مقالات |  سخنراني ها |  شبکه سلام |  موبايل |  انتشارات |  محصولات نرم افزاري |  ليست پاسخ ها
تاريخ: 19 آذر 1388
چه كسي به ابوبكر لقب «صديق» و به عمر لقب «فاروق» را داد ؟
   

سؤال كننده : سوده اميني

پاسخ :

طبق روايات صحيح السندي كه در بسياري از كتاب‌هاي اهل سنت وجود دارد ، اين دو لقب مبارك ، از القاب اختصاصي آقا امير المؤمنين عليه السلام بوده است ؛ اما  اهل سنت تلاش كرده اند كه اين فضليت را براي خلفاي  ديگر نقل كنند . ما به چند روايت اشاره مي‌كنيم .

1 . بسياري از علماي اهل سنت ؛ از جمله ابن ماجه قزويني در سننش كه يكي از صحاح سته اهل سنت به شمار مي‌‌آيد ، با سند صحيح نقل كرده‌:

عَنْ عَبَّادِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ عَلِيٌّ أَنَا عَبْدُ اللَّهِ وَأَخُو رَسُولِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَأَنَا الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ لَا يَقُولُهَا بَعْدِي إِلَّا كَذَّابٌ صَلَّيْتُ قَبْلَ النَّاسِ بِسَبْعِ سِنِينَ .

سنن ابن ماجة ، ج1 ، ص 44 ، و البداية والنهاية ، ج3 ، ص 26 و  المستدرك ، حاكم نيشابوري ، ج3 ،  ص 112 وتلخيص آن ، تأليف ذهبي در حاشيه همان صفحه ، و تاريخ طبري ، ج2 ، ص 56 ، والكامل ، ابن الاثير ، ج2 ، ص 57 و فرائد السمطين ، حمويني ، ج 1 ص 248 و الخصائص ، نسائي ، ص 46 با سندي كه تمام روات آن ثقه هستند ، و تذكرة الخواص ، ابن جوزي ، ص 108 و ده‌ها سند ديگر .

عباد بن عبد الله گويد : علي عليه السلام فرمود : من بنده خدا ، برادر رسول خدا و صديق اكبر هستم ، پس از من جز دروغگو كسي ديگر خود را «صديق» نخواهد خواند ، من هفت سال قبل از ديگران نماز مي‌خواندم .

محقق سنن ابن ماجه در ادامه مي‌نويسد :

في الزوائد : هذا إسناد صحيح . رجاله ثقات . رواه الحاكم في المستدرك عن المنهال . وقال : صحيح على شرط الشيخين .

(بوصيري) اين روايت را در زوائد (سنن ابن ماجة) نقل كرده و گفته است : " سند آن صحيح و راويان آن مورد اعتماد هستند " . همچنين حاكم نيشابوري آن را نقل كرده و گفته است : " اين روايت طبق شرائط مسلم و بخاري صحيح است " .

2 . ابن قتيبه دينوري در كتاب المعارف مي‌نويسد :

عن معاذة بنت عبد الله العدوية سمعت علي بن أبي طالب على منبر البصرة وهو يقول أنا الصديق الأكبر آمنت قبل ان يؤمن أبو بكر وأسلمت قبل أن يسلم أبو بكر .

المعارف - ابن قتيبة - ص 169 و تهذيب الكمال - المزي - ج 12 - ص 18 – 19 و البداية والنهاية - ابن كثير - ج 7 - ص 370 و ... .

معاذه دختر عبد الله ‌گويد كه از علي بن أبي طالب عليه السلام شنيدم كه بر بالاي منبر بصره مي‌فرمود : من صديق اكبر هستم ، ايمان آوردم قبل از آن كه ابوبكر ايمان بياورد ، اسلام آوردم قبل از آن كه ابوبكر اسلام بياورد .

3 . ابن مردويه اصفهاني در مناقبش ؛ فخررازي ، آلوسي ، أبو حيان و جلال الدين سيوطي در تفسيرشان و نيز متقي هندي در كنز العمال ، مناوي در فيض القدير و ... نقل كرده‌اند كه پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم  فرمود :

" الصديقون ثلاثة : حبيب النجار مؤمن آل ياسين ، وحزبيل مؤمن آل فرعون ، وعلي بن أبي طالب الثالث ، وهو أفضلهم .

مناقب علي بن أبي طالب (ع) وما نزل من القرآن في علي (ع) - أبي بكر أحمد بن موسى ابن مردويه الأصفهاني - ص 331 و الجامع الصغير - جلال الدين السيوطي - ج 2 - ص 115 و كنز العمال - المتقي الهندي - ج 11 - ص 601 و فيض القدير شرح الجامع الصغير - المناوي - ج 4 - ص 313 و تفسير الرازي - الرازي - ج 27 - ص 57 و تفسير البحر المحيط - أبي حيان الأندلسي - ج 7 - ص 442 و تفسير الآلوسي - الآلوسي - ج 16 - ص 145 و تاريخ مدينة دمشق - ابن عساكر - ج 42 - ص 43 و ج 42 - ص 313 و المناقب - الموفق الخوارزمي - ص 310 و ...

صديقان سه نفر هستند : حبيب نجار ، مؤمن آل ياسين ، حزقيل مؤمن آل فرعون ، و علي بن أبي طالب عليه اسلام كه او برتر از آن ها است .

اگر لقب ابوبكر نيز صديق بود ، بايد پيامبر اسلام متذكر مي‌شد و به جاي الصديقون ثلاثة ، مي‌فرمود : « الصديقون اربعة » و ابوبكر را نيز داخل آن مي‌كرد ؛ از اين رو نامگذاري ابوبكر به صديق با حصر صديق در آن سه نفر از سوي نبي مكرم اسلام نمي‌سازد .

جالب اين است كه جلال الدين سيوطي ، مفسر و اديب مشهور اهل سنت در كتاب الدر المنثور و نيز قندوزي حنفي در ينابيع المودة عين همين روايت را با كمي تفاوت از كتاب تاريخ بخاري اين گونه نقل مي‌كنند :

وأخرج البخاري في تاريخه عن ابن عباس قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم الصديقون ثلاثة حزقيل مؤمن آل فرعون وحبيب النجار صاحب آل ياسين وعلي بن أبي طالب .

الدر المنثور - جلال الدين السيوطي - ج 5 - ص 262 و ينابيع المودة لذوي القربى - القندوزي - ج 2 - ص 400

ولي وقتي به نسخه‌هاي مختلف تاريخ صغير و تاريخ كبير بخاري مراجعه مي‌كنيم ، اين روايت را در آن نمي‌يابيم . اين نيز يكي ديگر از ظلم‌هاي است كه دشمنان امير المؤمنين در حق آن حضرت مرتكب شده‌اند و قصد داشته‌اند كه با اين كار فضائل بي حد و حصر امير المؤمنين عليه السلام را از چشم مردم دور نگهداراند ؛ غافل از اين كه قبل از آن‌ها برخي از علماي خودشان اين مطلب را ديده و نقل كرده‌اند .

اعتراف علماي اهل سنت بر جعلي بودن اين دو لقب براي ابوبكر و عمر :

از طرف ديگر بسياري از علماي اهل سنت اعتراف كرده‌اند كه اين دو لقب ، شايسته ابوبكر و عمر نيست و حديث آن جعلي است . ابن جوزي ، عالم معروف اهل سنت در كتاب الموضوعات مي‌نويسد :

عن أبى الدرداء عن النبي صلى الله عليه وسلم قال : «رأيت ليلة أسرى بى في العرش فرندة خضراء فيها مكتوب بنور أبيض : لا إله إلا الله محمد رسول الله أبو بكر الصديق عمر الفاروق».

أبي درداء از پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم  نقل مي‌كند كه آن حضرت فرمود : در شب معراج ديدم كه در عرش خداوند بر لوحي سبز با نور سفيد نوشته شده بود « خدايي جز خداي يكتا نيست ، محمد صلي الله عليه وآله وسلم رسول او است ، ابوبكر صديق و عمر فاروق است ! .

بعد در نقد روايت مي‌نويسد :

 هذا حديث لا يصحّ ، والمتّهم به عمر بن إسماعيل قال يحيى : ليس بشئ كذّاب ، دجال ، سوء ، خبيث ، وقال النسائي والدارقطني : متروك الحديث .

الموضوعات ، ابن جوزي ، ج1 ، ص 327 .

اين حديث صحيح نيست و كسي كه به آن متهم است عمر بن اسماعيل است . يحيي بن معين در باره او گفته است : سخن او ارزش ندارد ، دروغ‌گو است ، آدمي بد و خبيث است . نسائي و دارقطني گفته‌اند : حديث او متروك است .

و در جاي ديگر مي نويسد :

هذا باطل موضوع وعلى بن جميل كان يضع الحديث ... .

 الموضوعات ، ابن جوزي ، ج1 ، ص 336 .

اين روايت باطل و ساختگي است و علي بن جميل حديث جعل مي كرده است

و در جاي سوم مي‌گويد :

 هذا حديث لا يصح عن رسول الله صلى الله عليه وسلم . وأبو بكر الصوفى ومحمد بن مجيب كذابان ، قاله يحيى بن معين .

الموضوعات ، ج1 ،‌ ص337 .

اين حديث از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم صحيح نيست ؛ زيرا ابوبكر صوفي و محمد بن مجيب هر دو دروغگو هستند ، اين سخن را يحيي بن معين گفته است .

هيثمي نيز بعد از نقل روايت مي نويسد :

رواه الطبراني وفيه على بن جميل الرقى وهو ضعيف .

مجمع الزوائد ،‌ الهيثمي ،‌ ج9 ، ص58 .

اين روايت را طبراني نقل كرده و در سند آن علي بن جميل رقي است و او ضعيف است .

و متقي هندي بعد از نقل آن مي‌گويد :

كر وفيه محمد بن عامر كذّاب

كنز العمال ، ج13 ، ص236 .

ابن عساكر آن را نقل كرده و در سند آن محمد بن عامر ، دروغگو است .

ابن حبان بعد از نقل دو روايت در اين باره ،‌ مي‌نويسد :

وهذان خبران باطلان موضوعان لا شكّ فيه ، وله مثل هذا، أشياء كثيرة يطول الكتاب بذكرها .

 كتاب المجروحين ،‌ج ج2 ،‌ ص116.

شكي نيست كه اين دو روايت باطل و ساختگي است . روايات بسياري همانند آن وجود دارد كه با ذكر همه آن‌ها كتاب ما طولاني خواهد شد .

ابن حجر عسقلاني و شمس الدين ذهبي نيز بعد نقل روايت مي‌گويند :

هذا باطل ، والمتهم به حسين .

ميزان الاعتدال ، ذهبي ، ج1 ،‌ ص540 و لسان الميزان ، ابن حجر ، ج2 ، ص295 .

اين روايت باطل است و متهم به آن حسين است .

و ابن كثير دمشقي سلفي نيز در اين باره مي‌گويد :

فإنّه حديث ضعيف في إسناده من تكلم فيه ولا يخلو من نكارة ، والله أعلم .

البداية والنهاية ، ج7 ،‌ ص230 .

اين حديث ضعيفي است و در سند آن كسي است كه در باره او سخن‌ها گفته شده و سخن او از منكرات خالي نيست .

نخستين بار اهل كتاب عمر را فاروق ناميدند :

محمد بن سعد در الطبقات الكبري ، ابن عساكر در تاريخ مدينة دمشق ، ابن اثير در اسد الغابة و محمد بن جرير طبري در تاريخش مي‌نويسند :

قال بن شهاب بلغنا أن أهل الكتاب كانوا أول من قال لعمر الفاروق وكان المسلمون يأثرون ذلك من قولهم ولم يبلغنا أن رسول الله صلى الله عليه وسلم ذكر من ذلك شيئا .

الطبقات الكبرى - محمد بن سعد - ج 3 - ص 270 و تاريخ مدينة دمشق - ابن عساكر - ج 44 - ص 51 و تاريخ الطبري - الطبري - ج 3 - ص 267 و أسد الغابة - ابن الأثير - ج 4 - ص 57 .

ابن شهاب گويد : اين گونه به ما رسيده است كه اهل كتاب نخستين كساني بودند كه به عمر لقب فاروق دادند و مسلمانان از سخن آن‌ها متأثر شدند و اين لقب را در باره عمر استعمال كردند  و از پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم هيچ مطلبي در اين باره به ما نرسيده است .

و نيز ابن كثير دمشقي سلفي در ترجمه عمر بن الخطاب در كتاب معتبر البداية والنهاية مي‌نويسد :

عمر بن الخطاب بن نفيل بن عبد العزى ... أبو حفص العدوي ، الملقب بالفاروق قيل لقبه بذلك أهل الكتاب

البداية والنهاية - ابن كثير - ج 7 - ص 150 .

عمر بن الخطاب ... ملقب به فاروق ، ‌گويند كه اهل كتاب اين لقب را به عمر دادند .

در نتيجه ، لقب «صديق» مخصوص امير المؤمنين است و هر آن‌چه اهل سنت از زبان پيامبر اسلام در باره ابوبكر نقل  كرده‌اند ، ساخته و پرداخته ديگران است ؛ همان طور كه لقب «فاروق» نيز از آنِ امير المؤمنين بوده و اهل كتاب آن را به خليفه دوم هديه كرده‌اند .

 

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)

 



    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  محمد علي رزمي     -   تاريخ:   13 اسفند 86
بسم الله الرحمن الرحيم
انشاالله با ياري خداوند و استعانت از محضر اهل بيت عليهم السلام و آقا بقيه الله الاعظم روحي فداه در شماره سوم نشريه حبل المتين كه در راستاي انتشار سوالات و شبهاتي است كه دوستان عزيز سوال مي كنند اين مطلب چاپ و منتشر خواهد شد.
دوستان جهت دريافت اين نشريه به وبلاگ http://www.valfajr313.blogfa.com سر بزنند و آدرس شان را در نظرات خصوصي ارسال کنند تا به آدرسشون ارسال بشه.
التماس دعا
2   نام و نام خانوادگي:  حسن تاتار     -   تاريخ:   15 اسفند 86
بنده به تازگي به جزيره قشم رفتم و در هنگام ورود به مسجدي برخوردم كه نوشته شده بود مسجد ابوبكر صديق با يكي از دوستان راجع به آن بحث نموديم و البته اين كلمه بعد از ابوبكر برايم تازگي داشته است و هر چه بود برمظلوميت حضرت علي ع آنان هر عملي نمودند در كتاب فاطمه فاطمه است دكتر شريعتي مي خواندم كه برسر دخت نبي ص امام حسن ع امام حسين ع و... بلا آورده اند بخاطر حب ودوستي حضرت علي ع است .هنكاميكه امر بن عبدود در حريم خندق مدينه سه باررجز مي خواندو هر سه بار فقط علي ع داوطلب ميشود و تا دوبار حضرت محمد ص مي فرمايد كه شما نه؟ولي در آخرين بار موافقت مي فرمايد و پس از پيروزي علي ع برامربن عبدود حضرت محمد مي فرمايد كه تمام خصم در مقابل اسلام ايستادو اگر امت من از امروز تا روز رستاخيز فقط كار حسنه انجام دهند اين كار حضرت علي ع در يك كفه و كار امتم در كفه ديگر خواهند بودو از اين نوع بسيار است كه در اين مجمل نمي كنجد و بخاطر همين از مولايم علي ع كينه به دل گرفتند وحق آن حضرت را پايمال نمودند و مدت 25 سال خانه نشين نمودند و ....... كه در تاريخ بسيار از اينگونه مسائل نوشته اند كه از نوشتن آن صرفه نظر مي نمايم و گرفتن القاب آن حضرت در راستاي كينه و عداوتي كه با مولا دارند /است.علي مع حق و حق مع علي
3   نام و نام خانوادگي:  يوسف رحيمي     -   تاريخ:   15 اسفند 86
بسيار بسيار عالي خداوند عوض خير به شما بزرگواران و تمام خادمان اهل البيت عليهم السلام عنايت فرمايد . با تشك
4   نام و نام خانوادگي:  احسان مترسک     -   تاريخ:   05 فروردين 87
به نام حق
خداوند تمام شيعيان را به راه راست هدايت نمايد
آخه نامردا چرا به اين بدبختا حقيقت رو نميگين؟
و شما ها كه چنين سوالهايي از اين افراد ميكنيد چقدر مفلوك هستيد آخه اين نامردا ميان به شما حقيقت رو بگن
بهتر از افراد اهل سنت بپرسين تا ببينيند كه حقيقت چيست
خداوندا هر آن كس كه حقيقت را انكار نمود به عذاب خودت دچار بگردان؟
همانا شما گمراه هستيد و در جهنمي سوزان قرار ميگيريد
آمين
جواب نظر:
دوست گرامي!!
بد نيست شما هم به پاورقي ها (منابع) اعلام شده در احاديث دقت نماييد
تا ببينيد اين از منابع اهل سنت است يا از زبان ما
خوب ما هم به نصيحت شما گوشم کرديم و از منابع اهل سنت پاسخ داديم تا ببينند حقيقت چيست.
و اين دعاي شما را هم ما آمين مي گوييم.
خداوندا هرآن کس که حقيقت را انکار نمود به عذاب خودت دچار بگردان -- آمين يا رب العالمين

5   نام و نام خانوادگي:  يزدان     -   تاريخ:   17 فروردين 87
دوست عزيز، آقاي مترسك! لقب جالبي براي خود برگزيده اي. تو نيز مانند برخي ديگر از اهل سنت مترسكي.
چرا كه ظاهري چون انسان داري، اما دريغ از ذره اي تعقل. منابع مرقوم توسط حضرت آيت الله العظمي ناصر دينه الكبري نقل فرموده اند از منابع اهل سنت است. چرا شما اين قدر بي سواديد كه نام كتب و علماي خود را هم نمي دانيد؟؟؟
6   نام و نام خانوادگي:  حسن     -   تاريخ:   31 فروردين 87
آقاي مترسك : لطفا شما جواب سوال مارا بدهيد كه چه كسي به ابوبكر لقب صديق و به عمر لقب فاروق را داده است ؟ البته معتبر
7   نام و نام خانوادگي:  حسين     -   تاريخ:   02 ارديبهشت 87
همه مي دانند كه لقب صديق و فاروق را كذابان و منافقان به ان دو منافق خبيث داده اند .
8   نام و نام خانوادگي:  يادگار     -   تاريخ:   15 ارديبهشت 87
اللهم صلي علي محمد و علي آله و اصحابه اجمعين

همين‌ ستايش‌ و تمجيد علي‌ بن‌ ابيطالب‌ رضى الله عنه از صديق‌ رضى الله عنه كافي‌ است‌ و از دلائل‌ محبت‌ علي‌بن‌ ابيطالب‌ نسبت‌ به‌ صديق‌ اينست‌ كه‌ نام‌ يكي‌ از فرزندانش‌ را ابوبكر نهاد و او از جمله‌ شهيدان‌ كربلا است‌.
همانگونه‌كه‌ دو پسر ديگرش‌ عمر و عثمان‌ نيز از شهداء كربلا هستند
و تاريخ‌ نيز گواه‌ است‌ كه‌ در طول‌ مدت‌ خلافت‌ ابوبكر وعمر و عثمان‌ رضي‌ الله تعالي‌ عنهم،‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ رضى الله عنه پشت‌ سرشان‌ نماز مي‌خواند و در شوري‌ و مشورتهاي‌خدمت‌ به‌ دين‌ مبين‌ اسلام‌ با ايشان‌ همعقيده‌ و همگام‌ بوده‌ است‌.
متون فوق را خواندم خيلي ها عالي تدوين شده است در ابتدآ بايد بگويم كه حضرت علي رضي الله تعالي عنه نور چشم ماست و فضايل ان بر هيچ كس پوشيده نيست و كسي كه به حضرت علي كرم الله وجهه و غيره اصحاب رسول نازنين ناسزا گويد به اتقاق ائمه دين ملعون است فقط .
در اوائل از خواندن خيلي غمگين شدم بر اينكه از سب اصحاب رسول الله چي حاصل ميشود به شمايان در ثاني خرسند شدم براينكه از بسياري بزرگان چون علامه جلال الدين سيوطي . ابن كثير . ابن جوزي وغيره نقل و قول شده بود در اينجا طوري مختصر چند عبارت را بعينه نقل ميكنم .
علامه جلال الدين سيوطي در كتاب خود بنام " القا’ الحجر لمن زكي ساب ابي بكر و عمر رضي الله تعالي عنهما " حضرت ابوبكر رضي الله تعالي عنه را جمع دو يار ديگر رسول نازنين اسلام چون حضرات عمر و عثمان رضي الله تعالي عنهما از زبان پيامبر چنين لقب ميدهد :
امام‌ بخاري‌ در كتاب‌ «فضائل‌ اصحاب‌ النبي‌» باب‌ مناقب‌ عمر بن‌ الخطاب‌ رضى الله عنه از انس‌ رضى الله عنه روايت‌ نمود كه‌:
رسول‌ الله صلى الله عليه وسلم همراه‌ ابوبكر و عمر و عثمان‌ رضي‌ الله تعالي‌ عنهم‌ بر كوه‌ احد بالا رفتند، كوه‌ احد را زمين‌ لرزه‌اي‌دست‌ داد، رسول‌ الله صلى الله عليه وسلم فرمود: آرام‌ شو اي‌ كوه‌ كه‌ پيغمبر خدا و صديق‌ و دو شهيد بالاي‌ تو هستند، احد آرام‌ شد.
در اين‌ حديث‌ گواهي‌ خاتم‌ الانبياء است‌ كه‌ ابوبكر صديق‌ است‌ و عمر و عثمان‌ هر دو شهيد هستند، و از معجزات‌حضرت‌ رسول‌ صلى الله عليه وسلم است‌ كه‌ از شهادت‌ عمر و عثمان‌ رضي‌ الله تعالي‌ عنهما خبر داده‌ سالها قبل‌ از شهادتشان‌، و اين‌حديث‌ غير از بخاري‌ امام احمد در مسند و ترمذي‌ در سنن‌ و ابن‌ حبان‌ در صحيح‌ خود روايت‌ كرده‌اند.
پس بدانيد و اگاه باشيد كه لقب صديق را خود پيامبر نازنين گذاشته است نه كسي ديگري .
امام‌ بخاري‌ (رح‌) از عبدالله بن‌ عباس‌ رضي‌ الله تعالي‌ عنهما روايت‌ نمود كه‌ عبدالله بن‌ عباس‌ گفت‌ رسول‌ الله صلى الله عليه وسلم فرمود: «ان‌ امن‌ الناس‌ علي‌ في‌ صحبته‌ و ما له‌ ابوبكر و لو كنت‌ متخذاً خليلاً غير ربي‌ لاتخذت‌ ابوبكر و لكن‌ اخوة‌الاسلام‌ و مودته‌ لا يبقين‌ في‌ المسجد باب‌ الا سد الا باب‌ ابي‌ بكر» اين‌ حديث‌ ترمذي‌ و امام‌ احمد نيز روايت كرده است .
...
والسلام
احقر العباد و مخلص صحابه
يادگار
جواب نظر:
جناب يادگار ! از لحن بسيار مؤدبانه شما در نقد اين مقاله بسيار ممنونيم ؛ اما اين كه گفته ايد : " نام‌ يكي‌ از فرزندانش‌ را ابوبكر نهاد و او از جمله‌ شهيدان‌ كربلا است‌. همانگونه‌كه‌ دو پسر ديگرش‌ عمر و عثمان‌ نيز از شهداء كربلا هستند"
ما به اين شبهه پيش از اين پاسخ مفصل داده‌ايم ، لطفاً به اين آدرس مراجعه بفرماييد :
http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=437
گفته ايد : " تاريخ‌ نيز گواه‌ است‌ كه‌ در طول‌ مدت‌ خلافت‌ ابوبكر وعمر و عثمان‌ رضي‌ الله تعالي‌ عنهم،‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ رضى الله عنه پشت‌ سرشان‌ نماز مي‌خواند"
جناب يادگار ! در اين باره هيچ روايت صحيح السندي وجود ندارد ؛ تنها روايتي كه وجود دارد اين است كه سمعاني از علماي بزرگ اهل سنت در ترجمه رواجني ، استاد بخاري نقل مي‌كند :
حديث أبي بكر رضي اللّه عنه : أنّه قال : «لا يفعل خالد ما أمر به. سألت الشريف عمر ابن إبراهيم الحسيني بالكوفة عن معنى هذا الأثر فقال : كان أمر خالد بن الوليد أن يقتل عليّاً ، ثم ندم بعد ذلك ، فنهى عن ذلك .
از او ( يعقوب رواجني استاد بخاري) کلام ابو بکر روايت شده است که گفت : "خالد آنچه را به او دستور داده شده است انجام ندهد" از سيد عمر بن ابراهيم حسيني در کوفه پرسيدم که معني اين روايت چيست؟ او گفت : به خالد دستور داده بود که علي را بکشد ؛ اما از اين کار پشيمان شده و از آن نهي کرد .
آيا از اين روايت مي‌توان حُسن روابط بين امير المؤمنين عليه السلام و ابوبكر را ثابت كرد ؟
گفته ايد : " و در شوري‌ و مشورتهاي‌خدمت‌ به‌ دين‌ مبين‌ اسلام‌ با ايشان‌ همعقيده‌ و همگام‌ بوده‌ است "
امير المؤمنين عليه السلام هيچ منصبي از منصب‌هاي حكومتي زمان خلفاي سه گانه قبول نكرد و در هيچ يك از جنگ‌هاي آن زمان نيز حضور نداشت و اين خود بهترين شاهد بر اين مطلب است كه آن حضرت خلافت آن را قبول نداشت ؛ زيرا چگونه ممكن است همان علي عليه السلام كه در تمامي جنگ‌هاي زمان پيامبر شركت داشت و پرچم اسلام را به دوش مي‌كشيد و دشمنان اسلام را يكي يكي از سر راه برمي‌داشت ، به يكباره خانه نشين شود و در هيچ جنگي بر عليه كفار شركت نكند .
آيا امام علي ، نعوذ بالله شجاعتش را از دست داده بود ، يا جنگ در زير پرچم خلفاء را جهاد نمي‌دانست ؟
در باره مشورت دادن‌هاي آن حضرت نيز بايد گفت كه : اولاً مشورت دادن وظيفه هر مسلماني است . حتي اگر يك يهودي نيز از مسلماني مشورت بخواهد ، او وظيفه دارد كه در كمال امانت داري مشورت بدهد ؛
ثانياً : اين مشورت‌ها فقط در زماني صورت گرفته است كه امير المؤمنين عليه السلام احساس مي‌كردند كه بي‌تدبيري‌هاي خلفاي وقت ، اساس اسلام را به خطر انداخته است و اگر پا پيش نگذارد اساس اسلام در خطر خواهد افتاد ، با مشورت دادن و راهنمايي كردن آن‌ها از ثمره 23 سال تلاش رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) و نيز جانفشاني‌هاي خودش كه در راه اسلام انجام داده بود ، محافظت مي‌كرد .
و خود همين مشورت‌ دادن‌ها نيز اعلميت و شايسته تر بودن آن حضرت را براي خلافت ، از خلفاي وقت ثابت مي‌كند . چرا با وجود علي عليه السلام كه براي هر مشكلي ، راه حل مناسب آن را دارد ، كساني بر مسند خلافت بنشينند كه از امر حكومت داري چيزي نمي‌دانند و بي لياقتي آن‌ها اساس اسلام را به خطر مي‌انداخته است ؟ .
گفته ايد : " كسي كه به حضرت علي كرم الله وجهه و غيره اصحاب رسول نازنين ناسزا گويد به اتقاق ائمه دين ملعون است فقط "
ما نيز با اين سخن شما هم عقيده هستيم كه طبق روايات صحيح السند كسي كه به امير المؤمنين عليه السلام ناسزا بگويد ، رسول خدا را ناسزا گفته است .
حال سؤال ما اين است كه اگر واقعاً چنين عقيده‌اي داريد ، بايد معاوية بن أبي سفيان را ملعون بدانيد و از او به خاطر ناسزاگويي به امير المؤمنين عليه السلام بيزاري بجوييد نه اين كه به چنين شخصي لقب «خال المؤمنين» داده شود و ... انشاء الله به زودي مقاله مفصلي در اين باره روي سايت گذاشته خواهشد كه اميدوارم با خواندن آن خيلي از حقايق براي شما روشن شود .
گفته‌ايد : " در اوائل از خواندن خيلي غمگين شدم بر اينكه از سب اصحاب رسول الله چي حاصل ميشود "
اين تهمتي است بسيار ناروا ! ما در كجاي اين سايت اصحاب رسول خدا را سب كرده‌ايم ؟
متأسفانه هر وقت علماي وهابي در بحث‌هاي علمي كم آوردند ، فوراً شيعيان را متهم به سبّ صحابه مي‌كنند و شما نيز از همين قاعده استفاده كرده‌ايد .
سزاوار اين است كه مباحث علمي از بحث سبّ و ناسزا جدا كنيد و اگر جوابي براي مباحث علمي داريد ، ارائه كنيد كه در آن صورت ما نيز با كمال مسرّت استقبال كرده و با شما بحث علمي خواهيم كرد .
اما روايتي را كه از بخاري نقل كرده‌ايد ، اصل روايت اين گونه است :
عن أنس بن مالك رضي الله عنه قال صعد النبي صلى الله عليه وسلم إلى أحد ومعه أبو بكر وعمر وعثمان فرجف بهم فضربه برجله قال أثبت أحد فما عليك الا نبي أو صديق أو شهيد .
اولاً : بخاري از كساني است كه تمامي علماي اهل سنت بر مدلس بودن وي اتفاق نظر دارند ؛ چنانچه ابن حجر عسقلاني ، حافظ علي الإطلاق اهل سنت بخاري را در كتاب طبقات المدلسين ، ص‏24 ، شماره 23 و سبط بن العجمي در كتاب التبيين لأسماء المدلسين ، ص‏177 شماره 64 نام وي را جزء مدلسين مي‌آورد و ذهبي در سير اعلام النبلاء ، ج12 ، ص275 مي‌گويد : ومحمد بن إسماعيل البخاري ويدلسه كثيراً . بخاري زياد تدليس مي‌كرد .
ثانياً : اگر پيامبر مي‌خواست بگويد كه ابوبكر «صديق » است و عمر و عثمان شهيد ، بايد صديق و شهيد را با واو به نبي عطف مي‌كرد و مي‌گفت : «فما عليك الا نبي وصديق وشهيد» نه اين كه با «او» عطف كند .
ثالثاً : خود علماي اهل سنت اعتراف كرده‌اند كه دادن اين لقب به ايوبكر ، جعلي و موضوع است كه نظرات آن‌ها را در همين پست مطلب مي‌توانيد پيدا كنيد .
اما بحث شهادت عثمان :
طبق روايات صحيح السندي كه در كتاب‌هاي اهل تسنن آمده است ، اين صحابه پيامبر بودند كه عثمان را به خاطر بدعت‌هاي زيادي كه در دين اسلام گذاشت ، كشتند . طبري در تاريخ خود مي‌نويسد :
عن عبد الرحمن بن يسار أنه قال: لما رأى الناس ما صنع عثمان كتب من بالمدينة من أصحاب محمّد (ص) إلى من بالآفاق منهم، وكانوا قد تفرّقوا في الثغور: إنّكم خرجتم أن تجاهدوا في سبيل الله عزّ وجلّ، تطلبون دين محمّد (ص)، فان دين محمّد قد أفسد من خلفكم وترك، فهلموا فاقيموا دين محمّد (ص)، فأقبلوا من كل أُفق حتّى قتلوه .
تاريخ الطبري، ج3 ، ص401 ، حوادث سنة 35 .
اصحاب رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) وقتي ديدند كه عثمان چه كرده است ، به بقيه صحابه كه در سرزمين‌هاي ديگر رفته بودند ، نوشتند : شما براي جهاد در راه خدا و گسترش دين محمد خارج شده‌ايد . بدانيد كه دين محمد بعد از شما فاسد شده و آن را ترك كرده اند ، برگرديد و دين محمد را استوار كنيد . پس صحابه برگشتند و عثمان را كشتند .
آيا به كسي كه خود صحابه او را ؛ آن‌هم به خاطر بدعت‌هايش در دين اسلام ، كشته‌اند ، مي‌توان شهيد گفت ؟
اما روايت «ولو كنت‌ متخذاً خليلاً» .
اولاً : اين روايت با روايت ديگري كه علماي اهل سنت در فضيلت عثمان نقل كرده‌اند ، در تعارض است ؛ چرا كه طبق اين روايت پيامبر اسلام مي‌فرمايد :
7331 - لكل نبي خليل في أمته ، وإن خليلي عثمان بن عفان .
الجامع الصغير ، جلال الدين سيوطي ، ج2 ، ص 416 و كنز العمال ، متقي هندي ، ج11 ، ص587 و تاريخ بغداد ،‌خطيب بغدادي ، ج6 ،‌ ص319 و تاريخ مدينه دمشق ، ج39 ، ص125 و سبل الهدي و الرشاد ، صالحي شامي ، ج 11 ، ص282 و سيره حلبي ، ج3 ، ص458 .
ثانياً : يكي از خيانت‌هاي معاويه اين بوده است كه گروهي را تشكليل داده بود تا هر فضيلتي كه از امير المؤمنين عليه السلام نقل شده بود ، عين همان را براي خلفاي سه گانه نقل كنند . واين روايت نيز از جعليات بني اميه است كه در برابر فضائل امير المؤمنين و حديث برادري امير المؤمنين با رسول خدا عليهما السلام ، ساخته شده است .
ثالثاً : در سند اين روايت عكرمة وجود دارد كه از نواصب و از دشمنان اهل بيت عليهم السلام ، از دروغگويان مشهور و ناشر افكار خوارج بوده است .
خود ابن حجر عسقلاني صراحت دارد كه مي‌گويد :
عكرمه وقتي به مصر و از آن‌جا به مغرب رفت ، مذهب خوارج را در مغرب ترويج مي‌كرد .
وقال يعقوب بن سفيان سمعت ابن بكير يقول قدم عكرمة مصر وهو يريد المغرب وترك هذه الدار وخرج إلى المغرب فالخوارج الذين بالمغرب عنه اخذوا .
تهذيب الكمال ، المزي ، ج 20 ، ص 278 و سير أعلام النبلاء ، الذهبي ، ج 5 ، ص 21 و تهذيب التهذيب ، ابن حجر ، ج 7 ، ص 237 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج 41 ، ص 120 و ميزان الاعتدال ، الذهبي ، ج 3 ، ص 96 و
و نيز گفته‌اند كه عكرمه اباضي بوده است و اباضيه فرقه‌اي از خوارج .
كان عكرمة اباضيا .
تهذيب الكمال ، المزي ، ج 20 ، ص 278 و سير أعلام النبلاء ، الذهبي ، ج 5 ، ص 21 و تهذيب التهذيب ، ابن حجر ، ج 7 ، ص 237 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج 41 ، ص 120 و ميزان الاعتدال ، الذهبي ، ج 3 ، ص 96 و
همچنين تمامي علماي رجال اهل سنت بر اين نكته اتفاق دارند كه عكرمه در دروغ‌گويي ضرب المثل بوده است ؛ اما در عين حال به سخنان او اعتماد مي‌كنند و اين از عجايب روزگار است .
يحيي بكار مي‌گويد از عبد الله بن عمر شنيدم كه به نافع غلام خود مي‌گويد :
لا تكذب علي كما كذب عكرمة على ابن عباس .
لسان الميزان ، ابن حجر ، ج 2 ، ص 7 و العلل ، أحمد بن حنبل ، ج 2 ، ص 70 – 71 و التعديل والتجريح ، سليمان بن خلف الباجي ، ج 3 ، ص 1150 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج 41 ، ص 107 و تهذيب الكمال ، المزي ، ج 20 ، ص 279 و سير أعلام النبلاء ، الذهبي ، ج 5 ، ص 22 و ج 5 ، ص 23 و تهذيب التهذيب ، ابن حجر ، ج 7 ، ص 237 و الثقات ، ابن حبان ، ج 5 ، ص 230 و إكمال الكمال ، ابن ماكولا ، ج 1 ، ص 257 و ...
بر من دروغ مبند ، همان‌طوري كه عكرمه بر مولايش ابن عباس مي‌بست .
و سعيد بن مسيب به غلامش مي‌گفت :
يا برد لا تكذب علي كما كذب عكرمة على بن عباس .
. التعديل والتجريح ، سليمان بن خلف الباجي ، ج 1 ، ص 254 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج 41 ، ص 109 و تهذيب الكمال ، المزي ، ج 20 ، ص 280 و سير أعلام النبلاء ، الذهبي ، ج 5 ، ص 22 – 23 و ميزان الاعتدال ، الذهبي ، ج 3 ، ص 96 – 97 و العلل ، أحمد بن حنبل ، ج 2 ، ص 71 و تهذيب التهذيب ، ابن حجر ، ج 7 ، ص 237 .
با اين وصف ، آيا مي‌شود به روايت چنين شخصي اعتماد كرد ؟
رابعاًٌ : اين روايت را بخاري نقل كرده است و همان طوري كه گفتيم وي مدلس بوده است .
اما روايات ديگري كه در باره فضائل شيخين آورده بوديد ، به خاطر طولاني شدن اين پست از مطلب حذف و انشاء الله به مناسبتي تمامي آن‌ها را نيز بررسي خواهيم كرد .
در جواب همه آن‌ها به طور كلي بايد گفت :
اولاً : اگر مي‌خواهي مطلبي را براي ما ثابت كني ، به رواياتي استناد كن كه شيعيان قبول داشته باشند ، شيعيان تمامي اين روايت را جعلي و از دروغ‌هاي بني اميه مي‌دانند . ابن حزم اندلسي از علماي بزرگ اهل سنت در اين باره مي‌گويد :
لا معنى لاحتجاجنا عليهم برواياتنا ، فهم لا يصدّقونها ، ولا معنى لاحتجاجهم علينا برواياتهم فنحن لا نصدّقها ، وإنّما يجب أن يحتجّ الخصوم بعضهم على بعض بما يصدقّه الذي تقام عليه الحجّة به»
الفصل في الأهواء والملل والنحل: ج4 ص159.
معنا ندارد كه ما عليه شيعيان به روايات خودمان استدلال كنيم ؛ در حالي كه آنها قبول ندارند و نيز معنا ندارد كه آن‌ها به روايات خودشان عليه ما استناد كنند ؛ در حالي كه ما آن روايات را قبول نداريم . از اين رو لازم است كه در برابر خصم به چيزي استناد شود كه او قبول دارد و براي او حجت است .
ثانياً : حتي اگر ده برابر اين روايات نيز در فضيلت ابوبكر و عمر داشته باشيد ، بازهم ارزشي ندارد ؛ چرا طبق روايات صحيح السند حضرت زهرا سلام الله عليها تا آخرين لحظات عمر شريفش از دست آن دو نفر ناراحت و خشمگين بود ؛ چنانچه بخاري در صحيح خود مي‌نويسد :
فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَهَجَرَتْ أَبَا بَكْر، فَلَمْ تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حَتَّى تُوُفِّيَتْ».
صحيح البخارى: 4/42، ح 3093، كتاب فرض الخمس، ب 1 ـ باب فَرْضِ الْخُمُسِ .
و نيز در روايت ديگري بخاري نقل مي‌كند :
فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ عَلَى أَبِي بَكْر فِي ذَلِكَ - قَالَ - فَهَجَرَتْهُ فَلَمْ تُكَلِّمْهُ حَتَّى تُوُفِّيَتْ .
صحيح البخارى: 5/82، (ص 802 ح 4240) كتاب المغازى، ب 38 ـ باب غَزْوَةُ خَيْبَرَ.
فاطمه در حال خشم و غضب ابو بكر را ترك نموده و بر او همچنان غضبناك ماند و با او حرف نزد تا وفات نمود .
و از طرف ديگر اين روايت نيز در صحيح بخاري آمده است كه :
عن المِسْوَر بن مَخْرَمَة أنّ رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم قال: «فاطمة بَضْعَة منّى فمن أغضبها أغضبني».
صحيح البخارى 4/210، (ص 710، ح 3714)، كتاب فضائل الصحابة، ب 12 ـ باب مَنَاقِبُ قَرَابَةِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليهوسلم . و4/219، (ص 717، ح 3767) كتاب فضائل الصحابة، ب 29 ـ باب مَنَاقِبُ فَاطِمَةَ عَلَيْهَا السَّلاَمُ .
فاطمه پاره تن من است ، هركس او را به خشم آورد ، مرا به خشم آورده است .
ابوبكر ، فاطمه را خشمگين كرده است ؛
هر كس فاطمه را خشمگين كند ، رسول خدا را خشمگين كرده است ؛
پس ابوبكر ، رسول خدا را خشمگين كرده است .
والسلام علي من اتبع الهدي
گروه پاسخ به شبهات
9   نام و نام خانوادگي:  عباس سالاري     -   تاريخ:   07 خرداد 87
به نام خدا
از شما عزيزان که پاسخ محکم ودور از تعصب وبا متانت وبردباري جواب مي دهيد اجر شما با خدا ي متعال مي باشد
از امام بزرگوار امام خميني ره يادي کنيم که فرمودند صحبتهايي که من مي کنم تحقيق کنيد
واقعا بزرگان ما اينگونه به ما ياد مي دهند که اهل تحقيق باشيم حق وحقيقت را با عقل ودلي مطمين
خدايا علما وبزرگان دين را با پيامبر وال پيامبر محشور بفرما
10   نام و نام خانوادگي:  عباس سالاري     -   تاريخ:   07 خرداد 87
به نام خدا
از شما عزيزان که پاسخ محکم ودور از تعصب وبا متانت وبردباري جواب مي دهيد اجر شما با خدا ي متعال مي باشد
از امام بزرگوار امام خميني ره يادي کنيم که فرمودند صحبتهايي که من مي کنم تحقيق کنيد
واقعا بزرگان ما اينگونه به ما ياد مي دهند که اهل تحقيق باشيم حق وحقيقت را با عقل ودلي مطمين
خدايا علما وبزرگان دين را با پيامبر وال پيامبر محشور بفرما
11   نام و نام خانوادگي:  جواد     -   تاريخ:   22 مرداد 87
من نفهميدم كه جناب يادگار چي نوشتند:
امام‌ بخاري‌ (رح‌) از عبدالله بن‌ عباس‌ رضي‌ الله تعالي‌ عنهما روايت‌ نمود كه‌ عبدالله بن‌ عباس‌ گفت‌ رسول‌ الله صلى الله عليه وسلم فرمود: «ان‌ امن‌ الناس‌ علي‌ في‌ صحبته‌ و ما له‌ ابوبكر و لو كنت‌ متخذاً خليلاً غير ربي‌ لاتخذت‌ ابوبكر و لكن‌ اخوة‌الاسلام‌ و مودته‌ لا يبقين‌ في‌ المسجد باب‌ الا سد الا باب ابو بكر
روايت سد باب مگر مال خانه حضرت علي (ع)نيست . اين فضيلت مولا را هم مي خواهند نابود كنند . يعني در خانه حضرت علي را پيامبر بستند.
اين روايت كه نا جوانمردانه تر از دزدي القاب حضرت علي است.
جواب اين سد باب را هم اگر بدهيد ممنون ميشوم.البته غير اين جوابي كه داده ايد.چون محور بحث فرق مي كرده است شما طور ديگري جواب داده ايد
12   نام و نام خانوادگي:  ×××     -   تاريخ:   02 شهريور 87
كمتر دروغ بگيد آخه تا كي اين همه كذب افترا گمراه كردن عامه . براي ما آبرو نذاشتين همه دارن مذهبما مسخره ميكنند بجاطر وجود آدم هاي خرف و متوهمي امثال شما
13   نام و نام خانوادگي:  فرهاد.ف     -   تاريخ:   22 شهريور 87
سلام
اقا/خانم xxx اگر منظور شما از عامه تعداد بيشتر مذهب شماست .و فکر ميکنيد اکثريت نشانه حقانيته ققران جوابه شما رو صراحتا داده:

وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللّهِ إِلاَّ وَهُم مُّشْرِكُونَ و بيشتر آنها كه مدعى ايمان به خدا هستند، مشركند! يوسف آيه 106

وَإِن تُطِعْ أَكْثَرَ مَن فِي الأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ اللّهِ إِن يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ

اگر از بيشتر كسانى كه در روى زمين هستند اطاعت كنى‏، تو را از راه خدا گمراه مى كنند؛ [زيرا] آنها تنها از گمان پيروى مى‏نمايند، و تخمين و حدس [واهى‏] مى‏زنند. الانعام آيه 116

أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ .

( در سوره هاي : انعام /37 ، الأعراف /131 ، الأنفال /34‌ ، يونس /55 ، ... ) .

!!!!!!!!!!!!

قال الله تبارك و تعالي : فَبَشِّرْ عِبَاد . الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئكَ الَّذِينَ هَدَئهُمُ اللَّهُ وَ أُوْلَئكَ هُمْ أُوْلُواْ الْأَلْبَاب‏ .الزمر /17 و 18 .

يا حق
14   نام و نام خانوادگي:  اهل ايمان     -   تاريخ:   29 شهريور 87
به عرض عزيزان و خوانندگان اين سايت برسانم که اينترنت محل انتشار علم است نه اکاذيب ، تمام مطالبي که به آنها استناد شده دروغ و در جهت نشر اکاذيب و افترا به اصحاب گرامي رسول خداست و تمامي مطالب منبري بوده و هيچ عقلانيت و جنبه آکادميکي در آن نيست و استنادها به مراجع اهل سنت يا دروغ است و يا اگر درست است هيچ ربطي به اينکه پيامبر ابوبکر صديق را صديق ناميده يا نه ندارد اگر تشنه معرفت و دانستن واقعيت هستيد برويد و ابتدا و انتهاي مطالبي را که به آنها استناد نموده ايد بياوريد تا خوانندگان را بيشتر از اين گمراه نکنيد و مشمول عذاب الهي نشويد خداوند ماو شما را هدايت بفرمايد آمين
جواب نظر:
دوست گرامي ! اگر واقعاً شما اين قدر مطمئن هستيد كه همه اين مطالب دروغ است ، لطف كنيد ، تك تك آن&zwnjها را در همين جا نقل كنيد تا دست ما براي همگان رو شود . الآن زماني نيست كه مردم حرف&zwnjهاي بدون دليل را بپذيرند .

هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقين&rlm



والسلام علي من اتبع الهدي



گروه پاسخ به شبهات
15   نام و نام خانوادگي:   سيدفريدالدين محمدصديقيان     -   تاريخ:   27 مهر 87
بابا به خدا خيلي رو داريد چقدر يک بام و دو هوا چرا به بعض کتاب مومن و بعض ديگر کافر تا ما مي گيم پيامبر در باره ائمه 12 گانه چنين فرمود يا چنين اتفاقي را بيان فرمود که در اينده قرار است اتفاق بيافتد مي گوييد کفر نگوييد کسي بجز خدا به علم غيب اگاه نيست اما تا بحث ابوبکر و عمر و عثمان ميشود حتي معاويه و ابو هريره هم عالم غيب ميشوند رسول الله که جاي خود دارد خيلي جالبه چون هر جا که پيامبر با اينها ميرفت زمين بايد مي لرزيد و اون وقت ديگه مدينه از زلزله اروم نمي گرفت بعد کوه احد اگه نمي دونست که چه کساني بر روي او ايستاده چرا مي لرزيد و اگر ميدانست که معرفي پيامبر کاري لغو و بيهوده بود پناه ميبريم بخدا از چنين نسبتي به رسول الله که هر سخنش از وحي بود چون اگر کوه احد انها رامي شناخت که ديگر نمي لرزيد چون ميدانست که انها کيستند و چه جايگاهي دارند و اگر هم نمي شناخت دليلي براي لرزيدن نبود چون تا ان زمان هزاران نفر روي کوه احد رفته بودند پس احد بايد براي انها هم ميلرزيد اگه جوابي داريد بسم الله والا اينقدر صحابه صحابه نکنيد صحابي که قدر ملازمت و صحابه بودن رسول الله را نداند و خدا و رسولش را بيازارد لعنت خدا و تمامي افريدگان بر او باد امين يارب العالمين
16   نام و نام خانوادگي:  رضا     -   تاريخ:   06 آبان 87
من اهل تهرانم و از يك خانواده شيعه به دنيا آمده ام پدرم يك فرد متعصب مذهبي است و به اصول شيعه خيلي پايبند است من مدتي است كه در زمينه مذاهب خيلي مطالعه ميكنم و مخصوصا در زمينه مذهب مطالعات خوبي داشته ام . به همين خاطر ميخواهم كه نتيجه مطالعاتم را به طور خلاصه و بدون تفسيرات طولاني در اختيار ديگر دوستان قرار بدهم. خصوصيات شيعه به نظر اينجانب كه آن را درك كرده ام.. الف------------ شيعه مذهب نيست بلكه يك جنبش سياسي و خصوصي سازي ناخواسته اسلام براي ايرانيان است ب--------------- اصول عدل و امامت شيعه جزو اسلام نيست بلكه نتيجه مناقشات سياسي دوران بني عباس و بني اميه است. شيعه اين مناقشات را جزو اصول خودش قرار داده است از همينجا كينه ورزي و سياسي بودن شيعه روشن ميشود. ج-------------- شيعه اصولا توحيد به معناي واقعي كه در قرآن آمده را قبول ندارد و اصولا نميتواند قبول كند زيرا كليه اصول شيعه از امامت و عدل و تقيه و ... با توحيد و يكتا پرستي منافات دارد. د---------------- پيغمبر اسلام ص در سن 25 سالگي ازدواج كرد و در سن 40 سالگي به رسالت مبعوث شد و در اينجا نتيجه ميگيريم كه پيغمبر در سن 40 سالگي تجربه و پختگي لازم را براي انجام رسالت به دست آورده است اما امامان شيعه كه معصوم هم هستند در همان اوايل كودكي معصوم بوده اند و همه چيز را ميدانسته اند و بحر بي پايان علوم زمانه بوده اند و سوال بيجواب نمي گذاشته اند . اين در حالي است كه محمد ص اگه سوالي پيش ميامد جبرئيل بر او نازل ميشد و بر او وحي نازل ميكرد . اما امامان شيعه بدون جبرئيل از كل كائنات آگاه بوده اند ه---------------- آگاهي از غيب از خصوصيات امامان شيعه است و اين بارها در كتب تفسير و حديثشان آمده است . اين درحالي است كه به شاهد قرآن فقط خدا از غيب خبر دارد و نه كسي ديگر و------------------- شيعه خيلي از فروعش را جزو اصول اساسيش قرار داده است و آنقدر كه به فروعش مي پردازد يك صدم هم به اصولش نميپردازد ز------------------ توحيد و يكتاپرستي شيعه يك نوع خرافات و شرك است و جالب اينجاست كه روي حقانيت روش خداپرستيشان هم با كمال وقاحت همانند ابولهب و ابوجهل دفاع ميكنند ح-------------- ميگويند نهج البلاغه سخنان علي ع است آخه نهج البلاغه پر از كنايه و دشنام و سياست بازي و فلسفه است . آخه در اون زمانها چطور علي ميايد كنايه آميز و سياست مدارانه و پر از ابهام با مردم صحبت ميكند جالب اينجاست كه نهج البلاغه در مورد قيامت هم با لفظ سياسي صحبت ميكند. در حالي كه امير يك جامعه بايد روان و سليس و واضح براي مردم صحبت كندو... ط--------------- چطور توي قرآن راجع امامانشان چيزي نيامده در حالي كه از اصول اساسي ايناست ميگويند از ترس تحريف نيامده است. در اينجا لابد خدا تقيه كرده ي------------- هدف از خلقت انسان وحتي جن عبادت است ولي شيعيان خدا را رك و راست عبادت نميكنند و هزار واسطه و بت سر راه خود قرار ميدهند در حقيقت براي خدا هم دلال بازي در مياورند معمولا سود اصلي هر معامله اي را دلال به دست مياورد و آن مردم بيچاره اند كه از راه به در ميروند و سياه روز ميشوند. ك----------- مرقد امام رضا را گوساله سامري خود قرار داده اند و بعضي مواقع سامري صداهايي از آن در مياورد و همين صدا هزاران مردم بيگناه را از راه به در برده و عبادت واقعي را از مردم گرفته اند ل-------------- ارج و پايه امامان نزد شيعه خيلي بالاست و پيغمبر كل پيغمبران هم به گرد پايشان هم نميرسند اينهم سخنان يكي از دوستان : م------------------ مهدي موهوم كه از 6 سالگي پيدايش نيست و 1200 ساله كه توي جامعه نيست و با كسي معاشرت نكرده چطور ميتواند در آخر زمان حكومت عدل برقرار كند . آخه واقعا اينا خرافات نيست. اگه ميگوييد كه خدا او را آگاه ميكند بايد بگويم كه خدا اگه بخواهد با معجزه جامعه عدل را برقرار كند تا حالا همه چيز را درست كرده بود و احتياجي هم به مهدي نيست. مهدي سرابي بيش نيست ن------------ آيا رساله خميني و يا مكارم شيرازي اسلام است يا قرآن. اين همه مسايل كه توي رساله ها آمده كدومش يك ذره ايمان مياورد . آيا ايمان به خدا و خدا پرستي اين است؟!!
جواب نظر:

با سلام خدمت شما برادر گرامي ؛ برادري از طلاب اهل سنت از مريوان (آي پي شما از مريوان بود و نوشته شما نوشته يک طالب علوم ديني- از همان ابجد هوز حطي کلمن معلوم بود!!!!-) ؛ و نه برادري شيعه از تهران آنطور که ادعا فرموده ايد .
      1- فرموده ايد شيعه يک مذهب سياسي به نفع ايرانيان است!!! لابد در نظر شما ابوذر وابوالطفيل و... از صحابه اي را که هيچ ربطي به ايران نداشتند و اهل سنت ايشان را شيعه مي دانند ، ايراني بوده اند!!! به عبارت ذيل از ابن قتيبه توجه بفرماييد :

    أسماء الغالية من الرافضة : أبو الطفيل ؛ صاحب راية المختار وكان آخر من رأى رسول الله صلى الله عليه وسلم موتا

       المعارف  ج 1   ص 624

    نام شيعيان غلو کننده ؛ ابوالطفيل صاحب پرچم مختار  ؛ وي آخرين صحابه اي بود که از دنيا رفت .

      2- فرموده ايد امامت و عدالت جزو اسلام نيست و مناقشات سياسي است !!!

      اينکه فرموده ايد جزو اسلام نيست اگر منظور شما آن است که جزو اصول دين نيست صحيح است و جزو اصول مذهب است ؛ يعني اگر اعتقاد به اين دو نداشته باشد شيعه نيست ؛ اما اگر منظور اين است که اصلا در اسلام بحث عدالت و امامت نيست اين که قطعا باطل است .

و حتي از علماي اهل سنت بوده اند کساني که امامت را جزو اصول مي دانند :

الإمامة من أعظم مسائل أصول الدين ؛ التي  مخالفتها توجب الکفر والبدعة

المنهاج للبيضاوي مبحث الأخبار

امامت از بزرگترين مسائل اصول دين است!!! که مخالفت با آن سبب کفر و بدعت است .

البته مقصود وي از امامت همان امامت ابوبکر و عمر است!!!! که عدم اعتقاد به آن در نظر اهل سنت برابر با کفر است !!!


      3- فرموده ايد شيعه توحيد قرآن را قبول ندارند ؛ زيرا عقائد ايشان با قرآن منافات دارد ، مانند تقيه و امامت و عدل !!!

      حال منافات امامت و تقيه و عدل با قرآن چه ربطي به عدم قبول توحيد قرآن دارد نمي دانيم ؛ ولي مي دانيم نه توحيد بسياري از علماي اهل سنت توحيد است و نه تقيه و امامت و عدل منافات با قرآن دارد :

      در مورد توحيد بسياري از علماي اهل سنت به آدرس ذيل مراجعه نماييد:

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=101

در مورد تمامي تقيه و امامت و.. نيز در مناظره دکتر قزويني با دکتر حمدان الغامدي شبيه همين سوالات مطرح شده است که جناب دکتر همه را پاسخ گفته اند :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=monazerat&id=4

      4- گفته ايد : امامان شيعه در کودکي امام شده اند اما رسول خدا (ص) در 40 سالگي ؛ پس لابد امامان شيعه از رسول خدا برترند!!!

      طبق استدلال شما يحيي و عيسي هم از رسول خدا (ص) برترند!!! زيرا در کودکي به نبوت مبعوث شده اند و رسول خدا (ص) در 40 سالگي !!!


      5- در مورد علم غيب خداوند در قرآن مي فرمايد :

      عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ ...

سوره جن آيه 26 و 27

(خداوند) داناي (علم) غيب است ؛ پس آن را به هيچ کس آشکار نمي کند ؛ مگر پيغامبري که مورد رضايت خدا باشد ... 

اما اعتقاد اهل سنت به علم غيب علماي خويش را مي توانيد در آدرس ذيل ببينيد :

http://www.valiasr-aj.com/lib/soal1/list4.htm#106

      اهل سنت چه اصرارى دارند که علم غيب را براى علماى خويش اثبات کنند اما از رسول خدا (ص)نفى !!!

      6- فرموده ايد : شيعه به فروع بيشتر از اصول مي پردازد!!!

      برادران اهل سنت روزي چند بار نماز (که از فروع دين است) مي خوانند ؟ و چند بار توحيد و نبوت (که از اصول دين است) انجام مي دهند ؟ آيا مقصود شما از پرداختن عمل کردن است ؟ اين که معني ندارد .

 و اگر مقصود بحث و مطالعه در مورد آنها است ، پس اينهمه کتب شيعه در مورد اصول عقائد چيست ؟

      7- فرموده ايد : توحيد شيعه يک نوع شرک است ، و با اين همه مانند ابوجهل بر عقائد خويش اصرار مي کنند .

      بهتر است روايات صحيحه اهل سنت را که مي گويد خداوند جواني خوشگل و موفرفري است ملاک توحيد قرار ندهيد ؛ آن موقع مشخص مي شود که توحيد شيعه شرک است يا خير!!!
در مورد روايات معتبر اهل سنت در مورد خداوند مي توانيد به آدرس ذيل مراجعه نماييد:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=101
      8- درست است که علماي شما ادعا مي کنند نهج البلاغه کلام امير مومنان نيست اما اين به اين معني نيست که خودشان اين کلام را قبول داشته باشند!!!
 صفدي مي گويد از ابن تيميه پرسيدم آيا درست است که تمامي نهج البلاغه را سيد رضي گفته است ؟ گفت : نه سخنان علي از کلام سيد رضي مشخص است !!! يعني همان چيزي که شيعه مي گويند :

    والناس يزعمون أن نهج البلاغة من انشايه سمعت الشيخ الإمام العلامة تقي الدين أحمد بن تيممية رحمه الله تعالى يقول ليس كذلك بل الذي فيه من كلام على بن أبي طالب معروف والذي فيه للشريف الرضى معروف
       الوافي بالوفيات  ج 2   ص 277

واعظان کين جلوه در محراب و منبر مي کنند    چون به خلوت مي روند آن کار ديگر مي کنند

      9- خداوند نام رسول خويش را در تورات و انجيل آورد و آن را تحريف کردند !!! آيا منکر اين مطلب هستيد ؟

      حال نام ائمه را در قرآن نياورد که آن را تحريف نکنند اما ايشان را با لقب و اشاره معرفي کرده است ؛ همانطور که روايات اهل سنت نيز اين مطلب را قبول دارد .

      10- توسل را که در روايات اهل سنت به کرات به آن اشاره شده است و حتي نقل شىه است كه عمر به رسول خدا (ص) توسل مي جست شرک دانسته ايد !!! خوب مشخص است که از روايات خودتان خبر نداريد ؛ براي آگاهي پيدا کردن از روايات بهتر است به آدرس ذيل مراجعه کنيد :

        http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=87

    11- مرقد امام رضا (ع) را با بي شرمي گوساله سامري خوانده ايد ؛ نمي دانيد که بزرگان علماي شما مانند ابن حبان به زيارت قبر ايشان مي رفته و از ايشان حاجت گرفته اند !!!

      در اين زمينه بهتر است به آدرس ذيل مراجعه کنيد :

        http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=notepad&id=32

      12- مهدي را به خاطر عمر طولاني موهوم دانسته ايد ؛ لابد آيات قرآن در مورد عمر نوح و عيسي و ... را نيز موهوم مي دانيد !!!

13- گفته ايد :آيا کتاب هاي خميني و مکارم اسلام است يا قرآن ؟

آيا کتاب هاي فقهي علماي اهل سنت که چندين برابر کتب فقهي شيعه است (چون چندين مذهب متعدد دارند) اسلام است يا قرآن ؟ بهتر است فرق بين رساله عمليه با قرآن را ياد بگيريد تا چنين اشکال هاي بيهوده اي نکنيد .
موفق و مؤيد باشيد
گروه پاسخ به شبهات

17   نام و نام خانوادگي:  حسن بدري     -   تاريخ:   30 آبان 87
وقتي متن نوشته هاي رضا قلابي را ميخواندم خيلي متاثر شدم ولي وقتي جواب دندان شکن را خواندم از خوشحالي پر دراوردم خدايا همه کساني که مطالعات لازم براي پاسخگوئي اين فريب خورده ها انجام ميدهند در پناه خودت حفظ فرما انشالله
18   نام و نام خانوادگي:  ابو الحسني     -   تاريخ:   30 آبان 87
آقاي طلبه از مريوان (رضا)
م
تاسفم که وهابيت در بين شما شافعي ها نفوذ کرده. من دوستان شافعي دارم كه دروغگو نيستند و به زيارت علي بن موسي الرضا عليه آلاف التهيه والسلام هم مي روند.
آيا معناي واقعي توحيد در قرآن «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ (مائده35)» است؟ يا چنانکه اسلاف وهابيت بر انبياء اشکال مي کردند:« وَ قالُوا ما لِهذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعامَ وَ يَمْشي‏ فِي الْأَسْواقِ لَوْ لا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذيراً (فرقان7)»؟ آيا پذيرش نظام اسباب و واسطه در قرآن شرک است؟ يا خداي موهوم وهابيت فراتر از ابزارها نمي تواند باشد؟!
آيا خداوند حق دارد که طاعت فرستادگان خود را طاعت خود اعلام نمايد«مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ»؟ آيا خدا حق دارد که بيعت با فرستادگانش رابيعت خود معرفي کند«إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ»؟ آيا خدا حق دارد که امر به سجده بر مخلوق خود نمايد « إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبى‏ وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِينَ »؟ آيا شيعيان که سر به طاعت اوالامر منصوب من عند الله داده اند مشرکند يا آنانکه در حکم خدا خود را شريک ميدانند بلکه صاحب اختيار؟! آيا شيعيان که سر تسليم در پيش عزيزکردگان الهي آورده اند مشرکند يا آنانکه مستکبران اباء و اعراض مي کنند؟
آيا شما که بدين صراحت جسارت به اهل بيت(ع) مي کنيد به رسالت خاتم النبيين ايمان داريد؟ آيا اجر رسالت خاتم النبيين «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى (شوري23)» به زبان آوردن چنين جسارتهايي است؟( بر فرض هم که شيعيان آل محمد(ص) اشتباه کنند، که اشتباه هم نيست)؟ خدا را سامري مي دانيد يا رسول الله صل الله عليه وآله وسلم را؟ آيا اگر مقام الوهي به علي بن موسي الرضا عليه آلاف التهيه والسلام اذن تصرف در عالم دهد با قرآن ناسازگار خواهد شد « قالَ الَّذي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ (نمل 40)؟
آيا خداوند مقام امامت را بعد از نبوت به ابراهيم (ع) عنايت نکرد « وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي‏ قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمينَ (بقره124)»؟ آيا بنا بر تفاسير شما از ابتلاهاي ابراهيم خليل ذبح فرزند نبود که در دوره نبوت قبل ار امامت بدان مبتلا شد؟ آيا بر خلاف قرآن گمان مي کني مقام امامت از نبوت کمتر است؟ (ما اعتقاد داريم خاتم انبيين هر دو مقام را داشتند). آيا گمان مي کني آل ابراهيم غير از آل خاتم انبيين است«أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى‏ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهيمَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظيماً (نساء54)»؟ آيا خداوند آل عمران را از آل ابراهيم جدا نکرد« إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمينَ (آل عمران33)»؟ آيا ملک عظيم همان نبوت خاتم النبيين صل الله عليه وآله وسلم است (الکتاب)؟ معني ملک عظيم چيست؟ آل ابراهيم کيست؟ آيا علي بن موسي الرضا عليه آلاف التهيه والسلام صاحب ملک عظيم نيست؟
مهدي عجل الله فرجه وعده الهي است، اين وعده بعيد تر از طوفان نوح نيست و انتظار آن سخت تر از ساختن کشتي در بيابان بي آب نيست. همان خدايي که با طوفان منکرين را غرق کرد با منتقم آل محمد (ص) ريشه منکرين آل الله را خواهد سوزاند. گويا خداي وهابيت نه تنها عاجز است از اينکه مخلوقات صاحب ملک عظيم داشته باشد بلکه عاجزتر است حتي از منکرينش در وقت موعود انتقام کشد! قالَ (نوح) إِنَّما يَأْتيكُمْ بِهِ اللَّهُ إِنْ شاءَ وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزينَ (هود33) ...وَ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا وَ وَحْيِنا وَ لا تُخاطِبْني‏ فِي الَّذينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ (هود37) وَ يَصْنَعُ الْفُلْكَ وَ كُلَّما مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ قالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْكُمْ كَما تَسْخَرُونَ (هود38)
گويا شما نه تنها نهج البلاغه را بخاطر كنايه آميز بودن و پر از ابهام بودن منکريد بلکه قرآن را هم بخاطر همان ويژگي ها پيشتر منکر شده ايد! آقاي طلبه در طلب معرفت باشيد. اگر تعصب هم داريد بر سبيل پيشواي خود شافعي باقي بمانيد که در حب آهل بيت گفت:( ديوان الإمام الشافعي)
ياا´ل‌َ بَيْت‌ِ رَسُول‌الله حُبُّكُم---‌فَرَض‌ٌ مِن‌َاللهِ في‌ الْقُرْآن‌ِ اَنْزَلَه
يَكْفيكُم‌ْ مِن‌ْ عظيم‌ِ الفَخْرِ اَنَّكُم---‌مَن‌ْ لم‌ يُصَل‌ِّ عَلَيْكُم‌ْ لا صلاة‌َ لَه‌ُ
اي‌ اهل‌ بيت‌ پيامبر(ص) برابر حكم‌ قرآن---‌، محبّت‌ شما بر همه‌ واجب‌ است
براي‌ نشان‌ فضيلتتان‌ كافي‌ است‌ ---كسي‌ كه‌ به‌ شما درود نفرستد، نمازش‌ صحيح‌نيست‌.
قالوا ترفضت قلـت : كـلا---ما الرفض ديني ولا اعتقادي
لكـن توليـت غيـر شـكٍ----خير إمـامٍ وخيـر هـادي
إن كان حب الولي رفضـاً---فإن رفضـي إلـى العبـاد
19   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:   15 آذر 87
والله افتخار مي كنم علي عليه السلام شيعه هايي همچون تو داره برادر عزيزم ابوالحسني باور كن خون علي تو رگات جاريه .
از شما ولي عصريها خيلي ممنونم خيلي جالبه مخصوصا اون جاب نظر هاتون كه آدم دلش خنك مي شه بنازم به اين ظرافت كار و اطلاعات جامع و كاملتون كه خيلي براش زحمت كشيدين . از همون چهار روزي كه اين سايتو شناختم خيلي از شبهاتم هم حل شده خدا كمكتون باشه .
20   نام و نام خانوادگي:  سيد علي موسوي     -   تاريخ:   25 دي 87
سلام عليکم خسته نباشيد از روشنگريهايتان ممنونم واز خداوند مي خواهم که عمري طولاني همراه با عزت وسلامتي ودفاع مستدام از اهلبيت عليهم السلام به شما عنايت فرمايد مي خواستم خدمتتان بگويم که البته شيعه هم به نو عي جناب عمر را فاروق اعظم مي داند چرا که او بزرگترين جدا کننده حق از حقدار بوده است ! موفق ومويد باشيد
21   نام و نام خانوادگي:  سيدعبدالخالق     -   تاريخ:   28 دي 87
سلام برهمه
آن مدينته العلم وعليآ بابها
حديث: رسول اكرم ص فرمود من شهر علم هستم وعلي دري آن ميباشد:
برادارن اهل سنت چرا قرآن وحديث رسول الله ص ناديده ميگيرند بايد عينك تعصب وبد بيني را از جلو چشم بردارند چراغ علم را بدست بگيرند ببينند حقيقت كجاست تاريخ كه يگانه نشان دهنده جنايات بشر است دقيق مطالعه نمايند كه چه كسي درمقابل رسول الله ص ايستاد وخيانت نمود و كدام شخص خبيث درمقابل علي خليفه مسلمين قد علم كرد و كدام اشخاص هاي غاصب معصيت نمودند حق علي را غصب نمودند
22   نام و نام خانوادگي:  احسان     -   تاريخ:   01 بهمن 87
در مورد اين روايت که:«عن أبى الدرداء عن النبي صلى الله عليه وسلم قال : «رأيت ليلة أسرى بى في العرش فرندة خضراء فيها مكتوب بنور أبيض : لا إله إلا الله محمد رسول الله أبو بكر الصديق عمر الفاروق». بايد گفت که به طور واضح معلوم است که قصد عوام فريبي داريد، يا اينکه علم شما هم از علم عوام الناس و جهال بيشتر نيست. زيرا منظور از موضوع گفتن اين روايت اين است که اين حديث فقط تا قسمت« لااله الاالله محمدرسول الله» صحيح است و دنباله الفاظ حديث، موضوع است و بر عرش چنين نوشته نشده است. لذا منظور، موضوع بودن الفاظ آخر حديث است نه نفي صفات صديق و فاروق از ابوبکر صديق و عمر فاروق. البته بايد گفت حاضرم قسم بخورم که شما اين چيز را از بنده بهتر مي دانيد ولي فقط به خاطر گمراه کردن عوام و فريب دادن آنها اين مطلب را آورده ايد و اينگونه از آن استدلال گرفته ايد.
23   نام و نام خانوادگي:  بهروز     -   تاريخ:   20 بهمن 87
سلام و واقعاَ خسته نباشيد. شما كه اينقدر فعال هستيد شايد ندانيد كه چه گره اي از مشكلات من باز مي كنيد. من در انگليس و در ميان جمع كثيري از ايرانياني هستم كه به دلايل شخصي از دين فاصله گرفته اند. همچنين در ميان سنيهايي هستم كه خود را عالم دهر مي دانند ولي مثل برخي كه اينجا هم كامنت گذاشته اند از روي حديث نمي توانند بخوانند. اين صديق بودن ابوبكر را به دهن گرفته و مي چرخند. ولي اين جوابها مثل آبي كه بر آتش ريخته مي شود, خاموششان مي كند. هميشه در راه حق, بي خردان وقتگيرترين مشكل هستند همانطور كه براي مولايمان امام علي عليه السلام و امام حسن عليه السلام هم مكافات درست مي كردند. لذا به اين دو امام اقتدا و حركت كنيد. خدا قوت, بهروز
24   نام و نام خانوادگي:  علي هادي     -   تاريخ:   04 فروردين 88
سلام عليكم جناب نويسنده اين مقالة بنده اين مقالة را به زبان تايلندي ترجمة كردم و در وبسايت ما نمايش كذاشتم و از طرف وهابيها انتقاد كردند كه اين حديث عَنْ عَبَّادِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ عَلِيٌّ أَنَا عَبْدُ اللَّهِ وَأَخُو رَسُولِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَأَنَا الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ لَا يَقُولُهَا بَعْدِي إِلَّا كَذَّابٌ صَلَّيْتُ قَبْلَ النَّاسِ بِسَبْعِ سِنِينَ كه نام عَبَّادِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ مورد اعتماد بين رجالين نيست يعني اين سند داراي اشكال ميباشد. لطفا براي روشن كردن اين اشكال , جواب بفرمائيد. با تشكر و موفقكم الله علي هادي 4 / 1 / 1388
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
علماي اهل سنت اقرار به قبول مضمون اين روايت كرده اند :
ثُمَّ يَلِي عُثْمَانَ في الْفَضْلِ عَلِيُّ بن أبي طَالِبٍ الْمُرْتَضَى من عِبَادِ اللَّهِ وَخَوَاصِّ اصحاب رسول اللَّهِ صلى اللَّهُ عليه وسلم يُقَالُ له كما يُقَالُ لِأَبِي بَكْرٍ الصِّدِّيقِ الأكبر 
الفواكه الدواني على رسالة ابن أبي زيد القيرواني ج 1   ص 104 ، اسم المؤلف:  أحمد بن غنيم بن سالم النفراوي المالكي الوفاة: 1125 ، دار النشر : دار الفكر - بيروت - 1415
اما در مورد اين روايت ، جداي از ذكر شدن در صحاح سته (سنن ابن ماجه و سنن نسائي)‌ و نيز فضائل الصحابه احمد بن حنبل عباد بن عبد الله كه در مورد او اشكال كرده اند بايد گفت كه ابن حبان نام او را در كتاب الثقات خويش برده است و اين به معني توثيق وي است :
4268 عباد بن عبد الله الأسدي من أهل الكوفة يروى عن على روى عنه المنهال بن عمرو
الثقات  ج 5   ص 141، اسم المؤلف:  محمد بن حبان بن أحمد أبو حاتم التميمي البستي الوفاة: 354 ، دار النشر : دار الفكر - 1395 - 1975 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : السيد شرف الدين أحمد
و دارقطني نيز روايتي را كه او در سند آن قرار داشته است تصحيح كرده است :
العلل الواردة في الأحاديث النبوية  ج 4   ص 23 ش 414 ، اسم المؤلف:  علي بن عمر بن أحمد بن مهدي أبو الحسن الدارقطني البغدادي الوفاة: 385 ، دار النشر : دار طيبة - الرياض - 1405 - 1985 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. محفوظ الرحمن زين الله السلفي
و اشكال گرفتن علماي ديگر اهل سنت در مورد او ، به خاطر ذكر اين روايت و تعدادي ديگر از روايات فضائل امير مومنان علي عليه السلام توسط او است !!!
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
25   نام و نام خانوادگي:  احمد محمودي     -   تاريخ:   23 فروردين 88
؟؟؟؟ در غگوهاي منافق
26   نام و نام خانوادگي:  ابوبکر     -   تاريخ:   25 فروردين 88
به نام خدا با سلام به تمام خوانندگان محترم در دنياي امروز که غربيان با تمام قوا در حال چپاول، غارت و زورگويي به کشورهاي جهان سوم به خصوص مسلمانان ( از جمله عراق و افغانستان) هستند و به هر وسيله و ترفندي در پي آسيب رساندن به دين مين اسلام و لکه دار کردن (از جمله توهينات اخير آنها به پيامبر اسلام (ص)) آن هستند. آيا در اين برهه حساس زماني اتحاد و هم دلي بين تمام مسلمانان اعم از سني و شيعه در برابر تهديدات وتجاوزات بي شرمانه (از جمله تجاورز اخير اسرائيل به لبنان و غزه) دشمنان اسلام ظروري به نظر نمي رسد؟ آيا وقت آن نرسيده است که مسلمانان با ايمان و توکل به خدا همانند مسلمانان صدر اسلام در راه دين و عزت و سربلنديشان جانفشاني نمايند و خود را از اين شرايط تأسف بار برهانند و در تمام زمينه عملي و علمي (که هم اکنون فرسنگها از کشورهاي پيشرفته فاصله داريم) به شکوفايي برسند؟ من از مسولين محترم اين سايت اين گله را دارم ، که در اين شرايط حساس بجاي اينکه تمام همت خود را در جهت اتحاد و نزديکي قلوب مسلمين به کار گيرند و مشترکات بين شيعه وسني را پر رنگ تر نمايند در جهت عکس آين موضوع حرکت کرده و با اين مضع گيري خود بيشتر تخم نفاق را در دل مسلمانان مي افشانند. در حالي که چه شيعه و چه سني برادران و خواهران ديني يکديگرند. شما خواننده محترم خود قضاوت نماييد که اينگونه تفرقه افکني و جدال چه نتيجه اي جز جدايي و کينه به دنبال خواهد داشت؟ با درود به تمام رهروان راستين حق و حقيقت.
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
بهتر است تعريف دقيق وحدت را كه در كتاب و سنت و سخن بزرگان دين آمده است ، مطالعه كنيد ، تا مشخص شود مطرح كردن دليل عقيده انسان ، با ذكر مدرك و بدون توهين ، نه تنها منافاتي با وحدت ندارد ؛ بلكه براي حفظ عقيده ضروري است :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=55
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
27   نام و نام خانوادگي:  ابوبكر     -   تاريخ:   26 فروردين 88
پس با اين پاسخ، شما به دنبال اثبات عقيده و پيش برد ايدولوژي خود هستيد نه وحدت؟! چون بيشترين چيزي كه مشاهده ميشود مجادله بين طرفين، پافشاري بر اختلافات و اثبات عقيده خود است نه ايجاد يك بستر مناسب جهت نزديكي طرفين. البته ميتوان با تغييراتي اين بستر را به وجود آورد. و در آينده اي نه چندان دور به نتايح مطلوبي دست يافت و از اين بستر ايجاده شده به نحو مطلوبتري بهره برد. اميدوارم كه در آينده بتوانيم بيشتر تبادل نظر كنيم. با تشكر از حسن توجه تان.
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
بهتر است نگاهي به تعريف وحدت كه علماي شيعه و سني آن را مطرح كرده اند ، بياندازيد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=55
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
28   نام و نام خانوادگي:  سيد عليرضا     -   تاريخ:   09 ارديبهشت 88
بسم الله الرحمن الرحيم. با سلام. لعنه خدا بر غاصبين خلافت. ديگه همين مونده بود كه حرم شريف امامان ما را با گوساله ... يكي كنيد!!!!!!! واي بر شما.وااااااااااااااااااااااااي برشما. اي خدا تو شاهد باش كه ما هم بمانند خليفه مان علي(ع) مظلوميم. مخلوقات برگزيده تورا با ... يكي ميكنند.اي خدا اينا جهل رو به كمال رسوندن.خدايا همه ما را هدايت كن. چرا اي گروه پاسخ به شبهات اينا رو علني ميكنيد؟چرا ميزاريد اينا هر توهيني كه ميخوان بكنن؟ زير سايه ولي عصر(عج)پاينده و پيروز باشيد.
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
تعرف الأشياء باضدادها ؛ تا چنين نظراتي علني نگردد ، لطف نظرات برادران شيعه به خوبي مشخص نمي شود .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
29   نام و نام خانوادگي:  سيد محمد تميم اميري     -   تاريخ:   20 ارديبهشت 88
به تايد سخنان ابوبکر وسيد علي رضا ارامه ميدهم همه ما مسلامانان خواهر وبرادر هستيم خداوند ما يکتا قرآن ما کلام الله پيغمبر ما محمد رسول الله وقت اين مناقشه نفرت آميز نيست اگر فرض کنيم که به جز حضرت علي کرم الله وجه ديگر تمام اسانها و مخلوقات اهل دوزخ اند با دشنام دادن وتوحين کردن يک شخص که آثار از استخوانهايش هم نمانده کدام مقام در جنت نه بلکه در زمين هم پيدا نخواهيم کرد. هر کس نظر به شوق وذوق شخصيش کتاب نوشته و خود را مقام ميدهد ولي ما بيچاره ها بعضي رهياب ميشويم وبعضي گمراه.يک ضرب المثل داريم که کي ميگه دوغ مه ترش اس؟ اگر اهل شعيه است ويا اهل سني نزد هر کدام بنشني از خود ميگويد ما چي کار کنيم کدام کتاب را زور بخوانيم. 14قرن ازدين مبارک ما ميگذرد تا حال ما تفاهم نکرديم و مارا نخواهد گذاشت اين کافران لعنتي . پس کسي را دشنام ندهيد توحين نکنيد معلومات نداريد .من خورم سني هستم ليکن نه مثل شما بسيار مسايل است که در راه وروش شما وبسيار در راه وروش ما نه در قران است نه در حديث يک بنده گنگهگار هستم خداوند را به يگانگي ميپرستم از قران واحاديث مطابق قران پيروي ميکنم به مرده ها حد اقل اگر دعا نميکنم دشنمام به هيچ صورت نميدهم چراکه در قران وحديث برايم اجازه داده نشده نه امام فلاني را پرستش ميکنم ونه امام فلاني را اگر عاقل باشد ما قرآن داريم نه در آن سني است ونه شعيه وهيچ کس را به خداوند واسطه نميکنم که مرا بيامرزد اگر به واسطه کدام امام ملا مولوي صحابه مرا خدا ميامرزد در کرام قسمت قران گفته؟ تا همه را تشکر گويم . آنها به دعاي ما ضرورت دارند و حتما انسان بودند نه کدام فرشته پس خداوند همه مارا هدايت نيکي بدهد وهمه مردگان وشهيدان اسلام را ببخشد امين . (بخدا هيچ چيزي از من کم نشد در اين دعا)
30   نام و نام خانوادگي:  عبدالحبيب     -   تاريخ:   21 ارديبهشت 88
سلام به خاطر خدا در بين چهار يار رسول الله (ص) فرق و تفرقه ميندازيد و از خدا بترسيد و حديث رسول اکرم (ص) را بياد بياوريد که در باره صحابه خود فرموده اند که الله الله لا تتخذو غرضا.............کما قال رسول الله الي اخر. :::: در بين صحابه رسول فرق و تفرقه ميندازيد آنها هم اي شان رهنما و الگوي تقوا اند. از خدا بترسيد.
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
آيا منظور شما اين است كه ما كه 14 قرن بعد از صحابه آمده ايم ، سبب اختلاف بين آنها شده ايم !!!
اين مطالبي كه ما نقل مي كنيم ، از كتب معتبر اهل سنت مطرح شده است و خود آنها گفته اند كه اين چهار نفر با يكديگر اختلافات بسيار داشته اند :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1312
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
31   نام و نام خانوادگي:  سيد عليرضا     -   تاريخ:   21 ارديبهشت 88
بسم الله الرحمن الرحيم.
لعنه الله علي القوم الظالمين.
اقاي سيد محمد تميم اميري فرموديد"شخص که آثار از استخوانهايش هم نمانده "اگر منظورت علي(ع)كه جنازه همه ائمه ما سالم است نتنها ائمه بلكه تمام انسانهاي مومن.
البته اگه منظورت ابوبكر بود خود دانيد...
چرا نبايد ما جواب بديم.ميبيني كه برادران اهل تسنن چقدر توهين ميكنند بعد ما حق جواب دادن هم نداريم؟؟
32   نام و نام خانوادگي:  سيد محمد تميم اميري     -   تاريخ:   21 ارديبهشت 88
بنام خداوند عالم ودانا .
سلام خدمت شما برادران عزيزم چند قبل کتاب انجيل را خوانم البته انجيل زميني نه کتاب آسماني يعني کتاب خدا قبل از قرآن بسيار مسايل مزغرف در آن توسط عيسويان گنجانيده شده است ليکن با اين هم عيسوي ها به آن معتقد اند و ايمان دارند پيامبر عزيزما محمد مصطفي (ص) فرموده اند که هيچ وقت دين کسي را بد نگويد وخود را از ديگران برتري ندهيد برتر ين شما با تقواترين شماست واگر روي تقوي بحث کنيم با وجود اينکه آنقدر علم هم ندارم بسيار بحث طولاني خواهد بود که حد اقل اگر در يک کلام خلاصه کنم زبان نرم اخلاق نيکو .برده باري .صبر وطاقت در مقابل سخنان سخت چي دروغ باشد وچي حقيقت (مخالف ميل).اين همه عناوين اند که به کمک آيات قرآن واحاديث مطابق قرآن موضوعات آن رنگينتر ميشوند. اين همه پلان هاي کفار اند که خود شان نشسته من وشمارا در مجادله مياندازد خوب ديگر چي؟ وقتي حرفم را کسي نشنيد ديگر باکسي در گير نميشوم بلاخره حريفم هر کسي باشد هر قدر قوي وزور گوي باشد يا رهايم ميکند ويا دوستم ميشود و دل آن جنگ انداز وشر انداز ميترکد . من باشما برادران اهل شعيه اگر حق باشيد ويا خدا ناخواسته ناحق هيچ وقت اين مسايل را دامن نيميزنم صرف من تماشاچي را ميگيريانم . اين را هم نميگويم عيسي به دين خود وموسي به دين خود يعني شعيه به دين خود وسني به دين خود نه هزگز دين ما اسلام است وهميشه جاودان باشد اگر دست هاي باز نماز ميخوان ويا بسته اگر بسوي مشرق سجده ميکنم ويا مغرب صرف ميگويم
لااله الا الله محمد رسول الله خداکند که از بحث هايم خسته نشويد چراکه من مهندس هستم نه عالم دين
33   نام و نام خانوادگي:  بابه گل     -   تاريخ:   21 ارديبهشت 88
چطور چوپ شودين
34   نام و نام خانوادگي:  منگل خان     -   تاريخ:   24 خرداد 88
بابه گل خان!يعني منظورمبارك اينست كه (چطورساكت شديد)؟ازقرارمعلوم بييننده اين سايت نه تنهاايرانيان بلکه فارسي زبانان ازکشورافغانستان نيزهستند.پيشنهادمن به همه برادران وخواهران عزيزاينست که مطالب ونظريات شان رابه زبان فارسي مکتوب بنويسند که زبان مشترک تمام فارسي زبان درکشورهاي ايران وافغانستان تاجيکستان است ،نه زبان محاور ه که براي همگي قابل فهم نيست.
35   نام و نام خانوادگي:  محمد علي     -   تاريخ:   02 شهريور 88
براي كسي چون عمر همين نكته بس كه خود گفت: ما شككت في نبوه محمد الا في يوم حدبيه!! (سيره ابن هشام) كسي كه در صلح حديبيه به نبوت شك مي كند بايد هم فاروق يهوديان باشد! در باره اولي (ابوبكر) همين نكته كافي كه رفيق شير شتر دوش خلافتش! درباره او گفت: ان بيعه ابي بكر فلته وقي الله المسلمين شرها!!!! يعني عمر گفت: بيعت با ابوبكر نابخردانهو وناگهاني بود و خداوند شر آن را از مسلمين برداشت! (منابع اين حديث متعدد است) حالا ما از برادران اهل سنت مي خواهيم گوش حق شنوا داشته باشند: عمر در اين جمله يا دروغ گفته است يا راست! اگر راست گفته كه خلافت ابوبكر از نگاه عمر نه معقول است نه مشروع! زيرا در ادامه روايت مي گويد: هر كس دوباره چنين بيعت كند او را خواهم كشت. هم بيعت كننده را و هم بيعت شونده را! پس اگر اين سخن را راست گفته باشد يعني اين كه خلافت ابوبكر آن قدر نامشروع است كه دو طرف بيعت مستحق كشته شده هستند!!!! و اگر عمر دروغ گفته باشد (كه البته اين بار استثنائا راست گفته) آن وقت از عدالت و خلافت ساقط است زيرا او اين سخن را بر منبر پيامبر و در جمع صحابه در مدينه ايراد كرد! انصفونا ان كنتم صادقين!
36   نام و نام خانوادگي:  علي رضا فرد     -   تاريخ:   20 شهريور 88
خداوند همه مارا به راه راست هدايت کنه امين
37   نام و نام خانوادگي:  عبد من عبادالله عزوجل     -   تاريخ:   24 شهريور 88
با سلام و تشکر و آرزوي توفيقات روزافزون با يکي از وهابي ها بحث مي کرديم اين حديث را آوردند: تروي أم المؤمنين عائشة رضي الله عنها فتقول لما أسري بالنبي صلى الله عليه وسلم إلى المسجد الأقصى اصبح يتحدث الناس بذلك فارتد ناس كانوا آمنوا به وصدقوه وسعى رجال إلى أبى بكر فقالوا هل لك إلى صاحبك يزعم انه أسرى به الليلة إلى بيت المقدس قال وقد قال ذلك قالوا نعم قال لئن قال ذلك فقد صدق قالوا أو تصدقه انه ذهب الليلة إلى بيت المقدس وجاء قبل ان يصبح قال نعم أنى لأصدقه فيما هو ابعد من ذلك اصدقه بخبر السماء في غدوة او روحة فلذلك سمي أبا بكر الصديق مي خواستم توضيح مرقوم بفرماييد. با تشکر يا علي مدد
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
جداي از اشكال سندي روايت ، كه به صورت مفصل در مقاله‌اي كه ان‌شاء الله به زودي ضميمه همين بحث خواهد شد ، به ان اشاره خواهيم نمود ، در اين روايت نيامده است كه چه كسي ابوبكر را صديق ناميد ! آمده است كه ابوبكر رسول خدا (ص) را تصديق كرد ؛ به همين سبب نام او صديق شد ! اما در مورد اينكه چه كسي و چه زماني اين نام را بر روي او نهاد ، چيزي نگفته است !
علاوه بر اينكه آيا تنها ابوبكر بود كه معراج رسول خدا (ص) را تصديق كرد و بقيه تكذيب؟ جداي از اينكه در اين روايت آمده است كه عده‌اي از صحابه خالصي كه در ابتداي بعثت به رسول خدا (ص) ايمان اورده و طبق نظر اهل سنت جزو اسبق السابقين هستند ، مرتد شدند !!!!
آيا اهل سنت چنين مطلبي را مي‌پذيرند ؟
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
38   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   24 شهريور 88
با سلام
برادر عزيز جناب اقاي عبد من عبادالله عزوجل " جماعت وهابي " متاسفانه در دروغگوئي به مقلدانشان دست چوپان دروغگو را از پشت بسته اند .
اگر حرفي زدند كه شما را متعجب كرد بدانيد دروغ است .
يا علي
39   نام و نام خانوادگي:  سارا     -   تاريخ:   26 شهريور 88
كاش جاهل نبوديد وعاقل بوديد حقيقت را باور مي كرديد مذهب شيعيه را شاه اسماعيل صفوي به وجود آوردو همه اهل تسنن بودند از سرزمين ظهور اسلام متوجه مي شوييد اما از بس جاهليد نمي خواهيد قبول كنيد مثل زمان حضرت موسي با اينكه كافران مي دانستندحق باموسي است اما آن را آزمايش كردند.
40   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   26 شهريور 88
با سلام
خواهر محترم خانم سارا شما ديگه چرا اينجوري حرف ميزنيد , نكنه همسايه ديوار به ديوار خواهر هناوا ( مهران خان ) باشيد .
وقتي كسي را متهم به جهل ميكني مواظب باش كه يكدفعه جوابي جاهل شكن ميده ناراحت ميشي .
اما خداوند رحمت كند شاه اسماعيل صفوي , وليكن ايشان موسس مذهب شيعه نبود .
بهترين خلق الله سبحان تعالي حضرت محمد ( ص ) موسس شيعه بود . ميگي نه :
از مقاله :مذهب شيعه در چه زماني پايه گذاري شده است ؟
.... اما اينکه تشکيل مذهب حقه شيعه را به صفويه نسبت داده ايد بي انصافي نموده ايد و ما اين کارتان را حمل بر عدم اطلاع شما از تاريخ و مطالب مندرج در کتابهاي خودتان مي کنيم . براي رفع هر گونه ابهام به مطالب زير دقت فرمائيد :

قال تعالى ( إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية ) . لما نزلت هذه الآية قال الرسول لعلي يا علي ( ع ) هم أنت و شيعتك .
سورة البينة ، آية 7 .

والصواعق المحرقة لابن حجر ص 96 ؛ شواهد التنزيل للحاكم الحسكاني ج 2 ، ص 356 - 66 ح 1125 - 1148؛كفاية الطالب للكنجي الشافعي ص 244 و 245 و 246 ؛ المناقب للخوارزمي ص 62 و 187؛ الفصول المهمة لابن الصباغ المالكي ص 107 ؛ ينابيع المودة ـ قندوزي الحنفي ـ ص 62؛ نور الأبصار ص 71 و 102 ؛ الدرالمنثورـ سيوطي ـ ج 6 ، ص 379؛ تفسير الطبري ج 3 ، ص 146؛ تذكرة الخواص لابن الجوزي ص 18؛ فتح القدير للشوكاني ج 5 ، ص 477؛ فرائد السمطين ج 1 ، ص 156 .
زماني که آيه ( إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية ) نازل شد رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به علي امير المؤمنين فرمودند : منظور از اين آيه تو و شيعيانت هستيد .
... أمير المؤمنين علي بن أبي طالب قال قال رسول الله ( صلى الله عليه وسلم ) يا علي إذا كان يوم القيامة يخرج قوم من قبورهم لباسهم النور على نجائب من نور أزمتها يواقيت حمر تزفهم الملائكة إلى المحشر فقال علي تبارك الله ما أكرم هؤلاء على الله قال رسول الله ( صلى الله عليه وسلم ) يا علي هم أهل ولايتك وشيعتك ومحبوك يحبونك بحبي ويحبوني بحب الله هم الفائزون يوم القيامة .

تاريخ مدينة دمشق ج42، ص 332،‌ ذيل ترجمه آقا اميرالمؤمنين علي عليه السلام .
امير المؤمنين علي بن أبي طالب عليه السلام فرمود: (روزي) رسول الله صلى الله عليه وآله و سلم به من فرمودند: يا علي زماني که قيامت فرا مي رسد عده اي از قبر هايشان خارج مي شوند که لباسهاي آنها از نور است و بر شتراني از نور سوارند که افسار آن شتران از جنس ياقوت سرخ است ملائکه آنها را تا محشر مشايعت مي کنند ، من عرض کردم تبارک الله چقدر اينها نزد خداوند گرامي هستند ، در اين هنگام رسول خدا صلى الله عليه وآله و سلم فرمودند : آنها کساني هستند که ولايت و امامت تو را پذيرفته اند آنان شيعيان و دوستداران تو هستند ، تو را به خاطر دوستي من دوست داراند و مرا دوست مي دارند زيرا که خداوند را دوست دارند ، آنان در روز قيامت رستگارند .
روى ابن عساكر بإسناده عن جابر بن عبد اللّه، قال: كنّا عند النبي صلى اللّه عليه وسلّم، فأقبل علي بن أبي طالب، فقال رسول اللّه: «قد أتاكم أخي، ثمّ التفت الي‏الكعبة فضربها بيده. ثمّ قال: والذي نفسي بيده، إنّ هذا وشيعته لهم الفائزون يوم القيامة.

ثمّ قال: إنّه أوّلكم إيماناً معي، وأوفاكم بعهد اللّه، وأقومكم بأمر اللّه، وأعدلكم في الرعيّة، وأقسمكم بالسويّة، وأعظمكم عند اللّه مزية». قال: وفي ذلك الوقت نزلت فيه: (إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَعَمِلُوا الصَّلِحَتِ أُولَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ). البيّنة:7/98.

كان أصحاب محمد صلى اللّه عليه وسلّم إذا أقبل علي قالوا: قد جاء خير البرية.

تاريخ مدينة دمشق ج42، ص 371،‌ ذيل ترجمه اميرالمؤمنين علي عليه السلام .

ابن عساكر با سند خودش از جابر بن عبد اللّه انصاري نقل مي کند که جابر فرمود: نزد رسول خدا بوديم ( ناگهان ) علي عليه السلام وارد شد ، در اين هنگام رسول خدا فرمودند : برادر شما آمد ، سپس رو به کعبه نمودند و با دستشان به کعبه زدند و فرمودند قسم به خدائي که جانم در دست اوست هر آينه اين مرد و شيعيانش در روز قيامت رستگارند .

سپس رسول خدا فرمودند : علي اولين کسي است که به من ايمان آورده است ، او وفادارترين شما به عهد و پيمان الهي وثابت قدم ترين شمادر اوامر الهي است وعادل ترين شما در برخورد با زير دستان و با انصاف ترين شماست و نزد خدا از همه شما برتر و با فضيلت تر است .

جابر مي گويد :‌ در همين وقت بود که آيه (إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَعَمِلُوا الصَّلِحَتِ أُولَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ). در شأن علي عليه السلام نازل شد . و هر وقت علي عليه السلام مي آمد اصحاب رسول مي گفتند بهترين مخلوق خدا آمد .

وعن ابن عباس ( رض ) قال : لما نزلت هذه الآية : ان الذين امنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية قال : لعلي هو أنت وشيعتك تأتي يوم القيامة أنت وشيعتك راضين مرضيين ويأتي عدوك غضبانا مقحمين ...

نظم درر السمطين ـ زرندي حنفي ـ ص 92 .

ابن عباس مي گويد : وقتي آيه (ان الذين امنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية ) نازل شد رسول خدا صلي الله عليه وآله و سلم به علي عليه السلام فرمودند : مراد از آيه تو شيعيانت هستيد روز قيامت تو و شيعيانت مي آييد در حالي که از خداوند راضي هستيد و خداوند هم از شما راضي است و دشمن تو مي آيد در حالي که غضبناک و هلاکت يافته است ...

... عن الشعبي عن علي قال : قال رسول الله صلى الله عليه وسلم : " أنت وشيعتك في الجنة " .

تاريخ بغداد ج12، ص 284، ذيل ترجمه عصام بن الحكم بن عيسى بن زياد بن عبد الرحمن رقم 6731 .

شعبي از امير المؤمنين علي نقل مي کند که رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند :(اي علي) تو و شيعيانت (روز قيامت ) در بهشت هستيد .

أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال لعلي أنت وشيعتك تردون على الحوض رواة مرويين بيضة وجوهكم وان عدوك يردون على الحوض ظمأ مقمحين .

المعجم الکبير ـ الطبراني ج1، ص 319، حديث 948 ، باب عبيدالله بن أبي رافع عن ابيه .

رسول الله صلى الله عليه وآله و سلم به علي عليه السلام فرمودند : يا علي تو وشيعيانت (روز قيامت) در کنار حوض بر من وارد مي شويد در حالي که سيراب هستيد و صورتهايتان سفيد (و نوراني) است و دشمن تو در کنار حوض بر من وارد مي شود در حالي که تشنه و هلاک شده است .

در منابع اهل سنت حدود چهل روايت به اين مضمون صادر شده است.
اگر ميخواهي حداقل از اين جهلي كه در ان غوطه وري نجات پيدا كني تحقيق كن .
براي بيشتر فهميدن مذهب ناجيه كه همان مذهب صراط المستقيم هست كه روزانه حداقل 10 بار از خداوند طلب هدايت شدن به انرا ميكنيم و خودت را نجات دهي تحقيق كن .
بسم الله اين سايت نقطه خوبيه .
اين مقاله را هم فعلاً بخوان شايد مذهب صراط المستقيم را پيدا كني
http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1313

يا علي

41   نام و نام خانوادگي:  مهدي باقري     -   تاريخ:   02 مهر 88
با سلام
فقط اينو مي توانم بگم كه دين اسلام دين محبت ودرستي است به مذهب كاري ندارم. اما توهين به چيزي كه براي شخصي قابل احترام است عمل زشت وناپسندي است.درقران انجا كه خدا به حضرت موسي امر مي كند بسوي فرعون برو به حضرت موسي امر مي كند با نرمي سخن بگو نه با دشنام و نه بامتهم كردن به.... اگر به كسي كه نمي داند بگوييم چقدر نفهمي به او نتنها برمي خورد بلكه هركسي در اينده نيز اين مطلب را بخواند از اين گفتار ناراحت مي شود. اگر در بحث شركت كرده ايم بايد به عقايد يكديگر احترام بگذاريم.تا در بحث مشخص شود چه كسي درست مي گويد وبراساس اسلام راستين سخن مي گويد. سلام خدا به كساني كه در پي كسب علم ودانشند ويكديگر را به صبر توصيه مي كنند و عقايد يكديگر را مسخره نمي كنند.
42   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:   16 دي 88
با سلام

دوستان در اين موقعيت زماني فقط اتحاد . تفرقه خواست دشمنان اسلامه
43   نام و نام خانوادگي:  شير محمدي     -   تاريخ:   17 بهمن 88
الحمدلله خداوند متعال دشمنان مكتب اهل بيت(ع)را احمق افريده است.از گردانندگان اين سايت كمال تشكر را دارم دربناه خدا
44   نام و نام خانوادگي:  ذكي     -   تاريخ:   17 بهمن 88
خداوند همه شمااهل تشيع را هدايت فرمايد دستورات خداوند و رسولش كه از دستورات امامان و ديگر ائمه مهم تر است عمل نميكنيد مطمئن باشيد كسيكه از قرآن و احاديث نبوي پيروي نكند حضرت علي (ع) به او لعنت خواهد فرستاد.
جواب نظر:
با سلام
جناب ذكي
از ديدگاه ما ائمه عليهم السلام معصوم هستند و طبق آيه اولي الأمر اطاعت از آن‌ها واجب است ، طبق اين آيه آن ها هيچ گاه دستوري بر خلاف دستور خدا و رسولش نمي‌دهند تا مهمتر يا كم اهميت تر از دستور خدا و رسول خدا باشد ، دستور آن‌ها دستور خدا و دستور رسول خدا است .
بلي، كسي كه از قرآن و احاديث نبوي پيروي نكند‌، تمام جن و انس او را لعنت خواهند كرد . از جمله رسول خدا فرموده است :
اني تارك فيكم الثقلين، كتاب الله و عترتي اهل بيتي .

http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=33
http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=35

همچنين رسول خدا فرموده است : علي ولي كل مؤمن من بعدي.

http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=134
و ...
آيا شما به اين احاديث عمل كرده‌ايد؟

موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
45   نام و نام خانوادگي:  ذكي     -   تاريخ:   17 بهمن 88
قرآن را که شما در تهران آتش زديد.باز هم حرف ميزنيد.ماشاالله
46   نام و نام خانوادگي:  ذكي     -   تاريخ:   17 بهمن 88
در حال حاضر به فرموده حضرت آيت الله خامنه اي كه فرمودند دشمنان به دنبال تفرقه بين مسلمانان هستند عمل كنيد.والمومنون اخوت خدا را شكر كه هيچ كسي از اهل سنت دشمن اهل بيت نيست و به همه آنها احترام قائل هستدند. آقاي شير محمدي شما از كجا ميدانيد كه اهل سنت دشمن اهل بيت هستند ؟خدا يا دشمنان اهل بيت(ع) را نابود گردان.
جواب نظر:
با سلام
جناب ذكي
رهبر معظم انقلاب در همان سخنراني مباحث علمي را از بحث تفرقه ، توهين و ...  جدا كردند . بحث علمي هيچ منافاتي با وحدت ندارد ؛ بلكه اگر حساب شده باشد ، سبب وحدت و يكپارچگي خواهد شد .
در باره دشمني‌هاي اهل سنت با اهل بيت عليهم السلام به آدرس‌هاي ذيل مراجعه فرماييد :

http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=104

http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=90

موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
47   نام و نام خانوادگي:  سعيد     -   تاريخ:   19 بهمن 88
با سلام بعضي از برادران اهل تسنن را من ديده ام بعد از وضو به دستشوئي رفته و سپس نماز مي خوانند! و يا از خواب که بلند شدن بلافاصله شروع به نماز خواندن مي کنن! قضيه شون چطوريه؟! سعيد از ايرانشهر
48   نام و نام خانوادگي:  ابو مسلم     -   تاريخ:   19 بهمن 88
سلام عليکم. جناب (ذکي). مگر تو نگفتي که : خداوند همه شمااهل تشيع را هدايت فرمايد دستورات خداوند و رسولش كه از دستورات امامان و ديگر ائمه مهم تر است عمل نميكنيد. و در جاي ديگر گفتيد »: در حال حاضر به فرموده حضرت آيت الله خامنه اي كه فرمودند دشمنان به دنبال تفرقه بين مسلمانان هستند عمل كنيد. حالا من بهت ميگم: آقاي ذکي مگر حضرت آيت الله شيعه نيست که ميگي اهل تشيع را هدايت کنه. حرف دهنتو بفهم مردک.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! بعدشم مگه ماها قرآن آتيش داديم.؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اونا کار برادراي شما بهاييت ناموس فروش بوده و يک سري لامذهب مثل عبد المالک شما...... که ديدي چقدر شيعه موحد براي اعتراض به اين حرمت شکني اومدن و حتي يک هزارم از جمعيت معترض به اين بي حرمتي از اهل سنت نيومد. حالا دم از ناراحتي از آتش زدن قرآن ميزني.؟ اصلا خود شما رفتي که حالا از اونجا کرکري ميخوني؟ ؟؟؟
49   نام و نام خانوادگي:  سعد الله     -   تاريخ:   19 بهمن 88
بسم الله القاصم الجبارين...............!!!!!!!!!!!!!!!!! اطيعو الله. و اطيعو الرسول. و اولاامر منکم.....!!!!!!!!!!!!!!!!! بسم الله المنتقم........................!!!!!!!!!!!!!!!!!! جا الحق. و زهق الباطل. ان الباطل کان زهوقا..... بسم الله المقيت.......................!!!!!!!!!!!!!!!!!!! لا لله الدين الخالص والذين اتخذوا من دونه اولياء ما نعبدهم الا ليقربونا الي الله زلفي ان الله يحکم بينهم في ما هم فيه يختلفون ان الله لا يهدي من هو کاذب کفار آگاه باش كه دين خالص فقط براي خداست وآنانكه اوليائي غير از او گرفتند بعنوان اينكه عبادتشان نمي كنيم مگر براي اينكه مارا بسوي خدا مقداري نزديك كنند محققا خدا بين ايشان در آنچه ايشان اختلاف مي كنند حكم مي كند محققا خدا هدايت نمي كند كسي را كه دروغگوي ناسپاس است. صدق الله العلي العظيم. بسم الله الضار.........................!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ويطعمون الطعام علي حبه مسکينا ويتيما واسيرا *انما نطعمکم لوجه الله لانريد منکم جزاء ولا شکورا * صدق الله العلي العظيم . تمام تفاسير شيعه بدون استثنا وبيشتر تفاسير اهل سنت اذعان داشته اندکه آيات فوق در شان حضرت علي وحضرت فاطمه و امام حسن و امام حسين عليهم السلام نازل شده است . بسم الله الجبار.......................!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ان الذين يفترون علي الله الکذب لا يفلحون كسانيكه افتراء بر خدا مي بندند(آيات را بزور تاويل مي كنند) رستگار نمي شوند. صدق الله الخالق العظيم. بسم الله المهيمن..................!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! وانذر به الذين يخافون ان يحشروا الي ربهم ليس لهم من دونه ولي ولا شفيع لعلهم يتقون بترسان به آنچه وحي مي شود بتو كساني را كه مي ترسند از روزيكه فراهم آورده ومحشور شوند بسوي خدايشان ونيست براي ايشان جز الله ياري دهنده وشفاعت كننده شايد كه آنها بپرهيزند. صدق الله العلي العظيم. بسم الله الشافع..................!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! انني انا الله لا اله الا انا فاعبدني و اقم الصلواه لذکري ( طه - 14) منم خداي واحد که جز من خدائي وجود ندارد ، مرا پرستش کن و نماز را مخصوصا براي ياداوري من اقامه کن . بسم الله البر......................!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! لسابقون السابقون اولئک المقربون صدق الله العلي الغظيم تمام تواريخ حتي تاريخ کفار اذعان دارد اولين کسي که به رسول خدا گرويد ذات مقدس علي ابن ابي طالب مي باشد و بس.!!!!!!!!!!!!!!!! ولي يک عده بعد از سي سال بت پرستي زنا شراب خواري زنده بگور کردن دختران وهزاران عمل خلاف اسلام واخلاق مسلمان شدند حتي کار را بجايي رسانيدند که خلافت حقه وي را نيز غصب و دختر رسول خدا راکه بضعه وي بود به شهادت رسانيدند !!!! ؟؟؟؟ به والله و به تالله و بالله که قرآن ناطق مولانا علي ابن ابي طالب است.!!!!!!!!!!!!!!!! اي ؟؟؟ وهابي. به دين الله بگرويد و کفر و شرک را رها سازيد و به اسلام ناب محمدي بپيونديد. و موحد و پارسا و مومن شويد و ايمان بياوريد و براي الله تبارک و تعالي شريک نگيريد اي کفار و اي مشرکين وهابي.!!!!!!!!!!!!!! شما براي الله تبارک و تعالي دست و پا و جسم قائليد. توبه کنيد اي ستمگران و گرنه وعده ي عذاب اللهي محقق ميشود و همگيتان انشا الله به غضب خداي قاصم الجبارين گرفتار ميشويد.........!!!!!!!!! همانا در الله به روي کفار وهابي هم باز است اگر توبه کنند و اگر از توبه کنندگان باشند. بر جانشينان بر حق رسول الله ايمان بياوريد و خلافت غاصبين را قبول نکنيد و از ((قاتلين بي بي دوعالم)) تبري کنيد و به مولانا امير المومنين. اسد الله الغالب. قتال العرب. علي ابن ابي طالب(صلوات الله و سلامه عليه) ايمان بيوريد. و تولي کنيد. با دشمنان الله و رسول الله و آل الله محاربه و قتال کنيد. و بغضشان را در دل داشته باشيد. و با دوستان الله. تبارک و تعالي و رسول الله(ص) و امير المومنين حيدر کرار (ع) دوستي کنيد. نه اينکه بياييد خون مسلمين را به ناحق برزمين بريزيد. و بر نائب بر حق امام الزمان ايمان بياوريد. بسم الله الوهاب...........بسم الله البصير...................!!!!!!!!!!!!!!!!!! اذا جا نصر الله و الفتح. و رايت الناس يدخلون في دين الله افواجا. فسبح بحمد ربک و استغفره. انه کان توابا. صدق الله العلي العظيم. والسلام عليکم. و رحمه الله و برکاته.
50   نام و نام خانوادگي:  جمال حسين     -   تاريخ:   22 بهمن 88
سلام عليكم از خداوند دعاگو هستم بحق محمد(ص) و آل محمد(ع) و قرآن كريم كه اي خداوند كريم و منّان و ... علماء بر حق (علماء تشيع (اثنا عشري) مثل علماء بر حق عصر حاصر مقام معظم رهبري ، مراجع اكرام ، محققان خصوصاً علامه حسيني قزويني را طول عمر و سلامتي كامل و توفيق ترويج مكتب اهل بيت (ع) و دفاع مكتب اهل بيت (ع) حمايت و پشتيبتني طلبه هاي جهان خصوصاً مناطق محرومين( معارف اسلام و علوم محمد(ص) و آل محمد(ع) و قرآن كريم ) و ... مرحمت فرما آمين ثم آمين جمال حسين (ميانمار) قم مقدس
51   نام و نام خانوادگي:  سبحان     -   تاريخ:   24 بهمن 88
درود بر آيت الله حسيني قزويني
52   نام و نام خانوادگي:  مهران     -   تاريخ:   25 بهمن 88
سلام برشما. چرا پيام منو درج نکرديد؟
53   نام و نام خانوادگي:  ازاد     -   تاريخ:   26 بهمن 88
با سلام دوست عزيز...نميدونم شما با اين سه تن يعني امام هاي مورد تاييد اهل تسنن چه دشمني داريد اهل تسنن با اين همه امام هاي ساختگي شما کاري ندارن و شما ول کن قضيه نيستيد////من يک سوال دارم در يکي از باورهاي شما يا روايات هاي گفته شده امام عمر با لگدي حضرت فاطمه و بچه ايشون که داخل رحم بوده به اسم محسن را به شهادت رسونده شما از کجا ميدونيد پسر بود يا دختر؟؟؟؟ شما ميگيد امام علي با هيچ کدوم بيعت نکرده و با همه مخالف بود پس چطور دختر خودش يعني ام کلثوم را به عقد امام عمر در آورد .. از اين بابت چي ميگيد؟؟؟؟ ولي خواهش که از دوستان دارم به نظرهاي همديگر احترام بگذاريد
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

سه خليفه شما به خانه دختر رسول خدا صلي الله عليه وآله حمله و آن حضرت را به شهادت رسانده‌اند ، تا قيام قيامت اين مصيبت فراموش نخواهد شد و ما هيچگاه ول كن قضيه نيستيم و نخواهيم بود .

نام حضرت «محسن» عليه السلام را رسول خدا صلي الله عليه وآله گذاشته است ، ضمن اين كه شما يكي از فضائل بي‌نظير ابوبكر را پيش بيني او از دختر بودن فرزند حبيبه بنت خارجه دانسته‌ايد . مالك بن أنس، رئيس فرقه مالكيه مي‌نويسد:
وَحَدَّثَنِي مَالِكٌ عَنِ بن شِهَابٍ عن عُرْوَةَ بن الزُّبَيْرِ عن عَائِشَةَ زَوْجِ النبي صلى الله عليه وسلم انها قالت ان أَبَا بَكْرٍ الصِّدِّيقَ كان نَحَلَهَا جَادَّ عِشْرِينَ وَسْقًا من مَالِهِ بِالْغَابَةِ فلما حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ قال وَالله يا بُنَيَّةُ ما مِنَ الناس أَحَدٌ أَحَبُّ إلي غِنًى بَعْدِي مِنْكِ وَلاَ أَعَزُّ عَلَيَّ فَقْرًا بَعْدِي مِنْكِ وَإِنِّي كنت نَحَلْتُكِ جَادَّ عِشْرِينَ وَسْقًا فَلَوْ كُنْتِ جَدَدْتِيهِ وَاحْتَزْتِيهِ كان لَكِ وَإِنَّمَا هو الْيَوْمَ مَالُ وَارِثٍ وَإِنَّمَا هُمَا أَخَوَاكِ وَأُخْتَاكِ فَاقْتَسِمُوهُ على كِتَابِ الله قالت عَائِشَةُ فقلت يا أَبَتِ وَالله لو كان كَذَا وَكَذَا لَتَرَكْتُهُ إنما هِيَ أَسْمَاءُ فَمَنِ الأُخْرَى فقال أبو بَكْرٍ ذُو بَطْنِ بِنْتِ خَارِجَةَ أُرَاهَا جَارِيَةً
ابوبكر بيست اصله (واحد شمارش درخت خرما) از درختان خرماي باغش را به عايشه بخشيد، و چون هنگام وفاتش فرا رسيد، به او گفت: دخترم! به خدا قسم هيچ چيز بعد از وفاتم از دارايي تو محبوب‌تر و از فقر تو برايم سخت‌تر نيست. بيست اصله درخت خرما از من به تو رسيده‌ است، كه اگر از آنها درختان ديگري هم به عمل آوري براي خودت مي‌باشد. و امروز تمام اموال من براي وارثان من يعني دو برادر و دو خواهر توست. آن را بر اساس كتاب خدا تقسيم كنيد، عائشه مي‌گويد گفتم: پدرم به خدا قسم! اگر ‌چنين است، من يك خواهر بيش‌تر ندارم و آن هم أسماء است، اما ديگري كيست؟ ابوبكر گفت: (حبيبه) بنت خارجه فرزندي در شكم دارد كه من آن را مي‌بينم كه دختري است.
مالك بن أنس ابوعبدالله الأصبحي (متوفاي179، موطأ الإمام مالك،  ج 2   ص 752، ح1438، تحقيق محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - مصر.
همين مطلب را عبد الرزاق صنعاني در مصنف و بيهقي در سنن كبراي خود و بسياري از بزرگان اهل سنت نقل كرده‌اند:
الصنعاني، ابوبكر عبد الرزاق بن همام (متوفاي211هـ)، المصنف، تحقيق حبيب الرحمن الأعظمي،  ج 9، ص 101، رقم 16507، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الثانية، 1403هـ؛
البيهقي، أحمد بن الحسين بن علي بن موسي ابوبكر (متوفاي 458هـ)، سنن البيهقي الكبرى،  ج 6، ص 169، رقم 11728، ناشر: مكتبة دار الباز - مكة المكرمة، تحقيق: محمد عبد القادر عطا، 1414 – 1994؛
الزبيري، ابوعبد الله المصعب بن عبد الله بن المصعب (متوفاي 236هـ)، نسب قريش،  ج 8   ص 278، تحقيق: ليفي بروفسال، القاهرة، ناشر:دار المعارف؛
الطحاوي الحنفي، ابوجعفر أحمد بن محمد بن سلامة (متوفاي321هـ) ، شرح معاني الآثار ،  ج 4   ص 88، تحقيق : محمد زهري النجار ، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت ، الطبعة : الأولى ، 1399م؛
النمري القرطبي المالكي، ابوعمر يوسف بن عبد الله بن عبد البر (متوفاي 463هـ)، الاستذكار الجامع لمذاهب فقهاء الأمصار في شرح الموطأ،  ج 7   ص 227، تحقيق: سالم محمد عطا - محمد علي معوض، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 2000م؛
ابن أثير الجزري، المبارك بن محمد ابن الأثير (متوفاي544هـ)، معجم جامع الأصول في أحاديث الرسول،  ج 4   ص 109، طبق برنامه الجامع الكبير؛
النووي الشافعي، محيي الدين أبو زكريا يحيى بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفاي676 هـ)، تهذيب الأسماء واللغات، تحقيق: مكتب البحوث والدراسات،  ج 2   ص 574، ناشر: دار الفكر - بيروت، الطبعة: الأولى، 1996م.
الزيلعي، عبدالله بن يوسف ابومحمد الحنفي (متوفاي762هـ)، نصب الراية لأحاديث الهداية،  ج 4   ص 122، تحقيق: محمد يوسف البنوري، ناشر: دار الحديث - مصر – 1357هـ.
العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاي852 هـ)، فتح الباري شرح صحيح البخاري،  ج 6   ص 344، تحقيق: محب الدين الخطيب، ناشر: دار المعرفة - بيروت.
العيني الغيتابي الحنفي، بدر الدين ابومحمد محمود بن أحمد (متوفاي 855هـ)، عمدة القاري شرح صحيح البخاري،  ج 13   ص 147، ناشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت.

ام كلثومي كه با عمر ازدواج كرده ، همان ام كلثومي است كه ابوبكر دختر بودن او را (از علم غيب يا دستگاه سونوگرافي و ...) پيش بيني كرده بود، براي اطلاع بيشتر در اين زمينه به آدرس ذيل مراجعه كنيد :

http://valiasr-aj.com/fa/page.php?frame=1&bank=maghalat&id=83

 

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

54   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   26 بهمن 88
با سلام

جناب م ه ر ان اينجا پيام درج نمي كنند . نظرت بده حتماُ اگر مودب باشي حتما درج ميكنند .
البته سابقه خوبي هم نداري , ولي بقول معروف ادب از كه اموختي .......

يا علي
55   نام و نام خانوادگي:  مهران     -   تاريخ:   27 بهمن 88
سلام عليکم.
جناب مجيد م علي اشتباه گرفتيد يعني ميدونستم اشتباه ميگيريد من اون مهران بي ادب نيستم من خاک پاي پيامبر و اولاد پاک ومطهرشونم.پست من دفاع از تشيع بود.
56   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   27 بهمن 88
نفهميدم؟؟؟ چطور شد؟؟
ببخشيد؟؟ چه خبر شد؟؟؟
اينها که تا ديروز داشتند ما را با بمب تکه تکه مي‌کردند که چرا به امامت معتقد هستيم.
مدام مي‌گفتند که امامت را اختراع کرده‌ايد و در قرآن چيزي به نام امامت نيست!!!
تو همين سايت نوراني صدها نظر داده‌بودند که اصلا اين «امامت» چي است و بدعت است و شرک و ....

حالا از «امام عمر» سخن مي‌رانند؟؟؟

ما با آدم طرف هستيم يا بارباپاپا و بارباماما؟ با بهتر است بگويم بارباعقيده و بارباباور.
البته وقتي «بارباامام» کسي عمر باشد مذهبش هم مي‌شود «بارباسني»!!

يا علي
57   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   28 بهمن 88
با سلام
جناب مهران ميبخشيد پس احتمالاً نظرتان بدست برادران گروه پاسخ به شبهات نرسيده .
يا علي

58   نام و نام خانوادگي:  عا يشه     -   تاريخ:   01 اسفند 88
با سلام من از اين همه كينه توزي و جدالتان با اهل سنت متعجبم عزيزان اگر اسلام را باور داريد به همه اش ايمان اوريد و دست از اين ياوه گو يي ها بر داريد.(ان اكرمكم اتقاكم)
59   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   01 اسفند 88
سرکار خانم عايشه
از ما دلگير نباشيد که به سنت مورد نظر شما آشنا نيستيم. ما خيلي هم دلمان مي‌خواست با آن سنت آشنا شويم. ولي حيف معاويه اجداد ما را به کاخ‌هايش راه نمي‌داد که با ديدن مشي و روش زندگي او سنت مورد نظر شما را ياد بگيريم.

لطفا شما از سنت او براي ما بگوييد.
بخصوص در اين زمان که در تمام بلاد اصنامي (اسلامي سابق) به شدت به سنت او احساس نياز مي‌شود!!
هرچه باشد براي ايجاد کاخ و شکنجه‌گاه و نيروي سرکوبگر و سودخانه (معادل پارسي بانک) و ... به سنت معاويه احساس مبرم و فوري است.

خداي نکرده نمي‌خواهيد بگوييد که سنت معاويه چيزي جداي سنت پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله)‌بوده است؟؟؟
زيرا در آن صورت براي عمل به سنت ايشان چاره‌اي جز گم شدن در دريا و يا خوردن تمشکهاي اعماق دره‌ها نخواهيد داشت.

يا علي
60   نام و نام خانوادگي:  مولوي     -   تاريخ:   02 اسفند 88
شما فقط بلدين جدل کنيد.چون ادم يک کم فکر کند به اين نتيجه ميرسه.چرا درسرزمين وحي يک عدد هم شيعه وجود ندارد .ايا نبي خدا ص وعلي ع نتواستند 1نفر هم به ان راه راستي که شما ميگيد هدايت کنند.چرا شما هابراي سوئ اسفاده از نام اسلام کيسه دوخته ايد.
جواب نظر:

با سلام

جناب مولوي !

بهتر است نگاهي به درصد جمعيتي شيعه در عربستان (و به خصوص شهر مدينه) كه توسط خود دولت عربستان نشر داده شده است ، نگاهي بياندازيد ! و بعد بگوييد «چرا در سرزمين وحي يك عدد شيعه هم وجود ندارد»!

در مورد اينكه آيا رسول خدا (ص) و علي (ع) نتوانستند يك نفر را به راه راست هدايت كنند ، بهتر است نگاهي به آيات قرآن داشته باشيد «رب اني دعوت قومي ليلا ونهارا فلم يزدهم دعائي الا فرارا» يا «وما آمن معه الا قليل» و...

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

61   نام و نام خانوادگي:  مولانا ابو مسلم     -   تاريخ:   07 اسفند 88

اي کاش همگي به اسلام ناب محمدي ايمان بياورند. و باور کنند که تنها کسي که ميتوان هم به عنوان خليفه الله و هم به عنوان امام الدين. و شفيع روز قيامت از آن پيروي کرد. تنها امير المومنين . علي ابن ابي طالب(ع) است ولا غير.

و برادران اهل سنت هم بايد کمي از جمود فکريشان بکاهند. تا بتوانند با چشماني باز حق و حقيقت را ببينند.

آخر برادر من . شما اگر يک بار در کتب اهل سنت از جمله صحاح بنگريد. الله وکيلي چقدر فضايل علي و چقدر رذايل عمر را پيدا ميکنيد. اين Hولين برهان است برادران.
چرا انقدر عداوت الکي و کور کورانه با امير المومنين. ؟

شما يک نگاه به اعمال اهل سنت و اهل تشيع بياندازيد در جهان اسلام و جهان امروز.!

ببينيد چه کساني وحشي و خون خوار و منفورند و به عنوان تروريست از آنان ياد ميشود و چه کساني سر بلند و يک گروه انسان . انسان دوست و نوع دوست. و روشنفکر در جهان شناخته شده اند جز اهل شيعه.؟

ببينيد در جهان استکبار امروزي. آمريکا و انگليس و اسرائيل هوادار چه کساني هستند؟ اهل سنت يا اهل شيعه گري؟

چه کساني شده اند بلند گوي ملازاده ها؟

چرا کشوري مثل عربستان با اين همه دبدبه و کبکبه اش حتي براي نابودي اسرائيل و يهود يک بار هم زحمت تکبير و الله اکبر گفتن را به خود نميدهند .

حالا چه برسد به مقابله با آنان.

مقابله که نميکنند هيچ. تازه سلاح هم ميدهند. و راه ها را باز ميکنند براي بهتر کشته شدن اهل سنت فلسطين.

همين کشور مصر...... ببينيد اين همه قاري قرآن مثلا دارد . آمده اند ديوار ميکشند تا فلسطينيان را بهتر قتل عام کنند.

اين است مقايسه ي اهل سنت و اهل تشيع در جهان. تازه اين گوشه اي بود.

به الله حقيقت براي کساني که چشم دارند مثل روز روشن است. دست برداريد از ظلم به الله. و آل الله. و جانشينان بر حق رسول الله.

کمي مطالعه کنيدو اين سردم داران اهل سنت امروزي و وهابيت نميخواند شما ها هدايت شويد. زيرا اگر چنين شود دکان دستگاهشان تعطيل شده و آبرويشان از بين ميرود.

چرا بايد به گونه اي زندگي کنيد که آخر عمر که ميخواهند در قبر رهايتان کنند زير گوشتان بخوانند:

>>>>>>>>>>>>>>>> حق با علي بود<<<<<<<<<<<<<<<<

و بعد در گور رهايتان کنند تا منتظر باشيد که نکير و منکر بيايند؟!

آنوقت چه فايده اي دارد؟ تا وقتي زنده بوديد بايد حقيقت علي را درک ميکرديد.

حودتان قضاوت کنيد. چند مليون اهل سنت مرده اند که بعد مرگشان هنگامي که در گور رهايشان ميکردند در گو ششان گفتند :

>>>>>>>>>>>>>. حق با علي بود<<<<<<<<<<<<<<<<<

اين قضيه اي است که من با دو تا چشم خود ديده ام. و ميتوانيد تحقيق کنيد که آيا چنين است يا نه؟

مثلا اهل سنت شمال شرقي ايرن که حنفي هستند چنين اند و شما ميتوانيد خودتان تحقيق و بررسي کنيد.

آخر اين هم شد دين و مذهب که بعد مرگت تازه به گويند قضيه از اين قرار بود و تو باختي.!!!!!!!!!!!!!!!!!

ان شا الله خدا همه ي ما را هدايت کند .

غفر الله لنا و لکم.
62   نام و نام خانوادگي:  حجيج المارقين     -   تاريخ:   23 اسفند 88
من نمي دانم ما چه نيازي با وحدت با اهل سنت داريم! نه خير اهل سنت با وهابي فرقي ندارند!
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

وحدت ، طبق معناي صحيح آن يكي از مطالب ضروري است كه ائمه عليهم السلام و قران بر آن تاكيد فراوان دارند !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

63   نام و نام خانوادگي:  کميل (حجيج المارقين بخواند)     -   تاريخ:   26 اسفند 88
سلام دوست خوبم.بااينکه نظر گروه پاسخ خيلي براي من محترمه و ديگه جايي براي اظهار نظر براي ماها نميمونه,ولي بنظر من شکل وحدت (براثر سهل انگاري مسئولين) عوض شده ومتاسفانه بجاي تقريب مذاهب,شيعه شده خاک پاي بقيه مذاهب.بايد حواسمون باشه که سني ها حتي برادر ناتني ما هم نيستن.وحدت فقط در مقابل دشمن معنا داره.من درکت ميکنم.آخه منم حرصم ميگيره وقتي صحبت از وحدت ميشه.
64   نام و نام خانوادگي:  حامد     -   تاريخ:   01 فروردين 89
1- بايد بدانيد ما صحاح سته نداريم دو صحيح بخاري ومسلم وبقيه سنن ابن ماجه سنن نسائي سنن ترمذي سنن ابوداوود که احاديث دراين سنن کامل صحيح نيستند برخي ضعيف هستند. 2- در شگفتم که هر حديثي را ازکتابهايتان قبول نداريد ومي گوييد ضعيف است.ولي درعوض احاديث ضعيف اهل سنت راصحيح مي دانيد!!ودرمورد سندآن حرفي نمي زنيد. 3- بايد بدانيد که اهل سنت احاديث ضعيف وصحيح رااز همديگر جداکرده اند وشما سراخ ضعيف مي رويدمثل کتاب الموضوعات !!!!!!!!!!!مي دونيدالموضوعات يعني چي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 4- چرا شما احاديث ضعيف وصحيح را ازهم جدا نمي کنيد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 5- شما هرچه حديث درکتابمان راقبول داريد؟؟اگر آري احاديث صحيح ما راهم قبول داشته باشيد !شما هم هرچه حديث درکتابتان هست قبول نداريد چطور تصور داري ما قبول داشته باشيم! 6- سايت شما همان کتاب شبهاي پيشاور !!!!!!که اهل سنت به اين کتاب1050صفحه اي !!فقط در20صفحه پاسخ آن راداده اند. 7- حرف آخر خواهش مي کنم هرحديثي که نقل مي کنيد بگوييد ازنظراهل سنت ضعيف است ياصحيح امام صادق رحمه الله ابوبكر رض راصديق خواند دركتب خودتان قبول داريد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چراااااااااااااااااااااااا؟
جواب نظر:

با سلام
دوست گرامي
فرموده‌ايد « بايد بدانيد ما صحاح سته نداريم دو صحيح بخاري ومسلم وبقيه سنن ابن ماجه سنن نسائي سنن ترمذي سنن ابوداوود که احاديث دراين سنن کامل صحيح نيستند برخي ضعيف هستند»
ا. بهتر است نگاهي به كتاب ذيل كنيد :
الفصل العاشر في الكتب الستة المشهورة
الكتب الستة الكتب الستة المشهورة المقررة في الإسلام التي يقال لها الصحاح الستة هي
1 صحيح البخاري 2 وصحيح مسلم 3 والجامع للترمذي 4 والسنن لأبي داود 5 والنسائي 6 وسنن ابن ماجة
مقدمة في أصول الحديث  ج 1   ص 96، اسم المؤلف:  عبد الحق بن سيف الدين بن سعد الله البخاري الدهلوي الوفاة: 23 / ربيع الأول / 1052هـ ، دار النشر : دار البشائر الإسلامية - بيروت - لبنان - 1406هـ - 1986م ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : سلمان الحسيني الندوي
و...
ب. ما نيز مي‌دانيم كه در غير از بخاري و مسلم به نظر اهل سنت ، روايات ضعيفه وجود دارد ، و به همين سبب ، در مورد آنها بحث رجالي و تصحيح سندي نيز انجام مي‌دهيم !
2- فرموده‌ايد :« در شگفتم که هر حديثي را ازکتابهايتان قبول نداريد ومي گوييد ضعيف است.ولي درعوض احاديث ضعيف اهل سنت راصحيح مي دانيد!!ودرمورد سندآن حرفي نمي زنيد»!
بهتر است چند نمونه از احاديثي را كه ما بدون تصحيح سند ، ادعاي صحت آن را كرده‌ايم اما ضعيف است ،‌مطرح كنيد تا ادعاي شما به دور از حقيقت جلوه نكند !
3- جواب شماره 3 و 4 و 5 نيز از آنچه گفتيم واضح شد !
4- فرموده‌ايد « سايت شما همان کتاب شبهاي پيشاور !!!!!!که اهل سنت به اين کتاب1050صفحه اي !!فقط در20صفحه پاسخ آن راداده اند»!
به عكس ، اين سخن شما نشان‌گر اين است كه نتوانسته ايد به بسياري از مطالب شبهاي پيشاور پاسخ دهيد ، زيرا اگر مي‌توانستيد تمام متن را نقل مي‌كرديد و آن را به دقت نقد مي‌كرديد ! نه اينكه يك نقد كلي آنهم به صورت اهانت به شيعه !
به همين سبب است كه ما به همه دوستان توصيه مي‌كنيم كتاب شبهاي پيشاور را با نقدهاي اهل سنت بر آن با هم بخوانند تا قدرت استدلال شيعه به خوبي مشخص شود !
5- فرموده‌ايد « امام صادق رحمه الله ابوبكر رض راصديق خواند دركتب خودتان قبول داريد ؟ خير ! زيرا سند آن ضعيف است :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=109
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

65   نام و نام خانوادگي:  احمد مختار تلاش     -   تاريخ:   10 فروردين 89
سلام خدمت تمام خواننده ها. چرا برادران و خواهران شيعه اينقدر بي احترامي در مورد حضرت ابو بکر و حضرت عمر دارند؟ آيا ايشان از جمله کساني نيستند که برايشان بشارت جنت داده است؟ ما به تمام ياران پيامبر اسلام (ص) احترام داريم شما شرم کنيد.
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

1- آنچه ما اعتقاد نسبت به ابوبكر و عمر داريم ، همان اعتقادي است كه اميرمومنان علي عليه السلام در مورد آن دو داشته است :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1312

2- آنچه به عنوان افسانه عشره مبشره مطرح مي‌شود ، با روايات خود عشره قابل رد است ! سعد بن ابي وقاص از عشره به ادعاي اهل سنت مي‌گويد تنها از پيامبر شنيدم كه عبد الله بن سلام اهل بهشت است !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

66   نام و نام خانوادگي:  کميل(احمد مختار تلاش بخواند)     -   تاريخ:   11 فروردين 89
در پاسخ به سوال پيش پا افتاده شما بايد بگم شما سني ها و وهابي ها (نميدانم شام جزء کداميک از اينهاييد) به خيلي ها بشارت بهشت ميدين . ازجمله به قاتلين و جاني ها .پدران شما هم روايتي از طرف پيامبر(ص) ساختند که در اون دشمن دخت پيامبر و ولي خدا رو بهشتي جلوه دادن . به همين راحتي!
67   نام و نام خانوادگي:  نعمت الله صوفي زاده کميل بخواند     -   تاريخ:   11 فروردين 89
امير مومنان علي عليه السلام به زبان مبارک شان فرموده اند: در آخر الزمان دو طبقه جاهلان به جهنم ميروند يک طبقه از دوستي افراطي(شما)
طبقه دوم از دشمني زياد ما ميانه رو هستيم و جناب شان را تا حد که شايسه مبارک است دوست داريم



68   نام و نام خانوادگي:  کميل (براي نعمت صوفي زاده)     -   تاريخ:   12 فروردين 89
حناب صوفي زاده پس من جاهلم و اهل دوزخ .درسته؟ شما که از طبقه دوم هستيد يه کم بيشتر مطالعه کنين تا منظور حضرت براتون روشن بشه. گروهي که به حد افراط حضرت علي رو دوست دارن (گروه علي اللهي )هستند که سيبيلهاي بسيار بلند دارند و اکنون در طالقان زندگي ميکنن.آن کوته فکران حضرت علي را از روي جهل (نعوذ بالله) خدا ميدانند.
قابل ذکر است که تمام علماي شيعه اونا رو تکفير کردند و اونا رو نجس ميدونن .
ما روايت داريم که در زير باران نبايد با آنها قدم زد و الا بايد رفع نجاست کنيم. اين گروه افراطي مورد نظر حضزت و اهل جهنم هستند نه هر کسي که در مقابل شماها از مولي و صاحب اختيار و امامش دفاع کنه.
شما چه محبتي نسبت به ائمه دارين که همش مطرح ميکنين؟ عصمتشونو زير سوال ميبرين . قتل اونها توسط بزرگانتون رو به صلاح اسلام ميدونين . به تنها باقيمانده اونها که عزيزترين اونهاست اصلا اعتقاد ندارين . روايات گرانقدر اونها رو مردود جلوه ميدين و............. .
ديگه چه بدي ميتونين در حق اونا بکنين که نکردين؟اينه محبتي که دم ازش ميزنين؟؟؟؟ اينا رو گفتم که بدونين شما سنيها گروه دوم هستين که از روي دشمني وارد دوزخ خواهيد شد . به سلامتي انشالله.
69   نام و نام خانوادگي:  ساره     -   تاريخ:   08 ارديبهشت 89
لعن علي عدوك يا علي!
دست گروه پاسخ به شبهات و بچه شيعه ها درد نكنه با اين پاسخهاي دندان شكنشون .
نصيحتم به منكران امامت و ولايت علي (ع) اين است كه به نزديكترين دندانسازي محل مراجعه كنند تا دندانهاي خرد شده شان را برايشان بازسازي كند.
70   نام و نام خانوادگي:  Star313     -   تاريخ:   11 خرداد 89
در راه احياي امر امير المومنين علي بن ابي طالب قائد الغر المحجلين قسيم الجنة و النار حيدر كرار «صلوات الله و سلامه عليه و آله» وارث برحق نبي حق همان كه حق با اوست و جداي از او نيست «علي مع الحق والحق مع علي» اول مظلومي كه به نا حق حق او را گرفتند موفق باشيد دوستان.
التماس دعا
يا صاحب الزمان
71   نام و نام خانوادگي:  ملال     -   تاريخ:   26 تير 89
عيسي پيامبر خدا سرآسيمه ميدويد... گفتند يا عيسي شما با آن مقام الهي چرا اينگونه هراسانيد... از چي فرار ميکنيد. فرمود: از احمق
بسيار بحث کنيد دوستان که نتيجه اش جز اين بحث نيست.
بجاي همه ي اينها کمي انسانيت خرج کنيد و خودتان را روسياه خداوند و بندگان صالحش نکنيد.
ابوبکر تمامي ثروتش را خرج اسلام کرد و يار غار پيامبر بود. // عمر دست چپ پيامبر چه رشادتها کرد واسلام را در منطقه گسترش داد و قبرش در جوار قبر پيامبر. // عثمان که قرآن ما را از خطر فراموشي نجات داد و مکتوب کرد. // و علي که دومين مسلمان بعد از خديجه بود ، قران ناطق بود ، و سايه اي از خود پيامبر بود و ...
چرا شما اينگونه به جان هم افتاده ايد؟؟؟؟؟
72   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   26 تير 89
با سلام جناب ملال سعي كن ما از تو فرار نكنيم . جناب اون منحرفيني كه اين حرفها را بتو ياد دادند كساني هستند كه تو بايد ازشون فراري باشي . ميپرسي چــــــــرا؟؟؟ اخه بعضي از اون احمقها اصرار دارند كه بگويند يسر ابي قحافه اولين مسلمان بود و نه كس ديگر و همانطور كه خودت گفتي حالا اصرار دارند حضرت خديجه ( ع ) اولين بود . در مورد مالش پسر غلام بن جذعان مگر چقدر پول داشت و چرا با پولش پدرش را از ان مرد هرزه روسپي خانه دار ازاد نكرد ؟؟؟ همين دوگانگي شما باعث ملول بودنت شده . در ثاني اينكه در جنگ احد يكي از طرف چپ فرار كرد دليل بر اين نميشود كه او را دست چپ پيامبر بنامي . از يكطرف سنگ صحابي را به سينه ميزنيد و از طرف ديگر ميگوييد كه عثمان قران را جمع اوري كرد . اين صحابي كه در مدت خلافت پسر ابي قحافه و پسر خطاب حاضر به جمع اوري قران نشده بودند چرا بايد محترم باشند و در ضمن چگونه قران ميخوانندن . ( البته فراموش نكن كه ما شيعيان اينكه عثمان بعد از دوازده سال قران را جمع اوري كرد را اصلاً قبول نداريم . قران را كس بايد جمع ميكرد كه به تمامي ايات نازل شده معناي ان تاويل ان اگاهي كامل ميداشت و او كسي نيست غير از حضرت علي عليه السلام كه خود قران او را معصوم از هر خطا و فراموشي داشته .و همانطور كه خودت گفتي قران ناطق بوده . باور كن اخوي اگر انروز حق به حق دار ميرسيد امروز حد اقل اسم خود را جلال ميگذاشتي نه ملال . دي شيخ با چراغ همي‌گشت گرد شهر لـ*****ـا کــز ديو و دد ملولم و انسانــم آرزوست گفتند يــافت مي‌نشود جستـــه‌ايــم مـــا لـ*****ـا گفت آنک يافت مي‌نشود آنم آرزوست ============================ به اميد انكه انسانت را پيدا كني و از ملولي به جلالي تبديل شوي . زين همرهان سست عناصر دلم گرفت لـ*****ـا شير خدا و رستم دستانم آرزوست جانم مـلول گشت ز فرعــون و ظلم او لـ*****ـا آن نور روي موسي عمرانم آرزوست زين خلق پرشکايت گريان شدم ملول لـ*****ـا آن‌هاي هوي و نعره مستانم آرزوست ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------ يا علي
73   نام و نام خانوادگي:  عارفه     -   تاريخ:   26 تير 89
ملال با جدت محشور بشي انشالله كلي خنديدم .
اين اراجيف را از كجا بافتي؟؟؟؟؟؟؟؟ اگه عثمان قران را جمع اوري ميكرد كه واي به حال ما بود ..... هنوز دستتون باز نبود اين همه حرفهاي ضد و نقيض در اورديد در انصورت كه قران را هم نعوذ بالله تحريف ميكرديد!!!!!!
فكر كنم اشتباه لفظي كرديد چونابوبكر و عمر طمع به مال پيامبر ص داشتن و راضي بودن همه ي بيت المال را براي خودشون بردارن از بس تنگ نظر بودن. اگه عمر و ابوبكر همه ي ثروتشون را دادن براي اسلام و پيامبر پس قضيه واضح و اشكار فدك چيه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نكنه اين هم انكار ميكني؟؟؟؟؟ البته كه از شماها هيچ وقاهتي و هيچ حرفي بعيد نيست... بله عمر از دسته چپ هست اين را هم اشتباه املايي داشتيد و احتمالا
زياد خورده بوديد هنگام نوشتن هزيان گفتيد. چون عمر جز‌ء اصحاب الشمال هستن درسته؟منظورتون اين بود ديگه! اشكال نداره من از طرف شما از دوستان شيعه عزيز عذر خواهي ميكنم كه هزيان گفته بوديد .
دوستان ايشون را ببخشيد .قول ميدن كه تكرار نكنن .و هميشه دوستدار اهل بيت ع و دوستدار و طرفدارشيعه باشند.
74   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:   27 تير 89
جناب ملال

لطفا خودتان را به کوچه ي عمر چپ نزنيد!
با تشکر
يال حق
75   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:   28 تير 89
سلام جناب ملال اين وبلاگ بنده است : http://maktabshia.blogfa.com/ با مطالبي در مورد خلفا با اسنادي از کتب خودتان بروز هستم لطف کن بخوان و اگر باز هم با خواندنشان تعصب داشتي برو دنبال بلال فروشي يا حق
76   نام و نام خانوادگي:  سحر     -   تاريخ:   11 مرداد 89
پس از رحلت حضرت محمد مصطفي چهار يار ايشان هر يک حضرت ابوبکر حضرت عمر حضرت عثمان وعلي علي رضي الله عنه به اسلام خدمات با ارزش را کردند وهر آن کس که ميان اين همه تفرقه مي اندازد و به اسم هاي اين وآن سخن ضد اسلام ميگويد بايد بداند که در روز قيامت در نزد خداوند متعال جزاي ايشان از مشرکين ومنافقين کرده بيشتر است لعنت خداوند متعال بر تفرقه افگنان اسلام باد لعنت خداوند بر سر کسانيکه در دين اسلام تفرقه مي اندازند باد در اسلام چون علي است در اسلام چون عمر است در اسلام چون ابوبکر است ودر اسلام چون عثمان است همه دوستان حضر سرور کاينات بودند ما به همه ايشان احترام وعقيده کامل داريم لعنت الله بر تفرقه افگنان کسانيکه در دين اسلام ميخواهند درز ايجاد کند باد
با ارج
77   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   12 مرداد 89
با سلام
خانم سحر :
بنظر ميرسد شما معلومات كافي در اين مورد نداريد .
1 ) پس از رحلت رسول الله صلي الله عليه و اله اين ابوبكر و عمر بودند كه مراسم كفن دفن را رها كردند رفتند سقيفه .
2 ) تا دم دماي مرگ ابن خطاب ,, عثمان اصلاُ مهره اي نبود اين خدمات بنو اميه به ابن خطاب بود كه باعث شد عمر او را براي خليفه گري وارد شوراي خود دراوردي كند . بنو اميه از كجا پيدايش شد !!!!! برو ببين چرا ابوبكر بايد قبل از پدرش بميره , مرگي مشكوك انهم با ان طبيبش كه اخرين حرفش اين بود كه مسمومان كردند بود . حالا كي مسمومشون كرده و اين راه يهوديان را كي به كي ياد داده بود خدا ميداند ,
4 ) من هم با شما همصدا ميشوم ميگويم لعنت خداوند متعال بر سر كسانيه در دين مبين اسلام تفرقه انداختند مي اندازند و خواهند انداخت .
از همون اول ايام اسلام تا بحال .
شما ان شاء الله قدري مطالعه بفرمائيد تا فرق بين مومنين و منافقين ملبس به لباس مومنين را بدانيد تا دچار معصيت نشود و خوب و بد را با هم جمع نكنيد .

يا علي
78   نام و نام خانوادگي:  كميل     -   تاريخ:   12 مرداد 89
من با نظر خانم سحر موافقم
مگر نشنيدين عمر چه خدمت بزرگي به پيامبر كرد؟
اون حتي نذاشت پيامبر وصيت نامه شو بنويسه!!! آخ كه چقدر باوفا بود عمررررررررر. نميخواست دستاي پيامبر با نوشتن حرفاش خسته بشه.
جووووووووووونم عمر باوفا.
البته باوفا لقب يه حيوونه و خوب نيست به خليفه غاصب مسلمين گفته بشه
---------------
خانم سحر خدمت عمر به اسلام هميشه مخفي بوده و هست.
كسي قدرشو نميدونه
اون حتي به حيواناتم خدمت ميكرد.ابوبكر به فداي اون انگشت مقعد شتريش.
--------------
ديگه نميتونم از مظلوميت عمر بگم. داره گريم ميگيره.
اين شعرو خودم سرودم واسش.باشد كه قبول درگاه عمر گردد.
عمررررررررررررر اي يار باوفا
عمرررررررررررررر اي يار با صفا
عمرررررررررررر جان سني به قربانت
عمررررررررررررر ح... باوفا
79   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:   12 مرداد 89
جناب سحر

شما که تفرقه نمي اندازيد چه کرده ايد براي اين دين ؟؟!!!
آيا جر اينکه لباس زنانه بپوشيد و مساجدي را که نام الله در آن برده ميشود و مختص عبادت الله است را منفجر کنيد کار ديگري بلديد؟؟؟!!!!
دليل دشمني شما با الله تعالي چيست؟!!!!
تعجبي ندارد که شما اهل بدعت با الله تعالي به دشمني برخيزيد زيرا رهبران مذهب بدعتناکتان مسلمان نبودند و هميشه سعي کردند دين يهود را جايگزين دين اسلام نمايند و شما هم که پيراوان آنان هستيد چاره اي جز دشمني با الله نداريد.
انفجار مساجد و حرمهاي اهل بيت ع نيت باطني شما اله بدعت را عريان ميکند و آن چيزي جز دشمني با اسلام، پيامبر اسلام و اهل بيت پاکش نيست.
اگر شما واقعا به بهانه مبارزه با شرک حرموهاي اهل بيت و مساجد و شيعيان را ميکشيد لطفا يک نمونه در تاريخ بياوريد که مثلا يک معبد بودائي را منفجر کرده باشيد!!!!!!
پس همانند مفتي هاتون حرف مفت نزنيد ماموريت اهل سنت چيزي جز دشمني با خدا ، دين خدا ، پيامبر خدا و امامان هدي نيست!!!
مشکل اصلي شما اسلام است و اولين دشمن شما هم اسلام است و شما منافقان بدترين دشمنان اسلام و انسانيت هستيد.

جناب سحر
برو شب بيا
يا حق
80   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:   20 مرداد 89
بسم الله قال رسول الله (صل الله عليه وآله وسلم ) علي مع الحق والحق مع علي
81   نام و نام خانوادگي:  محمد رضايي     -   تاريخ:   22 مرداد 89
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&ampid=101
برادران عزيزم اين كه نمياد در 16 تصحيح كنيد
82   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   22 مرداد 89
با سلام جناب نام و نام خانوادگي: محمد رضايي - تاريخ: 22 مرداد 89 http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=101 برادران عزيزم اين كه نمياد در 16 تصحيح كنيد اين را امتحان كن http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=48 ***************************** ==== ۩========۩=======** ==== ۩========۩=======** ==== ۩==۩۩۩۩ == ۩=======** =۩== ۩==== ۩ == ۩=======** =۩۩۩۩۩== ۩۩۩۩۩۩۩۩۩ ۩۩۩===** =۞=۞=========== ۩===** ==== ۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩===** ****************************
83   نام و نام خانوادگي:  ستار     -   تاريخ:   10 شهريور 89
من هر چه فکر مي‌کنم، نمي‌توانم کوچک‌ترين دليلي براي احترام به بزرگ‌ترين غاصبان تاريخ بياورم (خودشان اعتراف کردند که حضرت علي برتر است. براي کسب اطلاعات بيشتر به وبلاگ www.alianvaliollah.blogfa.com برويد با تشکر
84   نام و نام خانوادگي:  محمد رضايي     -   تاريخ:   12 شهريور 89
82 نام و نام خانوادگي: مجيد م علي - تاريخ: 22 مرداد 89 mer3000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000 ***************************** ==== ۩========۩=======** ==== ۩========۩=======** ==== ۩==۩۩۩۩ == ۩=======** =۩== ۩==== ۩ == ۩=======** =۩۩۩۩۩== ۩۩۩۩۩۩۩۩۩ ۩۩۩===** =۞=۞=========== ۩===** ==== ۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩۩===** ****************************
85   نام و نام خانوادگي:  ش . ک از افغانستان هرات     -   تاريخ:   24 شهريور 89
حيف شما نگرده که با اين سني‌هاي وهابي صفت بحث مي‌کنيد. اگر اين‌ها آدم مي‌شدند خداوند اين کثافت‌ها رو آدم خلق مي‌کرد، نه سني. اين کثافت‌ها همه چيز رو مي‌دانند ولي تفکر و تحمق نمي‌کنند. مانند سه خليفه جاهل مقصر هم هستند خداوند شما رو جزاي خير دهد. ان شاء الله که جوانان شيعه افغانستان هم مي‌توانند به خوبي از سايت زيباي شما استفاده کنند.
86   نام و نام خانوادگي:  وهابي     -   تاريخ:   28 شهريور 89
سلام بر مشرک کثافت آشغال افغاني : اولن کثافت خودتي و جد ابادت ........................ دومن جاهل و نادان اون اخونداي ... هستند و خودت که بد جوري ناداني ............... سومن دست کساني که امثالي مثل شما رو به درک مي رسونند درد نکنه ........... ما افتخار مي کنيم که مشرک نيستيم ....... و مشرکان را دوست نداريم ............. ما افتخار مي کنيم که شيعه ي مثل اين کثافت نيستيم ................. از يک فرد افغاني انتظاري بيش از اين نيست خدا کند که طالبان شما ها رو نابود کنند .... شيعه يعني مشرک يعني کافر يعني زنا کار يعني طغيانگر يعني جاهل يعني کثافت يعني حيوان درود بر خلفاي راشدين ....... درود بر اهل تسنن ...... يا حق
87   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   28 شهريور 89
مشرک وهابي! «إثبات صفة النزول لله عز وجل» http://ibn-jebreen.com/book.php?cat=7&book=93&toc=6621&page=5848&subid=29252 اين يارو که نزول مي‌کند، دقيقا چي چي است؟ ابر است؟ وهم است؟ بت است؟ خيال است؟ چي چي است؟ اين شرکيات از کجا به دين شما رسوخ کرده است؟ اندکي تعقل، اندکي تفکر، اندکي ايمان!!! حتي يک کودک 10 ساله هم درک مي‌کند که خالق جهات محال است که از حالتي به حالتي ديگر درآيد!!! اصولا مگر خداوند را مکاني است؟ زماني است؟ پس اين نزول ا-ل-ل-ه چيست؟ جز شرک است؟ جز کفر است؟ جز ابوبکريسم است؟ يا علي
88   نام و نام خانوادگي:  حسين     -   تاريخ:   29 شهريور 89
دوستان عزيز اين برادران سني نمي تونن صراط مستقيم رو درك كنن ؟؟؟
89   نام و نام خانوادگي:  جواد حسيني     -   تاريخ:   12 دي 89
سلام به همه دوستان . شما را به خدا دست از اين فحاشي به يكديگر برداريد الان موقعي هست كه بايد همه هوشيار و بيدار باشيم به حبل الله متين چنگ بزنيم . دوستان الان اسلام در خطر است آنهايي كه در افغانستان مسلمان ميكشند كافر هستند نه مسلمان همينطور در عراق و فلسطين . مگر در قرآن نخوانده ايد كه هيچ سلطنتي از كافر بر مسلمان نيست پس بياييد همه با هم از هر نژادي كه هستيم و از هر مذهب اسلامي كه هستيم اسلام را حفظ كنيم و نگذاريم كه دشمنان كافر و ملحد در اسلام رسوخ كنندو بايد آنها را از اين شجره طيبه دور كنيم كه اگر اينها اسلام را حقير كنند دودش به چشم همه خواهد رفت و همه مسئول خواهيم بود كلام آخر اينكه اگر امروز سني در عراق و افغانستان و فلسطين كشته مي شود فردا نوبت شيعه در ايران و لبنان خواهد بود پس بياييد يار و غمخوار يكديگر باشيم قبل از آنكه كفار يار و غمخواري باقي نگذاشته باشند . ببخشيد كه خيلي طولاني شد .
90   نام و نام خانوادگي:  محمدرنجي     -   تاريخ:   02 فروردين 90
سلام به شبكه زحمتكش جهاني نور هميشه تلاش ميكند واقعيت رابه مردم بيان نمايد به نظرمن هرچه باشدبايدتابع دستورات قران باشدنه اشخاص وكتابهاي ديگرچون هرچي باشددين مقدس اسلام درواقعيت درقران امده است وهرچه بغيرازقران باشد يادروغ است ويااينكه نظرات شخصي موفق ومويد باشيد
91   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   09 فروردين 90
جناب محمدرنجي دروغگو
تمام نظرات شما بر پايه حکم خودتان «وهرچه بغيرازقران باشد يادروغ است» دروغ است!!!
لطفا از دروغ گويي هرچه سريعتر پرهيز کنيد!!
دروغ گويي کار زشتي است!! کار عمر و ابوبکر است!!
نکن از اين کارهاي زشت و پليد!!

يا علي
92   نام و نام خانوادگي:  محمدرنجي     -   تاريخ:   09 فروردين 90
بسم الله الرحمن الرحيم باسلام وتحيات فراوان برتمامي مسلمانان جهان وتمامي دوستداران اسلامي وكتاب مقدس اسماني يعني قران شريف رسول رضي الله عنه هرچه تابعيت ان كتاب باشد موفق خواهدشد
93   نام و نام خانوادگي:  دوستار اهل بيت     -   تاريخ:   01 ارديبهشت 90
وهابي مطالعه وبعد فكركن .
بهتر است يك تحقيقي درباره راويات حديث اهل سنت بكنيد تا بدانيد اين روايات از كجا آمده است . اهل سنت از ابوهريره يك سال و نيم آخر عمر پيامبر مسلمان شد و پيامبر را ديد نزديك به 5 هزار روايت از پيامبر مثلا نقل كرده اند ولي از علي (ع) كه از كودكي در دامان پيامبر بزرگ شده و تا آخر عمر در كنار پيامبر بوده كل احاديثي كه نقل كرده ايد به 300 تا نمي رسد . آيا اين خيلي عجيب نيست ؟؟؟

رواياتي كه ابوهريره و امثال آن در صحيح بخاري نقل كرده اند را شما ببينيد درباره پيامبر چه گفته اند 1. پيامبر در جلوي صحابه ايستاده ادرار مي گرد . 2. پيامبر قصد خودكشي از بالاي كوه داشت 3. پيامبر در كوچه همسرش را بر دوشش سوار مي كرد 4. با جنابت نماز مي خواند 5. نماز صبحش قضا مي شد 6. اهميتي به حجاب زنانش نمي داد 7. رقص و آوازه خواني دختران حبشي را نگاه مي كرد 8. در جلوي صحابه با همسرش همبستر مي شد و دهها از اين جسارات .
94   نام و نام خانوادگي:  bargche     -   تاريخ:   31 ارديبهشت 90
بنام خدا سلام ___________________ در سنن ابن ماجه آمده و الباني آن را باطل دانسته ولي منظور آقاي محمد فؤاد در پانويسي آن چيست؟ منظور از زوائد کدام است؟ چرا شما نقلي از زوائد نکرديد؟ [تعليق محمد فؤاد عبد الباقي] في الزوائد هذا الإسناد صحيح. رجاله ثقات. رواه الحاكم في المستدرك عن المنهال وقال صحيح على شرط الشيخين. ________________________________________ در ضمن به عباد بن عبدالله ايراد گرفته شده .تقاضا دارم گروه پاسخ به شبهات به دو سوال زير پاسخ دهد آيا عباد همان پسر عبدالله بن زبير است؟ آيا عباد جزو صحابه حساب ميشود يا نه؟ اگر جزو صحابه نيست چه دليلي بر ثقه بودن اين راوي است؟
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

در متن اشاره شده است که مقصود زوائد بوصيري بر سنن ابن ماجه است .

يکي از دليل هاي  ثقه بودن راوي ، اقرار عالم سني به صحت سند است با وجود اينکه در آن عباد وجود دارد .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

 

95   نام و نام خانوادگي:  ???     -   تاريخ:   03 خرداد 90
عباد بن عبدالله اسدي کوفي غير از ثقات ابن جبان تو کتاب الثقات للعجلي نيز ثقه شناخته شده
96   نام و نام خانوادگي:  س     -   تاريخ:   07 تير 90
شماشيعه يان ازحضرت عمر(رض)سپاس گزارباشيدچون همان عمر(رض)بودكه اسلام رادرايران آورد
97   نام و نام خانوادگي:  امين آغا     -   تاريخ:   13 تير 90
جناب 96

مگر ايرانيان آهو بودند كه عمر به شكارشان آمده بود ؟؟؟

((لا اكراه في الدين ...)) را عمر كجا گم كرد ؟؟؟

چرا خود پيامبر قبلا آنها را شكار نكرد؟؟؟
98   نام و نام خانوادگي:  ح ک مسلمان فحاش     -   تاريخ:   14 تير 90
سلام به همه خوانندگان واقعا تاسف مي خورم براي کساني که ادعا دارند باسواد اند ولي هيچي حاليشان نيست بنده خدا برو تحقيق کن فحاشي کردن يعني نکته کور تعصب بخرج دادن يعني انعطاف پذير نبودن يعني دردايره جهل وناداني زندگي کردن اگر مي خواهي مسلمان را بشناسي واگر مي خواهي تعامل کردن باديگران را بشناسي برو هند واز هندو از خدابي خبر که صد ها سال مسلمانان در کشور آنها زندگي مي کنند تبليغ مذ هبشان مي کنند ولي با آنها ساخته اند ولي ما شيعه وسني که هردو مسلمانيم تحمل همديگر را نمي کنيم عزيز ما متهم به اسلام ومسلموني هستيم شرممان بشه که اسم اسلام وحضرت علي ع وامامان ويا خلفامي اوريم ما نه اينيم ونه آن ديگران مشغول سروت اندوزي وپست وسمت هستند من وتو هم درگير فحاشي کردن خوب گوش کن انان که اسلام براي ما اوردند با فحاشي گري که نياوردند بين تو وان بيسواد بدبخت چه فرقي پس داره ؟برو عزيز سرت را بزار مثل خرگوش زير برف جهالت وزماني بلند شو که عمر ت هم تمام شده ولي نتوانستي حقيقت را بپذيري من وتو که دختر بازي مي کنيم وديگران درجواب عمل ما بانواميس ماخواهند کرد من وتو که چشم چراني داريم من وتوکه رحم پدر ومادر مان نمي کنيم من وتوکه حق ديگران راضايع مي کنيم من وتو که هرنوع خيانتي مي کنيم اسم خودمان را مي گزاريم مسلمان حيف اين کلمه که من وتو آنرا يدک مي کشيم که به اميال نفساني خودمان برسيم مگر اسلام اينست که من وتو انجام مي دهيم مگر حضرت علي که اسمش را مفت يدک مي کشيم يا امام حسيبن وغيره اينکارها را کردند که من وتو کرديم ومي کنيم من وتو اسم خودمان نياوريم وسکوت مرگ بار اختيار کنيم خيلي بهتر است اگر مسلموني من وتو اين است بريم خاک سر خودمان کنيم بهتر است شرممان بادصد رحمت به يهودي لااقل پايبند بهدين خودش است من وتو پايبند به چه چيزي هستيم به دين يا فسق وفساد وفجور وتباهي کداميکي بخدايي که من وتو در باطن به او اعتقاد نداريم سوگند اچون اگر اعتقاد داشتيم اين جسارتها نمي کرديم همه ما دلغکي بيش نيستيم اگر حضرت علي ع يکبار ديگر زنده مي شد من وتو را مي ديد باسيفي که داشت سرمان را جدا مي کرد برو عاقل باش اگر اسلام من وتو اينه که اجازه ميده زنا فحاشي دروغ غيبت نمامي تهمت ريا تظاهر سرقت قتل ظلم جنگ وخون ريزي راه بياندازيم پس هزار رحمت به يهود وکافر خدا نشناس کارهايي که من وتو مي کنيم هيچ کافري نکرده ونخواهد کرد پس شرممان باد که فقط ازمسلموني فحش وناسزا وزنا کاري چيز ديگري دستگير مان نشده درسها خوانديم اما درس عار 0اسبها رانديم اما بي فسار بزن بر طبل بي عاري که ما هم عا لمي داريم مسلموني من وتو بدرد فحش هم نمي خوره شرم شرم شرم شرم شرم شرم شرممان باد
99   نام و نام خانوادگي:  عبدالمقيم     -   تاريخ:   19 تير 90
بسيار مردمان جاهل هستيد شما شيعه ها که به اصهاب مطهر رسول الله تهمت ميبنديد.
جواب نظر:

!!!

100   نام و نام خانوادگي:  حبيب الله     -   تاريخ:   29 تير 90
ببينيد دوستان عزيز من ، از ديدگاه تشيع اين است و از ديدگاه ما آن.من نميدانم شما ها هرکجا که ميرويد به چه بحث ميکنيد؟
بحث ما چه فايده دارد تا زمانيکه ما بگوئيم سفيد است شما بگوئيد نه سياه است
زمانيکه ما بگوئيم قرآن اين گفت شما بگيد فلان امام اون گفت.هيچکدوم هم اين وسط معلوم نيست نماز بخونيم يا نه.فقط بحث هاي چرت
آقا از ديدگاه من اهل سنت درسته از ديدگاه شما تشيع .منکه دلم نميخواد شما سني بشين.پس چرا اينهمه بحث ميکنين؟اصلا به من چه که کل دنيا در جهالت باشن؟مگه من خودم کامل ام؟چرا از خودتون نميپرسين آخر و عاقبت خودم چيه؟همه فکر ميکنن خودشون بهشتي ان ميخوان مارونجات بدن
آي مسلمون برو هر وقت نگرانيت از آتش جهنم برطرف شد بيا منو هدايت کن درضمن اينو بدون هروقت نگرانيت از آتش جهنم برطرف شد کلا گمراه شدي رفته :)) حالا منم و اين يس ببينم بسم الله شو ياد گرفتين يا نه.حالا هي باز بگين علي فلان علي بهمان نعوذ بالله علي خدا :)) اين بحث ها ديگه کهنه شده برو خدارو بچسب خودش هدايتت ميکنه.في امان الله.
101   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   29 تير 90
با سلام
جناب عبد المقيم بخدا قسم كه حضرت رسول اكرم اصهاب نداشت يعني تا بحال اينرا نشنيده بودم كه مطهر باشند يا غير مطهر . اما اگر منظورت اصحاب مطهر حضرت رسول اكرم باشد من هم ميگويم لعنت خدا بر انان كه به اين مطهرين لعنت ميفرستند .
اصلاً من ميگويم لعنت خدا بر تهمت زننده ها كلهم الاجمعين . تو هم بگو امين .
حالا كه سخن از اصحاب حضرت رسول اكرم صلوات الله عليه پيش امد بايد بگويم لعنت خداوند بر ان منافقيني كه خودشون را جاي اصحاب رسول اكرم صلوات الله عليه جا زدند تو هم بگو امين باشه .
ام شما حبيب الله خان كداميك بر حق هستند دنبال حق باش و در راهش دفاع كن . اخه راه حق يكيه نه .

لبيك يا علي
102   نام و نام خانوادگي:  سيد محمد حسيني     -   تاريخ:   30 تير 90
جواب نظر
جناب---------------------------------عبدالمقيم------------------------------------
بنده در آيه تطهير هيچ اسمي از اصحاب را مشاهده نکردم.
اگر نسخه قرآن شما متفاوت است لطفا يک نمونه براي ما بفرستيد.
!!!!!!
يا حق
103   نام و نام خانوادگي:  ي.ع     -   تاريخ:   25 مرداد 90
سلام من يه شيعه هستم و دوستان زيادي دارم که بيشتر آنها سني هستن و به پاک و منزه بودنشون شکي ندارم.شماها اي شيعه ها که اين همه دم از ولايت و امامت ميزنيد تا حالا وضو گرفته ايد......
104   نام و نام خانوادگي:  طاهر محيبي ازولايت بلخ شهر زيباي مزاري شريف     -   تاريخ:   25 مرداد 90
بسم الله الرحمن الرحيم
خدا را سپاس گزارم كه براي همه ماقران كريم را فرستاد و براي بشر حظرت محمد ص را براي راهنماي همه مسلمانان هم از شيعه وهم از احل سنت اگر از راهي قران و احاديث به راهي خود ادامه بديهم در بين شيعه و اهل سنت هيچ مشكلي وجود ندارد بايد همه ما بيدار باشيم تا دشنمان قران و اسلام بر ما حكم فرما نشود اسلام دين محبت ودوستي است بايد همه ما مسل برادر باهم زندگي كنيم و نگزاريم كه دشمن در بين ما رخنه وارد كند و ازهمه مردم عزيز خود مي خواهم كه نگزارند دشمن همه گوش اون هارا از بدگوي اسلام وقران پر كند و جلوي اينطور ادم هاي بدون سرنويشت و اخلال گر را بگيرد و ما جوانان از هر مسحب كي استيم بايد دست به دست هم بديهيم ود شمن را هميشه از خود دور كنيم تا دشمن جاهل ما بداند كه ما مسلمانها هميشه بيدار هستيم و از قران كريم و سلام دفاع مي كنيم ومن هم به اطمينان كامل گفته مي توانم كي همه كس هاي كه دين اسلام را قبول كردن فهميدن كي دين راستي ودرستي است چون كسي كه به قران پناه ببرد هيچ وقت كار ي مشكل به او پيش نمي ايد وهمه جوانان ما الحمد و الله با سواد است و كوشش دارند كه همه واقعيت هاي اسلام را به گوش مردم برساند ومن كه اين متن كمي را نوشته كرده ام گفته مي توانم كي هيچ كس ما دو مزهب را از هم ديگر جدا كرده نمي تواند وما از اسلام و قران دفاع مي كنيم تا خون در بدن داريم
برادراني كه اين متن را مي خواند بيسيار ببخشيد اگر مشكلي داشته باشد
ومن الله توفيق
105   نام و نام خانوادگي:  شاه ولايت     -   تاريخ:   25 مرداد 90
جناب ي.ع (يعني عمر)

همنشين تو از تو به بايد

تا تورا عقل و دين بيفزايد

مثل اينكه كمال همنشيني با ملا عمريها حسابي تاثير گذاشته روت

راستي از اون ملا عمريها بپرس ببين وفتي تو وضو جوري دستاشونو ميشورن كه آب به زير بغلهاشون ميره وقتي ميخوان غسل بكنند سرشونو ميذارن زمين پاهاشونو ميبرند بالا؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خاك تو سر شيعه اي كه تعريف سني رو بكنه

خدا مرگ بده به شيعه اي كه چشمش دنبال عمري هاست
106   نام و نام خانوادگي:  esmaeil     -   تاريخ:   30 مرداد 90
سلام به همه دوستداران پيامبر

در جواب به ي.ع

من يک شيعه هستم بر خودم اشکالي نمي بينم که با سني رفيق باشم .

ولي دليل نميشه حکم خدا رو عوض کنم . وقتي خدا ميگه مسح بکش مسح بايد بکشم . خوب اگر مسح نکشم خوب حتما نعوذبالله بايد بگم خدا نميدونست من بهتر ميدونم. وقتي ميگه وامسحوا برؤوسکم و ارجلکم الي الکعبين .يعني مسح کن نه اينکه بشور .
107   نام و نام خانوادگي:  مصطفي اسماعيلي     -   تاريخ:   02 شهريور 90
علي اي هماي رحمت تو چه آيتي خدا را که به ما (مسلمانان) سوا فکندي همه ساييه خدا را
دل اگر خدا شناسي همه در رخ علي بين به خدا شناختم من به خدا قسم خدا را
يادم هست چند مورد را که اگر دوستان ديگر مسلمان به ان برسند خدا را شاکريم .
هميشه باطل زياد و اقل برحق بودند . ( بدونه جنگ تاريخ را مرور کنيد)
خدا در قرآني که ذکر مي کنيد در کجا مي فرمايد که دين شما را کامل کردم و نعمتم را تمام
و آيا علي (ع) آن مظلومي که حتي برادرش در کودکي براي درمان چشم خود به چشمش رحم نکرد . و آيا سکوت 25 ساله براي زنده نگه داشتن اسلام و آيا صفات نيکويي که در تمام پيامبران جمع شده در اوست (حديث از پيامبر اعظم) را نمي بينيد .
انشا الله با هر که دوستش داريم در قيامت مشحور شده و در قيامت همنشينشان باشيم . ( به مثال : عثمان - معاويه - طلحه - زببير- و در اين طرف فاطمه علي حسن حسين و اولاد او . ) من در قبال شما هيچ مسئوليتي نداشتم .
108   نام و نام خانوادگي:  جعفر الصادق     -   تاريخ:   01 مهر 90
با سلام: نامه9نهج البلاغه ميثم بحراني در آن خود حضرت علي رض دقيقا اذعان مي فرمايند صديق وفاروق چه کساني هستند. و ذكرت ان الله اجتبى له من المسلمين اعوانا ايدهم به فكانوا فى منازلهم عنده على قدر فضائلهم فى الاسلام و كان افضلهم فى الاسلام كما زعمت و انصحهم لله و لرسوله الخليفه الصديق و خليفه الخليفه الفاروق. و لعمرى ان مكانهما فى الاسلام لعظيم، و ان المصايب بهما لجرح فى الاسلام شديد يرحمها الله و جزاهما باحسن ما عملا. ترجمه: «در اسلام - همانگونه که مى‏ پندارى - از همه افضل و با خدا و رسولش مخلص‏تر، أبوبکر صديق و عمر فاروق هستند و به جان خودم سوگند که مرتبه آن دو در اسلام بزرگ است و با وفات ايشان، به اسلام صدمه شديدى رسيده است. خداوند هر دو را رحمت کند و پاداش نيک به آنها دهد».. شرح نهج‏البلاغة، إبن‏ميثم بحرانى، جزء 31، ص‏488، چاپ ايران اين سايت خود کتاب: http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=19667&BookID=18434&PageIndex=0&Language=2 اين هم سايت نامه9 که امام علي مشخص فرمودند صديق وفاروق چه کساني بودند. http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=19667&BookID=18434&PageIndex=369&Language=2#p251 همچنين: اوّلين کسى که گفته‏هاي محمد صلي الله عليه وسلم را تکذيب کرد، أبوجهل بود و اوّلين کسى که او را تصديق کرد، أبوبکرصديق رضي الله عنه بود و گفت: صدقت يا رسول اللّه!.. که اين آيات در حقّشان نازل گشت: فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن کَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَکَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جَاءهُ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِّلْکَافِرِينَ ﴿32﴾ وَالَّذِي جَاء بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ أُوْلَئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ ﴿33﴾زمر پس کيست‏ستمگرتر از آن کس که بر خدا دروغ بست و [سخن] راست را چون به سوى او آمد دروغ پنداشت آيا جاى کافران در جهنم نيست (32) و آن کس که راستى آورد و آن را باور نمود آنانند که خود پرهيزگارانند (33) زمر (چه کسى ستمگرتر از آن کسى است (يعنى أبوجهل) که بر خدا دروغ مى‏بندد و راستى و حقيقت را که (پيامبر) نزد او آورد، تکذيب مى‏کند؟ آيا منزل و جايگاه کافران در دوزخ نخواهد بود؟ و کسى که با راستى و صداقت آمد (منظور پيامبر)، و کسى که او را تصديق داشته (منظور أبوبکر)، آنان همان پرهيزگاران واقعى هستند).. على و فرزندانش، او را صدّيق صدا مى‏زدند؛ مثلاً در تفاسير شيعه آمده که علي (رضي الله عنه) فرمود: «مراد از «والذى جاء بالصدق» رسول خداست و مراد از «صدّق به» أبوبکر صدّيق است که او را تصديق نمود» تفسير مجمع البيان، شيخ طبرسى، ذيل همان آيه. «بحرانى» نيز در تفسير خود از على‏بن إبراهيم روايت کرده که گفت: «پدرم برايم از چند نفر بازگو کرده که آنها از أبى‏عبداللّه شنيده‏اند که فرمود: زمانى که رسول خدا (صلي الله عليه و سلم) با أبوبکر در غار بودند، به او گفت: اى أبوبکر! انگار من کشتى جعفر و يارانش را که بر آب دريا روان است، مى‏بينم! همچنين انصار را مى‏بينم که متواضعانه و با قلبى سرشار از محبّت، به استقبال ما مى‏آيند و جلوى درب خانه‏شان چشم‏به راه ما هستند! أبوبکر گفت: و تو آنها را مى‏بينى يا رسول اللّه؟ فرمود: آرى! أبوبکر گفت: آنها را به من نيز نشان بده! پس پيامبر (صلي الله عليه و سلم) بر چشمانش دست کشيد و آنها را ديد و سپس فرمود: به راستى که تو صدّيق هستى» ! البرهان، بحرانى، ج‏2، ص‏125. و چون عمر (رضي الله عنه)، حقّ و باطل را از همديگر خوب تشخيص مى‏داد، و هرگز آنها را با هم مخلوط نمى‏کرد، پيامبر او را «فاروق» لقب داد! چنانچه آياتى که درباره «اسيران بدر» و فديه‏ گرفتن از آنها، پس از پايان جنگ بدر نازل گشته، در تأييد نظر عمر (رضي الله عنه) آمده است: پيامبر (صلي الله عليه و سلم) و أبوبکر (رضي الله عنه) و گروهى ديگر - که اغلب بودند - معتقد بودند، هفتاد نفرى که از مشرکان اسير شده بودند، در قبال فديه آزاد شوند، امّا رأى عمر (رضي الله عنه) بر اين بود که همگى را بکشند تا زمين از وجودشان پاک شود! که بلافاصله اين آيات در تأييد رأى عمر (رضي الله عنه) نازل گشتند شأن نزول آيات، ترجمه جعفر اسلامى، ص‏289-288- طبرى، ج‏3، ص‏990- البداية و النهاية، ج‏3، ص‏297- حياة محمّد، هيکل، ترجمه أبوالقاسم پاينده، ص‏377- صحيح مسلم، ج‏7، ص‏116- اسلام‏شناسى، شريعتى، ص‏431-159 اي برادران شيعه کتب خودتان را بخوانيد!!!!!!
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

بهتر بود قبل از نوشتن مطلب جستجويي در سايت مي‌زديد ، تا متوجه شويد ما چند سال قبل جواب اين شبهه را داده‌ايم :

http://www.valiasr-aj.com/lib/book101/03.htm#10

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

109   نام و نام خانوادگي:  شاه عباس صفوي کبير ( رضي الله عنه )     -   تاريخ:   03 مهر 90
بسم رب الحيدر

سخني با جناب جعفرالصادق

اي برادر ما کتاب خودمان رو خوب ميخونيم خاهشا شما هم کتاب مارو هم خوب و هم کامل کامل بخون
شما قسمتي از نامه حضرت علي عليه السلام رو آوردي و براي خودت تفسيرش کردي خاهشا ادامه نامه رو هم بخوبي بخون جوابتو خواهي گرفت

مورد جالب اينجاست که هرکي از اهل سنت خاسته به اين نامه استدلال کنه مثل شما فقط قسمتي از نامه رو آورده و ادامه اونو نياورده حالا دليل چيه الله اعلم (براي اطمينان فقط کافيه يه سرچ کوچولو تو سايتهاي اهل سنت کني)

ضمن اينکه اينطورکه معلومه اين نامه فقط در شرح نهج البلاغه ابن ميثم وجود داره

حالا بازم بياين و شيعه رو متهم به تکه کردن مطالب ذکر شده در کتابهاي خودتون کنين!!!!!!!!!!
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

دليل ديگرى كه اهل سنّت به آن تمسك كرده ‏اند، نامه‏اى است كه حضرت على (ع) در پاسخ معاويه نوشت و در ضمن نامه، جملاتى است كه برخى بر حقانيت خلافت ابوبكر و عمر استدلال كرده‏ اند. ما عين عبارت را مى‏آوريم: «و ذكرت ان الله اجتبى له من المسلمين اعوانا ايدهم به فكانوا فى منازلهم عنده على قدر فضائلهم فى الاسلام كما زعمت و انصحهم الله و لرسوله الخليفة الصديق و خليفة الخليفة الفاروق، و لعمرى ان مكانهما فى الاسلام شديد يرحمهما الله و جزاهم الله باحسن ما عملاً». پاسخى كه حضرت على (ع) داد، چنين است: «و كان افضلهم فى الاسلام كما زعمت و انصحهم لله و لرسوله.»
پاسخ: آن‏چه در شرح نهج ‏البلاغه ميثم آمده است، در ساير شروح و نهج‏ البلاغه ‏ها نيست و آن‏چه در اين كتاب آمده است، اين است كه مى‏فرمايد: «كما زعمت؛ يعنى به گمان تو آن دو تن در اسلام افضل و انصح هستند». آن‏گاه حضرت مى‏افزايد: «و ان الظّن لا يغنى من الحق شيئاً؛ و گمانه ‏زنى، با حقيقت بسيار فاصله دارد.»
مرحوم ابن ميثم در شرح نهج ‏البلاغه روايت ديگرى نقل كرده كه نشان مي‏دهد سخن مورد استدلال نويسنده، در واقع سخن معاويه است كه حضرت على (ع) در مقام پاسخ، عين آن را تكرار مى‏كند. افزون بر اين، ممكن است امام از باب «اذكروا موتاكم بالخير»، بر طبق افكار عمومى آن زمان و براى جلوگيرى از جوسازى معاويه، از آنان تعريف كرده باشد تا پاسخى در خور به معاويه بدهد. جالب اين‏كه آن حضرت در ادامه پاسخ مى‏فرمايد: «و ما انت و الصديق فالصديق من صدّق بحقنا؛ تو را با صديق چه كار؟ صديق واقعى آن كسى است كه حق ما را تصديق و حرف‏هاى باطل دشمنان ما را در نظر مردم باطل كند»، «و ما انت و الفاروق فالفاروق من فرق بيننا و بين اعدائنا؛ تو را با فاروق چه كار است؟ به راستى، فاروق كسى است كه بين ما و دشمنان ما فرق بگذارد. اما عثمان كه از او سخن گفتى، در فضل و مقام سوّم بود. اگر همان‏گونه كه مي‏گويى، عثمان نيكوكار بود، پس به زودى با پروردگار بخشنده ملاقات خواهد كرد. و بى‏شك گناهى كه خداوند متعال آن را ببخشايد، بزرگ شمرده نخواهد شد. به جانم سوگند، همانا هرگاه خدا به اندازه جايگاه و خيرخواهى‏شان نزد خدا و رسول، اجرى عطا كند، بى‏شك بهره و حقوق ما بيش‏تر خواهد بود، چرا كه وقتى حضرت محمد (ص) مردم را به توحيد و ايمان به خدا دعوت كرد، ما اهل‏بيت اولين كسانى بوديم كه به او ايمان آورديم و آن‏چه را كه از ناحيه خدا آورده بود، تصديق كرديم... .»(30)
بنابراين حضرت على (ع) در واقع فرضيه و گفتار معاويه را تكرار و تأكيد مى‏كند، ولى كسانى را صديق و فاروق دانسته كه به حق على (ع) اعتراف كنند و او را خليفه بلافصل بدانند و دشمنان و دوستان را از يك‏ديگر جدا سازند. اگر چنين توجيهى را نپذيريم، آن‏گاه اين سخن با ديگر كلمات و خطبه‏ هاى آن حضرت تناقض پيدا خواهد كرد.
از سوى ديگر، بهتر است خطبه ‏هايى را شاهد سخن خود بياوريم كه سنّى و شيعه بر آن توافق و اجماع دارند. اگر پاسخ نامه حضرت على (ع) را از باب اقناع مجادله‏گر بدانيم، نظير آن در نهج‏البلاغه وجود دارد. به عنوان نمونه، آن حضرت در نامه‏اى به معاويه مى‏نويسد: «انه بايعنى القوم اللذين با يعوا ابابكر و عمر و عثمان على ما بايعوهم عليه، فلم يكن للشاهد ان يختار و لا للغائب ان يرد و انما الشورى للمهاجرين و الانصار فأن اجتمعوا على رجل و سموه اماما كان ذلك لله رضا فأن خرج عن امرهم خارج بطعن او بدعة ردّوه الى ما خرج منه؛(31) مردمى كه با ابوبكر و عمر و عثمان بيعت كردند(كه تو هم قبول دارى)، همان‏ها نيز بيعت مرا پذيرفتند. پس كسى كه حاضر و گواه است، نمى‏تواند ديگرى را خليفه گيرد و آن‏كه غايب است، نتواند عملكرد حاضران را نپذيرد. شورا از آنِ مهاجران و انصار است. پس اگر دور كسى جمع شدند و او را امام و پيشواى خود ناميدند، خشنودى خدا را خريدند. بنابراين اگر كسى كار آنان را عيب بداند يا بدعتى پديد آرد، او را به جمعى كه از آن بيرون آمده، بازگردانند و اگر كسى سرباز زند و اطاعت نكند، با وى پيكار كنند تا بر سر عقل آيد و به راه اصلى بازگردد.»
ملاحظه مى‏فرماييد، آن حضرت از امورى كه براى طرف مقابل مسلّم است، براى مجاب كردن و محكوم ساختن وى در نامه بهره جسته است. در واقع آن حضرت مى‏خواهد بفرمايد: اى معاويه، مگر تو كسانى را كه با ابوبكر و عمر بيعت كردند، قبول ندارى؟ اگر بيعت مردم مهاجر و انصار را پذيرفته‏اى، پس بدان همان مردم بودند كه پس از عثمان آمدند و با عطش شديدى با من بيعت كردند. پس چرا از حكومت مركزى سرباز مى‏زنى و خودت را خليفه مى‏پندارى؟ امام (ع) در اين نامه نيز جمله‏هاى معاويه را بر ضد او تكرار كرده تا دروغ معاويه را ثابت كند. بديهى است كه در عصر مكاتبه حضرت، اكثر مسلمانان و حتى اطرافيان و حاميان معاويه نيز اين ديدگاه را قبول داشتند. بر اين اساس، حضرت با معاويه و هوادارانش سخن مى‏گويد و اتمام حجت مى‏كند و يادآور مى‏شود كه اگر خلافت با بيعت مهاجران و انصار محقق مى‏شود، همان‏ها جمع شدند و با من نيز بيعت كردند؛ پس بايد حكومت مرا مشروع بدانى. اين نوع استدلال از باب جدل و مجادله است كه از امور مسلّم و مقبول در نزد مخاطبان، عليه خود آنان استفاده مى‏شود، بدون اين‏كه بر حقانيت عقيده آنان استدلال كند.
امام خمينى نيز گاهى تمسك به قانون اساسى را توصيه مى‏كرد و مى‏فرمود: «بياييد به همين قانون اساسى عمل كنيد»؛ اما اين سخن منافات ندارد با كلام ديگر امام راحل كه فرمود: «قانون اساسى امروز براى نسل ما مفيد نيست». امام على (ع) نيز از سويى، بر اعتقاد به وصايت و تصريح پيامبر (ص) به خلافت او تأكيد كرده است؛ چنان‏كه در خطبه 46 مى‏فرمايد: «ان الائمه من قريش غرسوا على هذا البطن من هاشم تصلح على سواهم و لا تصلح الولاة من غيرهم؛ امامان و پيشوايان اسلام از طايفه قريش‏اند. درخت وجودشان در خاندان هاشم كاشته شده و مقام خلافت سزاوار ديگران نيست». از ديگر سو، آن حضرت در خطبه دوم نهج‏البلاغه تصريح فرموده: «احدى از امت اسلامى با آل محمد (ص) قابل مقايسه نيست. آنان اساس دين و اركان يقين هستند. ويژگى‏هاى ولايت و حكومت، مخصوص آنان است. وصيت و وراثت پيامبر (ص) در ميان آنان است.»
-------------------------------------------------------------------------------------------------------
الحمدلله الذي جعلنا من المتمسکين بولايت علي ابن ابيطالب عليه السلام
110   نام و نام خانوادگي:  عليرضا ن     -   تاريخ:   05 مهر 90
با سلام
جناب آقاي جعفر الصادق ، اين چرنديات چيست که مي گوييد: و چون عمر حق و باطل را از همديگر خوب تشخيص مي داد و هرگز آنها را با هم مخلوط نمي کرد ، پيامبر او را فاروق لقب داد، چنانکه آياتي که درباره اسيران بدر و فديه گرفتن از آنها ، پس از پايان جنگ بدر نازل گشته ، در تاييد نظر عمر آمده است: پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و ابوبکر و گروهي ديگر که اغلب بو دند، معتقد بودند ، هفتاد هزار نفري که از مشرکان اسير شده بودند، در قبال فديه آزاد شوند، اما راي عمر براين بود که همگي را بکشند تا زمين از وجودشان پاک شود ، بلافاصله اين آيات در تاييد راي عمر نازل شد.
جناب جعفر الصادق، توهين به پيامبرکه ديگه شاخ و دم نداره، جالبه پيامبر نتوانست حق و باطل را تشخيص بده و عمرخطاب توانست و خداوند در تاييد نظر عمر آيه نازل کرد.
جناب جعفر صادق مي داني افرادي مثل شما چرا خيلي راحت به رسول اکرم توهين مي کنند، چون در کتب به اصطلاح صحاح سته در باب مناقب عمر آمده است که:( رسول خدا فرمود: خورشيد بر مردي بهتر از عمر طلوع نکرده است )(رسول خدا فرمود: حق بر زبان عمر قرار داده شده، او به حق سخن مي گويد و دلش نيز بر حق آگاه است و ايمان بر زبان عمر سخن مي گويد)-(رسول خدا فرمود: در امتهاي گذشته کساني بودند که با فرشتگان سخن مي گفتند، اگر در ميان امت من چنين کسي باشد ، او عمر است)-( رسول خدا فرمود: اگر من به پيامبري مبعوث نمي شدم ، عمر بر انگيخته مي شد)-(رسول خدا فرمود: اگر بعد از من پيامبري بود، او عمر خطاب بود).
و در موافقت عمر با خدا يا در واقع موافقت خداوند با عمر ، نقل کرده اند که در پاره اي از موارد، ميان عمر و پيامبر )ص) اختلافي پيش مي آمد و خداوند آياتي از قرآن را در تاييد راي و نظر عمر نازل مي کرد، و پيامبر را مامور مي ساخت که از نظر خليفه متابعت کرده و آن را به کار بندد. از همين جا بود که گفتند: مردم درباره چيزي سخن نگفتند که عمر در آن مورد اظهار نظر کند، مگر اين که قرآن طبق نظر و راي عمر نازل مي گرديد.
و چيزهايي از اين قبيل مثل پيامبر در مجلس غنا و رقص ، پيامبر آياتي از قرآن را فراموش نموده، شيطان کلماتي را در مدح و ستايش بت ها به زبانش مي اندازد و پيامبر آنها را در شمار آيات قرآني تلاوت مي کند ، پيامبر بدون هيچ علتي مومنان را لعن و ناسزا مي دهد، پيامبر از تلقيح و گرده پاشي نخل ها جلو گيري مي نمايد و خطاهاي بسياري از اين قبيل....
جناب جعفرصادق، نتيجه اين احاديث جعلي که به همه آنها اعتقاد داريد، اين مي شود که مثلاً اگر عمر بعد از وفات پيامبر ، خلاف آنچه آن حضرت در حياتش فرموده بود ، مي گفت، به راي و گفته عمر عمل مي کردند و گفته پيامبر و حديث او را رها مي ساختند، چون شما روايتي از پيامبر نقل مي کنيد که ، اگر من در ميان شما مبعوث نمي شدم ، عمر برانگيخته مي شد و اگر بعد از من پيامبري باشد ، هر آينه عمر خواهد بود.
به عنوان مثال قرآن خيلي واضح در آيه 196سوره بقره مي فرمايد:( و هر کس با عمره تمتع حج گزارد)، رسول خدا (ص) در حيات خود عمره تمتع را سنت نهاد و مسلمانان در حجة الوداع بدان عمل نمودند، ولي خلفا اجتهاد کردند و از عمره تمتع منع کردند و دستور به حج افراد دادند و اين اجتهاد آنان حکم اسلامي گرديد و سپس در تاييد اقدام خلفا از قول رسول خدا(ص) روايت کردند که آن حضرت دستور به حج افراد داده و از عمره تمتع نهي فرموده است و مسلمانان از آن پس حچ بدن عمره گزاردند و اين روش تا به امروز باقي مانده است.
جناب جعفرصادق ، اين مسائل در زمان صدر اسلام هم بوده است: عروة بن زبير، برادر عبدالله زبير به ابن عباس گفت: تا کي مردم را گمراه مي کني اي فرزند عباس؟ او جواب داد: اي عروه مقصودت چيست؟ گفت: در ماههاي حج ، دستور به عمره مي دهي و حال آن که ابوبکر و عمر از انجام آن نهي کردند؟ ابن عباس گفت: اين کار را پيامبر خدا انجام داده است.( مسند احمد ج1ص252) و در روايت ديگر آمده است که ابن عباس گفت: از مادرت سوال کن ؛ عروه گفت: اما ابوبکر و عمر اين کار را انجام نداده اند؟ ابن عباس گفت: من از رسول خدا با تو مي گويم و تو از ابوبکر و عمر پاسخم مي دهي.(مسند احمدج1ص337)
خيلي طبيعي بود که فتواي مطابق سنت پيامبرخدا و مخالفت سنت عمر را اشتباه بدانند ، زيرا هم اينان نقل کرده اند که: خداوند حق را بر زبان عمر قرار داده و ايمان بر زبان او سخن مي گويد و خداوند راي و نظر او را حکم شرعي قرار داده است و طبق آن قرآن نازل شده ، و در آن آيات به پيامبر دستور داده که اگر با عمر اختلافي پيدا کرد ، از نظر و راي او پيروي نمايد. پس بسيار طبيعي است که مسلمانان معتقد به صحت اين گونه احاديث ، به اجتهادات و نظرات عمر عمل نمايند.
جناب جعفر صادق ، استدلال به عمل خلفا ، هنگامي صحيح و تمام است که سيره آنها در رديف کتاب و سنت رسول بوده و يکي از مصادر و مدارک شريعت اسلامي باشد و درباره خلفا هماني نازل شده باشد که درباره رسول خدا(ص) نازل گرديده است. مانند: 1) آيه 21سوره احزاب= همانا رسول خدا براي شما اسوه و الگويي نيکوست 2) در آيه 7سوره حشر مي فرمايد: آنچه را که رسول خدا براي شما آورده بگيريد و از آنچه نهي تان کرده باز ايستيد 3) در آيه 65سوره نسا مي فرمايد: به پروردگارت سوگند که آنها مومن نخواهند بود، مگر اينکه در اختلافات خود، تو را به داوري طلبند و سپس از داوري تو ، در دل خود احساس ناراحتي نکنند و کاملاً تسليم باشند.
4) آيه 80سوره نسا: کسي که پيامبر را اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده است 5)آيه 44سوره نحل: ما اين ذکر را بر تو نازل کرديم ، تا آنچه به سوي مردم نازل شده است ، روشن سازي.
جناب جعفرصادق ، چون در مورد خلفا ما در قرآن چنين آياتي ندارم، پس عمل خلفا حجتي را براي ما ثابت نمي کند.
جناب جعفر اگر به احاديث صحيح مکتب اهل بيت عليهم السلام مراجعه کني ، در مي يابي که امامان ما در بيان احکام اسلامي به راي و نظر شخصي ، که در عرف مکتب شما اجتهادش ناميده اند، اعتماد نمي کردند و تنها بدانچه که از رسول خدا (ص) به ارث برده بودند استناد مي کردند.
در کتاب اصول کافي ج1ص58آمده است که: مردي از امام صادق(ع) مساله اي پرسيد و امام پاسخش فرمود. آن مرد گفت: بگو بدانم اگر چنين و چنان باشد چه نظري خواهي داشت؟ امام فرمود: خاموش باش ، آنچه در پاسخت گفتم از رسول خدا(ص) بود و ما در بيان احکان از خود رايي نداريم. يا در بصائر الدرجات ص301 امام صادق به سوال کننده مي فرمايد: هرگاه پاسخي به تو دادم ، آن پاسخ از رسول خدا است و ما از خود رايي نداريم. و دوباره در همان بصائر الدرجات ص299، فضيل بن يسار از امام باقر(ع) فرمود: اگر ما به راي و نظر خود سخن مي گفتيم گمراه مي شديم ، همانگونه که پيشينيان گمراه شدند، بلکه ما با بينه اي از پروردگارمان که براي پيامبرش بيان فرموده و پيامبر براي ما بيان داشته ، سخن مي گوييم.
جناب جعفر همانطور که ديدي امامان ما مي فرمايند: هر چه ما مي گوييم سخنان رسول خداست و ما از خود چيزي نداريم، يعني قرآن و سنت فقط فقط پيامبر نه حديث جعلي که از رسول خدا(ص) جعل کرده اند که سنت من و سنت خلفاي راشدين بعد از من را بگيريد و با چنگ و دندان نگاهشان داريد.
در جعلي بودن اين حديث اينکه ، لفظ خليفه در قرآن کريم و در حديث نبوي و محاورات و احاديث مسلمانان عصر نخستين تا عصر خليفه دوم ، به معناي عام حاکم مسلمانان ، بدانگونه که در سده هاي اخير فهميده مي شود، استعمال نشده است. لفظ خليفه در قرآن و حديث نبوي تا عصر خليفه دوم تنها به معناي لغوي آن به کار رفته و مراد از آن- خليفه شخص- يعني جانشين او بوده است ، يعني لفظ خليفه مضاف بدون مضاف اليه به کار نمي رفته است. مثلاً مي گفتند: ابوبکر خليفه رسول الله يا عمر خليفه خليفه رسول الله، و لفظ خليفه به تنهايي به کار نمي رفت. و همچنين در قرآن بدين معني است: مثل آيه69سوره اعراف:( به ياد آوريد هنگامي که شما را جانشين قوم نوح قرار داد...و همچنين آيه74سوره اعراف)، بنابراين ، هرگاه لفظ خليفه را به معناي حاکم اسلامي عام در حديث منسوب به رسول خدا(ص) يا يکي از مردم آن عصر بيابيم به عدم صحت آن بايد يقين کرد، همچنين توصيف خلفاي چهار گانه نخستين به خلفاي راشدين که اين عنوان پس از استيلاي برخي از خلفاي اموي و عباسي بر حکومت جعل شده است و پيروان اهل سنت ، خلفاي چهارگانه را ، خلفاي راشدين توصيف کرده است و هر حديث واجد وصف خلفاي راشدين ، پس از عصر خلفاي نخستين ساخته و پرداخته شده است.
اگر رسول خدا (ص) فرمان پيروي از سنت خلفاي راشدين را داده باشد، نتيجه آن فرمان به متناقضين است، چون امام علي (ع) در جمع آنهاست و او با سنت خليفه عمر و عثمان درباره عمره تمتع مخالفت نموده و آن را انجام داده است و بر انجامش تشويق کرده است، بنابراين رسول خدا(ص) هم فرمان عمل به چيزي را صادر و هم از آن نهي کرده است، که چنين چيزي امکان ندارد.
اما درباره اسيران جنگ بدر و فديه گرفتن از آنها ، ماجرا از اين قرار است که هفتاد نفر از قريش به اسارت در آمدند، و پيامبر دستور داد که اسرا را به سوي مدينه حرکت دادند و چون به منزل صفراء رسيدند ، امام علي (ع) را فرمود: که گردن دو تن از آنها را بزند: 1) عقبة بن ابي مغيط 2) نضر بن حارث
وقتي انصار سرگذشت عقبه و نضر را ديدند ، ترسيدند که مبادا پيامبر (ص) همه اسيران را بکشد، از اين رو گفتند: يا رسول الله ، هفتاد نفر از آنان را کشته ايم، اينان قوم و خويش تو هستند، آيا مي خواهي آنان را ريشه کن کني؟ ايشان را به ما ببخش و از آنان فديه بگير و آزادشان کن.
ابوبکر هم ترجيح داد که فديه بگيرند و گفت: اينان قوم و خويش تو هستند، آنان را نگه دار و فديه بگير تا به وسيله ان بر کفار قوت يابيم.
رسول خدا (ص) کراهت داشت که فديه بگيرد، چنانکه سعدبن معاذ اين نا خشنودي را در چهره حضرت ديد ، گفت: يا رسول الله، اين نخستين جنگي است که با مشرکين روبه رو شده ايم، کشتن اين مردان براي ما بهتر است تا اينکه آنان را زنده نگه داري. عمر گفت: يا رسول الله ، اينان تو را تکذيب و از مکه بيرون کردند ، پس آنان را پيش دار و گردنشان را بزن، علي را بفرما تا گردن عقيل را بزند و به من اجازه ده تا گردن فلاني را بزنم و حمزه را اجازه ده تا گردن عباس را بزند که اينان امامان کفرند. به همين مناسبت آيات67و68سوره انفال نازل شد:( هيچ پيامبري حق ندارد اسيراني بگيرد تا کاملاً برآنها پيروز گردد، شما متاع ناپايدار دنيا را مي خواهيد، ولي خدا آخرت را مي خواهد و خدا شکست ناپذير حکيم است- اگر فرمان سابق خدا نبود، به خاطر چيزي که گرفته ايد، مجازات بزرگي به شما مي رسيد).
موقعي که رسول خدا(ص) پا فشاري مسلمانان را براي گرفتن فديه ديد ، به آنان خبر داد که عاقبت فديه گرفتن اين خواهد بود که به تعداد اسيران قريش، از مسلمانان کشته شوند، مسلمانان پذيرفتند، چنانکه آنچه رسول خدا(ص) خبر داده بود در جنگ احد اتفاق افتاد.(رجوع کن به تاريخ طبري و صحيح مسلم ج5ص157باب الامداد ملائکه في غزوه بدر و تاريخ ابن اثير) ، اين مطلب صحيحي است که در متون تاريخي آمده است.
در مقابل برخي روايات هست که عکس آنچه گذشت ، مي گويد: رسول خدا(ص) هم عقيده ابوبکر شد و بلکه از مشورت عمر ناراحت گرديد. پس آياتي در مخالفت پيامبر(ص) و موافقت عمر فرود آمد، فردا که عمر به نزد پيامبر(ص) آمد ، ديد که حضرت و ابوبکر گريه مي کنند، سبب گريه را پرسيد، رسول خدا(ص) فرمود: نزديک بود که به واسطه مخالفت با پسر خطاب ، ما را عذابي عظيم فرا گيرد، اگر عذابي نازل شود، احدي از آن نجات نيابد ، مگر پسر خطاب.
جناب جعفر با توجه به اينکه افرادي مثل شما که جسارت داريد بگوييد: رسول خدا(ص) در موضع خويش نسبت به اسراي بدر اشتباه کرد و وحي نازل شد تا اشتباه او را تصحيح کند، دلايلي هست که گفته هاي افرادي مثل شما را تکذيب مي کند: 1) چرا به جز عمر احدي از اين عذاب نجات نيافت؟ مگر سعدبن معاذ مثل عمر موافق کشتن اسرا نبود؟ مگر اين راي را بيش از همه سعدبن معاذ مطرح نکرد؟
2)اين آيات معقول نمي باشد که خطاب به پيامبر باشد، زيرا آن حضرت نه خواهان دنيا بود و نه مستحق اين عذاب عظيم، زيرا اين بدان معنا است که خداوند متعال پيامبرش را به امري فرمان داده و سپس با او مخالفت نموده استو التزام به اين سخن از بزرگترين گناهان است.
3) آنچه دلالت دارد که خداوند متعال لزوم قتل اسرا را به پيامبر ابلاغ کرده اين است که، راه حل فديه اسيران را از واقعه عبدالله بن جحش معلوم شد که ابن حضرمي در آن سريه کشته شد، و عبدالله، عثمان بن مغيره و حکم بن کيسان را به اسارت گرفت، اما خداوند اين کار را منع و انکار نفرمود ، اين واقعه بيش از يکسال قبل از بدر بود، اين بدان معني است که در خصوص اسراي بدر اوامر خاصي بوده که پيامبر(ص) به ياران خود تبيين نموده است ، اما آنان بر مخالفت با حضرت پا فشاري کردند، از اين رو مستحق عذاب شدند، اما خداوند به لطف و رحمت خود آنان را بخشيد.
4) خداوند درباره رسول مي فرمايد: و هرگز از روي هواي نفس سخن نمي گويد- آنچه که مي گويد چيزي جز وحي که بر او نازل شده نيست.
5)صرف اشاره به اخذ فديه مستوجب عذاب نخواهد بود ، زيرا نهايت اين خواهد بود که مسلمانان، کار نادرست را برگزيدند. بنابراين بايد چيز ديگري باشد که به موجب آن مستحق عذاب شوند و آن اصرار و پا فشاري بر اخذ فديه و مخالفت با پيامبر(ص) و روي آوري به مال دنيا در مقابل اراده الهي است، آن هم پس از تبيين صريح مطلب توسط پيامبر(ص) و الا عذاب قبل از بيان، بي معني خواهد بود. ( براي توضيح بيشتر درباره اين مطلب به کتاب الصحيح من سيرة النبي الاعظم نوشته علامه سيد جعفر مرتضي مراجعه کن)(چون شما به احاديث جعلي که کتابهايتان در باب مناقب عمر آمده است و به آن معتقد هستيد ، باعث شده است که به خود جرات دهيد به رسول اکرم صلي الله عليه و آله جسارت کنيد)
جناب جعفر صادق در پايان اياتي از قران را براي شما بازگو مي کنم که اگر N تا ابوبکر و عمر و عثمان جمع شونند، حتي ناخن دست مبارک پيامبر هم نمي شونند:
1) خداوند در آيه 31سوره آل عمران درباره پيامبر مي فرمايد: بگو: اگر خدا را دوست مي داريد، از من پيروي کنيد تا خدا شما را دوست بدارد.(درباره عمر آيا چنين آيه اي است)
2) همانطور که مي دانيم همه انبيا محبوب خداوند هستند، اما درجه محبت فرق مي کند: خداوند درباره حضرت موسي کليم در آيات 142و143سوره اعراف مي فرمايد:( و ما با موسي سي شب وعده گذاشتيم و سپس آن را با ده شب ديگر تکميل نموديم. تا آنجا که مي فرمايد: و هنگامي که موسي به ميعادگاه ما آمد)؛ و همچنين درباره ابراهيم خليل(ع) مي فرمايد: ( من به سوي پروردگارم مي روم، او مرا هدايت خواهد کرد=آيه99سوره صافات)، همانطور که در اين آيات ميبينيم سخن از رفتن موسي و ابراهيم عليهم السلام به سوي خدا هست. اما خداوند وقتي به پيامبر خاتم حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم مي رسد ، سخن از بردن است. ( پاک و منزه است خدايي که بنده اش را در يک شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصي که گرداگردش را پربرکت ساخته ايم برد= آيه يک سوره اسرا)، حضرت موسي(ع) و حضرت ابراهيم(ع)، خود به طرف خدا رفتند ولي خداوند پيامبر خاتم را خود به سوي خود برد، بين بردن و رفتن از زمين تا آسمان فرق است، جناب جعفر ببين پيامبر چقدر براي خداوند عزيز است بعد شما مي آييد ، موافقات عمر را مطرح مي کنيد. من خودم به شخصه پناه مي برم به خدا از چنين جسارتي به ساحت مقدس پيامبر اسلام.
111   نام و نام خانوادگي:  العبيد     -   تاريخ:   27 آذر 90
سلام الباني حديث ابن ماجة را باطل ميداند. زيرا در سند حديث عباد بن عبدالله اسدي وجود دارد که اورا تضعيف نموده اند . جواب چيست ؟!!
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

عباد بن عبد الله هم توسط ابن حبان و هم توسط عجلي توثيق شده است ؛ و حتي اگر ديگران اور اتضعيف كرده باشند ، مي‌شود «راوي مختلف فيه» و روايت او به درجه حسن مي‌رسد . و باز طبق مباني اهل سنت معتبر است .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

112   نام و نام خانوادگي:  مسيح     -   تاريخ:   08 دي 90
با سلام خدمت کليه دوستان
اسلام تيکه پاره نکنيد متحد باشيد با دست خودتون خودتونو نکشيد من مسلمون زادم چيزه قشنگي از اسلام نديدم ولي زياد شنيدم چرا چون همه حرف ميزنن هيچ کسي عمل نميکنه حرفاشون که زدن در خلوت آن کار ديگر ميکنند در آخر بگم تو اگر گوشه محراب نشستي سنمي گفت چرا *من اگر گوشه مي خانه نشستم به تو چه
113   نام و نام خانوادگي:  پيمان     -   تاريخ:   22 بهمن 90
من پمان هستم از مهاباد و در ظمن سني هستم
من به راه محمد(ص)ايمان دارم بعد به ابوبکر،عثمان،عمرو علي
به نظر من شيعه و سني با هم هيچ فرقي ندارند ابوالفضل عباس يکي از بزرگان اسلام است هيچ کسي حق اين رو ندارد به بزرگان تهمت يا ناسزا بگويد
اسلام دين برادري است ديني است پر از صلح و آشتي نه جنگ و ستيز
کسي که به بزرگان اسلام يا حتي يک انسان ناسزا بگويد از اسلام نيست دينتان را براي مذهبتان خراب نکنيد راه خدا شناسي را پيدا کنيد به فکر آخرت باشيد چو ما مسافريم با ناسزا گفتن دوزخ را براي خودمان نسلزيم
در آخر بايد بگويم
يا الله محمد رسول الله
114   نام و نام خانوادگي:  سيد عبدالرحمن     -   تاريخ:   27 بهمن 90
پاسخ به کامنت 112
دوست عزيز . مثل اينکه اشتباه وارد اين سايت شدي . اين نظر شما ، جايش در سايت ها و وبلاگ هاي وهابيون است . کدام شيعه اسلام را تکه پاره کرده است ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
يا علي
115   نام و نام خانوادگي:  مهدي     -   تاريخ:   28 اسفند 90
بسم الله
عزيزان اهل سنت آيا قران خوانده ايد؟ آيا آيه تطهير را خوانده ايد؟ ايا ايه تطهير به خلفا اشاره ميکند؟ آيا حضرت فاطمه از اهل بيت پيامبر است؟ ايا ميدانيد آقايان صديق و فاروق به زور وارد خانه اي شدند که پيامبر (با اين که خانه دخترش بود) بدون اجازه وارد ان خانه نميشد؟ ايا ميدانيد در اسلام کتک زدن زن حرام است؟ ايا شهيد کردن دختر پيامبر گناه کوچکي است؟ آيا ميدانيد تنها دختر پيامبر رافقط به فاصله 70 روز بعد از وفات پيامبر شهيد کردند؟ ايا ميدانيد که خود علماي اهل سنت در (الدر المنثور -طبقات ابن سعد - تفسير کبير فخر رازي-نهايه الارب) اقرار کردند که سوره کوثر و ايه تطهير در شعن حضرت فاطمه وعلي(ع)و فرزندانشان نازل شده است؟ ايا ميدانيد عبدالملک مراغه اي از بزرگترين علماي اهل سنت در مناظره با علامه حلي اقرار کرد که حق با شيعه است ولي بازم شيعه نشد؟ ميشود بگوييد که چه کساني باعث شدند که فقط بعد از 30 سال حکومت اسلامي بيفتد دست اصلي ترين دشمن اسلام (فرزندان ابوسفيان و هند جگر خوار)؟ به همان فاروق و صديق قسمتون ميدم که کمي روي اين سوالات تحقيق کنيد
اللهم عجل لوليک الفرج
116   نام و نام خانوادگي:  jafaralipoor     -   تاريخ:   13 فروردين 91
درجواب همه کسانيکه ميگويند عمر اسلام رابه ايران آورد:
اولا خدا خودش حافظ اسلام است پس عمر کاره اي نبوده.
دوما ديني که عمر وارد کرده غصبي ودزدي بوده.
سومادين عمرربطي به خدانداشته چون بالغ برچندين مورد عمر دردين بااجازه خودش اضافه کرده (مثلا بستن دستان در نمازو...)واين خارج ازشريعت اسلام وپيغمبر است.
چهارمندش:عمر مذهب شيعه روکه نياورده بود .دين ومذهب ساختگي خودش وهم کاسه ايش ابوبکر رو آورد.
خواهشا خوشحال نباشيدچراکه خدا خودش حافظ دين وقرآن واهل بيت بوده وهست.
اينقدر هم گندکاري خلفاي راشدينتون روبه رخ مردم نکشيد
117   نام و نام خانوادگي:  jafaralipoor     -   تاريخ:   14 فروردين 91
نازد به خودش خداکه حيدر دارد/درياي فضائلي مطهردارد
مانندعلي نخواهد آمدوالله/صدباراگر کعبه ترک بردارد.
جان که خيلي کوچک است جانهاي علم بفدايت ياعلي
118   نام و نام خانوادگي:  مصطفي     -   تاريخ:   14 فروردين 91
برادران سني، براي شيعه شدن دليلي بالاتر از غدير نيافتم.
در عجبم شماها هنوز سني باقي مانده ايد!!!!
دست از كبر و غرور و تعصب بيجا برداريد و به فكر آخرت خود باشيد.
باشد كه همگي ما در صلح و صفا زندگي كنيم.
119   نام و نام خانوادگي:  کلب رو سياه حسين     -   تاريخ:   18 فروردين 91
خطاب من به تو وهابيه و هر سني حامي وهابي.........به خدا اگه آق امام زمان ظهور کند و من زنده باشم و مرا قبول نمايد تا کلب او شوم....به ابالفضل علي قسم با دندانهايم شما رو تيکه تيکه خواهم کرد
120   نام و نام خانوادگي:  دلنيا کرد     -   تاريخ:   25 ارديبهشت 91
با سلام نميدانم شما شيعه ها چرا از سني ها بدتون مياد.تا جايي كه ميدونم هميشه شيعه ها ظلم كردن. شما چه ميدونيد چند صد سال گذشته چه اتفاقي افتاده.فقط يه گوني خرافات كه چپوندن تو مغزاتون. تاريخ رو خيلي راحت ميشه عوض كرد.اونطوري كه خودتون دلتون بخواد. ما همه مسلمونيم.فقط خدا رو ميپرستيم.شيعه وسني چه فرقي ميكنه؟؟؟ چرا گير دادين به خلفا.؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اسلام يعني برادري ومساوات نه تفرقه وبرادر كشي.
جواب نظر:

باسلام

كاربر گرامي

فرموديد تاريخ را مي توان به راحتي عوض كرد. نظر ما هم همين است ولي چه كسي؟ يقينا كسي كه حكومت در اختيار اوست به راحتي مي تواند از ورود بسياري از اخبار كه عليه او و طرفداران اوست جلو گيري كند و در مقابل عليه دشمنانش داستان سرايي هاي ضد و نقيض كند و...

مطلب مستند از كتب طرف مقابل آنهم مطلبي كه عليه آنهاست چگونه خرافات باشد؟

السلام علي من اتبع الهدي

گروه پاسخ به شبهات

121   نام و نام خانوادگي:  ا ع ع ع     -   تاريخ:   30 ارديبهشت 91
سلام اكر عمر فاطمه رو كشت بس غيرت على كجا رفته بود بس شير خدا كجا بود جرا قاتل دختر رسول الله رو نميكشت ازش ميترسيد يا از نابود شدن اسلام جون خودش مهمتره يا آبروى اهل بيت جرا تو خلافت كمكش كرد تا جايى كه عمربن خطاب (رض) فرمود: اكر على نبود من هلاك ميشدم. خداوند شما شيعيان رو هدايت كند لطفا جواب رو بنويسين يا الله
جواب نظر:
با سلام 
دوست گرامي
در باره اين موضوع به آدرس ذيل مراجعه كنيد
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=6015
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
122   نام و نام خانوادگي:  ا ع ع ع     -   تاريخ:   02 خرداد 91
با سلام درود بر محمد و آل محمد و اصحاب محمد لطفا جواب رو همين جا بنويسيد اصلا اين سايت وجود نداره كه مراجعه كنم السلام علي رسول الله السلام علي ابىبكر صديق السلام علي اميرالمؤمنين عمر بن خطاب السلام علي ذىالنورين السلام علي على بن ابيطالب 
123   نام و نام خانوادگي:  ا ع ع ع     -   تاريخ:   02 خرداد 91
با سلام درود بر محمد و آل محمد و اصحاب محمد لطفا جواب رو همين جا بنويسيد اصلا اين سايت وجود نداره كه مراجعه كنم السلام علي رسول الله السلام علي ابىبكر صديق السلام علي اميرالمؤمنين عمر بن خطاب السلام علي ذىالنورين السلام علي على بن ابيطالب 
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
اين آدرس در همين سايت ولي عصر موجود است
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=6015
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
 
124   نام و نام خانوادگي:  غضنفري     -   تاريخ:   03 خرداد 91
جناب ع ر ع ع ع:آيا ميداني كه لقب صديق به كسي داده ميشود كه در طول عمرش حتي يكبار هم دروغ نگفته باشد و غير خدا را نپرستيديده باشد؟ آيا ابوبكر چنين بود؟ آيا عايشه چنين بود؟ به نظر تو چرا لقب صديق اكبر را كه بر علي(ع) نهاده شده بود را براي ابوبكر دزديدند؟ چرا لقب صديقه كه از القاب مشهور حضرت فاطمه(س) است رابراي عايشه دزديدند؟ به نظر تو معني فاروق چيست؟ مگر نه اين است كه فاروق يعني جدا كننده ودر اينجا جداكننده حق از باطل است؟ آيا عمر قسيم النار والجنه است به فر موده پيامبر(ص) يا امير المومنين علي (ع)؟ به اعتراف همه علي (ع)داراي اين صفت است كه رسول الله(ص)به او داده كه حب علي بهشت را مي آورد وبغض او جهنم را پس فاروق اعظم هم لقب امير المومنين علي(ع)است كه براي عمر دزديده اند و اما ذي النورين:اولا كه زنان عثمان دختران پيامبر(ص)نبوده اند كه درهمين سايت ثابت كرده اند.ثانيا اين لقب مناسبي نيست چون اگر مناسب بود اميرالمومنين علي(ع)هم لقب ذي النور را ميبايست برايش انتخاب كنند ولي از طرفي به علت لقب عثمان واز طرف ديگر فرعون كه ذي النور بوداين لقب را در شان ايشان ندانسته اند. ويك سئوال از تو .اگه واقعا اميرالمومنين علي (ع)را هم به اندازه ابوبكر ويزيد وعمر معاويه وعثمان دوست داري چرا از هزاران لقب ايشان يكي را براي او ذكر نكردي ولي براي ديگران از القاب دزدي استفاده نمودي؟ها
125   نام و نام خانوادگي:  حميد ذوالفنون     -   تاريخ:   06 تير 91
بريد زندگيتونو كنيد، ول كنيد اين مباحث بيهوده رو.......... حالا يكي سني....يكي شيعه.... مسيحي.........بي دين...........و..... هر چي كشور اسلامي داره تو يكسري مسائل خرافي دست و پا ميزنه...... من خودم شيعه ام ولي هيچ مشكلي با ساير اديان و مذاهب ندارم. اصلا هم اينگونه مسائل برام اهميتي نداره..... بريد ببينيد چطور مردم در اقصي نقاط دنيا دارن زندگي ميكنن بدون هيچ دردسري...........ولي در اكثر كشورهاي اسلامي . مردم گير اين چيزها هستن............. زندگيتو كن و از زندگيت لذت ببر.....ول كن 1400 سال قبلو..............
126   نام و نام خانوادگي:  بخت النصر     -   تاريخ:   14 تير 91
حميد ذوالفنون
شما شيعه چه کسي هستيد؟
بانک صادرات يا بانک تجارت؟
البته شايد هم شيعه گمرک هستيد.
127   نام و نام خانوادگي:  ممهد     -   تاريخ:   21 مرداد 91
سلام .ک سوال از اهل سنت مپرسم که جوابش را اگر بدهند بنده هم سن مشوم .اگر ابوبکر و عمر وعثمان هرکدام به عنوان خلفه انتخاب نمشدند آا ممکن بود بعدا انتخاب بشوند مانند حضرت عل (ع) که انتخاب شدند اگر اول و دوم و سوم نشد اما بالاخره انتخاب شدند چون انتخابشان بر اساس صلاحتشان بود نه بر اساس جو ساز .کدام از خلفا سن اگر در آن زمان انتخاب نمشد ممکن بود بعدا انتخاب شود.ان شاء الله اهل سنت با خلفه اول ودوم و سومشان محشور شوند و ما شعان هم با امام اولمان عل (ع)
128   نام و نام خانوادگي:  gd     -   تاريخ:   23 مرداد 91
بابا باشه شما شيعه ها حق هستيد بابا ولمون کنيد آبروي علي رو هم برديد به زور مي خواهيد خودتون رو ثابت کنيد به در و ديوار ميکوبيد که بگيد ما هم هستيم.به خدا شيعه يک مذهب انحرافيه که معلوم نيست از کجا اومده زنا رو که با صيغه شرعي کرديد(ازدواجي که صرفا براي مسائل جنسيه)همه ي اصحاب پيامبر رو زير سوال برديد ،قرآن رو حذف کرديد و به جاش نهج البلاغه رو گذاشتيد(نهج البلاغه صدو چند صفحه اي الان هزارو اندي صفحه ست...)همه علماي اهل سنت ايران ترور شدن بريد از سني ها بپرسيد .شيعه اي که الان تو ايران حکومت ميکنه از زمان صفوي اومده. چرا خيلي از علماي اهل سنت مثل بخاري وابن ماجه قزوينيوخيلي هاي ديگه ايراني بودن؟ بعد صفوي همه ايران شيعه شد(چرا) چه پوست هايي که کنده نشد چه کشتار هايي که نشد مثلا تبريز زماني مرکز علوم ديني اهل سنت بوده ولي الان بريد ببينيد همه شيعه هستن بريد تاريخو از کتاب هاي معتبر( نه ساختگي خودتون) بخونيد.همه ي آخوند هاي قم بسيج شدن در به در در کتاب هاي اهل سنت دنبال دليل براي مزخرفات خودشون مي گردن...جديدا هم امام زمان رفته رو صندلي خدا نشسته تو همه چي دخل و تصرف ميکنه مبارکتون باشه پارتي تون هم جور شد خاک تو سر سني ها که تو بهشت براشون جا نميمونه چون پيروان ولايت همه بهشتي اند...
129   نام و نام خانوادگي:  اسدي درباغي     -   تاريخ:   04 شهريور 91
چگونه مي توانيم زندگي كنيم در حاليكه هر روز مي شنويم مردان ورنان بي گناه را در عراق پاكستان وسوريه به جرم اعتقاد به تشيع مي كشند؟ كدام علما بزرگ تسنن اين فتوا را داده اند؟بايد اختلافات روشن شود. اما ياد بگيريم با اين اختلاف نبايد به قتل يكديگر داد.
130   نام و نام خانوادگي:  حسين     -   تاريخ:   29 شهريور 91
اين شافعي وايمه چهار گانه حق نيستند ديني که اواخر قرن دوم بوجود امده حق است هيچ کدامشان رسول خدا رانديده اندخاک توسرت بدبخت ايا حديث ثقلين را نشنيدي حتي اثبات مذهب شيعه در کتب خودتان ثابت است تا چه رسد به کتب خودمان کسيکه ولايت ايمه هدي را داشته باشد تا اان که ولايت ان سه نابکار کسي که رسول خداراهذيان گوبگويد يا يااوراايستاده بول کن بگويد واوراسحر شده بداند شما ديگه حيثيتي براي پيامبرتان نگذاشتيدلفظ شيعه درکلام شخص پيامبر جاري شده اما سني رامعاويه بيدين بوجود اورده براي اين است که شده خال المومنين
131   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   30 شهريور 91
الله اکبر با سلام جناب ا ع ع ع خودت جواب خودت را نوشتي ولي نفهميدي .. گفتي مگر ازش ميترسيد يا از نابود شدن اسلام ... ما در مورد سکوت حضرت محمد در برابر کفار مکه قبل از هجرت وقتي که ياسر و سميه و پسرشان عمار تحت شکنجه بودند و ياسر و سميه در اين راه شهيد شدند را ميدانيم ... اين سکوت براي چي ايا نعوذ بالله حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم از شخصي دزد و جاهل بمثل ابوجهل ميترسيد ؟؟؟ نه والله فقط و فقط براي حفظ اسلام سکوت کرد و بس .. حالا شير خدا مولي متقيان از يک ؟؟؟ . فراري غزاوت احد و خيبر کسي که در موقعي که حضرت علي عليه السلام گلويش را مي فشرد خودش را خراب کرده بود بترسد ... معاذ الله . لبيک يا علي
132   نام و نام خانوادگي:  محمد ميرزائي     -   تاريخ:   31 شهريور 91
با سلام من با اين اقاي مجيد م علي کار دارم لطفا با اجازه ايشان ايميل ايشان را برايم بفرستيد يا ايميل منو بهش بديد
133   نام و نام خانوادگي:  حسين     -   تاريخ:   01 مهر 91
نه عمر ونه ابوبکر درزمان پيامبر لقبي جز فرار نداشتند ولقب فاروق وصديق مخصوص حضرت علي بود که مانند خلافتش انرا سرقت نموده وبه عمر وابو بکر دادند
134   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   01 مهر 91
الله اکبر با سلام جناب محمد ميرزائي .... جناب اگر در جواب تاخيري شد براي اين است که يک هفته به اينترنت دسترسي ان چناني نداشتم ... جناب اگر حرفي داري همين جا مطرح کن ... تا جوابي در خور حرفتان بزنم ... به دروغ متوسل نشويد منحرفانه چيزي نگوئيد ... ايميل ام را بشما نمي دهم براي اينکه با کسي مسئله خصوصي ندارم .... تمام کوشش من اين است که اسلام ناب محمدي را اولاٌ بخودم بفهمانم و بعد شايد بتوانم به ديگران .... ان شاء الله . لبيک يا علي
135   نام و نام خانوادگي:  محمد ميرزائي     -   تاريخ:   02 مهر 91
سلام ايميلت نمي دي نده فکر کردي کي هستي 2 تا کتاب خوندي فکر کردي امام شدي ترسو اينجا نمي شه بحث کرد چون قبلا هم از اين دوستان پاسخ به شبهات چند تا سوال کردم جوابي نداشتن صورت مسئله رو پاک کردن؟؟؟
136   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   03 مهر 91
الله اکبر با سلام جناب محمد ميرزائي اولاٌ موضوع خواندن دوتا کتاب نيست موضوع فهم و برداشت از اين کتب است و بس .. در ثاني بنده هيچ ادعائي بجز محب حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم fبودن را ندارم .... ثالثاٌ مسلم بدان در علم و دانائي و برداشت صحيح از متون اسلامي بنده اصلاٌ خودم را در حد و اندازه بسياري از مراجعين به اين سايت نمي بينم چه برسد به اساتيد محترم و صبور و داناي پاسخ به شبهات .. اينکه جوابي به سوالاتت داده نشده دلايل مختلف ميباشد .... احتمال بده اين سوالات بدستشان نرسيده و يا در پي جواب به ان ميباشند يا شايد ......... حالا اگر سوالي داري همين جا مطرح کن انشاء الله سوالت معقول باشد و بنده سعي ميکنم جوابي در خور سوالت بدهم ... لبيک يا علي
137   نام و نام خانوادگي:  مجيد-ص     -   تاريخ:   24 آذر 91
بسم الله الرحمان الرحيم برادران شيعه وسني بدانيد كه باتوهين وبي ادبي به يكديگردرفضاي مجازي كه ميليونهابيننده دارد فقط دشمن مشتركمان خوشحال ميشودوبس بياييددرمناظره ها تقواي الهي واخلاق اسلامي راكه ميراث گران بهاي رسول اكرم (ص)است رارعايت كنيم واحاديث مورداختلاف رابه قرآن ارجاع دهيم تاخداوندبه بركت قرآن ورسولش فضل ورحمتش رابرهمه مانازل كندومارابه راه راست هدابت كند.انشاالله
138   نام و نام خانوادگي:  abolfazl     -   تاريخ:   17 دي 91
خدا لعنتتون کنه بخاطر اين همه دروغ آره حضرت علي (رضي الله عنه) هم حيدر کرار بود هم اميرالمومنين بود هم صديق بود هم غني بود هم فاروق بود . الان شماها کرمتون ريخت بدبختاي بيچاره بي دين با اين چيزا ميخويد چيو انکار کنيد حقانيت جانشيني ابوبکر صديق (رض) يا القابي که شخص رسول الله به خلفاي راشدين داند . بدبختاي دين ستيز با اين همه توهين و اهانت به بزرگان دين فقط خودتو بي شخصيت تر از ايني ميکنيد که هستيد . خدا در اين جهلي که هستيد بيشتر غرقتتون نکنه
139   نام و نام خانوادگي:  حسين جعفري     -   تاريخ:   19 دي 91
اينجانب گواهى ميدهم كه صدق اكبر و فاروق از لقب هاي علي بن ابو طالب مىباشد و صلوات بر محمد و ال محمد و لعنت بر منافقين دين اسلام
140   نام و نام خانوادگي:  مصطفي     -   تاريخ:   01 بهمن 91
بنده با آقاي مجيد م علي موافقم ولي شما آقاي محمد ميرزايي اگه عصباني نمي شدي ايميل آقاي مجيد رو نمي خواستي جواب نداشتي خواستي با ايميل فحش براي ايشون بفرستي که در سايت فحش ها رو نميزنن. شما قران مخونيد ولي اون برداشتي رو ميکنيد که دلتون ميخواد آقاي محمد ميرزايي با دشمني اهل بيت دوزخ رو به جون نخرييد و مانند اون وهابي ها که براساس اين آيه که (و لا تقرب صلاه) رو ميبينه و شيعه ميکشه ولي اين آيه بقيه داره که (وانتم سکارا) رو نميبينه. حالا يک مثال ساده تر يارو توي خيابون ميگفت خدايي نيست و تکرار ميکرد ازش پرسيدند چرا اين رو ميگي ، طرف ميگه خدا خودش گفته ازش مي پرسي کجا اومده مياد ميگه (لا اله) که همون معني رو ميده بهش ميگي اين ادامه داره : (لا اله الا الله) خدايي نيست جز خداي يکتا که شما آقاي محمد ميرزايي يه طرف رو که دلت ميخواد ميبيني ولي ادامه اون رو نميبيني اگه ايميل هم بخواي در خدمتم و ترسي از شما که از چند تا نژاد پرست (ابوبکر و عمر و عثمان) پيروي ميکنيد ندارم که نژاد پرستان از شيطان پيروي ميکنند و در قران هم اومده موقع سجده کردن فرشته ها سرباز زد و گفت من از آتش هستم ولي آدم از خاکه. به اميد ظهور مولايمان که صد البته نزديک است تا بددلان و شکاکان دلشون به راه راست و حق رو که صد در صد امام علي هست بشناسن و ان شاء الله ظهور رو به چشم ميبينيم.
141   نام و نام خانوادگي:  khalid     -   تاريخ:   06 بهمن 91
سلام برادران مسلمان آگاه باشيد که با اين نوع حرف ها اسلام از بين ميرد، اگر امروز صديق و فاروق را از شما کفار گرفتن سپس امين و حيدر را از شما خواهند گرفت. افسوس افسوس افسوس
142   نام و نام خانوادگي:  مصطفي     -   تاريخ:   18 بهمن 91
نام و نام خانوادگي: مصطفي - تاريخ: 18 بهمن 91 - 16:07:21 اهل سنت ولي را به معناي دوست ميگيرند حالا به روايت زير دقت کنيد که جناب عمر خليفه دوم خطاب به امام علي (ع) و عباس مي گويند آقاي ابوبکر و عمر و هم از همين کلمه ولي استفاده کرده اند و معناي جانشيني را از آن فهميده اند. دقت کنيد: مسلم بن حجاج نيشابوري به نقل از خليفه دوم جناب عمر ، آنگاه که اميرالمؤمنين (ع) و عباس جهت مطالبه ارث نزد او رفته بودند ، مي‌نويسد :… فَلَمَّا تُوُفِّىَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- قَالَ أَبُو بَکْرٍ أَنَا وَلِىُّ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- فَجِئْتُمَا تَطْلُبُ مِيرَاثَکَ مِنَ ابْنِ أَخِيکَ وَيَطْلُبُ هَذَا مِيرَاثَ امْرَأَتِهِ مِنْ أَبِيهَا فَقَالَ أَبُو بَکْرٍ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- « مَا نُورَثُ مَا تَرَکْنَا صَدَقَةٌ ». فَرَأَيْتُمَاهُ کَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُ لَصَادِقٌ بَارٌّ رَاشِدٌ تَابِعٌ لِلْحَقِّ ثُمَّ تُوُفِّىَ أَبُو بَکْرٍ وَأَنَا وَلِىُّ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- وَ وَلِىُّ أَبِى بَکْرٍ فَرَأَيْتُمَانِى کَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا . پس از وفات رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) ابوبکر گفت : من ولي رسول خدا هستم ،‌ شما دو نفر (عباس و علي ) آمديد و تو اي عباس ميراث برادر زاده‌ات را درخواست کردي و تو اي علي ميراث فاطمه دختر پيامبر را و ابوبکر گفت : رسول خدا فرموده است : ما چيزي به ارث نمي‌گذاريم ، آن‌چه مي‌ماند صدقه است و شما او را دروغگو ، گناه‌کار ، حيله‌گر و خيانت‌کار ، معرفي کرديد و حال آن که خدا مي داند که ابوبکر راستگو ،‌ دين دار و پيرو حق بود .پس از مرگ ابوبکر ،‌ من ولي پيامبر و ولي ابوبکر شدم و باز شما دو نفر مرا خائن ، دروغگو حليه گر و گناهکار خوانديد .صحيح مسلم کِتَاب الْجِهَادِ وَالسِّيَرِ، بَاب حُکْمِ الْفَيْءِ ، در اين روايت صحيح ، عمربن الخطاب، تصريح مي‌کند که ابوبکر خود را « ولي » و خليفه رسول خدا (ص) مي‌دانست ؛ اما امير المؤمنين عليه السلام و عباس او را تکذيب کرده و وي را خيانت کار و دروغگو و گناهکار و حيله گر مي‌دانستند ، و عمر نيز خود را «ولي» رسول خدا (ص) مي‌دانست و همانند ابوبکر از سوي آنان دروغگو خيانت کار و حيله گر و گناهکار معرفي شد . پس نگوييد «ولي» يعني دوست. اگر «ولي » به معني دوست است پس چرا اينجا اين «ولي» را به معناي دوستي نمي گيريد اگر بخواهيم اين حرف شما را قبول کنيم ، شما هم بايد قبول کنيد که طبق همين روايت صحيح که مسلم آورده،ابوبکر و عمر دشمن رسول الله (ص) بودند و تا رسول الله (ص) از دنيا رفت،آنها بلافاصله دوست او شدند!! ببينيد باز به ضرر شماست.پس دست و پاي بي خود نزنيد. منتظر پاسخ شما هستم حالا «ولي» به چه معني است نکنه براي امام علي (ع) دوست است اما براي خلفاي سه گانه معني فرق ميکنه.
143   نام و نام خانوادگي:  برديا رادمنش     -   تاريخ:   28 بهمن 91
با سلام بنده افتخار ميکنم که شيعه حيدر کرارم اما چند تا سوال هميشه ذهنمو درگير کرده يکي اينکه چرا پيغمبر گرامي اسلام که از رحلتش با خبر بود و با علم به اينکه بعد از رحلت بحث جانشيني پيش خواهد امد وصيت به اين مهمي را گذاشته براي لحظه اخر اخر که کاغذ و قلم دستش نرسونن و جسارت (هذيان گويي) به ايشان بکنن ؟ چرا با خط خودش وصيت نکرد گرچه ما معتقديم در روز غدير همه چيز مشخص شده ديگر اينکه چرا حضرت علي در حکومتي که ايمان داشته غصبيه قضاوت ميکرده وبعضا همکاري ؟
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي؛ وصي رسول الله صلي الله و عليه و آله بارها مشخص شده و ايشان در روزهاي پاياني(4روز قبل رحلت) قصد داشتند بر آن مساله تاكيد كنند كه اتفاقاً خود بخود تاكيد شد و براي عاقلان جاي هيچ ترديدي باقي نماند و با تهمتي كه جناب عمر به رسول الله صلي الله وعليه و آله زد همه از باطن او آگاه شدند؛ حال چگونه با اين حال به خلافت او رضايت دادند نمي دانيم. زور!، پول!، دستور رئيس قبيله!، يا ترس! و... هرچه بود فعلاً دقيقاً معلوم نيست. براي ما اين اتهام قطعي است و انتخاب علي عليه السلام هم قطعي است اينها را مي گيريم اگر از ما در آن دنيا سوال كردند چرا اين را انتخاب كرديد جواب خواهيم داد آنها كه منحرف شدند هم خود بايد جوابگو باشند.
شايد بگوييد چرا ايشان پس از آن ماجرا اين كار را نكردند؟ و با دست خود آن وصيت را ننوشتند؟ جواب اينكه رسول الله خوب تشخيص دادند كه ديگر فايده ندارد چون آنهايي كه قرار بود انحراف را ايجاد نكنند در حضور رسول الله به ايشان تهمت مي زنند بعد از وفات ايشان به راحتي آن را رد مي كردند بخصوص كه فدك را از دختر ايشان گرفتند و با وجود دلايل فراوان پس ندادند. در ثاني رسول الله صلي الله عليه و آله هيچ گاه چيزي ننوشته اند البته كه قادر بودند ولي هيچ دليلي بر اينكه ايشان در عمر خود چيزي نوشته باشند نيست.
همكاري ايشان بنفع دين بوده لذا اين كار را انجام مي داده اند ايشان كينه اي نبودند كه بخاطر مصالح خود مصالح دين را ناديده بگيرند مضاف به اينكه ايشان صاحب خلافت و حكومت بودند و تصرف ايشان غصب به حساب نمي آمد. در اين آدرس بيشتر بررسي شده است مراجعه كنيد:www.valiasr-aj.com/fa/page.php
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
144   نام و نام خانوادگي:  برديا رادمنش     -   تاريخ:   30 بهمن 91
ضمن تشکر از پاسخ شما سوال ديگري داشتم و اون اينكه طبق روايات متعدد علماي اهل تسنن و تشيع بيش از 70 هزار نفر در روز غدير خم شركت داشتند و انتخاب جانشيني حضرت علي عليه السلام را ديده وشنيده اند بس چرا روز سقيفه ازون 70هزار نفر 100نفر حاضر نشدن كه ولايت حضرت علي عليه السام رو فرياد بزنن واز ولايت حضرت علي حمايت كنن؟ ديگر اينكه چرا حضرت علي عليه السلام دخترشو به عمر داده؟
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي؛ در اين سايت مطالب فراواني در اين مورد قرار داده شده است كه براي نمونه چند آدرس را در ذيل قرار مي دهيم مراجعه كنيد:
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
145   نام و نام خانوادگي:  صادق عزيزي     -   تاريخ:   16 اسفند 91
توهين به صحابه يا اولاد يامبر كاره افراد نادان و بي خرد است.حضرت محمد ادم بزرگي بود و دوستان و يارانش هم انسانهاي بزرگي بودند.و ارزش ايشان بالاتر از ان بود كه بعد از وفات بخواهند به امانت ايشان خيانت بكنند.مسلمانان صدر اسلام با مال و جان در راه اسلام فداكاري كردند.كه اسلام توانست به خارج از عربستان صادر شود.اسلام دين فرد برستي نيست دين يكتا برستيست.خدا همه مارا به راه راست هدايت فرمايد.در ضمن قران ميفرمايد..همانا مومنين با هم برادرند.
146   نام و نام خانوادگي:  سيد مسلم هاشمي پور     -   تاريخ:   14 فروردين 92
128 gd در جواب شما دوست عزيز(البته اگر بشه بهتون دوست گفت) خوبه يه کم از اون کتابهاي خوبتون(البته به قول شما)از قبيل صحيح بخاري و غيره رو بخونين تا متوجه بشين کي بر حقه؟ چشم بسته دنبال يه عده آدم منفعت طلب رو گرفتي و فکر ميکني راه درستي رو داري مي ري.برو ببين تو کتاب صحيح بخاري چه چرندياتي رو به خدا و پيامبرانش نسبت دادن؟تعوذو بالله : خدا ساق پاشو نشون ميده - حضرت موسي زد چشم عزرائيل رو کور کرد - سنگ لباس حضرت موسي رو برداشت و فرار کرد - پيامبر اسلام قصد خود کشي کرد و جالب تر از همه(البته خيــــلي زشته) فتواي محمد بن اسماعيل بخاري که اينهمه به کتابش ايمان دارين اينه :اگر چند نفر از شير يك گوسفند استفاده كنند خواهر و برادر رضاعى مى شوند و داستان محرميّت و حرمت ازدواج دامنگيرشان خواهد شد.جالب اينجاست که بخاطر همين فتوا از بخارا اخراج و تبعيد شد.مشکل شما اينجاست که حتي از کتابهاتون اطلاع ندارين و مثل زمان جاهليت هر گرايشي که پدراتون دارن شما هم به همون سمت مي ريد. خدا عقل و قوه تفکر رو واسه همين گذاشته. يه کم که تعصبتونو بذارين کنار و به اسناد خودتون نگاه کنين همه چيز روشن ميشه.پيشنهاد ميکنم کتاب شبهاي پيشاور و شرح مناظره مرحوم سيد بزرگوار سلطان واعظين شيرازي و بزرگان اهل سنت رو بخوني و به اسناد ذکر شده در کتاب رجوع کني(البته کتابهاي تحريف(سانسور نشده)).مشکل اصلي پيروي از عقايد ديگرانه.اگر در رأي گيري با توجه به ديدگاه شخص ديگه اي رأي بدي به خودت خيانت کردي پس منتقي و عاقلانه کتابهاي خودتون تأکيـــــــد مي کنيم کتابهاي خودتون رو بخونين تا مسأله واستون روشن بشه. انشالله همه به راه راست هدايت بشن. خداوندا به حق حضرت محمد و خاندان پاكش همه رو به راه راست هدايت كن. آميـــــن يا رب العالمين
147   نام و نام خانوادگي:  سيد مسلم هاشمي پور     -   تاريخ:   14 فروردين 92
138 abolfazl مسلماني به توهين و ناسزا نيست.تحقيق واقعي و به دور از تعصب امريست که هيچ چيزي رو انکار نمي کنه.عزيز خدا بهم عنايت کرده و وارد اين سايت شدم. سايتي که کلي از استايد در اون نظر دادن.و هيـــــچ ادعايي ندارم که خيلي مي فهمم.اينو گفتم چون به خيلي از دوستان ايراد گرفتين که خودشونو استاد ميدونن.البته به نظر بنده حقير همه دوستان استادن و اين بنده حقير از همه پايينتر.هر حرفي بايد پشتش منطق باشه.شما عزيزان اهل سنت به نظر من دو دسته هستيد 1 - دسته اي که بدون آکاهي کامل (بدون تحقيق) دنباله رو بزرگانتون مانند پدر - مادر - عمه - دايي و . . . رفتين.2- دسنه اي که ميدونن حق و حقيقت چيه اما متاسفانه از روي تعصب زياد نميخواين قبول کنين. به نظر بنده گروه اول تا حدودي بيگناه هستن(البته در زمان کودکي و نوجواني)اما پس از اون خودشون بايد پاسخگوي اعمالشون در درگاه خداوند باشن.پس اين گروه نيازمند به هدايت هستن.اگر اين گروه به کتابهايي از قبيل شبهاي پيشاور که شرح مناظره مرحوم سلطان واعظين شيرازي و علماي اهل سنته رجوع کنن و يا شرح مناظره بزرگان اهل سنت و شيعه رو که در حضور ملکشاه سلجوقي و خواجه نظام الملک(وزير ملکشاه)صورت گرفته رو بخونن به طرز فکر و نگرشي که داشته اند افسوس ميخورن که چرا بدون تفکر پيرو عده اي جاه و منفعت طلب بوده اند.(اين 2 کتاب و مناظرات با ذکر دليل و سند از کتابهاي بزرگان اهل سنته)بخدا آدم اگر منصف باشه موقع خوندن اين دو کتاب ناخواسته اشک از چشمانش سرازير ميشه که چه ظلمي در حق پيامبر - دختر عزيزش و داماد و وصي و جانشيتش کرده.تاييد اعمال ديگران يعني هم عقيده بودن با آن اعمال(آيا شما به پيامبر تهمت بي ديني مي زنيد؟آيا شما دوست داريد پاره تن رسول خدا رو بيازاريد.(همينطور که تو اين دنيا اگر شهادت دروغ بديم بايد پاسخگو باشيم در آخرت هم بايد جوابگو باشم که چرا پيرو و ادامه دهنده راه کساني بوديم که پاره تن رسول خدا رو آزردن.) گروه دوم : اين افراد مثل کسي که خودشو به خواب زده و نميشه بيدارش کرد.اين گروه خيلي اصرار و پافشاري به اعتقاداتشون دارن.و مابقي رو مرتد و از دين برگشته ميدونن.چون ميدونن در غير اينصورت منافعشون به خطر مي افته.آيا شما منفعتي از اين عقيده ها مي بريد؟ پس تحقيق کنيد جستجوي کتابهاي اهل سنت که موردي نداره(البته کتابهاي سانسور نشده). خدايا ببخش.اگر جا داشت مي گفتيد صحيحين از قرآن هم بالاتره. معايب صحيح بخاري 1- حذف برخي از اسامي - کلمات و جملات از حديث.(بخاطر سرپوش گذاشتن رو اعمال برخي افراد اگر همون حديث رو در صحيح مسلم و ساير کتب اهل سنت جستجو کني مشخص ميشه که حديث ناقصه)2- شنيدن حديث در شهري و ثبت و نگارش اون در شهر ديگر 3 - ثبت حديث از افراد و اشخاص جاعل و مجهول الحال 4- به کار بردن لفظ فلان به جاي نام افراد در صورتيکه در ساير کتب نام افراد در همان حديث قيد شده. اين تنها قسمتي از مشکلات صحيح بخاريه. محمد بن عبدالله بخاري که اهل سنت ندانسته به کتابش افتخار ميکنن فرد متعصبي بوده که تنها در پي جمع حديث بوده و هيچ شخص اميني حديث رو به دلخواه قطع نميکنه و دخل و تصرفي در احاديث نميکنه(بخاري حتي امانتدار خوبي هم نبوده) اگر ببينيد حتي کتاب (علل) استادش(علي بن مديني) رو کپي کرده)شرح واقعه رو بريد بخونيد.بخاري حتي فتواهاي نادري هم داره از قبيل :اگر چند نفر از شير يك گوسفند استفاده كنند خواهر و برادر رضاعى مى شوند و داستان محرميّت و حرمت ازدواج دامنگيرشان خواهد شد. جالب اينجاست که بخاطر همين فتوا از بخارا اخراج و تبعيد شد. متاسفانه اهل سنت بخاطر سرپوش گذاشتن و به قول معروف ماست مالي کردن فجايع و اعمال بزرگانشون احاديث خيلي زشتي به خداوند و پيامبرانش داده اند.و عايشه را بالا تر از حضرت فاطمه زهرا مي دانند. پس کجاست ايمان و اعتقاد به خدا و پيامبر؟
148   نام و نام خانوادگي:  فاطمه املشي     -   تاريخ:   16 فروردين 92
بسمه تعالي در پاسخ gd و صادق عزيزي اگر طلاب و شيعيان دنبال دليل و استدلال مي گردند براي هدايت افراديست که ندانسته از جبت و طاغوت حمايت مي کنند ، وگرنه اينکه دل ما بر حقانيت امير المؤمنين شهادت مي دهد مارا بس با مدعي نگوييم اسرار عشق و مستي تا بيخبر بميرد در رنج خود پرستي
149   نام و نام خانوادگي:  ايمان     -   تاريخ:   03 ارديبهشت 92
برادران اهل تسنن ميدانيد که در صحيح بخاري ج4 ص1549,کتاب المغازي باب غزوه خيبر چه نوشته؟
فاطمه بر ابوبکر غضب کرد و از او دوري جست و با او سخن نگفت تا از دنيا رفت
به همه شما پيشنهاد ميدم که بريد کتابهاي دريغ از يک جواب و چرا سکوت را خونيد
150   نام و نام خانوادگي:  الهام     -   تاريخ:   07 ارديبهشت 92
مرسي از سايتتون.........................................عاشق ايت الله مكارم هستم.
151   نام و نام خانوادگي:  محب اهل بيت     -   تاريخ:   14 تير 92
با سلام در اين روايت عبادبن عبدالله همان عباد بن عبدالله الأسدي است عَنْ عَبَّادِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ عَلِيٌّ أَنَا عَبْدُ اللَّهِ وَأَخُو رَسُولِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَأَنَا الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ لَا يَقُولُهَا بَعْدِي إِلَّا كَذَّابٌ صَلَّيْتُ قَبْلَ النَّاسِ بِسَبْعِ سِنِينَ . چون تضعيف شده است
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
عباد بن عبدالله الاسدي كه راوي اين حديث است، هر چند عده اي او را تضعيف كرده اند ولي درمقابل توثيقات فراواني نيز دارد . ابن حجر درباره توثيق عباد مي نويسد: قال النسائي ثقة وذكره بن حبان في الثقات قال الزبير بن بكار كان عظيم القدر عند أبيه وكان على قضائه بمكة وكان يستخلفه إذا حج وكان أصدق الناس لهجة قلت ووصفه مصعب الزبيري بالوقار وقال بن سعد كان ثقة كثير الحديث وقال العجلي مدني تابعي ثقة نسائي گفته او ثقه است همچنين ابن حبان او را در ثقات ذكر كرده است و زبير بن بكار درباره او گويد: عباد عظيم القدر و از راستگوترين مردم بود ابن سعد نيز گويد: او ثقه است و روايات فراواني نقل كرده است و عجلي نيز گفته است عباد تابعي و ثقه است . تهذيب التهذيب ،ج 5 ص85. عجلي نيز در معرفة الثقات ج2 ص17 گويد: عباد بن عبد الله الأسدي كوفى تابعي ثقة
بنابراين عباد بن عبدالله اسدي هر چند تضعيف دارد ولي تعديل و توثيق نيز دارد. اما در اين موارد كه يك راوي هم جرح و هم تعديل دارد كدام يك مقدم است، قول مشهور بين اهل سنت اين‌ است‌ که‌ تعديل‌ به‌ صورت‌ مجمل‌ و کلي‌ پذيرفتني‌ است‌، اما جرح‌، جز با تبيين‌ و تفسير پذيرفته‌ نخواهد شد.
دليل‌ اين‌ مسئله‌ اين‌ است‌ که‌ شهادت‌ بر عدالت‌، حاصل آشنايي‌ نسبتاً طولاني‌ با راوي‌ و مبتني‌ بر مجموعه‌اي‌ از شواهد است‌ که‌ ذکر همه آن‌ها مقدور نيست‌ و نيازي‌ هم‌ بدان‌ نمي‌باشد؛ لذا پذيرش‌ تعديل‌ به‌ صورت‌ مبهم‌ و مجمل‌ مانعي‌ ندارد؛ اما، جرح‌ راوي‌ جز با دليل‌ و بيان‌ سبب‌ جرح‌، پذيرفتني‌ نيست‌، زيرا اولاً جرح‌ با امر واحدي‌ قابل‌ تحقق‌ است‌ که‌ ذکر و حفظ‌ آن‌ دشوار نيست‌ و ثانياً دانشمندان‌ در اينکه‌ چه‌ خصوصيتي‌ موجب‌ جرح‌ راوي‌ مي‌شود اختلاف‌ نظر دارند، زيرا ممکن‌ است‌ صفتي‌ از منظري‌ جرح‌، تلقي‌ شود اما در حقيقت‌ جرح‌ نباشد، بنابراين‌ بايد سبب‌ جرح‌ بيان‌ گردد تا مشخص‌ شود که‌ آيا جرح‌ وارد است‌ يا نه‌؟ جهت اطلاع بيشتر در اين خصوص به كتاب مقدمه ابن‌الصلاح‌ و محاسن‌الاصطلاح‌، ص220 و تدريب‌ الراوي‌ بشرح‌ تقريب‌ النواوي، ج‌۱، ص۲۵۸ رجوع كنيد
بنابراين از آنجا كه جرح عباد ابن عبدالله غير مفسر است و علت تضعيف او  نيز نقل نشده است، لذا تعديل و توثيقات او مقدم است
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات 
152   نام و نام خانوادگي:  مهرن     -   تاريخ:   15 تير 92
خيلي جاي شگفت است كه كافر مسلمان ميشود و حقيقت را پيدا ميكند اما شيعه هيچ موقع حقيقت را پيدا نمي كند چون دنبال حقيقت نيست بلكه دنبال موهومات و خرافات اسن و كسي كه دنبال خرافات باشد مثل مگسي است كه از كثاقت خوشش مي آيد و از شيريني بيزار است و ........؟؟؟؟؟؟!!!
153   نام و نام خانوادگي:  محب اهل بيت     -   تاريخ:   15 تير 92
ممنون
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
در اين خصوص به اين آدرس رجوع كنيد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
154   نام و نام خانوادگي:  اميرالمومنين فقط مختص علي(ع) است.     -   تاريخ:   26 تير 92
آقايون اهل سنت ميدونند که آقاي تيجاني عالم بزرگ سني از تونس بعد از تحقيقات فراوان شيعه شد.اگه سني بر حق بود چرا آقاي تيجاني شيعه شد؟ مگه در قرآن در آيه مباهله از حضرت علي بعنوان نفس پيامبر ياد نشده؟ مگه پيامبر نگفته که اهل بيت من که علي(ع) برترين آنهاست مانند کشتي نوح هستند.مگه پيامبر در غدير خم دست اميرمومنان علي (ع) را بعنوان جانشين بالا نبرد؟ مگه نميدونيد که ابوبکر و عمر در غدير خم به دستور پيامبر با علي(ع) با لقب ((امير المونين)) بيعت کردند؟ مگر نميدونيد که ابوبکر چندين بار از کرده خود پشيمون شد و به مردم ميگفت که بيعت خود را از من برداريد.من آگاهترين شما نيستم تا زمانيکه علي در بين شماست.مگه نميدونيد که پدر ابوبکر پسرش رو سرزنش کرد بخاطر غصب ولايت.مگه نميدونيد عمر چندين بار گفته بود که اگه علي نبود عمر هلاک شده بود.&حاضرم با تمتم سني ها بحث کنم.&
155   نام و نام خانوادگي:  اميد     -   تاريخ:   07 مرداد 92
اصلا کار خوب شايسته ايي نميکنيد که بهم فحش ميديد.کسي نميتونه با زور کسي رو از اعتقادتش برگردونه،هر کس به آيين خودش.در اينکه حضرت علي(ع)ولي خداست و جانشيني ايشون از طرف خداست، شکي نيست.به اندازه ي تمام هستي احاديث جعلي هم که باشه،تنها غديرخم کفايت ميکنه!
تمامي برادران اهل سنت عيد غديرخم و تبريک خلفاي اول و دوم(رضي) را بعد از معرفي حضرت علي (ع) به ولايت و جانشيني بعد از پيامبر(ص)قبول دارن.ولي استدلال ميکنن به اينکه منظور پيامبر عزيز اسلام (ص) از اين معرفي به مردم اين بوده که علي دوست منه و هر کس مرا دوست دارد،علي را نيز دوست داشته باشد...دوستان خود خداوند هم تو قرآن ميگه:دين همراه با انديشه و تفکر رو بپذيريد چون اونموقع است که ارزشمنده.

حالا من فقط اينو ميخام بگم:به نظر شما آيا پيامبر عزيز اسلام با اون حال بيمارشون که حتي براي اقامه نماز جماعت هم دچار زحمت ميشدند و به سختي به مسجد به جهت جلو گيري از شائبه ي خلافت براي مردم خودشان اقامه ميکردن،حالا تو اون روز آخرين حج تو اون گرماي طاقت فرسا و آخرين روزهاي عمر شريفشان به مردم فرمان توقف اونهم تو هميچين جاي بدي از نظر آب و هوا بدن و بگن که به کساني که جلوتر رفتن بگوييد برگردند و منتظر بياستيد آنهايي که عقب هستند،برسند و اونايي که هستند به اونايي که تو اين مکان نيستند اين مطلب را بگويند و جهازي از شتر آماده کنن و بر بالاي آن بروند و اين مطلب رو بگن که مثلا علي دوست منه!!!!!!!!واقعا اين خيلي خبر مهمي از اين نظر که مردم رو تو اون شرايط فرمان توقف بدن!!!!! آيا اين خبر خيلي مهم و خاصي براي اسلام بود؟که اگه گفته نميشد رسالت پيامبر عزيز(ص)ناتمام ميماند؟ آيا کسي از مسلمانان نميدانست که علي(ع)دوست و داماد پيامبر (ص)بود،که بايد گفته ميشد...!!!!!!!!!!!همه ميدونن تو زمان معاويه خيلي جعل حديثها رخ داد.من از همه ميخام فقط به حادثه ي غدير بدور از تعصب فکر کنن مگه ما نميگيم اسلام يعني عقل،ببينيد با عقل جور در مياد تو اون روز پيامبرعزيز اسلام(ص) منظورش اين بود که علي دوست منه. واين اعلام جاي تبريک گفتن داره از سوي خليفه ي اول و دوم. و خواهشا بخاطر اسلامم که شده بهم و به شخصيتهاي مورد احترام هر دو طرف ناسزا نگييم،طبق آيه صريح قرآن ما هر کس را با امامش محشور ميکنيم.
156   نام و نام خانوادگي:  اميد     -   تاريخ:   07 مرداد 92
اصلا کار خوب شايسته ايي نميکنيد که بهم فحش ميديد.کسي نميتونه با زور کسي رو از اعتقادتش برگردونه،هر کس به آيين خودش.در اينکه حضرت علي(ع)ولي خداست و جانشيني ايشون از طرف خداست، شکي نيست.به اندازه ي تمام هستي احاديث جعلي هم که باشه،تنها غديرخم کفايت ميکنه! تمامي برادران اهل سنت عيد غديرخم و تبريک خلفاي اول و دوم(رضي) را بعد از معرفي حضرت علي (ع) به ولايت و جانشيني بعد از پيامبر(ص)قبول دارن.ولي استدلال ميکنن به اينکه منظور پيامبر عزيز اسلام (ص) از اين معرفي به مردم اين بوده که علي دوست منه و هر کس مرا دوست دارد،علي را نيز دوست داشته باشد...دوستان خود خداوند هم تو قرآن ميگه:دين همراه با انديشه و تفکر رو بپذيريد چون اونموقع است که ارزشمنده. حالا من فقط اينو ميخام بگم:به نظر شما آيا پيامبر عزيز اسلام با اون حال بيمارشون که حتي براي اقامه نماز جماعت هم دچار زحمت ميشدند و به سختي به مسجد به جهت جلو گيري از شائبه ي خلافت براي مردم خودشان اقامه ميکردن،حالا تو اون روز آخرين حج تو اون گرماي طاقت فرسا و آخرين روزهاي عمر شريفشان به مردم فرمان توقف اونهم تو همچين جاي بدي از نظر آب و هوا بدن و بگن که به کساني که جلوتر رفتن بگوييد برگردند و منتظر بياستيد آنهايي که عقب هستند،برسند و اونايي که هستند به اونايي که تو اين مکان نيستند اين مطلب را بگويند و جهازي از شتر آماده کنن و بر بالاي آن بروند و اين مطلب رو بگن که مثلا علي دوست منه!!!!!!!!واقعا اين خيلي خبر مهمي از اين نظر که مردم رو تو اون شرايط فرمان توقف بدن!!!!! آيا اين خبر خيلي مهم و خاصي براي اسلام بود؟که اگه گفته نميشد رسالت پيامبر عزيز(ص)ناتمام ميماند؟ آيا کسي از مسلمانان نميدانست که علي(ع)دوست و داماد پيامبر (ص)بود،که بايد گفته ميشد...!!!!!!!!!!!همه ميدونن تو زمان معاويه خيلي جعل حديثها رخ داد.من از همه ميخام فقط به حادثه ي غدير بدور از تعصب فکر کنن مگه ما نميگيم اسلام يعني عقل،ببينيد با عقل جور در مياد تو اون روز پيامبرعزيز اسلام(ص) منظورش اين بود که علي دوست منه. واين اعلام جاي تبريک گفتن داره از سوي خليفه ي اول و دوم. و خواهشا بخاطر اسلامم که شده بهم و به شخصيتهاي مورد احترام هر دو طرف ناسزا نگييم،طبق آيه صريح قرآن ما هر کس را با امامش محشور ميکنيم.
157   نام و نام خانوادگي:  م.م.س     -   تاريخ:   13 مرداد 92
اين به اصطلاح انسانهاي بي خرد سني انشا ا... با عمر و ابوبکر و عثمان خودشون محشور بشن - باور کنيد اگر به اينها بگيد عمري ناراحت ميشند و ننگشون هم شايد بياد ولي حاضر نيستند راه حق رو قبول کنند و سرشون رو کردند زير برف و از چند تا ادم خيالباف و دروغگو (مفتي ها) دارن تقليد ميکنند بحث با اينا هيچ فايده اي نداره اينها اگر به اون کتابهاي مهم خودشون هم نگاهي مي کردند وضع اين نبود . اينها فقط لجاجت دارن که روشني روز رو هم انکار ميکنند - اين جماعت حرامزاده اند و هيچ وقت راه حقيقت را پيدا نميکنند
158   نام و نام خانوادگي:  سيد امين     -   تاريخ:   21 مرداد 92
برادران شيعه اينها قبول نمي كنند مانند عراق افقانستان باكستان و... درمباحصات كم ميارن شيعه مي كشند خدا هم مي تواند زمين را از بين ببرد ولي مي خواهد مردم را امتحان كند.
159   نام و نام خانوادگي:  مسلمان موحد     -   تاريخ:   03 شهريور 92
سلام ... لقب صديق و فاروق رو شيخ طبرسي خودتون هم در تفسير مجمع البيان داده چرا دنبال انکار هستيد نکنه کتب خودتون رو هم قبول نداريد .... شما ميگيد کتب ما اهل سنت رو قبول نداريد ... اگر قبول نداريد چرا بهش استناد مي کنيد ... بريد اول کتب خودتون رو تصحيح کنيد بعد ادعاي شيعه گري علي کنيد ... که بعيد مي دونم و ثابت کرديد که شيعه علي نيستيد ... لقب صديق رو طبرسي در تفسير مجمع البيان شرح آيات 32و33. زمر به حضرت ابوبکر تصديق کرده ...«مراد از «والذى جاء بالصدق» رسول خداست و مراد از «صدّق به» أبوبكر صدّيق است كه او را تصديق نمود»تفسير مجمع البيان، شيخ طبرسى، ذيل همان آيه. ابوالفتح اربلي روايت مي کنه که عروه بن عبدالله نزد امام باقر رفت و در مورد تهذيب شمشير باطلا پرسيد و امام باقر فرمود اشکالي نداره زيرا ابوبکر " صديق" نير چنين کرد ....كشف الغمة فى معرفة الأئمة، ج‏2، ص‏147. آيا شما کتب خودتون رو هم قبول داريد ... بريد کتب خودتون رو تصحيح کنيد و به مردم دروغ نگيد ...
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
درباره مطلب اولتان که  گفتيد طبرسي در تفسيرش  لقب فاروق و صديق را گفته است، بايد بگوييم اين دروغي بيش نيست بلکه آن چه که وي در ذيل آيه «صدّق به» به عنوان يک قول از اهل سنت  نقل کرده است، چنين است «  وقيل : الذي جاء بالصدق رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم و قيل : الذي جاء بالصدق رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم و صدق به أبو بكر» آيا در اينجا لقب صديق ديده مي شود؟! اگر شما روش طبرسي را در تفسير مي دانستيد، چنين حرفي را به ايشان نسبت نمي داديد؛ زيرا  بناي ايشان در اين تفسير اين است که اقوال علماي اهل سنت را نيز نقل کرده است و اين نقل دلالت ندارد که حتما قول آنها  را قبول دارد.
اما درباره مطلب دومتان نيز مي گوييم اين مطلب از مسلمات تاريخ است که ائمه معصومين، خلفاى سه گانه را غاصب خلافت و خائن به اسلام و مسلمانان مى دانستند، با اين وجود چگونه ممکن است که امام باقر عليه السلام بفرمايد: کسى که ابوبکر را صديق نداند خداى متعال سخنى از وى تصديق نکند و اينکه امام باقر عليه السلام در پاسخ به يک پرسش فقهى براى تأييد سخن خودش به سيره ابوبکر استدلال کرده باشد چنين چيزى بعيد است که قابل قبول نيست؛ زيرا سيره ابوبکر به هيچ وجه حجيت ندارد و از نظر اهل بيت عليهم السلام، صدّيق فقط لقب على عليه السلام بوده است.
جهت اطلاع بيشتر درباره اين روايت به اين آدرس رجوع کنيد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
160   نام و نام خانوادگي:  عبدالله     -   تاريخ:   07 مهر 92
انچه پيش از اين گذشت چه سود به حال ما
اسوه ي نيک رسول الله(ص) است زندگي ما تا چه اندازه به زندگي ايشان شباهت دارد مهم است
ما چه شيعه چه سني تا لا اله الا الله مي گوييم پس مسلمانيم .
مسلمان برتر کسي است که بيشتر از معني لا اله الا الله محمد رسول الله آگاه شود .
اجازه ندهيم کسي ما را عروسک خيمه شب بازي خود کند خدا به ما عقل سليم عطا فرموده و ما مسوليم تا خودمان حقيقت را پيدا کنيم که اگر غير از اين کنيم روزي ميرسد که عقلمان در پيش خداوند تبارک وتعالي سخن گويد و به ما گوييد خداوند به تو مگر من را نداده بود چرا با من حقيقت را نيافتي.
161   نام و نام خانوادگي:  عبدالله     -   تاريخ:   07 مهر 92
اي بني ادم ما پيامبران را فرستاديم تا بگويند نشانه هاي ما را به شما پس هر کس ترسيد و تقوا پيشه کرد و خود را اصلاح کرد پس ترسي براي او نيست وغمگين نگردد.
162   نام و نام خانوادگي:  bisetareh     -   تاريخ:   10 مهر 92
آخه اين بيچاره ها چيزي نداشتن بش افتخار کنند القاب حضرت علي را دزديدند خود عمر وقتي بش بگي فارق ياابوبکر صديق يک ساعت به خريت طرف ميخندند راستي به نظر شما به ابوبکر وعمر توهين نميکنند بشون اين القاب رو ميگن چون حقشون نبوده
ياعلي
163   نام و نام خانوادگي:  اسماعيل     -   تاريخ:   17 آبان 92
شماها واسه چي اينهمه با ابوبکر دشمني داريد اسلام را عمر به ايران اورد. راستي اگه امام زمان ظهور کرد و حقانيت ابوبکر و عمر رو تائيد نمود چکار مي کنيد. در زماني که همه دشمنان چشم طمع به اسلام دوخته اند بيش از هروقت ديگر وحدت مسلمين لازم است مابايد اسلام را توسعه بدهيم مهم ان است که يک غير مسلمان اسلام بياورد مذهب مهم نيست مهم توسعه اسلام و شکست کفر و شکست دادن جهانخواراني نظير اسرائيل و امريکا است اينها هستند بحث عمر وعلي و حسين و ابوبکر و صحابه رضي اله عنهم را پيش مي کشند و خود نقشه هاي پليد را اجرا مي کنند. من اهل کردستان و سني هستم تا قبل از رسم شدن اسمهاي جديد امروزي ، نام محمد و علي و حسين و حسن وجعفر در اولويت بود اينها بزرگان دينند خلفاي راشدين که حضرت علي و حضرت حسن نيز از انها هستند افتخار دينند ائمه نزد ما داري ارج هستند وشايسته احترام هستند. بيائيد وقت خود را به اختلاف افکني تلف نکنيم رهبرکبير انقلاب و مقام معظم رهبري هميشه بر وحدت تاکيد فرمودند
164   نام و نام خانوادگي:  سيد مسعود     -   تاريخ:   18 آبان 92
با سلام خدمت برادر عزيزم آقا اسماعيل و با تشکر به خاطر ادبشان در صحبتشان و اما......... برادر گرامي حرف ما تشيع نيز همين است و مي گوييم بياييد تفرقه را کنار بگذاريم و عملان تفرقه را بشناسيم و از انها تبري بجوييم ولي من چند سوال از شما دارم که خواهش مي کنم به آنها جواب دهيد 1- اولين تفرقه را در اسلام چه کساني به وجود آوردند؟ آيا همانهايي نبودند که وقتي پيامبر فرمود کاغذ و قلم بياوريد تا چيزي براي شما بنويسم که گمراه نشويد گفتند پيامبر دارد هذيان مي گويد و گفتند قران ما را بس است در صورتي که پيامبر فرموده بودند من 2 چيز در ميان شما ميگذارم که اگه از آن دو دور نشويد هرگز گمراه نخواهيد شد يکي قرآن و ديگري اهل البيتي و مادامي که از اين دو دست نکشيد هرگز گمراه نخواهيد شد پس چطور شد که آقايان فرمودند قران ما را بس است يعني اونها از پيامبر بيشتر مي فهميدند 2- اهل البيت که بودند؟ آيا غير از فاطمه و علي وحسنين بودند با استنباط به کتابهاي اهل تسنن <<پس چرا مردم را از اطراف اينها دور کردن و به دور ابوبکر جمع کردند آيا ابوبکر جزء اهل البيت بود 3- اگر اينان حق بودند و عامل اوليه تفرقه نبودند پس چرا حضرت علي و حضرت زهرا با انها بيعت نکردند تا جايي که کار به جايي رسيد که حضرت زهرا را به شهادت رساندند(ابن زنجويه در الأموال، ابن قتيبه دينورى در الإمامة والسياسة، طبرى در تاريخش، ابن عبد ربه در العقد الفريد، مسعودى در مروج الذهب، طبرانى در المعجم الكبير، مقدسى در الأحاديث المختاره، شمس الدين ذهبى در تاريخ الإسلام و... داستان اعتراف ابوبكر را با اندك اختلافى نقل كرده‌اند كه متن آن را از كتاب الأموال ابن زنجويه،‌ از دانشمندان قرن سوم اهل سنّت نقل مى‌كنيم: أنا حميد أنا عثمان بن صالح، حدثني الليث بن سعد بن عبد الرحمن الفهمي، حدثني علوان، عن صالح بن كيسان، عن حميد بن عبد الرحمن بن عوف، أن أباه عبد الرحمن بن عوف، دخل على أبي بكر الصديق رحمة الله عليه في مرضه الذي قبض فيه ... فقال [أبو بكر] : « أجل إني لا آسى من الدنيا إلا على ثَلاثٍ فَعَلْتُهُنَّ وَدِدْتُ أَنِّي تَرَكْتُهُنَّ، وثلاث تركتهن وددت أني فعلتهن، وثلاث وددت أني سألت عنهن رسول الله (ص)، أما اللاتي وددت أني تركتهن، فوددت أني لم أَكُنْ كَشَفْتُ بيتَ فاطِمَةَ عن شيء، وإن كانوا قد أَغْلَقُوا على الحرب... . عبد الرحمن بن عوف به هنگام بيمارى ابوبكر به ديدارش رفت و پس از سلام و احوال‌پرسى، با او گفت و گوى كوتاهى داشت. ابوبكر به او چنين گفت: من در دوران زندگى بر سه چيزى كه انجام داده‌ام تأسف مى‌خورم ، دوست داشتم كه مرتكب نشده بودم ، يكي از آن‌ها هجوم به خانه فاطمه زهرا بود ، دوست داشتم خانه فاطمه را هتك حرمت نمى‌كردم؛ اگر چه آن را براى جنگ بسته بودند... . الخرساني، أبو أحمد حميد بن مخلد بن قتيبة بن عبد الله المعروف بابن زنجويه (متوفاى251هـ) الأموال، ج 1، ص 387؛ الدينوري، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي276هـ)، الإمامة والسياسة، ج 1، ص 21، تحقيق: خليل المنصور، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1418هـ - 1997م، با تحقيق شيري، ج1، ص36، و با تحقيق، زيني، ج1، ص24؛ الطبري، محمد بن جرير (متوفاي 310هـ)، تاريخ الطبري، ج 2، ص 353، ناشر: دار الكتب العلمية – بيروت؛ الأندلسي، احمد بن محمد بن عبد ربه (متوفاي: 328هـ)، العقد الفريد، ج 4، ص 254، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان، الطبعة: الثالثة، 1420هـ - 1999م؛ المسعودي، أبو الحسن على بن الحسين بن على (متوفاى346هـ) مروج الذهب، ج 1، ص 290؛ الطبراني، سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم (متوفاي360هـ)، المعجم الكبير، ج 1، ص 62، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ناشر: مكتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانية، 1404هـ – 1983م؛ العاصمي المكي، عبد الملك بن حسين بن عبد الملك الشافعي (متوفاي1111هـ)، سمط النجوم العوالي في أنباء الأوائل والتوالي، ج 2، ص 465، تحقيق: عادل أحمد عبد الموجود- علي محمد معوض، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1419هـ- 1998م.) و مگر نه اين است که پيامبر فرمود هرکس فاطمه را بيازارد مرا ازرده و هر کس مرا بيازارد خداوند را ازرده چطور است که مردم دست از علي کشيدند (که بر اساس آيه مباهله نفس پيغمبر بود عليي که پيامبر راجب او فرمود نسبت تو به من مانند هارون به موسي است جز اين که او پيامبر بود ولي تو نيستي جز اين بود که پيامبر در جنگ خندق فرمود يک ضربه شمشير علي از عبادت انس و جن بالاتر است و در هنگام پيوند اخوت بين مسلمانان هنگام انتخاب برادر براي خود حضرت علي را انتخاب کرد ) و دور کساني جمع شدند که دختر پيامبر را آزردند جمع شدند مردم را چه شد که با وجود واقعه غدير که غير قابل انکار است علي را رها کردن و به حرف کساني گوش دادن که در جنگ احد از ترس جانشان پيامبر را رها کردند و فرار کردند(رجوع شود به صحيح بخاري) و خداوند درآيه 155سوره آل عمران در وصف آنها مي فرمايدشيطان آنها را به لغزش افکند گوش گرفتند و باز هم اين علي بود که در کنار پيامبر ايستاد و نقل است که آنقدر در بدن حضرت علي جاي شمشير بود که وقتي مي خواستند يکي را بخيه کنند ديگر مي شکافت 4- آيا کسي که از ترس جانشان پيامبر راه رها مي کند و جان خود را بر جان پيامبر مقدم مي دارند (توجه کنيد به شب هجرت چه کسي حاضر شد جان خود را فداي پيامبر کند آيا عمر و ابوبکر بودند يا شير بيشه حق علي ابن ابيطالب خود مقايسه کنيد علاقه و فدايي بودن حضرت علي در برابر پيامبر با جناب عمر) قابل اعتماد است براي اينکه جانشين پيامبر باشد؟؟؟؟ 5- شيعه اين همه حديث و روايت چه از علماي تشيع و چه از علماي اهل تسنن نقل مي کند در اينکه پيامبر حضرت علي را جانشين خود اعلام کرده ما از شما مي خواهيم يک حديث فقط يک حديث صحيح بياوريد که در آن پيامبر ابوبکر يا عمر و يا عثمان را جانشين خود اعلام کرده باشد مگر مي شود پيامبر از دنيا بورد در حالي که جانشين خود را انتخاب نکرده باشد و امت را به حال خود رها کند چطور است که ابوبکر عمر را به عنوان جانشين خود انتخاب مي کند آنگاه پيامبر اين کار را نمي کند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آيا فهم ابوبکر بالا تر از پيامبر بوده است که امت را به حال خود رها نکرد يا اينکه چيزهايي ديگر پشت پرده بوده تا جانشين واقعي حکومت را دست نگيرد پس برادر عزيز ما هم مخالف ايجاد وحدت نيستيم ولي حرف ما اين است بياييم عاملان اصلي تفرقه را شناسايي کنيم و از آنها برائت بجوييم خواهشششششششششششش ميکنم از شما که بدون تعصب به حرفهاي من فکر کنيد ***علي امام من است و منم غلام علي هزار جان گرامي فداي نام علي*** *** يا حق***
165   نام و نام خانوادگي:  کي اسلام را به ايران آورد؟     -   تاريخ:   18 آبان 92
اون چيزي که به ايران اومد کشتار بي سابقه اي بود که با کشتار مغول قابل مقايسه است!
آيا اين همون اسلامي بود که پيامبر گرامي اسلام براي مردم آورد؟
آيا پيامبر گرامي اسلام هم با زور و شمشير و غارت و کشتار فجيع اسلام رو گسترش داد؟
166   نام و نام خانوادگي:  bhsetareh     -   تاريخ:   18 آبان 92
اسماعيل چي برا خودت ميبافي ماهم وحدت را قبول داريم ولي بايد بفهميم اسلامي که بايد قبول داشته باشيم چي هست چه کساني در گسترش آن نقش داشتند اصلا منافاتي باوحدت ندارد معمولا ما اسناد از کتب شما ميزاريم که قبول داشته باشيد شک نکنيد سقيفه باعث انحراف وتفرقه در اسلام شد وحتما بايد گفته شود حقايق بررسي شوند واز وحدت چيزي کم نميکند لازمه وحدت بيشتر شناخت بيشتر از عقايد روبرو است
امام زمان که ظهور کند غاصبين را حد ميزند وحقانيت سه خليفه را قبول ندارد
قبول داشتن خلفاي خلاف نص قرآن واحاديث نبوي است
ياعلي
167   نام و نام خانوادگي:  نازلي     -   تاريخ:   19 آبان 92
آقاي اسماعيل اگه اقا امام زمان ظهور کرد (همون آقايي که تو کتب معتبرتون از اقا رسول الله نام مبارکش به زبان پيامبر آمده و مژده امدنش را داده) اگه بياد و بگه بزرگانتون برحق نبودن شما چه جوابي دارين؟؟؟؟؟؟ برين تحقيق کنين خودتون .اينطور که معلومه علماي شما حقيقت رو بازگو نميکنن و کتب شما هم به زبان عربيه.ولي بخواين ميتونين واقعيت رو درک کنين درباره اسلام اوردن ايران هم که................ انچه که عيان است چه حاجت به بيان است.عاشقان اهل بيت اين ديار رو با اسم اين بزرگواران متبرک ميکنن ............ وحدت هم سر لوحه کار ماست .( سربسته بگم اونايي که طلبکارن ما شيعيانيم نه شما اهل سنت .چون ما ادعا ميکينم و استدلال مياريم که بزرگانتون برحق نبودن نه شما!!!!!! با اين حال اگر دستور به وحدت داريم با درک کامل وحدت ميکنيم يا زهرا
168   نام و نام خانوادگي:  سيد محمد     -   تاريخ:   19 آبان 92
اسماعيل با تو هستم اره با تو انشا ا... با ابوبکر و عايشه محشور بشي وقتي اسم اقامو ميبري درست ببر.اگر حب حسين باشد خرافات منم مجرم کشم جور مکافات (براساس گزارش پايگاه اليوم السابع، شيخ شحاته در سال هاي 1994م تا 1996 به مذهب شيعه ايمان آورد)سني ها کم کم دارن به حقيقت پي ميبرند هنوز که دير نشده تو هم يکم تحقيق کن.يا علي(عليه السلام)
169   نام و نام خانوادگي:  حسين     -   تاريخ:   20 آبان 92
شما قبول داشتن خلفا را خلاف نص قران ! و احاديث! مي دانيد؟ اين مخالف وحدت نيست ؟مسيحيان چندين شبکه ماهواره ايي دارند عليه اسلام و جهت تبليغ برا دين خودشان. انها بشترين مخالفت را با اهل سنت دارند. نسبت به شيعه نيز حساس هستند و مي دانند شيعه بيشترين مقاومت را در برابر استکبار دارند پس بيائيد باهم وحدت داشته باشيم متاسفانه سالهاست برسر مسائلي نظير خلافت اختلاف داريم و به زغال اتش مستکبرين تبديل شديم و انها اتش را بر افروخته تر مي کنند. امام زمان با پليديها و کفر مي جنگند نه با مذاهب اسلامي ، ايشان فرمانده و رهبر وحدت اسلامي خواهند شد. دوستان عزيزم خدا مي داند صدر امام چه گذشته است ولي 1400 سال است براي ما يک سوژه تنش زا شده است. ما اهل سنت به ائمه طبق وظيفه ديني احترام ويژه داريم نمونش همانطور که اسماعيل در پيامش اورده : نام علي و حسن و حسين و جعفر و مهدي و نامهاي ترکيبي انها با نام بزرگ مرد تاريخ جهان و فخر کائنات محمد مصطفي (س) بيشترين جايگاه را دارند. عزيزانم نزد ماهم نام يزيد نماد و کنايه از ظلم و ستم است زنان ما زماني که هنوز غيرت اسلامي و قومي بپا بود در ماه محرم ارايش و عروسي را حرام مي دونستند. اما ان غيرت ها با همين تفرقه افکني ها از بين رفت. دوستان ما براي سه خليفه و مادر مسلمانان حضرت عايشه (رض) نيز عزاداري نداريم. برادر يا خواهر عزيز از زبان امام زمان عقيده نفرت نسبت به خليفه ها نتراشيد. بعضي ها متاسفانه مراسمات کفرآميز عمرسوزان و يا متاسفانه بين وهابيون مراسمات تخريب بارگاه سادات و حتي ائمه دارند که اينها در هردو مذهب کفر است سني واقعي که اکثريت جامعه اهل سنت را تشکيل داده اند مخالف تفرقه هستند و با وهابيت و بمب گذاري و ادم کشي مخالفند. شيعه وسني دوقطب مخالف نيستند بلکه بالهاي تعالي عزت دين هستند وهابيت نتنها اهل سنت نيست بلکه پروژه سياست غرب عليه حقانيت وحدت اسلامي است اگر به اين اختلافات توجه نمي کرديم الان تمام جهان اسلام اورده بود. برادر وخواهر مسلمانم علي و عمر و عثمان و افتخار دينند و توسط حسودان به وحدت و اقتدار اسلام ترور سياسي شدند و در محراب و يا در هنگام تلاوت قران به شهادت رسيدند حتي اگر انها اين سه نفر نبودند و افراد دور از شان اين بزرگواران و بسيار پست بودند چون به محراب و قران پناه بردند نبايد کشته مي شدند و لااقل تا ختم نماز و تلاوت صبر مي کردند. پس تروريست هاي ان زمان نتنها مسلمان نبودند حتي به خدا نيز اعتقادت نداشتند هر پنج خليفه بايد نماد وحدت ونهايتا اقتدار اسلام باشند با لعنت فرستادن به بهشت نمي رويم بايد پيرو خط رهبر در ايجاد وحدت باشيم شياطين دامهاي خود را براي جوانهايمان پهن کرده اند و مي خواهند از روحيه شهادت طلبي ما عليه هم استفاده کنند . سلام بر پيامبر و درود براسلام ناب محمدي و درود بر خميني کبير و مقام معظم رهيري مرگ بر کفر مرگ بر امريکا و مرگ بر سرسلسله تروريسم بين المل و مخترع ترور . ابزار ترور يعني اسرائيل و درود بر برادران شيعه و سني ام
170   نام و نام خانوادگي:  حسين     -   تاريخ:   20 آبان 92
در جواب م.م س شماره 157 با يد عرض کنم منم از عمري گفتن و عثماني گفتن و علوي بدم مياد چون اين صرفا ادعاي شماست و من سني بنده خدا هستم نه معبود مخلوق،و مومن دين پاک و پرافتخار اسلام هستم که اميدوارم مورد پزيرش وشفاعت پيامبر باشم. اگر شما صرفا چون به خلفاي راشدين فحش نمي دهيم اين ادعا را داريد من به وحدت اعتقاد دارم ترتيب خلافت برايم اهميتي ندارد انها شيعه يا سني نبودند و مسلمان بودند مذاهب و گرايشات ديني در طول تاريخ شکل گرفته اند و اختلاف چنداني ندارند و اختلاف در اصل و حتي فرع دين نيست و فقط در همين مسئله خلافت است و بس . دوست عزيزم ما بايد رفتار نيک بزرگان دين را الگوي خود قرار بدهيم اگ سالها در مورد اين مسائل بحث کنيم بجايي نمي رسيم و فقط اسلام عزيز ضعيف و کفر قوق مي شود دين اول و اخر زمان اسلام است و لاغير و مذهب سني وشيعه بالهاي عزت دين است که بايد هماهنگ باشند.من صميم ترين دوستانم از شيعه هستند . خدا شما را توفيق دهد
171   نام و نام خانوادگي:  اسماعيل     -   تاريخ:   27 آبان 92
سيد محمد جان انشاله همه با با تقوايان و عزيزان خدا و شهداي اسلام محشور بشيم مسلمان بودن در فحاشي و توهين و لعمن فرستادن نيست . تمام اصحاب رسول خدا(س) و تمام خاندان بزرگوارشان شايسته و بايسته احترام هستند. در يکي از کامنت ها ديدم به سني ها عمري گفته بودند و نوشته اند سني ها از اين موضوع ناراحت هستند و ان را دليل حق نبودن عمر دانسته اند. من هم سني هستم از عمري گفتن به من ناراحتم چون من بنده خالق هستي هستم و تنها به خدا توکل مي کنم و هيچ مخلوقي را شايسته پرستش نمي دانم سيد محمد جان اسلام بسرافراز ترين دين است در کامنت نويسي خصوص درموضوع مذاهب اسلامي بايد ادب را رعايت نمودالان کفار يهودي و مسيح و... مطمئنا اين سايت و کامنت ها را رصد مي کنند شايد بعضي از کامنت هاي حاوي فحش و ناسزا نيز توسط همين يهود صفتان و دشمنان وحدت درج مي شود من که خود را مسلمان مي دانم و اختلافي بين شيعه وسني نمي بينم احساس مي کنم هرکس در اين کامنتها عليه ديگري فحش داده مسلمان نيست و از دشمنان اسلام و انقلاب است. همسرم از اهل تشيع است و هردو به مذهب خود پايبنديم و تاکنون بين ما و حتي خانواده ها اختلافي در اين مسئله وجود نداشته است پدرخانم بنده نيز از روحانيون عزيز شيعه است. در کردستان خيلي ها در روز عاشورا به نام حسين شهيد نزورات و قرباني تقديم مي کنند بيائيد و در کردستان اين مسئله را پيگير بشويد چه شيعه و چه سني که به همديگر فحش بدن مسلمان نيستند. ضمنا نوشيتيد اسم اقامو درست ببر من همه اسمها را با احترام نوشتم چون شايسته احترام هستند. اينکه علي خليفه چهارم است به اين معني نيست که ارزش و رتبه اش نيز چهارم باشد حضرت علي بعدا پيامبر نزد ما بالاترين ارزش و مقام را دارد. خلافت به هرحال به ان شکل به ايشان رسيد و به نظر من اين مسئله ديگر نبايد موضوع اختلاف باشد چون هر چهار خليفه مسلمانند و چسپاندن مذهب به انها شايسته نيست .محمد عزيزم امامان بزرگوار نيز مخالف فحاسي و بي ادبي و عداوت بوده اند. شما بهتر است يک ماه بين جماعن اهل سنت زندگي کنيد مي بينيد که انها که هنوز صفات مسلماني دارند هيچ وقت به امامان بي احترامي نمي کنند. امامان جد سادات ما هستند . برادر عزيز و زرگوارم محمد جان مي دانم که به مذهب خود اعتقاد داريد ولي برادرم به فکر سربلندي اسلام باش . مرگ بر يهوديت و مرگ بر دشمنان اسلام مرگ براسرائيل مرگ بر تفرقه و نفاق و مرگ بر کسانيکه خودرا دربين مسلمانان منفجر مي کنند اينها نه شيعه هستند و نه سني. برايت ارزوي موفقيت دارم
172   نام و نام خانوادگي:  محمدي     -   تاريخ:   23 آذر 92
بسم الله الرحمن الرحيم.و صلي الله علي محمد و آله الطيبين الطاهرين. خدمت همه مسلمانان_شيعه و سني_عرض سلام و ادب و احترام. و همين طور برادر محترم آقا اسماعيل السلام عليكم و رحمت الله و بركاته. به اين فكر ميكنم كه اگر همه_چه شيعه و چه سني_در سايت ها يا در هرجاي ديگر مانند آقا اسماعيل در سخنانشان ادب و احترام رو رعايت ميكردند.دو گروه تشيع و تسنن به هم نزديك شده بودن و مشكلاتشون رو حل كرده بودن. بنده هم با اين نظريه كه بايد از توهين دست برداشته و با استكبار بجنگيم و اختلافات رو حل كنيم.موافقم. نبايد اجازه بديم كه كفّار از اختلاف فريقين_شيعه وسني_براي رسيدن به خواسته هاي پليد خودشون استفاده كنن. و اما از دوستان عزيز و محترم اهل سنتم چند سوال دارم كه در كامنت ديگر مطرح خواهم كرد._انشاءالله_
173   نام و نام خانوادگي:  محمدي     -   تاريخ:   23 آذر 92
و اما سوالات= برادر محترم آقا اسماعيل گفتن كه= _حضرت علي نزد ما بالاترين ارزش و مقام را دارند_ خوب.ما خيلي خوشحاليم كه در اين مورد كه علي(ع)بعد از پيامبر(ص) افضل بود بين عزيزان اهل سنت و اهل تشيع اشتراك هست. اما يك سوال پيش مياد= قطعا عقل به ما ميگويد كه بايد از بهترين پيروي كرد. خداي مهربون در سوره زمر ميفرمايد=پس بندگان مرا مژده بده آنان که سخن را ميشنوند و بهترين آن را پيروي ميکنند اينانند كه خدا آن ها را هدايت كرده است و آنها صاحبان خرد هستند._زمر/17 و18_ خداوند در صفات اولي الالباب_عاقلان و خردمندان_ميگه كه=اينان سخن را ميشنوند فيتّبعون احسنه=واز بهترين آن پيروي ميكنند.... پس چگونه ميشه گفت كه علي بهترين است ولي آن موقع از غير علي اطاعت كرد؟
174   نام و نام خانوادگي:  محمدي     -   تاريخ:   23 آذر 92
برادر محترم!آقا اسماعيل! اگر مذهب مهم نيست.پس چرا شما الآن سني هستيد؟و چرا از اين مذهب و بزرگان آن_جناب خليفه اول و دوم_طرفداري ميكنيد؟ تبري و تولي خيلي مهمه......مهم ترين مطلب در اسلام....لا اله اله الله....است.....آيا مبينيد كه مهم ترين جمله با لا يعني نه و نفي شروع ميشود؟ يعني خدا نفرموده كه تو الله را قبول داشته باش و هرچه خواستي بكن!بلكه اول بايد بگويي لا=نيست اله الا الله=معبودي جز الله..... و همين طور در قرآن در سوره بقره ميفرمايد=پس هركس به طاغوت كافر شود و به الله ايمان آورد قطعا به ريسماني محكم چنگ زده است..... و اگر دقت بكنين در اين جا ابتدا بحث تبري از طاغوت رو مطرح ميكنه و پس از آن ايمان به خدا رو..... ما نميتونيم كه هم محمد(ص)رسول خدا رو قبول داريم و هم ابي لهب رو.....زيرا ابي لهب ملعون و دشمن خدا و رسول است ...و محمد(ص)نبي الهي..... پس قطعا بحث تبري از دشمنان و غاصبان حق علي و فاطمه و ديگر اهل بيت بسيار مهمه.....
175   نام و نام خانوادگي:  محمدي     -   تاريخ:   24 آذر 92
البته بنده قبل از گفتن ادامه سخنانم خيلي دوست دارم به اين نکته اشاره کنم که اکر من صرفا مطالبي رو از کتب اهل تسنن براي اثبات حقانيت مذهب خودم ميارم به هيچ وجه من الوجوه قصد بي احترامي به خواهران و برادران اهل سنتم و همچنين مقدساتشون رو ندارم..... و اما بعد=خيلي دوست دارم که برادر محترم من آقا اسماعيل زود تر از هرچيزي دليل و مدرک مبني بر ادعاشون که خليفه دوم_جناب عمربن خطاب_ايرانيان رو مسلمان کرد بيارن..... زيرا= با مراجعه به متون اهل سنت و جماعت ميتوان دريافت که= طبق گفته خود خليفه دوم ايشان و خليفه سوم_جناب عثمان عفان_از جنگ گريختن._المحرر الوجيز في تفسير کتاب العزيز ابن عطيه اندلسي ج1 ص529_ و يا حتي در تاريخ نديدم که جناب خليفه دوم حتي يکي از قبايل عرب رو_از خودشون بودن_رو مسلمان کنن .ديگه چه برسه يک کشور از عجميان رو.
176   نام و نام خانوادگي:  محمدي     -   تاريخ:   24 آذر 92
و همين طور هم ميخواستم خطاب به برادر گراميمون آقا حسين عرض سلام و احترام كنم و بگم كه= بحث ما _اهل تشيع_سر اين نيست كه چرا علي(ع)به قدرت نرسيد!زيرا مولاي ما دنيا را سه طلاقه كرده بود و اشتياقي به هوس هاي دنيا نداشت. اما= بحث بحث امر خداست.....اگر مسلمان و پيرو واقعي اوامر خدا و رسول مهربان او_صلوات الله عليه و آله و سلّم_هستيم نبايد ببينيم كه ايشان چه ميگويند؟ عموم اهل سنت بر اين اعتقاد هستن كه سيدنا رسول الله(ص)جانشين انتخاب نكردن و پس از شهادت حضرت(ص) صحابه در سقيفه جمع شده و جناب خليفه اول را انتخاب كردند...... و اما= اهل تشيع ميگويند كه= _خير اينگونه نيست بلكه رسول خدا(ص)به امر خداي مهربان و دانا و بصير اولين مومن به خدا يعني علي بن ابي طالب رو به خلافت و امامت پس از خود انتخاب كردند. به هر حال بنده به عنوان يكي از اهل تشيع لازم ميدونم كه اين دو مورد رو بررسي كنم....
177   نام و نام خانوادگي:  محمدي     -   تاريخ:   24 آذر 92
بررسي نظريه عموم عزيزان اهل تسنن= مورد 1)پيامبر جانشيني انتخاب نكرد. خوب در اين نظريه چند اشكال وجود داره.... از جمله= اگر اين نظر رو قبول كنيم آن موقع مجبوريم اين رو هم قبول كنيم كه اعضاي سقيفه بيشتر از رسول خدا دلسوز و به فكر اين امت بودن! همچنين لازمه اش اين هست كه قبول كنيم خليفه اول_جناب ابي بكر بن ابي قحافه_ از پيامبر باهوش تر بوده! چون= جناب ابوبكر پس از 2 سال خلافت قدر زحمات خويش را دانسته و براي اينكه در امت اختلافي نشه جناب عمربن خطاب رو به عنوان جانشين خويش انتخاب كرده! ولي شگفتا كه پيامبر همان رسول امين الهي كه خداوند ساحت او را از بيهوده گويي مبرا اعلام كرده و او از جمله تطهير شدگان در آيه تطهير است پس از 23 سال زحمت براي تبليغ اسلام و مسلمان كردن مردم و رساندن سخنان الهي مردم را بي سرپرست رها كرده تا مردمي كه تازه از جاهليت و ظلمت كفر بيرون آمده اند صلاح خود را خود تشخيص داده و شخصي را به عنوان رهبر انتخاب كنن!
178   نام و نام خانوادگي:  محمدي     -   تاريخ:   24 آذر 92
بعد= اگر خليفه انتخاب نكردن هدايت بود پس چرا ابوبكر اين هدايت را رها كرد و خود را خليفه اعلام كرد؟ و تازه اين هم بسنده نكرد= بلكه=اگر ايشان مجري واقعي سنت رسول خدا بود پس چرا بر خلاف سنت رسول(ص) جانشين و خليفه پس از خود انتخاب كرد؟ و چرا عمربن خطاب راهي به غير از اين دو پيش گرفت ؟ البته در كتب عزيزان اهل تسنن آمده كه رسول خدا خطاب به علي فرمود=.....و انت خليفتي في كلّ مومن من بعدي..... ابن ابي عاصم شيباني يكي از علماي محترم عامه_سني_متوفاي قرن سوم هجري در كتاب السّنه آوردن كه= .......ابن عباس از رسول خدا روايت كرد كه رسول خدا به علي گفت=تو براي من همانند هارون نسبت به موسي هستي جز اينكه تو نبي نيستي.همانا سزاوار نيست كه من از ميان شما برده شوم مگر اينكه تو جانشين من در ميان تمام مومنان بعد از من هستي.-السّنه ابن ابي عاصم شيباني ج2 ص565_
179   نام و نام خانوادگي:  محمدي     -   تاريخ:   24 آذر 92
و همين طور= اگر انتخاب نکردن جانشين هدايت بود پس چرا جناب ابي بکر پس از رسول خدا(ص)خود را خليفه اعلام کرد؟ و به اين هم بسنده نکرد.... =بلکه عمربن خطاب رو به عنوان خليفه خودش اعلام کرد... و عمربن خطاب راهي جز اين در پيش گرفت..... بالاخره کدام درست است؟کدام هدايت است؟
180   نام و نام خانوادگي:  محمدي     -   تاريخ:   24 آذر 92
اما اگر ميخواهيم مومن واقعي و پيرو واقعي خدا باشيم.... بايد به اوامر رسول او گوش فرا بديم.... خداوند مهربان ميگويد= ((قل ان كنتم تحبّون الله فاتّبعوني يحببكم الله و يغفر لكم ذنوبكم و الله غفور رحيم.))-آل عمران/31_ ترجمه=بگو=اگر خدا را دوست داريد از من پيروي كنيد تا خدا هم شما را دوست بدارد و كناهان شما را ببخشد و الله غفور رحيم. در واقع شرط دوست داشتن الله خداي ما پيروي از رسول اوست. خداوند به ما در قرآن خبر ميده كه هركس خدا و رسول او رو مخالفت كنه براي او آتش جهنم است كه هميشه در آن خواهد بود._سوره جن/آيه 23_
181   نام و نام خانوادگي:  محمدي     -   تاريخ:   24 آذر 92
پس در اين شكي نيست پيروي از سخنان حضرت محمد مصطفي(ص)نبي الهي مايه سعادت و خوشبختي ماست. در كتب اهل تسنن آمده كه پيامبر خطاب به علي فرمود=...و انت خليفتي في كلّ مومن من بعدي.... جناب ابن ابي عاصم شيباني كه يكي از علماي محترم عامه_سني_هستن در كتاب السّنه با سند معتبر روايت كردن كه= ((..............ابن عباس از رسول خدا نقل ميكنه كه حضرت خطاب به علي فرمود=تو براي من همانند هارون نسبت به موسي هستي جز اين كه تو نبي نيستي همانا سزاوار نيست كه من از ميان شما برده شوم مگر اينكه تو جانشين من در ميان تمام مومنان بعد از من هستي._السّنه ج 2 ص565_ الباني وهابي راجع به سند اين حديث مبارك ميگه كه= ((اسناده حسن و رجاله ثقات رجال الشيخين غير ابي بلج و اسمه يحيي بن سليم بن بلج قال الحافظ=صدوقا ربما اخطا’ _السنه ج2 ص565 تقيق=ناصرالدين الباني.. در نتيجه سند طبق معيار علماي سني صحيح هستش. و ديگر با خود اهل سنت هست كه قبول كنن يا نكنن!
182   نام و نام خانوادگي:  محمدي     -   تاريخ:   24 آذر 92
ونميدانم در كجاي دنيا افرادي با زور و فشار و كتك بيعت ميخوان بگيرن!و بعد هم همان افراد تقديس ميشن!اين از شگفت انگيز ترين ماجراهاي دنياست! خلاصه ما به برادران و خواهران اهل تسننمون نظري خوب داريم.......و اميدواريم خدا همه مارا به راه راست هدايت كند.... در كتب معتبر عامه مانند صحيح بخاري آمده كه خشم فاطمه خشم خدا و رسول اوست و فاطمه هم بر شيخين_خليفه اول و دوم_خشمناك بودن.... پس ما چطور ميتونيم كساني رو دوست خود بگيريم مادرمان بر آنان خشمگين است! و چه خوب كه ما هم از اختلاف دست برداشته!و از طرفداري بي جا از اشخاصي پرهيز كنيم....قطعا حفظ اسلام و تبليغ اسلام و حاكميت اسلام كه حاكميت تمام خوبي هاست خواسته اوليا’ و انبيا و همه ما است...... ما ميتوانيم.... والسلام عليكم و رحمت الله.
183   نام و نام خانوادگي:  مجيد     -   تاريخ:   30 آذر 92
با سلام خدمت مديريت سايت ايا حضرت سكينه دختر امام حسين (ع) همسر مصعب بن زبير بوده است كه وهابيت بر روي آن مانور ميدهد ؟و اگر تشابه اسمي است همسر حضرت سكينه چه كسي بوده است؟
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
آنچه كه از منابع اهل سنت در اين باره برداشت مي شود، اين است كه اين ازدواج با اجبار بوده است همچنانكه  سبط بن جوزى در تذكرة الخواص مي گويد: وأما سكينة: فتزوجها مصعب بن الزبير فهلك عنها... وأول من تزوجها مصعب بن الزبير قهراً....معصب بن زبير با سكينه ازدواج كرد و در حالى كه همسر او بود، از دنيا رفت. نخستين كسى كه با سكينه ازدواج كرد، معصب بود و اين ازدواج با اجبار صورت گرفت.سبط بن الجوزي الحنفي، تذكرة الخواص، ص249 ـ 250، ناشر: مؤسسة أهل البيت ـ بيروت، 1401هـ ـ 1981م.
و علت ديگري كه مي شود براي اين ازدواج ذكر كرد، اين است ازدواج سكينه با مصعب تنها از روي مصالح سياسي ـ اجتماعي صورت گرفته بود  و خود حضرت سكينه به اين ازدواج راضي نبوده است ، چنان‌که شواهد تاريخي بسياري بر اين‌گونه ازدواج‌ها وجود دارد مانند بسياري از همسران پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ ، امام حسن مجتبي ـ عليه‌السّلام ـ و برخي ديگر از ائمه ـ عليهم‌السّلام ـ كه بخاطر مصالحي ازدواج مي كردند .شاهد اين مطلب اينكه که وقتي حضرت سکينه ـ عليها السّلام ـ سر از اطاعت ابن زبير برمي‌گيرد و نشوز مي‌کند، رملة بنت‌الزبير خواهر مصعب نزد عبدالملک مي‌رود و مي‌گويد: نشزت سكينة بنت الحسين عليه السلام على عبد الله بن عثمان بن عبد الله بن حزام فدخلت أمه رملة بنت الزبير على عبد الملك فأخبرته بنشوز سكينة على ابنها وقالت يا أمير المؤمنين لولا أن نبتز أمورنا لم تكن لنا رغبة فيمن لا يرغب فين«اگر چنين نبود که ما مي‌خواهيم پوششي بر کارهاي خود بگذاريم، هرگز نسبت به کسي که رغبتي در ما ندارد، رغبتي به او نداشتيم.» بلاغات النساء ص 66 با توجّه به اين جمله و تصريحي که در آن وجود دارد، به راحتي مي‌توان پذيرفت كه او راضي به اين ازدواج نبوده و آز اطاعت آنها خوداري مي كرده است
نکته ديگر دراين خصوص اين است که برفرض صحت داستان ازدواج مصعب با حضرت سکينه، به اين مطلب بايد دقت  كه برادر مصعب كه حاكم حجاز بود، به شهادت تاريخ از آتش زدن دسته جمعي بني هاشم ابايي نداشت ، اگر لازم بود به هر کاري دست مي زد تا به خواسته خود برسد  و با توجه به اينكه سکينه اي که تمام مردان خانواده اش شهيد شده اند و تنها امام سجاد (ع) آنهم در سخت ترين شرايط قرار دارد مي تواند به زبيريان جواب منفي دهد بنابراين با دقت در شرائط زماني  كه حضرت سكينه زندگي مي كرد، وجود چنين ازدواجي بعيد نيست.
علت ديگري كه بعضي از علماء بعد از مسلٌم دانستن اين ازدواج  ذكر كرده اند، اين است كه طبق قرائن تاريخيّه شايد حال مصعب در آن وقت خراب نبوده است ، و شايد مسائل جنبي به قدري قوي بوده است كه ما اينك نتوانيم درست آن را تجزيه و تحليل بنمائيم . آيت الله تهراني  در كتاب امام شناسي اين قول را ذكر مي كند
البته آنچه در نزد شيعه معروف است، اين است که حضرت سکينه جز با پسر عمويش عبدالله بن‌الحسن ازدواج نکرد.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
 
184   نام و نام خانوادگي:  شمس الدين جليليان     -   تاريخ:   01 دي 92
کامنت181- آقي مجيد . با سلام خدمت شما آنچه از حوادث صدر اسلام در موضوع اهل بيت به وضوح دريافت ميشود اين است که بسياري از ازدواج ها گاه به خاطر مصلحتي بوده گاهي هم اجبار نمونه ي ازدواج مصلحتي ازدواج پيامبر با دختر ابوسفيان و همچنين ازدواج آن حضرت با صفيه و ازدواج اجباري هم ازدواج امام جواد -ع- با دختر مأمون است . اما اهل سنت خصوصا وهابيها که در مقابل منطق شيغه همواره کم آورده همه ي نصوص قرآني و روايي و عقلي را ره کرده و چسبيده اند به ازدواج عمر با ام کلثوم و مصعب با سکينه و ... در حالي که اين ازدواج ها قطعي نيستند بنده فرض مي کنم که صحت دارد و قطعي هم باشد هيچ ارتباطي با موضوع حقانيت يا رد حقانيت هيچ کدام از طرفين (اهل بيت و خلفاي جور) ندارد فقط در حد يک شبهه ي ضعيف ارزش دارند . شما بايد شرايط زمان و وضعيت نابه ساماني که در پي کودتاي اصحاب سقيفه و وصيت ابوبکر در نصب عمر و شوراي مضحک و خلاف شرع خليفه ي دوم که گرداننده ي اصلي آن عبدالشيطان بن عوف نوه ي زرقا که از فاحشه هاي دوران جاهليت و از چهره هاي صاحب نام اصحاب الرايات بوده و تمرد و پيمان شکنان اهل جمل و ستم پيشگان صفين و خوارج و حکومت فرزندان هند و نابغه و کشتار بي رحمانه ي آل علي (ع) در کربلا پيش آمد ، توجه داشته باشيد آنگاه به وضعيت امام سجاد که بزرگترين وظيفه اش در آن شرايط حفظ جان خود و فرزندش امام باقر -ع- از گزند حوادث دشمنان اهل بيت بوده دشمناني که در اوج قدرت بوده اند هم بني اميه چه سفياني و چه مرواني و هم بني زبير که در آن شرايط کمتر از بني اميه نبودند . تاريخ حقيقتا تاريک است و علت هم حکام جور هستند وقتي بر هفتاد هزار منبر به علي دشنام گفته مي شود و پيروانش مصلوب مي گردند چه انتظاري از امام سجاد ي که بي کس و تنها شده بود مي رفته ؟ آيا توان مقابله با اين همه زنازاده ي معلوم الحال و مجهول النسب داشته اند ؟ شيعه در طول تاريخ يک وظيفه ي اساسي داشته و دارد و آن هم اين است که اگر حکمت فعل امام را درک کرد خوب خدا را شاکر باشد و اگر نتوانست درک کند فقط مطيع محض باشد .امام واسطه ي فيض خداوند و بندگانش است هر کاري کند مصلحت است و عملش و گفتارش حجت است . برادر عزيز ما چند واقعه ي قطعي و بدون شک و شبهه در تاريخ داريم که همه ي روايات مشکوک را باطل مي کند . به عنوان مثال فقط رد پيشنهاد عبدالرحمان در شوراي شش نفره از سوي حضرت امير مبني بر عمل نمودن به شيوه ي شيخين کافي است براي اينکه قاطعانه حکم کنيم علي خلفا را قبول نداشته حتي اگر دخترش را هم به عمر داده باشد ؟ حالا عبدالله حيدري هرچه داد بکشد که اصحاي پيوندهاي زناشويي با اهل بيت داشته اند و ... حجت براي بنده سخن اميرالمومنين در شورا و انتقاد و اعتراض به نتيجه ي آن است بقيه ي مطالبي که در صحاح و غير صحاح نقل شده کشششششششششششک است .
185   نام و نام خانوادگي:  شيعه     -   تاريخ:   14 دي 92
كميل جان قربون دهنت حرف دلم رو گفتي اي ول
186   نام و نام خانوادگي:  shia_ninja     -   تاريخ:   15 دي 92
سلام به تمام اساتيد .........بابا شما که اين مقاله رو نوشتيد...... پس چرا تو سايت (شبکه ولايت) توي آرشيو نوشتين (نقد سريال عمر فاروق) من که اونجا هم نظر دادم... ولي ازتوجه بالا مسئول اين مطلب نه اسم فايل رو تغيير دادن نه لاقل نظرم رو گذاشتن که ملتي که شايد تو اولين نظر اي اسم رو ميبينن فکر نکن اين آغاي خليفه واقعا فاروق بوده....ياعلي.....اجرکم عندالله
187   نام و نام خانوادگي:  حسون     -   تاريخ:   17 دي 92
السلام عليك يا مولي الموحدين و يا قسيم النار و الجنه و يا خليفه بلا فصل نبي(صلوات الله عليه) با سلام و صلوات خدمت همه عزيزاني كه در قسمت ارسال نظر،نظر دادند.از همه بچه شيعيان متشکرم و از اقا اسماعيل هم همينطور. انشاالله همه ما راه راستي را که هر روز در نمازمون از خدا مي خواهيم که همان راه نبي مکرم و اهل بيت عصمت و طهارت و همان اهل کساء هستند که خداوند هر پليدي را از انها دور کرده است(صلوات الله عليهم اجمعين) هدايت بشويم و از دست اقا اميرمومنان از حوض کوثر سيراب بشويم. اقا اسماعيل، اتحاد و وحدت فرموده موکد مقام معظم رهبري است. اما اين به معناي اين نيست که ما از حقانيت و اوصاف اهل بيت مان دست بر داريم. در واقعه غذير خم شيعيان تبليغ و ترويج نکردند و فکر کردند که با وجود دهها هزاز نفر ديگر کسي انرا انکار نميکند. اما متاسفانه عده اي خيانت کردند. به همين خاطر ما قضيه عاشورا و اوصاف اهل بيت و ديگر مختصات به اين دوازده نور پاک را نمي گذاريم به سرقت برود يا مورد انکار واقع شود. انشالله با توجه به ادبي که شما داريد تفکري کنيد و به حقانيت فرموده ديگر عزيزان هم پي ببريد.من هم براي همه عزيزان دعا مي کنم . والعاقبة للمتقين. وسلام عليکم.صلوات بر محمد و ال محمد همراه با و عجل فرجهم.
188   نام و نام خانوادگي:  حامد     -   تاريخ:   22 دي 92
جناب سيد مسعود با سلام من يک برادر اهل سنت شما هستم اما مدت زيادي است که در عقيده خودم در گير بوده ام و مطالعات زيادي داشته ام اما شما در متن خود جواب يکي از بزرگترين سوالات من را داديد که بسيار متشکرم به عقيده ما اهل سنت خلافت و جانشيني بعد از پيامبر امري مردمي است نه خدايي يعني اين که هر کس که مردم به او رجوع کنند او خليفه مسلمين است از اين رو چون مردم به ابوبکر صديق رجوع کردند پس او بايد بعد از پيامبر جانشين باشد اما حالا اين سوال برايم مطرح شد که حال جانشيني مردمي است پس چرا ابوبکر صديق بعد از خود عمر فاروق را منصوب کرد در صورتيکه اين حرکت عکس حرف هايي است که به ما گفته شده پس ديگر واقعا شک کرده ام
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
خوب است بدانيد تنها کسي که با ابوبکر بيعت کرد و او را به عنوان خلبفه معرفي کرد، عمر بن خطاب بود بعد با استفاده از قدرت زور و چماق، مردم را  وادار به بيعت کردند ولي با اين حال نيز اکثر صحابه با ابوبکر به مخالفت پرداخته و خلافت او را غير مشروع مي دانستند در اين خصوص مقاله مستقلي نوشته شده است که بهتراست مطالعه شود
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
 
189   نام و نام خانوادگي:  حسيني     -   تاريخ:   04 بهمن 92
شما همه شيعه ها نميواييد قبول کنيدکه اسلام واقعي چي بودبوچطور شروع شد توسط چه کساني گسترش پيدا کرد ,شما در واقع اصلا قران روقبول ندارين اگه داشتين امروز اين همه به اصحاب پيغمبر توهين نميکردين
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي؛ اتفاقاً ما دنبال بيان اسلام واقعي هستيم و واقعيات را با دليل مطرح مي كنيم در ثاني ما به صحابه توهين نمي كنيم بلكه نظر واقع بينانه خود مبني بر عدم عدالت تمامي صحابه را مستدل بيان داشته ايم اگر انتقادي داريد مستدل و با ذكر مورد بيان داريد.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
190   نام و نام خانوادگي:  شمس الدين جليليان     -   تاريخ:   05 بهمن 92
189- آقاي حسيني ما شيعه ها دوست داريم بدانيم اسلام چيه ! منتهي منتظر بوده ايم که يکي مثل شما اسلام را به ما معرفي کند ! البته مدتي است به اين نتيجه رسيده ايم اسلامي که شماها سنگ آن را به سينه مي زنيد و مدعي هستيد که بزرگانتان آن را ترويج کرده اند ، امروز در سوريه به خوبي نمود پيدا کرده و در سايه ي فتاواي مفتکي هاي وهابي پيروان اين اسلام در بي شرمي و رذالت ، روي قوم لوط را هم سفيد کرده اند و انسان از منتسب بودن به اين آيين نوظهوري که انگليس آن را پايه ريزي کرد و پرچم آن را به دست محمدبن عبدالکفتار يهودي و حمايت آل جهود بر اماکن مقدس اسلامي برافراشته نمود ، احساس شرم مي کند بلکه از اين که در خلقت با اين شياطين انس مشترک است بيشتر احساس خفت و خواري مي کند . اسلامي که سيدتان دومي آن را گسترش داد و به آن افتخار مي کنيد فعلا در سوريه به سبک اربابتان يزيد ، مانند ماشين جوجه کشي در سطح وسيع حرامزاده توليد مي کند و تحويل جامعه ي به اصطلاح اسلامي مي دهد . بسيار طول نخواهد کشيد که اين فرزندان نامشروع در محافل مذهبي و دارالفتواهاي مکه و مدينه و الازهر بر منبرهاي مساجد فتواهايي صادر خواهند کرد که بيش از هرزمان ديگري شيطان را به وجد خواهند آورد . مفتي هاي فعلي اينگونه هستند که مي بينيد و مي شنويد بدا به حال مسلمين زماني که اين نورسيده ها برايشان فتوا بدهند ! زناي محارم آن هم به صورت شرعي در عرب جاهلي هم سابقه نداشته (البته غير از خليفه ي محبوب و البته برحقتان يزيد که به خواهر و مادر و دختر خود هم رحم نمي کرده )اما اعراب مسلمان آن را مجاز مي دانند ! اگر شما اين را دين مي دانيد من قلبا از آن بيزارم . اسلام دين رحمت و طهارت و پاکي است . ديني که حرامزاده و ناپاک مروج آن باشد دين نيست حالا هر اسمي که روي آن گذاشته شود مهم نيست . شما را به خدا اين اسلامي را که شيعه ها از آن خبر ندارند ، معرفي کن ثواب دارد . خيلي ها دوست دارند بدانند اين اسلام کيلويي چنده ؟
191   نام و نام خانوادگي:  sadas     -   تاريخ:   18 بهمن 92
آقاي اسما ايراني اشکال داره اسم عمر گذاشته بشه زيرا 1-عمر به رسول خدا که عصمت الله هست گفت اين مرد نميفهمد (ان الرجل ليحجر) 2-عمر ابنه اي تشريف داره به اسناد خودتون 3-عمر لحظه اي به خدا ايمان نياورده به کلام معصومين 4-عمر در جنگ احد فرياد کشيد که محمد کشته شد و سپاه را به هم ريخت 5-عمر قاتل حضرت زهرا بوده 6-عمر غصب حق اميرالمومنين کرده 7-عمر به بي بي حضرت زهرا تو کوچه بني هاشم سيلي زده 8-عمر غاصب فدک از بي بي حضرت زهرا هست در صورتي که حق بي بي بوده اين هشت مورد ذره اي از ذره اي از ذره اي از خيانت هاي عمر هست که اگر قرار به شمارش باشد شماره ها از پاي مي افتند شرمنده ام از اين همه ?????
192   نام و نام خانوادگي:  امين     -   تاريخ:   25 بهمن 92
سلام به برادرهاي اهل تسنن و تشيع حقير ميگم ضمن اينکه وحدت و برادري خود رو حفظ ميکنيم براي خود دلسوزي کنيم و اخرت خود رو بخاطر تعصبات الکي خراب نکنيم و بياييم بخاطر خودمون هم که شده دين يا مذهب خودمون رو با تحقيق انتخاب کنيم بنظرحقير تاريخ رو اگر زيرورو کنيم خودمون ب حقيقت پي خواهيم برد و دربندتعصب نباشيم چونکه تا وقت هست و زنده ايم ميتونيم اما بعداز مرگ ديگه فايده نداره.حقير يک انساني هستم که دين ومذهب خودم رو باتحقيق انتخاب کرده ام .بخاطرخدا يک مقدار تعصبات رو کنار بگذاريم وکتب هاي تاريخ رو مطالعه کنيم چه از اهل تسنن و چه تشيع.اجرکم عندالله
193   نام و نام خانوادگي:  امين     -   تاريخ:   25 بهمن 92
سلام به برادرهاي اهل تسنن و تشيع حقير ميگم ضمن اينکه وحدت و برادري خود رو حفظ ميکنيم براي خود دلسوزي کنيم و اخرت خود رو بخاطر تعصبات الکي خراب نکنيم و بياييم بخاطر خودمون هم که شده دين يا مذهب خودمون رو با تحقيق انتخاب کنيم بنظرحقير تاريخ رو اگر زيرورو کنيم خودمون ب حقيقت پي خواهيم برد و دربندتعصب نباشيم چونکه تا وقت هست و زنده ايم ميتونيم اما بعداز مرگ ديگه فايده نداره.حقير يک انساني هستم که دين ومذهب خودم رو باتحقيق انتخاب کرده ام .بخاطرخدا يک مقدار تعصبات رو کنار بگذاريم وکتب هاي تاريخ رو مطالعه کنيم چه از اهل تسنن و چه تشيع.اجرکم عندالله
194   نام و نام خانوادگي:  mohamad7     -   تاريخ:   07 اسفند 92
با سلام با توجه به اينکه حجم مقاله کمه عکس کتاب ها رو هم اضافه کنيد.
195   نام و نام خانوادگي:  فرزاد از کردستان     -   تاريخ:   20 اسفند 92
اگر عمر نبود بلال حبشي از قراعت بانگ الله اکبر ميترسيد.ميترسيد که از خانه کعبه بالا برود.ولي چون مشرکان از عمر فاروق ميترسيدند به ناچار صداي الله اکبر اسلام را شنيدند.»»به راستي عمر کرد اسلام را آشکارا.......... اگر روز قيامت خداوند شفاعت رو به حضرت عمر فاروق بده،انشاالله از شفاعت عمر بي نسيب نمانيم. درود بر اسلام
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
خود عمر چنين اعتقادي را که شما داريد نداشت؛ زيرا در موارد فراواني در کتب شما نقل شده است که عمر از مشرکان قريش مي ترسيد
احمد بن حنبل در مسند در روايتي  که سند آن هم حسن است نقل مي کند که پيامبر صلي الله عليه و آله خواست عمر را جهت ماموريتي به مکه بفرستد که در اين جا گفت من از قريشان مي ترسم .فَدَعَا عُمَرَ لِيَبْعَثَهُ إلى مَكَّةَ فقال يا رَسُولَ اللَّهِ انى أَخَافُ قُرَيْشاً على نفسي. مسند أحمد بن حنبل  ج 4   ص 324
اگر مشرکين مکه از عمر مي ترسيدند چرا عمر از رفتن به مکه خودداري کرد؟! آيا اين نشان نمي دهد اين چيزي که شما نقل کرديد واقعيت ندارد
اگر واقعا عمر را شما مرد شجاعي مي دانيد که مشرکين از او مي ترسيدند چرا در جنگها پا به فرار گذاشته و پيامبر (ص) را تنها مي گذاشت آيا اين دليل شما را باطل نمي کند
جهت اطلاع بيشتر در خصوص فرار  عمر به اين آدرس رجوع کنيد
در صحيح بخاري نقل شده است شما در خصوص عمر چنين آمده است
3302 - ... عَنْ الزُّهْرِيِّ أَنَّ مَالِكَ بْنَ أَوْسٍ حَدَّثَهُ قَالَ أَرْسَلَ إِلَيَّ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ فَجِئْتُهُ حِينَ تَعَالَى النَّهَارُ قَالَ فَوَجَدْتُهُ فِي بَيْتِهِ جَالِسًا عَلَى سَرِيرٍ ... فجاء يرفا ... فَقَالَ هَلْ لَكَ فِي عَبَّاسٍ وَعَلِيٍّ قَالَ نَعَمْ فَأَذِنَ لَهُمَا ... ثُمَّ تُوُفِّيَ أَبُو بَكْرٍ وَأَنَا وَلِيُّ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَوَلِيُّ أَبِي بَكْرٍ فَرَأَيْتُمَانِي كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا ...
زهري از مالک بن اوس نقل مي کند : عمر بن خطاب به دنبال من فرستاد پيش او رفتم در حالي که روز ( خورشيد ) بالا آمده بود ، ديدم بر تختي نشسته است ... مالک بن اوس مي گويد : يرفا آمد و گفت عباس (عموي پيامبر اکرم ) و علي بن ابي طالب ( صلوات الله و سلامه عليه ) آمده اند ، مي خواهند پيش تو بيايند ، عمر گفت بگو بيايند ... ( سپس عمر خطاب به عباس و حضرت امير    مي گويد ) ابوبکر از دنيا رفت ومن خود را  جانشين رسول خدا و ابوبکر شمردم و شما دو نفر مرا دروغگو و گناهکار و پيمان شکن و خائن  پنداشتيد .
صحيح المسلم کتاب الجهاد باب حکم الفئ ج5 ، ص 152، طبع : دارالفکر ـ بيروت .
با اين حال شفاعت را شما از کجا استفاده کرديد؟!
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
196   نام و نام خانوادگي:  محب اهل بيت(ع)     -   تاريخ:   26 اسفند 92
سلام خدمت شما
مقاله خوبي بود.من مقاله اي ديدم در همين رابطه که کاملتر و مفصلتر است و روايات ديگر اهل سنت را هم بررسي کرده است.به نظرم بهتر است آن مقاله را جايگزين اين کنيد.مقاله"مصداق يابي صديق و بررسي روايات اهل سنت در اين رابطه"
http://www.magiran.com/view.asp?Type=pdf&ID=1207457
با تشکر
197   نام و نام خانوادگي:  اسماعيل     -   تاريخ:   06 فروردين 93
خدا عاقبت همه شما را بخير کند ، صحابه رسول خدا و خلفاي راشدين (رضي الله عنهم) خدا را دارند، خدا مي داند با ظالم چکارکند در چند کامنت خواستم شما را هديايت کنم تا دست از تغصب و اعتقادات بي اساس و کفر اميز برداريد. اما نشد ولي من هنوز اعتقادم اينست که شيعه و تسنن بالهاي اعتلاي اسلامند





مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | ارتباط با ما