![]() | ||
![]() |
مقالات | سخنراني ها | شبکه سلام | موبايل | انتشارات | محصولات نرم افزاري | ليست پاسخ ها |
![]() |
تاريخ: 21 آبان 1392 |
![]() |
|
آيا گريبان چاك زدن بانوان حرم در عزاي امام حسين (ع) صحت دارد؟ | ||
سؤال كننده : مهدي احمدي توضيح سؤال : در تمامي كتب آمده كه حضرت زينب و زنهاي ديگر موجود در حرم امام حسين(عليه السلام) همه هنگام ديدن بدن بي سر امام گريبان چاك كردند و مو آشفته نمودند آيا گريبان چاك دادن شايسته حريم حسيني مي باشد ؟ پاسخ : اولا : اينكه گفتهايد : « در تمامي كتب آمده كه حضرت زينب و زنهاي ديگر موجود در حرم امام حسين (عليه السلام) همه هنگام ديدن بدن بي سر امام گريبان چاك كردند و مو آشفته نمودند » ، در اين رابطه بايد بگوئيم : در كتابها به اين صورت كه شما گفتيد ، روايتي نيامده و يا حداقل ما نيافتيم ؛ و در رواياتي هم كه در اين زمينه نقل شده ، اشاره اي به آشفته نمودن مو نشده است : روايت اول ( در مجلس يزيد ) : ثم وضع رأس الحسين ع بين يديه و أجلس النساء خلفه لئلا ينظرون إليه فرآه علي بن الحسين ع فلم يأكل الرءوس بعد ذلك أبدا و أما زينب فإنها لما رأته فأهوت إلى جيبها فشقت ، ثم نادت بصوت حزين يفزع القلوب ، يا حسيناه ! يا حبيب رسول الله ! يا بن مكة ومنى ! يا بن فاطمة الزهراء سيدة النساء ! يا بن محمد المصطفى . قال : فأبكت والله كل من كان ، ويزيد عليه لعائن الله ساكت ... ثم دعا يزيد عليه اللعنة بقضيب خيزران فجعل ينكت به ثنايا الحسين عليه السلام و جعل يزيد يتمثل بأبيات ابن الزبعري : ليت أشياخي ببدر شهدوا * جزع الخزرج من وقع الأسل لأهلوا واستهلوا فرحا * ولقالوا يا يزيد لا تشل قد قتلنا القوم من ساداتهم * و عدلناه ببدر فاعتدل لعبت هاشم بالملك فلا * خبر جاء ولا وحي نزل لست من خندف إن لم أنتقم * من بني أحمد ما كان فعل االلهوف ـ سيد بن طاووس ـ ص 178 و 179 و 180 . ... يزيد، سر مبارك امام عليه السّلام را در پيش رو گذاشت و زنان را در پشت سر خود جاى داد تا چشم ايشان به سر مطهرامام حسين عليه السّلام نيفتد اما سيدالساجدين عليه السّلام چشمش بر آن سر نازنين افتاد و بعد از آن صحنه دلخراش ، ديگر تا آخر عمرش گوشت سَرِ حلال گوشتى تناول نفرمود. وقتي زينب عليها السّلام سر مبارك برادر خود را ديد از شدت ناراحتى دست در گريبان برد و آن را پاره سپس به آواز غمناك فرياد واحسيناه .... برآورد به قسمى كه ناله اش دلها راخراشيد. راوى مي گويد: به خدا سوگند همه آن كسانى كه در مجلس يزيد حضور داشتند از ناله جانسوز او به گريه و افغان افتادند و در آن حال خود آن پليد لب از گفتار فرو بست و ساكت بود ... سپس يزيد لعين چوب خيزران طلب كرد ( همين كه چوب را به او دادند ) مكرر به دندان مبارك فرزند رسول الله صلى الله عليه و آله مى زد. و مي گفت : بنى هاشم (هواى سلطنت داشتند) و با مُلك و سلطنت بازي كردند ( و اسلام را بهانه كردند ) ؛ و در حقيقت هيچ خبر آسماني نيامده بود و هيچ وحيى هم نازل نشده بود (مراد آن كافر از بنى هاشم جسارت نسبت به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله است ) اى كاش بزرگان قوم من كه در جنگ بدر كشته شدند در اينجا حاضر بودند و مشاهده مى كردند كه چگونه طائفه خزرج كه ياور رسول الله بودند، از شمشيرهاى ما به جزع و افغان آمده اند، تا از ديدن اين صحنه ، صداها به شادى بلند مي كردند و صورتهايشان از شدت سرور و خرسندى ، درخشنده مي شد و مي گفتند: اي يزيد دستت شل مباد، ما بزرگان خزرج را در جنگ احد كشتيم و اين معامله را با معامله بدر برابر داشتيم و جنگ بدر بر جنگ احد زيادتى ننمود. از نسل خندف نباشم اگر از اولاد احمد مختار انتقام خون كشتگان بدر را نمى گرفتم در اين روايت فقط داستان گريبان چاك دادن آمده است و بس. روايت دوم عن خالد بن سدير أخي حنان بن سدير قال سئلت ابا عبد الله عليه السلام ... ولا شئ في اللطم على الخدود سوى الاستغفار والتوبة ، وقد شققن الجيوب ولطمن الخدود الفاطميات على الحسين بن علي عليهما السلام . تهذيب الأحكام ج8 ، ص 325 ، باب الكفارات . خالد بن سديرمي گويد : از امام صادق عليه السلام ( در مورد مردي كه در مرگ پدر ، مادر ، برادر ، و يا يكي از نزديكانش لباس خود را پاره كند ( گريبان چاك بزند ) ) پرسيدم ، حضرت فرمود : كسي كه (در مصيبت نزديكان خود ) به صورت خود بزند كفاره بر عهده او نيست فقط بايد ( بخاطر اين كارش ) توبه كند ، همانا بانوان حرم ( حسيني در كربلا ) در مصيبت حسين بن علي عليهما السلام گريبان چاك زدند و به صورت مي زدند . دو نكته در دو حديثي كه گذشت شايسته دقت است : نكته اول : در روايت دوم، امام عليه السلام، گريبان چاك زدن را بدون كوچكترين اشكالي به بانوان حرم نسبت داد و عمل بانوان حرم را نكوهش نكرد . پس معلوم مي شود اين عمل با شأن و منزلت حرم حسيني هيچ منافاتي ندارد . نكته دوّم : در هيچ يك از اين دو روايت در مورد اينكه بانوان حرم درمصيبت حضرت سيدالشهداء عليه السلام موهاي خود را پريشان نمودند ، چيزي نيامده بود . و اما در مورد قسمت دوم سؤال شما كه گفتيد : (آيا گريبان چاگ دادن شايسته حريم حسيني مي باشد؟ ) نكتههاي را خدمت تان عرض ميكنيم : شهادت امام حسين عليه السلام بزرگترين مصيبت : اولا : بايد توجه كنيم، مصيبتي كه در كربلا اتفاق افتاد مصيبتي ساده ومعمولي نبود و فردي كه به شهادت رسيد انساني عادي و معمولي نبوده است، بلكه مصيبت و گريه ها بر غم از دست دادن و شهادت حجت خدا و سيد جوانان بهشت بود. امام رضا عليه السلام در اين باره مي فرمايد : ... قال الرضا عليه السلام ... ان يوم قتل الحسين اقرح جفوننا واسبل دموعنا ، واذل عزيزنا ، أرض كربلا أورثتنا الكرب والبلاء إلى يوم الانقضاء فعلى مثل الحسين فلبيك الباكون ، فان البكاء عليه يحط الذنوب العظام ثم قال " عليه السلام " كان أبى " عليه السلام " إذا دخل شهر المحرم لا يرى ضاحكا ، وكانت الكئابة تغلب عليه حتى تمضى منه عشرة أيام فإذا كان يوم العاشر كان ذلك اليوم يوم مصيبته وحزنه وبكائه ويقول هو اليوم الذى قتل فيه الحسين عليه السلام الأمالي ـ شيخ صدوق ـ ص 190 و 191 ، باب حديث الرضا عن يوم عاشوراء ، ح 199 / 2 ؛ روضة الواعظين ـ فتال نيشابوري ـ ج1، ص210 ؛ المأتم الحسيني ـ علامه سيد عبدالحسين شرف الدين الموسوي ـ ج4 ، ص 10 و 11. روز شهادت حسين ( عليه السلام ) پلك هاي ما را مجروح كرد و اشكهاي ما را سرازير نمود، عزيز ما را ( به ظاهر و در نظر مردم ) خوار نمود . زمين كربلا تا روز قيامت براي ما سختي و بلا را به ارث گذاشت . پس گريه كننده گان براي شخصيتي همانند حسين ، بايد اشك بريزند ، زيرا كه گريه براي حسين گناهان بزرگ را از بين مي برد . سپس فرمود : چون ماه محرم فرا مي رسيد ، هيچ كس پدرم موسي بن جعفر را خندان نمي ديد، تا ده روز از اين ماه حزن و اندوه بر او غلبه مي كرد ؛ و وقتي كه روز دهم فرا مي رسيد ، آن روز ، روز مصيبت و غم و اندوه و گريه پدرم بود ، مي فرمود : امروز روزي است كه حسين عليه السلام يه شهادت رسيده است . گريبان چاك زدن اختصاص به حريم حسيني ندارد ثانيا : گريبان چاك زدن اختصاص به حريم حسيني ندارد بلكه طبق روايات، حضرت موسي عليه السلام براي حضرت هارون عليه السلام ، و زنان انصار(به محض شنيدن خبر (شايعه) شهادت پيامبر اكرم در جنگ احد ) براي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله ، و امام حسن عسكري عليه السلام در وفات برادر بزگوار و در شهادت پدرش امام هادي عليه السلام گريبانش را چاك داد . گريبان چاك زدن حضرت موسي در وفات حضرت هارون عليهما السلام ... عن الصادق عليه السلام وسأله عن شق الرجل ثوبه على أبيه و أمه وأخيه أو على قريب له فقال : لا بأس بشق الجيوب قد شق موسى بن عمران على أخيه هارون . بحار الأنوار ج 79 ، ص 106 ، باب : في لطم الخدود و شق الجيوب و الثياب و النياحة . خالد بن سديرمي گويد : از امام صادق عليه السلام ( در مورد مردي كه در مرگ پدر ، مادر ، برادر ، و يا يكي از نزديكانش لباس خود را پاره كند ( گريبان چاك بزند ) ) پرسيدم ، حضرت فرمود : گريبان چاك زدن اشكالي ندارد ، همانا موسي بن عمران در وفات برادرش هارون گريبان چاك زد . زنان انصار و گريبان چاك زدن براي پيامبر اكرم : ... نساء الأنصار قد خدشن الوجوه ونشرن الشعور وجززن النواصي وخرقن الجيوب وحرمن البطون على النبي ( صلى الله عليه وآله ) فلما رأينه قال لهن خيرا وأمرهن أن يستترن ويدخلن منازلهن ... الكافي ج 8 ، ص 322 ، باب غزوة أحد و قصة المنهزمين ، ح 502 . زنان انصار ( به محض شنيدن خبر ( شايعه ) شهادت پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در جنگ احد) صورت هاي خود را خراشيدند و موهاي خود را پريشان نمودند و موهاي جلوي سر خود را كندند و گريبانها چاك زدند و غذا خوردن را بر خود حرام كردند . و زماني كه پيامبر را ديدند ، حضرت دعاي خير براي آنان كرد و آنها را امر نمود كه خود را بپوشانند و به منزلهاي خود بروند ... همانطور كه مي بينيد پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم وقتي با زنان مواجه شد براي آنان دعاي خير فرمود . امام حسن عسكري در وفات برادر بزرگوارش محمد بن علي الهادي عليهم السلام گريبانش را پاره كرد : محمد بن يحيى وغيره ، عن سعد بن عبد الله ، عن جماعة من بني هاشم منهم الحسن ابن الحسن الأفطس أنهم حضروا - يوم توفي محمد بن علي بن محمد - باب أبي الحسن يعزونه وقد بسط له في صحن داره والنساء جلوس حوله ، فقالوا : قدرنا أن يكون حوله من آل أبي طالب وبني هاشم وقريش مائة وخمسون رجلا سوى مواليه وسائر الناس إذ نظر إلى الحسن بن علي قد جاء مشقوق الجيب ، حتى قام عن يمينه ونحن لا نعرفه ، فنظر إليه أبو الحسن عليه السلام بعد ساعة فقال : يا بني أحدث لله عز وجل شكرا ، فقد أحدث فيك أمرا ، فبكى الفتى وحمد الله واسترجع ، وقال : الحمد لله رب العالمين وأنا أسأل الله تمام نعمه لنا فيك وإنا لله وإنا إليه راجعون ، فسألنا عنه ، فقيل : هذا الحسن ابنه ، وقدرنا له في ذلك الوقت عشرين سنة أو أرجح ، فيومئذ عرفناه وعلمنا أنه قد أشار إليه بالإمامة وأقامه مقامه . الكافي ج 1 ، ص 326 و 327 ، حضرت 8 ، باب : الإشارة والنص على أبي محمد عليه السلام ؛ وسائل الشيعة ج 3 ، ص 273 و274 ، حديث 3632 ، أبواب الدفن وما يناسبه ، باب 84 : باب كراهة الصياح على الميت وشق الثوب على غير الأب والأخ والقرابة ، وكفارة ذلك ، حديث 3 در اين باب ؛ جامع الأحاديث الشيعة ج 3 ، ص 491 و 492 ، حديث4823 ،أبواب التعزية والتسلية والبكاء على ميت وصبر المصاب ، باب ( 8 ) حكم الصياح والصراخ بالويل والعويل الثبور والدعاء بالذل والثكل والنوح ولطم الوجه والصدر وتصفيق اليد على اليد وجز الشعر ونشره وإقامة النياحة وشق الثياب ، حديث 39 در اين باب . حسن بن حسن افطس مي گويد : روزي كه محمد بن علي بن محمد وفات يافته بود با عده اي از بني هاشم براي عرض تسليت به محضر امام هادي عليه السلام شرفياب شديم ، در حياط خانه براي حضرت فرشي انداخته بودند و بانوان حرم اطراف ايشان نشسته بودند ، افرادي كه با من بودند گفتند : به نظر ما به غير از خادمين حضرت و بقيه مردم ، حدود 150 نفر از مردان آل ابي طالب و بني هاشم و قريش اطراف امام عليه السلام جمع شده اند . در اين هنگام امام هادي عليه السلام حسن بن علي عليه السلام نگاه كرد كه با گريبان چاك زده وارد مجلس شد و در طرف راست امام عليه السلام ايستاد ، ما ايشان را نشناختيم ، بعد از ساعتي حضرت ابوالحسن امام هادي عليه السلام به ايشان نگاه كرد و فرمود : اي فرزندم خداوند را سپاس گو ، همانا امر امامت را در تو قرار داده است ، جوان (حسن بن علي عليه السلام ) گريه كرد و خدا را سپاس گفت و كلمه استرجاع (إنا لله وإنا إليه راجعون ) را بر زبان جاري نمود . و فرمود : ستايش خدايى را كه پروردگار جهانيان است . من از خدا مي خواهم كه تمام نعمت ما را در بقاء حيات شما قرار دهد (خداوند عمر شما را طولاني فرمايد) و ما از آنِ خدا هستيم ، و به سوى او باز مى گرديم . حسن بن حسن افطس مي گويد : ما پرسيديم اين جوان كيست ؟ گفته شد : ايشان حسن فرزند امام هادي است . سن حسن بن علي عليه السلام در آن زمان حدود 20 سال و يا بيشتر بود ، و در همان مجلس بود كه ما حسن بن علي عليه السلام را شناختيم و دانستيم كه امام هادي عليه السلام با آن كلامش (فقد أحدث فيك أمرا = همانا خداوند امر امامت را در تو قرار داده است ) به امامت ايشان اشاره فرمود و حسن بن علي عليه السلام را به جانشيني خود برگزيد . گريبان چاك زدن امام حسن عسكري در شهادت امام هادي عليهما السلام كشف الغمة ( نقلا من كتاب الدلائل ) لعبد الله بن جعفر الحميري ، عن أبي هاشم الجعفري قال خرج أبو محمد عليه السلام في جنازة أبي الحسن عليه السلام وقميصه مشقوق فكتب اليه أبو عون من رأيت أو بلغك من الأئمة شق ثوبه في مثل هذا فكتب اليه أبو محمد عليه السلام يا أحمق ما يدريك ما هذا قد شق موسى على هارون أخيه . وسائل الشيعة ج 3 ، ص 274 ، حديث 3634 ، أبواب الدفن وما يناسبه ، باب 84 : باب كراهة الصياح على الميت وشق الثوب على غير الأب والأخ والقرابة ، وكفارة ذلك ، حديث 5 در اين باب ؛ جامع الأحاديث الشيعة ج 3 ، ص 490 ، حديث4820 ،أبواب التعزية والتسلية والبكاء على ميت وصبر المصاب ، باب ( 8 ) حكم الصياح والصراخ بالويل والعويل الثبور والدعاء بالذل والثكل والنوح ولطم الوجه والصدر وتصفيق اليد على اليد وجز الشعر ونشره وإقامة النياحة وشق الثياب ، حديث 36 در اين باب . ابو هاشم جعفري مي گويد : در تشييع جنازه امام هادي عليه السلام ، امام حسن عسكري عليه السلام در حالي كه گريبان چاك زده بود بيرون آمد ، ابوعون به در نامه اي حضرت نوشت چه كسي را ديده اي و يا از كدامين امام به تو رسيده كه گريبان لباسش را در چنين مصيبتي چاك بزند ؟ امام حسن عسكري عليه السلام در جواب او نوشت : اي احمق تو چه مي داني اين كار چيست ؟ ( و من در مصيبت چه كسي گريبان چاك زده ام ) حضرت موسي نيز در وفات برادرش هارون عليهما السلام گريبان چاك زد . گريبان چاك زدن درمرگ يزيد بن عمربن هبيره درسال 182 ( آخرين حاكم اموي در عراق ) : وقتي ابن هبيره در شهر واسط به دست عباسيان كشته شد ، ابوعطاء سندي اين اشعار را در رثاء او سرود : ألا إن عينا لم تجد يوم واسط * عليك بجارى دمعها لجمود عشية قام النائحات وشققت * جيوب بأيدى مأتم وخدود . . . الطبري، أبيجعفر محمد بن جرير(متوفي310) ، تاريخ الطبري ج4 ، ص364 ، ناشر : دار الكتب العلمية ـ بيروت ـ ؛ ابن عساكر ، أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعي (متوفي571) ، تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل ج 65 ، ص 334 ، ترجمه : يزيد بن عمر بن هبيرة ، رقم : 8328 ، تحقيق : محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري ، ناشر : دار الفكر - بيروت - 1995 . همانا چشمي كه روز كشته شدنت در شهر واسط براي تو اشكش جاري نشود ، خشك باد در شب گذشته زنان نوحه خوان در عزاي تو نوحه سر دادند و دستان مصيبت زده در مصيبت از دست دادن تو گريبانها چاك زدند و گونه ها خراشيدند ( يا در مصيبت تو زنان عزادار گريبانها چاك زدند و گونه ها خراشيدند ) . گريبان چاك زدن در مرگ نووي ( يكي از علماي پرآوازه اهل سنت ) : در مرگ نووي اشعار زيادي سروده شدكه در يكي از آن اشعار چنين آمده است : خطب رفع من شق الجيوب له ... فقد شققت جَنَاني دون قمصان علاء الدين علي بن إبراهيم بن العطار (المتوفى724هـ) ، تحفة الطالبين في ترجمة الإمام النووي ، ج1 ، ص20 . ( نووي ) بلند مرتبه است آنكه در مرگ او گريبانها چاك داده شود . . . من در مرگ او نه تنها گريبان بلكه قلبم را نيز چاك زدم . فتاواي علما ثالثا : بسياري از علما با استناد به اين روايات به جواز گريبان چاك زدن در مرگ پدر يا برادر، فتوا داده اند . به اين عبارات توجه كنيد : شهيد اول رحمة الله عليه مي فرمايد : واستثنى الأصحاب إلا ابن إدريس شق الثوب على موت الأب والأخ لفعل العسكري على الهادي ، وفعل الفاطميات على الحسين ( عليه السلام ) ... عن خالد بن سدير ، عن الصادق ( عليه السلام ) ، وسأله عن شق الرجل ثوبه على أبيه وأمه وأخيه ، أو على قريب له ؟ فقال : لا بأس بشق الجيوب ، قد شق موسى بن عمران على أخيه هارون . ذكري شيعة في احكام الشريعة ـ شهيد اول ـ ج2 ، ص 56 و 57 ، باب البحث الرابع : النياحة . بجز ابن ادريس حلي تمامي علماي شيعه گريبان چاك زدن را در مرگ پدر و برادر جايز مي دانند زيرا امام حسن عسكري در شهادت امام هادي عليهما السلام گريبان چاك زد و بانوان حرم حسيني نيز در شهادت حسين عليه السلام گريبان چاك زدند ... خالد بن سدير مي گويد : از امام صادق عليه السلام ( در مورد مردي كه در مرگ پدر ، مادر ، برادر ، و يا يكي از نزديكانش لباس خود را پاره كند ( گريبان چاك بزند ) ) پرسيدم ، حضرت فرمود : گريبان چاك زدن اشكالي ندارد ، همانا موسي بن عمران در وفات برادرش هارون گريبان چاك زد . شق الثوب على غير الأب والأخ من الأقارب وغيرهم لما فيه من إضاعة المال والسخط بقضاء الله وعلى استثناء الأب و الأخ أكثر الأصحاب لان العسكري عليه السلام شق ثوبه على أبيه الهادي عليه السلام خلف وقدام وفعله الفاطميات على الحسين عليه السلام وعن الصادق عليه السلام إن موسى عليه السلام شق على أخيه هارون ... روض الجنان ـ شهيد ثاني ـ ص 320 و 321 ، باب نبش القبر . شهيد ثاني مي فرمايد : بجز در مرگ پدر و برادر ، گريبان چاك زدن در مرگ ديگر نزديكان حرام است زيرا كه موجب از بين رفتن مال ( اسراف ) و نا خشنودي ( و اعتراض ) به قضاي الهي است . و بيشتر علماي شيعه گريبان چاك زدن را در مرگ پدر و برادر استثناء كرده اند زيرا امام حسن عسكري عليه السلام در شهادت پدر بزرگوارش امام هادي عليه السلام گريبانش را از جلو و پشت سر چاك زد و بانوان حرم حسيني نيز در مصيبت امام حسين عليه السلام گريبان چاك زدند و از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمود : همانا موسي بن عمران در وفات برادرش هارون گريبان چاك زد . وأما الاستثناء ، فدليله ما استفيض في الأخبار من فعل أبي محمد الحسن عليه السلام على أبيه الهادي عليه السلام ، وفي بعضها تعليل بأن موسى شق ثوبه على هارون ، ولما نقل من فعل الفاطميات على الحسين عليه السلام . غنائم الأيام ـ ميرزاي قمي ـ ج3 ، ص 556 و 557 ، باب شق الثوب علي الميت . دليل علما بر استثناي گريبان چاك زدن در مرگ پدر و برادر روايات مستفيضي است كه در مورد گريبان چاك زدن امام حسن عسكري عليه السلام در شهادت امام هادي عليه السلام و گريبان چاك زدن حضرت موسي در وفات حضرت هارون عليهما السلام و گريبان چاك زدن بانوان حرم حسيني در مصيبت شهادت امام حسين عليه السلام ، به ما رسيده است . عزاداري سيره مسلمين رابعا : سنت عزاداري بر مرگ عزيزان با صرف نظر از شيعيان، در بين اكثر ملل جهان با هر گرايش ديني و مذهبي كه داشته اند امري رائج بوده و هست كه براي پرهيز از طولاني شدن در اين مختصر از آن صرف نظر مي كنيم، ولي در ميان مسلمانان اعم از شيعه و سني طبق نقل، در برخي از كتابها به اين رسم رائج كه جنبه عاطفي هم دارد اهميّت مي داده اند. محدثين و مورخين نوشته اند ، زنان پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم در عزاي ايشان به سينه و صورت مي زدند، و مسلمانان درعزاي عبدالمؤمن و جويني و ابن جوزي ( از علماي اهل سنت ) طبل مي زدند و بازارها را تعطيل نموده و در بعضي موارد تا يك سال عزاداري نمودند . به اين موارد توجه فرمائيد : زنان پيامبر اولين طراحان سينه زني ابن هشام نقل مي كند : قال ابن اسحاق وحدثني يحيى بن عباد بن عبدالله بن الزبير عن أبيه عباد قال سمعت عائشة تقول . . . قمت ألتدم مع النساء وأضرب وجهي . عبد الملك بن هشام بن أيوب الحميري المعافري أبو محمد ( متوفي 213 ) ، السيرة النبوية ج6، ص75، ح 26391 ، تحقيق : طه عبد الرءوف سعد ، ناشر : دار الجيل ـ بيروت ـ ، الطبعة : الأولى ، سال چاپ : 1411 ؛ ابن حنبل أبو عبدالله الشيباني ، احمد (متوفي 241) ، مسند ج 6 ، ص 274 ، ناشر : مؤسسة قرطبة – مصر ؛ البلاذري ، أحمد بن يحيى بن جابر (المتوفى : 279هـ) ، أنساب الأشراف ج1 ص 243 ؛ مسند أبي يعلى ، اسم المؤلف: أبو يعلى الموصلي التميمي ، أحمد بن علي بن المثنى ( متوفي 307 ) ، مسند أبي يعلى ج 8 ، ص63 ، تحقيق : حسين سليم أسد ، ناشر : دار المأمون للتراث - دمشق - ، الطبعة : الأولى ، 1404 - 1984 ؛ الطبري ، أبي جعفر محمد بن جرير ، متوفي 310 ، تاريخ الأمم و الملوك ج 2 ، ص 232 ، ناشر : دار الكتب العلمية – بيروت . . . . عايشه مي گويد : ( زماني كه پيامبر خدا از دنيا رفت ) من به همراه بقيه زنان پيامبر سينه مي زديم و من به صورتم مي زدم . ابن منظور در ترجمه واژه « لدم » مي نويسد : لدم : اللدم ضرب المرأة صدرها . . . و التدام النساء : ضربهن صدورهن ووجوههن في النياحة . ابن منظور ، محمد بن مكرم بن منظور الأفريقي المصري (متوفي 711 ) ، لسان العرب ج12، ص 539 ، ناشر : دار صادر - بيروت ، الطبعة : الأولى . لدم : به معناي به سينه زدن زن مي باشد . . . و التدام زنان : به معناي به سينه و صورت زدن زنان در مصيبت است . صالحي شامي در ذيل حديث عائشه مي نويسد : وهذا الحديث تفرد به ابن إسحاق ، وهو حسن الحديث إذا صرع بالتحدث ، وقد صرح به فقال : حدثني يحيى بن عباد بن عبد الله بن الزبير عن أبيه قال : سمعت عائشة إلخ . الصالحي الشامي (متوفي 942) ، سبل الهدي و الرشاد ج12، ص 267، تحقيق وتعليق : الشيخ عادل أحمد عبد الموجود ، الشيخ علي محمد معوض، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت – لبنان، چاپ : الأولى ، سال چاپ : 1414 - 1993 م . اين حديث را فقط ابن اسحاق نقل كرده است ، و زماني كه ابن اسحاق تصريح به شنيدن حديث كند، حديثش حسن و قابل اعتماد است . وي در اين حديث ميگويد : از يحيى بن عباد بن عبد الله بن الزبير شنيدم كه از پدرش نقل مينمود كه وي از عايشه شنيده است . . . ابن تيميه در مورد ابن اسحاق مي گويد : وبن إسحاق اذا قال حدثنى فحديثه صحيح عند أهل الحديث . ابن تيمية الحراني ، احمد بن عبد الحليم أبوالعباس، ( الوفاة: 728 )، كتب ورسائل وفتاوى ابن تيميه في الفقه ،جزء33 ، ص 86 ، تحقيق : عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمي النجدي ، ناشر : مكتبة ابن تيمية ، الطبعة : الثانية ؛ ابن تيمية الحراني ، تقي الدين أحمد عبد الحليم أبو العباس ( متوفي 728 ) ، الفتاوى الكبرى ج3 ، ص 23 ، تحقيق : قدم له حسنين محمد مخلوف ، ناشر : دار المعرفة - بيروت . وقتي كه ابن اسحاق تصريح به شنيدن حديث كند ، نزد علماي حديث ، حديثش صحيح و مورد اعتماد است . اقامه عزا براي عبد المؤمن بن خلف ذهبي در ترجمه وي مي گويد : الامام الحافظ القدوة . . . قال جعفر المستغفري : أخبرنا أبو جعفر محمد بن علي النسفي ، قال : شهدت جنازة الشيخ أبي يعلى بالمصلى ، فغشيتنا أصوات طبول مثل ما يكون من العساكر ، حتى ظن جمعنا أن جيشا قد قدم ، فكنا نقول : ليتنا صلينا على الشيخ قبل أن يغشانا هذا . فلما اجتمع الناس وقاموا للصلاة [ وأنصتوا ] ، هدأ الصوت كأن لم يكن . . . سير أعلام النبلاء ج 15 ، ص 480 و 481 و 482 ؛ تاريخ مدينه دمشق، ابن عساكر، ج 10، ص 272 . «در تشييع جنازه عبدالمؤمن شركت جستم، صداي طبل و دهل آن چنان گوش خراش بود كه گويا لشكري به شهر بغداد يورش برده است. اين مراسم ادامه داشت تا آنكه مردم براي برپايي نماز ميت آماده شدند.» اقامه عزا براي جويني ( المتوفي 478 ) ذهبي از درگذشت جويني و مراسم سوگواري او چنين ياد ميكند : الإمام الكبير، شيخ الشافعيّة، إمام الحرمين ـ إلى أن قال: ـ توفي في الخامس والعشرين من ربيع الآخر ، سنة ثمان وسبعين وأربع مئة ، ودفن في داره ، ثم نقل بعد سنين إلى مقبرة الحسين ، فدفن بجنب والده ، وكسروا منبره ، وغلقت الأسواق ، ورثي بقصائد ، وكان له نحو من أربع مائة تلميذ ، كسروا محابرهم وأقلامهم ، وأقاموا حولا ، ووضعت المناديل عن الرؤوس عاما ، بحيث ما اجترأ أحد على ستر رأسه ، وكانت الطلبة يطوفون في البلد نائحين عليه ، مبالغين في الصياح والجزع . سير أعلام النبلاء:ج18 ، ص 468 و 476 ؛ المنتظم، ج 9، ص 20 . «نخست او را در منزلش به خاك سپردند و آنگاه پيكرش را به مقبره الحسين (شايد كربلاي معلّي) انتقال دادند. در ماتم او منبرش را شكستند، بازارها را تعطيل كردند و مرثيههاي فراواني در مصيبتش خواندند. او چهارصد شاگرد و طلبه داشت، آنان در سوگ استاد خويش، قلم و قلمدانهاي خود را شكستند و يك سال عزاداري نمودند و عمامههاي خود را به مدت يك سال از سر برداشتند بدان حد كه كسي جرات بر سر گذاشتن عمامه را نداشت. آنان در اين مدت در سطح شهر به نوحه خواني و مرثيه سرايي پرداختند و تا حد زيادي در عزاي او فرياد و جزع فزع نمودند!» اقامه عزا براي ابن الجوزي (متوفى 597) در طول ماه رمضان سبط بن جوزي در شب جمعه سيزدهم ماه رمضان فوت كرد. ذهبي درباره بازتاب مرگ او مينويسد: أبو الفرج ابن الجوزي الشيخ الإمام العلاّمة الحافظ المفسر، شيخ الإسلام، مفخر العراق . . . وتوفي ليلة الجمعة بين العشاءين الثالث عشر من رمضان سنة سبع وتسعين وخمس مئة في داره بقطفتا . وحكت لي أمي أنها سمعته يقول قبل موته : أيش أعمل بطواويس ؟ يرددها ، قد جبتم لي هذه الطواويس . وحضر غسله شيخنا ابن سكينة وقت السحر ، وغلقت الأسواق ، وجاء الخلق ، وصلى عليه ابنه أبو القاسم علي اتفاقا ، لان الأعيان لم يقدروا من الوصول إليه ، ثم ذهبوا به إلى جامع المنصور ، فصلوا عليه ، وضاق بالناس ، وكان يوما مشهودا ، فلم يصل إلى حفرته بمقبرة أحمد إلى وقت صلاة الجمعة ، وكان في تموز ، وأفطر خلق ، ورموا نفوسهم في الماء . إلى أن قال : وما وصل إلى حفرته من الكفن إلا قليل ، كذا قال ، والعهدة عليه. وأنزل في الحفرة ، والمؤذن يقول الله أكبر ، وحزن عليه الخلق ، وباتوا عند قبره طول شهر رمضان يختمون الختمات ، بالشمع والقناديل و اصبحنا يوم السبت عملنا العزاء و تكلمت فيه و حضر خلق عظيم و عملت فيه المراثي . سير أعلام النبلاء: ج21، ص 365 و 379. «... با درگذشت او، بازارها تعطيل گرديد و جمعيت زيادي در مراسم او حضور يافتند، فراواني مردم و فزوني گرما سبب شد كه بسياري از سوگواران روزه خويش را خوردند!، بعضي خود را به دجله انداختند.. از كفن اندكي ماند... مردم تا پايان ماه رمضان در كنار قبر او شب را به صبح رساندند، آنان شمع و چراغ و قنديل آوردند و قرآن را ختم كردند. مراسم عزادراي را روز شنبه برپا كرديم، سخنرانان درباره او به سخن پرداختند، جمعيت بسياري شركت جستند و درباره او مرثيهها گفته شد.» بنابراين همان طوري كه ذكر شد وقتي علماي شيعه و سني عزاداري را تا به اين حد آن هم براي علما جايز مي دانند ، گريبان چاك زدن و عزاداري براي سيد جوانان بهشت نه تنها با شأن حريم حسيني منافات ندارد بلكه امري جايز و مطلوب مي باشد . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج) | ||
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: سلمان علوي -
تاريخ: 05 دي 87
السلام عليک يا صاحب الزمان بسيار عالي بود. قلب محبين اهل بيت عليهم السلام با بيانات شما به "اطمينان" مي رسد. اجر شما با سيدالشهداء سلام الله عليه. خداوند شما و ما را جزء ياوران حضرت ولي عصر ارواحنا فداه قرار دهد. |
2 |
نام و نام خانوادگي: محمد علي -
تاريخ: 05 دي 87
بعد از تشكر از شما عزيزان براي بنده جاي بسي سوال است كه چرا جناب آقاي مكارم شيرازي سينه زني را داراي اشكال مي دانند. عزيزان براي ديدن استفتائات مربوط به http://www.makaremshirazi.org/persian/estefta/index.php مراجعه كنند. اميدوارم اين مطالب را به عرض ايشان هم برسانيد. ومن الله التوفيق |
3 |
نام و نام خانوادگي: ابوالحسني -
تاريخ: 05 دي 87
سلام عليکم آقاي محمد علي جناب آقاي مکارم شيرازي سينه زني را داراي اشکال نمي دانند، لطفا به سوال پرسيده شده و دلالت جواب ايشان دقت فرماييد. |
4 |
نام و نام خانوادگي: محمد جواد -
تاريخ: 06 دي 87
طيب الله انفاسكم و جعلنا و اياكم من الطالبين بثاره مع امام المنتظر |
5 |
نام و نام خانوادگي: دوست -
تاريخ: 07 دي 87
با نام خداوند بخشنده مهربان سلام .مطلب بسيار خوبي بود .از زحمات شما بسيار ممنون هستم. |
6 |
نام و نام خانوادگي: جواد -
تاريخ: 09 دي 87
السلام عليكم فرا رسيدن ماه محرم الحرام ماهي كه ريختن خون اهل بيت در آن حلال شمرده شد را بر همه عزيزان شيعه و زحمتكشان مخلص موسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر و مخصوصا به محضر اقدس امام زمان ارواحنا فداه تسليت عرض ميكنم . در قسمت نظرات چند پست قبل با عنوان آيا كلمه «أولي» در آيه « النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ ___» به معناي محبت است؟! جواب شما رو ملاحظه كردم كه فرموده بوديد : عمر به جاي آنکه بگويد من خليفه و جانشين رسول خدا و ابوبکر هستم ميگويد : أنا ولي رسول الله و ولي ابي بکر.(صحيح مسلم) از شما عزيزان خواهشمندم اولا آدرس دقيق اين مطلب را بيان فرمائيد ثانيا بيان نمائيد كه چرا منظور از اين فراز محب نمي باشد و از كجا ميتوان فهميد كه طبق گفته شما منظور خليفه دوم خلافت رسول الله صلي الله عليه وآله و سلم و ابوبكر بوده است ؟ زيرا اگر بخواهيم لفظ را از خلافت به محب برگردانيم ، چيزي در سياق كلام نيست تا مانع ما بشود . با تشكر جواب نظر: با سلام در مورد معني مولي و ولي تحقيق مفصلي در دست انجام است که ان شاء الله به زودي بر روي سايت قرار خواهد گرفت ؛ اما اکنون به صورت اجمالي مي گوييم : روايتي که به آن اشاره شده است در صحيح مسلم ج 5 ص 152 ش 1757 کتاب الجهاد والسير باب حکم الفيء اما در مورد برگرداندن معني از خلافت به محبت !!! به عکس در کلام چيزي نيست که سبب شود ولي در اينجا از خلافت به محبت باز گردد ؛ عمر مي گويد من در مقام جانشيني رسول خدا (ص) چنين و چنان مي کنم و ابوبکر نيز در همين مقام چنين و چنان مي کرد ؛ نه اينکه من به عنوان يکي از دوستداران رسول خدا !!! چنين مي کنم ؛ شاهد قوي بر اين مطلب کلمه بعده است که در مصنف عبد الرزاق (استاد بخاري) آمده است : المصنف ، اسم المؤلف: أبو بكر عبد الرزاق بن همام الصنعاني الوفاة: 211 ، دار النشر : المكتب الإسلامي - بيروت - 1403 ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : حبيب الرحمن الأعظمي فلما قبض رسول الله صلى الله عليه وسلم قال أبو بكر أنا ولي رسول الله صلى الله عليه وسلم بعده أعمل فيه بما كان يعمل رسول الله صلى الله عليه وسلم مصنف عبد الرزاق ج 5 ص 470 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
7 |
نام و نام خانوادگي: نبي الله کريمخاني -
تاريخ: 13 دي 87
خداوند به همه عزيزان مخصوصا عالم بزرگوار آقاي قزويني طول عمر باعزت بدهد که انصافا مايه افتخار شيعه و به نظر من از شاگردان ممتاز امام صادق (ع) هستند |
8 |
نام و نام خانوادگي: علي بن عبدالله ال عارف -
تاريخ: 25 دي 87
سلام هيچ كدام از علماي اسلام اعلان عزا براي سرور جوانان بهشت را منع نكرده اند واز نو ع ضرر به بدن محسوب نشده است بلكه ان را تظاهر در عزاي امام حسين دانسته ومستحق پاداش دانسته اند.ولي استفاده از وسائلي كه معلوم نيست زائيده كدام فرهنگ وائين است مانند قمعه زدن وزنجير زدن واسيب رساندن به بدن را جايز نشمرده اند كه اين گونه ابزار نه عاقلانه است ونه شرعي است وموجب وهن مذهب وتوهين به ائمه معصومين (ع) است.وبر مسلمانان است كه از اين موارد بدعت خودداري كنند وبه فرهنگ غني محرم وصفر وهمه عزاداريها اسيب وارد نكنند كه گناه نا بخشودني وخيانت به اهل بيت (ع) است. |
9 |
نام و نام خانوادگي: حسن -
تاريخ: 09 بهمن 87
با عرض سلام در لهوف سيد بن طاووس امده است که در لحظه اي که حضرت زينب سلام الله عليها بيقرار بود ابا عبدالله الحسين نگاهي به خواهر کرد وفرمود خواهرم دامن شکيبايي را شيطان از دستت نگيرد. از اين مطلب استفاده ميشود در عزاداري سيد الشهدا هر رفتاري جايز نيست؟ در همان منبع امده است که امام فرمود(اهل خيم) من کشته شدم گريبان چاک مزنيد وصورت به ناخن مخراشيد وسخنان بيهوده بر زبانتان نياوريد.جمله در اينجا پايان ميابد ونميگويدبخاطر دشمنان اينکار را نکنيد.(لهوف علي القتلي الطفوف صفحه 92) پس لطمه زدن را امام رد ميکند. ولطمه زدن مرضي رضاي خدا نيست وچيزي که مرضي رضاي خدانبود سبب تقرب نميشودبلکه رضاي خدا در ترک اين اعمال است. با تشکر از شما |
10 |
نام و نام خانوادگي: ابوالحسني -
تاريخ: 10 بهمن 87
حسن عزيز، ذيل مقالات علمي بهتر است سنجيده نظر دهيد و از تحريف و نقل ناقص مطالب پرهيز نماييد. نخست مطلبي که شما در نقل آن رعايت امانت را ننموده ايد چنين است: اللهوف على قتلى الطفوف 83 المسلك الأول في الأمور المتقدمة على القتال فَنَظَرَ إِلَيْهَا الْحُسَيْنُ ع فَقَالَ يَا أُخْتَاهْ لَا يَذْهَبَنَّ بِحِلْمِكِ الشَّيْطَانُ فَقَالَتْ بِأَبِي وَ أُمِّي أَ سَتُقْتَلُ نَفْسِي لَكَ الْفِدَاءُ ...ثُمَّ أَهْوَتْ إِلَى جَيْبِهَا فَشَقَّتْهُ وَ خَرَّتْ مَغْشِيَّةً عَلَيْهَا فَقَامَ ع فَصَبَّ عَلَيْهَا الْمَاءَ حَتَّى أَفَاقَتْ ثُمَّ عَزَّاهَا غم نامه كربلا(ترجمه لهوف) اشعار بىوفايى دنيا و گريه جانسوز زينب عليه السلام ..... ص : 104 امام حسين عليه السّلام به او توجّه كرد و فرمود: «خواهرم مراقب باش كه شيطان بردبارى و تحمّلت را از دستت نگيرد.» زينب عليها السّلام عرض كرد: پدر و مادرم به فدايت! و جانم به فدايت آيا راستى به همين زودى كشته مىشوى؟!...سپس زينب عليها السلام از شدّت ناراحتى دست بر گريبان نمود و آن را چاك زد، آنگاه بيهوش بر زمين افتاد.امام حسين عليه السّلام برخاست و آب بر چهره زينب عليها السلام ريخت تا او به هوش آمد، سپس او را آنچه مىتوانست تسلّى خاطر داد. دوم از اين گفتگو برداشت مي شود عملي که زينت اميرالمومنين عليه السلام زينب کبري سلام الله عليها انجام داده اند مطابق رعايت فرمان امام زمانش بوده. سوم همدردي و دلداري حضرت سيدالشهداء نيز نشان مي دهد دست برگريبان نمودن و چاك زدن و حتي بيهوش بر زمين افتادن عقيله بني هاشم از نظر قدسي آن امام همام ايرادي ندارد و هرگز بدور از رضايت مقام باري تعالي نيست. چهارم نقل لطمه زدنهاي بانوان حرم در زيارت ناحيه مقدسه گواه آن است که اين عزاداري از صجنه هاي سوزناک واقعه کربلاست که حضرت ولي عصر (عج) بر آن خون گريه مي کنند: ...فَلَمّا رَأَيْنَ النِّـسآءُ جَوادَک َ مَخْزِيّاً ، وَ نَظَرْنَ سَرْجَک َ عَلَيْهِ مَلْوِيّاً ، پس چون بانوانِ حَرَم اسبِ تيزپايت را خوار و زبون بديدند، و زينِ را براو واژگونه يافتند، ...لاطِماتِ الْوُجُوهِ سافِرات ، بر صورت ها طپانچه مى زدند و نقاب ازچهره ها افکنده بودند، وَ بِالْعَويلِ داعِيات، وَ بَعْدَ الْعِزِّ مُذَلَّلات، و بصداى بلندشيون ميزدند،و از اوجِ عزّت به حضيض ذلّت درافتاده بودند، وَ إِلى مَصْرَعِک َ مُبادِرات،... وبه سوىِ قتلگاه تو مى شتافتند، |
11 |
نام و نام خانوادگي: حامد شكري -
تاريخ: 12 بهمن 87
سلام عليكم از زحماتي كه در راه خدمتگزاري به اهل بيت(سلام الله عليهم اجمعين)متقبل مي شويد نهايت تشكر را دارم(گرچه تشكر چنين شخص حقيري براي شما سودي ندارد)ان شاءالله خود اهل بيت اجرتان را مي دهند.فقط از شما و جناب استاد حسيني قزويني جدا التماس دعا دارم . |
12 |
نام و نام خانوادگي: هادي -
تاريخ: 21 بهمن 87
دم شما گرم يا علي مدد |
13 |
نام و نام خانوادگي: سيد عبد الله خسيني -
تاريخ: 26 بهمن 87
با تشكر از زحمات شما |
14 |
نام و نام خانوادگي: حسين اسيري -
تاريخ: 06 اسفند 87
آقاي : حسن به غير از مطالب متيبن برادر عزيز : " ابو الحسني " ميخواتسم عرض كنم كه روايات جواز " چاک زدن وصورت به ناخن خراشيدن " مستفيض است ومنقول است از اهل بيت امام حسين (ع) كه اين كار را انجام دادند بعد از شهات ابي عبد الله (ع) بس تشكيك شما قابل قبول نيست .. وكارتان خيلي بيهوده وغير علمي وغير منطقي ميباشد واين يكي از رواياتي است كه صريح است در اين كه اهل بيت بعد از شهادت امام حسين (ع) اين كار را انجام دادند : وسائل الشيعة . حر عاملي : " محمد بن الحسن بإسناده عن أحمد بن محمد بن داود القمي في نوادره عن محمد بن عيسى، عن أخيه جعفر بن عيسى، عن خالد بن سدير أخي حنان بن سدير قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام عن رجل شق ثوبه على أبيه أو على أمه أو على أخيه أو على قريب له، فقال: لا بــأس بــشــق الــجــيــوب، قــد شــق مــوســى بــن عــمــران عــلــى أخــيــه هــارون، ولا يشق الوالد على ولده، ولا زوج على امرأته، وتشق المرأة على زوجها وإذا شق زوج على امرأته أو والد على ولده فكفارته حنث يمين ولا صلاة لهما حتى يكفرا أو يتوبا من ذلك، فإذا خدشت المرأة وجهها أو جزت شعرها أو نتفته ففي جز الشعر عتق رقبة أو صيام شهرين متتابعين أو إطعام ستين مسكينا، وفي الخدش إذ أدميت وفي النتف كفارة حنث يمين، ولا شئ في اللطم على الخدود سوى الاستغفار والتوبة، ولــقــد شــقــقــن الــجــيــوب ولــطــمــن الــخــدود الــفــاطــمــيــات عــلــى الــحــســيــن بــن عــلــي عــلــيــهــمــا الــســلام، وعـــــلـــــى مـــــثـــــلـــــه تـــــلـــــطـــــم الـــــخـــــدود وتـــــشـــــق الـــــجـــــيـــــوب " |
15 |
نام و نام خانوادگي: م-د -
تاريخ: 16 اسفند 87
باسمه تعالي سلام عليكم احتراما لطفا منحصرااعتبار اين حديث رابدون كم وزيادنمودن آن, بررسي وصراحتا نظرخودرادرمورد قدرت وضعف آن اعلام فرمائيد: تهذيب الاحكام جلدهشتم باب الكفارات صفحه 325 :." عن خالدبن سدير اخي حنان بن سديرقال سئلت اباعبدالله عليه السلام..ولاشيئي في الظلم علي الخدودسوي اللستغفاروالتوبه,وقدشققن الجيوب ولطن الخدودوالفاطميات علي الحسين بن علي عليه السلام." جواب نظر: با سلام دوست گرامي به علت وجود چند نظر مشابه در اين زمينه اين مطلب ، به صورت مفصل در دست پاسخگويي است . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
16 |
نام و نام خانوادگي: م-د -
تاريخ: 16 اسفند 87
سلام عليكم .جناب ابوالحسني بنظرشما كتاب شريف لهوف مرحوم سيدبن طاووس تاچه حدموثق ميباشد؟ وتاچه حدآنراخالي ازاشكال ميدانيد؟ درضمن بدون قصدجانبداري كوركورانه ازكسي گفتنيست اگرچنانچه صفحه 92 كتاب موردنظرراملاحظه فرمائيدمطالبي راخواهيد يافت كه جناب حسن تحت شماره 9 نظرات اين صفحه آورده اند پس منصف باشيدواينچنين اتهام تحريف به ديگران نفرمائيد. باتشكر |
17 |
نام و نام خانوادگي: ابوالحسني -
تاريخ: 17 اسفند 87
م-د عزيز و سني محترم، کتاب لهوف به همان ميزان که براي حسن عزيز حجت است بدان احتجاج شده. جهت اطلاع شما لهوف چاپهاي مختلف و حتي ترجمه هاي متنوعي دارد تصادف جالبي است که شما همان چاپ مذکور در يادداشت 9 را داريد! لطفا مشخصات چاپ و چند خط از همان صفحه 92 را بنويسيد تا مورد استفاده همگان باشد! اما اينکه شما بدون مراجعه به کتاب مذکور جانب انصاف را تشخيص داده ايد، جاي شگفتي نيست. وقتي پيشوايان شما خروج عايشه بر اميرالمومنين عليه السلام را بدون اشکال مي دانند ولي اعراض اباعبدالله الحسين عليه السلام از بيعت با يزيد را محل اشکال و نيازمند توبه و مغفرت، جاي تعجب نيست که شما در اين ميانه به کدام سو واژگونه مي شويد: «اظهارات مفتي اعظم عربستان در مشروعيت بيعت يزيد و حرمت قيام امام حسين (ع) » http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=khabar&id=657 |
18 |
نام و نام خانوادگي: م-د -
تاريخ: 17 اسفند 87
ابولحسني عزيز وغالي محترم, ازاينكه نظرخودرادرباره كتاب شريف لهوف سيدبن طاووس چنين مستندومستدل بيان فرموديدبسيارمتشكرم. اتفاقا همانگونه كه فرموده ايدتصادف جالبي است كه كتاب اللهوف علي القتلي الطفوف دردسترس ما همان نسخه ايست كه جنابعالي دريادداشت شماره 10 قسمتي ازصفحه 83 آنرذكرفرموده ايدوچون همان نسخه دردسترس شمانيزميباشدلذاحتماتصديق خواهيدفرمودكه ديگرنيازي به اجابت درخواست جنابعالي نيست.! امااينكه شماتشخيص داده ايدكه بنده به كتاب مذكورمراجعه ننموده ام وسني نيزميباشم بدون شك نشانه علم غيب شماميباشد.جهت اطلاع شماواتفاقاكاملابرخلاف نظرشماگفتني است كه ماخروج عايشه براميرالمومنين علي(ع)راهرگزبدون اشكال نميدانيم وبازكاملابرعكس نظرشمااعراض اباعبدالله الحسين(ع)ازبيعت بايزيدرامحل اشكال ونيازمندتوبه ومغفرت نميدانيم( اياذبالله ).جاي تعجب نيست شما كه از فقدتقوي پيش داوري كوركورانه نيزميكنيددراين ميانه به كدامين سوواژگون ميشويد: شايداينقدرآگاهي داشته باشيدكه هركسي مسوول نيات وگفتارواعمال ورفتارخودش است نه ديگري .درضمن منتظرخواندن جوابهاي حكيمانه جنابعالي به اظهارات اين به اصطلاح مفتي اعظم نيزهستيم. ان الله مع التواب الرحيم |
19 |
نام و نام خانوادگي: حسين م م -
تاريخ: 24 اسفند 87
دم شما گرم خوب و منطقي پاسخ داديد |
20 |
نام و نام خانوادگي: حسين عبدوس -
تاريخ: 04 فروردين 88
واقعا عالي بود اجرتون با حضرت صديقه طاهره س |
21 |
نام و نام خانوادگي: حميد رضا -
تاريخ: 06 ارديبهشت 88
واقعا از مطالب خواندني و جذاب شما متشكرم. در پاسخ به آقاي آل عارف مبني بر حرمت قمه زني بايد بگويم اكثر علماي شيعه نظير آقا سيد ابولحسن اصفهاني آيت الله حايري يزدي آيت الله بروجردي آيت الله خويي آيت الله تبريزي آيت الله وحيد خراساني آيت الله بهجت ايت الله صافي و بسياري ديگر ازمراجع اين كار را حلال بلكه مستحب دانستند. البته نظر مراجع درباره حليت قمه زني با فرض عدم اضرار به نفس مطرح شده است مساله اين جاست كه قمه زني اصلا اضرار به نفس نيست . شما به من بگوييد زدن يك تيغ به سر چه ضرر معتديه اي مي تواند داشته باشد. اگر اين كار ضرر به نفس است پس خون دادن و تنفس هواي آلوده تهران و سيگار كشيدن و تخلفات رانندگي و هواپيما سواري و خيلي كارها ي ديگر هم حرام است چراكه اگر ضرر نداشته باشد امكان ضرر برايشان فراهم است. آسيب تنفس هواي آلوده بيشتر از قمه زني است زيرا در قمه زني جراحت وارده جبران پذير است ولي ضرري كه از جانب تنفس هواي آلوده متوجه ريه هاي انسان مي شود قابل جبران نيست. وقتي آقا علي بن موسي الرضا مي فرمايند مصيبت سيد الشهدا پلك هاي مارا زخمي كرده و يا گريبان چاك دادن عقيله بني هاشم اين ها گواه ستوده بودن عزاداري گسترده براي سيدالشهدا ست يعني اين يك كار مستحب است. در باره وهن مذهب هم بايد بگويم اگر يك عده نادان مستحبات مارا مسخره مي كنند ما بايد دست از مستحبات بكشيم. اگر اين گونه باشد در صورت استمرار تمسخر نادانان كافر مستحبات به طور كلي بايد از دين حذف شود آيا اين درست است؟؟؟؟ مانبايد دين را جوري تعريف كنيم كه ديگران خوششان بيايد. جواب نظر: با سلام دوستان گرامي بهتر است قبل از انتساب مطالب به اشخاص ، از صحت آنها مطمئن شويد . در مورد قمه زني نيز مقاله اي مفصل (و شامل تمامي نظرات مطرح) آماده شده است كه ان شاء الله به زودي بر روي سايت قرار خواهد گرفت . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
22 |
نام و نام خانوادگي: حميد رضا -
تاريخ: 06 ارديبهشت 88
خيلي متشكرم از اينكه كامنت من رو ملاحظه كرديدو به ان جواب داديد. اگر من نسبت نابجا به مقام عالي يك مرجع دهم واقعا از ستمكاران خواهم بود. فقط مي خواستم بدانيد كه من دستخط اين مراجع را ذيل فتواي مرحوم آيت الله حائري يزدي (قدس سره) و مرحوم آيت الله خويي (قدس سره) ديده ام كه اين موضوع را تاييد كرده بودند. قطعا از فتواي آيت الله سيد صادق روحاني مبني بر وجوب كفايي قمه زني آگاهي داريد. البته من كوچكتر از آنم كه بخواهم با شما مباحثه داشته باشم . من فقط آنچه ديده بودم را بيان كردم. با تشكر از لطف شما |
23 |
نام و نام خانوادگي: حسين سرابندي -
تاريخ: 12 ارديبهشت 88
ايوب که خود کشتي رنج و غم دنياست در مرتبه صبر مثل بر همه لبهاست با اين همه وصف و مثل و شهره آفاق شاگرد کلاس اول زينب کبري است ..... حالا ببينيد مصيبت چقدر بزرگ بوده که حضرت زينب (س) که خود زهرايي ديگر است گريبان خود را چاک مي دهد |
24 |
نام و نام خانوادگي: اميد از اهواز -
تاريخ: 10 تير 89
واقعا براي بعضي از شما متاسفم مطالب اصلا كامل نيست به دردخودتان مي خورد من ميتونم ثابت كنم كنم لطمه زدن جايز كه هست هيچ واجب نيز هست جواب نظر: با سلام دوست گرامي ما خوشحال ميشويم كه نقصان مقالات ما به ما گوشزد شود ؛ البته با دليل و مدرك متقن. موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
25 |
نام و نام خانوادگي: اميد از اهواز -
تاريخ: 10 تير 89
سفاش ميكنم كتاب تهذيب جلد 8 صفحات 230 به بعد را مطالعه كنيد شايد بعضي ها به راه راست هدايت شوند !!!!!!!!!!!!!!!!!! |
26 |
نام و نام خانوادگي: علي -
تاريخ: 07 دي 89
با سلام شما بهتر بود كه اول معناي كلمات رو براي دوستان بيان كنيد تا موضوع ومطلب واضح تر شود. گريبان چاك زدن: زنان در قديم زمان ـ بر عكس زنان امروزي ـ چند جامه روي هم مي پوشيدند و روي همه انها حجاب اصلي (عبا كه شبيه چادر ملي الان است) را روي آنها مي پوشيدند، ودر هنگام مصيبت يكي از لباسهاي زيرين خود را مي دريدند، ولي حجاب كامل خود را رعايت مي كردند. ناشرات الشعور: آرايش موي قديم زنان به بستن ـ يا بافتن ـ مو بود، ودر شاديها ومجالس فرح موهاي خود را مي بافتند، ودر هنگام عزا ومصيبت به نشانه عزاداري، آنها را باز كرده (نشر) ومدتي كه سوگوار بودند نه موهايشان را مي بستند ونه به آنها شانه نمي زدند، ومقنعه يا شال خود را روي موهاي باز خود مي بستند، نه اين كه با موهاي باز، وسر لخت جلوي نا محرمان راه بروند.... اين دو كار از كارهايي بوده كه در ميان زنان عرب رسم بوده ودر هنگام عزا، به نشانه عزا دار بودن وسوگوار بودنشان انجام مي دادند. ولي در مورد حضرت زينب سلام الله عليها، ايشان گريبان خود را دريدند وموهاي خود را باز كردند، ولي اين به اين معنا نيست كه ايشان حجاب خود را رعايت نكردند، بلكه با پوشيدن عبا، چاك زدن لباس وباز كردن موي خود را از نامحرمان مخفي مي داشتند. در ضمن وقتي امام حسين سلام الله عليه، زنان وحضرت زينب سلام الله عليها را از جزع وگريستن وگريبان چاك دادن و... منع نمودند، فرمودند كه تا وقتي كه من زنده هستم چنين كارهايي را نكنيد. اگر در كلام امام كمي دقت به خرج دهيم، ونيز كمي از قواعد لغت عرب بدانيم، مي فهميم كه منع امام عليه السلام، مخصوص زمان حيات ايشان بوده، وحسب قاعده وقتي كه ايشان به شهادت رسيدند، منع نيز خود بخود منتفي ميشود. والله المستعان وهو خير ناصر ومعين |
27 |
نام و نام خانوادگي: طه افضلي -
تاريخ: 10 مرداد 90
لطفا عوض گفتن چرنديات اهل سنت روايات را درست شرح دهيد تا مبادا كسي سوءظني نسبت به ناموس اهل بيت پيدا كنه . با توضيحات ناقص شما اكثريت اين ذهنيت رو پيدا ميكنن كه بي بي زينب كبري (س) با گريبان چاك زدن نوعي كشف حجاب و نعوذ بالله دوري از عفت كرده اند . روايات وارده را علما يا دروغ و بي اعتبار ميدانند و يا با نظر دوست عزيز علي موافقت دارند كه :((( گريبان چاك زدن: زنان در قديم زمان ـ بر عكس زنان امروزي ـ چند جامه روي هم مي پوشيدند و روي همه انها حجاب اصلي (عبا كه شبيه چادر ملي الان است) را روي آنها مي پوشيدند، ودر هنگام مصيبت يكي از لباسهاي زيرين خود را مي دريدند، ولي حجاب كامل خود را رعايت مي كردند. )))) |
28 |
نام و نام خانوادگي: عالم مقدس ملکوت -
تاريخ: 05 آذر 91
بسم الله و الصلاه و السلام علي رسول الله السلام عليكم و رحمه الله طبق ايه قران كريم كه اهل البيت را مطهر ميداند هرگز نميتوان رواياتي كه خلاف ايات الله باشد و بخواهد عدم طهارت اهل البيت را ثابت كند اعتنايي داشت .... زيرا زينب كبري عليها السلام از اهل البيت هست و شيعه و سني در اهل البيت بودن او شك ندارند و ايه تطهير هم ظهور در طهارت نفس دارد لذا بعيد است و در ضمن ان چه از حجب و حيا زينب در دروان خلافت پدرش نقل شده نيز خلاف اين است كه نعوذ بالله كشف حجاب كنن ... در خبر است كه همسايه حضرت علي در مدينه گفته بود چندين سال است كه همسايه ايشانم ولي تاكنون صداي زينب را هم نشنيده ام .... الله اكبر و الله هم اهل البيت النبوه |
29 |
نام و نام خانوادگي: مهدي يوسف وند -
تاريخ: 05 آذر 91
وفقکم الله لکل الخير |
30 |
نام و نام خانوادگي: مهاجر -
تاريخ: 27 آذر 91
سالم از گريبان چاک زدن دلايل متقني آورديد لطفا در مورد قمه زني ونظر علماي بزرگ سلف نيز در سايتي به نام حضرت ولي عصر بياوريد .با تشکر |
31 |
نام و نام خانوادگي: سينا -
تاريخ: 21 دي 91
اين سايت رو ديديد؟ http://shia-sonni.com/fa/ |
32 |
نام و نام خانوادگي: مبارك رباني -
تاريخ: 19 بهمن 91
سلام عليكم . آجركم الله انشا, الله . در زيارت ناحيه مقدسه آمده است كه : لاطمات الوجوه ، ناشرات الشعور علي الخدود... جواب نظر: با سلام دوست گرامي درباره «لاطمات الوجوه» كه به معني اين است كه زنان (در روز عاشوراء بعد از شهادت امام حسين عليه السلام )بر سر و صورت مي زدند، بايد عرض شود كه احاديثي زيادي در باب لطمه زدن وجود دارد، كه مباح بودن آن را به ويژه در مصيبت امام حسين عليه السلام ثابت مي كند :اختصارا چند مورد را ذکر مي کنيم: 1- نساء الأنصار قد خدشن الوجوه ونشرن الشعور وجززن النواصي وخرقن الجيوب وحرمن البطون على النبي ( صلى الله عليه وآله ) فلما رأينه قال لهن خيرا وأمرهن أن يستترن ويدخلن منازلهن ...الکافي ج 8 ، ص 322 ، باب غزوة احد و قصة المنهزمين ، ح 502 .زنان انصار ( به محض شنيدن خبر (شايعه) شهادت پيامبر اکرم(ص) در جنگ احد) صورت هاي خود را خراشيدند و موهاي خود را پريشان نمودند و موهاي جلوي سر خود را کندند و گريبانها چاک زدند و غذاخوردن را بر خود حرام کردند . و زماني که پيامبر را ديدند ، حضرت دعاي خير براي آنان کرد و آنها را امر نمود که خود را بپوشانند و به منزلهاي خود بروند ... 2-قال الصادق عليه السلام : ولقد شققن الجيوب و لطمن الخدود الفاطميات علي الحسين بن علي عليه السلام و علي مثله تلطم الخدود وتشق الجيوب.امام صادق عليه السلام مي فرمايند:همانا گريبان دريدند وبر گونه ها لطمه زدند فاطميات(دختران زهرا عليها السلام)بر حسين بن علي عليه السلام وبر مثل چنين بزرگمردي بايد لطمه زد و گريبان دريد. (تهذيب الاحکام جلد 8 صفحه 325 و بحار الانوار ج82 ص 106 و عوالي اللالي ج3 ص 409) همچنين به سر و صورت زدن وز عشورا آن هم در حضور امام معصوم يعني امام سجاد عليه السلام انجام شد كه ايشان منع نكردند پس اين نشانه مباح بودن چنين كاري است اما درباره: عبارت «ناشرات الشعور» «زنان موهاي خود را پريشان كردند» - که در زيارت ناحيه آمده است بايد گفت، گيسوي پريشان، با مكشوف و بدون حجاب بودن سر، هيچ تلازمي ندارد؛ چون ممكن است - و حتماً نيز همين است - كه زنان گيسوان خود را به نشانة عزا و حزن و مصيبت، زير عبا و حجاب كامل، پريشان كرده باشند؛ چنانچه اين شيوه، بين زنان عرب، رسم و عرف بوده است. همچنانكه آيتالله وحيد خراساني (حفظه الله) نظرش بر همين است موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
33 |
نام و نام خانوادگي: اميرحسين -
تاريخ: 23 فروردين 92
دلايل لطمه زني و گريبان دريدن در کتب شيعه 1ـ الملهوف علي قتل الطفوف/سيد بن طاووس/تحقيق و تقديم: الشيخ فارس تبريزيان الحسّون/انتشارات دارالأسوه للطباعه والنشر/چاپ چهارم/قم 1383 هـ ش. (مقابله شده با چند نسخه خطي) صفحات 29/84/140/142/213/225/227 2ـ لهوف/سيد بن طاووس/مترجم: محمد جواد مولوي نيا/انتشارات سرور/چاپ اول/قم 1384 هـ ش. صفحات 30/120/122/258/284/286 3ـ تهذيب الأحکام/شيخ طوسي/محقق و مصحح: حسن الموسوي خرسان/انتشارات دارالکتب الإسلاميه/چاپ چهارم/تهران 1407 هـ ق. جلد 8، صفحه 325، حديث 1207 4ـ وسائل الشيعه/شيخ حر عاملي/محقق و مصحح و ناشر: مؤسسه آل البيت عليهم السّلام/چاپ اول/قم 1409 هـ ق. جلد 22، صفحه 402، حديث 28894، باب کفاره شقّ الثوب... 5ـ مثيرالأحزان/ابن نما حلي/محقق و مصحح و ناشر: مدرسه امام مهدي عليه السّلام/چاپ سوم/قم 1406 هـ ق. صفحات 49/83 6ـ عوالي اللئالي/ابن أبي جمهور/محقق و مصحح: مجتبي عراقي/ناشر: دار سيد الشهداء للنشر/چاپ اول/قم 1405 هـ ق. جلد 3، صفحه 409 7ـ ارشاد/شيخ مفيد/ محقق و مصحح: مؤسسه آل البيت عليهم السّلام/ناشر: کنگرۀ شيخ مفيد/چاپ اول/قم 1413 هـ ق. جلد 2، صفحات 90/94 8 ـ الکافي/شيخ کليني/محقق و مصصح: علي اکبر غفاري، محمد آخوندي/ناشر: دارالکتب الإسلاميه/چاپ چهارم/تهران 1407 هـ ق. جلد 1،صفحات 381/382 9ـ الکافي/شيخ کليني/محقق و مصصح و ناشر: دارالحديث/چاپ اول/قم 1429 هـ ق. جلد 2،صفحات 277/278 10ـ اثبات الوصيه/علي بن حسين مسعودي/ناشر: انصاريان/چاپ سوم/قم 1384 هـ ش. صفحات 201/205 11ـ زيارت ناحيه مقدسه: بحارالانوار/علامه مجلسي/ناشر: دار إحياء التراث العربي/چاپ دوم/بيروت 1403 هـ ق. جلد 98، صفحات 317 تا 329 12ـ بحارالانوار/علامه مجلسي/ناشر: دار إحياء التراث العربي/چاپ دوم/بيروت 1403 هـ ق. جلد 45، صفحه 115 |
34 |
نام و نام خانوادگي: محسني -
تاريخ: 30 ارديبهشت 92
وفقكم الله لكل خير.. آجركم الله مدت مديدي بود كه پي منبعي موثق و شمول بر كليه سوالات و پاسخهاي مستدل و منير مي گشتم. امروز تصادفا اتفاق افتاد كه سايت شما رو ملاحظه كردم. اصلا پي اين موضوع نبودم از اتفاق! اللهم اشكر شكرا جزيلا ... |
35 |
نام و نام خانوادگي: هادي -
تاريخ: 31 ارديبهشت 92
با سلام . دوستان عزيز لازم به ياد آوري است که عمل قمه زني از جانب ولي امر مسلمين آيت الله خامنه اي حرام اعلام شده است پس ديگر لازم نيست در رد يا قبول اين مسئله بحث کنيم ولي زنجير زني و سينه زني در عزاداري ها مرسوم و خوب بوده و براي ابراز شدت اندوه در عزاداري مورد قبول تمامي شيعيان ميباشد. با تشکر از نظرا ديگر دوستان |
36 |
نام و نام خانوادگي: شاهين غريب وند -
تاريخ: 14 خرداد 92
براي حسين گريبان که هيچ سرشکستن که هيچ لطمه زدن که هيچ براي مثل حسين جان را بايد در کف دست قرار داد بعد احترامانه تقديم نماييم |
37 |
نام و نام خانوادگي: ماکان -
تاريخ: 16 خرداد 92
غم دردناک امامي بزرگ و برادري عزيز و ضدري مهربان وفرزندي دلير... صورتها را گريان و سينه ها را چاک و سرها را شکسته که چيزي نيست امام عصر (عج) برايش خون گريه ميکند ... حضرت زينب سينه چاک ميزند ... من چه کنم ؟ همان که اگرپرده حجاب نباشد در عزاداري هاي امام حسين (ع) هيچيک از ما از عزاداري ها زنده بيرون نخواهيم رفت ... ما چه کنيم در حق شما ؟ چه داريم که کنيم ؟ کمي که حبشان در دل وروحت جاي بگيرد سينه که سينه است خون که خون است .. ضجه که ضجه است بايد آنقدر خود را بزني بايد آنقدر خود را بزني بايد سر بشکني وزنجير بزني و بايد انقدر خون گريه کني و بايد انقدر خون گريه کني که بمانند غم فراق يوسف چشمهايت کور و نور از چشمهايت پرده بردارد .. ياحيدر مدد |
38 |
نام و نام خانوادگي: سيد مهدي -
تاريخ: 25 خرداد 92
سرنوشت بشر توسط خالق به نگارش درامد نوبت عاشورا شد قلم از حرکت ايستاد از غم عزاي حسين اولين عزاي حسيني قبل از خلقت (کتاب خصايص حسين شوشتري)تقديم به ساحت مقدس صاحب الزمان |
39 |
نام و نام خانوادگي: فاطمه علي محمدي -
تاريخ: 08 آبان 92
سلام عليکم خسته نباشيد اجرتون با آقا امام زمان،بنده حقير با لطف وعنايت ويژه خداوند رحمان و شفاعت اهل بيت عليهم السلام بحمدالله به مکتب نوراني وسراسر از عشق اهل بيت مشرف شدم و الان شيعه هستم وبه شيعه بودنم افتخار ميکنم.هر کسي که از عزاداري هاي مردم برا سيدشهدا ايرادي بگيره و گريبان چاک زدن رو گناه بدونه معلوم ميشه طعم عشق اقاي مظلوم مارو نچشيده،عشق يعني امام حسين جواب نظر: با سلام کاربر گرامي تشرف شما را به مذهب اهل بيت عليهم السلام که طبق فرمايش پيامبر صلي الله عليه و آله تنها کشتي نجات اهل بيت عليهم السلام هستند، تبريک مي گوييم .مَثَلُ اهل بيتي مَثَل سفينة نوح، من رکبها نجي و من تخلّف عنها غَرِق» مَثَل اهل بيتم در بين شما همانند کشتي نوح در ميان قوم نوح است، هر کس سوار بر آن شود نجات يافته و هرکس از آن تخلف کند غرق مي شود. مستدرک علي الصحيحين حاکم نيشابوري، ج2 ص 343 تنها کشتي نجات اهل بيت هستند موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
40 |
نام و نام خانوادگي: نام -
تاريخ: 08 آبان 92
سلام بر کساني که دنبال راه حق هستند. من پيرو حضرت حسين (رضي الله عنه هستم) ايشان قبل از شهادتشان توصيه کردند که گريبان ندريد و عزاداري نکنيد و سر و صورت نخراشيد. آيا اين حرف ها رو به خواهر بزرگوارش گفت يا نه؟ آيا توصيه ي حضرت حسين چنين بود يا خير؟ اگر چنين بود آيا شايسته نيست که وصيت امام عمل کنيم و عزا داري نکنيم و به جاي آن از ايشان درس امر به معروف و نهي از منکر (چنان که خودشان فرمودند) بگيرم و راه ايشان را ادامه دهيم؟ تعجب مي کنم از کساني که ادعاي حب امام حسين ميکنند اما اندکي به نصيحت ها و وصيت هاي ايشان عمل نمي کنند. جواب نظر: با سلام دوست گرامي اولا: اگر واقعا شما پيرو امام حسين عليه السلام هستيد که نيستيد، در کلام امام حسين عليه السلام تحريف نمي کرديد. ما اصل سخن امام را براي شما نقل مي کنيم تا مشخص شود که شما چقدر دنبال تحريف و کتمان حقيقت هستيد حضرت فرمودند:ثم قال: يا اختاه يا ام كلثوم وانت يا زينب وانت يا فاطمة وانت يا رباب إذا انا قتلت فلا تشققن على جيبا ولا تخمشن على وجها ولا تقلن هجرا. خواهرم امّ كلثوم و تو اى زينب و تو اى فاطمه و تو اى رباب توجّه كنيد!، من كه كشته شدم گريبان چاك مزنيد و صورت بناخن مخراشيد و سخنان بيهوده بر زبان مياوريد ، اللهوف على قتلى الطفوف، سيد بن طاووس، ص82 در کجاي سخن امام حسين عليه السلام از عزاداري نهي شده است ؟! اين را شما اضافه کرديد ثانيا: اين نهي امام، نه نهي ارشادي است نه مولوي تا گناه محسوب شود و اين نهي حضرت براي آرام کردن و دلداري اهل بيت بوده است همچنانکه با اين کلمات مصيبت زده را آرام مي کنند و اگر واقعا نهي امام حسين عليه السلام مولوي بود چرا امام وقتي که در مقابل لشکر دشمن خطبه خواندند و اهل بيت شروع کردند با صداي بلند گريه کردن، آنها را نهي نکرد؟! «فلماّ سمع بناته و أخته زينب کلامه بکين و ندبن و لطمن و ارتفعت أصواتهن...»«چون دختران و خواهرش زينب عليهنّ السلام، کلام ابي عبدالله عليه السّلام را شنيدند اشک ريختند و بلند گريه کردند و لطمه زدند و صداهايشان بلند شد . اللهوف ص 87 همچنين آن موقعي که اسرا به مدينه بازگشتند روايت شده است که: «فارتجّت المدينۀ بأهلها فما بقيت مخدّرة إلا و برزت من خدرها و هنّ يندبن بالويل و الثبور فلم أر باکيا أکثر من ذلک اليوم قال بشير فضربت فرسي و إذا بطرق المدينۀ مسدودۀ من کثرۀ النّساء و الرّجال و هم يبْکون و يلطمون إلي أن خرجوا من المدينۀ»«مدينه آشفته شد به اهلش پس هيچ زن پردنه نشيني باقي نماند مگر آنکه از سراپردۀ خود خارج شد و با افسوس و حسرت صدا بلند کرد و گريه نمود پس نديدم روزي را بيشتر از آن روز گريه کننده اي باشد. بشير گفت: پس اسبم را راندم ديدم که راههاي مدينه به خاطر زيادي زنان و مردان مسدود بود آنها مي گريستند و بر صورتها مي زدند تا اينکه خارج شدند از مدينه.» الدَّمْعَةُ السَّاکِبَةُ:5 /163 - 165 در حالي که امام زين العابدين عليه السلام و امام باقر عليه السلام در کنار آنها بودند و اگر کار آنها خطاء مي بود بايد از آن نهي مي فرمودند. در وايتي ديگر درباره جواز گريبان چاک کردن اهل بيت امام حسين (ع) در کربلا چنين آمده است: عن خالد بن سدير أخي حنان بن سدير قال سئلت ابا عبد الله عليه السلام ... ولا شئ في اللطم على الخدود سوى الاستغفار والتوبة ، وقد شققن الجيوب ولطمن الخدود الفاطميات على الحسين بن علي عليهما السلام . خالد بن سديرمي گويد : از امام صادق عليه السلام ( در مورد مردي كه در مرگ پدر ، مادر ، برادر ، و يا يكي از نزديكانش لباس خود را پاره كند ( گريبان چاك بزند ) ) پرسيدم ، حضرت فرمود : كسي كه (در مصيبت نزديكان خود ) به صورت خود بزند كفاره بر عهده او نيست فقط بايد ( بخاطر اين كارش ) توبه كند ، همانا بانوان حرم ( حسيني در كربلا ) در مصيبت حسين بن علي عليهما السلام گريبان چاك زدند و به صورت مي زدند .تهذيب الأحكام ج8 ، ص 325 ، باب الكفارات . در اين روايت حضرت صادق عليه السلام گريبان چاك زدن را بدون كوچكترين اشكالي به بانوان حرم نسبت داد و عمل بانوان حرم را نكوهش نكرد . پس معلوم مي شود اين عمل اشکالي ندارد خوب است بدانيد گريبان چاک زدن اختصاص به مصيبت امام حسين (ع) ندارد در زمان هاي قبل از اسلام نيز اين کار وجود داشته است همانند گريبان چاك زدن حضرت موسي در وفات حضرت هارون عليهما السلام علامه مجلسي روايتي از اين چنين نقل مي کند: :عن الصادق عليه السلام وسأله عن شق الرجل ثوبه على أبيه و أمه وأخيه أو على قريب له فقال : لا بأس بشق الجيوب قد شق موسى بن عمران على أخيه هارون .خالد بن سديرمي گويد : از امام صادق عليه السلام ( در مورد مردي كه در مرگ پدر ، مادر ، برادر ، و يا يكي از نزديكانش لباس خود را پاره كند ( گريبان چاك بزند ) ) پرسيدم ، حضرت فرمود : گريبان چاك زدن اشكالي ندارد ، همانا موسي بن عمران در وفات برادرش هارون گريبان چاك .بحار الأنوار ج 79 ، ص 106 ، باب : في لطم الخدود و شق الجيوب و الثياب و النياحة . آيا حضرت موسي کار حرامي کرده است؟! زنان انصار بعد از خبر شايعه شهادت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم، گريبان چاك زدند آيا آنها طبق نظر شما که اين چنين عزاداري را قبول نمي کنيد، کار خلاف شرع و حرامي مرتکب شدند؟! اگر گريبان چاک کردن حرام بود چرا پيامبر (ص) وقتي اين جريان را فهميد نگفت کار شما حرام بوده؟! بلکه براي آنها دعاي خير کرد . نساء الأنصار قد خدشن الوجوه ونشرن الشعور وجززن النواصي وخرقن الجيوب وحرمن البطون على النبي ( صلى الله عليه وآله ) فلما رأينه قال لهن خيرا وأمرهن أن يستترن ويدخلن منازلهن ... زنان انصار ( به محض شنيدن خبر ( شايعه ) شهادت پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در جنگ احد) صورت هاي خود را خراشيدند و موهاي خود را پريشان نمودند و موهاي جلوي سر خود را كندند و گريبانها چاك زدند و غذا خوردن را بر خود حرام كردند . و زماني كه پيامبر را ديدند ، حضرت دعاي خير براي آنان كرد و آنها را امر نمود كه خود را بپوشانند و به منزلهاي خود بروند الكافي ج 8 ، ص 322 ، باب غزوة أحد و قصة المنهزمين ، ح 502 . عايشه مي گويد : ( زماني كه پيامبر خدا از دنيا رفت ) من به همراه بقيه زنان پيامبر سينه مي زديم و من به صورتم نيز مي زدم .قال ابن اسحاق وحدثني يحيى بن عباد بن عبدالله بن الزبير عن أبيه عباد قال سمعت عائشة تقول . . . قمت ألتدم مع النساء وأضرب وجهي .، السيرة النبوية ج6، ص75، ح 26391 .تاريخ الأمم و الملوك ج 2 ، ص 232 با اينحال شما بهتر مي فهميد يا صحابه يا عاشيه؟! بنابراين بهتر است شما راه امام حسين عليه السلام را بصورت صادقانه طي کنيد نه با خدعه و فريب کهَ «واللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبير» پيامبر صلي الله عليه و آله براي امام حسين عليه السلام عزاداري کرده است آيا کار حرام مرتکب شده است؟! سيره علماي اهل سنت بر اين بوده که بر بزرگان خود عزاداري مي کردند آيا شما از آنها بهتر مي فهيمد؟! اگر در اين خصوص به دنبال حقيقت هستيد به اين آدرس نيز که درباره عزاداري هست سري بزنيد گروه پاسخ به شبهات |
41 |
نام و نام خانوادگي: bisetareh -
تاريخ: 08 آبان 92
آقاي نام شما پيرو امام حسين ع نيستي اگر هم ميباشي به نظرات سايت عزيز اضافه کنم دو اشتباه کردي بخش دوم رو سايت جواب داد اشتباه اول تو اگر خود را پيرو راه امام ميداني امام حسين عليه السلام است نه رضي الله عنه چون به اعتقاد ما امام حسين جزو آيه تطهير است وگناه واشتباهي نکرده پس اگر خود را شيعه ميداني به احترام آقا عليه السلام بکار ببر شيعه معمولا از ع براي 12 امام ص پيامبر وس براي بي بي دوعالم به کار ميبرد و از صحابه بزرگ رض ع استفاده ميکند نکنه شما مثل اون سنيا هستي ميگن ما شيعه ايم براي وحدت انقدر به حضرت عمر چيز نگيم براي شيعه بودن ادبيات شيعه هم ياد بگيريد منبع همين سايت مقدس http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=shobheh&id=23 لعنت بر دشمنان اهل بيت «اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ» اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ (وَ آلِ مُحَمَّدٍ) كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَ آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ وَ بَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ (وَ آلِ مُحَمَّدٍ) كَمَا بَارَكْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَ آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيد ياعلي |
42 |
نام و نام خانوادگي: moji -
تاريخ: 28 آبان 92
بالفيديو/مفتي السعودية يتهرب من سؤال عن حديث عن معاوية والفئة الباغية http://www.alalam.ir/news/1535216 فيديو المستبصرون http://forum.shabir.tv/index.php?page=forum&show=1&id=114 |
43 |
نام و نام خانوادگي: ذکري متين -
تاريخ: 29 آبان 92
در زيارت ناحيه امده است : فَلَمّا رَأَيْنَ النِّـسآءُ جَوادَک َ مَخْزِيّاً ، وَ نَظَرْنَ سَرْجَک َ عَلَيْهِ مَلْوِيّاً ، پس چون بانوانِ حَرَم اسبِ تيزپايت را خوار و زبون بديدند، و زينِ را براو واژگونه يافتند، بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ ، ناشِراتِ الشُّعُورِ عَلَى الْخُدُودِ، ازپسِ پرده ها(ىِ خيمه) خارج شدند، درحاليکه گيسوان برگونه ها پراکنده نمودند، لاطِماتِ الْوُجُوهِ سافِرات ، بر صورت ها طپانچه مى زدند و نقاب ازچهره ها افکنده بودند، منظور امام زمان (ع) از جمله ناشِراتِ الشُّعُورِ عَلَى الْخُدُودِ، چيست؟ با تشکر جواب نظر: با سلام دوست گرامي اولا: پريشان کردن گيسو ربطي به مكشوف شدن حجاب ندارد؛ چون ممكن است كه گيسوان خود را به نشانة عزا و حزن و مصيبت، زير عبا و حجاب كامل، پريشان كرده باشند؛ چنانچه اين شيوه، بين زنان عرب، رسم و عرف بوده است. ثانيا:پريشاني گيسوان زنان عزادار ذکر شده نه رؤيت مردان نامحرم و دليلي بر رؤيت مردان نامحرم نداريم لذا زنان در بين خود گيسوان را پريشان کنند چه اشکالي دارد؟ ثالثا:عين همين جريان در زمان پيامبر صلي الله عليه و آله اتفاق افتاد باشد: نساء الأنصار قد خدشن الوجوه ونشرن الشعور وجززن النواصي وخرقن الجيوب وحرمن البطون على النبي ( صلى الله عليه وآله ) فلما رأينه قال لهن خيرا وأمرهن أن يستترن ويدخلن منازلهن ... زنان انصار ( به محض شنيدن خبر ( شايعه ) شهادت پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در جنگ احد) صورت هاي خود را خراشيدند و موهاي خود را پريشان نمودند و موهاي جلوي سر خود را كندند و گريبانها چاك زدند و غذا خوردن را بر خود حرام كردند . و زماني كه پيامبر را ديدند ، حضرت دعاي خير براي آنان كرد و آنها را امر نمود كه خود را بپوشانند و به منزلهاي خود بروند ...همانطور كه مي بينيد پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم وقتي با زنان مواجه شد براي آنان دعاي خير فرمود .الكافي ج 8 ، ص 322 ، باب غزوة أحد و قصة المنهزمين ، ح 502 . در اين صورت چرا پيامبر صلي الله عليه و آله از کار آنها نهي نکرد و. نگفت چرا موهايتان را در مقابل نامحرم نمي پوشانيد؟! جهت اطلاع بيشتر به اين آدرسها رجوع کنيد موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
44 |
نام و نام خانوادگي: بت شکن -
تاريخ: 02 آذر 92
سلام شيعيان دائم مي گويند که حضرت عمر رضي الله عنه در جاهليت بت مي پرستيدند (!!!) اگر اين موضوع صحت دارد مي گوييم پس کجاست سند و مدرکتان ؟؟؟ ايشان نيز مثل حضرت ابوبکر و حضرت عثمان رضي الله عنهما موحد و پيرو آيين حضرت ابراهيم عليه السلام بودند. جواب شما چيست؟ لطفا اگر داريد سند معتبر + اقرار علماي اهل سنت و جماعت را مبني بر بت پرستي خلفا به ويژه عمر ارائه دهيد. منتظرم. جواب نظر: باسلام دوست گرامي؛ در مورد مشرك بودن سه خليفه اول كسي تشكيك نكرده است بخصوص در مورد عمر حتي بعد از اسلام آوردن هم موارد فراواني بر تشكيك او در رسالت پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله وجود دارد در اين مورد مي توانيد به مقاله «عمر در صحاح سته اهل سنت» مراجعه كنيد تا بطور مفصل با مطالبي در اين مورد آشنا شويد. ذهبي در تاريخ الإسلام و بسياري ديگر از بزرگان اهل سنت مطلبي نوشته اند كه نشان از اين دارد كه او يكي از كساني بوده كه بر تازه مسلمانان سخت مي گرفته: «كان عمر من أشد الناس علينا في إسلامنا؛ عبد الله بن عامر بن ربيعه از مادرش ليلى نقل مى کند که گفت : عمر از سختگير ترين مردمان در مورد اسلام آوردن ما بود ( مانع ما مى شد ) و وقتي حرف از اسلام او شد راوي مي گويد: فوالله لا يسلم حتى يسلم حمار الخطاب . يعني من شدته على المسلمين؛ قسم به خدا او اسلام نمى آورد تا اينکه الاغ خطاب هم اسلام آورد ( يعنى حتى اگر الاغ هم اسلام بياورد او اسلام نمى آورد ) از بس که بر مسلمانان سخت گير بود.» (تاريخ الإسلام ، ذهبي ، ج1 ، ص181 و الكامل في التاريخ ، ج2 ، ص 84 و البداية والنهاية ، ابن كثير ، ج 3 ، ص 100 و المستدرك ، الحاكم النيسابوري ، ج 4 ، ص 58 – 59 و السيرة النبوية ، ابن كثير ، ج 2 ، ص 32 – 33 و سيرة النبي (ص ) ، ابن هشام الحميري ، ج 1 ، ص 229 و ... .) اگر هيچ سندي بر شرك عمر نباشد هم همينكه در جامعه شرك زندگي مي كرده و سن او زياد بوده و كارهاي مشركان مانند زنده به گور كردن دختران و خشونت و... را داشته براي مشرك بودن او كافيست اگر شما ادعايي غير از اين داريد بايد با دليل و مدرك اثبات كنيد. محمد امين شنقيطى و تميمى حنبلى در كتابهاي خود آورده اند كه عمر مي گويد: «كنت أصْنَعُ إلهًا من التمرِ أضَعُهُ عند رأسي يَحْرُسُنِي لَيلاً ، فإذا أصْبَحْتُ مُعَافًى أكلتُه ، فإذا تَذَكرت ذلك ضَحِكْتُ من نَفْسِي.» خداى از خرما مىساختم، شبها آن را بالاى سر خود مىگذاشتم تا از من محافظت كند؛ وقتى صبح مىشد و گرسنه مىشدم، آن را مىخوردم . وقتى اين خاطره را به ياد مىآورم، به خودم مىخندم . الجكني الشنقيطي، محمد الأمين بن محمد بن المختار (متوفاى 1393هـ.)، أضواء البيان في إيضاح القرآن بالقرآن، ج 8 ص 439، تحقيق: مكتب البحوث والدراسات، ناشر: دار الفكر للطباعة والنشر. - بيروت. - 1415هـ - 1995م. التميمي الحنبلي، حمد بن ناصر بن عثمان آل معمر (متوفاى 1225هـ)، الفواكه العذاب في الرد علي من لم يحكم السنة والكتاب، ج 9 ص 80 ، طبق برنامه الجامع الكبير. در مورد اعمال جاهلي عمر همانند زنده بگور كردن به مقاله «آيا حقيقت دارد كه عمر بن خطاب، دختران خود را در جاهليت زنده به گور كرده است؟» مراجعه نماييد. موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات (1) |
45 |
نام و نام خانوادگي: مويّد -
تاريخ: 02 آذر 92
بسم الله الواحد کساني که براي خدا جسم قائلند شيعه را متهم به شرک ميکنند. کساني که براي خدا جسم قائلند شيعه را متهم به شرک ميکنند. کساني که براي خدا جسم قائلند شيعه را متهم به شرک ميکنند. ahlevela.ir/mp3-sort/mabahese-eteghadi/vahhabiiat/910602%20kasani%20k%20braye%20khoda%20jesm%20ghaeland%20shie%20ra%20motaham%20b%20sherk%20mikonnand.mp3 |
46 |
نام و نام خانوادگي: bisetareh -
تاريخ: 03 آذر 92
آقاي بت شکن اضافه به اسناد بالا اين سخن از عمر نقل شده است که : دو خاطره از دوران جاهليت دارم که يکي از آنها مرا گريه و ديگري به خنده ميآورد . اما آن خاطرهاي که مرا به گريه درميآورد اين است که : من رفتم تا دختر خودم را زنده به گور کنم؛ من براي او گودال ميکندم؛ ولي او خاکها را از ريشم ميزدود؛ در حالي که نميدانست من چه قصدي براي او دارم. وقتي اين خاطره را به ياد ميآوردم، گريه ميکنم. اما ديگري: من خداي از خرما ميساختم، شبها آن را بالاي سر خود ميگذاشتم تا از من محافظت کند؛ وقتي صبح ميشد و گرسنه ميشدم، آن را ميخوردم . وقتي اين خاطره را به ياد ميآورم، به خودم ميخندم . منبع: الجکني الشنقيطي، محمد الأمين بن محمد بن المختار (متوفاى 1393هـ.)، أضواء البيان في إيضاح القرآن بالقرآن، ج 8 ص 439، تحقيق: مکتب البحوث والدراسات، ناشر: دار الفکر للطباعة والنشر. - بيروت. - 1415هـ - 1995م. التميمي الحنبلي، حمد بن ناصر بن عثمان آل معمر (متوفاى 1225هـ)، الفواکه العذاب في الرد علي من لم يحکم السنة والکتاب، ج 9 ص 80 ، طبق برنامه الجامع الکبير براستي کسي که آرزويش نزول از اشرف مخلوقات است وخود را پست ميداند به خدا اعتقاد دارد؟ اي کاش گوسفندي در خانواده ام بودم که هرگاه بخواهند مرا فربه کنند تا پس از فربه شدن مرا مي کشتند وقسمتي از گوشتم را کباب ميکردند وقسمتي را خشک مي کردند وسپس مرا مي خوردند وچون مدفوع خارج مي شدم وبشر نبودم منهاج السنه ابن تيميه ج3/ص131 حليه الاوليا ابونعيم ج1/ص52 |
47 |
نام و نام خانوادگي: شمس الدين جليليان -
تاريخ: 04 آذر 92
آقاي bisetareh با سلام به نظرم خرما پرستي عمر چون مربوط به عصر جاهليت و يا بهتر بگويم حماقت او بوده ممکن است نسبت به فجايعي که در مسلماني مرتکب شد قطره از درياي فسق و فجور اين ؟؟؟؟الناس باشد . و باز به نظرم عمر خواسته لطيفه بگويد چون هيچ گاه مسلمان نشد و در ماجراي صلح حديبيه مکنونات قلبي خود را به رفيقش اعلام کرد آنجا که گفت آيا به راستي محمد (ص)پيامبر خداست و ... .معشر الحماري که بعد از رحلت حضرت رسول به امير مومنان پشت کردند و به ؟؟فروشي مثل عمر و ؟؟؟؟؟؟ اش روي آوردند و سال ها بعد امام حسن و امام حسين را نيز ياري نکردند و تنها گذاشتند ، آن چنان در لهيب خشم و غضب الهي گرفتار شدند که اندک زماني پس از شهادت امام حسين (ع) به دستور امامشان يزيد حدود ده هزار زنازاده بر سر سفره هاي حرامشان نشانده شد . انسان وقتي حوادث دهه ي 60 هجري را مي خواند از سويي ناراحت مي شود که چرا در فاصله ي چند دهه بعد از رحلت حضرت رسول بايد اين حوادث پيش بيايد و از طرفي وقتي روي ديگر حوادث را نگاه مي کني مي بينيد خداوند به انتقام خون اهل بيت مدينه و عراق را به بدترين شکل ممکن خوار و ذليل مي کند و من يکي واقعا از فجايعي که يزيد بر سر اهل مدينه آورد خرسندم ... |
48 |
نام و نام خانوادگي: مويّد -
تاريخ: 05 آذر 92
سلام عليکم سايتتون خيلي جالبه فقط اي کاش مطالب و روايات توحيدي از پيامبر و ائمه عليهم السلام بيش تر روي سايت بزاريد. |
49 |
نام و نام خانوادگي: bisetareh -
تاريخ: 05 آذر 92
دوست عزيز" شمس الدين جليليان" عزيز کلام شما درست است من فقط خواستم با زباني که اين جمع لايقش هستند بشون بفهمونم ارباباشون چه کساني بودند وگرنه ايمان دارم که سه خليفه يک لحظه ايمان نياوردند ايمان آوردن آنها صوري واگر کسي تاريخچه آنها را بکاود در چهارصد سال قبل از تولد پيامبر به مهاجرت بخشي از يهود کابالا وشيطان پرست بر ميخورد که به شبه الجزيره وارد شدند وريشه دواندند وهدف آنها از بين بردن حضرت محمد ص و تحريف اسلام بود امثال ابوهريره علني هستند ولي بي شک باتحقيق ميشود ثابت کرد سه خليفه نفوذي هاي يهود براي تحريف دين اسلام بودند اگر محقق با وجدان بيدار بکاود خواهد ديد هر جا جنگ با يهود است تفرقه وکارشکني درکار پيامبر را در حد بالايي انجام ميدهند سوزاندن احاديث وآزاد گذاشتن مبلغين يهود و داستان سرايي آنها حقيقت را نمايانتر ميکند ضمن اينکه عمر وحفصه گرايش شديدي به تورات داشتند درضمن ما سند از کتب اهل سنت گذاشتيم براي اهل سنت حجت باشد وگرنه ما کتاب سليم بن قيس راقبول داريم که اشاره شده که درجنگ احزاب عمر وابوبکر بت باخود داشتند اگر اسلام پيروز شد بگويند مسلمانيم وآنان را مخفي کنند واگر قريش بر پيامبرص پيروز شد بگويند بت پرستيم جبراييل به پيامبر حقيقت را گفت وبه حضرت علي ع پيامبر ص گفت که گردنشان رابزند حضرت علي ع ضمانتشان راکرد که ديگر بت نپرستند ياعلي براي هيچ شيعه اي که تحقيق کند کفر سه خليفه وجنايات آنان پوشيده نيست |
50 |
نام و نام خانوادگي: www.alsonnat.blogfa.com -
تاريخ: 06 آذر 92
سلام دوستان. وبلاگ راهي بسوي حقيقت منتشر کرد: شخصيت عمر بن خطاب در کتب اهل سنت + اسناد اينترنتي و تصويري http://alsonnat.blogfa.com/post/92 فهرست: نقد و بررسي فضائل عمر اقرار ابن حجر عسقلاني به جعلي بودن اکثر فضائل عمر عدالت صحابه حديث عشره مبشره احاديث نبوت عمر بن خطاب نزول آيات موافق نظر عمر و مخالف نظر رسول خدا ترس شيطان از عمر !! زندگي زاهدانه برپا دارنده ي سنت پدر زن رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم داماد امام علي عليه السلام لقب اميرالمومنين لقب فاروق مسلمان کردن با کشور گشايي صفات ظاهري عمر بن خطاب چهره ي عمر از زبان شيخ الازهر سياه چرده و رنگ پريده بود. چشمانش بسيار سرخ و لوچ بود. داراي سبيل کلفت بود. داراي پريدگي ها و خطوط سياه در صورتش بود. قدش بسيار بلند بود و پاهايش شتر مرغي. موهاي جلوي سرش ريخته بود. عمر بن خطاب در جاهليت دلالي اسب و شتر بت پرستي زنده به گور کردن دخترش ابنه اي بودن شجاعت عمر ترس از مسلمان شدن فرار از جنگ احد فرار از جنگ خيبر فرار عمر از جنگ حنين علم عمر جهل عمر به حکم تيمم جهل عمر به معناي کلاله جهل عمر به معناي ابا يادگيري سوره ي بقره در 12 سال!! عمر: همه ي مردم از عمر داناترند!! ايمان عمر بالا بردن صدا در محضر پيامبر و احتمال حبط اعمال اعتراض عمر به پيامبر شک عمر در نبوت پيامبر دادن نسبت هذيان گويي به پيامبر اعتقاد عمر به تحريف قرآن شرابخواري تا آخر عمر نژاد پرستي عمر تحريم يادگيري زبان غير عربي!! منع از ارث بردن عجم!! بدعت گذاري عمر بدعت نماز تراويح بدعت تحريم متعه بدعت اضافه کردن الصلاة خير من النوم عمر بن خطاب چگونه به خلافت رسيد؟ عاقبت عمر نظر بزرگان اهل سنت درباره ي عمر |
51 |
نام و نام خانوادگي: \\\\\\ -
تاريخ: 09 آذر 92
سلام خواستم نظر شيعيان رو در خصوص صحابه بدونم جواب نظر: با سلام دوست گرامي جهت آشنايي با ديدگاه شيعه درباره صحابه نظر علامه شرف الدين که نظر جامعي هست را نقل مي کنيم: علامه شرف الدين عاملي که از علماي بزرگ شيعه است، مي نويسد :إنّ من وقف على رأينا في الصحابة، علم أنّه أوسط الآراء، إذ لم نفرّط فيه تفريط الغلاة الذين کفرّوهم جميعاً، ولا أفرطنا إفراط الجمهور الذين وثّقوهم أجمعين . فإنّ الکامليّة ومن کان في الغلوّ على شاکلتهم، قالوا: بکفر الصحابة کافّة، وقال أهل السنّة : بعدالة کلّ فرد ممّن سمع النبي صلى اللّه عليه وآله أو رآه من المسلمين مطلقاً، واحتجّوا بحديث کلّ من دبّ أو درج منهم أجمعين أکتعين أبصعين.أمّا نحن، فإنّ الصحبة بمجرّدها وإن کانت عندنا فضيلة جليلة ، لکنّها - بما هي ومن حيث هي - غير عاصمة ، فالصحابة کغيرهم من الرجال . فيهم : العدول ، وهم عظماؤهم وعلماؤهم ، وأولياء هؤلاء ، وفيهم : البغاة ، وفيهم : أهل الجرائم من المنافقين ، وفيهم : مجهول الحال.فنحن نحتجّ بعدولهم ونتولّاهم في الدنيا والآخرة، أمّا البغاة على الوصيّ، وأخي النبي، وسائر أهل الجرائم والعظائم کابن هند، وابن النابغة، وابن الزرقاء وابن عقبة، وابن أرطاة، وأمثالهم، فلا کرامة لهم، ولا وزن لحديثهم.ومجهول الحال نتوقّف فيه حتّى نتبيّن أمره هذا رأينا في حملة الحديث من الصحابة وغيرهم، والکتاب والسنّة بنينا على هذا الرأي، کما هو مفصل في مظانّه من اصول الفقه.کسي که اطلاع از نظر ما در مورد صحابه داشته باشد مي داند که ميانهروترين نظرها است ؛ زيرا نه مانند غلاتي که همه ايشان را تکفير کردهاند ، زياده روي کرده و نه مانند جمهور (اهل سنت) که همه ايشان را مورد اعتماد شمردهاند ، سهلانگاري نموده ايم .پس بدرستيکه فرقه کامليه و کساني که در غلو مانند ايشان هستند همه صحابه را کافر ميدانند ؛ و اهل سنت نيز همه مسلماناني را که از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) چيزي شنيده و يا ايشان را ديده باشد ، عادل ميشمرند و به حديث تمامي ايشان ، بدون هيچ استثنا تمسک ميجويند . اما ما ، اگر چه صحابه بودن را به تنهايي فضيلتي والا مي دانيم اما آن را سبب عصمت (از گناه و عدالت) نميدانيم ؛ صحابه از اين جهت مانند ديگران هستند که در بين ايشان عادل ديده مي شود ، که ايشان بزرگان و علما و اوليا در بين صحابه هستند ؛ و در بين صحابه سرکشان نيز يافت ميشوند ؛ و ايشان اهل گناه از منافقين هستند ؛ و در بين ايشان مجهول الحال نيز وجود دارد .ما به عادلان ايشان تمسک جسته و در دنيا و آخرت ايشان را دوست خواهيم داشت ؛ اما کساني که بر وصي رسول خدا (صلى الله عليه وآله) و برادر وي سر کشي کرده و نيز ساير اهل گناه و بدي از صحابه مانند فرزند هند جگر خوار ، و فرزند نابغه و فرزند زرقاء و ابن عقبة و ابن ارطاة و امثال ايشان گرامي نبوده و هيچ ارزشي ندارند .وکسي که حال او مجهول است در مورد او توقف کرده تا وضعيت وي مشخص گردد .اين نظر ما است در مورد صحابهاي که حديث نقل کرده اند و غير ايشان ؛ و کتاب خدا و سنت در بين ما است و شاهد بر نظر ما ؛ و اين نظر ما به طور مفصل در کتب اصول فقه آمده است .أجوبة مسائل جار الله - السيد شرف الدين - ص 15 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
52 |
نام و نام خانوادگي: سيد ذولفقار -
تاريخ: 19 آذر 92
سلام ، آيا نامه عمر در زمان حكومتش به معاويه نوشت را كه بعدها معاويه آن را به يزيد داد كه نشان عبدالله ابن عمر دهد را داريد؟ كه قسم به لات و عزي را ذكر نموده است؟ چرا پسر عمر گوشه گير و ساكت ماند تا مرد؟ جواب نظر: با سلام دوست گرامي در خصوص نامه اي که اشاره کرديد به بحار الأنوار ، العلامة المجلسي، ج30، ص288 ـ 294 .حديث 151 مجمع النورين - الشيخ أبو الحسن المرندي - ص 98 .مراجعه کنيد اما در خصوص پسر عمر بايد بگوييم عبدالله بن عمر مردى ضعيف و از جهت روحى، فردى سست بوده تا آنجا که پدرش عمر نيز او را قبول نداشته است. وقتى به عمر پيش نهاد كردند كه براى پسرت عبداللّه پست و منصبى در نظر بگير، او در جواب گفت: عبداللّه نمى داند كه چگونه همسرش را طلاق دهد، با اين حال من چگونه مقام و پستي را به او واگذار كنم؟ الطبقات الكبرى: 3 / 343. از طرفى او نيز پدرش را قبول نداشت و حتى در مواردى مخالفت مى نمود; مخالفتى كه از نظر اهل سنّت براى وى نقص محسوب مى شود. از اين رو در مسئله «متعه» مشهور است كه گفت: اين حكم حرمت متعه كه پدرم آن را صادر نموده مخالف حكم رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله است و ما بايد از حكم پيامبر خدا اطاعت كنيم، نه از حكم پدرم».3 اما در خصوص سکوت او نوشته اند که معاويه مبلغ يك صد هزار درهم به او داد. او نيز اين پول را پذيرفت تا در باره ولايت عهدي يزيد سکوت کند!. فتح البارى: 13 / 60; الكامل في التاريخ: 5 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
53 |
نام و نام خانوادگي: عالم مقدس ملکوت -
تاريخ: 25 آذر 92
اگر اسيب رساندن حضرت زينب عليها السلام به سر خود صحت داشته باشد حديث ما رايت الا جميلا و صبر ايشان را زير سوال ميبرد ... اگر قرار بود ايشان بي صبري به خرج دهند همان دم که بالاي تل رفتند اين بي صبري به خرج ميدادند پس چنين تهمتي به عقيله بني هاشم عليها السلام صحت ندارد و به دور از مقام ان بانوي بزرگوار است که اسوه صبر و مقاومت است .... در ضمن در تمامي رساله مراجع عظام تقليد بالخصوص ايت الله بهجت وارد است که گريبان چاک زدن جز در مرگ پدر و برادر جايز نيست ..... اي کاش ان چنان که امروزه عده اي دستگاه و شعائر حسيني را چيزهاي سبکي مانند قمه و چاقو و بزن وب کوب و چاک و بند زدن نشان داده اند قدري به عظمت ان حضرت پي برده و درک کنند شعائر ان حضرت دين و معارف اسلام و ايات قران کريم و نماز است که به خاطر ان رو به دشمن انداختند و يک شب ديگر براي هر چه بيشتر انس با کلام الله جنگ به تاخير انداختند ........ افلا تعقلون ؟؟؟؟ |
54 |
نام و نام خانوادگي: محمد محمدي -
تاريخ: 26 آذر 92
سلام اينو الان ديدم وهابيا کلاً ترسو هستند http://shiayan.ir/3753/%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B1-%D8%B4%D8%A8%DA%A9%D9%87-%D9%88%D9%87%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B8%D8%B1%D9%87/ |
55 |
نام و نام خانوادگي: bisetareh -
تاريخ: 26 آذر 92
بازهم اين وهابي شيعه نما عالم هپروت پيداش شد اگر همان عالم ملکوتي که قبلا کامنت ميزاشتي بايد گفت 1- درباره مراجع که ميگيد گفتن فقط گريبان دريدن براي پدر ومادر درست است مغاير بادريدن لباس با اهل بيت نيست زيرا براي شيعه اهل بيت از پدر ومادرش بالاتر ومقام بيشتري دارد 2- کوبيدن سر حضرت زينب با صبر او منافات ندارد.همچون صبر امام حسين ع وگريدن براي حضرت عباس. همچون گريدن واز حال رفتن پيامبرص براي حضرت حمزه عليه السلام. قمه زدن وانواع عزا داري براي اهل بيت يک چيز داخلي بين تشيع هست که رد و جواز آن بر عهده علماي شيعه هست به غير شيعه مربوط نيست زين پس خواستي نظر بدي از دين خود وهابيت بگو فلان چيز را در تشيع قبول ندارم تا ما از منابعتون جواب دندان شکن بدهيم هنوز حضرت عمر شما را در ذهن داريم که هيچ شيعه اي حضرت به غاصبين نميگوييد ودر آن سايت به نظر شيعه تان بعد از دو کامنت که دست شما رو شد ديگر کامنتي از ما تاييد نکردي ياعلي مدد ميگوييم وبر منکرش لعنت ياعلي |
56 |
نام و نام خانوادگي: غلامرضا عظيمي -
تاريخ: 02 دي 92
ببخشيد دوستان عزيز يه سوال مهم و ضروري دارم يکي از دوستان سني من ميگه در سوره عبس آمده که پيامبر معصوم نيست آيا اين صحت داره....و آيا در کتب خودشون مدرکي خلاف اين هست که به من معرفي کنيد؟؟؟ جواب نظر: با سلام دوست گرامي بسياري از بزرگان شيعه و سني صراحت دارند كه مخاطب در اين عبس و تولي، نبي مكرم صلي الله عليه و آله نيست و ضمير به نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) بر نميگردد. چون عَبَسَ وَ تَوَلَّي صيغه غايب است و وَ مَا يُدْرِيكَ صيغه مخاطب است. اگر مخاطب نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) بود، بايد به جاي عَبَسَ وَ تَوَلَّي ميگفت: عبست و توليت و به جاي أَنْ جَاءَهُ الْأَعْمَي ميگفت: أن جائك الأعمي. ولي ميبينيم كه اينگونه نيست. زركشي ـ از علماي بزرگ أهل سنت و از متوليان علوم قرآني ـ در كتاب البرهان في علوم القرآن، جلد 2، صفحه 43 صراحت دارد: قيل: إنه أمية إبن خلف و هو الذي تولي دون النبي (ص)، ألا تري أنه لم يقل عبست. كسي كه روي برگرداند، أمية بن خلف بوده، نه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله). آيا نميبينيد كه خداوند فرمود: عبس، نه عبست. قاضي عياض ـ از شخصيتهاي پر آوازه أهل سنت ـ ميگويد: و قيل أراد ب (عبس) و (تولي) الكافر الذي كان مع النبي (ص)، قاله أبو تمّام. مراد از عبس، كافري است كه همراه رسول الله (صلي الله عليه و سلم) بوده. الشفا بتعريف حقوق المصطفي للقاضي عياض، ج2، ص161، دار الأرقم ـ بيروت موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
57 |
نام و نام خانوادگي: حسين مرادي -
تاريخ: 03 دي 92
لطفا ميشه بيان بفرماييد منظور از آل پيامبر در صلوات ها چه کساني هستند؟؟؟ آيا روايتي در اين باب در کتب اهل سنت هست؟؟؟؟ جواب نظر: با سلام دوست گرامي همچنانکه از روايات استفاده مي شود، مقصود از آل پيامبر، اهل بيت هستند. مسلم از عايشه نقل مي کند: رسول خدا صبحگاهي در حالي که بر دوش او کسايي خياطي نشده بود خارج شد. در آن هنگام حسن بن علي وارد شد، او را داخل کسا کرد، سپس حسين آمد، او را نيز داخل آن نمود، سپس فاطمه آمد او را نيز داخل کسا کرد، سپس علي(عليه السلام) آمد، او را نيز در آن داخل نمود، سپس اين آيه را تلاوت کرد: " إِنَّما يُريدُ اللّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکُمْ تَطْهيرا در سنن ترمذي نيز آمده است : ودعا رسول الله صلى الله عليه وسلم الحسن والحسين وعليا وفاطمة فمد عليهم ثوبا فقال اللهم هؤلاء أهل بيتي فأذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهيرا رسول خدا، حسن حسين علي وفاطمه را خواست پس پارچه اي بر روي ايشان کشيد و گفت خداوندا ايشان اهل بيت من هستند پس بدي را از ايشان دور گردان وايشان را پاک نما سنن النسائي الكبرى ج5/ص113 جهت اطلاع بيشتر در اين خصوص به اين آدرس رجوع کنيد موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
58 |
نام و نام خانوادگي: حميدرضاغلامي زاده -
تاريخ: 03 دي 92
خدا قوت .يا علي مد د |