، و وصيّت بگونه اي بود كه تعيين خليفة سوّم بشرط عبدالرحمن بن عوف -مبني بر تقيّد به كتاب الله و سنّت رسول و سيرة شيخين- موكول شد، كه همينجا ايشان مخيّر گشته و -بعكس إدّعايت- با نپذيرفتن شرط ثالث، أوّلاً: إعلام موضع نمود ثانياً: إدّعاي بنده را ثابت كرد كه ايشان از إبتداء بيعتش إكراهي بوده است! تا آنجا كه حاضر شد، مجدداً از خلافت كوتاه بيايد. 3-مثل اينكه جاي كرّار را با فرّار [هر دو لقب از رسول الله صلي الله عليه وآله بود] إشتباه گرفته اي كه پرسيدي: "آيا بعد از وفات عمر t از کسي مي‌ترسيد؟!"

گفتي: "عمر گفتند اگر علي نبود عمر هلاک مي شد"
سؤال: اگر پيشنمازي بگويد: فلاني كه در صفِ مأمومين قرار دارد، علم و عدالت و قرائتش از من بهتر است، آيا نخواهي پرسيد: پس چرا تو إمام جماعتي؟

خطبه اي از نهج البلاغه آوردي: «فتولى أبو بكر تلك الأمور، فيسّر وسدّد، وقارب واقتصد، وصحبته مناصحًا، وأطعته فيما أطاع الله فيه جاهدًا، وما طمعت - أن لو حدث له حادث وأنا حيّ؛ أن يردّ إليّ الأمر الذي نازعته فيه- طمع مستيقن، ولا يئست منه يأس من لا يرجوه، ولولا خاصة ما كان بينه وبين عمر، لظننت أنه لا يدفعها عنّي، فلما احتضر بعث إلى عمر فولاه، فسمعنا وأطعنا وناصحنا»
*1-عقيدهء شيعة را مبني بر فضل و رجحانِ إمام بر خلفاء را تأييد ميكند 2-گنهكاري خلفاء از بابت ترجيح خود و أمثالشان بر أفضل(إمام) را ميرساند 3-فرض سكوتِ أولية حضرت را درباره حقّ خلافتش باطل ميكند 4-أهميّت إطاعت از ولي أمر و حفظ وحدت كلمه را -ولو درصورت تعارض- گوشزد كرده، ضمناً 5-أصحاب جمل را كه بر خليفة خود لشكركشي كردند، تخطئة كرده و گنهكاريشان را ميرساند 6-ترجيح عمر را بر إمام توسط أبيبكر مبتني بر روابط خصوصي [و نه مصالح عاليه] دانسته گنهكاري آندو را ميرساند 7-فرض گستاخانه ترس، معصيت يا خيانت درباره تنازلش از حقّ خلافت را باطل ميكند 8-دلسوزي مادرانه-اش را نسبت به كيان إسلام ميرساند 9-ترجيح مصالح عاليه را حتي بر إمامتِ إلهي خويش -چه رسد مسائل شخصي- را ميرساند.

به سخنش إستشهادكردي: "رحل وتركهم في طرق متشعبة، لا يهتدي بها الضال، ولا يستيقن المهتدي"
* 1-تهمتهاي أساطيري بدخواهان إسلام، مبني بر نشأت گرفتن إختلافات از شيعة را باطل ميكند 2-گنهكاري إشاعةدهندگان چنين أكاذيب، و شراكتِ آنان در جرائمي كه بر أثر چنين تحريكاتي، واقع ميگردد را ميرساند.

گفتي: "اينجا به ذکر مطالبي اکتفا مي‌کنيم که علي در آن، عمر را به صراحت ستوده است: مي‌فرمايد: «لله بلاد فلان، فلقد قوّم الأود، وداوى العمد، وأقام السنة، وخلّف الفتنة؛ ذهب نقيّ الثوب، قليل العيب، أصاب خيرها وسبق شرها. أدّى إلى الله طاعته، واتقاه بحقه، رحل وتركهم في طرق متشعبة، لا يهتدي بها الضال، ولا يستيقن المهتدي»
جواب: 1-"فلان" نماد كتمان است نه صراحت! 2-مگر إسم عمر را فراموش كرده بود؟

"در نامه‌اي که به معاويه نوشت، فرمودند: «ثم ذكرت ما كان من أمري وأمر عثمان، فلك أن تجاب عن هذه لرحمك منه، فأينا كان أعدى له، وأهدى إلى مقاتله! أمَّن بذل له نصرته فاستقعده واستكفّه، أمّن استنصره فتراخى عنه وبث المنون إليه، حتى أتى قدره عليه!"
*1-أصحاب جمل را درباره خونخواهي عثمان از حضرت، تكذيب ميكند 2-گنهكاري أصحابِ جمل را از بابت خروج بر خليفة مسلمين را متضمّن است 3-معاويه را درباره كمك نكردن به خليفة قبلي تخطئة ميكند 4-گنهكاري معاوية را از بابتِ جنگ با خليفة مسلمين(خودِ حضرت) ميرساند.

به عثمان ميفرمايد: "فاعلم أن أفضل عباد الله عند الله إمام عادل، هُدي وهَدى، فأقام سنّة معلومة، وأمات بدعة مجهولة، وإن السنن لنيرة لها أعلام، وإن البدع لظاهرة لها أعلام، وإن شر الناس عند الله إمام جائر، ضَلّ وضُلّ به، فأمات سنة مأخوذة، وأحيا بدعة متروكة! وإني سمعت رسول الله ص يقول: «يؤتى يوم القيامة بالإمام الجائر وليس معه نصير ولا عاذر، فيلقى في نار جهنم، فيدور فيها كما تدور الرحى، ثم يرتبط في قعرها». وإني أنشدك الله أن تكون إمام هذه الأمة المقتول! فإنّه كان يقال: يقتل في هذه الأمة إمام يفتح عليها القتل والقتال إلى يوم القيامة، ويلبس أمورها عليها، ويبثّ الفتن فيها، فلا يبصرون الحق من الباطل، يموجون فيها موجًا، ويمرجون فيها مرجًا، فلا تكونن لـمروان سيقة يسوقك حيث شاء بعد جلال السنّ، وتقضّي العمر"
*1-بدعتهاي خلفاي قبلي را گوشزد ميكند 2-گنهكاري آنها را از بابتِ جور و بدعت، ميرساند 3-ضعف عثمان حتي نسبت به مروان را ميرساند 4-عقيدهء شيعة مبني بر فضل و رجحان إمام بر عثمان را تأييد ميكند 5-گنهكاري مفضول(عثمان) از بابتِ إشغالِ جايگاهِ فاضل را ميرساند.

إدّعاكردي: "علما مي‌گويند: درباره دين چيزي نيست که علي آن را بداند و عثمان نداند"
جواب: أوّلاً: نام ببر كدام علماء؟ ثانياً: اين جمله "سوگند به خدا! که نمي‌دانم به تو چه بگويم. چيزي نيست که من بدانم و تو آن را نداني، و شما را به چيزي راهنمايي نمي‌کنم که تو آن را نمي‌داني" ذمّ شبيه به مدح است؛ مثلاً در مقام مؤاخذه به كسي بگوئي: بچّه كه نيستي كه بخواهم به تو چيزي بياموزم تو خودت عاقل و رشيدي! حتي شايد بيفزائي: كه سنّ و تجربه يا فهم و كمالت از من هم بيشتره! حيفِ تو نيست كه بازيچهء مروان شوي؟! "فلا تكونن لـمروان سيقة يسوقك حيث شاء بعد جلال السنّ، وتقضّي العمر" ثالثاً: إعلم در زبان عربي يعني بدان! چه چيز را؟ اگر بگوئي آنچه را ميداني، كه مضحك است؛ پس اين شق ميماند كه بگوئي: بدان آنچه را كه نميداني؛ كه اين أمر تفسير موسّع فوق را باطل ميكند رابعاً: چون عثمان خليفة است و در جريان ماوقع و قضايا قرار دارد، حضرت فرموده: چيز جديدي نيست كه بخواهم به تو بگويم و تو در جرياني؛ و اين أمر موضوعاً با إدّعاي به اين بزرگي كه "درباره دين چيزي نيست كه علي آن را بداند و عثمان نداند" نامربوط است خامساً: يا علماي فرضي صادقند يا رسول الله[صلي الله عليه وآله] كه فرمود: أنا مدينة العلم و علي بابها فمن أراد المدينة فليأتها مِن بابها؛ پيغمبر كه با كسي رو-در-واسي نداشت، اگر چنان بود كه اينها ميگويند، حضرت بايستي عثمان را هم ضميمه كرده ميفرمود: علي و عثمان بابيها!َ
118   نام و نام خانوادگي:  ايرج اصلان وند     -   تاريخ:   28 خرداد 89
باسلام براي غير قابل هضم /كساني را كه حضرت رسول به انها دختر نداد -علي (ع) دختر بدهد اندكي تفكر و تا مل ...
119   نام و نام خانوادگي:  مهدي     -   تاريخ:   29 خرداد 89
http://www.shia-news.com/fa/pages/?cid=16626 سلام حضرت آيت الله شيرازي حفظه الله در اين سايت وجود حضرت ام كلثوم را ثابت و ازدواج با خليفه ي دوم اهل سنت را جعل دانسته اند به نظر مي آيد اينگونه مبارزه كردن با ازدواج بهتر باشد تا اينكه از ريشه در وجود ايشان شبهه بيندازيم.
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

ما تنها مدارك را مطرح كرده‌ايم !  نتيجه گيري با محققين است ! اگر اشكالي در ادله هست ، بايد مطرح شود ؛ البته بعضي از پاسخ‌ها راحت‌تر مورد قبول قرار مي‌گيرد ، اما دليل بر علمي نبودن ساير پاسخ‌ها نيست .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

120   نام و نام خانوادگي:  ساره     -   تاريخ:   01 تير 89
جناب سوران كه در تاريخ 27 ارديبهشت 87 نوشته اي كه ما با سند آمديم شما هم سند بياريد و بقيه عمري ها كه سند مي خواهند:

اولا دلايل اينكه ام‌كلثوم همان حضرت زينب است:
صالحى شامى در سبل الهدى و الرشاد مى‌نويسد:
فرزندان علي رضى الله عنه از فاطمه زهرا؛ حسن، حسين، محسن و زينب كبرى بود و از ديگر زنانش فرزندان زيادى داشت. (الصالحي الشامي، محمد بن يوسف (متوفاي942هـ)، سبل الهدى والرشاد في سيرة خير العباد، ج 11، ص 288، تحقيق: عادل أحمد عبد الموجود وعلي محمد معوض، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1414هـ. )
و شيخ محمد خضرى از دانشمندان اهل سنت مصر نيز فرزندان فاطمه زهرا سلام الله عليها را فقط سه نفر مى‌داند:
«در سال دوم پس از هجرت، علي كه بيست و يك سال داشت با فاطمه كه پانزده سال داشت ازدواج كرد و فرزندان رسول خدا؛ يعنى حسن، حسين و زينب نتيجه اين ازدواج بودند. »( الخضري، الشيخ محمد متوفاي1298هـ و نور اليقين في سيرة سيد المرسلين، ج 1، ص 111، تحقيق: أحمد محمود خطاب، ناشر: مكتبة الإيمان - المنصورة / مصر، الطبعة: الأولى، 1419هـ - 1999م.)
محمد بن اسماعيل بخارى مى‌نويسد:
«وَجَمَعَ عبد اللَّهِ بن جَعْفَرٍ بين ابْنَةِ عَلِيٍّ وَامْرَأَةِ عَلِيٍّ.» «عبد الله بن جعفر با همسر علي و دختر علي همزمان ازدواج کرد.»(صحيح البخاري، ج 5، ص 1963، كِتَاب النِّكَاحِ، بَاب ما يَحِلُّ من النِّسَاءِ وما يَحْرُمُ، )
در شرح اين روايت، برخى از عالمان اهل سنت اين دختر را زينب معرفى کرده‌اند:
«وجمع عبد الله بن جعفر بين بنت علي وامرأته أما امرأة علي فهي ليلى بنت مسعود وأما بنته فهي زينب.» «عبد الله بن جعفر با يكى از همسران علي و دختر او ازدواج كرد. اما همسر او ليلى بنت مسعود و دخترش زينب بود»( العسقلا ني الشافعي، فتح الباري شرح صحيح البخاري، ج 1، ص 321، )
عده‌اى نيز او را امّ‌كلثوم معرفى کرده‌اند:
«كانت عند عبد الله بن جعفر أم كلثوم بنت علي وليلى بنت مسعود وامرأة علي النهشلية.» «امّ‌كلثوم دختر علي و ليلى دختر مسعود نهشلى كه زمانى همسر علي بوده است،‌ همزمان در خانه عبد الله بن جعفر و همسران وى بوده‌اند»(عبد الله بن أحمد بن حنبل (متوفاي290 هـ)، مسائل أحمد بن حنبل رواية ابنه عبد الله ج 1، ص 349، تحقيق: زهير الشاويش، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الأولى، 1401هـ ـ 1981م .)
و بيهقى نيز در كتاب خود نام همسر عبد الله بن جعفر را امّ‌كلثوم آورده است. (سنن البيهقي الكبرى، ج 7، ص 167.)
3- چه كساني از زنان اهل بيت، در كربلا اسير شدند:
قاضى نعمان مغربى در شرح الأخبار، نام تمام اسيران كربلا را نقل مى‌كند؛ اما در ميان آن‌ها نامى از حضرت زينب سلام الله عليها نمى‌برد:
«افرادى كه در روز عاشورا به اسارت گرفته شدند، يكى از آنان علي بن حسين عليه السلام است كه بيمار بود و از زنان امّ‌كلثوم دختر علي بن أبى طالب است و امّ‌حسن دختر علي بن ابوطالب و فاطمه و سكينه دختران حسين بن علي عليه السلام بوده‌اند» (شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار، ج 3 ص 198.)
طبق نقل اين كتب و كتب ديگر در مي‌يابيم كه ام‌كلثوم همان حضرت زينب سلام الله عليها بوده است، در واقع ام كلثوم كنيه حضرت زينب است، حال با وجود اينكه حضرت زينب در زمان اميرالمؤمنين(ع) با عبدالله بن جعفر ازدواج كرده است در مي‌يابيم كه ازدواج ام‌كلثوم با عمر بن خطاب افسانه‌اي بيش نبوده است.

دوما اگر هم حضرت ام کلثوم همان حضرت زينب نبوده اند و با عمر ازدواج کرده اند به قول خودتان رواياتي در اين باره از اهل سنت نقل شده است كه صد در صد با يكديگر تناقض دارند و اين تناقضات اصل قضيه را از ريشه مي‌زند.
در بعضي از روايات آمده است كه خود اميرالمؤمين(ع) ام كلثوم را به عقد عمر درآورد، و بعضي ديگر مي‌گويند كه آن را به ابن عباس واگذار كرد. گاهي نقل كرده‌اند كه عقد بعد از تهديد و زورگويي عمر واقع شد (ذخائر العقبى، احمد بن عبد الله الطبري، ص 168_167/المعجم الكبير، الطبراني، جلد : 3، ص44_45 ) و در بعضي ديگر نقل شده است كه با اختيار و و رضا بوده است. برخي روايت كرده‌اند كه عمر از او فرزندي به نام زيد داشته است و در برخي ديگر روايت شده است كه او قبل از مباشرت از دنيا رفته است. روايتي دارد كه زيد بن عمر داراي فرزند بوده است و در برخي ديگر نقل شده است كه فرزندي به جاي نگذاشته است. در روايتي نقل شده است كه زيد بن عمر و ام كلثوم هردو باهم كشته شده‌اند، و روايت ديگر مي‌گويد كه ام كلثوم بعد از زيد باقي مانده است. در حديثي آمده است كه مهر ام كلثوم چهل هزار درهم بوده است؛ در حالي‌كه در روايت ديگر آمده است كه چهارهزار درهم بوده است و در روايت ديگري آمده است كه پانصد هزار درهم بوده است و ده‌ها تناقض ديگر...( از طرف ديگر از عمربن‌خطاب نقل مي‌شود كه دليل اين ازدواج را اينگونه بيان كرد كه «پيامبر فرمود هر سبب و نسبى در روز قيامت قطع خواهد شد، مگر سبب و نسب من و من دوست داشتم كه بين من و پيامبر سبب و نسبى باشد»
مي‌بينيم كه جاعلان اين افسانه دليل واهي براي اين افسانه نقل كرده‌اند، زيرا خليفه دوم از راه دخترش حفصه با پيامبر رابطه سببي داشت.)
اين اختلافات نشان مي‌دهد كه جاعلين حديث، با هم ديگر هماهنگ نبوده‌اند و هركس براي خودش و به دلخواه خودش حديث جعل كرده است. مگر مي‌شود كه در يك قضيه تاريخي اين همه تناقض وجود داشته باشد؟ اين اخلافات و تناقضات اصل قضيه را از ريشه مي‌زند و كذب بودن آن را به اثبات مي‌رساند.( البته برخي از علماي شيعه هم اين داستان را ذكر كرده اند ولي از هيچ كدام از روايات آنها ازدواج عمر بن خطاب با ام كلثوم دختر حضرت زهرا به دست نمي‌آيد، تنها مي‌توان متوجه شد كه عمر بن خطاب با ام كلثومي ازدواج كرده است. و همچنين بسياري از روايات هم سند آنها مخدوش و ضعيف است ودر برخي از آنها حتي ازدواج هم بيان نشده است، تا چه رسد به اينكه ازدواج با دختر (افسانه‌اي) حضرت زهرا صورت گرفته باشد!!!!)
گذشته از همه اين تناقضات و رديه ها برفرض محال كه طبق گفته برخي از علماي طراز چندم اهل سنت، اين ازدواج صورت گرفته باشد، خداوند در قرآن كريم سرگذشت حضرت لوط عليه السلام را نقل مي‌كند كه آن حضرت به كفاري كه قصد سوء داشتند، پشنهاد ازدواج با دخترانش را داد؛ در حالي‌كه همه ما مي‌دانيم كه همه آن‌هايي كه در جلوي خانه حضرت لوط عليه السلام جمع شده بودند از كفار بودند.
«وَجَاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَمِنْ قَبْلُ كَانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ قَالَ يَا قَوْمِ هَؤُلَاءِ بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي أَلَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشِيدٌ» «قوم او بسرعت به سراغ او آمدند - و قبلا كارهاى بد انجام مى‏دادند- گفت: اى قوم من اينها دختران منند براى شما پاكيزه‏ترند از خدا بترسيد و مرا در مورد ميهمانانم رسوا نسازيد آيا در ميان شما يك مرد فهميده و آگاه وجود ندارد؟» (هود78) پس حتي با فرض قبول وقوع آن، اين ازدواج هيچ فضيلتي را براي خليفه دوم به اثبات نمي‌رساند.
121   نام و نام خانوادگي:  ساره     -   تاريخ:   01 تير 89
آقاي محب عمر که در تاريخ 13 خرداد 89 فرموده ايد بشکست عمر پشت دليران عجم را !!!!!!! عمري هاي ???? بخونند: خوبه خودتون هم به وحشي بودن عمرتون اعتراف مي کنيد . گرچه اگر هم نمي گفتيد خودمون مي دونستيم که اون عمري که عبدالمالک ريگي لعنه الله پيروش بود حتما از شاگردش جنايت کارتر بوده که به اسم اسلام ايرانيان را مي کشت چراکه اگر عمر وحشي تر نبود عبدالمالک ريگي مي شد شاگرد به از استاد!!!!
122   نام و نام خانوادگي:  فقط يک خواننده     -   تاريخ:   02 تير 89
واي اينجا چه خبره؟؟؟؟
چرا اينقدر به هم توهين مي کنيد..............
اگه همه با هم برادرانه بحث کنن به نتيجه مي رسيم
باور کنيم که با اين کار راه به جايي نميبريم
خواهش ميکنم با هم بحث کنيم نه دعوا........................
123   نام و نام خانوادگي:  اسژارتان     -   تاريخ:   08 تير 89
هههههههههههههههههههههههههههههه
124   نام و نام خانوادگي:  حيدري ام     -   تاريخ:   09 تير 89
يكي چكيده اين حرفا رو بگه اخر ما به اين وهابي ها چي بگيم وقتي ميگن ما با امام علي رفيقيم و دخترش رو به عمر داده!!

وقتي از عبدالمالك ميپرسن چه مذهبي داري ميگه ابو حنيفه!!!!!

سني و وهابي به نظرتون فرقي با هم دارن؟
125   نام و نام خانوادگي:  ساره     -   تاريخ:   10 تير 89
آقاي حيدري ام عزيز
وهابي ها غلط كردن مي گن ما با علي رفيقيم.
عبدالمالك هم اون موقع كه شيعه كشي مي كرد چرا نمي گفت ابوحنيفه.
لطفا از عقلتون كمك بگيرين و تحقيق كنيد بعد جواب سوالاتون رو مي گيرين.
126   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   10 تير 89
با سلام
خواهر محترم ساره
فرموديد وهابيها غلط.... اتفاقا ميگويند البته به دروغ اونهم از براي تقيه .
عبد المالك ملحد هم اعلام نكرد كه چه مذهبي داره . اما اين ملحد وهابي حنفي بود و دليل نگفتنش هم تقيه بود .
در ضمن فكر ميكنم منظور برادرمان اقاي حيدر ام را خوب متوجه نشده باشيد ايشان از طرف اونها نقل قول ميكنند .

يا علي
127   نام و نام خانوادگي:  محب اهل بيت     -   تاريخ:   27 تير 89
اقايون وهابي جواب بدهند
1_منظور پيامبر از اين حديثها چيست که مي فرمايند(يا علي هو انت وشيعتک تاتون يوم القيامه الراضيين المرضيين) از کتاب در المنثور ج6
2_قال رسول الله(ٌص):يا علي انت وشيعتک في الجنه(المعجم الاوسط ج6_تاريخ بغدادج12_کنز العمال ج1
3_والذي نفسي بيده ان علي وشيعته هم الفائزون(المناقب الخوارزمي ص111_الدر المنثور ج6
4_جانشينان من بعداز من دوازده نفر هستند اين جهان نابود شدني نيست مگر اينکه اين دوازده نفر ولايت وامامت جامعه را بر عهده بگيرند(صحيح مسلم ج6ص30_ينابيع الموده للقندوزي ج3 ص290
128   نام و نام خانوادگي:  محمود عسجري     -   تاريخ:   27 تير 89
خلافت حق مولا علي بوده وهست ولي ايا اگر ابوبكر وعمر اينجور ادمهاي ناجوري بودند بس چطور رسول خدا با انها وصلت نمودند وچطور دختر خودرا به عثمان دادند ايا زنان رسول خدا را خداوند در قران امهات مومنان خطاب نمي كند ايا اياتي در حق برائت عائشه نازل نميشود
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

در آدرس ذيل به سوال اول شما در مورد علت ازدواج رسول خدا با عايشه و حفصه پاسخ داده شده است :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1344

در آدرس ذيل نيز در مورد آيات نازله در مورد همسران رسول خدا (ص) سخن گفته شده است :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=8435

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

129   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   28 تير 89
با سلام دوست عزيز جناب محمود عسجري . البته اون لينكهائي كه اساتيد پاسخگو ذكر كرده اند بخوان . حال و روزگار همسران حضرت نوح عليه السلام و حضرت لوط عليه السلام را بخوانيد . يا علي
130   نام و نام خانوادگي:  سياوش     -   تاريخ:   02 مرداد 89
حضرت رسول ص قبل از تولد حضرت زهرا س به نقل از كتاب فروغ ابديت(ايت الله سبحاني) 3دختر داشتند كه يكي از انها به نام زينب در راه مدينه توسط كفار به شهادت ميرسه كه شما منكر شديد وفرموديد كه غير حضرت زهراي اطهر سلام الله عليها دختري نداشتند؟/با تشكر فراوان از سايت بي نظيرتون
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

در اين زمينه در آدرس ذيل به صورت مفصل پاسخ داده شده است :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=469

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1837

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

131   نام و نام خانوادگي:  سيد محمد نا در هاشمي     -   تاريخ:   04 مرداد 89
با سلام به شبکه سلام : اميد وار هستم که بد تان نيايد که من اين حرف ها را براي تان مي زنم اما من متاسف به اين هستم که چرا ما بايد اين قدر تضاد با اصحاب رسول الله داريد چرا وقتيکه رسول الله مريض بود حضرت ابو بکر رابه نماز پيش نمود پس کسي را که پيامبر به ان اقامت نماز کرده باشد چطور ميشود که به ان لقب ظالم را نسبت داد مگر پيامبر اين قدر اگاهي نداشت که کسي ديگر را به امامت نماز پيش کند من چون به عنوان يک سيد اين را به بخود شرم ميدارم که اصحابي را که پيابر به پشت ان اقامت نمازنموده است ومن هيچ تعصبي با مذهب شيعه ندارم ومن به بعضي ازبرادران وخواهران که دانسته يا ندانسته حرف هاي زشت مي زنند توصيه ميکنم که با حرف هاي بد نمي شود که مسله حل شود همين صحبت هاي مان را مي توانيم که با مصلحت وارامي نيز به ميان بگذاريم تا مسله راه حل پيدا کند. تشکر
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

بهتر است به جاي آنکه به صورت يقيني ادعا کنيد که رسول خدا (ص) ابوبکر را براي نماز خواندن فرستاده اند ، در ابتدا نگاهي به آدرس ذيل بکنيد :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=3608

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

132   نام و نام خانوادگي:  عبدالله جاسكي     -   تاريخ:   05 مرداد 89
من براي دومين بار است كه اين سايت شمارا نگاه ميكنم . درهر دونوبت چيزي جز توهين معتقدان سني وشيعه به هم عايدم نشد . برادران وخواهران معتقد به هر دو مكتب كه هر كسي خودش را حق مسلم ميداند وبس .منصفانه فكركنيد ! هم اكنون در جهان بالاخص در سطوح بالاي سياست واقتصاد آن يك انسان به معناي واقع موحد وجود ندارد . اغلب واكثر بانكها ومنابع ارزشمند پولي وغير پولي در دست اگر نگويم كفار در دست غيرمسلمانها و آدمهاي لاييك است بعد شما انسانهاي كوتاه فكر و ساده لوح و ..... به جان هم پريده ايد كه مثلا ام كلثوم كه وچه بود؟
امروزه هركس نبي مكرم اسلام رادوست دارد بايستي بي هيچ گرايشي جهان اسلام را ولو به قدر خردلي ارتقا كمي وكيفي بدهد . ماهيچ جوابي براي ارائه به محضر رسول گرامي اسلام نداريم بدهيم كه با اين دين شريف چه كرده وبرسر او چه آورده ايم ! ! .چه كسي ميتواند به اين سوال ساده من ناچيز پاسخ دهد كه : يك نفر انسان چه شيعه وچه سني را در يكي از كشورهاي غربي بهترين امكانات تحصيلي را به او بدهند واو نرود وتحصيل نكند ؟
خيل مسلمانان بيكار وبي عرضه را باكمال تاسف در پشت درب سفارتخانه هاي كشورهاي لاييك بارها ديده ام براي چه ؟ براي يك ويزاي كار و يا پزشكي ودرماني ! برادران مسلمان به خودآييد كه هم اكنون جهان اسلام دارد در زير ضربات پي درپي بيگانگان از هر حيث كه فكر كنيد له ولورده ميشود ! عليكم به حفظ اسلام

چه گويم زان فقير دردمندي مسلماني به گوهرارجمندي //// خدااين سخت جان را يار بادا كه افتادست از بام بلندي ! ! !
133   نام و نام خانوادگي:  اشهد ان لا عليا ولي الله     -   تاريخ:   12 مرداد 89
ذکر علي عبادت است .
علي ميزان است .
2 تا حديث معتبر بياريد که معلومات اولي و دومي و سومي رو شاملش بشه يعني اولي و دومي سومي لعنت الله عليه چيزي سر در مي آوردند .
اصلا حاليشون بوده که بخوان همچين جسارتي رو به امير المومنين علي بن ابيطالب عليه السلام و رحمت .
همه سني ها و شيعه ها بر حروم زاده بودن دومي لعنت الله عليه شکي ندارند . پس اميرالمومنين که خودش و اولادش از نور بودند .....
نه نه نه . بر منکر علي ) ع ( .....
آيا کساني که از نسل دومي اند هم حروم زاده اند ؟
134   نام و نام خانوادگي:  جعفر     -   تاريخ:   18 مرداد 89
سلم خدمت بزرگواران و انديشمندان اين سايت مقدس : درادامه عرض شود پاسخ به اين شبهه بطوريكه در قسمت انتهائي آمده و بنده عينا نيز نقل ميكنم : «عده‌اى از دانشمندان شيعه و سنى با پذيرش اصل ازدواج، نكته ديگرى را مطرح كرده‌اند كه امّ‌كلثوم همسر عمر، دختر امير مؤمنان عليه السلام نبود؛‌ بلكه دختر ابوبكر بوده است؛ از جمله يحيى بن شرف نووى، مهمترين شارح صحيح مسلم در كتاب تهذيب الأسماء اين مطلب را نقل كرده و آيت الله مرعشى نجفى از عالمان شيعه در شرح احقاق الحق به اين مطلب تصريح كرده‌اند كه در ادامه مدرك و اصل سخن ايشان خواهد آمد.گويا از بين پاسخ هاى موجود، پاسخ اخير كامل‌تر است؛ چرا كه از طرفى تمام روايات موجود در كتاب‌هاى اهل سنت كه ازدواج دختر امير مؤمنان عليه السلام را با خليفه دوم ثابت مى‌كند، با اشكالات سندى مواجه و با تعارض‌ها و تناقض‌هاى غير قابل جمعى كه دارند، غير قابل اعتماد هستند و از طرف ديگر در هيچ يك از روايات موجود در كتاب‌هاى شيعه، تصريح نشده كه امّ‌كلثوم دختر امير مؤمنان از حضرت زهرا عليهما السلام باشد؛ بلكه ازدواج دخترى به نام امّ‌كلثوم را كه در خانه امير مؤمنان بوده ثابت مى‌كنند» تكليف را بطور قطعي روشن نكرده است كه آيا دختري بنام ام كلثوم در خانه امير المومنين ع بوده يا نبوده است وآيا با عمر ازدواجكرده يا نكرده است ؟ لطفا شفاف تر بيان فرمايند تا اينجانب نيز از شبهه اي كه برايم ايجاد شده بيرون آيم متشكرم
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

قطعا خليفه دوم با دختري به نام ام کلثوم در خانه اميرمومنان ازدواج کرده است ! اما اين دختر چه کسي بوده است ، مشخص نيست !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

135   نام و نام خانوادگي:  سلام     -   تاريخ:   01 شهريور 89
چيزي رو كه بوده چرا ميخواي سرپوش بزارين روش ؟؟؟ 1_ام كلثوم دختر ابوبكر صديق دختر خوانده علي نبوده است زيرا مادر ام كلثوم بنت ابوبكر صديق ، حبيبة بنت خارجة رض بوده است كه بعد از فوت ابوبكر صديق با خبيب بن اساف(توفي در خلافت عثمان ) ازدواج كرد.(الاصابة حافظ ابن حجر 7/83 رقم ترجمه11023 ،الاستيعاب ابن عبدالبر3/16 و 8/ 130كتاب الكني،‌ المنتظم ابن جوزي 4/14 ،اسد الغابة ابن اثير باب الخاء ص34 ) 2_همسر ام كلثوم دختر ابوبكر صديق رضي الله عنه طلحة بن عبيدالله بوده است. (نساء من عصر التابعين2/12 نقل از طبقات الكبري ابن سعد 3/310،تاريخ الاسلام لذهبي 3/120،وفيات الاعيان 3/70،نور الابصار ص107 نقل از ابن قتيبة و غيره ، ابن قتيبة در المعارف ص175 و 233 ،الروضة الفيحاء في تواريخ النساء ص270،المنتظم ابن جوزي 4/56) 3_ام كلثوم دختر ابوبكر صديق رضي الله عنه در زمان فوت عمر بن خطاب رضي الله عنه ( سال 23 هجرت)،نه يا ده سال داشته زيرا در سال 13 هجرت به دنيا آمده است،پس در سال 17هـ كه عمر رضي الله عنه درخواست ازدواج كرده است ام كلثوم دختر ابوبكر صديق رضي الله عنه حدود 4 سال داشته است. 4_ ام كلثوم دختر علي بن ابي طالب رضي الله عنهما قبل از فوت پيامبر صلي الله عليه و سلم يعني در سال 6هـ به دنيا آمده است ،و در سال 17هـ عمر بن خطاب رضي الله عنه درخواست ازدواج كرده كه نهايتا ام كلثوم دختر علي رضي الله عنهما با او ازدواج كرده است،پس سن ازدواج ام كلثوم بنت علي رضي الله عنهما 11 سال بوده است.
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1-    گفته‌ايد كه خبيب بن اساف در زمان عثمان از دنيا رفت ؛ با اينكه در همين مقاله كلام علماي اهل سنت را آورده‌ايم كه او در زمان ابوبكر در جنگ كشته شد !
2-    صغيره بودن ام كلثوم دختر ابوبكر ، و بالغه بودن دختر حضرت علي ، از قرائن قوي بر بطلان ادعاي اهل سنت است ! زيرا اهل سنت روايات فراواني دارند كه وقتي عمر از ام كلثوم خواستگاري كرد (و اين روايات و صحت سند آنها به اقرار اهل سنت را در همين مقاله آورده‌ايم)، او نابالغ بود ، و حتي گروهي از آنان مي‌گويند وقتي عمر مرد نيز هنوز بالغ نشده بود ! (يعني اين سخن شما تاييد نظر شيعه است)
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
136   نام و نام خانوادگي:  سلام     -   تاريخ:   01 شهريور 89
علي رضي الله عنه دختري به اسم ام كلثوم داشته است كه مادرش فاطمه رضي الله عنها بوده است.در اين خصوص به منابع زير مراجعه شود: شيخ صدوق (381هـ) در معاني الاخبار صص106- 107، مجلسي(1110هـ)در بحار الانوار 30/290و 78/310 و 93/222-223 ، احمد بن صالح قطيفي (1245هـ)در رسائل آل طوق القطيفي 1/103 و 1/105 ، قمي در نفس المهموم ص 431 ، محدث نوري (1320هـ )در مستدرك الوسائل 2/ 186،
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
ما نيز منكر اين مطلب نشده‌ايم ! ام كلثوم ، كنيه حضرت زينب است ، و حضرت زينب دختر حضرت علي از فاطمه زهرا سلام الله عليها (به اقرار علماي اهل سنت ) بنا بر اين ، نيازي به اين ادله نبود !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
137   نام و نام خانوادگي:  سلام     -   تاريخ:   01 شهريور 89
علي رضي الله عنه دختر خوانده اي به اسم ام كلثوم نداشته است.در هيچ كتابي نيامده است كه ام كلثوم دختر خوانده علي رضي الله عنه بوده و يا اصلا دخترخوانده اي به اسم زينب داشته باشد.
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

وقتي به اقرار علماي اهل سنت ، ام كلثوم ، همسر عمر ، دختر ابوبكر بود ، و طبق ديگر روايات ، اين دختر در خانه حضرت علي ، جمع بين اين دو روايت ثابت مي‌كند كه او همراه اسماء (مادرش يا همسر پدرش) و برادرش محمد ، در خانه حضرت زندگي مي‌كرده است !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

138   نام و نام خانوادگي:  حميد طاهري     -   تاريخ:   09 شهريور 89
سلام 1-همين که عمر با دختر امير مومنان ازدواج کرده باشد يا حتي با دختري ديگري در خانه ايشان ازدواج کرده باشد خود همين جاي سوال دارد که چرا روزگار بايد طوري شود که شير خدا حاضر به قبول همچنين مطلبي باشد و حتي اين سوال سني ها را بي جواب مي گذارد که اگر حضرت امير همچنين ظلمي را ديده بود حاضر به قبول همچنين چيزي نبود پس معلوم مي شود که رابطه آن دو حسنه بوده . بنابراين عمر مرتکب قتلي نشده است. نظر شما دراين باره چيست؟ 2- اگر دختري به نام ام کلثم وجود نداشته است پس چرا وجود داشتن او در کتابهاي ديني مدارس ما تدريس مي شود ؟آيا مي شود مطلبي دروغين را به خورد بچه هاي مسلمان هاي بدهند و مراجع تقليد ساکت بنشينند؟؟ 3-تعارض هاي موجود در نقل قضييه نمي تواند اصل مطلب را زير سوال ببرد چون حتي اگر يک حديث وجود داشته باشد که نتوان از سند آن ايراد گرفت به اين معنا است که حديث قابل قبول است. نظر شما دراين باره چيست؟ 4-اهانت به ايشان چه ارتباطي به صحت ازدواج دارد که آن را نقل نموديد؟؟؟بيان اين مطلب که به ايشان جسارت شده ، در نهايت اين نتيجه را مي دهد که اهل سنت بگويد:خداوند الرحمن است و عمر را مي بخشد شما هم اينقدر گناه گذشتگان را پي گير نباشيد چون آنها هر کاري کردند به خودشان کردند شما هم هر کاري کنيد به خودتان کرديد و از اين خزعبلات.....شما دراين باره چه فکر مي کنيد؟؟ 5-بهانه عمر براي ازدواج هم نمي تواند قابل قبول باشد چون هيچ کس از دل ديگري نمي تواند خبر بدهد.شما هم همين نظر را داريد؟ 6-مخالفت با سنت رسول خدا چه ارتباطي به اين قضييه دارد وقتي خود ازدواج- سنت رسول خدا است؟ 7-آيا مي شود به اهل سنت که عاشق عمرند اين قضييه را قبولاند که او با دختري مي خواست ازدواج کند که به سن بلوغ نرسيده بود؟آن وقت در جواب مي گويند اين قضييه با منطق جور در نمي آيد اصلا بالفرض عمر همچنين قصدي را داشته آيا حضرت علي شير خدا مي توانسته اجازه همچنين کاري بدهد و اگر بگوييد براي صلاح اسلام سکوت مي کرده؟آيا اين با عدالت خدا سازگار است که بگذارد يک همچنين اهانتي به بندگان عزيزش بشود يا با تهديد با آنها ازدواج کنند ولي براي حفظ دينش آنها را مسئول کند که چيزي نگويند؟؟؟ 8-بالفرض که زهري دروغ گفته باشد؟و اين روايات را که عمر با ام کلثوم ازدواج کرده را از خود بافته باشد پس حرف شما چه مي شود که با صراحت مي نويسيد: قطعا خليفه دوم با دختري به نام ام کلثوم در خانه اميرمومنان ازدواج کرده است !؟؟؟
جواب نظر:

با سلام
دوست گرامي
1-    بسياري از فرزندان انبيا ، راه پدر را نرفتند ! همچنين گروهي از فرزندان ائمه ؛ چه رسد به دختر ابوبكر كه در خانه اميرمومنان بوده است ! و شايد خود او ، با ميل و رغبت به خواستگاري خليفه جواب مثبت داده است !
2-    بعضي از مطالب ديني يا تاريخي كه در كتب درسي است ، اشتباه است كه در صدد اصلاح آن نيز هستند ! البته به علت وجود اختلاف در بحث ام كلثوم ، نمي‌توان آن را اشتباه ناميد !
3-    يك حديث ، با سند صحيح از كتب شيعه ارائه كنيد كه مدعاي اهل سنت را ثابت كند ! آن وقت قبول مي‌شود ! تعارض مطرح شده از كتب اهل سنت ، و قرينه‌اي براي حجيت نداشتن روايات آنها است ، چون در دو طرف تعارض در كتب اهل سنت ، روايات صحيح السند طبق مباني آنان قرار دارد !
4-    اهانت به ام كلثوم ، مطلبي است كه در روايات اهل سنت آمده و نشان‌دهنده جعلي بودن روايات است ! آيا كسي از اهل سنت حاضر است كه اين روايات را قبول كند ؟
5-    در مورد بهانه عمر براي ازدواج ، كسي از دل ديگري نمي‌تواند خبر دهد ، اما آنچه اهل سنت از خود عمر نقل كرده‌اند ، با واقعيت مطابقت ندارد !
6-    ازدواج سنت رسول خدا است ، اما شرائطي دارد ، آيا كفو بودن ، جزو شرايطي كه رسول خدا (ص)مطرح كرده‌اند نيست ؟ اين سخن شما مانند ان است كه بگوييد نماز خواندن خوب است ، حالا وضو لازم نيست ، مگر نماز جزو سنت هاي رسول خدا نيست ؛ حالا وضو را بي‌خيال !
7-    اگر كسي طالب حقيقت باشد ، با ديدن حتي يك دليل ، به دنبال آن مي‌رود !
8-    آنچه گروهي از روات اهل سنت از خود بافته‌اند ، افسانه ازدواج با ام كلثوم دختر حضرت علي است ! نه كل ماجرا ! همانطور كه گفته‌ايم ، برخي از مسائل ماجرا حقيقي است !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

139   نام و نام خانوادگي:  سيد مهدي     -   تاريخ:   11 شهريور 89
با عرض سلام خدمت دست‌اندرکاران زحمت‌کش سايت وليعصر. خدا شما را پاداش خير دهد که چنين از مکتب اهل بيت (ع) دفاع مي‌کنيد. برادران اهل سنت عزيز ما، نمي‌دانم چه اسراري دارند که اين ازدواج را به دختري از حضرت علي (ع) نسبت دهند، چه چيزي عايد حال‌شان مي‌شود؟ مي‌خواهند دوستي بين آنها)علي×ع( و خليفه دوم( را اثبات کنند؟ آخر مگه ضدين با هم جمع مي‌شوند؟ برادر عزيز اين محال است. علي کسي است که بعد از پيامبر انساني به فضيلت و برتري او نمي‌رسد. علي اصلا نياز نداشت که با خلفاء دوست باشد. مگر خلفاء چه خصوصيت داشتند که حضرت علي(ع) با آنها رابطه دوستي برقرار کند؟ اين خليفه دوم بود که بارها گفت: لو لا علي لهلک عمر. عمر کسي است که حتي آداب معاشرت را درست نمي‌دانست. در خانه و جامعه، هميشه بد اخلاق بود، حتما اين هم جز وقار و عظمت خليفه دوم است؟! در کتب خود شماست که يدخل غاضبا و يخرج غاضبا. آيا مي‌شود حضرت علي دختري داشته باشد)برفرض) و در ضمن با کوچکي سن آن‌را به مرد خشني تزويج کند که حتي رفتار در خانه را بلد نيست؟ با مقدار زيادي تفاوت سني با او دارد؟ آيا يک انسان عادي چنين کاري مي‌کند تا چه رسد به دلاور مرد عرب علي (عليه السلام). من به همه شما دوستان عزيز اهل سنت توصيه مي‌کنم اگر مي‌خواهيد براي خليفه کار خيري بکنيد، بهتر است دست از پيروي او برداريد و بگذاريد عذاب کارهاي خودش را در اون دنيا بکشد. هر چي شما بيشتر از او دفاع کنيد، بيشتر مي‌سوزه. در ضمن اين را هم بكويم اي مگس! عرصه سيمرغ نه جولان‌گه توست عرض خود مي‌بري و زحمت ما مي‌داري ببخشيد، اميدوارم ناراحت نشده باشيد. واي! اين يک حقيقت است. و حضرت علي(ع) مي‌فرمايد: لا يعرف الحق بالرجال، إعرف الحق تعرق أهله. درود بر همه کساني‌که از حق پيروي مي‌کنن.
140   نام و نام خانوادگي:  فرقان     -   تاريخ:   12 شهريور 89
عمر، کسي که در جنگ‌ها فرارش معروف و چيز تازه‌اي نبود. و چگونه جرات پيدا کرد که وارد خانه علي (عليه السلام)شود؟ جواب را از زبان خود عمر مي‌شنويم. وصف فرار عمر از جنگ به منابع : "در حنين همه صحابه فرار کردند و من هم با آنها فرار کردم که در اين حال عمر بن الخطاب را ميان فراريان ديدم از او پرسيدم شأن مردم چيست؟ گفت: امر خداست. سپس فراريان نزد پيامبر برگشتند. "معروفترين کتاب اهل سنت صحيح بخاري، 5/273،ح771 تشريح جنگ حنين بسيار جالب است. زيرا خداوند تبارک و تعالي درباره فرار کنندگان از جنگ مي‌فرمايند: "اي کساني که ايمان آورديد! هرگاه در ميدان نبرد با کافران برخورد کرديد که به سوي شما مي‌آيند، به آنها پشت نکنيد"سوره مبارکه انفال، آيه ۱۵ جناب عمر از ميدان نبرد فرار مرده و هيچ‌گاه نمي‌توان به دلايلي توجيه کرد که از جهاتي عمر حق داشته. زيرا بعد از آني‌که پيامبر خبر دار شده به آنها گفت که برگردند و طبق صريح صحيح بخاري نزد پيامبر برگشتند. "در أحد، همه صحابه فرار کردند و غير از 12 نفر، کسي با پيامبر نبود". صحيح بخاري 6/365،ح986 عمر مي‌گويد: "من تعداد زيادي را داخل منزل علي جمع کرده بودم، نه براي اين‌که بر او غالب شوم، بلکه مي‌خواستم با وجود آنها دلم محکم شود. داخل منزل شدم ديدم او را محاصره کردند به هر قيمت او را با زور و تشر بيرون آوردم و او را به جايي که مي‌بايست بيعت کند راندم. اينها همه در جايي بود که من بدون هيچ شکي يقين داشتم که اگر من و تمام آنچه در زمين است همه با هم تلاش مي‌کرديم که بر علي غالب شويم، نمي‌توانستيم بر او پيروز شويم. ولي خوشبختانه مطلبي در سينه علي بود که به خاطر آن مجبور بود بر آزار ما صبر کند و من آنرا مي‌دانستم. ولي آن را به هيچ کسي نگفتم ..."طويل العمر - عوام العلوم البحراني 11:408وردم اوردنآ فاطمه الزهرا 553- بحارالانوار 29313.295 –الهدايه الکبري للخصيبي 417 آري، آنها مي‌دانستند که پيامبر (صلي الله عليه و آله) علي (عليه السلام) را به صبر وصيت فرموده و اگر ياري نيافت دست از قتال بکشد و البته اين براي حفظ دين و جلوگيري از ايجاد فتنه در اصل دين لازم بود و از همين رو بود که آنها جرأت يافتند و آن جنايات را مرتکب شدند. علي مامور به صبر بود: در خطبه سوم نهج البلاغه معروف به شقشقيه: و طفيت ارتاي بين ان اصول بيد جزاء ...بها الي فلان بعده " هم‌چنين شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد معتزلي "بعد از پيامبر اکرم مي‌دانستم که از حق خود دفاع کنم، ولي تنها بودم و دست خالي و ياري و ياوري نيافتم يا در يک محيط خفقان‌زا و تاريک، صبر پيشه سازم. اين محيطي که پيران را فرسوده مي‌کند و جوانان را پير و مردان مومن را تا قيامت اندوهگين. بعد از ارزيابي درست، صبر کردم در حالي‌که خار در چشم و استخوان در گلو داشته و مي‌ديدم که در جلوي چشمم ميراثم را به غارت مي‌بردند. "علي براي قيام يار کافي نداشت و به فرموده پيامبر: " اي علي! اگر ياري نداشتي با آنها جنگ مکن"در برابر ظلم‌هايي که بعد از پيامبر اکرم در حق من کردند به اطرافم نگاه کردم و ديدم نه ياري دارم نه کسي که از من حمايت کند جز خانواده ام و مايل نبودم که جان آنها را به خطر بياندازم چون نسل پيامبر براي هميشه قطع مي شد .چشمم رابه هم نهادم و استخوان در گلو کردم جام تلخ را جرعه جرعه نوشيدم و صبر کردم بر خشم خود بر امري که تلخ تر از زهر و دردناک تر از شمشير بر قلب بود"خطبه 217نهج البلاغه و همچنين شرح نهج البلاغه اي ابي الحديد معتزلي آقاي ابن ابي الحديد معتزلي در شرح نهج البلاغه ج1ص307مي گويد علي(عليه السلام)مي فرمايد "به خدا قسم اگر نمي ترسيدم از اينکه اختلاف افتد بين مسلمانان دوباره کفر به جامعه اسلامي برگردد و دين نابود مي شود مي فهميديد که من چه ضربه شستي بر شما نشان ميدادم." نکته جالب:اگر علي مامور به صبر نبود:!!! "وقتي آنها وارد خانه صديقه طاهره شدند و فاطمه را مورد ضرب و شتم قرار دادند و فاطمه ناله مي زد علي (عليه السلام)از اتاق در آمد و کمر بند يکي از مهاجمان را گرفت و بلند کرد و محکم بر زمين زد و روي سينه اش نشست و در همين حين صداي موذن بلند شد (اشهد محمد رسول الله)علي فرمود زهرا جان اگر من بخواهم اينها را از بين ببرم ديگر نام پدرت بالاي ماذنه ها گفته نمي شد"جلاءالعيون علامه مجلسي يعي با ايجاد تفرقه و سوه استفاده منافقان و دشمنان اصل دين از بين مي رود. "حضرت صديقه عرض کرد :يا اميرالمومنين (عليه السلام) من حاضرم هر مصيبتي را بپذيرم ولي حاضر نيستم نام پدرم رسول الله از زبان ها بيافتد." وصيت پيامبر به علي (عليه السلام) اگر نيرو و کمک داشتي بااينها جهاد کن اگر ياور نيافتي دست نگدار و خونت را حفظ کن که شهادت پشت سر توست "مستدرک الوسايلج11ص74شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد معتزلي ج2ص326 دلايل عقلي : پامبر اکرم 13سال در مکه بودند و جلوي چشمشان عمار ياسر و مادرش سميه را شکنجه مي کردند و حتي بعضي ها شهيد شدند پيامبر چيزي نگفت و دفاع هم نکرد مگر وظيفه پيامبر دفاع از مسلمين نيست ؟وقتي پيامبر قدرت ندارد از چه دفاع کند ......!!! علي هم در جريان آتش زدن در خانه قدرت ندارد هزار ها نفر خانه را محاصره کردند با کدام نيرو در مقابل اين همه آدم قدرت نمايي کند با توجه به اينکه وصيت به صبر هم داشت . اگر چنانچه ياوري نداشت . اضافه بر اينها :اگر علي (عليه السلام)در آنجا مقاومت مي کرد و درگيري پيش مي آمد و فاطمه زهرا در زير دست و پا شهيد مي شد آيا مخالفان نمي گفتند علي (عليه السلام)قاتل فاطمه است چون اگر علي (عليه السلام)مقاومت نمي کرد بدون درگيري ما کارمان را انجام و به پاييان مي برديم .مثلا جالب است بدانيد که پيامبر فرمود : تقتله الفئته الباقيه "کسي که عمار را مي کشد ستمگر است وقتي عمار کشته شد معاويه گفت :عمار را علي(عليه السلام) کشت چرا که اگر علي (عليه السلام)عمار را از خانه بيرون نمي آورد و جلوي شمشيرهاي ما قرار نمي داد عمار کشته نمي شد وقتي خبر به علي (عليه السلام)رسيد گفت :"پس حمزه را هم پيامبر کشت چرا که پيامبر حمزه را از خانه بيرون آورد و جلوي شمشير مشرکين قرار داد " علي بعد ها و فکر بالاتر از اين چيزها را مي کند فکر مصلحت همان ديني را مي کند که سيدالشهدا (عليه السلام)برايش زير سم اسبها مي رود اگر علي (عليه السلام)در آن زمان با آنها مي جنگيد کساني که تازه مسلمان شده بودند و جنگ هاي داخلي را ميديدند شک کرده در اصل اسلام –تازه کساني که تازه مسلمان شده بودند همه کشته مي شدند دراين بين منافقان در کمين بودند يهوديان سيلي خورده (خيبر)مسيحيان فرصت طلب و قبايل و حکومت هاي قومي ايران و روم به راحتي مي توانستند اسلام را ريشه کن سازند کساني که تازه مسلمان شده بودند در اين شرايط يا دين خود را از دست داده و يا در اين بين کشه مي شدند و يا اينکه هنوز مسلمان با ايمان کامل نشده بايد با قبايل و حکومتهاي بزرگ با آن اسم و رسم دار مي جنگيدند که بسياري در اين راه از دين خود خارج مي شدند لذا در شرايطي که حضرت ياور کافي براي قيام ندارد هرگز نبايد قيام مي کردند که هم اسلام نابودد مي شد و هم خود ايشان که وصي بر حق پيامبر بودند. چرا علي (عليه السلام)خود به پشت در نيامد که پهلوي حضرت صديقه طاهره هم نشکند؟ اولا کساني که در خانه علي به بهانه اعتراض به خلافت عمر جمع شده بودند انگشت شمار بودند و هرگز نمي توانستند در مقابل هزار ها نفرکه در پشت بودند (با تعداد مردم) مبارزه کنند لذا بحث جنگ و خونريزي در ميان نبود اگر علي مي آمد عمر و همراهان بهانه داشتند که علي به قصد مقاومت و جنگ با ما پشت در بود و در را گرفته که اجازه ورود به آنها نمي داد چون يک مرد پشت در بود آگر با تهديد عمر و همراهان در را باز نمي کرد همراهان عمر بايد با زور وارد مي شدند و اين مطلب جور ديگر بيان و مطرح مي شد.که اين جنگ برابرو کاملا مردانه بوده.ولي وقتي فاطمه پشت در بود حضرتش گمان مي کرد(اتمام حجت براي آيندگان)آنها حيا خواهند کرد و به زن حمله نمي کنند(حمله به زن در فرهنگ و آداب و رسوم عرب کاريست بسيار منفور و دور از انسانيت چنانچه امام سجاد (عليه السلام) غيرت الله است ولي در کاخ يزيد موقعيت را مي بيند و اجازه سخنراني به حضرت زينب مي دهد چون عرب کشتن زن را بسيار بسيار منفور و ناپسند مي داند)و حتما حيا مي کنند و به زن حمله نمي کنند آن هم چه زني يگانه دختر حضرت رسيول اکرم که مناقب و فضايلش بي شمار است و البته اين صفات و فضايل دختر رسول خدا بر عمر و همراهان پوشيده نبود آن هم چه فضايلي چنانچه محمد بن اسماعيل بخاري در صحيحش معتبر ترين کتاب بعد از قر آن براي اهل سنت در ج۴ ص۲۵ مي گويد"فاطمه سيده نساء اهل الجنه"ولي با همه اين اوصاف عمر و همراهان از يورش به خانه وحي حيا نکرده و... عمر وقتي قصد کرد وارد خانه فاطمه الزهرا شود، به او گفته شد که اين خانه پيامبر در آن فاطمه حضور دارد و او در جواب گفت: "اگر چه فاطمه باشد، خانه را با اهلش آتش مي‌زنم"انساب الاشراف 1/586-الامه و السياسه.
141   نام و نام خانوادگي:  علي اصغر طالبي     -   تاريخ:   23 شهريور 89
من يه سوال دارم از برادراني كه دل‌سوز وحدت و اين‌كه به فكر دشمنان اسلام مثل آمريكا باشيم: پيامبر فرمودند كسي كه بميرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است. خوب شما بفرماييد امام زمان شما چه كسي است؟ ملك عبدالله خائن به حرم خدا كه با جرج بوش كه به كشورهاي اسلامي حمله مي كنه، علنا شراب مي‌خوره يا حسني مبارك كه برادر اسرائيلي‌هاست؟ ما شيعيان امام زمان‌مون فرزند نهم حضرت زهراست و پيامبر مژده به آمدنش داده، حال براي دفاع از آبروي اسلام در برابر آمريكا بايد از چه كسي پيروي كنيم - از ملك عبد الله؟ ما بايد از كسي دفاع كنيم كه راهش راه رسول خدا و امام زمانش باشه و اون راه، راه شيعه است كه فقه و راهش راه اهل بيت است. مثل ولي امر مسلمين حضرت آيت الله خامنه‌اي. دوما وحدتي بين شيعه و سني وجود نداره. چون وحدت مثل چاي و شكره، وقتي شكر در چاي حل بشه، ديگه نمي‌شه بين آنها تفكيك ايجاد كرد. بلكه بين شيعه و سني اتحاد است. مثل نخود و لوبيا وقتي با هم مخلوط شوند، باز هم نخود نخود است، لوبيا لوبيا. پس تا ابد بين شيعه و سني وحدتي وجود نداره و در دفاع از مسلمين جهان، فعلا ايران و شيعه يك تنه در مقابل دشمنان اسلام ايستاده.
142   نام و نام خانوادگي:  ميثم     -   تاريخ:   27 شهريور 89
سلام گوبلز وزير هيتلر اعتقاد داشت که دروغ را بايد آن‌چنان بزرگ و درشت گفت که در تخيل هيچ موجودي دروغي به آن بزرگي نگنجد و حتي آنهايي که به دروغ‌گويي "دروغ‌گو" آگاهي کامل دارند، با شنيدن چنين دروغي به شک افتاده و بر اساس اين ضرب المثل که "تا نباشد چيزکي، مردم نگويند چيزها" باور کنند که حداقل بخشي از آن دروغ، شايد صحت داشته باشد. دوستان! اينها همه از اين قشر هستند. زياد سخت نگير. از آنجايي كه اول ياد خدا و بعد محبت علي و اولاد علي و در دل و فكر شيعيان هست، جاي براي اين دروغ‌ها نمي‌ماند. مثل هميشه حافظ خوب جواب مي‌ده: در كوي نيك‌نامي، ما را گذر ندادند ------------- گر تو نمي‌پسندي، تغيير كن قضا را سلامتي آقا امام زمان (عج) و تعجيل در فرج‌شون صلوات
143   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:   28 شهريور 89
سلام. چرا جواب نظر طولاني آقاي همزه را نمي‌دهيد مقداريش را خواندم 99 % جواب نظر ايشان در سايت هست. بايد شما اين کار را حتما انجام دهيد. من مخالف اين کار شما هستم که برخي نظرات را که نياز به پاسخ دارند را بي‌پاسخ مي‌گذاريد عمداً. خواهشمندم اين نظر بنده حقير را مورد عمل قرار دهيد. با تشکر.
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

نظر مذكور ، پاسخ داده شد !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

144   نام و نام خانوادگي:  محمد هادي     -   تاريخ:   29 شهريور 89
سلام خيلي از جواب شما ممنونم. اين شبهه را يكي از دوستان هم خدمتي در دوران خدمت براي من مطرح كرد كه چون براي اولين بار با اين شبهه آشنا شدم. جوابي براي اين مورد نداشتم. ولي در جواب دوستم گفتم به نظر تو امروز چه كسي رهبري جبهه حق عليه باطل را در سرتاسر جهان بر عهده دارد كه هيچ جوابي براي اين مورد نداشت. در ضمن غير از اين مورد حكومت در دست اهل سنت بود كه به خلفاي ظالم بني اميه و بني عباس رسيد كه اسلام از راه اصيلش جدا شد مانند اسلامي كه امروز در عربستان موجود است و متاسفانه براي جلوگيري از پوچ شدن ادعاهاي‌شان به سياست هيتلري روي آورده‌اند (يعني طوري دروغ را با قاطعيت و بزرگ بگويند كه كسي جرات تكذيب آن را نداشته باشد) توصيه‌اي براي تمام مسلمانان و غير مسلمانان: «در احاديث ائمه اطهار(ع) داريم كه براي گرايش مردم به اين بزرگواران كافي‌ست كه سخنان آنها را به مردم برسانيم» و خود من به سخنان 14 معصوم نگاه مي‌كنم به اين مطلب پي مي‌برم
145   نام و نام خانوادگي:  حميد طاهري     -   تاريخ:   31 شهريور 89
سلام عليکم 9شهريور ماه وقتي بود که من آن ايميل قبلي را براي شما فرستادم - ولي امروز 31 شهريور ماه است که جواب به دستم رسيده است - در صورتي که من آن‌موقع سوال‌هاي زيادي در ذهن داشتم. ولي وقتي ديدم جواب نداديد، به طور کل بي‌خيال اين مبحث شدم و در اين مدت بسياري از سوال‌هايم فراموش شده است، فکر کنم آن موقع قصد جواب دادن نداشتيد، نمي‌دانم چطور شد که يک‌دفعه نظرتان برگشت؟؟؟ 1- تعارض وجود داشتن بين روايات اهل سنت راجع به ازدواج، چطور مي‌تواند اصل مطلب را زير سوال ببرد در صورتي که ممکن است يک سني مذهب بگويد حديثي که در فلان جا آمده و ازدواج را زير سوال مي برد با منطق من جور در نمي آيد پس من آن را قبول نمي کنم ولي آن حديثي که ازدواج را ثابت کند با منطق من جور در مي آيد پس من آن حديث را قبول کردم - آن وقت اگر شما جاي من باشيد چه جوابي مي توانيد به او بدهيد؟؟؟ 2-در رابطه با حديث در کتب شيعه ، من تقريباً 3 الي 4 بار يک آدرسي از جلد 2 کتاب الکافي با ذکر شماره صفحه ، برايتان فرستادم و نوشتم که يکي از سني مذهبان گفته است که در اين آدرس از کتب معتبر شيعه آمده است : که آن ام کلثومي که با عمر بن خطاب ازدواج کرده ، همان دختر حضرت فاطمه (س) بوده است ، ولي شما به جاي جواب دادن فقط آدرس اين مقاله را برايم مي فرستاديد در صورتي که من تاکيد مي کردم که من اين مقاله را خوانده ام و جوابي در رابطه با سوال خودم در آن پيدا نکردم ولي باز هم شما آدرس مقاله را برايم مي فرستاديد که اين خود مي توانست نشان از بي جوابي شما در رابطه با اين مطلب باشد اگر آن آدرس را مجدداً خواستيد ، من آن را الان فراموش کردم ولي اگر در صفحه مديريت سايت يک جستجويي بکنيد مي توانيد آن ايميل هاي من را پيدا کنيد و همچنين آن آدرسي را که برايتان فرستادم 3-در رابطه با آن احاديثي که درباره ازدواج ، در کتب اهل سنت هست و در عين حال توهين هاي عمر را به ام کلثوم نوشته است آنها دو تا جواب ممکن است بدهند الف- اين روايات صحيح است و اگر عمر کاري هم کرده ، خب خدا بخشنده است و مي بخشد ، ولي آنچه که مهم است اين هست که اين روايات اثبات مي کند که رابطه اميرالمومنين با عمر حسنه بوده است يا اينکه بگويند: ب-ما آن قسمت از روايت را که ازدواج را اثبات مي کند را قبول مي کنيم چون منطقي است و آن قسمت که اعمال زشت عمر را نوشته است را هم قبول نمي کنيم چون غير منطقي است بنابراين طبق اين روايات رابطه امير مومنان با عمر حسنه بوده است آن وقت شما چه جوابي داري به آنها بدهي؟؟؟ 4- ازدواج سنت رسول خدا است و طبق روايات اهل سنت عمر با ام کلثوم ازدواج کرده است و اينکه ايشان کفو نبوده اند هم از نظر آنها غير منطقي است چون وقتي امير مومنان طبق احاديث اهل سنت با اين ازدواج موافق بوده است يعني اينکه کفو نبودن ايشان دروغ است و از طرفي از نظر آنها بعيد است که عمر همچنين کاري را مرتکب شود پس اين مطلب را هم از شما قبول نمي کنند از طرفي ديگر مگر تا الان شما دليلي آورده ايد که درستي ازدواج را بتواند زير سوال ببرد؟؟
جواب نظر:

با سلام
دوست گرامي
تراكم نظرات ، به حدي است كه پاسخ دادن به همه آنها بسيار وقت‌گير است و به همين سبب ، بسياري از نظرات و سوالات با تاخير پاسخ داده مي‌شود ؛ مخصوصا در ايامي مانند ماه رمضان و محرم و فاطميه ، كه هم نظرات بيشتر است و هم تعداد پاسخگويان كمتر .
1-    وقتي تعارض وجود داشت ، تا زماني كه دليلي قطعي بر بطلان يكي از دو طرف نداشته باشد ، هر دو طرف از كار مي‌افتند و حجيت خود را از دست مي‌دهند ! اگر كسي بگويد آنچه با منطق من جور در مي‌ايد را قبول مي‌كنم ، در واقع ادعا كرده است كه من منطق ندارم ؛ چون منطق بايد بر اساس ادله متنقن باشد ؛ نه اينكه ادله بر اساس طرز تفكر گزينش شود !
2-    در هيچ يك از روايات صحيح السند ، نيامده است كه ام كلثوم دختر حضرت علي از فاطمه زهرا سلام الله عليها با عمر ازدواج كرده است ! تنها آمده است كه دختري به نام ام كلثوم با عمر ازدواج كرد ! (تنها سند موجود روايتي ضعيف در كتاب خلاف شيخ است كه آن هم از كتب اهل سنت نقل شده است) و علت اينكه ما آدرس مقاله را به شما مي‌دهيم اين است كه همين روايات در سايت مورد بررسي قرار گرفته و پاسخ داده شده‌اند !
3-    اگر واقعا اهل سنت چنين ادعايي بكنند ، در واقع آبروي خود را برده‌اند ! يعني خليفه آنها برده شهوات است ! و قطعا اهل سنت چنين پاسخي نخواهند داد !
ب. اگر فقط يك يا دو روايت بود ، شايد مي شد قائل به تبعيض در استناد شد (يعني بگويد راوي اين قسمت اشتباه كرده است) اما چند روايت است ؛ و از چند نفر مختلف ! و نمي‌شود همه آنها در نقل بخش مربوط به اهانت اشتباه كرده باشند ! بنا بر اين نمي‌تواند ادعا كند كه يك قسمت را قبول مي‌كنم و قسمت ديگر را خير !
ج . همانطور كه در مقاله نيز گفته‌ايم حتي اگر ازدواج ثابت شود ، باز حسن روابط را نمي‌تواند ثابت كند ؛ به خاطر ازدواج‌هاي اجباري عمر با زناني ديگر ! و...
د. اگر خدا بخواهد ببخشد ، گناه شيعه را نيز مي‌تواند ببخشد ! چرا اهل سنت به شيعه اشكال ميگيرند كه به كسي كه (طبق اين نظر و اين پاسخ از اهل سنت) گناهكار است ؟!
4-    شرايط كفو بودن در روايات آمده است ، اهل سنت يا بايد بگويند كه ما روايات صحيحه و احكام ثابته خودمان را قبول نداريم ! (كه در واقع مي‌شود زير سوال بردن مذهب اهل سنت ، چون وقتي شما قبول نداريد چه توقعي از شيعه داريد كه قبول داشته باشد؟) يا قبول دارند ! اگر قبول دارند ، بايد كفو نبودن را نيز قبول داشته باشند !
5-    آنها اصلا ازدواج را براي ما ثابت نكرده‌اند ! در ابتدا وظيفه انها است كه ازدواج را ثابت كنند و تمامي ادله آنها اشكال دارد !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

146   نام و نام خانوادگي:  محمد هادي     -   تاريخ:   03 مهر 89
دوست داشتم يك نفر اين سوال مرا جواب دهد؟ چرا اهل تسنن فكر مي‌كنن كه پيامبر اسلام پس از اين همه تلاش براي تشريح دين عزيز اسلام كه حاضريم جان‌مان را فدايش كنيم، براي پس از خود هيچ جانشيني انتخاب نمي‌كند تا جلوي تفرقه پس از رحلت ايشان گرفته شود؟؟؟ در صورتي كه با نگاه به دين عزيز اسلام به اين مطلب پي مي‌بريم كه اين دين هرگز متعلق به يك دوره‌ي خاص نبوده در حالي كه بر اساس ديدگاه تشيع در مورد جانشيني پيامبر اسلام به اين مطلب مي‌رسيم كه علت انحراف دين اسلام به چه دليل بوده كه تا امروز نيز علنآ مي‌بينيم سوال دوم به نظر اهل تسنن كدام مذهب رهبري جبهه حق عليه باطل را بر عهده دارد؟ با اين كه مي‌دانيم همت تمام استكبار براي خاموش كردن كدام مذهب است اگر تشيع حق نبود پس اين همه تبليغ بر عليه آن توسط سران استكبار چيست؟ توصيه‌اي براي تمام مسلمانان و غير مسلمانان: «در احاديث ائمه اطهار (ع) داريم كه براي گرايش مردم به اين بزرگواران كافي‌ست كه سخنان آنها را به مردم برسانيم» و خود من به سخنان 14 معصوم نگاه مي‌كنم به اين مطلب پي مي‌برم
147   نام و نام خانوادگي:  ابولفضل     -   تاريخ:   07 مهر 89
درود بر محمد وآل محمد
دوستان عزيز ابتدا سعي کنيد جواب ها کوتاه باشد تا خسته کننده نباشد
1-آيه قران در رابطه با پرداخت زکات در رکوع توسط ولي مومنان
2-حادثه غدير که بيش از 100هزار نفر شاهد آن بودند
3-دعوت خويشاوندن در اولين سال ها بعثت که سه مرتبه پيامبر به جانشين حضرت علي تاکيد کردند
4-در جنگي که اسامه رهبر سپاه بود چه کساني به مخالفت حضرت محمد پرداختند
5-آيا ميشود ابوبکر براي خود جانشين تايين کند و حضرت محمد به اون عظمت اين کار را نکرده باشد
6-در زمان چه کسي کتابت قران و احاديث پيامبر ممنوع شد-معاويه فاسد به قدرت رسيد-ياران پيامبر زير شکنجه قرار گرفتند-
7- چه کسي با نوشته شدن وصيت توسط پيامبر در آخرين ساعات مخالفت کرد

8-هنگام وفات حضرت محمد چرا عمر منکر مرگ حضرت محمد شد ولي با آمدن ابوبکر يکدفعه از نظر خود برگشت آيا نمي ترسيد که به وصيت آن حضرت عمل شود
9-هنگامي که به ابوبکر در مورد ندادن ارث پيامبر به حضرت زهرا سوال شد در جواب گفت امروز فدک را مي خواهد فردا خلافت شوهرش را که توسط پيامبر سفارش شده بود
آيا سکوت حضرت علي از روي ترس بود -آيا حضرت علي از حق خويش به خاطر جان خود گذشت و از عمر و قلدريش ترسيد -آيا از روي ترس نسبت به ناموس اسلام و پيامبر سکوت کرد!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟
1-در آن زمان با ظهور پيامبران دروغين اسلام در خطر جدي بود و با جنگ داخلي چيزي از اسلام باقي نمي ماند
2-خطر سپاه روم و ايران که با مرگ پيامبر تحريک شده بودند
3-اختلافات قبيله اي که سال ها به خاطر آن پيامبر جنگيد دوباره زنده ميشد
4-پيامبر به حضرت علي سفارش کردند هر وقت يارانت از انگشتان دست و پا فزوني يافت قيام کن و هر شب حضرت به همراه همسرشان به در خانه ياران مي رفتند تا بيعت بگيرند
آيا اين همه دليل بر تصميم گيري در يک چادر در روز وفات پيامبر اولويت ندارد چرا با تعصب نگاه مي کنيد آيا شما به قرآن عمل مي کنيد يا به سخنان بزرگانتان توجه مي کنيد و چشم از حقيقت مي پوشانيد
148   نام و نام خانوادگي:  يکي از اهل سنت     -   تاريخ:   08 مهر 89
سلام
149   نام و نام خانوادگي:  رضا     -   تاريخ:   10 مهر 89
اقاياني که از خليفه دوم عمر دفاع ميکنيد ايا نمي دانيد که او ولشکريانش در فتح ايران چه جنايتها که نکرد ند چه تجاوزه ها که مورد تاييد اسلام نيست انجام ندادندبسياري ازمردم فارس را بي گناه قتل عام کردندايا اين بود دستورات اسلام دين زور وشمشير يا دين رحمت چرا رسول اله براي گسترش اسلام از روش گفتگو استفاده مي کرد نه قتل وخونريزوي ايا اين بود عدالت اسلامي که خليفه دوم بين عجم وعرب فرق مي گذاشت وعرب رابه خاطر رسمهاي جاهليت برتري مي داد کسي که روش حکومت راني رابلد نبود واز کار دنيا فقط گوسفند چراني را بلد بود ايا شايسته جانشيني رسول اله وخلافت مسلمين رادارد ايا کسي که عدالت ندارد تا انجا که عجمي به خاطر ظلمي که به اوشد وخليفه هيچ التفاتي به او نکرد به خاطر اين ظلم خليفه را کشتايا اين عمر صلاحيت رهبري دارد ايا عقلنا کسي که در قضاوت بسيار اشتباه مي کرد وعلي قضاوتهاي اورا اصلاح مکرد شايسته جانشيني است کسي که تند خوبا مردم بودوبسياري مسايل ديگر ،حال به فرض که صحابه رسول باشد ايا با پذيرفتين خلافت در حق مسلمين خيانت نکردزيرا به گفته علي رضي اله عنه ملعون است کسي که شايستگي خلافت ومديريت ندارد پستي را بپذيرد .اري ايرانيان ظلمهاي عمر در حق خود را نخواهند بخشيد وهميشه اسلام علي را که همشه توام با عدالت ومسوات بين تمام مردم است مي پذيرد اسلامي که دزيدن خلخال از پاي يک زن يهودي قلب مولا علي را به درد مي اورد نه اسلامي که به جرم قاتل بودن پدر زن وپچه او رامثله کنند وعمر دم فرو بندد ايرانيان هيچ گاه اسلام عمري را نخواهند پذيرفت زيرا ايرانيان از ابتدا يکتا پرست بودن اسلام علي را دوست دارند اسلام اوبوي محبت وانسان دوستي مي دهد نه اسلام طالباني که کشتن زنان وبچگان را جايز مي داند ايرانيان با عقل جانشين رسول خدا راانتخاب مي کنند نه با احاديث جعلي که معلوم نيست بعد 1400سال درست است يا خير،ايا خلافت مخصوص کسي نيست که تمام مردم عالم به قضاوت به عدالت وبه علم لدني او مي بالند واورا نابغه زمان خود وفخر بشر مي خوانند حضرت علي که او راهم مسيحيان وهم يهويان وهم مجوسيان وهم کافران او را قبول دارند واو را فخر علميان مي دانند اسم اودر کتابهيشان موجود است .حال قضاوت عقلني کنيد کدام يک شايسته خلافتند ايا اگر امروز دشمنان اسلام ادعا مي کنند بر خلاف دين مسيحيت ترويج دين اسلام جز به زور شمشر نبوده ايا با اعمال خليفه دوم حرف دروغي مي زنند. ايا اسلم تروريستي را پيروان عمر ترويج نمي دهندايا اسلام دين محبت وانساندوستي نيست پس بهتر است به جاي ذکر احاديث به عقل رجوع کنيم که هرچه عقل به ان حکم مي کند شرع نيز به ان حکم مي کند
150   نام و نام خانوادگي:  h     -   تاريخ:   18 مهر 89
اخيرا در برخي سايت هاي انگليسي پاسخي متين و خدشه ناپذير بدين صورت ديده ام: فرض 1: عمر پدر زن پيامبر است. فرض 2: پدر زن به تمام نسل داماد محرم است و نمي تواند با هيچ کس از نسل داماد ازدواج کند. نتيجه عمر نمي توانسته با دختر دختر پيامبر ازدواج کند: اگر اهل سنت اصرار دارند اين ام کلثوم دختر حضرت زهرا است پس عملا اعتراف کرده اند که عمر مرتکب گناه کبيره ي زنا با محارم شده، زيرا با کسي ازدواج کرده که با او محرم بوده است در غير اين صورت بايد اعتراف کنند که ام کلثوم اين داستان دختر ابوبکر بوده است. همين 4 خط استدلال به تنهايي کار مقاله ي 80 صفحه اي شما را انجام مي دهد.
جواب نظر:

؟؟؟

151   نام و نام خانوادگي:  h     -   تاريخ:   18 مهر 89
نظر قبلي من در مورد محرم بودن ام کلثوم به عمر را حذف کنيد. يکي از فرض ها اشتباه است.
152   نام و نام خانوادگي:  امير     -   تاريخ:   19 مهر 89
بسم الله الرحمن الرحيم با سلام خدمت دوستان اساسا انچه مهم است اين است که عمر پدر زن حضرت رسول بود و دومين خليفه اسلام پس شما که فرضا اين ازدواج را هم قبول نکنيد ذره اي از شان ان بزرگوار کم نخواهد شد وقتي شرف خويشاوندي با پيامبر را دارد ديگر ازدواج با دختر علي چه فضيلتي است با ايشان و اساسا اين علي است که بايد خوشحال باشد از اينکه با عمر رابطه خويشاوندي برقرار کند علي سن پسر عمر را دارد پس ازدواج عمر با ام کلثوم بيشتر افتخاري است براي علي نه عمر متاسفانه شما خودتان را به زمين و زمان ميکوبيد که دشمني عمر و علي را ثابت کنيد که نبوده و نيست اندو برادر هم بودند و غمخوار هم بودند خدا ميفرمايد {محمد رسول الله و الذين معه اشداء علي الکفار رحماء بينهم } راستي کي با پيامبر بود ؟ امام جعفر صادق يا ابوبکر و عمر و عثمان و علي ؟؟؟ مطابق نص صريح قران < اين ايه که خبري است> کساني که با پيامبرند با هم مهربانند و در برابر کفار سرسختند طبق نص صريح اين ايه هر روايت و تاريخي و يا هر کسي سخن از دشمني و عداوت بين انها بگويد باطل است و به بطالت سخن ميگويد ما ايه قران را هرگز نه با شقشقيه و نه با فدکيه و نه با اسرار ال محمد عوض نخواهيم کرد در مسايل مربوط به قضاوت شيعيان در مورد اصحاب بايد تامل کرد چرا چون شما دشمن اصحابيد چگونه انتظار داشته باشم دشمن اصحاب بيايد و منصفانه از انها ياد کند يک قاضي که قضاوت منصفانه ميکند اولين شرطش اين است که بيطرف باشد شما اول دشمن اصحابيد بعد ميخواهيد اين دشمني خود را کاملا منصفانه !!!! ثابت کنيد بزرگنترين برهانتان نيز اين است که ميگوييد < ما که چيزي نگفته ايم در کتب خودتان است > ميگوييد بابا ما فقط رو ميکنيم انها که گفتيم در کتابهاي خودتان است اولا کتابهاي ما کتاب قران نيست که هرچه گفته اند قبول باشد انچه موافق قران است قبول ميکنيم و انچه مخالف است بر ديوارش ميکوبيم در نظر اهل سنت هيچ کتابي بعد از قران صحيح مطلق نيست ؟؟؟؟؟؟؟ منتظر جوابم
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

1- رئيس يهوديان خيبر نيز پدر زن رسول خدا (ص) بود ! و اصولا بيشتر پدران همسران آن حضرت کافر بوده اند !

2- گفته ايد که پيوند فاميلي با رسول خدا ارزشمندتر از پيوند با اميرمومنان است ؛ و اين مطلب با توجه به مقام رسول خدا (ص)  صحيح است ، اما تعجب اين است که چرا اهل سنت آن ارتباط را ناديده گرفته و از زبان عمر اين مطلب را جعل کرده اند که براي ارتباط پيدا کردن با رسول خدا قصد ازدواج با ام کلثوم را دارد !

3- دشمني بين حضرت علي و خلفا ، چيزي نيست که کسي بتواند اثبات و يا انکار کند! در صحيح بخاري و مسلم آمده است!

http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1312

4- در مورد آيه محمد رسول الله ، بهتر است جاي اينکه آيه را با افراد تفسير کنيد ، ببينيد آيا افراد شايستگي دخول در اين آيه را دارند يا نه ! در ابتدا تفسير صحيح آيه را که حتي علماي اهل سنت به آن اقرار کرده اند ببينيد و بعد اظهار نظر کنيد :

http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=128

5- اعتقاد اهل سنت آن است که هرچه در صحيح بخاري و مسلم باشد ، صحيح ولازم الاجرا است ، و درست است که از جهت مقام بعد از قرآن است ، اما تمامي مطالب آن را مانند قرآن صحيح مي دانند ! بنابراين با شانه خالي کردن از زير اين بار ، در واقع يکي از اصول اصلي مباني اعتقادي اهل سنت را زير سوال برده ايد !

به علت طولاني بودن نظر شما ، و اينکه روش بحث علمي اين نيست که تعداد زيادي شبهه پشت سر هم مطرح شود (زيرا قطعا ديگر پاسخ از يکي از دو طرف نمي تواند علمي و دقيق باشد) به همين مقدار اکتفا مي کنيم ، در صورتي که بحث در اين موارد حل شود ، مي توان به سراغ ديگر مسائل رفت ، در صورتي که نقدي بر ادله و مطالب ذکر شده داريد ، مطرح کنيد ، و ادامه مطالب خود را در نظري ديگر ارسال نماييد .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

153   نام و نام خانوادگي:  امير     -   تاريخ:   19 مهر 89
نصوص و رواياتي از كتب معتمد برادران تشيع و از علماي بسيار معتبر آنان را از نظر شما مي گذرانيم كه در آنها اثبات ازدواج عمر فاروق با ام كلثوم دختر گرامي علي و حضرت زهراء ‌رضي الله عنهم به روشني به چشم مي خورد. اعتراف اول صفي الدين محمد بن تاج الدين معروف به ابن الطقطقي الحسني متوفاي 709 هجري نسب شناس و مورخ معروف در كتابي كه تاليف آنرا به اصيل الدين حسن پسر خواجه نصير الدين طوسي وزير هلاكو تقديم نموده، و آنرا به اسم خودش نام گذاري كرده در ذيل عنوان بنات امير المؤمنين علي عليه السلام مي نويسد:‌ (وام كلثوم و أمها فاطمة‌ بنت رسول الله تزوجها عمر بن الخطاب فولدت له زيدا ثم خلف عليها عبد الله بن جعفر ) يعني « يكي ديگر از دختران امير المؤمنين ام كلثوم مي باشد كه مادرش فاطمه دختر رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم است كه عمر بن خطاب با وي ازدواج كرد و فرزندي به نام زيد از او به دنيا آورد و پس از عمر به عقد عبدالله ابن جعفر در آمد». اعتراف دوم محقق سيد مهدي رجائي مطالب بسياري نقل كرده از جمله تحقيق ابوالحسن العمري از نوه هاي عمر پسر امام زين العابدين (ع) در كتابش «المجدي» مي نويسد:‌ «آنچه از اين روايات مي توان بدان اعتماد كرد مطلبي است كه اكنون از نظر گذشت كه عباس ابن عبد المطلب ام كلثوم را بارضايت و اجازه پدرش به ازدواج عمر در آورد و از عمر فرزندي به نام زيد به دنيا آورد». محقق مذكور اقوال بسيار ديگري نيز نقل كرده از جمله:‌ زني كه عمر با او ازدواج كرده شيطاني بوده!!! يا ممكن است ازدواج كرده اما با او هم بستري نكرده!!! يا اينكه به زور و با غصب با او ازدواج كرده است!!! . اعتراف سوم ملا باقر مجلسي مي نويسد:‌«… همچنين است انكار شيخ مفيد از اصل جريان ازدواج. اين براي بيان اين مطلب است كه آن (ازدواج)‌ از طريق آنها ثابت نشده است، و الاّ بعد از ورود آن روايات و روايات ديگري كه با سند خواهد آمد كه علي عليه السلام هنگامي كه عمر وفات كرد نزد ام كلثوم آمد و او را با خود به خانه خودش برد، و روايات ديگري كه از بحار الانوار آورده ام اين انكار، عجيب مي نمايد، ‌اصل جواب اين است كه اين ازدواج از روي تقيه واضطرار بوده است…….الخ » !!! اعتراف چهارم انصاف هم خوب است. ‌صاحب اصول كافي چندين حديث دركتابش آورده است از جمله ( باب المتوفي عنها زوجها المدخول بها أن تعتد وما يجب عليها: ‌حميد ابن زياد عن ابن سماعه عن محمد بن زياد عن عبدالله بن سنان و معاويه بن عمار عن ابي عبدالله عليه السلام قال: سألته عن المرأة‌ المتوفي عنها زوجها أتعتد في بيتها او حيث شاءت ؟‌ قال بل حيث شاءت إن عليا عليه السلام لما توفي عمر أتي ام كلثوم فانطلق بها إلي بيته) « معاويه ابن عمار مي گويد از امام صادق عليه السلام پرسيدم زني كه همسرش وفات كند بايد در خانه اش (عده)بنشيند يا هر جايي كه خواست؟ فرمود بلكه هر جائيكه خواست، ‌علي عليه السلام هنگامي كه عمر وفات كرد، ام كلثوم را با خود به خانه خودش برد.) اين هم اعتراف هاي ديگر که من فقط آدرسشان را مي ذارم الامالي شيخ المفيد،ج1، ص354؛،و العمدة ابن البطريق ص 30 ؛ مستدرك سفينة البحار ج 4 ص 313 علي النمازي الشاهرودي؛ قاموس الرجال ج12 ص 216 محمد تقي تستري؛ اعيان الشيعه محسن امين ج 1 ص 326 ؛ الفصول المهمه في معرفة الائمه ابن صباغ، حاشيه ج 1 ص 647 ،_ دار الحديث للطباعة والنشر ؛ محدث قمي در نفس المهموم ص 431 ؛بحار الانوار ج42 ص 74
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

ظاهرا شما به هيچ وجه مقاله را نخوانده ايد ! ما خود اين مطلب را که برخي از علما اعتقاد به ازدواج عمر با ام کلثوم را دارند ، مطرح کرده ايم ، اما مساله مهم اين است که ما خود به عنوان يک محقق ، در صورت امکان تمامي ادله را بايد مورد بررسي قرار دهيم ، و نه اينکه تابع نظر ديگران باشيم ! و بعد از بررسي ادله ، به اين نتايج مذکور در اين مقاله رسيده ايم !

اگر شما اشکلي به ادله مطرح شده در اين مقاله داريد (يعني روايتي صحيح السند يا مدرکي معتبر از جهت تاريخي) داريد مطرح کنيد ، وگرنه نظر علما دردي از شما دوا نمي کند !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

154   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   19 مهر 89
با سلام جناب اقاي امير , من قبلاً نوشته بودم چرا شما بايد براي مقام بخشيدن به عمر سعي كنيد كه ايشان را داماد حضرت علي عليه السلام قلمداد كنيد وقتي ميتوانيد به اين افتخار كنيد كه ايشان پدر زن خاتم الانبياء حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم ميباشند كه بازهم اين دليلي بر افتخار كردن نميشود چرا كه خداوند ميفرمايد : ======_____ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمـَنِ الرَّحِيمِ _____====== × ====_____ إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ؛ _____==== (سوره حجرات، آيه 13.) در حقيقت گرامى‏ترين شما نزد خدا با تقواترين شماست. اگر ميبني كه ما به حضرت علي عليه السلام مينازيم در وهله اول ايمان و تقوي ايشان مدح نظر است بعد باقي موارد بمثل داماد حضرت رسول اكرم ( هرچند كه هم جاي افتخار دارد بخاطر اينكه تاييد خداوند و رسولش حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم را همراه داشت ) . حضرت سلمان الفارسي كه نه داماد رسول اكرم بود نه دختري داشت كه به ايان بدهد بمقامي رسيد كه بعد از مقام اهل البيت ( ما شيعيان ) دومي ندارد . شما سعي كنيد اول ايمان اين افراد را كه شما خود را براي انها به در و ديوار ميكوبيد كه ثابت كنيد. ميگي نه اين مقاله كه خودت نظر دادي خوب بخوان : كه عمر بن خطاب با وي ازدواج كرد و فرزندي به نام زيد از او به دنيا آورد و پس از عمر به عقد عبدالله ابن جعفر در آمد». جواب به نظر 25 را بخوان : در اين حديث آمده است كه ام كلثوم بعد از به كشته شدن عمر بن خطاب با پسر عمويش عون بن جعفر ازدواج كرد . بعد كه عون فوت كرد ، با برادرش محمد ازدواج كرد و بعد از آن كه محمد فوت كرد ، با عبدالله برادر ديگرش ازدواج كرد ؛ در حالي كه راوي فراموش كرده كه عون و محمد هردو در جنگ شوشتر سال 16 يا 17 هجري در زمان خليفه دوم كشته شده‌اند ؛ يعني همسر دوم و سوم ام كلثوم قبل از همسر اول فوت كرده‌اند ! يا علي كمي عقل و شعور لازمه ؟؟؟؟؟
155   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:   04 آبان 89
جناب امير
-------------
نياز به اينهمه تفسير پوچ و بازي کردن با کلمات و اظهار نظر شخصي شما نيست.
اينهمه دم از صحابه نزن
----------------------------
اولا مگر حضرت فاروق اعظم امير المومنين علي بن ابطالب ع از صحابه نبود؟
ثانيا منافقيني که بين صحابه بودند را چه ميکنيد؟
ثالثا چرا منظور شما از صحابه کساني هستند که بلوا به پا نموده و سقيفه را بپا کردند؟
رابعا مگر پيامبر ص همين تعداد صحابه را داشتند؟
خامسآ صحابه پيامبر ص چگونه دستشان بخون اهل بيت پيامبر ص آغشته ميشود و شما آنان را صحابه ميخوانيد؟
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پيامبر ص طبق حديث ثقلين دو چيز مهم را بين امت يا بهتر بگم همين صحابه به امانت گذاشت که صحابه مورد نظر شما هر دو را کنار گذاشتند!
با قرآن کريم جفا کرديد و آيات روشن آن را تفسير به رآي مطابق با اهداف خائنانه و غاصبانه يهودي مسلک خود کرديد و حتي در يک مقطع زماني در عصر خلافت غاصبانه خاخام عثمان قرآنها توسط ايشان در آتش سوخت!!!
در مورد سنت پيامبر ص که تمام احاديث ناب را سوزانديد و احاديث جعلي ايوهريره ها و کعب الاحبارها را جايگزين کرديد و راويان سنت واقعي پيامبر ص را شلاق زديد و از بيان سنت او منع کرديد و سنت عمر يهودي را جايگزين کرديد.
با اين حساب نميدانم شما ادعاي پيروي از کدام سنت پيامبر ص را داريد همان سنتي را که سوازنديد؟ همان سنتي که راويان را از بيانش منع و به شلاق و عقوبت سخت کشانديد؟!!
ديگر سنتي باقي نماند که بخواهيد از آن پيروي کنيد!!! دروغ ميگوئيد و دشمني شما باد خداي عزوجل ثابت شده است.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
ثقل دوم که اهل بيت ع است را هم يکي پس از ديگري به شهادت رسانديد!!!
برويد در تاريخ خودتان جستجو کنيد تمام اهل بيت ع بدون استثناء به غير از امام زمان عج که غائب هستند توسط شما کوردلا و کروباطنان اهل بدعت به شهادت رسيده اند!!!!
بنابر اين تمام امانتهاي پيامبر ص را به فروختيد و به باجگيري خيانت و جنايت و غصب و قتل و غارت و تجاوز پرداختيد.
خجالت بکشيد اي يهوديان نام مسلمان
شرم کنيد اي حراميان سيه دل
آب شويد از شرم اينهمه عصيان اي پيروان ابوهريره و کعب الاحبار که هر چه ميگوئيد و عمل ميکنيد جز يهود و مسلک يهود نيست.
بخدا وند قسم که جانم در يد قدرت اوست ذره اي بر زنازاده بودن تمام دشمنان اهل بيت ع شک ندارم.
شرم کنيد که 8740 حديث تنها از ابوهريره در کتب صحيح شما موجود است و اين در حاليست که آن مردک يهودي تنها يکسال و يازده ماه به ظاهر و به دستور عمر و ابوبکر اسلام آورد و به جعل احاديث پرداخت.
شرم کنيد اي پيروان سنت يهود عمري
اين مطالب همه در صحيحين شما موجود است و با کمال حماقت از کفر مطلق بنام اسلام و سنت پيروي ميکنيد.

http://maktabshia.blogfa.com/

برو به همين آدرس و جواب را بخوان و داستان دزدي خلافت را در آنجا بيان کرده ام
در ضمن بد نيست سري به بخش نظرات بزني
همکيشانت جملات حکيمانه اي ايراد فرموده اند
اگر قدرت مناظره داري بسم الله من حاضرم در هر جا که تو بگوئي حاضر شوم

hoseini142005@yahoo.com

اينم ايميل من
ببينم چقدر مردانگي داري ؟؟ اين مردانگي تا جائي هست که حتي ادرس ايميلت و به من بدي تا باهم مناظره کنيم؟
منتظرم
يا حق
156   نام و نام خانوادگي:  شيعه علي     -   تاريخ:   04 آبان 89
تابلو ترين سند شيعه که اثبات کننده امامت شيعه و بر حق بودن ولايت علي (ع) است ، همان حديث ثقلين است که بارها و بارها در کتب اهل سنت هم آمده است . لطفا کمي درنگ کنيد و شما برادران اهل فضل سني بفرماييد کجا پيامبر (ص ) فرمودند بعد از من به سراغ عايشه و ... برويد و از آنها در مورد من بپرسيد؟ ولي طبق اين حديث ، حضرت علنا ميگويد که اگر به اهل بيت مراجعه کنيد گمراه نميشويد. کي گفت اگر از عايشه ، ابوبکر و ... پيروي کنيد گمراه نميشويد؟ لطفا قصه پردازي نفرماييد که اهل بيت به زنان پيامبر هم اطلاق ميشده چون اين تابلو تر از آن است که بخواهيم رويش حرف بزنيم. در صحيح مسلم اين قضيه به وضوح آمده که آنها جزو اهل بيت نيستند (همسران پيامبر ).
از ديگر ادعا هاي اهل سنت اين است که امامان شيعه هم مثل آنها نماز ميخواندند ، وضو ميگرفتند و ... ؟ واقعا فردي که اين حرف را ميزند يا دارد دروغ ميگويد يا نميداند چه ميگويد . آيا شما پيروان طريقت حق حديثي از امامان شيعه در کتب خود اصلا داريد که چنين ادعاي مضحکي ميکنيد؟ اگر داريد بياوريد تا ما گمراهان هم به راه حق دعوت شويم. برادران من چه ميگوييد ؟ پيامبر به وضوح مارا به پيروي از اهل بيت دعوت ميکند . آيا فکر ميکنيد اگر شيعه نبود اصلا نام اهل بيت زنده ميماند ؟
هر چند که مطالب من ربطي نداشت به مطلب شما ولي دلم گرفته بود اينها را گفتم.
با تشکر از سايت خوبتان
و من الله توفيق
157   نام و نام خانوادگي:  عبدالستار يلمه     -   تاريخ:   10 آبان 89
با سلام
از تمام اهل سنت كه در اين سايت نقد مي نويسند خواهشمندم كه از ارائه نظر و نقد نه فقط در اين سايت بلكه در تمام سايتها و شبكه هاي ماهواره اي وابسته به اين نوع جريانات خودداري كنند. اگر قرار بود كه اين بحثها بتواند به تنوير افكار اين آقايان كمك نمايد، قرن ها پيش اين اتفاق مي افتد. بنده مدتي در اين سايت نقد نوشتم. حال جمع بندي من اين است که بذاريم اين آقايان به حال خود رها شوند. شما خود امتحان کنيد و نتيجه اش را به زودي خواهيد ديد. نقد هاي به ظاهر علمي شان تدريجا رنگ تهمت خواهد گرفت و براي تحريک بيشتر دست به هر دروغي خواهند زد. بهترين جواب سکوت در برابر اين گونه مطالب است. وقتي مقابل شما يک عده آدم مغرض نشسته است بحث فايده ندارد.
با تشکر
عبدالستار يلمه
حوزه علميه عرفاني قربان آباد
158   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   10 آبان 89
جناب عبد الستار
خداوند کريم در قرآن کريم «رسول» و «وظيفه و کار» رسول را چنين معرفي مي‌فرمايد:
«هو الذي بعث في الاميين رسولا منهم يتلو عليهم آياته و يزيکيهم و يعلمهم الکتاب و الحکمة و ان کانوا من قبل لفي ضلال مبين»
پس رسول کسي است که علاوه بر ابلاغ وحي:
1)) مزکي
2)) معلم کتاب
3)) معلم حکمت است.
**********
آيا عمر معلم کتاب بود؟ آيا عمر معلم حکمت بود؟
**********
لطفا براي ما 20 صفحه از علم و يا حکمت تعليم داده شده توسط عمر پسر کافر را ذکر بفرماييد.
در غير صورت از غالي گري دست برداشته و ادعاي اينکه عمر پسر کافر جانشين اولين معلم کتاب و اولين معلم حکمت است را کناري گذاشته و از همسويي با يزيد شرابخوار دوري کنيد.

يا علي
159   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   10 آبان 89
با سلام
بابا ايول جناب عبد الستار نيامده داري ميري . من گفتم شايد يك چند ماهي از وجود نازنين شما بهره ببريم شايد از اخويهايت هم بمثل عمر مهران عايشه حفصه خواهر هناو و وووووو بيشتر بماني , 8 ابان امدي 10 ابان خداحافظي .
بهر حال هر موفع خواستي تشريف بياوريد , يك نصيحت برادرانه , هر چيزي را بدون مطابقت با عقل و منطق قبول نكن .
فعلاًخدا حافظ

يا علي
160   نام و نام خانوادگي:  ابن الحيدر ( عبد الستار يلمه بخواند)     -   تاريخ:   11 آبان 89
به به سلوم عليکم دوقون عبد الستار يلمه ياخچيم حالن؟ آآرمادا...... عبد الستار.!!! دوقون جان.!!! يکم يواش تر باش . با هم برويم.!!!!!!! نييرک بارييانق؟ باريانقمه؟ برادر ترکمن گلستاني.!!!! شما کجا بودي آن شب که در مسجد جامع شهرستان گنبد کاووس. آيت الله قزويني (حفظه الله عنه) تشريف فرما شده بودند.؟؟!؟!؟! کجا بودي با آن استيدت !! وقتي داوطلب براي مناظري علمي و دوستانه ميطلبيدند. اون شب خودتو کجا قائم کرده بوديد؟ مگر ادر ان شب ايشان نفرمودند که: اگر از من تقاضا کنند خودم در مصلي اهل سنت گنبد کاووس برايتان کلامي ميگويم که بيا و ببين.... کجا بودي وقتي حتي يک ترکمن حنفي حتي نيامد يک سوال در آن جمع ( حتي با دادن کاغذ مانند همه) بکند ها؟؟؟؟ يلمه جان آخوند ؟؟؟؟ و آخنود ؟؟؟؟؟ کجا بودند که جواب داوطلب طلبيدن آيت الله قزويني و مرد ميدان طلبيدنشان را بدهند. اونوقت تو اومدي داري اينطوري طلبکارانه حرف ميزني. الله اکبر از اين همه روي شما...... رو که نيست.... جناب عبد الستار يلمه...... دوقون جان.!!!! از اين به بعد هنگام گفتن حرفي مواظب باش.!!! جواب هم داشته باشي. بيخودي خودتو مفتضح نکن .!!!! شما ها که تا به حال در استان گلستان رنگ صحيحين را نديدديد؟ يا حد اقل درست نميتوانيد به فقه خودتان فتوا دهيد چه ميگويئد؟ في امان الله
161   نام و نام خانوادگي:  صادق راستگو     -   تاريخ:   18 آبان 89
باسلام و تحيت . آقا يا خانم h خواهش ميکنم فتوي صادر نکن ! هر چندکه خودت ميگويي در سايت هاي انگليسي . . . ! ! کي گفته است پدر زن به تمام نسل داماد محرم است ؟ يعني پدر زن شما با همشيره تان محرم است ؟ يا مادرتان محرم ميشود ؟ يا پدر زن اول شما با دختر زن سوم يا چهارم شما محرم ميشود ؟ فکر نميکني پيرو فرقه ضاله بهائيت باشي ؟ آخه بها فتوي داده همه زنهاي بهايي به همه مردهاي بهايي حلال هستند الا زن پدر . . .
162   نام و نام خانوادگي:  التحقيق     -   تاريخ:   26 آبان 89
با عرض سلام خدمت تمامي برادران مسلمان ابتدا از آقاي عبدالستار يلمه عذر خواهي ميکنم که با وجود درخواست ايشان اين نظر را ميگذارم. شما راست ميگوييد دوست عزيز، برهان شيعيان فقط تهمت و غلو است. ما نميگوييم هرگز يهوديان بيکار نشسته و اکاذيب را وارد تاريخ اسلام نکرده اند اما چنانکه خود ميدانيد اگر اکاذيب را از مذهب سنت بر دارند اسلام حقيقي ميماند و اگر تهمت ها و غلو ها را از مذهب شيعه بر دارند هيچي نميماند. من خود در خانواده شيعه مذهب به دنيا آمدم و پدر و مادرم شيعه هستند، اما خواستم به دنبال مذهب حق بروم،بنابر اين تعصب خود را کاملاً کنار گذاشتم و چهار سال به دنبال تحقيق بين مذاهب بودم و براي اين منظور سفر هايي هم به کردستان و سيستان بلوچستان و مشهد و ... کردم و در نهايت به اين نتيجه رسيدم که مذهب شيعه هيچ پايه و اساسي ندارد!و امروز افتخار ميکنم که سني شدم،سني هستم و سني خواهم مرد. اين آقايان هرجا که ميخواهند بحث کند ميگويند کتاب هايتان تناقض دارد،اما زمانيکه تناقض هاي کتب شيعه را نشان ميدهيم يا ميگويند اين مطلب بعد ها اضافه شده يا اين چيز ها بازي با کلمات است و يا هزار بهانه ديگر... اين آقايان حضرت امير المؤمنين علي و اولادش(رضي الله تعالي عنهم) را از خود ميدانند و ميگويند حضرت امير المؤمنين عمر(رض) با وي دشمن بود در حاليکه اگر از ايشان تنها يک کتاب که دست نويس ائمه معصوم (رض) باشد که چنين مطلبي در آن ذکر شده باشد ندارند!!!!و اين در حاليست که ما از چهار پيشواي خود (که در زمان معصومين هم بوده اند) بالغ بر هزاران تأليف دست نويس داريم که همگي ايشان دوستي خاندان پيامبر و اصحابش را تاييد کرده و ميکنند و در هيچ کجاي آنها نعوذ بالله هيچ اهانتي به حضرت علي و اولادش(رض) نشده است(و به عقيده من مذهب آن چيزيست که محبت بياورد و نه عداوت)، حالا اين عجيب است که ميگويند حضرت علي(کرم الله وجهه) از ماست و دشمن حضرت عمر فاروق(رض) بوده!!!!بنابر اين ديگر کتابهاييکه ساير علمايمان همچون امام محمد غزالي،امام فخر رازي و ... نوشته اند بماند. اين گنجينه ها همچون آفتابي بر آسمان اسلام هستند که ميتواند چشم هر کور مادر زادي را (همچون من) بينا کند! من خود شخصاً اعتقاد دارم که شيعه و سني بودن به اندازه مسلمان حقيقي بودن مهم نيست و هرگز از اختلافات بين شيعه و سني راضي نبوده و نيستم(چرا که خود من از پدر و مادرم تا تمامي فاميل و بستگانم شيعه هستند) و هميشه بايد راه تحقيق و جست و جو و بينايي براي هر انساني باز باشد و از اينکه در کشور شيعه مذهب ايران،تحقيق درباره سني اينقدر سخت بود(و هست) و حتي از رسانه ها(تلويزيون و راديو و ...) که اينقدر سنگ تمام ميگذارند براي بيان عقايد شيعه، و هيچ حرف منصفانه اي از عقايد اهل سنت نميزنند به همان اندازه بيزارم که شنيده ام در عربستان حتي اجازه خواندن کتب شيعه را کسي ندارد و اصلاً کتب شيعه در دسترس نيست، همان ها هم کور مادر زاد وهابي به دنيا ميآيند. به اميد وحدت روزافزون و رسيدن به حق.يا علي(رض) خواهش ميکنم مطلب مرا(هرچند لايق بزرگواران نيست)حذف نکنيد.متشکرم.
جواب نظر:

!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

163   نام و نام خانوادگي:  عقيل العزيز     -   تاريخ:   26 آبان 89
سلام عليکم جناب التحقيق.!!! خب. لا اکراه في الدين...!!!! الحمد لله که ابليس لعين خود شما را رهبري و هدايت نمودند و به راه حق ابليس رهنمود دادند. ما واقعا الله سبحانه و تعالي را شاکريم که مانند شما ها ميرويد و ننگ داشتن همچنين شيعياني را بر دامن تشيع نميگذاريد.! راستي يک سوال؟!؟!؟! لطف کن و برو به سازمان ثبت احوال و در قسمت مذهب شناسنامه ات . کلمه ي طيبه ي >>> شيعه <<< را حذف کن و نام کيش و آيين مملو از شرکت را جايگذاري کن.! لطفا.... الله سبحانه و تعالي در قرآن ميفرمايد: بسم الله الرحمن الرحيم والذين کفرو اوليائهم الطاغوت يخرجونهم من النور الي الظلمات اولئک اصحاب النار، هم فيها خالدون. صدق الله العلي العظيم.! اين مطلب دقيقا وصف حال شما و امثال شماست . انشا الله در وقت موتتان مستفيض خواهيد شد. انشا الله تعالي.... انشا الله با عمر و ابيبکر و عثمان و با مادر دلبندتان عائشه بنت ابيکر و مادر دگرتان حفصه بنت عمر . هم در اين دنيا. و هم در برزخ و هم در قيامت و ابد الدهر محشور و مانوس شويد. انشا الله تعالي.... و نحن نقول الحمد لله رب العالمين...
164   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   26 آبان 89
با سلام
جناب التحقيق . متشكرم از صداقتان ولي خواهش ميكنم همچنان به تحقيقات خود ادامه بدهيد كه تازه اول خط است .
دوتا اشكال در متنتان يافتم خواستم توضيح بدهم :
فرموديد كه : ..... تنها يک کتاب که دست نويس ائمه معصوم (رض) باشد
اهل سنت كه ائمه ما شيعيان ( صلوات الله عليهما ) را معصوم نمي دانند اونها حتي حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم را قبل از نبوت معصوم نمي دانند.
در ثاني فرموديد ..... چهار پيشواي خود (که در زمان معصومين هم بوده اند) ......
عجب چهار پيشواي را معصوم ميدانيد !!!!!!!
كدام يك پيشواي شما هستند ؟؟؟؟؟ نكنه مذهب جديدي ابداع كرديد . لطفاً اسم اين مذهب را براي ما هم بگوييد.
مالكي حنببلي حنفي شافعي ( پيشنهاد ميكنم اشمش را بگذاريد ( م ح ح ش ي ) ( يا بسادگي ""محشي"" ) كه اولين حرف و اخرين انها را استفاده كرده ام ) .
اما براي اسان كردن تحقيقاتت در مورد مذاهب چهار گانه به كتاب خانه هاي علماي شيعه برو هر كتاب از هر مذهبي بخواهي انجا پيدا ميكني در ضمن پيشنهاد ميكنم كه نخواهي تقيه بكني چونكه علماي ما بدون تقيه هم به اهل سنت اجازه استفاده از كتابخانه هاي خودشان را ميدهند .

===========================================================================
جنا التحقيق مواظب خود باش حال كه به جرگه اهل سنت پيوستي خطا نكني كه جانت در خطر است .

مثلاً گفتي كه ... ما نميگوييم هرگز يهوديان بيکار نشسته و اکاذيب را وارد تاريخ اسلام نکرده اند اما چنانکه خود ميدانيد اگر اکاذيب را از مذهب سنت بر دارند اسلام حقيقي ميماند
خوب اول راجع به اين شخصيت مرموز برايت نقل مي كنم

كعب‌الاحبار يهودي
========
او در سال‌ 18ق‌ در زمان‌ خلافت‌ عمر ( بظاهر ) مسلمان‌ شد و اين‌ در حالى‌ بود كه‌ عمر به‌ بيت‌المقدس‌ رفته‌ بود. وقتى‌ خليفه‌ درآن‌جا با كعب‌الاحبار روبه‌رو شد، از ( تظاهر به ) مسلمان‌ شدن‌ او خوشحال‌ گرديد و به‌ او گفت‌: آيا ميل‌ دارى‌ كه‌ با من‌ به‌ مدينه‌بيايى‌ ( تا همكاري بكنيم ) تا قبر پيامبر«صلى‌الله‌ عليه‌ و آله‌ و سلم‌» را زيارت‌ كنى‌ و از زيارت‌ او لذت‌ ببرى‌؟ ( عجب عمر زيارت قبر حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم را تبليغ ميكند ؟؟؟؟ )( قابل توجه اون سني هايي كه فكر ميكنند ...... ) او گفت‌: آرى‌ يا اميرالمؤمنين‌ ( پاچه خواري يا هندوانه زير بغل دادن ) چنين‌ خواهم‌ كرد. 28
كعب‌الاحبار به‌ مدينه‌ سفر كرد و به‌ زودى‌ موقعيت‌ ويژه‌اى‌ يافت‌. او با تكيه‌ بر كتاب‌هاى‌ قديمى‌ كه‌ در اختيار داشت‌، مطالب‌ خود را بيان‌ مى‌كرد ( شروع ورود اسرائيليات به اسلام بوسيله كعب الاحبار يهودي ( هنوز ) و عمر به‌ سخنان‌ او گوش‌ مى‌داد و مردم‌ را در شنيدن‌ سخنان‌ او آزاد گذاشته‌ بود و مردم‌سخنان‌ او را مى‌شنيدند و براى‌ همديگر نقل‌ مى‌كردند.
كعب‌ مدعى‌ بود كه‌ همه‌ چيز در تورات‌ مكتوب‌ است‌. يك‌ وجب‌ از زمين‌ نيست‌ كه‌ در تورات‌ از آن‌ ياد نشده‌ باشد ( يعني احتياج به قران كريم نيست ) و هرچيزى‌ كه‌ تا قيامت‌ اتفاق‌ مى‌افتد در تورات‌ آمده‌ است 0 يعني علم غيب پيش يهود است و بس ) ‌.
روزى‌ كعب‌الاحبار در مجلس‌ عمر راجع‌ به‌ عرش‌ سخنى‌ گفت‌ و اظهار داشت‌ كه‌ خداوند پيش‌ از خلقت‌، در صخره‌اى‌از بيت‌المقدس‌ قرار داشت‌! على‌«عليه‌السلام‌» كه‌ درآن‌ مجلس‌ حاضر بود، به‌ عنوان‌ اعتراض‌ مجلس‌ را ترك‌ كرد. خليفه‌ او را قسم‌ داد كه‌ برگردد و امام‌ برگشت‌ و سخن‌ او را رد كرد.

ابن‌ ابى‌الحديد نقل‌ مى‌كند كه‌ على‌«عليه‌السلام‌» همواره‌ مى‌گفت‌: كعب‌الاحبار كذاب‌ است‌.
هم‌چنين‌ زراره‌ مى‌گويد: نزد امام‌ باقر«عليه‌السلام‌» در مسجدالحرام‌ نشسته‌ بودم‌، مردى‌ به‌ نام‌ عاصم‌ بن‌ عمر آمد و به‌امام‌ گفت‌: كعب‌الاحبار مى‌گفت‌: هر بامدادى‌ كعبه‌ به‌ بيت‌ المقدس‌ سجده‌ مى‌كند. امام‌ باقر«عليه‌السلام‌» فرمود: «نظرتو درباره‌ اين‌ سخن‌ چيست‌؟» آن‌ مرد گفت‌: سخنى‌ درست‌ است‌ و حق‌ آن‌ است‌ كه‌ كعب‌الاحبار مى‌گويد. امام‌باقر«عليه‌السلام‌»خشمگين‌ شده‌، فرمود: «هم‌ تو و هم‌ كعب‌الاحبار دروغ‌ مى‌گوييد».
يكى‌ از معترضان‌ سر سخت‌ كعب‌الاحبار ابوذر غفارى‌ بود. هنگامى‌ كه‌ در مجلس‌ عثمان‌ سخنى‌ طبق‌ رأى‌ خليفه‌ گفت‌، ابوذر با عصاى‌ خود او را زد و گفت‌: اى‌ يهودى‌ زاده‌، تو در اين‌جا چه‌ مى‌كنى‌؟
با وجود اين‌، جاى‌ تعجب‌ است‌ كه‌ ابن‌ طاووس‌ كعب‌ را از خواص‌ اصحاب‌ حضرت‌ على‌«عليه‌السلام‌» مى‌داند و آن‌ رامستند به‌ روايتى‌ مى‌كند كه‌ در كتابى‌ در مجموعه‌ قديمى‌ ديده‌ است‌.
+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

حالا اگر بخواهي اسرائدليات را برداري يعني حذف عمر , عثمان , معاويه و ,,,,, .
ابوبكر هم كه حديثها را سوزانده بود پس كي مي مانند فقط حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم و حضرت علي عليه صلوات الله عليه و سلم .
+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
جناب التحقيق چيزي نگو فقط تحقيق كن .
=============================================================================

لبيك يا علي
165   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   26 آبان 89
**** شهادت يهوديان ملاک حقانيت دين اهل عمر ***** چرا اهل عمر از يهوديان پيروي مي‌کنند؟ براستي علت تبعيت پيروان عائشه از يهود چيست؟ براي آنکه جواب اين سئوال را بدانيم بايد به کتب اهل عمر رجوع کنيم: ******** «قل كفي بالله شهيدا بيني وبينكم ومن عنده علم الكتاب» از جمله عقائد مريدان عائشه رجوع به يهود براي اثبات حقانيت دينشان است. در واقع مشرکان عمري اساس حقانيت دين خود را بر شهادت يک يهودي بنا نهاده اند: http://www.qurancomplex.org/Quran/tafseer/Tafseer.asp?nSora=13&t=tabary&l=arb&nAya=43#13_43 «تفسير طبري» « عن مجاهد: (ومن عنده علم الكتاب) قال: هو عبد الله بن سلام» « فالذين عندهم علم الكتاب: هم أهل الكتاب من اليهود والنصارى» *************** ولي دليل آن چيست؟ چرا مشرکان عمري يهود و نصاري را شهيد مي‌دانند؟ http://www.islamweb.net/newlibrary/display_book.php?bk_no=48&ID=1319&idfrom=1892&idto=1921&bookid=48&startno=29 «تفسير قرطبي» «...قلت ، لأبي جعفر بن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب - رضي الله عنهم - زعموا أن الذي عنده علم الكتاب عبد الله بن سلام فقال : إنما ذلك علي بن أبي طالب - رضي الله عنه -....» ************** مشرکان عمري براي فرار از اين حقيقت که علم کتابهاي آسماني نزد حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) است به يهوديان متمسک مي‌شوند و آنهم با چنين دلايل احمقانه اي: ******* «. قال القاضي أبو بكر بن العربي : أما من قال إنه علي فعول على أحد وجهين : إما لأنه عنده أعلم المؤمنين وليس كذلك ; بل أبو بكر وعمر وعثمان أعلم منه . ولقول النبي - صلى الله عليه وسلم - . ( أنا مدينة العلم وعلي بابها ) وهو حديث باطل ; النبي - صلى الله عليه وسلم - مدينة علم وأصحابه أبوابها ; فمنهم الباب المنفسح ، ومنهم المتوسط ، على قدر منازلهم في العلوم . وأما من قال إنهم جميع المؤمنين فصدق ; لأن كل مؤمن يعلم الكتاب ، ويدرك وجه إعجازه ، ويشهد للنبي - صلى الله عليه وسلم - بصدقه» ************* مشرک عمري!!! قاضي القضات شما قاضي ابوبکر ادعا کرده است که « بل أبو بكر وعمر وعثمان أعلم منه» ********* 20 صفحه از علم اين اشخاص اعلم خود را براي ما بيان فرماييد!!!! ********** اول دليل رجوع شما به يهود به جاي رجوع به حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام)، اعلم دانستن ابوبکر و عمر و عثمان به ايشان است!!!! ********** شما چنين مي‌گوييد: «بل أبو بكر وعمر وعثمان أعلم منه» ==> پس «كفي بالله شهيدا بيني وبينكم ومن عنده علم الكتاب» درباره عبدالله سلام يهودي و يهوديان است!!! ******** لطفا علم ابوبکر را به ما نشان دهيد!!! تا ما درک کنيم چرا شما به يهوديان رجوع مي‌کنيد!!! يا علي
166   نام و نام خانوادگي:  التحقيق     -   تاريخ:   27 آبان 89
سلام عليکم قبل از هر چيز بگويم که آقاي مؤمن عبدالله، شما توهين آميز صحبت ميکنيد و من (هيچگاه در زمان تحقيقم و بعد از آن) با انسان هاي بد دهان و اهانت کننده بحث نکرده و نميکنم. لطفاً شخصيت شيعيان را با الفاظي که بکار ميبريد پايين نياوريد. و اما بعد... اولاً جناب عقيل العزيز چگونه تا بنده را نديده ايد و مرا نشناخته ايد در موردمن و ديگر اهل سنت قضاوت کرده و مارا دوزخي خطاب کرديد؟ براي اطلاعتان عرض کنم که زمانيکه من به شهر هاي اهل سنت سفر ميکردم چنان انسان هاي پاکدين و راستين و امانتداري ديدم که خورشيد بايد جلوي پاکي آنها سجده کند(البته در ميان اهل تشيع هم چنين کساني وجود دارد). به عقيده من اين ديدگاه بدي که نسبت به اهل سنت داريد را اصلاح کنيد و تا مارا از نزديک نديده ايد قضاوت به آن دنياي ما نکنيد و مارا دوزخي نخوانيد. متشکرم. و شما دوست عزيز آقاي مجيد علي، حتماً شما هم اهل سنت را از نزديک نديده ايد و با ايشان مراوده نداشته ايد که اين نظر را داريد که اهل سنت امامان معصوم را معصوم نميدانند. در حاليکه اهل سنت نبي اکرم(ص)، ائمه اطهار(رضي الله تعالي عنهم) و حضرت سيدالنساء فاطمه مرضيه(رضي الله تعالي عنها)را معصوم ميدانند. هر چند نظر به معصوم بودن ائمه اطهار(رض) در ميان اهل سنت تعاريف مختلفي دارد،اما يقين بدانيد که خود من هيچگاه به مذهبي که حتي گوشه اي از مقام حضرت علي(کرم الله وجهه) و همسر و اولادش(رض) را پايين بياورد روي نخواهم نمود. بلکه اتفاقاً من مقام حقيقي ايشان را در مذهب اهل سنت شناختم. در ثاني بنده عرض کردم که از چهار پيشواي ما در زمان امامان معصوم هم بوده اند و محضر امامان را درک کرده اند، نه چيزي که شما فرموديد. در نهايت منظور بنده از ورود اکاذيب آن چيزيست که در فرعيات دامن گير تاريخ صدر اسلام شده است نه در اصل مطلب.(و اما اصل مطلب در مذهب اهل سنت صحيح است).به همين خاطر بنده با روشي متفاوت تر تحقيق کردم. يعني به جاي اينکه بروم و در تاريخ سير کنم که اين چه گفت و آن چه گفت و کجاي سخن فلان شخص دليل بر فلان چيز دارد و الي ما سوي...(که هر چه در تاريخ ميرفتم کلاف بيشتري دور خود ميتنيدم و نميتوان گفت که هيچکدام-شيعه و سني- بطور مطلق راست يا دروغ ميگويند!!!)با استناد به اين آيه شريفه قرآن که ميفرمايد: تلک امة قد خلت لها ما کسبت و لکم ما کسبتم و لا تسئلون عما کانو يعملون(سوره بقره،آيه 141) (آن گروه پيشين از پيغمبران و امتان همه درگذشتند،هرچه کردند براي خود کردند و شما نيز هرچه کنيد به سود خويش کنيد و شما مسؤول کار آنان نخواهيد بود) جست و جو در تاريخ را تا همان اندازه که کردم بسنده کردم و مطابق با علم خودم،که رياضيات است و با حساب دو دو تا چهار تا فرض کردم که نه شيعه و نه سني دروغ نمي گويند، اما در دنياي امروز کدام مذهب بيشتر گره گشاست و پاسخ سؤال ها را(در همه زمينه ها) ميدهد؟که به اين نتيجه رسيدم که مذهب اهل سنت روشنگري بيشتري دارد و انسان را راحت تر و آزاده تر به حقيقت قرآن و هدف حيات انسان ميرساند. براي شناخت تاريخ هم لازم نيست بيابان بي انتهايي را که من نيمه کاره گز کردم شما هم برويد، يک ميان بر روشن جلوي چشمانمان است:مگر حضرت اميرالمؤمنين علي(کرم الله وجهه)با خلفاي راشدين بيعت نکرد؟و کسانيکه ميخواستند از فرصت سوء استفاده کرده و کارشکني کنند و از بيعت کناره بگيرند را به بيعت امر نفرمود؟چطور شما که خود را پيرو ايشان ميدانيد کاري مغاير با کار ايشان انجام ميدهيد؟ اگر هم ميگوييد اينکار حضرت علي به خاطر وحدت و مصلحت آن زمان و ظاهر سازيست، چنانچه از اين توهين به مقام شامخ حيدر کرار(رض)بگذريم، ميپرسم که(اگر هم فرضاً چنين باشد) آيا دنياي امروز بيشتر نيازمند وحدت و مصلحت است يا دنياييکه هنوز انصار و مهاجرين و آنهاييکه پيامبر را درک کرده بودند حضور داشتند، نيازمند بود؟ اهل سنت به هيچيک از ائمه معصوم و فرزندانشان(رض)توهين نميکنند. اما اهل تشيع به بزرگترين پيشوايان اهل سنت هم توهين ميکنند.حالا چه کسي تفرقه مياندازد؟ما يا شما؟من همينجا همه شما عزيزان را دعوت ميکنم که دست از اين دامن زدن ها به تفرقه و توهين به کسانيکه ما کمتر از آن هستيم که در موردشان نظر بدهيم، برداريد و به سنت رسول الله عمل کنيد و جز کلمه لا اله الا الله/محمد رسول الله نگوييد(که خود حضرت محمد "ص" و حضرت علي "رض" هم نگفتند)باشد که رستگار شويم. و ما علينا الا البلاغ
167   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   27 آبان 89
جناب التحقيق
«دروغگو» و «مغرض» خطاب کردن توهين نيست؟
مذهب شريفه تشيع را به يهود نسبت دادن توهين نيست؟
اين جمله شما
«و اگر تهمت ها و غلو ها را از مذهب شيعه بر دارند هيچي نميماند»
اگر توهين نيست پس چيست؟
************
الحمد الله که پاسخ هاي ما چنان کوبنده است که چاره اي جز فرار آنهم از نوع عمري براي شما باقي نمي‌ماند!!!
اولا)) «دروغگو» خودت هستي که به دروغ خود را تغيير مذهب داده جا مي‌زني!!!
دوما)) در کامنت قبلي به خوبي اثبات کرديم که دين ساخته يهود کدام دين است!!!
سوما)) از سلسله «تهمت» هاي نارواي و زشت وکريه شما همان «مشرک» ناميدن حضرت ابوطالب (عليه السلام) است.
چهارما)) غلوي بالاتر از اين وجود ندارد که جاهلي را که از او حتي 20 صفحه مطلب علمي صادر نشد جانشين حضرت عقل کل(صلي الله عليه و آله) مي‌دانيد!!!
************
جناب التحقيق
حرفي براي گفتن نداريد!!! مذهبي پوچ و ساخته و پرداخته يهود و معبودي در آسمان داريد!!!
فرار شما فرار از تعقل و تفکر است، چرا که عقل و فکر خود را فدا و قرباني عمر کرده ايد!!!
************
به دروغ ادعا مي‌کني که در کتب اهل عمر توهيني به خاندان طاهر نبوت وجود ندارد!!!
بنده با سند از کتب خودتان شنيع ترين توهينهاي زشت عمري شما را نشانت دادم!!!
*******
اين قاضي ابوبکر مگر بزرگ شما نبود؟؟ اين مردک چه کاره بود که حضرت امام صادق (عليه السلام) را دروغگو معرفي کرده است؟
اين مردک چه کاره است که چنين به ساحت حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) توهين مي‌کند و او را بي‌سوادتر از عمر و ابوبکر و عثمان مي‌خواند؟
اين اراجيف شما اگر توهين نيست پس چه است؟

يا علي
168   نام و نام خانوادگي:  شاه عباس صفوي کبير (رضي الله عنه)     -   تاريخ:   28 آبان 89
بسم رب الحيدر

سخني با جناب التحقيق

باز هم مجبورم قسمتي از نظرم را در مقاله
چرا حضرت علي (ع) نام سه فرزند خود را عمر ، ابوبكر و عثمان گذاشت؟
در اينجا کپي کنم . خواهشا خوب بخوانيد .

مگه اهل بيت پيامبر اصلا جايي براي تهمت زدن و ناسزا گويي براي افراد ديگر گذاشته اند . اصلا به خانداني که در قرآن به طهارت آنها با نص صريح اشاره شده است ميتوان تهمت يا ناسزا گفت . شما شک نکنيد که اگر بدخواهان جايي يا چيزي از اهل بيت ديده بودند تا به حال در بوق و کرنا کرده بودند . مهم اين است که خداوند به طهارت و پاکي ايشان سخن گفته است . به نظر شما آيا اصلا ميتوان به آنها ناسزا گفت . اين اصلا غيرممکن است . وگرنه باور کنيد اگر حتي يک مورد کوچک از اين خاندان بزرگ ديده يا شنيده بودند از همان 1400 سال پيش گفته بودند نه اينکه نخواهند توهين کنند يا اينکه خيلي با معرفت باشند بلکه نميتوانند خوب دقت کنيد نننننننننننننننننننننمييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييتوانند و گرنه مييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييگفتند پس خواهشا آنها را افراد خوب و با ادب و با معرفت معرفي نکنيد(البته منظور من همه افراد نيست ) . افتخار شيعه پيروي از خاندان پاک و مطهري است که در پاکي آنها شکي نيست . آيا بهتر نيست اهل سنت نيز به سخنان و راه و روش ايشان بگرايند نه کساني که فسق و فجور و حرامزادگي برخي از آنها قطعي و از مسلمات تاريخ است ( منظورم برخي از صحابه است ) حالا خودتان قضاوت کنيد پيروي از کساني که خداوند و احاديث شيعه و سني با نص صريح به پاکي و طهارت آنها اشاره کرده است بهتر است يا ديگران خواهش ميکنم مقداري با وجدان پاک و بدون تعصب تامل کنيد. ضمنا ما نميخواهيم توهين کنيم بلکه هدف ما بيان حقايق تاريخي و نقد رفتار ديگران است پس از اين ديگر قضاوت و نتيجه گيري با خود خواننده و وجدان او ميباشد.
ضمنا شما که دم از معرفت بالاي اهل سنت ميزنيد خواهشا فقط توهين هاي آنها به امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف ) را در سايتهاو کتابهاي آنها بخوانيد تا ديگر نگوييد اهل سنت به امامان شيعه توهين نمي کنند .

اللهم العن اصحاب صحيفه ملعونه
الحمدلله الذي جعلنا من المتمسکين بولايت علي ابن ابيطالب عليه السلام.
169   نام و نام خانوادگي:  عقيل العزيز     -   تاريخ:   28 آبان 89
بسم الله الشديد العقاب «قالوا اتتخذنا هزواً، قال اعوذ باللّه ان اکون من الجاهلين؛ سلام عليکم. جناب محقق.! گفتيد: اولاً جناب عقيل العزيز چگونه تا بنده را نديده ايد و مرا نشناخته ايد در موردمن و ديگر اهل سنت قضاوت کرده و مارا دوزخي خطاب کرديد؟ من اهل سنت را نديده ام.!!!!!!! پسر جان.!!! کل عمر من در بين اهل سنت و سلفيون و وهابيون گذشته.!!!! حالا به من ميگويي من اهل سنت را نديده ام.؟!؟!؟!؟!؟! الله اکبر از اين تهمت.! وايي بر شما.!!! وايي بر شما که براي اينکه ذهنتان را از دوگانگي که شيطان لعين از کاذبان و دشمنان الله پر کرده. براي خلاصي ناگهاني اين موضوع رو به بدعت و شرک آورده ايد.! ديدد اسلام علوي سخت است. البته که اسلام ناب محمدي براي هيچ نامومني آسان و سهل نيست و نخواهد بود.!!!! فرموديد: اهل سنت به هيچيک از ائمه معصوم و فرزندانشان(رض)توهين نميکنند. اي دروغگو! يا اين حرف را از روي جهل زده اي و يا از روي عناد.! من خودم با دو تا چشم و گوشم ديده و شنيده ام توهينات اهل سنت حنفي و شافعي را به اهل بيت (عليهم السلام) . تا آنحايي که در روز عاشورا عروسي ها برپا ميکردند و شرب خمر هم اضافه ميکردند. و فقط در ايام 19 و 21 رمضان روزه نميگرفتند از براي اينکه مولا را کشته ميديدند و از اين بابت خرسند بودند. انشا الله که همه ي اهل سنت اينگونه نباشند. اما اين ها را براي اين گفتم که ديگر ادعا نکني اهل سنت فلان هستند و بهمان.!!!! فرموديد که: چه کسي تفرقه مياندازد؟ما يا شما؟ به نکته ي خوبي اشاره کرديد.! اين مصداق اين را دارد که بگويي عمر ايييييييييييييييييييييييييييين همه گند کاري را در اسلام و بدعتهايش نکرده و بگويي کليت تاريخ دروغ است. مگر بلا تشبه ما مرض داريم که بيخود و بي جهت کسي را لعن کنيم. الله سبحانه و تعالي در قرآن منافقين و اعداء الله را لعن کرده.! ما هم به تبعين از الله تبارک و تعالي اين کار را ميکنيم. اصلا چرا لعن نکنيم؟!؟!؟!؟!؟!! مگر دشمن الله جل جلاله کسي است به جز کسي که به رسول الله (ص) که در قرآن ميفرمايد: وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى. سوره نجم آيات 3 و 4. و از سر هوس سخن نمي گويد ؛ سخن او به جز وحيي که فرستاده مي شود نيست . را به هذيان گويي متهم ميکند؟ آيا به غير از اين است که امروزه يک لات لاعبالي و اوباش چنين جسارتي ميکند؟ و رسول الله (ص) را که خاتم الانبياء است را ديوانه خطاب ميکند به غير از عمر تو؟ کمي شرم کن بعد انقدر قيافه ي يک محقق و يک حق به جانب را بگير.... آيا اين فرد بر خلاف کلام الله و وحي خدا و قرآن عمل نکرده؟!؟!؟!؟! آيا اگر فقط همين کارش را در نظر بگيريم به غير از جنايات ديگرش که هر کدام دنياييست بي پايان در خباثت و پليدي بس نيست براي لعنش؟!؟!؟!؟! خب .! اگر تو چشم بستن و تسليم ظلم شدن و اسلام معاويه اي و اسلام اسرائيلي را دوست داري بسم الله...... گر در خانه کس است...........يک حرف بس است و نحن نقول الحمد لله رب العالمين
170   نام و نام خانوادگي:  عقيل العزيز     -   تاريخ:   28 آبان 89
راستي جناب محقق.! شما که خيلي ادعاي مرديتان ميشود چرا جواب اين قسمت مرا نداديد که گفتم:

لطف کن و برو به سازمان ثبت احوال و در قسمت مذهب شناسنامه ات . کلمه ي طيبه ي >>> شيعه <<< را حذف کن و نام کيش و آيين مملو از شرکت را جايگذاري کن.! لطفا....

چيه؟!؟!؟!؟!

از چي چي ميترسي؟؟؟!؟!؟ تو که اعتقاد داري بر مسير حقي.!!!!

پس چرا براي استفاده از مزاياي نام شيعه دست و پا ميزني؟

لبيك يا علي
171   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   28 آبان 89
با سلام جناب التحقيق در مورد معصوميت چهار پيشوا شما حق با شماست اشتباهي بود از طرف من. اولاُ معذرت مي خواهم و در ثاني خوشحالم كه اين اشتباه را كردم كه تائيد شما را در مقدم داشتن غير معصومين را بر معصومين دوباره ببينم . مي بيبنيد كه شما حداقل يكي از اين چهار نفر ( يا هر چهار نفر ) را بر معصوم ترجيج داديد كه اين اولين خطاست ( از نظر من حد اقل ) , حال بقول شما اين معصومين در درجاتي ( كه خود شما بوجود اورده ايد و الا معصومين ائمه ما مهر تائيد حضرت حق تعالي را دارند ). خداوند در آيه 33 سوره احزاب مى‌فرمايد: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ... إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً. خداوند فقط مى‏خواهد پليدى و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملًا شما را پاك سازد. ================================================================================== البته چون شما اهل تحقيق هستيد ديگر احتياج به شرح و شآن نزول اين ايه مباركه نمي بينم . فقط اينرا بگويم كه اگر منظور اون معصوميت تعريف شما مي بود حداقل پيغمبر اكرم حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم ميبايست حد اقل حضرت زينب را كه هم ان زمان معصوم بود و هم در طول زندگاني پر فراز و نشيب كه داشتند از هرگونه رجس و پليدي بدور بودند و هم از اهل ان بيت بودند را جزو معصومين كساء قرار ميدادند . اما فرزندان امام علي كه به مقام امامت رسيدند همه از معصوميني بودند كه شامل اين ايه مباركه ميشدند . و ترجيح دادن غير معصوم بر معصوم معصيت است و گناهي بزرگ . ================================================================================== اما اينكه فرموديد كه بنده با اهل سنت مراودت نداشتم بايد بگويم خير اين حرف شما صحيح نيست . در شهر و محل زندگي من بيش از 95 % از مسلمانان از اهل سنت و از جهار مذهب اصلي اهل سنت ميباشند , از مسلمان فليپيني بگيريد تا نيجريه اي از مراكشي ( مغربي ) تا سوداني و سومالي ) بايد بگويم يكي از كارگران قديم من در حال حاظر امام مسجدي در اين شهر ميباشد , و يكي ديگر ( كه بقول ديگر كارگرانم خل مزاج و ديوانه ميبود ) مبلغ وهابيت ميباشد كه يك دفعه كه از سفر تبليغش پرسيدم ( حدود 14 سال پيش ) گفت رفتم پاكستان براي تبليغ ( البته همانطور كه ميدانيد تا انزمان اين فرقه كثيف زير ابي ميرفت و غير از خبرا كمتر كسي به اهداف شوم اين فرقه اگاهي داشت ) . كه من بهش گفتم كه پاكستان كه مسلمان هستند چرا نمي روي هند يا چين )... پس واقعاً نه تنها اين حرف شما صحيح نيست ابداُ بلكه بر عكس , ×××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××× فرموديد كه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُم مَّا كَسَبْتُمْ وَلاَ تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ****البقره آن جماعت را روزگار سپرى شد براى ايشان است آنچه به دست آورده‏اند و براى شماست آنچه به دست آورده‏ايد و از آنچه آنان مى‏كرده‏اند شما بازخواست نخواهيد شد . با يك نگاه به قران كريم ميبنيم كه بسياري از ايات بازگو كننده اتفاقاتي است كه بر پيامبران و امت انها گذشته است , پس برداشت شما از اين ايه شريفه نميتواند صحيح باشد , در تفسير الميزان ( ترجمة الميزان ج : 1ص :474) در اين مورد امده است كه تلك امة قد خلت ) يعني اصلاً دعوا بر سر اينكه فلان شخص از چه طائفه‏اي بوده ، و آن ديگري از كدام طائفه ، چه سودي دارد ؟ و سكوت از اين بگومگوها چه ضرري ؟ آنچه الان بايد بدان بپردازيد مسائلي است كه فردا از آن بازخواست خواهيد شد . و اگر اين آيه دو بار تكرار شده ، براي اين بود كه يهود و نصاري در اين بگو مگو پا فشاري زيادي داشتند ، و از حد گذرانده بودند ، با اينكه هيچ سودي بحالشان نداشت ، آنهم با علمشان باينكه ابراهيم قبل از تورات يهوديان و انجيل مسيحيان بوده ، و گر نه بحث از حال انبياء و فرستادگان خدا بطوريكه چيزي عايد شود ، بسيار خوب است ، مانند بحث از مزاياي رسالت انبياء و فضايل نفوس شريفه آنان كه قرآن كريم هم باين‏گونه بحث‏ها سفارش كرده ، و حتي خودش از داستانهاي ايشان نقل كرده ، و مردم را به تدبر در آنها امر فرموده است . پس ما بايد تاريخ ديگران را و انچه كه بر انها گذشت هم بخوانيم و هم عبرت بگيريم و اگر ان صحابه ( ظاهري ) از انچه كه بر گذشتگان گذشته بود عبرت ميگرفتند نه سقيفه اي ميبود نه جنگ جمل صفين و نهروان و نه ان جنايات شوم عاشورا و تاسوعا و,,,,,,,,,,,,, تا اين جنايات روزمره . حتي اگر امروز از انچه كه اون خوارج از دين حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم تبري بجويم باز هم سود معنوي برده ايم . ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- اينكه فرموديد 2 + 2= 4 شكي نيست اما اين دليل بر اين نمي شود كه دروغ گفتن و يا نگفتن اشخاص عادي بمثل من را به مذهبشان ربط دهيد . شما ان شاء الله با اين مثل موافقيد خشت اول چون نهد معمار کج --- تا ثريا مي رود ديوار کج! ================================ ايا در تحقيقات خود به اين حديث برخورد كرده ايد كه : در صحيح مسلم آمده، نظر حضرت امير (عليه السلام) نسبت به ابوبكر و عمر اين بود كه آنان دروغگو، گنهكار، فريبكار و خائن مى داند كه عمر خطاب به على (عليه السلام) وعباس مى گويد: ثمّ توفّي أبو بكر فقلت: أنا وليّ رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله، ولي أبي بكر، فرأيتماني كاذباً آثماً غادراً خائناً. {صحيح مسلم ج 5 ص 152، (ص 728 ح 1757) كتاب الجهاد باب 15 حكم الفئ حديث 49. الباري ج 6 ص 144 وكنز العمال ج 7 ص 241} عين همين تعبير را در ادامه در باره خود عمر بن الخطاب نيز دارد و يا ابو بكر را مستبد مى داند و مى گويد: ولكنّك استبددت علينا بالأمر{ صحيح البخارى: 5/82، كتاب المغازي، باب غزوة خيبر، صحيح مسلم : 5/154} حال شما هرچه ميخواهيد خود را راستگو معرفي كنيد ( البته اگر سوالي در مورد مقام و منزلت اهل البيت از بزرگان اهل سنت بكنيد برايتان تا بخواهند دروغ ميگويند ). ================================================================================= اما در مورد بيعت حضرت علي عليه السلام : 1 ) همانطور كه در بالا ثابت كردم كه دو خليفه اول شما دروغگو بودند پس شكي نداشته باشيد كه علماي شما ( يعني اهل سنت ) به تبعيت از خلفاي 1 و 2 در اين مورد ( و بسياري از موارد ديگر ) نيز دروغ گفته اند و حضرت امام علي عليه السلام اصلاً و ابداً خلافت انها را و حتي اعمال انها را مورد تائيد قرار نداد چه برسد به اينكه با انها بيعت كند ( كه اين مخالف با عمل يك معصوم است ). اما بگذاريد انرا از يك راه جديد اثبات كنم . اولين مسلمان و ايمان اورنده به حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم چه كسي بود ؟؟؟؟ به اتفاق عام و خاص حضرت علي عليه السلام بود ( انهم در وقتي كه حدود 10 سال داشتند ) و بعد از ايشان حضرت خديجه سلام الله عليها در اولين لحظه ديدار با حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم بعد از نزول ايه : بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ العلق *** پس اين نشانه درايت فهم و تشخيص صحيح و والا حضرت علي عليه السلام ميباشد . حال ايا اين حديث را شنيده ايد كه : .... وعاشت بعد النبي صلى الله عليه وسلم، ستة أشهر فلما توفيت دفنها زوجها على ليلا ولم يوءذن بها أبا بكر وصلى عليها وكان لعلى من الناس وجه حياة فاطمة فلما توفيت استنكر على وجوه الناس فالتمس مصالحة أبى بكر ومبايعته ولم يكن يبايع تلك الأشهر . حضرت زهرا سلام الله عليها بعد از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم شش ماه زنده بود . بعد از آن كه از دنيا رفت ، شوهرش علي او را شبانه دفن كرد و به ابوبكر كه حاكم اسلامي بود و معمولاً نماز بر ميت را حاكم اسلامي مي‌خواند ، به او اعلام نكردند . در اين شش ماه با آقاي ابوبكر بيعت نكردند . صحيح البخاري، ج 5، ص 82 . پس : 1 ) حضرت فاطمه الزهرا سلام الله عليها كه اصلاً بيعت نكرد . 2 ) بقول بخاري حضرت علي عليه السلام هم تا شش ماه بيعت نكرد . ايا جناب التحقيق تحقيق كرده ايد كه چرا كسي كه بدون درنگ و انهم در سن ده سالگي با تشخيص صحيح اسلام مياورد , بعد از 23 سال مجاهدت و تعليم احتياج به شش ماه وقت دارد كه تشخيص بدهد كه ايا ابي قحافه خليفه است يا نه . مگر نه اينكه اين دو بزرگوار حضرت علي عليه السلام و حضرت فاطمه الزهرا سلام الله عليها اين حديث را نشنيده بودند كه : مَنْ مات وليس في عنقه بيعة مات ميتة جاهلية . صحيح مسلم - مسلم النيسابوري - ج3 - ص1478و السنن الكبرى - البيهقي - ج8 - ص156 و مجمع الزوائد - ج5 -‌ ص218 و مشكاة المصابيح - ج2 - ص1088و سلسلة الأحاديث الصحيحة - ج2 - ص715 . يا نعوذ بالله بايد به عصمت اهل البيت ( كه در قران به ان ذكر شده ) شك كرد يا به خلافت ابوبكر شك كرد . ( من كه دومي را اختيار كرده ام ) فكر نكنم احتياج به تحقيق زيادي داشت . :::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: اما كي گفته كه سكوت انهم بعد از احتجاجات زياد حضرت علي عليه السلام دليل بر وحدت بود نه خير اينطور نبود بلكه تنها دغدغه ايشان حفظ اسلام , قران كريم , اهل بيت نبوت و سنت صحيح حضرت محمد صلي الله بود كه الحمد الله اين نيز انجام شد و الا ان سه نفر اول و چنانچه معروف است معاويه تخم تركه شجره الملعونه نمي خواستند اسمي از اسلام و فران و محمد صلي الله عليه و اله و سلم باشد اما اينه گرفتار اين ايه شريفه شدند و فريب دنيا و مقامات دنيوي ان شدند . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَمَكَرُواْ وَمَكَرَ اللّهُ وَاللّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ ( ال عمران 54 ) و [دشمنان] مكر ورزيدند و خدا [در پاسخشان] مكر در ميان آورد و خداوند بهترين مكرانگيزان است اينها در مورد خداوند و قران و اسلام مكر كردند , خداوند هم با دادن ظواهر دنيوي به انها اين دشمنان اسلام را از مسير نابودي اسلام منحرف كرد . اما دليل را بشنو از ابن هند شجره الملعونه خليفه بر حق 1 و 2 و 3 ( لطفاً اشتباهاً برداشت نكنيد: بالاترين دغدغه من اين است كه ابوبکر و عمر و عثمان آمدند و رفتند و نامي از آنها بيش نماند، ولي هر روز نام رسول الله بر بالاي مأذنه‌ها گفته مي‌شود: و إن أخا هاشم يصرخ به في كل يوم خمس مرات: أشهد أن محمدا رسول اللّه، فأي عمل يبقى مع هذا لا أم لك!؟ لا واللّه! إلا دفنا دفنا. قسم به خدا! نام رسول الله را دفن مي‌كنم! الموفقيات للزبير بن بكار، ص576، طبع بغداد ـ ذكره المسعودي في حوادث سنة اثنتي عشرة و مائتين، ج3، ص454 ـ شرح نهج البلاغه لإبن أبي الحديد، ج5، ص130 ـ النصائح الكافية لمحمد بن عقيل، ص124 (اميدوارم كه با خواندن اين مقاله از بنده حقير خاك پاي شيعيان راستين حضرت علي بخواهيد به اين فاسق ملعون زنديق احترام بگذارم كه چرا اين فاسق مورد علاقه شما ميباشد) /////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////// اما در ادامه جناب التحقيق گفتيد .... اهل سنت به هيچيک از ائمه معصوم و فرزندانشان(رض)توهين نميکنند... چه بي احترامي بالا تر از اين كه : 1 ) اين جماعت به منافقيني كه نقشه قتل حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم را ميخواستند اجرا كنند احترام ميگذارند . 2 ) اين جماعت به منافقيني كه در نبوت حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم شك داشتند احترام ميگذارند 3 ) اين جماعت به منافقيني كه به حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم توهين كردنداحترام ميگذارند . 4 ) اين جماعت به منافقيني كه در مسموم كردن و در نهايت شهيد كردن حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم شركت داشتند احترام ميگذارند . 5 ) اين جماعت به منافقيي كه به دروغ حديث ساختن كه تنها وارث حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم صديقه كبري حضرت فاطمه الزهرا سلام الله عليها محروم كرد نه تنها احترام ميگذارند بلكه با تاسي از اين دروغگو خائن ( همانطور كه در بالا شرح دادم ) او را صديق مينامند ( كه اين لقب خاص به حضرت علي عليه السلام است و لا غير ). 6 ) اين جماعت به منافقيني كه در شهادت دختر حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم فاطمه الزهرا شركت داشتند احترام ميگذارند. 7 ) اين جماعت به قاتلين صحابه بزرگ حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم ابوذر مظلوم احترام ميگذارند . 8 ) اين جماعت به قاتل صحابه بزرگوار و والا مقام حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم حضرت مالك ابن نوبره و عمل زنا ( تجاوز به عنف ) به همسر ايشان خالد فاسق و ملعون زنديق اظلام احترام ميگذارند . و هزارن مورد ديگر (( در اين موارد تحقيق كنيد اگر به نتيجه رسيديد كه هيچ وگر نه اعلام فرماييد شرح انرا خواهم داد.) ايا اين احترام به اهل بيت قابل قبول است انهم در پيشگاه الهي ؟؟ خود دانيد جناب التحقيق به تحقيقات خود ادامه بدهيد . لبيك يا علي
172   نام و نام خانوادگي:  عبدالله     -   تاريخ:   28 آبان 89
"با حساب دو دو تا چهار تا"
أنبياء أولوا العزم 5 نفرند،
محمد بن عبدالله آخرين ايشانست؛
خلفاء راشدين 4 نفرند،
علي بن أبيطالب آخرين ايشانست.
173   نام و نام خانوادگي:  سلاله     -   تاريخ:   28 آبان 89
كسي لياقت ولايت دارد كه افضليت داشته باشد. بسياري از علماي اهل سنت نقل کرده‌اند که پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم فرمود : أنا مدينه العلم وعلي بابها فمن أراد العلم فليأته من بابه . المعجم الکبير ، الطبراني ، ج ۱۱ ، ص ۵۵ و أسد الغابه ، ابن أثير ، ج ۴ ، ص۲۲ و تاريخ بغداد ، خطيب بغدادي ، ج ۳ ، ص۱۸۱و الجامع الصغير ، السيوطي ، ج ۱ ، ص۴۱۵ و ج۳ ، ص۶۰. من شهر علم هستم و علي در آن است ؛ پس هرکس که علم مي خواهد ، بايد از در آن وارد شود . حاکم نيشابوري در المستدرک ، ج ۳ ،‌ ص۱۲۷ـ۱۲۶ اين روايت را با چندين طريق نقل و آن را تصحيح مي‌کند و همچنين متقي هندي در کنز العمال ،‌ ج ۱۳ ، ص۱۴۹ نقل و به صحت آن اعتراف مي‌کند . .2 علي عليه السلام تنها کسي است که ادعا مي‌کند « سلوني قبل أن تفقدوني » ، نه کسي قبل از ايشان اين ادعا را کرده و نه بعد از او چنين جرأتي در کسي يافت مي‌شود ؛ چنانچه بسياري از علماي اهل سنت نوشته‌اند : لم يکن أحد من الصحابه يقول (سلوني) إلاّ عليّ بن أبي طالب . المستدرک ، الحاکم ، ج۳ ، ص۱۲۲ و تاريخ مدينه دمشق ، ابن عساکر ، ج۴۲ ، ص ۳۸۷ و المناقب ، خوارزمي ، ص ۳۲۹ و فضائل الصحابه ، أحمد بن حنبل ، ج۲ ، ص۶۴۶، و أسد الغابه ، ابن أثير ، ج۴ ، ص۲۲ و تهذيب الأسماء واللغات ، النووي ، ج۱ ، ص۳۱۷ و المناقب للخوارزمي ، ص ۹۰. هيچ يک از صحابه نمي گفت که (هر چه مي‌خواهيد) از من بپرسيد مگر علي بن ابي طالب (اشاره به روايت امير مومنان که مي فرمودند از من هرچه مي خواهيد بپرسيد قبل از اينکه من را از دست بدهيد) ۳ . از ابن عباس نقل شده که وي مي‌گفت : والله لقد أعطى على ابن أبي طالب تسعه أعشار العلم وأيم الله لقد شارککم في العشر العاشر . الاستيعاب - ابن عبد البر - ج ۳ - ص ۱۱۰۴ و أسد الغابه - ابن الأثير - ج ۴ - ص ۲۲ و سبل الهدى والرشاد - الصالحي الشامي - ج ۱۱ - ص ۲۸۹ و ينابيع الموده لذوي القربى - القندوزي - ج ۱ - ص ۲۱۳ و تفسير الثعالبي ، ج ، ص۵۲ و تهذيب الأسماء واللغات ، ج۱ ،‌ ص۳۱۷ . قسم به خدا به علي بن ابي طالب نُه دهم علم داده شده بود و قسم به خداوند که او در يک دهم باقي با شما شريک است . ۴ . بخاري در تاريخ کبير مي نويسد : سمعت عطاء : قالت عائشه : علي اعلم الناس بالسنه . التاريخ الکبير - البخاري - ج ۲ - ص ۲۵۵ و ج ۳ - ص ۲۲۸ و تاريخ مدينه دمشق - ابن عساکر - ج ۴۲ - ص ۴۰۸ و ... . از عطاء شنيدم که عايشه گفت : علي دانا ترين مردم به سنت است. راستي تحقيق در مورد دين ومذهب به همين راحتي هم نيست يه ذره چشم باز ميخواد چشمت رو بيشتر باز كن و كلاهت رو بذار بالاتر .
174   نام و نام خانوادگي:  محمدعمر(التحقيق)     -   تاريخ:   01 آذر 89
با سلام بنده هماني هستم که در ساير جاها با نام محمد عمر هم مطلب گذاشته ام، بنابر اين با همين نام کار ميکنم جناب مؤمن عبدالله، انتظار نداشته باشيد بنده مذهب شيعه را مذهب حقه بدانم و بدانيد که من با عقايد شيعه مخالفم و به آن ها انتقاد ميکنم در حاليکه به شيعيان احترام ميگذارم و هرگز اين اجازه را به خود نميدهم که به آنها فحاشي کنم. نميدانم چطور استدلال کرديد که از پاسخ هايتان فرار ميکنم؟پس اين چيست؟اصلاً شما به جز توهين کردن مساله علمي اي(مانند جناب مجيدعلي) مطرح کرديد که پاسخي علمي داشته باشد؟ بنده فرار هم نکردم و به دروغ هم نگفتم که سني شده ام.بلکه از سال 84 تا کنون سني هستم و مذهب سنت را پذيرفته ام و هيچ هم لازم نميدانم برايتان قسم بخورم. بله بنده خودم و زندگيم و همه کس و کارم را فداي اميرالمؤمنين عمر(رض) کرده و ميکنم و اميدوارم در دنيا و آخرت هم به راه ايشان بروم و آنقدر لياقت داشته باشم که روز محشر در رکاب ايشان و با رسول الله در کنار حوض کوثر محشور شوم. و شما جناب شاه عباس گفتار خودتان که به زيبايي متناقض است!از طرفي حضرت علي و حضرت عمر(رضي الله تعالي عنهما) را دشمن هم ميدانيد و ميگوييد ابوتراب(رض) با حضرت فاروق(رض) بيعت نکرد و از طرف ديگر ميگوييد اگر کار خلافي از حضرت علي و اولادش(رضي الله تعالي عنهم)داشته اند در بوق و کرنا ميکردند! آيا بيعت نکردن در نظر خليفه وقتکار خلاف نيست؟چرا در بوق و کرنا نکردند؟ آري حضرت علي(رض) به حق با خلفاي راشدين بيعت کرد و اين گفتار شما خود اغرار به يکي بودن راه آن دو بزرگوار ميباشد. بنده شخصاً هيچگاه،چه زماني که به پيروي از خانواده ام شيعه بودم و چه زمانيکه اسلام حقيقي را يافتم و سني شدم به اينکه کسي ميآيد و دنيا را نجات ميدهد اعتقادي ندارم(شايد هم بنده در اين مورد اشتباه ميکنم)اما هنوز دارم در اين مورد تحقيق ميکنم.بنابر اين متاسفانه نميتوانم بگويم راجع به توهين به کسي که هنوز به اين يقين نرسيده ام که وجود خارجي دارد يا نه چه نظري دارم؟گفتار برخي اهل سنت را هم که ميگويند قرار است دوباره متولد و زاييده شود اصلاً قبول ندارم. زيرا که از چه کسي ميخواهد زاييده شود؟ و چه پدر و مادري به پاکي فاطمه زهرا(س) و علي مرتضي(رض) در اين دوره و زمانه(و هيچ کجاي تاريخ)وجود داشته اند که بخواهند امامي به دنيا بياورند؟ و شما جناب عقيل العزيز اولاً عذرخواهي ميکنم که احتمال دادم حتماً اهل سنت را نديده ايد، در ثاني بنده خود سلفيون و وهابيت را سني نميدانم وخواهشامندم آنها را جزء اهل سنت حساب نکنيد.منظور من اهل سنت مؤمن و راستين است و حالا که فرموديد در ميان اهل سنت زندگي ميکنيد حتماً اهل سنت واقعي را نيز ديده ايد.وگرنه مسلمان نما ها که در ميان شيعيان نيز هستند. در ثاني آنهاييکه به اهل بيت رسول الله توهين ميکنند اصلاً بايد در مسلمان بودنشان شک کرد،چه برسد به سني بودنشان.من که خود هيچگاه نديده ام.(البته از به ظاهر شيعيان ديده ام که علناً به اهل بيت و رسول الله و قرآن فحاشي ميکنند،اما گناه آنها را هرگز پاي شما و مؤمنين نمينويسم).از طرفي عروسي کردن امري مقدس است و روز عاشورا هم در همه اديان آسماني روز مقدسيست.اين روز روز آزادگيست، زيرا که قوم يهود در اين روز به سرزمين موعود رسيدند و عيسي ناصري(ع) در اين روز به آسمان رفت و حضرت حسين(رض) در اين روز شهيد شد.مگر در نظر شما عاشقي در روز عاشورا ايرادي دارد؟بنده به شخصه بسيار مشتاقم که در اين روز مقدس ازدواج کنم.البته شرب خمر در هر روزي که باشد حرام است نه فقط عاشورا! در مورد ادامه حرف هايتان هم عرض کنم که در مبحث توهين به حضرت ام امؤمنين عايشه(رض) اين مطلب را توضيح داده ام،برويد بخوانيد. و اما در مورد شناسنامه... اولاً شيعه بودن و سني بودن به شناسنامه نيست. در ثاني کجاي شناسنامه مذهب را ميزند؟ جايي از شناسنامه که مذهب را نميزند بنده خدا! جداً فکر ميکني به اين راحتي سني شدم؟بنده از هرگونه توهين و بهتان شما تا تهديد به ضرب و کشت چشيده ام.ماشائالله شما شيعيان که کم نميگذاريد! بنده دست و پا ميزنم؟اولاً بفرماييد شيعه بودن چه مزيتي دارد؟در ثاني شايد شما به خاطر مزيت هايي که فرموديد شيعه شده باشيد،ولي من ابن الوقت نيستم و هنوز نميدانم شيعه بودن چه مزيتي دارد! چه مزيتي بالاتر از اين که با کسي که ميخواستم ازدواج کنم بخاطر مذهب از دست دادم و بازهم از دين خدا حمايت کنم و پاي اعتقادتم بمانم؟بنده دنبال مزيت هستم؟شما چه ميدانيد؟ و شما جناب مجيد علي ابتدا عرض کنم که عذر خواهي شما نشانه بزرگواري شماست،ممنون. و بنده نيز از اينکه احتمال دادم شما اهل سنت را نديده ايد عذر خواهي ميکنم. حدس ميزنم شما در ايران نباشيد،درست است؟اميدوارم هر کجا که هستيد سالم و تندرست باشيد. پيشنهاد ميکنم حرف هاي آن کارگر شما که مبلغ وهابيت است را اصلاً جدي نگيريد.زيرا که وهابيت مورد تاييد خود من هم نيست! به نظر من وهابيت هم مانند فرقه هاي جديد به ظاهر شيعي اي ميباشد که امروزه در حوالي کرج و شيراز و ... کشف ميشوند و ادعا ميکنند با امام زمان در ارتباطند و چه وچه!!! اين ها ميخواهند مجهه اسلام را پايين بياورند. شکسته نفسي شما هم در مورد اينکه خود را شخصي عادي خوانديد نشانه بزرگواري شماسست، و بنده هم عرض کردم که هرگز گناه کسي را پاي کس ديگري نمينويسم. منظور بنده از حساب دودوتا چهار تا اين بود که مثلاً در موقع وضو مسلماً شستن پا بهتر و کامل تر و تميزتر است(و قطعاً هيچکس نميتواند منکر آن شود که شستن از مسح کشيدن تميزتر است)و خواندن نماز در سه وعده بهتر و کاملتر است. در مورد بيعت حضرت علي(رض) هم عرض کنم که جداً اولين نفري هستيد که ميبينم منکر بيعت وي با حضرت ابوبکر و عمر و عثمان(رضي الله تعالي عنهم) شده ايد!!!!!!!!!! (حتي خود علماي شيعه هم بيعت را تاييد ميکنند) اولين مرد مسلماني که به اسلام ايمان آورد حضرت ابوبکر صديق(رض) بود.زيرا همانطور که فرموديد حضرت علي آن زمان ده سال داشت و کودک ده ساله چون بالغ نيست، چه کفر کند و چه ايمان بياورد از او پذيرفته نيست. خود شيعيان معتقدند که حضرت علي بعد از چهل روز بيعت کرد(حالا ديديد که بخاطر همين تناقضات است که عرض کردم وقتي دنبال تاريخ ميرويم بيشتر کلاف سردر گمي را دور خود ميتنيم؟) آيا شما اعتقاد داريد که حضرت علي بخاطر حفظ قرآن سکوت کرد؟ اولاً مگر اعتقاد نداريد که خداوند خودش حافظ قرآن است؟ ثانياً مگر نه اينست که حضرت عثمان(رض)قرآن را کتاب کرد تا بهتر حفظ شود و از چند تن از صحابه آن زمان که حافظان قرآن بودند(از جمله حضرت علي و حضرت حسن(رضي الله تعالي عنهما)) درخواست فرمود تا قرآن را بنويسند و آن را جمع آوري کرد؟ حال که بحث به اينجا کشيد پيشنهاد ميکنم به روستاي نگل کردستان برويد و در آنجا قرآن نگل را که مهر چهار خليفه پاي آن خورده است را ببينيد.(اين هم نشان ديگري از وحدت چهار خليفه) جناب مجيدعلي اين جماعت به کسيکه سه روز و سه شب در غار پهلوي پيامبر ماند(که اگر اورا ميافتند ميکشتند)احترام ميگذارند. اين جماعت به کسي احترام ميگذارند که وقتي مسلمان شد دعوت آشکار رسول الله به اسلام(بي هيچ ترسي از مشرکان) شکل گرفت و شروع شد دشمن اين جماعت همان کساني بودند که به فاطمه زهرا سيلي زدند و خليفه دوم را در محراب نماز شهيد کردند!(ابولؤلؤ که حضرت عمر(رض) را شهيد کرد، غلام خانه همان خضيب بود که به حضرت فاطمه زهرا(س) سيلي زد) اين جماعت به کسيکه برنده ترين شمشير عليه اسلام را داشت و سپس مسلمان شد(حضرت خالبن وليد(رض)) احترام ميگذارند جناب مجيد علي، الحمدالله روشنايي خورشيد چهار خليفه امروز چنان در آسمان اسلام و جهان ميتابد که امروزه بيشتر از يک ميليارد مسلمان اهل سنت در جهان زندگي ميکنند و دست هيچ کس هم نميتواند نور آن ها را سايه کند. چراغي را که ايزد برفروزد کسي گر پوف کند ريشش بسوزد در ضمن شايد ديگر به سايت نيايم.چون متاسفانه اهدافي که ميخواستم و وحدتي که به دنبالش بودم را بدست نياوردم.بنابر اين شما و همه دوستان را به خدا ميسپارم.يا علي و ما علينا الا البلاغ
175   نام و نام خانوادگي:  عقيل العزيز     -   تاريخ:   01 آذر 89
بسم الله المقيت سلام عليکم. جناب التحقيق.! واقعا که خيلي مضحک است. هر خواننده اي با خواندن مطالب اين حقير و ديگر مومنين به درستي در ميابد که . بسياري اشکالات گرفته شده به مذهب دروغين شما از طرف ما مطرح شد و هر بار شما با مظلوم نمايي و هندوانه گذاشتن زير بغل برادران خواستيد يه جوري از زير جواب در برويد.! اين پر واضح است که شما جوابي نداريد؟! آيا شما عاشق کدام عمر هستيد؟ الله اکبر از اکاذيب آشکار شما..... اين صحيحن. اين مسند احمد حنبل..... اين معجم ابن کثير.......... اين صحيح بخاري....... اين صحيح مسلم............ اين سنن ترمذي............. اين سنن ابن ماجه............... اين سنن ابي داوود...... اين کتبي که شما آن را بعد از قرآن بالاترين و صحيح ترين کتب ميدانيد.! ببين در انجا که گواه صحيح تاريخي شماست و نزد شما مقبول است از عمرتان چه نوشته اند؟!؟!؟ آيا تو عاشق يک شارب الخمري......؟!؟!؟!؟! عاشق کسي هستي که در توحش اخلاق نظير نداشته؟!؟!؟! و زنان ديگران را کتک ميزده مانند حيوان؟!؟!؟!؟ عاشق کسي هستي که رسولت را ديوانه خطاب ميکند بر خلاف کلام الله؟!؟!؟! ديگر صفحات تاريخ از دسته گل هاي عمر جان شما آيا چيزي کم دارد.؟!؟! من مانده ام که شما چگونه به خود جرات اين را ميدهيد. و در مخيله ي خود ميآوريد که از عمر فضيلتي بناميد. همانا که يک اوباش و لات همچنين کار هايي که او (عمر) ميکرد نکرده و نميکند. معلوم است که تا کنون صحيحين را اصلا نديده اي؟!؟!؟ اگر هم ديده اي و اين احاديث را خوانده اي و برايت مهم نيست بايد عرض کنم.: انا لله و انا اليه راجعون. چه داري از عمر که بگويي عاشق آن هستي؟ لطف کن چند صفحه از فضائل و سخنان اخلاقي وي براي ما نقل کن.! لطف کن کمي از اصل و نسب مولايت عمر براي من و مجيد م علي و مومن عبد الله و شاه عباس صفوي کبير (رضي الله عنه) بيان کن.! براي کي سينه چاک ميکني؟!؟!؟!؟! چگونه رويت ميشود اين ادعا را کني؟!؟!؟! ميدانيم که باز هم با ننه من غريبم بازي هايت وقت مومنان و سايت را ميگيري که آقا من الم و بلم. نه آقا جان. ما تعارف تيکه پاره کردن نميخواهيم. برو دوخط دليل علمي و تاريخي براي رفع جرم هاي مولايت بيان کن. نه اينکه هي بگويي آقاي x شما فلان هستيد و آقاي y شما بهمان هستيد. ديدي که شيعيان (موحدان و مومنان) پوف کردند و آبري مولايت هم خاکستر شد. و نحن نقول الحمد لله رب العالمين
176   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   01 آذر 89
با سلام جناب التحقيق جوابهايتان را كوتاه ميدهم و سريع و صريح . 1 ) كسي كه با تحقيق مذهب خود را عوض ميكند مسلماً بايد اول به مذهب قبلي خودش اگاهي زيادي داشته باشد كه بنده متاسفانه انرا در شما نمي بينم . دلايل شما بسيار پيش پا افتاده است , بنده شخصيتي با معلومات از شيعيان نمي دانم كه سني شده باشد كه بخواهم او را براي شما مثل بزنم اما دكتر تيجاني و دكتر العماد را ميشناسم , اولي سني بود و شيعه شد و معلوماتش در مورد اهل سنت بسيار خوب مي باشد و دكتر العماد وهابي بود كه شيعه شد كه در مناظره كوبنده شخص وقيح و پرويي بمثل عثمان الخميس را چنان كوباند كه اين شخص وقيح اعتراف كرد كه بايد چند ماهي استراحت كند تا بحال اولش برگردد . 2 ) اون كسيكه با حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم در غار بود ان كسي نيست كه شما فكر ميكنيد بلكه اون كسي كه قبل از ورود حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم با عمر به مدينه هجرت كرد و جزو كساني بود كه اولين نماز جماعت را در مدينه قبل از ورد حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم انجام دادند . به اين دو مقاله مراجعه كنيد خصوصاً مقاله دوم http://www.askquran.ir/showthread.php?t=3935 صاحب الغار أبو بكر أم رجل آخر ؟ http://www.followislam.net/ar/books/seera/saheb-alghaar/01.htm 3 ) اگر بخواهيم قبول كنيم كه ايشان اولين مرد مسلمان بودند, و حضرت علي عليه السلام بچه بودند و اين عمل از ايشان قبول نيست پس نعوذ بالله بايد به اين دين چندان اعتباري نداد چونكه با اسلام و ايمان يك بچه نعوذ بالله شروع شده .!!! در ثاني در جايي ديه نشده كه ابوبكر گفته باشد كه او اولين مسلمان بوده و يار غار بوده در صورت صحت اين دو فضيلتي بوده كه او بايد چند ده بار در خطبه هاي نداشته اش به ان افتخار ميكرد . اما ما داريم كه حضرت علي عليه السلام فرمودند كه : عَنْ عَبَّادِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ عَلِيٌّ أَنَا عَبْدُ اللَّهِ وَأَخُو رَسُولِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَأَنَا الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ لَا يَقُولُهَا بَعْدِي إِلَّا كَذَّابٌ صَلَّيْتُ قَبْلَ النَّاسِ بِسَبْعِ سِنِينَ . عباد بن عبد الله گويد : علي عليه السلام فرمود : من بنده خدا ، برادر رسول خدا و صديق اكبر هستم ، پس از من جز دروغگو كسي ديگر خود را «صديق» نخواهد خواند ، من هفت سال قبل از ديگران نماز مي‌خواندم . سنن ابن ماجة ، ج1 ، ص 44 ، و البداية والنهاية ، ج3 ، ص 26 و المستدرك ، حاكم نيشابوري ، ج3 ، ص 112 وتلخيص آن ، تأليف ذهبي در حاشيه همان صفحه ، و تاريخ طبري ، ج2 ، ص 56 ، والكامل ، ابن الاثير ، ج2 ، ص 57 و فرائد السمطين ، حمويني ، ج 1 ص 248 و الخصائص ، نسائي ، ص 46 با سندي كه تمام روات آن ثقه هستند ، و تذكرة الخواص ، ابن جوزي ، ص 108 و ده‌ها سند ديگر . در ثاني بسياري از علماي اهل سنت چندان اعتقادي به اين حرف ندارند بلكه ميگويند ايشان نفر پنجاهمين نفر بودند كه اسلام اوردند . فأبو بكر وعمر وعثمان لم يسلموا أثناء حصار شعب أبي طالب ولم يكونوا ضمن المحاصَرين 4 ) ...مثلاً در موقع وضوء مسلماً شستن پا بهتر و کامل تر و تميزتر است ... اين مخالفت با ايات قراني در اين موضوع است و بعد چرا در صبح شما 10 ركعت نماز نمي خوانيد , چرا در حج 100 مرتبه طواف نمي كنيد مسلماً زياده كردن هر عملي صحيح نيست خصوصاً اگر مغايرت با ايات قراني و بعد سنت داشته باشد . 5 ) من فقط ميداتوانم بگويم لعن خداوند بر ان كسي كه به بانوي دو عالم حضرت صديقه كبري فاطمه زهرا سلام الله عليه زد شما هم بگوييد امين . 6 ) ايا اين خالد همان كسي نيست كه ميخواست در وقت نماز حضرت علي عليه السلام او را بقتل برساند انهم به امر ابوبكر , البته من اين را قبول ندارم چراكه قبلاً گفته بودم حضرت علي با كسي بيعت نكرد كه بخواهد پشت او ( نعوذ بالله ) نماز بگذارد . ايا اين خالد هما كسي نيست كه مالك نوبره رحكئ الله عليه را ناجوانمردانه با توسل به دروغ شهيد كرد به زن او تجاوز كرد و به خليفه دوم شما ان گفت كه بعدها باعث كشته شدنش بوسيله ايادي عمر شد ؟؟؟ 7 ) فرموديد ... الحمدالله روشنايي خورشيد چهار خليفه امروز چنان در آسمان اسلام ... بهتر است اينطوري بگويد متاسفانه بدليل خيانتهاي سه خليفه اول دوم و سوم بيش از 4/5 مردم كره ارضي در كفر بسر ميبرند و شايد بتوان گفت درصد بالايي از مسلمانان نيز از اسلام واقعي بويي نبرده اند , مطمئن باشيد اگر غاضبان خلافت حضرت علي عليه السلام ان خيانتها را نكرده بودند الان اينهمه جنايات و جهالت در دنيا نمي بود . پيشنهاد ميكنم در تحقيق خود به صداقت و دقت ادامه بدهيد .بمثل من كه وقتي كه نتوانستم جواب يك شافعي را بدهم كه خودم راضي باشم بيش از سه ماه تحقيق كردم لبيك يا علي
177   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   01 آذر 89
برادر عزيز آقاي عقيل العزيز دروغ گويي و نفاق اساس مذهب پيروان عمر است. اين جناب التحقيق (عمر) که ادعاي شيعه سابق بودن مي‌کرد، چنين تهمت زشت و ناروا و دروغي را به حضرت امام حسين (عليه السلام) مي‌زند. http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=10289 «حضرت حر رياحي(رض)جلوي وي را گرفت، چرا حضرت حسين او را "مادر...و ولدالزنا" لقب داد؟(اين را که ديگر ما نميگوييم!بلکه نوشته شده در متن مقتل عربي خودتان است؟» هر بچه شيعه‌اي به خوبي مي‌داند که ولد زنا حتي ثانيه‌اي حب اهل بيت (عليهم السلام) را ندارد!!! بعد اين منافق خود را سني شده جا مي‌زند!!! با دو نام نظر مي‌دهد و يکي را شيعه سني شده معرفي مي‌کند!!!! ************** ولي علت اين اعمال او چيست؟ علت آن فقط و فقط بالا بردن و مدح عمر پسر کافر است!!!! براي توجيه جنايات و خباثات عمر پسر کافر اينها دست به هر نفاق و دروغي مي‌زنند!!! خود را شيعه سني شده معرفي مي‌کنند!!! به امام حسين (عليه السلام) توهين مي‌کنند!!! تا عمر را دکتر کنند!!!! ********** عمر دکتر شده!!! صاحب علم پزشکي شده!!!! دکتر عمر با چشمان يک متخصص هذيان گويي را تشخيص مي‌دهد!!! راستي اين جناب دکتر عمر، چرا عقلش نرسيد که بعد از جراحي پروفسور ابولولو (رحمة الله عليه) نبايد شراب بنوشد؟؟ ************ جناب عمر (التحقيق) ادامه بده!!! مايه تفريح ما هستي!!! يا علي
178   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   02 آذر 89
با سلام

در تصحيح 176
من فقط مي توانم بگويم لعن خداوند بر ان كسي كه به بانوي دو عالم حضرت صديقه كبري فاطمه زهرا سلام الله عليه سيلي زد شما هم بگوييد امين .

نام و نام خانوادگي: مجيد م علي - تاريخ: 01 آذر 89 - 18:45:47
با سلام
جناب التحقيق
جوابهايتان را كوتاه ميدهم و سريع و صريح .
1 ) كسي كه با تحقيق مذهب خود را عوض ميكند مسلماً بايد اول به مذهب قبلي خودش اگاهي زيادي داشته باشد كه بنده متاسفانه انرا در شما نمي بينم . دلايل شما بسيار پيش پا افتاده است , بنده شخصيتي با معلومات از شيعيان نمي دانم كه سني شده باشد كه بخواهم او را براي شما مثل بزنم اما دكتر تيجاني و دكتر العماد را ميشناسم , اولي سني بود و شيعه شد و معلوماتش در مورد اهل سنت بسيار خوب مي باشد و دكتر العماد وهابي بود كه شيعه شد كه در مناظره كوبنده شخص وقيح و پرويي بمثل عثمان الخميس را چنان كوباند كه اين شخص وقيح اعتراف كرد كه بايد چند ماهي استراحت كند تا بحال اولش برگردد .
2 ) اون كسيكه با حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم در غار بود ان كسي نيست كه شما فكر ميكنيد بلكه اون كسي كه قبل از ورود حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم با عمر به مدينه هجرت كرد و جزو كساني بود كه اولين نماز جماعت را در مدينه قبل از ورد حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم انجام دادند .
به اين دو مقاله مراجعه كنيد خصوصاً مقاله دوم

http://www.askquran.ir/showthread.php?t=3935
صاحب الغار أبو بكر أم رجل آخر ؟

http://www.followislam.net/ar/books/seera/saheb-alghaar/01.htm

3 ) اگر بخواهيم قبول كنيم كه ايشان اولين مرد مسلمان بودند, و حضرت علي عليه السلام بچه بودند و اين عمل از ايشان قبول نيست پس نعوذ بالله بايد به اين دين چندان اعتباري نداد چونكه با اسلام و ايمان يك بچه نعوذ بالله شروع شده .!!!
در ثاني در جايي ديه نشده كه ابوبكر گفته باشد كه او اولين مسلمان بوده و يار غار بوده در صورت صحت اين دو فضيلتي بوده كه او بايد چند ده بار در خطبه هاي نداشته اش به ان افتخار ميكرد . اما ما داريم كه حضرت علي عليه السلام فرمودند كه :
عَنْ عَبَّادِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ عَلِيٌّ أَنَا عَبْدُ اللَّهِ وَأَخُو رَسُولِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَأَنَا الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ لَا يَقُولُهَا بَعْدِي إِلَّا كَذَّابٌ صَلَّيْتُ قَبْلَ النَّاسِ بِسَبْعِ سِنِينَ .
عباد بن عبد الله گويد : علي عليه السلام فرمود : من بنده خدا ، برادر رسول خدا و صديق اكبر هستم ، پس از من جز دروغگو كسي ديگر خود را «صديق» نخواهد خواند ، من هفت سال قبل از ديگران نماز مي‌خواندم .


سنن ابن ماجة ، ج1 ، ص 44 ، و البداية والنهاية ، ج3 ، ص 26 و المستدرك ، حاكم نيشابوري ، ج3 ، ص 112 وتلخيص آن ، تأليف ذهبي در حاشيه همان صفحه ، و تاريخ طبري ، ج2 ، ص 56 ، والكامل ، ابن الاثير ، ج2 ، ص 57 و فرائد السمطين ، حمويني ، ج 1 ص 248 و الخصائص ، نسائي ، ص 46 با سندي كه تمام روات آن ثقه هستند ، و تذكرة الخواص ، ابن جوزي ، ص 108 و ده‌ها سند ديگر .

در ثاني بسياري از علماي اهل سنت چندان اعتقادي به اين حرف ندارند بلكه ميگويند ايشان نفر پنجاهمين نفر بودند كه اسلام اوردند .
فأبو بكر وعمر وعثمان لم يسلموا أثناء حصار شعب أبي طالب ولم يكونوا ضمن المحاصَرين

4 ) ...مثلاً در موقع وضوء مسلماً شستن پا بهتر و کامل تر و تميزتر است ... اين مخالفت با ايات قراني در اين موضوع است و بعد چرا در صبح شما 10 ركعت نماز نمي خوانيد , چرا در حج 100 مرتبه طواف نمي كنيد مسلماً زياده كردن هر عملي صحيح نيست خصوصاً اگر مغايرت با ايات قراني و بعد سنت داشته باشد .
5 ) من فقط ميداتوانم بگويم لعن خداوند بر ان كسي كه به بانوي دو عالم حضرت صديقه كبري فاطمه زهرا سلام الله عليه زد شما هم بگوييد امين .
6 ) ايا اين خالد همان كسي نيست كه ميخواست در وقت نماز حضرت علي عليه السلام او را بقتل برساند انهم به امر ابوبكر , البته من اين را قبول ندارم چراكه قبلاً گفته بودم حضرت علي با كسي بيعت نكرد كه بخواهد پشت او ( نعوذ بالله ) نماز بگذارد .
ايا اين خالد هما كسي نيست كه مالك نوبره رحكئ الله عليه را ناجوانمردانه با توسل به دروغ شهيد كرد به زن او تجاوز كرد و به خليفه دوم شما ان گفت كه بعدها باعث كشته شدنش بوسيله ايادي عمر شد ؟؟؟
7 ) فرموديد ... الحمدالله روشنايي خورشيد چهار خليفه امروز چنان در آسمان اسلام ...
بهتر است اينطوري بگويد متاسفانه بدليل خيانتهاي سه خليفه اول دوم و سوم بيش از 4/5 مردم كره ارضي در كفر بسر ميبرند و شايد بتوان گفت درصد بالايي از مسلمانان نيز از اسلام واقعي بويي نبرده اند , مطمئن باشيد اگر غاضبان خلافت حضرت علي عليه السلام ان خيانتها را نكرده بودند الان اينهمه جنايات و جهالت در دنيا نمي بود .

پيشنهاد ميكنم در تحقيق خود به صداقت و دقت ادامه بدهيد .بمثل من كه وقتي كه نتوانستم جواب يك شافعي را بدهم كه خودم راضي باشم بيش از سه ماه تحقيق كردم

لبيك يا علي

179   نام و نام خانوادگي:  محمدعمر(التحقيق)     -   تاريخ:   02 آذر 89
با عرض پوزش از دوستان گفتار خود را تصحيح ميکنم دشمن اين جماعت همان کساني بودند که به فاطمه زهرا سيلي زدند و خليفه دوم را در محراب نماز شهيد کردند!(ابولؤلؤ که حضرت عمر(رض) را شهيد کرد، غلام خانه همان خضيب بود که به حضرت فاطمه زهرا(س) سيلي زد) ابولؤلؤ غلام مغيرة بن شعبه بود.همان کسي که به دختر پيامبر(س) سيلي زد.آمين جناب مجيدعلي آمين بقيه کساني که ادب و احترام بنده را به مثابه هندوانه زير بغل گذاشته اند هم بدانند هيچگاه حاضر نيستم ادبيات خود را به اندازه فهم آنها نزول دهم. توهين کردن آسان است ولي پسنديده نيست! اگر از بي ادبي خوششان ميآيد به آن ها عرض ميکنم که لايق آن چيزي هستند که خود در صحبت هايشان نسبت ميدهند. از کوزه همان برون طراود که در اوست
180   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   02 آذر 89
عمر(التحقيق) کيست؟
عمر(التحقيق) مسافريست. عمر(التحقيق) سفر کرده است.
عمر(التحقيق) به سيستان و بلوچستان و کردستان و مشهد سفر کرده است.
بهره چه سفر کرده است؟
تا خليفه حق را بشناسد.
آيا او خليفه را شناخت؟
آري. او تعصب را به کناري گذاشت و چون اهل سنت عمر به اين نتيجه درخشان رسيد که در سال 63 هجري يزيد بن معاويه بن هند خليفه رسول الله بوده است.
جناب عمر(التحقيق)
گوشه‌اي از فهم عمر را به ما نشان ده لطفا!!! لطفا!!!!!! لطفا!!!!!!!!!!
لطفا به ما بگو در سال 63 هجري چه کسي خليفة الله و خليفه رسول الله (صلي الله عليه و آله) بوده است؟

يا علي
181   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   02 آذر 89
با سلام
جناب التحقيق من بشما نگفتم چه كسي به حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليه ها سيلي زد .
فقط بشما گفتم لعنت خداوند بر ان نامرد فاجر و فاسق شراب خوار يهودي پرست خادم كعب الاحبار ظالم مرتد .در ضمن چگونه ميتوانيد كه يك شراب خوار را شهيد بناميد ؟؟
اما در مورد حضرت شجاع الدين شهيد حق طلب پيروز نهاوندي ارزوي من اين بود كه اگر بمن ظلم شده بود همان ميكردم كه اين بزرگوار شيعه حضرت علي عليه السلام كرد و ان ظالم شراب خوار را به درك ميفرستادم .
اما جمله ات نامفهومه واضح بگو كدام سك ملعون به صورت حضرت فاطمه زهرا سيلي زد .
مغيره همان فاسقي بود كه در هجوم ارازل اوباش غاضب خلافت جاعل اولين حديث و با رهبري شراب خوار قهار با غلاف شمشير انقدر به بازوي سيده النساء العالمين زرد .
بازهم پيشنهاد ميكنم كه به تحقيق خودت ادامه بدهي .
در ضمن فكر نكني كه ادعاي سني شدنت ( هرچند كه مهم نيست ) باور كرده ام .

لبيك يا علي
182   نام و نام خانوادگي:  شاه عباس صفوي کبير (رضي الله عنه)     -   تاريخ:   02 آذر 89
بسم رب الحيدر سخني با جناب محمدعمر(التحقيق) 1- لطفا بدان که داري خود و زندگي و تمام کس و کارت را فداي چه کسي مي کني ما دعا مي کنيم که ان شاالله شما هم در دنيا و هم در آخرت با عمر محشور شوي و ما هم در دنيا و هم در آخرت با صديق اکبر و فاروق اعظم حقيقي يعني علي مرتضي ( ع) محشور شويم . اما در مورد نسب عمر به اين سايت مراجعه کن http://omar-obe.blogfa.com/post-1.aspx يک خواهشي که ازت دارم بعدش بيا و پدر و پدر بزرگ و دايي و مادر و مادر بزرگ و عمه عمر رابراي ما مشخص کن ميگم يه وقت نکنه اين 6 نفر فقط 2 نفر باشند . ضمنا تو که اينقدر به عمر علاقه داري دلت نميخواد حسب و نسبت هم مثل اون باشه ؟؟؟؟؟ اما در مورد ناداني عمر به اين صفحه مراجعه کن http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=2143 اما در مورد ترسو بودن عمر به اين صفحه مراجعه کن http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?frame=1&bank=maghalat&id=128 اما در مورد صديق اکبر و فاروق اعظم حقيقي يعني علي ( ع) به اين صفحه مراجعه کن http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=633 ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- 2– بنده اگر قبلا فکر مي کردم شما واقعا انسان محققي هستيد ولي ديگر شک ندارم که حتي نميتوانيد يک متن ساده را هم براحتي خوانده و درک کنيد چون اين جملاتي را که از جانب من گفته ايد اصلا بنده نگفته ام . بازهم دقت کن . ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- 3 – منظور من از در بوق و کرنا کردن به پاکي و طهارت اين خاندان بر ميگردد نه مواردي که شما گفته ايد . حالا شما هم ببين و دقت کن که کل ايل و تبارت رو فداي کي ميکني . فداي يک ؟؟؟ زاده شرابخوار نادان ترسو ( تهمت نيست . اسناد همه موجود است لطف کن و تحقيق کن ) يا فداي خانداني پاک و مطهر که خدا نيز در قرآن با نص صريح به پاکي آنها اشاره کرده است . ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- 4 – سعي کن درباره نحوه بيعت گرفتن و شرايط زمانه تحقيق کني نه صرف بيعت کردن . اين دو خيلي با هم فرق دارند . ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- 5 – بابا چند ميليارد آدم روي زمين اعم از مسلمان و مسيحي و يهودي به آمدن منجي اعتقاد دارند حالا شما با وجود اين همه حديث و روايت در کتب شيعه و سني اعتقادي نداري نداري واقعا جاي حرفي نمي ماند . البته من نميگويم چشم بسته قبول کني ها . تحقيق کن عزيزم تحقيق خيلي خوبه ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- 6 – تو که اين همه با ادبي اگر اعتقاد نداري دليل نمي شه که ناسزا گفتن ها را نبيني چطور به قول خودت توهين شيعه به بزرگان اهل سنت را ميبيني نوبت توهين اهل سنت به شيعه که ميرسه نه اعتقاد داري و نه ميخواهي ببيني . چرا اينجا نمياي بگي توهين به مقدسات ديگران خوب نيست . اينم جالبه ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- 7 – ولي جدا از اين حرفت خيلي خوشم اومد . يکي به ما بگه پدر و مادر اين امام زمان اهل سنت که قراره بعدا بياد کيه اصلا از کي متولد ميشه . بابا ما اينو داريم 1400 سال ميگيم کو گوش شنوا . حالا وجدانا استدلال ما براي وجود امام زمان قوي تره يا اهل سنت . اينو که ديگه ميتوني بفهمي . -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- 8 – ضمنا جواب همه سوالات شما در همين سايت وزين آمده است . کمي تحقيق کن . ضمن اينکه بنده جناب مجيد م علي را که افتخار شاگردي ايشان را دارم براي شما کافي ميدانم . ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- 9 – البته که من و همه شيعه صديق اکبر و فاروق اعظم حقيقي يعني علي ( ع) را دشمن عمر بن صهاک مي دانيم . در اين شک نکن فقط کمي منطقي تحقيق کن ببين دليل اين دشمني چه بوده ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- 10 - اگر زماني وقت کردي در مورد اصحاب صحيفه ملعونه نيز کمي تحقيق کن ببيني فدايي کي هستي . ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- الحمدلله الذي جعلنا من المتمسکين بولايت علي ابن ابيطالب عليه السلام
183   نام و نام خانوادگي:  محمدعمر(التحقيق)     -   تاريخ:   04 آذر 89
با سلام ديروز راجع به زندگي نامه دکتر العماد (در اينترنت) مطالبي خواندم که جداً خوشحالم که ايشان از عقايد وهابيت خويش دست کشيده(البته اگه راست باشد،چون اينترنت زياد موثق نيست)به هر حال اگر چنين باشد که خدا خيرش دهد. اما آقاي تيجاني را قبلاً در حد اسمش ميشناختم.روز سه شنبه يک کتاب "آنگاه هدايت شدم"را تهيه کردم تا ببينم استدلال اين مرد چيست که ادعا ميکند بيست هزار نفر سني را شيعه کرده است؟ درضمن جناب مجيد علي اگر از اينگونه کتاب ها ميشناسيد لطفاً بيشتر معرفي کنيد! مثلاً کتاب هاي شما، که مانند صحاح ما باشد و براي بيان مسايل ديني تاريخي به آن ها رجوي ميکنيد،کدامند؟و اينکه آيا ادعاي آن را داريد که در اين کتاب هاي شما هيچ تناقضي وجود ندارد؟
184   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   05 آذر 89
با سلام جناب عمر ( التحقيق ) , اين دو شخصيت را من بخوبي مي شناسم حتي قبل از اشنائي با اين سايت وزين و همين كتاب "آنگاه هدايت شدم" را هم مطالعه كردم و بيشتر سخنرانيهاي ايشان را شنيده ام . كتابهاي ايشان بسياري از مردم را هدايت كرده حال يا استبصار انها يا اينكه با نظر مثبت تر به مذهب شيعه كه جداً مظلومترين مذهب اسلامي است نگاه كنند . اما درمورد جناب دكتر عصام العماد كه ميتوانم ادعا كنم كه شايد اولين در اين سايت بنده بودم ( احتمالاً ) (((((((( شما ميتوانيد به اين مقاله در همين سايت مراجعه كنيد : اما اينكه ايشان وهابي بوده اند هيچ شكي نيست و فارغ‌التحصيل دانشگاه «الامام محمد بن سعود» در رياض المناظرات بين الدکتور السيد عصام العماد و الشيخ عثمان الخميس بشما پيشنهاد ميكنم كه به اين مناظرات حتماً گوش بدهيد حتي اگر به زبان عربي است http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=101 تمامي ادله عثمان الخميس وهابي همان ادله علماي اهل سنت ميباشد و موضوعات نيز همان موضوعات اختلافي بين شيعه و سني . اما در مورد كتابهاي حديثي شيعيان معروف به كتب الاربعه اشنايي چنداني ندارم اما بسياري از احاديث انرا قوي و حسن ميدانم . اما در مورد كتب صحاح اهل سنت خصوصاً صحيح بخاري و صحيح مسلم در بعضي احاديث تضادشان را بايكديگر ديده ام و اينكه يك نوع خود سانسوري در انها ميباشد كه فقط با تحقيق ميتوان به ان پي برد بنده شخصاً ادله خويش را از كتابهاي بخاري و مسلم پي گيري ميكنم . مثلاً : «روزى پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به ماه شب چهارده نگريست و فرمود: همان‏طور كه شما اين ماه را مى‏بينيد به زودى پروردگارتان را بى‏هيچ مانع و مزاحمتى خواهيد ديد ـ صحيح بخارى، ج 1، ص 145، باب مواقيت الصلاة وفضلها، باب فضل صلاة العصر و ـ صحيح مسلم، ج 1، ص 439 و 440، كتاب المساجد ومواضع الصلاة، باب 37، ح 211 و 212. حال اينرا بگذار كنار ايه شريفه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ لاَّ تُدْرِكُهُ الأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ الانعام حالا خودت قضاوت كن بازهم ميگويم به تحقيق خود ادامه بده لبيك يا علي
185   نام و نام خانوادگي:  حيدرخاني     -   تاريخ:   18 آذر 89
جناب التحقبق
معمولاَ هر كسي كه ادعا كرده شيعه بوده و با تحقيق سني شده به نحوي با وهابيت ارتباط داشته والا چطور ممكنست يك انسان از سر كلاس درس دانشگاه به كلاس اكابر برگردد ؟ معمولاَ برادران اهل سنت از عمق فاجعه اتفاق افتاده براي اهل بيت و از تاريخ اطلاع ندارند و وقتي مطلع ميشوند به خود مي آيتد . شما با كدام يك از ثقات شيعه مشورت كرديد و سپس سني شديد ؟ به شما كه يكبار همت كرديد و بر اساس اطلاعات ضعيفتان به اين سادگي تغيير مسير داده و سني شديد توصيه مي نمايم مجداداَ در مباتي خود و بالبته با حضور علماي راستين شيعه بازنگري فرماييد و نتيجه را گزارش فرماييد . مطمئن باشيد سرمايه واقعي محبت اهلبيت است نه جيب هاي مملو از دلار هاي نفتي سعودي
186   نام و نام خانوادگي:  رضا     -   تاريخ:   20 آذر 89
عشق فقط يک کلام علي (ع)
187   نام و نام خانوادگي:  اسدي     -   تاريخ:   20 آذر 89
من مطمئنم جناب التحقيق دروغ ميگويد نه خودش شيعه بوده و نه والدينش . اين اراجيف را به تبع پيشوايان خود عرض کرده و اين طايفه ذاتا اينجوري هستند
188   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   25 آذر 89
جناب اسدي
عمر مهمد و يا التحقيق دروغ نگويد چه بگويد؟
خيلي ساده مي‌تواند نام و آدرس خود را علني کند تا در از والدين او در اين باره تحقيق شود!!
ولي خوب با عشق يزيد چه کند؟
هرچه باشد او به عشق يزيد است که خلافت حضرت امام حسين (عليه السلام) را منکر است و يزيد زاني را خليفه مي‌داند!!

يا علي
189   نام و نام خانوادگي:  سيد مجتبا ميرزاده     -   تاريخ:   30 آذر 89
در کتاب مستطاب بحار الأنوار جلد 56 آمده ست که يک روز عائشه به خانه فاطمه صديقه سلام الله عليها رفت. صديقه سلام الله عليها با حسن که نوزاد بود بازي مي کرد، او را به هوا مي انداخت و چنين مي خواند: لا اله الا الله، ابني ابن رسول الله عائشه خشم گين به خانه برگشت و به نزد رسول الله رفت و بر سر رسول الله فرياد کشيد که: يا الله ، من هم پسر مي خواهم، به جبرئيل بگو وقتي به اسمان برگشت از الله تقاضا کند که به من نيز پسر بدهد. فردا جبرئيل از آسمان برگشت و اين آيه را از پيشگاه الله تعالي براي پيامبر آورد: مّا كَانَ مُحَمَّدٌ اَبا اَحَدٍ مِن رِّجَالِكُم وَلَكِن رَّسُولَ اللهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللهُ بِكُلِّ شَيءٍ عَلِيمًا جبرئيل به پيامبر عرض کرد که از اين پس هيچ کس حق ندارد فرزند خودش را ابن رسول الله بنامد. پس از آن بود که عائشه آرام گرفت. اين روايت را علامه مجلسي از کتابهاي احقاق الحق علامه حلي، نوار المعجزات ابن جرير طبري، و چند منبع ديگر شيعي نقل کرده است
190   نام و نام خانوادگي:  شيعه ال علي     -   تاريخ:   30 آذر 89
سلام
فقط مي تونم بگم
اللهم لعنهم جميعا
و اينکه
خدايا هر کسي را با ولي خود محشور کن.
ما شيعيان را با محمد و ال محمد و
سني ها رو با عمر و عثمان و ابوبکر وآلشون (لعنت الله عليهم) امين.
191   نام و نام خانوادگي:  هاشم     -   تاريخ:   05 دي 89
با عرض سلام برادران عزيز اين تحقيق همه حرفهايش دروغ است او اصلا شيعه نبوده که سني شود دارد الکي تبليغ ميکند که مثلا سني بر حق است ولي جهت استحضار همه ميرسانم که بنده سني بوده و با مادرم بعد از فوت پدر متعصبم از سال 1380 به مذهب شيعه گرويديم و خدا را شکر ميکنيم که راه راست را به ما نشان داد ظلمي که عمر وابوبکر و عايشه به اسلام و خاندان پيامبر(ص)کردند باعث عقب افتادن جامعه مسلمانان به مدت 800سال از دنيا شد (به وجود امدن حکومت منحوس اموي و عباسي) اينها بودند که حضرت زهرا را حامله به شهادت رساندند خداوند لعنتشان کند انشاالله
192   نام و نام خانوادگي:  الشيعه     -   تاريخ:   09 دي 89
سلام من چون در خانواده شيعه متولد شدم شيعه هستم .در شيعه بودنم خيلي محكمتر شدم.چون التحقيق نتوانست از نتايج به دست اورده اش خوب دفاع كند.ولي بازم به سايت سر ميزنم.يا علي
193   نام و نام خانوادگي:  عليرضا لاري     -   تاريخ:   12 دي 89
كتابهاي دكترشريعتي رابخوانيدتا بفهميدخرافات چگونه ازاروپاي شرقي وارد ايران شد.شايدمسترتحقيق دروغگوباشد ولي سايردوستان بسيار بي ادبانه وبي مدرك بحث كرده اندوفقط فحش داده اندتصوركنيدمقابل علي ع وسيدالشهداايستاده ايد وداريدمثلابه عمرفحش ميدهيداياانها تشويقتان خواهند كرد؟؟مسلماخير!!! ايا اساسا فحش راتاييد ميكنند.استدلال كنيدفحش راكه بچه ها بهتر بلدند ...ضمنامن درلاروسط سني ها زندگي ميكنم ودوستان زيادي دارم كه به من وشيعيان احترام قايلند وميدانم كه انها به اهل بيت فحش نميدهندشايداين دوستمان فقط به شنيده هاي خوددرباره ي سني هااعتمادداردوهرگزبين انهانبوده است مثل ان كودك امريكايي كه درباره فقرانشانوشت وچون هيچوقت فقيرنبوداينگونه نوشت:خانواده الكسي خيلي فقير بود,اشپزانهاهم فقيربود!باغبان انهاهم فقيربود!! راننده انهاهم بسيارفقيربود!!!! بياييدمثل بزرگمردتاريخ وصي رسول الله ,علي وار وازادمرد زندگي كنيم شيعه احتياجي به فحش ندارد.منتهاشيعه ي علوي نه شيعه به قول دكترشريعتي #شيعه ي صفوي#
194   نام و نام خانوادگي:  ايرج پيرمردان     -   تاريخ:   12 دي 89
به نام خدا بخشنده ومهربان با سلام به كساني كه در مسير هدايتند. در اين شكي نيست هدايت هر كس از سوي خداست كتابي است به نام (اسرارآل محمد) نوشته سليم بن قيس هلالي اين کتاب اينک به چند زبان موجود عبري، فارسي، اردو و.. موجود است ، کتاب قطوري است و با مقدمه نسبتا خوب . نوشته هايش طبق معمول مورد نقادي و حتي اتهام افراد مختلفي قرار گرفته است و مي گيرد. نويسنده کتاب به طرز راليست ها وقايع بعد از پيامبراکرم(ص) از قبيل ماجراي سقيفه ،غصب فدک،چگونگي شهادت حضرت فاطمه(ع) و سقط کودکشان ، وتغيير مسير اسلام از زمامداري امامت به خلافت و... بدون پيش داوري مي پردازد . نسخ خطي اين کتاب در ايران و عراق وچند کشور ديگر نيز دسترس است . انچه اين کتاب را ممتاز ساخته اين است که چگونه اين کتاب در سده اول و دوم و سوم و.. که گروه شيعيان بسيار اندک بوده اند و مذهب شيعه در آن سده ها به دليل اقليت در جکومت ها مطرح نبوده اند نسخه هاي خطي اش در کتابخانه موجود باشدو توانست از خطرانهدام و تحريف نيز برهد کتاب خوبي است خواندن اين کتاب را به اهل تحقيق توصيه مي کنم . چون : لا سنته افضل من التحقيق = هيچ روشي با لاتر از تحقيق نيست لب سخني از مولا امير المومتين که سالها پيش در نهاج البلاغه خوانده بودم که : گويا دوبرادري با گلاويز داشتند به اينکه تو که کهتري در خانه بمان تا از مال و خانه و زمين و زندگي مان حفاظت کني ! تا من براي جنک به صف سربازان حضرت اميرالمومنين(ع ) بپيوندم .وانگدگر در مخالفتش مي گفت . تو بمان تو تا من بروم . خلاصه هر دورا شوق رفتن در جبهه بود . عاقبت برادر بزرگتر ،برادر کوچکتر را که بسيار ناراحت بود ترک و به اردوي سربازان رسيد آنجا با حال بسيار ناراحت با حضرت اميرالمومنين(ع) نيز ناگهان روبرو شد که حضرت حالت را ازاو پرسيد. او قصه تمام بگفت. سپس حضرت فرمود او نيز در اين نبرد با ماست . همان ثوابي که تو ازآن بهرمند مي شوي او هم بهره مند خواهد شد ودر ادامه سخنانشان به اين مضمون فرمودندمارا شيعيان و پيرواني است که هنوز به دنيا نيامده اند حتي هنوز مادران و مادران و پدران پدرانشان به دنيا نيامده اند آنان با مايند و..... در کتاب مذبور نيز حضرت به چنين به مفهومي به سليم که از اصحاب سرش بود مي فرمايند: سليم هدايت دست خداست اين حب ولايت تو به ما يک نعمتي است که ارزشش بسيار است ان را نگهدار و حفظش و قدرش را بدان اري عزيزان هرکسي را نتوان گفت که صاحب نظراست مگر چند نفر در مکه و مدينه به رسول الله وفادار ماندند بعد ار شهادت ورحلت حضرت به امير المومنين(ع) وفاردار ماندند سلمان ، ابوذر،عمار ، مقداد تواين همه آدم .. که پيامبر بفرمايند بهشت مشتاق ديدار اينانند توفيق حق رفيق هر انسان نمي شود گر هم شود چو حضرت سلمان نمي شود اين اقا از اصفهان خودمان رفت اول زرتشتي بود بعد مسيحي شد بعد هي تحقيق کرد دنبال حفيفت بود کليمي شد آن هم اقناع و سيرابش نکرد به پيامبر رسيدومسلمان شد انقدر پيشر رفت در ايمان و عمل و به جايي رسيد که پيامبر اکرم (ع) سلمان منا اهل البيت =سلمان از ما اهل البيت است . اين همه ادم در مدينه و مکه در اطراف حضرت بودند چطور شده که سلمان به اين درجه صعود مي کند خداي همه مارا اهل ولايت کند اميد
195   نام و نام خانوادگي:  بي طرف     -   تاريخ:   20 دي 89
واقعاً عجيبه که با التحقيق اينجوري برورد مي کنيد. يه روايت تو کتاباي درسي داشتيم که مي گفت حضرت علي (که احتمالاً خيلي قبولش داريد) وسط جنگ به کسي که در مورد وجود خدا سوال داشت جواب داد (و بهش اهانت نکرد). حتي اگر يه نفر ادعا کنه که شيطان پرسته بايدحرفشو بزنه و ديران با منطق جوابشو بدن.
اين برخورداي چکشي به جايي نمي رسه. از التحقيق هم خواهش مي کنم ديده رو نديده بگيره و شنيده رو نشنيده. هممون مي دونيم که دين، خدا يه چيز متافيزيکه و هيچ مدرک صد در صدي در مورد وقايع زمان صدر اسلام وجود نداره. ما حتي تو تاريخ و صدق و کذب اتفاقات زمان شاه مردديم. يعني هيچ کي نمي تونه بگه من راست ميگم و تو بايد مثل من باشي.
196   نام و نام خانوادگي:  فاطمه     -   تاريخ:   21 دي 89
سلام هم (التحقيق) هم مجيد م علي هم شاه عباس صفوي كبير(رضي الله عنه) نميدونم چرا مسلمونا نمي توونن با هم حرف بزنن و به هم توهين نكنن. تحقيق كنيد. حرف بزنيد . بحث كنيد. هم ديگه رو نقد كنيد ولي فحاشي نكنيد چرا كاري ميكندي كه دشمناي اسلام سو’ استفاده كنن؟ مگه شما مسلمون نيستيد؟ مگه شما همتون قران رو كه سخن خداست قبول نداريد؟ مگه شما پيامبر رو قبول نداريد؟ من همه حرفاتون رو خوندم از اونجايي كه دارم تحقيق ميكنم تا مذهب خودم شيعه رو و همينطور مذهب سني رو بشناسم همه حرفاتون رو با دقت خوندم شيعه در طول تاريخ حتما جاهايي رو به خطا رفته كه الان انقدر خرافه توش ايجاد شده. سني حتما جايي در تاريخ اشتباه كرده كه الان دچار خرافه شده. ولي همه اينا باعپ نميشه به هم توهين كنيم مسلمون با مسلمون دشمنه چه انتظاري از غير مسلمون در قبال مسلمون؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خداوند از تفرقه بين مسلمونا بيزاره چرا خودمون بين خودمون تفرقه ميندازيم؟ چرا از هم متنفريم؟ ما كه اصل و بنيادمون يكيه چرا به جاي فحاشي كور كورانه از هم ياد نميگيريد؟ چرا خوبيا هم ديگه رو استفاده نميكنيد تا به كمال برسيد؟ چرا تو خوب بودن و خوب شدن از هم سبقت نمي گيريد؟ شنيدين اين جمله رو كه " تا خودت به خودت احترام نذاري و هيچكي احترامتو نگه نمي داره"؟ خودتون كه خوب مي دونيد غير مسلمونا چه ديد بدي راجع به اسلام دارن نميدونيد؟ حالا فكر ميكنيد يه مسيحي يا يهودي كه دنبال تحقيق راجع به اسلامه بياد و اين حرفاي شما رو بخونه و با اين جملاتتون مقابل همو چه فكري ميكنه؟ !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! بابا بريد رفتار پيامبر رو در مقابل دشمنش بخونيد پيامبر چيكار كرد با كسي كه رو سرشون خاكستر ريخت؟ اليس الله بكاف عبده
197   نام و نام خانوادگي:  هادي     -   تاريخ:   24 دي 89
دوست عزيز:(محمدعمر(التحقيق) ) به من بگو شما چطور تحقيق كردين؟
تحقيق بايد دو طرفه باشد
وقتي انساني علم كافي ندارد وقتي يك فرقه بهش چند تا مطلب ميگه قبول مي كند ....
من نمي دونم شما چطور تحقيق كردين ؟
من خودم يك بار رفتم براي تحقيق هم از طرف شيعه و هم از طرف سني وقتي حرفهاي هر دو را شنيدم ديدم باز هم حق با شيعيان هست.
دوست عزيز من در مشهد مقدس درجمع اهل سنت زندگي مي كنم . و خيلي رفيق دارم كه از برادران اهل سنت هستن وقتي با اينها صحبت مي كنم مي بينم كه اينها فقط با تعصب خود جلو ميروند......
برو درست تحقيق كن
اللهم عجل لوليك الفرج
198   نام و نام خانوادگي:  معين - مريد علي     -   تاريخ:   12 بهمن 89
سلام اين بنده خدا آيه اي رو از قرآن آورد --- تلک امة قد خلت لها ما کسبت و لکم ما کسبتم و لا تسئلون عما کانو يعملون(سوره بقره،آيه 141) (آن گروه پيشين از پيغمبران و امتان همه درگذشتند،هرچه کردند براي خود کردند و شما نيز هرچه کنيد به سود خويش کنيد و شما مسؤول کار آنان نخواهيد بود) بنده خدا از كي تا حالا (امة) به معني پيامبر شده؟؟؟؟ آقاي التحقيق يه لطف كن و ترجمه نكن!!! در ضمن فرض كنيم ترجمه شما درست, ( كه نادرست است) يك سوآل از شما دارم؟ چرا در قرآن بيشتر سوره ها و آيا درباره پيامبران پيشين ما و حتي بعضي از امتها و حتي اشخاص خاص آمده, مانند جناب لقمان كه حتي نام سوره اي از قرآن به نام ايشان است (ايشان كه از پيامبران هم نبوده), يا اصحاب كهف يا سوره نوح يا سوره مريم يا سوره يونس يا هود و يوسف , عزيز من مگه ميشه ما با پيامبران كاري نداشته ياشم( نه ,,, خدا وكيلي ميشه ) آخه اين چه جور استناده به قرآن شيعه تازه سني شده عزيز..... (اين حرف من متلك نيست واقعيته) شمايي كه شناست رو گذاشتي تحقيق و به گفته خودت اول شيعه بودي خيلي زود تصميم گرفتي سني بشي , چون هنوز در حال تحقيقي حد اقل خودت رو خيلي زود سني معرفي نكن. در ضمن من بهت پيشنهاد ميدم تاريخ رو رها نكن يا علي
199   نام و نام خانوادگي:  سينا احمدي     -   تاريخ:   23 بهمن 89
به نام خدا سلام . من مي خواستم بدونم عاقبت برادران زبيري چه شد ؟ خدا بر آنها لعنت بکند
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

بعضي از اين برادران توسط نيروهاي يزيد ، و برخي ديگر توسط نيروهاي مروان و توسط حجاج كشته شدند .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

200   نام و نام خانوادگي:  علي کيا     -   تاريخ:   24 بهمن 89
با سلام ودرود گرم به همه دوستان مي خوام تنها با سه جمله براي رضاي خدا حرف بزنم .انشااله از نظر عقلي : رجوع شود به كتاب شبهاي پيشاور (معجزه انسان) از نظر سياسي:درست است كه حكومت خلفامشروع بو د اما همه ما ميدونيم در زمان خود به صلاح دين مبين اسلام نبود.(پايكوبي شيطان‘ كه بعد از راندن انسان از بهشت بيشترين خوشحالي را براي ابليس داشت) ازنظر معنوي :واي بر مومني(هر ديني) كه به امام زمان اعتقاد نداشته باشد و پشت سر او نباشد.(واي بر برخي اهل سنت كه از ديگر اديان الهي نيز بازمانده اند) در پايان: دنيا مزرعه اي براي آخرت است خداوند تبعيض قائل نخواهد شد ‘ بترسيد از بيان كلمه اي كه مستوجب لعن خدا شويد‘ واقعيتي كه كمتر انساني توانايي رسيدن به اونو داره ‘ فداي غبار مسير كاروان كربلا يا زينب يا زينب يا زينب
201   نام و نام خانوادگي:  محمد     -   تاريخ:   25 بهمن 89
سلام خدمت همه مطالعه كنيد لطفا احتجاج على عليه السلام با ابوبكر. مرحوم طبرسى احتجاج على عليه السلام را با ابوبكر در كتاب احتجاج خودنقل كرده و ذيلا بخلاصه آن اشاره مينمايم. پس از آنكه امر خلافت بابوبكر قرار گرفت و مردم باو بيعت كردند براى اينكه در برابر على عليه السلام بر اين كار خود عذرى بتراشد آنحضرت را در خلوت ملاقات كرد و گفت يا ابالحسن بخدا سوگند مرا در اين امر ميل و رغبتى و حرص و طمعى نبود و نه خود را بدين كار از ديگران ترجيح ميدادم! على عليه السلام فرمود در اينصورت چه چيزى ترا بدين كار وادار كرد؟ ابوبكر گفت حديثى از رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه فرمود امت مرا خداوند بگمراهى جمع نميكند و چون ديدم مردم اجماع نموده‏اند من هم از قول پيغمبر صلى الله عليه و آله پيروى كردم و اگر ميدانستم كسى تخلف ميكند قبول اين امر نميكردم! على عليه السلام فرمود اينكه گفتى پيغمبر فرموده است خداوند امت مرا بگمراهى جمع نكند آيا من نيز از اين امت بودم يا خير؟ (5) عرض كرد بلى. فرمود همچنين گروه ديگرى كه از خلافت تو امتناع داشتند مانند سلمان و عمار و ابوذر و مقداد و سعد بن عباده و جمعى از انصار كه با او بودند آيا از امت بودند يا نه؟عرض كرد بلى همه آنها از امتند. على عليه السلام فرمود پس چگونه حديث پيغمبر را دليل خلافت خود ميدانى در حاليكه اينها با خلافت تو مخالف بودند؟ ابوبكر گفت من از مخالفت آنها خبر نداشتم مگر پس از خاتمه كار و ترسيدم كه اگر خود را كنار بكشم مردم از دين برگردند! على عليه السلام فرمود بمن بگو ببينم كسى كه متصدى چنين امرى ميشود چه‏خصوصياتى بايد داشته باشد؟ ابوبكر گفت:خير خواهى و وفا و عدم چاپلوسى و نيك سيرتى و آشكار كردن عدالت و علم بكتاب و سنت و داشتن زهد در دنيا و بيرغبتى نسبت بآن و ستاندن حق مظلوم از ظالم و سبقت (در اسلام) و قرابت (با پيغمبر صلى الله عليه و آله) . على عليه السلام فرمود ترا بخدا اى ابوبكر اين صفاتى را كه گفتى آيا در وجود خود مى‏بينى يا در وجود من؟ ابوبكر گفت بلكه در وجود تو يا ابا الحسن! على عليه السلام فرمود آيا دعوت رسول خدا را من اول اجابت كردم يا تو؟عرض كرد بلكه شما . حضرت فرمود آيا سوره برائت را من بمشركين ابلاغ كردم يا تو؟عرض كرد البته شما. فرمود آيا در موقع هجرت رسول خدا من جان خود را سپر آنحضرت كردم يا تو؟عرض كرد البته شما. على عليه السلام فرمود آيا در غدير خم بنا بحديث پيغمبر صلى الله عليه و آله من مولاى تو و كليه مسلمين شدم يا تو؟عرض كرد بلكه شما. فرمود آيا در آيه زكوة (انما وليكم الله...) ولايتى كه با ولايت خدا و رسولش آمده براى من است يا براى تو؟عرض كرد البته براى تو. فرمود آيا حديث منزلت از پيغمبر و مثلى كه از هارون بموسى زده شده است درباره من بوده يا درباره تو؟ابوبكر گفت بلكه درباره تو. على عليه السلام فرمود آيا رسول خدا صلى الله عليه و آله در روز مباهله مرا با اهل و فرزندم براى مباهله مشركين (نصارا) برد يا ترا با اهل و فرزندانت؟عرض كرد بلكه شما را . فرمود آيا آيه تطهير در مورد من و اهل بيتم نازل شده يا درباره تو و اهل بيت تو. ابوبكر گفت البته براى تو و اهل بيت تو.فرمود آيا در روز كساء من و اهل و فرزندم مورد دعاى رسول خدا صلى الله عليه و آله بوديم يا تو؟عرض كرد بلكه تو و اهل و فرزندت. فرمود آيا (در سوره هل اتى) صاحب آيه:يوفون بالنذر و يخافون يوما كان شره مستطيرا منم يا تو؟ابوبكر گفت البته تو. على عليه السلام فرمود آيا توئى آنكسى كه در روز احد او را از آسمان جوانمرد خواندند يا من؟عرض كرد بلكه تو. فرمود آيا توئى آنكه در روز خيبر رسول خدا پرچمش را بدست او داد و خداوند بوسيله او (قلعه‏هاى خيبر را) گشود يا من؟عرض كرد البته تو. فرمود آيا تو بودى كه از رسول خدا و مسلمين با كشتن عمرو بن عبدود غم را زدودى يا من؟عرض كرد بلكه تو. فرمود آيا آنكسى كه رسول خدا او را براى تزويج دخترش فاطمه برگزيد و فرمود خدا او را در آسمان براى تو تزويج كرده است منم يا تو؟ابوبكر گفت بلكه تو. على عليه السلام آيا منم پدر حسن و حسين دو نواده و ريحانه پيغمبر آنجا كه فرمود آندو سيد جوانان اهل بهشتند و پدرشان بهتر از آنها است يا تو؟عرض كرد بلكه تو. فرمود آيا برادر تست كه در بهشت بوسيله دو بال با فرشتگان پرواز ميكند (جعفر طيار) يا برادر من؟عرض كرد برادر تو. فرمود آيا منم كه رسول خدا صلى الله عليه و آله بعلم قضا و فصل الخطاب دلالت نمود و فرمود على اقضاكم يا تو؟ابوبكر گفت بلكه تو. على عليه السلام فرمود آيا منم آنكسى كه رسول خدا باصحابش دستور فرمود بعنوان امارت مومنين باو سلام دهند يا تو؟ابوبكر گفت البته تو. فرمود آيا از نظر قرابت برسول خدا صلى الله عليه و آله من سبقت دارم يا تو؟عرض كرد البته تو. على عليه السلام فرمود آيا رسول خدا صلى الله عليه و آله براى شكستن بتهاى‏طاق كعبه ترا روى دوش خود قرار داد يا مرا؟عرض كرد بلكه ترا. فرمود آيا رسول خدا صلى الله عليه و آله درباره تو فرمود كه تو در دنيا و آخرت صاحب لواى من هستى يا درباره من؟عرض كرد بلكه درباره تو. فرمود آيا پيغمبر موقع مسدود كردن در خانه جميع اهل بيت خود و اصحابش بمسجد در خانه ترا باز گذاشت يا در خانه مرا؟ابوبكر گفت بلكه در خانه ترا. على عليه السلام پيوسته از مناقب و فضائل خود كه خدا و رسولش آنها را مختص آنحضرت قرار داده بودند سخن ميگفت و ابوبكر تصديق ميكرد،آنگاه فرمود پس چه چيز ترا فريب داده كه اين مقام را تصاحب نموده‏اى؟ابوبكر گريه كرد و گفت يا ابا الحسن راست فرمودى امروز را بمن مهلت بده تا در اين‏باره بينديشم،آنگاه از نزد آنحضرت بيرون آمد و با كسى صحبت نكرد شب كه فرا رسيد خوابيد و رسول خدا صلى الله عليه و آله را در خواب ديد و چون بدانجناب سلام كرد پيغمبر روى خود را از او برگردانيد ابوبكر عرض كرد يا رسول الله آيا دستورى فرموده‏اى كه من بجا نياورده‏ام؟فرمود با كسى كه خدا و رسولش او را دوست دارند دشمنى كرده‏اى حق را باهلش بازگردان،ابوبكر پرسيد كيست اهل آن؟فرمود آنكه ترا عتاب كرد على عليه السلام ابوبكر گفت باو باز گردانيدم يا رسول الله و ديگر آنحضرت را نديد. صبح زود خدمت على عليه السلام آمد و عرض كرد يا ابا الحسن دست را باز كن تا با تو بيعت كنم و آنچه در خواب ديده بود بدانحضرت نقل نمود،على عليه السلام دست خود را گشود و ابوبكر دست خود را بآن كشيد و بيعت نمود و گفت ميروم مسجد و مردم را از آنچه در خواب ديده‏ام و از سخنانى كه بين من و تو گذشته آگاه ميگردانم و خود را از اين مقام كنار كشيده و آنرا بتو تسليم ميكنم! على عليه السلام فرمود بلى (بسيار خوب) . چون ابوبكر از نزد آنحضرت بيرون آمد در حاليكه رنگش ديگرگون شده و خود را سرزنش ميكرد با عمر كه دنبال وى در كوچه ميگشت مصادف شد،عمر پرسيد چه شده است اى خليفه پيغمبر؟ابوبكر ماجرا را تعريف كرد،عمر گفت ترا بخدا اى خليفه رسول الله گول سحر بنى‏هاشم را نخورى و بآنها وثوق نداشته باشى اين اولى سحر آنها نيست (از اين كارها زياد ميكنند) و عمر آنقدر از اين حرفها زد كه ابوبكر را از تصميمى كه گرفته بود منصرف نمود و مجددا او را بامر خلافت راغب گردانيد (6) . محمد عمر(التحقيق) ترا به خدا جان مادرت! لطفا! خواهشا! التماس ميكنم !!!!!!! 4 خط از فضائل و كرامات مولايت عمر را برايمان بنويس.بنويس بدونم فكر كن من هيچي نميدونم. پي‏نوشتها (1) شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد جلد 1 ص 153 نامه معاويه بامير المؤمنين عليه السلام مراجعه شود. (2) بعضى نوشته‏اند كه عمر دستور داد براى آتش زدن درب خانه هيزم بياورند و ساكنين خانه را تهديد نمود كه اگر بيرون نباييد خانه را آتش ميزنم فاطمه عليها السلام بر در خانه آمد و فرمود اى پسر خطاب آمده‏اى كه خانه ما را بسوزانى؟گفت بلى تا بيرون آيند و با خليفه پيغمبر بيعت كنند(عقد الفريد جزء سيم ص 63) حافظ ابراهيم مصرى در اينمورد در مدح و تمجيد عمر گويد: و كلمة لعلى قالها عمر اكرم بسامعها اعظم بملقيها حرقت بيتك لا ابقى عليك بها ان لم تبايع و بنت المصطفى فيها ما كان غير ابى حفص بقائلها يوما لفارس عدنان و حاميها (خلاصه مضمون اين اشعار چنين است يعنى غير از عمر كسى نميتوانست بعلى كه يكه سوار قبيله عدنان بود و بحمايت كنندگان او بگويد اگر بيعت نكنى خانه‏ات را آتش ميزنم با اينكه دختر پيغمبر در آن خانه است) 0نقل از شبهاى پيشاور.) برخى هم گويند بدستور خالد درب منزل را كندند و يك عده هم از پشت بام داخل منزل شدند .آنچه محرز و مسلم است اينست كه على عليه السلام را بعنف و اجبار براى بيعت با ابوبكر برده‏اند. (3) شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد جلد 1 ص 134 (4) بايد بدين مطلب توجه داشت كه احتجاج حضرت امير عليه السلام با ابوبكر بمنطق جدل بوده يعنى روى اصل مسلماتى كه مورد قبول طرف مخالف بوده و در عين حال موجب محكوميت او ميگردد و الا شورا و اجماع بفرض محال و لو اجماع حقيقى باشد صلاحيت اين كار را ندارد و جانشين پيغمبر را خداوند تعيين ميكند همچنانكه خود پيغمبر را خدا مبعوث ميكند. (5) الاحتجاج جلد 1 ص 157ـ .184
202   نام و نام خانوادگي:  محب الزهرا     -   تاريخ:   21 فروردين 90
نظر ديگري هم که ممکن است تقويت نمايد اين ديدگاه که ام کلثوم همان حضرت ز ينب سلام الله عليها باشد اين که ما در مقاتل و روايات در کربلا وجر يانات اتفاق افتاده در کربلا همزمان جمع بين اين دو راندار يم مثلا در قضيه خدا حافظي امام حسين ع از اهل بيت ع که نام حضرت ز ينب اورده شده و يا هنگام شهادت امام ع که حضرت در بالاي بلندي ايستاده ونظاره گر بوده و يا خدا حافظي اسرا وعبور انها از محل کشتگان کربلا و خطبه در کوفه وشام و سرپرستي اسرا و عذر خواهي حر بن يز يد ر ياحي از امام ع و مخصوصا حضرت زينب س و ورود اسرا به شام و سپس مدينه و گفته هاي امام جهت تسلاي خاطر و سفارش به صبر و سفارش به کودکان و بسياري از موارد ديگر 0000 ايا ميشود حضرت امام حسين ع فقط به حضرت ز ينب س سفارش نمايد و از خواهر ديگر صحبتي ننمايد وسفارشي نکند و يا ام کلثومي باشد و هيچ اقدامي انجام ندهد و نامي از ايشان در کربلا نباشد و فقط نظاره گر باشد و از انهمه تو صيفي که براي حضرت ز ينب س در کربلا امده براي خواهر ديگر نباشد اينها همه شايد دليلي مضاعف بر اين باشد که ام کلثوم همان حضرت ز ينب سلام عليها باشد
203   نام و نام خانوادگي:  مهدي محمديان     -   تاريخ:   02 ارديبهشت 90
واي چقدر دروغ از كجا اوردي هاهاهاها
204   نام و نام خانوادگي:  محمد جواد     -   تاريخ:   02 خرداد 90
سلام
سن حضرت زهرا هنگام شهادت 19 سال بود و در 9 سالگي ازدواج کرد و حضرت امام حسن و امام حسين و زينب کبري و ام کلثوم
به نظر شما حضرت زهرا در طي 10 سال چند بچه به دنيا آوردند
خودتون يه محاسبه اي انجام بديد
در خوشبينانه ترين حالت ام کلثوم 6 ساله بودند
فکر کنم همين کفايت کنه
205   نام و نام خانوادگي:  Bargche     -   تاريخ:   02 خرداد 90
طبق قاعده ي نرود ميخ آهني در سنگ
مطمئن باشيد بازم حرفشونو تکرار ميکنن که عمر داماد علي بود
206   نام و نام خانوادگي:  امين آغا     -   تاريخ:   04 خرداد 90
من كه عمرا به چنين آدمايي زن بدم حالا طبق كدوم قاعده علي مرتضي معصوم وعاقل وكامل و داهرالعدو و اسدالله و باب شهر علم نبي زن داده ما كه نميدونيم
اگه كسي ابن تيمه رو ديد ازش بپرسه و ما را باخبر كنه
207   نام و نام خانوادگي:  محمد رضا     -   تاريخ:   05 خرداد 90
با سلام
من نيز مانند دوست عزيزي كه به شيعه بودن آقاي التحقق قبل سني شدنشان اشاره كرده بودند شك داشتند مشكوكم زيرا ايشان اگر اهل تحقيق هستند لازم نبود بيوگرافي زندكي خود را تعريف كنند ونتيحه كار خودشان را به عنوان سند حقانيت مطرح كنند واين خود نشان از عدم صداقت راستين در ايشان است بلكه مي بايست در ادامه به اصطلاح تحقيشان به صورت سوال وجواب وارد بحث مي شدند وجواب منطقي مي دادند وبالطبع جواب منظقي مي گرفتند اينجانب مانند دوستان ديگر در سايت اينترنتي مسلمانان با خيلي از سنيهايي كه ايشان دم از روراستي انها ميزند صحبت كرده ام ولي هرگز جوابهاي متقني از انها نشنيده ام وبيشتر قبول كردن همه جيز پس از پيامبر ص به روال صد در صد عادلانه طي شده وتمامي صحابه هيچ گونه هواي نفسي نداشته اند وحتي گروهي از آنها از حسين و يزيد در آن واحد دفاع مي كنند من فكر مي كنم جناب التحقيق آدمي احساسي هستيد زيرا اگر دنبال حقيقت باشيد بايد بدانيد اينكه تمامي صحابه را به طور تضميني وارد بهشت كردن كار عقلايي نيست واگر اينگونه فكر كنيد يا به همان احساستتان بر ميگردد يا اينكه جدا كردن حق وباطل براي شما در بعد از وفات پيامبر كمي سنگين مي نماييد وبراي اينكه بدانيد مسائل به آن راحتي كه شما مي پنداريد نبوده بگوييد چرا فاطمه زهرا س كه خود از تمامي صحابه نزد رسول گراميتر بوده اند با ابوبكر بيعت نكردند ويا جرا حضرت علي ع اگر به حالت خوشبينانه فكر كنيم نه براي مصلحت اسلام بعد از پيامبر ص پس از شش ماه اين بيعت را انجام دهند
208   نام و نام خانوادگي:  روح الله دبستاني     -   تاريخ:   06 خرداد 90
سلام.از دقت شما بر اين مسايل ممنون.
اگر زحمتتون نيست کتابهاي از علماي برجسته در مسير ولايت رو با مشخصات کامل بام بفرستيد.ممنونم
209   نام و نام خانوادگي:  سيداسماعيل حسيني ليلابي     -   تاريخ:   07 خرداد 90
با سلام و تشكر از استاد علامه قزويني بنده مدرس معارف اسلامي دانشگاه از پاسخ حضرت عالي با ادبيات شجاعانه حضرتعالي استفاده كردم و در وبلاگ خود(lilabi.com) لينك پاسخ شما را قرار دادم اجرتان با فاطمه زهرا سلام الله عليها
210   نام و نام خانوادگي:  29جمادي الثانيه شهادت حضرت ام كلثوم تسليت     -   تاريخ:   14 خرداد 90
اگر شما صورت مساله را پاك كنيد و وجود حضرت ام كلثوم را منكرشويد دشمن عقب نشيني نكرده و اين مساله را به حضرت زينب نسبت مي دهد: ذكر الشيخ المختار الكنتي في الاجوبة المهمة نقلا عن الحافظ الدميري اعظم صداق بلغنا خبره صداق عمر لما تزوج زينب بنت علي فانه أصدقها اربعين الف دينار فقيل له في ذلك فقال والله ما في رغبة إلى النساء ولاكني سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول كل سبب ونسب ينقطع يوم القيامة الا سببي ونسبي فأردت تاكيد النسب بيني وبينه صلى الله عليه وسلم فأردت أن أتزوج ابنته كما تزوج ابنتي وأعطيت هذا المال العريض اكراما لمصاهرتي اياه صلى الله عليه وسلم. منها هذا مع كون عمر نهى عن المغالات في المهر پس چرا وقتي مي توانيم به اين دقيقي ازدواج را رد كنيم بقول معروف بجاي كلاه سررا مي آوريم ويكي از بنات الزهرارا كه هرسال 29جمادي الثانيه روز شهادت ايشان در شهرها مجلس گرفته مي شودرابااين حرفها تضعيف كنيم؟؟
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

پاسخ اين ادعا واضح است:

1- اين ادعا خلاف کلمات صريح علماي اهل سنت و روايات آنها در ازدواج با ام کلثوم (دختري به غير از حضرت زينب سلام الله عليها) است .

2- به اقرار علماي اهل سنت ، حضرت زينب سلام الله عليها ، از ابتدا به عقد جناب عبد الله بن جعفر در آمده است ، و اين مطلب در زمان حيات خليفه دوم صورت گرفته است ؛ بنا بر اين نمي توانند ادعا کنند که حضرت زينب دو شوهر داشته است !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

211   نام و نام خانوادگي:  29جمادي الثانيه شهادت حضرت ام كلثوم تسليت     -   تاريخ:   14 خرداد 90
سلام عليكم با تشكر از مطالب عالي و كامل شما كه الحق بسيار استفاده كردم. اما تنها تذكري داشتم خدمت شما : با توجه به اين همه دلايل زيادي كه شما در مورد رد ازدواج به اين شيوايي آورده ايد ديگر جاي آن نيست كه وجود اين حضرت را جزو دختران حضرت زهرا منكر شويد يعني احتياجي به استناد كردن به اين دليل نيست . و با توجه به اينكه اين بانو بزرگوار در كربلا همراه حضرت عقيله بني هاشم حضرت زينب عليها السلام بوده است و با ايراد كردن خطبه هاي خود اولاد حضرت زهرا بودنش را ثابت ميكند بهتر اين است كه از اين مسئله بگذريم و مطرح ننماييم. و همچنين است كه چون اين شبهه مطرح شود اهل سنت بر ما دليل مي آورند كه در صد ها منبع از شيعه و سني به صراحت آمده است كه حضرت زهرا’ سلام الله عليها دو دختر به نام هاي : زينب و ام كلثوم عليهما سلام الله داشته است . و به عنوان مثال اين منابع را ذكر مي كنند : انساب الاشراف بلاذري , البدء و التاريخ مقدسي , تاريخ الآئمه ي ابن ابي الثلج , عقذ الفريد ابن عبد ربه , الموطاء مالك , سنن بيهقي , سير اعلام النبلاء ذهبي , الذريه الطاهره ي دولابي , دلائل الامامه ي طبري , مناقب آل ابي طالب ابن شهر آشوب , كفايه الطالب گنجي شافعي , معارف ابن قطيبيه . اين دوازده منبع به عنوان مثال از بيش از يك صد منبعي است كه از قرنهاي دوم و سوم تا به امروز در دسترس مي باشد كه تقديم شد . و از آن بابي كه بسياري از علماي قديم به اين مسئله (انكار وجود دومين دختر از حضرت زهرا) اشاره اي نمي كنند و بلكه قائل به وجود چنين دختري هستند و بر اين تصريح دارند كه حضرت زهرا دو دختر داشته اند يكي زينب كبري و ديگري زينب صغري المكناه به ام كلثوم كه اين مطلب را : مرحوم شيخ مفيد در كتاب شريف الارشاد و مرحوم طبرسي در اعلام الوري و مرحوم اربلي در كشف الغمه و ابن بطريق در العمده و سيد ابن طاووس در العدد القويه و ابن حبان در الثقات و علامه بزرگوار مجلسي در كتاب نفيس بحار الانوار آورده اند بهتر اين است كه اين مطلب را ديگر مطرح ننماييد. اما مطلبه ديگري هم در كتب ديده مي شود پيرامون اينكه عده اي از علما قائلند كه حضرت صديقه ي طاهره 3 دختر داشته اند و به عنوان نمونه : طبري در ذخائر العقبي , مناوي در اتحاف السائل , رفاعي در نور الانوار , شيرواني در مناقب اهل البيت , قندوزي در ينابع الموده , بحراني در عوالم العلوم , صنعاني در سبل السلام , دولابي در الذريه الطاهره , كردي در رفع الخفاء , بدخشاني در نزل الابرار , اتحاف اهل الاسلام و ... ذكر كرده اند. و شايد خبر دار باشيد كه در چندين سال اخير ارادتمندان به خاندان اهل بيت براي تعظيم شعائر الهي و ولايي در 29 جمادي الثانيه سالروز وفات جانگداز اين بانوي بزرگوار اقامه ي عزاداري و سوگواري مي كنند. بايد جمع تاريخ وجمع روايات در نظر گرفته شود كه مبادا كاسه داغتراز آش شويم وبه يكي از بنات الزهرا اهانت كنيم چون اين عقب نشيني باعث مي شود اين طوربگويند:ذكر الشيخ المختار الكنتي في الاجوبة المهمة نقلا عن الحافظ الدميري اعظم صداق بلغنا خبره صداق عمر لما تزوج زينب بنت علي فانه أصدقها اربعين الف دينار فقيل له في ذلك فقال والله ما في رغبة إلى النساء ولاكني سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول كل سبب ونسب ينقطع يوم القيامة الا سببي ونسبي فأردت تاكيد النسب بيني وبينه صلى الله عليه وسلم فأردت أن أتزوج ابنته كما تزوج ابنتي وأعطيت هذا المال العريض اكراما لمصاهرتي اياه صلى الله عليه وسلم. منها هذا مع كون عمر نهى عن المغالات في المهر. مختار كنتى به نقل از دميرى مى‌نويسد: بزرگترين مهريه‌اى كه تاكنون شنيده‌ايم،‌ مهريه‌اى بود كه عمر براى ازدواج با زينب دختر علي قرار داد،‌ مبلغ اين مهريه عبارت بود از چهل هزار دينار . وهنگامى كه از اين مهريه سنگين از وى سؤال شد گفت: من ميلى به زنان ندارم؛‌ ولى از رسول خدا شنيدم كه فرمود: تمام نسب‌ها و سبب‌ها در قيامت قطع مى‌شود؛ مگر سبب و نسبت داشتن با من؛ بنابراين دوست داشتم تا نسبت بين من و رسول خدا محكم و استوار بماند و لذا با دختر وى همانگونه كه با دختر من ازدواج كرد،‌ ازدواج نمودم و اين مهريه سنگين را هم به جهت دامادى رسول خدا به عهده گرفتم. الكتاني، الشيخ عبد الحي (متوفاي1382هـ)، نظام الحكومة النبوية المسمى التراتيب الإدراية، ج 2، ص 405، ناشر: دار الكتاب العربي – بيروت
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

در همين مقاله ، مشخص شده است که جناب ام کلثومي که در کوفه و شام خطبه هاي بليغ خوانده است ، همان حضرت زينب سلام الله عليها است . بنا بر اين نه کسي منکر ام کلثوم از حضرت زهرا شده است و نه منکر خطبه ها .

ام کلثوم ديگري نيز در کربلا حاضر بوده است که همسر حضرت مسلم عليه السلام بوده است و مادر او همسري غير از فاطمه زهرا سلام الله عليها است .

و حتي به اقرار اهل سنتي که شما به آنها تمسک کرده ايد ، ام کلثوم همسر عمر در زمان حيات امام حسين عليه السلام از دنيا رفته است .

بهتر است براي جمع بين روايات طريقي معقول پيدا کنيد .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

212   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:   17 خرداد 90
گيريم که عمر داماد علي ع باشد مگر فرعون شوهر آسيه نبود يکي از همکاران عرب زبان خوزستناني مي گفت عمر داشت براي حمله به ايران عازم مي شد علي ع برايش دعا کردند و حتي گفتند که اگر شما بميريد امت بي پدر مي شود و خيلي هاي ديگر را تحت تاثير قرار دادند که شيعه دين ايراني هاست به خاطر اينکه کينه عمر دارند ولي من معتقدم عثمان و عمر و ابوبکر در خلافت معاويه نقش اساسي داشتند پس در جنايتش شريک هستند و هم پيمان شکن حتي اگر اينها در يک دمکراسي با راي اکثريت به خلافت رسيده باشند باز هم اينها به علت اينکه مسبب جنايات زيادي شدند محکومند يک نفر شيعه راننده تاکسي در تهران مي گفت من زيارت عاشورا را قبول ندارم چونکه در ان به سه نفر لعن و نفرين شده گفتم اين شبهات را گوش نکن اينها گنه کارند مخصوصا اين شبهه دامادي دل خيلي ها را سست مي کند خودم تا چند روز درگير بودم و در شک عميقي بودم
213   نام و نام خانوادگي:  عباس     -   تاريخ:   20 خرداد 90
سلام به نظر من شما فقط منابع اهل سنت را ذكر كرديد و در رد قضيه از منابع شيعه و احاديث معصومين(س) استفاده نكرديد ضمناَ من سه سوال دارم يكي اينكه آيا درست است كه نقل شده حضرت علي (ع) داماد عمر بوده و از آن همسر فرزندي به نام عمر داشته؟ دوم اينكه آيا درست است كه درهيچ يك از منابع شيعه وجود يا حضور سكينه(س) دختر امام حسين(ع) در حادثه كربلا ذكر يا اثبات نشده؟ سوم اينكه آيا قبر واقعي حضرت زينب(س) در مصر است يا همين مزار در سوريه درست است؟ با تشكر
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

1- منابع شيعه در بخش آخر اين مقاله آمده است .

2- در مورد ادعاي حضرت علي عليه السلام با خواهر خليفه دوم نيز مدرک معتبري وجود ندارد .

3- در آدرس ذيل راجع به حضور آن حضرت در بين اسرا سخن گفته شده است :

روضة الواعظين - الفتال النيسابوري - ص 191

4- در مورد قبر حضرت زينب در مصر مدرک معتبري وجود ندارد . آنچه در سوريه است طبق نظر برخي از مورخين قرن 6 و 7 تاييد شده است .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

214   نام و نام خانوادگي:  مهدي اميري     -   تاريخ:   22 خرداد 90
با سلام
ممنون از زحمات شما اما كاش كتاب آيت الله ميلاني كه به همين نام است را مطالعه فرماييد
زيرا براي حل مسئله نياز به پاك كردن صورت مسئله نيست

التماس دعا
215   نام و نام خانوادگي:  امين ريگي     -   تاريخ:   31 خرداد 90
اهل خانه از درون خانه بهتر مطلع اند شما از حسن كجا پرسيدين كه گفت ما خواهري نداريم به اسم ام كلثوم والله ما هر كجا از شون پرسيديم اونها گفتن كه ما خواهري داشتيم به اسم ام كلثوم كه فرزند دوم بابا ومامانمان فاطمه بود كه اونو به حضرت عمر داديم وزن حضرت عمر شد ومامانمان هم شد مادر زن حضرت عمر معاويه ابن عمار روايت ميكند از ابي عبدالله پرسيدم زني كه شوهرش فوت كند بايد كجا عده بگذارند گفت هر كجا كه دلش خواست پرسيدم چطور گفت همانطور كه وقتي حضرت عمر شهيد شد بابام رفت ودست خواهرم ام كلثوم زن حضرت عمر را از خانه ايشان گرفت وبه خانه خودمان اورد. كافي ج3 ص 121 و122___همچنين عين اين گفته در وصايل الشيعه ....استبصار وفروع كافي ديده ميشه ميشه از شما بپرسم اگه ام كلثوم زن عمر نبود توي خانه حضرت عمر چه كار مي كرده اين تهمت نميشه به دختر امام علي خواهر حسين بن علي...... از اين سخن من اين نتيجه را ميگيرم كه يا ابي عبدالله دروغ گفته نعوذ بالله يا امام حسن كه گفته ما خواهري نداشتيم كه زن عمر باشه دروغ گفته بازهم نعوذ بالله چون اين دو از اصحاب بزرگوار پيامبر بودند وبه عقيده شما معصوم بودن!!!!!!!!!!!!! يا اينكه علامه كليني و شيخ حر عاملي وشيخ طوسي و احمدبن يعقوبي و.... دروغ گفتند نتيجه به عهده شما دوست عزيزم منصفانه قضاوت كنيد..
جواب نظر:

با سلام
دوست گرامي
1-    درست است ، اهل خانه از درون بهتر مطلعند ، اما چرا در باب سنت رسول خدا (ص) به سراغ آنها نرفتيد ؟ و حال كه كار به ازدواج ام كلثوم رسيده است مي‌گوييد كجا از اهل بيت سوال كرديد ؟!
2-    در همين مقاله كلام اهل بيت در مورد اين ازدواج آمده است :
ا. ازدواج عمر با ام كلثوم (كه مشخص نشده است مقصود كدام ام كلثوم است ، دختر ابوبكر يا دختر حضرت علي) به زور صورت گرفته است (امام صادق)
ب. (جماعتي از اهل بيت به اقرار ابن حجر) عمر با ام كلثوم دختر حضرت علي ازدواج نكرده است!
3- حال از شما مي‌پرسيم كه شما كي از امام حسن عليه السلام پرسيديد كه آيا عمر با خواهر شما ازدواج كرده است ؟!
4-    سند رواياتي كه شما مطرح كرده‌ايد در همين مقاله مورد بررسي قرار گرفته و تضعيف شده است ! لذا بهتر است به ادله تكراري نپردازيد !
5-    گفته‌ايد «از اين سخن من اين نتيجه را ميگيرم كه يا ابي عبدالله دروغ گفته نعوذ بالله يا امام حسن كه گفته ما خواهري نداشتيم كه زن عمر باشه دروغ گفته بازهم نعوذ بالله چون اين دو از اصحاب بزرگوار پيامبر بودند وبه عقيده شما معصوم بودن!!!!!!!!!!!!! يا اينكه علامه كليني و شيخ حر عاملي وشيخ طوسي و احمدبن يعقوبي و.... دروغ گفتند نتيجه به عهده شما دوست عزيزم منصفانه قضاوت كنيد.»
اين سخن مثل آن است كه وقتي يك روايت در كتب اهل سنت ضعيف بود ، بگوييم پس يا رسول خدا (ص) دروغ گفته است ، يا احمد بن حنبل (شما كه تمامي روايات مسند احمد را صحيح نمي‌دانيد !)
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

216   نام و نام خانوادگي:  مسلمان     -   تاريخ:   13 تير 90
اقا شما بغير از دورغ و افترا جيز ديكري بلد نيستيد در مورد ستودن صحابه نيازي به نهج البلاغه ندارند جون الله انها را در قران ستوده توبه ايه 20تا22 و100 الفتح ايه 29 و 18 الانفال 74 و 74 الحشر 8 تا 9 ال عمران 71 تا 74 و 110 و 195 برويد بيشتر مطالعه كنيد بيشتر قران را بخوانيد نه مصحف فاطمه يا مصحف علي كه توهين به بيامبر و كتاب الله است در مورد اسمهاي فرزندان حضرت علي (رض)؟جرا علي (رض) اسمهاي ابولهب يا ابوجهل يا ابولولو يا ديكر مشركان را بر فرزندانش نكذاشت و جرا شما اسم فرزندانتان را به اين اسمها نام كذاري نميكنيد برويد كتابهاي خودتان را مطالعه كنيد از خدا بترسيد و بيشتر مطالبتان بيدليل و مدرك بود حتي يك بيسواد هم به دروغ بودن اين مطالب هم بي ميبرد در مورد ازدواج ام كلثوم با حضرت عمر ما حالا نفهميد دختر يهودي بوده يا يا دختر حضرت علي كه بعد حضرت علي او را به خانه بازكرداند يعني حضرت علي فاتح خيبر كسي كه دروازه خيبر را با يك انكشت بالاي سرش برد از عمر ميترسيد شما غيرت شير خدا را هم زير سوال برديد شما منكر اين هستيد كه صحابه با اهل بيت صميمانه بودند شما قران را قبول نداريد ايا با اين افتراها ميتوانيد جلو نور خدا را بكيريد من فقط با شما فقط با قران مناظره مكينم جون شما هنوز احاديث ضعيف و صحيح كتوبتان را از هم جدا نكرديد و شما تمام احاديث ما را يا احاديث ضعيف را مطرح ميكنيد يا احاديث صحيح را قيجي ميكنيد ولي در برابر قران شما تسليميد الله شما را هدايت كند در غير اين صورت الله شما به انجه سزاوار هستيد سزار دهد
جواب نظر:

با سلام
دوست گرامي
1-    شما نيز بهتر است به جاي خواندن صحيح بخاري و ... كمي قرآن بخوانيد كه در مورد گروهي از صحابه مي‌گويد : همينها بودند كه همسر پيامبررا به فحشا متهم كردند ،همينها بودند كه خبر دروغ براي رسول خدا آوردند ، همينها بودند كه صداي خود را بر رسول خدا (ص) بلند كردند ،همينها بودند كه نماز جمعه حضرت را ترك كردند و به دنبال دنيا رفتند ، همينها بودند كه در جنگ فرار كردند و...
2-    در مورد نامگذاري به صورت مفصل در آدرس ذيل سخن گفته شده است :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=437
3-    در مورد ازدواج ام كلثوم نيز به صورت مفصل پاسخ داده شده است:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=83
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

217   نام و نام خانوادگي:  محمد     -   تاريخ:   30 تير 90
شما با اين صخنانتون داريد امام علي رو به ذلت ميكشيد شرم بكنيد امام علي قويترين مرد زمان هست چطور شما ميگويدكه اين ازدواج با زورگويى و تهديد عمر بن خطاب بوده است. چرا تفرقه در دين ميزاريد چرا شما مرد را از راه دين به فساد ميكشيد ( صيقه يا زواج متعه) چرا از راه دين امول مردم را صرقت ميكنيد ( خمس و زكات ) چرا به دروغ وارد اسلام ميشويد كافرتر از شما كسي نيست شما به خودتون هم رحم نمي كنيد
جواب نظر:

!!!

218   نام و نام خانوادگي:  سيد محمد حسيني     -   تاريخ:   30 تير 90
جواب نظر
جناب---------------------------------------------------محمد------------------------------------------------
اول موضوع را ثابت کن سپس بگو((چرا))
گفته ايد(1.چرا تفرقه در دين ميزاريد چرا شما مرد را از راه دين به فساد ميكشيد)
(2.را از راه دين امول مردم را صرقت ميكنيد )
(3.به دروغ وارد اسلام ميشويد كافرتر از شما كسي نيست شما به خودتون هم رحم نمي كنيد)
براي هر سه مورد دليل قانع کننده بياوريد و يا اينکه با سکوت خود بپذيريد تهمت زده ايد.
يا حق
219   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   30 تير 90
با سلام
جناب مهمد اين نظر شما باعث شگفتي من شد برادر عزيز سخنان و نه صخنان , صيغه و نه صيقه سرقت و نه صرقت . كم كم داري خوب ميشي ولي به مطالعات خودت ادامه بده بعد اخوي ما كه از خلفاي سه گانه پيروي نمي كنيم كه به دروغ وارد اسلام بشويم .
ان كساني كه بدروغ مسلمان ميشند بهشون ميگويند منافق نه كافر مثل اين وهابيون .

لبيك يا علي
220   نام و نام خانوادگي:  بهرام عمري خراساني     -   تاريخ:   01 مرداد 90
اين ازدواج از کتب هاي معتبر شيعه ثابت است و شما هر چه کوشش کنيد نميتوانيد که اين حقيقت بزرگ را پنهان کنيد. واقعاُ حقيقت تلخي است براي دشمنان صحابه و اهل بيت. امير المومنين عمر بن خطاب (رضي الله عنه) آن شخصيت بزرگ تاريخ است که شما نميتوانيد با اين دروغ ها و تهمت ها به شخصيت او کدام نقص برسانيد.
جواب نظر:

!!!

221   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   01 مرداد 90
با سلام جناب بهرام عمري . اخه بر فرض محال اين ازدواج هم سر گرفته باشد كه ميدايم نگرفته چه فرقي بحال عمر ميكنه ؟؟؟ بگذار برات بگم چه فرقي ميكنه همان فرقي كه ازدواج فرعون با حضرت اسيه براي فرعون كرد دقيقاً ... الحمد الله احتياج به اثبات هم نيست . اين را هم تاكيد كنم كه حقيقت هميشه براي دشمنان صحابه مومن و اهل البيت تلخ بوده . ميگي نه بفرما . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ ﴿۱﴾ المعارج پرسنده‏اى از عذاب واقع‏شونده‏اى پرسيد لِّلْكَافِرينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ ﴿۲﴾ المعارج كه اختصاص به كافران دارد [و] آن را بازدارنده‏اى نيست . بهتر تفسري از علماي سني انرا ببيني از سفيان بن عيينه در باره شأن نزول آيه شريفه: «سأل سائل» سؤال نمودند؟ او گفت: از مسأله‌‌اي سؤال كرديد كه تاكنون كسي از من سؤال نكرده است. پدرم از حضرت جعفر بن محمد از پدران بزرگوارشان نقل نمود: هنگامي‌كه رسول خدا به سرزمين غدير خم رسيد، مردم را ندا داد و چون مردم اجتماع نمودند، دست علي بن أبي طالب را گرفت و فرمود: «من كنت مولاه فعلي مولاه»، اين سخن ميان مردم و شهر‌هاي مختلف اشتهار پيدا كرد، تا اين كه اين خبر به حارث بن نعمان فهري رسيد، از اين‌رو سوار بر ناقه‌اي خود را به أبطح و نزد رسول خدا صلّي الله عليه وآله رساند، از مركب خود پياده شد و پاي شتر خود ببست و در حالي كه حضرت ميان جمعي از صحابه حضور داشتند جلو آمد و گفت: يا محمد! ما را امر نمودي تا شهادت به وحدانيت خداوند و رسالت تو دهيم و در پنج موعد به نماز بايستيم و زكات بپردازيم ماه رمضان را روزه بگيريم، و حج انجام دهيم اين همه را پذيرفته و انجام داديم. اما انگار به اين مقدار رضايت نداده و بعد از آن دست پسر عموي خود گرفتي و بر ما فضيلت بخشيدي و گفتي: «من كنت مولاه فعلي مولاه!!» آيا اين كه نيز از جانب خداست و يا از جانب خود چنين امري مي‌نمايي؟ رسول خدا صلّي الله عليه وآله فرمود: به خداي يكتا قسم كه تمام اين‌ها از جانب خداوند است. حارث بن نعمان وقتي اين سخن را شنيد رو بر‌گردانيد و در حالي كه محل را ترك مي‌كرد گفت: خدايا اگر آن‌چه كه محمد مي‌گويد حقيقت دارد باران سنگ و يا عذاب سختي از آسمان فرو فرست. با گفتن اين سخن او كه هنوز به مركب خود نرسيده بود سنگي از آسمان فرود آمد و بر فرق سر او اصابت نمود و از عقب او خارج گشت و او را در همان مكان به قتل رسانيد. در همين حال بود كه آيه نازل شد: «سأل سائل بعذاب واقع للكافرين ليس له دافع». (تقاضاكننده‏اى تقاضاى عذابى كرد كه واقع شد! اين عذاب مخصوص كافران است، و هيچ كس نمى‏تواند آن را دفع كند). تفسير الثعلبي، ثعلبي، ج 10، ص 35. ديدي كه حقيقت براي يك صحابه غير مومن مثل حارث بن نعمان چقدر تلخ است ؟؟؟ تازه اخرتشو نگو و نپرس لبيك يا علي
222   نام و نام خانوادگي:  شاه ولايت     -   تاريخ:   01 مرداد 90
جناب پان عمريسم خراساني

از بزدلي و بي لياقتي اربابت بشنو:

يکي از مسائل مهم و غير قابل گذشت در مورد غاصب ولايت عمر بن خطاب اين است که عمر در اکثر جنگهايي که همراه پيامبر اسلام(ص)بوده است از جنگ فرار کرده و پشت رسول خدارا خالي کرده است که اين امر بسيار مهم نشان دهنده ي بزدلي و بي کفايتي اين شخص است.و حتي خود او درباره ي فرارش در جنگ احد اينچنين ميگويد:((و در حين بالا رفتن از کوه ديدم که مثل يک بز کوهي فرار ميکردم))حال همين مساله براي اثبات بي ايماني و بي کفايت بودن اين خليفه ي گنهکار بس است.اسنادي را هم از کتاب هاي معتبر اهل سنت براي اين پست ميگذارم تا اگر کسي باور نکرد عمر فاروقش يک بزدل نامرد بوده است به اينها مراجعه کرده و يقين پيدا کند.

( صحيح البخاري کتاب التفسير باب قوله تعالي: ويوم
حنين إذ أعجبتکم کثرتکم، دلائل الصدق ج 3 ق 1 ص 362، سيرة المصطفي لهاشم
معروف ص 618. لم يثبت في أحد غير علي عليه السلام: شرح التجريد للقوشجي ص
486، دلائل الصدق ج 2 / 357 عنه، نور الابصار للشبلنجي ص 87،صحيح المسلم و . . .)

وقتي جاثليق شما اقرار به بزدلي و بز بودن صنمت ميكند شما خاموش

223   نام و نام خانوادگي:  سيد محمد حسيني     -   تاريخ:   02 مرداد 90
جواب نظر
جناب---------------------------------------بهرام عمري خراساني---------------------------------------------------
جدي ميگوييد؟
به چه نکته ي ظريفي اشاره کرديد!!!
تابحال کسي به آن فکر نکرده بود!!!
يا حق
224   نام و نام خانوادگي:  مسلمان سني حنفي     -   تاريخ:   02 مرداد 90
بشكست عمرپشت دليران عجم را بر باد فنا داد رگ وريشه جم را
اين عربده غصب خلافت زعلي نيست با آل عمر كينه قديم است عجم را
225   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   02 مرداد 90
با سلام
جناب مسلمان سني . گفتي ال عمر ؟؟؟ نداريم اگه فكر ميكنيد داريد معرفي كنيد تا بفهميم كينه ما به ال عمره يا جاهليت .

لبيك يا علي
226   نام و نام خانوادگي:  سيد محمد حسيني     -   تاريخ:   03 مرداد 90
جواب نظر
جناب------------------------------------- مسلمان سني حنفي ------------------------------------
بشکست علي پشت دليران عرب را بر باد فنا داد يهود و نصارا
يا حق
227   نام و نام خانوادگي:  ali     -   تاريخ:   03 مرداد 90
مسلمان سني حنيفي شما خيلي بي غيرتي شما و پدرانتون وقتي عمر به ايران حمله کرد نواميس ايراني رو به کنيزي مي برد و مرد ها را به غلامي مي گرفت حال افرادي که اين جسارت عمر ملعون به نواميس ايراني برايشان مهم نبود رفتند به خاطر طمع طرفداري او را کردند تو هم از همونايي برو به خودت و فاروق افتخار کن kmishavadkebiaee.blogfa.com در بخش اختلاف شيعه و سني منتظرتونم !
228   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:   04 مرداد 90
از دوستان موسسه تقاضا دارم که مطلب زير را هم بررسي کنند و نظر خود را اعلام کنند: http://www.binesheno.com/Files/maghalat.php?idVeiw=2192&level=4&subid=2192 خيلي ممنون
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

متن اشاره شده ،‌شواهد بسيار خوبي در تاييد مقاله ما ارائه كرده است .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

229   نام و نام خانوادگي:  سيد حسين حسيني     -   تاريخ:   05 مرداد 90
با سلام .در مورد اين شبهه آيت الله الله ياري در شبکه اهلبيت نيز جوابهاي بسيار زيبا و دقيقي را اضافه نموده اند. همچنين حجة الاسلام والمسلمين علوي تهراني در يکي از سخنراني هايشان چندين جواب ديگر به اين شبهه دادند که درج انها در اين لينک پر فايده است .يا علي مدد
230   نام و نام خانوادگي:  انسانيت زنده است     -   تاريخ:   07 مرداد 90
اي دروغگويان نسل صفوي تا كي به مردم دروغ ميگويي.واگذارتان ميكنم به الله ذوالجلال.سريال حضرت عمرفاروغ رضي الله عنه باهفت زبان دنياپخش و همه دروغهاي شمارابرملا خواهدكرد.اميدوارم الله جان مرا تا انروز زنده نگه داردكه شمارارسواكندوهمه دروغهاي شمانقش براب شوند.انشاالله تا ان روز
231   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:   08 مرداد 90
جناب انسانيت زنده است ! کامنت شماره 230 --------------------------------------------------------- اينکه از شاه اسماعيل صفوي "رضوان الله تعالي عليه" لرزه بر اندامتان افتاده است، واقعيتي مبتني بر طبيعت است و شما راهي جز خوف نداريد زيرا (الخائن خائف) !!! اما در مورد انسانيت که مورد ادعاي شما جماعت نسل تجاوز عمر بايد بگويم که شما انسانيت را در چه چيزي جستجو ميکنيد؟! نگاهي به قسمت نظرات همين سايت بيندازيد و ببينيد که مدعي ترين افراد از اهل بدعت از پاسخ به سئوال ساده ي بنده فرار کرده يا سکوت اختيار کرده اند !!! ميدانيد دليل اين فرارها چيست ؟ چون پاسخي ندارند و اين سئوالات ساده مبناي مذهب شما و نيز کذب ادعاي شما مبني بر انسان بودنتان را افشاء ميکند !!! پاسخ به اين سئوال ميزان علم و عقل و ايمان شما و علمايتان را به خداي واحد و پيامبرش حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله و سلم) بر ملا ميکند !!! من هم اميدوارم همان خدائي که شما عمري هاي را بعد از سيطره ي 800 در ايران عزيز ما، بدست جناب شاه اسماعيل صفوي (رض) رسوا و به خاک ذلت نشاند تو زنده نگهدارد تا زماني که ببيني شرف، ايمان بخدا، آزادگي و علم تنها مختص پيروان حقيقت و شيعيان حضرت امير المومنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) نه پيروان عنصري متجاوز ، بنام عمربن صهاک !!! شما همچنان ميتوانيد به خلفاي زنازاده اي مانند معاويه (چهار پدره) و اجداد عرب ي خود که در حمله به ايران به اجداد مادريتان تجاوز جنسي کردند افتخار کنيد و آنان را انسان بدانيد !!! در ضمن لطف کنيد به سازنده ي فيلم عمربن صهاک بگوئيد نحوه تولد عمر را هم به تصوير بکشد و همچنين زماني که زنان را به تازيانه مي بندد و همچنين زماني که به رسول خدا ص وقيحانه تهمت هزيانگوئي ميدهد و همچنين زماني که به عاتکه به اجبار تجاوز ميکند و زماني که . . . الحق که شما حاصل تجاوز عرب سوسمار خوار به ايران هستيد شما همچنان ميتوانيد به وجود متجاوزان جنسي به اجداد مادري خود افتخار کنيد
232   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   08 مرداد 90
با سلام
جناب 230 نام و نام خانوادگي: ×××× - تاريخ: 07 مرداد 90 -

خدا كند از بدو تولدش تا وقت مرگش را به فيلم بكشند دوست دارم چهره مجاهد محبوبم حضرت فيروز نهاوندي شيعه حضرت علي عليه السلام را در اين فيلم ببينم . خدا كنند كه تا روز رسوا شدن كامل عمر الخطاب زنده باشي شايد تا انموقع رستگار شوي .


لبيك يا علي
233   نام و نام خانوادگي:  شبير     -   تاريخ:   10 مرداد 90
ابن حجر در الاصابه و ابن قتيبه در المعارف و ابن اثير در اسد الغابه براي ام‌ّكلثوم سه شوهر ديگر پس از هلاكت عمر ذكر كرده‌اند، كه يكي از آنها « عون بن جعفر» بوده است؛ و حال آنكه همين ابن حجر در كتاب الاصابه و ابن اثير در اسد الغابة نوشته‌اند: عون بن جعفر در جنگ شوشتر به شهادت رسيد، و اين جنگ در زمان عمر به وقوع پيوست. ابن اثير در الكامل مي‌نويسد: فتح شوشتر در سال 17 هجري بوده است و بعضي سال 16و بعضي سال 19 هم گفته‌اند، و ذهبي در تاريخ الاسلام ـ عهد الخلفاء الراشدين ـ اين فتح را در سال 18 هجري مي‌داند. بنابراين شهادت عون در سال 16 يا 17 يا 18 يا 19 هجري و در زمان عمر بوده است، در حاليكه تاريخ ازدواج عمر با ام‌ّكلثوم را ابن اثير در الكامل و ذهبي در تاريخ الاسلام، سال 17 هجري نوشته‌اند؛ و قتل عمر در سال 23 هجري واقع شده است.

نتيجه اين‌كه، چطور ممكن است اولين ازدواج ام‌ّكلثوم در سال 17 هجري با عمر واقع شده باشد و عمر تا اواخر سال 23 هجري زنده باشد و سپس با عون بن جعفر كه در سال 17 هجري در جريان فتح شوشتر به شهادت رسيده است، ازدواج كند؟!
234   نام و نام خانوادگي:  ميلاد     -   تاريخ:   19 مرداد 90
خام عالم برسرتان !
235   نام و نام خانوادگي:  ؟     -   تاريخ:   21 مرداد 90
همه عمري هاي بي تعصب را رجوع ميدهم به ««««««««««««««««(((((((((((((شبکه اهلبيت)))))))))))))»»»»»»»»»»»»»»»»

همه عمري هاي متعصب را هم رجوع ميدهم به««««««««««««««««((((((((((((اسفل السافلين)))))))))))»»»»»»»»»»»»»»»»
عمري هايي که ميخواهند از مذهب ابطلشون دفاع کنند بيان پيش من:
antivahabi@yahoo.com
236   نام و نام خانوادگي:  صادق اميدخدا     -   تاريخ:   21 مرداد 90
بنده چند نقل مهمي كه از شيعه و سني در اين زمينه شده است را مي‌اورم و پس از آن قضاوت را به خودتان واگذار مي‌كنم كه هر كدام را كه خواستيد بپذيريد:
از ابن حجر در الاصابه ، ج4 ، ص 492 [و] ابن‌عبدالبر در استيعاب ، ص 490 چاپ دار صادر روايت شده كه عمربن خطاب از علي بن ابي‌طالب ، ام‌كلثوم را خواستگاري كرد . حضرت فرمود او هنوز كودكي بيش نيست و هنگام آن فرا نرسيده كه كسي او را شوهر گردد . عمر گفت : اي ابوالحسن ! او را به تزويج من درآور كه من چندان كه بدين كرامت آرزومندم كس را آرزو نيست . علي فرمود : من او را به سوي تو مي‌فرستم اگر خشنود گشتي او را به كابين تو درمي‌اورم . آنگاه حضرت امّ‌كلثوم را با يك برد به جانب عمر فرستاد و به امّ‌كلثوم فرمود: به عمر بگو اين همان بردي است كه من به تو مي‌گفتم . ام كلثوم گفت : اين برد براي عمر است . پس عمر گفت : به علي بگو كه خشنود و راضيم . آنگاه دستش را به جامه‌ي او برد و جامه را از ساقش به يك سو كشيد. ام كلثوم كه به خشم آمده بود گفت : اگر اميرالمومنين نبودي بيني تو را خرد مي‌كردم . سپس از نزد او بيرون شد و چون به نزد پدر آمد گفت : مرا به نزد پيري نكوهيده كيش گسيل داشتي . علي فرمود : اي فرزند او شوي توست.
از روايت فوق چند مطلب استخراج مي‌شود كه در صورت پذيرفتن آن مطالب زير را هم بايد همراه آن پذيرفت:
اولاً : حضرت امير (ع) تنها به خاطر خشنود گشتن عمربن خطاب دختر خردسال خود (و نوه عزير پيغمبر) را كه هنوز به سن تكليف و زناشوئي نرسيده (خصوصاً اينكه همچناكه در مناطق سردسير زمين دختران و پسران در شرايط عادي معمولاً چند سال ديرتر به بلوغ مي رسند همينطو در مناطق گرمسير معمولاً چند سالي زودتر به سن بلوغ ميرسند يعني احتمالاً ام‌كلثوم 5 تا نهايت 7 ساله بوده ) به ازدواج يك پيرمرد سالخورده درآورده !!!
ثانياً : عمربن خطاب به اندام و بدن يك دختر نامحرم به زور نگاه كرده ، كه اگر به عنوان ازدواج هم بخواهيم آن را توجيه كنيم از اينكه او بدون اجازه دختر و ولي او آن هم بدون حضور اولياي او چنين كاري را انجام داده نمي‌توان گذشت [ خلاصه صد‌مرحبا به تقوا و زهد و چشم‌پاكي خليفه ]. در ضمن رويت بدن دختر بدون لباس در صورتي آن هم با شرايط خاص خود كه در كتب فقهي شيعه آمده ، مجاز است كه در تصميم گيري مرد تأثير داشته باشد . اما آقاي عمر كه آرزومند اين كرامت بودند ديگر چه احتياجي به روئيت آن هم به عنف و بدون حضور و اذن دختر و ولي او بود .!!!
ثالثاً : اصلاً مگر اصرار از جانب اميالمومنين بود و يا عمر شرطي براي پذيرفتن ازدواج با ام‌كلثوم گذاشته بود كه اميرالمومنين بر خلاف معمول جاي آن كه عمر به خواستگاري آمده و ام‌كلثوم را ببيند دختر و ناموسش را تنها به نزد عمر بفرستد كه خليفه خوششان بيايد يا نيايد‌ آن هم در حالي كه طبق روايت عمر آنچنان در آرزوي اين كرامت بود كه احدي آنچنان آرزومند آن نبود. فاعتبروا يا اولي‌الباب!!!
سبط ابن جوزي نيز در تذكرة الخواص ص321 مي‌گويد: جدّم در كتاب المنتظم متذكر گرديده است كه علي (ع) ام‌كلثوم را به نزد عمر فرستاد و عمر مستوره از ساق او برگرفت و با دستان خود آنها را لمس كرد . من مي‌گويم سوگند به خدا ، اين عمل عملي است ناروا و زشت كه اگر به جاي ام‌كلثوم ( دختر علي و زهرا و نوه پيامبر خدا ) كنيزكي بود؛ اينچنين با وي نمي نمودند و به اجماع مسلمين لمس زن اجنبي حرام است . پس چگونه اين عمل به عمر نسبت داده مي‌شود ؟...
از جمله اخباري كه در ازدواج ام‌كلثوم با عمر بن خطاب آمده ؛ خبري است كه بيان مي دارد پس از قتل عون بن جعفر در روز تستر در زمان خلافت عمر ، در سال هفدهم هجري ، به تزويج عمر درآمد . بايد پرسيد كه اين مطلب چگونه با واقعيت همسوئي دارد ؟ و امر شگفت تري كه در اين شوخي واقع شده است گفتار عبدالبر است ، آنجا كه مي‌گويد : محمد بن جعفر بن ابي طالب ، ام كلثوم دختر علي بن ابي طالب را پس از فوت عمر به كابين خود درآورد . و حال آنكه در جاي ديگري از كتابش مي‌گويد : عون‌بن جعفر و برادرش ، محمد بن جعفر در تستر به شهادت رسيدند كه اين گفتار با علم به اينكه يوم تستر هفت سال پيش از فوت عمر بن خطاب واقع شده ، چگونه صحيح درميآيد؟
عالمان و بزرگان شيعه هم بيشترشان بر عدم صحت اين خبر معتقدند مثلاً شيخ مفيد در عدة‌الرسائل ، ص227 در اين مورد مي‌گويد خبري كه در مورد به ازدواج درآمدن امّ‌كلثوم به عمر توسط علي (ع) وارد شده است غير ثابت است زيرا خبر از طريق زبيربن بكار نقل شده است و طريق او شناخته شده است و وثاقتي در نقل او يافت نمي‌شود و او بدانچه كه مي‌گويد متهم است و دشمني علي(ع) را در دل داشته است و در آنچه كه او از بني ‌هاشم نقل مي‌كرده است امين و راستگو نبوده.
البته اخباري هم كه در كتاب اصول كافي درباره اين امر آمده بر اجبار و مضطر بودن حضرت امير در اين باره صراحت دارد از جمله در ج5،ص346 از امام صادق (ع) نقل شده كه همانا او بانوئي بود كه به زور تصاحب گرديد . همچنين از هشام بن سالم از امام جعفرصادق (ع) روايت كند كه حضرت فرمود : چون عمر از اميرالمومنين امّ كلثوم را خواستگاري نمود حضرت فرمودند : او دختر خردسالي بيش نيست . عمر ، عباس را ديدار كرد و گفت : من چه هستم ؟ آيا در من اشكالي وجود دارد ؟ عباس گفت چه شده است؟ عمر گفت : از پسر برادرت دخترش را خواستگاري كردم ؛ اما او مرا رد كرد . به خدا سوگند ، زمزم را مي‌خشكانم و براي ايشان منقبتي قرار نمي‌دهم مگر اينكه به انهدامش كمر بندم و بر او دو شاهد مي‌تراشم تا شهادت دهند كه او ارتكاب به سرقت نموده و دستش را قطع مي‌كنم. عباس آمد و ماوقع را به حضرت باز گفت و از او پرسيد كه چه مي‌كند ؟ حضرت هم مجبور شد امر را بر وفق مراد او انجام دهد.
حقير مي‌گويم : البته ايشان در شاهد تراشيدن استاد بودند چنانچه در سقيفه و در ايام كشمكش براي جانشيني پس از پيامبر(ص) كلي شاهد تراشيدند كه اثبات كنند كه پيامبر (ص) فرموده است نبوت و خلافت با هم در يك خانه (خانواده) جمع نمي‌شود؛ اما نمي‌دانم چه شد كه پس از چند سال يكي از همان شهود يعني عمربن خطاب اميرالمومنين را( در راستاي بعضي سياستهايش) جزء شوراي 6نفره و يكي از كانديداهاي خلافت و امامت مسلمين معرفي نمود ؛ كه انسان به ياد اين ضرب‌المثل معروف كه مي‌گويد دروغگو فراموشكار مي‌شود مي‌افتد.
همچنين شيخ انصاري در اللمعة البيضاء ، ص130 ميگويد عمر بعد از صحبتهايي كه با عباس كرد به منبر رفت و در آخر خطبه‌اش گفت : اگر خليفه آگاه گردد كه فردي از شما با زني زنا نموده و در موقع عمل شهودي وجود نداشته شما چه مي كنيد؟ آنان گفتند : گفتار خليفه براي ما حجت است و اگر ما را فرمان به سنگسارش دهد ، سنگسارش مي‌كنيم . عمر ساكت شد و از منبر به زير آمد . آنگاه عباس را در خلوت خواست و گفت : وضعيت را مشاهده نمودي ؟ عباس گفت : بلي ، عمر گفت : سوگند به خدا اگر علي خواستگاريم را نپذيرد ، چون روز برآيد در خطبه‌ام خواهم گفت كه آن مردِ زنا كرده علي بوده است ؛ سپس سنگسارش مي‌كنم.
حقير مي‌گويم: اگر كسي به درستي در منابع و مأخذ ماجراهايي كه در صدر اسلام و پس از پيامبر (ص) بر اميرالمومنين پيش آوردند و سخناني كه ايشان در اين رابطه به خصوص در زمان خلافتشان كه آزدي عمل بيشتري داشتند فرموده‌اند را به دقت مطالعه كند(مثل ماجراي معروف سجده طولاني ابوبكر كه به خالدبن وليد دستور قتل اميرالمومنين را پس از سربرداشتن از سجده داده بود يا انواع مصائبي را كه بعد از پيامبر براي آن حضرت به وجود آورده بودند و يا سخن معروف ايشان كه 25 سال خار در چشم و استخوان در گلو داشتم و از اين قبيل سخنان ايشان ) به وضوح و البته به طور باورنكردني درمي‌يابد كه شايد در طول تاريخ و در يك برهه زماني خاص شايد كسي به مانند علي(ع) پا به عرصه هستي نگذاشته باشد كه براي زنده ماندن و ادامه دادن راه پيغمبر(ص) و زنده كردن و زنده نگه داشتن دين اينچنين مجبور به صبر و تقيه كامل شود - آنچنان كه كاملاً اعتماد دستگاه حكومت وقت جلب شده و از خيال كشتن و نيست كردن هر چه زودتر بزرگترين مدعي خلافت و جانشيني پيامبر(ص) دست بردارند ، كاري (يعني همان تقيه و عدم مخالفت و ادعاي حكومت) را كه امثال سعد بن عباده نتوانستند انجام دهند و در نتيجه محكوم به فنا شدند – هر چند كه با مراجعه به سطور تاريخ مي‌بينيم كه همواره شيعيان در تقيه و تحت انواع شكنجه‌ها و تهمتهاي دستگاه‌هاي وقت بوده‌اند اما با اين حال اميرالمومنين يك نمونه بي‌نظير در طول تاريخ است و شايد به خاطر همين مطلب باشد كه نقل شده است ايشان براي گريه و مناجات هم سر در چاه كرده و دردهاي خود را آنجا بيان مي‌داشتند ؛ تا مبادا دشمنان از صداي ناله ايشان متوجه نارضايتي و غم و دردي كه در سينه ايشان وجود داشت شوند و از ترس اينكه مبادا اين درد سينه ، مجالي براي ظهور در ميدان عمل پيدا كند هر چه زودتر صداي ايشان را خاموش كنند ؛ و همينطور البته به نظر بنده شايد - غير از عللي كه بزرگان بيان نموده‌اند - علت ناميدن بعضي پسرانشان به نام بعضي از خلفا هم همين تقيه و نشان دادن بي‌طرفي بود و حتي بعضي اوقات با مشورتهايي كه البته براي صلاح اسلام و جامعه اسلامي به خلفا مي‌داد ؛ مي‌خواستند تا كاملاً خيال ايشان را از بابت خود آسوده كنند ، تا آنان نيز دست از نقشه‌ريزي براي از ميان برداشتن اميرالمومنين بكشند. الا لعنة‌الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ايّ منقلبٍ ينقلبون.

پس با اين حساب ، ناگزير بايد يكي از احتمالات و نقلهاي فوق را در اين باره پذيرفت يعني:
1. نقلهايي كه از اهل سنت در اين زمينه آمده را قبول كنيم البته با همه جوانب و حواشي‌اش كه توضيح داده شد.
2. كذب بودن اين خبر را قبول كنيم آنچنان كه عده‌اي از علماي شيعه به آن معتقدند
3. غاصب بودن خليفه دوم و اضطرار اميرالمومنين (ع) را در اين باره بپذيريم ، كه البته و به قول شيخ مفيد اين امر شگفت‌تر از ماجراي قوم حضرت لوط نمي‌باشد كه خداوند چنين حكايت مي‌كند:(هؤلاء بناتي هن اطهر لكم ) يعني اين دختران من براي شما پاكيزه‌تر و نيكوترند ؛ پس آنان را در حالي به عقد دخترانش خواند كه در زمره كافران و گمراهان بودند و خداي تعالي هم اذن به هلاكت ايشان داده بود ( و ملائكه عذاب در خانه لوط حاضر بودند ) در حالي كه خليفه دوم حدأقل از نظر ظاهري اقرار به ايمان و اسلام مي‌كرد.
237   نام و نام خانوادگي:  شيعه علي     -   تاريخ:   22 مرداد 90
محض اطلاع همه . با کمال احترامي که قائلم براي همه ي مسلمين چون خلاصه خدا و پيغمبر و کتابمون يکيه ، لطفا احترام همديگر رو نگه داريم ، اهل تسنن عزيز تحقيق کنن . اگه درست بود مثل همه ما که عشق علي و آل علي که اهل بيت پيامبر اکرم هستن داريم ، شيعه علي ( ع) بشن . باشد که رستگار شويم.

يکي از زبان ما

شب اول قبر به روايت يک دختر


علامه سيد محمد حسين طباطبائي صاحب تفسير الميزان نقل كردند كه: استاد ما عارف برجسته «حاج ميرزا علي آقا قاضي» مي‏گفت:
در نجف اشرف در نزديكي منزل ما، مادر يكي از دخترهاي اَفَنْدي‏ها (سني‏هاي دولت عثماني) فوت كرد.
اين دختر در مرگ مادر، بسيار ضجه و گريه مي‏كرد و جداً ناراحت بود، و با تشييع كنندگان تا كنار قبر مادر آمد و آنقدر گريه و ناله كرد كه همه حاضران به گريه افتادند.
هنگامي كه جنازه مادر را در ميان قبر گذاشتند، دختر فرياد مي‏زد: من از مادرم جدا نمي‏شوم هر چه خواستند او را آرام كنند، مفيد واقع نشد؛ ديدند اگر بخواهند با اجبار دختر را از مادر جدا كنند، ممكن است جانش به خطر بيفتد. سرانجام بنا شد دختر را در قبر مادرش بخوابانند، و دختر هم پهلوي بدن مادر در قبر بماند، ولي روي قبر را از خاك انباشته نكنند، و فقط روي قبر را با تخته‏اي بپوشانند و دريچه‏اي هم بگذارند تا دختر نميرد و هر وقت خواست از آن دريچه بيرون آيد.
دختر در شب اول قبر، كنار مادر خوابيد، فردا آمدند و سرپوش را برداشتند تا ببينند بر سر دختر چه آمده است، ديدند تمام موهاي سرش سفيده شده است.
پرسيدند چرا اين طور شده‏اي؟
در پاسخ گفت: شب كنار جنازه مادرم در قبر خوابيدم، ناگاه ديدم دو نفر از فرشتگان آمدند و در دو طرف ايستادند و شخص محترمي هم آمد و در وسط ايستاد، آن دو فرشته مشغول سؤال از عقائد مادرم شدند و او جواب مي‏داد، سؤال از توحيد نمودند، جواب درست داد، سؤال از نبوت نمودند، جواب درست داد كه پيامبر من محمد بن عبدالله(صلي الله عليه و آله و سلم)است.
تا اين كه پرسيدند: امام تو كيست؟
آن مرد محترم كه در وسط ايستاده بود گفت: «لَسْتُ لَها بِاِمامِ؛ من امام او نيستم»
در اين هنگام آن دو فرشته چنان گرز بر سر مادرم زدند كه آتش آن به سوي آسمان زبانه مي‏كشيد.
من بر اثر وحشت و ترس زياد به اين وضع كه مي‏بينيد كه همه موهاي سرم سفيد شده در آمدم.
مرحوم قاضي مي‏فرمود: چون تمام طايفه آن دختر، در مذهب اهل تسنن بودند، تحت تأثير اين واقعه قرار گرفته و شيعه شدند (زيرا اين واقعه با مذهب تشيع، تطبيق مي‏كرد و آن شخصي كه همراه با فرشتگان بوده و گفته بود من امام آن زن نيستم، حضرت علي (عليه السلام) بوده‏اند) و خود آن دختر، جلوتر از آنها به مذهب تشيع، اعتقاد پيدا كرد.

تبيان
علامه سيد محمد حسين حسيني تهراني، معادشناسي، ج 3، ص 110.

يکي از زبان شما

مظلوميت حضرت زهرا و فاصله دو حديث!

سيد نعمت الله جزائري در « انوار نعمانيه » درباره مناظره اي که بين مرحوم شيخ بهاء و عالمي از علماء اهل سنت که اعلم علماء مصر بود واقع شد نوشته است:


شيخ بهاء چون سفر مکه کرد چهار سال سفرش طول کشيد و دو سال در مصر ماند و ميان شيخ و آن عالم دوستي بود. شيخ به آن عالم اعلام نموده بود که من بر مذهب عامه و اهل سنت هستم.

روزي آن عالم به شيخ گفت که اين طائفه رافضه که در نزد شما هستند در باب شيخين چه مي گويند؟ شيخ بهائي فرمود: که آنها دو حديث براي من ذکر نمودند که من از جواب آنها عاجز ماندم.

آن عالم سني پرسيد که آن دو حديث کدام است؟ شيخ فرمود : مي گويند که مسلم در صحيح خود روايت مي کند که پيغمبر صلي الله عليه و آله فرمود هر که فاطمه را اذيت و آزار برساند پس به تحقيق که مرا آزار کرده و هر که مرا اذيت کند خدا را اذيت کرده وهر که خدا را اذيت کند کافر است. و نيز مسلم در همان کتاب پس از پنج ورق روايت کرده که فاطمه عليها السلام از دنيا رفت و حال آنکه بر ابي بکر و عمر خشمناک بود.

پس من نتوانستم جواب اين دو حديث را بدهم و شيخين را تبرئه کنم . عالم سني به شيخ گفت : من ميروم آن کتاب را مطالعه مي کنم و آن دو حديث را مي بينم تا جوابش را هم براي شما بياورم. رفت و فرداي آن روز به نزد شيخ آمد عرض کرد: من نگفتم که اين رافضه هميشه به ما تهمت مي بندند و در نقل حديث دروغ مي گويند .

من رفتم ديشب کتاب صحيح مسلم را مطالعه کردم ديدم فاصله ي حديث اول با حديث دوم بيشتر از پنج ورق است!!!!!


منبع : قصص العلماء صفحه 226
238   نام و نام خانوادگي:  محسن     -   تاريخ:   23 مرداد 90
جناب شيعه علي اينها با اين حرفها به صراط مستقيم هدايت نميشن بذار شب اول قبر كه نكير ومنكر اومدن بالاي سرشون حساب كارشونو بكنن. از داستان زيبايي كه نوشتيد ممنونم واقعا"تاثير گذار بود ولي جالبتر از اين ماجرا ماجراي خواب پسر استاد عبدالباسط هست: استاد عبدالباسط‌ قاري‌ برجسته‌ و ممتاز قرآن‌ كريم‌ را كمتر كسي‌ است‌ كه‌ نشناسد. شهرت‌ او بحدي‌ است‌ كه‌ هر جا اسمي‌ از قرائت‌ قرآن‌ و قاري‌ خوش‌صدا به‌ ميان‌ مي‌آيد اولين‌ اسمي‌ كه‌ به‌ ذهن‌ مي‌رسد نام‌ عبدالباسط‌ است‌. او اهل‌ مصر و سني‌مذهب‌ بود. وي‌ در سال‌ 1330 شمسي‌ به‌ دعوت‌ شيعيان‌ عراق‌ به‌ آنجا رفت‌ و در صحنهاي‌ مطهر كاظمين‌ آياتي‌ از سوره‌هاي‌ حشر، تكوير و فجر را با لحني‌ دلنشين‌ و بسيار استادانه‌ قرائت‌ كرد. تلاوت‌ وي‌ بقدري‌ شورانگيز بود كه‌ جمعيت‌ فراوان‌ حاضر در صحن‌ از شور هيجان‌ از جا برمي‌خاستند و تكبير مي‌گفتند. ماجراي‌ خوابي‌ كه‌ فرزند استاد دربارة‌ پدر بعد از وفاتش‌ ديده‌ قابل‌ تأمل‌ است‌، بهتر است‌ بدانيم‌ كه‌ محبت‌ و عشق‌ مصريها به‌ حضرت‌ علي‌، عليه‌السلام‌، و خاندان‌ اهل‌بيت‌، عليهم‌السلام‌،با وجود سني‌مذهب‌بودن‌مصريان‌ مشهوراست‌. نقل‌ مي‌كنند كه‌: فرزند استاد عبدالباسط‌ چندين‌ بار پدر را در خواب‌ مي‌بيند در حالي‌ كه‌ از وي‌ مي‌خواهد به‌ شهر نجف‌ برود و تذكرة‌ ولايت‌ اميرالمؤمنين‌ علي‌، عليه‌السلام‌، را براي‌ او از مراجع‌ آن‌ شهر تهيه‌ كند. پسر در عالم‌ خواب‌ از او مي‌پرسد كه‌ چه‌ نيازي‌ به‌ اين‌ تذكره‌ دارد و او در جواب‌ مي‌گويد: قرآن‌ مرا از رفتن‌ به‌ جهنم‌ حفظ‌ كرد. از اين‌ بابت‌ نگران‌ پدرت‌ نباش‌، اما براي‌ گذشتن‌ از پل‌ صراط‌ و ورود به‌ بهشت‌ در حالي‌ كه‌ در آستانة‌ آن‌ قرار گرفته‌ام‌ يك‌ چيز كم‌ دارم‌ و آن‌ تذكرة‌ ولايت‌ علي‌، عليه‌السلام‌، است‌. برو و آن‌ را برايم‌ تهيه‌ كن‌. فرزند استاد براي‌ اجراي‌ مأموريت‌ پدر راهي‌ نجف‌، مدفن‌ امام‌ علي‌، عليه‌السلام‌، مي‌شود. هفته‌نامة‌ عراقي‌ بدر چاپ‌ قم‌ در تاريخ‌ 27 رمضان‌ سال‌ 1418 برابر با 26 ژانويه‌ 1999 در مقاله‌اي‌ به‌ قلم‌ لعيبي‌ با عنوان‌ پدرت‌ را نجات‌ بده‌ اين‌ ماجرا را به‌ نقل‌ از برخي‌ خطباي‌ عراقي‌ از جمله‌ خطيب‌ معروف‌ سيد عادل‌العلوي‌ بازگو كرده‌ است‌ اگر گيري وضو با آب زمزم اگر سجاده گردد عرش اعظم اگر گويي اذان بر بام افلاک گر از تکبير گردد سينه ات چاک اگر ضرب المثل گردد رکوعت به حمد و قل هو والله در سجودت اگر باشد به توحيدت تعهد اگر گردي شهيد اندر تشهد مبادا بر نماز خود بنازي علي را گر نداري بي نمازي
239   نام و نام خانوادگي:  شيعه علي     -   تاريخ:   23 مرداد 90
جناب محسن با تشكر از مطلبي كه فرموديد . نشانه اي است براي جويندگان حقيقت . من فكر نكنم كسي بهتر از جناب عبدالباسط واسه اين حكايت مي تونست برادران عزيزي از اهل تسنن كه جويندگان حقيقت باشند را قانع كنه .

دلم از عالم و از عالميان بسي گرفته است
لوح دل سخت سياه است و به خود خَسي گرفته است
اي که عالم همه از هجر تو در سوز و گدازند
رُخ نما کز تو جهان عطر چو نرگسي گرفته است


اللهم اجعل محياي محيا محمد و آل محمد و مماتي ممات محمد و آل محمد و احشرنا مع محمد و آل محمد
240   نام و نام خانوادگي:  محب اهل بيت و صحابه (رضي الله عنهم اجمعين)     -   تاريخ:   25 مرداد 90
با سلام خدمت برادر هاي شيعه و سني عزيز ولله همتون رو دوست دارم و از فتنه اي که بين ما هست بيزارم دوستان شيعه کمي به خاطر وحدت هم که شده بي تعصب به داستان بنگريم کدام يک از شما عزيزان تا حالا توانسته يک غير مسلمان را مسلمان کند ؟؟؟؟؟؟ اما نمونه کوچک عمر هدايت و نجات ايرانيان بود کدام يک از شما عزيزان با بزرگي يا انديشمندي به بزرگي وانديشمندي نبي اکرم (صل الله عليه و اله و سلم) دوست و رفيق بوده انقدر دوست که باره تنتان دخترتان رن به زني بگيرد انگونه که نبي اکرم (صل الله عليه و اله و سلم) حفصه دختر عمر را به زني گرفت و اما عمر تا بايان عمر رسول با او بود و هيچ وقت نبي اکرم (صل الله عليه و اله و سلم) او ئا از نزد خود نراند بلکه به دامادي او نيز در امد ايا به نظرتان نبي اکرم (صل الله عليه و اله و سلم) نميدانست و از روي غفلت با دختر (به قول برادرا عزيز شيعه ام ) يک کافر و قاتل و مرتد ازدواج کرد خدا چي او هم نميدانست و مانع نبي اکرم (صل الله عليه و اله و سلم) نشد !!!!!!!!!! نههههههههههههه والله مي دانست اما برادرانم شما نميدانيد که چه حرف بس سنگيني به اين شخصيت ميزنيد. برادرانم عزيزانم مسلمانان مگر مشورت دادن به ظالم شرکت در ظلم او نيست بس چرا حضرت علي بارها و بارها به عمر مشورت ميداد واين بين عامه مردم هم معروف است تا چه رسد به طبري و ابن کثير و . . . سخن در باب ياران نبي اکرم (صل الله عليه و اله و سلم) بسيار است و شما را به تحقيق علمي وجدي به ان ميخانم به اميد يک بارچه شدن اسلام ومسلمين و ازادي فلسطين والسلام عليکم ورحمة الله و برکاة
جواب نظر:

با سلام
دوست گرامي
ا. روز قيامت ، اعمال را اينگونه كه شما حساب كرديد ، حساب نمي‌كنند ، اعمال با ميزان دستورات رسول خدا (ص) سنجيده مي‌شود و هر كس به دستورات آن حضرت عمل كرده باشد ، نجات مي‌يابد حتي اگر هيچ كس را مسلمان نكرده باشد ،‌و هر كس هزاران نفر را مسلمان كرده باشد ، اما خود به دستورات رسول خدا‌(ص) عمل نكند اهل آتش است ؛ آيا عمر دستورات رسول خدا (ص) در مورد احترام به فاطمه زهرا سلام الله عليها را اطاعت كرده است ؟!
ب. در مورد ازدواج با حفصه ، رسول خدا (ص) با دختر حيي بن اخطب رئيس يهوديان خيبر نيز ازدواج كرد ، يا با دختر ابوسفيان ، يا با قتيلة و... ؛ آيا چون با دختر آنها ازدواج كرده است پس ديگر تمام همگي بهشتي شدند ؟
ج. در مورد مشورت دادن نيز حضرت طبق روايات صريح ، تنها براي حفظ دين (و نه حفظ عمر) مشورت داده‌اند ، و مشورت دادن به ظالم ، در هر جايي ظلم به حساب نمي‌آيد .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

241   نام و نام خانوادگي:  مسلمان     -   تاريخ:   30 مرداد 90
سلام خداوند به شما رحم كند اين دعاي هميشه من به شما همچنين شما را هدايت كند چرا اينقدر بغض و كينه نسبت به صحابه گرانقدر رسول خدا داريد برادران شيعه يه كم انصاف داشته باشيد و اين قدر توهين نكنيد من ديگر چه بگم حالا فكر ميكنيد به ابوبكر و عمر و عثمان توهين كنيد آياعلي مرتضي اين چنين بود آيا حضرت علي به كسي مثل شما تهمت و افترا ميزد آيا شما پيرو علي هستيد واقعا نه پيرو واقعي پيامبر و علي ما هستيم خلاصه خدا شما را هدايت كند انشاالاه به حق فقط الاه كه فقط او ميتواند هدايت كند
242   نام و نام خانوادگي:  مومن     -   تاريخ:   31 مرداد 90
سلام . خدا به شما اجر دهد . به برادر مسلمان ميگويم كخ خدا شما را هدايت كند . برادر چرا چشم بر هدايت الهي بسته اي و به دعوت الهي براي ايمان توجه نميكني ؟ شيعه محب صحابه كرام رسول خداست ولي در بين صحابه افرادي بوده اند كه اهل معصيت بودند و ظلمهايي در حق ساير مسلمانان و رسول خدا و اهل بيت كرده اند و خداوند آتش دورخ را براي ظالمان فراهم كرده است . اينطور نيست ؟ برادر چرا چشم بر واقعيات بسته اي اين ظلمهاي برخي صحابه در حق رسول خدا رمان و قصه نيست واقعيت قرآن و تاريخ است . مگر نخوانده اي كه خدا در آيات اواخر عمر ژيامبر چطور آبروي منافقان را برده است و از آنها ياد ميكند ؟ مگر نه اينكه منافق ظاهرش مسلمان است و ما امروز آن منافق اسلام نما را به نام بعضي از صحابه ميشناسيم . كمي بر واقعيات چشم باز كن خداوند تا چه زماني بايد مهلت توجه و بيداري به چشم بستگان بدهد ؟ اين ازدواج به فرض وقوع هيچ چيزي جز ظلم فراوان عمر به اميرالمومنين عليه السلام و خانواده ايشان را اثبات نميكند اگر هم اساسا دروغ بوده كه بايد خوشحال باشيد كه از فهرست ظلمهاي عمر به اهل بيت يكي كم ميشود .
243   نام و نام خانوادگي:  امير     -   تاريخ:   01 شهريور 90
سلام : در مقدمه کتاب آلفوس مطلبي با اين عنوان ذکر شده که حضرت علي فرمودند هر کس مرا بر ابوبکر و عمر برتري دهد بر او حد جاري ميکنم 1- آيا مطلب صحت دارد 2- اگه صحت داره چرا آن حضرت اين مطلب را فرموده اند ممنون ميشم جواب را در نظرات وبلاگم بنويسيد چون ايميلهام جديدا مدام غير فعال ميشن www.12-14.blogfa.com
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

در اين زمينه در ادرس ذيل پاسخ داده شده است :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1923

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

244   نام و نام خانوادگي:  عابد رسولي     -   تاريخ:   12 شهريور 90
بنظرشماقرآن صحيح مي گويدياشماياروايات شما؟؟
قران كريم درموردصحابه پيغمبراكرم (ص) خصوصاانصارومهاجرين چه وعده هايي داده ؟ مراجعه فرماييد،كه شماها قبول نمي كنيد.يوم تبلي السرائروقيامت وروزمحشردرحضورخداورسول خداوياران مكرم وصالحين كه درآنجاديگرهيچ نوشته وحرفي وسايتي مقبول نيفتد%
اسلام دين وحدانيت است ومذاهب شاخه هاي آن پس به اصل برگرديم وتلاش وهدفمان براين محوربايد باشد وانسان مسلمان وظيفه اش اين است وبسدرجهت وحدت اسلامي نه تفرق اسلامي.
به فرض اگرهمين عمري كه شمامتاسفانه نقدش ميكنيددرحالي كه پرورش يافته دست خودنبي اكرم بوده همانندحضرت علي وسايرانصارومهاجر،پيام اسلام رابه ايران نمي فرستادآياماهاباكمترين مفاهيم ديني آشنايي پيدا ميكرديم ؟
245   نام و نام خانوادگي:  سيد محمد حسيني     -   تاريخ:   13 شهريور 90
جواب نظر
جناب--------------------------------عابد رسولي----------------------------------------
آيا در خصوص دستور يا وصيت نبي مکرم نسبت به فتح ايران يا ساير کشورها سندي چه در کتب شيعه و چه در کتب اهل سنت وجود دارد يا خير؟
پاسخ بدهيد تا بحث را ادامه بدهيم.بسم الله
يا حق
246   نام و نام خانوادگي:  شهروز     -   تاريخ:   15 شهريور 90
سلام من شيعه ام . اين مطلب را با بي طرفي خواندم چيزي را ثابت نمي كند بايد حق داد و منصف بود كه اهل سنت قبول نكنند!!!! هر چند وقتي محكوم مي شوند به جاده خاكي مي زنند مثل همين آقاي عابد رسولي ولي بهتر است نقد ما با سند از كتب خودشان باشد تا جاي چون و چرانگذارد
247   نام و نام خانوادگي:  شهروز     -   تاريخ:   16 شهريور 90
سلام
در يكي از اين صفحات درباره سياسي بودن ازدواج حضرت رسول با دختر عمر و ابوبكر خواندم مگر ما شيعيان معتقد به علم غيب پيامبر نيستيم آيا پيامبر نمي دانسته با اين سياسي كاري آب تو هاونگ اهل بيت مي ريزد؟و در امروز ملعبه دست وهابي ها و بني اميه ها مي شود؟
سوال دومم درباره امام زمانه عليه سلام هست دوستي كه منكر امام زمان بود گفت مگر براي خدا كاري داشت كه هر موقع خواست يه آدم خوب دنيا بياره تا ظهور كنه كه مجبور نباشه يه ادم رو 1400 سال زنده نگه داره و مخفي، تا يه روز قيام كنه
سوال سوم خدا مي تونه موجودي بزرگتر از خودش خلق کنه؟
ممنون ميشم جوابمو بديد
248   نام و نام خانوادگي:  سيد محمد حسيني     -   تاريخ:   17 شهريور 90
جواب نظر
جناب--------------------------------------شهروز-----------------------------------
نيازي نيست مذهب خود را اعلام کنيد.
همين که لب به سخن بگشاييد معلوم ميشود که از چه عقيده اي پيروي ميکنيد.
دوست گرامي آخر چه دليلي دارد که تا شروع به صحبت کرديد اولين چيزي را که بر زبان آورده ايد اين است که:من شيعه ام!!!!!!!
يا حق
249   نام و نام خانوادگي:  محسن     -   تاريخ:   22 شهريور 90
واقعا" كه خسته نباشيد توي اين سايت يك مطلب بود كه شيعه وسني به جاي به هم پريدن با هم بحث علمي ميكردند اون رو هم حذف كرديد و ويرايش جديدش رو گذاشتيد.
250   نام و نام خانوادگي:  سيد محمدمهدي     -   تاريخ:   05 آذر 90
البته اينكه ازدواج دختر امام علي با عمربن خطاب يك واقعيت امر است تاريخ نويس ها كه نه شيعه نه سني و نه مسلمان بودند اين واقعه را ثبت كرده اند من كاري به اين دو نام آيا تاريخ ميتواند بعد از وفات ابوبكر زن ابوبكر به همسري امام علي درميايد و فرزندان وي فرزند خوانده او ميشود در فيلم امام علي هم پسران ابوبكر به امام علي پدر ميگفتن ازدواج هاي صحابه يا خلفا هرچي اسمش رو ميگذاريد نشان از صميميت آنهاست اگر اعتقادات من نه شيعه است وسني
انسان اگر تعصب داشته باشد من در يك مقاله آلماني ميخواندم كه خليفه دوم اسلام را به عنوان بزرگترين فرد و خاكي ترين فرمانده بعد از پيامبر را داشته او بزرگترين امپراتوري اسلامي را داشته ؟
جنگ شيعه و سني مسئله است غرب و بعضي از دست نشانده هاي انگليسي براي فروپاشي اسلام به راه انداختن
انشالله امام زمان(عج ) خواهند امدند و من مطمئن هستم از حق خليفه دوم اسلام دفاع خواهند چون به يكي از بزرگترين مردان تاريخ توهين و افترا داده شده
انشالله اما زمان (عج ) خواهند آمد و چهره نفاق و دوري را برسر كساني كه با ظاهر اسلام ميخواهند
اسلام نه شيعه است نه سني و مسلمان مسلمان است و هيچ اختلافي نبوده
شكر خدا به كمك ائمه اطهار و اهل بيت و زيارت امام رضا بعد از چند سال فهميدم و بعد مدت ها تحقيق
251   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:   13 آذر 90
سلام دوستان من در باره اين موضوع تحقيق کردم از و اين کتابها را با سند خودتان به صورت دقيق اوردم: 1.بحارالانوار، ج 42، ص 109 – 107. 2.اعيان الشيعه، سيد محسن امين، ج 2، ص 12. 3.سفينة البحار، شيخ عباس قمي، ج 6، ص 385. 4.زندگاني فاطمه زهرا(س)، سيد جعفر بهشتي، ص 264 – 263. و متاسفام براي شما وعلماي شيعه که در اين منابعتون چه تهمت هاي به صحابه گرامي اسلام شير خدا حضرت علي (ع) ميزنيد. حال يا اين علما هاتون که صاحب مذهب و علم شيعه هستند دروغ ميگوييند يا اين موضوع واقعيت داشته انتخاب را به خودتون ميزارم. و اينو مطمئن باشيد فردا روز قيامت بايد جواب شجاع ترين مرد عرب حضرت علي (ع) را به خاطر تهمتاتون بديد بايد جواب سالار شهيدان حضرات حسن و حسين رو بديد که از روي ترس از حضرت عمر نتوانستند قاتل دختر رسول را مجازات کنند که هيچ خواهر خود را به عقد او در اوردند.
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

اگر واقعا تحقيق شما اينگونه بوده است ، به شما تبريك مي‌گوييم كه موجبات هدايت همه را فراهم مي‌كنيد كه بدون بيان سند روايت ، تنها با چند نقل قول ، حكم خود را صادر مي‌كنيد !

اگر چنين است در كتب اهل سنت موارد بسيار زيادي در مورد خلفاي شما آمده است كه علماي اهل سنتبا ادعاي نداشتن سند ، اين مطالب را قبول نمي‌كنند (از جمله حرامزاده بودن خلفاي شما - مرتكب فحشا شدن و...)

در هر صورت پاسخ به صورت مفصل در همين مقاله آمده است و اگر نقد علمي بر اين مقاله داريد بيان كنيد !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

252   نام و نام خانوادگي:  ستار     -   تاريخ:   15 آذر 90
آقاي مسلمان! سلام.خيلي ناراحت شدي كه باطن خليفه دومتان را از كتابهاي خودتان شناختي؟ حالا آمده اي و دعا ميكني كه شيعيان به راه راست هدايت شوند و اينهمه به عمر توهين نكنند؟ ما كه توهين نكرديم !كتابها و عالمان سني مذهب خودتان بعد از سانسور كردنهاي فراوان حقايقي را گفته اند كه نتيجه آن ميشود اينكه ابوبكر و عمر و عثمان شما به اندازه يك مسلمان معمولي هم ايمان و فهم و شعور و حيا و انسانيت و دانائي.... نداشته اند.راستي ميدانستي كه اين جناب عمر شما دوازده سال طول كشيد تا سوره بقره را ياد بگيرد ؟(چشم نخورند انشاالله)راستي ميداني ايشان بلد نبودند چگونه تيمم كنند؟ از خلافت ميداني چه چيز را ميدانست؟ اينكه به حضرت علي كه بي يار و ياور بود اخطار كند كه اگر دختر نابالغ خود را ( كاري ندارم كه حضرت علي چنين دختري داشته يا دختر ابوبكر بوده و يا..) به عقد من درنياوري سه نفر شاهد مي آورم كه تو دزدي كرده اي و دستت را قطع ميكنم!!! اين است خليفه عادل و با مرام شما. اگر باور نداري در همين سايتي كه وارد شده اي جستجو كن تا مطالب عجيبتري از خلفايتان كه خوشبختانه از كتابهاي خودتان نقل شده بدست آوري. مسلمان جان لطفاُ شيعيان را بيشتر دعا كن تا بيشتر هدايت شوند و از مظلوميت علي و فاطمه و حسين و بيشتر از آن مظلوميت رسول گرامي اسلام بيشتربدانند. دعا كن عزيزم دعا كن.
253   نام و نام خانوادگي:  عمر تارين     -   تاريخ:   15 آذر 90
منن سني هستم وشايد اين حرفها به خاطر سيلست پاك شود اما بدانيد تمام اين مطالب را بدون هيچ قرضي خواندم و بي طرفانه .اما بعد از 3بار خواندن متوجه شدم بازي با كلمات است ،الحمدالله مردم خودشان درك دارند بجز اندكي،بماند ،صحابه پيامبر تكرار ميكنم صحابه پيامبر چون پيامبر را درككرده اند از من و شما بيشتر حق وباطل را مي شناسند حضرت عمر در طول 10سال خلافت چه كاري جز خدمت انجام داد ،به غير از يكاشتباه كه ايرانيان را مسلمان كرد اشتباهي نكرد نمي گويم معصوم بود شما گير داده ايد به ازدواج دختر حضرت علي (ع) با حضرت عمر پس نعوذبه الله پيامبر نمي فهميد كه دختر حضرت ابوبكر را گرفته پيامبري كه وحي به آن ختم مي شد بياييد واقعيت را قبول كنيم
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

لابد رسول خدا (ص) نمي‌فهميد كه دختر رئيس يهوديان خيبر را گرفت ؛ يا نوح و لوط نمي فهميدند كه با دو زن مخالف عقيده خود ازدواج كردند

لطف كنيد لفاظي هاي موجود در مقاله را نيز مطرح كنيد .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

254   نام و نام خانوادگي:  زينب     -   تاريخ:   18 آذر 90
سلام من اولين بار است که توي يک وب مي بينم ديدگاه هاي اساسي تشيع و تسنن دارند به مقايسه با هم گذاشته مي شوند . به قول يکي از دوستان اختلاف شيعه و سني يکي از مهمترين روشهاي دشمنه که بتونه از آب گل آلوده ماهي خودش رو بگيره و به قول مرحوم شريعتي مسلمان جماعت دعواي خانگي خودرو نمي ياره توي کوچه که همسايه غير مسلمونش سوء استفاده کنه !! به نظر من ماها بايد در مقابل دشمن يد واحده باشيم شيعه و سني نداره !! گرچه وقتي به خودمون مي رسيم بايد بالاخره ته و توش رو دربياريم که اين همه مشکلاتي که در تاريخ اسلام رخ داده ( مثل واقعه تف و حماسه عاشورا که به عنوان يک مسلمان بايد شرم کنيم که همچين اتفاقي در بين مسلمانها افتاده ) به چه دلايلي بوده و از تاريخ درس بگيريم تا دوباره تکرار نشه و در ضمن بدونيم که بالاخره ما توي جبهه کدوم وري هستيم ولي فقط تورو خدا با کنترل احساسات و بدون توهين
255   نام و نام خانوادگي:  رضا     -   تاريخ:   23 آذر 90
چاپ اين مقالات با اين سبک و سياق و به طبع آن چاپ نظرات جز تشديد اختلافات چيز ديگري بدنبال نخواهد داشت درحالي که هيچ کدام سنديت قطعي ندارد.
256   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:   28 آذر 90
علي هستم_ اولآ اقايان اول ودوم و سوم اينقدر در حق امام علي ظلم کردنند که فقط خدا ميداند مگر ابوبکر از ظلم کردن ابايي دارد وقتي که در روز روشن در حالي که هنوز پيکر مطهر حضرت رسول روي زمين است خلافت را با نيرنگ گرفت مگر ابايي کرد ولي من به او افرين ميگويم چون او از رسول اکرم عالمتر بود چرا چون به گفت ي ابوبکر حضرت رسول خليفه بعداز خودش تعين نکرد ولي ابوبکر عمر را بعداز خودش تعين کرد اقايان براي سرپوش گذاشتن بر اعمال ننگين خود با پول وثروت وقدرت از احاديث جعلي ابو هوريره و ابودردا وغيره استفاده کردنند چرا از احاديث حضرت زهرا دختر پيغمبر که سالها با پدرش بود استفاده نکردند مگر حضرت زهرا از پدرش کلامي نشنيده چرا از احاديث امامان حسن وحسين نميگويند مگر انها با جدبزگوارشان نبودند چرا از سلمان -از عمار از ابوذر حديثي نميگويند مگر انها با رسول اکرم نبودند چرا ابوذر را در ربذه تبعيد کردند ودر انجا به شهادت رسيد چرا فقط از احاديث چند نفر منافق استفاده مکنند حالا براي ساختن حديث که حضرت علي ام کلثوم را به ابوبکر ملعون داد ايا براي انها خيلي مشکل است وقتي ميگويند امام حسين بر يزيد خروج کرد و نبايد خروج ميکرد وقتي که معاويه پسر همان زني است که جگر حضرت حمزه را ميخورد سر کار مي اورند و به او قدرت مي دهند از انها چه انتظاري داريم که احاديث واقعي را بگويند براي من اين سوال پيش مي آيد چرا در زمان ان سه 3 نفر هيچ جنگ داخلي پيش نيامد ولي همينکه حضرت علي سرکار امد جنگها با علي وفرزندان علي شروع شد ومجر به شهادت امام حسين شد برادران عزيز و خواهران گرامي هوشيار باشيد باشيد و گول احاديث جعلي انهار را نخوريد ودل خود را به درياي بيکران اهل البيت عصمت وطهارت ببنديد که ظهور انشاالله نزديک است و حق معلوم خواهد شد
257   نام و نام خانوادگي:  محسن امجديان     -   تاريخ:   30 آذر 90
به نام خدا . اگرمادليلي بياوريم كه درمنابع اهل تسنن باشدواين دليل نشان دهنده ي ولايت امام علي عليه السلام باشد يامي گويند كتاب هايمان راتحريف كرده ايد يايك سري دلايلي راباقياس ازسايركارها مي آورندحال من ازاين استدلال زيراستفاده مي كنم
خداوند پيامبراكرم رابراي هدايت انسان هافرستاده . اصلي ترين سند مابراي ولايت امام علي عليه السلام حادثه ي غدير است كه به قول سني ها پيامبرگفته كه علي دوست من است . آيا اين حادثه ماشيعيان رادچارگمراهي كرده ؟آيا پيامبرگمراه كننده ي مردم است ؟ اگرماشيعيان گمراهيم به اين علت است كه پيامبرحادثه ي غدير رابوجود آورد؟ خب فكركنم اگه پيامبراين كارروانجام نمي داد ديگرگمراهي نداشتيم . خب دراينجا به يك تناقض مي رسيم وآن اين است كه پيامبر باعث گمراهي مردم شده نه هدايت آن ها . درنتيجه فرض خلف باطل وحكم (ولايت امام علي ) صحيح است
258   نام و نام خانوادگي:  ستاره     -   تاريخ:   03 دي 90
من اول از هر چيز بگم که به جز اسلام شناسنامه اي، بعد از کلي تحقيق علمي و غير علمي و البته به لطف الله بالاخره هدايت قلبي برام امکانپذير شد. در مورد ايمان آوردن قلبي به اسلام و واقعيت جهان همين بس که پروردگار لطفش شامل کسايي ميشه که تفکر کنن و تصميم قطعي بگيرن که بعد از فهميدن حقيقت، دچار انحراف و دنياپرستي مجدد نشن. بهترين راه براي تشخيص حق از باطل، داور قرار دادنه قرآن و مراجع&#1728; هزار باره و هر روزه به آيه هاي پروردگار حکيم هست و بس. بعد از اسلام خيلي برام مهم بود که بدونم ادام&#1728; راه کدوم گروه (سني يا شيعه) بهترين راه هدايت هست. بدون تعصب. گاهي ميگفتم سني گاهي ميگفتم شيعه . اينها تجربيات خودم هست که براي خودم ثابت شد اما شايد به ديگران هم کمکي کنه در انتخاب راه درست.
قرآن رو باز کردم با اين نيت که حق با کيست؟ شيعه يا سني؟ اين آيه هارو بخونيد که اگه متأسف نشيم از بي ايمانيمون هست در مرحل&#1728; اول:
سوره النساء آيه 88 :
(شما را چه شده است كه درباره منافقان دو دسته شده‏ ايد با اينكه خدا آنان را به [سزاى] آنچه انجام داده اند سرنگون كرده است آيا ميخواهيد كسى را كه خدا در گمراهي اش وانهاده است به راه آوريد و حال آنكه هر كه را خدا در گمراهي ‏اش وانهد هرگز راهى براى [هدايت] او نخواهى يافت.)

توي ايام محرم روز به روز که ميگذشت احساس کردم که نميشه همزمان هم علي بر حق باشه و هم عثمان. هم حسين بر حق باشه و هم يزيد. چون در هر دوره هر کدوم به صراحت در مقابله با تفکرات ديگري عمل کرده. (نکته: من حتي فکر ميکردم که شايد يزيد حق داشته. يعني تا اين حد نسبت به اهل بيت و سنت بي اطلاع و بي تعصب بودم). گاهي ميگفتم که تقصيره اهل بيت هست که نتونستن با خودشون کنار بيان که قبول ندارن اونا هم مثل بقيه مردم عادي هستن و فکر ميکنن به خاطر خويشاوندي با محمد (ص) بايد همه چيز دست اونا بيفته و احساس خودبرتر بيني دارن و همين غرور باعث فتنه گري شده. از طرفي هم طبق تحقيقاتم مطمئن شدم که اگر در سلامت فکري ابوبکر و عمر و عثمان و معاويه اختلاف نظري هست يا نيست بدونه شک در بي اخلاقيه يزيد کسي شکي نداره که شراب خوار هم بوده. پس از اينجا حق با حسين هست و اهل بيت و اين ايستادگي و بيعت نکردن با سنت شکني مثل يزيد نميتونه اشتباه باشه. تا اينکه روز تاسوعا توي اينترنت يه متن خوندم در مورد يه درخت در قزوين به اسم درخت خونبار. طبق معمول بنا رو گذاشتم به خرافات بودن و دروغ بودنش. اما بعد از ديدن عکسها و خوندن تجربيات مردم ديدم که حقيقت داره. اينکه روز عاشورا صمغ قرمز به رنگ خون از درخت تراوش ميکنه که دقيقاً هر سال روز عاشورا اين اتفاق ميفته. با فرض بر اينکه ميتونه ساختگي باشه قرآن رو باز کردم به اين نيت که اين درخت اگر هم حقيقت داشته باشه چه گناهي کرده که بايد بعد از اين ترشح، تمام شاخه هاش خشک شه. (حتي توي دلم گفتم چه آيه اي توي قرآن ميتونه به اين درخت اشاره اي داشته باشه که من بفهمم قضيه چيه) که اين آيه رو وقتيکه ديدم احساس کردم شايد اشتباهي شده يا شايد اين آيه همون موقع نازل شده. (نکته : قرآن هميشه زند&#1728; حاضر و نجات بخش انديشه هاست) :
سوره الاسراء آيه 60 :
(و [ياد كن] هنگامى را كه به تو گفتيم به راستى پروردگارت بر مردم احاطه دارد و آن رؤيايى را كه به تو نمايانديم و [نيز] آن درخت لعنت‏ شده در قرآن را جز براى آزمايش مردم قرار نداديم و ما آنان را بيم مى‏دهيم ولى جز بر طغيان بيشتر آنها نمى‏افزايد.)

من تا اينجا هنوز در مورد درخت ملعون و اينکه رويا چي بوده چيزي نميدونستم. ولي بعد از کلي تحقيقات سني و شيعه متوجه شدم که اين درخت ميتونه يک خانواد&#1728; مسموم و يا به انحراف کشيده شده باشه که ديگران رو هم به اشتباه انداخته. متنهاي مربوط به شيعه از بني اميه نوشته بودن که بي ارتباط با يزيد هم نبود. چيزي که هميشه برام سوال بود اين بود که چرا خداوند که داناي هم&#1728; عالم هست پيامبرش رو در جريان ظلمهايي که به نوه هاشون ميشه قرار نداده و اينکه اگر محمد(ص) ميدونستن و يا حدس ميزدن که اين اتفاقات ميفته، چرا بارها به صراحت به مسلمونها بيان نکردن که مواظب حکومت اين خانواده باشيد و چرا دوستي رو با خانواده اي که در آينده قاتل اهلش ميشن رو ادامه ميدن بدون هيچ حدس و بدبيني.
اما با اين آيه روشن ميشه که محمد (ص)، محمد عزيزم، اين انسان با يک قلب به وسعت اقيانوسها و صبر خدادادي، چطور از قبل از ريخته شدن خون اهل بيتشون، از ظلم و جور شاخه هاي نفرين شد&#1728; بني اميه و حکومت بي چون و چرا و مقدر شد&#1728; يزيد باخبر ميشن اما از جانب خداوند اطمينان پيدا ميکنن که خداوند هميشه يار اهل بيتشون هست و اين تحمل بر تمام رنجها و شهادتهاي اهل بيت براي امتحان امت لازم و ضروري قرار داده شده. امتحان براي امتي که اقرار به اسلام کردن و بعد از وفات محمد (ص) بايد سختتر امتحان ميشدن که آيا اين ايمان قلبيست يا زباني و از روي دنياپرستي و منفعت طلبي.

و در آخر
روز عاشورا خطبه هاي زينب (س) رو براي اولين بار خوندم. که گفتن مثل اوني نباشيد که بعد از تابيدن محکم رشته ها، اونهارو ميگسست. و برام جالب بود اين مثال. اما بي خبر از اينکه اين جمله اشاره به آيه اي از قرآن هست.

تا اينکه مقال&#1728; ويکي ليکس رو خوندم دربار&#1728; حرفهاي ملک عبدالله پادشاه عربستان در مورد شيعه.
باز متوسل به قرآن شدم با اين نيت که اگر ملک عبدالله و سني ها اشتباه ميکنن پس اينهمه سني ساکن عربستان و بقيه کر&#1728; زمين که هم مومن هستن و هم نماز و روزه هاشون و اعتقاد و محبت به پيامبرشون و اينهمه مسلمونيهاشون چي ميشه ؟

که بعد از باز کردن قرآن و روبرو شدن با اين آيه ها و منطبق بودن آي&#1728; 92 با همون خطب&#1728; زينب (س) ، باعث شد که جواب تمام سوالاتم رو در مورد حقانيت شيعه و سني بگيرم :
سوره النحل آيه هاي 88 تا 92 :
كسانى كه كفر ورزيدند و از راه خدا باز داشتند به [سزاى] آنكه فساد ميکردند عذابى بر عذابشان مي افزاييم (&#1784;&#1784;)
و [به ياد آور] روزى را كه در هر امتى گواهى از خودشان برايشان برانگيزيم و تو را [هم] بر اين [امت] گواه آوريم و اين كتاب را كه روشنگر هر چيزى است و براى مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگرى است بر تو نازل كرديم (&#1784;&#1785;)

و چون با خدا پيمان بستيد به پيمان خود وفا كنيد و سوگندهاى [خود را] پس از استوار كردن آنها مشكنيد با اينكه خدا را بر خود ضامن [و گواه] قرار داده ايد زيرا خدا آنچه را انجام ميدهيد ميداند (&#1785;&#1777;)

و مانند آن [زنى] كه رشته خود را پس از محكم بافتن [يكى يكى] از هم مي گسست مباشيد كه سوگندهاي خود را ميان خويش وسيله [فريب و] تقلب سازيد [به خيال اين] كه گروهى از گروه ديگر [در داشتن امكانات] افزونترند جز اين نيست كه خدا شما را بدين وسيله مي آزمايد و روز قيامت در آنچه اختلاف مي کرديد قطعا براى شما توضيح خواهد داد (&#1785;&#1778;).

قضاوت با شماست.
رنج و درددل زينب (س)، روياي محمد(ص) و باخبر شدن از انحراف بعد از وفاتشان و مقدر شدن امتحان مسلمين بعد از وفات پيامبر از طرف پروردگار، شهيد شدن حسين و نفرين شدنه يزيد و خاندان بني اميه قبل از وفات محمد(ص) و اينکه از اساس ناديده گرفتن حکومت علي و زير سوال بردن حقانيت اهل بيت از طرف چه کسي منجر به ادام&#1728; انحرافات و روي کار آمدن اينچنين حکومت فاسدي شد، همگي نشون دهند&#1728; اين واقعيت هست که راه ثابت قدم ماندن بر ايمان، سخت شد اما روشن.
سور&#1728; الفرقان :
آيا نديده اي كه پروردگارت چگونه سايه را گسترده است و اگر مي خواست آن را ساكن قرار مي داد آنگاه خورشيد را بر آن دليل گردانيديم (&#1780;&#1781;)


259   نام و نام خانوادگي:  REZAKHANALI     -   تاريخ:   04 دي 90
همه حرفها به کنار با يک حساب ساده در باره سن بي بي ام کلثوم دختر حضرت زهراتاريخ تولد تا خلافت عمر( لعين) ميشودفهميدسنشان کمتراز هفت بوده
است.پيروان ايناهم بدون شيطان باهمه لعين بودنش به پاي اينها نميرسه.به اميد ظهور حضرت مهدي (عج)
260   نام و نام خانوادگي:  سعيد     -   تاريخ:   12 دي 90
واقعا متاسف هستم که بعضي ها براي ايجاد فتنه منکر وجود ام کلثوم ميشوند لابد فردا ميگوييد حضرت محمد (ص) هم وجود نداشته و بعد اصلا توحيد را زير سوال ببريد
261   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   12 دي 90
با سلام جناب سعيد قبل لز هر چيز چند سوال از شما دارم : 1 )گفتي توحيد اين حديثي است كه بخاري و مسلم انرا نقل كرده اند كه خداي شما در خانه اي زندگي ميكند يا اينكه نعوذ بالله از جاي ديگر خبري ندارد يا اينكه خدائي ديگر هم داريد كه جاي ديگريست و فقط شفاعت نمي تواند بكند حديث زير را خوب بخوان : چون قيامت برپا شد مؤمنين دنبال كسى مى‏روند كه از آنها شفاعت كند. ابتدا نزد حضرت آدم عليه‏السلام رفته و از او تقاضا مى‏كنند. او گناه خويش را يادآورى كرده و عذر مى‏خواهد و مى‏گويد به نزد نوح عليه‏السلام برويد آنها نزد حضرت نوح عليه‏السلام مى‏روند و همان تقاضا را از او مى‏نمايند او آنها را به إبراهيم عليه‏السلام ارجاع مى‏دهد و آن حضرت به موسى و او به عيسى عليهماالسلام (و هر كدام ـ غير از حضرت عيسى عليه‏السلام ـ گناهان خود را مانع شفاعت مى‏دانند! ) تا آنكه نزد پيامبر اسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم مى‏روند. آن حضرت نزد خدا رفته و از او اجازه مى‏گيرد و چون او را ديد به سجده مى‏افتد..... الف ـ صحيح بخارى، ج 6، ص 21 و 22، ابتداى تفسير سوره بقره و مشابه آن در ج 8، ص 145، كتاب الدعوات، باب صفة الجنّة والنار، و ج 9، ص 149 و 161، كتاب التوحيد، باب ما يذكر في الذات و... و باب وكان عرشه على الماء. ب ـ صحيح مسلم، ج 1، ص 87 ـ 180، كتاب الايمان، باب 84، ح 322 إلى 329. ================================================================================= و اما در مورد نبوتي كه شما به ان معتقد هستيد 2 ) آيا صحيح است كه پيامبر اكرم ـ صلى الله عليه و سلّم ـ هر زمان كه آمدن وحى برايشان به تأخير مى افتاد; يا قصد خودكشى مى كرد، و كراراً مى خواست خود را از فراز قلّه پرت كند و يا در نبوت خود به شك افتاده و گمان مى كرد كه وحى به خانه عمر بن الخطاب(رضي الله عنه)انتقال يافته و ايشان از اين پس پيامبر شده است؟ امام بخارى مى گويد: وفَتَر الوحي فترة، حتى حزن النبي فيما بلغنا حزناً غدا منه مراراً، كي يتردّى من رؤوس شواهق الجبال، فكلما اوفى بذروة جبل، لكي يلقي منه نفسه، تبدّى له جبرئيل فقال: يا محمد انك رسول اللّه حقاً. فيسكن لذلك جأشه، وتقَر نفسه، فيرجع فاِذا طالت عليه فترة الوحي غدا لمثل ذلك... ( صحيح بخارى كتاب التعبير 2982 ـ كتاب الانبياء 3392 ـ كتاب التفسير 4953. الامام البخارى 142 ) قبل از اينكه ما نعوذ بالله بخواهيم در مورد توحيد و نبوت شك كنيم ( باز هم ميگويم نعوذ بالله ) شما بواسطه صحاح خود اين شكها را تبديل به باور كرده ايد . --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- اينكه ايا حضرت علي عليه السلام از فاطمه الزهرا سلام الله عليهما دختري به اسم ام كلثوم داشتند مورد بحث است . وليكن ايا همچين بانوئي با ازدواج عمر شما در امد 10000000000000000000000000000000000% ميگويم مطمعناً محال اندر محال است . فعلاً برو در مورد توحيدتان و نبوتان تحقيق كن تا بعد . لبيك يا علي
262   نام و نام خانوادگي:  نوراله فروزنده     -   تاريخ:   05 بهمن 90
با تشکر از راهنمايي ها .خيلي عالي
263   نام و نام خانوادگي:  سيد عبدالرحمن حسيني     -   تاريخ:   07 بهمن 90
مطلبتان بسيار عالي و مستدل بود .
264   نام و نام خانوادگي:  امير.د     -   تاريخ:   08 بهمن 90
سلام.واقعا از راه دور پيشانيتان را ميبوسم.بسار جامع و کامل برسي شده بود.لطفا اسامي دوستان را درگروه پاسخ به شبهات را هم سايت قيد بفرمايد.متشکر ميشم اگر اين کار را بکنيد.و به اقاي عبداله حيدري وهابي مي کويم که ما منتظرادعاي ايشان مبني بر آن يازده روايت صحيح سند از کتب اربعه شيعه که اين ام کلثوم که با عمر ازدواج داشته دختر حضرت زهرا بوده هستيم تا ارائه دهند.ديگه بيشتر از اين آبروي خود را نبريد ايا واقعا رويتان ميشود دوباره در اين شبکه کلمه خبيثه حاضر شويد و از ان يازده روايت صحيح حرف نزنيد ويا بينندگان خود را فراموش کار ميپنداريد.لااقل به شعور هم مذهب هايتان احترام بگذاريد.
يا علي مدد
265   نام و نام خانوادگي:  عارف حيدري     -   تاريخ:   08 بهمن 90
روزي هزار بار خدارو شکر ميکنم که شيعه هستم و افتخار ميکنم که ميتونم اذان واقامه رو کامل بگم.حساب ما با سني ها بمونه واسه اون دنيا
ببينيم کي واسه شفاعت به داد ما ميرسه.به دوستانم توي اين سايت ميگم که بيخود خودتونو خسته نکنيد اهل سنت خودشونو زدن بخواب
اگه راست ميگن آيت الله وحيد خراساني گفته عالمترين شما بياد با کوچک ترين شاگرد من مناظره کنه اگه شکستش داد من خودم سني ميشم
266   نام و نام خانوادگي:  مريم.ر     -   تاريخ:   13 اسفند 90
سلام.قبل از اينکه اين طور خبر هارو بشنويم و سعي در توجيه و رد آن کنيم،بهتر نيست فکر کنيم که اين خبر از کجا نشئت گرفته؟!شايد يک روز کسي از جايش بلند بشه بگه سني فلانه و شيعه بهمان.آيا بايد شمشير از نيام بکشيم و بريم براي دفاع؟!!! برادران و خواهران مسلمان!به نظر من اگر همه ي ما سني ها و شيعه ها قبل از توجه و تمرکز به اين طور جزئيات که تقريبا همه مون هم ميدونيم چقدر راست هست و چقدر دروغ،به وجوه اشتراک اين دو مذهب بپردازيم و از دين براي دنيا و آخرت خودمون بهره ببريم،سعادت بزرگي نصيبمون شده؛چون اساسا کار دين بسيار پيش از پرداختن به اين موضوعات ،نشان دادن يک خط مشي براي زندگي امروز هست.با اين بدعت ها و روايت هايي که صحت شون رو فقط خدا داند و بس بعيده به جايي برسيم. خدا عاقبت همه مون رو بخير کنه!
267   نام و نام خانوادگي:  شعيب     -   تاريخ:   25 اسفند 90
ازشيعه هاي که دوست دارند به حقيقت برسند اين ايه را تحقيق کنند (ايه 29سوره الفتح) درمورد ياران پيامبر(ص)البته باتفسير دقيق
268   نام و نام خانوادگي:  علي ..ز     -   تاريخ:   01 فروردين 91
با سلام به همه عزيزان به نظر من شيعه كفر و شرك ميباشد دليل : صيغه . عزاداري. سياه پوشيدن. از قبر درخواست كردن .. شريك قرار دادن امام ها با خداوند .. ندادن زكات.. جايز داشتن خمص
269   نام و نام خانوادگي:  مير حمل     -   تاريخ:   06 فروردين 91
سلام خدمت تمامي كساني كه در اين جا بحث كردن بريد از منابع حجت السلام والمسلمين سيد مرتضي رادمهر كه در مورد سني شدنش نوشته بريد ببينيد چي ميگه و چرا..........سني شده اشت. جوابشو به ايملم بفرستيد خواهشا
جواب نظر:

با سلام

دوست عزيزم

ما پيش از از اين در باره رادمهر مطالب مفصلي در سايت قرار داده ايم ، لطفا به آدرس ذيل مراجعه فرماييد

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=171

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

270   نام و نام خانوادگي:  راستگو     -   تاريخ:   11 فروردين 91
سلام عليکم.الله اکبرازتعصب ودروغ گوئي شماکه حاضريدبراي خودجهنم بخريدوتاريخ رابه زور،تفسيربه راي کرده وآن راتحريف کنيد!اين اقدام شماتوهين به اهل بيت عليهم السلام است. مگرکدام ازعروس وداماد هاي پيامبروائمه هدي، صلوات الله عليهم، باديگران تفاوت داشته وايمان شان بيشتربوده ؟مگربسياري ازفرزندان ونوادگان خودائمه، عليهم السلام،فاسدالاخلاق وشراب خوارواهل هرخلافي نبودند؟مجبوريدکه دروغ گفته وبراي خودگناه بخريد؟مگرنمي دانيدکه همه اطرافيان پيامبروائمه هدي عليهم السلام مانندسلمان،اباذر،مقداد،ميثم تمّار،عمارياسر،مالک اشترتا...مشايخ ونواب اربعه امام زمان،که ازايمان بسيارقوي برخورداربودندازغيربني هاشم بوده وملاک برتري افرادنزدخداوندمتعال، همانا تقواي الهي است وبس؟آري اين هاراخوب مي دانيدپس لطف کنيدوبااين توجيهات داحضه وباطله،براي خودگناه نخريدوسعي نکنيدازداوج هاي مختلفي که دربين اهل بيت صورت گرفته راتوجيه .وتفسيربه راي کرده وحتي انکارکنيدمانندازدواج ام کلثوم دخترفاطمه باعمر!ازاين قبيل ازدواج ها،بسياراست که همه مورخين نوشته اندمانندازدواج حجاج ملعون وخونريز بادخترزينب(س) وازدواج مصعب باسکينه دخترامام حسين(س) وازدواج امام حسن (س)باجعده وازداج امام جواد(س)باام الفضل وصدهاموردديگر!اين رابدانيدکه اگرخوداهل بيت نمي خواستندوهيچ حکمتي رادرآن نمي ديدنداقدام به به وصلت هانمي کردند.حرف براي زدن زياداست. اللهم صل علي محمدوال محمدوعجل فرجهم واَهلک اعدائهم اجمعين.والسلام علي عبادالله الصالحين.
جواب نظر:

باسلام

دوست گرامي

در مورد اين ازدواج اسناد مربوطه را توجه فرمائيد، اگر انتقادي به دلايل داريد بفرماييد ما دلايل را از جيب مبارك كه نياورده ايم!!! گيرم آنطور كه مي فرماييد درست باشد باز چنين مداركي هم در تاريخ و منابع معتبر وجود دارد چرا بايد نظري را بپذيريم كه پر از انتقاد است و سؤالهاي فراواني را ايجاد كند؟ مساله در اينجا با ديگر مصاديقي كه فرموده ايد فرق دارد ايشان بنا به فرض فرزند حضرت فاطمه و حضرت علي عليهمالسلام بوده اند و ازدواجهاي ديگري كه عرض كرده ايد برخي صحتشان جاي شك و ترديد است كه در صورت صحت از روي اجبار بوده اند همچنان كه در متن آنها به آن اشاره شده است و ازدواج امام حسن و امام جواد عليهما السلام و حتي دو ازدواج قبل آن كه ذكر كرده ايد همه دليل عدم دلالت اين ازدواجها بر رضايت و تعامل حسنه آنها با طرف مقابل بوده است.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

271   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   14 فروردين 91
با سلام
الي ..زر , دقيقاً نظرت مطابق راي يزيد ابن معاويه اربعه ابو و نوكر انگليسيها شاخ شيطان نجد باشه ست , نكنه كه خدا نكرده وهابي ملحد باشي .

لبيك يا علي
272   نام و نام خانوادگي:  مهدي رستمي     -   تاريخ:   15 فروردين 91
آقاي کامنت 267
مشکلي نيست ! شما گفتي : " با سلام به همه ي عزيزان " و بعد گفتي " به نظر من شيعه کفر و شرک مي باشد " ...
برادر ! ما شيعيان جزو " همه " هستيم ! آيا ما که مشرک و کافر و حرومزاده و ... هستيم ، عزيز شما هستيم ؟ خداوند مي فرمايد : يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصير
شما چرا بر اساس اين آيه بر ما سخت نمي گيري ؟ چرا به ما گفتي "عزيزان" !؟ کسي که مخالف قرآن عمل کند حکمش چيست ؟
صيغه کفر است ؟ پس پيامبر کافر بود ؟ صحابه همگي کافر بودند ؟! به اعتراف علماي خودتان عقد موقت در زمان پيامبر رواج داشت و صحابه عمل ميکردند اما عمر بن خطاب آن را از روي بدعت حرام کرد ...
عزاداري کفر است ؟ پس ميگويي صحابه کافرند ؟ پس از وفات پيامبر مردم مدينه عزاداري نکردند ؟ به اعتراف علماي خودتان عزاداري کردند !
سياه پوشيدن چه ربطي به کفر دارد ؟ ربطش را بگو !
از قبر درخواست کردن ؟! ما از کدام قبر درخواست کرديم ؟! منظورت زيارت است ؟ و التماس دعا از اولياء الله ؟ آيا ميداني به اعتراف علماي خودتان صحابه و تابعين نزد قبر رسول الله زيارت کرده و حاجت ميخواستند ؟؟؟؟
امامان وسائل و چراغ هاي هدايت ما براي رسيدن ما به خداوندند ... يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ وَ جاهِدُوا في‏ سَبيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون‏

شيعيان زکات نمي دهند ؟ به رساله توضيح المسائل مراجع شيعه سري بزن ! و بدون مطالعه حرف مزن !
خمص نه خمس ! ضمنا خمص ! حکم خداست ! نميداني ؟؟؟
وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى‏ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ ...
273   نام و نام خانوادگي:  صادق     -   تاريخ:   15 فروردين 91
.مسلمان بايد زيرک وباهوش باشه.مسلمان نبايدبا هر بادي بلرزه که اگه تند باد آمد از ريشه کنده ميشه.اول يه حساب سر انگشتي کنيد در زمان خليفه دوم مسلمين(عمر) ام کلثوم سني نداشته بعدش هم با توهين به افراد خودتون را کوچک نکنيد باتشکر يه ايراني
274   نام و نام خانوادگي:  غضنفري     -   تاريخ:   16 فروردين 91
سلام بر تمامي محبين اهل بيت عليهم السلام:

جناب عمر..ز:اولا تقيه براي شما كه جايز نيست!پس چرا نام واقعي خودت را نميگي وما را مجبور ميكني كه اسم اصلي ات رو بنويسيم؟
ثانيا به نظر شما متعه كه حلال خدا ورسولش ميباشد و همين مولا وصاحب اسمت(عمر)آنرا براي شما حرام كرد(صحيح مسلم جلد 4، صفحه 131، كتاب النكاح، باب نكاح المتعة از جابر بن عبد الله انصاري نقل مي‌كند:كنا نستمتع بالقبضة من التمر و الدقيق الأيام علي عهد رسول الله صلي الله عليه و سلم و أبي بكر، حتي نهي عنه عمر في شأن عمرو بن حريث ما در زمان پيامبر (صلي الله عليه و سلم)، زنان را متعه مي‌كرديم در برابر يك مشت خرما و گندم و در زمان أبو بكر هم اين متعه رايج بود. تا اين‌كه عمر بن خطاب در مسئله عمرو بن حريث از آن نهي كرد.) توسط دختر خليفه اولت ابوبكر انجام نميشد؟شايد بنظر تو او هم كافر بوده؟!! آياازدواج متعه كه مجوز آنرا خدا داده حرام است(فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآَتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةًو زناني را كه متعه مي‌كنيد، واجب است مهر آنها را بپردازيد آيه 24 سوره نساء ) اما زنا با مادر وخواهر (كه امام اعظمت حنيفه جايز دانسته)حلال است؟(المحلي جلد 11صفحه 253 و 254) آيا شما به جهت انجام نكاح مسيار يا نكاح بنية الطلاق كافر نيستيد؟آيا عبدالله زبير كه از نكاح متعه بدنيا آمده بر اساس نظر عمر حرامزاده است؟
ثالثا:درمورد عزاداري بايد طبق منطق شما عايشه از اولين كافران باشد به سبب عزاداري براي همسرش (إن رسول الله صلى الله عليه و سلم قبض و هو في حجري، ثم وضعت رأسه على وسادة، قمت التدم مع النساء و اضرب وجهي.

وقتي پيامبر (صلي الله عليه و سلم) از دنيا رفت در حالي‌كه در حجره من بود، ... ايستادم و به همراه زنان مدينه، سينه‌زني مي‌كردم و بر صورتم مي‌زدم.

مسند احمد للإمام احمد بن حنبل، ج6، ص274 ـ مسند أبي يعلى، ج8، ص63 ـ تاريخ الطبري، ج2، ص441 ـ الكامل في التاريخ لإبن الأثير، ج2، ص323 ـ السيرة النبوية لإبن هشام الحميري، ج4، ص1069 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج5، ص261 ـ السيرة النبوية لإبن كثير، ج4، ص477 ـ إرواء الغليل لمحمد ناصر الألباني، ج7، ص86 ـ النهاية في غريب الحديث لإبن الأثير، ج4، ص245 ـ لسان العرب لإبن منظور، ج12، ص540)
رابعا اگرتوسل كفر است پس عمر وپسرش عبدالله جلودار كافرانند زيرا عبدالله بن عمر زمانيكه پايش فلج شد نزد قبر مطهر پيامبر صل الله عليه وآله وسلم رفت و از ايشان كمك خواست
خامسا در جواب تهمتهايي كه به شيعه ميزني(شريك قرار دادن امام ها با خداوند .. ندادن زكات.. جايز داشتن خمص)بايد بگويم:چند حالت دارد 1-بي اطلاع هستي و در مورد شيعه تحقيق نكردي2-يا مغرضي كه بايد قيامت پاسگو باشي3-سواد نداري اما تعصب چشم دلت را كور كرده و نميخواهي دست از جهالت برداري
275   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:   20 فروردين 91
جناب علي..ز سوالت ارزش جواب نداره اگر هم جواب نديم مي گيد جواب ندارند
1- صيغه ، شما كه سينه خواهر و مادرت را با وجود شوهر داشتن مي دهي مردان ديگر بمكند و به شما حلال شوند اينو چي مي گي درباره صيغه اطلاعات نداري نظر نده صيغه براي كسي است كه شوهر او مرده و در خانه تنهاست و كسي خرج اور ا نمي دهد و اگر خودش مايل باشد مي تواند طبق شروطي عين شروط عقد صيغه مردي شود شما كه صيغه نداريد زنانتان بعد از مرگ شوهرانشان مي روند به كاوارهاي صعودي تا تكه ناني به آنها بدهند و زنا كنند
2-عزاداري اگر عزاداري حرام است بگو به مادرت براي مرگ فرزندش گريه نكند
3- سياه پوشيدن : يه سوال چرا چادر كعبه مشكي است
4- از قبر درخواست كردن : برو به بخاري بگو چرا عمر از قبر درخواست كمك كرد
5- شريك قرار دان امام ها : اين سوال را جواب بده وقتي انسان كاري خوبي انجام مي دهد مي گويند خداوند خوشحال مي شود نعوذ بالله مگر خداوند جسم است كه خوشحال شود البته در بخاري شما خداوند را جسم مي دانيد پس بايد راهي براي خوشحال بودن خداوند پيدا كنيد اين به اين معناست كه خداوند خوشحال نمي شود بلكه كار خوب باعث خوشحالي صالحان مي شود
6- بي سواد خمص نه خمس درست است برو دقيق آيه قرآن را بخوان خداوند مي فرمايد خمس مالتان را به خداوند و پيامبر و خويشان پيامبر و فقرا بدهيد بي سواد آيه را نخواند خمس را رد مي كني
پس اين دلايل نشان مي دهد شما در اشتباه دائم هستيد
276   نام و نام خانوادگي:  منتظر منتقم فاطمه     -   تاريخ:   21 فروردين 91
بسم الله الرحمن الرحيم

در جواب(علي ..ز)!!!!!

نه!!!! مذهب شما حقه که خليفه دومتون به پيامبر(ص)تهمت هزيان گويي ميزنه و پيامبر(ص)را همتراز مردم عادي ميکنه!!!!!!!!

در مورد نوشتن وصيت نامه ميگم!!!!!!!!!!!!!

نگيد صحت نداره که اين از کتاب (صحيح بخاري ) در اومده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

مذهبي که خليفه اونها اينجور به پيامبر توهين کنه ديگه از پيروانش چه انتظاري ميره!!!!!!!!!!!!!!!!!

حالا با اين اوصاف باشه شيعه(مشرک)!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


اللهم عجل لوليک الفرج

يا حق
277   نام و نام خانوادگي:  صادق-يزد     -   تاريخ:   25 فروردين 91
برادرصادق سلام عليکم.حق باشماست. ولي اين قسمت ازصحبت شماکه درزمان خليفه دوم مسلمين عمر،ام کلثوم دخترفاطمه(س)سني نداشته هم منطقي ومحکمه پسندنيست چراکه به گواهي تاريخ اسلام وفرهنگ اعراب،ازدواج بادختران درسن پائين،ازآداب ورسوم آن زمان بوده،مضافاًاينکه، شرايط اقليمي وآب وهوائي مناطق گرم واعراب،بگونه اي بوده که رشددختران،درسن پائين هم مانع ازازدواج آنان نمي شده چون بلوغ آنان زودرس بوده وتوان شوهرداري درآنان بوده است کمااينکه درموردرشدحضرت فاطمه زهراء(س)نيزآمده که ايشان درسن9سالگي بدن ورشديک دختر18ساله راداشته اندوهمينطوردرموردسن پائين عايشه درهنگام ازدواج،اونيزازرشدبالاي بدني برخورداربوده است که نمونه اينگونه ازدواج هادرتاريخ،بسيارفراوان است وحتي اهل بيت(س) ازدواج دختران رادرسن پائين وقبل ازعادت ماهيانه سفارش کرده وآن راممدوح نموده اند.باتشکرازگروه پاسخ به شبهات.اجرکم الي الله.والسلام.
کارشناس ارشدالهيات ومعارف اسلامي.
278   نام و نام خانوادگي:  پوريا     -   تاريخ:   05 ارديبهشت 91
واي بر شما شما که فکر ميکنين چند تا کتاب خوندين عقل ناقص خود را قاضي کرده وهر بي ربطي را به زبان مي اوريد وفکر ميکنين استدلال شما درست است توبه کنيد زمان ائمه اطهار افرادي چون شما که چند کتاب را مطالعه کردندو خودرا عالم خواندند وبا مشتي مردم عادي را فريب دادند واين ائمه اطهار بودند که از جهل شما مظلوم گرديدند اي نادان ها ناقص العقلها دست برداريد از اين منطق هاي بچه گانه خدا لعنت کند قوم ظالمين را
279   نام و نام خانوادگي:  محمدصالح     -   تاريخ:   07 ارديبهشت 91
باسلام به برادران اهل تسنن
حضرت ام کلثوم دختر واقعي حضرت علي و حضرت فاطمه سلام الله عليها بوده وهمسري عمر باايشان لقمه اي بسيار گنده تراز دهان ايشان بوده است واين که سني ها ميگويند اين ازدواج صورت گرفته به دليل اين است که ميخواهند کارهاي کثيف عمر را محو کنند وبگويند اگر عمر قاتل زهرا سلام الله عليهاست پس چرا دخترش همسر قاتل مادرش شد؟به اميد قصاص عمر به دستان مبارک امام زمان عجل الله تعالي فرج الشريف
280   نام و نام خانوادگي:  حميد     -   تاريخ:   08 ارديبهشت 91
به اين شبهات و حتي بزرگتر از اين هم نمي شود اعتنايي کرد چرا که در کل، مقام و جايگاه علمي ،معنوي،اجتماعي،و.......... حضرت علي (ع) اصلا قابل مقايسه با خلفاي .... نيست که خود اهل سنت هم قبول دارند. دوستان هيچ گاه اصل قضيه را فراموش نکنيد. اگر به جايگاه اهل بيت (ع) معرفت داشته باشيم، تسليم خواسته و مطيع دستورات آنها خواهيم بود ،حتي بر فرض محال ازدواج دختر حضرت علي با ..... درست باشد مطمئنا حضرت در اين کار حکمتي و صلاحي مي ديدند .حتي از نگاه ديگر باز هم چيزي عوض نمي شود و با اين شبهات نمي شود حق را کنار گذاشت. عقل مي گويد حق با کسي هست که دانا تر ، شجاع تر ،با تقواتر،حکيم تر و ................. حق با کسي هست که فهم اصلاح و به سعادت رساندن بشر اين موجود پيچيده را داشته باشد حضرت امام صادق(ع) نيز فرمودند: ده خصلت، از ويژگي هاي امام است: عصمت، نصوص، و اينکه عالم ترين مردمان، پرهيزکارترين شان نسبت به خدا، آگاه ترينشان نسبت به کتاب خدا، جانشين و وصيّ معروف و آشکار (امام پيشين)، و داراي معجزه و نشانه است. ديده اش به خواب مي رود ولي قلبش نمي خوابد، سايه ندارد و از پشت سرش مانند پيشِ رويش مي بيند4. ترديدي نيست که اين موارد و ديگر ويژگي ها بر امامان دوازده گانه(ع) پس از رسول الله(ص) منطبق است. رسول خدا(ص) در روايتي چنين فرمودند: «خداوند عزوجل به ما، ده خصلت اختصاص داده که آنها را به احدي قبل از ما عطا نفرموده بود و در احدي غير از ما وجود ندارد: حکم (فرمان الهي)، حلم، علم، نبوت، جوان مردي، شجاعت، ميانه روي، راستي، پاکي و پاک کنندگي، و عفت فقط در ما وجود دارد. و ما کلمة پرهيزکاري، راه هدايت، والاترين نمونه، بزرگ ترين دليل، محکم ترين دست آويز، و ريسمان نيرومنديم. ما کساني هستيم که خداوند به مودت ما امر فرموده است. يک باغبان احتياج به علم و دانستن مراحل رشد و تبديل يک دانه به نهال و اين نهال به يک درخت پر ثمر را قطعا بايد دارا باشد وگر نه زحماتش به باد خواهد رفت. وحتي يک چوپان هم ...... حالا چطور يک انساني که در مسائل شخصي و اجتماعي اطراف خودش مي ماند (که در اسناد خود اهل سنت موجود است )مي تواند سکاندار هدايت بشر باشد . از ..... سئوال کني تشخيص مي دهد چه رسد به انساني که عقل خود را قاضي و بدون هيچ لجاجتي خواسته باشد حق را تشخيص دهد . به آيت الله اميني گفتن بزرگاني از اهل تسنن که هر کدام آنها در رشته اي سر آمد هستند مثلا يکي در فيزيک و ديگري در پزشکي و غيره براي مناظره آماده هستند آيت الله اميني قبول مي کنند اما در اول بحثشان يک تقاضا از دانشمندان و علماي اهل تسنن دارند و آن هم يک سئوال و بعد وارد بحث آيت الله اميني سئوال مي کنند آيا علم شما پيشتر است يا علم و دانش آن شخصيتهايي که براي دفاع از آنها آمده ايد ،آنها يک نگاهي به همديگر مي کنند و با هم مي گويند خوب فلاني که از علم فيزيک چيزي که حتي خود کلمه فيزيک را هم نمي فهميده است چه رسد به علم فيزيک ،و بعد جواب مي دهند علم ما. در جواب آيت الله اميني مي گويد و اما من از کسي مي خواهم دفاع کنم که گفت سلوني ان قبل تفقدوني تا اين جمله را گفت : علما و دانشمندان اهل تسنن بر خواستند و بدون اينکه بحث را ادامه دهند رفتند.
281   نام و نام خانوادگي:  qasem     -   تاريخ:   11 ارديبهشت 91
اين حرفهايي که شما شيعه ها مي زنيد چيزي نيست بيش از دروغ و تلبيس . مگر نمي گوييد که حضرت عمر درب خانه فاطمه زهرا را آتش زد ؟ در آن زمان که اصلا در ورودي خانه ها نه سقفي وجود داشت و نه دربي پس چطوري حضرت عمر فارق اين کار را انجام داد ؟ هزاران سوال از شيعه ها ، ولي من نميخواهم آن را بيان کنم که مبادا دلگير يا ناراحت شوند فقط آنان را به خدا واگذار مي کنم و مي گوييم شما شيعه ها فقط براي يک بار هم که شده قرآن را درست و همراه معني بخوانيد تا معني اسلام را بدانيد تا بدانيد معني شرک چيست . به اميد حق يا الله .
جواب نظر:
 باسلام
دوست گرامي
اگر دنبال حقيقت، اسلام و قرآن هستيد طبق آيه قرآن كه در سوره انبياء آيه 7مي فرمايدَ:«فسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُون »ا«گر نمى‏دانيد، از آگاهان بپرسيد» ، 
شما هم هرسوالي كه داريد بپرسيد ما دلگير وناراحت نمي‌شويم بلكه خيلي هم موجب خوشحالي مااست 
درباره اينكه خانه هاي مدينه در داشته يا نه لطفا به اين آدرس مراجعه كنيد
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=6034
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
282   نام و نام خانوادگي:  علي سوري     -   تاريخ:   12 ارديبهشت 91
فقـــــــــــــــط يك چيز را ميدانم به قرآن مراجعه كنيد هم شيعه و هم سني برايم قابل احترامند و تــــــــــــــــــــوهين از سوي هر كدام محكوم نياييد مسيحي نشيد مثل ما لباس بيشتر اهل سنت لباس پيامبر است و لباس اهل تشيع لباس بوش وهابيــــــــــــــــــــــــــت راقبول نكنيد البته همتون ديوانه ايد تو همين بحثها مونديد دنيا رو كافرا بردند اگه مسلمانها متحد مي بودند حكومت اين دنيا دستشون بود ولي نيستند بوش و بلر دارن حكومت ميكنن ما داريم هارت وپورت
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي
پيام وحدت و دوستي مسلمانان را براي بزرگان خود در عربستان و...بفرستيد در ايران به اندازه لازم به اين مهم اهميت داده مي شود و از فوايد آن هم استفاده مي كنيم و اتحاد با بحث علمي فرق مي كند در بين خودمان بحثها را مطرح مي كنيم و برادرانه نظرات خود را بيان مي كنيم و اهل سنت هم جواب داده يا مي پذيرند. در مقابل دشمن هم دستهايمان را در هم نهاده و بر سر استكبار فرود مي آوريم شما از نقض اتحاد توسط ما نترسيد كسان ديگري سدهاي اسلام را به آب داده اند!
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
283   نام و نام خانوادگي:  محمد رضا نوين کاشاني     -   تاريخ:   18 ارديبهشت 91
چگونه منکر وجود درب چوبي مي شويد در حاليکه حتي قبل از اسلام کعبه درب چوبي داشته است؟ يقينا درب خانه جضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) را به آتش کشيدند. ضمنا رسول الله(صلي الله عليه و آله) لقب " فاروق " را به امير المومنين علي ابن ابيطالب (عليه السلام) داده بودند و نه به غاصب فدک و خلافت .
284   نام و نام خانوادگي:  محمد رضا نوين کاشاني     -   تاريخ:   18 ارديبهشت 91
بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله الذي جعلني من المتمسکين بولايه اميرالمومنين علي ابن ابيطالب (عليه السلام) چگونه منکر وجود درب چوبي مي شويد در حاليکه حتي قبل از اسلام کعبه درب چوبي داشته است. چگونه منکر وجود درب چوبي مي شويد در حاليکه در جنگ خيبر اميرالمومنين علي ابن ابيطالب (عليه السلام) به حول و قوه الهي درب خيبر را از جا در آورد. چگونه به خود اجازه مي دهند لقب فاروق را که رسول الله ( صلي الله عليه و آله ) به امير المومنين علي ابن ابيطالب (عليه السلام) داده بودند به کسي بدهند که خودش گفته ( لو لا علي لهلک عمر ) تمام هزاران سوالت را بپرس تا يک به يک جواب بگيري . و السلام علي من اتبع من الهدي
285   نام و نام خانوادگي:  ملک رزم     -   تاريخ:   20 ارديبهشت 91
سلام. لطفا اهل تشيع به چند سوال زير پاسخ بدهند: 1-در اصول کافي باب عده آمده که هنگام وفات عمر علي آمد به خانه عمر ودست ام گلثوم را گرفت وبه خانه خودش برد پس چگونه شما کتاب هاي خود را باور نداريد؟ 2-اگر حضرت عمر قاتل فاطمه است چگونه علي(ع) دخترش را به نکاح او در آورد ؟ 3-آيا شهادت فاطمه وسکوت حضرت علي با شجاعت وغيرت حضرت علي تناقض ندارد؟ 4-از سال1380به بعد بحث شهادت مطرح بود مگه وفات فاطمه1400سال قبل نبوده اين تاريخ را الان از کجا پيدا کرده ايد؟
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
در باره جواب سوال اول به اين آدرس مراجعه كنيد
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=75
جواب سوال دوم در خود مقاله آمده است اگر امكان دارد مقاله را بطور كامل مطالعه بفرماييد
جواب سوال سوم نيز در اين آدرس به طور مفصل ذكر شده است
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=6015
پاسخ سوال آخر در آدرس ذيل آمده است
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=6058
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
286   نام و نام خانوادگي:  حميد     -   تاريخ:   20 ارديبهشت 91
به قول آيت الله سيدان کسي که خود را به خواب زده را نمي توان بيدار کرد و الا اگر کسي لجاجتي نداشته باشد خداوند کمک خوهد کرد تا حق را زود پيدا کند
دوستتان عزيز سني فقط همين را بگم فرصت اندک و مرگ در پيش رو ست تا فرصتي هست استفاده کنيد
287   نام و نام خانوادگي:  علي اصغر دولت ابادي     -   تاريخ:   25 ارديبهشت 91
تمامي سوالات مطرح شده را جواب بفرماييد خيلي ممنون ميشوم از خداوند متعال ارزوي توفيق براي شما عزيزان را دارم
288   نام و نام خانوادگي:  فداي صحابه     -   تاريخ:   04 خرداد 91
سلام عليک برادران اي کاش حضرت علي اينجا بود وجواب شما را ميداد که درباره دخترش اينگونه نظر ميدهيد بي انصافها چطور دلتون مياد شما حضرت علي را زبانم لال بي غيرت جلوه ميدي من از حضرت علي جانم فدايش تعريفها شنيدم علي شاه عرب علي تو شجاعت لغب شير خدا حيدر گرفته اون علي که نه از مرگ ميترسيد ونه از جنگ چطور غيرتش اجازه داد عمر(رض) زنشو دختر پيامبر رو به شهادت برسونه واون هيچ کاري نکنه وتو تاريخ هيچي ننويسند ...حسن وحسين برادران اهل جنت کجاي تاريخ نوشته که درمقابل عمر ايستادن وانتقام مادرشونو نگرفتند امروز اگر به مادر ما توهين کنند ما تهمل نميکنيم پس چطور امام حسين وامام حسن ساکت موندن...چرا برادران اهل تشيعه هرچيز بدون منطق ودليل وکتابهاي دروغين درباره حضرت اعثمان اينگونه سخن ميگويد توبه کنيد که جزايي سختي دارد چون پيامبر خدا کساني که به صحابه او توهين کنند لعنت فرستاده نکنيد برادران
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي اين سخن شما در اين آدرس بررسي شده است:
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
289   نام و نام خانوادگي:  عليرضاموسوي تبريزي     -   تاريخ:   06 خرداد 91
سلام.واقعاًشماگروه پاسخ به شبهات ازيهودهم بدتروبيشتراهل تحريف مي باشيد!شمانظرات منطقي راحذف مي کنيد!چرانظرآن برادري ازيزد.صادق،که شراط اقليمي وفرهنگي عرب رادرازدواج دختران کم سن وسال ورشدبالاي دختران عرب به تائيدروايت توضيح داده بودحذف نموديد؟براي من نظرايشان خيلي جالب وعقلي بود.
290   نام و نام خانوادگي:  غضنفري     -   تاريخ:   08 خرداد 91
جناب ع ل ي ر ض ا م و س و ي تبريزي289:اگر تو نميفهمي يا خودت را به نفهمي ميزني تقصير بقيه چيست؟
يه كم به خودت زحمت بده و صفحه قبل(7)را باز كن شماره 277 دوست يزدي ات هست حذف نشده!!!
روش پيدا كردنش:فلش موس را روي عدد 7 در بالاي كادر ارسال نظر ببر وكليك كن بعد شماره 277را ببين.يا روي عبارت"صفحه قبل" كليل كن وباز مثل روش بال عمل كن.
بعد كه متوجه شدي يك عذر خواهي از مسئولين در همين كادر بفرست.وبدان كه مخالفين حق هم هميشه همينطور قضاوت ميكنند.
وغرض بنده هم از اين راهنمايي ويا افشا دروغ شما(برفرض اينكه ميدانستي و ميخواستي متهم كني)چيزي نيست جز بازگويي حقيقت
291   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:   08 خرداد 91
سلام عليکم جناب qasem نگارنده کامنت281 اگر واقعا در پي پاسخ به سوالاتت هستي نترس و آنها را مطرح کني به شرط اينکه سوالاتت طبق قرآن کريم و سنت نبوي باشد در غير اينصورت طبق نظر اجماع علماي اهل سنت نميتوانيم شما را مسلمان بدانيم منتظر سوالات شما هستيم و عزيزان پاسخ به شبهات مشتاقانه به آنها جواب خواهند داد يا حق
292   نام و نام خانوادگي:  عليرضاموسوي تبريزي     -   تاريخ:   09 خرداد 91
باتشکرازاخلاق حسنه آقاي غضنفري! درتعجب هستم که چرامسولين صداوسيمااجراي برنامه اخلاق درخانواده رابه شماواگذارنمي کنند؟!چون خيلي مي فهميد!استادادبيات. ضمناًآن برادريزدي دوست من نيست وايشان رانمي شناسم ولي ازدوست براي من بهتربودچون مطلب منطقي ايشان، من راارشادنمودوچيزي يادگرفتم.باسپاس ازگروه پاسخ به شبهات
293   نام و نام خانوادگي:  غضنفري     -   تاريخ:   10 خرداد 91
جناب292:اولا قضاوت با دوستان
ثانيا:شما به ناحق به مسئولين سايت توهين كرديد و ادب را رعايت نكرديد نه من پس طعن شما به خودت برميگردد.
ثالثا:در نظرشماره 289دروغ گفتي كه در شماره 277با تاييد روايت براي تو ثابت كرده!شايد ما روايات را نميبينيم
رابعا در كلام من لطفا ذكر كن كه كجا بي ادبي كرده ام. واگر شما ناراحت شدي من از شما معذرت خواهي ميكنم كه رعايت حد اقلي از خلق زيباي علوي را كرده باشم.
خامسا:شما به مسئولين سايت در قبال اتهامتان مديونيد. ولذا اين را بنده جهت دلسوزي براي شما عرض مي كنم كه دين ديگران به گردن شما نباشد.
ودر مورد برادر!يزدي شما عرض كنم كه اگر راستگو وبي غرض بود و مطالب ايشان به تعبير شما منطقي و با تاييد روايات بود سن عايشه را درست و واقعي ارائه ميداد نه اينكه او را كم سن وسال توصيف كند.
زيرا با سند صحيح روايت شده كه عايشه قبل از بعثت متولد شده و رد زمان ازدواج با پيامبر(ص)حدود23سال سن داشته.

و تعجب من از اينجاست كه اين همه مطالب مستند در متن مقاله شما راارشاد نكرد!!!!ولي يك كامنت آنهم از طرف فردي كه شما نميشناسيد كه چقدر سواد دارد وهيچ سند وروايتي هم ذكر نكرده شما را ارشاد كرده!!!!!!(البته از محتواي متن ارسالي اش و اوصاف آخر متنش كاملا مشخص است كه ميزان سوادش چقدر است) واقعا كه شما راستگو هستيد!!
البته انتخاب نام شما هم كه كاملا گوياي شيعه بودنتان است هم تامل برانگيز است. (علي!رضا!موسوي!!شهر ولايي تبريز!!!)
294   نام و نام خانوادگي:  غضنفري     -   تاريخ:   10 خرداد 91
جناب292:اولا قضاوت با دوستان
ثانيا:شما به ناحق به مسئولين سايت توهين كرديد و ادب را رعايت نكرديد نه من پس طعن شما به خودت برميگردد.
ثالثا:در نظرشماره 289دروغ گفتي كه در شماره 277با تاييد روايت براي تو ثابت كرده!شايد ما روايات را نميبينيم
رابعا در كلام من لطفا ذكر كن كه كجا بي ادبي كرده ام. واگر شما ناراحت شدي من از شما معذرت خواهي ميكنم كه رعايت حد اقلي از خلق زيباي علوي را كرده باشم.
خامسا:شما به مسئولين سايت در قبال اتهامتان مديونيد. ولذا اين را بنده جهت دلسوزي براي شما عرض مي كنم كه دين ديگران به گردن شما نباشد.
ودر مورد برادر!يزدي شما عرض كنم كه اگر راستگو وبي غرض بود و مطالب ايشان به تعبير شما منطقي و با تاييد روايات بود سن عايشه را درست و واقعي ارائه ميداد نه اينكه او را كم سن وسال توصيف كند.
زيرا با سند صحيح روايت شده كه عايشه قبل از بعثت متولد شده و رد زمان ازدواج با پيامبر(ص)حدود23سال سن داشته.

و تعجب من از اينجاست كه اين همه مطالب مستند در متن مقاله شما راارشاد نكرد!!!!ولي يك كامنت آنهم از طرف فردي كه شما نميشناسيد كه چقدر سواد دارد وهيچ سند وروايتي هم ذكر نكرده شما را ارشاد كرده!!!!!!(البته از محتواي متن ارسالي اش و اوصاف آخر متنش كاملا مشخص است كه ميزان سوادش چقدر است) واقعا كه شما راستگو هستيد!!
البته انتخاب نام شما هم كه كاملا گوياي شيعه بودنتان است هم تامل برانگيز است. (علي!رضا!موسوي!!شهر ولايي تبريز!!!)
295   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني (شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:   10 خرداد 91
صاحب کامنت 289 و 292 عليرضا تبريزي و کامنت 277صادق از يزد

پدري 71 ساله دارم که قصد دارد با خواهر 5 ساله شما ازدواج کند، البته بطور کاملا شرعي ازدواج نمايد

در ضمن صاحبان اين سه کامنت همگي نفر هستند !!!

جهت اطلاع ميتوانيد از گروه محترم پاسخ به شبهات بخواهيد تا آي پي آنها را علني کند تا مشخص شود وهابيت چيزي جز دروغگوئي و ادعاهاي واهي ندارند !!!
البته اين موضوع خبر از فهم آموزه هاي شيطاني در وهابيت است !!!

باسپاس از عليرضا و صادق که هر دو يک نفرند بخاطر اينکه قرار است داد خواهر 5 ساله ي آنا با پدر 71 ساله بنده ازدواج کند !
296   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:   10 خرداد 91
پدر من نيز 69 ساله كاملا پولدار و حاظر هست براي خواهر يا دختر ان 8يا 9 ساله شما دو كامنتي كه آقاي سعيد حسيني گفتند هرچه قدر مهريه مي خواهند بدهند و ازدواج كنند اگر حاظرند جواب دهند ببينيم علي (ع) دختر 7 ساله اش را چگونه به عمر 70 ساله داده است اگر عقل داريد پيرو عمر باشيد و دخترانتان را اصلا چرا به 70 ساله همان دختران 7 ساله را به مردان 30 ساله بدهيد ببينم اينكار را مي كنيد بياييد به عقل بياييد بابا هيچكس اينكار را نمي كند چرا شما شعور فكريتان پايين است بنده خدا اون دختر 7تا 10 ساله با اون مرد با تجربه در مسائل زناشويي مگه مي تونه طاقت بياره احتمال مرگ در اين حالت وجود دارد چرا كمي فكر نميكنيد البته اگر شما وهابيت كمي فكر مي كرديد نمي گفتيد چرا ما بايد پيرو عايشه باشيم و سينه خواهر و مادر هايمان را بديم مردان غريبه بمكند و شير بخورند تا به همديگر محرم شوند اين غيرت شماست و اونوقت نعوذ بالله از غيرت علي (ع) ايراد مي گيريد بياييد غيرت خود را بسنجيد اين چه عمل زشتي است كه طبق فتواي بخاري و عايشه شما انجام ميدهيد مرديد مرديد واقعا اگر مرديد بيا جواب بده ولي اگر جواب نداري چرت و پرت ننويس دليل از قانع كننده تر وجود ندارد و بيا اظهار شرم كن تا روز قيامت بلكه خدواند از گناهانت بگذرد و در زمره دوست داران اهل بيت باشي
البته مسائل زياد است و تكراري شده است اينقدر نوشته ايم خسته شديم يكم بفهميد
شما در كتابهايتان داريد كه به هريك از صحابه تكيه كنيد گمراه نمي شويد و راه آنها را مي توانيد برويد حالا ما به علي و اولاد او تكيه كرده و با عنايت و توجهات خداوند و رهنمودهاي پيامبر و علي (ع) راه خود را ادامه مي دهيم و شما با تكيه بر عايشه و ابابكر و عمر و عثمان و معاويه راه خود را ادامه مي دهيد
چون علي(ع) به عمر گفته غاصب و خائن و ... ما نيز به پيروي از علي (ع) اورا غاصب و خائن مي دانيم
مثل عمر فرار نكن جواب بده خواهشا چرت و پرت ننويس
يكي باسواد عمري نيست به شبكه ولايت زنگ بزنه و دو كلام درست و حسابي صحبت كنه همش چرتو پرت مي گويند كتاب خودشون را هم برعكس مي گويند يعني شما عالم درست و حسابي نداريد پس چرا از اين علماي بي خرد كلمه كه اونها هم چرت و پرت بلغور مي كنند پيروي مي كنيد
آدرس اين حرفها در كتاب بخاري باب الطهاره باب مني كه حيدري را به گريه واداشت
نفس كش (اگر مرديد و واقعا مي خواهيد از عايشه و ابابكر و عمر و عثمان و معاويه دفاع كنيد جواب دهيد)
297   نام و نام خانوادگي:  عليرضاموسوي تبريزي     -   تاريخ:   11 خرداد 91
باسلام خدمت برادران گرامي وعرض خسته نباشيدفراوان به عزيزان ومحبين اهل بيت سلام الله عليهم يعني گروه پاسخ به شبهات مذهبي. جسارت من گناهکاررانسبت به خودتان ببخشيدمن ازشمامعذرت مي خواهم.من خوشحالم که خداونداين توان رابه من داده تابراحتي درقبال گناهم ازخداوندستارالعيوب ومهربان طلب آمرزش نمايم.
واماسخني کوتاه باآن دوعالم مقدس نما سعيد حسيني (شاه اسماعيل صفوي) وغضنفري که نشناخته ازکسي که بيچاره روحش ازموضوع بي خبراست نام برده وخودراعلاّمه وآن بنده خداراکم سوادتلقي مي کنند.اي آقايان پروفسورسعيدحسيني (شاه اسماعيل صفوي) وغضنفري، بايدبگويم بااين ادبيات وصورت مسئله تان درخصوص اتهام هاي متعددوبيان ازدواج پدرتان که عرق شرم برجبين هامي نشيندکه اينگونه شماعالم نماهابراحتي به ديگران تهمت زده واصلاًتوان وتحمل نداشته وجوانان شيعه رانسبت به خودتان! نه مذهب حق علوي! بدبين مي کنيدجزننگ وذلّت چيزي ديگربراي خودثبت نکرديدشايدمادرتان درسن5سالگي ازدواج کرده که اين صحنه برايتان عقده شده اتفاقاًمن خواهرندارم وپدرم هم جوان است اگرگروه محترم پاسخ به شبهات، کامنت من راحذف نمي کردندبرحسب اتفاق خوبي که من يکي ازشمارامي شناسم به نکاتي اشاره مي کردم تامن بعدخودراعلاّمه معرفي نکرده ودرپي ازدواج دادن پدرتان نباشيد.والسلام
298   نام و نام خانوادگي:  ميرجليلي.شاهديه يزد     -   تاريخ:   11 خرداد 91
باسلام شايدمن وظيفه شرعي داشته باشم که درمورد5نفرياگروه نظرخودم رابدهم که ازاين قرارندصادق-گروه پاسخ به شبهات-عليرضا-غضنفري وسعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)درموردصادق که من کامنت هاي اورانسبتاًزياددراين وبلاگ وديگروبلاگ هاديده ام ازنظرمن اوشخصي باسواد،منطقي آزادانديش وشديداًعلاقه مندبه اهل بيت(س) است واتفاقاًکامنت 277اونيزمانندديگرکامنت هايش باقلمي ليّن ودورازتعصب بيجا،حرف خودرازده واينکه شماگفته ايدخبري ازروايت درآن نيست اونيز قصدآوردن روايت خاصي نداشته بلکه صحبت ازآداب ورسوم عرب نموده ودرپايان گفته روايات اهل بيت(س) اين راتائيدمي کندکه مردم به ازدواج دادن دختران خودقبل ازعادت ماهيانه سفارش شده اندواين عين حق است. درموردگروه پاسخ به شبهات هم بايدبگويم نمره آنان بيست است ازآن جهت که باادله اي که نزدشان است نظرات مخالف وموافق علماءدين رامطرح مي کنندکمااينکه دراين پست هم گفته اندمثلاًايشان گفته اندکه گروهي چون سيدمرتضي اين ازدواج ام کلثوم دخترفاطمه (س)باعمرراپذيرفته اندعده اي هم خير وعده اي هم بانظرثالت وبعدزمينه رابراي نظرکاربران فراهم کرده اندوممنون ازايشان. درموردعليرضاهم بايدگفت اگرچه شتابزده عمل کرده وندانسته عزيزان زحمت کش پاسخ به گروه شبهات راعتاب نمودولي اين اشتباه فاحش اودليل برهجوم زننده وبي تربيتي دونفربعدنمي شودکه همه رانفهم ونادان بحساب آورده وازهمه بدتر بي حرمتي به کسي که مباشر ودربحث ايشان نبوده کرده و آنگاه اورابهتان زده که سوادش چي ودينش چي وحيله اش چي!سبحان الله خوب است که حساب وکتاب بندگان بدست خوداوست والّا واي برحال مابودوبراي اينکه حرف خودرابه کرسي بنشاننددست به طرح خواستگاري پدرشان مي زنندتامثلاًثابت کنندکه دخترصغيره به ازدواج مردبزرگ درنمي آورنددرحالي که برخي صحت ازدواج دخترفاطمه(س)باعمرراپذيرفته اندپس اين مطرح نمودن ازدواج پدرپيرتان بي حرمتي آشکاربه اين بزرگواران است چون تلويحاًپدرتان رابه خواستگاري دختران 5ساله همه مخالفين نظرخودبرده ايدجداًبي حکمت نيست که قيامت 50هزارسال است!وآياواقعاًشماشيعه که هيچ، آيامسلمانيد؟بلکه آياحروآزادمرديد؟ يعظکم الله ان تعودوالمثله ابداًان کنتم مومنين.
299   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   11 خرداد 91
با سلام
قابل توجه و تفکر و تعمق تمامي مراجعه کنندگان به اين سايت .

حضرت علي عليه السلام :
و الله لو اعطيت الاقاليم السبعه بما تحت افلاکها علي ان اعصي الله في نمله اسلبها جلب شعيره ما فعلت:
سوگند به خدا، اگر همه اقاليم هفتگانه را با آن چه که در زير آسمانهاي آن اقاليم است، به من بدهند که خدا را با کشيدن ظالمانه پوست جوي از دهان مورچه‏اي معصيت کنم، نخواهم کرد.

جناب عمر :
قال له أمير المؤمنين: إنها صبية. قال: فلقي العباس فقال له: ما لي أبي بأس؟! قال: و ما ذاك؟ قال: خطبت إلي إبن أخيك فردّني! أما و الله! لأعورن زمزم و لا أدع لكم مكرمة إلا هدمتها و لأقيمن عليه شاهدين بأنه سرق و لأقطعن يمينه. فأتاه العباس فأخبره و سأله أن يجعل الأمر إليه، فجعله إليه.

الكافي للكليني، ج5، ص346 ـ

عمر براي خواستگاري از أم كلثوم نزد حضرت علي (عليه السلام) آمد. حضرت علي (عليه السلام) فرمود: من دخترم را به تو نمي‌دهم؛ او بچه است. عمر، عباس را ديد و ماجرا را تعريف كرد و گفت: آيا من عيبي دارم كه برادر زاده‌ات دخترش را به من نمي‌دهد؟! به خدا قسم! اگر دخترش را به من ندهد، دو شاهد دروغين درست مي‌كنم كه شهادت به دزدي علي بدهند تا دست او را قطع كنم. عباس هم اين خبر را به حضرت رساند و حضرت هم امر را به او واگذار كرد.

قضاوت با شماست . فرق را ببينيد و قضاوت کنيد .
نه جناب عمر شما عيبي نداشتيد بلکه کل عيوب با شما بود اينو بهش ميگند اجماع العيوب .

لبيک يا علي
300   نام و نام خانوادگي:  روح الله     -   تاريخ:   12 خرداد 91
سلام.بايدبه هنر اين عليرضاموسوي احسنت گفت که بايک نظرشخصي خودوآن هم کاملاًباحسن نيت ودرعين حال باشهامت وشجاعت تمام، يک عده بي سوادواحمق که گرفتاربعضي عقايدموروثي مي باشندو تنهاحربه آنان تعصب، تحريف و وصله چسباندن به ديگران است راچون سعيد حسيني (شاه اسماعيل صفوي) غضنفري وعلي که شيوخ في السقيفة الواحده هستند،روحيه آنان راکاملاًازهم بپاشدجوري که اين سه نفرعقل وايمان خودراازدست داده ومانندمارزخم ديده به اوحمله کنندوبازهم آفرين به عليرضاکه اوازکوره درنرفت وباخونسردي هم اين تقوي راداشت که ازاشتباه خودعذرخواهي کرده وهم حرف خودرابا همان شجاعت ودليري زده ورنگ عوض نکندماشاءالله به اين عليرضاوديگرجوانان شيعه غيورکه اين روحيه مردانگي درآنان مي باشد.
من دانشجوي رشته روانشناسي باليني دردانشگاه اصفهان مي باشم وخيلي دوست دارم عليرضاراملاقات کنم.
301   نام و نام خانوادگي:  ابو زينب     -   تاريخ:   12 خرداد 91
عليرضا تبريزي آيا پيشنهاد سعيد حسيني را بي ادبي و بي شرمي ميدانيد؟! اگر پاسختان مثبت است، مرد باشيد و همين جا اعلام کنيد که عمر فردي بي ادب و بي شرم بود! اگر واقعا صداقت داري هر چند بعيد ميدانم به هرحال منتظرم يا علي
302   نام و نام خانوادگي:  روح الله     -   تاريخ:   13 خرداد 91
باسلام وصلوات برمحمدواهل بيت پاک آنحضرت. آقايون سعيد حسيني (شاه اسماعيل صفوي) علي وغضنفري شمارابه خداوندبزرگ،قرآن مجيدواهلبيت (س)قسم، اگروالدين تان مسلمان وشيعه نبودندمثلاًشمايهودي،مسيحي وياحتي مسلمان باگرايش وهابيت وناصبي وامثالهم بدنياآمده بوديدبازهم، همين روحيه وافکارداشته وبراي يک حادثه تاريخي که حالا يا،راست ويادروغ،اينقدرخودرابه آب وآتش مي زديدوقيل وقال مي کرديد؟ من آنچه ازاين اخلاق و روحيه خشن ،وعقل منگ ودماغ تنگ شماديده وآن رادرذهن خودم تفسيرو روانشناسي مي کنم اين است که اگرمثلاًشماخداي نکرده دريک خانواده وهابيت بدنياآمده بوديدبمراتب ازعبدالمالک ريگي بدتر وخونريزتربوديد! پاسخ تان چيست؟طفره نرويدوبي تقوائي نکرده وفقط من راموردخطاب قرارداده وپاسخ سوال من رابدهيد. مي خواهم ببينم که آياتشيع شماواقعاًوحقيقةً تحقيقي محض است؟! وهيچ تقليدوتعليم ازپدرومادرتان درآن تاثيري نداشته است؟!
303   نام و نام خانوادگي:  عليرضاموسوي تبريزي     -   تاريخ:   17 خرداد 91
خدمت برادران ابو زينب ومجيد م علي وديگردوستان گرامي سلام.بدون شک همه کساني که درمقابل حق يعني خداوندبزرگ،قرآن کريم وديگرکتب آسماني، پيامبران وائمه طهارت عليهم السلام جبهه گرفتندبرباطل اندودراين، بحثي نبوده ونيست حضرت علي عليه السلام محورحق بوده وهست ودشمنان اوهم درضلالت اند.فماذابعدالحق الاالضلال. آنچه من گفته والان هم مي گويم وايمان دارم که شما هم قبول داريداين است که مانبايدتاريخ رادست زده وتحريف نمائيم وبه محض اينکه کسي نظرمخالف داشت به اوتوهين کنيم!ازعلائم بطلان هرگروهي اين است که به مخالفين خودتوهين کرده واورابه فحش وناسزامي گيرند. بهرحال تحريف تاريخ وسخنان مردم اززشت ترين خصوصيات است وخوب است يادمان باشد.کسي که تاريخ راتحريف مي کنددرواقع به خودش وديگران دروغ گفته چون اصلاً وبه هيچ وجه،حقيقت موضوع وحوادث،تغييرنمي کندولوهمه چندملياردجمعيت دنيااهل تحريف باشند.والسلام
304   نام و نام خانوادگي:  روح الله     -   تاريخ:   17 خرداد 91
سلام به شيعيان مخلص حضرت رسول اکرم وعلي مرتضي واولادمعصوم آنحضرت سلام الله عليهم ودرودبه گروه پاسخ به شبهات مذهبي که براي بالابردن سطح بينش ديني مردم وخصوصاًجوانان، وقت گذاشته وزحمت مي کشند.من ازکامنت هاي درج شده استفاده کردم.خوب بود. لطفاًدوکامنت من نيزکه برايتان فرستاده ام علني نمائيد.تشکر
305   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   18 خرداد 91
با سلام جناب تبريزي ميشود التفات نمائيد خطاي بنده را نشان بدهيد . اين دو حديث در مورد دو نفر از کساني است که پيروان زيادي دارند يکي بر صراط حق و ديگري بر باطل انرا بخوانيد تحقيق کنيد و بعد قضاوت کنيد . اينهم بخدا قسم مشت انمونه خروار که گفتم . لبيک يا علي
306   نام و نام خانوادگي:  غضنفري     -   تاريخ:   19 خرداد 91
با عرض سلام خدمت جناب روح الله وتشكر بابت اينكه باطن و ذهنيات بنده و ديگر دوستان را استادانه موشكافي و تحليل فرمودند!!. ودر اينجا از اين دوست روانشناس استدعا ميكنم به جهت راهنمايي ورفع ايرادات و تاديب بنده نمونه اي از بي نزاكتي و همچنين "تنگ دماغي!اخلاق خشن!عقل منگ"و ديگر مواردي را كه به ما نسبت دادند را ذكر كنند تا ديگر تكرار نشود. در پايان باز هم تمنا ميكنم كامنتهاي مورد نظر را يكبار ديگر مرور كنيد و موافق ومخالف را مقايسه نمائيد. ناگفته نماند كه دوست عزيز جناب حسيني در شماره295قصدشان اين بود كه به آقاي تبريزي تفهيم كنند كه چنين امري خلاف عقل و فطرت بشري است. وشما كه روانشناس هستيد بايد بهتر از ما منظور را درك كنيد! در ضمن از شماره289به بعد را به همراه277 مطالعه بفرمائيد.سپس قضاوت كنيد.
307   نام و نام خانوادگي:  ميرجليلي.شاهديه يزد     -   تاريخ:   19 خرداد 91
بسمه تعالي. حاشَ لله وماشاءالله به دانشجوي روانشناس،هوشياروتيزبين، روح الله عزيز،اين دوکامنت 300ومخصوصاً302 اين جوان متديّن ودرعين حال واقع بين،بايدگفت:مطلب ايشان،حاوي بهترين درس وپيام است براي ماتابه خودمغرورنشده وبراي ديگران ارزش قائل شده وضمن شکرخداوندکه مارادرزمره شيعيان اثناعشري قرارداده براي ديگرمسلمانان بااخلاق نيکو ،عمل صالح خودودعاي خيربراي هدايت آنان،هم کيشان خودرادعوت به تشيع علوي نمائيم. نه با لعن وطعن وتوهين، آنان رافراري دهيم! البته من به خوداين جوان هم تذکرمي دهم که مواظب باشندتاشيطان درايشان رخنه نکرده وادبيات خودرااصلاح نموده وبالحن وزين خود،شيعه وعاشق اهلبيت راتبليغ ومعرفي نمايند. باتشکرازگروه محترم پاسخ به شبهات مذهبي.
308   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:   19 خرداد 91
آقاي تبريزي اينجا هيچكس به هيچ فرقه اي توهين نمي كند بحث علمي شيعه و سني است و بحث امر به معروف و نهي از منكر است ما ثابت كرديم اكثر صحابه منكر هستند و خداوند نيز در قرآن مي فرمايد اكثر هم لا يعقلون ابو بكر و عمر نيز جزئ اولين منكرين هستند مااينجا مي خواستيم دوستان اهل سنت بر رد اين دليل جواب بيارند كه نتوانستند و هيچ تحريفي در اين قسمت تاريخ نشده است اگر شما دليلي براي رد اين اثبات داريد بفرماييد وارد بحث شويد تا ببينيم اين تك فرقه اي كه پيامبر فرموده بهشتي هستند بدانيم و ما نيز از آن فرقه شويم چون دوست نداريم در قيامت شرمنده شويم و با خواري تمام وارد جهنم شويم با تشكر آقاي تبريزي لطفا فقط به اين بحث جواب بده
309   نام و نام خانوادگي:  روح الله     -   تاريخ:   20 خرداد 91
باسلام خدمت همه محبين وشيعيان اهلبيت صلوات الله عليهم وسلام خدمت گروه فهيم پاسخ به شبهات وشمادونفرعلي آقا وآقاي غضنفري. آقاي غضنفري خداي نکرده که شمادچاربيماري نسيان وفراموشي نيستيد؟چون علي رغم تاکيدوخواهش من براينکه شمادرکامنت خودرعايت ادب کرده وفقط کسي راموردخطاب قراردهيدکه باشماحرف مي زند(يعني منِ روح الله)بازفراموش کرده وديگران راارجاع به کامنت هاي ازفلان شماره تاکدام شماره داده ايد! درثاني آقاي غضنفري جواب سوال راباسوال نمي دهند!من ازشما سوال کردم که: آياتشيع شماواقعاًوحقيقةً تحقيقي محض است؟! وهيچ تقليدوتعليم ازپدرومادرتان درآن تاثيري نداشته است؟!ولي شمابجاي پاسخ به اين سوال من، که درتحقيق ومقاله دانشگاهي ام بسيارراه گشاست طفره رفته و واردبحث لاينفع وخارج ازسوال شده ايد!! بازتکرارمي کنم: آياتشيع شماواقعاًوحقيقةً تحقيقي محض است؟! وهيچ تقليدوتعليم ازپدرومادرتان درآن تاثيري نداشته است؟! اگرپاسخي ازاين سوال نداريدلطف کنيدوبراي من کامنت نگذاريدواحتمالاًاين کامنت هم آخرين کامنت،دراين موضوع باشدکه شمارامخاطب قرارداده ام.والسلام
310   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:   21 خرداد 91
سلام جناب تبريزي جناب روح الله جناب صادق از يزد که هر سه نفر در واقع يک نفر بيشتر نيستند !!! طبق آيه شريفه ي قرآن کريم خدمت شما عرض ميکنم سلام عليکم فاذا خاطبهم الجاهلون قالو سلاما يا حق
311   نام و نام خانوادگي:  عليرضاموسوي تبريزي     -   تاريخ:   21 خرداد 91
سلام به تمام مومنين مخصوصاًدومومن وعالم حقيقي ودوست واقعي ام ميرجليلي و روح الله که من راشرمنده کرده وبراي دفاع ازحق وحقيقت سکوت نکرده وآنچه ازامربه معروف ونهي ازمنکرشناخته اندنسبت به آن اقدام نموده وتذکرداده اندمن عده اي رادراين وبلاگ به عنوان بهترين معلم ودوست خودمي شناسم که ازجمله شمادونفرمي باشيد. پدرمن سيدحسين درشرکت کارمي کندوسوادش ديپلم است ولي پدربزرگم شيخ جعفرسلطاني ازروحانيون باسوادهستند که هميشه من وبرادرکوچکترم رابراي مطالعه درزمينه هاي مذهبي تشويق نموده اندوآنچه من دارم به برکت اين مردبزرگ است مادرم نيزکه دخترايشان است زني مومنه وعاقله است که من افتخارمي کنم که چنين خانواده داشته وخداوندچنين معلميني راچون شماهابرايم مقدرساخته است.تشکر
312   نام و نام خانوادگي:  عليرضاموسوي تبريزي     -   تاريخ:   21 خرداد 91
جناب سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) خوب شدکه من رابه ياداين آيه انداختيد.سلاماً
اولاًوبلاگ سرتاپاي لعن واهانت شمابه برادران مسلمان اهل سنت راکه تنهااثرآن اختلاف بين مسلمانان است ديده وازخجالت به سرعت ازآن خارج شده ام برويدخجالت بکشيدوبگذاريدکه آنچه ازشمامي دانم دروبلاگ هامطرح نکنم.
ثانياًهمينطوردرجهل بيشترخودباقي بمانيدومانندديگراهانت ها وتهمت هايتان من وديگران راکه نام برده ايديکي بدانيدتاانشاءالله بزودي واردجهنم شده وچشمتان بازوحقيقت رابفهميد.
وثالثاًاي کاش مردبوديدوپاسخ کامنت 302آقاي روح الله رامي داديد.گرچه مي دانم اگرهم پاسخ بدهيدپراست ازمغالطه واهانت وتوهين وفحاشي.من شماراخوب مي شناسم بيچاره مردم مظلومي که شمارامذهبي دانسته وآدم مي دانند.
من گروه پاسخ به شبهات رابه جده ام فاطمه زهراءسلام الله عليهاقسم مي دم که حتماًاين کامنت رابدون کم وزيادعلني نمايند.
313   نام و نام خانوادگي:  ابو زينب     -   تاريخ:   21 خرداد 91
سلام جناب تبريزي چرا پاسخ سوال بنده را نداديد؟ عرض کردم اگر پيشنهاد آقاي حسيني و ديگر دوستان را بي شرمي ميدانيد مرد باشيد و نفاق را کنار بگذاريد و با صداقت بگوئيد عمر فردي بي شرم و بي حياء بوده است؟ در غير اينصورت نيازي نيست به دست و پا بيفتيد و با کامنتهاي مختلف در جهت کسب آبروي کاذب براي خود باشيد فقط يک جمله با توجه به اظهارات خودت بگو عمر را فردي بي شرم و بي حياء ميدانيد را خير؟ همين چرا وقتي به حقايق ميرسيد دل درد ميگيريد؟ يا علي
314   نام و نام خانوادگي:  غضنفري     -   تاريخ:   21 خرداد 91
جناب شماره298يا 302يا309يا.....:لطفا رد فرمايشاتت كمي انصاف را هم مد نظر قرار بده.
از يك طرف وبا يك نام شروع ميكني به تاختن به ما بدون هيچ دليل و از طرف ديگر از خودت تشكر ميكني!!!!
از همه دوستان تقاضا دارم تا ساختار ادبي ونوشتاري كامنتهاي شماره هاي277و289و292و298و300و..را با هم قياس كنند ونتيجه بگيرند!!
مخصوصا شماره هاي 277و300كه خيلي تابلو است.
و يك اقدام هم كه احتمالا بعد ازاين انجام خواهد شد اين است كه اين دوستمان تغيير ترفند داده و با اسامي جديد وادبياتي متفاوت وارد صحنه خواهد شد.
و مورد ديگر من چند بار از هر كدام از كامنتهايت درخواست كردم كه دليل اين اهانتهايت به من چيست ودر كدام مطلبم بوده ولي متاسفانه فقط.......!!!!!!
315   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:   22 خرداد 91
آقاي تبريزي باز هم تفره رفتي ، باشد برويد و با اين حرفها فرار كنيد ببينيم تا كي ما نيز از اين حرفها خيلي گفته ايم ما نيز بهمه مردان مومن و با ايمان آرزوي خير و بركت داريم و اميداواريم شما نيز راه راست واقعي را كه خداو پيامبر و اوالامر مولا اميرالمونين علي (ع) فرموده اند پيدا كنيد و در راه آنها باشيد و خداوند در قيامت شما و خانواده محترمتان مورد عفو و عنايت خود قرار دهد و از صالحان باشيد با تشكر
316   نام و نام خانوادگي:  عليرضاموسوي تبريزي     -   تاريخ:   22 خرداد 91
باسلام خدمت دوستان ومحبين اهلبيت وگروه پاسخ به شبهات مذهبي. آقاي سعيدحسيني (شاه اسماعيل صفوي)من نمي دانم که تشيع شماازچه نوعي است که نوبراست حتي تشيع علوي که هرگز!به تشيع غلط صفوي هم پايبندنيستيد!؟نه درواقع به حکم خداعمل مي کنيدونه حکم رسول ونه حکم ائمه (ص)واي بحال امثال شماها که دين راازبين مي بريد!ازامام صادق روايت است بااين مضمون که اگرکسي سخني که مي داني گفته راانکارکردوگفت من نگفته ام برشماواجب است که اوراتصديق کنيد.چه رسدکه شمابدون علم وآگاهي به کسي وصله چسبانده وحرف خودراتکرارکنيدمن خداراشاهدمي گيرم که آن برادران محترم که ازآنان نام برديدنيستم بخداقسم من باخواندن کامنت هاي شمابيش ارپيش به باطل بودن کفريات وخرافات شماپي برده ودلم به حال مردمي مي سوزدکه شمارامذهبي مي دانندمن درکامنت قبلي هم که هنوزعلني نشده وگروه محترم پاسخ به شبهات راقسم داده ام تاحتماًعلني نمايندگفته ام وضمن تاکيدبرعلني شدن اين کامنت هم، باهمان قسم، ازشماآقاي سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) درخواست مي کنم که حتماًپاسخ کامنت شماره302رابدهيدتابلکه بخودآئيدوبه هربيچاره اي که هم عقيده شمانبوده وازکودکي درفرهنگ وآئين ديگري رشدنموده وبزرگ شده اينقدرتوهين وبي احترامي نکرده وبااين ادبيات زشت و وحشتناک خودباعث طرد جوانان واختلاف بين شيعه وبرادران اهل سنت نشويدوشايدمقداري باورکنيدکه که برادران اهل سنت بحق بامابرادرو هم آئين هستندمخصوصاًاينکه اينقدرعلماي بزرگ اهل سنت وشيعه وازجمله مقام معظم رهبري تاکيدمي کنندکه بين عالم اسلام اختلاف نياندازيدشماپرّوشده ايدوعملاًبااين کامنت ها ووبلاگ پرازلعن واهانت خودتان به رهبرمعظم کشورکج دهني مي کنيد!حق همان است که گفتم شمابه تشيع ناب وبرحق علوي که هرگزبه تشيع غلط صفوي هم پايبندنيستيد.وخيلي هم گمان مي کنيدسطح علمي بالا داريد!!!!!فاذاخاطهم...ازخودآيه هم مي سازيد!!!(واذا) عزيزان گروه پاسخ به شبهات لطف کنيدواين کامنت راهرگزحذف نکنيد.باسپاس ازشما
317   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   22 خرداد 91
با سلام جناب سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) فرموديد که اين سه نفر يکي هستند . باز بايد برود خدا را شکر کنه چرا که اون سه نفر اولي که اصلاٌ هيچ بحساب نمي ايند . لبيک يا علي
318   نام و نام خانوادگي:  شيرين عليزاده     -   تاريخ:   23 خرداد 91
واقعا براي همتون متاسفم. تحجر هم حدي داره تا كي ميخوايد به اين بحث هاي عبث ادامه بديد.
319   نام و نام خانوادگي:  ابو زينب     -   تاريخ:   23 خرداد 91
جناب تبريزي بنده هم وبلاگ جناب حسيني را بدقت مطالعه کرده ام اما موردي خلاف حقيقت در آن نديدم چرا شما با حقيقت مشکل داريد؟! ايا تلخي حقيقت شما را به دل درد فراخوانده است؟! يا اينکه سرشت وجودي شما مخالف حقيقت است؟! من يک سوال ساده از شما پرسيدم هنوز پاسخي به آن نداده ايد! جداي از دلايل عالي که عزيزان پاسخ به شبهات در مقاله آورده اند و افسانه ازدواج عمر با ام کلثوم را ثابت کرد ، بفرمائيد با توجه به اينکه خودتان پيشنهاد جناب حسيني و ديگر دوستان را بي شرمي و بي حيائي آنان خوانده ايد، چرا نميتوانيد بگوئيد عمر فردي بي حياء و بي شرم بوده است؟؟؟!!! هر فردي صاحب عقل و خرد و منطق باشدبراحتي مي فهمد که اين ازدواج افسانه ساختگي بيش نبوده است حال مي بينيم که شما بقدري برآشفته مي شويد که با عناوين مختلف سعي در اثبات اين افسانه ميکنيد !!! جتاب تبريزي اين به چه معني است؟!!! آيا تلاش شما براي اثبات ادعاهاي وهابيت جز وهابي بودنتان است ؟!! قصه چيست؟ چرا دل درد ميگيريد؟! از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم و حضرت زهرا سلام الله عليها و حضرت اميرالمومنين علي عليه السلام خجالت نمي کشيد يا فاقد غيرت هستيد؟! خودتان انتخاب کنيد
320   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   24 خرداد 91
با سلام جناب تبريزي جواب سوال مرا نداديد ..( 305 ) .. اما با اجازه اساتيد محترم جناب سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) و استاد غضنفري من جناب شما را مي دهم . اتفاقاٌ روزي يک عرب سني همين سوال شما را از من کرد . بهش گفتم انچه که من در مورد دين اسلام و مسلمانان صدر اسلام ميدانم اگر تو ميدانستي تو هم تعصبي نداشتي حتماٌ شيعه ميشد . پرسيد مثلاٌ چي گفتم برو تحقيق بکن و تعصب خودت را کنار بگذار بعد مي بيني چي >>>> بلکه بعنوان مثل شخصي بمثل عطام العماد ( وهابي ) و مستبصر ديگر جناب التيجاني ( سني مالکي )که هر کدام در باورهاي خود تعصب داشتند با تحقيق به مذهب شيعه گرويدند . يکي ديگر از انسانهائي که به اين افتخار نائل خانم لورا بوتث ( خواهر زن طوني بلر نحست وزير اسبق انگليس ) که ايشان با يک زيارت از حرم حضرت معصومه سلام الله عليه به دين اسلام و مذهب حقه پيوست و اکنون سير تکاملي را طي ميکنند . حالا شما برويد تحقيق کنيد . حضرت علي عليه السلام را بعنوان اولين امام ما با ابوبکر يا عمر يا عثمان يا معاويه يا با همه خلفاي انها را مقايسه کن بعد منصفانه قضاوت کن هر طرف سنگيني کرد انطرف را بچسب . حالا يک حديث هم مهمانت ميکنم تا بحساب دوزاريت بيافتد . سال ابوعبد الله الصادق صلوات الله عليه اليس قال رسول الله صلى الله عليه واله وسلم في ابي ذر رحمه الله (( مااظلت الخضراء ولا اقلت الغبراء على ذي لهجه اصدق من ابي ذر)) فقال بلا فقلت سيدي فاين رسول الله وامير المؤمنين واين الحسن والحسين عليهما السلام فقال لي كم في السنه من الشهور فقلت اثنا عشر شهرا قال كم منها حرم فقلت اربعه اشهر فقال شهر رمضان منها؟ فقلت لا فقال ان في شهر رمضان ليله الف من خير شهر انا اهل بيت لايقاس بنا احد =============================================================================== اينهم از متعصبين،اهل سنت مانند: علاءالدين قوشچي، جاحظ و سعدالدين تفتازاني : ما از کلمات علي عليه السلام که فرموده است: «نحن اهل البيت لايقاس بنا احد»؛ ما اهل بيت رسول اللّه هستيم که احدي را نتوان به ما قياس کرد، حيرانيم. خدا کنه تا اخر عمر خودشان حيران نبوده باشند . لبيک يا علي
321   نام و نام خانوادگي:  عليرضاموسوي تبريزي     -   تاريخ:   25 خرداد 91
سلام به دوست گرامي علي شماره 315من تابحال چندمورددراين پست نظراتي ازشماخوانده ام که ازصداقت،پاکي وعطوف شماتشکرمي کنم شمابرادرمهربان براي من دعاي خيرکرديدومن هم برايتان دعاي خيرکرده وحساب شماراباعده اي ديگرجدامي کنم برخوردخوب شمامن راشرمنده کرداگرازمن بدي ديده ايدمن راحلال کنيد.خداوندشماوهمه خانواده تان رادردنياوآخرت خوشبخت نمايد.همين الان کامنتي براي آقاي غضنفري فرستادم که يادم رفت درهمان کامنت ازشماتشکرکرده وديگروقت عزيزان گروه پاسخ به شبهات رانگيرم.والسلام
322   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   26 خرداد 91
با سلام خانم الي زاده چشم مي خواهيد راجع به اخلاق شخصي عمر قبل از بعث نبي مكرم صلي الله عليه و اله و سلم صحبت كنيم يا ركوردهاي عمر در فرار از غزوات . لبيك يا علي
323   نام و نام خانوادگي:  ب.س     -   تاريخ:   27 خرداد 91
اقا خودت ظهور کن و ما را ازين شبهات رها ساز.؟؟؟ و عاملين شهادت بانوي دو عالم فاطمه الزهرا
324   نام و نام خانوادگي:  غضنفري     -   تاريخ:   30 خرداد 91
با عرض سلام خدمت تمامي دوستان ولايي و اساتيد بزرگوارم خصوصآ جناب حسيني(شاه اسماعيل صفوي)و جناب مجيد م علي: ضمن تبريك عيد سعيد مبعث كه پايه اسلامي در آن روز بزرگ بنا گذارده شد كه با كلام شريف" اقرا بسم ربك الذي خلق ..." آغاز شد و زماني كه هجمه ها و دشمنيهاي مشركين و در راس آنها بني اميه بر اين دين آسماني شدت گرفت خداي متعال با كلام شريف"ان اعطيناك الكوثر..."آن را بيمه كرد.تا اينكه در اوخر عمر شريف رسول الله(ص) به كوري چشم بني اميه و حاميان كافر اين شجره ملعونه در قرآن با آيه شريفه"اليوم اكملت لكم دينكم ..."با اعلام ولايت مولي الموحدين امير المومنين وصي خاتم المرسلين فاروق اعظم صاحب ذوالفقار حيدر كرار صديق اكبر فاتح خيبر برادر مصطفي علي مرتضي عليه السلام اين كاملترين دين خود را جاو دانه ساخت. لازم است كه به استحضار حضرات عالي برسانم اخيرا فرزندان سقيفه كه به كلي درمانده شده اند ولي تعصب وعناد مانع از روشني چشمانشان شده. هر از چند گاهي با چهره هاي مختلفي سعي در ايجاد شبهه ميكنند و بناي اتهام واهانت را ميگذارند.وبه مصداق "نرود ميخ آهني در سنگ"مانند ضبط صوت دو لبه طوطي وار تكرار مكررات ميكنند. واينجانب از شما و همه دوستان و گروه محترم پاسخ به شبهات به جهت اينكه اينگونه افراد با اين روش موضوع مورد بحث را به فضايي غير علمي سوق داده اند پوزش ميطلبم
325   نام و نام خانوادگي:  عليرضاموسوي تبريزي     -   تاريخ:   31 خرداد 91
سلام.
خبر،خبر،سوال ،سوال،اي مومنين،اي مسلمين،اي شيعان و اي اهل سنت،اي همه نظردهندگان دراين وب،شمارابه خداقسم جوگيرومتعصب نشويدوپاسخ اين سوال من راباصداقت وراستي وصميمانه بدهيدکه؟؟؟
آياانتخاب مذهب تشيع وياتسنن شماواقعاًوحقيقةً تحقيقي محض است؟! وهيچ تقليدوتعليم ازپدرومادرتان درآن تاثيري نداشته است؟!؟!؟!؟!؟!
اگرداشته است پس اينقدربرادران هم کيش خودرا،به بادلعن وطعن نفرين نبنديدويکديگرراکافرنخوانيدوکليدجهنم رابه صاحبش که خداونداست تحويل داده وهمه دنيارااهل جهنم وخودرااهل بهشت ندانيدکه: هو اعلم بمن اتّقي. بنده شناس وخدارابنده،خدامي داند.
مخاطب من دراين کامنت شخص خاصي نيست بلکه همه اند.اول خودم.
پاسخ خودم اين است که:تاثيرتقليدوتعليم ازپدرومادرم درانتخاب مذهب،غيرقابل انکاراست.به همين لحاظ برادران محترم مسلمان ازمذاهب ديگررابه لعن ونفرين نمي گيرم وباخودم مي گويم که: اگرمن هم کاملاًدرشرايط آنان بودم حتماً بهترازآنان نبودم الّا اين يشاءالله
326   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   31 خرداد 91
با سلام جناب تبريزي سوال خوبي فرموديد . بله بنده ام به تاسي از مذهب پدر و مادر خودم مذهب شيعه را داشتم . اما روزي يك شافعي در مورد چرايي مذهبم سوال كرد و الحمد الله با تحقيق هاي زياد به اين نتيجه رسيدم كه : 1 ) لا يقاس بال محمد ( ص ) 2 ) اِني تارِکٌ فيکُمُ الثَقَلَين،کِتابَ اللهِ و عِترَتي (اهلِ بَيتي) وَ اِنَّهما لَن يَفتَرِقا حَتّي يَرِدا علَيَّ الحَوض. 3 ) ولاية علي بن ابي‌طالب حصني فمن دخل حصني امن من عذابي 4 ) انا مدينه العلم و علي بابها 5 ) من کنت مولا فهذا علي مولا 6 ) 300 آيه از قرآن كريم در باره علي عليه السلام نازل شده است . و هزار صد حديث در مورد ايمان حضرت علي عليه السلام بخدا قسم وقتي اين احاديث و تفاسير قراني را ديدم به حقانيت امامت حضرت علي عليه السلام پي بردم . در عين حال ان سه نفر غاضب خلافت يك حديث در مورد صلاحيتشان داريد . صحيح باشه در عين حال بتحقيق در مورد غاضبين امامت متوجه شدم اساس خلافتشان بر كذب و تزوير بوده بعنوان مثال : نحن معاشر الأنبياء لا نورث، ما تركناه فهو صدقة، دروغ از اين بزرگتر . نمي توني بگي كه به ايات قراني جاهل بوده كه اگر بگي باز هم نمي بايست اين مقام غضب كند . لبيك يا علي
327   نام و نام خانوادگي:  عليرضا ن     -   تاريخ:   01 تير 91
با سلام جناب عليرضا موسوي اين مطلبي که فرموديد : آياانتخاب مذهب تشيع وياتسنن شماواقعاًوحقيقةً تحقيقي محض است؟! وهيچ تقليدوتعليم ازپدرومادرتان درآن تاثيري نداشته است؟ اين مطلب شما در حد اقتضا به اين معنا که پدر و مادر در انتخاب تشيع يا تسنن موثرند ، اما علت تامه را ندارند. حال اگر شما پدر و مادر را علت تامه بدانيد ، انوقت با اين آيه قران چکار مي کنيد: ( خداوند مثلى براى كسانى كه كافر شده‏اند زده است ، مثل به همسر نوح ، و همسر لوط ، آنها تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند ، ولى به آن دو خيانت كردند ، و ارتباط آنها با اين دو ( پيامبر ) سودى به حالشان ( در برابر عذاب الهى ) نداشت.و به آنها گفته شد : وارد آتش شويد همراه كسانى كه وارد مى‏شوند ---و خداوند مثلى براى مؤمنان زده ، به همسر فرعون ، در آن هنگام كه گفت پروردگارا ! خانه‏اى براى من نزد خودت در بهشت بساز ، و مرا از فرعون و عمل او نجات ده ، و مرا از قوم ظالم رهائى بخش--- همچنين مريم دختر عمران مثل زده كه دامان خود را پاك نگاه داشت ، و ما از روح خود در او دميديم ، او كلمات پروردگار و كتابهايش را تصديق كرد ، و از مطيعان فرمان خدا بود).( سوره تحربم ايات 10تا12). جناب عليرضا موسوي، زنان نوح و لوط ، تحت سرپرستي دو تن از بهترين بندگان خداوند، يعني نوح و لوط بودند و بهترين موقعيت را داشتند که هدايت شوند، پس چرا هدايت نشدند؟ چرا اين پيامبران در اين دو زن تاثير نگذاشتند؟ چرا آسيه همسر فرعون که شوهرش ادعاي خدايي مي کرد و در نتيجه او نفر دوم کشورش مي شد ، تحت تاثير شوهرش قرار نگرفت و گفت:پروردگارا ! خانه‏اى براى من نزد خودت در بهشت بساز ، و مرا از فرعون و عمل او نجات ده ، و مرا از قوم ظالم رهائى بخش. و همچنين پس بايد اينطور نتيجه گرفت که حضرت مريم چون خانواده اش مومن بودند، پس در او تاثير داشته و نيز مومن شده است؟ پس چرا پسر نوح تحت تاثير پدرش قرار نگرفت و مومن نشد؟ جناب موسوي همانطور که در اين آيات مي بينيد، خداوند حجت را بر بندگانش تمام کرده و هيچ بهانه اي نيست که مثلاً من در منطقه مسيحي نشين متولد شدم ، پس بايد مسيحي باشم و غيره. و در نهايت لب آن به تاثير اقتضايي برمي گردد نه علت تامه.
328   نام و نام خانوادگي:  غضنفري     -   تاريخ:   01 تير 91
جناب تبريزي:ما شيعيان به جرات و اطمينان قلبي ميگوئيم كه مذهبمان را تحقيقي ومنطقي آنهم به شكل خيلي كامل انتخاب كرده ايم.
البته ارشادات و تربيت مبتني بر خلق زيباي علوي توسط والدينمان هم بسيار موثر بوده است.
ولي اصل مطلب اين است كه ما حقانيت مذهب اهلبيت عليهم السلام را نه از كتب خودمان بلكه از كتب دشمنان اين مذهب و اسلام واقعي كشف كرده ايم و بطلان ديگر مذاهب را هم نه از مذهب خودمان بلكه از كتب مذهب خودشان ثابت كرده ايم.و جالب اينجاست كه در مباني مذهبمان ذره اي خلاف قرآن نيافتيم و اين بهترين دليل ما بود وهست.
و اينكه شما چطور هستي به ما ربط ندارد ولي سعي كن كه شما هم بر اساس تحقيق و منطق مذهب حق را پيدا كني
329   نام و نام خانوادگي:  عليرضاموسوي تبريزي     -   تاريخ:   01 تير 91
آقايان مجيدم علي وعليرضان درودبرشما.اگرچه درجواب اين سوال بنده که ازدوستمان يادگرفتم وبرايم خيلي جذاب بوده، هرکس ازمردم دنيا،باتوجه به عقايدوتوجيحات منحصربه فردخود، اعم ازعقلي،علمي وحتي ظني وخيالي خود،که بازهم بعضي ازآنهاخالي ازتاثيروتقليدنيست، پاسخ هاي فراواني خواهنددادولي اين دوپاسخ شماکه ازقرآن مجيد وروايات است قابل تحسين واستفاده است ومن ازشماتشکرمي کنم.بي شک حق باقرآن واهلبيت است.
330   نام و نام خانوادگي:  بخت النصر     -   تاريخ:   02 تير 91
جناب عليرضا موسوي
کمي هم از ارادت و محبت خود نسبت به امام خميني بگوييد.

با تشکر
331   نام و نام خانوادگي:  ميرجليلي.شاهديه يزد     -   تاريخ:   03 تير 91
بسم الله وباسلام خدمت شما.بنظرمي رسدکه ممکن است هيچکدام ازبرادران محترم مجيدم علي وعليرضان سوال برادرعليرضاموسوي رادرست متوجه نشده وگرچه پاسخ آنان درمقام خودمنطقي وصحيح است اماتاکيدبرادرموسوي درمصداق است نه حکم واصل مسوليت هرکس.مامي دانيم که خداوندبزرگ باانزال کتب وارسال رسل حجت رابربندگان تمام کرده وبقول جناب عليرضا.ن هيچ بهانه اي نيست که مثلاً من در منطقه مسيحي نشين متولد شدم ، پس بايد مسيحي باشم.بلي اين عين حق است اماسوال اينجاست که شماچي؟
مثلاًبرادرمجيدم علي اگرواقعاًشمابقول خودتان که درست هم فرموده ايددرابتداتشيع شمابه تاسي ازوالدين تان نبودوبرخلاف اين شرايط شيعي-مذهبي شما، ازوالدين شماگرفته تامحيط اجتماعي تان همه اهل تسنن بودند،
اولاً آياتعصب شمااجازه مي دادکه دست به تحقيقات زده وموارد1تا6رادليل قاطع برانتخاب مذهب تشيع دانسته وبلافاصله شيعه شويد؟
ثانياًادله اي که شماآورده ايدتماماًدرمسيرانتخاب مذهب موروثي شمابوده وشمابارسيدن به اين ادله حقه، لذت مي برديدکه شماو والدين شما اهل هدايت وسعادت بوده واين مواردششگانه اعصاب وروان شمارابه آرامش بيشتررسانده است.علاوه براينکه حتي اگرسني مذهب بوديدوبه همه اين تحقيقات دست مي زديدوبه شماره هاي مذکورنائل مي شديدبازهم تعصب وشرايط الان شما بسياربايک شيعه موروثي متفاوت بود!چون سعي مي کرديدکه همه اين هاراپاتک زده وتوجيه نمائيدکمااينکه مي بينيدديگران هم،همين کاررامي کنند!
ثالثاًخداونددرقرآن مي فرمايدهيچ کس به موسي ايمان نياوردمگرعده اندکي وعلت ايمان نياوردن آنان هم بخاطرترس ازفرعون وهم دستانش بودکه مباداآنان رابه فتنه وعذاب گرفتارکنندوخوب است يک لحظه شماخودتان رادرجاي يکي ازمذاهب ديگربگذاريدکه اگربخواهيدمذهب تان راعوض کرده واين ادله حقه ششگانه بياورديدچه فتنه هاوعذاب هاي روحي وجسمي که ازهمه مردم وهم مذهبي هاي خودتان گرفته وحتي اقوام تان وبدون شک حتي والدين شماوهمسر وفرزندانتان به شماخواهدرسيدوچه بساممکن است عده اي بنام حکومت وقضات، حکم زندان وبدتررابراي تان درسربگيرند!
نتيجةً اينکه آنچه برادرموسوي گفته انداين است که من وشمانبايدبه شيعه بودن خودمان مغروربوده وديگران رابه انواع لعن وتوهين کوچک شمرده چون انتخاب مذهب مابه يدِخودمان نبوده وبلکه نعمت شرايط ومحيط زندگي که خداوندمتعال برايمان مقدرکرده مارابه اين مذهب تشيع مزِيّن نموده است.پس انصاف داشته وديگران راتکفيرنکنيم.به همين جهت عليرضاموسوي مي گويد:پاسخ خودم اين است که:تاثيرتقليدوتعليم ازپدرومادرم درانتخاب مذهب،غيرقابل انکاراست.به همين لحاظ برادران محترم مسلمان ازمذاهب ديگررابه لعن ونفرين نمي گيرم وباخودم مي گويم که: اگرمن هم کاملاًدرشرايط آنان بودم حتماً بهترازآنان نبودم الّا اين يشاءالله
لازم به ذکراست که آنچه بيان شداصلاًوابداًدليل براين نيست که وقتي مابه عقايدحقه اي رسيديم نبايدتغييرعقده داده وهمان جادرجازده به اين بهانه که والدين واقوامم، من راطردخواهندنمود!فقط آنچه منظورمن بوداين است که سختي وفتنه هاي بعدازتغييرعقده وتبعات ناشي ازآن آنقدرزياداست که هيچ کس آن را ردّوانکارنمي کندوخوشابحال کسي که براي رسيدن به حق، همه اين هاراتحمل کندودراينصورت اجراوبغيرحساب است.
اللهم صل علي محمدوال محمدوعجل فرجهم. والسلام
332   نام و نام خانوادگي:  ابو     -   تاريخ:   03 تير 91
س. به همگي. اين همه دعوا ومرافه چيه .ما ايرانيان عادت کرديم هر کسي دين خودشو پيش گيره
333   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:   04 تير 91
سلام بر مؤمنين چند جمله با جناب موصوي طبريضي ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خب قسمت مهم حرفم با جناب موصوي طبريضي تموم شد راستش ديدم گروه محترم پاسخ به شبهات در فيلتر کردن پاسخهاي بنده به جناب موصوي طبريضي خيلي زحمت ميکشند، براي همين گفتم کمي از زحماتشون بکاهم تا انقدر به زحمت نيفتند! البته نميدانم اين جناب مدعي طبريضي چرا به نوشته هاي خودش دقت نمي کنه!!! جالبه ايشون حتي حرفهاي خودش و هم قبول نداره!!! پيشنهاد من و بي شرمانه خطاب ميکنه ! اما همين عمل را از عمربن خطا نميتونه نه تنها بي شرمانه نميدونه بلکه سعي ميکنه اون و توجيه هم بکنه !!! خودش داره ميگه: (( اينقدربرادران هم کيش خودرا،به بادلعن وطعن نفرين نبنديدويکديگرراکافرنخوانيدوکليدجهنم رابه صاحبش که خداونداست تحويل داده وهمه دنيارااهل جهنم وخودرااهل بهشت ندانيدکه: هو اعلم بمن اتّقي. بنده شناس وخدارابنده،خدامي داند )) اما ظاهرا فراموش کرده که تقريبا در تمام کامنت ها همين جناب طتبريضي کليدت بهشت و جهنم بدست گرفته و تقسيم ميکرد !!! البته جز اين هم انتظار نميره آدم دروغگو کم حافظه است راستي طبريزي دل دردت خوب شد؟ چرا تهديدت را عملي نکردي؟! منتظرم ها يا حق
334   نام و نام خانوادگي:  عليرضاموسوي تبريزي     -   تاريخ:   06 تير 91
ما شيعيان به جرات و اطمينان قلبي ميگوئيم كه مذهبمان را تحقيقي ومنطقي آنهم به شكل خيلي كامل انتخاب كرده ايم.!!!
سلام.اين جمله بالا بخوانيدوالبته نخنديدچون درجه غلو ودروغ رابه تخته گازرسانده!
برادرمحترم چرادروغ مي گوئيد؟هيچگاه پيامبروامامان سلام الله عليهم دروغ نگفته اندکه شماخودراشيعه دانسته ومثل نقل ونبات دروغ را،به خوردمردم مي هيد!گرچه بدانيدمردم مي فهمندوگول شماغلات رانمي خورند.
بدون ترديدهمانطورکه برادران عليرضان ومجيداشاره کرده اندتشيع مابه تاسي ازوالدين مان بوده است اماعلت تامه نيست وانتخاب ماهم بعدازبلوغ ورشدفکري مان نقش داشته ولي عمده وشروع آن موروثي وصحيح تربگويم منّت ورحمت خداوندبرمابوده است که اوراشکرمي کنيم.
الحمدلله الذي جعلنامن المتمسکين بولاية اميرالمومنين عليه السلام.
وشماآقاي بخت النصرلطفاًفضاي بحث علمي وتحقيقي راسياسي نکنيد.اين سايت پاسخ به شبهات مذهبي است نه سياسي!
باتشکرازگروه پاسخ به شبهات مذهبي وديگردوستان عاقل وراستگو.
335   نام و نام خانوادگي:  عليرضا ن     -   تاريخ:   07 تير 91
با سلام
جناب مير جليلي، بنده در کامنت327 گفتم که اين سخن جناب موسوي که فرمودند:تاثيرتقليدوتعليم ازپدرومادرم درانتخاب مذهب،غيرقابل انکاراست؛ در حد اقتضا و علت ناقصه قابل قبول است ، ولي اگر بگوييم که پيروي اکثر مردم يک منطقه از اداب و رسوم و از جمله دين و مذهب منطقه خود ، علت تامه باشد، چنين چيزي اصلاً قابل قبول نيست، دليلش همان آياتي مي باشد که ذکر کردم. مثلاً چرا شرايط و محيط زندگي که خداوند متعال براي پسر حضرت نوح فراهم کرده بود ، باعث نشد که پسر حضرت نوح به او ايمان بياورد.
جناب مير جليلي در سخنانتان فرموديد که :اماسوال اينجاست که شماچي؟
جناب مير جليلي ، يکي از دلايل خودم براي انتخاب مکتب اهل بيت عليهم السلام اين است که خداوند در آيه 48 سوره مائده در خطاب به پيامبر(ص)مي فرمايد که :(وَ أَنزَلْنَا إِلَيْك الْكِتَب بِالْحَقّ‏ِ مُصدِّقاً لِّمَا بَينَ يَدَيْهِ مِنَ الْكتَبِ وَ مُهَيْمِناً عَلَيْهِ=و اين كتاب را به حق بر تو نازل كرديم ، در حالى كه كتب پيشين را تصديق مى‏كند و حافظ و نگاهبان آنها است ). جناب مير جليلي همانطور که در اين آيه مي بينيد، قران کريم افزون بر آن که تصديق کننده کتابهاي گذشته است، مهيمن بر آنها نيز هست، يعني بر همه انها برتري و سيطره دارد. و مقام و شخصيت معنوي هر پيامبري در کتاب آسماني او تجلي پيدا مي کند ، حضرت موسي(ع) در حد تورات و مقام حضرت عيسي (ع) در حد انجيل و انبياي پيشين نيز در حد کتب آسماني خود ظهور کرده اند، وقتي سيطره و فضيلت قرآن بر همه کتابهاي انبياي سلف ثابت شود سيطره و فضليت رسول مکرم اسلام(ص) نيز بر ديگر انبيا ثايت مي شود، زيرا پيامبر اسلام(ص) در حد قرآن است و قران بر کتب ديگر سيطره دارد، پس پيامبر اسلام(ص) مهيمن است. و از طرف ديگر اهل بيت عليهم السلام طبق حديث متواتر ثقلين ، همتاي قرآنند و در هيچ درجه از درجات وجودي قران عقب نيستند و گرنه افتراق حاصل مي شود، در حالي که پيامبر اکرم(ص) فرمودند: ( لن يفترقا حتي يردا علي الحوض). چون اهل بيت عليهم السلام همسنگ قران است و قران مهيمن بر کتب اسماني است، پس مي توان دريافت که مقام اهل بيت عليهم السلام از انبياي گذشته برتر است. و وقتي که کسي همسنگ قران کريم باشد، آيا او شايسته جانشيني پيامبر اسلام(ص) و پيروي کردن از او است يا کسي که خود احتياج به هدايت دارد؟
جناب مير جليلي يکي ديگر از دلايلم اين است که احاديثي نقل شده است مبني بر اينکه خليفه هاي پيامبر(ص) دوازده نفر خواهند بود که به اين مضمون مي باشند:( دوازده امير وجود دارند که همگي از قريش اند) يا ( کار مردم ادامه خواهد داشت تا اينکه دوازده نفر بر آنها حاکم شوند که همگي از قريش اند) يا در روايت ديگر آمده است که : ( اين امر به پايان نخواهد رسيد تا دوازده خليفه در ميان انها بيايند) و در روايت ديگر امده است که :( اسلام با وجود دوازده خليفه پيوسته عزيز و محکم باقي مي ماند). با وجود اينکه اين احاديث خلفا را در عدد دوازده محصور کرده اند، اهل سنت حديث ديگري را نقل کرده اند که معارض همه اين احاديث است و آن اين است که پيامبر (ص) فرمودند که :( خلافت بعد از من سي سال پس از ان پادشاهي است). جناب مير جليلي احاديث مربوط به خلفا اثني عشر با حديث پيامبر که مي فرمايد: خلافت بعد از من سي سال است ، چگونه قابل جمع است ، چون اين سي سال منطبق بر خلفا چهار گانه و شش ماه خلافت امام حسن(ع) است. و اينکه افرادي بيش از اين تعداد خلافت را بر عهده گرفته اند.
جناب مير جليلي لطفاً شما اين دوازده خليفه پيامبر را نام ببريد.
336   نام و نام خانوادگي:  بخت النصر     -   تاريخ:   08 تير 91
جناب آقاي ميرجليلي.شاهديه يزد
شما هم از ارادت خود به امام خميني بگوييد.

با تشکر
337   نام و نام خانوادگي:  عليرضا ن     -   تاريخ:   13 تير 91
با سلام
جناب عليرضا موسوي تبريزي، نظرتان در کامنت 334کاملاً نااميد کننده بود. شما از طرفي مي فرمايد که :اينقدربرادران هم کيش خودرا،به بادلعن وطعن نفرين نبنديدويکديگرراکافرنخوانيد، و از طرفي ديگر به کامنت 328جناب غضنفري تهمت غلو مي زنيد و او را از غلات مي دانيد!
جناب موسوي آيا مي دانيد که عقايد خطرناک و خاصي مثل: اعتقاد به الوهيت و خدايي ائمه-- اعتقاد به نبوت ائمه--اعتقاد به حلول جزء الهي در حضرت علي و برخي از ائمه- اعتقاد به تناسخ-- و از همه مهتر عقيده خطرناک تفويض، يعني اينکه خداوند پس از خلق شدن رسول گرامي اسلام و ائمه همه امور را از خلق و زنده کردن و ميراندن را به آنها واگذار کرد. همه از ويژگي هاي فرقه غلات هستند.
جناب موسوي آيا به صرف گفتن اين جمله که: ما شيعيان به جرات و اطمينان قلبي ميگوئيم كه مذهبمان را تحقيقي ومنطقي آنهم به شكل خيلي كامل انتخاب كرده ايم، گوينده اين سخن غالي مي شود؟ آيا بهتر نبود که از ايشان دليل اطمينان قلبيشان را بخواهيد؟ يا سخن ايشان را نقد کنيد؟ آيا شما مي توانيد غالي بودن جناب غضنفري را ثابت کنيد؟
و همچنين از آقاي سعيد حسيني و خود و ديگران شيعيان تقاضا دارم که برخوردشان مثل امامان عليهم السلام باشند. برخورد امام صادق(ع) با ديگران از زبان يکي از ملحدان زمانش واقعاً شنيدني است: ابن ابي العوجا با رفقاي مادي مسلکش، در مسجد پيامبر نشسته بودند و درباره شخصيت پيامبر و انکار صانع عالم ، سخن مي گفتند. مفضل که از شاگردان امام صادق بود، وقتي سخنان کفرآميز آنان را شنيد، بر آشفت و فرياد زد اي دشمنان خدا! خالق و مدبر را انکار مي کنيد؟ ابن ابي العوجا که مفضل را نمي شناخت گفت: از کدام گروهي؟ اگر از اهل کلامي،بيا باهم به بحث بنشينيم و اگر از ياران جعفر بن محمدي که او با ما اين گونه سخن نمي گويد. گاهي حرفهاي تندتر و کفرآميز تر از اينها که شنيدي، در محضر وي مي گوييم ، ولي او با کمال بردباري و متانت، حرفهاي ما را مي شنود و صبر مي کند تا آنچه را در انديشه داريم بگوييم تا جايي که کلمه اي باقي نماند و در مدتي که ما سخن مي گوييم چنان با دقت و حوصله حرفها و دلايل ما را گوش مي دهد که ما گمان مي کنيم، تسليم عقيده ما شده است و پس از ان، با ملايمت تمام و مهرباني با جملاتي کوتاه و پر مغز شروع مي کند به پاسخ دهي. تو اگر از ياران او هستي بسان او با ما سخن بگو.
338   نام و نام خانوادگي:  بخت النصر     -   تاريخ:   14 تير 91
موصوي طبريضي
به جاي اين رقاصي ها و دلقک بازي اگر مرد هستي و شرف و ناموس داري 20 صفحه علم صنمت عمر بن خطاب را براي ما بياور.
ما چيز ديگري از شما ابوبکريست ها نمي‌خواهيم.
339   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:   16 تير 91
سلام عليکم برادر گرامي جناب عليرضا ن عزيز از نصيحت برادرانه ي شما بي نهايت سپاسگذارم بنده طبق فرمايشات شخص آقاي موسوي مبني بر صحت ازدواج ام کلثوم و عمربن خطا از دختر يا خواهر خردسالشان براي پدرم خواستگاري کردم، و ايشان بجاي پاسخ مناسب ما را به بخاطر اين پيشنهاد که عمربن خطا مرتکب شده بود به بي شرمي و بي حيائي متهم نمودند، اما زماني که قرار شد همين عمل را از عمر بن خطا بررسي و طبق نظر خودشان او را هم بي حيا و بي شرم خطاب کنند، متآسفانه دل درد گرفته و خود را به کوچه ي عمرچپ زدند !!! حضرت اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب عليه السلام که فرمودند: "مرد شناخته نمي شود مگر آنکه سخن گويد" از طرفي يک مسئله ي جالبي در بحثهاي ايشان وجود دارد که مصداق بارز جمله ي " کافر همه را به کيش خود پندارد" است. بنده فقط يک درصد احتمال دادم که جناب موسوي تبريزي صادق باشد و گفته هايش را بر حسب صداقت قرار دادم و با توجه به اينکه گروه محترم پاسخ به شبهات و مسئولين اين سايت وزين و نوراني اين شبهه را بخوبي مورد بررسي قرار داده و افسانه ازدواج عمربن خطا و ام کلثوم را اثبات فرموده بودند، سعي کردم که ايشان متوجه اشتباه خود شوند، اما متآسفانه نه سايت جوابي به ايشان داد و نه ايشان پاسخ به سؤالات بنده و ديگر دوستان را دادند. لذا عناد و دشمني ايشان با ادله ي قوي شيعه و همچنين دلايل محکم دوستان بجاي پاسخ به آنان بروز کرد! بهتر است به سؤالات دوستان شيعه و پاسخهاي جناب تبريزي و نوشته هاي ايشان دقت فرمائيد تا موضوع کاملا روشن شود آيا بواقع در سخنان جناب تبريزي چيزي جز تهديد و ترعيب و تهمت افترا و همچنين تکفير شيعه مي بينيد ؟ بنده ابتدا منتظر شدم تا گروه محترم پاسخ به شبهات پاسخ دهد، اما عليرغم توضيحاتي که مسئولين سايت در مقاله مربوط به ازدواج عمربن خطا و ام کلثوم داده بودند هيچ پاسخي از سوي آن بزرگواران ارائه نگرديد و بنده مجبور شدم پاسخي مناسب به ايشان بدهم. هر چند که دلم نميخواست به اين مطلب بپردازم اما چکنم که مجبور به بيان حقيقت هستم تا قضاوت شما و ديگر عزيزان دقيق تر صورت پذيرد. متآسفانه چند نظر از بنده در واکنش به نوشته هاي جناب تبريزي علني نشد و گرنه من با اهل عمر تعارف ندارم و شما ميتوانيد اين مطلب را از نوشته هاي بنده دريابيد. مشکل ما عمري ها نيستند بلکه مشکل اصلي ما منافقان شيعه نمائي هستند که مانند وهابيت براي ايجاد شبهه در ميان شيعه به هر کاري دست ميزنند و برخي از آن کارها از پوشيدن لباس زنانه گرفته تا معرفي خود تحت عنوان شيعه است. همين سال گذشته وزارت اطلاعات 5 طلبه ملبس را که وهابي بوده و در ميان شيعه نفوذ کرده بودند را از فلان حوزه دستگير کرد، ابتداي سال جاري وزير اطلاعات اعلام کرد که وهابيت تحت عناوين مختلف حتي روحانيون شيعه ئر حال فعاليت در تهران و شهرهاي ديگر هستند. بنابراين هوشياري بيش از پيش شيعيان عزيز در مواجهه با چنين مسائلي لازم و ضروري است و دقيقا بر همين مبنا بنده از مسئولين سايت ميخواهم که آي پي جناب تبريزي و مشخصات بنده را به وزارت اطلاعات تحويل دهند تا هر دو مورد بررسي کارشناسي قرار گرفته و حق از ناحق تشخيص داده شود و اگر احيانا مسئله اي تحت عنوان نفاق در ميان باشد افشاء گردد. بنده شماره تلفنم را به مسئولين سايت داده ام جناب تبريزي هم ميتوانند همين کار را انجام دهند تا ادعاهاي خود را بصورت واقعي اثبات کنند وگرنه هر کسي ميتواند در محيط مجازي اظهار فضل کرده و يک مشت دروغ مبتي بر جهل تحويل مردم دهد. در هر صورت بنده منتظرم اميدوارم مسئولين محترم سايت در علني کردن اين نظر کم لطفي نکنند ياحق
340   نام و نام خانوادگي:  عليرضاموسوي تبريزي     -   تاريخ:   19 تير 91
بنام اوکه برتراست.(بادقت بخوانيد) 1-انديشه‌وران شيعه پاسخ هاى گوناگونى از اين مطلب(ازدواج ام کلثوم دخترفاطمه زهراءسلام الله عليهاباخليفه دوم) داده‌اند كه همگى آن‌ها صحيح و معقول به نظر مى‌رسد؛ 2-...و انديشه‌وران ديگرى، همچون سيد مرتضى پاسخ داده‌اند كه اين ازدواج با زورگويى و تهديد عمر بن خطاب بوده است. سلام بربندگان صالح خداوسلام به گروه مومن وصبورپاسخ به شبهات مذهبي وديگردوستان گرامي. لطفاًدوسطرفوق،که عزيزان گروه پاسخ به شبهات زحمت کشيده ودرمعرض ديدهمگان قرارداده اندرابخوانيدوبرادرسعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)راسفارش کنيدکه روحيه استحماروسوارشدن برمردم راکنارگذاشته وبه اهل تحقيق اجازه دهندتانظرخودرابدهندواين خواسته خداورسولش واهلبيت پاک ومعصوم اوعليهم السلام مي باشد. آقاي سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)گرچه صدهاتن ازرجال دين ازصدراسلام تاکنون موافق نظرسيدمرتضي بوده اندوهستندمانندايت الله جوادي عاملي حفظه الله،ولي من فرض رابرهمان يک نفرعالم بزرگ يعني سيدمرتضي گذاشته وبازفرض مي گيرم براينکه من هم زحمت کشيده وباتحقيق بسيار، دومين نفري هستم که به نظرسيدمرتضي رسيده ام. 1-جناب سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)آيااين است برخوردشماواين است اخلاق حسنه نبوي ومنطق متين علوي که مادونفررابه گروه ضالّه وهابيت ملحق کرده که حتي خوداهل سنت هم ايشان راقبول ندارند!وماراوهابي بدانيدچون موافق نظرشمانيستيم؟ 2-آقاي سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)آياايمان وادب شمابه شماامرمي کندکه براي ردّنظرمخالف خودتان،پدرپيرخودتان رابه خواستگاري دختران وخواهران همه مخالفين نظرخودببريد؟قل بئسمايامرکم به ايمانکم ان کنتم مؤمنين . 3-برادرسعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)گوياشمافقط سرگرم ودرگيرقيل و قال وبلاگ خودکه پرازاهانت ولعن فحش به اهل سنت است بوده وازقرآن غافليدکه بارهاتمسخرديگران رابه القاب نهي نموده بئس الاسم الفسوق بعدالايمان.به چه دليلي نام کسي رااينگونه مطرح مي کنيدکه آقاي بخت النصرهم ازشمايادگرفته وبه من مي گويد:جناب موصوي طبريضي، به جاي اين رقاصي ها و دلقک بازي اگر مرد هستي و شرف و ناموس داري... 4-سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)شمادرمباحثه ومناظره کم آورديدوسريع رفته ايدسراغ توپ وتانک ومسلسل!ودستگيري وبزن وببندوپليس و..اگرمن رامي شناختيدوازسابقه من مي دانستيدازاين قيل وقال هانمي کرديد. 5-(شاه اسماعيل صفوي)زمان ترعيب وپاسگاه بازي گذشته،بدانيد مملکت قانون داردوهيچ کس بي جهت ازکسي نمي ترسدمگراينکه خلاف کرده باشدواين شمائيدکه بايدبترسيدچون کج دهني شما به مقام معظم رهبري برهمگان هويداشده است همين چندروزپيش رهبرمعظم درشبکه خبرنکات بسيارزيبنده اي رادرخصوص عاملين اختلاف بين شيعه وبرادران اهل سنت مطرح نموده اندوبايدبگويم که هرچه که ايشان زحمت کشيده وتمام مردم مسلمان رابه همدلي واتحاددعوت مي کندشمابااين ادبيات قبيح وزشت خودکه پرازطعن ولعن نفرين وتمسخربه اهل سنت است رابيهوده وباطل مي کنيدآيامي دانيدکه اين الستةحدادِشمامي تواندباعث قتل شيعه بي گناهي درآنطرف دنيابشود؟خدارحمت کندعلامه عسکري را،که چه خون دلهاکه نخوردندبخاطروجودافرادي کج فهم مثل شما!؟ 6-آقاي صفوي ازاين به بعدمن راوهابي صدانکنيدچون والله-تالله بالله بخداقسم من شيعه اثناعشري بوده وبراي حقانيت اعتقادخودحاضرم مباهله کنم واينکه قسم خورده ام بازبخداقسم ازترس شما وامثال شمانبوده قسم خوردم تاحجت رابرشماتمام کنم که به من ومردم تهمت نزنيد! 7-آقاخداحافظ. والسلام علي من اتّبع الهدي
341   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   20 تير 91
الله اكبر با سلام جناب تبريزي . بقول خودتان با دقت بخوانيد ..... 1 ) برداشت از مقاله بالا نشانده اين است كه اجماعي مابين علماي شيعه و سني در اين مسئله نيست . 2 ) اينكه بر فرض محال اين ام كلثوم مدعي بعضي از علما همان دختر حضرت فاطمه الزهرا باشد هيچ دردي را از دردهايي كه عمر به ان مبتلا ميباشد درمان نمي كند . بمثل: شك در نبوت , دخيل بودن در توطئه قتل حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم . دخيل بودن در مسموم كردن ان حضرت و شهادت ايشان . توهين واضح و اشكار در مسئله حديث ( قرطاس ) . و هجوم به خانه حضرت فاطمه سلام الله عليها و شهادت ايشان بدست اين شخص و بسياري از اعمال شنيع ديگرش ........... هر يك به تنهايي كافيست كه او را ............. باقي اين گفتار قضاوت با شماست ..... فقط اين را بگويم كه ايشان از اين افسانه بنام ازدواج با دختر حضرت علي عليه السلام چيزي بيشتر از زنان حضرت نوح عليه السلام و لوط عليه السلام نصيبش نمي شود حتي حاضرم بگويم كمتر خيلي خيلي كمتر. در نهايت جناب تبريزي اينكه در اثبات شيعه بودن خود به قسم و مباهله توسل كرديد اشكالي ندارد ولي جناب تبريزي اين را بسياري از وهابيون حتي علماي اين فرقه ضاله براي اثبات درست بودن اباطيل خود حاضرند صدها مرتبه بيشتر از شما هم قسم بخورند و هم طلب مباهله كنند . اينجا مجبورم مثلي بزنم هر چند كه شخصاً اعتقاد به مقايسه هيچ شخصي يا حتي سگ ولگرد محله خودمان را كه باعث ازار و اذيت مردم محله امان شده با اين ملعون حقير ندارم . اين ملعون كسي غير از عبد الشيطان معلق زاده لندني دلقك شبكه ضاله وصول نيست . حق را بايد گفت هر چند كساني خوششان نيايد . لبيك يا علي
342   نام و نام خانوادگي:  بخت النصر     -   تاريخ:   20 تير 91
موصوي طبريضي ابوبکريست اين لاطالئات که نوشتي همان 20 صفحه علم عمر بود؟ چي‌شد 20 صفحه علم عزيز دلت عمر بن خطاب؟ استخبارات نجد به جاي اينکه مشتي آدمکش و تروريست مثل تو را بفرستد ايران، کمي در معابد يهوديان بچرخد شايد يک خط از علم و حکمت عمر بن خطاب را بيابد!! برگرد به استخبارات نجد بگو ايران صحراي آفريقا نيست که هر گراز وحشي پرچمي با حروف عربي در دست بگيرد و ادعاي اسلام و رهبري اسلام را کند!! ***** اين نهايت عجز و درمانده‌گي و بيچاره‌گي و ذلت شما است که با فرار از سوالات عقلي و فطري ما، روي به دزديدن اسامي شيعيان آورده‌اي!!! ***** نکند فکر کرده‌اي که با دزديدن اسامي شيعيان تو هم جزء مسلمين مي‌شوي؟ ***** اين عمل تو، بنده را ياد صنمت عمر بن خطاب مي‌اندازد!!! ***** او هم چون تو فکر مي‌کرد که با دزدين دخترکان 5 ساله و ازدواج اجباري با آنها، صاحب عزت و شرف مي‌شود!!! **** آخر مگر فرعون لعين با دزديدن دختر مزاحم به جايي رسيد که عمر بن خطاب به درجه و مقامي برسد؟ ****** به اين دختر دزدي و اسم دزدي ها پايان دهيد!!! اين دختر دزدي‌ها و اسم دزدي ها براي شما اهل عمر، شرف و آبرو نمي‌آورد!!! ****** سلام خداوند به شاه اسماعيل صفوي و استاد بنده آقاي سعيد حسيني که زندگي خود را وقف جلوگيري از دختردزدي توسط شما کردند.
343   نام و نام خانوادگي:  عليرضاموسوي تبريزي     -   تاريخ:   20 تير 91
برادران مجيد م علي وبخت النصر سلام عليکما. شمادرتهمت وافترآء واهانت وتکفيروتفسيق وفحش وناسزاي برمن، کوتاهي نکرديد؟! بدانيدآنچه راشمابه من گفته ايد،هرگزمن حاضرنمي شوم به يک کافري نسبت داده وندانسته اورااين چنين متهم کنم! چون دين اسلام ومذهب برحق من، که همان قرآن کريم وشيعه جعفري وعقل سليم است،اين اجازه رابه من نمي دهد!من قاري قرآن هستم که چندين باره درزمينه هاي قرائت ومفاهيم وتفسير،رتبه هاي مختلف ازاستاني تاکشوري راکسب کرده ام ونيازي ندارم که شماباورکنيد.مي توانيدباورنکنيدوبازهم همان روش پيشين خودراکه فحش وتکفيروتفسيق است ادامه دهيدولي دوستان من، اين کاررانکنيدوخودرابه اين گناهان بزرگ ونابخشودني آلوده نکنيد.من ذره اي ازصفات خودراکه ازالطاف خداوندي برمن است وهميشه بابت آن خداراشکرمي کنم براي گروه محترم وعاقل پاسخ به شبهات، گفته ام وخواسته ام علني نشودکه شمامي توانيدسوال کنيدوايشان هم فقط بگويندآري ياخيرنه بيشتر. برادران مجيدوبخت النصر،کتاب هرکس آئينه عقل اوست. لذااينکه آقاي صفوي مي گوينددرفضاي مجازي هرکس مي توانداظهارفضل کندمردوداست مثلاًبراي پي بردن به مفاخروبزرگان ازجمله مفاخرشيعه، چون شيخ حسن علامه حلي،ملاصدرا،شيخ طوسي،شيخ صدوق،مرحوم آخوند،شيخ مرتضي انصاري وديگران ازاين بزرگواران نيازي نيست که ماايشان رابه چشم سرببينيم! کتب ايشان دالّ براعجوبه بودن شان مي باشدلمعه شيخين شهيدين نشانه اي ازبزرگي آن دوبزرگواراست اسفارملاصدرادليل برنمونه بودن ايشان است رسائل،مکاسب شيخ مرتضي انصاري آئينه ژرف انديشي اوست.وهمينطورکامنت هاي من وشمانشانه اي ازايمان وتقواي ماست!من خودم رامي گويم که بنده گنه کارخداوندم. پس بيش ازاين خودراآلوده به پليدي وگناه نکنيدمن ازشماراضي ام واميدوارم که خداوندنيزازمن وشماراضي شود.ادب وروش کامنت گذاري راازبرادرعليرضان يادبگيريدخداوندايشان راحفظ نمايد.التماس دعا.وصلي الله علي سيدنامحمدواله وسلم
344   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   20 تير 91
الله اكبر با سلام جناب تبريزي .كجاي نظر من بوي اهانت ميدهد ؟؟؟ ميشود بفرماييد. اينكه اگر اين ازدواج اتفاق افتاده باشد كه نيافتاده براي عمر هيچ خيري خواهد داشت . همان عمري كه معلوم عام و خاص است . شما كه قاري قران كريم هستيد ايا اين ايه را نخواده ايد . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ ( 13 ) الحجرات در ثاني افشاي حقايق تاريخي انهم وقتيكه به اين تواتر بحث شده اهانت نيست . فقط يك نكته بسيار مهم و كوتاه . در طي سالهاي طولاني كه با وهابيون بودم متوجه شدم انها از بيان كلمه زيبا و مهم و اسان """ سلام """ خود داري ميكنند شايد از بيان ان اكراه دارند شايد . لبيك يا علي
345   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:   20 تير 91
جناب موصوي طبريزي عمر پرست متآسفانه شما را در حد بحث عملي نمي بينم شما متآسفانه قدرت بيان حقيقت را نداريد کسي که سخني از شيعه را بي شرمانه مي داند و همان سخن را بصورت عملي از عمربن خطا بي شرمانه نمي داند، قطعا خود نيز فاقد آن اخلاق حسنه است، در واقع اين رفتار شما نمي تواند دليل ديگري داشته باشد. شما خود را قاري قرآن معرفي مي کنيد، در حاليکه متآسفانه خود از آن بي بهره ايد، خواندن طوطي وار قرآن بدون دقت و تفکر در معاني عميق آن کتاب آسماني چه ارزشي دارد؟ بهتر نيست به آيات صريح لعن که مختص ملعونين مورد ذکر قرآن است دقت کنيد تا اينقدر مفتضح نشويد ؟! گيرم واقعآ شما قاري قرآن باشيد! با دُم خروستان چه کنيم؟!!! جناب قاري قرآن !!! آيا نمي دانيد خداوند تبارک و تعالي بارها و بارها به کررات در قرآنش صريحآ لعنت خود و فرشتگان و همه ي مردم را به گمراهان و گمراه کنندگان نسبت مي دهد؟!!! اي مدعي شيعگي و اي مدعي قرائت قرآن آيا شما عمر و عثمان و ابوبکر و معاويه و يزيد را گمراه و گمراه کننده نمي دانيد؟!!! ديگر رقاصي بس است. به اندازه کافي براي عمربن خطا خدمت کرده ايد. تا بحال حتي يک سؤال ما را پاسخ نگفته و فقط سعي در انحراف موضوع نموده ايد تا خود را به نحوي تبرئه کنيد! غافل از اينکه خود را در گرداب حماقت و بلاهتتان خود گرفتار ساخته ايد. دليل اين قضاوت در کامنتهاي قبلي شما کاملآ مشهود است و هر انسان آزاده و اهل حقيقتي چنانچه در نظرات ديگر کاربران در واکنش به شما موجود است، با خواندن آنان به اين نتيجه خواهد رسيد. مگر ابوبکر و عمر و عمثان و معاويه و يزيد و ... قرآن نمي خواندند؟ مگر هم اکنون بسياري از وهابيت حافظ کل قرآن کريم نيستند؟ اين مسائل دليل بر فضل کسي نمي شود زيرا علم و فضل مبتني بر علوم قرآني زماني نمود پيدا ميکند که عملکرد عالم دقيقا مبتني بر قرآن کريم و نظرات امام معصوم باشد ولاغير. مزخرفات شما در واقع نظر شخصي بوده و ارتباطي با قرآن و اهل بيت عليهم السلام ندارد، مهمتر از آن اينکه ما نمي توانيم نظرات شخصي را ملاک حقانيت قرار دهيم، زيرا طبق فرمايش رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم شرط مسلماني و عدم گمراهي و انحراف هر مسلمان قطعا و قطعا پيروي از قرآن و اهل بيت عليهم السلام است (حديث قلين). بنابراين اگر ما بخواهيم نظر شخصي را در امور ديني و عقيدتي لحاظ کنيم ناچاريم ابوبکر و عمر و عثمان و معاويه و يزيد را هم بپذيريم! زيرا آنان هم داراي نظر شخصي بودند! يکي از دلايل گمراهي حضرتعالي همين نظرات شخصي است، اگر هم بر فرض محال عنوان شناسنامه اي شما هم شيعه باشد، فرقي بحال بنده نمي کند زيرا تفکرات شما (نظرات شخصي) مبتني بر غير اهل بيت عليهم السلام و قرآن کريم است. در واقع ارائه ي نظرات شخصي در جائي که قرآن و اهل بيت عليهم السلام حکم کرده اند نشان از همان گمراهي مورد نظر رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در حديث شريف ثقلين دارد و از همه مهمتر فرد گمراه (کسي که نظر شخصي را بجاي قرآن و اهل بيت عليهم السلام ترجيح مي دهد) نشان از خيانت او نيز دارد! زيرا سول خدا فرمودند: اني تارک فيکم الثقلين کتاب الله وعترتي ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدي، کتاب الله فيه‏الهدي والنور حبل ممدود من السماء الي الارض وعترتي اهل بيتي وان اللطيف الخبير قد اخبرني‏انهما لن يفترقا حتي يردا علي الحوض وانظروا کيف تخلفوني فيهما. من در ميان شما دو امانت نفيس و گرانبها مي‌گذارم يکي کتاب خدا قرآن و ديگري عترت و اهل بيت خودم. مادام که شما به اين دو دست بيازند هرگز گمراه نخواهيد شد و اين دو يادگار من هيچ گاه از هم جدا نمي‌شوند. مسند احمد بن حنبل، ج‏۵، ص‏۱۸۲ مستدرک حاکم، ج‏۳، ص‏۱۴۸ صحيح مسلم، ج‏۷، ص‏۱۲۲ سنن بيهقي، ج‏۲، ص‏۱۴۸ صحيح ترمذي، ج‏۵، ص‏۶۶۲ صواعق المحرقه،ص 233، بيروت، 1414 ق تفسير فخر رازي،خ 8 /ص 173 تفسير الخازن 1 / 277 ، بيروت، 1415 ق بنده دقيقا به همين دليل گفتم که در محيط مجازي هر کسي مي تواند اظهار فضل کند، زيرا تا مرد سخن نگفته باشد - عيب و هنرش نهفته باشد. و اما بنده مباهله را قبول دارم به شرط اينکه بصورت حضوري انجام پذيرد بنده و شما ميتوانيم با مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف هماهنگ کنيم و آن بزرگواران هم ترتيبي اتخاذ کنند تا ملاقات و مباهله در آنجا صورت پذيرد و نيز از مسئولين ذيربط هم دعوت به عمل آيد تا شاهد مباله باشند. حتي اگر اين مباهله بصورت پخش مستقيم انجام شود عالي خواهد شد چون هم به لحاظ بازتاب خبري و هم به لحاظ وسعت تبليغي و بازتاب ويژه ي آن به خيلي از دوستان که احيانآ دچار ابهام هستند کمک خواهد کرد. بنابراين بهتر است هرچه زودتر با مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر عج الله تعالي فرجه الشريف هماهنگ نمائيد منتظرم
346   نام و نام خانوادگي:  عليرضا ن     -   تاريخ:   20 تير 91
با سلام به جناب عليرضا موسوي تبريزي
جناب موسوي در اين مقاله ، نظر گروه پاسخ به شبهات واضح است که فرمودند: عده‌اى از دانشمندان شيعه و سنى با پذيرش اصل ازدواج، نكته ديگرى را مطرح كرده‌اند كه امّ‌كلثوم همسر عمر، دختر امير مؤمنان عليه السلام نبود؛‌ بلكه دختر ابوبكر بوده است؛ از جمله يحيى بن شرف نووى، مهمترين شارح صحيح مسلم در كتاب تهذيب الأسماء اين مطلب را نقل كرده است.
و همچنين اگر به نظر سيد مرتضي توجه کنيم که فرموده اند:كه اين ازدواج با زورگويى و تهديد عمر بن خطاب بوده است. که گروه پاسخ به شبهات اين مطلب را در محور هشتم آورده اند که : هشام بن سالم از امام صادق عليه السلام نقل مى‌كند كه آن حضرت فرمود: زمانى كه عمر بن الخطاب از امّ‌كلثوم خواستگارى كرد، اميرمؤمنان به او فرمود: امّ‌كلثوم خردسال است. امام صادق مى‌فرمايد: عمر با عباس ملاقات كرد و به او گفت: من چگونه ام، آيا مشكلى دارم؟ عباس گفت: تو را چه شده است؟ عمر گفت: از برادر زاده‌ات دخترش را خواستگارى كردم، دست رد بر سينه‌ام زد، قسم به خدا چشمه زمزم را پر خواهم كرد، هيچ كرامتى را براى شما نمى‌گذارم؛ مگر اين كه آن را از بين ببرم، دو شاهد بر مى‌انگيزم كه او سرقت كرده و دستش را قطع خواهم كرد. عباس به به نزد اميرمؤمنان عليه السلام آمد، او را از ماجرا با خبر ساخت و از او درخواست كرد كه تصميم در اين باره را بر عهده او نهد، حضرت امير نيز مسأله ازدواج را به عهده عباس گذاشت.
جناب موسوي اگر اصل تاريخي ازدواج را مسلم تلقي کنيم و بر فرض اگر از روي رضايت و اختيار باشد( که چنين نيست)، آيا از اين قضيه مي توان دليلي براي مشروعيت حکومت خليفه دوم استفاده کرد؟ مگر در جوامع مختلف اتفاق نمي افتد که بين دو گروه مخالف ازدواجي صورت مي گيرد ، بدون اينکه از آن به عنوان عامل مشروعيت ياد شود. مگر الان در مناطقي که شيعه و سني با هم زندگي مي کنند از اين قبيل ازدواج ها اتفاق نمي افتد بدون اينکه شيعه مذهب سني يا سني مذهب شيعه را تاييد کند.
مگر خليفه مسلمين نبايد حافظ جان و ناموس ديگران باشد، پس چرا خليفه دوم اين عبارت را به عباس عموي پيامبر مي گويد: قسم به خدا چشمه زمزم را پر خواهم كرد، هيچ كرامتى را براى شما نمى‌گذارم؛ مگر اين كه آن را از بين ببرم، دو شاهد بر مى‌انگيزم كه او سرقت كرده و دستش را قطع خواهم كرد. آيا پيامبر اسلام چنين کاري را انجام مي داد؟ مگر در قران آيه 78سوره هود نمي خوانيم که حضرت لوط پيشنهاد تزويج دختران خود را به قوم فاسد خود داد. آيا اين کار حضرت لوط دليل بر اين است که قوم حضرت لوط افرادي صالح بودند؟
جناب موسوي ايا صرف ارتباط فاميلي دليل بر مشروعيت حکومت يا رابطه دوستانه است؟
347   نام و نام خانوادگي:  عليرضاموسوي تبريزي     -   تاريخ:   20 تير 91
با عرض سلام واحترام خدمت برادرمودّب،فهيم وخوبم عليرضا ن
نظرشخص من که شايدهم اشتباه کنم (چون معصوم نيستم) اين است که درميان تمام کاربران اين سايت فقط عده قليلي رااينچنين شناخته ام که هم اهل منطق اندوهم ادب وتربيت اسلامي رارعايت مي کنندوهم ازسوادخوبي برخوردارند!وانصافاًبايدبگويم که يکي ازآنان شمابرادرگرامي من، عليرضاهستيد.بله کامنت خوب ومنطقي شماراخواندم واذعان مي کنم که حق باشماست که صِرف ارتباط فاميلي دليل بر مشروعيت حکومت يا رابطه دوستانه کسي نيست واين ازنگرش هاي محکم ،ثابت وهميشگي من بوده است.هرگزخداي نکرده من درصدداين نبوده ام که بخواهم مشروعيت حکومت خلفاء ثلاث راثابت کنم چون ثبوتاًواثباتاًاين سه نفر، حق علي عليه السلام راغصب کرده اندواگرکسي دراين موضوع شک داشته باشدبايدخودرااصلاح کرده وتوبه نمايد.
برادرعليرضامن شماراحَکَم وقاضي مي کنم که آيابرخوردونوع نگارش اين چندنفرکه من براي شان به لفظ جلاله قسم يادکرده ام که شيعه هستم ودرعين حال آنان، ازهيچ اهانت وفحش وافتراءوناسزاوتکفيروتفيسق وسرزنش به لقب واستفاده ازالفاظ نارواومسخره آميزمثل ابوبکريست وهابي ورقاص وامثال ذالک کوتاهي نکردنددرکجاي منطق قرآن وسيره نبوي وتشيع علوي محلي ازاعراب دارد؟
برادرعليرضابراي من ثابت ويقيني شدکه ازهمان اول نبايدبابعضي واردبحث مي شدم! کسي که بخل مي ورزدکه حتي سخن خودرابامخاطب خودباسلام شروع کندوآنقدرروحيه خشن وپرخاشگري دراوعجين شده که مست فحش وتهمت است!وجالب اينکه بگفته خودمجيداين ازخصوصيات وهابيون است!
برادرعليرضاآنهامن رابه نداشتن سوادمتهم مي کنندوخودراعالم واتفاقاًقسمت اول راخوب فهميده اندچون خودمن هم معترف هستم که من که هيچ، قرآن فقط خداوندراعالم مطلق دانسته وبشرراازعلم اندک بهره مندکرده وانبياءوائمه اطهارعليهم السلام هم علم شان متصل به منبع وحي است وازخوداستقلالاًچيزي ندارندواماقسمت دوم که تلويحاًخودراصاحب فضل دانسته وازالفاظي مثل:تورادرحدي نمي دانم که باتوبحث نمايم وفلان وبَمان!جالب است که هنوزمعني محال رانمي دانندومثلاًمي گويند:به فرض محال که اين ازدواج صورت گرفته باشد!درحالي که درتعريف محال آمده به جمع ضدين مي گويندمثلاًيک ديوارهم زمان هم سياه باشدوهم سفيد!که اين ،محال است.ولي ازدواجِ حتي يک دخترشيرخواره بامردکامل هرگزمحال نيست وازنظرشرعي محکوم به صحت است ومردحق داردکه ازاين دختراستمتاع نمايدمگرمباشرت تازمان رسيدن به سن بلوغ!
برادرعليرضاتکرارمي کنم من همه کامنت شمارابادقت خواندم وهمه آن راتائيدوتصديق مي کنم وشک نکنيدکه تمام تهمت هاي اين گروه برمن ناروابودومن ازسردلسوزي ازآنان گذشته بودم وحتي درحق آنان دعاکرده بودم ولي ديدم من دراشتباه بودم وگذشت من ازآنان بي جابوده است لذارضايت خودراازآنان پس گرفته وآنان رابه خداي بزرگ که درکمين بندگان است مي سپارم.فلايومنواحتي يرواالعذاب الاليم.
برادرعليرضاالتماس دعاوخدانگه دارشماباد.جاداردمن دراين جاحُسن استفاده کرده وازگروه محترم پاسخ به شبهات مذهبي تشکرنموده وخسته نباشيدبگويم .وصلي الله علي سيدنامحمدواله وسلم.
348   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:   21 تير 91
سلام

جناب موصوي طبريزي

در کداميک مسابقات استاني شرکت و موفق به کسب مقام شده ايد؟
349   نام و نام خانوادگي:  رحمتي     -   تاريخ:   21 تير 91
باتقديم سلام واحترام به خوبان. اين جمودفکري وعصبيتي که دربعضي ازاين گفته هاي چندتن ازآقايون ديده مي شودباورکنيدازفشارقبرابي لهب شديدتراست! وزيباترازاين،اين است که اين آقايون مردم راارشادونصيحت هم کرده وقصددارندجوانان راراهنمائي کنند!!!واي واي!!! مغز اينان ازسنگ وآهن سخت تراست! آيااين است صفت معلمي که مي خواهدجواني که ذهن وعاطفه اوازگل لطيف تراست رابه دين ومذهب راهنمائي کند؟ فحش ومسخره واهانت ازابله است وسينه گشاده وروي خش ازپيامبرواهل بيت. پس خودتان قضاوت کنيدکه آياشماابله هستيدياپيروپيامبرواهل بيت. خيلي واضح است من نمي گويم شجاع بوده وخودتان بگوئيد. بااين روحيه آقامي خواهديک مباهله هم انجام دهد؟! فايده اي نداردچون سنگ مي خوردروي سنگ وفقط صدامي کند! وشايدبدتر!ممکن است سنگ آسماني بشکندکه اين سنگ همان سنگ است! خجالت هم خوب چيزي است. واقعاًبرايت متاسفم استادس-ي
350   نام و نام خانوادگي:  عليرضاموسوي تبريزي     -   تاريخ:   21 تير 91
آقاي صفوي وهمدستان ونوچه هاي او،سلام برمومنين
گرچه قصدداشتم که اصلاًواردبحث دراين حوزه نشوم ومواردي رادراين خصوص به گروه محترم پاسخ به شبهات مذهبي وگرفتارجاهلاني چون شماتوضيح داده ام ولي ديدم بدنيست که چندجمله کوتاه به شماي چندنفرانگل و ناخلف بگويم تاخيلي پرّونشويد
شمادرچندکامنت بالاتريک اهانت بزرگي رابه گروه پاسخ به شبهات مذهبي وبلکه همه کاربران آنان نموده ايدودرواقع بااين نظرخودآنان راجاسوس جلوه داده واين سايت غني وارزشمندايشان رابه پايگاه ارعاب تبديل نموده ايدتاديگرکسي احساس امنيت نکندودرنتيجه ضريب کابران اين سايت بااين فتواي بي بديل شماريزش قابل ملاحظه اي خواهدداشت شماازايشان خواسته ايدتاآي پي من رابه اين وآن بدهندفقط به جرم اينکه شمابه خيال باطل خودگمان کرده ايدکه من وهابي هستم ومن درپاسخ شمابايدبگويم که علت اينکه شمااين نظراعجوبه گانه را داده ايدبه چندعلت است وسرفصل آن اين است که شما روحيه دلاوري وشجاعت من رانمي دانيدوازسابقه من خبرنداريد!من باشمارش برايتان توضيح خواهم داد.
1-من درهمه عمرم ازهيچ کس نترسيده ام تا شمادومي آن باشيدپس اين که آي پي است اگرآي دي من هم به کسي داده شودمن باکي نداشته وضربه نمي خورم فقط ازحق قانوني خودکه شکايت است دريغ نخواهم نمود.
2-بسياري کاربران رسماًباعنوان وهابي وسني وحتي يهودي مي آيندونظرخودرامي دهندوازامثال تونيزخوفي ندارندواصلاًاين سايت راه اندازي شده است براي تبادل نظروبحث علمي ونهايت اينکه اگرموردي پسندمديرمحترم نبودآن راحذف مي کند.
3-من ازشيعيان ومحبين اهل بيت عليهم السلام هستم وبابت آن به لفظ جلاله هم سوگنديادنموده ام واصلاًوهرگزخداراشکر،حتي من بافرقه ضالّه وهابي رابطه دوستي وحتي همسايگي هم ندارم وخداشاهداست که تابحال مستقيم يک نفرازآنان رانديده ام!. خوب است يک کسي بيايدوهم ازمن تحقيق کندواگرزمينه آن فراهم شدمن ازخصوصيات اخلاقي وعَمَلي شمارامقداري توضيح دهم تادست عوام فريبي شمابازشود!
کوچکترين آن که به نوبه خودبزرگترين است وجرم آن بسيارسنگين،شمانصايح علماءشيعه راوخصوصاًمقام معظم رهبري راکاملاًبه مسخره گرفته ايدوهرچه اين پيرمردمجتهدوپدرمعنوي ماوخسته دل ازامثال شمافريادمي زندکه نبايدبين شيعه وسني اختلاف انداخت وبارهاآن رانهي کرده وحرام دانسته اندولي شمابه اين مردبزرگ کج دهني کرده وعملاًدروبلاگ تان وديگروبلاگ هابدترين فحش هارابه برادران اهل سنت مي دهيدواينجورباعث خون شيعه شده وايشان راخون به دل مي کنيدنمي دانم که آقايان مسئول کجايندکه امثال شماهاراسرجاي خودنمي نشانند؟
4-اين سايت امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف است وهرکس به اين سايت سرمي زندنوعي احترام به آقاي خودگذاشته وهمينطورباعث دلگرمي گروه زحمت کش پاسخ به شبهات مذهبي شده است لذابايدامنيت اوتضمين باشدوهمين هم است پس مطمئن باشيدکه گروه فهيم پاسخ به شبهات شرعي خودرادراختياربي خردوجاهلي چون شماهانمي گذارندواطلاعات شخصي هيچ کس رابه هيچ کس ديگرنمي دهندومي داننندکه اين کارايشان خلاف اخلاق،خلاف دين وخلاق قانون است وطرف مقابل حق پيگيري دارد.
5-آقاي مدعي علم وفضل بروبجاي اين قيل وقال هاي بيهوده، معلومات خودرابالاببرکسي که هنوزانواع فرض راکه يکي ازآنهافرض محال است نمي داني ومي گوئيدبرفرض محال که شناسنامه تان شيعه باشد!البته اين کارتان بدنبودچون مقداري من خنديدم وشايدبابت خنداندن من ماجورباشيد
6-عزيزان گروه پاسخ به شبهات مذهبي وبويژه مديرمحترم خدافظ شماباشد
7-صفوي وهمدستان او.موتوابغيظکم.
حتماًبه جان مقام ولايت علني شودوالسلام
آقاي صفوي به خيالت خيلي خيلي هوشياري که اين سوال راازمن مي پرسي که درکدام مسابقات استاني کسب مقام نموده ام وازکشوري نمي پرسي؟ازعجايب شيخ مااين است شيره راخوردوگفت شيرين است!ازتجويدونغمات ومقامات بپرس تابرايت توضيح دهم دستگاه هاي هفتگانه اصلي صُنِعَ بِسَحَر=دستگاه صبا-نهاوند-عجم-بيات-سه گاه-حجاز و رَست ومابقي فرعي اندمثل رَمَل و...
ازتفسيرهم مي تواني سوال کني هرچه بلدبودم مي گويم گرچه احتمالاًمن بااين سايت ومخصوصاًشماممکن است خداحافظي کنم وفکرمي کنم اين کارمعقولي باشد.علت اينکه من اين کامنت راگذاشتم ديدم که هنوزهم شما بي تربيت هستيدوالاقصدسکوت داشتم.
351   نام و نام خانوادگي:  بخت النصر     -   تاريخ:   21 تير 91
يک نفر در کشتي از ايران شکست خورده بود، فوري رفت لباس تيم ايران را پوشيد و پرچم ايران را در دست گرفت. به او گفتند چرا چنين مي‌کني؟ گفت: مي‌خواهم وقتي داور من را به عنوان بازنده اعلان مي‌کند لباس تيم ايران را بر تن داشته باشم، تا همگان فکر کنند ايران شکست خورده است!!! ***** حالا هم 1 ميليارد ابوبکريست چنان از نوکران و غلامان حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) شکست خورده اند که چاره را در اين ديده اند که تحت نام شيعيان و با ادعاي تشيع به ميدان بيايند و جهالت و حماقت و عناد و بت پرستي خود را به نام شيعيان تمام کنند!!! ***** واقعا بايد به اين حماقت استخبارات نجد خنديد که فکر مي‌کنند که با اين اعمال پوچ و ايذايي، مي‌تواند دين حضرت آدم (عليه السلام)، دين انبياء الهي و سرور انبياء حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله)، دين 14 معصوم (عليهم السلام) را «نابود» کند!! ***** موشوي طبريزي!!! آخر مگر امامت عمر بن خطاب، با آنهمه سال زندگي منافقانه در کنار نبي اکرم (صلي الله عليه و آله)، توانست اسلام را نابود کند که حال اربابانت در استخبارات نجد بتوانند پرچم اسلام را خاک کنند؟!!! مگر ابوبکرها و تيمورها و صدام ها و غزنوي ها و عثماني ها و عباسي ها و اموي ها ... توانستند اسلام را نابود کنند که حال چند تا استخباراتي بچه‌باز بتوانند بوسيله تو اسلام را از ميان بردارند؟!!! ***** صنمت عمر بن خطاب، زمين دزدي کرد، منبر دزدي کرد، محراب دزدي کرد، لقب دزدي کرد، اسم دزدي کرد، دختر دزدي کرد. ولي آيا عاقبت جز آتش دوزخ را به دست آورد؟ حال شما هم زمين شيعيان را بدزديد، مساجد آنها را بدزديد، القاب و اسامي آنها را بدزديد. آيا عاقبتي بهتر از ابوبکر خواهيد داشت؟ ***** عمري در قطيف زمين و نفت شيعيان را مي‌دزدد. عمري در ايران نام و القاب شيعيان را مي‌دزدد. چه کند که زمين دزدي و لقب دزدي و دختر دزدي اساس دين او است.
352   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   21 تير 91
با سلام تحريف سخن ديگران از مصاديق وهابيون است >>>>> بنده گفتم >>>>> ولي جناب تبريزي اين را بسياري از وهابيون حتي علماي اين فرقه ضاله براي اثبات درست بودن اباطيل خود حاضرند صدها مرتبه بيشتر از شما هم قسم بخورند و هم طلب مباهله كنند . نظر 341 : تاريخ: 20 تير 91 - 02:21:12 بنده گفتم : >>>>> 344 تاريخ: 20 تير 91 - 20:22:17 در طي سالهاي طولاني كه با وهابيون بودم متوجه شدم انها از بيان كلمه زيبا و مهم و اسان """ سلام """ خود داري ميكنند شايد از بيان ان اكراه دارند شايد . شما فرموديد >>>> نظر : 350 21 تير 91 - 16:00:13 حتي سخن خودرابامخاطب خودباسلام شروع کندوآنقدرروحيه خشن وپرخاشگري دراوعجين شده که مست فحش وتهمت است!وجالب اينکه بگفته خودمجيداين ازخصوصيات وهابيون است! در ضمن اي کاش جواب نظر شماره 348- تاريخ: 21 تير 91 - 01:03:37 را مي داديد . اخه خود شما فرموديد : نظر 343 تاريخ: 20 تير 91 - 05:50:17 >>>>> چندين باره درزمينه هاي قرائت ومفاهيم وتفسير،رتبه هاي مختلف ازاستاني تاکشوري راکسب کرده ام ان شاء الله اين نظر بنده را دليل بر توهين ندانيد .. لبيک يا علي
353   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:   22 تير 91
سلام عليکم نمونه اي ديگر از خواستگاري عمربن خطا البته مطمئنم اين بار دل درد جناب " اليرزا موصوي طبريضي " بيشتر خواهد شد !!! عبدالله، فرزند أبي‌بکر، زني به نام عاتکه داشت که گويا در مقابل مقداري مال و اموال، با او شرط کرده بود که بعد از وفاتش شوهر نکند. عاتکه هم شرط را پذيرفته و زندگي مي‌کرد تا اينکه شوهرش از دنيا رفت. بعد از وفات شوهر، عاتکه به شرط خود وفا کرده و بنا کرد از ازدواج امتناع نمايد درحالي‌که خواستگاراني داشت. يکي از اين خواستگاران، عـُمـَر بود که يک‌بار به وليّ عاتکه مراجعه کرده و از او خواست نزد عاتکه، يادي از او کند. وليّ، چنين کرد اما عاتکه، خواستگاري عـُمـَر را هم رد نمود. عمر از وليّ خواست که عاتکه را به عقد او در آورد و او نيز چنين کرد. سپس برخاست و به منزل عاتکه وارد گرديده و با او گلاويز شد. عمر و عاتکه آن‌قدر با هم کارزار کردند تا اينکه عمر، چيره گشت و با او آميزش نمود. کارش که تمام شد، با تنفر و اَه‌اَه‌گويان، برخاسته و بيرون شد و ديگر سراغي از عاتکه نگرفت. جدايي به درازا انجاميد تا اين‌که خود عاتکه، کسي فرستاد که بيا که بهر تو آماده‌ام. أخبرنا عفان‌بن‌مسلم حدثنا حمادبن‌سلمة أخبرنا علي‌بن‌زيد: أن عاتکةبنت‌زيد کانت تحت عبدالله‌بن‌أبي‌بکر فمات عنها و اشترط عليها أن لاتزوج بعده فتبتلت و جعلت لاتزوج و جعل الرجال يخطبونها و جعلت تأبى فقال عمر لوليها: اذکرني لها فذکره لها فأبت عمر أيضاً فقال عمر: زوجنيها فزوجه إياها فأتاها عمر فدخل عليها فعارکها حتى غلبها على نفسها فنکحها فلما فرغ قال: أف أف أف أفف بها ثم خرج من عندها و ترکها لا يأتيها فأرسلت إليه مولاة لها أن تعال فإني سأتهيأ لک. (الطبقات‌الکبرى، ابن‌سعد ج8 ص265) چنين خليفه اي قطعآ عامل يهود بود و آئين يهود را بنام اسلام نکته به نکته و مو به مو اجراع ميکرد و برخلاف آيه 51 سوره مبارکه مائده يهوديان از دوستان نزديک خلفاي ثلاثه بوده و يهودياني از جمله ابوهريره ها و کعب الاحبارها بعنوان منبع حديثي اهل سنت به شمار ميروند و اين نشان از جايگاه رفيع يهود در ميان اهل سنت دارد. اليرزا موصوي طبريزضي براي رفع دل درد ميتواني يک نظر ديگر که همراه با توهين به شيعيان است بنويسي البته اين بار مواظب باش که حرفهايت همانند گذشته به افشاي ماهيتت کمک نکند زيرا تا مرد سخن نگفته باشد عيب و هنرش نهفته باشد.
354   نام و نام خانوادگي:  عليرضا ن     -   تاريخ:   22 تير 91
با سلام جناب عليرضا موسوي تبريزي ، کسي که جانشيني حضرت علي (ع) را از راه نص ثابت مي داند و وي را براي اين مهم از هر کس ديگري شايسته و سزاوار بداند و حضرت علي (ع) را بعد از پيامبر (ص) محور تفکر خويش قرار دهد، که بحمدالله از نوشته يتان اين گونه بر مي ايد ، صدر در صد شيعه هستيد. و ما نيز بايد اين رفتار امام صادق (ع) را الگو قرار دهيم: ابن ابي العوجا با رفقاي مادي مسلکش، در مسجد پيامبر نشسته بودند و درباره شخصيت پيامبر و انکار صانع عالم ، سخن مي گفتند. مفضل که از شاگردان امام صادق بود، وقتي سخنان کفرآميز آنان را شنيد، بر آشفت و فرياد زد اي دشمنان خدا! خالق و مدبر را انکار مي کنيد؟ ابن ابي العوجا که مفضل را نمي شناخت گفت: از کدام گروهي؟ اگر از اهل کلامي،بيا باهم به بحث بنشينيم و اگر از ياران جعفر بن محمدي که او با ما اين گونه سخن نمي گويد. گاهي حرفهاي تندتر و کفرآميز تر از اينها که شنيدي، در محضر وي مي گوييم ، ولي او با کمال بردباري و متانت، حرفهاي ما را مي شنود و صبر مي کند تا آنچه را در انديشه داريم بگوييم تا جايي که کلمه اي باقي نماند و در مدتي که ما سخن مي گوييم چنان با دقت و حوصله حرفها و دلايل ما را گوش مي دهد که ما گمان مي کنيم، تسليم عقيده ما شده است و پس از ان، با ملايمت تمام و مهرباني با جملاتي کوتاه و پر مغز شروع مي کند به پاسخ دهي. تو اگر از ياران او هستي بسان او با ما سخن بگو.
355   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:   22 تير 91
آقا يا خانم بيسواد و بيمار "اليرزا موصوي طبريزضي" بقول خودت با دقت بخوان گفته اي: ... آقاي صفوي وهمدستان ونوچه هاي اوگرچه قصدداشتم که اصلاًواردبحث دراين حوزه نشوم ومواردي رادراين خصوص به گروه محترم پاسخ به شبهات مذهبي وگرفتارجاهلاني چون شماتوضيح داده ام ولي ديدم بدنيست که چندجمله کوتاه به شماي چندنفرانگل و ناخلف بگويم تاخيلي پرّونشويد جواب: از کي تا حالا شما بجاي گروه پاسخ به شبهات پاسخ مي گوئيد ؟! گمراهاني مانند تو بقدري حقير هستند که به دليل اينکه چيزي از خود براي ارائه ندارند، سعي مي کنند از ديگران مايه بگذارند! شما اگر چيزي در چنته داري از خودت مايه بگذار بچه جان !!! جالب است که طبق گفتار خودت حاضر نيستي عمربن خطا را حتي بي شرم و بي حياء بداني اما شيعيان را انگل و ناخلف مي خواني !!! گفته اي: شمادرچندکامنت بالاتر يک اهانت بزرگي رابه گروه پاسخ به شبهات مذهبي وبلکه همه کاربران آنان نموده ايدودرواقع بااين نظرخودآنان راجاسوس جلوه داده واين سايت غني وارزشمندايشان رابه پايگاه ارعاب تبديل نموده ايدتاديگرکسي احساس امنيت نکندودرنتيجه ضريب کابران اين سايت بااين فتواي بي بديل شماريزش قابل ملاحظه اي خواهدداشت شماازايشان خواسته ايدتاآي پي من رابه اين وآن بدهندفقط به جرم اينکه شمابه خيال باطل خودگمان کرده ايدکه من وهابي هستم ومن درپاسخ شمابايدبگويم که علت اينکه شمااين نظراعجوبه گانه را داده ايدبه چندعلت است وسرفصل آن اين است که شما روحيه دلاوري وشجاعت من رانمي دانيدوازسابقه من خبرنداريد!من باشمارش برايتان توضيح خواهم داد جواب: کداميک از سخنان بنده اهانت محسوب ميشود ؟ آيا منظورتان همان حديث ثقلين يا آيات شريف قرآن کريم در خصوص لعن مستقيم خداوند و ملائکه و همه ي مردم بر گمراهان و گمراه کنندگان است؟! يا افشاي عقايد وهابيت در مدعي شيعه اي مانند شما که ماهيت شما را به همگان معرفي مي کند ؟ آمار سايت هم که خلاف نظر شما را ثابت مي کند ! در ضمن منظور شما از گروه محترم پاسخ به شبهات کدام گروه است ؟! آيا منظور شما همان گروهي است که حضرتعالي در نظرات قبلي آنان را حتي بدتر از يهود خوانده ايد ؟؟!!!!! اين نظر خود شماست که در سايت هم موجود است: 289 نام و نام خانوادگي: عليرضاموسوي تبريزي - تاريخ: 06 خرداد 91 - 23:32:46 سلام.واقعاًشماگروه پاسخ به شبهات ازيهودهم بدتروبيشتراهل تحريف مي باشيد!شمانظرات منطقي راحذف مي کنيد!چرانظرآن برادري ازيزد.صادق،که شراط اقليمي وفرهنگي عرب رادرازدواج دختران کم سن وسال ورشدبالاي دختران عرب به تائيدروايت توضيح داده بودحذف نموديد؟براي من نظرايشان خيلي جالب وعقلي بود. البته بقيه ي کامنتهاي شما هم به همين شکل است! هنر شما همين است، از توهين به تمام کاربران و شيعياني که با نظرات تو مخالفت کرده اند گرفته تا تقسيم بهشت و جهنم به بندگان خدا و ... که نشان از سخنان متکبرانه و تآثير به اصطلاح کارشناسان شبکه وهابي "کلمه" و نوعي بيماري روحي و رواني در شما دارد. جناب مصوي طبريضي بيمار رواني نفاق شما کاملا آشکار است و هر کسي که نظرات شما را بخواند براحتي مي تواند به اين نتيجه برسد در ضمن مگر شما قانون نظام مقدس جمهوري اسلامي را قبول نداريد ؟ مگر وزارت اطلاعات را قبول نداريد ؟ پس چرا اولا آن بزرگواران را با لفظ " اين و آن " نام برده ايد ؟ ثانيآ آنرا که حساب پاک است از محاسبه چه باک است ؟! ثالثا همانطور که در نظرات بنده ثبت شده است، من به گروه محترم پاسخ به شبهات عرض کردم که آي پي هر دو نفرمان را در اختيار آن عزيزان زحمتکش وزارت اطلاعات و با هر مرجع ذي صلاح قرار دهند تا حق از ناحق مشخص شود، مغالطع و ترس شما چه دليلي دارد ؟! مگر ادعا نمي کنيد که به کسب مقام قرآني دست پيدا کرده ايد ؟! پس چرا از مقامات ذيربط وحشت داريد ؟! مگر پيشنهاد مباهله ندادي ؟! من هم قبول کردم چرا مثل هميشه فرار مي کني ؟! ادعا کرده ايد داراي روحيه دلاوري و ... هستيد ! پس ديگر فرارتان براي چيست ؟! بر خلاف شما بنده از خود چيزي نگفته و ادعائي هم ندارم ولي مطمئنم که شما به هيچوجه صادق نبوده و نيستيد و هيچوقت هم در هيچ مرجع قانوني حاضر نخواهيد شد، حتي اگر قرار باشد در مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف حاضر شويد هم امتناع خواهيد کرد. واقعا خنده دار است که از طرفي پيشنهاد من را مبني بر بررسي کارشناسانه ي قانوني توسط وزارت اطلاعات و يا مسئولين ذيربط رد مي کنيد و از آن هراس داريد و مسئولين را " اين و آن " قلمداد مي کنيد، و از سوي ديگر در خواست مي کنيد تا يک نفر بيايد و در مورد شما تحقيق کند !!! در مورد فرمايش مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي (مدظله العالي) بهتر است متن کلام ايشان را بدقت بخوانيد. بنده در بحثها و مناظراتم تنها کتابهاي اهل سنت را مستمسک بحث قرار داده و فقط به مطالبي اشاره کرده ام که در کتابهاي صحيح اهل سنت موجود است. اگر واقعا مطلبي از آن کتابها را توهين ميدانيد، برويد يقه ي نويسندگان آن کتب و نيز علماي اهل سنت و تابعين را گرفته و همچنين جلوي چاپ اين کتابها را بگيريد که به فرمايش مقام معظم رهبري عمل کرده باشيد و بقول خودتان به کسي توهسن نشده باشد. چرا فرمايش آن بزرگوار را نصفه و نيمه بيان مي کنيد ؟! ايشان فرمودند اولا اهل بصيرت باشيد ثانيآ بحث علمي هيچ اشکالي ندارد. شما بجاي اين حرفها سعي کنيد سؤالات دوستان را که مدام در حال فرار از آن هستيد را پاسخ دهيد تا ماهيت علمي و اهداف شخص شما بر اي همه شفاف گردد، نه اينکه از همان اول با توهين وارد سايت شده و به عمربن خطا و پيروانش دُم تکان بدهيد. ما طبق نظر خودتان به شما پيشنهادي کرديم اما شما بجاي احترام به نظر خود که قطعا از محبت شما به عمربن خطا نشآت ميگيرد پيشنهاد ما را که حتي قابل قياس با بي شرمي عمربن خطا هم نبود، بي شرمانه خطاب کرديد و حاضر نشد همان واژه را در برابر فعل عمربن خطا که طبق روايات بسي بي شرمانه و زورگويانه و وقيحانه و مبتني بر کفر بوده است را نتوانستيد به محبوب خود عمر نسبت دهيد و همچنان سعي کرديد که حقايق را زير پا گذاشته و به عمر دُم تکان دهيد !!! شما در آخرين کامنت خود گفتي: اين سايت امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف است وهرکس به اين سايت سرمي زند نوعي احترام به آقاي خودگذاشته وهمينطورباعث دلگرمي گروه زحمت کش پاسخ به شبهات مذهبي شده است لذابايدامنيت اوتضمين باشدوهمين هم است پس مطمئن باشيدکه گروه فهيم پاسخ به شبهات شرعي خودرادراختياربي خردوجاهلي چون شماهانمي گذارندواطلاعات شخصي هيچ کس رابه هيچ کس ديگرنمي دهندومي داننندکه اين کارايشان خلاف اخلاق،خلاف دين وخلاق قانون است وطرف مقابل حق پيگيري دارد جواب: منظور از دلگرمي اين گروه محترم، همان کامنت شماست که آنان را از يهود بدتر خوانده ايد ؟! آيا با اينکار شما مخصوصا اگر بر فرض محال شيعه باشيد آنها مي توانند بقول خودتان دلگرمي داشته باشند ؟! آن بزرگواران براي اينکه حق خود را از تو بگيرند سراغ چه کسي بايد بروند ؟! آيا همين نظر شما نفاق مبتني بر ذات و عقيده ي منحط شما را ثابت نمي کند ؟! اصلا يکي از دلايل ترس و فرار شما از جواب به سؤالات بنده و دوستان همين مسئله ي نفاق شماست !!! گفته اي: آقاي مدعي علم وفضل بروبجاي اين قيل وقال هاي بيهوده، معلومات خودرابالاببرکسي که هنوزانواع فرض راکه يکي ازآنهافرض محال است نمي داني ومي گوئيدبرفرض محال که شناسنامه تان شيعه باشد!البته اين کارتان بدنبودچون مقداري من خنديدم وشايدبابت خنداندن من ماجورباشيد جواب: کجاي سخنان بنده بوي اظهار علم و فضل مي دهد ؟! بهتر نيست به کامنتهاي خودت نگاهي بيندازي تا معلوم شود چه کسي اظهار فضل کرده است ؟! در مورد فرض محال شيعگي شما هم شکي نيست، در واقع اگر شما معني جمله مرا نمي فهميد به من ربطي ندارد، ضمن اينکه عدم فهم از سوي شما کاملا امري طبيعي است، زيرا اگر از شعور کافي بر خوردار بوديد قطعا مي فهميديد که شيعه اي با تفکرات شما يعني بدتر از وهابيت ولاغير. در آخر هم بهتر است به سؤالات ادعاهاي خودت جامع ي عمل بپوشاني چون سابقه بنده روشن است و دوستان مي دانند که تا مسئه اي را روشن نکنم ساکت نخواهم ماند و ميدانم که از ورود ناشيانه به چنين بحث مهمي مثل ... پشيماني اما غرور عمري ات بتو اجازه نمي دهد حقيقت را بپذيري ! توصيه ميکنم از بندگي شيطان (وهابيت) خارج شود و مباهله حضوري را بپذير و براي روشن شدن حقيقت در محاکم قانوني حاضر شويم تا صحت سخنان شما و بنده براي هدايت ديگر دوستان ثابت شود. در واقع هدف بنده همين است و مطئن باش تا حق کساني که در کامنتهايت به آنان توهين کرده اي را از تو نگيرم به افشاءگري خواهم پرداخت تا بر شياطين وهابيت ثابت شود که اينگونه رقاصي هاي مبتني بر نفاق و خدمت به عمر تحت عنوان نام مبارک شيعه ديگر براي آنان و اربابان تو کارساز نيست و بقول دانشمند گرامي جناب آيت الله دکتر حسيني قزويني بزرگوار اين ترفند ها نخ نما و قديمي شده است. اين نوع نگرش ها و اين نوع شبهه افکني ها نه تنها کمکي به وهابيت نمي کند بلکه همانطور که اکنون به فلاکت افتاده و مفتضح شده ايد به ضرر شماست ! در ماندگي و دستپاچگي شما به حدي رسيده است که اختيار خود را از دست داده و به پاچه گيري اقدام کرده ايد بهتر است از اين به بعد اگر نظري را در سايت قرار مي دهيد بيشتر دقت کنيد تا خدائي نکرده دچار سکته مغزي يا احيانآ سکته عقيدتي مبتني بر عقايد ضاله وهابيت نشويد، مخصوصا زماني که مشغول تايپ مي شويد. توصيه نهائي من به تو اين است: شيطان را از خود دور کن غرور کاذب بر گرفته از هر چيزي که در تو پديد آمده است را به زباله دان افکن عقايد ضاله آتش بزن طبق مولايمان امير المؤمنين حضرت علي بن ابطالب عليه السلام رو در رو به عمر و عمري ابوبکر و بکري بگو : شما دو نفر اي عمر و اي ابوبکر ، خائن ، گناهکار و حيله گر هستيد، تا بشود تو را پيرو او ناميد در غير اينصورت جلسه رقاصي خود را تعطيل کن مباهله حضوري و بررسي کارشناسانه ي توسط مسئولين ذيربط فراموش نشود. بي صبرانه منتظرم. آنرا که حساب پاک است از محاسبه چه باک است خدا شاهد است که خيلي از حرفها را سانسور کردم يا حق
356   نام و نام خانوادگي:  رکسانا     -   تاريخ:   22 تير 91
سلام با توجه به انچه که اقاي کليني از امام صادق نقل کرده است دو نظريه اي که ميگويد ام کلثوم دختر حضرت علي نبوده است وهمچنين اين ازدواج صورت نگرفته رد است. من نميدانم کساني که چنين اظهاراتي را بيان مي کنند از کتب اهل تشيع خبر ندارند . امام جعفر صادق (عليه‌السلام) در مورد ازدواج ام کلثوم فرمود: «إنّ ذلک فرج غُصبناه» اين ناموسي است که از ما غصب شده است». (کليني الکافي، ج 5، ص 346، ح 1 و 2، سال 1367ش، دارالکتب الاسلامية، طهران) اين جملات مي رسانند که اين ازدواج صورت گرفته است وام کلثوم ناموس حضرت علي يعني دختر وي بوده است.
357   نام و نام خانوادگي:  رکسانا     -   تاريخ:   22 تير 91
گروه پاسخ به شبهات

لطفا نظرات توهين اميز وتمسخراميز را تاييد نکنيد. چنين نظراتي در خور اين سايت نيست.
358   نام و نام خانوادگي:  ابو زينب     -   تاريخ:   22 تير 91
سلام

جناب تبريزي

آيا اينهمه توهين و افتراء و جفنگياتي که به برادران شيعه نسبت داده ايد، چيزي بجز ارادتتان به عمربن خطاب را ثابت مي کند ؟!!!
مشخص است که شما مشکل بزرگي در عقيده خود داريد.
واقعا نميدانم شما از عقل و علم و منطق و استدلال چيزي مي دانيد يا خير؟
اما در اين بحثها براي من ثابت شد که مشکل شما بقدري با شيعه عناد و دشمني داري که حاضري براحتي بر هر شيعه اي که مخالف نظر توست توهين کني و همان فعل را حاضر نيستي در حق غاصبين ولايت و ظالمين به اهل بيت عليهم السلام بپذيري تا جائيکه حاضر مي شوي بخاطر عمربن خطاب به شيعيان ناسزا بگوئي !
آيا اين يکي از آموزه قرآني شماست که ادعا کرده ايد از قاريان ممتاز بوده و موفق به کشب مقام استاني و کشوري شده ايد ؟!
بفرمائيد ديگر چه مقامي کسب کرده ايد؟
البته به شما موفق به کسب مقام برتر در رشته توهين به شيعيان شده باشيد!
واقعا ابر شما متآسفم که حتي يک سؤال از شيعيان نتوانستيد پاسخ دهيد و همواره دد صدد توهين به شيعه بخاطر عمربن خطاب بوده ايد!
شما که شهامت آنرا نداريد دختر دزدي عمر را بي شرمانه اعلام کنيد، چرا پيشنهاد سعيد حسيني را بي شرمانه اعلام کرديد؟!
ايا اين خود بزرگترين دليل بر نفاق شما نيست؟!
شما بخاطر عمربن خطاب شيعيان را انگل حساب کرديد !!!
آيا اين اساس عقيده شما را اثبات نمي کند؟!!!
از همکان ابتداي ورود به سايت با ادبيات طلباکارانه و بسيار سخيف گروه محترم پاسخ به شبهات را بدتر از يهود خوانديد !!!
دوستان مي توانند بروند و نظرات آقاي موسوي را مطالعه کنند.
واقعا تعبير صحيحي را جناب بخت النصر براي شما بکار برده اند، جناب رقاصي براي عمر جز بي آبروئي براي شما حاصل ديگري ندارد

سؤال جناب حسيني را من هم از شما دارم.
در کدام مسابقات موفق به کسب مقام کشوري و يا استاني شده ايد؟

يا علي
359   نام و نام خانوادگي:  عليرضاموسوي تبريزي     -   تاريخ:   22 تير 91
باسلام وصلوات برمحمدواهل بيت معصوم واطهاراوعليهم السلام. جان ومال من و دار وندارمن، فداي اسلام ناب محمدي وقرآن کريم،اين معجزه جاويداحمدي وسيره وهدف پيامبروائمه طاهرين، سلام الله عليهم وعلي جميع الانبياءوالمرسلين وجميع عبادالله الصالحين. وسلام خدمت برادرمحترم،وزين ومومن عليرضان، مطالب شماراخوانده وسعي خواهم کردتاحتي الامکان به آن عمل کنم چون که نصيحت امام صادق عليه السلام است وبرمن است که بدان پايبندبوده وتخطّي نکنم وهرچندتاالان هم روش من همين بوده است واگرهم يکي دوموردکمي تندي نموده ام درقبال انبوهي ازفحش هاوتهمت هاوتمسخرهائي بوده که بحمدالله سندآن موجوداست. همان آقائي که شمااورانصيحت کرده ايد،واعجبا!ازيکطرف بابت نصيحت شما،ازشماتشکرمي کندوازطرف ديگرذره اي بحال او تاثيرنگذاشته واو وهمدستانش دقيقاًبا دهان بدبو و متعفّنِ پرازفحش وتمسخروتوهين، براي من مطلب مي نويسند!سواءعليهم اَ اَنذرتَهم ام لم تُنذرهُم لايومنون! جداًچه زيباگفت آن دانشمندبزرگ که:کتاب هرکس آئينه عقل اوست! البته ناگفته نماندکه اين مباحثات، فوائدبسياري براي من داشت!وازجمله آشنائي من باافرادي مثل شمابرادرعليرضان، وقليل ماهم، وديگراينکه باديدن اينگونه برخوردهاازاين قوم لُدّ وبي تربيت وفحاّش،اعتقادم نسبت به تحقيقات بسياري که کرده وبه آن رسيده بودم صدبرابرشد! باتشکرازبرادرعليرضان وگروه محترم پاسخ به شبهات مذهبي.وصلي الله علي سيدنامحمدواله وسلم.
360   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   22 تير 91
الله اکبر
با سلام

جناب رکسانا اين را چه ميگوييد :

محمدبن ابي‌بكر، از همان سنين كودكي، با حضرت علي(عليه‎السلام) ‌آشنا شد، بعد از مرگ ابوبكر، و ازدواج اسماء با حضرت علي(عليه‎السلام)‌، محمد در خانه آن حضرت پرورش يافت و از نزديك با شيوه‌ زندگي امام علي(عليه‎السلام) و سيره‌ آن حضرت آشنا شد، و اين باعث شد كه محمد علاقه‌ وافري به حضرت پيدا كند، حضرت علي(عليه‎السلام) نيز متقابلاً محمد را دوست مي‌داشت و مي‌فرمود: «محمد از صلب ابوبكر و فرزند من است.»

الغارات، ص 158، مؤلف ابراهيم بن محمد ثقفي كوفي

لبيک يا علي
361   نام و نام خانوادگي:  عليرضاموسوي تبريزي     -   تاريخ:   22 تير 91
سلام خدمت دوستان وسعيدحسيني.سعيدآقامواظب باش دق نکني!؟ فقط تواين کامنتت 44تاتوهين بود!بيچاره زن وبچه هات بااين اخلاق داغون واعصاب غيرطيبعي ات باورکن مديريت وبلاگ،برايت خوب نيست برواستراحت،زيارت،سياحت،گردش توپارک نزديک خونه تون. اصلاً بيامن يک روان پزشکي حاذق سراغ دارم !هرکه يک باررفته پهلوش باقرص هائي که بهش داده ديگه برنگشته البته قرص هاش بزرگه!يه چيزي به اندازه چرخ تراکتور!ولي خوب خوب خوب شده که گفتم ديگه برنگشته!البته من قول داده ام به برادرعزيزم عليرضان که به نصيحت ايشان،که برخواسته ازسخن امام صادق عليه السلام است عمل کنم واگردقت کنيداين کامنت من هيچ مغايرتي باقول من نداردچون سخن من ازباب خودماني ومشاوره است بگذريم من بابت آن اتهامِ به گروه عزيزپاسخ به شبهات مذهبي، بلافاصله معذرت خواهي کرده ام که کامنت آن همانجاموجوداست بروبخوان! وخدامي داندکه من يک لحظه غافل شدم ويادم نبودکه براي کامنت هاي قبل، شماره هاي پيشين رابايدکليک کنم که آقاي غضنفري ازهمان ابتداباادبيات بدواهانت واستفاده از واژه نفهمي به من يادآوري کرد!واتفاقاًاين گروه محترم پاسخ به شبهات نفع وسودبرده اند!چون من بابت اين کارم بارهابرايشان قرآن خوانده ودعاکرده ام وحتي نمي خواستم بگويم من بااين جدال هاي باشما،براي شماومجيدوبخت النصر وبرادرغضنفري وديگران همگي برايتان قرآن تلاوت کرده ودعاي خيرنموده ام خوب پس حرص نخور وخودراکنترل کن.اين رابدان که اگربامن رفيق بودي بدون شک من رابهترين رفيق خودمي دانستي!واينقدردري بري نمي گفتي!چون همه دوستان من نظرشان نسبت به من کاملاًمثبت است واين راازالطاف خداوندمتعال مي دانم.درپايان اين نکته راياداوري کنم که علت اينکه کامنت من درخطاب به شماضميرمفرد وتو بود،عمدي بودچون بحالت خودماني شمارامخاطب قراردادم وخداي نکرده قصدبرحرمتي درکارنبود.نيازي هم به مباهله نيست برواستراحت کن.گفتني است که بلافاصله بعدازاينکه من يک کامنتي براي عليرضان فرستادم ودرآن به ايشان قول داده بودم که حتي الامکان به سخن امام صادق عليه السلام درخصوص خوش رفتاري عمل کنم اين کامنت 44عددناسزاي شما رسيددرابتدا باخودگفتم :طبق قول به عليرضامن نبايدچيزي جواب بدهم ولي وجدانم ناراحت بودکه مباداآقاي سعيدحسيني درفشارروحي باشدومن باعث وباني آن باشم چون بنظر م اين کامنت شماغضبان اَسَفاً ودرنهايت خشم وفشارعصبي ارسال شده است ويکي ازچيزهائي که من ازآن خوف دارم اين است که من باعث وباني مشکل مسلماني بشوم پناه برخدا.ولذا اينکه بارهاگفته ام خلفاءثلاثه رالعن نکنيدبخاطراين است که هم موجب اختلاف بين برادران اهل سنت وشيبعه است که مقام معظم رهبري هم آن راحرام کرده اندوهم اين فعل من وشما مي تواندبگفته علامه عسکري باعث خون شيعه اي بشودوآياآقاي سعيدحسيني شمابراين گناهان بزرگ خوفي نداريد؟
پس اين چيزي که من گفته ام اصلاًربطي به بحث علمي ندارد! آنچه رامن به تاسي ازبزرگان مردودمي دانم،همانا لعن علني است نه بحث علمي!خداوندعاقبت همه ماراختم به خيربگرداند.فکرکنم ديگه کافيه، پس لطف کنيدوديگه تواين موضوع، کامنت گذاري نکنيدازهمين جا،خداحافظ همه شماتاملاقاتي ديگرودرمبحثي ديگر،بشرط حيات انشاءالله.والسلام علي عبادالله الصالحين.
362   نام و نام خانوادگي:  عليرضا ن     -   تاريخ:   22 تير 91
با سلام خانم رکسانا، گروه پاسخ به شبهات حديث مورد نظر شما را در متن مقاله اورده اند و توضيح داده اند: عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ وَ حَمَّادٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (عليه السلام) فِي تَزْوِيجِ أُمِّ كُلْثُومٍ فَقَالَ إِنَّ ذَلِكَ فَرْجٌ غُصِبْنَاه =از امام صادق عليه السلام در باره ازدواج امّ‌كلثوم پرسيدند، حضرت فرمود: او ناموسى است كه از ما غصب كرده‌اند. (طبق يك معنى؛ اما طبق ترجمه ديگر، اصل ازدواج زير سؤال مى رود؛ يعنى او زنى است كه به بهانه او ما را تحت فشار قرار مى دهند؛ نكته قابل توجه اين است كه حضرت با وجود فصاحت تمام، نفرموده‌اند ذلك فرج غصب منا؛ بلكه خود را مغصوب معرفى كرده‌اند و فرموده‌اند غصبناه، و يا غصبنا عليه كه در مصادر ديگر شيعه و مصادر سنى به نقل از شيعه اين چنين آمده است، و معنى غصبنا، آن است كه ما مغصوب شديم و نه آن فرج). پس اين سخن شما مردود است: من نميدانم کساني که چنين اظهاراتي را بيان مي کنند از کتب اهل تشيع خبر ندارند . خانم رکسانا مگر نمي گوييد که امام جعفر صادق(ع)، از طرف مادري نسبش به ابوبکر مي رسد، آن موقع نيز ام کلثوم دختر ابوبکر ، جز ناموس امام صادق (ع) مي شود.
363   نام و نام خانوادگي:  رحمتي     -   تاريخ:   22 تير 91
سلام
من هم هردونظرعاقلانه وعالمانه آقاي رکساناراکاملاًتائيدمي کنم حق باايشان است چرااينان دست به اهانت وتمسخرطرف مخالف زده ونمي خواهندحقيقت راقبول کنند؟اينهاخودراازحضرت علي وفاطمه س عاقل ترمي دانندبه آنان چه؟ اگرعلي نمي خواست دخترش ام کلثوم روبه خليفه نمي داد.برايشان سخت است که حضرت فاطمه مادرزن وحضرت علي پدرزن عمرباشدمگه اينها دليل برخوبي کسيه؟ هرکس درگرواعمال خودش هست به من وشماچه که، کي عروس ودامادکي بوده ياهست؟خودام کلثوم هم مثل ديگران بايدازکرده خودپيش خداجواب بده واين قانون حتي براي پيامبران هم هست پس خوشابحال کسي که پيش خداروسفيدباشه وهيچ ارزشي نداره که باباش کي بوده ياازچه قبيله وطايفه است عرب ياعجم سفيدياسياه، نکنه اين هم که ازقرآن است شک داريد؟استغفرالله.
همه بايدتو صف قيامت بايستندوجواب بدهندفلنسئلن الذين ارسل اليهم ولنسئلن المرسلين. بدون شک همه مردم وهمه پيامبران ازآنان سوال شده وبايدجواب بدهند.پس براي اين موضوع پيله کردن وردّش حماقت است.
364   نام و نام خانوادگي:  رکسانا     -   تاريخ:   23 تير 91
بله اقاي مجيد م علي . محمد پسر ابوبکر صديق پس ازازدواج مادرش با حضرت علي به فرزندخواندگي ايشان درامد وحضرت علي هم خود گفته اند که محمد از صلب ابوبکر است. ايا شما سندي مشابه با همين براي ام کلثوم هم داريد؟ هرچند اگر چنين سندي هم وجود داشته باشد باز هم ام کلثوم دختر خوانده ي حضرت علي ميشود وازدواج وي با حضرت عمر با اجازه ي حضرت علي بوده است.
365   نام و نام خانوادگي:  بخت النصر     -   تاريخ:   23 تير 91
جناب موشوي طبريزي
لاطالئات زيادي نوشتي. ولي همچنان از پاسخ به سئوال استاد سعيد حسيني طفر رفتي!!

«در کداميک مسابقات استاني شرکت و موفق به کسب مقام شده ايد؟»

چرا پاسخ نمي‌دهي؟ چرا از مباهله فرار کردي؟ چرا چون صنمت عمر بن خطاب فرار کردي و رفتي؟
آيا جز اين است چون عمر بن خطاب از منافقان هستي؟
آنهم منافق مسلح؟
*********
دستان تو به خون حداقل سه تن از شيعيان آلوده است. انشاء الله چون رفيقت ريگي به زودي به جزاي جنايات خبيثت خواهي رسيد.
منتظر باش که به همين زودي سربازان امام زمان (عليه السلام) تو را خواهند يافت.
*******
تو اولين مامور و مزدور استخبارات نجد نيستي که استاد سعيد حسيني او را به دام انداخته است. آخرين آنها هم نخواهي بود انشاء الله تعالي.

استخبارات نجد بداند تا زماني که در اين مملکت ذکر ياحسين رهگشاي ما است، موشوي طبريزي ها و ريگي ها و ... هيچ غلطي نخواهند کرد.
به مدد مولي علي (عليه السلام)
366   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:   23 تير 91
سلام عليکم جناب اليرزا موصوي طبريضي جفگيات زيادي را از روي دستپاچگي و فشار عصبي مبتني بر جهل و دل دردي که بخاطر روشن شدن بي حيائي عمر بر شما عارض شده است، سر هم کرده ايد که ارزش خواندن ندارد اما بخاطراينکه هيچ سؤالي از ما را نتوانستيد پاسخ دهيد، به بعضي از آنها بر اي روشن شدن ميزان صداقت اشاره ميکنم تا ضمن مشخص شدن ميزان عقل و ايمان، هدف شما نيز براي دوستان بيش از پيش آشکار شود. بنابراين نکته هائي را که از آن فرار کرده ايد همراه با چند سؤال جديد از شما مي پرسم تا انشاءالله بحث ما با شما منتج به نتيجه مناسب براي کاربراني که اين کامنت ها را مي خوانند گردد. 1- ادله هاي هاي موجود در مقاله قطعا نخوانده ايد و يا اگر خوانده ايد با عقل مبتني بر جهلتان سازگار نبوده است ! 2- سؤالات بنده و ديگر دوستان را بروي مبارک نياورديد و هميشه فرار را بر قرار ترجيج داديد ! 3- آيات قرآت و رواياتي که از معصوم عليهم السلام آورديم بدون هيچ اعتنائي کنار گذاشته و دائمآ غرق در نظرات شخصي که نشان از گمراهي و جهل مرکب دارد شديد ! 4- ادبيات توهين آميزتان را از شيعيان دريغ نکرديد در صورتي که با تکان دادن دُم خود براي عمربن خطا سعي در کسب رضايت او بجاي الله تعالي گرديديد ! 5- هر کسي بر خلاف نظر شما سخن گفت با ادبيات مبتني بر دوران جاهليت پاسخ داديد ! 6- شما که ادعا مي کنيد امام صادق عليه السلام را قبول داريد چرا طبق نظر آن بزرگوار در مورد خلفاي ثلاثه سخن نمي گوئيد ؟! 7- طبق استدلال خنده دار شما مي توانيم به هر کسي اتهامي وارد کنيم و بعد با خواندن قرآن براي آنان اعلام کنيم که آنان از ما سود برده اند !!! 8- مباهله را خودت پيشنهاد دادي و همانطور که رد کامنت بنده موجود است مطمئن بودم بزدلي مانند تو توانائي و شجاعت آنکار را ندارد و طبق پيش بيني من مثل سؤالاتي که پرسيده بوديم از آن هم فرار کرديد ! 9- گفتار شما نشان از فرايندي تلخ در زندگي شما مبني بر بيماريهاي رواني دارد که باعث شده آدرسهاي روانپزشکان و ميزان مهارت آنان را بخاطر مبارک داشته باشيد و جاي تعجب است که چرا تا بحال نگفته بوديد که شما از جمله مراجعين همان روانپزشکي هستيد که براي معالجه به وي مراجعه و هيچوقت به فطرت اصلي و ذات خود باز نگشته ايد ؟! 10- دروغ و وعده هاي دروغين شما هم که مثل نقل و نبات هر روز استعمال مي شود ! 11- مغالطه و فرار از بحث اصلي هم يکي از شگردها و ترفندهاي روزمره و روتين حضرتعالي و عقيده گمراه شماست ! 12- خوش رقصي و تکان دادم دُم مبارک براي خوشايند عمر و عمري ها يکي ديگر از آثار ناشي از همان فرايند رواني و تبعات زشت آن در اخلاق و رفتار شماست تا جائيکه براي عقل شما عمر خوب است و شيعه بد ! زيرا براحتي ترس از خدا را ناديده گرفته و به شيعه توهين ميکنيد و دقيقا وقتي به عمر ميرسيد، ترس از قانونِ واهيِ ساخته بشر را مستمسک خود قرار مي دهيد ! و ... سؤالات 1- شما پيرو قرآن هستيد يا علامه عسگري و آيا علامه عسگري و علماي ديگر شيعه بر خلاف قرآن نظر مي دهند ؟! 2- آيا شما رفتار اهل بيت عليهم السلام با خلفاي ثلاثه و اهل سنت را قبول داشته و تآئيد مي کنيد ؟ 3- آيا طبق نظر شما اهل بيت عليهم السلام، مخصوصآ حضرت امير المؤمنين علي بن ابيطالب عليه السلام در واکنش به خلفاي ثلاثه نعوذبالله اشتباه کردند و به عمر و ابوبکر فرمودند: شما دو نفر خائن، گناهکار و حيله گر هستيد ؟! 4- آيا حضرت امير المؤمنين علي بن ابيطالب عليه السلام با اينکارش باعث ريخته شدن خون شيعيان گرديد ؟! 5- آيا اهل بيت عليهم السلام که تمامآ بدست اهل سنت به شهادت رسيده اند، با اهل سنت رفتار نا مناسبي داشتند و اگر رفتارشان مناسب بوده است چرا بدست همان اهل سنت به شهادت رسيده اند ؟! 6- آيا عقيده اي که توهين به شيعه را تنها بخاطر بيان حقايق خلفاي ظلم و جور در صدر کار خويش قرار مي دهد، بر گرفته از آموزه هاي قرآني و اهل بيت عليهم السلام است ؟! 7- نظر شما در مورد رفتار حضرت اميرالمؤمنين و اهل بيت عليهم السلام مخصوصآ حضرت صديقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله عليها با ابوبکر و عمر و ديگر خلفاء چيست ؟! 8- نظر شما در مورد لعن صريح قرآن کريم آن هم با آن کيفيت در مورد گمراهان و گمراه کنندگان چيست ؟! و ... حداقل خود را بطور دقيق براي مسئولين سايت معرفي کنيد در نهايت چه چيزي را مي خواهيد ثابت کنيد ؟ مگر مي شود حقيقت را از بين برد ؟ مگر مي شود منکر جنايات و خيانتها و تجاوزات خلفاي ثلاثه و ضربات مهلک آن عاملان يهود بر اسلام شد ؟ شما بعنوان يک مدعي مسلماني براي اسلام چه کرده ايد ؟ خيلي دلم ميخواست تا بزدلي را کنار گذاشته و با هم مباهله حضوري مي کرديم اما از همان ابتدا متوجه شدم که امثال تو شجاعت و شهامت چنين کاري ندارند و مثل روز برايم روشن بود که فرار خواهيد کرد ! چون در اصل شما اعتماد و اعتقادي با جفنگيات مبتني بر جهل خود نداريد، و همين امر هميشه باعث فرارتان مي شود ! شما دين خود را هم طبق اعتراف خود به همين شکل آموخته و سعيئ در تحميل آن بر ديگران داريد و همانطور که در نظرات شما آشکار است هر کس با شما مخالفت کند از نظر شما که البته مهم هم نيست محکوم به تحمل و شنيدن توهين است ! بله واقعا درست گفته ايد شما مذهبتان را به ارث برده ايد و اين کاملا مشخص است، اما بنده خودم را ميگويم و با ديگران کاري ندارم، از زماني که خود را شناختم در مورد دين و مذهبم تحقيق کردم و به يقين رسيدم و به همين دليل در راستاي عقيده و مذهبم و احقاق حق خود ذره اي کوتاه نمي آيم. شما نيز طبق آموزه هاي عقيدتي خود مي توانيد عقده هاي رواني خود را مثل هميشه همراه با فخر فروشي و غرور کاذب مبتني بر جهل بر روي صفحات وب ريخته و به ارضاء ميل خود بپردازيد تا دوباره مجبور به استعمال قرصهاي بزرگتر از چرخ تراکتور نشويد، که در اين رابطه به شما حق ميدهم! مشخص است که خوردن چنين قرصهاي سخت است و تبعات بدي همچون احترام با خلفاي ظلم و جور و توهين به شيعيان دارد ! چند موضوع مهم در مورد شما را هم براي بعد نگه ميدارم تا به موقع در قسمت کامنتها قرار دهم، البته بحث با شما براي من افتخاري ندارد، اگر به ادعاي خود مرا مي شناسيد حتما بايد مناظره بنده با مولوي نيازي (خراسان جنوبي) مولوي حجت الله ذاکري (تربت جام) و ديگر علماي اهل سنت را شنيده و مفتضح شدن آنان را بطرو قطع خبر داريد. شايد هم عناد و دشمني شما با شيعه و مخصوصا بنده بخاطر شکست اين دو معشوقه حضرتعالي باشد، نميدانم الله اعلم در پايان بهتر است ترس را کنار بگذار تا حداقل با هماهنگي مسئولين مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف ديدار و ملاقاتي چه براي مباهله و چه براي بحث و چه براي شناخت داشته باشيم. نميدانم هنوز هم دل درد داريد يا خوب شده است ولي شما ظاهرا خداحافظي کرده ايد اما بنده باز هم به رسم قرآن کريم به شما ميگويم: سلام عليکم لعنت بر دشمنان حقيقت و سلام و درود بر اهل حق و حقيقت يا حق
367   نام و نام خانوادگي:  رحمتي     -   تاريخ:   23 تير 91
آقاي مجيدعلي سلام. شما روايت امام صادق س که گفته» إنّ ذلک فرج غُصبناه» اين ناموسي است که از ما غصب شده است».تفسيربه راي نکنيدمن برسي کردم ديدم آوردن اين لغت» فرج » نشانه ازاونه که ام کلثوم ناموس وازصلب خودعلي س بوده واينکه امام صادق س هم آن راباضميرجمع اورده يعني قطعاًبه عقيده زيادي واکثرقريب به اتفاق ازعلمادخترخودحضرت فاطمه س بوده پس ازخودتون نبافيدومانور بديد!
368   نام و نام خانوادگي:  m.kargari     -   تاريخ:   24 تير 91
اين همه متن رو چطور نوشتين؟!ممنون از زحمات مسئولين سايت.
369   نام و نام خانوادگي:  رحمتي     -   تاريخ:   24 تير 91
سلام اقاي عليرضان چرامثل شماها،عادت کرديدکه محکم ترين وقطعي ترين سندتاريخي رارنگ وبوي شبهه به آن بديدمثلاًبه رکسانامي گوييد:خانم رکسانا مگر نمي گوييد که امام جعفر صادق(ع)، از طرف مادري نسبش به ابوبکر مي رسد، آن موقع نيز ام کلثوم دختر ابوبکر ، جز ناموس امام صادق (ع) مي شود.!!!
درصورتي که هيچ شک نيست که مادرامام صادق س ام فروه همسرامام باقرس ودخترقاسم بن محمدبن ابي بکربوده ديگه چه لزومي داره که اين رابه رکسانانسبت بدهيد؟انگارخودتان اباداريدکه اين سخن يقيني رابه زبان بياوريد؟!تازه مي دانيدکه همه اين اين اجتهادوتفسيربه راي هاي شماغلط وازروي تعصب است وحقيقت همين است که خيلي ازعلماي واقع گوي شيعه گفته اندوان اين است که ام کلثم دخترعلي وفاطمه س مي باشدوبيشترهم اصرارنکنيدچون حق، حق است وباتفسيربه راي من وشماجابجانمي شود.درودبرمحمدمصطفي وخاندان مطهرش.والسلام
370   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   24 تير 91
با سلام جناب عايشه اين روايت را بخوانيد : عايشه كسى را نزد عمرو عاص فرستاد و ماجرا را براى او بازگو كرد. عمرو عاص گفت: من ماجرا را درست مى كنم، آن گاه نزد عمر رفت و گفت: اى امير مؤمنان خبرى شنيده‌ام كه خدا كند درست نباشد، عمر گفت: چيست؟ گفت: امّ‌كلثوم دختر ابوبكر را خواستگارى كرده‌اى؟ گفت: بله، مرا براى او نمى‌پسندى يا او را براى من نمى‌پسندى؟ گفت: هيچكدام، ولى او نوسال است و در سايه امّ‌المؤمنين عايشه با ملايمت و مدارا بزرگ شده و تو تندخويى و ما از تو مى ترسيم و نمى توانيم هيچيك از عادات تو را بگردانيم... و من بهتر از او را به تو نشان مى دهم: امّ‌كلثوم دختر علي بن ابوطالب را... الطبري، أبي جعفر محمد بن جرير (متوفاي310)، تاريخ الطبري، ج 2، ص 564، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت؛ الأندلسي، احمد بن محمد بن عبد ربه (متوفاي 328هـ)، العقد الفريد، ج 6، ص 99، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان، الطبعة: الثالثة، 1420هـ - 1999م؛ الجزري، عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد (متوفاي630هـ)، الكامل في التاريخ، ج 2، ص 451، تحقيق عبد الله القاضي، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة الثانية، 1415هـ. خواهر عايشه است در زير دست حميرا بزرگ شده نعوذ بالله اين خانم عايشه مشهور به ×××× چگونه ميتواند نــــــــا خواهريش را بهتر از علي ابن ابي طالب و يا حتي اسماء بنت عميس يكي از شير زنان شيعه حضرت علي عليه السلام تربيت كنند ؟؟؟ اونهم عايشه اي كه مي شناسيم .. جناب رحمتي فكر كنم جواب برادر و استاد عزيز جناب عليرضا ن براي شما مناسب باشد . در ضمن از كجا ميدانيد جناب ركسانا مذكر تشريف دارند ؟؟؟ لبيك يا علي
371   نام و نام خانوادگي:  عليرضاموسوي تبريزي     -   تاريخ:   24 تير 91
خدمت همه دوستان وخصوصاًگروه پاسخ به شبهات مذهبي، سلام عليکم بماصبرتم وآقاي بخت النصرباسلام وعرض احترام اولاًکامنت برادرفهيم عليرضا ن رادرخطاب بمن بخوانيدوادب ديني راازايشان يادبگيريدومهم ترازآن اينکه نصايح اين برادرمان که برگرفته ازکردارنيکوي حضرت امام صادق عليه السلام است رانصب العين قرارداده وبه آن عمل کنيد.من به نوبه خودم قصددارم تادرتوانم است به اين نصيحت ايشان عمل کنم تاازشيعيان واقعي وحقيقي اهل بيت عليهم السلام باشم.واصلاًهم هيچ خوفي ازاين حرف هاي بي ربط بعضي، که ناشي ازبي تقوائي آنان است ندارم. ثانياًشماکه خودراشيعه مي دانيدوانشاءالله هم هستيدخداوندبه ماامرمي کندتااصلاح ذات البين داشته وخداي نکرده عکس آن، که آتش فتنه واختلاف است رادربين دومسلمان شعله ورنکنيم پس صحيح ومعقول اين است که شمابين من وبرادرسعيد،الفت ايجادکنيدنه اختلاف! ثالثاًمن ازشماچندنفرخواستم که ديگربراي من کامنت نگذاريدتاموجب عداوت وتحريک بين مانشودبعلاوه من ذکرکرده ام که برايتان قرآن تلاوت نموده ودرحق تان دعاکرده ام ولي عجيب است که ازاين برخوردمن که خداشاهداست راستش هم گفته ام هنوزشمايکي، ازرونرفته وبازي باکلمات تکراري خودراادامه داده ايد؟!والا اين رابدانيدمن تاکنون ازاحدي ترس ووحشت نداشته ام که شمادومي آن بوده باشيد.الاالله تعالي.واگرمن قولي به برادرعليرضان نداده بودم شايدکامنت هائي مي گذاشتم که اين روحيه من وسابقه من برايتان آشکارشودولي هرگزنيازي نيست ومن هم بهتراست که سکوت رااختياروانتخاب کنم. رابعاًاين بيانات گوهرباروشيرين عده اي که بحمدالله سندآن موجوداست وجداً مملوّ وحاکي ازايمان وتقوا ومهرباني ودلسوزي وشفقت وبرحق بودن وادب واحترام وعلم وسوادوخونسردي وعرفان واکرام وگذشت ونبودتهمت ونبودافتراءونبوداستهزاءنبودسرزنش به القاب ونبودغيبت ونبوددروغ ونبودتکفيرونبودتفسيق ونبودهرآنچه که خداورسول واهل بيت آنحضرت سلام الله عليهم ازآن نهي کرده اندودريک کلام، العياذبالله، عصمت شما!!!باعث شدکه من ازمباهله باچنين افرادي بترسم!!!بله بدون مباهله خوش باشيدوخودراپيروزميدان معرفي کنيدونگران هم نباشيدچون هرکس درهرمقامي وپستي همه کامنت هاي من را وهمه کامنت هاي شمارابخواندبدون ديدن مباهله حق رابه حق دارمي دهد.بحمدالله والمنّه يکي ازنکات آشکاردرکامنت هاي من اين است که گرچه جهالت کرده واندک کلاماتي که مي دانم درشان من نبوده استعمال کرده ام ولي اين شجاعت راداشته که چندين بارمعذرت خواهي کرده وبگويم که من براي اين کارم دست به تلاوت قرآن وذکردعازده ام تاذوي الحقوق، ازمن راضي شوندلذاازگروه محترم پاسخ به شبهات خواهش مي کنم تابراي آرامش روحي من واينکه بدانم ازمن راضي شده اندذيل اين کامنت رضايت خودراازمن علني نمايندواگراين کاررابکنندمن به آنان قول مي دهم که بازهم بعدازتلاوت قرآن هرروزه ام، درحق آنان طلب خيرنمايم. درپايان ازبرادرعليرضا ن مي خواهم لطف کنندويک نصحيتي هم به اين برادران داشته باشند. اميدوارم که خداونداين توان رابمن بدهدکه فعلاًدراين پست هرچه نوشتيدمن درمقابل سکوت کرده وحرفي نزنم وشايدهم بهتراين است که فعلاًتامدتي يااصلاًمن به سراغ اين پست نيايم تاازشيعيان امام صادق عليه السلام باشم. انشاءالله. والسلام علي سيدنامحمدواله وسلم.
372   نام و نام خانوادگي:  رکسانا     -   تاريخ:   25 تير 91
اقاي مجيد م علي در ادرسي که داده ايد اين مطلب را يافتم: عمر بن خطاب ابتدا به خواستگارى امّ‌كلثوم دختر ابوبكر رفت، عايشه اين پيشنهاد را با خواهرش مطرح كرد. در پاسخ گفت: مرا با او كارى نيست. عايشه گفت: آيا اميرالمؤمنين را نمى خواهى؟ گفت: آرى نمى خواهم، او در زندگى سخت و خشن و با زنان تندخو و بد رفتار است. الطبري، أبي جعفر محمد بن جرير (متوفاي310)، تاريخ الطبري، ج 2، ص 564، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت؛ اين مطلب با انچه شما از اين ادرس اورده ايد فرق دارد. در اين ادرس گفته شده است عمر(رض) از ام کلثوم خواهر عايشه(رض) خواستگاري واين ازدواج به دليل رد درخواست از طرف خواهر عايشه صورت نگرفته. اين موضوع با مسئله ي ازدواج عمر(رض) با ام کلثوم دخترعلي(ع) کاملا متفاوت است.
373   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   25 تير 91
الله اکبر
با سلام

جناب رحمتي فرموديد : ...... هيچ شک نيست که مادرامام صادق س ام فروه همسر ..........

خوشتان امد راضي شديد .
در اينکه محمد ابن ابي ابکر ادم صالحي بود اصلاٌ و ابداٌ شکي نيست چرا که بزرگ شده خانه علي ابن ابي طالب است .همان خانه اي که آبو الفضل العباس عليه السلام در ان بزرگ شده . حالا حتماٌ ميخواهي بگوئي حضرت ابوالفضل عباس از صلب ايشان است . خوب جناب فضه را چه ميگوئي ؟؟؟ جناب قنبر را چه ميگويي ؟؟؟

در ضمن يک حديث که خود علماي شيعه در مورد اينکه حضرت امام جعفر الصادق عليه السلام فرمودند : ولدني ابوبکر مرتين بياوريد .
در غير اين صورت اين گفته را بزن بديوار .


لبيک يا علي

374   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   25 تير 91
الله اکبر
با سلام

جناب رحمتي فرموديد : ...... هيچ شک نيست که مادرامام صادق س ام فروه همسر ..........

خوشتان امد راضي شديد .
در اينکه محمد ابن ابي ابکر ادم صالحي بود اصلاٌ و ابداٌ شکي نيست چرا که بزرگ شده خانه علي ابن ابي طالب است .همان خانه اي که آبو الفضل العباس عليه السلام در ان بزرگ شده . حالا حتماٌ ميخواهي بگوئي حضرت ابوالفضل عباس از صلب ايشان است . خوب جناب فضه را چه ميگوئي ؟؟؟ جناب قنبر را چه ميگويي ؟؟؟

در ضمن يک حديث که خود علماي شيعه در مورد اينکه حضرت امام جعفر الصادق عليه السلام فرمودند : ولدني ابوبکر مرتين بياوريد .
در غير اين صورت اين گفته را بزن بديوار .


لبيک يا علي
375   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   25 تير 91
الله اکبر
با سلام

جناب رکسانا خدا را صد مرتبه شکر که شما هم اقرار کرديد .
اولاً ) عمر اول از دختر ابوبکر خواستگاري کرده هر چند که اين دختر بعد از مرگ ابوبکر بدنيا امده ( يعني حدود سه سال کوچکتر از انچه دختر حضرت علي ابن ابي طالب ( بر فرض وجود ) ميبوده . اين نيت پليد را چه ميگوئيد ؟؟؟
ثانياً ) مثل اينکه جناب خليفه شما انقدر نمي دانسته که اگر ميخواهد از دختري خواستگاري بکند والدين ( حد اقل اسماء بنت عميس مادر ايشان ) بر ناخواهري مقدمتر است .
ثالثاٌ چطور شد که دختر ابوبکر ميتواند اين خواستگار را رد بکند و اب توي دل کسي تکون نخورد اما دختر حضرت امير المومنين عليه السلام نمي تواند ؟
ثالثاً بر فرض محال اندر محال اين ازدواج صورت گرفته باشد چه نفعي براي خليفه شما دارد.. مگر فرعون ملعون از ازدواج با حضرت اسيه نفعي برد که عمري يک چشمه از کارهايش همان توهين به ساحت مقدس حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم است ميتواند ببرد .

لبيک يا علي
376   نام و نام خانوادگي:  رحمتي     -   تاريخ:   25 تير 91
جناب سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) لا دامت آفاتک.اگرامريکاياعربستان ميلياردهابه حسابت بريزن کم است چون خدمتي که بااين غرور کاذبت که ازبي سواديته به اينهامي کني هيچ کسي سراغ ندارم به اين ملعونهاکرده باشه توبهترين وسيله فراربچه هاوجوانان شيعه ازمذهب شدي! خيلي مي خوام مباهله جهاني وباحضورخبرنگاران روازتوببينم!ديدنيه که چطورسنگ مي خوره روسنگ!بروجمعش کن وخجالت بکش.ادعاي که توداري شيخ مفيدنداره!
377   نام و نام خانوادگي:  عليرضا ن     -   تاريخ:   25 تير 91
با سلام به جناب رحمتي:
جناب رحمتي اين سخن که فرموديد: انگارخودتان اباداريدکه اين سخن يقيني رابه زبان بياوريد؟ بنده خود نيز اين را قبول دارم. البته حق را به شما مي دهم، جمله بندي من جوري بود که برداشت ديگري داشت، از شما عذر مي خواهم.
اما جناب رحمتي همانطور که مي دانيد، نسب پدري امام جعفر صادق(ع) به اين صورت مي باشد: جعفر بن محمد بن علي بن حسين بن علي (عليهم السلام)؛ و نسب مادري امام صادق (ع) نيز به اين صورت مي باشد: ام فروه دختر قاسم بن محمد بن ابي بکر.
جناب رحمتي در ادامه فرموديد که : وحقيقت همين است که خيلي ازعلماي واقع گوي شيعه گفته اندوان اين است که ام کلثم دخترعلي وفاطمه س مي باشد. جناب رحمتي من کي گفتم که ام کلثوم دختر امام علي و حضرت زهرا نيست؟؟ بلکه سوال من اين است که هم امام علي دختري به اسم ام کلثوم دارد و هم ابي بکر ، و هر دو ام کلثوم جز ناموس امام صادق مي باشند. حالا شما چگونه تشخيص داديد که اين ام کلثوم دختر امام علي و حضرت فاطمه مي باشد ، حديث که مي گويد: از امام صادق عليه السلام در باره ازدواج امّ‌كلثوم پرسيدند، حضرت فرمود: او ناموسى است كه از ما غصب كرده‌اند. جناب رحمتي من در اين مورد شبهه دارم و شما بزرگواري کن و اين شبهه مرا پاسخ دهيد؟
جناب رحمتي اصلاً فرض اين ام کلثوم دختر امام علي و حضرت زهرا باشد که با عمر ازدواج کرده است، آيا با رضايت بوده است؟ اگر با رضايت بوده است چرا امام صادق مي فرمايد که او ناموسى است كه از ما غصب كرده‌اند؟
هشام بن سالم از امام صادق عليه السلام نقل مى‌كند كه آن حضرت فرمود: زمانى كه عمر بن الخطاب از امّ‌كلثوم خواستگارى كرد، اميرمؤمنان به او فرمود: امّ‌كلثوم خردسال است. امام صادق مى‌فرمايد: عمر با عباس ملاقات كرد و به او گفت: من چگونه ام، آيا مشكلى دارم؟ عباس گفت: تو را چه شده است؟ عمر گفت: از برادر زاده‌ات دخترش را خواستگارى كردم، دست رد بر سينه‌ام زد، قسم به خدا چشمه زمزم را پر خواهم كرد، هيچ كرامتى را براى شما نمى‌گذارم؛ مگر اين كه آن را از بين ببرم، دو شاهد بر مى‌انگيزم كه او سرقت كرده و دستش را قطع خواهم كرد. عباس به به نزد اميرمؤمنان عليه السلام آمد، او را از ماجرا با خبر ساخت و از او درخواست كرد كه تصميم در اين باره را بر عهده او نهد، حضرت امير نيز مسأله ازدواج را به عهده عباس گذاشت.
378   نام و نام خانوادگي:  بخت النصر     -   تاريخ:   25 تير 91
موشوي طبريزي عاشق توحش عمري
جواب به سئوال استاد سعيد حسيني يک خط بيشتر نيست:
«در کداميک مسابقات استاني شرکت و موفق به کسب مقام شده ايد؟»

يا به اين سئوال پاسخ ده يا برگرد به همان اماکن تمريني وهابيون در نجد اشغالي.
مطمئن باش آنجا خيلي بيشتر با تو کار دارند.

گرچه واضح است که يک سئوال ساده استاد سعيد حسيني، چنان پرده از نفاق تو برداشته است که چاره را در هزل گويي و بافتن لاطالئات ديدي!!!
منتظر باش که ايشان بيش از اينهم در دهانت بزند.
379   نام و نام خانوادگي:  روح الله     -   تاريخ:   25 تير 91
سلام عليرضاموسوي تبريزي.من دانشجوي روانشناسي باليني هستم دريکي ازمراکزدانشگاهي، ازشهرهاي حدوداًنزديک به شهراصفهان، مدت هاست که مي خواهم زمينه ملاقات من باشماعليرضافراهم بشه اين زيرکي وزرنگي شماکه يکّه وتنهاگروهي رالوله کرديد برام خيلي جالبه!(من کامنت هاتون راپرينت گرفتم) باتوجه به اينکه من دريکي ازوبلاگ هامي خوندم که خودتون به دوست تون حامدگفته بوديدکه من اصلاًازتوابع شهرمقدس مشهدهستم واتفاقاًمن هم يک مشهدسه روزه يعني سه شنبه-چهارشنبه وپنجشبه همين هفته قراره که پابوس آقاامام رضابرم اگربراتون ممکنه حتماًخودتون روبرسونيدآنجاهم زيارتي کرديدوهم من خيلي مشتاقم که شماراببينم هميشه جاپاي من تومسجدگوهرشاده وهرسه وقت نماز،خودم رابه اونجامي رسونم درچهارصف اول، عليرضا،مطمئن باشيدروان شناسي وچهره شناسي من انقدرخوبه که من شماراتشخيص خواهم داد! انسانهاي شجاع، حتي نوع نشستن وراه رفتن آنها وچهره شون خاص است انشاءالله به اميدديدار.
380   نام و نام خانوادگي:  داوود-م     -   تاريخ:   26 تير 91
بخت النصربي معرفت وناقص العقل نمي دونم اگه تو،چهارتااين اصطلاحات تکراري نجد!وهابيون!لاطالئات!منافق!استادم سعيدحسيني! خبيثت!استخبارات!وچهارتاديگه ازهمين جورکلمات بلدنبودي چي براگفتن داشتي؟لطفاًتو واون استادت که صدبدترازخودته، نَکتون ببنديدشماآبروسايتوبرديدآخه اين مديرسايت که تحمل مي کنه شماهم نبايدرعايت کنيد؟بدنيست تو و استادت باهم مباهله کنيدوباهم جرقه بزنيدايشاالله وجون عالم خلاص.
شمادوتاکجاوآقاي عليرضا ن کجا؟مجيد م علي هم خوبه، ولي مي تونه بهترباشه وکسي رومسخره نگيره! !جناب عايشه اين روايت را بخوانيد!!معلومه که ميخوادمسخره کنه!!!
381   نام و نام خانوادگي:  رحمتي     -   تاريخ:   26 تير 91
سلام من هم بانظرداوود-م کاملاًموافقم. کساني ماننددوست مهربان،مودب وباسواد، عليرضا ن که حضورشون درسايت مايه برکت وافتخاراست بامثل اين دو نفربي سوادوبددهن، که ازشان نام برده شدفرق شان از زمين است تاآسمان! من يکي ازشمامي خواهم که نظرات اين دوراتائيدنکنيدتاآدم بشن وعادت کنن که مردم راهم آدم حساب کنن. ايناکي اندوازکدام مرزمغلوستان قديم به اين جاآمدند؟
382   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   26 تير 91
الله اكبر با سلام جناب داوود - م با تمامي سخنان جناب استاد سعيد الحسيني و بخت النصر و همينطور جناب عليرضا ن 100% موافقم هرچند كه ان گونه برخورد نمي كنم اما سخنانشان 100 % صحيح ميباشد . لبيك يا علي
383   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني (شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:   27 تير 91
سلام عليکم

دوستان محترم

تمامي عاشقان مولا امير المومنين علي بن ابيظالب عليه السلام

به کامنتهاي "جناب اليرزا موصوي طبريزي" و ديگراني که سعي مي کنند از او جانبداري کنند دقت فرمائيد !

نوع نگارش و ترتيب و ترکيب کلمات و جملات و ادبيات گفتاري آنان را بررسي کنيد !

حتي طريقه ي تايپ کردن آنان را بررسي کنيد !

به دستپاچگي و فرار آنان از پاسخ به چند سؤال ساده دقت فرمائيد !

به رنگ عوض کردن روزمره ي آنان توجه نمائيد !

به استدلالهايشان !

به دلايلشان !

به ادعاهايشان !

به فرارهاي مکررشان !

به اخلاقشان !

به توهين به شيعيان و پرهيز از بيان هرگونه حقيقتي که به ضرر دشمنان اهل بيت عليهم السلام است !

به ...

همه چيز گوياي يک حقيقت مهم است و آن اين است که شيعه بودن تنها به ادعا نيست بلکه شيعگي مرد عمل ميخواهد و بس !


جناب موش ظبريزي

منتظر باش که بزودي خبري خوبي بدستت خواهد رسيد و منافقين رسوا خواهند شد !

آن روز خيلي طول نخواهد کشيد.

ماهيت تو در گفتارت موجود و هدف تو از فرارهاي مکررت پيداست، فقط يک مطلب باقيست که آن هم زياد طول نخواهد.

حداقل نتيجه ي مطلوبي که حاصل خواهد شد اين است که وهابيت بقدري درمانده و بيچاره شدند که سعي ميکنند تحت عنوان شيعه نظر بگذارند و براي اثبات خزعبلاتشان به اسامي ساختگي متوسل شوند و سعي کنند که به شيعه و مولايشان حضرت امير مؤمنان علي بن ابيطالب عليه السلام توهين کنند تا مثلا بخيال واهي خود در اذهان عمومي اينظور القاء کنند که روابط مولا علي عليه السلام با عمر خوب بوده است !

اما اين جماعت بقدري غافل از تاريخ و جنايات عمربن خطا هستند که نميدانند که حتي بر فرض محال اثبات اين مدعا نه تنها هيچ فضيلتي براي "عمربن خطا" بوجود نمي آيد، بلکه جنايات و ظلم و ستم بيشتري از او اثبات مي شود !

حال خدا مي داند که اين "جناب موش طبريضي" دنبال چه چيزي از اين موضوع است که روز به روز به رسم ميمونهاي کاخ يزيد بن معاويه بر تنوع رقاصي اش مي افزايد !!!

جناب موش طبريضي
به ياري خدا بزودي پته ات بصورت دقيق بر روي آب خواهد آمد

يا حق
384   نام و نام خانوادگي:  عليرضاموسوي تبريزي     -   تاريخ:   29 تير 91
باسلام وپيشاپيش تبريک فراوان، بمناسبت فرارسيدن ماه مبارک رمضان وبهارقرآن وعرض ارادت واحترام خاص خدمت دوستان مومن،مودّب باتربيت، باتقوا وزبان خودمهارکن بااخلاق حسنه نبوي ومنطق جميل علوي وخصوصاًگروه شکيباي پاسخ به شبهات مذهبي. گرچه ممکن است سوال من ازشمادراين قسمت سنخيتي باپستي که زحمت کشيده ايدوبه نمايش گذاشته ايدنداشته باشدولي چون بعدازجلسه قرآن درمسجدبابت اين موضوع باچندتن ازدوستانم بحث کرديم ونهايتاًآنهاازمن خواستندکه عين اين سوال راازشماگروه محترم بپرسم وسپس نتيجه رابه آنان ابلاغ نمايم من هم قبول کردم لذاازشماتقاضادارم که پاسخ اين سوال رامشروحاًدرهمين جابرايم بيان نمائيد. البته ديگرکاربران محترم هم مي توانندمارادراين سوال ظاهراًآسان ولي پيچيدهِ اصول دين، ياري نمايند. سوال.مگرنمي گوئيم که اصول دين ومذهب پنج تاست.1- توحيد2-معاد3-نبوت-4عدل و5امامت ؟ شبهه اي که مطرح نموده اند:پس علم خد،اياقدرت خدا،ياصَمَدوبي نيازي مطلق خداوديگرازصفات جمال وجلال خداچه مي شودآيااينهاجزءاصول نيستند؟نتيجةً چرااصول دين را به همين پنج موردمحصورنموده اند؟ باتشکرفراوان ازهمه دوستاني که مارادراين امرياري نمايند. برادرعليرضا ن نظرشماچيست؟
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي
اعتقاد به توحيد در حقيقت همان اعتقاد به چهار قسم توحيد يعني 1-توحيد در ذات2- توحيد در صفات 3- توحيد در افعال 4- توحيد در عبادت است كه اين صفات خداوند قدر ت ، علم ، صمديت كه ذكر كرديد، داخل در توحيد در صفات خداست . توضيح بيشتر در اين باره اينكه الف توحيد در ذات: يعني خداوند جزء، نظير و مثل ندارد ليس كمثله شيء  شورى: 11«هيج مثلي براي خداوند نيست.»
ب) توحيد در صفات: يعني صفات خداوند از ذاتش جدا نيست و صفات نيز از يكديگر جدا نيستند.مانند علم وقدرت و حيات كه عين ذات اوست
ج) توحيد افعالي: يعني هر وجودي و هر حركتي و هر فعلي در عالم، به ذات خداوند بر مي گردد قل اللّه خالق كل شيء رعد 16 «بگو خداوند آفريدگار همه چيز است» .
د) توحيد در عبادت: يعني تنها بايد او پرستش شود و غير او شايسته عبوديت نيست، چرا كه عبادت بايد براي كسي باشد كه كمال مطلق است و از همگان بي نياز است، و اين اصل مورد اتفاق همه مسلمين است چرا كه در نمازهاي يوميه مي گويند (اياك نعبد) «فقط تو را عبادت مي كنيم»
بنابراين اعتقاد به توحيد كه از  اولين اصول به شمار مي رود ، در حقيقت اعتقاد به چهار قسم توحيد است كه ذكرشد
امّا اين که چرا اصول دين را پنج تا شمرده‏اند و بقيه عقايد را در اصول دين ذکر نکرده‏اند، به اين خاطر است که اديان توحيدي داراي سه اصل کلي مشترک مي‏باشند: اعتقاد به خداي يگانه، (توحيد)، اعتقاد به زندگي ابدي براي هر فردي از انسان در عالم آخرت (معاد) و اعتقاد به بعثت پيامبران توسط خدا براي هدايت بشر به سعادت دنيا و آخرت (نبوت).
اين اصول سه گانه در واقع پاسخ‏هايي است به اساسي‏ترين سؤالاتي که براي هر انسان آگاهي مطرح مي‏شود: مبدأ هستي کيست؟ پايان زندگي چيست؟ از چه راهي مي‏توان بهترين برنامه زيستن را شناخت؟
اصل امامت و عدل هم به عنوان معرف مکتب و مذهب تشيع، از اصول دين شمرده شده است. اصل امامت در مقابل اهل تسنن است که به امامت معتقد نيستند و اصل عدل در برابر گروه اشاعره، از اهل سنت است که به عدل اعتقاد ندارند
گر چه در مکتب اسلام، عقايد بيش از پنج اصل است، ولي به لحاظ اهميتي که اين پنج اصل دارند، چه از نظر پايه و اساس بودن و چه از نظر معرف مذهب خاص بودن، علماي تشيع اين پنج اصل را به عنوان اصول دين ذکر کرده‏اند. البته به دو اصل "امامت" و "عدل" اصول مذهب نيز گفته مي‏شود. .در اين باره  مي توانيد به آموزش عقايد، محمد تقي مصباح يزدي،و  آشنايي با علوم اسلامي(کلام، عرفان) مرتضي مطهري، مراجعه كنيد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
 
385   نام و نام خانوادگي:  عليرضاموسوي تبريزي     -   تاريخ:   02 مرداد 91
سلام عليکم. آفرين برشما.ازاينکه مجالي به هيچ کس نمي دهيدوباهيچ کس رودربايستي نداريدتااين سايت محترم ومزِّين به حضرت ولي عصرامام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف راچون بعضي وبلاگ ها به انواع توهين،تمسخروزبان لقّي وهرزه گوئي که واقعاًدرشان اين سايت وشيعيان نيست آلوده کنندازشماتشکرمي کنم گرچه مواردي ثبت گرديدکه آن هم براي هوشياري مردم وشناختن عده اي، ارزش داشت همچنين تشکرويژه بخاطرتوضيحات علمي وخوب شمادرخصوص سوال وشبهه اي ازاصول دين ومذهب که جداًمفيدفايده بود.والسلام علي من اتّبع الهدي
386   نام و نام خانوادگي:  پيرو ائمه معصوم     -   تاريخ:   21 مرداد 91
من ديدم بسياري از سنيها تمام اونهايي که من ديدم وهابيت رو يه شاخه مقيد به اصول مذهبشون مي دونن و اينکه ميگن قبول نداريم دروغه در دل قبول دارن وتحسينشون مي کنن سجده بر پشت نفر مقابل در نماز اصلا گفته ي خود جناب عمر بوده ولي اينها ميگن وهابيت اينو آورده برين يه خورده تحقيق کنين توهمين نت هم مي تونين با سند به حقيقت برسين
387   نام و نام خانوادگي:  عليرضاموسوي تبريزي     -   تاريخ:   28 مرداد 91
باسلام وصلوات برحضرت رسول اکرم واميرالمومنين حضرت علي وصيّ وخليفه بلافصل او واولادمطهّرش وهمه انبياءواولياءالهي وصُلَحاوصحابه مومن بخداورسولش سلام الله وصلوات الله عليهم جميعاً.مع الاسف خودتان شاهدهستيدکه عده اي ازوبلاگ هاآنچنان به اصحاب رسول خداوهمسران پيامبراسلام اهانت مي کنندکه مي توان متوجه شد،نه آنان به دين اسلام معتقدندونه به مذهب برحق تشيع! که عنوانش رايدک مي کشند!ونه حتي به اصول ادبي واخلاقي، که حسن ذاتي افعال است پايبندوملتزم اند! ودرنتيجه اين عمل زشت آنان موجب تفرقه درعالَم اسلام شده وباعث رنجش خاطربرادران اهل سنت گرديده لذامن ازشمافعالان خوب،برادران گروه پاسخ به شبهات مذهبي درسايت ولي عصرعجل الله تعالي فرجه الشريف مي خواهم تااگرصلاح مي دانيد،فتواي ارزشمندو وحدت آفرين مقام معظم رهبري رادرمعرض ديدهمگان قراردهيدتادنيابداندکه هرکس برخلاف اين فتواعمل مي کندازشيعه نيست وماشيعيان ازآنان اظهاربرائت مي کنيم وعکس آن نيزماشيعيان ازبرادران اهل سنت توقع داريم تاهرکس به مذهب شيعه واهلبيت عليهم السلام اهانت کرداوراشديداًنهي نموده وتنبّه دهند.وازبارزترين تهمت هاي به شيعه، استعمال واژه رافضي است که بعضاًبه شيعه نسبت مي دهند!رافضي حقيقي کسي است که ازجبهه ومحورقرآن کريم، ثقل اکبر! واهلبيت عليهم السلام ثقل اصغرخارج شود. وامافتواي معظم له يکشنبه ۱۱ مهر ۱۳۸۹ ساعت ۱۲:۲۷ رهبر انقلاب با صدور فتوايي توهين به عايشه همسر پيامبر اسلام و هر يک از نمادهاي اسلامي اهل تسنن را حرام اعلام کردند. اين فتوا ، با استقبال گسترده در جهان اسلام مواجه شده است. به گزارش "افكار" به نقل از عصرايران؛ رهبر انقلاب در پاسخ به استفتائي اعلام کردند: " اهانت به نمادهاي برادران اهل سنت از جمله اتهام زني به همسر پيامبر اسلام [عايشه] حرام است. اين موضوع شامل زنان همه پيامبران و به ويژه سيد الانبياء پيامبر اعظم -حضرت محمد(صلي الله عليه واله) -مي شود." آيت الله خامنه اي اين موضوع را در پاسخ به استفتائي مطرح کردند که در آن خواسته شده بود تا ايشان نظر خود را درباره "اهانت و استفاده از کلمات تحقيرآميز و توهين به همسر پيامبر اسلام ام المومنين حضرت عايشه اعلام کنند." اين درخواست صدور فتوا از سوي جمعي از علما و فرهيختگان شيعه منطقه احساء عربستان سعودي ارائه شد. استفتاء از آيت الله خامنه اي در پي توهين به عايشه توسط ياسر الحبيب روحاني شيعه کويتي صورت گرفت که با واکنش ها و مخالفت هاي بسياري روبه رو شد. در شديدترين اين واکنش ها، کابينه کويت، اين روحاني را سلب تابعيت کرد. اين موضوع باعث شد تا شيعيان کشورهاي عربي حوزه خليج فارس تحت فشارهاي شديدي قرار بگيرند. خبرگزاري مهر وابسته به سازمان تبليغات اسلامي اولين رسانه اي بود که اين فتوا را در بخش عربي خود منتشر کرده است. سازمان تبليغات اسلامي از جمله نهادهاي زير نظر مستقيم مقام معظم رهبري است که رئيس آن نيز به طور مستقيم توسط ايشان تعيين مي شود. خبرگزاري مهر در بخش عربي خود مي نويسد:" آيت الله خامنه اي رهبر انقلاب اسلامي با صدور فتوايي، توهين به ام المومنين حضرت عايشه همسر پيامبر اکرم يا نمادها و شخصيت هاي اسلامي اهل سنت را حرام اعلام کردند." اين خبرگزاري ادامه مي دهد:" فتواي رهبر انقلاب جديدترين و بالاترين واکنش در سطح شيعيان در محکوميت توهين شيخ ياسر الحبيب به «حضرت عايشه!!!» است. دهها نفر از شخصيت هاي ديني شيعه برجسته در عربستان سعودي، ايران و کشورهاي حاشيه خليج فارس توهين و اسائه ادب به <حضرت عايشه!!!> يا هر يک از همسران پيامبراسلام را به شدت محکوم کرده اند." پيش از اين سيدعلي فضل الله فرزند ارشد سيد محمدحسين فضل الله نيز در گفت وگو با روزنامه کويتي الراي اسائه ادب به حضرت عايشه را منع کرده بود. اين خبر در رسانه هاي عربي به ويژه شبکه الجزيره بازتاب زيادي داشت. اين شبکه ضمن تکرار اين خبر در بخش هاي خبري مختلف ، در برنامه "ما وراء الخبر" با حضور اين کارشناسان به بررسي فتواي رهبري انقلاب و نقش آن در وحدت و نزديکي ميان پيروان مذاهب مختلف اسلامي پرداخت. محمد البحراني خبرنگار الجزيره در تهران نيز در همين زمينه در گزارشي با نشان دادن جديدترين کتاب استفتائات آيت الله خامنه اي گفت: رهبر ايران بارها بر وحدت ميان مذاهب اسلامي تاکيد کرده است.به نقل ازسايت افکارنيوز وسايت هاي متعددديگرکه درجستجوي گوگل نمايان مي شود.والسلام
388   نام و نام خانوادگي:  صادق-يزد     -   تاريخ:   30 مرداد 91
باسلام وصلوات برمحمدمصطفي وعلي مرتضي وفاطمة زهرآء وائمة طاهرين عليهم السلام وبادرودبه روان پاک شهداءاسلام وشهداءجنگ تحميلي هشت سال دفاع مقدس ايران اسلامي وامام شهداءحضرت امام خميني طاب ثراه وباسلام به علماي اعلام شيعه ورهبرفرزانه وشمادوستداران اهلبيت سلام الله عليهم جميعاً ورحمةالله.
عيدسعيدفطربرهمه اهل اسلام مبارک باد.اي کاش روزي بيايدوماعيدسعيدفطري رادرک کنيم که دررکاب امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف بوده وشاهداينگونه ظلم وجنايت درجهان نباشيم.حتماًازتلوزيون مشاهده کريدکه يک عده کارگرزحمتکش وستم ديده معدن چي، درآفريقابراي کم بودن دست مزدشان دست به اعتراض زده بودندوپليس وحشي وزبان نفهم اين کشورچون حيواني درّنده ولايعقل، اين عده کارگران راکه فقرومظلوميت ازچهره هايشان نمايان بودباتمام خشونت به رگباربست! ويک کشتاردسته جمعي وحشتناکي رامرتکب شد! لعنت خدابراين عاملين جنايت بزرگ .من وقتي اين صحنه راديدم بغض گليم راگرفت!فطرت انسان اگربه خودبرگرددوصبغة الهي بگيردحتي ظلم برحيوان هم تحمل نمي کند.مدافعين حقوق بشرکجايند؟انگارامثال اين گروه ضعيف ومردم مظلوم فلسطين وسوريه ولبنان و..بشرنيستندوحق تنفس ندارند؟!!آمريکاودارودسته اش فقط اتباع وشهروندان خودرابشرمي دانندوبس!!بارالهادرودفرست برمحمدوال محمدوسران اين کشورهاي ظلم وبلکه هرظالمي را،ولودرحکومت اسلامي صاحب منصب گرديده ومسلّم است که منصب وي وجاهت شرعي ندارد، منکوب وذليل بگردان.آمين برحمتک ياارحم الراحمين.
389   نام و نام خانوادگي:  عليرضاموسوي تبريزي     -   تاريخ:   04 شهريور 91
عزيزان گروه پاسخ به شبهات مذهبي سايت محترم حضرت ولي عصرعجل الله تعالي فرجه الشريف. سلام عليکم و بارک الله فيکم ومرحباًبکم جميعاًواجرکم عندالله تعالي وجعلکم الله من انصاره وثبّت اقدامکم فقدقال الله تعالي في محکم کتابه: ان تنصروا الله ينصرکم ويثبّت اقدامکم.والسلام عليناوعلي عبادالله الصالحين.
390   نام و نام خانوادگي:  رحمتي     -   تاريخ:   05 شهريور 91
باعرض سلام واحترام.
خوشبختانه ازمطالب وکامنت هاي384به بعدهمگي علمي،منطقي،مودّبانه وخواندني است متاسفانه بعضي کامنت هاي قبل ازآن، خشونت ،اهانت ،فحش ،ناسزا ،تمسخروتوهين به شخصيت افراد ازآن مي باردومايه شرمندگي است! لازم است ازگروه محترم پاسخ به شبهات مذهبي حضرت وليعصروخصوصاًمديرمحترم تشکرنمايم چون حدس وگمان من اين است که احتمالاًبازهم اينگونه کامنت هاارسال شده ولي اين عزيزان بدون تعارف حذف نموده اند.گرچه يک عده کساني که به هرکس رسيدندبااين ادبيات تندو زشت شان،دائم اهانت کرده وتمسخرمي کردند،ولي بقول معروف:ماسّي نبستند:والعاقبةللمتقين.
391   نام و نام خانوادگي:  کلب الحيدر     -   تاريخ:   16 شهريور 91
سلام بهتر است کمي بيشتر مطالعه داشته باشيد تاهم خود گمراه نشويد هم ديگران را گمراه نکنيد.
1.پاسخ تمام شبهات نسبت به ازدواج دروغين عليامخدره حضرت ام کلثوم(عليهاسلام) بنت علي(عليه سلام) وفاطمه(سلام الله عليها) با عمر درکتابي بنام "غريب ترين آشنا" پيرامون زندگي حضرت ام کلثوم(س) به چاپ رسيده.به قلم محقق توانا جناب استاد "علي اکبر مهدي پور" توسط انتشارات "آرام دل".
2.بهترين راه براي شناخت حقيقت بين شيعه وسني مناظره است اگر بعداز هزارو سيصد سال در اهل سنت مردي براي مناظره پيدا شود چون حداقل بابت رديه برکتاب "تحفه ي اثني عشريه" 25کتاب توسط علماي شيعه نوشته شده است.
3.براي مطالعه کتاب "شبهاي پيشاور" يا خلاصه ي آن بنام "شهابي در شب" پيشنهاد مي شود که مناظره ي مدافع شيعي "سلطان الواعظين شيرازي" در شهر پيشاور پاکستان با علماي اهل سنت و بسياري از بزرگان شهر بوده است.
""اللهم العن جبت والطاغوت""
392   نام و نام خانوادگي:  ماکان     -   تاريخ:   17 شهريور 91
اقاي علي رضا موسوي تبريزي پيامبر فرموده اند:خدا مرداني را که شبيه زن مي‏شوند و زناني را که خود را شبيه مرد قرارمي‏دهند ، نفرين کرده است و داخل بهشت نمي‌شوند زني که خود را درلباس وحرکات وامور ديگر شبيه مرد سازد چطور ميگوييد به عايشه هيچ نگوييم ؟!!! خداوند خود عايشه را لعنت کرده .!!! شما اصولا يا بيسواديد يا ميخواهيد اتحاد را پيش بکشيد . . . من با دشمن اهل بيت که اتحادي نميبينم توچي؟ من که با دشمن خود برادر نميشوم تو چي ؟
393   نام و نام خانوادگي:  داوود     -   تاريخ:   27 شهريور 91
آقاي ماکان سلام. شمابه برادرعليرضاموسوي خطاب نموده ايد" شما اصولا يا بيسواديد يا ميخواهيد اتحاد را پيش بکشيد"لطفاًپاسخ من رابدهيدآياکسي که مردم مسلمان رابه اتحادويکدلي دعوت مي کندبيسواداست؟اگرچنين است پس نعوذبالله مراجع عظام وازجمله رهبرکبيرکه فتوا برحرمت اهانت به همسران پيامبراکرم ونمادهاي اهل سنت داده اندبي سوادند!نه برادرمن،اين رابدانيدکه اهل سنت دشمن اهل بيت نيستندوبامابرادرند.ماهمديگر رامسلمان دانسته ودرنمازبه هم اقتدامي کنيم آنچه شمادنبال مي کنيدموردپسنديهود،کفارومشرکين است(که همين اختلاف است) وآنچه مقام رهبري فتواداده اندموجبات خشنودي امام زمان واتحادبين ماوبرادران اهل سنت است. لاتقدموابين يدي الله ورسوله
394   نام و نام خانوادگي:  داوود     -   تاريخ:   30 شهريور 91
پاسخ استفتاءازمقام معظم رهبري درخصوص عده اي که به خلفاي ثلاثه وهمسران پامبراکرم صلي الله عليه واله وبرادران اهل سنت اهانت مي کنند.
بسمه تعالي
سلام عليکم و رحمة الله و برکاته
هرگونه گفتار يا كردار و رفتارى كه در زمان حاضر سوژه و بهانه به دست دشمن بدهد و يا موجب اختلاف و تفرقه بين مسلمين گردد شرعاً حرام اكيد است.
موفق و مؤيد باشيد.
395   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   31 شهريور 91
الله اکبر با سلام جناب داود ( داوود )اولاٌ اين اقاي ( عليرضاموسوي تبريزي ) کسي نيست که ادعا ميکند .. در ثاني اخوي وحده انموقعي خوبه که باعث رستگاري و هدايت شود و نه گمراهي طالبين ان . ثالثاٌ جناب از کي تا بحال گفتن حقايق توهين است ... دروغ بستن نتنها به اين افراد صحيح نيست بلکه حتي دروغ بستن به کفار و غير مسلمانان کراهت دارد .. انچه ما ميگوئيم يا حقيقت است يا اينکه علماي اهل سنت به صحت ان اعتقاد دارند .. بعنوان مثل : حکم خروج بر عليه امام زمان چيست ؟؟؟ حال در مورد عايشه و طلحه و زبير که در جنگ جمل شرکت داشتند چي ميشود گفت ؟؟؟ از نظر ما دوستداران اهل بيت و شيعيان امام علي عليه السلام امام انس و جن بوده پس ايشان امام همه خصوصاٌ ابوبکر عثما و ابوبکر نيز بوده پس همان نظر در مورد اينها نيز وجود دارد قبول پس >>>>>>>>> لبيک يا علي
396   نام و نام خانوادگي:  داوود     -   تاريخ:   02 مهر 91
باسلام به اهل ايمان ودوستان مسلمان ومجيدم علي. چندسوال. 1-آياهرحقيقتي رابايدگفت؟ ولومنجربه اختلاف وتفرقه بين مسلمين گرددکه به فتواي علماءحرام اکيداست؟ 2-آياهرچه بعضي علماي هرمذهبي گفته اندرابايدعَلَم کردوچون چماق به سرآن زد؟پس اگراين است بعضي ازروايات ازکتب اربعه شيعه حاکي ازاين است که(پناه برخدا)حضرت علي عليه السلام بافاطمه حسن وحسين عليهم السلام اختلاف داشته وحتي سيلي به گوش امام حسن وضربه اي به سينه امام حسين زده وبعضي راناسزاگفته وفاطمه عليهاسلام الله به حضرت علي عليه السلام تشرزده و...وحال آنکه بخداقسم اين روايات اصلاًدرشان معصوم نبوده ودروغ محض ومجعول مي باشدودقيقاًمثل اينکه مااين رويات راتوجيه نموده وقبول نداريم متقابلاًاهل سنت هم روايات مشابه راشديداًتوجيه مي کنندوقبول ندارندوازهمه مهمترچرااينگونه حرف هارادرسايت شيعي وپناهگاه خودمطرح مي کنيد؟برويدودرسايت اهل سنت وياچه بهترحضوراًبادانشمندان آنان مناظره نموده ونام آن رابحث علمي وحقيقت گوئي گذاشته ونشان دهيدکه چندمرده حلاجيد؟ 3-جائي که خودحضرت علي عليه السلام ازعايشه گذشت نمودشمامي گوئيد:حکم خروج بر عليه امام زمان چيست؟!!! 4-ازهمه اينهاگذشته فعلاًوبلکه هيشه چنين بوده وخواهدبود.فتواي علماي اهل سنت وشيعه،ومن جمله مقام معظم رهبري برحرمت ومعصيت اختلاف افکني بين مسلمين است با هرنوع کردار،گفتاورفتار!پس توجيه ممنوع.والسلام
397   نام و نام خانوادگي:  غضنفري     -   تاريخ:   03 مهر 91
با سلام خدمت همه دوستان بزرگوار: قبل از هر چيز از جناب آقاي عليرضا موسوي تبريزي!! پوزش ميطلبم كه به علت مشكلاتي نتوانستم علت غيب گويي شان را در خصوص غالي بودن خودم سئوال كنم. واما بعد از برادر عزيزم عليرضا ن بابت كامنت337تشكر ميكنم .و لازم است در خصوص اعتقادم مبني بر اينكه ما شيعيان با تحقيق به يقين رسيده ايم, به اطلاع كساني كه از وضع شيعه بي خبرند برسانم كه خوشبختانه مظاهر حقانيت شيعه و دلايل مستند و موثق اين مذهب حقه كه حتي از منابع مخالفين هم به راحتي قابل استناد است توسط علماي بزرگ و فهيم پيرو مكتب اهلبيت عليهم السلام در دسترس همه قرار دارد و اين بزرگواران بلاتشبيه مانند علما مخالف نيستند كه حقايق را به دلايل معلومي كه همه ميدانند پنهان كنند.و اين يكي از عواملي است كه بچه شيعه ها با اشتياق و احساس غرور معارف اهلبيت عليهم السلام را فرا ميگيرند نه مانند جوانان مخالف كه به علت نداشتن دليل و رسيدن به بن بست بمب بر كمر ميبندند و مخالف خود را با ترور سركوب ميكنند
398   نام و نام خانوادگي:  ابوالفضل خراساني     -   تاريخ:   22 مهر 91
از اين كلمه شرك ديكه داره حالم به هم ميخوره اين علمائ اهل تسنن اين كلمه شرك راسر زبان سني ها اندختن هرچي كه شما بگوئيد جوابشان بالشرك شروع ميشود. بابا حال ديگه خسته نشديد .شما مكه كه ميريد دور خونه خدا ميگرديد خدا خونه داره .شما چرا دور خونه خدا ميگرديد.ژس شما هم مشركيد؟اين قدر جوابهاي كليشه اي ندهيدبابا.چرا اهل تسنن نميره يه زره فكر كنه. اين جوابهايي كه شما ميديد يه بچه شيعه 10 يا12ساله شيعه كه يه سواد حداقل داشته باشه ميفهمه كه جواب ساختگيه امروز ام القراي شما عربستانه به عايشه توهين شد چه الم شنگه اي راه انداختن؟ ؟به رسول كرامي اسلام توهين شدعربستان جه كرد؟بابا شما كه عمر وابوبكر وعثمان را ازرسوالله هم بالاتر ميدانيد.هي نگيد شرك شرك شركب.بريد كتابهاي معتبرتون رامطالعه كنيد ببينيد چه چيزهاي مزخرفي توش نوشته همونت كتابهايي كه خودتون ميگيد صحيح هستند نه باعقل جور درمياد نه با دين البته اگربه فارس ترحمه كنن علماتون. شما عامه اهل تسنن را درجهل وبي خبري قرار داذند تا بايك كلمه شرك سر كارتون بگذارن چرا كتابهاتون به فارسي ترجمه نميشه.كه همه بخونندما شيعه ها همه كتابها مون به فارسي هست تقريبا اگر دعائي هم به عربي هست معني اون زيرش نوشته بريد مطالعه كنيد بانسخه برذاري يايك جواب بي ريشه و بي منطق كه نميشه اصل مساله راازبين برد .ما به هيچ كس توهين نمي كنيم حتي دشمنانمون چون امامان ما بهمون دستوردادن.خداحافظ
399   نام و نام خانوادگي:  سيد عباس علويان     -   تاريخ:   23 مهر 91
باسلاموخسته نباشيدازشمادرخواست ميکنم مطالب وحقايق که درکتابهاي مانند مسلم وبخاري که سني هاان را خواهر قران مي خوانندبرايشان بازگوکنيد 1-وقتي پيامبر اسلام در جنگ احد زخمي ميشوند و پيامبر عمرراصدا ميزنند عمر مانند بز از کوه بالا وفرار مي کردوازجنگ مي گريخت.2-وقتي پيامبر اسلام وتازه مسلمانان رابه شيب ابوطالب تبعيدمي کنند چرا عمر وابوبکر يکبار براي مسلمانان آذوقه نياوردنندوحتي براي يک بار هم خود رابه خطر نينداختند وقتي در قران کريم اهانت وبي ادبي به پيامبر کفر است چرا عمر وابوبکرچندبار در مسجد به پيامبر بي ادبي واهانت کردنند که در مسلم وبخاري موجود مي باشد ودرکتابهاي شعيه بسيار .از کفر عمر وابوبکر وعايشه وحسبه که دختران انها بوده وطبق چه حيله وارد خانه پيامبر کردند وپيامبر را بازهر در مدت بيماري پيامبر با دارو مخلوط مي کردنند وبه پيامبر مي دادنند که پيامبر از خوردن آن امتنا. ميکردنند ومي گفتند به من زهر ندهيد که تمام گفتهادر کتب بخاري ومسلم حاکم نيشابوري موجود مي باشد انشا الله در موقع ديگر کفر ابوبکر وعمر وعثمان وعايشه و حسبه وثابت مي کنم که اينها به دين اسلام نيامدنند وکافر بودنند وچرا پيامبر اسلام سکوت ميکردنندوچرا .حتي مانند غدير خم علنا" حضرت علي عليه السام را معرفي کردنند باز اين حيله گران زير پاگذاشتند.
400   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   01 آبان 91
الله اکبر با سلام جناب داوود با عرض معذرت از تاخيري که در جواب بشما اتفاق افتاده . بنده امروز متوجه ان شدم ان شاء الله جواب شما را بزودي خواهم داد . لبيک يا علي
401   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   09 آبان 91
الله اکبر با سلام جناب داوود بنده قبلاٌ جوابيه براي اين مقاله ونظر شما ارسال کرده بودم که علني نشده است احتمال شديد ان است که بوسيله برادران سايت دريافت نشده . اما بنده سعي مي کنم جواب شما را بدهم : 1 ) فرموديد که : ايا هر حقيقتي را بايد گفت . در جواب بايد بگويم حقيقت در موقعي که سازنده است و ديگران را از گمراهي نجات ميدهد و بشرط تحمل طرف مقابل بايد گفت و در ثاني ايا شما موافق با اين شعر (ضرب المثل ) نيستيد : چو مي بيني كه نابينا و چاه است ************ اگر خاموش بنشيني گناه است واقعاٌ و قلباٌ هر مسئله ئي که اينجا مطرح ميکنم قصد تحقير و تمسخر کسي را ندارم هر چند ممکن است که کساني را به تمسخر گرفته باشم خير مگر اينکه ثابت شود ان شخص ناصبي است يا با حرفهايش قصد تحريف و دروغگوئي دارد . 2 ) اينگون روايات و همه روايت در اصل بايد بررسي شود اين يک اصل نزد علماو بزرگان شيعه مي باشد اگر حديثي مخالف قران کريم باشد که در ان بدور بودن هر گونه رجس و پليدي از اهل بيت عزيز بدور ميداند ( خصوصاٌ چهارده معصوم عليهم السلام ) غير قابل قبول است . اما در مورد مناظره با علماي اهل سنت .. اولاٌ بنده انچنان جايگاه علمي براي مناظره کردن ندارم اما بخوبي اين را ميدانم که متاسفانه علماي اهل سنت منطق قراني و عقلاني براي جوابهاي شيعيان ندارند و تجربه خودم نشان داده که انها يا سخنان ما را تحريف ميکنند يا سانسور و يا با جوابي که فقط خودشان را راضي ميکند سعي در جواب دادن ميکنند .. بعنوان مثل بحث صحابه سوال من اين است که چگونه در سقيفه متحدان غضب خلافت بجاي شور با يکديگر جنجال کردند به يکديگر ناسزا گفتند و اختلاف کردند انها صحابه نبودند ؟؟؟ يا چگونه است که عايشه خليفه سومشان را نعثل مينامد ؟؟؟؟ 3 ) فرموديد که جائي که حضرت علي ( عليه السلام ) از عايشه گذشت .... در جواب بايد بگويم حضرت علي عليه السلام از جزاي عايشه نگشت بلکه ايشان همان انجام دادند که شرع و احکام اسلامي بر گرفته شده از قران و سنت نبوي بود انجام دادند . در اسلام اگر زني مرتد باشد کشته نمي‌شود، چه رسد ... يکي از بزرگان اهل سنت ميگويد که بعد از اتمام جنگ جمل عده اي از اصحابشان در مورد تقسيم غنائم سوال کردند که " آيا نمي‌خواهي غنائم جنگ را قسمت کني؟!" فرموند: کداميک از شما عايشه را بر مي‌دارد؟! علي(ع) اين را براي اين گفت که آن‌ها متوجه اشتباه‌شان بشوند." اين عالم در ادامه مي‌گويد: زماني که زني از زنان بغي( شرير، مفسد) دستگير شود، او را نمي‌کشند و حبس مي‌کنند( اگر جنگيده باشد)، زيرا؛ اگر زن مرتد هم باشد او را نمي‌کشند، تا چه رسد به باغيه. پس ميشود نتيجه گرفت که عايشه نبايد کشته مي‌شد هر چند که اگر مرتد شده باشد، چه رسد که حال بر حاکم زمان خود قيام کرده است. کتاب مبسوط، ج 10،‌ ص 127 4 ) بحث علمي و صحيح را نبايد با اختلاف کني يکي دانست ... بعنوان مثل اختلاف افکني ان است که اهل بدعت اموي ( وهابيون ) انجام ميدهند نه کساني که با علم و دانش بحثي پيش مياورند که قصدشان خير است . لبيک يا علي
402   نام و نام خانوادگي:  سيد علي     -   تاريخ:   13 آذر 91
قلد کردين به صحابه پيامبر تهمت ميزنيد.عمر(رض)داماد علي(رض)بوده.و جد هفتمشان يکي است.زر نزن!!!
403   نام و نام خانوادگي:  سعيد     -   تاريخ:   15 آذر 91
هرچي که اهل سنت ميگن درسته مال شيعه غلط شما به قران اعتقادي نداريد قران ميگه خلفا و انصار ومهاجرين مومنان برحق هستند خلفا راشدين از مهاجرين هستند هر چهارتاشون روز قيامت همه رو ميفهميد .چرا علما شيع نميان با علما سني بحث کنند چون ميترسند که ملامت بشند 
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي
در مورد خطابهاي قرآن مبني بر رضايت از صحابه در اين سايت قبلاً بحث شده است. آدرس دو نمونه را در ذيل قرار داديم مراجعه فرماييد.
در مورد مناظرات علماي شيعه هم موارد فراواني انجام شده است كه برخي از آنها در همين سايت قرار داده شده است. مي توانيد به بخشي كه در اين آدرس قرار دارد مراجعه كنيد:www.valiasr-aj.com/fa/list.php
خوب است بدانيد كه درخواست مناظره بارها از طرف علماي شيعه در سايت ولايت و غيره مطرح شده است و اين علماي سني هستند كه از آن خود داري مي كنند.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
404   نام و نام خانوادگي:  عابدين     -   تاريخ:   17 دي 91
جالب بود انشاالله علي يارتان باشد
405   نام و نام خانوادگي:  ضيا     -   تاريخ:   21 دي 91
من يک چيزې را نه مې فهمم و آن اينکه در بعضي جا ها حضرت علي ع را شيعه يان آنقدر برزګ مې کند که توبه نعوذ بالله منها آنرا خدا مې داند مثل علويان و شيعه ها علوياتن را کافر هم نه مې داند حتې ميګن وقتې رسول خدا به معراج رفت آنجا يک دست با آنحضرت مصافخه نمود وقتې به زمين برګشت دست علي را شناخت ولې /// در بعضې جا ها علي را آنقدر مظلوم مې سازد که نعوذ بالله منها از دختر رسول خدا هم مواضبت کرده نه مې تواند و دختر خود را اجبارً به عمر به نکاح مې دهد اين دو به هيچ وجه جور درنه مې آيد
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي
در مورد شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها و ازدواج عمر با ام كلثوم در جاي جاي اين سايت سخن گفته شده و نيازي به توضيح بيشتر نيست مانند همين صفحه و اين آدرس: www.valiasr-aj.com/fa/page.php
اما در مورد روايات مربوط به معراج قطعاً در لابلاى آنها احاديث مجعول يا ضعيفى مى باشد، كه به هيچ وجه قابل قبول نيست. لذا مرحوم طبرسي در تفسير خود، احاديث معراج را به چهار گروه تقسيم كرده است:
1- رواياتى كه به حكم تواتر، قطعى است، مانند اصل موضوع معراج.
2- احاديثى كه قبول آنها هيچ مانع عقلى ندارد، و در روايات به آن تصريح شده است، مانند مشاهده بسيارى از آيات عظمت خدا در پهنه آسمان.
3- رواياتى كه با ضوابط و اصولى كه در دست داريم، مخالف است ولى مى ‏توان آنها را توجيه كرد، مانند احاديثى كه مى‏ گويد: پيامبر صلى الله عليه و آله در آسمان‏ها جمعى را در بهشت و گروهى را در دوزخ ديد كه بايد گفت: منظور مشاهده صفات بهشتيان و دوزخيان بوده است (يا بهشت و دوزخ برزخى).
4- رواياتى كه مشتمل بر امور نامعقول و باطل مى‏ باشد، و وضع آنها گواه روشنى بر ساختگى بودن آنها است، مانند رواياتى كه مى‏ گويد: پيامبر صلى الله عليه و آله خدا را آشكارا ديد، با او سخن گفت، و با او نشست، كه با هيچ منطقى سازگار نمى ‏باشد، بلكه مخالف دليل عقل و نقل است، و بدون شك اين گونه روايات مجعول است.
مراجعه كنيد به: تفسير آيات ابتدايي سوره اسرا در تفاسير شيعه.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
406   نام و نام خانوادگي:  ناشناس     -   تاريخ:   30 دي 91
هو سلام در وبلاگ اينجانب www.weneedhelpmygod.blogfa.com اين ازدواج از هر نظر بررسي شده و اثبات شده که چنين ازدواجي صورت نگرفته نگرفته و نگرفته از منابع اهل سنت - شيعه- بعد حديث شناسي - متن - راويان و... . بررسي شده خواهشا در پخش مطلب کوشا باشيد با ذکر منبع(نام تحقيق کننده) در اول وبلاگ آوردم يا علي ع
407   نام و نام خانوادگي:  سيد مجتبي شاهرخي     -   تاريخ:   13 بهمن 91
دمتون گرم
408   نام و نام خانوادگي:  v     -   تاريخ:   17 بهمن 91
سلام: اين بحث چه فايده اي داره!!!!!!! حالا از اين بحث فيلم هايي در دست است که خود آبت الله قزويني اين ازدواج رو تاييد ميکنه ديگه اينم ميتونيد انکار کنيد با همين موضوع در اينترنت سرچ کنيد پيدا مي کنيد. اگرم خواستيد خودم براتون تو يه وبلاگ ميزارم ديگه از اين بالاتر هم هست!!!!!!!!!!!!!!!!
409   نام و نام خانوادگي:  ابانمک     -   تاريخ:   07 اسفند 91
مرگ بر ..............................................
410   نام و نام خانوادگي:  سZد محمد جواد سجادZ     -   تاريخ:   07 فروردين 92
سلام علZکم
هZچ شZعه اZ اZن ازدواج را باور ندارد از اZن که شما اZن مساله را توضZح دادZد واقعا ممنونم انشاالله حضرت فاطمه Z زهرا(س) همZشه در زندگZ دست گZر شما باشد.
اللهم عجل لوZک الفرج
411   نام و نام خانوادگي:  اميرحسين     -   تاريخ:   24 فروردين 92
باز شما بحث منطقي ميکنين اين خيلي خوبه ... ولي يک سري ها اينقدر تند ميرن که !!! من به عنوان يک مسلمان احساس ميکنم اين آدم هاي تند رو از همه چي بدتر هستن . 80% مسلمان ها سني هستند و 20% شيعه ! پس اهانت ما به سني ها باعث اهانت به اسلام و در نهايت خودمونه ! ولي اصلا فکر نميکنن بعضي ها ! طرف با اعتماد به نفس کامل برگشته تو چشام ميگه "حديث" داريم که از "لعنت به عمر" ميشه حاجت گرفت ... اصلا شما بگو حضرت علي(ع) مگه دوست داره بين مسلمون ها جنگ در بگيره که از اين حرف هاي تندروانه بزنه !
412   نام و نام خانوادگي:  oomeabeha     -   تاريخ:   28 فروردين 92
سلام عليکم درکتاب منتهي آمال ج1 ص 247در باب فرزندان امير المومنين عليه السلام آمده است .... زينب صغري مکناه به ام کلثوم و مادر ايشان حضرت فاطمه ....
ابن شهر آشوب از کتاب امامت .... که ام کاثوم را عمربن خطاب تزويج کرد
413   نام و نام خانوادگي:  شيعه حسني     -   تاريخ:   31 فروردين 92
عمربيشرف به حنتمه وصهاك بيشرف ترازخودش هزاربارخنديد كه چنين قصدي راكرده باشد""" تابحال به نسب اين ??? نگاه نكرديد؟؟ كه صهاك وحنتمه چيكاره بوده؟
414   نام و نام خانوادگي:  سيد علي     -   تاريخ:   03 ارديبهشت 92
هر کي دوست داره بفهمه شيعه درست ميگه يا اهل سنت کتاب ( شب هاي پيشاور) به خواند انشاء الله رستگار مي شود
اللهم عجل لوليک الفرج
415   نام و نام خانوادگي:  ناشناس     -   تاريخ:   06 ارديبهشت 92
اقايون دين شوخي نيست اگه تحقيقات گسترده اي نداشته ايد وارد بحث نشويد و خيالتان راحت باشد كه اگر ايمان خود را به خدا ( لا اله الا الله) تقويت كنيد فقط در اينصورت است كه مي توانيد پيروز شويد و پيروزي با حق است. پس بگوييد لا اله الا الله تا رستگار شويد.
416   نام و نام خانوادگي:  سگ حضرت زهرا     -   تاريخ:   09 ارديبهشت 92
لعن علي عدوک يا علي(ع) ؟؟؟ با سلام عمر ؟؟؟ هرگز داماد حضرت علي(ع) نبوده علماي اهل سنت مي خوان با چنگ و دندون و به هر نحوي که يک سري شم در همين سايت گفته شده اين مسئله را اثبات کنند ولي هر گز نخواهند تونست. و فقط به جاهلايي مثل خودشون اثباط شده اين را هم بگم که لا اله الا الله هر گز بدون ولايت مطلقه يعني امير المومنين علي(ع) فايده اي ندارد کسي که علي (ع) را کشت به لا اله الا الله اعتقاد داشت به ولايت اعتقاد نداشت که رسوا شد و تا کنون مورد لعن همه قرار گرفته. به اين آدرس هم بريد راجع به خلفاي سه گانه مطلب خوبي هست که ارزش خوندن داره yazhrayi.blogfa.com/post/3 راجع به جانشين واقعي پيامبر به آيه 55سوره مائده بريد ((همانا سرپرست شما خدا و پيامبر و بعد از او کساني هستنت که در حال رکوع زکات مي دهند)) همه مي دانيم که علي (ع) بود که در حال نماز انگشتر خود را زکات داد در ضمن کتاب شب هاي پيشاور که دوست عزيزمون معرفي کرد کتاب کامليه ماجراي ده شب بحث شيعه با حافظ سنيه يکم طولانيه ولي ارزش مطالعه رو داره راجع به مطلب خوبي که گذاشتين ممنون اجرکم عند الله ياعلي مدد
417   نام و نام خانوادگي:  شهاب يگانه     -   تاريخ:   09 ارديبهشت 92
سيدعلي شما ميگي شبهاي پيشاور؟؟؟؟؟
من ميگم برو "روزهاي پيشاور "را هم بخوان...
موفق باشي
يا الله
418   نام و نام خانوادگي:  جوادلارويي     -   تاريخ:   18 ارديبهشت 92
سلام بزرگوار
اولااين مطلبي که راجب ازدواج حضرت سکينه بامصعب دروغ محضه وطبق روايات معتبر شيعه حضرت سکينه بنت الحسين به هيچ وجه تااخرعمرشريفشون ازدواج نکردن
دومااقاي شهاب يگانه ماروزهاي پيشاورروهم خونديم.......................
ياعلي مدد
419   نام و نام خانوادگي:  هادي احمدي     -   تاريخ:   28 ارديبهشت 92
بابا من نوکرتون هستم.واقعا زحمت کشيديد.ياعلي
420   نام و نام خانوادگي:  امين     -   تاريخ:   04 خرداد 92
ما همه مسلمانيم پس چرا اين قدر اختلاف داريم؟(همه به ريسمان الهي چنگ بزنيد و از تفرقه بپرهيزيد)هر کس مسئول است در دين خود تحقيق کند و از آن نتيجه گيري کند.پس ما بايد به جاي دامن زدن به اختلافات خود از نابودي اسلام جلوگيري کنيم.اين خداست که بايد داوري کند نه ما.وحدت وحدت وحدت
421   نام و نام خانوادگي:  کوروش پارسي     -   تاريخ:   07 خرداد 92
اونايي که طرفدار عمر هستن انشا الله با عمر محشور بشن اونايي هم که طرفدار علي و اولادش هستن انشا الله باهاشون محشور بشن آمين يا رب العالمين والسلام علي سيدنا محمد و اله طاهرين يا فارس الحجاز ادرکني و لا تهلکني اگه محبت اهل بيت پيغمبر دليل رافضي بودنم هست، باشد من رافضيم!!
422   نام و نام خانوادگي:  ata deadshadow     -   تاريخ:   08 خرداد 92
salam
baradarane ahle sonnat:
hame chi ke be zur nist. vagti mibini ke dge javab va tojihi nadari ya rahe hag ro entekhab kon ya khafe sho va sangin tar bemun
ya ali madadi
423   نام و نام خانوادگي:  شيعه زاده     -   تاريخ:   12 خرداد 92
اين همه ماله کشي هم که بکنيد فيلم اعتراف اين ازدواج توسط به اصطلاح آآآآيت الله دکتر عالم الله مرجع شيعيان کل جهان حسيني قزويني رو چه ميکنيد
424   نام و نام خانوادگي:  الرافضي الصادق     -   تاريخ:   12 خرداد 92
جناب 423 مسيار زاده تقصير خودت نيست چشمت کوره گوشتم کر ....
425   نام و نام خانوادگي:  محمد حسين باقري زاده     -   تاريخ:   14 خرداد 92
سلام
فقط ميخوان براي امام اول ما حاشيه درست کنن
426   نام و نام خانوادگي:  خسته     -   تاريخ:   15 خرداد 92
اين فيلمي که مي گي ايت الله قزويني ميگه که ام کلثوم زن که دختر حضضرت علي زن عمر است رو من نديده ام
ولي اگر هم اينطور باشه مايه ننگ عمر کههههههههههههههه
با اون کارهايي که در همين رابطه انجام داده اونوقت شما خجالت نمي کشيد يه همچين شخصي رو امام خودتون مي دونيد
امام ما علي است کسي که پيامبر ايشان رو در ايه مباهله نفس خودش ذکر کرده کسي که در رکوع زکات مي ده
اما اينجور که معلومه يکي از فضايل مهم عمر متخصص بودن در رابطه با اندازه ساق پاي زنهاست البته اگه ازدواج دختر حضرت علي رو با عمر قبول داريد و حوادث قبل و بعد ازدواج رو !!!!
427   نام و نام خانوادگي:  فاطمه     -   تاريخ:   08 تير 92
باسلام خدمت همه دوستان. وقتي اين مطالب را مي خواندم قلبم به دردآمد. يادم آمد كه در عهد قديم برسر دري نوشته بودند: هر كه وارد شود نانش دهيد و از ايمانش مپرسيد. ما كه براي حضرت مريم سلام الله عليها و براي حضرت عيسي ع و حضرت موسي ع مقام بلندي قايل هستيم چرا براي بزرگاني همچون ياران و نزديكان و عزيزان حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله چنين بي پروا سخن مي رانيم. بهتر آن نيست كه هر كس به دنبال تحقيق علمي و منطقي و عيني رود و بر ايمان دروني خويش بيفزايد و براي اثبات اعتقاداتش از راه مهرباني و محبت كه تاكيد اخلاقي كتاب دين ماست استفاده نمايد نه از راه فحش و ناسزا و ... . بقيه راه را به خدا بسپارد . او مي داند و بنده اش و اعتقاداتش. اگر مسلمان هستيم بهتر آن است كه به هم احترام بگذاريم و البته از اعتقاداتمان به درستي دفاع نماييم و آن را وسيله نزديكي و قرب به خدا و همچنين قوت همدلي و اتحاد قرار دهيم نه جدايي و عدوت . موفق باشيم التماس دعا
428   نام و نام خانوادگي:  عذادار امام علي (ع)     -   تاريخ:   06 مرداد 92
سلام بر تمام مسلمانان عزيز فحش و ناسزا دور از مرام امام علي است. پس مراقب حرف هامون باشيم که فرداي قيامت شرمنده مولا نشيم.ما با منطق و تحقيق ميتونيم حقانيت علي(ع) رو ثابت کنيم .پس نيازي به ناراحت کردن خواهران وبرادران اهل تسنن نيست.با تعصب نبايد رفتار کنيم .با آرزوي قبولي طاعات و عبادات وعذاداري ها ي عزيزان
429   نام و نام خانوادگي:  سيد وحدت هاشمي     -   تاريخ:   07 مرداد 92
با سلام به برادران اهل سنت آيا با ازدواج عمر با دختر علي مشکلاتتان حل ميشه شما اساس مذهبتون که خداشناسي را فراموش کردين خدايي که دست و پا و... داره رو مي خواهين چي کار کنيد نالايق بودن خلفا رو در تمام زمينه ها علمي،شجاعت،نسب...رو چي جوري درست ميکنيد فتاواي علماتون در خيلي از زمينه ها که مبناي عقلي هم نداره رو چيکار مي کنين جنايات تاريخي غير انساني رو بر عليه شيعه و بشريت چه جوري توجيح مي کنيد کشتار امروز وهابيت رو چيکار ميکنيد احکام ضد قرآن توسط علماي شما تکليفش چي ميشه و... پس تعصب رو بگذار کنار و به اين شعر يک کم دقت کن. خشت اول گر نهد معمار کج. تا ثريا ميرود ديوار کج. سعي کن با استفاده از کتابهاي خودت تکليف تو با خشت اول معلوم کني
430   نام و نام خانوادگي:  اكبر     -   تاريخ:   07 مرداد 92
سلام مجدد ببخشيد شما در پاسخ به كامنت هاي همين مقاله فرموديد پيغمبر با دختر يهويدان خيبر ازدواج كرد اگر سند اين روايت را بدهيد ممنون مي شوم منظورم ادرس كتاب و سند ان را چون صحت سند برايم بسيار مهم هست با سپس فراوان
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
يکي از زنان پيامبر صلي الله عليه و آله، صفيه دختر حيي بن اخطب يهودي است که بعد از فتح خيبر که شوهرش کشته شده بود، به ازدواج حضرت در آمد. بخاري در اين خصوص مي نويسد: حدثنا عبد الْغَفَّارِ بن دَاوُدَ حدثنا يَعْقُوبُ بن عبد الرحمن ح وحدثني أَحْمَدُ بن عيسى حدثنا بن وَهْبٍ قال أخبرني يَعْقُوبُ بن عبد الرحمن الزُّهْرِيُّ عن عَمْرٍو مولى الْمُطَّلِبِ عن أَنَسِ بن مَالِكٍ رضي الله عنه قال قَدِمْنَا خَيْبَرَ فلما فَتَحَ الله عليه الْحِصْنَ ذُكِرَ له جَمَالُ صَفِيَّةَ بِنْتِ حُيَيِّ بن أَخْطَبَ وقد قُتِلَ زَوْجُهَا وَكَانَتْ عَرُوسًا فَاصْطَفَاهَا النبي صلى الله عليه وسلم لِنَفْسِهِ فَخَرَجَ بها  انس گويد   به خيبر که رسيديم خداوند قلعه را بر ما فتح کرد در اين هنگام از جمال صفيه گفته شد در حالي که شوهرش کشته شده بود و خودش عروس بود پس پيامبر صلي الله عليه و آله او را براي خود برگزيد و با او از خيبر خارج شد.صحيح البخاري  ج 4   ص 1542
عبد الرزاق نيز  درباره اين ازدواج چنين نقل مي کند: ثم نكح صفية بنت حيي وهي مما أفاء الله عليه يوم خيبر  . مصنف عبد الرزاق  ج 7   ص 490
ابن هشام نيز گويد: وتزوج رسول الله صفية بنت حيي بن أخطب سباها من خيبر فاصطفاها لنفسه  . السيرة النبوية  ج 6   ص 60 . در کتاب تاريخ مدينه دمشق و ساير کتاب هاي تاريخي نيز فراوان به ازداواج حضرت با صفيه اشاره شده است.
بنابراين داستان ازدواج پيامبر صلي الله با صفيه دختر يهودي در معتبرترين کتاب هاي اهل سنت مانند صحيح بخاري ذکر شده است که نيازي به بررسي سند ندارد 
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
431   نام و نام خانوادگي:  اكبر     -   تاريخ:   09 مرداد 92
سلام عليكم ببخشيد مي خواستم بپرسم كه كتاب تهذيب الأسماء كه مي ايد شرح مي دهد ام كلثوم دختر ابوبكر و زن عمر بوده اين روايت سند ندارد اين را بدي چه كار كرد؟؟؟؟؟؟؟ و اگر سندي براي اين موضوع داريد ارائه دهيد ممنون مي شويم سوال ديگه من اين بوده كه در جايي خواندم ام كلثوم دختر اسماء بنت عميس بوده و زماني كه مولا علي ع با اسما ازدواج مي كند محمد بن ابي بكر و ام كلثوم را پيش خود مي اورد و به پس خواندگي و دختر خواندگي فبول مي كند و بزرگ مي كند مي خواستم بدانيم كه اين موضوع چه قدر صحت داره البته محمد بن ابي بكرذ را مطمئنم اما ايا ام كلثوم هم دختر اسماء بوده يا نه؟ اگر توضيح دهيد ممنون مي شوم ّّببخشيد شما چرا جواب من را نمي ديد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جواب نظر:
با سلام
برادر گرامي
طبق گفته وهابي ها و مشخصا جناب آقاي هاشمي كارشناس شبكه وهابي كلمه ، كتاب هاي رجالي نيازي به سند ندارند ؛ مثل دفترچه ثبت احوال مي مانند و براي همگان حجت هستند . جناب نووي هم در كتاب تهذيب الآسماء كه يك كتاب رجالي است اين قضيه را آورده است . همين براي اثبات قضيه براي وهابي ها كافي است .
حضرت آيت الله مرعشي نجفي در كتاب شرح إحقاق الحق گفته اند كه ايشان فرزند اسماء بنت عميس بوده است ؛ ولي روايات اهل سنت و كتاب هاي تاريخ تأكيد كرده اند كه او فرزند بنت خارجه بوده است .
 
 
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
432   نام و نام خانوادگي:  اكبر     -   تاريخ:   09 مرداد 92
سلام مجدد ببخشيد شما در پاسخ به كامنت هاي همين مقاله فرموديد پيغمبر با دختر يهويدان خيبر ازدواج كرد اگر سند اين روايت را بدهيد ممنون مي شوم منظورم ادرس كتاب و سند ان را چون صحت سند برايم بسيار مهم هست با سپس فراوان
جواب نظر:
برادر گرامي
اين قضيه از ضروريات تاريخ اسلام است كه رسول خدا صلي الله عليه واله با «صفيه» و همچنين «جويريه» ازدواج كرده است كه پدر هر دوي آن ها از يهوديان بوده اند . اين قضايا نياز به سند ندارد . هر كتابي از كتاب هاي تاريخي ، سيره نبوي ، رجالي و ... را بخوانيد اين قضيه را مي توانيد در آن پيدا كنيد .
 
 
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
433   نام و نام خانوادگي:  کريم خاني     -   تاريخ:   09 مرداد 92
با سلام مي فرماييد در هيچ روايتي نام زينب و ام کلثوم جمعه نشده اين روايت را چه مي گوييد ...َ نَادَيْتُ يَا أُمَّ كُلْثُومٍ يَا زَيْنَبُ يَا سُكَينَةُ يَا فِضَّةُ يَا حَسَنُ يَا حُسَيْنُ هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّكُمْ فَهَذَا الْفِرَاقُ وَ اللِّقَاءُ فِي الْجَنَّةِ فَأَقْبَلَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ ع وَ هُمَا يُنَادِيَانِ وَا حَسْرَتَا لَا تَنْطَفِئُ أَبَداً مِنْ فَقْدِ جَدِّنَا مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى وَ أُمِّنَا فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ يَا أُمَّ الْحُسَيْنِ إِذَا لَقِيتِ جَدَّنَا مُحَمَّداً الْمُصْطَفَى فَأَقْرِئِيهِ مِنَّا السَّلَامَ وَ قُولِي لَهُ إِنَّا قَدْ بَقِينَا بَعْدَكَ يَتِيمَيْنِ فِي دَارِ الدُّنْيَا بحار الانوار ج 43 ص 179 با تشکر منتظر جوابم
جواب نظر:
با سلام
برادر گرامي
اولا بايد ثابت كنيد كه سند اين روايت صحيح است ؛ ثانيا : در اين روايت  نيامده است كه ام كلثوم دختر حضرت زهرا سلام الله عليها است . اميرمؤمنان عليه السلام چندين دختر داشته است كه كنيه او «ام كلثوم» بوده است .
 
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
434   نام و نام خانوادگي:  نازيه سلطاني     -   تاريخ:   10 مرداد 92
اگر کتابهاي اهل سنت نيز اجازه چاپ ونشر داشتند خيلي خوب مي شد؟اما حيف!!!!!!!!معلومه بايدم به ترجمه دعاهاتون بنازيد چون به نفع شماست؟ تسنن عامه در ايران بيسواد وبي خبرند وکتاب و مقاله اي به فارسي ندارند.سني هاي سراسر دنيا چطور؟!!!
جواب نظر:
با سلام
برادر گرامي !
شما انگار اطلاعات دقيقي نداريد . اگر سري به زاهدان و شهرهاي سني نشين بزنيد ، به ده ها انتشارات بر مي خوريد كه مشغول چاپ كتاب هاي اهل سنت هستند .
شما كه با سواد هستيد ، اگر دليلي براي اثبات  مشروعيت مذهب و عقايدتان داريد ، ارائه كنيد تا پاسخ داده شود .
 
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
435   نام و نام خانوادگي:  خاطره     -   تاريخ:   10 مرداد 92
علي (ع) بالاتر از اين حرفا است كه شما بخواهيد اونو واسطه ي كارهاي كثيفتون قرار بدين. اون شخصي هم كه سگ زهرا خودشو لقب داده ،بايد بدونه كه لياقتش همين نجاسته ، كجا ديدي حضرت زهرا ، نجاست رو قبول كنه. كمي عاقل باشيد ، مگه ميشه مسئله امامت به اين مهمي كه باعث جنگ مذهبي شده ، حتي يك بار هم توي قرآن به اون اشاره نشده باشه؟ لابد چيزي نبوده و اينها همه توهمات جناب يوشع يهودي بوده كه بعدها مسلمان شد و مذهب شيعه رو تاسيس كرد و قضيه امامت رو بلغور كرد.
همه بدونن كه حضرت علي و فاطمه(س) و حسن (ع)و حسين(ع) ، سرور و عزيز ما اهل سنت هستند و ادعاي دوستي شيعه ، پوچ و توخاليه . ياران علي كه اين كارهاي پليد رو نميكنن.
خانم 433 هم بدونه كه خيلي از اهل سنت ايران ، فارس هستند و افراد تحصيل كرده و علماي زيادي توشون هست ولي با اين خفقان ، جرئت نميكنند حرفي بزنند وگرنه حرف منطقي زياده.
436   نام و نام خانوادگي:  سيد وحدت هاشمي     -   تاريخ:   11 مرداد 92
شماره 433 شانس آورديد که کتايهاي اهل سنت زياد چاپ نمي شه اگر نه کافي بود صحيح مسلم و بخاري به وفور دست مردم ميرسيد الان بايد دو تا کار مي کرديد يا دينتان را عوض مي کرديد يا به اصرار اطرافيان به دکتر مراجعه مي کرديد چون من دو بار خوندم به عنوان اساس يک مذهب گمراه کنندترين کتاب است
437   نام و نام خانوادگي:  اكبر     -   تاريخ:   11 مرداد 92
سلام عليكم
با تشكر از شما برادران
بزرگواران بنده اسخم را نگرفتم زيرا بنده در بحث علمي كه نمي توانم بگويم كارشناس كانال كلمه مي گويد فلان، انها كه مناقب علمي ندارند تا ب انها استناد كنم فلذا اگر مي شود مطلب علمي با سند از بزرگان اهل سنت به من ارائه دهيد كه در كتب رجالي نياز به سند نيست
خواهشا سند بدهيد ممنون مي شوم

اما ازدواج پيغمبر را هم هرچه گشتم نتوانستم پيدا كنم اگر شما سند صحيح داريد از ازدواج ايشان با دختران بهود را برايم ارائه دهيد ممنون مي شوم

با ارزوي قبولي طاعات و عبادات شما
438   نام و نام خانوادگي:  اكبر     -   تاريخ:   11 مرداد 92

سلام عليكم
با تشكر از شما برادران
بزرگواران بنده اسخم را نگرفتم زيرا بنده در بحث علمي كه نمي توانم بگويم كارشناس كانال كلمه مي گويد فلان، انها كه مناقب علمي ندارند تا ب انها استناد كنم فلذا اگر مي شود مطلب علمي با سند از بزرگان اهل سنت به من ارائه دهيد كه در كتب رجالي نياز به سند نيست
خواهشا سند بدهيد ممنون مي شوم

اما ازدواج پيغمبر را هم هرچه گشتم نتوانستم پيدا كنم اگر شما سند صحيح داريد از ازدواج ايشان با دختران بهود را برايم ارائه دهيد ممنون مي شوم

با ارزوي قبولي طاعات و عبادات شما
439   نام و نام خانوادگي:  اكبر     -   تاريخ:   12 مرداد 92
ببخشيد سوال ديگر داشتم ايا در مصادر اهل سنت حديث زير امده:؟ الصلاة عمود الدين ان قبلت قبل ما سواها و ان ردت رد ما سواها البته ان چيزي كه مد نظر من هست اينه كه بگويد اول چيزي كه فرداي قيامت از ان سوال مي شود نماز هست كه اگر درست بود ه بقيه مي رند وگرنه مي رود جنم
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
در کتاب هاي اهل سنت نيز چنين مضموني که اول چيزي که در قيامت سوال مي شود نماز است و اگر قبول شود ساير اعمال نيز قبول مي شود و اگر رد شود ساير اعمال نيز رد مي شود، وجود دارد. به عنوان نمونه مواردي را ذکر مي کنيم: ابن ابي شيبه چنين نقل مي کند: حدثنا جَرِيرٌ عن مَنْصُورٍ عن نُمَيْرِ بن سَلَمَةَ قال أَوَّلُ ما يسئل ( ( ( يسأل ) ) ) عنه الْعَبْدُ يسئل ( ( ( يسأل ) ) ) عن صَلَاتِهِ فَإِنْ تُقُبِّلَتْ منه تُقُبِّلَ منه سَائِرُ عَمَلِهِ وان رُدَّتْ عليه رُدَّ عليه سَائِرُ عَمَلِهِ . مصنف ابن أبي شيبة  ج 2   ص 171
همچنين محمد بن أبي يعلى أبو الحسين در کتاب طبقات حنابله روايتي را از پيامبر صلي الله عليه و آله اين چنين نقل مي کند:  وجاء الحديث أن أول ما يسأل عنه العبد يوم القيامة من عمله صلاته فإن تقبلت منه صلاته تقبل منه سائر عمله وإن ردت صلاته رد سائر عمله . طبقات الحنابلة  ج 1   ص 354
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
 
440   نام و نام خانوادگي:  محب اهل بيت     -   تاريخ:   16 مرداد 92
با سلام و قبولي طاعات و عبادات کاش از روي لجاجت حرف نزنيم بهتر از هر چيز عقل انسانه!!!!اگر عاقلانه به قضايا نگاه کنيم بدون لجاجت به حق ميرسيم فکر کنم اصل دين چيز هاي ديگه است نه اين چيز ها که کي با کي ازدواج کرده؟؟؟؟ همه اين شبهات رو يه مشت آدم از خدا بي خبر بي دين و ايمان ميندازن تو دهنا تا ما رو از اصل دين دور کنن!!!!! بينيم که کي به راه حق عمل کرده از اون پيروي کنيم. چه شب ها که زهرا دعا کرده تا ما همه شيعه گرديم و بي تاب مولا*****غلامي اين خانواده دليل و مراد خدا بوده است خلقت ما مسيرت مشخص اميرت مشخص مکن دل دل اي دل بزن دل به دريا*****که دنيا به خسران عقبي نيرزد،به دوري ز اولاد زهرا نيرزد اللهم عجل لوليک الفرج
441   نام و نام خانوادگي:  پرويز     -   تاريخ:   16 مرداد 92
باسلام به تمامي دوستاني که نظر خودشان دادن . دوستان عزيز هم اهل سنت و هم شعيه خواهشمندم که وقتي نظري ميدهيد حرمت طرف مقابل را داشته باشيد ني اينکه به اعتقادات يکديگر فحاشي کنيم همه مسلمان هستيم و بزرگان دين ما آموختن اخلاق را سرلوحه کارمان قرار دهيم سرويس هاي جاسوسي امريکا و اسرايل بويژه صّيونيسم جهاني با اعلم کردن اختلافات شعيه وسني آنها را به.جان يکديگر انداخته تا مسلمانان وحدت نداشته باشند و بفکر قدس شريف نباشند و نتوانند حکومت ديني در کشورشان بوجود آورند پس ما مسلمان بايد هوشيار باشيم حتي علما و کسانيکه شبکه هاي جهاني کلمه و ولايت و..... را مديريت ميکنند
442   نام و نام خانوادگي:  حميد واسطه     -   تاريخ:   18 مرداد 92
چندي پيش شنيدم که چنين ازدواجي صورت گرفته است تحقيق کردم عوام تاييد کردند کلي حالم گرفته شد که چرا مولايمان علي تن به چنين ازدواج پليدي بدهد تا امروز عيد سعيد فطر به سايت شما سر زدم و با توجه به همه روايات نقل شده از طرف علماي شيعه و سني دريافتم که هرگز عمر داماد علي عليه السلام نبوده است و علم به اين موضوع براي من بهترين عيدي بود که از خداوند توسط سايت شما دريافت کردم متشکرم
443   نام و نام خانوادگي:  yasin     -   تاريخ:   18 مرداد 92
آيت الله قزويني يا هر کس ديگه اي
نظري داره و نظرشم قابل رد يا اثباته
اين عين جاهليته که بگيم چون ايت الله قزويني گفته پس درسته
معصوم که نبوده
معصوم فقط اهل بيت پيامبر هستند
و پيامبران


يه سوال از سني ها دارم
قبر حضرت فاطمه کجاست؟
چرا بايد قبر حضرت فاطمه س مخفي باشه؟
عمر که به قول شما دومادش بوده پس چرا از قبر حضرت زهرا کسي خبر نداره


شما ها يک مشت بي منطقيد
بريد شجره نامه ي پيشواتون را بخونيد ببينيد از کجا اومده
ولي قربونش برم خدا هر جا مي رسه به کلمه ي اهل بيت /عليهم السلام / مي فرمايد يطهرکم تطهيرا


در ضمن چرا هيچ کدوم از علماتون نميان با يه عالم شيعه بحث کنند؟


من واقعا از لعن دشمناي اهل بيت عليهم السلام حاجت گرفتم
444   نام و نام خانوادگي:  milad     -   تاريخ:   21 مرداد 92
با سلام
من فکر مي کنم مومن به هر شکل و مذهبي بايد صبور و نرم باشه .به همه احترام بزاره و از تنش جلوگيري کنه(حداقل براي خودش و عصابش).علي انسان خوبي بود.از مرام و معرفتش الگو گرفتن به نفع خودمونه.
پيامبر خودش ميگه من مثل شوماها کاملا انسانم و اداي نداشته.ما خودمونو والي قرار ميديم.بهتره به داده هاي محمد ع بنگريم نه حواشي آن.
مهربان و نرم باشيد تا از دين داري لذت ببريم .
... چرا که نه ...... .
445   نام و نام خانوادگي:  ابوذر     -   تاريخ:   28 شهريور 92
گاهي اوقات دل من براي نبودنت تنگ ميشه ما منتظريم يا او؟؟؟/
عمريست كه از حضور او جا مانديم............در غربت سرد خويش تنها مانديم
او منتظرست تا كه ما برگرديم..............ماييم كه در غيبت كبري مانديم
آقاي من براي ما استغفار كن و براي گناه نكردنمون دعا....
446   نام و نام خانوادگي:  مختصر و مفيد - شيعه -     -   تاريخ:   31 شهريور 92
ممنون که اين شبهه رو پاسخ داديد 1 _ سني ها 6 کتاب معتبر دارند لذا اين روايت در هيچ کدام آنها نيست که نيست 2 _ سند حديث يا روايت نامعتبر تمام کساني که حديث از آنها نقل شده در کتب رجال اهل سنت افرادي دروغگو و دشمن علي عليه السلام بودند بلا استثنا 3 _ در هيچ کتاب شيعه اين روايت نيامده - ما جواباشون رو از کتب خودشون ميديم اونا هم اگه ميتونن جواب بدن االهم عجل لوليک الفرج
447   نام و نام خانوادگي:  بنده خدا     -   تاريخ:   04 مهر 92
بدبختي وجهالت تاچه حد چرااين قضايابدون تفکر وارثي براي شما مانده خداوندلعنت کنددشمنان ائمه معصومين عليهم اسلام را
448   نام و نام خانوادگي:  عليرضا     -   تاريخ:   06 مهر 92
سلام در جايي به اين منابع اشاره شده است لطف مي کنيد ان را بررسي کنيد. در رد اين ادعاي اين فرد مبني بر چگونه ميشود عمر با حضرت علي رابطه خويشاوندي داشته باشد چگونه ميشود امام حسن سردار سپاه عمر و عثمان باشد  براي دليلش اين منابع رو ذکر کرده اند. ادر ميان منابع شيعه كتاب معتبر كافى،(11) اثر شيخ كلينى (از امام صادق)- تهذيب‏الاحكام،(12) نوشته شيخ طوسى (از امام باقر) (اين دو كتاب از كتب اربعه هستند)، وسايل الشيعه، اثر شيخ حر عاملى،(13) و ديگر آثار شيعه چون كتاب‏هاى نسب‏شناسى و شرح حال، همه از ازدواج ام‏كلثوم و عمر خبر مى‏دهند. منابع معتبر اهل سنت نيز چون صحيح بخارى (ج 5، ص 36 (- سنن دارمى (ج 2، ص 379 (- مستدرك حاكم (ج 3، ص 142 و ج 4، ص 346 ((برخى اين حاكم را شيعه دانسته‏اند)- سنن بيهقى (ج 7، ص 139 و ج 7، ص 114 و ص 233 و ج 4، ص 33 و 38 و ج 7، ص 436 (- انساب الاشراف (ج 2، ص 411 و 412، تصحيح محمودى) و از اين ازدواج خبر داده‏اند. همچنين منابع شيعه و سنى آورده‏اند كه‏ام‏كلثوم دو فرزند به نام‏هاى زيد و رقيه به دنيا آورد،(14) هر چند از هيچ يك از آن دو نسلى باقى نماند. زيد به بزرگسالى رسيد و در نزاعى كه شبانه بين قبيله بنى عدى (قبيله عمر) در گرفت، ميانجى‏گرى مى‏كرد كه زخمى شد و چند روز بعد از دنيا رفت،(15). 
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي؛ در مورد ازدواج ام كلثوم با عمر در مقاله «بررسي شبهه ازدواج ام كلثوم با عمر» به تفصيل تحقيق و روايات آن بررسي شده است به آنجا مراجعه نماييد.
براي حضور حسنين عليهم السلام در جنگهاي زمان پيامبر صلي الله عليه و آله هيچ سندي نيست؛ در تاريخ طبري بدون سند از حضور ايشان سخن گفته شده كه قابل اعتنا نيست. كتب شيعه چنين سخني نگفته اند مضاف به اينكه از تحفظ امام علي عليه السلام نسبت به ايشان در جنگهاي زمانشان مي توان چنين مساله اي را مردود دانست.
در نهج البلاغه خطبه 207 آمده است: «و من كلام له ع في بعض أيام صفين و قد رأى الحسن ابنه ع يتسرع إلى الحرب؛ امْلِكُوا عَنِّي هَذَا الْغُلَامَ لَا يَهُدَّنِي فَإِنَّنِي أَنْفَسُ بِهَذَيْنِ يَعْنِي الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ ع عَلَى الْمَوْتِ لِئَلَّا يَنْقَطِعَ بِهِمَا نَسْلُ رَسُولِ اللَّهِ ص؛ در جنگ صفين هنگامى كه امام حسن (ع) را ديد كه آهنگ جنگ كرده بود فرمود: جلوى اين جوان را بگيريد و از آمدن او با من باز داريد، تا نشكند پشتم به اين دو [يعنى حسن و حسين عليهما السلام‏] كه با مرگ اين دو نسل پيامبر خدا صلى الله عليه و آله قطع شود.»
علي عليه السلام كه با وجود حضورش در جنگ اينقدر مواظب حسنين عليهم السلام است چگونه بگذارد كه در غياب او آنهم در جنگي كه خودش به آن اعتقادي ندارد و شركت نكرده است شركت كنند؟
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
449   نام و نام خانوادگي:  مجنون و عاشق سينه چاک اهل بيت     -   تاريخ:   13 مهر 92
اونجايي که پيامبر دخترانش رو عروس کافران ميکند اهل سنت ميگويند مصلحتي داشته است.آنجا که پيامبر از سميه دفاع نميکند و اورا به بدترين شکل جلوي چشم هاي پيامبر شکنجه ميکنند و پيامبر دست به شمشير نميبرد اهل سنت ميگويند يارانش کم بوده و مصلحت در سکوت بوده.آنجا که عثمان از همسرش دفاع نميکند ميگويند پيامبر در خواب به او گفته از همسرت دفاع نکن.چطور اونجا که به ضررتون نيست دم از مصلحت انديشي ميزنيد اما اونجا که به ضررتونه بحثه غيرت و اين چيزارو وسط ميکشيد مگر غيرت پيامبر از حضرت علي بالاتر نبود پس چرا از سميه دفاع نکرد و 13 سال در مقابل دشمنان سکوت کرد و خود و يارانش در بدترين عذاب بودند در بدترين نوع محاصره بودند اما پيامبر دست به شمشير نبرد؟چرا خدا کمکش نکرد تا بر دشمنان همون سال اول پيروز شود؟اينهمه روايت در کتاب هاتون اومده و نشون ميده حضرت علي ابوبکر و عمرو خيانت کارو گنهکارو دروغگو دونسته تا شش ماه با ابوبکر بيعت نکرده از ديدن چهره ي عمر کراهت داشته ابوبکرو استبدادگر دونسته و صد ها سخن ديگر در کتاب هاي شيعه و سني که نشاندهنده ي رابطه ي نامناسب حضرت علي و خلفا بوده در کتاب هاتون اومده جنازه عثمان سه روز در زباله داني بود و حضرت علي اورو دفن نکرد آيا ازش خوشش ميومده و نام فرزندشو و بنام او گذاشته؟محاله بتونيد شهادت حضرت زهرا (س) را با اين دلائل کودکانه اي که علماتون آوردن انکار کنيد..اگر ازدواج دليل بر رابطه ي خوب باشه پس پيامبر از ابولهب خوشش ميومده که دختراشو به اوداده و اگر نام گذاري دليل بر رابطه ي خوب و يا بد باشه يه فکري به حال خليفه ي دومتون کنيد که جلوي نام گذاري به اسم پيامبرانو گرفت آيا از پيامبران بدش ميومده؟اين حرفايي که علماتون براي خوب جلوه دادن رابطه ي حضرت اميرالمومنين علي ع با خلفاتون ميزنند فقط و فقط دست و پازدن براي انکار حقيقت است اما آيا ميشود در روشناي روز خورشيد را انکار کرد؟.شيعه آنقدر برحق است که برحق بودنشو هم از کتاباي خودش ثابت ميکنه هم از کتاباي برادران اهل سنت.شما يک فضيلت از خلفاتون ذکر کنيد که با سنده صحيح در کتاباي شيعه و سني آمده باشه گشتيم نبود نگرديد نيست.حضرت فاطمه زهرا صديقه ي طاهره (س) سرور تمام زن هاي بهشتيست و اگر اهل سنت ام المومنين عايشه را بهشتي ميدانند بايد بدانند سرور او و تمام زن هاي اوصيه و انبيا حضرت فاطمه زهرا صديقه ي شهيده (س) است و جايگاه ايشان مافوق تصور در نزد پروردگار است و احترام به او از همه جهات والاتر از ديگران است....بحث علمي کردن بدون توهين نزد خداوند و رسولش پسنديده است
450   نام و نام خانوادگي:  روح الله نصرت عاشق عمر     -   تاريخ:   23 مهر 92
خيلي خنده آوريند اي شيعه ها در متن فوق از شهادت فاطمه رض ذکر شده ، فقط همين ره ثبوت کنين و موخذ کتاب سليم ابن قيس نباشه ، علماي شيعه وجود سليم را رد کرده اند اما چطوري شهادت فاطمه را ازون کتابيکه به گفته خودتون در سال 200ه ق نوشته شده ثابت ميکنين...هاهاهههههههه بيا که کم کم علماي شيعه اين را پديرفتند که عمر را بايد رض عنه گفت
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي؛ سليم بن قيس مربوط به نيمه اول قرن اول است و در دوران امام علي عليه السلام زندگي مي كرده و از اصحاب و ياران خاص چهار امام اول شيعيان بوده است. آيت الله خوئي در شرح حال او مي‌نويسد:
«سليم بن قيس: قال النجاشي في زمرة من ذكره من سلفنا الصالح في الطبقة الأولى... من أصحاب أمير المؤمنين عليه السلام» (معجم رجال الحديث، ج 9، ص 226، رقم: 5401.) وي در سال 75 يعني دوران امامت امام سجاد عليه السلام از دنيا رفته است.
در مورد وثاقت او هم تنها يكي از علماي رجال (ابن غضائري متوفاي قرن پنجم) قائل به ضعف سليم بن قيس شده كه وي هم در مورد انتساب كتاب به او سخن‌ها بسيار است، بلكه اصحّ، عدم صحّت انتساب كتاب به اين بزرگوار است.
علمايي كه سليم بن قيس را توثيق كرده اند:
1.برقي متوفّاى سال 274 هق مي‌نويسد: «من الأولياء، من أصحاب أمير المؤمنين‏ عليه السلام» (رجال البرقي، ص 4.)
2.كشّي معاصر كليني متوفّاى 329ق مي‌نويسد: « قال الباقر عليه السلام‌:‌‌‌‌ صدق سليم.» (رجال الكشّي، ص  105 و 167)
3.شيخ مفيد متوفّاى 436 مي‌نويسد: « كان من شرطة الخميس» (الاختصاص، ص 3)
4.شيخ طوسي متوفّاى 460 مي‌نويسد: «صاحب أمير المؤمنين عليه السلام» (جال الشيخ ،ص 91 و ص 6)
5.علّامة حلّي متوفّاى 726 مي‌نويسد: «الوجه عندي، الحكم بتعديل المشار إليه» (خلاصة الأقوال، ص 83 و ص 1.)
6.سيّد تفرشي از أعلام قرن 11 مي نويسد: «وكان هذا الوجه الحكم بتعديله.» ( نقد الرجال، ص 159 و ص3)
7.علّامه وحيد بهبهاني متوفّاى 1205مي‌نويسد: «يترجّح في النظر عدالته» (تعليقة الوحيد على منهج المقال، ص172.)
8.شيخ المحقق  طه نجف متوفّاى 1323 مي‌نويسد: «ثقة» «والحقّ عندي تعديله» (إتقان المقال، ص 68 وص 2295.)
9.محقق مامقاني متوفّاى 1351 مي‌نويسد: «إنّ الرجل مشكور وإنّ الكتاب صحيح.» (تنقيح المقال، ج 2، ص 52)
10.سيد الأمين متوفّاى 1371 مي نويسد: «يكفي في وثاقته قول البرقي» (أعيان الشيعة، ج 7 ، ص 293.)
11.محقق نمازي متوفّاى 1405 مي‌نويسد: «ممدوح، جليل.» (مستدركات علم الرجال، ج 4 ، ص 116 رقم6471»
12.مرحوم آيت الله خوئي متوفّاى 1413 مي نويسد: «إنّه في نفسه ثقة جليل» (معجم رجال الحديث، ج 8 ، ص 220)
13.از قهبائي نقل كرده: «عن رجال العقيلي قال: كان سليم شيخاً متعبّداً له نور يعلوه» (مجمع الرجال، ج3، ص 155)
14.از شهيد ثاني هم نقل نموده است : «وعن البرقي أيضاً أنّ سليماً هذا من جملة الأولياء من أصحاب عليّ عليه السلام‌، وشهد على مثل ذلك النجاشي في خطبة الكتاب» (مجمع الرجال، ج3 ، ص 155)
اعتبار كتاب سليم بن قيس:
1.نجاشي متوفّاى 450 هق: «له كتاب» (رجال النجاشي، ص 4 و ص8 ؛  معجم رجال الحديث، ج 9 ، ص 226)
2.نعماني متوفّاى 380ق: «كتابه من الأصول (من أكبر كتب الأصول) التي ترجع الشيعة إليها ويعوّل عليها» (الغيبة، ص102)
3.سيّد بن طاووس متوفّاى 673 ق: «تضمّن الكتاب ما يشهد بشكره وصحّة كتابه.» (التحرير الطاووسي، 136و 175)
4.شيخ حرّ عاملي متوفّاى 1101ق: «الذي وصل إلينا من نسخة سليم، ليس فيه شي‏ء فاسد»(وسائل ، ج3، ص 386)
5.علّامة مجلسي متوفّاى 1111ق مي‌نويسد: «الحق أنّ كتاب سليم من الأصول المعتبرة.» (بحار الأنوار، ج 1 ص 32)
6.محقق مامقاني متوفّاى 1351 مي‌نويسد: «إنّ الرجل مشكور وإنّ الكتاب صحيح.» (تنقيح المقال، ج 2 ، ص 52 رقم 5157)
7.مرحوم آيت الله خوئي متوفّاى 1413ق مي نويسد: «  وإنّ كتابه من الأصول المعتبرة بل من أكبرها، وإنّ جميع ما فيه صحيح قد صدر من المعصوم أو ممّن لابدّ من تصديقه وقبول روايته» (معجم رجال الحديث، ج 8 ، ص 220 رقم5391.)
8.محقق تستري متوفّاى 1414هق مي‌نويسد: «الحقّ في كتابه أنّ أصله كان صحيحاً، قد نقل عنه الأجلّة المشايخ.» (قاموس الرجال، ج 5 ، ص 239، رقم3356)
9.كلمات مرحوم قهبائي در مجمع الرجال: « أبان قرأ كتاب سليم على علي بن الحسين عليهما السلام قال: صدق سليم، رحمه اللّه عليه، هذا حديث نعرفه.» (مجمع الرجال، ج3 ، ص 156)
10.وي از كشّي نقل نموده‌ است: «أبان قال: فقدّر لي بعد موت عليّ بن الحسين‏ عليهما السلام، إنّي حججت فلقيت أبا جعفر محمّد بن علي عليهما السلام فحدّثت بهذا الحديث كلّه (أي كتاب سليم) لم أخط منه حرفاً فَاغْرَوْرَقَتْ عيناه ثمّ قال: «صدق سليم» قد أتى أبي بعد قتل جدّي الحسين عليه السلام‌ وأنا قاعد عنده، فحدّثه بهذا الحديث بعينه فقال له أبي: «صدّقت» قد حدّثني [أبي‏] وعمّي الحسن عليه السلام‌ بهذا الحديث عن أمير المؤمنين عليه السلام‌ فقالا: لك «صدّقت» قد حدّثك بذلك ونحن شهود ثمّ حدّثناه أنّهما سمعا ذلك من رسول اللّه» (مجمع الرجال، ج3 ، ص 156)
در مورد وثاقت سليم بن قيس و كتابش در بخش نظرات در پيوند ذيل مطالب بيشتري وجود دارد مراجعه نماييد:
 
در مورد شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها در مقالات فراواني در اين سايت مفصل بحث شده مثلاً به پيوند ذيل رفته و مطالعه نماييد:
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
451   نام و نام خانوادگي:  محسن م     -   تاريخ:   24 مهر 92
سلام اين همه تناقض گويي سازندگان تاريخي نه فقط بطلان ازدواج بلکه ديگران رو به بقيه نقل هاي متعصبانه آنها حساس ميکنه
452   نام و نام خانوادگي:  bisetareh     -   تاريخ:   25 مهر 92
عاشق عمر صد روايت از کتب خودتون گذاشتيم دال بر شهادت کتاب قيس مورد تاييد امام سجاد وامام باقر وامام صادق ومراجع ماست بسيار مستند وکمتر چيز بر ضد آن ميتواني بيابي وچيزي از ان را به تمسخر بگيري ولي ازکتب دروغ مسلم ودروغ بخاري که صحيح ميپنداري خواستي بگو اسنادي برات ميزارم که از دين خودت بيزار بشي ياعاشق عمر نباشي يا کتبتون رو صحيح نپنداري
کتبتون پر دروغ واسنادي برضد اسطوره هاي خودتون هست وسند کافري شما که خدا را جسم ميدانيد در همين کتب است
ياعلي
453   نام و نام خانوادگي:  حقجو     -   تاريخ:   26 مهر 92
جاي بس تأسف است که انسانهاي غير متقي براي خود اجازه اهانت به انسان مسلمان ميدهند وتوجيه ميکنند در حاليکه در سوره حجرات آيه هاي 11,12, 13 , 14 بشدت تمسخر اهانت را براي مسلمان رامنع ميکند آنانيکه بدانند وبه قصد انجام دهد ايمانشان به باد رفته وکسي ايمان نداشته باشد هر کار زشت ممکن است از وي سر بزند . 1400 سال بعد مشتي بنام شيعه حيثت آل رسول الله صلي الله عيله وآله واصحابه سلم را زير سوال ميبرند زمينه را برا ي منکران قران فراهم ميسازند و حتي حضرت علي عليه السلام را برخلاف آن عظمت وجلال او معرفي ميکنند که خود اهانت بزرگ به اهل بيت است . در حاليکه حضرت علي عليه السلام بعد از خلافت حضرت عثمان رض توانست با معاويه وارد جنگ شود واورا شگست دهد وحقانيت اش را ثابت کند او همچنان اگر برحسب توافق او نمي بود ممکن نبود که اصحاب پيامبر ص همراه علي عليه السلام به مقابله بر نمي خواستند در حاليکه حضر ت امام حسين توانست در مقابل يزيد مقابله کند اين توان در شان حضر ت علي عليه السلام نبود ؟ در حاليکه آنها از توان بالاي راي اصحاب برخوردار بودند که هر تصميم ميتوانستند بگيرند اگر بي عدالتي موجود ميبود . روايات زيادي از محبت واخلاص خلفاي راشده واحترام به اهل بيت موجود است که همه ادعا هاي مشتي بنا م شيعه که خود را دوستار اهل بيت ميدانند ودر واقع با رفتار شان ثابت مبکنند که دشمنان واقعي اهل بيت هستند که اسلام را پارچه پارچه ساخنتد وآتش جنگ مذهبي را دامن ميزنند . اين روايات مبين اين حقيقت است 1- حضر ت عمر رض ميگويد اگر علي نمي بود من ممکن چند بار بدوزخ ميرفتم چون او مرا در فتاوي کمک رهنمايي نمود . 2- حضرت عمر رض در منبر ميگويد که من افتخار دارم که سند غلامي اهل بيت را دارم رو ايت ازاين قرار است که با مشاجره امام حسين وعبد لله پسر حضرت عمر خليفه برحال امام حسين براي عبدالله ميگويد شما غلام ما هستيد عبدالله بگريه ميشود ونزد پدر ميرود براي پدر حکايت ميکند پدرش برايش ميگويد قلم کاغذ ببر نزد حسين براش بگو ماغلام شما هستيم وسند را بده تا امضاء کند , امام حسين امضاء ميکند فرد ا خليفه در منبر ميگويد که من افخار غلامي اهل بيت را دارم وامضاء را بمردم نشان ميدهد 3- حضرت عمر رض ميگويد که علي عليه السلام شش صفت دارد که اگر يکي ازين اوصاف حميده از من ميبود همه هستي ام را فداميکردم مردم سوال ميکنند که اين اوصاف چيست حضرت عمر رض ميگويد که 1- علي در کودگي مسلمان شد 2- علي رض دربستر پيامبر ص خوابيد 3- علي رض فاتح خيبر بود 4- علي رض روزي شمس در اختيار وي بود 5- علم علماء است 6- علي رض همسر بهترين زنان عالم است . ا ين روايات را همه ميدانند که لازم به شرح ان نيست حالاشما قضاوت کنيد که انهاي که چنين اهانت ها به ياران رسول الله صلي الله عليه وآله واصحابه وسلم وحضرت علي عليه السلام روا ميدارند جز نوکر يهود نصارا ميتواند باشد ؟به همين دليل است که تقوا از بين رفته است وبوي از اخوت وبرادر ي وحدت کلمه وجود ندارد وفساد فسق وجنايات مارا احاطه نموده وچهره اسلام را ميکدر ساختيم درپايان با چه حقتي به وکالت از اهل بيت ودفاع نامشروع آتش جنگ را بين امت مسلمه براه مي اندازند به بهانه دوستي به اهل بيت که در واقعي بزرگترين دشمني است چه جوابي به اهل بيت درصحراي حشر خواهند خواهند داشت.
جواب نظر:
باسلام 
دوست گرامي؛ در جواب شما چند سخن از حضرت علي عليه السلام را قرار مي دهيم كمي حول آنها فكر كنيد:
1. بايع الناس لأبي بكر وأنا والله أولى بالأمر منه وأحق منه فسمعت وأطعت مخافة أن يرجع الناس كفارا يضرب بعضهم رقاب بعض بالسيف ثم بايع الناس عمر وأنا والله أولى بالأمر منه وأحق منه فسمعت وأطعت مخافة أن يرجع الناس كفارا يضرب بعضهم رقاب بعض بالسيف ؛ مردم با ابوبكر و عمر بيعت كردند و حال آنكه به خدا قسم من براي اين كار اولي بودم و حق من بود من گوش كردم و اطاعت كردم چون ترسيدم مردم به حالت قبل از اسلام برگردند و گردن همديگر را با شمشير بزنند. (تاريخ مدينة دمشق، هبه الله شافعي، ج 42، ص 434 ؛ جامع الأحاديث، سيوطي، ج 12، ص 54)
2. فو اللّه ما زلت مدفوعا عن حقّي، مستأثرا عليّ، منذ قبض اللّه نبيّه صلّى اللّه عليه و سلّم حتّى يوم النّاس هذا ؛  به خدا سوگند از هنگام مرگ پيغمبر (ص) تا هم اكنون از حق خويشتن محروم مانده‏ام، و ديگران را به ناحق بر من مقدم داشته‏اند(خطبه 6 نهج البلاغه)
3. أما و اللّه لقد تقمّصهافلان و إنّه ليعلم أنّ محلّي منها محلّ القطب من الرّحا. ينحدر عنّي السّيل، و لا يرقى إليّ الطّير، فسدلت دونها ثوبا، و طويت عنها كشحا. و طفقت أرتئي بين أن أصول بيد جذّاء، أو أصبر على طخية عمياء، يهرم فيها الكبير، و يشيب فيها الصّغير، و يكدح فيها مؤمن حتّى يلقى ربّه فرأيت أنّ الصّبر على هاتا أحجى، فصبرت و في العين قذى، و في الخلق شجا، أرى تراثي نهبا، حتّى مضى الأوّل لسبيله‏ ؛ به خدا سوگند، او (ابو بكر) رداى خلافت را بر تن كرد، در حالى كه خوب مى-  دانست، من در گردش حكومت اسلامى هم چون محور سنگهاى آسيايم (كه بدون آن آسيا نمى‏چرخد). (او مى‏دانست) سيلها و چشمه‏هاى (علم و فضيلت) از دامن كوهسار وجودم جارى است و مرغان (دور پرواز انديشه‏ها) به افكار بلند من راه نتوانند يافت پس من رداى خلافت را رها ساختم، و دامن خود را از آن در پيچيدم (و كنار گرفتم) در حالى كه در اين انديشه فرو رفته بودم كه: با دست تنها (با بى ياورى) به پا خيزم (و حق خود و مردم را بگيرم) و يا در اين محيط پر خفقان و ظلمتى كه پديد آورده‏اند صبر كنم محيطى كه: پيران را فرسوده، جوانان را پير، و مردان با ايمان را تا واپسين دم زندگى به رنج وا مى‏دارد. (عاقبت) ديدم بردبارى و صبر به عقل و خرد نزديكتر است، لذا شكيبائى ورزيدم، ولى به كسى مى‏ماندم كه: خاشاك چشمش را پر كرده، و استخوان راه گلويش را گرفته، با چشم خود مى‏ديدم، ميراثم را به غارت مى‏برند. تا اين كه اولى به راه خود رفت‏. (خطبه 3نهج البلاغه)
4. فإن أقل يقولوا: حرص على الملك، و إن أسكت يقولوا: جزع من الموت هيهات بعد اللّتيّا و الّتي و اللّه لابن أبي طالب آنس بالموت من الطّفل بثدي أمّه، بل اندمجت على مكنون علم لو بحت به لاضطربتم اضطراب الأرشية في الطّويّ البعيدة ؛  اگر سخن گويم (و حقم را مطالبه كنم) گويند: بر رياست و حكومت حريص است، و اگر دم فرو بندم (و ساكت نشينم) خواهند گفت از مرگ مى‏ترسد (اما) هيهات پس از آن همه جنگها و حوادث (اين گفته بس ناروا است). بخدا سوگند علاقه فرزند ابو طالب، به مرگ از علاقه طفل شيرخوار به پستان مادر بيشتر است . اما من از علوم و حوادثى آگاهم كه اگر گويم همانند طنابها در چاههاى عميق به لرزه در آئيد . (خطبه 5 نهج البلاغه)
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
454   نام و نام خانوادگي:  قمي     -   تاريخ:   03 آبان 92
دعوا نکنيد اسلام را زنده کنيد مسلمان باشيد مهم نيست مذهب چي باشد توهين نکنيد چون طرف مقابل جبهه مي گيرد
455   نام و نام خانوادگي:  سعيد     -   تاريخ:   06 آبان 92
سلام برادر سايت تون بسيار پربار است و تمام مطالب را باذكر منابع ميگوييد خداوند به شما اجر دهد. من كه نهايت استفاده را بردم يا علي مدد
456   نام و نام خانوادگي:  اميريان     -   تاريخ:   08 آبان 92
با سلام و عرض ادب منتظر جواب نقد اين حقير هستم در کلام بعضي از بزرگان شيعه و اهل سنتي که در مقاله بيان داشتيد نامي از محسن نيست در کلام جناب حلي و سيوطي و قليوبي و خضري
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
اولا:برخي از اين بزرگان فقط نام اولادي را ذکر کرده اند که متولد شده و در قيد حيات بوده اند و مثلا همين قليوبي که گفتيد مي گويد: فإن أولاد بنته فاطمة وهم الحسن والحسين وأولادهما من الذكور ينتسبون إليه، وهم الأشراف في عرف مصر وإن كان الشرف أصالة لقبا لكل من أهل البيت، وأما أولاد زينب بنت فاطمة، وكذا أولاد بنات الحسن والحسين وأولادهما من غيرهم، فإنهم ينتسبون إلى آبائهم وإن كان يقال للجميع أولاده (ص) وذريته
قليوبي نام اولاد حضرت علي عليه السلام را ذکر کرده که آنها نيز داراي اولادي بوده اند که بعدها از اشراف و بزرگان شده اند لذا حضرت محسن متولد نشده و در قيد حيات نبودند تا نام او را ببرد
اگر در کلام خضري نيز دقت مي کرديد او گفته است:وكان منها عقب رسول الله صلى الله عليه وسلم بنوه: الحسن والحسين وزينب. معني عقب اين است به دنيا آمده و داراي حيات بودند که نامي از محسن نيامده چون به دنيا نيامد تا بگوييم عقب رسول الله  لذا ايشان نامي از محسن ذکر نکرد
علامه حلي نيز فرزنداني که متولد شده و در قيد حيات بوده اند را نام برده است لذا حضرت محسن که در قيد حيات نبوده را ذکر نکرده است
ثانيا: خود سيوطي مطلب ديگري را در اين خصوص نقل کرده و حتي اعتراف به سقط حضرت محسن نيز کرده است مسألة : فاطمة الزهراء رضي الله عنها رزقت من الأولاد خمسة : الحسن ، والحسين ، ومحسن ، وأم كلثوم ، وزينب فأما محسن فدرج سقطاً ،  الحاوي للفتاوي  ج 2   ص 30.  بنابراين سيوطي نظرش يکي نيست
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
457   نام و نام خانوادگي:  حميد شيراني سني که به حقيقت شهادت مادر مسلمين فاطم     -   تاريخ:   10 آبان 92
سلام من قبلا سني و حنفي مذهب بودم براي اينکه بگويم اهل سنت برحق هستند به افزايش سطح اعطلاعات خودم پرداختم که با فروکش کردن تعصب و حکم عقل بر عرق با مطالعه تاريخ شيعه و با استناد از کتب اهل سنت دريافتم که حضرت فاطمه الزهرا س شهادت رسيده و حال ام کلثوم چگونه ميتواند به عقد قاتل مادرش درايد و چه نيازي بوده که حضرت علي ع دختر کم سن و سالش را به پيرمردي چون عمر بدهد که بيش از سيزده همسر داشته است و اگر مطالعه کنيد تفاوت سني انها به بيش از پنجاه سال ميرسد با مطالعه کتاب حکات ازدواج عمر با ام کلثومو انگيزه هاي ترويج و جعل اين رويداد در بني اميه و بني عباس طبق منابع اهل سنت به حقيقت ان پي خواهيد برد اثاريست ارزشمند از دکتر محمد اميني فرزند علامه عالي قدر اميني ره صاحب الغدير
458   نام و نام خانوادگي:  مهدي     -   تاريخ:   06 آذر 92
اگر اهل سنت اعتقاد دارند خليفه 80 سالشون به زور خلافت بر دختر5ساله علي دست يازيده چرابايد ناراحت باشيم که خود اين عمل ظالم بودن خليفه آنها را نشان مي دهد. پس اهل سنت هم به ظالم بودن خليفه خودشان اذعان دارند ،ولي از نظر شيعه اين امر وجود خارجي نداشته وامام ما عاقلتر از اين است که به ظلم تن دهد.
459   نام و نام خانوادگي:  bisetareh     -   تاريخ:   06 آذر 92
اين اهل سنت از اين شبه الکي خسته نشدند جواب گرفتند واز رو نرفتن
ما که ديگه خسته شديم بايد به اين اهل اينگونه پاسخ داد اميدوارم سايت تاييد نمايد
اگه ازدواجي بوده که نبوده شما قبول داريد بوده در جوابتان
حضرت لوط براي نجات لواط کاران کافر قوم خويش نکاح دخترانش را پيشنهاد کرد که در قرآن آمده است
پس حتما حضرت علي هم به همين دليل دخترش را به نکاح عمر دراورده که اسناد لواطش گوش فلک را کر کرده
پس اگر نکاح لواط کاران قوم لوط نشان دوستي آنها براي حضرت لوط بود وشاني براي آنها به ارمغان آورد براي عمر هم به ارمغان مي آورد
ياعلي
460   نام و نام خانوادگي:  مهدي محلاتي     -   تاريخ:   17 بهمن 92
آقاي رسول جعفريان در کتاب تاريخ خلفا اين مطلب را نقل نموده و رد نکرده است. همچنين شريف مرتضي وقوع اين ازدواج را پذيرفته ولي دليل آن را اضطرار و تهديدهايي ميداند که متوجه بني هاشم شده بود دانسته است و منکران وقوع اين ازدواج را معاند ناميده است.علامه مجلسي انکار اين واقعه از سوي بعضي علماي شيعه را شگفت آور دانسته و سند روايت واقعه را صحيح دانسته. همچنين آقاي قزويني نيز از شبکه ولايت نيز و قوع اين ازدواج را پذيرفت و گفت علت ازدواج آنست که عمر تهديد کرد چنانچه علي دخترش را به ازدواج من در نياورد دو شاهد دروغين مي آورم و علي را به دزدي متهم کرده و دستانش را قطع ميکنم . همچنين جريان اين ازدواج در اصول کافي روايت شده .....همچنين احاديثي در باب اين ازدواج در بحار آمده که يکي از آنها از قول امام صادق اينست که : آن شرمگاهيست که از ما غصب شد. حال شما چگونه منکر اين ازدواج ميشويد ..پس با اين وجود ديگر ما نبايد مجلسي و شريف مرتضي را به عنوان عالم قبول داشته باشيم زيرا آنان دروغگو يا حد اقل جاهل و تهي از معلومات تاريخي هستند و لياقت اينکه ما به احاديث روائي آنها استناد کنيم را نداريم.
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي؛ آنها براي خود دلايلي آورده اند و ماهم دلايل خود را آورده ايم شما هم مي توانيد برويد تحقيق كنيد و چه بسا به نظر سومي در اين مورد برسيد و آن براي شما حجت باشد. مباني افراد مختلف است و نظر هر كس براي خود او محترم است.
از اين موارد در بين شما اهل سنت هم فراوان وجود دارد مثلاً در مورد كتاب صحيح بخاري اجماع بر صحت روايات آن قرار دارد ولي الباني آن را قبول ندارد يا در مورد خلافت ابي بكر ادعاي اجماع مي كنيد و حال آنكه الي ماشاءالله افرادي هستند كه به خلافت او رضايت ندادند و چه بسا تا آخر عمر هم بيعت نكردند. يا در مورد «قتيله» از طرفي برخي از علماي شما او را از همسران پيامبر مي دانند برخي نمي دانند برخي براي او ازدواجي بعد از رسول الله صلي الله عليه و اله معتقدند و برخي او را داراي مقامي مي دانند كه طي آن اين كار را از او غير ممكن مي دانند و برخي او را از جمله مرتدان دانسته يا در مورد رواياتي مانند روايت طير و غدير چه اختلافات فاحشي بين آنها قرار دارد بطوري كه برخي در اثبات آن چند جلد كتاب مي نويسد و برخي ديگر در مقام رد طرف مقابل از تعابير بي ادبانه استفاده مي كند و... .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
461   نام و نام خانوادگي:  هيوا     -   تاريخ:   26 بهمن 92
آقا اين که جواب ما نشد يکي از علماهاتون ميگه ازدواج صورت نگرفته، يکي ميگه صورت گرفته ، يکي مثل آقاي قزويني ميگه صورت گرفته ولي به اجبار و... چرا شما در سخنانتون ، سخني واحد نداريد آخرش بين خودتون يک نفر انتخاب کنيد که مردم بيچارتون بهش مراجعه کنن تا جواب درست رو از ايشون بگيرن ميدونم قبول نميکنيد که اين ازدواج صورت گرفته چون تمامي ادعاهاتون به باد ميره از جمله شهادت فاطمه س ، از جمله ظلم و ستم بر علي ، از جمله شير بودن علي تان ، و... چقدر شماها در بين خودتان شک و گمان و شبه داريد شما که کافي رو قبول داريد چرا اين ازدواج رو قبول نميکنيد؟ کافي کتاب النکاح - باب تزويج امالکلثوم
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي؛ در مسائل علمي هميشه اختلاف نظر بوده و خواهد بود بخصوص اگر اين مساله ريشه در تاريخي داشته باشد كه صدها سال خلفا، علما و دولتمردان سني سعي در دستكاري، تغيير و مخفي سازي حقايق آن داشته اند ولي در هر صورت جواب ما معلوم است و ضرري متوجه ما پيروان اهل بيت عليهم السلام نخواهد بود بلكه اين اهل سنت اند كه يا متهم به تغيير واقعيت ها و ورود اكاذيب به تاريخ اند و يا بايد جوابگوي زورگويي و خشونت خليفه دوم در صورت قبول آن باشند.
در مورد كتاب كافي هم ما اعتقاد به قبولي و صحت تمام مسائل آن نداريم مضاف به اينكه دو روايت موجود در اين كتاب هم دست شما را نمي گيرد بلكه عليه شماست.
اما اختلافي كه آن را مستمسك خود براي اعتراض عليه ما قرار داده ايد لازم است باز شود تا بدانيد كه چگونه خودتان در آن غرق هستيد و دامنه آن چگونه عقايد و باورهاي شما را درهم خواهد پيچيد.
ما اگر اين مساله را ريشه يابي كنيم خواهيم ديد اين اختلاف از همان زمان رسول الله صلي الله عليه و آله وجود داشته و اصحابي را كه شما آنها را عادل مي دانيد چگونه با شخص رسول الله صلي الله عليه و آله اختلاف مي كردند بخصوص خليفه دوم -كه خيلي براي شما مهم است - چگونه در مواقع مختلف با امر صريح رسول الله صلي الله عليه و آله مخالفت مي كرده است!
يكي از اين قضايا كه قلب رسول خدا صلي الله عليه وآله را جريحه‌دار و خشم و غضب آن حضرت را برانگيخت ، سرپيچي صحابه از فرمان رسول خدا در قضيه متعه حج بود .
ابن ماجه و احمد بن حنبل اين قضيه را اين گونه نقل كرده اند:
عن الْبَرَاءِ بن عَازِبٍ قال خَرَجَ عَلَيْنَا رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم وَأَصْحَابُهُ فَأَحْرَمْنَا بِالْحَجِّ فلما قَدِمْنَا مَكَّةَ قال اجْعَلُوا حِجَّتَكُمْ عُمْرَةً فقال الناس يا رَسُولَ اللَّهِ قد أَحْرَمْنَا بِالْحَجِّ فَكَيْفَ نَجْعَلُهَا عُمْرَةً قال انْظُرُوا ما آمُرُكُمْ بِهِ فَافْعَلُوا فَرَدُّوا عليه الْقَوْلَ فَغَضِبَ فَانْطَلَقَ ثُمَّ دخل على عَائِشَةَ غَضْبَانَ فَرَأَتْ الْغَضَبَ في وَجْهِهِ فقالت من أَغْضَبَكَ أَغْضَبَهُ الله قال ومالي لَا أَغْضَبُ وأنا آمُرُ أَمْرًا فلا أُتْبَعُ .
از براء بن عازب نقل شده كه گفت : با رسول خدا  از مدينه خارج شديم و براي حج، احرام بستيم ، وقتي كه به مكه رسيديم ، رسول خدا فرمود : حج خود را عمره قرار دهيد . مردم گفتند :‌ اي رسول خدا ، ما براي حج احرام بسته‌ايم چگونه آن را عمره قرار دهيم . رسول خدا فرمود : توجه كنيد كه چه دستوري به شما داده شده است ، به همان عمل كنيد . اصحاب ، سخن رسول خدا را رد كردند ، رسول خدا عصباني شد و از آنان جدا شد ونزد عايشه رفت. عايشه غضب را در چهره رسول خدا ديد، گفت : كسي تو را خشمگين كند ، خدا  را خشمگين كرده است . رسول خدا فرمود : چگونه خشمگين نشوم ؛ در حالي كه به آن‌ها دستور مي‌دهم ؛ ولي آن‌ها فرمانبرداري نمي‌كنند .
(سنن ابن ماجه(الوفاة: 275 هـ) ج 2، ص2981 ، ح 2982 ، دار الفكر - بيروت ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي؛ مسند الإمام أحمد بن حنبل(متوفاي241 هـ) ج 4 ، ص286 ، ح18546 ، باب حديث قيس عنه البراء بن عازب ، مؤسسة قرطبة – مصر.)
هيثمي سندش را تصحيح كرده و مي گويد: رواه أبو يعلى ورجاله رجال الصحيح . (مجمع الزوائد هيثمي، ج 3 ، ص233 ،دار الريان للتراث/‏دار الكتاب العربي - القاهرة ، بيروت.)
در اين مورد به مقاله : «چرا صحابه دچار اختلاف شدند؟» و «آيا خلفا چهارگانه با يكديگر اختلاف داشته‌اند ؟» مراجعه نماييد.
اگر چنانچه اختلاف در يك مذهب دليل بر بطلان آن باشد ما از شما مي‌پرسيم كه خود شما داراي چند مذهب هستيد ؟ حنفي‌ها يك تشكيلات مستقلي دارند ، حنبلي‌ها بساط مستقلي دارند ، مالكي‌ها ، شافعي‌ها ، خوارج ، إبازيه و غيره كه هر كدام تشكيلات جداگانه‌اي دارند . از نظر مكتب كلامي اشاعره بساط جدائي دارند ، معتزله بساط جدائي دارند ، ماتريدي‌ها بساط جداگانه‌اي دارند و... اين دسته‌هاي مختلفي كه شما داريد نشانگر چيست ؟ اين اختلافات تا جايي ادامه پيدا كرده كه گاهي يكديگر را در اثر آن تكفير نيز كرده اند!
آقاي سُبْكي ــ كه از علماء طراز اول اهل سنت و معاصر ابن‌تيميه بوده است ــ در كتاب طبقات الشافعيه ، ج3 ، ص109 مي‌گويد :
«و قد وقع فتنة بين الحنفيّة و الشافعيّة في نيسابور و كثر القتل في الشافعيه و أحرقت الأسواق و المدارس ...»
در نيشابور فتنه‌اي بين حنفي‌ها و شافعي‌ها در گرفت به طوري كه شافعي‌ها قتل عام شدند و بازارها و مدرسه‌هاي آنها به آتش كشيده شد سپس افرادي به كمك شافعي‌ها آمده و حنفي‌ها را به خاك و خون كشيدند .
آقاي ياقوت حموي در معجم البلدان ، ج1 ، ص209 از اوضاع اصفهان در حدود سالهاي554 هجري خبر مي‌دهد و مي‌گويد :
«وقد فشا الخراب في هذا الوقت وقبله في نواحيها لكثرة الفتن والتعصب بين الشافعية والحنفية والحروب المتصلة بين الحزبين ، فكلما ظهرت طائفة نهبت محلة الأخرى وأحرقتها وخربتها.»
به قدري فتنه و اختلاف بين حنفي‌ها و شافعي‌ها افتاد كه خانه‌ها و بازارها را آتش زدند و ويران كردند .
باز در ج3 ، ص117 مي‌گويد :
«وقعت العصبية بين الحنفية والشافعية ووقعت بينهم حروب كانا لظفر في جميعها للشافعية هذا مع قلة عدد الشافعية إلا أن الله نصرهم عليهم ، وكان أهل الرستاق ، وهم حنيفة ، يجيئون إلى البلد بالسلاح الشاك ويساعدون أهل نحلتهم فلم يغنهم ذلك شيئا حتى أفنوهم ، فهذه المحال الخراب التي ترى هي محال الشيعة والحنفية ، وبقيت هذه المحلة المعروفة بالشافعية وهي أصغر محال الري .»
ميان حنفي‌ها و شافعي‌ها اختلاف به وجود آمد و خداوند شافعي‌ها را كه تعدادشان هم اندك بود بر حنفي‌ها نصرت داد و تعداد انبوهي از حنفي‌ها را در ري كشتند .
ابن‌أثير جزري در وقايع سال317 هجري درباره اوضاع بغداد مي‌گويد :
«وفيها وقعت فتنة عظيمة ببغداد بين أصحاب أبي بكر المروزي الحنبلي وبين غيرهم من العامة ودخل كثير من الجند فيها وسبب ذلك أن أصحاب المروزي قالوا في تفسير قوله تعالى : ( عسى أن يبعثك ربك مقاما محمودا ) هو أن الله سبحانه يقعد النبي صلى الله عليه وسلم معه على العرش وقالت الطائفة الأخرى إنما هو الشفاعة فوقعت الفتنة واقتتلوا فقتل بينهم قتلى كثيرة .»
حنبلي‌ها با ديگر اهل سنت درگير شدند و عمده اختلافشان اين بود كه مراد از اين آيه شريفه (عسي أن يبعثك ربّك مقاماً محموداً ) شفاعت است يا اينكه مراد اين است كه خداوند پيغمبر را در عرش كنار خود قرار مي‌دهد ، دسته‌اي قول اول و دسته‌اي قول دوم را گرفتند و درگيري ميان دو طرف پيدا شد تا اينكه انبوهي از انسان‌ها به خاطر اين اختلاف كلامي در اين ميان كشته شدند .
يافعي در مرآة الجنان ، ج3 ، ص343 مي‌گويد :
ميان شافعي‌ها و حنابله اختلاف افتاد و خطباي حنفي‌ها بر بالاي منابر شافعي‌ها و حنابله را لعنت مي‌كردند . در اثر اين اختلاف مدرسه‌ها و بازارها به آتش كشيده شد .
جالب اين است كه در المغني ، ج3 ، ص38 آمده است كه :
در طرابلس بين حنفي‌ها و شافعي‌ها اختلاف افتاد و اينها وقتي به مسجد مي‌رفتند يك دسته مي‌گفت : صف اول براي ماست و دسته ديگر مي‌گفت : صف اول مال ماست ، اگر يك حنفي در صف شافعي‌ها قرار مي‌گرفت او را از صف بيرون مي انداختند و مي‌گفتند كه تو حق نداري در صف ما باشي و همين طور بود در مورد حنفي‌ها . وضع به همين منوال بود تا اينكه حاكم دستور داد : مسجد را از وسط دو نصف كنيد ، نصف آن براي حنفي‌ها و نصف ديگر براي شافعي‌ها .
در تذكرة الحفّاظ ، ج3 ، ص375 و تاريخ الاسلام ، ج33 ، ص58 آمده است كه : آقاي ابن‌حازم حنبلي فتوا داد :
«من لم‌يكن حنبليّاً فليس بمسلمٍ؛هر كسي كه حنبلي نباشد اصلاً مسلمان نيست .»
در شذرات الذهب ، ج3 ، ص252 آمده است كه يكي از علماء حنفي به نام آقاي ابوبكر مُهري گفت :
«كلّ من كان حنبليّاً فهو كافر؛ هر كسي كه حنبلي باشد كافر است.»
اين اختلافات به آنجا رسيده بود كه قاضي دمشق محمد بن موسي لساني گفت :
«لو كان لي أمرٌ لأخذتُ جزية من الشافعيّة؛ اگر من قدرت مي‌داشتم دستور مي‌دادم كه از كل شافعي‌ها جزيه بگيرند ، يعني اينها جزو اهل ذمه هستند .»
در برابر او يكي از علماء شافعي به نام ابوحامد محمد بن محمد بدوي طوسي فتوا داد :
«لو كان لي أمر لوضعت الجزية علي الحنابله.»
ر.ك: العبر في خبر من خبر ، ج3 ، ص52 و شذرات الذهب ، ج4 ، ص224 .
حتي اختلاف اين دو دسته به جائي رسيد كه آقاي ابن‌نجيم مصري كه از فقهاء بزرگ مصر در كتاب البحر الرائق ، ج2 ، ص80 مي‌گويد :
«قال الشيخ ابوحفص : لاينبغي للحنفي أن يزوّج بنته من رجل شافعي المذهب تنزيلاً لهم منزلة اهل الكتاب؛ هيچ حنفي مذهبي حق ندارد دختر خود را به ازدواج يك شافعي در آورد زيرا شافعي‌ها به منزله اهل كتاب هستند.»
آقاي زمخشري در تفسير كشاف در اين مورد شعري دارد. ر.ك: كشاف، ج4 ، ص310
براي توضيحات بيشتر به مقاله «اختلاف مذاهب چهارگانه با يكديگر» مراجعه نماييد.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
462   نام و نام خانوادگي:  عليرضازهره وندازهمدان     -   تاريخ:   04 اسفند 92
به اهل سنت مي گويم:مابراي اثبات برتري مولايمان اميرالمومنين سلام الله عليه فقط به احاديث پيامبر(ص)بسنده مي کنيم اما شما براي ساختن فضيلت براي خلفايتان مجبوربه افسانه سازي وتحريف تاريخ هستيد،حقيقت درکجاست؟دراحاديث نبوي ياافسانه هاي اموي؟
463   نام و نام خانوادگي:  نيما     -   تاريخ:   08 اسفند 92
سلام
دستتون درد نکنه واقعا
احسنت
همشون کامل بود
464   نام و نام خانوادگي:  آزاد     -   تاريخ:   05 فروردين 93
خدايا ما رو از دست اين شيعه ها و سني هاي به ظاهر مسلمان و نفهم نجات بده...آمين





مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | ارتباط با ما