![]() | ||
![]() |
مقالات | سخنراني ها | شبکه سلام | موبايل | انتشارات | محصولات نرم افزاري | ليست پاسخ ها |
![]() |
تاريخ: 30 آبان 1389 |
![]() |
|
شيعيان عربستان | ||
از جمعيت 22 ميليون نفري عربستان، بيش از دو ميليون نفر شيعه (دوازده امامي، زيدي اسماعيلي) هستند كه اين تعداد بيشتر از جمعيت شيعي كشورهاي كويت، قطر، يمن، عمان و امارات متحده عربي است. با وجود در اقليت بودن شيعيان در عربستان، سكونت آنان در ناحيه استراتژيك و ميادين نفتي «قوار» و «قطيف» جايگاه ممتازي به آنان داده است. شايان ذكر است كه ميدان نفتي قوار، بيش از 60 ميليارد بشكه كه دو برابر كل ذخاير نفتي آمريكا است، ذخيره قطعي نفتي دارد. هزينه استخراج نفت از اين منطقه در حدود هر بشكه، سه دلار ارزيابي ميشود. از ديگر دلايل اهميت شيعيان به عنوان اقليت اصلي عربستان سعودي، ميتوان به اهميت جغرافيايي منطقه شيعهنشين در امنيت منطقهاي و بينالمللي و ثبات اقتصادي و سياسي خليج فارس، عربستان و جهان اشاره كرد. در عين حال، پيگيري مطالبات و حقوق شيعيان به ويژه توسط ساكنان مناطق «الاحساء» و «قطيف» و تداوم تقابل با حكومت رياض، موردي است كه تحركات شيعي در منطقه را حائز اهميت و برجسته كرده است. «آنگلو گودويلا» استاد روابط بينالملل دانشگاه «بوستون» ميگويد كه: بخش بزرگي از اجحافهاي اعمال شده بر شيعيان، ريشه در جهانبيني وهابيها دارد كه به طور معمول به اختلافات درون ديني حساسيت بيشتري دارند». گودويلا ميگويد: «وهابيون در افكار خود قصد احياي اصول و هنجارهاي امت اسلامي (با برداشت خود) را دارند، تمامي مسلمانان غيروهابي را كافر ميشمارند، مناسبات و نهادهاي ديگر را شرك ميدانند و براي سركوب مخالفين خود از «تكفير» استفاده ميكنند». اصل تكفير هرچندنقطه ضعف وهابيها است، اما آنان اين اصل را به عنوان منشأ مشروعيت خود انتخاب و از آن در جهت غلبه بر غيروهابيها از جمله شيعيان استفاده ميكنند. اگر گذري به تاريخ اختلاف وهابيها با شيعيان داشته باشيم، متوجه خواهيم شدكه در طول قرون گذشته به ويژه از قرن هجدم ميلادي، حملات خونيني از سوي وهابيها عليه شيعيان سازماندهي و اجرا شده است. با اين سابقه در طول قرن بيستم، سه نوع تبعيض مذهبي، اقتصادي و سياسي از سوي حكومت آل سعود و وهابيون عليه شيعيان اعمال شده است و هنوز هم ادامه دارد. در عين حال، تاثيرگذارترين تبعيض كه مايه اختلاف عميق شده و طرفين را رو در روي يكديگر قرار داده، تبعيض مذهبي است. در واقع نظام سياسي عربستان به هيچوجه حاضر به پذيرش تنوع در اين كشور نيست. از ديدگاه آنان، شيعيان به عنوان شهروندان درجه دو ديده ميشوند و عقايد شيعيان از جمله توسل به ائمه اطهار(ع) و شفاعت را خرافه ميشمارند! آلسعود حتي براي ساختن بناهاي مذهبي مانند حسينيه و مسجد، پوشيدن لباس مخصوص (به عنوان نمونه لباس مشكي در ايام سوگواري) بر زبان آوردن اعتقادات و برگزاري مراسم مذهبي، محدوديتهاي خاصي را بهطور قانوني و بهطور عرفي براي شيعيان بهوجود آورده است. تبعيض عليه شيعيان، به فشار مذهبي عليه آنان محدود نميشود. شيعيان با وجود برخورداري از انگيزه و توان فراوان، محرومترين گروه در عربستان هستند. «رابرت لاسي» پژوهشگر دانشگاه واشنگتن اظهار ميدارد: «اگر استان شرقي (عربستان) تحت حاكميت حكام سعودي نبود، غنيترين كشور حوزه خليجفارس شده و از تمامي كشورهاي منطقه ثروتمندتر بود.» كميته بينالمللي حقوق بشر در سال 1996.م اعلام كرد: «استان شرقي عربستان يكي از محرومترين مناطق عربستان است، دولت در قياس با ساير مناطق، در استان شرقي بسيار كند عمل كرده است و در بخشهاي آموزشي، پزشكي و جادهسازي سرمايهگذاري مناسبي نميكند». نخستين بيمارستان مدرن «قطيف» در سال 1987.م ساخته شد. در واقع در كنار نگرشهايي چون رافضي دانستن شيعيان! فتاوي مختلف علماي وهابي مبني بر حرام دانستن گوشت ذبح شده توسط شيعيان، كافر بودن كسي كه با فرد شيعه ازدواج كند و مواردي از اين دست، موجبات طرد شيعيان در ساختار اجتماعي عربستان را فراهم آورده و با اعمال سياستهاي حاكميت، مناطق شيعهنشين در فقر و محروميت نگه داشته شدهاند. از سوي ديگر، شيعيان از تصدي پستهاي مياني و عالي در حاكميت محرومند. مقامات امنيتي، كشوري، نظامي و پليس بهطور كامل در اختيار وابستگان سعودي و سنيها است. حتي در استان شرقي هم شيعيان به مشاغل مهم منصوب نميشوند. مديريت مدارس، دانشگاهها، سفارتخانهها (به جز موارد نادر همچون شيعه بودن سفير عربستان در ايران در اوايل دهه 1380 (ه.ش) و ارگانهاي ديگر در زادگاه شيعيان، متعلق به آنان نيست. شيعيان استان «الاحساء» حتي از تصدي معاونت دبستان هم محرومند. در حقيقت ميتوان مهمترين نقطه اشتراك بزرگان وهابي و آلسعود را غيرخودي دانستن شيعيان، ولو شيعيان هموطن خود دانست كه هرگونه فعاليت آنان را توطئه و نافرمانبرداري تلقي ميكنند. | ||
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 30 آبان 89
زاهدي به آستان شهري رسيد. راهزني را مرده بر دار ديد. سوي او شتافت و پايش بوسيد. همگان تعجب کرده و پرسيدند آخر اين چه کار است که ميکني؟ گفت: کاش ذرهاي از همت و اصرار او در راهش را من در راه خود داشتم. *********** عمري حجاز ذرهاي گوش به مهملات «ناسيوناليسم» و «هم وطني» و ... نميدهد و از برائت خود ولو در راه شيطان، کوتاه نميآيد. ولي متاسفانه اهل تشيع ايران چون برادر با عمري رفتار ميکنند و جان و مال و ناموس خود را به آنان ميسپارند. کاش روابط ايران با امارات و ترکيه و مالزي هم قطع ميشد. يا علي |
2 |
نام و نام خانوادگي: نوكر آل ياسين -
تاريخ: 30 آبان 89
با عرض سلام مومن جان نظرات شما را هميشه ميخوانم و برايم مهم است.شما استاد ما هستيد ولي اين را در نظر داشته باشيد که ما از نسل کوروش کبير هستيم و وهابيها مادرشون هند جگرخوار. موفق باشيد |
3 |
نام و نام خانوادگي: عبدالله -
تاريخ: 30 آبان 89
1- ألا و إنّ لكلّ شيء إماماً و إمام الأرض أرض تسكنها الشّيعة (الكافي8ص209) 2- إستحمار غرب، اين تقسيماتِ جغرافياي سياسي را بهمين منظور، در دارالإسلام إيجاد كرده؛ اگر قحط روابط خوب است چرا روز بروز بر دامنهء إتحاديّهء اروپا و پيمان ناتو مي افزايند؟ چرا همه را -قد و نيم قدها را هم- توي بازي راه ميدهند، جز تركيه كه هشتاد سال است زور ميزند خودش را بچپاند، ولي نميگذارند؟ 3- دول مسلمان نشين اگر بخواهند اين جنگهاي داخلي را از دارالإسلام بزدايند، چاره اي جز تشكيل إتحاديّهء دول إسلاميّه ندارند؛ لكن مع الأسف شاهديم كه أربابِ إستحماري، با بازي بر سر إسم يك آبراهه، حسابي سرگرمشان كرده اند، كه اگر مديريتي بود، ميشد با توافق بر روي إسم "خليج الإسلام" نه تنها قال قضيّه را كند، كه وجههء إسلام را از وضع قبليش هم بهتر كرده و تودهني سختي به أربابِ إستحماري زد! |
4 |
نام و نام خانوادگي: ghavam -
تاريخ: 01 آذر 89
آقاي مومن عبد الله کاش امثال شما کمي مطالعات اسلامي پيدا ميکردند تا از روي شکم افاضات نمي فرمودنند |
5 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 01 آذر 89
جناب ghavam حب عائشه داري؟ چرا؟ دليلش چيست؟ يا علي |
6 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 01 آذر 89
برادر و استاد عزيز جناب عبدالله دو شخص که يا در صفاتشان و يا در اهدافشان اشتراکي داشته باشند با يکديگر متحد شوند و اتحاديه تشکيل دهند. ميشود بفرماييد اشتراک ما با مادر عائشهگان چيست؟ آيا بين ما يزيديان و ابوبکريان نقطه اشتراکي است؟ آيا بين ما و محبين معاويه هند مادر اشتراکي است؟ آيا صفت مشترکي داريم و يا هدف مشترکي داريم؟ ********************* مکتشف پنيسيلين را رها کنيم و با مادر عائشه اتحاديه بزنيم که چه؟ مخترع ترانزيستور را رها کنيم و ما پدر عمر اتحاديه بزنيم که چه؟ مگر عقلمان را از دست دادهايم؟ مادر عائشه و پدر عمر وحشي جنگلي است و چون درندگان بايد با او رفتار کرد. فقط سلاح و چوب و چماق ميفهمد. ********** 1400 اين تمدن خراب و فاسد اسلام عمري چه کرد؟ از LCD مقابل شما تا CPU کامپيوتر شما، از جراحي هاي حيرت آور پزشکي تا داروهاي جان بخش، از اکتشافات شگفت انگيز نجومي و اتمي تا ديگر علوم و تکنيکها را چه کسي به ارمغان آورد؟ ********* استاد عزيز جناب عبدالله ميليون ميليون جوانان اهل تشيع ايران را ترک کرده اند و سمت که رفتهاند؟ از چه فرار کرده اند؟ حال ما تمام تلاشمان اين است چهره کريه عمري گري را از اسلام بزدائيم تا بلکه درصدي از آنها دوباره به آغوش ما بازگردند. چگونه ميتوان اسلام منهاي ابوبکريسم را به آنها عرضه کرد وقتي که دست در دست بکريان و ناکثين داشته باشيم؟ يا علي |
7 |
نام و نام خانوادگي: عبدالله -
تاريخ: 02 آذر 89
أوّلاً: بنده گرچه منكر گفتگوي أرباب مذاهب نيستم لكن بيشتر و پيشتر، طالبِ إتحاد دول إسلاميّةام تا جوشكاري 73فرقة، چون نظام ديپلماسي با إيمان قلبي فرق دارد؛ يعني معامله، بيشتر أمري إنساني است، بالعكس، إيمان صبغهء إلهي اش بيشتر است. ثانياً: كمترين منافع إتحاد دول از بيشترين منافع تفرّق آنها (يا بإصطلاح إستحماريش إستقلال دول) بمراتب بيشتر است؛ مثلاً بودجهء هنگفتي كه از أنفال مسلمين، رسماً صرف تسويه حسابهاي ملّي-مذهبي ميشود، در درون يك كشور يا إتحاديّه لاأقلّ تا باين حَدّ و حِدّت قابل تخصيص نيست. ثالثاً: أوّلين هدف إستحمار از إيجاد دول متفرّقه، تحليل قواي آنهاست تا سر از بيرون باز نكند، يعني جنگِ درونگروهي مسلمين هيچگاه به جنگ دارالإسلام و دارالكفر نينجامد، بالأخره دشمن متفرّق بهتر از خصم متحد است! خلاصه اينكه آبِ گل آلود، بيشتر بنفع صيّادهاست تا ماهيان و بنده طرفدار حقوق ماهيهاي زبان-بسته ام، وإلاّ كلاه أقوياء را باد نخواهد برد. |
8 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 02 آذر 89
استاد عزيز جناب عبدالله ختم کلام بنده آنکه به نظر بنده استحمار از استعمار (طلب عمر کردن) بهتر است. يا علي |