![]() | ||
![]() |
مقالات | سخنراني ها | شبکه سلام | موبايل | انتشارات | محصولات نرم افزاري | ليست پاسخ ها |
![]() |
تاريخ: 24 بهمن 1387 |
![]() |
|
پاسخ به شبهات آقاي قرضاوي 09 ـ مهدويت در اهل سنت 02 | ||
پخش صوت ![]() | ||
بسم الله الرحمن الرحيم موضوع: پاسخ به شبهات آقاي قرضاوي 09 ـ مهدويت در اهل سنت 02 پنجشنبه : 24 / 11 / 87 ((( توجه: آدرس منابع ذکر شده، از نرمافزار مکتبة اهل بيت (عليهم السلام) ميباشد ))) استاد حسيني قزويني بحث ما در جلسات گذشته، پيرامون شبههاي بود كه در مسئله مهدويت داشتند. ايشان 3 شبهه را مطرح كرد: شبهه اول: قضية المهدي کلها لا أصل لها في القرآن و لم يتحدث عنها بالعبارة و لا بالإشارة. قضيه مهدويت، در قرآن، نه به صراحت و نه به اشاره، نيامده است. كه اين را پاسخ داديم. رواياتي كه در تفاسير شيعه و سني آمده بود مبني بر نزول بعضي از آيات در رابطه با مهدويت را خوانديم. مانند آيه 33 سوره توبه: هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ آقاي قرطبي و فخر رازي و ديگران تصريح داشتند كه اين آيه درباره حضرت ولي عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) است. تفسير القرطبي، ج8، ص121 - تفسير الرازي، ج16، ص40 - تفسير البحر المحيط لأبي حيان الأندلسي، ج5، ص34 - زاد المسير لابن الجوزي، ج3، ص290 - تفسير الثعلبي، ج5، ص36 همچنين سوره بقره، آيه114: لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَ لَهُمْ فِي الْآَخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ. جامع البيان لإبن جرير الطبري، ج1، ص699 - تفسير ابن أبي حاتم، ج1، ص211 و آيات ديگري را در اين زمينه از تفاسير و كتب روائي اهلسنت مطرح كرديم. شبهه دوم: در صحيح بخاري و صحيح مسلم، در رابطه با مهدويت، روايتي نيامده است. اگر مهدويت صحيح بود، بايد در صحيح بخاري و صحيح مسلم مي آمد. چندين جواب هم به اين شبهه داديم: 1- خيلي از روايات صحيح بخاري و صحيح مسلم، در طول تاريخ حذف شده است. 2- مباحث و معارف اسلامي، منحصر به صحيح بخاري و صحيح مسلم نيست. 3- يك مسئله فقهي را نميتوانيد فقط با تكيه بر صحيح بخاري و صحيح مسلم استنباط كنيد و ناگزير هستيد كه از ديگر سنن و مسانيد خودتان استفاده كنيد. 4- چه كسي گفته است كه در صحيح مسلم و صحيح بخاري نيامده است؟ ما روايات متعددي از صحيح بخاري و صحيح مسلم ذكر كرديم كه مسئلۀ مهدويت در صحيح بخاري و صحيح مسلم آمده است. مانند روايت ابوهريره كه پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: کيف أنتم إذا نزل إبن مريم فيکم و إمامکم منکم؟ چه خواهيد کرد وقتي که عيسي بن مريم از آسمان نازل شود و نماز جماعت بخواند و امام جماعتش از شما باشد؟ صحيح بخاري، ج4، ص143 - صحيح مسلم، ج1، ص94 تمام شارحين صحيح بخاري و صحيح مسلم گفتهاند كه مراد از: إمامکم منکم. حضرت مهدي (عليه السلام) است. فيض الباري في شرح صحيح البخاري، ج4، ص44 - فتح الباري في شرح صحيح البخاري، ج6، ص358 - عمدة القاري، ج16، ص40 - شرح صحيح مسلم للنووي، ج18، ص58 اما شبهه سوم: إن البحث في الأحاديث المروية في هذا الشأن في ضوء موازين الجرح و التعديل و التوثيق و التضعيف يبيّن لنا أن هذه الأحاديث كلها لا تبلغ درجة الصحة التي ... . وقتي روايات مربوط به مهدويت را بررسي ميكنيم، مجموع اين روايات، در حدي نيست كه صحت اين روايات را اثبات كند. يعني احاديث مربوط به مهدويت، شرائط صحت و اعتبار را ندارد. در اين زمينه، چند جواب داريم: جواب اول: احاديث، فقط منحصر به كتب شما نيست. اگر شيعه معتقد به مهدويت است، ضرورت ندارد براي شيعه كه براي اثبات عقيدۀ خودش، فقط به كتابهاي شما مراجعه كند. بلكه رواياتي كه در كتب شيعه آمده از نبي مکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و عترت پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، چندين برابر رواياتي است كه شما آوردهايد. آقاي ابن أثير، مجموع احاديث صحابه ستۀ شما را - صحيح بخاري و صحيح مسلم و صحيح ترمذي و سنن نسائي و سنن أبي داود و موطأ مالك و سنن أبن ماجه -، در جامع الأصول جمع كرده است و كمتر از ده هزار حديث است. حال آنكه كتاب كافي - يكي از كتب اربعۀ شيعه -، فقط 16199 روايت دارد. يعني يكي از كتب اربعۀ ما، يك و نيم برابر تمام صحاح ستۀ شما، روايت دارد. مرحوم شيخ حر عاملي آمده است و روايات كتب اربعه و كتابهاي معتبر را جمع كرده و حدود 36 هزار روايت را در وسائل الشيعه جمع كرده است. ما براي عقيدۀ خودمان، به كتابهاي خودمان مراجعه ميكنيم. اگر هم در مباحث ولايت و غيره، سراغ كتابهاي شما ميآييم، از باب: وَ جَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ (سوره نحل/آيه125) است و از باب احتجاج بر صحت عقيدۀ خودمان، با روايات شما است. آمار روايات شيعه در موضوع مهدويت ما در كتابهاي شيعه، آماري كه داريم و فقط درباره مهدويت، 3666 روايت، فقط در كتاب منتخب الأثر آقاي حضرت آيت الله العظمي صافي گلپايگاني آمده است، نه يكي و دو تا و نه صد تا و دويست تا. اگر ما در يك موضوعي، سه روايت يا بيشتر داشته باشيم، ميگوييم كه روايت، مستفيض است و احتياجي به سند ندارد. همچنين خود شما، دربارۀ سه روايت، ميگوييد: يقوي بعضها بعضا. و مطلب را تمام ميكنيد. جالب اين است كه از ميان اين روايات، 657 روايت نقل شده، مبني بر بشارت نبي مکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به آمدن حضرت مهدي (عليه السلام). 389 روايت آمده است مبني بر اينكه حضرت مهدي (عليه السلام) از اهل بيت (عليهم السلام) است. در 48 روايت، اسم آقا حضرت ولي عصر (ارواحنا لتراب مقدمه فداء) و اسم پدر و مادر و كنيه و لقب ايشان آمده است. در 123 روايت آمده است كه حضرت مهدي (عليه السلام): يملأ الأرض عدلا و قسطا كما ملئت ظلما و جورا. در 91 روايت آمده است كه ائمه (عليهم السلام)، 12 نفر هستند كه اولشان، حضرت علي (عليه السلام) و آخرشان، حضرت مهدي (عليه السلام) است. بخشي از اين روايات، از مصادر اهلسنت نقل شده است. در 94 روايت، آمده است كه خلفاء و ائمه بعد از من، 12 نفر هستند و آخرين آنها، به نام مهدي است. در 107 روايت آمده است كه ائمه (عليهم السلام) 12 نفر هستند كه 9 نفر آنها از نسل امام حسين (عليه السلام) هستند. در 50 روايت، اسامي تك تك ائمه (عليهم السلام) از امير المومنين (عليه السلام) تا آقا حضرت ولي عصر (ارواحنا لتراب مقدمه فداء) از منابع شيعه و سني آمده است. در 148 روايت آمده است كه نهمين فرزند امام حسين (عليه السلام)، حضرت مهدي (عليه السلام) است. در 99 روايت آمده است كه ششمين فرزند امام صادق (عليه السلام) است. در 98 روايت آمده است كه از نسل امام كاظم (عليه السلام) است. در 95 روايت آمده است كه از نسل امام رضا (عليه السلام) است. در 90 روايت آمده است كه از نسل امام جواد (عليه السلام) است. در 90 روايت آمده است كه از نسل امام هادي (عليه السلام) است. در 146 روايت آمده است كه فرزند امام عسکري (عليه السلام) است. اينها يكي دو تا و سه تا نيست كه بخواهيم شبهه كنيم كه اينها در حدي نيستند تا بتوانيم ثابت نكنيم يا روايات را به درجه اعتبار و صحت، نتوانيم برسانيم. صدها و هزاران سايت اينترنتي داريم كه بحث مهدويت را مفصل مطرح كردهاند. همين امروز بعد از نماز صبح، سايت السادة المباركة جُند المرجعية الأوصياء (www.alsada.net) را ديدم و فقط در اين سايت، 5212 مقاله علمي، پيرامون مهدويت گذاشته شده است. نرمافزارهاي متعددي در رابطه با مهدويت آمده است و يكي از آنها را موسسۀ خودمان افتخار آن را داشته است كه به نام شميم گل نرگس توليد كند و روي اينترنت هم قرار داده شده است و استفاده براي عموم در سراسر جهان آزاد است. در اين نرمافزار، 255 آيه در رابطه با حضرت مهدي (عليه السلام)، 2 هزار پرسش و پاسخ در رابطه با مهدويت، متن 400 جلد كتاب پيرامون مهدويت، 2500 مقاله علمي درباره مهدويت و 1100 حديث با ترجمه سليس و روان آمده است. در اين CD ، كليۀ سايتها و وبلاگهايي كه تقريبا مورد تائيد ما بوده و در رابطه با مهدويت فعاليت ميكنند را معرفي كردهايم. يعني وارد شدن به داخل اين CD، شما را با دنيايي از تحقيقات و پژوهش مهدويت آشنا ميكند. پس پاسخ اول ما اين شد كه ما براي اثبات عقيدۀ خودمان، نيازي به كتب شما نداريم. ما در كتابهاي خودمان با سندهاي صحيح و معتبر و متواتر، رواياتي دربارۀ عقائدمان داريم و بحث مهدويت هم يكي از آنهاست كه 3666 روايت در اين موضوع داريم. ما در هيچ موضوعي اين انبوه روايات را نداريم كه در باب مهدويت داريم. جواب دوم: صرفنظر از كتب اهلسنت، وهابيتي كه از روز اول، بناي تأسيسش، مخالفت و مبارزه با فرهنگ شيعه و قتل عام شيعيان بود، بحث مهدويت را مطرح كردهاند و همگي اعتراف و اذعان كردهاند كه بحث مهدويت مبتني بر روايات متواتر است و انكار مهدويت، جز جهل و عناد چيز ديگري ندارد. اينكه آقاي ابن حجر مكي، منكر مهدي را كافر ميداند، بحث ديگري است. البرهان، في علامات صاحب الزمان للمتقي هندي، ج1، ص40 چون بحث مهدويت، از مباحث قطعي و از ضروريات عقائد مسلمانان است و جزء ما جاء به النبي است. نظر بزرگان وهابيت در مورد مهدويت نوعي از شخصيتهاي برجسته وهابي، چند نمونه را ذكر ميكنم تا براي آقاي قرضاوي و همفكرانش كه همينطوري، بيپايه و اساس و بدون حساب و كتاب حرف ميزنند، توجه داشته باشند كه اين حرفها، گذشته از اينكه فرداي قيامت، حساب و كتابي دارد، بايد در همين دنيا هم عوارضش را پس بدهند و آن هم مفتضح شدن است. 1- ابنتيميه - تئورسين و بزرگ نظريهپرداز وهابيت و مؤسس فكري وهابيت كه خود وهابيت، سخنان او را نه تنها از سخنان صحابه، بلكه از سخنان نبي مکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هم معتبرتر ميدانند و چندي قبل در يكي از سايتهاي وهابيت اعلام كردند ما معتقديم: توسل، شرك است و اگر پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هم از قبر زنده شود و بگويد توسل، جايز است، ما باز ميگوييم كه توسل، شرك است، چون ابنتيميه گفته است كه توسل شرك است - در كتاب منهاجالسنة، ج4، ص211 وقتي به بحث مهدويت ميرسد، صراحت دارد بر اينكه پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بحث مهدويت را مطرح كرده و ميگويد: إن الأحاديث التي يحتج بها علي خروج المهدي، أحاديث صحيحة. تمامي رواياتي كه احتجاج ميشود بر خروج مهدي، احاديث صحيحي است. پس آقاي قرضاوي! ابنتيميهاي كه جنابعالي به او ارادت ويژهاي داري و مروّج افكار او هستي و صحبتهاي شما كه بر ضد شيعه است، نشأت گرفته از تفكر وهابيت است، بزرگ نظريهپرداز وهابيت ميگويد: احاديث مهدويت، احاديث صحيحي است. 2- ابن قيّم جوزيه - شاگرد ابنتيميه و ناشر افكار او - صراحت دارد كه روايات مربوط به مهدويت، روايات صحيحي است و غير قابل انكار. 3- آقاي بنباز - مفتي أعظم سابق عربستان سعودي كه بالاترين مقام علمي و سياسي وهابيت معاصر را داشت - وقتي به بحث مهدويت ميرسد، ميگويد: أمر المهدي معلوم و الأحاديث فيه مستفيضة بل متواترة. مجلۀ اسلامي دانشگاه مدينۀ منوره، شماره3، سال اول، 1388 هجري قمري آقاي قرضاوي! شما راست ميفرماييد يا مفتي أعظم عربستان سعودي و امام بزرگ شما؟ آقايان اهلسنت هم معتقدند كه روايات متواتر، به منزلۀ آيه قرآن است و انكار حديث متواتر، يعني انكار آيۀ قرآن. عجيب است كه وقتي بنباز از دنيا رفت، همين آقاي قرضاوي بيانيهاي را صادر كرد و گفت: ودّعت الأمة الإسلامية اليوم علما من أعلامه الأفضال و نجما من نجومه الساطعة في سماء العلم، علامة الجزيرة، الشيخ عبد العزيز بن عبد الله الذي كان جبل من جبال العلم و بحر من بحور الفقه و اماما من ائمة الهدي، أركانا من ألسنة التوحيد و عمادا من أعمدة الدين و ركنا من أركان الأمة. با از دنيا رفتن بنباز، امت اسلامي، در حقيقت يك پايهاي از پايههاي محكمش را از دست داد و يكي از ستارگان درخشان را از دست داد. او، علامۀ جزيرة العرب بود، كوهي از كوههاي علم و دريايي از درياهاي فقه، امامي از ائمۀ هدايت، زبانِ گوياي توحيد إلهي و پايهاي از پايههاي دين و ... . بنباز صراحت دارد كه روايات مهدويت، نه تنها مستفيض، بلكه متواتر است؛ ولي آقاي قرضاوي ميگويد روايات مهدويت، در حدّي نيست كه بگوييم صحيح است. 3- آقاي الباني - كه يكي از شخصيتهاي بينظير وهابيت معاصر است و آقاي بنباز لقب امام الحديث را بر او گذاشته بود و از او به بخاري دوران تعبير ميكنند - جملۀ زيبايي دارد و اگر فقط همين مطلب بود، در جواب آقاي قرضاوي كافي بود: إن عقيدة خروج المهدي عقيدة ثابتة متواترة عنه (صلي الله عليه و آله و سلم) يجب الايمان بها، لأنها من أمور الغيب و الايمان بها من صفات المتقين، كما قال تعالى «آلم * ذلك الكتاب لا ريب فيه هدى للمتقين * الذين يؤمنون بالغيب» و أن إنكارها لا يصدر إلا عن جاهل أو مكابر. عقيدۀ آمدن مهدي، ثابت و متواتر از پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است. بحث مهدويت از امور غيبي است و ايمان به مهدويت، از صفات متقين است چنانچه خداوند فرموده است: «آلم * ذلك الكتاب لا ريب فيه هدى للمتقين * الذين يؤمنون بالغيب»، و انكار مهدويت، جز از آدم جاهل و نادان و معاند صادر نميشود. مجلة التمدن الإسلامي، السنة 22، ج27 و 28، ص646 4- آقاي محسن العباد - يكي از اساتيد توانمند دانشگاه بينالمللي مدينۀ منوره كه گفته ميشود يك ميليون و پانصد هزار دانشجو دارد و يكي از مكانهاي ديدني در مدينه، همين دانشگاه است - مقالهاي در مسئله مهدويت دارد و در آنجا ميگويد: فإن الإعتقاد بظهور المهدي يعتبر واجبا علي كل مسلم و هو جزء من عقائد السنة و الجماعة و لا ينكر ذلك إلا كل جاهل أو مبتدع. اعتقاد به مهدويت، از اموري است كه بر هر مسلماني واجب است و عقيده به مهدويت، جزء عقائد اهلسنت و جماعت است. مهدويت را انكار نميكند، مگر كسي كه جاهل و نادان و بدعتگذار باشد. مجلۀ اسلامي دانشگاه مدينۀ منوره، شماره3، سال اول، 1388 هجري قمري پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هم فرمود: كل بدعة ضلالة و كل ضلالة في النار. سنن النسائي، ج3، ص189 - تفسير ابن كثير، ج1، ص570 - الدر المنثور للسيوطي، ج3، ص147 اين هم جواب ديگري از حضرات و شخصيتهاي برجسته وهابيون، خدمت آقاي قرضاوي. همين مجله، نام 25 نفر از صحابهاي را كه احاديث مهدويت را نقل كردهاند، آورده است و 38 كتاب معتبر اهلسنت، بحث مهدويت را مطرح كردهاند و راهي براي انكار مهدويت نيست. شايد سوالي به ذهن عزيزان بيايد كه اگر وهابيت هم اينچنين به مهدويت عقيده دارند، پس چه فرقي بين شيعه و وهابيت است؟ من در يكي از جلسات، اشاره كردم كه مهدويت، با دو نگاه، قابل بررسي است: 1. اصل مهدويت است كه به مهدويت نوعي تعبير ميشود و غير قابل انكار است. تمام بزرگان اهلسنت، غير از ابن خلدون و مانند او، جرأت نكردند در اين وادي، تعرضي داشته باشند. 2. مهدويت شخصي است. يعني آن مهدياي كه پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بشارت او را داده و به قول آقاي بنباز و ديگران، از احاديث قطعي و متواتر است و انكارش مساوي با جهل است: هل ولد المهدي أم سيولد؟ آيا آن مهدي به دنيا آمده است يا به دنيا خواهد آمد؟ در اينجا، آقايان اهلسنت و وهابيت، بر اين عقيده هستند كه آن مهدي، قطعا به دنيا نيامده است و روزي به دنيا خواهد آمد و جهان را پر از عدل و داد خواهد كرد و از شرائط قيام قيامت است و ايمان به او هم واجب است. يك عده، بر اين عقيده هستند. ولي عدۀ انبوهي از اهلسنت، همان عقيدۀ شيعه را دارند. يعني همان مهدياي كه بشارت آن را نبي مکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) داده است، فرزند امام عسکري (عليه السلام) است و امام عسکري (عليه السلام) هم فرزند امام هادي (عليه السلام) است و او هم از نسل حضرت علي (عليه السلام) و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) است و ولادت او هم در سال 255 هجري قمري بوده است و 5 يا 6 ساله بود كه پدر خود را از دست داد. ما تا اينجا، موافقين زيادي داريم. در كتاب أصالة المهدوية في الإسلام براي آقاي فقيه ايماني در ص81، 112 نفر از علماي بزرگ اهلسنت را نام ميبرد كه اينچنين عقيدهاي دارند. آقاي سيد ثامر عميدي در كتاب دفاع عن الكافي، ج1، ص568، 128 نفر از بزرگان اهلسنت را نام ميبرد كه معتقد هستند مهدي به دنيا آمده و سال ولادت او و وفات پدر او هم ثبت شده است. در اين قضيه، شيعه، تنها نيست. در كداميك از موضوعات است كه 128 نفر از علماي اهلسنت با شيعه، همعقيده و همرأي باشد؟ حتي بعضي از وهابيها هستند كه اينچنين عقيدهاي دارند. آقاي خير الدين زركلي - كه از أعلام وهابيت است و كمتر كسي به اندازه او، به وهابيت كمك كرده است - صاحب كتاب الأعلام، وقتي به شرح حال حضرت مهدي (عليه السلام) ميرسد، اين تعبير را دارد: محمد بن الحسن العسكري الخالص بن علي الهادي، أبو القاسم، آخر الأئمة الاثني عشر عند الإمامية و هو المعروف عندهم بالمهدي و صاحب الزمان و المنتظر و الحجة و صاحب السرداب. ولد في سامراء و مات أبوه و له من العمر نحو خمس سنين، ... ، و قيل في تاريخ مولده: ليلة نصف شعبان سنة 255 و في تاريخ غيبته: سنة 265. آخرين امام از 12 امام شيعه است و در سامراء به دنيا آمده است و در حاليكه 5 ساله بود، پدرش را از دست داد، ... ، ولادت او در نيمه شعبان سال 255 هجري و تاريخ غيبت او در سال 265 است. الأعلام لخير الدين الزركلي، ج6، ص80 البته غيبت حضرت مهدي (عليه السلام)، در سال 260 است و ايشان در اين مورد، اشتباه كرده است. اين وهابيِ نيمه معتدل - كه تعصّب وهابيت او كمتر از بقيه است - وقتي به اينجا ميرسد، به اين صراحت بيان ميكند. شاگرد: او از زبان اماميه حرف ميزند و نظر خودش را نگفته است. جواب استاد: نه خير، نظر خودش را ميگويد. ميگويد آن شخصي كه از نظر اماميه، مهدي نام دارد و امام دوازدهم است، در سامراء به دنيا آمده است و نظر خودش را بيان ميكند. ما ميخواهيم بگوييم كه 128 نفر از علماي اهلسنت، حتي وهابيت، با ما همعقيده هستند كه حضرت مهدي (عليه السلام) در سال 255 هجري به دنيا آمده است. ما تا اين اندازه با يكديگر همعقيده هستيم. بحثهاي ديگر را جدا مطرح ميكنيم و اينكه آيا امام دوازدهم در نزد شيعه، خليفۀ دوازدهم پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هم هست يا خير؟ بحث ديگري است. سيوطي با آنهمه دبدبه و كبكبهاش، وقتي بحث خلفائي اثنا عشر را مطرح ميكند كه پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: خلفاء بعد از من، 12 نفر هستند. - اين از احاديثي است كه براي اهلسنت، معزل و مانند استخوان در گلو شده است. اگر بگويند اين حديث درست است، عقيده شيعه ثابت ميشود. اگر بگويند درست نيست، انكار حدود 27 روايت در اين زمينه در صحيح بخاري و صحيح مسلم است. آمدند زيرآبي رفتند و گفتند: - ما هر چه فكر كرديم، معناي اين روايت را نفهميديم. با هر كس هم بحث كرديم، هيچكس ندانست كه مراد پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) چيست؟ آيا فرداي قيامت هم اين حضرات ميتوانند جواب بدهند؟ در كتاب فتح الباري في شرح صحيح البخاري كه براي ابن حجر عسقلاني است، از ابن جوزي نقل ميکند: من با هر كسي كه توانائي علمي داشت، مباحثه كردم و موضوع را مطرح كردم كه مراد از حديث پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) چيست؟ 4 نفر از خلفاء راشدين و امام حسن (عليه السلام) و معاويه را نام ميبرند و در يزيد گير ميكنند كه قاتل امام حسين (عليه السلام) نميتواند خليفه پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) باشد. مقداري از بنيأميه ميگيرند و مقداري هم از بنيعباس قرض ميگيرند و كم و زياد ميكنند و ميبينند كه جور در نميآيد و هر كاري ميكنند و به در و ديوار ميزنند تا اين 12 نفر را درست كنند، نميتوانند و هيچ راهي ندارند مگر اينكه بگويند اين 12 نفر، همان حقانيت مذهب شيعه است و در ميان مذاهب اسلامي - چه شيعه و چه سني، از اسماعيليه و زيديه و علوي و دروزي و شافعي و مالكي و حنفي و حنبلي -، هيچ مذهبي نميتواند ادعا كند بر تطبيق مذهبش بر اين حديث، غير از شيعه 12 امامي. بعد، آقاي ابن حجر ميگويد: لم ألق أحدا يقطع في هذا الحديث. هيچكس را نيافتم كه قاطعانه بگويد مراد پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) چه بوده است؟ فتح الباري في شرح صحيح البخاري لإبن حجر، ج13، ص182 جالب اينكه همين آقاي سيوطي وقتي به اين حديث ميرسد، صراحت دارد بر اينكه: فقد وجد من الاثني عشر الخلفاء الأربعة و الحسن و معاوية و ابن الزبير و عمر بن عبد العزيز و هؤلاء ثمانية و يحتمل أن يضم إليهم المهدي من العباسيين لأنه فيهم كعمر بن عبد العزيز في بني أمية و كذلك الظاهر لما أوتيه من العدل و بقي الاثنان المنتظران أحدهما: المهدي لأنه من أهل بيت محمد و لم يبين المنتظر الثاني. از اين 12 خليفه پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، خلفاء اربعه و حسن و معاويه و ابن زبير و عمر بن عبد العزيز و - چون كسي ديگر از بنيأميه لياقت ندارد كه جزء اين 12 نفر باشد - احتمال دارد كه مهدي عباسي به اينها ضميمه شود چون جايگاه او مانند جايگاه عمر بن عبد العزيز در بنيأميه است و ظاهر عباسي و دو نفر باقي ميمانند كه يكي از آن دو، مهدي از اهل بيت محمد است. تاريخ الخلفاء للسيوطي، ص10 پس ديگر ما مشكلي با اين حضرات نداريم، مشكل اصلي ما، امثال آقاي قرضاوي است كه اينچنين عقائد شيعه را مورد هجمه قرار ميدهد و اعلام ميكند كه بحث مهدويت، بحثي است كه با عقائد اسلامي، سازگاري ندارد. اينكه دليل ما چيست كه حضرت مهدي (عليه السلام) خليفۀ دوازدهم پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و امام دوازدهم شيعيان است، ادلۀ زيادي داريم إلي ما شاء الله. نكته بالاتر، اين است كه آقاي ذهبي - كه از استوانههاي شاخص و علمي اهلسنت و اگر او را بردارند، چيزي براي اهلسنت نميماند و او عليه اهل بيت (عليهم السلام)، شمشير را از رو بسته است و در تمام كتابهايش، تمام روايات مربوط به حقانيت امير المومنين (عليه السلام) را قيچي ميكند و اشكال سندي ميگيرد و اگر از نظر سندي نتوانست، اشكال دلالي ميگيرد و ميگويد: و القلب يشهد أنه باطل. قلب من شهادت ميدهد كه اين روايت باطل است. - وقتي به امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) ميرسد، ميگويد: لو الستخلفا لكانا اهلا لذلك. اگر اين دو، خليفه بودند، بهترين كس براي خلافت بودند. وقتي به امام سجاد (عليه السلام) ميرسد، ميگويد: يصلح للإمامة. صلاحيت رهبري و امامت جامعه را داشت. وقتي به امام باقر (عليه السلام) ميرسد، ميگويد: سيد إمام فقيه يصلح للخلافة. شايستۀ خليفه شدن بود. وقتي به امام صادق (عليه السلام) ميرسد، ميگويد: من أئمة العلم، كان أولى بالأمر من أبي جعفر المنصور. شايستهتر از منصور دوانيقي براي امر خلافت بود. وقتي به امام كاظم (عليه السلام) ميرسد، ميگويد: أولى بالخلافة من هارون. شايستهتر از هارون براي أمر خلافت بود. و ساير ائمه (عليهم السلام) را با عبارات زيبا بيان ميكند. سير اعلام النبلاء للذهبي، ج13، ص120 اينكه امثال آقاي قرضاوي ميگويد روايات بحث مهدويت، در حد اعتبار نيست، نه با موازين روايات اهلسنت ميسازد و نه با نظر علماي اهلسنت و نه با نظر علماي بزرگ وهابيت. عقيده علماي اهلسنت در زنده بوده حضرت مهدي (عليه السلام) باز هم بعضي از بزرگان اهلسنت با شيعه همعقيده هستند در اينكه حضرت مهدي (عليه السلام) كه در سال 255 به دنيا آمده، اكنون هم به ارادۀ خداوند، زنده و حيّ است و هيچ استبعادي در عمر طولاني نيست. آقاي أبو عبد الله محمد بن يوسف بن محمد كنجي شافعي - از علماي بزرگ اهلسنت - ميگويد: و هو حي موجود باق منذ غيبته إلي الآن و لا إمتناع في بقائه بدليل بقاء عيسى و الخضر و إلياس عليه السلام و بقاء الأعور الدجال و إبليس اللعين من اعداء الله تعالى و هؤلاء قد ثبت بقاؤهم بالكتاب و السنة. آن مهدياي كه در سال 255 به دنيا آمده است، زنده است و از دوران غيبتش تا الآن، باقي مانده است و هيچ دليلي بر امتناع زنده بودن طولاني ايشان نيست؛ زيرا حضرت عيسي و خضر و إلياس (عليهم السلام) هم زنده هستند و همچنين دجال و ابليس كه دشمنان خدا هستند هم زنده هستند و كتاب و سنت دلالت ميكند كه اينها زنده و باقي هستند. ينابيع المودة لذوي القربى للقندوزي، ج3، ص347 - البيان في أخبار صاحب الزمان، ص521 - كفايه الطالب، ص529 اينها را به عنوان نمونه عرض كردم بر اينكه در قضيه مهدويت نوعي، همه مسلمانان و وهابيت، با شيعه، متّفق هستند و در قضيۀ مهدويت شخصي، 128 نفر از بزرگان اهلسنت، اعتراف بر ولادت حضرت مهدي (عليه السلام) در سال 255 و شهادت پدر بزرگوارش در 5 سالگي آن حضرت دارند. در اينكه حضرت مهدي (عليه السلام) هم اكنون زنده و حي است و ميآيد و روزي زمين را پر از عدل و داد ميكند، تعدادي از بزرگان اهلسنت، مطالبي را در اين زمينه آوردهاند. أخيرا كتابي را يكي از دوستان به ما دادند مبني بر تشرف علماء اهلسنت به خدمت حضرت ولي عصر (ارواحنا لتراب مقدمه فداء) در زمان غيبت كبري. يعني، همانطوري كه عزيز حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها)، بعضا چهره آشكار ميكند و توفيق پا بوسي براي مشتاقان شيعه ميدهد، در بعضي از موارد هم، پرده غيبتش را كنار ميزند و بعضي از بزرگان اهلسنت هم اين توفيق را پيدا ميكنند. * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ««« والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»» دکتر سيد محمد حسيني قزويني | ||
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: امير -
تاريخ: 02 اسفند 87
سلام عليكم پس از صلوات بر محمد و آل مطهرش بخصوص عصاره خلقت و تاج سر عالم هستي حضرت آقا اما مهدي(ع ج)! اميدوارم در همه شئونات زندگي موفق باشيد! من دو درخواست داشم 1-فقط براي اين قسمت نتوانستم از صوت آن استفاده كنم هر دو راه را تلاش كردم چه پخش و چه دان لود آن را! شايد احتياج باشد كه دو باره تبديل و ذخيره گردد! شايد! محبت نمائيد آنرا بر طرف نمائيد! سئوال هم داشتم و آن در مورد آقا اميرالمومنين حضرت علي(سلام الله عليه) مي باشد كه اگر امكان آن مي باشد تمامي احاديث از كتب اهل سننت با 5 يا 6 ما’خذ معتبر از براي انواع لغات كه ديگر راه فرار براي آنها نباشد از امثال ولي خليفه امام وصي و غيره! در هر صورت يكدنيا تشكر! التماس دعاي بسيار! جواب نظر: با سلام با تشکر از تذکر شما مشکل در آدرس دهي فايل هاي صوتي بود ، که مرتفع شد در مورد مطلب دوم نيز کدام موضوع از اميرالمؤمنين منظور شما مي باشد؟ ولي در حالت کلي در مورد اميرالمؤمنين الي ماشاءالله مطلب و روايت (با آدرس از منابع اهل سنت) در سايت وجود دارد که شما با استفاده از جستجو مي توانيد آنها را بيابيد موفق و مؤيد باشيد معاونت اطلاع رساني |
2 |
نام و نام خانوادگي: شيعه موحد -
تاريخ: 21 فروردين 88
اقاي قزويني چرادروغ مي گويي چرا احاديثي كه مي اري را قيچي مي كني در قران هيچ اشاره به مهدي كه ژيامبر گفته خبري نيست شما يك اصل درست را گرفته ايد وهزار چيز به ان اضاف كرديددرمورد ايه سوره هود بقيه الله اين چه ربطي به امام زمان داردثانيا امامي كه بيايد دوسوم مسلمانان رابكشداين چه امامي است بيايد عايشه را از قبر زنده كند وحد زنا را اجرا كند ايا ژيامبر نمي توانست حد زنا را بر عايشه اجراكند جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- جناب دكتر قزويني رواياتي را از منابع اهل سنت آورده و آن را با آدرس مطرح كرده اند ؛ شما كه ادعا داريد روايات قيچي شده است ، اقلا يك نمونه از آنها را براي ما مي گذاشتيد ، تا كسي خداي ناخواسته ، سخنان شما را از سر دروغ و نداشتن پاسخ نيانگارد ؛ البته ما هنوز منتظر ادله شما هستيم .ك 2- در مورد سوره هود و آيه بقية الله خير لكم ، اين مطلبي است كه در كتب اهل سنت نيز آمده و ما در سايت مقاله مفصلي در اين زمينه داريم: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1010 2- در مورد كشتن دو سوم مسلمانان ، بهتر بود مدركي ارائه مي كرديد (البته چون ما مي دانيم اهل سنت به چه روايتي استشهاد مي كنند ، پاسخ شما را اكنون مي دهيم ، در روايت آمده است كه مهدي وقتي ظهور مي كند كه دو سوم مردم به خاطر جنگ و يا مريضي از دنيا رفته اند !!! نه اينكه وقتي حضرت مي آيد دو سوم مردم را مي كشد !!!) 3- در مورد مطلب سومي هم كه ادعا كرده ايد ، بهتر بود سندي ارائه مي كرديد . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
3 |
نام و نام خانوادگي: عباس -
تاريخ: 26 شهريور 89
سلام با تشكر، خداوند اجرتان دهد. يا علي |
4 |
نام و نام خانوادگي: علي -
تاريخ: 16 بهمن 91
با سلام من آدرس مربوط به مطلب ذيل رو نتوانستم پيدا کنم لطفا راهنمايي بفرماييد و لينک اينترنتي مجله را در صورت وجود براي من ارسال بفرماييد مجلۀ اسلامي دانشگاه مدينۀ منوره، شماره3، سال اول، 1388 هجري قمري آدرس سايتي که من تصور مي کنم مربوط به مجله باشد در ذيل آمده است http://docportal.iu.edu.sa/iumag/allissues.aspx در خلال سخنان جناب استاد قزويني سال مربوط به مجله فوق 1976 ميلادي ذکر شد که با تاريخ 1388 قمري همخواني ندارد. جواب نظر: باسلام دوست گرامي؛ سال 1389 صحيح است. در اين آدرس مي توانيد كل مطلب را بخوانيد: موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات (1) |