![]() | ||
![]() |
مقالات | سخنراني ها | شبکه سلام | موبايل | انتشارات | محصولات نرم افزاري | ليست پاسخ ها |
![]() |
تاريخ: 24 اسفند 1392 |
![]() |
|
آيا عمر بن الخطاب ، به حضرت زهرا سلام الله عليها جسارت كرده است ؟ | ||
توضيح سؤال :لطفا جريان حمله به بيت حضرت امير المومنين علي (ع) و ضرب و شتم حضرت فاطمه الزهرا ( س ) از كتب شيعه و سني را به صورت مفصل ( فايل ) برايم بفرستيد با تشكر براي ارائه به يكي از برادران سني كه گفته است اگر برايم ثابت كني كه عمر به حضرت فاطمه الزهرا ( س ) جسارت نموده از سني بودن دست بر ميدارم !!!! پاسخ :اين كه عمر بن الخطاب به حضرت زهرا سلام الله عليها جسارت كرده است ، از قطعيات تاريخ است . رواياتى كه در رابطه با هجوم به خانه حضرت صديقه طاهره در كتب اهل سنت آمده به چند دسته مى شود تقسيم كرد . 1. تهديد به سوزاندن خانه: ذكرالطبرى: باسناده عن زياد بن كليب قال: أتى عمر بن الخطاب منزل علىّ وفيه طلحة والزبير ورجال من المهاجرين فقال: واللّه لأحرقنّ عليكم أو لتخرجنّ إلى البيعة»، فخرج عليه الزبير مصلتاً بالسيف فعثر فسقط السيف من بده فوثبوا عليه فأخذوه. تاريخ الطبرى: 2/443. وابن أبي الحديد: عن سلمة بن عبد الرحمان قال: فجاءعمر اليهم فقال: «والذى نفسى بيده لتخرجنّ إلى البيعة أو لأحرقنّ البيت عليكم . شرح نهج البلاغه: 1/164 (2/45). 2. آوردن وسائل آتش سوزى و بى توجهى خليفه دوم بر اعتراض مردم: وابن قتيبة: قال: ... وقال عمر: والذى نفس عمر بيده لتخرجنّ أو لأحرقنّها على من فيها! فقيل له: يا أباحفص إنّ فيها فاطمة!! فقال: وإن. الامامة والسياسة: 1/12، أعلام النساء لعمر رضا كحالة: 4/114. 3 . آوردن وسائل آتش سوزي ودرگيرى لفظى ميان حضرت صديقه و خليفه دوم: البلاذرى: باسناده عن سليمان التيمى وعن ابن عون: إنّ أبابكر أرسل إلى على(عليه السلام)يريد البيعة فلم يبايع، فجاء عمر ومعه فتيلة فتلقّته فاطمة على الباب، فقالت فاطمة: يابن الخطاب! أتراك محرقاً عليّ بابى؟ قال نعم: وذلك أقوى فيما جاء به أبوك. انساب الاشراف: 1/586. أبو الفداء: قال: ... فأقبل عمر بشيء من نار على أن يضرم الدار، فلقيته فاطمة رضى اللّه عنها وقالت: إلى أين يابن الخطاب؟ أجئت لتحرق دارنا؟ قال: نعم. تاريخ أبي الفداء: 1/164. وابن عبد ربّه: الذين تخلّفوا عن بيعة أبي بكر: علىّ والعباس، والزبير، وسعد بن عبادة، فأمّا على والعباس والزبير فقعدوا فى بيت فاطمة حتّى بعث اليهم أبو بكر عمر بن الخطاب ليخرجوا من بيت فاطمة وقال له: إن أبوا فقاتلهم. فأقبل عمر بقبس من نار على أن يضرم عليهم الدار فلقيته فاطمة فقالت: يابن الخطاب! أجئت لتحرق دارنا؟ قال: نعم. العقد الفريد:5/12، طبعة مكتبة الرياض الحديثة. 4 . حمله خليفه دوم به حضرت صديقه طاهره الشهرستانى: عن الجاحظ: إنّ عمر ضرب بطن فاطمة عليها السلام يوم البيعة حتّى ألقت الجنين من بطنها وكان عمر يصيح: إحرقوا دارها بمن فيها، وماكان فى الدار غير علىّ وفاطمة والحسن والحسين وزينب(عليهم السلام). الملل والنحل: 1/57. طبعة بيروت، دار المعرفة. قال المسعودى: فهجموا عليه وأحرقوا بابه، واستخرجواه منه كرهاً، وضغطوا سيّدة النساء بالباب حتّى أسقطت محسناً. اثبات الوصية:143. قال ابن حجر العسقلانى: إنّ عمر رفس فاطمة حتّى أسقطت بمحسن. لسان الميزان:1/268. قال الصفدى: إنّ عمر ضرب بطن فاطمة يوم البيعة حتّى ألقت المحسن من بطنها. الوافى بالوفيات: 5/347. روايات فراواني از طريق اهل سنت و شيعه نقل شده است كه غضب فاطمه ، غضب پيامبر و غضب پيامبر غضب خداوند است : عن على رضى اللّه عنه قال: قال رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله وسلم لفاطمة: «إنّ اللّه يغضب لغضبك، ويرضى لرضاك . هذا حديث صحيح الإسناد ولم يخرجاه . المستدرك: 3/153، مجمع الزوائد: 9/203، الآحاد والمثاني للضحاك: 5/363، الذرية الطاهرة النبوية للدولابي: 119، المعجم الكبير للطبراني: 1/108، 22/401، نظم درر السمطين للزرندي الحنفي: 178، الكامل لعبداللّه بن عدي: 2/351، تاريخ مدينة دمشق : 3/156، أسد الغابة :5/522، ذيل تاريخ بغداد: 2/140، 2/141 ميزان الاعتدال :2/492، الإصابة: 8/265،266، تهذيب التهذيب: 21/392، سبل الهدى والرشاد للصالحي الشامي: 11/ 44 . عن المِسْوَر بن مَخْرَمَة أنّ رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم قال: «فاطمة بَضْعَة منّى فمن أغضبها أغضبني . صحيح البخارى 4/210، (ص 710، ح 3714)، كتاب فضائل الصحابة، ب 12 ـ باب مَنَاقِبُ قَرَابَةِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم. عن المسور بن مخرمة قال قال رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم: «إِنَّمَا فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي يُؤْذِينِي مَا آذَاهَا . صحيح مسلم 7/141 ح 6202) كتاب فضائل الصحابة رضى الله تعالى عنهم، ب 15 ـباب فَضَائِلِ فَاطِمَةَ بِنْتِ النَّبِيِّ عَلَيْهَا الصَّلاَةُ وَالسَّلاَمُ . و از قطعيات تاريخ است كه حضرت زهرا سلام الله عليها تا آخر عمر از دست خليفه و دار و دستهاش غضبناك بود و هر گز از آنها راضي نشد . محمد بن اسماعيل بخاري مينويسد : فغضبت فاطمة بنت رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم فهجرت ابا بكر فلم تزل مهاجرته حتى توفيت. صحيح البخارى: 4/42، ش 2862. بنا بر نقل ابن قتيبه دينوري ، وقتي ابوبكر و عمر به ملاقات حضرت زهرا آمدند ، حضرت زهرا به آنها گفت كه آن دو را تا آخر عمر پس از هر نمازش نفرين خواهد كرد . واللّه لأدعونّ اللّه عليك في كلّ صلاة أصلّيها . الإمامة والسياسة، تحقيق الشيري ج 1، ص 31. اما از ديدگاه روايات شيعه ، اين كه قاتل حضرت زهرا سلام الله عليها ، عمر بن الخطاب است ، قطعي است . ما فقط به نقل يك روايت اكتفا ميكنيم : وكان سبب وفاتها : أن قنفذا مولى عمر لكزها بنعل السيف بأمره ، فأسقطت محسنا ومرضت من ذلك مرضا شديدا ، ولم تدع أحدا ممن آذاها يدخل عليها . سبب شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها اين بوده است كه قنفذ غلام عمر به دستور او ، آن حضرت را با غلاف شمشيرش زد . و اين سبب شد كه محسن سقط شود و حضرت زهرا شديدا مريض شوند . در مدتي كه مريض بودند ، به هيچ يك از آناني را كه او را اذيت كرده بودند ، اجازۀ ملاقات نداد . دلائل الإمامة ج 2 ، عنه بحار الأنوار : 8 / 230 - 232 ( ط الكمپاني ) ، 30 / 290 - 295 . 2 . مثالب النواصب : 371 - 374 ، 418 - 419 . 3 . الصراط المستقيم : 3 / 25 . 4 . مطارح النظر في شرح الباب الحادي عشر : 109 . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج) | ||
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: عباس سالاري -
تاريخ: 09 خرداد 87
بسمه تعالي خدايا اينها که حضرت فاطمه زهراع اذيت وازار رساندن چگونه روزاخرت جواب مي دهند ايا با اين همه اسناد ومدارک که مطرح شده انهايي که سنت عمر وابي بکر وعثمان را دنبال مي کنند ايا از اين کار عمر راضي هستند ايا جوابي دارند اگر حضرت فاطمه زهرا ع بپرسند من که از اينها ناراضي بودم شما به چه دليل دنبال رو اينها بودي چه جوابي را داريد حضرت فاطمه زهرا ع که ناراضي بودند يعني امام علي ع هم ناراضي بودند وپيامبر اسلام هم نارضي هستند واخر خدا هم از دست عمر ناراضي هستند حديث نبي اکرم را فراموش نکنيد خدايا ما را شيعيان واقعي قرار بده ما را اني به خودمان وامگذار |
2 |
نام و نام خانوادگي: سني سني زاده -
تاريخ: 24 آذر 87
اين چيزي كه اين جا نوشته شده همه اراجيف است.براي فاروق اعظم حضرت عمر رضي الله عنه همين كافي است بر رد بهتانهاي وارده كه او داماد حضرت علي ابن طالب است.بدانيد عمر ايرانيان را مسلمان كرد.عم همان كسي است كه در جوار رسول الله به خاك سپرده شده.ايا عقل سليم ميپذيرد كه العياذ بالله قاتل دختر پيامبر در جوار پدر او به خاك سپرده شود. |
3 |
نام و نام خانوادگي: محمد -
تاريخ: 24 آذر 87
سلام لطفا بيشتر مطالعه کنيد کسي که از تاريخ چيزي نمي داند نبايد اظهار نظر کند |
4 |
نام و نام خانوادگي: محسن -
تاريخ: 30 آذر 87
پس حضرت علي در تمام اين مدتي که عمر حضرت فاطمه را اذيت ميکرد، کجا بود؟ جواب نظر: با سلام مي توانيد به آدرس ذيل مراجعه نماييد http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=108 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
5 |
نام و نام خانوادگي: فاتح فاطمي -
تاريخ: 06 دي 87
واقعا براي مسلمانان متأسفم که هنوز درگير چنين مزخرفاتي هستند، اينکه عمر خليفه دوم مسلمين (از نظر اهل سنت)به دختر پيامبر حمله کرده يا نکرده چه دردي را براي ما درمان مي کند ، اين دسته از افراد فقط دنبال افتراق، بهتان و آبروريزي هستند دوستان مطمئن باشيد با اين کارها نه سني ها شيعه مي شوند و نه شيعه ها سني مي شوند، هرچي که شده شده، گيرم حق با شيعه هاست يا سني ها، ما بايد الآن همديگر را حمايت کنيم به بهانه ي اينکه مسلمان هستيم نه اينکه در پي رسوا کردن همديگر باشيم، خداوند ما را گوناگون آفريده پس نبايد ما انتظار داشته باشيم همه شيعه يا سني شوند ، عقل حکم مي کند که برادر همديگر باشيم، الآن نه عمر و نه دختر پيامبر وجود دارند ونه علي که قضاوت کند و ماييم که بايد پشت همديگر را بگيريم ، روانشناسان مي گويند انسان ها در مورد چيزهايي که به آنها علاقه دارند و يا براي آنها ارزشمند هستند عاطفه دارند يعني تو اگر براي من ثابت هم بکني که کدام يک راست مي گه، من به دليل اينکه با اين عواطف و احساسات بزرگ شده ام شانس تو براي اينکه عقيدمو تغيير بدي بسيار کم است ، پس احترام بگذار تا بهت احترام بگذارند و به فکر رسوايي ديگران نباش تا رسوا نشوي ، فاتح فاطمي دوستار تمام انسان ها به ويژه مسلمانان اعم از شيعه و سني |
6 |
نام و نام خانوادگي: علي رضا -
تاريخ: 13 دي 87
باسمه تعالي- السلام عليك يا فاطمه الزهرا سلام الله عليه- ازمطالب ارزشمندي كه قرار داده بوديد كمال تشكر را دارم اجرتان با خانم فاطمه الزهرا سلام الله عليه- اما وقتي نظرات افراد را خواندم غم مظلوميت خانم فاطمه الزهرا سلام عليه سينه ام را فشرد. درجواب اينكه عمر ايرانيان رامسلمان كرد بايد گفت كه عمر فقط به ايران لشكركشي كرد ولي مردم ايران در زمان عمر به دين زردشتي خود كه دين غالب مردم ايران بود باقي ماندند و در زمان حكومت حضرت علي عليه السلام بود كه ايشان با فرستادن سلمان فارسي به سمت ايران ايرانيان را با اسلام ناب حضرت محمد صلي الله عليه واله آشنا كردند. اما در جواب اينكه خاك شدن عمر در جوار رسول خدا وبه شهادت رسيدن حضرت فاطمه الزهرا سلام عليه توسط عمر با هم منافات دارد بايد گفت كه همنشيني وهم جواري با رسول خدا صلي عليه واله چه در زمان حيات وچه در غير حيات به فرد آبرو ومنزلت نزد خدا نمي دهد واين اعمال ورفتار افراد است كه آنها رابه خدا و رسول خدا نزديك مي كند وباعث مقام ومنزلت شخص نزد خدا ورسول خدا مي شود.خداوند مي فرمايند ((....ان اكرمكم عند الله اتقاكم-حجرات آيه 13))همچنين ميتوان به قران استناد كرد وگفت حضرت موسي عليه السلام ازكودكي دركاخ فرعون بزرگ شده بود پس اگر هم جواري بارسول خدا به شخص منزلت و قربت نزد خدا مي داد واعمال فرد را به خاطر اين هم جواري توجيه مي كرد پس فرعون نبايد عملي خلاف انچه كه رسول خدا گفته است عمل مي كرد كه اين طور نيست نه تنها فرعون وفرعونيان دستورات حضرت موسي عليه السلام را عمل نكردند بلكه به مخالفت با آن دستورات پرداختند وقصد كشتن رسول خدا وپيروان بر حقش را گرفتند وخداوند در قرآن درباره فرعون وامثال فرعون ميفرمايند ((...وحاق بال فرعون سو’ العذاب النار يرضون عليها غدوا و عشيّّا و يوم تقوم الساعه ادخلوا آل فرعون اشدّ العذاب-غافر 45و46)) واحاطه كرد آل فرعون را بدترين عذاب.آنان بر آتش عرضه مي شوند هر بامداد وشامگاه و آنگاه قيامت بر پا مي شود(فرمان مي رسد)درآوريد ال فرعون را در شديدترين عذاب- همچنين روايتي از رسول خدا كه در ناسخ سپهر جلد 4 صفحه 178 امده است كه رسول خدا فرمودند (فاطمه پاره تن من است او از من ومن از اويم هركه او را بيازرد مرا آزرده وهركه مرا بيازرد خدا را آزرده است وكسي پس از من او را بيازرد چنان است كه در حضور من اورا آزرده است هركه در زندكي من او را اذيت كند مثل ان است كه پس از مرگ من اورا آزرده باشد)خداوند در آيه 22 مجادله مي فرمايند (( مردمي را نيابي كه به خدا و روز قيامت ايمان داشته باشند در حالي كه دوستي كنند با كساني كه با خدا ورسولش دشمني كرده اند گرچه انان پدرانشان باشند يا فرزندانشان يا برادرانشان يا خويشان ان ها)) با توجه به اسناد ومدارك وكتب سني وشيعه كه مقداري از آنها را عزيزان بروي سايت قرار داده اند به شهادت رسيدن حضرت زهرا عليه السلام توسط عمر اثبات مي شود.اما در مورد افرادي كه چشمان خود را به روي حقايق مي بندند هم جواري عمر با رسول خدا صلي عليه واله را دليلي براي صورت نگرفتن اين عمل توسط عمر ميدانند آيه زير در ذهن تداعي ميشود كه خدا به رسول خود مي فرمايد((...و منهم من يستمعون اليك افانت تسمع الصم ولو كانوا لا يعقلون ومنهم من ينظر اليك افانت تهدي العمي ولا كانوا لا يبصرون-يونس 42و43))وبرخي از آنان(به ظاهر)به تو گوش فرا مي دهند اما مگر تو مي تواني كرها را شنوا كني هرچند تعقل نكنندوبرخي از آنان به تو مي نگرند مگر تو مي تواني كورها را هدايت كني هر چند كه نبينند(حقايق را)- اللهم العجل وليك الفرج |
7 |
نام و نام خانوادگي: سارو -
تاريخ: 14 دي 87
واقعآ براتون متآسفم كه هنوز دارين اين چيزا رو ميگين.من تو اسلام ياد گرفتم كه به كسي توهين نكنم و همچنين به كسي افترا نبندم.شما با اين كارتون كل شيعه رو بردين زير سوال.من فقط چند تا سوال ميپرسم همين .كه البته خطاب به عليرضا هم هست.1-چرا وقتي حضرت عمر جسارتي به حضرت فاطمه كرده حضرت علي و حضرت حسن وحضرت حسين اعتراضي نكردن در صورتي كه ما اونا رو از شجاعترين مسلمانان ميدونيم؟2-چرا 6 ماه بعد از فوت حضرت فاطمه حضرت علي يكي از دختراشو (كه از حضرت فاطمه داشت)به عقد حضرت عمر در آورد؟لطفآ جواب بدين البته اگه ميتونين. جواب نظر: اگر قرار بر تاسف است بهتر است براي بزرگان خود تاسف بخوريد که چنين رواياتي را که در کتب منبع (تاريخ طبري، تاريخ أبي الفداء، انساب الاشراف و عقدالفريد  و....) خود ذکر کرده اند ما در اين سايت بناي توهين بر هيچ يک از افراد را نداريم و اگر دقت کرده باشيد اکثرا با توجه به منابع کتب اهل سنت پاسخگويي مي کنيم پس اگر نقل قول حديث و تاريخ آن هم از کتب خودتان توهين است بهتر است بر بزرگان خود تاسف بخوريد. و اما راجع به شبهات مطرح شده اگر مطالبي قبلي ما را ملاحظه مي کرديد متوجه مي شديد که ما اين شبهات را خيلي قبل پاسخ داده ايم کافي است جهت ملاحظه آنها به موارد ذيل مراجعه نماييد: (پاسخ به شب نامه اهل سنت پيرامون شهادت حضرت زهرا(س) (که به مراتب بيش از شما شبهه بر اين موضوع وارد کرده بودند) و به خيال خام خود اصل داستان را زيرسؤال بردند) http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=108 و يا در رابطه با شبهه ازدواج عمر با ام کلثوم  نيز مي توانيد مقاله ذيل را مطالعه نماييد: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=83 و همچنين راجع به بحث تهاجم به خانه حضرت زهرا (س) نيز مي توانيد مقالات ذيل را مطالعه نماييد: (البته دقت داشته باشيد که آن هم باز از کتب منابع خودتان ذکر روايت شده) http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=44 http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=107 والسلام علي من التبع الهدي معاونت اطلاع رساني |
8 |
نام و نام خانوادگي: سيد مهدي غمي لويي -
تاريخ: 26 دي 87
سلام اجرتان با حضرت زهرا لطفا به من بگوييد اين کتاب ها که سني ها نوشته اند و قتل حضرت زهرا را به دست عمر ملعون ثابت مي کند را از کجا مي توانم بخرم جواب نظر: با سلام تمامي احاديث و روايات ذکر شده داراي پاورقي و معرفي منبع با ذکر صفحه و جلد مي باشند والبته شما مي توانيد کتابهاي مورداشاره را از کتابفروشي ها و يا متن آنها را از اينترنت جستجو کرده و بدست آوريد و همچنين مي توانيد از نرم افزارهاي کتابخانه اي چه شيعه (مکتب اهل البيت) و يا سني (مکتبة الشامله ، مکتبة الجامع الکبير، مکتبة الجامعة الکبري و ...) که تمامي کتب منبع و تاريخي را دارند استفاده نماييد. و البته راجع به موضوع متن فوق نيز مي توانيد مقالات ذيل را نيز مطالعه نماييد: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=110 http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=105 http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=107 http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=71 و يا شبهاتي که توسط اهل سنت راجع به شهادت حضرت زهرا (س) وارد شده را نيز مي توانيد در لينک ذيل مطالعه نماييد: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=108 موفق و مؤيد باشيد معاونت اطلاع رساني |
9 |
نام و نام خانوادگي: ٍسلام پيرانشهر -
تاريخ: 30 دي 87
به نظر بنده کسي در دنيا و آخرت سر بلند است که واقع بينانه به هر مساله اي که برايش پيش آيد نگاه کند چشم بسته وتقليدي هيچ چيز را قبول نکرده ودين خود نشماريم .خدا مي فرمايد من دنبا را به خاطر محمد (ص)آفريده ام واين خلفاي که ما داريم با ابن همه گستاخي ناسزا مي گوييم از ياران رشيد وغيور وهمراهان هميشگي پيامبر اعظم بوده اند .مرد عاقل به دوست پدرش توهين نمي کند .... اما ماي بيچاره داريم به خلفاي راشيدين توهين مي کنيم .شيعه داره براي نوه پيامبر سينه زني ميکنه . واي کسي براي شيعه خاک به سر کند . متاسفم براي همه حتي شما... |
10 |
نام و نام خانوادگي: علي -
تاريخ: 04 بهمن 87
باسلام حـــــــــــــــــــــــــــــــــتما بــــــــــــــــــــخوانيـــــــــــــــــــــــــــد اين وقايع درکتاب هاي معتبر اهل سنت آمده وشما آن راانکارمي کنيد؟ پس مشکل به خودتان برمي گردد. خودتان هم ضعف داريد.مگر پيامبررحمت نفرمودکه : هــرکس فاطمه رااذيت کند مــرااذيــت کرده است. شب اول قبر نکيرومنکر ازانسان ها چه خواهندپرسيد؟ 1-خدايت کيست؟ 2-پيامبرت کيست کتابت چيست؟ 3-امامت کيست؟ آيا درپاسخ مي خواهي بگويي عمر!!!!!! بي شک اگر بگويي طبق روايات باگرزي آتشين خواهندزر وجزجهنميان خواهي بود. عبدالباسط که قاري معروف قرآن بود وسني بود پسرش اوراخواب مي بيند که حال خوشي ندارد ازاو مي پرسد چرااينگونه اي مي گويد: عــلي (ع)راقبول نداشتم -اما پسرش شيعه شده است. برويد خودتان دراين باره تحقيق کنيد. عــبادت بي ولــايت حقه بازي است اساس مسجدش بتخانه سازي است چراسني نمي خواهدبداند وضوي بي ولايت آب بازي است. مهمترين اصل درقرآن ولايت است. |
11 |
نام و نام خانوادگي: راه عــلي سعــــــادت -
تاريخ: 05 بهمن 87
آيا مي دانيد عمر تاقبل ازاينكه اسلام ظهور كند بت پرست بوده است؟ آيا نسب عمر را مي دانيد؟ برويد تحقيق كنيد. |
12 |
نام و نام خانوادگي: اروميه -
تاريخ: 08 بهمن 87
جمش كنيد بابا شما حتي بزرگهاي شما خاك زير پاي حضرت عمر نمي شيد. |
13 |
نام و نام خانوادگي: گواه -
تاريخ: 18 بهمن 87
بااينکه برمذهبم تعصب دارم ولي براي اينکه تفرقه نيندازم ميگويم الله اعلم |
14 |
نام و نام خانوادگي: سيد محمد حسين موسوي -
تاريخ: 22 بهمن 87
در روايت امده كه ام كلثوم دختر حضر ت زهرا (س)با عمر بي الخطاب ازدواج كرد سوال: ايا ام كلثوم با كسي ازدواج كرد كه به مادرش جسارت كرده يا احيانا او(عمر بي الخطاب)حضرت زهرا را به قتل رساند؟ ايا حضرت علي (ع) دخترش را به قاتل مادرش ميدهد؟ جواب نظر: با سلام دوست گرامي طبق اقرار علماي اهل سنت ام كلثوم همسر عمر ،دختر ابوبكر بوده است و نه امير مومنان ؛ پاسخ سوال شما به صورت مفصل در آدرس ذيل داده شده است : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=83 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
15 |
نام و نام خانوادگي: کاظمي -
تاريخ: 26 بهمن 87
دوست دارم داد بزنم گريه کنم اشک بريزم بخاطره اين همه مظلوميت اهل بيت ع . شما لياقت اهل بيت را نداريد دوستان سني مذهب واقعا شما اسم خودتان را ميگزاريد مسلمان با انصاف واقعا اين همه سند ومدرک کافي نيست بسته ديگه خجالت بکشيد!!!سواد نداريد درباره ي تاريخ اسلام چرت وپرت نگيدو نظر بي خود ندهيد شما بايد تجديد نظر در عقل و مراجعه به فطرت حجاب گرفته ي خود کنيد شما مصداق ضرب والمثل روبرو هستيد:کسي که خواب ميشه بيدارش کرد کسي که خودش را به خواب زده نميشه بيدارش کرد ما شيعيان دلايل قوي زيادي داريم براي اثبات مکتب خود.... اين بزرگان شما هستند که ميشينند کتاب هاي خودشان را تحريف ميکنند تاعالمان شيعه به مطالب حقيقي تاريخ اسلام دست نيابند که خوشبختان علماي ما تيز تر از اين حرف ها اند... |
16 |
نام و نام خانوادگي: عمر سني زاده -
تاريخ: 04 اسفند 87
سلام من همه اسناد رو قبول دارم اما بايد بگم قيچي کردن کار مردا نيست اگه راست ميگي ادامشون رو هم بنويس مثلا مستدرک حاکم در اين مورد ميگويد اين افسانه است واقعا برات متاسفم عزيز ماهي چقدر بهت ميدن ميدوني حتي فرزند امام حسن وحسين اسمشون عمر بود؟اره نهج البلاغه توش هست مگه اکان داره اوناروبه اسم قاتل بي رحم مادرشون کنه خيلي کودن هستيد ولي ببخشيد جواب نظر: با سلام دوست گرامي شما كه اهل قيچي نيستيد اصل روايت را براي ما بنويسيد ، چون ما چنين چيزي در كتاب حاكم نيشابوري نديديم . البته ما اين روايت را از كتب اهل سنت گرفته ايم و اگر قيچي شده باشد ، توسط علماي اهل سنت بوده است . اما در مورد فرزندان امام حسن و امام حسين كه فرموديد نام ايشان عمر بوده است !!! بهتر است يك مدرك براي سخنان خود بيان كنيد (البته روايت از حضرت امام حسين عليه السلام است كه اگر خداوند هزار پسر به من دهد نام همه را علي مي گذارم ، و به همين سبب نام پسران ايشان علي اكبر ، علي اوسط و علي اصغر بوده است . حال عمر از كجا پيدا شده !!! خدا مي داند) اما در مورد قتل مادرشان توسط خلفا ، بهتر است نگاهي به روايت تاريخ طبري انداخته و كاسه داغتر از آش نشويد ، زيرا خود ابوبكر اقرار به اين هجوم مي كند (و روايت با سند صحيح نقل شده است و هيچگونه اشكالي ندارد) موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
17 |
نام و نام خانوادگي: محمد قشمي -
تاريخ: 11 اسفند 87
با عرض سلام ميبينم كه مدير سايت مثل عادت هميشگي علماي شيعه دست به تقيه زدن چرا با اين دروغهاي وحشتناك سر مردم رو شيره ميمالي اين پاسخات از سر نادانيه يا از سر كينه؟يا از سر لجه؟ من فكر نكنم تو علمي چيزي داشته باشه احتمالا از سايتهاي درغگوي ديگه گپي كردي واسه همينه با اين همه به خودت اطمينان داري. وقتي كه ميگي ام كلثوم ابوبكره ديگه جايي واسه بحث كردن نداره باهات. از اين چيزا بگذريم ميگم خدا گفته يا علي كه مرده پرستي بكنيم؟ شماها وقتي مثله بت پرستيتون رو حل كردين بعدن بياي تا در اين مورد باهم بحث كنيم. |
18 |
نام و نام خانوادگي: محمد قشمي -
تاريخ: 11 اسفند 87
چه حرفايي كه نميشنوه آدم انسان جاهل تو كي پسر عبدالباسط رو ديدي كه چنين حرفي زده يا اينكه شيعه شده تو اصلا پسرش يه بار هم به عمرت ديدي؟ بابا جون مظلوميت چه كدوم عالماتون قزويني رو ميگي يا خامنه اي؟ از كدوم ميگي؟ يا از خميني؟ قزويني كه تو المستقله گنگ شد يا تيجاني كه اون هم گنگ شد اگه راست ميگي بو دنبالش هر چند كه فايده اي واسه شما نداره چون عربي بلد نيستي همين خميني تون كه نتونست كه نامه ساده عربي بنويسه در ضمن اينا همش دروغ محضه همش دورغ يعني هيچ كدوم اينا وجود نداره و همه ي اينا دروغيه كه مدير از خودش در آورده يا اينكه گپي كرده اگه راست ميگي آدرسهاي كه ميگه كتاباش رو برين بگيرين اگه بود بياين نشون ما هم بدين كه چطور شده 1000 ساله مسلمانها و علما نديدن و شما كشفش كردين يا اينكه مثله 10 زوج ديگه ي قرآن(از نظر شيعه ها قرآن 40 جز هستش و 10 جزش حذف شده و امام زمان مياد مياره)كه امام زمان قراره بياد كه هيچ وقت نمياد بياره اين احاديث رو هم ايشون ميارن. يه مثله مهم : شيعه يه كتب داره به اسم نهج الفصاحه كه بهش ميگن اخت القرآن و يكي ديگه كه اسمس بحار الانواره كه صدو بيست وخورده اي جلده اين دو كتاب از صحيح ترين كتاباب هاتونه تو نهج الفصاحه نوشته كه در بحارالانوار درياهايي از خس وخاشاكه(يعني در كل توش چرت و پرت زياده)من هم خوندم كه اگه بخواي نمونه هاي از اون براتون ميفرستم كه خودتون به خودتون بخندين يا بهتره گريه كني. اين چيزا رو گفتم كه شايد دست از توهين كردن بردارن نه اينكه بخواي دست از اين عقيده مرده پرستي برداري كه همانا اهل سنت احتياجي به چنين انسانهايي نداره گفتم كه شايد فردا روز قيامت به خاطر اينكه ديدم كه به كساني كه خدا در قرآن ازشون اعلام رضايت كرده و اونها هم از خدا اعلام رضايت كرده بي توجه رد شدم مجازات نشم (اگه بخواين آياتي در اين مورد براتون ميذارم) در ضمن اهل سنت همه رو دوست دارن و اين ها دروغهايه كه آخوندهاي امام تراش بين شماها پخش كردن كه اهل سنت كينه اهل بيت و ائمه رو دارن ائمه هم متعلق به اهل سنته نه شيعه صفوي همانا كه ائمه و علماي اهل سنت دوش به دوش هم با اين عقايد ميجنگيدن و اگه سلسه ذهب رو بخوني ميبيني كه ائمه و خلفا با هم پيوند زنا شويي داشتن و جالب اينجاست كه پيوندها اينجوري بوده كه از ائمه مرد با دختر هاي خلفا ازدواج كردن كه اين نشان دهنده محبت بين آنهاست و اينكه ائمه دوست داشتن دختراي خلفا بگيرن در ضمن جعفر صادق نوه ابوبكره كه فرودن من افتخار ميكنم كه دو بار از ابوبكر متولد شدم كه هميشه ميگفتن و صادق استاد ابو حنيفه و بقيه بوده. جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- بهتر است به جاي نوشتن بدون مطالعه ، فكر كردن و انديشه ، كمي مطالعه مي كرده و بعد سخن مي گفتيد ؛ به عنوان مثال بيشتر كتاب هاي امام خميني رحمه الله به زبان عربي نگاشته شده است ؛ و يا مي توانستيد نگاهي به متن مناظره المستقله كه در سايت ما به صورت كامل موجود است و حتي يك سايت اهل سنت حاضر به نشر متن آن نشد !!! (http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?frame=1&bank=maghalat&id=123) نگاهي مي انداختيد و سپس اين سخنان را مي گفتيد ، البته جناب دكتر قزويني خود در ابتداي مناظره فرموده اند كه عربي زبان مادري ايشان نيست و به همين جهت در تكلم به زبان عربي مشكل دارند ، و عدم قدرت بر سخنراني عربي ، نقصي براي يك ايراني به شمار نمي رود (چه بسياري از مولويان اهل سنت خود قدرت بر چنين كاري ندارند) اما همين مناظره سبب شد كه عده بسياري از اهل سنت ، پي به مظلوميت حضرت زهرا سلام الله عليها ببرند . 2- فرموده ايد اينها همه اش دروغ محض است ، و چطور شده است علما 1000 سال نديده اند !!! كدام علما منظور شما است ؟ علماي شيعه ، كه از همان ابتدا اين مطالب را متذكر شده اند ؛ و يا علماي اهل سنت كه خود اين مطالب را در كتب خويش آورده اند ولي با وجود صحت سند ، خواسته اند آنها را لاپوشاني كنند ؟ البته اگر مطالب مطرح شده در سايت ما دروغ بود ، سايت هاي اهل سنت ، به سرعت آن را كپي كرده و نشر مي دادند ، تا دروغگويي ما را ثابت كنند!!! اما چنين نشده است . 3- در مورد 10 جزو ديگر قرآن !!! بهتر است ما را نيز از منبع سخنانتان آگاه فرماييد ؛ زيرا ما شيعيان خود از آن بي خبريم (البته بعيد نمي دانيم منبع آن مانند منبع آنچيزي باشد كه در مورد بحار الانوار و نهج الفصاحة مطرح كرده ايد كه در شماره 4 به آن پاسخ داده ايم) 4- فرموده ايد يه مثله مهم (يك مساله مهم!!!) كه در آن عين سخناني را كه مولويان شما در جلسه ختم بخاري مطرح كرده اند !!! آنهم با اشتباهات بسيار كه سبب خنده هر بيننده مي شود ، و ما نيز آن را در سايت خويش منعكس كرده و البته به سوالات مطرح شده نيز جواب داده ايم ؛ مي توانيد در مورد اين جملات كه از نهج الفصاحة مطرح كرده ايد ، به آدرس ذيل مراجعه نماييد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=shobheh&id=42 5- اگر زيارت قبور بزرگان و توسل به ايشان را مرده پرستي مي دانيد ، پس ائمه مذاهب اربعه نيز مرده پرست بوده اند !!!: امام شافعي به زيارت قبر امام رضا رفته است و قبر حضرت را نوشداروي مجرب معرفي مي كند : وكان الشافعي يقول قبر موسى الكاظم الترياق المجرب . ابن سمعون ، أبو الحسن محمد بن أحمد بن إسماعيل بن عنبس البغدادي ، أمالي ابن سمعون ، ج 1 ، ص125 . يا شيوخ اسلام اهل سنت به زيارت قبر امام رضا عليه السلام رفته و آن قبر را تعظيم و تكريم مي كرده اند : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=notepad&id=32 6- فرموده ايد مي خواهيد آياتي را كه دلالت بر رضايت خداوند از صحابه دارد براي ما بگذاريد ؛ چون ما بررسي مفصلي در مورد اين آيات داشته و نظر علماي اهل سنت را مبني بر عدم دلالت اين آيات بر مدعا آورده ايم ، اگر نكته جديدي غير از آنچه در آدرس هاي ذيل آمده است كشف كرده ايد ، مي توانيد براي ما ارسال كرده تا پاسخ دهيم !!! http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?frame=1&bank=maghalat&id=129 7- مساله پيوند زناشويي را بين خاندان خلفا و خاندان اهل بيت مطرح كرده ايد ، اگر منظور شما ازدواج عمر با ام كلثوم است ، كه او دختر ابوبكر بوده است و به صورت مفصل در مورد اين ازدواج در آدرس ذيل صحبت شده است : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=83 و اگر منظور شما ازدواج محمد بن ابي بكر با خاندان اهل بيت است ، بهتر است بدانيد محمد بن ابي بكر به گفته علماي اهل سنت ارتباط بسيار نزديكي با اهل بيت داشته و همو است كه چنان با داس به عثمان ضربه زد كه صورتش خونين گشته نقش بر زمين شد !!! اگر منظور شما ارتباط اهل بيت با اينگونه افراد از خاندان خلفا است ،اين را مي پذيريم . 8- در مورد روايت ولدني ابوبكر مرتين نيز مي توانيد به آدرس ذيل مراجعه نماييد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=574 9- فرموده ايد اين سخنان را گفته ايد تا ما دست از اهانت به اهل سنت برداريم !!! يعني در واقع اهانت كرده ايد تا ما حقايق موجود در كتب اهل سنت را نقل نكنيم !!! 10- اين را كه ابوحنيفه شاگرد امام صادق عليه السلام بوده است را نيز مي دانيم (و به جاي انكه به ضرر ما باشد به نفع ما است) ، اما اينكه چرا شما به جاي تبعيت از روايات امام صادق ، از قياس ابوحنيفه استفاده مي كنيد جاي تعجب دارد !!! موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
19 |
نام و نام خانوادگي: محمد قشمي -
تاريخ: 11 اسفند 87
نادانيت رو به حد اعلا رساندي كي گفته بهت كه ابوبكر و عمر از فاطمه واسه خودشان خواستگاري كردن؟ بيچاره خواستگاري كردن ولي نه واسه خودشان واسه علي اين كارو كردن تو بدبخت اگه داستان ازدواج علي و فاطمه رو ميدونستي اين ياوه گويي ها رو نميگفتي اين داستان از كتب خود اهل تشيعه شيعه هميشه تاريخ رو بسته به موقعيت و مكان تحريف كرده شماها از چه تاريخي حرف ميزني؟از تايخ ابن سبا(يه يهودي كه دشمن اسلام بوده)؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آخه لعنت خدا به شما ها تو نميدوني در مورد كي حرف ميزني در مورد نوه رسول خدا پس دهن ؟؟؟؟؟ من شمم شد اون چيزا رو خندم خاك بر سرتون كه اين اراجيف رو ميگي. حالا اگه خواستين داستان رو ميگم. |
20 |
نام و نام خانوادگي: قاسم فتح الله زاده -
تاريخ: 12 اسفند 87
السلام عليكم جميعا و رحمه الله با ارزوي سلامتي و توفيق بنده معتقدم ميشه به دور از تعصبات بر اساس دلايل تاريخي معتبر از كتب معتبر هر دو مذهب ميشود با ذهن و قلب حقيقت يابو به دور از تعصبات گذشته ميشود حقيقت را يافت لذا لزومي به اينگونه گفتارهاي به دور از ادب نيست زيرا كه گفتارهاي به دور از ادب نشان از ضعف طرف در ارايه ادلله محكم دارد همچنين ارايه متن كتب صحيح بخاري و صحيح مسلم براي بررسي در سايت ميتواند راهگشا باشد |
21 |
نام و نام خانوادگي: محمد قشمي -
تاريخ: 12 اسفند 87
با عرض سلام يه سري سوالات داشتم البته اگه بتوني جوابي داشته باشي خوبه.فقط جواب بدين و از انحرف رفتن دوري كنيد. شما قرآن رو قبول داري؟اگه دارين كه مطمئنم ندارين و سعي در نابودي اسلام دارين كه به فضل خدا هيچ وقت موفق به اين كار نميشوين بگين كجاي قرآن آمده كه ما ميتوانيم به غير خدا توسل كنيم يا چيزي از مرده بخوايم ؟فقط اين رو نگيد كه فلان امام يا فلان شخص بزرگ اين كارو كرده چون دين اسلام زمان پيامبر كامل شده و به وسيله هيچ كس ديگه كامل نميشه. سوال بعد بگين كجاي قرآن در مورد ولايت چيزي گفته شده؟فقط و فقط ميخوام از قرآن بگين با ذكر آيه و هيچ جواب ديگه اي نديد يعني اگه جواب قرآني نداشتيد خودتون رو جوري توجيه نكني كه در غير اين صورت به ابله بودن شما(البته با عرض معذرت)اطمينان حاصل خواهم كرد. سوال بعد بگين كجاي قرآن گفته شده براي كسي كه 1000 سال پيش مرده بايد عزاداري كرد و زنجير زني كرد و خود زني كرد؟ در ضمن چرا در ايران علماي سني ها رو ترر ميكنن؟آيا از شما كه 30 ساله آدم كشي ميكني انتظار حق ميشه داشت؟ نه تنها سنيها بلكه به همه ي مردم ايران ظلم ميكني؟ ؟؟؟؟ در ضمن شما عالمي؟علمي داري؟اگه عالمي ميتوني مناظره البته فكر نكنم بتوني ولي خوب در در خودت ميبيني كه يه خورده چيزي حاليت ميشه آيا حاضري با جناب دكتر عبدالرحيم ملازاده كه در شبكه رنگارنگ برنامه دارند مناظره كني؟البته پشنهاد ميكنم بري يكي از بزرگترين عالماتون رو بياري و باهاش مناظره كني. خوب حرفه ديگه اي ندارم اگه كه حقي بيا پاي ميز مناظره وگرنه كه ديگه حرفي نزن برات بهتره. جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- پرسيده بوديد در كجاي قرآن آمده است كه به غير خدا توسل كنيم ؟ در قران كريم آمده است كه : ولو أنهم إذ ظلموا أنفسهم جاءوك فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما ( سوره نساء آيه 64 ) نيز آمده است كه : قالوا يا أبانا استغفر لنا ذنوبنا إنا كنا خاطئين (سوره يوسف آيه 97 ) بنا بر اين طلب استغفار از ديگران جايز است . اما اگر بگوييد در كجاي قرآن آمده است كه از پيامبران و بزرگان بعد از مرگ مي شود طلب حاجت و استغفار كرد مي گوييم : طبق آيات قرآن و اجماع علماي مسلمين (غير از وهابيت) شهدا و پيامبران بعد از مرگ دوباره زنده شده و داراي حيات هستند ؛ بنا بر اين بهتر است بحث مرده بودن انبيا و بزرگان را پيش نكشيد . جداي از اينكه شما خود هر روز در نمازتان مي گوييد «السلام عليك ايها النبي» (سلام بر شما اي پيامبر) و اگر پيامبر نمي شنيد بايد مي گفتيد «السلام علي النبي» (سلام بر پيامبر) چرا با وجود اينكه اعتقاد داريد پيامبر (ص) مرده است با او سخن مي گوييد ؟ مي توانيد براي گرفتن پاسخ مفصل به آدرس ذيل مراجعه نماييد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1326 2- در مورد ولايت و امامت در قرآن سوال كرده ايد ، مي توانيد به آدرس ذيل مراجعه نماييد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1368 3- در مورد عزاداري سوال كرده ايد كه در كجاي قران آمده است كه براي كسي كه هزار سال پيش مرده است عزاداري كنيد ؛ ما از شما سوال مي كنيم كه دركجاي قرآن آمده است كه عزاداري حرام است ؟ جداي از اينكه عائشه و ساير همسران پيامبر (ص) براي حضرت سينه زني كرده اند ؛ مردم شام يك سال تمام زيرنظر معاويه براي عثمان عزاداري كردند و ... اگر جايز باشد چه يك سال و چه هزار سال . ان رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم قُبِضَ وهو في حجري ثُمَّ وَضَعْتُ رَأْسَهُ على وِسَادَةٍ وَقُمْتُ أَلْتَدِمُ مع النِّسَاءِ واضرب وجهي مسند أحمد بن حنبل ج 6 ص 274 ش 26391، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني الوفاة: 241 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - مصر وآلى رجال من أهل الشام لا يأتون النساء ولا يمسون الغسل إلا من حلم ، ولا ينامون على فراش حتى يقتلوا قتلة عثمان ، أو تفنى أرواحهم ، وبكوه سنة . تاريخ الإسلام ج 3 ص 452، اسم المؤلف: شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان الذهبي الوفاة: 748هـ ، دار النشر : دار الكتاب العربي - لبنان/ بيروت - 1407هـ - 1987م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. عمر عبد السلام تدمرى 4- فرموده ايد چرا علماي اهل سنت ايران را مي كشيم !!! از شما تعجب مي كنيم كه چگونه ما را متهم مي كنيد در حالي كه همه روزه در سراسر بلاد عربي و به ظاهر اسلامي ، شيعيان را به صورت رسمي و غير رسمي مي كشند و دم بر نمي آوريد ، و از طرف مقابل ما را متهم به كار نكرده مي كنيد ؟ 5- در مورد مناظره ، بهتر بود قبل از هر گونه سخن گفتن ، نگاهي به قسمت مناظرات سايت مي كرده و مناظرات قبلي جناب ملازاده را با جناب دكتر قزويني مشاهده مي كرديد ، تا بدانيد اين دهلي كه آوازش از دور خوش است ، وقتي نزديك بود در مناظره چه فضيحتي به بار آورد : http://www.valiasr-aj.com/fa/list.php?bank=monazerat البته الان هم در شبكه رنگارنگ ، كاري بيش از آنچه قبلا انجام مي داد نمي كند ؛ مي توانيد نمونه هايي از سخنان جالب ايشان را در سايت ببينيد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=shobheh&id=69 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
22 |
نام و نام خانوادگي: عليرضا دلاوري -
تاريخ: 13 اسفند 87
؟؟؟؟السلام عليک يا امير المومنين يا علي بن ابي طالب.منتقم خون ال الله حضرت مهدي (عج) مياد انتقام مادرمون فاطمه را ميگيرد.اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وال محمدو اخر تابع له علي ذلك. |
23 |
نام و نام خانوادگي: محمد قشمي -
تاريخ: 13 اسفند 87
مثل اينكه بحث با شما هيچ فايده اي نداره. هيچ جواب قانع كننده اي نداشتيد بديد من تعجب ميكنم كه چه جوري با اين جوابها كه هيچ ربطي به سوال هام نداشت سر خودتون رو شيره ميمالين يا اينكه سر ميخواي سر مردم رو شيره بمالي ولي آگاه باشين كه مردم عاقل تر از اينن كه اين سخنان بي پايه و اساس رو باور كنن. جواب اول تون هيچ ربطي به مرده ها نداشت احتمالن همون طور كه خودتون گفتي به خاطر ضعيف بودن عربيتونه چون به عربي مصلت نيستي نتونستي معني و تفسيرش رو بفهمي توصيه ميكنم به تفاسير قرآن مرجعه فرمايد. جواب دوم من مطالبش رو خوندم هيچ ربطي به ولايت نداشت. جواب سوم در اين مورد چرا طفره رفتي وقتي يه آيه قرآني نداري بهتره ساكت باشي چون من گفتم كه فقط آيه قرآن بيار ضمنن از گفتن دروغ امتناع كن.منظور شما اينه كه هر چيزي در قرآن به طور مستقيم نگفته شده انجام دادنش حرامه ميتونيم انجام بدين؟اين نهايت بي خردي شما رو ميرسونه مثلا در قرآن نگفته شده خريد و فروش ترياك حرامه حالا ميتونيم اين كارو بكنيم؟اين مثالها زياده. جواب چهارم گفتيد كه شيعه ها رو ميكشند؟اصلا مگه شيعه ها جمعيتشون چقده؟اصلا كدوم كشور داره ميكشه اونها رو؟شما يعني ميگين كه در ايرن چنين اتفاقي نمي افته؟آزادي بيان هست؟واقعا متاسفم براتون.اين ايرانه كه به سازمانهاي تروريستي كمك ميكنه و نميخواد مثل انسان رفتار كنه. جواب پنج اين جواب كن نبود همون طور كه گفتم جرئت نكردين همون طور كه بزرگانتون هم جرئت نميكنند خوبه خودت پرچم سفيد بالا بردي قبل از اينكه روسياه بشين. گفتين رنگارنگ كاري بيش از آنچه قبلا ميكرده نميكنه هر كاري ميكنه كارش درسته درسته مردم عزيز شيعه رو روشن كرده و به قوه الهي چيزي نمونده تا نابودي طاغوت آخوندها و داره عقيده مردم رو درست ميكنه. جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- همانطور كه در پاسخ به شما ذكر شد ، اولين اشتباه شما اين است كه انبيا و ائمه را مرده مي پنداريد ؛ اما اگر طبق اجماع علماي مسلمين (غير از وهابيت) و طبق روايات صحيحه اي كه در كتب شيعه و سني آمده است ، و يا حد اقل طبق آيه اي كه شهدا را زنده معرفي مي كند ، رسول خدا (ص)و ائمه را كه شهيد شده اند ، زنده به حساب آوريد ، تمامي آيات ذكر شده به بحث طلب حاجت از انبيا و اوليا مربوط مي شود . البته ساير خوانندگان خود متوجه خواهند شد كه آيا حق با ما است و يا با شما . 2- در مورد پاسخ دوم ، ظاهرا متن را كامل نخوانده ايد و اين عبارات را در آن نديده ايد : **** اما مهمترين آياتي كه در قرآن كريم در باره ولايت امير المؤمنين عليه السلام نازل شده ، از قرار ذيل است : 1 . إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ . مائده / 55 . ولىّ شما ، تنها خدا و پيامبر اوست و كسانى كه ايمان آورده اند : همان كسانى كه نماز برپا مى دارند و در حال ركوع زكات مى دهند . مراد از « الذين آمنوا ... » قطعاً امام امير المؤمنين عليه السلام است ؛ زيرا اين آيه در زماني نازل شده است كه امام علي عليه السلام در حال ركوع به فقيري كه از مردم استمداد ميكرد ، انگشتري خود را صدقه داد . بنابر تصريح بسياري از علماي اهل سنت ، اين آيه در بارۀ امير المؤمنين عليه السلام نازل شده است . قاضي عضد الدين الإيجي ، متوفاي 756 در اين باره ميگويد : وأجمع أئمّة التفسير أنّ المراد علي . المواقف في علم الكلام ، ص 405 . تمامي مفسرين جماع دارند كه اين آيه در بارۀ امام علي عليه السلام نازل شده است . و سعد الدين تفتازاني نيز تصريح ميكند : نزلت باتّفاق المفسّرين في علي بن أبي طالب ، رضي اللّه عنه ، حين أعطى خاتمه وهو راكع في صلاته . شرح المقاصد في علم الكلام ، ج 5 ، ص270 . [اين آيه] به اتفاق مفسران در بارۀ علي بن أبي طالب (عليه السلام) هنگامي كه در حال ركوع انگشترش را به فقير نيازمند بخشيد نازل شده است و نيز علاء الدين علي بن محمد حنفي ، معروف به قوشجي در اين باره ميگويد : إنّها نزلت باتفاق المفسّرين في حق علي بن أبي طالب حين أعطى السائل خاتمه وهو راكع في صلاته . شرح تجريد الاعتقاد ، ص 368 . اين آيه ، به اتفاق مفسران در حق علي بن أبي طالب (عليه السلام) نازل شده است . وآن هنگامي بودكه به سائل انگشتري اش را بخشيد در حالي كه در ركوع نماز بود . و آلوسي نيز ميگويد : غالب الأخباريّين على أنّ هذه الآية نزلت في علي كرّم اللّه وجهه . غالب اخباري ها بر اين عقيدهاند كه اين آيه در حق علي (عليه السلام) نازل شده است . روح المعاني ، ج 6 ، ص168 . **** 3- به جاي جواب هاي ساده انگارانه ، بهتر بود كمي علمي تر بحث مي كرديد . اگر بخواهيم مانند شما بحث كنيم مي گوييم خوب در قرآن در مورد دوچرخه سواري هم آيه اي نيامده است ؛ آيا مي گوييد مانند مصرف مواد مخدر حرام است ؟ سوال شما در مورد آيه اي بود كه مستقيما به بحث عزاداري مربوط باشد . كه چنين چيزي در قرآن موجود نيست . در قرآن كلياتي مطرح شده است كه با استفاده از آن مي توان به حكم جزئيات رسيد ؛ در مورد بحث مواد مخدر نيز مي توان به آيه «ولا تلقوا بايديكم الي التهلكة» استدلال كرد ؛ اما در مورد بحث عزاداري ، آيه اي كه بتوان از آن استفاده حرمت كرد وجود ندارد ، مانند دوچرخه سواري ، و اگر بخواهيم تنها به كليات استدلال كنيم به دو آيه تمسك مي شود : الف) ما آتاكم الرسول فخذوه ، كه رسول خدا (ص) خود عزاداري كرده اند . مي توانيد جهت ديدن تفصيل اين مطالب به آدرس ذيل مراجعه نماييد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=131 ب)آياتي كه دلالت بر اصالة الاباحه مي كنند ، و مي توان از انها جواز عزاداري را به دست آورد . 4- لازم نيست براي ديدن اخبار كشتار شيعيان در كشورهاي مختلف مانند عراق و پاكستان وافغانستان و عربستان و يمن و ... به سايت ها و شبكه هاي شيعه سري بزنيد ، مي توانيد با ديدن شبكه سني الجزيره از اين اخبار آگاه شويد (البته بايد اين اخبار را به صورت كامل ببنيد ، نه مثل مقالاتي كه آدرس داده بوديم و تنها نگاه سرسري به آن انداخته بوديد) 5- شما حتي به آدرسي كه به شما در اين زمينه داده ايم مراجعه نكرده ايد تا بدانيد جناب ملازاده دو مناظره با جناب دكتر قزويني داشته است و در هر دو نيز شكست خورده است و الان كه از ايران فراري شده ، ادعاي انا رجل مي كند . و گرنه بعد از آن دو مناظره تا زماني كه در ايران بود ، جرات ادامه مناظره با علماي شيعه را نداشت . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
24 |
نام و نام خانوادگي: محمد قشمي -
تاريخ: 13 اسفند 87
وطن يعني ايران مرز اريايي وطن مسلم و كبر و اريايي وطن يعني همه بر مهرباني وطن يعني صداقت بي ريايي وطن همه سراسرمهروشادي وطن عشق و برادربي ثوابي وطن دوستي با جان فدايي فهميده فداكار شيخ ضيايي وطن ؟؟؟؟؟ برجم ما وطن ؟؟؟؟؟ رهبر ما وطن يعني ايران خانه ي ما وطن يعني دل بي كينه ي ما وطن يار وفادار عشق ميهن ؟؟؟؟ سرور ما وطن شد مغشوش عكس دنيا ؟؟؟؟؟ وطن قاتل شد،بسر قتل بدر كرد برادرقتل خواهر ريخته خونها وطن همان عشق وهمان يار وطن مردفقير.بي جيزو بي كار وطن همه زجرو قتل و كشتار مادر دربي نان بجه. كرده هر كار وطن قتل دختربسر قتل اطفال فرزند ميهن 18 رفت بالاي دار وطن همه شد مشروب و ترياك جوان دركوجه لم داده درخاك وطن محرم دادحسين است خيانت هست و سينها جاك وطن شد عشق كذبي به ولايت شده ؟؟؟؟ وطن همش ترس و هيبت و منع نكو جيزي كشندت بانام ولايت وطن راه علي رو، اسلام به با كن نشورهبر كفر ،نفسو رها كن وطن شيعه سني همه برادر همه دوستيم، كينه رها كن |
25 |
نام و نام خانوادگي: محمد قشمي -
تاريخ: 13 اسفند 87
اين شعر زيباي بالا از شاعر عزيز خليفه ميباشد و به دليل امنيتي از گفتن اسم كامل اين عزيز امتناع ميكنم چون آخوندا قاتل هستن جواب نظر: !!!! البته لازم است بگوييم ، قسمت هاي حذف شده مربوط به دفاع از رژيم شاهنشاهي بوده است !!! |
26 |
نام و نام خانوادگي: محمد قشمي -
تاريخ: 13 اسفند 87
موضوع :جواب دندان شكن به مضدوران ودشمنان اسلام توسط علي ابن ابي طالب و فرزندان برومنش أمير المؤمنين علي ابن أبي طالب رضي الله عنه در مورد أولين حاملان لواي اسلام .اينجنين كفته اند:(ما-در ميدان كار زاربارسوالله صلى الله عليه وسلم بوديم .بدران ,بسران ,برادران وعمو هاي خودرا ميكشتيم .اين خويشاوند كشي ,مارو نا خوش نمي نمود بلكه بر ايمانمان مي افزود,كه در راه راست با بر جا بوديم,ودر سختيها شكيبا ,ودر جهادبا دشمن كوشا .كاه تني از ما تني ازسباه دشمن به يكديكر ميجستند,و جون دو كاو نر سروتن هم را مي خستند.هر يك ميخواست كه جام مرك را به يك ديكر ببيمايد واز شربت مركش سيرابش نمايد.نهج البلاغه ص 91-92ط بيروت. در روايتي كفته شده كه:شخصي قريشي نزد امير مؤمنين علي رضي الله عنه امده و به ايشان كفت من در خطبه شنيدم شما فرموديد : الهي ,ما و اعمال مان را صالح و نيكو كردان همان كونه كه خلفاي راشدين واعمال انها را نيكو صالح كردانديد .اي امير المؤمنين,منظور شما از خلفاي راشدين كيست أمام عليه السلام در جواب فرمودند دو حبيب من و دو عموي تو ابوبكر وعمر دو بيشواي هدايت دو شيخ اسلام دو ابر مرد قريش ودوشخصي كه بايستي بس از رسوالله صل الله عليه وسلم به تعاليم و سنت انها اقتدا شود,ميباشد هركس به انها اقتدا كند از كمراهي مصون خواهد بود .و هركس بيرو انها كردد به صراط مستقيم هدايت شده است تلخيص الشافي للطوصي ج2ص 428 شما خود در مورد كساني كه اين روايت را در كتابها و مؤلفات خودبه ثبت مي رسانندوسبس ابوبكر و عمررضي الله عنهما را كافرو منافق ميدانند,قضاوت كنيد كه ايا انها بيرو علي هستند يا نوكر حلقه به كوش عبدالله بن سبأ يهودي؟ در روايتي منسوب به علي بن ابي طالب و زبير بن العوان رضي الله عنهما نقل شده كه انها علت بركزيده شدن ابوبكر صديق رضي الله عنه به خلافت را اين كونه بيان داشته اند:ما ابوبكر را شايسته ترين فرد براي خلافت يافتيم .او يار رسوالله صلى الله عليه وسلم در غار بوده است.ما منزلت سن وتجارب اورا ميدانستيم .رسول خدا صلى الله عليه وسلم درزمان حيات خويش ايشان را به امامت نمازكزاران بركزيده است.شرح نهج البلاغه لابن ابي الحديدج 1ص332 روايات بساري در مراجع شيعه به ثبت رسيده كه همكي نشان مي دهند علي بن ابي طالب,ابوبكرصديق را شايسته ترين فرد براي خلافت ميدانستند.در يكي از اين روايات كفته شده:(هنكامي كه امير المؤمنيين عليه السلام دربستر مرك بودندبه ايشان كفته شد:أي اميرالمؤمنيين جرا شما وصيت نميكنيدو مردم را از جانشيني خوداكاه نمي سازيد ؟امير المؤمنيين فرمودند:جكونه من كاري را بكنم كه رسوالله صلى الله عليه وسلم انجام نداده اند؟اما برشما هست كه بدانيد اكر خداوند متعال خيرو صلاح امتي را بخواهد,بهترين فرد انها را خليفة انها قرار خواهند داد.همان كونه كه بس از وفات بيابر صلى الله عليه وسلم شايسته ترين فرد امت خليفه شد.الشافي للشريف مرتضى ص 171ط النجف بس از شنيدن سخنان اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب رضي الله عنه,بياييد به موضع وسخنان يكي از بزركترين سرد مداران أهل تشيع يعني نعمت الله جزائري كوش فرا دهيم و سخنان او را با فرمايشات اميرالمؤمنيين مقايسه كنيم و ببينيم ايا بزركان تشيع واقعا بيروان علي بن ابي طالب هستند يا اين كه ازهوا وهوس و تعصب كور كورانه خود بيروي ميكنند؟ نعمت الله جزائري در يكي از ياوه سرايهاي خود كه در ان ماهيت حقيقي خويش و ساير سردم داران تشيع را فاش ساخته است مي كويد:ما با انها نه درمورد خداوند هم عقيده هستيم ونه درمورد بيامبر ونه درمورد امام .جون انها ميكويند خالق ما ان كسي است كه خليفه بيامبرش ,ابوبكرمباشد.به همين سبب نه ما اين خدا را قبول داريم نه اين بيامبر را .بلكه ميكوييم :ان خدايي كه خليفه وجانشين بيامبرش اوبكر باشد ,خداي مانيست وان بيامبر, بيامبر ما نمي باشد.ا نوا ر نعمانية للجزائري ج 2 ص 279 ما از اقاي نعمت الله جزائري به خاطر افشاي ماهيت حقيقي خود واثبات اين كه ايشان و ساير همكارانشان به معبود بر حق وبه بيامبر اسلام صلى الله عليه وسلم ايمان ندارند,تشكر ميكنيم. مساله ديكري كه بيانكروجود صميميت و برادري بين اميرالمؤمنيين علي ابن ابي طالب وساير ياران رسوالله صلى الله عليه وسلم مخصوصا سه خليفه اول ميباشد,ازدواج خليفه دوم عمر ابن خطاب با ام كلثوم دختر علي ابن ابي طالب مي باشد.اين مساله را هيج دجالي نميتواند انكار كند.جون قصه اين ازدواج در بسياري ازمراجع ومصادر تشيع به ثبت رسيده است(ميتوانيد براي اشنايي به اين روايات به اين كتابها مراجعه فرماييد)1-تاريخ يعقوبي2/149و150 الفروع من الكافي5/346 تهذيبب الاحكام للطوسي9/262 الشافي للسيدالمرتضى ص116 تنزيه الانبيا ص 141 مناقب أل ابي طالب لابن شهر اشوب3/162 كشف الغمة في معرفة الائمة للاربيلي. شرح نهج البلاغه لابن ابي الحديد 3/124 حديقة الشيعة للاربيلي . مجالس المؤمنيين للشوشتري ص76و82 الانوار نعمانيه للجزائري . بحارالانوارللمجلسي ص621 منتهى الامال للقمي1/186 علي ابن ابي طالب رضي الله عنه و فرزندان برومند ايشان ,خليفه سوم عثمان ابن عفان رضي الله عنه را بسيار دوستداشته وبراي ايشان احترام شاياني قائل بودند.اين احترام و صميميت به حدي بوده كه به هنكام اشوب فتنه كران برعليه عثمان ابن عفان رضي الله عنه,علي بن ابي طالب دوفرزند خودحسن وحسين مامور حفاظت از خانه ايشان قرار داده بود .مروج الذهب للمسعودي 2/344 ط بيروت حسن ابن علي ابن ابي طالب در سخني كفته اند:روزي رسوالله صلى الله عليه وسلم فرمودند :ابوبكر مانند سمع وشنوايي من است.عيون الاخبار1/313 .ومعاني الا خبار لابن با بويه القمي ص 110ط إيران (ادامه دارد) جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- استدلال شما به روايت «حبيباي و عماي» ما را به ياد ماجراي ذيل انداخت : از شخصي بي نماز سوال كردند چرا نماز نمي خواني ؟ در پاسخ گفت : خداوند در قرآن در چند جاي خويش گفته است نماز نخوانيد : الف)لا تقربوا الصلاة ب) فويل للمصلين !!! اين شخص جاهل ، ادامه آيات را نمي خواند و تنها با ذكر يك قسمت آن ، براي خود استدلال مي كرد !!! شما نيز تنها اين قسمت را كه در كتاب شافي آمده و روايت را به عنوان دليل اهل سنت و به نقل از آنها ذكر كرده است را نقل كرده ايد ، اما نمي گوييد كه در همين كتاب اين روايت را (كه سند آن عامي و از اهل سنت است) را نقد كرده و زير سوال برده است !!! أخبارنا أولا مما يشاركنا في نقل جميعها أو أكثرها خصومنا ، وقد صححها رواتهم ، وأوردوها في كتبهم ومصنفاتهم مورد الصحيح ، والأخبار التي ادعاها لم تنقل إلا من جهة واحدة ، وجميع شيعة أمير المؤمنين عليه السلام على اختلاف مذاهبهم يدفعها وينكرها ، ويكذب رواتها ، فضلا عن أن ينقلها ولا شئ منها ، إلا ومتى فتشت عن ناقله وأصله وجدته صادرا عن متعصب مشهور بالانحراف عن أهل البيت عليهم السلام ، والإعراض عنهم !!! الشافي في الامامة سيد مرتضى ج 3 ص 93 (كتاب تلخيص الشافي خلاصه همين كتاب است) روايات (در دفاع از اعتقاد)ما را خود علماي اهل سنت نيز نقل كرده اند و راويان آن روايات ،آنها را صحيح دانسته اند و در كتاب ها و صحاح خويش آورده اند ! اما رواياتي كه او (سني) ادعا مي كند (از جمله همين روايتي كه شما به آن استدلال كرده ايد) تنها از طرف اهل سنت نقل شده است ؛ و همه شيعيان امير مومنان با وجود اختلافاتي كه در بين آنها است ، اين روايات را رد مي كنند و راويان آن را دروغ گو مي شمرند ، چه رسد كه خود اين روايات را نقل كنند . و هر زمان كه در مورد اين روايات جستجو كردم ،ديدم كه راوي آن شخصي متعصب و مشهور به كينه به اهل بيت عليهم السلام و دوري از ان ها است !!! 2- فرموده ايد كه ما ابوبكر و عمر را منافق مي دانيم !!! ما تنها همان چيزي را مي گوييم كه در صحيح مسلم به نقل از عمر آورده ايد (البته اين روايت ما مانند روايت شما نيست كه بعد از نقل به عنوان مدعاي خصم ، در همان كتاب مورد نقد قرار گرفته باشد!!!) كه گفت : امير مومنان وعباس عموي رسول خدا (ص) ابوبكر و عمر را دروغگو بدكار حيله گر و خيانتكار مي دانستيد !!! http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1312 و اين دقيقا همان علاماتي است كه در صحيح بخاري و مسلم براي منافقين ذكر شده است . 3- سپس روايتي را ذكر كرده ايد كه به هيچ وجه با معتقدات اهل سنت و روايات مطرح شده در صحاح ، هم خواني ندارد !!! و آن روايتي است كه مي گويد ما ابوبكر را شايسته خلافت يافتيم !!! زيرا او يار رسول خدا (ص) در غار بوده است !!! دوست گرامي ؛ اگر چنين بود ، چرا امير مومنان به اقرار بخاري تا زمان از دنيا رفتن فاطمه زهرا سلام الله عليها با ابوبكر بيعت نكرده بود ؟ يعني علي در نظر شما آنقدر لجوج است كه با وجود علم به برتري ابوبكر ، تا زمان از دست دادن همسرش بيعت نمي كند !!!! جداي از اينكه اين روايت تنها در كتب اهل سنت آمده است . 4- سپس روايت ديگري را از شافي نقل كرده ايد ، كه مانند روايت اول است !!! يعني در واقع ، تحريف و مغالطه كرده ايد (البته ما بعيد مي دانيم شما اهل تحقيق باشيد و به همين سبب احتمال مي دهيم كه اين سخنان را ديگران به شما داده باشند و شما نيز بدون مراجعه ذكر كرده ايد !!!) 5- در مورد سخنان سيد نعمة الله جزائري ، پاسخ شما قبلا داده شده است : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1260 البته ما با بخشي از سخنان او موافق هستيم ، زيرا خداي وهابيت ( و نه ساير فرق اهل سنت) ، دست و پا و چشم و گوش و ... (كه از ذكر كردن آن معذوريم) دارد !!! و بر روي عرش مي نشيند و يك وجب از عرش بزرگتر است و ... ما اين خدا را قبول نداريم و وهابيت قبول دارند !!! در مورد پيامبر نيز آنها اعتقاد دارند كه اين پيامبر با همسرش در حال حيض نزديكي مي كرد و قرآن را فراموش مي كرد و در حال ايستاده بول مي كرد و ... و ما اين پيامبر را نيز به اين صورت قبول نداريم و... 6- سپس بحث ازدواج ام كلثوم است ، كه صدها بار در سايت پاسخ داده ايم و مقاله مفصلي در اين زمينه نوشته ايم ، و كلمات علماي اهل سنت را آورده ايم كه ام كلثوم دختر ابوبكر بوده است و نه امير مومنان !!! اما آنچه در كتب شيعه آمده است ، ازدواج عمر با دختري در خانه امير مومنان به نام ام كلثوم است ، و طبق تاريخ فرزندان ابوبكر و همسر او بعد از مردن او ، به خاطر ازدواج اسماء بنت عميس با امير مومنان (عليه السلام) در خانه حضرت زندگي مي كرده اند . مي توانيد در اين زمينه به آدر س ذيل مراجعه نماييد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=83 7- در مورد فرستادن حسنين براي دفاع از عثمان نيز ، پاسخ داديم ، كه طبق روايات معتبر (و متظافر) در نزد اهل سنت ، امير مومنان باعثمان درگيري لفظي پيدا كرده و فرمودند : قسم به خداوند به هيچ وجه از تو دفاع نخواهم كرد !!! حال ايشان چگونه فرزندان خويش را بر خلاف قسمي كه خورده اند به دفاع از عثمان مي فرستند !!! الله اعلم (البته اين مطلب يعني دفاع از عثمان سند شيعي ندارد و سند هاي اهل سنت نيز ضعيف مي باشد) 8- در مورد روايت سمع و بصر و ... نيز مانند روايتي است كه در اول آن را تحريف كرديد ؛اين روايت نيز تقطيع شده است : 86 - حدثنا أبو القاسم علي بن أحمد بن محمد بن عمران الدقاق رضي الله عنه قال : حدثنا محمد بن أبي عبد الله الكوفي قال : حدثنا سهل بن زياد الآدمي عن عبد العظيم بن عبد الله الحسنى قال : حدثني سيدي علي بن محمد بن علي الرضا عن أبيه محمد بن علي عن أبيه الرضا عن آبائه عن الحسين بن علي عليهم السلام قال : قال رسول الله ( ص ) : ان أبا بكر منى بمنزله السمع وان عمر منى بمنزله البصر وان عثمان منى بمنزله الفؤاد قال : فلما كان من الغد دخلت إليه وعنده أمير المؤمنين عليه السلام وأبو بكر وعمر وعثمان فقلت له : يا أبت سمعتك تقول في أصحابك هؤلاء قولا فما هو فقال ( ص ) : نعم ثم أشار إليهم فقال : هم السمع والبصر والفؤاد وسيسألون عن وصيي هذا وأشار إلى علي بن أبي طالب عليه السلام ثم قال إن الله عز وجل يقول : ( ان السمع والبصر والفؤاد كل أولئك كان عنه مسؤولا )!!! عيون أخبار الرضا (ع) شيخ صدوق ج 2 ص 280 اگر ادعا مي كنيد كه اين روايت در فضيلت ابوبكر وعمر است ، مضحكه خاص و عام خواهيد شد . البته اين روايت از جهت سندي نيز دچار اشكال مي باشد ؛ و نه براي شيعه و نه براي سني قابل استدلال نيست . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
27 |
نام و نام خانوادگي: محمد قشمي -
تاريخ: 13 اسفند 87
الموضوع: شيعه وياران رسول الله صلى الله عليه وسلم دشمنان اسلام همواره سعي بر آن داشتند كه احكام وتعاليم اسلام را فاقد اعتبار جلوه دهند. انها براي دست يافتن به اين هدف ,يارآن رسول الله صلى الله عليه وسلم كه اين احكام و تعاليم را از رسول الله صلى الله عليه وسلم شنيده وبه كوش مسلمانان نسلهاي آينده رسانده اند,نشانه رفتند تا با بي اعتبار ساختن آنها ,رواياتي را كه آنها از بيامبر صلى الله عليه وسلم نقل كرده اند فاقد اعتبار سازند .به همين سبب وجود سخنان وعباراتي اهانت اميز در مورد ياران رسول الله ص دركتابها وتاليفهاي دشمنان اسلام هركز باعث تعجب و شكفتي نميكردد.إما اهانت و تكفير ياران رسول الله صلى الله عليه وسلم توسط كساني كه خود را طرفداران اسلام حقيقي ومدافعان أهل بيت رسوا لله صلى الله عليه وسلم ميدانندانسان را متحير و شكفت زده مي سازد .آري,بزركان وسردم داران تشيع از دير باز تا به امروز سعي بر آن داشتند كه ياران رسول الله وناصران حقيقي ايشان را مورد اهانت قرار داده وانهارا منافق و دشمنان اسلام معرفي كنند.انها دراين عمل شنيع خود كويي سبقت را از تمام دشمنان اسلام ربوده اند.كشي در روايتي دروغي از ابو جعفر ميكويد:))بس از وفات بيامبر صلى الله عليه وسلم تمام مسلمانان بجز سه نفر مرتد كشتند .از ايشان برسيدم :اين سه نفر جه كساني بودند؟ايشان فرمود ند مقدادبن أسود وأبوذر غفاري وسلمان فارسي .\رجال الكشي ص12و13 )) اين سه يار رسول ص نيز از دشنام وبد كوييهاي سردم داران در امان نبودنند.كشي دركتاب خود روايتي را نقل كرده كه در ان كفته شده)):روزي در مجلس اميرالمؤمنين علي (ع) سخن از تقيه به ميان امد .ايشان فرمودنند:اكرابوذرازانجه در قلب سلمان ميكذرد مطلع بود,اورا مي كشت \رجال الكشي ص17 همجنين در اين كتاب از ابوبصيربه نقل از ابا عبد الله روايت شده كه رسول الله صلى الله عليه وسلم فرمودنند:أي سلمان ,اكر انجه تو بران مطلع هستي به مقداد كفته شود ,كافر خواهد شد.واي مقداد انجه تو بران مطلع هستي به سلمان كفته شود كافر خاهد شد \رجال كشي ص11 به اين ترتيب مي بينيم كه درمذهب تشيع تمام ياران رسول الله صلى الله عليه وسلم كافر و مرتد به حساب مي روند. ((براي اشنايي بيشتر با روايات باطله وخيره سري دجالان درمورد تكفير ياران رسول الله ص ميتوانيد به اين كتابها كه همكي از مصادرو مراجع معتمد وموثق تشيع به شمار ميروند مراجعه كنيد 1-الكافي للكليني 2\244\,2\224 2-بحارالانوارللمجلسي22\345,351,352,440. 3- كتاب سليم بن قيس ص74-75 4-الاختصاص للمفيد ص4-5 5- تفسيرالعياشي1\199 6- البرهان لهاشم البحراني1\319 الصافي لمحسن الكاشاني1\305 7- نور الثقلين للحويزيني1\396 )) دجالان دراين عمل شنيع ونابسند خود ,توجه خاصي بر دو خليفة بر حق رسوالله يعني ابوبكر وعمر رضي الله عنهما مبذول داشته اند,انها اين دو يار رسول الله صلى الله عليه وسلم رادوصنم (بت)قريش ناميده و دعايي را به سب ولعن انها اختصاص داده اند كه انرا دعاي صنمي قريش(دوبت قريش )ناميده اند. دجالان درمورد اجر وباداش اين ياوه سرايي روايتي را به امام سجاد رحمت الله عليه نسبت داده اندكه در ان كفته شده هركس اين دعا را در بامداد بخواند,خدا وند هفتاد هزار حسنه به او عطا خواهد كرد وازهفتاد هزار كناه اودر خواهد كذشت ومقام و منزلت او را هفتاد بار فزوني خواهد بخشيد (\ضياءالصالحين لمحمد صالح الجوهري ص513) جزائري درموردابوبكر صديق رضي الله عنه كفته إست : ((درروايات ذكر شده خليفة اول درزمان حيات رسوالله ص بتي كه در زمان رسول الله مي برسديده باريسمان به كردن خود آويزان كرده وانرا زير لباس خويش بنهان مي ساخته وسجده هاي خود را درحقيقت براي اين بت به جا مي اورده است تا اين كه بالاخره بعداز وفات بيامبر صلى الله عليه وسلم انجه را در قلبهايشان مخفي نكه داشته بودند اشكار ساختند)).\الانوارالنعمانية للجزائري2\111 دجال ديكري درموردعمر فاروق رضي الله عنه كفته است: (در روز قيامت شيطان درحالي كه با هفتاد زنجير از اهن جهنم به سوي محشر كشانده ميشود ناكهان مردي را بيش روي خود ميبيند كه با صدوبيست زنجير ازاتش جهنم كشانده شده است .شيطان كه از ديدن اين صحنه شكفتزده شده خود را به او ميرساند واز او ميبرسد مكر تو جه كناهي مرتكب شده أي كه سزاوار عذابي دردناكتر از عذاب من كشته أي ؟در حالي كه من بوده ام كه تمام خلايق را به كمرا هي كشانده ام .عمر به شيطان باسخ ميدهد :كناه من اين بوده كه خلافت را از علي غصب كردم)) \الانوارالنعمانية للجزائري 1\81-82 ايا جعل كننده كان اين كونه روايات از اين نكته غافل بوده اند كه اكر لطف ورحمت الهي شخصي مانند عمرابن خطاب براي فتح ايران وبسياري از سرزمينهاي ديكرمهيانمي ساخت ,انها مانندنياكان خويش,بيشاني خود را در برابراتش بر زمين مي نهادند.شايد در حقيقت همين مساله انهارا به خشم اورده ودر درون انها اتش بغض وكينه برافروخته است.اماجون از اعتراف به عين حقيقت خجالت كشيده اند مساله خلافت را بهانه براي كرفتن انتقام ودشنام دادن به فاروق اسلام قرار داده اند. بشكست عمر بشت هشبران عجم را برباد فنا داد رك و ريشه جم را اين عربده بر غصب خلافت زعلي نيست با ال عمر كينه قديم است عجم را بغض وكينه دجالان نسبت به فاروق اسلام و خاموش كننده اتش مجوسيت به جايي رسيده كه قاتل ايشان يعني ابو لؤلؤمجوسي را بابا شجاع الدين لقب داده اند\الكنىوالالقاب لعباس القمى2\55 دركتاب كافي كه از معتبر ترين كتب شيعه به شمار ميرود ابوبكر وعمررضي الله عنهما اينكونه توصيف شده اند: ((ان دو,بليد وملعون و جبت وطاغوط بودند. انها فرعون وهامان اين امت هستند.نفاق ودشمني انهابارسول الله واله وضررشان براسلام از همه بيشتر بوده است\الكافي للكليني 1\44 اينكونه روايات قلب انسان مؤمن را ميكدازد واورا به تعجب واميدارد كه جكونه افرادي اين اجازه را به خودميدهند كه درمورد ياران رسول خدا ً واولين حاملان لواي اسلام اينكونه خيره سرو كوستاخ باشند. سردم داران تشيع در جند سال اخير با سعي و تلاش فراوان كتابي با نام ثم اهتديت انكاه كه هدايت شدم نوشته محمد تيجيناني را با زبانانهاي مختلف ترجمه وانرا در سرتا سر جهان مجانا توزيع كردند نويسنده در اين كتاب از سركذشت خود به هنكام صوفي بوندسخن كفته وسبس قصه روي اوردن خود به مذهب تشيع را بيان ميسازد او در اين كتاب كه خدا ميداند براي نوشتن ان جه مبلغي عظيمي در يافت كرده به دشنام دادن و اهانت به ياران رسول الله صلى الله عليه وسلم برداخته و انها را مرتد دانسته است او در كتاب خود ميكويد ياران بيامبر صلى الله عليه وسلم ايشان را ناراحت وخشمكين ساخته و برايشان تعدي كردن انها كمراه كشتند وحق رسول الله صلى الله عليه وسلم را به جا نيوورده به ايشان احترا م نكذاشتند حيزي جز سركشي و عناد نميدانستند انها اوامر خالق خود را زير با كذاشتند انها خود را از بيامبر بر تر ميدانستند شايسته هيج كونه احترامي نيستند افرادي نادان را اجير كردند تا احاديثي ساخته كي و جعلي در مورد فضيلت انها از خود بسرايند(عمر از تقوا و برهيزكاري بة دور بوده واز عقاب الهي نميترسيده است )ثم اهتديت لتيجاني \ص99. (ياران رسول خدا به كفر و الحاد خود بازكشته وشايسته ثواب و مغفرت نيست. انها از جهاد دست كشيده و به دنيا دل باختند )ثم اهتديت ص100\101 ما به خوبي ميدانيم كه تاريخ فتوحات اسلام مشت محكمي است بر دهان تيجاني و هم فكران او .,جون بيشترين فتوحات اسلامي درزمان ياران رسول الله صلى الله عليه وسلم جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- فرموده ايد كه دشمنان هميشه سعي داشتند كه با بي اعتبار ساختن صحابه !!! اسلام را زير سوال ببرند !!! در ابتدا بهتر است بدانيد كه ما شيعيان ، صحابي بودن را افتخاري بزرگ مي دانيم ،اما صحابي ماندن از آن مهمتر است ؛ كه بسياري از كساني كه شما ، آنها را صحابي مي شماريد ، بعد از رحلت پيامبر ، با دستورات حضرت مخالفت كردند . البته لازم نيست براي فهميدن اين مطلب به كتب شيعه مراجعه كنيد ، بلكه مي توانيد نگاهي به صحيح بخاري داشته باشيد تا متوجه شويد اعتقاد به انحراف عده اي از صحابه ، مختص به شيعيان نيست ، و اگر بنا باشد راوي اين گونه مسائل ، دشمن دين به حساب آيد ، اولين دشمنان دين بخاري و امثال او هستند : 6213 وقال أَحْمَدُ بن شَبِيبِ بن سَعِيدٍ الْحَبَطِيُّ حدثنا أبي عن يُونُسَ عن بن شِهَابٍ عن سَعِيدِ بن الْمُسَيَّبِ عن أبي هُرَيْرَةَ أَنَّهُ كان يحدث أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم قال يَرِدُ عَلَيَّ يوم الْقِيَامَةِ رَهْطٌ من أَصْحَابِي فيجلون عن الْحَوْضِ فَأَقُولُ يا رَبِّ أَصْحَابِي فيقول إِنَّكَ لَا عِلْمَ لك بِمَا أَحْدَثُوا بَعْدَكَ إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا على أَدْبَارِهِمْ القهقري 6214 حدثنا أَحْمَدُ بن صَالِحٍ حدثنا بن وَهْبٍ قال أخبرني يُونُسُ عن بن شِهَابٍ عن بن الْمُسَيَّبِ أَنَّهُ كان يحدث عن أَصْحَابِ النبي صلى الله عليه وسلم أَنَّ النبي صلى الله عليه وسلم قال يَرِدُ على الْحَوْضِ رِجَالٌ من أَصْحَابِي فيحلؤون عنه فَأَقُولُ يا رَبِّ أَصْحَابِي فيقول إِنَّكَ لَا عِلْمَ لك بِمَا أَحْدَثُوا بَعْدَكَ إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا على أَدْبَارِهِمْ القهقري وقال شُعَيْبٌ عن الزُّهْرِيِّ كان أبو هُرَيْرَةَ يحدث عن النبي صلى الله عليه وسلم فَيُجْلَوْنَ وقال عُقَيْلٌ فيحلؤون وقال الزُّبَيْدِيُّ عن الزُّهْرِيِّ عن مُحَمَّدِ بن عَلِيٍّ عن عُبَيْدِ اللَّهِ بن أبي رَافِعٍ عن أبي هُرَيْرَةَ عن النبي صلى الله عليه وسلم 6215 حدثني إِبْرَاهِيمُ بن الْمُنْذِرِ الْحِزَامِيُّ حدثنا محمد بن فُلَيْحٍ حدثنا أبي قال حدثني هِلَالُ عن عَطَاءِ بن يَسَارٍ عن أبي هُرَيْرَةَ عن النبي صلى الله عليه وسلم قال بَيْنَا أنا نائم إذا زُمْرَةٌ حتى إذا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ من بَيْنِي وَبَيْنِهِمْ فقال هَلُمَّ فقلت أَيْنَ قال إلى النَّارِ والله قلت وما شَأْنُهُمْ قال إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ على أَدْبَارِهِمْ القهقري ثُمَّ إذا زُمْرَةٌ حتى إذا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ من بَيْنِي وَبَيْنِهِمْ فقال هَلُمَّ قلت أَيْنَ قال إلى النَّارِ والله قلت ما شَأْنُهُمْ قال إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ على أَدْبَارِهِمْ القهقري فلا أُرَاهُ يَخْلُصُ منهم إلا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ صحيح البخاري ج 5 ص 2407 ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا 2- در مورد رواياتي كه در مورد ارتداد صحابه از كتب شيعه نيز نقل كرده ايد ، مي توانيد به آدرس ذيل مراجعه نماييد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=89 3- در مورد آنچه از كتاب انوار نغمانيه مطرح كرديد ، بهتر است نگاهي به آدرس ذيل داشته باشيد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1260 4- در مورد دعاي صنمي قريش ، اين دعا سند صحيحي ندارد . 5- شما كه تا اين حد از ابوبكر و عمر طرفداري مي كنيد و هركس در مورد آنها اعتقاد سوئي داشته باشد را دجال و ... مي ناميد ، بهتر است نگاهي به صحيح مسلم انداخته و روايت نقل شده از عمر را ببينيد كه خطاب به امير مومنان وعباس عموي رسول خدا (ص) مي گويد : شما دوتن چنين اعتقاد پيدا كرديد كه من و ابوبكر را دروغگو ، بدكار ، حيله گر و خيانتكار هستيم!!! http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1312 6- در مورد جناب آقاي تيجاني ادعا كرده ايد كه او پول هنگفتي گرفته و اين كتاب به صورت رايگان در سرتاسر دنيا پخش مي شود !!! و تنها علت دشمن داشتن جناب آقاي تيجاني توسط شما و اين اتهامات به سمت او ، آن است كه وي همان مطالبي را كه در كتب اهل سنت آمده است ، با زباني ساده بيان كرده و همين سبب ترس و وحشت بسيار دشمنان تشيع شد . البته پول هاي هنگفت گرفتن براي چاپ و نشر كتاب و توزيع مجاني آن ، ساليان سال است كه توسط علماي اهل سنت صورت مي گيرد و يك نمونه آن كتاب لله ثم للتاريخ است كه مولف آن كه يك سني بود ، با گرفتن پول ، خود را به عنوان مرجع شيعه معرفي كرده و اين كتاب را چاپ كرد كه با تيراژ ميليوني در عربستان و ساير بلاد اسلامي ، به صورت رايگان توزيع شد ؛ اما نويسنده همين كتاب ، بعد از آشنايي با حقيقت شيعه ، شيعه گرديد ، و جلد دوم كتاب خود را نگاشت ، اما اين جلد دوم ، مورد بي مهري شديد علماي اهل سنت قرار گرفت !!! مي توانيد جلد دوم كتاب او رادر آدرس ذيل مطالعه نماييد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?frame=1&bank=maghalat&id=124 اما در مورد فتوحات و ربط دادن آن به علت دشمني آقاي تيجاني !!! اگر آقاي تيجاني ايراني بودند ،شايد شعري كه شما مطرح كرده ايد و بحث فتوحات بلاد عجم ، به او ربطي پيدا مي كرد !!! اما او ايراني نيست و فتوحات عمر ، اگر براي زرتشتيان سنگين بود ، چه ربطي به تونسيان دارد !!! 7- پاسخ شعر شما : فرخنده نموده است علي ماه رجب را***از اوج ادب ، درس بداده است ادب را حاجي رود و طوف در كعبه نمايد****زيرا که علي فخر بود خانه رب را داني که عمر از چه دهد داد خلافت **** داني که ز او چون و چرا ، چيست سبب را مي خواست تلافي أُحُد را بنمايد *****بشکسته علي پشت دليران عرب را تا زنده نمايد روشِ آلِ أبو لَهْب (وامرأته حمالة الحطب) ***بنمود درِ بيتِ علي ، جمع ، حطب را موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
28 |
نام و نام خانوادگي: محمد قشمي -
تاريخ: 13 اسفند 87
موضوع: شيعه و قرآن باكمال تا سف بايد كفت اعتقاد شيعة درمورد قران مجيد برخلاف فرمايشات الهي است . اعتقادشيعة همانند ادعاهاي دشمننان اسلام ,قران مجيد را دست خورده و محرف ميدانند . بنابر معتقدات شيعة ياران رسول ا لله صلى الله عليه وسلم بس از وفات ايشان ايات بسياري را از قران حزف كرده و يا انها را تغير دادند . شكي نيست كه اين سخن براي بسياري از خوانندكان تعجب اور ويا غير قابل قبول است .اما متاسفانه اين سخن يك حقيقت تلخ ورنج اور ميبا شد كه علما و بزركان تشيع در ارزوي رسيدن به روزي كه بتوانند ان را بي بروا در جهان اسلام اعلان كنند ,تا كنون سعي بر كتمان وحتى انكار ان نيز داشته اند اما اين اعتقاد جنان در مصادر و مراجع مختلف تشيع ذكر وبر ان مهر صحه كذاشته شده كه هيج كس را ياري انكار ان نيست .اكنون ما نظري بر برخي از معتبر ترين و مهم ترين مراجع و مصادر مذهب شيعه مي افكنيم تا انجه را در رابته با اعتقاد شيعه ودر مورد قران مجيد بيان داشتيم از زبان خود انها بشنويم. و بدين ترتيب راه فرار رابر هر انكار كننده أي مسدود ساختيم . كتاب اصول كافي يكي از معتبر ترين كتابها در ميان اهل تشيع بعدازقران محسوب ميشودكه درباره اين كتاب كفته شده: (( كه به امام زمان نشان داده شده وامام نيز مهر صحت بران نهادند وفرمودندكه اين كتاب براي شيعيان كافي ميباشد)مقدمة الكافي ص 25 در يكي از روايات كتاب كافي كفته شده :((أبو عبد الله ((جعفر صادق ع)) فرمودند :قراني كه جبرائيل عليه السلام بر محمد صلى الله عليه وسلم نازل كرد شامل هفده هزار ايه بوده است )) الكافي للكليني ج 2ص634 (بخش فضل القران ) كليني بانقل اين روايات دروغين ,خداوندرا به باد مسخره كرفته وايشان را در جامه عمل بوشاندن به وعده خوددرمورد حفظ و نكه داشتن قران مجيد ضعيف و نا توان بنداشته است. جون بنابر اين روايات دروغين درحدود دو سوم قران مجيد ضايع و بايمال شده است جون قران موجود در ميان مسلمانان تنها شامل 6236ايه ميباشد . كليني همجون روايات جعلي ديكري را از أبو عبدالله ((جعفر صادق )) نقل ميكند كه در ان ايشان خطاب به يكي از ياران خويش كفته اند : ((ما مصحفي ((قراني ))به نام مصحف فاطمة عليها السلام داريم. انها جه ميدانند كه مصحف فاطمة عليها السلام جيست ؟ من كفتم :مصحف فاطمه عليها السلام جيست ؟ايشان باسخ دادند: قراني است سه برابر قران شماست به خدا وند سوكند در ان حتى يك حرف نيز از قران شما وجود ندارد))الأصول من الكافي ج1ص239-240. بايستي دانست حقيقتي كه در بس اين خيالبردازيها و افسانه سرائيها وجود دارد اين است كه جون دكان داران مذهب تشيع خاسته اند براي اعتقادات باطل خود مرجع و مصدري به بيروانشان معرفي كنند, مدعي وجود جنين كتابهاي أسماني شده اند تا به بيروان فريب خورده خودبكويند معتقداتي كه ما با شما در ميان كذاشته ايم اكر جه در قران ويا حديث به انها اشاره أي نشده اما در مصحف فاطمه ولوح فاطمه و...به طور مفصل در مورد آنها صحبت شده است . همجنين دجالان سعي داشته اند با استفاده از اين نيرنك به شيعيان خود بكويند شما كتابهاي آسماني مخصوص به خود داريد . وبا استفاده از اين نيرنك باطل شيعيان را از ساير مسلمانان جدا سازند.وهمجنين انهارا با دل خوش كردن به كتابهاي اسماني خيالي ازفرا كرفتن قرآن و احكام آن دل سرد كردانند. بدين ترتيب هم جيب خودرا برنكه داشته وهم مسلمانان را از همديكر متفرق سازند. جواب نظر: با سلام دوست گرامي بهتر بود قبل از متهم كردن شيعه ، از ايشان سوال مي كرده و يك طرفه به قاضي نمي رفتيد ؛ ما شيعيان اعتقاد داريم كه مطرح كردن روايات تحريف (چه در كتب شيعه و چه در كتب اهل سنت)كه قطعا تمامي آنها يا از جهت سندي و يا از جهت دلالي اشكال دارد ، تنها و تنها به ضرر اسلام است ؛ اما متاسفانه برادران اهل سنت كه صحاح سته خودشان مملو از روايات دال بر تحريف است ، به اين بحث دامن زده و عموم شيعه را متهم به تحريف قرآن مي كنند ؛ مي توانيد به عنوان نمونه به روايت آيه رجم و روايت لو كان لابن آدم واديين و ... در صحيحين مراجعه نماييد . اما پاسخ سوالات شما در مورد تحريف در آدرس ذيل داده شده است : پاسخ به روايات موجوده در كتاب اصول كافي : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=771 پاسخ به ساير روايات : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1303 پاسخ در مورد اصل بحث تحريف قرآن : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=99 http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=96 http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=84 http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=19 اما در مورد جمله «الكافي لشيعتنا» بهتر بود سندي معتبر مطرح مي كرديد ؛ زيرا اين جمله هيچ سند و مدرك معتبري ندارد ؛ تا بخواهيد به وسيله آن ادعا كنيد شيعه تمامي روايات اصول كافي را صحيح مي داند : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1322 در مورد مصحف فاطمه نيز بايد بدانيد كه مصحف در لغت به معني كتاب است ؛ و معني آن كتاب فاطمه سلام الله عليها است و به معني قرآني كه فاطمه زهرا (س) آورده باشد نيست ؛ و اين ترجمه اشتباه ، توسط كساني صورت مي گيرد كه قصد تفرقه افكني بين مسلمانان را دارند ؛ مي توانيد جهت به دست آوردن اطلاعات بيشتر در اين زمينه به آدرس ذيل مراجعه نماييد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=834 اما در مورد پر نگه داشتن جيب !!! بهتر است نگاهي به قصر هاي خاندان آل سعود و مفتي هاي عربستان داشته باشيد ، تا مشخص شود كه چه كساني از دين ، به عنوان وسيله اي براي پركردن جيب خويش استفاده مي كنند . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
29 |
نام و نام خانوادگي: محمد قشمي -
تاريخ: 14 اسفند 87
پس شما به اين نتيجه رسيديد كه خيلي از روايات نقل شده از كتب معتبر شيعه سند معتبري ندارند ولي نميدانم چه اسراري داريد به معتبر بودن خود آن كتابها كه توسط يهوديان مخالف اسلام نوشته شده توسط صليبيهايي كه خواهان نابودي اسلام بودن. خود شما فرموده بودين كه آيه اي بياورم در خصوص حرام بودن عزاداري.يعني به اين اعتقاد داشتن هر چي در قرآن مستقيمن حرام اعلام شده ميتواند حرام باشد ولي حالا داريد مغلطه ميكني يا رومي رومي باشيد يا............به هر حال من طبق استدلال شما مثال زدم ولي مثل اينكه نميخواهيد بفهمي هر چند در قرآن نگفته شده كه آسيب رساندن به خود حرامه؟جاي تاسف است كه شما خود را عالم ميدانيد نميدانم كي ميخواهيد از اين كج انديشي خود دست برداريد.شما مامور اطلاعات ايران نيستي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟در آمد شما از كجاست؟؟؟؟؟؟؟اين شايت متعلق به چه حزبيه؟؟؟؟؟؟؟؟شما فقير بيچاره اي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ و همه ي آخوندها آخه بيچاره ها از بس درست كارن و چيزي واسه خودشون برنميدارن و سعي در خدمت به مردم دارند. آقاي دكتر ملازاده هر روز اعلام ميكنن كه حاضرن با هر يك از آخوندها مناظره كنن.حالا شماها چرا جرئت نمي كني بياين مناظره؟؟؟؟؟؟؟؟؟اين نشون دهند باطل بودنتون نيست؟؟؟؟؟؟؟شمايي كه از بحث كردن با من عامي عاجز موندي چطوري با يه عالم ميتوني بحث كني؟؟؟؟و به خاطر اينكه دستتون رو نشه نميخواي مناظره كني.البته عاجزين.براي آخرين بار ميپرسم حاضرين مناظره كنين يا اعلام عاجز بودن ميكني؟؟؟؟؟؟؟؟؟ برنميدارن و سعي در خدمت به مردم دارند. آقاي دكتر ملازاده هر روز اعلام ميكنن كه حاضرن با هر يك از آخوندها مناظره كنن.حالا شماها چرا جرئت نمي كني بياين مناظره؟؟؟؟؟؟؟؟؟اين نشون دهند باطل بودنتون نيست؟؟؟؟؟؟؟شمايي كه از بحث كردن با من عامي عاجز موندي چطوري با يه عالم ميتوني بحث كني؟؟؟؟و به خاطر اينكه دستتون رو نشه نميخواي مناظره كني.البته عاجزين.براي آخرين بار ميپرسم حاضرين مناظره كنين يا اعلام عاجز بودن ميكني؟؟؟؟؟؟؟؟؟ جواب نظر: با سلام دوست گرامي در مورد بحث روايات شيعه ،همانطور كه قبلا نيز گفته ايم ، ما شيعيان مانند اهل سنت نيستيم كه عقل مردمان را گنگ و قفل شده فرض كنيم و بگوييم هيچ كس نمي تواند كتاب هاي مهم ما را (مانند صحيح بخاري و مسلم شما)مورد نقد قرار دهد ؛ ما علماي بزرگ خود را انساني جايز الخطا دانسته و به همين سبب ، تمامي علماي ما ، خود تمام روايات را مورد بررسي قرار مي دهند . اما شما (به دليلي روشن كه آن ترس از ازبين رفتن قداست بخاري و مسلم با تحقيق در مورد آنها است ، مردم و حتي طلاب خويش را از بررسي اين كتاب ها باز مي داريد) در مورد مناظره با جناب آقاي ملازاده ، ديگر شان جناب دكتر قزويني نيست كه با او مناظره كنند ؛ ايشان دوبار با مولوي ملازاده مناظره كرده و هر دو بار با شكست او همراه بود كه قبلا نيز ذكر كرده ايم و آدرس مناظرات را نيز براي شما گذاشته ايم ؛ مناظره با مولوي ملازاده ، در حد شاگردان جناب دكتر قزويني است ؛ آدرس مناظرات جناب دكتر قزويني با مولوي ملازاده : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=monazerat&id=9 http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=monazerat&id=8 البته اگر مثل دفعه هاي قبل ، نگاهي به اين مناظرات نداشته باشيد ، فايده اي ندارد . در مورد بحث عزاداري : 1- اگر عزاداري و سوگواري مطلقا حرام باشد ، (حتي اشك ريختن) به اين علت كه سبب ضرر زدن به بدن مي شود ، بايد بگوييد انبياي الهي ، نيز مرتكب حرام شده اند !!! و نيز بايد بگوييد آياتي كه در آدرس داده شده در جواب قبلي به شما مطرح شده بود كه گريه كنندگان در راه خدا را مدح مي كند !!!همگي اشتباه باشند ، زيرا ضرر به بدن است !!! 2- اگر عزاداري حرام باشد ، بايد بگوييد عائشه همسر رسول خدا (ص) و ساير زنان حضرت مرتكب حرام شده اند ؛ زيرا به اقرار علماي اهل سنت (با سند صحيح) آنها هنگام رحلت رسول خدا نه تنها گريه ، بلكه سينه زني كرده اند . 3- اگر اشك ريختن حرام باشد ، بايد بگوييد كه رسول خدا (ص) ، بسياري از صحابه و تابعين ، عمل حرام انجام داده اند !!! البته مشكل شما آن است كه نمي خواهيد آدرس هايي را كه به شما ارائه مي شود ، به صورت كامل مطالعه كنيد ؛ در آدرس ذيل فهرستي از مطالبي كه در شماره هاي بالا گفته شد به شما ارائه مي شود : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=4087 در مورد اهانت هاي شما به جناب دكتر قزويني و ساير علما و روحانيون ، بهتر است ، نگاهي به وضعيت زندگي علما ومفتيان اهل سنت در كشور سعودي داشته باشيد ، تا حقيقت براي شما روشن گردد . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
30 |
نام و نام خانوادگي: محمد قشمي -
تاريخ: 14 اسفند 87
خداوند تعالىميفرمايد ((و من ايته اليل والنهار واشمس والقمر لا تسجدو للشمس ولا للقمر واسجدو لله الذي خلقهن ان كنتم اياه تعبدون)) سوره (فصلت) آيه 37 معناى اجمالى: درين آيه مباركه خداوند خبر ميدهد كه آفتاب ومهتاب، وروز وشب اينها همه از جمله آيات الهى ميباشند، پس به آفتاب ومهتاب سجده نكنيد زيرا اين جمله مخلوقات خداوند بوده، وهيچ مخلوق سزاوار عبادت وپرستش را ندارد، وتنها ذات قابل پرستش خداى واحد لاشريك است زيرا اوتعالى خالق ومدبر ومستحق عبادت است. جواب نظر: با سلام مثل هميشه ، خلط كرده ايد ؛ دوست گرامي ؛ احترام و تكريم ، چيزي است و سجده براي عبوديت چيزي ديگر ؛ مگر نه اينكه برادران يوسف براي او سجده كردند ؟ اما اين سجده ، براي تكريم بود ؛ و نه براي عبادت ؛ مگر نه اينكه خداوند فرشتگان را مامور به سجده براي آدم كرد و اين سجده ، براي تكريم بود و نه براي عبادت ؟(البته علماي ما ، به خاطر آنكه سجده عموما براي عبادت به كار مي رود ، اين كار را براي احترام و تكريم ناشايست معرفي كرده اند) موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
31 |
نام و نام خانوادگي: محمد قشمي -
تاريخ: 14 اسفند 87
چگونه صدا مي زنيد و طلب ياري مي جوييد از كسي كه نمي تواند سود و زياني بخود يا بديگران برساند! اين را خداوند متعال از – زبان پيامبرش محمد ص بيان كرده كه مي فرمايد .( الأعراف: 188 ) بگو: من مالك سود و زيان خويش نيستم، مگر آنچه را خدا » بخواهد؛ (و از غيب و اسرار نهان نيز خبر ندارم، مگر آنچه خداوند اراده كند؛) و اگر از غيب باخبر بودم، سود فراوانى براى خود فراهم م ىكردم، و هيچ بدى (و زيانى) به من نمى رسيد؛ من فقط بي مدهنده و بشار تدهند هام براى گروهى كه ايمان م ىآورند! (و آماده پذيرش .«( حقند جواب نظر: با سلام دوست گرامي ما نيز با شما موافقيم ؛ اما شما كلمه «إلا ما شاءالله» را در آخر اين آيات نديديد ؛ ونيز آيه 26 و 27 سوره جن را نديده ايد كه خداوند مي فرمايد : عالم الغيب فلا يظهر على غيبه أحدا * إلا من ارتضى من رسول بنا بر اين ، اين آيات تنها علم غيب و قدرت استقلالي را نفي مي كند ؛ و قدرت بر سود و زيان با اذن خداوند را ثابت مي كند ؛ و در بين تمام انبيا آنقدر مقام نبي مكرم اسلام بالا است كه خداوند رازقيت را به ذات خود و حضرت رسول (ص) نسبت مي دهد : سوره توبه آيه 74: وما نقموا إلا أن أغناهم الله ورسوله من فضله شما اهل سنت كه داعيه قرآن قرآن داريد ، بد است كه تنها جزيي از آيات را گرفته و آن را به نفع خويش تفسير كنيد كه شامل اين آيه خواهيد شدكه : نومن ببعض ونكفر ببعض موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
32 |
نام و نام خانوادگي: محمد قشمي -
تاريخ: 14 اسفند 87
صورت عبادتها يكى هستند ولى اسماء و شخصياتى كه پرستش مي شوند مختلفند .( اعراف: 194 ) آنهايى را كه غير از خدا مى خوانيد (و پرستش مىكنيد)، بندگانى همچون خود شما هستند؛ آنها را بخوانيد، و اگر راست مى گوييد بايد ( به شما پاسخ دهند ) و تقاضايتان را برآورند) در اين آيه بيان شده كه مشركان قديم (عرب و عجم) همگي تنها بتها را به عنوان واسطه نمي گرفتند، بلكه عده اي از آنها از واسطه هاي بشري استفاده مي كردند مثل مسيحياني كه مريم را به عنوان واسطه ميان خود و خدا برگزيدند. او را صدا مي زدند و از او مددجوئي و طلب كمك ميكردند. در حالي كه آنها در درون خود مي دانستند و با زبان خود به آن اقرار مي كردند و در كتابهايشان بيان مي كردند كه مريم به صورت خدايي نيست كه پرستيده شود . صورتهاي عبادت مثل هم هستند، ولي مسمي و شخصياتي كه پرستيده مي شوند فرق مي كنند. منظورم از اين سخن اين است كه صدا زدن و درخواست از مردن به اتفاق شيعه و سنى جايز نيست، و درخواست و طلب از شخص زنده بر امرى كه توانايى آن را دارد به اتفاق شيعه و سنى جايز است، ولى درخواست و طلب از شخص زنده بر امرى كه توانايى آن را ندارد مثل خبر از غيبيات و امثال آن به اجماع تمامى مسلمانان جايز نيست. جواب نظر: با سلام دوست گرامي باز هم به خاطر دوري از قرآن و تنها توجه به بعضي از آيات به راه اشتباه رفته ايد . 1- آنهايى را كه غير از خدا مى خوانيد (و پرستش مى كنيد)، بندگانى ... شما ادعا كرده ايد كه مطلق دعاي غير خداوند به معني شرك است !!! خوب اين كلام حضرت نوح را چه مي كنيد ؟: إِنِّي دَعَوْتُ قَوْمِي لَيْلًا وَنَهَارًا . من ندا كردم قومم را شبانه روز . آيا حضرت نوح مشرك است ؟ يا از اين جالبتر : لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضًا . النور / 63 . اگر مطلق دعاي غير خدا حرام است و به معني پرستش ، صحابهاي كه پيامبر را دعا مي كردند و ندا ميكردند ، خدا مي فرمايد : اين دعاي شما ، دعاء درستي نيست ، پيامبر از يك جايگاه ويژهاي برخوردار است !!! 2- فرموده ايد صدا زدن و درخواست از مردن به اتفاق شيعه و سنى جايز نيست!!! لابد منظور شما از اتفاق شيعه و سني اجماع وهابيون است !!!چون علماي مذاهب اربعه و شيعه اتفاق دارند كه مي توان مردگان را صدا زد و از آنها در خواست كرد ؛ التبه پاسخ سوال شما به صورت مفصل در آدرس هاي ذيل داده شده است : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=8 http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=16 http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=17 http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=18 جداي از اينكه همانطور كه گفته شد ، ما انبيا و امامان را مرده نمي دانيم ؛ بلكه آنها زنده اند و اهل سنت نيز اقرار به حيات انبيا بعد از مرگ كرده اند و تنها وهابيت در اين زمينه مخالفت كرده اند موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
33 |
نام و نام خانوادگي: محمد قشمي -
تاريخ: 14 اسفند 87
بعضي از آنهايي كه واسط ههايي را ميان خود و خدا مي گيرند و بر آنها توكّل م يكنند و از آنها مدد مي جويند و براي آنها نذر و قرباني مي كنند هنگامي كه با آيات و احاديثي كه در دينشان وجود دارد مواجه شوند، چه بسا كه يكي از آنها با اين سخن كلامت را نقض م يكند و مي گويد. آيا نبي و امام و اولياء را با بتها مقايسه مي كنيد؟ براي شخص مسلمان ممكن نيست كه نبي يا امامي از ائمه مسلمانان و يا انسان صالحي را به بتها شبيه كند. چونكه م يداند كه اين بزرگان راضي نيستند چه براي خودشان و چه براي ديگران كه غير c b a ` _ { : خدا را بپرستند. همچنانكه خداوند م يفرمايد p o n m l k j i h g f e d } | { z y x w v u t s r q آل ) zi h g f e d cb a ` _ ~ .(٨٠ – عمران: ٧٩ براى هيچ بشرى سزاوار نيست كه خداوند، كتاب آسمانى و حكم » غير از خدا، مرا پرستش » : و نبوت به او دهد سپس او به مردم بگويد بلكه (سزاوار مقام او، اين است كه بگويد:) مردمى الهى باشيد، «! كنيد آ نگونه كه كتاب خدا را م ىآموختيد و درس مى خوانديد! (و غير از خدا را پرستش نكنيد!). و نه اينكه به شما دستور دهد كه فرشتگان و پيامبران را، پروردگار خود انتخاب كنيدآيا شما را، پس از آنكه .«!؟ مسلمان شديد، به كفر دعوت م ىكند ولي تشابه از جهت كاري كه داعي انجام م يدهد، حاصل شده است، اهل مكّه بتها را مي خواندند و نذر قرباني خود را تقديم آنها م يكردند. تا آنها با نقشي كه دارند بت پرستان را به خدا نزديك كنند و اين كساني كه به انبياء و امامان و صالحين روي مي آورند و از آنها دعا و كمك مي خواهند و نذر خود را تقديم آنها مي كنند همان كار را انجام م يدهند كه اهل مكه انجام مى دادند، تا به خداوند نزديك شوند! تفاوت حقيقي ميان كسي كه از مريم طلب كمك م يكند و مي گويد: يا مريم مقدس حاجت مرا بر آورده كن، با كسي كه از فاطمه كمك م يخواهد و مي گويد: يا زهرا حاجتم را برآورده كن، چيست؟ .( بقره: 118 ) z Ï Î Í Ì Ë ÊÉ È{ دلها و افكارشان مشابه يكديگر است؛ ولى ما (به اندازه كافى) » .« آيات و نشانه ها را براى اهل يقين(و حقيق تجويان) روشن ساخت هايم اهل بيت به دوستداران خود توسل مشروع را آموخت هاند خداوند مؤمنين را تشويق كرده كه به وسيلة عبادات تقواي الله را ¤ £ ¢ ¡ { . پيشه كرده و به او نزديكي بجويند مائده: ) z ¬ « ª © ¨ § ¦ ¥ اى كسانى كه ايمان آورد هايد! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد! » .(35 و وسيله اى براى تقرب به او بجوئيد! و در راه او جهاد كنيد، باشد كه .« رستگار شويد شيخ طوسي در تفسير اين آيه مي گويد: (خداوند در اين آيه مؤمنان را مخاطب قرار داده و به آنها امر كرده كه از وي بترسند يعني از گناهان پرهيز كنند و به خدا توسل جوييد، يعني از او طلب وسيله كنيد . كه همان قربت مي باشد) 1 و در تفسير بشر آمده كه براي رسيدن به ثواب الله، طاعت وي را . وسيله قرار دهيد 2 و در تفسير جوهر الثمين آمده كه: (وسيله آن عبادتي است كه براي . رسيدن به ثواب الله و بهشت و رضايت وي انجام م يدهند) 3 فخرالدين طريحي در تفسير غريب القرآن ص 484 م يگويد: . ١- التبيان، ج 1، ص 509 . ٢- تفسير بشر ج 1، ص 112 . ٣- تفسير الجواهر الثمين ج 2، ص 170 جواب نظر: با سلام دوست گرامي بهتر است به جاي كپي پيست كردن از سايت هاي اهل سنت ، بدون خواندن متني كه خود نوشته ايد و متني كه ما در پاسخ شما داده ايم ، نظري كوتاه به سايت ما و آدرس هايي كه براي شما فرستاده ايم داشته باشيد ؛ متاسفانه از نظرات شما چنين به دست مي آيد كه تنها و تنها با انتقال مطلب از سايت هاي ديگر به سايت ما ، بدون قصد فهميدن حقيقت ، مي خواهيد مردم را به سمت نظر خود جلب كنيد ، بهتر است قبل از اين كار(همانطور كه قبلا نيز گفته شد) نگاهي به آدرس هاي ذيل داشته باشيد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=8 http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=16 http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=17 http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=18 موفق باشيد |
34 |
نام و نام خانوادگي: محمدمهدي کاظمي -
تاريخ: 14 اسفند 87
با سلام به دوست عزيز اقاي محمد قشمي به نظر من شما بعد از اين همه بحث و گفتگو بايد در ذهن شما چند حالت روبرو باشد؟!! 1)قانع شدي اگر شدي خوشابحالت 2)قانع نشدي اشكال ندارد بازهم بحث كن تا جوابت را اين سايت بقشنگي كه هميشه ميدهد اين دفعه هم بدهد اما حالت 3)احتمالا از طريق يكسري گروه ها داري تغذيه مي شوي كه انقدر به خودت جسارت ميدهي كه هر جوري دلت ميخواهد حرف بزني //////ولي سعي كن از انچه اعتقاد داري درست دفاع كني /نميتواني يا كم مياري شلوغ نكن سعي كن اين فطرت حجاب گرفته ي خودت را كه حق را ديگر تشخيص نميدهد برايش تاسف بخوري تو مشكل اسناد و مدارك نداري تو مشكل دروني داري قول ميدهم بسيار تحريك شدي اما مطمئن باش با اين شلوغ كاري يك كاسه شير هم بهت نميدن زور بي خودي نزن اين ره كه ميروي به تركستان است خودت مي داني من دقيقا چي ميگم اما بروي خودت نمياري بله بلاخره شما نبايد كم بياري هر جور شده بايد خودت را حفظ كني به هر قيمتي كه شده حتي به قيمت زير پا گذاشتن ((حق)) !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! |
35 |
نام و نام خانوادگي: محمدمهدي کاظمي -
تاريخ: 14 اسفند 87
سلام اخ چه حالي ميدهد ادم ميبينه اين عمرهاي سني زاده تعصبي در حرف زدنشان چقدر بي ادب و بد دهن اند اين نشانه شديدا كم اوردن انهاست خواهشاكم مياريد شروع به فحاشي و توهين نكنيد خوب الگوبرداري كرديد از بزرگان خود /خوب فحاشي ميكنيد بزرگانتان راخوب معرفي ميكنيد با اين كار |
36 |
نام و نام خانوادگي: محمد قشمي -
تاريخ: 15 اسفند 87
مثل اينكه آقاي كاظمي آيات قرآن و احاديث و مناظره را با فحاشي اشتباه گرفتن به هر حال ما ميبينيم كه از شيعه يان به آقاي ملازاده زنگ ميزنن و فحاشي ميكنن و چيزهاي بسيار زشتي به كار ميبرند كه انسان شرمگين ميشه از شنيدنش چه برسه به گفتنش به هر حال من اين جا نيامدم كه با يه كور دل بحثي داشته باشم پس لطفا همين جا تمومش كنيد و اجازه بديد با مدير محترم سايت بحث داشته باشيم شما هم حرفي اگر داري با دليل و مدرك و منطق بيان كني ممنون ميشم. جناب مدير فرموده بودين كه كپي پيست كردم بايد بگم بله اين كارو كردم ولي نه از چيزهايي كه شما گفتيم من كتابهاي الكتريكي زياد ميخونم و مطالبي كه فكر ميكنم خوبه رو ازش كپي ميكنم به نظر شما اين كار اشكالي داره؟يعني گره اي كه با دست باز ميشه بايد با دندون باز كرد؟يعني بايد دوباره خودم بنويسم؟به هر حال به جاي اينكه ملا نقطه گير باشين بهتره متوجه بحث باشي و از تفره رفتن پرهيز كني. در مورد بحث روايات شيعه ،همانطور كه قبلا نيز گفته ايم ، ما شيعيان مانند اهل سنت نيستيم كه عقل مردمان را گنگ و قفل شده فرض كنيم و بگوييم هيچ كس نمي تواند كتاب هاي مهم ما را (مانند صحيح بخاري و مسلم شما)مورد نقد قرار دهد ؛ ما علماي بزرگ خود را انساني جايز الخطا دانسته و به همين سبب ، تمامي علماي ما ، خود تمام روايات را مورد بررسي قرار مي دهند . اما شما (به دليلي روشن كه آن ترس از ازبين رفتن قداست بخاري و مسلم با تحقيق در مورد آنها است ، مردم و حتي طلاب خويش را از بررسي اين كتاب ها باز مي داريد) جواب:اولن شما اهل سنت هستي كه بجاي ما حرف ميزني البته از شما كه به دروغ از طرف ما ادعا بر اين داريد كه ما ائمه رو دوست نداريم چيز عجيبي نيست.بايد بگم اگه عقل مردم رو گنگ فرض نميكني اين مرجع تقليد يعني چي؟قضيه اين جمس بگيران چيه كه پول ميگيرن كه بجاي مردم فكر كنند. اگر مورد بررسي قرار ميدهيد بهتر نيست چيزهاي خلاف قرآن و توهينات و دروغها و بدعت ها رو ازش به طور كل حذف كنيد چيزهايي كه به بزرگان و مقدسات مسلمان توش توهين شده رو حذف كني چيزهايي كه هيچ به نفع اسلام نيست و جز به خون و خونريزي و كينه مي انجامه.به هر حال بالاي 1 ميليارد مسلمانان سني هستن اين هم چيزي نيست كه بشه ازش چشم پوشيد جمعيت شيعه خيلي ناچيزه هر چند اين دلالت بر حق بودن نميشه ولي بايد از اين لجاجت بايد دست كشيد فرق شما با آقاي برقعي آقاي موسوي وآقاي طباطبايي كه يه شيعه موحد بودن چيه به غير از يانه كه اونها تعصبات پوچ رو كنار گذاشتن؟ 1_مثل اينكه شما نميخواهي بفهمي شمه اول اين رو به من بگيد.نميفهمي يا نميخواي بفهمي.اگر نميفهمي كه چاره اي جز اين ندارم كه بيشتر توضيح بدم ولي اگه نميخواي بفهمي هيچ طور نميشه به شما فهمانيد من كي گفتم عزاداري مطلقا حرامه؟آيا درك شما اينقدر پايينه كه بايد مثل بچه ها نكته به نكته رو براتون توضيح بدم؟البته اين روزها بچه ها هم دركشون بالا رفته.منظور من عزاداري هايي امثال عاشورا.بهتره در اين مورد بيشتر از اين بحث نكنيم چون شيعه اگه هر چي از دينش رو ترك كنه بدعت عزاداري رو ترك نميكنه من هم سعي ندارم كه به زور چيزي رو ابرتون گوش زد كنم ولي گفتني ها رو بايد گفت. 2_در اين آيه گفته شده براي غير خدا سجده نكني.سجده تكريم ديگه چه صيغه اي هستش؟اولن برادران يوسف كجا به يوسف سجده كردن؟فكر كنم منظورتان خواب يوسف باشد با يد بگم خواب با بيداري فرق داره در خواب آدم هم ميكشم ولي قصاص نميشويم پس لطفا با منطق حرف بزنيد دومن اگه برادران يوسف سجده كنند دليل بر اين ميشه كه ما هم اين كارو بكنيم مگه اونها پيامبر بودن؟سومن اگه اين كار خوبه منظورن سجده تكريم پس چرا يوسف در فيلمي كه پخش ميشه ازش هيچ گاه به پادشاه مصر سجده تكريم نكردن از بچگي تا بزرگ شدن و ميگفتم واسه خودش هم حتي به احترام هم سجده نكني سجده كه چه عرض كن حتي تعظيم نميكردن و حتي نميذاشتن كسي بهش تعظيم كنه.مگه همواره نميگفتن سجده فقط مختص خدست پس نگفتن سجده تكريم جايزه؟جالب اينجاست كه اين فيلم رو خود شيعيان در ايران ساختن و نميتوني اين فيلم رو متهم به اين كني كه وهابيها درست كردن و فاقد اعتبار ميباشه چون به قول شما هر چي وهابي بگه فاقد اعتباره چون اسمش وهابيه ديگه گفتش مهم نيست به قول خودتون حتي خدا و رسول وهابيها رو قبول نداري چون وهابيها اون رو پرستش ميكنن يا اينكه باز هم ميگي اين اشتباهي هست كه سلحشور دچارش شده و چون اين اشتباهات در كتب شيعه زياده و انسان جايز الخطاست اون هم خطا كرده؟گفتين كه (البته علماي ما ، به خاطر آنكه سجده عموما براي عبادت به كار مي رود ، اين كار را براي احترام و تكريم ناشايست معرفي كرده اند) پس چرا باز اين كارو ميكني چرا آقاي خامنه اي به قبر امام رضا سجده ميكنه؟وقتي كه بزگترها رعايت نميكنن چه انتظاري از كوچكترها ميشه داشت؟ 3_ آيا كسي ميداند كه خدوند چه چيزي ميخواهد؟به ازن و اراده خد هر كاري ممكن است ولي دليل بر اين نميشود كه ديگران علم غيب داشته باشند خداوند به حر كس هر آنچه بخواهد ميدهد دليل بر آن نميشود كه آن فرد از خود چيزي ميداند و خداوند همه غيب را به كسي نه آموخت به كساني كه به اراده خودش بخشده خيلي ناچيز بوده از غيب چون عالم الغيب صفت خداوند است و همان طور كه ميدانيد صفات خداوند مختص خودش است. شما ميگويد كه امام خوب وبد خود را ميدانند به عبارتي علم غيب كه خداوند به آنها داده به ازن خودش.پس چگونه اين اشخاص اشتباهاتي كردن؟مثال عرض مي نمايم زماني كه حسين رفت به سوي كربلا ميدانست(به گفته شيعه)كه گشته ميشود اگر اينطور است طبق نص صريح قرآن هر كسي بداند كه كشته ميشود و از رفتن به انجا امتناع نكند جهني است به عبارتي خداوند منع ميكند پس چگونه حسين بر خلاف گفته قرآن عمل كرد اگر بگويم كه حسين ندانسته رفت و كشته شد اينجوري فلصفه امامت ويران ميشود و اگر بگويم كه دانسته رفت و كشته شد پس حسين را متهم ميكنيم به عمل بر خلاف قرآن.پس اين چگونه امامي ميتواند باشد كه خلاف قرآن انجام ميدهد؟حالا يه جور ديگه توضيح ميدم حسين قدرت مقابله با يزيد نداشت و جنگيد با يزيد در مقابل حسن با اينكه قدرت مقابله به معاويه رو داشت كنار كشيد و با معاويه صلح كرد.حال كدام يك از برادران اشتباه كردن؟حسين يا حسن؟ 4_باز هم نخواستيد بفهمي.اين ايه نهي ميكنه از پرستش غير خدا از طلب چيزي از مردگان.مقايسه خوبي نداشتي.آيا قوم حضرت نوح مردگان بودن؟آيا حرت نوح از آنها طلب كمك كرده بود يعني از قومي كه مردن ميخواست واسطه شون ميان خدا و او ؟نميدانم چرا مثل باطنيها قرآن را تفصير ميكني.حضرت نوح قومش را صدا زده يعني خواسته از آنها بيان به طرف يكتا پرستي.يعني فهم اين آيه تا اين حد براتون سحت بوده كه اين ايه رو به اين تفصير كردي كه حضرت نوح از قومش چيزي طلب كرده.خواسته اي داشته؟تازه خواستن چيزي از يه زنده كه براش امكان اجابت اون باشه خارج از اشكاله هر چند انسان طلبهاش همه از خداوند با شه زيباتره. پيامبر زنده بوده و بين اونها بوده نميدونم شما چرا نميخواي درك كني. گفتيد شهيدان زنده اند اين يعني يا و خاطره شان زنده است چطوري كسي رو كه جسمش زنده است رو در قبر ميذارند؟يا عقل كسي چنين چيزي رو ميتونه قبول كنه؟اگر اينطور باشه ميدانيد كه همه مخلوقات ميميرن قبل از برپاي قيامت يعني در صحراي محشر همه زنده ميشن و حساب پس ميدن آيا شهيدان رو دوباره قبض روح ميكنن؟مگر ميشه كسي رو در دنيا دوبار قبض روح كرد.مگر نميداني قانون دنيا اينه كه يه نفر يه بار بيشتر نميميره وبعد از مرگ روحش زنده است نه جسمش.اگه به قول شما آنها زنده باشن ولي آيا ميتوان دانست چه كسي بهشتي هست چه كسي بهشتي نيست به جز تعداد اندكي كه به آنها وعده بهشت داده شده تازه مگر نه اينكه كسي كه يه بار مرد دفترش بسته ميشه به جز چند مورد كه خودتان ميداني و نياز به گفتن نيست.در ضمن به كسي كه در راه خدا كشته ميشه ميگن شهيد چگونه كسي كه زنده است و كشته نشده بهش بگيم شهيد؟و اينكه آيا شما آيه اي گه خداوند فرموده من از رگ گردنتان به شما نزديكترم بس هر چه ميخواهي از من طلب كني و من استجابت ميكنم رو تا حالا نديدي؟آيا بهتر نيست به جاي خلاف قرآن انجام دادن به پيروي از آن بپردازيم.خداوند هر گناهي رو ميبخشه به اراده ي خودش به جز شرك به اون پس قبل از اينكه دير بشه بايد فكري به حال خود بكنيم. در آخر هم خدمت دوست گرامي آقاي كاظمي بايد عرض كنم كه ما راه كجي نميريم اگه به نظر شما يكتا پرستي راه كجه اشكالي نداره شما ماروينگونه تصور كني همنطور كه كافران و مشركان در زمانهاي مختلف در مورد پيروان پيامبران چنين ميگفتن و فكر ميكردن(البته سو تفاهم نشه منظور من اين نيست كه خداي نكرده شما كافر يا مشرك باشيد)در كل خود كافران موحدان رو كافر خطاب ميكردن يعني اينكه چون شما فكر ميكني اين راه كجه دليل بر كج بودنش نيست.بزرگان ما فحاشي نميكنن بر عكس بزرگان شما كه كليپ هاشون كم نيست ميتوني بري دنبالش ولي با اين حال نميدونم چرا شما بر اين چيز اصرار داريد. جواب نظر: با سلام دوست گرامي بهتر بود در مورد صحيح بخاري و مسلم و نظر علماي اهل سنت در مورد آنها نگاهي به سخنان ابن تيميه مي انداختيد تا بدانيد آيا واقعا چنين نظري دارند يا خير : ولكن جمهور متون الصحيحين متفق عليها بين أئمة الحديث تلقوها بالقبول وأجمعوا عليها وهم يعلمون علما قطعيا أن النبى قالها . قاعدة جليلة في التوسل والوسيلة ، ج 1 ص 87 ، أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : المكتب الإسلامي - بيروت - 1390 - 1970 ، تحقيق : زهير الشاويش . مجموع الفتاوى ج 1 ص 257 . تمامي آنچه در متن صحيحين آمده است ، ائمه حديث بر آن ها اتفاق دارند و آن را قبول کرده اند و برآن اجماع دارند و ايشان علم قطعي دارند که رسول خدا (ص) آنها را گفته است . وقتي علماي اهل سنت ، علم قطعي داشته باشند كه تمامي روايات بخاري و مسلم را رسول خدا (ص) فرموده اند ، ديگر هيچ جاي شك و شبهه در آن باقي نمي ماند . اما با اين همه بهتر است نگاهي به سخنان مولوي هاي خودتان در جلسه ختم بخاري بياندازيد كه براي آنكه مردم با دروغ هاي بخاري و مسلم آشنا نشوند ، چگونه حتي طلاب اهل سنت را از فكر كردن به نقد بخاري و مسلم باز مي دارند !!!: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=shobheh&id=42 اما در مورد مرجع تقليد ، كه فرموده ايد ، ما شيعيان مي گوييم هركس مي تواند با تحقيق (البته جامع) در مسائل ديني مجتهد شود و خود به نظر خويش طبق روايات عمل كند ؛ اما اهل سنت مي گويند هر كس هر چقدر هم كه دانشمند باشد ، باز بايد تابع نظر ائمه اربعه اهل سنت باشد !!! آيا اين جسارت به مردم و گنگ فرض كردن مردم نيست ؟ در مورد كساني كه به نظر شما سني شده اند از جمله آيت الله موسوي مي توانيد به آدرس ذيل مراجعه نماييد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=124 در مورد خمس هم لابد نظر شما آن است كه وقتي رسول خدا (ص) از مردم خمس مي گرفته است يا خلفا خمس غنيمت رامي گرفتند اين نيز حرام بوده است ؟(البته طبق روايات اهل سنت ، نظر شيعه در مورد خمس صحيح است) : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=112 اما در مورد اكثريت بودن اهل سنت ، اگر ملاك حقانيت اكثريت است ، بوداييان از مجموع مسلمانان نيز بيشترند !!! (البته شما از اين نكته غافليد كه اين يك ميليارد مسلمان اهل سنت خود از مذاهب مختلفي تشكيل شده اند كه علماي هر كدام از آن ديگري را تكفير كرده اند ، بنا بر اين بهتر است جمعيت مذاهب را تك تك مورد بررسي قرار دهيد) در مورد عزاداي ، اينكه قبول كرديد عزاداري به صورت مطلق حرام نيست ، در تصحيح عمل شيعه كفايت مي كند ؛ و اگر اشكال شما به نحوه خاصي عزاداري است ، آن را نبايد به عنوان اشكال به كل شيعه مطرح كرد . در مورد سجده بهتر است بدانيد كه اولا در خواب نبود «وخروا له سجدا» (سوره يوسف آيه 100) و اين بي اطلاعي شما و دوري شما از قرآن را نشان مي دهد ؛ تنها برادران يوسف نبودند ، بلكه يعقوب نبي نيز همراه آنان بود «والشمس والقمر رأيتهم لي ساجدين» و جداي از اين مطلب يوسف نيز آنان را از اين كار باز نداشت . در مورد سجده مقام معظم رهبري به قبر !!! اين دروغي است كه شما نشر داده ايد (اگر منظور شما تصويري است كه صورت ايشان نزديك قبر است آن بوسيدن قبر است و نه سجده بر آن!!!) در مورد علم غيب ، شما اجمالا اقرار به اين علم كرديد ، و اين يعني مخالفت با آنچه مولويان اهل سنت در كتب خويش آورده اند . در مورد شهادت امام حسين عليه السلام ، جداي از بحث علم غيب ، خود اهل سنت اقرار كرده اند كه آن حضرت از طريق سخنان رسول خدا (ص) عالم به شهادت خويش گشته بودند ، بنا بر اين ، نمي توان منكر علم حضرت به شهادت شد ، از طرفي ديگر ، ان حضرت سرور جوانان اهل بهشت است ، و اين را نيز نمي توانيد منكر شويد ، بنا بر اين بايد (همانطور كه عقل به خوبي درك مي كند) بين خودكشي و فدا كردن جان در راه دين ، براي آگاهي دادن به مردم و حفظ دين فرق قائل شويد . در مورد دعوت نوح نبي !!! شما آياتي را آورده بوديد كه در انها بحث دعوت بود ، و مدعي شديد كه هرگونه دعوت غير خداوند شرك است !!! و اين قيد را براي كلام خويش نياورديد ، حال مجبور شديد كه بگوييد هر گونه دعوت شرك نيست ، و ما اين مطلب را اضافه مي كنيم كه طبق آيات قرآن خواستن حاجت از انبيا نيز شرك نيست ؛ بنا بر اين ما انبيا را مي خوانيم و از انان حاجت مي خواهيم (چون ايشان در نظر ما طبق آيه قرآن زنده اند) . در مورد زنده بودن انبيا ، و شهدا ، اگر مقصود از زنده بودن ، آن باشد كه روح آنان زنده است ، چه فرقي بين روح انبيا و شهدا با روح كفار است ؟ چون روح كفار نيز زنده است و عذاب مي شود و به گفته علما ، روح مردن و زنده شدن ندارد ، بلكه مردن به معني جدا شدن روح از بدن است !!! ظاهرا در نظر شما بين انبيا و كفار در زنده بودن روح فرقي نيست !!! نفرموديد اگر انبيا و رسول گرامي اسلام سخن شما را نمي شنوند ، چرا در نماز خويش هر روز مي گوييد «السلام عليك ايها النبي» و حضرت را مخاطب قرار مي دهيد ؟ موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
37 |
نام و نام خانوادگي: محمد قشمي -
تاريخ: 16 اسفند 87
مثل اينكه حرفي نداشتي واسه گفتن واسه همين نظرم رو تايد نكردي. جواب نظر: !!! با سلام دوست گرامي ظاهرا نظر قبلي شما در ايام تعطيل ارسال شده بود !!! بهتر بود اندكي صبر مي كرديد !!! موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
38 |
نام و نام خانوادگي: محمد قشمي -
تاريخ: 16 اسفند 87
خيلي تاسف آوره.انسانيت كجا رفته؟اين چنين رفتارهايي تا كي؟چرا نابود كردن انسانها؟اين چه مذهبيه كه با نابودي انسانها بينا شده و ميشه؟پس قيامت چي ميشه؟آيا شما به آزادي انديشه اتعتقاد دارين؟پس چرا قتل ؟چرا كشتار؟چرا زندان؟چرا شكنجه؟چرا ريس جمهور بايد مذهب شيعه داشته باشد؟يعني مذهب شما اينقدر محدود ميكنه و براي بقيه ارزشي قائل نيست؟چرا در آمريكا و كشوور هاي نظير آن به رشد فكري رسيدن كه هر كسي از هر ديني از هر نژادي ميتونه ريس جمهور بشه ولي مذهب شما اينقدر عقب مونده است؟چرا در تهران يك مسجد واسه سني ها نيست؟چرا اجازه نميدين مسجد بسازن؟چرا مسجدها و حوزه هاي علوم ديني سني ها نابود ميشه؟غصب و غارت تا كي؟تا كي اينقدر فساد؟سوالها خيلي زيادن ولي وقتي جوابي واسه اين سوالها ندارين گفتنشون چه فايده؟چرا قزويني در شبكه سلام 90 درصد سني هارو كافر ميدونه؟هر چند اين چيز طبيعيي هست چون هميشه كافران موحدان رو كافر ميدونستن كافر به بتي كه اونها ميپرستن.اگه موحد بودن و يكتا پرستي كفره.پس مرده پرستي چيه؟ جواب نظر: با سلام دوست گرامي بخش نظرات سايت ، تنها و تنها مربوط به نظرات و (نيز به صورت نادر طرح اشكال بر موضوع) است ، و نه محلي براي نشر دروغ ها و اكاذيب اهل سنت . مي توانيد اين كار را در سايت هايي مانند سني نيوز و ... انجام دهيد البته به اينگونه ادعا ها سابقا در بخش نظرات پاسخ گفته ايم موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
39 |
نام و نام خانوادگي: محمد قشمي -
تاريخ: 16 اسفند 87
چرا سايتهاي سني ازجمله سني نيوز رو فيلتر ميكنند؟ فرق سايت شما با اين سايت ها چيه؟ فرقش اينه كه اين سايت حكومتيه ولي اون سايتها مردمي. جواب نظر: با سلام دوست گرامي هر بيننده اي متوجه فرق سايت ما و سايت هايي مانند سني نيوز مي شود ؛ ما در سايت خويش تمامي مطالب را با دليل و مدرك ذكر مي كنيم و به ديگران اهانتي نمي نماييم ؛ اما سايت هايي كه شما ذكر كرده ايد ، نه تنها پر از اهانت و نشر مطلب بدون مدرك است !!! دروغ پراكني نيز مي كند كه تنها يكي از آنها كه هنوز هم بر روي صفحه اول اين سايت است ، خبر دروغي است كه مدعي شده آية الله العظمي وحيد فتوا به قتل اهل سنت داده اند !!! تعجب مي كنيم اگر چنين فرق واضحي را بين اين دو سايت نديده باشيد!!! موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
40 |
نام و نام خانوادگي: عطر يس -
تاريخ: 17 اسفند 87
با سلام به دوستان دستتان درد نكند من فقط يك مطلب سر انگشتي به آن عزيز سارو جواب ميدهم!! دقـــــــــــــــــــــــــــــت!!!!تــــــــــــــــــــــــوجــــــــــــــــــــــــــــــــه! ايشان گفتند: 1- چرا وقتي حضرت عمر جسارتي به حضرت فاطمه كرده حضرت علي و حضرت حسن وحضرت حسين اعتراضي نكردن در صورتي كه ما اونا رو از شجاعترين مسلمانان ميدونيم؟ 2- چرا 6 ماه بعد از فوت حضرت فاطمه حضرت علي يكي از دختراشو (كه از حضرت فاطمه داشت)به عقد حضرت عمر در آورد؟لطفآ جواب بدين البته اگه ميتونين. جــــــــــــــواب: دوست عزيز اول آنكه شجاعت به زور شمشير نيست: شجاعت به فرو بردن خشم و هواي نفس است! حضرا رسول گرامي ميفرمايند شجاعت ترين شما كسي است كه بر هواي نفس خويش غالب باشد! مسلمان حضرت علي نيز به فكر مبارزه با شمشير بوده اند اما آنچه او را بر حذر داشته عهدي بوده كه با حضرت رسول (ص) داشتند. دوم در آن زمان فرزندان امام علي (ع) كودكي بيش نبودند به تاريخ نگاه كني ميبيني!!! سوم اينكه نشانه دروغ بودن ازدواج دختر پيامبر همين مسئله كودكي اوست! ام كلثوم اگر فرزند پنچم حضرت زهرا باشد!!! يعني بعد از 6 ماهي كه شما فرموديد ايشان يك كودك يكساله يا دوساله هستند!!! مگر كودك دوساله هم ازدواج ميكند؟ موفق باشيد |
41 |
نام و نام خانوادگي: محمدمهدي کاظمي -
تاريخ: 18 اسفند 87
با سلام به اقاي محمد قشمي اولا كسي با شما بحثي ندارد (((سايت داره خوب جوابت را ميدهد)) دوما اگر مي بيني من در بحث دخالت نميكنم دليل نميشود در ذهنت ديگران را كوته فكر و كوردل ببيني اگر واقعا اين گونه ميبيني دليل بر كور دلي خودت است كه 4تا كتاب مطالعه كردي بقيه را زير دست و پاي خودت ميبيني سوما اخ چقدر مودب شدي اينجا, خوب فيلم بازي ميكني بهتون بر خورد گفتم بي ادب هستيد ,اگر شك داري داريد لطفا به مباحث قبلي خود نگاه كنيد در كنار همان ايات و اسناد مدارك كلمات زشت و ركيك خود را مييابيد چهارما ادم باسواد هر چه به علمش اضافه ميشود به فروتنيش اضافه ميشود نه به غرورش ((درخت تو گر بار دانش بگيرد به زير اوري چرخ نيلوفري را )) اگر غير از اين هستي بدان اندازه انيشتين هم سواد داشته باشي در حقيقت علم را ابزار غرور و خود نمايي خودت گرفتي(((تازه اگر داشته باشي كه من شك دارم!!!!!!!!! چون مصداق جمله ي بالا نيستي )) پنجما سعي نكن در جملاتت از فن (مصادره به مطلوب استفاده كني) اين در حقيقت فن نيست در حقيقت يك حيله بحثي است كه مديريت سايت شكر خدا حواسش تا الان در بحث با شما بوده ... من از اينجا از تمامي دوستان باسواد و محقق سايت, كمال تشكر را دارم اجرتان با حضرت مهدي (عج) محمدمهدي كاظمي |
42 |
نام و نام خانوادگي: محمد قشمي -
تاريخ: 19 اسفند 87
برادر عزيز همين كافيه در مورد شما كه كسي كه اجرش رو از غير خدا ميخواد چه چيزي ميشه بهش گفت بهتره بري كمي قرآن رو مطالعه كني كه صريحا ميفرمايد خدوند در قرآن كسي كه از غير خدا چيزي ميخواهد گدايي است كه ز گدا طلب چيزي ميكند در ضمن بنده فقط آيات قرآن رو آوردم كه مدير سايت از جواب دادن قابل قبول عاجز موندن بايد بگم كه مدير سايت توانايي مناظره رو با بنده يا هر اهل حقي رو نداره و اينكه من خيلي خيلي بيشتر از اينها نظر دادم ولي متاسفانه مدير سايت به علت عاجر موندنش از جواب دادن نظراتم رو تايد نكردن و نميكنند ولي اي كاش مدير سايت بجاي عنادت بر نا حق كمي چشماش رو باز ميكرد و حق رو ميديد ولي تا حالا كه چنين نشده. جواب نظر: با سلام دوست گرامي نظرات علني نشده شما ، كپي پيست و نشر اخبار دروغي بود كه سايت هاي اهل سنت به ان ها دامن مي زنند ؛ و دليلي براي علني كردن هر دروغي وجود ندارد (كفي بالمرء كذبا أن يحدث بكل ما سمع) نظراتي كه شما به عنوان سوال مطرح كرده ايد ، با آيات و روايات پاسخ داده شده و علني شده است . در مورد طلب از غير خداوند ، به جاي اينگونه نوشتن ، مي توانستيد پاسخ هايي را كه به نظر هاي قبلي شما داديم ، بخوانيد ، از جمله آيه اي كه خداوند در آن روزي دادن را به رسول خويش (ص)نسبت مي دهد ؛ «وما نقموا الا ان اغناهم الله ورسوله» يا اين آيه «ولو أنهم رضوا ما آتاهم الله ورسوله وقالوا حسبنا الله سيؤتينا الله من فضله ورسوله إنا إلى الله راغبون» ديگر اينگونه سخن نمي گفتيد كه طلب از رسول خدا (ص)طلب از يك فقير است ، زيرا رسول خدا منبع تقسيم ارزاق و الطاف الهي بر خلائق است !! اما متاسفانه شما از قرآن دور هستيد و آيه نومن ببعض ونكفر ببعض در مورد شما صادق است . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
43 |
نام و نام خانوادگي: محمد قشمي -
تاريخ: 19 اسفند 87
ضعيفان هولناکند!زيرا ديوانه وار مي کوشند تا قوي جلوه کنند کانت مي گه : چنان باش که به هر کس بتواني بگويي «مثل من رفتار کن». البته ببخشيد ولي مي گن : عاقل زبانش را در قلب و احمق در دهانش جاي داده. جواب نظر: با سلام بهتر بود به جاي اينكه بگوييد ولي ميگن ، مي فرموديد :امير المومنين علي عليه السلام در نهج البلاغه مي فرمايد : لسان العاقل وراء قلبه ، وقلب الأحمق وراء لسانه!!! و به درستي كه كلام الملوك ملوك الكلام . به خوبي نشان داديد كه زبان شما در كجا است !!! موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
44 |
نام و نام خانوادگي: محمد قشمي -
تاريخ: 19 اسفند 87
((درخت تو گر بار دانش بگيرد به زير اوري چرخ نيلوفري را )) اين شعر چه ربطي به جمله قبليش داشت؟اين شعر كه بر ضد خودتان بود يعني من و امثال من اگه دنبال علم و دانش باشيم به زودي حق رو جايگزين ناحق ميكنم انشا الله. غير از اين هستي بدان اندازه انيشتين هم سواد داشته باشي در حقيقت علم را ابزار غرور و خود نمايي خودت گرفتي(((تازه اگر داشته باشي كه من شك دارم!!!!!!!!! چون مصداق جمله ي بالا نيستي )) آخرش هم نفهميدم كه به نظر شما ما علمي داريم يا نه؟اگه به قول شما بنده علمي ندارم چرا مدير سايت و آخوندهاتون ميترسن كه با علماي موحد در تلفزيون هاي ملي مناظره داشته باشن؟كه اين مسلمن دليل بر عجز و ناتوانيشونه. انشا الله همه ي گمراهان به راه راست هدايت بشن جواب نظر: !!! با سلام دوست گرامي ترس از مناظره زماني معني دارد كه جايي براي ترس باشد !!! وقتي در مناظرات چه در شبكه هاي شيعي و چه در شبكه المستقله كه همه حاضرين بر ضد يك نفر شيعه فعاليت داشتند ، باز شيعه پيروز شد ، ديگر جايي براي ترس باقي نمي ماند . در واقع شما با اين كار (ادعاي مناظره در شبكه رسمي) مي خواهيد خود را به عنوان يك گروه فعال قدرتمند نشان دهيد كه جمهوري اسلامي حاضر به مناظره با آنها شده است !!! اما در واقع شما چنين چيزي نيستيد ؛و مناظرات موجود در بخش مناظرات سايت به خوبي بيانگر اين مطلب است . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
45 |
نام و نام خانوادگي: محمدمهدي كاظمي -
تاريخ: 20 اسفند 87
با سلام به اقاي محمد قشمي خوشحالم از اينكه تازه به يك نقطه ي منطقي داري ميرسي اما خدا وكيلي من كه مناظره ي شما و مديريت سايت را كه خواندم و مطالعه ميكردم انصافا به دور از عناد و تعصب شيعه گري سايت را بسيار قوي تر از شما در بحث ها ديدم اما شما مثل اينكه داريد بيخودي بحث ميكني البته اگر قرار باشد كه نظر ديگران برايتان اهميت داشته باشد البته با اين حسابي كه شما ميكنيد اگر قرار باشد شما از خودتان تعريف كنيد اين كه نميشود اين جوري باشد كه همان مصداق غروري ميشود كه قبلا گفتم... واما در مورد شعر ((درخت تو گر بار دانش بگيرد به زير اوري چرخ نيلوفري را)) ترجمه اي را كه نتوانستيد تطبيق بدهيد با جمله ي قبلي اش را توجه كنيد:::يعني شماي نوعي هرچه سوادت بيشتر ميشود مثل درختي ميماني كه ميوه اش بيشتر ميشود سر شاخه ها يش بيشتر خم ميشود و به سمت زمين بيشتر ميرسد لذا مانند علمي ميماند كه عالم هر چه بيشتر كسب ميكند فروتنيش بيشتر ميشود نه انكه به خود بيشتر ببالد و ديگران را ضعيف بنگارد و به ديگران لقب هاي ((كور دل)) بدهد لذا اگر اين گونه مينگري خودت و علمت را بردي زير سوال؟؟!!!! چون نشان دهنده اين است يا علمت را از سرچشمه ي غلطي گرفتي يا اينكه گيرنده ي علميت مشكلي دارد ((بياب مشكلت را پيدا ميكني)) حالا متوجه شدي يا اينكه بازهم ميخواهي بيخودي بحثي راه بيندازي... . وبعدي كه درباره ي ترس,كه كسي از شما سني ها دليل ندارد ترسي داشته باشد ما دلايل بسيار بسيار قوي داريم در بحث هايمان حالا شما قانع نميشوي دليل نميشود شما, ما را ضعيف در نظر بگيري شايد شما دوست داشته باشي سف سته كني وبيخودي بحث كني اينكه دليل بر سواد شما نميشود واين هم دليل بر بر ترس ما نيست .وديگري اينكه ((((دلايل قوي, بايدو معنوي نه رگ هاي گردن به حجت قوي)))) و ديگري اينكه تا حالا در زندگيت نشده يك چيزي را شخصا قبول داشته باشي در درونت اما ظاهرا بگي من قبول ندارم حالا به خاطر هر چيز موجه يا غيرموجه ديگري... اما مطمئن باش شيعه را اگر قبول داشته باشي يا نداشته باشي شيعه هميشه دست دوستيش به طرف شما دراز است ؟دست شمارا ميفشارد به مهرباني ودوستي اگر حرفي از گوشه وكنار ميشنوي كه بد وبيهراه است خواهشا به حساب اصل مذهب شيعه نگذار به حساب شخصي افراد بگذار چون برادران سني مذهب بر داشت هاي غلط را ازهمان نقطه شروع ميكنند و نكته ي اخر اينكه من هم اگر جاي شما بودم برايم سخت بود دين و مذهب ابا واجدادي خودم را كنار بگذارم اما من اعتقاد دارم كه چه اشكال دارد انسان ها در اجتماع خانواده يشان ويا دوستانشان استثنايي باشند يا استثنايي عمل كنند... وميشه اين كار را كرد ودر نظر داشته باش هيچ كسي حق ندارد به زور و شما را شيعه وسني ومسيحي .... كند اين شماييد كه بهترين تصميم را ميگيريد اما اين دفعه فرق ميكند شما بعد از اين همه بحث وگفتگو شايد به نتيجه ي جديدتري رسيده باشي؟؟؟؟ محمدمهدي كاظمي |
46 |
نام و نام خانوادگي: حسين_شيعه -
تاريخ: 23 اسفند 87
از اقاي كاظمي و قشمي و مدريت سايت تشكر ميكنم. من خودم شيعه هستم ولي دارم به اين نتيجه ميرسم كه دين امري ارثيه. يعني چون اقاي قشمي سني هستند بايد از سنت طرفداري كنند و من از شيعه چون شيعه زاده ام |
47 |
نام و نام خانوادگي: شهروز -
تاريخ: 02 فروردين 88
اهل سنت 90 درصد جمعيت مسلمانان جهان شيعيان 10 درصد (البته از بين شيعيان گروههاي مختلفي هست که باهم اختلاف دارند مثل 12 امامي و 7 امامي و صفوي و علوي و جعفري و . . . که از زمان شاه اسماعيل گور به گور پيداتون شد ) پس مثل اينکه بجاي پيروي از حضرت علي (رض) بايد از شاه اسماعيل پيروي کنيد |
48 |
نام و نام خانوادگي: سعيد سني -
تاريخ: 02 فروردين 88
بدبختها اگر عمر نبود همه شما کجا در اتش کده هاي خود اتش مي پرستيد هرچند که انون در عوض قبر مي پرستيد واسمش را گذاشتيد توسل بعدشم ادعاتون گوش فلک را کر کرده. |
49 |
نام و نام خانوادگي: محمدمهدي کاظمي -
تاريخ: 03 فروردين 88
با عرض سلام به سني زاده هاي خيلي مودب!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! (اقاي شهروز و سعيد سني) اول جواب اقا شهروز : اولا اگر قرار باشد اعتقادات به تعداد افراد باشد شما الان بايد با اين اظهارت نظرت بايد بروي مسيحي شوي چرا از سنت دفاع ميكني؟ تعداد مسيحي ها تعدادشان از مسلمانان هم بيشتر است در جهان پس برو مسيحي شو مگر خداوند به تعداد افراد نظاره ميكنه؟ كه هر كه بيشتر باشه ان قوم مورد تاييد من(خداوند) است .كه اين گونه استدلال ميكني (در قران داريم اكثرهم لا يعقلون ) بيشتر مردم تعقل نميكنندو نميفهمند و در جاهاي ديگر قران هم مثال هاي گوناگوني هست . پس نشان دهنده ي اين است كه به تعداد نيست اعتقادات و دين داري //////اما جواب اقا سعيد سني كه زيادي داره تند ميره و باد غرور تعصبيش او را گرفته اولا سواد نداري شلوغ نكن برو دو تا كتاب مطالعه كن بعد وايسا شلوغ كردن اين سوالات مبتدي شما نشان دهنده ي اين است كه حتي حاضر نشدي پاسخ بارها داده شده ي اين موضوع كشورگشايي عمر را در سايت مطالعه كني واقعا باعث تاسف براي شما مبتدي هايي است كه به خودشان اجازه اظهار نظر در مورد همه چيز را ميدهند ثانيا اگر سعي ميكنيم جانب ادب را در سايت رعايت كنيم اين دليل نميشه فكر كني ما نميتونيم توهين كنيم و جوابتون را با توهين به شما بدهيم ما هم بلديم خوبشم بلديم شما بايد شعورت برسه كه نميرسه مثل اينكه همين شعورم در ذهن نداري اگر داشتي اين جوري اجازه جسارت به خودت نميدادي |
50 |
نام و نام خانوادگي: محمد قشمي -
تاريخ: 10 فروردين 88
به به آقاي كاظمي هم رفتن دوتا كتاب خوندن از كي تا حالا تو هم شدي جز با سوادا قبلنا كه كسي نبودي واسه خودت چه زود كسي شدي واسه خودت من هر چه خواستم چيزي نگم خودتون نميذارين البته حرف زدن با شما فايده اي نداره چون اصولا چيزي تو كله تون نميره و حرف حرف خودتونه باب جون رفتي بحارالانوار و كافي خوندي و چندتايي به قول خودتون رساله خوندي آدم شودي واسه مون عزيز من همين قزويني تون صاحب همين سايت هم سواد چنداني نداره هنوز عربي خوب بلد نيست تو ديگه چي ميگي؟ در مورد جمعيت برادر ما در مورد مسلمانان گفتن چه ربطي به مسيحي يا ديگران داره؟عزيز من همين مسيحي ها هر روز موج موج دارن مسلمان ميشن البته مسلمان نه به معني شيعه چون اصولا من شيعه رو جز مسلمانان نميدونم حالا دلايلش بماند اگه دوست داري بفهمي برو كمي تحقيق كن در موردش و دلايلش زياد نوشتن(البته منظور شيعيان پيرو اخونداست وگرنه مشكلي با همه شيعيان نداريم چون به اعتقاد داريم كه فريب خورده اند) اين رو بايد بدوني كه اسلام هيچ وقت از بين نميره اگه اين باشه كه شيعيان مسلمان واقعي هستن و بقيه گمراه و مسلمان غير واقعي اين يعني نابودي اسلام حالا دليلش واضحه يكيش هم صيغه است.تو بگي شيعه چه فتوحاتي واسه اسلام داشته؟چه چيز خوبي داشته؟چه فايده جز ضربه زدن به اسلام داشته؟غير از اين بوده كه يه سري مردم رو مرده پرست كرده؟آخه شاه اسماعيل از كي آدم شده؟كه اون رو كردي پيامبرتون؟ در مورد كشور گشايي اميرالمومنين(البته امير غير مومنين نيست شما به خودتون نگيريد)عمر فاروق هر كسي هر چيزي ميتونه واسه خودش بپرونه بيرون شما هم خوش باشين جناب قزويني يا هر كس ديگه. راستي پيروزي پر شكوه صعودي در مقابل ايران تسليت خدمت همگان جواب نظر: با سلام دوست گرامي همانطور كه جمعيت بسياري از مسيحيان در حال سني شدن هستند (به خاطر بي خبري ازحقيقت تشيع) گروه بسياري نيز در حال شيعه شدن هستند ؛ جداي از اينكه بسياري از برادران اهل سنت نيز شيعه شده و يا به سوي شيعه متمايل شده اند ؛ و اين حقيقتي است كه حتي در نشريات عربستان سعودي از آن به انفجار شيعي در جهان تعبير شده است !!! اما بحث ازدواج موقت !!! كه به عنوان يكي از ادله بطلان شيعه مطرح كرده ايد !!! بهتر است بدانيد بزرگان صحابه و تابعين ، ازدواج موقت مي كرده و آن را جايز مي دانستند !!! حتي در بين ائمه مذاهب اربعه دوتن متعه را جايز مي دانستند !!! حال شما بگوييد مذهب شيعه به خاطر اعتقاد به متعه باطل است !!!: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=93 اما در مورد فتوحات !!! اگر بحث فتوحات باشد ، نادر شاه شيعه از همه پادشاهان بيشتر فتوحات داشت ، چون فتح فسا (در فارس) كه تنها يك استان ايران بود ، در آخرين سال حيات عمر صورت گرفت !!! و گرفتن تمام ايران چندين سال به طول انجاميد . اما تنها در زمان نادر شاه بيشتر هند و پاكستان و ايران و عراق و قسمتي از كشورهاي خليج به تصرف در آمد !!! آيا كشور گشايي نادر ، دلالت بر چيزي مي كند ؟ جداي از جنايات بسيار كه در زمان كشورگشايي هاي خلفايي كه شما آن ها را امير المومنين مي خوانيد اتفاق افتاد كه جزيي از آن در مقالات سايت ما آمده است !!! از جمله پختن انسان ها و ... http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=122 در مورد بي ادبي هاي مطرح شده در كلام شما نيز ، همان پاسخ قرآني را به شما مي دهيم : سلاما سلاما موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
51 |
نام و نام خانوادگي: محمد قشمي -
تاريخ: 10 فروردين 88
قزويني خيلي بد بختي به خدا باور كن نابوديت نزديكه فكر نكن با اين چيزا به جايي ميرسي باور كن اون دنيا ديكه نميتوني زير اين پرچم ظلم بايستي چون اونجا ديگه خبري از اين ظالماي شمشير به دست نيست تازه همين امروز و فرداست كه حكومت جورو جفا به تاريخ بپيونده و تو كتابهاي مدرسه بچه مدرسه اي ها بخونن در مورد ظلم ها و گمراهي هاي شما و چگونه نابود شدن شما حتي بيشتر شيعيان هم از شما متنفرن آخه خيلي................................................. |
52 |
نام و نام خانوادگي: محمدمهدي كاظمي -
تاريخ: 11 فروردين 88
با سلام به اقاي قشمي از سخنانت مشخص كه حرصت كاملا از همه طرف درامده و اما بازهم داري شلوغ ميكني خواهشا داري چيزي مي نويسي بحث هاي قبليت را مطالعه كن بعد 4تا جمله غلط و غلوط را سر هم كن تحويل سايت بده (با اين دفاع كردنت از سني ها!!!!.بيچاره سني هايي كه تو مبحثشان باشي!!!!! ) مثل اينكه بعد سال تحويل از عمر خواسته بودي با ادب تر بشي بر عكس شده. روز به روز به جاي اينكه به محاسنت اضافه شود به معايبت اضافه ميشود چه عجب!!! كجا بودي تا حالا روزه سكوت گرفته بودي يا روزه فرار!!!!!تازه مشخص شد كه تو هنوز توي عرب و عجم گير كردي (اين تفكر از زمان جاهليت شكل گرفته بود براي اگاه شدن دوستان خواننده كه متاسفانه در مغز اقاي قشمي حك شده و بيرون برو هم نيست ) گفتم يكبار بهت كه خوب فيلم بازي ميكني اما اين دفعه مثل اينكه بد جوري پر شده بودي وبسيار خراب كردي فيلمتو. قشنگ شخصيت ضايعت را نمايان كردي سايت هم كه خدا رو شكر از پس شما جوجه سني ها خوب بر ميايد حالا تو هي بگو ((من انم كه عمر (رستم) بود پهلوان ))مگه به حرف توه !!! اها راستي يادم رفت .توكه ادعاي عربيت ميشه برو در مورد جمله ي ((سلاما سلاما )) در تفاسير شيعه تحقيق كن واقعا مخاطبش را خودت ميبيني متاسفم برات اين بدترين جمله اي بود كه سايت به اين مودبي ميتوانست به تو بگه (ببين كارو به كجا رساندي اي جاهلي كه توي جهل خودت تاكيد داري ؟؟!!!!!) لطفا هم مثل پدر بزرگانت ابوبكر و عمر وعثمان تفرقه انگيز نباش در همه كارها كه سنگ شيعه را به سينه ي خودت ميزني و دنبال يار جمع كردني !!!!! شيعه ها زبان دارند از خودشان هم بلدند چه جوري دفاع كنند؟؟؟ اگر احيانا احيانا خطاي از اخوندي يا مسلمان شيعي سر ميزند كه ادم كه پيروهن عوثمون نميكنند (ماجراي تاريخي پيراهن عثمان را كه ميداني اگر نميداني برو مطالعه كن و به كيسه تاريك علمت اين نور حقيقي تاريخي را اضافه كن تا از اين تاريكي درايد ) كه حقيفت مذهب شيعه را زير سوال ميبري؟ و چچچچچچچه عجججججججب كه يك نقطه ي مشترك پيدا كردي !!! ان نقطه مشترك اين است كه اتفاقا ما شيعيان هم در مورد شما سني هاي فريب خورده اين گونه فكر ميكنيم كه اكثر شما ها با گفتن حقيقت مذهب شيعه ما شيعه هاالبته اگر ان نطفه ي شكل گرفته در رحم مادرتان از ان اول پذيراي ولايت ان نور ولايت و امامت امير المومنين عليه السلام باشد شما هم به حقيقت شيعه پي خواهيد برد نه انكه مثل خليفه ي دومي تا اينكه ديد به پيامبر ايه ي55 سوره ي مائده نازل شده (((انما وليكم ................يقيمون الصلوه ويوتون الزكوه و هم راكعون))) كه اصحاب رفتند در مسجد با پيامبر ديدند حضرت علي(ع) در حال نماز انگشتري خود را به مسكين اعطا ميكند (كه صحت اين داستان و اثبات درست بودن حركت حضرت علي (ع) داستان طولاني دارد و بماند ... و اين يكي از چندين راه اثبات ولايت امير المومنين بود كه عمر خان شما به غصب خلافت و جلب توجه مردم ده ها بار سر نماز انگشتري به مسكين اعطا كرد حتي يكبار هم اين ايه براي او نازل نشد از چه كسي دفاع ميكني اقاي قشمي تا حالا در باره ي حرف خود عمر كه به حضرت علي(ع) ميگويد (((لو لا علي لهلك عمر ))) فكر كردي ؟كه اگر علي (ع) نبود عمر به هلاكت ميافتاد؟!!! اين جمله ي خود عمر است وسايت هم بسيار اعتبارسنجي خوبي در مورد صحت اين روايت كرده واقعا جاي تعجب از كسي دفاع ميكنيدكه در دوران خلافتش در همه داستان هاي تاريخيش كه تا با مشكل بر ميخورد از حضرت علي(ع) ميخواست تا اين افتضاح معركه اش راجمع وجور كند در صورتي كه با حضرت علي (ع) كينه داشت سر خلافت و بازهم تا كم مياورد از او كمك ميگرفت !!!!! عقل من وشما كه بهترين داور دنيا است( بعد خداوند متعال) نميپسندد كه همچين شخصي با اين ضعف و ناداني بيايد او را خليفه مسلمين قرار دهد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!! (محمدمهدي كاظمي با تشكر از مديريت سايت موسسه تحقيقات وليعصر) |
53 |
نام و نام خانوادگي: محمد قشمي -
تاريخ: 13 فروردين 88
بچه جان تو كه از تاريخ دم ميزني بگو تاريخ اسلام و خلفا از چه زمان و چند سال بعد از اونها نوشته شد ونويسنده شيعيان كي بود؟ جواب نظر: با سلام دوست گرامي شما كه اينقدر عالم هستيد ، لابد مي دانيد كه تاليف تاريخ قبل از نگارش روايات اهل سنت شروع شده است ؛ و اگر اين دليل بر بطلان تاريخ باشد ، همه روايات اهل سنت نيز باطل است ؛ البته علت عدم نگارش روايات در كتب شيعه و سني چنين آمده است كه عمر و ابوبكر از اين كار منع كردند !!! اما چرا ، به خوبي واضح است كه اگر روايات را مي نوشتند ، ديگر چيزي براي خلفاي اهل سنت باقي نمي ماند !!! مي توانيد به آدرس ذيل مراجعه كنيد : http://www.valiasr-aj.com/lib/soal1/list1.htm#032 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
54 |
نام و نام خانوادگي: محمد قشمي -
تاريخ: 13 فروردين 88
قزويني هنوز خيلي جوجه اي |
55 |
نام و نام خانوادگي: محمد قشمي -
تاريخ: 13 فروردين 88
در ضمن با هر كسي به اندازه شآنش احترام ميذارند هر چند بدتر از اينا لايق شماست ولي در شان من و امثال من نيست با امثال زنديق قزويني دهن به دهن بشم جواب نظر: !!! قالوا سلاما |
56 |
نام و نام خانوادگي: محمد قشمي -
تاريخ: 14 فروردين 88
قزويني باز هم كه كم آوردي |
57 |
نام و نام خانوادگي: كاوه -
تاريخ: 15 فروردين 88
سلام.در جواب دوستمون كه گفتن حضرت عمر داماد حضرت علي نيست بايد بگم كه شما اشتباه ميكنيد.اصول كافي كه از كتب مشور شيعيان است اين امر را تاييد كرده است ولي شماي متعصب نميپذيريدمگر خداوند در قران نميفرمايد(محمد رسول الله والذين معه اشدا علي الكفار رحما بينهم).مگر عمر جز ايه ي والسابقون الاولون من المهجرين والانصار نميشود.مگر عمر همان كسي نيست كه رسول خدا در موردش ميفرمايدسراج اهل جنه عمر.بله دوست عزيز مگر اين حديث پيامبر را نشنيدايد كه هر كس به اصحاب من بد بگويد به رسول خدا دشنام داده است.درود بر عبدالحسين زرين كوب استاد ادبيات دانشگاه تهران كه موضوع را فهميده و اشكاراميگويد كه نهج البلاغه تحريف شده است.او شيعه است.سلام خدا بر تو عمر سلام خدا برتو علي حيدر كرار دوست و همراه عمر.سلام بر تو فاروق اعظم دلاور هميشه زند ه ي تاريخ.لعنت خدا بر كذابان/والسلام علي من اتبع الهدي جواب نظر: با سلام دوست گرامي بهتر بود نظري به آدرسي كه ما ارائه كرده ايم مي انداختيد و سپس چنين سخن مي گفتيد ؛ در هيچ جاي اصول كافي نيست كه ام كلثوم دختر حضرت علي از فاطمه زهرا سلام الله عليها به عقد عمر بن خطاب در آمد !!! اما در مورد آيه محمد رسول الله مي توانيد تفاسير اهل سنت را كه مخالف مدعاي شما است در آدرس ذيل ببينيد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=128 همچنين در مورد آيه والسابقون الاولون : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=121 اما در مورد تحريف نهج البلاغه ، حتي اگر چنين شده باشد (كه نيست ، چون نسخه هاي خطي قديمي نهج البلاغه در دست ما و مطابق با نسخه فعلي است) اما خطبه ها و مطالبي را كه شيعه به آن استدلال مي كند ، در كتب اهل سنت نيز آمده است و منحصر در كتاب نهج البلاغه نيست ؛ شما هنوز در همان جوي هستيد كه مولويان اهل سنت براي شما درست كرده اند ؛ كمي تحقيق و تفحص ضرري به شما نمي زند «فبشر عباد الذين يستمعون القول فيتبعون أحسنه» موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
58 |
نام و نام خانوادگي: محسن -
تاريخ: 16 فروردين 88
اين قميشي وهابي معلومه كه پولهاي وهابيون عربستان خوب بهش مي رسه كه حتي از پيروزي تيم فوتبالشون هم اينقدر خوشحاله. در ضمن شما وهابيون بهتره يه سري كتاب خدمات متقابل اسلام و ايران استاد مطهري رو بخونيد تا متوجه بشيد كه اسلام با فرهنگ ايرانيها بيشتر همخواني داشته يا با عربهاي سوسمارخور. |
59 |
نام و نام خانوادگي: سيد عليرضا -
تاريخ: 16 فروردين 88
بسم الله الرحمن الرحيم. لعنه الله علي القوم الظالمين. اقاي قشمي .تند نرو. هر كار كني اين مسائل اتفاق افتاده.حالا تو به هر كي ميخواي تهمت بزن. اي كاش مي انديشيد؟ لعلكم تعقلون؟ |
60 |
نام و نام خانوادگي: علي -
تاريخ: 16 فروردين 88
عمر کرد اسلام را آشکار#بياراست گيتي چو باغ بهار(فردوسي) جواب نظر: !!!واقعا به نظر شما اين شعر كه حتي در آن قواعد عروض مراعات نشده است ، شعر فردوسي است ؟ آنهم فردوسي كه به جرم رافضي بودن !!! از درگاه محمود غزنوي رانده شد ؟ و به همين جرم در قبرستان عمومي مسلمانان!!! دفن نشده براي او قبري در طوس كندند ! گروه پاسخ به شبهات |
61 |
نام و نام خانوادگي: محمدمهدي كاظمي -
تاريخ: 16 فروردين 88
چه عجب از روزه ي سكوت و فرار در امدي (روزت قبول) قشمي جون واسه ما لات شدي (نميدونستم لات هم هستي مرد دو هزار چهره) سعي كن بزرگ تر از دهنت حرف نزني مثل اينكه اقا محسن راست ميگه چقدر ميگيري تا چهره ي منافقت را بپوشاني) تو مال اين حرف ها نيستي تو اگه راست ميگي و فكر ميكني حاليت( كه از نظر من نيست) چرا جواب سوال كه تو متن كردم و نميتواني جواب بدهي چرا ميزني به تاريخ وغيره .تو مثل اينكه بيشتر از همه كم اوردي !!!!!! متاسفم برات به اميد ديدار جوجه وهابي سني نما سايت هم كه كماكان در حال گيري از تو ملحد دين نما است البته با جواب هاي دندان شكن درود بر سايت پر محتوا و جوندار موسسه تحقيقات وليعصر( محمد مهدي كاظمي ياور شما در همه حال ) |
62 |
نام و نام خانوادگي: سيد عليرضا -
تاريخ: 18 فروردين 88
بسم الله الرحمن الرحيم. مي خواستم عرض کنم من علاوه بر اينکه از تمام معصومين (ع) در خواست شفاعت دارم از حضرت ايه الله قزويني و تک تک شما (گروه پاسخ به شبهات) و همه علماي بزرگ تشيع نيز همين خواسته را دارم تا براي بنده نزد خدا استغفار کنيد. حالا هرکي ميخواد منو مشرک بخونه بزار فکر کنه من مشرکم. جواب نظر: با سلام دوست گرامي يكي از حقوق مومن بر ساير برادرانش ، شفاعت است ، ما نيز متقابلا از شما اين خواسته را داريم موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
63 |
نام و نام خانوادگي: محمد قشمي -
تاريخ: 19 فروردين 88
خاك تو سرت قزويني كه حتي نميدوني كه تاريخ رو بعد از احاديث نوشتن چيزي حدود 200 سال بعد از اتفاق افتادنش واسه همين كساني مثل ابن سبا(بنيانگذار رافضي)شروع كردن به افسانه سازي متاسفم براتون چون خيلي احمقين كه دارين حرف يه مشت آخوند كذاب ودزد كه دارند خون ملت رو ميخورند گوش ميكنيد ولي به شكر خدا شيعيان دارن بيدار ميشن و تف بر صورت امثال قزويني ميندازن و كساني كه پيرو انها چيره خورشون هستن و خيري از نظام جور بهشون ميرسه در كل كساني كه جز ظلم بلد نيستن صلاحيت اين رو ندارند كه در مورد اسلام چيزي بگن. خدا رو شكر سعودي هم ايران رو لوله كرد.حالا شما هر چقدر ميخواين بسوزين از درون. قزويني خيلي جوجه برو دعا كن در زماني كه زنده اي اين نظام نابود نشه چون اگه اون زمان زنده باشي در دادگاه حق و حق خواهي مجازات ميشي هر چند از دادگاه باري تعالي نميتوني در بري. جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- ادعا كرده ايد كه عبد الله بن سبا شروع كرد به افسانه سازي !!! چون تاريخ را 200 سال بعد از روايت نوشتند !!! اگر مقصود شما آن است كه عبد الله بن سبا 200 سال بعد از صحابه و در گيريهاي آنها افسانه سازي كرد ، بهتر است بدانيد كه عبد الله بن سبا در همان زمان عثمان بوده است ، نه 200 سال بعد از صحابه كه به خاطر ننوشتن تاريخ او افسانه سازي كند !!! و اگر مقصود شما آن است كه عبد الله بن سبا در زمان عثمان ، افسانه سازي كرده و به خاطر ننوشتن تاريخ و احاديث ، اين افسانه ها گرفت ، بنا بر اين خلفا را مسئول اين مشكلات دانستهايد ؛زيرا آنها بودند كه از نقل احاديث و نوشتن آنها منع كردند . 2- شما خبر نداريد كه تمامي كتب تاريخ اوليه (غير از معدودي از آنها) در واقع همان كتب روايت است ، يعني ماجراهاي تاريخي را به صورت روايت نقل كرده است ، همراه با روايات احكام و ... 3- اولين كتب تاريخي ، قبل از اولين كتب صرفا روايي نگاشته شد ، كه البته اهل سنت به خاطر اينكه در آنها حقايق بسيار آمده است ، به آنها توجه نمي كنند !!! مانند كتاب هاي فتوح الشام واقدي ، المحبر ، المنمق ، عثمانيات جاحظ ، فتوح مصر ، تاريخ مدينه ابن شبه و... كه همه آنها بين سالهاي 110 تا 240 تاليف شده اند !!! بنا بر اين تمام اطلاعات شما اشتباه است . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
64 |
نام و نام خانوادگي: محمدمهدي كاظمي -
تاريخ: 20 فروردين 88
ما شيعيان هم براي تو (قشمي) متاسفيم كه كماكان سايت در حال حالگيري از توست و در سايت بد ضايع ميشي البته با جواب هاي دندان شكن.... سايت هم بسيار محكم جلوي حرف هاي تو وايساده وديگر اينكه سعودي چه ببرد چه ببازد از منافق بودن چهره ي تو كه كم نميشود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟پس نه سنگ بچه شيعيان را به سينه ي خودت بزن و نه سنگ سعودي ها را ................... با تشكر بسيار بسيار فراوان از شما دوستان محقق و صاحب فكر (محمدمهدي كاظمي ياور شما و دوستار هميشگيتان) |
65 |
نام و نام خانوادگي: علي معلم -
تاريخ: 21 فروردين 88
هوالحي. وقتي نظرات اقايان رامطالعه کردم متاسفانه جناب قشمي باکمال بي ادبي وگستاخي مطالبي راکه بدون مطالعه وبررسي ازافراد شکست خورده اي مثل molazadh که ازتلويزيون واقعارنگارنگ شنيده بازگوکرده وباکمال بيشرمي به عالم بزرگ وبي نظيري که ازنظر علم وتقوي مورد وثوق اهل سنت مي باشد ناسزا گفته من تعجب مي کنم ازحرفهاي کاملا بي حسابي که اقاي قشمي ذرتاريخ 18 فروردين فرستاده ومسولان سايت هم روي صفحه گذاشته اند هميشه کساني که ازنظرعلمي بي مايه هستند به فحش وبدحرفي پناه مي برند وازاين طريق عقده ي حقارت خويش را مي پوشانند. واقاي دکترسيدمحمدقزويني هم مانند اجدادمظلومش دچار همان فرومايگاني شده که جد غريبش درکربلا به دست همين تيپ افراد تهي مغز مسلمان نما گرديد. جناب محمد قشمي درتاريکي مطلق ايستاده اي وتحمل ديدن نور را نداري .تعصب وفحاشي را ازنفس خويش دور کن وانصافا درهمه ي اديان و مذاهب جستجو ي کاملي انجام ده اول ازهمه در خصوص حلم وبردباري که نمونه ي کامل واسوهه ي حسنه ي ان حضرت رسول اکرم صلوات الله عليه ومولاي متقيان علي عليه السلام وبانوي دو عالم زهراي مرضيه سلام الله عليه ويازده نور مقدس ميباشند تحقيق کامل وجامعي راشروع کن .کسي که ذره اي انصاف داشته باشد وبويي از تقواي الهي برده باشد با فحاشي وناسزاکاري ندارد . وقتي که شبکه ي تلويزيوني مثل المستقله درلندن ازجناب دکتر قزويني باکمال احترام دعوت مي کند براي مناظره ودر بين علماي اهل تسنن جايگاه بالايي دارند افراد بي خبري مانند جنابعالي فقط خودت را سبک نموده وبه فرموده ي مولا ي دو عالم حضرت علي عليه السلام انسان در زير زبانش پنهان است . يعني موقعي شخصيت ادمها اشکار مي شود که حرف بزنند ومتاسفانه شما بد چهرهاي ازخودتان به نمايش گذاشته ايد .وباکمال تاسف چند سالي است که وهابيون مي خواهند بامشتي گل روي چهره ي ماه را بپوسانند درمدت 14 قرن افراد وامپراطوراني مانند هارون عباسي و متو کل وقبل از اينها معا ويه ويزيد قصد داشتند چراغي را که الله جل وشانه روشن نموده خاموش کنند که با عنايات حضرت حق خودشان براي هميشه خاموش گشته اند واين چراغ رسول الله صلي الله عليه واله وسلم واولاد پاکيزه اش مي باشد که شرق وغرب را منور نموده ومذهب نجات بخش شيعه ميباشد که روز به روز عالم گير ميشود وروزي که منجي عالم حضرت حجت ظهور کنند به اذن الله جل وجلاله شما شرمسار ازاينکه به سفارش پيامبر عمل نکردهاي خواهي بود برادران اهل تسنن هرکسي در گرو اعمال خويش است در کدام مذهب و مرام حکم مي کنند که يک نو جوان را با چندين کيلو مواد منفجره به وسط مردم ازهمه جا بي خبر وحتما قبل از ظهر باشد که بعداز عمليات در بهشت با رسول الله ناهار بخورد شمارا به خدا سوگند مي دهم ايا پيامبر نور ورحمت هم اين گونه دين اسلام را در قلوب مردم جاي داد . از جوانان اهل تسنن درخواست مي کنم به استناد کدام نص صريح ويا روايت صحيح جوانان پاکدل را به کام مرگ مي فرستند .براي روشن شدن اين موضوع که اصل مذهب جديد وهابيت ازکجا وچرا پيدا شد خواهش ميکنم براي تحقيق وروشن شدن افکار جوانان کتاب {خاطرات جاسوس انگليسي در کشور ترکيه وعراق وبصره به نام خاطرات : مستر همفر را براي يک بار هم که شده مطالعه فرمايند ؟ کتاب 100 صفحه اي است که خواندن ان ماهيت مذاهب بهاييت در شيعه ووهابيت در سني را کامل اعتراف کرده .جناب فشمي شما که خيلي درد مذهب داري چند ماهي وقت صرف کن وکتب صحاح سته وچهارکتاب شيعه وتاريخ اسلام را البته بدون پيشداوري و تعصب بخوان وان وقت اگر خواستي با کسي بحث و مناظره ي علمي داشته باشي ديگر احتياجي به ناسزا وبد حرفي نداريم. 14صلوات جهت سلامتي و تعجيل در ظهو ر ولي عصر روحي فدا بفرستيد. خدا حافظ. علي معلم . |
66 |
نام و نام خانوادگي: محمد قشمي -
تاريخ: 22 فروردين 88
در ضمن اين هم دسته كه هيچ احترمي واسه قزويني و امثال اونها قائل نيستم چون اونها يه مشت دروغگو و افسانه پرداز و ترورست بيشتر نيستن و وقتي كل دنيا براش احترم قائل نيستن چرا من براش قائل باشم؟آخوند هاي دزد چه چيز خوبي دارند؟يه ايراني بايد خيلي احمق باشه يا جيره خور نظام باشه كه بخواد اخترمي به آخوندها قائل باشه ميدوني اين قزويني اينقده بدبخته كه نظرات رو گليچن و سانسر ميكنه و خيلي از نظرات رو تايد نميكنه نه اينكه فوشي توش باشه واسه اينكه جوابي نداره ؟؟؟؟ غير از اينه ؟ فقط بلدين يه مشت مردم احمق رو گول بزنين؟ هر چند كه كه احتمال زياده اين نظرم رو هم مثل نظرهاي ديگه ام تايد نكني و لي به هر حال تايد هم نكني خودت اين نظر رو ميبيني و پوزت به خاك ماليده ميشه. در ضمن يكشنبه يعني امروز مكارم شيرازي در شبكه المستقله(جهنم شيعيان)قراره با عالمي از سعودي مناظره كنه به مدت چند شب هر جند كه ايرانها عربيشون ضعيفه و ماهواره هم ممنوعه تو ايران ولي كساني كه عربي بلدن و ماهواره دارن ميتونن رسوا شدن مكارم رو ببينن. جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- شما با اينگونه سخن گفتن ، تنها كينه دروني خويش را با شيعه علني مي كنيد ، و قطعا با اينگونه سخن گفتن ، هيچ شيعه اي سني نمي شود !! 2- در مورد در خواست مناظره شبكه المستقله با آيت الله مكارم شيرازي ، بهتر است به خبري كه ما خود براي اولين بار آن را نشر داديم ، مراجعه كنيد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=khabar&id=729 ظاهرا تمامي اطلاعات شما غلط است . 3- حذف بعضي از قسمت هاي نظر شما براي اين است كه بتوان آن را علني كرد ؛ و گرنه آنقدر كلام شما ركاكت دارد كه قابل علني شدن نيست ؛ و در واقع اين سانسور احترام به خوانندگان است . و نه بي احترامي به شما يا پاسخ نداشتن . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
67 |
نام و نام خانوادگي: كاوه -
تاريخ: 23 فروردين 88
مشكل شما با حضرت عمر نيست.شما با اسلام مشكل داريد.خدا شما را هدايت كند. به جاي حرف زدن از اتحاد اسلامي داريد تخم آتش اختلافات را شعله ور تر ميكنيد.واقعا براتون متاسفم كه خودتون رو شيعه ي علي ميخوانيد. جواب نظر: با سلام دوست گرامي اگر كلام شما صحيح باشد ، راويان اين مطالب از علماي اهل سنت نيز با اصل اسلام مشكل داشته اند !!! موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
68 |
نام و نام خانوادگي: مخمدمهدي کاظمي -
تاريخ: 23 فروردين 88
با سلام به نظر من اقاي قشمي از لحاظ شخصيتي بسيار مشكل دارند لذا بحث با چنين افرادي اصلا فايده ندارد اگر عمر به اشتباه خودش هم پي ببرد ايشان بازهم هنوز روي نظر خودشان تاكييد دارند لذا چون بحث از لحاظ علمي خارج شده به نظر من ادامه ي بحث با ايشان جز اينكه باعث از بين رفتن احترام ارزش ها در مكتب شيعه وسني بشود ديگر فايده اي ندارد و اقا كاوه اگر زيادي حرف نزه برايش بهتره چون ما همه ي اين مراحل را صدبار با اقاي قشمي طي كرديم اگر واقعا اهل جستجوي حقيقت است برود مسائل بالارا بخواند شايد يك چيزهايي دست گيرش ميشود اگر بحث علمي شد ما هم شركت ميكنيم وخوشحال ميشويم با تشكر كاظمي |
69 |
نام و نام خانوادگي: محمد قشمي -
تاريخ: 24 فروردين 88
آخرش هم نظراتم رو در مورد صيغه تايد نكردي قزويني اطلاعاتي شماها كه از قرآن كناره گرفتي و مرده پرستي و قبر پرستي رو پيش گرفتي كه همانا شخ محمد بن عبدالوهاب رحمه الله اگه نبودن خيلي وقت پش مسلمان مثل شماها مشرك بودن و شماها خيلي وقت پيش به خواسته تون ميرسيديد و كينه تون هم براي همينه نسبت به شيخ.چون اين بزرگ وار اسلام رو دوباره زنده كرد و راه پيامبر و اصحاب و ائمه رو زنده كرد و مردم رو از قبر پرستي نهي كرد كه خداوند همانا جزا كار خيرش رو در قيامت بر ايشان عطا فرمايد. آمين يا رب العالمين حالا شماها از درون ميسوزين مخصوصا تو قزويني قزويني تو و احمق هايي كه پيرو تو هستن چرا كلام خدا رو زير پا گذاشتين؟دوست داري در مورد چه چيزي مناظره قرآني كنيم؟تو خود يه موضوعي رو انتخاب كن تا به همگان ثابت شود كه پيرو قرآن نيستين بلكه مخالف قرآني. جواب نظر: با سلام دوست گرامي بهتر است بدانيد نيازي به پاسخ دادن جناب دكتر قزويني نيست ، و تمامي مطالب ذكر شده در سايت ، داراي امضاي مشخصي است ؛ كه واحد پاسخگو را مشخص مي كند . در مورد محمد بن عبد الوهاب ، همين قدر بدانيد كه مفتيان مذاهب اربعه در مكه او را تكفير كردند !! كفايت مي كند . بهتر است قبل از هر گونه ادعايي نگاهي به كتب علماي اهل سنت كرده تا خود حقايق را بفهميد . مي توانيد به كتاب تاريخ مكة و فتنه الوهابية زيني دحلان ، مفتي مكه مراجعه كنيد تا خود حقيقت را از زبان اهل سنت بشنويد . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
70 |
نام و نام خانوادگي: سيد عليرضا -
تاريخ: 25 فروردين 88
بسم الله الرحمن الرحيم. لعنه الله علي القوم الظالمين. گـــــــــــــــــــــــــــــــروه پـــــــــــــــــــــــــــــــــــاســــــــــــــــــــــــــــــــــــخ بــــــــــــه شبهات و تـــــــــــــــــــــمام شيعيان. والله بالله تالله ما پيامبري راكه اهل سنت معرفي ميكند نميشناسيم و به او كافريم و نيز به خداي وهابيت و پيامبرشان هم كافريم. برادران سني نيز حق دارن ديگه كه مارافضي وكافر بخونن.بله............ما به خداي اونا كه ابوبكرو عمر و عثمان وپيامبرشون كه معاويه هست كافريم.حالا هي ما بيايم براشون استدلال كنيم.((نرود ميخ اهني در سنگ)پيامبر ما هموست كه از اول تا اخر عمرش حتي لحظه خطا واشتباه نداشت و تا قيام قيامت زنده و شافع مي باشد معصومين ما نيز همين گونه هستند.وهمچنين خداي ما خدايي است كه نه رو صندلي نشسته ونه جسم داره.ونه مارو به خاطره توسل تكفير مي خواندونه..............خوب شايد خدايان و پيامبران(3تاييشون) برادران عزيز اهل تسنن ما رو تكفير كنه.بزار تكفير كنه. |
71 |
نام و نام خانوادگي: محمد قشمي -
تاريخ: 28 فروردين 88
چرا بي راه ميگي؟ اهل سنت چه پيامبر رو معرفي ميكنند چرا صفات خودتون رو به اهل سنت مي چسبوني؟ اون از آخوندها و علماتون كه جرئت ندارن بيان از شرفشون دفاع كنند اين هم از شما كه مثل احمقا گول يه مشت دروغگوي مصلحت انديش رو ميخورين. واقعا متاسفم براتون جواب نظر: با سلام دوست گرامي مي توانيد آدرس ذيل را ملاحظه نماييد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=23 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
72 |
نام و نام خانوادگي: محمدصديق -
تاريخ: 29 فروردين 88
شما بهتره فكري به حال صيغه ي خودتون بكنيد!!!!!!!!!150000كودك آواره ي خياباني ان هم طبق آمار يونيسف نتيجه ي صيغه ي اخوندي ميباشد.؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟خداي عمر و پيامبر و عمر وعلي آن را حرام دانسته اند.واي برشما كه حرام خدا را حلال ميكنيد. جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- مدركي براي آمار خود ارائه مي كرديد بهتر بود . 2- مطمنيد كه اين كودكان نيتجه ازدواج مسيار نيستند ؟ 3- علماي اهل سنت نيز با اينكه ازدواج موقت را حرام معرفي ميكنند ، خود به آن عمل مي كنند !!!شايد اين كودكان (بر فرض صحت ادعاي شما) مربوط به آنها باشند : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=93 4- ادعا كرده ايد كه خداي عمر و پيامبر و علي آن را حرام دانسته اند !!! در همين ادرس بالا مخالف ادعاي شما ثابت شده است !!! بي احترامي هاي شما هم كه به صورت علامت سوال در آمده است ، در همين آدرس بالا جواب داده شده است موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
73 |
نام و نام خانوادگي: محمد قشمي -
تاريخ: 29 فروردين 88
خوشم مياد كم مياري و نظراتم رو تايد نميكني جون جوابي واسه گفتن نداري. تا اينجاش هم تقيه بوده قزويني بي دين جواب نظر: !!! وقتي نظر شما از ابتدا تا انتها بي ادبي است ، دليلي براي علني كردن آن وجود ندارد . |
74 |
نام و نام خانوادگي: وجدان مهدي بيدم -
تاريخ: 30 فروردين 88
خيز که روز مي رودفصل تموز مي رود×××رفت و هنوز مي رود ديو ز سايه ي عمر(مولانا) شيعه ها اول بريد فکري به حال خودتون بکنيد که هزار فرقه ايد و جالب اينجاست که هيچ کدومتون همديگرو قبول ندارين.هر وقت مشکلتون با هم حل شد بعد بياييد سراغ سنت و قران رسول خدا |
75 |
نام و نام خانوادگي: م.اسدي از قشم -
تاريخ: 31 فروردين 88
با عرض سلام .شما دوستان تشيع با اين سخنانتان ايمان بيش از يك ميليارد مسلمان مذهب تسنن را به بازي گرفتيد!شماها بايد اين را بدانيد كه با اين كارها فقط دشمنان اسلام را خوشحل كرده ايد وبس ونه اينكه باعث ميشيد جماعت اهل تسنن را از مذهبشان برگردانيد. جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- هر كس بايد در عقيده خويش ثابت قدم باشد و عقيده خويش را با دليل و مدرك به دست آورده باشد ؛ وقتي كه مسلمانان با ساير اديان مانند مسيحيت يا بوداييسم بحث مي كنند ،آيا صحيح است كه بودايي يا مسيحي بگويد شما با اين سخنان اعتقاد بيش از 1.5 ميليارد مسيحي يا بودايي را به بازي گرفته ايد ؟ قطعا خير ؛ بلكه بايد جواب علمي و منطقي بدهد . شما نيز (البته تشبيه به مسيحيت يا بوداييسم فقط براي تقريب به ذهن و تشبيه در جهت جميعيت بود و قصد اهانت به عزيزان اهل سنت را نداريم) در پاسخ بايد ادله علمي در جواب ما مطرح كنيد و گفتن اينگونه سخنان قطعا صحيح نيست . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
76 |
نام و نام خانوادگي: محمدمهدي کاظمي -
تاريخ: 31 فروردين 88
ميگن عمر خيلي كينه اي بود و حتي به اين نام هم مشهور بود اما اين طور كه به نظر ميرسد مثل اينكه پيروانش از خودش هم بدتراند (خدايا ظالمان را با يكديگر مشغول كن الهي امين)اما رسوا شدن شما سني هاي عمرزاده در روز رستاخيز و قيامت در مقابل خدا و رسول خدا(ص) و ائمه اطهار (ع) بسيار ديدني است به اميد ان روز كه شما دست التماس وعذر خواهي به محبين اهل بيت (ع) دراز كنيد و اين روزهايي كه حرمت ميشكنيد و گستاخي ميكنيد را ملائك براي شما ياداوري كنند كه خنده هاي پوچ در پوچ امروزتان به اشك هاي نابخشودني از طرف خودتان تبديل شود الهي امين . منتظر همچين روزي باشيد بالاخره توجه به احتياط عقلتان از دفع ضرر احتمالي ضروري است اين امكان در قانون احتمالات بعيد نيست پس اگر يك كمي عاقل باشيد حتما اين موضوع نظر عقلتان را جلب خواهد كرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟غير از اين است !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! يك مقدار به خودتان بياييد بد نيست |
77 |
نام و نام خانوادگي: محمدمهدي کاظمي -
تاريخ: 01 ارديبهشت 88
با عرض سلام به اقاي (((م اسدي از قشم))) اولا جاي سوال براي من است كه اين ايمانتان چقدر پشتوانه ي علمي و اعتقادي دارد ؟ اگر انقدر به خودتان و ايمانتان اعتماد داريد پس نگران چه چيزي هستيد ؟ نگران اين هستيد كه 4 تا بچه شيعه ايمانتان را زير سوال ببرد؟ اگر نه واقعا اعتقاداتتان محكم است باز هم نبايد نگران باشيد پس اين نگراني اولا از كجا نشات ميگيرد حتما چندين نكته پنهاني است در طول تاريخ تشكيل مذهب سنت است كه اين نگراني از طرف شما اعلام ميشود؟ثانيا ما هم بايد از اعتقاداتمان كه در بعضي مواقع در مقابل اعتقادات شما است عقلا بايد دفاع كنيم اين شيوه ي مناظره است كسي شمارا نميخواهد به زور شيعه كند ؟ ما از شما ميخواهيم فقط و فقط اگر ايمان واقعي داريد و به ان اعتقاد داريد بياييد از ان با دلايل قوي و بدون انحراف و با منطق و عقل و بدون هيچ تعصبي دفاع كنيد اين گوي و اين ميدان ما هم تا اخرش هستيم البته شما بايد با نمايندگان ما بدون هيچ بي ادبي و قطعا با احترام صحبت كنيد ان وقت شيعه واقعي را ميبينيد ما مناظره علمي عقلي اعتقادي وهر انچه مربوط به ان ميشود را ازشما ميخواهيم(البته كاملا با ادب و با احترام نه مثل بعضي از دوستانتان در صحبت هاي بالا كه باد غرور گرفته انها را و فكر ميكنند خيلي ميدانند اما بويي از علم حقيقي را نبرده و با 4 تا ضرب ضيدون از حرفشان كه كاملا اشتباه است را تحويل اين سايت ميدهندو فكر ميكنند برنده شدن و حال مثلا شيعه ها راگرفته اند در صورتي كه هنوز نميدانند خودشان زير سوالند چه برسد به حرف هايشان!!!!!!!!!! اينان اول بايد صلاحيت در صحبت كردنشان اثبات كنند بعد ان موقع اجازه صحبت كردن دارند حالا اگر ميبينيد كه اينان حرف ميزنند و فحاشي ميكنند خيلي قابل توجه نيستند خودشان را خسته ميكنند تاثيري ندارد حق هميشه در جايگاه خودش است چه انان به خواهند چه نخواهند در هر حال در يك كلام هيچ كاره اند ) ثالثا اگر تازه شما تمايل به بحث داشته باشيد كه بحث كنيد هيچ جبر و زوري نيست در غير اين صورت شما را به خير و ماهم به سلامت ما وظيفه داريم به وظايمان عمل كنيم اين شيوه مناظره ي ماست كاظمي برادر مسلمان شما (البته داشت يادم ميرفت شما هم بايد حواستان باشد همانند بزرگان سعودي كه با بوش (دشمنان واقعي اسلامي كه شما از ان صحبت ميكنيد ) و... رقص عربي ميكنند و ميگساري ميكنند گرفتار شياطين نشويد و خداي ناكرده مانند انها الت دست دشمنان اسلام نباشيد بعضي از اينان متاسفانه كليد دار خانه كعبه هم هستند كه در جملاتتان از دشمنان صحبت ميكنيد(براي توجه بيشتر شما و اگاهي از اطرافتان اين دو خط را به ان اضافه كردم) |
78 |
نام و نام خانوادگي: بهنام-عاشق علي 0رض0 -
تاريخ: 06 ارديبهشت 88
ببينيد هيچ عقل سليمي قبول نمي کنه اسلام بوسيله ي 5 نفر به ما رسيده باشه. شما شيعه ها که اين همه مثلا به رسول خدا عشق مي ورزين خجالت نمي کشين تهمت بي ناموسي به ايشان مي زنيد. مگه يکي مثل خودتون اين اراجيف رو قبول کنه. من 4 تا حديث ميگم که همشون از يک مسند هستن. بريد تحقيق کنيد: 1. خورشيد بر هيچ کس طلوع و غروب نمي کند بعد از انبيا بزرگتر از ابوبکر.2. اگر بعد از من کسي نبي مي شد بي گمان عمر بن خطاب مي بود.3. هر رسولي در بهشت يک رفيق دارد و رفيق من عثمان بن عفان است.4. من شهر علمم و باب آن علي بن ابي طالب است. اسلام به من ياد داد حتي به کافر توهين نکنم.ولي شما شيعه ها مثل آب خوردن به صادقترين ياران رسول الله توهين مي کنيد .معاذ الله از اين همه گستاخي. جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- اسلام را تنها و تنها يك نفر آورد و آن يك نفر پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله وسلم است . و سايرين تنها راويان اين اسلام هستند . 2- اينكه يك شخص كه امير مومنان او را طبق روايت صحيح مسلم «دروغگو بدكار حيله گر و خيانتكار» مي داند ، خليفه مسلمانان باشد و او اسلام را براي ما بياورد ، اين به نظر شما توسط عقل سليم پذيرفته مي شود ! 3- تهمت بي ناموسي را كساني به پيامبر زده اند كه از عمر روايت نقل مي كنند كه مردان نيك و بد با زنان پيامبر سخن مي گفتند !!! من هرچه به پيامبر گفتم زنانت را مامور به حجاب كن قبول نكرد تا اينكه آيه حجاب در موافقت با نظر من نازل شد !!! يا روايت مي كند كه پيامبر به من گفت با عائشه از يك ظرف غذا بخور ، به همين سبب دست من به دست عائشه خورد و گفتم اگر پيامبر از سخنان من تبعيت مي كرد ، اينچنين نمي شد !!! البته اگر مقصود شما اين است كه العياذ بالله شيعه همسران پيامبر را متهم به فاحشه مي كند ، بهتر است براي اين سخن مدركي بياوريد ، چون به اقرار بزرگان علماي اهل سنت در كتب معتبر شيعه چنين چيزي نيامده است . اما بايد بدانيد كه كساني كه همسر پيامبر را به فاحشه متهم كردند و آيات سوره نور در برائت او نازل شد ، گروهي از صحابه بودند : إِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ !!! 4- اما ساير رواياتي كه نقل كرده ايد با يكديگر و ساير روايات اهل سنت تعارض دارد زيرا : الف) طبق نظر اهل سنت مهدي از همه خلفا برتر است ، زيرا عيساي نبي پشت سر او نماز مي خواند ، او از عيسي افضل است و عيسي از ابوبكر ؛ اما افتاب بر مهدي نيز طلوع مي كند و مهدي از ابوبكر برتر است !!! ب) عمر نبي مي شد ،اما ابوبكر خير ؟ مگر به نظر اهل سنت ابوبكر از عمر برتر نيست ؟ ج) ابوبكر و عمر در بهشت رفيق پيامبر نيستند ؟ در ضمن پيامبر خود فرموده اند من در بهشت رفيقي جز خداوند ندارم «الي الرفيق الاعلي»!!! د)من شهر علمم و علي نيز در آن را ما قبول داريم ؛ اما متاسفانه عده از اهل سنت (بزرگان آنها)مي گويند روايت ضعيف است !!! چون اگر چنين باشد ، بايد براي يادگرفتن احكام تنها نزد علي رفت !!! اما اهل سنت نزد ابوبكر و عمر و ... نيز مي روند !!! 5- شما در سخنان خودتان به ما بي ادبي مي كنيد و با اينهمه مي گوييد :«اسلام به من ياد داد حتي به کافر توهين نکنم»!!! 6- مقصود شما از يار كيست ؟ يار ظاهري ، يا يار واقعي ؟ يار ظاهري پيامبر (تعريف صحابي نزد اهل سنت) بر منافقين نيز صدق مي كند!!! 7- اهل سنت خود به گروهي از صحابه كه قاتلين خليفه عثمان بودند جسارت مي كنند . نظر شما راجع به اين كار چيست ؟ موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
79 |
نام و نام خانوادگي: بهنام-عاشق علي 0رض0 -
تاريخ: 06 ارديبهشت 88
هر مکتبي يک سر چشمه دارد که اصل است. سر چشمه ي اسلام عربستان است .95 درصد اسلام هم اهل تسنن هستن .ديگه هيچ معنايي ندارد که جدل کنيم همين شما را بس اي اهل تشيع اهل بدعت. تازه يه حديث ديگه يادم نبود بگم. رسول الله 0ص0 يه روز کنار کعبه به حضرت علي0رض0 مي فرمايند که اي علي يک روز خواهد آمد که افرادي از امت من تو را نه از دل بلکه به ظاهر از من بزرگتر مي شمارند. ايشان در جواب مي فرمايند اي کاش آن روز مي بودم و با دست خودم آنها را در آتش دوزخ مي انداختم. بريد تحقيق کنيد. واقعاً نمي دونم اين همه خرافات براي چه اي اهل تشيع؟ جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- سرچشمه اسلام عربستان است ، اما سرچشمه وهابيت انگلستان !!! 2- آمار 95 در صد به نظر شما كم نيست ؟ بهتر بود مي گفتيد 100 در صد ، چون شما اصلا شيعه را مسلمان نمي دانيد !!! 3- اگر لطف كرده مدرك روايتي را كه مطرح كرده ايد نيز مي نوشتيد ، مناسب بود ؛ تا مبادا شما را به نقل روايات جعلي متهم نكنند !!! موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
80 |
نام و نام خانوادگي: بهنام-عاشق علي 0رض0 -
تاريخ: 06 ارديبهشت 88
آخه ابلح ها شهدا زنده اند يعني چي؟ اول برو اون زنده بودن به چه معني هست بعد بيا حرف بزن. طلب دعا فقط از زنده درست هست. و حال مي گويم با نداي وجدان: لا اله الا الله و لا نعبد الا اياه و لو کره الکافرون الله اکبر لا اله الا الله محمد رسول الله بسم الله نخرج من الظلمات الي النور الله اکبر الله اکبر لا اله الا الله. اين شعار اسلام حضرت عمر 0رض0 هست که عملش بود.و سخن دل ما اهل سنت هست. اگر اين کافريست والله به آن افتخار مي کنيم و آرزو منديم که با کافري محشور شويم. جواب نظر: با سلام دوست گرامي لابد به نظر شما صحابه (و از جمله همين جناب عمر بن خطاب كه شما به او افتخار مي كنيد) به سبب توسل از دين خارج شده اند !!!: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=87 البته ما عمر و ساير صحابه اي را كه از ولايت امير مومنان بريدند ، كافر نمي دانيم !!! ما مي گوييم مسلمان هستند اما مومن نيستند . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
81 |
نام و نام خانوادگي: سيد عليرضا -
تاريخ: 06 ارديبهشت 88
بسم الله الرحمن الرحيم. اقاي قـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــشـــــــــــــــــــــــــــــــــــمي ما شيعيان پيامبرمون و ائمه مونو طوري قبول داريم كه هيچ خطايي نمي كنه. نه اون پيامبري كه مهجور و ...است. اصلا واستا بهت بگم كه يكي از برادران سني رو با همين اراجيفي كه در بخاري و مسلم و... اومده دارم با كمك سايت ولي عصر و ايه الله قزويني(البته مطالب سايت)و كمك و ياري امام زمان (عج)و به اميد خدا داره شيعه ميشه. فقط ما شيعيان علي(ع)بهشتي هستيم حالا ديگه هر چي ميخواي بگو..... بگو ما كافريم‘كافريم/مشركيم‘مشركيم/.... جواب نظر: با سلام دوست گرامي جناب آقاي سيد عليرضا طبق آيه قرآن «إِنَّ الَّذِينَ آَمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئُونَ وَالنَّصَارَى مَنْ آَمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآَخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ» سوره مائدة آيه 69 و روايات صحيح السند شيعه ، هر كس كه خدا و روز قيامت را قبول كند ، و به مطالبي كه به او (از طريق شرع و يا عقل) رسيده عمل نمايد (در صورتي كه در تعلم كوتاهي نكرده باشد) اهل بهشت است و نه فقط شيعه . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
82 |
نام و نام خانوادگي: راه علـي سعـادت -
تاريخ: 06 ارديبهشت 88
آقاي بهنام اگرطلب دعا فقط از زنده درست هست پس چرايعقوب نبي به پيراهن يوسف متوسل شد وشفا گرفت ؟پس العياذبالله يعقوب مشرک است و گفت که يوسف برمن ولايت دارد که اهل سنت ولايت که مهم است وبه صراحت درقرآن آمده است راندارند. آن زماني که همان 5نفراسلام آوردند عمربن الخطاب مشغول بت پرستي بود شما اصل حديث که پيامبر درکنارکعبه بود... رابه کلي عوض کرديد |
83 |
نام و نام خانوادگي: محمدمهدي كاظمي -
تاريخ: 06 ارديبهشت 88
با سلام اين داستان را خواهشا بخوانيد شايد درباره ي همه اين بحث ها فكري نو تر كنيد :عنوان :(مردم نميگذارند) يك نفر سني با شيعه اي در باره ي معاويه گفتگو ميكردند ,سني گفت :((چون معاويه از اصحاب پيغمبر است خدا او را به بهشت ميبرد)) شيعه گفت :(((چون معاويه با علي جنگ كرد خدا او را بدوزخ ميبرد))) در بين بحث شيعه گفت :((بر فرض اينكه خدا هم بخواهد معاويه را به بهشت ببردمردم نخواهند گذاشت)) سني از روي تعجب پرسيد :((مگر ممكن است چيزي را خدا بخواهد مردم نگذارند ان بشود؟)) شيعه گفت:((بلي,همان طوريكه خدا ميخواست علي (ع) خليفه شود,ولي مردم (خود عمر و ابوبكر وعثمان و طرفدارانش)نگذاشتن خواسته ي خدا عملي شود وديگري را خليفه نمودند....(كتاب في المصدر ص318) (امااين نكته در اينجا مطرح شود كه خدا بر همه چيز تواناست اما خداي متعال فعلا اجازه برخي امور را در اين دنيا به اين بشر خطاكار داده وگرنه هيچ شكي بر قادر بودن خداي متعال نيست )(خداوند حكيم و داناست) جواب نظر: با سلام دوست گرامي داستان زيبايي است ؛ اما در واقع در آن بين اراده تكويني و اراده تشريعي خداوند خلط شده است . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
84 |
نام و نام خانوادگي: شريف س -
تاريخ: 13 ارديبهشت 88
با سلام هنوز بعد هزارو اندي سال درگير مسائلي هستيم که بود و نبودش خدشه اي در دين ما وارد نمي کنه اگر حضرت عمر واقعا حضرت فاطمه رو زده شما چرا کاسه داغتر از آش شديد از فاميلاي فاطمه کسي مرد تر از شما پيدا نشده که بخواد ديه شو بگيره ما مشکلمون جايي ديگس داريم کجا بحث مي کنيم ابوبکر ، عمر ، عثمان ، علي ، فاطمه ، حسن ، حسين همه يک دشمن مشترک داشتند بگرديد اونو پيدا کنيد. آقايي که نمازاتو درست نمي خوني خانمي که رو قرآن خوندنت داري اس ام اس مي نويسي خودتو اصلاح کن خدا از اونا راضيه تو کجاي پيازي جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- «درگير مسائلي هستيم که بود و نبودش خدشه اي در دين ما وارد نمي کنه» !!! اگر چنين است و مساله اينقدر بي اهميت است ، چرا اهل سنت اين قدر با ثابت كردن اين ماجرال مخالف اند و تمام تلاش خود را براي زير سوال بردن آن به كار مي برند ؟ از جمله خود شما در همين متن ؛ كه البته جواب سوال شما واضح است : اگر ولي دم ، قدرت بر گرفتن ديه نداشته باشند ، يعني قتلي صورت نگرفته است ؟!!!! اين همه خون ها كه به ناحق در تاريخ ريخته شد ، تمامش به نظر شما دروغ است ، چون ولي دمي نبود يا نمي توانست كه ديه بگيرد !!! 2- طبق روايات اهل سنت اصل هجوم ثابت است ؛ و ثابت شدن اصل هجوم ، مشروعيت خلافت خلفا را زير سوال مي برد ! شما به اين مي گوييد مساله اي بي اهميت ؟ ظاهرا خلافت پيامبر براي شما بسيار بي اهميت است !!! 3- اصلاح كردن نماز و ... منافاتي با اصلاح كردن عقيده ندارد ؛ و بلكه اصلاح كردن عقيده اهم از نماز و روزه است (اگرچه شكي در وجوب اصلاح نماز و ... نيست) موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
85 |
نام و نام خانوادگي: راه علـي سعـادت -
تاريخ: 14 ارديبهشت 88
بيشترکتاب هاي امام خميني به زبان عربي است درضمن يکي ازشرايط مرجع تقليد داشتن سوادکامل صرف ونحو عربي است. مگرنميبيني وقتي سراني ازعرب مانندخالدمشعل ياسيد حسن نصرالله به ديدارحضرت آيت الله خامنه اي مي روند آقا به زبان عربي صحبت مي کنند بدون اينکه هيچ مترجمي درکنارش باشد !!!خيلي سوال هاي پيش پاافتاده اي راطرح مي کنيد واقعا همه ي شماهيي که سوال مطرح مي کنيد کوته فکرهستيد. باشه مابت پرستيم چراشمابراي پيامبرگنبددرست کرديد؟امام شافعي به زيارت قبرمطهرامام رضا رفته اند مگرشما پيرو اونيستيد؟ حتما مي گوييد (نه) شما خود هر روز در نمازتان مي گوييد «السلام عليك ايها النبي» (سلام بر شما اي پيامبر) به يک فردمرده شماداريدسلام مي ديد.پس دچارشرک شديد اگر عزاداري حرام باشد ، بايد بگوييد عائشه همسر رسول خدا (ص) و ساير زنان حضرت مرتكب حرام شده اند ؛ زيرا به اقرار علماي اهل سنت (با سند صحيح) آنها هنگام رحلت رسول خدا نه تنها گريه ، بلكه سينه زني كرده اند . 3- اگر اشك ريختن حرام باشد ، بايد بگوييد كه رسول خدا (ص) ، بسياري از صحابه و تابعين ، عمل حرام انجام داده اند !!! پيامبر(ص) فرمود: همانطورکه مردم ازخورشيدپشت ابربهره مي برند ازوجودامام زمان نيزدرايام غيبت استفاده مي کنند. اين روايت ازوجودمبارک پيامبرراشما بااين همه ادعا داريد نقض مي کنيد. استادقزويني اگرافسانه پردازاست اين افسانه هارا ازصحيح بخاري آورده است پس صحيح بخاري رمان خوبي است!!!!!! داني که عمر از چه دهد داد خلافت داني که ز او چون و چراوچيست سبب را مـي خواست تلافــي أُحــُد را بنمايـد بشـکسته علــي پشــت دلـيران عــرب را |
86 |
نام و نام خانوادگي: محمدمهدي کاظمي -
تاريخ: 14 ارديبهشت 88
با سلام به اقاي (شريف س) اخه اينجاش هم جالب که شما سني ها هم روي اين موضوع ها که در زمان تاريخ اسلام افتاده کم کار نکرديد که ميخواهيد بي اهميت جلوه شان دهيد!!!!!!!! چرا تا کم مياريد صورت مسئله کم رنگ و بي اهميت نشان ميدهيد ؟ اتفاقا ما سر هم اينجايي که شما ميخواهيد کم جلوه بدهيد بحث هاي علمي و اعتقاداتمان از هم جدا ميشود با شما البته با علمايتا ن بحث داريم ؟ از همين جاست که اعتقادات ما مسيري جدا پيدا ميکند !چه طور ميخواهيد که ما از اعتقاداتمان رد بشيم بدون انکه از ان دفاع کنيم ؟؟همين جاست که اعتقاد شيعه ي علوي شکل پيدا ميکند ! ولذا حرف شما از اينکه ما کاسه ي داغتر از اش شديم در همين جا باطل و بي معني است ....از همين جاست اقاي (شريف س)که بحث غصب خلافت و مسائل مربوط به خلافت امير المومنين علي (ع) پيش ميايدو.... (بهتره که براي خودت اگر علافه مند به تاريخ هستي بري مطالعه کني تا از هر مسئله اي اگاه بشي ) وديگر اينکه بهت بگم روزي خواهد امد ان نور خدا و ان جلوه ي ولايت قطب عالم بشريت مهدي موعود (عج) که از فرزندان فاطمه ي زهرا (س) است که انتقام مادرش را از ان خليفه ي دومي بگيرد که تو وامثال تو فکر نکنند دين ما بي صاحب و بي سرپرست است اتفاقا ديه اشم ايشان خواهد گرفت چه تو باشي در ان روز وچه نباشي !!! بله او از فرزندان وفاميلاي فاطمه زهرا (س) که ميايد روزي انتقام مادرش را ميگيرد او مردي است که روزي پيدايش ميشود وديگر اينکه به خودت اجازه نده اسم ابوبکر ..... را در کنار نام ائمه ي معصومين قرار بدهي ابوبکر وعمر وعثما ن در شان اهل بيت (ع) نيستند البته که تو نميداني و نخواهي پذيرفت اما اگر اين گونه باشد هم خيلي مهم نيست و ديگر اينکه ((((وضو بي ولايت علي (ع) اب بازي است ))) پس اول اعتقاد درست بعد نماز و روزه و حج ... درست است و خطاي افراد نااگاه دين دار دليل بر بطلان ان عقيده و دين نيست و لي اين را قبول دارم که بايد افراد اعمالشان را اصلاح کننند و کي گفته که خدا از عمر و ابوبکر و عثما ن راضيه ؟ اين و شما داريد ميگي!!! با تشکر کاظمي |
87 |
نام و نام خانوادگي: صيهک -
تاريخ: 20 ارديبهشت 88
روزي که يارم از زير ب بلند شه ، فقره بدعت گزاران زير وزن زمان تاب نخواهد آورد ! مرنجان خويش از گرگ و ميش هواي بوالهوسان که خويش چو نبينند علي نشناسند چون در آينه خوش بينند صدا بر آيد هل من يزيد |
88 |
نام و نام خانوادگي: رضا -
تاريخ: 24 ارديبهشت 88
سلام دراين كه شكي نيست ماهرچه داريم ازچهارده معصوم عليه السلام است وهمواره درطول تاريخ كساني كه حق باآنهابوده خواهان كمي داشته ومظلوم وافع شده اندواگرسني هانيزولايت وامامت راردميكنندبه خاطرتعصب بيجاوبي منطق ومنافع شخصي است مگرميشودانسان بدون هدف بعدازپيامبراعظم رهاشوديعني تدبيرخداونداستغفرالله ازماكم است. خستگتان عشق راايام درمان خواهدآمد مصلح عالم پناه بي پناهان خواهدآمد.اللهم عجل لوليك الفرج اميدانتظارفرج يار |
89 |
نام و نام خانوادگي: عاشق اهل البيت)ع( -
تاريخ: 24 ارديبهشت 88
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد(ع) من يكي از كساني هستم كه دين تشيع را پذيرفتم , گفتم دين , آري اسلام راستين همان دين دوستي و محبت به پيامبر(ص) و اهل بيتشان(ع) است و آنچه غير از دين تشيع(اسلام راستين) وجود داشته باشد فرقه و باطل است . از شما اهل تسنن سوالي دارم: آيا انسان علم را از شاگرد مي آموزد يا از استاد؟ سوال ديگري دارم آيا اگر چهار شاگرد از يك استاد درس مي آموزند چگونه امكان دارد در علم آنان اختلاف وجود داشته باشد؟(البته اين نكته يادآوري شود كه هر چهار عالم شما شاگردان يكي از علماي الهي ما هستند) در اين ميان سوال ديگري مطرح مي شود كه آيا علماي شما چند سال با پيامبر(ص) فاصله داشتند؟ در اين فاصله ي زماني شما چه ديني داشتيد؟ حرفهاي زيادي براي گفتن وجود دارد اما با چند حرف خلاصه مي كنم: دين تشيع(اسلام راستين)=حـــــق / مذاهب و فرقه هاي ديگر=انحراف يا بعبارتي بـــــــــاطـــــــل / وسلام علي المرسلين و الحمد لله رب العالمين |
90 |
نام و نام خانوادگي: بهنام_عاشق علي.رض. -
تاريخ: 27 ارديبهشت 88
من يك شافعي مذهب هستم .فقط يك درخواست دارم اي اهل تشيع بريد ببينيد فقه شما از رو چه كتابي نوشته شده؟ تازه حضرت عثمان توسط منافقين شهيد شده.و به دستور آنها. عبدالله بن ابي و مالك اشتر و ... . جواب اون حديث را نداديد: كه راجع به بزرگ شمردن حضرت علي از پيامبر ؟ جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- فقه ما از روي روايات اهل بيت عليهم السلام نوشته شده است ، رواياتي كه آنها سينه به سينه از پيامبر (ص) نقل كرده اند ؛ اما متاسفانه فقه اهل سنت ، فقهي است كه به قياس و ... و حد اكثر به روايات ابوهريره و كعب الاحبار و ... مي رسد !!! 2- در مورد شهيد شدن عثمان توسط منافقين !اين سخن شما اهانت به صحابه است ، زيرا كساني كه عثمان را كشتند ، صحابه بودند : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=46 3- در مورد بزرگ شمردن امير مومنان بر پيامبر !!! كجاي روايت چنين مفهومي را مي رساند ؟ موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
91 |
نام و نام خانوادگي: بهنام-عاشق علي.رض. -
تاريخ: 28 ارديبهشت 88
من از رو کتاب اصول فقه ابولحسن محمدي مي گم که اهل تشيع هست بريد بخونيد که فقه تشيع را از رو چه کتابي نوشتن.دوم چرا بايد اهل سنت از اهل تشيع بيشتر باشه؟ شما اگر بريد همون نهج البلاغه رو بخونيد مي دونيد که چي گفته. تازه چرا شما نماز هاي پنج گانه را سه گانه مي خونيد بريد تو نهج البلاغه همين رو نوشته. چرا از زمان انقلاب بحث شهادت حضرت فاطمه را مطرح کردند و تا قبل از آن فقط مي گفتن درگذشت؟ در آخر يک سوال جالب . چرا حديث هايي که در يک مسند هستند هر چيزي که در مورد علي باشه راسته ولي در مورد ابوبکر و عمر و عثمان دروغ هست با توجه به اينکه از يک مسند هستند.؟ بريد داستان جنگ احد را بخونيد مي دونيد که حضرت طلحه رض چه فداکاري هايي کرد ولي شما مثل آب خوردن بهش توهين مي کنيد . بريد ببينيد حضرت علي در مورد حضرت طلحه و زبير و معاويه چي گفته . البته از رو کتاب اصلي تاريخ نه از رو کتاب هاي از انقلاب به بعد اگر واقعا جرات دارين. جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- منظور شما از «كتاب اصول فقه ابوالحسن محمدي» كدام عبارت آن است ،بهتر است عبارت را براي ما بنويسيد . 2- پرسيده ايد چرا بايد اهل سنت از شيعه بيشتر باشند ! ا. منظور شما كدام اهل سنت است ؟ مجموع مذاهب اربعه اي كه هر كدام در طول تاريخ ، چندين بار ساير مذاهب را تكفير كرده اند ! ب. مي توانيد بگوييد آيا بيشتر بودن مسيحيان و بوداييان از مسلمانان دليل حقانيت آنان است ؟ 3- در مورد سه وقت نماز خواندن ، شما بهتر است صحيح بخاري و مسلم را ببنيد كه سه وقت نماز خواندن را جايز مي داند . نه واجب ، مانند ما شيعيان ، اما شما پنج وقت خواندن را واجب مي دانيد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=697 4- در مورد شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=6058 5- در مورد ابوبكر و عمر و عثمان و نظر حضرت علي در مورد آنها از كتب اهل سنت : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1312 اگر مدركي معتبر و علمي داريد كه امير مومنان تمجيد از كسي كرده اند ، براي ما مطرح كنيد . البته بايد بدانيد مداركي كه ما مطرح مي كنيم ، از معتبرترين كتب اهل سنت است . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
92 |
نام و نام خانوادگي: بهنام .عاشق علي.رض. -
تاريخ: 02 خرداد 88
يک سوال داشتم چرا اگر حضرت عمر بد بود همه ي اهل سنت دوستش دارند؟ چرا از همان اول اسلام عمر را خليفه ي دوم مومنين دانستند. چرا ايران و بخشي از عراق فقط بايد اهل تشيع باشند؟ شما چرا به حضرت عايشه ي صديقه تهمت زنا مي زنيد يعني تهمت بي ناموسي به حضرت محمد.ص. ؟ چرا واسه حضرت حسن سينه زني نمي کنيد؟ اونم شهيد شده؟ چرا تاريخ واقعي جنگهاي اسلام را نمي خونيد؟ جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- همه بودايي ها ، بودا را با اينكه يك مشرك بود ، دوست دارند ، همه مسيحي ها ، حواريون عيسي را با اينكه سبب تحريف كتاب آسماني شدند ، دوست دارند . اين محبت ها به خاطر اعتقاد به خوب بودن آنها است ، و دليل نمي شود كه آنها خوب باشند ، اين پاكي سرشت اهل سنت را مي رساند كه به خاطر منتسب بودن نام يك نفر به پيامبر (ص) او را دوست دارند ! و قطعا اگر بدانند كه او مخالف روش پيامبر (ص) عمل كرده است ، ديگر به او علاقه نخواهند داشت . 2- در مورد شيعه بودن ايران و قسمتي از عراق ! خوب چرا فقط بايد عربستان حنبلي باشد ؟ (اگر در تاريخ جستجو كنيد مي بينيد كه علماي مذاهب اربعه يكديگر را تكفير كرده اند) چرا تنها در قسمتي از افريقا مالكي هستند ؟ اين سوال از جهت علمي صحيح نمي باشد ؛ امير مومنان مي فرمايند قلت طرفداران حق تو را نترساند . 3- حتي علماي اهل سنت اقرار كرده اند كه علماي شيعه ، به همسران رسول خدا (ص) تهمت فاحشه نمي زنند ؛ و اين مطلبي كه شما مطرح كرده ايد ، تنها تهمتي است كه به ما مي زنند تا ما را بد جلوه دهند : ونسب للشيعة قذف عائشة رضي الله تعالى عنها بما برأها الله تعالى منه وهم ينكرون ذلك أشد الإنكار وليس في كتبهم المعول عليها عندهم عين منه ولا أثر أصلا وكذلك ينكرون ما نسب إليهم من القول بوقوع ذلك منها بعد وفاته صلى الله عليه وسلم وليس له أيضا في كتبهم عين ولا أثر والظاهر أنه ليس في الفرق الإسلامية من يختلج في قلبه ذلك فضلا عن الإفك الذي برأها الله عز وجل منه روح المعاني ج18/ص122 4- در مورد عزاداري براي امام حسن عليه السلام ، بهتر است بدانيد كه ما شيعيان ، براي آن حضرت نيز در 28 صفر اقامه عزا مي كنيم . 5- منظور شما از تاريخ واقعي جنگ هاي اسلام چيست ؟ فرار خلفاي شما در جنگ ها و تنها ماندن رسول خدا (ص) و امير مومنان ؟ http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=128 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
93 |
نام و نام خانوادگي: بهنام .عاشق علي.رض. -
تاريخ: 04 خرداد 88
با سلام. چرا اون حرفهارو که گفتم رو سايت نياوردين؟ نتونستين جواب بدين؟ والله اگر از روي تعصب بخوايد کار کنيد و فقط از روي کينه باشه اين دم و دستگاتون . اون دنيا چه جوري مي خواين جواب بدين؟ لابد جوابي ندارين. من نمي دونم کي مسول اين وبلاگ هستش. ولي هر کي هستي بدون من فقط 17 سال دارم و نسبت به سن خودم بيشتر از احکام دين رو مي دونم. واقع بين باشين. اسلام واسطه ها رو قبول نمي کنه. اسلام خود شخص را مي خواهد. يا علي يا حسين يا زهرا همشون شرک هستش . من طبق آيه ي قرآن مي گم.. ما نعبدهم الا ليقربونا الي الله زلفي (زمر آيات 1 الي 6) مشرکان بتها را معبود خويش قرار نمي دادند مگر براي نزديک سازي به خدا . حضرت محمد براي نابود سازي واسطه مبعوث شدند. من باز تکرار مي کنم چرا من 4 تا حديث رو آوردم مربوط به خلفاي راشدين با اينکه از يک مسند هستند و از يک نفر نقل شده اند در مورد علي درست هست ولي در مورد ابوبکر و عمر و عثمان دروغ ؟ اجرکم عند الله جواب نظر: با سلام دوست گرامي اگر اين كار شرك باشد ، بايد بگوييد ابوبكر و عمر نيز مشرك بودند ! اگر اهل مطالعه هستيد مي توانيد مدارك اهل سنت را در ادرس ذيل ببينيد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=87 در مورد رواياتي هم كه شما مطرح كرده ايد ، طبق قاعده بحث علمي ، شما در مقابل شيعه بايد به چيزي استدلال كنيد كه شيعه قبول داشته باشد ، مانند كتاب خدا و روايات صحيحه شيعه ، همانطور كه ما بايد براي شما از قرآن و روايات صحيحه اهل سنت استدلال مي كنيم . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
94 |
نام و نام خانوادگي: بهنام .عاشق علي.رض. -
تاريخ: 04 خرداد 88
آقاي علي سعادت 80 درصد صحابه قبل از اسلام مشرك بودند. تنها كساني كه يكتا پرست بودند اينها بودند. ابوبكر . خديجه .عثمان. ابو طالب . فاطمه وعلي كه در ان هنگام ايشان نوجوان بودند و وارد سن بلوغ نشده بودند. آيا ميدانيد حضرت حسن و حسين .رضي الله عنهما. در هنگام شهادت حضرت عثمان.رض. محافظ ايشان بودند ؟ جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- بهتر است براي ادعاي خويش در مورد محافظت حسنين عليهما السلام از عثمان ، مدركي معتبر ارائه كنيد 2- به اقرار اهل سنت ، امير مومنان بعد از بي ادبي عثمان به آن حضرت ، فرمودند قسم به خدا هرگز از تو دفاع نخواهم كرد ! چطور ممكن است امير مومنان خود دفاع نكنند اما حسنين براي دفاع بروند ؟ فدخل علي رضي الله عنه على عثمان رضي الله عنه بالكتاب فقال ما هذا يا عثمان فقال الخط خط كاتبي والخاتم خاتمي ولا والله ما أمرت ولا علمت قال فمن تتهم قال أتهمك وكاتبي فغضب علي رضي الله عنه وقال والله لا أرد عنك أحدا أبدا أخبار المدينة ج 2 ص 212 ، اسم المؤلف: أبو زيد عمر بن شبة النميري البصري الوفاة: 262هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1417هـ-1996م ، تحقيق : علي محمد دندل وياسين سعد الدين بيان موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
95 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 04 خرداد 88
لطفا در رابطه با اين ادعاي محبين عمر مانند آقاي بهنام که ابوبکر و عثمان موحد بودند نيز کمي توضيح بفرماييد. |
96 |
نام و نام خانوادگي: خاك پاي عمر فاروق -
تاريخ: 06 خرداد 88
به خدا قسم عمر عمر است گر چه دانم حرف حق سودي ندارد با شما |
97 |
نام و نام خانوادگي: نادر -
تاريخ: 06 خرداد 88
اگر راست ميگوييد چرا با اقاي دكتر ملازاده در شبكه رنگا رنگ مناظره نميكونييد ؟ |
98 |
نام و نام خانوادگي: عاشق اهل بيت بي چون و چرا -
تاريخ: 06 خرداد 88
ولايت علي(ع) و فاطمه زهرا و فرزندانشان نيازي به اثبات ندارد. آنچه خدا ميداند کافي است تا به اميد الله مهدي فاطمه انتقام همه ظلمهايي که به اهل بيت شده است را از عمر لعنت الله که سر دسته همه ظالمان و ملعونين است مي گيرد. به اميد آنروز بمانيد سني هاي از واقعيت بي خبر الهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علي ذلک.............. |
99 |
نام و نام خانوادگي: بهنام-عاشق علي 0رض0 -
تاريخ: 08 خرداد 88
من از رو قران مي گم يا علي يا زهرا يا حسين شرک هستش. ببخشيد يادم نبود که شما کتابي بالاتر از قرآن دارين اونم نهج البلاغه است. ديگه واقعا رو مي خواد آيه ي قران رو تکذيب کنين. بازم ميگم اگر ميتونين جواب سوالات من رو بديد همه ي اون چيزايي رو که مي نويسم رو سايت بيارين. چرا بايد از زمان شيخ صفي الدين شيعه شکل بگيرد. مردم اهل سنت حتي از حضرت محمد هم طلب نميکنند. ماي بر شما که علي و فاطمه را هم تراز خدا و آنها را مستجاب کننده ي دعا مي دانيد متاسفيم. به نظر شما چرا مشرکان بتها را مي پرستيدند ؟ براي استجاب دعا .مگه چيزي غير از اين بود. حالا اين کار شما با آنها چه فرقي مي کنه؟ من از رو قرآن حرف مي زنم. پس از رو قرآن جواب من را بدهيد. نه از رو کتب تشيع. باز هم تکرار مي کنم من ان 4 تا حديث رو اوردم چرا بايد در مورد علي درست باشه ولي در مورد ابوبکر و عمر و عثمان دروغ هست. با اينکه از يک مسند هستن و از يک نفر نقل شده اند؟ در ضمن شما از رو کتا بهاي اهل سنت جواب مي دين. بايد از رو همان کتابها ديده باشين که هيچ توهيني به صحابه نمي کنند. من از رو همون کتابي مي گم حسنين محافظ عثمان بودند که در ان بحث شهادت علي رو هم آورده. ديگر چقدر تعصب؟ جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- در قرآن آيات محكم و متشابه وجود دارد ، و براي فهمدين آنها ، طبق دستور خداوند ، بايد به كلام رسول خدا (ص) مراجعه كرد ؛ همچنين طبق نظر اهل سنت ، سيره صحابه نيز حجت است ؛ ما براي شما از نهج البلاغه آدرس نداده ايم ، ما به مدارك اهل سنت و روايات رسول خدا (ص) در بيان مراد از اين آيات آدرس داده ايم . حال فهميدن تفسير آيه و مقصود اصلي آن با توجه به روايات اهل سنت ، بستگي به ميل شما در خواندن مطالب مطرح شده دارد . 2- در مورد ادعاي شما در اين زمينه كه شيعه در زمان صفويه تشكيل شده است !!! نمي دانيم آيا همين علماي شما نيستند كه ادعا مي كنند شيعه در زمان عبد الله بن سبا تشكيل شده است !!! يعني 10 قرن يا بيشتر بين اين دو ادعا اختلاف است ! 3- در مورد اينكه ادعا مي كنيد شما عزيزان اهل سنت ، جز از خداوند طلب حاجت نمي كنيد ! بهتر بود نگاهي به آدرسي كه براي شما فرستاديم مي انداختيد تا متوجه شويد بزرگان شما ، از جمله ابوبكر و عمر و امير مومنان و ... از رسول خدا (ص) طلب حاجت كرده اند . http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=87 4- در مورد آن چهار روايت ، همانطور كه قبلا نيز گفته شد ، بايد روش بحث علمي باشد ، شما بايد براي ما از كتب شيعه روايت و مدرك بياوريد و نه از كتب اهل سنت ، همانطور كه ما براي شما از كتب اهل سنت دليل مي آوريم و نه از كتب شيعه . 5- در مورد ادعاي محافظت حسنين عليهما السلام از عثمان ، قبلا جواب شما داده شد و گفتيم كه اهل سنت خود اين ادعا را قبول ندارند ! هر وقت علماي اهل سنت اين تعارض را در گفتار خويش حل كردند ، ان موقع ، براي مطرح كردن اين مطلب با شيعه حاضر شويد . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
100 |
نام و نام خانوادگي: مجبد م علي -
تاريخ: 09 خرداد 88
با سلام جناب اقاي خاك پاي عمر فارغ مگه ما گفتيم ايشون كس ديكه ئي نه بخدا با حرفت هزار پانصد در صد موافقم . حالا جون ميخواهم بهتر بشناسيش مطلب زير رو هديه ميكنم بتمامي دوستان ايشان رفتار عمر با زيردستان عمر بسيارى از مردم را كتك زد، كه از خانواده ى او و مهاجرين و انصار و ديگران بودند و ما در همين كتاب با ذكر مآخذ، آنها را يادآور شده ايم. عمر خواهر خود فاطمه را بخاطر اسلام آوردن كتك زد و مجروح نمود. و داماد خود (شوهر فاطمه) را بخاطر اسلام آوردن كتك زد. و كنيز بنى مؤمل و ام عبدالله بنت حنتمه را بخاطر اسلام آوردن كتك زد.( طبقات ابن سعد 3/191) و عمر دست پسرش عبيدالله را بخاطر آنكه كنيه ى خود را ابوعيسى گذاشته بود گاز گرفت.( عمدة القارى 7/143، شرح نهج البلاغة، ابن ابى الحديد 3/104) و همسر خود را كتك زد و اشعث بن قيس بر او اعتراض نمود، و دَرِ خانه را بر فاطمه دختر محمد (صلى الله عليه وآله وسلم) فشار داد و موجب سقط جنين او شد، و ام فروه، دختر ابوقحافه را كتك زد. و رئيس قبيله ى ربيعه را كتك زد. و مردى را كه از تفسير قرآن سؤال كرد كتك زد. و ابوهريره را بخاطر نقل حديث از رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) كتك زد. و تمام كسانى را كه مى خواستند حديثى ذكر كنند، با تازيانه ى خود تهديد نمود. و زنى را كه در مجلس عزا نوحه سرائى مى كرد چنان زد كه روسرى او افتاد. و كنيزى را بخاطر آنكه لباس زنان آزاد را پوشيده بود كتك زد.( عبقرية عمر، العقاد ص 13 ) و زنان مسلمان را در زمان جاهليّت كتك زد.( السيرة النبوية، بن دحلان 1/339 ) و زنانى را كه در وفات زينب دختر رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) گريه مى كردند كتك زد. و بريدة بن الحصيب اسلمى را كتك زد چون بر سوزاندن خانه فاطمه (عليها السلام)بدست عمر احتجاج و اعتراض نمود، پس عمر دستور داد او را بزنند و از مدينه خارج نمايند. و او به مرو رفت و در همانجا از دنيا رفت.( المعارف، ابن قتيبة ص 300 ) و كسى كه تمام عمر را روزه گرفت كتك زد.( كنزالعمال 4/334، سيره ى عمر بن الخطاب، ابن جوزى 174 ) و كسى كه بعد از وقتِ عصر نماز خواند كتك زد.( ]- صحيح مسلم 1/310، سيره ى عمر بن الخطاب، ابن جوزى 174) و كسى كه نام پيامبران را بر خود گذاشته بود كتك زد. و كسانى را كه در ماه رجب روزه دار بودند كتك زد. و كسى را كه دو روز پى در پى گوشت خريده بود كتك زد.( مجمع الزوائد، حافظ هيثمى 5/35 ) و مردى را كه به زيارت بيت المقدس رفته بود كتك زد. و مردى را كه نزد او خميازه كشيد كتك زد. و سعد بن عباده را زير پا فشار داد و بينى حبّاب بن منذر را در سقيفه كوبيد.( كنزالعمال 3/2346، 1363 ) خلاصه آنكه عمر تعداد زيادى از مردم را كتك زد، و طبيعتاً، چنين كارهائى موجبِ ازديادِ دشمنان او مى شد. مالك بن ابى عامر مى گويد: در اطراف جمره، عمر را ديدم كه سنگى به او اصابت نمود و او را مجروح كرد. و مردى به مرد ديگر گفت: اى خليفه و مردى از قبيله خثعم گفت: بخدا قسم خليفه ى شما نابود و از خون رنگين شد. و چون سال ديگر پيش آمد (سال دوّم حج) عمر كشته شد.( طبقات ابن سعد 5/64) فهرست منابع و مآخذ ديدگاههاى دو خليفه تأليف: نجاح الطائى مترجم: رئوف حق پرست يا علي |
101 |
نام و نام خانوادگي: محسن -
تاريخ: 09 خرداد 88
خوبه آدم در انتخاب مولي خيلي دقت كنه. غلام مولي علي (ع) ميشه قنبر غلام مولي عمر ميشه قنفذ. ببين كه مولي اگر علي (ع) باشه ادمو به چه درجاتي مي رسونه و اگر عمر باشه به چه دركاتي... خدا را به خاطر مولايي كه به ما شيعيان داده شكر. |
102 |
نام و نام خانوادگي: بهنام .عاشق علي.رض. -
تاريخ: 10 خرداد 88
مگر كتب شيعه چيري جز توهين را دارند. اما در مورد عبدالله بن سبا كه بزرگترين منافق و لعنت الله عليه هستش. به تاريخ اسلام رجوع كنيد و باعث جنگهاي جمل و صفين بود همراه با مالك اشتر و عبدالله بن ابي. در جواب شما آقاي مجبد م علي كه خود شما اشاره بر اين كرديد كه در زمان جاهليت بود . و اما آن زني كه نوحه سرايي مي كند حقش بدتر از آن بود مگر گريه و شيون و نوحه سرايي براي مرده حرام نيست و باعث عذاب مرده نمي شود؟ ما در احاديث داريم كه پيامبر فرمودند هر حديثي كه با قرآن منافات داشت آن را به ديوار بزنيد. در ضمن طلب دعا از شخص زنده درست است نه از شخص مرده آقاي باسواد. به آيه ي قرآن نيست كه ميفرمايد مردگان صداي شما را نميشنوند. عمر بدست يك ايراني ملعون در محراب شهيد شدند و اولين شهيد محراب مي باشند. به دستور عبدالله ابن ابي و مالك اشتر و عبدالله بن سبا. لعنت الله عليهم. مگر عمر اسلام را آشكار نكرد؟ مگر اينكه بعد از وارد شدن به خانه ي خواهرش و بعد تلاوت سوره ي طه به منزل پيامبر نرفتند و ايمان نياوردند ؟ ما به كتب اهل تشيع اعتقاد نداريم . چون كاري جز توهين بلد نيستند. جواب نظر: با سلام جناب آقاي بهنام در مورد عبد الله بن سبا در آدرس ذيل به صورت مفصل پاسخ داده شده است : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=140 http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=141 اما آن زني كه نوحه سرايي مي كرد ، خواهر خليفه شما ابوبكر بود !!! يعني او جزو صحابه نبود ؟ يا عمر يكي از صحابه را زده است !!! در مورد منافات داشتن احاديث با قرآن به خوب نكته اي اشاره كرديد ، مگر در قرآن نيامده است كه كسي را به خاطر كار ديگران عذاب نمي كنند !!! چطور مرده را به خاطر عزاداري كردن زنده عذاب مي كنند ؟!!! اما در مورد اينكه مردگان صداي ما را نمي شنوند ! پس چرا در نماز مي گوييد «السلام عليك ايها النبي» بهتر است يكبار ديگر آيه را درست بخوانيد «ان الله يسمع من يشاء وما انت بمسمع من في القبور» يعني خداست كه صدا را به هر كس بخواهد مي رساند (جه مرده و چه زنده) اي پيامبر تو نيستي كه صداي خود را به مردگان مي رساني (بلكه خداوند است) موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
103 |
نام و نام خانوادگي: بهنام .عاشق علي.رض. -
تاريخ: 10 خرداد 88
آقايي كه ميگي حضرت يعقوب از رو پيراهن يوسف شفا يافته. كجاي قران ان رو نوشته؟ نمي خواد از رو فيلم به من بگي . اون فيلم از رو تورات درست شده بود. جواب نظر: با سلام جناب آقاي بهنام ظاهرا آيه "اذهبوا بقميصي هذا فألقوه علي وجه أبي يأت بصيرا" را در سوره يوسف نديده ايد ! موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
104 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 10 خرداد 88
با سلام اقاي بهنام فردا نياي بگي كه قميص اسم عربي حضرت يوسف كه عرب نبوده تازه اشكال بكني كه عربها كندوره ميپوشند پس قميص معني نداره كه كلي ميخنديم . يا علي |
105 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 11 خرداد 88
با سلام جناب اقاي بهنام .عاشق علي.رض . برادر عزيز فقط يك مورد يا دو مورد به زمان كافر بودن جناب عمر مربوطه باقي ان مريوطه به ايامي كه ايشان يا جزو صحابه بودند يا در مقام خليفه مسلمين , ثانياً برادر عزيز احاديث از قول علماي اهل سنت ميباشد اسمهايشان باضافه اسم ادرسشان را در حد امكان نوشته ام . اما در مورد شخصيت موهوم عبدالله بن سبا . گفتم موهوم يعني كسي كه وجود خارجي ندارد , وليكن براي خوشحالي تو ميگم : لعنت خداوند بر عبدالله بن سبا , مخترعينش , حاكم مخترعينش , انهائي كه اعتقاد به وجودش دارند, انهائي كه از وجود موهوم اين ملعون سوء استفاده ميكنند . امين رب العالمين , تو هم بگو حتي اگر ,,,,,,,,,,,,,,,, حالا كه اسم خوبي براي خودت انتخاب كردي ( تقريباً ) يكي از اشعار حضرت علي عليه السلام بايت مي نگارم . <<<<<<<<<<انــــــا الذى سمتنى امـــــــى حيـــ ضـــــرغــــام اجــــام و ليــــث قســـــورة >>>>>>>>> <<<<<<<< من آنكسم كه مادرم نام مرا حيدر نهاد ،شير بيشهام چنان شيرى كه زورمند و پنجه افكن باشد يا علي |
106 |
نام و نام خانوادگي: سارو -
تاريخ: 13 خرداد 88
خداوند همه رو به راه راست هدايت كند.اونايي كه نخوان حق رو درك كنن هدايت نميشوند. |
107 |
نام و نام خانوادگي: بهنام/ عاشق علي.رض. -
تاريخ: 24 خرداد 88
با سلام. نه شما حالي مي شين نه ما. به يك نتيجه رسيدم كه همه ي اين كارها وقت تلف كردنه. والَذين آمنوا باالله و رسوله اولئك هم الصديقون. ذيگه همه چي بهونه هاست. خدا و رسول فقط. بقيه احترام. قدرت عشق بين در دشت بيكران گامي نرفته ايم و به پايان رسيده ايم. والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته |
108 |
نام و نام خانوادگي: محمدمهدي کاظمي -
تاريخ: 27 خرداد 88
سلام به اقاي بهنام عاشق علي. رض چرا موقعي كه كم مياوري خودت براي خودت نتيجه گيري ميكني همه استدلال ها را بيهوده و وقت تلف كردن ميداني پس به اين ايه توجه كن :(و لا تطع منهم اثما)سوره ي انسان ايه ي 24 يعني( از فرد گنهكار اطاعت مكن) در صورتي كه شما از اقاي عمر بن خطاب كه جز گنهكاران است داري اطاعت ميكني مگه شما پيرو قران نيستي پس دقيقا داري خلاف انچه كه قبول داري عمل ميكني ؟!!!!! به موارد زيز توجه كن: 1)اولين كسي كه در اسلام به مخالفت با كتابت حديث پرداخت عمربن خطاب بود در صورتي كه در تناقضااين جمله در كتاب تاريخ خلفا از جلال الدين سيوطي حديثي از ابوبكر نقل شده كه ابوبكر هم از پيامبر نقل كرده (((من كتب عني علما او حديثا لم يزل يكتب له الجر ما بقي ذلك العلم او الحديث))) به اين معني كه (((كسي كه از من علمي يا حديثي نقل كند مادامي كه ان علم يا حديث باقي است براي وي اجر و پاداش نوشته ميشود))) ادرسش هم به شما ميگم (((تاريخ خلفا . جلال الدين سيوطي . ص93.جمله ي89))) در اينجا پيامبر تاكيد دارد و در اينجا شما متوجه گناه بزرگ عمر بن خطاب ميشوي ومخالفت با كلام رسول خداو بر نقل حديث فقط دقت كن كه ببين از اين سوتي ها در كتاباتان انقدر دارين و من الان نسخه ي جمع شده اش را در كنار هم است كه خودت هم ببيني خنده ات ميگيره اگر خواستي بازهم از اين سوتي هاي زياد دارم دوست عزيز داري از كسي حمايت و اطاعت ميكني كه واقعا فرد گنهكاري است اگر اعتقاد داري به قران پس براي اين تناقض ها چه جوابي داري؟ اگر جواب داري نيازي نيست سف سته راه بياندازي فقط فقط همين يك دانه سوال را جواب بده بعد برو سر سوال بعدي ؟ |
109 |
نام و نام خانوادگي: بهنام -
تاريخ: 14 تير 88
با سلام. آقاي كاظمي. من هيچ وقت به حضرت علي (رض) توهين نكردم. يعني در اين صورت خودم را كافر مي دانم. به هيچ يك از صحابه هم توهين نمي كنم.آن ياران رسول الله(ص). اميدوارم كه اگر ما گمراه هستيم هدايت شويم و اگر شما گمراه هستيد هدايت شويد. قال رسول الله (ص) من رغب عن سنتي فليس مني . حضرت عمر نيز براي اينكه احاديث دروغ پخش نشن در كنار احاديث صحيح همه ي احاديث را سوزاند. ترجيح داد حديثي دردست نباشد تا اينكه دروغ با آن باشد و تحريف شود. اولين شرط حديث مطابقت با قرآن است. و بس. در غير اين صورت باطل است. آرزوي قبول طاعات و عبادات با عمر با عزت. جواب نظر: با سلام دوست گرامي طبق مدارك معتبر اهل سنت ، ابوبكر رواياتي را كه خود جمع آوري كرده بود را سوزانيد ! آيا اين كار هم براي از بين بردن احاديث جعلي بوده است ؟ موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
110 |
نام و نام خانوادگي: محمدمهدي كاظمي -
تاريخ: 16 تير 88
با سلام به اقا بهنام يك مقدمه بگم بعد بريم سر بحث اولا بنده عادت ندارم تا پاسخ سوالم را از مخاطبم (هر كه ميخواهد باشد ) نگيرم تا با او بحث بكنم دو دليل براي خودم دارم كه فكر كنم منطقي هم هست 1)دليل اول اينكه فكر ميكنم طرف مقابلم يا بي سواد است يا اينكه بايستي خيلي مطالب را ياد بگيرد و مطالعه كند تا توان صحبت علمي را داشته باشد 2)دليل دوم اينكه فكر ميكنم طرف مقابل بنده ميداند و ميخواهد بحث را از ان اول منحرف كند و شايد هم به خاطر عدم توان علمي پاسخ گوي مطالب نباشد لذا من با اين دو گروه نه بحثي دارم نه صحبتي بنده با عدم ادامه بحث ميكذارم فكركنند بلدند و به قول خودشان خيلي ميفهمند (در صورتي كه كاملا بر عكس است) من در پاسخ شما چيزي از سوالي كه كرده بودم را نديدم لذا اگر حوصله ادامه بحث را داريد بحث قبلي را مطالعه كنيد و پاسخ دهيد اما درباره توهين كه شما گفتيد من كي گفتم شما به حضرت علي (ع) توهين كرديد؟؟؟؟؟؟؟؟؟(خيلي جالب است خودتان خندتان نميگيرد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟) اما درباره ي ان حديث از حضرت رسول (ص) بخوانيد ربرو را كا، [الكافي] الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي دَاوُدَ الْمُسْتَرِقِّ عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ ثَلَاثَ نِسْوَةٍ أَتَيْنَ رَسُولَ اللَّهِ ص فَقَالَتْ إِحْدَاهُنَّ إِنَّ زَوْجِي لَا يَأْكُلُ اللَّحْمَ وَ قَالَتِ الْأُخْرَى إِنَّ زَوْجِي لَا يَشَمُّ الطِّيبَ وَ قَالَتِ الْأُخْرَى إِنَّ زَوْجِي لَا يَقْرَبُ النِّسَاءَ فَخَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَجُرُّ رِدَاهُ حَتَّى صَعِدَ الْمِنْبَرَ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ مَا بَالُ أَقْوَامٍ مِنْ أَصْحَابِي لَا يَأْكُلُونَ اللَّحْمَ وَ لَا يَشَمُّونَ الطِّيبَ وَ لَا يَأْتُونَ النِّسَاءَ أَمَا إِنِّي آكُلُ اللَّحْمَ وَ أَشَمُّ الطِّيبَ وَ آتِي النِّسَاءَ فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي «4 ميبينيد كه اطاعت از سنت مربوط به بحث ديگر است من متن اصلي را براي شما اوردم با ادرسش در حالي كه شما هرجمله را براي يك چيز استفاده ميكنيد كه حالت استفاده به مطلوب پيش ميايد پس بيشتر دقت كنيد و جناب عمر براي اينكه احاديث رسول خدا درباره ي حقانيت ولايت علي بن ابيطالب ملموس و روشن نشود از كلام پيامبر امد به بهانه غصب حكومت و جازدن نا به حق خود براي خليفه مسلمين اين كار زشت را انجام داد تا چشم و گوش مردمي مثل شما نابينا و ناشنوا باشد تا حقايق را با رنگ ديگر ببينيد يا خود را به نديدن بزنيد ! درست است ميشود اين كار را كرد اما عقلا و شرعا اين كار درمكتب اسلام قابل پسند است؟بعد اگر هميني كه شما بگوييد اصلا خوش بينانه نگاه كنيم خليفه اي كه انقدر نگران اسلام است چه طور انقدر براي كلام هاي درست رسول خدا (دروغ هايش نه ان كلامي كه دروغ نيست)ارزش قائل نيست كه بيايد كلام هاي دروغ و نادروغ را از هم جدا كند و كلام هاي سالم و نادروغ پيامبر را تحويل جامعه ي اسلامي دهد ؟ پس متوجه شدي كه اين نگراني باطل و دروغ محض است براي شما از برهان خلف در علم منطق اثبات كردم كه كاملا حرف شما صحيح نيست و غلط است با تشكر از شما محمدمهدي كاظمي |
111 |
نام و نام خانوادگي: بهنام -
تاريخ: 07 مرداد 88
با سلام. آقاي كاظمي. من حال شما رو درك مي كنم. ولي اول بريد از رو كتابهاي تاريخي صحيح مطالب رو نقل كنيد. من خودم 11 سال تهران بودم و زندگي كردم. با چشماي خودم ديدم بچه ها رو از همون بچگي از امام عمر (رض) مي ترسونن. لابد شما هم يكي از آنها مي باشيد.اگر ايشان نبودند كه الآن شما دور آتش پايكوبي مي كرديد.( تاريخ اديان/ حسين توفيقي/ فصل اول/ اهل تشيع). من قبلاَ هم چهار حديث آوردم. هر چهار حديث از يك منبع و از يك نفر نقل شده اند يا بايد هر چهار تا دروغ باشند يا راست. 1.بعد از پيامبران خورشيد بر هيچ كس بزرگتر از ابوبكر طلوع نخواهد كرد. 2.اگر بعد از من پيامبري بيايد همانا عمر است. 3. هر پيامبري در بهشت يك رفيق هميشگي دارد و رفيق من عثمان است. 4. من شهر علمم و علي دروازه ي آن است. ديگه بهانه نياريد. من چرا گفتم حديث دروغ پخش خواهد شد. واسه اينكه دارم مي بينيم هر ابلحي به نام پيغمبر حديثي رو ساخته و تحويل مردم ميده. با تشكر. جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- چه كسي گفته كه انسان ، يا بايد فقط دروغ بگويد ، يا فقط راست ؟ آيا همه انسانها هميشه يا دروغ ميگويند يا راست ؟ راوي روايات فوق (صاحب كتاب) تعدادي روايت دروغ را با تعدادي روايت راست در كنار هم آورده است ، تا همان روشي را كه دشمنان حق در خلط حق با باطل (به فرموده امير مومنان) به كار ميبرند ، به كار برد . 2- در مورد متن روايات شما ، قبلا پاسخ داده شده است ؛ كه حتي اهل سنت اين روايات را قبول ندارند . زيرا :الف) طبق نظر اهل سنت ، مهدي از عيسي (كه از انبيا است) برتر است ،و عيسي پشت سر مهدي نماز به جا خواهد آورد ؛ پس مهدي از ابوبكر نيز برتر است . ب) روايت دوم ، برتري عمر را بر ابوبكر بيان ميكند !چون اگر پيامبري بود عمر بود و نه ابوبكر ! جداي از اينكه اين روايت دلالت بر جهل رسول خدا به خاتميت خويش دارد ! جداي از اينكه سند روايت نيز مخدوش است . ج) اين روايت نيز سند ندارد ، جداي از اينكه در بخاري روايت كردهايد كه پيامبر فرمودند تنها رفيق من خدا است و من غير او هيچ رفيقي نميگيرم ! جداي از اينكه اين روايت برتري عثمان را بر ابوبكر و عمر ميرساند ! 2- در مورد فتوحات و هدف اصلي آنها نيز در آدرس ذيل به صورت مفصل سخن گفته شده است : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=122 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
112 |
نام و نام خانوادگي: محمد خادم العباس -
تاريخ: 17 مرداد 88
حرف براي گفتن خيلي زياده اونقدر زياد که ميترسم نتونم عدالتو بين حرفام رعايت کنم براي همين جوابتونو نميدم فقط بگم که متاسفم بعد از شهادت 12 تا از 14 معصوم هنوز شيطان اين همه رهرو داره. دنبال شيطان توي آمريکا و اروپا و اسرائيل نگردين اون بدبختا نميدونن حقشون رو بايد از کي بگيرن نميدونن از سر زنده ان يا از دم. شيطان همين جاست توي دلهاي شما توي دلهاتون چنان قلعه هاي استوار و مستحکمي ساخته که حرف من و مسئول اين سايت که هيچ اگر خود رسول الله (ص) هم براتون حرف بزنه اميدي به باز شدن قفلي که شيطان روي در اين قلعه ها زده نيست همون قفلي که خدا توي قرآن کريم ازش ميگه که <بر دلهايشان قفلهاييست>. ولي حقيقت اينه که اونيکه خدا بخواد هدايتش کنه هرگز منحرف نميشه و اونيکه خدا نخواد هدايتش کنه هرگز هدايت نميشه نمونش حر که آب رو بر خاندان نبي (ص) بست ولي وقتي ارباب بهش گفت <مادرت به عذات بشينه اي حر> پاسخ داد اي حسين حيف که مادرت فاطمه ست وگرنه جوابتو ميدادم و همين يک لحظه ارادت به مادر سادات سلام الله عليها حر رو از اسفل السافلين به عرش برد و عاقبتش شد شهادت در رکاب ارباب. واي خدا ديدن اين همه شر و بدي ضعيفم ميکنه بدنم داره ميلرزه خدايا چقدر تو بزرگواري به خودت قسم نميتونم باور کنم نميتونم بفهمم چطور اين همه شر و شرور رو تحمل ميکني خوندن حرفاشون از زندگي نا اميدم ميکنه ولي نه هنوز يه اميد بزرگ هست که به خاطرش نفس بکشم خدا جونم ميدوني که کي رو ميگم همين ديروز ميلادش بود < يـــــــــا قــــــــا ئــم آل مـــحـمـد > يا ابن الحسن آقا بيا شماها هرچي ميخواين بگين بگين هرقدر دلتون ميخواد دم از اولي و دومي و سومي بزنيد خيالتون راحت جهنم اونقدر بزرگه که براي همتون جا داره ان شاء الله که باهاشون محشور بشين.اصلا خود خدا بهتر ميدونه حتما ارزشتون همين قدره. گفتم که هرچي دوست دارين بگين آخه کار ديگه اي از دستتون بر نمياد شماها چه بخواين چه نخواين چه خوشتون بياد چه نياد "يه روزي مهدي مياد با ذوالفقار حيدر ميگيره انتقام خون مادر" يه روزي مهدي مياد به اذن خدا وعده اي که خدا در آيه هاي <همانا باطل نابود شدني و از بين رفتني است> و <زمين را بندگان نيک خدا به ارث ميبرند> داده را محقق ميکنه. وعده ي ما باشه همون روز ولي يادتون نره تا اون موقع هرچه قدر خواستين حال کنين چون بعد از اون بايد تاوان تک تک حرفهايي رو که گفتين رو بدين. بترسين چون ظــــــهــــــور نــــزديــــــک اســــت ...... |
113 |
نام و نام خانوادگي: محمدمهدي كاظمي -
تاريخ: 17 مرداد 88
با عرض سلام به اقا بهنام اولا اينكه اين اخرين بحث بنده با شماست قبلا هم اشاره كرده بودم چون از حرف هايتان متوجه شدم كه هدف شما از ان اول منحرف كردن بحث است لذا چون شما جز مخاطبان لجوج(البته با عرض معذرت) محسوب ميشويد زياد قيل و قال با شما فايده ندارد چون اينگونه تيپ شخصيت هايي كه لجاجت ميكنند در زمره ي گروه هايي هستند كه حتي كلام حق هم موضع انها را عوض نميكند لذا بي فايده بودن ادامه بحث را با شما از الان اعلام ميكنم اما درباره پاسخ هاي شما كه هيچ ربطي نداشت به سوالهاي بنده اعلام ميكنم كه شما حتي جمله بندي هاي بنده را هم با دقت نخواندين تا مفهوم درست جمله را هم با دقت درك كنيد اما در مقام پاسخ به كلام شما اين را بگويم كه 1) اگر شما صحيح مطلب را ميدانيد درباره ي ان حديث در كتاب هاي اصلي خودتان نقل كنيد ماهم ياد بگيريم 2) در مورد تاريخ اديان هم كه من فكر ميكنم همان پاسخي را كه ميخواستم به شما بدهم مديريت سايت تقريبا خوب جواب داده يك مقدار سايت بايد بيشتر توضيح ميداد كه به نظر بنده اين مقدار براي شما با محدوده ي اطلاعاتي كه داريد زيادي هم است(يكبار ديگر پاسخ را مرور كنيد متوجه ميشويد) 3)و در اخر اينكه پخش حديث راست يا دروغ نه در حيطه مسئوليت شماست و نه در توان كلامي شماست كه بگوييد (من گفتم حديث دروغ پخش بشود يا نشود؟ به هزاران دليل موجه و يا غير موجه) 4)ما علم الرجال و علم الحديث داريم كه از فيلتر هاي ان علوم اين احاديث رد ميشود و ترويج اين احاديث تاييد ميشود و يا تكذيب ان هم توسط افراد خبره و ماهر در اين كار انجام ميشود؟ لذا به تاييد ويا تكذيب من و شما اين علوم احتياجي ندارند كه حالا شما بخواهيد درباره ترويج حديث راست و دروغ صحبت كنيد با تشكر محمدمهدي كاظمي في امان الله (((خجسته اعياد ماه شعبان را به همه ي دوستاران اهل بيت (ع) تبريك ميگويم))) |
114 |
نام و نام خانوادگي: محمدمهدي كاظمي -
تاريخ: 18 مرداد 88
با عرض سلام به محمد خادم العباس انشاالله كه در زير سايه ي امام زمان (عج) باشي چه عجب يكي پيدا شد كه حرف دل ما را بزند درود خدا بر شما دقيقا من هم همين اعتقاد و باور را دارم انشاالله كه حضرت مهدي ظهور كند(به كوري چشم كسايي كه نميتوانند حقيقت را بپذيرند ) قفل اين بيمار دلاني كه نميدانند و غافل اند را بشكند دوستارم ان لحظه باشم ببينم اين دسته از افراد چگونه به اعتقاد اشتباه خودشان پي ميبرند (ديدن دارد ) |
115 |
نام و نام خانوادگي: رضا وحدتي -
تاريخ: 26 شهريور 88
با تشکر از شما که اين سايت راه انداختين شما جواب خيلي از سوالات منو داديد بينهايت ازتون ممنونم |
116 |
نام و نام خانوادگي: محمد1990 -
تاريخ: 17 مهر 88
با سلام من فقط ميخوام اين شيعيان برند تحقيق كنند در مورد وضعيت دانشمندان وشاعران قبل از دوره صفوي و بعد آن,ببيند چه فرقي داره,بعد از رسمي شدن مذهب شيعه در ايران ,علم و دانش در ايران متوقف شد و ايران در جاي خود ايستاد و عقب ماند از 400 سال به اين طرف هيچ دانشمند مطرحي ظهور نكرد,حافظ سعدي عمر خيام ابوبكر رازي ابن سينا امام محمد غزالي فردوسي مولوي .......انها همه قبل از شيعه شدن در ايران هستند. جواب نظر: با سلام دوست گرامي ظاهرا شما شاعر و نويسنده ادبي را با دانشمند اشتباه گرفتهايد ! بيشترين دانشمندان علمي ايران ، شيعه بودهاند ، از خواجه نصير و... گرفته تا شيخ بهائي و... و قبل و بعد از دوران صفوي پر است از دانشمندان شيعه ! جداي از اينكه بسياري از كساني كه نامبرديد شيعه بودهاند : فردوسي كه به خاطر شيعه بودن كشته شد ! حافظ http://www.porsojoo.com/fa/node/12099 و بسياري ديگر در پايان عمر ، عقيدهاي مانند عقيده شيعه پيدا كرده بودند ؛ به عنوان مثال مولوي ميگويد : زين همرهان سست عناصر دلم گرفت شير خدا و رستم دستانم آرزو است و كلمه همرهان ، ترجمه فارسي «صحابه» است بهتر است كمي اطلاعات تاريخي خود را تصحيح كنيد ! موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
117 |
نام و نام خانوادگي: بهنام -
تاريخ: 21 مهر 88
با سلام. در اصطلاحات آمده كه گفته شده بدان چه كه معتقدي بايد آگاهي داشته باشي. قبول واسطه شرك هستش. ما نعبدهم الا ليقربونا الي الله زلفي. يا حسين يا علي يا مهدي شرك هستش. از رو آيه ي قرآن جواب بديد . اياك نعبد و اياك نستعين. تنها تو را مي پرستيم و تنها از تو ياري مي جوييم. تعصب انسان را به جهنم ميبرد. شما اگر مي توانيد مطالب رو قيچي نكنيد چون اين كار سست عنصران است. تازه شما چه به صحابه (رض عنهم) ايمان داشته باشيد يا نه فرقي ندارد. شرايط ايمان: ايمان به خدا. رسولانش. كتابهايش. ملائكه. روز آخرت. نگفته ايمان به صحابه . نگفته ايمان به امام زمان. آنها تنها سلف صالح مي باشند. و احترام به آنها واجب. اگر خلفاي راشدين انسانهاي بدي بودند مطمئن باشيد چيزي از دين باقي نمي ماند. خلفاي راشدين( ابوبكر. عمر .عثمان.علي) آن ياراني بودند كه در سخت ترين شرايط يار و ياور يكديگر بودند. اين خرافات فتنه ي يهوديان بود. اولين كسي كه به ابوبكر توهين كرد عبدالله بن سبا ملعون بود كه خود حضرت علي گردنش را زد. زماني كه شوراي تعيين خليفه ي دوم گذاشته شد حضرت علي حضور نداشت. و وقتي خليفه تعيين شد حضرت علي چنين فرمود. به خدا قسم كسي را قبول ندارم مگر آن شخص عمر باشد. ياران و صحابه گرام كساني نيستند كه ما راحت در مورد آنها داريم بحث مي كنيم . خدا بر همه ي دلها آگاه است. الله حافظي. الله ناظري. سبحان ربك رب العزه عما يصفون و سلام علي المرسلين والحمدلله رب العالمين. جواب نظر: با سلام دوست گرامي شما چندين شبهه و اشكال مطرح كردهايد اما براي هيچ يك دليل صحيحي اقامه نكردهايد : 1- ادعا كردهايد كه قرار دادن واسطه بين خود و خدا شرك است ! لابد به نظر شما فرزندان حضرت يعقوب كه يعقوب را واسطه بين خود و خدا قرار دادند مشرك هستند ! يا خود يعقوب نيز به خاطر قبول اين وساطت مشرك شد ؟ 2- گفتهايد كه خلفا در همه شرائط همديگر را يار بودند ! لابد چيزي در كتب اهل سنت در مورد مخالفتهاي خلفا با يكديگر نخواندهايد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1312 3- فرمودهايد كه عبد الله بن سبا اولين كسي بود كه به ابوبكر توهين كرد ! ظاهرا خبر نداريد كه طبق ادعاي اهل سنت ، عبد الله بن سبا در زمان عثمان كار خود را شروع كرد ! لابد مسلماناني كه با ابوبكر مخالفت كردند و ابوبكر حكم ارتداد آنها را داد ، همگي اتباع عبد الله بن سبا بودند ! يا صحابهاي كه طبق روايات اهل سنت به ابوبكر دشنام دادهاند نيز از اتباع عبد الله بن سبا بودهاند ! يا اميرمومنان كه در زمان خلافت عمر ، ابوبكر و عمر را دروغگو ، بدكار ، حيله گر و خيانتكار ميدانست (صحيح مسلم) نيز از اتباع عبد الله بن سبا است ؟! موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
118 |
نام و نام خانوادگي: هادي -
تاريخ: 16 آبان 88
اجرتان با امام زمان(عج)،که از حريم ولايت دفاع ميکنيد... اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد...و آخر تابع له علي ذلک... |
119 |
نام و نام خانوادگي: محمد -
تاريخ: 26 آبان 88
سلام:كتابي هست بنام اسرارآل محمدنوشته سليم بن قيس كه اسناد تاييدكتاب از طرف معصومين (ع)درآن موجود است.براي كسب اطلاعات بيشترورفع خيلي ازشبهات موجودبه آن كتاب مراجعه كنيد.حتي جواب كساني كه سوال مي كنندكه چرااميرالمومنين درمقابل جسارتهاعكس العملي نشان ندادنددر كتاب داده شده وجواب خيلي سوالات ديگر.ياعلي |
120 |
نام و نام خانوادگي: مازيار خسروي -
تاريخ: 05 آذر 88
بنام پروردگار آفريننده در نوشتار دوستان در مورد روخداد هاي پيشين نگاه كردم افسوس خوردن كساني كه چرا بايد واقعيت گفته شود چرا بايد بين شيعه و سني شكراب شودرا كاري ندارم. ولي بررسي روخدادهاي پيشين و ريشه يابي سايه سنگين آن بر رويداد هاي زمان كنوني بسيار مهم است. اينكه چرا اكنون جنگهاو كشتارهايي وجود دارد ريشه در دل گذشته دارد. چه بخواهيم باور كنيم چه نخواهيم عمر با شمشير و خون ريزي اسلام را از مرزهاي حجاز به دوردستها برد و از آن بدتر بنيان گذاري اولين نژادپرستي در دنيا بود كه با سواستفاده از نام اسلام لكه ننگ براي مسلمانان و محل نفرتي در دل غير مسلمانان بنا كرد. چيزي كه در دينهاي ديگر كمتر به چشم ميخورد. عمر نژاد پرستي بود كه وجود غير عرب را در مدينه ممنوع كرد ( اسناد تاريخي شيعه و سني ). و براي رواج زبان عربي او و پس از او عثمان امويان و عباسيان زبانهاي زيادي را نابود كردند.همكنون كشورهاي زيادي بنام كشورهاي عربي شناخته ميشوند كه پيش از اسلام مردم آن عرب زبان نبودند.اينكه چرا بعد از هزار و چندي سال ناگهان در بوسني بر عليه مسلمانان بيگناه چنين ظلمي ميشود يا چرا يهوديان فلسطينيها را از سرزمين فلسطين ميرانند همه خفته در زندگي اولين نژادپرست عرب عمربن الخطاب دارد.اگر فلسطينيان به زبان پيشينيان خود سخن ميگفتند و مسلمان هم بودند يهوديان نميتوانستند ادعا كنند اعراب سرزمينشان را اشغال كرده اند. چون عمر در پشت اسلام خود را مخفي كرده اسلام مورد نفرت غير مسلمانها قرار گرفته است. تحجر و ستمگري در قالب هر تفكر ديني و غير ديني منفور است. عمر يك نازي بود و اگر كسي به او احترام بگدارذ يك نئونازي است و محكوم. با كسي رودروايسي نكنيم.اگر نئونازيها در دنيا منفورندو تنبيه ميشوند پس سني هاي افراطي نيز بايد تنبيه شوند. نام عمر بايد در كنار نام هيتلر نتانياهو شارون و ...بعنوان نژاد پرست افراطي قرار گيرد و اين به شيعه بودن ربطي ندارد . به انسان بودن و حمايت از حقوق بشر ربط دارد. چرا بايد فاشيستهاي عربي نام خود را به يك انديشه الهي ببندند و از محاكمه تاريخ بگريزند؟ تفكر نژاد پرستي عربي عمر هنوز باقي است گاهي با نام وهابيت و گاهي با نام القاعده مسلمانان را مورد نفرت كساني كه ظاهر اسلام را ميبينند و آنان را نماينده محمد(ص) ميدانند نمود ميكند.آيا شباهتي بين خواسته محمد(ص) و عمر بوده؟ محمد ياراني با زبانها و نژادهاي گوناگون داشت و با لقب نژادي آنها همچون سلمان فارسي بلال حبشي و... به نژاد آنها احترام ميگذاشت حال اينكه عمر غير عرب را به سخره ميگرفت.با قدرت ميگويم عمر مرتد ضد اسلام و نابود كننده اسلام بوده و هر چه بر سر اسلام و مسلمانان مي آيد از اوست. اسلام مي توانست با محبت اعمال درست و عمل به قرآن بدون شمشير در دنيا گسترش يابد. و نيازي به شمشير عمر و عمريان مسلمان نماي جاهل نداشت. |
121 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 06 آذر 88
جناب مازيار خسروي با توجه به سطح معلومات و علم شما بنده از شما انتظار نداشتم که اينگونه به خطا رفته و به پيروان ديگر مذاهب بيپروا توهين کنيد. در اين برهه حساس ما بيش از هر زمان ديگري نيازمند حفظ وحدت کلمه هستيم. به خصوص که اکنون دشمن مشترکمان يهود علنا دست به هر جنايتي ميزند. بنده مصرانه از شما در خواست ميکنم که از چنين عباراتي اجتناب کنيد: »«»«««نام عمر بايد در كنار نام هيتلر بعنوان نژاد پرست افراطي قرار گيرد»«»«»»» هيهات! هيهات! هيهات! چگونه شما به خود جرات ميدهيد و نام عمر را در کنار هيتلر قرار ميدهيد؟ جناب مازيار خسروي *************** آيا شما نميدانيد که هيتلر هنگامي که فقط هفده سال سن داشت پدر و مادرش را از دست داد ولي با فداکاري تمام سهم خود از ماهيانه اي که دولت به يتيمان ميپرداخت را به خواهرش بخشيد. در مقابل عمر با خواهرش چه رفتاري داشت؟ طبق روايت مورخين سني هنگامي که عمر از مسلمان شدن خواهرش فاطمه و شوهر او با خبر شد با شمشير به خانه آنها رفت و شروع به کتک زدن وحشيانه سعيد شوهر خواهرش کرد. فاطمه که اينگونه ديد به ياري شوهرش آمد و عمر او را نيز به شدت کتک زد تا جايي که سر او شکست و خون جاري شد. ميگويند که او در آن هنگام پشيمان شد و بعد اسلام آورد. عجيب آنکه از شکستن پهلوي فاطمه بنت محمد مصطفي (سلام الله عليهما) پشيمان نشد! البته اين فقط خواهر عمر نبود که مورد عنايات عمر قرار گرفت. عموزاده او ليلا ام عبد الله نيز به شهادت مورخين سني از او آزارها ديد. >>>> آيا هيتلر هيچگاه سر خواهر خود را شکاند؟ <<<< ********************** آيا شما نميدانيد که هيتلر يک هنرمند بود و تابلوهاي زيادي را نقاشي ميکرد؟ آيا شما نميدانيد که مشغول تحصيل معماري شد؟ آيا شما نميدانيد که هيتلر در تمام مدت خود مشغول مطالعه بود؟ آيا هيچ از سخنراني ها فصيح هيتلر چيزي خوانده ايد؟ آيا از جهش علمي آلمان در زمان حکومت هيتلر چيزي به گوش شما نخورده است؟ آيا اختراعات و تحولات عظيم علمي آلمان را نشنيده ايد؟ آيا نميدانيد که هزاران محقق و دانشمند در زمان هيتلر تربيت شدند چنانچه که بعد از خاتمه جنگ ابرقدرت شوروي ملعون و آمريکا شروع به دزديدن آنها ميکردند؟ فون بران پدر برنام آپولو جرنوت زيپ پدر غني سازي هسته اي بوسيله سانتريفوژي داشمندي که دوبار و توسط هر دو ابرقدرت دزديده شد. و ... بيشک بسياري از اختراعات و اکتشافاتي که امروز باعث زندگي مرفه ما شده است به زمان هيتلر برميگردد. مانند بسياري از مواد شيميايي و راکت و قطعات الکترونيکي و ... در مقابل عمر چه کرد؟ در زمان حکومت او چند دانشمند تربيت شدند؟ در زمان او چند اکتشاف علمي به وقوع پيوست؟ در زمان او چند کتابخانه احداث شد؟ دريچه کدام علوم به وسيله عمر بر روي بشريت باز شد؟ مردمان جهان از کدام اختراع اطرافيان عمر در آن زمان و اکنون استفاده ميکنند؟ اطرافيان عمر چند کتاب تحرير کردند؟ همه ما از هيتلر حداقل يک کتاب به نام «نبرد من» ميشناسيم. راستي نام کتاب عمر چيست؟ *************** آيا شما نميدانيد که هيتلر در زمان جنگ جهاني اول در جبهه غربي يکي از خطرناک ترين مسئوليت ها به عنوان پيغام رسان را به عهده داشته است؟ يکي از مرگبارترين وظايف ميدان نبرد در آن زمان. او در عمليات هاي زيادي شرکت داشت. او چنان رشادت به خرج داد که دوبار مدال شجاعت گرفت و که مدال دوم او به ندرت به يک غير افسر داده ميشد. او بارها زخمي شد و حتي مدتي بر اثر گازهاي شيميايي بينايي خود را از دست داد. در مقابل عمر در غزوات چه کرد؟ آيا هرگز زخمي هم برداشت؟ آيا تاريخ يک نمونه از رشادتهاي او را ثبت کرده است؟ براستي عمر چند کافر را به دست خود کشت؟ ********************* هيتلر با تمام جناياتي که مرتکب شد حداقل يک حدي را براي خود قائل شد و چون خود از سلاحهاي شيميايي رنج کشيده بود در تمام مدت جنگ جهاني دوم علي رغم توصيه مشاورانش از اين سلاح استفاده نکرد. آيا عمر هم براي اعمال خود حدي قائل شد؟ آيا عمر در حمله خود به ايران و يا به خانه وحي اندکي هم مردانگي نشان داد؟ ********************* جناب مازيار خسروي شايد بتوان توهين اول شما که هيتلر و عمر را کنار هم قرار داديد بخشيد ولي متاسفانه توهين دوم شما غير قابل تحمل است: «عمر يك نازي بود و اگر كسي به او احترام بگدارذ يك نئونازي است و محكوم» شما به بنده فقط و فقط يک نئونازي نشان دهيد که به خود مواد انفجاري ميبندد و در مسجد زن و کودک خردسال را قتل عام ميکند. شما به بنده يک نئونازي نشان دهيد که در آب مردم يک شهر مواد سرطانزا بريزد. شما به بنده يک نئونازي نشان دهيد که به چنان با قوه عقل و تفکر خود جنگيده باشد که احاديثي چون عشره مبشره و خداي ساق دار و ... را باور کرده باشد. شما به بنده يک نئونازي نشان دهيد که چنان بي غيرت باشد که غارتگر وطنش و کسي که زنان وطن او را به بردگي برده است را بهترين دوست خود در اين دنيا و بهشت بداند!!!! ************** جناب مازيار خسروي آيا هيتلر هم مانند عمر بر سر سفره آن رحمت خدا براي عالمين نشست و از غذاي ايشان خورد؟ يا علي |
122 |
نام و نام خانوادگي: محمود -
تاريخ: 14 آذر 88
اقا جان .نرود ميخ اهنين در سنگ.ما از حضرت رسول که بالاتر نيستيم.خودت رو اذيت نکن.اهل بيت بين خود ما شيعه ها غريب هستند چه برسه به کسايي که تا چشم وا کردن از علي بد شنيدن.البته اينم بگم اهل سنت با استناد به ايات و روايات (ايه مودت و.....)دوستي اهل بيت رو قبول دارن وحتي واجب دونستن .اما چي شد که مردم غدير يادشون رفت .اونم در عرض 2 ماه .(چون از غدير تا رحلت نبي اکرم 75 روز فاصله است) يا بعد رحلت حضرت رسول چه اتفاقايي افتاد و....... که همتون ميدونين (که حتي تا الان هم علماي اهل سنت نتونستن درست و حسابي ثابت کنند که چرا؟چرا؟ حضرت فاطمه (س) رو شب دفن کردن ). خدا عالمه . |
123 |
نام و نام خانوادگي: بهنام -
تاريخ: 21 آذر 88
با سلام خدمت آقا محمود. بله درست گفتي ما احترام به اهل بيت را واجب مي دانيم و كسي كه بر آنان درود نفرستد را مسلمان نمي دانيم. اهل بيت پيامبر در نزد ما از بزرگواران امتند. در مورد واقعه ي غدير بايد يك نكته به شما بگويم. پيامبر فرمودند: من كنت مولاه فهذا علي مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه. تلوزيون ايران هيچ وقت قسمت دوم حديث را ذكر نكرده . چرا؟ 120 هزار صحابه در آن روز حضور داشتند . يعني همه ماجرا را فراموش كرده اند. اگر توجه كرده باشيد اصل موضوع غدير راجع به اختلاف برخي از صحابه با حضرت علي است كه در بر سر تقسيم غنايم جنگ با يمن بود. در مورد حضرت فاطمه سلام الله عليها . ايشان را به درخواست خودشان شب دفن كردند. ايشان به علت داشتن تقوا و حيا حتي پس از مرگ هم حاضر نبود غير محرم ايشان را ببينند.و كساني همچون ابوذز غفاري و حضرت علي و سلمان فارسي كه از نزديكان ايشان بودند وي را دفن كردند. ما بهتر اين است كه به اصل دين بپردازيم. مسيح و يهود مسلمانان را ذليل كرده اند آن وقت ما بر سر جانشيني پيامبر (ص) بر سر هم مي زنيم. اصل دين را فرامش كرده ايم و به مسائل بي اهميت بها داده ايم. كه تنها ما را به عقب مي رانند. اميدوارم اگر ما گمراه هستيم هدايت يابيم. و اگر شما از صراط مستقيم منحرف شده ايد دوباره بازگرديد. ان الله سميع بصير. مجيب الدعوه الداعي. اجركم عند الله. |
124 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 22 آذر 88
جناب بهنام خان با عرض سلام پشت گوش انداختن خطبه غدير مرتبه اولي نبود که بسياري از صحابه دستورات خداوند و پيامبر را به فراموشي ميسپاردند. خداوند بارها و بارها به مسلمانان هشدار داده بود که: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُواْ زَحْفاً فَلاَ تُوَلُّوهُمُ الأَدْبَار(آيه 15 سوره انفال)» «وَمَن يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلاَّ مُتَحَرِّفاً لِّقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزاً إِلَى فِئَةٍ فَقَدْ بَاء بِغَضَبٍ مِّنَ اللّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ (سوره انفال آيه 16» پس چگونه شد که اکثريت آن لشکر دوازده هزار نفري در واقعه حنين، آنهم در زماني که وجود مبارک پيامبر(صلي الله عليه و آله) در ميانشان بود، اين آيات و صدها آيه ديگر و دستورات پيامبر را فراموش کردند و از معرکه گريختند؟ چنانچه که ابوسفيان منافق گفت: « مسلمانان تا دريا خواهند گريخت.» براستي شما فکر ميکنيد که اگر وجود مبارک پيامبر (صلي الله عليه و آله) در ميانشان نبود آنها هرگز دوباره به سوي جهاد بازميگشتند؟ ******************************************* جناب بهنام آيا اکنون که کفار شرق و غرب کمر مسلمانان را ميشکانند و حاکمان ديکتاتور کشورهاي اسلامي را به غارت ميبرند، مسلمانان قرآن را فراموش کرده اند و يا خود را به فراموشي زدهاند؟ جمع زيادي از آن جمعيت صد و بيست هزار نفري از بيعت با ابوبکر خود داري کردند. ولي شمشير خالد با آنها چه کرد؟ ********************************* کمي در جملات خود بيانديشيد: «حتي پس از مرگ هم حاضر نبود غير محرم ايشان را ببينند.و كساني همچون ابوذز غفاري و حضرت علي و سلمان فارسي كه از نزديكان ايشان بودند وي را دفن كردند.»!!!!! ايا سلمان فارسي و ابوذر غفاري (رضوان الله تعالي عليهما) محرم بودند؟؟؟؟ ******************************** «ما بهتر اين است كه به اصل دين بپردازيم. مسيح و يهود مسلمانان را ذليل كرده اند آن وقت ما بر سر جانشيني پيامبر (ص) بر سر هم مي زنيم. اصل دين را فرامش كرده ايم و به مسائل بي اهميت بها داده ايم. كه تنها ما را به عقب مي رانند.» عجب!!!! جناب بهنام. شما تا به حال بازي فوتبال تماشا کرده ايد؟ آيا تا به حال ديده ايد از ميان اين هزاران و هزارن تيم فوتبال يکي و فقط يکي بدون «کاپيتان» باشد؟ دوازده جوان که براي بازي جمع شده اند کاپيتان دارند! يک هواپيماي کوچک ده نفره کاپيتان دارد!! يک قايق بيست نفر کاپيتان دارد!!! بعد مساله تعيين کاپيتان و رهبر يک ميليارد مسلمان «بي اهميت» است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ********************** در پايان از خدمت شما سوالي دارم: آيا در تاريخ اسلام ما هيچگاه خليفه منافق داشته ايم و يا نه؟ اگر داشته ايم اولين خليفه منافق مسلمانان چه کسي بوده است؟ يا علي |
125 |
نام و نام خانوادگي: بي طرف -
تاريخ: 30 آذر 88
اسلام به عدالت عمر شناخته شده است. سوال من اين است که اگر علي به شير خدا شناخته شده است ميتواند توهين و بي حرمتي را به همسر خود ودختر بيغمبر قبو ل کند؟ |
126 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 30 آذر 88
جناب بي طرف به طور مسلم نه. براي همين وقتي که اون يارو که فقط زورش به زنها ميرسيد اون وحشي گري را کرد حضرت امير (عليه السلام) تو هوا تابش داد. خواست يک ضربه ديگر بزند ولي ناگهان ياد فرمان خدا افتاد. ميداني که اين دفعه دوم بود که اين اتفاق براي حضرت امير(عليه السلام) افتاد؟ يک روزي هم يک کافر ملعوني به نام عمرو بن عبدود يک توهين و بيحرمتي به مادر شريف و مومن حضرت کرد. ميداني شير خدا چه کرد؟ اونجا هم ياد فرمان خدا افتاد. برخاستند و چرخي زدند و سپس براي رضاي خدا کار آن ملعون را يکسره کردند. ************** در هر دو مورد حضرت امير (عليه السلام) براي ضربه آخر به آن دو هتاک صبر کردند. براي يکي چند دقيقه. براي يکي بيش از بيست سال. صبر اول در مقابل کفر بود. صبر دوم در مقابل نفاق بود. يا علي |
127 |
نام و نام خانوادگي: مالك اشتر -
تاريخ: 01 دي 88
سلام بر مومنان. جناب بي طرف( طرف عمر) مثل اينكه بلا نسبت جمع شما علاوه بر كوري و كري احمق هم تشريف دارين. بله؟!!!!!!!!! بندهي خدا كجاي دنيا ديدي اسم عمر تورو ببرن. از مسيحي تا كليمي از لاييك تا بودايي از همه فرق علي را ميشناسند و آرزوي يك لحظه هم نشيني با ايشان را در زمانش دارند. تو چيچي ميگي عدل مفعول ....... خوبه كه همين عمر 72 با گفت : لولا علي لهلك العمر. اگه عدل داشت اون جنايت رو نميكرد. ??? آره از اين بيشتر چي ميخوايي باشه. يا الله تبارك و تعالي. |
128 |
نام و نام خانوادگي: سجاد -
تاريخ: 01 دي 88
سلام به نظر بنده اين مطالب با شخصيت امام علي اصلا جور در نمياد البته من خودم شيعه ام وافتخارم ميكنم خوب ولي هميشه بي تعصب حرف ميزنم |
129 |
نام و نام خانوادگي: مرتضي -
تاريخ: 04 دي 88
من سوالم از اهل سنت اين است که انها خود به واضحي سنت شکني ميکنن ولي به ما خورده ميگيرن شما خودتون واسه پيغمبر مقبره و بارهگاه درست کرديد و جرات خراب کردن گنبد اقا رسوال اله رو نداريد چهطور به خودتون اجازه داديد قبور ائمه بقيع رو خراب کنند چرا براي درس دادن به ما شيعيان اول از قبر اقا رسول اله شروع نکرديد پس شما هستيد که داريد سنت شکني ميکنيد/// اکثرهم لا يعقلون/// |
130 |
نام و نام خانوادگي: بهنام -
تاريخ: 08 دي 88
چي شد چيزايي كه نمي تونين جواب بدين چرا رو سايت نميارين؟ خودتون بريد ببينيد شيعه از كجا اومده؟ همه ي شما مي دانيد كه يك زمان كل ايران اهل سنت بود. آبا و اجداد شما اهل سنت بودند . با زور شمشير شاه اسماعيل ملعون شيعه شدند. بريد تاريخ را بخوانيد. تا زماني كه ايران دست اهل سنت بود داراي اقتدار بود ولي از زمان اسماعيل ملعون ايران فقط خوار و ذليل شد. حالا هم ولايت فقيهتان را مي بينيم كه خود شما بر عليه آن قيام كرده ايد. سي سال با نام اسلام چپاولتان كردند آنقدر بي مغز بوديد قبول مي كرديد.تنها خدا ما را بس است. و كفي بالله وكيلا . آنقدر بي مغزيد امام مهدي را هم تراز خدا قرار مي دهيد. اداره ي عالم را از او مي دانيد. شرك از اين واضح تر؟ لا ال الا الله محمد رسول الله. خدايي تنها ازآن خداست. محمد فقط انساني ساده است كه تنها وحي بر او نازل مي شود. نه فريادرس است نه منجي. ابلاغ كار او بود. بقيه ي راه با امت است. امام مهدي ؟ يعني چي؟ بياد كه قيامت بشه؟ ميخوام صد سال نياد. به چه درد من مي خوره. مهدي من خود من هستم. مگر مهدي خداست كه بياد آدمها رو هدايت بكنه. من مهدي خودم هستم. مگر داريم افسانه ميگيم كه مهدي غايب است. اونايي كه عمر دراز دارن فقط تو قصه هاي هزارو يك شبه. حضرت نوح جداست. او به صراحت در قرآن آمده. ولي مهدي چه؟ اگر واقعا مسئله ي مهمي است چرا در قرآن هيچ بحثي راجع بهش نكرده ؟ نمي دانم خودتان را به خنگي زده ايد يا واقعا خنگيد؟ نمي دانم. جواب نظر: !!! جناب بهنام بيشتر نظرات شما علني شده است و انها هم كه علني نشده است ، به خاطر اهانت بوده است . گروه پاسخ به شبهات |
131 |
نام و نام خانوادگي: معين بلدژ -
تاريخ: 08 دي 88
به اميد روزي که درغگويان روا بشن ما مسلمونها به جاي اينکه همه رو به راه راست هدايت کنيم و با هم ديگه خوب بشيم آبروي همه مسلمونها توي جهان رو مي بريم خون هم ديگه مي ريزيم که ثابت کنيم شيعه يا سني حرف اول مي زنه به جاي اينکه به جهان ثابت کنيم خدا کيه نمونه کارهاي مونون مي فرستيم به جهانيان که موجب تمسخر شده ايم خدايا شکرت کاش حضرت مهدي بود و مي گفت هدف اصليش براي موندن چيه که همه خدا رو ببينن مردوم کجايين |
132 |
نام و نام خانوادگي: بهنام -
تاريخ: 09 دي 88
سلام بر مالك اشتر ملعون. مثل اينكه بايد بهتون بگم مالك اشر يكي از بزرگترين منافقان در اصل يهودي زمان حضرت علي بود. اين مسئله يك اريخ ثابت و محقق هست. كجاي دنيا اسم علي رو بردند. اگر يك بار ثابت كنيد من ديگر با شما بحث نخواهم كرد. نه تنها علي بلكه ابوبكر . عمر. عثمان. تنها اسم محمد بر زبان همه ي اديان هست. آقاي با سواد. |
133 |
نام و نام خانوادگي: ص.صالح -
تاريخ: 10 دي 88
با سلام ميخواستم به اين دوستاني كه ميگن تعداد افراد شيعه كم است و تازه اينها فرقه فرقه هم هستند و با هم اختلاف هم دارند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ كجاي قرآن گفته كه حق با جمع و تعداد بيشتره تازه مگر شما سني ها فرقه فرقه نيستيد حنفي،مالكي،حنبلي،شافعي،......اين ايراد را اول به خودتان بگيريد بعد به بقيه پس بياييد اول اختلافات خودتان را برطرف كنيد و بعد به بقيه تهمت بزنيد مذهب شما پر است از تند روي ها و ياوه گويي ها و زورگويي ها نه به ما بلكه به هم كيشان خودتان هم رحم نمي كنيد بعضي ها از آن طرف ديوار ما افتند شما از اين طرف به عنوان مثال ازدواج هايي كه به زور به دخترانتان تحميل ميكني،حجاب هاي افراطي،به زنان اجازه نميدهيد در مسجد اعتكاف كنند،روي صفحه گوشي نام مثلا الله ومحمد را نمي گذاريد چون بي حرمتي ميشود............پس تنها به ديگر مذاهب ايراد نگيريد،ايرادهاي مذهب خودتان را هم ببينيد مذهب سني دارد ديگر شورش را در مي آورد اينها را گفتم كه فكر نكنيد كسي از اين كارهاي افراطي شما كه هيچ جايي در اسلام ندارند،خبر ندارد هرچي بدبختي داريم از همان روزي است كه عمر شما به پيامبر اسلام توهين كرد و نگذاشت پيامبر اسلام بنويسد و مردم از گمراه شدن نجات پيدا كنند بله هر چه بدبختي كه مردم تا آخر عمر ميكشند باعث و باني آن عمر شماست .......يا علي |
134 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 11 دي 88
جناب نگارنده فحاشي شماره 131 چطور شد؟ هزار و چهارصد سال است که ما را ميکشيد به اين بهانه که به صحابه توهين ميکنيم و حالا خود شما علنا به صحابه فحاشي ميکنيد؟ عجب عدالتي داريد شما. ملعون اون عمروعاص است که ماده پستانداري که او را زائيد ارزانترين در نوع خودش بود. عجب که صبح تا شب صحابه صحابه ميکنيد ولي تا يکي از اين صحابه در تضاد با اصنام شما هستند آن را منافق و يهودي ميناميد. از خدا طلب عفو کن و از سردار شريف و رشيد و زاهد اسلام آن مجاهد باطن و ظاهر دست يمين اسد الله جناب مالک اشتر معذرت خواهي کن. همچنين اين را بدان صبر برادر ما مالک اشتر عزيز ما خيلي خيلي کمتر از مولايش است. فوري از او معذرت خواهي کن مگرنه خداوند بد عاقبتت ميکند. ********** ولي در باب حضرت اميرالمومنين علي ابن ابيطالب (عليهما السلام): در تمام حکومت هاي تاريخ فقط و فقط يکي را به من نشان ده که در آن ماليات اجباري وجود نداشته باشد. يا علي |
135 |
نام و نام خانوادگي: بهنام -
تاريخ: 12 دي 88
با سلام خدمت آقاي مومن. مگر جناب آقاي مالك اشتر موميايي نفرين كرده مي باشند. كه نفرينش مرا بگيرد. تازه اون مال تو فيلمهاست. آن سردار رشيد اسلام با همكاري عبدالله بن ابي ملعون نقشه ي شهيد كردن حضرت عثمان را ريختند. چي شد جرات نداري اسم من را بياري؟ آقاي مومن. اسمت مباركه ولي خودت... شما شيعه ها از همان بچگي فرزندانتان را به دشنام دادن به خلفا و صحابه عادت مي دهيد و اگر واقعا بر حقيد بگذاريد خودشان وقتي بزرگ شدند تحقيق كنند. شما به پيغمبر تهمت بي ناموسي مي زنيد. بي حرمتي از اين بالاتر؟ علي را بالاتر از پيغمبر مي دانيد. امام مهدي را جانشين خدا مي دانيد. شرك از اين واضح تر؟ ??? ??????? ???? ???? ??? |
136 |
نام و نام خانوادگي: بهنام -
تاريخ: 13 دي 88
سلام خدمت واليان اين سايت. واقعا خنگيد. خودتون داريد مي بينيد كه حرفهاتون كلاً دروغه. ولي باز هم جدل مي كنيد. كارتون فقط قيچي كردنه مطالبه. مي خواهيد به زور هم شده تشيع را بر حق بدانيد. ما اهل سنت پيرو رسول خدا هستيم. شما هم پيرو علي باشيدو ببينيم كدوم يك از ما حقه يك زمان معلوم خواهد شد.چرا مطالب من رو رو سايت نميارين؟ فقط ميگم اگر واقعا بر حقيد يك سفر به زاهدان داشته باشيد. با علماي ما بحث كنيد. چرا فقط آنها را ترور مي كنيد؟ آقاي مكارم شيرازي پارسال طي يك بحث و گفتگو فقط 10 دقيقه تحمل كرد و توانست با يوسف قرزاوي بحث كند. بايد ديگه از خودتون خجالت بكشيد. اگر جرات داريد همه ي مطالب من رو روسايت بيارين. جواب نظر: !!! دوست گرامي 1- آيت الله مكارم شيرازي چه زماني با آقاي قرضاوي (ونه قرزاوي) مناظره داشتهاند ؟! لابد مقصود شما برنامه شبكه الجزيره در مصاحبه با آقاي هاشمي و قرضاوي در مورد اسلام است ( و نه مناظره) ! كه انهم حدود يك ساعت طول كشيد ! 2- آيا ما علماي اهل سنت را ترور ميكنيم يا همه روزه شيعيان توسط اهل سنت ترور ميشوند ؟ و علماي واقعي اهل سنت نيز توسط وهابيون ترور ميشوند (نمونه بارز آن ترور ماموستا شيخ الاسلام در كردستان كه توسط چند جوان وهابي و به خاطر مخالفت با آنان ترور شد) گروه پاسخ به شبهات |
137 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني (شاه اسماعيل صفوي) -
تاريخ: 13 دي 88
سلام عليکم آقاي بهنام آيا اين شيعه است که به پيامبر ص تهمت بي ناموسي ميزند يا فقه شما اهل سنت؟؟؟؟ آيا اين علماي شما نيستند که براي محرم شدن ، شير دادن افراد بزرگسال را توسط شما زنان بزرگسال حلال ميدانند؟؟؟؟ ميتواني بگوئي که عالم نماهائي شما بر چه مبنائي مبادرت به صدور چنين فتاواي چندش آور و خنده دار و احمقانه که از يهود گرفته شده است ميکنند؟؟؟ مگر نه اين است که فتاواي علماي شما با استناد به عايشه مي باشد؟؟؟؟ پس بي سوادي خود را با بي غيرتي تان جمع کرده و بر حماقت و جهل خود فخر نموده و نام آن را هم اسلام گذاشته ايد.!!!!! به خدا قسم زبان شماها را شاه اسماعيل صفوي بهتر از هر کسي ميدانست. خلفاي شما دين تحريف شده يهود را توسط ابوهريره ها و کعب الاحبارهاي ذره ذره به شماها تزريق کردند. آيه 51 سوره مائده را بخوان نفرت خدا از خلفاي خائن و گناهکار و حيله گرتان در آن آيه به وضوح بيان شده است. قال الله تعالي: اي اهل ايمان يهود و نصاري را هرگز به دوستي مگيريد و هر کس از شما چنين نمايد از آنان خواهد بود و خداوند قوم ستمکار را هدايت نميکند. آيه 51 سوره مائده لابد خود بهتر ميداني خلفاي سه گانه شما در همکاري نزديک با يهود بوده اند. به فرموده حضرت علي ع در صحيح بخاري شما: خلفا هم خيانت کردند هم جنايت کردند هم گناهکار بودند راه شيعه راه آن امام بزرگوار است بيخود خودتان را خسته نکنيد بهتر است شما به مادرت بگوئي که به دوستانت شير دهد تا جماعت اهل سنت با تو برادر شوند پيشنهادي هم برايت دارم ميتواني به منبع شير مادرت چند لوله وصل کني تا بطور همزمان تعداي از دوستانت از آن شير تناول کنند و برادر رضاعي تو گردند. البته سعي کن اين کار را بدور از چشمان پدرت بکني چرا که مي ترسم غيرت نداشته اش فوران کند و گوش تو را داغ نمايد ( البته در صورت برخورداري از نعمت غيرت) درود بر مالک اشتر ع صحابه رسول خدا ص و علي بن ابيطالب اشهد ان لااله الاالله --- اشهد ان محمدآ رسول الله --- اشهد امير المومنين عليآ حجة الله |
138 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني (شاه اسماعيل صفوي) -
تاريخ: 13 دي 88
سلام مجدد يک هديه هم برايتان دارم http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=shobheh&id=32 مواظب باش از بابات کتک نخوري بهنام جون |
139 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 13 دي 88
جناب بهنام بنده دقيقا نميدانم دين شما چيست. ولي لطفا از تمسخر اعتقادات عموم مسلمين دست برداريد: «تازه اون مال تو فيلمهاست.» اگر شما کوچکترين اطلاعي از قرآن کريم داشتيد ميدانستيد که لعن و نفرين افسانه فيلم ها نيست: «لعن الذين كفروا من بني إسراءيل علي لسان داود و عيسي ابن مريم ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون» ************ در مورد تهمت شما به مجاهد راه خدا مالک اشتر (رحمة الله عليه) در اين صفحات پاسخ داده شده است: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=144 http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=47 ************ «شما شيعه ها از همان بچگي فرزندانتان را به دشنام دادن به خلفا و صحابه عادت مي دهيد» اگر دشنام دادن به صحابه بد است پس لطفا از دشنام به سردار اسلام جناب مالک اشتر (رحمة الله عليه) دست برداريد. *********** «شما به پيغمبر تهمت بي ناموسي مي زنيد» اگر فقط يک نمونه از کتب و توشته ها و سخنان ما بياوري که ما اين عمل زشت را انجام ميدهي در جا بنده از مذهب خود برميگردم. *********** «علي را بالاتر از پيغمبر مي دانيد» دروغ ميگوييد. ما حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) را شاگرد نبي اکرم (صلي الله عليه و آله) ميدانيم. *********** «امام مهدي را جانشين خدا مي دانيد. شرك از اين واضح تر؟» ناداني تو آنقدر است که حتي خلافت خدا در زمين را شرک ميداني: «يا داود إنا جعلناك خليفةً في الْأَرض فاحكم بين النّاسِ بالحق ...» ******************** اين بود از پاسخ هاي ما به اتهامات شما. هدف شما از طرح اين اتهامات بياساس و بدون سند جز اين نيست که براي جنايت شنيع خود شريک ، ولو به دروغ، بتراشيد. کدام جنايت؟ جنايت و خباثتي به نام توهين به مقام والاي صديق اکبر محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله): ******* نسبت افسون شدن و از دست دادن عقل به خيرالبشر ******* صحيح البخاري؛ جلد هفتم؛ شماره 658: عايشه روايت کرده است که مردي به نام لبيد بن الاعصم از طايفه بني زريق؛ محمد را سحر مي کرد و او را وادار مي نمود تصور کند کاري انجام داده که در واقع آن کار از او سر نزده بود. صحيح البخاري؛ جلد هفتم؛ شماره 660: عايشه روايت کرده است که پيامبر الله؛ گاهي اوقات سحر و افسون مي شد و فکر مي کرد با همسرانش همخوابگي کرده؛ در حاليکه در واقع به چنين عملي دست نزده بود..... او در چنين زماني زير اثر سحر و افسون قرار مي گرفت. صحيح البخاري؛ جلد هفتم؛ شماره 661: عايشه روايت کرده است؛ محمد پيامبر را چنان سحر و افسون مي کردند که او فکر ميکرد؛ کارهايي انجام داده که هيچگاه به آن کارها دست نزده بود. ***** نسبت قصد خودکشي به عقل کل ******** نزول وحي براي مدتي قطع شده بود و پيامبر بسيار ناراحت گشته بود، بنابر آنچه ما شنيده ايم، او چندين بار قصد داشت خود را از بالاي کوه ها به پايين پرتاب کند و هربار که به بالاي کوه ميرفت تا خود را پايين بياندازد، جبرئيل در مقابل او ظاهر ميشد و ميگفت "اي محمد! تو قطعاً رسول الله هستي!" بعد از آن قلبش آرام ميگرفت و خود نيز آرام ميشد و به خانه باز ميگشت. هرگاه بين نزول وحي وقفه اي بلند مي افتاد او باز هم، همينکار را ميکرد، و جبرئيل بر او نازل شده و همان حرف را تکرار ميکرد. [صحيح بخاري 2/340] **** نسبت منجيک و دلقک داشتن به زاهدترين خلايق ********* «عمر مي گويد: در زمان نبي اکرم مردي بنام عبدالله كه ملقب به حمار (الاغ) بود، وجود داشت. او رسول الله را مي خنداند. آنحضرت او را بخاطر شراب خواري، حد زده بود. روزي، همين شخص را (بخاطر شراب خواري) نزد رسول خدا آوردند. پيامبراکرم دستور داد تا او را حَد بزنند. يکي از حاضران گفت: خدايا! او را لعنت کن. چقدر شراب مي خورد. نبي اکرمفرمود: «او را لعنت نکنيد. بخدا سو گند تا جاييکه من مي دانم او خدا و رسولش را دوست دارد»» (بخاري: كتاب حدود:باب زدن با شاخة درخت خرما وكفش) **** وقتي غيرت عمر از غيرت خلق عظيم بالاتر ميشود *********** «عمر ميگويد: در سه مورد، نظر من با وحي پروردگار موافق گرديد: يكي اينكه گفتم: اي رسول خدا! چقدر خوب است كه در مقام ابراهيم نمازبخوانيم. خداوند اين آيه را نازل كرد: وَاتخذوا من مَقَامِ إبراهيم مصلي دوم اينكه گفتم: اي رسول خدا! چقدر خوب بود كه شما همسران خود را دستور مي داديد تا حجاب نمايند. زيرا انسانهاي خوب و بد با آنان سخن ميگويند. آنگاه، آية حجاب نازل شد. سوم، زماني كه همه همسران رسول الله با وي درگير شدند، من به آنها گفتم: اگر رسول الله همة شما را طلاق دهد، خداوند متعال همسران بهتري از شما به او عنايت خواهد فرمود. آنگاه، آية معروف عسى رَبهُ إن طَلقَكُنّ أَنْيُبَدِّلَهُ أَزْوَاجا خَيْرا مِنْكُنَّ در اين باره نازل شد.»( کتاب نماز: باب آنچه در باره قبله آمده است) ****** نسبت تکبر و کوچک بيني ديگران به سرور عابدين **** آيات ابتدايي سوره عبس را به مقام عظيم محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) نسبت دادن: «عَبَسَ وَتَوَلى# أَن جَاءَهُ الأَعْمَى# وَمَا يدرِيك لعلهُ يَزَّكى ....» *********** نسبت هذيان گويي به ايشان و .... http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=shobheh&id=8 ********** براستي هدف شما از اين همه توهين و بدگويي از خاتم النبيين (صلي الله عليه و آله) چيست؟ جز اين است که او را ناتوان از انتخاب جانشين معرفي کنيد؟ جز اين است که بر خلاف عتيق او را صاحب درايت کافي براي وصيت کردن نميدانيد؟ در پايان بنده هم به پيروي از شاهنشاه خاورميانه جناب شاه اسماعيل زمان براي شما هديه اي دارم: http://www.valiasr-aj.com/persian/pages.php?bank=maghalat&id=102 عليا ولي الله عليا حجة الله عليا وصي رسول الله |
140 |
نام و نام خانوادگي: بهنام -
تاريخ: 14 دي 88
سلام آقاي سعيد حسيني. در اون حد نيستي كه بخوام باهات بحث كنم. از كوزه همان تراود كه دروست. شما لطفا دخالت نكنيد. آقاي مومن منطقي تر مي باشند. با سلام خدمت آقاي مومن.تهمت بي ناموسي به پيغمبر( داستان افك. حضرت عايشه) كه شما ها هميشه تكرار مي كنيد. . انا جعلناك خليفهً( خليفهً) نگفته خليفتي. اگر كمي نحو بدانيد يعني جانشين يك كس ديگر. كه اگر قرآن را خونده باشيد خواهيد فهميد كه قبل از انسان موجودات ديگري هم روي زمين بوده اند. منظور جانشيني آنان است. آقاي با سواد سوره ي ناس و فلق رو بخون متوجه خواهي شد كه سحر و افسون چند بار گريبان گير پيامبر شده است. از جانب زنان يهود.آيه قرآن صراحتا درباره دوستي ابوبكر و پيامبر وجود دارد. آنوقت شما فقط به دروغ هاي قبيح يهود منشانه ي خود متوسل مي شويد. اما در مورد جانشيني. حديث كامل غدير : من كنت مولاه فهذا علي مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه.فقط مي خوام ترجمه كني. كاري به بقيه ي ماجراها ندارم. اينكه صحابه يادشون رفته يا به علي خيانت كردند. شاهنشاه خاورميانه؟ مزاح نفرماييد. از زمان شاه اسماعيل ايران به جز خواري و ذلت چيز ديگري نصيبش شده مگر؟ همه ي دنيا مي دانند شاهنشاه اسلام سلطان صلاح الدين ايوبي مي باشند. لابد او را هم كافر مي دانيد. حالا اين آيه رو ترجمه كن: انا فتحنا لك فتحا مبينا/ ليغفر لك الله ما تقدم من ذنبك وما تاخر و يتم نعمته عليك و يهديك صراطا مستقيما./ مگر نمي گيد پيامبر معصوم بودند. خب يعني چي؟ مگر پيامبر در صراط مستقيم نبودند.؟ مگر گناهكار بوده اند كه بخشيده شوند؟ |
141 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني (شاه اسماعيل صفوي) -
تاريخ: 14 دي 88
با سلام بهنام جون قهر نکن دادا حالا عيبي نداره که کم آوردي سعي کن هميشه خوب مطالعه داشته باشي در مورد شير دادن که بهت گفتم يه کم بيشتر فکر کن شايد يه چيزائي يادت بياد خودتم خوب ميدوني که چقدر عقايدتون مزخرفه که حتي مي ترسي بحث را ادامه بدي!!!! به هر حال من قبلا پيشنهادم و بهت دادم (دوستان کامنت شماره 135 و 136 را بخونند) راستي خودتم خوب ميدوني که به عقايد و خلفاي همان عقايد هيچ اعتمادي نداري که توي اين سايت پيدات ميشه وگرنه خودت خوب ميدوني اينجا جاي تو نيست اگر بقول خودت صراط المستقيم همين راه لواط کارهاي الباني و هابي و شير دادن زنان به مردان است که بايد بگم شما ها سالهاست در صراط المستقيمتان هستيد صراط المستقيم شيعه قرآن و اهل بيت ع طبق قرآن و حديث ثقلين پيامبر اکرم ص است اگر پيامبران و خلفاي شما را يهوديان تشکيل ميدهند به خودتان مربوط است خواهشآ آنرا به اسلام نچسبانيد. عقايد مزخرفتان به قدري مسخره است که خود تو از جواب تفره ميروي اگر جوابي داري بگو نه تنها من بلکه همه ي کسانيکه از سايت ديدن ميکنند منتظرند يا حق |
142 |
نام و نام خانوادگي: بهنام. -
تاريخ: 15 دي 88
آقاي حسيني. تموم حرفهايي كه زدي رو نگاه كن. يك حرف مستدل توش پيدا ميشه كه من بخوام جوابشو بدم. در مورد شير دادن اگر مدرك آوردي جوابتو ميدم. اما تو جواب منو بده. صيغه يعني چي؟ جز اينكه ما بهش مي گيم فاحشه ي شرعي يا زناي شرعي. كدوم عقل سليمي عقد براي يك روز يك ساعت يا يك ماه رو قبول مي كنه؟ اصل اسلام عربستان مي باشد. حالا تو معلوم نيست از كدوم دهات قحطي زده اومدي ادعاي دينداري مي كني. برو جانم. برو با هم دهن خودت بپر. آدمي كه اولين حرفي كه مي زنه فحش و ناسزاست ديگه هيچ انتظاري ازش نمي ره. در مورد غدير پرسيدم چرا همتون سكوت كرديد؟ من كه چيزي نگفتم فقط گفتم حديث رو معني كنيد. اگر با يه حديث كل يه مذهب ميره زير سوال ديگه نبايد اسمشو بذاريد دين و اعتقاد و مذهب. يا آيه اي كه آوردم. به خدا خودتون مي دونيد داريد اشتباه مي كنيد آنوقت باز هم داريد جدل مي كنيد. ْخه ديگه خيلي حيا و رو مي خواد عليه آيه ي قرآن نظر بدي. آنچه شما بايد بدانيد اين است كه اسلام با ايمان آوردن حمزه و عمر سربلند كرد و خود را مطرح كرد. لابد مي گيد علي اسلام را آشكار كرد. اگر اين حرف را بزنيد ديگر خيلي ... علي آن هنگام فقط 11 سال داشت . حق شما امام زمان مي باشند كه معلوم نيست الان مشغول چه كاري هستند. حق ما خدا مي باشد. و كفي بالله وكيلا. بعد از 1400 سال كه حسين شهيد شده هنوز درس شهيد شدنشو نفهميديد. فقط بلديد بريزيد تو خيابون و سينه زني كنيد. به جز اون كار ديگه اي هم بلد نيستيد. |
143 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني (شاه اسماعيل صفوي) -
تاريخ: 16 دي 88
سلام بهنام جون عصباني نشو دادا پياده شو باهم بريم اولا شهادت آقاي ما حضرت حسين بن علي ع توسط خلفاي خائن شما صورت گرفته و اتفاقا ما خوب فهميديدم که فسلفه شهادت آن بزرگوار چه بوده است بگذار يک هديه ديگر بهت بدم بهنام جون امام زمان عج در زيارت ناحيه مقدسه خطاب به امام حسين ع سلامهاي زيادي با معاني مختلفي به آن بزگوار عرضه ميدارد اما اون چه که خيال من و امثال مرا راحت ميکند و باعث ميشود که امروز اينجا، در اين سايت براحتي و با قدرت جواب تو وامثال تو را بدهم اين است: در فرازي از زيارت ناحيه مقدسه مي فرمايد: سلام بر آقائي که بدست فرزندان زنا کشته شد تکليف روشن است زنازادگان دشمن اهل بيت ع هستند و حلالزادگان هرگز دشمن نخواهند بود بلکه دستان اهل بيت ع هستند همان حضرت حمزه که لقب سيدالشهدا گرفت را هم اگر مطالعه داشتي يکي از صحابه هاي شرابخوار و زناکارتان بنام وحشي به شهادت رساند کسي که مولايش وحشي باشد هيچ انتظاري نميتوان از او داشت. همين وحشي مگر غلام هنده نبود؟؟؟ کمي تحقيق کن ببين هنده به چه علت بنا به روايت موثق از اهل سنت به غلامان سياهپوست عشق مي ورزيده است؟؟؟؟ لابد ابن کلبي را خوب ميشناسي. ذهبي را چطور ؟ چند روايت از کتب خود ميخواهي برايت بياورم که مادر خليفه شما معاويه از زنان بدکار و مشهور و اهل پرچم بوده است؟؟؟ ( اهل پرچم يعني زنانيکه در آن زمان در عرب بدکاره بودند و خود را در اختيار مردان هوسران قرار ميداند) مثالب العرب را خوانده اي؟؟ لابد به مطالب داخل آن مبني بر ........ خلفا و . . . . فخر ميکني؟ البته اکنون مولوي هاي شما بيکار ننشسته اند و راه خلفايتان را در پيش گرفته اند بايد بگويم حديث غدير و حديث ثقلين به قدري مجکم است که نه تنها مذهب شما بلکه مشروعيت خلفاي شما را هم زير سئوال برده است جواب تمام سئوال هاي تو در مورد غدير در اين صفحه موجود هست: http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1323 در مورد شير دادن در همين سايت منبع فتوا دهنده ي آن قيد شده و نيز فايل صوتي آن موجود است البته خود شما او را بهتر مي شناسيد و دروغها و ترفندهاي شما قديمي شده است من مطمئنم تو و امثال تو هيچ شناختي از دولت وهابي يهودي زده ي عربستان ندارند بهتر بود به نظرات بقيه همکيشانت در همين سايت در بخشهاي مختلف در مورد عربستان نگاهي مي انداختي تا الااقل اختلاف نظر خود با همکيشانت را در مورد عربستان مي فهميدي و موجبات تفريح و خنده ديگران فراهم نميکردي اللهم العن الجبت و الطاغوت |
144 |
نام و نام خانوادگي: شهاب سرخ -
تاريخ: 16 دي 88
باسلام خدمت تمام برادران عزيز ديني:آنچه که خداوند متعال مي پسندد و مورد رضايت رسول مکرم اسلام نيز است وحدت ويکپارچگي امت اسلامي است آن هم در اين شرايط که کفر والحاد تمام قد وباتمام قوا در مقابل اسلام ايستاده وهدفي جز ريشه کني اسلام زنده،پويا ومبارز وتبديل آن به اسلامي سست سازشکار ومنفعل ندارد،پس بجا وشايسته است که تمام ملل وفرق اسلامي بجاي جدل بايک ديگر و سعي دراثبات حقانيت خود توجه بيشتري به مشترکات ديني نموده وآن مشترکات را وسيله اتحاد وبرادري بيشتر بنمايد تا دشمن را نا اميد وطمع اورا برا ايجاد جدايي ونفاق قطع نماييد ،والا فرق بين حق وباطل مثل فرق روز وشب کاملا اشکار ومشخص است کافي است آن که طالب حق است اولا لجاجت وعناد را کنار بگذاردوثانيا با توکل واعتماد ويقين کامل ازخدا بصيرت وبينايي مشاهده وکشف واقعيات راطلب کند که اگر صادق باشد خدا انشا الله راه را به او نشان خواهد داد. |
145 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 17 دي 88
جناب بهنام *********** «تهمت بي ناموسي به پيغمبر( داستان افك. حضرت عايشه) كه شما ها هميشه تكرار مي كنيد» فعلا که شما داريد تهمت به ما ميزنيد. بنده گفتم اگر حتي يک سند از کتب ما بياوريد بنده از مذهب خود برميگردم. در هر صورت اينجا را بخوان: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1265 تا بداني که واقعه افک به عايشه کوچکترين ربطي ندارد. اگر هم خيلي مايل هستيد که عايشه را از زبان خودتان بشناسيد اينجا را نگاهي بيانداز: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=96 ************* در مورد اصرار عجيب شما در مخالف با سنت و اجماع مسلمين در مورد کلمه «خليفة الله» به اين صفحات رجوع کن و کلمه «خليفة الله» را جستجو کن: «الكشاف» http://hadith.al-eman.com/Islamlib/viewchp.asp?BID=244&CID=7 «خليفة مني لأن آدم كان خليفة الله في أَرضه وكذلك كل نبي " إنا جعلناك خليفة في الأرض "» «البداية والنهاية» http://www.al-eman.com/ISLAMLIB/viewchp.asp?BID=251&CID=100 «إذا أقبلت الرَّايات السُّود من عقب خراسان فأتوها ولو حبواً على الثَّلج فإنَّ فيها خليفة الله المهدي» «كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال» http://www.al-eman.com/Islamlib/viewchp.asp?BID=137&CID=196&SI=q3 « فتح الباري شرح صحيح البخاري» http://www.al-eman.com/hadeeth/viewchp.asp?BID=12&CID=323 همچنين اين صفحه: http://islamacademy.al-eman.com/islamlib/hadeethlist.asp?BID=136&CID=43 «قال الحسن قال النبي صلى الله عليه وسلم: (من أمر بالمعروف أو نهى عن المنكر فهو خليفة الله في أرضه وخليفة رسوله وخليفة كتابه» و .... *********** اما نکته جالب در اين صفحه است: http://www.al-eman.com/Islamlib/viewchp.asp?BID=136&CID=9 «والمعني بالخليفة هنا - في قول ابن مسعود وابن عباس وجميع أهل التأويل - آدم عليه السلام، وهو خليفة الله في إمضاء أحكامه وأوامره، لأنه أول رسول إلى الأرض» ************ حال زمان آن رسيده است که اندکي از تهمت ناروا زدن و هرزه زباني دست برداري و در آيات خداوند تعمق و تدبر کني که براستي قرآن نيکو کتابي است: خداوند علي و کبير در قرآن مجيد ميفرمايد: «فالحكم لله العلي الكبير» پس به نص صريح خداوند حکم به طور کامل به او تعلق دارد. اما خداوند در اين آيه به رسولش ميفرمايد: «يا داود إنا جعلناك خليفة في الأرض فاحكم بين الناس بالحق ...» آيا حکم صادر کردن «به حق» جز جانشيني خداوند در زمين است؟ اگر به حق حکم صادر کرن در زمين جانشيني خداوند در زمين نيست پس چه چيز ميتواند جانشيني او باشد؟ مگر خداوند حکيم نيست؟ مگر خداوند نميفرمايد «أليس الله بأحكمِ الحاكمين». پس چرا خداوند «حکم دادن» را به ديگري واگذار کرده است؟ «فاحكم بينهم بالقسط» «فاحكم بينهم بما أنزل الله» «فاحكم بين الناس بالحق» آيا اين حکم دادن ها جز جانشيني «و هو خير الحاكمين» است؟ آخر مگر نميبيني که خداوندي که خود را «احکم الحاکمين» و «خير الحاکمين» مينامد معصومين را امر به حکم دادن ميکند. آيا اين امر جز به معناي خليفه الله بودن است؟ ******************* حال در اين آيات روشنگر دقت کن: «و إذ قال ربك للملاءكة إني جاعل في الأرض خليفةً قالوا أتجعل فيها من يفسد فيها و يسفك الدماء و نحن نسبح بحمدك و نقدس لك قال إني أعلم ما لا تعلمون» آيا موجودات قبل از انسان در زمين خونريزي نميکردند؟ آيا دايناسور ها کم خون ريختند؟ اگر واقعا مساله، مساله خلافت موجودات قبل از انسان ها بوده است پس چرا فرشتگان خود را با آدمي «مقايسه» کردند؟ >>>> مگر قرار بود که فرشتگان خليفه دايناسور ها و حن هاي روي کره زمين شوند ؟؟؟ <<< آيه بعدي را دقت کن: «وعلم آدم الأسماء كلها ثم عرضهم على الملائكة فقال أنبئوني بأسماء هؤُلاء إن كنتم صادقين» چرا خداوند برتري آدم روي زمين را بر فرشتگان آسمان نشان ميدهد؟ آيا با عقل جور ميايد که: 1)خداوند ملائکه را جمع کند 2) به آنها اعلان کند که خليفه روي زمين قرار خواهم داد 3) آنها مرتبه و مقام خود را به خداوند بگويند 4) سپس خداوند با سوالاتي برتري آدم صالح را بر آنها نشان دهد: 5) و سپس فرشگان را امر به سجده به انسان کند >>>>> که چه بشود؟ که انسان قرار است خليفه جن و دايناسور و نئاندرتال شود؟؟ <<<< ************* عجب. شما ميبينيد که خداوند انسان را: «مسجود ملائک» «لازم الاطاعة» «حاکم» «عالم» و .... قرار ميدهد و هنوز در «خليفة الله» بودن او شک داريد؟ براستي که منبع اين شک همان شيطاني است که بر انسان سجده نکرد. اي واي و خسران بر انساني که در تخريب مقام و منزلت خود با شيطان عدو مبينش همکاري کند!!! ***************** حال منشاء اين سخنان جاهلانه در نفي مقام خليفة الله بودن چيست؟ «عن ابن أبي مليكة قال: قيل لأبي بكر: يا خليفة الله فقال: لست خليفة الله ولكني خليفة رسول الله، وأنا راض بذلك»!!!!!!!! اين يعني خود عتيق هم ميدانست که در حد و اندازه «خليفة الله» نيست. منتهي چون مانند شما رسول الله(صلي الله عليه و آله) را ، نعوذبالله، يک انساني که دچار فراموشي و هذيان و سحر و ... ميشود ميدانست از اينکه خود ناچيزش را جانشين او بداند ابايي نداشت!!!! آري. عتيق همانند شما هيچگاه معني «خلق عظيم» را نفهميد. عتيق و پيروانش «خلافت الله» را به کل منکر ميشوند تا مردمان را هرچه بيشتر از خليفة الله دور کنند. يا علي |
146 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 19 دي 88
جناب بهنام حب و دوستي شما نسبت به عمر و عايشه چنان شديد است که حاضر هستيد هر گونه توهين و افترا و نزول مقامي را براي وجود مبارک پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) به کار ببنديد تا در عوض منزلت کاذب و دروغين اصنام خود را بالا ببريد. «الذين يتخذون الكافرين أَولياء من دون المؤمنين أيبتغون عندهم العزّة فإِن العزّة لِلّه جميعا» طبيعي است براي اينکه اين «اولياء من دون المومنين» خود را هر چه بيشتر در انظار عمومي مقام و منزلت دهيد شروع به تخريب شخصيت اولياء الهي ميکنيد: ************* «: انا فتحنا لك فتحا مبينا/ ليغفر لك الله ما تقدم من ذنبك وما تاخر و يتم نعمته عليك و يهديك صراطا مستقيما./ مگر نمي گيد پيامبر معصوم بودند. خب يعني چي؟ مگر پيامبر در صراط مستقيم نبودند.؟ مگر گناهكار بوده اند كه بخشيده شوند؟» «اگر با يه حديث كل يه مذهب ميره زير سوال ديگه نبايد اسمشو بذاريد دين و اعتقاد و مذهب. يا آيه اي كه آوردم.» جناب بهنام مذهب ما ميره زير سئوال؟ مطمئن هستي؟ پس اينجا را خوب نگاه کن و ببين که علماي شما چطور در تفسير يک آيه و مطابقت آن با دين حنيف اسلام گير کرده اند: http://quran.al-islam.com /Tafseer/DispTafsser.asp?l=arb&taf=GALALEEN&nType=1&nSora=48&nAya=2 جلال الدين المحلي و جلال الدين السيوطي ميگويند: «وهو مؤول لعصمة الأنبياء عليهم الصلاة والسلام بالدليل العقلي القاطع من الذنوب واللام للعلة الغائية فمدخولها مسبب لا سبب» عجب!!! پس خداوند خواسته است از گناهاني درگذرد که وجود خارجي نداشته اند!! ولي خوب جاي شکرش باقي است که اين دو عالم سني زبان به اهانت به نبي اکرم(صلي الله عليه و آله) نگشوده اند و عصمت او را منکر نشده اند. در مقابل طبري با رد نظر اين دو عالم،با بي شرمي،معني غفران را بخشايش گناهان پيش از رسالت نبي اکرم (صلي الله عليه و آله) دانسته است: http://quran.al-islam.com/ Tafseer/DispTafsser.asp?l=arb&taf=TABARY&nType=1&nSora=48&nAya=2 «فإذا لم يكن ذنوب تغفر لم يكن لمسألته إياه غفرانها معنى , لأنه من المحال أن يقال : اللهم اغفر لي ذنبا لم أعمله . وقد تأول ذلك بعضهم بمعنى : ليغفر لك ما تقدم من ذنبك قبل الرسالة» حال به نافهمي عايشه و عدم درک او از مقام و منزلت پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله) دقت کن: «عائشة قالت : كان رسول الله صلى الله عليه وسلم إذا صلى قام حتى تنفطر رجلاه فقالت له عائشة يا رسول الله أتصنع هذا وقد غفر لك الله ما تقدم من ذنبك وما تأخر ؟ فقال صلى الله عليه وسلم " يا عائشة أفلا أكون عبدا شكورا "» (صحيح مسلم) اين سخن عايشه چنان دور از عقل و دين است که حتي ابن کثير آن را رد ميکند: غريب من هذا الوجه فقوله " إنا فتحنا لك فتحا مبينا " http://quran.al-islam.com/ Tafseer/DispTafsser.asp?l=arb&taf=KATHEER&nType=1&nSora=48&nAya=2 اشکال واضح و آشکاري که در اين تفکر عايشه موجود است اين است که چگونه فتح يک شهر ميتواند باعث بخشودگي گناهان پيامبر (صلي الله عليه و آله) شود؟ نکته اي که حتي ابن کثير به آن اشاره کرده است. «وهو صلى الله عليه وسلم في جميع أموره على الطاعة والبر والاستقامة التي لم ينلها بشر سواه لا من الأولين ولا من الآخرين وهو صلى الله عليه وسلم أكمل البشر على الإطلاق وسيدهم في الدنيا والآخرة ولما كان أطوع خلق الله تعالى وأشدهم تعظيما لأوامره ونواهيه قال حين بركت به الناقة» حال به توهين ها و بيادبي هايي که قرطبي نقل کرده است دقت کن: http://quran.al-islam.com/ Tafseer/DispTafsser.asp?l=arb&taf=KORTOBY&nType=1&nSora=48&nAya=2 « وقال سفيان الثوري : " ليغفر لك الله ما تقدم من ذنبك " ذنبك " ما عملته في الجاهلية من قبل أن يوحى إليك »!!!!!!!!! مگر نعوذبالله پيامبر ما هيچگاه دچار حالت جاهليت شده بود!!! «قال عطاء الخراساني : " ما تقدم من ذنبك " يعني من ذنب أبويك آدم وحواء . " وما تأخر " من ذنوب أمتك . وقيل : من ذنب أبيك إبراهيم . " وما تأخر " من ذنوب النبيين . وقيل : " ما تقدم " من ذنب يوم بدر . " وما تأخر " من ذنب يوم حنين . وذلك أن الذنب المتقدم يوم بدر ,» سبحان الله از اين همه ناداني و حمق و گولي!!!! با بيشرمي مقام عصمت حضرت ابراهيم (عليه السلام) و ديگر انبياء الهي (عليهم السلام) را زير سوال ميبرند و بعد ميگويند که «فتح مکه» باعث بخشايش آنها شد!!!!! ***************** آري نتيجه اين بيسواد و عايشه پرستي علماي شما اين ميشود که اهل سنت چنين چرندياتي را بر زبان ميآورند: «محمد فقط انساني ساده است كه تنها وحي بر او نازل مي شود. نه فريادرس است نه منجي» ****************** لطفا به اين قاموس مراجعه کن: http://www.baheth.info/index.jsp و کلمه «ذنب» را وارد کن: ...وذَنَبُ كلِّ شيءٍ: آخرُه،... ...والذِّنابُ، بكسر الذال: عَقِبُ كلِّ شيءٍ... ..وذِنابُ كلِّ شيءٍ: عَقِـبُه ومؤَخَّره... معني اصلي و ابتدائي «ذنب» : دنباله، انتها، نتيجه کاري است. بعدها نزد خداپرستان به معناي گناه به کار برده شد. دقيقا مانند کلمات جهاد و دين. اگر به اين لينک نگاهي بياندازيد ميبينيد که اين فراموشي معناي اوليه يک کلمه بار ديگر در نزد شما موجب اختلال در شرعتان شده است: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=112 اگر به زبان عربي مسلط نيستي به اين لغتنامه دهخدا رجوع کن: http://www.loghatnaameh.com لطفا در آن لغت «ذنب» را وارد کن: اولين معنا که آشکار ميشود اين است: دُنب . دُم . دمب . دنبال . دنباله به ترکيباتي مانند: ذنب العقرب ،ذنب الثعلب، .... دقت کن. پس معناي اوليه و ابتدايي «ذنب» دنباله بوده است. از آن جهت در بين دين داران به گناه ذنب گويند که گناه عاقبت و دنباله بدي دارد. معناي صحيح اين آيات نوراني سوره فتح اين است: «تا خداوند دنباله اعمال،گذشته و آينده، تو را بپوشاند و نعمت را بر تو تمام کند و تو را در [بارديگر] در مسير حق قرار داده و نصرتي چشمگير عطا فرمايد» کدام دنباله و عواقب؟ عواقب دشمني مشرکين. عواقب کينه جويي مشرکين. آثاري که بدليل جنگ پيامبر اکرم(ص) با مشرکين در دلهاي آنها موجود بود و قصد انتقام داشتند. اين آيه خود بزرگترين دليل است بر آنکه اهل مکه به شدت درصدد انتقام کشتگان خود بودند. ولي خداوند با فتح مکه عواقب جنگهاي پيامبر اکرم(ص) را برطرف کرد و پوشاند. و دقيقا به همين دليل است که راه مستقيم بيش از پيش هويدا شد چرا که پوشاندن دنباله اعمال پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله) باعث شد که پيامبر بتواند با خيال راحت دمار از روزگار يهوديان در آورد. *********** اگر همچنان در مقام عصمت خلق عظيم شک داري لطفا اشاره کن تا دلايل عقلي و نقلي آن را بازگو کنيم.(انشاء الله) *********** در مورد حمايت بيچون و چراي شما از فحاشي هاي عايشه به مقام عصمت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) همين يک آيه بس است: «و قال الظالمون ان تتبعون الا رجلا مسحورا انظر كيف ضربوا لك الامثال فضلوا فلا يستطيعون سبيلا» ********** «آيه قرآن صراحتا درباره دوستي ابوبكر و پيامبر وجود دارد» دروغ ميگوييد. صاحب به معناي دوست نيست. در اين آيات نوراني و شريف دقت کن: «قال له صاحبه وهو يحاوِره أَكفرت بالَّذي خلقك من تراب ثم من نطفة ثم سواك رجلا» «يا صاحبي السجنِ أَأَرباب متفرقون خير أَم الله الواحد القهار» آيا کافر ميتواند رفيق و دوست يک مسلمان و يک نبي باشد؟ از من به شما نصحيت: برو نزد علمايتان و به آنها بگو چرا يک عمر «صحابه» را به عنوان «دوست» براي شما ترجمه ميکرده اند!!! ********** «اما در مورد جانشيني. حديث كامل غدير : من كنت مولاه فهذا علي مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه.فقط مي خوام ترجمه كني» دريايي از علم و دانش در اين صفحه آماده است تا اوهام را از ذهن شما بزدايد: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=130 ********** «. علي آن هنگام فقط 11 سال داشت .» البته براي بيحيايي که به ساحت مقدس نبي اکرم (صلي الله عليه و آله) توهين ميکند هيچ بعيد نيست که به جانشين برحق او حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) نيز چنين توهين کند: حناب بهنام چه کسي خود را سپر بلا پيامبر اکرم (ص) در برابر چهل شمشير از نيام کشيده کرد؟ حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) يا عمر؟ چه کسي از جانب پيامبر اکرم (ص) ماموريت يافت تا اموال به غارت رفته مهاجرين را بازپس بگيرد؟ حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) يا عمر؟ چه کسي اولين ضربات شمشير را در اولين غزوه مسلمين بدر را بر سر مشرکين کوبيد؟ حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) يا عمر؟ چه کسي در غزوه احد تا لحظه آخر با پيامبر جنگيد و از آن جناب دفاع کرد؟ حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) يا عمر؟ جه کسي در مقابل عمربن عبدود يک تنه ايستاد؟ حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) يا عمر؟ چه کسي در خيبر را از جادرآورد؟ حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) يا عمر؟ چه کسي حتي يکبار از نبرد با کفار نگريخت؟ حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) يا عمر؟ چه کسي بلااستثناء در تمامي غزواتي که از پيامبر ماموريت يافت فرمانده و رئيس بود و نه مرئوس؟ حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) يا عمر؟ ************************** «حق شما امام زمان مي باشند كه معلوم نيست الان مشغول چه كاري هستند» امام زمان(عليه السلام) ما مشغول هرکاري باشند بهتر از امام زمان شما در عشرتکده هاي رياض ميباشد: «يوم ندعوا كل أُناس بإِمامهِم» *********** «حق ما خدا مي باشد. و كفي بالله وكيلا» براي همين است که با ولي بر حق خدا وارد جنگ ميشويد؟ مگر شما نشنيده ايد که «حق با عليست و علي با حق است»؟ سخن شما من را ياد سخن عده اي مياندازد: «و يقولون طاعة فإِذا برزوا من عندك بيَّت طاءفةٌ منهم غير الذي تقول و اللّه يكتب ما يبيتون فأَعرِض عنهم و توكَّل علي اللّهِ و كفي باللّهِ وكيلا» راستي اين عده اي که ادعاي اطاعت ميکردند کدام دسته از صحابه بودند؟ مگر شما نميگوييد که هرکسي به صحابه توهين کند کافر است؟ آيا آيه قرآن را نميبيني که از نفاق عده اي از اين صحابه سخن ميگويد؟ ************ حق شما تيمور قاتل و خونريز است. حق شما ششصد سال بردگي و غلامي شکم پروران عباسي ميباشد. حق شما غزنوي رواني ميباشد. حق شما صدام و عيدي امين و انورسادات ميباشد. شاه اسماعيل صفوي هيج کاري نکرده باشد نکتب «موالي گري» را که عمر بر گردن ايرانيان انداخته بود را پاک کرد. ************ «بعد از 1400 سال كه حسين شهيد شده هنوز درس شهيد شدنشو نفهميديد» جناب بهنام در پايان فقط يک سوال از شما دارم: در سال شصت و يک هجري قمري خليفه خدا در زمين و خليفه رسول اکرم (صلي الله عليه و آله) که بود؟ عليا وليا الله عليا حجة الله عليا وصي رسول الله |
147 |
نام و نام خانوادگي: اكبري -
تاريخ: 21 دي 88
من يك شيعي هستم اگر واقعا اين روايات واحاديث سني وشيعه صحت دارند که عمر به شکم فاطمه ع زده وسقط جنين کرده وبچه اش به اسم محسن بميرد پس شما غيرت وابروي اميرالمومنين را بردي فاتح خيبر اينقدر بزدل وحقير بود که نتواند براي غيرت ابروي خود شمشير بکشد وعمر را مجازات کند پس علي ع چه ارزشي دارد که بر دين او باشم پس بهتر است بدين عمر باشم اگر چه ظالم بود ولي مرد بود وشجاع نترس بود شيرمرداني چون علي از او مي ترسيدند به غيرت وابروي او تجاوز ميکند چيزي نمي تواند بگويد وبدتر از همه دخترفاطمه ع سلام را به اسم ام کلثوم در نکاح عمر دربياورد واز ترس ابوبکر وعمر اسماي پسران خود را ابوبکر وعمر وعثمان نام نهد اي علي ما که تورا معصوم مي پنداشتيم از اين چه گناهي بزرگتر که دخترت را به نکاح يه مرد وکافر بدهي واسم مرتدين وکفار را به اسم فرزندانت بزاري يک برادر سني ازکتب خودمان به من ثابت کرد که علي ع دخترش را به نکاح عمر داده واسم فرزندانش را ابوبکر عمر عثمان نهاده من از انروز دانستم که علي ع با خلفاي قبل خود هيچ اختلافي نداشته مگر علي از فرزندش امام حسين کمتر است که خون خود وفرزندانش را ريخت ولي با ظالم بيعت نکرد او چطوري با ظالمين بيعت ميکند حتما عادل بوده اند که با اونها بيعت کرده است واقعا من نمي دانم چه بگم به علماي خودم پيامبر از جانب خدا امر مي يابد جاهد الکفار والمنافقين واغلظ عليهم يعني اي پيامبر با کفار ومنافقين جهاد کن وسخت باش با انان چرا با اينها جهاد نکرد وبرانها سخت نشد انها تا اخرين لحظه حيات پيامبر در کنارش بودند پس معلوم ميشود انها نه کافر بودند ونه منا فق اگر فرض کنيم مرتد شدند اين هم امکان ندارد ايه ارتداد در قران معلوماست يا ايهالذين امنوا من يرتد منکم الي اخر ايه که ميفر مايد فسوف ياتي الله يعني خدا فرموده بعد وفات نبي کساني مرتد ميشوند خداوند بلا فاصله قومي را برمي انگيزد که با انان جهاد ميکنند مي بينيم کسي نبود که مقابله عمر ابوبکر وعثمان جهاد کند پس انها از مرتد بودن هم بري بودند خلافت خلفاي راشدين به حکم قران واضح وروشن است چه ما شيعيان بپذيريم يا نه ايه 55 سوره نور را تلاوت کنيد که ميفرمايد وعد الله الذين امنوا وعملوا الصالحات ليستخلفنهم في الارض الي اخر ايه خداوند در اين ايه به ياران پيامبر وعده خلافت داده ما دو راه بيشتر نداريم يا قبول کنيم انها مومن صالح هستند يا نعوذ بالله بگويم خدا دروغ گفت ظالمين وستمگرا ن خليفه شدند و خلفا از مهاجرين بودند سبحان الله چه عبارت عجيبي پروردگار در شان مهاجرين وانصار بکار برده است عبارتي که براستي ذهن ادمي وقلم از توصيف ان عاجز ميماند . در سوره توبه ايه 100 خداوند ميفرمايد والسابقون الاولون من المهاجرين والانصار والذين اتبعوهم باحسان رضي الله عنهم ورضوا عنه واعد لهم جنات تجري من تحتهاالانهار خالدين فيها ابدا ذلک الفوز العظيم درشان انها همين بس که خداوند تا قيامت رضايت خودرا از انها اعلان نموده و وعده جنت داده مانمي توانيم علم خدارا زير سوال ببريم خداوند عالم الغيب است اگر ميدانست اانان بعد پيامبر مرتد ميشوند در وصف وشان انها هرگز چنين نمي فرمود الان من اختيار داده شده ام که قران را برگزينم يا اخوندهاي خود را که معتقدند بعد از پيامبر تمام يارانش جز سه چهار نفر همه مرتد شدند من قران را برگزيدم من در ظاهر شيعه هستم ولي باطنم سني است زيرا جانم در خطر است واز سيدنا علي قرت بيشتر ندارم که در همه چيز تقيه ميکرد خوب اگر اخونداي ما بابت تبليغ دين شيعه پول دريافت ميکنند ولي کسي مرا بابت شيعه بودن پولي نمي دهد من چرا خلاف قران بگويم خود را مستحق عذاب خدا کنم من نه قرابتي با علي دارم نه با عمر فقط دين حق را ميخواهم نه بايد ديني را قبول کنم که بزرگترين جنايت کار تاريخ شاه اسماعيل صفوي بر ما تحميل کرد در يک هفته 25 هزار از اجدادمان را در تبريز قتل عام کرد بهترين صدها هزارکتابها علمي وفرهنگي علماي مارا به اتش زد چه بسا که کتابهاي انها از کتابهاي حافظ وسعدي بهتر بودند من ميخواهم بدين حافظ وسعدي ومولوي وابن سينا برگردم ما اهل سنت عزيز را دشمن اهلبيت ميدانيم ولي اهلسنت تا در هر نماز به پيامبر واهلبيتش درود نفرستند نماز انها کامل نمي شود چطور دشمن اهلبيت هستند بار الها همه مارا به راه هدايت کن که رضايت تو ورسول اکرم ص باشد امين جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- فرض ميكنيم سخن شما كه فرموديد «من يك شيعي هستم» راست باشد ! چون شيعيان نميگويند «شيعي» ميگويند من شيعه هستم ! 2- فرمودهايد « اگر واقعا اين روايات واحاديث سني وشيعه صحت دارند که عمر به شکم فاطمه ع زده وسقط جنين کرده وبچه اش به اسم محسن بميرد پس شما غيرت وابروي اميرالمومنين را بردي فاتح خيبر اينقدر بزدل وحقير بود که نتواند براي غيرت ابروي خود شمشير بکشد وعمر را مجازات کند» اگر واقعا اين روايات صحت دارد (كه دارد) ، و شجاعت علي عليه السلام نيز صحت دارد (كه دارد) پس مشخص ميشود ، حضرت عليه السلام ، به خاطر امري والاتر ، دست به شمشير نبردهاند ! همچنين رذالت كساني كه به خانه حضرت حمله كردهاند مشخص ميشود ، نه آنچه شما فرموديد ! 3- برخورد حضرت علي (عليه السلام) با ماجراي هجوم به خانهاش و علت آن نيز در آدرس ذيل به صورت مفصل آمده است : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=6015 4- در مورد ادعاي ازدواج ام كلثوم ، دختر حضرت علي عليه السلام از فاطمه زهرا سلام الله عليها ، با عمر بن خطاب ، و صحت يا عدم آن در ادرس ذيل به صورت مفصل پاسخ داده شده است : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=83 5- علت نامگذاري فرزندان حضرت نيز در ادرس ذيل آمده است : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=437 6- فرمودهايد « من از انروز دانستم که علي ع با خلفاي قبل خود هيچ اختلافي نداشته»! براي فهميدن نظر حضرت راجع به خلفا به آدرس ذيل مراجعه كنيد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1312 7- به آيه «يا ايهالذين امنوا من يرتد منکم الي اخر ايه» استدلال كردهايد و فرموديد كه «فسوف ياتي الله يعني خدا فرموده بعد وفات نبي کساني مرتد ميشوند خداوند بلا فاصله قومي را برمي انگيزد که با انان جهاد ميکنند» آيا واقعا ترجمه چنين است ؟ آيا «سوف» در لغت عرب به معني بلافاصله است ؟ يا آينده دور را نشان ميدهد ؟ ترجمه آيه چنين است كه «خداوند قومي را خواهد آورد» يعني اين قوم در زمان رسول خدا (ص) موجود نبودند ! چطور اين آيه را حمل بر خلفا ميكنيد ؟! 8- فرمودهايد «خلافت خلفاي راشدين»! كه هيچ شيعهاي آنان را راشد نميداند ! و چنين نامي براي انان به كار نميبرد ! 9- فرمودهايد آيه «وعد الله الذين امنوا وعملوا الصالحات ليستخلفنهم في الارض الي اخر ايه»! خود علماي اهل سنت گفتهاند كه اين آيه در مورد مهدي است كه تمام زمين را تحت سلطه خويش خواهد اورد ! نه در مورد خلفايي كه در زمان اولين آنها تنها به سركوب شورشها پرداخت و دومين تنها قسمتهايي از ايران را گرفت ! آيا اين مقدار به نظر شما حاكميت بر زمين است ؟! البته طبق استدلال شما يزيد نيز مستخلف بوده و پس صالح به شمار ميايد ! هركس شد پادشاه بعد از رسول خدا (ص) صالح است ! لابد همين صفوياني كه شما از آنها بدگويي كرديد نيز صالح هستند ! 10- به آيه صد سوره توبه اشاره كردهايد كه به صورت مفصل در آدرس ذيل پاسخ آن را دادهايم : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=121 11- فرمودهايد « سيدنا علي»! كه شيعيان اينگونه سخن نميگويند ! 12- فرمودهايد «بزرگترين جنايت کار تاريخ شاه اسماعيل صفوي بر ما تحميل کرد در يک هفته 25 هزار از اجدادمان را در تبريز قتل عام کرد»! اگر چنين باشد ، بزرگترين جنايت كار فاتحين ايران در زمان خلفا است كه در يك روز بيش از چهل هزار نفر را كشتند !: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=122 13- فرمودهايد « بهترين صدها هزارکتابها علمي وفرهنگي علماي مارا به اتش زد چه بسا که کتابهاي انها از کتابهاي حافظ وسعدي بهتر بودند»! ميدانيد كه در زمان خليفه دوم نيز كتابخانه بزرگ ايران را به آتش كشيدند ؟! 14- فرمودهايد « من ميخواهم بدين حافظ وسعدي ومولوي وابن سينا برگردم»! آيا نميدانيد كه حافظ شيعه بوده است ؟ او گفته است «قبر امام هشتم و سلطان دين رضا از جان ببوس و بر در آن بارگاه باش»! اين قصيده در همه نسخ ديوان حافظ هست ! اما انچه اهل سنت به او نسبت ميدهند در هيچ نسخه معتبري نيست ! ابوعلي سينا هم كه قطعا شيعه بوده است ! و در كتب او به كرات به اين مطلب اشاره شده است ! 15- اميدواريم دفعه بعد كه خواستيد به ما نظر بنويسيد ، از گفتن حقيقت خجالت نكشيد ! و به دروغ خود را شيعه معرفي نكنيد ! موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
148 |
نام و نام خانوادگي: اکبري -
تاريخ: 21 دي 88
اين همه شجاعت علي ع را بيان ميكنيد پس چرا وقتي عمر به شکم همسرش لگد زد وسقط جنين کرد براي ناموس خود شمشير نکشيد. جواب نظر: باسمه تعالي به همان دليلي كه جلوي چشمان پيامبر گرام سميه مادر عمار را شكنجه مي كردند ولي سكوت مي كرد. |
149 |
نام و نام خانوادگي: اكبري -
تاريخ: 21 دي 88
خداوند درقران ميفرمايد و ازواجه امهاتهم يعني همسران پيامبر مادران شما مومنانند نگاه کنييد چقدر بي ادبي وبي احترامي نسبت به همسران پيامبر روا ميدارند حقا که شيعيان مومن نيستند اگر مومن مي بودند همسران پيامبر مادر انها مي گشتند کدامين بدبخت به مادر خود چنين بي احترامي روا ميدارد جواب نظر: به نام خدا اگر مراد شما اين است كه نسبت به زنان پيامبر گرامي (ص) اهانت نشود و ناسزا گفته نشود قطعا هيچ شيعه نسبت به امهات مومنين ناسزا نمي گويند. و اگر مراد شما اين است كه اگر همسر پيامبر اكرم (ص) بر خلاف قرآن عمل كند و در برابر خليفه زمان خود قيام كند و هزاران مسلمان بي گناه را به كشتن دهد ولي ما هيچ سخني نگوييم و حتي جنايات او را بازگو نكنيم قطعا شيعه در برابر اين كارهاي خلاف شرع همسر پيامبر سكوت نخواهد كرد بلكه سكوت را خلاف شرع و خلاف كتاب و سنت مي داند و آن چه كه در تاريخ انجام گرفته با سند براي مردم بيان خواهد كرد. |
150 |
نام و نام خانوادگي: مهران -
تاريخ: 22 دي 88
سلام عليكم جناب دامن زننده شبهات بخواند اولا جوابي را كه به اين آقاي اكبري داديد پاس كاري بود يعني شما اصلا جواب آيات وارده مخصوصا آيات اظهار رضايت از خلفا و اصحاب را جواب نداديد واز نور قرآن كور شده وفرار كرديد كه اين جاي تدبر وتعقل دارد و ثانيا گفتيد كه حافظ شيعه است و لابد دوازده امامي و ولايت فقيهي آنهم در شهر شيراز كه در آن زمان كلا سني نشين بود و نيز اشاره كرديد به سخن او راجع به قبر امام علي بن موسي كه واقعا جاي تعجب دارد كه غالي تر از اين اظهار ارادت ها را علماي بزرگ مثل مولانا خالد شهرزوري و شيخ سيد عبدالله نهري وبسياري از عرفاي بزرگ اهل سنت اظهار داشته اند كه در اصل سني مذهب و شافعي مذهب بوده اند ولي كسي آنها راشيعه نگفته است جواب نظر: با سلام جناب مهران ! آيا عبارت «قبر امام هشتم و سلطان دين رضا از جان ببوس و بر در آن بارگاه باش» عقيده صوفيه است ؟ آيا صوفيه امام رضا عليه آلاف التحية والثنا را امام هشتم ميدانند ؟ در هر صورت حتي اگر صوفي نيز باشد ، نميتوانيد او را سني بدانيد ! در مورد آيات ذكر شده نيز مقالات مفصلي در سايت موجود است كه هر كس طالب باشد ميتواند مراجعه كند ! اما كسي كه مايل نباشد خير ! گروه پاسخ به شبهات |
151 |
نام و نام خانوادگي: مالك اشتر -
تاريخ: 22 دي 88
بسم الله قاصم الجبارين.!!!!!!!!!!!!!! بسم الله المنتقم...!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! و اذا خاطبهم الله الجاهلون. قالو سلاما. ساام بر نا مومنان . و سلام و درود الله بر مومنان و مسلمانان. جناب بهنام( بد نام) . بد نام مثل مولايت عمر ابن صهاك. فرزند نفيل. فرزند حنتمه ....... ببين بهنام. وقتي نظرات تو رو ميخوانم ياد آن ماجرا ميافتم. آن ماجرا كه روزي امير المومنين. مولا الموحدين. مولا المتقين. قاعد الغر المحجلين. يعثوب الدين. امام المتقين. امام المومنين. مولا الصديقين. علي الاعلي. اسد الله. عين الله. سيف الله. وجه الله. اذن الله. يد الله. نور الله. سر الله. حيدر كرار. قالع كفار. لا فتا الا علي لا سيف الا ذوالفقار. صديق الاكبر. فاروق الاعظم. قسيم النار و الجنه. اسد الله الغالب. علي ابن ابي طالب(صلوات الله و سلامه عليه) در راه ديدن رسول الله ميرفت و عمر مولا را مورد توهين خود قرار داد افتادم. يادم آمد كه جمعي در نزد رسول الله نشسته بودند . كه در بين آنها او هم بود. هر كس از رسول الله واست تا نام اجدادش و نسبش . و در كل حلال زاده و نجيب زاده بودنش را سوال ميكرد و حضرت جواب همگي را داد. الا يك نفر.....؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!! او در آن جمع چنان از ترس به خود ميلرزيد كه نكند رسول الله نسبش را بازگو كند. در آن هنگام رسول الله از جمع سوال كرد(با ناراحتي) چرا آن كس كه امير المونين علي من را اذيت كرده نميبرسد از نسل كيست..؟!!!!! ببين بهنام. همين براي تو و امثال تو بس كه در جنگ ها مولايت همچون گوسفند يك چشم فرار ميكرد و دست هيچ لمس كننده اي به وي نميخورد. مالك اشتر همان است كه از صداي سم اسبش تن داييت (خال المفسدين) معاويه ابن ابي سفيان. فرزند هنده. آن زن كثيف و ابي مشرك و كافر به خود در خيمه ي خود به خود ميلرزيد. و به خود خراب ميكرد.و عمر عاصت خود را لخت ميكرد و عورت نشان ميداد. جمع كن بند و بساتت را نا مومن. بسه ديگه اينقدر دروغ كه افرادي همچون ابو هريره (لعنت الله عليه) كه برايش حرم و زيارتگاه هم گذاشتيد و به ما ايراد ميگيريد . به گوشتان خوانده اند . مالك اشتر همان است كه ابو موسي اشعري ملعون از هيبتش روز و شب را با هم اشتباه ميگرفت . همان كه با آن همه شجاعتش و دلاوريش وقتي احمق هايي مثل تو به او بي احترامي ميكردند . با اينكه ميتوانست در دم تكه تكه و قطعه قطعه شان كند . اما كلامي به خشم نميگفت. و كظم غيظ ميكرد و ميرفت در مسجد براي هدايتش دعا ميكرد.!!!!! ملعون آن خالد ابن وليد شماست.!!!!!!!!!!!!! يا جبار و يا متكبر. يا الله. |
152 |
نام و نام خانوادگي: اكبري -
تاريخ: 22 دي 88
سلام دوست گرامي ج1-گفته بودي شيعها نمي گويند شيعي مگويندشيعه قبول دارم ولي من درميان برادران عرب زندگي ميكنم انان بيشتر لفظ شيعي را بكار ميبرند من هم به همين لفظ شيعي عادت كردم ج2-گفته بودي حضرت بخاطر امري والاتر دست به شميشير نبرده به عقيده من هيچ امري والاتر از ناموس دختر پيامبر وجود ندارد اگر اونتواند از ناموس دختر پيامبر دفاع کند پس حتما ارزش دختر پيامبر را ندارد ج3-ج4-ج5-ج6-حواله به سيتهاي ديگر داده اي من ازاين سيتهاي مزخرفاتي زياد خوندم ارزش مطالعه را ندارند ج7-ايه هاي قران را تحريف نکنيد من نگفتم سوف ايه فسوف است که ف براي تاکيد است که معني بزودي يا بلافاصله راميدهد شما عقيده داريد که صحابه مرتد شدند قومي که برعليه مرتدين جهاد کند وانها را هلاک کند بايد در زمان صحابه بيايد يا بعد از صحابه اري بعد از وفات رسول الله مرتدين بوجود امدند وحضرت ابوبکر صديق هم بلا فاصله عليه انها جهاد کرد وهمه انها را هلاک نمود ازجمله مرتدين مسيلمه کذاب وطليحه اسدي وسجاح بودند که دعواي نبوت رامي کردند وبعضي منکر زکات شدند همه اينها بدست لشکر ابوبکر صديق هلاک شدند اگر ابوبکر صديق اين کار را نمي کرد شايد امروز ديني به اسم اسلام نمي داشتيم ولا يخافون لومة لائم لومة لائم حضرت عمر وحضرت علي بودند که حضرت ابوبکر راملامت کردند ومصلحت ندانستند در چنين وقت حساس با مرتدين بجنگد حضرت ابوبکر رو به عمر کرد گفت تو درجاهيليت سخت بودي برما مسلمانان امروز که مسلمان گشتي نرمي از خود نشان ميدي قسم به اون خداي که قبضه روحم در دست اوست اگر هيچ کدامتان به جنگ عليه مرتدين نه ايند خودم تک تنها به جنگ انها خواهم رفت اينقص دين وانا حي دين ناقص يماند ومن زنده هستم حضرت عمر وحضرت علي ع هر دو پيشاني ابوبکر رابوسه دادند وفرمودند ما منظوري نداشتيم فقط يک پيشنهاد بود که داديم حضرت ابوبکر تمام مرتدين را از بين برد وامت اسلام را امتي واحد وقوي گردانيد که با وجود قلت امپراطورهاي بزرگ همچون امپراطوري روم وفارس را بزانو در اورد واين ايه کاملا مطابقت برصديق اکبر گشت ج8- احتياجي نيست که شيعه انها را راشد بنامند يا نه يک مليارد سيصدمليون از برادران اهل سنت که انها را راشد ميدانندمن شما را قسم ميدهم که تاريخ را به چشم حقيقت نگاه کنيد ايا هيچ زماني بهتر از زمان خلفاي ثلاثه بوده زمان فتوحات وپيروزي زمان عزت وقوت مسلمين زمان صلح وامنيت وزمان رفاه وارامش در زمان حضرت عثمان عاملان بيت المال در کوچه هاي مکه ومدينه اواز ميدادنند اي مردم بياييد حقوق ماهانه خود را بگيريد مردم نياز به حقوق نداشتند حضرت عمر به استاندار مصر (مصر دران زمان استاني از خلافت اسلامي بود )ميگويد نبينم درمملکتت يک بيکار باشد زيرا اگر اين دستان به کار خير مشغول نباشند کار بد انجام ميدهند خلفاي ثلاثه چقدر به رفاه و اشتغال مردم فکر ميکردند اين چنين حکومتها نبايد راشده ناميده شوند در حکومت اميرالمومنين هم که چيزي جز برادر کشي نبود ولي برادران سني ما ان را هم حکومت راشده ميدانند ونسبت به ناکار امدي امير نميدانند ج9- واقعا در تبديل ايات قران از يهوديها هم ماهر تري خداوند نگفته کل الارض گفته في الارض بر روي زمين انها را خليفه ميگرداند بيچاره فتوحاتي که خلفاي ثلاثه در مدت کوتاه خلافت وبا لشکر کوچک که از مکه مدينه شروع شد وبا سلاح معمولي واقعا قابل ستايش است در زمان عمر فاروق لشکر او دو ابرقدرت وامپراطور بزرگ يعني ايران وروم را در يک زمان شکست داد ايا قابل تعجب وحيرت نيست در اخر عمر حضرت عثمان لشکريانش در مرزهاي اروپا وهند چين مي جنگيدند ولي شما عادت داريد همه واقعيت ها را دروغ ودروغها را واقعيت نشان دهيد ج10- ادرس سيتي را داديد که من از اين سيتهاي مزخرف زياد ديدم وخواندم که کاري بجز نفرين ولعنت ندارند اگر کاربه نفرين ولعنت درست ميشد شيعه در طول تاريخ کامياب ميشد جز از فتنه گري وبدعت وخرافات کاري ديگر نداشته از روزي که شيعه بروز کرد اسلام روز بروز ضعيفتر گشت ج11-من شيعه را سه طلاق داده ام که رجوع به ان روا نيست علي ع سيد وسرورماست الهي من وپدر ومادر وبرادر وخواهر وزن فرزندانم همگي فداي او بشويم ج12-جنايتهاي شاه اسماعيل صفوي بر هيچکس پوشيده نيست اما کسي تا بحال نگفته که خلفا در يک روز چهل هزار نفر را کشتند لشکر کوچک خلفا که خسته وکوفته از مکه ومدينه امده بود کجا اين قدرت را داشت مگر انها مسلح به چه سلاحي بودند که اين قدرت را داشته باشنداگر اين چنين ظلم ميکرد هيچگاه نصرت خداوند با انها نمي بود که لشکري کوچک ابر قدرتها را بزانو در اورد ج13-قبل از اسلام ايرانيان چه داشتند که صاحب کتبخانه بزرگ بودند حکومتهاي انها بجز بردگي وغلامي چيزي ديگر به انها ياد ندادند ايرانيان جنان نادان بودند که اتش را ميپرستيدنديزگرد با خواهرش ازدواج کرد اگر انها براي از بين بردن فرهنگ مي امدند اثار فرعونيان را در مصر خراب ميکردن که تا به امروز وجود دارند بوداها را در افغانستان خراب ميکردند که اينکار را تندروهاي طالبان کردند ج14-اگه از طفلي هم بپرسي ميداند که حافظ وابوعلي سينا سني بودند در زمان انها همه مردم سني بودند انها از کجا شيعه ميشدند معني اين که کسي از اهلبيت تعريف وستايش کند شيعه ميشود برو بخاري را نگاه کن که بزرگترين کتاب اهلسنت است براي تک تک فضائل اهلبيت جداگانه فصلي را بيان ميکند ايا او هم شيعه است امام شافعي چنان عاشق اهلبيت بود وهميشه فضائل انها را بيان ميكرى كه به او ميگفتند رافضي او ميگفت اگر به محمبت ال محمد کسي رافضي ميشود پس گواهي دهي من رافضي هستم ج15-من تقيه را کار بردم که حقيقت خودم را نمي گويم تا از ثواب تقيه محروم نباشم مگر خود حضرت علي تقيه ودو رنگي نمي کرد در دل بغض وحسد کينه ودشمني خلفا را در دل داشت وبظاهر با انها بيعت ميکرد وپشت سر انها نماز ميخواند در اخر به شما توصيه برادرانه ميکنم که پيش خدا توبه کن از بغض وعداوت اصحاب دست بردار تا موجب عذاب خداوند نشوي هرکس به سايت شما بيايد گناهي براي شما نوشته ميشود اگر به فضيلت صحابه شک داري من دهها ايات واضح قراني را در فضيلت اصحاب براي شما ارسال ميکنم خداوند همگي ما را به راه راست هدايت کند جواب نظر: با سلام |
153 |
نام و نام خانوادگي: حسين -
تاريخ: 23 دي 88
سلام سوال داشتم: فرض کنيد که با توجه به روايات و ... بدانيم که عمر به فاطمه بي احترامي کرده و حتي او را زده و ادامه قصه... حال بايد من چه کار کنم؟ وظيفه من چيست؟ چه کار بايد بکنم؟ چه قدر مي شود به تاريخ صحه گذاشت؟ ممنون آيا اين نقل قول از علي(ع) که جواب فحش، فحش يا بخشش است صحيح است؟ جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- از اقوال و افعال دشمنان اهل بيت رسول خدا (ص) دوري كرده و به افعال و اقوال اهل بيت رسول خدا (ص) تمسك جست . زيرا دشمنان اهل بيت ، صلاحيت راهبري ديني را ندارند . 2- در مورد بحث لعن در آدرس ذيل به صورت مفصل پاسخ داده شده است : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=154 3- تاريخ ، در صورتي كه سند صحيح داشته باشد و يا اجماعي باشد ، قابل قبول است . در غير اينصورت تنها با داشتن مويدي قوي ميتواند مورد استدلال قرار گيرد . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
154 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني (شاه اسماعيل صفوي) -
تاريخ: 23 دي 88
با سلام جناب اكبري كذاب از متن نگارش تو پيداست كه حرفهايت مثل مذهبت و ادعاهايت و انسانيتت دروغ و كذب محض است اما ميخواهم مطلبي به شما بگويم كه سوزش دروني شما را افزون تر نمايم و اجر شما نزد عمر زيادتر گردانم شما بقدري پست و. حيوان صفت و رزل هستيد كه حاضريد براي عمر به دروغ هم متوسل شويد و خود اين توسل يعني توسل به شيطان و جلب رضايت ابليس كه موجبات خشم و غضب خدا را فراهم مي آوريد. كاشكي حضرت امير ع در هنگام هجوم بخانه اش كه بيرون امد و با مشت به صورت و گردن عمر كوبيد و آن ملعون را بر زمين كوبيدو حتي قصد جانش را كرد متامور به صبر از طرف رسول خدا ص نبود و نفس آن ملعون را در همانجا ميگرفت و اكنون امثال تو نبودند كه در راه شيطان قدم بر دارند اما نگاه امام به مسائل مانند نگاه عوام نيست و امام تمام جوانب وافقها را در نظر ميگيرد در واقع صبر و تحمل او بخاطر دين اسلام بزرگترين شجاعت و و غيرت ديني براي آن امام است كه راضي به شهادت همسرش بدست دشمنان دين شد اما سبب شد دين حفظ شود اما دشمنان آنها بي غيرت ترين مردمان آن زمان بودند |
155 |
نام و نام خانوادگي: محمد کيوان -
تاريخ: 24 دي 88
چندسوال ازمديرسايت 1-اماممهدي چند سال سن داشت كه غيبت كرد 2- وقتي امام مهدي ظهور كرد درچه سني ميباشد 3- به قول شما خلفا خلافت راغصب كردند حضرت زهرا راشهيد كردند بچه درشكم حضرت زهرا (هنوز به دنيانيامده اسمش محسن بود )سقط شد اماحضرت علي ساكت نشسته وحرفي نزد چه جوابي داري جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در زمان شروع غيبت صغري 5 ساله بودند 2- عمر حضرت در زمان ظهور مشخص نيست . 3- پاسخ به سوال سوم شما در ادرس ذيل داده شده است : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=6015 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
156 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 24 دي 88
با سلام قابل توجه اين اقايان ادعا ميكنند كه جزو ان 1000000000 مسلمان اهل سنت ميباشند. ولي بنظر ميرسد كه اينجا از اين جماعت يكميلياردي يكد انهم فقط با يك نظر ( از نظر معني ) وارد ميشود . يا وهابي وهابي زاده كثير الاسماء نظراتت تكراريه . 2 نام و نام خانوادگي: سني سني زاده - تاريخ: 24 آذر 87 اين چيزي كه اين جا نوشته ......... 4 نام و نام خانوادگي: محسن - تاريخ: 30 آذر 87 پس حضرت علي در تمام اين مدتي......... 5 نام و نام خانوادگي: فاتح فاطمي - تاريخ: 06 دي 87 واقعا براي مسلمانان متأسفم که هنوز درگير چنين مزخرفاتي هستند، اينکه نام و نام خانوادگي: علي - تاريخ: 16 فروردين 88 عمر کرد اسلام را آشکار#بياراست گيتي چو باغ بهار(فردوسي 128 نام و نام خانوادگي: سجاد - تاريخ: 01 دي 88 سلام به نظر بنده اين مطالب با شخصيت امام علي ,,,,,,,, 147 نام و نام خانوادگي: اكبري - تاريخ: 21 دي 88 من يك شيعي هستم اگر واقعا ,,,,,,,, يا علي |
157 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني (شاه اسماعيل صفوي) -
تاريخ: 26 دي 88
با سلام جناب اکبري فرموده ايد اين همه شجاعت علي ع را بيان ميكنيد پس چرا وقتي عمر به شکم همسرش لگد زد وسقط جنين کرد براي ناموس خود شمشير نکشيد. جواب : به همان دليل که جلوي چشم عثمان انگشتان زنش را قطع کردند و حتي به باسن زنش دست زدند ولي هيچ عکس العملي از خود نشان نداد اما در مورد حضرت علي ع بهتر است به منابع خودتان رجوع کنيد: حضرت نه تنها سکوت نکردند بلکه با توجه به اينکه تمام اين قضايا در يک لحظه اتفاق افتاد و کسي هم فکر نميکرد که دشمنان اهل البيت ع گستاخي را تا به اين حد برسانند که به دختر بزرگوار پيامبر ص جسارت کنند و درب خانه را آتش بزنند و با لگد بر درب بکوبند تا حدي که پهلوي آن بزرگوار صدمه ببيند حضرت از جاي خود جستند و به محض مشاهده عمر با مشت بر دهان و. گردن او کوبيدند و او را بر زمين زدند و در قصد جان کثيفش را نمودند و در اينجا از آنجائيکه امام مامور به سکوت و صبر بودند و يا فرمايش پيامبر اکرم ص مبني بر سکوت صبر افتادند آن ملعون را رها کردند. در مورد امهت المومنين هم دوستان پاسخ به شبهات بخوبي جوابتان را داده اند و در واقع اگرخود را و موظف به اجراي فرامين الهي ميدانيد لطف کنيد و پاسخ دهيد. آيا کسي که در برابر خليفه زمان قيام ميکند و حدود 20 هزار نفر از فرزندان خود را به کشتن ميدهد ميتواند مادر آنان باشد؟؟؟ نکند شما اهل سنت از اين جهت او را ام المو منين ميخوانيد زيرا او عليه حضرت علي ع خليفهي زمانش قيام کرد؟؟؟؟!!!!! |
158 |
نام و نام خانوادگي: بهنام -
تاريخ: 26 دي 88
سلام آقاي حسيني. حديث غدير كل خلفا را زير سوال خواهد برد. فقط مي خواهم اين حديث را ترجمه كني. به صحابه و خيانتشون به علي كاري ندارم. فقط ترجمه. من كنت مولاه فهذا علي مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه. در مورد احاديث. حتما قبول داريد كه احاديث از لحاظ قوت و ضعف برابر نيستند. صحيح . حسن. مرسل. متروك. موضوع . و ... . بريد اول حديث رو ياد بگيريد بعد بيايد اسم حديث رو بياريد با تمام ضوابط. هر وقت فهميدي احاديثتون از كدوم دسته مي باشند بعد مي تونيد مثل يك آدم عاقل بيايد و بحث كنيد. در مورد حضرت وحشي. بله ايشان در زمان جاهليتشان حضرت حمزه رو شهيد كردندو بعد از آن ايمان آوردند. ديگه لازم نمي دونم در اين مورد بحث كنم. لابد حضرت علي از شكم مادر مسلمان به دنيا آمد. البته اگه از شما باشه اين حرف بعيد نيست. مگر شما نمي گيد حضرت علي مثل حضرت عثمان سكوت كردند. اگر حضرت عثمان كافر و مرتد بودند براي حضرت علي زشت نبود كه از يك كافر تقليد كنند. خودتون داريد خلافت بر حق خلفا رو ثابت مي كنيد. اما در مورد قيام حضرت عايشه مقابل حضرت علي. بريد ببينيد قيام ايشان به چه دليل بود. قيام ايشان به خاطر سكوت حضرت علي در مقابل كشتن حضرت عثمان توسط سران لشكر حضرت علي بود. آن منافقان يهودي مسلكي كه در سپاه حضرت علي بودند. ( مالك اشتر/ عبدالله بن سبا) ملعون. بريد ببينيد جنگ جمل و صفين چه جوري رخ داد. ازتون خواهشمندم جواب سوال ها رو با مقايسه نديد. جواب بايد مستقل باشد. جواب بايد از روي قطعيات تاريخي باشد. جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- فرمودهايد كه «احاديث از لحاظ قوت و ضعف برابر نيستند»! درست است ! سوال ما اين است كه به نظر شما ، حديث غدير جزو كدام دسته از روايات است ؟ ضعيف يا صحيح ؟ براي راحتي شما پاسخ از كتب علماي اهل سنت در آدرس ذيل آورده شده است : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?frame=1&bank=maghalat&id=120 2- فرمودهايد «شما نميگيد حضرت علي مثل حضرت عثمان سكوت كردند ، اگر حضرت عثمان كافر و مرتد بودند ، براي حضرت علي زشت نبود كه از يك كافر تقليد كند»! در پاسخ به اين سخن بايد بگوييم : ا. ما خلفاي اهل سنت را كافر و مرتد نميدانيم ! بلكه ميگوييم آنها مسلمان بودند ولي مومن نبودند . ب. انما الاعمال بالنيات ؛ حتي اگر اميرمومنان از عثمان تقليد كرده باشند ، خداوند به هركدام طبق نيت خويش پاداش خواهد داد ! ج . آيا شما هر كاري بكنيد كه شبيه يكي از كارهاي ديگران باشد از او تقليد كردهايد ؟ آيا شما در غذا خوردن خود تقليد ميكنيد ؟ شما به صرف شبيه بودن اين دو كار حكم به تقليد بودن آن كردهايد ! د. اميرمومنان طبق روايات به خاطر مصلحت اسلام ، و خليفه سوم طبق روايات اهل سنت ، از روي ترس كاري انجام ندادند ! ه . در مورد وحشي لابد شما از رسول خدا (ص) به اسلام واردتريد كه فرمودند «برو كه ديگر تو را نبينم !» آيا رسول خدا (ص) از يك مومن بدشان ميآمد ؟ و. فرمودهايد كه وحشي ايمان آورد ! خير وحشي اسلام آورد و بين اسلام و ايمان فرق بسيار است ! ح. فرمودهايد «قيام ايشان به خاطر سكوت حضرت علي در مقابل كشتن حضرت عثمان توسط سران لشكر حضرت علي بود»! 1- آيا نميگوييد كه قاتل عثمان ، در خانه عثمان ، توسط غلام عثمان به قتل رسيد ؟! آيا آنها ميخواستند كه غير قاتل را هم بكشند ؟ 2- آيا شما نميگوييد كه برترين صحابه ، بعد از خلفاي سه گانه علي بود ؟ وقتي علي با تحويل دادن (به اصطلاح شما)قاتلين عثمان مخالفت ميكند ، آيا او محق بود يا بر غير حق ؟ 3- آيا نميدانيد كه معاويه و طلحه و زبير و... خود طالب كشته شدن عثمان بودند و طلحه خود جزو كساني بود كه به گفته اهل سنت بيشترين تحريك را بر ضد عثمان داشت ؟! 4- برفرض كه عثمان را كه كشتند ، به ناحق بود ! آيا معاويه طالب خون او است ؟ يا فرزندش ؟ يا طلحه و زبير و عائشه ؟ در پايان نيز فرمودهايد «جواب بايد مستقل باشد و از روي قطعيات تاريخ» درست است ! و مطالبي كه ما نقل كرديم ، جزو قطعيات تاريخ است ! موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
159 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني (شاه اسماعيل صفوي) -
تاريخ: 26 دي 88
با سلام ضمن تشکر از برادران پاسخ به شبهات که قبل از بنده خودشان جوابهاي لازم را داده اند اما يک نکته هم بنده اضافه ميکنم جناب بهنام يا همون بهنام جون سايق اولا حضرت علي ع در سکو تش از عثمان الگو نگرفتند چرا که سکوت حضرت علي ع قبل از به خلافت رسيدن عثمان و حتي عمر بود و دليل آن هم قبلا در بحثها ذکر شده است اما مطلبي که هميشه ناگفته مي ماند اين است که شما مالک اشتر ع را يهودي مي خوانيد با توجه به اينکه حضرت علي را هم خليفه ميدانيد. حال سئوال اينجاست شما که حضرت علي ع را خليفه ي چهارم ميدانيد داعاي کذبتان اينجا معلوم ميشود . چرا که حضرت علي ع از مالک بعنوان فرمانده سپاهشان در بسياري از جنگها استفاده ميکردند و حتي وي را حاکم مصر کردند که توسط زهري که عمرو عاص ترتيب داده بود به شهادت رسيدند. خدمات مالک را فراموش ميکنيد و به او نسبت يهودي مي دهيد . چرا به برگزيده ي حضرت علي ع اتهام يهود ميزنيد ؟؟؟ مگر علي ع خليفه ي چهارمتان نيست؟ از طرفي براي خالدبن وليد شرابخوار و زناکار گنبد و بارگاه ميسازيد خالد بن وليد همان کسي است که در قبل از اسلام آوردن ظاهري اش بسياري از مسلمانان را قتل عام کرد و بعد از آنهم همينطور البته به دستور ابوبکر لابد جريان قتل مالک ابن نويره را در حضور ابوبکر و زناي خالد با زن مالک در همان روز و سکوت ابوبکر را در کتب خودتان خوانده ايد!!!!! ايا رفتار خالد تآثير از کعب الحبارها و ابوهريره هاي يهودي که در دستگاهع خلفاي راشدين بودند نگرفته بود؟؟؟؟ مالک اشتر نخعي ع يهودي است يا خالد بن وليد شرابخوار و زناکار؟؟؟؟ حضور مستمر محمد بن ابوبکر پسر ابوبکر را در کنار حضرت علي ع تا حدي که حضرت را پدر خطاب ميکردند چه ميکنيد ؟؟؟ چه توجيهي بر اين موضوع داريد؟؟؟ در جنگ جمل محمد ابوبکر بر عليه خواهرش عايشه شمشير ميزد ايا شما منکر حقايق تاريخي هستيد؟؟؟؟ تماتم اين دلايل واضح و روشن بر باطل بودن خلافت خلفاي راشدين دلالت ميکند بهتر بدون تعصب کتب خودتان را بخوانيد. استدلال و فقه شيعه بقدري قوي است که نيازي به رفع شبهات مطرح شده از جانب شماها را ندارد و اکنون مي بينيد در جواب مطالب موجود در کتب خودتان هم وا مانده ايد بهتر است بيشتر مطالعه کنيد و من به شما اين نويد را ميدهم اگر بدون تعصب و چشم باز با استعانت از خداوند تبارک و تعالي قدم برداريد قطعا به حقيقت خواهيد رسيد يا علي |
160 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني (شاه اسماعيل صفوي) -
تاريخ: 26 دي 88
با سلام مجدد ببخشيد فراموش کردم اين مطلب را جنا بهنام شما نه تنها به خيانت خلفا به حضرت علي ع به اعتراف خودتان کاري نداريد بلکه با اين عقيده اصل عدالت را زير پا ميگذاريد. از شما سئوال ميکنم : اگر بر فرض محال و بعنوان مثال حق با خلفا بود و از جانب حضرت علي ع بر آنان خيانت ميشد ، آيا باز هم ميگفتيد که کاري به خيانت علي ع نداريد؟ اگر بر فرض محال و بازهم بعنوان مثال خطبه ي غدير و آيات ولايت در شآن خلفا نازل و گفته ميشد بازهم از زير آن حديث و آيات فرار ميکرديد.؟؟؟؟ |
161 |
نام و نام خانوادگي: اكبري -
تاريخ: 27 دي 88
واقعا دور از اتصاف است كه نظران موافقان اگرطعن ولعنت وتوهين باشد نشان ميدهي ونظرمخالفان اگر از قران واحاديث ودلايل عقلي باشد سانسور كنيد يا اصلا نشان ندهي متاسفم سايت شما ارزش سر زدن ندارد وقت خود را نبايد با شما تلف كرد به سايت برادران سني ميروم كه در انجا نه لعن است ونه توهين به كسي همه دلايل انها از قران هستند كه انسان يك دنيا فايده ميبرد فقط ميخواهم بگويم كه پيامبر ص گفته مسلمان لعن کننده وطعن کننده نيست ولي متاسفانه لعن وطعن جز مذهب شيعه است در اروپا و امريکا لعن وطعن جرم بحساب مي ايند زيرا لعن وطعن کار غير اخلاقي وکار زشت در ميان همه انسانهاي با ادب و باشخصيت است فقط خداوند اختيار دارد کسي را لعن کند واز رحمت خود دور کند نه بشر خداوند اگر لعن ميکند ولي دستور لعن کردن را نداده است او صاحب اختيار بندگان است و توصاحب اخيار بندگان خداوند نيستي انهاي را که تو لعن ميکني علي ع با انها بيعت کرده وپشت سر انها نماز خوانده حاشالله که حضرت علي به ظاهر بيعت کند وپشت سرانها نماز بخواند ودر دل انها رالعنت کند وبغض کينه انها را در دل داشته باشداين نشانه منافقت ودو رنگيست ايا مي توان به حضرت علي ودو رنگ ومنافق گفت دو رنگي ومنافقت کار ترسو وبزدلان است او که شير خدا بود ايا معني بيعت را ميداني بيعت اينست که يعني من قسم ميخورم به ان پروردگاري که قبضه روح من در دست اوست که با صدق دل واخلاص از تو اطاعت کنم اطاعت از محبت ميشود اطاعت بدون از محبت فايده اي نداره انسان در اين دو روز دنيا بايد تخم محبت را بکارد نه تخم نفرت وکينه را فردا همين بچهاي مان افرادي کينه اي وحسود بار مياند اگر افرادي را ميبيني به نظرشما گمراه هستند دعاي هدايتشان را بکن خدايا هدايتش کن وقران کريم مي گويد جادلهم....يعني بابهترين طريقه با دشمنانت مجادله کن ودرجاي ديگر مي فرمايد ولوکنت فظا.......خداوند ميگويد اي پيمبر من تو سخت دل ميبودي ازکنارت فرار ميکردند ونسبت به پيامبرش ميفرمايد انک لعلي خلق عظيم پيامبر تو بهترين اخلاق راداري اين همه ياران واصحاب رسول الله که ايمان اوردند همه به خاطر اخلاق نيکو رسول الله بود که ايمان اوردند اگر اين لعن ونفرين ها را اگر يک نفر غير مسلمان بخواند از اسلام نفرت نمي کند نمي گويد اين چه ديني است که انها را چنين تعليم داده که حتي مسلمانان برخود هم رحم نمي کنند همديگر را لعن ونفرين ميکنند اگر ميخواهي من دوباره به سايت شما سر بزنم متن کامل نوشته هايم را بزاريد مثل قبل سانسور نکنيد خدايا همه امت رسول الله را به صرات المستقيم هدايت بفرما جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- جدا از مقدماتي كه ذكر كردهايد ، تنها به بحثهاي علمي ميپردازيم : فرمودهايد « فقط ميخواهم بگويم كه پيامبر ص گفته مسلمان لعن کننده وطعن کننده نيست»! بهتر است نگاهي به آدرس ذيل كنيد و بعد بگوييد آيا صحابهاي كه طبق مدارك معتبر اهل سنت ، يكديگر را لعن كرده و به هم دشنام دادهاند را مسلمان ميدانيد و يا خير ؟: http://www.valiasr-aj.com/lib/layn/layn4.htm#_Toc244137861 2- فرمودهايد «متاسفانه لعن وطعن جز مذهب شيعه است در اروپا و امريکا لعن وطعن جرم بحساب ميايند زيرا لعن وطعن کار غير اخلاقي وکار زشت در ميان همه انسانهاي با ادب و باشخصيت است»! لابد شما صحابه را بي شخصيت ميدانيد ! يا انبياي الهي را بي شخصيت ميدانيد «لعن الذين كفروا من بني اسرائيل علي لسان داود وعيسي بن مريم»! 3- فرمودهايد «انهاي را که تو لعن ميکني علي ع با انها بيعت کرده وپشت سر انها نماز خوانده حاشالله که حضرت علي به ظاهر بيعت کند وپشت سرانها نماز بخواند ودر دل انها رالعنت کند»! در آدرس فوق كساني كه صحابهاي كه اميرمومنان آنان را لعنت كرده است نيز آمده است ! (از جمله خلفاي اهل سنت) همچنين در صحيح مسلم آمده است كه اميرمومنان ، ابوبكر و عمر را «دروغگو ، بدكار ، حيلهگر و خيانتكار» ميدانست ! نفاق قطعا از اميرمومنان به دور است و نه شيعه و نه سني نميتواند چنين ادعايي داشته باشد ! بنا براين وقتي ايشان چنين اعتقادي در مورد ابوبكر و عمر داشته و پشت سر آنان نيز نماز خواندهاند (البته طبق روايات شيعه ، با خواندن حمد و سوره و به صورت فرادا) قطعا علت مهمتري داشته است ! 4- فرمودهايد «اين همه ياران واصحاب رسول الله که ايمان اوردند همه به خاطر اخلاق نيکو رسول الله بود که ايمان اوردند»! اما بايد ديد همين صحابه چه كردند ، كه رسول خدا (ص) گروهي از انان را لعن كرده است !: http://www.valiasr-aj.com/lib/layn/layn3.htm#_Toc244137838 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
162 |
نام و نام خانوادگي: بهنام -
تاريخ: 30 دي 88
با سلام آقاي حسيني. اولين كار شما عوض كردن موضوع مي باشد. من فقط گفتم حديث غدير رو ترجمه كن. همين. در مورد مالك اشتر ملعون بايد كمي دقت كنيد كه به چه نحو به هلاكت رسيد.اما در ورد خلفا. اعتقاد اهل سنت بر احترام به كل صحابه استوار مي باشد نه چند نفر. اما در مورد خالد بن وليد. قبل از ايمان آوردن برنده ترين شمشير عليه اسلام بود ولي هنگام ايمان آوردن برنده ترين شمشير عليه دشمن بود. اما در مورد محمد بن ابوبكر. ما ايشان را مسلمان مي دانيم و خطا هايي هم در زندگي داشته اند از جمله شركت در شهادت حضرت عثمان به تحريك يهوديهاي ملعون. برو داستان شهادت حضرت عثمان رو از رو كتب معتبر تاريخ بخون. نه از رو كتب شيعه كه كاري جز توهين به صحابه ي گرام ندارند.ببين من گفتم اگر خيانتي رخ داده باشد كه اين محال است. فقط و فقط حديث رو ترجمه كن. اين حديث به اعتقاد اهل سنت يك حديث صحيح مي باشد. ولي داستان غدير رو بخونيد بعد درباره ي جانشيني صحبت كنيد. اما در مورد عبدالله بن سبا . ايشان مگر يكي از فرماندهان سپاه حضرت علي نمي باشند. چرا بدست حضرت علي به هلاكت رسيدند.؟ جنگ جمل و صفين رو بخونيد. ببينيد چه كساني فرماندهي سپاه حضرت علي رو در اختيار داشتند. استدلال و فقه شيعه؟ به شما توصيه مي كنم درباره منشا فقه خودتان يك تحقيق انجام بدهيد. ( كتاب اصول فقه/ فصل اول/ ابولحسن محمدي) در ضمن اين آقا اهل تشيع مي باشند. داريد در مورد فتنه ي وهابيت سخن مي گوييد. اگر واقعا شما بر حقيد برويد با بحث حضوري به آنها ثابت كنيد. نه تبليغات كاذب.آنها وهابي مي باشند در صورتي كه هيچ ظلم و فساد و جنايت و آدم كشي در كشورشان وجود ندارد . ولي شما چي؟ ؟؟؟ به اين مي گيد عدالت علي؟ علي تو كمرتون بزنه. به خدا علي اگر زنده بود تك تك شما را نابود مي كرد. كمي در خودتان نگاه كنيد. جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- فرمودهايد «در مورد مالك اشتر ملعون بايد كمي دقت كنيد كه به چه نحو به هلاكت رسيد»! ا. شما يك مسلمان را لعنت كردهايد و اين به اعتقاد بسياري از اهل سنت جايز نيست ! ب. درست ميگوييد ؟ بايد بپرسيم او چطور به شهادت رسيد ؟ چه كسي دستور داد او را مسموم كنند ؟ همچنين چه كسي خال المومنين ، محمد بن ابي بكر را كشت و دستور داد بدن شريف ايشان را در پوست الاغي نهند و آتش بزنند ؟ فبعث علي الأشتر النخعي مكانه فلما انتهى إلى عريش كتب معاوية عليه اللعنة إلى دهقان عريش إن أنت قتلت الأشتر فلك خراجه عشرين سنة فأخرج له سويقا وجعل فيه سما فلما شربه الأشتر يبس مكانه فقال معاوية لما بلغه ما أبردها على الفؤاد إن لله جنودا من عسل وبلغ الخبر عليا عليه السلام فبعث محمد بن أبي بكر إلى مصر مكانه وبعث معاوية عمرو بن العاص إليها فاقتتلا بالمسناة وقتل محمد بن أبي بكر وجعلوا جثته في جيفة حمار وأحرقوه بالنار البدء والتاريخ ج 5 ص 226 ، اسم المؤلف: وهو المطهر بن طاهر المقدسي الوفاة: 507هـ ، دار النشر : مكتبة الثقافة الدينية - بورسعيد 2- فرمودهايد «اعتقاد اهل سنت بر احترام به كل صحابه استوار مي باشد نه چند نفر» صحيح است ؛ اهل سنت اعتقاد به احترام كل صحابه دارند (مومن يا منافق) بنابر اين اگر ثابت شود حتي يكي از صحابه قابل احترام نيست و بايد او را ذم كرد ، اعتقاد اهل سنت زير سوال ميرود ! اما شيعه ميگويد مومنين صحابه بايد تقدير شوند و غير مومنين ، بايد مورد قدح قرار بگيرند . بنا بر اين اشكالي به شيعه وارد نيست ! 3- فرمودهايد « اما در مورد خالد بن وليد... ولي هنگام ايمان آوردن برنده ترين شمشير عليه دشمن بود»! واقعا چنين است ؟ كشتن يك مسلمان و همبستري با همسرش بلافاصله بعد از قتل او ! اين برندهترين شمشير بر عليه دشمن است ؟ كار او به قدري زشت بود كه خليفه دوم از خليفه اول خواست او را سنگسار كند (البته به خاطر كينهاي كه از خالد داشت اين مطلب را مطرح كرد) 4- فرمودهايد «اما در مورد محمد بن ابوبكر. ما ايشان را مسلمان مي دانيم و خطا هايي هم در زندگي داشته اند از جمله شركت در شهادت حضرت عثمان به تحريك يهوديهاي ملعون»! شما از يك طرف همه صحابه را قابل احترام و عادل ميدانيد و از طرف ديگر ميگوييد محمد بن ابي بكر كه از صحابه بود ، در كشتن خليفه سوم دخالت داشته است ! يعني در همين چند خط نوشته نيز خود دچار تعارض شدهايد ! 5- فرمودهايد « برو داستان شهادت حضرت عثمان رو از رو كتب معتبر تاريخ بخون»! لازم نيست به سراغ كتب برويم ! همين اقرار شما بر مشاركت محمد بن ابي بكر صحابي در كشتن عثمان ، دليلي محكم بر ضد شما است ! البته ما در مورد تاريخ كشتن خليفه سوم به كتب اهل سنت نيز مراجعه فراوان داشتهايم و همانها بودهاند كه به ما گفتهاند كه صحابه بيشترين فعاليت را در كشتن او داشتند ! 6- فرمودهايد « اما در مورد عبدالله بن سبا . ايشان مگر يكي از فرماندهان سپاه حضرت علي نمي باشند»! خير ! چه كسي او را فرمانده سپاه اميرمومنان علي بن ابيطالب معرفي كرده است ؟! 7- فرمودهايد «چرا بدست حضرت علي به هلاكت رسيدند.؟»! زيرا او قائل به الوهيت اميرمومنان شده بود و به همين سبب حضرت او را كشتند ! 8- فرمودهايد « جنگ جمل و صفين رو بخونيد. ببينيد چه كساني فرماندهي سپاه حضرت علي رو در اختيار داشتند.»! در كتب اهل سنت آمده است كه بيشترين صحابه ، در جنگ جمل و صفين و نهروان در لشكر اميرمومنان علي عليه السلام بودند ! (نه در لشكر معاويه) http://www.valiasr-aj.com/lib/layn/layn1.htm#_Toc243910517 9- فرمودهايد «داريد در مورد فتنه ي وهابيت سخن مي گوييد. اگر واقعا شما بر حقيد برويد با بحث حضوري به آنها ثابت كنيد» بهتر است سري به بخش مناظرات سايت بزنيد تا ببينيد در بحث حضوري نيز با آنان همين سخنان مطرح شده است !: http://www.valiasr-aj.com/fa/list.php?bank=monazerat 10- فرمودهايد «در صورتي كه هيچ ظلم و فساد و جنايت و آدم كشي در كشورشان وجود ندارد»! ظاهرا شما چيزي در مورد عربستان و حكومت آن نميدانيد ! تنها نگاهي به قانون اساسي عربستان بخش دوم ، به شما نشان ميدهد كه در آنجا چه ميگذرد «تمامي مواهب الهي عربستان تحت سرپرستي خاندان آل سعود است و هيچ كس حق ندارد بدون اجازه آنها از آن استفاده كند !» آيا دزدي از اين بيشتر كه تمام مواهب الهي عربستان (كه مهمترين صادر كننده نفت در منطقه است) براي يك خاندان يهودي زاده باشد ؟! جداي از ساير جنايتها و خيانتهاي صورتر گرفته ! بهتر است نگاهي به كتاب «صفحة عن آل سعود الوهابيين» داشته باشيد كه در ان تنها ذرهاي از مدارك خود وهابيون را مطرح كرده است ! موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
163 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 30 دي 88
جناب بهنام به عضلات دستانت کنترل داري؟ هيچ متوجه هستي چه چيزي تايپ ميکني؟ از يک طرف از «عدالت علي» سخن ميگويي و از طرف ديگر با وقاحت تمام فرمانده لشکر او را ملعون خطاب ميکني؟؟ براستي که علت دشمني و عداوت تو با آن محاهد نستوه ، مبارز عرصه علم و تقوي و مردانگي، حضرت مالک اشتر معلي و مومن و متقي (رضوان الله تعالي عليه)، چيزي نيست جز جهاد آن حضرت با پايه گذاران مذهب شما يا همان مذهب تضاد: مذهبي که معاويه قاتل و خونريز و حضرت امير المومنين علي عليه السلام هر دو بهشتي هستند!!! يا علي |
164 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 02 بهمن 88
با سلام يكنفر اينجا هي از خطبه غدير خم و ترجمه ان صحبت ميكند . بسم الله بفرما اما حتماً انرا بخوان : <<<<<<<<<بسم الله الرحمن الرحيم>>>>>>>> { 1 } [1] ستايش خداي را سزاست که در يگانه گي اش بلند مرتبه و در تنهاي اش به آفريدگان نزديک است. سلطنتش پر جلال و در ارکان آفرينش اش بزرگ است، بر همه چيز احاطه دارد بي آنکه مکان گيرد و جابه جا شود و بر تمامي آفريدگان به قدرت و برهان خود چيره است.همواره ستوده بوده وخواهد بود ، مجد و بزرگي او را پاياني نيست آغاز و انجام از او و برگشت تمامي امور به سوي اوست . [2] اوست آفريننده ي آسمان ها و گستراننده ي زمين ها و حکمران آنها . دور و منزه از خصايص آفريده هاست و در منزه بودن خود نيز از تقديس همگان برتر. هموست پروردگار فرشتگان و روح ، افزوني بخش بر آفريدگان ، و بخشنده ي بر همه موجودات است ، به نيم نگاهي ديده ها را ببيند و ديده ها هرگز او را نبينند .کريم و بردبار و شکيباست.رحمتش جهان شمول و عطايش منت گزار در انتقام و کيفر سزاواران عذاب بي شتاب است . [3] بر نهان ها آگاه و بر درون ها دانا ، پوشيده ها بر او آشکار و پنهان ها بر او روشن است .بر هر هستي فراگير و چيره . نيروي آفريدگان از او و توانايي بر هر پديده ويژه ي اوست ، او را همانندي نيست .در تاريکستان لاشيء او هستي بخش هر هستي است جاودانه و زنده و عدل گستر ، خداوندي جز او نباشد و اوست ارجمند و حکيم . [4] ديده ها رابر او راهي نيست و اوست که ديده ها را دريابد و اوست بر پنهاني ها آگاه و بر کارها دانا ، از ديدن ، کسي وصفش را نيابد و بر چگونگي او از نهان و آشکار دست نيازد مگر او-عز وجل –راه نمايد و خود را بشناساند. [5] گواهي مي دهم که او « الله » است همو که تنزهش سراسر روزگاران را فرا گرفته و پرتوش ابديت را شامل است . فرمانش را بي مشاور اجراکند و تقديرش را بي شريک امضاء وهستي را بي ياور سامان دهد ، [6] صورت آفرينش اورا الگويي نبوده ، آفريدگان را بدون ياور و سختي و حيله ، هستي بخشيده است جهان با ايجاد او موجود و با آفرينش او پديدار شده است. پس اوست « الله » و معبودي جز او نيست هم او که صنعش استوار و ساختمان آفرينش اش زيباست . دادگري که ستم روا نمي دارد و بخشنده ترين که کارها به او باز مي گردد. [7] و گواهي مي دهم که او الله است که هر هستي در برابر بزرگي اش فروتن و در مقابل ارجمندي اش رام و به توانايش تسليم و به هيبت اش خاضع است . [8] پادشاه هستي ها و چرخاننده ي سپهرها و رام کننده ي آفتاب و ماه که هريک تا اجل معين جريان يابند .او پرده ي شب را به روز و پرده ي روز را به شب –که شتابان در پي شب است -(اعراف/54) به پيچد هم او شکننده ي هر ستمگر باطل گرا و نابود کننده ي هر شيطان سرکش است ، [9] نه او را ناسازي باشد و نه برايش مانند و انبازي، يکتا وبي نياز ، نه زاده و نه زائيده شده و او را همتايي نبوده (سوره اخلاص)، خداوند يگانه و پروردگار بزرگوار است . بخواهد به انجام رساند ، اراده کند و حکم نمايد ، بداند و بشمارد ، بميراند و زنده کند ، نيازمند و بي نياز فرمايد ، بخنداند و بگرياند نزديک آورد و دور برد ،باز دارد و عطا کند اوراست پادشاهي و ستايش ، به دست تواناي اوست تمام نيکي و هم اوست بر همه چيز توانا. [10] شب را در روز و روز را در شب فرو برد ،جز او خداوندي نباشد گرانقدر و آمرزنده ،پذيرنده ي دعا و افزاينده ي عطا، برشمارنده نفس ها و پروردگار پري و انسان ، چيزي بر او مشکل ننمايد. فرياد فرياد کنندگان ، او را آزرده نکند و اصرارِ اصرار کنندگان او را به ستوه نياورد .نيکوکاران را نگاهدار و رستگاران را يار ، مومنان را صاحب اختيار و جهانيان را پروردگار است ،هم او که در همه ي احوال سزاوار سپاس و ستايش آفريدگان است. [11] او را ستايش فراوان و سپاس جاودانه مي گويم در شادي ورنج و آسايش و سختي و به او و فرشتگان و نبشته ها و فرستاده هايش ايمان داشته فرمان او را گردن مي گذارم و اطاعت مي کنم وبه سوي هرآنچه مايه ي خوشنودي اوست ، مي شتابم و به حکم و فرمان او تسليم ،چرا که به فرمان بري او شايق واز کيفر او ترسانم زيرا او خدايي است که کسي از مکرش در امان نبوده و از ستم اش ترسان نباشد (زيرا او را ستمي نيست). { 2 } [12] و اکنون به بندگي خويش و پروردگاري او گواهي ميدهم ، و وظيفه ي خود را در آنچه وحي شده انجام ميدهم مباد از سوي او عذابي فرود آيد که کسي را ياراي دور ساختن آن از من نباشد هرچند توانش بسيار ، دوستي اش - با من - خالص باشد. خداوندي جز او نيست. چرا که به من هشدار داده که اگر آنچه در حق علي نازل کرده ،به مردم ابلاغ نکنم ، وظيفه ي رسالتش را انجام نداده ام و خود او –تبارک وتعالي– امنيت از آزار مردم را برايم تضمين کرده و البته که او بسنده و بخشنده است . پس آنگاه خداوند چنين وحي ام فرمود: «به نام خداوند همه مهر مهرورز اي فرستاده ي ما آنچه از سوي پروردگارت درباره علي و جانشيني او بر تو فرو فرستاديم به مردم برسان وگرنه رسالت خداوندي را به انجام نرسانده اي و او تو را از آسيب مردمان نگاه ميدارد ..»(مائده/67). [13] هان مردمان ! در تبليغ آنچه خداوند بر من نازل فرموده کوتاهي نکرده ام و اکنون سبب نزول آيه را بيان مي کنم : همانا جبرئيل از سوي سلام پروردگارم –که تنها او سلام است - سه مرتبه بر من فرود آمد و فرماني آورد که در اين مکان به پا خيزم و به هر سفيد و سياهي اعلام کنم که علي بن ابيطالب برادر وصي و جانشين من در ميان امت و امام پس از من است هم او که جايگاه اش نسبت به من به سان هارون نسبت به موسي است مگر اين که پيامبري پس از من نخواهد بود و او پس از خدا و رسول او صاحب اختيار شماست و خداوند تبارک و تعالي آيه اي بر من نازل فرموده که « همانا تنها ولي و سرپرست و صاحب اختيار شما خداوند و پيامبرش و موءمناني اند که نماز به پا مي دارند و در رکوع زکات مي پردازند ...» (مائده/55) و قطعاً علي بن ابيطالب نماز بر پا داشته و در رکوع زکات پرداخته و پيوسته خداخواه است . [14] و من از جبرئيل در خواستم که از خداوند سلام اجازه کند و مرا از ماموريت تبليغ به شما معاف دارد زيرا کمي پرهيزگاران و فزوني منافقان و دسيسه ملامت گران و مکر مسخره کنندگان اسلام را ميدانم همانان که خداوند در وصفشان در کتاب خود فرموده : «...به زبان مي گويند آن را که در دلهايشان نيست و آن را اندک و آسان مي شمارند حال آنکه نزد خداوند بس بزرگ است...»(نور/15) [15] و نيز از آن روي که منافقان بارها مرا آزار رسانيده اند تا بدان جاکه مرا اذن (سخن شنو و زود باور ) ناميده اند به خاطر همراهي افزون و تمايل و پذيرش علي از من و توجه ويژه ي من به او ،تا بدان جا که خداوند آيه اي فرو فرستاد (توبه/61) « و از آنان اند کساني که پيامبر خدا را آزرده ، گويند او سخن شنو و زود باور است بگو آري او سخن شنو ست بر عليه آنان که گمان مي کنند او تنها سخن مي شنو د –ليکن به خير شماست او(پيامبر) به خدا ايمان دارد و اهل ايمان را تصديق کرده راستگو مي انگارد و همو رحمت است براي ايمانيان شما و البته براي آنان که او را ازار دهند عذابي دردناک خواهد بود...» و اگر مي خواستم نام گويندگان چنين سخن را بر زبان آورم و به آنان اشارت کنم و مردمان را به سويشان هدايت کنم ( که آنان را شناسايي کنند ) ميتوانستم.ليکن به خدا سوگند در کارشان کرامت نموده لب فرو بستم . [16] با اين حال خداوند از من خشنود نخواهد شد مگر فرمان او را در حق علي به شما ابلاغ کنم . آنگاه پيامبر (صلي الله عليه و آله) چنين خواند : «...اي پيامبر ! آنچه –در حق علي - از سوي پروردگارت بر تو فرود آمده ابلاغ کن و گرنه رسالت او را انجام نداده اي و البته خداوند تو را از آسيب مردمان نگاه مي دارد ...»(مائده/67) { 3 } [17] هان مردمان ! بدانيد اين آيه درباره اوست ژرفاي آن را بفهميد و بدانيد که خداوند او را سرپرست و امام شما قرار داده و پيرويش را بر مهاجران و انصار واجب کرده و بر پيروان آنان در نيکي ، و بر صحرانشينان و شهروندان ،و بر عجم و عرب و آزاد و برده و کوچک و بزرگ و سفيد و سياه و هر يکتا پرست. (هشدار) اجراي فرمانش لازم ، امرش نافذ ، ناسازگارش رانده ، پيرو و باور کننده اش در مهر است البته که خداوند او و شنوايان سخن اش و پيروان راهش را آمرزيده است . [18] هان مردمان ! براي آخرين بار در اين اجتماع به پا ايستاده (با شما سخن مي گويم) سخنم را شنيده پيروي کنيد و فرمان پروردگارتان را گردن گذاريد که خداوند عزّوجلّ صاحب اختيار و سرپرست و معبود شماست و سپس سرپرست شما ، فرستاده و پيامبر اوست که اکنون با شما سخن مي گويد و پس از من به فرمان او ، علي ولي و امام شماست و سپس امامت ، در فرزندان من از نسل علي خواهد بود تا برپايي رستاخيز که خدا و رسول او را ديدار کنيد . [19] روا نيست مگر آنچه خدا و رسول و امامان روا دانند و ناروا نباشد مگر آنچه آنان ناروا دانند ، و خداوند عز و جل هم روا و هم ناروا را بمن شناسانده و من آموخته هايم را از کتاب خدا و حلال وحرام او را در اختيار علي گذاشته ام. [20] هان مردمان !او را برتر دانيد ، هيچ دانشي نيست مگر اينکه خداوند در جان من نبشته و من تمامي آن را در جان علي امام پرهيزگاران ضبط کرده ام ،و دانشي نبوده مگر اينکه آن را به علي آموخته ام او پيشواي روشنگر است که خداوند در سوره ياسين از او گفتگو کرده :« و علم هر چيز را در امام مبين برشمرده ايم...»( يس / 12) [21] هان مردمان ! او را فراموش نکنيد و از امامتش رو برنتابيد و از سرپرستيش نگريزيد چرا که شما را به درستي و راستي خوانده و خود نيز بدان عمل مي کند ، او باطل را نابود و شما را از آن باز دارد و هرگز نکوهش نکوهش گران او را از کار باز ندارد . [22] او نخستين مومن به خدا و رسول اوست و کسي در ايمان به من از او سبقت نجسته و همو جان خود را فداي رسول خدا کرده با او همراه بو ده است تنها او همراه رسول خدا عبادت مي کرد و جز او از مردان کسي چنين نبو د . علي اولين نماز گزار و پرستش کننده ي همراه من است از جانب خدا وند به او دستور دادم تا (در شب هجرت )در بستر من بيارامد و او نيز فرمان برده پذيرفت که جان خود را فداي من کند . [24] هان مردمان ! او را برتر بدانيد که خداوند او را برتري داده و پيشوايي او را پذيرا با شيد که خداوند او را (به امامت )نصب کرده است . [25] هان مردمان ! او امام از جانب خداست و خداوند هرگز توبه ي منکر اورا نپذيرد و چنين کسي را نيامرزد اين است روش قطعي خداوند درباره ناسازگار با امامت علي ،و حتماً او را به عذاب دردناک جاودانه کيفر خواهد کرد . پس ، از مخالفت او بهراسيد وگرنه در آتشي در خواهيد شد که آتش گيره ي آن مردمانند و سنگ که براي حق ستيزان آماده شده است . [26] هان مردمان! به خدا که پيامبران پيشين به ظهورم بشارت داده اند و همانا من فرجام آنان و برهان بر آفريدگان آسمانيان و زمينيانم ، آن کسي که راستي و درستي مرا باور نکند به کفر جاهلي گذشته در آمده و ترديد در سخنان امروزم همسنگ ترديد در تمامي محتواي رسالت من است و ناباوري در امامت يکي از امامان به سان ناباوري در تمامي آنان است و جايگاه ناباوران امامت ما آتش دوزخ خواهد بود . [27] هان مردمان خداوند عز و جل از روي منت و احسان خويش اين برتري را به من پيش کش کرده و خدايي جز او نيست . هشدار که تمامي ستايش هاي من در تمامي روزگاران و هر حال و مقام ، ويژه ي اوست . [28] هان مردمان ! علي را برتر دانيد که او برترين از مردان و زنان ، پس از من است تا آن هنگام که آفرينش برپاست و روزيشان فرود آيد دور دور باد از مهر خداوند و خشم خشم باد بر آن که اين گفته ام را نپذيرد و بامن سازگار نباشد .هان! آگاه باشيد جبرئيل سه بار از سوي خداوند خبرم داد هرکه با علي ستيزد و بر ولايت او گردن نگذارد نفرين و خشم من بر او باد ، البته بايست هرکس بنگرد که براي فرداي خويش چه پيش فرستاده پس تقوا پيشه کنيد و از ناسازي با علي بپرهيزيد ، مباد گامهايتان پس از استواري در لغزد و همانا خداوند بر کردارتان آگاه است . [29] هان مردمان! او هم جوار و هم سايه ي خداست که در کتاب گرانقدر خود ( قرآن ) او را ياد کرده و درباره ستيزندگان با او فرموده : « ... مباد کسي در روز رستاخيز بگويد افسوس که درباره ي هم جوار و همسايه ي خداوند کوتاهي کرده ام » [30] هان مردمان! در قرآن انديشه کنيد و ژرفاي آيات آن را دريابيد و بر محکماتش نظر کنيد و از متشابهات آن پيروي ننماييد. به خداوند سوگند که باطن ها و تفسير آن را روشن نمي کند مگر همين که دست و بازوي او را گرفته و بالا آورده ام و اعلام مي دارم که هر آن کس که من سرپرست اويم اين علي سرپرست اوست و او علي ، فرزند ابي طالب، برادر و وصّي من است. ولايت و سرپرستي او حکمي از سوي خداست که بر من فرو فرستاده است. [31] هان مردمان! همانا علي و پاکانِ از فرزندانم از نسل او يادگار گران سنگ کوچک ترند و قرآن يادگار ارزشمند بزرگتر. هر يک از اين دو از ديگر همراه خود حکايت مي کند و با آن سازگار است. آن دو هرگز از هم جدا نمي شوند تا در حوض کوثر بر من وارد شوند.هان! آنان امانت داران خدا در ميان آفريدگان و حاکمان او در زمين اند. هشدار که من وظيفه ي خود را ادا کردم. [32] هان! من وظيفه ام را ابلاغ کردم و به گوش شما رساندم. هشدار که روشن نمودم. بدانيد که اين سخن خدا بود و من از سوي او سخن گفتم. [33] هان بدانيد! هرگز به جز اين برادرم کسي نبايد اميرالمومنين خوانده شود. هشدار که پس از من امارت مومنان بر کسي جز او روا نباشد. {4} [34] سپس فرمود : مردمان ! کيست سزاوارتر از شمايان به شما ؟ گفتند : خداوند و رسول او . آنگاه فرمود : آن که من سرپرست اويم پس اين علي ولي و سرپرست اوست . خداوندا پذيراي ولايت او را دوست بدار و دشمن او را دشمن دار و يار او را ياري کن و رهاکننده ي او را تنها گذار . [35] هان مردمان ! اين علي است برادر و وصي و نگاهبان دانش من و جاي نشين من در ميان امت وايمان آورندگان به من و بر تفسير کتاب خدا ، او مردمان را به سوي خدا بخواند و به آنچه موجب خشنودي اوست عمل کند و با دشمنان او ستيز نمايد. او سرپرست فرمانبرداري خدا باشد و بازدارنده از نافرماني او . [36] همانا اوست جانشين رسول الله و فرمانرواي ايمانيان ، و از سوي خدا پيشواي هدايتگر .اوست پيکار کننده ي با پيمان شکنان ، رويگردانان از راستي و درستي و بدر رفته گان از دين. [37] خداوند فرمايد: « فرمان من دگرگوني نمي پذيرد. » پروردگارا، اکنون به فرمان تو مي گويم : خداوندا دوست داران او را دوست دار و دشمنانش را دشمن. پشتيبانان او را پشتيباني، يارانش را ياري کن و خودداري کنندگان از ياري اش را رها کن. ناباورانش را از مهرت بران و خشم خود را بر آنان فرود آور. [38] معبودا ! تو خود در هنگام بيان ولايت علي و برپايي او فرمودي : « امروز آيين شما را به کمال و نعمتم رابراي شما تمام نمودم و با خشنودي اسلام را دين شما قرار دادم.( مائده/ 5) » و نيز گفتي: « همانا دين در نزد خدا تنها اسلام است.(آل عمران/19) » و فرمودي:« و آنکه به جز اسلام ديني بجويد از او پذيرفته نبوده درجهان ديگر در شمار زيانکاران خواهد بود.(آل عمران/85)» [39] خداوندا تو را گواه مي گيرم که پيام تو را به مردمان رساندم. {5} [40] هان مردمان! خداوند عزوجل دين را با امامت علي تکميل نمود. اينک آنان که از او و جانشينانش از فرزندان من و از نسل او - تا برپايي رستاخيز و عرضه بر خدا - پيروي نکنند کرده هايشان در دو جهان بيهوده بوده در آتش دوزخ جاودانه خواهند بود. « به گونه اي که نه از عذابشان کاسته و نه بر ايشان فرصتي براي نجات خواهد بود. (بقره/161)» [41] هان مردمان! اين علي است ياورترين، سزاوارترين، نزديک ترين و گرانقدرترين شما نزد من و خداوند عزوجل و من از او خشنوديم. آيه ي رضايتي در قرآن نيست مگر درباره او و هرگاه خداوند ايمانيان را خطابي نموده به او آغاز کرده . و آيه ي ستايشي نازل نگشته مگر درباره ي او و در سوره ي « هل اتي علي الانسان » گواهي بر بهشت نداده مگر براي او و آن را در حق غير او فرود نياورده و به وسيله آن آيه جز او را نستوده است. [42] هان مردمان! علي ياور دين خدا، دفاع کننده از رسول اوست و هم او پرهيزکار پاکيزه و رهنماي ارشاد شده« به دست خود خدا است. » پيامبرتان برترين پيامبران، جانشين اش برترين جانشينان و فرزندانش بهترين اوصيايند.هان مردمان! فرزندان پيامبران از نسل آنانند و فرزندان من از نسل اميرالمومنين علي است. [43] هان مردمان! به راستي که شيطان اغواگر آدم را با رشک از بهشت رانده. مباد شما به علي رشک ورزيد که آنگاه کرده هايتان نابود و گام هايتان لرزان خواهد شد. آدم به خاطر يک اشتباه به زمين هبوط کرد حال آنکه برگزيده خداوند عزوجل بود. پس چگونه خواهيد بود که شما شماييد و دشمنان خدا نيز از ميان شمايند. [44] هشدار که با علي نمي ستيزد مگر شقي و سرپرستي اش را نمي پذيرد مگر رستگار پرهيزکار و به او نمي گرود مگر ايمان دار بي آلايش و به خدا سوگند سوره ي « والعصر » درباره او نازل شده است : « به نام خداوند همه مهر مهرورز . به زمان سوگند که انسان در زيان است. » (والعصر/1-2) مگر علي که ايمان آورده و به درستي و شکيبايي آراسته است. [45] هان مردمان! خدا را گواه مي گيرم که پيام او را به شما رساندم و « بر فرستاده وظيفه اي جز بيان روشن نيست ». (عنکبوت 18 - نور 54) [46] هان مردمان! « تقوا پيشه کنيد همانگونه که بايسته است و نميريد جز با شرف اسلام ». (آل عمران/102) {6} [47] هان مردمان! « به خدا و رسول او و نور همراهش ايمان آوريد (تغابن/8)».« پيش از آنکه چهره ها را تباه و باژگونه کنيم، يا چونان اصحاب روز شنبه ( يهودياني که بر خدا نيرنگ آوردند ) رانده شويد.» (نساء/47) به خدا سوگند که مقصود خدا از اين آيه گروهي از صحابه اند که آنان را با نام و نَسَب مي شناسم ليکن به پرده پوشي کارشان مأمورم. آنک هر کس پايه کار خويش را مهر و يا خشم علي در دل قرار دهد (و بداند که ارزش عمل او وابسته به آن است). [48] هان مردمان! نور از سوي خداوند در جان من، سپس در جان علي ابن ابيطالب آنگاه در نسل او تا قائم مهدي - که حق خدا و ما را مي ستاند – جاي گرفته، چرا که خداوند عزوجل ما را دليل و حجت قرار داده بر کوتاهي کنندگان به عمد، ستيزه گران، ناسازگاران، خائنان و گنهکاران و ستمکاران و غاصبان از تمامي جهانيان. [49] « هان مردمان! هشدارتان مي دهم همانا من رسول خدايم. پيش از من نيز رسولاني آمده و سپري شده اند. پس آيا اگر بميرم يا کشته شوم به جاهليت برمي گرديد ؟ و آن که به قهقرا برگردد خدا را زيان نخواهد رسانيد و او سپاس گزاران شکيبا گر را پاداش خواهد داد.(آل عمران/144)» [50] هان! علي و فرزندان من از نسل او داراي کمال شکيبايي و سپاس گزاري اند. [51] هان مردمان! «..اسلامتان را بر من منت مگذاريد(حجرات/17) » و بر خدا نيز، که اعمالتان را بيهوده و تباه خواهد کرد و او بر شما خشم خواهد گرفت و شما را به« شعله اي از آتش و مس گداخته(الرحمن/35)» گرفتار خواهد کرد.«.. به يقين پروردگار شما در کمين گاه است..(فجر /14)». [52] هان مردمان! به زودي پس از من«.. اماماني خواهند آمد و شما را به آتش خواهند خواند. آنان در روز رستاخيز تنها و بي ياور خواهند بود(قصص /41)». [53] آگاه باشيد که خداوند و من از آنان بيزاريم. [54] هان مردمان! حتما آنان و ياوران و پيروان و تابعانشان در پست ترين جايگاه آتش خواهند بود، چه جايگاه بدي است منزل متکبران. (نحل/29) [55] هان! «که آنان اصحاب صحيفه اند». اکنون هر که در صحيفه خود نظر کند. [56] هان مردمان! اينک جانشيني خود را به عنوان امامت و وراثت به امانت به جاي مي گذارم در نسل خود تا برپايي روز رستاخيز و اکنون مأموريت خود را انجام مي دهم تا برهان بر هر شاهد و غايب باشد و نيز برهمه ي آنان که زاده شده يا نشده اند.پس بايسته است اين سخن را حاضران به غايبان و فرزندداران به فرزندان تا برپايي رستاخيز ابلاغ کنند. [57] و به زودي گروهي پس از من! امامت را چپاول کرده به پادشاهي جابجا مي کنند. هان! خشم خدا بر غاصبان و چپاولگران. و« البته به زودي به کار شما جن وانش خواهد پرداخت ..» (الرحمن/31) آن که مي پردازد – عذاب خواهد نمود- «.. و شعله هاي آتش و مس گداخته بر سر شما ريخته خواهد شد و در آن هنگام هرگز ياري نمي شويد ..» (الرحمن/35) [58] هان مردمان!«...همانا خداوند عزوجل شما را به خود رها نخواهد کردتا ناپاک را از پاک جدا کند و هر آينه خداوند شما را بر غيب آگاه نمي گرداند.» (آل عمران/179) [59] هان مردمان! هيچ سرزميني نيست مگر اين که خداوند به خاطر تکذيب اهل آن – حق را – آن را پيش از برپايي رستاخيز نابود خواهد کرد و آن را به« امام مهدي »خواهد سپرد و حتما خداوند وعده ي خود را انجام خواهد داد. [60] هان مردمان! شمار فزوني از گذشتگان شما گمراه شدند و خداوند نابودشان کرد و همو نابود کننده ي آيندگان است. خداوند تعالي فرموده : «... آيا پيشينيان را تباه نکرديم ؟ و در پس آنان آيندگان را نابود نساختيم ؟ آري با مجرمان اين چنين کنيم. واي بر ناباوران در روز رستاخيز ! ...» (مرسلات/19) [61] هان مردمان! همانا خداوند مرا فرمان داده و بازداشته و من نيز به دستور او به علي امر و نهي کرده ام، پس دانش امر و نهي در نزد علي است. فرمان او را بشنويد تا سلامت مانيد و اطاعتش کنيد تا هدايت شويد و از آن چه باز مي دارد خودداري کنيد تا راه يابيد و به سوي مقصد او حرکت کنيد و هرگز راه هاي پراکنده شما را از راه او باز ندارد. (انعام/153) {7} [62] هان مردمان! خداوند را صراط مستقيم منم که فرمان به پيروي آن داده و سپس علي است و آنگاه فرزندانم از نسل او ، پيشوايان هدايت اند که به راستي و درستي راه مي برند و با حق دادگري کنند. سپس چنين خواند : « به نام خداوند همه مهرِ مهر ورز . تمامي ستايش ها ويژه ي پروردگار جهانيان است. هم او که به همه آفرينش مهر مي ورزد و به ويژگان ، مهرِ ويژه دارد. فرمان رواي روز جزا است. خداوندا !تنها تو را مي پرستيم و تنها از تو ياري مي جوييم ، ما را به صراط مستقيم رهنمايي کن . راه آنان که منت نهاده نعمتشان بخشيدي ، نه راه خشم شدگان و نه راه گمراهان ! ... (حمد/1-7) و آنگاه ادامه داد : اين سوره درباره ي من نزول يافته و شامل امامان است و به آنان اختصاص يافته . آنان اند «.. اولياي خدا که ترس و اندوهي برايشان نباشد ». (يونس/62) هان ! « همانا حزب الهي چيره خواهد بود ... » (مائده/56) [63] هان ! «...ستيزندگان آنان گمراه و نابخردو همکاران شياطين اند که براي گمراهي مردمان ، سخنان بي هوده را به يکديگر مي رسانند...» (انعام/112) [64] هشدار : خداوند در کتاب خود از دوستان امامان چنين ياد کرده : « ... (اي پيامبر ما) نمي يابي ايمان آوردگانِ به خدا و روز بازپسين را که ستيزه گران خدا و رسول او را دوست بدارند، گرچه پدران ، فرزندان ، برادران و خويشانشان باشند. خداوند ايمان را در دل هايشان تثبيت فرموده و با روحي از سوي خود، ايشان را تاييد نموده، آنان را جاودانه در بهشت هايي در خواهد آورد که از زير درختان آن ها نهرها جاري است ، خداوند از آنان خشنود است و آنان از خداوند، همانان اند حزب خدا. هشدار که حزب الهي رستگارانند.» (مجادله/22) [65] هان! دوست داران امامان ، مومناني هستند که خداوند عزوجل چنين توصيف فرموده است: «... آنان ايمان آورده باور خود را به شرک نيالوده اند، پس ايشان در امان اند و راه يافتگان ...». (انعام/82) [66] هشدار! ياران پيشوايان به باور رسيده گان اند و دور از ترديد و انکار ! (حجرات/15) [67] هشدار ! ايشان با آرامش و سلام به بهشت در خواهند شد و فرشتگان با رفاه و تسليم آنان را پذيرفته مي گويند : درود بر شمايان، اکنون پاکيزه شده ايد ! « ...در بهشت جاودانه در آييد...». (حجر/46) [68] هان ! بهشت پاداش دوستان امامان است که در آن بي حساب روزي داده خواهند شد .... (غافر/40) . [69] هشدار ! دشمنان امامان ، در آتش درآيند .. (نساء/10) . [70] هشدار ! که ناله ي افروزش جهنم را در حالي که شعله هاي آن زبانه مي کشد ، مي شنوند و زفير (صداي بازدم ) آن را درمي يابند .... (ملک/7) . [71] و خداوند در وصفشان فرمايد : « هرگاه امتي در جهنم درآيد همتاي خود را نفرين کند تا آن که تمامي آنان به يکديگر بپيوندند ، پسينيان به پيشينيان گويند پروردگارا ! اينان ما را گمراه کردند پس بر آنان کيفر دوچندان از آتش فرود آور ، خداوند فرمايد براي هر دو گروه کيفر دوچندان خواهد بود و ليکن شما نمي دانيد.» (اعراف/38) [72] هشدار ! که خداوند درباره ي دشمنان امامان فرمايد : «...هر گروه از آنان که در جهنم انداخته شوند، نگاهبانان آن مي پرسند مگر بر شما ترساننده اي نيامد ؟ پاسخ دهند چرا ! ليکن تکذيب کرده گفتيم خداوند خبري نداده و شمايان نيستيد مگر در گمراهي بزرگ...» و نيز گفتند : «...اگر سخن خدا را مي شنيديم يا انديشه مي کرديم اکنون در ميان اهل آتش نبوديم...». پس اينان به گناه خود اعتراف نمودند، پس دور باد دوزخيان از رحمت خداوند. (ملک/8-11) [73] هان! ياران امامان در نهان، از پروردگار خويش ترسانند. آمرزش و پاداش بزرگ بر ايشان خواهد بود. (ملک/12) [74] هان مردمان! چه بسيار راه است ميان شعله هاي آتش و پاداش بزرگ ! [75] هان مردمان! ستيزه جوي ما کسي است که خداوند او را ناستوده و نفرين فرموده و ياران و دوستان ما آنان اند که خداوند ايشان را ستوده و دوست مي دارد. [76] هان مردمان! همانا من انذارگرم و علي بشارت دهنده ! [77] هان که من بيم دهنده ام و علي رهنماست. [78] هان که من پيامبرم و علي وصي من است. [79] هان مردمان! من رسول ام و علي امام و وصي پس از من است و پس از او امامان، فرزندان اويند. آگاه باشيد من والد آنان و ايشان از صلب اويند. {8} [80] آگاه باشيد همانا آخرين امام، قائم مهدي از ماست. هان ! او بر تمامي اديان چيره خواهد بود. هشدار ! اوست انتقام گيرنده ي از ستمکاران. هشدار ! اوست فتح کننده ي دژها و منهدم کننده ي آن ها ! هشدار ! اوست چيره بر تمامي قبايل مشرکان و رهنماي آنان. [81] هشدار ! اوست خون خواه تمامي اولياي خدا. هان ! همانا او ياور دين خداست. [82] هان ! او از دريايي ژرف پيمانه هايي افزون گيرد. هشدار ! او به هر ارزشمندي به اندازه ي ارزش او و به هر نادان و بي ارزشي به اندازه ي ناداني اش نيکي کند. هان ! او نيکو و برگزيده ي خداست. هشدار ! اوست ميراث دار دانش ها و احاطه دار بر ادراک ها. [83] هان ! او از پروردگارش خبر دهد و نشانه هاي او را برپا کند و استحکام بخشد . هشدار ! اوست باليده و استوار. آگاه باشيد ! هم اوست که اختيار امور جهانيان به او سپرده شده است. [84] هان ! پيشينيان از قرن ها ظهور او را پيشگويي کرده اند. [85] هشدار ! اوست حجت پايدار و پس از او حجتي نخواهد بود. (اين تعبير به عنوان حجت، امامت و مسئوليت است و نظري به رجعت ديگر امامان ندارد. زيرا آنان حجت هاي پيشين اند که دوباره رجعت خواهند کرد.) راستي و درستي و روشنايي جز با او نيست. [86] هان ! کسي بر او پيروز نخواهد شد و ستيزنده او ياري نخواهد گشت. هشدار ! او ولي خدا در زمين، داور او در ميان مردم و امانت دار امور آشکار و نهان است. {9} [87] هان مردمان ! من پيام خدا را برايتان آشکار کرده، تفهيم نموده ام و اين علي است که پس از من شما را آگاه مي کند. [88] اينک شما را مي خوانم که پس از پايان خطبه براي انجام بيعت با او و اقرار به امامتش، با من و سپس با او دست دهيد. [89] هشدار ! من با خداوند بيعت کرده ام و علي با من پيمان بسته است و اکنون از سوي خداي عزوجل بر امامت او از شمايان پيمان مي گيرم. ( اي پيامبر ! ) آنان که با تو بيعت کنند، هر آينه با خدا بيعت کرده اند. دست خدا بر فراز دستان آنان است و آن کس که بيعت شکندبه زيان خود شکسته و خداوند آن را که بر پيمان الهي وفادار باشد پاداش بزرگي خواهد داد. {10} [90] هان مردمان ! همانا حج و عمره از شعائر و آداب خدايي است. پس زائران خانه خدا و عمره کنندگان بر صفا و مروه بسيار طواف کنند و آن کس که در انجام کار خير فرمان برداري کند، پس حتما خداوند سپاس گزارِ داناست.(بقره/158) [91] هان مردمان ! در خانه ي خدا حج به جاي آوريد، هيچ خانداني داخل آن نشد مگر بي نياز شد و مژده گرفت و آنکه روي از آن برتافت بي بهره و نيازمند گشت. [92] هان مردمان ! مومني در موقف ( عرفات، مشعر، منا ) نماند مگر اينکه خداوند گناهان گذشته ي او را آمرزيد. پس بايسته است که پس از پايان اعمال حج ( با پاکي ) کار خود را از سر گيرد. [93] هان مردمان ! حاجيان، از سوي خداوند کمک شده و هزينه هاي سفرشان جايگزين خواهد شد و البته خداوند پاداش نيکوکاران را تباه نخواهد فرمود. هان مردمان ! خانه ي خدا را با دين کامل و ژرفايي دانش ديدار کنيد و از زيارت گاه ها جز با توبه و بازايستادن ( از گناهان ) بر نگرديد. [94] هان مردمان ! نماز را به پا داريد و زکات پردازيد همان سان که خداوند عزّوجلّ امر فرموده است. پس اگر زمان بر شما دراز شد و کوتاهي کرديد و يا از ياد برديد علي صاحب اختيار و تبيين کننده ي بر شماست. همو که خداوند عزّوجلّ پس از من او را امانت دار خويش در ميان آفريدگان نهاده است. او از من و من از اويم. همانا او و جانشينانش از فرزندان من به پرسش هايتان پاسخ داده ، آنچه را نمي دانيد به شما مي آموزند. [95] هان ! روا و ناروا بيش از آن است که آن ها را شمارش کرده يکباره به روا فرمان دهم و از ناروا بازدارم. از اين روي مامورم که از شما پيمان بگيرم که دست در دست من نهيد در پذيرش آن چه از سوي خداوند درباره «علي اميرمومنان» آورده ام و درباره اوصياي پس از او که از من و اويند. اين امامت در ميان آنان پايدار است و فرجام آنان « مهدي » است و استواري پيشوايي تا روزي است که او با خداوند قدر و قضا ديدار کند (قيامت) . [96]هان مردمان ! شمايان را به هر روا و ناروا ( حلال و حرام ) رهنمايي کردم و از آن بر نمي گردم. هان ! آنها را ياد آوريد و نگه داريدو يکديگر را به آن توصيه کنيد و احکام خدا را دگرگون نسازيد. هشدار ! دوباره ياد مي آورم: هان ! نماز به پا داريد و زکات بپردازيد و به معروف فرمان دهيد و از منکر باز داريد. [97] هشدار ! برترين بخش امر به معروف اين است که به گفته ي من – درباره امامت و ولايت علي و فرزندان او – برسيد و سخنم را به ديگران برسانيد و غايبان را به پذيرش فرمان من توصيه کنيد و آنان را از ناسازگاري با من باز داريد که اين سخنان ، فرمان خدا و من است. هان ! هيچ امر به معروف و نهي از منکري جز با امام معصوم تحقق و کمال نمي يابد. [98] هان مردمان! قرآن بر شما روشن مي کند که امامان پس از علي فرزندان اويند و من به شما معرفي کردم که آنان از او و از من اند چرا که خداوند در کتاب خود مي گويد : « امامت را فرماني پايدار در نسل او قرارداد...» (زخرف/28) و من نيز گفته ام مادام که به آن دو – قرآن و امامان – تمسک کنيد گمراه نخواهيد شد. [99] هان مردمان! پرهيزکاري! پرهيزکاري! از سختي رستخيز به پرهيزيد آن سان که خداوند عزوجل فرموده : « البته زمين لرزه ي رستاخيز حادثه اي بزرگ است ...» (حج/1) [100] ياد آوريد مرگ و قيامت را ، حساب و ترازوهاي ( اعمال) را ، محاسبه ي در برابر پروردگار جهانيان و پاداش و کيفر را . پس آن که نيکي کرد پاداش گيرد و آن که بدي کرد بهره اي از بهشت نخواهد برد. {11} [101] هان مردمان ! شمار شما بيش از آن است که در يک زمان با يک دست با من بيعت کنيد . از اين روي خداي عزّوجلّ دستور فرموده که از شما اقرار زباني گيرم و پيمان سرپرستي علي« امير المؤمنين » را محکم کنم و نيز بر امامان پس از او که از نسل من و اويند چرا که گفتم که فرزندانم از نسل اويند. [102] پس همگان بگوييد :« البته که سخنان تو را شنيده پيروي مي کنيم و از آن خوشنود و بر آن گردن گذار ، و بر آن چه از سوي پروردگارمان و پروردگار تو در امامت اماممان علي« امير المؤمنين » و ديگر امامان – ازصلب او – به ما ابلاغ کردي ، با تو پيمان مي بنديم ، پيماني با دل ، با جان با زبان و با دستانمان ، با اين پيمان زنده ايم و با آن خواهيم مرد و با اين اعتقاد برانگيخته مي شويم و هرگز آن را دگرگون نکرده شک و انکار نخواهيم داشت و هرگز از عهد خود برنگشته پيمان نشکنيم. (اي رسول خدا) ما را به فرمان خدا پند دادي ، درباره علي امير مومنان و امامان پس از او ، فرزندانت از نسل او ، حسن و حسين و پيشوايان بعد از آن دو ، که خداوند بر پايشان کرده . اينک براي آنان عهد و پيمان از ما گرفته شد از دل ها ، جان ها، زبان ها و درون ها و از دستانمان ، هرکس توانست با دست و گرنه با زبان بيعت نمود ديگر پيمان نخواهيم شکست و خداوند دگرگوني از ما نبيند و از اين پس فرمان تو را به نزديک و دور از فرزندان و خويشان خواهيم رساند و خداوند را بر آن گواه گرفته او بر گواهي کافي است و تو نيز بر ما گواه باش . [103] هان ! مردمان ! اکنون چه مي گوييد ؟ البته خداوند هر صدايي را مي شنود و بر اسرار دلها آگاه است (هرآن کس که هدايت پذيرد به خير خويش پذيرفته و آن که گمراه شد به زيان خود رفته..) (زمر/41). و آن کس که بيعت کند حتماً با خداوند پيمان بسته « دست خدا بالاي دستان آن هاست ...» (فتح/10) [104] هان مردمان آنک با خداوند بيعت کنيد و با من پيمان ببنديد و با علي امير مؤمنان و حسن و حسين و با امامان از نسل آنان که پس از آنان خواهند بود اماماني که فرماني پايدار در دنيا و آخرت اند. خداوند مکّاران را تباه مي کند و به باوفايان مهر مي ورزد « هرکس پيمان شکند البته به زيان خود گام نهاده و آن که بر عهدش پا برجا ماند بزودي خدا او را پاداش بزرگي خواهد داد...» (فتح/10). [105] هان مردمان ! بگوييد هر آن چه به شما گفتم ! و به علي با لقب« امير المؤمنين » سلام کنيد و اکنون بگوييد :« شنيديم و فرمان مي بريم پروردگارا ، آمرزشت خواهيم و به سوي توست بازگشت » (بخشي از آيه 285 بقره) و بگوييد : « تمام ستايش و سپاس خدايي راست که ما را به اين را هدايت فرمود و گرنه راه نمي يافتيم و البته فرستادگان پروردگارمان به درستي آمده اند...» ( اعراف/43 ) [106] هان مردمان ، برتري هاي علي بن ابيطالب نزد خداوند عزّوجلّ – که در قرآن نازل فرموده – بيش از آن است که من يکباره برشمارم ، پس هرکس از مقامات او خبر داد و آن ها را شناخت ، او را باور کنيد. [107] هان مردمان ! (احزاب/71) فرمان بردار از خدا و فرستاده ي او و از علي و امامان که نام بردم به رستگاري بزرگ دست يافته است . [108] هان مردمان ، سبقت جويان به بيعت و پيمان و سرپرستي او و سلام کنندگان بر او با لقب« امير المؤمنين » رستگارانند و در بهشت هاي پر بهره خواهند بود . [109] هان مردمان ! آنچه خدا را خوشنود مي کند بگوييد ، و اگر شما و تمامي زمينيان کفران ورزند خدا را زياني نخواهد رسيد. [110] خداوندا بيامرز ايمان آورندگان به آن چه ادا کرده و فرمان دادم ، و بر انکارکنند گان کافر خشم گير و الحمدلله رب العالمين |
165 |
نام و نام خانوادگي: ناشناس -
تاريخ: 04 بهمن 88
کذب غدير کمر مسلمين را شکست وحدت وبرادري انها را به بغض عداوت مبدل ساخت وجلوي فتح وپيروزي هاي روزانه انها را گرفت وبه جنگ خونريزي در ميان خود مبدل ساخت جواب نظر: با سلام جناب اكبري 1- فرمودهايد «كذب غدير»! با اين جمله خويش تمامي علماي اهل سنت كه اين روايت را در كتب خويش نقل كرده و تصحيح كردهاند ، دروغگو كرديد !: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=120 2- خيانت به ماجراي غدير بود كه سبب ايجاد خونريزي در ميان مسلمانان شد ! بهتر است در آدرس فوق ، نظر علماي اهل سنت را راجع به بيعت خليفه دوم در غدير خم ببينيد ! موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
166 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي " اشنا " -
تاريخ: 04 بهمن 88
با سلام تکذيب غدير " خم " کمر مسلمين را شکست وحدت وبرادري انها را به بغض عداوت مبدل ساخت وجلوي فتح وپيروزي هاي روزانه انها را گرفت وبه جنگ خونريزي در ميان خود مبدل ساخت . حالا درست شد . يعني 100 % و چون 100% قسمت 100 را دوبار تكرار ميكنم تا انانكه واقعه غدير " خم " را تكذيب ميكنند بدانند چه در انتظارشان است : [100] ياد آوريد مرگ و قيامت را ، حساب و ترازوهاي ( اعمال) را ، محاسبه ي در برابر پروردگار جهانيان و پاداش و کيفر را . پس آن که نيکي کرد پاداش گيرد و آن که بدي کرد بهره اي از بهشت نخواهد برد. يا علي |
167 |
نام و نام خانوادگي: مالك اشتر -
تاريخ: 05 بهمن 88
بسم الله مــالك المـــلك...!!!!! جناب بهنام كمي معني حرفي كه به دهان نجست مياري رو بفهم....!! توي نا مومن اصلا ميداني حضرت مالك اشتر نخعي(رضي الله عنه) كست كه چنين بدون لجام ياوه گويي ميكني؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خدا لعنتت كنه. مالک اشتر (رضي الله عنه) از زبان پيامبرہ(صلي الله و عليه و آله و سلم): نقل است که از او نزد پيغمبر، ذکري شد. آن حضرت فرمود: او حقيقتا مؤمن است. همچنين پيغمبر در مسير خود در تبعيدگاه ابوذر، به هنگام تجهيز و دفن ابوذر فرمود: يکي از شما در بياباني مي ميرد و گروهي از مؤمنان بر او حاضر مي شوند. از اين رو پيغمبر بر ايمان او گواهي داد. مگر نميگين مولانا امير المومنين. آيينه ي حق اليقين. علي ابن ابي طالب(ع) عادل بود و چنين بود و خليفه ي چهارم شما بود؟! فرمايش اميرالمؤمنين علي عليه السلام درباره مالک اشتر نخعي(رضي الله عنه): علي عليه السلام فرمود: مالک براي من چنان بود که من براي رسول خدا صلي الله عليه و آله بودم و به اصحاب خود فرمود: اي کاش در ميان شما دو نفر مثل او و بلکه يکنفر مثل او داشتم. و نيز فرمود: او مردي بود که براي ما خيرانديش و خيرخواه و براي دشمن ما تند و سرکش بود. ما از او خرسنديم و خدا از او خرسند باشد و بر پاداش او بيفزايد. و وقتي خبر شهادت مالک به حضرت علي رسيد، آنقدر اندوهناک و محزون و متأسف شد و بر منبر رفت و خطبه اي خواند و بعد از منبر به خانه رفت و بزرگان نخع به خدمت آن حضرت براي تسليت آمدند و آن حضرت متأسف بود و فرمود: خدا مالک را بيامرزد. به خدا قسم مرگ تو جهاني را محزون و غمگين و جهاني را خوشحال کرد. بر تو باد گريه کنان بگريند و آيا مانند مالک وجود دارد؟ و باز فرمود: چه بگويم در مورد مردي که حياتش اهل شام را درهم شکست و مرگش اهل عراق را نابود کرده است. خدا لعنتت كند كه چنين وقيحانه با اوليا الله توهين ميكني. خدا تو و آن خالد ابن وليد(لعنت الله. لعنت الله لعنت الله. لعنت الله. لعنت الله.لعنت الله. لعنت الله. لعنت الله. لعنت الله. لعنت الله. ) را با هم محشور كند. نميداني جنايات معشوقه هاي شما با دل ما شيعيان چه كرده است.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! تو خالد((لعنت الله عليه)).) را با حضرت مالك اشتر نخعي(رضي الله عنه) سردار اسلام. سيف الاسلام.مقايسه ميكني؟ خدا تورا با خالد(لعنت الله عليه) و آن دومي كه از آوردن نامش هم ننگ دارم محشور كنه. يا جبار و يا متكبر. يا الله... |
168 |
نام و نام خانوادگي: علي عليگو -
تاريخ: 06 بهمن 88
باعرض سلام خدمت مادرشهيدان ايران دو سوال داشتم چرا افرادي که با ولايت اميرمومنان مشکل دارند داراي جشماي چب هستند؟ |
169 |
نام و نام خانوادگي: علي اكبر ايوري -
تاريخ: 08 بهمن 88
عمر اگر واقعا مسلمان بود نمي امد به پيامبر هنگام فوت آن حضرت بگويد اين مرد دارد هزيان مي گويد اگر خيلي به اهل بيت احترام مي گذاشت فدك رو به حضرت زهرا بر مي گردوند اگر ايرانيان رو عمر مسلمان كرد پس چرا اكثر ايرانيان شيعه اند خدا در قران گفته كه عهد او(خلافت)به ظالمان نمي رسد عمر قبل از اسلام بت پرست بود بت يعني اين كه او به خودش و خدا ظلم كرد.اون قدر درباره علي است كه اصلا نيازي به توضيح ندارد. فردا قيامت همه چيز مشخص خواهد شد |
170 |
نام و نام خانوادگي: پيرو حق -
تاريخ: 13 بهمن 88
سلام. من يك شيعه هستم كه سعي كرده ام دين و مرام خودمو با تحقيق بدست بيارم نه بخاطر تبعيت از دين پدر و مادرم. قرآن هم دين آبا و اجدادي بدون تحقيقو نميپسنده. به برادران شيعه عرض ميكنم: قرآن ما رو از فحش دادن نهي فرموده. به برادران سني هم عرض ميكنم: اگر چه سخته كه كسي اعتراف كنه كه من و پدران و مادرانم تا بحال اشتباه كرده ايم ولي غير ممكن نيست. باور كنيد كه حضرات خلفا اشتباهات غير قابل توجيهي دارند. مثلا اين كه حضرت خليفه دوم به پيامبر اكرم(ص) نسبت هذيان و پرت و پلا گويي دادن چطوري توجيه ميشه؟!!! لطفا نگيد كه اين ساختگيه چون در كتب معتبر فريقين ذكر شده و با يك سرچ ساده آمارش بدست مياد.(خدا رو شاهد ميگيرم كه من خودم اين كارو كردم). يادمون نره كه خدا در باره پيامبر به ما چه توصيه هايي فرموده. مثلا مراجعه كنيد به آيات اول سوره نجم و دهها آيه ديگه والسلام جواب نظر: با سلام دوست گرامي در مورد سب و لعن در قرآن و روايات معتبر ، مقاله مفصلي در ادرس ذيل موجود است ؛ بهتر است بعد از مطالعه آن در مورد سخن خداوند در مورد لعن ، دوباره نظر دهيد ! http://valiasr-aj.com/fa/page.php?frame=1&bank=maghalat&id=154 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
171 |
نام و نام خانوادگي: پيرو حق -
تاريخ: 15 بهمن 88
سلام مجدد من گفتم قرآن سب و فحش رو نميپسنده نه لعن رو. و لا تسبوا الذين يدعون من دون الله فيسبوا الله عدوا بغير علم.... در روايات هم اومده که لا تکونوا سبابين....(قريب به اين مضمون) ولي در مورد لعن که يکي از مظاهر تبري از دشمنان خداست که کسي اختلافي نداره. به هر حال براي بحث علمي و منطقي خوبه که به مباني اعتقادي اسلامي و تواريخ صحيح استناد بشه تا دلهاي پاک رو جذب خودش کنه. فحش دادن خلاف نص آيه فوق الذکره. و همچنين خلاف ادب. و هيچ مشکليو حل نميکنه در ضمن به اون آقايي که نسبت به جناب مالک اشتر رحمه الله بد و بيراه گفته بود بايد بگم يه خورده فکر کن ببين چکار کردي که در کنار معاويه و عمرو عاص قرار گرفتي. جناب معاويه احوالاتش خيلي روشن تر از اونه که نياز به بيان داشته باشه!!!!!! |
172 |
نام و نام خانوادگي: خراساني -
تاريخ: 18 بهمن 88
سلام بر دوستان گرامي، من به عنوان يک فرد بي طرف که در طول اين يکسال شاهد بحثهاي علمي دوستان بودم (بدون شرکت کردن خودم در بحث) اکنون اجازه ميخام که نظرم رو نسبت به نتيجهاي که در ذهنم ترسيم شد ابراز کنم: از نظر بنده چه دوستان شيعه و چه دوستان اهل سنت نظرات جالبي رو بيان کردن ولي با مرور نظرات به نظر ميرسه نظرات دوستان در موسسه (واحدپاسخگويي به شبهات) هم از جهت ادب و هم از جهت علمي بر ساير ديدگاه ها برتري داره من به حمدالله تاحدود زيادي قانع شدم فقط يک سوال کوچيک برام باقي مونده که چرا اگر آيه تطهير در مورد فقط 5 نفر نازل شده و زنان پيامبر رو شامل نميشه پس چرا ازوسط آيه اي شروع ميشه که مربوط به زنان پيامبره؟ و سوال دومم اينه که اگر تو اين آيه منظور از اهل بيت زنان پيامبر نيستن پس چرا تو آيه73 سوره هود از همسر يکي از پيامبران الهي به اهل بيت او تعبير شده است؟ اگر بشه ممنون ميشم هم از ديدگاه حديث و هم از خود قرآن برام دليل بياريين . آيا ميشه بدون استفاده از احاديث ام المومنين عايشه و ام سلمه و ساير احاديث، از خود قرآن و از نظر لغوي اثبات کرد که مراد از اهل بيت در آيه 33 احزاب با 73سوره هود متفاوته ؟ جواب نظر: با سلام دوست گرامي ما به هر دو سؤال شما پاسخ دادهايم ، لطفا به آدرسهاي ذيل مراجعه فرماييد : http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=149 http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=768 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
173 |
نام و نام خانوادگي: حميد 61 -
تاريخ: 23 بهمن 88
من نميدونم چرا انقدر اين جماعت احمقند که غدير خم رو قبول دارن بعد ولايت امير المومنين رو قبول ندارن ميدونن حضرت زهرا دختر رسول الله هست از کار اون ؟؟؟ دفاع ميکنن مگه پيامبر تو روز غدير نگفت هر که من مولاي اويم علي مولاي اوست خب اين سه تا چي ميخواستن جز اين بود که دنبال قدرت بوذن ؟و اين جماعت چقدر احمق هستند که با همه اين تفاسير باز از اونا حمايت ميکنن يا علي مدد التماس دعا |
174 |
نام و نام خانوادگي: (((ا))) -
تاريخ: 30 بهمن 88
با سلام من از شما 15 سوال داشتم كه جواب هيچكدام را ندادي من به شما حق ميدهم چونكه جواب نداري كه به من بدهيد و اگر نه فورا جوابم را ميدادي فقط من ميخواهم جواب اقاي حميد را بدهم كه اقاي حميد اگر پيامبر گفته هركرا من مولاي اويم علي مولاي اوست مولا به زبان عربي معني دوست ميشود يعني هر كرا من دوستش هستم علي نيز دوست اوست که هيچ ربطي به خلافت ندارد به نظر من احمق کسي است که ايه واضح و روشن قران را در باره خلافت به فراموشي بسپارد و درباره ايه و روايات بي ربط براي اثبات خلافت علي ع بگردد خداوند در سوره نور واضح وروشن ميفرمايد که (وعد الله اللذين امنوا منکم وعملوا الصلحت ليستخلفنهم في الارض...............) وعده داده است خداوند انانرا که ايمان اوردند ازشما (اصحاب رسول الله)وعملهاي شايسته کردند البته خليفه سازد ايشانرا در زمين چنانکه خليفه ساخته بود انانرا که پيش از ايشان بودند اين ايه که مانند روز روشن بيان خلافت را دارد شيعه او را به فراموشي سپرده است واياتي که هيچ ربطي به خلافت ندارند براي خلافت علي دليل مي اورند مانند اين ايه خداوند ميفر مايد( يا ايها الذين امنوا اطيعوا الله واطيعوا الرسول واولي الامر منکم )يعني اي کساني که ايمان اورده ايد اطاعت کنيد از خدا ورسولش وکساني که ولي امر شما ميشوند ايه چنين ميگويد هرکه ولي امر تو شد از او اطاعت ببر تا زماني که او تو را به اطاعت خدا ورسولش فرا ميخواند ايه نمي گويد کسي را ولي امر وخليفه خود قرار بده الا ن شما افراد حق طلب خود قضاوت کنيد که احمق چه کسي است کسي که اياتي را که در باره خلافت صحبت ميکنند به فراموشي بسپارد واياتي که هيچ ربطي به خلافت ندارند دليل بر خلافت علي ع بياورد. برادران شيعه تا کي ميخواهيد در وهم وخيال باشيد وخود وديگران را سر در گم کني چه ميشود که قران را که انچنان که نازل شده است بپذيريد طبق خواسته خود انرا تفسير نکنيد والسلام لمن اتبع الهدي جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- نظر شما جواب داده شده و در شماره چهار ادرس ذيل موجود است : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=8435 بهتر است كمي بيشتر دقت كنيد ! 2- معناي مولا همانطور كه علماي اهل سنت اقرار كردهاند در حديث غدير ، سرپرستي است ! |
175 |
نام و نام خانوادگي: حسين علي نژاد -
تاريخ: 07 اسفند 88
باسلام چند جمله حرف حق قضاوت باخودتان لعلکم تعقلون لعلکم تتفکرون چرابعضي ازما مسلمانان اين همه ازلعن بر قاتلان دخترپيغمبرمان صلي الله عليه واله وسلم گريزانيم به تاريخ رجوع کنيم اگرواقعا کسي دختر وپاره تن پيغمبرمان راازارداده ودرحق انهاظلم کرده خوب ماهم به تبعيت ازخداي عادل ظالمين اهل بيت پيغمبرمان رالعن کنيم مگرخداوندنمي فرمايد: ان الذين يوذون الله ورسوله لعنهم الله في الدنياوالاخره واعدلهم عذابا مهينا لعنه الله علي الظالمين44 ايه اعراف الالعنه الله علي الظالمين ايه 18 تازه مابخواهيم يانخواهيم انهاموردلعن خداوندهستند ماکه نبايدبه خاطرتعصب ولجاجتمان بياييم هرکسي رابر دختر واهل بيت پيغمبرمان ترجيح بدهيم کتب معتبراهل سنت الي ماشا ءالله زياداست مانندصحاح سته رجوع کنيم اگرظالمي درحق اهل بيت پيدا کرديم چه محبوبمان باشندان وچه مغضوبمان سخن خداوپيغمبرمان برايمان مهمتره ياتعصب بي جايمان؟ ايااگردرکتب معتبراهل سنت حديث ياسخني دال برآزار پيغمبرمان ، علي (ع)،فاطمه ،حسن وحسين عليهم السلام پيداکرديم علما ء به اين بزرگي مرض نداشتندکه مثلا خليفه محبوبشان راظالم ياغاصب معرفي کنندوبدون دليل به انها جسارت کنند. حتي اعتراف به اين ظلم وغصب ازطرف علماء اهل سنت اگردرحداحتمال هم باشدمهم است وقابل تحقيق چون کسي که به اهل بيت پيغمبرظلم کندياانهارابترساندنه تنها شايستگي خلافت رانداردکه به حکم خداوندمستحق لعنت است.براي ظالمين وغاصبيني که علماءبزرگ ومورخين اهل سنت انها رامعرفي کردنددنبال توجيهات بارده هم نگرديم هدف مايافتن راه درست است نه نژادپرستي ظلم ظلم است چه باعلم چه باجهل . برادران کشتن فرزند پيغمبر ياظلم به فاطمه زهراياکشتن صحابي پيغمبروزنا کردن با همسراوراماننديک ليوان اب ندانيم که بگوييم خوب اجتهادبه خطا بوده ميخواسته اب رابه سه نوبت بنوشد به يک نوبت نوشيده اشتباه کرده ايااگريکي ازمفتيان اهل سنت ياقضاتشان چه سني وچه وهابي حکمي برخلاف حکم واقعي صادرکندوحکم به قتل يکي ازفرزندان اهل سنت بدهدونعوذبالله با زن اين شخص هم زناکندايا به همين اساني ازخطاي اودرميگذرند اياعقل اين رامي پذيردچه نعمتي ازعقل بزرگتر عقل ميگويد توکه يقين نداري وقطع نداري دست به اين کاربزرگ نزن وفتوي نده اياهرگناه بزرگي راکه مرتکب شويم ودرحق مردم ظلم کنيم خدابه بهانه خطاي دراجتهادازحق مردم ميگذرد بياييم ناموس مردم رابرخودمان حلال کنيم فرزندان مردم رابکشيم حق انهاراغصب کنيم مگرما فرعونيم يا پيرو فرعون يذبحون ابناءهم ويستحيون نسائهم ايا اگرکسي اين کارها رانسبت به برادران اهل سنت انجام دهدازحقشان درميگذرند واين يک نوع هرج مرج وقتل وغارت به بارنمي اورد درهرزماني چه عصرپيغمبرمان چه عصرخودمان يانه مرگ حق است ولي براي همسايه . برادران چه شيعه وچه سني خوب دقت کنيد اگرکسي ازاديان ديگرخواسته باشددرمورداسلام تحقيق کند وبه همين حوادث بعدازپيغمبر برسدکه فرزند پيغمبرشان راسربريدند ياسريکي ازصحابه پيغمبررابريدند وبازن اوزنا کردند ثواب هم کردندچه حالي به اودست ميدهد اياازاين دين متنفرنميشود اياازاين فکر اسلام اوردنش توبه نميکند ؟ايا باخود نميگويد نه برهمين دين خودم مي مانم بهترازاين دين اسلام است که هربلايي را به سرانسان وناموسش دربياورند تازه به بهشت هم بروندايا نمي گويد علماء مابهترهستندکه بهشت رابه ماميفروشند اما حاکم يانماينده حاکم بعد ازپيغمبرناموسشان راگرفتند وسرخودشان رازيرديگ غذاانداختندبرادرا ن خواننده من ازشماسوال ميکنم مگردين اسلا م بافطرت انسان سازگاري ندارد اگرشما يا بنده درابتداء اسلام ميبوديم واين بلا راميخواستند به سرما بياورند واين حکم وراي رادرباره ماصادرميکردند ازاسلام برنميگشتيم؟؟؟؟ حاکم هم زنا کندهم به بهشت برود ايا ازاين اسلام برنميگشتيم اصلا فکرش رابکنيد نعوذ بالله زبانم لال اگراين عقيده که توجيهي براي هواوهوس رانان است هم خطا هم ثواب، هم دريک شب قتل وخوابيدن باناموس مردم براي يکي ازشمابرادران مسلمان اتفاق بيفتد واقعا مي پذيريد؟؟؟؟؟ برادران من چه شيعه وچه سني حتما نظربدهيدوبنويسيدکه اينگونه اسلام راکه بيان شدواقعاميپذيريد؟ صرف اينکه صحابه باشد ؟ اياهمان گونه که درهمه اعصارافرادمنافقي وجوددارند تا واردآن حکومت بشوندامااعتقادي به ان حکومت نداشته باشند وتنها به قصدسوء استفاده واردبشوند دران زمان کم بودند ياچرانباشند؟؟؟؟ ياميخواهيم منکرايات الهي بشويم (وممن حولکم من الاعراب منافقون ومن اهل المدينه مردوا علي النفاق لاتعلمهم نحن نعلمهم مگرنه اين که دردين اسلام به هيچ کس ظلم نميشودمگرنه اينکه کسي که غيرت ندارددين ندارد اياپذيرفتن اين گونه خرافات وتن دادن به اينگونه اجتهادها که صحابه هرکاري که خواسته باشند ميتوانندانجام دهند وبازهم ثواب ميکنند حالا اين صحابه هرگونه ادم شهوت پرست ،دنياطلب ،رياست طلب ،جاهل ،کم عقل وکم خردوکم علم ميتوانددرپناه پرچم اسلام باشدواين راخط قرمزي بدانيم چون صحابه پيغمبراست حق اعتراض يالعن وطعن رانداشته باشيم .اگرفرض کنيم که همان خالدبن وليد همين الان وجوددارد ديوارفرض بلنداست واين جسارتهارابه وهابيت روابداردناموسشان رابه ستم طلاق بده وبااوهمبستربشودبازهم مي پذيرند ؟غيرت کجارفته انسانيت کجارفته مردانگي کجارفته ؟؟؟؟؟ بگذريم سخن به درازا کشيد واما اگردرکتب اهل سنت اين ظالمان وغاصبان اصلا معرفي نشده باشند خوب ان راکه حساب پاک است ازمحاسبه چه باک است ازلعن برقاتلان وظالمان وغاصبان اهل بيت هراس نداشته باشند لذابرادران من چه شيعه وچه سني موقعي که کسي قاتلان انبيا اوصياء اهل بيت وفرزندان پيامبررابا تبعيت ازخداوند لعن ميکندهمه مان هم صدا بگوئيم امين يارب العالمين اگرچه ان قاتل کلمه اشهدان لا اله الاالله وان محمدا رسول الله رابرزبا جاري کرده باشد تعقل وتفکرداشته باشيم وازنفاق اينگونه افرادباکي نداشته باشيم چه بسا جزو اطرافيان پيغمبر(ص) باشند :((وممن حولکم من الاعراب منافقون ومن اهل المدينه مردوا علي النفاق لاتعلمهم نحن نعلمهم سنعذبهم مرتين ثم يردون الي عذاب عظيم ايه 101 سوره توبه ) خيال ميکنيد اين اطرافيا پيامبرکافربودند وخداوند انهاراجزو اطرافيان پيغمبر مي داندنه منافق دونقش بازي ميکند به ظاهرمسلمان .خود پيغمبرواهل بيت براي ما مهمترندوهمه باهم الالعنه الله علي الظالمين وصلي الله علي محمدواله وسلم والسلام عليکم ورحمه الله وبرکاته موفق باشيد |
176 |
نام و نام خانوادگي: طالب حق -
تاريخ: 08 اسفند 88
باسلام من جواب اين احمق حسين علي نژاد را فقط از قران ميدادم كه كلام رب العالمين است ولي افسوس ميدانم كه نوشتهايم را مديران اين سايت نشان نمي دهند زيرا كه جواب ندارند با وجوديكه نوشتهايم توهين به هيچ كس نيست فقط حرف حق است از كلام رب العالمين چندين بار جواب احمقان را دادم وخودم را خسته كردم بدون از فايده والله المستعان فقط اينقدر مي خواهم بگويم كه اين همه لعن برخود شما برميگردد قاتل حقيقي خاندان پيامبرخدا خود شما هستي که بيش از 150 نامه براي سيدنا حسين رضي الله عنه نوشتي که بيا به عراق ما به جان دل ازشما حمايت مي کنيم وبا شما بيعت ميکنيم واگر نيايي جواب الهي را چه خواهي داد وقتي او را به صحراي کربلا کشانديد واو را بدست سربازان پليد يزيد ستمگر سپرديد از شما بزدلان ترسو کسي به حمايتش نه امد و او را در دشت کربلا بي يار و مددگار گذاشتي کربلا اين خاک شوم حقبر و پست که بر خود اجازه داد که برخاندان رسول الله چنيين مصيبتي بر روي او بياييد به خوشحالي اين مصيبت بزرگ اين خاک را ميبوسيد واين خاک راسجده ميکنييد اگر فرزندت ماشيني بخرد وبه ان ماشين فرزندت تصادف کند وکشته شود ديگر ان ماشين را ميبوسيد يا مي خواهي ان ماشين را اتش بزني اگر در مکاني زن وفرزندت ترور شوند ايا خاک ان مکان را ميبوسي وسجده ميکني يا که ميخواهي هرگز چشمت به ان مکان نه افتد ولي شما شاد خوشحال شديد که خون حسين در اين مکان مبارک ريخته شده است خون حسين سيدالشهدا رضي الله عنه مبارک است نه اين مکان شوم وپست وحقير که بر روي ان برحسين رضي الله عنه چنيين مصيبت بزرگ امد مگر خون حسين رضي الله عنه در انجا چند روز باقي ماند که تا به امروز ان خاک را ميبوسيد وسجده ميکنيد چنيين تهمتهاي ناروايي را برمادرت مي زدي هزار بار بهتر بود که بر همسران پيامبر بزني زيرا شخصيت مرد ايينه شخصيت زن است وشخصيت زن ايينه شخصيت مرداست که خداوند مي فرمايد الخبيثت للخبيثيين والخبيثون للخبيثت والطيبات للطيبون ........ يعني زنان ناپاک براي مردان ناپاک هستند ومردان ناپاک براي زنان ناپاک هستند وزنان پاک براي مردان پاک هستند ومردان پاک براي زنان پاک هستند بحکم اين ايه عايشه وحفصه در کدام گروه هستند محمد رسول الله نيز در همان گروه هست بيچاره ها ميبييني که از قران هيچي نداريد کتابهاي اهلسنت را زير زره بين گرفتييد تا که کوچکترين نقطه ضعفي پيدا کنييد و اقوال اهلسنت را قيچي شده بيان ميکنييد يا اينکه اگر عالمي سني از يک شيعه قولي را نقل ميکند منظور اين نيست که راي عالم نيز همچنان بوده است اگر هم چنيين قولي در يک کتب سني ذکر شده باشد کتب اهلسنت به خيال شما کلام الله مجيد هستند که در انها هيچ قول وحديث ضعيف ديده نميشود اگر واقعا مردهستي از کلام الله دليل بياوريد که در او کوچکترين شک وشبهه اي نيست واگر احيانا ايه اي را مي اوريد که در موضوعي ديگر صحبت ميکند وبراي خود وبه نفع خود تفسير ميکنييد از خداوندمتعال ارزوي هدايت جميع گمراهان را مسئلت دارم جواب نظر: با سلام |
177 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 09 اسفند 88
جناب طالب حق براستي دوري و عناد تو با قرآن به چنان حدي رسيده است که در ابتداي جملهات با انتهاي آن متناقض است!!!: «... اين احمق...» «...با وجوديكه نوشتهايم توهين به هيچ كس نيست فقط حرف حق است از كلام رب العالمين چندين بار جواب احمقان را داد» ولي اگر خيلي دلت ميخواهد که بداني احمق کيست پس داستان دو تن از سران فرقهات را برايت بازگو ميکنم: ***** نادان آن جاسوسهاي بود که اين آيه در مورد او نازل شد: «وإذ أَسر النّبِي إلى بعضِ أَزواجه حديثا فلما نبات به وأَظهره الله عليه عرف بعضه وأَعرض عن بعض فلما نبأها به قالت من أَنبأَك هذا قال نبأَني العليم الخبِير» براستي آن زن چقدر بايد نادان باشد که به همسري رحمة براي عالمين جناب خير البشر محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) دربيايد و بعد بر ضد ايشان براي يهود جاسوسي کند. آيا حماقتي بالاتر از اين در تاريخ موجود است؟؟؟ ***** نادان دوم عبدالله ابن عمر بود آنگاه که با پسر يزيد ملعون بيعت کرد. براستي آيا او در قتل امام حسين (عليه السلام) شريک نيست؟؟؟ آيا ميداني دليل آن نادان براي بيعت با يزيد فاسق چه بود؟ «چون خدا خواسته که او خليفه شود پس اين تقدير خداوند است و ما هم راضي به تقدير خداوند» اين است دليل جبريون و قدريون. اين است همان دليلي که شيطان براي گمراهي خود آورد. گرچه از عبدالله ابن عمري که برادرش لوءلوء خردسال را به شهادت رساند حماقتي جز اين انتظار نميرود. هرچه باشد اين دو برادر پسر عمري بودند باعث شهادت سيدة النساء العالمين (سلام الله عليها) بود. «پسر کو ندارند نشان از پدر» يا علي |
178 |
نام و نام خانوادگي: پيرو حق -
تاريخ: 10 اسفند 88
سلام آقاي طالب حق آيه .... ( ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ كَفَرُوا اِمْرَأَةَ نُوحٍ وَامْرَأَةَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا ) در كدوم سورست؟!!!!!!! |
179 |
نام و نام خانوادگي: پيرو حق -
تاريخ: 10 اسفند 88
آقاي طالب حق حضرت حسين عليه السلام توسط سپاه يزيد پليد به شهادت رسيد. يزيد را پدرش بر خلاف عهد نامه اي كه با امام حسن عليه السلام امضا كرده بود به عنوان خليفه معرفي كرد و از مردم به زور شمشير براي او بيعت گرفت. پدر يزيد را حضرت خليفه دوم به فرمانداري شامات منصوب كرده بود و جناب خليفه سوم نيز اورا براي مصالح اسلام !!! در پست خود ابقا نمود. حضرت علي عليه السلام پس از بيعت مردم: حتي يك روز هم پدر يزيد (كه همان خال المؤمنين هستند!!!) را در پست خود ابقا نكردند. به همين جهت بود كه جناب خال المومنين خونخواه حضرت عثمان شدند. باز هم از اين خاندان با فضيلت بني اميه و آنان كه به ايشان قدرت بخشيدند بگم يا بسه؟!!! تو خود حديث مفصل بخوان..................... |
180 |
نام و نام خانوادگي: ح علي نژادطالب منطق ومعرفت -
تاريخ: 10 اسفند 88
جناب طالب حق (ان شاءالله!!!) مابه شماميگوئيم :سلام عليکم .يابهتراست بگويم ازقول خداوند ،اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما ايه 63 سوره هود خونسردباشيد وبداخلاقي نکنيدشمافحش داديدوتوهين کرديدکه اين ازاخلاق برادران مسلمان به دوراست ولي بازهم ماسربه سرشمانمي گذاريم . سلا م عليکم لا نبتغي الجاهلين (ايه 55 قصص ) اعوذ بالله ان اکون من الجاهلين( ايه 67 سوره بقره ) عجيب درابتدا نوشتيدکه به کسي توهين نمي کنم ظاهرا اختلال هواس داريدياخيلي عصباني شديد!درکلامتان تناقض وجود دارد! بازهم تاکيدميکنم ، فحش وناسزادرگفتگوي علمي کارجاهلان وافرادبي منطق است اني اعظک ان تکون من الجاهلين ( ايه 46 سوره مبارکه هود) بياييم منطقي شبهات رابرطرف کنيم هرچه گفتم دوباره تاکيد مي کنم چرا که ازقران کريم وقول خداوند مي باشد.چراحرف نا حق بزنم ؟؟ مايکون لي ان اقول ماليس لي بحق (ايه 116سوره مائده ) مي خواهم بدانم درزمان پيغمبر (ص)طبق ايه قران منافق وجودداشته يا نه؟؟ اين افرادباپيغمبرمان رفت امد داشتند يانه ؟ منافق با مشرک وکافر فرق دارديانه ؟؟؟؟؟؟ منافقين به ظاهرمسلمان بودند يانه ؟ اذيت پيغمبر(ص)واهل بيت پاکش لعنت دردنيا واخرت رابه همراه ندارد ؟ ايا شناخت ظالمان وازار دهندگان رسول خدا (ص )واهل بيت طاهرش جرم است اگرجرم است چراخداوندظالمين رادرقران معرفي مي کند! ايااگرظلم کنندگان وازاردهندگان رسول خدا واهل بيت طاهرش با برهان وسندمشخص شوند.باز هم ابا داريم که انها رالعن کنيم ؟ چرا ازلعن برظالمان واقعي هراس داريد؟ ازانجا که مادرمذهبمان اختلاف داريم اگرخواسته باشيم به مذهب حق دسترسي پيدا کنيم اياجزاينستکه به کتب روائي معتبرويا کتب تاريخي مراجعه کنيم ؟ بعضي ازمسلمانان هم ابتدا از اين ايه اي که نوشتيد الخبيثت للخبيثيين والخبيثون للخبيثت والطيبات للطيبون ....برداشتي مانند شما داشتند ومي گفتندمگرميشود........ امابا توجه به ايه : ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ يُغْنِيا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ قيلَ ادْخُلاَ النَّارَ مَعَ الدَّاخِلينَ ايه( 10 التحريم) متوجه شدند که بله ميشود ،اما با اندک تعقل ومراجعه به تفاسير،کافيست تاتناقض کلام خداوند ازديدگاه بشر برطرف گردد. پس اين ايه اي که شما نوشتيد درهمه جاها شخصيت زن ايينه شخصيت مردنيست. وهم چنين بالعکس. واما جوابي قانع کننده اي که قراربود ازقران کريم به مابدهيد درنوشته شما مشاهده نشد. واما اينكه نوشتيد ترسو وبزدل .ترسو وبزدل بعضي ازسران مذاهبي هستندكه ازجنگهاي بدر ،حنين و احد....فراركردند. ودرزمان خودمان هم ترسوهاي سران مذاهب وحكام انها درجنگ 33روزه و23روزه لبنان وفلسطين مشخص شدند نه تنها كمك نكردند و درمقابل كشتار برادرانشان سكوت كردند بلكه سوخت هواپيماهاي اسرائيلي راهم تامين كردند !!! ترسوها كساني هستندكه مرزبين مصروفلسطين را مي بندندتا برادرانشان به خاك وخون كشيده شوند. ترسوها كساني هستند كه دركشور ام القري اسلامي سرزمين وحي مانع اجراء حكم خداونددرايام حج ميشوند واجازه برائت ازمشركين رادست كم بطوركامل ندادند. بقول خداوند: ايبتغون عندهم العزه فان العزه لله جميعا 139 سوره نسا صدق الله العلي العظيم |
181 |
نام و نام خانوادگي: طالب حق -
تاريخ: 10 اسفند 88
باسلام با تشكر از مدير ومسئولان اين سايت که نوشته هايم را علني کرديد و دو بار گذشته که بقول خود شما که علني نشده وهنوز در دست بررسي است اميدوارم که بزودي علني شود خصوصا ان 15 سوالات که کرده بودم و تشکر از دوست وبرادر عزيز پيرو حق که جواب سوالاتم را از کتاب خداوند متعال داده بودند که مورد قبول شيعه وسني است وبا عرض معذرت از دوست وبرادر عزيزم جناب اقاي حسين علي نژاد ولي بايد بگويم اگر كسي از اهلسنت به امامان وام المومنين خديجه رضي الله عنها ويا به سيدة النساء الجنةفاطمه الزهرا رضي الله عنها توهين كندشما مي توانيد خود را کنترل کنيد وباز هم خونسرد باشيد پس بدانيد که همه امهات المومنيين رضوان الله عليهم اجمعين و خلفاي راشدين رضوان الله عليهم اجمعين و اصحاب رسول الله خصوصا مهاجرين وانصار رضوان الله عليهم نزد ما عزيز ومحترم هستند.وقتي ببينيم کسي به انها توهين ميکند ويا تهمتهاي نارواي را مي زند ما هم کنترل وخونسردي خود را از دست مي دهيم . الحمدلله ما اهل سنت اين امتياز را از شما داريم که ما به کسي از امامان و ازواج مطهرات و دختران پيامبر را توهين نمي کنيم واگر کسي که انها را توهين کند مسلمان نمي دانيم خداوند قران کريم را نازل کرده تا ما راه هدايت را بيابيم هر مسلماني که ميخواهد حقيقت را پيدا کند بايد به قران رجوع کند که قران براي انها بهترين رهنما و دليل است که خداوند مي فرمايد ذلک الکتاب لاريب فيه هدي للمتقين اگر شيعه فقط کتب خود را بخواند هميشه شيعه باقي مي ماند اگر چه مذهب شيعه مذهب باطلي باشد واگر سني فقط کتب سني را بخواند هميشه برمذهب سني باقي مي ماند اگر چه مذهب سني مذهب باطلي باشد کتب خويش را هم بخوانيم وانها را با قران کريم مطابقت کنيم هر انچه با قران مطابق شد ان صحيح است وبر وي عمل کنيم وهر انچه خلاف کتاب خداوند بود او را به ديوار بزنيم .که ان حديث و روايت بهتاني بر رسول الله و امامان است ايه ضرب الله مثلا للذين کفروا امراة نوح وامراة لوط شما نمي توانيد ازواج مطهرات را با همسران نوح ع و لوط ع مقايسه کنييد در مذهب نوح ع ولوط ع حتما ازدواج با کافر و مشرک جائز بوده است ولي در مذهب رسول الله هرگز نمي توان با کافر ومشرک ومنافق ازدواج کرد در همين سوره خداوند اوصاف زني را که پيامبر ص داشته باشد بيان مي کند بايد اين اوصاف را داشته باشد مسلمات مومنات قانتات تائبات عبدات سئحات چه ثيبات باشد يا ابکار اين ايه خطاب است به ام المومنيين عايشه رضي الله عنها وام المومنيين حفصه رضي الله عنها خداوند رو در واستي باکسي ندارد منظور ايه اين ميشود اگر شما دو همسر پيامبر اوصاف مذکور را از دست بدهيد رسول الله شما راطلاق مي دهد و همسراني را به او عطا ميکند که اوصاف مذکور را داشته باشند قصه از اين قرار است که يک بار نوبت ام المومنيين حفصه بود او با اجازت پيامبر به خانه پدر گراميش رفته بود وقتي پيامبر ديد که او نيست ام المومنيين ماريه قبطه را پيش خود خواند وقتي ام المومنين حفصه امد از واقعه با خبر شد غيرت زنانه او را وادار کرد که خود را ناراحت نشان دهد پيامبربراي رضايت او فرمود راضي نيستي اگر او را بر خود حرام کنم ام المومنيين گفت راضي هستم يارسوالله فرمود اين رازي باشد بين من تو ام المومنيين حفصه رض قبول کرد ولي خوشحال ازاينکه در اينده بيشتر در کنار رسول الله ص خواهد بود به ام المومنيين عايشه اين راز پيامبر را گفت در هر صورت نزد اهل سنت ازواج مطهرات معصوم نيستند اين واقعه که براي يک بار در بيت رسول الله واقعه شده در خانه هاي بعضي از من وشما روزانه واقع ميشود و ازاين ايه اين نتيجه ميگيريم که ازواج مطهرات چقدر با نيکي وخوشرفتاري با رسول الله رفتار مي کردند زيرا اگر هر روز اينطور عمل مي کردند هر روز برضد انها ايه نازل ميشد يا يک يا دو بار خداوند به انها اخطار ميداد اگر به بد رفتايهاي خود ادامه ميدادند خداوند ميگفت ديگه اينها لياقت شما را ندارند انها راطلاق بده تبتغي مرضات ازواجک خود چقدر دلالت به محبت رسول الله نسبت به ام المومنيين حفصه رض الله عنه بوده که بخاطر رضامندي او چيز حلالي را برخود حرام ميکند احترام ازواج مطهرات بر همگي ما فرض است وخداوند انها را امهات المومنيين خوانده که فرموده وازواجه امهاتهم ولي برادران شيعه ميگويند منظور خداوند اين است که مانند مادر ازدواج با انها حرام است ولي ما ميگوييم وقتي که انها مادر گذشتند هم ازدواج با انها حرام است وهم احترام انها حتي بيشتر از مادر حقيقي واجب مي گردد ودر جاي ديگر خداوند فرموده ولا ان تنکحوا ازواجه من بعده....ديگر نياز نبود که براي تحريم ازدواج با انها به انها شرف مادر بودن را بدهد و سوال فرموده بودي ايا در زمان پيامبر منافق بود يا نه اري بود ولي قبل از اينکه منافق در محضر رسول الله حاضر شوند خداوند رسول خويش را با خبر مي کرد اذا جاءك المنفقون قالوا نشهد انك لرسول الله ...... رسول الله دستور داده شده بود جاهد الکفار والمنافقين واغلظ عليهم نه اينکه از اول اسلام تا به وفات رسول الله در کنارش باشند و در جاي ديگه ميگه ولاتقم علي قبره.... اي رسول الله اجازه نداري براي لحظه اي برقبر منافق توقف کني . فرموده اي اذيت پيامبرواهل بيتش لعنت را به همراه ندارد البته که دارد اگر منظورت همسران بعضي از از واج مطهرات هستند سخت در اشتبهاي خداوند مي فرمايد زن براي شما سکونت وارامش است اگر براي پيامبر زنان او اين اوصاف را نداشتند رسول الله اجازه مي يافت با انها زند گي کند فرموده اي شناخت ظالمين ايا جرم است نه بشرط اينکه جرم انها را از قران ثابت کني و ما از لعن بر ظالمين هراس نداريم ولي شما به کساني ظالم مي گويي که خداوند در حقشان ميگويد الف بين قلوبهم لو انفقت مافيالارض......ودر حقشان مي فرمايد اشداء علي الكفار و رحماء بينهم..... کتب معتبر نزد شما غير از کتي معتبر ما هستند پس بهتر است به کتاب الله رجوع کنيم ايه الخبثت للخبيثيين .......ايه مبهمي نيست که نياز به تفسير داشته باشد شما اگر يک انسان متقي هستي مي خواهي همسرت چه اوصافي را داشته باشد پس رسول الله بايد بدرجه اولي اين اوصاف را براي همسر خويش در نظر مي گرفت در جنگ بدر کسي فرار نکرده بلکه پيامبر وصحابه پيروزي بدست اوردند که در تاريخ نظير ندارد و خداوند در باره کساتي که در جنگ بدر شرکت کردند فرموده ففعلوا ماشئتم قد غفرالله لكم .....ودر جنگ احدپيروز گشتند بخاطر خطا سه يا چند صحابه که رسول الله انها را بربالاي کوه مقرر کرده بود انها وقتي ديدند که مسلمين پيروز گشتند گفتند که ديگه نيازي نيست بر بالاي کوه بمانيم بدون امر رسول الله از کوه پايين امدند که خداوند اين ازمايش را از انها کرد وبعداز گناه انها در گذر کرد بقيه سوالات شما در باره سياست هستند که من کاري به سياست ندارم واز سياست چيزي هم نمي دانم من يک ايراني هستم الحمد لله رهبرومسئولين ما ترسو وبزدل نيستند ازاينکه نوشتهايم طولاني شد معذرت ميخواهم موفق باشيد جواب نظر: با سلام |
182 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 11 اسفند 88
با سلام جناب طالب اجازه بدهيد چند خطي در جواب شما بنويسم . 1 ) با تشكر از مدير ومسئولان اين سايت که نوشته هايم را علني کرديد ..... اصولاً برادران در اين سايت تمامي نظرات را درج ميكنند مگر اينكه يا خيلي خيلي توهين اميز باشد و يا خيلي خيلي تكراري . 2 )..... ولي بايد بگويم اگر كسي از اهلسنت به امامان وام المومنين .... بايد بگويم ما اهل پيروان حق به عدل وعدالت اعتقاد داريم و نه به اصل و نسب . اگر به كسي احترام ميگذاريم بخاطر ايمان و اعمال اوست نه بخاطر قرابت با رسول خدا ( ص ) و اهل بيت النبي ( ص ) نه تنها اعمالشان مورد تائيد خداوند متعال و رسولش مكرمش ميباشد بلكه اعمالشان بر اساس حق و عدل بوده اند . بعنوان مثل نه بمثل بعضي از ان بقول معروف حق كسي را ناديده گرفته اند نه بر عليه حق جنگ راه انداختند , نه از بيت المان انقدر خوردند و بردند كه ,,,,,, هر كس كه حقيقتاً به اسلام خدمت كرد مورد احترام خدا و رسولش ميباشد مسلم بدان مورد احترام ما ميباشد و انكس كه عمداُ ( و نه سهواً چونكه ما غير از حضرت محمد ( ص ) و اهل بيت مكرمشان كسي را معصوم نميدانيم ) كاري بر خلاف اسلام و كتاب خدا كرده باشد مورد تائيد ما و هيچ مومن ديگري نتنها نيست بلكه نبايد باشد . مگر نه اينكه خداوند متعال در كتابش حساب رن حضرت نوح ( ع ) و لوط ( ع ) را از شوهرانشان جدا كرد و ....... 3 ) فرموديد .... مذهب نوح ع ولوط ع حتما ازدواج با کافر و مشرک جائز بوده است ... بر فرض حرف شما صحيح سوال من اين است ايا شما منافقين را بهتر از كفار ميدانيد كه در دفاع از انها برخواسته ايد و ايا دفاع از منافقين خود جفا در حق مومنيين است و فكر مطمئن باشد تكريم منافقين خود بالاترين اهانت به مومنين است . بعنوان مثل تكريم ان ام المومنيين كه بر خلاف ايات قراني سوار بر شتر شد و برخلاف احاديث مشهور بر امام زمان خود شوريد جفا برا ان ديگر ام المومنين ( ع ) نيست كه در بالاترين سختيها دوران زندگي حضرت محمد ( ص ) هرگز و هرگز عملي انجام نداد كه باعث ناراحتي و دلخوري حضرت شود بلكه تمامي ثروت خود را در راه و اهداف ايشان صرف كرد . جناب طالب حق طالب حق باش حق را بشناس و طالبش باش نشود كه در روز حساب و كتاب بجاي انكه با حضرت محمد ( ص ) محشور شوي ( انشاءالله ) با عموي ايشان ابوجهل و ابوجهل هاي و زنان بمثل زنان حضرت نوح ( ع ) و لوط ( ع ) محشور شوي . متن و نظرت نشان دهنده اينه كه بمثل بعضي از دوستان اهل سنت من مطالعه زيادي داري اما مصادر مطالعه شما صحيح نيست . ميزان را عدل الهي و وجدان خود قرار بده . يا علي |
183 |
نام و نام خانوادگي: پيرو حق -
تاريخ: 12 اسفند 88
آقاي طالب حق با سلام مجدد طبق تعاليم قرآن براي ما نبايد خديجه و عايشه تفاوتي داشته باشد مگر به خاطر تقوي. برادرانه از شما درخواست ميكنم سوره مباركه احزاب و خطابات خداوند به همسران پيامبر را مطالعه فرموده و در آن تامل و تدبر فرماييد. اگر انحراف همسران پيامبر (ص) امكان ندارد پس اين آيات و آيه اي را كه قبلا ذكر كردم براي چه نازل شده است؟ آيا نعوذ بالله اين آيات لغو و بي مورد است؟!!! |
184 |
نام و نام خانوادگي: طالب حق -
تاريخ: 12 اسفند 88
با سلام مجدد دوستان گرامي رب اشرح لي صدري ويسرلي امري اميدوام که مقصد از اين بحث ومباحث رضامندي خداوند تبارک وتعالي باشد نه چيزي ديگر سوالات زياد هستند ونمي شود که يکباره به همه انها پاسخ گفت ولي چندتاي را که ميتونم پاسخ مي گويم اميدوارم که بتوانم پاسخ درست داده باشم براي تبرک از ايات قران شروع کنم فرموده اي وما کان استغفار ابراهيم لابيه ....... اين ايه نه اينکه موافق شما نيست وبلکه سخت برضد شماست زيرا که ابراهيم عليه السلام وقتي ديد که پدرش دشمن خداست از او بيزار شد ولي چرا محمد صلي الله عليه وسلم اين کار رانکرد چرا از عايشه وحفصه رضي الله عنهما جدا نگشت چرا از پدرانشان اظهار برائت نكرد محمدص ايام بيماريش را چرا در خجره عايشه گذراند چرا در انجا وفات يافت چرا در انجا دفن شد چرا ايامي را که نمي توانست به مسجد برود به جايش ابوبکر رض امامت کند چرا به گويد مري ابابکر يصلي بالناس مگر ابراهيم ع به خدا نزديکتربود. فرموده اي اگر ازواج پيامبر مادران مومنانند مي توانند بي حجاب در پيش انها بنشينند مي پرسم که اگر کسي مادر دوست خود را مادر بخواند منظورش اين است که پيش او بيحجاب بشيند يا منظورش احترام اوست فرموده اي چطور همه اصحاب پيامبر وهمسرانش نزد شما محترمند در صورتيکه بعضي که بعضي ديگر را لعن ميکردند اين همه صحبتها چرا در زمان رسول الله نبود که صحابه همديگر را لعن کنند چرا در زمان خلافت ابوبکر صديق نبود چرا در زمان عمر فاروق نبود چرا در زمان عثمان ذوالنورين نبود همه صحابه باهمديگر با محبت زندگي ميکردند تاريخ گواهي نمي دهد که در زمان انها کوچکترين جنگي در ميان صحابه صورت گيرد اين همه صحبت از لعن وطعن در سال 34 هجري بعد از بظاهرمسلمان شدن عبدالله سبا منافق مشهور يهودي بوجود امد چرا که کفار به اين نتيجه رسيده بودند که اگر فتوحات تا 10سال همينطور پيش برود ديگر نام کافر واديان تحريف شده يهود ونصاري در جهان باقي نخواهد ماند انها ازموده بودند که با قدرت سلاح با مسلمين نمي توان مقابله کرد تا اينکه همين اختلافها را راه انداخت که چرا عثمان بايد خليفه شود هر نبي وصي داشته وصي محمدص علي است او صحابه را با يکديگر دشمن جلوه داد اما براي شما قول خداوند کافي نيست که ميگويد اشداءعلي الكفار ورحما بينهم ومي فرمايى يوثرون علي انفسهم ولو كان بهم خصاصة ومي فرمايدو الف بين قلوبهم لو انفقت ما في الارض ما الفت بين قلوبهم...ايات قران براي ما بايد گرامي تر از روايات واحاديث باشند روايات واحاديث در صورتي ارزش دارند که با قران مطابقت داشته باشند چه روايات سني باشند ياشيعه. وفرموده اي در باره ايه الخبثت للخبثيين سوال فرمودي ايا اگر زني محکوم به رجم باشد شوهرش را هم رجم کنند من در موضوعي ديگر جواب اين سوال را دادم ولي شما علني نکرديد اينطور نيست ولي اگر مرد از چنيين زني دفاع کند وحاضر شود با اوزندگي کند مردم چه ميگويند نمي ميگويند که چه مرد بي غيرتي است باچنيين زني حاضر است زندگي کند براي اينکه اين ايه بيشتر مورد فهم شما شود چند بيت شعر از مثنوي ومعنوي رحمه الله عليه مينويسم ذره ذره کاندرين ارض وسما است جنس خود را همچو کاه وکهرباست ناريان مر ناريان را جاذبند نوريان مر نوريان را طالبند اهل باطل باطلان را ميکشند اهل حق از اهل حق هم سر خوشند ادامه دارد جواب نظر: با سلام |
185 |
نام و نام خانوادگي: ح علي نژادطالب منطق -
تاريخ: 14 اسفند 88
باسلام به مسئولين سايت وبرادر جناب طالب حق برادر طالب حق شما نوشتيد: الحمدلله ما اهل سنت اين امتياز را از شما داريم که ما به کسي از امامان و ازواج مطهرات و دختران پيامبر را توهين نمي کنيم واگر کسي که انها را توهين کند مسلمان نمي دانيم . اقاي طالب حق برادر مسلمان، برادران سايت جواب كامل را داده اند ،من چيز ديگري مي خواهم بگويم. 1- اگر با آدرسي كه برادران سايت ولي عصر (عج) به شما دادند http://www.valiasr-aj.com/lib/layn/layn5.htm#_Toc244137995 ثابت شد كه اين افراد توهين كردندانشا ء الله سرقولتان هستيد كه انها رامسلمان ندانيد؟؟ 2-اگرقضيه حتي تهديد (چون ميدانيد تهديدكمتر ازتوهين نيست وتوهين عملي است) فاطمه زهرا(ص) وبقيه وقايع راباسند ومستدل ببينيد حاضريد نظرتان راعوض كنيد؟؟؟ 3-فرموده ايد : خداوند قران کريم را نازل کرده تا ما راه هدايت را بيابيم هر مسلماني که ميخواهد حقيقت را پيدا کند بايد به قران رجوع کند که قران براي انها بهترين رهنما و دليل است که خداوند مي فرمايد ذلک الکتاب لاريب فيه هدي للمتقين ميدانيدكه در قران هم محكمات وجودداردهم متشابهات قوله تعالي : منه ايات محكمات واخر متشابهات فا ماالذين في قلوبهم زيغ فيتبعون ماتشابه منه ابتغاء الفتنه وابتغاء تاويله وما يعلم تاويله الا الله والراسخون فالعلم (ايه 7 سوره بقره ) بالفرض كه ما مسلمانان در محكمات اختلاف نداشته باشيم براي متشابهات چه كنيم هر كدام مان از خودمان نظر بدهيم وتفسير به راي كنيم ؟ ايا همين تفسير به راي نبود كه احكام خدا را تغيير دادند ودختر پيغمبرمان را از ارث محروم كردند ايه ولايت را طوري ديگر تفسير كردند . متعه را حرا م كردند حتي در طريقه وضو گرفتن اختلاف داريم والخ ....... چه قدر برداشتهاي مختلفي از قران دارند؟ .چه ما با يكديگر درقران ما اختلاف داريم .شكي نيست قران لاريب فيه است . اما اختلاف سليقه ونظر مسلمانان را كه در برداشت از قران تاثير گذار است چه كنيم ؟ به نظر شما مسلمانان در برداشت از قران با هم اختلاف ندارند؟؟ ايا ميتوانيم بگوييم همه هدايت شده ونجات يافته هستند؟؟ اگر همه را هدايت يافته فرض كنيم حديث هفتادو سه گروه رسول خدا را چه كنيم ؟؟ پس جز اينستكه احتياج به يك مفسر واقعي داريم ؟؟؟ كه همه ما به سمت انها برويم تا سر از گمراهي و ضلالت درنياوريم ؟؟ باز نسبت به تعيين اين مفسرين چه كنيم ؟؟؟ ايا رسول خدا (ص) اين مفسرين وهدايت كنندگان رادرحديث ثقلين براي ما معين نكردند كه تا ابد گمراه نشويم ؟ راسخون در علم چه كساني هستند؟ واما اينكه فرموديد: اگر شيعه فقط کتب خود را بخواند هميشه شيعه باقي مي ماند اگر چه مذهب شيعه مذهب باطلي باشد واگر سني فقط کتب سني را بخواند هميشه برمذهب سني باقي مي ماند اگر چه مذهب سني مذهب باطلي باشد برادر طالب حق گرچه برادران موسسه جواب شمارا داده اند . اما من هم مي گويم :اين طوري نيست چون دلا ئلي را كه شيعه براي اثبات حقانيت مذهب تشيع واعتقاداتش مي اورد از كتب اهل سنت است . واما خود شيعه هم اگر از باب ليطمئن قلبي ايه 260سوره بقره كه خداوند مي فرمايد: اولم تومن قال بلي ولكن ليطمئن قلبي خواسته با شد اطمينان قلبي اش نسبت به مذهبش بيشتر شود بايد به كتب اهل سنت رجوع كند و برادران اهل سنت هم خيلي هاشان با مراجعه به كتب خودشان مستبصر شده اند ان هم افراد عالم وبزرگشان ، وهيچ مستبصري نگفته من با مراجعه به كتب اهل تشيع مذ هب انها را پذيرفته ام .با تشكر موفق باشيد |
186 |
نام و نام خانوادگي: پيرو حق -
تاريخ: 14 اسفند 88
با سلام مجدد چون كسي نظر نميده مجبورم خودم حرف بزنم!!!!!! يكي از سوالات اساسي در مورد ام المومنين عايشه اين است كه چرا در جنگ جمل در مقابل خليفه مسلمين ايستاد (اگر نگوييم كه خود او جنگ جمل را در برابر اميرالمومنين به راه انداخت!) ظاهرا همه ي ازواج پيامبر و صحابه ي ايشان از هر خطايي مبرا هستند جز امير المومنين!!! چون هر كس كه به ايشان هر ناسزا و لعني را روا دارد و حتي با او مقاتله كرده باشد مبري است چون به اجتهادش عمل كرده. ولي هيچ كس حق ندارد به لاعنين و مقاتلين او هيچ جسارتي بكند. انصافتان را شكر..... |
187 |
نام و نام خانوادگي: طالب حق -
تاريخ: 16 اسفند 88
باسلام برادران عزيز ح علي نژاد و پيرو حق من جواب چندي از سوالات شما را دادم وگفتم باقي مانده سوالات شما را هم جواب ميدهم ولي متاسفانه سايت شما انها را علني نکرد . شما حق داريد که از کتب ما اهل سنت نقل کنيد اما خوشبختانه علماي ما هم صدها روايت وقول را از نهج البلاغه وديگر کتب معتبرشما نقل کرده اند که براي شما خوشايند نيستند من چندي از انها را ذکر مي کردم اما متاسفانه سايت شما موضوعي را علني ميکنند وموضوعي را که جواب ندارند علني نمي کنند . موفق باشيد جواب نظر: !!! آيا نظرات 147 و 151 براي شما نيست ؟ كه در آن خود را شيعه معرفي كرده بوديد ؟ آيا همين دروغ پردازي براي اثبات هدف اصلي شما كفايت نميكند ؟ نظر شماره 151 شما امروز پاسخ داده شد ! بهتر است با دقت آن را مطالعه كنيد ! گروه پاسخ به شبهات |
188 |
نام و نام خانوادگي: پيرو حق -
تاريخ: 18 اسفند 88
سلام مجدد جناب طالب حق اگر اين سايت مطالب شما را درج نميكند پس لطف كنيد اگه زحمتي نيست براي من ايميل فرماييد sina110ir@yahoo.com متشكرم |
189 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) -
تاريخ: 18 اسفند 88
با عرض سلام دوستان گرامي صرف نظر از تمامي مطالب مطرح شده از جانب شيعه و سني با يک بررسي عقلي و منطقي به راحتي ميشود حق را از باطل تميز داد. فکر ميکنيد اين حرف و حديثهائي که پيش آمده و منجر به اختلاف شده ريشه در کجا دارد؟ چرا در زمان پيامبر ص اين اختلافات وجود نداشت و يا اگر داشت در سطحي جزئي بود؟! جواب در همينجاست: چون در زمان پيامبر ص کسي نتوانسته بود به راي خود ((راي غير خدا)) عمل کند و تمامي دستورات پيامبر ص طبق آئين واقعي دين مبين اسلام بود و طبق ايه قرآن پيامبر ص هر چه فرمود و عمل کرد تمامآ از طرف خداوند تبارک و تعالي بوده است. اما کودتاچيان بعد از پيامبر ص هيچ حرفي و هيچ فعلي را طبق فرمان خداوند انجام ندادند و تا توانستند دزديدند و کشتند و بردند جنايت و خيانت و گناه مرتکب شدند و اسم انرا هم گذاشتند ((سنت)) براستي بروز اختلافات بعد از پيامبر ص به غير از بدعت بدعتگذاران کودتاچي و غاصب بوده است. مثل خلفاي راشدين دقيقا مثل دزداني است که يک هواپيما را از خلبان واقعي آن سرقت کرده و مسافران را به ناداني خودشان به خاک و خون بکشند. براستي نظر حضرت امير المومنين علي ع سزاوار اين خائنين گناهکار و غاصب و حيله گر است . اللهم العن الجبت و الطاغوت |
190 |
نام و نام خانوادگي: آشنا -
تاريخ: 19 اسفند 88
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم بسم الله الرحمن الرحيم عم يتساءلون عن النبأ العظيم الذي هم فيه مختلفون كلا سيعلمون ثم كلا سيعلمون. . . |
191 |
نام و نام خانوادگي: ح علي نژاد -
تاريخ: 19 اسفند 88
با سلام جناب طالب حق همانطور که شما ازديدگاه خودتان خيلي از سوالات راجواب داده ايد دليل براين است که برادران درسايت نظرات شما را وارد ميکنند.وخوب بود بقيه جواب هايتان راهم درهمان قسمت مي نوشتيد. ازکلام شما برمي ايد که اصلا ذکر نکرده ايد که ببينيد علني مي کنند يا نه؟چون نوشتيد (ذکر مي کردم) اما اينکه مي فرمائيد :جوابتان راداده ام شکي نيست درجواب سوالات ما مطالبي مي نويسيد ونوشتيد ولي باورکنيد باکمال احترام وادب ، منطقي ومستدل نيست و اين جوابها قانع کننده نيست وجواب داديم خوب بود باز شما هم جواب مي داديدمهم نوشتن نيست مهم اين است که دلايل قوي بايد منطقي واما نوشتيد: شما حق داريد که از کتب ما اهل سنت نقل کنيد اما خوشبختانه علماي ما هم صدها روايت وقول را از نهج البلاغه وديگر کتب معتبرشما نقل کرده اند که براي شما خوشايند نيستند من چندي از انها را ذکر مي کردم اما متاسفانه سايت شما موضوعي را علني ميکنند وموضوعي را که جواب ندارند علني نمي کنند . خوب بود اين صد ها روايت حداقل يک روايت رانقل ميکرديد. مطمئنا برادران اهل سايت هم علني ميکنند با وجود اينکه درنوشته هاي قبلي تان توهين وجودداشت وغير منطقي باز هم برادران انها را وارد کرده بودند من تعجب کردم که حتي کلمه احمق ها را وارد کرده بودند. اصلا هدف از قسمت نظرات همين است که نظرات علني بشودمن هم ازبرادران مي خواهم که علني کنند. اما شما ازقول بزرگانتان که نقل کرده اند فقط اين جمله رانقل مي کنيد ونوشتيد خوشايند نيست تمام روايت باذکر سند وشرائطش رابنويسيد جريان شما مثل شخصي است که گفت اعوذ بالله من الشيطان الرجيم بسم الله الرحمن الرحيم قال الله الحکيم:وانتم سکاري ....(خداوند مي فرمايد :وشما مست هستيد)خوب اين ازانصاف نيست که مطلب کامل اورده نشود و..... .بازهم منتظرنظرات مودبانه تان هستيم. موفق باشيد. |
192 |
نام و نام خانوادگي: طالب حق -
تاريخ: 20 اسفند 88
با سلام دوست عزيز اقاي ح علي نژاد من نظر دادم ولي نمي دانم چرا علني نشد امشب هم چونكه تا دير وقت سر كار بودم خيلي خسته ام نمي توانم جواب همه سوالات را بدهم من هرشب پشت کمبيوتر نيستم گاهي که از سر کار مي ايم چنان خسته ميشوم که حوصله نمي کنم که بيام پشت کمبيوتر شايد هم تا چند روز هم نيام ولي هر وقت امدم ديدم شما نظر داده اي اگر وقت کردم من هم نظر خودم را ميدهم لطفا بفرماييد کدام يک از نظراتم منطقي نبودند نظراتم از قران بودند فکر نمي کنم که از قران هم منطق بهتري وجود داشته باشد شما چرا از قران دليل نمي اوريد که مورد قبول همه است. در تفسير ايه الخبيثات للخبيثيين مثنوي معنوي تفسير زيباي داره مي فرمايد ذره ذره کاندرين ارض و سما است جنس خود را همچوکاه وکهرباست ناريان مر ناريان را جاذبنذ نوريان مر نوريان را طالبند اهل باطل باطلان را ميکشند اهل حق از اهل حق سر خوشند طيبات امد ز بهر طيبين للخبثات الخبيثون باليقين فرموده بوديد خوب بود اين صدها روايت حد اقل يک روايت را نقل ميکرديد اين هم يک روايت از نهج البلاغه معتبر ترين کتاب شماودر فرصت بيشتر خواهم نوشت فعلا وقت ندارم امام علي فرمود انه بايعني القوم الذين بايعوا ابابکر و عمر وعثمان علي مابايعوهم عليه فلن يکن للشاهد ان يختار ولا للغايب ان يرد انما الشوري للمهاجرين والانصار فان اجتمعوا علي رجل وسموه اماما کان ذالک لله رضا فان خرج عن امرهم خارج بطعن او بدعه ردوه الي ما خرج منه فان ابي قاتلوه علي اتباعه غير سبيل المومنين و ولاه الله ما تولي همانا گروهي با من بيعت کردند که با ابوبکر وعمر وعثمان بيعت کرده بودندو بر ان چيزي که با انها بيعت نمودند با من بيعت کردند پس فردي که در بيعت حضور داشته است نمي تواند بيعت خود را پس بگيرد وکسي که حاضر نبوده حق انتخاب ديگري ندارد شوري فقط ازان مهاجرين وانصار است پس اگر مهاجرين وانصار بر فردي اتفاق نمودند و او را امام ناميدند بدانيد که مورد پسند خداست اگر فردي اعتراض کرد يا با ايجاد بدعتي عليه ان شوريددو باره به انچه بر ان بود باز گردانيده مي شود اگر نپذيرفت با او بجنگيد چون راهي غير از راه مومنيين در پيش گرفته است (6) 14/35 نهج البلاغه فکر ميکنم روايت چنان واضح وروشن است که نياز به هيچگونه تفسيري نداشته باشد. موفق باشيد جواب نظر: با سلام دوست گرامي همانطور كه در ساير نظرات به شما پاسخ دادهايم ، روايت نهج البلاغه به صورت دقيق در آدرس ذيل مورد بررسي قرار گرفته است ، ساير مطالب شما نيز در ساير نظرات شما پاسخ داده شده است . http://www.valiasr-aj.com/lib/book101/04.htm#16 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات
|
193 |
نام و نام خانوادگي: پيرو حق -
تاريخ: 22 اسفند 88
سلام مجدد آقاي طالب حق شما كه از نهج البلاغه سخن گفتيد حتما در آن جستجوي كاملي كرده ايد. در اين صورت جاي تعجب است كه منكر اختلاف نظر صحابه پس از رحلت پيامبر (ص) هستيد. لطفا خطبه معروف به شقشقيه را حتما دوباره بخوانيد......... |
194 |
نام و نام خانوادگي: پيرو حق -
تاريخ: 23 اسفند 88
سلام مجدد در مورد چيزهايي كه در مورد ايام وفات پيامبر ذكر كرده ايد بايد بگويم: اولا مطالبي كه شما فرموده ايد تنها از برخي كتب اهل سنت است كه براي ما حجيت ندارد. همانطور كه ما از كتاب الله و كتبي كه علماي شما قبول دارند ( مثل صحيحين و ...) براي شما حجت مي آوريم شما هم از كتاب الله و كتبي كه نزد ما معتبر است بگووييد. آنچه در كتب ما و شما آمده آن است كه پيامبر در روزهاي آخر عمر مباركشان سپاهي را به فرماندهي اسامه روانه جايي فرمودند و به صحابه دستور دادند به سپاه اسامه بپيوندند ولي برخي از حضرات صحابه از اين دستور صريح پيامبر تمرد كردند و اين امر موجب نارضايتي پيامبر شد تا جايي كه فرمودند: لعن الله من تخلف عن جيش اسامه... ولي باز هم آقايان چون نگران حال پيامبر بودند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! سرپيچي فرمودند.... اين چيزيست كه مورد اتفاق است نه مري ابابكر ان... ثانيا اينكه چرا پيامبر رفتاري را كه ابراهيم با آذر داشت با دو همسر خود نداشتند دليلش بسيار روشن است. آذر رسما و علنا كافر و مشرك بود ولي آن دو اظهار اسلام مينمودند و پيامبر مامور به كشف باطن افراد براي همگان نبودند. چنانكه اسلام امثال ابوسفيان و معاويه را پذيرفتند. هرچند كاملا روشن است كه اسلام آنان ظاهري و از سر مصلحت انديشي!!!! بوده است در ضمن اين مطلب را توضيحا عرض كنم كه اذر پدر ابراهيم نبوده و اين مطلب از خود قرآن به خوبي استفاده ميشود ولي چون به بحث ما مربوط نيست از بيان آن صرفنظر ميكنم. ثالثا اين كه گفته ايد در زمان پيامبر در ميان صحابه جنگ نبوده اين مطلب كاملا دليلش روشن است و آن حضور شخص پيامبر بوده است. ولي حتي در آن زمان ميان صحابه حب و بغض و حتي بعضاجدل هم بوده است. حتي در قضيه اي كه پيامبر قلم و دوات خواستند و يكي از صحابه به ايشان نسبت هذيان دادند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! در همانجا برخي از صحابه به او معترض شدند و برخي ديگر از او حمايت كردند تا جايي كه كنار بستر بيماري پيامبر كارشان به مجادله انجاميد و اين موضوع خاطر شريف پيامبر را آزرد و فرمودند قوموا عني لاينبغي المراء عندي (قريب به اين مضمون) ثالثا سخن از اب سبا به ميان آورديد. اساسا وجود چنين شخصي از نظر تاريخي مشكوك است و برخي از علماي شيعه كه وجود وي را تاييد ميكنند او را زنديق و كافر ميدانند و هيچ شيعه اي نيست كه به اين شخصيت خيالي و مشكوك كوچكترين علاقه اي داشته باشد. شما كه در يهودي شناسي تبحر داريد به احوال كعب الاحبار بپردازيد و ببينيد ريشه اش كجاست. اين را براي طعن و استهزا نميگويم بلكه برادرانه از شما ميخواهم... بقيه اش طلبتان.... |
195 |
نام و نام خانوادگي: طالب حق -
تاريخ: 24 اسفند 88
باسلام ازشما مسئولين سايت متشکرم که نظرشماره 184 مرا علني کرديد روزي که من نظر شماره 187 را دادم نمي دانم علني بود يا نه شايد هم علني بود من در اشتباه شده ام از بس که عجله داشتم شايد من فقط اخرين نظر را نگاه کردم ديدم که اخرين نظر از من نيست گفتم حتما نظرم علني نشده فقط يک گلايه دوستانه از شما کردم ولي شما مرا به دروغ پردازي متهم کرديد متاسفم اگر هم اشتباه از من است معذرت مي طلبم . دنباله....... ذره ذره کاندرين ارض وسما است جنس خود را همچوکاه و کهر است ناريان مر ناريان را جاذبند نوريان مر نوريان را طالبند اهل باطل باطلان را ميکشند اهل حق از اهل حق هم سرخوشند طيبات امد از بهر طيبيين للخبيثات الخبيثون باليقين در باره دشنام صحابه وتوهين به يکديگر گفتيد بايد بگويم که من يک روحاني نيستم که تمام کتب اهلسنت و حتي کتب اهل تشيع را داشته باشم که بروم تحقيق کنم و جواب شما را بدهم ولي در کتبي که من خوانده ام هيچ گونه توهين بيکديگر نديدم البته اين هم شده است که بخاطر يک امري ديني شايد هم دنيوي گاهي باهم اختلاف مي کردند چونکه انسانند ومعصوم نيستند نا خواسته يک حرف ناروا از کسي هم گفته ميشد مثلا در بخاري است که حضرت ابوبکر رضي الله عنه با حضرت عمر رضي الله عنه در موضوعي اختلاف کردند وشکايت خود را پيش رسول الله بردند رسول اکرم صلي الله عليه واله وسلم خطاب به حضرت عمر کرد که اي عمر مگر شما نبوديد که با من دشمني کرديد او بود که به من ايمان اورد و به مال وجان از من حمايت کرد شما چنين کسي را اذيت مي کني شما چنين کسي را اذيت ميکنيد حضرت عمر ترسيد که مورد خشم رسول الله ص واقع نشود ما اين حديث را بايد دلالت بر اين بدانيم که حضرت ابوبکر و حضرت عمر با يکديگر دشمن بودند ويکديگر را توهين ميکردند بسيار اتفاق افتاده که من با برادرم اختلاف کنم وشايد حرف بدي به او گفته باشم يا شما با برادرت اختلاف داشته باشي وبه او حرف بدي گفته باشي ولي اين دلالت بر اين نيست که من دشمن برادرم هستم و او را دوست ندارم اقاي علي نژاد من برسر قولم هستم اگر يك نفر سني كسي از اهلبت رسول رسول الله يا امامان را توهين كرد من او را مسلمان نمي دانم ولي بايد در مورد اصحاب محمد ص خداوندمتعال چنين گفته كه محمد رسول الله وكساني كه با او بودند بركفار سخت بودند وبا هم مهربان بودند يا فرموده والف بين قلوبهم در قلبهاي انها براي يكديگر الفت انداختيم يا فاصبحتم بنعمته اخوانا بفضل الله شما صحابه با هم برادر گشتيد در مقابل ايات كلام الله من هيچ روايات واحاديثي را نمي پذيرم گر چه حديث بخاري و مسلم باشد خداوند برزمان حال و اينده صحابه خبر داشت هيچگاه برکسي که بر کفر وارتداد بميرد رضايت خويش را اعلام نمي کند و او را وعده جنت نمي دهد و در تفسير ايه جاهدالکفار والمنافقين واغلظ عليهم فرموده اي يک مورد در تاريخ بياوريد که رسول خدا برعليه منافقين جهاد کند من مگه بر رسالت پيامبر اسلام شک دارم که براي تاييد اينکه او امر خدا را اجرا کرده يا نه از تاريخ دليل بياورم اين امري از جانب خداوند که با کفار ومنافقين جهاد کن من اگر مسلمانم يقين بدانم که رسول اکرم ص امر خداوند را اجرا کرده است گفته اي منظور جهاد فرهنگي است فکر نمي کنم که کفار هم چنيين چيزي را بپذيرند که جهاد فرهنگي را با غلظت وسختي انجام بدهند خدا گفته واغلظ عليهم بر انها سخت باش جهاد فرهنگي به حکمت ودليل وبرهان واخلاق نيکو صورت مي گيرد چنانچه خداون مي فر مايد وجادلهم بالتي هي احسن نمي دانم شما چرا اينقدر از منافقين دفاع مي کني گاهي ميگي نکاح با منافقين جايز است گاهي ميگي رسول الله با منافقين جهاد نکرده گاهي ميگي در مجلس رسول الله منافق بوده اند حالانکه ضرر منافق از کافر بيشتر است خداوند انچنان بر منافقين سخت است که انها را به پايين ترين طبقه جهنم وعده داده است ان المنافقين في درک الاسفل من النار گفته اي رسول الله گفته ان في اصحابي اثناعشرا منافقا خيلي حرف بسيار سنگيني گفتي که فکر نکنم کوهها بتوانند تحمل سنگيني چنين حرفي را داشته باشند پيامبر گفته 12 نفر از دوستان ويارانم منافق هستم مي دوني دوستي از يک طرف ممکن نيست بايد دوستي دو طرفه باشد معني اش اين مي شود از 12نفر کساني که من انها را دوست دارم وانها مرا دوست دارند منافق هستند يا به اين معني ميشود 12 نفر از کساني که با من هم صحبت دوستانه دارند منافق هستند حکما مي گويند هيچگاه فرد را نگاه نکن به دوستان وهم صحبتان يا هم نشينان او نگاه کن اگر با ادمهاي خوب هم نشين است ادم خوبي است واگر با ادمهاي بد يا منافق هم نشين است پس او هم بد ومنافق است چرا چنيين فهم جاهلانه از محمد ص واسلام داريد بحث را در همينجا خاتمه ميدهم دوست عزيزم علي نژاد يك روايات خواسته بيان كنم روايتي از خطبه ششم نهج البلاغه بيان كردم كه هنوز علني نشده انه بايعني القوم الذين بايعوا.........علي اتباعه غير سبيل المومنيين و ولاه الله ماتولي . روايت دوم امام علي رضي الله عنه با سخني زيبا كساني را كه همراه او مي جنگيدند سرزنش مي كند و اصحاب رسول الله را به انها ياد اوري ميكند ومي فرمايد اين القوم الذين دعواالي الاسلام فقبلوه وقروا القران فاحكموه وهيجوا الي الجهاد فولهوا له وله اللقاح الي اولادها وسلبوا السيوف اغمادها و اخذوا باطراف الارض زحقا زحقا وصفا صفا بعض هلك وبعض نجا لايبشرون بالاحيا ولا يعزون علي الموتي مره العيون من البكا خمص البطون من الصيام ذبل الشفاه من الدعا صفر الالوان من السهر علي وجوههم غبرة الخاشعين اولئك اخواني اللاذاهبون فحق لنا ان نظما اليهم ونعض الايدي علي فراقهم معني : کجاهستند قومي که به اسلام دعوت شدند انگاه پذيرفتند قران را خواندند وان را حاکم نمودند و براي رفتن به جهاد تشويق شدند پس چون شتران تازه زايمان کرده که عاشقانه بسوي فرزندانشان مي روند مستانه به ميدان جهاد شتافتند وشمشيرها را از نيام کشيدند وبعضي به شهادت رسيدند وبعضي نيز نجات يافتند زنده مانده ها را مژده نمي دادند و براي از دست رفتن عزيزان تسليت نمي گفتند چشمهايشان از گريه سفيد وپرخون بود از بس که روزه مي گرفتند شکمهايشان به کمر چسبيده بود و لب هايشان از دعا خشکيده بود از بيداري شبها رنگهايشان زرد وپريده بود وغبار فروتني بر چهره هايشان هويدابود اينان برادران من هستند که رفته اند وماحق داريم که تشنه ديدار انها باشيم و بخاطر جداي شان انگشت حسرت به دهان بگيريم 291/7 (120) موفق باشيد جواب نظر:
|
196 |
نام و نام خانوادگي: پيرو حق -
تاريخ: 26 اسفند 88
سلام گرچه نظز قبلي بنده را ثبت نفرموديد/ اين كه پيامبر در زمان حيات خود با منافقين جهاد نظامي نكردند كاملا طبيعيست چون اصلا معناي منافق اين است كه اظهار سلام ميكند. و پيامبر با كسانيكه اظهار اسلام ميكردند مقاتلۀ مصطلح نداشتند. اما پس آيا پيامبر اين امر خدا را تعطيل كردند؟ اصلا اين فرمان خداوند چه وجهي دارد آيا العياذ بالله لغو است؟ حاشا كه اينگونه باشد. براي دريافت پاسخ به اين سؤالات شما را ارجاع ميدهم به سوره مباركه شرح كه ميفرمايد (بسم الله الرحمن الرحيم الم نشرح لك صدرك و رفعنا لك ذكرك و وضعنا عنك وزرك الذي انقض ظهرك...) اين كدام وزر و سنگيني بوده است كه بار آن بر دوش پيلمبر سنگيني ميكرده است؟ آيا نميتواند همان قتال با منافقين باشد كه ايشان اين وظيفه مهم و خطير را به جانشين خود سپردند تا فرمان خدا تعطيل نشده باشد؟ آيا اين پس از رحلت پيامبر نبود كه كينه هاي دروني بعضيها آشكار شد و نفاقها علني و قابل قتال شد؟ لطفا در اين موضوع تدبر بيشتري فرماييد جواب نظر: با سلام |
197 |
نام و نام خانوادگي: مجيد نخجيري -
تاريخ: 02 فروردين 89
از بردران عزيز خواهشمند است از بحث در اين مورد خود داري نموده و اگر ميخواهيد بحثي کنيد به عقايد همديگر احترام گذشته و از توحين به عقايد و افراد اکيدا" خودداري نماييد چرا همانطوريکه حضرت علي براي ما مورد احترام است عمر نيز براي آنها مورد احترام ميباشد واز طرفي 1400 سال اين بحث ها توسط امامان و علماء دين از هر دو مذهب صورت گرفته ولي به جاي نرسيده نه ما سني ميشويم و نه آنها شيعه ميشوند اين صحبتها باعث تفرقه و سوء استفاده افراد بي دين ميشود چرا که از صحبت بعضي از افراد بالا مشخص است که نه شيعه هستند و نه سني بلکه ملحد بوده و با کش دادن اين موضوع ميخواهند بين ما تفرقه بياندازند و از سرپرست سايت ميخواهم سريعا به اين موضع خاتمه داده چرا که ضررش از سودش بيشتر است در آخر از هر دو مذهب ميخواهم اين دعا را هميشه بگويند ( اللهم العن اول ظالما" ظلمه حق محمدا" وال محمد و آخر تابع له علي ذلک) |
198 |
نام و نام خانوادگي: کميل -
تاريخ: 04 فروردين 89
مجيد نخجيري جون پس تبري که انقدر به ما سفارش شده چي ميشه؟در آخرم از سني ها خواستي عمر رو نفرين کنن؟؟؟؟ اينکه بدتر دشمني ايجاد ميکنه. |
199 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني (شاه اسماعيل صفوي) -
تاريخ: 04 فروردين 89
سلام چناب مجيد نخجيري نوشته ايد که شيعه هستيد اما!!!!!!!!!!!!!!! چگونه ميشود حضرت علي ع را احترام کرد و دشمنش را هم مورد احترام قرار داد ايا شما ميتوانيد حق و باطل را در کنار هم بپذيريد و هر دو را احترام کنيد؟؟؟!!! با توجه به گفته ي شما ، از اين پس نياز نيست ابليس (شيطان) را لعن کنيم لابد يکي از دلايل احترام شما به عمر به شهادت رساندن دخت گرامي پيامبر اکرم ص و به اتش کشيدن خانه اش و نيز غصب خلافت حضرت علي ع است آيا بيان حقايق مساوي است با ملحد بودن؟؟؟!!! در ضمن دعائي را هم که در آخر نوشته هايت با غلط املائي زياد آورده اي با گفتار اوليه ات در تناقض شديد است که با اجازه من هم آمين ميگويم و آنرا اصلاح مينمايم اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و اخر تابع له علي ذلک آمين اللهم العن الجبت و الطاغوت در ضمن ميداني شما خودتان به شخصه نه سني هستيد و نه شيعه بنده براي مذهب جديد شما نامي مناسب پيشنهاد ميکنم و آن اين است (مني) بر وزن (سني) = نه شيعه نه سني جناب مني از اينکه مذهب جديدي را به ما معرفي کرديد که حدودي به بهائيت شباهت دارد ، از شما سپاسگذارم لطفا مباني اعتقادي خود و پيغمبر دينتان و کتابش را کامنتهاي بعدي معرفي نمائيد با تشکر شاه اسماعيل صفوي ، نوکر اهل بيت ع |
200 |
نام و نام خانوادگي: سيد علوي -
تاريخ: 07 فروردين 89
آقاي نخجيري عزيز اين بي دين هائيكه كه ميگي سو استفاده ميكنند كيان؟؟ غير از همين هائيكه با كشورهاي سني نشين عرب روابط تجاري و سرمايه گذاريهاي كلان دارند؟ خب معلومه كه خوب هم حمايت ميشند تا نسلشون از ما بيشتر بشه روز به روز هم گردنشون كلفتر ميشه!! دخترهاي روسّپي رو تجارت ميكنند و نماز اول وقت رو حتما مي خونند(البته مورد اول از نماز شب هم واجب تره)!! ادعاي اسلام ناب محمدي ميكنند. گوشت حتما با ذبح اسلامي ميخورند در حاليكه نجاست رو هم رعايت نميكنند. (اين تو فرهنگشونه كه از ابتدا باهاشون بوده من با اونها زندگي كردم و با چشم خودم ديدم ). چه بلائي كه سر زنهاشون نميارند با تفكرات سنتي عقب افتاده عربهاي عصر جاهليت ( اخه از نسل ابوسفيانند ديگه). ادعا ميكنند كه شيعه فرقه هاي زيادي داره. همين حنفي و شافعي بس كه همديگه رو قبول ندارند كه ادعاي وحدت ميكنند حالا با بقيه تفكرات وحشي گرانه كار نداريم؟؟؟؟؟ اينها به ظاهر سنگ اسلام رو به سينه ميزنند ولي حقيقت اينه كه همين كردها و تركمنها و بلوچها ادعاي استقلال دارند؟ الان كه دمشون رو قيچي كردند ادعاي ايراني بودن ميكنند ولي خودشون رو نه برادر ديني ما ميدونند نه ايراني و اگه قدرت دست اونها بود با شيعيان چيكار ميكردند؟؟ فقط الكي مظلوم نمائي ميكنند تا غرب از اونها حمايت كنه.توي همين تركمن صحرا پر مسجد سني هاست كه صداي اذانشون رو براحتي ميشنوي ولي ادعا دارند كه ما مسجد نداريم!! اينها از ابتدا بخون ائمه تشنه بودند و هستند.حتما نديديد كه چطور شيعيان رو سر ميبرند و قرآن هم تلاوت ميكنند؟؟؟ چه نا امني توي سيستان و بلوچستان و كردستان درست كردند؟ چه ظلمهائيكه توي افغانستان و پاكستان و عربستان ميكنند. تفرقه رو خود همين پست فطرتهاي وهابي بوجود ميارند. اين حرفهائيكه اينها ميزنند همه از روي عقده است. دلشون قدرت ميخواد ولي خب سر جاشون نشوندند. ايران جاي اين غلطها نيست. هيچكس تحت تاثير تبليغات شما قرار نميگيره غير از خودتون. نون خورهاي بد بخت صهيونيست. لعنت خدا به ابوبكر و عمر و عثمان كه تخم كفر رو كاشتند. |
201 |
نام و نام خانوادگي: مسلم -
تاريخ: 11 فروردين 89
بسم الله الرحمن الرحيم و اياه نستعين با بيان اين ازاري كه به مادر ما به مادر رسول اكرم به مادر ايمان به مادر اسلام دادند دل ما را پر از خون مي كنيد دلم مي خواهد از مظلوميت مادرم خون گريه كنم. |
202 |
نام و نام خانوادگي: پيرو حق -
تاريخ: 17 فروردين 89
بسم الله الرحمن الرحيم سلام سال نو مبارك ظاهرا نتوانستم مقصود خود را درست تفهيم كنم به نظر ميرسد عبارت (واغلظ عليهم) با برداشت شما يعني جهاد فرهنگي تناسب چنداني نداشته باشد. بعلاوه اينكه جهاد فرهنگي حد اكثر يكي از مصاديق جهاد است و تحميل يك مصداق بر مضمون آيه به تفسير به راي نزديكتر است. آنچه عقيده ماست اين است كه حضرت امير عهده دار وظايف پيامبر پس از رحلت ايشان شدند. بنده كجا گفتم كه پيامبر وظيفه جهاد با منافقين را به بعضي از مومنين سپردند؟!!!! ضمن احترام به كوششهاي شما عزيزان برادرانه به همه توصيه ميكنم در معناي تفسير به راي بيشتر تامل كنيم تا ناخواسته دچارش نشويم. تحميل يك معنا بر قرآن و رد احتمالات ديگر بدون دليل, ميتواند يكي از انواع تفسير به راي باشد. اعاذنا الله و اياكم منه برادر كوچك شما جواب نظر: با سلام |
203 |
نام و نام خانوادگي: طالب حق -
تاريخ: 24 فروردين 89
دوست عزيز پيرو حق انسان ازاده بايد حق پذيرباشد هرجا حق رابيابد بايد با اغوشي باز از اواستقبال کند گرچه خلاف عقايد خودش باشد نبايد انسان ازاده خودش را اسير عقايد از قبل ديکته شده بکند ايا فکر کرده اي اگر پدر مادر ما يهودي يا مسيحي يامجوسي بودند ماهم مثل انها بوديم مگر اينکه اگر ازعقل وتفکر خود استفاده مي کرديم و خود را پابند عقايد ديکته شده انها نمي کرديم شما برادر عزيز ازاده مردي هستي که فقط ميخواهي پيرو حق باشي اگر حرف حق را از هرکس بشنوي او را قبول ميکني شما رابشارت باد فبشر عباد الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه اما بعضي از دوستان معتقدند که معصوم اند هيچگاه اشتباه نميکنند و هرچه انها مي گويند همان فقط حق است وايات قران را تفسير به راي خود ميکنند ايا براي يکبار از خود پرسيده اند که رسول الله از طرف خداوند امر مي يابد يايهاالنبي جاهدالکفار والمنافقين واغلظ عليهم خداوند کفار ومنافقين را در کنار هم ذکرمي نمايد اما چرا رسول الله که بنا به عقايد شيعه عالم الغيب است باکفار جهاد کرد ومنافقين را اصحاب وياور وهمنشين خود مي نمايد ايا رسول الله که عالم الغيب بود در مدت 23 سال نبوت مهاجرين و انصار را نشناخت يا دوست داشت با منافقين باشد وحکم صريح قران را ناديده بگيرد که مي فرمايد واصبر نفسک مع الذين يدعون ربهم بالغداة والعشي يريدون وجهه ولاتعد عيناك عنهم تريد زينة الحيوة الدنيا ولاتطع من اغفلنا قلبه عن ذكرنا واتبع هواه وكان امره فرطا يعني باكساني باش که پروردگار خود را صبح وعصر مي خوانند وتنها رضاي او را مي طلبند وهرگز بخاطر زيورهاي دنيا چشمان خود را از انها مگير واز کساني که قلبشان را از ياد خود غافل ساختيم اطاعت مکن همانا که از هواي نفس پيروي کردند وکارهاي شان افراطي است نمي دانم ما وقتي باکسي بد ميشويم همه فضايل انها را ناديده مي گيريم مي خواهيم انها را به لجن بکشانيم و تصويري از انها ارايه کنيم يکپارچه سياه وبد باشد و انان را منافق بخوانيم وحتي اگر خداوند در دهها ايات انها را ستايش کند ورضايت خود را از انها بيان کند وبگويد انها خوب بوده اند ما مي گوييم نه انها بد بودند انها غاصب خلافت علي ع بودند وانها به ال رسول الله ظلم وستم کردند ايا نبايد ما کمي روز رستاخيز را در نظر بگيريم که ما با قران طرف شده ايم که به انها چنين تهمتهاي ناروا را زده ايم واز هر لفظي که بگوييم خداوند از ما حساب مي گيرد . موفق باشيد |
204 |
نام و نام خانوادگي: طالب حق -
تاريخ: 25 فروردين 89
دوست عزيز پيرو حق انسان ازاده بايد حق پذيرباشد هرجا حق رابيابد بايد با اغوشي باز از اواستقبال کند گرچه خلاف عقايد خودش باشد نبايد انسان ازاده خودش را اسير عقايد از قبل ديکته شده بکند ايا فکر کرده اي اگر پدر مادر ما يهودي يا مسيحي يامجوسي بودند ماهم مثل انها بوديم مگر اينکه اگر ازعقل وتفکر خود استفاده مي کرديم و خود را پابند عقايد ديکته شده انها نمي کرديم شما برادر عزيز ازاده مردي هستي که فقط ميخواهي پيرو حق باشي اگر حرف حق را از هرکس بشنوي او را قبول ميکني شما رابشارت باد فبشر عباد الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه اما بعضي از دوستان معتقدند که معصوم اند هيچگاه اشتباه نميکنند و هرچه انها مي گويند همان فقط حق است وايات قران را تفسير به راي خود ميکنند ايا براي يکبار از خود پرسيده اند که رسول الله از طرف خداوند امر مي يابد يايهاالنبي جاهدالکفار والمنافقين واغلظ عليهم خداوند کفار ومنافقين را در کنار هم ذکرمي نمايد اما چرا رسول الله که بنا به عقايد شيعه عالم الغيب است باکفار جهاد کرد ومنافقين را اصحاب وياور وهمنشين خود مي نمايد ايا رسول الله که عالم الغيب بود در مدت 23 سال نبوت مهاجرين و انصار را نشناخت يا دوست داشت با منافقين باشد وحکم صريح قران را ناديده بگيرد که مي فرمايد واصبر نفسک مع الذين يدعون ربهم بالغداة والعشي يريدون وجهه ولاتعد عيناك عنهم تريد زينة الحيوة الدنيا ولاتطع من اغفلنا قلبه عن ذكرنا واتبع هواه وكان امره فرطا يعني باكساني باش که پروردگار خود را صبح وعصر مي خوانند وتنها رضاي او را مي طلبند وهرگز بخاطر زيورهاي دنيا چشمان خود را از انها مگير واز کساني که قلبشان را از ياد خود غافل ساختيم اطاعت مکن همانا که از هواي نفس پيروي کردند وکارهاي شان افراطي است نمي دانم ما وقتي باکسي بد ميشويم همه فضايل انها را ناديده مي گيريم مي خواهيم انها را به لجن بکشانيم و تصويري از انها ارايه کنيم يکپارچه سياه وبد باشد و انان را منافق بخوانيم وحتي اگر خداوند در دهها ايات انها را ستايش کند ورضايت خود را از انها بيان کند وبگويد انها خوب بوده اند ما مي گوييم نه انها بد بودند انها غاصب خلافت علي ع بودند وانها به ال رسول الله ظلم وستم کردند ايا نبايد ما کمي روز رستاخيز را در نظر بگيريم که ما با قران طرف شده ايم که به انها چنين تهمتهاي ناروا را زده ايم واز هر لفظي که بگوييم خداوند از ما حساب مي گيرد . موفق باشيد |
205 |
نام و نام خانوادگي: حميد ساعدي -
تاريخ: 02 ارديبهشت 89
با عرض سلام. بنده آذري هستم.متاسفانه چندي است به برکت جمهوري اسلامي سلفي هاي ملعون در اين جا هم تبليغ مي کنند. از شما در مورد مناظرات کمک مي خواهم.1-وقتي به آن ها توسل را ثابت مي کنيم آيه : از من بخواهيد تا شما را اجابت کنم را مي آورند2-وقتي در مورد شفاي بيماران در نزد امام رضا مي گوييم جواب مي دهند اين ها کار شيطان است.(و جالب اين جاست که چرا شيطان اين کار را براي گناهکاران انجام نميدهد و براي مومنان انجام مي دهد!!!!!!!!!!!!!!!!!!) و وقتي مي گوييم آيه ولايت پاسخ مي دهند اسلام يکي است و بعد از پيامبر منحرف شد و آيه ي ولايت در مورد شخص خاصي نيست.لطفا" در مورد آيه ي اهل بيت و اينکه چرا بعد از خطاب قرار دادن زنان پيامبر است آمده. والسلام عليکم موفق باشيد. جواب نظر: با سلام |
206 |
نام و نام خانوادگي: حميد ساعدي -
تاريخ: 02 ارديبهشت 89
لعنت الله علي الوهابيون شيطان صفت. |
207 |
نام و نام خانوادگي: پيرو حق -
تاريخ: 03 ارديبهشت 89
دوست گرامي آقاي طالب حق سلام پناه ميبرم به خدا از اينکه کسي را برتر از حضرت رحمة للعالمين بدانم که بارها امير مومنان که جانم فداي تربت پاکش باد فرمود: انا عبد من عبيد محمد پناه ميبرم به خدا از اينکه به کسي حتي اگر او را دشمن خدا بدانم افترا ببندم پناه ميبرم به خدا از اينکه کلام الهي را مطابق ميل خود تفسير کنم و پناه ميبرم به خدا از هر رذيله و پليدي اما دوست عزيزم همانگونه که مدتي پيش عرض کردم بعضي از کارهايي که حضرات خلفا انجام داده اند هيچ جاي توجيه ندارد. آيا همين حضرات نبودند که کتابت احاديث پيامبر را به بهانه هاي واهي ممنوع کردند؟ آيا همين حضرات نبودند که به پيامبر اکرم نسبت هذيان دادند؟ آيا همين حضرات نبودند که افراد مورد نفرت پيامبر مثل مروان را مورد نوازش خود قرار دادند؟ آيا همين حضرات نبودند که افراد خبيثي مثل معاويه را بر گرده ي مردم سوار کردند تا آن همه با امير المومنين دشمني کند؟ و دهها و شايد صدها و هزاران کار غير مشروع و جاه طلبانه ديگر.... آيا همه ي اينها افترا و دروغ است؟ اينها كه در كتب اصلي برادران اهل سنت به صراحت و بارها آمده است. آيا ميتوان تاريخ مسلم را انکار کرد؟ آيا اين معقول است که سخن غير عاقلانه و باطلي را مثل " اصحابي کالنجوم بايهم اقتديتم اهتديتم" را به پيامبر نسبت دهيم؟ آيا عقل هيچ انسان آزاده اي ميپذيرد که بگوييم اگر علي با طلحه به جنگ با هم برخاستند تو در هر طرف که باشي اهل هدايتي چون اين دو هردو صحابي پيامبر بودند؟!!!!!!!!!!!! آيا همه ي اينها دروغ و افترا است؟ دردا که کلام آنقدر دراز است که مجال گفتن آن نيست اين برادر کوچک شما تلاشش بر اين است که دين و عقيده اش آبا و اجدادي نباشد. باز هم به همه ي برادران عزيز چه سني و چه شيعه همين توصيه را دارم و همهگان را از اظهارات توهين آميز و بي اساس متکي بر احساسات بر حذر ميدارم که : کل نفس بما کسبت رهينة |
208 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 06 ارديبهشت 89
برادر عزيز جناب حميد ساعدي سلام عليکم با اجازه بزرگان گروه پاسخ بنده هم چند نکته را خدمت شما عرض کنم. (((1))) اگر مريدان عمر براي دوري شما از توسل به حضرات معصومين (عليهم السلام) به اين آيه «و قال ربکم ادعون استجب لکم» اشاره کردند، شما هم بلافاصله در جواب آنها، با توسل به امام زمان(عليه السلام)، به اين آيه «و يستجيب الذين آمنوا و عملوا الصالحات ...» توسل کنيد. پس مطابق نص صريح قرآن کريم الله متعال دعاي کساني را مستجاب ميکند که (1) مومن باشند (2) اعمالشان صالح باشد. به عبارت ديگر «استجابت دعا» شرايطي دارد. ديگر خود شما مراتب ايمان و صلاح عمل را براي آنها توضيح دهيد. آيه ديگري که با توسل به امام زمان(عليه السلام) به آن بايد اشاره کنيد اين آيه است: «هو الذي يسيركم في البر والبحر حتي اذا كنتم في الفلك وجرين بهم بريح طيبه وفرحوا بها جاءتها ريح عاصف وجاءهم الموج من كل مكان وظنوا انهم احيط بهم دعوا الله مخلصين له الدين لين انجيتنا من هذه لنكونن من الشاكرين» پس از ديگر شرايط اجابت دعا، خلوص در دين است. به طور کلي هر دعايي اجابت نميشود و شرايطي دارد. پس چرا ما نبايد به ((1)) مومنين ((2)) صالحين ((3)) مخلصين در دين ، توسل کنيم؟؟ ********* (((2))) «وقتي در مورد شفاي بيماران در نزد امام رضا مي گوييم جواب مي دهند اين ها کار شيطان است.» اولا غلط ميکنند خودشان و صنمشان. دوما بگوييد: مگر شما اعتقاد نداريد که عمر و ابوبکر هم بيماران را شفا ميدهند؟؟ آنها جواب خواهند داد: نه!! ما از اين خرافات نداريم!!! شما در دل يا علي گوييد و بلافاصله جواب دهيد: عجب!!! عمر و ابوبکر بيمار شفا نميدادند؟؟ پس چرا ادعاي خلافت و جانشيني عيسي (عليه السلام) را کردند که بيمار را شفا ميداد؟؟ «...و ابري الاکمه و الابرص و احيي الموتي باذن الله...» خواهند گفت: اينها معجزات مخصوص حضرت عيسي (عليه السلام) بوده است و خليفه را نيازي نيست که داراي آنها باشد. شما هم بگوييد: ميشود بفرماييد که پس خليفه 124 هزار نبي و رسول (عليهم السلام) بايد در کدام ويژگي و اعمال و رفتار جانشين آنها باشد؟؟؟ و بعد شروع کنيد به اثبات اين مطلب که عمر و ابوبکر حتي در سخن گفتن نيز جانشيني پيامبران را نکردند. *********** (((3))) «آيه ولايت پاسخ مي دهند اسلام يکي است و بعد از پيامبر منحرف شد و آيه ي ولايت در مورد شخص خاصي نيست» اين سخن شما کاملا نشان از کفر و شرک و عداوت آنها با نص صريح قرآن کريم را دارد. آخر مگر ميشود خداوند اينهمه به ما نسبت به «ولايت» شياطين و کفار و يهوديان و ... انذار دهد بعد ناگهان ولايت کساني را بر ما واجب کند که «شخص خاصي» نيستند؟؟؟ مگر دين ما مسخره است که بر ولايت هر کس و ناکسي در آييم؟؟ ********* برادر عزيز جناب حميد ساعدي لطفا به اين صفحه رجوع کنيد: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=87 بعد از خواندن متن. اگر صلاح دانستيد کامنت شماره 22 بنده را نگاهي بياندازيد. تمام شعبده مريدان عمر در مورد ايراد بر توسل با روشن کردن عبارت «من دون الله» نابود ميشود(انشاالله). ((1))) ابتدا براي آنها آياتي را که «صدا زدن» «دعا کردن» «توسل» «تقرب» به «من دون الله» را نفي ميکند را ذکر فرماييد ( يا علي فراموش نشود) ((2))) سپس به آنها اثبات بفرماييد که حضرت امير المومنين علي (عليه السلام) «من دون الله» نيستند. بگوييد: مگر خداوند در قرآن کريم نفرموده است: «ما لکم من دونه من ولي و لا شفيع»؟ و يا «ليس لهم من دونه ولي و لا شفيع»؟ پس چرا در قرآن کريم ميفرمايد «ما من شفيع الا من بعد اذنه»؟؟؟ و يا«من ذا الذي يشفع عنده الا باذنه»؟؟؟ و همچنين آيه نوراني ولايت. >>>> از اين آيات روشن ميشود که «شفيع من بعد اذنه» جزو «من دون الله» نيست <<< >>> و همچنين «ولي» آيه ولايت جزو «من دون الله» نيست. <<< پس تمام آياتي که بر ضد توسل و ... به «من دون الله» اشاره ميکنند بر ضد خودشان است!!!! ********** در اينجا لطفا، با ذکر مقدس يا زهراي اطهر (سلام الله عليها)، حمله خود را آغاز کنيد و بگوييد که بنا به نص صريح قرآن شمايي که ولايت الله را قبول نداريد مشرک و کافر هستيد. به آنها بگوييد که اکنون «ولي الله» کيست؟؟؟ جناب حميد خان مشکل 6 ميليارد نفوس بشر همين عدم قبول توحيد ولايت الله و پذيرش شرک ولايت من دون الله است. حال اين من دون الله چه عمر باشد چه يهود و چه مامون. يا علي |
209 |
نام و نام خانوادگي: بهنام -
تاريخ: 08 ارديبهشت 89
سلام آقاي علوي. ميگن بسيجي هر جا بره از هزار فرسخي تابلوه. شما هم از اون دسته ايد. ميگيد ترکمن صحرا. ميگيد کردستان.؟ زاهدان؟ به شما پيشنهاد مي کنم تاريخ اول انقلاب رو بخونيد. البته تاريخ حقايق. جناب آقا خميني ???? نبودند که علماي اين سه ناحيه را به طرز فجيعي به شهادت رساند. اگر اين عدالته .... . لابد اسلام تشيع تجاوز به دختر و پسرها را در زندان هاي ايران شرعي مي دونه. لابد کشتار مردم تو خيابونم جز اين اسلامه. نه داداش من يه کرد ايرانيم . ايراني اصيل. مادهاي غيور. تارخ 2700 ساله داريم. اولين حکومت آريايي مال ما بود. کردستان مال ماست. من يه آريايي اصيل و ماديم. يه ايرانيم ولي نه ايران آخوند پسند. من دوست و ياور ايراني اصيل هستم. نه داداش ما به هيچکي توهين نمي کنيم. کردها از نسل زرتشتند. اگر يه سفري به اينجا داشته باشي خودم حاضرم باهات همسفر بشم و حقايق رو به شما نشان بدم. ما کردها بشر دوستيم و اين يک حقيقت تاريخي است که شما هم نمي توانيد انکارش کنيد. ما اين ايران رو قبول نداريم. خودتون هم قبول نداريد ولي مشکل اينجاست که تعصب داريد. ما ايران اصيل رو قبول داريم. من يک اهل سنت واقعي هستم. نه وهابي عرب پسند. من از عرب ها متنفرم. البته عرب هاي معاصر. ولي بيا يه نگاه به ايران اسلامي و کشورهاي حاشيه خليج هميشه پارس بيندازيم. يه نگاه به وضع فقر تو اين کشورها و ايران بينداز. بيکاري. جرم . جنايت. زندان ها. پيشرفت. دادگاهها. به خدا ديگه نميشه تو اين زمينه تعصب داشته باشي. چيزيه که هر روز داريم مي بينيم. نگو اونها نفت دارند گاز دارند. ايران به مراتب از اونها بيشتر داره. هر روز داريد عليه اونها حرف مي زنيد. مي گيد پادشاه عربستان داره با بوش مشروب ميخوره. ما قبول داريم که رهبر و رئيس جمهور ايران هم اين کار رو بکننو ولي به مردم هم برسند. حرف حق رو قبول کن اگه حتي از دشمنت باشه. گفتم من تعصب ندارم دارم مي بينم. اميدوارم اگر شما حقيد ما هدايت شويم. |
210 |
نام و نام خانوادگي: پيرو حق -
تاريخ: 10 ارديبهشت 89
جناب بهنام خان زرتشت زاده اينايي كه شما نوشتيد چه ربطي به بحث داره؟ كسي هدايت ميشه كه خواستار هدايت باشه. وگرنه قرآن هم به دردش نميخوره. " ان هو الا ذكر للعالمين لمن شا’ منكم ان يستقيم" (سوره تكوير) |
211 |
نام و نام خانوادگي: طالب حق -
تاريخ: 11 ارديبهشت 89
سلام دوست عزيز پيرو حق دوست عزيز اگر ما تکيه بر روايات واحاديث بکنيم وبدون اينکه انها را با قران مطابقت بنماييم هرگز هدايت ياب نخواهيم شد زيرا که در روايات واحاديث صحيح وضعيف وجود دارند واين تنها قران است که وانه لکتب عزيز لاياتيه البطل من بين يديه ولامن خلفه سوره فصلت 42 چرا ما يک نظر در کلام خداوند نياندازيم وبه ايات خداوندي فکر نکنيم کتب انزلنه اليک مبرک ليدبروا ايته سوره ص 29 چرا ما راي قران را در مورد اصحاب رسول الله جويا نشويم چرا ما نقاط مثبت اشخاصي را بطور کلي ناديده بگيريم وفقط جستجوي نقاط منفي انها باشيم چرا اصحاب رسول الله که درحدود 29 غزوه و50 بروايتي 70 سرايا جنگيدند باکمترين امکانات وپيروز ميدان گشتند مورد ستايش قرار نمي گيرند اما در دو غزوه که براي مدت کوتاهي که شکست خوردند وبعد پيروز گشتند مورد اهانت قرار ميگيرند ايا اين ظلم وستم بزرگي نيست که نسبت به اصحاب رسول الله صلي الله وسلم روا ميداريد چگونه شما اياتي كه در ستايش صحابه وجود دارند فراموش ميکنييد وايات منافقين را نسبت به انها ميدهي مگر ميشود ايه اذاجاءك المنفقون را به السبقون الاولون من المهاجرين والانصار نسبت داد دوست عزيز اگر منظورت از ممنوع کردن کتابت احاديث پيامبر قول عمر فاروق رض است که گفت حسبنا کتاب الله حديث اين چنيين است که ايتوني بدوات وقرطاس اکتب لکم کتابا اولارسول الله امي بود که نوشتن نمي دانست و اگر مقصود ان بود که ديگران براي شما بنويسند : مي فرمود املي عليکم يعني براي شما املا کنم پس وقتي که رسول الله امي بود چطور ميگويد اکتب لکم کتابا رسول الله که فصيح ترين انسان بود فرق بين اکتب واملي را نمي داند پس اين حديث که در متن اشتباه دارد چگونه امکان دارد که حديث صحيح باشد باز هم اگر امکان بدهيم که حديث صحيح است باز هم عمر فاروق رضي الله عنه عاقلانه ترين کار را انجام داده است زيرا عمر فاروق رض غم وفکر شديدي را در قلب پيامبر نسبت به اين امت احساس ميکرد اگر براي پيامبرص قلم وقرطاس را مي اوردند غم وفکر رسول الله دو چندان ميشد عمر فاروق به پيامبر ص ميگفت يا رسول الله خود را به غم وفکر ما امت رنج نده ما به تو تعهد و اطمينان ميدهيم که بعد از تو بکتاب خداوند متعال عمل خواهيم کرد همچون يک پدر دلسوز که در هنگام مرگ نگران فرزندان خويش است و به فرزندان خود ميگويد که قلم ودفتري را بياورند که من چند توصيه ميکنم انها را ياد داشت کنييد اما همينکه برايش قلم ودفتر مي اورند از شدت غم وفکر نسبت به فرزندانش نمي تواند چيزي را به زبان بياورد وبه گريه مي افتد يکي از فرزندان او که عاقل تر است نمي خواهد که پدرش با چنيين غم وفکر از دنيا برود به پدرش ميگويد پدر جان فکر ما را نکن اگر خداي نکرده اگر شما نباشي عمو جان که هست پدر يک نفس سردي ميکشد وشکر خدا را بجا مي اورد که فرزندانش به برادرش احترام مي نهد وبعد از او گوش به حرف او ميشوند روزي که ايه اکملت لکم دينکم نازل شد ديگر هيچ حرفي نمانده بود که رسول الله به امتش نگويد حتي اداب خوردن ونوشيدن وتوالت رفتن را اموخته بود اصحاب رسول الله نگفته اند که رسول الله هذيان ميگويد اين حرف هم ربط به موضوع قبلي دارد که عمر فاروق رض وقتي گفت حسبنا کتاب الله بعضي از صحابه گفتند بزاريد که قلم وقرطاس بياورند تا رسول الله چيزي بنويسد بعضي ديگر گفتند نه رسول الله اين حرفها را در حالت بيهوشي زده است زيرا بيماري رسول الله چنان شديد بود که چند بار از هوش رفت رسول الله براي وضو اب طلبيد اما همينکه اب اوردند رسول الله خواست بلند شود بيهوش شد گفتم حديث فبلي که در متن اشتباه است پس حديث ضعيف بشمار مي رود اين حديث که دنباله ان است نيز ضعيف ميباشد مگر شيعه کدام يک از صحابه را خوب مي داند که مروان را خوب بداند همان مهاجرين انصار که در همه جاي قران خداوند انها را به نيکي ياد ميکند وخشنودي خود را از انها اعلان نموده وهمه انها را بدون استثنا وعده جنت داده مورد اهانت شيعه قرار ميگيرند مروان که جاي خود را دارد توهين به حضرت معاويه رضي الله عنه کردي اگر معاويه بد بود چرا امام حسن که بقول شما امامي معصوم است چرا با او صلح کرد وچرا با او بيعت نمود پس امام حسن رضي الله عنه معصوم نيست او که باصلح معاويه رض وبيعت با او بزرگترين گناه را مرتکب شده است حديث اصحابي کالنجوم همان کساني هستند که قران در حق انها ميفرمايد محمد رسول الله والذين معه سوره فتح 29 اگر اين ايه غير عاقلانه است پس اين حديث هم غير عاقلانه است موضوع حضرت علي وحضرت طلحه را گفتي اگر منظورت جنگ جمل است خود حضرت علي بود که اعلان نمود کشتهاي دو طرف در جنت هستند عزيزم خداوند متعال نيت انسان را نگاه ميکند انحضرات براي مال دنيا که نجنگيدند هر دو طرف نيت خير داشتند مردي در کنار يک مسجدي يک ميخي به زمين ميکوبد تا شايد کسي بيايد نماز بخواند سواري خود را که انزمان الاغ واسب وشتر بودند در اينجا ببندد ديگري امد ديد که اين ميخ مزاحم مردم است ممکن است در شب تاريک به پاي کسي بخورد اين ميخ را کند چونکه نيت هردو خير بودند خداوند به هردو اجر وصواب داد دوست عزيز چرا شما شاگردان مکتب نبوت را اهانت ميکنيد که رسول الله يعلمهم الکتاب والحکمة ويزكيهم چرا شما ناصر ويار وياوران رسول الله را اهانت ميکنييد هوالذي ايدک بنصره وبالمومنيين اگر ما به طريقه رسول الله واصحابش عمل کنيم خداوند از ما ميذيرد وبس فان امنوا بمثل ما امنتم فقداهتدوا اختيار غير از راه رسول الله واصحابش گمراهي وضلالت است که انسان هرگز بمنزل مقصود نخواهد رسيد موفق باشي دوست عزيز اللهم لا تجعلنا من الاخسرين اعملا الذين ضل سعيهم في الحيوة الدنيا وهم يحسبون انهم يحسنون صنعا جواب نظر: با سلام |
212 |
نام و نام خانوادگي: پيرو حق -
تاريخ: 12 ارديبهشت 89
سلام مجدد با تسليت ايام شهادت پاره تن پيامبر يكي از شعراي بسيار معروف عرب زبان به نام (حافظ ابراهيم) كه نام او براي كمتر كسي نا آشناست در وصف شجاعت خليفه دوم چنين ميسرايد: و قولةٍ لعليٍ قالها عمر اكرم بسامعها اعظم بملقيها ساحرق الدار لا ابقي عليك بها ان لم تبايع و بنت المصطفي فيها ترجمه: كلامي را عمر به علي گفت. چه شنونده ي بزرگواري و چه گوينده ي بزرگي! اگر بيعت نكني خانه را آتش ميزنم و تو را باقي نميگذارم هر چند دختر پيامبر در خانه باشد |
213 |
نام و نام خانوادگي: طالب حق -
تاريخ: 13 ارديبهشت 89
سلام دوستان عزيز مسئولين سايت من جواب نظريه شماره 207 اقاي پيرو حق را دادم چرا تا هنوز علني نکرديد . و در جواب نظريه شماره 211 اقاي پيرو حق بگم که اگر شما چنين دوروغهاي تاريخ را قبول ميکنيد پس اين به اين معني ميشود که حضرت علي ع از ترس بيعت کرده واز روي ترس پشت سر خلفا نماز خوانده واز روي ترس به انها مشوره داده و از روي ترس 25 سال سکوت کرده و از روي ترس اسماي فرزندان خود را ابوبکر وعمر وعثمان نام نهاده و از ترس دختر خود بنام ام کلثوم رض را در عقد حضرت عمر رض در اورده واز ترس حرف حق را 25 سال کتمان کرده ديگر اگر چنيين مرد ترسوي خليفه ميشد براي امت ديگر چه خيري ميداشت اگر جرئت مقابله با خلفا را نمي داشت اقلا بايد هجرت ميکرد ايا هجرت يکي از سنن رسول الله نبود إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُواْ فِيمَ كُنتُمْ قَالُواْ كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الأَرْضِ قَالْوَاْ أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُواْ فِيهَا فَأُوْلَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءتْ مَصِيرًا ﴿97﴾ کسانى که فرشتگان (قبض ارواح)، روح آنها را گرفتند در حالى که به خويشتن ستم کرده بودند، به آنها گفتند: «شما در چه حالى بوديد؟ (و چرا با اينکه مسلمان بوديد، در صف کفار جاى داشتيد؟!)» گفتند: «ما در سرزمين خود، تحت فشار و مستضعف بوديم.» آنها ( فرشتگان) گفتند: «مگر سرزمين خدا، پهناور نبود که مهاجرت کنيد؟!» آنها (عذرى نداشتند، و) جايگاهشان دوزخ است، و سرانجام بدى دارند. موفق باشيد جواب نظر: با سلام |
214 |
نام و نام خانوادگي: بهنام -
تاريخ: 14 ارديبهشت 89
سلام آقاي پيرو حق. حالا نمي دونم پيرو حقيد يا تعصب. من با شما حرف زدم که داريد دخالت مي کنيد؟ برو جانم با هم تيپ خودت بپر. داري شعر مي گي؟ چه ربطي داره؟ تازه من گفتم ايران اسلامي رو با کشورهاي حاشيه خليج فارس که اونها هم اسلامي هستند مقايسه کن همين. |
215 |
نام و نام خانوادگي: ّپيرو حق -
تاريخ: 18 ارديبهشت 89
جناب طالب حق سلام حافط ابراهيم شاعري سني مذهب است نه شيعه من براي شما احترام قايلم ولي اين روش خوبي نيست كه هر جه را نپسنديديم دروغ تاريخي بدانيم من از شما سوال ميكنم. آيا تا بحال مدينه رفته ايد؟ اگر رفته ايد آيا قصد كرده ايد تا قبر دختر پيامبر را هر چند به مرگ طبيعي از دنيا رفته باشد زيارت كنيد؟ و آيا قبر او را يافته ايد؟ آيا نور چشم پيامبر در بيابانها از دنيا رفت كه مدفنش نامعلوم باشد؟ آيا صحيح مسلم و بخاري و ديگر كتب خود را تورقي كرده ايد؟ در همين كتابها ( كه خوشبختانه نرم افزارش نيز موجود و قابل سرچ ميباشد) آمده است كه پيامبر فرمود فاطمه پاره تن من است و خداوند با رضاي او راضي و از ناخوشنودي او ناخوشنود ميشود و.... در همين كتابها آمده است كه وقتي فاطمه از دنيا رفت از ابوبكر ناخرسند بود.... حتي اگر شهادت فاطمه و ديگر قطعيات تاريخي را ناديده بگيريم با اين روايات چه كنيم؟ آيا ايها همه دروغ تاريخيست؟ مگر قرار نبود بر منش آبا و اجداد خود تعصب نداشته باشيم؟ پس چه شد؟ در ضمن سكوت حضرت امير در دوران خلفا را خود ايشان به گير كردن استخوان در گلو تعبير كرده اند كه به مراتب سخت تر از شمشير زدن است آن هم براي غيورمردي مثل او. آيا تا بحال انديشيده ايد كه چرا ايشان تا شش ماه با خليفه بيعت نكرد؟ آيا اينها جاي سوال ندارد؟ سكوت حضرت و حتي كمك ايشان به حكومت كمك به حفظ و بقاي اسلام بود نه شخص خلفا. مثل سكوت امام حسن در برابر معاويه كه آن هم آسانتر از شهادت برادرشان امام حسين نبود. تاريخ جنگ آوري حضرت امير را در جنگهاي بدر و احد و رزم امام حسن در جنگهاي جمل و صفين و نهروان را فراموش نكرده است. براي چنين افرادي سكوت بسيار دشوارتر و مجاهدانه تر از جنگ است. مگر هر سكوتي نشانه ترس است؟!!!! |
216 |
نام و نام خانوادگي: پيرو حق -
تاريخ: 18 ارديبهشت 89
اقاي زرتشت زاده بنده شعر را به مناسبت شهادت حضرت زهرا نقل كردم نه براي شما |
217 |
نام و نام خانوادگي: س -
تاريخ: 20 ارديبهشت 89
اين احاديثي که از کتب اهل سنت و از تواريخ نقل شده فقط بيان احاديث و روايت است که در کتابهايشان آورده اند و مورد تاييد نمي باشد چون اهل سنت اين احاديث را معتبر نمي دانند و هرحديث و صحبت که نمي شود گفت که معتبر است. و محال است که حضرت عمر حضرت فاطمه س را به قتل رسانده باشد و علي ساکت بشيند.دوستان يک کم منطقي باشيد جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- ادعاي منطقي بودن ، جز با پذيرش روايات صحيح السند ، و معتبر ، قابل پذيرش نيست ! آيااهل سنت روايات بخاري و مسلم روايات صحيح السند ساير كتب را نيز به خاطر مخالفت با اعتقاداتشان نميپذيرند ؟! 2- در مورد سكوت اميرمومنان به صورت مفصل در آدرس ذيل پاسخ داده شده است : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=6015 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
218 |
نام و نام خانوادگي: طالب حق -
تاريخ: 21 ارديبهشت 89
باسلام سروران گرامي مسئولين سايت چه کسي ميگويد که حضرت ابوبکر ترسيدوخداوند او را توبيخ کرد اگر منظورتان اين ايه است که خداوند ميفرمايدإِلاَّ تَنصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُواْ ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لاَ تَحْزَنْ إِنَّ اللّهَ مَعَنَا فَأَنزَلَ اللّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَّمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُواْ السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿40﴾ اگر او را يارى نکنيد، خداوند او را يارى کرد؛ (و در مشکلترين ساعات، او را تنها نگذاشت؛) آن هنگام که کافران او را (از مکه) بيرون کردند، در حالى که دومين نفر بود (و يک نفر بيشتر همراه نداشت)؛ در آن هنگام که آن دو در غار بودند، و او به همراه خود مىگفت: «غم مخور، خدا با ماست!» در اين موقع، خداوند سکينه (و آرامش) خود را بر او فرستاد؛ و با لشکرهايى که مشاهده نمىکرديد، او را تقويت نمود؛ و گفتار (و هدف) کافران را پايين قرار داد، (و آنها را با شکست مواجه ساخت؛) و سخن خدا (و آيين او)، بالا (و پيروز)است؛ و خداوند عزيز و حکيم است! اين ايه همچو تاج زريني براي ابوبکر صديق رضي الله عنه است ايه صحبت از ترس ندارد بلکه ميفرمايد غم مخور خداوند با من تواست از شدت عشق ومحبتي که براي پيامبرص داشت براي او غمگين بود ايا هرگز از خود پرسيده اي که قصد کفار ومشرکين شخص رسول الله ص بود چرا حضرت ابوبکر صديق رض خود را شريک مصائب رسول الله ميكرد براي ابوبکر همين قدر کافي بود که ميگفت من بدين محمد ص نيستم کفار ومشرکين ديگر با او کاري نداشتند ايا براي مال وثروتي که پيش رسول الله ص بود يا بخاطر پست ورياستي که رسول الله ص داشت ايا هيچ هدفي جز عشق ومحبت به خدا ورسول قصد ديگري بود که او داشته باشد ايا خود او ثروتمند ترين شخص ومحترمترين شخص در مکه نبود که تمام اموالش را در راه خدا خرج نمود ومقام ومنزلتي که داشت بخاطر ايمان اوردن ان را در پيش کفار از دست داد اين همه فداکاري را ابوبکر به چه خاطر انجام ميداد ايا هرگز از خود پرسيده اي که در چنيين سفر حساس وپر خطر که جز از دوست مخلص و محب و فداکار ونترس وقوي کسي ديگر به کار نمي ايد رسول الله ص چرا ابوبکر صديق را با خود همسفراختيار کرد ايا رسول الله در انتخاب خود اشتباه شده يا همين خصوصيات را در ابوبکر صديق رض ديده بود رسول الله ص به صديق اکبر فرمود گمان تو بر ان دو چيست که خداوند سوم انهاست چه جمع مبارکي ابوبکر غير از اين ديگر چه ميخواست که در جمع خدا ورسول قرار بگيرد از اين ديگر چه مقامي ومنزلتي بزرگتر وجود دارد وقتي پيامبر ص وابوبکر صديق به غار رسيدند ابوبکر صديق فرمود يارسول الله پدر ومادرم قربانت شوند اندکي دم در غار توقف کن تا من به داخل غار بروم واو را تمييز کنم وقتي ابوبکر به داخل غار رفت سوراخهاي زيادي ديد چادري که همراه خود داشت انرا تکه وتکه کرد وسوراخها را پر کرد نبايد گزنده داشته باشند غير از يک سوراخ که باقي ماند وچادر او کفايت نکرد وپاي خود را بر روي او نهاد و رسول الله ص را گفت که به داخل تشريف بياورد بعد از اندکي رسول الله ص فرمود ابوبکر من احساس خستگي ميکنم ميخواهم بخوابم ابوبکر رض فرمود پدر مادرم قربانت شوند بيا بر زانو من بخواب در همين مدت که پيامبر اکرم ص بر زانوي او بخواب بود ابوبکر احساس ميکرد که چيزي به پايش نيش ميزند ابوبکر به خود گفت ابوبکر سر مبارک سردار دو جهان بر زانو توست نکند که زانويت را اندکي تکان بدهي تا خواب سردار دو جهان خراب نشود در همين اثنا بدون اختيار قطره اشکي بر صورت مبارک رسول الله ريخته شد رسول چشمان مبارک را باز کرد تا ديد چشمان ابوبکر پر از اشک هستند فرمود چه شده ابوبکر حضرت ابوبکر فرمود در اينجا سوراخي است من پايم را بر وي گذاشتم الان احساس ميکنم که چيزي مرا نيش ميزند رسول اکرم ص فرمود پايت را به من نشان بده تا اثر چندين نيش مار بود رسول اکرم ص کمي از اب دهان مبارک را بر روي وي ماليد همان لحظه پايش سالم شد ابوبکر صديق براي رسول الله ص چنيين فداکاري ميکرد در شبي که ستارگان در اسمان مي درخشيدند رسول اکرم ص با ام المومنيين عايشه صديقه رض نشسته بودند عايشه رض نگاه ستارگان کرد فرمود يا رسول الله از امت شما کسي هست که ايمانش به اندازه اين ستارگان باشد رسول اکرم ص فرمود اري او عمر فاروق است حضرت عايشه رض فرمود پس پدر من چه يا رسول الله رسول اکرم ص فرمود اي عايشه عمر با تمام اعمالش ثواب او مساوي بايک شب نخواهد بود که پدرت با من در غار همراه بوده اين است مقام و منزلت عالي و رفيع صديق اکبر رض بخاطر جانفشاني هاي که براي رسول الله ص کرده بود ودر همان دم بر ابوبکر صديق رض سکينه نازل شد تا همه غم از يادش برود شما فرموديد که ايا خلافت ابوبکر خيري داشت اري خلافت ابوبکر صديق رض بزرگترين رحمت بود باشکست دادن مرتدين و مدعيان نبوت پايه اسلام را انچنان محکم نمود که مسلمين تا مدتي که در ميان انها اختلاف نبود در هر جنگ باکفار پيروز ميگشتند وتوانستند با تعداد کم وسلاح معمولي امبراطورها را به زانو در اورند وباعقل وتدبيرتوانست مسلمين را که بعد رسول اکرم ص دچار چند دستگي و اختلاف گشته بودند با هم متحد ويکپارچه کند بدون از اينکه خون يک شخص هم ريخته شود وفرموديد حضرت علي ع به کجا هجرت کند از بلاد اسلام به بلاد کفر نه اگر شما قبول داريد که مدينه ومکه بلاد اسلام بودند وبلاد مرتدين و منافقين نبودند براي او هجرت لازم نبود ولي متاسفانه بعضي از اهل تشيع معتقدند بعد از رسول اکرم جميع صحابه مرتد شدند مگر تعداد اندکي که از تعداد انگشتان هم بيشتر نبودند در اين صورت کجا بلاد اسلام گفته ميشود و به دوست عزيز و گرامي پيرو حق بگويم که شما از ذکر اين اشعار چه نتيجه ميگيريد جز اينکه اميرالمومنيين تهديد ميشود که بيعت کند و او هم بيعت کرد يعني تسليم تهديدات شد تمام انبيا تهديد ميشدند ولي کسي زير بار تهديد نرفت زده ميشدند وکشته ميشدند و اره کرده ميشدند کسي از انها تسليم تهديدات نشد پيامبر اکرم ص را تهديد ميکردند ولي هرگز تسليم تهديدات انها نشد شهر و اشيانه وکاشانه خود را رها کرد باز هم تسليم تهديدات نشد سيد الشهدا تمام خانواده رسول الله را قرباني کرد ولي هرگز تسليم تهديدات يزيد نشد چگونه امکان دارد امير المومنيين شير خدا تسليم تهديدات شود باکسي بيعت کند که هيچ ايمان بر حقانيت او نداشته باشد و چنيين بدعتي را به پا کند که هيچيک از انبيا ورسول اکرم ص نکرده باشند اميرالمومنيين با خلفا دوست وبرادر بود که با انها بيعت کرد وپشت سرانها نماز ميخواند و مشاور انها بود و از محبت زيادي که با انها داشت اسماي فرزندان خود را به نامهاي انها نام گذاري کرد و دختر خود به عقد عمر فاروق رض داد تا سال 34هجري قمري کسي نگفت که کوچکترين اختلافي در ميان اصحاب رضوان الله عليهم واهلبيت وجود دارد تمام مسلمين در ارامش کامل وعزت وفخر بودند وفتح پيروزي ها ادامه داشت وبعد از سال 34 هجري که عبدالله ابن سبا منافق يهودي که بظاهر ايمان اورد اوبود که اين شايعه پراکني ها را کرد و مسلمين را بجان هم انداخت عزيزم اگر حافظ ابراهيم باشد يا هرکس ديگر چه سني باشد يا شيعه اگر گفته او خلاف قران باشد من او را قبول نمي کنم نه قران کريم را که لا ياتيه الباطل من بين يديه ولا من خلفه قران در باره اصحاب چه ميفرمايد لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا ﴿18﴾ خداوند از مؤمنان -هنگامى که در زير آن درخت با تو بيعت کردند- راضى و خشنود شد؛ خدا آنچه را در درون دلهايشان (از ايمان و صداقت) نهفته بود مىدانست؛ از اين رو آرامش را بر دلهايشان نازل کرد و پيروزى نزديکى بعنوان پاداش نصيب آنها فرمود؛ ومي فرمايد إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا ﴿26﴾ (به خاطر بياوريد) هنگامى را که کافران در دلهاى خود خشم و نخوت جاهليت داشتند؛ و (در مقابل،) خداوند آرامش و سکينه خود را بر فرستاده خويش و مؤمنان نازل فرمود و آنها را به حقيقت تقوا ملزم ساخت، و آنان از هر کس شايستهتر و اهل آن بودند؛ و خداوند به همه چيز دانا است ومي فرمايدمُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا ﴿29﴾ محمد (ص) فرستاده خداست؛ و کسانى که با او هستند در برابر کفار سرسخت و شديد، و در ميان خود مهربانند؛ پيوسته آنها را در حال رکوع و سجود مىبينى در حالى که همواره فضل خدا و رضاى او را مىطلبند؛ نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمايان است؛ اين توصيف آنان در تورات و توصيف آنان در انجيل است، همانند زراعتى که جوانههاى خود را خارج ساخته، سپس به تقويت آن پرداخته تا محکم شده و بر پاى خود ايستاده است و بقدرى نمو و رشد کرده که زارعان را به شگفتى وامىدارد؛ اين براى آن است که کافران را به خشم آورد (ولى) کسانى از آنها را که ايمان آورده و کارهاى شايستهانجام دادهاند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظيمى داده است. ومي فرمايد ومي فرمايدوَاذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴿103﴾ و نعمت (بزرگ) خدا را بر خود، به ياد آريد که چگونه دشمن يکديگر بوديد، و او ميان دلهاى شما، الفت ايجاد کرد، و به برکت نعمت او، برادر شديد! و شما بر لب حفرهاى از آتش بوديد، خدا شما را از آن نجات داد؛ اين چنين، خداوند آيات خود را براى شما آشکار مىسازد؛ شايد پذيراى هدايت شويد. وميفرمايد وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِّنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُوْلَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ ﴿7﴾ و بدانيد رسول خدا در ميان شماست؛ هرگاه در بسيارى از کارها از شما اطاعت کند، به مشقت خواهيد افتاد؛ ولى خداوند ايمان را محبوب شما قرار داده و آن را در دلهايتان زينت بخشيده، و (به عکس) کفر و فسق و گناه را منفورتان قرار داده است؛ کسانى که داراى اين صفاتند هدايت يافتگانند! ومي فرمايد وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿71﴾ مردان و زنان باايمان، ولى (و يار و ياور) يکديگرند؛ امر به معروف، و نهى از منکر مىکنند؛ نماز را برپا مىدارند؛ و زکات را مىپردازند؛ و خدا و رسولش را اطاعت مىکنند؛ بزودى خدا آنان را مورد رحمت خويش قرارمىدهد؛ خداوند توانا و حکيم است! وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿72﴾ خداوند به مردان و زنان باايمان، باغهايى از بهشت وعده داده که نهرها از زير درختانش جارى است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و مسکنهاى پاکيزهاى در بهشتهاى جاودان (نصيب آنها ساخته)؛ و (خشنودى و) رضاى خدا، (از همه اينها) برتر است؛ و پيروزى بزرگ، همين است! ومي فرمايد وَالسَّابِقُونَ الأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿100﴾ پيشگامان نخستين از مهاجرين و انصار، و کسانى که به نيکى از آنها پيروى کردند، خداوند از آنها خشنود گشت، و آنها (نيز) از او خشنود شدند؛ و باغهايى از بهشت براى آنان فراهم ساخته، که نهرها از زير درختانش جارى است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و اين است پيروزى بزرگ! دوستان خود قضاوت کنييد کساني را که خداونداين همه فضايل در حق انها بيان کند کجا امکان دارد که چنيين جنايتي را بتوانند در حق اهلبيت رسول الله انجام دهند تعجب من از برادران شيعه اين است در حق همين کسانيکه خداوند اين همه ايات در فضايل انها بيان کرده در حق همين اشخاص انها ايات منافقين را ميخوانند چه ظلم بزرگي که در حق اصحاب رسول الله که انجام ميدهند خداوندا همه ما را به راهي هدايت کن که رضاي تو ورسول اکرم ص در ان باشد موفق باشيد جواب نظر: با سلام ما بال هذا الأمر في أقل حي من قريش المستدرك على الصحيحين ج 3 ص 83 ، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : مصطفى عبد القادر عطا |
219 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 21 ارديبهشت 89
جناب طالب حق الحمد الله که صدبار پاسخ هاي صحيح و منطقي و قرآني سروران بنده را خواندي. حال چنان از دليل و منطق تهي و خالي هستي که دست به جعل افسانه هاي عجيب غريب ميزني که هيچ منبع و سندي هم ندارد!!!!! آخر ابوبکر بالفرض چادرش تمام شد!!! در آن غار و اطراف آن چندتکه سنگ و خرده سنگ يافت نميشد که با آن سوراخ را بگيرد؟؟؟ براستي اين ابوبکر شما چندين مار او را گزيدهاند و او از هوش نرفته است؟؟ *********** در هر صورت براي تمام سخنانت پاسخت را به خوبي دريافتهاي. ولي سخن به شدت سخيف و دور از عقلي را نگاشتهاي که موجب حيرت بنده شده است: «تا سال 34هجري قمري کسي نگفت که کوچکترين اختلافي در ميان اصحاب رضوان الله عليهم واهلبيت وجود دارد تمام مسلمين در ارامش کامل وعزت وفخر بودند» جناب طالب حق هيچ بر تفکرات مغزت تسلط داري؟؟؟؟ اگر آري. پس اين سخنان چيست؟؟؟؟ 1))) پس نارضايتي حضرت بيبي دو عالم فاطمه الزهرا(سلام الله عليها) از ابوبکر غاصب چه بود؟ اختلاف نبود؟؟ پس چه بود؟؟؟ 2))) «شکست دادن مرتدين» اين قربانيان ابوبکر آيا جز «صحابه» بودند؟؟؟ ببند اون دهن خرابت را مردک!!! مشتي مسلمان و مومن مظلوم فقط به دليل آنکه از دادن باج به ديکتاتور امتناع کردند را «مرتد» مينامي؟؟؟؟ مالک بن نويره را شهيد کرديد و حالا او را مرتد ميناميد؟ 3))) به نص صحيح بخاري ، حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) ابوبکر و عمر را خائن و کاذب و آثم و عادر ميدانسته است. 4))) اختلافات عمر و خالد چه بود؟؟؟ لطفا افسانه ترس عمر از توکل مردم به خالد به جاي خدا را تکرار نکن که جز مايه شرمساري همان اصحاب نيست. 5))) حضرت ابوذر غفاري(رحمة الله عليه) را چه کسي به بيابان بيآب و علف تبعيد کرده بود؟؟ جز مبدع فساد دولتي، عثمان؟؟ 6))) ونحن قتلنا سيد الخزرج * سعد بن عبادة فرميناه بسهمين * فلم نخط فؤاده ***************************** جناب طالب حق تا کي کذب و دروغ گويي؟؟ يا علي |
220 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) -
تاريخ: 21 ارديبهشت 89
سلام عليکم با تشکر از پاسخ دقيق گروه محترم پاسخ به شبهات مطلبي را ميخواستم به بحث اضافه کنم جناب طالب حق اگر حضرتعالي بواقع طالب حقيقت هستيد به اين مطلب دقت فرمائيد: امام معتزلى مىگويد؛ از يكى از اساتيد عالى مقام مدرسه غربى بغداد به نام على بن فارقى پرسيدم: اكانت فاطمة صادقة؟ قال: نعم، قلت: فلم لم يدفع اليها أبوبكر فدك و هى عنده صادقة؟ فتبسم، ثم قال: لو اعطاها اليوم فدك لمجرد دعواها لجائت اليه غدا و ادعت لزوجها الخلافة، و زحزحته عن مقامه... آيا فاطمه عليهاالسلام كه نسبت به فدك ادعا داشت راستگو بود؟ استاد بغداد: بلى. امام معتزلى: پس چرا ابوبكر فدك را به وى نداد، در حالى كه مىدانست فاطمه عليهاالسلام راست مىگويد؟! استاد بغداد ضمن تبسم گفت: «اگر در آن روز ابوبكر فاطمه عليهاالسلام را به مجرد ادعايش تأييد كرده و فدك را به او مىداد، روز ديگر مىآمد و مىگفت: خلافت مال شوهرم است و بدين طريق ابوبكر را از مقامش معزول مىداشت...» امام معتزلى پس از نقل نظر استاد آنگاه خودش چنين مىگويد: «و هذا كلام صحيح»و اين گفتار حقيقت دارد. در اينجا معلوم مىشود كه تصرف فدك و مبارزه غير منطقى با فاطمه و اميرالمؤمنين عليهماالسلام به چه منظورى بوده است؟! شرح ابن ابىالحديد، ج 16، ص 284. جناب طالب حق آيا به ادعاي شما يار غار پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) با توجه به ثروتي که شما مدعي وجود آن در ابوبکر شده ايد باز هم قصد غصب اموال ديگران را داشت يا ثروت اندوخته را نيز به همين صورت بدست آورده بود؟! در تاريخ، جنگ بدر آمده است كه شوهر حضرت زينب (دختر پيامبر خدا) به نام ابوالعاص جزو اسيران بود و زينب براى نجات شوهر خود، گردنبندش را كه از مادرش حضرت خديجه به او رسيده بود، به خدمت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرستاد، تا در برابر آن ابوالعاص را آزاد سازد. چون چشمان پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله به آن گردنبند افتاد شديداً متأثر شد و خطاب به مسلمانان فرمود: اگر صلاح مىدانيد هم اسير دخترم را آزاد سازيد و هم اين گردنبند را به وى برگردانيد؟ مسلمانان نيز اين خواهش پيامبر را پذيرفته، ابوالعاص را آزاد ساخته و گردنبند را به زينب برگرداندند. تاريخ طبرى، ج 2، ص 164 تا 17- كامل ابناثير، ج 133- 134. امام معتزلى مىگويد: من اين جريان را براى استاد و نقيب خود ابوجعفر خواندم و سؤال كردم: آيا ابوبكر و عمر در اين صحنه نبودند؟ و آيا سزاوار بود با فاطمه عليهاالسلام در مورد فدك چنين كردند؟ و اضافه كردم كه اگر فدك مال زهرا هم نبود، مناسب نبود كه از مسلمانان، مانند پيامبر اجازه مىگرفتند و فدك را به او مىدادند، تا بدين طريق دل زهرا شكسته نمىشد؟ و آيا فاطمه عليهاالسلام با اينكه برترين زن عالمين است. (سيدة نساء العالمين) به اندازه خواهرش زينب ارزش نداشت؟! نقيب گفت: آرى، چه مىشد ابوبكر اين كار را مىكرد و به مردم مىگفت: اين دختر پيامبر شماست، او فدك و اين چند درخت را مىخواهد و بدون ترديد مردم نيز مانع نمىشدند... ولى ابوبكر و عمر به روش محبت حركت نكردند. (انهما لم يأتيا بحسن فى شرع التكرّم) ابن ابىالحديد، ج 14، ص 190- 191. جناب طالب حق چگونه مدعي هستيد که ابوبکر سنت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) را انجام ميداد؟! در واقع اهميت و عظمت ماجراى غصب فدك را از آنجا مىتوان فهميد كه در پيشگوئىهاى غيبى كه از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بدست ما رسيده دربارهى آن خبر داده شده است. در اينجا به سه مورد اشاره ميشود: از اخبارى كه خداوند در شب معراج به پيامبر صلى اللَّه عليه و آله خبر داد اين بود: دختر تو مورد ظلم قرار مىگيرد و از حق خود محروم مىشود و همان حقى كه تو براى او قرار مىدهى غاصبانه از او مىگيرند... و او هيچ مدافعى براى خويش پيدا نمىكند پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: «من هرگاه فاطمه را مىبينم بياد مىآورم آنچه بعد از من با او رفتار خواهند كرد. گويا او را مىبينم كه خوارى وارد خانهاش گشته و حرمت او شكسته شده و حق او غصب شده و ارث او را نمىدهند... او در آن هنگام مىگويد: «پروردگارا من از زندگى سيرم و از اينان خسته شدم. مرا به پدرم ملحق فرما». خداوند او را به من ملحق مىنمايد، و او اول كسى از اهلبيتم خواهد بود كه به من ملحق مىشود. فاطمه نزد من مىآيد در حالى كه محزون و مصيبت كشيده و غمگين است. حقش غصب شده و خود شهيد شده است. در آن هنگام من خواهم گفت: «خدايا هركس بر او ظلم كرده لعنت كن، و هركس حق او را غصب كرده عذاب فرما، و هركس ذلت بر او وارد كرده ذليل كن، و هركس به پهلوى او زده تا فرزند خود را سقط نموده در آتش دائمى قرار ده». ملائكه هم آمين مىگويند». پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: «ملعون است كسى كه بعد از من به دخترم فاطمه عليهاالسلام ظلم كند و حق او را غصب نمايد و او را به شهادت برساند... اى فاطمه اگر همهى پيامبران مبعوث خداوند و همهى ملائكهى مقرب الهى دربارهى مبغض تو و غاصب حق تو شفاعت كنند، هرگز خداوند آنان را از آتش بيرون نمىآورد». هنگامى كه رحلت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله رسيد آن حضرت گريه كرد بطورى كه اشك محاسن حضرت را تر كرد. پرسيدند: يا رسولاللَّه، براى چه گريه مىكنيد؟ فرمود: «براى فرزندانم و آنچه اشرار امتم با آنان رفتار مىكنند. گويا فاطمه را مىبينم كه بعد از من به او ظلم شده و او صدا مىزند: «اى پدر، بفريادم برس»، ولى احدى از امتم به او كمك نمىكند». پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: «دخترم، تمام بدبختى بر كسى كه به تو ظلم كند، و خوشبختى عظيم بر كسى كه تو را يارى كند». بخاري در صحيح خود ميگويد: وقتى ابو بکر از باز پس دادن فدک امتناع ورزيد فاطمه از او به کلى دورى جست و با او سخن نگفت تا آن که از دنيا رفت.چون وفات يافت همسرش شبانه او را به خاک سپرد و ابو بکر را مطلع نساخت و خود بر پيکر او نماز گزارد ابن سعد در طبقات به سند خود از عروة بن زبير نقل کرده است : عايشه همسر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) به او خبر داد که فاطمه دختر رسول خدا پس از وفات پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) از ابو بکر خواست تا ميراث او را که خداوند به پيامبرش ارزانى داشته بود،برايش تقسيم کند، اما ابو بکر به او گفت که رسول خدا فرمود: «ما ميراث برده نشويم و آن چه بر جاى گذاريم صدقه است.»فاطمه از شنيدن اين سخن خشمگين شد،وى شش ماه پس از وفات پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) زيست. جناب طالب نميدانم آيا واقعا دنبال حقيقت هستيد يا خير اما چنانچه در پي حقيقت هستيد به شما پيشنهاد ميکنم تعصب را کنار بگذاريد تا به حقيقت برسيد خداوند متعال در سوره ى حشر مى فرمايد: ( سوره ى حشر: 6 و 7. ) (و ما أفاء اللَّه على رسوله منهم فما أوجفتم عليه من خيل و لا ركاب ولكن اللَّه يسلط رسله على من يشاء و اللَّه على كل شى ء قدير) (ما أفاء اللَّه على رسوله من أهل القرى فللَّه و للرسول ولذي القربى و اليتامى و المساكين و ابن السبيل كيلا يكون دولة بين الأغنياء منكم، و ما آتاكم الرسول فخذوه و ما نهاكم عنه فانتهوا و اتقوا اللَّه إنّ اللَّه شديد العقاب) در آيه ى 6 مى فرمايد: اموالى كه بدون جنگ به دست مى آيد مختص به رسول بوده، و به او برمى گردد، و خداوند مسلط مى گرداند هر كدام از پيامبران خود را بر هرچه كه بخواهد، و خداوند بر هر امرى قادر و توانا مى باشد. و در آيه ى 7، حكم اين اموال را بيان فرموده و طبقات خاصى را مشخص مى گرداند كه مى توانند از اين اموال استفاده نمايند. مى فرمايد: آنچه را كه خداوند نصيب رسولش گردانيد در حقيقت مخصوص خداوند و رسول او و صاحبان قرابت و يتيمان و مسكينان مى باشد، تا اينكه در ميان شما دولت اغنياء نبوده باشد، و آنچه را كه پيامبر به شما مى دهد بگيريد، و آنچه كه شما را از آن نهى مى نمايد اجتناب و دورى ورزيد. فخر رازى در تفسير خود مى گويد: إن الصحابة طلبوا من الرسول أن يقسم الفي ء بينهم كما قسم الغنيمة بينهم، فذكر اللَّه الفرق بين الأمرين و هو أن الغنيمة ما أتعبتم أنفسكم في تحصيلها و أوجفتم عليها الخيل و الركاب، بخلاف الفي فإنكم ما تحملتم في تحصيله تعباً، فكان الأمر فيه مفوضاً إلى الرسول يضعه حيث يشاء. فخر رازى روايت نموده است كه صحابه از حضرت خواستند تا اموالى را كه ديگران به او مى بخشند همانند غنائم جنگى تقسيم نمايند، و خداوند با فرستادن اين آيه حكم اين اموال را مشخص گردانيد، و فرمود: آنچه را كه به خاطر آن زحمتى متحمل نگرديده ايد در آن سهيم نبوده و اختيار آن در دست پيامبر مى باشد به هر صورت كه بخواهد آن را مصرف مى نمايد. مفسرين گفته اند كه از سياق اين آيات استفاده مى گردد كه آن سه طبقه ديگر در آيه بعد از ذوى القربى، يعنى: يتامى، و مساكين، و ابناء سبيل همگى بايد از سادات بوده باشند. قرآن و شواهد فراوان روايى و تاريخ شهادت مى دهند كه فدك ملك اختصاصى پيامبر اسلام بوده و مسلمانان ديگر در آن بدون اذن آن حضرت سهمى نداشته اند. پس از نزول آيه ى مباركه ى (وآت ذى القربى حقه) [ الاسراء: 26. ] پيامبر اسلام از جبرئيل توضيح بيشتر طلب نمود، كه جبرئيل از جانب پروردگار دستور بخشيدن فدك را به صديقه ى طاهره فاطمه ى زهراء عليهاالسلام به آن حضرت ابلاغ فرمود، و آن حضرت نيز فاطمه را خواست و فدك و تمامى اختيارات مربوطه را به او تقديم و عطاء نمود. در ينابيع المودة ص 119ـشواهد التنزيل جلد 1 ص .443 آمده است که: چون آيه مزبور نازل شد پيغمبر صلى الله عليه و آلهدختر خود فاطمه عليها السلام را خواست و فرمود كه خداى تعالى بمن دستور فرموده كه فدك را (كه ملك شخصى من است) بتو دهم.فاطمه گفت يا رسول الله من هم از شما و هم از خداى تعالى پذيرفتم و اين مطلب در كتب اهل سنت نيز مانند تفسير ثعلبى و شواهد التنزيل و ينابيع المودة نوشته شده است كه پس از نزول آيه مزبور پيغمبر فدك را بدخترش فاطمه داد. مفسرين و رواة حديث، روايت اعطائى فدك را به صديقه ى طاهره چنين روايت نموده اند: سيوطى در درّالمنثور: أخرج البزار و أبو يعلى و ابن أبى حاتم و ابن مردويه عن أبي سعيد الخدري قال: لما نزلت هذه الآية «و آت ذا القربى حقه» أقطع رسول اللَّه فاطمة فدكاً. [ درالمنثور 177:4، ميزان الإعتدال 228:2، كنزالعمال 158:2. ] و امين الاسلام طبرسى در كتاب مجمع البيان به سند خود از حافظ حسكانى روايت مى كند: لمّا نزل قوله: «وآت ذالقربى حقه» أعطى رسول اللَّه فاطمة فدكاً. ( مجمع البيان 3: 411. )و در نقل ديگر: صارت فدك ملكاً لرسول اللَّه بنص القرآن الكريم:(ما أفاء اللَّه على رسوله منهم فما أوجفتم عليه من خيل و لا ركاب ولكن اللَّه يسلط رسله على من يشاء و اللَّه على كلّ شي ء قدير)، فكان يتصرف في فدك حسبما يشاء إلى أن نزل:(وآت ذا القربى حقّه) فاستوضح رسول اللَّه من جبرائيل مراد الآية؟ فقال له: اعط فاطمة فدكاً لتكون بلغة لها ولإولادها وذلك عوض ما بذلته أمها خديجة من أموال وجهود في سبيل الإسلام. فدعا النبي صلى اللَّه عليه و آله فاطمة و أعطاها فدكاً وانتهت بهذا مليكة النبي صلى اللَّه عليه و آله لفدك و صارت ملكاً للزهراء، تتصرف فيها تصرف المالك بملكه. و بقي الأمر هكذا حتى توفي النبي صلى اللَّه عليه و آله واستولى أبوبكر على الخلافة فوضع اليد على فدك وانتزعها من يد زهراء فابتدأ النزاع بينها و بينه فطالبته بفدك على أنها نحلة و عطية من أبيها... [ دلائل الصدق 68:3. ] توضيح اين عبارت همانطورى كه در صفحات بعد خواهد آمد اين است كه پس از نزول آيه ى مباركه ى:(وآت ذا القربى حقه) حضرت به دستور پروردگار فدك را به فاطمه بخشيد و فدك رسماً ملك زهراء گرديد، و در آن تصرف مالكانه مى نمود تا اينكه حضرت از دنيا رفتند و زمام امر به دست ابى بكر رسيد، و ابى بكر تا به قدرت رسيد عاملين فدك را كه از طرف صديقه ى طاهره در فدك مشغول به كار بودند بيرون نموده و آن را به تصرف خود درآورد، كه به منازعه ى بين فاطمه و ابى بكر منتهى گرديد، كه جريان آن مفصلاً خواهد آمد. جناب طالب حق بنده قصد زور آزمائي و يا به رخ کشيدن علم يا چيزي ديگري را با شما ندارم و مقصود من از بيان اين مطالب هر چند که قطره اي از درياست فقط براي هدايت حضرتعالي است نه چيز ديگر اميد است به خقيقت برسيد و مصداق نامي باشيد که براي خود انتخاب کرده ايد. در ضمن بر خي از همکيشانتان از طريق ايميل با بنده در ارتباطند شما هم اگر تمايل داريد در خدمتتان خواهم بود hoseini142005@yahoo.com ايميل من يا حق |
221 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 21 ارديبهشت 89
با سلام جناب طالب حق . اميدوارم همانطور كه اسمتان نشان ميدهد طالب حق باشيد ان شاء الله . با كمال تاسف بايد بگويم كه متن شما نشاندهنده اينه كه به احاديث و قصه هاي خيلي ضعيف و يا غير صحيحي تمسك كرديد . خواهشمندم جداً اگر جوياي و طالب حق ميباشيد كمي مطالعات خود را گسترده تر بفرمائيد . براي شروع بهتر است اين مقاله و سوالات زيباي يك طالب حق اهل سنت كه در كمال صداقت از استاد خويش داشته را مطالعه بفرمائيد . http://ghadirekhom.com/modules/smartsection/item.php?itemid=178 خصوصاُ مسئله يار غار : _______________ سؤال 4: آيا صحيح است كه مى گويند يار غار حضرت پيامبرـ صلى الله عليه و سلّم ـ ابن بكر ـ عبداللّه بن بكر بن اريقط ـ همان راهنما و دليل پيامبر ـ صلى الله عليه و سلّم ـ بوده و نه حضرت ابوبكر(رضي الله عنه).[8] و اين تشابه و تقارب إسمى سبب شده كه آنرا ابوبكر بخوانيم. چون اولاً: حضرت ابوبكر در هيچ كجا به اين فضيلت اعتراف نكرده است، در حاليكه در روز سقيفه به كمتر از آن اشاره كرد. «نحن عشيرة رسول اللّه و اوسط العرب أنسابا و ليست قبيلة من قبائل العرب الا و لقريش فيها ولادة».[9] ثانياً: به گفته عسقلانى، از تابعين كسانى بودند كه منكر ارتباط داشتن آية غار با ابوبكر بودند; همانند ابوجعفر مؤمن طاق.[10] ثالثاً: حضرت عائشه(رضي الله عنه) تصريح دارد كه هرگز آيه اى در حق ما نازل نشده است.[11] «لم ينزل اللّه فينا شيئاً من القرآن». رابعاً: معروف است كه ابوبكر(رضي الله عنه) در مدينه به استقبال پيامبرـ صلى الله عليه و سلّم ـ آمد و اين بدان معناست كه ابوبكر(رضي الله عنه)همراه پيامبر اكرم ـ صلى الله عليه و سلّم ـ نبوده است. خامساً: وجود حديث صحيح دال بر اينكه به هنگام هجرت به غار، حضرت تنها بود.[12] سادساً: آن قيافه شناس فقط آثار و جاى پاى پيامبر اكرم ـ صلى الله عليه و سلّم ـ را ديد و هرگز سخن از ابوبكر(رضي الله عنه) به ميان نياورد [13] و از يحيى بن معين تشكيك در آن فهميده مى شود.[14] سابعاً: طبق روايت بخارى و ديگران، ابوبكر جزء اولين گروه از مهاجرين بوده و قبل از پيامبر ـ صلى الله عليه و سلّم ـ وارد مدينه شده و در نماز جماعت گروه اول از مهاجرين شركت مى كرد.[15] [8] . البداية و النهاية 3: 176. [9] . البداية و النهاية 6: 205 [10] . لسان الميزان 5: 115 [11] . صحيح بخارى 6: 42 ـ تاريخ ابن الاثير 3: 199 ـ البداية و النهاية 8: 96 ـ الاغاني 16: 90. [12] . البداية و النهاية 6: 205. [13] . فتوح البلدان 1: 64. [14] . تهذيب الكمال 29: 26. [15] . صحيح بخارى 1: 128، كتاب الاذان ج 4 ص 240، كتاب الاحكام باب إستقضاء الموالي و استعمالهم، سنن البيهقى 3: 89، فتح البارى 13: 179 ج 7: 261 و 307. يا علي |
222 |
نام و نام خانوادگي: طالب حق -
تاريخ: 23 ارديبهشت 89
باسلام دوستان گرامي و مسئولين سايت قبل از هرموضوع اين ايه شريفه را به اقاي momen تذکر ميدهم که خداوند متعال ميفرمايد وَقُل لِّعِبَادِي يَقُولُواْ الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلإِنْسَانِ عَدُوًّا مُّبِينًا ﴿53﴾اسرا به بندگانم بگو: «سخنى بگويند که بهترين باشد! چرا که (شيطان بوسيله سخنان ناموزون)، ميان آنها فتنه و فساد مىکند؛ هميشه شيطان دشمن آشکارى براى انسان بوده است! اقاي مومن اول ادب واخلاق بياموز بعد نظر بده ببين که مسئولين سايت و اقاي پيرو حق چقدر محترمانه جواب دادند شما خود را نماينده اهل تشيع ميدانيد اهل تشيع کساني نيستند که ادب واحترام مردم را رعايت نکنند اين شيوه وروش جاهلان است که حرف زشت براي منتقدان خود بکار ميبرند عقلا با دليل و منطق جواب ميدهند اميدوارم که خداوند همه ما را بر راه حق هدايت نمايد مسئولين محترم ما منکر ثروتمند بودن حضرت خديجه رضي الله عنها نيستيم ولي ديگر اين دليل نمي شود که جز او ثروتمند ديگري وجود نداشته است ودر اين هم هيچ شکي نيست که حضرت ابوبکر نيز يکي از ثروتمندان مکه بوده که دهها غلام را که مسلمان شده اند خريداري ميکرد وانها را ازاد مينمودکه حضرت بلال رض از جمله انهاست ودختراني را که پدر ومادرشان زنده گور ميکردند ميخريد ونفقه انها را بعهده ميگرفت و حضرت صديق رضي الله عنه نفقه بسياري از نزديکان و مساکين را برعهده گرفته بود وقتي واقعه افک بوجود امد بعضي از صحابه دچار اشتباه شدند حرف منافقين را باور کردند تا اينکه خداوند برائت ام المومنيين را اعلان نمودحضرت ابوبکر صديق رضي الله عنه قسم خورد ان کسانيکه برعليه دختر طاهره او شک کرده اند به انها نفقه نخواهد داد که خداوند در اين مورد ميفرمايد وَلَا يَأْتَلِ أُوْلُوا الْفَضْلِ مِنكُمْ وَالسَّعَةِ أَن يُؤْتُوا أُوْلِي الْقُرْبَى وَالْمَسَاكِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿22﴾نور آنها که از ميان شما داراى برترى (مالى) و وسعت زندگى هستند نبايد سوگند ياد کنند که از انفاق نسبت به نزديکان و مستمندان و مهاجران در راه خدا دريغ نمايند؛ آنها بايد عفو کنند و چشم بپوشند؛ آيا دوست نمىداريد خداوند شما را ببخشد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است! وقتيکه اين ايه نازل شد حضرت ابوبکر فرمود اري دوست دارم خداوند که مرا ببخشيد ودوباره انها را داد. وجميع مفسرين اهلسنت معتقدند که اين ايه در مورد حضرت ابوبکر صديق رض نازل شده تفسير حسيني هم همين را ميگويد و قول حکيم ثنايي را در اين مورد بيان ميکند نظم . بود چندان کرامت فضلش __که اولوالفضل خواند ذوالفضلش ___صورت وسيرتش همه جان بود ___زان زچشم عوام پنهان بود___روز وشب سال وماه در همه کار ___ثاني اثنيين اذهما في الغار / براي ابوبکر صديق رض همين بس که خداوند او را اولوا الفضل و سعة خوانده است خلاصه اين اصل مطلب نبود اصل مطلب اين بود که شما گفته بوديد که ابوبکر در غار ترسيده که جوابش را دادم گفته اي همسفر بودن ابوبکر رض اتفاقي بود که رسول الله از قبل حضرت ابوبکر رض را خبر نکرده است اري خود رسول الله براي سفر خودش انتظار وحي بود وقتي که وحي نازل شد به خانه ابوبکر رض رفته حضرت ابوبکر رض وقتيکه ديد که عادت رسول الله نبوده که در اين وقت به خانه من بيايد دانست که امر مهي پيش امده رسول الله فرمود اين دخترا (اسما وعايشه رضي الله عنهما )رابيرون کند ابوبکر رض فرمود مگر امري پيش امده يا رسول الله فرمود اري اجازه هجرت داده شديم ابوبکر رض گفت ايا براي همراهي باشما من اجازه داده شده ام فرمود اري حضرت ابوبکر رض از خوشحالي اشک شوق ريخت وفرمود من براي اين سفر دو سواري (نمي دانم که درحديث اسب يا شترذکرشده) اماده کرده ام خلاصه اين مهم نيست که اتفاقي بوده يا از قبل گفته باشد مهم اينست در چنيين سفر مبارکي با خيرالبشر همراهي نموده و واقعه نيش زدن مار به پاي حضرت ابوبکررض يک قصه مشهور در ميان اهلسنت است من اين را بيان نکردم که شما باور کنييد يا نه من اين را براي اين بيان نمودم که ان ابوبکر رض که شما او را ترسو خوانديد در نزد ما اهلسنت چنيين فداکاري بوده شما چه قبول کنييد يا نه و ايه (مايکون من نجوي........) در اينجا دلالت برعلم خداوند است ولي در انجا که رسول الله فرمود گمان تو بر ان دو چيست که خداوند سوم انهاست در اينجا قصد رسول الله ص همراهي ونصرت وياري را در نظر گرفته است يعني خداوند متعال همراه وناصر و ياور من و توست ودوست عزيز اقاي سعيد حسيني مسايلي در مورد فدک بيان نموده اند از کتب خود اهلسنت به اثبات رسانده اند که فدک غصب شده وکسي که فدک را غصب کرده ملعون است که دل دختر پيامبر رضي الله عنها را رنجانده وظلم وستم انها را بيان کرده خوب بگو دوست عزيز حضرت فاطمه رضي الله عنها به من تو نزديکتر است يا به حضرت علي عليه السلام بدون شک که با حضرت علي نزديکتر است که همسر او بوده است پس چراحضرت علي ازکساني که به همسرش اين همه ظلم وستم را کرده اند به خوبي و فضل وبزرگي ياد ميکند امام -رضي الله عنه- در خطبهاي که شارح نهجالبلاغه آنرا ذکر کرده، ميفرمايد: «فتولى أبو بكر تلك الأمور، فيسّر وسدّد، وقارب واقتصد، وصحبته مناصحًا، وأطعته فيما أطاع الله فيه جاهدًا، وما طمعت - أن لو حدث له حادث وأنا حيّ؛ أن يردّ إليّ الأمر الذي نازعته فيه- طمع مستيقن، ولا يئست منه يأس من لا يرجوه، ولولا خاصة ما كان بينه وبين عمر، لظننت أنه لا يدفعها عنّي، فلما احتضر بعث إلى عمر فولاه، فسمعنا وأطعنا وناصحنا». «ابوبکر -رضي الله عنه- اين کارها را به عهده گرفت. او سادهگيري کرد و درستي و ميانهروي نمود و من به عنوان مشاور و خيرخواه با او همراهي کردم و در آنچه او از خدا اطاعت ميکرد، من از او اطاعت نمودم. و چنان به او چشم طمع ندوختم – اگر اتفاقي رخ دهد و من زنده باشم امري که در آن با او کشمکش داشتم به من برگردد – چنان که فرد مطمئن طمع ميورزد، و نه از او کاملاً نااميد بودم. اگر رابطه ويژهاش با عمر نبود، گمان نميبردم که امر خلافت را از من دور سازد و وقتي زمان وفاتش فرا رسيد به دنبال عمر فرستاد و او را خليفه گردانيد و ما از عمر -رضي الله عنه- اطاعت کرديم و حرف او را گوش داديم و خيرخواه او بوديم» 94/6 سپس ميفرمايد: «وتولى عمر الأمر، فكان مرضي السيرة، ميمون النقيبة...». «عمر -رضي الله عنه- خلافت را به عهده گرفت. او رفتاري پسنديده و خجسته داشت...». کدام عاقل منصف و خواننده بيطرفي، از اين سخنان چيزي جز ستايش دو خليفه اول را برداشت ميکند؟ حتي اگر بين آنها اختلافي وجود داشته باشد، اين اختلاف در اخلاق علي -رضي الله عنه- تأثير نگذاشته است، و او در مورد ابوبکر و عمر واقعيت و انصاف را رعايت کرده است. در اينجا به طور عمومي آنها را ستوده است و در جاهاي زياد ديگري، به طور ويژه آنها را ميستايد: 1- امام-رضي الله عنه-، عمر بن خطاب-رضي الله عنه- را ميستايد: امام -رضي الله عنه- در خطبههاي زيادي به عمر -رضي الله عنه- و کردارش اشاره و او را ميستايد و ما در اينجا به ذکر مطالبي اکتفا ميکنيم که علي-رضي الله عنه- در آن، عمر -رضي الله عنه- را به صراحت ستوده است: الف- ميفرمايد: «لله بلاد فلان، فلقد قوّم الأود، وداوى العمد، وأقام السنة، وخلّف الفتنة؛ ذهب نقيّ الثوب، قليل العيب، أصاب خيرها وسبق شرها. أدّى إلى الله طاعته، واتقاه بحقه، رحل وتركهم في طرق متشعبة، لا يهتدي بها الضال، ولا يستيقن المهتدي». «رحمت خدا بر فلاني باد. او کژي را راست نمود، بيماري را مداوا کرد، سنّت را برپاداشت و فتنه بعد از او پديد آمد. او پاک بود و با عيبي اندک از دنيا رفت. از خير آن بهرهمند شد و قبل از آن که شرّ فتنه دامنگير او شود، از جهان رخت بربست. فرمان خدا را اطاعت نمود و به گونه شايستهاي تقواي الهي را رعايت کرد. از دنيا رحلت کرد و آنها - مسلمانان - را بر دو راهي گذاشت: گمراه رستگار نميگردد، و رستگار مطمئن نميشود»3/12(323) در اين سخنان امام علي-رضي الله عنه- که در مورد خليفه دوم فرموده، تأمل کنيد، او ميگويد: «سنت را برپاداشت»، «پاک بود و با عيبي اندک از دنيا رفت»، «فرمان خدا را اطاعت کرد». آيا اين سخنان امام علي -رضي الله عنه- با سزا و فحش و نفريني که شيعه نثار عمر -رضي الله عنه- ميکنند و ميگويند حق خلافت علي -رضي الله عنه- را غصب کرده است،و بر فاطمه رضي الله عنها لگد زده که سقط جنين کرده است سازگار است؟ سخن چه کسي را باور کنيم؟ کسي که با آنها زندگي کرده و در زمان آنها بوده است، يا آن کسي که بعد از آنها آمده و فقط بردروغهاي تاريخ اعتماد دارند ب- عمر -رضي الله عنه- وقتي با امام علي -رضي الله عنه- در مورد رفتن و مشارکت در جنگ با روميها مشورت کرد، علي -رضي الله عنه- به او فرمود: «وقد توكل الله لأهل هذا الدين بإِعزاز الحوزة، وستر العورة، والذي نصرهم وهم قليل لا ينتصرون، ومنعهم وهم قليل لا يمتنعون، حيّ لا يموت. إِنك متى تسر إلى هذا العدو بنفسك، فتلقهم فتنكب؛ لا يكن للمسلمين كهف دون أقصى بلادهم، ليس بعدك مرجع يرجعون إِليه، فابعث إِليهم رجلاً مجربًا، واحفز معه أهل البلاء والنصيحة، فإِن أظهر الله فذاك ما تحب، وإن تكن الأخرى كنت ردءًا للناس، ومثابة للمسلمين». «خداوند حمايت از اهل اين دين و قدرتگرفتن آنها را به عهده گرفته است، خداوندي که آنها را وقتي که اندک بودند، ياري کرد آنها را محافظت نمود، و خداوندي که هرگز نميميرد. اگر خودت به جنگ اين دشمن بروي و با آنها روبرو شوي و بلايي به سراغت بيايد، مسلمانان پناهگاهي جز دورترين سرزمين خود نخواهند داشت، و بعد از تو مرجعي ندارند که به سوي او بازگردند، پس فرد باتجربهاي را به جنگ دشمن بفرست و افرادي را که سختي کشيدهاند و اهل رأي و نصيحتاند، با او بفرست. اگر خداوند آنان را پيروز گرداند که خوب است، و اگر پيروز نشوند تو پناهگاه و مرجع مسلمين خواهي ماند» 296/8(134) اينها سخنان علي -رضي الله عنه- در مورد عمر بن الخطاب -رضي الله عنه- ميباشد. در اين جملات تأمل کنيد، علي -رضي الله عنه- ميفرمايد: «مسلمانان پناهگاهي نخواهند داشت...»، «بعد از تو مرجعي ندارد...»، «اگر خداوند آنان را پيروز گرداند ... تو پناهگاه مسلمين ...»، ببينيد که چگونه منصفانه و مخلصانه سخن ميگويد، و چگونه واقعيت امر را در مورد خليفه دوم بيان ميکند، گمان نميبرم که علي -رضي الله عنه- از روي نفاق و چاپلوسي چنين سخناني گفته باشد، و يا تقيه کرده باشد. ج- و وقتي عمر -رضي الله عنه- در مورد رفتن به جنگ با ايرانيان با او مشورت کرد، امام -رضي الله عنه- فرمود: «إِن هذا الأمر لم يكن نصره ولا خذلانه بكثرة ولا بقلة، وهو دين الله الذي أظهره، وجنده الذي أعدّه وأمدّه، حتى بلغ ما بلغ وطلع حيثما طلع، ونحن على موعود من الله، والله منجز وعده، وناصر جنده، ومكان القيّم بالأمر مكان النظام من الخرز، يجمعه ويضمه، فإِن انقطع النظام تفرق وذهب، ثم لم يجتمع بحذافيره أبدًا. والعرب اليوم وإن كانوا قليلًا، فهم كثيرون بالإِسلام، عزيزون بالاجتماع، فكن قطبًا واستدر الرحى بالعرب، وأصلهم دونك نار الحرب، فإنك إن شخصت من هذه الأرض انتقضت عليك العرب من أطرافها وأقطارها، حتى يكون ما تدع وراءك من العورات، أهمّ إِليك مما بين يديك. إِن الأعاجم إن ينظروا إِليك غدًا يقولوا: هذا أصل العرب، فإِذا اقتطعتموه استرحتم، فيكون ذلك أشدّ لكلبهم عليك وطمعهم فيك». «اين دين با تعداد زياد لشکريان پيروزي به دست نياورد، و کمبودن پيروان سبب شکست آن نشده است. اين دين خداست که آن را چيره گردانده، و اين لشکر الهي است که آن را آماده کرده، و گسيل داشته است، تا اينکه به هر جا که خواسته، رسيده است. خدا به ما وعده داده و خداوند به وعدهاش وفا ميکند و لشکر خويش را به ياري ميفرستد. سرپرست و عهدهدار کار همانند نخي است که مهرهها در آن کشيده شدهاند و او همه را نگه داشته است، اگر اين نخ پاره شود، همه مهرهها از هم جدا ميشوند و هر يک به سويي ميروند و سپس هرگز کاملاً جمع نميشوند. عربها امروز گرچه کم هستند اما به سبب اسلام زيادند و به خاطر وحدت و يکپارچگي قدرتمندند، پس تو محور باش و عربها را گرد خود بچرخان، و به جاي خودت آنها را به سوي معرکه جنگ بفرست. زيرا اگر تو از اين سرزمين دور شوي، عربها از هر گوشه و کنار بر تو ميشورند و آنگاه نگهداري از آنچه پشت سرت هست، برايت از مقابله با آنچه پيشرو داري، مهمتر خواهد بود. فردا اگر عجمها تو را ببينند، ميگويند :اين اصل و اساس و ريشه عربهاست، اگر آن را از بين ببريد و قطع کنيد، راحت خواهيد شد. بنابراين آنان بيشتر به تو حملهور ميشوند و چشم طمع به نابوديات ميدوزند»95/9(146) اين سخنان را امام -رضي الله عنه- به خليفه آن روز، عمر بن الخطاب -رضي الله عنه-، ميگويد، اين کلمات نشانگر اين هستند که خليفه به امام اعتماد دارد و امام او را دوست دارد، و نشانگر اين است که از ديد علي -رضي الله عنه-، خليفه در جنگ چقدر مهم بوده است وزنده ماندن او را چقدر اهميت ميدهد اگر بر همسرش ظلم ميکرد ايا بر زنده ماندن او اينقدر اهميت قايل ميشد يا ميخواست زودتر بجنگ برود وکشته شود ومسلمين از شرش نجات پيدا کنند. د- امام -رضي الله عنه- در جايي ديگر ميفرمايد: «ووليهم وال، فأقام واستقام حتى ضرب الدين بجرانه». «و فرمانروايي خليفه آنان شد که کارها را سامان داد، تا اينکه دين را استوار و محکم نمود. 218/20(476)و اين فرمانروا کسي نبود جز عمر بن الخطاب -رضي الله عنه-. هرگاه از شما سوال ميشود که اگر حضرت ابوبکر رض وحضرت عمر رض منافق يا مرتد يا ظالم بودند چرا حضرت علي ع با انها بيعت کرد جوابي نداريد جز اينکه ميگوييد حضرت علي ميخواست اصل اسلام زنده بماند اصل اسلام از منافق و مرتد وظالم ريشه کن ميشود نه اينکه زنده ميماند چرا حضرت علي ع پشت سر انها نماز ميخواند مگر پشت سر منافق ومرتد نماز رواست چرا در ايام بيماري رسول الله حضرت ابوبکرد امامت ميکرد که حتي يک نماز هم خود رسول الله ص پشت سر حضرت ابوبکر رض خواند چرا امامت جنازه رسول اکرم ص را ابوبکر بکند امامت منافق ومرتد که روا نيست يعني رسول الله ص بدون از نماز دفن گرديد چرا رسول الله از منافقين و مرتدين زن اختيار نمود و انهم بعقيده شما ان دو زن هم منافق و مرتد بودند وعقيده شما اينست که رسول الله عالم الغيب بوده يعني بقصد با منافق و مرتد اينده ازدواج کرده ايا کمي دختر بود ايا اگر رسول الله عالم الغيب بوده پس دانسته که اين دو همسرش منافق هستند خداوند ميگويد منافقين از کفار بدترند زيرا انها في درک الاسفل من النار هستند پس ازدواج پيامبر با ان دو جايز نبوده چگونه او که رسولي معصوم است چنيين کار ناجايزي را مرتکب ميشود چرا حضرت علي 25 سال برظلم وستم خلفا سکوت کرد و در حديث است اکبر جهاد کلمة حق عنى سلطان جاير وخود را محروم از اکبر جهاد نمود وبسکوتش شريک تمام ظلم وستم انها ميشود چرا حضرت علي ع دخترش را بعقد منافق و مرتدي بدهد مگر در دين شما اهل تشيع ازدواج با کافر و مرتد جايز است شما از ملت محمدص هستيد يا از ملت حضرت نوح که فرمود هولا ء بناتي ان كنتم فاعلين چرا حضرت علي ع اسماي منافقيين ومرتدين را بر فرزندانش بنهد مگر حق فرزند بر پدر اين نيست که بهترين اسم را بر وي بنهد حضرت ابوبکر و عمر خليفه گشتند کداميين قصر وساختمان و باغ وبوستان را براي خود ساختند انها شهرهاي را که فتح ميکردند چه چيز به انجا ميرساندند جز قران وبناي مساجد ومدارس انها اگر منافق بودند چرا هميشه نصرت خداوند با انها بود که با عدد قليل در همه جنگ ونبردها پيروز ميگشتند وقول امام بخاري را دليل مي اوريد که خداوند اگر بخواهد دينش را به يک فاسق هم نصرت ميکند امام بخاري گفته يک فاسق نگفته يک منافق ويک کافر ومرتد در نظر امام بخاري فاسق به کسي ميگويند که يک سنت از رسول الله را ترک کند مثلا ريشش را بتراشد ويا زياد کوته کند چرا شما همچنان که احاديث ما را که بنفع شماست اهميت ميدهيد ولي کلام خداوندي را اهميت نمي دهيد اينهمه ايات را که بيان کردم اندکي به انها توجه نکرديد انهايي که خداوند رضايت خود را از انها بيان ميکند که زير درخت با رسول الله بيعت کردند چه کساني هستند انها که خداوند بر انها سکينه نازل نمود چه کساني هستند انها که خداوند گفته براي انها کلمه تقوا را الزامي کرديم چه کساني هستند انها که خداوند گفته دست من بالاي دست انهاست چه کساني هستند انها که خداوند فرموده محمد رسول الله والذين معه چه کساني هستند انها که خداوند در حقشان فرموده والسابقون الاولون من المهاجرين والانصار بدون استثناي کسي چه کساني هستند انهاي که خداوند در حق انها فرموده حبب اليکم الايمن و زينه في قلوبکم چه کساني هستند انها که خداوند به رسولش ميفرمايد ياايها النبي حسبک الله ومن اتبعک من المومنيين چه کساني هستند انهايي که خداوند در حق انها ميگويد مثل انها ايمان بياوريد از هدايت يافتگاني چه کساني هستند فان امنوا بمثل ما امنتم فقدهتدوا انها را از صحابه که خداوند وعده خلافت داده است چه کساني هستند وعدالله الذين امنوا وعملوا الصلحات منکم ليستخلفنهم .... انهاي را که خداوند در حق انها فرموده فاصبحتم بنعمته اخوانا چه کساني هستند برادران اهل تشيع کمي بر اين ايات اهميت بدهيد خداوندي که اين ايات را نازل کرده اينده اصحاب را هم دانسته است او عالم الغيب است برمنافق حال ومرتد اينده هرگز اين همه فضيلت را بيان نمي نمود قيامت را کمي در نظر بگيريد ما هر جمله اي را اگر ميگوييم يا مينويسيم در اعمال نامه ما هم نوشته ميشود حساب ان را بايد در روز قيامت بدهيم بخدا قيامت خيلي سخت است چطور ما برخود روا ميداريم خداوند متعال جميع مهاجرين وانصار را بدون استثنا کسي وعده جنت داده ورضايت خود را ازانها بيان کرده مابگوييم نه انها منافق ومرتد بودند وبراي همين مهاجرين وانصار ايات منافقين را بيان کنيم عناد با قران عاقبتش افتادن در قعر جهنم است موفق باشيد سلام لمن اتبع الهدي |
223 |
نام و نام خانوادگي: شيلا اسلامى -
تاريخ: 23 ارديبهشت 89
من فقط ميتونم بكم الله شما را ببخشد و از خواب هشيارتان كند من به هيج وجه سندات شيعه را قبول ندارم جون هر جايى كه در مصلحتشون نباشه حذف ميكنن و منكرش ميشن ................من تعجب ميكنم اينها ميخوان كى را كول بزنن؟؟؟؟خودشون ؟؟؟؟ما؟؟؟؟يا نعوذبالله خدا را؟؟؟؟ جواب نظر: !!! |
224 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 24 ارديبهشت 89
جناب طالب حق الحمد الله که شما رسوا تر از آني هستيد که بخواهيد کسي را نصيحت اخلاقي کنيد. دروغ گويي که براي تزريق عقايد مسموم خود را شيعي!! معرفي ميکند لازم نکرده است ديگران را نصيحت اخلاقي کند. کافي است کسي به نظر 152 دقت کند تا ماهيت شما آشکار شود. به علاوه لطفا نشان خود را مشخص کنيد: ((((!)))) و يا «سلام» و يا «طالب حق» و .... **************** و اما صنمت ابوبکر. اولا براي پاسخهاي کوبنده سروران بنده در سايت هيچگونه جوابي نداشتي. همانگونه که براي دهها پاسخ شاگرد کوچک آنها، يعني بنده، هيچ پاسخي نداشتي. کافي است کسي نامهاي مختلف شما را در اين وب سايت سرچ کند تا به خالي بودن شما پي ببرد. آيا مطلب از اين واضح تر ميشود؟؟ اگر ابوبکر ثروتمند بود پس چرا باباش نوکري ميکرد؟ ******** حال به قصه ديگر شما اهل عمر بپردازيم: «حضرت ابوبکر صديق رضي الله عنه قسم خورد ان کسانيکه برعليه دختر طاهره او شک کرده اند به انها نفقه نخواهد داد» عجب!!! آيا در خود کتب صحيح شما نيامدهاست که حتي خود ابوبکر به خلاف کار بودن عايشه شک کرده بود؟؟؟ آيا سزاوار نبود او اول خودش را مجازات کند؟؟؟ ******** «فرمود اين دخترا (اسما وعايشه رضي الله عنهما )رابيرون کند ابوبکر رض فرمود مگر امري پيش امده يا رسول الله فرمود اري اجازه هجرت داده شديم» عجب!!! پس همه از اتاق بيرون شده بودند!!! ميشود بفرماييد بقييه داستان از چه کسي نقل شده است؟؟؟ نکند همان جني که سعد بن عبادة را ترور کرد داستان را بازگو کرده است؟؟ ********* و اما در مورد فضيلت تراشي شما براي جناب ديکتاتور ظالم. بالفرض محال اين آيه در مورد ابوبکر قاتل مالک بن نويره باشد. آيا «اولو الفضل و السعة» براستي ميتواند فضيلت باشد؟؟؟ قرآن کريم به گروهي از کساني که فضل خداوند به آنها داده شده است ميفرمايد: «ولا يحسبن الذين يبخلون بما آتاهم الله من فضله هو خيرا لهم بل هو شر لهم سيطوقون ما بخلوا به يوم القيامه» پس الله متعال ممکن است فضل خود را به کفار نيز اعطا کند!!!! آيا براستي اينهمه آيات مبني بر بيارزش بودن ثروت دنيا کافي نيست که شما را متقاعد کند که «اولو الفضل» بودن شخصي در دنيا نميتواند باعث رستگاري و دليل بر ايمان شخصي باشد؟؟؟ خداوند کريم حتي اين فضل دنيوي خود را در اختيار کفار نيز قرار ميدهد: «الذين يبخلون ويامرون الناس بالبخل ويكتمون ما آتاهم الله من فضله واعتدنا للكافرين عذابا مهينا» آري. حتي کفار صاحب فضل دنيوي ميشوند. آيا اين فضل دنيوي دليلي بر برتري کفار است؟؟؟؟ البته خداوند در قرآن تمامي ثروتمندان را با لفظ «ذو سعة» خطاب ميکند: «لينفق ذو سعه من سعته ومن قدر عليه رزقه فلينفق مما آتاه الله» آيا چون ثروتمندان «ذو سعه» مورد خطاب قرآن کريم قرار گرفته اند، ما بايد شاهزادههاي غاصب حجاز محتله را خليفة الله بدانيم؟؟؟؟ ********* پس به نص صريح قرآن کريم ديديد که از کفار گرفته تا مردمان عادي از فضل خداوند برخوردار شده اند و ثروتمند «ذو سعه» خطاب قرار گرفتهاند. ولي جناب طالب حق عمري. خيلي در مورد چسباندن اين آيه به ابوبکر اصرار مکن!!! چون در قرآن کريم اين آيه است: «واذا انزلت سوره ان آمنوا بالله وجاهدوا مع رسوله استاذنك اولو الطول منهم وقالوا ذرنا نكن مع القاعدين» «و چون سورهاى نازل شود كه به خدا ايمان آوريد و همراه پيامبرش جهاد كنيد ثروتمندانشان از تو عذر و اجازه خواهند و گويند بگذار كه ما با خانهنشينان باشيم » حيف که ابوبکر از عهده خرجي باباش بر نميآمد. وگرنه حتما بنده اين آيه را در حق او ميدانستم!!!! ************** «ان ابوبکر رض که شما او را ترسو خوانديد»!!!! اين شجاعت ابوبکر در نبرد حنين کجا بود؟؟؟ ********** «گمان تو بر ان دو چيست که خداوند سوم انهاست در اينجا قصد رسول الله ص همراهي ونصرت وياري را در نظر گرفته است » اولا رسول خداوند هيچگاه چنين چيزي نگفته است!!! چرا که هيچ مسلماني خداوند را در مرتبه سوم بعد از دو انسان قرار نميدهد!!!! شما که نميخواهيد بگوييد در مقام «همراهي و نصرت» خداوند «سوم» بوده است؟؟؟ دوما در آيه «الا تنصروه فقد نصره الله ...» فقط از ياري و نصر خداوند سخن گفته شده است!!!! *********** در ادامه مطالبي را کتاب الغارات نقل کردهاي. جداي از بحث سندي آن مطالب بهتر است به آن مطالب با دقت نظر کنيم: «تنازع المسلمون الأمر بعده فو الله ما كان يلقى في روعي و لا يخطر على بالي أن العرب تعدل هذا الأمر بعد محمد (صلّى الله عليه وآله وسلّم) عن أهل بيته و لا أنهم منحوه عني من بعده فما راعني إلا انثيال الناس على أبي بكر و إجفالهم إليه ليبايعوه فأمسكت يدي و رأيت أني أحق بمقام رسول الله (صلّى الله عليه وآله وسلّم) في الناس ممن تولى الأمر بعده فلبثت بذاك ما شاء الله حتى رأيت راجعة من الناس رجعت عن الإسلام يدعون إلى محق دين الله و ملة محمد (صلّى الله عليه وآله وسلّم) و إبراهيم (عليه السلام) فخشيت إن لم أنصر الإسلام و أهله أن أرى فيه ثلما و هدما يكون مصيبته أعظم علي من فوات ولاية أموركم التي إنما هي متاع أيام قلائل ثم يزول ما كان منها كما يزول السراب و كما يتقشع السحاب فمشيت عند ذلك إلى أبي بكر فبايعته و نهضت في تلك الأحداث حتى زاغ الباطل و زهق و كانت كلمة الله هي العليا و لو كره الكافرون» اين مطالب خود به تنهايي نشانگر عقيده حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) در محق دانستن خويش به خلافت حضرت رسول اکرم(صلي الله عليه و آله) است و دليل آنکه چرا بعد از آن وقايع ايشان صلاح را در نصيحت کردن ابوبکر ديکتاتور ديد. «...ما كان يلقى في روعي و لا يخطر على بالي أن العرب تعدل هذا الأمر بعد محمد (صلّى الله عليه وآله وسلّم) عن أهل بيته....» «...فأمسكت يدي و رأيت أني أحق بمقام رسول الله (صلّى الله عليه وآله وسلّم) في الناس ممن تولى الأمر بعده ...» دليل عدم انقلاب بر ضد ابوبکر غاصب: «... رأيت راجعة من الناس رجعت عن الإسلام يدعون إلى محق دين الله و ملة محمد (صلّى الله عليه وآله وسلّم) و إبراهيم (عليه السلام) فخشيت إن لم أنصر الإسلام و أهله أن أرى فيه ثلما و هدما يكون مصيبته أعظم علي من فوات ولاية أموركم التي إنما هي متاع أيام قلائل ...» *********** «فتولى أبو بكر تلك الأمور فيسر و سدد و قارب و اقتصد فصحبته مناصحا و أطعته فيما أطاع الله فيه» آري. اين سخن کنايه حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) به ساده بازي و سهل و بازي گيري امور مهم جامعه از سوي ابوبکر ديکتاتور است که چگونه جنايت خالد بن وليد را به سادگي فراموش کرد. و نکته جالب آنکه حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) تمام دستورات ابوبکر را اطاعت از الله نميدانسته است. ************** فلما احتضر بعث إلى عمر فولاه فسمعنا و أطعنا و ناصحنا و تولى عمر الأمر و كان مرضي السيرة ميمون النقيبة» چگونه شما اين را به عمر نسبت ميدهيد؟؟؟؟ سيره مرضي و نقبيه ميمون، سيره و نقيبه حضرت امير المومنين علي (عليه السلام) در عدم انقلاب بر ضد عمر بود!!! چرا که شرايط جامعه آن را ايجاب نميکرد. «أحاج أبا بكر و أقول يا معشر قريش إنا أهل البيت أحق بهذا الأمر منكم ما كان فينا من يقرأ القرآن و يعرف السنة و يدين دين الحق فخشي القوم» ************ در ادامه اين جملات حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) بيانگر همه چيز است: «اللهم إني أستعديك على قريش فإنهم قطعوا رحمي و أصغوا إنائي و صغروا عظيم منزلتي و أجمعوا على منازعتي حقا كنت أولى به منهم فسلبونيه ثم قالوا ألا إن في الحق أن تأخذه و في الحق أن تمنعه فاصبر» ************** و اما پاسخ باقي نشر اکاذيب شما به خوبي اينجا داده شده است: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=139 ««لله بلاد فلان، فلقد قوّم الأود...» نه خير جناب طالب حق. مانند روز روشن است که اين خطبه در مورد عمر نيست!!! چرا که چگونه ممکن است حضرت امير المومنين علي (عليه السلام) با وجود مبارک خويش از به يقيين نرسيدن هدايت شدگان و راه نشناختن گمراهان سخن گويد؟؟؟؟؟ « خود رفت و مردم را پراكنده بر جاى گذاشت، كه نه گمراه، راه خويش شناخت، و نه هدايت شده به يقين رسيد.» مگر حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) خود منبع علم و هدايت نبود؟؟؟ آيا با مرگ عمر، علم حضرت امير المومنين علي (عليه السلام) هم تمام شد؟؟؟ *************** و اما با توصيه شما مبني بر تامل بسيار بسيار موافق هستيم: «لا يكن للمسلمين كهف دون أقصى بلادهم» بسيار واضح است مراد حضرت مولي الموحدين علي (عليه السلام) از «کهف» سرزمينشان است چرا که حتي با مرگ عمر، «کهفي» باقي ميماند (اقصي بلادهم). «ليس بعدك مرجع يرجعون إِليه» آري وقتي تکليف جانشين عمر، نزد مردم، مشخص نيست در صورت مرگ او همه مردم نميدانند به که رجوع کنند. «ردءًا للناس» = پشتيباني براي مردم «ومثابة للمسلمين» = محل اجتماعي براي مسلمين واضح است که حضرت امير المومنين علي (عليه السلام) اشاره به نقش رهبر در جامعه ميکند. و ميفرمايند در صورت شکست مسلمين و پراکنده شدن آنها، رهبر آنها ميتواند محل تجمع و جمع شدن دوباره آنها باشد. راستي چرا عمر چنين مطالب سادهاي را نميدانست؟؟ ******************************* <ين سخنان را امام -رضي الله عنه- به خليفه آن روز، عمر بن الخطاب -رضي الله عنه-، ميگويد، اين کلمات نشانگر اين هستند که خليفه به امام اعتماد دارد و امام او را دوست دارد، و نشانگر اين است که از ديد علي -رضي الله عنه-، خليفه در جنگ چقدر مهم بوده است وزنده ماندن او را چقدر اهميت ميدهد»؟؟؟؟؟؟؟ ميشود بفرماييد چگونه؟؟؟؟ چگونه شما چنين برداشتي ميکنيد؟؟؟؟ مگر حاکم کافر مصر به حضرت يوسف صديق (عليه السلام) ظلم نکرد؟؟؟ ايا مشاوره او به آن حاکم نشان دهند اين است که حضرت يوسف (عليه السلام) حاکم مصر را دوست داشت؟؟؟؟ کجاي سخنان مولي علي (عليه السلام) ميرساند که ايشان عمر را دوست داشت؟؟؟؟ خود حضرت بارها و بارها فرمودند که تمام اين امور به خاطر مردم است!!!! تا مردم دچار حيرت و سرگرداني نشوند و متفرق نشوند!!! «اگر بر همسرش ظلم ميکرد ايا بر زنده ماندن او اينقدر اهميت قايل ميشد يا ميخواست زودتر بجنگ برود وکشته شود ومسلمين از شرش نجات پيدا کنند.»!!!!؟؟؟؟ آيا فقط او کشته ميشد؟؟؟ يا آنکه ارتش روم و ايران تمام بلاد مسلمين را با خاک يکسان ميکردند؟؟؟ ********** يعني حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) تمام اين سخنان را براي اين گفت که «فقط جان عمر را نجات دهد»؟؟؟؟؟؟ *********** «ووليهم وال، فأقام واستقام حتى ضرب الدين بجرانه»: و اين فرمانروا کسي نبود جز عمر = يک دروغ عمري ديگر از جناب طالب حق عمر!!! ************************** در پايان توجه شما را به نظر شماره 13 در اين صفحه جلب ميکنم: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=khabar&id=356 « ساير مطالب را هم كه قبلا پاسخ داده ايم كه از كتاب الغارات نقل شده و اين كتاب اصلا سند معتبري ندارد (و حتي در مقدمه اين كتاب هم به اين مطلب اشاره شده است)» ************************************ «هرگاه از شما سوال ميشود که اگر ابوبکر و عمر منافق يا مرتد يا ظالم بودند چرا حضرت علي ع با انها بيعت کرد جوابي نداريد جز اينکه ميگوييد حضرت علي ميخواست اصل اسلام زنده بماند اصل اسلام از منافق و مرتد وظالم ريشه کن ميشود نه اينکه زنده ميماند» همان کتاب بيسند که شما از آن نقل کردهايد خود جواب شما را ميدهد: « فخشيت إن لم أنصر الإسلام و أهله أن أرى فيه ثلما و هدما يكون مصيبته أعظم علي من فوات ولاية أموركم» ************** ما که مطالب بدون سند آن را قبول نداريم. ولي اگر شما قبول داريد پس اين جمله « فخشيت إن لم أنصر الإسلام و أهله أن أرى فيه ثلما و هدما» آن را هم بايد قبول کنيد!!! ************** «چرا حضرت علي ع پشت سر انها نماز ميخواند مگر پشت سر منافق ومرتد نماز رواست»=== دروغ عمري «چرا در ايام بيماري رسول الله حضرت ابوبکرد امامت ميکرد که حتي يک نماز هم خود رسول الله ص پشت سر حضرت ابوبکر رض خواند» == دروغ عايشهگي «چرا امامت جنازه رسول اکرم ص را ابوبکر بکند امامت منافق ومرتد که روا نيست يعني رسول الله ص بدون از نماز دفن گرديد»=== مثل اينکه شما خبر نداريد که ابوبکر عزيز شما در رفت و حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) آنجا ماند!!!!! *************** «چرا رسول الله از منافقين و مرتدين زن اختيار نمود و انهم بعقيده شما ان دو زن هم منافق و مرتد بودند وعقيده شما اينست که رسول الله عالم الغيب بوده يعني بقصد با منافق و مرتد اينده ازدواج کرده ايا کمي دختر بود ايا اگر رسول الله عالم الغيب بوده پس دانسته که اين دو همسرش منافق هستند خداوند ميگويد منافقين از کفار بدترند زيرا انها في درک الاسفل من النار هستند پس ازدواج پيامبر با ان دو جايز نبوده چگونه او که رسولي معصوم است چنيين کار ناجايزي را مرتکب ميشود» به همان دليل که دو پيامبر صاحب علم غيب يعني حضرت نوح (عليه السلام)و حضرت لوط (عليه السلام) از منافقين زن گرفتند. راستي اين حکم «جايز» نبودن را شما از کجا کشف کردهايد؟؟؟ **************** «چرا حضرت علي 25 سال برظلم وستم خلفا سکوت کرد و در حديث است اکبر جهاد کلمة حق عنى سلطان جاير وخود را محروم از اکبر جهاد نمود وبسکوتش شريک تمام ظلم وستم انها ميشود» سکوت ايشان، سکوت جهاد به شمشير بوده است. وگرنه ايشان بارها و بارها با کلمات خود و نصايح خود آن سه ديکتاتور را بازخواست کردند. چنانچه به نص صريح بخاري است که ايشان ابوبکر و عمر را «خائن و غادر و آثم» ميدانسته است. **************** «چرا حضرت علي ع دخترش را بعقد منافق و مرتدي بدهد مگر در دين شما اهل تشيع ازدواج با کافر و مرتد جايز است شما از ملت محمدص هستيد يا از ملت حضرت نوح که فرمود هولا ء بناتي ان كنتم فاعلين» نه. ازدواج با کافر جايز نيست. ولي ازدواج با منافق مانعي باطل نيست!!!! راستي شما هنوز فرق کافر و منافق را نميدانيد؟؟؟ آيا نميدانيد که منافق مسلمان محسوب ميشود و غذا و بدن او پاک است؟؟ به علاوه شما از کجا مطمئن هستيد که عمر شب ها با دختر ابوبکر همخوابي ميکرده است؟؟ مگر نميدانيد که فرعون تمام شبها به جنيهاي به شکل آسيه (سلام الله عليها) همخوابي ميکرده است؟؟ ***************** «را حضرت علي ع اسماي منافقيين ومرتدين را بر فرزندانش بنهد مگر حق فرزند بر پدر اين نيست که بهترين اسم را بر وي بنهد » به همان دليل که حضرت رسول (صلي الله عليه و آله) نام قاسم را که بين کفار نيز استفاده ميشد را براي فرزند خود استفاده کردند. *************** «ابوبکر و عمر خليفه گشتند کداميين قصر وساختمان و باغ وبوستان را براي خود ساختند انها شهرهاي را که فتح ميکردند چه چيز به انجا ميرساندند جز قران وبناي مساجد ومدارس» آندره پوف (Yuri Andropov) ديکتاتور شوروي نيز مشي ساده اي براي خود انتخاب کرد. گاندي نيز مشي سادهاي داشت. هر دو آنها کافر و در مسير شيطان بودند. ضمن آنکه کاخهاي معاويه در زمان که ساخته شد؟؟ راستي اين مدارسي که عمر بنا نهاد اسمش چه بود؟؟؟ عمر خيلي عرضه داشت از فاسق شدن فرزندانش جلو گيري ميکرد. ********************* «امام بخاري گفته يک فاسق نگفته يک منافق ويک کافر ومرتد در نظر امام بخاري فاسق به کسي ميگويند که يک سنت از رسول الله را ترک کند مثلا ريشش را بتراشد ويا زياد کوته کندچرا شما همچنان که احاديث ما را که بنفع شماست اهميت ميدهيد ولي کلام خداوندي را اهميت نمي دهيد اينهمه ايات را که بيان کردم اندکي به انها توجه نکرديد» خيلي جاهلي جناب طالب حق: «و لقد انزلنا اليک آيات بينات و ما يکفر بها الا الفاسقون» *********************** «انهايي که خداوند رضايت خود را از انها بيان ميکند که زير درخت با رسول الله بيعت کردند چه کساني هستند» همانهايي هستند که خداوند نسبت به شکستن بيعت به آنها هشدار شديد ميدهد. ************* «انها که خداوند بر انها سکينه نازل نمود چه کساني هستند» صاحب غار که از آنها نبود!!! ************** انها که خداوند گفته دست من بالاي دست انهاست چه کساني هستند == همانهايي هستند که بيعت نشکستند انها که خداوند فرموده محمد رسول الله والذين معه چه کساني هستند === عمر و ابوبکر که نبودند چرا که آنها با نهايت خشونت با مومنين رفتار کردند. انها که خداوند در حقشان فرموده والسابقون الاولون من المهاجرين والانصار بدون استثناي کسي چه کساني هستند === ثلة من الاولين و قليل من الاخرين انهاي که خداوند در حق انها فرموده حبب اليکم الايمن و زينه في قلوبکم چه کساني هستند == همانهايي هستند که رسول اکرم (صلي الله عليه و آله) را اطاعت کردند نه آنکه به آن جناب تهمت هذيان گويي بزنند!!!! انها که خداوند به رسولش ميفرمايد ياايها النبي حسبک الله ومن اتبعک من المومنيين چه کساني هستند == بلاشک ابوبکر نبود. چرا که در جمع آوري زکات از ايشان تبعيت نکرد!!! همچنين عمر نبود چرا که در صلح حديبه به جاي ايشان از ابوبکر تبعيت کرد!!! انهايي که خداوند در حق انها ميگويد مثل انها ايمان بياوريد از هدايت يافتگاني چه کساني هستند فان امنوا بمثل ما امنتم فقدهتدوا == بلاشک عمري که در رسالت خاتم النبيين (صلي الله عليه و آله)شک کرد نبود!!!! انها را از صحابه که خداوند وعده خلافت داده است چه کساني هستند وعدالله الذين امنوا وعملوا الصلحات منکم ليستخلفنهم .... == دروغ نگو دروغ گو!!! کجاي اين آيه راجع به صحابه است؟؟؟؟ در ضمن مگر در آيه نخواندي که «ليبدلنهم من بعد خوفهم امنا»؟؟؟ آيا عمر از شمشير ابولولو سيف الله (رحمة الله عليه) نترسيد؟؟؟ انهاي را که خداوند در حق انها فرموده فاصبحتم بنعمته اخوانا چه کساني هستند === بلاشک تمامي اصحاب پيامبر (صلي الله عليه و آله) نبودند!!! چرا که آنها کساني هستند که در ابتداي آيه امر شده اند به «و اعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا». طبق متون کتب صحيح شما اصحاب دچار تفرقه شده اند!!!! ************ «او عالم الغيب است برمنافق حال ومرتد اينده هرگز اين همه فضيلت را بيان نمي نمود قيامت را کمي در نظر بگيريد » دقيقا. براي همين است که از کلمات «مومنين» و ديگر شرايط ايمان سخن ميراند. راستي آيات نفاق را نديدهاي؟؟؟ ************** اما سخن آخرت «عناد با قران عاقبتش افتادن در قعر جهنم است» جناب طالب حق بنده با اين سخن شما صد در صد موافق هستم. راه بسيار روشن و شفاف و درخشان است. قرآن کريم تمام امور را مشخص کرده است: 1)))«انما وليكم الله ورسوله والذين آمنوا الذين يقيمون الصلاه ويوتون الزكاه وهم راكعون» 2))) به نص صريح کتب صحيح اهل سنت حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) در روز غدير خم فرمودند «علي ولي کل مومن بعدي» حال تا ميتواني با ولايت الله بجنگ. خداوند خود ياور و ناصر دين خود است. عليا ولي الله عليا حجة الله عليا وصي رسول الله |
225 |
نام و نام خانوادگي: طالب حق -
تاريخ: 24 ارديبهشت 89
جناب momenمثل اينكه ايات خداوند كه بگفتار احسن امر ميكند وبرايت بيان كردم براي تو هيچ ارزشي ندارند باز هم از خود اخلاق غير انساني وغير اسلامي نشان دادي وبدروغ گفتن روايات حضرت علي و ايات خداوندي فكر ميكني ميتوني جواب بدهي اما من بر شيعه بودن تو شك دارم شيعه ها انسان محترم و با ادب واخلاق هستند كه تو نداري تو فقط ميخواهي به اين كلمات زشتت اهل سنت را تحريك كني تا انها هم چنيين كلمات زشتي را بكار ببرند ودر ميان شيعه وسني اختلاف ايجاد كني و از كلماتت پيداست که از مرتدين و منافقين و مجوس (همچون ابولولو) دفاع ميکني خودتت بيش از من به اهميت خلافت حضرت عمر خبر داري که من سوال کردم حضرت عمر رضي الله عنه اگر بر همسرش ظلم ميکرد ايا بر زنده ماندن او اينقدر اهميت قايل ميشد يا ميخواست زودتر بجنگ برود وکشته شود ومسلمين از شرش نجات پيدا کنند.»!!!!؟؟؟؟ که شما در جواب گفته اي آيا فقط او کشته ميشد؟؟؟ يا آنکه ارتش روم و ايران تمام بلاد مسلمين را با خاک يکسان ميکردند؟؟ اعتراف ميکني که اگر حضرت عمر رضي الله عنه کشته ميشد ارتش ايران و روم بلاد مسلمين را به خاک يکسان ميکردندو به نابود بودن مسلمين اسلام هم از بين ميرفت يعني حضرت عمر بود که اسلام و مسلمين را نجات داد وارتش ايران وروم را بزانو در اورد يعني اين دشمني تو از حضرت عمر رض فقط همين است که چرا اسلام ومسلمين را نجات داد چرا نگذاشت ارتش ايران و روم اسلام ومسلمين را بخاک يکسان کنند تا امروز تو يک مجوسي واتش پرست ميبودي تو فقط دشمن اهلسنت نيستي تو دشمن کل اسلام و مسلمين هستي تو ميخواهي در ميان مسلمين تفرقه ايجاد کني اگر نه با ادب واخلاق همچنان که قران گفته و جادلهم بالتي هي احسن جواب مردم را ميدادي تو يک انسان جاهل هستي که با جاهلان بحث فايده اي ندارد فقط قول خداوند را ميتوان گفت واذا خاطبهم الجاهلون و قالوا سلاما وجواب جاهلان خاموشي است به تو که ادب واخلاق ياد ندادند اگر من باتو بحث کنم من هم بايد چون تو کلامات زشت بکار ببرم و اين شايد بنفع شماست ولي به ضرر ما مسلمين است از خداوند هدايتت را اميدوارم |
226 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 25 ارديبهشت 89
با سلام جناب طالب حق . روزي يكنفر در بازار دوستش را ديد , قبل از اينكه با او روبرو شود ديد كه او (3 ) بسته يك كيلوئي خرما را از در يك مغازه دزديد و رفت . ايت شخص اهسته بدون انكه رفيقش متوجه شود بدنبال او رفت , ديد كه اقا دزده يك كيلو از اين خرماها را داد به يك فقير در خيابان و رفت , بعد از مدتي رسيد در يك خرابه كه توش يك خانواده فقير بود , بچه انها را صدا زد يك يك بسته ديگر را هم به انها داد , بعد بطرف خانه خودش حركت كرد رفت خانه اش . اين دوست كه متعجب بود كه چرا اين اتفاقات افتاده رفت در خانه دوستش تا ماجرا را دريابد . رفيقش ( اقا دزده ) وقتي فهميد اين كارش لو رفته اينطور استدلال كرد . سه كيلو خرما دزديدم = با يك گناه يك كيلو خرما بخشيدم = با يك صواب يك كيلو ديگر را بخشيدم = با يك صواب يك كيلو خرما هم اوردم خانه براي اجر دنيوي . يعني از دزديدن 3 كيلو خرما و انفاق ان به اين صورت يك صواب و يك كيلو خرما گيرم امد . البته اينرا نوشتم يا بفهمي منظورم چيست ايا با كمال ادب ميشود مقايسه بمثل كرد يعني حقي را از كسي بدزدند و ......... البته اگر انفاق كرده باشند ؟؟؟؟. يك سوال از شما داشتم جناب طالب حق : در كدامين هجوم مسلمانان بر عليه كفار و مرتدين جنابان ابوبكر و عمر و عثمان در سمت فرماندهي قرار داشتند لطفا ذكر كنيد با سند تا مطالعه كنيم . گريه رسول خدا صلياللهعليهوآله ================== رسول گرامي اسلام صلياللهعليهوآله ميدانست که بعد از او چه ظلمها و ستمهايي در حق اهلبيت عليهمالسلام انجام خواهد شد؛ از اينرو براي اتمام حجّت در مواضع مختلف به اصحاب و ياران و نزديکان سفارشاتي مينمود و در مواردي هم خود اهلبيت را از وقايع آينده باخبر ميساخت. از جمله از عبداللّه بن عباس نقل شده، هنگامي که رسول خدا صلياللهعليهوآله در اواخر عمر شريفشان در بستر بيماري بودند، شروع به گريستن نمودند به حدّي که «بَلَّتْ دُمُوعُهُ لِحْيَتَهُ؛ اشکهاي ايشان محاسنشان را خيس کرد.» به ايشان عرض کردند: اي رسول خدا! براي چه گريه ميکنيد؟ ايشان فرمودند: «أَبْکي لِذُريّتي وما تَصْنَعُ بِهِمْ شِرارُ أُمَّتي مِنْ بَعْدي کَأَنّي بفاطِمَهَ بِنْتي وَقَدْ ظُلِمَتْ بَعْدي وَهِيَ تُنادي يا أَبَتاهُ فَلا يُعينُها أحدٌ مِنْ أُمَّتي؛(۲۲) براي ذرّيهام گريه ميکنم و آنچه که أشرار امتم بعد از من در مورد آنان انجام ميدهند، گويا دخترم فاطمه را ميبينم که بعد از من مورد ظلم و ستم واقع ميشود، در حالي که ندا سر ميدهد: اي پدر! ولي هيچ کس از امتم او را ياري نميکند.» در حديث ديگري از اميرمؤمنان ================ من و فاطمه و حسن و حسين نزد رسول خدا صلياللهعليهوآله بوديم، آن حضرت به ما نگريست و اشک از چشمانش جاري شد، از ايشان پرسيدم: اي رسول خدا! براي چه گريه ميکنيد؟ ايشان فرمودند: «أَبْکي مِمّا يُصْنَعُ بِکُمْ بَعْدي؛ براي آنچه بعد از من در مورد شما انجام خواهد شد گريه ميکنم.» از ايشان پرسيدم: چه اموري؟ فرمودند: «أَبْکي مِنْ ضَرْبَتِکَ عَلَي القَرَنِ ولَطْمِ فاطمهَ خَدِّها وطَعْنَهِ الحَسَنِ فِي الفَخْذِ وَالسَّمِ الّذي يُسقي وقَتْلِ الحُسَيْنِ؛(۲۳) گريه ميکنم بخاطر ضربهاي که بر فرق سرت زده ميشود، و آسيب ديدن صورت فاطمه و ضربهاي که به ران پاي حسن زده ميشود و سمّي که به او خورانده ميشود و کشتن حسين.» يا علي |
227 |
نام و نام خانوادگي: پيرو حق -
تاريخ: 25 ارديبهشت 89
سلام به همه دوستان سفارش ميكنم به جاي نزاع بيايند در احاديث نبوي كه در مورد شخصيت حضرت زهرا و منزلت ايشان در نزد پيامبر وارد شده تدبر نمايند. اصلا چطور است هر يك از دوستان حديثي را در اين رابطه با ذكر منبع نقل فرمايند. |
228 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) -
تاريخ: 25 ارديبهشت 89
سلام جناب طالب حق بنده همچنان منتظر جواب سئوالاتي هستم که از شما پرسيده ام هستم دليل طفره رفتن و جواب ندادنتان چيست؟ آيا يکي از نشانه هاي جهل و بي سوادي طفره رفتن و فرار از جواب نيست؟؟ بهتر است بجاي حاشيه و نسبتهعاي ناورا به مومنين جواب دهيد تا آنچه را که به ديگران نسبت ميدهيد (جهل ) مصداق بارز و شرح حال خودتان نباشد. در مورد حمله عمر به ايران قبلا بطور مفصل توضيح داده ام و جهل شما از آنجا بر ملا ميشود که ميگوئي عمر اسلام را نجات داد!!!!! اگر کمي تعقل ميکرديد براحتي در مي يافتيد که قصاص قبل از جنايت از مصاديق بارز يهود است نه اسلام و بر فرض محال اگر عمر قصد نجات اسلام را داشت بايد به سنت پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) عمل ميکرد نه اينکه بر مبناي يهود عمل کند و امثال ابوهريره ها و کعب الاحبارهاي يهودي را به دوستي بر گزيند و جايگاه آنان را تا حدي در دربار حکومتي خود بالا ببرد که بعنوان منابع حديث اهل سنت مطرح شوند. شما قاتل دختر پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) عمر را حتي بالاتر از پيامبر ميدانيد و بدعتهاي او را که بر گرفته از يهود بود و تحت تآثير همان ابوهريره و کعب الاحبارها ، سنت پيامبر ميدانيد و در ظاهر مدعي دوستي خاندان عصمت و طهارت (اهل بيت عليهم السلم) هستيد. لطفا بفرمائيد چند حديث از حضرت زهرا (سلام الله عليها) را در کتب خود قرار داديد؟ در عوض کتب شما اهل سنت مملو از احاديث ابوهريره ها و کعب الاحبارهاست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! برادر عزيز ديگر خواب بس است واقعا دلتان بحال خودتان و عمرتان و عقلتان و دين و انسانيت خودتان نميسوزد؟؟!!!! اگر بقول شما عمر ايرانيان را مسلمان کرده است ، بنابر اين در واقع اکنون بايد اکثريت ايرانيان با اهل سنت باشد نه تشيع!!!! ايا فکر نميکني چيزي را که عمر به بهانه اسلام به ايران وارد کرد چيزي نبود جز تجاوز به زنان و دختران و ناموس ايرانيان توسط سرداران عمر امثال خالدبن وليد و چپاول اموال ايرانيان و نيز دور کردن قلوب موحدين از آنچه که عمر آنرا اسلام مي ناميد و بر ملا شدن اسلام واقعي توسط حضرت علي (عليه السلام) ؟ چرا در زمان 23 سال پيامبري حضرت محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) هيچ مسلماني بر عليه ايشان قيام نکرد و در واقع از نسل ابوسفيان و کافران سعي در از بين بردن رسول خدا داشتند؟ چرا در طول مدت حکومت مذهب عمري بر ايران، نارضايتي مردم بيچاره و ستمديده ايران بجائي رسيد که از جان خود گذشتند و تصميم گرفتند که منشاء اصلي ظلم يعني اسلام عمري را از ميان بر دارند و به اسلام واقعي اسلام ناب محمدي (تشيع) روي آورند و در اين راه قيام کردند و بقاياي اسلام عمري را بر چيندند. برادر عزيز مشکل ما شيعيان شما برادران اهل سنت نيستيد بلکه تفکر ضد اسلامي و ضد انساني عمر است که در شما ريشه دوانده است. واقعا من از شماها تعجب ميکنم چرا که از طرفي خون شيعه را حلال ميدانيد و کشتن 7 شيعه را مساوي با بهشت رفتن ميدانيد و از اوناع و اقسام عملياتها براي رسيدن به بهشت موهومتان بهره ميبريد و از طرفي مدعي وحدت و مودت اين مزخرفات هستيد!!! آخر بگوئيد مبناي عقلي شما چيست؟؟؟ از طرفي مدعي مودت و دوستي اهل بيت (عليهم السلام ) هستيد و از طرفي تمام اهل (عليهم السلام) را خود به شهادت رسانده ايد!!!!! فکر نميکنيد امروزه در عصر تکنولوژي و علم و اينرنت و کامپيوتر و سوپر کاميپوتر کسي اين اراجيف و خزعبلات را نمي پذيرد؟ يا حق |
229 |
نام و نام خانوادگي: پيرو حق -
تاريخ: 26 ارديبهشت 89
سلام دوباره بذاريد يه كم فضا با يه شعر زيبا لطيف تر بشه شعري از استاد مرتضي اميري اسفندقه با عنوان " غريب" هر کس هرآنچه ديده اگرهرکجا،تويي يعني که ابتدا تويي و انتها تويي در تو خدا تجليِ هر روزه مي کند آيينه ي تمام نماي خدا تويي ديدار تو تولد توحيد و روشني ست اي مادر پدر!غرض از روشنا تويي چيزي نديده ام که تو در آن نبوده اي تا چشم کار مي کند،اي آشنا تويي نخل ولايت از تو نشسته چنين به بار سرچشمه ي فقاهتِ آلِ عبا تويي غير از علي نبود کسي هم طرازِ تو غير از علي نديد کسي تا کجا تويي تو با علي و با تو علي روحِ واحديد نقش علي ست در دل آيينه، يا تويي؟ شوق شريف رابطه هاي زلال وحي روح آلامين روشن غار حرا تويي ايمان خلاصه درتو و مهر تو مي شود مکه تويي، مدينه تويي، کربلا تويي زمزم ظهور زمزمه هاي زلال توست مروه تويي، قداست قدسي! صفا تويي بعد از تو هر زني که به پاکي زبانزد است، سوگند خورده است که خير النسا تويي شوق تلاوت تو شِفا مي دهد مرا اي کوثر کثير! حديث کسا تويي آن منجيِ بزرگ که در هر سحر به او مي گفت مادرم به تضرع: بيا، تويي آن راز سر به مُهر که حافظ غريب وار مي گفت صبح زود به باد صبا، تويي هنگام حشر، جز تو شفاعت کننده نيست تنها تويي شفيعه ي روز جزا، تويي در خانه ي تو گوهر بعثت نهفته است راز رسالت همه ي انبيا تويي ((آنان که خاک را به نظر کيميا کنند)) بي تو چه مي کنند؟ تويي کيميا، تويي قرآن ستوده است تورا روشن و صريح يعني که کاشف همه ي آيه ها تويي درد مرا که هيچ طبيبي دوا نکرد، آه اي دواي درد دو عالم! دوا تويي من از خدا به غير تو چيزي نخواستم اي چلچراغ سبز اجابت! دعا تويي پهلو شکسته اي تو و من دل شکسته ام دريابم اي کريمه! که دارالشفا تويي ذکر ذکيه ي تو شب و روز با من است بي تاب و گرم در نفس من رها تويي پيچيده در سراسر هستي نداي تو تنها صدا بماند اگر، آن صدا تويي گفتم تو؟ اي بزرگ! خطاي مرا ببخش لطفت نمي گذاشت بگويم ((شما)) تويي باري، کجاست بقعه ي قبر غريب تو؟ بر ما بتاب، روشني چشم ما تويي |
230 |
نام و نام خانوادگي: پيرو حق -
تاريخ: 26 ارديبهشت 89
سلام دوباره بذاريد يه كم فضا با يه شعر زيبا لطيف تر بشه شعري از استاد مرتضي اميري اسفندقه با عنوان " غريب" هر کس هرآنچه ديده اگرهرکجا،تويي يعني که ابتدا تويي و انتها تويي در تو خدا تجليِ هر روزه مي کند آيينه ي تمام نماي خدا تويي ديدار تو تولد توحيد و روشني ست اي مادر پدر!غرض از روشنا تويي چيزي نديده ام که تو در آن نبوده اي تا چشم کار مي کند،اي آشنا تويي نخل ولايت از تو نشسته چنين به بار سرچشمه ي فقاهتِ آلِ عبا تويي غير از علي نبود کسي هم طرازِ تو غير از علي نديد کسي تا کجا تويي تو با علي و با تو علي روحِ واحديد نقش علي ست در دل آيينه، يا تويي؟ شوق شريف رابطه هاي زلال وحي روح آلامين روشن غار حرا تويي ايمان خلاصه درتو و مهر تو مي شود مکه تويي، مدينه تويي، کربلا تويي زمزم ظهور زمزمه هاي زلال توست مروه تويي، قداست قدسي! صفا تويي بعد از تو هر زني که به پاکي زبانزد است، سوگند خورده است که خير النسا تويي شوق تلاوت تو شِفا مي دهد مرا اي کوثر کثير! حديث کسا تويي آن منجيِ بزرگ که در هر سحر به او مي گفت مادرم به تضرع: بيا، تويي آن راز سر به مُهر که حافظ غريب وار مي گفت صبح زود به باد صبا، تويي هنگام حشر، جز تو شفاعت کننده نيست تنها تويي شفيعه ي روز جزا، تويي در خانه ي تو گوهر بعثت نهفته است راز رسالت همه ي انبيا تويي ((آنان که خاک را به نظر کيميا کنند)) بي تو چه مي کنند؟ تويي کيميا، تويي قرآن ستوده است تورا روشن و صريح يعني که کاشف همه ي آيه ها تويي درد مرا که هيچ طبيبي دوا نکرد، آه اي دواي درد دو عالم! دوا تويي من از خدا به غير تو چيزي نخواستم اي چلچراغ سبز اجابت! دعا تويي پهلو شکسته اي تو و من دل شکسته ام دريابم اي کريمه! که دارالشفا تويي ذکر زکيه ي تو شب و روز با من است بي تاب و گرم در نفس من رها تويي پيچيده در سراسر هستي نداي تو تنها صدا بماند اگر، آن صدا تويي گفتم تو؟ اي بزرگ! خطاي مرا ببخش لطفت نمي گذاشت بگويم ((شما)) تويي باري، کجاست بقعه ي قبر غريب تو؟ بر ما بتاب، روشني چشم ما تويي |
231 |
نام و نام خانوادگي: آشنا -
تاريخ: 26 ارديبهشت 89
اذا شئت ان تبغي لنفسك مذهبا ينجيك يوم الحشر من لهب النار فدع عنك قول الشافعي ومالك واحمد والمروي عن كعب احبار و وال اناسا قولهم وحديثهم روى جدنا عن جبرئيل عن الباري |
232 |
نام و نام خانوادگي: طالب حق -
تاريخ: 27 ارديبهشت 89
باسلام دوستان عزيز من از سوالات هيچ كدامتان طفره نرفتم هركس از شما ميتواند از لابلاي نوشتهايم جواب خويش را بيابد اما قصد شما فقط دفاع از مذهبتان است يافتن حق نيست از اين بهتر چه ميخواهيد كه من تاييد حرفهاي همگي شما را كردم كه خلاصه ان را باز هم بيان ميكنم. بالفرض من قبول ميكنم كه شما توانسته اي از كتابهاي ما ثابت كنييد كه حضرت ابوبكر صديق رضي الله عنه و حضرت عمر فاروق رضي الله عنه خلافت حضرت علي عليه السلام را غصب كردند وفدك كه حق فاطمه سلام الله عليها بود به او ندادند و عمر رض يا غلامش به حضرت فاطمه سلام الله عليها جسارت كردند وسقط جنين كرد و پسرش بنام محسن به شهادت رسيد و ديگر هرچه ظلم وستم بوده دو خليفه رضوان الله عليهم انجام داده اند سوال من از شما اينجاست که در چنيين صورت وظيفه حضرت علي عليه السلام چه بود او چه بايد ميکرد؟؟؟؟؟ ايا بيان فضايل وخوبي وبزرگواري ان دو خليفه در نهج البلاغه از حضرت علي عليه السلام پذيرفتني است که نمونه چند روايات را برايتان بيان کردم ايا در چنيين صورت بيعت او با ان دو خليفه پذيرفتني است که با بيعت خود انها را تاييد کرده ايا نماز خواندن او پشت ان دو خليفه پذيرفتني است که نماز جز از پشت سر مسلمان ومتقي جايز نيست ايا مشاور شدن ان دو خليفه از حضرت علي پذيرفتني است ايا بنکاح دادن دختر خود به حضرت عمر که در نزد شما منافق وکافر ومرتد است از حضرت علي پذيرفتني است فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَّهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ 10سوره ممتحنه هرگاه آنان را مؤمن يافتيد، آنها را بسوى کفار بازنگردانيد؛ نه آنها براى کفار حلالند و نه کفار براى آنها حلالند / ايا اسم نهادن فرزندان خود بنام ابوبکر و عمر وعثمان پذيرفتني است ازحق فرزند نيست که پدر او رابهترين نام بنهد که دوست ما گفته به اين دليل که پيامبراسم فرزندش را قاسم نهاده بگوييد اسم کداميک از سرداران کفر قاسم بوده ايا بيست وپنج سال سکوت در برابر ظلم وستم از حضرت علي پذيرفتني است کسي که در مقابل ظلم سکوت کند وبر عليه ظالم برنخيزد وبا ظالم همکاري کند کاملا شريک ظلم ميباشد و اکبر جهاد کلمة حق عند سلطان جائر اگر اين اعمال را از حضرت علي که انجام داده مي پذيريد پس معلوم ميشود که هر انچه کتب شيعه وياسني در مورد ظلم وستم خلفا نوشته اند ساختگي و تمام انها روايات و احاديث ضعيف هستند که هيچ ارزشي ندارند. و اگر اين اعمال را از حضرت علي نمي پذيريد پس قبل از خلفا حضرت علي ع را مواخذه کنيد که چرا چنين کرده است بعد خلفا را دوست عزيز اگر ما امروز کلمه لااله الاالله را ميخوانيم و خود را مسلمان ميدانيم به برکت ان بزرگوار حضرت عمر فاروق است که اسلام را به ما رساند اگر او ظالم وستمگر بود خداوند هرگز او را چنين قدرتي نمي داد که در يک زمان باتعداد کم وبا اسلحه معمولي دو امبراطور را بزانو در اورد اصحاب را به تجاوز به ناموس زنان و دختران ايراني متهم ميکنيد در صورتيکه خداوند ميفرمايد ما انها را به حقيقت تقوا و پرهيزگاري ملزم ساختيم وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا . بقول يک دوست اگر از صحابه رضوان الله عليهم چنين تجاوزي صورت گرفته پس چه بسا که شما از نوادگان (نوه هاي) انها باشيد پس به اجداتان احترام بگذاريددليل اوردي که اگر حضرت عمرايرانيان را مسلمان مي کرد امروز اهلسنت بيشتر از تشيع ميبودند فکر نکردم که از تاريخ تا اين حد بيخبر باشي تاحدود هزار سال همگي مردم ايران به مذهب اهلسنت بودند تقريبا بعد از هزار سال شاه اسماعيل صفوي با زور شمشير انها رابدين شيعه گردانيد در تبريز مدت يک هفته 20هزارسني را قتل کرد ومردم طبس راقتل عام کردو دهها کتابخانه را باکتابهاي نفيس ناياب به اتش زدوبر اين تاريخ گواه است که تمام بزرگان ايران ازمولانا گرفته تاحافظ وسعدي ابوعلي سينا فردوسي ابو ريحان بيروني وعمر خيام همگي اهلسنت بوده اند اصحاب مخلص رسول اکرم صلي الله عليه وسلم حضرت ابوهريره و حضرت کعب را به يهود نسبت ميدهي حقد وکينه شما از اين دو صحابه بزرگوار چيست انان که ديگر چه ظلمي را مرتکب شده اند حضرت ابوهريره رضي الله عنها که در صفوف حضرت علي عليه السلام برعليه معاويه رضي الله عنه ميجنگيد به هرکس کينه داشتن هرکس را بد گفتن از اخلاق اسلامي نيست اينان از صحابه و اطرافيان رسول الله بودند ايا تو راضي ميشوي به رسول الله طعنه بزنند که اگر رسول الله ادم خوبي ميبود صحابه و اطرافيانش ادم خوبي ميبودند شما چرا بهانه بدست دشمنان اسلام ميدهيد بنظر من تنها برتري وفضيلت رسول اکرم ص از ديگر انبيا اين است که توانسته از تمام انبيابيشتر پيروان مخلص تربيت دهد واگر نه تمام انبيا در راه دين سختي و مشقت کشيده بودند تمام انبيا با اخلاص بسوي خداوند مردم را دعوت ميدادند فقط کمي که از رسول اکرم داشتند به عدد پيامبر اکرم پيروان مخلص نداشتند زيرا اعمال پيروانشان به اعمال نامه انبيا افزوده ميشود ايا رسول اکرم ص که معلم بشريت است پذيرفتني است که در مدت 23سال نتواند جز چند نفر انگشت شمار تربيت بدهد پس چطوري او رسول موفقي بوده است دوست عزيز فرموده اي که شما خون شيعه را حلال ميداني هيچ عالم سني چنين فتوي نمي دهد اما در هر مذهب افراد متعصب هست خود شما مگر از چنين علما متعصب کم داريد که فتوي حلال بودن خون سني را ميدهند علماي ما حتي خون کافر را تا باتو نجنگيده حلال نمي دانند فرموده اي از طرفي مدعي اهلبيت هستي و از طرفي همه انها را بشهادت رسانديد دوست عزيز قاتل اصلي اهلبيت شيعه هستند انها بودند که با فرستادن صدها نامه از سيدنا حسين رضي الله عنها خواستند که به کوفه بيايد ما از تو حمايت ميکنيم وبا توبيعت ميکنيم و وقتي او را به صحراي کربلا کشانديد و او را بدست لشکريان پليد يزيد داديد کسي به حمايت او نرفت و به خوشي اين مصيبت خاک کربلا را ميبوسيد وسجده ميکنيد ايا در جاي که زن وفرزند يکي را ترور کنند انجا را محترم ميشمارد وخاک انجا را ميبوسد وسجده ميکند يا ميخواهد هرگز چشم او به ان مکان شوم نه افتد که برزن وفرزندش چنين مصيبتي امده است دوستي سوال کرده در کدامين هجوم مسلمين برعليه کفار ومرتدين حضرت ابوبکر رض وحضرت عمر رض در سمت فرمانده بوده اند. ج در جنگ با مسيلمه کذاب و طليحه بن خويلد اسدي و سجاح دختر حارث و حارث عنسي که دعوي پيامبري کردند و فتح عراق وشام ويرموک ويمن و ايران و مداين فلسطين و مصر و غيره که در خلافت انها انجام گرفته اند دوستان اگر سوال کسي را به صورت خصوصي جواب نداده ام بصورت عموم جواب همه را داده ام زيرا من در اين فرصت کوتاه که دارم نمي توانم جواب همه شما دوستان را يکا يک بدهم از خداوند اميدوارم که همه مارا به راهي هدايت کند که رضاي او ورسول اکرم ص است فردوسي: که خورشيد بعد از رسولان مه نتابيد بـر کس زبـوبکر بـه عمـر کـرد اسـلام را آشکـــار بياراست گيتي چو باغ بهار چنان بـــــد كجا سرفراز عرب که از تيغ او روز گشتي چو شب عمر آن كه بود مومنان را امير ستوده او را خالـق بـي نظير موفق باشيد دوستان عزيز |
233 |
نام و نام خانوادگي: بابك شيعه علي ابن ابيطالب -
تاريخ: 28 ارديبهشت 89
سلام.حيا كنيد اين همه به امير المومنين(ع) توهين نكنيد.براي كسي كه از هر خونه كفار حدالقل يك نفرو به درك واصل كرده بود كشتن ملعون دوم كاري نداشت.حضرت امير(ع) به دستور پيامبر(ص)دست به كاري نزد.ميخوام برم كربلا:تو كربلا حضرت عباس(ع)بارها از سيدالشهدا(ع)خواست بره ميدون جنگ ولي امام(ع) اجازه ندادن.وقتي امام(ع) اصراراي حضرت عباس(ع)رو ديدن ايشان را به پشت خيمه ها بردند و به ايشان فرمودند:اي برادر اگه بي تابي مي كني زره به تن كن.شمشير به دست گير و برو همه را از زير تيغ بگذران ولي بدان هر شمشيري بر آنها بزني رقيه(س)و بقيه كودكان يك تازيانه بيشتر ميخورن چون آن ناپاكان كينه اي و پيرو قاتل مادرمان هستند.در اون لحضه اشك از چشمان مبارك حضرت عباس(ع) جاري شد و با ناله و اندوه فرمودند:الان فهميدم كه چرا جدمان حضرت رسول(ص) دستان پدرمان علي(ع) را براي مقابله با ملعون دوم بسته بود. آره اونايي كه حيا نداريد و بي پروا به اميرالمومنين(ع) توهين مي كنيد حقيقت اينه كه علي(ع) از اونا نترسيد.بي غيرتم نبود.پيامبر(ص) شفارش كرده بود كه سكوت كنه.اميرالمومنين(ع)كسي بود كه وقتي پيامبر(ص) به معراج رفت خدا با صداي علي(ع) با پيامبر(ع) صحبت كرد. سر فرصت جواب طرفداران ملعون دومو ميدن.فعلا......... در ضمن خدا لعنت كنه دشمنان علي(ع) و آل علي(ع)رو |
234 |
نام و نام خانوادگي: پيرو حق -
تاريخ: 29 ارديبهشت 89
جناب طالب حق سلام مجدد بهتر است نام حضرت كعب را كامل ببريد. ايشان حضرت كعب الاحبار هستند. كعب به معني بزرگ و مهتر. و احبار جمع حبر است كه به بزرگان يهود اطلاق ميشود و كاربرد قرآني هم دارد. در اين كه اين دو نفر يعني كعب الاحبار و ابو هريره اساسا در زمان پيامبر اسلام آورده باشند هم تواريخ صحيح ظاهرا گواهي قطعي نميدهد. بنا بر اين صحابي بودن آنان نيز محل ترديد جدي است. هر چند صحابي بودن از نظر ديدگاه شيعه كه مبتني بر قرآن است فضيلتي محسوب نميشود. البته اين مساله در مورد تمام پيامبران صحت دارد. قرآن براي چه اين همه از كفران نعمت و انحراف اقوام پيامبران براي ما سخن ميگويد؟ آيا قرآن در حد يك كتاب قصه است كه بخوانيم و مرادش را در نيابيم و فقط در حد خواندن يك رمان لذت ببريم؟؟ با مقايسه چند مطلب به اين نتيجه رسيده ايد كه تمام آنچه در مورد تعرض عمر به خانه حضرت زهرا نقل شده ضعيف است. چرا فكر نميكنيد شايد آن چيزهاي مقابل ضعيف باشد؟ شما گواهي تاريخ و حجم احاديث و روايات وارده در اين موارد را با هم مقايسه نماييد. حمله عمر به خانه حضرت زهرا را حتي دشمنان اهل بيت نتوانسته اند انكار كنند. ابن تيميه كه دشمني او با امير المومنين و اهل بيت بر هيچ آزاد انديشي پوشيده نيست هم اصل حمله را انكار نميكند بلكه كار عمر را توجيه ميكند . و . . . شما چند سوال مرا هرگز پاسخ نداديد. شما كه نامگذاري فرزندان حضرت امير به عمر و عثمان را با اعمال غير قابل توجيهي كه آنان انجام داده اند سازگار نميدانيد چگونه باور ميكنيد كه معاويه با آن همه شرارت و خباثت هايي در برابر خليفه وقت انجام ميداد و امر به لعن اميرالمومنين ميكرد اهل نجات باشد. جاي بسي تعجب است كه حتي كشته شدن افرادي مثل طلحه در جنگ آشكار با امير المومنين را هم دليل گمراهي او نميدانيد. من واقعا در حيرتم كه شما چگونه ازدواج عمر با دختر امير المومنين (بر فرض اينكه واقعيت داشته باشد) را با انحراف او ناسازگار ميدانيد اما جنگ عايشه با خليفه مسلمين را با سلامت دين او در تعارض نميبينيد. با چه منطقي ميپذيريد كه هم عمار در بهشت باشد هم قاتل او. با چه منطقي نسبت هذيان دادن به پيامبر خدا را با سلامت نفس نسبت دهنده در تعارض نميدانيد. تخلف از جيش اسامه را چگونه پاسخ ميدهيد. آيا همه اينها از سر دلسوزي و خيرخواهي بوده است؟ من به شما كه اهل منطق و انصافيد پيشنهاد ميكنم كه براي روشن شدن جواب اين سوالات از روح مطهر پيامبر خدا ارواحنا فداه مدد جوييد. البته شرط آن خالي كردن دل از هرگونه پيشداوريست. براي اينكه خودتان را بسنجيد كه بيطرفانه طالب حقيد يا خير براي شما يك پيشنهاد جانانه دارم.... شما كه جسارت به ساحت نور چشم پيامبر را قبول نداريد ولي احتمالا از علاقه شديد پيامبر به نور چشمش مطلعيد. پس بيايد در خلوت خود با پيامبر به ايشان بگوييد يا رسول الله اگر بر فرض محال كسي به پاره تن شما تعرض و جسارتي كرده است من در پيشگاه خدا از او بيزاري ميجويم. هركه ميخواهد باشد حتي ... پيشنهاد ميكنم حتما اين كار را بكنيد تا عيار طالبيت خود را بسنجيد. از مسولان سايت هم تقاضا دارم اگر امكان دارد اين چند سطر اخير را با فونت درشتتر درج نمايند. پاينده باشيد. |
235 |
نام و نام خانوادگي: رضا خوش تيپ -
تاريخ: 29 ارديبهشت 89
جناب طالب اين كه شما ميگيد مثل اينه كه هر كس مثل من اسمش رضا بود بگيم باباش طرفدار رضاخان بوده. اين اسما در اون روزگار متداول بوده و اختصاصي به حضرات خلفا نداشته ثانيا ما ميگيم ازدواج با كسي كه به معني تاييد اون نيست. حتي ازدواج پيامبر با همسرانشون هم دليل تاييد اونا نيست كه قبلا دربارش دوستان صحبت كردند. |
236 |
نام و نام خانوادگي: طالب حق -
تاريخ: 29 ارديبهشت 89
جناب بابک شيعه علي عليه السلام ادب و اخلاق علي عليه السلام را هم بياموز كه او اسوه ادب و اخلاق بوده است وخداوند ميفرمايد ادع الي سبيل ربك بالحكمة والموعظة الحسنة وجادلهم بالتي هي احسن فرموده اي حضرت امير(ع) به دستور پيامبر(ص)دست به كاري نزد. پس اين بزرگترين دليل است که خلفا دست بکار منکر نمي زدند و ظلم و ستم نمي کردند . واگر نه چگونه رسول الله او را امر ميفرمايد که در برابر منکرا ت و ظلم وستم سکوت کند مگر خداوند نمي فرمايد كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ110 ال عمران يعني خداوند خير وخوبي ما را در اين بيان کرده که امر بمعروف ونهي از منکر انجام دهيم نه اينکه در مقابل منکرات وظلم وستم سکوت کنيم . پس بهتر است بگو که بيعت حضرت امير به دستور پيامبر بوده . ونماز خواندن اوپشت سر خلفا هم بدستور پيامبر بوده . ونکاح دادن دخترش به حضرت عمر رضي الله عنه بدستور پيامبر بوده . و اسم گذاشتن فرزندانش به اسم خلفا هم بدستور پيامبر بوده . و مشاور شدن خلفا هم بدستور پيامبر بوده . پس اين نشانه محبت رسول اکرم صلي الله عليه وسلم و حضرت علي عليه السلام نسبت به خلفا رضوان الله عليهم اجمعين است . ما را به توهين به حضرت علي عليه السلام متهم مي کني ما کسي را که به حضرت علي ع واهلبيت سلام الله عليهم توهين کند مسلمان نمي دانيم ما اگر در هر نماز به ال بيت رسول اکرم ص سلام و درود نفرستيم نمازمان کامل نمي شود در تمام کتب حديث بزرگ اهلسنت يک فصل بزرگي در فضايل هريک از اهلبيت جداگانه بيان شده اگر ما براي انها مثل شما خود را به سر وصورت نمي زنيم دليل بر عدم محبت انها نيست ما خلفا رض راهم دوست داريم ولي هرگز براي انها گاهي خود را به سر وصورت نمي زنيم زيرا اين اعمال را از بدعات مي دانيم که رسول الله واهلبتش و اصحابش انجام نداده اند در کجاي کلماتم توهين نسبت به اميرالمومنين عليه السلام بوده ما حضرت علي و اهلبيت را نام مي بريم بر انها عليهم السلام ميگوييم شما بزرگان وپيشوايان ما را ياد ميکنيد به انها ملعون ميگوييد . از خداوند خواستار هدايت تان هستم . موفق باشيد |
237 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) -
تاريخ: 30 ارديبهشت 89
سلام حناب طالب بارها به سئوالات کليشه اي شما و همکيشانتان از منابع خودتان پاسخ داده ايم اگر منابع خودتان را قبول نداريد چرا آن منابع را صحيح ميخوانيد و بعد از کتاب خدا ((اصح الکتب مي ناميد)) آيا چيزي که مبناي آن دروغ است کوچکترين ارتباطي با اسلام دارد؟! اگر واقعا مطالبتان صحيح است ، چرا حقيقت را نمي پذيريد؟! اگر در منابع خودتان مشکوک هستيد چرا آنرا صحيح ميدانيد؟! اگر مبناي حقيقت را فقط قرآن ميدانيد چرا به قرآن کريم عمل نميکنيد؟! دلايل سکوت حضرت امير عليه السلام همانطور که بارها پاسخ داده شده است ، سکوت مسلمانان بود و اگر حضرت اعتراض ميکردند قطعا ميگفتيد او بخاطر رسيدن به خلافت و جاه و مقام و . . . . قيام کرد. در ثاني آيا سکوت در مقابل ظالم باعث و دليل حقانيت ظالم ميشود؟! در قرآن زندگينامه پيامبران علي الخصوص پيامبران اولي العزم بيان شده است و برخي از آنان بنا به مقتضيات زمانه براي پابرجا ماندن دين خدا به امر خداوند تبارک و تعالي سکوت کرده اند ، آيا اين نشاندهنده ي آن است که کفار بر حق بوده اند؟! اين استدلالهاي بچگانه صرف نظر از اينکه خيلي قديمي شده و پاسخ ان قبلا داده شده نشان از عدم منطق و بي سوادي اهل عمر يا در واقع همان اهل بدعت دارد. ايا پيامبر قوم لوط که به کفار پيشنهاد ازدواج دختران خود را ميدهد با اينکار آنان را تآئيد کرده است؟! يا اينکه طبق دستور و رضايت الله بر اي پابرجا ماندن اسلام اقدام نموده است؟ خواهشآ تعقل و تفکر که نص صريح قرآن است را سر لوحه کارتان قرار دهيد و کاري نکنيد که جامعه انسانيت از اصليت انسان بودنتان نا اميد شود. خودتان نوشته هاي خودتان را يکبار ديگر بخوانيد نيازي به جواب ما ندارد چون قبلا پاسخ آنها را به کررات داده ايم اما شما نياز به کنار گذاشتن تعصبات کورکورانه و تحقيق و مطالعه دقيق و نيز تعقل و تفکر صحيح با استعانت حضرت حق داريد در واقع هر کس مبناي کار خود را مطالب ذکر شده در خط بالا قرار دهد رستگار خواهد شد. يا حق |
238 |
نام و نام خانوادگي: حسين عابدي -
تاريخ: 30 ارديبهشت 89
من دوست دارم به کسي بي احترامي نکنم ، اما ميخواهم بدانم چراشيعه با اعتقاداتش موفق تر از سني است؟ سوال اول : چرا حزب الله لبنان و ملت ايران که شيعه هستند خار چشم آمريکاي يهودي صفت شده اند ، در حالي که دولل سني مذهب يار و ياور آمريکا و اسرائيلي هستند که به کرات به ساحت مقدس پيامبر اسلام اهانت کرده اند! اين دولت هاي سني مذهب حتي از مقاومت غزه که اهل سنت هستند نيز حمايت نکردند بلکه به آمريکا و اسرائيل جهت حمله به مقاومت غزه کمک کردند در حالي که حکومت شيعه ايراني و حزب الله لبنان تنها حاميان مردم بي سرپناه و سني مذهب مردم غزه بودند . سوال دوم : چرا هميشه در طول تاريخ ، در نشست بين علما و بزرگان شيعه و اهل سنت ، علماي اهل سنت کم آورده اند و حتي بعضي از مواقع آنها به مذهب شيعه گرويده اند ؟ سوال سوم : آيا پيامبر (ص) براي خود جانشين انتخاب نکرد ؟ آيا پيامبر درخت نوثمره اسلام را به حال خود رها کرد ؟ چرا شما واقعه غدير را انکار مي کنيد ؟ آيا خلفاي شما مي توانند براي خود جانشين انتخاب کنند ولي پيامبر که سرور همه مخلوقات است چنين کاري نکرده است ؟ لطفاً کمي انديشه کنيد . کلام آخر : اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علي ذلک معني : خداوند لعنت کند اولين کسي که بر محمد و آل محمد ظلم کرد و هر کسي که از آنها تبعيت کرد . |
239 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 30 ارديبهشت 89
جناب طالب حق «موعظة الحسنة»اي که شما از آن دم ميزنيد اين است؟ «مرتدين و منافقين و مجوس» ؟؟؟؟ شما چي چي هستيد که به مجاهد اکبر حضرت بابا شجاع الدين ابولولو سيف الله (رحمة الله عليه) اين تهمت ها را ميزنيد؟؟؟؟ اين است موعظة حسنة شما؟؟؟؟ چگونه است که مدام دم از احترام به عقايد ديگران ميزنيد و سپس سيف الله ابولولو را با القابي صدا ميزنيد که فقط شايسته ابوبکر و عثمان و عمر است؟؟؟ شرم و کن از لقاء خداوند متعال بترس به ايشان تهمت نزن. ************** «اعتراف ميکني که اگر حضرت عمر رضي الله عنه کشته ميشد ارتش ايران و روم بلاد مسلمين را به خاک يکسان ميکردندو به نابود بودن مسلمين اسلام هم از بين ميرف» نه. خير بنده چنين چيزي نگفتم. بنده گفتم خطر ارتش روم کل بلاد اسلامي را تهديد ميکرد، و حضرت اميرالمومنين علي(عليه السلام) نگران مسلمين بودند نه عمر. ********* «ايا بيان فضايل وخوبي وبزرگواري ان دو خليفه در نهج البلاغه از حضرت علي عليه السلام پذيرفتني است که نمونه چند روايات را برايتان بيان کردم» نه خير شما چنين چيزي نياورديد. بلکه به دروغ و بدون کوچکترين دليل سندي و عقلي چند جمله نهج البلاغه را به اصنمام خود نسبت داديد. الحمد الله که بنده و ديگر عزيزان به خوبي کذب ادعاي شما را روشن کرديم. البته شما نيز طبق معمول پاسخي براي ما نداشتيد. *********** «ايا در چنيين صورت بيعت او با ان دو خليفه پذيرفتني است که با بيعت خود انها را تاييد کرده» کدام بعيت؟؟؟ منظور شما طناب انداختن به گردن حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) است؟؟؟ جناب طالب حق عمر تا کي کذابي و ادعاهاي بياساس؟؟ ************ «ايا نماز خواندن او پشت ان دو خليفه پذيرفتني است که نماز جز از پشت سر مسلمان ومتقي جايز نيست» بنده از شمايي که چنين مطالبي پايه و اساس عقايد شما است تعجب ميکنم که چرا به نماز خواندن حضرت امير المومنين علي (عليه السلام) استناد ميکنيد. مگر شما عقيد نداريد که : http://quran.al-islam.com/Tafseer/DispTafsser.asp? l=arb&taf=KORTOBY&nType=1&nSora=4&nAya=59 (تفسير قرطبي) «وتولية الإمامة والحسبة ; وإقامة ذلك على وجه الشريعة . وإن صلوا بنا وكانوا فسقة من جهة المعاصي جازت الصلاة معهم , وإن كانوا مبتدعة لم تجز الصلاة معهم إلا أن يخافوا فيصلى معهم تقية وتعاد الصلاة » پس بنا بر عقيده شما ميتوان پشت امام گناه کار و عاصي نماز خواند. حتي اگر بدعتي هم در نماز بياورد بنا بر عقيده شما از سر تقيه ميتوان به او اقتدا کرد. ************************* «ايا مشاور شدن ان دو خليفه از حضرت علي پذيرفتني است » آيا مشاور دادن حضرت يوسف (عليه السلام) به حاکم کافر مصر پذيرفتني است؟؟ ************************ «ايا بنکاح دادن دختر خود به عمر که در نزد شما منافق وکافر ومرتد است از حضرت علي پذيرفتني است؟» اولا از ديدگاه ما «کفر» عمر کفي باطني بوده است و او کفرش ار ظاهر نکرد و منافق باقي ماند. گرچه احتمالا اگر حضرت باباشجاع الدين ابولو مجاهد اسلام (رحمة الله عليه) کمي تاخير کرده بود، کفر عمر ظاهر شده بود. از اين نظر شما بايد بسيار ممنون و سپاسگزار ابولولو سيف الله باشيد. دوما پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) با دو منافقه ازدواج کردند. چرا که منافق و منافقه نيز مسلمان محسوب ميشوند. «عسي ربه ان طلقكن ان يبدله ازواجا خيرا منكن مسلمات مومنات قانتات تايبات عابدات سايحات ثيبات وابكارا» به نص صريح قرآن در ايمان آن دو زن منحرف القلب خلال و نقص وجود داشت. سوما آيا عقد فرعون کافر با آسيه مومن (رحمة الله عليها) فضيليتي براي فرعون بود که براي فرعون زمان عمر نيز فضيليتي بيابيم؟؟؟؟ *************** «ايا اسم نهادن فرزندان خود بنام ابوبکر و عمر وعثمان پذيرفتني است ازحق فرزند نيست که پدر او رابهترين نام بنهد که دوست ما گفته به اين دليل که پيامبراسم فرزندش را قاسم نهاده بگوييد اسم کداميک از سرداران کفر قاسم بوده» پس نام قاسم در ميان کفار بوده است!!! ولي خوب ابوبکر و عمر سرداري هم نبودند!!!! راستي جناب طالب حق عمر چرا اين صفحه را نميخواني؟؟ http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=437 آيا جز اين است که هر گونه پاسخي عاجز هستي؟؟؟ *************** «ايا بيست وپنج سال سکوت در برابر ظلم وستم از حضرت علي پذيرفتني است کسي که در مقابل ظلم سکوت کند وبر عليه ظالم برنخيزد وبا ظالم همکاري کند کاملا شريک ظلم ميباشد» *** اولا سکوت ايشان سکوت در قيام مسلحانه بوده است. *** دوما مگر پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله) همان ابتداي کار در مقابل کفار مکه قيام مسلحانه کردند؟؟ حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) نيز چون رسول اکرم (صلي الله عليه و آله) صبر کردند تا گروهي آماده فرمانبري از ايشان شوند. سپس همانگونه که حضرت رسول اکرم(صلي الله عليه و آله) به سران کفر حمله کردند ايشان به سران نفاق حمله بردند. *** سوما حضرت امير المومنين علي (عليه السلام) اگر ميخواستند با ظلم ظالمان همکاري کنند فقط يکبار فرماندهي يک از لشکرهاي کشورگشاي ايشان را قبول ميکردند!!!! ****** «و اکبر جهاد کلمة حق عند سلطان جائر» == احسنت!!! دقيقا بر همين اساس حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) عمر و ابوبکر را «خائن» و «غادر» و «آثم» و «کاذب» معرفي ميکرد!!! ****** «اگر .... که هيچ ارزشي ندارند» براي اثبات ظلم خلفا کتب اهل عمر کافي است: 1))) تبديل زکات عبادي به خراج اجباري توسط ابوبکر و قتل عام دهها هزار نفر 2))) غصب فدک 3))) قساوت و بيرحمي در ايران 4))) فساد بي سابقه در دربار عثمان که منجر به شورش مردم ستمديده و مظلوم بر عليه او شد. ********** «و اگر اين اعمال را از حضرت علي نمي پذيريد پس قبل از خلفا حضرت علي ع را مواخذه کنيد که چرا چنين کرده است بعد خلفا را» کدام اعمال را؟؟؟؟ اينکه ايشان بزرگوارانه 25 سال منتظر همراهي مردم شدند؟؟؟ اينکه ايشان 25 سال منتظر شدند تا مردم متوجه شوند که خلافت ابوبکر و عمر و عثمان جز ظلم و بدبختي چيزي به ارمغان نميآورد؟؟؟ چون ايشان 25 سال متظر شدند تا مردم اندک اندک بيدار شوند و پي به اشتباه خود ببرند؟؟؟ اينکه ايشان بزرگوارانه براي حفظ خون مردم مسلمان از يک قيام مسلحانه طولاني اجتناب کردند؟؟؟ ************** «دوست عزيز اگر ما امروز کلمه لااله الاالله را ميخوانيم و خود را مسلمان ميدانيم به برکت ان عمر است که اسلام را به ما رساند» عمر اگر عرضه داشت اسلام را به کسي برساند به دو پسرش ميرساند که قاتل و جاني و شرابخوار و بيعت کننده با يزيد و معاويه نشوند!!!! *********** «اگر او ظالم وستمگر بود خداوند هرگز او را چنين قدرتي نمي داد که در يک زمان باتعداد کم وبا اسلحه معمولي دو امبراطور را بزانو در اورد» بنا بر اين منطق عمري چنگيز نيز «ظالم» و «ستمگر» نبود!!!!! *************** «اصحاب ....» بازهم دروغ گفتي؟؟؟ بازهم براي اصنامت فضيلت ساختي؟؟؟ کجاي اين آيه نوراني «...فانزل الله سكينته علي رسوله وعلي المومنين والزمهم كلمه التقوي وكانوا احق بها واهلها وكان الله بكل شيء عليما» در مورد همه اصحاب است؟؟؟؟ آيا چشمانت از ديدن کلمه «مومنين» عاجز است؟؟؟ «علي رسوله وعلي المومنين» «علي رسوله وعلي المومنين» «علي رسوله وعلي المومنين» البته شايد در آيات شيطاني که بر ابوبکر نازل شد آمده باشد «علي رسوله وعلي الاصحاب»!!!! از بنده به شما نصيحت آن آيات شيطاني را دور بيانداز و قرآن کريم را بخوان که نوشته است: «ولقد قالوا كلمه الكفر وكفروا بعد اسلامهم وهموا بما لم ينالوا» ****************** «بقول يک دوست اگر از صحابه رضوان الله عليهم چنين تجاوزي صورت گرفته پس چه بسا که شما از نوادگان (نوه هاي) انها باشيد پس به اجداتان احترام بگذاريد» اين دوست شما احتمالا شيطان رجيم و رفيقش عمر نبوده است؟؟؟؟ اين را بدان که همان خداوندي که محمد ابن ابوبکر را از ابوبکر خطا مادر پاک کرد ايرانيان را نيز از نجاست سربازان عمر پاک کرد!!!! اگر محمد ابن ابوبکر به اجداد پدرياش احترام کرد ايرانيان نيز به قوم چنگيز و عمر احترام خواهند گذاشت!!! **************** «از تاريخ تا اين حد بيخبر باشي تاحدود هزار سال همگي مردم ايران به مذهب اهلسنت بودند» عجب!!! اهل سنت بودند و محمود غزنوي ملعون آنها را قتل عام ميکرد؟؟؟؟ اهل سنت بودند تيمور آنها را از لب تيغ ميگذراند؟؟؟ اهل سنت بودند و سلاجقه آنها را قتل عام ميکردند؟؟؟؟ ******************** «تقريبا بعد از هزار سال شاه اسماعيل صفوي با زور شمشير انها رابدين شيعه گردانيد در تبريز مدت يک هفته 20هزارسني را قتل کرد ومردم طبس راقتل عام کردو دهها کتابخانه را باکتابهاي نفيس ناياب به اتش زد» اولا))) شاه اسماعيل صفوي (رضي الله عنه) اجتهاد کردند پس خطا کردند پس به جاي دو ثواب يک ثواب بردند دوما))) صحيح مسلم ( باب اطاعة الامراء و ان منعوا الحقوق» سوم))) دروغ نگو دروغگو!!! اين عمر بود که کتابخانه ها را نابود کرد!!! راستي کتب پزشکي دانشگاه و بيمارستان جندي شاپور کجا است؟؟؟؟ چرا از يونانيان ما اين همه کتب داريم ولي از داشمندان ايراني اثري نيست؟؟؟ **************** «اين تاريخ گواه است که تمام بزرگان ايران ازمولانا گرفته تاحافظ وسعدي ابوعلي سينا فردوسي ابو ريحان بيروني وعمر خيام همگي اهلسنت بوده اند» دروغ نگو دروغگو!!!! شما همين الان هم ابن سينا را تکفير ميکنيد!!! ابوريجان بيروني و حافظ هم که از تشيع بودند!!! *********************** «ايا رسول اکرم ص که معلم بشريت است پذيرفتني است که در مدت 23سال نتواند جز چند نفر انگشت شمار تربيت بدهد پس چطوري او رسول موفقي بوده است » همانگونه حضرت عبسي (عليه السلام) و حضرت موسي (عليه السلام) و ابراهيم (عليه السلام) و حضرت نوح (عليه السلام) جز عده معدودي يار ثابت قدم تربيت نکردند. موفقيت آنجناب به تعداد اصحاب مومن و متقي نيست!!! بلکه به درجه ايمان اصحاب مومني چون مالک اشتر (رحمة الله عليه) و سلمان فارسي (رحمة الله عليها) است. وانگهي آيا رسول اکرم (صلي الله عليه و آله) از سفر پر مشقت خود به يثرب با موفقيت ياد نکردند؟؟؟ ايشان چند يار تربيت کردند در آن سفر؟؟؟ فقط يکي!!! ************** «هيچ عالم سني چنين فتوي نمي دهد اما در هر مذهب افراد متعصب هست خود شما مگر از چنين علما متعصب کم داريد که فتوي حلال بودن خون سني را ميدهند» بازهم دروغ گفتي عمري؟؟ چقدر دروغ!!! چقدر دروغ!!!! ******************* «دوست عزيز قاتل اصلي اهلبيت شيعه هستند » بله. شيعه بودند. ولي شيعيان ابوسفيان لعين و ملعون. http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=5043 ************************** «دوستي سوال کرده در کدامين هجوم مسلمين .... خلافت انها انجام گرفته اند» اينها فرمانده بودند؟؟؟؟ منظورت از فرماندهي اطاعت بزرگاني چون ابودجانه است؟؟؟ دوما اول مرتد و منافق خود اين سه خليفه غاصب بوده اند!!! چگونه ميتوانند ادعاي فرماندهي مسلمين را داشته باشند. ****************** خوب جناب طالب حق عمر گفتي «در زمان خلافت آنها». پس شما عقيده داريد که ابوبکر و عمر خليفه رسول اکرم (صلي الله عليه و آله) هستند؟ بله؟؟ ميشود بفرماييد چگونه ممکن است ابوبکر خليفه عالمترين بشر يعني حضرت رسول اکرم (صلي الله عليه و آله) باشد و از علم بهره اي نبرده باشد؟؟؟؟ علم اين ابوبکر چقدر بود؟؟؟ آيا از او 50 صفحه مطلب نقل شده است؟؟ آيا عمر و ابوبکر حتي يک شاگرد تربيت کردند؟؟؟؟ آيا اين دو حافظ قرآن بودند؟؟؟؟ «ومن لم يحكم بما انزل الله فاوليك هم الظالمون» «ومن لم يحكم بما انزل الله فاوليك هم الفاسقون» «ومن لم يحكم بما انزل الله فاوليك هم الكافرون» جناب طالب حق حکم شمشير کشيدن براي اخذ زکات و کشتن افرادي که زکات ندهند و به زندان انداختن فرزندان و زنان آنها را در «قرآن» به بنده نشان دهيد. يا علي |
240 |
نام و نام خانوادگي: طالب حق -
تاريخ: 31 ارديبهشت 89
جناب momen abdullah پيش ارباب خرد، مايه ايمان ادب است لاجرم پيشه مردان سخندان ادب است بي ادب را به سماوات بقا منزل نيست در سماوات بقا منزل مردان ادب است دامن عقل و ادب گير که در راه يقين بر سر گنج وجود تو نگهبان ادب است آدميزاده اگر بي ادب است آدم نيست فرق در جنس بني آدم و حيوان ادب است عاقبت هر چه کند خواجه پشيمان گردد آنکه از وي نشود هيچ پشيمان ادب است کردم از عقل سؤالي که بگو ايمان چيست؟ عقل در گوش دلم گفت که ايمان ادب است چشم بگشا و ببين جمله «کلام الله » را آيه، آيه همگي معني قرآن ادب است |
241 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 01 خرداد 89
جناب طالب حق اين اشعاري که نوشتهايد از عمر است يا ابوبکر؟ لطفا به جاي آنکه از اشعار ديگران استفاده نماييد، اگر شعري و يا چند صفحه مطلب عقلي و علمي از عمر و ابوبکر داريد براي ما ذکر فرماييد!!! ولي آيا عمر و ابوبکر عرضه شعر سرودن هم داشتند؟؟ وانگهي بنده توجه شما را به چند آيه نوراني از قرآن که مطابق حال اصنامتان است جلب ميکنم: «هماز مشاء بنميم» «مناع للخير معتد اثيم» «عتل بعد ذلك زنيم» توجه فرماييد که چگونه خداوند عظيم و اعلي از کفار ياد ميکند!!! شما که نعوذبالله نميخواهيد بفرماييد که خداوند کريم «بي ادب» است؟؟ (استغفر الله) آنجا که بيان حقيقت لازم باشد و ضروري بايد حقيقت را گفت. چنانچه حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) در مورد عمر و ابوبکر سفاک فرمودند: «غادرا و خائنا و آثيما و کاذبا» ******* خوب جناب طالب حق نگفتي چرا به حضرت بابا شجاع الدين ابولولو مجاهد اسلام (رحمة الله عليه) چنين توهين هاي بيشرمانهاي کردي؟؟؟ مگر شما با قرآن کريم دشمني داريد که فرموده است: «ولا تنابزوا بالالقاب بيس الاسم الفسوق بعد الايمان» پس چرا از خداوند متعال شرم و حيا نميکني و سيف الاسلام ابولولو (رحمة الله عليه) را «مجوس»ميخواني؟؟؟؟ يا علي |
242 |
نام و نام خانوادگي: عبدالله -
تاريخ: 02 خرداد 89
... ربّ أعوذ بك من همزات الشياطين(المؤمنون97) به:231 نام و نام خانوادگي: طالب حق - تاريخ: 27 ارديبهشت 89 پرسيدي: "وظيفه حضرت علي عليه السلام چه بود او چه بايد ميکرد؟" جواب: وظيفه حضرت علي عليه السلام را تو تعيين نميكني، بلكه مافوقش [=رسول الله صلي الله عليه وآله] معيّن فرموده بود [يا علي اگر ياوراني يافتي حق خود را طلب كن وگرنه هارون براي تو بهترين أسوه است] پس مؤدبانه اينست كه بپرسي: حضرت چه كرد؟ نه اينكه به ساحتش جسارت كرده و بگوئي: "او چه بايد ميکرد؟" پرسيدي: "ايا بيان فضايل وخوبي وبزرگواري ان دو خليفه در نهج البلاغه از حضرت علي عليه السلام پذيرفتني است" جواب: يكي از حضرت علي عليه السلام پرسيد: شما كه خلافت عمر را قبول نداشتي چرا وقتي بر جنازه اش حاضر شدي، گفتي دوست داشتم خدا را با أعمال عمر ملاقات كنم؟ حضرت پاسخ داد: منظور من از اين سخن تأييد عمر نبود بلكه اگر ذكيّ بودي ميفهميدي كه بسيار مايلم حال عمر را با اين أعمالي كه دارد در پيشگاه خداي متعال ببينم. پرسيدي: "ايا در چنيين صورت بيعت او با ان دو خليفه پذيرفتني است که با بيعت خود انها را تاييد کرده" جواب: چه كسي گفته بيعت[آنهم با آن أوصاف] مساوي با تأييد است؟ تأييد أمري قلبي است نه [تسليم شدن/كوتاه آمدن] ظاهري! اگر سربازي رفته باشي ميداني وقتي دشمن شبيخون زده، با تفنگِ پُر بالاي سرت بايستد، راهي جز تسليم شدن نيست؛ و هيچ عاقلي نميپذيرد كه اين تسليم شدن، همانا تأييد است؛ حتي كمتر از اينهم تأييد نيست، آيا برايت پيش نيامده كالائي را گرانتر از قيمت واقعي اش از روي ناچاري/كراهت بخري؟! آيا در اينصورت، خريدت نشانه تأييد [ارزش/كيفيّت] آنست؟! پرسيدي: "ايا نماز خواندن او پشت ان دو خليفه پذيرفتني است که نماز جز از پشت سر مسلمان ومتقي جايز نيست" جواب: كلام الله المجيد فرموده:...و اركعوا مع الراكعين(البقرة43)=با ركوع كنندگان ركوع كنيد؛ ولي نفرموده بايد به ركوع كنندگان إقتداء كنيد. تو چطور بخودت إجازه ميدهي كاري را كه خداي متعال واجب نفرموده به أميرالمؤمنين عليه السلام تحميل كني؟! پرسيدي: "ايا مشاور شدن ان دو خليفه از حضرت علي پذيرفتني است" جواب: أوّلاً: پذيرفتني بودن/نبودنِ مشورت خواهي "ان دو خليفه از حضرت علي" عليه السلام را بايد از آنان بپرسي نه از حضرت؛ چون هيچ عاقلي از مشورت دهنده نمي پرسد چرا مشورت ميدهي؟[چون خواهد گفت: نپرسد تا نگويم؛ وانگهي همه دعوي من نسبت به خلافت بر سر مقام إمامت و هدايتگري منست، آنوقت إنتظار داري وقتي موقعِ انجامش رسيد و جاهلي بمن رجوع كرد، تكليف إلهيم را زيرپا گذاشته، هدايتش نكنم؟] بلكه از مشورت خواهنده ميپرسند: چرا با مشورت خواهي از كسيكه قبولش نداشتي و كنارش زدي، خودت و پيروانت را خفيف كردي؟ آن خصومتت كجا و اين مشورت خواهيت كجا؟! اگر إقرار ميكني لو لا علي لهلك العمر پس چرا خودت را از او پيش انداخته اي؟! ثانياً: "ان دو خليفه" براي دنيا(=بقاي ملكشان) مشورت خواستند و أميرالمؤمنين عليه السلام براي زنده نگهداشتن دين[خداي متعال] مشورت داد. پرسيدي: "ايا بنکاح دادن دختر خود به حضرت عمر که در نزد شما منافق وکافر ومرتد است از حضرت علي پذيرفتني است" جواب: أوّلاً: "بنكاح دادن" نبود بلكه بزورِ تهديد و تعدّي بنكاح گرفت[مثَلي ميگويد: بمرگ بگير تا به تب راضي شود، يا گويند: 100چو آمد 90هم نزد ماست] كسيكه از قتلِ دختر پيامبر إبائي ندارد، از غصبِ نوه اش نمي هراسد ثانياً: در دين إسلام زن عَرضه نميشود بلكه خواستگاري ميشود؛ پس صحيح اينست كه از عمر بپرسي چرا دخترِ خصم را گرفتي نه از حضرت علي عليه السلام، كه چرا دخترت را به خصم دادي؟ ثالثاً: گيرم سفيهي از روي سفاهت، پيشنهادِ إزدواج 2خصم آنهم با إختلاف 50سال سنّ را به عمَر داده بود، إنصاف و مروّتِ پيشنهادشونده كجا رفته بود؟[مثلي گويد: درِ ديزي بازست، حيايِ گربه كجاست؟] رابعاً: صفات مذكوره["منافق وکافر ومرتد"] را خودِ عمر از قول طرفِ مقابلش به ديگران گوشزد كرده، لذا اگر از اينبابت گلايه اي هست، متوجّه إقرار كننده است نه طرفِ دعوي. پرسيدي: "ايا اسم نهادن فرزندان خود بنام ابوبکر و عمر وعثمان پذيرفتني است ازحق فرزند نيست که پدر او رابهترين نام بنهد" جواب: أوّلاً: رابع در نامه اش به أميرالمؤمنين عليه السلام نوشت: ...يكي از خواص و نزديكانت كه به او إطمينان داري برايم خبر آورده كه تو به شيعيان و أفراد معتمدت كه چه معتمدين بدي هم هستند گفته اي كه: من إسم 3تا از پسرانم را أبوبكر، عمَر، عثمان گذارده ام؛ پس هرگاه شنيديد كه بر يكي از أئمه ضلالة رحمت ميفرستم بدانيد كه رحمت را براي فرزندان خودم قصد كرده ام. ثانياً: "بهترين نام" يعني اينكه إسم فرزندش معناي خوبي داشته باشد؛ و "عمر" هم بگواهيِ قاموسِ لغات، معناي بدي ندارد. ثالثاً: چرا "به حضرت عمر" توهين ميكني؟! مگر پدرش إسم بدي بر او نهاده؟ پرسيدي: "ايا بيست وپنج سال سکوت در برابر ظلم وستم از حضرت علي پذيرفتني است" جواب: أوّلاً: سكوت نكرد بلكه: قال يا قوم إنّي لكم نذير مبين(2) أن اعبدوا الله و اتّقوه و أطيعون(3) ولي چون به عهد رسول و خدا پشتِ پا زدند؛ قال ربّ إنّي دعوت قومي ليلاً و نهاراً(5) فلم يزدهم دعائي إلاّ فراراً(6) و إنّي كلّما دعوتهم لتغفر لهم جعلوا أصابعهم في آذانهم و استغشوا ثيابهم و أصرّوا و استكبروا استكباراً(7) ثمّ إنّي دعوتهم جهاراً(8) ثمّ إنّي أعلنت لهم و أسررت لهم إسراراً(9) به عامّة فرمود: ما لكم لاترجون لله وقاراً(13) وقتي حركت مثبتي از آنان نديد، بخدا عرض كرد: ... ربّ إنّهم عصوني و اتّبعوا من لّم يزده ماله و ولده إلاّ خساراً(21) و مكروا مكراً كبّاراً(22) ... و قد أضلّوا كثيراً و لا تزد الظّالمين إلاّ ضلالاً(24نوح) ثانياً: كسيكه راضي شود 25ساعت "در برابر ظلم وستم" سكوت كند، لابد به بيشتر از آن هم رضايت ميدهد[مثَلي گويد: آب كه از سر گذشت، چه 1وجب چه 100وجب] ثالثاً: دستِ پيش گرفتنت مانع از اين سؤالِ آزادگانِ تاريخ نخواهدشد كه: آنها چرا "حضرت علي" عليه السلام را خانه نشين و وادار به سكوت كردند؟ عجبا كه از مستضعف ميپرسي چرا 25سال سكوت كردي ولي از كسيكه او را به إستضعاف كشيد نميپرسي چرا أميرالمؤمنين عليه السلام را ذليلتر از أسيرالمسلمين كردي؟! رابعاً: إقرار به "ظلم وستم" كردي ولي نگفتي چرا به وصيّ رسول الله صلي الله عليه وآله "ظلم وستم" كردند؟ گفتي: "کسي که در مقابل ظلم سکوت کند وبر عليه ظالم برنخيزد وبا ظالم همکاري کند کاملا شريک ظلم ميباشد و اکبر جهاد کلمة حق عند سلطان جائر" جواب: سؤال ما هم از عامّة دقيقاً همين است كه چرا "در مقابل ظلم سکوت" كردند؟ چرا "بر عليه ظالم" برنخاستند؟ چرا "با ظالم همکاري" كردند؟ چرا "شريک ظلم" شدند؟ آن مجاهدين بدر و أحد كجا رفتند؟ مگر "اکبر جهاد کلمة حق عند سلطان جائر" نبود؟! گفتي: "اگر او ظالم وستمگر بود خداوند هرگز او را چنين قدرتي نمي داد" جواب: "خداوند" به چنگيز و هيتلر و ... هم "چنين قدرتي" داد، آيا قدرت حقانيّت مي آورد؟! يا -العياذبالله- "خداوند" شريكِ جُرم آنهاست؟! الآن هم صهيونيسم قدرت فائقة در سرزمين فلسطين است، پس حقّ است؟! شايد بهمين خاطر است كه هيچكدام از جانبركفانِ وهّابي، خودش را در تلّ أبيب منفجر نميكند؟ گفتي: "خداوند ميفرمايد ما انها را به حقيقت تقوا و پرهيزگاري ملزم ساختيم" جواب: اينكه "خداوند" آنها را ملزم ساخت درست، أمّا اينكه آيا به إلزام "خداوند" گردن نهادند؟! إدعائي است كه بايد إثبات كني. آيا "عمر" تقواي زباني داشت؟[آيا خوشزبان بود؟] آيا تقواي أخلاقي داشت؟ [آيا نرمخو بود؟] آيا تقواي ترك محرمات داشت؟[آيا توانست عادتهاي جاهليش را براي هميشه كنار بگذارد؟] گفتي: "بقول يک دوست اگر از صحابه رضوان الله عليهم چنين تجاوزي صورت گرفته پس چه بسا که شما از نوادگان (نوه هاي) انها باشيد پس به اجداتان احترام بگذاريد" جواب: از آن "يك دوست"ات بپرس: خداي سبحان كه در كلام الله المجيد از زنان بعض أنبياء(عليهم السلام) بد گفته، چرا حرمت بندگان صالحش را نگه نداشته؟ به آن "يك دوست"ات بگو: هرگاه در موردش "چنين تجاوزي صورت گرفت" اين حقيقتِ تلخ را كتمان كرده و هيچ گِله و شكايتي بهيچكس نكند چون إحترامِ عزيزانش ضايع ميشود. بحث اين نيست كه تجاوزگري، از جانب چه مقامي و درموردِ چه كساني صورت پذيرفته[تا با مصلحت انديشي، از قضيه إغماض شود] بلكه پرسش اينست كه بالأخرة تجاوزگري خوب است يا بد؟ گفتي: "شاه اسماعيل صفوي با زور شمشير انها رابدين شيعه گردانيد" جواب: لابد "عمر" با زور پنبه آنها را به دين عامّة گردانيده بود! گفتي: "دهها کتابخانه را باکتابهاي نفيس ناياب به اتش زد" جواب: تاريخ ميگويد اين "عمر" بود كه گفت حسبنا كتاب الله و با اين إستدلال كه آنچه در غير از كتاب خدا نوشته شده يا موافق قرآن است كه دراينصورت كلام خدا بر آن سر است و با وجود قرآن به آن كتاب نيازي نداريم، پس سوزانده شود؛ يا اينكه مخالف كلام الله است كه بايد سوزانده شود! خلاصه بدستور "عمر" كتابخانه هاي ايران و مصر را سوزاندند؛ ولي يك شيرپاك خورده اي زهره نكرد كه بپرسد: حكمِ واحد براي 2چيز متضادّ را از كجا إستنباط كردي؟ اين كلامِ خدا چيست كه نه موافق را برميتابد ونه مخالف را؟ مگر در قرآن چه چيزي نوشته شده كه موافق و مخالف را ميسوزاند؟[بقول معروف بيرونش دشمن مان را ميسوزاند و درونش ما را] گفتي: "تمام بزرگان ايران ازمولانا گرفته تاحافظ وسعدي ابوعلي سينا فردوسي ابو ريحان بيروني وعمر خيام همگي اهلسنت بوده اند" جواب: أوّلاً: اينها تمام بزرگان ايران نيستند. ثانياً: اينها مربوط ممالك إسلامي اند چون آنروز برخلاف امروز ايران و غيرايراني دركار نبود، هيچيك از اين دويلات انگليسزاده هم، زاده نشده بودند. ثالثاً: خدا را شكر كه تمام بزرگان ايران أهل سنّت بوده اند، نه أهل بدعت؛ البته أوّلي و آخري جزو عامّة بوده، وسطي هم شديداً ملّي گرا بوده است كه بدرد إستدلالت نميخورد! رابعاً: ما خورشيد و ماه و ستارگان درخشاني[14معصوم] داريم كه از آنها تبعيّت ميكنيم نه از شُعرائي كه يتّبعهم الغاوون(الشعراء224) گفتي: "اگر رسول الله ادم خوبي ميبود صحابه و اطرافيانش ادم خوبي ميبودند" جواب: أوّلاً: صد البته كه رسول الله(صلي الله عليه وآله) نه تنها آدم خوبي بود كه سيدّ و سرور تمام خوبانِ عالمين بود؛ أمّا -العياذبالله- از خداي متعال كه بالاتر نبود! إستدلال مفتضح تو آدم را به كفرگوئي ميكشاند چون برطبقِ آن ميتوان گفت اگر الله(سبحانه و تعالي علوّاً كبيراً) خدايِ خوبي بود همه بندگانش آدم خوبي ميبودند![أستغفرالله ربّي و أتوب إليه] ثانياً؛ سؤال: 1-اگر اينطور است كه تو ميگوئي پس خداي متعال جهنّم را چرا آفريده؟ 2-سوره ي منافقون در مورد چه كسانيت؟ آيا مصاديق منافقين در زمره أصحاب، بودند يا در زمره مشركينِ قريش؟ و يا در كشورهاي دوردست؟! گفتي: "ايا رسول اکرم ص که معلم بشريت است پذيرفتني است که در مدت 23سال نتواند جز چند نفر انگشت شمار تربيت بدهد پس چطوري او رسول موفقي بوده است " جواب: أوّلاً: أبوالبشر الثّاني و أوّل أولوا العزم من الرّسل[=حضرت نوح علي نبيّنا وآله و عليه السلام] 950سال إرشاد كرد ولي بنا بفرموده قرآن المجيد زن و فرزندش از بَدان بودند؛ با اين إستدلالِ شما [كه هرچه منطق است باطل كرده و مستحقّ جايزه نوبر است] نمره عملكرد حضرتش صفر ميشود چون -نعوذبالله- حتي عُرضه هدايتِ خانواده خودش را هم نداشته! ثانياً: مگر إيمان دانه اي يا كيلوئي است كه سرشماري ميكني؟ إيمان كيفيتي متعالي از إسلام است كه فقط به عاملين به أحكام خداي متعال ميرسد نه به بدعتگذاران و شكنندگان أحكام قرآن و رعايت نكردگان خطوط قرمز و محرماتِ آن. ثالثاً: إسلام بنياداً با كثرت گرائي مغاير است و أساساً براي دعوت بندگان خدا از عبادت غير خدا[منجمله أكثريّت/مردمسالاري] به عبادتِ خدا[خداسالاري] آمده[مگر شعار كشورگشايانِ صدر إسلام اين نبود، پس چرا وقتي خرشان از پل گذشت، غيرعرب را موالي ناميدند؟] إسلام دينِ كيفيّت است و گرنه كميّت كه قبلاً موجود بود؛ إسلام ميخواهند از كميّت، كيفيّت بسازد؛ براي همينست كه سراسر قرآن المجيد محشون از هجو أكثريّت و مدح أقليّت است. إدعا كردي: "خود شما مگر از چنين علما متعصب کم داريد که فتوي حلال بودن خون سني را ميدهند" سؤال: لطفاً جهت جلوگيري از افتادن أمثال اين بنده در دام "چنين" علمائي، براي نمونه لاأقل يكي را نام ببر[چو مي بيني كه نابينا و چاهست * اگر خاموش بنشيني گناهست] گفتي: "علماي ما حتي خون کافر را تا باتو نجنگيده حلال نمي دانند" جواب: لابد آن زن و كودك و پيراني را كه در جايجايِ بلاد إسلامي بخاك و خون ميكشيد كفّاري هستند، در حال جنگ؟! إدّعاكردي: "قاتل اصلي اهلبيت شيعه هستند انها بودند که با فرستادن صدها نامه از سيدنا حسين رضي الله عنها خواستند که به کوفه بيايد ما از تو حمايت ميکنيم وبا توبيعت ميکنيم و وقتي او را به صحراي کربلا کشانديد و او را بدست لشکريان پليد يزيد داديد" جواب: أوّلاً: خود "سيدنا حسين رضي الله عنه" خطاب به آن ناكسانِ ناكث فرمود: يا شيعة آل أبي سفيان! إن لم يكن لكم دين و لا تؤمنون بيوم الحساب فكونوا في دنياكم أحراراً؛ پس 1-آنها شيعة بودند ولي نه شيعة ي علي عليه السلام بلكه شيعة أبوسفيان 2-شيعيان أبوسفيان دين نداشته و معاد را باور نداشتند 3- آن خسرالدنيا و الآخرة ها، از آزادمردي هم بوئي نبرده بودند. ثانياً: آن نامردها وقتي شنيدند إمام حسين عليه السلام در مكّه است، بخيال اينكه بر خليفة ناحقّ خروج كرده برايش نامه نوشتند؛ أمّا سؤال اينست كه جز يزيد ملعون چه كسي باعث فرار شبانه حضرت از مدينه جدّش و پناه بردنش به حرم أمن إلهي بود؟ چرا مثل أوّلي و دوّمي تأييد زوركي ميخواست؟[ببين چقدر باطل براي أهلش آشكار است كه براي أخذ تأييدِ -ولو ظاهريِ- حقّ، از توسّل به هر زر و زور و تزويري إباء ندارند] چرا حرم أمن خدا(سبحانه) را براي فرزند رسول خدا(صلي الله عليه وآله) نا أمن كرد؟ چرا وقتي إمام حسين عليه السلام درخواست كرد كه يگذارند بهمراه أهل و عيالش از ممالك إسلامي خارج شود، راهزنانِ يزيد ملعون راه را بر فرزند صراط المستقيم بستند؟ چرا به زنان و كودكشان آب كه ندادند هيچ، ملعونين گلوي طفل 6ماهه اش را با تير 3شعبه پاره كردند؟ بأيّ ذنبٍ قتلت(التكوير9) ثالثاً: حضرت ختمي مرتبت فرمود: إنّ الحسن و الحسين سيّدا شباب أهل الجنّة شريح قاضي ات، فتوا داد: إنّ الحسين خرج من دين جدّه فعلي المسلمين قتله كداميك راستگو و سزاوار تصديق است؟! همان نامردهائيكه إدّعا كردي شيعةاند با همين فتوايِ كافرانه كفرانگيز، حرم رسول خدا صلي الله عليه وآله را سربرهنه بإسارت بردند. درست مانند إمروز كه مفتيهاي شما بهشت را به قاتل 7شيعة هديه ميكنند و شيرپاك خوردهاي نيست كه بپرسد اگر خودكشي و برادركشي اينهمه ثواب دارد چرا مفتيهايِ كنجِ عافيت نشين، گويِ سبقت از جوانانِ جاهلشان نمي ربايند؟! [مگر خداي متعال نفرموده: و السّابقون السّابقون(10) أولئك المقربون(الواقعة11)] آيا جهاد فقط براي نوجوانان است؟ و چرا نوجوان؟! رابعاً: كربلاي معلّي از سمت مدينة، حدأقل بمسافت دو روز راه، بعد از كوفه است؛ اگر إمام حسين عليه السلام قصد ديدار آن ملعونهاي نامرد[شيعة أبوسفيان] را داشت چرا آنرا پشت سر گذاشت؟ خامساً: اگر كوفيانِ بي دين، شيعة بودند پس مختار ثقفي كه همه آن خائنين را به اندكي از سزاي أعمالشان رسانيد، كه بود؟ خجالت نكش بگو فرستاده يزيد بود كه از لعنش ميسوزي. و أعوذ بك ربّ أن يحضرون(المؤمنون98) |
243 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 02 خرداد 89
با سلام برادر عزيز جناب عبدالله عالي بود اجرت با خدا . يا علي |
244 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 03 خرداد 89
جناب عبدالله اجرک مع السيدة النساء العالمين (سلام الله عليها). خدواند سبحان حزاي خير دهاد تو را که از آقا رسول الله (صلي الله عليه و آله) دفاع کردي. فقط خواستم يکي از دلايل ديگري که حضرت مولي الموحدين علي (عليه السلام) نام فرزندشان را «عثمان» نهادند در اين صفحه به شما نشان دهم: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=17 در اين صفحه برادري از برادران ما که نامش «عمر» است به مذهب حقه تشيع مشرف شده است. امروزه اگر شخصي ايشان را «عمر» صدا بزند ايشان به جاي سوختن و ناراحتي با خود خواهند گفت:«همان که پسر علي ابن ابيطالب (عليه السلام) را عمر صدا ميزد مرا نيز عمر ميخواند»!!! در واقع خواست خدا اينگونه بوده است که افرادي که امروزه به تشيع تشرف پيدا ميکنند و گاها نامشان عمر و عثمان و ابوبکر است، دچار نفرت از خود نشوند و در آرامش رواني باشند، چرا که نيک ميدانند اسم آنها عمر و عثمان و ابوبکر است چون شيعيان صاحب واقعي اين اسامي هستند. ********* آري. اسم اون دو تا جبت و طاغوت بود، خيلي بيجا کردند که اسامي ابوبکر و عمر را غصب کردند. يا علي |
245 |
نام و نام خانوادگي: طالب حق -
تاريخ: 04 خرداد 89
باسلام جناب عبدالله خلفا رضوان الله عليهم اجمعين از طرف برادارن اهل تشيع متهم به غصب خلافت و ندادن فدك به حضرت فاطمه سلام الله عليه و.........هستند سوال من از شما اينجاست که در چنيين صورت وظيفه حضرت علي عليه السلام چه بود او چه بايد ميکرد؟؟؟؟؟ جواب دادي که وظيفه حضرت علي عليه السلام را تو تعيين نميكني، من بخدا پناه مي برم که به خليفه راشده خودم وظيفه تعيين بکنم اما هر مسلماني در برابر مسلماني ديگر يا در برابر ظالمين وستمگران يا مرتدين و کفار يا در برابر دوست يا دشمن يا در برابر پدر يا مادر خلاصه در برابر هر انسان ديگر يک وظيفه اي دارد . من سوال کردم ايابيان فضايل اصحاب در نهج البلاغه و بيعت حضرت علي ع با خلفا واسم نهادن فرزندانش به اسم انها وازدواج دخترش با حضرت عمر رض و نماز خواندن پشت سر انها ومشاور شدن انها وسکوت25سال در برابر ظلم وستم انها از حضرت علي ع پذيرفتني است از نظرات شما معلوم شد که بنا بر زور وتهديد حضرت علي ع تسليم انها شده وحتي دختر خود که ناموس وغيرت هر شخص است بنا به تهديد به عقد عمر رض داده است که فرموده اي "بنكاح دادن" نبود بلكه بزورِ تهديد و تعدّي بنكاح گرفت[مثَلي ميگويد: بمرگ بگير تا به تب راضي شود، يا گويند: 100چو آمد 90هم نزد ماست اما دوست عزيز سوال ديگري پيش مي ايد که تمام انبيا و مرسلين مورد تهديد قرار ميگرفتند وحتي زده ميشدند واره کرده ميشدند وشهيد ميشدند اما کدام يک از انبياء تسليم تهديدات کفار ومنافقين و ظالمين گشتند يک نفر از انها را مثال بياوريد اگر واقعا در منطق اسلام چيزي بنام تسليم در مقابل منافقين و ظالمين وجود ميداشت چرا سيدنا حسين رضي الله عنه بکار نبست وحتي نوزادان شير خوار خاندان نبوت را قرباني کرد . رسول اکرم صلي الله عليه واله واصحابه وسلم چقدر مورد تهديد و اذيت وازار قرار گرفت ايا سر تسليم فرود اورد تن به خواست کفار ومشرکين داد. وقتي که اذيت و ازار کفار ومشرکين شدت گرفت و قصد شهادت انحضرت را کردند مجبور شد خانه وکاشانه خود را رها کند و به مدينه هجرت کند . چرا حضرت علي عليه السلام در مدينه بماند وبقول شما ذليلتر از يک اسير مسلمان باشد که شما فرمودي :ولي از كسيكه او را به إستضعاف كشيد نميپرسي چرا أميرالمؤمنين عليه السلام را ذليلتر از أسيرالمسلمين كردي؟! انها را شما کافر وظالم ميخواني از کافر وظالم امکان چنين ظلم وجود دارد نمي خواهد که از انها بپرسي بايد از امير مومنان اسدالله الغالب و فاتح خيبر پرسيد که شما چرا تن بچنين ذلت دادي چراهجرت نکرد چنانکه خداوند ميفرمايد:إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُواْ فِيمَ كُنتُمْ قَالُواْ كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الأَرْضِ قَالْوَاْ أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُواْ فِيهَا فَأُوْلَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءتْ مَصِيرًا ﴿97﴾ کسانى که فرشتگان (قبض ارواح)، روح آنها را گرفتند در حالى که به خويشتن ستم کرده بودند، به آنها گفتند: «شما در چه حالى بوديد؟ (و چرا با اينکه مسلمان بوديد، در صف کفار جاى داشتيد؟!)» گفتند: «ما در سرزمين خود، تحت فشار و مستضعف بوديم.» آنها ( فرشتگان) گفتند: «مگر سرزمين خدا، پهناور نبود که مهاجرت کنيد؟!» آنها (عذرى نداشتند، و) جايگاهشان دوزخ است، و سرانجام بدى دارند. ايا بعد از اين ايه ديگر عذري براي حضرت علي وجود داشت که در ميان صف کفار ومنافقين ومرتدين قرار بگيرد وحتي نتواند از ناموس وشرف خود دفاع کند وبزور تهديد يک مرتد با دخترش ازدواج کند ديگرچنين زندگي براي يک مرد غيور چه ارزشي دارد خوشا به مرگي که با عزت وشرف باشد حضرت علي ع بقول شما که عالم الغيب است او بايد ميدانست که قاتل من ابن ملجم است نه ابوبکر رض ونه حضرت عمر رض ديگر از چه چيز او ميترسيد أَلا إِنَّ أَوْلِيَاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿62﴾آگاه باشيد (دوستان و) اولياى خدا، نه ترسى دارند و نه غمگين مىشوند حضرت امام حسين رض بقول شما که عالم الغيب بود چگونه يک نفرعالم الغيب گول شيعه ابوسفيان را ميخورد اين چه علم غيبي است که ادم نداند که اين کسي که مرا دعوت نموده دوست است يا دشمن خوديست يا غير خودي کمي از عقل منطق خود بکار بگيريد حضرت عمر رض را به اتش زدن کتابخانه هاي ايران ومصر متهم کرديد اگر انها ميخواستند فرهنگ را از بين ببرند چرا اثار فرعونيان را در مصر و مجسمه هاي بودا در افغانستان را از بين نبردند که تا هم اکنون اثار فرعونيان در مصر وجود دارند و شايد قسمتي از مجسمه بودا را متشدين طالبان نابود کردند. هرچه به ذهنتان ميايد مينويسيدوهر که با عقايدتان موافق نشد بدترين اتهامات را به او ميزنيد بدون اينکه کمي قيامت را بياد بياوريد ونمي دانيد که اينها در اعمال نامه تان نوشته ميگردند که قران کريم ميفرمايد: مَا يَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ ﴿18﴾ انسان هيچ سخنى را بر زبان نمىآورد مگر اينکه همان دم، فرشتهاى مراقب و آماده براى انجام ماموريت (و ضبط آن) است حتي کارتان بدانجا کشيده شده که ايات منافقين را براي وَالسَّابِقُونَ الأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿100﴾پيشگامان نخستين از مهاجرين و انصار، و کسانى که به نيکى از آنها پيروى کردند، خداوند از آنها خشنود گشت، و آنها (نيز) از او خشنود شدند؛ و باغهايى از بهشت براى آنان فراهم ساخته، که نهرها از زير درختانش جارى است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و اين است پيروزى بزرگ! وبراي ياران رسول الله ايات منافقين را ميخوانيد که خداوند در باره انها چنين قضاوت کرده که ميفرمايد:ومي فرمايدمُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا ﴿29﴾ محمد (ص) فرستاده خداست؛ و کسانى که با او هستند در برابر کفار سرسخت و شديد، و در ميان خود مهربانند؛ پيوسته آنها را در حال رکوع و سجود مىبينى در حالى که همواره فضل خدا و رضاى او را مىطلبند؛ نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمايان است؛ اين توصيف آنان در تورات و توصيف آنان در انجيل است، همانند زراعتى که جوانههاى خود را خارج ساخته، سپس به تقويت آن پرداخته تا محکم شده و بر پاى خود ايستاده است و بقدرى نمو و رشد کرده که زارعان را به شگفتى وامىدارد؛ اين براى آن است که کافران را به خشم آورد (ولى) کسانى از آنها را که ايمان آورده و کارهاى شايستهانجام دادهاند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظيمى داده است. کساني را که خداوند فضل وبزرگي انها را چنين بيان ميکند چگونه به خود جرات ميدهيد و ايات منافقين را براي انها ميخوانيد گفتي: "اگر رسول الله ادم خوبي ميبود صحابه و اطرافيانش ادم خوبي ميبودند" جواب: أوّلاً: صد البته كه رسول الله(صلي الله عليه وآله) نه تنها آدم خوبي بود كه سيدّ و سرور تمام خوبانِ عالمين بود؛ أمّا -العياذبالله- از خداي متعال كه بالاتر نبود! إستدلال مفتضح تو آدم را به كفرگوئي ميكشاند چون برطبقِ آن ميتوان گفت اگر الله(سبحانه و تعالي علوّاً كبيراً) خدايِ خوبي بود همه بندگانش آدم خوبي ميبودند![أستغفرالله ربّي و أتوب إليه] استدلال تو هزار بار متضح تر از استدلال من است خداوند متعال بندگان را اختيار داده که خود خوب و بد را اختيار کنند ولي رسول الله اختيار داده نشده که با بدان همنشيني کند که خداوند ميفرمايد : وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا ﴿28﴾ با كسانى باش كه پروردگار خود را صبح و عصر مىخوانند، و تنها رضاى او را مىطلبند! و هرگز بخاطر زيورهاى دنيا، چشمان خود را از آنها برمگير! و از كسانى كه قلبشان را از ياد خود غافل ساختيم اطاعت مكن! همانها كه از هواى نفس پيروى كردند، و كارهايشان افراطى است. وبر عکس خداوند متعال رسول الله ص را امر ميفرمايد که:يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿9﴾ اى پيامبر! با کفار و منافقين پيکار کن و بر آنان سخت بگير! جايگاهشان جهنم است، و بد فرجامى است اگر اصحاب او منافق بودند چرا رسول الله حکم خدا را انجام نداد و با انها جهاد نکرد وبر انها سخت نشد وحتي از کنار خود انها را نراند که تا اخرين لحظه حيات رسول الله در کنارش بودند گفتي: "ايا رسول اکرم ص که معلم بشريت است پذيرفتني است که در مدت 23سال نتواند جز چند نفر انگشت شمار تربيت بدهد پس چطوري او رسول موفقي بوده است " جواب: أوّلاً: أبوالبشر الثّاني و أوّل أولوا العزم من الرّسل[=حضرت نوح علي نبيّنا وآله و عليه السلام] 950سال إرشاد كرد ولي بنا بفرموده قرآن المجيد زن و فرزندش از بَدان بودند؛ با اين إستدلالِ شما [كه هرچه منطق است باطل كرده و مستحقّ جايزه نوبر است] نمره عملكرد حضرتش صفر ميشود چون -نعوذبالله- حتي عُرضه هدايتِ خانواده خودش را هم نداشته! دوست عزيز بايد به راز اين پي ببري که چرا رسول اکرم که 23 سال تبليغ دين خداوند را انجام داد از حضرت نوح که 950 سال تبليغ دين خدا را انجام داد افضل تر است چونکه رسول الله ص توانست دهها هزار وبلکه صدها هزار اصحاب مخلص تربيت کند و هرچه انها از کار خير انجام دادند در اعمال نامه رسول اکرم ص نوشته خواهند شد ذلک فضل الله يوتيه من يشاء حضرت نوح عليه السلام وظيفه خود را بنحو احسن انجام داده او تعالي مختار است که راميخواهد هدايت کند يا نکند اصحاب رسول الله ص را مقايسه با هيتلر وچنگيز کردي هيتلر که بزرگترين ارتش دنيا را داشت وپيش رفته ترين سلاحها را داشتند ولي باز هم شکست خورد وسپاهيان چنگيز هم بيشمار بودند که فقط قسمتي از ايران را تصرف کردند ولي اصحاب رسول الله ص تا مرزهاي اروپا و چين پيش رفتند و اگر 10سال ديگر اختلافات را عبدالله بن سبا منافق يهودي در ميا ن مسلمين براه نمي انداخت امروز تمام دنيا مسلمان ميبود . يهوديان و منافقين به اين نتيجه رسيده بودند که اگر اسلام به همين نحو پيش برود در مدت کمتر از 10 سال تمام دنيا را تسخير خواهد کرد ونام کافر ويهود ونصاري در دنيا باقي نخواهد ماند و انها هر روز با هم مشوره ميکردند که چه کار کنيم تا مسلمين را نابود کنيم و انها ازموده بودند که با نيرو نظامي نمي توان مقابل مسلمين ايستاد تا اينکه در سال 34هجري عبدالله بن سبا به ظاهر ايمان اورد با تبليغ زنده شدن دوباره پيامبر اکرم ص و اينکه حضرت علي يگانه خليفه برحق است و حضرت عثمان غاصب خلافت است وکسانيکه او را برگزيده اند خلاف شرع عمل کرده اند دست بکار فتنه بر عليه کيان اسلامي شد وقتي او را از بصره مرکز تبليغش بيرون کردند به کوفه رفت وقتيکه از انجا رانده شد به شام رفت و چون از انجا توسط مردم رانده شد به مصر رفت و در سال 35هجري که بمصر رسيد چون در انجا گوشهاي شنوا يافت بعلت يهودياني که در انجا سکني گزيد از جمله سخنان او بمصريان اين بود عجيب است که ميگويند عيسي باز ميگردد اما حضرت محمد ص که از حضرت عيسي شايسته تر است بر نمي گردد او به اين ترتيب رجعت قدسيان را براي هوادارنش در مصر وضع کرد و به انها دستور داد نخست از بدگويي اميران خويش اغاز کنيد وبه کار امر بمعروف ونهي از منکر تظاهر کنيد تا مردم بشما متمايل شوند وبه اينکار دعوتشان کنيد و به اين ترتيب براي خود پيرواني را جمع اوري کرد ورياست انها را بعهده گرفت و در بصره سرکرده شورشيان حکيم بن جبله از قبيله عبدالقيس بود بلاخره سبب اختلافات در ميان مسلمين همين مرد منافق يهودي عبدالله ابن سبا بود که قصه اش خيلي دراز است تا منجر به شهادت خليفه مسلمين حضرت عثمان رض گشت واختلافات در ميان مسلمين شروع شد وچندين جنگ در ميان مسلمين در گرفت که قران کريم هم اشاره به ان کرده که فرموده وَإِن طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِن بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِن فَاءتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ ﴿9﴾ و هرگاه دو گروه از مؤمنان با هم به نزاع و جنگ پردازند، آنها را آشتى دهيد؛ و اگر يکى از آن دو بر ديگرى تجاوز کند، با گروه متجاوز پيکار کنيد تا به فرمان خدا بازگردد؛ و هرگاه بازگشت (و زمينه صلح فراهم شد)، در ميان آن دو به عدالت صلح برقرار سازيد؛ و عدالت پيشه کنيد که خداوند عدالت پيشگان را دوست مىدارد. إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿10﴾ مؤمنان برادر يکديگرند؛ پس دو برادر خود را صلح و آشتى دهيد و تقواى الهى پيشه کنيد، باشد که مشمول رحمت او شويد! خداوند هر دو گروه را مومن مي داند ما هم نمي توانيم جز انچه خداوند در باره انها قضاوت کرده قضاوت ديگري کرده باشيم دوستان من سوالات کساني را که منطقي باشند پاسخ ميدهم و من نمي توانم وقت خود را با هر سوالي که دور از عقل و منطق است تلف کنم موفق باشيد |
246 |
نام و نام خانوادگي: عبدالله -
تاريخ: 08 خرداد 89
... ربّ أعوذ بك من همزات الشياطين(المؤمنون97) 245 نام و نام خانوادگي: طالب حق - تاريخ: 04 خرداد 89 پرسيدي: "سوال من از شما اينجاست که در چنيين صورت وظيفه حضرت علي عليه السلام چه بود او چه بايد ميکرد؟" جواب: جوابت را قبلاً(242) داده بودم كه دقت نكردي پس دوباره ميگويم؛ در بحثِ وظيفه، 3ركن هست: 1مكلِّف(تكليفگر): الله تعالي و رسولش [صلي الله عليه وآله] 2مكلَّف(تكليفشده): سايرين 3تكليف(وظيفه/فريضه/واجب): مثلاً صلاة؛ حال اگر كسي ميخواهد تكليفش را بداند، إنّما صحيح اينست كه تكليف را از مصدر مُجازش أخذ كند، نه از جايِ ديگر [ازقبيلِ رأي و نظر خود/أمثال خودش كه همگي تحتِ عنوان سايرين اند] يعني براي دانستن نظر كسي، نميتوان به جائي/مرجعي/كسي غير از او رجوع كرد؛ پس در ما نحن فيه هم، تكليفِ أميرالمؤمنين[عليه السلام] را قبلاً رسول الله[صلي الله عليه وآله] يعني مقام مافوقش، معيّن كرده بود كه: يا علي اگر ياوراني يافتي كه حقّت را بگيري، قيام كن و إلاّ هارون أسوه خوبي براي توست؛ أميرالمؤمنين[عليه السلام] هم 3شبِ متوالي باخانواده محترمش به درب خانه تك تك أصحاب بدر و أحد رفته و از آنان كمك خواستند ولي جز 4تن حاضر به ياري حضرتش نشدند، در اينصورت: أوّلاً: چه ميتوانست بكند كه نكرد؟[چنانكه ميفرمايد: لا أمر لمن لا يُطاع=إطاعت نشده را جايِ فرمان نيست] ثانياً: بالعكس، سؤال، متوجهِ آن نامسلميني است كه با وظيفه نشناسي، عدم إجابت و تمرّد از ولي الله، حضرت[علي عليه السلام] را وادار به سكوت كردند؛ و اگر گِله و شكايتي هست، متوجهِ كسانيست كه تكليفشان را عمل نكردند نه متوجهِ كسي كه تكليفگر آنان بود؛ پس، صحيح اينستكه از مكلَّف بپرسي كه چرا به تكليفش عمل نكرد، نه از مكلِّف! ثالثاً: جائيكه رسول الله[صلي الله عليه وآله] را خداي متعال، تا همين قدر تكليف فرموده: 1-"... و إن تولّوا فإنّما عليك البلاغ و الله بصير بالعباد"(آل عمران20) 2-"فإن تولّوا فإنّما عليك البلاغ المبين"(النّحل82) 3-"فإن أعرضوا فما أرسلناك عليهم حفيظاً إن عليك إلاّ البلاغ ..."(الشّوري48) البته هرگز وصيّش را به چيزي بيشتر [از تذكّر وصيّتِ نبيّ مكرم صلي الله عليه وآله به خلافت حضرتش] مكلّف نميكند. گفتي: "هر مسلماني در برابر مسلماني ديگر يا در برابر ظالمين وستمگران يا مرتدين و کفار يا در برابر دوست يا دشمن يا در برابر پدر يا مادر خلاصه در برابر هر انسان ديگر يک وظيفه اي دارد" جواب: تكاليف مكلَّفين دربرابر موضوعات متنوّعي كه ذكر كردي مختلف است، مثلاً با دوستان مروّت با دشمنان مدارا. پرسيدي: "کدام يک از انبياء تسليم تهديدات کفار ومنافقين و ظالمين گشتند يک نفر از انها را مثال بياوريد" جواب: 1-حضرتِ هارون[علي نبيّناوآله و عليه السلام] در جوابِ مؤاخذة حضرتِ موسي[علي نبيّناوآله و عليه السلام] كه چرا درمقابل گوساله پرستي بني إسرائيل بتحريك سامريّ كوتاه آمدي؟ عرض كرد: اي فرزندِ مادرم، اين قوم مرا تضعيف كرده و كم مانده بود مرا بكشند، پس مرا دشمن شاد مكن و مرا درشمار قوم ستمگر قرار مده! "... قال ابن أمّ إنّ القوم استضعفوني و كادوا يقتلونني فلاتشمت بي الأعداء و لاتجعلني مع القوم الظالمين"(الأعراف150) 2-حضرت لوط[علي نبيّناوآله و عليه السلام] هم، درمقابل قوم لواطگر، بگفتنِ اين تمنّا إكتفاء نموده گفت: كاش براي مقابله با شما قدرتي داشتم يا ميتوانستم به پناهگاه محكمي پناه ببرم! "قال لو أنّ لي بكم قوّة أو آوي إلي ركن شديد"(هود80) و آيا غير از اين، چه ميتوانست بكند؟ گفتي: "اگر واقعا در منطق اسلام چيزي بنام تسليم در مقابل منافقين و ظالمين وجود ميداشت..." جواب: أوّلاً: إشتباه نشود، منطق إسلام زير بار زور رفتن نيست و بعكسِ آنچه ترسايان، [فقط]إدّعا ميكنند[كه اگر كسي به راستِ صورتت سيلي زد، چپ را بطرفش بگردان تا به آنهم سيلي بزند] أوّلين مقدّمه إسلام، لا إله... يعني نفيِ معبودهاي رايج غيرخدا[جلّ و علا] بود، و اين يعني جهاد با همه پرستشهاي غير توحيدي نه عزلت نشيني، أمّا بشروطها كه منجمله شروطش صدالبته، داشتنِ عِدة و عُدة است؛ چون "لايكلّف الله نفساً إلاّ وسعها ..."(البقرة286) ثانياً: دوّمين مقدّمه إسلام، ...إلاّ الله يعني إيمان به تنها خالق هستي و تسليم در برابر كلام الله[المجيد] و محمداً رسول الله است، يعني قبولِ رسالتِ حضرتِ ختمي مرتبت[صلي الله عليه وآله] ونه فقط إعتراف به رسالتش! و إنّما قبول، چنانست كه خدايِ سبحان فرمود: "و ماكان لمؤمن و لا مؤمنة إذا قضي الله و رسوله أمراً أن يّكون لهم الخيرة مِن أمرهم و مَن يعص الله و رسوله فقد ضلّ ضلالاً مبيناً(الأحزاب36) [يعني هيچ مرد و زن مؤمني را نرسد كه هرگاه خدا و رسولش به كاري فرمان دهند، براي آنان در كارشان إختياري باشد؛ و هركس خدا و رسولش را نافرماني كند قطعاً دچار گمراهيِ آشكارست] لذا وقتي نبي مكرّم[صلي الله عليه وآله] دستور به تأسّي از هارون را به حضرت علي عليه السلام [آنهم فقط براي حفظ نهال إسلام] داد، ديگر أميرالمؤمنين[عليه السلام] در سكوتش معذور بود؛ همچنانكه خودِ نبي مكرّم [صلي الله عليه وآله يعني همان كسيكه در جنگِ بدر پيشقدم بود] در حديبيّة صلح كرد؛ و همينطور بود صلح سبط أكبرش[يعني إمام حسن عليه السلام] پرسيدي: "چرا سيدنا حسين رضي الله عنه بکار نبست" جواب: برعكس، ايشان هم با فرارش بسوي مكة و پناه بردنش به حرم أمن إلهي، آنرا بكار بست، زيرا ايشان هدفي غير از گريز از زير بار زور[بيعت] رفتن، نداشت؛ همچنين ايشان از تكميل أعمال حجّ اش كوتاه آمد كه البته هدفي غير از حفظ حرمت خانه خدا و جلوگيري از حرمت شكني آن نداشت؛ همچنين ايشان دعوتنامه هاي بيشمار را ناديده گرفته، به كوفة نرفته و حتي از ماندن در بلاد إسلامي هم كوتاه آمده و راهِ هجرت به بلادِ دور را برگزيد؛ آيا اينهمه، نشانه اي از تسليم ندارد؟! گفتي: "حتي نوزادان شير خوار خاندان نبوت را قرباني کرد" جواب: أوّلاً: كسيكه كمترين إطّلاعي از شعائر إسلام داشته و نيز كمترين باوري به مسلمان بودنِ سبطِ أصغر رسول الله الأعظم[صلي الله عليه وآله وسلّم] دارد، چنين جسارتي نميكند؛ چون قرباني كردنِ إنسانها، در جاهليّت بوده كه دين مبين إسلام آنرا جنايتي مساوي با كشتنِ تمام إنسانها ميداند ["... مَن قتل نفساً بغير نفس أو فساد في الأرض فكأنّما قتل النّاس جميعاً ..."(المائدة32) ثانياً: كسيكه كمترين بهره اي از عقل و إنصاف داشته باشد چنين نسبت ناروائي را حتي به جاهلترين أفراد نميدهد كه نوزادش را به پيشگاه دشمنش قرباني! كند، تا چه رسد به سبط رسول الله[صلي الله عليه وآله] و سيّد شباب أهل الجنّة[عليه السلام] كه "نوزادان شير خوار خاندان نبوت را قرباني"! كند. ثالثاً: منقلب كردن پيشدستانه مسئله [براي رهيدن گريبان "انها" از پاسخگوئي به وجدان رو به بيداري بشر] كارساز نيست، زيرا هميشه ميپرسند: 1-چرا بجاي سؤال از مقتول از قاتل نميپرسي؟ كه "نوزادان شير خوار خاندان نبوت را" چرا كشتي؟ "بأيّ ذنب قتلت"(التكوير9) 2-اگر خلافت[غصبي] حقّ إلهي ات بود، إصرار بر تأييد عبداللهي ات چه بود؟ لابدّ بيعتِ حضرتش را براي عامّة فريبي و تحكيم پاي تختت ميخواستي. 3-برهمين سياق است ساير أعمالِ كسيكه "نوزادان شير خوار خاندان نبوت را" ميكشد؟ و توجيه! ميكند؟ 4-اينست مزدِ رسالتي را كه خداي متعال در قرآن المجيد به آن دستور داده؟ ["... قل لاّ أسئلكم عليه أجراً إلاّ المودّة في القربي ..."(الشّوري23) يعني اي پيامبر بگو بإزاي رسالتم از شما پاداشي نميخواهم مگر مودّت با خويشاوندانم] گفتي: "رسول اکرم صلي الله عليه واله واصحابه وسلم چقدر مورد تهديد و اذيت وازار قرار گرفت ايا سر تسليم فرود اورد تن به خواست کفار ومشرکين داد" جواب: بلي، 1-بقول خودت "وقتي که اذيت و ازار کفار ومشرکين شدت گرفت و قصد شهادت انحضرت را کردند مجبور شد خانه وکاشانه خود را رها کند و به مدينه هجرت کند" 2- ايشان مجبور شد با مشركين صلح نموده و از زيارتِ خانه خدا در آنسال محروم گشته و حتي از قيد رسول الله بودنش در صلحنامه، كوتاه بيايد. اگر اينها "سر تسليم فرود اورد"ن و "تن به خواست کفار ومشرکين داد"ن نيست، پس چيست؟! گفتي: "انها را شما کافر وظالم ميخواني از کافر وظالم امکان چنين ظلم وجود دارد" سؤال: نظر تو[صريحاً] درباره عملكرد آنها چيست؟ يا در اين گفته ات صادقي كه علي بن أبيطالب[عليه السلام] "امير مومنان اسدالله الغالب و فاتح خيبر" است و يا صادق نيستي؛ اگر صادق باشي، ديگر هيچ عقل و منطقي نمي پذيرد كه نقطه مقابل مثبت را منفي كه ندانسته هيچ، آنرا مثبت هم بداني! يعني حتي اگر بپذيريم كه هر كس مختارست ديني مخصوص بخودش داشته باشد، بازهم عقلاء -با تعجّب- خواهند پرسيد: مگر در شهر شما، قطبين آهنربا، هم-علامتند؟! كه طرفين دعوي را به يك اندازه ذيحق بداني؟! پرسيدي: "چراهجرت نکرد" جواب: أوّلاً: صَلاح خويش خسروان دانند و [گفتم كه] ما را نميرسد كه حضرتش را إستنطاق كنيم. ثانياً: هجرت مربوط به زمانيست كه خوفِ جان باشد [خوبست بدانيكه در دين مبين إسلام مجازاتِ جايگزين إعدام، نفيِ بلد(تبعيد) است] و تو خود گفتي: "وقتي که اذيت و ازار کفار ومشرکين شدت گرفت و قصد شهادت انحضرت را کردند مجبور شد خانه وکاشانه خود را رها کند و به مدينه هجرت کند"؛ پس اگر "قصد شهادت انحضرت" نبود، "انحضرت" هرگز "مجبور" نميشد "خانه وکاشانه خود را رها کند و به مدينه هجرت کند"؛ چون بيشتر عمر رسالتِ "انحضرت" در مكة سپري شد كه البته توأم با بدترين "اذيت و ازار کفار ومشرکين" بود. ثالثاً: خودِ حضرت علي[عليه السلام] ميفرمايد: "انها" گفتند كه اگر بيعت كني با تو كاري نداريم، و اگر قصد جانم را كرده بودند البته از خودم دفاع ميكردم چون حفظ جان[ولي الله] واجبست. گفتي: "ديگرچنين زندگي براي يک مرد غيور چه ارزشي دارد خوشا به مرگي که با عزت وشرف باشد" جواب: البته كه غيرت حضرت از همه "انها" بيشتر بود و البته كه "خوشا به مرگي که با عزت وشرف باشد" ولي وقتي جز 4نفر ياور نيافت اگر خودش را بكشتن ميداد، أوّلاً: مرگِ پوك در راهِ پاك را إنتخاب كرده بود؛ و آيا چنين كشته شدني مانع از تعرّضِ "انها" ميشد؟ كسيكه زنده اش دشمن را نترساند، إنتظار داري مرده اش بترساند؟! وانگهي، چنين مردني [كه پيشنهاد ميدهي] براي إسلام چه نفعي داشت؟ ثانياً: كسيكه نبيّ مكرم[صلي الله عليه وآله] درباره اش فرمود: ضربة علي في يوم الخندق أفضل مِن عبادة الثّقلين همان كسي بود كه وقتي عدوّ بر رخسار مباركش آب دهان انداخت براي إجراي حكم إلهي از إنتقام شخصي صرفنظر كرد؛ آيا آنروز عليل و ذليل بود؟! آيا -العياذبالله- بي غيرت بود؟! او همان كسي بود كه مثلِ رابعي، خواست، كشان كشان بردنش را به بيعت! بر او طعن كند كه حضرتش جوابداد: خواستي مرا ذمّ كني نفهميدي، مدحم كردي. [عجبا، ديدن همين صحنه مظلوميّتِ حيدر كرّار، كافري را مسلمان كرد ولي بعض مسلمين را تكان نداده و از خواب غفلت بيدار نميكند!] ثالثاً: كسيكه در خدمتِ سربازي اش زير پرچم رسول الله[صلي الله عليه وآله] إنتقام شخصي از دشمنش نميگيرد چطور راضي ميشود كه در زمان أميرالمؤمنين شدنش صلاح إسلام را فداي مسائل شخصي و خانوادگيش كند؟! رابعاً: چرا بجاي درس غيرت دادن به حيدر كرّار، به فرّار("انها") إشكال نميكني؟ كه: مرد، دست روي زن بلند نميكند! مسلمان، دست روي دختر پيامبرش دراز نميكند! خامساً: اگر حضرت علي[عليه السلام] مصالح عاليه إسلام را زير پا نهاده و خودش را بكشتن ميداد، ثاني بايستي ميگفت: لو لا چه كسي؟ لهلك العمر؛ پس واضح است تنزّل حضرت از حقّ إلهي اش [بنفع حفظ دين مبين] براي هركه بد شد، براي ثاني كه بد نشد! بلكه غنيمتي بزرگ بود. در واقع، دليل عمده اي كه سكوت حضرت را توجيه ميكرد، همانا بي لياقتي و بي تدبيري "انها" بود. گفتي: "حضرت علي ع بقول شما که عالم الغيب است" جواب: أوّلاً: بنده چنين سخني نگفته ام. ثانياً: علم غيب از حهاتِ بسياري[أشخاص، موضوع، أهميّت و أزمنه] نسبي است؛ مثلاً: 1-جريان ناتواني شاگردي حضرت موسي[علي نبيّناوآله و عليه السلام] از حضرت خضر[علي نبيّناوآله و عليه السلام] كه در آيات 78تا82 سوره مباركه كهف آمده [نكته اينكه فقط 5نفر از 124000پيغمبر أولوا العزم بودند كه فقط يكي با خدا حرف ميزد، و او همانست كه توان شاگردي نداشت] 2-در آيه شريفه 14 سوره مباركه سبأ آمده: "... فلمّا خرّ تبيّنت الجنّ أن لّو كانوا يعملون الغيب ما لبثوا في العذاب المهين" (سبأ14) يعني وقتي سليمان فرو افتاد براي جنّ ها آشكار شد كه اگر غيب ميدانستند، در آن عذاب خفّت بار، باقي نمي ماندند [كه اين علم غيب نداشتن آنها در واقع نام ديگر جهل آنانست به أمر حاضري كه موريانه ميدانست ولي آنها خبر نداشتند كه البته چندان أهميتي هم ندارد] 3-در آيه شريفه 22 سوره مباركه نمل آمده: "... فقال أحطت بما لم تحط به و جئتك مِن سباء بنباء يّقين" يعني هدهد به سليمان گفت: از چيزي آگاهي يافتم كه تو از آن آگاهي نيافته اي و برايت از سبأ، خبر درستي آورده ام. 4-إطّلاع يافتن نبيّ مكرم[صلي الله عليه وآله] از بسياري از أخبار گذشتگان و آيندگانست در برابر عدم إطّلاعش از قيام السّاعة. 5-در آيه شريفه 49 سوره مباركه هود آمده: "تلك مِن أنباء الغيب نوحيها إليك ماكنت تعلمها أنت و لا قومك مِن قبل هذا ..." يعني اين جزو أخبار غيبي است كه آنرا به تو [يا محمّد] وحي ميكنيم؛ كه پيش از اين نه تو آنرا ميدانستي و نه قومت ميدانستند[كه اكنون ديگر ميدانند] پس إطّلاع از چنين علومي -با اين گستره معنوي كه دارد و از موريانه و هدهد هم بر مي آيد- براي وصيّ خاتم الأنبياء[صلي الله عليه وآله] يعني وليّ الله و سيّدالأوصياء و حجّة الله علي خلقه كه سكّان هدايت كشتي أمّة إسلام اكنون بدست اوست، محال نيست. ثالثاً: بلكه خودِ رسول الله[صلي الله عليه وآله] در تأييد أعلميّت "حضرت علي"[عليه السلام] فرمود: أنا مدينة العلم و عليّ بابها فمن أراد المدينة فليأتها مِن بابها. گفتي: "او بايد ميدانست که قاتل من ابن ملجم است نه ابوبکر رض ونه حضرت عمر رض" جواب: البته كه مولود كعبة ميدانست كه در محراب مسجد كوفة و توسط إبن ملجم مرادي ملعون، در سحرگاه 19 ماه مبارك رمضان سنة 40 هجري، بفيض شهادت نائل خواهدشد. پرسيدي: "ديگر از چه چيز او ميترسيد" جواب: ما گواه داريم كه حيدر كرّار هرگز از كسي جز خدا نترسيد، آيا تو گواه داري كه حضرتش از فراريهاي أحد ترسيد؟ وقتي عمر بمظاهرت 300نفر شمشير بدست، بخانه حضرتش هجوم برده، حرمتِ خانه أهل بيت النبوّة[عليهم السلام] را زير پا گذاشت، أسدالله الغالب، عمر را بر زمين زده با مشت به دماغش كوبيده فرمود: اگر نبود وصيّت رسول خدا[صلي الله عليه وآله] بتو نشان ميدادم كه نميتواني بخانه علي بدون إذنش، وارد شوي [دست مريزاد]. گفتي: "حضرت امام حسين رض بقول شما که عالم الغيب بود چگونه يک نفرعالم الغيب گول شيعه ابوسفيان را ميخورد اين چه علم غيبي است که ادم نداند که اين کسي که مرا دعوت نموده دوست است يا دشمن خوديست يا غير خودي" جواب: أوّلاً: اين "حضرت امام حسين"[عليه السلام] نبود كه گول خورد بلكه اين عمر سعد ملعون بود كه گول خورد چون إبن مرجانة ملعون آخرتش را با وعده ملك ري از او گرفت ولي بعد از آغشتن دستش بخون سبط رسول الله[صلي الله عليه وآله] و سيّد شباب أهل الجنّة و سيّدالشهداء[عليه السلام] او را از دنياي خيالي اش محروم كرد [اللّهم العن أوّل ظالم ظلم حقّ محمدوآل محمد، و آخر تابع له علي ذلك؛ اللّهم العن العصابة الّتي جاهدت الحسين و شايعت و بايعت و تابعت علي قتله، اللّهم العنهم جميعاً؛ اللّهم العن من سمع ذلك فرضي به، مئة مرّة] ثانياً: اگر ذرة اي حبّ "حضرت امام حسين"عليه السلام در دل كسي باشد هرگز حاضر نميشود چنين نسبت ناروائي را به فرزندِ پيغمبر داده و بساحتش جسارت كرده بگويد: گول خورد! پس آن "رض" مزوّرانه را هم به لايقش بچسبان. پرسيدي: "اگر انها ميخواستند فرهنگ را از بين ببرند چرا اثار فرعونيان را در مصر و مجسمه هاي بودا در افغانستان را از بين نبردند" جواب: چون عمري كه با إعتقاد به حسبنا كتاب الله در كتابخانه اش بيش از يك كتاب نداشت و آنرا هم نصفه نيمه قبول نمود، از آثاري كه در قرن معاصر كشف گرديده اند، چه خبر داشت؟! گفتي: "شايد قسمتي از مجسمه بودا را متشدين طالبان نابود کردند" سؤال: آيا إنكار ميكني كه طالبان عمري اند؟! نصيحت كردي: "كمي قيامت را بياد بياوريد" جواب: چشم؛ ليكن اين آيه شريفه را هيچ ديده/شنيده اي كه ميفرمايد: "كبر مقتاً عندالله أن تقولوا ما لاتفعلون" (الصّف3) كسيكه حتي اندكي قيامت را بياد داشته باشد، حقّ و ناحقّ نكرده، دوغ و دوشاب/كاه و زعفران را يكجا نمي نشاند. گفتي: "وحتي از کنار خود انها را نراند که تا اخرين لحظه حيات رسول الله در کنارش بودند" جواب: أوّلاً: اگر فرستادن آن معمّرين به سپاه أسامة جوان، [كه از آنهم تمرّد كردند] دور كردن نيست، پس چيست؟ ثانياً: در كنارش بود تا بحضرتش جسارت و إهانتي را كه لايق خودِ خمّارش است بكند؟ و گستاخانه بگويد: إنّ الرّجل ليهجر يعني -العياذبالله- اين مرد هزيان ميگويد؟! چرا شيرپاك خورده اي نميپرسد: آيا تصديق عمر تكذيبِ خداي سبحان نيست؟ كه فرمود: "و ماينطق عن الهوي"(النّجم3) ثالثاً: اگر "تا اخرين لحظه حيات رسول الله در کنارش بودند" پس چه كساني در سقيفه بني ساعده بودند؟! معلوم نيست تو راست ميگوئي يا تاريخ؟! آرزو كردي: "اگر 10سال ديگر اختلافات را عبدالله بن سبا منافق يهودي در ميا ن مسلمين براه نمي انداخت امروز تمام دنيا مسلمان ميبود" سؤال: مسلماناني از قبيل شاه سعودي كه با رئيس امريكاي جنايتكار، جام باده مينوشد؟! يا از قبيل گروهك البيقاعدة كه زن و كودك و پيران بيگناه را بخاك و خون ميكشند؟! گفتي: "من نمي توانم وقت خود را با هر سوالي که دور از عقل و منطق است تلف کنم" جواب: پس لطف كرده و منبعد وقت خود را در پايگاهي كه براي عامّة فريبي چيزي ندارد، تلف نكن. و أعوذ بك ربّ أن يحضرون(المؤمنون98) |
247 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) -
تاريخ: 08 خرداد 89
سلام جناب طالب حق منطق شما اهل سنت ظلم و ستم را به اهل بيت رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم روا ميداند؟؟؟!!!!! منطق شما اهل سنت حقايق را پشت گوش مي اندازد؟؟!!!! منطق شما اهل سنت . . . . . . . . . منطق اهل سنت = تعصب و باورهاي موروثي پدران يا حق |
248 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 08 خرداد 89
برادر عزيز جناب آقاي سعيد حسيني (شاه اسماعيل صفوي (رضي الله عنه)) آقاي طالب حق مطلبي را نوشتهاست که بر وجود بنده تاثير گذاشته است!!! مطلب ايشان بسيار تکان دهنده و روشن گر بسياري از مسائل ناگفته است. بنده از شما و آقاي مجيد م علي و آقاي کميل و ... و گروه پاسخ به شبهات شدت گلايه دارم که چرا اين حقيقت را که آقاي طالب حق روشن کرده است براي بنده تا کنون مطرح نفرموده بوديد؟؟؟ ********* جناب حضرت آيت الله قزويني (دام ظله)، آيات و مراجع عظام حضرات مکارم شيرازي و ... چرا شما تا کنون اين بنده از سخنان آقاي طالب حق را از بنده مخفي کرده بوديد؟؟؟ >>> «خود شما مگر از چنين علما متعصب کم داريد که فتوي حلال بودن خون سني را ميدهند» <<<< ********** کجاست اين فتوي!!! من اين فتوي را ميخواهم!!!! بنده احتياج فوري و ضروري به اين فتوي دارم!!!! آقاي طالب حق شما به بنده کمک کنيد!!! اين فتوي کجاست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ فتوي حلال بودن خون سني کجاست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ يا علي |
249 |
نام و نام خانوادگي: عبدالله -
تاريخ: 09 خرداد 89
إدامه شماره 246 گفتي: "حضرت علي ع بقول شما که عالم الغيب است" جواب: رابعاً: خودِ "حضرت علي"[عليه السلام] كه جزو صحابه و "خليفه راشده" بود، إدّعا ميكرد: سلوني قبل أن تفقدوني، إنّي أعلم بطرق السّماء مِن طرق الأرض، لو كشف الغطاء ما ازددت يقيناً؛ حال اگر بنظر تو در اين إدّعايش صادق بود، ديگر حقّ طعن به حضرتش را نداري و نميتواني "عالم الغيب" بودن/نبودنش را دستاويز طعن به عقائد شيعة، قرار دهي؛ ولي اگر بگوئي كه صادق نبود، پس ديگر نميتواني كسيرا كه ميگفت: لو لا علي لهلك العمر، تبرئه كني! چون واي به أحوال كسيكه دربدر محتاج دروغگوست! گفتي: "حضرت امام حسين رض بقول شما که عالم الغيب بود چگونه يک نفرعالم الغيب گول شيعه ابوسفيان را ميخورد اين چه علم غيبي است که ادم نداند که اين کسي که مرا دعوت نموده دوست است يا دشمن خوديست يا غير خودي" جواب: ثالثاً: 1-از لحاظ نظري: وقتي حدود 20000 نامه فدايت شوم [از دست يزيد و عمّالش بدادِ إسلام و مسلمين برس!] براي هر إمامي بفرستند، قطعاً إجابت آنها بر او واجب گرديده و ترك آن مساوي با معصيت است؛ كه انجام معصيت و تركِ واجب از سوي معصوم محال بوده و أساساً با حكمتِ وجوديش در تناقض است. 2-از لحاظ عملي: حضرت سيدالشهداء[عليه السلام] با اينكه از ناروئي أهل كوفة [كه با نقض عهدشان، خود را تا أبد، به مثالِ عهدشكني مبدّل كردند] خبر داشت ولي اگر دعوتِ نامردان را إجابت نميكرد، چون توئي بر حضرتش إيراد ميگرفت كه: اينها خودشان را ذيحقّ خلافت ميدانند ولي وقتي شرايط برايشان فراهم ميشود از زيرش ميگريزند! پس إمام حسين[عليه السلام] مجبور شد دعوت خائنانه خائفين را بظاهر هم كه شده بپذيرد، و بهيچ وجه نمي توانست آن عهدشكنها را بگناهي كه هنوز از آنها سرنزده بود، متّهم كند، چون در آنصورت خودش متّهم به قصاصِ قبل از جنايت ميشد؛ لذا بسوي كوفة حركت نمود، نه بمقصدِ كوفة! دليلش هم اينست كه جناب مسلم إبن عقيل[رحمة الله عليه] را كه از خودش بود [براي تفحّص و درأصل براي إثبات عهدشكني كوفيها و همچنين گريز از مهلكه اي كه برايش فراهم كرده بودند] راهيِ كوفة نمود و چون كوفيان، سفيرش را به شهادت رساندند، حجّت بر آنها تمام و عذر إمام براي نرفتن به ديار/ديدار بي وفاها فراهم گرديد، راهش را از مسير كوفة جدا كرده و آنرا پشتِ سر گذاشت؛ اينهم دليلش اينست كه هم اكنون محلّ قبر شريفش در كربلاست كه اگر از مدينة حركت كني، كوفة قبل از آنست. رابعاً: فرضاً إمام حسين[عليه السلام] -العياذبالله- از ماهيّت تقلّبي كوفيان خبر نداشت؛ آيا اين مسئله، زير پا گذاردن نهي شديد از عهدشكني را -ولو با مشركين- توجيه ميكند؟ و يا بعكس باعث تشديد گناهِ نابخشودني آنانست! خامساً: جائيكه خداي متعال به پيامبر ميفرمايد: 1-"لا إكراه في الدّين ..."(البقرة256) 2-"لست عليهم بمسيطر"(الغاشية22) 3-"قل يا أيّها الكافرون(1) ... ... ... ... لكم دينكم و لي دين"(الكافرون6) آيا كسيكه سعي دارد مشروعيّتش را به پيامبر منتسب نمايد، مگر حقّي بيشتر از پيامبر خدا[صلي الله عليه وآله] دارد؟ كه كافري را مجبور به بيعت كند؟ تاچه رسد به مسلماني! تاچه رسد به فرزندِ آورنده ي مسلمانيّ! سادساً: اگر يزيدِ ملعون، حضرت إمام حسين[عليه السلام] را مجبور به بيعت نميكرد، حضرت مجبور به هجرت نميشد، تا چون توئي گستاخانه بگويد گول خورد؛ و اگر معاوية عليه الهاوية وصيّت به أخذِ بيعتِ إجباري براي خلفِ ناخلفش نميكرد، حضرت مجبور به هجرت نميشد، تا چون توئي گستاخانه بگويد گول خورد؛ باز اگر عثمان عفّان، معاويه (نفرين شده پيامبر) را به إمارتِ شام نمي گماشت، حضرت مجبور به هجرت نميشد، تا چون توئي گستاخانه بگويد گول خورد؛ و باز اگر عمر شوراي فرمايشي را بنفع عثمان عفّان وصيّت نميكرد، حضرت مجبور به هجرت نميشد، تا چون توئي گستاخانه بگويد گول خورد؛ بازهم اگر أبوبكر خلافت را براي إبن صهّاك وصيّت نميكرد، حضرت مجبور به هجرت نميشد، تا چون توئي گستاخانه بگويد گول خورد؛ و بازهم اگر أصحاب صحيفة، أبوبكر را بر خلافت سوار نميكردند، حضرت مجبور به هجرت نميشد، تا چون توئي گستاخانه بگويد گول خورد؛ "... و سيعلم الذّين ظلموا أيّ منقلب ينقلبون"(الشعراء227) گفتي: "محمد (ص) فرستاده خداست؛ و کسانى که با او هستند ..." جواب: أوّلاً: ذيل آيه شريفه 29 سوره مباركه الفتح، 2شرط دارد كه كلّ أوصافِ مذكوره قبلي و هكذا 2وعده بعدي، معلّق به آنهاست ["... وعد الله الّذين 1-آمنوا و 2-عملوا الصالحات منهم ...] تا كسي نتواند با زرنگ بازي، آنرا به هركه در سرشماري مسلمين، بشمار ميرفته تعميم دهد! پس معلوم ميشود كه معيّتِ مذكوره در صدر آيه (... و الذين معه ...) إنّما معيّتِ ماهوي است نه معيّتِ صوري. ثانياً: اگر تخصيص مذكور را بر "... و الّذين معه ..." ناديده بگيريم، پس منافقين چه ميشوند؟! ثالثاً: خداي متعال در اين آيه 2صفت بيان فرموده (1-أشدّاء علي الكفّار 2-رحماء بينهم) كه در مدّعيان، عكسِ قضيه، ديده ميشود! زيرا خودِ مدّعيان، إقرار به فرار در جنگ أحد كرده اند، و حضرت محمّد رسول الله[صلي الله عليه وآله] هم پس از عجز "انها" از فتح قلعة خيبر، فرمود: فردا پرچم را بدست كسي خواهم داد كه كرّار غير فرّار است! و در جنگ أحزاب هم، درحاليكه عمرو بن عبد ودّ ملعون، هل مِن مبارز ميطلبيد، "انها" از ترس گريستند، پس نميتوان "انها" را واجدِ صفتِ أوّل دانست؛ ليكن از تأسّي "انها" به أبو لهبِ ملعون، و سوزاندن درب خانه اي كه رسول الله[صلي الله عليه وآله] هر روز هنگام رفتن به نماز، بر درش ايستاده و اينچنين سلام ميداد: السلام عليكم يا أهل بيت النبوّة و هكذا از زدن تازيانه و شكنجه بين در و ديوار گذاشتن بضعه رسول الله[صلي الله عليه وآله] ميتوان فهميد كه آن شيرانِ خانه و روبهان بيرون تا چه حدّ واجدِ صفتِ دوّم بودند! تبّت يدا أبي لهب و تبّ گفتي: "خداوند متعال بندگان را اختيار داده که خود خوب و بد را اختيار کنند ولي رسول الله اختيار داده نشده که با بدان همنشيني کند" جواب: أوّلاً: كسيكه "لا تطع" را در آيه شريفه 28 سوره مباركه الكهف، "همنشيني" معني ميكند إحتمالاً نمره زبان عربي اش -با تك ماده- صفر بوده است! چون هر بچه مسلماني ميداند كه "لا تطع" يعني إطاعت نكن، نه "همنشيني" نكن! ثانياً: اگر به "رسول الله اختيار داده نشده که با بدان همنشيني کند" پس براي كه مبعوث شده؟ فقط براي خوبها؟! خوبها كه در راه ند؛ اين بَدان هستند كه إرشاد و به راه آوردنشان، دليل إعتقاد مسلمين به يكي از أصول دينشان (نبوّت) را تشكيل ميدهد. پرسيدي: "اگر اصحاب او منافق بودند چرا رسول الله حکم خدا را انجام نداد و با انها جهاد نکرد" جواب: كسيكه مختصر آشنائي با معناي لغوي "منافق" داشته باشد، چنين سؤالي نمي پرسد، چون منافق كسيست كه كفر و شركش را در پسِ چهره مسلماني مخفي نموده؛ كه در اينصورت بديهي است كه هيچ پيغمبري وظيفه تفتيش عقايد و آبرو ريزي ندارد، تا چه رسد به جهاد! و مدلولِ آيه مذكوره مربوط به زمانيست كه "منافق" از خودش پرده دري كرده و از پس نقابش بيرون بزند و با علني كردن فسقش، دستش رو شود؛ در حاليكه "انها" نقش خود را آنقدر بلد بودند كه توانستند عامّة فريبي كنند؛ مثل برقراري روابط خويشاوندي سببي شان با رسول خدا[صلي الله عليه وآله] كه متأسفانه با همين حجّت، حقّ خويشاوندانِ نسبي حضرتش را پايمال كردند! |
250 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) -
تاريخ: 09 خرداد 89
سلام جناب مومن عبدالله برادر گرامي بهترين جواب در مورد طالب باطل فقط يک جمله است: (( کـــــــــــافر همــــــــــــه را بــه کيـــــش خــــود پنـــــــدارد )) دروغ و تهمت از مباني اعتقادي اهل سنت است. اولين کسي که اينکار را کرد به گواهي منابع اهل سنت عمر ملعون بود که به پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم تهمت هزيان گوئي زد و از دستور پيامبر و در واقع دستور قرآن تمرد و سر پيچي کرد. اگر اين کورباطنان را بحال خود بگذاريد در آينده اي نه چندان دور خواهند گفت پيامبري وجود نداشته و آنچه بعنوان پيامبر در صدر اسلام وجود داشت ظاهر قضيه بود و پيامبر اصلي عمر بوده و از روي تواضع حضرت محمد را بجاي خود گمارده بود تا ريا نشود!!!!!!!!!!!!!! علي لعنت الله علي القوم الظالمين يا حق |
251 |
نام و نام خانوادگي: بابك شيعه علي ابن ابيطالب -
تاريخ: 09 خرداد 89
آيا ازدواج ام كلثوم با عمر بن الخطاب صحت دارد يا افسانهاي بيش نيست ؟ اگر صحت دارد ، آيا دليلي بر اثبات حسن روابط ميان خليفه دوم و اهل بيت ميشود يا خير ؟ تاريخ بشر ، هميشه در معرض تحريف سردمداران و سياستمداران بوده است . تاريخ اسلام نيز از اين قاعده مستثنا نيست . از آنجايي كه حكومتهاي اسلامي هميشه در اختيار حاكمان جوري از اهل تسنن بوده است ، آنها نهايت تلاش را كردهاند تا تاريخ را به دلخواه خود بنويسند . حكومت بني اميه ، نمونه بارز حكومتهاي تحريفگر است . يكي از افسانههايي كه دودمان بني اميه به تاريخ افزودهاند ، ازدواج ام كلثوم با عمر بن خطاب است . اين جريان را نه تنها صحيح بخاري و صحيح مسلم نقل نکرده اند بلکه هيچکدام از صحاح سته اهل سنت اين احاديث دروغين را در کتب خود نياورده اند. حال در اين مختصر به چند دليل و اشكال اشاره وبحث ميكنيم . محور اول : حقايق تاريخي ، وقوع ازدواج را زير سؤال ميبرد : نخستين كسي كه از اهل سنت اين افسانه را دامن زد . ابن سعد ( متوفاي 230هـ) در الطبقات الكبري است . وي مينويسد : ام كلثوم ، دختر علي بن أبي طالب ... كه مادرش فاطمه دختر رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم بود ... عمر بن خطاب با او ازدواج كرد ؛ در حالي هنوز به سن بلوغ نرسيده بود ! تا زماني كه عمر كشته نشده بود در كنار او به سر مي برد و زيد بن عمر و رقيه را به دنيا آورد . بعد از عمر ، با عون بن جعفر بن أبي طالب و بعد از آن با محمد بن جعفر ازدواج كرد . وقتي محمد بن جعفر از دنيا رفت با برادرش عبد الله بن جعفر بعد از حضرت زينب ازدواج كرد .( الطبقات الكبرى، محمد بن سعد، ج 8، ص 462 – 463. ) در اين حديث آمده است كه ام كلثوم بعد از به كشته شدن عمر بن خطاب با پسر عمويش عون بن جعفر ازدواج كرد . بعد كه عون فوت كرد ، با برادرش محمد ازدواج كرد و بعد از آن كه محمد فوت كرد ، با عبدالله برادر ديگرش ازدواج كرد ؛ در حالي كه راوي فراموش كرده كه عون و محمد هردو در جنگ شوشتر سال 16 يا 17 هجري در زمان خليفه دوم كشته شدهاند ؛ يعني همسر دوم و سوم ام كلثوم قبل از همسر اول فوت كردهاند ! ابن حجر در الاصابه ميگويد : ابو عمر مي گويد : عون بن جعفر در جنگ شوشتر در زمان عمر شهيد شد و هيچ فرزندي از او بر جاي نماند . ( الإصابة، ابن حجر، ج 4، ص 619.) با اينحال ، چگونه ميشود كه آنها بعد از عمر با ام كلثوم ازدواج كرده باشند ؟ شايد دو باره زنده شده و براي تصحيح اين افسانه با ام كلثوم ازدواج كرده باشند ! . علاوه بر اين كه ازدواج ام كلثوم با عبد الله جعفر شوهر حضرت زينب امكان پذير نيست و مضمون روايت جمع بين دو خواهر مي باشد ؛ زيرا حضرت زينب تا بعد از واقعه كربلا زنده بود و همسر عبد الله بوده است . محور دوم : اهانت به ناموس رسول خدا اهل سنت براي اينكه ازدواج عمر و ام كلثوم را ثابت كنند ، روايات ساختگي فراواني را نقل كردهاند كه از شنيدن و خواندن آنها عرق شرم از پيشاني انسان جاري ميشود . ما از اهل سنت ميپرسيم : اثبات حسن روابط به چه قيمتي ؟ آيا اين قدر ارزش دارد كه چنين رواياتي جعل و چنين تعابير زشت و زنندهاي مطرح كنند ؟ ازدواج ام كلثوم با عمر عوارضي دارد كه كمترين عارضه آن اهانت به ناموس رسول خدا است ، آيا شما اين عوارض را ميپذيريد ؟ ابن حجر عسقلاني كه يكي از استوانههاي علمي اهل سنت و حافظ علي الاطلاق آنها است ، در كتاب الاصابة نقل ميكند : از محمد بن علي روايت شده است كه عمر ام كلثوم را از علي (عليه السلام) خواستگاري كرد ، امام خردسال بودن او را يادآوري كرد . به عمر گفته شد : علي تو را بيپاسخ گذاشته است ، دوباره نزد وي برو . امام علي عليه السلام فرمود : من ام كلثوم را به نزد تو ميفرستم ، اگر خوشت آمد ، او را به همسري خود انتخاب كن . امام عليه السلام ام كلثوم را نزد عمر فرستاد ، عمر ساق پاي ام كلثوم را برهنه كرد ! ام كلثوم فرمود : اگر خليفه نبودي چشمت را كور ميكردم ! (الاصابه، ج8، ص464 .) و نيز ذهبي يكي ديگر از استوانههاي علمي اهل سنت در سير أعلام النبلاء نقل ميكند : ابن عبد البر ميگويد : عمر به علي ( عليه السلام ) گفت : ام كلثوم را به همسري من در بياور ، من ميخواهم به وسيله اين ازدواج به كرامتي برسم كه احدي نرسيده است . امام گفت : من او را نزد تو ميفرستم ، اگر رضايتش را جلب كردي ، او را به عقدت درميآورم ـ گر چه ام كلثوم به خاطر خردسال بودن بهانه آورد ـ امام (عليه السلام) ام كلثوم را به همراه پارچهاي نزد عمر فرستاد و به او گفت : از جانب من به عمر بگو ، اين پارچهاي است كه به تو گفته بودم ، ام كلثوم نيز سخن امام را به عمر رساند . عمر گفت : به پدرت از جانب من بگو ، من راضي شدم خدا از تو راضي باشد . بعد عمر دستش را بر ساق ام كلثوم نهاد و آن را برهنه كرد . ام كلثوم گفت : چرا چنين ميكني ؟ اگر خليفه نبودي ، دماغت را ميشكستم . بعد نزد پدرش رفت و او را از عمل عمر خبردار كرد و گفت : مرا به نزد پير مرد بدي فرستادي .( سير أعلام النبلاء، الذهبي، ج3، ص501.) همچنين خطيب بغدادي در كتاب تاريخ بغداد زشتترين تعبيرات را به كار برده و در حقيقت تهمت زشتي را به امير المؤمنين عليه السلام ميزند : علي (عليه السلام) دخترش را آرايش كرد و نزد عمر فرستاد ، عمر وقتي او را ديد ، به سوي او آمد و ساق پاي او را گرفت و به او گفت : به پدرت بگو ، راضي شدم ، راضي شدم ، راضي شدم . و ام كلثوم نزد پدرش آمد ، امام از او سؤال كرد : عمر به تو چه گفت : ام كلثوم عرض كرد : مرا صدا زد ، و بوسيد ! ، وقتي كه بلند شدم ، ساق پايم را گرفت ! گفت : از جانب من به پدرت بگو ، راضي شدم .( تاريخ بغداد، الخطيب البغدادي، ج 6، ص 180.) اين تعابير آن قدر زشت و زننده است كه حتي صداي بعضي از علماي اهل سنت را نيز درآورده است . به قول معروف آش آن قدر شور شده است كه صداي آشپز هم در آمده است . سبط ابن الجوزي در اين باره ميگويد: جدّ من در كتاب منتظم نقل كرده است كه علي (عليه السلام) ام كلثوم را نزد عمر فرستاد تا او را بنگرد ؛ اما عمر ساق پايش را برهنه كرد و با دستش آن را لمس كرد . به خدا قسم چنين چيزي قبيح است ، حتي اگر او كنيز بود ، عمر حق نداشت اين كار را انجام دهد ؛ چرا كه به اجماع مسلمين دست زدن به زن نامحرم جايز نيست .( تذكرة الخواص، ص321) ما به جعلي بودن اين روايات يقين داريم ؛ اما از آنجايي كه بزرگترين علماي اهل سنت اين مطالب را مطرح كردهاند ، از آنها ميپرسيم : آيا سزاوار است كه به امير المؤمنين عليه السلام چنين نسبتهاي ناروايي داده شود ؟ آيا آن حضرت دخترش را قبل از ازدواج و محرميت به چنين ديدار شرم آورى مى فرستد ؟ چگونه است كه يك دختر خردسال زشتي چنين عملي را درك مى كند ؛ اما خليفه مسلمين آن را درك نمى كند ؟ آيا سزاوار است كه خليفه رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) چنين عمل زشتي را انجام دهد ؟ و آيا چنين كسي ميتواند خلق خدا را به صراط مستقيم الهي هدايت كند ؟ اگر كسي با خواهر شما ، دختر شما و يا حتي مادر شما ( نه با ناموس رسول خدا ) چنين عمل زشتي را انجام ميداد ، چه نظري در باره وي پيدا ميكرديد ؟ اگر اين عمل را نميپسنديد ، چرا آن را در حق ناموس رسول خدا نقل ميكنيد ؟ محور سوم : مخالفت با سنت رسول خدا خداوند در قرآن كريم خطاب به همه مؤمنين فرموده است : لَّقَدْ كاَنَ لَكُمْ فىِ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كاَنَ يَرْجُواْ اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الاَْخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا . الأحزاب / 21 . مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نيكويى بود ؛ براى آن ها كه اميد به رحمت خدا و روز رستاخيز دارند و خدا را بسيار ياد مىكنند . در اين آيه خداوند خطاب به مؤمنين ميفرمايد كه پيامبر در همه جا براي شما اسوه است و مراد از اسوه در مورد رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) پيروي كردن از او است ، و اگر تعبير به « لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ » شده است و استقرار و استمرار در گذشته را افاده مىكند ، براى اين است كه اشاره كند اين وظيفه هميشه ثابت است ، و هميشه بايد آن حضرت الگوي شما باشد . و نيز معناى آيه اين است كه يكى از فلسفههاي رسالت رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) و ايمان آوردن به او ، اين است كه به او تأسى كنيد ، هم در گفتارش و هم در رفتارش . از طرف ديگر ، اين مطلب نيز قطعي است كه وقتي عمر و ابوبكر به خواستگاري حضرت زهرا سلام الله عليها آمدند ، پيامبر اسلام دست رد بر سينه آنها زد و از آندو روي گرداند . در حقيقت ميخواست به آن دو بگويد كه شما لياقت اين را نداريد كه با خانواده رسول خدا رابطه خويشاوندي برقرار كنيد ، نه تناسب سني با حضرت زهرا داريد و نه تناسب ايماني ، و نه اخلاقي نسبي و ... ابن حجر هيثمي در باب 11 از صواعق محرقه كه آن را بر ضد شيعه نوشته است ، ميگويد : ابو داود سجستاني نقل كرده است كه ابوبكر از حضرت زهرا خواستگاري كرد ، رسول گرامي اسلام از او روي گرداند ، سپس عمر خواستگاري كرد و رسول خدا از او نيز رويگرداند .( الصواعق المحرقة: 163، إفحاء الأعداء: 51، عن ذخائر العقبى: 29.) ابن حبان در صحيحش و نسائي در سننش مينويسند : عبد الله بن بريده از پدرش نقل ميكند كه ابوبكر و عمر از فاطمه خواستگاري كردند ، پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم به آنها فرمود : فاطمه خردسال است ، سپس علي عليه السلام خواستگاري نمود ، پيامبر او را به ازدواج علي عليه السلام درآورد .( سنن النسائي ، ج 6 ، ص62 و خصائص أمير المؤمنين (ع) ، النسائي ، ص 114 و صحيح ابن حبان ، ابن حبان ، ج 15 ، ص 399 و...) حاكم نيشابوري بعد از نقل اين حديث ميگويد : اين حديث ، طبق شرائطي كه بخاري و مسلم در صحت روايت قائل بودند ، صحيح است ؛ اما آن دو نقل نكردهاند .( المستدرك ، ج 2 ، ص167.) پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم ميخواست بگويد كه شما دو نفر از نظر سني با حضرت زهرا تناسبي نداريد و تناسب سني در ازدواج ضروري است . و از آنجايي كه امام علي عليه السلام از هر نظر با حضرت زهرا هم كفو بودند ،پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم بلا فاصله به او پاسخ مثبت داد . با اين توضيح ، چطور ميشود كه امير المؤمنين عليه السلام اسوه بودن پيامبر را فراموش كرده و بر خلاف سنت رسول خدا كاري را انجام دهد كه آن حضرت از انجام آن كراهت داشته است ؛ با اين كه خود امام علي عليه السلام در نهج البلاغه ، خطبه قاصعه ميفرمايد : من دنبال او مىرفتم همان گونه كه بچه شتر دنبال مادرش مىرود ، آن بزرگوار هر روز براى من پرچمى از اخلاق فاضله خود بر مىافراشت و مرا به پيروى از آن دستور مىداد . در نتيجه قبول چنين ازدواجي از سوي امير المؤمنين عليه السلام مخالفت با سنت رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم محسوب ميشود و امكان ندارد كه امير المؤمنين عليه السلام با سنت رسول خدا مخالفت كرده باشد . دليل پنجم : عدم تناسب سني بنا به نقل اهل سنت اين ازدواج در سال 17هـ اتفاق افتاده است ؛ چنانچه يعقوبي از تاريخ نويسان اهل سنت مينويسد : ام كلثوم نيز كه در آخرين سال زندگي نبي مكرم به دنيا آمده است در زمان خواستگاري عمر هفت سال بيشتر نداشته است . چنانچه ابن سعد در طبقات به اين حقيقت اشاره كرده و مينويسد : عمر با ام كلثوم ازدواج كرد ؛ در حالي كه هنوز ام كلثوم به سن بلوغ نرسيده بود .( طبقات الكبري، ابن سعد، ج8، ص462_463.) و در روايت ديگري مينويسد : زماني كه عمر ، ام كلثوم را از علي (عليه السلام) خواستگاري كرد ، علي (عليه السلام) فرمود : اي امير مؤمنان ، او كودكي بيش نيست .( الطبقات الكبرى ، محمد بن سعد ، ج 8 ، ص 464 .) از طرف ديگر عمر بن الخطاب وقتي در سال 23 هـ كشته شد ، شصت و سه سال داشته ؛ پس در سال 17 هـ 57 سال داشته است ؛ يعني بين ام كلثوم و عمر بيش از 50 سال فاصله سني وجود داشته است . سؤال ما از اهل سنت اين است كه چه تناسبي بين ام كلثوم هفت ساله و عمر بن خطاب پنجاه و هفت ساله وجود داشته است ؟ ام كلثوم چه گناهي كرده است كه مجبور است با يك پيرمرد شصت ساله ازدواج كند ؟ وقتي كه ابوبكر و عمر از مادرش حضرت زهرا سلام الله عليها خواستگاري كردند ، پيامبر عدم تناسب سني را دليل بر رد خواستگاري آنها دانست ، آيا اين تناسب سني ، بعد از سالها بين كوچكترين فرزند حضرت زهرا و شيخين به وجود آمده بود ؟ امير المؤمنين عليه السلام ، چون موافق با اين ازدواج نبود ، عين همان سخن پيامبر را كه در هنگام خواستگاري از حضرت زهرا عليها السلام در پاسخ آن دو فرموه بود ، بيان كرده و ميگويد : ام كلثوم هنوز خردسال است . جالب اين است كه عمر بن خطاب خودش با ازدواج پيرمردان با دختران جوان مخالف بوده است . ابن عساكر در تاريخ المدينة مينويسد : زني جواني را كه با پيرمردي ازدواج كرده بود و سپس شوهرش را كشته بود ، نزد عمر آوردند ، عمر گفت: اي مردم از خدا بترسيد ، هر مردي بايد بازني همسان خودش (هم كفو خودش ) ازدواج كند و هر زني نيز بايد با مردي ازدواج كند كه همسان او هست .( تاريخ المدينة ، ج2، ص 769 ، كنز العمال ، ج15، ص 716، ح 42857) آيا اين عمل مصداق اين آيه نميشود : أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبرِِّ وَ تَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ وَ أَنتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَ فَلَا تَعْقِلُون البقرة /44 . آيا مردم را به نيكى دعوت مىكنيد ؛ اما خودتان را فراموش مىنماييد ؛ با اين كه شما كتاب (آسمانى) را مىخوانيد ! آيا نمىانديشيد ؟ ! همچنين دارقطني در سننش ، متقي هندي در كنز العمال از قول عمر نوشتهاند : از ابراهيم بن محمد بن طلحه نقل شده است كه عمر ميگفت : من از ازدواج كساني كه داراي شرافت خانوادگي هستند منع ميكنم ؛ مگر با همتاي او باشد .( سنن الدارقطني ، الدارقطني ، ج 3 ، ص 206 و كنز العمال ، المتقي الهندي ، ج 16 ، ص 534 .) ما از جناب سرخسي ميپرسيم ، چه سنخيت و چه شباهتي بين عمر 57 ساله و ام كلثوم 7 ساله وجود داشته است ؟ آيا ميتوان خانواده و نسب عمر را با نسب ام كلثوم مقايسه كرد ؟ آيا صحّاك ، با حضرت زهرا كه سيده زنان اهل بهشت است ، ميتواند يكسان باشد ؟ آيا خطاب را ميتوان با رسول اكرم و امير المؤمنين عليهما السلام برابر دانست ؟ ما نميخواهيم در اين مقاله به بررسي نسب عمر بپردازيم . محور ششم : خشونت ذاتي و اخلاق تند عمر : يكي از خصلتهاي معروف عمر بن الخطاب كه تمامي مسلمين بر آن اتفاق و اجماع دارند ، اخلاق تند و رفتار بد او با مردم و به خصوص با خانوادهاش است . موارد بسياري در باره ترش رويي و اخلاق ناسازگار عمر با مردم نقل شده است كه ما فقط به چند مورد اشاره خواهيم كرد . ابن تيميه حراني مينويسد : صحابه با ابوبكر در باره جانشيني عمر با او صحبت كردند و گفتند : چرا يك فرد خشن و غير صالح را بر خلافت گزيده اى و بر مردم تحميل كردى ؟ فردا جواب خدا را چه خواهى داد ؟ منهاج السنة ، ج6 ، ص155 ، الناشر : مؤسسة قرطبة ، الطبعة الأولى ، 1406، تحقيق : د. محمد رشاد سالم عدد الأجزاء : 8 . و نيز شاه ولي الله دهلوي ناصبي در مقصد أول از فصل چهارم كتاب ازالة الخفاء مينويسد : تمامي اصحاب رسول خدا ؛ اعم از مهاجرين و انصار به انتخاب عمر اعتراض كردند و عمده دليل آنها نيز خشونت ذاتي و اخلاق تند عمر بوده است . روايت در اين باب آنقدر زياد است كه از حد تواتر نيز گذشته است . ما اين دو روايت از زبان ابن تيميه و شاه ولي الله نقل كرديم به اين خاطر بود كه اهل سنت و به خصوص وهابيت ، سخن آن دو را از سخن پيامبر نيز بالاتر ميدانند و لذا نميتوانند از اين بابت ايرادي بگيرند . حتي در زمان خلافت عمر ، بسياري از صحابه ميآمدند و به از بابت اخلاق تند و آزار و اذيتي كه نسبت به مردم روا ميداشت اعتراض ميكردند . مسلم نيشابوري در صحيحش مينويسد كه أبي بن كعب خطاب به عمر گفت : اي پسر خطاب ! بر اصحاب رسول خدا عذاب نباش .( صحيح مسلم ، ج 6 ، ص179، كتاب الآداب، باب الاستيذان .) اين نشان ميدهد كه صحابه رسول خدا از اخلاق تند عمر و از بد اخلاقيهاي او در امان نبودند و اين نوع رفتار عمر ، مردم را به ستوه آورده بوده كه كساني همچون أبي بن كعب ميآيند و به عمر اين مسأله را متذكر ميشوند . از اينها كه بگذريم ، مهم اخلاق و رفتار عمر با خانواده اش است كه همين اخلاق ، او را در بسياري از خواستگاريها با شكست مواجه كرده است . ما به چند نمونه اشاره ميكنيم . طبري و ابن أثير ، دو تاريخ نويس معروف اهل سنت مينويسند : عمر بن خطاب ابتدا به خواستگارى ام كلثوم دختر ابوبكر رفت ، عايشه اين پيشنهاد را با خواهرش مطرح كرد . در پاسخ گفت : مرا با او كارى نيست . عايشه گفت : آيا اميرالمؤمنين را نمى خواهى ؟ گفت : آرى نمى خواهم ، او در زندگى سخت و خشن و با زنان تندخو و بد رفتار است . (الكامل في التاريخ ، ابن الأثير ، ج 3 ، ص 54 – 55 و تاريخ الطبري ، ج 3 ، ص 270 .) عايشه كسى را نزد عمرو عاص فرستاد و ماجرا را براي او بازگو كرد . عمرو عاص گفت : من ماجرا را درست مى كنم ، آن گاه نزد عمر رفت و گفت : اى امير مؤمنان خبرى شنيده ام كه خدا كند درست نباشد ، عمر گفت : چيست ؟ گفت : ام كلثوم دختر ابوبكر را خواستگاري كردهاي ؟ گفت : بله ، مرا براى او نمىپسندى يا او را براى من نمىپسندى ؟ گفت : هيچكدام ، ولى او نوسال است و در سايه ام المؤمنين عايشه با ملايمت و مدارا بزرگ شده و تو تندخويى و ما از تو مى ترسيم و نمى توانيم هيچيك از عادات تو را بگردانيم ... و من بهتر از او را به تو نشان مى دهم : ام كلثوم دختر على بن ابيطالب را...» اخلاق بد عمر آن قدر معروف بوده است كه حتي دختران خردسال از آن آگاه بوده اند . و جالب اين است كه عمر سخن عمروعاص را ميپذيرد تا مبادا با اخلاق بد خود روح ابوبكر را آزرده باشد ؛ اما به خود جرأت ميدهد كه به پيشنهاد عمروعاص ناصبي به خواستگاري دختر رسول خدا برود . آيا رعايت حق ابوبكر لازم ؛ اما رعايت حق رسول خدا لازم نيست ؟ اين نشان ميدهد كه هدف عمروعاص نيز از اين پشنهاد اذيت و آزار ذريه رسول خدا بوده است و گرنه با توجه به علمي كه از اخلاق عمر داشت ، نبايد اين پشنهاد را ميكرد . عمرو عاص تندخويى و درشتى را بر دختر ابوبكر و آزار و اذيت او را روا نمى داند ، امّا تندخويى و اذيت و آزار را بر ذريه رسول الله ( صلى الله عليه وآله وسلم ) روا مى داند و عمر نيز اين پشنهاد را ميپذيرد ! همچنين مقريزي از علماي اهل سنت داستان خواستگاري از دختر ابوبكر را اينگونه نقل ميكند كه بعد از خواستگاري ، مغيرة بن شعبه به ديدار عايشه رفت ، او را غمگين و ناراحت ديد ، از او علت ناراحتي او را پرسيد ، عايشه گفت : عمر از ام كلثوم خواستگاري كرده ، او دختر خردسالي است و من اميد زندگي بهتر از زندگي با عمر براي او دارم . مغيره از خانه عايشه بيرون آمد و نزد عمر رفت و به او گفت : تو اي امير المؤمنين ، مردي سختگير و بد اخلاق نسبت به خانوادهات هستي و ام كثوم دختر خردسالي است ، ميترسم به زور چيزي از او بخواهي و او اطاعت نكند و تو او را كتك بزني و او داد و فرياد و تو را ناراحت كند و عايشه نيز از اين عمل غمگين شود ...( إمتاع الاسماع، المقريزي، جلد: 6، ص207.) عمر با شنيدن سخنان مغيره ، سخن او را تأييد و دست از خواستگاري برداشت . اين نشان مي دهد كه حتي كساني همچون عمروعاص و مغيرة بن شعبه كه از مشاورين و معاونين نزديك عمر به حساب ميآمدند ، از اخلاق بد و ناسازگار او با خانواده و اطرافيانش آگاه بودهاند و عمروعاص با هدف آزار و اذيت خاندان رسول خدا و دشمني ديرينهاي كه با آن حضرت داشتند ، اين پشنهاد را مطرح كرده است . ابن عبد البر نيز مينويسد : عمر ، ام كلثوم دختر ابوبكر را از عايشه خواستگاري كرد ، عايشه او را اميدوار كرد و به ام كلثوم گفت ، رأي تو در اين باره چيست ؟ ام كلثوم گفت : تو را مرا به ازدواج عمر در ميآوري ؛ در حالي كه ميداني كه او در زندگي چه قدر سختگير و خشن است ؛ به خدا اگر اين كار را انجام دهي ، من به سوي قبر رسول خدا مي روم و در نزد آن حضرت فرياد خواهم زد .( الاستيعاب ، ابن عبد البر ، ج 4 ، ص 1807 .) همچنين طبري و ابن أثير مينويسند : عمربن خطاب از «ام ابان بنت عتبه» خواستگارى كرد آن دختر نمى پذيرفت و مى گفت : درش را مى بندد ، خيرش به كسى نمى رسد ، عبوس مى آيد و عبوس مى رود .( تاريخ الطبري ، ج 3 ، ص 270 و الكامل في التاريخ ، ابن الأثير ، ج 3 ، ص 55 .) با اين وضعيت اخلاقي عمر ، چگونه ممكن است امير المؤمنين عليه السلام دخترش را به چنين فرد خشن و بد اخلاق بدهد و با تن دادن به اين ازدواج اسباب آزار و اذيت روح نبي مكرم اسلام و حضرت زهرا سلام الله عليها را فراهم كند ؟ دليل هفتم : امام علي عليه السلام عمر را دروغگو ، خيانت كار و ...ميداند : مسلم نيشابوري به نقل از عمر بن الخطاب مينويسند كه وي خطاب به امام علي عليه السلام و عمويش عباس گفت : ابوبكر از دنيا رفت و من بعد از او خليفه پيامبر و ابوبكر شدم و شما ( علي عليه السلام و عباس ) مرا دروغگو ، گناه كار ، فريبكار و خيانتكار ميدانستيد .( صحيح مسلم ، ج5 ، ص152 ، كتاب الحدود ، باب حكم الفئ .) اين اعتقاد واقعي امير المؤمنين عليه السلام نسبت به خليفه اول و دوم بوده است ؛ آيا امكان دارد كه شخص عاقل دختر نازنينش را به چنين فردي بدهد ؟ چه رسد به امير المؤمنين عليه السلام . دليل هشتم : ازدواج با تهديد و زورگويي در كتابهاي شيعه نيز رواياتي در اين باب وجود دارد ؛ اما با بررسي تك تك آنها متوجه خواهيم شد كه اين روايات نه تنها روابط حسنه ميان حضرت امير عليه السلام با عمر بن خطاب را ثابت نمي كند ؛ بلكه نشانگر روابط زورمدارانه و رسيدن به اهداف از راه توسل به زور مي باشد . مرحوم كليني رضوان الله تعالي عليه در كتاب كافي اين روايات را نقل ميكند : هشام بن سالم از امام صادق عليه السلام نقل ميكند كه آن حضرت فرمود : زماني كه عمر بن الخطاب از ام كلثوم خواستگاري كرد ، امير المؤمنين به او فرمود : ام كلثوم خردسال است . امام صادق ميفرمايد : عمر با عباس ملاقات كرد و به او گفت : من چگونه ام ، آيا مشكلي دارم ؟ عباس گفت : تو را چه شده است ؟ عمر گفت : از برادر زادهات دخترش را خواستگاري كردم ، دست رد بر سينهام زد ، قسم به خدا چشمه زمزم را پر خواهم كرد ، هيچ كرامتي را براي شما نميگذارم ؛ مگر اين كه آن را از بين ببرم ، دو شاهد بر ميانگيزم كه او سرقت كرده و دستش را قطع خواهم كرد . عباس به نزد امير المؤمنين عليه السلام آمد ، او را از ماجرا با خبر ساخت و از او درخواست كرد كه تصميم در اين باره را بر عهده او نهد ، حضرت امير نيز مسأله ازدواج را به عهده عباس گذاشت . از امام صادق عليه السلام در باره ازدواج ام كلثوم سؤال كردند ، حضرت فرمود : او ناموسي است كه از ما غصب كردهاند .( الكافي ، 5 ، 346 .) عبد الله بن سنان و معاوية بن عمار مي گويند : از امام صادق عليه السلام در باره زني كه شوهرش مرد سؤال كردم كه در كجا عده نگهدارد ؟ حضرت فرمود : هر جا كه بخواهد ميتواند عدهاش را نگه دارد . سپس فرمود : هنگامي كه عمر مُرد ، علي عليه السلام به نزد ام كلثوم آمد و دست او را گرفت و به خانه خويش برد .( الكافي ، ج6 ، ص115) سليمان بن خالد ميگويد : از امام صادق عليه السلام در باره زني كه شوهرش مرده سؤال كردم كه آيا در خانه شوهرش عده نگه دارد يا هر جا كه دلش خواست ؟ امام عليه السلام فرمود : هر جا كه دلش ميخواهد ، سپس فرمود : وقتي عمر از دنيا رفت ، امام علي عليه السلام دست ام كلثوم را گرفت و به خانهاش آورد .( الكافي ، ج6 ، ص115) اهل سنت هرگز به اين روايات استدلال نخواهند كرد ؛ زيرا با كنارهم قرار دادن اين روايات ، حتي بر فرض وقوع اين ازدواج ، هيچ خدمتي به حسن روابط بين امام علي عليه السلام و عمر بن الخطاب نميكند ؛ بلكه سوء روابط را ثابت ميكند ؛ زيرا حد اكثر چيزي كه اين روايات ثابت ميكنند ، ازدواج با تهديد و ارعاب ؛ آنهم با دختر خردسالي بوده است كه نه خودش به اين ازدواج راضي بوده و نه پدرش . آيا چنين ازدواجي ميتواند براي عمر بن خطاب فضيلت محسوب شود و آيا ميتواند دلالت بر صميميت و دوستي ميان خليفه دوم و امير المؤمنين داشته باشد ؟ از برخي از روايات اهل سنت نيز استفاده ميشود كه اين ازدواج بعد از تهديدها و زورگوييهاي عمر اتفاق افتاده و شلاق عمر نقش اساسي در اين ازدواج داشته است . طبراني و هيثمي مينويسند : بعد از آن كه امام علي عليه السلام با عقيل ، عباس و امام حسن مشورت كرد ، عقيل مخالفت و به امام علي عليه السلام اعتراض كرد و گفت اگر اين كار را انجام دهي ، چنين و چنان ميشود . امام علي عليه السلام به عباس فرمود : به خدا سوگند ! سخن او از روي خيرخواهي نبود ؛ بلكه تازيانه عمر او را به آنچه ميبيني واداشته است . (معجم الكبير ، ج3 ، ص45 و مجمع الزوائد ، ج 4 ، ص272 .) و ابن سعد مينويسد كه وقتي امام علي عليه السلام خردسال بودن او را دليل بر رد خواستگاري عمر يادآوري كرد ، عمر گفت : به خدا سوگند ! عذر تو اين نيست ؛ ولي ميدانم كه هدف تو چيست !(الطبقات الكبرى 8: 464.) و نيز هيثمي و طبراني نوشتهاند كه وقتي عمر از مخالفت عقيل با خبر شد ، گفت : واي بر عقيل ، او سفيه و احمق شده است(مجمع الزوائد ، ج 4 ، ص272 و معجم الكبير للطبرانى ، ج 3 ، ص45. ) اگر واقعاً قصد امير المؤمنين منع عمر بود و به اين ازدواج راضي نبود ، چرا عمر اين همه اصرار و تهديد ميكند ؟ آيا يك حاكم مسلمان حق دارد براي به دست آوردن دختر مسلمان ؛ آنهم دختري كه هنوز به سن بلوغ شرعي نرسيده است ، دست به چنين تهديدهايي بزند ؟ البته در تاريخ نمونههاي زيادي وجود دارد كه زورمداران و سردمداران با تأسي از عمر ، وقتي ميخواستند خانواده و بستگان رسول خدا را آزار و اذيت كنند ، پشنهاد ازدواج با دختران و نوادههاي پيامبر را مطرح ميكردند و اگر آنها موافق نبودند ، با زور و تهديد اين كار را عملي ميكردند . نمونه بارز آن ازدواج زور مدارانه و ازدواج غاصبانه حجاج بن يوسف ثقفى با دختر « عبدالله بن جعفر بن ابيطالب » است كه به منظور توهين به خاندان رسول خدا مبادرت به غصب ناموس هاشمى كرد . ابن جوزي مينويسد : حجاج بن يوسف كه دختر عبدالله بن جعفر را به ازدواج خود درآورد ، چون بر او وارد شد ديد اشك بر گونه هايش جارى است . گفت : پدر و مادرم فدايت چرا گريانى ؟ گفت : از شرافتى كه خوار و حقير شد و از پستى كه بزرگى يافت .( اخبار النساء ، ابن جوزى ، ص65 .) آيا پس از آن همه ظلم و جنايتي كه حجاج بن يوسف در باره خاندان پيامبر ( صلى الله عليه وآله وسلم ) و بنى هاشم انجام داده است ، مى توان به استناد اين ازدواج تجاهل كرد كه روابط حجاج بن يوسف با اهل بيت پيامبر ( صلى الله عليه وآله وسلم ) دوستانه بوده و او مرتكب هيچ ظلم و جنايتى نسبت به آن ها نشده است ؟! |
252 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) -
تاريخ: 10 خرداد 89
سلام عليکم جناب بابك شيعه علي ابن ابيطالب با تشکر از شما بابت مطالبي که ذکر فرموديد عقيده خويش را در مورد حضرت ام اکلثوم و داستان ساختگي ازدواجش با??? مانند عمر بيان ميکنم. در واقع بنده مطمئن هستم که چنين مسئله اي به هيچ عنوان اتفاق نيفتاده است و همانطور که هزراران حديث و روايات جعلي و دروغين از اهل بدعت تا بحال بدست ما رسيده است ، آن نيز يکي از آن دروغها براي تراشيدن فضيلت جعلي با استفاده از روايات جعلي براي خليفه ي جعلي است و بس. بارها افسوس خورده ام که چرا خداوند تبارک و تعالي خلقت من را با حضرت شجاع الدين فيروز ابولولو عوض نکرد !!!!! به هر حال کاش من بجاي ابولولو بودم و افتخار به درک واصل کردن آن ملعون ابدي و ازلي را به خودم اختصاص ميدادم. البته عمري ها بهوش باشند که نوادگان ابولولو هنوز زنده اند و منتظر فرمان امام زمانشان براي به درک واصل کردن عمري هاي معناند هستند يا حق |
253 |
نام و نام خانوادگي: كميل -
تاريخ: 11 خرداد 89
دوست عزيزم جناب مومن عبدالله خواهش ميكنم به محض اينكه اون فتوا رو پيدا كردين به منم اطلاع بدين. باور كنين سالهاست منتظرم يه نفر اين اجازه رو بده تا خودم دست بكار بشم!!!!! ولي حيف كه شيعه علي بن ابيطالب ع عاقلتر از اين حرفاست كه بخواد كسي رو بكشه. و اينه تفاوت شيعه و سني. ما منتظر پاسخ مدعي هستيم. |
254 |
نام و نام خانوادگي: طالب حق -
تاريخ: 12 خرداد 89
با سلام رب زدني علما و ارزقني فهما جناب سعيد حسيني من نمي دانم چرا مذهب تشيع در جهان تنها مذهب ايست كه پيروان خود را به لعن وتوهين به مخالف خود تشويق ميکند تمام مذاهب دنيا پيروان خود را با ادب واخلاق با مخالف خود امر ميکنند حتي من با يک بهايي بحث کردم چنان اخلاق خوب وشايسته اي از خود نشان داد که اگر من ادم ساده اي ميبودم ميگفتم مذهبي که پيروان خود را چنين ادب واخلاق مي اموزد ممکن نيست که مذهب حق نباشد مگر شما پيروان قران نيستي که ميفرمايدوَقُل لِّعِبَادِي يَقُولُواْ الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلإِنْسَانِ عَدُوًّا مُّبِينًا 53 اسراء به بندگانم بگو: «سخنى بگويند که بهترين باشد! چرا که (شيطان بوسيله سخنان ناموزون)، ميان آنها فتنه و فساد مىکند؛ هميشه شيطان دشمن آشکارى براى انسان بوده است! ومي فرمايد اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى ﴿43﴾ بسوى فرعون برويد؛ که طغيان کرده است! فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى ﴿44﴾ اما بنرمى با او سخن بگوييد؛ شايد متذکر شود، يا (از خدا) بترسد اگر شما ابولولو مجوسي را از شيعه ميدانيد پس بپذيريد که در اسلام شيعيان اولين تروريست هستند که او در شب تاريک در حرم امن الهي و در مسجد رسول اکرم ودر محراب رسول الله رفت ودر انجا خود را قايم کرد پدر زن رسول اکرم ص وداماد علي ع و فاتح اسلام و امير المومنين عمر فاروق را ترور کرد و او را بشهادت رسانيد ديگر اگر او تروريست نيست پس تروريست کدام است. دوستان اگر جواب منطقي نداريد بهتر نيست که سکوت کنيد تا مجبور نباشيد که جملاتي را بنويسيد که اهانت به مقام ومنزلت انبيا ع وحتي اميرالمومنين علي عليه سلام وسيدنا حسين رضي الله عنه نباشد بعنوان مثال اقاي عبدالله امير المومنين شير خدا وفاتح خيبر را ذليلتر از يک اسير مسلمان ميخواند که جوابش را دادم و اکنون به مقام ومنزلت انبيا بزرگواري همچون هارون ولوط اهانت ميکند که ميگويدپرسيدي: "کدام يک از انبياء تسليم تهديدات کفار ومنافقين و ظالمين گشتند يک نفر از انها را مثال بياوريد" جواب: 1-حضرتِ هارون[علي نبيّناوآله و عليه السلام] در جوابِ مؤاخذة حضرتِ موسي[علي نبيّناوآله و عليه السلام] كه چرا درمقابل گوساله پرستي بني إسرائيل بتحريك سامريّ كوتاه آمدي؟ عرض كرد: اي فرزندِ مادرم، اين قوم مرا تضعيف كرده و كم مانده بود مرا بكشند، پس مرا دشمن شاد مكن و مرا درشمار قوم ستمگر قرار مده! "... قال ابن أمّ إنّ القوم استضعفوني و كادوا يقتلونني فلاتشمت بي الأعداء و لاتجعلني مع القوم الظالمين"(الأعراف150) 2-حضرت لوط[علي نبيّناوآله و عليه السلام] هم، درمقابل قوم لواطگر، بگفتنِ اين تمنّا إكتفاء نموده گفت: كاش براي مقابله با شما قدرتي داشتم يا ميتوانستم به پناهگاه محكمي پناه ببرم! "قال لو أنّ لي بكم قوّة أو آوي إلي ركن شديد"(هود80) و آيا غير از اين، چه ميتوانست بكند؟ جناب اگر حرف ان نبي بزرگوار را گوش نکردند و از او اطاعت نکردند اين به ان معني نيست که هارون ع تسليم تهديدات کفار و منافقين شده است تسليم در همان صورت ميشد که مانند انها گوساله پرستي ميکرد يا با انها بيعت ميکرد حضرت لوط درست است که قدرت مقابله با کفار را نداشت ولي باز هم هيچگاه از تبليغ دين خدا کوتاه نيامد و بنا به تهديدات کفار از هيچيک از انها اطاعت نکرد و انچه انها پرستيدند او نپرستيد و بيعتي با انها نکرد پس چگونه تسليم تهديدات کفار شدند توبه کن از خدا طلب عفو کن که اين اهانت بزرگي است بمقام ومنزلت انبيا ع وحتي تهمت تسليم شدن به سيدنا حسين رضي الله عنه زدي که گفتي پرسيدي: "چرا سيدنا حسين رضي الله عنه بکار نبست" جواب: برعكس، ايشان هم با فرارش بسوي مكة و پناه بردنش به حرم أمن إلهي، آنرا بكار بست، زيرا ايشان هدفي غير از گريز از زير بار زور[بيعت] رفتن، نداشت؛ همچنين ايشان از تكميل أعمال حجّ اش كوتاه آمد كه البته هدفي غير از حفظ حرمت خانه خدا و جلوگيري از حرمت شكني آن نداشت؛ همچنين ايشان دعوتنامه هاي بيشمار را ناديده گرفته، به كوفة نرفته و حتي از ماندن در بلاد إسلامي هم كوتاه آمده و راهِ هجرت به بلادِ دور را برگزيد؛ آيا اينهمه، نشانه اي از تسليم ندارد؟! سيدنا حسين رضي الله عنه حاضر شد که او وفرزندانش واهلبيت رسول الله همگي شهيد شوند ولي بيعت با يزيد نکند باز هم او را تهمت تسليم زدن ميزني ديگر از اين چه جهالتي بزرگتر و جود دارد از لفظ قرباني مثليکه خوشت نيامد ميپرسم قرباني در راه خدا عار است يا افتخار او را با قرباني زمان جاهليت مطابقت دادي جاهليت فرزندان خود را از ترس فقر بدست خود ميکشتند ولي فرزندان شير خوار خاندان نبوت را دشمن در ميدان جهاد به شهادت رساند هيچ کس در طول تاريخ در راه خدا چنين قرباني که او داد نداده است گفتي: "حضرت امام حسين رض بقول شما که عالم الغيب بود چگونه يک نفرعالم الغيب گول شيعه ابوسفيان را ميخورد اين چه علم غيبي است که ادم نداند که اين کسي که مرا دعوت نموده دوست است يا دشمن خوديست يا غير خودي" جواب: ثالثاً: 1-از لحاظ نظري: وقتي حدود 20000 نامه فدايت شوم [از دست يزيد و عمّالش بدادِ إسلام و مسلمين برس!] براي هر إمامي بفرستند، قطعاً إجابت آنها بر او واجب گرديده و ترك آن مساوي با معصيت است؛ كه انجام معصيت و تركِ واجب از سوي معصوم محال بوده و أساساً با حكمتِ وجوديش در تناقض است. 2-از لحاظ عملي: حضرت سيدالشهداء[عليه السلام] با اينكه از ناروئي أهل كوفة [كه با نقض عهدشان، خود را تا أبد، به مثالِ عهدشكني مبدّل كردند] خبر داشت ولي اگر دعوتِ نامردان را إجابت نميكرد، چون توئي بر حضرتش إيراد ميگرفت كه: اينها خودشان را ذيحقّ خلافت ميدانند ولي وقتي شرايط برايشان فراهم ميشود از زيرش ميگريزند! پس إمام حسين[عليه السلام] مجبور شد دعوت خائنانه خائفين را بظاهر هم كه شده بپذيرد، پس بقول شما از اول سيدنا حسين خبر داشت که اينها شيعه من نيستند که مرا دعوت داده اند شيعه ابوسفيان هستند واز عهد شکني انان خبر هم داشت پس ميدانست که بشهادت ميرسد پس در اين صورت ايا عاقلانه است که با خود تمام اهلبيت رسول الله را همراه خود ببرد پس او هم علم غيب داشت که اين شير خواران نوزاد معصوم شهيد ميشوند پس چگونه انها را با خود ميبرد انها چرا بايد شهيد شوند چرا خاندان نبوت از زن و کودک در ان دشت کربلا حيران وسرگردان باشند ايا اگر او ميدانست بر اهلبيت رسول الله چنين مصيبتي ميايد هرگز حاضر ميشد انها را باخود ببرد شما خودتان بدترين کلمات را در باره اهلبيت وانبيا بکار ميبري به يک جمله گول که من گفتم چرا چنين داد فرياد براه انداختي که اين مسلم است که هيچگاه سيدنا حسين رض گول شيعه ابوسفيان را نمي خورد تو چرا امير المومنين را ذليلتر از يک اسير مسلمان خواندي چرا اميرالمومنين وسيدنا حسين را تهمت تسليم شدن در مقابل تهديدات کردي چرا انبيا الهي را تهمت تسليم شدن در برابر تهديدات کفار دانستي بمن گفتي که:گفتي: "خداوند متعال بندگان را اختيار داده که خود خوب و بد را اختيار کنند ولي رسول الله اختيار داده نشده که با بدان همنشيني کند" جواب: أوّلاً: كسيكه "لا تطع" را در آيه شريفه 28 سوره مباركه الكهف، "همنشيني" معني ميكند إحتمالاً نمره زبان عربي اش -با تك ماده- صفر بوده است! چون هر بچه مسلماني ميداند كه "لا تطع" يعني إطاعت نكن، نه "همنشيني" نكن! ثانياً: اگر به "رسول الله اختيار داده نشده که با بدان همنشيني کند" پس براي كه مبعوث شده؟ فقط براي خوبها؟! خوبها كه در راه ند؛ اين بَدان هستند كه إرشاد و به راه آوردنشان، دليل إعتقاد مسلمين به يكي از أصول دينشان (نبوّت) را تشكيل ميدهد. جناب ايه اين بود وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا با كسانى باش كه پروردگار خود را صبح و عصر مىخوانند، و تنها رضاى او را مىطلبند! و هرگز بخاطر زيورهاى دنيا، چشمان خود را از آنها برمگير! و از كسانى كه قلبشان را از ياد خود غافل ساختيم اطاعت مكن! همانها كه از هواى نفس پيروى كردند، و كارهايشان افراطى است. عجيب است که اول ايه که به همنيشيني معني ميدهد ناديده ميگيري و اخر ايه را به همنشيني معني ميکني يک کم انصاف داشته باش ايه را از اول بخوان ترجمه اش را هم برايت نوشته ام من نگفتم و لاتطع معني همنشيني ميدهد من گفتم واصبر نفسک مع الذين يدعون ربهم معني همنشيني ميدهد و جواب ثاني شما اري رسول الله اجازه همنشيني بدان را نداشته فقط معمور بوده بدان را تبليغ کند و احکام خدا را به انها برساند اگر قبول کردند با انها همنشين باشد واگر قبول نکنند انها نمي توانند با شما بشينند وشما هم نمي تواني با انها بشيني وبيشتر جاي همنشيني رسول الله با اصحابش مسجد بوده ودر مسجد امدن کفار و مشرکين حرام است خداوند ميفرمايد انما المشرکين نجس .... تا تواني ميگريز از يار بد --------يار بد بدتر بود از مار بد -------ماربد تنها ترا بر جان زند --------يار بد بر جان هم ايمان زند وگفتي :پرسيدي: "اگر اصحاب او منافق بودند چرا رسول الله حکم خدا را انجام نداد و با انها جهاد نکرد" جواب: كسيكه مختصر آشنائي با معناي لغوي "منافق" داشته باشد، چنين سؤالي نمي پرسد، چون منافق كسيست كه كفر و شركش را در پسِ چهره مسلماني مخفي نموده؛ كه در اينصورت بديهي است كه هيچ پيغمبري وظيفه تفتيش عقايد و آبرو ريزي ندارد، تا چه رسد به جهاد! و مدلولِ آيه مذكوره مربوط به زمانيست كه "منافق" از خودش پرده دري كرده و از پس نقابش بيرون بزند و با علني كردن فسقش، دستش رو شود؛ در حاليكه "انها" نقش خود را آنقدر بلد بودند كه توانستند عامّة فريبي كنند؛ مثل برقراري روابط خويشاوندي سببي شان با رسول خدا[صلي الله عليه وآله] كه متأسفانه با همين حجّت، حقّ خويشاوندانِ نسبي حضرتش را پايمال كردند جناب تا موقعيکه منافق پرده دري نکرده به او ميگويند منافق هرگاه پرده دري کرد جز کفار ميشود عجيب است که خداوند به رسول الله امر جهاد بامنافق را ميدهد وبه او نشان نمي دهد که منافق چه کسي است و اجازه تفتيش عقايد و ابروريزي او را هم ندهد پس چرا او را حکم جهاد با منافق ميدهد واقعا خيلي خنده دار است شما شايد جز نظر دادن ديگه کاري نداري وقت ما را هم تلف ميکنيد کمي عقل منطق خود را بکار بگيريد اگر محمد ص بقول شما جز 4يا 5 نفر صحابه مخلص بيشتر نداشت پس منافقين چگونه مجبور ميشدند دست به نفاق بزنند چرا دشمني خود را با رسول الله علني نکردند همچنان که در مکه علنا با رسول الله و يارانش دشمني ميکردند وجود منافقين در مدينه منوره خود بزرگترين دليل بر اين بود که رسول الله ص اصحاب مخلص فراوان داشت که کفار از ترس نميتوانستند کفر خود را ظاهر کنند دست به نفاق ميزدند لَأَنتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِي صُدُورِهِم مِّنَ اللَّهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَفْقَهُونَ ﴿13﴾ وحشت از شما در دلهاى آنها بيش از ترس از خداست؛ اين به خاطر آن است که آنها گروهى نادانند منافقين از رسول الله و صحابه کرام بيشتر از خداوند ميترسيدند و به اقاي بابک ميگويم شما چرا چنيين حيران وسرگرداني به هر دري ميزني شايد راه گريزي داشته باشي روزگاري عقد ام کلثوم با عمر فاروق را انکار ميکرديد وقتي که علماي ما از دهها کتب شما ثابت کردند که چنين ازدواجي صورت گرفته قبول کرديد اري ولي بزور تهديد چنين ازدواجي صورت گرفته وچنانچه خود شما هم چند روايت را ذکر کردي که نشان ميدهد که چنين ازدواجي صورت گرفته ولي به تهديد علماي شيعه که دل خوشي از عمر فاروق نداشتندلازم هم ميگويند به تهديد چنين ازدواجي صورت گرفته شما نمي تواني واقعيت تاريخي را انکار کنيد و در دهها کتب شما اين ازدواج به اثبات رسيده و ازجمله صفي الدين محمد بن تاج الدين معروف به ابن الطقطقي الحسني متوفاي ۷۰۹ هجري نسب شناس و مورخ معروف در کتابي که تاليف آنرا به اصيل الدين حسن پسر خواجه نصير الدين طوسي وزير هلاکو تقديم نموده، و آنرا به اسم خودش نام گذاري کرده در ذيل عنوان بنات امير المؤمنين علي عليه السلام مي نويسد: (وام کلثوم و أمها فاطمة بنت رسول الله تزوجها عمر بن الخطاب فولدت له زيدا ثم خلف عليها عبد الله بن جعفر ) يعني « يکي ديگر از دختران امير المؤمنين ام کلثوم مي باشد که مادرش فاطمه دختر رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم است که عمر بن خطاب با وي ازدواج کرد و فرزندي به نام زيد از او به دنيا آورد و پس از عمر به عقد عبدالله ابن جعفر در آمد». محقق سيد مهدي رجائي مطالب بسياري نقل کرده از جمله تحقيق ابوالحسن العمري از نوه هاي عمر پسر امام زين العابدين (ع) در کتابش «المجدي» مي نويسد: «آنچه از اين روايات مي توان بدان اعتماد کرد مطلبي است که اکنون از نظر گذشت که عباس ابن عبد المطلب ام کلثوم را بارضايت و اجازه پدرش به ازدواج عمر در آورد و از عمر فرزندي به نام زيد به دنيا آورد». صاحب اصول کافي چندين حديث درکتابش آورده است از جمله ( باب المتوفي عنها زوجها المدخول بها أن تعتد وما يجب عليها: حميد ابن زياد عن ابن سماعه عن محمد بن زياد عن عبدالله بن سنان و معاويه بن عمار عن ابي عبدالله عليه السلام قال: سألته عن المرأة المتوفي عنها زوجها أتعتد في بيتها او حيث شاءت ؟ قال بل حيث شاءت إن عليا عليه السلام لما توفي عمر أتي ام کلثوم فانطلق بها إلي بيته) « معاويه ابن عمار مي گويد از امام صادق عليه السلام پرسيدم زني که همسرش وفات کند بايد در خانه اش (عده)بنشيند يا هر جايي که خواست؟ فرمود بلکه هر جائيکه خواست، علي عليه السلام هنگامي که عمر وفات کرد، ام کلثوم را با خود به خانه خودش برد.) اين روايات همه ازدواج ام کلثوم دختر علي ع با عمر فاروق را به اثبات ميرساند جناب بابک بسيار کلمات زشتي در مورد اخلاق عمر فاروق نوشته اي امير المومنيين دهها جا در نهج البلاغه تعريف وتمجيد حضرت عمر فاروق را کرده شما که هستي او را توهين ميکني که بعنوان مثال جضرت علي در مورد عمر فاروق ميفرمايد: «وتولى عمر الأمر، فكان مرضي السيرة، ميمون النقيبة...». «عمر -رضي الله عنه- خلافت را به عهده گرفت. او رفتاري پسنديده و خجسته داشت...». اري عمر فاروق برکافران سخت بود با مسلمين رحيم بود چنانچه خداوند ميفرمايد محمد رسول الله والذين معه اشداء علي الكفار و رحماء بينهم او در اجراي قوانين خداوندي سختي نشان ميداد ولي هرگز عدالت را زير پا نمي گذاشت چنانچه بر عادل بودن شهرت داشت وبهمين خاطر بود که خداوند در 10 سال خلافت او خدمتي براي اسلام از اوگرفت که حکومتي ديگر در مدت 100سال هم نتواند انجام دهد موفق باشي |
255 |
نام و نام خانوادگي: كميل -
تاريخ: 12 خرداد 89
چه جالب . آقاي طالب حق يعني ميگين تو قرآن منظور از محمد عمر بوده؟؟؟؟!!!!!!!! اگه ميشه اين جملات آخرتونو توضيح بدين ...... عمر فاروق برکافران سخت بود با مسلمين رحيم بود چنانچه خداوند ميفرمايد محمد رسول الله والذين معه اشداء علي الكفار و رحماء بينهم يعني اشتباه چاپي در قرآن؟؟؟؟نعوذ بالله |
256 |
نام و نام خانوادگي: طالب حق -
تاريخ: 12 خرداد 89
جناب كميل هيچ كس نميگه تو قران منظور از محمد صلي الله عليه وسلم عمر رضي الله عنه بوده ايه ميفرمايد محمد رسوالله يعني محمد پيامبر خدا والذين معه و انهاي که با وي هستند (منظور اصحاب کرام ) اشداء علي الكفار سرسخت وشديدند با كفار ورحماء بينهم و در ميان خود مهربانند حضرت عمر رضي الله عنه جز والذين معه بود . ايه را در نظريه 245بصورت کامل همراه معني بيان کردم ميخواستي نگاه ميکردي تا دچار چنين اشتباهي نمي شدي ببخشيد شايد من اشتباه کردم تصور کردم کساني را که من مخاطب قرار ميدهم همه از عقلا و علما هستند که ايه نيازي به شرح و تفسير بيشتر ندارد که خواننده با اندک تاملي منظور ايه را درک ميکند موفق باشي |
257 |
نام و نام خانوادگي: كميل -
تاريخ: 13 خرداد 89
آقاي طالب حق از اونجايي كه هيچ شيعه اي عقيده نداره به اينكه عمر جزء دوستان پيامبر بود اينو گفتم. شما بايد حواستو جمع ميكردي كه منظور منو ميفهميدي. والذين معه اصلا بر عمر صدق نميكنه چون عمر هيچوقت در كنار پيامبر نبود و هميشه در مقابل آن حضرت قرار داشت و عليه ايشون عمرشو ميگذروند. حتي يك درصد هم احتمال نداره از مصاديق اين آيه باشه . پس شما حتما و حتما كلمه محمد رو عمر تفسير كردين. |
258 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) -
تاريخ: 13 خرداد 89
سلام جناب طالب حق بنده نميدانم چرا اهل سنت دروغ ميگويند چرا که تمامي اهل بيت عليهم السلام را خودشان به شهادت رسانده اند و اکنون ادعاي دوستي و مودت آن بزرگواران را ميکنند جناب طالب دست رهبران مذهبي و عقيدتي شما بخون اهل البيت عليهم السلام آلوده است. اين واقعيتي تاريخي است که به هيچ وجه نميتوانيد آنرا انکار کنيد. اولا به ما بگوئيد چه کسي به رهبران شما يعني خلفاي راشدين و بعد از آنها بقيه خلفاي اهل سنت اجازه داده است تا اهل بيت عليهم اليلام را به شهادت برسانند؟؟؟ آيا آنها در به شهادت رساندن آنان به ايات قرآن رجوع کرده اند؟!!!!!! از سوي ديگر مدعي اخلاق در اهل سنت شده ايد!!!!! خواهش ميکنم افعال و فتاواي به اصطلاح علمايتان را بررسي کنيد، فتواهائي مانند کشتن 7 شيعه مساوي است با رفتن به بهشت و غيره. آيا شما دين خود را دين اخلاق مي دانيد؟؟؟؟!!!!!!! جناب طالب ميدانيد فساد از چه زماني در اسلام و توسط چه کساني وارد شد؟ از زماني که عمر تهمت هزيان گفتم به پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم زد و از او تمرد کرد و بر عليه نص صريح قرآن عمل کرد و بعد از آن که حکومت را بدست گرفتند بدعتهاي الوده به مذهب يهود زا اوسط ابوهريره ها و کعب الاحبار ها به بدنه ي اسلام تزريق کردند. فساد را کساني ايجاد کردند که با جمله ي (( حسبنا کتاب الله )) رسالت پيامبر و و سنت او را آتش زدند همانگونه که به گواهي عايشه ابوبکر تمام احاديث پيامبر ثلي الله عليه و آله و سلم را سوزاند . جناب طالب خواهش ميکنم دم از سنت نزنيد در واقع هيچ سنتي از پيامبر گرامي السلام باقي نگذاشتند احاديث را سوزاندند و روايان احاديث پيامبر را تازيانه زدند و در واقع سنتي باقي نماند که اکنون شما مدعي سنت پيامبر هستيد!!!! در مورد لعن و نفرين دشمنان اهل بيت عليهم السلام بهتر است بدانيد که شما نميتوانيد همزمان هم با اهل بيت دوست باشد و هم با دشمنانش! اگر چنين باشد شما منافق محسوب ميشويد از طرفي بر فرض محال اگر لعن از نظر شما سنديت نداشته باشد بايد بگويم خداوندي که جنايت ، خيانت، گناهان، و ظلم و ستم خلفا و به شهادت رساندن اهل بيت عليهم السلام را در نظر نگيرد ! لعن را که به هيچ وجه در نظر نميگيرد و براي آن مجازاتي اعمال نکند!! و براي آن مجازاتي اعمال نميکند پس حضرتعالي نگران لعن گفتن ما نباشيد خداوندي که اينهمه جنايات خلفا و تابعين را ناديده ميگيرد لعن احتمالي ما را هم در صورت نادرست بودن حتما ناديده خواهد گرفت. ياحق |
259 |
نام و نام خانوادگي: پيرو حق -
تاريخ: 14 خرداد 89
سلام مجدد به همه باز هم همه رو توصيه ميكنم به رعايت ادب و احترام برادران عزيز توجه داشته باشيد كه : و جادلهم باللتي هي احسن... با روشي كه بعضي از شما داريد هيچ كس به شنيدن حرفاتون رغبت نميكنه. و اما بعد... در مورد آيه ي آخر سوره ي فتح يعني آيه ي : (محمد رسول الله و الذين معه اشداء علي الكفار ....) نكته ي جالبي وجود داره. به همه ي رفقا توصيه ميكنم اين آيه ي شريفه رو تا آخر با دقت و تامل مطالعه كنن. انشالله نكته ش رو بعدا تقديم ميكنم. جهت راهنمايي عرض ميكنم نكته ي مورد نظر در جمله ي آخر آيه قرار داره جواب نظر: با سلام دوست گرامي ما نيز در رابطه با اين آيه ، مقاله مفصلي بر روي سايت داريم كه همه مراجعين را به خواندن آن توصيه ميكنيم : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=128 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
260 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 15 خرداد 89
۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞بســــــم الله الــــرحمــــن الــرحيـــــم,۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞ ۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞ بسم الله رب الشهــداء و الصـــديقيــن,۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞ ۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞بسم الله قاصم الجبارين مبيد الظالمين,۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞ {{{{{{ و صلى الله على محمد و آله الطيبين الطاهرين و اللعن الدائم على أعدائهم أجمعين من الآن إلى قيام يوم الدين.}}}}}}}}} جناب افاي تا لب حقد ============= خداوند شما را به صراط مستقيم هدايت فرمايد ان شاء الله دو تا ايه زيبا از قران اورديد دلم را شاد كرديد . بنده ام يك ايه مياورم كه ان شاء الله شما را شاد كند . مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سيماهُمْ في وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ...... الفتح / 29. محمّد (ص) فرستاده خداست و افرادى كه با او هستند در برابر كفّار سرسخت و شديد، و در ميان خود مهربانند پيوسته آنها را در حال ركوع و سجود مىبينى ........ =============================================== همانطور كه مشاهده ميكنيد ميتوان با كفار بشدت هم برخورد كرد و همانطور كه ميدانيد منافقين خيلي بدتر از كفار قرار دارند پس ميتوان با انها هم بشدت برخورد كرد و انها را لعن كرد . ==================================================== ۞۞۞۞۞۞۞بســــــم الله الــــرحمــــن الــرحيـــــم, ۞۞۞۞۞۞۞ ۞۞۞۞۞۞۞ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَ كَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ ........ التوبه / 74.۞۞۞۞۞۞۞ منافقان به نام خدا سوگند ياد ميكنند كه چيز بدى نگفتند (چنان نيست) آنان سخنان كفرآميز بر زبان آوردند و بعد از اسلام آوردن، كافر شدند و تصميماتى اتخاذ كردند كه موفق به انجام آنها نشدند (سوء قصد بجان رسول خدا) آن ها به جاى آن كه در برابر نعمت و ثروتى كه به فضل و بخشش خدا و پيامبرش نصيب آنها شده، سپاسگزار باشند، در مقام كينه و دشمنى بر آمدند، با اينحال اگر توبه كنند براى آنها بسيار بهتر است و اگر نافرمانى كنند، خدا آنها را در دنيا و آخرت به عذابى بس دردناك مجازات خواهند كرد و در روى زمين هيچ دوست و ياورى براى آنان نخواهد بود. ========================================================================== بنابراين بر اين برداشتها بنده امروز با لحن شديدتري نظر ميدهم . ====================================================== گفتي === اگر شما ابولولو مجوسي را از شيعه ميدانيد پس بپذيريد که در اسلام شيعيان اولين تروريست هستند که او در شب تاريک در حرم امن الهي و در مسجد رسول اکرم ودر محراب رسول الله رفت ودر انجا خود را قايم کرد پدر زن رسول اکرم ص وداماد علي ع و فاتح اسلام و امير المومنين عمر فاروق را ترور کرد و او را بشهادت رسانيد ديگر اگر او تروريست نيست پس تروريست کدام است. =============================================================================== در مورد اينكه جناب پيروز نهاوندي ( رحمه الله ) عمر ابن حطاب را كشته هيچ شكي نيست . سوال چرا ايشان عمر را كشت ؟؟؟؟ قتل عمر اصلاً و ابدا بخاطر اسلام نبود بلكه بخاطر ظلمي بود كه از طرف مغيرة بن شعبه به جناب پيروز نهاوندي ( رحمه الله ) ميشد و وقتيكه براي حق خواهي خود از مغيره به عمر شكايت كرد و حق خود را نتوانست از طريق همر كه يعنب حاكم و قاضي بود بگيرد و او را ظالم ديد كه چه بسا با قلدري كه از عمر ديد او را مسبب اصلي ديد كه به اسم دين هم كشتارهاي زيادي از قومش كرده بود ايت بود انتقامش را از يك ظالم گرفت و چون مسلمان هم بود اجتهاد كرد يا بقول شما اشتباه كرد يك اجر گرفت يا بقول ما عملش صحيح بود دو تا اجر گرفت . و اما ايا حق با ايشان بود يا نه به قران مراجعه كن تا ببيني كه سزاي ظالم چه ميباشد حتي بقول خودتان اين مظلوم يكنفر نعوذ بالله يك (مجوسي؟؟؟ ) باشد كه نبود اما شما كه واژه تروريستي را در مورد يكنفر حق طلب و مجاهد بكار برديد و او را اولين نفر نام برديد اي حرف شما باطل است . ======================================================================== اولين شهيدان اسلام جناب ياسر و همسر بزرگوارشان سميه بود و از كساني كه بر انها ظلم كردند خانواده ملعونه بنو اميه بود منجمله ابوسفيان و هند . حال ممكن است شما بگوييد كه انزمان انها مسلمان نبودند سوال من شما پس چرا شما اين خانواده را تكريم ميكنيد ؟؟؟؟ ============================================================ فَإِنْ عَصَوْكَ فَقُلْ إِنىِّ بَرِىءٌ مِّمَّا تَعْمَلُون؛ اگر تو را نافرمانى كنند بگو : من از آنچه شما انجام مىدهيد بيزارم ! » (شعراء 216) ====================================================== خالد ابن وليد را چه ميگويي ؟؟ انهم وقتيكه بظاهر مسلمان شده بود . جنگ خالد با بني جذيمه و كشتن آنها نشنيده اي : وقتي كه خبر به رسول خدا صلي الله عليه وآله رسيد ، دستها را به طرف آسمان بلند كرد و عرضه داشت: خدايا ! من از آن چه خالد بن وليد انجام داده است بيزارم. سپس علي بن أبي طالب عليه السلام را خواست و به او فرمود : اي علي ! نزد اين قوم برو و نظر آنان را جويا شو و امر جاهليت را زير پا بگذار . علي عليه السلام در حالي كه اموال بسيار همراه داشت به طرف قبيله رفت ، خون بها ، خسارت اموال و حتي قيمت كاسههاي سگان آنها را نيز پرداخت نمود ؛ علي عليه السلام بعد از اتمام كار از آنها سؤال كرد : آيا خون بها و يا مالي مانده است كه به شما پرداخت نكرده باشم ؟ همگي گفتند : خير . علي عليه السلام فرمود: باقي مانده اين اموال را نيز به خاطر رعايت احتياط از جانب رسول خدا در مواردي كه آن حضرت و شما از آن مطلع نشدهايد ميپردازم . سپس بازگشت و آنچه انجام داده بود به رسول خدا گزارش كرد. رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود : كار درست و زيبائي انجام دادي. سپس رو به قبله ايستاد ، و دستهارا بلند كرد ؛ به طوري كه سفيدي زير بغل آن حضرت پيدا بود ، سه بار فرمود : خدايا من از آن چه كه خالد بن وليد انجام داده است ، بيزارم . الطبري ، أبي جعفر محمد بن جرير (متوفاي310هـ) ، تاريخ الطبري ، ج 2 ، ص 164 ، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت . الحميري المعافري ، عبد الملك بن هشام بن أيوب أبو محمد (متوفاي213هـ) ، السيرة النبوية ، ج 5 ، ص 96 ، تحقيق : طه عبد الرءوف سعد ، ناشر : دار الجيل ، الطبعة : الأولى ، بيروت 1411هـ . الشيباني ، محمد بن الحسن (متوفاي198هـ) ، شرح كتاب السير الكبير ، ج 1 ، ص 260 ، ، تحقيق : د. صلاح الدين المنجد ، ناشر : معهد المخطوطات - القاهرة . ================================================================================ اگر اسانيد بالا قبول نداري اين را بگير : رسول الله : خدايا من از آن چه خالد انجام داده ، بيزاري ميجويم . البخاري الجعفي ، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ) ، صحيح البخاري ، ج 3 ، ص 1157 و ج 4 ، ص 1577 ، ح4084 و ج 6 ، ص 2628 ، ح6766 ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا ، ناشر : دار ابن كثير ، اليمامة - بيروت ، الطبعة : الثالثة ، 1407 - 1987 . =============================================================================== البته اولين ترويستهاي در زمان اسلام چه كساني بودند كه قصد كشتن و ترور حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم را داشتند اين قضيه كه انها كه بودند و چگونه ميخواستند اين كار را انجام بدهند را بارها در همين سايت اورده شده انهم با اسانيد از كتابهاي علماي ( كه بنده شخصاً در عالم بودنشان كم كم به شك افتاده ام ) اهل سنت اورده است كه چند تا از همين رضي الشيطانها عندهم اجمعين حتماً قصد داشتند كه ايشان را ترور كنند ============================================================================== پس او را بگذار جزو اولين تروريستها كه شما جاهلانه او را تقديس ميكنيد . چونكه اين تروريست ( رضي شيطان عنه ) خالد سيف الاضلام و اظلام براي شما از اهميت زيادي برخوردار است قضيه مالك نوبره را برايت تعريف ميكنم : وقتي كه خبر كشته شدن ايشان به عمر بن خطاب رسيد جريان را به ابوبكر گزارش داد و در باره آن سفارش زيادي نمود و گفت : دشمن خدا بر مردي مسلمان تجاوز كرده و او را كشته است ، سپس با همسر او نزديكي كرده است !!! خالد بن وليد بدون توجه و در حاليكه جاي شمشير بر قباي او آشكار بود و عمامهاي پوشيده بود كه در آن تيرهايي قرار داده بود وارد مسجد شد ، عمر بلند شد و تيرها را از عمامه او در آورد و شكست سپس گفت : ريا مي كني ؟ مرد مسلماني را كشتي و با همسرش همبستر شدي ، به خدا قسم تو را با سنگي كه خودت درست كردي سنگسار خواهم كرد . الطبري ، أبي جعفر محمد بن جرير (متوفاي310هـ) ، تاريخ الطبري ، ج 2 ، ص 274 ، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت . الإصبهاني ، أبو الفرج (متوفاي356هـ) ، الأغاني ، ج 15 ، ص 294 ، تحقيق : علي مهنا وسمير جابر ، ناشر : دار الفكر للطباعة والنشر ، بيروت . الشيباني ، أبو الحسن علي بن أبي الكرم محمد بن محمد بن عبد الكريم (متوفاي630هـ) ، الكامل في التاريخ ، ج 2 ، ص 217 ، تحقيق : عبد الله القاضي ، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت ، الطبعة الثانية ، 1415هـ . النويري ، شهاب الدين أحمد بن عبد الوهاب (متوفاي733هـ) ، نهاية الأرب في فنون الأدب ، ج 19 ، ص 52 ، ، تحقيق : مفيد قمحية وجماعة ، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان ، الطبعة : الأولى ، 1424هـ - 2004م . ذهبي مينويسد : فلما قدم خالد قال عمر : يا عدو الله قتلت امرأً مسلماً ثم نزوت على امرأته . وقتي كه خالد به مدينه آمد ، عمر گفت : اي دشمن خدا ! مرد مسلماني را كشتي و سپس با همسرش همبستر شدي ؟! الذهبي ، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاي748هـ) ، تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام ، ج 3 ، ص 36 ، تحقيق : د. عمر عبد السلام تدمرى ، ناشر : دار الكتاب العربي - لبنان/ بيروت ، الطبعة : الأولى ، 1407هـ - 1987م . و اما اين سؤال كه : چرا ابوبكر حدود الهي را اجرا نكر د، و از اعمال جنايتكارانه خالد دفاع نمود ؟ پاسخ آن را بايد از زبان علماي اهل سنت بشنويد كه ميگويند : چون ابوبكر خالد را مجتهد ميدانست به همين جهت اورا تبرئه كرد . ابن خلكان و بسيار ديگر از علماي اهل سنت نوشتهاند : ولما بلغ الخبر أبا بكر وعمر رضي الله عنهما قال عمر لأبي بكر رضي الله عنه إن خالدا قد زنى فارجمه قال ما كنت لأرجمه فإنه تأول فأخطأ . وقتي كه خبر به گوش ابو بكر و عمر رسيد ، عمر به ابو بكر گفت: خالد زنا كرده بايد او را سنگسار كني ! ابو بكر گفت : او را سنگسار نخواهم كرد ؛ چرا كه اجتهاد كرده و در اجتهادش اشتباه كرده است !!! إبن خلكان ، أبو العباس شمس الدين أحمد بن محمد بن أبي بكر (متوفاي681هـ) ، وفيات الأعيان وأنباء أبناء الزمان ، ج 6 ، ص 15 ، تحقيق : احسان عباس ، ناشر : دار الثقافة – بيروت ؛ أبو الفداء ، عماد الدين إسماعيل بن علي (متوفاى732هـ) المختصر في أخبار البشر ، ج 1 ، ص 108 . يا قضيه خوراندن داوا ( سم ) به حضرت محمد صلي الله عليه و اله را نشنيده ايد كه دختر يكي از همين ستارگان حدايط ( يعني هدايت ) شما مامور به انجام بود كه حتما قاصدي را فرستاد از عبدالله بن مسعود روايت شده است که مىگفت: اگر ۹ بار قسم بخورم که رسول خدا کشته شده اشت برايم محبوبتر است از اين که يک بار قسم بخورم که او کشته نشده است؛ زيرا خداوند او را پيامبر و شهيد قرار داده است. الصنعاني، ابوبكر عبد الرزاق بن همام (متوفاي211هـ)، المصنف، ج5، ص269، ح9571، تحقيق حبيب الرحمن الأعظمي، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الثانية، 1403هـ؛ ............... عايشه گفته است در دهان رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم در زمان مريضى ايشان به زور دوا ريختيم، پس با اشاره به ما فهماندند كه به من دوا نخورانيد، ما با خود گفتيم اين از آن جهت است كه مريض از دوا بدش مىآيد و وقتى حضرت بهتر شد، فرمودند: آيا من شما را از اين كه به من دوا بخورانيد نهى نكردم ؟ پس فرمودند: بايد در دهان هر كسى كه در اين خانه است، در جلوى چشم من دوا ريخته شود؛ غير از عباس كه او شاهد ماجرا نبوده است. البخاري الجعفي، ابوعبدالله محمد بن إسماعيل (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج4، ص1618، ح4189، كِتَاب الْمَغَازِي، بَاب مَرَضِ النبي (ص) وَوَفَاتِهِ؛ ج5، ص2159، ح5382، كِتَاب الطِّبِّ، بَاب اللَّدُودِ؛ ج6، ص2524، ح6492،كِتَاب الدِّيَاتِ، بَاب الْقِصَاصِ بين الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ في الْجِرَاحَاتِ؛ ج6، ص2527، ح6501، بَاب إذا أَصَابَ قَوْمٌ من رَجُلٍ هل يُعَاقِبُ، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987؛ النيسابوري القشيري، ابوالحسين مسلم بن الحجاج (متوفاي261هـ)، صحيح مسلم، ج4، ص1733، ح2213، كِتَاب السَّلَامِ، بَاب كَرَاهَةِ التَّدَاوِي بِاللَّدُودِ، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت. ============================================================================== شهاده حضرت فاطمه سلام الله عليه كه به امر و دستور ان غاضب خلافت رضي الشيطان عنه حتما و اصحاب حزب الشيطان را ميداني , اينهمه تروريست اونجا ديدي نشناحتي . يك مجاهد حق را ترويستي خواندي . ============================================================================== در مورد باقي چرنديات كه ساخته و پرداخته عبدالشياطين دوستان جواب مبسوطي داده اند . بازهم از خداوند طلب ميكنم كه شما را براه راست هدايت كند تا بحقيقت طالب حق شويد نه به اسم كه با حلوا حلوا دهان شيرين نميشود .و با گفتن رضي الله عنه در مورد متافقين خداوند از انها راضي نميشود . يا علي جواب نظر:
|
261 |
نام و نام خانوادگي: عبدالله -
تاريخ: 16 خرداد 89
... ربّ أعوذ بك من همزات الشياطين(المؤمنون97) الف- عامّةفريبي ميخواست با زورچپاني به پيروان راستين دين خدا إلقاءكند كه: سكوتِ علي=تأييدِ عمر است وقتي ثابت كرديم سكوت گاهي، نه تأييد بلكه ازاينروست كه: جوابِ أبلهان=خاموشي است گستاخانه و مزوّرانه گفت: اين ذلّت است و به حيدر كرّار نميچسبد؛ چون ميداند كه شيعة، براستي: حيدر=كرّار ميدانند پرسيديم: چه كساني حيدر را به ذلّتِ إدعائي ات كشاندند؟ درمانده، كاسه داغتر از آش شده، گفت: حيدر كرّار را ذليل خوانده ايد! ب- گستاخي با ريشخند به سيدالشهداء گفت: 1- شيعة ويرا كشتند! 2- گول خورد! وقتي أوّلاً: ثابت كرديم 1- شيعة إمامش را نميكشد همانطوركه چاقو دسته اش را نمي بُرد 2- گول نخورد بلكه تكليف بر گردنش گذاشتند ثانياً: پرسيديم چه كساني باعثِ هجرتش شده و فرمانِ شهادتش را دادند؟ درمانده، دايه دلسوزتر از مادر شده، گفت: چرا أهل و عيالش را با خودش به قتلگاه بُرد؟ ج- عامّةفريبي ميخواست با زورچپاني به پيروان راستين دين خدا إلقاءكند كه: وصلت=تأييد وقتي ثابت كرديم كه إزدواج إجباري و إكراهي هم هست درمانده، منابع خودمان را به رخمان ميكشد كه: وقوع إزدواج را خودتان هم قبول كرده ايد پرسيديم: خويشاوندي سببي أرجح است يا خوشاوندي نسبي؟ ولي دستگاهِ عامّةفريبي 1400سال است كه جوابي ندارد و أعوذ بك ربّ أن يحضرون(المؤمنون98) |
262 |
نام و نام خانوادگي: پيرو حق -
تاريخ: 18 خرداد 89
سلام مجدد با تشكر از شما ولي مطلبي كه در مورد آيه ي آخر سوره ي فتح عرض ميكنم چيز ديگري است و آن توجه به حرف جر (من) در عبارت (منهم) در آخرين جمله است. انشاالله دوستان تامل كافي بفرمايند بعدا عرض خواهم كرد. پيروز باشيد |
263 |
نام و نام خانوادگي: طالب حق -
تاريخ: 19 خرداد 89
باسلام كودكي به پدرش گفت پدر من ميتوانم که با بزرگترين علماي دنيا بحث کنم و برنده هم باشم پدرش با تعجب پرسيدپسرم چگونه تو که هيچ علمي نداري کودک گفت پدرم بسيار ساده است مثلا من ميگويم مرغ يک پا دارد انها ميگويند نه دو پا دارد انها هرچه دليل بياورند من نمي پذيرم اخرش من برنده ميشوم . مرغ شما هم يک پا دارد من خودم در حيرتم که براي قانع کردن شما از چه دليل بياورم اگر از قران کريم دليل مياورم شما به اندازه سر سوزن به ايات خداوندي که لاياتيه الباطل من بين يديه و لامن خلفه اعتنا نمي کنيد و اگر از نهج البلاغه که بزرگترين کتاب نزد شماست قبول نمي کنيد واگر از کتابهاي تان هم دليل مي اورم باز هم انکار ميکنيد و اگر از عقل ومنطق با شما صحبت ميکنم باز هم نمي پذيريد خود شما که يک ايه هم براي اثبات خلافت علي عليه السلام دليل نمي اوريد و اگر احيانا ايه اي را بيان ميکنيد که هيچ ربطي به خلافت علي ع هم نداشته باشد بزرگترين ايه اي که در اثبات خلافت علي ع داريد اين ايه شريفه است که ميفرمايد: « يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ » ﴿النساء: ٥٩﴾ (يعني اي ايمان آوردگان از خدا و رسول و از صاحبان امر خود اطاعت کنيد) کمي عقل و منطق خود را بکار بگيريد ايه چه ميگويد کسي را ولي امر خود برگزين يا اينکه از ولي امرت اطاعت کن ايه نمي گويد علي ع را ولي امر برگزين يا ابوبکر رض يا عمر رض را ايه شريفه ميفرمايد هر انکه ولو عبد حبشي باشد اگر او ولي امر توشد و او تورا به اطاعت خدا ورسول فراخواند از او اطاعت کن اين زمين ملک خداست اوست که هرکرا بخواهد به او عطا مي نمايدقُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿26﴾ بگو: «بارالها! مالک حکومتها تويى؛ به هر کس بخواهى، حکومت مىبخشى؛ و از هر کس بخواهى، حکومت را مىگيرى؛ هر کس را بخواهى، عزت مىدهى؛ و هر که را بخواهى خوار مىکنى. تمام خوبيها به دست توست؛ تو بر هر چيزى قادرى. اقاي بنام مجيد م علي به من خوشخبري داد که ايه اي برايت مي اورم که دلت را شاد کند اما متاسفانه اشکم را در اورد گفتم خدايا به ملتي که چنين در جهالت غوطه ميخورند بايد گريست چگونه خداوند متعال دو ايه متضاد را براي اشخاصي معين بيان مي نمايد . يعني خداوند کساني را تعريف وستايش ميکند ورضامندي خود را از انها بيان مي نمايد و انها را وعده جنت ميدهد مثل ايه شريفه :محمد رسول الله والذين معه......... وايه شريفه وَالسَّابِقُونَ الأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُالْعَظيم; پيشگامان نخستين از مهاجرين و انصار، و کسانى که به نيکى از آنها پيروى کردند، خداوند از آنها خشنود گشت، و آنها (نيز) از او خشنود شدند؛ و باغهايى از بهشت براى آنان فراهم ساخته، که نهرها از زير درختانش جارى است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و اين است پيروزى بزرگ! و باز خداوند همين اشخاص را منافق بخواند و انها مذمت ونکوهش کندمثل اين ايه شريفه که جناب دليل اوردند يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَ كَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ ........ التوبه / 74 منافقان به نام خدا سوگند ياد ميكنند كه چيز بدى نگفتند (چنان نيست) آنان سخنان كفرآميز بر زبان آوردند و بعد از اسلام آوردن، كافر شدند و تصميماتى اتخاذ كردند كه موفق به انجام آنها نشدند (سوء قصد بجان رسول خدا) مثل شخصي که يک روزي از کسي تعريف وستايش کند و روزي ديگر او را مذمت ونکوهش کند به او ميگويند مگر شما نبوديد در فلان روز خيلي از او تعريف وستايش ميکردي امروز چرا او را مذمت ونکوهش ميکني مرد جواب ميدهد ميبخشيد من اشتباه کردم من نمي دانستم که او اينقدر ادم بد وپستي است من علم غيب نداشتم و از باطن او خبر نداشتم دوستان توبه کنيد خداوند از گذشته و حال واينده اصحاب رضوان الله عليم خبر داشته بعد انها را تعريف وستايش کرده ورضايت خود را از انها بيان کرده و انها را وعده جنت داده خداوند عالم الغيب است وهر انچه کسي در دل دارد او از ان خبر دارد وچيزي از او مخفي نيست خداوند هيچگاه اشتباه نمي کند ايا غير از اصحاب کرام در مدينه هيچ انساني ديگر نبوده تا خداوند انها را منافق بخواند اگر رسول الله اصحاب مخلص فراوان نمي داشت منافقين چگونه بوجود مي امدند چرا همچون که در مکه دشمني خود را با رسول الله واصحابش علني نکردند واين بزرگترين دليل بر اينست که رسول الله اصحاب مخلص فراوان داشت اصحاب مخلصش فقط چهار يا پنج نفر نبودند منافقين از ترس اصحاب مخلص رسول الله نتوانستند نفاق خود را علني کنند لانتم اشد رهبة في صدورهم من الله ذلک بانهم قوم لا يفقهون و اين بزرگترين حماقت است که ايات منافقين را براي اصحاب کرام بخوانيم که مورد تعريف وستايش خداوند متعال قرار گرفته اند مرا تا لب حقد خواندي من به چه کسي حقد دارم شايد منظورت اين است که به اهلبيت رسول الله صلي الله عليه وسلم حقد دارم اشتباه ميکني ما اهلبيت رسول الله را بيشتر از اهلبيت خودمون دوست داريم ما جان خود را براي نام مبارک انها فدا ميکنيم اگر ما در هر نماز براي انها درود نفرستيم نمازمان کامل نمي شود شيعه تنها بظاهر خود را دوست دار اهلبيت ميداند ولي در حقيقت دوست دار اهلبيت نيست چنانکه دل حضرت علي را خون کردند که مهتر وبرتر اهلبيت بود علي -رضي الله عنه- به شدت از دست يارانش خشمگين ميشود و آنها را مورد عيبجويي قرار ميدهد و آنان را مذمت ميکند. به کلام او توجه کنيد که ميفرمايد: «يا أشباه الرجال ولا رجال، حلوم الأطفال وعقول ربات الحجال، لوددت أني لم أركم ولم أعرفكم.. معرفة والله جرَّت ندمًا، وأعقبت سدمًا، قاتلكم الله! لقد ملأتم قلبي قيحًا، وشحنتم صدري غيظًا، وجرعتموني نغب التهمام أنفاسًا، وأفسدتم علي رأيي بالعصيان والخذلان، حتى لقد قالت قريش: إن ابن أبي طالب رجل شجاع ولكن لا علم له بالحرب، لله أبوهم! وهل أحد منهم أشد لها مراسًا، وأقدم فيها مقامًا مني! لقد نهضت فيها وما بلغت العشرين، وهأنذا قد ذرّفت على الستين! ولكن لا رأي لمن لا يطاع!» «اي کساني که شبيه مردان هستيد ولي در حقيقت مرد نيستيد و خيال بچهگانه در سر ميپرورانيد و عقل و خردتان چون عقل و خرد زنان است. دوست داشتم شما را نميديدم و شما را نميشناختم ... شناختي که باعث پشيماني گرديد و غم و اندوه به دنبال داشت، خداوند شما را نابود کند! دلم را آکنده از غم و اندوه کرديد، بدگمانم کرديد و با نافرماني فکرم را تباه نموديد، تا اينکه قريش گفت: پسر ابي طالب مرد دليري است ولي به فنون جنگ آشنايي ندارد، خدا پدرشان را بيامرزد. آيا هيچ کدامشان، در جنگ از من پيشقدمتر بوده است. هنوز به بيست سالگي نرسيده بودم که در جنگ مشارکت کردم و به آن پرداختم و با آن مشغول بودهام و اکنون به شصت سالگي رسيدهام. ولي کسي که از او اطاعت نميشود فکر و رأيش بيفايده است! .74/2 سوز و گداز آن مرد بزرگ است که اينها را به ياري خود و ياري حق فرا ميخواند، انسان را به گريه مياندازد. ولي افسوس ... که پيشگامان نيک گذشتهاند، و اين بيفضيلتها جاي آن را گرفتهاند؟ ودر جاي ديگر ميفرمايدامام علي -رضي الله عنه- در ميان يارانش به ايراد سخن پرداخته، فرمودند: «منيت بمن لا يطيع إذا أمرت، ولا يجيب إذا دعوت، لا أبا لكم! ما تنتظرون بنصركم ربّكم، أما دين يجمعكم، ولا حميّة تحمشكم؟! أقوم فيكم مستصرخًا، وأناديكم متغوّثًا؛ فلا تسمعون لي قولًا، ولا تطيعون لي أمرًا، حتى تكشف الأمور عن عواقب المساءة، فما يدرك بكم ثأر، ولا يبلغ بكم مرام، دعوتكم إلى نصر إخوانكم، فجرجرتم جرجرة الجمل الأسرّ، وتثاقلتم تثاقل النضو الأدبر، ثم خرج إليّ منكم جنيد متذائب ضعيف، كأنما يساقون إلى الموت وهم ينظرون». «در بين کساني گرفتار شدهام که وقتي فرمان ميدهم، اطاعت نميکنند. هرگاه آنان را فرا ميخوانم، اجابت نميکنند. منتظر هستيد که پروردگارتان شما را ياري کند. آيا ديني نيست که شما را جمع نمايد، و غيرتي نيست که شما را به جوش آورد؟! در ميان شما فرياد سر ميدهم و کمک ميخواهم، شما سخن مرا نميشنويد، و فرمانم را اطاعت نميکنيد، تا اينکه سرانجام کارها خراب ميشوند، با شما نه ميتوان انتقامي را گرفت، و نه ميتوان به هدفي رسيد. شما را به ياريکردن برادرانتان فرا خواندم و شما چون شتر به بد گرفته شده غرغر کرديد و زمينگير شديد، درست همانند حيوان لاغري که عقب مانده است. سپس از ميان شما لشکر چنان کوچک و ضعيفي به سوي من آمد که گويا به سوي مرگ برده ميشوند، و مرگ را با چشمان خود ميبينند»(39)2/300 اينها هستند ياران اين امام بزرگ ... افرادي که فرمانش را گوش نميدهند و همواره سرپيچي مينمايند. نه دين آنها را گردهم ميآورد، و نه هيچ کسي ميتواند بوسيله آنها انتقامي بگيرد و براي ياريکردن حق به پا نميخيزند. اينها را با آنچه امام -رضي الله عنه- در مورد اصحاب پيامبر -صلى الله عليه وآله وسلم- در جنگ و خوشي و ناخوشي فرموده است مقايسه کنيد امام -رضي الله عنه- با سخني زيبا کساني را که همراه او ميجنگيدند، سرزنش ميکند و اصحاب -رضي الله عنهم- را به آنها يادآوري مينمايد و ميفرمايد: «أين القوم الذين دعوا إِلى الإِسلام فقبلوه، وقرءوا القرآن فأحكموه، وهيجوا إِلى الجهاد فولهوا له وَلَه اللقاح إِلى أولادها، وسلبوا السيوف أغمادها، وأخذوا بأطراف الأرض زحفًا زحفًا، وصفًا صفًا، بعض هلك، وبعض نجا، لا يبشّرون بالأحياء، ولا يعزّون على الموتى، مُره العيون من البكاء، خمص البطون من الصيام، ذبل الشفاه من الدعاء، صفر الألوان من السهر، على وجوههم غبرة الخاشعين؟! أولئك إِخواني الذاهبون، فحقّ لنا أن نظمأ إِليهم، ونعضّ الأيدي على فراقهم!». «کجا هستند قومي که به اسلام دعوت شدند، آنگاه آن را پذيرفتند. قرآن را خواندند و آن را حاکم نمودند. و براي رفتن به جهاد تشويق شدند، پس چون شتران تازه زايمان کرده که عاشقانه به سوي فرزندانشان ميروند، مستانه به ميدان جهاد شتافتند و شمشيرها را از نيامها کشيدند، و بعضي به شهادت رسيدند و بعضي نيز نجات يافتند. زندهماندهها را مژده نميدادند و براي از دست دادن عزيزان تسليت نميگفتند. چشمهايشان از گريه سفيد و پرخون بود. از بس که روزه ميگرفتند شکمهايشان به کمر چسبيده بود، و لبهايشان از دعا خشکيده بود. از بيداري شبها رنگهايشان زرد و پريده بود و غبار فروتني بر چهرههايشان هويدا بود. اينان برادران من هستند که رفتهاند، و ما حق داريم که تشنة ديدار آنها باشيم، و به خاطر جداييشان انگشت حسرت به دهان بگيريم»[6]. منظور علي-رضي الله عنه- چه کساني هستند؟ آنها گروه زيادياند، بعضي وفات يافتهاند و بعضي زندهاند، آيا اينها همان چهار نفري هستند که شيعه ميگويند، همه اصحاب مرتد شدند به جز اين چهار نفر، يا اينکه عموم اصحاب پيامبر -صلى الله عليه وآله وسلم- هستند؟ فرد منصف و دوستدار علي -رضي الله عنه- جز اين را نميپذيرد که اينها همة اصحاب پيامبر -صلى الله عليه وآله وسلم- بودهاند. داد وفرياد شما که گوش فلک را کر کرده همه را منافق وکافر ميدانيد نه بر ياران وهمنشينان پيامبر اکرم ص رحم داريد و نه ازواج مطهرات از توهين وبدگويي هايتان در امانند شما بفرماييد بگوييد شما چه خدمتي براي اسلام انجام داده ايد ايا يک وجب به خاک مسلمين افزوده ايد وشهري را فتح کرده ايد و در برابر لشکر ي از لشکرهاي کفر ايستادگي کرده ايد ايا شما نبوديد وقتيکه بوجود امديد امت متحد ويک پارچه اسلام به هفتاد سه فرقه تقسيم گشت واقعا امر شيعه بسيار عجيب است کساني که همنشين پيامبر بوده اند وپشت سر او نماز خوانده اند ودر دهها جنگ همراه او بوده اند وبا کفار جنگيده اند وجان مال خود را فداي اسلام کردند وقران بر صدق ايمان انها شهادت ميدهد وانها را تعريف وستايش ميکند و خداوند رضامندي خود را از انها بيان ميکند و انها را وعده بهشت ميدهد شيعه انان را منافق ومرتد ميخواند و يک غلام وبرده تروريست مجوسي که نه رسول الله را ديده ونه پشت سر او نماز خوانده ونه در جنگي همراه او جنگيده ونه مالي را در راه اسلام خرج کرده نه فضيلتش در قران وجود دارد اورا در درجه انبيا و اوليا بحساب مي اورند اي کاش بنده فرصت ميداشتم که به هر سوالتان دهها پاسخ منطقي ميدادم و حوصله تايپ در کمبيوتر را هم ندارم ولي بنده زياد مجبورم که بعضي اوقات نظر ميدهم يا به سوالهايتان پاسخ ميدهم چونکه انسان از حق بايددفاع کند وحقيقت را بايدبگويد موفق باشيد |
264 |
نام و نام خانوادگي: عبدالله -
تاريخ: 19 خرداد 89
بسم الله الرحمن الرحيم به262: گفتي: "مرغ شما هم يک پا دارد" جواب: حرفِ راستي گفتي! صدالبته مرغ شيعة يك پا بيشتر نداشت ولي إدامه اش را هم بگو كه عامّة براي حقّ-كشي، همان يك پا را هم منكر شده و ميگويد مرغ أصلاً پا نداشت. گفتي: "خود شما که يک ايه هم براي اثبات خلافت علي عليه السلام دليل نمي اوريد" جواب: 1-"يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ(المائدة67) 2- امروز در اين آيه مربوط بكدام روز -از 23سال نبّوت- است؟"...الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا...(المائدة3) 3-چرا تو يك آيه دالّ بر خلافت ابيبكر نمي آوري؟ 4-براي پي بردن به غصبي بودنِ خلافتِ ابيبكر، به إثباتِ فضائل أميرالمؤمنين[عليه السلام] كه أظهر من الشّمس است، نيازي نيست؛ اين توئي كه بايد بگوئي اگر در او فضيلتي بود، چرا پيامبر[صلي الله عليه وآله] دخترش را به او نداد؟ چرا او را در روزي كه كلّ مهاجرين و أنصار را 2به2 باهم برادر كرد، او را با خودش برادر نكرد؟ چرا در عيدالغدير دستِ او را بالا نبرد؟ چرا اين ريش سفيد را سرباز أسامه نوجوان كرد؟ و اين آخرين مأموريتش را چرا انجام نداد؟ ما ميگوئيم آنان نه در قياس با علي[عليه السلام] كه در قياس با ساير مسلمين و حتي بر نفس خودشان لايق أميري نبودند، تو ميگوئي دليل بياور كه منظور از ألست أولي بأنفسكم...فمن كنت مولاه هذا علي مولاه، خلافت بود! ما ميگوئيم آنان بهمان دلايلي كه براي عامّةفريبي إقامةكردند، محكومند، چون، مگر أبيبكر از علي[عليه السلام] قريشي تر بود؟! يا هاشمي تر بود؟! يا نسبت به پيغمبر، پسر-عموتر بود؟! يا از شوهر تنها دخترش، دامادتر و به پيغمبر نزديكتر بود؟! يا سابقه اش در إسلام، از علي[عليه السلام] بيشتر بود؟! يا شجاعتر بود؟! يا نسبت به قرآن، أعلم بود؟! يا نسبت به سنّت، أعمل بود؟! يا از برادر رسول الله[صلي الله عليه وآله] برادرتر بود؟! آيا فرّار از كرّار، أفضل بود؟! ضربة عليّ يوم الخندق أفضل من عبادة الثقلين، آيا آنان از دايره ثقلين خارج بودند؟! إستناد به آية26 سوره آل عمران كردي :"قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء..." جواب: 1-اينهم يك دليل! كه چه زود مقام إلهي نبوّت را يكهو به منصبِ دنيوي مُلك=پادشاهي، مبدّل كردند! 2- با اين حساب، وصيّ النّبي را -العياذبالله- خدا ذليل كرده و غاصبين ولايتش را -العياذبالله- خدا عزيز كرد! پس ديگر بحث-ات براي چيست؟ بقول عوام مباركه خرشو ببيني. 3-اين إستنادت، چقدر شبيه إستنادِ يزيدِ لعين دربرابر إمام زين العابدين[عليه السلام] است! حقّا كه شباهت، بي-جهت نيست! [قال يزيد يا علي بن الحسين "مَا أَصَابَكُم مِّن مُّصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ" فقال علي بن الحسين (عليهماالسلام) كلاّ، ما هذه فينا نزلت إنّما نزلت فينا "مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ" فنحن الّذين لانأسو علي ما فاتنا و لانفرح بما آتانا منها] تفسير القمي ج2 ص352 گفتي: "خداوند کساني را تعريف وستايش ميکند ورضامندي خود را از انها بيان مي نمايد و انها را وعده جنت ميدهد مثل ايه شريفه :محمد رسول الله والذين معه..." جواب: اگر به 4شرطي كه در اين آية شريفة آمده توجه ميكردي، خجالت كشيده و به دستگاهِ عامّةفريبي هم سفارش ميكردي كه منبعد براي إثباتِ حقانيتِ خلافتِ نامشروع، متوسّل به آن نشوند؛ أمّا براي اينكه لاأقل به عرض خوانندگان رسيده باشد، مجدداً تكرار ميكنم: أوّلاً: ذيل آيه شريفه 29 سوره مباركه الفتح، 2شرط دارد كه كلّ أوصافِ مذكوره قبلي و وعده هاي بعدي، معلّق به آنهاست ["... وعد الله الّذين 1-آمنوا و 2-عملوا الصالحات منهم ...] تا كسي نتواند با زرنگ-بازي، آنرا به هركه در سرشماري مدينةالنبي، بشمار ميرفته تعميم دهد! پس معلوم ميشود كه معيّتِ مذكوره در صدر آيه (... و الذين معه ...) إنّما معيّتِ ماهوي است نه معيّتِ صوري. ثانياً: اگر تخصيص مذكور را بر "... و الّذين معه ..." ناديده بگيريم، پس منافقين چه ميشوند؟! ثالثاً: خداي متعال در اين آيه 2صفت بيان فرموده (1-أشدّاء علي الكفّار 2-رحماء بينهم) كه در مدّعيان، عكسِ قضيه، ديده ميشود! زيرا خودِ مدّعيان، إقرار به فرار در جنگ أحد كرده اند، و حضرت محمّد رسول الله[صلي الله عليه وآله] هم پس از عجز "انها" از فتح قلعة خيبر، فرمود: فردا پرچم را بدست كسي خواهم داد كه كرّار غير فرّار است! و در جنگ أحزاب هم، درحاليكه عمرو بن عبد ودّ ملعون، هل مِن مبارز ميطلبيد، "انها" از ترس گريستند، پس نميتوان "انها" را واجدِ صفتِ أوّل دانست؛ ليكن از تأسّي "انها" به أبو لهبِ ملعون، و سوزاندن درب خانه اي كه رسول الله[صلي الله عليه وآله] هر روز هنگام رفتن به نماز، بر درش ايستاده و اينچنين سلام ميداد: السلام عليكم يا أهل بيت النبوّة و هكذا از زدن تازيانه و شكنجه بين در و ديوار گذاشتن بضعه رسول الله[صلي الله عليه وآله] ميتوان فهميد كه آن شيرانِ خانه و روبهان بيرون تا چه حدّ واجدِ صفتِ دوّم بودند! تبّت يدا أبي لهب و تبّ مثال زدي: "مثل شخصي که يک روزي از کسي تعريف وستايش کند و روزي ديگر او را مذمت ونکوهش کند به او ميگويند مگر شما نبوديد در فلان روز خيلي از او تعريف وستايش ميکردي امروز چرا او را مذمت ونکوهش ميکني مرد جواب ميدهد ميبخشيد من اشتباه کردم من نمي دانستم که او اينقدر ادم بد وپستي است من علم غيب نداشتم و از باطن او خبر نداشتم" جواب: 1-روزي شاهي را براي چاشت، بادمجانِ بوراني آوردند، بعداز خوردن گفت: عجب غذاي خوبي است اين بادمجان، شاعر في الحال چندين بيت در مدح بادمجان سرود، طبّاخ شامش را هم بادمجان بوراني پخت، شاه اينبار پس از خوردن گفت: عجب غذاي بدي است اين بادمجان، شاعر في الحال چندين بيت در ذمّ بادمجان سرود، شاه گفت: مگر همين چند ساعت قبل، مدح بادمجان نميگفتي، اكنون چه شد كه ذمّش ميكني؟ شاعر گفت: قربان! من مدّاح شاهم نه مدّاح بادمجان! مرا بايد آنچيزي گفتن، كه شاه را خوش آيد نه بادمجان را! ما هم مدّاح شاهِ مردانيم و اگر روزي زبير را جزو 4تن غيرمرتدّين علي أعقابهم و جزو خوبها قلمداد ميكنيم تا روزي است كه آن ناكث درمقابل شاهِ مردان، صف نكشيده، پس سخني ميگوئيم كه شاهِ مردان را خوش آيد نه أمثالِ زبير را! 2-مثال-ات تك فرضي است يعني سعي كرده اي موذيانه، إهانت به أولياء الله را در آن بگنجاني كه إيشان حتي از شناختِ أفراد، بي-إطّلاع بودند، در حاليكه فرضِ ديگر را -كه البته بسيار بضرر توست- عمداً تجاهل كرده و حالِ أفراد را مانندِ جامدات، لايتغيّر پنداشته اي، در حاليكه دين مبين مشعر بر مفاهيمي نظير حسن العاقبة و سوءالعاقبة است كه بحث بر سر همين دوّمي است كه آن غاصبانِ ولايت را حبّ الدّنيا و حبّ الرّئاسة به آن قهقري انداخت! نصيحت كردي: "توبه کنيد" جواب: چشم، أستغفر الله ربي و أتوب إليه، و أعوذ به مِن همزاتِ الشّياطين و مِن شرّ أن يحضرون، إلهي لاتكلني إلي نفسي طرفة عين أبداً و هب لي كمال الإنقطاع اليك، إنّك سميع الدعاء، و لاحول و لاقوة إلاّ بالله العلي العظيم و صلي الله علي محمدوآله الطيّبين و عجّل فرجهم، الحمدلله ربّ العالمين گفتي: "خداوند از گذشته و حال واينده اصحاب رضوان الله عليم خبر داشته بعد انها را تعريف وستايش کرده ورضايت خود را از انها بيان کرده و انها را وعده جنت داده خداوند عالم الغيب است وهر انچه کسي در دل دارد او از ان خبر دارد وچيزي از او مخفي نيست خداوند هيچگاه اشتباه نمي کند" جواب: 1-ما معتقديم خداي متعال حتي پيشتر و بيشتر از بنده-اش وي را ميشناسد، أمّا اين چه ربطي به ما نحن فيه دارد؟! 2-يكي هم ميگفت: من مي خورم و هر که چو من اهل بود* مي خوردن من به نزد او سهل بود* مي خوردن من حق ز ازل مي دانست* گر مي نخورم علم خدا جهل بود* كه خواجه نصيرالدّين طوسي(رحمه الله) جوابش را داد: علم ازلي علت عصيان كردن* نزد عقلا ز غايت جهل بود* 3-خداي متعال فرموده: "يَمْحُو اللّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ(الرعد39) و اين دقيقاً عكس مرادت را ميرساند كه إصرار داري أصحاب قاطبتاً جزو خوبان بوده و جزو خوبان ماندند! گفتي: "علي -رضي الله عنه- به شدت از دست يارانش خشمگين ميشود و آنها را مورد عيبجويي قرار ميدهد و آنان را مذمت ميکند" جواب: 1-مگر علّتِ خشم شديدِ حضرتِ أميرالمؤمنين[عليه السلام] چيزي جز سستي أفرادش در جنگِ با معاوية[عليه الهاوية] بود؟ پس اگر تو هم إدّعا ميكني جزو پيروان حضرتِ "علي -رضي الله عنه-" هستي، چرا لاأقلّ براي نيفتادن در زمره "أشباه الرجال" از كمترين حدّ جنگِ با معاوية[عليه الهاوية] يعني بغض نسبت به او، كوتاهي ميكني؟! اگر جزو پيروان حضرتِ "علي -رضي الله عنه-" نيستي، چرا لاأقلّ براي نيفتادن در ويل المكذبين، مردانه إقرار نميكني كه جزو پيروانِ معاوية[عليهالهاوية] اي؟! دراينصورت چرا مزوّرانه بعد از إسم مبارك حضرتِ علي"-رضي الله عنه-" مي نويسي؟ مگر قرآن الكريم را نديده/نشنيده اي كه از اينكار منع ميفرمايد: "مُّذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذَلِكَ لاَ إِلَى هَؤُلاء وَلاَ إِلَى هَؤُلاء وَمَن يُضْلِلِ اللّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا(143)يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاء مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَتُرِيدُونَ أَن تَجْعَلُواْ لِلّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا مُّبِينًا(144)إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَن تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرًا(145)إِلاَّ الَّذِينَ تَابُواْ وَأَصْلَحُواْ وَاعْتَصَمُواْ بِاللّهِ وَأَخْلَصُواْ دِينَهُمْ لِلّهِ فَأُوْلَئِكَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ وَسَوْفَ يُؤْتِ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ أَجْرًا عَظِيمًا(النساء146) پس توبه اگر براي ما واجب باشد براي تو أوجب است! 2-خودِ همان "علي -رضي الله عنه-" فرمود: "لايجتمع حبّنا و حبّ عدوّنا في جوف إنسان، إنّ الله لم يجعل لرجل من قلبين في جوفه فيحبّ هذا و يبغض هذا؛ فأمّا محبّنا فيخلص لنا كما يخلص الذهب بالنّار لا كدر فيه، فمن أراد أن يعلم حبّنا فليمتحن قلبه فإن شاركه في حبّنا حبّ عدوّنا فليس منّا و لسنا منه و الله عدوّهم و جبرئيل و ميكائيل و الله عدوّ الكافرين [تفسير قمي] پس همچون كسي نباش كه ويرا پرسيدند: خربزه دوست داري يا هندوانه؟ گفت: هردوانه! كلام مولايمان را برايمان إستشهاد كردي: "وهل أحد منهم أشد لها مراسًا، وأقدم فيها مقامًا مني! لقد نهضت فيها وما بلغت العشرين، وهأنذا قد ذرّفت على الستين! ولكن لا رأي لمن لا يطاع!" جواب: 1-اينهم يك دليل بر رجحانِ حضرتِ علي[عليه السلام] بر غير او، يعني أصحاب السقيفة است! 2-اينهم يك دليل بر سكوتِ مجبوري حضرت[عليه السلام]، دربرابر أصحاب السقيفة است! وقتي سرانجام آنهمه آستين-كشيدنهاي بيعت كنندگانش و صدهاهزار لشكريانش، اين شد كه حضرت، بقولِ خودت به "سوز و گداز" افتاده ولي فريادرسي نيافت، چگونه إنتظار داري همان بزرگمرد، با فقط و فقط 4تن بتواند حتي خوابِ عملي را ببيند؟! آيا هيچ سفيهي حاضر به حقّ-ستاني بدون-ياور ميشود؟! 3-يا، حضرت[عليه السلام] -العياذبالله- لافِ گزاف زده و يا چون توئي با ياري نكردنش و سكوتِ نامردانه بر غاصبين ولايتش، حضرت را به اين واقعيتِ تلخ كشانده است كه "لا رأي لمن لا يطاع!". سبحان الله! از حكمتِ بالغه إلهي درعجبم، كه چرا لالائي ميداني ولي خوابت نمي پرد؟! حقير، كسي نيستم ولي -مِن بابِ تكليف- نصيحت ميكنم كه لاأقلّ به نصيحتِ كلام الله المجيد گوش جان سپاري كه فرمود: "وَقُل رَّبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّي مِن لَّدُنكَ سُلْطَانًا نَّصِيرًا(80)وَقُلْ جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا(81)وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إَلاَّ خَسَارًا(الإسراء82) ما را بياد فرمايشات مولايمان أنداختي كه: «أين القوم الذين دعوا إِلى الإِسلام فقبلوه، وقرءوا القرآن فأحكموه، وهيجوا إِلى الجهاد فولهوا له وَلَه اللقاح إِلى أولادها، وسلبوا السيوف أغمادها، وأخذوا بأطراف الأرض زحفًا زحفًا، وصفًا صفًا، بعض هلك، وبعض نجا، لا يبشّرون بالأحياء، ولا يعزّون على الموتى، مُره العيون من البكاء، خمص البطون من الصيام، ذبل الشفاه من الدعاء، صفر الألوان من السهر، على وجوههم غبرة الخاشعين؟! أولئك إِخواني الذاهبون، فحقّ لنا أن نظمأ إِليهم، ونعضّ الأيدي على فراقهم!» جواب: هرچه گشتيم چيزي از ذكر خير غاصبين ولايتش نديديم! لذا براي جوياشدنِ نظر بقيه خوانندگان، عين عبارتي را كه نوشتي، آورديم، تا بلكه شايد چشمي، قادر به ديدنِ مدّعايت شد؟ ما كه منّاع الخير نيستيم! گفتي: "واقعا امر شيعه بسيار عجيب است کساني که همنشين پيامبر بوده اند وپشت سر او نماز خوانده اند ودر دهها جنگ همراه او بوده اند وبا کفار جنگيده اند وجان مال خود را فداي اسلام کردند وقران بر صدق ايمان انها شهادت ميدهد وانها را تعريف وستايش ميکند و خداوند رضامندي خود را از انها بيان ميکند و انها را وعده بهشت ميدهد شيعه انان را منافق ومرتد ميخواند" جواب: 1-ما هم معتقديم، بسيار عجيب است كه همنشين پيامبر بوده باشي و اين إفتخار را بسر نبري! ولي چاره-اي نيست؛ بالأخره أوّلاً: همه إنسانها كه معصوم و مصون از خطاء نيستند، ثانياً: لابدّ مشيّتِ خالق هستي هم سهمي در جهانِ هستي دارد. 2-أمّا إنصافاً، عاقبت نبخيري بعض أصحاب، ربطي به شيعة ندارد؛ و اگر عَجبي هست متوجه همان بعض أصحاب است، نه متوجّه شيعة! گفتي: "امت متحد ويک پارچه اسلام به هفتاد سه فرقه تقسيم گشت" سؤال: حالا كه بخواهي نخواهي كار از كار گذشته، و با مچ-گيري و بازي من نبودم دستم بود تقصير آستينم بود، مشكل حلّ نميشود؛ لطفاً راست و مردانه بگو كداميك، فرقة النّاجية است؟ و چرا؟ إدّعاكردي: "يک غلام وبرده تروريست مجوسي که نه رسول الله را ديده ونه پشت سر او نماز خوانده ونه در جنگي همراه او جنگيده ونه مالي را در راه اسلام خرج کرده نه فضيلتش در قران وجود دارد اورا در درجه انبيا و اوليا بحساب مي اورند" جواب: 1-بنده چنين إدّعائي را قويّاً ردّ كرده و مردّود ميدانم! 2-تو نيز اگر ميخواهي به بينش-ات عمق ببخشي لاجرم بايستي از مرحله شفاهي به كتبي و از مرتبه عامّةنگري به مرتبه خاصّ-بيني، هجرت كني، بزبانِ ساده اينكه، فعل/قولِ چون مني را تابلوي مذهبم مشمار كه اين والله ظلم است! زيرا تو هم راضي نيستي كه كاستي-هايت را بحسابِ مذهبت بگذارند! پس شرط إنصاف اينست كه نظراتِ شيعة را از مراجع عظامشان طلب كني! يعني آب ز سرچشمه بر گير اي سليم! 3-و أمّا، ماجراي مذكور، بگونه ايست كه خود بخود و بي هيچ دستوري -في حدّ ذاته- در قلبِ محبّي أهل بيتِ النبوة[صلي الله عليه وآله] إدخالِ سرور ميكند، همانگونه كه مثلاً هوادارانِ يك تيم ورزشي، حتي از تصادفِ ماشين گروهِ رقيب هم، مسرور ميشوند، كه بديهي است هيچ ربطي به مسائل ورزشي فيمابين گروهها، ندارد! 4-ليكن، اين إبراز إحساسات كجا و فتواي قتل و وعده بهشت براي قاتل، كجا؟! بنظر تو كداميك أظلم است؟ آخرالأمر اينكه: ما معتقديم پيمبرمان خاتم الأنبياء و المرسلين بود، اگر تو هم چنين عقيده اي داري، لطفاً براي تبليغ عقايدت به پايگاه شيعة داخل نشو، ما معتقديم "لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ...(البقرة256) اگر تو هم چنين عقيده اي داري، لطفاً براي تبليغ عقايدت به پايگاه شيعة داخل نشو، ما معتقديم "اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ...(البقرة257) اگر تو هم چنين عقيده اي داري، لطفاً براي تبليغ عقايدت به پايگاه شيعة داخل نشو، ما معتقديم "لَّسْتَ عَلَيْهِم بِمُصَيْطِرٍ(الغاشية22) اگر تو هم چنين عقيده اي داري، لطفاً براي تبليغ عقايدت به پايگاه شيعة داخل نشو، البته بنده نمي توانم و نبايد جلو سؤال را بگيرم، ولي إنصافاً بسياري از عامّة براي أغراضي غير از سؤال داخل ميشوند، كه جوانمردانه نيست! بنده بسهم خودم هرگز وارد پايگاه عامّة نشده تا چه رسد، خداي ناكرده إقدام به فحاشي كنم! ولي بارها ديده ام كه عامّة با تعصّب، داخل شده و با فحش خارج ميشود، آخر آي آزادمرد! لاأقل حرمتِ تعصّب-ات را با ورود به جائيكه از قبل، به ضرس قاطع حكم به فسادش كرده اي، نشكن! مع هذا، اگر قولِ مردانه بدهي كه دست از سر ما برداشته و مزاحم ما نشوي ما هم قول ميدهيم، همچنان به تأسي از سكوتِ مولايمان إدامة دهيم، و اين بزرگترين لطف ما به أمثال توست، چون هرچه بيشتر، شورش بدهي جوابهاي دندان شكن بيشتري خواهي خورد، بگذار لاأقل بيخبرها همچنان بيخبر بمانند، مجبورمان نكن تا براي دفاع از عقايد حَقّه، به تبارشناسي مذهبِ عامّة بپردازيم! و السلام علي من إتبع الهدي |
265 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 19 خرداد 89
برادران عزيز و سروران گرامي آقاي عبدالله و کميل و مجيد علي و پيرو حق و سعيد حسيني (شاه اسماعيل صفوي (رضي الله عنه)): اساس اسلام صدق و راستگويي است. کسي که علنا و بيمحابا دروغ ميگويد نه تنها «طالب حق» نيست بلکه در پي آتش دوزخ و نابودي دنيا و آخرت خود است. اين جناب «طالب حق عمر» علنا دروغ ميگويد: نظر شماره 232 «خود شما مگر از چنين علما متعصب کم داريد که فتوي حلال بودن خون سني را ميدهند» دروغ گويي ها او محدود به اين يک مورد نيست،گرچه همين يک مورد بسيار رسوا کننده ماهيت اصلي او است. شما عزيزان بارها و بارها پاسخ او را گفتهايد. بنده هم پيش از اين وقتي با اسامي ديگري نظر ميداد بارها و بارها پاسخ او را دادهام و دروغ هاي او برملا کردهام. ولي او حتي براي يکبار، بعد از روشن شدن حقيقت، آن را قبول نکرده است. لذا بنده از شما خواهش دارم تکليف اين دروغ او را مشخص کنيد و سپس به باقي دروغ هاي او بپردازيد: «خود شما مگر از چنين علما متعصب کم داريد که فتوي حلال بودن خون سني را ميدهند» لطفا از او بخواهيد که 1)) بابت اين دروغ از خدا و رسولش محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) معذرت خواهي کند. 2)) بابت اين دروغ از تمامي علماي اسلام معذرت خواهي کند. 3)) بابت اين دروغ از تمامي شيعيان طلب عفو کند. 4)) توضيح دهد که چرا اين دروغ را گفته است و هدف او از بيان اين دروغ زشت چه بوده است؟ 5)) نام اساتيدش را که اين دروغ را به او آموزش دادهاند بگويد. جناب طالب حق عمر دروغ گويي کار شيطان است. دروغ نگو. دروغگو نباش. کذاب نباش. کذب نگو. کاذب نباش. «انما يفتري الکذب الذين لا يومنون بايات الله و اولائک هم الکاذبون» از خداوند خجالت بکش. دست از دروغگويي بردار تا حقايق براي تو روشن شود. «ان الله لايهدي من هو کاذب کفار» «ان الله لايهدي من هو کاذب کفار» «ان الله لايهدي من هو کاذب کفار» يا علي |
266 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 19 خرداد 89
با سلام جناب تالب حقيقتاً حقد . كوتاه و مفيد از حرفهاي خودت : ۞۞۞۞ وَالسَّابِقُونَ الأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِـرِينَ وَالأَنصَـارِ وَالَّذِيــنَ۞۞۞۞ ۞۞۞۞ پيشگامان نخستين از مهاجرين و انصار، و کسانى۞۞۞۞ ۞۞۞۞۞ وَالسَّابِقُونَ الأَوَّلُونَ مِـــنَ الْمُهَاجِرِيـــنَ وَالأَنصَارِ۞۞۞۞۞ ۞۞۞۞۞ پيشگامــان نخستين از مهـاجــريـن و انصــار،۞۞۞۞۞ ۞۞۞۞۞۞۞ وَالسَّابِقُونَ الأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِيـنَ ۞۞۞۞۞۞۞ ۞۞۞۞۞۞۞۞ پيشگامان نخستين از مهاجرين ۞۞۞۞۞۞۞ ۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞ وَالسَّابِقُونَ الأَوَّلُونَ مِنَ ۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞ ۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞ پيشگامان نخستين از ۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞ ۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞ الأَوَّلُونَ مِنَ ۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞ ۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞ نخستين از ۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞ ۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞ مِنَ ۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞ ۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞ ۞۞۞۞ از ۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞ چرا خودتان را به نفهمي ميزننيد , مينويسيد ميخوانيد يا نمي فهميد يا اگر ميفهميد بروي خوتان نمي اوريد نمي دانم توي كدام قاموس عربي نوشته شده ( من يعني كلهم ) نمي دانم توي كدام لغت نامه فارسي نوشته شده (از يعني تمامشون ) شايد قاموس كعب الاحبار يهودي داري , يا اون جلد دومش با حاشيه اي از ابو هرير . از اينكه در دفاع از كفار اشكت درامد قضاوت را ميگذارم بر عهده برادران , دوستان , مشاركين در سايت , اهل سنت , و و وو ================================================================================ اما اينكه شما را " تا لب حقد "" بخاطر اينكه ان جماعت تروريست را كه در بالا نام بردم را نديدي ولي كسي كه طبق اسانيد در كتابهاي اهل سنت كه در گرفتن حق خودش از اون بحساب حاكم شرع نتيجه نگرفت و ان كرد كه شنيده ايم . شما كه ادعاي دوست داشتن اهل بيت را ميكنيد چرا ان ترويستهاي كه بخانه حضرت زهرا سلام الله عليه تكريم ميكنيد ..؟؟؟ شما از ديد شيعيان ارتداد مسلمانان را ديدي و شكايت ميكنيد . اما همين حرف را از عايشه بنت عتيق ابي قحافه را نشنيده ايد يا بروي خودتان نياورديد . ================================================================================= در مورد ارتداد صحابه . سوال من اينه كه اگر به شيعه حقد نداريد در مورد اين احاديث چه ميگويد . 1 ) و از عايشه نقل ميكند كه : لمّا قبض رسول الله ارتدّت العرب قاطبةً و اشرأبت النفاق . بعد از وفات رسول خدا همه عرب از بيخ و بن مرتد شدند و نفاق به اوج خودش رسيد . ابن كثير در كتاب البداية و النهاية ، ج6 ، ص33 , شوكاني در نيل الأوطار، ج1 ، ص36 ، حاكم در مستدرك الصحيحين ، ج3 ، ص260 ، قرطبي در تفسير ، ج8 ، ص148 ، ثعالبي در تفسير ، ج2 ، ص395 ، بيهقي در سنن كبري ، ج8 ، ص 177 مصنف ابن عبد الرزاق ج1 ص50 و بقيه علماء اهل سنت بعد از نقل اين حديث ميگويند : اين روايت صحيح است، أنساب الأشراف 1 / 587 . سنن نسائي ج6ص7 و ج7ص 2 ) يا انكه بخاري از ابو هريره نقل مي كند لمّا توفي النبي صلي الله عليه و سلم و استخلف ابوبكر و كفر من كفر من العرب ... بعد از وفات پيامبر و به خلافت رسيدن ابوبكر و بعد از آنكه تعداد انبوهي از عرب كافر شدند ... . صحيح بخاري ، ج8 ، ص140 ، ح6924 3 ) يا اين حديث: لمّا مات النبي كفر الناس الا خمسة. يعني: بعد از رحلت پيامبر(ص) تمام مردم مرتد شدند مگرپنج نفر!!! تهذيب الكمال ، ج21 ، ص557 و تهذيب التهذيب ، ج8 ، ص9 و البداية و النهاية ، ج6 ،ص91 اگر اينها را ديدي و نخواستي بحث بكني همان تا لب حقد مناسبتر است براي شما و اگر نديدي برو تحقيق كن تا بصحت اين حرفها پي ببري بعد اگر ..... من حرفم را پس ميگيرم و شما را طالب حق مينامم + معذرت ؟ ۞۞۞۞ يا علي۞۞۞۞ |
267 |
نام و نام خانوادگي: كميل -
تاريخ: 20 خرداد 89
اي برادر ناتني عمري كه ادعا كردي خونتون توسط علماي شيعه حلال شده اينو بدون اگه واقعا يك شيعه اجازه همچين كاري رو ميداد يه كدوم از شماهارو زنده نميذاشتم كه بياين تو سايت و چرند بگين. --------------------- بابا جون شيعه عقل داره وقتي ميبينه تو قرآن نوشته كفارو بكشين زود نميپره مثل زورو و سنيها قتل و غارت كنه. خودتم ميدوني كه اين كار فقط از دست عمر و رفقاش برمياد كه تفسير به راي ميكنن. |
268 |
نام و نام خانوادگي: پيرو حق -
تاريخ: 22 خرداد 89
دوست گرام آقاي طالب حق سلام اين كه كنار اسم معاويه نوشته ايد (عليه الهاويه) خودش قدم مثبتيه. چون بالاخره پذيرفتيد كه صحابي بد هم وجود داره. به شما تبريك ميگم. اما بد نيست از همكيشان خود سوال كنيد چرا او را علاوه بر صحابي بودن, با عنوان من دراوردي (خال المومنين) ميستايند و همه خباثتها و جاه طلبيهاي او را به حساب اجتهاد ميگذارند. باز هم به شما تبريك ميگم |
269 |
نام و نام خانوادگي: پيرو حق -
تاريخ: 22 خرداد 89
سلام مجدد ببخشيد ظاهرا من اشتباهي ديدم. عبارت بالا مربوط به آقاي طالب نيست |
270 |
نام و نام خانوادگي: پيرو حق -
تاريخ: 22 خرداد 89
سلام سه باره دوست گرامي آقاي طالب حق داشتم مطالب گذشته رو مرور ميكردم يكي از جملات شما توجهمو جلب كرد. شما در نظر شماره 232 نوشته ايد: (حضرت ابوهريره رضي الله عنها که در صفوف حضرت علي عليه السلام برعليه معاويه رضي الله عنه ميجنگيد) تا حالا به اين جمله خودت ( كه البته مشابهش در ميان همكيشان شما ديده ميشه فكر كردي؟ مثلا يكي ميگفت در يكي از دايره المعارفها در شرح حال عمربن سعد ميخوندم كه نوشته بود: عمربن سعد رضي الله عنه همان كسي است كه به فرمان يزيدبن معاويه رضي الله عنهما به جنگ حسين بن علي رضي الله عنهما آمد و اورا به قتل رساند) !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! |
271 |
نام و نام خانوادگي: عبدالله -
تاريخ: 22 خرداد 89
به270: ببخشيد، گلاب به روتون؛ شما اين "؟؟؟؟" را جدّي نگيريد، چون ممكنه صاحاب پيدا كنه! |
272 |
نام و نام خانوادگي: پيرو حق -
تاريخ: 23 خرداد 89
به 271 ببخشيد منظورتونو متوجه نشدم لطفا برام بنويسيد يا ايميل كنيد sina110ir@yahoo.com |
273 |
نام و نام خانوادگي: مهدي نظم ارا -
تاريخ: 25 خرداد 89
«هيچ خدايي جز الله وجود ندارد» و «محمد پيامبر الله است» و «علي جانشين و رهبر و منتخب پيامبر بر تمامي امت اسلام» هستند |
274 |
نام و نام خانوادگي: محسن منتظر -
تاريخ: 26 خرداد 89
با سلام و درود بر همه طالبان و رهروان راه حق من به عنوان يك شيعه بينهايت معتقد به حقانيت تشيع كه هم اكنون پس از يكسال و چند ماه وارد بحث ميشوم بسيار سخت است كه در ميان دريايي از مطالب ريز و درشت قرآني و كلامي و تاريخي و منطقي بخواهم مطلب جديدي عرضه كنم. بحث شيعه و سني بحثي به قدمت 1400 سال است. اما يك واقعيت آشكار اين است كه حق بودن هيچ مطلبي از روي تعداد پيروان يا منكران آن مشخص نميشود. اگر همه كره زمين زير بار امامت و ولايت حضرت مولانا الاعظم امير المومنين صلوات الله عليه نروند بر دامن آن مرد الهي گردي نخواهد نشست و اگر همه كره زمين ولايت الهي او را بپذيرند براي آن جناب فضيلتي نخواهد بود بلكه فقط به خود لطف نموده اند كه يك حقيقت قرآني را پذيرفته اند و خود را اهل نجات كرده اند.اين پيروان اهل سنت - كه خدا همه بيغرضان از آنها را كه واقعا حق را نميدانند به راه راست هدايت فرمايد - بدانند كه عمر بن الخطاب حضرت صديقه كبري را شهيد نمود و در اشتباهات و خطاها و دشمنيهاي او با آل الله در حدود 90 مورد را در تاريخ نوشته اند كه شهادت حضرت صديقه كبري يكي از درياست! من به دنبال شيعه كردن كسي نيستم و فقط به همه آنان ميگويم كه اگر عمربن خطاب را دوست بدارند و پيرو او باشند در همه خطاها و گناهان او - كه شهادت حضرت صيقه كبري سلام الله عليها يكي از آنهاست و غصب خلافت رسول الله پس از حادثه غدير در شوراي شيطاني سقيفه دومين آن است - شريك جرم شده و عاقبت كشتن و شهادت حضرت فاطمه و غصب حكومت الهي مولا چيزي جز جهنم و درك اسفل نيست.صحابه بودن كساني چون معاويه و ابوهريره و عبد الله بن ابي و عمر و ابوبكر فضيلتي نيست كه اهل سنت خود را براي آن فدا ميكنند. دهها و صدها آيه درباره منافقين راجع به عمه من و شما نيست. منافقين هماناني بودند كه كنار پيامبر بودند و بنا به نص قرآن - همان قرآني كه سنگ آنرا اهل سنت زياد به سينه ميزنند و حقايق آنرا نميخواهند بپذيرند - هفتاد استغفار پيامبر براي آنان سودي ندارد (اواخر سوره توبه). زنان پيامبر كه در ابتداي سوره احزاب خداوند آنان را به شرافت ام المومنين بودن مفتخر كرده است در همان سوره نيز به انان هشدار داده است كه اگر از راه حق خارج گردند عذاب انان مضاعف خواهد بود و اين از بابت انتساب به پيامبر و بردن آبروي پيامبر است. همه دنيا ميدانند كه عايشه نخستين جنگ را پس از پيامبر بپانمود و خون بسياري از مومنين بناحق در آن ريخته شد و اين آغازي براي تمام خونريزيهاي بعدي و جنگهاي بعدي بود. همه عالم ميدانند و بدانند كه سوره تحريم در طعن و لعن عايشه و حفصه است و روايت ان نيز از شخص عمربن الخطاب است. مثالهاي زنان خيانتكار به دو پيامبر الهي نوح و لوط نيز در همين سوره آمده است. كه اشاره به عايشه و حفصه دارد. درباره كشتارهاي شيعه و شيعه كشي در طول تاريخ كم نداريم. اجمالا بگويم كه در طول تاريخ تهمت به شيعه سابقه هزار و چند صدساله دارد و به پرسش هاي اهل سنت ميليونها بار پاسخ داده شده است. در پايان بگويم كه در اثبات امامت و ولايت مولا و حقانيت تشيع با استفاده از مآخذ خود اهل سنت كتابهاي بيشماري نوشته شده است و جالب اين است كه برخي از آنها را خود اهل سنت نوشته اند! مانند كتاب ينابيع الموده از ملا قندوزي حنفي كه در حال حاضر به يكي از مآخذ تشيع تبديل شده است. اهل سنت فقط از ميان دريايي از كتاب بروند كتاب الغدير علامه اميني را بخوانند كه گفته ميشود از ميان حدود دويست هزار كتاب از كتابخانه هاي كل جهان اسلام مو بمو و سطر به سطر آن مستند است و از حدود 50 سال پيش به اين طرف احدي از علماي اهل سنت پاسخي براي آن نداده است. من در مدت عمر پنجاه ساله خود آنچه را كه ديده ام اين است كه نديده و نشنيده ام كه در طول تاريخ اسلام كسي از شيعيان سني شده باشد ولي به تعداد فراوان - كه از حد و حصر بيرون است - شنيده و خوانده ام كه سني شيعه شده است. آخرين مورد تشيع فرزند پسر عالم و قاري بسيار معروف اهل سنت يوسف قرضاوي است كه در آغاز خود او منكر تشيع فرزند شد و مدتي به پذيرفت. اي برادران اهل سنت بخود آييد و آخرت خود را براي همراهي با شهادت قاتل حضرت صديقه كبري خراب و ويران نسازيد! يادتان باشد كه بنا به نص قرآن در سوره مائده كه ميگويد اگر كسي قومي را دوست داشته باشد از انان محسوب ميگردد (البته آيه درباره دوستي با يهود و نصاري است ولي مطلب كليت دارد در آنجا كه ميگويد "و من يتولهم منكم فانه منهم") و در آنجا كه به يهود زمان پيامبر ميفرمايد شما انبيا را ميكشيد! و دليل اين امر اين است كه شما از نسل يهودي هستيد كه انبيا را كشته اند و شما بدليل انتساب به آنان از آنان محسوب ميشويد. يادمان باشد كه پيامبر فرمود اگر كسي سنگي را دوست داشته باشد با او محشور خواهد شد! اي برادران اهل سنت خود را با دوستي قاتل دخت معصوم پيامبر به او پيوند نزنيد. خطاهاي شخص عمربن الخطاب كم نيست. شوراي سقيفه پس از حادثه غدير بود و غصب خلافت الهي يي بود كه در حجه الوداع و در خطبه غديريه خود شيخين به حضرت مولا تبريك آنرا گفتند و احدي از مسلمين تايكسال پس از ان واقعه - كه پيامبر رحلت فرمود - در مفهوم و معناي ولايت و رهبري و جانشيني حضرت مولا شك نكرد! سقيفه نخستين كودتاي دنياي اسلام است كه به غصب خلافت منصوص خداوند انجاميد و موجب تمام انحرافات بعدي و منجمله منجر به شهادت حضرت صديقه كبري شد. 1400 سال است كه تعصب كور و بيخبري و دروغ و تحريف قرآن و سنت و توجيه كار خلفا و صحابه خيانتكار و قدرت پرست و نيز تهمت به شيعه كار آقايان اهل سنت و علماي آنان شده است. من بار ديگر به همه آنان دلسوزانه نصيحت ميكنم كه براي تطهير خلفاي غاصب به دروغ و تحريف و توجيه حقايق بي ترديد دست نزنيد و خود را به دوزخ نزديك نكنيد كه كفر پيشگي و انكار حقايق مسلم بيشمار راهي جز رفتن به آتش غضب الهي نيست. دوستدار و دلسوز همه مومنان حقيقي جهان اسلام |
275 |
نام و نام خانوادگي: سجاد زيبافر -
تاريخ: 26 خرداد 89
السلام عليک يا صديقة شهيده خيلي ممنون از گروه پاسخ گويي به شبهات حقيقتا استفاده کرديم انشالله در سپاه امام زمان و از ياران آن حضرت قرار بگيرد اللهم عجل لمنتقم بدم مقتول بکربلا |
276 |
نام و نام خانوادگي: فاطمه زيبافر -
تاريخ: 26 خرداد 89
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وال محمدو اخر تابع له علي ذلك. قبر دختر رسول خدا کجاست؟ اللهم عجل وفاتي سريعا يعني چه؟ چرا دختر رسول خدا آرزوي مرگ مي کرد؟ غصب فدک قضيش چيه؟ ياد پهلويش نمازم را شکست |
277 |
نام و نام خانوادگي: يوسف -
تاريخ: 29 خرداد 89
اولا : متاسفم به علماي شيعه وسني بعد از 1400سال اندر خم يک کوچه اند وهمان تفکر جاهليت را ول نکرده اند ودشمنان قسم خورده خود را به سوي خود مصمم تر ميکنند . بجاي کمک به همدينان خود در اقسا نقاط جهان عده اي (حتي سني) با يهوديان متحد مي شوند برعليه سني ها ومسلمانان ، واي بر شما سردمداران مذهبي وسياسي بظاهر مسلمان اسلامي ، با اين جنگي که شما عليه خودتان راه انداخته ايد انتظار ترحم از غير مسلمان داريد. اگر غير مسلمان الان به شما چراغ سبز نشان مي دهد اولا در حال بهره برداري منافع خود است دوما منتظر فرصت مناسب است که چنان زير پايتان را بکشد که عمرا نتوانيد بلند شويد . ثانيا : اسلام به چه طريقي به ايران وارد شد وبه چه کيفيتي ؟ ايرانيان آن زمان باهر ديني که داشتند آيا انسان نبودند که زنان شوهر دار براي مسلمانان حلال شده بود ، دختران 5سال به بالا حتک حرمت مي شدند. کدام دين ومسلک اين رفتار ها را مي پذيرد . تاريخ طبري را بخوانيد در قرآن کريم ما آمده است (لا کراه في دين) وپادشاه عدالت گستر جهانيان کوروش بزرگ اولين نويسنده حقوق بشر نيز انتخاب دين را آزاد گذاشته بود . اگر دعوت به دين (به هر ديني) اين چنين باشد هيچ بشري قبول ندارد . |
278 |
نام و نام خانوادگي: محسن منتظر -
تاريخ: 29 خرداد 89
سلام مجدد بر همه بزرگواران طالب حق و حقيقت اگر كسي واقعا ريگي به كفشش نيست با شجاعت و دليري خود را معرفي ميكند و حتي الامكان از نام مستعار پرهيز ميكند. من نام و نام خانوادگي واقعي خود را نوشته ام و در كامنت 274 حرف دلم و عقيده خودم را نوشته ام و از روي كسي كپي نكرده و بندگي كسي جز خداي رب العالمين را هم هرگز به گردن نگرفته ام. نان حكومت را نخورده ام و شيعه بودن من موروثي نيست و از دين موروثي متنفرم. مرد و مردانه خودم را معرفي ميكنم و از بحث و كند و كاو ديني به لطف الهي و با اعتماد به خدا ذره اي واهمه ندارم. مرد و مردانه و با سند و مستند حرف ميزنم و اگر كسي حق بگويد مي پذيرم و از زير بار حق شانه خالي نميكنم.به دوستان و برادران مومن عرض ميكنم كه كامنت 274 را بارها بخوانند و اگر ذره اي ناحق گفته ام بمن گوشزد كنند. لطفا كسي مارا از بحث منطقي منع نكند و شعار ندهد.ما دين فروشي و آخرت فروشي نميكنيم. دين ما و باور ما چيزي جز پيروي از حق و حقيقت نيست.اين هم آدرس الكترونيك اين بنده: muhsenmontazer@yahoo.com پاسخ آن بزرگوار كه پرسيده است قبر حضرت صديقه كبري (س) كجاست اين است كه قبر آن مظلومه اول تاريخ اسلام نامعلوم است و بنا به وصيت خود آن حضرت كه به مولا و فرزندان خود وصيت فرمودند مرا شبانه دفن كنيد پس از آنكه به دست مبارك اميرالمومنين غسل و كفن داده شد و دفن گرديد حضرت مولا قبر آن يزرگوار را مخفي نمودند تا بدست دشمنان او نيفتد و جسارت را بيشتر نكنند. از آن زمان قبر آن شهيده نامعلوم است تا ظهور حضرت صاحب الامر (عج) ارواحنا لتراب مقدمه الفدا كه در ان زمان قبر مباركش آشكار خواهد شد. |
279 |
نام و نام خانوادگي: يوسف ايماني -
تاريخ: 30 خرداد 89
بنده خود را پنهان نمي کنم وافتخارم اين است اگر لايق باشم شيعه اثني عشري ،تنها مکتب آزاديخواه جهان هستم و مدافع واقعي حقوق انسانهاي مظلوم . با توجه به اختلافهاي خانوادگي ديني با برادران سني ، قبل از اينکه به گذشته ها برگرديم ، وضعيت ومواضع خود را الان بررسي کنيم ، وهابيون مارا تکفير مي کنند وخون مارا مباح ميدانند ولي اولا کسي که اشهد ان... را سه بار به زبان بياورد مسلمان است باهر ديدگاهي ، شيعه آزاديخواه از حقوق کل مسلمين در هر جاي دنيا جان به کف دفاع ميکند ، وهابي با يهوديان افراطي صهيونيست پيمان دوستي ميبندد ، برادر سني راه آذوقه غزه برادران سني خود را در گذر گاه رفح ميبندد،دشمن صهيونيست قبله اول مسلمين را يهودي سازي ميکند خانه هاي براردان سني را بر سرشان خراب ميکند برادران سني ما در مجالس رقص يهوديان شرکت ميکنند . واقعا شرم ندارد؟ کمي حيا کنيد .چيزي که عيان است چه حاجت به بيان است؟ آيا نيازي به تحقيق برگذشته دارد؟ |
280 |
نام و نام خانوادگي: يوسف ايماني -
تاريخ: 30 خرداد 89
آقاي طالب حق و آقاي پيرو حق و....... رک به خدمت شما عرض کنم شما هيچ کدام بويي از حق نبرديد چون اگر اين گفتگو براي از بين بردن سو تفاهمات است چرا توهين ؟ با مدرك واستدلال اگر ميتواتنيد همديگر را قانع كنيد بعد حق را انتخاب كنيد و اگر از عملكرد هاي عمر در حمله به ايران خبر نداريد از همين (گوگل) عنوان (حمله اعراب به ايران يا حمله عمر به ايران )را سرچ كن وتحقيق كن وبين چه كارهايي غير انساني كه نكرده اند وبا اسرا چه رفتارهايي داشته اند البته نوادگان (مدرنيزه )امروزي آنان دست كمي از آنها ندارند هنوز به ايراني (عدوالفارسيه) خطاب ميكنند وبه خون ايراني تشنه اند به جاي ايجاد وحدت اسلامي در منطقه قدرتهاي خارجي غير مسلمان را به كشورهاي خود گسيل داشته اند ومنطقه را به لجن كشيده اند و با پشتيباني اربابان غير مسلمان خود ادعا هاي ارضي سر ميدهند . ولي ما عنوان برادران مسلمان خطاب ميكنيم . من از شما برادر سني مي پرسم اگر شيعه درايران در اقليت بود با آنها چه ميكرديد ؟ يك وجدان آگاه باشرافت برادران اهل تسنن جواب بدهد ( شرم خيلي چيز خوبي است) |
281 |
نام و نام خانوادگي: پيرو حق -
تاريخ: 01 تير 89
آقاي ايماني ميشه بگيد من كجا توهين كردم؟!!!!!!!!!!!! |
282 |
نام و نام خانوادگي: پيرو حق -
تاريخ: 01 تير 89
با سلام اولا حدود يه هفته نبودم و به آستان بوسي امام رئوف حضرت رضا عليه السلام نائل بودم. اين را به جهت خاصي عرض كردم. ثانيا ميخواستم نكته اي را كه وعده داده بودم در باره آيه آخر سوره فتح در نهايت اختصار عرض كنم. ابتدا آيه را با هم مرور كنيم (محمد رسول الله والذين معه اشداء علي الکفار رحماء بينهم تراهم رکعا سجدا يبتغون فضلا من الله و رضوانا سيماهم في وجوههم من اثر السجود ذلک مثلهم في التوراه و مثلهم في الانجيل کزرع اخرج شطاه فازره فاستغلظ فاستوي علي سوقه يعجب الزراع ليغيظ بهم الکفار وعد الله الذين آمنوا و عملوا الصالحات منهم مغفره و اجرا عظيما) چون همه دوستان اهل فضلند از ذكر ترجمه صرف نظر ميكنم. در آيه كريمه پس از آن كه اوصاف همراهان پيامبر شمرده شد نكته جالب توجهي آمده كه اگر كسي خوب دقت كند ميبيند كه خداوند همه ي اين اوصاف را ظاهري دانسته و صحت آن را موكول به (ايمان و عمل صالح) ميداند. چون در آخر آيه ميفرمايد : وعد الله الذين آمنوا و عملوا الصالحات منهم مغفره و اجرا عظيما. توجه دوستان اهل ادب را به جار و مجرور (منهم) جلب ميكنم.يعني خداوند از ميان كساني كه با پيامبرند و تمام آن صفات كذايي را دارند به كساني كه ايمان و عمل صالح دارند وعده مغفرت و اجر عظيم داده است نه به همه ي آنها. خواهش ميكنم با اين ديد يك بار ديگر آيه را مرور كنيد. اگر دوستان توضيح بيشتري طالب بودند در خدمتم. در ضمن اين نكته را از استاد گرامي حضرت آيت الله مجيد ج به يادگار دارم |
283 |
نام و نام خانوادگي: يوسف ايماني -
تاريخ: 01 تير 89
منظور بنده شخص خاص نبود اگر توجه بفرمائيد چند نقطه نيز گذاشتم ، همه عزيزانيکه در اين گفتگو تشريف دارند از هر مذهبي نبايد به کسي توهين شود . با احترام متقابل بحث شود . |
284 |
نام و نام خانوادگي: پيرو حق -
تاريخ: 02 تير 89
به 283: بنده هم كاملا با شما موافقم. اما برخي رفقا متاسفانه توجه ندارند . براي دفاع از خودم نميگم بلكه برادرانه ميگم شما هم بهتره اول بررسي كنيد بعد چيزي بگيد. چون اين هم خودش نوعي بي احتراميه |
285 |
نام و نام خانوادگي: يوسف ايماني -
تاريخ: 02 تير 89
بنده چون تازه به جمع برادران پيوسته ام ميخواهم از اول شروع کنم . بنده از برادران اهل تسنن ميخواهم بپرسم که اولا شما واقعه غدير خم را قبول داريد يانه؟ ثانيا اگر قبول داريد چقدر ؟و چه واقعه اي است ؟ يا اينکه منفي است دليلتان را مطرح فرمائيد . وهرنوع دليل ومنطقي هم داريد فقط فارسي عنوان فرمائيد با معرفي منبع |
286 |
نام و نام خانوادگي: سيد جاويد "سادات " -
تاريخ: 03 تير 89
هرچند که ميدانم نوشتن واستدلال براي شيعه بي فايده است چونکه شيعه صفوي اگر ميدانست که عمر چه خدمتي برايش انجام داده حالا اينقدر تهمت وناروا نميگفت من حالا يک سوال دارم لطف بفرمايد که اخلاق حضرت علي شيرخدا چگونه بود ؟ ايا مثل شما که خود را پيروان او ميدانيد به ديگر صحابه بد وبيراه ميگفت ؟ اگر واقعا چنين تهمت ها وناروايي هاي که شما داريد او هم ميگفت بايد به حضرت علي ايعاذ بالله مشکوک بود ثانيا من ازشما صفويان مسلمان شده زيرشمشير حضرت عمر مي پرسم که حضرت علي نه فارس بود ونه شيعه او عرب بود وازخاندان حضرت محمد شما ازکچا پيدا شده ايد وبه او خود را منصوب ميدانيد وبرايش افسانه ميسازيد واقعا جاي شرم است که ازيکطرف براي پيامبر محمد (ص) صلوات ميفرستيد وميگويد صلي علي محمد واله محمد ازجانبي براي ازواج پيامبر بد وبيراه ميگويد لااقل ازپيامبر شرم کنيد چونکه او خودش ازازواج خود نارضايتي نداشت چگونه شما بخود جرئت ميدهيد وبراي ازواج پيامبر بد وبيراه ميگويد وبعضي ازدورغگويان تان اينرا رد مينمايد که گويا شيخ هاي تان خون سني را حلال نمي دانند ايا اينکه ازاهل تسنن متواتر ديده شده است که پرسيده است مسلمان هستي يا سني ؟ ويا کتاب هاي دورغ وتوهين اميزي را که مي نويسيد کجايش دروغ است ؟ شما خود را مسلمان ميدانيد وتسنن را به قول خودتان کافر ايا اين حلال دانستن خون هم بد ترنيست ؟ کسي بنام ايماني سوال کرده که غديرخم را اهل تسنن قبول دارند يا خير ؟ کدام نوع آنرا ؟ آن افسانه ساخت شيعه صفوي ايران يا انکه حضرت پيامبر فرمود حضرت علي برادرمن است ولي تعبير نبود که بگويد جانشين من است کداميک را ؟ وسوال ديگرم اين است وقتي ازمنطق حاجز ميشويد چرا به بد وبيراه شروع مي کنيد اسلام که با اخلاق آراسته است نه با دشنام وبدگويي که اين هم ازجمله ضعف شماست وبازاگر فرصت بود موضوع اصل وحقيقت غدير خم را به آن سوال کننده محترم خواهم نوشت ويک سوال هم درذهنم حالا پيدا شد اينکه چگونه شد که دولت صفوي ايران به قول شما شعيه هاي اصيل درحاليکه ازنظرما اهل سنت فقط دوستدارن حقيقي وياران اهل بيت را شيعه ميدانيم نه صفويان ديروزي وشيعه هاي ايران امروزي را چونکه شما بيشتر ازاينکه به اسلام ناب محمدي متوجه باشيد چسپيده ايد به اهل تسنن يا عمر يا ابوبکر گيريم که حرفهاي دورغين شما راست وحقيقت باشد چرا منتظر آنروز نمي شويد که حقيقت نمودار شود وبه قول معروف روي هاي سياه وسفيد ازهم تفکيک شود واينکه کافراسلام را دارد مي بلعد شما بجاي خدمت منافقت کرده ميرويد وطوري وانمود ميکنيد که غربي ها ويهودي ها ازشما ترسيده اند نه اقايون محترم شيخ ها وسردمداران شما با آنها دست يکي کرده اند شما دم ازملت مظلوم فلسطين ميزنيد وانها را به کشتن ميدهد ويهودي هاي کثيف هرروز دارند طفل زن مرد وجوانان انهارا مي کشند اگر راست ميگويد برويد به داد شان به حرف که نميشود واينکه کسي گفته غرب ازکشورهاي اسلامي منجمله ازايران بيشتر مي ترسد بايد به جواب اين اقازاده گفت که نخير شما با آنها درزيرکنار امده ايد با شوروي دست دوستي داده ايد با امريکا درظاهر جنگ لفظي داريد وکشورهاي که بواقعيت مي جنگند با غرب وامريکا مثل لبنان افغانستان فلسطين وغيره اگر اينها اين حرف را ادعا کنند درست گفته اند نه شما که بين مسلمانان تفرقه ميندازيد با ارسال جاسوسي وترويج مذهب شيعه داريد خانه هاي مسلمانان را به اتش مي کشيد خداوند شما را دوباره ازراهي که منحرف شده ايد به صراط المستقيم هدايت بفرمايد |
287 |
نام و نام خانوادگي: سيد جاويد "سادات " -
تاريخ: 03 تير 89
اين هم ازضعف تان است که ازاهل تسنن وقتي مي نويسند شما انرا سانسور يا حذف ميکنيد |
288 |
نام و نام خانوادگي: هرمز -
تاريخ: 03 تير 89
به كوري چشمان اهل بدعت... سرم فداي علي(ع) |
289 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 03 تير 89
جناب سيد جاويد فرمودهايد که: «وقتي ازمنطق حاجز ميشويد چرا به بد وبيراه شروع مي کنيد اسلام که با اخلاق آراسته است نه با دشنام وبدگويي که اين هم ازجمله ضعف شماست» خيلي ببخشيد اين جملات نشان از کدامين اخلاق است؟؟ اخلاق عمر؟؟ «استدلال براي شيعه بي فايده است» «صفويان مسلمان شده زيرشمشير حضرت عمر» «شما بجاي خدمت منافقت کرده» و .... ********************* «من حالا يک سوال دارم لطف بفرمايد که اخلاق حضرت علي شيرخدا چگونه بود؟» اخلاق ايشان همان اخلاق حضرت آقا رسول الله (صلي الله عليه و آله) بود که عدالت را در سخنان خود هميشه رعايت ميکردند. دقيقا بر پايه همين اخلاق نبوي بود که ايشان آن دو صنم عمر و ابوبکر را «کاذبا آثما غادرا و خائنا» ميدانستند (صحيح بخاري). ************* «بايد به حضرت علي ايعاذ بالله مشکوک بود» شما 1400 سال است که نعوذبالله به ايشان مشکوک هستيد مگرنه براي چه در کتاب موطا مالک حتي يک حديث از ايشان نقل نکردهايد؟ ************* «حضرت علي نه فارس بود ونه شيعه او عرب بود وازخاندان حضرت محمد» بازهم دروغ جناب سيد جاويد؟ بازهم يک دروغ عمري ديگر؟ ايشان چون تمامي اولياء الهي شيعه حضرت نوح (عليه السلام) بودند. «وان من شيعته لابراهيم» ************ «ازيکطرف براي پيامبر محمد (ص) صلوات ميفرستيد وميگويد صلي علي محمد واله محمد ازجانبي براي ازواج پيامبر بد وبيراه ميگويد» ما از سنت شريف الهي و قرآني پيروي ميکنيم که خطاب به آن زن جنايتکار ميفرمايد: «فقد صغت قلوبكما» براستي چه ننگ و چه رسوايي و چه بيآبرويي بيشتر از اين که خداوند از انحراف قلب و تمايل به باطل کسي در قرآن جاويدانش سخن گويد!!! و براستي که چه تفاوتي است بين انحراف قلب يهود و انحراف قلب عايشه و حفصه؟؟ *********** «چونکه او خودش ازازواج خود نارضايتي نداشت» بازهم حکم صادر کردي عمري؟؟ آخر عمري اگر ايشان نارضايتي نداشت پس چرا خداوند متعال چنين قاطع و محکم از حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) در برابر آن دو و پشتوانه يهودي آنها اعلان حمايت ميکند؟ «...وان تظاهرا عليه فان الله هو مولاه وجبريل وصالح المومنين والملايكه بعد ذلك ظهير» *********** «حضرت پيامبر فرمود حضرت علي برادرمن است» حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) برادر آقا رسول الله محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) بودند و بازهم اصنام شما عايشه و معاويه هندمادر به جنگ ايشان رفتند؟ عجب خبيثاني بودند عايشه و معاويه هندمادر!!! ************ «را منتظر آنروز نمي شويد که حقيقت نمودار شود» روز نمودار شدن حقيقت روز عاشورا بود که جهان شاهد بود که چگونه فرزند خال المومنين شما چگونه فرزند پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله) را شهيد کرد. *********** در زمينه سخنان سياسي شما همين بس که اگر همکاري با شوروي و آمريکا بد است صدام عمري و رژيم اشغالگر حجاز و ISI پاکستان بسيار پيشتاز تر در اين امور بودهاند!!! *********** جناب سيد جاويد در طي سخنان خود شما مدام از افسانه مسلمان شدن ايرانيان بوسيله عمر سخن ميرانيد. بنده از شما يک سوال دارم: اگر عمر عرضه مسلمان کردن کسي را داشت پس چرا دو فرزندش بر کفر و نفاق هلاک شدند؟؟ پسر ارشدش عبيدالله که بعد از عمري شرابخواري قاتل دخترکي 5 ساله به نام لولو شد (که صد البته عثمان فاسق او را مجازات نکرد) و در نهايت جان کثيفش را فداي سلطنت معاويه کرد. پسر دومش هم عبد الله که از بيعت کنندگان با يزيد سگباز شد. يا علي |
290 |
نام و نام خانوادگي: مسعود تارثبوت -
تاريخ: 03 تير 89
استدلالهاي اهل سنت در مورد ازدواج خيالي دختر گرامي حضرت امام علي عليه السلام با عمر خطاب و اينکه قصد دارند نشون بدن هيچ اختلافي بين حضرت و خلفا وجود نداشته بقدري مسخره و مزحکه که اصلا احتياجي به پاسخ دادن نداره . نه با اين جواب دادنها شما شيعه ميشيد نه ما سني . در مورد واقعه غدير خم : يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله يعصمک من الناس (مائده: ۶۷) ((اي پيامبر, آنچه را از پروردگارت بر تو فرود آمده است به مردم برسان و اگر نرساني رسالت خداي را بجا نياورده اي ; و خداوند تو را از گزند مردم حفظ مي کند.)) دقت در مضمون آيه ما را به نکات زير هدايت مي کند: ▪ اولاً: فرماني که پيامبر (ص) براي ابلاغ آن مأمور شده بود آنچنان خطير و عظيم بود که هرگاه پيامبر (بر فرض محال) در رساندن آن ترسي به خود راه مي داد و آن را ابلاغ نمي کرد رسالت الهي خود را انجام نداده بود, بلکه با انجام اين مأموريت رسالت وي تکميل مي شد. به عبارتي ديگر, هرگز مقصود از «ما انزل اليک» مجموع آيات قرآن و دستورهاي اسلامي نيست. زير ناگفته پيداست که هرگاه پيامبر (ص) مجموع دستورهاي الهي را ابلاغ نکند رسالت خود را انجام نداده است و يک چنين امربديهي نياز به نزول آيه ندارد. بلکه مقصود از آن, ابلاغ امر خاصي است که ابلاغ آن مکمل رسالت شمرده مي شود و تاابلاغ نشود وظيفه خطير رسالت رنگ کمال به خود نمي گيرد. ينابراين, بايد مورد مأموريت يکي از اصول مهم اسلامي باشد که با ديگر اصول و فروع اسلامي پيوستگي داشته پس از يگانگي خدا و رسالت پيامبر مهمترين مسئله شمرده شود. ▪ ثانياً: از نظر محاسبات اجتماعي, پيامبر (ص) احتمال مي داد که در طريق انجام اين مأموريت ممکن است از جانب مردم آسيبي به او برسد و خداوند براي تقويت اراده او مي فرمايد: «و الله يعصمک من الناس». متاسفانه مشکل شما اهل سنت تعصب بيجا يي که از پدرانتون به ارث برديد . مثل منکرين رسالت حضرت رسول (ص) که استدلال ميکردند نميتونند از دين پدرانشون دست بکشند . در مورد اخلاف افکني ايران در دنياي اسلام بقدري استدلالهاي شما مضحکه که نشون ميده فقط " العربيه "تماشا ميکنيد . واقعيت اينه که شيعيان چون در مکتب عاشورا تربيت شدند و فلسفه ظهور چراغ روشني بخش راهشونه آدمهاي با وجودي هستند که چشم در چشم دشمن ميندازند وهرگز عقب نميشينند . اما شما برادران گرام اهل سنت جزء با کشتن زنان و کودکان بي گناه از طريق القاعده و طالبان کار ديگه اي انجام داديد؟ حماقت شاخ و دم نداره . اين شما هستيد که در خدمت برادران صهيونيست و آمريکايي هستيد . اسلام امريکايي در مقابل اسلا م حزب الله و مسلمه که : " ألا إنّ حزب الله هم الغالـــــبون " |
291 |
نام و نام خانوادگي: كميل(براي سيد جاويد سادات) -
تاريخ: 03 تير 89
جناب((((سيد جاويد "سادات " ))) احيانا منظورتون از ((خدمت)) عمر لشكركشي و قتل و غارت بعد از مسلمون شدن ايراني هانيست؟ لطفا منظورتونو از خدمت به وضوح بيان كنيد چون شماها حتي اين كار عمر رو كه دستشو در پشت شتر ميكرد _طبق كتاب طبقات ابن سعد _ خدمت محسوب ميكنين. ........... درباره ازدواج پيامبر گفتي. اينو بدون كه پيامبر از امتحان الهي راضي بود نه از عايشه.مگه نميدوني چند بار خونه اون عفريته رو نشون داد و فرمود فتنه اينجاست؟شماها نميدونين يا خودتونو زدين به نفهمي؟ ............. گفتي شما از كجا پيداتون شد وخودتونو ... اين سوالت جوابش واضحه. عشق مولاعلي(ع) كه زمان و مكان نداره هرجا باشي اگه عقل تو سرت باشه تكونت ميده. حالا تو جواب بده تو كه نه عربي و نه قريشي چطور دل بستي به دشمن پيامبر خدا؟ چطور شد كه عاشق غاصبان خلافت شدي؟ چطور دل بستي به يه...زاده؟ تعريف كن عشق پليدان تاريخ چه جوري تو دل شما سنيا لونه كرد؟بگو. ......... نوشتي (..... ايا اين از حلال دانستن خون هم بد ترنيست؟) اگه اين براتون بده خونتونو حلال كنيم تا حالتون جا بياد. بچه سني انگار از اغلاط علماي جاهلتون خبر نداري كه اين حرفو ميزني. يه تحقيقي چيزي بكن ببين چقدر از شيعه هاي علي بن ابيطالب(ع) رو كشتين. كم شكنجه ميدين شيعه ها رو؟ يه سر به زندانهاي عربستان بزن ببين چه خبره. كدوم يك از اين ظلما در حق شما عمريها شده؟ اينكه علماي شيعه اجازه آزار كسي رو نميدن خودش دليليه بر حقانيت ما.و برعكسش درمورد شما صادقه. ما تا كي بايد حماقتهاي شما بدعت گذارارو تحمل كنيم؟ .......... كم ضربه زدين بهمون حالا اومدين چرت و پرت مينويسين؟ كدوم دليل محكمت بر حقانيتتو سانسور كردن؟ شما سنيها عادتتونه. زرتي ميگين كامنت من كجاست و چرا حذفش كردين و... يعني تو چيزي نوشتي كه مدير سايت از جواب دادن به اون عاجز بوده؟الله اكبر. با اين معلومات چرا مولوي نشدي؟ هيچ ميدوني شاگرداي شاگرداي مدير اين سايت (رضي الله عنهم اجمعين) چند بار مولوياي شما رو به خاك مالوندن؟ اگه واقعا ادعاي سانسور مطالبتو داري .يه وبلاگي چيزي بزن توش بنويس آدرس بده ماهم بخونيم. ............. راستي يه سوال ! اينكه ميگي غدير براي اعلام برادري بوده نه جانشيني رو از روي عقلت پرسيدي يا...؟ بابا بس كنين آبروي خودتونو نبرين ديگه اين چيزا قديمي شده.علماتون اين مسائل واضحو ديگه مطرح نميكنن. برو مستدركاتونو ببين كتاباي بدون غلطتونو بخون تا ديگه اين سوال مسخره آزارت نده. ........... از اين جمله ت كه نوشتي (((شما دم ازملت مظلوم فلسطين ميزنيد وانها را به کشتن ميدهد))) فهميدم حالت اصلا خوب نيست.انگار جريان خون دادن شيعه ها به غزه و.. رو نشنيدي.برگردوندن خون و... بابا ما شيعه ايم عقل داريم. مثل شما اهل بدعت زورو بازي درنمياريم اين و اونو بكشيم.مگه ما بلانسبت گاويم كه از روي موانعمون بگذريم و بكشيمشون؟ ............ تورو خدا مثل بقيه دوستات نري گم شي.جواب بده از اصل و نسب اربابات بگو از خدمتي كه عمر به دختر پيامبر كرد و از آتشي كه لابد براي گرم كردن خونه اون حضرت روشن كرده بود تعريف كن. ديگه چه خدماتي ارائه داده اين عمر آروق شما؟ |
292 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 04 تير 89
با سلام جناب سيد جاويد سادات برادر عزيز و محترم اراجيف تو را خواندم . 1 ) شما گفتيد كه حضرت علي عليه السلام و الصلوات عرب بود . ايشان بالاتر از اينها بود كه بخواهي محدودش كني به يك نژراد يا نژاد پرست . حالا تو كه عرب پرست هستي ايا ميداني عتيق , غبد الكعبه . ابن ابي قحافه " يعني همون خليفه اولتان كجايي بود . نمي دوني اگر ميدانستي اين حرف را نمينوشتي . 2 ) حضرت عالي فرموديد : ... ايا مثل شما که خود را پيروان او ميدانيد به ديگر صحابه بد وبيراه ميگفت .... پناه ميبرم بخداوند از اين حرف شما , چگونه ممكن است كه امام ما خليفه الله بعد از حضرت نبي صلي الله عليه و اله و سلم , امام انس و جن به ديگران بد و بيراه بگه , نه والله ايشان از اهل بيت هستند , ايشان امام هستند , ايشان بمثل حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم اسوه حسنه هستند, براحتي ميتوان گفت كه ايشان هم اسوه حسنه هستند, همان خليفه و امامي هستند كه حضرت حق تعالي به ملائكه نويدش را ميداد و و و چگونه ممكنه است ايشان بد و بيراه به صحابه بگه . نه عزيز ايشان بمثل ابوبكر و عمر و عثمان و معاويه نبود زبان و لبهاي مباركشان فقط براي رضاي خدا حركت ميداد . اما برادر عزيز اهل سنت من چرا به صحيح بخاري نگاه نميكني تا ببيني ايشان در مورد ابوبكر و عمر انهم از زبان عمر به ابن عباس چي گفته ؟؟؟ در خانه اگر كس است همين يك حرف بس است . 3 ) حضرت عالي فرموديد : ... ازيکطرف براي پيامبر محمد (ص) صلوات ميفرستيد ... دوست من برادر من مگه شما براي حضرت نوح ( عليه السلام ) حضرت لوط ( عليه السلام ) و حضرت نوح ( عليه السلام ) سلام نميفرستيد و ايا براي ازواجشان هم سلام ميفرستيد . يا اينكه براي فرعون ملعون لعن ميفرستيد , نعوذ بالله براي اسيه ( عليه السلام ) هم لعن مي فرستيد . ايا دو پسر حضرت ادم عليه السلام جناب هابيل را با قابيل يكي ميدانيد ؟؟؟ 4 ) برادر عزيز و مهربان اظهارات سياسي كردي عيبه نگو ميخندند بهت , اين يك سايت اسلاميه كراهت دارد مردم را به خنده بياندازي . ولي خوب يادت نرفته كه شيخ وهابيتون گفتش دعا كردن براي پيروزي حزب الله بدعته . حالا كه الحمدالله اينها پيروز شدند بكوري چشم او ملعون و هم فرقه اي هاشون كه جسماً هم كورند . اما اسرائيل مگه نه همون امريكا + انگليس + شوري + عـــــــــر؟؟؟؟ هست . حالا ميگي اينها شيعه بودند , خوب اون مسئله غزو را چه ميگي , كه شيخ طنطاوي بزرگ شيخ و امام اهل سنت ميگفت مگر در غزوه خبري هست ؟؟ او با اين حرفش ميخواست به شما بگه در مورد اسرائيل هم چشم كور هم گوش كر و هم زبان لال كه گربه شاختون نزنه , اسرائيلي ها هم يك جايزه براش فرستادند البته بوسيله دوستان خود در حجاز . اينقدر اين بابا از اين جايزه ذوق كرد پيش خودش گفت با اين جايزه يك خونه بخرم برنك مرواريد يك ماشين برنگ ياقوت يك قالي كرموني برنگ يشمي . يك دفعه يكي گفت شيخ سلام عليكم خودم را معرفي بكنم يا نه كه ايشون گفت نه كارتو بكن برو . پس بسم الله منم اعزائيل .... يا علي يا علي |
293 |
نام و نام خانوادگي: ايماني -
تاريخ: 04 تير 89
به286 : سلام و درود آقا سيد حضرتعالي كه سيد اولاد پيغمبر هستيد بايد كمي صبور وخونسرد باشيد و گيريم بنده اطلاعاتم كم است وكلماتي را عنوان كردم و اين وظيفه حضرتعالي است كه مرا راهنمائي كنيد .اولا بنده نه اطلاعاتي از صفويه دارم ونه قبولشان دارم اگر لايق باشم پيرو علي امير مومنان داماد پيامبر ووصي او كه در غدير خم دستش را بالا آورد و فرمود (هركه من مولاي آنم علي مولاي اوست) كه چندين نفر از بزرگان وعلماي آن زمان از جمله عمر وابوبكر تبريك گفتند . ثانيا : به دولت وسياست هيچ كاري ندارم و در نظريه 277 از علماي تشيع وتسنن گلايه كرده ام و گناه اين سو تفاهمات به گردن آنهاست . ثالثا : كجاي نطريه هاي بنده استغفرالله به محمد وآل او وعلماي اهل تسنن توهين شده است . رابعا : بنده ايرانيم وبه آن افتخار ميكنم بنده بواسطه داماد پيغمبر ودخت گرامي ايشان حضرت فاطمه زهرا خود را پيرو آنها ميدانيم همچنانكه حضرت محمد(ص) فرموده است ان اكرمكم عندالله اتقوا كم ايراني يا عرب بودن در ايمان هيچ برتري ندارد خامسا :فرزندان ايشان كه بعد امام حسين (ع) يكطرفشان ايراني هستند ارادت كامل داريم اين امر از نظر نژادي كه فرمودي عرض كردم . چرا خود را منتصب آنها ميدانيد . بنده چند تا سوال كردم كه شما دليل بياوريد شايد بنده بقول شما منحرف بودم هدايت شده باشم از آن وقت 1400سال ميگذرد واصل واقعه را كسي نديده است وفقط روايت است چه تشيع وچه تسنن . بنده در كانتهايم گفته ام براي گفت وشنود نبايد به كسي توهين وبدو بيراه گفته شود ولي شما شمشير را از رو بسته ايد . بنده به نويسنده هيچ كتابي كاري ندارم و همين افراط تفريط ها در مذاهب باعث فاصله افتادن بين مذاهب شده است . خودم صحبت ميكنم كتاب شب هاي پيشاور را مطالعه كنيد كه علماي اهل تسنن وتشيع بحث ميكنند . وبه نتيجه كامل رسيده اند . عمر وابوبكر نيز عرب هستند وشما ايراني شما چرا خودتان را به آنها منتسب كرده ايد؟ عرض ديگراينكه سني يا شيعه مسلمانند (چو عضوي بدرد آورد روزگار دگراعضا را نماند قرار) بنده از روي وجدان عرض ميكنم كه به روزگار فلسطينيان متاسفم كه سران عرب و ابو مازن رئيس دولت خود گردان با يهوديان هم قسم شده اند ودر مجالس رقص آنها شركت ميكنند چرا؟ هدف بنده از نوشتن اين نظريه ها نزديك شدن به همديگر و ودفاع از مسلمين جهان است حالا حضرتعالي هر فكري كه مي خواهيد بكنيد . فعلا... . |
294 |
نام و نام خانوادگي: شاه ولايت -
تاريخ: 05 تير 89
السلام عليك يا اميرالمومنين.ميلاد با سعادت سرور شيعيان و مولاي پرهيزكاران امام علي (ع) را به همه شيعيان جهان مخصوصا منجي عالم آقا امام زمان(ارواحنا فداه) تبريك ميگم.كور شن دشمنان علي.نابود شن كسانيكه ظلم به علي كردند و ميكنند. |
295 |
نام و نام خانوادگي: كميل -
تاريخ: 05 تير 89
جناب ايماني برادر عزيزم سنيها اگر هم از نسل پيامبر باشند اكثرا كتمان ميكنند.اين شخص يا سيد نيست و ميخواد اونا رو بدنام كنه يا منظورش از سيد آقاست و داره خودشو تحويل ميگيره. |
296 |
نام و نام خانوادگي: ايماني -
تاريخ: 06 تير 89
سلام اقا کميل برادران عزيز شيعه : ما فرض را مي گذاريم آنها راست ميگويند. مي خواهم با منطقي که آنها دارند جلو بريم ولي ديده مي شود منطق آنها همان منطق کينه توز عمر است . وبا افتخار از شرف حضور بزرگان شيعه در گفتگو ، صحبتي ديگر نمونده که عرض کنم ،فقط ميگم (آقاجاوي) کامنت شماره286 من گفتم با دليل ومنطق و منبع حرفهاتو بزن شايد بنده ضعف دارم و شما درسطر آخر ت گفتي که از راهي که منحرف شديم هدايت شويم يعني چه ؟؟؟ (شتر در خواب بيند پنبه دانه...)ديگه کور خونديد دوباره به ايران حمله کنيد .اگر انموقع درحکومت ساساني به ايران حمله کرديد ضعف ديديد . الان تحت رهبري مکتب علوي شيعه اثني عشري خاکتون را در توبره اسبها ميکشيم من ميگم اگر شما هم خودتونو مسلمون ميدونيد بيائيد بشينيم با هم سوتفاهمات را ازبين ببريم باهم باشيم عليه غير مسلمونها . شما اراجيف تحويل ما ميدهيد .همه دنيا ميدونن حکومت شيعه ايران ازحقوق عموم مسلمين در جامعه جهاني حمايت ميکنه وتنها کشوري که تابحال صهيونيست را برسميت نشناخته ماهستيم ، بخاطر مسلمونهاي فلسطين که سني هستند .ولي شما هرجور ميخواهيد نشخوار کنيد . به نتيجه ميرسيم شما مي دانيد سه خليفه شما غاصب است ولي نميخواهيد قبول کنيد . ما براتون مدرسه ديني مستقل اهل تسنن تاسيس کرده ايم در جنوب شمال شرق وغرب ايران ، شما چه کرديد ؟ نمازهاي جماعت شيعه را به هم ميزنيد چرا؟ مسجد هاشو تعطيل ميکنيد.نماز گزار هاشو باز داشت ميکنيد ( ما اعتقاد داريم نمازگزار با هر مذهب وعقيده وفرقه مسلمان است )چون ميگويد اشهد ان لا اله الا الله واشهد ان محمد الرسول لله ، اصلا مسلمان بودن شما اشکال دارد چون از جايي که نداي الله اکبر و اشهد ان لااله الا الله و ... بلند شود تعطيل کننده آن مکان مقدس چه حکمي دارد ؟ ولي همان آقا مراکز تربيتي يهودي بهائي وهابي ومسيحي را درکشور خودش گسترش ميدهد. شما گفته بوديد که بما ميگن (شما سني هستيد يامسلمان) ميخواستم يکراه ديگر براتان معرفي کنم که اگر سو تفاهماتي پيش آمده رفع گردد ولي اين سوء تفاهم نيست يک کينه است در دلهاي مکدر شما ، ولي از شما مي پرسم کسي که مراکز ديني اسلامي را تعطيل ومراکز غير اسلامي را گسترش دهد در مورد آن چه فکر ميکني ؟ ما اعتقاد داريم در زير چتر اسلام با عقايد مختلف قرار داريم بايد باهم باشيم و از نفوذ بيگانه جلوگير کنيم و از حقوق خود دفاع کنيم ولي سردمداران شما خودشان رادر زير چتر بيگانه قرار داده عليه ما توطئه ميکنند (ببخشيد توسط کسي ديگر داماد ميشويد) در هشت سال جنگ دفاعي ما تمام اعراب وباکمک کشور هاي غربي چه غلطي کردند ؟الان با اطمينان کامل مگم (اللهم خص انت اول ضالم بالعن مني وابدا به اولاثم الثاني والثالثوالرابع) |
297 |
نام و نام خانوادگي: كميل -
تاريخ: 08 تير 89
بافرهنگ عمري ها آشناتر شويم: ----------------- مهران: به خدا سگ صفتتر از تو نديدم كه چه طور به خود اجازه مي دهي با كمال پررويي به خاطر كينه شتري خود نسبت هاي روح خود را به اوليا الله مي دهي . گند بزنند مذهبي رو كه تو بهش اعتقاد داري . وگند بزنند به جايي كه تو در آن به دنيا آمدي و جايي كه زندگي مي كني و جايي كه بدن كثيفت را در آن چال خواهند كرد خاك بر سر كسي كه امثال تو رو باور دارند وبا تو زير يك سقف زندگي مي كنند -------------------- ابوبكر: ام فتنه شما آخوند هاي شكم گنده هستيد --------------------- عمر عثماني ف ابوبكر: توكور شدي و نمي خواي حقايق رابفهمي --------------------- عمر علي حيدر: جم كنيد كاسه كوزه هاتونو ؟؟؟؟مذهبي هاي ؟؟؟؟/تو روح خودتو ؟؟؟؟ ----------------- شهاب: مطمئنم گوشت کرتر و مغزت خرتر از اونه که تعصب رو کنار بزاري و بري تحقيق کني و واقعيت رو پيدا کني. خر اشمائيل شفوري کاشف برتر قرن بيست و يکم احسنت به اين همه ذکاوت خرکي. ---------------- اسلام: خاك توسرت زاهدي اينقدر تحقيق تو خالي كردي خنگ امدي وخنگتر رفتي -------------- يك وهابي: عرض كنم عجيب شمائيد كه نمي توانيد ثابت كنيد فاطمه ______ شر خر بوده و به خاطرش سيلي خورده يا لاي در و ديوار لهش كردن! اين شخصيتي كه شما روش فاطمه اسم گذاشتين يك زن بلا نسبت خانم ها و آقايان ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بوده . -------------- شيخ رضا طالباني: شيعه خر است --------------- كه البته قسمتهايي از توهين به حضرات معصومين رو ذكر نكردم. عمر خوب تربيت كردي نوچه هاتو! |
298 |
نام و نام خانوادگي: ايماني -
تاريخ: 09 تير 89
با عرض سلام مجدد آقا سيد جاويد ، جنابعالي که خود را سيدخوانده ايد حتما خودتا ن را به حضرت زهرا(س) نيز نسبيت مي دهيد ، بنده از شما وهريک از برادران اهل تسنن مي پرسم عمر در جوار پيامبر دفن شده ، چه نسبتي با پيامبر داشت ؟ ودختر گرامي ايشان در کجا دفن شده ؟ چرا وصيت کرده بود که شبانه دفن شوند؟ وکسي از تشييع جنازه ايشان مطلع نگردد؟چرا عايشه براي پيامبر و سايرين عزيز و(ام المومنين) شد در صورتي که هيچ رضايتي از او نداشتند ولي توجهي به دخترش تنها جگر گوشه ايشان نشده است؟ اگر جوابتان منبع و سند دارد لطفا بفرمائيد |
299 |
نام و نام خانوادگي: ايماني -
تاريخ: 10 تير 89
يک سوال از کليه برادران تشيع و اهل سنت : (خواهشا هردو مذهب نظريه خود را بدهد) کسي که با خليفه مسلمين به جنگ برخيزد چه حکمي دارد ؟ |
300 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 10 تير 89
با سلام جواب قوي و لي كوتاه جناب ايماني : كــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا فــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر هـــــــــــــــــــــــــــ يا علي |
301 |
نام و نام خانوادگي: شاه ولايت -
تاريخ: 10 تير 89
آقاي ايماني نمي دانم از چه فرقه اي هستي بذار جواب سوالتو بدم.بستگي به اين دارد كه خليفه چه كسي باشد اگر كسي باشد كه از طرف خدا و پيغمبر بطور مستقيم به اين مقام رسيده باشد اطاعتش واجب است ولي اگر كسي باشد كه در حاليكه حقي و شايستگي اين مقام را نداشته باشد اطاعتش واجب نيست بلكه حرام است.ما طبق فرمايش پيامبر معتقديم دشمن علي دشمن رسول الله است و دشمن پيامبر دشمن خداست ولو زن پيغمبر باشد.زن نوح و زن لوط زنان دو پيامبر بودند كه چون به شوهرانشان خيانت كردند به عذاب الهي گرفتار شدند و خدا وعده عذابشان را داده است ولي زن فرعون با اينكه شوهرش دشمن خدا بود وخود را خدا ميناميد اما آسيه خداپرست بود و خدا به بهشت ايشان را وعده داده است.در جنگ جمل كه علي(ع)سپاه جمل را در عرض 2 روز در هم كوبيد عايشه را سوار اسبي كردند و به همراه 40 زن كه به شكل مردان در آمده بودند(تا اگر دزدان قصد حمله داشتند به خيال اينكه اينان مردند حمله نكنند)به مدينه برگرداندند.در حاليكه اصحاب جمل در بصره ان همه مردم بيگناه را كشتند عثمان بن حنيف والي علي در بصره را محاسن تراشيدند حكيم بن جبله را بلا تشبيه مثل حمزه سيدالشهدا سينه شكافتند با اين همه بيداد نه تنها ذوالفقار مولايم در نيام بود بلكه اصحاب جمل باعث شده بودند تا علي سر در چاه كند و به شكاف امت پيامبر زار زار بگريد.حال تو بگو جنگيدن با چنين مولايي چه حكمي دارد؟ |
302 |
نام و نام خانوادگي: پيرو حق -
تاريخ: 12 تير 89
سلام جناب طالب كجان پيداشون نيست |
303 |
نام و نام خانوادگي: ايماني -
تاريخ: 12 تير 89
با عرض سلام مجدد برادران عزيز( کامنت 279 توجه بفرمائيد خودم را معرفي کرده ام) تا آنجا که من اطلاع دارم در زمان سه خليفه با آنکه مولاي ما امير مومنين حضرت علي (ع) ناراضي بود ولي با اين سه خليفه نه فقط نجنگيدو به کسي هم اجازه تعرض به آنها نداد بلکه در مواقع ضروري آنها را هدايت وراهنمايي ميکرد. وآنها نيز در اين مواقع به مشورت با آنحضرت مي پرداختند . ميخواستم يکنفر نيز از برادران اهل سنت جواب بدهد ( نمي دونم مشکل شهامت دارند؟ ) که برادرم آقاي شاه ولايت اشاره اي به جواب سوال بنده کرده اند . که با(ام المومنين) برادران اهل سنت عايشه چگونه بايد رفتار ميشد؟ که اين برادران از جواب (واقعه غدير) طفره رفتند ، جنگ جمل را چگونه مي خواهند تفسير کنند؟ که در کامنت 286 بجاي صحبت منطقي تهديد نموده اند ولي ما منتظر جواب منطقي و مستند در همه موارد هستيم |
304 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 12 تير 89
با سلام جناب پيرو حق پرسيدي كه جناب تالب كجان . ايشان رفتند دنبال پيدا كردن حق البته از روي حقدي كه به اهل بيت دارند رفتند توي كيسه ابوهريره ببيند حق را پيدا ميكنند يا نه . بفول برادر كم پيدايمان جناب شيعه كوچولو : هههههههههههههههههههههههه يا علي |
305 |
نام و نام خانوادگي: ايماني -
تاريخ: 15 تير 89
درمورد معاويه چي که با علي جنگيد؟ برادران اهل سنت چرا نظر نمي دهند؟ |
306 |
نام و نام خانوادگي: پيرو حق -
تاريخ: 16 تير 89
سلام بذاريد به جاي دوستان اهل سنت من جواب بدم: حضرت معاويه بن ابي سفيان (عليهما العذاب و النيران) چون خيلي دلشون براي خليفه شهيد ميتپيد به خونخواهي ايشان بلند شدن و در مقابل خليفه مسلمين صف آرايي كردن. البته ايشون هيچ قصد سوئ و يا احيانا خداي ناكرده دنياطلبي نداشتن چون اساسا اين وصله ها به دودمان ايشون نميچسبه و ايشون فقط نگران اسلام بودند. همين و بس. حالا اگه شما ميگيد كه ايشون خيلي بيخود كردند كه نگران اسلام بودند اين ديگه مشكل شماس. االبته اينكه ايشون تمام مواد پيماني كه با امام حسن(سلام الله عليه) بسته بودن رو زير پا گذاشتن هم به همون نگراني ايشون برميگرده. چون اگه بنا بود ايشون طبق همون توافق عمل ميكردند كه ديگه اسلام از وجود فرزند برومند ايشون يعني حضرت يزيد (عليه العذاب االشديد) بي بهره ميشد. پس همه اين كارا رو براي اسلام انجام دادند. حالا اگه بر فرض محال در تشخيصشون دچار اشتباه هم شده باشن چون نيتشون خير بوده خدا ميبخشه. خدا كه بخيل نيست مگه اينكه شما بخيل باشيد. شما اين همه خدمتي كه ايشون براي اسلام برداشتند رو چرا ناديده ميگيريد. بهتره اين همه به صحابي جليل القدر پيامبر بدبين نباشيد. جواب نظر:!!!!! با عرض معذرت از دوستان اهل سنت بايد گفت كه واقعا شرم آوره كه يه نفر چشماشو به روي اين همه پليدي وصف ناشدني ببنده و همه اينها رو حمل به صحت و حد اكثر اشتباه در اجتهاد كنه. كاري نكنيم كه مصداق اين آيه باشيم كه: وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لا يَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ |
307 |
نام و نام خانوادگي: پيرو حق -
تاريخ: 19 تير 89
سلام مجدد ۞۞۞۞۞۞۞ عيد بزرگ مبعث حضرت رحمة للعالمين بر رهروان حقيقي آن حبيب جانها و طبيب روانها مبارك ۞۞۞۞۞۞۞ |
308 |
نام و نام خانوادگي: ميلاد -
تاريخ: 21 تير 89
من به جاي سوالات از مطالبي که جوابشو تو کتابهاي شيعه و سني نوشته و فقط طرح اونا هم لجبازي باشه خوشم نمياد فقط ميخواستم از کارهاي فرهنگي شما و اطلاع رساني شما تشکر کنم اجر شما با رسول خدا به اميد خدا در دادگاهي که قاضي اون خدا باشه دشمنان رسول خدا و اهل بيت ايشان محاکمه خواهند شد و طرفداران اين ملعون ها هم همه حسرت زده خواهند شد |
309 |
نام و نام خانوادگي: دانش -
تاريخ: 23 تير 89
با سلام خدمت مسلماناي عزيز اعم از شيعه و سني برادرا و خواهراي عزيزم فكر ميكنيد اگر يك نفر غير مسلمان به اين نوشته هاتون نگا كنه چي ميگه به مسلمانا اصل دين ما قران و پيروي از اونه چرا هممون به ي مشت روايات توجه ميكنيم كه هيچ دردي رو دوا نميكنه چرا اينجا به جاي اينكه در مورد ايات قران بحث كنين در مورد اين چيزها بحث ميكني من ي سني ام و حضرت علي (ع) رو تو زندگيم الگو قرار دادم چرا لج و لجبازي چرا؟؟؟؟؟؟؟!!!!!! ميدمنستين هر چهار نفري كه سر مذهب هاي اهل سنت هستن همشون مستقيم يا غير مستقيم شاگرداي امام صادق بودن؟ اهل سنت يعني پيرو سنت رسول خدا!!!! |
310 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 24 تير 89
با سلام جناب دانش مرحبا تبارك الله فيك يا اخي . برادر من ايا شما به اين حديث هم عمل ميكنيد " « من كنت مولاه فعلي مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه » "" . خود شما فرموديد كه سني هستيد و پيرو سنت حضرت محمد صلي الله عليه و اله . يا علي |
311 |
نام و نام خانوادگي: عياران -
تاريخ: 24 تير 89
اسعد الله ايامکم ....... دانش ( جهل مرکب) جان حسابي بهت خنديديم.!!!!!!!! آي مردم.! ايهالناس.!!!!!!!! بنگريد که با نام تابلوي ( دانش ) وارد شده. زير اين بلوچ عزيز و بنده ي خدا ميخواست تا به اين نام وجهه اي دانشمندانه و روشنفکرانه اتخاذ کند. زيرا در اين صورت است که ميتواند افکار مسمومش را در نقاب روشن فکري عمري بروز دهد. آمده و کنار علي >>>> (ع) هم نهاده تا ما يه وقت فکر نکنيم از برادران اهل بدعت هستند.( نه! نه!. ابدا ما نميفهميم که شما عمري هستيد) جناب جهل مرکب.! تو همون رض الله عنه توبذاري هم ما راضي هستيم. نيازي نيست اينگونه خود را مضحکه و ملعبه ي محافل بکني. لعن الله قوم الفاسقين |
312 |
نام و نام خانوادگي: فاطيما هاشمي -
تاريخ: 25 تير 89
رضاعته الكبير عايشه عايشه دوست داشت با مردان راحت باشد يك حديث دروغي از قول پيامبر ص ساخت و دختر عمر را هم شاهد گرفت كهههههههههههههه وبه قولي به روباه گفتند شاهدت كيه گفت دمم ه ه ه ه هههههههههههههه عليا مخدره فتنه انگيز ودروغگو گفت از رسول خدا ص شنيدم كه اگر با مردي ريش وسبيل در آغوش زن جواني سرش را قرار دهد و از سينه او شير بخورد محرم مي شودبه حدي هم بخورد كه سير سير شود . وخودش چون نمتوانست شير بدهد مردان را به سراغ خواهرش اسما مي فرستاد تا از شير او بخورند و به عايشه محرم شوند ه ه ه ه ههههههههههههه اگر باور نمي كنيد صحيح بخاري را بخوانيد |
313 |
نام و نام خانوادگي: مسعود تارثبوت -
تاريخ: 25 تير 89
سلام . اگر تا قيامت هم با مخالفين اهل بيت عليه السلام احتجاج کنيد بذر کينه اي که شيطان در قلبشون کاشته همينجور رشد ميکنه . فقط بايد از خدا بخواهيم نور هدايت اهل بيت بر دلشون بتابه و ما هم در اين وانفساي فتنه ها ايمانمون رو حفظ کنيم . ازتون ميخوام از مطالب سايت " الوعده الصادق " http://www.alvadossadegh.com حتما استفاده کنيد . زليلي من شنيدم يا علي گفت به مجنون چون رسيدم يا علي گفت مگر اين وادي دار الجنون است که هر ديوانه ديدم يا علي گفت نسيمي غنچه اي را باز مي کرد به گوش غنچه کم کم يا علي گفت چمن با ريزش باران رحمت دعا مي کرد او هم يا علي گفت يقين پروردگار آفرينش به مو جودات عالم يا علي گفت خمير خاک آدم را سرشتند چون بر مي خواست آدم يا علي گفت مسيحا دم از اعجاز مي زد ز بس بيچاره مريم يا علي گفت علي را ضربتي کاري نمي شد گمانم ابن ملجم يا علي گفت مگر خيبر ز جايش کنده مي شد يقين آنجا علي هم يا علي گفت |
314 |
نام و نام خانوادگي: پيرو حق -
تاريخ: 30 تير 89
سلام بازم شعري از مولوي براي تلطيف فضا مرا عقيق تو بايد شکر چه سود کند مرا جمال تو بايد قمر چه سود کند چو مست چشم تو نبود شراب را چه طرب چو همرهم تو نباشي سفر چه سود کند مرا زکات تو بايد خزينه را چه کنم مرا ميان تو بايد کمر چه سود کند چو يوسفم تو نباشي مرا به مصر چه کار چو رفت سايه سلطان حشر چه سود کند چو آفتاب تو نبود ز آفتاب چه نور چو منظرم تو نباشي نظر چه سود کند لقاي تو چو نباشد بقاي عمر چه سود پناه تو چو نباشد سپر چه سود کند شبم چو روز قيامت دراز گشت ولي دلم سحور تو خواهد سحر چه سود کند شبي که ماه نباشد ستارگان چه زنند چو مرغ را نبود سر دو پر چه سود کند چو زور و زهره نباشد سلاح و اسب چه سود چو دل دلي ننمايد جگر چه سود کند چو روح من تو نباشي ز روح ريح چه سود بصيرتم چو نبخشي بصر چه سود کند مرا بجز نظر تو نبود و نيست هنر عنايتت چو نباشد هنر چه سود کند جهان مثال درختست برگ و ميوه ز توست چو برگ و ميوه نباشد شجر چه سود کند گذر کن از بشريت فرشته باش دلا فرشتگي چو نباشد بشر چه سود کند خبر چو محرم او نيست بي خبر شو و مست چو مخبرش تو نباشي خبر چه سود کند ز شمس مفخر تبريز آنک نور نيافت وجود تيره او را دگر چه سود کند |
315 |
نام و نام خانوادگي: شيعه -
تاريخ: 03 مرداد 89
با سلام بنده عالم نيستم و به همين دليل وقتي به اين قضيه فكر ميكردم كه دين مبين اسلام با شمشير به ايرانيان شناسانده شده با شرم بايد بگم كه به اعتقادم شك ميكردم چون اگر ديني به حق باشد و منطقش سالم احتياج به شمشير ندارد تا اينكه تحقيق كردم فهميدم كه در زمان رسول الله آيات قرآن و روايات به وسيله سلمان فارسي ترجمه ميشده و به ايرانيان ارائه ميشده و بعضي در زمان رسول الله(ص) به شرف اسلام نائل آمده بودند.واين را مديون زحمات رسول الله وسحابه ايشان سلمان فارسي و فطرت خداجو و حق طلب خود هستند. فكر ميكنم ايه شريفه"لا اكراه في الدين قد تبين رشد من الغي"را همه خانده باشند.وقتي خدا گفته در دين اجباري نيست آيا ابلاغ دين با شمشير كار صحيحي است؟ كه اگر بود اين ايراد به نا حق به طريقه نشر اسلام از طرف اديان ديگر وارد نبود.و ما اين اتهام رو مديون جناب خليفه هستيم.كه البته به آن هم شك دارم چون جناب خليفه در هيچ يك از اين جنگها شخصا حضور نداشتند.و حتي وقتي خبر حمله انتقام جويانه ايرانيان به ايشان رسيد لرزه بر اندام ايشان افتاد به شدتي كه صداي دندانهاي ايشان شنيده ميشد(چه شجاعتي)در ضمن اگر اين تجاوزات به خاطر گسترش اسلام بوده بايد ديد چقدر در اين جنگها قوانين اسلام رعايت شده؟بنده فكر نميكنم ما ايرانيان چيزي به جز قتل غارت و تجاوز و تغيير به زور زبان براي مدتي رو به جناب خليفه مديون باشيم.و اسلام عزيز هم چيزي به جز يك اتحام رو به جناب خليفه عمر بن خطاب مديون باشد.در ضمن من اين منطق اهل سنت رو متوجه نميشوم که قبول دارند ما ايرانيها به وسيله جناب خليفه به اسلام مشرف شديم يعني اعتقاد دارند خداوند عمر رو وسيله قرار داده ولي توسل ما به ائمه معصومين عليهم السلام رو کفر و بت پرستي ميدانند. اگر اشتباه ميكنم خواهشمندم راهنمايي كنيد. به دوستان اهل سنت هم پيشنهاد ميكنم اگر خواستار مناظره هستند حدودا ساعت 9:00 شب يه نگاهي به شبكه اهل بيت بيندازند و يه تماس با اين شبکه بگيرند. فركانس:4/3 29900 motshakeram 10723 H |
316 |
نام و نام خانوادگي: محسن منتظر -
تاريخ: 04 مرداد 89
سلام مجدد بر همه برادران و خواهران بزرگوار پيرو حق و حقيقت اين بنده نظر مفصلي و مستدلي در باب حقانيت مكتب اهل بيت پيامبر (ص) در شماره 284 دادم و هر انسان منصفي آيه اهل بيت را بخواند به عصمت و طهارت آنان كه خداوند آنرا در اين آيه امضاء فرموده است گواهي خواهد داد. اگر اهل بيت زنان پيامبر مي بودند در همان سوره احزاب آنانرا در صورت خطاكاري به عذاب ضعفين وعده نميداد و جالب است كه دو تن از آنان در سوره تحريم به عنوان ننگين و ابدي "فقد صغت قلوبكما" مفتخر گرديده اند !! و در آيات 3 و 4 و 5 سوره تحريم خداوند و رسول و صالح المومنين در برابر آنان قرار گرفته اند! من واقعاً نميدانم پس از كتاب الغدير علامه اميني اين پيروان خلفا ديگر چه سخني براي گفتن دارند. اكنون كه پس از حدود يكماه وارد سايت ميشوم باز هم همچنان بحث هاي احساسي مطرح ميشوند. البته ابراز احساسات در چارچوب منطق هيچ اشكال ندارد. من هم چون گذشته يك بحث رياضي و منطقي جديد ميكنم كه در سايتها تا بحال نديده ام. اين بحش حقانيت شيعه يا حروف ابجد است. كسانيكه رابطه هاي رياضي حروف و اعداد را اعم از سني و شيعه ميدانند بيايند پاي بحث : اصحاب يمين اصحاب نجات و اصحاب بهشت اند (سوره واقعه و آخر سوره مدثر را بخوانيد) و اصحاب يمين همان اصحاب علي (ع) هستند. ضمناً در سوره سجده ميخوانيم كه : انا من المجرمين منتقمون .حال به روابط رياضي زير كه همگي موارد حق مضارب عدد 11 اند ( خوب دقت كنيد) و روابط اهل باطل كه با رياضيات جهاني حروف بيان شده است نيازي به توضيح ندارد! ******************************************** علي = 110 يمين =110 بحق = 110 اولوالالباب(خردمندان) = 110 لا اله الا هو = 110 ******************************************************* ياعلي = 121 علي بابها = 121 (اشاره به حديث نبوي كه فرموده :" انا مدينه العلم و علي بابها") **************************************************************** الله = 66 اسلام = 132 هو = 11 هو الله = 77 يا الله = 77 شيعه = 385 لا اله الا الله = 165 ****************************************************************** قل هو الله احد = 220 الله الصمد = 165 بابها= 11 ياهو = 22 ****************************************** عمر = 310 يزيد = 31 و از همه جالب تر و حيرت انگيز تر اينكه اصحاب باطل كه خلفاي سه گانه اند جمعشان به عدد اين خواهد شد: (عمر+ ابوبكر+ عثمان) = 1202 ( انا من المجرمين منتقمون) = 1202 (آيه اي كه در سوره سجده است كه خداوند مجرمين را به انتقام الهي مژده داده است!) ******************************************** اگر كسي با هزار استدلال حقانيت شيعه را نمي پذيرد با اين روابط رياضي چه معامله اي خواهد كرد خدا ميداند اگر كسي بغض و تعصب را كنار بگذارد با اين روابط رياضي شگفت زده خواهد شد و حقانيت رياضي مكتب اهل بيت را تصديق خواهد نمود. برادران و خواهران ايماني در تكثير اين حقايق رياضي بكوشند. |
317 |
نام و نام خانوادگي: پيرو حق -
تاريخ: 09 مرداد 89
دوست عزيز آقاي منتظر سلام گرچه فرمولهاي رياضي جالبي ارائه فرموده ايد ولي اين ها در محاجات منطقي كاربرد چنداني ندارد. حقانيت تشيع بسيار فراتر از اين مسائل است موفق باشيد |
318 |
نام و نام خانوادگي: محسن منتظر -
تاريخ: 09 مرداد 89
سلام بر جناب پيرو حق. ضمن تشكر و قدرداني از جنابعالي بايد عرض كنم كه در كامنت 284 نظر سنگيني درباره حقانيت بدون ترديد و واضح تر از آفتاب مكتب تشيع و ولايت داده ام و در آنجا گفته ام كه در اثبات حقانيت تشيع كتب بيشمار و مستدل نوشته شده كه يكي از آنها كتاب" الغدير" خلاصه شده و برگرفته از دويست هزار جلد كتاب از سراسر جهان اسلام است و فقط يك دانشمند بنام علامه حلي در يك جلد كتاب" الفين" خود دو هزار دليل آورده و فقط يك نفر بنام مرحوم سلطان الواعظين شيرازي در برابر حدود 50 نفر از علماي اهل سنت پاكستان در كتاب "شبهاي پيشاور" خود كه خلاصه همان مباحثات و بنام همان شهر و محل مناظرات اوست براي اثبات حقانيت تشيع كافيست و اگر هيچ كتابي در اثبات حقانيت تشيع نمي بود و فقط آيات قرآن و خطبه غديريه پيامبر(ص) در دسترس ما بود، براي يك استدلال كامل و منطقي و تاريخي كفايت ميكرد. اما اي بزرگوار نميدانم با كساني كه نوعاً به تعصب و جانبداري گرفتارند چكاركنيم. من جدا عرض ميكنم كه همين سايت منسوب به حضرت ولي عصر(عج) بتنهايي براي درك بسياري از حقايق و حقانيت تشيع كفايت ميكند! آيا فقط و فقط اثبات كاملا مستند شهادت حضرت صديقه كبري فاطمه زهرا (س) بدست خليفه دوم و ارائه منطقي مستندات مدير بزرگوار سايت،كه مطلع مناظرات كنوني است براي اثبات حقانيت تشيع كافي نيست؟ آيا غصب خلافت و كودتاي سقيفه پس از حادثه غدير با دست كم 90 هزار شاهد زنده براي اثبات غصب خلافت توسط سردمداران سقيفه كافي نيست؟ آيا وقتي برخي اهل سنت ميگويند كه پيامبر براي بعد ازخود جانشيني تعيين نكرد و حكومت را به شورا و راي مردم سپرد و مخفي كردن حادثه بينهايت مهم غدير، تحريف تاريخ و تحريف معنوي آيه تبليغ و آيه اكمال دين نيست؟ آيا ابوبكر كه بعد از خود عمر را به جانشيني خود و به عنوان رهبر امت اسلام منصوب نمود، از پيامبر اسلام (ص) نسبت به سرنوشت امت اسلام دلسوزتر بود و بيش از پيامبري ميفهميد كه براي پس از خود رهبري براي امت اسلام تعيين نكرد؟! آيا شوراي 6 نفره كه عمر براي رهبر بعد از خود تعيين نمود، گرفتن حق شورا و دموكراسي از امتي نبود كه پيامبر براي آن رهبري تعيين نكرده بود (بنا به نظر اهل سنت) و سرنوشت آنان را به خود آنان واگذار نموده بود؟! آيا معاويه پليد و خونريز و جنگ افروز و غاصب كه بدون راي امت و از سوي عمر به خلافت شام منصوب شد و همچنين ابوهريره وضاع جاعل حديثهاي فراوان از صحابه اند و قابل توبيخ و لعن نبوده و اهل بهشت اند، ولي وقتي (بلا تشبيه) نوبت به مولاي متقيان كه منصوص خداوند بود، ميرسد همه چيز وارونه شده و چشم و گوش آقايان چپ ميكند و سخن حق توي گوششان فرو نميرود! آيا دو هزار دليل علامه حلي و 28 جلد كتاب "عبقات الانوار" مرحوم ميرحامدحسين هندي براي آنان كافي نيست؟ آيا 28 جلد كتاب "الذريعه في تصانيف الشيعه" كه فقط معرفي لشكري از دانشمندان شيعي و تاليفات و تصنيفات آنان است براي اهل سنت حجت نيست؟ رياضيات كه براي قضيه فيثاغورث 380 دليل آورده است و ركورددار استدلال در دنياي علم و دانش است به گرد پاي شيعه و مكتب تشيع نميرسد كه براي حقانيت مكتب خود چند هزار دليل مي آورد. براي عدم حقانيت خليفه دوم من بينوا حدود صد دليل در آستين خود دارم كه اگر لازم شود در همين سايت آنها را ارائه خواهم كرد! ولي برادر يا خواهر بزرگوارم به شما عرض ميكنم كه خود بخوبي ميدانم و بخوبي واقفم كه حقانيت تشيع از آفتاب عالمتاب روشن تر است، اما علاوه بر همه مطالب 1400 ساله كه شيعه ارائه كرده است و شايد هنوز ابهامي براي برخي مانده باشد، اين شگفتيهاي رياضي ارائه شده توسط اينجانب كه اكثر آنها را خودم تحقيق نموده ام ، شواهد و قرائن رياضي ديگري است كه حتي در دنياي كلمات و حروف نيز، خداوند حجت را براي اهل رياضيات تمام نموده و تشيع و تسنن از ديدگاه رياضي نيز بررسي شده و جايي و سخني براي اهل سنت باقي نگذاشته است. هر كس ذوقي دارد و نميتوان به صرف داشتن و ارائه استدلالهاي كلامي و قرآني و تاريخي و عقلي و منطقي و مانند آن خود و ديگران را بي نياز از علوم يقين آور ديگر دانست. ضمن اينكه در حوزه رياضي جايي و محلي براي چانه زدن و تاباندن و تحريف و توجيه باقي نميماند و بناچار هركس از هر فرقه اي در برابر رياضيات سر تسليم فرود مي آوردو به اصطلاح به يقين ميرسد. وقتي به عنوان مثال عدد "علي" و عدد "يمين" هر دو برابر با 110 ميشود، بخوبي ميتوان چنين نتيجه گرفت كه با يك استدلال رياضي صرف اصحاب يمين همان اصحاب علي اند كه طبق آيه اواخر سوره مدثر فقط اينان هستند كه در گرو اعمال كسب كرده خود قرار نميگيرند! و اصحاب يمين بنا بر آيات اوائل سوره واقعه اهل بهشتند. اگر اين مطالب حجت و استدلال محسوب نشود، دست كم اينها شواهد و قرائني براي درستي مطالب ديگرند. به هر صورت از تذكر جنابعالي قدرداني ميكنم و براي پذيرفتن هر گونه نظر درست و منطقي، صميمانه آمادگي كامل دارم. |
319 |
نام و نام خانوادگي: Ali -
تاريخ: 13 مرداد 89
سلام من مباحث رو دنبال کردم . توي عمرم اين قدر نخنديده بودم . شيعه و سني آخر خنده اند . مثل لرن و هاردي . بابا بي خيال . من اسمم علي هس خوب که چه ؟ چه سودي از اين بحث ها مي بريد ؟ واقعا شما مسلمانان چه سني چه شيعه هنوز در عصر توحش سير ميکنيد درست که اعتقادي ندارم ولي اقاي علي در زمان خودش مرد بزرگ و دانشمندي بود . اقايون سني هم چنين کساني را کم و زياد داشته اند . اما کارها و نطرات مراجع شما ديگه خيلي جک شده . ببيان مثل انسان زندگي کنيم . از طرف لوسيفر ***************** |
320 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) -
تاريخ: 14 مرداد 89
مسئولين محترم اين سايت نوراني! سلام عليکم آيا شما با ما شوخي داريد؟!! اگر شوخي نداريد چرا اجازه ميدهيد دلقکها براي ميمونها در اين سايت حضور پيدا کنند؟؟!!!!! جدي ميگم مثلا صاحب اين کامنت: 319 نام و نام خانوادگي: Ali - تاريخ: 13 مرداد 89 سلام من مباحث رو دنبال کردم . توي عمرم اين قدر نخنديده بودم . شيعه و سني آخر خنده اند . مثل لرن و هاردي . بابا بي خيال . من اسمم علي هس خوب که چه ؟ چه سودي از اين بحث ها مي بريد ؟ واقعا شما مسلمانان چه سني چه شيعه هنوز در عصر توحش سير ميکنيد درست که اعتقادي ندارم ولي اقاي علي در زمان خودش مرد بزرگ و دانشمندي بود . اقايون سني هم چنين کساني را کم و زياد داشته اند . اما کارها و نطرات مراجع شما ديگه خيلي جک شده . ببيان مثل انسان زندگي کنيم . از طرف لوسيفر ***************** مگه اينجا يک سايت عملي نيست؟!!!! جناب Ali ورود دلقکها به اين سايت ممنوع است لطفا به پدر و مادرتان بگوئيد تا شما را براي اجراي برنامه دلقک بازي به سيرک ببرند آدرس را اشتباه آمدي عزيز من يا حق |
321 |
نام و نام خانوادگي: عياران -
تاريخ: 14 مرداد 89
جناب Ali = lucifer = اهريمن افراد دين گريزي مانند تو چه از منظر اهل سنت و چه از نظر مومنان ( شيعيان = موحدان) و چه حتي از نظر وهابيون خبيث مترودند . مواظب باش بالاخره پر يکي از اين فرق به پرت نگيرد که خدايي نکرده پر پر نشوي.!!! و اين ضري که زدي رو در جايي ديگر در جلوت مسلمين نگو که به ضررت تمام ميشود. مردک.! تو که دغدغه ي دين نداري برو تو همون نجاست خانه ات با همسر مذکر و نرت لواطت را انجام بده و مفعول باش.! تو رو چه به دين و اعتقادات.؟! تو از هر موجودي لعين تري . حتي از وهابيت.! بشين زندگي شيطانيت رو بکن. يا به قول برادرمان دلقک بازيتو دربيار ملت بهت بخندند. نه!!!! پس توکه بزرگت مرلين منسون دوجنسه ي حرووم زاده ي ولد الزناء (که به حرام زادگيش ميباليد ) هست حتما خيلي خوبي و متمدني و زندگي شيريني داري؟!؟!؟!؟!؟ ها .؟!؟!؟!؟؟!؟ لعنت الله علي القوم الکافرين و الکاذبين |
322 |
نام و نام خانوادگي: محسن منتظر -
تاريخ: 15 مرداد 89
سلام بر مدير محترم سايت و سلام بر آقاي سعيد حسيني در كامنت 320 من آشكار بگويم كه ابداً قصد اهانت به بندگان خدا رو ندارم ولي در اين مورد ويژه پس از كامنت 319 ناچار شدم كه مطالبي رو عرض كنم. انصافاً وقتي از سنين كودكي بما ميگفتند گروهي خر بدنيا مي آيند و گاو ميروند، يكي از مصداق هاي بارز آن همين كسي است كه در كامنت 319 با نام مقدس مولا اميرالمومنين و آنهم به رنگ انگليسي ! وارد جمع ما شده است. اين "ميمون خوش خنده آدم نما" بجاي اينكه پس از بحث هاي سنگين علمي ، منطقي ، تاريخي و مانند آن كمي و لحظه اي فكر كند و بعداً به خود اجازه حرف زدن در يك بحث سنگين تاريخي و منطقي را بدهد ، بطور كاملاً بچه گانه و بي مهار وارد گود شده و به خيال خودش مزه اي پرانده و لحظه اي به نتيجه بسيار مهم !! وهمي و خيالي خود رسيده است! در زمان يكي از علماي بزرگ اسلامي و احتمالا سني مذهب كه گويا حدود 300 سال پس از شهادت حضرت مولاست اين شخص ميگويد كه در كتابخانه شخصي من بيش از هزار كتاب در فضائل و مناقب حضرت مولا وجود دارد كه تا كنون (تا آن زمان) نوشته شده است! فضائل مولا موضوعي شخصي نبوده و تبليغ از حضرت مولا تبليغ حق و حق طلبي و تبليغ فضائلي است كه در حضرت مولا وجود دارد و اين سايت اين مهم را بر عهده گرفته است. قدرت درك و فهم اين آقاي Ali انگليسي ! همين قدر بس كه اگر بر خلاف ادعاي خود محتواي همين سايت را ورقي هم زده بود و در برخي مطالب آن كمي تامل فرموده بود، خيلي چيزها را ميفهميد و ياد ميگرفت و بي مهار وارد گود نمي شد. همين سايت در روشنگري بسياري از مطالب انصافاً كم نياورده است. وقتي در همين دنياي كنوني عده اي اساطير و افسانه هاي ماقبل تاريخ را ورق ميزنند تا از دنياي تاريك ماقبل تاريخ مطلب در بياورند و روح تحقيق شان سر از دنياي ماقبل تاريخ در مي آورد و در تحليل و واكاوي افسانه هاي كهن گاه مطالب جالبي را هم بيرون مي آورند اين ميمون بما ميخندد كه چرا بدنبال حقايقي ميگرديم كه نجات دنياي اسلام از وهميات و خرافات است و بلكه نجات بشر در گرو فهم حقايق اين دين ماست. ديني كه پرچمدار نجات بشر از قيد و بند اوهام و لذت پرستي است. ديني كه پرچمدار اخلاق و انسانيت و سعادت بشر است. ديني كه دنيا و آخرت انسان را تضمين كرده است و براي همه چيز بطور كلي و جزئي برنامه دارد. ديني كه دنيا و آخرت را بگونه اي لطيف تر از آب بهم آميخته است. ديني كه روح تحقيق دارد. ديني كه اراده و همت ماورايي به انسانها مي بخشدو... . آيا خود اين دين سزاوار تحقيق و پژوهش نيست؟ آيا اگر كساني بدعت گذار بخود اجازه كودتاي ديني دادند، وظيفه ما نيست كه تا حد مقدور و با ابزار هاي استدلالي آنرا از اوهام و خرافات و بدعتِ بدعت گذاران دور كنيم و بانيان اصلي دين خدا را كه پس از پيامبر اسلام (ص) حضرت مولا قطعاً شخصيت دوم اين دين است به مردم دنيا معرفي كنيم؟ آيا واقعاً ما بيكاريم كه در دنياي علم و دانش كنوني در باره حقانيت تشيع وارد اين بحث ها ميشويم؟ چرا كساني خود را مظهر عقل و خرد ورزي ميدانند و دائماً البته بسيار خيرخواهانه، ما را از اين بحث ها منع ميكنند؟ آيا اينان ميتوانند بما ثابت كنند كه عقلشان از همه ما بيشتر ميرسد؟ آيا برخي از اينان اصلا معني عقل و خرد را ميدانند كه ادعاي عاقل بودشان سقف فلك را پاره ميكند؟ آيا اين حضرات فكر كرده اند كه بحث هاي شيعه و سني ربطي به دنياي روز و دنياي علم و دانش كنوني ندارد و صرفاً يك بحث تاريخي است و در دنياي كنوني ديگر مجال بحث از آنها نيست و بدرد امروز ما نميخورد؟ برخي ديگر ميگويند بهتر است كه دو گروه شيعه و سني متحد شده و با يهود و امثال آن بجنگيم و به عقيده برخي ديگر اين بحث ها براي ما نان خوردن نميشود!! به همه كساني كه اين گونه فكر ميكنند اجمالا عرض ميكنم كه ما همه اين حرفها را زياد شنيده ايم و خود بخوبي بر اين مطالب واقفيم. ما هم در همين كره خاكي و در همان كشور شما زندگي ميكنيم و توي همان شهر شما هستيم؛ مثل شما روزنامه ميخوانيم و با اجازه همگي تحصيلات عاليه داريم و قدر وقت و عمر عزيز خود را هم خوب ميدانيم و به لطف الهي قدرت تاليف و تصنيف هم داريم و در عين حال ادعاي عقل و منطق هم نميكنيم و ديگران را كه مثل ما فكر نميكنند به باد سخره و خنده نميگيريم و براي آنكه به خيال خودمان دو كلمه حرف حساب بزنيم كلي فكر ميكنيم و ميمون وار وارد بحث ديگران نميشويم. سلاح و ابزار ما قلم و منطق و تفكر و تحقيق و استدلال و سند و نيروي ما صفت حق پذيري ماست. البته ما به ميمونها ايرادي نميگيريم! آنها هم براي خود دنيايي دارند و خدا كند كه ما تحت تاثير ميمون صفتان واقع نشويم و از حق پذيري و حق دوستي و حق طلبي و حق پرستي و حق مداري و حق خواهي و حق گويي و حق جويي و حق حق خود دست بر نداريم. به خدا سوگند كه مولا علي امير المومنين ظل الله ، مظهر تمام و كمال حق ، آينه تمام نماي حق و عين حق و حقانيت است. خليفه دوم در نخستين منبر خود از فضائل و مناقب علي گفت و 12 صفت از مولا را با زبان خود آشكار ساخت و اقرار كرد كه احدي در دنياي اسلام بجز علي (ع) داراي اين فضائل و مناقب نيست! خود حضرت مولا هم در ميان جمعيت حاضر و ناظر بود و پس از ذكر اين فضيلت دوازدهم ايستاد و رو به عمر نمود و فرمود : اكنون خودت به همه چيز اقرار نمودي و ديگر نيازي به دادگاه قيامت نداري !! (نقل به مضمون) نام مقدس حضرت مولا (ع) را بايد با وضو آورد. كسي كه كامنت اش فارسي و نامش انگليسي است. كسي كه مدعي است مثل حضرت مولا در ميان ديگران هم زياد ست! (اين زياد ها كجايند كه ما تا كنون از آنان بيخبريم و ايشان آنها را مي شناسند! ) كسي كه مدعي است كساني كه اين بحث ها را ميكنند در عصر توحش اند و لابد خودشان مظهر تمدن و كمالات اند!! كسي كه حضرت مولا را به خيال خود مثلا بالا برده و دانشمند!! معرفي كرده مثل ديگران! و البته آنهم در زمان خودش! كسيكه با نهايت وقاحت نظرات ديگران را ( البته مثل شخصيت خودش) جوك ميداند البته شايسته پاسخ گويي نيست و جايش در همان سيركها و باغ وحش است. ولي پاسخ هاي اين بنده كلي بودند و با اين بهانه و به خيال خودم روشنگر مطالبي ديگر شدند و براي اثبات مفيد بودن بحث هاي شيعه و سني لازم بودند و چندان ربطي به سخنان چندش آور اين ميمون انگليسي! نداشت. به مدير محترم سايت هم خرده نميگيرم و صد البته خوب است همه بدانند مصداق و مظهر كساني كه خر و گاو بدنيا مي آيند و ميمون از دنيا ميروند چه كساني هستند. |
323 |
نام و نام خانوادگي: منتظر -
تاريخ: 24 مرداد 89
با سلام من ميخواستم يك شعري در مورد امام علي بنويسم نازد به خودش خدا كه حيدر دارد درياي فضائلي متحّر دارد همتاي علي نخواهد آمد والله صد بار اگر كعبه ترك بردارد |
324 |
نام و نام خانوادگي: بنده كم مقدار الله تعالي جل جلاله -
تاريخ: 25 مرداد 89
ان دين عندالله اسلام بريد اول مسلمان باشيدودرگفتارونوشتارتان اول به قران سيره رسول الله (ص)واهل وبيت استناد كنيد كشورهاي غيرمسلمان با بجان همانداختن مسلمانان بستر مناسب براي پيشرفت خودفراهم نموده اند وسرمايهاي مارا بغارت برده وبا قيمت هنگفت به ما پس ميدهند از يك بشكه نفت چند تا گوشي موبايل در ست ميشود ارزانترين گوشي چند قيمت است يك بشكه نفت چنداست چيزي در مورد هارپ شنيده اي منو شما باهم در 1400سال پيش سير ميكنيم سازمان هواي آمريكا برنامه ي 50سال آيندهاش طرح ريزي شده وبر جهان سروري ميكنند وبركيان مال وناموس مسلمانان تعدي ودست درازي ميكنند چون ماهنوز در گذشتهها سيرميكنيم وآنهااز خوب وبدگذشته شان پلي براي آينده ساختند واشتباهات قبلي را تكرارنكردند. قرآن بخوانيد ودرآن تدبركنيد به همه چيزخواهيدرسيدانشاالله دست ازبحسهاي بيهوده برداريداگربخداو روز آخرت ايمان داريد گناه كسي براي كس ديگري نوشته نمي شود بخدا واگذركنيد خلق نشده اندانس وجن مگربراي عبادت به وظيفه خود مشغول باشيد اگر ايمان داريد گذشتگان درنزد پروردگاردروعده گاه خداوند ميوه اعمال خود ميچينند پس ما بفكر آخرت خود باشيم به اميدداشتن دنياي اسلام يكپارچه وامت واحده همانند صدراسلام انشاالله. |
325 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 26 مرداد 89
جناب بنده كم مقدار عمر صنم چيست؟ صنم ساز کيست؟ صنم دروغي است که براي کتمان حقيقت ميسازند. صنم ساز پوشاننده حقيقت است. حقيقت چيست؟ حقيقت سلطه بي چون و چراي مافياي رباخانههاي مرکزي بر جان و مال و ناموس مردمان است. صنم ساز چه ميکند؟ يهود براي مشغول کردن حس کنجکاوي و صفت حقيقت يابي مردمان داستان ميسازد. HAARP در هنگامي که علنا و واضحا يهود چنگالش را در زمين فرو برده است و احتياجي به تئوري هاي احمقانه نيست، يهود خود شروع به داستان بافي و خيال پردازي ها پوچ ميکند. در تلاش آنها براي تغيير جو و لايه هاي فوقاني اتمسفر توسط HAARP شکي نيست. ولي داستان سازي ها و خيال پردازي هاي افزوده شده جز براي منحرف کردن حقيقت طلبان نيست. مشتي خزغبلات و جفنگياتي غير علمي و مخالف عقل که با کوچکترين آگاهي از علوم طبيعي برباد ميرود. ****** پس يهود حتي براي جستجو گران هزار دستان نيز صنم ميسازد. تا به خيال خود «توطئه» را يافته باشند!!! ******** ولي يهود اين مهارت فوقالعاده را در صنم سازي از کجا يافته است؟؟ از تجربه بسيار موفق (در راه شيطان) آنها در ساخت صنم عمر. فرد مسلمان به دنبال عبادت خداوند است و اطاعت او. ولي يهود لعين و ملعون براي او هم برنامهاي دارد. چنانکه براي توطئه يابان قصه HAARP را پروبال ميدهد، براي اسلام يابان نيز قصه عمر را شاخ و برگ ميدهد. از مردک مشرک و کافر ولي ساختهاند. از مردک مشرک و کافر صنمي ساختهاند. از مردک مشرک وکافر اولياء الله و خليفة الله ساختهاند. از مردک مشرک و کافر بتي ساختهاند. ********** روزي با واژگاني چون «امپرلياسيم» و «صداي کارگر» انقلابيون را بردگان خود کردنند، امروزه با ساختن تئوريهاي بچگانه توطئه مانند HAARP انقلابيون نو را در دام مياندازند، و يا در آمريکا مردم خسته از رباخانه مرکزي و اداره مرکزي باج گيري را با Tea Party مشغول ميکنند، چرا که تجربه گرانبهاي برده کردن ميلياردها مسلمان را با افسانه عمر ؟؟؟ را دارند. ********* پس برما واجب که اول صنم ساخته آنها يعني عمر ؟؟؟ را زير پا له کنيم(انشاء الله)، تا ديگر اصنام نيز يک به يک فرو ريزند. يا علي |
326 |
نام و نام خانوادگي: ايماني -
تاريخ: 27 مرداد 89
بنده در کامنت 277 عرض کردم علماي محترم شيعه وسني بايد متحد شوند واين سوء تفاهمات را از بين ببرند وبراي اتحاد قدم بردارند تا بتوانند مقدمات پيشرفت جامعه اسلامي را پايه ريزي نمايند با اين بحث هاي 1400ساله هيچ مشکلي حل نمي شود ( ما مشغول فحش و ناسزا گويي به همديگر هستيم) جامعه غير مسلمان لحظه اي پيشرفت ميکنند و بر همه مسائل وشئونات ما سيطره پيدا کرده اند . ما در عصر صاحب الزمان وسايت صاحب الزمان بحث ميکنيم در حالي منتظر او هستيم ودعوت به تشريف فرمائي ايشان مينمائيم که جامعه مان را هر روز بدتر از ديروز کثيفتر فقير تر دور از عدالت ميکنيم در صورتي که کسي که ميهماني را دعوت نمايد خانه اش را رفت وروب تميز ومعطر مي نمايد .ثانيا اگر بخواهيم زمينه ظهور را محيا کنيم بايد جهان آ آماده کينيم نه فقط ايران |
327 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 27 مرداد 89
جناب ايماني اشتباه به عرض شما رسانده اند. بله جناب ايماني به شما پيام را ناقص رسانده اند. چه کسي گفته است که عمر ظالم بود؟ چه کسي گفته است که عمر فاجر بود؟ چه کسي گفته است که عمر هتاک و طاغي و طاغوت و جاني و قاتل مومنين و اثم و فاسق و منافق بوده است؟ *********** نه خير جناب يوسف ايماني. اين ظلم است که عمري است. اين فجور است که عمري است. اين طغيان و هتک و جنايت و اثم و فسق و نفاق و کفر است که عمري است. *********** ظلم، ظلم شد،فسق، فسق شد، طاغوت طاغوت شد، اثم، اثم شد، نفاق نفاق شد، کفر، کفر شد به شاگردي و به طي طريق و به اطاعت و پيروي عمر. *********** عمر فقط اثيم نبود که ذات اثم بود. عمر فقط عاصي نبود که ذات عصيان بود. عمر فقط طاغي نبود که خود طغيان بود. عمر فقط جاني نبود که خود جنايت بود. عمر فقط ظالم نبود که خود ظلم بود. عمر فقط فاسق و فاجر و کاذب نبود که خود فسق و فجور و کذب بود. عمر فقط مظروف شيطان نبود که خود ظرف شيطان بود. ********** عمر نشانه است و هدف عمريسم است. عمر نشانه است و هدف اثم و طاغوت و جنايت و ظلم و فسق و فجور است. عمر نشانه است و هدف شيطان است. جنگ با عمر، جنگ با عمريسم و طغيان و ظلم و فجور است. **************** جناب يوسف ايماني ما عزت و سرافرازي خود را در قرآن مجيد ميجوييم: «وانتم الاعلون ان كنتم مومنين» پس خداوند متعال سروري و عزت مسلمين را تضمين کرده است به شرط «ايمان» آنها. ولي از شروط اين ايمان «عدم سازش» با مشرک و کافر است: «فلا تهنوا وتدعوا الي السلم وانتم الاعلون والله معكم ولن يتركم اعملكم» لطفا به اين قسمت آيه مبارکه توجه فرماييد: «فلا تهنوا وتدعوا الي السلم» «فلا تهنوا وتدعوا الي السلم» «فلا تهنوا وتدعوا الي السلم» ******** به نص صريح کتاب مقدس خداوند، قرآن کريم و مجيد، هرگونه سازش با عمري مشرک ممنوع است. خداوند متعال حتي دعوت به سازش با عمري مشرک را نيز ممنوع کرده است. پس تو اين جناب يوسف ايماني بدان که راز پيشرفت و سرافرازي و ترقي و عزت مسلمين نه در وارد کردن بنزين از ترکيه عمري و نه فرستادن دخترکان به دوبي عمري، بلکه در قتال با مشرکين عمري است. اگر قرآن را باور داريد!!!. مگرنه لطفا برويد به همان حسابهاي قرض الحسنه (قمار بازي) و پس انداز در رباخانهها اموي مشغول شويد و بگذاريد ما زنده بمانيم. يا علي |
328 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) -
تاريخ: 28 مرداد 89
با سلام جناب ايماني شما فکر ميکنيد اگر انشاءالله بزودي امام زمان عج ظهور بفرمايند در حق خود کوتاه مي آيند؟ آيا امام زمان عج تفکر ولايت سقيفه را مي پذيرند؟ آيا ايشان بقول شما براي حفظ وحدت شهادت مادرشان حضرت فاطمه زهرا س و اجدادشان را توسط اهل عمر فراموش ميکنند؟؟!!! يا اينکه ايشان از حق امامت و ولايت الهي و بلافصل خود و اجدا طاهرينشان ميگذرد و براي حفط وحدت آنرا به عمر و و عثمان و ابوبکر واگذار ميکند؟! اگر بقول شما 1400 پيش براي نبايد مهم باشد بايد بگوئيم دين اسلام را هم که پيامبر اکرم ص از جانب خداوند براي ما آوردند و به ما ابلاغ کردند متعلق به آن زمان بوده و اکنون کاري با آن نداشته باشيم؟؟!!! خواهشآ قبل از نوشتن هر مطلبي کمي دقت و تفکر بفرمائيد اگر بر مبناي گفتار شما عمل نمائيم ديگر حق و باطل يکسان شده و فرقي باهم نميکنند يا علي |
329 |
نام و نام خانوادگي: داريوش -
تاريخ: 30 مرداد 89
جناب ايماني بذار اينها در منجلاب اختلافات خودشان غرق شوند تا کسان ديگر استفاده هايشان را ببرند تهجر وجهل اينها پايان ندارد .اگر امام زمان ظهور کند کوتاه بيايد يا نيايد خودش تصميم ميگيرد که چکار کند واولين نفر گردن اينها را که دم از انتظار و.... ميزنند خواهد زد چون با اين شعار ها حقوق زيادي را پايمال وظلم هاي زيادي کرده اند . |
330 |
نام و نام خانوادگي: داريوش -
تاريخ: 02 شهريور 89
جناب مومن عبدالله بنده شيعه اثني عشري 12امامي هستم ومي دانم کسي که دو رکعت نماز طواف نساء را در حج بجانياورد <<حرام زاده و ولدالزنا >>است واين نماز را کي ها نمي خوانند . ولي عرضم اين است ما نمي تونيم خود را قيم و وکيل تام الاختيار امام زمان قرار دهيم چون ما در مقابل ايشان عددي نيستيم و خودرا با اين همه معصيت وگناه وظلم لايق آن نميدانيم برهمه مسلمانان حتي علماي سني نيز بر اجهاف حق و ظلم هاي متعدد برحضرت زهرا را تاييد مي نمايند ولي نمي خواهند قبول کنند . در اين برهه از زمان براي جلوگيري از سيطره مستکبرين جهاني همه مان متحد شويم واختلاف خانوادگي اسلاميمان را در بين خود بررسي کنيم هر چند که آنها مارا تکفير ميکنند . در زمان ظهور امام زمان (عج) ايشان به کمکهاي مالي دنيوي نيازي ندارد چون با اذن خدا خواهد آمد وبر همه مسائل وتجهيزات آن زمان اشراف کامل دارد. خواهشا کورکورانه قضاوت نکنيد ومنطقي فکر کنيد. يا علي |
331 |
نام و نام خانوادگي: عقيل العزيز -
تاريخ: 02 شهريور 89
عججججججججججججججب!!! عججججججججججججججججب!!! عججججججججججججججججججب.!!!!!! چشممان روشن.! آقا جان.! ما با هيييييييييييچ بني بشري چه شيعه نمايان سني و چه سني نمايان شيعه تعارف و رو دروايسي نداريم .! عزيزان.! آخر اين چه منطق كثيفيست كه ميخواهيد شهادت مادرمان را با اتحاد با شرك و كفر در يك جا جمع بفرمائيد. حاشااااااااااااااااا و كلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا................... محااااااااااااااااااااال است كه ما از چنين ظلمي كه رخ داده و از رسوا كردن بيش از پيش عاملان ملعونشان دست برداريم. بله. البته كه ما با شمشير برهان اولا فسق شيخين و ارتدادشان را ثابت كرده و ميكنيم همانطور كه به وضوح بار ها و بار ها در همين سايت اين امر اتفاق افتاده. . و در مرحله ي بعد در دهان مغرضان و حتاكان به ساحت مقدس اهل بيت (عليهم السلام جميعا) پرستندگان بت ها ميزنيم و بت ميشكنيم. پرستندگان اله ع---م---ر و ............ را به جايشان مينهيم و بت و بتخانه و شركشان را به ايشان نشان ميدهيم و ماهيت واقعي به اصطلاح مذهب پوشاليشان را به آن بيچارگان نشان ميدهيم. برادر عزيز و ارجمند. داريوش جان. كمي تامل كن بعد سخن بر زبان جاري ساز......... و عرض خسته نباشيدي به برادر عزيز مومن عبد الله غيور......!! ماشا الله مرد. و نحن نقول. الحمد لله رب العالمين. |
332 |
نام و نام خانوادگي: فاطيما هاشمي -
تاريخ: 04 شهريور 89
سلام برشيعيان سوره مباركه تحريم در مذمت عايشه وحفصه آمده با دقت در آيات اين سوره عدم ايمان واسلام اين سفلي المخدرات ثابت مي شود كساني كه اينهمه دم از قرآن مي زنندچرا اين سوره را نمي خوانند وتوضيح نمي دهند تا كي مي خواهند مردم را در جهل و ناداني نگه دارند. در صحيح بخاري آمده كه عمر گفته كه اين سوره در مورد عايشه و حفصه است.باز هم لابد مي گوييد دروغ است خب اين كتابهاب دروغتان را آتش بزنيد دور بريزيدخودتان هم دروغيد هيكل جهلايتان هم صد در صد دروغ است هر چه به نفعتان باشد لابد راست است هر چه به ضررتان باشد دروغ استت اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد |
333 |
نام و نام خانوادگي: ايماني -
تاريخ: 06 شهريور 89
بنده هنوز منتظر توضيح در مورد اصل وحقيقت غدير خم که آقاي سيد جاويد سادات در کامنت 286 مي خواست به ما تشريح نمايند ولي خبري نشده است . خلاصه کلام شما اينقدر با حقيقت دور هستيد حداقل کتابهاي مرجع ومعتبر خودتان را نيز مطالعه نمي کنيد وگر نه اينقدر ياوه گوئي نمي کنيد يا علي |
334 |
نام و نام خانوادگي: اقيانوس أبي -
تاريخ: 06 شهريور 89
اگر اين چنين است كه مي گويند شهادت حضرت زهرا به دست عمر بوده بس علي كه لقب شير خدا دارد اين وسط كجا بوده آيا غيرت حضرت علي به او اين اجازه را داده كه در مقابل چنين تو هين و تحقيري سكوت كند.و چقدر بايد نسبت به اين موضوع بي خيال باشد كه دخترش كه باره يتنش بوده را به قاتل همسرش بدهد اين سخنان با عقل سازگاري ندارد. |
335 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 06 شهريور 89
با سلام جناب اقيانوس ابي اين وسط اسلام محمدي را نديدي . اولين كسي كه خواست به حضرت علي عليه السلام كمك كند ميداني كي بود ؟؟ چرا حضرت علي كمك او را رد كرد , ميگويند دو نفر بودند , يكيشان گفت لب تر كن تا هزاران جنگجوي قريش را به حمايت از تو بياورم : خطبه شماره 5 ======== و من كلام لّه عليه السّلام) (لمّا قبض رسول اللّه «صلّى اللّه عليه و آله» و خاطبه العبّاس و أبو سفيان ابن حرب فى أن يبايعا له بالخلافة:) ايّها النّاس شقّوا امواج الفتن بسفن النّجاة، و عرّجوا عن طريق المنافرة، و ضعوا تيجان المفاخرة، افلح من نهض بجناح، او استسلم فاراح، هذا ماء اجن، و لقمة يغضّ بها اكلها، و مجتنى الثّمرة لغير وقت ايناعها كالزّارع بغير ارضه، فان اقل يقولوا حرص على الملك، و ان اسكت يقولوا جزع من الموت، هيهات بعد اللّتيّا و الّتى و اللّه لابن ابي طالب آنس بالموت من الطّفل بثدي امّه، بل اندمجت على مكنون علم لو بحت به لا ضطربتم اضطراب الأرشية في الطّوىّ البعيدة. ترجمه ==== از سخنان آن حضرتست هنگامى كه پيغمبر خداى (ص) از دنيا رفته و مردم در سقيفه بنى ساعده با ابى بكر بيعت كردند، أبو سفيان بن حرب بقصد اين كه فتنه در ميان مردم احداث كند و كار را بجنگ و مقاتله بكشاند عبّاس بن عبد المطلب را با جمعى ديگر همراه برداشته و بقصد بيعت بر آن حضرت وارد شدند، أمير المؤمنين عليه السّلام كه از منظور وى آگاهى داشت چنين بيان فرمود): اى گروه مردمان امواج متلاطم فتنهها را با كشتيهاى نجات (صبر و شكيبائى) در هم شكنيد، قدم از راه مخالفت بيرون نهاده بسر منزل سلامت راه برداريد، تاجهاى بزرگى و مفاخرت را از سر بر زمين نهيد (با ابى بكر و عمر طريق مدارا سپريد، زيرا) كسى رستگار مىشود كه با پرّ و بال (يار و مددكار) پرواز كند يا (اگر يار و ياور نداشت) گردن نهاده راحت و آسوده بگوشه نشيند زيرا اين (تنها و بى يار حق خود را مطالبه كردن) بمنزله آشاميدن آب گنديده و بدبو و خوردن لقمه ايست گلوگير، آن كسى كه ميوه نارس را نا بهنگام از درخت بچيند مانند كسى است كه در زمين ديگرى زراعت كند (در اين موقع بى كسى حق خود را مطالبه كردن نه تنها سودى نداشته بلكه زيان آور است) پس (در اين حال) اگر سخنى بگويم گويند براى حرص بامارت و پادشاهى است، و اگر لب فروبندم گويند از بيم مرگ و كشته شدن است، چه نابجا است اين سخن و چه دور است اين گمان را در باره كسى چون من بردن (من و ترس، على و بيم از مرگ) آخر مگر من آن قهرمان اسلام و يكّه تاز عرصه ميدانهاى جنگ نيستم كه آن همه نهنگ آسا در درياهاى مهالك غوطه خورده بىباكانه فرو رفته و سرفراز و پيروز بيرون آمدهام، پس از ديدار آن همه سختيها ديگر مرا از مرگ چه باك و حال آنكه بخدا سوگند انس پسر ابي طالب بمرگ بيشتر از انس طفل بپستان مادرش ميباشد (بنا بر اين خاموشى من نه از ترس مرگ است) بلكه فرو رفتهام در علم پنهانيكه اگر آنرا پيدا و آشكار نمايم هر آينه شما بر خويش بلرزيد، لرزيدن ريسمان در چاه ژرف عميق. ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ديدي كه اين سخنان با عقل خيلي سازگارند . الله سبحان 124000 رسول فرستاد تا دين او را بر مردم اشكار كنند 123999 تاي انها از مسير خود منحرف شدند همين اخري كه دين مبين اسلام كه باقي مانده حالا درسته كه 73 تا فرقه اند اما يكي از اينها را بهش ميگويند فرقه ناجيه : ========================================================================== عبد الله بن عمر از رسول خدا نقل كرده است كه فرمود: سرگذشت بنى اسرائيل در باره امت من تكرار خواهد شد، بنى اسرائيل هفتادو دو فرقه شدند و امت من هفتادو سه فرقه خواهند شد، تمام فرقهها اهل آتش خواهند بود مگر يك فرقه، سؤال شد: آن كدام فرقه است؟ فرمود: آنان كه بر روش من و ياران من باقى باشند. الترمذى السلمي، محمد بن عيسى ابوعيسى (متوفاى 279هـ)، سنن الترمذي، ج 5، ص 26، ح2641، تحقيق: أحمد محمد شاكر وآخرون، ناشر: دار إحياء التراث العربى - بيروت. ================================================================================= راستي حديث خلفائي اثني عشر را شنيده ايد . ================================================================================= يا علي |
336 |
نام و نام خانوادگي: پيرو حق -
تاريخ: 07 شهريور 89
سلام بله آقايان حديث (خلفائي اثنا عشر...) را شنيده اند و برخي از ايشان ميفرمايند اين خلفا عبارتند از: ابوبكر عمر عثمان علي معاويه يزيد وليد مروان هشام عبدالملك.... دوتاي ديگر را شما بگوييد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! |
337 |
نام و نام خانوادگي: ايماني -
تاريخ: 07 شهريور 89
سلام مجدد بنده هنوز منتظر شنيدن اصل وحقيقت غدير خم از آن برادر کامنت عمري 286 هستم که آن چه حقيقتي است که ما نمي دانيم ؟؟؟؟؟؟.شما کتابهاي مرجع ومعتبر خودتان را يا مطالعه نمي کنيد يا از حقيقتي که در آنها وجود داردقبول نداريد . اگر اهل مطالعه و تحقيق و پژوهش باشيد از کتابهاي خودتان جوابهايتان را پيدا خواهيد کرد. که نيستيد (صحيح بخاري ، صحيح مسلم و .....) |
338 |
نام و نام خانوادگي: محمد مهدي الهي مهر -
تاريخ: 07 شهريور 89
سلام اين مطالبي که در اين جا ذکر شد در چاپ قديمي کتب اهل سنت موجود است که در حال حاضر از کتابهايشان حذف شده است کتاب صحيح بخاري در تفسير آيه خمر در سوره مائده ۲-صحيح مسلم در قسمت اشربه باب تحريم الخمر ۳-مسند حنبل جلد سوم ص۱۸۱و۲۲۷ ۴-ابن کثير در جلد دوم تفسير خود ص۹۳و۹۴ ۵-جلال الدين سيوطي در جلد دوم درالمنثور ص۳۲۱ ۶-تفسير طبري جلد۷.ص۲4 در هر حال اغوش علي براي بينايان باز است |
339 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 07 شهريور 89
با سلام جناب پيرو حقد سوال كردم حديث ( نقل شده از حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم ) خلفائي اثنا عشر ... نه حديث ( نقل شده از منهج بنو اميه ( ملعون عليه ) ) خلفاهم اثنا عشر ... كه شما اينها را نام برديد تازه بر اعتقادتون وهابيون منهج بنو اميه حضرت علي عليه السلام را نبايد حساب كني مگر اينكه قصد فريب اهل سنت را داشته باشيد كه داريد . يا علي |
340 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 07 شهريور 89
با سلام اخرين نظر براي جناب اقاي پيرو حق بود , ان شاء الله اسم ايشان را صحيح نوشته باشم . يا علي |
341 |
نام و نام خانوادگي: پيرو حق -
تاريخ: 10 شهريور 89
جناب مجيد م علي عليك سلام ظاهرا شما هفتصد تا علامت تعجب بنده را نديديد. بهتر است اول كمي اطرافتونو ببينيد بعد .... منم منظورم همين بود كه چطور اين افرادو كنار هم ميذارن؟ مث اينكه ذاتا عجوليد. |
342 |
نام و نام خانوادگي: پيرو حق -
تاريخ: 10 شهريور 89
با عرض تسليت شعري از استاد سيد علي موسوي گرمارودي در مدح مولي الموحدين و امير المومنين علي ارواح من سواه فداه: تو اي سرچشمه پاکي و رادي که فطرت را، زجانت آب دادي ● تو نوري ، ديگران شام سياهند تو فريادي و ديگر ها ، چو آهند ● تو صبح روشني ، ما کلبه غم تو شادي ، ما سياهيهاي ماتم ● تو از نور خدايي ، ما زخاکيم تو دريايي و ما تيره مغاکيم ● تو جان مطمئني ، ما پريشيم تو از خود رسته ، ما در بند خويشيم ● مگر تو ديگري ، ما نيز ، ديگر شگفتا از تو و الله اکبر ● چه ميگويم "تو و ما" ، اين روا نيست همانا جز قياسي نابجانيست ● خرد خندد بر اين ناپخته سنجش دل افتد زين "تو و مايي" به رنجش ● تو مرد هرچه اي ، ما خويش هيچيم همان بهتر که با مردان نپيچيم ● تو "هر چندي" ، تو "هر گاهي ، تو بيشي به جز حق و نبي ، از جمله پيشي ● فلق خون تو را آب وضو کرد رخت را قبله گاه آرزو کرد ● سحر کز شام ، صبح روشن آرد اشارتها به چشمان تو دارد ● اگر کوهي ، بلند استاده کوهي سرافرازي ، شکوهي ، بي ستوهي ● گر اقيانوس ، اقيانوس آرام نه آغاز تو پيدا و نه انجام ● شب تاريخ را مرغ شبي ، شب به جز حق حق نداري هيچ برلب ● سحر آيينه اي پيش نگاهت سپيده تيره فرشي پيش راهت ● تو چون موسيقي نور ووجودي جهان را بر لب از نامت ، سرودي ● تو آهنگ بلند کهکشاني فرا خود ، گوش کن ، باري زماني! ● اگر گوشي فرا داريم برچنگ چه جز نام تو مي گويد به آهنگ؟ ● توانايي ز نامت تاب گيرد سخن از آبرويت، آب گيرد ● شرف ، بازوت گيرد تا بخيزد محبت ، آب بر دست تو ريزد ● چه گويم ، "مهرباني مادر توست بزرگي" چون غلام قنبر توست ● بهي ، همسايه ي ديوار کويت نگاه راستي ، درجستجويت ● شجاعت بيم دارد از تو ، آري که در دست تو بيند ذوالفقاري ● چو شمشير تو با جسمي ستيزد چنان افتد که هرگز برنخيزد ● علي را دشمني جز تيرگي نيست در اين عرصه ، اميد چيرگي نيست ● علي را دشمني ، يکسر تباهي است سياهي ، در سياهي ، در سياهي است ● سيه بادا ستم را روي ناپاک جهان را ، روزگاران را ، به سر خاک ● زمين را تفته بادا دل ، که گاهي در آن ، نآن تفته دل، مي کرد آهي ● زمان ! خاکت به سربادا شب و روز تو بودي و علي را دل پر از سوز؟ ● فلک رقصان ز آهنگ علي شد علي در هرچه آمد منجلي شد ● جهان موسيقي شيدايي اوست زمان لبريز ، از مولايي اوست ● بگو مهر علي ، مهري است خاتم نگردد نامه ات بي آن فراهم ● علي گل ، وين جهان چون شبنم اوست خدا داند که دريا يک نم اوست ● چراغ آفتاب عالم افروز بود چون شعله اي زان آتش و سوز ● دل هر ذره از مهر علي پر جهان چون يک صدف ، مهر علي در ● به مهرش ، مهرباني وام دارد ز نامش گفته شيرين ، کام دارد ● کجا داند کسي ، روح علي چيست؟ که مي داند علي چون و علي کيست؟ ● جهاني پيش رويش ،ذره اي نيست خدا ، تنها خدا داند علي کيست |
343 |
نام و نام خانوادگي: آنتي عمر -
تاريخ: 10 شهريور 89
لعنت خدا و رسول خدا بر عمر ؟؟؟ و ابابكر و عثمان لعن علي عدوك يا علي اولي و دومي و سومي |
344 |
نام و نام خانوادگي: حميد_شيعه -
تاريخ: 11 شهريور 89
با سلام و عرض تسليت به مناسبت شهادت اول مظلوم عالم مولامون حضرت علي عليه السلام. من فقط يک مطلبي رو اشاره کنم: در مکه بودم، وهابيون ميگفتند: نبايد از قبور استمداد کنيد و الان هم دوستان اهل تسنن ميگن. من نميدونم واقعا اينا ميخوان قرآن هم تحريف کنند يا چشمشون رو روي واقعيات ببندند؟ آيه 13 سوره ممتحنه اين صحبت شما رو تکذيب ميکنه. خواهشا مقداري مطالعه بفرمائيد. ميفرمايد: (( يا ايها الذين امنوا لا تتولوا قوما غضب الله عليهم قد يئسوا من الاخره کما يئس الکفار من اصحب القبور)) با استناد به اين آيه اهل تسنن ميرن زير سوال و جزء کفار قرار ميگيرند. اصلا گيريم تمامي حرفهاي شما درست، براي اين آيه چه استدلالي دارين بگين؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بعد جالبه عمر و ابوبکر ؟؟؟ با ائمه فاميل بودن، بعد فرزندانشون لعنه الله عليهم جلوي امام حسين لشکر کشي کردن. نکنه واقعه کربلا هم دروغه؟ من نميدانم پيروان حضرت رسول صلي الله عليه و آله چه کساني هستند که در لحظات موت حضرت که ميفرمايند قلم و کاغذ بياوريد، بعد عمر ؟؟؟ ميگه حضرت(نعوذ بالله) مجنوناند؟ از ترسش که ميدونست حضرت ميخوان بنويسن که جانشين بعد از ايشون حضرت علي عليه السلام هستند. |
345 |
نام و نام خانوادگي: عمر -
تاريخ: 13 شهريور 89
اكثر شما برادران اهل تشيع به مفهوم آيههاي قرآن واقف نيستيد يا خودتان را به آن راه زدهايد و گرنه قرآن به مسلمانان دستور استطاعت از مردگان را نداده است. آيه مباركه (و اذا سالك عبادي عني فاني قريب .....) توجه كردهايد كه خداوند متعال به مسلمانان دستور ميدهد كه دعاها و مشكلات خودتان را پيش من اظهار كنيد كه من از رگ گردن شماها بهتون نزديكترم. پس چه نياز به مردههاييکه دستشون از دنيا قطع ميباشد. بالفرض مثال اگر اين را که شما ميگوييد آنان بندگان محبوب خداوند بودهاند، از پيامبر عظيم الشان اسلام که مقربتر نيستند. چرا از پيامبر نخواهيم به جاي امامان. اما توهين و لعنت فرستادن براي خلفاي راشدين، کاري به جز احمقانه چيزي نيست. بنده به تمام سايتهاي شما سرک ميکشم تا از عقايد پوچ و واهي شماها اطلاع دارم که هيچ إبايي از زير سوال بردن حضرت علي نداريد. مثال: عمر، أم کلثوم را از علي خواستگاري کرد. علي در جواب گفت: دخترم کوچک ميباشد، ولي برايت ميفرستم تا از نظرت جويا شوم. ام کلثوم پيش عمر رفت و همراه با يک پارچه که علي بهش گفت: از عمر سوال کن: آيا از اين پارچه خوشت ميآيد يا نه؟ عمر با ديدن ام کلثوم در جواب آن گفت: بله، خدا از علي راضي باشد. دست برد ام کلثوم را بغل کرد. اما او پر خاش کرد و گفت: اگر امير مومنان نبودي، مشتي به بينيت ميزدم. ام کلثوم به نزد پدر برگشت و گفت چه پيرمرد گناهکاري بود! تمام ماجرا را برايش تعريف کرد و علي در جواب گفت: دخترم! اون شوهر تو ميباشد. حال با گفتن اين اراجيف، چي ميخواهيد ثابت کنيد که علي از غيرت، صفر درجه بود که دخترش را همچون کالايي روانه خانه عمر کند و بعدش با حرکتي که عمر کرد هيچ واکنشي از خودش نشان نداد. حتما باز هم مصلحت نبوده. خاک عالم بر چنين پيرواني که امامشان را به سرحد بيغيرت و بيناموسي نشان ميدهند. فرداي قيامت جواب خدا را چه ميدهيد؟ |
346 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 13 شهريور 89
عمر!!! عمربن ???? !!! تو بيسواد و جاهل و عمري و مشرک ميخواهي به ما درس قرآن بدهي؟؟؟!!! آخر مشرک چه کسي از «مرده» «استطاعت» ميکند؟؟؟ چه کسي از مرده «طلب اطاعت» ميکند؟؟؟ مگر مرده ميتواند از ما اطاعت کند که ما از چنين چيزي بخواهيم؟؟ وانگهي سوال ما از شما اين چرا شما «مردگان» را «اطاعت» ميکنيد؟؟؟ مگر ابوبکر دانه شني را خلق کرده بود که شما همچنان به جاي الله متعال از او اطاعت ميکنيد؟؟؟ خداوند فرمود که زکات عبادت است و اعطاي آن با اراده شخصي همراه است. اله مرده ابوبکر ميگويد زکات را با شمشير اخذ کنيد!!! اين است شرک عمري!!! ******** وانگهي از نظر شما «مزاحم» پدر حضرت آسيه (رحمة الله عليها) هم نعوذبالله بيغيرت بود؟؟ و يا بيغيرت آن بود که به «عائکه» حمله ور شد و بعد او را به حال خود رها کرد؟؟؟ يا علي |
347 |
نام و نام خانوادگي: وج وج -
تاريخ: 14 شهريور 89
غدير خم حدود 400کيلومتر از مکه دورتر است وهمراه پيامبر در حجه الوداع 120هزار نفر وليکن پيامبر در غدير خم بيش از 10هزار نفر با او نبودند همه متفرق شدن و گروهي به يمن و گروهي به اطراف رفتند 1-چرا پيامبر وقتي که بيش از 120هزار نفر با او بودند اعلام ولايت حضرت علي (ع) را نکرد و بعد از متفرق شدن مردم وپيمودن 400کيلومتر به طرف مدينه و نماندن مگر 10هزار نفر اعلام ولايت کرد . جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- چه كسي گفته است كه در غدير خم تنها 10000 نفر بودند ؟ اهل مدينه و ساير نواحي كه با حضرت به راه افتادند ، و تا پايان مسير نيز با حضرت بودند بين 90 تا 114 هزار نفر بودند ! اما علت اينكه آن حضرت در مكه چنين كاري نكردند اين بود كه در مكه منافقين همگي سلاح بسته و به صورت منظم ، منتظر بودند كه خلافت اعلام شود تا هم رسول خدا و هم اميرمومنان را بكشند ، اما وقتي حضرت چنين كاري را در مكه نكردند ، آنان نظام خود را از دست دادند و گمان داشتند كه ديگر تا مدينه ، رسول خدا (ص) چنين كاري نخواهند كرد ، اما وحي نازل شد و در آخرين منزلي كه مسير مشترك اهل شام و مدينه و... بود ، دستور اعلام ولايت را به رسول خدا(ص) داد و به اين ترتيب نقشه منافقين نيز خنثي شد ! 2- غدير خم ، در نزديكي جحفه است ! و جحفه در منزل دوم يا سوم بعد از مكه قرار دارد و نه در 400 كيلومتري مكه ! موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
348 |
نام و نام خانوادگي: ايماني -
تاريخ: 16 شهريور 89
با سلام من چقدر ساده بودم ميگفتم بيائيد متحد شويم، عمرجان شما هم از اسم از آنها ارث بردي هم از ؟؟؟ مغزت صاف و هيچ شياري هم ندارد. چه کسي از مرده اطاعت ميکند؟ اين همه مجتهد، عالمان برجسته روز شيعه را نميبيني که مسائل روز را بررسي و طبق موازين شرع به مردم بازگو ميکنند؟ ولي شما از همان علماي چندين صد سال پيش (شافعي ، ابن حنيفه و ...) هنوز اطاعت ميکنيد که نتيجهاش تشکيل فرقه ظاله وهابيت و چندين هزار زن مسلمان مصر را در عربستان در اختيار آمريکاييها گذاشتن است ؟؟؟؟ حالا از قرآن دم ميزيند؟ اين شاخه آن شاخه نپريد. سوال سادهاي که در کامنت 286 از شما کردهام پاسخ دهيد. ما برايتان در کشور، حوزهها و مدارس ديني ساختهايم، شما در عربستان شيعهها را بازداشت و مسجدها را تعطيل ميکنيد و همين چند روز پيش شما مساجد شيعيان را در بحرين زير نظر دولت احمقتان بردهايد. کسي که نداي الله اکبر را در يک مملکت اسلامي ببرد، چه حکمي دارد؟ آيا مسلمان است؟ اگر روايات و احاديث ما را قبول نداريد کتابهاي خودتان را نيز رغبت نشان نميدهيد بخوانيد. چون از کلمه حق متنفريد. مصاحبههاي علماي شما با يکنفر عالم شيعه در پيشاور تحت عنوان شبهاي پيشاور را نديدهايد؟ جنايتهايي که عمر لعنت الله عليه کرده است خبر داريد؟ اگر خبر نداريد عرض ميکنم. يا حق. |
349 |
نام و نام خانوادگي: ايماني -
تاريخ: 17 شهريور 89
با عرض سلام و تشکر از مسئول محترم سايت ميخواهم خدمت اين عمريها عرض کنم. بنده سواد آنچناني ندارم و در مسائل علمي از محضر بزرگان حاضر در سايت استفاده ميبريم و فقط به مسائل ساده که بر هر شخص باسواد و کمسواد قانعکننده قابل هضم است عرض ميکنم: 1- حادثه به بزرگي و عظمت غدير خم را انکار ميکنيد و هيچ منطق و دليلي هم نداريد. 2- اينکه عمر نگذاشته بود حضرت رسول (ص) وصيت بکند يا قبول نداريد يا اينکه تصميم عمر را صحيح ميدانيد ؟؟ 3- اعتقاد داريد انتخاب خليفه بايد اجماع عموم باشد که در انتخاب ابوبکر انجام داديد با چند نفر انگشت شمار، نه همه مردم؟ 4- با انتخاب عمر، عمل قبلي خودتان (همان اجماع عمومي) را باطل و با وصيت ابوبکر عمر انتخاب شد ؟؟؟؟ 5- واقعه حکميت در انتخاب عثمان ؟؟؟ 6- قبر عمر کجاست ؟؟؟؟؟ و چه نسبتي با پيامبر اکرم داشت؟؟؟؟ 7- قبر حضرت زهرا کجاست ؟؟؟ و چه نسبتي با حضرت پيامبر اکرم داشت؟؟؟؟ چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 8- خلفاي راشدين را از هر گناه مبرا ميدانيد. اگر کسي به هر دليلي بچه ششماهه خودتون رو در بغلتان تير باران کنند، به چه حالي ميافتيد و درباره ضارب چه قضاوتي ميکنيد؟ کساني که در کربلا شهيد يا اسير شدند چه کساني بودند؟ چه نسبتي با پيامبر داشتند؟؟؟؟ چه رفتاري با آنها ميشد؟؟؟؟؟خلفاي راشدين و عمر....معاويه و يزيد و ... عبيداله بن زياد چه کساني بودند؟؟ و چه نسبتي با پيامبر اکرم داشتند؟؟؟؟ حتماحضرت پيامبر دو امانتي که به امت خود سپرده است را قبول نداريد. اگر کودن نباشيد جواب همه اين سئوالات در کتابهاي خودتان وجود دارد و هر وجدان آزاده اين مسائل را بخواند جگرش کباب ميشود. ولي دل سنگ عمري هر گــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــز ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ هزاران رحمت به چنگيز مغول بيدين 9- کسي که با خليفه مسلمين به جنگ برخيزد چه حکمي دارد؟ اگر ميخواهيد واقعا به حقيقت برسيد جواب بدهيد و گرنه ديگر .... نزنيد، چون شما از حقيقت بدوريد و عمرا به آن نخواهيد رسيد. 10- بنده با نظر اتحاد خانوادگي اسلامي، به دليل اينکه بتوانيم با هم تفاهم ايجاد کنيم و به دنبال حق باشيم، عليه غير مسلمان، ولي شما اتحاد را در کتمان حقيقت و حق مسلم شيعه ميدانيد که شيعه حرف نزند. ولي کور خونديد. 11-الان مسيحيان امريکا 11 سپتامبر را روز جهاني قرآن سوزي اعلام کردند. شما چه مواضعي نشان خواهيد داد. بدون شک مثل هميشه با همان مسحيان در پارتيهاي شبانهروزي لهو و لعب شرکت خواهيد کرد و به آنان دست مريزاد خواهيد گفت. اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد |
350 |
نام و نام خانوادگي: مسلمان -
تاريخ: 19 شهريور 89
بدبختا، اگه عمر نبود که هنوز بيدين بوديد و آتش پرستش ميکرديد، جديدن که ميگن زردشتِ آتشپرست از طرف خدا اومده، شما نه به عمر رحم کرديد، نه به علي، چون شجاعت، غيرت و شهامت علي را زير سوال برديد. دست برداريد از توهين و ناسزا به اصحاب و آل محمد. |
351 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 20 شهريور 89
جناب مسلمان چرا پسر ارشد عمر بر کفر باطني مرد؟؟ مگر عمر غيرت نداشت که پسرش را مومن کند؟؟ يا علي |
352 |
نام و نام خانوادگي: ايماني -
تاريخ: 21 شهريور 89
با عرض سلام مجدد جناب مسلمان! شما خود را آل محمد ميدانيد ؟؟؟؟؟؟ اگر اين سه خليفه آل محمد است، پس حضرت زهرا (س) پهلو شکسته کيست؟؟؟ بنده در کامنتهاي 277 الي347 تعداد 15 مورد نظر دادهام و در مواردي خاطر استادان خود را در سايت مکدر و ناراحت کردهام. ولي از شما عمريها يک جواب منطقي نديده و نشنيدهام. نه يک سوال علمي پرسيدهايد و نه جواب سئوالهاي ساده ما را دادهايد. فقط هذيان ميگوئيد. چون معني منطق را نميدانيد. ما آن موقع اگر زرتشت بوديم، اين دين اگر ناقص هم بود، حداقل متمدن و با فرهنگ غني فنون مختلف و يک مکتب مستقل داشتيم که منشور حقوق بشر کوروش که پانصد سال قبل از ميلاد تنظيم شده بود که چند وقت پيش به ايران منتقل شده است. ميتوانيد بعد از به نمايش گذاشته شدن آن برويد ببينيد. شما قبل از اسلام چي بوديد؟ يک مشت وحشي بيابانگرد ملخخور، که بت ميپرستيديد و فرزندان دخترتان را زنده بگور ميکرديد. که اسلام شما را اهلي و راه انسانيت را به شما آموخت. حال ببين بدبخت کيست؟ ما علي را داريم، يعني همه چي داريم؛ دنيا، آخرت، شهادت، سعادت، شفاعت، شجاعت، شهامت، عاقبت بخيري و ...... ، شما چي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ يا علي |
353 |
نام و نام خانوادگي: محسن فداي علي(ع) -
تاريخ: 22 شهريور 89
يا الله درود پاک خداوند بر امير المؤمنين حضرت علي (ع)، جانشين الهي پيامبر اکرم (ص) و لعنت خداوند بر دشمنان ايشان؛ بر ... تاريخ :ابو بکر و عمر و عثمان (لعنت الله عليهم اجمعين) يا علي(ع) |
354 |
نام و نام خانوادگي: ايماني -
تاريخ: 22 شهريور 89
سلام برمسلمانان بالاخص شيعيان برادران اهل تسنن بالا غيرتا يکي از سوال هاي کامنتهاي بالاي بنده را بدهيد که ما هم دلمان خوش باشد يک جواب منطقي شنيديم ، حرف گنگ نزنيد که بخواهيد خود را تبرعه کنيد به خدا قسم جوابي که عقل ومنطق قبول کند همه قبول ميکنند . بنده اهل فحش وناسزا گوئي نيستم ولي اگر جوابم را نگيرم ، حتي اگر جواب منطقي که به نفع شما باشد در اظهارات بعدي تان اگر منطقي نباشد .از آن اولي شروع کرده تا علمايتان تاقيامت ، لعن ونفرين وفحش خواهم فرستاد . چون وقتي بياد حادثه محسن زهرا ، شهادت زهرا وحادثه کربلا و....... ميافتم وجواب منطقي از شما نمي شنوم جهالت شما را ميبينم بغضم ميترکد ، بيائيد مردانه و برادرانه بحث کنيد کلمه (شيعه يا سني )را کنار بگذاريد بعنوان دوطرف مسلمان جوياي حق باشيد . چون شما هم علما وکتابها وروايتهاي غني داريد همچنانکه برادران شيعه ما در کامنتهاي بالا به آنها اشاره کرده اند ولي خودتان قبولشان نداريد واکثر امامان وعلماي ما که استادان علماي اهل تسنن بودند مانند( امام جعفر صادق ) بر اساس روايات مورد قبول هر دو طرف صحبت کنيد . ياعلي |
355 |
نام و نام خانوادگي: ايماني -
تاريخ: 28 شهريور 89
سلام مجدد برادران اهل تسنن! شما زيارت اهل قبور ما را شرك ميدانيد، مسئله شرك نيست و اين قدر از مردههاي ما هم واهمه داريد قبرستانهاي ما را نيز خراب ميكنيد. يعني از مردههاي ما هم ترس و واهمه داريد، چه بماند زندهها. چون اگر شما به دنبال از بين بردن شرك هستيد، در هند و چين و به قدري بتكده معبدهاي غير خدايي وجود دارد كه اگر با مجوز آزاد بخواهيد يكي يكي خراب كنيد چندين سال طول ميكشد، در صورتي كه كي به آن طرف چپ نگاه كردهايد؟ پس مسئله چيز ديگر و آن عناد با آل پيغمبر و كينهتوزي كهنه با آل بني هاشم است. |
356 |
نام و نام خانوادگي: حميد_شيعه -
تاريخ: 02 مهر 89
سلام آقاي عمر تو که داري سوال من جواب ميدي چه دليلي براي آيه به اين صراحت داري؟ بحث استمداد از مردهها نيست. بلکه اينها بزرگان ما هستند و دستشان باز هست. پس ببخشيد اگر اينا کفره پس چرا خدا تو قرآن فرموده که بايد از بزرگان و حضرت رسول استمداد کنيد تا مشکلات رفع شود و ايات گوناگوني هم وجود دارد. بعد اگر دست ائمه عليهم السلام کوتاه هست پس چرا در مشهد مقدس اينهمه بيمار روزانه شفا پيدا ميکنند ؟؟ چه دليلي براي اينها داريد؟؟ پس چرا ابن تيميه که از بزرگان وهابيون هست، در کتاب خودش ميگه اللهم اني اسئلک بحق محمد صلي عليه و سلم. پس اگر استمداد از مردهها کفره، چرا ادم به اين بزرگي از بزرگان خودتون اين جوري از خدا درخواست کرده؟؟ حتما اون هم اشتباه کرده. بابا بس کنيد خواهشا |
357 |
نام و نام خانوادگي: ali dana -
تاريخ: 05 مهر 89
از نظر هرتسينگر، «با نظامي که منتقدان داخلي خود را "دشمنان خدا" اعلام ميکند، آنها را به طور سيستماتيک شکنجه ميکند و صدها نفر را به اعدام ميسپارد، زنان را به خاطر رابطهي نامشروع به مرگ از طريق سنگسار محکوم ميکند، همجنسگرايان را به جرثقيلها آويزان ميکند، نه فقط نميتوان گفتوگوهاي ديپلماتيک "عادي" داشت، بلکه حتا نميتوان با اين ...نظام مناسبات اقتصادي و تجاري عادي نيز برقرار کرد.» |
358 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 05 مهر 89
جناب ali dana! خيلي به ادا و اطوار همجنسبازان محل نگذار: http://www.guardian.co.uk/commentisfree/2008/apr/04/israelstehranconnection در ضمن برو تحقيق کن ببين دفتر HSBC کجا باز شده. يا علي |
359 |
نام و نام خانوادگي: شيعه دوازده امامي -
تاريخ: 06 مهر 89
من كنت مولا فهذا علي مولي ولعنت الله علي اولي و دومي و سومي |
360 |
نام و نام خانوادگي: عمر -
تاريخ: 12 مهر 89
بي شرفاي رافضي اگه من شمارو مسلمان نميکردم الآن با خواهر خود هم بستر ميشديد اي مجوسهاي کثيف جواب نظر: !!! |
361 |
نام و نام خانوادگي: م-ع -
تاريخ: 19 مهر 89
اي عمر jتو كمتر از آني كه بخواي منو مسلمان كني.تو كي هستي؟اولا پيامبر صلي الله عليه و اله فرموده بود كه به مردم ايران حمله نكنيد.چرا خوب معلوم است چون ميدانست كه مردم ايران اهل بيت را صاحب اختيار خود قرار خواهند داد.عمر تو هم كه با اميرالمومنين عليه الصلوه و السلام دشمن بودي اين را ميدانستي پس به ايران حمله كردي. |
362 |
نام و نام خانوادگي: خادم الحسين محمد رحماني -
تاريخ: 05 آبان 89
باسلام خدمت مسلمانان عزيز كه با كمال ادب و احترام سعي دارن وقايع را روشن كنند ؛شيعه نبايد از طرح اين مسائل به خود ترسي وارد نمايد چراكه امامان و اوليائ ما طبق اقرار تمام اديان و بزرگان تاريخ از بهترين انسانها و پاكترين بشرها بوده اند وما نيازي به تقلا براي خوب جلوه دادن امامانمان نداريم بلكه معتقديم زبان و وجود شيعه نيز از توصيف و شرح گوهر وجود اين معصومان قاصر است. به عقيده بنده هركسي و هر وجودي گيرا و پذيراي حقانيت امامان ع نيستند فلذا اسرار ما براي روشن كردن نور اهل بيت در دلهاي تاريك عده اي بي فايده بوده ما را بجايي نمي رساند و ما بايد سعي بكنيم اين سعادت را با كمي خصاصت براي خود و فرزندان و نسل هاي بعديمان حفظ كنيم .در پايان از خداي بزرگ خواستارم كه هرچه زود تر اسباب فرج مولا ومقتدايمان حضرت بقيه الله اعظم؛ باب الله ؛ مهدي موعود (عج) را فراهم نمايد و جهان را از تاريكيهاي جهل و بي عدالتي نجات فرمايد.والسلام صل الله عليك يا ابا عبدالله(ع) |
363 |
نام و نام خانوادگي: من حيدريم سر به سرم نگذاريد -
تاريخ: 06 آبان 89
سلام من تعصب خود را كنترل كرده ام و بي طرف مينويسم در ضمن كلي در اين رابطه مطالعه داشته ام. مگر غير از اين است كه : خطاب با خواهرش ازدواج كرد و ؟؟؟ (( عمر )) به دنيا آمد. خود خطاب هم از ؟؟؟ متولد شد. با مادر خود هم ؟؟؟ كرد و خواهر و دختري برايش متولد شد بعدها هم با همان خواهر ازدواج كرد و (( عمر )) متولد شد. |
364 |
نام و نام خانوادگي: من حيدريم سر به سرم نگذاريد -
تاريخ: 06 آبان 89
با سلام خدمت برادران عزيز من حدوداً 70 درصد کامنت هاي شما را خواندم . اما آنها با اين اسناد فکر نميکنم راضي شوند . اگر ريشه اي تر ببينيد متوجه ميشويد همه چيز بخاطر محبت است. ما محبت حضرت علي را داريم. کاش اين مطلب که در مورد حديث معرفت است را بخوانيد : http://rbc.najva.ir/index.php?topic=3117.0 محبت حضرت علي چيزي نيست که همه داشته باشند يا اينکه اکتسابي باشد فقط اگر آقا بخواهند از محبتشان به کسي زياد و به کسي کم ميدهند پس : به هر کس ، که ، بخواهند ، محبت ميدهند . ما چرا ديگران را بخاطر نداشتن اين مهم محاکمه کنيم يا با آنها به بحث و جدل بپردازيم . آنها به ما ميگويند شما به مرده متوسل ميشويد ، اما مرده اربابان شمايند مطمئن باشيد اگر آنها ميتوانستند خواسته هاي شما را اجابت کنند شما هم به آنها متوسل ميشديد و چون ارتباطشان با دنيا قطع است درست ميگوييد و مرده اند. اما ما متوسل ميشويم و اگر شرايط درخواست را رعايت کرده باشيم مطمئنا" استجابت دعايمان را ميگيريم . *جواب اينکه ميگوييد نبايد از غير خدا طلب چيزي کرد: ما از اهل بيت شناخت کسب ميکنيم و با شناختي که کسب کرده ايم خدا را ميشناسيم . اهل بيت ما داراي صفاتي از صفات خدا هستند . اما سر چشمه اصلي اين صفات خدا ميباشد . پس طبيعي است که اول بايد اهل بيت را بشناسيم ، از آنها طلب کنيم ، با آنها و کراماتشان بيشتر آشنا شويم بعد سراغ سرچشمه اصلي برويم و مطمئنا خداوند هم آن موقع که به اصول دينمان به خوبي پي برده ايم ما را بهتر ميپذيرد. شما فکر مي کنيد ما نمي فهميم که بعد از هزار و چهار صد سال محرم را عزايي اينچنيني ميگيريم؟ نه شما نمي فهميد ، ما عزيزترين عزيزانمان اگر از دنيا بروند به خدا که به اندازه اندوه حسين (ع) در سينه هايمان غم نمينشيند . ما عقيده داريم که حسين (ع) در کربلا جنگيدند و در آن همه مصيبت که به امام وارد شد صبر پيشه کردند تا اسلام ناب زنده بماند و ماند . ما تا عمر داريم سپاسگذار حسين (ع) هستيم و از ايشان ميخواهيم محبتش را در دلمان بيشتر کند. اينها همه حول محور محبت است که درکش براي شما مشکل است . البته در شيعيان هم محبت به طور يکسان پخش نشده منظورم کساني هستند که فقط شيعه به دنيا آمده اند و مطمئنا در مذهب شما هم از اين افراد زيادند . نکته ديگر : اميد وارم بدانيد که ما چرا امروز قرآن مي خوانيم و قرآن چرا کتابي آسماني است و با ديگر کتب فرق دارد؟ مطمئن باشيد فقط بخاطر اين نيست که کلامي از سوي خداوند است . چون خدا قرآن را هزار و چهارصد سال پيش به پيامبر نازل کرد و از هزار سال پيش تا به حال مطمئنا اگر مانند ديگر کتب بود در اين زمان کسي ديگر قرآن نميخواند و اسلام از بين ميرفت . فقط به اين دليل است که قرآن (معجزه قرآن) کتابي هست که محتوايش براي همه ي زمانها ميباشد و همه ي زمانها را مورد خطاب قرار ميدهد . شيعيان ميدانند که به جز قرآن اهل بيت و سخنانشان نيز به اين شکل است چرا که آنها مترجمان و مفسران راستين قرآنند . و حضرت محمد (ص) ميفرمايند : ( من در بين شما دو يادگار گرانبها و سنگين باقى ميگذارم كتاب خدا و خاندانم و تا شما به اين دو يادگار اصيل چنگ زنيد هرگز گمراه نميشويد و اين دو هميشه باهمند تا در كوثر بر من درآيند ) و على (ع) در خطبه 239نهج البلاغه درباره شناخت امامان چنين ميفرمايد : « كرائم اخلاقى قرآن در وجود آنان متجلى است ، آنها گنجينههاى عنايت پروردگارند ، اگر سخن بگويند به راستى گويند و اگر خاموش مانند كسى نتواند در سخن بر آنها پيشى گيرد ، هر پيشوائى بايد به پيروانش راست بگويد و خرد خود را بكار اندازد و فرزند آخرت باشد ، زيرا از آن سراى آمده و بدان سراى باز ميگردد » نتيجه ميگيريم اگر امامان نمىبودند ، قرآن كتابى ، بيروح و دور از صحنه عمل بود و به تنهائى نمىتوانست برهبرى مردم بپردازد و سخن نادرست ( كتاب خدا براى ما بس است ) از دهان كسى برآمد كه با امامان دشمن بود و خود ميخواست با ناشايستگى جامه امامت را در پوشد . فکر ميکنم ديگر به همين ها بسنده کنم کفايت کند . در آخر هم دو سند از علماي اهل سنت ميگذارم. (( مير علي همداني شافعي در اوايل مودت ششم از « موده القربي» از خليفه ي ثاني عمر نقل مي نمايد که چون پيغمبر عقد اخوت بين اصحاب بست، به علي فرمود: هذا علي اخي في الدنيا و الاخره و خليفتي في اهلي و وصيي في امتي و وارث علمي و قاي ديني ماله مني مالي منه نفعه نفعي و ضره ضري من احبه فقد احبني و من ابغضه فقد ابغضني = اين علي برادر من است در دنيا و اخرت و خليفه ي من است در اهل من و وصي من است در امت من و وارث علم و ادا کنند ي دين من، مال او از من و مال من از اوست،نفع او نفع من و ضرر او ضرر من است، کسي که او را دوست بدارد مرا دوست داشته و کسي که او را دشمن بدارد مرا دشمن داشته است )) و حديث خلقت: ((امام احمد بن حنبل در « مسند » و مير علي همداني شافعي در « موده القربي» و ابن مغازلي فقيه شافعي در « مناقب» و مولانا ديلمي در « فردوس» با سلسله روايات و اسناد صحيحه نقل مي نمايند که پيغمبر فرمود: خلقت انا و علي من نور واحد قبل ان يخلق الله تعالي ادم باربعه عشر الف عام فلما خلق الله تعالي ادم رکب ذلک النور في صلبه فلم يزل في شي ء واحد حتي افترقا في صلب عبدالمطلب فقي النبوه و في علي اخلافه = من و علي از يک نور افريده شديم، قبل از ايجاد ادم به چهارده هزارسال ،پس از خلقت ادم ان نور را در صلب ادم قرار داد، پس بلا زوال با هم يکي بوديم تا در صلب عبدالمطلب از هم جدا شديم، پس در من نبوت و در علي خلافت مقرر گرديد.)) و بدانيد ((خداوند در قرآن به مسلمانان ميفرمايد" نگوييد که ايمان آورده ايم بلکه شما اسلام آورديد" و نشانه ايمان قبول سفارشات حضرت محمد به اهل بيت و قرآن و اعتقاد و پيروي از جانشين بلافصل پيامبر(ص) اسلام و علي (ع) و يازده تن از فرزندان او ميباشد )) اميدوارم در شناخت امامان توانسته باشم يک قطره از درياي وجودشان را به شما نشان دهم . |
365 |
نام و نام خانوادگي: فاطيما هاشمي -
تاريخ: 21 آبان 89
سلام خسته نباشي آيه 28 سوره مبارك فصلت د ر مور د عمر وابوبكر است آيه مي فرمايد كساني كه كافر شدند مي گويند(در قيامت) پروردگار ما به ما نشان بده آن دو نفر را كه گمراه كردند ما را از جن و انسان تا قرار دهيم آن دو را زير پاهايمان تا پست وذليلترين مردم شوند سوره تحريم در مزمت عايشه وحفصه آمده وكقر آنها را ثابت كرده اگر باور نمي كنيد مرا جعه كنيد و شان نزول آنرا در بخاري ببينيد |
366 |
نام و نام خانوادگي: من حيدريم سر به سرم نگذاريد -
تاريخ: 24 آبان 89
جنايات و عشق قدرت عمر (لعنت الله ) بر كسي پوشيده نيست كه خودتان در تاريخ طبري و در غدير خم هم از زبان پيامبر شنيدايد كه : هر كس كه من مولاي اويم از اين به بعد علي مولاي اوست شما مولا را به دوست تشبيه كرديد نا مسلمان ها دايه دار چه هستي ؟ اين كه ايراني مسلمان كرده ايد ؟ ايراني هاي قديم برابر همان تاريخ طبري خودتان از روي اينكه غريبه ها به آنها متجاوز نكنندبه دروغ به اسلام گرويدند. از زمان شاه اسماعيل و شاه عباس بود كه از روي كينه اي كه به عمر داشتند و حب علي كه در دلشان افتاد شيعه شدند چشمتان كور و دندتان نرم جهت اطلاع آن دشمن خار كرده اين مطلب را مي نويسم كه همين حالا با گذشت 1400 سال از آن تاريخ ما به دين خود استواريم شما چه كه با بادي به چپ و با نسيمي به راست مي رويد اي دورو هاي دروغ گو به ظاهر مسلمان |
367 |
نام و نام خانوادگي: منتظر منتقم فاطمه -
تاريخ: 30 آبان 89
سلام. اي شيعه ها برادران اينها خودشان را به خواب زده اند. اللهم عجل لوليك الفرج |
368 |
نام و نام خانوادگي: ساره -
تاريخ: 04 آذر 89
اللهم العن كل من ظلم آل محمد اللهم اجعلنا من انصار محمد وآل محمد السلام على فاطمه وابيها وبعلها وبنيها والسر المستودع فيها |
369 |
نام و نام خانوادگي: بنده خدا -
تاريخ: 28 آذر 89
آقاي محترم گون رو تو چشم خودت نمي بيني اما يه خار رو تو چشم مردم ميبيني اگر واقعا مردي و خودت را مسلمان مي داني براي خدا بندگي کن من خودم سني هستم و هيچ تعصب خاصي نه به عمر(رض) يا علي(رض) ندارم نه حب و نه بغض آنها در دنيا و آخرت سودي برام ندارد عمر يا علي هر کاري کرده اند خوب يا بد اجرشان را ميبينند ××گر خواهي سالاري دنيا كني خدا را بندگي كن×× |
370 |
نام و نام خانوادگي: عبدالله -
تاريخ: 29 آذر 89
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ(1)مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَمَا كَسَبَ(2)سَيَصْلَى نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ(3)وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ(4)فِي جِيدِهَا حَبْلٌ مِّن مَّسَدٍ(تبّت5) صدق الله العلي العظيم |
371 |
نام و نام خانوادگي: من حيدري ام سر به سرم نگذاريد -
تاريخ: 02 دي 89
بسم الله الرحمن الرحيم خدمت همه برادران سلام عرض ميكنم. خطاب به بنده خدا مينويسم : شيعه بندگي خدا را ميكند و در ضمن بندگي وظيفه دارد ولايت امام علي (ع) را نيز داشته باشد و اين جز اصول دينمان ميباشد (پايه دين) . در ضمن قصد توهين ندارم ولي عمر مگر كي هست كه بخواهيد به او تعصب داشته باشيد ؟ عمر قصدش خلافت بود كه به آن رسيد اما او خلافت كس ديگري راغصب كرد كسي كه از جانب خدا جانشين پيامبر شده و داراي تمامي صفات جانشيني ميباشد مانند : علم ، عصمت ، تقوا و عدل . اما اگر ما متعصب هستيم بخاطر اين است که علي (ع) را ذره اي شناختيم و به ايشان به عنوان جانشين رسول الله (ص) ايمان کامل داريم و دشمنش را دشمنمان ميدانيم . قابل ذکر است در وجود مبارک حضرت علي (ع) سرّي وجود دارد که همان محبت ايشان ميباشد و محبت ايشان را خدا به هر کس که بخواهد ميدهد (از زبان مبارک پيامبر (ص) هم بيان شده) ، آيا عمر نيز اين صفت را داراست که شما بخواهيد حب داشته باشيد؟ افرادي هم که بر خلاف جنابعالي متعصب به عمر ميباشند (وهابيون) ريشه هاي نا سالمي دارند و فقط به نابودي تشيع فکر ميکنند و زير گروه اين دسته انسانهاي ناداني ميباشند (البته تبليغات زيادي براي وهابيت ميشود ، اما انسان بايد از عقلش کمک بگيرد) و آخرين کار شومشان را نيز در واقعه ناگوار عزاداران سيستاني شاهد هستيد . حال تشيع : کافيست ذره اي از محبت و معرفت حضرت علي (ع) به کسي داده شود ، او از بهترين بندگان خدا ميشود و براي بندگي کردن خدا که شما فرموديد ، بايد فرستاده ي خدا را شناخت و چون حضرت محمد (ص) آخرين فرستاده خدا ميباشد و ديني جديد با معجزه اي جديد از جانب حق تعالي آورده و بخاطر عمر معمولي حضرت (مثال: عمري که حضرت نوح کردند نهصد سال هم نقل شده است) طبيعتاً از طرف خداوند بايد براي خود جانشيني دانا و داراي صفاتي خاص انتخاب کند تا او قرآن را براي مردم تفسير کند و مسائل شرعي مردم را توضيح دهد و همچنين با عدل خود مسائل حقوقي را حل و فصل نمايد و اين مورد بايد ادامه داشته باشد يعني فرزندان و فرزند زادگان حضرت علي (ع) که يازده نفر ميشوند از طرف پيامبر نام برده شده اند و آنها هم از طرف خدا داراي اين صفات بوده اند ، به خاطر طولاني شدن بحث وارد موضوع نميشوم ولي اگر لازم باشد گروه پاسخ به شبهات ميتوانند سند هاي اين حديث را مطرح کنند. حال بحث برتري علي (ع) از تمامي گزينه هاي خلافت : مگر علي (ع) بعد از رسول الله (ص) اولين مسلمان مرد نبود؟ ( مسلماني که از سر آگاهي و درک خود مسلمان شد ، نه با زور و همچنين ترس از قدرتي که اسلام به دست آورده بود ) آيا رسول الله (ص) نفرمودند : من شهر علمم و علي درب آن ، هر کس بخواهد وارد شهر شود بايد از درب بگذرد. ( فکر کنيد چرا رسول الله (ص) خود را به شهر و علي (ع) را به درب آن شهر تشبيه کردند و چرا فرمودند: هر کس ميخواهد وارد شود بايد از درب بگذرد ، آيا اين فقط راجع به علم بوده يا اينکه منظور ايشان شرط مسلمان شدن هم بوده؟ چون ولايت حضرت علي (ع) کامل کننده نبوت پيامبر(ص) و دين اسلام است و فرد زماني مسلمان شناخته ميشود که به جز اعتقاد داشتن به : توحيد و نبوت رسول خدا(ص) ، به امامت (ولايت) و عدل و معاد هم پايبندي داشته باشد) اگر منظور از حديث ، ولايت هم نبوده باشد باز هم غدير خم و زکات دادن حضرت علي (ع) در رکوع و برادر و وصي خواندن ايشان توسط پيامبر (ص) سندي بر ولايت ايشان است. در آخر ذکر کنم که محبت حضرت علي (ع) اکتسابي نيست اما شايد خداوند در سرنوشت کسي از اهل سنت هم اين مهم را قرار داده باشد (خيلي ها از اهل سنت به تشيع گرايش پيدا کرده اند و ميکنند) و اينکه شما محبتي از عمر نداريد و پايبندي به دين خدا را ملاک زيستن قرار ميدهيد امتياز بزرگي است . اما تا زنده ايد فرصت داريد حضرت علي (ع) را بشناسيد شايد خداوند خواسته شما در سنين بالاتر به تشيع وارد شويد . که در آن صورت مقام شما به عنوان شيعه از من شيعه زاده (با اينکه دينم و مذهبم را به خوبي ميشناسم و در مورد پيامبري رسول خدا (ص) و جانشين بعد از ايشان تحقيق زيادي کرده ام) خيلي بالا ترست. در كامنت 364 هم توضيح بيشتري داده ام. اگر سوالي داشتيد در خدمتم. |
372 |
نام و نام خانوادگي: سگ آستان حيدر -
تاريخ: 04 دي 89
نفرين خداوند بر کساني که سرنوشت اسلام را دگرگون کردنند (فقط حيدر اميرالمومنين است) |
373 |
نام و نام خانوادگي: محمدباقر -
تاريخ: 05 دي 89
345 نام و نام خانوادگي: عمر - تاريخ: 13 شهريور 89 - 15:02:50 كثر شما برادران اهل تشيع به مفهوم آيههاي قرآن واقف نيستيد يا خودتان را به آن راه زدهايد و گرنه قرآن به مسلمانان دستور استطاعت از مردگان را نداده است. آيه مباركه (و اذا سالك عبادي عني فاني قريب .....) توجه كردهايد كه خداوند متعال به مسلمانان دستور ميدهد كه دعاها و مشكلات خودتان را پيش من اظهار كنيد كه من از رگ گردن شماها بهتون نزديكترم. پس چه نياز به مردههاييکه دستشون از دنيا قطع ميباشد. بالفرض مثال اگر اين را که شما ميگوييد آنان بندگان محبوب خداوند بودهاند، از پيامبر عظيم الشان اسلام که مقربتر نيستند. چرا از پيامبر نخواهيم به جاي امامان. اما توهين و لعنت فرستادن براي خلفاي راشدين، کاري به جز احمقانه چيزي نيست. بنده به تمام سايتهاي شما سرک ميکشم تا از عقايد پوچ و واهي شماها اطلاع دارم که هيچ إبايي از زير سوال بردن حضرت علي نداريد. مثال: عمر، أم کلثوم را از علي خواستگاري کرد. علي در جواب گفت: دخترم کوچک ميباشد، ولي برايت ميفرستم تا از نظرت جويا شوم. ام کلثوم پيش عمر رفت و همراه با يک پارچه که علي بهش گفت: از عمر سوال کن: آيا از اين پارچه خوشت ميآيد يا نه؟ عمر با ديدن ام کلثوم در جواب آن گفت: بله، خدا از علي راضي باشد. دست برد ام کلثوم را بغل کرد. اما او پر خاش کرد و گفت: اگر امير مومنان نبودي، مشتي به بينيت ميزدم. ام کلثوم به نزد پدر برگشت و گفت چه پيرمرد گناهکاري بود! تمام ماجرا را برايش تعريف کرد و علي در جواب گفت: دخترم! اون شوهر تو ميباشد. حال با گفتن اين اراجيف، چي ميخواهيد ثابت کنيد که علي از غيرت، صفر درجه بود که دخترش را همچون کالايي روانه خانه عمر کند و بعدش با حرکتي که عمر کرد هيچ واکنشي از خودش نشان نداد. حتما باز هم مصلحت نبوده. خاک عالم بر چنين پيرواني که امامشان را به سرحد بيغيرت و بيناموسي نشان ميدهند. فرداي قيامت جواب خدا را چه ميدهيد؟ مي دهي كمي مطالعه وبخوان كه اين داستانهايي است كه اهل سنت انها را روايت كرده اند. نام و نام خانوادگي: عمر - تاريخ: 12 مهر 89 - 00:31:36 بي شرفاي رافضي اگه من شمارو مسلمان نميکردم الآن با خواهر خود هم بستر ميشديد اي مجوسهاي کثيف چه مدركي در اين باره داري كه اينچنين به مردم ايران زمين نسبت ناروايي مي زني. ايا ملتي كه بيش از هزار ودويست سال دولت وتمدن دارند اين چنين اعمالي را مرتكب مي شوند. در صورتي كه در قبايل وحشي بدون تمدن وبين بت پرستان نيز چنين كارهاي انجام نمي شود. |
374 |
نام و نام خانوادگي: منتظر م.آ.م -
تاريخ: 06 دي 89
به نظر من اشخاص ... در حدى نيستند كه بخواهيد درباره آنها صحبت كنيد بيشتر درمورد مناقب امير المومنين بنويسيد |
375 |
نام و نام خانوادگي: محسن -
تاريخ: 06 دي 89
از: عمربن الخطاب خليفه المسلمين به : يزدگرد سوم شاهنشاه پارس يزدگرد! من آينده خوبي براي تو و ملتت نمي بينم مگر اينکه پيشنهاد مرا قبول کرده و بيعت نمايي. زماني سرزمين تو بر نيمي از جهان شناخته شده حکومت ميکرد ليکن اکنون چگونه افول کرده است؟ ارتش تو در تمام جبهه ها شکست خورده و ملت تو محکوم به فناست. من راهي براي نجات به تو پيشنهاد مي کنم. شروع کن به عبادت خداي يگانه ، يک خداي واحد ، تنها خدايي که خالق همه چيز در جهان است. ما پيغام او را براي تو و جهان مي آوريم ، او که خداي حقيقي است. آتش پرستي را متوقف کن ، به ملتت فرمان ده آتش پرستي را که کذب مي باشد متوقف کنند و به ما بپيوندند براي پيوستن به حقيقت. الله خداي حقيقي را بپرستيد ، خالق جهان را. الله را پرستش نماييد و اسلام را بعنوان راه رستگاري خود قبول کنيد. اکنون به راههاي شرک و پرستش کذب پايان داده و اسلام را بعنوان ناجي خود قبول کنيد. با اجراي اين تو تنها راه بقاي خود و صلح براي پارسيان را پيدا خواهي نمود. اگر تو بداني چه چيزي براي عجم( لقبي که عربها به پارسيان مي دادند به معني کودن و لال) بهتر است ، تو اين راه را انتخاب خواهي کرد. بيعت تنها راه مي باشد. (محل امضاي عمر) خليفه المسلمين عمربن الخطاب پاسخ يزدگرد سوم به نامه عمربن الخطاب از: شاهنشاه ، شاه پارس و غيره ، شاه کشورها ، شاه آريايي ها و غير آريايي ها ، شاه پارسها و ديگر نژادها و نيز تازيان ، شاهنشاه پارس ، يزدگرد سوم ساساني. به: عمربن الخطاب ، خليفه تازي( لقبي که پارسيان به عربها مي دهند به معني سگ شکاري ) به نام اهورا مزدا ، آفريننده جان و خرد. تو در نامه ات نوشته اي مي خواهي ما را بسوي خداوندت الله البر هدايت کني ، بدون دانستن اين حقيقت که ما که هستيم و ما چه را پرستش مي نماييم! شگفت انگيز است که تو در جايگاه خليفه تازيان تکيه زده اي! با اينکه خردت به مانند يک ولگرد پست تازي است ، ولگردي در بيابان تازيان ، و مانند يک مرد قبيله اي باديه نشين! مردک! تو به من پيشنهاد مي کني که يک ايزد يگانه و يکتا را پرستش نمايم بدون اينکه بداني هزاران سال است که پارسها ايزد يکتا را پرستش نموده اند و پنج نوبت در روز او را عبادت مي نمايند! سالهاست که در اين سرزمين فرهنگ و هنر ، اين راه عادي زندگي بوده است. زمانيکه ما سنت ميهمان نوازي و کردارهاي نيک را در گيتي پايه گذاري نموده و پرچم ” پندار نيک ، گفتار نيک ، کردار نيک “ را برافراشتيم ، تو و نياکانت بيابان گردي مي کرديد ، سوسمار مي خورديد زيرا که چيز ديگري براي تغذيه خود نداشتيد و دختران بيگناه خود را زنده بگور مي نموديد! مردم تازي هيچگونه ارزشي براي آفريدگان خداوند قايل نيستند! شما فرزندان خدا را گردن مي زنيد ، حتي اسيران جنگي را ، به زنان تجاوز مي کنيد ، دختران خود را زنده بگور مي نماييد ، به کاروانها يورش مي بريد ، قتل عام مي کنيد ، زنان مردم را دزديده و اموال آنها را به يغما مي بريد! قلب شما از سنگ ساخته شده ، ما تمام اين اعمال اهريمني را که شما مرتکب مي شويد محکوم مي کنيم. چگونه شما مي توانيد به ما راه خدايي را تعليم داده در حاليکه اين گونه اعمال را مرتکب مي شويد؟ تو به من مي گويي پرستش آتش را متوقف کنم! ما ، پارسها عشق آفريدگار و نيروي او را در روشني آفتاب و گرماي آتش مشاهده مي نماييم. روشني و گرماي آفتاب و آتش ما را قادر مي سازد تا نور حقيقت را مشاهده نموده و قلبهايمان را به آفريدگار و به يکديگر شعله ور نماييم. به ما کمک مي کند تا به يکديگر مهر بورزيم ، ما را روشن نموده و قادر مي سازد تا شعله مزدا را در قلبهايمان زنده نگهداريم. خداوندگار ما اهورا مزداست و عجيب است که شما مردم نيز او را تازه کشف کرده و او را بنام الله اکبر نامگذاري نموديد. اما ما مثل شما نيستيم ، ما با شما در يک رده نيستيم. ما به نوع بشر کمک مي کينم ، ما عشق را در ميان بشريت مي گسترانيم ، ما نيکي را در زمين مي گسترانيم ، ما هزاران سال است که فرهنگ پيش رفته خود را با احترام به فرهنگ هاي ديگر بر روي زمين مي گسترانيم ، درحاليکه شما بنام الله سرزمين هاي ديگر را مورد تاخت و تاز قرار مي دهيد شما مردم را قتل عام مي کنيد ،قحطي به ارمغان مي آوريد ، ترس و فقر براي ديگران به راه مي اندازيد ، شما به نام الله اهريمن مي آفرينيد. چه کسي مسئول اين همه بدبختي است؟ آيا اين الله است که به شما فرمان مي دهد تا بکشيد ، غارت نماييد و تخريب کنيد؟ آيا اين شما رهروان الله هستيد که بنام او اين اعمال را انجام ميدهيد؟ يا هردو؟ شما از گرماي بيابان ها و سرزمينهاي سوخته بي حاصل و بدون منابع برخاسته ايد، شما مي خواهيد از طريق لشگر کشي و زور شمشيرهايتان به مردم درس عشق به خدا دهيد ، شما وحشيان بياباني هستيد ، در حاليکه مي خواهيد به مردم شهر نشين مانند ما که هزاران سال است در شهرها زندگي مي کنند درس عشق به خدا بدهيد! ما هزاران سال فرهنگ در پشت سر داريم ، که به راستي يک ابزار نيرومند مي باشد! به ما بگوييد؟ با تمام لشگر کشي هايتان ، توحش ، کشتار و قحط و قلا بنام الله اکبر ، شما به اين ارتش اسلامي چه آموخته ايد؟ شما چه چيز به مسلمانان آموخته ايد که بر آن ابرام مي ورزيد تا آنرا به ديگر ملل غير مسلمان نيز بياموزيد؟ شما چه فرهنگي از اين الله خود آموخته ايد ، که حالا مي خواهيد به زور آنرا به ديگران تعليم دهيد؟ افسوس آه افسوس... که امروز ارتش هاي پارسي از ارتش شما شکست خورده اند. اکنون مردم ما مي بايد همان خدا را پرستش نماييند ، همان پنج نوبت در روز را ، اما با زور شمشير و او را به عربي عبادت نمايند . پيشنهاد مي نمايم تو و دار و دسته راهزنت بساط خود را جمع کرده و به بيابانهاي خود به جايي که در آن زندگي مي کرديد برگرديد. آنها را به جايي برگردان که در آن عادت به سوختن در گرماي آفتاب را دارند ، زندگاني قبيله اي ، خوردن سوسمار و نوشيدن شير شتر ، من اجازه نخواهم داد که تو دار و دسته راهزنت را در سرزمين هاي حاصلخير ، شهرهاي متمدن و ملت شکوهمند ما آزاد گذاري. اين ”جانوران قسي القلب “ را ، براي قتل عام مردم ما ، دزديدن زنان و فرزندان ما ، تجاوز به زنان ما و فرستادن دخترانمان به مکه بعنوان اسير ، آزاد مگذار! به آنها اجازه نده تا بنام الله مرتکب اينگونه اعمال شوند ، به رفتار جنايتکارانه خود پايان ده. آريايي ها بخشنده ، گرم ، ميهمان نواز و مردمي نجيب بوده و هرجايي که رفته اند آنها بذر دوستي خود را گسترانده اند ، عشق و خرد و حقيقت. بنابراين ، آنها نبايد تو و مردمت را براي رفتار جنايتکارانه و راهزني مجازات نمايند. من از تو درخواست مي کنم که با الله اکبر خودت در بيابانهايت بمان و به شهرهاي متمدن ما نزديک مشو زيرا که اعتقادات تو ” خيلي مهيب “ و رفتارت ” بسيار وحشيانه “ مي باشد. (محل امضاي يزدگرد سوم ) شاهنشاه يزدگرد سوم ساساني |
376 |
نام و نام خانوادگي: محدثه شکوهنده -
تاريخ: 07 دي 89
مگردوستي مولي متقيان اميرجن وانس بادشمنش قابل جمع است اجتماع نقيضين طبق گفته خودحضرت دروغ گفت کسي که ميگويد مرادوست داردودشمنان مراهم دوست دارد...... قال النبي ص اناوعلي ابوا هذه الامه |
377 |
نام و نام خانوادگي: فاطمه معمار -
تاريخ: 13 دي 89
من خدايم که همه نام مرا مي جويند همه ذرات جهان حمد مرامي گويند من خدايم که همه راه مرا مي پويند همه جانها به يد قدرت من مي رويند همه چيز وهمه کس در همه جا مال من است دل هر جامد وجنبنده به دنبال من است آن زمانيکه زمان ياد ندارد چه زمان آن مکاني که مکان ياد ندارد چه مکان دل من درپي يک واژه بي خاتمه بود اولين واژه که آمد به نظر فاطمه بود از طفيل گل او ساخته ام دنيارا من به عشق رخ او ساخته ام طه را ميل او بود که سازم علي اعلي را جبرئيل وفلک وآدم وهم حوا را از ازل تا به ابد هرچه وهرکس هستند همه مديون رخ فاطمه من هستند از ميان همه آثار که از من برجاست همه دار وندارم گل روي زهراست نه همين بهر پدر پاره اي از تن باشد فاطمه پاره از جان وتن من باشد |
378 |
نام و نام خانوادگي: اميرعلي -
تاريخ: 15 دي 89
بسم الله الرحمن الرحيم خدمت همه برادران مسلمان سلام عرض ميكنم. من خودم شيعه هستم ولي خداي اگر امام علي مردي بوده كه زنش راكشته اند و25سال پشت سرقاتل همسرش نمازخوانده اين چه مردي بوده ماميگيم حضرت علي شيرخدا بوده مردي قوي بوده است خوب وقتي كسي باشد كه نتواند ازخانواده خود دفاع بكند چطورميتواندجانشين باشد واز مردم وحق مسلمانان دفاع بكنديا ان زمان چگونه فهميده اند بچه پسر است يادختر واسم اورا گذاشته اند محسن جواب نظر: با سلام دوست گرامي بهتر بود با همان نامهاي قبلي يعني عبد الله ، اهل سنتم ، و نيما كه هر سه به عنوان يك سني وارد سايت شده بودند ، وارد ميشديد ! گروه پاسخ به شبهات |
379 |
نام و نام خانوادگي: محمود وطن -
تاريخ: 18 دي 89
حضرت عمر (رض) اسلام واقعي يعني اهل سنت را به ايران اورد و باعث شد عقيده درست دانشمنداني مانند فارابي و عمر خيام و ابوبكر رازي و شاعراني مانند فردوسي و نظامي و سعدي و حافظ ومولوي حاصل شود. |
380 |
نام و نام خانوادگي: بي طرف -
تاريخ: 26 دي 89
به خدا پناه ميبرم از اين همه عناد و دشمني و شکافي که بين مسلمانان و اصحاب محمد ( ص ) بوجود آمده يا ايهاالمسلمون اتحدو اتحدو |
381 |
نام و نام خانوادگي: بيطرف -
تاريخ: 26 دي 89
از صاحب سايت خواهش مينکم برا جلوگيري از اين مباحث تند بي نتيجه دعوت به مباحثي شود که باعث اتحاد مسلمين گردد . جواب نظر: با سلام دوست گرامي بهتر است براي فهميدن معناي درست اتحاد به آدرس ذيل مراجعه كنيد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=55 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
382 |
نام و نام خانوادگي: كلب كوي عباس (ع) -
تاريخ: 29 دي 89
از مدير سايت خواهش ميكنم اسم حضرت را در معرض ديد نا محرمان قرار نديد . درسته كه بي حرمتي عمر بايد به همه اثبات شود اما اينجا خيلي نا محرم رفت و آمد ميكند . قصيده حضرت خضر و الياس و حضرت امير المومنين (ع) تا كور شود هر آن كس نتواند بيند ! : در حديث است كه روزي علي عمراني آن شفيع همه خلق جهان رحماني ظاهرا بود به سن دو سه سال آن سرور با پسرهاي عرب بود سوي راه گذر كوچه و شهر مدينه بشد آن زوج بتول با پسرهاي عرب بود ببازي مشغول از قضا خضر بر آن كوچه عبورش افتاد سوي طفلان عرب بهر كرم روي نهاد زانميانه يكي از طفل عرب گشت بلند قامتش سروو برخ ماه دو گيسو چو كمند گفت اي خضر سلامم بتو يا پيغمبر هر كجا ميروي امروز مرا با خود بر خضر گفتا كه ايا كودك نيكو منظر اين خيالي كه تو را هست ز سر باز گذز كي تواني كه تو با ما قدمي ساز كني گر شوي همچو يكي مرغ و تو پرواز كني ده دو گام نهم هر دو جهان را يكدم نيست مانند من امروز كسي در عالم بگذر از اين سخناني كه محالست بدان عمرت امروز بشب گشت سه سالست بدان اين زمان بهر تماشاي تو مستور شوم ديده بر بند كه تا از نظر تو دور شوم ميشوم غايب از اينجا تو مرا پيدا كن گربجويي تو مرا انچه كني با ما كن مظهر كل عجائب بشنيد اين سخنان گفت البته قبول است مرا از دل وجان ديده خويش ببندم تو برو از نظرم زانكه از حال تو اي خضر همه با خبرم ديده بنهاد بهم شاه و بشد خضر روان سوي مشرق بشد انلحظه بسي شكر كنان گفت يارب تو همان كودك من ياري كن هر كجا هست خدايا تو نگهداري كن ناگهان از عقبش گفت كه آمين اي خضر هست در شان تو هم سور ياسين اي خضر گر قبولت نبود بار دگر غائب شو بررخ خويش نقابي زن و بر حاجب شو باز آن زنده دل از روي ادب شد به حجاب بار ديگر سوي مغرب شدوبربست نقاب شهر مغرب چو قدم زد پس از آن بيرون شد بر سر راه ملاقات شه مردان شد طفل گفتا كه ايا خضر ترا مينگرم هست اين لحظه دو ساعت كه تو را منتظرم خضر چون كرد نظر طفل بگتش كه سلام بپريد از سر خضر عقل و هم از هوش تمام چهره اش زردو لبش خشك بشد دم بسته پاي آن ماند زرفتار و بشد دلخسته طفل گفتا كه ايا خضر تويي فخر قدم نيست مانند تو امروز كسي در عالم بگذر از اين سخناني كه همه چون وچراست دم مزن خضر كه اين دفعه دگرنوبت ماست روي كن در عقب اي خضر نگه كن بر من معجز از من بظهور آمد و تو كن احسن خضر چون كرد نظر بر عقب و برگرديد اثري از قدو بالاي همان طفل نديد گفت امروز خدايا بكجا افتادم روي خود سوي همان كوچه چرا بنهادم اين بگفت و سوي صحرا وبيابان گرديد كوه ودشت و چمن و بيشه شتابان گرديد نه صدايي نه ندايي بشنيد از آن طفل هم بدندان لب حسرت بگزيد از آن طفل بگذشت از همه جا و اثري ديده نشد طي شد از غصه آن طفل پسنديده نشد پاي آن ماند ز رفتار بسي گردش كرد باز آمد لب دريا بنسشت با رخ زرد زد به الياس صدايي كه برون شو از آب خضرمحنت زده خويش برادر درياب چون كه الياس شنيد اين سخن از خضر نبي خويش از ته دريا بفكند بر عقبي گفت اي خضر چرا مانده و حيراني تو هم كار خودت ايخضر پريشاني تو خضر گفتا چه بگويم بتو من ورد زبان چه بديدم به جهان آنچه بگويم بعيان شدم امروز بگردش كه جهان سير كنم نظري از روي حقيقت سوي اين دير كنم پرسيدم به يكي شهر من از راه دراز وقت ظهري بدو رفتم سوي مسجد بنماز چونكه فارغ شدم واز ذكر روان گرديدم بسر كوچه يكي طفل عرب من ديدم طفل چون كرد نظر گفت بمن خضر سلام باز برده ز سرم عقل و هم از هوش تمام داد الياس جوابش كه ايا خضر نبي هفت سال است كه آن طفل چنين كرده بما روزي آمد ته دريا و بمن ياري كرد چند روزي به من غمزده دلداري كرد پس از آن غيب شد و بنده ندانم كه كجاست يا بعرش است بفرش است همان سر خداست اثري از قدو بالاش نمي يابم من نظري از رخ زيباش نمي يابم من الغرض همچو قضيه بمنم رخ داده من ندانم بكجا رفته همان شهزاده خضر نوميد ز الياس بسد آن سرور زارو حيران وسراسيمه بشد بار دگر بار الها تو از اين غصه مرا باز رهان بار ديگر من محزون بهمان طفل رسان گفت در دل برم تا بخورم آب حيات گاه باشد كه همان طفل بود در ظلمات بر سر چشمه و هر غاري و هركوه وكمر بيشه وغروه ودره بنمود آنچه نظر نه صدايي نه ندايي بشنيد از آن طفل هم به دندان لب حسرت بگزيدش بر طفل بسكه گرد آمده بود صورت او پنهان بود هم به خود حال پريشاني خود حيران بود كام آن خشك بد از تشنگي اندر ظلما ت گفت در دل بروم تا بخورم آب حيات باز آمد لب آن چشمه نشست آن از پا سرو رخ تازه نمود و بشد از نو احيا سر ان چشمه گلي چيد كه تا بوش كند كف خود زد به همان آب كه تا نوش كند ناگهان از ته آن چشمه صدايي بشنيد بعد از او باز پس از لحظه ندائي بشنيد كه ايا خضر نبي جام بگير از دستم نوش كن ماء معين زانكه من از وي هستم خضر چون كرد نظر صاحب آواز نديد به خود آن لحظه كسي ياورو دمساز نديد گفت اي صاحب آواز ايا نيك اختر پس كجا جام كه من آب خورم ايسرور ناگهان ديد كه دستي بشد از آب برون آن همانجام پر از آب گرفتي بعيان جام بگرفت از آن دست از آن آب بخورد پس دگرجام نداد او بهمراش ببرد دگر اواز بر امد كه ايا خضر نبي آب خوردي جام بردن بود بهر چه چي خضر گفتا كه خدايا به من اين هجر بسست اين صدا از ته اين چشمه ندانم چه كسست اي جوان رحم به حالم كه زپا افتادم بهرت اي طفل ببين من به كجا افتادم به خدايي كه تو را مرتبه ات داد زياد به كريمي كه ترا روز اذل نام نهاد برسولي كه بود از همه عالم بهتر به محمد كه بود نام خوشش پيغمبر دهمت من قسم اي طفل بيا باور كن تو بيا از ته اين چشمه خودت ظاهر كن چونكه دادش قسم آن لحظه برو ذات اليم ناگهان گشت همان آب از ان چشمه دو نيم نوري اول به ظهور آمد بعد از پس نور روي آن طفل ازآن اب بيامد به ظهور قدو بالاش همه خشك برون شد از آب ناگهان گشت دل خضر بر آن طفل كباب كه ايا طفل حزين من به فداي تو شوم من بقربان همه دردو بلاي تو شوم صدقا طفل كه مرشد تويي اندر عالم اين زمان بهر خدا رحم نما بر حالم تو بگو با من مسكين كه كجا رفته بدي بكجا بودي اندر ته آن چشمه شدي گفت اي خضر بهمراه تو بودم همه جا سخنانت بشنيدم همگي جا بر جا گفت اي خضر مگو طفل كه من طفل نيم منم آجر بخدا بسته و از ذات ويم منم آن كس كه دو عالم بطفيلم بر پاست در سما شمس و قمر ذره ازنور ماست كعبه از مولد من قبله حاجات آمد نورم از نور خدا وند بيك ذات آمد آنكه بگرفت سر راه نبي من بودم در سما ديد چو شير ازلي من بودم من عليم كه علي نام خدا ميباشد بتو هر لحظه علي راهنما ميباشد من عليم كه سما تا بسمك چاكر ماست درازل حضرت جبريل پيام آورماست بوترابم كه ايا خضر ترامن پدرم حيدرو صفدرم و در دو جهان حيه درم اسدالله ام و باشم اسد رهباني هم غضنفر بودم نام تو هم ميداني گركني شرط ايا خضر تو با شيعه من هركه بيني كه زده بر سر خود جقه ي من آنكه از روي حقيقت تو نگهداري كن از سر صدق تو با شيعه من ياري كن مرقد شاه شهيدان ببغل من گيرم كاندر ان گلشن فردوس برين من ميرم روز حشر كه بپا شد غضب جباري يا علي يك نظري كم به غريب لاري باز از لطف ببخشاي تو قهاري را باني و ساعي و هم مستمع و قاري را |
383 |
نام و نام خانوادگي: من حيدري ام سر به سرم نگذاريد -
تاريخ: 02 بهمن 89
بسم الله الرحمن الرحيم بي شرف نا مسلمون اومدي توي اين موضوع : (آيا آن بي ناموس به حضرت جسارت كردند؟) با اينكه به شخصت ثابت شد كه اون بي ناموس يه همچين غلطي كرده نظر ميذاري كي ما رو مسلمون كرد ؟ و ناراحت دختر پيغمبر (ص) نميشي و با گستاخي تمام ميگي عمر (با اون شجره نامه اش) ما رو مسلمون كرد ؟!! هم با تو ام هم با هر عمري ديگه كه توي اين پست از اون دفاع ميكنند. پس چرا از مسلمون كردن اين عمر جنابعالي بيش از يكي دو ميليون كسي طرفدارش نموند؟ جواب : چون ايراني ها از عمر متنفر بودند (سر قضيه لشكر كشي و جناياتش) جنابعالي هم خوشحال باش كه محبتش رو داري و بررسي كن شايد يكي از سرداران عمر با شما نسبتي داشته باشد كه انقدر دوستشان داريد ! يه دعا ميكنم به خدا كه پاش واي مييستم ! خداوند تو را با عمر و ابوبكر و عثمان محشور كند ! مرا با نوكر نوكر نوكر نوكر نوكر آستان علي (ع) ! |
384 |
نام و نام خانوادگي: سالار شريفي -
تاريخ: 12 بهمن 89
با سلام خدمت انسانيت و شما من سني بودم البته ارثي بود اما حالا كه به سن 22 سالگي رسيدم فهميدم كه چرا بايد اسلام چند فرقه باشد سنت شيعه .. به معني سني كه نگاه ميكنم يعني سنت و سيرت پيامبر به شيعه يعني پيرو به هر حال هيچ كدام واژه زبان خودمان نيستند واز عربي برگرفته .. مانده بودم خدايا اسلام كجاست اينا كه خودشون سر جنگ دارن . باز هم سرتونو درد نميارم الان كه كلا اسلام انداختم دور و خدا رو و انسانيت رو سيره و الگو قرار داده و راحت شدم .. انتخاب دست شمات فكر كنيد فكر بازم فكر به نتايجي خواهيد رسيد مرسي جواب نظر: با سلام دوست گرامي هميشه دشمنان دين ، و فرقههاي نا صحيح خود را در پشت نامهاي زيبا و سخنان فريبنده پنهان ميكنند ، و فرقي نميكند كه كدام مذهب و كدام گروه باشد ، بايد براي تشخيص گروه درست تحقيق كرد . خداوند متعال ، در قرآن از زبان منافقين ميفرمايد «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ» سوره منافقون آيه 1 يعني اينكه شخصي يا گروهي ، سخن زيبا بزند دليل بر حقانيت او نيست ،و بايد در عمل به اين سخنان زيبا نيز پايبند باشد . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
385 |
نام و نام خانوادگي: moein813 -
تاريخ: 15 بهمن 89
سلام بر ايران و ايراني , آخر دوستان عزيز چرا اين همه از روي تعصب خشک با هم برخورد ميکنيد يکي از بهترين نعمت هاي خداوند عقل است اول مطالعه کنيد بعد با عقل خود عادلانه قضاوت کنيد و سعي کنيد که اخلاق و ارزشهاي انساني رو زير پا نذاريد شما از نسل ملتي متمدن و پايبند به اخلاق هستيد و سعي کنيد به هر کسي به خاطر انسان بودنش احترام بذاريد باشد که عمر باشد يا معاويه يا بوش يا بلر يا هر کس ديگري چون رفتار شما نشانه شخصيت شماست بنده يک شيعه هستم و بعد از مطالعه فراوان به اين نتيجه رسيدم اين اشخاص مشکل آن چناني با هم نداشتند و ولي بعضي ها بانشان دادن اختلاف بين اين عربها زير سايه امات براي خودشون دکون زدند و کاسبي ميکنند و رفتن به بهشت و جهنم در آن دنيا ربطي به قبول داشتن اشخاص خاصي نداردو خود قرآن رو اگه درک کردياين پيام رو ميخواد به ما برسونه و بلکه با توجه به شئونات و ارزشهاي انساني بستگي دارد و چو گيرد خوي تو مردم سرشتي/هم اينجا و هم آنجا در بهشتي دوستان عزيز ارزش انساني خودت رو زيرسئوال نبر و خودت رو سگ ندون آقاي محترم چون سگ سگه بذار صاحبش هر کي باشه .با تشکر اميدوارم که بهم بر چسب چيزي نزنيد دوستان عزيز . |
386 |
نام و نام خانوادگي: عبد الزهرا(س) -
تاريخ: 16 بهمن 89
فقط يه سوال؟!ايا قبول داشتن کسي که پدرانش معلوم نيست به عنوان خليفه مسلمين درست است؟؟؟؟ |
387 |
نام و نام خانوادگي: محسن منتظر -
تاريخ: 18 بهمن 89
به واقعيات تاريخ نمي توان گفت تعصب خشک!! اگر با تو و ناموس تو آن کار را ميکردند که با دخت معصوم پيامبر تو کردند چه مي کردي ؟ اسم گذاري "تعصب خشک" چيزي را حل نميکند و از عظمت جنايت آن جنايت پيشگان ذره اي نمي کاهد.آري اين چنين جنايت شد برادر ارجمند. شکّى نيست که هواداران خليفه ، به دستور او و دستيار سناريو نويس و مشاور اعظم او (خليفه دوم ) به خانه حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها هجوم آوردند و حرمت دخت معصوم پيامبر را شکستند. اين موضوع از امور مسلّمى است که به استناد به اسناد تاريخي فراوان ، هيچ شک و شبهه اى در آن راه ندارد و حتّى شخصى چون ابن تيميّه که از نام آوران بزرگ اهل سنت است نيز در آن ترديد نمى کند. ابن تيميّه نيز اصل جنايت آن دو جنايت پيشه را منکر نمى شود، امّا دست به توجيه مى زند و مى گويد: «او به خانه حمله کرد تا ببيند آيا از اموال خداوند که بايد تقسيم شود، چيزى در آن جا يافت مى شود که آن را به مسلمانان برساند !! (۱). به راستى، اگر کسى در اين امر ترديد کند، بدتر از ابن تيميّه نخواهد بود؟ چنين فردى چگونه مى تواند ادّعا کند که شيعه است يا از فرزندان پيامبر خدا صلّى اللّه عليه وآله و حضرت فاطمه زهرا عليها السلام است؟ در بسياري ازکتب اهل سنت از ابوبکر روايت شده است که پيش از مرگ و در آخرين لحظات زندگى خود گفته است: من بر چيزى از امور دنيا تأسّف نمى خورم مگر سه کارى که کرده ام و اى کاش نمى کردم، و سه کارى که ترک کرده ام و اى کاش ترک نمى کردم ؛ و اى کاش سه سؤال از رسول خدا صلّى اللّه عليه وآله پرسيده بودم. اين روايت بسيار مهمّى است و ما تنها به نکاتى از آن که به آنها نياز داريم اشاره مى کنيم: ۱ ـ وددت أنّي لم أکشف بيت فاطمه عن شيء وإن کانوا قد غلقوه على الحرب. ۲ ـ وددت أنّي کنت سألت رسول اللّه لمن هذا الأمر فلا ينازعه أحد. ترجمه : ۱ ـ اى کاش خانه فاطمه را نمى گشودم، اگر چه براى جنگ، آن را بسته بودند. ۲ ـ اى کاش از رسول خدا صلّى اللّه عليه وآله مى پرسيدم که بعد از شما، خلافت از آنِ کيست، تا کسى در آن نزاع نکند!! آيا گمان مى بريد که او در اين آرزويش صادق بود؟ مگر او در روز غدير، وقايع ديگر و جايگاه هاى ديگر از زمره نخستين بيعت کنندگان نبود که با جمله معروف و تاريخي خود "بخ بخ يا علي " به حضرت مولا تبريک گفت ؟! اين آرزوهاى ابوبکر در کتاب " تاريخ طبرى" نيز ديده مى شود. البتّه ابن عبدربّه در العقد الفريد، محدّث بزرگ حافظ امام ابى عبيد قاسم بن سلاّم در کتاب الأموال، ذهبى در مروج الذهب، و ابن قُتَيْبَه دينوري درکتاب " الإمامه والسياسه" نيز آنها را نقل کرده اند (1). البتّه در اين مورد نيز قلم تحريف تحريف گران جنايت پيشه نيز فعّال بوده است. به کتاب الأموال مراجعه کنيد، در آن به جاى «اى کاش!» آمده است: «اى کاش! چنين و چنان نمى کردم ! ببينيد چطور جمله واقعى را حذف مى کنند و به جاى آن «چنين و چنان» مى گذارند! آيا با اين وضع انتظار داريد حقايق را همان گونه که بوده است، نقل کنند؟ از چه کسى چنين توقّع و انتظارى را داريد؟ آرى، اين چنين فريبکارانه، دست به تحريف مى زنند و اين گونه سخن مى رانند. (1) کتاب الأموال: ۱۳۱، الإمامه والسياسه: ۱ / ۱۸، تاريخ طبرى: ۳ / ۴۳۰، مروج الذهب: العقد الفريد: ۲ / ۲۵۴. آنجا که جنايت پيشه اى فقط از چند جنايت خود لب مى گَزَد دليل عظمت آنهاست که به آن اقرار مى کند. بى اجازه وارد خانه فاطمه سلام الله عليها شدن که نام ديگرش هجوم دستجمعى بود، هنگام مرگ، پيش چشم ابوبکر مجسم شد و نمى دانم چه مى ديديد که آرزو مى کرد اى کاش هرگز دست به چنين جنايتى نزده بود!! سند اصلي از کتاب تاريخ طبري : قال أبوبکر:... إنّي لا آسي على شي ء... إلا على ثلاث فعلتهنَّ و وددتُ أنّي ترکتهنّ... فوددتُ أنّي لم أکشف بيت فاطمه عن شى ء و إن کانوا قد غلقوه على الحرب. ( تاريخ الطبرى، ج ۳ ص ۴۳۰ ) ابوبکر گفت: من از سه کار که انجام داده ام پشيمانم و اى کاش مرتکب نشده بودم، از جمله اين که: اى کاش بى اجازه وارد خانه فاطمه نمى شدم اگر چه کار را به جنگ مى کشاندند. اسناد ديگر از يک نويسنده معاصر : عبد الرحمن دمشقيه، نويسنده معاصر وهّابى، در مقالهاش با عنوان « قصه حرق عمر رضي الله عنه لبيت فاطمه رضي الله عنها» که در سايت «فيصل نور» آمده، در باره روايت إبن أبيشيبه مىنويسد: ۱ : وددت أني لم أحرق بيت فاطمه... (قول أبي بکر). فيه عُلْوان بن داود البجلي ؛ لسان الميزان، ج۴، ص۲۱۸، ترجمه رقم ۱۳۵۷- ۵۷۰۸ و ميزان الاعتدال، ج۳، ص۱۰۸، ترجمه رقم ۵۷۶۳ قال البخاري وأبو سعيد بن يونس وابن حجر والذهبي منکر الحديث» وقال العُقيلي ( الضعفاء للعُقيلي، ج۳، ص۴۲۰) در روايت ابوبکر، نام داوود بن عُلْوان بَجَلِى وجود دارد که بخارى، ابوسعيد بن يونس، ابن حجر و عقيلى وى را منکر الحديث مىدانند. اصل روايت در منابع اهل سنت : ابن زنجويه در الأموال، ابن قتيبه دينورى در الإمامه والسياسه، طبرى در تاريخش، ابن عبد ربه در العقد الفريد، مسعودى در مروج الذهب، طبرانى در المعجم الکبير، مقدسى در الأحاديث المختاره، شمس الدين ذهبى در تاريخ الإسلام و... داستان اعتراف ابوبکر را با اندک اختلافى نقل کردهاند که متن آن را از کتاب الأموال ابن زنجويه، از دانشمندان قرن سوم اهل سنّت نقل مىکنيم: أنا حميد أنا عثمان بن صالح، حدثني الليث بن سعد بن عبد الرحمن الفهمي، حدثني علوان، عن صالح بن کيسان، عن حميد بن عبد الرحمن بن عوف، أن أباه عبد الرحمن بن عوف، دخل على أبي بکر الصديق رحمه الله عليه في مرضه الذي قبض فيه ... فقال [أبو بکر] : « أجل إني لا آسى من الدنيا إلا على ثَلاثٍ فَعَلْتُهُنَّ وَدِدْتُ أَنِّي تَرَکْتُهُنَّ، وثلاث ترکتهن وددت أني فعلتهن، وثلاث وددت أني سألت عنهن رسول الله (ص)، أما اللاتي وددت أني ترکتهن، فوددت أني لم أَکُنْ کَشَفْتُ بيتَ فاطِمَهَ عن شيء، وإن کانوا قد أَغْلَقُوا على الحرب... . ترجمه : عبد الرحمن بن عوف به هنگام بيمارى ابوبکر به ديدارش رفت و پس از سلام و احوالپرسى، با او گفت و گوى کوتاهى داشت. ابوبکر به او چنين گفت : من در دوران زندگى بر سه چيزى که انجام دادهام تأسف مىخورم ، دوست داشتم که مرتکب نشده بودم ، يکي از آنها هجوم به خانه فاطمه زهرا بود ، دوست داشتم خانه فاطمه را هتک حرمت نمىکردم؛ اگر چه آن را براى جنگ بسته بودند... . اين هم لشکري از منابع و مآخذ : الخرساني، أبو أحمد حميد بن مخلد بن قتيبه بن عبد الله المعروف بابن زنجويه (متوفاى۲۵۱هج) الأموال، ج ۱، ص ۳۸۷؛ الدينوري، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبه (متوفاي۲۷۶هـ)، الإمامه والسياسه، ج ۱، ص ۲۱، تحقيق: خليل المنصور، ناشر: دار الکتب العلميه - بيروت - ۱۴۱۸هـ - ۱۹۹۷م، با تحقيق شيري، ج۱، ص۳۶، و با تحقيق، زيني، ج۱، ص۲۴؛ الطبري، محمد بن جرير (متوفاي ۳۱۰هـ)، تاريخ الطبري، ج ۲، ص ۳۵۳، ناشر: دار الکتب العلميه – بيروت؛ الأندلسي، احمد بن محمد بن عبد ربه (متوفاي: ۳۲۸هـ)، العقد الفريد، ج ۴، ص ۲۵۴، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان، الطبعه: الثالثه، ۱۴۲۰هـ - ۱۹۹۹م؛ المسعودي، أبو الحسن على بن الحسين بن على (متوفاى۳۴۶هـ) مروج الذهب، ج ۱، ص ۲۹۰؛ الطبراني، سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم (متوفاي۳۶۰هـ)، المعجم الکبير، ج ۱، ص ۶۲، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ناشر: مکتبه الزهراء - الموصل، الطبعه: الثانيه، ۱۴۰۴هـ – ۱۹۸۳م؛ العاصمي المکي، عبد الملک بن حسين بن عبد الملک الشافعي (متوفاي۱۱۱۱هـ)، سمط النجوم العوالي في أنباء الأوائل والتوالي، ج ۲، ص ۴۶۵، تحقيق: عادل أحمد عبد الموجود- علي محمد معوض، ناشر: دار الکتب العلميه - بيروت - ۱۴۱۹هـ- ۱۹۹۸م. اين اهل سنت جنايات آن دو تن را چگونه توجيه ميکنند؟ اللهم العن الجبت و الطاغوت وابنتيهما : خداوندا جبت و طاغوت و دو دختر آنها را لعن کن (تا روز قيامت) و آنان را به اندازه عظمت خود به دردناک ترين عذاب دچار کن و آه دل فاطمه (س) و جنين سقط شده او را از آن دو بگير. استدلالي ديگر بر مهدور الدم بودن جنايتگر : هنگامي که رسول خدا صلي الله عليه و آله ابو العاص را که در جنگ بدر اسير شده بود از اسارت آزاد نمود از او پيمان گرفت که زينب (دختر پيامبر خدا) را رها کند و از او دست بردارد وقتي که ابوالعاص وارد مکه شد جريان را به همسرش زينب گفت او هم آماده حرکت به سوي مدينه شد. زينب مي گويد: هنگامي که حاضر شدم به نزد پدرم پيامبر خدا بروم، هند دختر عتبه نزد من آمد و گفت: اي دختر محمد آيا گمان مي کني از رفتن تو به نزد پدرت خبر ندارم؟ گفتم: تا کنون چنين تصميمي ندارم. گفت: اي دختر اگر نيازي به پول و وسايل ديگري که مسافرت را براي تو آسان کند و تو را به راحتي به پدرت برساند داشته باشي به من بگو تا برايت تهيه کنم و از من خجالت نکش زيرا آن قيد هايي که در ميان مردان است در ميان زنان نيست. زينب مي گويد: در عين حال که مي دانستم او راستگو است و به گفته هايش عمل مي کند ولي باز مي ترسيدم. از اين جهت او را از تصميم خود اگاه نساختم. آنگاه که آماده حرکت شدم برادر شوهرم کنانه پسر ربيع شتري که داراي محمل بود آورد. من بر آن سوار شدم و او نيز کمان و جعبه تيرش را برداشت و افسار شتر را به دست گرفت و در روز روشن به سوي مدينه حرکت کرد. زنان و مردان قريش از جريان آگاه شدند ويکديگر را سرزنش کردند و از اين که دختر رسول خدا به راحتي ازميان شان خارج شده سخت خشمگين گشتند بدين جهت با سرعت هرچه بيشتر به جستجوي زينب پرداختند عاقبت در محلي به نام ذي طوي به او رسيدند اولين شخصي که پيش آمد و با نيزه زينب را که حامله بود ترساند، هبار پسر اسود بن عبدالمطلب بود زينب دراثر ترس و وحشت در هودج خونريزي کرد و پس از آنکه به مکه باز گردانده شد سقط جنين نمود. بدين جهت پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله) وقتي که مکه را فتح کرد ريختن خون هبار پسر اسود را مباح دانست ابن ابي الحديد معتزلي مي گويد اين خبر را به استادم ابن جعفر نقيب خواندم او گفت: هنگامي که رسول خدا صلي الله عليه وآله ريختن خون هبار پسر اسود را به اين جهت که زينب را ترسانده و باعث سقط جنين او گشته است مباح و جايز دانسته کاملا روشن است که اگر حضرت زنده بود حتما ريختن خون کسي که فاطمه سلام الله عليها را ترسانيده و در نتيجه فاطمه سلام الله عليها بچه اش را سقط کرده مباح و جايز مي دانست. اثبات اين جنايات از خود همان کتب اهل سنت به خوبي امکان پذير است. من واقعاً نميدانم چطور ممکن است کسي نام خود را سني بگذارد و شرم نکند، در حالي که دختر معصوم پيامبر او را آن دو جنايت پيشه کشته باشند و جنين او سقط شده باشد و خانه او را به آتش کشيده باشند و شوهر او را با ريسمان بکشند و به زور به مسجد برده و از او بيعت گرفته باشند. زهي بيشرمي و وقاحت و شرم بر علماي اهل سنت باد ! نفي اين وقايع يا جهالت ميخواهد - که اکثريت اهل سنت و عوام آنها از اين دسته اند - يا وقاحت و بيشرمي و يا توجيه و سرپوش بر جنايت. واي بر شما علماي اهل سنت که دانسته پا بر جاده گروه دوم و سوم ميگذاريد!! |
388 |
نام و نام خانوادگي: منتظر منتقم فاطمه -
تاريخ: 18 بهمن 89
سلام به معين813. مثل اينكه شما شيعه ي ظاهري هستي يعني فقط اسمت را شيعه گذاشتي!!!!! شما ميگي مهم نيست رهبرت كي باشه فقط مهمه كه در دين اسلام باشي. پس تو هم برو سني شو يا كه اصلا سني هستي!!!!!!؟؟؟؟؟ آن شوراي ملعون آمد و ولايت علي بن ابيطالب را غصب كرد و آن سه را قرار داد!!!! يعني به نظر شما آن ولايت مردم را به كمال ميرساند!!!! آن آدمهاي مرتد!آن كسي كه به دختر پيامبر جسارت كرد!!!!! آن كسي كه به خانه علي عليه السلام حمله كرد! آن كساني كه با علي عليه السلام وارد جنگ شدند!!!!! ان كسي كه وقتي پيامبر ميخواست وصيت نامه بنويسد گفت:پيامبر حزيان ميگوييد!!!!! پس بدان كه هنوز شيعه نشدي!!!! البته من هم هنوز شيعه ي واقعي نيستم!!!! پس بيشتر در مورد شيعه ولعن به دشمنان اهل بيت مطالعه كن وآنها را بشناس. اللهم عجل لوليك الفرج |
389 |
نام و نام خانوادگي: مهدي -
تاريخ: 19 بهمن 89
کاش به جاي اين همه تعصب خشک و خالي يه کمب عقلتون رو به کار مي انداختيد يه کم خودتون رو اصلاح کنيد-به همديگه توهين نکنيد |
390 |
نام و نام خانوادگي: ياسر حسيني -
تاريخ: 19 بهمن 89
تو رو خدا اين مزخرفات رو تمومش كنيد |
391 |
نام و نام خانوادگي: من حيدري ام سر به سرم نگذاريد -
تاريخ: 19 بهمن 89
خدا هدايت كند كسي را كه به روشن شدن حقايق بگويد :مزخرفاتو كسي كه بگويد تعصب خشك و خالي ! بابا اگه شيعه هستيد ديگه اين حرف رو نزنيد ! از امام زمان (عج) خجالت نميكشي ؟ اگر هم سني هستيد (كه بوي بد تسنن در نوشتهاتون به مشام ميرسد) چطور ميتونيد اصل موضوع كه جسارت يك خدا نشناس است به دختر پيغمبرت را مزخرف بدوني ؟! تعداد كساني كه در اينجا آن خدانشناس را محكوم كردند چند برابر كساني است كه اين مطالب را مزخرف ميدانند و تعصب خشك ميدانند و يا زير بار اين مطلب نمي رفتند! پس ميخواي نظري داده باشي از دنيا عقب نموني يا برو جاي ديگه نظر بده يا با مطالعه نظر بده ! از آقا محسن و منتظر منتقم فاطمه تشكر ميكنم و دعا ميكنم آقايمان ، منتقم حضرت ، ظهور كنند و هم ما را هدايت كنند ، هم انتقام مادرشان را بگيرند. (انشاالله) |
392 |
نام و نام خانوادگي: معين813 -
تاريخ: 23 بهمن 89
با درود بر دوستان/رهبر من عقلمه دوست عزيز نه هيچ كس ديگري .شيعه واقعي هيچ وقت اخلاق رو زير پا نميذاره و به ديگران توهين نميكنه آقاي محترم .من باز هم ميگم شيعه هستم و به شيعه بودنم افتخار ميكنم و من حضرت عليي (ع) رو قبول دارم كه مثل شير شجاع هستش واجازه نميده كه نه عمر و نه هيچ كس ديگري به حقوق اون تعرض كنه. تو برادر بزرگوار كه خودت رو منتقم حضرت فاطمه سلام الله عليها ميدوني آيا حضرت علي (ع) هم اندازه تو نعوذ بالله مردي نداشت كه تو همون زمون كار عمر رو يه سره كنه . خداحافظ دوستان عزيز اميدوارم مطالبم كسي رو نرنجونه . |
393 |
نام و نام خانوادگي: ناسركريمي .ازكرماهشاه -
تاريخ: 23 بهمن 89
من حودم شيعيه هستم.ايا دركربلا فقط علي اكبر علي اصغر .عباس شهيد شدند .درجند كتاب سني وشيعه معتبر امده است .كه بجه هاي عمر هم شهيد شدند.وبجه هاي امام حسن وحسين بيشتر بوده اند.جر مواقع نوحه حواني اسمي از انها برده نمي شود.يك سني به من كف توحوشيت مياد وقتي كه مادرت مرد در جمع مردان نامحرم براش نوحه بحوانند.كفتم نه لطفان جواب سوالاهم رابدهيد جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- در كربلا بيش از 72 نفر به شهادت رسيدند ، و اگر بنا باشد براي هر كدام از آنها يك روز تعيين شود ، بايد به جاي دهه 72 روز عزاداري كرد ! انتخاب علي اكبر و علي اصغر و ديگر كساني كه در دهه براي آنها عزاداري ميشود به عنوان نماد است 2- آيا در مراسمات ختمي كه براي زنان گرفته ميشود ، مردها شركت نميكنند!!! البته اگر او چنين ميگويد ، بايد به او گفت : آيا دوست داري كسي همسر تو رادوست بدارد ؟ قطعا ميگويد خير ! بگو پس چرا ميگوييد ما به عائشه محبت داريم ؟! موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات
|
394 |
نام و نام خانوادگي: منتظر منتقم فاطمه -
تاريخ: 26 بهمن 89
؟؟؟؟ به تو كه اسم آقامون مهدي را روي خودت گذاشتي. تو به ظلم به اهل بيت ميگي تعصب خشك و خالي!!!!! صد در صد تو شيعه نيستي!!!!! شيعه به بي حرمتي به اهل بيت پيامبر پشت نميكنه!!!!!! تو كه خودت را درست كردي بگو ببينم چه كسي به حضرت زهرا جسارت كرد؟؟؟؟ پيامبر ص فرمودند:هر كه فاطمه را اذيت كند مرا اذيت كرده!!!!!!!!!!! آقايان مهدي و ياسر ؟؟؟؟ بيشتر ببينيد!!!!!!!!!!!! يا به قول رهبرمون سيد علي خامنه اي بصيرت داشته باشيد!!!!!!!!!!!!! |
395 |
نام و نام خانوادگي: کلب زيببم -
تاريخ: 30 بهمن 89
حضرت حيدربه نام فاطمه حساس بود خلقت از روز ازل مديون عطر ياس بود اي كه ره بستي ميان كوچه هابرفاطمه گردنت را مي شكست انجا اگر عباس بود ........كي شودتاانتقام سيلي زهرا بگيرم............ جواب نظر: با سلام دوست گرامي حضرت عباس عليه السلام هم اگر بود، مأمور به صبر بود، و او نيز قطعا همانند اميرمؤمنان عليه السلام در برابر وصيت و سفارش رسول خدا صلي الله عليه وآله ، سر تسليم فرود ميآورد . بنابراين، به نظر ميرسد كه اين شعر چندان جالب نباشد.
موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
396 |
نام و نام خانوادگي: حسيني -
تاريخ: 10 اسفند 89
آقايون شما وارث ملتي 2500ساله هستيد شخصيت شما خيلي بالاتر از اين حرفهاست که مطرح ميکنيد . شما که عرب نيستيد . اگر تاريخ حمله اعراب به ايران را خوب بخوانيد خواهيد ديد چه جنايتهايي که نکرده اند. چرا از وقايع حمله اعراب در کتابهاي عمومي درج نمي شود؟ مردم جهان در کرات مختلف بدنبال حيات هستند شما هم به 1400سال پيش برگشته ايد.؟؟؟؟؟؟؟؟ اصالت شما در نامه يزدگرد سوم د رکامنت شماره 375 درج شده است .که آقا محسن نوشته است . والسلام |
397 |
نام و نام خانوادگي: مصطفي قوردويي ميلان -
تاريخ: 10 اسفند 89
من سني هستم ولي به شيعه اعتقاد کامل دارم من اينجوري فکر مي کنم که شيعه و سني مانند اب گرم و سرد هستند و هر کدام در جاي خود کارايي خود را دارند. هردو راه خدا را پيشه کرده اند شيعه از راه اسفالت راهشو ادامه مي ده و سني از راه خاکي مسيرش را مي پيمايد. |
398 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 11 اسفند 89
جناب مصطفي قوردويي ميلان «اتستبدلون الذي هو ادني بالذي هو خير» يا علي |
399 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 11 اسفند 89
جناب حسيني فرمودهايد که «چرا از وقايع حمله اعراب در کتابهاي عمومي درج نمي شود». خوب درج نکنند. به درک!!! شما چرا منتظر آنها هستيد؟ مگر آنها کوچکترين اعتقادي به اين آيه نوراني دارند؟ «كم من فيه قليله غلبت فيه كثيره باذن الله والله مع الصابرين» "how oft, by Allah's will, hath a small force vanquished a big one? Allah is with those who steadfastly persevere." متاسفانه اينها رضايت يک ميليارد آدم کش را جايگزين رضايت الله متعال کرده اند. يا علي |
400 |
نام و نام خانوادگي: دوست -
تاريخ: 13 اسفند 89
جناب آقاي دکتر قزويني من رو حلال کنيد. لعنت خدا بر اين ...ها که از ريشه حروم زاده اند و ما رو نسبت شما بدبين ميکنند |
401 |
نام و نام خانوادگي: منتظر منتقم فاطمه -
تاريخ: 14 اسفند 89
درود به ايران و ايراني جناب حسيني. بله من يک شيعه ي علي بن ابيطالب عليه السلام هستم.و به ايراني بودن خود ميبالم. حضرت محمد ص فرمودند:علم اگر هم در سياره ثريا باشد مردم ايران به ان دست ميابند. دين ما دين زردشت بود و در زمان خود کامل ترين دين بود. ولي بعد از آن و ظهور اسلام,اسلام دين کاملتري به شمار مي آيد. ومن به هيچ وجه از نظر خود بر نميگردم. انسانها,چه ايراني و چه عرب و... نسبت به هم برتري ندارند مگر به تقوا و دين داريشان. اللهم عجل لوليک الفرج |
402 |
نام و نام خانوادگي: علي -
تاريخ: 17 اسفند 89
يه مشت اراجيف و افسانه که هرکي دلش ميخواد هرجوري بنويسه شما قوم پارس يا همان فارس مجوس هستيد اصلا شمارو چه به اسلام خون شما با اسلام نميسازه شما بريد با محارمتون ازدواج کنيد ستاره خورشيد اتش رو بپرستيد شما هستيد که دارين بين اسلام شيعه و سني ميذلريد شما هستيد که دارين يک شکاف عميق در دل اسلام ميذاريد چون شمارو به زور مسلمان کردن و داريد انتقام ميگيريد . از عمر بدتون مياد چون اون شمارو بازور مسلمان کرد اصلا همه فهميدا شيعه صفوي يعني چي ....... جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- اگر عمر به زور ما را مسلمان كرده است و به همين علت ما با اسلام دشمنيم ، ، به گفته شما صفويان نيز به زور ما را شيعه كردند ، پس ما بايد با تشيع نيز مخالفت داشته باشيم ! 2- كسي كه بگويد اسلام ايرانيان با شمشير عمر بوده است ، يعني اعتقاد دارد كه فرهنگ غني اسلام بدون شمشير نميتوانست پيشرفت كند ! اگر واقعا عمر چنين اسلامي را براي ما آورده است ، اين اسلام شايسته پذيرش نيست ؛ اما اگر مقصود شما اسلامي است كه خود بدون خونريزي نيز ميتواند پيشرفت كند ، چرا اسلام آوردن ما را منتسب به عمر ميكنيد ؟ 3- قبل از ايران ، كل عربستان توسط اميرمومنان مسلمان شد ، لابد به همين دليل بود كه مردم عربستان و گروهي از صحابه با آن حضرت دشمن بودند ؟ گروه پاسخ به شبهات |
403 |
نام و نام خانوادگي: حسيني -
تاريخ: 23 اسفند 89
بنده يک ايراني هستم مسلمان ومذهب شيعه دارم وبه آن نيز افتخار ميکنم . ولي منطق را نيز انکار نمي کنم واعتقاد دارم اسلام پذيرفتن ما اسلام شمشير است .و خدمت آقاي مومن در صفحه 10 عرض کنم شما مي فرمائيد وقايع حمله اعراب به ايران را به درک که در کتب عمومي ودرسي چاپ نمي کنند . ولي من عرض ميکنم که يک ضعف بزرگي است که نمي خواهند اين کار را بکنند . چون جنايت هايي که عليه ايرانيان کرده اند برملا مي شود. عربي که نمک را از داروي نظافت تشخيص ندهد بعد از طبخ غذا تلخي آن را متوجه شوند . اينها بودند که به ما اسلام قبولاندند ! . عربي که با ورود به شهر هاي ايران داد بزند بهشتي که محمد(ص) قول داده است همين جاست به ما حکومت کرده است! خليفه اي که در بازديد از اردوگاههاي اسيران به دختر 5ساله تجاوز کند واز خدا رضايت و طلب مغفرت کند به ما اسلام آورده است . با اين همه تفاسير هرچي بوده 1400سال پيش بوده است . وبايد به حال وآينده خود بينديشيم عليه ملتي که در صدد خون آشامي امت مسلمان دندان تيز کرده متحد شويم . |
404 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 23 اسفند 89
جناب حسيني لطفا کمي آرامتر باشيد و در مطالب تعمق بيشتري بفرماييد. دين فقط اذکار و کتاب و ... نيست. دين شامل تمامي رفتار و کردار ما است. بنده خواستم که شما را متوجه اين نکته کنم که اصولا تقاضاي هر چيزي از حکام ملل امري غلط است و به فجايع سوسياليسم و کمونيسم و ساساني منجر ميشود. فرعون هم وقتي ادعاي خدايي کرد که مردم مدام از او تقاضا ميکردند. بنده نميگويم ما نبايد انتظار هيچ عمل و برنامهاي از حکام ملل داشته باشيم. ولي اميد و خواهش از آنها را با شرک به خدا يکي ميدانم. اصولا وابستگي معنوي و ديني به حکومتها از اصول همان اسلام عمري است که شما از آن تنفر داريد. ***************** ولي جناب حسيني شما هم لطفا هوش و عقل مردمان برخاسته از ايران زمين را انکار نفرماييد. چه بسيار مردمي که در زمان همان توحش و درندگي اعراب عمري راه را يافتند و دين خدا را شناختند. آري. از ميان مردم بودند کساني که چون گوسفندان پيرو دين قصاب خود شدند و صحيح مسلم و بخاري و ... را نگاشتند و از عمر و ابوبکر تمجيد کردند. ولي مردمان اين سرزمين از همان ثانيههاي اول گوهر را در ميان گل و لاي تشخيص دادند و اسلام را توحش عمري تمايز دادند. اين افتخار و لطف خداوند به ملت آريايي بود که زنيم نبودند و زاده عفت و عفاف بودند که بتوانند بوي خوش اسلام را در گنداب و مرداب ابوبکريسم استشمام کنند. ملتي که دربرابر نابودي ازدواج بوسيله مارکسيستهاي مزدکي مقاومت کردند بايد هم در پس لشکر غارتگران و وحشيان نور اهل بيت (عليهم السلام) را ببينند و خود را فداي آنها کنند. ********* جناب حسيني مردمان سرزمين ايران اسلام را هزاران سال قبل از ورود عمر انتخاب کرده بودند. آنهنگام که شرف و عفت و غيرت را به بچه بازي روميان ترجيح داده بودند. آنهنگام که علم و عقل و جوانمردي را به خرافات هندوان ترجيح داده بودند. آنهنگام که در برابر بتهاي شرق و غرب عالم مقاومت کرده بودند. متاسفانه آخوندهاي هواپرست زرتشتي و موبدان خرافاتي منافع خود را در کشتار مسيحيان ديدند که انتقام خداوند را شامل حال آنها کرد. ******** اکنون هم راه چاره مقابله با توحش عمري پشت پا زدن به توحيد و عدالت و احترام به حقوق انسانها (=اسلام) نيست. بلکه اگر ما گوهر اسلام را به دور اندازيم بزرگترين خدمت را به همان وحشيان کردهايم. بلکه چاره در تبري جستن و «فرار» از اسلام عمري است. ما بايد به علما و دانشمندان دين شناس فشار آوريم که در تمام وجوه مادي و معنوي از پيروان اسلام عمري فاصله گيرند: 1)) چرا تجار ما به عمرکده دوبي و استانبول و کوالالامپور باج ميدهند؟ 2)) چرا علماي حوزه در زمينه پاکسازي تفاسير قرآن از خرافات و کينهجويي هاي عائشه فعال نميشوند؟ 3)) چرا اقتصاد دانهاي ما به راحتي نان جويده يهود در دهان عمريان را به خورد آدميان اين سرزمين ميدهند؟(چون صکوک و بانکداري عمري!!!) و ... انشاء الله که هرچه زودتر همبستگي و وحدت با جهان اسلام جايگزين وحدت با جهان عمر شود. يا علي |
405 |
نام و نام خانوادگي: حسيني -
تاريخ: 26 اسفند 89
جناب مومن سلام عليکم بند ميدانم دين ما مذهب ما اشرف اديان ومذاهب است اما کساني که اداعاي اسلام آوري دارند و روي آن پافشاري مي کنند و ما را مديون خودشان ميدانند از طرفي سهل انگاري و محافظه کاري بزرگان خودمان از جمله باج دادنها ، نوع برخورد با کشورهاي امثال عربستان .... ، انسان را به شک مي اندازد .در بعضي مسائل همسو بودن با نظم نوين جهاني مورد ادعاي اسرائيل و آمريکا (کابالا)،که با خيزش اسلامي در منطقه مقدمات ظهور مساعد گردد ونقشه همه آنها را نقش برآب نمايد . |
406 |
نام و نام خانوادگي: منتظر منتقم فاطمه -
تاريخ: 26 اسفند 89
سلام به شيعه ها. جناب علي كور!!!!! شما اهل سنت اگر ميتوانيد جواب اون مساله اي را كه مطرح كردم و هنوز بي جواب مونده را ميداديد!!!!! بعد وارد ابحث هاي بعد ميشديد. مطمئنم كه جوابش را نداريد كه اونجا اظهار وجور نكرديد.!!!!!!! آدرس اون مساله اينهhttp://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=6091. و در شماره ي 126. يا علي اللهم عجل لوليك الفرج |
407 |
نام و نام خانوادگي: حفيد ابن الوليد -
تاريخ: 12 فروردين 90
حب العرب إيمان وبغضهم نفاق كل الامم و الشعوب يحترمون العرب لان النبي عربي لاكن الفرس لان يحترموا العرب لان حقدهم واضح علي العرب قول موتوا بغضبكم جواب نظر: السلام عليكم قبل كل شيء يجب ان نتذكر باننا انما نقول ما قاله الله تبارك وتعالي : إن أكرمكم عند الله أتقاكم ولو نزلناه علي بعض الأعجمين فقرأه عليهم ما كانوا به مومنين و... اما حول الحديث المزعوم «حب العرب إيمان» يكفيك مات قاله الالباني حول هذه الرواية : 6429 - حب العرب إيمان و بغضهم نفاق . تخريج السيوطي ( ك ) عن أنس . صحيح وضعيف الجامع الصغير للالباني رقم 6429 لجنة الاجابة عن الشبهات موسسة وليعصر للبحوث والدراسات الاسلامية |
408 |
نام و نام خانوادگي: اعتراض -
تاريخ: 25 فروردين 90
آقاي ولي عصر و گرداننده گان سايت، شما اول از همه لطف کنيد و به من بگيد شما شيعه ها چرا عادت دارين از کتب ما اهل سنت دليل بياريد، شما اگر کتب ما رو قبول دارين خوب همش رو قبول کنيد و اگر نداريد و همش رو رد کنيد چرا اونايي رو که به نفع شما گفته شده رو با تحريف بيان مي کنيد و اونايي که بر عليه شما است رو دروغ مي پنداريد؟؟؟ از نظر ما نهج البلاغه هيچ سندي براي اثباتش وجود نداره که اونو به حضرت علي برسونه ولي چون در اون حرف بدي هم گفته نشده البته او نهج البلاغه اي که به دست دوستان تحريف نشده رو مي گم با شه نهج البلاغه تحريف نشده رو قبول مي کنيم ولي آقايان شمايي که از نهج البلاغه سند ارائه مي کنيد چرا اون روايتي که حضرت علي در مورد صحابه حصوصا حضرت ابوبکر و حضرت علي گفت رو نمياريد؟؟؟؟ پس دوستان سعي کنيد از کتب خودتون سند ارائه کنيد، و اگر از کتب ما سندي ارائه کرديد بايد همه روابات اون کتاب رو قبول کنيد. جواب نظر: !!! دوست گرامي 1- بهتر است کمي در باره روش بحث دو فرقه و مذهب با يکديگر تحقيق کنيد ، به عنوان مثال آيا وقتي يک مسلمان با يک مسحيي بحث مي کند ، مي توان براي مسيحي استدلال کند که در قرآن ما چنين آمده است ؟! يا به تورات و انجيل تحريف شده که مسيحي قبول دارد استدلال مي کند ؟ آيا اين کار به معني قبول داشتن تورات و انجيل تحريف شده است ؟ 2- يک نمونه از مطالبي که ما با تحريف مطرح کرديم ، بيان کنيد تا حقيقت بر همگان روشن شود و گمان نکنند شما به خاطر نداشتن جواب ، بهانه تراشي مي کنيد . 3- شما مي گوييد نهج البلاغه سند ندارد ، اما علماي شما نظر ديگري دارند ! ايا مفتي مصر که کل نهج البلاغه را شرح زده است ، با نظر شما موافق است ؟ يا يک کتاب جعلي را شرح زده و قبول دارد ؟ 4- در کدام روايت از ابوبکر و عمر مدح شده است ؟ بهتر است متن کامل روايت را بيارويد ! گروه پاسخ به شبهات |
409 |
نام و نام خانوادگي: من حيدري ام سر به سرم نگذاريد! -
تاريخ: 27 فروردين 90
سلام خدمت برادران شيعه ام . چند مسئله تکراري و اما بسيار قابل تأمل: رسول خدا (ص) ميفرمايند : انا مدينة العلم و علي بابها و من اراد العلم فليأت الباب. يعني من شهر علمم و علي (ع) در آن شهر است . هر که علم ميخواهد بايد که از اين در وارد شود . آيا حضرت رسول (ص) نميتوانستند اعلم بودن خود و حضرت علي (ع) را به نحو ديگري بيان کنند . (چرا حضرت (ص) با مقام والايش خود را به شهر و حضرت علي (ع) را به دروازه شهر تشبيه نمودند؟!! ) نظر حقير اين است که حضرت اين چنين بيان کردند که در واقع به موضوع ديگري نيز اشاره نمايند و آن موضوع اين است که هر کس که بخواهد پيرو حقيقي و مسلمان راستين من شود بايد شرط ولايت حضرت امير المومنين علي (ع) را داشته باشد (از دروازه ولايت عبور کند) . نکته ديگر: نام مبارک پيامبر (ص) را اگر به صورت جمع بينات ملفوظي ابجد کنيم برابر است با عدد 132 و همچنين اگر تشديد را هم حساب نکنيم برابر است با همين عدد و ابجد اسلام نيز ميشود 132 . نام مبارک اميرالمومنين (ع) را اگر به صورت جمع بينات ملفوظي ابجد کنيم برابر است با عدد 102 و ابجد ايمان نيز همين عدد است . ابجد نام مبارک اميرالمومنين (ع) 110 ميباشد (بدون در نظر گرفتن جمع بينات ملفوظي) و ابجد يمين (اشاره دارد به اصحاب يمين) نيز 110 ميباشد. و کساني که ولايت اميرالمومنين (ع) به انها اهدا نشده حتي اگر به ظاهر رهرو دين و سنت رسول خدا (ص) باشند چون ولايت که شرط اصلي ايمان است را ندارند و ايمان و اسلام از نظر حق تعالي يکي نيست (خداوند در قرآن ميفرمايد: نگوييد که ايمان آورده ايم بلکه شما اسلام آورديد .) جز اصحاب يمين نميشوند و اگر دوباره به سراغ حديث شهر علم برويم به اين نتيجه ميرسيم که کساني که ولايت ندارند و خود را مسلمان و تابع رسول الله (ص) ميدانند فقط کورکورانه تقليد از پدران خود کرده اند و نزد رسول خدا (ص) اجر و قرب ندارند و مسلمان بودن (انجام دستورات ديني) شرط ورود به بهشت نيست آنچه شرط است داشتن ولايت امير المومنين است که ميشود ايمان و ايمان انسان را به بهشت ميبرد اما اگر گناهي باشد بايد به وسيله عذاب شسته شود و مومن کسي است که هم ايمان دارد و هم دستورات دين را انجام داده و اين کسي است که مستقيم و بدون مشکل وارد بهشت ميشود . و عمر ابجدش ميشود 310 و يزيد (لعنت الله) هم ميشود 31 و هر دو بر يازده بخشپذيرند و منکر هم ابجدش ميشود 310 که با عمر برابر است و (عمر+ ابوبكر+ عثمان) ميشود 1202 و آيه: انا من المجرمين منتقمون نيز ميشود 1202 (آيه اي كه در سوره سجده است كه خداوند مجرمين را به انتقام الهي مژده داده است!) يا علي مدد |
410 |
نام و نام خانوادگي: مصطفي کردي -
تاريخ: 28 فروردين 90
باعرض سلام وادب واحترام.برادران عزيز خداروشاکرباشيم که برمامنت نهادورسول عزيزي جون پيامبرخاتم محمدمصطفي ص به ماداد.اصلا جاي هيچگونه مجادله وبي حرمتي نيست/همه مامسلمانيم واينگونه رفتاربه دورازمکارم اخلاق پيامبر گراميمان هست.مسئله روشنه/احترام صحابه مشخص وپيروي از قران طبق ايه رکوع وتطهيرمشخص.عزيزان پيرومذاهب 4گانه توجه داشته باشيدکه امامان عزيزتان همگي به ترتيب از شاگردان امام جعفر صادق ميباشند.خوب اياماجملگي از کساني که درقران ازانان به پاکي يادميشودطبق ايه تطهيروکساني که ازجانب الله به پيامبر عزيزسفارش ميشودکه به امتت بگو ازشمااجررسالت نميخواهم جزدوستي بااهل بيتم ايه شريفه مودت پيروي کنيم برايمان بهترنيست.غديرخم راه روبرايمان روشن ميکنه.عزيزان متعصبانه ومغرضانه به مذاهب هم نگاه نکنيد.مابه همه صحابه احترام ميذاريم واگر هم انان مرتکب خطايي شدندبه بر خداميذاريم که خداوند مهربان هست ووعده خداهم حق. |
411 |
نام و نام خانوادگي: محمد -
تاريخ: 29 فروردين 90
اللهم العن قاتلي فاطمه الزهرا www.fosoli.blogfa.com |
412 |
نام و نام خانوادگي: محمد(ص) مولاي مسلمين است -
تاريخ: 03 ارديبهشت 90
دلايل شما خالي از منطق وسراسر تعصبت كور است شما چطور يك مسلمان اهل سنت را خارج از دين ودر رديف اديان ديگر قرار مي دهيد به همين دليل مايلم يا ارائه مستندات و ايات و حديث سخنانم را اثبات كنم ولي ماشالله شما نمي خواهيد |
413 |
نام و نام خانوادگي: مولايم محمد -
تاريخ: 03 ارديبهشت 90
ااعتقاد به مهدي موعود يك اشتباه بزرگ است و ظهور آن غير ممكن است مگر از قرآن گرفته باشيد اعتقاد به ظهور مسيح در قران ذكر شده سينه زني و مداحي به دليل اينكه فحاشي ميشود و حرمت هاي زير پا ميگذارد اشتباه محض است جواب نظر: !!! |
414 |
نام و نام خانوادگي: من حيدري ام سر به سرم نگذاريد -
تاريخ: 03 ارديبهشت 90
سلام خطاب به " مولايم محمد " واقعاَ كه چرت و پرت ميگي دلايل كاملاَ جدي و سنجيده من در مورد ظهور حضرت حجت (عج) اينهاست (البته من كه ايمان قلبي دارم اما اگر بخواهم بيان كنم اينها جزئي از آن است): 1 - اگر حضرت مهدي (عج) ظهور نكنند پس چه كسي مسلمانان را هدايت ميكند؟ حضرت عيسي؟!! 2 - در قرآن ذكر شده كه در آخر يك منجي همه چيز را دست ميكند و جهان را پر از عدل و احسان ميكند و شايد برخي از اين آيات در رابطه با مسيح باشد اما مطمئناَ بيشتر اين آيات اشاره به ظهور حجت (ع) دارد . 3 - از زبان همه معصومين (عليهم السلام) اين موضوع بيان شده و خيلي از علائم ظهوري كه فرموده بودند همين الان قابل رويت است. 4 - علماي بزرگي با ايشان ارتباط برقرار كرده اند . 5 - اگر حضرت مهدي (عج) ظهور نكنند دين رسول خدا ناقص ميماند . (ايشان كامل كننده دين هستند) 6 - شنيده ام در سرداب خانه امام حسن عسگري (ع) (در سامرا) تا همين دهه هم چندين نفر نيروي امنيتي از طرف وهابيون منتظر ظهور حضرت بودند تا ايشان را به شهادت برسانند! اما آيا حضرت مهدي (عج) بعد از هزار و دويست سال از چاه سرداب ظهور ميكند ؟!!!! (وهابيون هم ظهور حضرت را باور دارند) 7 - ما شيعيان شايد حضرت را نبينيم اما بارها ايشان دست ما را گرفته اند و ياريمان كرده اند " شوخي نميكنم : با اين وضعيت " هر كس براي خود " "بخور .بخور " " جريانات اقتصادي اخير " و .... چگونه ايران متلاشي نشده و استوار و قوي در منطقه اظهار وجود ميكند و از اين گذشته مردم در حال ادامه زندگي هستند؟ چگونه كشورهايي كه بيش از صدها سال است چشم طمع به نفت و گاز و موقعيت و ... ايران دارند / جرأت دست درازي ندارند (به خدا از شهاب 3 و ... نميترسند) . بهترين مثال طوفان شن طبس است (بابا آمريكايي ها هم ميدانند يه نيروي پنهاني حامي ايران است (به خدا كه دعاي امام زمان (عج) است) بعد مياي چي مينويسي؟ )". در مورد سينه زني هم متاسفانه نسنجيده نوشتي . اگه لعن رو ميگي كه يعني از رحمت خدا دور بودن و تبري جز فروع دينمان است و بر قاتل حضرتم روز و شب لعن ميفرستم . |
415 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 03 ارديبهشت 90
با سلام جناب مولايت معاويه ( شيطان پرست ) .اولا چرا بشما ميگويم شيطان پرست و براي اينكه مهدي موعود باور تمامي انسانهاي مسلمانان و كساني كه به الله سبحان تعالي اعتقاد دارند حتي مسيحيان يهوديان , هندو ها بودائيها........... همه انسانها ميباشد غير از انسان نماها شيطان پرست . به همين دليل باقي حرفهايت بمانند جد مولايت آبو جهل الثاني بي ارزش ميباشد. لبيك يا علي |
416 |
نام و نام خانوادگي: حسين از كازرون -
تاريخ: 11 ارديبهشت 90
برادران وخوهران دينيم تمامي اين مطالب ونگراني برادران وخواهران دينيم باني وباعثش استكبار جهاني واللا وبلا هم عمر وهم علي الان به ما ميخندند بس است يكم دورانديش باشيم يكم اتحاد داشته باشيم يكم حرمت هم را نگاه داريم اينگونه حركات در آيند نسل اسلام را از بين ميبرد ونسلهاي ديگر را از اسلام ومسلمان بودن خود فرار ميكنندوقتي كه اين همه مشتركات اين همه نعمت الهي اين همه راهاي كه دل هارا بهم نزديك ميكنداينكار را شروع كنيم الان اكثر مردم فهميدن كه اين اختلافات ريشه اش زير سر انگليس وامريكاست پس هواسمان جمع باشد كه انان به مسلمين نخندند |
417 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 12 ارديبهشت 90
جناب عائشه از رياض (216) چرا استخبارات حجاز محتله براي عوامل و جاسوس هايش يک معلم املاء استخدام نميکند که عدم آشنايي جاسوسهايش به زبان پارسي به اين راحتي شناخته شود؟ «هواسمان» .... يا علي |
418 |
نام و نام خانوادگي: داريوش ابراهيمي -
تاريخ: 13 ارديبهشت 90
بنام خدا سلام من داريوش ازهرات افغانستان هستم و درضمن همين طور كه از پدرم شنيدم هم مسلمانم وهم سني ولي خدايي گاهي به شك ميفتم چون چيزي كه درقران آمده نه من دارم نه ونه برادران شيعيه اما متسفانه هردو به هم توهين ميكنند وبه هم نسبت هاي خيلي زشت ميدند درهمين مدت 27 سال مسلمان بودنم همين را فهميدم كه گورباباي شيعه وسني زنده باداسلامي كه به هركس كه به ديگري توهين وحرفي ميزنه واورا غيرخدايي ميداند تعصبي نامده است.ويك چيزي ديگرهم همه بايد بدانيم كه بعد از وفات جناب پيامبرص متسفانه يك سري اختلافاتي دربين يارانشان بوده است وبعد هم درزمان جناب حضرت علي ع معاويه يكي از مخلفان جناب بوده وهمچنين قاتل جناب حضرت حسن البته مهتم هستنش وديگراين كه من به همه مسلمانان ميگم براي من هم همان طور كه گفتم هيچ وقت نبايد حق را به معاويه داد چون مقايسه كردن اين دو با هم غيرممكن هستش همه ميدانيم كه درجنگ حق با جناب علي بوده وديگراين كه هركس گناهي كرده باشي دراون دنيا بايد جواب بده چي علي چه معاويه وچه ديگران پس عين سگ وگربه به هم نپرين وبه فكر اسلامي باشيد بودن شعيه وسني وهرچيز ديگري نظر منه هركس موافقه بسم الله ودرپايان با شعري بسنده ميكنم حرف هاي خودم رو ازتعصب جاهالان دين خدارا دشمنند عاقبت درجنگ اين كوران عصا خواهد شكست. موفق باشيد اگر دوست داريد اينم ايملم Daryoosh_bikas@yahoo.com |
419 |
نام و نام خانوادگي: آدم فرزند آدم -
تاريخ: 13 ارديبهشت 90
حماقت مسلمانان و به ويژه علماي ديني شان سالهاست به شگفتم واداشته است. |
420 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 14 ارديبهشت 90
جناب 419 مگر شما غير مسلمانان «آدم» را فرزند يک بوزينه نميدانيد؟ پس چگونه شده است که نوشته اي « آدم فرزند آدم»؟ يا علي |
421 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 14 ارديبهشت 90
جناب داريوش خان اولا)) يک امري را خدمت شما عرض کنم: بر اساس تجربه اين بنده حقير، کارتان تمام است. لطفا از اسم واقعي خود استفاده نکنيد. دوما)) جناب داريوش خان. يک سوال: نظر شما درباره خليفة الله چيست؟ يا علي |
422 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 14 ارديبهشت 90
با سلام جناب حمار ابن حمار ميدانم كه حيراني , تو را براي كارهاي ديگه افريند بكار خودت برس تا از اين حيراني در بيايي........ لبيك يا علي |
423 |
نام و نام خانوادگي: محمود عبدي آذر -
تاريخ: 15 ارديبهشت 90
با سلام خدمت دوستان محترم من يك شيعه هستم و ميدانم چرا كلمه رمضان در قرآن 12 بار آمده يا زن ومرد يا شب و روز چون واقعيت اين است قرآن همه مطالب علمي را در خود جا داده و ميدانم چرا تعداد كلمه امام 12 بار آمده و ميدانم جاءالحق و زهق باطل يعني چي و ميدانم امام حسين (ع) در راه جنگ با خليفه تحميلي بوزينه باز و شرابخواره و مشتي دنياطلبان به شهادت رسيد. با تمام احترامي كه به همه برادران اهل سنت و همچنين ساير اديان دارم لطف بفرماييد آنهايي كه ميگويند امامان يا شايد كتب مقدس آنان، برايشان معتبر نيست چشم و دل باز تفاسير قرآن و روابط علمي كلمات را مطالعه فرمايند و همچنين يك سري به مشهد مقدس و كربلاي معلي بزنند و بدانند كه همه به واقعيت دين دارند پي ميبرند و راه به خطا نروند.در ضمن حتما از فرزند عبدالباسط(ره) قاري سني و بزرگ جهان اسلام هم بپرسيد كه چرا بعد از وفات پدر بزرگوارشان شيعه شده اند. من ميدانم منجي خواهد آمد اميدوارم آن روز براي من و شما دير نشده باشد. |
424 |
نام و نام خانوادگي: غلام الزهرا (س) -
تاريخ: 15 ارديبهشت 90
تقديم به برادر عزيز من حيدريم سر بسرم نگذاريد* ما يار دشمنان پيغمبر نمي شويم هرگذ جدا از دامن حيدر نمي شويم به ما نگويد که شيعه و سني برادرند ما بي خيال سيلي مادر نمي شويم(( يا زهراء يا اماه)) اللهم العن من ظلم الزهراء اللهم العن من غصب حق الزهرا اللهم العن من اذاالزهرا کما قال الرسول الکرم (ص) فاطمه بضعه مني من اغضبها اغضبني صحيح البخاري 4...210ومن اغضب الزهرا فهو ملعون کما قال الله عز و جل في کتاب ان الذين يوذون الله و رسوله لعنهم الله في الدنيا و الاخره و اعد لهم عذابا مهينا اللهم بحق الزهراء عجل لوليک الفرج (عج) |
425 |
نام و نام خانوادگي: سامان رضايي -
تاريخ: 16 ارديبهشت 90
واقعا متاسفم براي همه ي کساني که به ياران وصحابه پيامبرتوهين ميکنند.لعنت خداوپيامبربرشيعيان جاهل وخرافاتي ومرده پرست وفتنه گر.بدبخت وبيچاره ها حداقل ازخدابترسيدازروزي که مثل مردم حرام زاده بحرين به لجن کشيده نشيد جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- اگر مقصود شما نگراني براي گروهي از صحابه است که به اميرمومنان علي عليه السلام دشنام دادند ، نگراني به جايي است : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=154 2- مردم بحرين را حرامزاده خوانده ايد ، و اين مستوجب حد شرعي است ! بهتر است در اين زمينه از خدا بترسيد و توبه کنيد
|
426 |
نام و نام خانوادگي: سيد يوسف از تهران -
تاريخ: 17 ارديبهشت 90
باسلام ما به خاطر اين ساكتيم كه نميخوايم تفرقه بيشتر از اين كه هست بشه. شما سني ها تو پايه هاي دين مشكل دارين. اگه شما مسلمونيد مگه قران قبول نداريد؟؟؟؟ پس چرا تو بحرين قران ها رو اتش زدن شما ها كاري نكرديد؟ شما ها كه بهترين قاري ها رو دارين اخه چرا؟ خود من چند تا از قاري ها تو نو مي شنوم و تو كامپيوتر و موبايلم دارم مثلا ماهر العقيلي و... البته لازم به ذكر است كه خودتون (سني ها) اين غلطو مرتكب شدن با همتون نيستم با سر دسته ها تونم. اگه جواب دارين كه معلومه ندارين خواهش ميكنم از سني ها كه جوابشونو برام ايميل كنن. و شما حديث ثقلين و بلدين اني تاركم فيكم الثقلين كتاب لله و عترتي ان تمسكتم بهما لن تضلو ابدا. فكنم ميدونيد كه عترت پيامبر چه كساني هستن (اهل بيتشان و ائمه ي اطهار) پس جدا از اين كه سه خليفه وقت با هاشون بد بودن و بعضي ها شونم ازار واذيت كردن (مثل حضرت زهرا س و ...) سلام دادن به اونارو بد ميدونيد و وقتي ميايم مدينه سلام ميديم ميگيد كفره ؛ شركه ؛... مگه خدا در قران به حضرت ابراهيم كه مرده سلام نداده!!!!! منتظر جوابتون هستم ياعلي |
427 |
نام و نام خانوادگي: yousef -
تاريخ: 20 ارديبهشت 90
با تشکر از اطلاعاتي که در اختيارمان قرار داديد |
428 |
نام و نام خانوادگي: علي -
تاريخ: 21 ارديبهشت 90
سلام برادران وخواهران گرامي بنده هميشه به اين سايت گهر بار سر مي زنم ونظرات همگي را مي خوانم ولي يک علامت سوال برايم پيش امده است چرا برادران تشيعه در نظر خواهي خودشان لب به ناسزا و توهين به صحابه مي کنند در حالي که هيچ اهل سنتي نيست که کوچکترين اهانتي به شخص خاصي کند وهمچنين برنامه ماهواره اي سلام واهل بيت تا جايي که مي توانند به خلفاي راشدين وامهات المومنين بد وبي راه مي گويند در مقابل برنامه نور هم پخش مي شود بروييد ببينيد اگر توانستيد يک فحش وتوهين را بشنوييد چرا....................؟ اينگونه هستيد ؟ بد بخت ها تا کي؟ |
429 |
نام و نام خانوادگي: ابن الاسلام -
تاريخ: 22 ارديبهشت 90
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وال محمد اقاي 227 شما تشريف ببريد مدينه ببين وهابيون وعلي راسهم ملک عبد الله ملعون چه فحش هاي وتوهين هاي به اسلام وحجاج مي دهند |
430 |
نام و نام خانوادگي: من حيدري ام سر به سرم نگذاريد! -
تاريخ: 23 ارديبهشت 90
با عرض سلام خدمت همگي برادران اهل تشيع جناب آقاي علي (427) جواب: ما اگه لعن ميکنيم بر غاصبين خلافت مولا امير المومنين علي (ع) لعن ميکنيم (لعن توهين نيست) کساني که اگر در زمان پيامبر (ص) امتياز و مقامي داشتند بعد از ايشان دنيا طلبي بر آنها چيره شد و به وصيت رسول الله (ص) عمل نکردند و جسم مطهر حضرتش روي زمين بود که شوراي کثيف سقيفه را به راه انداختند و براي اينکه کساني که در غدير خم شنيده بودند جانشين حقيقي و خدايي رسول الله (ص) چه کسي است به آنها روي آورند جنايت کردند و دختر رسول الله (ص) پاره تن وي و کسي که حضرت رسول (ص) فرمود: هر کس او را بيازارد مرا آزرده را قرباني راه کثيف خود کردند و با شمشير گذاشتن روي گردن مولا امير المومنين (ع) به زور و در ظاهر بيعت گرفتند و عوام را فريب دادند تا خود در دنيا خلافت کنند. درست است خلافت دنيا کردند اما هرگز حضرت فاطمه (س) از آنها راضي نشد و مطمئناً در آخرت بر کثيف ترين مردم جهنم خلافت ميکنند و گناه اين بي شرف ها از گناه کل بشر روي يکديگر بيشتر است . شما هم حق توهين نداريد . چرا که اگر توهين کنيد بر رسول خدا (ص) و بر خود خدا توهين کرده ايد چرا که امير المومنين علي (ع) جانشين به حق رسول و انتخاب ايشان و خدا بوده است. و در ضمن خلفاي شما (عمر . که تحقيق کنيد در مورد شجره نامه اش) در مورد حضرتش گفته اند اگر علي (ع) نبود عمر هلاک ميشد و ... پس حقانيت علي (ع) حتي از زبان منحوس آنها هم بارها بيان شده است! اين پست را بخوان تا بفهمي چه ظلمي از طرف عمر و ابوبکر به مسلمانان و شايد خود تو شده!! http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1373 25 سال خانه نشين کردن امير المومنين (ع) و اسلام را در اين مدت از مسير محمدي (ص) دور کردن فاجعه اي بس بزرگ است و به خدا که حضرت علي (ع) ده سالي که از عمر شريفش مانده بود را صرف اين کرد که کمي مردم را به اسلام محمدي (ص) نزديک کند و با ريختن خون شريفش در حال سجده و بيعت کردن امام حسن (ع) با معاويه و بيعت شکني آن نامرد (معرفي کردن آن بيشرفان به امت) و ريخته شدن خون خدا ميوه دل پيامبر (ص) در صحراي کربلا فاجعه اي بود که عاملينش عمر و ابوبکر و عثمان و ... بودند. و دوران امامت ايشان به جاي اينکه صرف راهنمايي و ارشاد و هدايت مردمشود صرف شد که اسلام واقعي چيست و غاصبين خلافت چه کسان نا لايقي براي اين امر بودند. |
431 |
نام و نام خانوادگي: من حيدري ام سر به سرم نگذاريد! -
تاريخ: 31 ارديبهشت 90
حضرت علي (ع) ازجايي ميگذشتند كه شنيدند او گفت: مثل محمد در ميان دودمانش ، مثل نخلى است كه در زباله دانها به بار نشسته باشد! من نزد رسول خداص آمدم و سخن او را نقل كردم پيامبر خداص از شنيدن اين سخن چنان برآشفت و خشمگين گشت كه بى درنگ برخاست و به مسجد رفت و بر فراز منبر نشست ياران آن حضرت كه پيامبر خداص را در چنان حال ديدند ترسيدند و گمان كردند كه دشمن به مدينه يورش آورده است ، اين بود كه به سرعت خود را آماده كردند و با پوشيدن لباس رزم و حمايل شمشير به مسجد آمدند پيامبر خداص بر فراز منبر مردم سرا پا گوش و نگران كه اينك رسول گرامى چه خواهد گفت و از چه حادثه مهمى خبر خواهد داد؟ چيزى نگذشت كه پيامبر خداص به سخن آمد و فرمود چگونه فكر مى كنند، آنان كه اهل بيت مرا سرزنش مى كنند، حال آنكه بارها و بارها، در مدح و مناقب آنها از من سخنها شنيده اند؟ آنچه در وصف آنان گفته ام همه ويژگيهاى است كه خداوند بزرگ به آنان ارزانى داشته است فضل و برترى على نزد خدا، افتخار پيشى گرفتن او در اسلام ، عزت و كرامت و جانفشانيهاى او در راه خدا، منزلت بزرگ او در نزد من كه همچون هارون نسبت به موسى است جز اينكه رشته نبوت پس از من بريده است همه و همه از همين ويژگيهاست سپس افزود سخن آن گستاخ كه گفته است مثل محمد در ميان دودمانش چون نخلى است كه در خاكروبه ها به بار نشسته ! به من رسيده است آگاه باشيد آنگاه كه خداى سبحان آفرينش مخلوقاتش را آغاز كرد، آنان را به دو تيره بزرگ تقسيم كرد و نور مرا در ميان دسته اى كه از بهترين مردمان و برترين قبايل بودند قرار داد سپس همين دسته را نيز به دودمان كوچكترى تقسيم كرد، و از آن ميان بهترين دودمان را برگزيد و آفرينش مرا در ميان آنان قرار داد و آنگاه اهل بيت و عترت من و دختر و پسران و برادرم على را از ميان همين شاخه برگزيده آفريد و بعد ازاينكه رسول خدا (ص) نصب خود و علي (ع) را بيان كردند فرمودند حال شما برخيزد تا از نصبتان بگويم عبدالله ابن جعفر بلند شد و گفت اي رسول خدا (ص) من چه كسي هستم ؟ گفت عبدالله ابن جعفر هستي . خوشحال شد و نشست . شخص ديگري بلند شد و گفت من كيستم؟ رسول خدا اسمش را گفت و ژدرش را كس ديگر معرفي كرد آن مرد كه از قبل هم به ظاهر مسلمان بود كافر شد. و رسول خدا فرمود چرا آن كسي كه برادر و وصي مرا آزرده از نصبش نميپرسد؟!!!!! عمر برخواست و گفت : از غضب خدا و رسولش به خداوند پناه ميبريم يا رسول الله مارا عفو كن تا خدا تو را عفو كند و خطاي ما را بپوشان تا خدا خطاي تو را بپوشاند. ((جالب است كه رسول خدا براي چندمين بار در اين مجلس آيه تطهير را بيان كرده بود اما عمر به ايشان ميگفت مرا عفو كن تا خدا تو را عفو كند!!!!! خطاي ما را بپوشان تا خدا خطايت را بپوشاند!!!!!)) موضوع ديگر : نفرين ابوبكر است به عمر در زمان مرگش . حضرت علي زماني كه خلافت الهيش غصب شد به ابوبكر و عمر بشارت سخت ترين عذابها را دادندو فرمودند براي شماتابوتيست از جنس آتش و شما دوازده نفريد كه در اين تابوتهاي آتشين هستيد اولين آنها قابيل است و ... وبدانيد آتش جهنم از آتش اين تابوتها زبانه ميگيرد . ابوبكر زمان مرگش اين تابوت را ميديد و دائم واي بر من ميگفت و به عمر ناسزا ميگفت و هرگز نتوانست لا اله الا الله گويد . عمر كه ميگفت ابوبكر هذيان ميگويد خود نيز در زمان مرگ اين تابوت را ميديد. |
432 |
نام و نام خانوادگي: محسن منتظر -
تاريخ: 07 خرداد 90
با سلام به همه دوستان و گراميان که پيرو حق و طالب حق اند. چون براي بسياري از مومنان به دين حق اين شبهه وجود دارد که شيعه چه ميگويد و چرا خلفا و عايشه را لعن ميکند، اين بنده در پاسخ همه آنان عرض ميکنم که اي اهل حق! همه بدانيد که شيعه چه ميگويد: شيعه مذهبي در برابر اهل سنت و جماعت نيست، بلکه عمل به سنت حقيقي و درست پيامبر است. شيعه يعني فهم دقيق و درست و کارشناسي اسلام و قبول مرجعيت و اجتهاد آکادميک در فهم اسلام. شيعه يعني اسلام و سنت پيامبر با فهم دقيق روز غدير و عمل به آن بدون رقاص بازي و نفاق! شيعه يعني اسلام با اهل بيت و آل الله معنا ميشود نه با کودتاي سقيفه و بدعت. شيعه يعني اسلام منهاي اهل بيت، اسلام منهاي اسلام است و کتاب خدا و عترت عين يکديگر بوده و دو روي يک سکه اند و اهل بيت قرآن ناطق اند. شيعه يعني نفي عبارت "حسبنا کتاب الله" و تفسير قرآن با اهل بيت عصمت و طهارت شيعه يعني راسخون در علم همان اهل بيت عصمت و طهارت اند شيعه يعني تنها و تنها اهل بيت عصمت و طهارت که عصمت آنها را خداي حکيم در قرآن مبين امضا و تأييد نموده است، لياقت امارت و ولايت و حکومت دارند و اين عين عمل به وصيت پيامبر است. شيعه يعني فهم درست و کامل سنت پيامبر با عمل به کليه فرامين و وصاياي پيامبر. شيعه يعني حضرت مولا که برادر و داماد و موصي پيامبر است لايق ترين شخص براي جانشيني و امارت اوست. شيعه يعني بيش از صد آيه که در شأن مولا اميرالمومنين و مطاعن خلفاي راشدين و عايشه که بيش از صد مورد است به معني تأييد کامل اسلام ولايت و نفي کامل اسلام خلافت است. شيعه يعني اسلام بدون بدعت و کودتا و عوام فريبي و دروغ و نفاق؛ و جايگاه بدعت گذار در دين آتش دوزخ است. شيعه يعني دهها آيه نفاق و منافقين در اطراف پيامبر به معناي نفي بهشتي بودن همه صحابه و منافق دانستن برخي از آنها و دوزخي بودن بدعت گذاران و منافقين. شيعه يعني عدم اجتهاد در برابر نص و قبول اسلام بدون اجتهاد در برابر نص. شيعه يعني شوراي سقيفه، بدعت و اجتهاد در برابر نص است. شيعه يعني اسلام در غدير خم است نه در کودتا و شوراي سقيفه بني ساعده شيعه يعني غدير بجاي سقيفه و اسلام با روز غدير بدون سقيفه. شيعه يعني سقيفه، بدعت و اجتهاد در برابر نص است و رو در روي خدا و رسول و دين خدا ايستادن و اعلام جنگ با خدا و رسول است. شيعه يعني اسلام با فهم نبوي و فهم درست اسلام، نه فهم کودتاچيان و بدعت گذاران و عوام فريبان. شيعه يعني بيعت در برابر نص، بدعت است و دموکراسي و شورا در برابر فرمان مستقيم خدا معني ندارد. شيعه يعني اسلام بعلاوه تمام قرآن نه بخشي از آن. شيعه يعني اطاعت از اولي الامر همان اطاعت از خدا و رسول بوده و اولي الامر کسي جز اهل بيت و عترت نيست و ولايت به گنهکاران و ستمگران و ستم پيشگان نميرسد. شيعه يعني اسلام بدون تحريف قرآن و تحريف تاريخ و عدم تحريف در دين. شيعه يعني عدم اعتقاد به تحريف قرآن و عدم اعتقاد به آيات شيطاني و آيه رجم و عدم اعتقاد به اينکه قرآن موجود يک سوم قرآن حقيقي است که بر پيامبر نازل شده است! شيعه يعني ورود يک بز به اتاق و خوردن آيه رجم! يک دروغ گنده و آشکار است! شيعه يعني تفسير کامل و حقيقي غدير خم و تفسير کامل و تمام عيار حديث ثقلين. شيعه يعني بندگي کامل خدا نه بندگي شيطان و شياطين و نه پيروي از خلفاي راشدين. شيعه يعني نداشتن تعصب در صحابه خطاکار و فهم حدود 150 مورد از مطاعن خلفا و عايشه و نفي آن مطاعن شيعه يعني ولايت خدا به شياطين و کودتاچيان نميرسد. شيعه يعني نفرين و لعنت فاطمه همان نفرين و لعنت خدا و پيامبر است و آتش زدن بيت فاطمه توسط منافقين همان آتش زدن خانه خداست و آتش زنندگان آن خانه ملعون و کافر و دوزخي اند. شيعه يعني آشنايي با فضائل و مناقب اهل بيت که در صدر آنها حضرت مولا و حضرت فاطمه (سلام الله عليهما) قرار دارند و فضائل آنان از حد و حصر بيرون است. شيعه يعني عشق تمام عيار به خدا و رسول و اهل بيت عصمت و طهارت که مظهر و مُظهر اسماء الهي اند. شيعه يعني اسلام پيامبر و داشتن منطق توأم با عشق و بدون تعصب. شيعه يعني اعتقاد و باور به سياست ديني و نه دين سياسي. شيعه يعني ولايت ائمه اطهار بجاي خلافت خلفاي غاصب و معاويه. شيعه يعني آيه بهشتي دانستن صحابه بدفهمي و عوام فريبي شده است. اين آيه به علت داشتن "من تبعيض" شامل همه صحابه نشده و با آيه پس از آن و آيات ديگر قرآن که در طعن و لعن منافقين است معنا و مفهوم پيدا ميکند. شيعه يعني صحابي بودن معيار خوب بودن نيست زيرا همه منافقين اعمّ از معاويه و ابوهريره و عبدالله بن ابي و .... در ظاهر امر صحابي بودند! شيعه يعني منافقين و مشرکين و کساني را که خدا لعنت کرده است حتي اگر صحابي و همسر و فرزند پيامبر باشند به دوزخ ميروند! شيعه يعني فهم بي تعصب همه آيات سوره تحريم که در طعن و لعن زنان پيامبر است و همسران خيانتکار پيامبران، هرکه باشند (همسران نوح و لوط و .. ) به دوزخ ميروند! شيعه يعني تأمل در فرزند دار نشدن عايشه و حفصه و جعده و ام حبيبه و ام الفضل و حتي آن دو دختر پيامبر که همسر عثمان بودند (زينب و ام کلثوم) و نداشتن حتي هيچ رابطه خويشاوندي ميان اسلام و کفر! و اين در حالي است که زنان صدر اسلام معمولا فرزندان فراوان داشتند! شيعه يعني نفي و لعن جنايت کاران و بانيان جنگ جمل هر که باشد! شيعه يعني عشق به فضائل، نه حماقت در فهم صحابي بودن و ... |
433 |
نام و نام خانوادگي: آرين تنها -
تاريخ: 07 خرداد 90
من مي خوام چيزي را خدمت اهل تشيع بنويسم اينكه شما كاملا خرافاتي هستيد يك سوال از شما دارم آيا حضرت علي سنت پيامبر را ترك ميكرد كه شما آنرا ترك مي نمايد آيا حضت امام حسين تمام را و روش پيامبر اسلام را پيش نمي برد پس چرا شما از روش پيامبر سرپيچي مي نمايد اين خود نشان دهنده ضعف شماست كه براي ازواج وصحابه پيامبر بد وبيرا مي نوسيد يكي از احمق هاي شيعه ازواج پيامبر گرامي اسلام را خبيث اعلام نموده در واقع خبيث خودشما ادم عاي احمق وبي شعور هستيد كاملا جاهل ونادان كه به ازواج پيامب توهين ميكنيد زمانيكه در بحث واستدلال ضعيف ميشويد به ارزه گويي مي پردازيد آيا در مذهب تان براي تان چنين چيزي آموخته اند افسوس به حال تان در روز قيامت چگونه بطرف پيامبر اسلام مي بينيد |
434 |
نام و نام خانوادگي: Momen Abdullah(شاگرد محب مولا) -
تاريخ: 07 خرداد 90
جناب آرين گفتي خرافات ياد كتابي افتادم: http://www.islam2all.com/hadeeth/moslem/eman.php?eman=81 (صحيح مسلم؛ كتاب الايمان؛) «...فيأتيهم الله في صورة غير صورته التي يعرفون فيقول أنا ربكم فيقولون نعوذ بالله منك هذا مكاننا حتى يأتينا ربنا فإذا جاء ربنا عرفناه فيأتيهم الله في صورته التي يعرفون فيقول أنا ربكم فيقولون أنت ربنا فيتبعونه ويضرب الصراط بين ظهري جهنم ...» ها ها!!! عجب معبودي دارند اين اهل عمر!!! معبودي تغيير شكل دهنده!!! از صورتي به صورت ديگر ميشود!!! ايها اهل عمر: اين خرافات و شركيات كعب الاحبار و ابوهريره يهودي چيست كه اساس و بنيان دين شماست؟ آيا ممكن است كه خالق ابعاد و فواصل، خالق زمان و مكان، وارد مكاني شود؟ در مكاني حركت كند؟ محاط شود؟ با نور تعامل كند؟ اين است عقل شما؟ اين است منطق شما؟ اين است علم امام شما عمر؟ ******* جناب آرين گفتي سرپيچي از سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ياد ديكتاتوري افتادم: http://www.islamweb.net/newlibrary/display_book.php?bk_no=52&ID=895&idfrom=2573&idto=2582&bookid=52&startno=4 (صحيح بخاري؛ كتاب الزكات) «...وكان أبو بكر رضي الله عنه وكفر من كفر من العرب فقال عمر رضي الله عنه كيف تقاتل الناس وقد قال رسول الله صلى الله عليه وسلم أمرت أن أقاتل الناس حتى يقولوا لا إله إلا الله فمن قالها فقد عصم مني ماله ونفسه إلا بحقه وحسابه على الله فقال والله لأقاتلن من فرق بين الصلاة والزكاة فإن الزكاة حق المال والله لو منعوني عناقا كانوا يؤدونها إلى رسول الله صلى الله عليه وسلم لقاتلتهم على منعها ...» آيا سنت نبي اكرم محمد مصطفي (صلي الله عليه و آلة) كشتار كساني بود كه به او ماليات نپردازند؟ آيا ممكن است كه يك عمل عبادي كه براي قصد قربت الي الله است به زور شمشير باشد؟ مگر جهاد به زور شمشير است كه دادن زكات به زور شمشير باشد؟ پس امام و پيشواي شما اهل عمر، ابوبكر، براي چه «مانع الزكات» شد و به جاي زكات از مسلمين جزيه گرفت؟ مگر او مسلمان پيرو سنت نبوي نبود؟ ********** گفتي: «براي ازواج وصحابه پيامبر بد وبيرا مي نوسيد» جناب آرين تا كي سجده در برابر صنم «اصحاب» و صنمه «عايشه»؟ 1)) آيهاي كه صنم اصحاب را خرد ميكند: «...قالوا كلمه الكفر وكفروا بعد اسلامهم وهموا بما لم ينالوا ...» 2)) آيهاي كه صنمه عايشه را له ميكند: «...فقد صغت قلوبكما ...» ********* وانگهي علت اين ركيك گويي هاي زشت و عمري شما به صحابي شريف و مومن پيامبر اكرم محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) يعني حضرت ابوطالب (عليه السلام) چيست؟ مگر شرف نداريد؟ براستي چرا به قتليه چنين توهين ميكنيد؟ چون به ابوبكر باج نداد؟ ************* جناب آرين از «بحث واستدلال» گفتي. ممكن است فقط يك نمونه از بحث و استدلال منطقي امام خود عمر بن خطاب را براي ما بيان فرماييد. ما خيلي خيلي خيلي علاقه مند هستيم به گوشهاي از استدلالات عمر آشنا شويم!! كجاست علم و استدلال و براهين علمي و منطق عمر؟؟؟ كجاست؟ عليا ولي الله عليا حجة الله عليا وصي رسول الله |
435 |
نام و نام خانوادگي: شهيد صديق -
تاريخ: 07 خرداد 90
محسن منتظر گفته اي شيعه يعني فهم دقيق و درست و کارشناسي اسلام و قبول مرجعيت و اجتهاد آکادميک در فهم اسلام. ما هم دقيقا با همين تعريف مخالفيم ما نميگذاريم شيعه بر اسلام كار كارشناسي كند چون اجتهاد آكادميك يعني عوض كردن دين اسلام و ساختن يك دين جديد به جاي آن به رهبري مرجعيت ضد خدايان .... |
436 |
نام و نام خانوادگي: محسن منتظر -
تاريخ: 08 خرداد 90
باز هم سلام خدمت هركس كه پيرو حق باشد اين بنده در كامنت 431 سعي كردم خلاصه همه عقايد شيعه و تشيع را كه در خاطر داشتم به صحنه عمومي آورده و در معرض ديد همه فارسي زبانان قرار دهم. به لطف و فضل الهي فكر نميكنم چيزي را از قلم انداخته باشم. در حدود چهل مورد از عقايد شيعه به طور خلاصه و فشرده و اشاره وار در آن كامنت آمده است. اگر چيزي از قلم افتاده باشد از خداي بزرگ و ائمه اطهار و خوانندگان بزرگوار پوزش ميخواهم و نيازمند تذكر هستم. فقط با نوشتن اين كامنت خواستم به عرض همگان برسانم كه منطق كور اهل سنت را ملاحظه كنيد كه در كامنت 432 آقاي آرين تنها بجاي اينكه به من تذكر دهند كه از اين حدود چهل مورد عقايد شما شيعيان مورد به مورد، كدام يک درست و كدام نادرست است، در ابتدا با دادن يك كلمه فحش خرافاتي خيال خود را راحت كرده و ذره اي در مقام پاسخ بر نيامده است. تعصب كور و خود را به كوچه عمرچپ! زدن و انحراف از بحث اصلي، كار هميشگي اين پيروان متعصب در طول تاريخ است و شگفت اين است كه در پايان گفتار خود و پس از كلي فحاشي، مرا از شرم در پيشگاه پيامبر هم مي ترساند!! واقعاً كه اين همه پررويي و بي حيايي را بايد چندش آور خواند! امثال اينان آنقدر پررو و در عين حال نادان اند كه نمي فهمند سوره تحريم در طعن و لعن زنان پيامبر و همچنين همسران نوح و لوط بوده و دادن نسبت حماقت و بيشعوري به کساني که همسران پيامبران را خبيث و خائن ميدانند، خود، علامت ناداني و قرآن نخواني و قرآن نفهمي بوده و در واقع دادن اين نسبت به شيعه، نعوذ بالله به خداي حكيم بازگشت ميکند!! سنگ شدن دل (که از بدترين نوع خباثت باطن است) و توبه نکردن (که آن هم از خبث باطن است)، و پشتيباني و دست به يکي کردن آن دو زن خبيث عليه پيامبر (که از بدترين نوع خبث باطن است)، و تهديد به طلاق آندو خبيث از جانب خداي متعال (که اين هم از نشانه هاي خبث باطن است)، و مسلمان و مومن ندانستن آنان، و نداشتن صفات زنان مومنه و درستکار، و خيانت زنان نوح و لوط به همسران پيامبرشان ( البته منظور خيانت جنسي نيست و بلکه منظور از خيانت در آن آيات، بيرون رفتن از راه هدايت و بندگي است) به صراحت در آيات سوره تحريم آمده است. اگر اين صفات که خداوند در طعن و لعن زنان پيامبر آورده است علامات کافي و کامل و دليل خباثت آن زنان نيست؛ اگر جواز خوردن شير از پستان زن نامحرم تا مرز سير شدن!!! و فتوي به محرميت آن مرد به آن زن (کتاب صحيح بخاري فتاوي حضرت عايشه! را بخوانيد) و بپاکردن جنگ جمل و ريخته شدن خون مومنين و ايستادن در برابر خليفه الله الاعظم و داشتن دهها و صدها مطاعن (در سه جلد کتاب عايشه در اسلام مرحوم علامه سيد مرتضي عسکري) خباثت به حساب نيايد و مستوجب لعن نباشد، پس ديگر خباثت چه مفهومي دارد و به چه معناست؟!! بيچاره آن کسي که در تعصب کور و ناداني حتي حاضر به قرائت و فهم مستقيم آيات قرآن هم نيست. حال همه قضاوت کنند که جاهل و نادان در اين ميانه چه کسي است. |
437 |
نام و نام خانوادگي: محسن منتظر -
تاريخ: 08 خرداد 90
سلام بر همه اهل حق جناب آقاي شهيد صديق محترم خوشحالم كه دارد بحث كارشناسي!! ميشود و شما هم به ظاهر سخن كارشناسي داريد!! خيلي خوب ميشود كه رو در رو بنشينيم و بحث كارشناسي كنيم و به اصطلاح اجتهاد كنيم! من نميدانم شما با چه منطقي! حرف ميزنيد!! خودتان را فريب ميدهيد يا ما را! و يا سخن غيركارشناسانه!! ميگوييد. عزيزم سخن غير كارشناسي و غير اجتهادي دقيقاً! به معني پرت و پلا گفتن و آنارشيسم فکري و هرج و مرج ديني است! اين سايت که ميز گفتگو را باز کرده است غالب بحث هاي آن بحث کارشناسي است. شما گفته ايد که ما نميگذاريم دين اسلام عوض شود! جانا سخن از زبان ما ميگويي! اين همه مطلب که اين بنده در کامنت 431 نوشته ام همه و همه دعوا بر سر اين است که اسلام عوض نشود و بدعت به جاي سنت ننشيند و دين خدا تحريف نگردد! من در آن کامنت بارها و بارها طعن و لعن خود را نثار بدعت گذاران و تحريف کنندگان و جاعلين و وضّاعين حديث نموده ام که تکرار آنها ديگر لازم نيست. اما حال که بحث جدي و کارشناسانه! و دقيق و فني! شده است و جاي پرت و پلا گفتن نيست، فقط بمن بفرماييد، من که بيش از چهل مشخصه از شيعه را گفته ام، آيا شما فقط با همان بند دوم مخالفيد و بقيه را مي پذيريد يا خير! يا اينکه در تک تک آنها شک و شبهه داريد. فعلاً علي الحساب همان بند دوم را پاسخ ميدهم. عزيزم ميخواهي بي منطق باشي و با تعصب حرف بزني باتو کاري نداريم و اگر قرار است منطق و استدلال حاکم باشد لاجرم ديگر بحث کار شناسي! خواهد بود وگرنه پرت و پلا گفتن و بي منطق حرف زدن و فحش دادن و گوي و ميدان بحث را به جنگ و جدل فيزيکي تبديل نمودن گرهي از کار نخواهد گشود. عزيزم با تو و کساني که منظور ما را از اجتهاد آکادميک و کارشناسي دقيق متوجه نشده اند، صريح بگويم! منظور از کارشناسي و اجتهاد آکادميک، تغيير دين و عوض کردن دين و بدعت نيست.بلکه درست بر عکس است! کارشناسي و اجتهاد آکادميک به معني اين است که مبناي بحث و گفتگو و رسيدن به نتيجه، نرفتن به راههاي غيرمنطقي و غير استدلالي است. آري برادر عزيزم آقاي شهيد صديق! شما و همفکران شما به بيراهه ميرويد و با فرض حسن نيت، سخن ما را درست نفهميده ايد. امروز چهار منطق براي بحث و کنکاش در مسائل علمي وجود دارد و اجتهاد به معني تلاش و کوشش براي رسيدن به حقايق علمي و ديني از راه درست و منطقي و استدلالي است. منطق صوري، منطق رياضي، منطق فازي و منطق قرآن و سنت که براي اين آخري به علوم مختلف قرآني و ادبيات عرب و علم رجال و درايه و مانند آن بايد دست يازيد. من واقعاً نميدانم و نمي فهمم که بدون آشنايي حداقل به علم ادبيات عرب و علوم رجال و درايه و مانند آن، چگونه ميتوان اسلام را شناخت و شما نيز چگونه اسلام را مي شناسيد! مگر بدون شناختن وضاعين حديث و بدعت گذاران، که بر عهده دو علم رجال و درايه است چگونه شما سره از ناسره را ميخواهيد تشخيص بدهيد؟ بحث کارشناسي و اجتهاد در دين استفاده از همين علومي است که نام بردم و اگر کسي راه ديگري براي شناخت حقايق دين دارد لطفاً ما را هم ارشاد بفرماييد. اصلا علم منطق براي اين وضع و تدوين شد که از پرت و پلا گويي و آسمان ريسمان بافتن پرت و پلا گويان و مغالطه گران و آنان که راه اجتهاد و کارشناسي را قبول ندارند! جلوگيري شده و استدلال و منطق بجاي تعصب و سفسطه و پرت و پلاگويي بنشيند. سخن آخر در يک کلام اينکه، نفي منطق و استدلال وکارشناسي و اجتهاد صحيح و آکادميک در دين، دقيقاً به معني آنارشيسم فکري و هرج و مرج ديني و در واقع يک نوع بيديني است! |
438 |
نام و نام خانوادگي: امين آغا -
تاريخ: 08 خرداد 90
به نام خدا جناب شهيد صديق جنابعالي از اين به بعد به جاي قورمه سبزي،ماكاروني،كوبيده،نوشابه ، همبر،دلستر و...نان جو ونمك با آب بخور يا سنگ به شكمت ببند. از اين پس به جاي اتوبوس وسواري با شتر و خر مسافرت كن برو خارج ،برو دانشگاه ، برو عروسي ...زيرا اينا سنت پيامبر بودن ودستكاري آنها بدعت در دين است وحرام ! ضمنا اگه ساعت، گوشي همراه ، خودكار ، عينك آفتابي ،كارت شناسايي و... داري هر چه سريع تر دور بريز چون پيامبر از اينا نداشت و اگر اين كارو نكردي نامردي ؛ راستي اگه خونتون چند طبقه است يا گاز دارين يا آيفون يا يخچال يا... همه را بزن داغون كن كه اينا همشون عامل گمراهي از سنت پيامبر شما هستند اگه اين كارو نكردي نه به خدات نه به دينت و نه به سنت پيامبرت وفادار نيستي؛ ياحق |
439 |
نام و نام خانوادگي: شهيد صديق -
تاريخ: 09 خرداد 90
اشتباه فهميدي ...اميدوار نباش " عوض كردن دين اسلام به مفهوم مكاني و منطقه اي آن ميباشد نه اينكه اسلام در واقع قابل عوض شدن باشد." به نظرم اين وبلاگ دو سه نفري بيشتر نيستند كه هم مطلب ميگذارند هم با اسامي مختلف نظر مينويسند !!! |
440 |
نام و نام خانوادگي: امين آغا -
تاريخ: 09 خرداد 90
به نام خدا جناب شهيد صديق بنده امين آغام و كس ديگري نيستم . واگه به نظر شما سودي براتون داره شما با اسامي مختلف نظر بنويس . بلا شك شما در مسائل ديني هم مثل نظر بالايي همينجوري رو هوا نظر ميدين . گفتي: " عوض كردن دين اسلام به مفهوم مكاني و منطقه اي آن ميباشد نه اينكه اسلام در واقع قابل عوض شدن باشد." برا ما بگو ببينيم كدوم قانون اسلام عوض شده؟ ازدواج موقت ؟ ماليات؟ وضو؟ نماز؟ معناي واقعي آيات قرآن؟ دشمني با يهود؟ برادري در اسلام ؟ محبت اهل بيت ؟ دشمني با دشمن زهرا(س) ؟ طعام حلال ؟ اعتقاد به معصوميت پيامبر ؟ ... ... ... صديق جان اينها اسلام واقعي اند. بگو ببينيم اينا را شما عوض كردين يا ما ؟ معطل نكن بگو؟ |
441 |
نام و نام خانوادگي: مجتبي فتوحي -
تاريخ: 12 خرداد 90
اسناد شهادت حضرت زهرا .س. اسکن از کتب اهل سنت (۱) ابن قتيبه ابومحمد عبدالله بن مسلم بن قتيبۀ دينوري (معروف به ابن قُتَيبَة) در گذشتهي سال 276 هجري، در کتاب خود بنام "الامامة والسياسة"جلد اول صفحهي 12، چاپ سوم، 2جلد در يک مجلّد، تحت عنوان"کيفَ کانَت بيعة علي أبي طالب کرَّمَ الله وجهه" (علي کرم الله وجهه چگونه بيعت کرد) با ذکر سند از عبدالله بن عبدالرحمن انصاري روايت کرده که گفت: "همانا روزي ابوبکر از عدهاي که از بيعت با او سرپيچي کرده و نزد علي عليه السلام جمع شده بودند، سراغ گرفت. پس عمر را به دنبال آنها -که در خانهي علي جمع شده بودند- فرستاد، پس آنها از خارج شدنِ از خانه خودداري نمودند، در اين هنگام عمر دستور داد که "هيزم حاضر کنيد" و خطاب به اهل خانه گفت: «قسم به آن کس که جان عمر در دست اوست بايد خارج شويد و الا خانه را با اهلش به آتش يکشم» شخصي به عمر گفت: اي ابا حفض، آيا ميداني در اين خانه فاطمه است؟! عمر گفت: اگر چه فاطمه در خانه باشد. جواب نظر:
|
442 |
نام و نام خانوادگي: مجتبي فتوحي -
تاريخ: 12 خرداد 90
اسناد شهادت حضرت زهرا .س. اسکن از کتب اهل سنت (۲) عمررضاکحاله عمر رضا کحاله از علماي معاصر اهل سنت، در کتاب خود بنام «اعلام النساء» چاپ پنجم بيروت سال 1404- قسمت حرف«فاء» فاطمة بنت محمد صلي الله عليه وآله با ذکر سند ميگويد: تا آنکه ابو بکر از عدهاي که از بيعت با او سر باز زده و تخلف کرده بودند و نزد علي بن ابي طالب عليه السلام جمع شده بودند- مانند عباس و زبير و سعد بن عبادة- سراغ گرفت، و آنها در خانهي فاطمه عليهاالسلام از بيعت با ابوبکر باز نشسته بودند. پس ابوبکر، عمر بن الخطاب را بسوي آنان فرستاد. عمر روانهي منزل فاطمه عليهاالسلام شده و فرياد کشيد و آنان را به خارج از خانه جهت بيعت فراخواند. آنان از بيرون آمدن خودداري کردند، در اين هنگام عمر هيزم طلبيده و گفت: قسم به آن کس که جان عمر در دست اوست يا از خانه خارج ميشويد و يا آنکه خانه را با اهلش به آتش ميکشم. شخصي به عمر گفت: اي ابا حفض (کنيهي عمر)، در اين خانه فاطمه عليها السلام است! عمر گفت: اگر چه فاطمه در اين خانه باشد، آن را به آتش ميکشم! |
443 |
نام و نام خانوادگي: مجتبي فتوحي -
تاريخ: 12 خرداد 90
اسناد شهادت حضرت زهرا .س. اسکن از کتب اهل سنت (۳) عبدالفتاح عبدالمقصود عبدالفتاح عبدالمقصود از علماي و دانشمندان معاصر اهل سنت درکتاب :السقيفه و الخلافه چاپ قاهره ص14 مي گويد: عمربن الخطاب به منزل علي آمده درحالي که درمنزل طلحه و زبير و عده اي از بزرگان مهاجرين جمع بودند و گفت : بخدا قسم يا براي بيعت (با ابوبکر) از خانه خاج مي شويد و يا آنکه خانه را بر شما آتش مي کشم؟ همچنين نقل شده که : ابو بکر ،عمر را با عده اي بسوي خانه علي فرستاد ، عمر با اصحابش با آتش بطرف خانه آنها حرکت کرده تا آنجا را به آتش بکشيند چرا که آنان از بيعت با ابابکر خود داري کرده بودند دراين ميان شخصي به عمر گفتآيا ميداني در اين خانه فاطمه است؟ لکن عمر گفت: اگر چه فاطمه در خانه باشد . |
444 |
نام و نام خانوادگي: مجتبي فتوحي -
تاريخ: 12 خرداد 90
اسناد شهادت حضرت زهرا .س. اسکن از کتب اهل سنت(۶) صفدي صلاح الدين خليل بن صفدي(درگذشته سال764هجري) درکتاب خود الوافي بالوفيات چاپ بيروت 1401 هجري ج 6 ص 17 ش2444 مي گويد: نظام معتزلي معتقد است که: «بدون شک عمر چنان فاطمه عليهاالسلام را زد که محسن از او سقط شد» |
445 |
نام و نام خانوادگي: مجتبي فتوحي -
تاريخ: 12 خرداد 90
اسناد شهادت حضرت زهرا .س. اسکن از کتب اهل سنت(۷) ابن قتيبه ابن قتيبه درکتاب خود الامه السياسه ج1 ص18 تحت عنوان گزارش سقيفه مي نويسد : (( ... سپس ابابکر دوسال وچند ماه حکومت کرد که مريض شده ودرهمان مريض شده ودر همان مرضي که مرد گفت : همانا درد شديد برمن غلبه کرده است . . . اي کاش خانه علي را بحال خود وا مي گذاشتم اگرچه بامن اعلان جنگ مي کردند . . .)) |
446 |
نام و نام خانوادگي: م-ک -
تاريخ: 23 خرداد 90
چرابه جاي اين محادله هابه اصل اسلام توجه نمي کنيد؟حالا 1400سال قبل يکي يکي ديگه راکشته يانکشته .اين بحث درتعالي روحي ما چه تاثيري داره؟ خداازماچي مي خواد؟!! |
447 |
نام و نام خانوادگي: من حيدري ام سر به سرم نگذاريد -
تاريخ: 11 تير 90
حديثي زيبا از حضرت زهرا(س)پيرامون امام زمان(عج). قالَتْ فاطِمَةُ الزَّهْراء - سلام الله عليها - : أمّا وَاللّهِ، لَوْ تَرَكُوا الْحَقَّ عَلي أهْلِهِ وَ اتَّبَعُوا عِتْرَةَ نَبيّه، لَمّا اخْتَلَفَ فِي اللّهِ اثْنانِ، وَ لَوَرِثَها سَلَفٌ عَنْ سَلَف، وَ خَلْفٌ بَعْدَ خَلَف، حَتّي يَقُومَ قائِمُنا، التّاسِعُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ - عليه السلام - . «بحارالأنوار، ج 36، ص 352، ح 224» حضرت فاطمه زهرا - سلام الله عليها - فرمود: به خدا سوگند، اگر حقّ ـ يعني خلافت و امامت ـ را به اهلش سپرده بودند; و از عترت و اهل بيت پيامبر صلوات اللّه عليهم پيروي و متابعت كرده بودند حتّي دو نفر هم با يكديگر درباره خدا ـ و دين ـ اختلاف نمي كردند. و مقام خلافت و امامت توسط افراد شايسته يكي پس از ديگري منتقل مي گرديد و در نهايت تحويل قائم آل محمّد ( عجّل اللّه فرجه الشّريف، و صلوات اللّه عليهم اجمعين) مي گرديد كه او نهمين فرزند از حسين - عليه السلام - مي باشد. حقيقتي شگفت درباره دو فاصله اِنَّ الصَّفا وَ المَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللّهِ ...(بقره/158) در حجّ، هفت بار و هر بار 378 متر، ميان صفا و مروه، سعي ميکني و سعي يعني به هروله رفتن براي کشف تجربهاي هاجروار در دستيابي به آب حقيقت. در کربلا نيز، ارباب، در يک سوي آرميده و درست در 378 متر آن سويتر، عباس! و اين يعني چه؟!نماز عشق را در فاصله رکن و مقام ميخواني و آنگاه آهنگ سعي ميکني، ميان صفا و مروه، به ياد هروله هاجر کربلا، زينب – درود خدا بر او - از علقمه تا گودال قتلگاه.دوباره به رکن، مقام، صفا، مروه، مشعر، عرفات و ميقات بينديش تا حقيقت نهفته در اين کلمات را دريابي. و مگر نه اين است که در هميشهترين کتاب، صفا و مروه را "شعار "خوانده است، و هر شعار يعني نماد و اشارتي به سوي يک حقيقت. "رکن" حسين است و "مقام" عباس. آرامگاه عباس "صفا"ست و آرامگه حسين "مروه". شعائر حج را دانستي، حقايقش را نيز بدان. تو آنگاه حَجات مقبول افتد در طواف، که سعي صفا و مروه کني در حقيقت، که زيارت بين رکن و مقام است و مگر نشنيدهاي که گفتهاند حجّت زمان آنگاه که بيايد در بين رکن و مقام تکيه بر کعبه نهد و قيام بيآغازد مابين رکن و مقام. آري! مقام عباس است و از آنجا که بگذري بايد در عرفات به عرفان خويش پردازي، عرفه را پشت سر نهي تا شايسته قرباني کردن جان به جانان شوي آنگاه خود را از احرام درآور.”تو که شيعه ولايتي، بدان که زيارت عباس و عشق به عباس اگر نداشته باشي شيعهگري نداني که در حجّ شيعه، رکن و مقام جايگاه خاص دارد و چنين است سعي صفا و مروه که اگر سعي صفا و مروه نکني به مشعر نرسي و چون به مشعر نرسيدي در عرفات درنيايي و چون در عرفات نيايي، به معرفت نرسي." آري حسين "ثار الله" است و عباس، ثار الولايه". عباس، آينه حسين است و حسين، آينه خدا و عباس، خدا را در حسين ديد. و تو اگر طالب حقي، خدا را در اين دو آينه بنگر. با تشكر از سرباز گمنام امام زمان (عج) |
448 |
نام و نام خانوادگي: تنها -
تاريخ: 15 تير 90
باسمه تعالي سلام عليكم در مورد پاسخهايتان گزينه چهارم از شهرستاني اورديد مطلبي رو در حاليكه يكي از سني ها بر اين باور بود كه : جناب شهرستاني بعد از معرفي عبدالله بن يسار و توشيح درباره ي دروغگو بودن اين داستان را از ايشان نقل ميكند و مي گويد اين از بزرگترين دروغ هاي اوست حالا شما آمده ايد ميگيد كه شهرستاني اين رو قبول داشت . ميشه كامل توضيح بديد ممنون ميشم . جواب نظر: با سلام دوست گرامي معتزله يكي از مذاهب رايج اهل سنت در قرون اوليه بود ، و نظام نيز يكي از روساي آنها . اگر چه اشاعره به خاطر نقل اين مطالب او را توبيخ كرده و اين مطالب را دروغ دانستهاند ؛ اما مدرك تنها اين مدرك نيست ؛ و اين مدرك تنها به عنوان يك مويد براي اصل ماجرا به شمار ميرود ؛ و الا روايت صحيح السند تاريخ طبري و الاموال اقرار صريح ابوبكر به هجوم را ثابت ميكند . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
449 |
نام و نام خانوادگي: جهانگيري -
تاريخ: 31 تير 90
شما غير از تحريف روايات واحاديث كاري ديگه ازتون برنمياد .هدف حضرت عمر (رض)بيرون اوردن كساني بوده كه قصد اختلاف بين ياران حضرت رسول را داشتند نه توهين به حضرت فاطمه(س)در شرايطي كه حضرت علي شير خدا در ان خانه حضور داشتند هيچ واكنشي نشون ندادند حالا شما بعد هزار وچهارصد سال غيرتي شدين .شمايي كه شيعه هستيد نه مسلمان.روز قيامت چه جوابي داريد |
450 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 31 تير 90
با سلام جناب جهانگير خان خوب الحمد الله اگر بتوانيم جواب خوبي دارم . شما چي . حتماً خيالتون راحته كه 100% با اون اولي و دومي محشور ميشي ؟؟ خدا كنه كه من با اولي و دومي محشور نشم ان شاءالله لبيك يا علي |
451 |
نام و نام خانوادگي: سيد محمد حسيني -
تاريخ: 01 مرداد 90
جواب نظر جناب---------------------------جهانگيري---------------------------- استغفرالله ربي واتوب اليه!!!!!!! يعني شما ميگوييد صحابه پيغمبر قصد چنين کاري را داشته اند؟اختلاف افکني؟مگر ميشود؟ شما به مقام صحابه توهين کرده ايد!!! پس رافضي هستيد و از دين خارجيد و مشرک و کافر و در نتيجه محدور الدم و جان و مال شما حلال است!!! (برادر عزيز البته اين نظر واقعي ما راجع به شما نيست،اما اين کلام شما اعتقادات شمارا زير سوال ميبرد) يا حق |
452 |
نام و نام خانوادگي: محسن منتظر -
تاريخ: 28 مرداد 90
پيش از اين گفته ام و بار دگر ميگويم. همه دنيا بدانند که شيعه مذهبي در برابر اهل سنت نيست. اصلا شيعه مذهب به معني شاخه اي از دين و انشعاب از دين نيست! بلکه شيعه همان دين خدا از زبان پيامبر بزرگوار اسلام است. شيعه چيزي جز همان سنت حقيقي پيامبر و فهم دقيق و کارشناسانه و درست اسلام و آن هم از زبان پيامبر عظيم الشأن اسلام (ص) نيست! مگر پيامبر اسلام نفرمودند" الحق مع علي و علي مع الحق" ؟ مگر حضرت مولا اميرالمومنين از همان روز نخست در "يوم الدار" به جانشيني و وصايت پيامبر تعيين نشد و در روز غدير براي هميشه و در حضور دست کم 90 هزار نفر و آنهم با ارسال آيه تبليغ از جانب خداوند حکيم تکليف وصايت و خلافت بدست پيامبر اسلام و آن هم از جانب خدا و وحي بر پيامبر روشن نگرديد؟ هزار وچهار صد سال است که شيعه فرياد ميزند اي مسلمانان ما چيزي از خود در نمي آوريم. ما دقيقاً همان چيزي را ميگوييم و ميخواهيم و تبليغ ميکنيم که خدا و قرآن و پيامبر (ص) گفته اند. مگر بيش از 140 آيه در شأن حضرت مولا نازل نشده است که همه آنها در کتاب "غايه المرام" مرحوم سيد هاشم بحراني آمده است؟ مگر کتاب "الفين" علامه حلي 1000 دليل در اثبات امامت و خلافت و ولايت حضرت مولا نياورده و 1000 پاسخ هم به شبهات نداده است؟ مگر کتب خود اهل سنت مشحون از فضائل و مناقب و حتي اثبات امامت و ولايت حضرت مولا نيست؟ مگر کتاب "ينابيع الموده" ملا حنفي قندوزي که مشحون از فضائل اهل بيت است را خود اهل سنت ننوشته اند؟ مگر 8 جلد کتاب "امام علي" نوشته دکتر عبدالفتاح عبدالمقصود را که از علماي معاصر و زنده اهل سنت است را ما نوشته ايم؟ (ايشان ظاهراً هم اکنون سني بيش از صد سال دارند و زنده هم هستند). اگر حتي فقط يک آيه در شأن خلفاي غاصب آمده است آنرا بياورند (آيه غار هم در طعن ابوبکر است و نه در شأن او. زيرا خداوند در اين آيه ضمير هاء را در واژه سکينته به طور مفرد بکار برده و نزول سکينه الهي در غار قطعاً شامل ابوبکر نميشود). مگر حضرت فاطمه (س) که داراي مقام عصمت است و شيعه و سني نيز بر اين باورند، به دست خلفاي غاصب و در زمان حکومت آن ستمکاران و با سياست آنان شهيد نشدند؟ مگر حضرت فاطمه آنان را نفرين نفرمودند؟ متأسفانه تخم کينه و تعصب در دل اهل سنت تا روز حشر ادامه دارد و از پذيرش حق ابا مي کنند. اگر صدها و هزاران دليل هم بياوريم که آورده ايم، باز هم توي گوش اينها فرو نميرود. آيا براي حقانيت تشيع که همان فهم درست اسلام است، به تنهايي خود حادثه غدير که حدود 190 نفر از صحابه از شيعه و سني آن را نقل کرده اند کافي نيست؟ تشيع چيزي جز کلام خدا و سنت تحريف نشده ي پيامبر را نمي خواهد ونمي گويد و هرگز هم جز اين را نگفته است و نخواهد گفت. |
453 |
نام و نام خانوادگي: مهدي55 -
تاريخ: 15 شهريور 90
قطعي و از محکمات است شهادت فاطمه زهرا به دست عمر بن خطاب به دستور ابوبکر.........اين را نميشود کتمان کرد.......وقتي آيه ايي به شفافيت وضو و متعه در قرآن که جلوي چشم همه مردم هست اهل سنت به آنصورت بخاطر احترام به عثمان وعمر ناديده ميگيرند شهادت فاطمه که برايشان کتمانش سهل واسانتر است........ديده بينا ميخواهد حقايق تاريخ را از همديگر تميز دهد...... |
454 |
نام و نام خانوادگي: پيرو حق -
تاريخ: 17 شهريور 90
با سلام اخيرا سفري به حج داشتم و در مدينه با يکي از آقايان وهابي آشنا شدم بحثي در مورد معاويه ميان ما شروع شد و ايشان بجاي آنکه به اشکالات من در مورد معاويه پاسخ دهد با زرنگي تمام بحث را به موضوعات ديگري مثل تحريف قرآن و امثال آن کشاند. من به ايشان گفتم که شيعيان عقيده به تحريف قرآن ندارند. اگر برخي علماي شيعه معتقد به تحريف بوده اند اين را نميشود به کل شيعه نسبت داد. چنانکه روايات کتب اهل سنت که دال بر تحريف قرآن است کم نيستند ولي ما با وجود کثرت اين روايات سني ها را معتقد به تحريف نميدانيم. مگر نه اين است که فرنهاست مفسرين شيعه همين قرآن را تفسير ميکنند و آن را ميخوانند و به ديگران مي آموزند. به هر حال ايشان به جاي اينکه به اين همه دلايل عيني مبني بر عدم اعتقاد شيعيان به تحريف توجه کند ايميلي براي من ارسال کرده که در آن روايات دال بر تحريف و عده اي از علماي معتقد به تحريف را در آن ذکر نموده است. لطفا منبعي اينترنتي به زبان عربي معرفي بفرماييد که روايات کتب اهل سنت و نيز برخي علمايشان که قايل به تحريف بوده اند در آن بطور مستند ذکر شده باشد تا من به اين آقا ارايه کنم. هرچند بسيار بعيد ميدانم که گوش شنوا داشته باشد چون به فرموده قرآن: و تعيها اذن واعية. ولي بهر جهت خود را موظف به دفاع از معتقدات خويش ميدانم.با سپاس موفق باشيد |
455 |
نام و نام خانوادگي: ع آزاد -
تاريخ: 17 شهريور 90
من شيعه هستم ولي گيج شده ام خواهش ميکنم درمورد حضور يا عدم حضور مولا علي درخانه وعلت عدم واکنش وي درمقابل رفتار عمر توضيح دهيد |
456 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 19 شهريور 90
با سلام جناب ع ازاد يك نظريه كه من انرا مي پسندم اين است كه منافقين سه مرتبه به در خانه حضرت فاطمه سلام الله عليها رفتند , در دو مورد اول حضرت علي عليه السلام به در خانه رفت و جواب دندان شكني به انها داد اما در مورد سوم كه منافقين به در خانه حضرت فاطمه سلام الله عليها امدند و قصد اتش زدن خانه را داشتند ايشان به پشت در رفتند تا از امام خودشان حضرت علي عليه السلام دفاع كند ((( كه وظيفه هر مومن است كه از جان امام و ولي زمان خويش دفاع كند كه اين وظيفه و تکليف الهي در دفاع از ولي زمان ميباشد ) خود دفاع كند و شايد اين نامردها با ديدن ايشان به رگ نداشته غيرتشان بر بخورد و خجالت بكشند . براي مثل دفاع جانانه حضرت علي عليه السلام از حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم در غزوه احد ميباشد در صورتي كه همين بيغرتها معركه را ترك كرده بودند و ديگران را تشويق به ترك معركه ميكردند . البته در همين سايت مقاله زير امده است كه ميتوانيد انرا مطالعه فرمايد . چرا با وجود حضرت علي(ع)، فاطمه زهرا (س) پشت در رفت؟ http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=5961 لبيك يا علي |
457 |
نام و نام خانوادگي: پيرو حق -
تاريخ: 19 شهريور 90
سلام من منتظر معرفي منبع بودم پس چه شد؟! |
458 |
نام و نام خانوادگي: محسن منتظر -
تاريخ: 21 شهريور 90
برادر عزيزم جناب آقاي پيرو حق. درپاسخ شما بايد عرض کنم که اثبات اعتقاد به تحريف قرآن از ديدگاه اهل سنت کار سختي نيست. اين موضوع کاملاً مستند بوده و دلائل ما به شرح زير است: 1- اعتقاد اهل سنت به اينکه اکثر آيات قرآن حذف شده است: ابن مردويه از عمر ابن خطاب نقل کرده که پيامبر گفت: " قرآن يک ميليون و بيست و هفت هزار حرف است. هرکس آنرا با صبر و تحمل بخواند خدا به هر حرفي يک حورالعين به او خواهد داد." و اين در حالي است که قرآن سيصد هزار و اندي حرف است. 1- الدرالمنثور ج ۶ ص ۴۲۲ 2- مجمع الزوائد ج ۷ ص ۱۶۳ 3- کنز العمال ج ۱ ص ۵۱۷ و۵۴۱ 2- اعتقاد اهل سنت به اينکه اکثر آيات سوره احزاب حذف شده اند: از حذيفه چنين روايت شده که: "عمر از من پرسيد: سوره احزاب چند آيه دارد؟ گفتم۷۲ يا ۷۳ آيه. گفت: اگر همه آن موجود بود به اندازه سوره بقره مي شد و آيه رجم نيز در آن بوده است." و اين در حالي است که حاکم اين روايت را از جهت سند صحيح دانسته است. 1- کنز العمال ج ۲ ص ۴۸۰ 2- مسند احمد ج ۵ ص ۱۳۲ 3- مستدرک حاکم ج ۲ ص۴۱۵ و ج ۴ ص ۳۵۹ 4- سنن بيهقي ج ۸ ص ۲۱۱ 3- اعتقاد اهل سنت به اينکه آياتي از سوره توبه حذف شده اند: از حذيفه روايت شده:" آنچه از سوره برائت مي خوانيد يک چهارم آن است و شما آنرا سوره برائت مي ناميد در حالي که نام آن سوره عذاب بوده است." و سند اين روايت نيز صحيح است. 1- مستدرک حاکم ج ۲ ص ۳۳۰ 2- الدر المنثور ج ۱ ص ۱۰۵ 4- اعتقاد اهل سنت به سه سوره خيالي (( خلع )) و (( حفد )) و يک سوره ديگر که بي نام است: الف: طبق روايات متعددي که از اهل سنت وارد شده است اين دو سوره در بعضي قرآنها وجود داشته و عمر ابن خطاب پيش از رکوع آنها را مي خوانده است. ب: طبق روايت ابن ضريس در کتاب فضائل از حماد نقل شده که اين دو سوره جزء مصحف ابي ابن کعب بود. در همين کتاب دو سوره فوق را دو سوره موجود در مصحف ابن عباس به قرائت ابي و ابي موسي دانسته است. ج: همچنين محمد ابن نصر از ابن اسحاق روايت کرده که در مصحف ابي ابن کعب سوره هاي اخلاص و فلق و ناس و خلع و حفد و سوره ديگري هم وجودداشت. ( در انتها مي آيد) د: محمد ابن نصر نيز از عطاء ابن سائب روايت کرده که ابوعبد الرحمن دو سوره خلع و حفد را براي او خوانده است. ه: برخي نيز معتقد هستند که اين دو سوره در مصحف خود عمر که نزد دخترش حفصه نگهداري مي شده بوده است. متن سوره خيالي خلع: " بسم الله الرحمن الرحيم اللهم انا نستعينک و نستغفرک و نثني عليک و لا نکفرک و نخلع و نترک من يفجرک" متن سوره خيالي حفد: " بسم الله الرحمن الرحيم اللهم اياک نعبد و لک نصلي و نسجد و لک نسعي و نحفد و نخشي عذابک و الجد و نرجوا رحمتک ان عذابک بالکافرين ملحق" و: متن سوره اي که ابن اسحاق ادعا کرده در مصحف ابي ابن کعب بوده است: " بسم الله الرحمن الرحيم اللهم لا تنزع ما تعطي و لا ينفع ذالجد منک الجد سبحانک و غفرانک و حنانيک اله الحق" 1- کتاب کنز العمال ج ۸ ص ۷۴ و ۷۵ و ۷۸ 2- النهايه ج ۴ ص ۲۳۸ 3- تاريخ مدينه ج ۳ ص ۱۰۰۹ 4- کتاب الام ج ۷ ص ۱۴۷ 5- المجموع تاليف نووي ج ۳ ص ۴۹۳ 5- اعتقاد اهل سنت بر اينکه سوره هاي فلق و ناس زيادي هستند: در روايات اهل سنت به مواردي برمي خوريم که اين دو سوره را تنها دو تعويذ و دعا براي جلوگيري از چشم زخم و آسيب ديگران به افراد مي دانند. احمد حنبل از زر چنين روايت مي کند: " به ابي ابن کعب گفتم برادرت ابن مسعود معوذتين را از قرآن حذف مي کند و او انکار نکرد." به سفيان راوي حديث گفتند: " منظور او از برادر ابن مسعود است؟ گفت: آري. اين دو سوره در مصحف ابن مسعود نبود. زيرا او هيچ گاه نشنيد که رسول خدا اين دو سوره را در نماز بخواند. ... همچنين احمد حنبل روايت کرده که ابن مسعود معوذتين را از صحيفه ها جمع مي کرد و مي گفت: "ايندو از کتاب خدا نيستند." 1- مسند احمد ج ۵ ص ۱۳۰ 2- تاريخ المدينه المنوره ج ۳ ص ۱۱۰۱ 3- مجمع الزوائد ج ۷ ص ۱۴۹ 6- اعتقاد اهل سنت به خوردن آيه اي توسط بزغاله و نابودي آن: از مطالب عجيبي که در روايات اهل سنت آمده است آن است که آيه اي از قرآن که درباره محرم شدن بزرگسالان با شيرخوردن نازل شده بود از قرآن حذف شده است و دليل حذف آن را اينگونه بيان کرده اند که عايشه آن آيه را روي کاغذ نوشته بود و زير بالش خود نهاده بود که بزغاله اي آن را خورد و از بين برد !!! گويا قرآن نازل شده تنها نزد وي بوده است و ساير نويسندگان وحي از آن بي خبر بودند!!! از عايشه چنين نقل شده است: " آيه اي از قرآن نازل شد که ۱۰ بار شير خوردن را موجب محرم شدن مي دانست و سپس آيه اي نازل شد که پنج بار را نيز کافي مي دانست و اولي را نسخ نمود و تا زمان رسول خدا جزء قرآن بود و به عنوان قرآن خوانده مي شد." 1- صحيح مسلم ج ۴ ص ۱۶۷ 2- سنن دارمي ج ۲ ص ۱۵۷ و باز از عايشه چنين نقل شده: "آيه رجم و آيه شير خوردن شخص بزرگسال نازل شد و من آن را در کاغذي نوشتم و زير تخت گذاشتم. هنگام وفات رسول خدا سرگرم بوديم که بزغاله اي آمد و آنرا خورد." 1- سنن ابن ماجه ج ۱ ص ۶۲۵ لازم به ذکر است که برخي از فقهاي سني همچون شافعي به استناد اين روايات فتوا داده اند که: "پنج بار شير خوردن موجب محرميت مي شود و از گروهي مانند سفيان ثوري و مالک ابن انس و عبد الله ابن مبارک و . . نقل شده است که شير خوردن موجب محرميت مي شود حتي اگر کم باشد به شرط آنکه شير داخل بدن شود." 1- سنن ترمذي ج ۲ ص ۳۰۹ همچنين عايشه براي محرم شدن با مردان کسي را نزد خواهرانش مي فرستاد تا به او شير دهند که با اعتراض ام سلمه و زنان پيامبر روبه رو مي شد. 7- اعتقاد اهل سنت به حذف آيه (( ان جاهدوا کما جاهدتم اول مره )) از قرآن: از مسند عمر از مسوربن مخرمه روايت شده که عمر بن خطاب به عبدالرحمن بن عوف گفت: " آيا قبلا آيه اي به اين صورت نبود؟ ان جاهدوا کما جاهدتم اول مره؟ ما که آنرا پيدا نکرديم." و عبدالرحمن پاسخ داد: " از قرآن حذف شده است." 1-کنزالعمال ج۲ ص ۵۶۷ 8- اعتقاد اهل سنت به حذف آيات (( ان انتفائکم . . )) و آيه (( الولد للفراش . . )) از قرآن: عدي بن عدي بن عميره بن فروه از پدرش از جدش روايت مي کند که عمر از ابي ابن کعب پرسيد: " آيا اين آيه از قرآن نبود: " ان انتفائکم من آبائکم کفر بکم؟" پاسخ داد: آري. پرسيد: آيا اين آيه از قرآن نبود: " الولد للفراش و للعاهر الحجر" که با مقداري از آيات از بين رفته است؟ جواب داد: بله. 1-کنزالعمال ج ۶ ص ۲۰۸ 9- اعتقاد اهل سنت به حذف آيات (( رجم و يک آيه ديگر )) از قرآن: بخاري در کتاب خود ضمن حديثي از ابن عباس روايت کرده است که عمر پس از آخرين حج خود و بازگشت به مدينه به منبر رفت و گفت: " . . من مي ترسم زماني بگذرد و طول زمان باعث شود عده اي بگويند به خدا قسم ما آيه رجم را در کتاب خدا نديديم و گمراه شوند و به حکم خدا عمل نکنند در حالي که رجم در کتاب خدا حق زنان و مردان متاهلي است که زنا کنند و بينه بر آن قائم شود يا خود اعتراف کنند يا زن از زنا حامله شود. يکي ديگر از آياتي که در قرآن ما آنرا مي خوانديم اين آيه است." و سپس خواند: " لا ترغبوا عن آبائکم فانه کفر بکم ان ترغبوا عن آبائکم او ان کفرا بکم ان ترغبوا عن آبائکم" و نيز آورده که در اين روايت عمر گفته است: " اگر نمي گفتند که عمر به کتاب خدا اضافه کرده آيه رجم را با دست خودم مي نوشتم." 1- صحيح بخاري ج ۸ ص ۲۵ و ج ۸ ص ۱۱۳ اين مطلب را محدثان ديگري همچون مسلم و ابن ماجه و ابوداوود نيز در کتب سنن خودآورده اند و ترمذي نيز پس از نقل آن بر صحت آن تاکيد کرده است. 2- صحيح مسلم ج ۵ ص ۱۱۶ 3- سنن ابن ماجه ج ۱ ص ۶۲۵ و ج ۲ ص ۸۳۵ 4- سنن داوود ج ۲ ص ۳۴۳ 5- سنن ترمذي ج ۲ ص ۴۴۲ 10- اعتقاد اهل سنت به حذف آيه (( جهاد در آخر الزمان )) از قرآن: از عبد الرحمن ابن عوف روايت شده که عمر درباره آيه " و جاهدوا في الله حق جهاده" از وي پرسيد: " آيا اين آيه را اين گونه نمي خوانديم؟ جاهدوا في الله حق جهاده في آخر الزمان کما جاهدتم في اوله؟" عبد الرحمن گفت: آري! اما اين آخر الزمان چه زماني است؟ عمر گفت: " زماني که بني اميه حاکمان و بني مغيره وزيران باشند." در روايات ديگري آمده است که عبد الرحمن در پاسخ عمر گفت: " اين آيه در ميان تعدادي از آيات قرآن حذف شد و از بين رفت." 1- الدر المنثور ج ۴ ص ۳۷۱ 2- کنز العمال ج ۲ ص ۵۶۷ 11- اعتقاد اهل سنت به حذف آيه (( الا بلغوا قومنا . . )): اهل سنت روايت کرده اند که آيه اي درباره شهداي بئر معونه (گروهي که براي تبليغ اسلام به نجد رفته بودند و بني لحيان آنها را به شهادت رساندند) نازل شد که چنين است: " الا بلغوا قومنا قد لقينا ربنا فرضي عنا و ارضانا" 1- صحيح بخاري ج ۳ ص ۲۰۴ و ۲۰۸ و ج ۴ ص ۳۵ و ج ۵ ص ۴۲ 2- صحيح مسلم ج ۲ص ۱۳۵ 3- مسند احمد ج ۳ ص ۱۰۹ و ۲۱۰ و ۲۵۵ و ۲۸۹ 4- سنن بيهقي ج ۲ ص۱۹۹ 12- اعتقاد اهل سنت به حذف آيات (( ذات الدين )) و (( وادي التراب )) از قرآن: از ابي ابن کعب روايت شده است که رسول خدا فرمود: " خداوند به من امر کرده براي تو قرآن بخوانم." و از جمله آياتي که خواندند اين دو آيه بود: " لو ان ابن آدم ..." ترجمه: (( اگر فرزند آدم ذره اي از مال داشته باشد باز دومي را مي خواهد و اگر دومي را بدست آورد سومي را مي خواهد و شکم او را چيزي جز خاک پر نخواهد کرد. )) و آيه ديگر اين بود: " ان الدين عند الله الحنيفيه غير اليهوديه و لا النصرانيه و من يعمل خيرا فلن يکفره" 1- مستدرک حاکم ج ۲ ص ۲۲۴ و ج ۷ ص ۱۴۰ 2-کنز العمال ج ۲ ص ۵۶۷ 13- اعتقاد اهل سنت به حذف تسبيحات اربعه از قرآن: ظاهر برخي از روايات اهل سنت آن است که تسبيحات اربعه جزء قرآن است. به عنوان نمونه از سمره روايت شده است که پيامبر فرمود: " چهار چيز از بهترين سخن هاست. و از قرآن مي باشد. از هر کدام که مي خواهي شروع کن." "سبحان الله و الحمد لله و لااله الا الله و الله اکبر" 1- مسند احمد ج ۵ ص ۱۱ و ج ۵ ص ۲۰ 2- سنن نسايي ج ۲ ص ۱۴۳ 14- اعتقاد اهل سنت به اينکه عبارات قرآن را مي توان تغيير داد: شايد زشت ترين نظريه اين باشد که کسي بگويد مي توان الفاظ قرآن را به دلخواه تغيير داد به شرط آنکه عذاب به مغفرت و مغفرت به عذاب تبديل نشود. در روايات اهل سنت آمده است که شخصي نزد عمر قرآن خواند. عمر به او پرخاش کرد. وي گفت: " من پيش پيامبر همين گونه خواندم و آن حضرت عکس العملي نشان ندادند." همگي نزد رسول خدا رفتند و آن حضرت قرآن آن شخص را تاييد کردند ولي عمر ناراحت شد. از اينرو پيامبر به عمر گفتند " عمر قرآن تمامش صحيح است. به شرط آنکه عذاب به مغفرت و و مغفرت به عذاب تبديل نشود." و همينطور روايت کرده اند که پيامبر گفته: " قرآن را بر هفت حرف بخوان. که تمامي آنها شافي و کافي است. به شرط آنکه رحمت به عذاب و عذاب به رحمت تبديل نشود. مانند اينکه بگويي: (تعال) يعني بيا و يا بگويي (اقبل) که همان معني را مي دهد و.." 1- مسند احمد ج ۴ ص ۳۰ و ج ۵ ص ۴۱ و ۵۱ و ص ۱۲۴ روايات اهل سنت در اين زمينه بسيار زياد است و از ديد خودشان غالبا موثق يا صحيح هستند. به عنوان نمونه رجوع کنيد به: 1- مجمع الزوائد ج ۷ ص ۱۵۰ 2- ديار بکر ج ۱ ص ۳۸۲ 3- اسد الغابه ج ۵ ص ۱۵۶ 4- الاتقان سيوطي ج ۱ ص ۱۶۸ 5-کنز العمال ج ۱ ص ۵۵۰ و ۶۱۹ و ج ۲ ص ۵۲ و ۶۰۳ اصالت قرآن و عدم اعتقاد به تحريف آن در بين شيعيان: 1- قرآن در ميان شيعيان فقط يکي است: زيرا شيعيان گروهي اندک نيستند که در يک روستاي دور افتاده زندگي کنند بلکه در اکثر کشورهاي اسلامي زندگي مي کنند و در بعضي کشورها اکثريت مسلمانان را تشکيل مي دهند. در ميان هزاران مسجد و حسينيه و حوزه علميه و کتابخانه و خانه هاي صدها ميليون شيعه تنها يک قرآن يافت مي شود و همين امر گواه آن است که شيعيان اعتقادي به تحريف قرآن ندارند. 2- قرآن ميزان سنجش معارف تشيع است: شيعيان به تبعيت از پيامبر و ائمه معصومين معتقدند قرآن به منزله ميزان و مقياس سنجش روايات و جدا کردن روايت صحيح از جعلي است. امام صادق(ع) از پيامبر اکرم نقل فرمودند: اي مردم هر خبري که از من به شما مي رسد و موافق کتاب خداست من گفته ام و آنچه به شما مي رسد و مخالف کتاب خداست من نگفته ام. شيعيان که معتقد به وجود چنين معياري هستند هرگز نمي توانند به تحريف قرآن اعتقاد داشته باشند. 3- قرآن دليل حقانيت مذهب تشيع است: زيرا بسياري از آيات آن بر خلافت علي و فرزندانش و شيعيانش دلالت دارد. و دليل اصالت تشيع است. 4- قرآن و اهل بيت دويار جدا نشدني در مکتب تشيع هستند: از اساسي ترين اعتقادات شيعيان لزوم تمسک به ثقلين است. که به صورت متواتر و از طريق فزيقين نقل شده است. و قرآن به اهل بيت دعوت مي کند و اهل بيت به قرآن. و در اعتقاد شيعيان ايندو تا روز قيامت از هم جدا نمي شوند. 5- تکريم قرآن توسط شيعيان: در فقه شيعيان و در اعتقاد آنان مس قرآن بدون طهارت و نيز اهانت به آن به هر شکل که باشد مانند قرار دادن آن در جاي نامناسب و دراز کردن پاها در برابر آن و . . جايز نيست. و اگر نجاستي با قرآن تماس پيدا کند بر ما واجب است که کتاب الهي را تطهير کنيم و ... 6- اهميت قرآن در تاليفات شيعيان: شيعيان با آنکه يک پنجم جمعيت مسلمانان را تشکيل مي دهند يک سوم کل کتابهايي را که پيرامون قرآن تاليف شده است به خود اختصاص داده اند و اين نشان دهنده اهميتي است که به کتاب الهي مي دهند. |
459 |
نام و نام خانوادگي: پيرو حق -
تاريخ: 22 شهريور 90
اي آقا اين برادر وهابي منتظره ها آقايون مسوول سايت! منم منتظرم كه بهش منبع معرفي كنم لطفا مساعدت فرماييد يا علي |
460 |
نام و نام خانوادگي: دوستدار اهل بيت -
تاريخ: 22 شهريور 90
آقاي جهانگيري : معني حديثِ شريف «من مات و لم يعرف إمام زمانه مات ميتة الجاهليّة» را بايد ياد داشته باشي .حالا بگو امام زمان حضرت فاطمه بعد از رسول خدا چه كسي بوده است .بدون امام زمان هم كسي نميتواند باشد؟؟؟؟؟؟؟ |
461 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 22 شهريور 90
با سلام جناب پيرو حق اون وهابي منظر نيست وليكن چونكه سوال كرده بايد جواب داد ان شاء الله موثر واقع شود . مقاله : الإفتراء على الشيعة في ( تحريف القرآن ) والجواب عنه به عربي ميباشد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=13 اين دو مقاله را هم خود ميتواند مراجعه كنيد تا بتوانيد جواي اين وهابي را بدهيد : 1 ) پاسخ به شبهات: تحريف قرآن 01 http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=99 2 ) پاسخ به شبهات: تحريف قرآن 02 http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=96 اميدوارم كه اين مقالات مفيد واقع شود . لبيك يا علي |
462 |
نام و نام خانوادگي: محسن منتظر -
تاريخ: 22 شهريور 90
با سلام. با عرض پوزش از اينکه در کامنت 458 فوق، منابع و مآخذ ارائه شده از اهل سنت به علت اينکه مطالب فوق در ابتدا با نرم افزار WORD2010 نوشته شده و سپس داخل کادر اين سايت کپي شده اند، بصورت مغلوط و نامفهوم ديده ميشوند. لذا اگر کسي نيازمند به رجوع به آن منابع و مآخذ هست، از او خواهش مي کنم به ايميل اين جانب مراجعه نموده و فايل پي دي اف شده کامل آنرا از اينجانب تحويل بگيرد. ضمن اينکه از مدير محترم سايت هم خواهش مي کنم راه حلي براي ارسال اصل فايل موجود و ارائه آن به صورت دانلود فايل به خوانندگان محترم پيشنهاد نمايند. آدرس ايميل اين بنده اين است: muhsenmontazer@yahoo.com |
463 |
نام و نام خانوادگي: پيرو حق -
تاريخ: 26 شهريور 90
با سلام از برادران بزرگوار آقايان محسن منتظر و مجيد م علي بسيار سپاسگزارم آجرکما الله |
464 |
نام و نام خانوادگي: محمد حليم عالميار -
تاريخ: 27 مهر 90
سلام بر تمام علاقمندان. بايد گفت كه اين گفته كه شما مي گويند كاملاً بي اثر است زمانيكه حضرت محمد(ص) فوت كرد. و حضرت ابوبكر كه جانيشن گرديد بعضي از دوستان از حضرت علي كه عموي آن نيز شامل بود براي علي پيشنهاد كردند كه بيا ما با تو بيعت كنيم اما حضرت علي قيول نكرد و گفت كه از حضرت ابوبكر صديق اطاعت مي كنيم. برخلاف حضرت ابوبكر صديق نبود بعد از يارا ن سقيفه اولين كسي بود حضرت علي بود كه با ابوبكر صديق بيعت كرد. و ديگر اينكه شما ياد آور مي شود كه اميرالمومنين حضرت عمر بن خطاب (رض) با فاطمه زهرا جسارت كرده است اين كاملاً بي بنياد است چرا كه حضرت علي در قوت و شجاعت از حضرت اميرالمومين عمر بن خطاب زياد كم نيود. حضرت علي ميتوانست كه انتقام بگيرد. دوم اينكه حضرت علي دختر خود را(كه فرزند فاطمه زهر هم بود) به عقد حضرت عمر بن خطاب در نمي آورد. و سوم اينكه اگر حضرت علي خدا نخواسته از دو يار گرامي پيامبر (ص) كه هما نا ابوبكر و عمر است . پيروي نمي كرد . تا آخرين لحظه از زندگي خود مردم را تشويق به پيروي ابوبكر و عمر بن خطاب مي كرد.وچرا نام هاي پسران خويش را بنام ا( ابوبكر . ابوبكر اصغر.... و عمر) نام گذار كرد. برادران عزيز و خواهران گرامي لطفاً از اين موضوع هاي بي خرد دروي كند و در اخير حديث است كه از حضرت علي روايت گرديده است : براي اصحاب عرض مي كند كه آيا ميخواهد براي شما بگويم كه افضلترين امت كه است. آنها عر ض كردندبلي گفت اول ابوبكر و دوم عمر. ا |
465 |
نام و نام خانوادگي: شاه ولايت -
تاريخ: 27 مهر 90
جناب محمد حليم عالميار اولا بزرگترين آرزوي جناب ابوبكر و جناب عمر اين بود كه اين پسوند و پيشوندهايي كه نوادگانشون نثارشون ميكنند كاش عقربهايي بودند و نيششون ميزدند دوما اول كسيكه با ابوبكر طبق فرمايش پيامبر بيعت كرد شيطان بود سوما برو يه شربت معده نوش جان كن تا چيزي كه فرمودين اذيتتون نكنه!!!!!!!!!!!!!!!! آخه ملا عمري كجا علي (ع) افضل ترين امت را ابوبكر و عمر ميداند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ابوبكر و عمر حرامزاده ترين و رذل ترين و شرم آورترين افراد امت خويش هستند ايشان را به پيامبر ربط نده |
466 |
نام و نام خانوادگي: منتظر منتقم فاطمه -
تاريخ: 27 مهر 90
بسم الله الرحمن الرحيم آقاي (محمد حليم عالميار) اين همه اراجيف را از كجا سر هم كردي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ سند اين اراجيف كجاست؟؟؟!!!!!!!!!!!!!! برو بچه!!!! كجاي كاري بچه؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!! برو بگو بزرگترت بياد!!!!!!! اللهم عجل لوليك الفرج |
467 |
نام و نام خانوادگي: بخت النصر -
تاريخ: 27 مهر 90
جناب آقا محمد حليم عالميار جمعيت بشر مملو از افرادي است كه به جاي زندگي در واقعيات به زندگي در فضاي تخيلات خود روي آوردهاند. شما نيز ميتوانيد در فضاي خيالي خود به سر بريد و يا ميتوانيد با استفاده از چراغ قرآن كريم و نور انبياء الهي و سرور آنها حضرت محمد مصطفي ( صلي الله عليه و آله) به سمت خورشيد حقيقت حركت كنيد و واقعگرا و حقجو باشيد. حال براي آنكه اولين گام را براي طهارت خود از جهل و شيطان پرستي برداريد لطف كنيد به اين توصيه الهي توجه فرماييد: »»»»» دروغ نگو ««««« دروغ گفتن عملي است زشت و شنيع. و دروغ گويي در مباحث ديني جز به شناعت و زشتي دروغ نميافزايد. چرا دروغ ميگويي؟ چرا افسانه ميسازي؟ چرا كذب و تخيلات شيطاني را جايگزين حق و حقيقت و اسلام كردهاي؟ ×××× « بعد از يارا ن سقيفه اولين كسي بود حضرت علي بود كه با ابوبكر صديق بيعت كرد.» سندت كو؟ مدركت كو؟ فقط و فقط يك صفحه فقط و فقط يك خط فقط و فقط يك جمله از كتب خودتان مدركي دال بر صحت سخنت بياور. چرا دروغ ميگويي؟ چرا كذاب هستي؟ چرا جعل حقيقت ميكني؟ چرا شيطان را به جاي اله عالمين پرستش ميكني؟ چرا ديني غير از اسلام اختيار كرده اي؟ ××××××××××××× اجازه دهيد اول تكليف اين دروغ زشت و تهوع آور شما را روشن كنيم تا بعد به سراغ باقي آيات شيطاني نازل شده بر قلبت رويم. پس جمعيت موحدين و گروه مومنين منتظر دو چيز از شما هستند: 1(( مدرك و سندي بر صحت جمله مورد اشارهات از كتب خودتان. 2)) 20 صفحه از علم ابوبكري كه ادعاي خلافت حضرت عقل كل محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) را داشت. ما منتظريم |
468 |
نام و نام خانوادگي: سيد محمد حسيني -
تاريخ: 30 مهر 90
جواب نظر جناب------------------------------------------------محمد حليم عالميار---------------------------------------------- سند اين گفته ي شما كه امام علي (ع) فرمودند از ابوبكر اطاعت ميكنيم كجاست؟ اگر ايشان ميخواست تبعيت كند چرا خطاب به ابوبكر فرمودند : انت استبدت علينا؟ اينكه فرموديد امير المومنين اولين كسي بود كه بيعت كرد خوب است مراجعه كنيد به صحيح بخاري تا ببينيد ايشان شش ماه بيعت نكردند و بعد از اين مدت نيز معلوم نيست بيعت كرده باشند. اما اينكه فرموديد امير المومنين دختر خود را كه فرزند حضرت زهرا هم بود... .لطفا بفرماييد در كجا آمده است كه ايشان فرزند حضرت زهرا (سلام الله عليها) ميباشد؟ در خصوص نام هاي فرزندان امير المومنين نيز در اين سايت مفصل توضيح داده شده است اما اين را بدانيد كه عزيز من! ابوبكر كنيه است نه اسم و كنيه را پدر و مادر مشخص نمي كنند. يا حق |
469 |
نام و نام خانوادگي: محمد -
تاريخ: 28 آبان 90
جناب محمد حليم عالميار واقعا براتون متاسفم نمي دونم مي خوايد جواب پيامبر رو چي بديد که در مورد يارانش اين جوري دروغ مي گيد با فيلتر کردن و تحريف و حديث ساختن مي خوايد به چي برسيد واقعا براتون متاسفم آخه تا کي مي خوايد اين چرت و پرت هارو بنويسيد يه کم به فکر خودتون باشيد از خدا بترسيد به خدا قسم حضرت علي هم از شما نمي گذره که اين جوري در مورد همسرش حرف مي زنديد علي بن ابي طالب شجاع تر از آن بود که کسي به همسرش و دختر پيامبر جسارت کندهر کسي يه کم فکر کند مي فهمد که واقعا چرت و پرت مي نويسيد مسلمانان چطور براشون هزم شد که کسي به دختر پيامبر جسارت کند خداوند شما را از صحفه روزگار پاک کند که خاک از شما شرمسار است ... براتون متاسفمممممم |
470 |
نام و نام خانوادگي: حسن -
تاريخ: 01 آذر 90
خاک بر کسي که به ابوبکر و عمر وعلي وعثمان توهين ميکند!!! آخه احمقها اگه علي با عمر دشمن بود که دختر خودش رو (ام کلثوم)به او نميداد تا با او ازدواج کند!!!! ايا ميدانستيد که اسم دو پسر حضرت حسن عثمان و ابوبکر بودند که در کربلا به شهادت رسيدند!!!!! اگه پيامبر با عثمان دشمن بود که دو دختر خودش رو به او نميداد!!! خاک بر سر کسي که تفرقه در امت اسلام مياندازد!!!!!!!!!!!!!!!! |
471 |
نام و نام خانوادگي: صياد -
تاريخ: 02 آذر 90
جناب آقاي شاه ولايت!خاک بر سر تو و ولايتت!!فکر کردي سني ها مثل شيعه ها هستند که به چرت وپرت هاي اقاي مطهري وامثال ايشان گوش کنند!! فقط کافيه يه دور بري و احاديث نقل شده از صحيح بخاري(که احاديث ان معتبرترين احاديث هستند)نگاه کني ميفهمي که خلفاي چهارگانه کاملا با هم دوست بودند!!!!!در ضمن اين را هم بگويم که اساس واقعه ي غدير اين بوده است که به حضرت علي تهمت دزدي زده اند و پيامبر هم به طرفداري از ايشان همان جمله ي مشهور را فرمودند که فرصت ذکر آن نيست.سني ها هيچ مشکلي با خلفاي چهارگانه ومعاويه و امامان و..... ندارند!!!!!!!! بلکه اين شيعيان کافر هستند که همش قصد توطئه به تمامي اصحاب رسول خدا به جز حضرت علي و حسين هستند!!!! چرا دست از سر اسلام واقعي بر نميداريد! شما شيعيان مغزتان را آخوندهاي کثيف خورده اند!!!! شما کلا در دينتون مشکل داريد مثل صيغه که کلا اساس و پايه ندارند مطلبي که الان مينويسم در کتاب اصول کافي توسط کليني نوشته شده است: امام صادق ميفرمايند:صيغه در اسلام حلال است و چه و چه و چه..... آخه تو رو خدا اين حرفه که واسه ي امام صادق ساختند.آخه اگه صيغه حلال بود چرا پيامبر ان را حلال نکرد.به امامان هم رحم نميکنيد در ضمن تمامي مطالب بالا وپاييني که نوشتم به دور از هر گونه تعصبي نسبت به ياران پيامبر است! اميد است که دست از سر صحابه ي پيامبر برداريد مطالب زير کاملا واقعي هستند!!!!!!!! آيا ميدانيد که............ دو تا از پسر هاي حضرت حسن به نام ابوبکر وعثمان بوده اند دختر حضرت علي با حضرت عمر ازدواج کرده است حضرت علي پس از فاطمه(س) با دختر ابوبکر ازدواج کرده است |
472 |
نام و نام خانوادگي: ماني -
تاريخ: 05 آذر 90
من براي همتون متاسفم واسه يه مشت عرب ملخ خور ببين چجوري به جون هم افتادين اخه همين کارا رو کردين که يه ذره آبرو واسه ايران نمونده الان همه ملتهاي دنيا به فکر پيشرفت هستند شماها به دنبال اين چرت و پرتها |
473 |
نام و نام خانوادگي: ايماني -
تاريخ: 07 آذر 90
سلام عليکم برادران اين آقايوين سني ها هر کاري بکنيد ، يا حقيقت را قبول ندارند يا اينکه درک حقيقت برايشان معني ندارد . آقا يون ، همانطوريکه استاد بزرگوار آقاي محسن منتظر ، براي فرامايشاتشون از منابع . ما خذ اهل سنت دليل معرفي کرده اند ، شما نيز مثل ايشان از منابع خودتان که قبولش داريد منبع معرفي کنيد ، با اين همه ماخذ ومنبع باز هم از رو نمي رويد. البته منطق برايتان معني ندارد . يا حسين |
474 |
نام و نام خانوادگي: ايماني -
تاريخ: 07 آذر 90
خيلي متاسفم به آقاي قشمي از کامنت 1ال 38 اين قدر با ديدن اين همه دليل ومنبع ، بدون جواب دادن به اينکه توجيه شده يانه، سئوال ديگري طرح ميکند . دليل ومنطق برايشان معني ندارد . بحث کردن با آنان کوبيدن به هونگ است . |
475 |
نام و نام خانوادگي: ايماني -
تاريخ: 07 آذر 90
جواب به کامنت 48 سعيد عمري : اينو بدان قبل از اسلام ايران پيشرفته ترين تمدن آن روز را داشته و دين زرتشت يک دين الهي بود ولي اربابان وحشي شما باديه نشين وملخ خور بودند و در کشور گشايي عمر وقتي چشمشان به شهرهاي ايران مي افتاد فرياد ميزدند( بهشتي که محمد(ص) وعده داده است همينجاست)اربابان شمار قومي بودند که واجب را از نمک تشخيص نمي دادند . |
476 |
نام و نام خانوادگي: ساسان فرشيدي -
تاريخ: 08 آذر 90
شماهاغلط كرديد |
477 |
نام و نام خانوادگي: بخت النصر -
تاريخ: 09 آذر 90
ساسان «غلط» صنمت ؟؟؟؟ كردکه پريد بالاي منبر و اداي خليفه رسول بودن را درآورد. ميلياردها نفر از نعمت ولايت محروم کرد و دين يهود را تحت نام اسلام گسترش داد. کعب الاحبار ها را عزيز و معاويهها را ولي کرد. ايرانيان را موالي و يهوديان را از چنگ مسيحيان آزاد کرد. بيت المال را حيف و ميل و امويان را بر مسلمين مسلط کرد. بدعت ها را آغاز و احکام اسلام را خاک کرد. منبعد هم که خوابش را ديدي با لگد بزن بر سرش نه انيکه سخنانش را براي ما تکرار کني. |
478 |
نام و نام خانوادگي: بخت النصر -
تاريخ: 09 آذر 90
جناب آقاي ماني چرا شما به خاطر يک مشت بانکدار يهودي به جان ما افتاده ايد؟ مگر ما به شما چه کرده بوديم؟ اينهمه در برابر بانکداران يهودي سجده کرديد به کجا رسيديد؟ چرا زمين هاي ما را ميدزديد؟ چرا جوانان ما را به بردگي گلايدياتوري ميبريد؟ چرا اموال و دارائي هاي ما را ميدزديد؟ مشکل شما چيست؟ |
479 |
نام و نام خانوادگي: بخت النصر -
تاريخ: 09 آذر 90
صياد گفتهاي که سني ها هيچ مشکلي با معاويه ندارند. خوب همين بزرگترين دليل يهودي بودن شماست. قومي که با قاتل امام حسن (عليه السلام) ، با قاتل حجر بن عدي (رحمة الله عليه) با قاتل اويس قرني (رحمة الله عليه) با قاتل محمد بن ابوبکر و عمار ياسر (رحمة الله عليهما) و با قاتل عمرو بن حمق خزاعي (رحمة الله عليه) و قاتل هزاران صحابه بزرگوار ديگر مشکلي نداشته باشند همان يهود لعين و دوستداران معاويه بن هند هستند. معاوية بن هند اينهمه کشتار و جنايت و خباثت کرد و شما با او مشکلي نداريد!! چرا که شما با اربابتان شيطان مشکلي نداريد!! |
480 |
نام و نام خانوادگي: عابد -
تاريخ: 14 آذر 90
در تمام مستندات اهل تشيع رافضي - غالي - تکفيري که از اهل سنت نقل شده است حتي يک روايت را شما درست ومشرح وبدون دست کاري وقيچي کردن وتوجيه غلط نمي يابيد . چون اين مذهب سياسي برپايۀ دروغ واتهام وغلطي بنا شده است بناء ا هدف شان کشف حقايق تاريخي نيست بلکه هدف تحريف وقلب حقايق است . زيرا اين اين از اصول اين مذهب ساختگي است که در هر امريکه اهل سنت وجماعت اتفاق داشتند شما بايد مخالف آن باشيد که براي تان اجر وثواب است . آيا چنين دين وچنين آئيني ميتواند براي يک مسلمان روشن فکر قابل قبول باشد . اگر جوانان روشن فکر خوب توجه کنند تمام آنچه ايشان بر عليه ياران واصحاب پيامبر وخانواده وازواج پيامبر وحتي در ائمه اظهار ميدارن اهانت بزرگ بر اهل بيت وخاصتا علي - فاطمه - حسن وحسين است . پس من از روشن فکر مسلمان تقاضا دارم تا اگر کار تحقيقاتي ميکنند بايد منابع اهل سنت را از خود اهل سنت بگيرند نه از شيعۀ رافضي - غالي - تکفيري که براي تخريب امدين اسلام ووبربادي امت مسلمه کمر بسته است .بااحترام عبدالله جواب نظر: با سلام دوست گرامي به جاي اين ادعاها ، مواردي از دروغ و تحريف و... را بيان ميكرديد ، تا مبادا خداي نكرده شما را به دروغگويي متهم كنند ! گروه پاسخ به شبهات |
481 |
نام و نام خانوادگي: علي -
تاريخ: 25 آذر 90
الله اكبر به خدا ما مسلمانيم شيعه و سني همش حاشيس .شعار ما فقط لا اله الي الله محمدا رسول الله در ضمن تمامي كساني كه در صدر اسلام از دوران نبي كرام(ص) تا حضرت مهدي(عج) هيچ كدام اسباب بازي دست ما نيستند .هيچيك از ما در حدي نيستيم كه به وصف اين افراد بزرگوار بپردازيم. اين كارها فقط مايه ي خنده ايست براي ضد اسلام ها.وظيفه ي من و شما اين است كه آبروي (اسلام) را حفظ كنيم و به قرآن عمل كنيم. ان شاءا... خودتان را اصلاح كنيد. |
482 |
نام و نام خانوادگي: بخت النصر -
تاريخ: 26 آذر 90
جناب آقاي علي بنده از خدمت شما سئوالي داشتم: چرا ابوبکر از مسلمين جزيه گرفت؟ اگر پاسخ دهيد ممنون ميشوم. با تشکر |
483 |
نام و نام خانوادگي: عاشق لااله الا الله -
تاريخ: 01 دي 90
با سلام به دوستان دستتان درد نكند من فقط يك مطلب سر انگشتي به آن عزيز سارو جواب ميدهم!! دقـــــــــــــــــــــــــــــت!!!!تــــــــــــــــــــــــوجــــــــــــــــــــــــــــــــه! ايشان گفتند: 1- چرا وقتي حضرت عمر جسارتي به حضرت فاطمه كرده حضرت علي و حضرت حسن وحضرت حسين اعتراضي نكردن در صورتي كه ما اونا رو از شجاعترين مسلمانان ميدونيم؟ 2- چرا 6 ماه بعد از فوت حضرت فاطمه حضرت علي يكي از دختراشو (كه از حضرت فاطمه داشت)به عقد حضرت عمر در آورد؟لطفآ جواب بدين البته اگه ميتونين. اگه ميگيد امام علي خشمشو فرو خورده, چرا تو نهج البلاغه ابن همه توهين به امام عمر و امام ابوبكر كرده.. نتيجه ميگيريم يه جاي مار ميلنگه يا امام علي ( امام علي شما ) يه آدم ترسو و پشت سر مرده خون بوده ويا امام علي ما در نهايت شجاعت و زكاوت بوده واين نهج ابلاغه و كتب تاريخي قيچي شده و تحريف شده اند |
484 |
نام و نام خانوادگي: حسن -
تاريخ: 06 دي 90
شما اگه تونستيد از رافضي ها(شيعه)مذهلب خرافي تر پيدا کنيد به من هم خبر بدهيد !!!! شما رافضي ها معتقديد که تمام اصحاب پيامبر بجز تعداد معدودي همه از دين برگشتند!!!همه اصحاب را به جز سلمان فارسي و ابوذر و ...کافر شدند در صورتي که طبق آيه هاي صريح قرآن تمام اصحاب پيامبر بهشتي هستند !!!!تمام مذهب ضاله تون خرافات است :دعا براي فرج امام زمان و خاک کربلا و امام زاده ها و عزاداري عصمت هر کي که دلتون بخواد!!!!!ما از دست شما رافضي ها خرافي چي ميکشيم.تويه خيلي از سايت ها من خونده بودم که حضرت عمر فاروق اعظم اذان را تغيير داده است !!!!!!!!!!!!!!!!! آخه خجالت نميکشيد شما اذان را تغيير داده ايد !!!يعني با توجه به گفته هاي شما در زمان حضرت محمد اين طور اذان ميدادند که :اشهد ان علي ولي الله!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! آخه منطقيه !!!!!!!!!!!!!!!جناب شيعه برو اول راجب مذهب تسنن در تمام کتاب ها (نه فقط در کتب شيعه)تحقيق کن بعد بيا اظهار نظر کن!!!!!!!! شما ميگيد که ولايت حضرت علي بلافاصل است و تمام رکن مذهبتون اينه!!! آخه اگر اينقدر ولايت حضرت علي مهم بود چرا يک بار در قرآن موضوع بدين مهمي را نياورده است!!!!چرا پيامبر در واقعه غدير به طور صريح اين را اعلام نکرد!!!!!خودتون رو به اسلام نچسپونيد!!!!!!!!!!!!!!!شما يار وياور عبدالله بن سبا هستيد همون که براي اولين بار در از دوستي حضرت علي کرار وامامان وغاصبي خلفاي سه گانه حرف زد !!!!!!!!!!!!!!!!!! آبروي تمام مسلمانان جهان رو با عزاداري هاي خرافيتون برديد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! به خدا قسم اگه فقط يه بار عاشورا وتاسوعاي کربلا رو ببينيد و از روي انصاف حرف بزنيد به خودتون ميگيد که اينا چقدر خرافي هستند که پس از 1400سال براي حضرت حسين عزاداري ميکنند |
485 |
نام و نام خانوادگي: علي اکبر -
تاريخ: 06 دي 90
ميگويم جانم فداي علي واهل بيت امابه شرتي که دامادعلي وخليفه دوم مسلمانان عمر و ان بدرزن نبي اکرم عمر وشخصي که دين وايمان واسلامو بعد ازنبي تونست اسلامو به ما نشون بده .اياشمايي که به عمر توهين ميکنيد حاضريت درميدان محشر ودرمقابل الله ج گفته خودان رواثبات بکنيد |
486 |
نام و نام خانوادگي: بخت النصر -
تاريخ: 07 دي 90
جناب عمر (شماره 483و484و485) اگر نام پدرت را ميداني نام يک نفر را ذکر کن که عمر از طريق مناظره او را مسلمان کرده است. |
487 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 07 دي 90
با سلام جناب الي يا حسون يا الي اكبير عاشق له : گفتي خرافي تر اولاً ما كه اصلاً خرافي نيستيم اما در مورد خرافي بودن تو همين بس كه هي اسم عوض ميكني براي چي نمي دونم شايد بخاطر اينه كه خرافاتت بهت ميگه كه شايد در ليست حضرت عزرائيل باشي و اگه تند تند اسمتو عوض كني حضرت ملك الموت به سراغت نمي ايد . اما گفتي كه ما اعتقاد داريم كه بغير از تعدادي همه صحابه ..... مادر امت شما چي گفته ؟؟؟: از عائشةنقل شده كه : لما قبض رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم ارتدت العرب قاطبة وأشرأبت النفاق. البداية والنهاية: 6 /33. گفتي ما ميگوييم هزرط فارق عمر اذان را عوض كرد : امام مالك مى گويد: اِن المؤذن جاء الى عمربن الخطاب يؤذنه لصلاة الصبح فوجده نائماً فقال: الصلاة خير من النوم فأمره أن يجعلها في نداء الصبح[340]. هنگاميكه مؤذن نزد عمر آمد تا فرا رسيدن وقت نماز صبح را به او اعلام كند عمر را ديد كه به خواب فرو رفته فرياد برآورد: الصلاة خير من النوم، پس عمر به او دستور داد تا از اين پس اين عبارت را در اذان صبح قرار دهند. ( الموطّا 1: 72. ) متقي هندي در كنزالعمال از معجم طبراني نقل ميكند: كان بلال يؤذن بالصبح فيقول: «حَيّ عَلى خير العمل»[كنزالعمال:342، ح23174.] يعني :بلال در اذان صبح «حيّ عَلى خير العمل» ميگفت. حافظ علوي در كتاب «الأذان بحيّ عَلى خير العمل» به سندي از «حسن بن يحيي بن الحسين بن زيد بن علي» نقل ميكند كه آل رسول خدا (ص) بر وجود آن در اذان اتفاق نظر دارند و مؤذنان در عصر ابوبكر نيز به همين شيوه اذان ميگفتند، امّا وقتي عمر زمام خلافت را به دست گرفت، گفت: «دعوا حيّ عَلى خير العمل لئلا يشتغل الناس عن الجهاد فكان أوّل من تركها».[الأذان بحي على خير العمل: 29.] «گفتن حيّ علي خير العمل را ترك كنيد تا مردم به بهانه اين كه نماز بهترين عمل است، جهاد را ترك نكنند». او(عمر) نخستين فردي بود كه اين فصل از اذان را ترك كرد». اين چيه تغير و عوض كردن نيست گفتي ما اذان را تغير داديم ثانياً: در کتاب السلافة في امر الخلافة آمده است که سلمان فارسي در اذان خود شهادت ثالثه را اضافه نمود و همين موجب شد که بعضي از صحابه به نزد پيامبر شکايت ببرند ولي پيامبر(ص) به اعتراض آنها توجهي ننمود و مهر تائيد بر کار سلمان زد و هم چنين در اين کتاب آمده است که بعد از واقعه غدير اباذر غفاري در اذان خود بعد از شهادتين به ولايت امير مؤمنان علي(ع) شهادت داد، جمعي از منافقين اين را نپسنديدند و آن چه را ديده بودند، به عنوان اعتراض بر پيامبر(ص) عرضه کردند پيامبر(ص) فرمود:(اما وعيتم خطبتي يوم الغدير لعلي بالولايه، پس چه بود معناي خطبه طولاني من که در آن صحرا و گرماي شديد براي شما خواندم آيا معناي آن غير از اين بود که علي اميرالمؤمنين ولي خداست)؟ و در ادامه فرمود: مگر نشنيده ايد که من گفتم آسمان سايه نيافکنده و زمين در خود جاي نداده، کسي را که راستگو تر از ابي ذر باشد و آنگاه سر انجام آن گروه معترض را بر ملا نمود وفرمود:(انکم لمنقلبون بعدي علي اعقابکم < - السلافة فى امر الخلافة شيخ عبدالله مراغي از علماى اهل سنت كه در قرن هفتم مى زيسته كتاب ايشان از جمله كتب خطى ست كه در كتابخانه ظاهريه دمشق موجود مى باشد .> .......................................................... در كامن شماره 483 نوشتي كه ...... چرا 6 ماه بعد از فوت حضرت فاطمه حضرت علي يكي از دختراشو (كه از حضرت فاطمه داشت)به عقد ......... كدام احمقي اينو بتو گفته بعد از شش ماه بعدا از فوت حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم ... يعني اين عمر شما با يك دختر چهار يا پنچ ساله ميخواست ازدواج كنه حالا ببين چه احمقهاي خرافاتي شما جماعت هستيد كه ميخواهيد براي اين عمر بدبخت بيچاره مناقب تراشي كنيد هه هه هه . ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------ بعد جناب كلاسهاي اكابر براي شما مجانيه هم املا كردن صحيح يادتان ميدهد هم رياضيات . در ضمن دفعه اخرت ميايي از عمر دفاع ميكني كسي كه 1400 پيش مرده ولش كن خرافاتي نباش دفاع نداره ....... افتاد . لبيك يا علي |
488 |
نام و نام خانوادگي: حسن -
تاريخ: 09 دي 90
لقب حضرت عثمان چيه؟؟؟؟؟؟؟ بدون شک تمام عالمان دين جوابشون اينه : ذي انورين ميدونيد دليل اين لقب چيه ؟؟؟؟؟؟؟ دليلش اينه که عثمان بادو تا از دختران پيامبر ازدواج کرده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ميدونم شيعيان ميگن دروغه!!!!!!! پيامبر از اصل تقيه استفاده کرده است!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! جواب نظر: با سلام دوست گرامي با کمي تامل در تاريخ مي توان نتيجه گرفت که دو همسر عثمان دختران واقعي پيامبر صلي الله عليه واله وسلم نبودند بلکه ربيبه هاي حضرت بودند:زيرا 1- بخاري در صحيح خود، ذيل آيۀ شريفۀ (و قاتلوهم حتي لا تکون فتنه) ماجرايي را از عبدالله بن عمر نقل مي كند که در آن شخصي از او در مورد علي(ع) و عثمان پرسشي مطرح مي سازد. ابن عمر بعد از اين که نکاتي را در مورد تبرئۀ عثمان بيان داشت، مي گويد که اما علي(ع) پسرعموي پيامبر(ص) و داماد اوست. صحيح بخاري،ج ۵، ص ۱۵۷، دار الفکر، بيروت، ۱۴۰۱ ه ق. اگر رقيه و ام کلثوم همسران عثمان، دختران واقعي پيامبر (ص) بودند، ابن عمر مي بايست او را نيز به عنوان داماد پيامبر(ص) معرفي نمايد، در حالي که اين کار را ننمود! 2-اگر پيامبر صلي الله عليه واله وسلم بجز حضرت زهرا سلام الله عليها دختر ديگري داشتند بايد با همه انها به طور يکسان محبت مي کردند ولي با رجوع به سيره نبي مكرم اسلام و دقت در آن ، در مييابيم كه روايات بسياري از رابطه بسيار صميمانه نبي مكرم اسلام و دختر بزرگوارش صديقه طاهره سلام الله عليها حكايت ميكند اما هيچ روايتي ؛ حتي يك روايت ضعيف نيز در كتابهاي شيعه و سني نقل نشده است كه پيامبر اسلام صلي الله عليه واله حتي يكبار درِ خانه رقيه و ام كلثوم را زده باشد . چرا پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم اين رابطه بسيار صميمانه را با ديگر دختران خود نداشته است ؛ نه در مدينه و نه حتي در مكه ؟ هر چند كه فاطمه زهرا از هر نظر از تمامي زنان عالم متمايز بوده است ؛ ولي اگر پيامبر دختري غير از فاطمه داشت ، شايسته بود كه اين رابطه صميمانه بين آنها نيز وجود داشته باشد . www.valiasr-aj.com/fa/page.php 3-پس از انکه فدک غصب شد حضرت زهرا سلام الله عليها به مسجد رفتند و فرمودند : أنا فاطمة بنت محمد أقول عودا على بدء ، وما أقول ذلك سرفا ولا شططا... فإن تعزوه تجدوه أبي دون نسائكم،.اى مردم آگاه باشيد كه من فاطمه و پدرم محمّد است ، گفتارم تماما يك نواخت از سر صدق بوده و از غلط و نادرستى به دور است ... اگر تحقيق كنيد (پيامبر اسلام ) پدر من بود نه پدر زنان شما . لسقيفة وفدك - الجوهري -ص101 اگر زنان عثمان دختران پيامبر بودند ، نبايد فاطمه زهرا سلام الله عليها كه سرور زنان بهشت است ، چنين سخني بگويد و از طرف ديگر عثمان نيز ميتوانست به اين سخن حضرت اعتراض كند كه زنان من نيز دختران پيامبر بودند . 4-پيامبر صلي الله عليه واله سلم در روايتي تنها حضرت علي عليه اسلام را داماد خودشان معرفي مي کنند ابن الدمشقي و محب الدين طبري مينويسند : أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال لعلي : أوتيت ثلاثا لم يؤتهن أحد ولا أنا ، أوتيت صهرا مثلي ولم أوت أنا مثلي ، وأوتيت زوجة صديقة مثل بنتي ولم أوت مثلها زوجة ، وأوتيت الحسن والحسين من صلبك ولم أوت من صلبي مثلهما ، ولكنكم مني وأنا منكم . رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به على عليه السّلام فرمود : يا على خداى تعالى سه گونه موهبت به تو عنايت فرموده است كه به من و هيچيك از مردم ، عنايت نفرموده است : 1. پدر زنى مانند من به تو ارزانى داشته است كه به من عنايت نكرده است ؛ 2. همسر پاكيزه گوهر راستگو و راست رو به تو مرحمت داشته كه به من عنايت نفرموده است ؛ 3 . حسن و حسينى از پشت تو به وجود آورده است كه چنان دو فرزندى از پشت من بوجود نياورده است ؛ آرى ! من از شمايم و شما از من مىباشد .جواهر المطالب في مناقب الإمام علي (ع) - ابن الدمشقي - ج 1 - ص 209 بنابراين طبق اين روايت كه پيامبر اسلام بطور صريح مي فرمايد كه به احدي غير از علي عليه السلام پدر زني مثل من داده نشده است ، معلوم ميشود كه پيامبر دختر ديگري نداشته است و گرنه چنين سخني نميفرمود . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
489 |
نام و نام خانوادگي: سمانه منصوري -
تاريخ: 13 دي 90
با سلام واسم خيلي جالب که اهل تسنن مطالبي رو باور دارن که وقتي ازشون سند ميخوايم براي اثبات صدق گفتارشون دست از پا دراز تر ميمومنن که چي ارايه بدن ،اون دقت مطالب و گفته هاي شيعيان رو که کلي سندو مدرک پشتش هست رو قبول ندارن و ميگن خرافه!! اول لطف کنن در مورد اين که پدر عمر جونشون واقعا کي بوده سندي محکم ارايه بدن بعد در مورد شيعه و صدق گفتار شيعه نظر بدن. |
490 |
نام و نام خانوادگي: سمانه -
تاريخ: 13 دي 90
يا مولا علي |
491 |
نام و نام خانوادگي: محسن منتظر -
تاريخ: 24 دي 90
سلام. مدتي بود که در اين مناظره مستقيم شرکت نکرده بودم. همگي به وضوح و به عيان و بارها و بارها ميبينيم که اهل سنتي که در اين مناظره شرکت مي کنند، با توجه به اين که اينان دست به کامپيوتر و اينترنت بوده و مثلاً از تيپ روشنفکران و احتمالاً درس خوانده هاي اهل سنت اند، نوعاً و معمولاً از دادن پاسخ دقيق به اسناد و مدارک مستند خودشان طفره رفته و واقعاً با تعصب هاي تمام و طوطي وار همچون ملاهايشان و به پيروي از آنان، از تهمت زدن به شيعه به عناوين گوناگون رافضي و دروغگو و خرافي و فتنه گر و اختلاف بنداز و ... و زدن دهها تهمت تکراري و طوطي صفتانه ديگر ابداً هيچ باکي ندارند. از اين که بي سند حرف بزنند و تا مي توانند پشت هم اندازي کنند و پاسخ منطقي و مستدل ندهند نيز هيچ گونه باکي ندارند. وقتي از کتب صحاح سته و مانند آن دهها و صدها سند و دليل بر نفي کامل سخنان شان مي آوري، کانه گوش هايشان کر است و حرف شما را نمي شنوند. آن قدر رطب و يابس بافته و سخنان بي دليل و بي سند مي آورند که باورت نمي شود. مثلاً مي بينيم که اين دروغ شاخ دار از قول مولا اميرالمومنين گفته مي شود که بهترين و صالح ترين افراد امت عمر و ابوبکرند!! حضرت مولا کسي است که در فضائل بي پايان او خود اهل سنت تا قرن چهارم و پنجم هجري بيش از هزار کتاب در فضائل و مناقب او نوشته اند و در مطاعن و بدعت هاي ابوبکر و عمر و عايشه که کليات آن بالغ بر يکصد و پنجاه مورد است خود اهل سنت سنگ تمام گذاشته اند! سه جلد کتاب مرحوم علامه سيد مرتضي عسکري رحمه الله عليه در کثافات و جنايات کاملاً مستند عايشه کولاک کرده است. سوره تحريم با توپخانه شديد الهي آن دو ملعونه را رسوا ساخته و خيانت هاي آنان را با خيانت هاي زن نوح و زن لوط مقايسه نموده و از آن دو زن بد چيزي وانگذاشته است و تهديد به طلاق آن دو را خدا کرده و دل هاي سنگ آنان را در همان آيات نخست بازگو فرموده و در همان جا نام حضرت مولا را با نام صالح المومنين در کنار نام خدا به عنوان پشتيبان پيامبر معرفي فرموده است. من نميدانم با اين جماعت متصب و بي منطق چگونه بايد سخن گفت. به خدا قسم و به تمام مقدسات عالم اگر من سني بودم و اين اسناد و مدارک بي حد وحصر که در باب اعتقاد به تحريف قرآن از ديدگاه اهل سنت در کامنت هاي 458 و 452 و کامنت هاي ديگر را که نوشته ام و در همين مناظرات آمده است را کسي نشان من ميداد و جنايت قتل حضرت صديقه کبري به دستان کثيف آن دو جنايت کار را با سند و مدرک بمن ثابت مي نمود، من از شرم و خجالت بر دفاع از آن دو جنايت کار و محرف دين به خود مي پيچيدم و لحظه اي و آني را در پشت کردن به سني گري درنگ نمي کردم. خدا ذره اي شرم و حيا و عقل و منطق و انصاف به اين دروغ گويان واقعي بدهد. نه تنها شرم نمي کنند بلکه ما را که در آوردن صدها و هزاران سند و مدرک کوتاهي نمي کنيم به دروغ گويي متهم ميسازند. واي بر شما اهل سنت که هرچه سند و مدرک برايتان از قرآن و کتاب هاي مرجع خودتان مي آوريم گوش هايتان کر است. دلهاي شما به علت زير بار نرفتن حق سنگ شده و به نوعي بيماري قلبي دچاريد. برويد کامنت 458 با دهها دليل مرا فقط در اثبات اعتقاد به تحريف قرآن بخوانيد و پاسخ دهيد. اگر هم پاسخي نداريد دست کم شرم کنيد و سرتان را پايين انداخته و طوطي وار با شعارهاي دروغ تاريخي و تکراري تان متهم نسازيد. |
492 |
نام و نام خانوادگي: فرقه ناجيه -
تاريخ: 26 دي 90
در ضمن حديث معتبري از پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله آمده است: يا اباالحسن ,امت موسي 71 فرقه شد,يك فرقه اهل نجات ومابقي اهل آتش اند.وامت عيسي 72 فرقه شد,يك فرقه اهل نجات ومابقي اهل آتش اندوامت من 73 فرقه ميشوند, يك فرقه اهل نجات ومابقي اهل دوزخ اند. علي عليه السلام عرض كرد:يا رسول الله فرقه ناجيه كدام اند؟ فقال عليه السلام :المتمسك بما انت واصحابك عليه. يعني: اهل نجات آنهايي هستند مه بر آن مرامي كه تو واصحابت دارا مي باشي تمسك مي كنند. خواجه نصيرالدين طوسي رحمه الله عليه در اين باب سخن لطيفي دارد وآن اينكه : فرقه ناجيه قطعا اماميه است بدليل اينكه تمام فرقه هاي مختلف اهل سنت در اصول شان باهم موافق اند ولي در فروع اختلاف راي دارند. فقط شيعه است كه در اصول هم با آنان مخالف است.اگر غير اماميه اهل نجات باشند بايد تمام فرقه ها جز شيعه ناجي باشند ولكن چون حديث دلالت ميكند كه فقط يك فرقه اهل نجات است، معلوم مي شود آن طايفه فقط شيعيان هستند ولا غير. |
493 |
نام و نام خانوادگي: هادي مهد,ي -
تاريخ: 27 دي 90
مرگ بر شيعه هاي آحمق |
494 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 28 دي 90
با سلام جناب حادي , مثلي كه ميگه چراغي كه به خوانه رواست به مسجد چـــــــــــــــي ؟؟؟؟؟؟؟؟ حرام است .برو اين شعارها را به فرقه ضاله خودت بفرست كه منهم براي اجابت شعارت كه بشتر از هر كس ديگر به ان محتاجيد دعا ميكنم . لبيك يا علي |
495 |
نام و نام خانوادگي: اميد (خاک پاي خدا) -
تاريخ: 29 دي 90
همه ي ما مسلمانيم اينا همه حاشيه است |
496 |
نام و نام خانوادگي: منتظر منتقم فاطمه -
تاريخ: 30 دي 90
بسم الله الرحمن الرحيم جناب(اميد) بله فقط خدا. ولي...: شما حاشيه هستي!!!!!!!!!!!!!!شما اصلا نيستي!!!!!!!!!!!! درست گوش کن: چراغ هدايت اهل بيتند!!!!!!!!!!!! بدون آنها چه کسي قرآن را تفسير ميکند و حقايق و رازهاي نهفته در قرآن را فاش ميکند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ عقل ناقص من و شما ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!! فکر کن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اين حرف تو را وهابي ها خيلي ميزنند!!!!!!!!!!!! اللهم عجل لوليک الفرج يا علي ((((((((((((يا حق))))))))))) |
497 |
نام و نام خانوادگي: محسن منتظر -
تاريخ: 01 بهمن 90
سلام بر همه مومنين والسلام علي من اتبع الهدي. خداوند متعال به هر کس ذره اي و جوي عقل و منطق و شعور و قوت استدلال داده باشد، به او بزرگترين نعمت را داده است. تشيع مکتب عقل و منطق و استدلال و ارائه سند و بينات است. دو نمونه جامع و کامل اين مطلب از ميان صدها و هزاران کتاب، دوکتاب الفين (دو هزار دليل بر اثبات امامت و ولايت حضرت مولا و پاسخ به سخنان مخالفان او) و کتاب شريف الغدير علامه محقق بي نظير و بزرگوار حضرت شيخ عبدالحسين اميني است -که گفته مي شود نامبرده اخير در ارائه اسناد مدارک و بنمايه هاي خود از حدود 200 هزار جلد کتاب از کل کتابخانه هاي بزرگ جهان اسلام استفاده نموده است. در طي هزار و چهار صد سال گذشته از زمان پيامبر اسلام (ص) که به حضرت مولا فرمودند: يا علي، تو پيروان تو رستگارند، تکليف فرقه ناجيه از هفتاد وسه ملت از همان آغاز اسلام توسط شخص پيامبر اسلام (ص) مشخص و آشکار گرديده است و همه پيروان اهل سنت -که نفر نخست مذاهب آنان ابوحنيفه است و ساير بزرگان آنان شاگردان اويند و او نيز دو سال از محضر درس امام صادق (ع) استفاده نموده است - آب در هاون مي کوبند. آنان حقايق آشکار پرفروغ تر از خورشيد، همچون شخصيت حضرت مولا علي (ع) و حضرت صديقه کبري (س) و جايگاه آن دو در اسلام و پستي و رذالت آن دو قاتل جنايتکار حضرت صديقه کبري (س) را به هيچ روي برنمي تابند. درياي فضائل و مناقب بي حد و حصر و علوم لدني و معارف اهل بيت عصمت و طهارت و خطب بليغ و في البداهه و آتشين و هم چنين آثار و منشآت فراوان و بي مانند آن بزرگواران و نيز مناظرات فراوان و تدريس و پاسخ گويي به سوالات گوناگون ديني و علمي و هم چنين کرامات بي حد و حصر ائمه هداه مهديين و فضائل و مناقب بي حد و حصر آنان که بر ابليس و اشقياء عالم نيز پنهان نبوده و اسناد و مدارک و بنمايه هاي همه اين سخنان من در کتب خود اهل سنت به وفور و بي حد و حصر آمده است، در صحت و حقانيت و پاکي و اصالت مکتب تشيع جاي ذره اي شک و ترديد و گمان - البته براي يک ناظر بيطرف - باقي نمي گذارد. از فرمايشات افتخارآميز! مخالفان ما در کامنت هاي پيشين به خوبي ديده مي شود که پاسخ اين همه سخنان منطقي ما و امثال ما که از ريزه خواران مکتب پرافتخار تشيع هستيم چه بوده و چيست! به همين مقياس به تاريخ برگرديد و در طي اعصار و قرون پيشين سستي سخنان و منطق اهل سنت را دريابيد. مشت امروز اينان، نمونه خروارها مضحکات قرون گذشته آنان است! انسان براستي مبهوت و متحير مي ماند که حقد و کينه و تعصب تا کجا ادامه دارد و ابليس با مهارت ستودني خود تا کجا در دل و ذهن و نگاه و تشخيص آقايان تراويده است! براي ديدن انواع رنگارنگ و گونه گون فحاشي و برچسب هاي نفرت انگيز به ويژه به شيعه دوازده امامي - که در همين سايت محترم ما را بدترين دشمنان! خود دانسته اند - و ديدن دهها طعن و لعنت و فحاشي و دادن نسبت شرک و کفر و فتاوي مهدورالدم دانستن شيعه در همين روزگار و در مهد سوسيال دموکراسي و آزادي بيان در سال 2012 ميلادي خواهش مي کنم حتماً از سايت ؟؟؟ به رايا نشاني زير ديدن بفرماييد؟؟؟؟ |
498 |
نام و نام خانوادگي: عاشق -
تاريخ: 01 بهمن 90
علي مع الحق والحق مع العلي |
499 |
نام و نام خانوادگي: محمد -
تاريخ: 02 بهمن 90
سلام من در سالهاي دور در سيستان زندگي ميکردم کتابهاي دکتر تيجاني رو خوندم وبراي راستي ازمايي به اتفاق سه نفر از دوستام به حوزه علميه عمريها رفتم رئيس انجا از ديدن 4 جوان 20 ساله به وجد امد ما گفتيم اومديم چند سوال بپرسيم اول در مورد خداوند گفتيم در کتب شما از اعتقاد شما به جسماني بودن خدا ياد ميشه وايشان تاييد کرد وما گفتيم پس خدا در جايي هست ودر جاههاي ديگر نيست ايشان جواب قانع کننده اي نداشت دوم در مورد پيامبرشان سوال کرديم که وي شخصي بوده که مثلا ايستاده ادرار ميکرده وعايشه را کول کرده و به مجلس رقص رفته وخلاصه در شان يک انسان کامل رفتار نميکرده باز هم ايشان گفت وي انساني عادي بوده!وممکن است وي اشتباه کند سوم در مورد امامت پرسيدسم در کتب شما از قول پيامبر ميگوييد همانا جانشينان من 12 نفرند و همه از قريشند ما گفتيم شما اين افراد را بشماريد گفت1 ابوبکر2 عمر 3 عثمان4 علي5معويه 6 حسن گفتيم در بين همين 6 نفر حداقل سه نفر با هم جنگيدند و تعداد زيادي مسلمان کشته شدند مثلا بين معاويه وحضرت علي جنگ شد چه کسي بر حق بود وي گفت حق با علي بود ولي معاويه هم جانشين پيغمبر بود!خلاصه ما مجلس را ترک کرديم و متوجه شديم که عمريها هيچ سندي بر اي قانع کردن عقول سليم نداره و نخواهند داشت چون راه حق فقط کيست |
500 |
نام و نام خانوادگي: سجاد -
تاريخ: 02 بهمن 90
بسم الله الرحمن الرحيم چندشب پيش يه نفر سني که تازه شيعه شده بود به شهرماآمده بود . خودش قسم مي خورد اين و وهابيها خيلي خرن(نمي فهمن) .خودش قسم مي خورد که اين سني ها حتي به خودشون زحمت نميدن منابع وكتابهايي كه خودشون قبول دارن بخونن التماس دعا ياعلي مددحيدركرار |
501 |
نام و نام خانوادگي: سجاد.ام -
تاريخ: 03 بهمن 90
خطاب به کساني که ميگن بيشتر مسلمانهاي جهان سني اند ؛ بايد بگم هيچ کجاي دنيا اکثريت نشانه ي حقانيت نيست .اون سنيهايي که ادعا دارن اهل بيت را هم دوست دارن !!!!!!!!! بدونن اگه واقعاامام حسين عليه السلام رو قبول دارن يکي از درسهايي که ما ازعاشورا مي گيريم همينه . 72نفر کجا يه لشکرصدهزارنفري کجا ؟اونجا لشکر ز ياد ظاهرا اسلام داشتن ولي به اندازه ذره اي دينشون را نمي شناختن ، البته اين مثل دقيقا وصف روزگار ماست .!!!!!!!! ميگن چرا به خلفاي سه گانه فحش ميديد؟ولي اهل سنت نميگن؟ اولا ما فحش نميديم بلکه لعنت ميگيم ثانيا لعنت برظالم وکساني که ظلم رواميدارن است نه برکسي که ظلم نکرده بلکه مورد ظلم قرار گرفته اگرما بر خلفاي سه گانه لعن مي گيم براي اينکه آنها ظالم ومفسد بودن و حق خدا جل جلالله ورسول الله صلي الله عليه وآله و وصي وجانشينش حضرت اميرالمومنين علي عليه السلام را زوال وپايمال کردن وولايت را از اهل حق گرفتن .ولي به اون سه تا کهظلمي وارد نشد که اهل سنت لعن بگن !!!!!!!! ما هيچ وقت قصه ي در و ديوار و آتش از يادمون نميره فداي مظلوميت حيدر |
502 |
نام و نام خانوادگي: ساجده -
تاريخ: 03 بهمن 90
بد نيست به عنوان تنوع متن زير را از يکي از سايت هاي سني بخوانيد نام، نسب و کنيه ي ايشان: او عمر بن الخطاب بن نفيل بن عبدالعزي بن رياح بن عبدالله بن قرط بن رزاح بن عدي بن كعب بن لؤي بن غالب قرشي عدوي است كه نسب او در كعب بن لؤي به رسول الله صلي الله عليه و سلم ميرسد. از آنجا كه بوسيله او اسلام در مكه آشكار و علني شد و ميان كفر و ايمان جدايي افتاد به فاروق ملقب گرديد. تولد عمر بن الخطاب: وي سيزده سال پس از عام الفيل متولد گرديد. افتخارات عمر بن الخطاب: ايشان پدر ام المؤمنين حضرت حفصه همسر حضرت اکرم صلي الله عليه وسلم است. در زمان خلافت ايشان سرزمينهاي شام، عراق، فلسطين، مصر، ايران بزرگ، طرابلس وآذربايجان فتح گرديد. شهرهاي بصره وکوفه در دوره خلافت ايشان بنا گرديد. ايشان اولين کسي است که تاريخ هجري را اساس گذاشت وديوان راترتيب و خواندن نماز تروايح را با جماعت شروع کرد. منبع: سايت عقيده اهل سنت و جماعت با اندکي تصرف حالا معلوم نيست از کي تا حالا مخالفت با اسلام هم جز افتخارات محسوب ميشه!!!!! |
503 |
نام و نام خانوادگي: قنبر -
تاريخ: 04 بهمن 90
جناب حميد حسيني قزويني ??? و جناب استاد (منتظر منتقم فاطمه)=??? تا حالا يک بار قرآن رو خوندي؟؟؟ خدا توي قرآن براي بي عقلايي مثل تو نوشته ما قران را ساده و قابل فهم نازل کرديم طوري که هر کس به اندازه عقلش ازش برداشت کنه حالا تو اگه گيرت حروف مقطعه قرانه که مثل استادت آقاي ??? حالا حالا ها بايد منتظر ظهور امام???يعني اما زمان باشي ضمنا فکر نکنم بدوني که قرآن به علي ع نازل شده يا محمد ص پيغمبر علي ع يا محمد ص البته اين مشکله همه ???شيعه هاست خصوصا قزويني علي شيخ المفيد????جناب قزويني ??? ميدونين چون ميگن ??? حالا ما سني ها اگه بابا هامون برن حج برگردرن ميشيم حروم زاده که باز هم خودش لطفه در حقه اونهايي که حج نرفتن يکي نيست بگه بي مغز تو که مسلمونايي که مکه تو دستشون حروم زاده ميخوني نميگي به خدا داري اهانت ميکني نه به سني ها ???? .خوب هم نيست اينو بگم ولي ميگم چون اعظم مسلمين جهانرو حرومزاده خوندي تو از ??? درست شدي ???? برو تو کثافت غلت بزن حيفه که سمت کتاب مقدسي چون قرآن بري برو همون کتابهي شرک زده خودترو بخون مرديکه مجوسي هر چي فحشه نثار روح ??? که نقش ???رو بخوبي ايفا ميکنه حالا بينم اينو ميدي بيرون يا مثل ارباباي ????فيلترش ميکني جواب نظر:
|
504 |
نام و نام خانوادگي: نامي -
تاريخ: 04 بهمن 90
آيا خداي اهل سنت که معتقدند خدا هرشب جمعه از عرش ميا د روي زمين تا با موسي کشتي بگيره پرستيدن داره؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!! هر غير مسلماني اگه قصد مسلماني هم داشته باشه وقتي با اين عقايد روبه رو شه مسلما از تصميمش صرف نظر مي کنه!!!!! |
505 |
نام و نام خانوادگي: محسن منتظر -
تاريخ: 04 بهمن 90
جناب قنبرک بيسواد و فحاش! درآغاز به تو بگويم که کار شما و امثال شما در ميان اهل سنت فقط تهمت و فحاشي ست. جز اين کار ديگري از شما و ملاهايتان بر نيامده است و بر نمي آيد! به عنوان نمونه و مشتي از خروارها تهمت و نسبت هاي دروغ شما در کتاب "الشيعه و القرآن نوشته مولف معاصر سني، مرحوم احسان الهي ظهير" اين است که شيعه هزار روايت در تحريف قرآن دارد!! (پاسخ اين مطالب را علامه محقق سيد مرتضي عسکري در سه جلد کتاب خود به نام "عقايد اسلام در قرآن" داده است). اما تنها وتنها دليل مستند او، سخنان سخيفِ مرحوم ميرزا حسين نوري است. نامبرده از علماي طراز اول شيعه نيست و در ميان قاطبه علماي کوچک و بزرگ شيعه و حتي در ميان دانش آموزان شيعه! حتي يک نفر هم به تنها جمله او - که دال بر تحريف است - توجهي ننموده است. اما اين بنده به سهم خودم انواع رنگارنگ نسبت تحريف قرآن در ميان اهل سنت را - که فکر مي کنم بالغ بر پنجاه مورد باشد – در کامنت 458 همين تارنما آورده ام. موضوع شگفت آور اين است که آن دو معبودتان - يعني حضرت عايشه! و حضرت عمر! - دم از سخيف ترين انواع تحريف زده اند و قائل به حذف دو سوم قرآن و خوردن آيات قرآن توسط يک بزغاله اند!!. (ديني که يک سني معاصر به دنياي پيشرفته امروز مي خواهد عرضه کند، آيات قرآن و کتاب وحي اش توسط يک بزغاله از بين رفته است!! بخوانيد و قاه قاه بخنديد!!) اگر قبول نداريد کامنت 458 و بنمايه هاي مرا خوب بخوانيد! اما بيسوادِ قرآن نخوان و قرآن نفهم! دم از قرآن داني زدي و از راحت بودن فهم قرآن قرآن گفتي! قسم مي خورم و به تو قول مي دهم که با همه سادگي که فهم نخستيني قرآن دارد؛ اما تو خودت يکبار هم قرآن را نخوانده باشي! به تو فاش ميگويم که اين بنده از حافظان و مترجمين قرآنکريم هستم و به زبان عربي، دست کم از تو يک نفر آشناترم! به تو قول مي دهم که اين بنده، گنده ها و ملاهاي معاصر شما، و سخنان بي مدرک و سندِ مولفان معاصر سني و تاريخ اهل سنت را، از تو و ملاهاي تو بيشتر مي شناسم. اگر راست مي گويي با سند و مدرک حرف بزن! فقط کامنت 458 من دريايي از سند و مدرک کوبنده در باره اعتقاد اهل سنت به تحريف قرآن را دارد که ترا که سهل است! ملاهاي تو را هم در يک چشم به هم زدن آب مي کند! دريايي از اراجيف و نسبت هاي خلاف و چندش آور و کفرآلود و شرک آميز آندو کتاب مرجع شما (صحيح بخاري و صحيح مسلم) به خداوند و قرآن و پيامبر، و دروغ پردازي هاي تاريخ طبري، شامه هر مسلمانِ عاقل منصف و خردمندي را مي آزارد. از بي عقلي ما شيعيان گفتي! بيا سر کلاس من و امثال من بنشين تا يک دوره منطق صوري، يک دوره منطق رياضي و يک دوره منطق فازي و يک دوره منطق قرآن و همچنين بيش از سي نشانه عقل را براي تو و ملاهايت بگويم و ليسانس عقل و منطق و استدلال را بتو بدهم؛ البته اگر در ترم نخست مشروط نشوي و نمره منفي نگيري! اما از نزول قرآن به حضرت مولا گفتي! اي کاش دست کم يک سند از علماي شيعه مي آوردي که قائل به نزول قرآن به حضرت مولا شده باشند!! از حضرت ولي عصر (عج) نام بردي و مسخره آلود سخن گفتي! برو اول سوره همزه را درباره طعنه زن و عيب جو را بخوان و سپس سه کتاب "منتخب الاثر نوشته آيت الله لطف الله صافي گلپايگاني" و کتاب "دانشمندان عامه و مهدي موعود نوشته مرحوم علي دواني" و کتاب طوفان امت و کشتي نجات نوشته آيت الله محمد مهدي موسوي خلخالي" درباره حضرت مهدي را بخوان و بعد پيا پاي شاگردي اين آقايان و ضمناًاگر سواد داري، نخست چند تا از اين کتابها را بخوان و بعد لب به سخن باز کن! اما آقاي فحاش قرآن نخونده! تو که به ما ميگي قرآن رو نخونديم! اگه دروغ نميگي که قرآن رو ميخواني و خوانده اي و اگر سواد خواندن داري (نوشتنت پيش کش!) برو لاي قرآن رو باز کن؛ در سوره انعام آيه 108 ببين درباره فحاشي چي نوشته! قرآن کريم حتي فحاشي به مشرکين را روا نمي دارد، چه رسد به کساني که به توحيد و نبوت و معاد و همه آنچه که بر پيامبر اسلام نازل شده ايمان و يقين دارند. برو يک دوره عقايد و اخلاق ثبت نام کن و ببين در آن روزي که سلطان آخرت خيمه برپا کندکيفر تهمت زننده چيست؟! خوب اگه ما شيعيان نسبتي را به خلفا داده ايم، براي اين ها هزاران دليل در خلاف کاري هاي ابوبکر و عمر و عايشه و حفصه آورده ايم. کتب علامه بي نظير و محقق معاصر سيد مرتضي عسکري، بدون ذره اي اهانت اين مطالب را در مقياس کلان در کتب خود آورده است. فقط براي عايشه سه جلد کتاب "عايشه در تاريخ اسلام" با دهها و صدها دليل و مدرک آورده است. اگه آدم خوبي باشي و قول بدي شلنگ و تخته نندازي و پيرو کورکورانه ملاهاي بيسواد و تهمت زن سني نباشي يه دوره کلاس قرآن و يه دوره کلاس عقايد و يه دوره کلاس اخلاق اسلامي و قرآني بتو معرفي خواهم کرد. |
506 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 05 بهمن 90
با سلام خانم ساجده , در مورد افرادتاثير گذار دروغ زياد گفته شده است يكيشان ابوبكر كه اصلاً ولد يك غلام حبشي بود و ديگري همين عمر . براي شناخت اصل و نسب عمر به اين مقاله مراجعه كن : http://majidmali.blogfa.com/post-45.aspx لبيك يا علي |
507 |
نام و نام خانوادگي: ميلاد -
تاريخ: 05 بهمن 90
بچه ها يادتون باشه هيچ وقت زير بار وحدت با سني ها نريد ما بيخيال حرمت مادر نمي شويم / هرگز جدا ز دامن مادر نمي شويم ؟؟؟ |
508 |
نام و نام خانوادگي: م -
تاريخ: 05 بهمن 90
به قول کسي که ميگفت علي ميزان است اگر افراط کند ميشود علي الله واگر تفريط کند ميشود شما حال که اعتدال کند ميشود...علي عادل بود واين عدالتش مارا مدحوش خود ساخته ودر اخر خلاصه در اين بين يکي حق است و در قران امده که در اخرت هرکس را با امامش محشور ميکنند بار خدايا تودر اين بين داوري مارا باعلي واين جماعت را باعمر که اين شخص بر دختر رسولت اهانت و درجهاد فرار کرد و عايشه اي که سنگش را به سينه ميزنيد همانطور که خودتان حديث غدير را تفسير ميکنيد مولا به معناي دوست با علي دشمني کرد بعد از شهادتش سجده ي شکر گذلشت ايا اينها لايق بهشتند يا مولايم علي و اقاياي او محمد مصطفي ص خدايا تو عادل ترين هستي تو پس ظهور حجتت را برسان تا تودهني باشد براين جماعت کينه توز که ظالمانه هر جارا به خون ميکشند قسم به خداي عز و جل از روز هم روشن است که ظهور نزديک است |
509 |
نام و نام خانوادگي: علي رضا -
تاريخ: 05 بهمن 90
اهل سنت سواد عظم مسلماناناست هرسندي که گفتي درست نبودن . برو قران خواندن ياد بگير وبرو دلايل را از قران بيار |
510 |
نام و نام خانوادگي: منتظر منتقم فاطمه -
تاريخ: 05 بهمن 90
بسم الله الرحمن الرحيم جناب قنبر خدا را شکر يه نفر پيدا شد (جواب) بده!!!!!! ولي باز هم جواب نبود!فحش بود!!!! اما مشکلي نيست!خدا جاي حق نشسته!!!!!!! آيا هرچي شما از قرآن برداشت کردي درسته؟؟؟؟؟؟؟ آيا نبايد به مرجعي براي درست بودن برداشت به آن مراجعه کرد؟ همچنين اسرار قرآن بي نهايته که اگر بگيم زياده به قرآن ظلم کرديم و حکمت و قدرت خداوند را منکر شديم!!!!! البته از شما تعجبي نيست!!!! شما که پيامبر(ص) را يک انسان عادي و معصوم نميدانيد بايد هم همين حرفها را بزنيد!!!!! شما شان پيامبر را تا حد يک انسان عادي پايين آورديد!!!! آيا با شما ميشود بحث کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ در مورد آقا امام زمان (عج) هم نگران نباش!!!!!!!!!! او مي آيد و حق فاش ميشود!!!!!!!!!!!!!! اللهم عجل لوليک الفرج (((((يا حق)))))) |
511 |
نام و نام خانوادگي: نامي -
تاريخ: 06 بهمن 90
اگه ميشه شناسنامه عمر را اگر......... روي سايت بگذاريد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!! ممنون ميشم |
512 |
نام و نام خانوادگي: سجاد. -
تاريخ: 06 بهمن 90
بسم الله الرحمن الرحيم جريان شهادت حضرت خاتم الانبيا محمد مصطفي صلوات الله عليه وآله چگونه بود؟ مگر غيرازاين بود كه عايشه وحفصه به كمك او ؟؟؟ اين كار را كردن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!! نگيد حضرت رحلت كرده كه باورم نميشه!!!!!!!!!! مظلوميت تا كجا.......!!!!!!!!!! حتي تو ملت شيعه نشين؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! |
513 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 07 بهمن 90
با سلام جناب الي رزا ممنون همين ميخواستم بشنوم يعني كتب علماي اهل سنت همشون كشك مخصوصاً بخاري و مسلم . ايه از قران كريم ميخواهي : بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا هُمْ أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ ( 19 ) و كسانى كه به انكار نشانههاى ما پرداختهاند آنانند ناخجستگان شوم عَلَيْهِمْ نَارٌ مُّؤْصَدَةٌ ( 20 ) بر آنان آتشى سرپوشيده احاطه دارد سوره البلد از مشخصات و مواصفات خلفاي 123 شماست . بعد اين يعني چي " اهل سنت سواد عظم مسلماناناست " تو كه به هيكل علماي بزرگ خودتون بدجوري خراب كردي اونها را قبول نداري پس اين يعني چه ؟؟؟؟ لبيك يا علي |
514 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 07 بهمن 90
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى ( 1 ) سوگند به اختر [= قرآن] چون فرود مىآيد مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى ( 2 ) [كه] يار شما نه گمراه شده و نه در نادانى مانده وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى ( 3 ) و از سر هوس سخن نمىگويد إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى ( 4 ) اين سخن بجز وحيى كه وحى مىشود نيست سوره مباركه النجم جناب قنبر اينهمه ؟؟؟؟ براي چي بجاي استفاده از اين همه ؟؟؟؟؟ قدري مطالعه كن حالا كه باباي شما و امثال شما سخن رسول اكرم كه همانا سخن الله سبحان تعالي است گوش نداد شما و امثال شما گوش بدهيد تا اون شر بر اولاد و بچه هاي شما اتفاقتيافتاد . ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- از براء بن عازب نقل شده كه گفت : با رسول خدا از مدينه خارج شديم و براي حج، احرام بستيم ، وقتي كه به مكه رسيديم ، رسول خدا فرمود : حج خود را عمره قرار دهيد . مردم گفتند : اي رسول خدا ، ما براي حج احرام بستهايم چگونه آن را عمره قرار دهيم . رسول خدا فرمود : توجه كنيد كه چه دستوري به شما داده شده است ، به همان عمل كنيد . اصحاب ، سخن رسول خدا را رد كردند ، رسول خدا عصباني شد و از آنان جدا شد ونزد عايشه رفت. عايشه غضب را در چهره رسول خدا ديد، گفت : كسي تو را خشمگين كند ، خدا را خشمگين كرده است . رسول خدا فرمود : چگونه خشمگين نشوم ؛ در حالي كه به آنها دستور ميدهم ؛ ولي آنها فرمانبرداري نميكنند . سنن ابن ماجه ، محمد بن يزيد أبو عبدالله القزويني الوفاة: 275 هـ) ج 2 ، ص2981 ، ح 2982 ، ناشر : دار الفكر - بيروت ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي مسند الإمام أحمد بن حنبل ، أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني (متوفاي241 هـ) ج 4 ، ص286 ، ح18546 ، باب حديث قيس عنه البراء بن عازب ، ناشر : مؤسسة قرطبة – مصر لبيك يا علي |
515 |
نام و نام خانوادگي: احمدفريد عظيمي ازکابل -
تاريخ: 10 بهمن 90
بين ماسنيان عقيده براينست که حضرت علي کرم الله وجهه شجاع ترين مردمان عصرخودبوده است ودرراه حق وعدالت در مقابل تمام جزيره عرب ايستادگي مينمود پس چرادردفاع ازبي بي فاطمه الزهرا درمقابل حضرت عمررضي الله عنه ايستادگي نکردندا آيااينکه به گفته شما اهل تشيع که ايستادگي نکرد توهين به شجاعت حضرت علي نيست جواب نظر: با سلام دوست گرامي ما رسول گرامي (ص) را از همه مردم شجاعتر ميدانيم ، ولي پيامبر (ص) در مكه چندين سال ظلم كفار را تحمل كرد ولي قيام نكرد !!! زنان مسلمان را شكنجه كردند و پيامبر تنها به آنها گفت صبر كنيد !!! آيا اين توهين به پيامبر نيست ؟ اگر توهين به پيامبر (ص) نيست ، توهين به حضرت علي (عليه السلام) نيز نيست . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات
|
516 |
نام و نام خانوادگي: لباب -
تاريخ: 11 بهمن 90
1انهم يرونه بعيدا و نراه قريبا 2الحمدلله که ميدانيد حرام زاده ايد. و نيست دشمن اهل بيت مگر حرام زاده. 3شما که بهتر ميداني قرآن را با روايات مختلف مي خوانند پس بخوان در سوره يس (عليٌ صراط المستقيم) 4 شيعه شما را اهل سنت هم نمي داند چرا که پيامبر خدا را هم شما شهيد کرديد(همان مادرانتان حفصه و عايشه عليهما ما عليهما) و به سنت پيامبر عمل نمي کند مگر پيروان او يعني شيعيان |
517 |
نام و نام خانوادگي: سيد علي -
تاريخ: 13 بهمن 90
بسم الله الرحمن الرحيم چند مطلب هست که لازم دونستم بيان کنم: 1_سنت واقعي در حقيقت در دست شيعيان است.يعني در واقع شيعيان اهل سنت واقهي هستند و به سنت پيامبر صلي الله عليه واله عمل ميکنند.اما بدبختانه عده اي که در واقع شيعه آل ابوبکر و شيعه آل ابن صحاک هستند خود را اهل سنت معرفي کرده اند 2_مگر شما به اصطلاح سني ها نميگوييد ما مسلمانيم؟؟؟؟؟؟مگر فحش دادن و توهين کردن از گناهان نيست؟؟؟؟؟؟آيا فحش دادن حرام نيست؟؟؟؟؟؟آيا مسلمان و مومن واقعي فحش ميدهد؟؟؟؟؟پس واي بر شما.شما چه مسلماناني هستيد که به اين راحتي به يکديگر توهين ميکنيد؟؟؟؟نمونه اش همين جناب قنبر که وقتي با حق و حقيقت روبه رو شد به دليل ضعف استدلالاتش ناچار به موضع گيري و اهانت کردن شد 3_ما در اينجا با هم مناظره ميکنيم تا راه حق مشخص شود نه اين که حقانيت خود را القا کنيم.اگر واقعا وبراي رضاي خدا و براي هدايت بشر وارد اين مباحث ميشويد بايد از هر گونه تعصب دست برداريد و به دنبال حقيقت باشيد.و پس از شاخت حقيقت آن را بپذيريد نه اين که به دنبال دفع آن باشيد 4_هدف ما هدايت فريب خوردگان است نه فريب کاران به اميد هوشياري و بيداري تمامي مسلمين فريب خورده يا علي |
518 |
نام و نام خانوادگي: سپيده -
تاريخ: 13 بهمن 90
باسلام به دوستان عزيز دو تا سوال طرح مي کنم که جوابشم براتون ميگم ميدونم احتمالا از اين نکات بسيار مهم غافليد 1- کدام شخص بزرگوار و عزيز (دربدر اسلام) ايران را فتح کرده؟ و آتشکده ها را تخريب و مساجد را بجاي آن بنا کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ جواب: حضرت عمر فاروق رضي الله عنه.....نتيجه گيري اخلاقي: توييکه ادعاي مسلمون بودن داري چطور روت ميشه به حضرت عمر وصله بچسپوني و توهين کني ؟ يادت نره مديونش ميشي 2-شيعه ها ييکه ميگين خيلي حرفاتون با مدرک وسند توجه کنين: يه سري از شماها ميگين امام زمان غايب شده يه سريتونم ميگين الان زن وبچه داره و داره زندگي ميکنه لطفا اون مدرک وسند معتبر رو روکنين ولي لطفا از ارائه افسانه جومونگ و يا کتاب زيباي چرند وپرند خودداري كنين لطفا. هر چند ما به قوه تخيل بسيار قوي شما واقفيم |
519 |
نام و نام خانوادگي: بخت النصر -
تاريخ: 16 بهمن 90
سرکار خانم سپيده چرا عمر بتکده داخل منزلش را خراب نکرد تا دو پسر بت پرست تحويل جهان ندهد؟ |
520 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 16 بهمن 90
با سلام جناب سياهه 513 قبل از جواب به اين سوالت چند تا سوال ازت ميكنم جواب بده تا بعد جوابت بدم : 1 ) ايا اين شخص كسي نبود كه در جنگ احد بمثل بز كوهي از كوه بالا ميرفت ؟؟؟ 2 ) ايا اين شخص يكي از اونها نبود كه ميخواست حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم را از كوه به پائين بياندازد ؟؟؟ 3 ) ايا اين شخص اوني نيست كه به حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم در اخرين روزهاي حياتشان توهين كرد ؟؟؟ 4 ) ايا اين شخص اوني نيست كه بخانه حضرت فاطمه سلام الله عليهما حمله كرد و تهديد به اتش زدن ان خانه كرد ؟؟؟؟ 5 ) ايا اين شخص اوني نيست باعث مسموم شدن و مرگ خليفه منسوب خودش شد ؟؟؟ 6 ) ايا اين شخص اوني نيست كه وقتي خبر دادند ارتش ايران قصد حمله به حجاز دارند چنان بخودش ميلرزيد كه نگو و نپرس ؟؟؟ 5 ) ايا اين شخص اوني نيست كه بد جور بدنيا امد ( جاهل و كافر ) بد جوري زندگي كرد ( منافق و فاسق ) و بدجوري مرد ( مست از شراب خواري )؟؟؟ و هزار صد سوال ديگر جواب بده تا جوابتو بدم . ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- در مورد سوال دومت : پيشنهاد ميكنم كه اين سوالات را از اهل سنت بگني اگر بازهم سوالي بي جواب موند بيا اينجا سوال خودت را طرح كن , مثل ابلهان نپر جلو سوال كني كه مثل بالا از تو راجع به افكارت سوال ميكنم و ...... لبيك يا علي |
521 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 16 بهمن 90
با سلام جناب احمدفريد عظيمي سوال خوبي كردي يك جواب كوتاه ميدهم : بله حضرت علي عليه السلام ميتوانست همان بلا را سر عمر و اصحابش بياره كه سر عمر بن عبدود و مرهب يهودي اورد , اما احتمال زيادش اين بود كه امروز من شما ( مسلماً با اسامي مختلفي ) يا در اتشكده ما يا در كنار مجسمه بوداي شما بنشيتيم بگويم "" ميگويند اخرين دين خداوند اسمش اسلام بود كه بعد از رحلت پيغمبرانش مابين خليفه برحقشان و غاضبين كشت كشتار راه افتاد و نتيجتاُ دينشون كه اسلام نام داشت از بين رفت . ميگويند دين خوبي بود وليكن خليفه بر حق شون حاضر نشد براي دينش سكوت كند . ببينم جناب فريد دوست داشتي اينجوري ميشد ؟؟؟ لبيك يا علي |
522 |
نام و نام خانوادگي: محسن منتظر -
تاريخ: 16 بهمن 90
خانم سپيده محترم! با عرض معذرت و جسارتاً! خود گويي و خود خندي الحق که هنرمندي!! آنچنان از نکات! مهم!!! گفتي و ما را از پاسخ آن غافل دانسته اي کانّه چيز مهمي را کشف کرده اي که ديگران از آن غافل مانده اند!! اين روکه گفتي مثلاً نکته بود؟ يا يک واقعيت تاريخي لشکرکشي - به قول شما - حضرت فاروق عمر به ايران عزيز ما! تو که هنوز درس املاي زمان دانش آموزي رو بلد نيستي و تفاوت دو کلمه بدو (آغاز) و بدر (نام منطقه اي در حجاز) رو نميدوني! (و اين اشتباه شما کي بوردي نيست زيرا روي کي بورد دو حرف واو و رِ در کنا ر هم قرار نگرفته اند!) و بيسوادي و عدم تحقيق خودت رو تو چند تا جمله اي که گفتي نشون دادي و آن چنان با توپ پر اومدي و از نکته سنجي گفتي و ما رو غافل دونستي که بهتره بري و نخست حرف زدن رو ياد بگيري بعد اظهار وجود کني! آخه خانم سپيده محترم! توي اين معرکه، ملاهاي شما هم سه سوت لنگ ميندازن! ضمن اينکه اينقدر به اين زودي زود هل نشو! هنوز پرسش رو مطرح نکرده اي جوابش رو هم خودت ميگي! به اين کارت ميگن از هول هليم توي ديگ افتادن!! بذار چند ثانيه بگذره! شايد شايد هم بعد از حدود 500 پاسخ خرد و کلان توي اين سايت، ما هم چيزي براي گفتن داشته باشيم! آخه بنده ي خداي چشم و گوش و دست و پا دار راه رونده و بر تخت عرش نشسته و جلوس کرده! نخست برو يک دور صحيحين خودت رو بخون و از چنين خداي انسان نماي شکست خورده ي از بندگانش (توي کتاب هاي صحيح بخاري و صحيح مسلم تون) سراغ بگير و بعد ما رو به ارائه هزارن سند و مدرک که پيش از اين آورده ايم تهديد کن! اون وقت خودت اقرار کن که چه کسي قوه تخيّلش قوي تره! اون اباطيل و چرنديات دو کتاب نامبرده ي شما اقيانوسي از تخيلات و مزخرفاته و ته نداره! ضمناً اول کامنت هاي ما رو هم نخست يه نگاه بنداز! پاسخ به اسناد و مدارک حضرت مهدي (عج) رو در سه کتاب معرفي شده در (کامنت 503 بند يکي به آخر) بخون و نه سر خودت رو درد بيار و نه سر مارو!! سخن پايان هم اين است که مردم ايران عزيز ما به دست سلمان فارسي که خود ايراني بود و نماينده حضرت مولا اميرالمومنين بود مسلمان شده و اسلام را با ميل و شوق پذيرفتند. نه با لشکرکشي حضرت فاروق عمر عزيز شما! برو کتاب "خدمات متقابل اسلام و ايران نوشته استاد مطهري" رو بخون تا يه چيزي ياد بگيري و کمتر دم از نکته داني و نکته سنجي بزني! |
523 |
نام و نام خانوادگي: مصطفي -
تاريخ: 16 بهمن 90
داستان قلم و دوات، توهين عمر به پيامبر صلي الله عليه واله ( در مدارک اهل سنت) برخي از اصحاب صبح روز دوشنبه (روز شهادت پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله) گرد بستر آن حضرت جمع شدند . پيامبر اکرم (صلي الله عليه و اله) فرمودند : اتوني بدوات و قرطاس اکتب لکم کتابا لن تضلوا بعده ابدا. يعني: قلم و کاغذ بياوريد تا نامه اي براي شما بنويسم که بعد از من هرگز گمراه نشويد عمر گفت : ان النبي غلبه الوجع و عندکم کتاب الله ، حسبنا کتاب الله (1) يعني: بيماري بر پيامبر غلبه کرده است – کنايه از اينکه نمي داند چه مي گويد – و نزد شما کتاب خداست و کتاب خدا ما را بس است. در روايت ديگر، در طبقات ابن سعد ، آمده است که ، در آن حال يکنفر از حاضران گفت: ان نبي الله ليهجر (2) يعني: همانا پيامبر خدا هذيان مي گويد !!! آري ! گوينده سخن همان بود که گفت ” حسبنا کتاب الله ” و اين قضيّه به قدرى درد آور بود که وقتى ابن عبّاس به ياد آن مي افتاد ، اشک چشمانش همانند دانه هاى مرواريد از گونه هايش سرازير مي گشت. (3) اعتراف عمر به اين عمل ننگين (در مدارک اهل سنت) عمر خود به اين امر اعتراف کرده است . امام ابوالفضل احمد ابن ابي طاهر در کتاب تاريخ بغداد و ابن ابي الحديد در شرح نهج البلاغه 3/97 در شرح حال عمر : يک روز طي مباحثه اي مفصل که ميان ابن عباس و عمر در گرفت ، عمر گفت : پيامبر تصميم داشت که به هنگام بيماري اش ، تصريح به نام او ( علي ابن ابيطالب ) کند ، ولي من نگذاشتم. پيامبر(صلي الله عليه واله) آزرده گشتند. دسته اي گفتند : دستور پيامبر را انجام دهيد . پس از اين گفتگو و مجادله ، ديگران خواستند که قلم و کاغذ بياورند ، اما پيامبر فرمودند : او بعد ماذا؟ (4) يعني: آيا پس از چه؟ بعد از اين گستاخي عمر ، اگر قلم و کاغذ مي آوردند و پيامبر وصيت نامه اي مي نوشت که در آن اسم علي بود مخالفان مي توانستند چند نفر بياورند و آنها شهادت بدهند که پيامبر اين وصيت نامه را در حال هذيان نوشته است . در آن هنگام چون نزاعشان بالا گرفت ، پيامبر فرمودند : قوموا عني ، لا ينبغي عند نبي تنازع (5) از نزد من برخيزيد که در محضر پيامبر ، نزاع کردن شايسته نيست . اين سخنان و حرکات عمر آن قدر زشت و زننده بود که حتّى زنان پيامبر (صلي الله عليه و اله) نيز به همفکران عمر اعتراض کردند که با اهانت عمر و دفاع رسول ص مواجه شدند : زنان از پشت پرده صدا زدند : مگر سخن رسول گرامى صلي الله عليه و اله را نمي شنويد؟ عمر گفت : شما همانند دلباختگان يوسف هستيد که به هنگام مريضى پيامبر ص اشگ شما جارى مي شود ، و به وقت سلامتى حضرت ، برگردن او سوار مي شويد . رسول گرامى (صلي الله عليه واله ) فرمود : متعرّض آنان نشويد وآنها را به حال خود واگذاريد ، زيرا آنان از شما بهتر هستند . (6) نکات قابل توجه ! اولا: به حکم قران: پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله از روى هواى نفس سخن نمي گويد و تمام سخنان او بر مبناى وحى الهى است (آيه 3سوره نجم). فلذا محال است نعوذبالله ايشان هذيان بگويند ! ثانيا: پيامبر اکرم ص فرمودند مطلبي را مي خواهند بنويسند که بعد از او هرگز مردم گمراه نشوند. ولي عمر مانع نوشتن اين مطلب مهم شد. مي دانيم که پيامبر اکرم ص وعده دروغ نمي دهند. يعني اگر حقيقتا آن مطلب مورد نظر پيامبر اکرم ص نوشته مي شد همانطور که ايشان وعده داده بودند مردم هرگز گمراه نمي شدند. پس باعث و باني گمراهي مردم تا به امروز عمر بن خطاب مي باشد ! ثالثا: عمر گفت: “حسبنا کتاب الله”. در حاليکه بارها در خود قران به اين مطلب اشاره شده است که همراه اطاعت از کلام الله (قران) بايد از دستورات پيامبر اکرم ص نيز اطاعت کرد. و حتي خداوند کساني را که مي خواهند بين الله و رسول فرق اندازند و يکي را قبول کنند و ديگري را ترک کنند را کافران حقيقي شمارده است. (نساء/51) اسناد: 1) صحيح بخاري باب کتابه العلم من کتاب العلم : 1/22 – صحيح البخاري ، ج 7 ص 9 ، کتاب المرضى باب قول المريض قوموا عنّى ؛ و ج 5 ص 137 کتاب المغازي ، باب مرض النبي – صلى اللّه عليه وسلم – ووفاته ؛ صحيح مسلم فى آخر کتاب الوصيّة ، ج 5 ، ص 76 – مسند احمد حنبل تحقيق احمد محمد شاکر ، حديث 2992 – طبقات ابن سعد : 2/244 چاپ بيروت 2) طبقات ابن سعد 2/242 چاپ بيروت – صحيح بخاري ، باب جوائز الوفد من کتاب الجهاد 2/120 و باب اخراج اليهود من جزيره العرب 2/136 بدين لفظ آمده است :”فقالوا : هجر رسول الله صلي الله عليه و سلم ” – صحيح مسلم ، باب من ترک الوصيه 5/76 و تاريخ طبري 3/193 بدين عبارت آمده است : ان رسول الله صلي الله عليه و سلم يهجر 3) عن ابنعبّاس قال : يوم الخميس وما يوم الخميس ، ثمّ جعل تسيل دموعه حتّى رأيت على خدّيه کأنّها نظام اللؤلؤ قال : قال رسول اللّه : ائتونى بالکتف والدواة ( او اللوح والدواة ) اکتب لکم کتاباً لن تضلّوا بعده أبداً فقالوا : إنّ رسول اللّه – صلى اللّه عليه وسلم – يهجر . صحيح مسلم ، ج 5 ، ص 76 کتاب الوصيّة باب ترک الوصية لمن ليس عنده شيء ، صحيح البخارى ، ج 4 ص 31 ، کتاب الجهاد والسير . . 4) طبقات ابن سعد : 2/242 چاپ بيروت 5) تاريخ ابي الفداء 1/15 – در صحيح بخاري باب کتابه العلم من کتاب العلم : 1/22 به اين لفظ آمده است : ” قال : قوموا عني و لا ينبغي عندي التنازع “ (6) فقالت النسوة من وراء الستر : ألا تسمعون ما يقول رسول اللّه؟! قال عمر : فقلت إنّکنّ صواحبات يوسف ، إذا مرض رسول اللّه ، عصرتنّ أعينکنّ ، وإذا صحّ ، رکبتنّ عنقه! قال : فقال رسول اللَّه : دعوهنّ فإنهنّ خير منکم الطبقات الکبرى لابن سعد ، ج2 ، ص 244 ، المعجم الأوسط للطبراني ، ج 5 ص 288 ؛ مجمعالزوائد للهيثمى الشافعى ، ج 9 ص 34 ؛ کنز العمال ، ج 5 ص 644 ، ح 14133 |
524 |
نام و نام خانوادگي: مصطفي -
تاريخ: 16 بهمن 90
1) بدعت گذار اهل جهنم است قال رسول الله صلي الله عليه واله: آَبيَ اللهُ آن يقبلَ عملَ صاحبِ بدعةٍ حتيّ يدع بدعتَه. (1) خداوند عمل بدعت گذار را تا وقتي که دعوت به بدعتش مي کند قبول نمي کند. قال رسول الله صلي الله عليه و اله: لا يقبل الله لصاحبِ بدعةٍ صوماً و لا صلوةً و لا صدقةً و لا حجّاً و لا عُمرةً و لا جهاداً و...يخرج من الاسلامِ کما تخرج الشعرة من العجين. (2) خدا هيچ عملي را از قبيل نماز روزه صدقه حج و...از بدعت گذار قبول نمي کند و او از اسلام خارج ميشود... . قال رسول الله صلي الله عليه و اله: اهل البدع شرالخلق و الخليفة (کنزالعمال) اهل بدعت بدترين مخلوقات و موجودات هستند. قال رسول الله صلي الله عليه واله: اهل البدع کلاب اهل النار (کنزالعمال) اهل بدعت سگ هاي اهل آتش هستند. عنه في قوله تعالي: إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً هم اصحاب البدع و اصحاب الاهواء ليس لهم توبة. انا منهم بريء و هم مني بُراء. (کنزالعمال) پيامبر اکرم صلي الله عليه واله درباره اين آيه قرآن: "كسانى كه دين خويش را پراكنده كردند و گروه گروه شدند" فرمودند آنها اهل بدعت و اصحاب و ياران هوا و هوس هستند . براي ايشان توبه اي نيست. من از ايشان بيزارم و ايشان نيز از من بيزارند. تا اينجا از کتب اهل سنت اثبات شد که بدعت گذار اهل جهنم است. حال سوال اينجاست که آيا عمر بدعت گذار بوده است يا خير ؟ طبق اعتراف خود او در دين بدعتهاي بسياري را گذاشته است. مانند: الف) بدعت حلال کردن شراب توسط عمر: عمر مي گفت: آب را داخل شراب کنيد و بخوريد مانعي ندارد! همچنين آورده اند يک وقتي مردم شام از سرما و سنگيني آب و بدي محصول زمين نزد عمر شکايت بردند. عمر به آنها اجازه داد که شراب را بجوشانند وقتي دو ثلث آن کم شد يک سوم باقيمانده را بياشامند! (3) جصاص داستان جالبي دراين رابطه از عمر نقل ميکند. ميگويد: يک روز عربي که شراب خورده بود. عمر خواست او را با تازيانه حد بزند عرب گفت: من همان شرابي را خوردم که خودت ميخوري!!! عمر شراب خود را خواست و آن را با آب مخلوط نمود و گفت: هر کس در اين موضوع شک کرد آب را داخل شراب نمايد مانعي ندارد آنگاه پس از اينکه عرب را حد شراب زد خودش شراب را نوشيد ! (4) در حالي که شراب با آب مخلوط شود باز هم شراب است و پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله فرمود: هر چه را که زيادي آن مستي آورد کمي آن نيز حرام ميباشد خواه مستي بياورد يا نياورد. (5) ب) پايه گذاري بدعت قياس توسط عمر: حافظان حديث و تاريخ نگاران اسلامي نامه اي درباره دستور العمل حکومتي و قضائي از عمر به ابوموسي اشعري نقل کرده اند که بيان گر پيش قدمي عمر در مطرح نمودن قياس است. و اينکه او قياس را به عنوان يک قاعده فقهي و يک قانون اسلامي در جهت استنباط احکام شرعي پايه گذاري کرد. اين نامه هنگامي نوشته شد که نامبرده از طرف عمر والي حکومت عراق بود و مشتمل بر اين فراز است: الفهم الفهم فيما تلجلج في صدرک مما ليس في کتاب الله و لا سنه. ثم اعرف الاشباه و الامثال و قس الامور عند ذلک. ترجمه: هر آنچه به خاطرت خطور مي کند و خبري از آن در کتاب و سنت نيست پيرامون آن فهمت را به کار انداز. آنگاه شبيه ها و همانندهاي آن را شناسائي کن و آنها را به يکديگر قياس نما. يعني حکم آنچه را که مورد نص کتاب و سنت است بر آنچه در کتاب و سنت مطرح نشده جاري کن... (6) ج) بدعت تراويح: ابن شهاب از عروة بن زبير، از عبدالرحمان بن عبدالقاري نقل کرده که گفت: شبي از شبهاي رمضان با عمربن خطاب به مسجد رفتيم، مردم متفرق بودند و هرکس براي خود نماز مي خواند و بعضاً مردي با اقوام خود به نماز مشغول بود. عمر چون اين بديد گفت: به عقيده من اگر اينها را با يک امام گرد آوريم بهتر است. و در پي اين تصميم ابيّبن کعب را به امامت گماشت. شب ديگر به اتفاق به مسجد رفتيم و مردم به جماعت نماز مي خواندند، عمر گفت: نعم البدعة هذه اين بدعت خوبي است! البته نمازي که پس از خوابيدن بخوانند; يعني آخر شب از اينکه اوّل شب اقامه شود بهتـر خـواهـد بـود. (7) د) بدعت نهي از متعه توسط عمر: عمر گفت: متعتان کانتا علي عهد رسول الله و انا احرمهما و اعاقب (8) يعني دو متعه در زمان پيامبر اکرم صلوات الله عليه واله (حلال) بوده و من امروز آنها را حرام ميکنم و مرتکبين آنها را به کيفر ميرسانم. يكي متعه زنان و ديگري متعه حج. پس سير منطقي و يا به بياني ديگر خلاصه اين بحث اين شد که: عمر طبق مصادر اهل سنت بدعت گذار هستند. طبق مصادر اهل سنت بدعت گذار اهل جهنم است. نتيجه: ... |
525 |
نام و نام خانوادگي: محمد امين -
تاريخ: 16 بهمن 90
شما خسته نميشيد من مطمئنم كسايي كه اينجا به جدل ميپردازن كل فكر و ذكرشون رو كم كني هم ديگه اس نه هدايت اين و اون نمونه ي بارزشون هم ملازاده و قزوينيه/شرط برتري تقوا/شما اصل رو ول كردين چسبيدين به فرع به خاطر امام رضا(ع) تاييد كنيد |
526 |
نام و نام خانوادگي: سعيد ابن عبد الله -
تاريخ: 18 بهمن 90
خانم سپيده.! به قول برادرمان که چه به حق فرمودند: خود گويي و خود خندي الحق که هنرمندي!! 1000000000 بار الله را شکر که شما جماعت عمري با قرآن حکيم انقدر قهر هستيد و فهم قرآني شما دقيقا هم اندازه ي عمر ابن ؟؟؟؟ است.! بلانسبت ديگر بزرگان: کور بودي و نديدي و نفهميديد و نخوانديد که هم اکنون عيسي (ع) کجاست؟ چرا تا الآن زنده است؟ چرا خضر نبي(ع) زنده است.؟! يعني الله تعالي براي آنان ميتوانسته ولي براي آخرين وصي بر حق محمد(ص) معاذ الله نتوانسته.!؟ عزيزان و برادران ديني .! اي متبرئين من اعداء الله.! خود را با اين جاهلان و بد مذهبان و لا مذهبان عمري سرز درد نياوريد.! شما اگر تا قيامت هم براي اين کوردلان تاريک ضمير دليل بياويرد مثال اينان دقيقا صم بکم عمي است ولاغير.! و لعن الله من نصر اعداء محمد و آل محمد(صل الله عليه و آله و سلم.) |
527 |
نام و نام خانوادگي: عليرضا -
تاريخ: 20 بهمن 90
سلام بچه ها ازتون مي خوام به اهلسنت توهين نکنيد چون ما تو جبهه ي مولا علي هستيم پس عليوار عمل کنيم اما اهل سنت ما به هزاران مدرک 1400سال پيش کاري نداريم چون چشماتون بستست اما حالا رو مي بينيد پيروان علي کجا وشما کجا جنگ33روزه کجا جنگ 6روزه کجا ايا دکتر تيجاني رو نمي بينيد و... وسلام |
528 |
نام و نام خانوادگي: بخت النصر -
تاريخ: 20 بهمن 90
جناب مهمد (520) شما از چه بيماري رنج ميبريد که محب معاويه بن هند و نوکر حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) را يکي ميدانيد؟ براستي انسان چقدر بايد نفهم باشد که عمرو عاص و مالک اشتر (رحمة الله عليه) را يکي بداند!! |
529 |
نام و نام خانوادگي: عليرضا -
تاريخ: 22 بهمن 90
من شنيدم که وهابيها فروش خيار و هوييج به زن رو حرام کردن يا خوردن گوشت شغال رو حلال يا اينکه هر کي از شير يک زن بخوره بهش محرم ميشه اينا رو شنيدم باورم نشدلطفا راست يا دروغش رو بهم بگيد با تشکر |
530 |
نام و نام خانوادگي: عليرضا -
تاريخ: 22 بهمن 90
واقعا اخر جاهليت که عمر جانشين براي خودش تعيين کنه رسول خدا نه و واقعا اخر نا مردي که جانشين واقعي رسول خدا بايد با کسايي که باهاش بيعت کردن(از ترس)دوباره بيعت کند و بايد گريه کرد که انسانها بخاطر تعصبشون چشمشون رو به اين حقايق مي بندند |
531 |
نام و نام خانوادگي: محمد امين -
تاريخ: 24 بهمن 90
سلام/ آدم اشكش در مياد از اين كاره مسلمونا/ به خدا منكه خسته شدم از اين حرفاي نا تموم شما فقط صهيون و شيطان رو خوشحال ميكنيد/ خدا خودش تو قرآن خودش گفته متحد شيد/ كو گوش شنوا؟/ وقتي شرط برتري تقواست/ وقتي تند روان از نظر قرآن اهل آتش اند چرا همديگرو ميكوبين حضرت علي جانشين نشد چي از شما كم شد چي به اهل سنت اضافه شده؟/ شما بيخيال صهيون هستيد و هم ديگه رو ميكوبيد/ چي بگم فقط ميتونم بگم خدا هدايتگر همه ي مسمانان يا حق |
532 |
نام و نام خانوادگي: محسن -
تاريخ: 28 بهمن 90
www.mosaferekarbala72blogfa.com |
533 |
نام و نام خانوادگي: بخت النصر -
تاريخ: 29 بهمن 90
جناب محمد امين چرا عمربن خطاب شاگردي کعب الاحبار صهيون را ميکرد؟ |
534 |
نام و نام خانوادگي: ساره -
تاريخ: 03 اسفند 90
شيعه ها مشکلشون دينشون نيست....ما دينمون کامله ، خودمون شيعه خوبي نيستيم.. مثل عزاداري عاشورا و تاسوعا به اين شکل خرافي که مورد تاييد هيچ شيعه اي نيست... مال شيعه نما هاست..اونايي که فقط وقتي دنيا اومدن يه اسم شيعه روشون گذاشته شده و بس... اهل سنت بايد ياد بگيرند دين رو از روي افراد نسنجند و خطاي افراد رو به پاي دين ننويسند |
535 |
نام و نام خانوادگي: ساره -
تاريخ: 03 اسفند 90
آقاي قنبر كه به ( منتظر منتقم فاطمه) توهين مي كني....فكر مي كني قرآن چرا زمان حضرت آدم و يا حضرت نوح و يا بقيه پيامبر ها نازل نشد...؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چون مردم اون زمان توانايي فهم قرآن رو نداشتند... درست مثل امثال شما كه فكر مي كنند هركس معني قران رو فهميد قرآن شناسه.... آدم مي مونهه به شما ها چي بگه والله... فك فعالي داريد واسه چرت و پرت گفتن |
536 |
نام و نام خانوادگي: محسن منتظر -
تاريخ: 13 اسفند 90
"لَيَهجُر" (1) "حَسبُنا" (2)گفته است نادان ---- بر آن خورشيد عالمتاب تابان (3) تمامي نيست دين با ثقل اکبر (4) ---- به عترت (5) ميتوان تفسير قرآن حديث ثقل معيار بزرگ است ---- به نزد شيعيان، معيار ايمان غدير آمد صراط حق نشان داد ---- جدا شد راه حق، از راه شيطان مسلمانان! صراط اينجاست، والله ---- علي معيار دين، هم اوست ميزان امامت در غدير، آن را خدا گفت (6) ---- در آن ابلاغ (7)، احمد کرد اعلان تشيع در غدير، اين ره جدا شد ---- مسير حق همان راه امامان فقط فائز (8) اماميه (9) است اي دوست ---- نه سني با اراجيف فراوان 1- اشاره به آن جمله عمر بن خطاب در لحظات نزديک به رحلت پيامبر (ص) که نسبت به پيامبر گفت "ان الرجل ليهجر" اين مرد! (پيامبر) هذيان مي گويد!! 2- اشاره به جمله عمر بن خطاب که گفت "حسبنا کتاب الله"کتاب خدا براي ما بس است! 3- مقصود حضرت پيامبر است 4- مقصود قرآن است در حديث ثقلين 5- اهل بيت يا خانواده و نسل پيامبر از امامان معصوم که عصمت آنان را خداوند در قرآن مجيد و در آيه تطهير امضا نموده است. 6- تمام امامان معصوم در حديث غدير يکايک با نام آمده اند. 7- منظور دو آيه ابلاغ و اکمال دين در سوره مائده است که در روز عيد غدير خم بر پيامبر(ص) نازل گرديد. 8- اشاره به حديث پيامبر (ص)که فرمود: يا علي تو و شيعيان تو رستگارند. 9- شيعه ي اماميه (پيروان اميرالمومنين و امامان معصوم عليهم السلام) |
537 |
نام و نام خانوادگي: يک دوست -
تاريخ: 19 اسفند 90
برو گمشو |
538 |
نام و نام خانوادگي: پريسا -
تاريخ: 04 فروردين 91
با سلام و خسته نباشيد درمورد اين سند که از تاريخ طبري آورديد برادران اهل سنت مي گويند: در سند اين روايت فردي به نام ابن حميد است که از در سلسله ضعفاء ذکر شده است .. در جلد 2 کتاب مجروحين كتاب المجروحين من المحدثين (محمد بن حبان بن أحمد بن حبان أبو حاتم التميمي البستي السجستاني ابن حبان) شما چه توضيحي داريد با تشکر جواب نظر: باسلام خواهر گرامي وثاقت ابن حميد در اين آدرس بررسي شده است مراجعه فرماييد. http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=143 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
539 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) -
تاريخ: 11 فروردين 91
خانم عمري جناب گنبر کامنت 501 مشخص است که در هنگام نوشتن کامنت مربوطه زياده از حد به فتواي عائشه مبني بر شير دادن به اقراد ريشو و سيبيلو عمل کردي و خستگي و درد حاکي از آن را بر صفحه اينترنت منتقل کردي! ولي سعي کن بيش از اين به خودت فشار نياوري چون حقيقت اين است که شما همان ظاهر ساده قرآن را هم قبول نداريد وگرنه بجاي مسح پاهاتون و نمي شستيد! راستي بالاخره چي شد؟ آيه رضاء کبيره در قرآن بود يا نبود؟! عائشه ميگه در قرآن بود و يک بزي اون و خورد! البته ميگه قرآن زير تخت بود!!! اگه ميتوني توضيح بده مخصوصا سوره تحريم آيات 1 تا 12 در مورد عايشه و حفصه است و خداوند اون و دو را با زنان نوح و لوط ع مقايسه کرده و فرموده براستي قلوب شما دو تا منحرف شده، دقيقا مثل اهل بدعتي که عائشه را مبناي دين قرار دادند يا حق |
540 |
نام و نام خانوادگي: اکرم مرزي افغانستان پنجشير -
تاريخ: 14 فروردين 91
مسلمانان عزيز نبايد چنين سوالات را پاسخ نادرست گفت چرا که در زمان حيات پيامبر اسلام چنين چيزي را شاهد نيستند و بعد از شش ماه رحلت ان حضرت حضرت بي بي فاطمه زهرا س وفات نمودند ودر اين دوران حضرت ابوبکر صديق خليفه اسلام بود . مطلب من در اينجا اين است که در اين توتيه که مشرکان ايجاد کردن حضرت عمر نه بلکه ابوبکر صديق خليفه اسلام بود و يک چيز بايد بدانيد که ناديده گرفتن هرکدام از ياران پيامبر اسلام سبب ناخشنودي رسول الله و الله تعالي ميگردد . |
541 |
نام و نام خانوادگي: منتظر منتقم فاطمه -
تاريخ: 21 فروردين 91
بسم الله الرحمن الرحيم جناب يه ذوست کله(گمشو)کلمه خوبي نيست!!!!!!!!!!! آيا به اين جور آدما ميگن مسلمان واقعي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ پس بهتر و متين صحبت کن!!!!!!!!!!!! اللهم عجل لوليک الفرج يا حق |
542 |
نام و نام خانوادگي: عمر -
تاريخ: 21 فروردين 91
زنده باد ابوبكر /عمر/عثمان/علي. چشم حسود كور بزار بتركه |
543 |
نام و نام خانوادگي: بخت النصر -
تاريخ: 27 فروردين 91
جناب اکرم مرزي به نظر شما حضرت ابوطالب (عليه السلام) از ياران ارشد حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) بودند يا نه؟ |
544 |
نام و نام خانوادگي: منتظر منتقم فاطمه -
تاريخ: 28 فروردين 91
بسم الله الرحمن الرحيم جناب(اکرم مرزي...) شما چه ميگوييد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ (وفات)حضرت فاطمه زهرا(س)؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!! شما سني ها مثل اينکه اصلا اهل مطالعه نيستيد...؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!! البته هميشه همينطور بوده...!!!!! به قول دوستان ما 1400سال است از شما يک صفحه (علم) از آن سه خليفه از شما درخواست ميکنيم...!!!!!!!!!!!!!! و شما در جواب ميگوييد:((((((((((شمشير...! شمشير...! شمشير...!)))))))))))) ما دراينجا براي اثبات شهادت حضرت زهرا(س)از منابع معتبر خودتان سند مي آوريم!!!!!! شما حتي زحمت خواندن منابع خودتان را نميکشيد آن وقت ميخواهيد اينجا بحث کنيد؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!! در (صحيح بخاري)که منيع معتبر اهل سنت است و شما آن را برادر قران ميدانيد سند هاي زيادي هست که (عمر...)و (ابوبکر...) به خانه حضرت زهرا (س)حمله کرده اند!!!!!!!!!!!!!! (ابوبکر...) در آخرين لحظات عمر خود ميگويد:(((((کاش به خانه زهرا حمله نميکرديم))))!!!!!!!!!!!!! سند اين مورد در همين سايت هست. برويد و اگر ميشود مطالعه کنيد!!!!!!!!!!!!! (((((((((((((((به اميد ظهور)))))))))))))) اللهم عجل لوليک الفرج يا حق |
545 |
نام و نام خانوادگي: فداييان مهدي (عج) -
تاريخ: 29 فروردين 91
ضمن عرض سلام و خسته نباشيد به حضور همه دلسوزان مذهب مقدس تشيع حقيقتش من در کشور کانادا مشغول به تحصيل ميباشم. چندي پيش يکي از برادران اهل سنت مصري، درخواست کرد جلسات مباحثه اي براي تبيين عقايد شيعه و اختلافاتمان با اهل سنت داشته باشيم. من چون ميخواستم عقايدمان را با استناد به کتب اهل سنت اثبات کنم، مدت زيادي در اينترنت بدنبال اين اسناد گشتم. تقريبا همه سايتهاي فارسي زبان، به همان منابعي ارجاع داده اند که شما نيز در سايتتان ذکر کرده ايد. من چون ميخواستم با دست پر به جلسات مباحثه بروم، فقط به نقل قول از سايتها اکتفا نکردم و به هر سختي که بود، اکثر اين کتابها را پيدا کردم و به آن صفحه ها مراجعه کردم.متاسفانه برخي آدرسها فرق مي كرد مثلا: 1- در جلد دوم تاريخ طبري (صفحه 443، انتشارات دارالمعارف مصر)، هيچ مطلبي مرتبط با حضرت زهرا نوشته نشده است. در واقع از صفحه 408 تا صفحه 487، وقايع مربوز به سال دوم هجري نوشته شده است که قطعا مربوط به سال شهادت حضرت زهرا نيست. در صفحه 433 که شما اعلام کرده ايد، مسايل مربوط به جنگ بدر نوشته شده است نه مربوط به حضرت زهرا. جالب اينجاست که خود شما در صفحه ديگري از سايت خودتان با عنوان "بررسي روايت تاريخ طبري و تهديد عمر به آتش زدن خانه فاطمه(س)" گفته ايد که در صفحه 233 از جلد 2 تاريخ طبري اين قضيه ذکر شده است که در صفحه 233 هم مطالب ديگر ذکر شده که طبق فهرست تاريخ طبري، "ذکر ملک فيروز بن مهرا جشنس" است و به حضرت زهرا مرتبط نيست. البته من با تحقيقاتي که در تاريخ طبري داشتم، متوجه شدم بخشي از جلد سوم مربوط به وقايع سال يازدهم هجري است و در صفحه 208 جلد سوم، انتشارات دارالمعارف مصر، آمده است که حضرت زهرا از ابوبکر فدک و مابقي ارثشان را طلب ميکنند اما ابوبکر آنرا به ايشان نميدهد،حضرت زهرا از ابوبکر دور ميشوند و تا زمان شهادتشان با ابوبکر صحبت نميکنند و حضرت علي (ع) شبانه ايشان را دفن ميکنند و به ابوبکر اجازه نميدهند در تدفين شرکت کند که ان مطلب را من در هيچ سايتي نديدم. 2- صفحه 586 انساب الاشراف بلاذري ، تحت اين عنوان است: "غارة زياد بن خصفة بن ثقف التميمي على جانب الشام واستثارة علي أهل الكوفة لقتال معاوية" که واضح است ربطي به حضرت زهرا (س) ندارد اما شا بيان کرده اين در اين صفحه درباره حضرت زهرا (س) است. 3- بدترين منبعي که تا بحال ديده ام، کتاب الملل و النحر شهرستاني (ص11) است که شما هم معرفي کرده ايد که توش نوشته حضرت زهرا با لگد عمر ، بچه اش سقط شد، من کتابش رو پيدا کردم و اين بخش رو توش ديدم، تو جلسه اي که با اين دوست مصري داشتم، اين بخش را به ايشان نشان دادم. ايشان اين پاراگراف را خواند و گفت قبل از بيان اين جمله، يک عبارت آمده که چنين است: " و زاد الفريه" . گفت فريه هم خانواده افترا است و اين عبارت نشون ميده اين حرف افترا است. يعني در اين کتاب، ذکر شده قضيه شهادت حضرت زهرا با لگد عمر، افترايي است که يک نفر کذاب به عمر منسوب کرده. و چندين مورد ديگر که متاسفانه نه شماره صفحه و نه حتي شماره جلد کتابها با واقعيت تطبيق ندارد. مثلا شماره حديث از صحيح بخاري که حضرت زهرا به ابوبکر غضب کردند و تا آخر عمرشان با او حرف نزدند،حديث2862 از جلد 4 نيست، بلکه حديث 3093 در جلد 4 است ( صحيح بخاري، جلد 4، ناشر : پاکستان،انتشارات مرکزي جمعيت اهل حديث هند). البته در جلدهاي 5 و 8 هم همين حديث ذکر شده است. البته من در تحقيقات خودم، منابع خيلي خوبي پيدا کردم براي اثبات حقانيت خودمون. مثلا در انساب الاشراف، صفه 288 ذکر شده که علي همچنان مشغول غسل دادن پيامبر بود که صداي تکبير مردم راشنيد که با ابوبکر بيعت کردند( يعني قدرت براي بعضيها از دفن پيکر مطهر پيامبر مهمتر بوده) و حتي حضرت علي بيرون ميروند و از ابوبکر ميپرسند آيا ما حقي در اين زمينه نداريم؟ ابوبکر ميگويد بله، اما بهانه مي آورد که از فتنه ترسيده. يا مثلا حديث پيدا کردم در صحيح بخاري (صحيح البخاري - كِتَاب الْعِلْمِ، حديث 114)که پيامبر قبل از رحلتشون، درخواست کرده اند کاغذ و قلم بياورند تا پيامبر وصيت کنند که بعد ار ايشان مردم گمراه نشوند، اما عمر ميگويد پيامبر بيمار است و دارد هذيان ميگويد ( نعوذ بالله) و البته چندين سند و مدرک و حديث ديگر هم پيدا کرده ام درباره حقانيت خودمان در منابع اهل سنت. حقيقتش من عليرغم مشغله هاي درسي فراواني که داشتم، خيلي وقت گذاشتم براي پيدا کردن اين مطالب و با توجه به اينکه تا حدي مسلط به زبان عربي هم هستم، تقريبا موفق بوده ام. اما فکر کردم شايد بقيه هموطنانمان اينقدر زمان نگذارند يا به زبان عربي مسلط نباشند. براي همين، اعلام آمادگي ميکنم که با کمال ميل، همه يافته هاي خودم را در اين زمينه، به همراه اسناد و مدارک و فايل کتابها در اختيار سايت شما قرار دهم تا شما اطلاعات موثقي را در اينترنت منتشر کنيد. البته نظر من اينست که فقط به کتابها ارجاع داده نشود، بلکه کتابها را نيز داخل سايتتان نيز بگذاريد که هرکسي خواست، بتواند عين مطلب را در کتب مذکور ببيند و مشکلي براي پيدا کردن و دانلود کتابها نداشته باشد. اگر تمايل داشتيد، به بنده ايميل بزنيد. اميدوارم بتوانم با شما همکاري داشته باشم و از اين طريق، خدمتي ناچيز به حضرت زهرا و مذهب مقدس شيعه کرده باشم. يا علي التماس دعا جواب نظر: باسلام و عرض خوش آمد و اظهار خوشحالي از آشنايي با شما دوست گرامي لطفا به اين نكات توجه كنيد:
برادر گرامي فرموديد: «اکثر اين کتابها را پيدا کردم و به آن صفحه ها مراجعه کردم.متاسفانه تقريبا همه منابع اشتباه است!! در بعضي منابع شماره صفحه اشتباه است و در بعضي موارد شماره حديث و در بعضي موارد هم آن کتاب، ادعاي شيعيان را نوشته ولي در ذيل آن گفته اين ادعا دروغ است» جواب: اكثر تحقيقات اين سايت در مورد اسناد كتب اهل سنت، معمولا از نرم افزار «الجامع الكبير» كه توسط اهل سنت تهيه شده است مي باشد لذاآن را تهيه كنيد سپس موارد اشتباه را به اطلاع ما برسانيد و در تحقيقات جديد تمام مشخصات كتب درج مي شود ولي در تحقيقات قديمي اين مهم دقت نشده كه انشاءالله در فرصتهاي آينده تكميل گردد .
اما اينكه فرموديد: «در جلد دوم تاريخ طبري (صفحه 443، انتشارات دارالمعارف مصر)، هيچ مطلبي مرتبط با حضرت زهرا نوشته نشده است. در واقع از صفحه 408 تا صفحه 487، وقايع مربوز به سال دوم هجري نوشته شده است که قطعا مربوط به سال شهادت حضرت زهرا نيست. در صفحه 433 که شما اعلام کرده ايد، مسايل مربوط به جنگ بدر نوشته شده است نه مربوط به حضرت زهرا. جالب اينجاست که خود شما در صفحه ديگري از سايت خودتان با عنوان "بررسي روايت تاريخ طبري و تهديد عمر به آتش زدن خانه فاطمه(س)" گفته ايد که در صفحه 233 از جلد 2 تاريخ طبري اين قضيه ذکر شده است که در صفحه 233 هم مطالب ديگر ذکر شده که طبق فهرست تاريخ طبري، "ذکر ملک فيروز بن مهرا جشنس" است و به حضرت زهرا مرتبط نيست.» جواب:شما كه اينهمه اهل تحقيق هستيد و الحمدالله به وقايع سالها و...آگاهيد وقتي مي دانيد اين حادثه مربوط به سال 11 است بايد آن جلد را مطالعه كنيد چون كتبي مثل تاريخ طبري مورد استفاده فراوان است و چاپهاي فراوان دارد در ثاني ما چاپ مربوطه را در بخش مقالات كه عنوان آن را در چند سطر قبل فرموديد آورده ايم و در اين قسمت هم انشاءالله وارد خواهيم كرد، اما اختلاف آدرس كه فرموديد را قبول داريم و آدرس صحيح آن الطبري، أبي جعفر محمد بن جرير (متوفاي310هـ)، تاريخ الطبري، ج 2، ص 233، ناشر: دار الكتب العلمية – بيروت مي باشد
اما اينكه فرموديد: من با تحقيقاتي که در تاريخ طبري داشتم، متوجه شدم بخشي از جلد سوم مربوط به وقايع سال يازدهم هجري است و در صفحه 208 جلد سوم، انتشارات دارالمعارف مصر، اشاره جزيي شده است که حضرت زهرا از ابوبکر فدک و مابقي ارثشان را طلب ميکنند اما ابوبکر آنرا به ايشان نميدهد،حضرت زهرا از ابوبکر دور ميشوند و تا زمان شهادتشان با ابوبکر صحبت نميکنند و حضرت علي (ع) شبانه ايشان را دفن ميکنند و به ابوبکر اجازه نميدهند در تدفين شرکت کند که ان مطلب را من در هيچ سايتي نديدم. جواب: در مورد فدك در اين دو آدرس به تفصيل سخن گفته شده است: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=148 http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=176
اما در مورد كتاب ملل و نحل و شخصيت شوكاني: " و زاد الفريه" . كه ايشان گفتند فريه هم خانواده افترا است و اين عبارت نشون ميده اين حرف افترا است. يعني در اين کتاب، ذکر شده قضيه شهادت حضرت زهرا با لگد عمر، افترايي است که يک نفر کذاب به عمر منسوب کرده جواب: به اين آدرس مراجعه كنيد بررسي شده است: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=141
اما آدرس انساب الاشراف در اين مقاله طبق چاپ ديگري است آدرس آن طبق نرم افزار جامع كبير چنين است أنساب الأشراف ، اسم المؤلف: أحمد بن يحيى بن جابر البلاذري (المتوفى : 279هـ) الوفاة: 279 ، طبق الجامع الكبري ج 1 ص 252
اما اين سخن شما كه شماره حديث از صحيح بخاري که حضرت زهرا به ابوبکر غضب کردند و تا آخر عمرشان با او حرف نزدند،حديث2862 از جلد 4 نيست، بلکه حديث 3093 در جلد 4 است ( صحيح بخاري، جلد 4، ناشر : پاکستان،انتشارات مرکزي جمعيت اهل حديث هند). البته در جلدهاي 5 و 8 هم همين حديث ذکر شده است. جواب: اين حديث طبق آنچه تحقيق كرديم آدرس صحيح آن چنين است: الجامع الصحيح المختصر ، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا ج 3 ص 1126 شماره حديث 2926 كه به زودي تصحيح خواهد شد.
در پايان: از هرگونه كمك شما استقبال مي شود لطفا نرم افزار الجامع الكبير از اهل سنت و مكتبه اهل البيت از اهل تشيع را تهيه كنيد و آدرسها برطبق كتب اين نرم افزارها باشد اما گذاشتن كتاب به جهت محدوديت حجم ممكن نيست فقط مي توان همان صفحه را اسكن كرده و در بين مطالب آورده شود كه در برخي موارد انجام شده است.
موفق و مؤيد باشيد گروه پاسخ به شبهات |
546 |
نام و نام خانوادگي: فرشاد ميلاني -
تاريخ: 31 فروردين 91
خفه شيد ؟؟؟ بميريد برا حضرت امير المومنين عمر (رض) شما مسلمانيد فقط بخاطر حضرت عمر(رض) تهمت ها و توهين ها را خدا جواب ميدهد؛حضرت علي (ع) و حضرت فاطمه(س) شما رو نفرين ميکنن.فقط بلديد از رو تعصب الکي بحرفيد و هر چي آخوندا تو مختون کردن قبول کنين بدون هيچ دليل و مدرکي |
547 |
نام و نام خانوادگي: علي پناه -
تاريخ: 02 ارديبهشت 91
اي عمر نام! (حيف نام آقا که به تو گفته شود) شما اهل سنت که ميگوييد مردگان چيزي نمي فهمند!!! زنده باد آن سه نفر يعني چه؟ ولي به کوري چشم سنيان متعصب ما ميگوييم حضرت مولا زنده است و به او توسل مي جوييم. آن سه نفر هم نه زنده اند و نه مرده! "ثم لا يموت فيها و لا يحيي" زيرا عذابي سخت را دارند مي چشند و زندگي يي که سراسر عذاب باشد زندگاني حساب نميشود!! و مصداق واقعي اين آيه شريفه آن سه خليفه اند. |
548 |
نام و نام خانوادگي: علي اصغر -
تاريخ: 02 ارديبهشت 91
خاک بر سر اونايي که از عمر دفاع مي کنن.شماها نمي خواد وکيلش باشين.اينکه عمر لعنت الله به ساحت حضرت زهرا توهين کرد تو کتاباي شماها هم نوشته شده....لطفا کمي از کتاباي خودتونو بخونيد.....همين تعصبات بيجاي شما سني زاده هاست که از اسلام چيزي باقي نمونده..........جديدا آقاي عمر رضا کحاله که از متفکرين بنام مصر هستند و اکنون در دولت نيز هستند تو کتابش اين جريان رو کاملا ذکر کرده..........آقاي سني زاده که بي سوادي برو داستان خواب ديدن عبدالباسط رو از زبون فرزندش بخون اون وقت مي فهمي که اي خاک تو سرت عمرتو بابت دفاع از چه آدماي پليد و دروغگويي تلف کردي و اون وقت از سني زاده بودنت پشيمون ميشي |
549 |
نام و نام خانوادگي: حامد -
تاريخ: 02 ارديبهشت 91
انشاء سني سني زاده با عمر محشور بشي |
550 |
نام و نام خانوادگي: ايمان اميري -
تاريخ: 03 ارديبهشت 91
واقعا مسئله شهادت حضرت صديقه طاهره مسئله قابل انكاري نيست كه ما به اهل سنت سند ارائه بدهيم به قدري اين مسئله واضح است كه تمام علماي عامه به اين نتيجه ميرسند كه اتفاقاتي بعد از رحلت نبي مكرم اتفاق افتاده اما به دليل بعضي دلايل به راحتي از آن ميگذرند تمام اسناد شهادت حضرت صديقه با ذكر دليل در كتاب شبهاي پيشاور آمده است |
551 |
نام و نام خانوادگي: كامران كردي -
تاريخ: 06 ارديبهشت 91
سلام بر دوستان چرا علي دخترش را به عمر داد؟ چرا پيامبر دو دختر از عثمان گرفت؟ چرا پيامبر حفضه دختر عمر را گرفت؟ چرا پيامبر ذختر ابوبكر را گرفت؟ چرا علي سكوت كرد؟پس امر ب معروف كي؟ جرا علي نمازش را ب خاطر كمك ب گدا باطل كرد؟آيا نه اينكه حركات اضافي نماز را باطل ميكند؟عصمتش كجا رفت؟ آيا علي زن صيغه كرد؟امامي 12 گانه چطور؟ آيا نه آنكه قران ب صحابه وعده بهشت داده؟ آيا فحش دادن جايز است ك شيعه روز را با فحش شب ميكند؟ آيا مهر گذاشتن در نماز بت پرستي نيست؟ چرا در كتاب اصول كافي آمده ك امام حسن عسكري فرزند پسر نداشته اند و همسر ايشان زمان مرگ آن امام حامله نبوده است؟ آيا پيامبر براي اسلام آوردن عمر دعا نكرد و قبول شد؟ آيا هدايت نميشويد؟وقت هدايت نرسيده است؟ جواب نظر: باسلام دوست گرامي پاسخ مطالب شما در سايت داده شده است لطفا اول به بخشهاي مختلف مراجعه كنيد اگر جواب سؤالها را نيافتيد يا قانع نشديد در خدمت هستيم روايت اصول كافي مي گويد كه زنانشان را برسي كردند ديدند هيچ كدام حامله نيستند بله در ست است چون امام مهدي عجل الله پنج سال قبل به دنيا آمده بودند و آنوقت در غيبت صغرا بوده اند. لطفا روايات را با دقت بخوانيد! موفق باشيد السلام علي من اتبع الهدي گروه پاسخ به شبهات |
552 |
نام و نام خانوادگي: زوانا -
تاريخ: 07 ارديبهشت 91
دوستان عزيزم اخه تاکي به دشمني باهم ادامه ميدهيد.درکنارهم باانسانيت زندگي کنيدوبس/ |
553 |
نام و نام خانوادگي: علي رضا بريغ -
تاريخ: 08 ارديبهشت 91
اگه ما براي خاطر عمر مسلمانيم چرا مثل شما عمري نشديم. چرا زمان رسول خدا به ايران حمله نشد؟؟؟؟ چرا زمان ابي بكر وعمر وعثمان حمله شد مگه نه اينكه خدا فرموده لا اكراه في الدين!!!!!!! چرا زمان اميرالمومنين علي به هيچ كجا حمله نشد؟؟؟؟ نتيجه: اونها براي كشور گشايي و كسب مال و دارايي به ايران.مصر.و.... حمله كردند نه به خاطر دين خدا!!!؟؟؟؟ |
554 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 11 ارديبهشت 91
با سلام جناب كامران كردي سوال كردي جواب بگير : {}{}سوال كردي : چرا علي دخترش را به عمر داد؟ {}{}{}{}جواب : نه نداد چرا دروغ ميگوئيد , يعني عمر انقدر هوس باز بود كه ميخواست با دختري كمتر از 9 سال ازدواج كند , حالا در باره عمر و هوسهايش چيزي نميگويم اما فكر ميكني حضرت علي عليه الصلوات فاتح خيبر كشنده كافراني كه عمر از پيش رويشان در احد فرار كرده بود نوه حضرت محمد صلي الله و عزيز حضرت فاطمه سلام الله عليه را كه بوسيله او شهيد شد بدهد . كمي تعقل بكن . {}{}سوال كردي چرا پيامبر دو دختر از عثمان گرفت؟ {}{}{}{}جواب : نه همچين حرفي اشتباه است , حتما ء منطورت اينه كه چرا حضرت محمد صلي الله عليه و اله دو دخترش را به عثمان داد اينه يك دروغ ديگر , حضرت محمد صلي الله عليه و اله پيغمبر ما اگر دختر ديگري غير از حضرت فاطمه زهرا داشت حتما سخني حديثي يا نصيحتي پدرانه به انها ميكرد حداقل نصف انچه در باره حضرت فاطمه سلام الله عليها داشت در مورد اين دو ميگفت . {}{}سوال كردي چرا پيامبر حفضه دختر عمر را گرفت؟ {}{}{}{}جواب : به همان دليل كه جضرت لوط عليه السلام با زني كافر ازدواج كرد . {}{}سوال كردي چرا پيامبر ذختر ابوبكر را گرفت؟ {}{}{}{} به همان دليل كه جضرت نوح عليه السلام با زني كافر ازدواج كرد . {}{}سوال كردي چرا علي سكوت كرد؟پس امر بمعروف كي؟ {}{}{}{}جواب : اول از همه سكوت نكرد كه هيچ بلكه به مجادله با غاضبين پرداخت , اما چرا با ذوالفقار انها را دو نيم نكرد بهمان دليل كه حضرت هارون عليه السلام سامري را نكشت . فكر ميكني حضرت هارون نمي توانست سامري را هلاك كند , تازه حضرت علي عليه قهرمان قهرمان شاه پهلوانان كه راحتتر ميتوانست فراريان احد, خيبر و اون كساني كه در غزوه خندق حرفي ازشان نيست را از ميان بردارد , در مورد امر به معروف , باور كن كه حضرت علي بارها و بارها اين كار را كرد اما كو گوش شنوا . {}{}سوال كردي جرا علي نمازش را ب خاطر كمك ب گدا باطل كرد؟آيا نه اينكه حركات اضافي نماز را باطل ميكند؟عصمتش كجا رفت؟ {}{}{}{}جواب :جناب اين را از علماي خودت بپرس چرا كه از نظر ما نه تنها نمازشان باطل نشد بلكه الله سبحان تعالي در كتاب عزيزش قران كريم به اين امر بصورت يك عمل شايسته اورد و از اين عمل اظهار رضايت كرده مگر اين ايه را از قران عزيز و كريم نخوانده اي . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ ( 55 ) المائده ولى شما تنها خدا و پيامبر اوست و كسانى كه ايمان آوردهاند همان كسانى كه نماز برپا مىدارند و در حال ركوع زكات مىدهند. مي بيني هم نماز ايشان را تائيد ميكند كه هيچ مقامشان را در حد خودشان و پيغمبر اكرم صلوات الله عليه بالا ميبرد . در ضمن گفتي امر به معروف " اون اقايان كه اين كلام الله را قبول نكرده بودند چگونه ميتوان گفت كلام ولي الله را قبول كنند . {}{}سوال كردي آيا علي زن صيغه كرد؟امامي 12 گانه چطور؟ {}{}{}{}جواب : در قران كريم در مورد متعه زواج يا همان صيغه ايه امده : بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ . . . ) ؛ نساء : 24 « پس زناني را كه متعه ميكنيد ، واجب است مهر آنان را بپردازيد . » پس نبايد حرفي اضافه بر اين بزني نه تو و نه كسي ديگر. {}{}آيا نه آنكه قران ب صحابه وعده بهشت داده؟ {}{}{}{}جواب : ايا اين ايات قراني را خواندي : بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ إِذَا جَاءكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ ( 1 ) چون منافقان نزد تو آيند گويند گواهى مىدهيم كه تو واقعا پيامبر خدايى و خدا [هم] مىداند كه تو واقعا پيامبر او هستى و خدا گواهى مىدهد كه مردم دوچهره سخت دروغگويند . اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَاء مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ( 2 ) سوگندهاى خود را [چون] سپرى بر خود گرفته و [مردم را] از راه خدا بازداشتهاند راستى كه آنان چه بد مىكنند ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ ( 3 ) اين بدان سبب است كه آنان ايمان آورده سپس به انكار پرداختهاند و در نتيجه بر دلهايشان مهر زده شده و [ديگر] نمىفهمند << المنافقون >> اولاً منافق كس است كه بگويد مسلمان باشد ولي در قلبش كافر باشد . اين ايات مخاطب اول را رسول اكرم قرار ميدهد پس اين منافقين در زمان حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم زندگي ميكردند پس ابن وعده الهي به ان صحابه يي است كه تا اخر عمرشان به اسلام و پيغمبر حضرت مخمد صلي الله عليه و اله و سلم و صراط مستقيم كه همان ال محمد صلي الله عليه و اله و سلم مومن بوده باشند و الا بايد مثلا جناب مالك ابن نوبره را بهشتي بناميم ( كه 100 % هست ) و اون قاتلشو كه فقط براي نابودي اسلام و هوس بازهاي دنيوي خودش او را كشت و به زن و تجاوز كرد هم بهشتي ( كه 100 % نيست ،) بدانيم !! پس عدل الهي كجاست؟؟ {}{}آيا فحش دادن جايز است ك شيعه روز را با فحش شب ميكند؟ {}{}{}{}جواب : نه عزيز دل فحش دادن اصلاً جايز نيست , اما لعن ميشود كرد , مثلاُ ميشود گفت لعنت الله بر منحرفين خصوصاُ اونهايي كه در زمان حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم جزو كفار و منافقين بودند آيا مهر گذاشتن در نماز بت پرستي نيست؟ {}{}چرا در كتاب اصول كافي آمده ك امام حسن عسكري فرزند پسر نداشته اند و همسر ايشان زمان مرگ آن امام حامله نبوده است؟ {}{}{}{}كي گفته دليل بيار در كجاي كافي ؟؟؟ نكنه از اين كتاب بهت گفتند : "الشيعة والتصحيح" نوشته ملحدي بنام موسي موسوي فاسق و ملعون ...... {}{}آيا پيامبر براي اسلام آوردن عمر دعا نكرد و قبول شد؟ {}{}{}{}كي گفته براي من از كتابهاي شيعه دليل بياور !!! منتظرم {}{}آيا هدايت نميشويد؟وقت هدايت نرسيده است؟ {}{}{}{}هدايت اونهم به راه كجي كه تو و امثال تو ميخواهند ما را هدايت كنند نه ابداً . اما انشاء الله همه به صراط مستقيم هدايت بشوند . امين رب العالمين لبيك يا علي |
555 |
نام و نام خانوادگي: محسن منتظر -
تاريخ: 11 ارديبهشت 91
سلام بر همه دوستان بزرگوار. با همه وزانت و ارزشي که براي سايت حضرت ولي عصر (عج) قائل هستم، با اين وصف به دوستان بزرگوار سفارش ميکتم که سري هم به اين وبلاگ رفع شبهات بزنيد. بسيار جالب و سنگين و با انصاف تمام و بطور مستند، به شبهات اهل سنت پاسخ داده شده و انصافاً و حقاً از عهده کار به خوبي برآمده است. از مدير محترم سايت نيز ميخواهم نسبت به معرفي اين وبلاگ اقدام نمايد. نشاني آن :http://www.shobhe1.blogfa.com |
556 |
نام و نام خانوادگي: عطاالله اميني -
تاريخ: 17 ارديبهشت 91
براي همه شماها متاسفم که هنوزاندرخم يک کوچه ايد شيعه وسني ساخته دست ابرقدرتها درجهان سوم است نفت ومعادن براي انها واين بحثهاي چرت براي ما 1400 سال است که مشغول اين بحثها هستيد شما اسم تيجاني رابرديد ولي اسمهاي ديگري مثل ايت الله برقعي واستاد حيدرعلي قلمداران وايت الله سنگلچي و حجت اسلام دکتر مرتضي رادمهر ودکترعلي شريعتي راازقلم انداختيد به درود |
557 |
نام و نام خانوادگي: علي -
تاريخ: 19 ارديبهشت 91
آقاي محمد م علي جواب بگير و اهانت نکن به اصحاب رسول الله(ص)و در مقابل ايات قران را گوش کن که چي ميگه اولا شما فرق صحابه با منافق نميدوني؟ چرا اومدي بحث کني در واقع داري مغلطه و سفسطه ميکني چون ايه سوره منافقور در باره منافقانه نه ياران رسول الله (ص) خداوند در ايه 100سوره توبه با لفظ ماضي رضايتشو از اصحاب اعلام ميکنه ميگه راضي شدم نه راضي خواهم شد ميگه شدم تمام ايا ممکنه بعد از رضايت اونا مرتد بشن يعني نعوذ بالله خدا نفهميد اينا در اينده کافر ميشن شما که 1400سال بعد اونا اومدي فهميدي؟؟؟؟ از ديگر ايات رضايت که با لفظ ماضي اومده 18 سوره فتح است و در سوره انفال ايه 4 ميفرمايد مومنان حقيقي اينا هستن و در ايه 137 سوره بقره ميفرمايد اگر مثل اين اصحاب ايمان بياوريد هدايت يافتيد يعني ملاک هدايت ايمان صحابه است اون ايات منافقان هم مشخصه که منافقين کيا هستن در کتب تاريخي در چن صفحه اسامي منافقان آمده که همه جا خلفاي راشدين جز اصحاب گرانقدر وهدايت يافته هستن حالا شما قبول نداري خب نداشته باش در باره ازدواج حضرت عمر با دختر حضرت علي همه جا خصوصا در کتب شيعه هست که من دفعه بعد ميگم در کجاست شما نميخاد دروغ وتلبيس کني همچنين در باره ازدواج حضرت عثمان خليفه سوم با دو دختر رسول الله (ص)هم هست دفعه بعد ميگم کجاست براي اثبات حرف دفعه بعد بدون مدرک نيا کسي به دروغات گوش نميده براي مثال اين ايه ميگه که رسول الله (ص) چند تا دختر داشته نه يه دختر که شما ميگي 59 احزاب اينجا خداوند به رسو الله (ص) فرموده به دخترانت بگو راست ميگن حيا رو کنار گذاشتي هر کار ميخاي بکن در باره زنان رسول الله (ص) خداوند از ايه 6 سوره احزاب در باره ي حضرت عايشه اياتي به دفاع از اين شخصيت بزرگوار نازل کرده از جمله ميفرمايد زن پاک از ان مرد پاک و زن خبيث از ان زن خبيپ است سوال؟ايا رسول الله(ص) پاک بود ؟؟؟؟ اگر اره طبق آيه زنانش هم پاک بودن در باره اينکه ميگي حضرت علي زنده و ما ازش کمک ميخاييم خداوند در قرآن کمک و نفع و ضرر در امور ما فوق اسباب رو نفي و نهي کرده مثلا 18سوره جن و برخي ايات از اينطور افراد بعنوان گمراه ترين مردم ياد کرده مثلا5 سوره احقاف پس اين کار ضد قرانه اگرم جواب بدي ما اينارو واسطه ميکنيم اولا مشرکين زمان پيامبر هم همين کارو ميکردن که خداوند اين کارو شرک دونست آيه3 سوره زمر که خداوند ميگه :مشرکين ميگن اينا ما رو به خدا نزديک ميکنن و در ايه 18 يونس ميگن اينا واسه ما شفاعت ميکنن نزد خدا حال کمي فکر کنيد تفاوت رفتن به حرم ائمه با اون موقع چيست؟؟؟؟ اينا انسان هاي خيلي خوب هستن اما اون موقع بت بودن اما روش غلطه که خداوند همين روش را شرک ميدونه اين کار رو شرک ميدونه برادر عزيز لطفا قران را با دقت بخون خدا ما و شما و همه انسانها را هدايت فرمايد آمين اميدوارم ناراحت نشده باشين خداحافظ |
558 |
نام و نام خانوادگي: مريم -
تاريخ: 21 ارديبهشت 91
چرا پس حضرت عمر را کنار رسول الله خاک کردند ؟؟ چرا؟؟ يکي جواب منو بده جواب نظر: با سلام دوست گرامي آيا دفن عمر در خانه رسول الله صلي الله عليه وآله با اجازه ايشان بوده يانه؟ آيا پيامبر صلي الله عليه وآله وصيت كرده بود كه ابوبكر وعمر در خانه ايشان دفن شوند يا خير؟ اگر جواب منفي است كه همين طور هم هست چرا و به چه مجوزي عمر در خانه رسول خدا صلي الله عليه وآله دفن شده است ؟ آيا دفن اين چنيني غصب به حساب نميآيد؟ و آيا دفن شدن كسي در كنار پيامبر صلي الله عليه وآله دليل بر خوبي آن شخص ميشود؟در حالي كه هر كس درگرو اعمال خوداست موفق باشد گروه پاسخ به شبهات |
559 |
نام و نام خانوادگي: Rahimi Wakeel -
تاريخ: 21 ارديبهشت 91
عوض اين همه توهين به هم بهتر نيست قضاوت را به خدا(ج) بمانيم و تقوا پيشه کنيم. |
560 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 23 ارديبهشت 91
با سلام جناب وكيل مدافع عمر . اولاً توهين نيست بلكه اينهمه شهود انهم ؟؟؟؟؟دارند اقرار ميكنند . در ثاني ما را جزو حاضرين بدان كه امده ايم از اين شهود بدانيم چرا عمر اينقدر ظالم بود و از عاقيتش ياديگيرم كه نيايد ظالم بود يا از ظالم طرفداري كرد . لبيك يا علي |
561 |
نام و نام خانوادگي: mubashirhassan pakistan -
تاريخ: 31 ارديبهشت 91
aaya risman gardn ali rivayat az kutub e ahle sunat hast جواب نظر: با سلام دوست گرامي در اثبات الوصيۀ مسعودي صفحه 146 ، درباره اجبار و تهديد حضرت علي عليه السلام براي بيعت با ابوبكر چنين آمده است : فروي عن عدي بن حاتم أنه قال : والله ، ما رحمت أحدا قط رحمتي علي بن أبي طالب عليه السلام حين اتى به ملببا بثوبه يقودونه إلى أبي بكر وقالوا : بايع ، قال : فإن لم أفعل ؟ قالوا : نضرب الذي فيه عيناك ، قال : فرفع رأسه إلى السماء ، وقال : اللهم إني اشهدك أنهم أتوا أن يقتلوني فإنى عبد الله وأخو رسول الله ، فقالوا له : مد يدك فبايع فأبى عليهم فمدوا يده كرها ، فقبض على أنامله فراموا بأجمعهم فتحها فلم يقدروا ، فمسح عليها أبو بكر وهي مضمومة ... . امير المؤمنين عليه السلام را كشان كشان بردند به سوي ابوبكر و گفتند كه بايد بيعت كني . دست علي عليه السلام مشت بود و باز نبود . تمام اينها جمع شدند تا مشت آن حضرت را باز كنند و در درون دست ابوبكر قرار دهند ، نتوانستند . جناب ابوبكر تشريف آورند جلو و دست خود را بر روي دست بستۀ امير المؤمنين عليه السلام به عنوان بيعت كشيدند . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
562 |
نام و نام خانوادگي: محسن منتظر -
تاريخ: 01 خرداد 91
سلام. متأسفانه ضعف منطق در کليه مذاهب اهل سنت بيداد ميکند. اعتقاد آنان را به تحريف قرآن با حدود 50 سند در کامنت 458 آوردم. بدعت گذاري خلفاي غاصب و؟؟؟ آنان حدود 150 مورد مستند است. تا قرن پنجم هجري بيش از هفتاد کتاب در اثبات امامت و ولايت و وصايت حضرت مولا امير مومنان (ع) نوشته شده است و حدود 360 نفر از راويان اهل سنت حديث غدير را آورده اند. پيامبر اسلام (ص) فرمودند علي مع الحق والحق مع علي. بنابراين هرکس با حضرت جنگيد اهل باطل و اهل جهنم است خواه عايشه و خواه معاويه باشد. اگر همه کره زمين با علي جنگيده باشند بنا به روايت فوق همه اهل جهنم اند و خداوند با کسي شوخي ندارد. قوم هاي زيادي در قرآن نام برده شده که همه بر باطل بودند و همه را خداوند نابود کرد. مثل قوم ثمود و قوم لوط و قوم عاد. کثرت اهل باطل خدا را نمي ترساند و به سنت الهي که زهق باطل است خللي ايجاد نمي کند. هزاران ابوالفضل برقعي و مانند او در برابر منطق شيعه عاجزند حتي اگر به زعم خودشان دهها کتاب نوشته باشند!! او جانوري است که علامه حلي را بزرگترين دروغگوي تاريخ!!! ميخواند و کتاب سراسر سند و مدرک الغدير را به چيزي نمي شمارد. انصافاً از او بي انصاف تر سراغ ندارم! حجه الاسلام دکتر مرتضي رادمهر وجود واقعي ندارد و چنين کسي را مادر نزاييده است! تشبث به چنين انسانهاي موهوم حاکي از ضعف منطق است. بيچاره ها کمي فکر کنيد و به حال خود گريه کنيد. حضرت مولا را خدا نصب کرد و نه پيامبر اسلام. اگرچه که نصب حضرت امير توسط پيامبر اسلام نيز يک نصب الهي بود. اما خداوند در روز غدير مستقيم وارد کار شد و حضرت مولا را طي آيه تبليغ و آيه اکمال به ولايت و وصايت و امامت و خلافت پيامبر نصب کرد. او بجاي رسول خدا و جانشين و وصي پيامبر است و همچون او ولي امر و واجب الاطاعه است. اي برادران اهل سنت ؟؟ و يا خود را به خواب زده! چرا بيدار نمي شويد. تا کي تعصب مي ورزيد و چشمانتان را مي بنديد؟! دختر پيامبر ما و شما را کشتند و فرزند او را سقط کردند. سپس خانه او و حضرت مولا را به آتش کشيدند. خلافت الهي بر حق حضرت مولا را به دليل حب و حرص بر حکومت برنتابيده و غصب کردند. ابوبکر و عمر و عثمان و عايشه و حفصه و ابوسفيان و معاويه و ابوهريره و جميع کودتاچيان سقيفه بني ساعده همه و همه با دهها و صدها دليل از همان کتب خود شما اهل آتش و مخلد ابد در آنند. اهل سنت آب در هاون مي کوبند و درياي مطلب در روز غدير و خطبه غدير را از پيامبر خدا با بيش از 90 هزار شاهد و 360 راوي از کتب خودشان بر نمي تابند. تأمل در هريک از ادله شيعه براي هدايت و استبصار همه شما کافي است. مطمئن باشيد اگر کسي غدير را بفهمد و بشناسد و آن را بر نتابد اهل آتش است. |
563 |
نام و نام خانوادگي: د.ستدار عمر -
تاريخ: 01 خرداد 91
لطفا بميريد از برادري صحبت ميکنيد اونوقت برادري از نظر شما اينجوري است ابوبکر راحت جانم ابوبکر نور ايمانم /عمر جانم عمر جانم عمر جان جان جانانم/ سخي عثمان ذي النورين منور کرده ايمانم /غلي جانم علي جانم غلي جان جان جانانم . ابوبکر وعمر علي عثمان علي آن شير يزدانم |
564 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 02 خرداد 91
با سلام جناب د.ستدار عمر . اخرش چي ؟؟؟ اخرش اينه كه تو هم مي ميري . پس در توي اين دنيا ارزويت اينه كه در اخرت با همه اينها محشور شوي . اينكه شدني نيست اما مطمئن باش اگر بر همين منوال پيش بري با اكثريت محشور ميشوي . منهم از شعرت استفاده ميكنم البته چون ميخواهم جزو اقليت باشم فقط ميگويم : غلي جانم علي جانم غلي جان جان جانانم علي جانم علي جان علي آن شير يزدانم در اخر برادري و اتحاد فقط بشرط هدايت بسوي صراط مستقيم و لا غير . دوست داري بفرما لبيك يا علي |
565 |
نام و نام خانوادگي: محسن منتظر -
تاريخ: 04 خرداد 91
جناب دوستدار عمر! برادر عزيز برادري و اتحاد به معني داشتن روابط صميمانه و همزيستي مسالمت آميز و کمک و تعاون و همکاري در کارها و دوستي و محبت دو مسلمان نسبت به همديگرست، نه به معناي پذيرش عقايد خرافي و غلط يک برادر، و ساده لوحي در پذيرش هر چيز باطل و زير بار اوهام پوچ رفتن و معاويه ملعون و عايشه خونريز را تطهير کردن و احاديث ساختگي و جعلي ابوهريره را سخن پيامبر و کلام حق دانستن و پذيرش کودتاي منحوس سقيفه است. آري برادر سني و گرامي دوستدار عمر! نصيحت مشفقانه به تو که برادر مسلمان و ديني منِ شيعه هستي مطمئن باش که سر سوزني لطمه اي به برادري من و تو نميزند. زنهار و عمراً اگر که شيعه از مواضع خود که مستند به کتب مورد قبول شماست، ذره اي و سر سوزني کوتاه بيايد. من نميتوانم بپذيرم که برادري من و تو موجب پذيرش عقابد غلط تو بشود. اگر واقعاً قرآن مجيد فصل الخطاب من و توست، پس بيا با هم برويم و اعتقادات شيعه را دقيقاً از نگاه قرآن کريم بررسي کنيم. به عنوان مثال من و تو که دم از برادري ميزنيم، چطور ممکن است دهها سند و مدرک را که در باب اعتقاد شما به تحريف قرآن را که در کامنت 458 آورده ام بپذيريم؟ بدعت هاي خلفاي مورد قبول شما و اهانت به پيامبر اسلام را چگونه مي پذيري؟ اگر برادري من و تو به معني قبول تحريف قرآن و فبول بدعت گذاريهاي خلفاست و اگر جنگ جمل عايشه را به معني خونريزي عايشه نميداني پس چگونه ادعاي برادري ترا بپذيرم؟ تو که دم از دوستي عمر ميزني خواهش ميکنم بمن بگو، عمر نزد تو محبوب تر و عزيزتر و گرامي تر است يا پيامبر و دخت معصوم و گرامي و شهيده او؟ چرا يک بار از خود نمي پرسي آن جنايتکار که حضرت صديقه کبري زهراي مرضيه و پاره تن پيامبر را - که داراي عصمت و ولايت کليه بوده – به شهادت رساند چه کسي بود؟ چه کسي و چه کساني خانه آن حضرت را به آتش کشيده و فرزند او را سقط کردند و با ريسمان همسرش را به مسجد کشاندند و به زور او را به بيعت وادار نمودند؟ چرا خالد بن وليد جنايتکار و زناکار محصنه محبوب دل خلفاي تو بود و چرا سپس به او پست و مقام دادند و او را تطهير نمودند؟ آخر برادر من که براي خلفاي کودتاگر و بدعت گذار و خلافکار اشک ميريزي! تو چگونه و چرا عايشه ي جنگجو و خونريز و معاويه خبيث جنايت پيشه را که دستش به صدها و هزاران جنايت در جنگ با مومنين و بيرون از آن آلوده است، صحابي ميداني؟ آيا قرآن کريم را اصلا ميخواني؟ مگر در قرآن سوره مائده نيامده است که هرکس قومي را دوست بدارد از آنان محسوب ميگردد؟ "ومن يتولهم منکم فانه منهم". چرا و به چه علت به هوش نمي آيي؟ چرا نمي خواهي به دهها و صدها پرسش شيعه پاسخ بدهي؟ همين مطالب که در همين کامنت آمده است اگر چند بار بخواني و به آنها بينديشي براي استبصار تو و امثال تو کافي ست. |
566 |
نام و نام خانوادگي: عمو محمود -
تاريخ: 09 خرداد 91
در تکميل صحبت هاي جناب محسن اين لينک رو برا شما عزيزان ميزارم يه مطالعه کنيد ضرري نداره. http://www.imamhassan.ir/archicel/323-1390-05-29-12-24-03.html |
567 |
نام و نام خانوادگي: علي -
تاريخ: 12 خرداد 91
اگر ترجمه احاديث رو هم ذکر کنيد خيلي بهتره جواب نظر: با سلام دوست گرامي ترجمه روايات به ترتيب شمارهاي روايت از اين قرار است 1-عمر بن خطاب به خانه على عليه السلام آمد در حالى كه گروهى از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. وى رو به آنان كرد و گفت: به خدا سوگند خانه را به آتش مى كشم مگر اينكه براى بيعت بيرون بياييد. زبير از خانه بيرون آمد در حالى كه شمشير كشيده بود، ناگهان پاى او لغزيد و شمشير از دستش افتاد، در اين موقع ديگران بر او هجوم آورده و شمشير را از دست او گرفتند ابن ابي الحديد نقل مي كند :عمر به طرف خانه ي فاطمه- سلام الله عليها- آمد و گفت: قسم به آن کسي که جانم به دست اوست، از خانه خارج شويد و با ابوبکر بيعت کنيد، يا اينکه خانه را با شما مي سوزانم. 2-عمر گفت :قسم به كسى كه جان عمر در دست اوست يا بايد بيرون بياييد يا خانه را بر ساكنانش آتش مى زنم به او گفته شد: اي اباحفص فاطمه- سلام الله عليها- در اين خانه است، عمر در جواب گفت: باشد 3-ابوبكر به دنبال على(عليه السلام) فرستاد تا بيعت كند، ولى على(عليه السلام) از بيعت امتناع ورزيد. سپس عمر همراه با فتيله (آتشزا) حركت كرد، و با فاطمه در مقابل باب خانه روبرو شد، فاطمه گفت: اى فرزند خطاب، مى بينم در صدد سوزاندن خانه من هستى؟! عمر گفت: بلى، اين كار كمك به چيزى است كه پدرت براى آن مبعوث شده است!! ابوالفداء مي نويسد :عمر آمد به درب خانه و صدا زد و تکه ي آتش را گرفت که به خانه بزند که با فاطمه- سلام الله عليها- ملاقات کرد و فاطمه- سلام الله عليها- فرمود: پسر خطاب چه مي کني؟ آيا آمده اي که خانه ما را آتش زني! گفت: بلي ابن عبد البر مي نويسد : على عليه السلام و عباس و زبير در خانه فاطمه عليها السلام نشسته بودند كه ابوبكر عمر بن خطاب را فرستاد تا آنان را از خانه فاطمه عليها السلام بيرون كند و به او گفت: اگر بيرون نيامدند، با آنان نبرد كن! و در اين موقع عمر بن خطاب با مقدارى آتش به سوى خانه فاطمه رهسپار شد تا خانه را بسوزاند، در اين موقع با فاطمه عليه السلام روبرو شد. دختر پيامبر گفت: اى فرزند خطاب آمده اى خانه ما را بسوزانى، او در پاسخ گفت: بلى ! 4-عمر براي اينکه از علي- عليه السلام- براي ابوبکر بيعت بگيرد، در خانه ي وحي را آتش زد و بعد در نيم سوخته را به شکم فاطمه- سلام الله عليها- کوبيد، او بچه اي که در شکم داشت سقط کرد، عمر فرياد مي کشيد! خانه را با هر کسي که در آن است بسوزانيد، در حالي که در خانه به جز علي و فاطمه و حسن و حسين و زينب عليهم السلام- کس ديگري نبود مسعودي گويد: ناگهان مخالفين به طرف منزل حضرت آمدند و بر او هجوم آوردند و درب منزل را آتش زدند، علي- عليه السلام- را به زور از منزل خارج کردند، و در خانه را در حالي که نيم سوخته شده بود به پهوي سيده النساء فاطمه زهرا- سلام الله عليها- زدند و فاطمه - سلام الله عليها- محسن را سقط کرد و شهيد شد ابن حجر گويد: عمر با پايش به سينه ي فاطمه- سلام الله عليها- زد تا اينکه فرزندش به نام محسن سقط و کشته شد. صقدي گويد: عمر در روز اخذ بيعت براى ابى بكر بر شكم فاطمه عليها السلام زد، او فرزندى كه در رحم داشت و نام او را محسن نهاده بودند، سقط كرد! علي عليه السلام نقل كرده است كه پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم خطاب به حضرت زهرا سلام الله عليها فرمود : به درستي كه خداوند عزّ و جلّ براى خشم فاطمه غضب مى كند و به رضايتش خشنود مى گردد پيامبر صلي الله عليه وآله فرمودند :فاطمه پاره تن من است و هر كس او را به غضب آورد مرا به غضب آورده است بخاري مي نويسد: حضرت فاطمه عليها السلام دختر پيامبر اكرم (ص) بر ابوبكر غضب نمود و از وى قهر كرد تا روزى كه از دنيا رفت ابن قتيبه نقل مي كند كه فاطمه سلام الله عليها فرمود : سوگند به خدا كه بعد از هر نمازم تو را نفرين خواهم كرد موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
568 |
نام و نام خانوادگي: راد -
تاريخ: 16 خرداد 91
ادمهاي شيعه اي مثل شما که به چند دست نوشته بي ارزش اکتفا ميکنند جايگاهشان تو جهنهمه.هميجوريي به خليفه ي اول حضرت عمربن خطاب(رضي الله) توهين ميکنيد اگر واقعا به شما هم ميگن مسلمان پس واي بر دين شما که نديده داريد فحاشي ميکنيد.ادمهايي مثل شما توي اين مملکت هستند واسه همينه که جهان جهل خوانده ميشيد....ننگ داره چنيين تفکر و تصووري .واقعا شرم کنيد و از عذاب جهنم و حساب روز قيامت بترسيد. |
569 |
نام و نام خانوادگي: منتظر منتقم فاطمه -
تاريخ: 22 خرداد 91
بسم الله الرحمن الرحيم خطاب جناب (راد) شما به احاديث و نوشته هايي که در کتب خود شما اهل سنت نوشته شده مثل(صحيح بخاري-ترمذي و...)ميگوييد اراجيف؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ برو يه کم کتابهاي خودتان را بخوان که چه چيزهايي نوشته!!!!!!!!!!!!! از عايشه... از اعترافات ابوبکر در آخر عمرش(که گفته بود:اي کاش به خانه فاطمه حمله نميکردم!!!!!!!!!!!!!!!!!9 از کارهاي عمر...!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! از کارهاي عثمان...!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! از کارهاي به (بعضي) به اصطلاح صحابه!!!!!!!!!!!!!!! اگر کتب خود شما اراجيف است!ديگر ما با شما صحبتي نداريم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! اللهم عجل لوليک الفرج يا حق |
570 |
نام و نام خانوادگي: ي -
تاريخ: 23 خرداد 91
دروغق |
571 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني (شاه اسماعيل صفوي) -
تاريخ: 25 خرداد 91
جناب راد !!! شما که اصلا نميدوني عمر خليفه ي چندم بوده چرا خون آلوده ي خودت و کثيف ميکني ؟!! راستي از کي تا حالا جاي خدا رو گرفتي و بهشت و جهنم و تقسيم ميکني ؟!! اگه همينطوري پيش بري يواش يواش ميتوني ادعاي خدائي هم بکني !!! بهتره کمي هم درس بخوني که لااقل صحيح تايپ کني !!! |
572 |
نام و نام خانوادگي: علي -
تاريخ: 26 خرداد 91
واقعا از اينکه ترجمه ها رو ذکر کرديد واقعا ممنونم |
573 |
نام و نام خانوادگي: محمدنجيب دورانديش -
تاريخ: 07 تير 91
به شما اي آنانيكه در باره آنچه كه نميدانيد حرف ميزنيد_ شما چقدر ازقرآن دور رفته ايد . اول : سخن از تحريف قرآن ميزنيد و منكرآيه كريمه كه خداوند گفته ما قرآن را نازل نموديم وما اورا حافظ هستيم . كسي كه يك حرف قرآن را قبول نكند كفرمطلق است. دوم : شما يك حديثي را كه مشركين جهت پارچه نمودن مسلمانان جعل كرده به آن دست انداخته دها حديث ديگرازپيغمبر را منكر هستيد كه گفت . خدايا يا عمر رامسلمان گردان يا ابوجهل را - معلوم است كه ابوجهل مسلمان نشد وكافرمرد. پس آيا حضرت عمر نيز مسلمان نشد.( خداوند مرا ببخشدكه چنين لفظ را مثال دادم ) آيا دعاي پيغمبر قبول درگاه خدا نگرديد. درحاليكه حضرت محمد(ص) گفت قسم به خدا اگربخواهم كه دعا كنم كه كوه هاي مكه طلا گردد خواهد شد. بنا اي برادر شيعه اين چه حرف ها است كه ميگويي. حضرت علي (رض) در راه تبليغ ووحدت خودرا شهيد ساخت تو در راه تفرقه و منكرات خودرا هلاك خواهي ساخت . اگرقبول نداري كه حضرت علي دخترخودرا درنكاح حضرت عمردرآورد اين را بپزير كه پيغمبر اسلام دختر حضرت عمر را درنكاح خود درآورد. بحر ازمسآيل به گفتن دارم اما به يكي آن گوش ندهيد فقط قرآن كه در دست دارم به آن بنگريد |
574 |
نام و نام خانوادگي: علي -
تاريخ: 11 تير 91
بشكست عمر پشت دليران عجم را. بر باد فنا داد رگ و ريشه جم را اين كينه ز خلافت ز علي نيست. بر ال عمر كينه قديميست عجم را حالا هر چي دروغ و فحاشي بكنيد كاري نميتوانيد بكنيد حضرت عمر در اغوش محمد ص است شما هم مثل خسرو پرويز از روي لج بازي و بي أدبي دين حق يعني اهل سنت نميتوانيد قبول كنيد چون ما پيرو سنت محمد ص هستيم شما هم پيرو منافقين زمان روسول ص هستيد موفق باشيد و كوشش كنيد تا در گو ال جهنم انشالله بريد |
575 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 14 تير 91
با سلام بله الي خان ما كينه عمر را در دل داريم نه بخاطر اينكه بقئل خودت بشكست .... نه بخدا . بخاطر اينكه ك 1 ) توهينش به حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم . 2 ) بخاطر فرار مذبوحانه اش از غزوه احد . 3 ) بخاطر فرار مذبوحانه اش از غزوه خيبر . 4 ) بخاطر دخيل بودن در توطئه قتل حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم . 5 ) بخاطر طرح نقشه شهادت حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم كه به رحلت منجر شد . 6 ) ممانعتش از كتابت حديث موسوم به حديث قرطاس . 7 ) رهبري ( هر جند كه تسليم خدعه ابي قحافه شد ) كودتاي سقيفه . 8 ) هجوم و تهديد به اتش زدن خانه فاطمه الزهرا .. و هزار يك دليل ديگر , اما شما چرا اينقدر به اين شخص اهميت ميدهيد نمي دانم و مگر نه اينكه : 1 ) عمر بوسيله همدستي با يهود ابن ابي قحافه را مسموم كرد ؟؟؟ 2 ) به خانه عايشه هجوم برد و دختر ابي بكر ابن ابي قحافه را ضرب و شتم كرد ؟؟؟ 3 ) مگر نه اينكه دستور كشتن خالد ابن وليد را نداده بود ؟؟؟؟ لبيك يا علي |
576 |
نام و نام خانوادگي: بخت النصر -
تاريخ: 14 تير 91
جناب محمدنجيب دورانديش معبودي که عرضه نداشت «آية الرجم» را در قرآنش نگه دارد عرضه حافظ بر قرآنش بودن را هم ندارد!!! ميداني از کدام معبود سخن ميگويم؟ هماني که علماي شما درباره قرآنش ميگويند: «آية الرجم يعرفها علماء السنة بأنها آية من القرآن نسخ لفظها وبقي حكمها في القرآن» ها ها!!! کلمات و حروف آيه رجم حذف شده است ولي حکمش «در قرآن» باقي مانده است!!! ***** البته معبودي که در آسمان است و در شبهاي جمعه به زمين نزديک ميشود و در قيامت به ميان مردم ميآيد بايد از حفاظت قرآنش هم عاجز باشد. هر چه باشد او همان معبودي است که يادش رفت براي رسول خاتمش جانشيني تعيين کند!! ************ جناب محمدنجيب دورانديش اگر نام پدرت را ميداني فقط و فقط يک منبع از کتب خودتان براي حديثي که ذکر کردي بياور: «گفت . خدايا يا عمر رامسلمان گردان يا ابوجهل را» گرچه ميدانم دروغ نسبت دادن به پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) اساس دين شما فرزندان عائشه است و از دروغگويي و جعل حديث شاد ميشويد!!! سرور و فرح و شادماني شما در فحاشي به ساحت مقدس پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) و جعل اکاذيب و انتساب خرافات به ايشان است!! منتظر هستم که منبع حديث را بياوري. |
577 |
نام و نام خانوادگي: محسن منتظر -
تاريخ: 23 تير 91
در پاسخ به آن برادر سنّي که گفت حضرت عمر (پس از مرگ!) در آغوش! پيامبر است: دعبل خزاعي رحمه الله در قطعه شعري به جاهلاني که فکر مي کردند قبر هارون و قبر علي ابن موسي الرضا (س) در کنار هم است و اين دلالت بر قرب واقعي آن دو دارد، مي گويد: قبران في طوس خيرالناس کلهم (در طوس دو قبر است؛ که يکي از آن دو قبر از براي بهترين مردم است) و قبر شرهم هذا من العبر (و قبر ديگري، قبر بدترين مردم است و اين از عبرت هاي روزگار است!) ما ينفع الرجس م قرب الزکي و لا ( ناپاک از نزديک بودن به انسان پاک سودي نمي برد و همچنين ...) علي الزکي بقرب الرجس من ضرر (زياني از سوي ناپاک به سبب نزديک بودن، به انسان پاک نخواهد رسيد) کسي که عمري در کنار پيامبر بود؛ چه در جنگ و چه در صلح؛ در جنگ احد و چه در ليله المبيت و چه در همه غزوات، جان خود را بيدريغ در کف اخلاص کامل نهاد و از سن دوسالگي به بعد لحظه اي از پيامبر جدا نشد و تا پايان زندگي پيامبر هميشه با او بود و حتي پس از رحلت نيز، او را غسل داد و کفن کرد؛ برادر و وصي و جانشين و وليّ عهد پيامبر را کنار گذاشتيد و به آن دو تن چسبيديد که بزرگترين افتخار يکي شان اين است که چند ساعت! فقط چند ساعت!! در غار ثور درکنار پيامبر بود! بيش از 100 آيه در شأن حضرت مولا نازل شد و شما آنها را نمي بينيد و بهتر بگويم نمي خواهيد ببينيد! يک آيه غار که آن هم بيش از آن که افتخاري براي ابوبکر باشد، طعن اوست، هميشه مستمسک شما قرار گرفته است. توضيح اينکه واژه صاحب در آيه غار به معني دوست و يار نيست. عرب براي واژه دوست واژه هاي زيادي بکار برده است. حميم صَديق خليل حبيب و .. . بدبختانه! هيچ يک از اين واژگان در آيه غار ديده نمي شود!! صاحب به معناي همراه است نه دوست. ضمناً در اين آيه نازل شدن سکينه و تأييد الهي نيز با ضمير مفرد بکار رفته است و نه مثني(سکينته عليه .. وايّده .. ) ! ابوبکر در اين آيه نه لايق آن است که دوست پيامبر خطاب شود و نه از سکينه و تأييدات الهي سهمي داشته باشد!! بيچاره اهل سنت که خيال کرده اند آيه غار در شأن ابوبکر است! نه برادران! اين آيه دقيقاً در طعن و ؟؟ حضرت ابوبکر! است. لطفاً تعّصب را اندکي کنار بگذاريد! نه هم گوري (آن دو تن) و نه همراهي ظاهري ابوبکر در غار ثور دلالت بر خوبي آن دو ندارد. قاتلان حضرت صديقه کبري سر سوزني جايي و مجالي براي تطهير ندارند. شرکت در اين جنايت و شهادت حضرت صديقه کبري چه تسبيباً و چه مباشرتاً موجب لعن خدا و فرشتگان الهي و مومنين حقيقي است. به خود زحمت تطهير اين جنايت عظمي را ندهيد که خداوند از اين داستان تأثر انگيز و جنايت آن دو تن ذرّه اي کوتاه نخواهد آمد. مطمئن باشيد! لعنت خداوند و رسول و فرشتگان و مردم بر قاتلان حضرت صديقه کبري تا روز قيامت |
578 |
نام و نام خانوادگي: ارمان نوحي -
تاريخ: 07 مرداد 91
اولن ميخواهم بگويم امام علي به خاطر شرف وناموسش جنگ مي کرد |
579 |
نام و نام خانوادگي: برادري -
تاريخ: 15 مرداد 91
آره شما راست ميگين. بزار روشن کنم براتون اگه منظور از مولا در غدير هم سرپرست و رهبر بود پس مرگ بر شما ===چرا که قرآن ميفرمايد=و ما لهم من دون الله من ولي و لا نصير جواب نظر: باسلام دوست گرامي اگر مقداري وقت مي گذاشتيد و كتابهاي بزرگان خود را مطالعه مي كرديد، مي فهميديد كه عده اي از حديث غدير را به معناي خلافت، رهبر و امام معني كرده اند بهتر است دراين مورد به اين ادرس مراجعه كنيد موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
580 |
نام و نام خانوادگي: گفتار -
تاريخ: 21 مرداد 91
سلام ي سوال داشتم وقتي خليفه دوم به حضرت فاطمه حمله کرد و خانه اش را به اتش کشيد .جرا حضرت علي ازناموسش دفاع نکرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ جواب نظر: باسلام دوست گرامي در باره اين موضوع به اين آدرس مراجعه كنيد موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
581 |
نام و نام خانوادگي: حقيقت -
تاريخ: 22 مرداد 91
حقيقت اين امر به دست خداست شما را به خدا كاري نكنيد كه روز قيامت خجالت زده شويد از اين همه توهيني كه به اصحاب رسول ميكنيد هر كسي مسئول اعمال خودش است قضاوت بي جا نكنيد |
582 |
نام و نام خانوادگي: غلامعلي -
تاريخ: 22 مرداد 91
کساني که ساده ترين معاني کلمات قرآن را نميدانند و کمترين اطلاعي از احکام اسلام ندارند چگونه جانشين حضرت رسول اکرم (ص) ميشوند؟ |
583 |
نام و نام خانوادگي: ناجي انصاري -
تاريخ: 22 مرداد 91
ببخشيدعمروعلي واهل بيت اگرباهم ديگه دعواشون شده خودشون با هم ديگه صلح ميكنند ويا در اخرت حقشون روازهم ديگه ميگرن شما چرا دخالت ميكنيد |
584 |
نام و نام خانوادگي: امير مهدي مينايي -
تاريخ: 27 مرداد 91
کساني که مي گويند عمر در اغوش رسول الله است با اجازه ي چه کسي در خانه ي او دفنش کردند اگر ميگوييد با اجازه ي عايشه بوده که قران بيان کرده که بعد از رسول الله ارثي به کسي نميرسدبه فرض هم که ارث بوده رسول الله چندين زن داشتند عايشه اگر بر اساس اسلامي حساب کنيد ارث بسيار کمي داشته يه ادم خاک کرده به چه گندگي |
585 |
نام و نام خانوادگي: ابوبكر -
تاريخ: 06 شهريور 91
سلام بر مسلمانان براستي براي همه شما متاسفم 1700000نفر مسلمانند ولي با هم نمي سازن مخصوصا براي اهل تشيع متاسفم خيلي .اقا تشيع هدف اسلام محمدي است در زمان پيامبر هگه همه با هم متحد نبودن اسلام اوروز چيزي ازش نمونده بود تو قران است فش به هر كسي گناه است برويد اخر منظورمو بگيريد |
586 |
نام و نام خانوادگي: محمد زاهدان -
تاريخ: 07 شهريور 91
مگه ميشه يک مشروب خور جانشين پيغمبر بشه؟ چرا پيامبر به گفته ي عمر هنگام رحلت پس از خودشان جانشين انتخاب نکرد؟ولي ابابکر و عمر جانشين انتخاب کردند؟استغر.... يني عمر از پيامبر داناتر بود؟ برخلق جهان علي امير است |
587 |
نام و نام خانوادگي: شيخ -
تاريخ: 08 شهريور 91
اهل بيت چيست جواب نظر: باسلام دوست گرامي درباره اينكه اهل بيت چه كساني هستند ، مي توانيد به اين آدرس مراجعه كنيد موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
588 |
نام و نام خانوادگي: حسن -
تاريخ: 08 شهريور 91
برادران شعيه چرا چشم را به حقيقت بسته ايد خلفاي راشدين با هم رابطه برادري و مسلماني داشته اند حضرت علي مشاور اعظم حضرت عمر بوده و چند و حضرت عمر خيلي به حرف ها و مشورت هاي حضرت علي عملل مي كرده و همچنين حضرت علي دخترش را به عقد حضرت عمر درمي اورد و اسم يكي از پسران حضرت علي حضرت عمر بوده در ضمن حضرت علي شير خدا بوده و دلاوري بوده كه در هيچ كجا شكست نخورده كسي بوده كه خيبر را فتح كرده . چرا شما برادران حضرت علي را اين قدر ترسو جلو مي دهيد كه خضرت عمر به زور از اون بعيد مي گيره به حضرت فاطمه اهانت مي كنه و حضرت علي فقط نگاه مي كنه و كاري نمي كنه . اگر طبق گفته هاي شما عزيزان خلفاي راشدين مرتدد شدند چرا حضرت علي كه اسلام را در خطر مي ديد مثل امام حسين قيام نكرد يعني حضرت علي به اندازه امام خميني كه در مقابل شاه قيام كرد هم شجاعت نداشت . برادرادن چرا تعصب كوركورانه چشم شما را به حقيقيت بسته . اگر يك درصد احتمال بديد كه حرف هاي شما اشتباه بوده آخرت چه جوابي داريد كه بدهيد. برادران عزيز اهل سنت حضرت علي و اهل بيت را هزارها بيشر از شما دوست دارنند و محبت مي ورزنند بيشتر نام ها در اهل سنت علي حسن حسن و فاطمه و ... است ولي شما برادران چرا هر روز داريد اين آتش تفريقه را شعله ور تر مي كنيد جواب نظر: باسلام دوست گرامي در خصوص مشورت و همكاري حضرت علي عليه السلام با خلفاء به اين آدرس مراجعه كنيد و درباره ازدواج دختر حضرت علي عليه السلام با عمر، بهتر است به اين آدرس نگاهي داشته باشيد درباره نام گذاري فرزند حضرت علي عليه السلام به نام عمر به اين آدرس رجوع كنيد اما درباره اهانت عمر به حضرت زهرا عليه السلام و ادعاي عدم عكس العمل حضرت علي عليه السلام در اين خصوص، بايد عرض كنيم كه اگر مقداري مطالعه داشته باشيد مي فهميد كه با عمر با تندي برخورد كرد،و او را بر زمين زده و با مشت به صورت و گردن او كوبيد؛ اما از آن جايى كه مأمور به صبر بود از ادامه درگيري منصرف و طبق فرمان رسول خدا صلى الله عليه وآله، صبر پيشه كرد. جهت اطلاع بيشتر در اين خصوص به اين آدرس مراجعه كنيد در مورد اينكه چرا حضرت قيام نكرد ؟ جوابش در اين آدرس داده شده است در آخر كه خود را محب اهل بيت مي دانيد، آيا به لوازم محبت كه اطاعت و پيروي از آنان هست ملتزم هستيد يا نه؟! دوستي اهل بيت بازگشت به مسئله ولايت و پذيرش رهبري آنان است آيا نسبت به اين مسئله معتقد هستيد يا نه ؟ اگر معتقد هستيد چرا ابراز رهبري و ولايت آنها را نمي كنيد؟ اگر معتقد نيستيد پس در دوستي شما نسبت به اهل بيت عليه السلام ترديد وجود دارد موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
589 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 09 شهريور 91
الله اکبر با سلام جناب هسين مقايسه کردي مقايسه ميکنم : در هيچ جا هيچ احد الناسي حضرت علي عليه السلام را با حضرت امام خميني رحمه الله عليه مقايسه نکردند هرچه خط هر دو يکي بود يعني صراط المستقيم که حضرت امير المومنين در راس اين خط و حضرت امام خميني در امتداد ان .. همانطور هم ميتوان در مورد ابوبکر و عمر خطاب و شاه ملعون گفت که هر سه بر خطي بنام صراط الباطل بودند و در مقايسه ميتوان گفت که عمر و ابوبکر در راس اين صراط الباطل بودند و شاه ملعون در امتدا اين خط . اگر ميخواهي مقايسه بکني چي بهتر از قران ( البته در نزد ما ) ايجوري ميتواني بگويي حضرت امير المومنين علي ابن ابي طالب عليه الصلواه و السلام با حضرت هارون عليه السلام که هر دو بر اين صراط المستقيم بودند و اينبار هم علي عليه السلام در راس ان .. و سامري و ابو بکر و عمر هم بر صراط الباطل با اين تفاوت که عمر در راس ان و ابوبکر پشت سرش در راس ان و سامري هم نه چند ان دور پشت سر اين دو .. لبيک يا علي |
590 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 09 شهريور 91
الله اکبر با سلام جناب شيخ سوال خوبي کردي . اما جوابي کوتاه ولي مفيد . الله سبحان تعالي در قران کريم فرمودند : (إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا) حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها و امام علي عليه السلام امام حسن و امام حسين عليهما السلام را در زير عباي خودشان جمع کردند و فرمودند : «هؤلاء أهل بيتي فأذهب عنهم الرجس وطهّرهم تطهيراً» ..... کسي از ازواج حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم هم خود را جزو اهل البيت مطهر قرار نداده . حالا کسي را ميتواني نام ببري که عالمتر از حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم بتمامي علوم خصوصاٌ قران کريم باشد ؟؟؟ لبيک يا علي |
591 |
نام و نام خانوادگي: اسي جون -
تاريخ: 10 شهريور 91
جناب مجيد م علي چرا نام سوره را نياورديد و يك كتاب معتبر كه اين حديث در انجا نوشته شده باشد . اميدوارم خدا شما را هدايت كند تا ازين حرف هاي دروغي ذست برداريد |
592 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 11 شهريور 91
الله اکبر با سلام اسي جان خيلي ممنون من دعا ميکنم که دعاي شما در حق بنده مستجاب شود ان شاء الله . اما دوست عزيز فرموديد سوره و ايه را ذکر کنم : بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا ( 33 ) الآحزاب در خانه هايتان قرار گيريد و مانند روزگار جاهليت قديم زينتهاى خود را آشكار مكنيد و نماز برپا داريد و زكات بدهيد و خدا و فرستادهاش را فرمان بريد خدا فقط مىخواهد آلودگى را از شما خاندان [پيامبر] بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند.. اينکه نخواستم قسمت اول ايه را بياورم به احترام برادران اهل سنت بود که چرا مشخص است که عايشه دختر ابوبکر که خود خداوند او را ام المومنين ناميده و باباشم و خودش از اصحاب و بوده و در تعارض از اين ايه از خانه بيرون رفته ... ممکن نيست .... يا نعوذ بالله خود الله سبحان تعالي علم غيب نداشته همانطور که در مورد رسولش حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم ميگويند ... يا نعوذ بالله اينهم يک هجر که از الله سبحان تعالي بوده .. يا باز هم نعوذ بالله بگويند که قران تحريف شده انهم به اين سبب که اصلاٌ غير ممکن است عايشه که بهترين مقامش ( از نظر اهل سنت ) اينه که دختر ابوبکره نياوردم . اما براي اجابت دعاي حضرت عالي در موردشخص بنده ( که بسيار به ان محتاجم ) اوردم . اما در مورد حديث : عن أمّ سلمة، أنّ النبي صلى الله عليه وسلم جلل على الحسن والحسين وعلى وفاطمة كساء ثمّ قال : «اللهم هؤلاء أهل بيتى وحامّتي أذهب عنهم الرجس وطهّرهم تطهيراً. فقالت أم سلمة : وأنا معهم يارسول الله ؟ قال: إنّك على خير. هذا حديث حسن صحيح . وهو أحسن شئ روى في هذا الباب. ام سلمه که مي گويد پس از نزول آيه تطهير و تکريم حضرت رسول گرامي علي و فاطمه و حسن وحسين عليهم السلام را ، من جلو رفته و از حضرت پرسيدم آيا من هم عضو اهل بيت هستم ؟ حضرت پاسخ داد تو آدم خوبي هستي و عضو اهل بيت نيستي بلکه از همسران پيامبر هستي : سنن الترمذي: ج 5 ص 361. خدا کند ترمدي ( يا ترمزي ) را قبول داشته باشي . البته حاکم نيشابوري و براي وهابيون معاند و منافق و جاهل نوکر صفت و بي شعور کم عقل کوتاه بگم ؟؟؟ ( شرعي ) الباني اين حديث را صحيح ميدانند . شما براي دريافت معلومات بيشتر به مقاله زير مراجعه کنيد .. آيا آيه تطهير شامل زنان پيامبر هم مي شود؟ http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=149 بنده هم برسم جواب براش شما ارزوي هدايت و رستکاري ميکنم . لبيک يا علي |
593 |
نام و نام خانوادگي: اسي جان -
تاريخ: 15 شهريور 91
اقاي مجيد م علي تمام قران هايي كه در ايران است در تفسيرش دستكاري شده, من مي خواهم در بين كلمات عربي قران نام تاج سر هاي ما علي و فاطمه و حسن و حسين را ببينم كجاست نام اين سروران؟ مانند محمد رسول الله كه در قران به صراحتا بيان شده. خدا شاهد است در روز قيامت اين قران به همين سادگي شما را ول نمي كند بترسيد از ان روز. |
594 |
نام و نام خانوادگي: فاطيما-هاشمي -
تاريخ: 27 شهريور 91
مسلمانان اگر خيلي غيرت دارند وتوهين به پيامبر {ص} را بر نمي تابند بر عليه کتابهاي مزخرف مسلم و بخاري قيام کنند همه را جمع کرده و آتش بزنندکه شديد ترين توهين ها را از زبان عايشه و ديگران به پيامبر (ص )ويارانش کرده اند لازم نيست به سفارتخانه هاي خارجي حمله شود وبه آتش کشيده شود ودنبال کار گردان فيلم توهين کننده بگرديد .توهين هاي بد تري در آن دو کتاب مذکور نوشته شده وفيلم از روي نوشته هاي آن دو کتاب ساخته شده جهلاءوترويج کنندگان آن مزخرفات را به جزاي عمل خود برسانيدبه کساني هم که مي خواهند در مورد اسلام واقعي تحقيق کنند از کتابهاي شيعه استفاده کنندنه ا از کتابهاي ضاله ؟؟؟که آبروي اسلام ومسلماني را برده اند |
595 |
نام و نام خانوادگي: محسن منتظر -
تاريخ: 03 مهر 91
اي آقاي اسي جان عزيز که ما را از محاکمه قرآن در روز واپسين ميترساني. اگر شيعه هستي که پاسخ هايي بسيار زيادي برايت داريم و اگر سني هستي و يا نام خود را سني مي گذاري، پس پايبندي خود را به سنت پيامبر (ص) رسما! اعلام ميکني! به هر صورت بايد گفت که اگر منظور شما از سنت دقيقاً همان قرآن کريم است، پس ديگر چه نياز به سنت که همان رجوع به سخن و فعل پيامبر است؟! و اگر از نظر شما منظور از سنت چيزي غير از قرآن باشد، در اين صورت رسماً اعلام کرده اي که پس همه چيز در قرآن نيست و به سنت پيامبر که چيزي غير از قرآن است نيازمنديم! اين دقيقاً به اين معني است که همه چيز در قرآن نيست و بنابر اين، نام بردن از حضرت مولا و ائمه طاهرين عليهم السلام لازم نيست حتماً در قرآن باشد و بلکه ميتواند در سنت پيامبر آمده باشد. يکي از زيبايي هاي ادبيات هر زبان آن است که بجاي نامبردن رسمي، به کنايه از چيزي ياد کنند. مگر خود اهل سنت آيه غار را که اشاره به همراهي يکي از صحابه با پيامبر در زمان هجرت دارد، هزاران بار به رخ ما نکشيده اند؟ کجاي آيه غار نامي و سخني از ابوبکر به ميان آورده است؟ اگر که نامي از حضرت مولا و ائمه طاهرين در قرآن نيست نامي از ديگران هم نيست. نامي از حضرت صديقه کبري فاطمه زهرا هم نيست! آيا اين به معناي بي اعتنايي و نفي عصمت و فضائل آن بزرگواران است؟! اگر سوره هاي کوثر و هل اتي و فجر و دهها آيه ديگر در قرآن کريم در اشاره به فضائل و عصمت اين بزرگواران نيست، پس اين سور و آيات به چه چيز اشاره دارند؟! آيات زيادي را که به صورت اشاره و کنايه اشاره به اشخاص ميکند را به معني تفسير به رأي ميگيريد؟ آيا نام مادر و خواهر حضرت موسي و آسيه و آصف بن برخيا و يوشع بن نون و بسياري ديگر که همه صاحب فضيلت اند در قرآن آمده است؟ آيا نام همه انبياء در قرآن ذکر شده است؟ اين چه منطقي است که نام هرکس در قرآن نيامده پس فضائلي ندارد و براي آن ارزشي نبايد قائل بود؟! نام هيچ يک از صحابه بجز زيد بن حارثه (درسوره احزاب) در قرآن نيامده است! از نظر شما آيا اين به معناي نفي فضائل صحابه است؟بجاي آن تا دلتان بخواهد از فرعون و هامان و قارون و شيطان و سامري و آزر و مانند آن در قرآن کريم ياد شده است. نه نام بردن کسي در قرآن کريم به معناي ذکر فضيلت اوست و نه نام نبردن از کسي به معني نفي فضيلت کسي است. سنت پيامبر در نگاه شيعه وسني براي خود اصالت داشته و با اين مقدمات بايد گفت که تا دلتان بخواهد فضائل حضرت مولا و ائمه طاهرين عليهم السلام در سخن و کلام پيامبر آمده است و در روز غدير و در تمام دوران وحي بر پيامبر همه اين بزرگواران به نام ياد شده اند. مطلب ديگر آن است که آيا بالاخره قرآن از نظر شما نيازمند به ترجمه و توضيح و علوم و قوانين تفسير و همچنين ادبيات عرب و همچنين علوم قرآني دارد و يا اينکه هر عاشق بي سر و پايي حق ترجمه من در آوردي و دخالت در آن را خواهد داشت؟ اگر قرآن ترجمه و تفسير درست و مطابق قوانين تفسير نشود، ديگر فقط صورتي از قرآن باقي مانده و قرآن از معني و محتواي واقعي خود خالي خواهد شد. جالب است که شما از تفسير بدگويي ميکنيد. در حال که شيعه و سني هر دو در طول تاريخ دست به تفسير زده اند. آيا فقط ما شيعيان اميرالمومنين حق تفسير نداريم! اما اگر حق تفسير کاملاً در اختيار اهل سنت قرار بگيرد ديگر اشکالي وجود نخواهد داشت؟! ضمناً آيا تمام قرآن هاي ايران در تفسيرش دستکاري شده! ولي قرآن هاي بيرون از ايران همه درست تفسير شده و خالي از اشکال اند و از مقام عصمت بهره مندند!! در آخر بايد گفت با نام قرآن و عدم تفسير به جنگ با قرآن رفته ايد و به نام تفسير نادرست از قرآن ميخواهيد قرآن را از محتوي خالي کنيد. شما بيخبران نابکار با نام قرآن و سنت به جنگ قرآن و سنت مي رويد و سنت پيامبر را که مشحون و مملو از ذکر فضائل ائمه طاهرين عليهم السلام است بي محتوي نموده ايد. به هر صورت آني که بايد از قرآن و سنت و خدا و پيامبر در روز واپسين بترسد شماييد نه ما که از بي محتوي کردن قرآن و سنت به شدت بيمناکيم. |
596 |
نام و نام خانوادگي: صمداسي -
تاريخ: 04 مهر 91
سوره محمدبراي تمام شماكافي است. محمدرسول الله والذين....... |
597 |
نام و نام خانوادگي: رضا شوكت -
تاريخ: 04 مهر 91
سلام به كساني كه تشنه حقيقت هستند و هر نظر در مورد علي و عمر نشان دهنده اين است كه شما دنبال حق و عدالتين اما بعضي از ما اگر گاو پرست بوديم به از اين بود كه راه كساني را پيش بگيريم كه به خاطر دنيا اطراف پيامبر جمع مي شدند و ما غافليم. ((اگر پيامبري نبود و اسلامي نبود عمر خليفه چه امتي بود ؟)) هر جا كه قدرت بوجود آيد عده اي طمع كارانه در پي سوئ استفاده اي از وضعيت موجود هستد.مگر امروزه اينگونه نيست. متعصبانه تصميم نگيريم .اي مردم به جاي اسلام موروثي اسلام تحقيقي را بپذيريد. والله قسم اگر تعصبات نبود و مردم اهل تحقيق بودند كسي جز علي را جانشين بر حق نبي نمي دانست. اگر مي گوييد نام علي چرا صراحتا در قرآن نيامده مگر نام عمر در قرآن آمده بالاخره يكي از اين دو بر حقن. از شما عذر مي خواهم نمي دانم خداوند تعالي چگونه بايد جانشين پيامبر را به ما معرفي مي كرد كه ما بفهميم . دگر چه ماند كه خداوند تعالي نفرمود. "و يطعمون الطعام علي حبه مسكينا و يتيما و اسيرا../تمام سوره كوثر/سوره هل اتي و... در باره عمر و خاندان عايشه مصداق دارد يا در باره علي و خاندان او. خودت را گول نزن خوب فكر كن. خداوند تعالي تدابيري زيادي فرموده كه هرگز تحريفي در قرآن كريم بوجود نيايد. شما كه روز غدير را كه به اين آشكاري جانشين پيامبر را اعلام مي كند تحريف كرديد اگر نام علي در قرآن مي آمد آن را تحريف نمي كرديد ( به خاطر رسيدن به قدرت). اگر نام علي در قرآن صراحتا ميامد امروز اثري از قرآن امروزي باقي نمانده بود چون مطمئنا از طرف اولياي شما نام عمر به جاي آن قرار گرفته بود. الحق كه خداوند عقل كل عالم هستي است.و اين تدبيري است از سوي او. ادامه در زماني ديگر...........درود بر علي و خاندان او و خداوند هدايت كند ديگران را. |
598 |
نام و نام خانوادگي: حضرت عمر -
تاريخ: 17 مهر 91
ما همه اميدواريم وازخداوند بخشنده ميخوايم که تمام شيعيان رو به راه راست هدايت کنه.....انشاالله |
599 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 17 مهر 91
الله اکبر با سلام جناب عمر : بنده هم از خداوند متعال بحق مظلوم عالميان امام انس و جن برادر و داماد حضرت ختمي مرتبت حضرن محمد صلي الله عليه و اله و سلم طلب هدايت شما محتاجين به هدايت و جميع المسلمين را خواهانم امين رب العالميين . در اخر يک حديث زيبا براي شما و ديگر ملسمانان که تقاضاي هدايت دارند ميکنم . قال رسول الله (صلى الله عليه وآله) : يا علي هو أنت وشيعتك تأتون يوم القيامة راضين مرضيّين . يا علي , مخاطب آيه(آخر بينه) تو هستي وشيعيانت , روز قيامت مي آييد در حالي كه راضي وخوشحال هستيد . منابع : 1. الدرّ المنثور : 6/379 2. الإشاعة لأشراط السّاعة : 42 3. الصّواعق المحرقة، ابن حجر، ج2، ص 467 و 468 4. الفصول المهمّة ابن صباغ مالكي: 1 /576 و 2 /1166 5. الامام جعفر الصادق جندي:32 6. النهايه ابن اثير: 4 /106 7. لسان العرب: 2 /566 8. مجمع البحرين طريحي: 3/ 546 9. المحرّر الوجيز : 5/508 10. تاج العروس زبيدي: ج4 ص176 11. نهج الحق و كشف الصدق حلي: ص190 12. الزام النواصب ابن رشد: 136 13. النّعيم المقيم : 481 14. تذكرة خواصّ الأمّة : 18 15. ترجمة الإمام علي : 2/442 16. جامع البيان للطّبري : 30/265 17. جواهر العقدين : 2/178 18. ذخائر العقبى : 96 19. فتح القدير شوكاني: 5/477 20. شواهد التنزيل : 2/356 – 366 21. فرائد السّمطين : 1/ب 31 22. كفاية الطّالب : 118 – 120 23. كنوز الحقائق : 2/193 24. امالي صدوق: 551 25. الاحتجاج طبرسي: ج1، حاشيه ص156و 197 26. وصول الاخيار الي وصول الاخبار:57 27. الإحقاق 4 / 218 ، 251 ، 253 ، 384 و 5 / 275 28. الاربعين شيرازي: 461 29. بحارالانوارج31، ص380 و 35، 345 30. كشف الحق 1 : 93 31. تفسير فرات : 219 32. مناقب اهل البيت شيرواني:77 33. حلية الابرار بحريني: ج2 ص331 34. غاية المرام ص 327 35. مرآة الزّمان : 4/ورقة 208 36. مفتاح النّجا : ورقة 45 37. مناقب الخوارزمي : 62 و 187 38. نظم درر السّمطين زرندي حنفي : 92 39. نور الأبصار : 78 و 112 40. ينابيع المودّة : 323 و 361 41. روح المعاني: ج30 ص207 42. خصائص الوحي المبين ابن بطريق: 224 43. الامام علي بن ابيطالب: 299 44. تعليقه علي منهج المهال: 266 45. زبدة البيان اردبيلي: 110 46. كشف الغطاء: ج1،ص9 47. منهاج الصالحين خراساني: ج1، ص340 48. طرائف المقال بروجردي: ج2 ص298 49. الاكمال في اسماء الرجال خطيب تبريزي: ص5 50. المتقي من منهاج الاعتدال: ابو عبدالله محمد بن عثمان ذهبي، ج1 ص457 و ... تواتر رو مي بيني ؟؟؟؟ تازه اينها بيشترشون بحساب پيروان امامان سقيفه هستند . لبيک يا علي |
600 |
نام و نام خانوادگي: غضنفري -
تاريخ: 17 مهر 91
جناب ...عمر596:ميشود بفرمائيد براي چه؟ آيا شيعيان مانند بز كوهي از جنگ فرار ميكردند؟ آيا شيعيان ايستاده بول ميكنند؟ آيا شيعيان در دين بدعت ايجاد كرده اند؟(حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال كرده اند =متعه) آيا شيعه در حق وصي بر حق رسول خدا و دخترش حضرت زهرا عليهم السلام ظلم روا داشته؟ آيا شيعيان زناي با محارم را بدون مجازات ميدانند؟ آيا شيعيان نكاح با پسر جوان را جايز ميدانند؟ آيا شيعه كشتن7 انسان مسلمان را موجب رستگاري ميداند؟ آيا شيعه موز و خيار را براي زن حرام ميداند؟ آيا شيعه سوسمار ميخورد؟ آيا شيعه يزيد ملعون را رضي الله ميگويد و امام حسين عليه السلام را كه سيد شباب اهل الجنه است را خارجي ميداند؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! و هزاران آياي ديگر......................... لطف كن دليل اين دعايت را ذكر كني |
601 |
نام و نام خانوادگي: مهدي موسي پور -
تاريخ: 17 مهر 91
سلام عليکم نميدانم چرا برادران اهل سنت بجاي رد و انکار روايات ذکر شده شلوغ بازي ميکنند و به شيعيان فحش ميدهند اخه اينها امام زمخشري را دارند که ميگويد : معاويه به چهار پدر بزرگوار برميگردد |
602 |
نام و نام خانوادگي: مهدي موسي پور -
تاريخ: 18 مهر 91
راستي يه چيزي يادم رفت بگم اهل سنت وقتي گير ميکنند براي ما شيعيان ارزوي هدايت ميکنند ، دستشون درد نکنه انشاالله مولا علي خودش ما رو هدايت کنه ابوبکر هم اهل سنت رو )البته به شيوه خودش وهدايت مخصوصه( |
603 |
نام و نام خانوادگي: امير -
تاريخ: 18 مهر 91
بابا بالاخره بايد جهنم يجوري پر بشه خوب چه کساني بهتر از اين ؟؟؟ گمراه و کافر و مرتد. خداون با همون عمر که ميميريد واسش محشورتون کنه ما رو هم با امير المومنين علي محشور کنه |
604 |
نام و نام خانوادگي: علZرضا -
تاريخ: 29 مهر 91
باسلام.دوستان همه ما چه شيعه وچه سنيZ،اول اZنکه مامسلمان وباهم برادرZم.چون فرموده خودخداونددرقرآن است.انماالمومنون اخوه،فاصلحوبين اخوZيکم.پس ماحق ندارZيم به همدZيگه توهين وجسارت کنيم.تازه راه براZي مذاکرات وتبادل نظر کارشناسZ وجودداره.همانطورکه خداگفته ماباZيد بين همدZيگراصلاح بوجودبياورZم نه اZينکه دشمنيZ وفسادبوجودبيادکه نامسلمانان ومسلمان نماهابه مابخندندوازاZين وضع سواستفاده کنند.برادران سنيZ هم قابل احترام هستندوهمه مازZيرپرچم لااله الاالله واسلام به خوبيZ زندگيZ خواهيم کردوانشاءالله وباهمت ووحدت برادرانه عزZيزان شيعه وسنيZ دشمنان اسلام ومسلمين هيچ غلطيZ نخواهند کرد.به اميدسربلنديZ وسرافرازيZ اسلام ومسلمين. |
605 |
نام و نام خانوادگي: محسن منتظر -
تاريخ: 30 مهر 91
جناب عليرضاي عزيز. به نظر ميرسد که شما سني باشيد. البته مهم نيست و تو عزيز مايي. فرمايش هاي شما بسيار دل انگيز و دوست داشتني است. برادري و اخوّت دستور قرآن و آيين نامه و منشور همه مسلمين است. همه ما چه شيعه و چه سني برادريم و در اين موضوع ذرّه اي شک نداريم. اما اختلاف دو برادر در فهم قرآن و دين يک موضوع بسيار عادي است. هيچ کس از ما دشمن ديگري نيست بلکه اخوّت و محبّت از اصول ماست و اين موضوع ابداً يک تعارف نيست. بحث و کنکاش و تحقيق و پژوهش در دين بسيار عزيز است. بحث ما و اهل سنت بر سر برادري ما نيست. ششصد نظر که در اين سايت آمده است دقيقاً به موضوعات اساسي مي پردازد که اغلب از قرآن و سنت برآمده است. لطفاً ورق بزنيد و ببينيد بحث بر سر چه بوده است! فکر مي کنم نگاهي به همين 50 نظر اخير بسياري از مطالب را بر تو روشن خواهد کرد! بحث اصلي بر سر جسارت و هتک حرمت به دختر پيامبر و شهادت آن بزرگوار و رسيدن به قدرت به هر قيمت ممکن و انحراف در دين و خلاف کاري ها و آوردن حدود 150 بدعت و ... است. سرفصل مطالب سايت نيز بسيار گوياست. |
606 |
نام و نام خانوادگي: يعقوب تجاره -
تاريخ: 02 آبان 91
باعرض سلام.در اين که عمر به حضرت فاطمه س جسار ات کرده شک ندارم فقط شبهه اي که اهل تسنن بيان ميکنن و در ذهن من هم هست اينه که چرا امام علي واکنشي نشان نداد و ماجراي ام کلثم چه بود؟ جواب نظر: با سلام دوست گرامي در خصوص اينكه چرا حضرت علي عليه السلام در مقابل جسارت عمر واكنشي نشان نداد، بايد بگوييم بزرگان شيعه پاسخ هاي گوناگوني از اين شبهه داده اند كه بطور مفصل در اين آدرس موجود است درباره ماجراي ازدواج ام كلثوم با عمر به اين آدرس رجوع كنيد موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
607 |
نام و نام خانوادگي: نصير احمد حميدي -
تاريخ: 03 آبان 91
سلام خدمت تمام شما : يه چند تا سوال درباره حضرت عمر اگر حضرت عمر به خانه حضرت علي حمله کرده و حضرت زهرا رو شکنجه داده پس چرا حضرت علي دخترشو به حضرت عمر داد ؟ ايا غيرت حضرت علي اين رو بهش اجازه ميداد که دخترشو به کسي بده که قاتل زنشه ؟ جواب نظر: باسلام دوست گرامي در اين مورد در اين سايت فراوان سخن گفته ايم به آدرس زير لينك شده و مطالعه كنيد: موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات (1) |
608 |
نام و نام خانوادگي: محمد -
تاريخ: 08 آبان 91
چه کسي ظالم تر از شماست که به خدا دروغ مي بنديد اگر از علم کتاب و حکمت چيزي مي دانستيد اين چرنديات را نمي نوشتيد طبق علم کتاب تشيع اعاده پذير نيست |
609 |
نام و نام خانوادگي: آرمان -
تاريخ: 10 آبان 91
عمر به حضرت زهرا س توهين کرد وحرمت خانه ي ايشان را شکست واگر امام علي ع و سلمان نبودند حضرت فاطمه س بانفرين خودش کل اهل سنت روميفرستاد هوا. من با سني ها مشکلي ندارم اونان که با ما مشکل دارند وحرف پيامبرشون رو زير پا گذاشتند پس من هيچ ارزشي براي اون ها قائل نيستم همين عمر با؟/بچه ي حضرت فاطمه رو شهيد کرد وباعث بيماري ايشان شد وحضرت فاطمه نميخواست تا اخرين لحظه ي عمر مبارکشان نمي خواستند عمر رو ببينند |
610 |
نام و نام خانوادگي: عليرضا -
تاريخ: 15 آبان 91
سلام محسن عزZيز.من شيعه هستم. مورد بحث را هم ميZدونم.وليZ آZيا مدل وسبک نوشته ها فقط جوابه.من گفتم که فقط دليل ومدرک بياورZد.نه اZنکه به همديگه بتازZيد.اZنکه تو برو باعليZ محشوربشو وتو با عمر،اZنها کاملاخارج ازگود است.وگرنه بسيارخوب است که نظرات به صورت آزاد وکاملا دوستانه بيان شود.والسلام |
611 |
نام و نام خانوادگي: مهتاب اراسته -
تاريخ: 17 آبان 91
چرا وقتي پيامبر قبل از وفات خواست براي اصحاب چيزي بنويسد که هرگز بعد از او گمراه نشوند،علي چيزي نگفت. دوستان اين سوال خيلي برام مهمه اگه ميشه لطف کنين و ج سوالمو با ذکر منبع بدين........ مرسي از لطفتون جواب نظر: باسلام كاربر گرامي اولاً شايد سخني گفته باشند و بدست ما نرسيده باشد بخاطر سانسور شديد خلفاي نخستين و بني اميه، دوم اينكه چرا بايد حضرت علي عليه السلام چيزي بگويند با آنكه پيامبر صلي الله و عليه و آله حضور داشتند و خودشان هم اظهار نظر كردند؟ سيره امام علي عليه السلام بر اين بود كه در حضور رسول الله صلي الله عليه و آله ادب كرده و سخني نمي گفتند. موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات (1) |
612 |
نام و نام خانوادگي: فاروق -
تاريخ: 20 آبان 91
خداوند در قرآن کريم ميفرمايد : وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرينَ وَ الْأَنْصارِ وَالَّذينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْري تَحْتَهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها أَبَداً ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظيم . التوبة / ۱۰۰ . پيشگامان نخستين از مهاجرين و انصار، و کسانى که به نيکى از آنها پيروى کردند، خداوند از آنها خشنود گشت، و آنها (نيز) از او خشنود شدند و باغهايى از بهشت براى آنان فراهم ساخته، که نهرها از زير درختانش جارى است جاودانه در آن خواهند ماند و اين است پيروزى بزرگ ! همان طور که ملاحظه ميکنيد خداوند در اين آيه از پيشي گيرندگان مهاجر و انصار که خليفه اول و دوم نيز قطعاً جزء آن ها هستند ، رضايت خود را اعلام و به آنها وعده بهشت داده است ؛ اما شما با مطرح کردن قضيه هجوم به خانه فاطمه و … در حقيقت اين آيه را انکار ميکنيد و از کساني که خداوند از آنها راضي شده است ، ناراضي هستيد و به آنها تهمتهاي ناروائي ميزنيد . استدلال به اين آيه براي تبرئه غاصبان خلافت وهجوم به خانه وحي و غصب حق امير المؤمنين علي عليه السلام و … بر دو محور استوار است : ۱ – رضايت دائمي خداوند از اصحاب. ۲ – وعده قطعي بهشت به آنان عمر الفاروق مرتد نبود شماها دنبال احاديث و روايات کاذب نباشيد قرآن بخوانيد تا بدانيد که آنها چه کساني بودند.حضرت محمد (ص) به خاطر صداقت ابوبکر به او لقب الصديق داد و به عمر به خاطر فرق نگذاشتن بين مردم لقب الفاروق داد و به عثمان به خاطر اينکه با دو دختر حضرت محمد ازدواج کرد لقب ذوالنورين داد و حضرت علي را که همه ميشناسيد حيدر الکرار اسد المعارک(شير وشجاع جنگهاي اسلام عليه کفر) هستن.دليل حمله عمر به ايران وظيفه اسلامي بودو زمان پيامبر خيلي از جاها فتح شد وعمر الفارق ايران را فتح کرد تا اسلام ناب محمدي را به دستور الهي وحضرت محمد را به آنها هديه کند.اين است وظيفه مسلمان بودن که بقيه را به اسلام دعوت کني .چون ايرانيان در ان زمان هم به جاهليت به سر ميبردن وبا مادران و دختران وخواهران خود ازدواج ميکردن. جواب نظر: با سلام دوست گرامي در مورد آيه مورد نظر در دو آدرس زير بحث شده است مراجعه كنيد: در مورد القابي كه به خلفا داديد در اين آدرس بحث شده است مراجعه كنيد: در مورد ازدواج ايرانيان با محارم خود بوده يا نبوده نمي دانيم شما براي ادعاي خود بايد دليل بياوريد ولي خوب است بدانيد عمر قبل از اسلام دختران خود را زنده بگر مي كرده و... به اين آدرس مراجعه كنيد: www.valiasr-aj.com/fa/page.php ما با آوردن اين قضايا مي خواهيم حقيقت اين گونه آيات براي جنابعالي و ديگران مكشوف شود شايد به خود آيند و خودشان به دنبال حقايق بروند. موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات (1) |
613 |
نام و نام خانوادگي: مهدي يزدان برست -
تاريخ: 24 آبان 91
با سلام.هزاران بار ثابت شده است كه حضرت عمر كاري به صديقه شما نداشته.اكر ميخواهيد برايتان ثابت شود به منابع موثق رجوع كنيد فقهاي شيعي كشور مروج خرافه گرايي هستند.چرا خودمان داريم به دينمان ضربه ميزنيم.حضرت عمر داماد حضرت علي بود.خدا تعالي را كنار گذاشته ايم چسبيده ايم به خرافات. |
614 |
نام و نام خانوادگي: علي اصغر ثقفي يزدي از قزوين -
تاريخ: 01 آذر 91
من شيعه مذهب هستم ولي در قضاوت علي هستم يعني مثل مولام قضاوت ميکنم حتي اگر مادرم يا پدرم جلوم باشند.نه از کسي ميخوام شيعه بشه يا نشه.يه رو اقاي قراعتي اين دانشمند بزگ در بين الماي بزرگ سني عنوان کر دن که اگه يگ دليل بياريد که سنت حق من سني ميشم ولي همه انها جا زدن .فقه ما مستقيمه از محمد ص علي ولي الله وحسنين ثارلله گرفته شده ولي فقه و اصول شما ار امام شافعي و حنبلي که 100 سال بدر از پيامبر به دنيا امدن از کجا اطلاعات اوردن خدا ميدونه .دوووووووووما کتابهاي خودتون را قبول نداريد .........مگر هر که زن پيغمبر شد زن خوبيه ايات قران در مورد زنان پيقمبر هست منظور ان ايات اين هست که اگر زن پيغمبر بد از اب در امد به خواتر ابروي پيغمبر عنوان نکيد ما شيعيان هم به زن پيغمبر خانوم عايشه توهين نميکنيم که علماي اهل سنت به دروغ براي اينکه اهل سنت را تحريک کنند عنوان ميکنند و بعضي از کاگران من عنوان کردن که اهل سنت چهار برابر شيعه ها هستن. درست .ولي اگه ايها ايمان واقعي داشتن چرا هم مذهب خودشون در فلستين مکشند سکوت کردن ولللللللللللي اين حذب الله لبنان هين شيعيان با قيرت که جان من فدايشان چنان لنگ اسراعيل را دادن با لا که اين چنين کسي نداد اين همان جمعيت اندک ولي با ايمان .........قران ميگويد مسلمان مومن نيست ولي مومن مسلمان است .....به قول رهبر انفلاب اسلامي ايران اقاي خامنه اي توهين به مقدسات اهل سنت يا هر کتاب اسماني ححححححححححرام است خدا وکيلي هر که در اين دنيا اهل بيت رو در ک نکند بيچاره اي پيش نيست .لازم به ذکر است که نامي از مختار ثقفي ببريم روحش شاد |
615 |
نام و نام خانوادگي: بهنام -
تاريخ: 01 آذر 91
اگرحضرت علي با سه خليفه قبل ازخود مشکل داشت پس چطور نام سه تن ازپسرانشو گذاشت ابوبکر-عثمان وعمر جواب نظر: با سلام دوست عزيز ! به سؤال شما در آدرس ذيل پاسخ داده شده است : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=437 گروه پاسخ به شبهات |
616 |
نام و نام خانوادگي: حسن -
تاريخ: 09 آذر 91
سلام يه سوالي از سني ها دارم اخه چه طور مي شه پيامبر (ص) براي خودش جانشين انتخاب نکنه ولي عمر براي خودش جانشين انتخاب کرد با توجه به اينکه تو تمام کتاب هاي شما روز غدير رو اورده تورو خدا جواب منو بدين |
617 |
نام و نام خانوادگي: محمد -
تاريخ: 09 آذر 91
با عرض سلام.واقعا خوشحالم از اينكه ميبينم هنوزم موجوداتي وجود دارن كه عقلشون سر جاش هست.آخه بعضيا فقط متن ديگران رو ميخونن و نظرشون عوض ميشه.دوستان اگه كسي نظر داره مثل مرد نظر خودشو بگه نه اينكه حرفاي ديگران رو تقليد كنه |
618 |
نام و نام خانوادگي: Mohamad -
تاريخ: 11 آذر 91
چه زيبا جواب داده اند آقاي فاروق که گفته قرآن بخوانيد به جاي جنجال طلبي و دنبال احاديي بروي که يا جعل هستند و يا برداشتي بجز واقعيت را از آن القا ميکنيد!! شخصيت حضرت عمر رضي الله عنه فاروق اعظم که پيامبر صلي عليه و آل سلم بارها به ايشان بشارت بهشت داده اند با نوشته هايي از چون شما خدشه دار نميشود. |
619 |
نام و نام خانوادگي: هادي -
تاريخ: 11 آذر 91
با سلام آقا شيعه سني رو ول کنيد پيامبرو امامامون وسيله اي بودن براي هدايت دلاتون با خدا باشه و براي او قدم برداريد وسلام |
620 |
نام و نام خانوادگي: غضنفري -
تاريخ: 12 آذر 91
با سلام به محبين اهلبيت عليهم السلام: جناب فاروق610:وقتي کامنت شما را ديدم چند سئوال به ذهنم خطور کرد که اگر جواب دهيد ممنون ميشوم 1-منظور از سابقون در آيه100/توبه چيست؟سابقون چه کساني هستند آيا کساني هستند که قبل از چند نفر ايمان آوردند((البته حضرت امير المومنين علي بن ابي طالب عليه السلام از اول مومن بودند که اگر لازم باشد توضيح خواهم داد)) 2- ايا کسي که بعد از 50 نفر دست از بت پرستي ظاهري برداشته باشد عقلا جزو سابقون است؟ 3-آيا کسيکه بعد از 9سال بخاطر کتک زدن خواهرش و جلوگيري از آبروريزي و ضايع شدن ظاهراً مسلمان بشه جزو سابقون هست؟ 4- مگر در اين آيه نفرموده کساني که سابقون هستند ودر عين حال از خدا و رسول تبعيت کردند مورد رضايت خدا هستند؟ 5- با توجه به سئوال 4آيا کساني که مثل بز از جنگ و جهاد در احد و خيبر و حنين فرار کردند و از پيامبرصل الله عليه و آله وسلم تبعيت نکردند شامل آيه فوق ميشوند؟ 6- آيا خدا از همه بيعت کنندگان تحت شجره راضي است؟ 7-مگر عبدالله ابي منافق در بيعت رضوان حضور نداشت و بيعت نکرد؟ 8- مگر العياذ بالله خدا حرف متناقض ميزند؟با توجه به متن آيه 9- آيا پيامبرصل الله عليه وآله وسلم لقب صديق را به ابوبکر داده يا به مولي الموحدين امير المومنين علي بن ابيطالب عليه السلام؟ 10-آيا پيامبرصل الله عليه وآله وسلم لقب فاروق رابه عمر داده يا به امير المومنين علي بن ابيطالب عليه السلام؟(قسيم النار و الجنه)را به خاطر داشته باش 11-آيا پيامبرصل الله عليه وآله وسلم لقب فاروق را به عمر بن؟؟؟ داده يا علماي يهود در بيت المقدس؟؟؟؟؟؟مهم 12- چرا امير المومنين علي عليه السلام که همسر تنها دختر رسول الله صل الله عليه و آله وسلم است را ذي النور نمي خوانيد ولي عثمان که همسر دختر خوانده هاي ايشان است را ذي النورين مي خوانيد. پس فرعون همسر آسيه هم بايد مثل عثمان ذي النور باشد که حتماً هم هست 13- در مورد کشور گشايي عمر گفتي بفرمائيد آيا آمار کشته ها و جنايات اين کشور گشايي را ميدانيد؟ آيا آمار کشته هاي23سال زمان پيامبرصل الله عليه وآله وسلم را هم ميدانيد؟آيا ميدانيد که اهالي گرگان را با توجه به اينکه تسليم شدند و امان گرفتند ولي همه را سر بريدند بجز يک نفر؟!!!! آيا ميدانيد که در يک روز 100000نفر را بيگناه کشتند؟ اگر اينها جنايت نيست پس چيست؟آيا روش و منش پيامبرصل الله عليه وآله وسلم هم اينطور بود؟ در پايان هم از تو ميخواهم که اگر ازدواج ايرانيان با محارم را از بزرگانت شنيده اي بدان که اشتباه به عرض رسانده اند زيرا بزرگانت سيره پدران خود را برايت گفته اند که طبق فتواي ابو حنيفه عمل ميکرده اند |
621 |
نام و نام خانوادگي: صادقي -
تاريخ: 12 آذر 91
حضرت ابى عبدالله صادق آل محد (عليهم السلام)فرمود: خداوند متعال در روز قيامت ، اولين و آخرين را در يك عرصه جمع مى نمايد ، آنگاه منادى ندا مى كند : چشمهايتان را بپوشيد ، و سرهايتان را خم كنيد ، تا فاطمه دختر محمد (صلى الله عليه وآله وسلم)از صراط بگذرد . خلايق چشمها مى پوشند ، و سرها خم مى كنند ، و فاطمه بر مركبى از مركب هاى بهشت مى آيد ، هفتاد هزار ملك او را مشايعت مى نمايند ، و در موقف شريفى از مواقف قيامت توقف مى كند ، سپس از آن مركب پياده مى شود ، پيراهن آغشته به خون حسين بن على (عليهما السلام) را به دست مى گيرد ، و مى گويد : اى پروردگار ! اين پيراهن فرزند من است ، و تو مى دانى كه با فرزند من چه رفتارى شد . .(پس آنگاه ندا از نزد خداوند عزّوجلّ براى فاطمه مى آيد : براى تو نزد من است رضايت تو) کساني که از عمر طرفداري ميکنين.. ديدار ما به قيامت تا اون روز خود خانم فاطمه زهرا جوابتون رو بدن. چون چشم و دل هاي شما کور و از سنگ شده. هر چي آقام امام علي عليه السلام گفتن بزرگهاتون نفهميدن!!! چه به برسه به شما ها که بعد از قرن ها هنوز دارين راه همون ها رو ميرين!!! ما شيعه ها دل هامون با خداست . ما مثل شما ها غضب خانم فاطمه زهرا که غضب حضرت رسول است و غضب حضرت رسول که عضب خداوند است به دوش نداريم. اگر سيده نساء العالميان از شما راضي بود نميگفتن منو شبانه خاک کن! اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد |
622 |
نام و نام خانوادگي: علي (ع)جانشين محمد (ع) -
تاريخ: 12 آذر 91
درود .بر طبق عقل و منطق وبر اساس اعتقادي که امروز داريم. سني ها اول بروند بين علي (ع) و معاويه لعنه الله عليه که اين همه جنگ بين آنها رخ داده و آن همه انسان کشته شده يکي را به حق انتخاب کنيدو با اون اعتقاد مزخرفتون که هيچ پايه واساسي ندارد يعني هر کس به قدرت مي رسيد رو به عنوان خليفه به حق خداوند قبول مي کنيد بعد بياييد بحث کنيد. در ضمن علي جز يکي از خلفاي راشدين شماست. در جنگ جمل (آتش بيار اين جنگ عايشه و معاويه) نشون داديد که چطور از خليفه چهارمتان حمايت کرديد.ديگه واضحتر از اين نمي تونم توضيح بدم معذرت مي خواهم اي جماعت ..... |
623 |
نام و نام خانوادگي: سبحان -
تاريخ: 13 آذر 91
آقاي غضنفري اولين مرد مسلمان حضرت ابوبکر بود نه حضرت علي.(فرد 10 ساله کودک است نه مرد).آيه 29 سوره ي فتح را چه ميگوييد؟ادب شما هم بدرد خودتون ميخوره شما گفتيد کساني که مثل (بز)مگر خداوند در قرآن نميفرمايد که:يکديگر را لعن و نفرين نکنيد و به يکديگر ناسزا نگوييد.)آيا اين که شما به کسي بز بگوييد ناسزا نيست؟اين لقب صديق را پيامبر به حضرت ابوبکر داده است نه کس ديگري.اين لقب فاروق هم به حضرت عمر داده شده است نه کس ديگري.منظور شما از قسيم النار و الجنه چيست؟پس کار خدا چيست؟لقب فاروق از ابتدا اسلام آوردن او به وي داده شد.اين لقب توسط پيامبر به ايشان داده شده و ما کاره اي نيستيم.کي گفته که آن دو دختر دختر خوانده هاي پيامبر بوده اند؟رقيه و ام کلثوم خواهر هاي تني حضرت فاطمه بوده اند و مادر هر سه اين ها حضرت خديجه بوده.مدرک بياوريد براي اين کشتار بزرگ دروغين که ميگوييد.در ضمن لقب صديق براي اين به حضرت ابوبکر داده شده که ايشان تنها کسي بودند که به معراج رفتن پيامبر رو باور کردند.در ضمن اين را هم به ياد داشته باشيد پيامبر فقط يک دختر نداشتند.طبق آيه قرآن که ميفرمايد:اي پيامبر به زنانت و دخترانت بگو... پس پيامبر يک دختر نداشت.اين را هم بدانيد که ما پيروان واقعي حضرت علي هستيم که به کسي توهين نميکنيم.شما اگر 1000کتاب و کليپ از سخنراني هاي مولوي هاي اهل سنت بخواني يا گوش کني يک توهين به اهل بيت نيست.ولي در کتاب هاي شما پر از توهين به صحبه کرام و همسر پيامبر است.حالا خودت قضاوت کن شما پيرو حضرت علي هستيد يا ما؟؟؟؟؟؟؟ |
624 |
نام و نام خانوادگي: علي -
تاريخ: 15 آذر 91
پس غيرت حضرت علي کجا رفته بود که از ناموس خودش دفاع کنه چرا حضرت علي دفاع نکرده اگه حضرت عمر به ناموسش تعرض کرده تا جايي که ما ميدونستيم حضرت علي مرد با غيرتي بوده بدبختا شما حضرت علي رو بيغرت جلوه ميدهيد در حالي اهل سنت حضرت علي رو شير خدا ميخوانند جواب نظر: با سلام دوست گرامي اميرمؤمنان عليه السلام در زمانى كه آنها قصد تعرض به همسرش را داشتند، از خود واكنش نشان داد و با عمر برخورد كرد، او را بر زمين زد، با مشت به صورت و گردن او كوبيد؛ اما از آن جايى كه مأمور به صبر بود از ادامه مخاصمه منصرف و طبق فرمان رسول خدا صلى الله عليه وآله صبر پيشه كرد. در حقيقت با اين كار مىخواست به آنها بفهماند كه اگر مأمور به شكيبائى نبودم و فرمان خدا غير از اين بود، كسى جرأت نمىكرد كه اين فكر را حتى از مخيلهاش بگذراند؛ اما آن حضرت مثل هميشه تابع فرمانهاى الهى بوده است. جهت اطلاع بيشتر در اين مورد به اين آدرس رجوع كنيد موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
625 |
نام و نام خانوادگي: مسلمان -
تاريخ: 15 آذر 91
شما شيعه ها همه ديوانه شده ايد |
626 |
نام و نام خانوادگي: محسن منتظر -
تاريخ: 16 آذر 91
جناب آقاي مسلمان نما! در قرآن آيات زيادي وجود دارد که به پيامبر عظيم الشأن ما و به پيامبران ديگر نسبت ديوانگي داده اند و آن بزرگواران نيز با بينات و استدلال اين نسبت را از خود دور کرده اند. ما شيعيان نيز به پيروي از آن پيامبر عظيم الشأن و سائر پيامبران الهي پاسخ شما را با منطق و استدلال مي دهيم و ابداً از اين نسبت ها به خود ترسي راه نداده و بلکه به روي خود هم نمي آوريم. از شما که نام خود را مسلمان نهاده ايد خواهش مي کنيم به اخلاق اسلامي متخلق شويد و ادب اسلامي را رعايت کنيد. يک شيعه حقيقي جز خدا و قرآن و پيامبر و استدلال و ادب و اخلاق چيزي ارائه نمي کند. يک شيعه حقيقي حرفي و سخني جز خدا و قرآن و پيامبر و سنت پيامبر ندارد. اين همه دري وري که به تن خود خريده ايم محصول خداخواهي ما و پيروي از قرآن و سنت است. آيا شوخي هاي پيامبر با عايشه در رختخواب که در کتب شما نقل شده است سنت پيامبر است؛ اما روز غدير خم - با دست کم 90 هزار شاهد که بزرگترين روز دنياي اسلام است و سنتي از اين بالاتر در سنت پيامبر وجود ندارد - سنت پيامبر نيست؟ ادعاي سنت و سني بودن شما يک ادعاي پوچ و واهي است. سني حقيقي ماييم نه شما. کمي به خود بياييد. اندکي انديشه و خرد ورزي شما را نجات ميدهد. ديوانه کسي است که منطق و خرد و انديشه را کنار گذاشته و با بي ادبي سخن مي گويد! |
627 |
نام و نام خانوادگي: سيد علي سيد علوي -
تاريخ: 18 آذر 91
سلام عليكم.(لطفا به اين متن فقط به ديد منطقي بنگريد) برادران اهل سنت از شما سوالي دارم. آيا شما كه در خواندن قرآن همچون شيعه ها هستيد, آيا فقط به بعضي از قسمت هاي قرآن روي مي آوريد؟ مثلا به آيه ي 33 سوره ي مباركه ي احزاب(اعوذ بالله من الشيطان الرجيم:....انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا :خدا چنين مي خواهد كه هر رجس و آلايشي را از شما خانواده (نبوت)ببرد وشما را از هر عيب پاك و منزه گرداند(ذيل آيه موافق اخبار شيعه و اهل سنت راجع به پيغمبر و علي و فاطمه و حسن و حسين (عليهم السلام)است زيرا اگر راجع به زنان پيغمبر بود بايستي ضمير مونث-عنكن-ذكر شود وبه سياق جمل صدر باشد) ايمان نياورده ايد يا نمي خواهيد كه ايمان بياوريد؟ سبحان الله. از اين آيه ي قرآن روشن تر!(براي حقانيت اهل البيت (ع)) يا همان طور از حديث ثقلين كه پيامبر خدا (ص) فرمودند متين تر! پس به نظر خودتان شما در روز حساب رضايت را از چه كسي خواهيد گرفت؟از خدا و رسولش؟يا از عمر و محبينش؟ و اما اگر پاسخ شما خدا ورسولش مي باشد مي توانيد بگوييد چگونه و با عمل به كدام امر؟ خود فكر كنيد.تا ان شاءالله به رضايت حق برسيد. |
628 |
نام و نام خانوادگي: سامان -
تاريخ: 25 آذر 91
باسلام طبق آيات قران کريم خداوند فرموده است که من از مهاجراني که با پيامبر به مدينه هجرت کردند راضي ام و خداوند از آنها راضي باشد و حضرت عمر نيز در بين مهاجران بوده است. آيا خداوند نمي دانسته است که روزي عمر دختر عزيزترين مخلوقش را خواهد کشت؟ اگر چنين است پس چرا خداوند از انها راضي است؟ در ضمن چرا حضرت علي در زمان خلافت عمر مقام مشاور و قضاوت را در دستگاه عمر داشته است؟ آيا علي نمي دانست که حکومت عمر طاغوتي است؟ جواب نظر: باسلام دوست گرامي در خصوص سؤال اولتان مقاله مستقل نوشته شده است كه بهتر است به آن مراجعه كنيد درباره سؤال دوم نيز به اين آدرس رجوع كنيد موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
629 |
نام و نام خانوادگي: ايراني شيعه -
تاريخ: 26 آذر 91
سلام برشما در يک نگاه تطبيقي بين تشيع و تسنن و از بلنداي 1400 سال تاريخ اسلام ، مسلم بهتر مي توان قضاوت کرد که حق با کيست . چرا که مي توان بخوبي دو جريان سقيفه و غدير و آنچه از اين دو جريان صادر شده را به عينه ديد سقيفه اي که مرام چيزي نبوده جز منع حديث ، آتش زدن خانه دختر رسول الله و کشتن پنج تن آل عبا ، جنگ و تخريب تمدن هاي ديگر ملل (تخت جمشيد و طاق کسري) ، دستور خليفه دوم به آتش کشيدن کتابخانه هاي اسکندريه و نيشابور ، تحريف و جعل احاديث و دروغ سازي تاريخي ، کشتن فرزند رسول الله و به اسارت بردن اهل بيت پيامبرشان ، فتواهاي متعدد و شديد و غليظ در سر بريدن شيعيان و تجاوز به نواميس آنان ، جلوگيري از خواندن کتب شيعه و نبودن کتب شيعه در کتابخانه هايشان ، القاعده و تخريب حرم فرزندان پيامبر و مساجد شيعيان ، نژاد پرستي و برتري دادن عرب بر غير عرب و .... و هزاران بي آبروئي ديگر براي اسلامي که شعارش و پيامبرش رحمه اللعالمين است !!! اما غدير و آنچه به بشريت هديه داد: غدير يعني برنامه داشتن پيامبر آخر الزمان براي تمام بشريت و اعصار ، غدير يعني پيش بيني و هدف گذاري در حکومت الهي براي تکامل عقل بشر (در تحقق ولايت 12 امام با نام و غيبت آخرين امام و دوران انتظار ) ، صلح و دوستي و مدارا براي حفظ اسلام با وجود غضب خلافت دانا ترين و انسان ترين انسان ، احترام به ديگر ملل و تمدن ها ، آگاه به علم قرآن ، تشويق و ترويج و تربيت دانش و دانشمند ، نجنگيدن با ملل ديگر بلکه جنگيدن با صحابه منافق و گمراه ، عدم اختلاف بلکه وحدت نظر در کلام و سيره امامان ، محترم شناختن خون مسلمان و عدم فتواي قتل و تجاوز به مسلمان و .... براستي اگر يک غير مسلمان به اسلام اهل سنت نگاه کند آيا جز توحش و جاهليت عرب چيزي مي بيند خيلي شرم آور است کسي خود را شريک جهل عرب قرار دهد! بويژه ايراني هم باشد و مهر عمر (دشمن ايرانيان) را هم در دل داشته باشد! چگونه مي شود به کسي احترام گذاشت در حالي که او به شما و خاندان شما همواره توهين و تعدي بسيار کرده ؟! 1400 سال پيش اسلام وارد ايران نشد بلکه توحش و جاهليت عرب به ايران آمد اسلام واقعي با حضور امام رضا (ع) به ايران رسيد اگر امام رضا (ع) به ايران نيامده بودند حتم بدانيد که ايرانيان آن خلافت عربي ، جاهلي و متوحش را مثل يک دستمال کثيف به بيرو ن پرت مي کردند دليل اين مدعا قيام هاي متعدد دهقانان و ديلميان است و حضور دستگاه خلافت عباسي در خراسان (به منظور کنترل سرحدات مرز خلافت) . سقيفه با شمشير به ايران آمد و امام رضا و شيعه يا قلم ، با علم قرآن و حديث ، با محبت و شفاعت ، با توحيد و معارف الهي و ... در آخر از خانم ها سئوالي دارم : اگر غير مسلماني از شما الگوي زن مسلماني وارسته و دانشمند و متين و باحيا و داراي کمالات را بخواهد چه کسي را معرفي مي کنيد؟ زهرا (س) مادر اهل البيت / خديجه کبري (س) همسر پيامبر/ عايشه دختر ابوبکر / زينب (س) دختر علي (ع) / حفصه دختر عمر/ام البنين (س) مادر ابوالفضل (ع) / هند جگر خوار مادر معاويه و يزيد / فاطمه بنت اسد مادر حضرت علي (ع)/ صهاک و حنتمه مادران عمر /شهربانو و...؟ |
630 |
نام و نام خانوادگي: جانم فداي عمر و علي -
تاريخ: 28 آذر 91
با سلام به همه اما بعد داستان شهادت حضرت فاطمه يک روايت از يک يهودي بود که بعد اين حرفا به دست منافقين افتاد براي اختلاف و شما هر وقت ميخواستيد به اين بزرگوار توهين کنيد يه کم فکر کنيد که رسول الله ايا معلم بدي بوده و يا خداوند درباره اصحاب رسولش (خدايا به خاطر اين کارا ما را عفو کن) اشتباه تصميم گرفته اخه من و شما از الله که به ان بزرگواران مژده بهشت داد روي زمين تو قران بريد بخونيد اگاه تريم ما پيرو سنت رسوليم و حتي تا اخرين قطره خون از حضرت ابوبکر و عمر و عثمان و علي دفاع ميکنيم ما همه پيرو رسول الله و اصحابش و حضرت حسن و حسين هستيم اخه چرا با يکي دوست با يکي دشمن باشيم بخدا اگه دوستي اصحاب تو دلتون بياريد تو هر دو دنيا ارامش پيدا ميکنيد اخه چرا مسلمانان اينقد خار و ذليل شدند تو عراق دختران شيعه و سني مورد تجاوز قرار ميگيرند شماها همه ميدونم پيرو حضرت علي هستيد ما اهل سنت ارزو ميکنيم پيرو همه اصحاب باشيم و يک ارزو بزرگ براي همه مسلماناست تا پيرو حضرت علي شير خدا و حضرت عمر فاروق اعظم باشيم بريد از کتاباي علماي قديم شيعه و کتاباي اهل سنت هم مطالعه کنيد الان نميتونم ولي دارم يه وبلاگ درباره زندگينامه خلفاي راشدين درست ميکنم و باورتون شايد نشه سخنرانيهاي دکتر شريعتي ميذارم که ميگه به علماي شيعه که چرا ما را از بچگي با صحابه دشمن کرديد و هي به دروغ به ما لعنت ياد ميداديد و نفرت .. در کربلا از برادران ديگه حضرت حسين حرفي نميزنن تا دستشون رو نشه چون اسم يکي ابوبکر و عثمان و عمر بود يعني حضرت عمر داماد اونهاست.....علي و عمر دو تا پهلوان . برابر برادر دو تا قهرمان ))).. اين اخوندا به خاطر نگه داشتن حکومت اختلافات هي زيادتر ميکنند تا مردم هي به فکر درگيري با هم باشند حالا تو ايران بيست ميليون اخرين امار فکر کنم شايد بيشتر سني هستن چرا ما اهل سنت از يه يهودي و اتش پرست کمتر به فکر بياييم چرا تو تهران کليسا هست ولي هنوز پروانه ساخت مسجد اهل سنت که سي و سه ساله داده نشده و نميذارن بخدا اگه عمر نبود ما امروز ناموس و غيرت نداشتيم و خدا و رسولش و حتي علي حسن و حسين و ابوبکر و عثمان که ادعاي پيروي از اونا را داريم نميشناختيم هر کي نيمباز داره اد کنه تا توزيع بدم hesan_2006 و وبلاگ هم بياد تو نظرات سوال بپرسه يا حرفي داره www.hackboz.blogfa.com و حتما نظرما بذاريد السلام عليکم و رحمة الله و برکاته |
631 |
نام و نام خانوادگي: کهرازهي -
تاريخ: 29 آذر 91
در پاسخ به نظر شما دوست گرامي من هيچ مشکلي با برادران تشيع ندارم ولي بابت توهين به خليفه دوم بايد بگويم که خداوند فرمود هرکس پيامبر من را انکار کند يعني من خدا را انکار کرده و پيامبر فرمود هرکس چهار خليفه مرا انکار کند يعني مرا انکا کرده است و انکار من انکار قران و خداوند است و همچنين پيامبر در وصف خليفه دوم حضرت اميرالمومنين عمر چنين فرموده اند (لوکان بعد النبيآ لکان عمر بن الخطاب) يعني اگر پس از من پيامبري مي آمد قطعآ عمر بن الخطاب مي بود و در قيامت شما با ابن ملجم(فيروز) حشر شويد و ما با حضرت اميرلمومنين عمر محشور شويم عمر کرد اسلام را آشکار بياراست گيتي چو باغ بهار |
632 |
نام و نام خانوادگي: محسن منتظر -
تاريخ: 29 آذر 91
اي آقاي فدايي عمر! اي کاش چند تا کتاب خونده بودي و اين همه ادعا پشت ادعا مي کردي! آخه بيچاره چشم و گوش بسته که نه قرآن ميخوني و نه از قرآن چيزي ميدوني و نه به 618 کامنت نگاه مي اندازي و همين جور مثل اسلاف سني خود بهم مي بافي و پشت هم اندازي مي کني. نه سند مي شناسي نه استدلال مي فهمي نه قرآن درست ميخوني (اگه بخوني!) نه از سنت پيامبر چيزي سر در مياري. تو فکر ميکني هر عاشقي که وبلاگ زده چيزي حاليشه. تو حتي به خود زحمت خوندن حداقل بيست تا کامنت قبلي رو هم نداده اي. معلوم نيست کدوم احمقي تو کدوم کتاب نوشته که روايت شهادت حضرت صديقه کبري رو يهود ساخته و پرداخته و تو هم با چشم بسته از روي اون copy-paste کرده اي! همين طور بي محابا و بي سند فِرت و فِرت شيعه رو محکوم ميکني و ادعا پشت ادعا! آخه بيچاره يه ذره چشماتو وا کن. اي کاش دست کن ده بيست تا از کامنت هاي قبلي رو مي خوندي! تک تک حرفاي بي سند و مزخرفات تو و اسلافت رو هزاران بار پاسخ داده و خواهيم داد تا روز قيامت حجت براي همه امثال تو تمام باشد و البته مطمئن هستم که داستان اين جهالت امثال شما تا روز حشر ادامه خواهد يافت و نسل هاي بعدي شيعه نيز به امثال تو پاسخ هاي منطقي خواهند داد. داستان تطهير صحابه از حکومت آن سه خليفه ملعون آغاز شد و فضيلت تراشي خلفا و صحابه نيز از همان زمان آغاز شده است. اين سايت محترم شهادت حضرت صديقه کبري را به دست آن دو ملعون شقي با دهها دليل اثبات و مستند نموده است. اما کوراني چشم و گوش بسته اي مثل تو وجود خواندن آن دلائل و مستندات را هم ندارند. آنان هم که خوانده اند در برابر اين مستنداتِ محکم لال اند. حدود 150 بدعت صحابه صدها و هزاران بار اثبات شده است. مدارک ادعاي تحريف قرآن با حدود 50 سند از کتب خود شما قبلاً ارائه شده است. آيا شما معاويه جنگجوي خونريز و خالد بن وليد زناکار جنايتکار و ابوسفيان و عبدالله ابي منافق و عايشه جنگ بپا کن خونريز را هم صحابي مي دانيد؟ مگر هم معاويه و هم عايشه با حضرت مولا نجنگيدند؟ شما تا کي صحابه صحابه مي کنيد؟و به همراه آن از حضرت مولا نيز دم ميزنيد؟ برو خطبه شقشقيه حضرت مولا در نهج البلاغه را دست کم يکبار بخوان. در نخستين جمله آن حضرت نام ابوبکر را با نام زمان جاهليت او آورده است (ابن ابي قحافه!) و در ان خطبه چيزي براي صحابه شما وا نگذاشته است. خواهش مي کنم دم از علي نزنيد و تا دم از دشمنان علي (عايشه و معاويه خونريز جنايتکار) دم ميزنيد دم از محبت علي زدن نفاق است. مگر ممکن است انسان به طور همزمان هم معاويه دشمن شماره يک حضرت مولا را صحابي بداند و دوست داشته باشد و هم حضرا مولا را!! تک تک ادعاهاي ريز و درشت شما را با صدها و هزاران مدرک و سند پاسخ داده ايم. اما کو گوش شنوا و کو فهم و شعور؟ حب صحابه کثيف و پليدي مثل معاويه و خالد بن وليد جنايتکار زناکار و به قول شما سيف الاسلام!! با دل و قلب تان آميخته شده است. تعصب و کينه توزي وجودتان را فرا گرفته است. حداقل برو سرگذشت استبصار دکتر تيجاني سماوي تونسي را بخوان و سخت عبرت بگير که آن متعصّب متصلّب سني دو آتشه چگونه با استدلال هاي آن عالم نازنين شيعه زير و رو شد و در تونس انقلاب فکري شيعه را در زمان معاصر بنيان نهاد. يک ذره انصاف و انديشه بي تعصب تو را نجات خواهد داد. ضمناً از قرآن نگو و به ما هم قرآن ياد نده. ما شيعيان به تک تک آيت قرآن از تو آشناتريم و تعصب ما شيعيان به خدا و پيامبر و قران و سنت از شما بي خبران مدعي هزاران بار بيشتر است. برو به آن آيات بسياري از قرآن فکر کن که پيروي بي دليل از پدران و بزرگان قوم را مايه گمراهي و رفتن به دوزخ ميداند. ضمناً اين کامنت قشنگ منو هم توي اون وبلاگ پيزوري ات حتماً چاپ کن! |
633 |
نام و نام خانوادگي: جانم فداي عمر و علي -
تاريخ: 30 آذر 91
من نميخواستم بحث به اينجا بکشه ولي فهميدم چند تا بيسواد هم تو جمع هست چند روز بريد شبکه کلمه و شبکه وصال و حتي وصال حق ببينيد تا قانع بشيد امابعد ميدونيد تو اين دنيا چرا مسلمانان ضعيف شدن بخاطر اينکه عمري ندارند واسه بريدن سر مشرکين و منافقين عمر ميخواند ولي بدون روزي مياد که حضرت مهدي سرتونا از تنتون جدا ميکنه و يا ما اينکار ميکنيم تو شيعه نيستي شيعه نما هستي شيعه واقعي کم پيدا ميشه چرا نمياييد تکليفتونا با اهل سنت روشن نميکنيد فقط تو مسجد با مداحاتون فحش ميديد و بيرون نمياييد خدا کنه يه عبدالوهاب دبگه بياد و سر همه دشمنان حضرت عمر و عثمان و ابوبکر بزنه.خدايا همه ما را هدايت کن....بخدا احد و واحد قسم تو معني واقعي کلمات قران نميدوني و فقط شعار ميدي لعنت خدا بر دشمنان اصحاب رسول الله ص |
634 |
نام و نام خانوادگي: اللهم العن عمر و عثمان و ابوبکر -
تاريخ: 01 دي 91
من نميدونم اين سني ها کي ميخوان عقلشونو به کار بندازن که فقط و فقط علي ابن ابي طالب امير المومنين(عليه سلام] است . من به همه اين خاموش فکران مي گويم که برويد علم کسب کنيد وراه حقيقت و رسيدن به خداي متعال را که راهي به جز دوازده امام ع نيست راه برگزينيد . به خدا تا دير نشده بريد دنبال حقيقت........ |
635 |
نام و نام خانوادگي: احسان اله اسکندرزاده -
تاريخ: 03 دي 91
سني خلاف جهت اسلام حرکت مي کند آنهايي که شيعه را يهودي مي دانند کلاهشون رو کمي بالاتر بزارن ببينند که سران ذليل و بزدل و سني وعلماي بي مغز و از دين رسول الله بر گشته شان در مقابل يهود دشمن اسلام چگونه نوکري يهود کثيف و کافر را مي کنند عمر قاتل صديقه طا هره سلام اله عليهما مي باشد بنا به روايات فراوان اهل تسنن عمر که نيست شده تا روز محشر که جزاي کارش رو ببينه شماها اهل تسنن که هستيد برادران وخواهران ديني تا وقت باقي است استغفار کرده و بسوي صراط مستقيم که همان ولايت حضرت امير المومنين علي ع ميباشد برگرديد |
636 |
نام و نام خانوادگي: منو -
تاريخ: 05 دي 91
سلام براي شما واقعا متاسفم يه مشت ادم عقده اي اينجا جمع شدن آخه به شما همه ميهش گفت انسان از حيوان هم كمتريد حد اقل جواب همديگر رو با احترام بدهيد انتقاد ژذير باشيد |
637 |
نام و نام خانوادگي: مهدي رستمي -
تاريخ: 06 دي 91
جناب 634 سلام عليکم من هم موافقم بايد محترمانه بجث و تبادل نظر شود . اما با عرض پوزش در کلام شما احترام نديدم . شما ديگران را « عقده اي کمتر از حيوان » ناميديد . پيشنهاد ميکنم شما نيز ( و من و همه ) مؤدبانه تر بحث کنيم . يا علي |
638 |
نام و نام خانوادگي: مهدي رستمي -
تاريخ: 06 دي 91
خدمت برادر عزيزي که شيعيان را يهودي خواندند عرض مي کنم : 1. اگر سري به کتب علماي اهل سنت بزيند در ميابيد که آنان خود معترفند کتب تفسيري و روايي اهل سنت مملو از اسرائيليات است . اشخاصي همچون ابوهريره رضي الله عنه خود يک يهودي بود و تا توانست حديث و اسرائليات وارد دين کرد . اين يعني مذهب اهل سنت بيشتر به يهود شبيه است تا مذهب شيعه . 2. امروز مکتب شيعه تنها مکتبي است که در مقابل اسرائيا ايستاده و آن را به زانو در آمورده است . در جنگ 33 روزه لبنان ، جامعه ي شيعي تنها جامعه اي بود که به حنايت از حزب الله و ايستادگي در برابر اسرائيل اقدام کرد . اين درحالي بود که جاوامع اهل سنت يا در سکوت بودند و يا در تحرکي اندک و بي فايده ( و صد البته رهبران اهل سنت فتوا به تلاش براي نابودي مقاومت داده بودند !! در جنگ 22 روزه غزه هم رهبران اهل سنت ( اولي الامر ! ) سکوت کردند و برخي پشت پرده براي اسرائي خوش خدمتي کردند اما بازهم جامعه ي شيعي بود که به داد غزه و جنبش جماس رسيد . در جنگ 8 روزه اخير هم که بر همگان روشن است نقش ايران و حزب الله لبنان در پيشبرد اين مقاومت . اما رهبران اهل سنت چه کار کردند ؟؟؟؟ اردوغان چند قطره اي اشک ريخت ! و البته به دروغ ! و هيچ کار ديگري هم نکرد ! رهبران عربي اهل سنت هم هيچ کار نکردند فقط تماشاگر بودند ( شايد پشت پرده کارهايي به سود اسرائيل ميکردند ) اما هيچ کدام از آنها جکاري نکردند . اين « شيعه » بود که کارش را کرد و موفق هم شد . حال يک خبر محرمانه را براي شما افشا ميکنم : موج گرايش به تشيع در ميان رزمندگان جنبش حماس و ... رهبران جامعه ي اهل سنت را به وحشت انداخته است . ميدانيد هر روز چند نفر در فلسطين ، مصر ، اردن ، سوريه و ... به مذهب شيعه ميگرايند ؟ |
639 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 06 دي 91
الله اکبر با سلام جناب منو اين مکومه گفتار شما سنت کيست عمر يا معاويه .... لبيک يا علي |
640 |
نام و نام خانوادگي: غضنفري -
تاريخ: 06 دي 91
سلام بر محبين اهلبيت عليهم السلام جناب سبحان621:شما فرمودي:ابوبکر اولين مسلمان بود!! خير برادر عزيز اينها القائات مفتيان و مولوي هاي شماست که کتب را از دسترس مردم دور نگه ميدارند و از خودشان دروغهاي افسانه اي را تحويل مردم عامي ميدهند تا بدينوسيله بتوانند با دروغ و ريا مردم را در اين مذهب نگه دارند ولي در اين زمانه که همه به منابع دسترسي پيدا کرده اند وضع فرق کرده و به جز عده اي متعصب همه دنبال مذهب حق هستند برادر عزيز ابوبکر طبق مدارکي از کتب معتبر خودتان بعد از 80 نفر ظاهراً مسلمان شد ذکر اين نکته هم لازم است که همه مدارک در اين سايت وزين موجود است ولي شما متاسفانه چشمتان را بر حقيقت بسته ايد على بن ابى طالب ( عليه السلام ) اولين مردى است كه به خدا و رسول خدا ايمان آورد و خديجه نخستين زنى است كه به خدا و رسول او ايمان آورد . . الاستيعاب ، ج3 ، ص 197 . * ابن جوزى 597هق : پيشگامان در اسلام حضرت خديجه و حضرت على ( عليه السلام ) هستند . الوفاء باحوال المصطفى ، صص 163 و 164 . . * عزّالدين ابن اثير جزرى ( 630هق عن سلمان قال : قال رسول الله ( صلى الله عليه و آله و سلم ) «اولكم وارداً علّى الحوض و اولكم اسلاماً على بن ابى طالب . اول کسي که بر وارد ميشود بر من کنار حوض و اولين کسي که مسلمان شد علي بن ابي طالب (عليه السلام)است. مستدرك حاكم نيشابورى ، ج3 ، ص136 ؛ تاريخ دمشق ، ج42 ، ص40 ؛ جامع الاحاديث سيوطى ، ج3 ، ص312 ، ح8841 . كنزالعمال ، ج11 ، ص616 ، ح32991 . » ابن عساكر و حاكم نيشابورى و ذهبى اين دو روايت را صحيح مىدانند ، همچنين ذهبى براى تأييد اين روايت طريق ديگرى نيز ذكر مىكند . مستدرك حاكم ، ج3 ، ص136 . و صحابه و تابيعين آنها هم به اين موضوع صراحت داشته اند مانند: زيد بن ارقم ، عبد الله بن عباس ، انس بن مالك ، سلمان فارسى ، ابو ايوب انصارى ، ابوذر غفارى ، جابر بن عبدالله انصارى ، مقداد ، خبّاب بن ارت ، محمد بن كعب انصارى ، ابو سعيد خدرى ، عفيف كندى ، خليل بن احمد فراهيدى ، ابن ابى ليلى ، ابو اسحاق ، عمر بن خطاب ، سعد بن ابى وقاص ، عبد الرحمن بن عوف ، ابو موسى اشعرى ، حسن بصرى و . . . از بزرگان اهلسنت هم کساني مثل:ابن اسحاق ( 151هق ) لمعارف ص 168 . تاريخ الامم و الملوك ج1 ، ص 540 ، ابن حبّان ( 354هق ) ، لسيرة النبوية و اخبار الخلفاء ، ج1 ، ص 67 و 68 ، كتاب الثقات ج1 ، ص 52 بيهقى ( 458هق )،سنن الكبرى ج9 ، ص 94 و 95 ، السنن الصغرى ج2 ، ص 365 ، السنن الصغير ج1 ، ص 570 مسعودى ( 346هق ) التنبيه و الاشراف ص 198 خطيب بغدادى ( 463هق ) تاريخ بغداد ، ج1 ، ص 133 . ابن عبد البرّ قرطبى ( 463هق )الاستيعاب ، ج3 ، ص 197 . ابن جوزى ( 597هق )الوفاء باحوال المصطفى ، صص 163 و 164 عزّالدين ابن اثير جزرى ( 630هق ) : الكامل فى التاريخ ، ج1 ، صص 484 و 485 اسد الغابة ج4 ، ص 16 سبط بن جوزى ( 654هق ) تذكرة الخواص ص 26 . ابن ابى الحديد ( 656هق ) شرح نهج البلاغة ، ج1 ، ص32 ؛ ج4 ، ص319 ؛ ج13 ، ص148 . . ابن حجر عسقلانى ( 852هق ) : تقريب التهذيب ، ج2 ، ص39 حال نظر متعصبانه شما در مقابل شخص پيامبر صل الله عليه آله وسلم وصحابه و تابعين و بزرگان منصف اهلسنت ارزشي ندارد چرا که فقط بي سند و از روي تعصب و احساس حرف ميزنيد. |
641 |
نام و نام خانوادگي: غضنفري -
تاريخ: 06 دي 91
سلام بر محبين اهلبيت عليهم السلام جناب سبحان621:شما از ادب بنده انتقاد کرديد ولي بنده عرض ميکنم که من از کتب و علماي بزرگ شما نقل قول کردم و آنها هم از عمر بن خطاب نقل کرده اند در نتيجه اين انتقاد شما به علماي خودتان و در نهايت به عمربن خطاب بر ميگردد چرا که عمر خودش اعتراف کرده که من در جنگ احد فرار کردم و همچون بز کوهي از کوه بالا ميرفتم: محمد بن جرير طبرى در تفسيرش مىنويسد: خَطَبَ عُمَرُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ، فَقَرَأَ آلَ عِمْرَانَ، فَلَمَّا انْتَهَى إِلى قَوْلِهِ: «إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ»، قَالَ: لَمَّا كَانَ يَوْمُ أُحُدٍ هَزَمْنَاهُمْ فَفَرَرْتُ حَتَّى صَعِدْتُ الْجَبَلَ، فَلَقَدْ رَأَيْتُنِي أَنْزُو كَأَنَّنِي أَرْوَى، وَالنَّاسُ يَقُولُونَ: قُتِلَ مُحَمَّدٌ، فَقُلْتُ: لاَ أَجِدُ أَحَدَاً يَقُولُ قُتِلَ مُحَمَّدٌ إِلاَّ قَتَلْتُهُ، حَتَّى اجْتَمَعْنَا عَلى الْجَبَلِ، فَنَزَلَتْ: ) إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ. عمر در روز جمعه هنگام خطبه خواندن، سوره آل عمران را مىخواند تا رسيد به اين آيه: «آنان كه روز برخورد دو لشكر به شما پشت كرده و گريختند » سپس گفت: روز اُحُد پس از آن كه شكست خورديم، من فرار كردم و از كوه بالا مىرفتم به طورى كه احساس كردم كه همانند بزكوهى پرش و خيزش دارم و به شدت تشنه شده بودم، شنيدم مردى مىگفت: محمد كشته شد، گفتم: هر كس بگويد محمد كشته شد، او را مىكشم، به كوه پناه آورده و همه بالاى كوه جمع شديم، در اين هنگام بود كه اين آيه نازل شد. الطبري، محمد بن جرير، جامع البيان عن تأويل آي القرآن، ج 4، ص 144، ناشر: دار الفكر، بيروت – 1405هـ؛ الأندلسي، أبو محمد عبد الحق بن غالب بن عطية، المحرر الوجيز في تفسير الكتاب العزيز، ج 1، ص 529، تحقيق: عبد السلام عبد الشافي محمد، ناشر: دار الكتب العلمية - لبنان، الطبعة: الاولى، 1413هـ- 1993م؛ السيوطي، الحافظ جلال الدين، جامع الاحاديث (الجامع الصغير وزوائده والجامع الكبير)، ج 14، ص 529 و.... فخر رازى از بزرگترين عالمان اهل سنت مىنويسد: ومن المنهزمين عمر، الا أنه لم يكن في أوائل المنهزمين ولم يبعد، بل ثبت على الجبل إلى أن صعد النبي صلى الله عليه وسلم. از فراريان صحنه جنگ، عمر بود؛ البته جزء نخستين فراريان نبود، بالاى كوه ماند تا پيامبر هم به آنها پيوست. الرازي الشافعي، فخر الدين محمد بن عمر التميمي (متوفاي604هـ)، التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب، ج 9، ص 42، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1421هـ - 2000م. |
642 |
نام و نام خانوادگي: غضنفري -
تاريخ: 06 دي 91
سلام بر محبين اهلبيت عليهم السلام جناب سبحان621:تو در يک ادعاي عجيب ديگر هم کردي البته حق داري زيرا علماي شما اين اکاذيب را آنقدر در گوش شما براي فضيلت سازي براي ابوبکر و عمر خوانده اند که شما به نوعي شرطي شده ايد و اين اکاذيب عقيده شما را تشکيل مي دهد ولي بدان که واقعيت را از شما پنهان کرده اند زيرا درکتب معتبرتان آمده است که: عَنْ عَبَّادِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ عَلِيٌّ أَنَا عَبْدُ اللَّهِ وَأَخُو رَسُولِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَأَنَا الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ لَا يَقُولُهَا بَعْدِي إِلَّا كَذَّابٌ صَلَّيْتُ قَبْلَ النَّاسِ بِسَبْعِ سِنِينَ . عباد بن عبد الله گويد : علي عليه السلام فرمود : من بنده خدا ، برادر رسول خدا و صديق اكبر هستم ، پس از من جز دروغگو كسي ديگر خود را «صديق» نخواهد خواند ، من هفت سال قبل از ديگران نماز ميخواندم . سنن ابن ماجة ، ج1 ، ص 44 ، و البداية والنهاية ، ج3 ، ص 26 و المستدرك ، حاكم نيشابوري ، ج3 ، ص 112 وتلخيص آن ، تأليف ذهبي در حاشيه همان صفحه ، و تاريخ طبري ، ج2 ، ص 56 ، والكامل ، ابن الاثير ، ج2 ، ص 57 و فرائد السمطين ، حمويني ، ج 1 ص 248 و الخصائص ، نسائي ، ص 46 با سندي كه تمام روات آن ثقه هستند ، و تذكرة الخواص ، ابن جوزي ، ص 108 و دهها سند ديگر . محقق سنن ابن ماجه در ادامه مينويسد : في الزوائد : هذا إسناد صحيح . رجاله ثقات . رواه الحاكم في المستدرك عن المنهال . وقال : صحيح على شرط الشيخين در مورد لقب فاروق هم: محمد بن سعد در الطبقات الكبري ، ابن عساكر در تاريخ مدينة دمشق ، ابن اثير در اسد الغابة و محمد بن جرير طبري در تاريخش مينويسند : قال بن شهاب بلغنا أن أهل الكتاب كانوا أول من قال لعمر الفاروق وكان المسلمون يأثرون ذلك من قولهم ولم يبلغنا أن رسول الله صلى الله عليه وسلم ذكر من ذلك شيئا . ابن شهاب گويد : اين گونه به ما رسيده است كه اهل كتاب نخستين كساني بودند كه به عمر لقب فاروق دادند و مسلمانان از سخن آنها متأثر شدند و اين لقب را در باره عمر استعمال كردند و از پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم هيچ مطلبي در اين باره به ما نرسيده است . الطبقات الكبرى - محمد بن سعد - ج 3 - ص 270 و تاريخ مدينة دمشق - ابن عساكر - ج 44 - ص 51 و تاريخ الطبري - الطبري - ج 3 - ص 267 و أسد الغابة - ابن الأثير - ج 4 - ص 57 . و نيز ابن كثير دمشقي سلفي در ترجمه عمر بن الخطاب در كتاب معتبر البداية والنهاية مينويسد : عمر بن الخطاب بن نفيل بن عبد العزى ... أبو حفص العدوي ، الملقب بالفاروق قيل لقبه بذلك أهل الكتاب البداية والنهاية - ابن كثير - ج 7 - ص 150 . عمر بن الخطاب ... ملقب به فاروق ، گويند كه اهل كتاب اين لقب را به عمر دادند . نتيجه اينکه القاب فاروق و صديق ربطي به عمر و ابوبکر ندارند بلکه اين احاديث را بني اميه همانطور که "روايت جعلي مخالف قرآن"ابوبکر و عمر سيد الکحول اهل الجنه!!!!!!!"را جهت کم رنگ کردن روايت صحيح "الحسن والحسين سيد شباب اهل الجنه" جعل کرده اند و بي خبراني همچون؟؟؟؟؟اين جعليات را باور ميکنند قسيم النار و الجنه را که شما به علت کم سوادي عين صفت خداوند برداشت کردي خيلي مضحک است ولي بدان که اين روايت صحيح السند است و از فضايل مولا امير المومنين علي عليه السلام و پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم فرمودند که دوستان علي (عليه السلام)اهل جنة و دشمنان او اهل نار هستند پس امير المومنين علي عليه السلام ميزان تشخيص نار و جنه هستند ودرک اين براي متعصبين دشوار است ولي ما لقب فاروق را براي عمر قبول داريم چون او هم فارق نار و جنه است بلکه بر عکس دوستانش اهل النار و دشمنانش اهل الجنه ميباشند زيرا اين لقب را يهود به او دادند و نظر يهود هم بر عکس نظر رسول الله صل الله عليه واله وسلم است |
643 |
نام و نام خانوادگي: محسن منتظر -
تاريخ: 07 دي 91
ابزارها و مختصات اهل سنت و جماعت در طول تاريخ: 1- تعصّب روي همه صحابه بي دليل منطقي (البته به جز حضرت مولا و دوستان آن حضرت!) و از همسران پيامبر تنها عايشه! 2- جحود - جمود - فحاشي - تهمت به شيعه 2- سکوت يا طفره از پاسخ – انحراف از بحث و پشت هم اندازي 3- بي سند سخن گفتن و بهم بافتن 4- نسبت يهودي دادن به شيعه و تهديد و فتواي قتل و ترور شيعه و شيعه کشي 5- وضع و جعل حديث و تحريف تاريخ الي ما شاء الله با اعتقاد و اعتماد کامل به ابوهريره وضّاع و جعّال 6- کپي کردن مطالب خود ساخته و من در آوردي از روي اسناد پيشينيان شان 7- فضيلت تراشي براي خلفا و تطهير خلفاي جور حتي به قيمت دروغ بستن به پيامبر و سبک کردن پيامبر 8- سکوت و توجيه و تأييد ضمني حدود 150 بدعت که از خلفا و عايشه ثبت گرديده است. 9- سکوت در برابر اعتقاد به تحريف قرآن عمر و عايشه که در کامنت هاي پيشين مستندات نسبتاً کامل آن آمده است. 10 - بي تفاوتي در برابر پيش گيري از نشر فضائل حضرت مولا و ائمه اطهار عليهم السلام به عنوان يک امر واجب که از ابوبکر و عمر آغاز شد و با معاويه ملعون به اوج رسيد. 11- تکرار و تقليد سخنان عوامانه – دين عوامي و بيسوادي شديد پيروان (فقر فرهنگي) |
644 |
نام و نام خانوادگي: امين عبدالله نزاد -
تاريخ: 07 دي 91
آخه قربون شکلتون برم، شما چرا اينقدر تعصب دارين. حالا خدا وکيلي، اما جون مادرتون، خدا وکيلي يه بار برين شبکه ي کلمه رو که متعلق به اهل سنت است رو نگاه کنين، يه بار هم برين شبکه ي اهل بيت رو نگاه کنين ببينيد چه تفاوتي است بين با برهان صحبت کردن و با فحش حرف زدن.ن خودم شيعه ام ولي وقتي اين تفاوت رو ديدم، واقعآ تحت تآثير ققرار گرفتم |
645 |
نام و نام خانوادگي: keynow -
تاريخ: 18 دي 91
سلام در مورد رواياتي که دلالت به هجوم مستقيم خليفه دوم به حضرت مي کنند، اگر از نظر سندي قابل اعتبار است چرا در مناظره المستقله به آنها که وضوح بيشتري داشتند، استدلال نشد؟مثل روايت مسعودي و صفدي و ابن حجر؟ در مورد روايت شهرستاني هم لطفا توضيحي بدهيد که بالاخره اين روايت رد شده يا از نظر نويسنده قابل اعتبار است؟ جواب نظر: باسلام دوست گرامي در باره اسناد هجوم خليفه دوم به خانه حضرا زهراء عليها السلام به اين آدرس رجوع كنيد جريان زدن عمر حضرت زهراء را، شهرستاني از نظام كه از علماي معتزله است، بطور جزم و يقين نقل مي كند كه نشان از آن دارد كه نظام خود اعتراف به اين قضيه داشته است موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
646 |
نام و نام خانوادگي: غضنفري -
تاريخ: 18 دي 91
سلام بر محبين مودب اهلبيت عليهم السلام جناب امين عبدالله نژاد:همانطور که ملاحظه مي فرمائيد بنده به محبين مودب سلام داده ام واما شما لازم نيست قربون شکل کسي بري و قيافه حق به جانب بگيري بلکه بهتره کمي کله مبارک را بکار بندازي و فکر کني که آيا يک انسان منطقي و دانا بايد يک فرد بي ادبي را که تمامي علماي بزرگ شيعه او را محکوم کرده اند و او را عامل دشمن جهت اختلاف افکني ميدانند را به کل مذهب شيعه ربط دهد؟؟؟؟؟ و تحت تاثير قرار گيرد؟؟؟ جناب امين!!! اگر راست ميگي بيا و شبکه مقدس ولايت را که نماينده و رسانه رسمي و مورد تاييد شيعه است را ببين و بعد با شبکه هاي وهابي مقايسه بکن و تحت تاثير هم قرار نگير ولي راه تحت تاثير قرار گرفتن بايد با مطالعه کل مباني يک مذهب باشد نه با ديدن يک فرد بي ادب که حتي به مراجع عظام شيعه هم توهين ميکند. لذا نتيجه ميگيريم که شما خيلي سطحي نگر هستيد |
647 |
نام و نام خانوادگي: سجاد -
تاريخ: 24 دي 91
به نام خدا فرارسيدن ايام احراق البيت و هتك حرمت به اهل بيت خصوصاحضرت صديقه شهيده فاطمه الزهرا را خدمت امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف تسليت عرض ميكنيم الهم عجل لوليك الفرج الهم العن الجبت و الطاغوت |
648 |
نام و نام خانوادگي: کيان -
تاريخ: 01 بهمن 91
اقا يه سوال دارم از خدمتتون تا چند سال پييش که ميگفتند حضرت فاطمه زاهر فوت کرده اند و اکنون چند سالي که ميگند شهيد شده است شما اگه يه نگاهي به تقويمهاي چند سال پيش بيندازيد ميبيند که در ان نوشته شده وفات فاطمه زهرا ؟ جواب نظر: با سلام دوست گرامي وفات كلمهاى است عام كه هم شامل مرگ طبيعى و هم شامل شهادت مىشود؛ زيرا در بسيارى از موارد حتى در كتابهاى معتبر، نسبت به شهادت امام حسين، امير مؤمنان، جعفر طيار عليهم السلام و همچنين در باره خليفه دوم و سوم نيز كلمه وفات به كار رفته است. جهت اطلاع بيشتر به اين آدرس مراجعه كنيد موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
649 |
نام و نام خانوادگي: سجاد -
تاريخ: 05 بهمن 91
به نام خدا ايام ولادت حضرت محمد صلي الله عليه واله و رييس مذهب تشيع حضرت جعفرابن محمد صادق صلوات الله عليه وهمچنين ايام عيدالزهرا و فرحه الزهرا سلام الله عليها و برائت از غاصبين ولايت الهي رسول الله صلوات الله عليه و اله پيشگاه ولي عصر صلوات الله عليه و تمام محبين اهل بيت صلي الله عليهم تبريک ميگم الهم عجل لوليک الفرج يا حيدر علي مدد |
650 |
نام و نام خانوادگي: رحيم اعظمي -
تاريخ: 19 بهمن 91
براي خودم متاسفم که حدود 45 دقيقه وقتم راصرف اين مزخرفات شماکردم. من به اين نتيجه رسيدم که اسلام شمامزخرف وپرازکينه توزي ودروغ است. خداوندهدايت تان کند. |
651 |
نام و نام خانوادگي: محسن منتظر -
تاريخ: 19 بهمن 91
السلام علي من اتبع الهدي آقاي رحيم اعظمي احتمالاً مسلمان! شما 45 دقيقه وقت گذاشتي و به اين نتيجه مزخرف رسيدي که اسلام ما پر از مزخرفات و کينه توزي و دروغ است. اي کاش بجاي 45 دقيقه از عمر بيحاصل خود تنها و تنها براي يک لحظه مي انديشيدي که از حدود 650 کامنت به قول تو مزخرف و کينه توزي و دروغ! کدام بخش ها از اين همه وقت عزيز که براي نافهماني مثل تو گذاشته بوديم مزخرف و کينه توزانه و دروغ اند؟! اگر واقعاً خود را مسلمان ميداني اين همه نسبت مزخرف و کينه و دروغ دادن به همه ما شيعيان چه معني دارد که جملگي شهادت به يکتايي و عدالت خداوند متعال و پيامبري و نبوت و رسالت و خاتميت حضرت محمد بن عبدالله داده ايم و به روز واپسيني که توي نافهم ابداً از آن نميترسي و همچنين به قبله ي کعبه و حقانيت و عدم تحريف قرآن و ملائکه و کتب و پيامبران آسماني نيز سخت باور داريم؟ مگر معيار مسلماني از نظر توي نافهم چيست که هيچ يک از ما تا کنون آن را نفهميده است؟! آيا تو واقعاً به روز واپسين باور داري؟ اگر در آن روز در پيشگاه حضرت حق و حضرت ختمي مرتبت، اين پرسش هاي مرا از تو بکنند چه پاسخي خواهي داشت؟ صدها و هزاران مدارک و اسناد ما را کينه توزي ميداني؟ اگر قرار شود در برابر 45 دقيقه وقت تلف شده خودت متأسف باشي پس واي بر ما که براي فهماندن امثال تو صدها برابر اين وقت را تا کنون تلف کرده ايم. |
652 |
نام و نام خانوادگي: اوليايي -
تاريخ: 28 بهمن 91
سلام وخسته نباشيد دوستاني عزيز اهل تشيع دوست دارم سوالات من را جواب بدهيد و تهمت هايي که به حضرت عايشه را بررسي کنيد دوستان تشيع نظرشون در مورد امامت اين است که امامت معصوم وپاک وداراي علم غيب مي باشند حال سوالي که پيش مي آيد آيا پيغمبري هم علم غيب دارد ؟ درصورت جواب بلي ايا از خودتون سوال کرديد چرا حضرت محمد چرا با زن؟؟؟ ازدواج کرد آياد نمي توانست از علم وآگاهي هاي غيبي خود بر اين موضوع آگاه شود ؟ وبعد از وفات آن حضرت به مدت 40 سال در خانه آن حضرت بود جواب نظر: با سلام دوست گرامي در اينكه پيامبر صلي الله علم غيب داشت، شكي در آن نيست ولي چيزي كه در مسئله علم غيب بايد مورد توجه قرار گيرد، اين است كه علم غيب تكليف آور نيست و تكليف پيامبر صلي الله عليه واله و ائمه عليهم السلام مانند ساير افراد بشر بر اساس علم عادى است و علم غيب براى آنان تكليفى به دنبال نمى آورد. در تأييد اين مطلب كه پيامبر صلي الله عليه وآله و ائمه عليهم السلام بر اساس علم عادى خود مكلف هستند دو دليل ذكر مي كنيم: 1- عمل بر اساس علم غيب با حكمت بعثت انبياء و نصب ائمه منافات دارد؛ زيرا در اين صورت جنبه الگو بودن خود را از دست خواهند داد؛ و ساير افراد بشر از وظايف فردى و اصلاحات اجتماعى به بهانه برخوردار بودن ائمه از علم غيب و عمل بر اساس علم خدادادى از وظيفه خود سرباز خواهند زد. 2- عمل براساس علم غير عادى موجب اختلال در نظام عالم هستى است زيرا مشيت و اراده خداوند به جريان امور بر اساس نظام اسباب و مسببات طبيعى و علم عادى نوع بشر تعلق گرفته است. به همين جهت پيامبر و ائمه (ع) براى شفاى بيمارى خود و اطرافيان خويش از علم غيب استفاده نمى كردند شايد يكى از حكمت هاى ممنوع بودن تمسك به نجوم تسخير جن و غيره براى غيب گويى و كشف غير عادى حوادث آينده نيز همين اختلال در نظام عالم هستى باشد. نكته ديگر كه لازم است تذكر داده شود اين است شما از زن پيامبر صلي الله عليه وآله به فاحشه ياد كرديد كه اين تهمتي است به همسر حضرت؛ زيرا شيعيان بر اين عقيده هستند كه زنان انبياء اهل فحشاء نيستند اما اينكه علت ازدواج پيامبر صلي الله عليه واله با عايشه چه بوده است به اين آدرس رجوع كنيد موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
653 |
نام و نام خانوادگي: اوليايي -
تاريخ: 30 بهمن 91
دوست عزيز ما چرا خود را از واقعيت دور کنيم دوستان شما خودتون قضاوت کنيد اينم مدرک معتبر اين يکي از هزاران مدارک معتبر مي باشد که دلايل شما را رد مي کند با اين حال هر روز شاهد فحاشي با اهل سنت و خليفه هاي اهل سنت هستيم در مورد حضرت عايشه شما فرموديد امامان نمي توانند از علم غيب خود براي مسائلي که نظام هستي را بر هم ميزند استفاده کرد بسم الله الرحمن الرحيم ۞ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا( 75 ) قَالَ إِنْ سَأَلْتُكَ عَنْ شَيْءٍ بَعْدَهَا فَلَا تُصَاحِبْنِي ۖ قَدْ بَلَغْتَ مِنْ لَدُنِّي عُذْرًا( 76 ) فَانْطَلَقَا حَتَّىٰ إِذَا أَتَيَا أَهْلَ قَرْيَةٍ اسْتَطْعَمَا أَهْلَهَا فَأَبَوْا أَنْ يُضَيِّفُوهُمَا فَوَجَدَا فِيهَا جِدَارًا يُرِيدُ أَنْ يَنْقَضَّ فَأَقَامَهُ ۖ قَالَ لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْرًا( 77 ) قَالَ هَٰذَا فِرَاقُ بَيْنِي وَبَيْنِكَ ۚ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ مَا لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَيْهِ صَبْرًا( 78 ) أَمَّا السَّفِينَةُ فَكَانَتْ لِمَسَاكِينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعِيبَهَا وَكَانَ وَرَاءَهُمْ مَلِكٌ يَأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْبًا( 79 ) وَأَمَّا الْغُلَامُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَيْنِ فَخَشِينَا أَنْ يُرْهِقَهُمَا طُغْيَانًا وَكُفْرًا( 80 ) فَأَرَدْنَا أَنْ يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْرًا مِنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا( 81 ) وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنْزَهُمَا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ ۚ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ۚ ذَٰلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِعْ عَلَيْهِ صَبْرًا( 82 ) وَيَسْأَلُونَكَ عَنْ ذِي الْقَرْنَيْنِ ۖ قُلْ سَأَتْلُو عَلَيْكُمْ مِنْهُ ذِكْرًا( 83 ) شما که داستان حضرت حضر را مطالع فرموديد دليل کشته شدن نوجواني به دست حضرت حضر را چگونه توجيه مي کنيد مدارک در کتاب هاي درسي واموزشي کشور ما وجود دارد که آن حضرت فرمود اين جوان در آينده مايه بدبختي و ناراحتي براي پدر ومادر خود خواهد شد اميدوارم دوستان خودشون قضاوت کنند اگر گفته هاي من صحت وپايه واساس ندارد نظراتشون بيان کنند مدارک ديگر جهت مشاهده دوستان معرفي ميگردد جواب نظر: باسلام دوست گرامي؛ در اين مورد نظر شما را به سخنان آيت الله مكارم شيرازي در مورد اين آيات جلب مي كنم: ايشان مي فرمايند: ما دو نظام(تكوين و تشريع) داريم و خداوند حاكم بر هر دو نظام است، هيچ مانعى ندارد: خداوند گروهى را مأمور پياده كردن نظام تشريع كند، و گروهى از فرشتگان يا بعضى از انسانها (همچون خضر) را مأمور پياده كردن نظام تكوين نمايد (دقت كنيد). از نظر نظام تكوين الهى، هيچ مانعى ندارد كه خداوند حتى كودك نابالغى را گرفتار حادثه اى كند و در آن حادثه، جان بسپارد؛ چرا كه وجودش در آينده ممكن است خطرات بزرگى به بار آورد، همان گونه كه گاهى ماندن اين اشخاص داراى مصالحى مانند آزمايش و امتحان و امثال اينها است. و نيز هيچ مانعى ندارد خداوند شخصى را امروز به بيمارى سختى گرفتار كند به طورى كه نتواند از خانه بيرون برود؛ چرا كه مى داند اگر از خانه بيرون رود حادثه خطرناكى پيش خواهد آمد، و او را لايق مى داند كه از آن خطر برهاند. و به تعبير ديگر، گروهى از مأموران خدا در اين عالم، مأمور به باطنند. و گروهى مأمور به ظاهر، آنها كه مأمور به باطنند، ضوابط، اصول و برنامه هائى مخصوص به خود دارند، همان گونه كه مأموران به ظاهر براى خود اصول و ضوابط خاصى دارند. درست است كه خط كلّى اين دو برنامه، هر دو انسان را به سمت كمال مى برد، و از اين نظر هماهنگ اند، ولى گاهى در جزئيات از هم جدا مى شوند. البته، بدون شك در هيچ يك از دو خط، هيچ كس نمى تواند خودسرانه اقدامى كند، بلكه، بايد از طرف مالك و حاكم حقيقى مجاز باشد، لذا «خضر» با صراحت اين حقيقت را بيان كرده گفت: ما فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي: «من هرگز پيش خود اين كار را انجام ندادم». بلكه درست طبق يك برنامه الهى، ضابطه و خطى كه به من داده شده است، گام برمى دارم. و به اين ترتيب، تضاد بر طرف خواهد شد. و اين كه: مى بينيم موسى عليه السلام تاب تحمل كارهاى خضر را نداشت به خاطر همين بود كه خط مأموريت او از خط مأموريت خضر جدا بود، لذا، هر بار مشاهده مى كرد گامش بر خلاف ظواهر قانون شرع است، فرياد اعتراضش بلند مى شد، ولى خضر با خونسردى به راه خود ادامه مى داد، و چون اين دو رهبر بزرگ الهى به خاطر مأموريتهاى متفاوت نمى توانستند براى هميشه با هم زندگى كنند «هذا فِراقُ بَيْنِي وَ بَيْنِكَ» را گفت. (تفسير نمونه ذيل آيات مربوطه) موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات (1) |
654 |
نام و نام خانوادگي: اوليايي -
تاريخ: 01 اسفند 91
دوستان لطفا تا آخر بخونيد آيتالله خامنهاي: توهين به حضرت عايشه (رض) و هر يک از نمادهاي اهل سنت حرام است دين - آيت الله خامنه اي با صدور فتوايي توهين به عايشه همسر پيامبر اسلام و هر يک از نمادهاي اسلامي اهل تسنن را حرام اعلام کردند. اين فتوا ، با استقبال گسترده در جهان اسلام مواجه شده است. به گزارش خبرآنلاين ، رهبر معظم انقلاب در پاسخ به استفتائي اعلام کردند: " اهانت به نمادهاي برادران اهل سنت از جمله اتهام زني به همسر پيامبر اسلام [عايشه] حرام است. اين موضوع شامل زنان همه پيامبران و به ويژه سيد الانبياء پيامبر اعظم -حضرت محمد(ص) -مي شود." آيت الله خامنه اي اين موضوع را در پاسخ به استفتائي مطرح کردند که در آن خواسته شده بود تا ايشان نظر خود را درباره "اهانت و استفاده از کلمات تحقيرآميز و توهين به همسر پيامبر اسلام ام المومنين حضرت عايشه اعلام کنند." اين درخواست صدور فتوا از سوي جمعي از علما و فرهيختگان شيعه منطقه احساء عربستان سعودي ارائه شد. استفتاء از آيت الله خامنه اي در پي توهين به عايشه توسط ياسر الحبيب روحاني شيعه کويتي صورت گرفت که با واکنش ها و مخالفت هاي بسياري روبه رو شد. در شديدترين اين واکنش ها، کابينه کويت، اين روحاني را سلب تابعيت کرد. سوال بنده از شما اين است و بايد به وضوح جواب بدهيد و مدارم قانع کننده اي ارائه بدهيد من از حضرت عالي پرسيدم اهانت به حضرت عايشه در مذهب اهل تشيع رايج است و خودتون هم ميدانيد که اشتباه مي کنيد اما نمي دانم اين تعصب شما از چيست اين آيه قرآن در آيه شش سوره احزاب، خداوند ابتدا با گفتن "...و ازواجه امهاتهم" يعني همسران پيامبر اکرم(ص) مادران مؤمنان محسوب ميشوند، زمينه رواني و اجتماعي بيان حکم حرمت ازدواج زنان پيامبر(ص) را فراهم ميسازد، با اين بيان که همسران پيامبر اکرم(ص) حکم مادران معنوي و روحاني امت اسلام را دارند. (البته اين ارتباط و پيوند معنوي، تنها تأثيرش در حفظ احترام و حرمت ازدواج با زنان پيامبر است وگرنه از نظر ارث و ساير محرمات نسبي و سببي تأثيري ندارد، يعني مسلمانان حق داشتند با دختران پيامبر(ص) ازدواج کنند، در حالي که ازدواج با دختر مادر جسماني جايز نيست. هم چنين حرمت حجاب و نگاه کردن به همسران پيامبر(ص) براي هيچ کس جز محارم آنها جايز نبود. به صورت طبيعي ازدواج با مادر جايز نيست. قرآن کريم سپس در آيه 53 همان سوره به طور صريح ازدواج با همسران پيامبر(ص) را تحريم کرده و به حکمت حکم نيز اشاره نموده است. در آن آيه ميفرمايد: "... شما حق نداريد رسول خدا را آزار دهيد و هرگز مجاز نيستيد همسران او را بعد از وي به همسري خود درآوريد. اين کار نزد خدا عظيم و بزرگ است" علاوه بر اين که همسران پيامبر اکرم چون حکم مادران مؤمنان را دارند و ازدواج با مادر جايز نيست، اين کار نوعي بي حرمتي به ساحت مقدس نبي مکرم (ص) تلقي ميشود. در آخر حرف بنده تعصب بعضي از برادران الکي و کورکورانه مي باشد وبي دليل جواب نظر: باسلام دوست گرامي؛ اهانت و توهين به همسران پيامبر صلي الله و عليه وآله از آن جمله عايشه صحيح نمي باشد و كساني كه چنين كاري انجام مي دهند بدون شك دچار اشتباه و خطا هستند و نظر شيعه هم حرمت چنين كاري است و هيچ يك از علماي شيعه چنين كاري را جايز ندانسته است، اگر عوام چنين كاري مي كنند ربطي به عقيده شيعه ندارد. البته بيان اشتباهاتي كه وي مرتكب شده يا استدلال به سخناني كه در كتب اهل بخصوص صحاح سته سنت آمده براي اقرار گرفتن از آنها در عدم صحت اين كتب، توهين به ايشان حساب نمي شود چنانكه بر اهل تحقيق و فهم پوشيده نيست. موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات (1) |
655 |
نام و نام خانوادگي: سجاد -
تاريخ: 12 اسفند 91
به نام خدا جناب اوليايي تبري از اعدا الله واجب مي باشد . نسب داشتن با پيامبر صلي الله عليه و اله دليلي بر اين نميشود كه ان فرد خطا كار نباشد... كتاب در اين زمينه هم زياد است . لطف كنيد مطالعه كنيد. چه كسي مانع دفن پاره ي تن پيغمبر حضرت مجتبي صلوات الله عليه در كنار آن حضرت شد؟دستور تير باران تابوت مبارك آن حضرت شد؟!! آ يا او نبود كه جلوي امامحسين سلام الله عليه ايستاد؟! جلوي امام عصر خويش!!!! تنها اين نبود , پايريز جنگ جمل كه بود؟ جنگ با امام عصر خويش ؟؟؟!!! حضرت اميرالمومنين؟؟؟؟!!!! دشمن امامان و پيغمبر صلوات الله عليهم دشمن خدا نيستند؟؟؟ بعدا ما بر دشمنان خدا صلوات بفرستيم؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!! نه خير ..... يا علي مدد الهم عجل لوليك الفرج |
656 |
نام و نام خانوادگي: اوليايي -
تاريخ: 15 اسفند 91
جناب آقاي سجاد شما اگه مطلبو کامل بخوني بهتر متوجه ميشي شما شديد کاسه داغ تر از آش مديريت سايت خودشون جوابو دادن و تونستم جوابمو بگيرم کتاب هاي شما براي خود شما ارزش داره و منابع خوبي براي خود شماست من چکارم به منابع شماست برادر عزيز شما که ميگيد دليل نميشه مثال رو با خودتون شروع ميکنم اگر ببينيد خداي نکرده همسرتان زني فاحشه زني هرزه و زني است که لياقت شما را ندارد بدون شک طلاقش ميدهيد اين سوال کاري به معالعه و مدرک ندارد يه سوال است که با تدبير مي توان بهترين جواب را داد راستي يه سوال از شما داشتم دوست گرامي خوبه يکم دنبال قاتل امام علي بگردي ببيني از کدوم طايفه بود اصلا بپرس نيتش چي بود از کشتن آن امام ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ |
657 |
نام و نام خانوادگي: ميثم -
تاريخ: 16 اسفند 91
علي حبه جنه قسيم انار والجنه امام الانس والجنه وصي المصطفي حقا |
658 |
نام و نام خانوادگي: غضنفري -
تاريخ: 16 اسفند 91
سلام بر محبين اهلبيت عليهم السلام جناب اوليايي:من نميخواهم در مورد خيلي از مسائل صحبت کنم ولي شما تلويحاً و تا حدي صراحتاً شيعه را به اين مورد متهم کرديد که به عايشه تهمت ميزند و در جايي که در مورد علم غيب صحبت ميکرديد حتي لفظ فاحشه هم اشاره کرديد. حال با توجه به اين موضوع بنده از شما ميخواهم قدري وقت بگذاريد و کتب معتبر و مورد قبول هر کدام از دو مذهب شيعه و سني را بررسي کنيد(زيرا کتب معتبر بيانگر ديدگاههاي مذاهب ميباشند) و ببينيد که علماي کدام مذهب به عايشه توهين کرده اند؟(خيلي لازم است براي شما) و اما نظر بنده که با قاطعيت عرض ميکنم که شما در هيچ کتاب معتبر شيعه اهانت زشت به عايشه را نميتوانيد بيابيد و اما اگر کتب معتبر خودتان را بررسي کنيد حتما مشاهده خواهيد کرد بنابر اين اگر زحمت بکشيد مثلا عباراتي مثل "يا عائشه لا تکوني فاحشه" را جستجو کنيد به کتاب مصنف ابن ابي شيبه جلد8به اين روايت ميرسيد25717:"حدثنا ابابکر قال:حدثنا ابا معاويه عن الاعمش عن ابي الضحي عن مسروق عن عايشه:ان النبي صلي الله عليه واله وسلم قال لها:"يا عايشه،لاتکوني فاحشه" مي رسيد يا عبارت "يملک الاربه"را جستجو کنيد به روايت خيلي زشت و مستهجني در کتاب به اصطلاح صحيح مسلم ميرسيد که بنده به جهت رکيک بودن از ذکر ان خودداري ميکنم و پيشنهاد ميکنم که اگر اين عبارت را جستجو کرديد جايي باشد که کسي از اهل خانه شما نباشد که خيلي ناجور است. و بعد از ملاحظه اينها بياييد و نظر ارزشمند خودتان را بفرمائيد |
659 |
نام و نام خانوادگي: اوليايي -
تاريخ: 16 اسفند 91
سلام به شما دوست عزيز دوست عزيز سند ومدرک مي خواهي ؟ شبکه اهل بيت خود شما که يکي از شبکه هاي اهل تشيع مي باشد رو ظاهرا نگاه ميکني ؟ هر روز شاهد فحاشي وناسزا گويي هست انشالله در درج مطالب بعدي کتب هايي را هم معرفي ميکنم ظاهرا پيشينه اين شبکه رو هم خوب ميداني و اوايل فعاليتش هم شاهد همچنين توهين هايي به خليفه هاي اهل سنت و ام المومنين عايشه (زض) بوديد ببين مخاطب هاي اصلي اين سايت هم شايد 10 درصد دنبال کتب و منابع باشند مابقي تعصب و ... مي باشد همان طور که رهبر معظم در سخنانشان فرمودند (رهبر انقلاب : توهين به عايشه و هر يک از نمادهاي اسلامي اهل تسنن حرام است) خيلي از مسائل را روشن ميکند چه از نظر سياسي چه از نظر ديني انشالله در اولين فرصت مطالب را با ذکر منبع برايتان ارسال ميکنم يا تشکر از مديريت سايت |
660 |
نام و نام خانوادگي: سجاد -
تاريخ: 18 اسفند 91
به نام خدا جناب اوليايي .. عايشه از نظر اخلاقى چگونه زنى بود و نظر پيامبر اسلام درمورد عايشه چه بود؟ قضاوت درباره عايشه، از مسائلى است كه شيعه و اهل سنّت در آن اختلاف نظر دارند. بنابراين به نظر مىرسد قرآن كريم )كه مورد اتفاق فريقين است( و احاديث قطعى و متواتر )كه حجيّت آنها قابل انكار نيست( بهترين راه براى بررسى چنين مسألهاى باشد. براى رسيدن به نتيجه مطلوب، بايد به سه سؤال پاسخ دهيم: 1- آيا تنها همسر پيامبر بودن، مىتواند دليل شرافت و فضيلت يك زن باشد، يا اين كه ممكن است زنى همسر پيامبر باشد و در عين حال پليد و معصيت كار باشد؟ 2- آيا در بين زنان پيامبر اكرم )ص(، زن مذموم و معصيت كار بوده است، يا اين كه همه زنان پيامبر )ص( شايسته و نيكوكار بودهاند؟ 3- به فرض اين كه بعضى از زنان پيامبر )ص( مذموم بوده باشند، آيا عايشه از آن دسته بوده است يا نه؟ الف( قرآن كريم مىفرمايد: يا نِساءَ اَلنَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ اَلنِّساءِ إِنِ اِتَّقَيْتُنَّ اى زنان پيامبر شما مانند ساير زنان نيستيد )يعنى برتريد( اگر تقواى الهى پيشه كنيد،(1) و نيز مىفرمايد: يا نِساءَ اَلنَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضاعَفْ لَهَا اَلْعَذابُ ضِعْفَيْنِ وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اَللَّهِ يَسِيراً وَ مَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صالِحاً نُؤْتِها أَجْرَها مَرَّتَيْنِ وَ أَعْتَدْنا لَها رِزْقاً كَرِيماً اى زنان پيامبر هر كدام از شما كار زشتى مرتكب شود، عذاب او دو برابر خواهد بود و آن بر خدا آسان است و هر كدام از شما اطاعت خدا و رسولش را به جا آورد، دو برابر اجرش مىدهيم و روزى كريمانهاى برايش مهيا مىكنيم،(2). خداوند سبحان در اين دو آيه شريفه، آشكارا بيان مىدارد كه ملاك شرافت و فضيلت در زنان پيامبر )ص(، تقواى الهى است نه همسرى آن حضرت گر چه بيان مىدارد كه اين موقعيت )همسرى پيامبر( موقعيت خطيرى است كه اگر حُسن استفاده از اين موقعيت شود، سود دو چندان در پى دارد و اگر سوء استفاده شود به همان ميزان، زيان دو برابر به همراه دارد. تأييد اين مطلب كه صِرف همسرى پيامبر )ص( نمىتواند ملاك شرافت و فضيلت باشد، اين است كه در ميان زنان پيامبران گذشته نيز، زنانى بودهاند كه دچار خشم و غضب الهى شدهاند: در آيه 10 سوره »تحريم« خداوند متعال، همسران نوح و لوط را به شدّت مذمّت نموده و مىفرمايد: »اين دو زن همسر دو تن از بندگان صالح من بودند و به همسرشان )نوح و لوط »ع«( خيانت كردند، و همسر پيامبر بودنشان نتوانست آن دو را از عذاب قهر الهى حفظ كند و به آن دو گفته شد، همراه اهل آتش داخل آتش شويد«. نتيجه اين كه امكان دارد كه زنى همسر پيامبر باشد ولى معصيت كار بوده و اهل آتش باشد. ب( امّا سؤال دوّم اين بود كه آيا در ميان زنان پيامبر گرامى اسلام )ص( نيز زن ناشايسته و مذموم بوده است يا نه؟ در قرآن كريم- و به تبع در احاديث معتبر- از دو تن از زنان پيامبر )ص( مذمت شده است: در آيه 3 تا 5 سوره »تحريم« حال دو تن از همسران پيامبر )ص( بيان شده است. خلاصه اين كه آن دو زن سرّ پيامبر )ص( را افشا مىكردند و خداوند متعال پيامبر )ص( را از گناه آن دو زن آگاه ساخت و نسبت به آنان فرمود: »اگر شما دو زن توبه كنيد بسيار به جاست چرا كه دلهاى شما از حق برگشته است و اگر در مخالفت پيامبر )ص( همديگر را يارى كنيد، پس بدانيد كه خداوند ياور و نگهبان او است و جبرئيل و مؤمنان صالح و فرشتگان همه پشتيبان او هستند واميد است كه اگر پيامبر )ص( شما را طلاق دهد، خداوند به عوض شما، زنان بهترى به پيامبر )ص( بدهد كه مسلمان و مؤمن و مطيع باشند«. حاصل اين آيات شريفه اين است كه يقيناً بعضى از زنان پيامبر )ص(، معصيت كار بوده و گاه به پيامبر )ص( ضربه مىزدند. مخفى نماند كه بيشتر مفسّران شيعه و اهل سنّت اين آيات را مربوط به عايشه )دختر ابوبكر( و حفصه )دختر عمر( مىدانند. كه هر دو همسر پيامبر )ص( بودهاند. ج( با نگاهى كوتاه به زندگى عايشه در دو برهه از تاريخ )يكى زمان حيات پيامبر )ص( و ديگرى پس از پيامبر )ص(، يعنى در دوران خلفا( مىتوان فهميد كه آيا عايشه جوهره ايمان و تقوا را داشته است تا در رديف زنان شايسته پيامبر )ص( باشد و يا اين كه چنين نبوده است. امّا در دوران خلفا عايشه فرمانهاى پيامبر )ص( را زير پا نهاده و در اين برهه از زندگيش نقاط تاريكى ازخود بر جاى گذاشته است. از مهمترين آنها- كه از مسلّمات تاريخ است- لشكر كشى عايشه و جنگ با امير المؤمنين )ع( است آن هم در زمانى كه آن حضرت رسماً خليفه رسول خدا )ص( بود يعنى، مسلمين پس از عثمان با آن حضرت بيعت كرده بودند در حالى كه پيامبر )ص( به عايشه از اين واقعه خبر داده بود و او را از چنين گناه نابخشودنى نهى كرده بود. حتى برادر عايشه، محمد بن ابى بكر شخصاً عايشه را از جنگ برحذر داشت و حديث پيامبر )ص( را به او يادآورى نمود كه حضرت رسول )ص( خبر داده بود يكى از زنان من به جنگ با برادرم على )ع( خواهد رفت و با اين همه به خاطر كينه توزى با حضرت على )ع( به جنگ با ايشان برخاست و هزاران نفر را به كشتن داد. و با آن كه امام على )ع( پس از پايان جنگ به احترام نسبتش با پيامبر )ص( با عايشه بسيار كريمانه رفتار كرد، ولى عايشه مجدداً كينه توزى خود را ابراز نمود و در مقابل امام حسين )ع( ايستاد و مانع دفن امام حسن )ع( در كنار قبر رسول الله )ص( شد و سبب گرديد تا جنازه آن حضرت تيرباران شود. آيا چنين اعمالى مىتواند از كمال ايمان و تقوا ناشى شده باشد؟ امّا در زمان حيات پيامبر اكرم )ص( با شواهد بسيارى در تاريخ و احاديث معتبر در كتابهاى شيعه و اهل سنّت وجود دارد كه عايشه بعضاً موجبات اذيت حضرت رسول )ص( را فراهم مىكرده و بر اين كه پيامبر )ص( محبت زيادى به حضرت زهرا )س(، سرور زنان عالميان داشته و از فضيلت او بسيار مىگفته و او را مىبوسيده است، حسادت مىورزيد. هم چنين از حضرت خديجه- كه به اتفاق شيعه و اهل سنت يكى از چهار زن برگزيده عالم است- به زشتى ياد مىكرده است و گفتنى است مسائلى از اين قبيل- كه بر آگاهان به تاريخ اسلام پوشيده نيست- در زندگى عايشه وجود دارد كه هيچ كدام با معيار تقوا و ايمان خالص سازگارى ندارد و همان طورى كه قبلاً ذكر شد آيه 3 و 4 سوره تحريم اشاره به اين مسائل ناپسند دارد. اميدوارم كامل بخونيد و تفكر كنيد يا حسن مجتبي اللهم عجل لوليك الفرج |
661 |
نام و نام خانوادگي: سجاد -
تاريخ: 19 اسفند 91
به نام خدا جناب اوليايي عايشه از نظر اخلاقى چگونه زنى بود و نظر پيامبر اسلام درمورد عايشه چه بود؟ قضاوت درباره عايشه، از مسائلى است كه شيعه و اهل سنّت در آن اختلاف نظر دارند. بنابراين به نظر مىرسد قرآن كريم )كه مورد اتفاق فريقين است( و احاديث قطعى و متواتر )كه حجيّت آنها قابل انكار نيست( بهترين راه براى بررسى چنين مسألهاى باشد. براى رسيدن به نتيجه مطلوب، بايد به سه سؤال پاسخ دهيم: 1- آيا تنها همسر پيامبر بودن، مىتواند دليل شرافت و فضيلت يك زن باشد، يا اين كه ممكن است زنى همسر پيامبر باشد و در عين حال پليد و معصيت كار باشد؟ 2- آيا در بين زنان پيامبر اكرم )ص(، زن مذموم و معصيت كار بوده است، يا اين كه همه زنان پيامبر )ص( شايسته و نيكوكار بودهاند؟ 3- به فرض اين كه بعضى از زنان پيامبر )ص( مذموم بوده باشند، آيا عايشه از آن دسته بوده است يا نه؟ الف( قرآن كريم مىفرمايد: يا نِساءَ اَلنَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ اَلنِّساءِ إِنِ اِتَّقَيْتُنَّ اى زنان پيامبر شما مانند ساير زنان نيستيد )يعنى برتريد( اگر تقواى الهى پيشه كنيد،(1) و نيز مىفرمايد: يا نِساءَ اَلنَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضاعَفْ لَهَا اَلْعَذابُ ضِعْفَيْنِ وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اَللَّهِ يَسِيراً وَ مَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صالِحاً نُؤْتِها أَجْرَها مَرَّتَيْنِ وَ أَعْتَدْنا لَها رِزْقاً كَرِيماً اى زنان پيامبر هر كدام از شما كار زشتى مرتكب شود، عذاب او دو برابر خواهد بود و آن بر خدا آسان است و هر كدام از شما اطاعت خدا و رسولش را به جا آورد، دو برابر اجرش مىدهيم و روزى كريمانهاى برايش مهيا مىكنيم،(2). خداوند سبحان در اين دو آيه شريفه، آشكارا بيان مىدارد كه ملاك شرافت و فضيلت در زنان پيامبر )ص(، تقواى الهى است نه همسرى آن حضرت گر چه بيان مىدارد كه اين موقعيت )همسرى پيامبر( موقعيت خطيرى است كه اگر حُسن استفاده از اين موقعيت شود، سود دو چندان در پى دارد و اگر سوء استفاده شود به همان ميزان، زيان دو برابر به همراه دارد. تأييد اين مطلب كه صِرف همسرى پيامبر )ص( نمىتواند ملاك شرافت و فضيلت باشد، اين است كه در ميان زنان پيامبران گذشته نيز، زنانى بودهاند كه دچار خشم و غضب الهى شدهاند: در آيه 10 سوره »تحريم« خداوند متعال، همسران نوح و لوط را به شدّت مذمّت نموده و مىفرمايد: »اين دو زن همسر دو تن از بندگان صالح من بودند و به همسرشان )نوح و لوط »ع«( خيانت كردند، و همسر پيامبر بودنشان نتوانست آن دو را از عذاب قهر الهى حفظ كند و به آن دو گفته شد، همراه اهل آتش داخل آتش شويد«. نتيجه اين كه امكان دارد كه زنى همسر پيامبر باشد ولى معصيت كار بوده و اهل آتش باشد. ب( امّا سؤال دوّم اين بود كه آيا در ميان زنان پيامبر گرامى اسلام )ص( نيز زن ناشايسته و مذموم بوده است يا نه؟ در قرآن كريم- و به تبع در احاديث معتبر- از دو تن از زنان پيامبر )ص( مذمت شده است: در آيه 3 تا 5 سوره »تحريم« حال دو تن از همسران پيامبر )ص( بيان شده است. خلاصه اين كه آن دو زن سرّ پيامبر )ص( را افشا مىكردند و خداوند متعال پيامبر )ص( را از گناه آن دو زن آگاه ساخت و نسبت به آنان فرمود: »اگر شما دو زن توبه كنيد بسيار به جاست چرا كه دلهاى شما از حق برگشته است و اگر در مخالفت پيامبر )ص( همديگر را يارى كنيد، پس بدانيد كه خداوند ياور و نگهبان او است و جبرئيل و مؤمنان صالح و فرشتگان همه پشتيبان او هستند واميد است كه اگر پيامبر )ص( شما را طلاق دهد، خداوند به عوض شما، زنان بهترى به پيامبر )ص( بدهد كه مسلمان و مؤمن و مطيع باشند«. حاصل اين آيات شريفه اين است كه يقيناً بعضى از زنان پيامبر )ص(، معصيت كار بوده و گاه به پيامبر )ص( ضربه مىزدند. مخفى نماند كه بيشتر مفسّران شيعه و اهل سنّت اين آيات را مربوط به عايشه )دختر ابوبكر( و حفصه )دختر عمر( مىدانند. كه هر دو همسر پيامبر )ص( بودهاند. ج( با نگاهى كوتاه به زندگى عايشه در دو برهه از تاريخ )يكى زمان حيات پيامبر )ص( و ديگرى پس از پيامبر )ص(، يعنى در دوران خلفا( مىتوان فهميد كه آيا عايشه جوهره ايمان و تقوا را داشته است تا در رديف زنان شايسته پيامبر )ص( باشد و يا اين كه چنين نبوده است. امّا در دوران خلفا عايشه فرمانهاى پيامبر )ص( را زير پا نهاده و در اين برهه از زندگيش نقاط تاريكى ازخود بر جاى گذاشته است. از مهمترين آنها- كه از مسلّمات تاريخ است- لشكر كشى عايشه و جنگ با امير المؤمنين )ع( است آن هم در زمانى كه آن حضرت رسماً خليفه رسول خدا )ص( بود يعنى، مسلمين پس از عثمان با آن حضرت بيعت كرده بودند در حالى كه پيامبر )ص( به عايشه از اين واقعه خبر داده بود و او را از چنين گناه نابخشودنى نهى كرده بود. حتى برادر عايشه، محمد بن ابى بكر شخصاً عايشه را از جنگ برحذر داشت و حديث پيامبر )ص( را به او يادآورى نمود كه حضرت رسول )ص( خبر داده بود يكى از زنان من به جنگ با برادرم على )ع( خواهد رفت و با اين همه به خاطر كينه توزى با حضرت على )ع( به جنگ با ايشان برخاست و هزاران نفر را به كشتن داد. و با آن كه امام على )ع( پس از پايان جنگ به احترام نسبتش با پيامبر )ص( با عايشه بسيار كريمانه رفتار كرد، ولى عايشه مجدداً كينه توزى خود را ابراز نمود و در مقابل امام حسين )ع( ايستاد و مانع دفن امام حسن )ع( در كنار قبر رسول الله )ص( شد و سبب گرديد تا جنازه آن حضرت تيرباران شود. آيا چنين اعمالى مىتواند از كمال ايمان و تقوا ناشى شده باشد؟ امّا در زمان حيات پيامبر اكرم )ص( با شواهد بسيارى در تاريخ و احاديث معتبر در كتابهاى شيعه و اهل سنّت وجود دارد كه عايشه بعضاً موجبات اذيت حضرت رسول )ص( را فراهم مىكرده و بر اين كه پيامبر )ص( محبت زيادى به حضرت زهرا )س(، سرور زنان عالميان داشته و از فضيلت او بسيار مىگفته و او را مىبوسيده است، حسادت مىورزيد. هم چنين از حضرت خديجه- كه به اتفاق شيعه و اهل سنت يكى از چهار زن برگزيده عالم است- به زشتى ياد مىكرده است و گفتنى است مسائلى از اين قبيل- كه بر آگاهان به تاريخ اسلام پوشيده نيست- در زندگى عايشه وجود دارد كه هيچ كدام با معيار تقوا و ايمان خالص سازگارى ندارد و همان طورى كه قبلاً ذكر شد آيه 3 و 4 سوره تحريم اشاره به اين مسائل ناپسند دارد. يا حسن مجتبي اللهم عجل لوليك الفرج |
662 |
نام و نام خانوادگي: محسن منتظر -
تاريخ: 20 اسفند 91
برادر عزيز جناب آقاي اوليايي همه ما مسلمين همه بر اين موضوع اتفاق نظر داريم که قرآن کتاب خداست و سند نخست اسلام و ما مسلمين است. هيچ يک از ما نميتواند از خداوند و پيامبر جلوتر و تندتر برود. حَکَم ميان ما و شما برادران اهل سنت قرآن است. من چند نظر جناب عالي را که خواندم شما هر بار به قرآن کريم استناد کرده ايد. همه ما آياتي که درباره همسران و زنان پيامبران آمده است کم و بيش خوانده ايم و در اين که همسران برخي از پيامبران مشرک يا گنهکار بوده اند سر سوزني ترديدي نداريم. همسر پيامبر بودن هرگز به معني بيگناه بودن و معصوم بودن و حتي مسلمان بودن هم نيست. شاهد سخن من دو همسران نوح و لوط است که خيانت کار بودن و مشرک بودن و اهل جهنم بودن آن دو به صراحت در سوره هاي تحريم و مانند آن بارها آمده است. (صد البته مفهوم خيانت در آيه 10 سوره تحريم هرگز به معناي خيانت جنسي و فحشاء نيست) از شما که يک انسان فهميده و منطقي هستيد ميپرسم آيا براستي ام المومنين بودن به معني معصوم بودن است؟ اگر اين طور باشد پس سوره تحريم و آن آيات شديداللحن که عليه عايشه و حفصه آمده است، کجا و چگونه با مقام عصمت و طهارت سازگار است؟ قاطبه و جمهور مسلمين در اين موضوع اتفاق نظر دارند که آيات نخست سوره تحريم در طعن و تهديد خداوند براي اين دو همسر پيامبر است. اين آيات را بارها بخوانيد و مورد و موضوع آن را براي خود تبيين بفرماييد. فاش کردن سرّ پيامبر و دست به يکي کردن آن دو عليه پيامبر و صالح المومنين را به رخ آنان کشيدن و تهديد بر طلاقِ آن دو نفر از جانب خدا! و جايگزيني زنان خوب و مومن و پارسا با آنان، و اشاره به باکره بودن در پايان آيه 5 سوره تحريم مگر جز اين است که مقصود از اين آيات عايشه و حفصه است؟ اين که در اين آيات گفته ميشود مگر توبه کنيد که دل شما دو نفر سنگ شده است آيا دليل محکمي بر خطاکاريهاي آن دو نفر نيست؟ ما و شما با آيات ابتداي سوره تحريم که در آن با کلمه "ابکارا" اشاره به شخص عايشه شده است چکار کنيم؟ مگر در همان سوره احزاب نيامده است که اگر شما زنان پيامبر خطا کنيد براي شما عذابي دو برابر در نظر گرفته ميشود؟ آقاي اوليايي برادر عزيز. مگر در قرآن در سوره نساء نخوانده اي که اگر کسي مومني را به قصد و عمد بکشد جزاي او جهنّم و خلود و لعنت و غضب الهي و عذاب عظيم است؟ اين تهديدکه براي کشتن يک نفر مومن است، چه رسد به اين که دست عايشه ام المومنين در جنگ جمل به خون دهها و صدها نفر آلوده شده است. اگر عايشه ام المومنين با خليفه به حق مسلمين امام علي در جنگ جمل بجنگد و دهها و صدها خون مسلمين به ناحق در آن ريخته شود، مسوول ريختن اين خونهاي مسلمين به جز عايشه که سردسته اين جنگ بود چه کسي است؟ منصفانه و بي تعصب به ما بفرماييد که آيا با استناد و بر طبق آيه 93 سوره نساء که اگر کسي مومني را به عمد بکشد لعنت خدا بر اوست ميتوان به دليل ريختن خون گروهي کثيري از مومنين در جنگ عايشه با خليفه بر حق مسلمين او را لعن نمود؟ آيا طبق آيه 57 سوره احزاب اگر هرکسي خدا و رسول را آزار دهد به لعنت خدا در دنيا و آخرت و عذاب خوارکننده گرفتار نميشود؟ آيا به نظر جناب عالي جنگ با مسلمين مظلوم و ريختن خون عده اي بيگناه بناحق، و برخورد نظامي با خليفه بر حق مسلمين آزار خدا و رسول نيست؟! اگر کسي بگويد نه؟ پس لابد جنگ و خونريزي مسلمين موجب خشنودي خدا و رسول است!!! آيا به نظر شما به استناد به اين آيه آيا ميتوان عايشه را لعن نمود؟ شما راه به راه به آيات قرآن کريم استناد کرديد مگر نميدانيد که همسران برخي از انبياء عظام همچون همسران نوح و لوط مشرک بوده و به جهنم واصل شده اند؟ بنا به نص صريح آيات قران کريم در دو سوره بقره و آل عمران همه کفار به جهنم ميروند و ميتوان با استناد به آيات سوره بقره و سوره آل عمران و مانند آن برخي از همسران انبياء اولوالعزم را لعن هم نمود و اين موضوع ربطي به اين ندارد که آنان همسران يک پيامبر باشند.(آيات 161 سوره بقره و آيات 90 و 91 سوره آل عمران). آيا با استناد به آيه 33 سوره محمد عدم اطاعت از خدا و رسول موجب باطل شدن اعمال نميشود؟ مگر پيش از واقعه جنگ جمل، پيامبر در يک پيگويي به عايشه و ام سلمه به اين مضمون نفرمود: "مي بينم که جنگي بپا ميشود. مبادا اي ام سلمه و اي عايشه شما در آن جنگ شرکت کنيد". بنا به نقل از تواريخ، عايشه پيش از جنگ جمل در آغاز به سراغ ام سلمه رفت و از او ياري و کمک خواست و ام سلمه با استناد به همين پيشگويي پيامبر با او هرگز همکاري نکرد. هيچ سني و شيعه اي نيست که قرآن را خوب خوانده باشد و در اين موضوع ترديدي به خود راه دهد که همه همسران پيامبر عظيم الشأن اسلام ام المومنين اند و ذره اي ترديد نيست. اما من تا به حال نديده ام که يک سني مثلاً بگويد حضرت خديجه ام المومنين (رض)! چرا شما اهل سنت تنها و تنها روي عايشه تعصب داريد؟ ام المومنين بودن نه تنها به معني معصوم بودن نيست، بلکه هيچ فضيلتي هم براي هيچ يک از زنان پيامبر نيست. به ويژه اگر ام المومنين با حضرت مولا علي جنگيده باشد و دستش تا مرفق به خون مسلمين آلوده شده باشد. مادر مومنين بودن به نظر من مفهومي جز تحريم ازدواج با اين مادران ندارد و اين موضوع به روشني در سوره احزاب آمده است. اين عنوان به اين دليل بر کليه همسران پيامبر داده شد که کسي از مومنين به آنان ذره اي نظر نداشته و پس از رحلت پيامبر نواميس پيامبر تحت نظر و نگاه ديگران نبوده و به دست ديگران نيفتد. اين تنها يک افتخار و عنواني در اين دنيا براي همه همسران پيامبر بوده است بس. در زمان حتي پيامبر برخي گفته بودند که پس از پيامبر با زنان او ازدواج مي کنيم و سپس آيه تحريم ازدواج زنان پيامبر که در سوره احزاب آمده است نازل گرديد. وقتي پيامبر عظيم الشأن به فاطمه زهرا - که مقام عصمت و طهارت او براي همه مسلمين مشخص و معلوم است – به اين مضمون ميفرمايند فاطمه من پيامبر نميتوانم براي تو کاري بکنم. تو خود بايد براي خود کاري بکني، چطور ممکن است همسران پيامبر به صرف همسر بودن به بهشت بروند؟ جناب آقاي اوليايي. سرت را درد نمي آورم. آيا داستان رضاع کبير که از عايشه نقل شده است صحت دارد؟ از جناب عالي خواهش ميکنم در اين موضوع و همچنين درباره نحوه فوت عايشه به دست معاويه خوب تحقيق بفرماييد در پايان از جناب عالي که انسان محقق و فهميده اي هستيد خواهش ميکنم سه جلد کتاب عايشه در اسلام به قلم استاد علامه سيد مرتضي عسکري (ره) را با تأني مطالعه بفرماييد. اين يک اثر کاملا مستند و تحقيقي است و در هيچ کجاي آن سر سوزني به عايشه جسارت نشده است. قضاوت منصفانه با خود شما. والسلام علي عبادالله الصالحين. |
663 |
نام و نام خانوادگي: اوليايي -
تاريخ: 21 اسفند 91
سلام به شما دوستان عزيز آقيان سجاد و محسن منتظر ممنون که در اين بحث شرکت فرموديد به غلت کمبود وقت در اولين فرصت جواب سوالات را براي شما قرار ميدهم به اميد اينکه بتوانيم در اين مورد به نتيجه برسيم من خودم نمي خواهم کورکورانه چيزي را قبول کنم و چيزي بر من تحميل شود دوستان عزيز تا آخرهفته آيند جواب شما دو دوست عزيز را برايتان ارسال ميکنم با تشکر اوليايي |
664 |
نام و نام خانوادگي: محسن منتظر -
تاريخ: 23 اسفند 91
برادر عزيز جناب اوليايي. شما به لطف خدا يک انسان منطقي و حقيقت جو هستيد. هيچ تحميلي براي هيچ يک از ما در کار نيست. ما همه مسلمان و برادر و پيرو قرآن و سنت پيامبريم. همه ما در برابر خدا و رسول و وجدان خود مسووليم و در پيشگاه خداوند متعال در روزي که حضرت حق خيمه برپا کند مورد پرسش خدا و فرشتگان الهي واقع خواهيم شد. من هم به نوبه خود پس از گذشت چند سال بار ديگر به کتاب عايشه در اسلام علامه محقق سيد مرتضي عسکري مراجعه نمودم و هر سه جلد اين کتاب را به طور کامل خواندم و سخت تحت تأثير قرار گرفتم. ضمن اين که تقريظ اين کتاب را محقق محترم جناب دکتر حفني داود استاد دانشگاه الازهر مصر نوشته اند و بي غرضي مولف بزرگوار کتاب را سخت ستوده اند. تقريباً تمام منابع و مآخذ کتاب از کتب اصل و اوليه اهل سنت استخراج شده است. کتاب ديگري نيز از مولف نامبرده وجود دارد تحت عنوان احاديث ام المومنين عايشه که البته آن هم با توجه به آشنايي که اين بنده با مولف محترم آن از قديم دارد اطمينان دارم که صددرصد تحقيقي بوده و شناخت کامل ام المومنين عايشه بدون اين دو اثر ممکن نيست. همه ما برادريم و با توکل به خدا بحث هاي آرام و محققانه از اين دست به تقريب همه ما هر چه بيشتر و بيشترکمک خواهد کرد و اطمينان کامل دارم که با اين مباحث تحقيقي دل پيامبر اکرم نيز شاد خواهد شد. |
665 |
نام و نام خانوادگي: ali -
تاريخ: 03 فروردين 92
لا اله الا الله محمد رسول الله . الله ربي محمد نبي اسلام ديني قران کتابي وسلام |
666 |
نام و نام خانوادگي: ب دانشور -
تاريخ: 09 فروردين 92
سلام اجرتون با مادرمون فاطمه زهرا(س) انشاء الله در هنگام مرگ مادرمون زهرا بالا سرمون باشه انشاء الله تعجيل در فر ج آقا امام زمان صلوات |
667 |
نام و نام خانوادگي: مجاهد -
تاريخ: 13 فروردين 92
السلام و عليکم و رحمة الله و برکاته - شما چرا اينقد به اموري که اصلا مهم نيستند و در دنياي ديگه نفعي براي شما ندارد 2 ساعت فقط کامنت نوشتين و چندين روز صرف اين امور کردين ؟؟؟؟!!!!! - تنها از شما برادران شيعه مي خواهم که به يکتا پرستي روي آوريد و در پي اين نباشيد که صحابه پيامبر عليه الصلاة و سلام رو پد جلوه بديد و به آنها دروغ ها و تهمت هاي ناروايي را بزنيد چون هرکس تهمت ناروا به مومني بزند در آتش دوزخ خواهد سوخت . عمربن الخطاب ( رضي الله عنه ) و ساير صحابه کساني هستند که خداوند ( جل جلاله ) در قرآن خوشنودي خود را از آنها بيان مي دارد و وعده بهشت را به آنها مي دهد . پس هر کس اتهام ناروايي به يکي از صحابه والا مقام پيامبر ( عليه الصلاة والسلام ) بزند اين آيه خداوند را انکار کرده . زيرا اگر بگوييم پاداش حضرت عمر آتش دوزخ است به دليل قتل دردانه پيامبر حضرت فاطمه ( البته به روايت شيعه ) پس بايد اين را نيز بيان کنيد که خداوند ( والعياذ بالله ) در مورد صحابه پيامبر اشتباه کرده است و ندانسته که بعدها صحابه پيامبر موجب قتل دختر رسول و فرستاده اش مي شود و برخي ديگر از صحابه که تعدادشان زياد است ( باز از نظر شيعه ) که مرتد شده اند - اين کفر است زيرا انکار آيه قرآن است - يه کم منطقي به تاريخ نگاه کنيد صحابه کجا بودن و ما جامون کجاست؟؟!! جواب نظر: باسلام دوست گرامي؛ آيات قرآن هم له و هم عليه صحابه سخن گفته اند لذا بايد در مورد نظر قطعي قرآن، به تمام آيات توجه شود مضاف به اينكه در خود آيات قرائني مبني بر مطلق نبودن رضايت الهي در مورد آنها و در برخي ديگر هم رضايت مشروط به شرايطي است كه ما در اين مورد در مطالب جداگانه اي بحث كرده ايم به آدرسهاي ذيل مراجعه كنيد: موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات (1) |
668 |
نام و نام خانوادگي: کيانوش کرد -
تاريخ: 14 فروردين 92
هر کس به ولايت علي شک دارد....با مادر خويش در ميان بگذارد.... |
669 |
نام و نام خانوادگي: ابراهيم گلچين چافي -
تاريخ: 22 فروردين 92
سلام عليکم بنده معتقدم راه اندازي اين بحثها با اين نيت که اهل سنت و جماعت شيعه شوند يا شيعيان سني شوند ، فايده اي ندارد . اگر برادران اهل سنت ما ارادتمند جناب خليفه ، عمربن خطاب اند ، حشرهم الله تعالي معه و اگر برادران شيعه ارادتمند علي بن ابيطالب اند حشرهم الله تعالي معه |
670 |
نام و نام خانوادگي: محمد کيانفر -
تاريخ: 23 فروردين 92
سلام بر همه دوستان-سوال و جوابهاي شما را خواندم، به نظرم خيلي درگير مسايل مي شويد، نظر و رفتار من توي زندگي در مورد دين و ائمه اين طوريه : خدا-قرآن و 14 معصوم همگي حق هستند و شکي در آنها نيست ،اگر شبهه اي هم برام ايجاد بشه، چيزي از حق بودن آنها کم نميشه مثلا چرا پيامبر فلان کار را کرد؟ چرا امام حسين خانواده اش را فدا کرد و ... ، تمامي شبهه ها به اين دليل به وجود مي آيد که ما با علم ناچيز خودمون سوال را مطرح مي کنيم و با همان علم ناچيز هم به پرسش خود جواب مي دهيم و در نهايت هم يا گمراه مي شويم يا از دين و مذهب خود دل چرک مي شويم، پس بهتره الکي مته به خشخاش نذاريم و باور کنيم که خدا و قرآن و 14 معصوم حق و بدون کوچکترين اشتباه هستند. نظر شما در اين بار چيست؟ |
671 |
نام و نام خانوادگي: لااله الا الله محمدرسول الله علي ولي الله -
تاريخ: 23 فروردين 92
باعرض سلام و ارادت به همه ي مسلمين ، ضمن سفارش به اتحاد ميان برادران سني و شيعه ، در شرايطي که به پيامبر اسلام و قرآن کريم و اسلام توهين ها و دشمني هاي زيادي مي شود، عرضي دارم به برادران اهل سنت: حضرت محمد (ص) مي فرمايند:«إن الله يغضب لغضب فاطمة ويرضى لرضاها» و همچنين ايه ي شريف سوره حمد: غيرالمغضوب عليهم والضالين ....که ميتوان با کنار هم قرار دادن اين دو ان شاالله در مسير رضاي خدا حرکت کرد. در انتها ميخواهم بيزاري بجويم از همه ي ظالمان تاريخ خصوصا کساني که در لباس دين و نزديکان پيامبر به اسلام ضربه زده اند و حرمت دختر گرامي رسول الله را حفط نکردند، لعن الله قاتلي فاطمه الزهرا .......... وبه برادران شيعه عرض کنم: حضرت مولا علي عليه السلام سکوت تاريخي و دردناکي را اختيار کردند و آن هم براي حفظ اسلام عزيز بود ....البته اين نطرات از ذهن بنده بود و از بزرگان معذرت ميخواهم در صورت کم وکاستي............. .التماس دعا |
672 |
نام و نام خانوادگي: اوليايي -
تاريخ: 23 فروردين 92
با عرض سلام خسته نباشد خدمت برادران اهل تسنن و تشيع دوستان عزيز نياز به تهمت و... نيست با سوال وجواب ادم مي تونه خودشو شايد هم ديگران را قانع کنه دوستان عزيز کسي از روي تعصب حرفي نزنه همان طور که من از خق حضرت عايشه دفاع کردم وتونستم به نتيجه برسم با همکاري برادران تشيع ومديريت سايت از حق خلفاي خودم هم دفاع ميکنم با تشکر از کساني که همکاري مي کنند . اوليايي |
673 |
نام و نام خانوادگي: بنده خدا -
تاريخ: 26 فروردين 92
ببخشيد اي برادران شيعه اگه اينقدر به خدا و پيامبر و ... اعتقاد داريد چرا نمازهاي پنجگانه يوميه را در سه نوبت ادا ميکنيد؟ اگه قرار باشه نماز عصر را ظهر بخوانيم و نماز عشا را مغرب چه لزومي داشت که خداوند براي هر وقت نمازي تعيين بکنه. نماز عصري که ظهر خونده بشه نماز عصر نميشه. ميشه نماز مستحي. اگر حکم نماز و وقت نماز را خدا صادر کرده سر وقتش بخونين. يا اينکه حکمش با خدا و وقتش با شماست همشو جمع کنين توي يک وقت مناسب بخونين که وقت کسي گرفته نشه. جواب نظر: باسلام دوست گرامي خواندن نماز هم در پنج وقت و هم در سه وقت جايز است؛ شيعيان بر اين مطلب اتفاق نظر دارند و براي اثبات اين مطلب دلايل محكم و قاطعي هم از كتابهاي شيعه و هم از صحيحترين كتب اهل سنت دارند در اين خصوص به اين آدرس رجوع كنيد موفق باشيد گروه پاسهخ به شبهات |
674 |
نام و نام خانوادگي: علي زاهدي -
تاريخ: 23 ارديبهشت 92
روزقيامت باچهره شرم زده جلوحضرت عمرميبينمتون |
675 |
نام و نام خانوادگي: عمر شرفکندي -
تاريخ: 23 ارديبهشت 92
راستي چرا در شع حافظ ، سه بيتي که درمورد بزرگي حضرت عمر فاروق. ابوبکر صديقو... نوشته شده است توسط شيعيات ديکتاتور حذف شده است؟؟؟؟ |
676 |
نام و نام خانوادگي: محمد ونايي -
تاريخ: 28 ارديبهشت 92
با سلام خدمت برادران شيعه و سني.خدمت برادراي اهل سنت عارضم که توضيحات سجاد&منتظر کامل بود فقط تورو به مقدساتتون بدون تعصب بيجا وکينه به مسايل نگاه کنيد ضمنا شبکه هاي ماهواره اي هم چيزي جز تفرقه بين مسلمين نميخوان که متاسفانه تا حدودي موفق بودن.به اميد وحدت و سربلندي مسلمين جهان زير سايه حضرت وليعصر(عج) |
677 |
نام و نام خانوادگي: غريبه -
تاريخ: 09 خرداد 92
سلام.اقايان اوليايي و زاهدي جواب بدهيد: زماني که پيامبر همراه با اصحاب در راه مکه مشغول نماز خواندن بودن ،چوپاني همراه گله اش از آنجا مي گذشت، و …عمر در وسط نماز فرياد کشيد:اي چوپان شترهاتت را باز گردان و شتر چران هم چنين کرد. پيامبر پس از نماز فرمودند:چه کسي در بين نماز فرياد زد؟ گفتند : عمر بود حضرت فرمودند :اي زاده خطاب گويا تو هيچ نمي فهمي!!؟؟ کنزل العمال ج۸ ص۲۰۸ شماره ۲۲۵۸۱ ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- …چون زينب دختر پيامبر از دنيا رفت رسول خدا فرمودند : ((به گذشتگان خوب ما عثمان بن مظعون ملحق شو)) پس زنان گريستند آنگاه عمربا تازيانه اش ايشان راميزد (که چرا گريه مي کنيد) پيامبر دست عمر را گرفتند به او فرمودند : اي عمر اين کارا را مکن و… مسند احمد ج۲ ص۵۳۱ش ۲۱۲۷ -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- عمر گفت هر کس که در روز جمعه گرما بر او فشار آورد ، روي لباس خويش سجده کند ، و کسي که مردم به او فشار آوردند ( و جا براي سجده نداشت) روي پشت برادر خود سجده کند ! 1)مسند الطيالسي ج ۱ ص ۱۳ ش ۷۰ ۲)مسند أحمد بن حنبل ج ۱ ص ۳۲ ش ۲۱۷ و همچنين سنن الکبري و مصنف عبد الرزاق ج ۱ ص ۳۹۸ -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- |
678 |
نام و نام خانوادگي: يوسف -
تاريخ: 12 خرداد 92
جواب به کامنت 38 : آقاي قشمي کي کشتار ميکنه ، بس شما يا از اخبار واتفاقات جهان بي خبري يا اينکه سرتوکردي توپنبه فکر ميکني کسي تورا نمي بينه ، اخبار عراق را مشنوي يانه، زائران شيعه را کي مي کشه؟ اخبار سوريه را ميشنوي ، نبش قبر مي کنند و سينه مي شکافند؟؟؟؟؟؟؟ اخبار بحرين را مي شنوي ، که شيعه مي کشند؟؟؟؟ به زن وبچه رحم نمي کنند . حوزه هايي که شعيان برايتان ساخته است يا مجوز ساخت داده اندخبر نداري ؟؟؟؟ يا اينکه اينقدر بي انصافي؟؟؟؟؟؟ البته شما با خودت هم درگيرهستي . اگر شخص خاصي اظهار نظر بکند ( که آيا درست باشد يا تهمت) به حساب گروه کثيري از جامعه است . بزرگان ديني همواره شعار برابري وبرادري داده اند . حتي فتواي عدم حرمت شکني به مقدسات ساير مذاهب را داده اند . شما کجائيد . نمي دانم يک وجدان صالح مي خواهد قضاوت کند . |
679 |
نام و نام خانوادگي: اشهد ان علي ولي الله -
تاريخ: 31 خرداد 92
« ياايهاالذين امنو اطيعوالله و اطيعوالرسول و اولي الامرمنكم » تفسير اين آيه را همه مي دانيم.حتي بعضي ازمفسرين اهل سنت هم قبول دارند كه خداوند تبارك و تعالي امر ولايت را به جانشين برحق پيامبر(ص)، يعني "علي"(ع) تفويض فرمود. اما دشمنان "ولايت" هماناني كه از دين فقط ظاهرش را فهميده بودند، كساني كه با خواندن دو ركعت نافله شب و دو روز گرفتن روزه مستحبي، خود راجلوتر از پيامبر(ص) درتفسيردين خدا پنداشتند، نــتنها از "علــي" اين مظهر آيه هاي الهي و نماد كامل صفات واسماء الهي ، اطاعت نكردند كه حتي حرمت در خانه اوودخت گرامي پيامبرخدا يعني "فـــاطمه"(س) سروربانوان دوجهان را شكستند و به حريم آل الله تجاوزكردند. آنها كه سجده هاي طولانيشان فريبشان داد و در تمام عمر پي نفس و دنياي خويش رفته وحكومت صالح ترين انسان خدا را غصب كردند، تا جائيكه حتي وجود مبارك حضرت را هم برنتافتند وبيشرمانه ترين توطئه و تكان دهنده ترين جنايت تاريخ را مرتكب شدند و چنان نمودند كه پايه هاي عرش خدا به لرزه درآمد و نَفس قدسيان از"فزت و رب الكعبه" علـــي به شماره افتاد. علي جــان اگر ديروزفشار دردهاي كهنه قلبت، از زخم جماعت جاهل ظاهر دين، و حتي ياران بي وفايت، تو را بر آن داشت كه مظلومانه مرگ را از خدا طلب كني اگر بغض و كينه دشمنان ولايت و رهبري ات تو را سالها با خون جگر خانه نشين كرد وهمسرت بانوي دوعالم "فاطمه مرضيه"سلام الله عليها- را در غم دلدار گريان نمود.واگر... اما علي جــان امروز شيعيان تو قلبهاي به وسعت درياي خود را مامن محبت تو و خاندان نبوت كرده اند.بنگر كه به كوري چشم دشمنانت "پرچم ولايت" تو امروز بر سردر خانه هايمان به افتخاردر اهتزاز است و منتظريم تا دست توانمند فرزندت "مهدي موعود"ارواحنافداه-به اذن خداوند سبحان پرچم جهاني "ولايت علوي ات" را در جهان برپادارد. « سلام خدا برتويا علي روزيكه به دنيا آمدي، روزي كه به شهادت رسيدي و روزي كه برانگيخته خواهي شد.» |
680 |
نام و نام خانوادگي: ندا آقايي -
تاريخ: 03 تير 92
لطفا نظرات مخالف را نيز درج کنيد. اصل دين خدا قرآن و پيامبر هستند باقي همه جز فرعيات و وسيله هستن . مساله اي که 1400 سال قبل اتفاق افتاده دخل به هيچ گروهي نداره و بازگشت به اين گونه مسايل نه تنها باعث پيشرفت اسلام نمي شود بلکه عقب ماندگي مسلمانان را در پي دارد . لطفا کمي هم قرآن را مطالعه کنيد البته بدون تعصب و جانبداري . خداوند تمام انسانيت را هدايت عطا فرمايد |
681 |
نام و نام خانوادگي: مبين -
تاريخ: 03 تير 92
باسلام .عزيزان چيزي كه شمابه حضرت عمرنسبت ميدهيدخيلي چيزهارونشون ميده كه اولاحضرت علي ع ترسوبوده ولي علي كه ماميشناسيم حيدربوده درضمن چطورچندسال بعدوفات حضرت فاطمه حضرت علي دخترشوبه حضرت عمرداده درضمن بيسوادبخون ببين پسران حضرت علي اسمشون چي بوآخه تاكي. ماتاموقعي كه باهم متحدبوديم چيزي به نام آمريكاواسرائيل نداشتيم همه آنهاگربه بودندولي الان شيرشدن چون مامشكل داريم برمطالعه كن ببين مسلمانان چچن وهندونيجريه چه بلايي به سرشون اومدبروزندان گوانتانامو رومطالعه كن تاكي مسلماني بدبخت باشيم جواب نظر: باسلام دوست گرامي؛ در مورد اشكالات شما در دو مقاله: «چرا اميرمؤمنان (عليه السلام) از همسرش دفاع نكرد؟» و «چرا حضرت علي (ع) نام سه فرزند خود را عمر ، ابوبكر و عثمان گذاشت؟» سخن گفته ايم مراجعه نماييد. موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات (1) |
682 |
نام و نام خانوادگي: اوليايي -
تاريخ: 04 تير 92
با سلام خدمت دوستان گرامي همان طور که از خلفاي اهل تسنن دفاع ميکنم جوابي رو هم به دوستان عزيز اهل تسنن بدم برادران من کساني که از مسائل ديني اطلاعي ندارن لطف بفرمايند بدون سند ومدرک نظري ارائه ندهيد و از شخص خاصي از روي تعصب دفاع نکنيد نام گذاري پسران به نام هاي خلفاي اهل تسنن دال بر نداشتن اختلاف نيست وهم چنين دوستان تشيع لطف بفرمايند مطالبشونو با سند ومدرک بفرمايند تا در اسرع وقت جواب نظرات رو بدهيم هر کسي هم که به خلفا اهل تسنن و امامان اهل تشيع توهين وناسزا بگويد انگار به پدر ومادر خود توهين کرده است با تشکر فراوان از مديريت محترم سايت اوليايي |
683 |
نام و نام خانوادگي: حسين درويشي -
تاريخ: 08 تير 92
ازبرادرهاي اهل تسنن خواهش ميکنم از روي تعصب قضاوت نکنن.درسته پيامبر اکرم به ابوبکر صديق گفته اما اين حرف پيامبر به اين معني که پيامبر به ابوبکر گفته که توحرف کافران روتصديق ميکني که به من ميگن جادوگر و عاشق وتو به يگانگي خداوند ايمان نياوردي وپيامبري من را قبول نداري وکافري.اگرابوبکر دران شب درغار همراه پيامبر بوده مگه امام علي ع کجا بوده اندمگر غير اينه که از جونشون گذشتن ودررختخواب پيامبر خوابيدندتاپيامبر هجرت کنند.خواهش ميکنم يکي از فضيلتهاي ابوبکر روبگيدالبته اگه هست.. |
684 |
نام و نام خانوادگي: اوليايي پاسخ حسين درويشي -
تاريخ: 17 تير 92
دوست گرامي حسين درويشي باور کن از روي تعصب نيست منم دوست دارم با دليل ومدرک توجيه بشم يا توجيه کنم منابع خود شما هم از فضيلت حضرت ابوبکر نوشته البته از نظر من بين هيچ کدوم از شخصيتها نبايد فرق با کلمه برتري رو قرار بديم در کتاب موسوعة الامام الجواد (ع) تاليف السيد الحسيني القزويني و بحار الانوار مجلسي نوشته شده است:فقال أبو جعفر (عليه السلام): لست بمنكر فضل أبي بكر حضرت ابو جعفر عليه السلام فرمودند:منکر فضيلت حضرت ابو بکر رضي الله عنه نيستم. در کتاب موسوعة الامام الجواد (ع) تاليف السيد الحسيني القزويني آمده است.فقال (عليه السلام): لست بمنكر فضل عمر، ولكن أبا بكر أفضل من عمر. من منکر فضيلت حضرت عمر رضي الله عنه نيستم،اما حضرت ابوبکر رضي الله عنه از حضرت عمر رضي الله عنه افضل تر است. و يا ... در نهج البلاغة حضرت علي رضي الله عنه حضرت ابوبکر رضي الله عنه را اينگونه تعريف مي کند .228 - ومن كلام له عليه السلام:لله بلاء فلان فقد قوم الاود وداوى العمد . خلف الفتنة وأقامالسنة . ذهب نقي الثوب ، قليل العيب . أصاب خيرها وسبق شرها .أدى إلى الله طاعته واتقاه بحقه . رحل وتركهم في طرق متشعبة لا يهتدي فيها الضال ولا يستيقن المهتدي. خداوند بر فلاني(ابوبکر ياعمر)[1]رحمت بفرستد،کجي را راست کرد و جهالت را علاج کرد،فتنه و بدعت را پشت سر انداخت،سنت رسول صلي الله عليه و سلم را برقرار کرد،از دنيا رفت در حالي که پاک دامن و کم عيب بود،خير و خوبي را يافت و از شر و فساد زودتر رفت(وفات کرد)،طاعت و بندگي الله را ادا کرد و تقوي را چنان که حق آن بود اختيار کرد.وفات کرد و مردم را در راههاي پيچ در پيچ رها کرد که گمراه راه را نمي يابد و هدايت يافته يقين نمي کند.(توضيح:در اين حديث حضرت علي رضي الله عنه حضرت ابوبکر را تعريف کرد و حالت دوران خلافت خودشان را چنان آشفته معرفي کردند که هدايت يافته نيز در آن گمراه مي شود.) جواب نظر: باسلام دوستان گرامي مي توانند جواب سخنان دوستمان را در دو مقاله ذيل مشاهده نمايند: «استدلال به خطبه 228 نهج البلاغه (لِلَّهِ بَلاءُ فُلان) براي انكار شهادت فاطمه زهرا سلام اله عليها» «حديث سازان رسوا ميشوند!» موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات (1) |
685 |
نام و نام خانوادگي: اوليايي -
تاريخ: 22 تير 92
سلام خدمت دوساات گرامي ومديريت محترم سايت از انجايي که دوست عزيزمون از برادران اهل تسنن مدرک و سند خواست براش سند از کتابهاي اهل تشيع وتسنن اوردم تا بيشتر مطالعه بفرمايد وبدون دليل سوال نپرسن بازهم سوالي بود در خدمت هستم از مديريت هم نهايت تشکر را دارم |
686 |
نام و نام خانوادگي: محسن منتظر پاسخ به برادر اوليايي -
تاريخ: 03 مرداد 92
برادر عزيز جناب اوليايي شما همچنان دم ار دليل و سند و مدرک ميزنيد و طوري وانمود مي فرماييد که اهل دليل و منطق هستيد. هنوز پس از گذشت مدت ها از دادن نظرخواهي مفصل من و جناب آقاي سجاد که از اينجانب زودتر نظر داده بودند (در يکي دو صفحه پيش) هرگز پاسخي به آن همه استاد و مدارک من نداده ايد. اين هم اسنادي ديگر و در صورت نداشتن پاسخ وعده ما و شما فرداي قيامت در پيشگاه خدا و رسول و ائمه طاهرين عليهم السلام. چگونگي مرگ عايشه به روايت تواريخ اهل سنت: روزهاي آخر عمر معاويه بود و او انديشه هاي بزرگي در سر داشت. روزي از همان روزها براي مروان، حكمران خود در مدينه، نامه اي نوشت و گفت: ياران پيامبر و مردم را جمع کن و از آنها براي فرزندم يزيد بيعت بگير! پس از رسيدن نامه، مروان مردم را جمع کرد و روي منبر به وصف يزيد پرداخت و براي او اعلام بيعت کرد. عبدالرحمن پسر ابوبکر از حرف ها و تمجيد هاي مروان از يزيد برآشفت و گفت: تو و آن کس که تو را به اين سخنان وا داشته دروغ مي گوييد. زيرا يزيد با آن همه اوصاف بدي که دارد، شايسته خلافت نيست. مروان از جسارت اين مرد، ناراحت شد و بر او تاخت. اما عبدالرحمن ديگر تاب نياورد و بي درنگ از پايين منبر پاي مروان را گرفت و گفت: اي دشمن خدا! از منبر پايين بيا، تو اهل آن نيستي که به جاي پيامبر(صلي الله عليه وآله) بنشيني، پيامبر تو و پدرت را از مدينه تبعيد کرده بود. در اين گير و دار عايشه نيز همراه گروهي از زنان مدينه به مسجد آمد تا به مروان اعتراض کنند. مروان تا عايشه را ديد از ترس خود را به عايشه رساند و گفت: اي مادر مومنان! تو را به خدا سوگند مي دهم آنچه حق است بگو. عايشه گفت: من به جز سخن حق چيزي نمي گويم، رسول خدا تو و پدرت را لعنت کرده بود. تو و پدرت تبعيدي هستيد. چرا با برادرم عبدالرحمن، چنين سخن مي گويي؟! با اين خطاب عايشه، مروان در ميان جمعيت ضايع و خاموش شد. اما دلش از در شعله هاي كينه مي سوخت. اين بود كه تمام جريان را در نامه اي براي معاويه نوشت، معاويه نيز چون ماجرا را دانست همان آتش در دلش زبانه كشيد و کينه عايشه را به دل گرفت و با هزار سوار براي گرفتن بيعت و ترساندن مردم، به مدينه آمد. با بررسي رفتار حضرت صديق علي عليه السلام و معاويه، به عظمت روحي و عفو و کرم آن امام بزرگ پي مي بريم. عايشه وقتي فهميد معاويه به مدينه آمده است براي اعتراض نزد او رفت و گفت: برادرم محمد را کشتي و بدنش را سوزاندي كافي نبود؟ امروز به مدينه آمدهاي تا عبدالرحمن را نيز اذيت کني؟ تو نمي داني که از طُلَقاء و آزاد شده هاي پيامبر در فتح مکه هستي؟ براي آزاد شده ها روا نيست که تکيه بر خلافت جامعه اسلامي زنند، پدر تو از لشکريان احزاب و در صف دشمنان اسلام بود و همواره با رسول خدا مخالفت مي کرد... . با اين حرفهاي عايشه، کينه معاويه بيشتر شد، و تصميم کشتن او را گرفت، مورخين و علماي اهل تسنن مانند زمخشري در ربيع الابرار، و حافظ ابي نعيم در تاريخ خود مي نويسند: معاويه در مدينه دستور داد چاهي را در خانه خود کندند، و روي آن را با خاشاک پوشاندند و روي آن صندلي گذاشتند. آنگاه عايشه را به ميهماني دعوت کرد، وقتي که عايشه با راهنمايي گماشتگان آمد و روي صندلي نشست همان جا به چاه افتاد. معاويه سر آن چاه را با آهک گرفت و همانجا قبر عايشه شد. برخي نيز اين چنين نوشته اند: دعوت معاويه از عايشه اواخر شب بود، عايشه سوار بر الاغ شد و همراه غلامش پيش معاويه آمد، معاويه عايشه را بسيار احترام کرد و او را به نشستن در جايگاه مخصوصي تعارف نمود. همين که عايشه در آنجا نشست به چاه افتاد. معاويه غلام و الاغش را نيز در چاه افکند تا کسي از اين ماجرا مطلع نشود. ولي رفته رفته اين ماجرا توسط عدهاي از بستگان معاويه کشف شد. ماجراي مرگ عايشه به روايتي ديگر: ابوعروبه حسين بن محمد بن ابي معتبر مودود بن بن حماد سلمي حراني که از مورخان قرن سوم هجري است درکتاب اوائل الاشتباه درباره چگونگي مرگ عايشه اين چنين آورده است: معاويه در مدينه خطبه خواند و در دفاع از جانشيني فرزندش يزيد سخنراني کرد. عايشه لب به اعتراض گشود و سخنان تندي گفت، ازجمله اين که: ساکت شو و خاموش باش! پدرت از لشگريان احزاب و در صف دشمنان اسلام بود وبا رسول خدا مخالفت مي کرد. خود نيز از طلقاء وآزاد شدگان پيامبر در فتح مکه هستي. براي آزاد شدگان و فرزندان آزاد شدگان روا نيست که تکيه بر خلافت زنند. حال چگونه فرزندت يزيد را جانشين خود مي سازي؟ آيا خلفاي پيش از تو براي فرزندان خود بيعت گرفتند؟ در اين امر به چه کسي اقتداء کرده اي؟ معاويه خجل و شرمگين شد و از منبر پائين آمد. بدين گونه دشمني عايشه و معاويه آشکارتر شد و مشاوران معاويه به اوگفتند: کار را درياب که اگر عايشه بر تو گستاخي کند ، و ملامتت نمايد ديگران برتو خروج مي کنند. معاويه دو تن از يارانش ازجمله ابوهريره را با هداياي بسيار نزد عايشه فرستاد. اما او هدايا را نپذيرفت. سپس معاويه دستور داد در محل اقامتش چاهي کندند و در ته آن چاه نيزه هاي مسموم آخته رو به بالا تعبيه کردند و روي آن را پوشاندند. سپس به عايشه پيغام فرستاد که ما توقع داريم ام المومنين با تشريف فرمائي خود ما را مفتخر سازد. هنگامي که عايشه وارد شد معاويه او را تکريم نموده و به جايگاه ويژه راهنمائي نمود. همين که عايشه در آن جايگاه نشست در چاه فرو رفت و عايشه درون آن افتاد. معاويه سر در چاه فرو برد و گفت: اي عايشه هنوز خام هستي. باش تا پخته شوي. وعده گاه من و تو در چاه ويل است که درآنجا صحبت خواهيم کرد.( اين هم اعتراف خال المومنين به جهنمي بودن خودش و عايشه!). سپس دستور داد مرکب و غلام همراه عايشه را نيز بکشند و درون چاه بيندازند و آن چاه را با آهک پر کنند. تا مدت ها مردم از سرنوشت عايشه خبر نداشتند و در پي او بودند وگمان ميکردند که او به يمن رفته است؛ تا اين که جريان کشته شدن او و محل مدفون شدنش توسط نزديکان معاويه فاش گرديد و بدين ترتيب ام المومنين به دست خال المو منين! کشته شد. علماء اهل سنت اين جريان را از پيروان خود پنهان مي کنند و لذا مردم عادي اهل سنت خبر از چگونگي مرگ عايشه ندارند. منابع ديگر: حبيب السير ج1 ص 425 تشديد المطاعن ج16 ص 502 الاصابه ابن حجر عسقلاني ربيع الابرار زمخشري تاريخ حافظ ابئ نعيم اينجا به عظمت اميرالمومنين علي عليه السلام پي مي بريم که بعد ازجنگ جمل عايشه را با چهل زن محافظ شمشير زن به مدينه فرستاد ، وقتي به حضرت اعتراض کردند فرمود : حرمت همسر پيامبر لازم است ، و حساب او با خداست. که اگر معاويه به جاي علي عليه السلام بود عايشه را قطعه قطعه مي کرد. ابن ابي الحديد معتزلي در شرح نهج البلاغه ج17 ص254 گويد: اگر خليفه ي دوم به جاي علي عليه السلام بود هرآينه عايشه را قطعه قطعه کرده بود. براي تحقيق بيشتر و کامل درباره شخصيت عايشه رجوع شود به کتاب "عايشه در اسلام" علامه محقق سيد مرتضي عسکري که يکي از استادان دانشگاه الازهر مصر نيز پس از کلي تعريف و تمجيد مهر تأييد کامل بر صحت مطالب آن زده است. |
687 |
نام و نام خانوادگي: ميلاد -
تاريخ: 09 مرداد 92
سلام اگه شما مي گوييد حضرت عمر ادم بدييه پس چراقبر حضرت عمر در کنار حضرت محمد (ص) دفن شده است اين همه شايعات يه سري اخوند بي درو بيکار گفته است جواب نظر: با سلام برادر گرامي ما در مقاله ذيل به اين شبهه پاسخ داده ايم . لطف مناظره فضال با ابو حنيفه را بخوانيد . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
688 |
نام و نام خانوادگي: محب اهل بيت -
تاريخ: 11 مرداد 92
جواب کامنت 686 آقا ميلاد الله مي فرمايد يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ «الاحزاب 53 و حتما در جواب شما مي گويد به عايشه و حفصه به اث رسيده است که خود ابوبکر در کتاب بخاري مي گويد که پيامبر فرموده است ما چيزي به جا نمي گذاريم هر هست صدقه است «صحيح بخاري ج5 ص 82 صحيح مسلم کتاب الجهاد باب قول نبي لا نورث ما ترکنها فهو صدقه ج5 ص 153 خب اين شد يک پستي براي ابوبکر و عمر که خانه پيامبر را غصب کرده اند شما اهل سنت چطور اين را توجيه مي کنيد ؟؟؟؟ |
689 |
نام و نام خانوادگي: محسن منتظر -
تاريخ: 12 مرداد 92
برادر عزيز جناب اوليايي شما همچنان دم ار دليل و سند و مدرک ميزنيد و طوري وانمود مي فرماييد که اهل دليل و منطق هستيد. هنوز پس از گذشت مدت ها از دادن نظرخواهي مفصل من و جناب آقاي سجاد که از اينجانب زودتر نظر داده بودند (در يکي دو صفحه پيش) هرگز پاسخي به آن همه استاد و مدارک من نداده ايد. اين هم اسنادي ديگر و در صورت نداشتن پاسخ وعده ما و شما فرداي قيامت در پيشگاه خدا و رسول و ائمه طاهرين عليهم السلام. چگونگي مرگ عايشه به روايت تواريخ اهل سنت: روزهاي آخر عمر معاويه بود و او انديشه هاي بزرگي در سر داشت. روزي از همان روزها براي مروان، حكمران خود در مدينه، نامه اي نوشت و گفت: ياران پيامبر و مردم را جمع کن و از آنها براي فرزندم يزيد بيعت بگير! پس از رسيدن نامه، مروان مردم را جمع کرد و روي منبر به وصف يزيد پرداخت و براي او اعلام بيعت کرد. عبدالرحمن پسر ابوبکر از حرف ها و تمجيد هاي مروان از يزيد برآشفت و گفت: تو و آن کس که تو را به اين سخنان وا داشته دروغ مي گوييد. زيرا يزيد با آن همه اوصاف بدي که دارد، شايسته خلافت نيست. مروان از جسارت اين مرد، ناراحت شد و بر او تاخت. اما عبدالرحمن ديگر تاب نياورد و بي درنگ از پايين منبر پاي مروان را گرفت و گفت: اي دشمن خدا! از منبر پايين بيا، تو اهل آن نيستي که به جاي پيامبر(صلي الله عليه وآله) بنشيني، پيامبر تو و پدرت را از مدينه تبعيد کرده بود. در اين گير و دار عايشه نيز همراه گروهي از زنان مدينه به مسجد آمد تا به مروان اعتراض کنند. مروان تا عايشه را ديد از ترس خود را به عايشه رساند و گفت: اي مادر مومنان! تو را به خدا سوگند مي دهم آنچه حق است بگو. عايشه گفت: من به جز سخن حق چيزي نمي گويم، رسول خدا تو و پدرت را لعنت کرده بود. تو و پدرت تبعيدي هستيد. چرا با برادرم عبدالرحمن، چنين سخن مي گويي؟! با اين خطاب عايشه، مروان در ميان جمعيت ضايع و خاموش شد. اما دلش از در شعله هاي كينه مي سوخت. اين بود كه تمام جريان را در نامه اي براي معاويه نوشت، معاويه نيز چون ماجرا را دانست همان آتش در دلش زبانه كشيد و کينه عايشه را به دل گرفت و با هزار سوار براي گرفتن بيعت و ترساندن مردم، به مدينه آمد. با بررسي رفتار حضرت صديق علي عليه السلام و معاويه، به عظمت روحي و عفو و کرم آن امام بزرگ پي مي بريم. عايشه وقتي فهميد معاويه به مدينه آمده است براي اعتراض نزد او رفت و گفت: برادرم محمد را کشتي و بدنش را سوزاندي كافي نبود؟ امروز به مدينه آمدهاي تا عبدالرحمن را نيز اذيت کني؟ تو نمي داني که از طُلَقاء و آزاد شده هاي پيامبر در فتح مکه هستي؟ براي آزاد شده ها روا نيست که تکيه بر خلافت جامعه اسلامي زنند، پدر تو از لشکريان احزاب و در صف دشمنان اسلام بود و همواره با رسول خدا مخالفت مي کرد... . با اين حرفهاي عايشه، کينه معاويه بيشتر شد، و تصميم کشتن او را گرفت، مورخين و علماي اهل تسنن مانند زمخشري در ربيع الابرار، و حافظ ابي نعيم در تاريخ خود مي نويسند: معاويه در مدينه دستور داد چاهي را در خانه خود کندند، و روي آن را با خاشاک پوشاندند و روي آن صندلي گذاشتند. آنگاه عايشه را به ميهماني دعوت کرد، وقتي که عايشه با راهنمايي گماشتگان آمد و روي صندلي نشست همان جا به چاه افتاد. معاويه سر آن چاه را با آهک گرفت و همانجا قبر عايشه شد. برخي نيز اين چنين نوشته اند: دعوت معاويه از عايشه اواخر شب بود، عايشه سوار بر الاغ شد و همراه غلامش پيش معاويه آمد، معاويه عايشه را بسيار احترام کرد و او را به نشستن در جايگاه مخصوصي تعارف نمود. همين که عايشه در آنجا نشست به چاه افتاد. معاويه غلام و الاغش را نيز در چاه افکند تا کسي از اين ماجرا مطلع نشود. ولي رفته رفته اين ماجرا توسط عدهاي از بستگان معاويه کشف شد. ماجراي مرگ عايشه به روايتي ديگر: ابوعروبه حسين بن محمد بن ابي معتبر مودود بن بن حماد سلمي حراني که از مورخان قرن سوم هجري است درکتاب اوائل الاشتباه درباره چگونگي مرگ عايشه اين چنين آورده است: معاويه در مدينه خطبه خواند و در دفاع از جانشيني فرزندش يزيد سخنراني کرد. عايشه لب به اعتراض گشود و سخنان تندي گفت، ازجمله اين که: ساکت شو و خاموش باش! پدرت از لشگريان احزاب و در صف دشمنان اسلام بود وبا رسول خدا مخالفت مي کرد. خود نيز از طلقاء وآزاد شدگان پيامبر در فتح مکه هستي. براي آزاد شدگان و فرزندان آزاد شدگان روا نيست که تکيه بر خلافت زنند. حال چگونه فرزندت يزيد را جانشين خود مي سازي؟ آيا خلفاي پيش از تو براي فرزندان خود بيعت گرفتند؟ در اين امر به چه کسي اقتداء کرده اي؟ معاويه خجل و شرمگين شد و از منبر پائين آمد. بدين گونه دشمني عايشه و معاويه آشکارتر شد و مشاوران معاويه به اوگفتند: کار را درياب که اگر عايشه بر تو گستاخي کند ، و ملامتت نمايد ديگران برتو خروج مي کنند. معاويه دو تن از يارانش ازجمله ابوهريره را با هداياي بسيار نزد عايشه فرستاد. اما او هدايا را نپذيرفت. سپس معاويه دستور داد در محل اقامتش چاهي کندند و در ته آن چاه نيزه هاي مسموم آخته رو به بالا تعبيه کردند و روي آن را پوشاندند. سپس به عايشه پيغام فرستاد که ما توقع داريم ام المومنين با تشريف فرمائي خود ما را مفتخر سازد. هنگامي که عايشه وارد شد معاويه او را تکريم نموده و به جايگاه ويژه راهنمائي نمود. همين که عايشه در آن جايگاه نشست در چاه فرو رفت و عايشه درون آن افتاد. معاويه سر در چاه فرو برد و گفت: اي عايشه هنوز خام هستي. باش تا پخته شوي. وعده گاه من و تو در چاه ويل است که درآنجا صحبت خواهيم کرد.( اين هم اعتراف خال المومنين به جهنمي بودن خودش و عايشه!). سپس دستور داد مرکب و غلام همراه عايشه را نيز بکشند و درون چاه بيندازند و آن چاه را با آهک پر کنند. تا مدت ها مردم از سرنوشت عايشه خبر نداشتند و در پي او بودند وگمان ميکردند که او به يمن رفته است؛ تا اين که جريان کشته شدن او و محل مدفون شدنش توسط نزديکان معاويه فاش گرديد و بدين ترتيب ام المومنين به دست خال المو منين! کشته شد. علماء اهل سنت اين جريان را از پيروان خود پنهان مي کنند و لذا مردم عادي اهل سنت خبر از چگونگي مرگ عايشه ندارند. منابع ديگر: حبيب السير ج1 ص 425 تشديد المطاعن ج16 ص 502 الاصابه ابن حجر عسقلاني ربيع الابرار زمخشري تاريخ حافظ ابئ نعيم اينجا به عظمت اميرالمومنين علي عليه السلام پي مي بريم که بعد ازجنگ جمل عايشه را با چهل زن محافظ شمشير زن به مدينه فرستاد ، وقتي به حضرت اعتراض کردند فرمود : حرمت همسر پيامبر لازم است ، و حساب او با خداست. که اگر معاويه به جاي علي عليه السلام بود عايشه را قطعه قطعه مي کرد. ابن ابي الحديد معتزلي در شرح نهج البلاغه ج17 ص254 گويد: اگر خليفه ي دوم به جاي علي عليه السلام بود هرآينه عايشه را قطعه قطعه کرده بود. براي تحقيق بيشتر و کامل درباره شخصيت عايشه رجوع شود به کتاب "عايشه در اسلام" علامه محقق سيد مرتضي عسکري که يکي از استادان دانشگاه الازهر مصر نيز پس از کلي تعريف و تمجيد مهر تأييد کامل بر صحت مطالب آن زده است. |
690 |
نام و نام خانوادگي: يوسف کرد -
تاريخ: 14 مرداد 92
با سلام به همه بندگان خدا و پيروان را حق. بنده از برادران اهل منطق اهل تسنن يک سوال دارم .شما يک آبدارچي شرکت را در نظر بگيريد که يک روز مي خواهد به مرخصي برود . آيا يک آبدارچي بدون جانشين مي تواند به مرخصي برود ؟ بله يا خير ؟ پيغمبري که بناست ديگر بعد از او هيچ پيامبري نيايد ،وپيغمبري که عقل کل است ،وديني که کامل گشته به توسط ابلاغ آن پيغمبر ، آيا شايسته است اين پيغمبر براي خود جانشيني انتخاب نکند و اين همه عالم وبرنامه هاي دنيا را رها کندوبدون جانشين ترک دنيا کند ؟ اصلا براي خود دين اسلام اين نقص به حساب مي ايد .که آخرين پيامبر رحلت فرموده وجانشين انتخاب نکرده .!!! شايد شما برادران بزرگوار بگوييد قرآن مارا بس است . در جواب آيا کتاب بدون معلم به دانش آموزان ظلم نيست ؟ آياخداوند کتاب فرستاده بدون معلم ؟؟؟ کتابي که تمام بشريت برنامه هاي امور دنيوي واخروي را بايد از آن استخراج کنند.!! آيا افرادي وجود دارند که اين علم را داشته باشند و بتوانند تمام مشکلات وسوالات انسانها واديانهاي گوناگون را جواب بدهند .؟؟؟؟ اگر خلفاء واقعا جانشين پيامبر بودند پس چرا دين بعد از پيامبر به 72 فرقه متفرق شدند؟؟ جانشين پيامبر بايد عين پيامبر باشد . چه در عصمت ،چه در قدرت ،وچه در علم . ما با مطالعه تاريخ اين ويژه گي هارا در خلافت ابوبکر وعمر وعثمان انصافا نمي بينيم .اما درحکومت علي عليه السلام واقعا وانصافا و وجدانا ً اين شايستگي مشاهده مي شود .حالا خارج از تعصب /وجدانا ً آيا حق به جانب چه کسي است ؟؟ خود قضاوت بفرماييد. |
691 |
نام و نام خانوادگي: حسين -
تاريخ: 22 مرداد 92
چرا اصلا چيزي به نام سني وجود دارد؟وقتي خود خدا گفته که علي جانشين رسول است |
692 |
نام و نام خانوادگي: سيد وحدت هاشمي -
تاريخ: 22 مرداد 92
آيا اهل سنت انتظار دارند شيعيان بپذيرند که فاطمه(ع) به مرگ طبيعي از دنيا رفته مثلآ از کمبود ويتامين در سن 18 سالگي با صورت و بازوي زخمي و پهلوي شکسته و غضبناک از دو خليفه اول و دوم از دنيا رخت بر بسته است اين اصلا منطقي نيست يک کم واقع بين باشيد |
693 |
نام و نام خانوادگي: عمر شه بخش -
تاريخ: 31 مرداد 92
با سلام من يک سوال دارم چرا تا15.20سال پيش اهل تشيع مي گفتن وفات حضرت فاطمه اما حالا مي گويند شهادت حضرت فاطمه؟وسوال ديگرچرا وقتي حضرت محمد به حضرت عمر(رض)بشارت بهشت داده ايشان بايد ادم بدي باشند؟مگرنعوذبالله خدا وپيامبر اشتباه مي کنند؟مانبايد درباره تاريخ حرف بزنيم چون فتنه گرهاتاريخو عوض کردن . جواب نظر: باسلام دوست گرامي؛ شيعه هميشه تاكيد بر شهادت حضرت فاطمه سلام الله عليها داشته است. روايت عشره مبشره هم ساختگي و كار غاصبان حكومت و تاريخ و پيروان آنهاست؛ خدا و پيامبر اشتباه نمي كنند بلكه اشتباه را افراد به آنها نسبت مي دهند. موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات (1) |
694 |
نام و نام خانوادگي: mahmood rigi -
تاريخ: 01 شهريور 92
درود و سلام بر شما! برادران توجه کنZد اصحاب پZامبر شاگردان پZامبر بوده اند فرقZ نمZکند چه خلفاZ راشدZن و بقZه صحابه، مگر مZشود که شاگردن پZامبر بعد از چند سال تعلZم زZر دست پZامبر خدا خطا کنند درسته بعد از پZامبر اتفاقاتZ پZش اومده ولZ شما خوبZ هاZ انان رو ول کرده اZد و فقط از اختلافات جزZZ انها حرف مZزنZد و بزرگشون مZکنZد و مسائلZ را بهشون ربط مZدهZد که اصلا عقل و منطق قبول نمZکند اZا اZن انصاف است اZا توهZن و ناسزا گفتن کار درستZه اZا توهZن از نظر دZن اسلام کار درستZه بخدا براZ شما بد است خودتون ضرر مZکنZد به صحابه که چZزZ نمZرسه Zا اضافه نمZشه اعتقاد و عقZده Z خودتون درست کنZد با چشم بسته راه نرZد اZا اZن انصاف است همون کسZ که اسلام را براZ شما هدZه اورد باهاش دشمنZ کنZد! |
695 |
نام و نام خانوادگي: سيد وحدت هاشمي -
تاريخ: 02 شهريور 92
اهل سنت مطمئن باشيد اگر خود عمر امروز زنده مي شد و اعتراف به شهادت حضرت فاطمه هم مي کردشما بازهم به دلايل بي منطق از خود عمر هم قبول نمي کرديد و مي گفتيد جناب عمر سند شما ضعيف است شما صحابه پيامبريد حضرت علي نام شما را بر روي فرزندش گذاشته و شما با ام کلثوم ازدواج کرديد از شما اين جور کارها بعيد است و جناب عمر هم. از داشتن چنين پيروان متعصبي کم مي آورد شما بدانيد که عمر را مي پرستيد نه خدا را پس اجرتان با عمر |
696 |
نام و نام خانوادگي: اوليايي (برادر محسن منتظر ) -
تاريخ: 06 شهريور 92
دوست گرامي جناب آقاي محسن منتظر من در اکثر بحث ها شرکت داشته ام و در جواب به سوالات شما مدارک واسنادي از بزرگان مذهب تشيع برايتان آوردم بنده به علت دسترسي نداشتن به اينترنت بعضي وقتها نمي توانم زياد در بحث و تبادل نظر در اين سايت حضور داشته باشم . با توجه به مشغله کاري بنده انشالله در اسرع وقت به سوالات شما با دلايل واسناد قاطع جواب خواهم داد باز هم از برادران تشيع خواشمندم حق توهين به هيچ کسي وهيچ بزرگ ديني را نداريد انشالله با همکاري مديريت سايت بتوانيم با نظراتمون به راست يا اشتباه بودن راهمان پي ببريم |
697 |
نام و نام خانوادگي: هيمن -
تاريخ: 20 شهريور 92
حضرت عمر پدر زن پيامبر بوده و اگر آنها در زمان زنده بودن با هم اختلافي داشتن.مقبره شان در کنار هم نبود.اهل تشيع بدانند که توهين به خلفاي راشدين عاقبت خوبي ندارد! |
698 |
نام و نام خانوادگي: حسام از ترکمن صحرا -
تاريخ: 08 مهر 92
از خدا التماس کردن شجاعت *اگر برآورده شد نعمت اگر برآورده نشد حکمت * از خلق خدا التماس کردن ذلت اگر برآورده شد منت * اگر برآورده نشد خفت. اين شعر رو روي ديوار يه کافي نت نوشته بودن. برادر هاي اهل تشييع در سال 89 آيت الله خامنه اي فتوا داد که کسي حق ندارد به ام المومنين عايشه و مقدسات برادران اهل سنت بي احترامي کند مخصوصا به سيدنا عمر رضي الله عنه . شما بي احترامي که هيچ داريد فحش ميديد. (فحش دادن ها و تهمت زدن ....) حرام و گناه داره. اين حرف هاي بي پايه و اساس رو هم بزاريد کنار . چرا؟ چون جز حاشيه هيچ چيزي نداره. اينجوري هيچ اختلافي هم به وجود نمياد. حالا يه صلوات محمدي بفرست. الهم صلي علي محمد و ال محمد. |
699 |
نام و نام خانوادگي: سيد وحدت هاشمي -
تاريخ: 10 مهر 92
کامنت698 حسام ما کاري نه با عايشه داريم نه حاشيه نه عمر اين عايشه و عمر هستند که با ما کار دارند اين صحيح بخاري است که عايشه را بد نام کرده نه شيعه در ضمن شما قاتل فاطمه زهرا (ع) را به شيعيان معرفي کن تا ما هم بدانيم و اينکه چرا تا امروز قبرش مخفي مانده ؟ و چند سخن گوهر بار و فقط و فقط يک فضيلت با سند معتبر از سيدنا عمر بياور تا ما هم بدانيم ما که هرچه گشتيم به مسايل جنسي منتهي شد شما هم بگزد خبر بده |
700 |
نام و نام خانوادگي: bisetareh -
تاريخ: 11 مهر 92
آقاي حسام آقاي خامنه اي آيا مخصوصا عمر نام برد؟ يافقط گفت مقدسات آقاي خامنه اي گفت فحش ندهيد يا حقيقت را کتمان کنيد؟ افشاگري باتوهين فرق ميکنه کامنت هاي اکثر دوستان دال بر ايقزيه است اينکه بگيم عمر شراب خوار بوده باعلت بدعت گذار بوده با علت غاصب بوده بادليل خشن بوده نادان بوده زنا زاده وابنه اي بوده باسند اگر مابي سند گفتيم يافحش داديم قبول ولي وقتي بادليل ومدرک حرف ميزنيم اونم ازکتب خودتون چيزي هست که خودتون هم بايد قبول داشته باشيد اين ميشه اصطوره شناسي اين ميشه شناختن بزرگان دين نه توهين اگه ميخوايم وحدت داشته باشيم از بزرگانمون اومده افشاگري و گفتن حقايق وحدت رو نزديک تر وقويتر ميکنه وحدت وتوهين نکردن به مقدسات شما دليل نميشه که عيباشون رو نگيم ياعلي |
701 |
نام و نام خانوادگي: اوليايي -
تاريخ: 12 مهر 92
با عرض سلام خدمت شما برادران گرامي جواب کامنت 699 ۱ـ حضرت عمر مردي بود الهام يافته، چنان كه بخاري از رسول الله روايت كرده كه ميفرمايد: «لقد كان فيما قبلكم من الأمم محدثون، فإن يكن في أمتي أحد فإنه عمر» يعني: در امتهاي پيش از شما مردمي بودند كه به آنها حقايقي الهام ميشد، اگر در امت من چنين كسي باشد، قطعاً او عمر خواهد بود. در جواب دوست 700 هم بايد بگم درست رهبر انقلاب هم بايد بگن وفتوا بدهند که نبايد به مقدسات توهين شود حال که سني چه شيعه و چه اديان مختلف حال يه سوالي از شما برادر عزيز البته قصد توهين نباشه آيا شما بر پدر مادر وبرادر خود لعنت ميفرستي ؟ حال با توجه به ارزش وحرمت پدر و مادر آيا حاضر هستي به خواهر وبرادر خود لعنت بفرستي ؟ قطعا جواب شما نه است شايد برادران اهل سنت بعضي از نظرات واعتقادات شمار ا قبول نکنند اما به خود اجازه توهين کردن به مقدسات شما را تميدهند . |
702 |
نام و نام خانوادگي: محمد کعبي -
تاريخ: 23 مهر 92
همهي حرف هايي که شنيدم کراهيت بود ( يا ايها المسلمون نحن کلنا اسلامنا واحد .لماذا تفرقوا بيننا) سوال؟اگر عمر به خانه ي حضرت علي حمله کرده بود خوب چرا به ملاقات حضرت فاطمه امد؟ جواب نظر: باسلام دوست گرامي؛ دنياي سياست بازي و نيرنگ، دنياي كثيفي است اينطور كارها در آن طبيعي است طوري مخاطب را غافل كرده و گرفتار نيرنگ مي كنند كه در عين صحبت از وحدت و تقريب، در عين مشاهده مدارك فراوان در اعتراض حضرت فاطمه سلام الله عليها به حاكمان وقت و حمله به خانه او و آزردن او و اعلام نارضايتي از طرف او، ولي باز هم در ذهنش چنين سوالي باقي مي ماند! دوست عزيز آنها براي اينكه حداقل براي افرادي چون شما در آن زمان و در آينده در مورد جنايات خود ترديد درست كنند چنين كردند. شما براي اينكه چنين سوالي مطرح نكنيد كافي بود جريان عيادت عمر و ابوبكر از حضرت فاطمه سلام الله عليها را خودتان مي ديديد، در الامامه و السياسه ابن قتيبه چنين آمده است: «فقال عمر لأبي بكر رضي الله عنهما انطلق بنا إلى فاطمة فأنا قد أغضبناها فانطلقا جميعا فاستأذنا على فاطمة فلم تأذن لهما فأتيا عليا فكلماه فأدخلهما عليها فلما قعد عندها حولت وجهها إلى الحائط فسلما عليها فلم ترد عليهما السلام فتكلم أبو بكر فقال يا حبيبة رسول الله والله إن قرابة رسول الله أحب إلي من قرابتي وإنك لأحب إلى من عائشة ابنتي ولوددت يوم مات أبوك أني مت ولا أبقى بعده أفتراني أعرفك وأعرف فضلك وشرفك وأمنعك حقك وميراثك من رسول الله إلا أني سمعت أباك رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول ( لا نورث ما تركنا فهو صدقة ) فقالت أرأيتكما إن حدثتكما حديثا عن رسول الله صلى الله عليه وسلم تعرفانه وتفعلان به قالا نعم فقالت نشدتكما الله ألم تسمعا رسول الله يقول ( رضا فاطمة من رضاي وسخط فاطمة من سخطي فمن أحب فاطمة ابنتي فقد أحبني ومن أ رضى فاطمة فقد أرضاني ومن أسخط فاطمة فقد أسخطني ) قالا نعم سمعناه من رسول الله صلى الله عليه وسلم قالت فإني أشهد الله وملائكته أنكما أسخطتماني وما أرضيتماني ولئن لقيت النبي لأشكونكما إليه فقال أبو بكر أنا عائذ بالله تعالى مني سخطه وسخطك يا فاطمة ثم انتخب أبو بكر يبكي حتى كادت نفسه أن تزهق وهي تقول والله لأدعون الله عليك في كل صلاة أصليها ثم خرج باكيا فاجتمع إليه الناس فقال لهم يبيت كل رجل منكم معانقا حليلته مسرورا بأهله وتركتموني وما أنا فيه لا حاجة لي في بيعتكم أقيلوني بيعتي» (الإمامة والسياسة، ج 1، ص17) در اين سند چند نكته مشهود است: 1. آن دو او را ناراحت كرده و براي دلداري به ديدن او رفته بوده اند. «فأنا قد أغضبناها » 2. فاطمه به قدري از آنها ناراحت است كه به آنها اجازه ديدار نمي دهد. «فاستأذنا على فاطمة فلم تأذن لهما» 3. بعد از آنكه مشرف به ديدار ايشان مي شوند هم آنها را تحويل نمي گيرد و روي خود از آنها بر مي گرداند. «فلما قعد عندها حولت وجهها» 4. سلام مي كنند ولي سلام آنها را جواب نمي دهد. «فسلما عليها فلم ترد عليهما السلام» اين يعني چه؟ مگر جواب سلام مسلمان واجب نيست؟ 5. خودشان اعتراف مي كنند كه حق او را غصب كرده اند. «أمنعك حقك وميراثك من رسول الله» 6. خدا و ملائكه را شاهد مي گيرد كه از آنها راضي نيست و آنها او را اذيت كرده اند. «فإني أشهد الله وملائكته أنكما أسخطتماني وما أرضيتماني» 7. براي شكايت خود در دنيا محلي نمي شناسد و قصد دارد در آن دنيا پدرش را قاضي قرار دهد. «لئن لقيت النبي لأشكونكما إليه» 8. در هر نمازي آنها را نفرين مي نمايد: «والله لأدعون الله عليك في كل صلاة أصليها» ووو اگر اينهمه دليل شما را قانع نمي كند بايد فكري به حال عقل خود بكنيد! من عذر مي خواهم كه با شما چنين با صراحت سخن گفتم اميدوارم به خود آييد و خود را از دام تبليغات مسموم غاصبان رها سازيد و در راه مستقيم محمد و آل او قرار گيريد. موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات (1) |
703 |
نام و نام خانوادگي: ابراهيم گلچين چافي -
تاريخ: 27 مهر 92
سلام و درود خدمت همه برادران و خواهران شيعه و سني اگر هدف از شريعت اسلام تربيت انسان مومن مقيد به فرايض پنج گانه ، روزه ، احترام به حقوق مردم ، نکاح و ازدواج به سنت پيامبر ، تربيت اسلامي فرزندان و ... است که ما الحمدلله در ميان هر دو گروه شيعه و سني ماشاءالله اينهمه جوان مقيد به احکام و آداب ، حافظ قرآن کريم و امثالهم مي بينيم ، ديگر چه جاي بحث و اختلاف است؟ اگر ميخواهيم روي عقايد خود ثابت قدم بمانيم ، بياييم به اعتقادات همديگر براساس حقوق قانون مدني احترام بگذاريم. |
704 |
نام و نام خانوادگي: محمد -
تاريخ: 30 مهر 92
آقايان من يک سوال از همگي شما دارم اگر به شما بگويند معلم شما از فلان درس امتحان مي گيرد شما چکار مي کنيد؟ قطعا آن درس را از کسي که کاملا به آن اطمينان داريد مي پرسيد يا آن درس را به طور کامل مي خوانيد. در اين دو موضوع به قاطعيت مي توان گفت شيعه هم از فرد مطلع مذهبش را گرفته و هم جانب احتياط را براي مرگش در نظر گرفته زيرا براي اينکه جواب قبر را بدهد آماده است.پس شما اهل تسنن به کدامين دليل ابراز حقانيت مي کنيد؟ ياحق |
705 |
نام و نام خانوادگي: ابوبکرعبدالهي -
تاريخ: 17 آبان 92
ازنظرمن دين يهودي ازدين شيعه تکميل ترهست اي شيعيان کثيف شما ميان امام حسين وحسن که برادرن فرق ميگذاريدوسبب تفرقه ميشويدشيعه هاي کثيف بدبخت ترين آدم هاي رو زمين قوري دنياتان به سر بي |
706 |
نام و نام خانوادگي: bisetareh -
تاريخ: 18 آبان 92
آقاي اوليايي اگر پدر ومادرم دشمن اهل بيت بودند بر من واجب بود آنها را لعن بفرستم ماهرچه گفتيم از کتب خودتون بود بايد تاسف بخوري چرا در کتب شما پر از اهانت به بزرگانتون است بعدشم براي ما شيعه از بخاري سند نزار سندي بزار که شيعه قبول داشته باشه از بخاري خواستي سند ميزارم درباره همون عمر روت نشه ديگه اينجا نظر بدي تو بايد بخاري راقبول داشته باشي ما عمر را از نهج البلاغه ميشناسيم واسناد خودتون امير المؤمنين عليه السّلام در نامه خود به مالك مينويسد: «فإنّ هذا الدين قد كان أسيراً فى أيدى الأشرار، يعمل فيه بالهوى و تطلب به الدنيا». اين دين اسير دست اشرار، و وسيله هوسرانى و دنيا طلبى گروهى بوده است. نهج البلاغه شيخ محمد عبده، ج 3، ص 95 ـ شرح نهج البلاغه، ابن أبي الحديد، ج 17، ص59. مسلم در روايتى اين گفتگو را اين گونه نقل مىكند ومىنويسد: فلمّا توفّي رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله، قال أبو بكر: أنا ولي رسول اللّه... فرأيتماه كاذباً آثماً غادراً خائناً... ثمّ توفّي أبو بكر فقلت: أنا وليّ رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله، ولي أبي بكر، فرأيتماني كاذباً آثماً غادراً خائناً! واللّه يعلم أنّي لصادق، بارّ، تابع للحقّ!. عمر گفت: پس از رحلت پيامبر (ص)، ابوبكر گفت: من جانشين رسول خدا (ص) هستم، و شما دو نفر (علي و عباس) ابوبكر را دروغگو، گنهكار، حيله گر و خائن دانستيد، و پس از درگذشت ابوبكر، گفتم: من خليفه پيامبر و ابوبكر هستم، شما باز هم مرا دروغگو، گنهكار، حيله گر و خائن دانستيد، و خدا مىداند كه من راستگو، نيكوكار، و پيرو حق مىباشم. النيسابوري، مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري (متوفاي261هـ)، صحيح مسلم، ج 3، ص 1378، ح 1757، كِتَاب الْجِهَادِ وَالسِّيَرِ، بَاب حُكْمِ الْفَيْءِ، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت. ولکنّک استبددت علينا بالأمر وکنّا نرى لقرابتنا من رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم نصيباً حتّى فاضت عينا أبى بکر... صحيح البخارى: 5/82، کتاب المغازي، باب غزوة خيبر. بخاري مي گويد : اميرالمؤمنين علي به ابوبکر فرمود : تو در امر خلافت با ما مستبدانه برخورد نمودي و ما بواسطه قرابت و خويشاونديمان با رسول خدا معتقديم که حق و نصيبي در خلافت بعد از رسول خدا داريم ( اين کلمات را حضرت فرمودند) تا اشک از چشمان ابوبکر جاري شد . در صحيح مسلم آمده : استبددت علينا بالأمر وکنّا نحن نرى لنا حقّاً لقرابتنا من رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم... صحيح مسلم : ج 5 ص 154، باب قول النبي صلى الله عليه وسلم لا نورث ما ترکنا فهو صدقة اميرالمؤمنين به ابوبکر فرمود : تو در امر خلافت با ما مستبدانه برخورد نمودي و ما بواسطه قرابت و خويشاونديمان با رسول خدا معتقديم که حق خلافت بعد از رسول خدا از آنِ ماست . ياعلي |
707 |
نام و نام خانوادگي: شمس الدين جليليان -
تاريخ: 18 آبان 92
705 - ابومکر ابوشيطاني : برادران وهابي شما و هم کيشانت بيشتر قرابت فکري و عقيدتي با يهود دارند و يهود مدينه از جمله کعب الاحبار از بنيانگذاران مذهب عمري و بکري هستند پس شما اول در مذهب خود تحقيق کنيد . در مورد فرق گذاشتن بين حسن و حسين (ع) اين يک تهمت و افترا است ما آن دو امام عزيز را لؤلؤ و مرجان قرآن و سلاله ي پاک حضرت رسول اکرم و سيد جوانان اهل بهشت مي دانيم و تنها فرقي که قائل هستيم اين است که امام حسن مقدم بر امام حسين است چون امام حسن پيشواي امام حسين بوده اند و باز اعتقاد داريم که اگر امام حسين به جاي امام حسن بودند همان کاري مي کردند که امام حسن کردند و بالعکس . نه تنها اين دو عزيز زهرا (س)که همه ي امامان هم اگر در شرايط امام حسين قرار مي گرفتند همان کاري مي کردند که امام حسين کردند . هيچ يک از امامان فرقي با هم ندارند و عملکرد متفاوت آن بزرگواران ناشي از شرايط زماني و مکاني متفاوت آنهاست .دهن کثيف و نجست را ببند . تبعيت از جبت و طاغوت ارزاني وجود خبيثتان . |
708 |
نام و نام خانوادگي: امير نشوي -
تاريخ: 20 آبان 92
بسم الله الرحمان الرحمين «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤتُونَ الزَّكاةَ وَ هُم راكِعُونَ» (المائده - 55) ترجمه: جز اين نيست كه ولى شما خداست و رسول او و آنان كه ايمان آوردهاند، همان ايمان آورندگانى كه اقامه نماز و اداى زكات مىكنند در حالى كه در ركوع نمازند. يا علي ابن ابي طالب |
709 |
نام و نام خانوادگي: حسن -
تاريخ: 23 آبان 92
باسلام بتمامي عزيزان فقط ميخواهم به يك قضيه تاريخي اشاره كنم كه دران عده اي از منافقين بعد از جنگ تبوك درقضيه عقبه ميخواستند پيامبر گرامي را كشته و فاتحه اسلام را بخوانند بدين ترتيب كه در تاريكي شب با غلطاندن دبه اي پر از سنگ شتر رسول گرامي را رم داده و شتر پيغمبر را بزمين بزند ولي جبرئيل جريان را به آنحضرت خبر داد و پيامبر به عمار فرمود افسار ناقه را محكم بگير وقتي نقشه انها نقش بر آب شد ناگهان اسمان برقي زد وتمام ان منافقين شناخته شدند كه دوازده تا چهارده نفر يا پانزده نفر گفته شده . البته كتابهاي اهل سنت اشاره به اسم افراد نكرده ولي در خصال شيخ صدوق اسم انان آمده است كه عبارتنداز" معاويه. ابوسفيان. طلحه. عمروعاص. سعدبن ابي وقاص. خالدبن وليد. ابوبكر. مغيرة بن شعبه. عمر. ابوالاعورسلمي . عثمان. عبدالرحمن بن عوف. ابوعبيده جراح. ابوموسي اشعري. سالم مولاي حذيفه . جواب نظر: با سلام دوست گرامي در منابع اهل سنت اسامي اين افراد نيز ذکر شده است .ابن حزم در کتاب المحلي نقل ميکند:ان أبا بكر و عمر و عثمان و طلحة و سعد بن أبي وقاص رضي الله عنهم أرادوا قتل النبي صلى الله عليه و سلم و إلقاءه من العقبة في تبوك. المحلي لابن حزم، ج11، ص224 تحقيق أحمد محمد شاكر ، ط . دار الجيل ودار الآفاق الجديدة ، بيروت . والمحلّى : 12 / 160 مسألة 2203 ط . دار الفكر ، تحقيق : الدكتور عبد الغفّار سليمان البنداري هرچند ابن حزم با تضعيف وليد بن جميع به عنوان راوي اين روايت، تلاش کرده است روايت را ساختگي و دروغ فرض کند و حال آن كه علماي رجال اهل سنّت وليد را توثيق كردهاند. عجلى در تاريخ الثقات و ابن سعد در طبقات، ابن حبان در كتاب الثقات، به وثاقت وى گواهى داده اند وهمچنين يحيى بن معين و ابوحاتم و ابوزرعة و ابو نعيم او را ثقه دانسته اند. تاريخ الثقات: 465 رقم 1773، الطبقات: 354/6، كتاب الثقات: 492/5. همگى از پرچمداران علم رجال اهل سنت مى باشند، وثاقت وى را تأييد نموده اند. الجرح والتعديل: 8/9 رقم 34 وتهذيب الكمال: 35/31، تاريخ الإسلام: 661/9 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
710 |
نام و نام خانوادگي: مهدي -
تاريخ: 27 آبان 92
پيامبر(ص) فرموده است: فاطمة بضعة منّى من سرّها فقد سرّنى و من سأها فقد سأنى، فاطمه اعزّ البريّة علىّ؛(2) فاطمه پاره تن من است. هر که او را شاد سازد، مرا شاد ساخته و هر که او را اندوهناک کند، مرا اندوهناک کرده است. فاطمه از همه مردم پيش من عزيزتر است. آقايان اهل سنت طبق روايات معتبر از کتب خودتان چه کساني بر فرمايش رسول خدا تعرض کرده اند و چرا؟ اين حديث در بين علماى شيعه و سنى، مشهور و معروف، بلکه متواتر معنوى است و نياز به بحث و تحقيق بيشتر ندارد. وعده ديدار ما و شما زير پرچم سرخ ابا عبدلله(س) که به دست حضرت قائم(عج)خواهد بود.انشالله |
711 |
نام و نام خانوادگي: احمد -
تاريخ: 29 آبان 92
واقعا متاسفم براي تمام مسلمانان که چنين افکاري در بين همه اهل سنت و تشيع وجود دارد 1400 سال اين مباحث مطرح شد و به جايي نرسيد و ديگران و عير مسلمانها در تمامي زمينه ها رشد کردند و ما در خم و پيچ يک کوچه سرگردان، برادران و خواهران ديني من اين اختلافات و مبحث هاي اختلافي ساخته و پرداخته اونايي هستند که الان نشستند به ما مي خندند و منابع و ثروت هاي کشورهاي اسلامي را به چپاول مي برند و يک عده با برجسته کردن اين مباحث دارند حکومت مي کنند چه سني چه شيعه و به ريشمون مي خندند فققط بگم وقتي سياست مطرح شود دين هم از بين مي رود تو کشورمان دقت کنيد براي حکومت چه اختلافاتي بين بعضي ها پيش آومد و در آخر تمامي صحابه علي، عمر ابوبکر عثمان و ........ همه با هم فاميل و قوم و خويش نزديک بودند به خاطر سياست و حکومت بين آنها اختلافاتي پيش آومد مقصر يا نا مقصر در مقامي نيستيم که به هر کسي از هر مذهبي توهين کنيم احترام بگذاريم به جاي اختلافات بياييد فکر کنيد چکار کنيم که کشورهاي اسلامي مثل ساير کشورهادر عرصه هاي مختلف پيشرفت کنند و برتر باشند موفق باشيد |
712 |
نام و نام خانوادگي: حسن -
تاريخ: 29 آبان 92
باسمه تعالي . وباسلام ميخواهم خدمت عزيزان بخصوص جناب احمد بزرگوار جهت بالا بردن سطح فكر و آگاهي وتنوير عقل عزيزاني مثل جناب احمد عرض كنم كه فايده مطالعه تاريخ اين است كه ما افراد و جريانها را در تاريخ بهتر بشناسيم و عبرت بگيريم تا ديگر از آن ناحيه ضربه نخوريم . حالا اگر ما بدانيم در 1400سال قبل بدانيم چه كسي دوست بوده و كي دشمن بوده يا چه كسي منافق بوده و كي منحرف بوده و كي كافر و فاسق بوده الان بطريقه اولي ميتوانيم دوست ودشمن و راه خطا و صواب را تشخيص دهيم . بطور مثال با مطالع و تحقيق در مورد قضيه عاشورا ميتوانيم نتيجه گيري كنيم كه راه امام حسين عليه السلام درست بوده يا راه يزيدبن معاويه . ما با شناختن راه سيدالشهدا ويارانش وهمچنين شناخت يزيد ويارانش ميتوانيم يكي را انتخاب كنيم . همين الان يك عده راه يزيد را انتخاب و پيروي ميكنند و حتي به ان افتخار هم ميكنند و عده اي هم راه اباعبدالله (ع )را انتخاب ميكنند .پس مي بينيم هر كس بتواند نسبت به اتفاقات تاريخي درك عقلي وفكري درستي دارا باشد الان هم ميتواند نتيجه و تصميم درست را تشخيص دهد. والسلام علي من اتبع الهدي م |
713 |
نام و نام خانوادگي: تأکيد بر نظر قبلي -
تاريخ: 30 آبان 92
اقعا متاسفم براي تمام مسلمانان که چنين افکاري در بين همه اهل سنت و تشيع وجود دارد 1400 سال اين مباحث مطرح شد و به جايي نرسيد و ديگران و عير مسلمانها در تمامي زمينه ها رشد کردند و ما در خم و پيچ يک کوچه سرگردان، برادران و خواهران ديني من اين اختلافات و مبحث هاي اختلافي ساخته و پرداخته اونايي هستند که الان نشستند به ما مي خندند و منابع و ثروت هاي کشورهاي اسلامي را به چپاول مي برند و يک عده با برجسته کردن اين مباحث دارند حکومت مي کنند چه سني چه شيعه و به ريشمون مي خندند فققط بگم وقتي سياست مطرح شود دين هم از بين مي رود تو کشورمان دقت کنيد براي حکومت چه اختلافاتي بين بعضي ها پيش آومد و در آخر تمامي صحابه علي، عمر ابوبکر عثمان و ........ همه با هم فاميل و قوم و خويش نزديک بودند به خاطر سياست و حکومت بين آنها اختلافاتي پيش آومد مقصر يا نا مقصر در مقامي نيستيم که به هر کسي از هر مذهبي توهين کنيم احترام بگذاريم به جاي اختلافات بياييد فکر کنيد چکار کنيم که کشورهاي اسلامي مثل ساير کشورهادر عرصه هاي مختلف پيشرفت کنند و برتر باشند موفق باشيد |
714 |
نام و نام خانوادگي: حسن -
تاريخ: 30 آبان 92
با سلام خدمت جناب احمد يا (تاكيد بر....) با عرض معذرت ظاهرا شما در سطح مباحث مطرح شده نيستيد و چون سطح درك عقلي شما در حد واندازه اينگونه بحثها نيست بنده بشما توصيه ميكنم در اين مباحث وارد نشده و نظر ندهيد زيرا بيشتر گمراه خواهيد شد. ومن الله التوفيق |
715 |
نام و نام خانوادگي: سعيد محمودي -
تاريخ: 01 آذر 92
با سلام //// دوستان عزيز که در جستجوي حقيقت هستيد / متوليان دين از پيدايش اديان ابراهيمي دست بروي احساسات مردم گذاشته و به انسانها خدا ميفروشند چون انسان احتياج داشته و دارد که با کسيکه حرفهايش را ميشنيده و به کسي نميگفته /راز و نياز کند. تمام فرقه هاي اديان را مردم براي کسب منفعت ( مالي و قدرت ) درآورده اند . اينکه دين مسيح برتر از يهود است براي اينست که يهود حاضر به تبعيت از مسيح نشد و به آنها زکات نميداد ( زکات و نماز و روزه از زمان ابراهيم مرسوم بوده ) پس بايد اسم خدا را از يهوه به پدر آماني تغيير ميدادند و از مردم پول ميگرفتند و همينطور اسلام را آندو دين نپذيرفتند و بايد حسابش با آنها جدا ميشد که بنام الله شد. و همينطور بايد مذاهب براي خود حکومت و درآمد داشته باشند که الآن بيش از 100 نوع مذهب شيعه و سني داريم که هر کدام براي خود دولتي دارند. به اميد با خردي تمام مردم ايران |
716 |
نام و نام خانوادگي: محمدرضا -
تاريخ: 03 آذر 92
اسنادشهادت حضرت زهرا درکتب اهل تسنن:کتابهاي الوافي بالوفيات.فرائدالسمطين.ميزان الاعتدال.ملل ونحل شهرستاني.علت دخالت نکردن حضرت علي ع اين بودکه نميخواستند منازعات بين امت بيشتر بشود.ببين برادرسني اسنادجسارت به حضرت زهرا درکتب اهل تسنن درحدتواتراست.شماباتعصب جعلي که مولوي هايتان درشماايجادکردنددرواقع کتب تاريخي وروايي خودتان راهم زيرسوال ميبريد.پايه گذار اختلافات درامت خليفه اول ودوم بودندکه به وصيت پيامبر ص درموردجانشيني خيانت کردندوالان هم وهابيت با ارائه نظرات جديد وبدعت راه آنان وبني اميه را ادامه ميدهند.کارحضرت علي ع درجلوگيري ازاختلاف شبيه کار حضرت هارون در غياب حضرت موسي بود.اني خشيت ان تقول فرقت بين بني اسرائيل.طه94 |
717 |
نام و نام خانوادگي: حق جو -
تاريخ: 07 آذر 92
من ازاهل تشيع ميخوام فقط فقط يک نگاهي به تاريخ بياندازه وببينه ازکجاوچجوري اين مذهب تشکيل شدبعدراجب حضرت عمرحرف بزنن اگرتونستين يک جواب منطقي پيداکنين به يقين که راستگوييد جواب نظر: با سلام دوست گرامي ما اين حرف شما را که شيعه از کجا و چه جوري تشکيل شده است، حمل بر عدم اطلاع شما از تاريخ و مطالب مندرج در کتابهاي خودتان مي کنيم .خوب است بدانيد و برويد تحقيق کنيد که شيعه از زمان خود پيامبر صلي الله عليه و آله بوده است و خود پيامبر (ص)، پيروان حضرت علي عليه السلام را لقب شيعه داده است جهت اطلاع در اين خصوص به اين آدرس رجوع کنيد تا حقيقت روش شود موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
718 |
نام و نام خانوادگي: احسان صادقي هفشجاني -
تاريخ: 09 آذر 92
با سلا لطفا به دور از تعصب حرف بزنيد.منبع طبق كتاب اهل تسنن.صحيح بخاري ج8 ص817 و ج8 ص 26 از زبان خود عمر بن الخطاب كه با زور خلافت را به نفع خود به پايان رسانيد در ماجراي سقيفه.صحيح بخاري ج4 ص119 در حالي كه پيامبر دن نشده بود ابوبكر را با هل هله به مسجد النبيبردند براي بيعت گرفتن.صحيح بخاري 4ص120 و سيره ابن هشام ج4 ص 336 اعتراف عمر به انخاب ابوبكر به عنوان خليفه اول.تاريخ طبري ج2 ص60 خلفاي سه گانه برخي از عمر خود را مشزك بوده اند.صحيح بخاري ج7ص9 چاپ دارالفكر و ج4ص7چاپ دارالحياااكتب اهانت عمر به پيامبر و ج1ص36 حديث114 و ج4ص31حديث 354 و... با تشكر |
719 |
نام و نام خانوادگي: bisetareh -
تاريخ: 09 آذر 92
حق جو که گمان ميکنم حق جو نباشي ببين شما چه کساني هستيد عيب بيشتر از اجداد شماست وقتي خبر ضربت خوردن حضرت علي ع در محراب به شاميان رسيد گفتند مگر علي نماز ميخوانده ديگر از شما چه توقعي ميشه داشت اول ميگوييد صفويه مخترع شيعه هست بعد ميگوييد امام حسين را شيعيان کشتند؟ برو تحقيق کن چه کسي لقب شيعه رو به پيروان حضرت علي ع داد جواب حضرت محمد برو ببين در حيات پيامبر کي در اذان شهادت بر ولايت حضرت علي ميداد حضرت سلمان يک نکته رژيم منحوس عربستان که وهابيت نجس را رهبري ميکند ببين چي گذاشته پس شما ديگه از اين بحث بيا بيرون بدان قدمت تشيع از اهل سنت بيشتر است وببين ابوبکر که دستور قتل مسلمانان که ذکات به ابوبکر ندادند را به خالد داد چه ديني داشتند بيشک اولين شيعه کش تاريخ ابوبکر است اعتراف عربستان به حقانيت امام علي(ع) و شيعيان، در تفسير بخش آخر آيه 7 سوره البينه «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُوْلَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ»(در حقيقت كسانى كه گرويده و كارهاى شايسته كردهاند آنانند كه بهترين آفريدگانند) آمده است كه در تفسير طبري منظور از «خير البريه»(امام علي(ع) و شيعيان) عنوان شده است. در تفسير اين آيه قرآن در تفسير طبري ذكر شده است: «يَقُول : مَنْ فَعَلَ ذَلِكَ مِنْ النَّاس فَهُمْ خَيْر الْبَرِيَّة . وَقَدْ : 29208 - حَدَّثَنَا اِبْن حُمَيْد , قَالَ : ثنا عِيسَى بْن فَرْقَد , عَنْ أَبِي الْجَارُود , عَنْ مُحَمَّد بْن عَلِيّ {أُولَئِكَ هُمْ خَيْر الْبَرِيَّة} فَقَالَ النَّبِيّ صَلَّى اللَّه عَلَيْهِ وَ{آله} وسَلَّمَ: أَنْتَ يَا عَلِيّ وَشِيعَتك»(عيسي بن فرقد از ابي الجارود از محمد بن علي نقل كردهاند كه رسول گرامي اسلام(ص) در تفسير اين كه مقصود از عبارت «اولئك هم خيرالبريه» چه كساني هستند فرمود: تو اي علي و شيعه تو). ياعلي |
720 |
نام و نام خانوادگي: محمدرضا -
تاريخ: 09 آذر 92
سلام.دوست عزيزم آقايي که خودتان را حق جو معرفي کرديدمن فقط بعضي ازاسنادشهادت حضرت زهرا توسط خليفه دوم رابه شما معرفي کردم(ازکتب اهل تسنن).اسنادجسارت رااگرخواستي بيشترهم هست واگرحوصله نداريد درکتب خودتان حق جويي کنيددرهمين سايت گذاشته شده مراجعه کنيد.گرچه ماشيعه حوصله به خرج ميدهيم درکتب اهل تسنن تحقيق ميکنيم وتشيع راکورکورانه وتعصبي ازپدرانمان قبول نميکنيم.شمالازم نيست درکتب شيعه حق جويي کنيد.درکتب خودتان هم که نشاني ميدهيم مراجعه کنيدحق راخواهيديافت.تاريخ راماکه کتابخانه هايمان پرازکتب سني است گم نميکنيم بلکه کساني تاريخ راگم ميکنندکه درکتابخانه شان تحمل کتب شيعه راندارند.اگرعلماءاهل تسنن قصدگم کردن تاريخ راندارندچراکتب شيعه مثل الغديرکه مطالبش مستندبه کتب اهل تسنن هم است درکتابخانه شان نيست درحاليکه درتمامي کتابخانه هاي بزرگ حوز ه هاي علميه شيعه انواع کتب سني مثل صحيح بخاري ومسلم وغيره هست(کتب سني که ازصديقيني جون علي که33سال باپيامبربودجمعا500حديث نقل ميکننداماازکساني مثل ابوهريره که به قول بعضي علماءسني کذاب است وبه اندازه حضرت علي باپيامبر(ص)مصاحبت نداشته چندين هزارحديث نقل ميکنند).ضمنااگرشمادرکتب فارسي خودتان کمي مطالعه مي کرديداينقدراشتباه املائي درايميل تان پيدانمي شد.بازهم عذرخواه هستم. |
721 |
نام و نام خانوادگي: طالب -
تاريخ: 09 آذر 92
خداوند شمارا مورد لعنت خود قرار دهد که به يار پيامبر توهين مي نيد |
722 |
نام و نام خانوادگي: ميثم -
تاريخ: 10 آذر 92
در جواب طالب: احمق جان اين نفريني که تو کردي واسه خلفاي خودتون بکار بردي نه ما!!!! ما به کدوم يار پيامبر توهين کرديم؟؟؟؟ آيا کسي که قصد جانه پيامبر را کرده ياره آن حضرت محسوب ميشه؟؟؟؟ آيا کسي که به دختر پيامبر جسارت کرده و او را آزار داده در صورتي که پيامبر فرموده بودند هرکه فاطمه را بيازارد مرا آزرده " ياره پيامبر محسوب ميشه؟؟؟ آِا کسي که نسبت به پيامبر مانند نسبت هارون به موسي ميباشد ياران پيامبر نيست؟ آيا کسي که جان خود را فداي پيامبر ميکند و در رختخواب او ميخوابد ياره پيامبر نيست؟؟؟ |
723 |
نام و نام خانوادگي: مصطفي -
تاريخ: 12 آذر 92
بسم الله الرحم الرحيم باسلام خدمت همه ي دوستان کلامي با دوستان اهل سنت دوستان اگه شما طالب حق باشيد فقط کافي است کتابهاي خود رو درست بخوانيد تا بفهميد جريان از چه قرار است فقط کافي است کتابهاي خود را بخوانيد تا بفهميد چقدر به ابوبکر وعمر در کتابهاي خودتان توهين شده است ببينيد من دوستان زيادي از اهل تسنن داشتم و دارم باور کنيد هم از شما بيشتر ميدانستند و هم بيشتر از شما به اين مباحث وارد بوند (البته به هيچ وجه قصد جسارت به علم شما را ندارم) فقط ميگويم بسياري از آنها تعصب را کنار گذاشتند وشيعه شدند بنده فقط يک نمونه از توهين هاي کتابهاي خودتان به عمر را ميگويم و باقي را برويد و پيدا کنيد در کتاب کنز العمال جلد 11, حديث 30688 , صفحه 78 ميگويد : « فکان عمر لم يفهم » عمر نميفهميد اين که ديگر حرف ما نيست حرف علماي اهل تسنن است بنده مطمئنم که حتي خودتان هم ميدانيد واقعيت چيست ولي يا از روي تعصب و يا ترس از هم کيشان خود حاضر نيستيد که ان را بپپذيريد حقيقت بسار آشکار است لطفا چشمهايتان را باز کنيد و در آخر لطفا رجوع کنيد به کتاب « من حياه الخليفه عمر بن الخطاب اثر عبدالرحمن احمد البکري » ببينيد در اين کتاب که از کتب اهل سنت است چقدر خليفه دوم تحقير شده |
724 |
نام و نام خانوادگي: ظاهر -
تاريخ: 13 آذر 92
لعنت الله علي الکاذبين |
725 |
نام و نام خانوادگي: يک تصحيح به فرمايش دوست عزيزم مصطفي -
تاريخ: 13 آذر 92
سلام عليکم.توهين اين است که مابه شخصي چيزي رانسبت بدهيم که در آن شخص نيست.پس آنجه درکتب اهل تسنن در مورد خليفه اول و دوم آمده واقعيت است نه توهين(مثل شراب خواري خليفه اول ودوم حتي بعد از نزول آيات تحريم شراب که lnv; آن درکتابهاي اهل تسنن عبارتنداز:کشف الغمه امام شعراني_احکام القرآن ابوبکرجصاص رازي حنفي_رسائل الجاحظ_شرح ابن ابي الحديد_الدرالمنثورسيوطي_نوادرالاصول حکيم ترمذي_صحيح بخاري کتاب التفسير سوره مائده_مسنداحمد وغيره)دربعضي از اين کتابها حتي سن آنها درموقع شرابخواري ذکرشده وهمچنين ذکرشده که درسال هشتم هجري بوده است.باتشکر |
726 |
نام و نام خانوادگي: س -
تاريخ: 25 آذر 92
کتاب اسرار آل محمد (ص)چيزهاي خوبي نوشته لطفا بخوانيد اين کتاب خوب را |
727 |
نام و نام خانوادگي: ا -
تاريخ: 27 آذر 92
خطبهي ۲۲۸ نهج البلاغه متن خطبه: ومن کلام له عليه السلام : لِلَّهِ بَلاَءُ فُلاَنٍ فَلَقَدْ قَوَّمَ اَلْأَوَدَ وَ دَاوَى اَلْعَمَدَ وَ أَقَامَ اَلسُّنَّةَ وَ خَلَّفَ اَلْفِتْنَةَ ذَهَبَ نَقِيَّ اَلثَّوْبِ قَلِيلَ اَلْعَيْبِ أَصَابَ خَيْرَهَا وَ سَبَقَ شَرَّهَا أَدَّى إِلَى اَللَّهِ طَاعَتَهُ وَ اِتَّقَاهُ بِحَقِّهِ رَحَلَ وَ تَرَکَهُمْ فِي طُرُقٍ مُتَشَعِّبَةٍ لاَ يَهْتَدِي بِهَا اَلضَّالُّ وَ لاَ يَسْتَيْقِنُ اَلْمُهْتَدِي. ترجمهي خطبه: از سخنان آنحضرت عليه السلام: خدا شهرهاي فلان (عمر ابن الخطاب) را برکت دهد و نگاهدارد که (به اعتقاد گروهي) کجي را راست نمود (گمراهان را به راه آورد) و بيماري را معالجه کرد (مردم شهرهايي را به دين اسلام گرواند) و سنت را برپا داشت (احکام پيغمبر را اجرا نمود) و تباهکاري را پشت سر انداخت (در زمان او فتنهاي رخ نداد) پاک جامه و کم عيب از دنيا رفت. نيکويي خلافت را دريافت و از شر آن پيشي گرفت (تا بود امر خلافت منتظم بوده، اخلالي در آن راه نيافت) طاعت خدا را به جا آورده، از نافرماني او پرهيز کرده، حقش را ادا نمود (وليکن) از دنيا رفت در حالي که مردم را در راههاي گوناگون انداخت (به طوري که) گمراه در آنها راه نمييابد و راه يافته بر يقين و باور نميماند. جواب نظر: با سلام دوست گرامي هرچند برخي از شارحان سني مثل ابن ابي الحديد و عبده مراد از اين کلام را اشاره به خليفه دوم مى دانند، اما با دقت در خطبه هاى ديگر نهج البلاغه مشخص مي شود که مراد عمر نمي باشد؛ زيرا حضرت علي عليه السلام که خلافت عمر را خلافت و سنت فرعون، کردار او را گمراهي، انديشههاي او را انديشه نادرست، خلافت او را غصبي مي داند چگونه مى توان پذيذفت که حضرت از عمر تمجيد کرده باشد؟! آيا مي شود آن همه را ناديده گرفت و اين كلام مبهم و مجمل «للَّهِ بَلاَءُ فُلاَنٍ» را ناظر به خليفه دوم دانست؟ حضرت در خطبه خطبه 150 نهج البلاغه مي فرمايد: حتي اذا قبض الله رسوله صلي الله عليه و آله, رجع قوم علي الاعقاب و غالتهم السبل و اتكلوا علي الولائج و وصلوا غير الرحم و هجروا السبب الذي امروا بمودته و تقلوا البناء عن رص اساسه فبنوه في غير موضعه, معادن كل خطيئه و ابواب كل ضارب في غمره قد ماروا في الحيره و ذهلوا في السكره علي سنه من ال فرعون من منقطع الي الدنيا راکن, او مفارق للدين مباين ترجمه: ... تا اينكه خداوند رسول خويش را قبض روح نمود, گروهي (از اسلام) روي برگرداندند و راهها (ي گمراهي) ايشان را به هلاكت انداخت, آنان بر انديشههاي نادرست خود اعتماد نمودند, به غير رحم(رسول خدا) پيوستند(به جاي صله رحم رسول خدا با غير رحم رسول خدا پيوند برقرار نمودند) و ترك نمودند آن سبب و وسيلهاي را كه (از جانب خدا و رسول او) به مودت و دوستي آن امر شده بودند و بناء و ساختمان (دين اسلام) را از بنياد استوارش انتقال داده و غير موضع آن بناء نهادند, آنان معدن و كانون هر گناهي بوده, و درهائي ميباشند براي هر وارد شونده به سختي و گمراهي, به تحقيق درحيرت (همچون در امواج دريا) اين طرف و آن طرف حركت كردند و بر سنت آل فرعوت در مستي و بيهوشي غافل شدند و (از آخرت) بريده و به دنيا متوجه شدند و يا از دين دست كشيده و از آن جدا گشتند. جهت اطلاع بيشتر درباره مراد خطبه اي که ذکر کرديد به اين آدرس رجوع کنيد: موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
728 |
نام و نام خانوادگي: شمس الدين جليليان -
تاريخ: 27 آذر 92
در پاسخ کامنت727-خدا برکت از شهرهاي فلان بردارد که راستي را کج و مومنين را گمراه و دل ها را بيمار کرد و در دين بدعت نهاد و و قرآن و سنت را پشت سر انداخت و ناپاک و ظالم ازدنيا رفت و نيکويي ها دنيا را در پيش گرفت و درکات دوزخ را جايگاه ابدي خود ساخت ناپاک به دنيا آمد و ناپاک زيست و ناپاک از دنيا رفت و ناپاک محشور خواهد شد و ناپاکان را به تبعيت از خود فراخواند نافرماني خدا را پيشه ساخت و با بدعت هاي نيکو تيشه ساخت و بر ريشه ي اسلام زد و چنان مردم را دچار سردرگمي کرد و در راههاي گوناگون انداخت که گمراه در آنها راه نمييابد و راه يافته بر يقين و باور نميماند. |
729 |
نام و نام خانوادگي: علي صالح آبادي -
تاريخ: 12 دي 92
به نظر من هر چه بيشتر بايد از اصل دين اسلامي را که در قرآن و کلام پيامبر عظيم الشان اسلام است پيروي کنيم و از توهيني که غاليان شيعه و سني به کار مي برند دوري کنيم و از پرداختن به مسايلي که سنديت قطعي براي آن نيست خودداري کنيم چون دردي را از مسلمين دوا نمي کند دنيا بسيار بزرگ است و نشانه هاي عظمت و بزرگي خداوند به وضوح ديده مي شود همه کشورهاي دنيا در حال پيشرفت و زندگي بهتر هستند ما مسلمانان نيز بايد به هم عشق بورزيم و همديگر را دوست داشته باشيم انسانيت بسيار بالا تر از فرقه گرايي است اين اختلافات روز به روز کينه و نفرت را در دل شعله ور تر مي کند من به عنوان يک مسلمان شيعه واقعا" از اختلاف با سني ها پرهيز مي کنم به نمادها و رهبران سني توهين نمي کنم و توهين به ائمه مان توسط سني هاي افراطي را رد مي کنم به نظر من ما مسلمانان هرچه بيشتر بايد بر روي مشترکاتمان تکيه کنيم و اين از مسووليت هاي رهبران مسلمان است چه شيعه و چه سني والسلام |
730 |
نام و نام خانوادگي: حسين عباسي -
تاريخ: 13 دي 92
برادر يا خواهر سارو هرگونه حرکت امير المومنين ع در اون خطه تاريخي با استناد به ضرر اسلام تموم ميشد و حرکات امير شخصي ميشد. ودر نهايت به اين ميکشيد که در زمان حاضر ادعاهاي کذب مخالفين تصديق ميشد که حضرت امير و خواندانش فقط زبان شمشيرو ميفهمن و در راه خدا شمشير نميکشن دلايلشون شخصيه |
731 |
نام و نام خانوادگي: محمد نجيب دورانديش -
تاريخ: 22 دي 92
به جواب آقاي بخت النصر ! آقاي محترم شما تاحال قرآن را بدرستي تلاوت ننموده تا از نزول آيات الهي نسخ وحال قرآن آگاهي ميداشتيد. شما درتضاد آيه قرار داريد آيا ميدانيد چه ميگويد!!! درمورد آيه كه بنده درباره حفظ قرآن اشاره نموده ام.... به هرحال شما از روي عناد كه داريد تفكيك حق وباطل ازشما گرفته شده است. تو درحدود قرن بيست ويك قرار داري و انتقاد در باره حكومت چهارده صدسال قبل ميكني. آيا كدام سند داري كه اگرمن ادعانمايم كه نام جدت شمر بود تا باعث قناعت من گردد تبعـآ نخواهي توانست. ولي تو ادعاي پوچ درمورد حضرات وياران راستين پيغمبر ميكني. |
732 |
نام و نام خانوادگي: مسلمان -
تاريخ: 26 دي 92
درقران اومده هيچجيزي راکورکورانه قبول نکنيد شيعه وسني فقط دنبال اثبات خودشونن .بدون تعصب کتاباي تاريخي وقران روبدقت بخونيدونظرات وکتاباي هم روبخونيدوازهم دليلشوبپرسيدوتوکل برخداکنيدانشاالله حقيقت روميفهميدهمه مااگه راهمون غلط باشه وتحقيق نکنيم بايدروزاخرت پاسخگوباشيم.مطمين باشيدحق يک چيزه وازته دل ميخوام بگم بدون تعصب دنبال حقيقت باشيد.توکل علي الله.خدايابه همه ماراه راستونشون بده |
733 |
نام و نام خانوادگي: اوين -
تاريخ: 27 دي 92
واقعامتأسفم براتون .بخداهرچي سرملت ايران بياد کمه.مثلا ادعاي مسلمان بودن ميکنيد؟اين مزخرفات وتفرقه افکني هاکه واسه خودتون ميبافيدکجاي کلام خدا وکتاب اسماني اومده؟شرم دارم که خودمو هم دين و هموطن شما بدونم |
734 |
نام و نام خانوادگي: عبد -
تاريخ: 27 دي 92
لعنت ابدي بر کساني که انسانهاي ازاده و پاک را به قتل ميرسانند |
735 |
نام و نام خانوادگي: سجاد -
تاريخ: 27 دي 92
به نام خدا شيعه اگر تا قيامت هم اين حقايق را به گوش اهل سنت بخواند فايده اي ندار ه با اين همه مدرک حتي از کتاب هاي مور تاييد خودشان هم باور ندارند رييسشان غاصب بوده . . .. چون گوشهاي اينها از باطل پر شده است . پس سخن حق تاثيري ندارد. پس ما تا ظهور حضرت قائم منتظر ميمانيم تا با آمدنش و رسيدگي به ماجراي کوچه و شهادت مادرشان حضرت فاطمه و ... و مجازات ابي بکر و عمر حجت را بر همگان تمام کند اللهم عجل لوليک الفرج |
736 |
نام و نام خانوادگي: سجاد -
تاريخ: 03 بهمن 92
به نام خدا شيعه اگر تا قيامت هم اين حقايق را به گوش اهل سنت بخواند فايده اي ندار ه با اين همه مدرک حتي از کتاب هاي مور تاييد خودشان هم باور ندارند رييسشان غاصب بوده . . .. چون گوشهاي اينها از باطل پر شده است . پس سخن حق تاثيري ندارد. پس ما تا ظهور حضرت قائم منتظر ميمانيم تا با آمدنش و رسيگي به ماجراي کوچه و شهادت مادرشان حضرت فاطمه و ... و مجازات ابي بکر و عمر حجت را بر همگان تمام کند الهم عجل لوليک الفرج |
737 |
نام و نام خانوادگي: اميري -
تاريخ: 03 بهمن 92
هرگزچنين چيزي روي نداده است |
738 |
نام و نام خانوادگي: عليرضا -
تاريخ: 05 بهمن 92
سلام اي کاش فدک اين همه اسرار نداشت، اي کاش مدينه در و ديوار نداشت. فرياد دل محسن زهرا اين بود اي کاش که درب خانه مسمار نداشت. به اميد ظهور مهدي فاطمه که صد البته نزديک است!!! يا علي... |
739 |
نام و نام خانوادگي: زينب -
تاريخ: 06 بهمن 92
به خدا شما اهل شيعه در گمراهي به سر ميبريد از خدا بترسيد ,توهين به حضرت عمر ,توهين به پيغمبر است ,برين قران رو مطالعه کنيد تا هدايت شويد ,خدا شما رو اصلاخ کنه ,دلم به حالتون ميسوزه |
740 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 06 بهمن 92
الله اکبر با سلام جناب ظينب ايا شما ميتوان از قران کريم برايم ايه اي بياورد که عمر را نبايد لعن کرد؟؟؟ اين ايه را مهمون من باش تا بعد :::: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا سوره نساء آيه 93 لبيک يا علي و هرکس مومني را عمدا بکشد کيفرش دوزخ است که در آن ماندگار خواهد بود و خدا بر او خشم مي گيرد و لعنتش مي کند و عذابي بزرگ برايش آماده ساخته است . |
741 |
نام و نام خانوادگي: زينب -
تاريخ: 06 بهمن 92
بله البته که هر کسي مومني را بکشد به دوزخ ميرود ,اما اين که شما ميگيد حضرت عمر رضي الله فاطمه را کشته دوروغي بيش نيست ,شما فقط دارين خودتونو قانع ميکند وقتي کافران ميخواستن به خانه حضرت فاطمه هجوم بياورن حضرت عمر با انها جنگيد و از ورود انها به خانه ,جلوگيري کرد دشمنان اسلام باعث اختلاف بين مسلمانان شدند, اقايمجيد شما هم يکي از انها دارين با اين عقايدتون همه رو نسبت به اصحا ب پيغمبر بد بين ميکنيد اي بر شما.. اگه اين همه ادعاي مسلماني رو ميکني پس اين همه قبر پرستي چيه که بزرگترين شرک هستش ,برو خودتو اصلاح کن بعد در مورد ياران پيغمبر نظر بده |
742 |
نام و نام خانوادگي: فرناز -
تاريخ: 07 بهمن 92
خواهرم.زينب جان.ما قرآن رو مطالعه کرديم. و به حقيقت رسيديم. شما خواهر گرامي هم به دنبال تحقيق برين.حتما" به حقانيت تشيع ميرسين. |
743 |
نام و نام خانوادگي: bisetareh -
تاريخ: 08 بهمن 92
خخخخخ خانوم زينب حضرت عمر با کفار جنگيد؟ آيا همون کسي را ميگوييد که به گواه اهل سنت وتاريخ از جنگها گريزان بود اينهمه دليل از کتب خودتونه اگه کتبتون را قبول نداري خوب بي ديني از همون وهابيت هم دست بکش ما ادعاي مسلماني فقط نداريم ما ادعاي حقه شيعه داريم قبر پرستي نيست وزيارته قبره شما برو در خلوت خودت خداي خودت رو ترسيم کن داري جسم هست ديگه و...آره شما از پله اول مشرک وکافريد پس به شيعه خورده نگير |
744 |
نام و نام خانوادگي: مبارز -
تاريخ: 09 بهمن 92
به جواب دوستان اهل تشيع: دوستان عزيز برويد قرآن رادرست بخوانيد وازاحاديث جعلي استفاده نکنيد به نظر من هر سني که به اهل وبيت توهين کند ويا آن راروا بيدارد فطعاً مسلمان نيست واين نظرتمام اهل نسنن است وهم چنان شيعه ي که به اصحاب پيامبر به شمول خلفاي راشدالدين توهين راروا بدارد فطعاً مسلمان نيست وهردو گروه کافر مطلق است . واز طرف ديگر امروز دنياي کفر درسدد نابودي مسلمانان وجامعه هاي اسلامي ميباشد اما اهل تسنن وااهل تشيع درسدد فتوا دادن کفر وآن هم باروايات نادرست وغلط که باتاسف بيشتر توسط اهل تشيع گفته ميشود مصروف هستند بازهم تکرار ميکنم که هر مسلمان بايد دوستدار اهل وبيت وهم دوستدار اهل سنت باشد ودشمني بايکي ازين ها کفرآشکار وجرم نابخشودني است. |
745 |
نام و نام خانوادگي: شمس الدين جليليان -
تاريخ: 09 بهمن 92
741- زينب : خوب است يک بار هم که شد يک سني حمله به خانه ي حضرت زهرا را تاييد کرد بزرگانتان که اصلا موضوع حمله و ظلم به حضرت زهرا را دروغ و افترا مي دانند البته غير از خليفه ي اول که صراحتا به اين ظلم اقرار کرده و به ظاهر اظهار پشيماني نموده ! بنده يک سؤال دارم و آن هم اين است که بعد از رحلت پيامبر کدام کفار در مدينه ساکن بودند که خواستند به خانه ي حضرت زهرا حمله کنند و حضرت عمر مانع آن ها شد ؟ لطف کنيد پاسخ دهيد واقعا نيازمند جواب شما هستم چون بر هر شيعه اي واجب است براي مدافع حريم اهل بيت پيغمبر طلب مغفرت کند و براي حمله کننده و دستوردهنده لعنت پياپي بفرستد . |
746 |
نام و نام خانوادگي: bisetareh -
تاريخ: 09 بهمن 92
مبارز پس به نظر شما عايشه يک کافر مطلقه چون به عثمان وحضرت علي توهين کرد پس عمرکافر است چون با پيامبر به تندي حرف زد واو را هزيان گو ناميد عثمان کافر است چون ابوذر را تعبيد کرد و او را آزار داد درجنگ صفين معاويه کافر بود واصحاب با او يا حضرت علي ويارانش منطقي حرف بزن |
747 |
نام و نام خانوادگي: شمس الدين جليليان -
تاريخ: 11 بهمن 92
دنياي کفري که شما از آن دم مي زنيد به اندازه ي وهابي ها به اسلام آسيب نمي رسانند چون دنياي کفر اسمش با خودش است هر وقت اقدامي کند با او مقابله مي شود اما وهابي ها با نام دين تيشه به ريشه ي دين مي زنند که اين بسيار آسيبش بيشتر است . ضمنا وهابيها هستند که فتواي کافر بودن غير وهابيها را صادر مي کنند نه شيعه . شيعه راه و شعار و مسيرش کاملا مشخص بوده و هيچ گاه تغيير روش نداده . شيعه اعتقاد دارد بين علي و خلفا اختلاف عقيده ي شديد بلکه دشمني وجود داشته تا جايي که قصد ترور علي (ع) به هنگام سلام نماز صبح به دست خالدبن لعين را داشتند پس عقل هر آدم منصفي حکم مي کند يکي از طرفين برحق و طرف ديگر بر باطل و اطاعت از او نافرماني خداست و مهم تر اينکه همه ي صحابه برابر نيستند .منصب خلافت به سبک سقيفه اگر صحيح است الان خليفه ي مسلمانان کيست ؟ منصبي که بود و نبودش يکسان باشد به چه دردي مي خورد ؟ شما معتقديد خلافت به مردم واگذار شده و انتخابي است سخن شما قبول !ابوبکر با بيعت فقط عمر خليفه شد و ديگران بعدا بيعت کردند يا به خاطر ترس يا طمع يعني همان عده ي اندکي که در سقيفه بودند همه توافق نکردند بلکه مشت و لگدهاي فراواني نثار همديگر کردند حالا بنده فرض مي کنم همه ي مسلمين حتي علي (ع) اتفاق نظر داشتند ، خليفه ي دوم را کدام مردم انتخاب کردند ؟ خليفه ي سوم را که سه نفر انتخاب کردند فقط علي بود که جماعت مسلمين به او رجوع کردند و فقط آن حضرت بود که براي خليفه شدن خود شرط و شروط گذاشت . عثمان که با راي سه نفر خليفه شد با راي هزاران نفر معزول و مقتول شد . اندکي با خود و خدايتان خلوت کنيد ببينيد اين آش مسموم سقيفه چه بر سر اسلام آورد ! |
748 |
نام و نام خانوادگي: اميد -
تاريخ: 12 بهمن 92
بي گمان شما از جمله در تاريکي افتاده گان هستيد بر اساس اعتماد و اعتقاد دروغين تان تمام عبادت و حسنات تان را محو و خشم خداي لايزال را کمايي مينماييد به خدا پناه ببريد از آنچه شيطان براي تان در قالب مذهب آراسته است لعنت خدا بر کاذبين |
749 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 14 بهمن 92
الله اکبر با سلام جناب ظينب پس لعنت خدا بر او بدتر از کافر حرامزاده يي ( ولد زنايي ) که مسبب شهادت بي بي دو عالم حضرت فاطمة الزهرا شد .... بيا فقط بگو امين .... به اسم اون منافق بدتر از کافر ولد زنا هم کاري نداشته باش لبيک يا علي |
750 |
نام و نام خانوادگي: محمد جواد -
تاريخ: 15 بهمن 92
بهترين دعاها اينکه خدا به ما منطق بر حق قرار بده اگر منطق باشه همه چي درست مي شه>>>>>>>>>>>> آقاي طالب |
751 |
نام و نام خانوادگي: فاطمه -
تاريخ: 15 بهمن 92
خواهرم زينب جانم. در کتب شما عزيزان اومده که متاسفانه جناب خليفه دوم خودشون سردسته جسارت کنندگان به بانو فاطمه الزهراء_سلام الله عليها_و خانه بانو(ع) بودن..... شما بايد براي ادعاي خودتون دليل بيارين....وگرنه همه ميتونن ادعا کنن....و همين طور در کتب برادران اهل سنت ما آمده که سيدنا و حبيبنا رسول الله_صلي الله عليه و آله و سلم_ به زيارت قبر مادر پاکشون سيده آمنه_عليها السلام_ ميرفتن... قطعا مثل شيعه و سني مثل انگشتان يه دسته که اگر يه دشمن مشترک داشته باشن مشت ميشن و دهان دشمن رو خرد ميکنن....ما البته همه مسلمانيم. بنده در تعجبم! خداوند به حضرت موسي و هارون_سلام الله عليهما_ ميفرمايد که با فرعون خوب صحبت کنين....اون وقت ما چطوري حاضريم به هم ديگه که همه مسلمانيم توهين کنيم و با خشونت حرف بزنيم. از برخي از عزيزانمون در تعجبم! يه بزرگواري ميگه که اصلا" به خانه فاطمه(س) بنت رسول الله(ص) حمله نشده... عزيز ديگري ميگه که کافران حمله کردن و حضرت عمر دفاع کرد....که واقعا" براي من عجيب بود! حرف اول اينه که اصلا" اين حرف رو چه کسي در چه کتابي و با کدام مدرکي زده؟...... و يا منظور از اين کافران مجهول الهويه چيست؟.... خود عالم محترم سني جناب عبدالمفتاح عبدالمقصود ميگن که اين جسارت به خانه حضرت فاطمه به دستور ابي بکر و به وسيله عمر انجام شده....کدام کافر؟! همين ياران به ظاهر يار پدر فاطمه بودن که به بانو جسارت کردن... متاسفانه سخن خواهر ما زينب جان حتي در کتب معتبر خودشون هم قابل اثبات نيست چه برسه به کتب شيعه... و سلام رحمت خدا بر همه برادران و خواهران مسلمانمان. |
752 |
نام و نام خانوادگي: يه مسلمان -
تاريخ: 16 بهمن 92
سني يعني پيرو سنت پيامبر. در ميان بندگان خدا هيچ كس بالاتر و والاتر از پيامبر گرامي حضرت محمد (ص) نيست. خدا منو نبخشه اگر به امام علي خليفه چهارم و فرزندان عزيزشام حسن و حسين كمتر از گل گفته باشم . نه تنها من بلكه همه اعل سنت در هيچ كجا به آنها توهين نكرديم بلكه خيلي هم دوستشان داريم. ولي شما به ظاهر برادران شيعه هرچيز بدي رو به خلفا نسبت دادين. بالاخره قيامت هم ميرسه روز حساب كتاب هم ميرسه معلوم ميشه حرف كي درست حرف كي غلط. ناعوذبالله حرف شيعه درست ولي سني ها كه به اونها توهين نكردن كه منتظر عذاب باشن. واي بر اهل شيعه اگر حرفشون غلط باشه. خدا خودش بر همه چيز آگاه. |
753 |
نام و نام خانوادگي: محمد صديق -
تاريخ: 16 بهمن 92
ان اکرمکم عند ا... اتقاکم شرط برتري تقواست نه مذهب تعالوا الي کلمه سوا از مشترکات حرف بزنيد و مايه تفرقه نشيد هر جامعه اي شامل اقوام و اعتقادات مختلفه و سلامتي جامعه اتحاد مسيحي و يهودي و مسلمان چه شيعه چ سني بعضي از فرهنگ هاي مسلمونا متعفن تر از هر چيز متعفنيه تفرقه مردن يک جامعه است و کساني ک باعث تفرقه بين افراد جامعه شه مجازاتش بيشتر از قاتل يه شخصه. قاتلين جامعه نباشيم گاهي هم با فرهنگ بودن و دوري از خشک مذهب بازي و خر مذهبي و تعصب کور نشانه ايمانه فکرشو بکن تو به چي فکر ميکني اون ور آبيا به چي فکر ميکنن اگه اونقدري ک واسه تفرقه افکندن فکر کرديم به پيشرفت اقتصادي و اخلاقي جامعه فکر ميکرديم نتيجه قشنگتري گيرت ميومد و بدونيد که پسترين افراد تفرقه افکنان جامعه هستند به اميد روزي که تعصب از بين ما رخت بر بسته و فرهنگ و انسانيت اسلامي جايگزين تعصب و تفرقه و بي فرهنگي ما بشه و اونور آبيا آرزوي زندگي در کشور هاي اسلامي را داشته باشند نه اينکه... به اميد ان روز |
754 |
نام و نام خانوادگي: bisetareh -
تاريخ: 17 بهمن 92
سني يعني پيروي از چهار امام اهل سنت که قرن 2 ميزيستند. شما حق نداري به حضرت علي توهين کني چون او را خليفه چهارم ميداني اما ما شيعان سه خليفه اول را غاصب ميدانيم وبا توجه به احاديث کتب خودتون ميدانيم برحق نيستند. قيامت ميرسه وانشالله حضرت علي شفيع ما شوند وانشالله شما هم هم رکاب خليفه اول و دومتون محشور بشيد ياعلي |
755 |
نام و نام خانوادگي: محسن منتظر -
تاريخ: 18 بهمن 92
داغ دل مان هر از گاه به سبب شهادت صديقه کبري بانوي دو عالم تازه شده و دل مان آتشي مي گيرد که لهيب و شعله آن به آسمان ها و عرش مي رسد. روايت شهادت بانوي دو عالم روايت شگفت انگيزي است و در واقع بزرگترين سند واقعي و عملي عليه ابوبکر و عمر و اثبات جنايت کاري و جنايت پيشگي آن دو و نفي کليه مذاهب اهل سنت و اثبات عملي حقانيت مکتب شيعه و سندي بي چون و چراست که نيازي به دادگاه قيامت نداشته و هر ابلهي با مراجعه اي منصفانه به تاريخ و اسناد مسلم آن پي به حقيقت ميبرد. چه سندي برتر و بالاتر از واقعه غدير و ماجراي قلم و دوات و حديث ثقلين و شهادت آن بانوي دو عالم براي اثبات حقانيت شيعه است؟ حال ماجراي شهادت آن بانو و اسناد بي ترديد آن را از زبان جناب شيخ حسين انصاريان بشنويد: روايت شيخحسينانصاريان درباره حضرت محسن (عليه السلام)از سؤالات اساسي در ماجراي آتش زدن خانه حضرت علي(عليه السلام) و اهانت به آن بزرگوار اين است که: آيا (چنان که شيعيان ميگويند) به ساحت حضرت فاطمه زهراعليهاالسلام نيز جسارت کردند؟ و بر آن حضرت صدماتي وارد شد که منجر به شهادت او وفرزندش گرديد يا خير؟ برخي از دانشمندان اهل سنت براي حفظ موقعيت خلفا از بازگو کردن اين قطعه ازتاريخ خودداري نموده اند؛ از جمله ابن ابي الحديد در شرح خود ميگويد: «جساراتي راکه مربوط به فاطمه زهرا عليهاالسلام نقل شده، در ميان مسلمانان تنها شيعه آن را نقلکرده است.[1] البته برخي از دانشمندان و مورخان اهل سنت، در اين بخش، از بيان واقعيات تاريخي شانه خالي کردهاند؛ چنان که سيد مرتضي رحمة الله عليه در اين زمينه ميگويد: «در آغاز کار، محدثان و تاريخ نويسان از نقل جسارت هايي که به ساحت دختر پيامبرگرامي اسلام(صلي الله عليه و آله) وارد شده امتناع نميکردند. اين مطلب در ميان آنان مشهور بود که مأمور خليفه با فشار، درب را بر فاطمه عليهاالسلام زد و او فرزندي را که در رحم داشت سقط نمود وقنفذ به امر عمر، فاطمه زهرا عليهاالسلام را زير تازيانه گرفت تا او دست از علي بردارد؛ولي بعدها ديدند که نقل اين مطالب با مقام و موقعيت خلفاء سازگاري ندارد؛ لذا از نقلآنها خودداري نمودند.»[2] مسعودي در قسمتي از کتاب خود آورده است:«فَوَجهُوا اِلي مَنْزلِهِ فَهَجَمُوا عَلَيْهِ وَ اَحْرَقُوابابَهُ... وَ ضَغَطُوا سَيدَةَ النساءِ بِالْبابِ حَتي اَسْقَطَتْمُحْسِنا؛پس (عمر و همراهان) به خانه علي عليه السلام رو کرده وهجوم بردند، خانه آن حضرت را به آتش کشيدند؛ با در به پهلوي سيده زنان عالم زدند؛چنان که محسن را سقط نمود.»[3] اما منابع اهل سنت: 1- عبدالکريم بن احمد شافعي شهرستاني (548 - 479 ق.) نقل کرده: «اِنعُمَرَ ضَرَبَ بَطْنَ فاطِمَةَ يَوْمَ الْبَيْعَةِ حَتي اَلْقَتْاَلْجَنينَ مِنْ بَطْنِها ،به راستي عمر در روز بيعت، ضربتي به فاطمه عليهاالسلام وارد کرد که بر اثر آن، جنين خويش را سِقط نمود.»[4] همين قول را اسفرائيني (متوفاي 429 ق)، به نظام نسبت داده و گفته است که او قائل بود: «اَن عُمَرَ ضَرَبَ فاطِمَةَ وَ مَنَعَ ميراثَالْعِتْرَةِ ،عمر فاطمه عليهاالسلام را زد و از ارث اهل بيت عليهم السلام جلوگيري کرد.»[5] 2- صفدي يکي ديگر از علماي اهل سنت ميگويد:«اِن عُمَرَ ضَرَبَ بَطْنَفاطِمَةَ يَوْمَ الْبَيْعَةِ حَتي اَلْقَتْ اَلْمُحْسِنَ مِنْبَطْنِها، به راستي عمر آن چنان فاطمه عليهاالسلام را در روز بيعت زد که محسن را سقط نمود.»[6] 3- مقاتل بن عطيه ميگويد: ابابکر بعد از آن که با تهديد و ترس و شمشير از مردم بيعت گرفت، عمر و قنفذ و جماعتي را به درب خانه علي و زهراعليهماالسلام فرستاد. عمر هيزم را درِ خانه فاطمه جمع نمود و درب خانه را به آتشکشيد، هنگامي که فاطمه زهرا عليهاالسلام پشت در آمد، عمر و اصحاب او جمع شدند و عمر آن چنان حضرت فاطمه عليهاالسلام را پشت در فشار داد که فرزندش را سقط نمود و ميخ در به سينه حضرت فرو رفت (و بر اثر آن صدمات) حضرت به (بستر) بيماري افتاد تا آن که ازدنيا رفت.»[7] 4- ابن ابي الحديد نقل نموده است: «ابو العاص، شوهر زينب، دختر پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله وسلم در جنگ از طرف مسلمانان به اسارت گرفته شد؛ ولي بعدا ماننداسيران ديگر آزاد شد. ابو العاص به پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم وعده داد که پس از مراجعت به مکه،وسائل مسافرت دختر پيامبر(صلي الله عليه و آله) را به مدينه فراهم سازد. پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم به زيد حارثه و گروهي از انصار، مأموريت داد که در هشت مايلي مکه توقف کنند و هر موقع کجاوه زينب به آن جا رسيد، او را به مدينه بياورند. قريش از خروج دختر پيامبر(صلي الله عليه و آله) ازمکه آگاه شدند. گروهي تصميم گرفتند که او را از نيمه راه باز گردانند. جبار بنالاسود (يا هبار ابن الاسود) با گروهي خود را به کجاوه زينب رساند و نيزه خود رابر کجاوه دختر پيامبر(صلي الله عليه و آله) کوبيد. از ترس آن، زينب، کودکي را که در رحم داشت، سقط کرد وبه مکه بازگشت. پپامبر صلي الله عليه وآله وسلم از شنيدن اين خبر سخت ناراحت شد و درفتح مکه (با اين که همه را بخشيد و آزاد نمود) خون قاتل فرزند زينب را مباح شمرد.» ابن ابي الحديد ميگويد: «من اين جريان را براي استادم ابو جعفر نقيب خواندم، او گفت: وقتي که پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم خون کسي که دخترش زينب را ترسانيد و او سقط جنين کرد را مباح شمرد، قطعا اگر زنده بود خون کساني را که دخترش فاطمه عليهاالسلام را ترسانيدند که باعث شد فرزندش (محسن) را سقط کند، حتما مباح ميشمرد.» ابن ابي الحديد ميگويد، به استادم گفتم: «آيا از شما نقل کنم آن چه را مردم ميگويند که فاطمه بر اثر ترس (و ضرباتي که براو وارد شد) فرزندش را از دست داد؟ پس گفت: نه! از طرف من نقل نکن! و همين طور رد و بطلان آن را نيز از طرف من نقل نکن! چون اخبار در اين زمينه متعارض است.»[8] اين قصه، به خوبي نشان ميدهد که اخبار موافق با نظريات شيعه در بين روايات اهل سنت نيز وجود داشته و خودابن ابي الحديد نيز در قسمتي از کلامش اعتراف ميکند؛ آن جا که ميگويد: «عَلي اَنجَماعَةً مِنْ اَهْلِ الحَديثِ قَدْ رَوَوْا نَحوَهُ، گروهي از اهلحديث (از اهل سنت نيز) مانند آن چه را شيعيان ميگويند نقل کردهاند.[9] 5- سکوني يکي از راويان اهل سنت است[10]او ميگويد: «نزد امام صادق عليهالسلام رفتم؛ در حالي که غمگين و ناراحت بودم. امام صادق عليهالسلام فرمود:اي سکوني! چرا ناراحتي؟! گفتم: خداوند فرزند دختري به من داده (از اين که فرزندم پسرنبوده و دختر است ناراحتم) پس حضرت فرمود: اي سکوني، سنگيني دخترت را زمين بر ميدارد و روزي او بر خداوند است و بر غير اجل شما زندگي ميکند و از رزق شمانميخورد (پس چرا ناراحتي؟).» سکوني ميگويد: (با کلمات امام صادق عليهالسلام ) غمم رفت. آن گاه فرمود: «ما سَميْتَها؟ قُلْتُ: فاطِمَةَ. قالَ: آهْ آهْ ثُم وَضَعَ يَدَهُ عَلي جَبْهَتِهِ وَ کَاني بِهِ قَدْ بَکي وَ قالَ: اِذا سَميْتَها فاطِمَةَ فَلاتَسُبها وَلا تَضْرِبْها وَلاتَلْعَنْها. هذَا الاِسْمُ مُحْتَرَمٌعِنْدَاللهِ عَزوَجَل وَ هُوَ اِسْمٌ اِشْتَق مِنْ اِسْمِهِ لِحَبيبَتِهِ الصديقة» وَ کانَ الاِمامُ لَما سَمِعَ بِاسْمِ فاطِمَةَ ذکر جَدتَهُ وَمَصائبَها وَلَمْ يَزَلْ يَذْکُرُ وَ يَقُولُ: وَ کانَ سَبَبُ وَفاتِها اَنقُنْفُذَ مَوْلي فُلان[11]چه نامي بر او گذاردي؟ گفتم: فاطمه: فرمود:آه آه. سپس دست خود را بر پيشانياش گذاشت و گويا گريه ميکرد و فرمود: حال که اورا فاطمه ناميدي به او ناسزا نگو؛ او را (کتک) نزن و نفرينش نکن (چرا که) اين نام در نزد خداوند با عظمت محترم است؛ و آن نامي است که خداوند از اسم خود براي حبيبه خود صديقه گرفته است. (آن گاه سکوني ميگويد:) هميشه امام صادق عليهالسلام اينگونه بود که وقتي نام فاطمه عليهاالسلام را ميشنيد به ياد جدهاش (فاطمه) ومصيبت هاي او ميافتاد و هميشه تذکر ميداد و ميگفت: سبب وفات (و شهادت) فاطمه عليهاالسلام ضربتي بود که قنفذ، غلام فلاني (يعني عمر) بر او وارد ساخت. توجه داريد که سکوني با همه وثاقتي که دارد، اينجا تعصب سنيگري خويش را نشان داده و ذيل کلام امام صادق عليهالسلام را حذف و تحريف نموده است. با اين حال، مطلب روشن است که سبب شهادت فاطمه زهرا عليهاالسلام همان ضرباتي بود که به دست قنفذ وعمر بر آن حضرت وارد شد. چنان که ابابصير از امام صادق عليهالسلام متن کامل کلام حضرت را به اين صورت نقل نموده است:« وَ کانَ سَبَبُ وَفاتِها اَن قُنْفُذَ مَوْلي عُمَرَ لَکَزَها بِنَعْلِ السيْفِ بِاَمْرِهِ فَاَسْقَطَتْ مُحْسِنا وَ مَرِضَتْ مَرَضا شَديدا وَلَمْتَدَعْ اَحَدا مِمنْ آذاها يَدْخُلُ عَلَيْها، سبب فوت فاطمه عليهاالسلام ضرباتي بود که قنفذ، غلام عمر با غلاف شمشير بر آن حضرت به فرمان عمرزد؛ پس (فرزندش) محسن را از دست داد و به شدت بيمار شد و هيچ يک از آزار دهندگان خويش را راه نداد (که به ديدن او بيايند)[12] ب. منابع شيعه: نظر دانشمندان شيعه و روايات نقل شده از سوي آنان چنين است: هنگامي که خواستند علي عليهالسلام را به مسجد ببرند با مقاومت فاطمه عليهاالسلام روبرو شدند و فاطمه عليهاالسلام براي جلوگيري از بردن همسر گرامياش صدمههاي روحي و جسمي فراواني ديد که بيان همه آنها از توان زبان و قلم خارج است؛فقط به گوشهاي از آن در يک نقل تاريخي اشاره ميکنيم؛ وگرنه در اين موضوع، نقل هاي تاريخي فراوان است. خلاصه ماجرا همان است که در نامه خود عمر به معاويه آمده است. در بخشي از آن چنين مينويسد: «... وقتي درب خانه را آتش زدم (آن گاه داخل خانه شدم) ولي فاطمه درب خانه راحجاب خود قرار داد و مانع از دخول من و اصحابم شد. با تازيانه آن چنان بر بازوي اوزدم که مانند دملج (بازوبند) اثر آن بر بازوي او ماند؛ آن گاه صداي ناله او بلند شد؛ چنان که نزديک بود به حال او رقت کنم و دلم نرم شود؛ ولي به ياد کشتههاي بدر واُحد که به دست علي کشته شده بودند... افتادم، آتش غضبم افروخته ترشد و چنان لگد ي بر درب زدم که از صدمه آن جنين او (به نام محسن) سقط شد." فَعِنْدَ ذلک صَرَخَتْ فاطِمَةُ صَرْخةً... فَقالَتْ يا اَبَتاهُ يا رَسُولَ اللهِ هکَذا کانَ يُفْعَلَبِحَبيبَتِکَ وَ اِبْنَتِکَ... ؛ در اين هنگام، فاطمه چنان ناله زد، پس فرياد زد: اي پدر بزرگوار! اي رسول خدا! اين چنين با عزيز دلت و دخترت رفتار کردند." سپس فرياد کشيد: فضه به فريادم برس که فرزندم را کشتند. سپس به ديوار تکيه داد و من او را به کنار زده، داخل خانه شدم. فاطمه در آن حال ميخواست مانع (بردن علي) شود، من از روي روسري چنان سيلي به صورت او زدم که گوشواره از گوشش به زمين افتاد...»[13] آن چه بيان شد و قلم با صد شرمساري آن را بر صفحه کاغذ آورد،تنها گوشههايي از ستم هايي است که بر آن بانوي دو جهان رفته است.[14] 1- شرح نهج البلاغه، ج2، ص60. 2- سيد مرتضي، تلخيص شافي، ج3، ص76، تلخيص شيخ طوسي. 3- اثبات الوصية، مسعودي، (چاپ بيروت) ص153 و در برخي چاپها ص 23 ـ 24. 4- الملل و النحل، عبدالکريم شهرستاني، ج1، ص57. 5- اَلفرقُ بين الفرق، عبدالقاهر الاسفرائيني، ص107. 6- الوافي بالوفيات، صفدي، ج5، ص347 ر.ک: سفينة البحار، شيخ عباس قمي، ج2،ص292. 7- الامامة والخلافة، مقاتل بن عطية، ص160 ـ 161. 8- شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج14، ص193/ ر.ک: زندگي علي عليهالسلام ،ص252. 9- شرح نهج البلاغه، ج2، ص21. 10- سه نفر از راويان اهل سنت، از امامان شيعه عليهمالسلام روايت نقل نمودهاند که علماي شيعه آنان را ثقه ميدانند و به سخن آنان اطمينان دارند وروايات آنها را ميپذيرند: سَکُوني؛ نَوْفِلي؛ خَلُوقي. 11- شجره طوبي، محمدمهدي حائري، ص417، (منشورات شريف رضي). 12- بحار الانوار، ج43، ص170. 13- بحار الانوار، ج30، ص293، (چاپ جديد)؛ ج8، ص230، (چاپ قديم) و رياحينالشريعة، ج1، ص267. [14]- کتاب "الهجوم علي بيت فاطمه"، حسين غيب غلامي، در اين باره روايات مربوطه را خوب بررسي کرده است. |
756 |
نام و نام خانوادگي: محمدي -
تاريخ: 24 بهمن 92
عرض سلام و ادب و احترام.خدمت همه عزيزن اهل تسنن ما و اهل تشيع. برادر يا خواهر محترم کامنت 752/ قطعا" ما همه ميدونيم که شما دوستان و برادران مسلمان ما به هيچ عنوان به حضرت علي و اولادشان_سلام الله عليهم_ توهيني نميکنيد.... ما هم قطعا" توهين به مقدسات شما عزيزان رو جايز نميدونيم... و دليل بر سخنم فتواي رهبر انقلاب اسلامي است ... در اين شرايط تشيع و تسنن بايد دست در دست هم براي مبارزه با کفار باشن... نه اينکه با فحاشي به هم ديگه و خشن حرف زدن به هم باعث بر هم ريختن آرامش ميان شيعه و سني بشن. ما _اهل تسنن و تشيع_ سالهاي دراز هست که با هم در آرامش زندگي ميکنيم. |
757 |
نام و نام خانوادگي: محمدي -
تاريخ: 24 بهمن 92
و قطعا" به قول شما برادر/خواهر محترم.روز قيامت تمام حقايق روشن ميشه... امّا اگه اهل تشيع درست گفته باشند شما دوستان عزيز در قيامت چه جوابي خواهيد داد؟ بله! شما به مولا علي و فرزندان پاکشان _عليهم السلام_ هيچ توهيني نکرديد....و از اين نظر_توهين به مولا_در عذاب نخواهيد بود.... اما اگر در قيامت بپرسند که شما چه گونه_عذر ميخوام قصد توهين ندارم!_توهين کنندگان به فاطمه (س) بنت رسول الله(ص) رو دوست داشتين؟ و اکرام ميکردين...چه جوابي خواهيد داشت؟ اگر بپرسند شما چگونه جسارت کنندگان به فاطمه! يعني سيده نساء العالمين و سيده نساء اهل الجنه...و پاره تن رسول الله رو دوست ميداشتين...چه جوابي خواهيد داد؟ مولا علي فرمود که دوست دشمن تو و دشمن دوست تو دشمنت ميباشد.... |
758 |
نام و نام خانوادگي: محمدي -
تاريخ: 24 بهمن 92
و بايد ديد که سنت حقيقي رسول الله چيست.... واقعا" يه سري سوالات براي بنده مطرحه.... 1=آيا رسول الله که حتي طريقه مسواک زدن را به امت ياد داد....ميتواند امت را بدون رهبر رها کند؟و به حال خود بگذارد؟ همه پيامبران غديرخم داشتند! مثلا" حضرت عيسي بن مريم_سلام الله عليهما_ از آمدن پيامبري بعد از خود که رسول اسلام_صلوات الله عليه و اله_ است خبر داد.... 2=اگر انتخاب نکردن جانشين سنت رسول است....پس چرا: الف) جناب خليفه اول_ابابکر_ جانشين انتخاب کرد؟ ب)خليفه دوم راهي دگر در پيش گرفت و شورا 6نفره تشکيل داد؟ و جالبه که ايشون طبق برخي کتب گفتن که اگر اين شورا تا سه روز به نتيجه نرسيد گردن هر شش نفر را بزنيد.(الامامه و السياسه_تاريخ يعقوبي_فتح الباري في شرح البخاري_اثبات الوصيه مسعودي) سوال سوم(3)=اصلا" خليفه اول و دوم و سوم چه گونه؟ و با در نظر گرفتن چه صلاحيت هايي انتخاب شدن؟ زيرا در نهج البلاغه آمده که علي(ع) در مورد ابابکر گفت= شگفتا! او که در حيات خود از مردم ميخواست که عذرش را بپذيرند(ابابکر بارها ميگفت=مرا رها کنيد و از خلافت معذور داريد زيرا من بهتر از شما نيستم) چگونه در هنگام مرگ خلافت را به عقد ديگري دراورد؟(خطبه 3 نهج البلاغه) و يا علي در نامه 28 نهج البلاغه فرمود=...پس ما يک بار به خاطر خويشاوندي با پيامبر و بار ديگر به خاطر اطاعت از خدا به خلافت سزاوار تريم. و آنگاه که مهاجرين در روز سقيفه با انصار گفت و گو و اختلاف داشتند.تنها با ذکر خويشاوندي با پيامبر بر آنان پيروز شدند.پس اگر اين دليل بر برتري است پس حق با ماست نه با شما..... ما خودمان را پيرو رسول خدا ميدانيم...پس بايد ببينيم که رسول چي فرمود؟ و چه کسي را به عنوان جانشين انتخاب کرد؟ والسلام عليکم و رحمت الله و برکاته. |
759 |
نام و نام خانوادگي: عبد المهدى -
تاريخ: 04 اسفند 92
سلام من اهل اهانت وبى ادبى نيستم ولى چون بعضى از سنى ها تو اين سايت بجاى اثبات حرفاشون با مدرك فقط يه چيز ميگن و پشت بندش بى ادبى ميكنن ميگم كه با اين همه دليل ومدرك از كتاباوبزرگان خودتون بازم نمي خواين دست از لجبازى واين تعصب بيخود بردارين؟؟ تا كى ميخواين كلتونو تو برف نگه دارين چشم باز كنين حقيقا واضحه خودتونم ميدونين نباشه اون دنيا شرمنده پبامبر بشين. اين خطابم به اونايى بود كه دنباله حق وحقيقتن ولى حالا اونا كه زبون بى ادبى باز كردين با شمام آخه؟؟؟چرا چشتونو بستين چرت وپرت ميگين؟؟ اين حرفا كه واسش هيچ منبع ودليلى براش نميارينو از كجاتون درآوردين؟ بسه ديگه خريت وتعصب . تا كى ميخواين چيزايى كه نسل در نسل براتون ديكته كردنو بگين؟ الان ديگه وقت اين تعصباى الكى نيست ماشاالله الان همه باسوادو تحصيل كردن يكم كتاب بخونين مطلب بشنوين حرف گوش بدين بشينين يه دور الغدير علامه امينى رو بخونين چطور ما كتاباى شماروخونديم و از روى همونا جوابتونو ميديم شماهم يه بار بدون تعصب بخونين اينارو بعد عاقلانه تصميم بگيرين دين بايد با تحقيق بدست بياد نه تقليد از اجداد. خداييش الان همه روشن فكرو فهميده ان بايد دست از تعصب و چيزى كه ازپدرامون شنيديم برداريم ودنبال حق باشيم واين ميسر نيست الا با تحقيق و شنيدن با دل وجان از هر دوطرف. معذرت كه بعضى جاهارو تند گفتم اونارو فقط در جواب چند نفرى كه چشم بسته بى ادبى كردن گفتم ، بقيه كه دنبال حقيقتن محترمن . |
760 |
نام و نام خانوادگي: سهيلا -
تاريخ: 05 اسفند 92
زينب خانم بفرمايد چرا بقول خودت کافران به خانه حضرت زهرا حمله کردن ک عمر دفاع کرده؟ |
761 |
نام و نام خانوادگي: اسحاق -
تاريخ: 10 اسفند 92
چرا حضر علي دخترش را به عمر داد چرا نام پسرش را عمر گذاشت چرا علي انتقام نگرفت؟؟؟؟؟؟ جواب نظر: با سلام دوست گرامي در خصوص افسانه ازدواج دختر حضرت علي عليه السلام با عمر به اين آدرس رجوع کنيد درباره نام پسر حضرت علي عليه سلام نيز خوب است بدانيد نام فرزند حضرت عمرو بوده نه عمر همچنانکه در کتب اهل سنت به آن شاره شده است الشافعي في مسنده عن محمد بن عمرو بن علي بن أبي طالب مرسلا هو في التابعين متعدد فكان ينبغي تمييزه ... المناوي، محمد عبد الرؤوف بن علي بن زين العابدين (متوفاى 1031هـ)، فيض القدير شرح الجامع الصغير، ج 6 ص 283 ، ناشر: المكتبة التجارية الكبري - مصر، الطبعة: الأولى، 1356هـ. در خصوص ابن موضوع به اين آدرس رجوع کنيد درباره عدم انتقام حضرت نيز به اين آدرس رجوع کنيد موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
762 |
نام و نام خانوادگي: اسحاق -
تاريخ: 11 اسفند 92
اولا اسم پدر عمر خطاب است نه علي شما اشتباهي اين حديث را آورديداسم فرزندش عمر بوده ولي عزيزان شيعه آن را عوض كردند و نگيد كه در كتاب اهل سنت اومده نشون بديد >واقعا من متاسفم براي چنين فكري وقتي در قران كلام خدا از عمر و صحابه به صريح تعريف كرده ((رضي الله عنهم:خداوند از آنها راضي باد))((وقتي اسم مهاجرين و انصار در قران آمده به نظر شما منظور از انصار چه كساني هستند كه خداوند ازآنها راضي شده كه در قران آمده است؟ جواب نظر: با سلام دوست گرامي احتمالا شما همان سوالي که خودتان مطرح مي کنيد را نيز فراموش کرديد در نظر قبلي شما در خصوص نام عمر فرزند حضرت حضرت علي عليه السلام سوال کرده بوديد که از کتب خود شما آورديم که نام او عمرو بوده نه عمر اما شما از حقيقت فرار کرده و يک چيز ديگري را مطرح مي کنيد و مي گوييد که شما آن را عوض مي کنيد که اين نشان از بي اطلاعي شما از کتب خودتان است اما در خصوص آيه «رضي الله ..».نيز بايد به اين نکته توجه داشت شکي نيست که رضايت خداوند شامل همهي افرادي كه زير درخت با پيامبر صلي الله عليه و آله بيعت كردهاند نميشود، بلكه تنها شامل مؤمنين مي شود که با ايمان قلبي بيعت کردند؛ زيرا خداوند رضايتش را به داشتن ايمان مشروط كرده است: {رَضِيَ اللهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ} با انتفاي شرط مشروط نيز خود به خود منتفي خواهد شد. اگر ايمان حقيقي شرط رضايت نميبود خداوند ميفرمود: «لقد رضي الله عن الذين يبايعونك...».و همانگونه كه در آيهي غار بررسي شد ابوبكر جزء مؤمنين نبوده است چون اگر مومن بود سکينه خداي بر او هم نازل مي شد در حاليکه طبق آيه شريفه غار سکينه تنها بر پيامبر(ص) نازل شد. کلمه « اذ » در « إِذْ يُبَايِعُونَكَ » ظرفيه است ، ووقتي ظرفيه شد معناي آيه چنين ميشود كه خداوند از مؤمنين ، در آن زماني كه بيعت كردند راضي بوده است ، نه اين كه به خاطر آن بيعت ، همواره از آنها راضي خواهد ، پس قطعاً شامل آينده همه افراد حاضر در آن واقعه نمي باشد. ابن هشام انصاري در باره كلمه «اذا» ميگويد : والجمهور على أن إذا لا تخرج عن الظرفية . ابن هشام الأنصاري ، مغني اللبيب عن كتب الأعاريب ، ج 1 ، ص 129 ، و نيز طبق قواعد نحوي ، وقتي كلمه «اذ» بر فعل مضارع وارد شود ، معناي آن را به ماضي تغيير خواهد داد. چنانچه رضي الدين استرآبادي ميگويد : و ( إذ ) إذا دخل على المضارع قلبه إلى الماضي كقوله تعالى : ( وإذ يمكر بك الذين كفروا ) و : ( إذ يقول ) ، ويلزمها الظرفية . الأسترآبادي ، رضي الدين محمد بن الحسن (متوفاي686هـ) ، شرح الرضي على الكافية ، ج 3 ، ص 200 ، حد اکثر چيزي که اين آيه ثابت ميكند اين است كه خداوند از آنها در زماني كه بيعت كردهاند ، راضي شده است و علت رضايت نيز پيماني است كه در آن روز بستهاند . به عبارت ديگر : اين رضايت تا زماني باقي خواهد بود كه علت آن ؛ يعني بيعت و عهد و پيمان نيز به حال خود باقي باشد و تغيير و تبديلي در آن ايجاد نشود ؛ زيرا وجود معلول بدون علت ، محال است . نكتهي ديگر در مورد آيه اين است كه رضايت خداوند مشروط به عدم پيمان شكني است. يعني همان مؤمنيني كه در زير درخت با پيامبر بيعت كردهاند اگر بيعت خود را بشكنند ديگر مشمول رضايت خداوند نخواهند بود: «إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَن نَكَثَ فَإِنَّمَا يَنكُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَمَن أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً» «كسانى كه با تو بيعت مىكنند (در حقيقت) تنها با خدا بيعت مىنمايند، و دست خدا بالاى دست آنهاست پس هر كس پيمانشكنى كند، تنها به زيان خود پيمان شكسته است و آن كس كه نسبت به عهدى كه با خدا بسته وفا كند، بزودى پاداش عظيمى به او خواهد خلاصه اين که در بيعت رضوان فضيلتي براي برخي صحابه ثابت نميشود زيرا که رضاي خدا معلق بر ايمان است و بيعت بر عدم فرار از جنگ بود در حالي که همان هايي که بيعت کرده بودند در جنگها فرار کردند جهت اطلاع بيشتر به اين آدرس رجوع کنيد موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
763 |
نام و نام خانوادگي: اسحاق -
تاريخ: 11 اسفند 92
عبدالمهدي ما دليلمون فقط قران است چون اهل تسنن قران را پشتوانه خود قرار ميدهند |
764 |
نام و نام خانوادگي: اسحاق -
تاريخ: 11 اسفند 92
اخوندهاي شيعه شما را به چه حال روزي انداختند چيزي غير از لعنت به عمر به عايشه زن پيامبر نميفهميد در قران از پاکي حضرت عايشه امده اما برادران شعه تناقض ميکنند1=زنان پيامبر مادران مومنان هستند "در قران آمده 2=((الطيبين للطيبات :زنان پاک سزاوار مردان پاک هستند))وغيره جواب نظر: باسلام دوست گرامي؛ ما به مقدسات اهل سنت توهين نمي كنيم و منظور از ام المومنين بودن هم چيزي جز حرمت ازدواج با آنها و احترام اين موقعيت و نه شخص نيست و الا عايشه خود را فقط مادر مردان نمي دانست روايت شده است كه زني او را مادر خواند او رد كرده و گفت من فقط مادر مردان شما هستم. «أن امرأة قالت لعائشة يا أمه فقالت إني لست أمك إنما أنا أم رجالكم» (مسانيد فراس المكتب ج 1، ص 85 ، فراس بن يحيى المكتب الخارفي الكوفي الوفاة: 129 ، دار النشر : مطابع ابن تيمية - القاهرة - 1413 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : محمد بن حسن المصري) آيا احترام ام المومنين تنها مخصوص مردان است يا مقصود از آيه چيزي است كه تنها به مردان مربوط ميشده است آنهم مردان حاضر در آن زمان نه آينده ؛ و اين حكم حرمت ازدواج است؟ علماي شما هم بر اين امر تصريح كرده اند در اين مورد مقاله مفصلي با عنوان «مراد از «ام المؤمنين» در آيه: « وَأَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ» چيست؟» در بخش پاسخها وجود دارد مراجعه نماييد. آيه الطيبين للطيبات هم حكم كلي است و نظر به وقوع آْن در مورد همسران رسول الله ندارد. مضاف بر اينكه اين آيه به اقرار علماي اهل سنت ، يك آيه نسخ شده از قرآن است كه حكم زن زناكار و مرد زناكار را مشخص ميكرد ، در ابتداي اسلام مرد يا زني كه زناي او ثابت ميشد ديگر حق ازدواج با مردمان عادي را نداشت ، تا اينكه آيه حد آنان را ثابت كرد ؛ و بعد از آن اين حكم برداشته شد ! در مقابل اين آيات خوب بود آيات سوره تحريم را هم مي آورديد كه خداوند آن دو را توبيخ كرده است. موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات (1) |
765 |
نام و نام خانوادگي: محمدي -
تاريخ: 18 اسفند 92
سوره احزاب= اي زنان پيامبر! هر کدام از شما گناه بزرگ و اشکاري را مرتکب شود عذابش دو چندان شود و اين بر خدا اسان است. برادر محترم.اقا اسحاق/عرض سلام و ادب خدمت شما. اگر ام المومنين بودن دليل بر اين بود که تمام همسران اقايمان رسول الله(ص) محسنه و بهشتي هستن...پس چرا خداوند براي ام المومنيني که گناه بزرگ اشکاري را مرتکب بشه وعده ي عذاب دو چندان ميده؟؟ اما در هر صورت ما توهين رو به هيچ وجه جايز نميدونيم..... و اعتقادات عزيزان اهل تسننمان قابل احترام هستن... اگر دقت کنين روحانيون شيعه بيشترين نقش رو در اتحاد بين تشيع و تسنن داشتن... موفق باشين.. سلام و رحمت الهي بر شما. |
766 |
نام و نام خانوادگي: اميد بدري -
تاريخ: 21 اسفند 92
آيا آيه هست که خدانوند به خاطر حضرت زهرا حضرت محمد را آفريد جواب نظر: با سلام دوست گرامي در اين خصوص آيه اي در قرآن نداريم اما روايتي در اين خصوص نقل شده است. جهت اطلاع بيشتر به اين آدرس رجوع کنيد موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
767 |
نام و نام خانوادگي: لاله -
تاريخ: 27 اسفند 92
سلام.لطفا اهل سنت جواب بدن حضرت صديقه کبري چطور ازديدگاه اونهارحلت فرمودند؟علت وفاتشون چي بود؟همه بحثو ميکشونن به مسئله ازدواج خليفه دومشون واين که مولاعلي عليه السلام اسم فرزندشون عمربوده!اين چه دردي رو از شمادواميکنه؟ |
768 |
نام و نام خانوادگي: سام -
تاريخ: 29 اسفند 92
برااااااااااااااااااااااااادران اهل سنت شما هر چي زور بزنيد . آب بشيد بريد ته زمين بخار بشيد بريد رو هوا طوري که اثري ازتون نمونه اين مطالب همش حقيقته و مذهب ما مذهب عقل منطق و راستي و مذهب که شما جز از بدعت هاي عمر چيزي نيست. شما نمي تونيد تو يک مسئله کوچيک از فروع دين حرف خودون رو ثابت کنيد چه برسه به بحثايي مث اين |
769 |
نام و نام خانوادگي: سعيد -
تاريخ: 29 اسفند 92
اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ، وَآخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلک |
770 |
نام و نام خانوادگي: محمد -
تاريخ: 29 اسفند 92
در جواب اقاي محمدي اولا راست مي گويد در قيامت همه چيز اشكار مي شود .ما به هيچ كس توهين نمي كنيم .اولا در كتابهاي ما چيزي در مورد شهادت نيست و اين هم يك افسانه بيشتر نيست .در قيامت از ديدها و شنيدها سوال مي شود و زماني كه از شما شيعيان پرسيده شود ايا شما باچشمان خودتان ديد و يا با گوشهاي خودتان شنيديد انوقت چه مي گويد انجا دادگاه عدل الهي است و بايد شما براي ادعايتان دليل بياوريد .همه جهان مي داند كه تا سال 1370 حضرت فاطمه فوت كرده بود و بعد از ان يكهو شهيد شود .اگر مي گويد دين را از امامان گرفته اي اينها كه خودشان هيچ كتابي ندارند بلكه راويان سخنان انها را نوشته اند و راويان عصمت ندارند .اگر پيامبران قبلي جانشين تعيين كردن دليلش اين بود كه انها خاتم النبين نبودن .دين اسلام از هر نظر الگوي براي بشريت است و تعين خلفا بعد ازپيامبر نمادي از حكومت دمكراتي و جمهوري بود نه حكومت شاهنشاهي ه |
771 |
نام و نام خانوادگي: محسن منتظر -
تاريخ: 04 فروردين 93
در پاسخ به دوست عزيز آقاي محمد در کامنت 768 گفته مي شود که شما هرگز زحمت خواندن اسناد و مدارک ما شيعيان حضرت مولا را به خود نمي دهيد و شايد درست باشد که بگوييم نمي خواهيد بشنويد. شايد گوش هايتان را کر کرده اند و مغز هاتان را کاملاً شستشو داده اند، به طوري که هرگز نشنود. شايد هم خدا گوش هاتان را کر کرده است. شايد هم به بيماري ناشنوايي باطني دچاريد. به هر صورت دست کم زحمت خواندن کتاب هاي خودتان را بدهيد البته اگر بينايي و شنوايي تان هنوز کار مي کند. آقاي محمد عزيز برادر ما! شما حتي زحمت خواندن سرفصل اين سايت را هم به خود نمي دهيد. به متن صدر همين سايت برگرديد و اسنادي که به دنبال آن مي گرديد با همين دو چشم فيزيکي ببينيد و فقط يک بار آن را به دقت بخوانيد. اين قدر ديگر به پاي ما نپيچيد که مدرک تان کجاست! اگر هم ما را از قيامت سخت مي ترسانيد چنان سخن مي گوييد که فقط قيامت براي ما شيعيان است و شما اهل سنت ديگر قيامت و پرسشي نخواهيد داشت!! من وقت شما را بيش از اين نمي گيرم و اين اشعار را که ترجمان همان مدارک مورد قبول خودتان است براي تان مي نويسم. شايد با خواندن اين اشعار دل تان اندکي نرم شده و دست کم احتمال درستي اين مطالب را به خود بدهيد. ضمناً شما و ساير برادران اهل سنت اگر يک بار کل کامنت هاي اين سايت را که فقط براي پاسخ به پرسش هاي شما اهل سنت ايجاد شده است ورقي بزنيد يقيناً مطلوب تان را خواهيد يافت. مـيـان درِ داغ و ديـــوار بـود بـه بــازوي او نقـش و آثـار بـود تن خُـرد در بسـتر افـتــاد زار نـگـاه گل اش تيــره و تـار بـود وصايا بـه دختـر همه باز گفت سرشک اش فرود آمد و زار بـود نماند او به دنيـا مگر چنـد روز همان آخرين گفت و ديـدار بـود هماغوش خاک سيه نيمه شب تـن نازنيــن داغ و تـب دار بـود نماند از گـل يـاس رد و نشـان گـل يـاس تنــها و بيــمار بـود گـل گــونه يـاس را کس نديد بـه جز خردسـالان و بي يار بود شهيد نخستين پس از رهبرش شهادتگه اش سـخت غمبـار بود در آن تيره شب جشن خفاشها فضــاي زمـان سخت بيمار بـود سقيـفه بهــانه بــراي دو تـن رســيدن به دنيــا و دينـار بـود سرآغاز بدعت همين بود و بس صحــابه در آنجا چه بي عار بـود غديـر خم آن گاه يـاور نداشت نيـازي نه بـر جنگ و پيـکار بود علي بوذر عمار و سلمـان زبيـر فقط حُجر و مقــداد و تمّـار بود به مسجد کشاندند آن پهـلوان به بنــد و رسـن مـاه کـرار بـود بمحراب ومنبر چنين تکيه شد ســزايِ بــدان دوزخ و نـار بـود مدينه سياهي به خود بر گرفت تنـفـس در آن روز دشــوار بـود دروغ و کژي نام سنــت گرفت تشـيع هـمـاره چـه بيــدار بـود کژ و منحرف چهارده قرن، اين نـه فرجــام حـق را سـزاوار بـود |
772 |
نام و نام خانوادگي: محمدي -
تاريخ: 07 فروردين 93
برادرم.اقا محمد/ از کامنتتون مچکرم.نظرات مودبانه باعث ميشه تا ما به حقايق بيشتر نزديک بشيم. در کامنت هاي قبلي هم پاسخ چند تا از شبهات رو دادم. اما راجع به بحث جانشيني.....استدلال شما متاسفانه منطقي نبود. چطور ممکنه خاتم النبيين و سيد الانبياء و المرسلين(ص) امت رو بي سرپرست رها کرده باشد؟؟ مقصود شيعه حکومت الهي است نه حکومت شاهنشاهي... مقصود شيعه همان حکومت عادلانه علي است..حکومتي که در ان عرب و عجم و ترک و لر همه يکي هستند......تا جايي که يک دانشمند غير مسلمان ميگويد=علي بهترين زمامداري است که جهان اسلام به خود ديده است. در يکي از کامنتهاي صفحه19 سوالات رو مطرح کردم که تکرارش جايز نيست. حضرت ابابکر در کدام شورا انتخاب شدن؟؟به قول مولامون علي اين چه شورايي بود که راي دهندگان حضور نداشتند.. اصلا" در قضيه خلافت حضرت عمر شورايي در کار نبود.....با وصيت خليفه اول ايشان خليفه شد....(حکومت دموکراسي؟) در شورايي 6نفره! به حضرت عثمان فقط سه نفر راي دادن/ ايا اين سه نفر نماينده همه امت مسلمان بودند؟؟ خداوند در سوره مبارکه مائده/55 مومناني رو که نماز برپاميدارند و در حال رکوع زکات ميدهند رو ولي و سرپرست ما معرفي کرده.(طبق کتب اهل سنت علي بود که در حال رکوع زکات داد)و اين ايات و ايات ديگر قضيه عدم انتخاب کردن جانشيني رو نفي ميکنه. سلام و رحمت خدا بر شما/ |
773 |
نام و نام خانوادگي: علي محمدي -
تاريخ: 13 فروردين 93
دوستان اهل سنت کتاباي خودشون که قبول ندارن. کتاباي شيعه رو هم که قبول ندارن.من نميدونم پس چي قبول دارن.فقط سفسطه ميکنن. اصلا ابوبکر و عمر با چه مجوزي رفتن در خونه علي که بيا بيعت کن؟ شما ميگه نرفتن و اون حوادث اتفاق نيفتاده.اولا که اتفاق افتاده. حالا به فرض محال اينکه اتفاق نيفتاده باشه، کي به به اين نفر اجازه داده که برن تو سقيفه و حرف بزنن و خليفه تعيين کنند. تو چيکاره اي که رفتي جانشين تعيين کني؟ اخه تو چکاره اي؟؟؟؟ فضوووولي؟؟؟؟؟؟؟ اهل سنت واقعي ما هستيم که شيعه هستيم. چون به سنت پيامبر عمل کرديم. چون به حرف پيامبر عمل کرديم. چون پيامبر در غدير علي رو جانشين کرد به فرمان خدا. حالا اين برادران اهل سنت استاد سفسطه هستند. ميگه چرا لعنت ميکنيد؟ چرا لعنت نکنيم؟ چرا لعنت نکنيم؟؟؟ چرا به کسي که باعث شد امت اسلامي در مسير گمراهي قرار بگيره لعنت نفرستيم. البته با فحش و ناسزا چيزي درست نميشه ولي اخه بزرگا و کله گنده هاي اهل سنت گفتن که اين دونفر رفتن در خونه علي کتک زدن ديگه. ايشالا که شما با همون ????محشور بشي. ?????? |
774 |
نام و نام خانوادگي: م.حسني -
تاريخ: 14 فروردين 93
به اميد روزي که قائم آل محمد،امام زمان مياد انتقامشو ا؟؟؟؟ميگيره که خون اهل بيت رو ريختن از حضرت فاطمه بگير تا امام حسن عسگري انتقام تک تک شنو ميگيره،ياحق |