مقالات |  سخنراني ها |  شبکه سلام |  موبايل |  انتشارات |  محصولات نرم افزاري |  ليست پاسخ ها
تاريخ: 23 اسفند 1385
مناظره استاد حسيني قزويني با آقاي ملازاده - امامت و خلافت
   پخش صوت  پخش صوت

بسم الله الرحمن الرحيم

 

موضوع: مناظره استاد حسيني قزويني با آقاي ملازاده ـ امامت و خلافت

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

به علت حجم بالاي فايل صوتي مربوطه اين مناظره در دو فايل تقطيع شده و قابل دانلود مي‌باشد:

../sound/s24.wma                                                          لينك فايل اول:

../sound/s23.wma                                                          لينك فايل دوم:

 

آقاي هدايتي

سوالاتي كه از برنامه قبل مانده بود خدمت شما مي‌پرسم تا ارتباط‌مان با آقاي ملازاده برقرار شود.

اگر حضرت علي (عليه السلام) با خلفاي سه گانه مشكلي داشتند، چرا اسم فرزندان خود را ابوبكر و عمر و عثمان گذاشتند؟

استاد حسيني قزويني

سوالي از جلسات قبل مانده بود كه شخصي پرسيد حضرت علي (عليه السلام) چند زن و فرزند داشتند؟

نظر ايشان اين بود كه در ميان فرزندانش، افرادي به نام ابوبكر و عمر و عثمان است. براي اين‌كه قضيه مقداري روشن بشود، توضيحاتي مي‌دهم.

هنگام شهادت اميرالمومنين (عليه السلام)، ايشان 4 همسر داشتند:

أمامه بنت أبي العاص، ليلا بنت مسعود، أسماء بنت عميس و أم البنين.

از ميان فرزنداني كه آقا اميرالمومنين (عليه السلام)، يكي به نام عمر بود كه از أم حبيب بنت ربيعه و يك فرزند ديگر به نام عثمان برادر عباس (عليه السلام) از ام البنين، و يك فرزند به نام أبوبكر برادر علي اكبر (عليه السلام) از ليلا بنت مسعود مي‌باشند.

بحثي كه هست، مي‌بينيم يكي از كتاب‌هايي كه برادران اهل سنت مي‌نويسند يا وهابي‌ها در اينترنت يا جزوات اينها در داخل كشور پخش مي‌كنند، خيلي روي اين قضيه مانور مي‌دهند. اين نام‌گذاري فرزندان اميرالمومنين (عليه السلام) به نام سه خليفه را دليل رابطه حسنه ميان اميرالمومنين (عليه السلام) و خلفاي سه گانه مي‌دانند.

در اينجا من دو نظر دارم. نظر اول را اشاره اجمالي مي‌كنم و نكاتي را عرض مي‌كنم و در نظر دوم، بيشتر صحبت مي‌كنم.

شكي نيست كه يكي از فرزندان اميرالمومنين (عليه السلام)، عمر بود از ام حبيب بنت ربيعه كه با رقيه بنت علي دوقلو بودند و آخرين فرزند آقا اميرالمومنين (عليه السلام) همين فرزند است كه ابن حجر عسقلاني و مزي و ذهبي و ابن كثير مي‌گويند كه اين آخرين فرزند آقا اميرالمومنين (عليه السلام) بوده است.

بحث است كه چطور آقا اميرالمومنين (عليه السلام) اين را به نام عمر نام‌گذاري كرد. ما در پاسخ، توجه عزيزاني كه روي اين قضيه مانور مي‌دهند، جلب مي‌كنيم به عبارتي كه آقاي بلاذري از شخصيت‌هاي طراز اول اهل سنت است در أنساب الأشراف مي‌گويد:

اين فرزند آقا اميرالمومنين (عليه السلام) كه به دنيا آمد، خليفه دوم گفت كه اگر اجازه بدهيد، نام‌گذاري اين فرزند به من محول شود، آقا اميرالمومنين (عليه السلام) هم جوابي ندادند.

أنساب الأشراف، ج2، ص413، چاپ بيروت، ص192

و كان عمر بن الخطاب سمي عمر بن علي بإسمه.

عمر فرزند علي را به نام خودش نام‌گذاري كرد.

تهذيب التهذيب لإبن حجر العسقلاني، ج7، ص427 ـ سير أعلام النبلاء للذهبي، ج4، ص134 ـ أنساب الأشراف للبلاذري، ص92

البته اين قضيه از نوه عمر بن علي بن ابيطالب (عيسي بن عبد الله بن محمد بن عمر) هم در تاريخ مدينة دمشق إبن عساكر است:

سوال شد چطور شد كه جدتان اميرالمومنين (عليه السلام) شما را به نام عمر نام نهاد؟ ايشان در پاسخ گفت: جدم حضرت علي (عليه السلام) فرزندي به دنيا آورد و به تقاضاي خليفه دوم، نام او عمر نهاده شده.

پس اين قضيه روشن شد كه نام‌گذاري اين فرزند توسط خود خليفه دوم صورت گرفته است. البته در تاريخ داريم كه خليفه دوم در دوران خلافتش، يكي از كارهايش اين بود كه اسامي فرزندان مردم را جابه‌جا مي‌كردند. مثلا إبن أثير در أسد الغابة في معرفة الصحابة و إبن حجر در الإصابة في تمييز الصحابة دارد كه در رابطه با ابراهيم بن حارث، عمر گفت:

چرا نامت را ابراهيم گذاشته‌اي؟ نامت را عبد الرحمان بگذار.

أسد الغابة في معرفة الصحابة لإبن الأثير، ج3، ص284

وقتي نام أنبياء (عليهم السلام) را تغيير مي‌دادند، خليفه دوم اسم ابراهيم بن حارث را عبدالرحمن بن حارث گذاشت.

در رابطه با طحيل بن رباح است كه خليفه دوم گفت:

من از نام طحيل خوشم نمي‌آيد و نامت را خالد بگذار.

با اين‌كه روايت داريم بر نهي نام‌گذاري بر نام خالد.

المصنف لإبن أبي شيبه، ج1، ص61

نام پدر مفروق، اجدع بود و خليفه دوم گفت:

من از اين نام خوشم نمي‌آيد و نامت را عبدالرحمن بگذار.

الطبقات الكبري لإبن سعد، ج6، ص76

در رابطه با قليل بن صلت گفت:

اسم خوبي نيست و به جاي او كثير بگذار.

تهذيب الكمال للمزي، ج24، ص128

اينها نشان مي‌دهد كه خليفه دوم در محدوده خانوادگي مردم هم دخالت مي‌كرد و به نظر من اين دون شأن يك حاكم اسلامي است كه در اينطور قضايا دخالت كند. اگر به نام بتي يا چيز ديگري بود، يك چيزي؛ اما نام ابراهيم كه نام پيامبر است و تبديل كردن به غير آن، اخلاقا و عرفا و عقلا، قابل پذيرش نيست.

حالا سوال اين است كه چرا اميرالمومنين (عليه السلام) اعتراض و مقاومت نكرد با اين كار خليفه دوم؟

اگر تاريخ را نگاه كنيد، مي‌بينيد كه يكي از ويژگي‌هاي جناب خليفه دوم اين بود كه يك شلاقي دستش بود و با اين شلاق، هر كس و ناكسي را مورد ضرب و شتم قرار مي‌داد. بطوري كه نقل مي‌كنند از شعبي از علماي و فقهاي بزرگ اهل سنت كه مي‌گويد:

كانت درة عمر أهيب من سيف الحجاج.

شلاق عمر از شمشير حجاج بن يوسف هم ترسناك‌تر بوده است.

مغني المحتاج للشربيني، ج4، ص390 ـ وفيات الأعيان لإبن خلكان، ج3، ص14 ـ شرح نهج البلاغة لإبن أبي الحديد المعتزلي، ج1، ص181

اگر تاريخ را ببينيد، خود آقاي ابوهريره كه تقريبا مفصل‌ترين روايات اهل سنت به ايشان بر مي‌گردد مي‌گويد در زمان عمر من جرأت نمي‌كردم حديث نقل كنم:

لقد حدثتكم بأحاديث لو حدثت بها زمن عمر بن الخطاب لضربني عمر بالدرة.

اين رواياتي كه الان نقل مي‌كنم، اگر زمان عمر نقل مي‌كردم، مرا با شلاق مورد ضرب قرار مي‌داد.

جامع بيان العلم ابن عبد البر، ج2، ص121)

يا كساني كه بعد از نماز عصر نماز مي‌خواندند، آنها را مورد ضرب و شتم قرار مي‌داد و داستان مفصلي دارد و افراد متعددي را به اين جرم مورد ضرب و شتم قرار مي‌داد. چيز جالبي كه من در اين زمينه عرض كنم، خود إبن عبد البر در جامع بيان العلم از ابن عباس نقل مي‌كند:

عن إبن عباس قال: مكثت سنتين أريد أن أسأل عمر بن الخطاب عن حديث ما منعني منه إلا هيبته حتي تخلف في حج أو عمرة في الأراك الذي ببطن مر الظهران لحاجته فلما جاء و خلوت به قلت يا أمير المؤمنين أني أريد أن أسألك عن حديث منذ سنتين ما يمنعني إلا هيبة لك قال فلا تفعل إذا أردت أن تسأل فسلني فإن كان منه عندي علم أخبرتك و إلا قلت لا أعلم فسألت من يعلم قلت من المرأتان اللتان ذكرهما إنهما تظاهرتا علي رسول الله صلي الله عليه و سلم قال عائشة و حفصة.

من خيلي وقت بود مي‌خواستم يك جمله‌اي را از خليفه دوم سوال كنم، ولي از او مي‌ترسيدم. تا اين‌كه در ايام حج، جاي خلوتي پيدا كردم و گفتم كه مي‌ترسم از تو سوال كنم. گفت: بگو. گفت: در اين آيه شريفه كه نسبت به دو زن پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي‌گويد، مراد چيست؟ گفت: عايشه و حفصه.

جامع بيان العلم لإبن عبد البر، ج1، ص112

ابن عباس با آن عظمت مي‌گويد من از خليفه دوم مي‌ترسيدم.

در خود صحيح مسلم است كه ابو موسي أشعري قضيه را نقل كرد و او سخت‌گيري كرد و در ذيل روايت دارد كه أبي بن كعب برگشت گفت:

يا بن الخطاب لا تكونن عذابا علي آصحاب رسول الله.

بر اصحاب رسول الله اين‌گونه مايه عذاب نباش.

صحيح مسلم، ج6، ص180

در رابطه با ابوبكر هم بگويم كه، نام نيست بلكه كنيه است و نام يكي از فرزندان حضرت علي (عليه السلام) و برادر حضرت علي اكبر (عليه السلام)، از ليلا بنت مسعود بوده است. آنچه كه مطرح است، نام‌گذاري بدست پدر و مادر است، ولي كنيه به دست پدر و مادر نيست و توسط مردم و جامعه يا به مناسبت‌هاي مختلف اين كنيه انتخاب مي‌شود.

در رابطه با عثمان هم آقاي أبو الفرج اصفهاني در مقاتل الطالبيين دارد كه خود اميرالمومنين (عليه السلام) مي‌گويد:

إنما سميته بإسم اخي عثمان بن مظعون.

من نام عثمان را براي فرزندم گذاشتم، چون برادرم عثمان را دوست داشتم.

مقاتل الطالبيين، ص55

يك طرف ديگر قضيه نام‌گذاري اين فرزندان به نام خلفاي سه‌گانه، نام‌گذاري مرسومي بوده و نام صحابه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و برخي ائمه (عليهم السلام) به اين نام بوده است و اين‌كه اين نام را گذاشته بودند، دليلي نبود كه چون خليفه دوم نام‌شان عمر است، اميرالمومنين (عليه السلام) روي علاقه خود اين نام را انتخاب كرده بودند. خير؛ اين نام، نام مرسومي بوده است. اگر در زمان شاه، يكي اسم فرزندش را محمدرضا مي‌گذاشت، اين دليلي نبود كه ايشان از شاه خوشش مي‌آيد و بچه‌هاش را هم نام او قرار داده است؛ محمدرضا اسم مرسوم و مورد توجه مردم بوده است.

پس اينها هيچ ارتباطي به روابط حسنه آقا اميرالمومنين (عليه السلام) با خلفاي سه‌گانه ندارد.

* * * * * * * * * * * * *

شروع مناظره

موضوع بحث: امامت و خلافت

با قيد قرعه، شروع كننده مناظره آقاي ملازاده است.

آقاي ملازاده

ما به عنوان سياد أعظم مسلمين جهان، از روزي كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فوت كرد، ياران او كه معجزه دوم پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هستند، آنها را با اهل بيت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) يكجا و يكدل و يك مرام و يك عقيده و يك دين مي‌ديد؛ ولي شما نظر ديگري داريد و خودتان بيشتر توضيح خواهيد داد.

اما اين نگرش به امامت كه به نظر شما، تِلو نبوت است و بلكه بالاتر از نبوت است، در نظر ما، با احترام به شما و شنوندگان محترم، يكي از بزرگترين توطئه‌هايي است كه عليه اسلام و حتي عليه تشيع صورت گرفته است. براي اين‌كه مفهوم امامت در اين صورت موجود در ميان اماميه اثني عشريه، هيچ سند درستي، نه در كتاب خدا و نه در سنت رسول الله ندارد. بلكه اولين كسي كه اين موضوع را به اين معنا و مفهوم در اسلام مطرح كرد، خاخامي بود كه تظاهر به اسلام مي‌كرد به نام عبدالله بن سبأ كه از يهوديان يمن بود و اولين كسي بود كه امامت به معناي وصايت از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را مطرح كرد و سابقا هم وقتي يهودي مذهب بود، راجع به هارون (عليه السلام) و آل هارون (عليه السلام) آن را گفته بود و بعد آمد در اسلام اين را مطرح كرد. وقتي كه اين غلو و افراط را حضرت مولاي متقيان حضرت علي بن ابيطالب رضي الله عنه شنيد، او را محاكمه كرد و كساني را كه اين گفته برايشان ثابت شد، گفت:

لما رأيت الأمر أمرا منكرا، أججت ناري.

وقتي اين منكر بزرگ و غلو و افراط را ديد، آنها را محاكمه كرد.

فتح الباري شرح صحيح البخاري لإبن حجر العسقلاني، ج12، ص238 ـ مناقب آل أبي طالب ابن شهر آشوب، ج1، ص227

اما چون عبدالله بن سبأ، مانند يك مار و روباه بود و براي خودش ثابت نشده بود، او را به يمن تبعيد كرد. اين موضوع را فعلا كنار مي‌گذاريم. اما اولين كسي كه اين موضوع را علني كرد و مخالفان اين موضوع را دستگير كرد، اين شخص بود و هم اهل سنت و هم بسياري از برادران شيعه ما اعتراف مي‌كنند از جمله آقاي كشي از علماي رجال در رجال كشي، صفحه 108، نوبختي در فرق الشيعه، صفحه 2 و ... . اينها متفق‌اند بر اين‌كه اين آقا يهودي الأصل بود و يوشع بن نون (عليه السلام) را وصي موسي (عليه السلام) مي‌دانست، وقتي تظاهر به اسلام كرد، راجع به حضرت علي (عليه السلام) همين حرف را زد. يعني همان توطئه قديمي كه مسيحيت را به ويران‌گري كشاند، همان به وسيله او در اسلام تجديد بنا شد و دوباره همان خطوط پياده شد.

 ابن بابويه قمي وقتي در قرن 4 عقائد شيعه را مي‌نويسد، اين موضوع را مطرح مي‌كند كه آنها معتقدند هر پيامبري وصي دارد و وصي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، (عليه السلام) حضرت علي (عليه السلام) و تعداد اوصياء را ذكر مي‌كند و آقاي مجلسي هم همچنين، تا الان. ولي وقتي به مفهوم امامت نگاه مي‌كنيم، همانطوري كه كاشف الغطاء در أصل الشيعه و أصولها مي‌گويد حتي معاصرين، اين اعتقادات كه سابقا از اعتقادات غلات و افراطيون بوده است، امام جعفر صادق (عليه السلام) آنها را لعنت مي‌كرده است.

اين اعتقادات الان ضروريات دين و مذهب شده است و از اينجاست كه امام صادق (عليه السلام) مي‌گويد:

غلات از يهود و نصارا هم بدترند.

 آنچه را كه از غلوّ و افراط و تندروي بوده است، ائمه اهل بيت و ائمه اهل سنت كه بر ضدش بودند، امروزه جزء ضروريات مذهب اماميه اثنا عشريه شده است. الان، امامت منصبي الهي مانند نبوت شده است. هم‌چنان‌كه خداوند متعال براي نبوت و رسالت، پيامبراني را بر مي‌گزيند، براي امامت هم افرادي را بر مي‌گزيند. پس مفهوم امامت همان مفهوم نبوت است (در نظر شيعه) و ادعاي نبوت نكردن بر آنها، به قول آقاي قلمداران ـ دانشمند شهير قم، كه اين اعتقادات را خودش از آن دست برداشت ـ يك تعارف بيش نيست. وقتي كه خداوند، انبياء خودش را بر مي‌گزيند و امامت هم شبه نبوت است و امام همان نبي است، تا حدي كه مجلسي مي‌گويد:

استنباط فرق بين امام و نبي، خالي از اشكال نيست و ما فقط بخاطر رعايت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي‌گوييم كه آنها نبي نيستند و الا ما هيچ فرقي قائل نيستيم.

بحار الأنوار للمجلسي، ج26، ص82

اين مفهوم‌شان در امامت است. در نقدش همين كافي است كه در كتاب خدا، يك آيه صريح و روشن و واضح درباره‌اش نيست.

مسئله امامت نه اين‌كه از اصول دين نيست، بلكه از احكام عادي دين است كه به خليفه دوم مسلمين واگذار شده است. اما راجع به اين‌كه چگونه حكومت را خودشان انتخاب كنند:

وَ أَمْرُهُمْ شُورَي بَيْنَهُمْ (شوري/38)

پس از اصول دين نيست و اگر از اصول دين بود، حتما بايد در قرآن مي‌آمد، مانند وضو و حج و زكات و احكام فرعي بسياري ديگر چه رسد به عقائد اصلي. وقتي امامت از اجل امور بود بعد از نبوت (سخن كاشف الغطاء) يا منصب الهي باشد مانند نبوت (در كتاب اصل الشيعه) يا بنا به گفته كليني (كتاب كافي، ج1، ص175) از منصب نبوت بالاتر است، جزائري مي‌گويد:

امامت عامه از نبوت و رسالت هم بالاتر است.

چنين افراط و غلوهايي در انديشه شيعه اوليه وجود نداشت. اين افراط‌ها و غلوها بعداً آمده است و هيچ ربطي نه به اهل بيت (عليهم السلام) دارد و نه به قرآن و نه به سنت؛ تا حدي كه اين اعتقاد چنان روي آنها تاثير كرده كه در حديث پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) كه بين فريقين متفق است، كه مي‌فرمايد:

بني الإسلام علي خمس: الصلاة و الزكاة و الصوم و الحج و الولاية.

الكافي للكليني، ج2، ص18

شهادتين را انداخته‌اند و ولايت را جاي آن گذاشته‌اند. مفهوم شهادتين كه از اركان اسلام است، انداخته‌اند كنار و مفهوم ولايت را جاي آن گذاشته‌اند و از نبوت هم بالاتر برده‌اند.

شكي نيست كه اينها ضلالت است و بر عدم صحت امامت، همين كافي است كه سندي از قرآن ندارد و مبدأش در آغاز، سري و مخفي بود و بعدا عمومي‌تر شد و اين‌كه طرح سري و مخفي عليه قدرت مسلمين و خلافت بكار گرفته شد را بعدا عرض مي‌كنم. اما همين كافي است كه در قرآن آيه صريحي راجع به بسياري از احكام وجود دارد، ولي راجع به امامت وجود ندارد و خود حضرت علي (عليه السلام) به امامت معتقد نبود؛ لذا منشأ خلافتش را مردمي مي‌داند نه الهي. وقتي بر خلافت استنباط مي‌كند، در نهج البلاغه مي‌گويد:

إنه بايعني القوم الذين بايعوا أبا بكر و عمر و عثمان فإن اجتمعوا علي رجل و سموه إماما

با من قومي بيعت كردند كه به ابوبكر و عمر بيعت كردند.

نهج البلاغه، نامه 6

استاد حسيني قزويني

از برادرمان آقاي ملازاده تشكر مي‌كنيم كه تا حدودي ادب اسلامي را رعايت كردند و با توجه به سوابقي كه از ايشان داشتيم، اين انتظار را از ايشان نداشتيم.

در رابطه با بحث امامت كه ايشان فرمودند در زمان خليفه سوم توسط عبدالله بن سبأ صورت گرفته، اين‌كه عبدالله بن سبأ وجود خارجي نداشته، هم بسياري از علماي شيعه بر اين باورند و هم علماي اهل سنت كه همچنين چيزي نبوده است.

اگر ما به قرآن مراجعه كنيم، مي‌بينيم كه در قرآن اهميت ويژه‌اي درباره امامت و خلافت مطرح شده است. خداوند نسبت به حضرت آدم (عليه السلام) مي‌گويد:

إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً

سوره بقره/آيه30

يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ

سوره ص/آيه26

همان‌طوري كه خداوند نسبت به حضرت ابراهيم (عليه السلام) مي‌فرمايد:

وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ كُلًّا جَعَلْنَا نَبِيًّا (مريم/49)

همين خداي عالم، وقتي نوبت به امامت مي‌رسد، مي‌گويد:

إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا

سوره بقره/آيه124

يا اين‌كه حضرت موسي (عليه السلام) از خداوند تقاضا مي‌كند:

وَ اجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي * هَارُونَ أَخِي

سوره طه/آيات30ـ 29

و خداوند مي‌فرمايد:

قَالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يَا مُوسَي

سوره طه/آيه36

پس بحث خلافت يا امامت، كلياتش در قرآن كاملا آمده است و نشان مي‌دهد كه جعل امام و خليفه به دست خداست و ما براي اين، روايات متعددي هم از سنت داريم كه امامت و خلافت يك منصب الهي است و نه به دست پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است و نه به دست مردم.

إبن حبان كه از علماي بزرگ اهل سنت است، در كتاب الثقات مي‌گويد:

وقتي رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در اطراف مكه مشغول تبليغ دين اسلام بود، قبيله بني عامره آمدند و عرض كردند كه يا رسول الله! ما حاضريم به تو ايمان بياوريم، به شرطي كه:

أيكون لنا الامر من بعدك؟ فقال رسول الله صلي الله عليه و سلم الامر إلي الله، يضعه حيث يشاء.

خلافت و جانشيني بعد از تو به عهده ما باشد؟ رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: مسئله تعيين خليفه و امام به دست خداست و هر كس را كه بخواهد امام و خليفه قرار مي‌دهد.

الثقات لإبن حبان، ج1، ص89  ـ سيرة النبوية للزيني الدحلان، ج1، ص147 ـ حياة محمد لمحمد هيكل، ص152

همچنين پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نامه‌هايي نوشت براي افراد ديگر، مثل عامر بن طفيل و بيحره و هوزه بن علي حنفي، كه الطبقات الكبري ابن سعد دارد كه رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به هوزه بن علي حنفي نامه نوشت و دعوتش كرد به اسلام و او گفت:

كه من موقعيت مناسبي دارم و اگر بيايم از تو تبليغ كنم، خيلي از مردم حرف مرا مي‌پذيرند، من حاضرم با تو همكاري كنم، به شرط آنكه خلافت بعد از تو به عهده من باشد. رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: تعيين خلافت به دست من نيست و به دست خداوند است.

تفسير الثعلبي، ج5، ص276 ـ تاريخ الطبري، ج2، ص84

در مورد غدير خم، روايات متعدد در منابع شيعه و سني داريم و در مورد آيه:

يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ

سوره مائده/آيه67

اي پيامبر! آنچه را كه خداوند به تو دستور داده، ابلاغ كن.

در منابع و تفاسير اهل سنت آمده از ابن مردويه و ابن عباس كه مي‌گويد:

كنا نقرأ في زمن رسول الله «بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» بأن عليا مولي المومنين.

الدر المنثور للسيوطي، ج2، ص298 ـ فتح القدير للشوكاني، ج2، ص60

پس بحث اصول امامت، تعيينش به دست خداوند است و اين‌كه امامت به ظالمان نمي‌رسد:

وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا

سوره أنبياء/آيه73

إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ

سوره بقره/آيه124

تمام اين قضايا در قرآن آمده است، همان‌طور كه كليات نماز در قرآن آمده است. همانطور كه دو ركعت نماز صبح يا چهار ركعت نماز عصر در قرآن تعيين نشده، نسبت به خلافت هم تعيين نشده است. اما كليات امامت آمده كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:

خلفائي بعدي اثنا عشر.

12 نفر خليفه بعد از من خواهند آمد.

صحيح بخاري، ج8، ص127 ـ صحيح مسلم، ج6، ص3 و4 ـ المستدرك علي الصحيحين الحاكم النيشابوري، ج3، ص617 و 618

مسئله ديگر اين‌كه مي‌بينيم كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بعد از نزول آيه:

وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ

سوره شعراء/آيه214

در سال سوم هجرت كه 40 نفر از سران قريش را دعوت مي‌كند، در همانجا بحث خلافت بعد از خويش را مطرح مي‌كند و مي‌فرمايد:

أول من يعاضدني في هذا الأمر فهو أخي و وصي و خليفتي من بعدي.

تاريخ الطبري، ج2، ص63 ـ الكامل في التاريخ لإبن الأثير، ج2، ص63 ـ شواهد التنزيل للحسكاني، ج1، ص486 و 545 ـ شرح نهج البلاغة لإبن أبي الحديد المعتزلي، ج13، ص211 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج13، ص114ـ تفسير الثعلبي، ج7، ص182

ايشان كه مي‌گويد بحث خلافت اصلا مطرح نبوده، اين مربوط به سال سوم هجرت است.

ابن جرير طبري بنا به نقل از متقي هندي در كنز العمال و هيثمي در مجمع الزوائد و أبو جعفر إسكافي، بنا بر نقل إبن أبي الحديد و حاكم نيشابوري المستدرك علي الصحيحين مي‌گويند اين روايت صحيح است و ده‌ها افراد ديگر صحت اين قضيه را قبول دارند.

كنز العمال للمتقي الهندي، ج13، ص128 ـ مجمع الزوائد للهيثمي، ج8، ص302 ـ شرح نهج البلاغة لإبن أبي الحديد المعتزلي، ج13، ص243 ـ المستدرك علي الصحيحين الحاكم النيشابوري، ج3، ص132

همچنين قضيه حديث ولايت در مسئله يمن كه آمدند از آقا اميرالمومنين (عليه السلام) سعايت كردند و رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:

عليا مني و انا منه و هو ولي كل مومن بعدي.

اين علي، ولي هر مومن بعد از من است.

اين قضيه براي سال ده بعثت است و ربطي به خلافت عثمان و عبدالله بن سبأ ندارد. حاكم نيشابوري درباره اين حديث مي‌گويد:

هذا حديث صحيح علي شرط مسلم.

المستدرك علي الصحيحين الحاكم النيشابوري، ج3، ص111 و 134 ـ مسند احمد، ج4، ص438 ـ سنن الترمذي، ج5، ص296

كلمه ولي هم مولا نيست كه بگويند به معناي اولي بالامر آمده است يا نيامده.

قضيه حديث ثقلين، حتي در صحيح مسلم آمده كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) آمد اهل بيت (عليهم السلام) را قرين و عديل قرآن قرار داده است:

اني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي اهل بيتي ان تمسكتم بهما لن تضلوا بعدي

صحيح مسلم، ج7، ص123 ـ المستدرك علي الصحيحين الحاكم النيشابوري، ج3، ص109 و 110 و 148 ـ مسند احمد، ج3، ص14 ـ تفسير إبن كثير، ج4، ص123 ـ سنن الدارمي، ج2، ص432 ـ فضائل الصحابة، ص15 ـ السنن الكبري للبيهقي، ج10، ص114 ـ مجمع الزوائد للهيثمي، ج9، ص163 السنن الكبري للنسائي، ج5، ص45 ـ المعجم الأوسط للطبراني، ج3، ص374 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج13، ص104 ـ أضواء علي السنة المحمدية لأبو رية، ص404 ـ تفسير الرازي، ج8، ص173 ـ تفسير الآلوسي، ج6، ص194 ـ الطبقات الكبري لإبن سعد، ج2، ص194

يا قضيه حديث طير كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:

أللهم ائتني بأحب خلقك إليك يأكل معي من هذا الطير، فجاء علي رضي الله عنه.

خدايا برسان به من آنكسي را كه محبوب ترين خلق در نزد تو است. جز حضرت علي (عليه السلام) كسي نيامد.

المستدرك علي الصحيحين الحاكم النيشابوري، ج3، ص130 ـ مجمع الزوائد للهيثمي‌، ج9، ص126 ـ المعجم الأوسط للطبراني، ج2، ص207

حديث منزلت را هم اهل سنت صراحت دارند كه روايت صحيح است.

در قضيه غدير خم كه در يك مجمع و همايش يكصد هزار نفري، آقا رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) آمد و با آن مقدماتي كه فراهم كرد در آنجا، اشاره كرد بر اين‌كه حضرت علي (عليه السلام) بعد از من مولاي هر مومن و اوليٰ به نفس هر مومن است و سه شبانه روز مردم آمدند به اميرالمومنين (عليه السلام) تبريك گفتند و پيشاپيش اين تبريك گويان، آقاي ابوبكر و عمر بودند كه گفتند:

هنيئا لك يابن ابيطالب، اصبحت مولاي و مولي كل مومن و مومنة.

البداية و النهاية لإبن كثير، ج7، ص386 ـ تفسير الرازي، ج12، ص50 ـ شواهد التنزيل للحسكاني، ج1، ص203 ـ الصوارم المهرقة للتستري، ص187 ـ تاريخ بغداد للخطيب البغدادي، ج8، ص284 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص221

حسان بن ثابت هم بلند شد و شعري را إنشاء كرد.

و ده‌ها قضاياي ديگر كه در تاريخ در طول اين 23 سال ثبت شده كه بالاترين و مهمترين دغدغه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، بحث خلافت بعد از خويش بوده است.

من نمي‌دانم آيا عزيزان به اين توجه دارند كه وقتي مي‌گويند پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) خليفه معين نكرد و بحث وصايت در اسلام نبوده؛ به نظر من ايشان از خيلي قضاياي تاريخي خبر ندارند و روايات متعدد داريم در منابع اهل سنت كه:

إن لكل نبي وصي و وارث و أن عليا وصيي و وارثي.

اميرالمومنين (عليه السلام) وصي من است.

تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص392 ـ المناقب آل أبي طالب لإبن شهر آشوب، ج2، ص35 ـ فتح الباري شرح صحيح البخاري لإبن حجر العسقلاني، ج8، ص114 ـ الكامل في التاريخ لإبن أثير، ج3، ص154 ـ المناقب للخوارزمي، ص85

و موارد متعدد ديگري كه حتي وقتي آقاي ابوبكر مي‌خواهد از دنيا برود، حفصه و عايشه مي‌گويند كه آيا كسي را به عنوان خليفه معين مي‌كنيد يا نه؟ خود ابوبكر، عمر را به عنوان خليفه معين مي‌كند. با اين‌كه همه به او اعتراض مي‌كنند و مي‌گويند:

قد وليت علينا فظا غليظا.

المصنف لإبن أبي شيبة كوفي، ج7، ص485 ـ الملل و النحل للشهرستاني، ج1، ص25 ـ شرح نهج البلاغة لإبن أبي الحديد المعتزلي، ج1، ص164 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج30، ص413

و اين‌كه جواب خدا را چه خواهي داد؟

آقاي هدايتي

 من يك سوال دارم و لطف كنيد هر دو نفر جواب بدهيد:

بعد از رحلت يا شهادت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، چه اتفاقي افتاد؟ اين واقعيت تاريخي را توضيح بدهيد. در تاريخ دروغ بسيار مي‌نويسند. ما مي‌خواهيم كه بينندگان بدانند واقعا بعد از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، در خصوص امامت و خلافت چه اتفاقي افتاد؟

آقاي ملازاده

عبدالله بن سبأ را اهل سنت و شيعه و مستشرقين او را قبول دارند؛ إبن قتيبه، طبري، إبن عبد ربه، أشعري، إبن حبان، إبن قدامه مقدسي، خطيب بغدادي، إبن حزم آندلسي، شهرستاني و إبن عساكر و ... و همچنين از شيعيان: قمي، نوبختي، كشي، صدوق، إبن إبي الحديد، جزائري، مامقاني و ... همه عبدالله بن سبأ قبول دارند. فقط أخيرا آقاي علامه عسگري آمده چيزي نوشته كه در آن هم تحقيق كرده و قبول ندارد. اما در بحث علمي و تاريخي، كسي نمي‌تواند آن را انكار كند؛ وجود نداشتنش يك بازي است.

اما اتفاق بعد از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) اين‌كه حضرت قبلا فرموده بود:

يأبي الله و المومنون إلا أبا بكر.

المستدرك علي الصحيحين الحاكم النيشابوري، ج3، ص477 ـ مجمع الزوائد للهيثمي، ج5، ص181

يا اين‌كه او را به جاي خود در نماز جماعت نشاند. مردم گفتند كه وقتي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) او را بر دين ما انتخاب كرده است، چطور او را بر دنياي خود انتخاب نكنيم.

اين چيزهايي كه شما گفتيد، بحث كلي است و همچنين در امت‌هاي قبلي بوده است و ربطي به اسلام ندارد. شما مي‌گوييد:

وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا ...

سوره أنبياء/آيه73

وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَ الْخَنَازِيرَ وَ عَبَدَ الطَّاغُوتَ

سوره مائده/آيه60

اينها جعل تكويني است، نه تشريعي. يعني قراردادي است و هيچ ربطي به بعد از اسلام ندارد. ولي بعد از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، بهترين اتفاق ممكن افتاد. هم‌چنان‌كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) پيش‌بيني كرده بود، مردم و مومنان و خدا، جز ابوبكر را نمي‌پذيرند و مومنان به تقدير إلهي ابوبكر را انتخاب كردند و اتفاقا خود حضرت علي (عليه السلام) خيلي روشن و واضح ـ به اتفاق شيعه و سني، قديم و جديد ـ هم‌چنان‌كه در كتاب الغارات، جلد 1، صفحه 306 وقتي بيعت ابوبكر صديق را نقل مي‌كند، مي‌گويد:

فمشيت عند ذلك إلي أبي بكر فبايعته و نهضت في تلك الأحداث حتي زاغ الباطل و زهق و كانت كلمة الله هي العليا و لو كره الكافرون.

وقتي من با ابوبكر بيعت كردم، باطل از بين رفت و كلمۀ إلهي برتر است، هر چند كافران دوست نداشته باشند.

فتولي أبوبكر تلك الأمور فيسر و شدد و قارب و اقتصد، فصحبته منا صحا و أطعته فيها أطاع الله فيه جاهدا.

ابوبكر متولي امور شد، بعد او را تعريف و تمجيد مي‌كند. من به عنوان يك ناصح، يار او بودم. در جايي كه مطيع خدا بود، من هم تابع او بودم.

و ده‌ها از اين‌ها و در جاي ديگر مي‌گويد:

إن المسلمين من بعده استخلفوا إمرأين منهم صالحين عملا بالكتاب و أحسنا السيرة و لم يتعديا السنة ثم توفاهما الله فرحمهما الله.

مسلمانان بعد از رسول الله، دو مرد نيك را جانشين او قرار دادند. هر دوي آنها به كتاب و سنت عمل كردند و نيك سيرت بودند و از سنت تجاوز نكردند. خداوند هم آنها را وفات داد.

الغارات، ج1، ص210

خود حضرت علي (عليه السلام) مي‌گويد:

بعد از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مومنين شخصي را انتخاب كردند و تعريف و تمجيدشان مي‌كند.

ولي در ردّ سخنان آقاي قزويني كه بنده را متهم به بي‌خبري از تاريخ مي‌كند، همين كافي است كه خود حضرت علي (عليه السلام) وقتي إبن عباس به او گفت كه برويم از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) سوال كنيم كه ما در آن حقي داريم، گفت:

و الله! لئن سألناها رسول الله صلى الله عليه و سلم فمنعناها، لا يعطيناها الناس بعده.

اگر ما اين سوال را از رسول اكرم (صلي الله عليه و سلم) بپرسيم، اگر ما را منع كند، هرگز به ما نخواهند داد.

روايت‌هايي كه شما آورديد، هيچ‌كدام سند درستي ندارد؛ بر عكس ادعاي شما. مهمترين موضوع اين است كه ياران پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) معجزه بعد از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را انجام دادند، بدون اين‌كه در مورد خلافت اختلاف بكنند.

استاد حسيني قزويني

 نكته‌اي را كه عزيزمان فرمودند:

وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا ... .

سوره أنبياء/آيه73

جعل تكويني است، ظاهرا كم لطفي كرده‌اند. وقتي خداوند نسبت به حضرت ابراهيم (عليه السلام) مي‌فرمايد:

قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا

سوره بقره/آيه124

اگر ما اين را جعل تكويني بگيريم، بايد بگوييم:

و علي الإسلام السلام.

اما در رابطه با اين تعابيري كه ايشان اشاره كردند نسبت به نماز خواندن ابوبكر در جاي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، ايشان اين را به عنوان يك دليل اشاره كردند براي صحت خلافت ابوبكر. از ايشان سؤال مي‌كنم كه اگر واقعا اين مسئله نماز خواندن ابوبكر دليل بر مشروعيت خلافت ايشان بود، چرا در سقيفه كه آن همه سر و صدا كردند و داد و بيداد راه انداختند، حتي سعد بن عباده زير دست و پا داشت له مي‌شد، هيچ‌يك از مهاجرين و انصار نگفتند كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:

يأبي الله و المومنون إلا أبابكر

المستدرك علي الصحيحين الحاكم النيشابوري، ج3، ص477 ـ مجمع الزوائد للهيثمي، ج5، ص181 ـ مسند احمد، ج6، ص144

چرا اين مطلب را در آنجا اشاره نكردند؟ اگر واقعا دليل بود، بايد آنجا اشاره مي‌شد!

رواياتي را كه ايشان از كتاب الغارات آورده‌اند، اين روايات از نظر سند، كاملا ضعيف است؛ همچنين روايات ديگري كه آورده‌اند، اينها سندا ضعيف است. اينها را در سايت‌مان مفصل بررسي كرده‌ايم و تعابيري كه دارد مبني بر:

مرضي السيرة و ميمون النقيبة.

الغارات، ج1، ص307

اين تعابير را من در يكي از مجلات ايران به نام نهج البلاغه، شماره 6 مفصل جواب دادم

آنچه كه مطرح است و برادرمان اشاره كرد كه اميرالمومنين (عليه السلام) آمد بيعت كرد، ظاهرا ايشان صحيح بخاري را يا نخوانده‌اند و يا اگر خوانده‌اند، مقداري كم‌لطفي كرده‌اند. در صحيح بخاري در 7 يا 8 مورد آورده است كه اميرالمومنين (عليه السلام) تا 6 ماه با ابوبكر بيعت نكردند. بعد از شهادت حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها)، اميرالمومنين (عليه السلام) و بني هاشم آمدند بيعت كردند و اين نصّ صريح صحيح مسلم و صحيح بخاري است و خود حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) اصلا بيعت نكردند و از ديدگاه اميرالمومنين (عليه السلام) با توجه به آنچه كه در صحيح مسلم است، خلافت آقاي ابوبكر و عمر را مشروع نمي‌دانست. همان‌طور كه من در جلسات قبل هم اشاره كردم، در صحيح مسلم، جلد 5، صفحه 152، كتاب الجهاد، باب حكم الفئ صراحت دارد كه خليفه دوم در جمع حدود 37 نفر از صحابه خطاب مي‌كند به اميرالمومنين (عليه السلام) و در مورد قضيه إرث مي‌گويد:

فلما توفي رسول الله صلي الله عليه و سلم، قال أبوبكر: انا ولي رسول الله صلي الله عليه و سلم، ... فرأيتماه كاذبا آثما غادرا خائنا ... ثم توفي أبوبكر و انا ولي رسول الله صلي الله عليه و سلم و ولي أبي بكر، فرأيتماني كاذبا آثما غادرا خائنا.

شما‌ ـ علي و عباس ـ وقتي ابوبكر گفت: من جانشين رسول الله هستم، ابوبكر را دروغگو و گنه‌كار و حيله‌گر و خائن مي‌دانستيد. هم‌چنين بعد از درگذشت ابوبكر كه من گفتم: ولي پيامبر و جانشين ابوبكر هستم، شما دو نفر مرا دروغگو و گنه‌كار و حيله‌گر و خائن مي‌دانستيد.

اين نص صريح صحيح مسلم است، شما صحيح مسلم را گذاشته‌ايد كنار و مي‌خواهيد برويد دنبال كتاب‌هاي الغارات و امثال آن. بعد از شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) كه اميرالمومنين (عليه السلام) به أبوبكر پيام داد تا به منزلش بيايد:

فأرسل إلي أبي بكر أن إئتنا و لا يأتنا أحد معك كراهية لمحضر عمر.

وقتي مي‌خواهي پيش من بيايي، كسي را با خود نياور و من دوست ندارم عمر را با خود به منزل من بياوري.

صحيح بخاري، ج5، ص83

همچنين مي‌گويد:

و لكنك إستبددت علينا بالأمر.

تو در حق ما استبداد كردي.

صحيح بخاري، ج5، ص83

اين قضايا، مسئله‌اي است كه كاملا صريح و روشن است. خود خليفه دوم وقتي قضيه سقيفه را مطرح مي‌كند، مي‌گويد:

إن الأنصار خالفونا و اجتمعوا بأسرهم في سقيفة بني ساعدة و خالف عنا علي و الزبير و من معهما.

صحيح بخاري، ج8، ص26 ـ السنن الكبرى للبيهقي، ج8، ص142 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج5، ص644 ـ مسند احمد، ج1، ص55

هم‌چنين قضيه خطبه حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) در مسجد و تعابير ديگري كه در نهج البلاغه و جاهاي ديگري كه اميرالمومنين (عليه السلام) اينها را خليفه مشروع نمي‌دانستند. از اول تا آخر نهج البلاغه، ده‌ها خطبه در اين زمينه است.

سوال آقاي ملازاده از استاد حسيني قزويني

سوال من از آقاي قزويني اين است كه آن علي‌اي كه آقاي قزويني درست كرده‌اند، غير از آن علي است كه بقيه مسلمين مي‌شناسند؟ اگر مشروع نمي‌دانست، با آنها بيعت نمي‌كردند و فرزندانش را به اسم آنها نمي‌گذاشتند و با آنها همكاري نمي‌كردند و رئيس پليس ابوبكر نمي‌شدند و ناصح و دوستدار آنها نمي‌شدند و بعد از او، نه خودش، بلكه حسنين و اكثر اهل بيت همين سنت را در ميان آنان جاري نمي‌كردند. لذا آنچه را كه شما ذكر مي‌كنيد، به نظر من اوهام خودتان است. همچنان كه در تلخيص شافي شيخ طوسي است، وقتي از اميرالمومنين (عليه السلام) سوال شد كه شما وصيت نمي‌كنيد؟ گفت:

ما أوصي رسول الله صلي الله عليه و آله فأوصي و لكن إن أراد الله بالناس خيرا، فسيجمعهم علي خيرهم، كما جمعهم بعد نبيهم علي خيرهم.

پيامبر (صلي الله عليه و آله) وصيت نكرد كه من وصيت بكنم. اگر خداوند بخواهد، هم‌چنان‌كه بعد از پيامبر (صلي الله عليه و آله) بر خير جمع‌شان كرد، بعد از من هم همين كار را خواهند كرد.

جواب استاد حسيني قزويني

ايشان گفتند كه اگر مشروع نمي‌دانستند، بيعت نمي‌كردند. من اين سوال را از ايشان دارم: در طول اين 6 ماه كه اميرالمومنين (عليه السلام) به نص صريح صحيح بخاري و صحيح مسلم آورده است:

اميرالمومنين (عليه السلام) و هيچ‌يك از بني هاشم، تا وقتي حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) زنده بود، بيعت نكردند.

اين قطعي است و هيچ راه گريزي از آن و راه خدشه نيست.

بيعت حضرت علي (عليه السلام) با خلفاء

اما اين‌كه ايشان گفت بيعت كردند، در منابع اهل سنت اين بيعت آمده است؛ ولي در منابع، شيعه، يك سند، حتي نيمه صحيح و موثق هم كه نشانگر اين بيعت باشد، نداريم. برخي روايت مرسل و ضعيف و موضوع و مرفوع داريم كه بزرگان ما همه جواب داده‌اند. مرحوم شيخ مفيد (ره) در فصول المختاره، صفحه 56 مي‌فرمايد:

و المحققون من أهل الإمامة يقولون: لم يبابع علي ساعة قط.

محققين از اماميه و شيعه بر اين عقيده‌اند: حضرت علي (عليه السلام) حتي يك ساعت هم با ابوبكر و عمر و عثمان بيعت نكرد.

نام‌گذاري فرزندان حضرت علي (عليه السلام) به نام خلفاء

اين‌كه ايشان گفت: چرا بچه‌هايش را به نام آنان نام‌گذاري كرده است؟ اين را ما مفصل جواب داديم. آن اسامي در آن زمان، اسامي مرسومي بوده و ارتباطي به خلفاء نداشته است. از طرف ديگر هم، يكي از صحابه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، عثمان بن مظعون است و صراحت دارد آقا اميرالمومنين (عليه السلام) كه من به خاطر علاقه‌ام به عثمان، اسم فرزندم را عثمان گذاشته‌ام. نسبت به عمر هم مي‌گويد: خود عمر اين نام‌گذاري را كرده است. نسبت به ابوبكر هم كه أبوبكر، كنيه است؛ نه نام.

اين قضايا در طول تاريخ مطرح بوده است. چطور شد كه نزديك به 25 مورد از صحابه، نام‌شان عمر بوده و 26 مورد نام‌شان عثمان بوده و دو يا سه مورد هم ابوبكر بوده است، از كجا معلوم اگر اميرالمومنين (عليه السلام) عثمان يا عمر گذاشته، بخاطر علاقه‌شان به ساير صحابه نبوده است؟

حضرت علي (عليه السلام)، رئيس پليس خلفاء؟

اما اين‌كه رئيس پليس او بودند، اينها از دروغ‌هاي تاريخ است. اميرالمومنين (عليه السلام) هيچ وقت رئيس پليس ابوبكر و عمر و عثمان نبوده است، بلكه عملا و قولا، اعمال اينها را كاملا رد مي‌كرده است. اينهمه خطب نهج البلاغه و روايات متعدد ديگر از منابع اهل سنت داريم كه آقا اميرالمومنين (عليه السلام)، اصلا خلافت عمر و ابوبكر را مشروع نمي‌دانستند.

سوال استاد حسيني قزويني از آقاي ملازاده

سوال من از آقاي آقاي ملازاده اين است كه اين عزيزان بر اين باورند كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) كسي را به عنوان خليفه معين نكرد و مردم آمدند جناب ابوبكر را خليفه معين كردند. اگر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) خليفه معين نكرد و قرآن هم مي‌گويد:

لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ (أحزاب/21)

پس چرا آقاي ابوبكر، عمر را به عنوان خليفه معين كردند؟ اگر كار ابوبكر درست بوده، پس بايد كار پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نادرست باشد، اگر كار پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) درست بوده، پس كار ابوبكر بايد نادرست باشد؛ همچنين عمر نسبت به عثمان.

جواب آقاي ملازاده

اولا: افسانه عدم بيعت حضرت علي (عليه السلام) را ردّ مي‌كنم از گفته خود حضرت علي (عليه السلام)، همچنان كه در شرح نهج البلاغة لإبن أبي الحديد المعتزلي، جلد 6، صفحه 48 آمده است:

وقتي از حضرت علي (عليه السلام) سوال شد كه چرا مسلمانان ابوبكر را خليفه انتخاب كردند؟ جواب داد:

و أنا لنري أبا بكر أحق الناس بها، إنه لصاحب الغار و ثاني إثنين.

ما ابوبكر را شايسته‌ترين مردم بعد از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي‌دانيم، او يار غار و ثاني إثنين بود.

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) او را به نماز دستور داد و زنده بود.

بسياري از شبهات مطرح شد و جواب داده نشد مانند حديث غدير.

ثانيا: جواب سوال ايشان كه: چرا پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) خليفه تعيين نكرد و ابوبكر خليفه تعيين كرد؟ پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) اگر تعيين مي‌كرد، شرع مي‌شد و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) خدا بود و اگر ابوبكر تعيين مي‌كرد، شرع نمي‌شد و اجتهاد شرعي خودش بود. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) اگر خودش تعيين مي‌كرد، بايد تا روز قيامت وراثتي مي‌شد و اين كار شاهان مي‌شد؛ اما ابوبكر آنچه را كه خودش بهتر مي‌دانست كه بهترين فرد امت بود، پيشنهاد كرد، نه اين‌كه تعيين كرد. اگر مردم با عمر بيعت نمي‌كردند، خلافت او شرعي نمي‌شد؛ چون خلافت زميني است، نه آسماني. هم‌چنان‌كه خود حضرت علي (عليه السلام) مي‌فرمايد:

إنه بايعني القوم الذين بايعوا أبابكر و عمر و عثمان.

قوم و گروهي با من بيعت كردند كه با ابوبكر و عمر بيعت كردند.

فإن اجتمعوا علي رجل و سموه إماما كان ذلك لله رضي، فإن خرج من أمرهم خارج بطعن أو بدعة ردوه إلي ما خرج منه، فإن أبي قاتلوه

اگر با كسي بيعت كنند، رضاي خداوند در آن است؛ رضاي آنها، رضاي خداست. اگر كسي بر آنها خارج شود و طعنه بزند، بايد او را به بيعت بازگرداند و إلا بايد او را كشت.

نهج البلاغه، نامه 6

اين آراء و انديشه شما را اگر حضرت علي (عليه السلام) مي‌ديد، بايد محاكمه‌تان مي‌كرد. اين رأي حضرت علي (عليه السلام) است در نهج البلاغه. پس خود حضرت علي (عليه السلام) ـ به اتفاق تاريخ و مورخان جديد و قديم ـ بيعت كرده است؛ ولي شما اين متواترات را منكر هستيد و آنچه را كه شما خوش‌تان مي‌آيد را مي‌آوريد. من سند از كتاب‌هاي شما مي‌آورم و شما مي‌گوييد كه ضعيف است؛ ديمي نبايد عمل كرد.

سوال آقاي ملازاده از استاد حسيني قزويني

سوال من اين است كه چرا چيزي به نام امامت و وصايت را خود علي (عليه السلام) مطرح نكرد؟ آنچه را كه از حديث غدير مي‌گويند، ده‌ها ائمه آن را باطل مي‌دانند و برخي صحيح مي‌دانند. چرا شما از خود حضرت علي (عليه السلام) امامي‌تر هستيد؟ چرا اين باور در ابتداء سرّي بود و بعدها ادامه پيدا كرد؟ چرا در ابتداء براي حضرت علي (عليه السلام) بود و بعد نوبت 12 نفر شد؟ عبدالله بن سبأ وقتي وصيت را مطرح كرد، مخصوص حضرت علي (عليه السلام) كرد و بعد آمدند كساني ديگر مانند شيطان الطاق و ديگران تعميم دادند به بقيه اهل بيت (عليهم السلام). حتي خود حضرت علي (عليه السلام) نمي‌دانست كه امام از طرف خداست.

جواب استاد حسيني قزويني

البته من اين نكته را بگويم كه همان اول هم بنا شد احترام و ادب را داشته باشند و نسبت به مومن الطاق، شيطان الطاق گفتن، دون شأن ايشان است و ما هم مقابله به مثل نمي‌كنيم و:

وَ إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا (فرقان/63)

مومن الطاق، از شخصيت‌هاي بزرگ و از صحابه جليل القدر امام صادق (عليه السلام) هستند و دودمان بني أميه از او به شيطان الطاق تعبير مي‌كنند.

در رابطه با حديث غدير كه ايشان اشاره كردند بسياري از ائمه آن را باطل مي‌دانند، من نمي‌دانم مرادشان از اين ائمه چه كساني است؟ با اين‌كه در صحت و متواتر بودن اين روايت، اكثريت بزرگان اهل سنت اين نظر را دارند؛ حتي آقاي ضياء الدين مقبلي در كتاب الأبحاث المسببة في السنون المتعددة، جلد 2، صفحه 30 مي‌گويد:

إن لم يكن معلوما، فما في الدين معلوم.

اگر بنا باشد ما در قضيه غدير شك كنيم و بگوييم قطعي نيست، چيزي براي ما در شرع قطعي نمي‌ماند.

ميرزا محمد بدخشاني در كتاب نزل الأبرار، صفحه 54، طبع قديم مي‌گويد:

حديث صحيح مشهور و لم يتكلم في صحته الا متعصب جاهد لا اعتبار بقوله.

حديث غدير، حديث صحيح و مشهوري است كه در صحت آن، جز آدم متعصب و عنودي كه اعتباري به قولش نيست، كس در آن شك نمي‌كند.

تمام بزرگان اهل سنت كه كتاب تواتر نوشته‌اند، حديث غدير را از احاديث متواتر آورده‌اند.

خود ابن كثير دمشقي صراحت دارد:

قال شيخنا الحافظ ابو عبد الله الذهبي: الحديث متواتر، أتيقن أن رسول الله قاله.

استاد ما آقاي ذهبي مي‌گويد: حديث غدير متواتر است و يقين دارم كه رسول الله آن را گفته است.

البداية و النهاية لإبن كثير، ج5، ص233

آقاي سيوطي در كتاب الأحاديث المتواترة اين حديث را آورده است و عده‌اي از بزرگان اهل سنت مانند ابن عبد البر، حاكم نيشابوري، ترمذي و ذهبي و طحاوي و ...، همه اينها صراحت دارند بر اين‌كه حديث غدير، حديث صحيحي است و اين طول و تفسيري كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در آن سه روز آنجا داد، مطلب كاملا تمام است و احتياجي ندارد به اين‌كه بگوييم برخي ائمه آن را قبول ندارند. ‌اي كاش! نام برخي از اين ائمه را ايشان با مدرك نام مي‌بردند تا ببينيم در برابر ذهبي و ابن حجر و ... مي‌توانند قرار بگيرند؟!

سوال استاد حسيني قزويني از آقاي ملازاده

ايشان اشاره كردند كه يكي از ادله‌شان براي صلاحيت آقاي ابوبكر براي خلافت، قضيه نماز خواندن ايشان است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) ايشان را به عنوان امام جماعت فرستادند به مسجد. ما سوال مي‌كنيم چطور شد وقتي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) گفت:

ائتوني بقلم و كتف.

يا:

هلم أكتب لكم كتابا لن تضلوا بعدي.

جناب عمر برگشت گفت:

إن الرجل ليهجر.

يا:

قد غلبه الوجع.

صحيح البخاري، ج1، ص37 و ج4، ص31 و ج5، ص137 و ج7، ص9 و ج8، ص161 ـ صحيح مسلم، ج5، ص75

و اختلافات شديدي هم در آنجا شد و إبن عباس در صحيح مسلم و صحيح بخاري مي‌گويد كه هر وقت اين قضيه يادش مي‌آمد، مي‌گفت:

الرزية كل الرزية ما حال الرجل بين رسول الله و كتابته.

صحيح بخاري، ج5، ص138 و ج7، ص9 ـ صحيح مسلم، ج5، ص76

 چطور وقتي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي‌خواست وصيت‌نامه بنويسد، گفتند:

إن الرجل ليهجر.

اما وقتي خواست ابوبكر را به مسجد بفرستد، آنجا مي‌گويند:

إن الرجل لا يهجر.

جواب آقاي ملازاده

در مورد حديث ولايت، ايشان مثل اين‌كه خبر ندارند اين حديث، نه اين‌كه در صحاح اهل سنت نيست، بلكه مردم و ائمه اسلام در تصيحيحش اختلاف كرده‌اند. بخاري كه مهمترين كتاب حديثي را دارد و ابراهيم فردي و ...، در اين حديث طعنه زده‌اند و آن را ضعيف دانسته‌اند. احمد بن حنبل آن را صحيح دانسته است و ابن حزم كه يكي از ائمه بزرگ اسلام است، مي‌گويد اين حديث از طريق ثقات ثابت نشده است. اين نه اين‌كه متواتر نيست، بلكه در بين علماء، چنان مورد اختلاف است كه برخي از علماء آن را بطور كلي رد مي‌كنند و حتي اكثراً آن را حسن مي‌دانند، نه صحيح.

از اين‌كه بگذريم اين اتهامي كه شما هميشه به حضرت عمر (رضي الله عنه) مي‌زنيد كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را منع كرد از نوشتن، اين يك تدليس بزرگي است و اين سخن را عمر نگفت و برخي از نو اسلام‌ها بودند كه در آنجا نشسته بودند و اتفاقا اين سخن در روز پنجشنبه گفته شد و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در روز دوشنبه فوت كرد و اگر اين سخن اجتهادي نمي‌بود و وحي الهي مي‌بود، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در وحي الهي تقصير نمي‌كرد. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي‌داند كه مردم غير از ابوبكر صديق، كس ديگري را انتخاب نمي‌كردند و اتفاقا اين مورد درباره ابوبكر بوده، نه ديگران. ولي با تبليغات شما اينها بلند شدند و إلا آن حديث تائيد مي‌كند كه:

يأبي الله و المومنون الا ابابكر.

المستدرك علي الصحيحين الحاكم النيشابوري، ج3، ص477 ـ مجمع الزوائد للهيثمي، ج5، ص181

اين حديث را در تكمله همين سخن مي‌گويد كه براي من قلم و قرطاسي بياوريد. مردم غير از او را انتخاب نمي‌كنند و خود به خود تركش كرد و اين دليل است بر اين‌كه اين وحي إلهي نيست و اجتهاد شخصي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است و اجتهاد فضيلت است و رذيلت نيست. وقتي امت مي‌تواند اجتهاد بكند، هر فضيلتي كه در امت باشد، بيشترش در پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است. اين تحصيل حاصل است وقتي به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) كس ديگري را پيشنهاد كردند، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نفرستاد.

شما كه معتقديد كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) قبل از او، حضرت علي (عليه السلام) را انتخاب كرده است، به قلم و كاغذ چه ربطي و نيازي دارد؟ خود حضرت علي (عليه السلام) هرگز به اين موضوع استناد نكرد و نگفت من براي خلافتم از غدير خم استفاده مي‌كنم. آن آيه هم در صلح حديبيه نازل شده است و شما وصلش كرديد به حجة الوداع.

خود حضرت علي (عليه السلام) از همه اين شبهات و تشبّثاتي كه الآن براي خلافت و امامت او مي‌كنند، هرگز به اينها استناد نكرد. جز با روايات مجعول، حضرت علي (عليه السلام) با بقيه ياران پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، همدل و همگام بود. از آنها همان تعريفي را مي‌كرد كه قرآن از آنها تعريف مي‌كرده است.

يكي از عشره مبشره خودش است و:

وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ وَ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (توبه/100)

مهاجرين و انصار را خداوند وعده جنت داده است.

شما آمديد اينها را تكفير مي‌كنيد براي اين‌كه او را بلند كنيد. اين كار، نه علمي است و نه اسلامي.

سوال آقاي ملازاده از استاد حسيني قزويني

سوال من اين است كه حضرت علي (عليه السلام) هرگز ادعاي خلافت بر خود نكرد و حتي عقل هم منكر اين است. وقتي در سقيفه بني‌ساعده اين‌همه آراء مطرح مي‌شود، صحابه و دست پروردگان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، چه مصلحتي در آن است كه بيايند و خلافت حضرت علي (عليه السلام) را پنهان كنند؟ مگر ابوبكر سپاه و اطلاعات و مال داشت كه به آنها رشوه بدهد تا او را انتخاب كنند؟ چه مصلحتي بر دست پروردگان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است؟ آيا اين اتهامي بر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نيست كه در تربيت شاگردانش شكست خورده است كه آمدند نصّي را كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) براي‌شان گذاشته است، پنهان كردند و كس ديگري را خليفه كردند؟ آيا اين خودش دليل بر ضعف و شكست پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نيست؟

جواب استاد حسيني قزويني

در رابطه با اين‌كه ايشان مي‌فرمايد حضرت علي (عليه السلام) در رابطه با خلافت خودش سخني نگفته است، اگر ايشان مراجعه كنند به كتاب الإمامة و السياسة إبن قتيبه دينوري تحقيق آقاي شيري، جلد 1، صفحه 30 و در تحقيق آقاي زيني، صفحه 19، مي‌بيند كه وقتي آقاي ابوبكر قنفذ را فرستاد به سراغ آقا اميرالمومنين (عليه السلام)، گفت:

فقال أبوبكر لقنفد و هو مولي له: إذهب فادع لي عليا، قال: فذهب إلي علي، فقال له: ما حاجتك؟ فقال: يدعوك خليفة رسول الله، فقال علي: لسريع ما كذبتم علي رسول الله.

حضرت علي (عليه السلام) فرمود:

چقدر زود بر رسول الله دروغ بستيد و كسي را كه خليفه نيست، خليفه رسول الله قرار داديد؟!

در همين صحيح بخاري و صحيح مسلم آمده است كه وقتي آقاي ابوبكر بعد از 6 ماه آمد پيش اميرالمومنين (عليه السلام)، آقا اميرالمومنين (عليه السلام) مي‌گويد:

إستبددت علينا.

تو در حق ما استبداد كردي.

صحيح بخاري، ج5، ص83 ـ صحيح مسلم، ج5، ص154

من نمي‌دانم ايشان كلمه استبداد را چطور مي‌خواهند معنا كنند؟

يا وقتي مي‌گويد:

كاذبا آثما غادرا خائنا.

صحيح مسلم، ج5، ص152، كتاب الجهاد، باب حكم الفئ

اين را هم حتما مي‌خواهند ضعيف بدانند؟!

در نهج البلاغه محمد عبده، جلد 1، صفحه 30، خطبه 2، آقا اميرالمومنين (عليه السلام) مي‌گويد:

لا يقاس بآل محمد من هذه الأمه أحد ... و لهم خصائص حق الولاية و فيهم الوصية و الوراثة.

حق خلافت و وراثت در آل پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است.

شرح نهج البلاغة ابن أبي الحديد، ج1، ص138

وقتي هم خلافت به اميرالمومنين (عليه السلام) بر مي‌گردد، مي‌گويد:

الآن إذ رجع الحق إلي أهله و نقل إلي منتقله.

الآن حق به حق‌دار رسيد و آنچه كه به زور به جاي ديگر برده بودند، الآن به ما رسيد.

شرح نهج البلاغة ابن أبي الحديد، ج1، ص139

يا اين تعبير اميرالمومنين (عليه السلام):

فوالله! ما زلت مدفوعا عن حقي، مستأثرا علي منذ قبض الله نبيه صلي الله عليه حتي يوم الناس هذا.

قسم به خدا، از روزي كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) از دنيا رفت، در حق من ظلم و جفا كردند.

شرح نهج البلاغة ابن أبي الحديد، ج1، ص223

يا:

فوالله! ما كان يلقي في روعي و لا يخطر علي بالي أن العرب تعدل هذا الأمر بعد محمد عن أهل بيته و لا أنهم منحوه عني من بعده.

باور نمي‌كردم كه مردم بعد از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) اين‌چنين بكنند.

شرح نهج البلاغة ابن أبي الحديد، ج6، ص95

مضافا به اين‌كه آقاي ملازاده از اصحاب پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) كه اين‌همه سر و صدا ايجاد كردند و از اينها يك قداستي فرا‌تر از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) درست كرده‌اند و حتي آقايان مي‌گويند در مقام اختلاف بين پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و آقاي عمر، حضرت جبرئيل مي‌آمد و آيه مي‌آورد:

تائيداً لعمر و تضعيفاً لرسول الله.

سوال استاد حسيني قزويني از آقاي ملازاده

ايشان اصرار داشت بر اين‌كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) احاديثي درباره اين قضيه نسبت به آقاي ابوبكر مطرح كردند و با نماز خواندن ابوبكر به جاي ايشان و يا با:

يأبي الله و المومنون إلا أبابكر.

نشان مي‌دهد كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) ابوبكر را معين كرده است؛ حال آنكه عبارت جناب عمر در صحيح بخاري و صحيح مسلم بر خلاف اين است:

وقتي از او سوال مي‌كنند:

قيل لعمر: ألا تستخلف؟ قال: إن إستخلف فقد إستخلف من هو خير مني أبو بكر و إن أترك فقد ترك من هو خير مني رسول الله صلي الله عليه و سلم.

صحيح بخاري، ج8، ص126 ـ صحيح مسلم، ج6، ص4

همچنين نووي كه از علماي بزرگ اهل سنت است، مي‌گويد:

ما هيچ روايتي در خلافت ابوبكر نداريم.

إبن كثير و ايجي هم همين تعبير را دارند. لطفا درباره اين توضيح دهد.

جواب آقاي ملازاده

كتابي كه ايشان از إبن قتيبه دينوري نقل مي‌كند، كتابي است منسوب به ايشان و علماء در نسبتش به او شك دارند و آدم اگر از كتاب صحيح عدول كند و به اين كتاب رجوع كند، اين دليل بي‌دليلي است.

حضرت علي (عليه السلام) دوبار بيعت كردند: هم بعد از وفات حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) و هم قبل از او.

سوالي كه ايشان كردند راجع به خلافت ابوبكر، خلافت ابوبكر انتخابي است، نه تعييني. من نگفتم كه تعييني است. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) او را به عنوان كانديد مشخص مي‌كند و اجتهاد مي‌كند كه بهترين فرد است. بعد هم مي‌بيند كه مردم غير از او را انتخاب نمي‌كنند. اين خيلي واضح است. وقتي شما به اين روايت استناد مي‌كنيد كه:

هلم أكتب لكم كتابا لن تضلوا بعدي.

اين روايت را اگر شما قبول داريد، دليل است بر اين‌كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) قبل از اين وصيت نكرده است. پس پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) قبل از اين حضرت علي (عليه السلام) را به خلافت تعيين نكرده است.

آيا همين توطئه كافي نيست كه بياييم بعد از 1400 سال باز هم بگرديم ببينيم كه چه كسي خليفه بوده است؟ اين توطئه مسلمانان را چنان متفرق كرد تا بعد از 1400 سال نتوانيم از اين دايره بيرون بياييم. الان در دنيا، كسي كه بگويد كلينتون و بوش يا ... كانديد بوده‌اند، مردم مي‌خندند به او. اين‌همه خون در تاريخ اسلام ريخته شده است، اين‌همه اختلاف و تفرقه، همه بخاطر امام بوده است:

تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَ لَكُمْ مَا كَسَبْتُمْ وَ لَا تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ

سوره بقره/آيه134

آنها امتي بودند و رفتند، اعمال‌شان را از من و شما سوال نمي‌كنند. اما چون شما امامت را از نبوت مي‌دانيد، چون جاي توحيد را گرفته و حتي بر توحيدتان هم تاثير گذاشته است؛ ولايت را گذاشته‌ايد جاي شهادت بر توحيد. تا حدي كه ادعا مي‌كنيد هر كس بر ولايت ايمان نداشته باشد، مومن نيست. شما همه مسلمانان جهان را مومن نمي‌دانيد. مال و جان‌شان را حلال مي‌دانيد. اندكي فكر و انديشه كنيد، خود حضرت علي (عليه السلام) چنين نبود. اين رواياتي را كه شما از حضرت علي (عليه السلام) نقل مي‌كنيد، كاملا نادرست است و همه رواياتي است كه از كتب خودتان است و مسلمانان ديگر قبول ندارند. حضرت علي (عليه السلام) با بقيه ياران پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) دوست بود.

وقتي از حضرت علي (عليه السلام) سوال كردند كه چرا وصيت نمي‌كني؟ گفت: پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) وصيت نكرد تا من هم وصيت كنم. من هم صبر مي‌كنم همان‌طور كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) صبر كرد.

حضرت عايشه كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بر سر سينه او فوت كرد، مي‌گويد:

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) وصيت نكرده است.

خود حضرت علي (عليه السلام) مي‌گويد:

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) وصيت نكرده است.

اين نشان مي‌دهد كه خلافت را مشخص نكرده است.

إبن عباس مي‌رود در مورد خلافت از او سوال كند. حضرت علي (عليه السلام) مي‌گويد: نه، اگر الآن پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) اين خلافت را به ما ندهد، ديگر مردم تا ابد ما را محروم خواهند كرد.

شما سوال مرا جواب نداديد و بيرون پريديد و انتظار نبود.

اين همه رأي در سقيفه و شوراي بني‌ساعده و شوراي مسلمين مطرح شد. صحابه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) چه مصلحتي دارند كه ابوبكر را خليفه بكنند و حضرت علي (عليه السلام) را كنار بزنند؟ چرا دين خودشان را بخاطر ابوبكر بفروشند؟ چطور قرآن مي‌آيد اين صحابه را تعريف و تمجيد مي‌كند و وعده بهشت مي‌دهد؟ اينها دليل شكست پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است؟ هر كدام از اين سوال‌ها به اندازه يك كوه است و شما اينها را جواب نمي‌دهيد و مي‌رويد دنبال روايات. ما با روايات هرگز به نتيجه نمي‌رسيم. دين و قرآن را روايت زده نكنيم؛ حداقل بحث عقلي بكنيم. چطور شد كه ياران پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) كه معجزه دوم پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بعد از قرآن هستند، همه اين روايات را فراموش كردند و خود حضرت علي (عليه السلام) هم فراموش كرد و آمدند دشمني تراشيدند؟

لذا بيرون بياييم از دايره‌اي كه دشمنان دين بر من و شما تراشيده‌اند و 1400 سال ما و شما را به جان هم انداخته‌اند و آنچه در عراق و جاي ديگر رخ مي‌دهد، نتايج اين توطئه‌هاي شوم است. نگذاريم دشمنان ما به خاطر اين روايات از ما سوء استفاده كنند. حداقل اختلاف را بيشتر از اين نكنيم؛ دو دستگي و فتنه و درگيري مسلمانان را بيشتر از اين نكنيم.

تاريخ را نگاه كنيد كه عثماني و صفويه را به جان هم انداختند و هر دو را انداختند كنار و الآن هم همين كار را مي‌كنند. تا كي من و شما در زندان روايات باشيم؟ تا كي من و شما در زندان 1400 قبل باشيم؟ بيايم صريح قرآن را بفهميم كه از امامت در او خبري نيست. صريح قرآن از احكام بزرگ و كوچك حرف مي‌زند؛ ولي مسائل بزرگ را كه شما از نبوت بالاتر مي‌دانيد را حرف نمي‌زند.

سوال آقاي ملازاده از استاد حسيني قزويني

سوال من اين است كه ولايتي كه شما از آن حرف مي‌زنيد، يك اعتقاد سرّي بود و خود كتب شما هم بر همين دلالت مي‌كند و مي‌گويد:

ولايت يك سرّي بود كه به حضرت جبرئيل داده شد و حضرت جبرئيل به حضرت محمد (صل الله عليه و آله و سلم) و حضرت محمد (صل الله عليه و آله و سلم) به حضرت علي (عليه السلام) داد و حضرت علي (عليه السلام) هر كس را كه خواست به او داد. بعد أبو جعفر مي‌گويد: اين سرّ را پخش نكنيد.

در زمان صحابه، چرا اين عهد ظاهر نشد و چرا توطئه‌گران بعد از آن زمان بر ضد اسلام اين را مطرح كردند؟ اين دليل بر اين است كه حضرت علي (عليه السلام) از ولايت خبري نداشت و اين روايات بعدا تراشيده شد. اين روايات را عبدالله بن سبأ بعدا عمومي كرد. چرا اينها علني كردند؟ چرا وقتي مسلمانان در نيرو و قوت خود هستند، حضرت ابوبكر و عمر و عثمان و علي ، هيچ‌كدام از امامت و ولايت حرفي نزدند؟

سوال من اين است كه چرا خود حضرت علي (عليه السلام) ولايتش را زميني مي‌دانست و در مقابل مردم علنا از زميني استناد مي‌كند نه آسماني و مي‌گويد منشأ ولايت من مردم هستند نه خداوند؟

جواب استاد حسيني قزويني

اين‌كه ايشان فرمودند كتاب إبن قتيبه دينوري منسوب به ايشان نيست، حداقل مراجعه بكنند به كتاب الأعلام آقاي زركلي، معجم المطبوعات، معجم المؤلفين و ... همه اين كتاب را منسوب به إبن قتيبه دينوري مي‌دانند؛ حتي خود ذهبي كه از او به امام الجرح و التعديل تعبير مي‌كنند.

اما در رابطه با اين‌كه ايشان فرمودند شما ولايت را بالاتر از توحيد قرار مي‌دهيد، اين يك افتراء است بر شيعه كه در طول تاريخ و حتي زمان إبن تيميه مطرح بوده است تا الآن كه اين آقايان مطرح مي‌كنند. ولي ما معتقديم و روايات صحيح داريم كه وقتي آيه:

الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ و َأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا

سوره مائده/آيه3

نازل شد، يعني با ولاي حضرت علي (عليه السلام) اسلام كامل شد و بدون ولاي حضرت علي (عليه السلام)، اسلام، لا اسلام است. همانطوري كه خود أخطب الخواطب، خوارزمي صراحت دارد در المناقب خود و از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل مي‌كند:

يا علي! لو أن عبدا عبد الله مثل ما دام نوح في قومه، و كان له مثل جبل أحد ذهبا فأنفقه في سبيل الله و مد عمره حتي حج الف عام علي قدميه، ثم قتل بين الصفا و المروة مظلوما، ثم لم يوالك يا علي لم يشم رائحة الجنة و لم يدخلها.

يا علي! اگر فردي تمام شبانه‌روز را نماز بخواند و عبادت كند و هزار سال عمر داشته باشد و هر سال به حج برود و به اندازه كوه احد طلا داشته باشد و در راه خدا صدقه بدهد و بين ركن و مقام كشته شود، اما اگر ولايت تو را نداشته باشد، بوي بهشت را استشمام نمي‌كند.

المناقب للخوارزمي، ص68 ـ مناقب آل أبي طالب لإبن شهر آشوب، ج3، ص2

اين چيزي نيست كه مربوط به شيعه باشد.

وقتي حديث ثقلين را كه من گمان نمي‌كنم جز آدم متعصب منكر آن شود، مي‌گويد:

إني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي أهل بيتي، إن تمسكتم بهما لن تضلوا بعدي.

صحيح مسلم، ج7، ص123 ـ المستدرك علي الصحيحين الحاكم النيشابوري، ج3، ص109 و 110 و 148 ـ مسند احمد، ج3، ص14 ـ تفسير إبن كثير، ج4، ص123 ـ سنن الدارمي، ج2، ص432 ـ فضائل الصحابة، ص15 ـ السنن الكبرى للبيهقي، ج10، ص114 ـ مجمع الزوائد للهيثمي، ج9، ص163 السنن الكبرى للنسائي، ج5، ص45 ـ المعجم الأوسط للطبراني، ج3، ص374 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج13، ص104 ـ أضواء علي السنة المحمدية لأبو رية، ص404 ـ تفسير الرازي، ج8، ص173 ـ تفسير الآلوسي، ج6، ص194 ـ الطبقات الكبري لإبن سعد، ج2، ص194

ديگر رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) چيزي براي كسي باقي نگذاشته است. اين مسئله كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در روز پنجشنبه گفت:

هلم اكتب لكم كتابا لن تضلوا بعدي

با توجه به اين‌كه بعضي از قضايا بوده و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) خبر داشتند و در روايت صحيح داريم و آقاي حاكم نيشابوري مي‌گويد روايت صحيح است:

إن الأمه ستغدر بك بعدي يا علي.

بعد از من، اين امت در حق تو خيانت مي‌كنند.

المستدرك علي الصحيحين الحاكم النيشابوري، ج3، ص140 ـ مجمع الزوائد للهيثمي، ج9، ص137 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج11، ص297 ـ الكامل لإبن عدي، ج6، ص216 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص447

يا:

ضغائن في صدور قوم لا يبدونها لك إلا بعدي.

يا علي! كينه‌هايي در درون سينه‌هاي مردم مي‌بينم كه اين كينه‌ها بعد از من منصه ظهور خواهد رسيد.

مجمع الزوائد للهيثمي، ج9، ص118 ـ مسند أبي يعلي، ج1، ص427 ـ المعجم الكبير للطبراني، ج11، ص61 ـ شرح نهج البلاغة لإبن أبي الحديد المعتزلي، ج4، ص107 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص322 ـ تهذيب الكمال للمزي، ج23، ص240 ـ ميزان الإعتدال للذهبي، ج3، ص355

و اين‌كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:

اصحاب من بعد از من مرتد خواهند شد.

اي‌كاش! فرصتي باشد تا درباره صحابه صحبتي شود. آيا آيات قرآن فقط صحابه را مدح كرده؟ يا نه، آياتي هم در مذمت صحابه هم هست؟ ما مصداق اين آيه نباشيم:

إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ ... وَ يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا

سوره نساء/آيه150

اين‌كه قرآن در مورد صحابه مي‌گويد:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَي مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ

سوره حجرات/آيه6

و امثال اين، براي همين قرآن است. براي تورات و انجيل كه نيست.

آنچه كه خيلي مهم است، حديث حوض است كه وقتي به براء بن عاذب مي‌گويند:

طوبي لك، صحبت النبي صلي الله عليه و سلم و بايعته تحت الشجرة، فقال: يا ابن أخي! انك لا تدري ما أحدثنا بعده.

خوشا به حال‌تان كه همراه پيامبر (صلي الله عليه و سلم) بوديد و ... . براء مي‌گويد: برادرزاده‌ام! نمي‌داني كه ما چه بدعت‌هايي بعد از پيامبر (صلي الله عليه و سلم) نهاديم.

صحيح بخاري، ج5، ص66 ـ عمدة القاري عيني، ج17، ص222 ـ مقدمة فتح الباري شرح صحيح البخاري لإبن حجر العسقلاني، ص433

همچنين همين تعبير را أم المومنين عايشه مي‌گويد:

عن قيس بن أبي حازم، قال: قالت عائشة رضي الله عنها و كان تحدث نفسها أن تدفن في بيتها مع رسول الله صلي الله عليه و آله و أبي بكر، فقالت: إني أحدثت بعد رسول الله صلي الله عليه و سلم حدثا، أدفنوني مع أزواجه، فدفنت بالبقيع.

هذا حديث صحيح علي شرط الشيخين و لم يخرجاه.

از او مي‌پرسند: آيا مي‌خواهيد شما را در كنار قبر رسول الله (صلي الله عليه و سلم) دفن كنيم؟ مي‌گويد: خير، من را در بقيع، كنار ديگر همسران پيامبر (صلي الله عليه و سلم) دفن كنيد؛ چون من بعد از رسول الله (صلي الله عليه و سلم) بدعت‌هايي نهادم.

المستدرك علي الصحيحين الحاكم النيشابوري، ج4، ص6 ـ سير أعلام النبلاء للذهبي، ج2، ص193

همچنين رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در صحيح بخاري و صحيح مسلم مي‌گويد:

صحابه مرا در قيامت به سمت جهنم مي‌برند و از آنها سوال مي‌كنم كه به كجا مي‌بريد؟ مي‌گويند: به سمت آتش. سوال مي‌كنم: جرمشان چيست؟ مي‌گويند:

إنك لا علم لك بما أحدثوا بعدك، إنهم ارتدوا علي أدبارهم القهقري.

... آنها بعد از تو مرتد شدند و به زمان دوران جاهليت‌شان برگشتند.

سپس خود رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در صحيح بخاري مي‌گويد:

فلا أراه يخلص منهم إلا مثل همل النعم.

از اين صحابه من، جز تعداد اندكي از آتش جهنم نجات پيدا نمي‌كنند.

صحيح بخاري، ج7، ص208

ما چشم‌مان را خوب باز كنيم، اين آيه قرآن است كه مي‌گويد:

أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَي أَعْقَابِكُمْ

سوره آل عمران/آيه144

و نبايد يك چشمي به قرآن نگاه كنيم.

 

* * * * * * *

* * * * * * *

* * * * * * *

 

««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»»



دکتر سيد محمد حسيني قزويني
    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  زاهدي     -   تاريخ:   13 مهر 87
احسنت خداوند به شما خير دنيا و آخرت عنايت فرمايد از جوابهاي روشنگر استاد حسيني قزويني بسيار مستفيض شديم از آقاي آخوند زاده هم ميخواهم لجاج وعناد را كنار گذاشته و صحنه محشر را مقابل ديدگان خود مجسم كند آن روزي را كه مهر بر دهانها زده شود و دستها و پاها به آنچه عمل كرده ايد گواهي دهند . درآن روز پاسخي براي دختر پيامبر داريد ؟
2   نام و نام خانوادگي:  سيد حسين     -   تاريخ:   17 مهر 87
باز هم تعصب كور كورانه اين آقاي مولوي در بخشي از سخنان خود صحابه پيامبر را بعد از قران يكي از معجزات پيامبر صلي الله عليه و آله مي داند حال سوال ما از او اين است كه صحابه پيامبر چه كساني بودند ؟
مگر معاويه كه شما او را يكي از صحابه ميدانيد فردي نبود كه جنگ صفين را بر عليه خليفه زمان خود حضرت علي عليه السلام به راه انداخته و در آن صد و ده هزار نفر را به كشتن داد مگر معاويه كه شما او را به عنوان يك صحابي احترام مي كنيد فردي نبود كه دستور لعن و سب حضرت علي عليه السلام را به تمام بلاد صادر كرد ؟
مگر مغيره بن شعبه كه زاني و شارب خمر بود يكي از صحابه نبود ؟
مگر وليد بن عقبه بن ابي معيط كه به نوشته كتاب هاي خودتان دائم الخمر بود و يك بار آنقدر شراب نوشيد كه نماز دو ركعتي صبح را چهار ركعت خواند صحابه نبود ؟
مگر طلحه و زبير كه صحابي پيامبر بودند كساني نبودند كه به خاطر حب دنيا همسر پيامبر را برخلاف دستور قران از خانه بيرون آوردند و جنگ خونين جمل را بر عليه خليفه زمان خود به راه انداخته و بيست هزار نفر را در اين جنگ به كشتن دادند ؟
مگر خالد بن وليد كه به گفته شما سيف الله المسلول(شمشير كشيده خدا ) بود فردي نبود كه به طمع همسر زيباي مالك بن نويره او را كشته و با همسر او زنا كرد ؟
به راستي آيا كساني كه پيامبر را از نزديك ديده بودند و شما از آنان به عنوان معجزات پيامبر ياد ميكنيد بايد طماع و حريص و كينه توز و اهل بغي و شورش و شارب خمر و زنا كار باشند؟
3   نام و نام خانوادگي:  شيعه     -   تاريخ:   20 مهر 87
چرا عربستان که مهد اسلام است و مرکز اسلام و بايد تمام نماد ها و منابع و همه چيز اسلام آنجا باشد سني و وهابي هستند ولي ايران شيعه و شيعيان بر اين ادعا هستند که مذهب عربستان خراب است و حق نيست
جواب نظر:
گويا شما کشتار اهل سنت توسط وهابيون که در نجد عربستان صورت گرفت را فراموش کرده ايد

يا فتواي علماي مذاهب اربعه در مسجدالحرام را بر تکفير وهابيت که سبب درگيري هاي خونيني بين وهابيت و ايشان را فراموش کرده ايد

خواهشا به کتاب تاريخ مکه نوشته زيني دحلان (مفتي مکه) مراجعه نماييد

موفق و مؤيد باشيد

معاونت اطلاع رساني


4   نام و نام خانوادگي:  سيد حسين     -   تاريخ:   23 مهر 87
کتب اهل سنت امده است:
پيغمبر اکرم در اولين روزهاي بعثت که به نص قران ماموريت يافت که خويشان نزديک خود را به دين خود دعوت کند (وانذر عشيرک الاقربين)صريحا به ايشان فرمود : که هر يک از شما به اجابت دعوت من سبقت گيريد،وزير وجانشين و وصي من است. علي(ع)پيش ازهمه مبادرت نمودو اسلام را پذيرفت وپيغمبر اکرم ايمان او را پذيرفت و وعده هاي خود را تقبل نمود.
((در ذيل اين حديث، علي(ع)ميفرمايد:من که از همه کوچکتر بودم عرض کردم :من وزير تو ميشوم،پيغمبر دستش را بروي گردن من گذاشته و فرمود:اين شخص برادر و وصي و جانشين من مي باشد.بايد از او اطاعت نماييد،مردم مي خنديدند و به ابي طالب ميگفتند: تورا امر کرد که از پسرت اطاعت نمايي))

تاريخ الطبري،جلد ،صفحه
تاريخ ابي الفداء،جلد صفحه
البدايه والنهايه،جلد
غايه المرام،صفحه

-----------------------------------------------
ام سلمه ميگويد پيغمبر فرمود: ((علي هميشه با حق وقران است وحق وقران نيز هميشه با اوست وتا قيامت از هم جدا نمي شود))
اين حديث با پانزده طريق از اهل سنت و يازده طريق از شيعه نقل شده و ام سلمه وابن عباس و ابوبکر وعايشه وعلي(ع) وابو سعيد خدري وابو ليلي و ابوايوب انصاري از راويان اين حديث هستند(غاية المرام،
----------------------------------------------------
پيغمبر فرمود :((خدا علي را رحمت کند که هميشه با حق است))
البداية والنهاية، جلد
----------------------------------------------------
پيغمبر فرمود:((حکمت ده قسمت شده،نه جز ان بهره علي ويک جز ان در ميان مردم قسمت شده است))
البداية والنهاية،جلد ،صفحه
---------------------------------------------------
اينک سوالي از برادران اهل سنت:چه کسي بعد از پيامبر(ص)سزاوار خلافت است؟
5   نام و نام خانوادگي:  محمداحمدي     -   تاريخ:   16 آبان 87
سلام
باارزوي موفقيت وكاميابي براي مصلحان تاريخ ما1400سال اين راه رارفتيم وفقط به درد رنج برادركشي وتحقيرمان دربين غيرمسلمانهارسيديم حال اگرمنافع عده اي به خطرنميافتدوواقعابه خداوقيامت اعتقاددارنددرراه وصل امت اسلام تلاش كنند
6   نام و نام خانوادگي:  اسد     -   تاريخ:   18 آبان 87
سلام عليکم وبعد..کليني در کتاب الکافي مي‌گويد: «أن الأئمة يعلمون متى يموتون، وأنهم لا يموتون إلاَّ باختيار منهم». «ائمه مي‌داند که چه زماني مي‌ميرند، و آنها جز با اختيار خودشان نمي‌ميرند» ، و مجلسي در کتابش (بحار الانوار) حديثي را ذکر مي‌کند که مي‌گويد: «لم يكن إمام إلاَّ مات مقتولاً أو مسموماً». «هيچ امامي نبوده مگر آن که او را کشته‌اند يا مسمومش کرده‌اند» ؛ اگر آن گونه که کليني و حر عاملي گفته‌اند امام غيب مي‌داند، پس امام آب و غذايي را که به او داده مي‌شود مي‌داند و اگر مسموم باشد مي‌داند که مسموم است، و از خوردن آن پرهيز مي‌کند، اگر پرهيز نکند و آن را بخورد و بميرد خودکشي کرده است؛ چون او مي‌داند که غذا سم دارد! بنابراين پس او خودکشي کرده است، و پيامبر ص مي‌فرمايد هر کس خودکشي کند به دوزخ مي‌رود! پس آيا شيعه چنين چيزي را براي ائمه مي‌پسندند؟!.بحار الأنوار 43/364.منتظر پاسخ شما هستيم
جواب نظر:
دوست گرامي سلام ! مگر نه اين كه پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله غيب مي&zwnjداند ؛ پس چرا به جنگ احد رفت و ده&zwnjها نفر از بهترين يارانش و از جمله حمزه سيد الشهداء را به كشتن داد ؟ از اين گذشته طبق اعتقاد شيعه و سني رسول خدا نيز مسموم از دنيا رفته&zwnjاند ؛ در حالي كه علم غيب نيز داشته&zwnjاند .



براي اطلاع بيشتر به آدرس&zwnjهاي ذيل مراجعه بفرماييد :



http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1084



http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=721



http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=477



موفق باشيد



گروه پاسخ به شبهات
7   نام و نام خانوادگي:  ابو الحسني     -   تاريخ:   19 آبان 87
در رابطه با نظر 6، لطفا به اين سوالات دقت فرماييد:
1. آيا علم غيب مشابه علمي است که ما تجربه آنرا داريم( آنرا علم ظاهر مي نامم)؟
2. آيا وظيفه امام در مورد علم غيب مثل وظيفه ايشان نسبت به علم ظاهر است؟
3. اگر خداوند ايشان را مامور به عمل برمبناي ظاهر نموده باشد، وظيفه ايشان در زمان و مکان شهادتشان چيست؟
4. آيا حتي بنابر علم ظاهر، حضرت ختمي مرتبت نبايد از بسياري از مراحل دعوت يا غزوه ها صرنظر مي کرد تا خود را به کشتن ندهد؟ آيا ايشان در موارد مذکور بر اساس حکم ديگرالهي، عمل به تکليف نمي نمودند؟
5. آيا حق تعالي که غيبي براي او مطرح نيست و جملگي براي ذات باري تعالي هويداست، نمي توانست رسولاني که به شهادت رسيدند را نجات دهد و بشريت را از گمراهي حفظ نمايد؟ چرا خداوند در آن موارد به ظالمين فرصت داد و رسوايشان ننمود؟

انکار علم غيب معصومين اغلب به جهت ضعف در توحيد است. در فرقه گمراه وهابيت به دليل اعتقاد به خداي مجسم، دارا بودن علم غيب موهبت شده از نزد پروردگار به معني هم رده شدن با خداي جسماني آنهاست لذا افراد به سرعت به شرک متهم مي شوند. و حال آنکه خداوند برتر از کوته فکري آنهاست و إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ.
8   نام و نام خانوادگي:  طارق رئوفي     -   تاريخ:   04 دي 87
شما کسي هستيد که چشم تان بر روي واقيعت بستيد و دلايل بسيار احمقانه داريد.
9   نام و نام خانوادگي:  طارق رئوفي     -   تاريخ:   04 دي 87
درباره علم غيب امامان بايد بگويم که اين حرف کاملا غلط و بي اساس است چرا که بعداز پيامبر هيچ فردي معجزه نداشته و معجزه وارتباط مستقيم با وي وخدا قطع شده و تنها را بطه ما به وسيله قرآن و دستورات وگفتار آحضرت است. وگفتن علم غيب داشتن امامان دوروغ است.
10   نام و نام خانوادگي:  شريف     -   تاريخ:   07 دي 87
اقاي طارق رئوفي شما كه كمترين مطالعه را نداريد چرا راجع به مسائلي صحبت ميكنيد كه بزرگان شما از درك ان عاجزند دراين دنيا حتي
انسانهاي مشرك وكافر با كمي رياضت به مواردي دست بيدا ميكنند كه نشاني از دانستن چيز هاي بنهاني است ولي امام معصوم كه منصوب از طرف خدا و بيامبر است غيب نميداند؟
11   نام و نام خانوادگي:  سلامات     -   تاريخ:   07 دي 87
حكام جور و تاريخ نيسان و صحاح نويسان مزدود دولت غاصبه سعي كردند به هر قيمت كه شده نظر مثبت حكام گمراهي را جلب كنند. در اين راه اهل بيت رسول خدا را تحت باكوت كامل قرار داده بودند و از هر كسي روايت داند جز از اهل بيت و ياران آنها.
آفتاب پشت ابر نمي ماند و لي زمان و عمر تمام شدني است و آنهاي كه جلوي بيان مظلوميت اهل بيت و تمام اسلام مي ايستند در آن دنيا جواب كارشان را مي گيرند.
جهت در مورد ارتباط با غيب ائمه اطهار دو مثال مي آورم
1. كميل بن زياد گفت : يك روز با امير المومنين در كوفه مي رفتيم. من كمي از ايشان عقب تر بودم . از يك جايي كه گذر مي كرديم صداي قرآن از يك منزل به گوشم رسيد و در دلم گفتم كه خوش به سعادتش عجب صداي خوب داره. همان لحظه امير المومنين به من رو كرد و گفت گول صدايش را نخور كه او از اهل اتش است. زمان جنگ نهروان فرا رسيد . امام علي بعد از اتمام حجت با خوارج به يارانش فرمود با آنها مي جنگيد و كمتر از ده نفر از شما كشته مي شوند و كمتر از ده نفر از خوارج زنده مي مانند.( پش بيني نتيجه قبل از جنگ). جنگ شد و بعد از آن امام در بين كشته هاي جنگ مي گشت كه كه به كميل رو كرد و گفت : اين جسد خارجي ، جسد همان کسي است که از پشت ديوار صداي قرآنش را شنيدي.
امام در مسجدي در ديوانيه بود پنج نفر ار منافقين در راه ديوانيه بودند تا با امام بيعت کنند. در راه کمي استراحت کردند و يک مارمولک را گرفتند و به حالت تمسخر گفتند بياييد با اين مارمولک بيعت کنيم.و دست مارمولک را گرفتند و با آن بيعت کردند. سپس بدون آنکه کسي از آنها جدا شود و يا براي کسي تعريف کنند مستقيما" به سمت ديوانيه راه افتادند .زمانيکه رسيدند اميرالمومنين در حال سخنراني در مسجد جامع بود امير المومنين مطلب را تغيير داد و فرمود در روز قيامت پنج نفر محشور مي شوند در حالي که امام آنها يک مارمولک است که با آن بيعت کرده اند و اگر لازم دانستم اسامي آنها را مي گويم.
12   نام و نام خانوادگي:  م/ي     -   تاريخ:   07 بهمن 87
سلام عليکم:
خداوند انشاءالله به شما خير دهد و حضرت آيت الله قزويني و مراجع معظم تقليد را حفظ فرمايد.اهل تسنن حرفي براي گفتن ندارند،خصوصا اين ابن ملجم بلوچي که نه سواد داردو نه فهم و شعور ونه ادب و تربيت.مناظره بسيار موثر و عالي بود.يا علي مدد.
13   نام و نام خانوادگي:  م- د     -   تاريخ:   02 اسفند 87
باسمه تعالي باسلام واحترام. متاسفانه شنيدن سخنان مناظره مقدورنيست اميذوارم لنرااصلاح نمائيد درثاني آنچه ازمتن معلوم است بنظرميرسد اين فقط قسمتهائي ازمتن مناظره باشد بعنوان يك خواننده پيشنهادميكنم متن اين مناظره رابطوركامل وبارعايت امانت درسايت قراردهيد.
جواب نظر:
با سلام
متن مناظره عينا از روي فايل صوتي پياده شده و کم و کاستي ندارد ، در ضمن فايل صوتي کاملا سالم و کيفيت آن به صورت نرمال و قابل استماع است البته خود قرار دادن فايل صوتي و قياس آن با متن و همچنين روند کلام در فايل صوتي مشخص کننده عدم سانسور مي باشد
و در ثاني اين مناظره اي بود که در آن جناب ملازاده شکست مفتضحانه اي خورد (به اعتراف جمع کثيري از اهل سنت و ...) و در تلافي در شبکه کذايي رنگارنگ خود در مقابل شروع به فحاشي و ... کرده اند و چنين مناظره اي نيازي به سانسور ندارد
و در آخر نيز وقتي چنين برنامه اي بصورت زنده و از شبکه اي ماهواره اي با آن خيل عظيم بيننده اجرا شده به نظر شما جاي سانسور (ويا به قول شما عدم رعايت امانتداري) را دارد.  (علاوه بر اينکه فايل صوتي آن در سي دي ها مؤسسه بصورت mp3 وجود دارد و خيلي از سايتها و ... بصورت تصويري نيز آن را ارائه کرده اند)
والسلام علي من التبع الهدي
معاونت اطلاع رساني

14   نام و نام خانوادگي:  م-د     -   تاريخ:   14 اسفند 87
سلام عليكم احترامابنده ازاهل تشيع هستم وحب وبغض وشناخت قبلي نسبت به طرفين مناظره ندارم وفقط ميدانم كه يكي ازطرفين مناظره رئيس شماست ولي بعنوان خواننده بيطرف متن مناظره وقتي درمتن مكرراعبارت " گفتارنامفهوم بود" يا"صداقطع شد" رادرمتن گفتارفقط يكي ازطرفين ميخوانم وازطرفي ملاحظه ميكنم كه متن گفتاريكي ازطرفين بيش ازدوبرابرديگريست وبه يكي لقبي مثل استادداده ميشودووجوداشكالات متعدددرپخش و... عقلا ومنطقابه اين باورميرسم كه فقط قسمتهائي ازمناظره راچاپ كرده ايد. ثانيا شگفت آور دراين به اصطلاح مناظره اين است كه يكي ازطرفين برخي پاسخهارااحاله به سايت ومقالات خودميدهندواقعا اين ديگرچه طرزمناظره است؟!! ثالثا باتوجه به اينكه ادعابايدبادليل همراه شودخوشحال ميشوم اعتراف جمع كثيري ازاهل سنت و... راملاحظه كنم.درحاليكه درهمين صفحه فهرست نظرات, بياناتي وجودداردكه اين فرمايش شماراكاملانقض ميكند. رابعا مانميدانيم كه طرف ديگراين به اصطلاح مناظره خودداراي شبكه تلويزيوني ميباشند(واين ادعاي شمادرجواب بنده است)اگردلايل ويقين به آن وجودنداشته باشداين نشانه فقدتقوي شمابوده ودرپيشگاه الهي مسوول ميباشيد.رابعا حال كه بقول شماايشان درتلويزيون مدافع شما شركت وباشمامناظره نموده است پس چراشمااينكاررادرتلويزيون ايشان انجام نميدهيد؟! لابدهزارويك دليل خواهيدآوردكه.... حال كه صحبت ازشبكه وزين سلام پيش آمدازشماخواهش ميكنم من باب امربمعروف ونهي ازمنكربه برخي ازبرادرانيكه درآن تلويزيون مجري بوده ياسخنراني ميفرمايندتذكرفرمائيدكه شئونات معيارهاي اسلامي رادرظاهرخودرعايت فرمايند. ومن الله توفيق
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- بهتر بود قبل از اين پيش داوري ، خود يك بار فايل صوتي مناظره را ، گوش داده و با متن تطبيق مي داديد ، تا مشخص شود پياده كرده سخنان در زماني كه مفهوم نيست ، امري غير ممكن است ؛ و البته اين نا مفهمومي تنها در دوجا است و ضرري هم به اصل مناظره نمي زند ، زيرا در يك جا در متن عربي است كه اصل ادرس آن و قسمت عمده متن آمده است و در قسمت ديگر در ترجمه است و آن هم با ذكر كامل متن عربي و آدرس مشكلي ايجاد نمي كند
2- احاله دادن به سايت ، در زماني است كه پاسخ به اندازه كفايت داده شده است ، و براي تكميل اطلاعات به سايت ارجاع داده مي شود ، و يا به مطلبي بي ربط به اصل مناظره است .
3- اين اعترافات را بايد بعد از مناظرات جناب آقاي ملازاده در شبكه در تماس هايي كه اهل سنت با اين شبكه گرفته و به آقاي ملازاده جسارت كرده و بد و بيراه گفته و او را بي سواد معرفي كردند ، مي شنيديد .
4- مناظره در شبكه سلام ، بدون جانبداري از هيچ طرفي صورت گرفت ؛ با اين همه جناب دكتر قزويني در شبكه المستقله كه شبكه اي معروف به جانبداري از وهابيت است مناظره اي صورت داد كه در آن همه بر ضد ايشان بودند ، دو نفر از اهل سنت و مجري برنامه و يك نفر به ظاهر شيعه كه در پايان بر همگان واضح شد كه او از اهل سنت است !!! اما اين مناظره نيز به لطف الهي به پيروزي شيعه ختم گرديد .
5- در مورد كلمه استاد كه در متن آمده است ، ما جناب ملازاده را استاد نمي دانيم كه ايشان را با كلمه استاد خطاب كنيم ، و آنچه لازمه بي طرفي است در زمان اصل مناظره و توسط مجري است ، كه مجري برنامه بي طرفي را در خطاب قرار دادن كاملا مراعات كرده است .
6- شما نيز بهتر است خود را شيعه معرفي نفرماييد ، و همانطور كه قبلا گفته شد ، نوشتار شما به خوبي خلاف مدعاي شما را روشن مي سازد .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
15   نام و نام خانوادگي:  م-د     -   تاريخ:   16 اسفند 87
باسمه تعالي سلام عليكم احتراما.. ا- بالاترازاينكه فكرميكنيدمااين باصطلاح مناظره راازتلويزيون سلام واشكالات پيش آمده درجريان آنراديده ايم وبه اندازه كافي وقوف بموضوع داريم پس بيش ازاين درصددبرائت خودوفريبكاري برنيائيد. 2- احاله دادن به سايت موقعيست كه شماواين جناب استادعاجزازآنندكه با بياني مختصرومفيداستدلال خودرامستدل ومستندبه مخاطب برسانندواين نشانه عجزدربيان واستدلال ميباشد. باعرض معذرت " مثل آن روباهي كه بگويداز دمم جواب خودرابگيريد. " 3- برخلاف تصورشماكه نشانه دانش وبينش وسيع تان ميباشد اصولا ما قصدجانبداري ازشخص خاصي رانداريم. 4-مثل اينكه فراموشي داريد؟درهمين مناظره آقاي هدايتي شيعه بودندياسني؟و... 5-ماادعاي استادبودن رابراي آقاي ملازاده وياديگران بهيچوجه نداشته ونداريم ولي شما عجيب است كه خودراپيروحضرت علي(ع)معرفي ميكنيدكه درمحكمه حتي حاضرنشدقاضي اورااميرالمومنين خطاب نمايدو... (شماحتي اينقدرعدالت نداريدكه حتي نظرات ارائه شده راريزوجواب خودرابسياردرشت درج ميكنيد).اينهانكاتي است كه درصورت داشتن تقوا ميتوان آنهارافهميدوملاحظه كرد.زيراما درمقابل خداوندمتعالي قرارداريم كه حتي به اندازه ذرات نيزمارامحاسبه خواهدكردولي چه كنيم كه روش شما اصلا توجه به اين امورنيست. 6- البته كه ماخودرااهل تشيع ميدانيم واين شماهستيدكه فقط خودرا " شيعه "معرفي ميفرمائيد.وحتي ادعاي مالكيت " شيعه "راهم داريدوفكرميكنيدكه شيعه بودن اهل تشيع راشمابايداجازه داده وتنفيض فرمائيد.وخوشبختانه نوشتارشمابخوبي اين راروشن مينمايد. لطمات شمابه اسلام وبخصوص تشيع علوي رابسياري ازمردم آگاه ومومنان ميدانندوبسياري نيزخواهنددانست وحقيقت تابناك تشيع كه شمادرتخريب آن ميكوشيدبيش ازپيش آشكارترنيزخواهدشد. البته اگرازپيله ايكه دورخودتان تنيده ايدبتوانيدخودرانجات دهيدبوضوح اين حقيقت آشكاررادرخواهيديافت. ومن الله توفيق
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- به خوبي براي ما مشخص گرديد (وبراي خوانندگان نيز مشخص خواهد شد)‌ كه شما تنها و تنها قصد جانبداري كوركورانه از يك طرف را داشته ، و نمي خواهيد حرف حق را بپذيريد .
همانطور كه در پاسخ قبلي به شما نيز گفته شد ، در مناظره تنها دو قسمت (يكي در انتهاي متن عربي يك روايت ، و قسمت ديگر در انتهاي يك ترجمه از روايت كه هر دو نيز به نفع شيعه است) نوشته نشده است ، كه اين به خاطر مفهوم نبودن در صداي مناظره است .
دوستان مي توانند اين مطلب را با مقايسه فايل صوتي و متن و نيز فايل تصويري مناظره كه در ديگر سايت ها موجود است تشخيص دهند .
2- به خوبي مشخص است كه پاسخ هاي علمي اين سايت به حدي براي شما و همنظران شما گران تمام شده است ، كه از احاله دادن مفصل پاسخ به اين سايت ، بسيار خشمگين شده ايد ،‌ زيرا اين كار مردم را نه تنها با پاسخ يك سوال ، (كه به صورت خلاصه در مناظره پاسخ داده شده است) ،‌ بلكه با پاسخ تمامي سوالاتي كه اهل سنت آنها را به عنوان سوالات بي پاسخ مطرح مي كنند آشنا مي سازد و نيز سوالات بسياري را كه اهل سنت براي آن حتي يك پاسخ ندارند ، مطرح مي سازد .
3- اگر اينگونه سخن گفتن را جانبداري نمي دانيد !!! پس جانبداري چيست ؟
4- بهتر بود نگاهي به مناظره مي انداختيد تا بدانيد آقاي هدايتي (كه شيعه است) به هيچ وجه وارد بحث مناظره نمي شود ؛ اما در مناظرات المستقله كه شما آن را با سلام قياس مي كنيد !!! نه تنها مجري خود وارد مناظره مي شود ، بلكه شبهه افكني كرده و مانع پاسخگويي شيعه نيز مي گردد !!!!
همين مطلب خود به خوبي بيانگر آن است كه شما تنها و تنها مي خواهيد ‌با جوسازي ، نظر مردم را از حقيقت منحرف كنيد (كه البته اين كار شما اهانت به شعور خوانندگان است ، زيرا هم متن و هم فايل صوتي موجود است و عزيزان خواننده قطعا خود با بررسي هر دو ، حكم خواهند كرد)
5- در اصل مناظره هيچ فرقي بين جناب آقاي ملازاده و جناب استاد دكتر قزويني قائل نشده اند ، و كلمه استاد را ما در متن آورده ايم (ظاهرا شما در هنگام شنيدن فايل مناظره خواب بوده ايد!!!) و قياس اين مطلب با قضاوت شريح قاضي در محضر امير مومنان ، قياس مع الفارق است !! زيرا شما خود در موقع نقل ماجراي قضاوت مي گوييد امير مومنان به محكمه رفت !!! و نمي گوييد علي بن ابي طالب به محكمه رفت !!! مساوي خطاب كردن وظيفه قاضي است و نه نقل كننده ماجرا.
6- در پايان اگر شيعه هستيد روز نهم ربيع و سالروز آغاز ولايت امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف را به شما و ساير خوانندگان تبريك مي گوييم
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
16   نام و نام خانوادگي:  م-د     -   تاريخ:   17 اسفند 87
سلام عليكم.احتراما 1-جانبداري كوركورانه شماازرئيستان بسيارقابل درك است ولي بايدبدانيدايشان فقط مسئول سازماني شماهستندنه صاحب اختيارتان.ومايادگرفته ايم وفق تعاليم مولايمان حضرت علي (ع) آنچه ديدايم(ازمشروح پخش اين به اصطلاح مناظره درتلويزيون سلام ) راباورواعتمادكنيم.پس همچنانكه قبلاگفتيم بيش ازاين درصدد ... برنيائيد.اصلانگران نباشيدچون پاسخهاي شماراخوانندگان ملاحظه ودرصورت لزوم به مرجع آن نيزمراجعه ونظرات خودراخواهندداشت وماوشمااختيارالقاي نظرخودرابه آنهانداريم.بدانيدكه اگربراي يك اشتباه هزاراشتباه رادليل بياوريدميشودهزارويك اشتباه. 2- اتفاقابخشي ازگلايه ما(ونه خشممان)به اين دليل است كه شيوه برخوردوبيان شمارامطابق بااصول علمي ودرست ومنطقي نميدانيم. ولي بااين نظرشماموافقيم كه استفاده ازشيوه هاي نادرست مثل عدم رعايت تقوا وعدالت وانصاف ومارك چسباني ومغلطه وسفسطه ورفوكاري و... بركل جهان تشيع (ازجمله ما) گران تمام خواهدشد.بدانيدكه گفته اند" الغريق يتشبث بكل حشيش" واهل تشيع هرگزغريق وضعيف نبوده و ساحت قدرتمندتشيع ازشيوه هائيكه شماازآنهااستفاده ميكنيدبي نيازاست.اگرانصاف داشته باشيدوبراموربانظركليشه شده خودتان نكاه نكنيدحتماقبول ميكرديدكه احاله دادن به سايت ومقاله ازخودتان درجريان محدوديك بحث مشخص موقعي اتفاق مي افتدكه آن طرف عاجزازآن باشدكه بابياني مختصرومفيداستدلال خودرابه مخاطب برساندومتاسفانه اين حقيقت درطرف استادشماموجودوغيرقابل انكاراست گرچه بازشماهزاران دليل برآن ببافيد.واينهاهمان جانبداريهاي كور شماهم ميباشد. 3- بااين بيان شما فقط درصورتي جانبداري نكرده ايم كه بگوئيم: "احسن استاد آفرين استاد.". وقطعاشمااين عبارت راجانبداري ازخودتلقي نخواهيدكرد!!!!! جدا هزاران آفرين براين طرزفكرومنطق شما!!! 4-بازهم كه ازجاده تقوا خارج شده ايد!.. . مادركجاي عبارتمان اين مناظره رابامناظرات المستقبله قياس كرده ايم؟!!!! چرافرافكني وازشيوه فراربه جلواستفاده ميكنيد؟ آيااين توهين به شعورخوانندگان محترم نيست؟كه دركمال بي انصافي به مانسبت مي دهيد.همچنانكه درشماره1جوابمان گفتيم شماكه نبايدنگران اين موضوع باشيدپس اينچنين نگراني براي چيست؟! شماكه براحتي باتوجه به فقدتقوايتان كه خودتان هم عليرغم ميلتان آنراپذيرفته ايدميتوانيد مردم ودوستاني خلق كرده وجوابهاي آنچناني هم ازقول آنان بسازيد.البته باتوجه به آگاهي خوانندگان واقعي محترم مسلم بدانيدكه توفيق درعوامفريبي نخواهيدداشت. 5- بفرموده شماايكاش درهنگام شنيدن اين به اصطلاح مناظره درخواب بوديم تا متوجه عدم رعايت امانت دردرج آن نميشديم خداراشكركه برهمگان حتي برخودتان (به استنادهمين بيانتان)باوجوآنهمه اصراربررعايت كامل امانت بالاخره اعتراف واقرارمينمائيدكه(ازبين آنهمه خدشه)حداقل كلمه استادراشما درمتن جعل وآورده ايد(البته اين صرفابيان شمادرجواب ما ميباشد) باعرض معذرت, براي ماحتي تصوراين چندش آوراست كه جناب ابومهدي چنين دچارعقده وكمبودداشتن القابي مثل حضرت آيت الله واستاد و... ونيازبه بيان آن درسايت خودوتلويزيون سلام ميباشند!!!!!ودليل مهمتراينكه شمادراواخرهمين پاسخ خودنگاشته ايدكه "قياس" اينمطلب ... درصورتيكه فكرميكنم اينقدردانش داشته باشيدكه بامطالعه قسمت مربوطه جواب ما متوجه شويدكه جواب ما اصلا ازباب قياس نبوده است!!!! درثاني شمادرمقام نقل كننده ماجرا نيستيدبلكه دوطرف ازسه طرف مستقيم وموثردرماجرامي باشيد. 6- درپايان اگرازغلات شيعه نيستيد سالروزميلادمسعودرسول اكرم صل الله عليه واله وسلم وفرخنده ميلادامام جعفرصادق عليه السلام رابه شماوخوانندگان محترم تبريك ميگويم. ان الله تواب الرحيم
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
اگر شخصي ديگر ، بدون سابقه شما ، چنين سخناني مي گفت ، سخنان او را به ندانستن حمل مي كرديم ، اما سخنان شما را خير .
تنها شما را به قسمتي از مطالبي كه ما را در اين مقاله به آن متهم كرده ايد متذكر مي سازيم :
«جانبداري كوركورانه شماازرئيستان!!!
استفاده ازشيوه هاي نادرست مثل عدم رعايت تقوا وعدالت وانصاف ومارك چسباني ومغلطه وسفسطه ورفوكاري و...!!!
بازهم كه ازجاده تقوا خارج شده ايد!!!
چرافرافكني وازشيوه فراربه جلواستفاده ميكنيد
دركمال بي انصافي به مانسبت مي دهيد
شماكه براحتي باتوجه به فقدتقوايتان كه خودتان هم عليرغم ميلتان آنراپذيرفته ايدميتوانيد مردم ودوستاني خلق كرده وجوابهاي آنچناني هم ازقول آنان بسازيد!!!»
و...
اما بهتر است نگاهي به سابقه نظرات شما در بخش مناظرات داشته باشيم :
«وقتي درمتن مكرراعبارت " گفتارنامفهوم بود" يا"صداقطع شد" رادرمتن گفتارفقط يكي ازطرفين ميخوانم!!!»
بهتر است بگوييد اين جملات چند بار در متن آمده است ؟ خوانندگان خود قضاوت كنند !!!
«متن گفتاريكي ازطرفين بيش ازدوبرابرديگريست وبه يكي لقبي مثل استادداده ميشودووجوداشكالات متعدددرپخش!!!»
اين اشكالات متعدد در پخش چيست ؟ كه شما ادعاي آن را داريد ؟
اما در مورد ادعاي شما مبني بر دوبرابر بودن سخنان جناب دكتر قزويني از جناب آقاي ملازاده ؛ آيا خبر نداريد كه در اين مناظره جناب ملازاده حتي يك سوال بيشتر از جناب دكتر قزويني پرسيده اند ؟ كه اين جانبداري از او است و نه جناب دكتر قزويني .
آيا خبر نداريد كه در اين مناظره به جناب آقاي ملازاده وقت بيشتري از جناب دكتر قزويني داده شد ؟ و حتي اين امر سبب اعتراض جناب دكتر قزويني و بينندگان گرديد؟
آيا روش صحبت كردن جناب دكتر قزويني و استفاده كامل از وقت را با سخنان آرام و همراه با تلف كردن وقت آقاي ملازاده قياس مي كنيد ؟ با اين همه در مجموع ، تعداد حروف تايپي سخنان آقاي ملازاده در مناظره بدون عناوين حدود 16500 و تعداد حروف جناب دكتر قزويني (با توجه به پاسخ دادن به يك سوال اضافي - پاسخ بيشتر از سوال احتياج به صحبت دارد - و نيز ذكر شدن تمامي منابع مربوط به روايات مطرح شده در گفتار جناب دكتر قزويني از طرف ما)حدود 19500 بوده است !!! آيا به نظر شما 19500 دو برابر 16500 است ؟
حال به سخنان شما در ساير نظرات بپردازيم :
در بعضي از نظرات با دروغ پراكني روايتي ضعيف را به عنوان روايتي در وسائل الشيعه با سند صحيح مطرح كرديد !!!
«باحترام پس بااين احاديث فراواني كه درمنابع شيعه وجوددارد ازجمله اين حديث كه با سندصحيح دركتاب وسايل الشيعه آمده است چه ميگوئيد؟ :" قدانكح رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم , وصلي علي ورا’ هم " . وسائل الشيعه چاپ سنگي كتاب الصلات صفحه526.!!!
و...»
كه البته بعد از پاسخ ما به اين روايت در تاپيك مربوطه ، دوباره ما را متهم به لاپوشاني و رفو كردن نموديد !!!
همچنين شما ما را متهم كرده ايد كه با شخصيت سازي ، ممكن است نظراتي بر عليه شما بنويسيم !!!  و نيز اما در مورد ادعاي شما مبني بر شيعه بودن !!! در مناظره المستقله به خوبي شاهد بوديم كه جناب آقاي الخزاعي نيز خود را شيعه معرفي مي كرد !!!
اين مطلب و نيز تاليف كتاب هاي بسيار بر ضد شيعه ، به نام شيعياني كه سني شده اند !!! و هيچكدام شخصيت حقيقي نداشتند ، از جمله رادمهر و آية الله موسوي و ... دليل خوبي است كه نشان مي دهد ،‌ هميشه دشمنان شيعه ، در لباس شيعه قصد ضرر زدن به مذهب حق را داشته اند.
«چو علم آموختي از حرص آن گه ترس کاندر شب               چو دزدي با چراغ آيد گزيده‌تر برد کالا»
آري عالمان اهل سنت ، با استفاده از علمشان ، در لباس شيعه وارد شده و مي خواهند با دفاع از جزئي از عقايد تشيع ، تيشه به ريشه ان بزنند . اما  شيعه بودن به ادعا نيست ، بلكه همانطور كه در گفتار شما نيز آمده بود به روش و رفتار است ، كه شما با دروغ پراكني و تهمت و جسارت ، قطعا شايسته نام شيعه نيستيد ؛ و همانطور كه قبلا نيز گفته ايم ، عقايد شما شبيه اهل سنت نوگرا است .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
17   نام و نام خانوادگي:  مجيد حقي     -   تاريخ:   18 اسفند 87
مناظره با اين گونه افراد معلوم الحال به نظر من توهين به شيعه است
18   نام و نام خانوادگي:  م-د     -   تاريخ:   20 اسفند 87
باسمه تعالي سلام عليكم احتراما اگرچنانچه نظرات ما طبق نظرشماتوسل به دروغ و...... ميباشد چرااينقدرازدرج آنهاخودداري ميكنيد!!!!!!! . پس بااين رفتارهايتان بصورتي غيرقابل انكارصدق وقدرت آنهارااثبات كرده ايد. باتشكر لاحول ولاقوت الابالله...
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
نظرات شما ، تا زماني كه دروغ پراكني نمي كرديد ، علني مي شد ، و حتي بعد از آن نيز ، باز تعدادي از نظرات شما را علني كرده و به آنها پاسخ گفتيم ، اما شما به جاي پاسخ همان نظرات را تكرار كرديد ، ما نيز مجددا پاسخ گفتيم ،‌ ولي همين بحث تكرار شد ؛ بنابراين دليلي براي علني كردن ادعاهاي تكراري شما نمي بينيم
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
19   نام و نام خانوادگي:  حق جو     -   تاريخ:   28 اسفند 87
باسلام م-د عزيز دمت گرم اين جناب استاد!! طوري گيج شده است كه يادشان رفته طرف مناظره اش ملازاده بوده نه ملازهي,واينكه نظرات شماراسانسورميكنندلابد قافهاي بزرگترشان راآشكاركرده ايد.به هرحال من كه لذت برده وحقايق رافهميدم.
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
از اين كه ما را متوجه اين اشتباه در نگارش كرديد ممنونيم .
 البته وقتي جناب آقاي م -د كه داعيه شيعه بودن داشتند ، چنين طرفداراني داشته باشد ، حقيقت امر او براي سايرين بهتر مشخص مي شود.
و نيز خوشحال مي شويم وقتي بدانيم كه اشكالات اهل سنت بر سايت ما ، از اين قبيل اشكال ها است !!!
در مورد سانسور نظرات نيز همين نظرات موجود از آقاي م- د ، براي فهميدن حقيقت كفايت مي كند .

موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
20   نام و نام خانوادگي:  شريف     -   تاريخ:   29 اسفند 87
سلام
مسئولان ودست اندكاران اين تارنما عقل سالم رافقط ومنحصرا ازآن كساني ميدانندكه باايشان ونظاتشان دربست موافق باشند.
واين حقيقتي انكارناپذيراست.
21   نام و نام خانوادگي:  م-د     -   تاريخ:   01 فروردين 88
باسمه تعالي
سلام عليكم
احتراما. اميدوارم اين نظرماراهم بااستفاده ازحق وتوي خودتان سانسورنفرمائيد
" واذا رايتهم تعجبك اجسامهم وان يقولوا تسمع لقولهم كانهم خشب مسنده يحسبون كل صيحه عليهم هم العدو فاحذرهم قاتلهم الله اني يوفكون "
سوره مباركه منافقون آيه 4
22   نام و نام خانوادگي:  يک مسلمان     -   تاريخ:   01 فروردين 88
جناب اقاي قزويني :با سلام بنده يک مسلمان هستم ازانجايي که اطلاعات مذهبي و قراني پي گيري ميکنم از طريق رايانه با سوال وجواب شما واقاي دکتر ملازاده به نتيجه اي که رسيدم اين است که شما جرات روبه رو شدن با حقيقت قران رانداشته ودين وديانت خود را مفت وارزان از دست داديد ودر روز قيامت پروردگار متعال از شما دين فروشان که مردم را گمراه ميکنند و حقيقت قرن را به درستي به مردم نميفهمانند اين بنده مسلمان از شما وامثال توي دين فروشا که ادعاي مجتهد بودن را دارندسوال خواهند کرد که به چه حقي مردم را گمراه کرده ويک مشت خرافات مذهبي را به خورد اي مردم داده ايد خداوند به امثال کساني مثل اقاي دکتر ملا زاده اجر وپاداش عظيم دنيا واخرت عنايت کند که چنين ساده و بي الايش وبدون هيچ کينه اي حقيقت قران را بر من وامثال من اشکار کرد و لعنت خدا بر تو و امثال توکه اين طور براي جيب خودتان عذاب اخرت را با دنيا عوض کرديد در صورتي که کافران دوران پيامبر (ص)به او پيشنهاد کردند که دست از رسالت بردار هر چي از مال وثروت ميخواهي به تو ميدهيم رسول اکرم(ص)در جواب فرمودند:که اگر خورشيد را در دست راست من و ماه را در دست چپ من قرار دهيد اخرت را با دنيا عوض نخواهم کرد .اقاي قزويني اميدوارم که به ضمير نهفته شما که تا حال بيدار نشده رجوع کنيد واز خواب غفلت بيرون اييد وپيرو کتاب خدا وراه مستقيم خضرت رسول اکرم (ص) باشيد که سعادت اخرت گول زدن مردم نيست .
جواب نظر:
!!!
از همه دوستان تقاضا داريم كه نظر ايشان را با متن مناظره مقايسه كنند ؛ زيرا بهترين دليل براي حقانيت شيعه همين نظراتي است كه بدون هيچ پاسخ علمي ، تنها و تنها اينگونه سخن گفته و ادعاي پيروزي در مناظره را نيز دارند !!!
گروه پاسخ به شبهات
23   نام و نام خانوادگي:  فرزاد     -   تاريخ:   05 فروردين 88
بسم الله الرحمن الرحيم .با عرض سلام شماها چرا اينجوري ميکنيد چرا بخشي از مناظره را سانسور کردين اينو که هر خواننده اي ميداند اين سخنان سانسور شده اند با اين بعضي از سخنان دکتر ملازاده را شنيديم از نظرما همه چيز را ثابت کرده فقط شماها دنبال روايت هاي بي اصل بي سند ميرويد که اين رويت هارو هرکسي ميتونه نقل کنه اون چيزي که خدا تو قران اورده اون مهمه نه روايتها شماها روايت هارو قبول دارين يا قران رو همانطور که نوشته هاي مارو تو سايت نمايش نميديدن من چندتا تظر داده بودم متاسفانه تو سايت تون درج نکردين خب چرا ميترسين شماها که انتقاد پذير هستين شماها که حرف دو طرف را گوش ميکنيد نميدونم چرا نظرات منو تو سايت درج نکردين ميترسين چهره واقعيتون رو بشه شايدم همين نظري که الان دارم مينويسم اينوهم تو سايت درج نميکنند تا چه برسه منظره به اين مهمي که بشتر سخنان دکتر ملازاده سانسور شده خدا کنه اينو تو سايت درج کنند
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
اگر اين مناظره سانسور شده بود ، اهل سنت و جناب ملازاده همان روز در سايت هايي كه داشتند اين مطلب را مي نوشتند ، چون فايل صوتي و تصويري مناظره قطعا در اختيار آنها هم هست (همانطور كه ما فايل صوتي مناظره را گذاشته ايم) ؛ بنا بر اين بهتر است به جاي هوچي گري ، حقيقت را بپذيريد.
البته ما از وجود چنين نظراتي ، كمال خرسندي را داريم ، زيرا وقتي خوانندگان ما فايل صوتي و متن را با هم مقايسه كنند ، براي آنها مشخص مي شود كه در دفاع از عقايد وهابيت ، از چيزي جز دروغ استفاده نمي شود .
اما در مورد علني نكردن بقيه نظر هاي شما ، مي توانيد نام خود را در بخش نظرات جستجو كرده تا نظرات علني شده خود را ببينيد . البته يكي از نظرات شما به خاطر بحث هاي سياسي علني نشد .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
24   نام و نام خانوادگي:  فرزاد     -   تاريخ:   05 فروردين 88
بسم الله الرحمن الرحيم . باعرض سلام اين گروه شبهات نميدونم چيه به هرحال ازسخنان شما کاملا معلوم بودکه جانبداري کورکورانه مشخص شد واين هم مشخص شد که شبکه سلام هم اين جانبداري وکورکوررانه را انجام ميداد والا من که متن مناظره را هم گوش کردم هم متنشو خوندام که متوجه شده بعضي از سخنان اقاي دکتر ملازاده را سانسور کردن اين کاملا مشخص بود واينکه شما گفتيدکه اقاي دکترملازاده بيشتر حرف زدن وبيشتر سخن گفتند ولي من اين خبرشمارو اصلاح ميکنم درقسمت وبخش مناظره دوم که هنوز شروع نشده بوده اقاي قزويني که 20 دقيقه بيشتر حرف زد که فکر کنم اين موقع شما خواب بوديد اينو هم شما ميگيد که حروف هارو حساب کرديم که دکتر ملازده بيشترحرف زدند کاملا دروغ است شما فقط براي رد گم کردن وجلب کردن نظر بينندگان است ولي تين حرف شما کاملا دروغ بود همچين چيزي نبود سخنان اقاي قزويني خيلي بيشتر بود وطرفداري شبکه سلام هم مشخص شد چون هنوز اقاي دکتر ملازاده نياميده بودند اقاي قدايتي خودش از اقاي قزويني سوال ميکردند واقاي قزويني جواب ميدادند و20 دقيقه به همين شکل گذاشت حتما شما اين موقع خواب تشريف داشتين من چندين نظر داده بودم ولي متاسفانه هيچ کدوم شون تو سايت درج نشده است شما که حرف از عدالت ميزنيد شما که انتقاد پذير هستيد از نظرات ما ميترسيد تو سايت نمايش نميدين اون چيزي که به نفع شماست تو سايت ميزارين و اون چيزي که به نفع شما نيست وازش ترس دارين تو سايت نمايش نميدين الان هم اين نظري که نوشتم بهش اميدي ندارم که تو سايت نمايشش بدن ولي چه کنم من نظرمو گفتم اميدوارم تو سايت نمايش بدن ودرجش کنند با اينکه چشمم اب نميخوره که تو سايت نمايش بدن از مسئولان اين سايت ميخوام که نظرمنو توسايت درج کنند وعدالت را برقرار کنند وفقط از شيعه ها طرفداري نکنند با تشکر خدا حافظتون
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
خوب است خود شما مي گوييد در آن زمان هنوز آقاي ملازاده نيامده بود كه جناب دكتر قزويني صحبت مي كردند ، و اين همان سخنراني هاي هميشگي جناب دكتر قزويني در شبكه سلام است ؛ و ربطي به مناظره و سوالات آن ندارد ؛  اما از زماني كه مناظره شروع شد ، (يعني بعد از آمدن جناب ملازاده) آمار دقيقا همان چيزي است كه ما ارائه كرده ايم . بنا بر اين شما خواب تشريف داشته و دقت نكرده ايد كه مناظره چگونه انجام شد .
اما در مورد درج نشدن نظر هاي شما ، قبلا نيز گفته ايم كه تنها يكي از آنها به خاطر سياسي بودن درج نگرديد و ساير نظرات شما درج شده است .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
25   نام و نام خانوادگي:  فرزاد     -   تاريخ:   05 فروردين 88
بسم الله الرحمن الرحيم اون نظري را که شما ميگيد سياسي هست وعلني نشد من فقط مظلوميت اهلسنت را نوشتم و اون چيزي که خودم ديدم نوشتم که چه جوري مسجد وحوضه علميه زابل را با تمام قران ها با خاک يکسان کردند چرا بدون هيچ دليلي اين کارو کردند خيلي از بينندگان هم اين چنين نظراتي توشته بودند ومظلومين شيعه رو بيان کردند انوقت ما حق نداريم مظلوميت اهلسنت را بگيم من فکر ميکنم به خاطر سياسي بودنش نبوده که تو سايت درج نکردين به خاطر ترستون بود اميدواره اين يکي رو که خلاصه نوشتم تسايت درج کنند خدا کنه که توسايت درجش کنند خدا حافظتون
جواب نظر:
با سلام
ما نيز پاسخ شما را در مورد اشتباه بودن نظرتان در مورد مسجد لوتك براي شما فرستاديم ؛ و نيز ساير دروغ هاي مطرح شده در نامه قبلي ؛  البته اگر اهل سنت در ايران ادعاي مظلوميت كنند ، شيعيان عربستان چه بايد بگويند !!!
شما كه ادعا مي كنيد تخريب حوزه لوتك نشانگر مظلوميت اهل سنت است بهتر است به دو آدرس ذيل مراجعه كنيد .
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=khabar&id=346
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=khabar&id=356
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
26   نام و نام خانوادگي:  فرزاد     -   تاريخ:   10 فروردين 88
بسم الله الرحمن الرحيم سلام دوست گرامي من خواب تشريف داشتم يا شما اين سخنراني قزويني اصلا ربطي به مناظره نداشت اره اين سخنراني بودند يا مناظره بودند هنوزدكترملازاده نيومده بود شماها مناظره راشروع كردين وهمه سوالاتش در ارتباط با بحث مناظره بود كه شما به اين ميگيد سخنراني قبل از برنامه والا همه سوالاتي كه هدايتي پرسيدن در ارتباط با مذهب مابود ودر ارتباط با بحث مناظره خب اين كه نشون ميده اقاي قزويني تو بحث كردن جلوتر افتادن ويا از نظرشما بيشتر سخنراني كردن پس شما خواب تشريف داشتين كه سوالات را نشنيدين وهدايتي چندين سوال در ارتباط با مناظر پرسيدن
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
بهتر بود شما جلسات بعد شبكه سلام را هم كه جناب آقاي قزويني مقداري در مورد مناظره سخن گفتند ، در مجموع وقت آقاي قزويني براي مناظره حساب مي كرديد !!!
مناظره يعني وقتي كه به دو طرف داده مي شود ، تا در اين وقت به سوالات يكديگر پاسخ دهند ؛ نه به سوالاتي كه قبلا و يا بعدا مطرح مي شود !!!
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
27   نام و نام خانوادگي:  فرزاد     -   تاريخ:   11 فروردين 88
بسم الله الرحمن الرحيم به فرض ايني كه شما ميگيد درسته باشه البته از نظرمن درست نيست اما در خوده مناظره شما اعا كرديد كه اقاي دكترملازاده بيشتر صبحت كردن ولي ماچنين چيزي نديم كا دكترملازاده بيشترصبحت كردن همه سوال ها وجواب ها مساوي پيش رفت اقاي هدايتي كاملا سوالات را مساوي پرسيدن تا وقتي يكي تموم ميشد صريح ارتباط اونا را قطع ميكيرد من نميدونم حالا كجاش دكترملازاده بيشترصبحت كردن اين ادعا دروغين به درد خودت ميخوره
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
ظاهرا همه جواب هاي ما را اينگونه مي خوانيد !!! بهتر است يك بار ديگر سخنان ما را بخوانيد، ما گفته ايم به آقاي ملازاده يك فرصت بيشتر براي سوال پرسيدن داده شد .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
28   نام و نام خانوادگي:  فرزاد     -   تاريخ:   12 فروردين 88
بسم الله الرحمن الرحيم باسلام من يه چيزي روفراموش کرده بگوييم تازه يادم اومد طبق نظرشيعه ها که ميگوييد بعداز رسول خدا (ص) حضرت ابوبکروعمر وعثمان (رض) اينا دوباره کافرشدن ودوباره به دوران جاهليتشون برگشتن نعوذباالله اول من ازشما ميپرسم با چه مدرکي اين حرف رو ميزني براساس روايت هاي اشتباه ودروغ اين حرف رو ميزني خدا خودش تو قران اونا را مشخص کرده وبعد ميگه بعداز رسول خدا(ص) عده اي کافر ومرتد ميشوند حالا خدا تو قران گفته که کساني که ايمان اوردند ومسلمان شدن اينها ديگر کافرودوباره به دوران جاهليتشون برنميگردن وبعد گفته که عده اي مرتد ميشوند تا اخر عمرخود مرتد وکافرهستند حالا اينو که خدا تو قران مشخص کرده پس نتيجه ميگيريم که حضرت ابوبکر وعمر وعثمان (رض) دوباره به دوران جاهليتشون برنگشتن بلکه کساني ديگر بودند که کافرومرتد شدن وتا اخر عمرخود مرتد وکافر از دنيا ميرن شما ميگيد که عده اي مومن شدن وعده اي کافرومرتد طبق گفته قران اونايي که مومن شدن تا اخرعمرخود مومن باقي خواهند ماند وبه دوران جاهليت شون بر نميگردن وعده اي مرتد وکافرشدن اگر اينجوري باشه من از شما ميپرسم کساني که مومن شدن براما بگيد چه کساني مومن شدن اصلا مومنين مشخص کنيد وسلام
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
بهتر است به جاي چسباندن اين نظرات به شيعه ، حقيقت نظر شيعه را بدانيد :
1- ما اعتقاد داريم ابوبكر و عمر مسلمان بودند اما از همان ابتدا ، مومن نبودند ، و تا آخر عمر نيز چنين باقي ماندند . و ادله اي كه اهل سنت براي چسباندن مدعاي شما به شيعه ارائه مي كنند ، همگي رواياتي با سند ضعيف هستند .
2- اهل سنت روايات بسيار (در صحاح سته) دارند كه تعدادي از صحابه بعد از رسول خدا (ص)‌ مرتد مي شوند ؛ هر پاسخي كه اهل سنت به اين ادعا بدهند ، ما نيز به ادعاي شما مي دهيم . به عنوان نمونه يكي از روايات را ذكر مي كنيم :
6213 وقال أَحْمَدُ بن شَبِيبِ بن سَعِيدٍ الْحَبَطِيُّ حدثنا أبي عن يُونُسَ عن بن شِهَابٍ عن سَعِيدِ بن الْمُسَيَّبِ عن أبي هُرَيْرَةَ أَنَّهُ كان يحدث أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم قال يَرِدُ عَلَيَّ يوم الْقِيَامَةِ رَهْطٌ من أَصْحَابِي فيجلون عن الْحَوْضِ فَأَقُولُ يا رَبِّ أَصْحَابِي فيقول إِنَّكَ لَا عِلْمَ لك بِمَا أَحْدَثُوا بَعْدَكَ إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا على أَدْبَارِهِمْ القهقري
صحيح البخاري  ج 5   ص 2407، اسم المؤلف:  محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا
اما در مورد اينكه خداوند در قرآن آنها را مشخص كرده است و گفته است كه انها ديگر به جاهليت بر نمي گردند !!! بهتر است دليل خود را از قرآن ارائه كنيد ، تا ما نيز قبول كنيم ؛ و گرنه بدون دليل سخن گفتن ، تنها ضايع كردن وقت خود و ديگران است .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
29   نام و نام خانوادگي:  فرزاد     -   تاريخ:   12 فروردين 88
بسم الله الرحمن الرحيم باسلام لطفا به وخودتون را راستگو استغفرالله بابا شما ديگه کي هستين اصلا شماها با دروغ جاهليت عادت کردين اصلا شما با حرف حقيقت کنار نمياين حرف حقيقت خيلي تلخ است نه بابا بسه اين همه دروغ تحويل دوستان وخوانندگان ما ندين والا اين چيزهايي که من نوشتم فکر نکنم اين نظرمو تو سايت پخش کنن خدا کنه که نظرمو تو سايت درج کنند اگه جوابي داشته باشن که ميکنند اگه نداشته باشن نميکنندوسلام من ادرس اشتباه ندهيد اينا به درد خودتون ميخوره من که بچه بلوچستان هستم يعني نميدونم تو استانمون چي ميگذره تا تو به من حقيقت بفهموني حقيقت وخودت هم خوب ميدوني ولي مثل بقيه مسائل خودتون را به خريت زدين دوستان عزيز ميتونن تصوير وفيلم اين عمل ننگ اور را تو اينترنت پيدا کنند هم تصويرش هم فيلمش کاملا مشخص هم چي است دوستان عزيز مينونن از اينترنت سرچ کنند بابا دروغ که حدي داره نه ديگه تا اين اندازه والا شما همه رو دروغ گو ميدونين
30   نام و نام خانوادگي:  فرزاد     -   تاريخ:   16 فروردين 88
بسم الله الرحمن الرحيم با سلام عجب مسلمان بودند ولي مومن نبودند نعوذبالله ميخواستن خدا ورسولش را فريب بدن مگه اين اينو نشنيدي كه حضرت محمد (ص) دعا ميكنه ميگه خدايا از ابوسفيان عمر يكي را به اسلام هدايت كن و وارد اسم كن تا اسلام قوي و پيشرفت كنه تا اينكه حضرت عمر (رض) مسلمان شد و به اغوش اسلام امد حالا تو دروغ گو اومدي ميگي مسلمان بودند ولي مومن نبودند يعني نعوذبالله خدا براي مسلمان كردنش اشتباه كرده اگه چنين بود خدا از همون اول مسلمانش نميكرد باشه چشم ايه قران رو هم دراين رابطه براتون پيدا ميكنم فقط خواهشا خودتون نبريد وندوزيد واينقدر دروغ نگيد فكر كردين كسي نيست جواب شمارو بده وفكر كردين دوستانمون هم ساده ان خيلي زود باور ميكنند چون كسي تو سايت نميتونه جوابتون را بده پس من اينجا چكاره ام من فقز تا يه حدي اطلاعات دارم وبه اندازه خودم كه فريب تو و امثال تو رو نخورم ولي ميتونم جواب تو يكي رو بدم چون چيزهايي كه ميگين واقعا مشخص است كه دروغن وسلام...........
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
همانطور كه در پاسخ به نظر ديگر شما نيز گفتيم ، اگر روايتي كه ادعا مي كنيد صحيح باشد ، در صورت استجابت دعاي رسول خدا (ص)‌ ، يكي از ابوسفيان و عمر بايد مسلمان مي شد ؛ اما طبق نظر اهل سنت هر دو مسلمان شده اند !!!
اين روايت اشكالات دلالي دارد ، زيرا نشان مي دهد كه رسول خدا در اسلام آوردن مردم بخيل بوده و دعا نكرده كه هر دو نفر آنها مسلمان شوند !!!
جداي از اينكه اين روايت ، مانند ساير روايات فضايل خلفا ، تنها در كتب اهل سنت آمده است ؛ و طرف مقابل آن يعني رواياتي كه دلالت مي كند خلفا مومن نبوده اند نيز در كتب اهل سنت آمده است ؛ و اين تناقض را اهل  سنت بايد پاسخگو باشند .
همانطور كه گفتيم در صحيح مسلم آمده است كه امير مومنان ، ابوبكر و عمر را دروغگو بدكار حيله گر و خيانتكار مي دانست (همان علامات خروج مسلمان از ايمان) ؛ چگونه بين اين روايت و روايتي كه ادعا كرده ايد جمع مي كنيد ؟
آيا مي گوييد علي از اين روايت كه شما ادعا كرده ايد خبر نداشته و چنين نسبتي به ابوبكر و عمر داده است ؟
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
31   نام و نام خانوادگي:  فرزاد     -   تاريخ:   19 فروردين 88
بسم الله الرحمن الرحيم با سلام دوست عزير نه شما اشتباه شنيدي ما نگفتيم كه ابوسفيان مسلمان شده است ما هيچ وقت چنين ادعاي نكرديم با اين كه ابوسفيان كافر بودند در همه امور به حضرت محمد (ص) كمك ميكردند در شبي باران شديد مي باريد حضرت محمد (ص) داشت براي دعوت ابوسفيان به خانه ايشان ميرفت وقتي كه در را زد ابوسفيان با خودش گفت اين نصف شب تو اين باران شديد چه كسي ميتونه باشه اگه هر كسي باشه وهر چي بخواد بهش ميدم وهر چي كه بگه عمل ميكنم ولي در را كه باز كرد ديد حضرت محمد (ص) است حضرت محمد (ص) وقتي كه ابوسفيان را دعوت به اسلام داد ابوسفيان گفت الان با خودم گفتم كه كسي كه اين نصف شب وتو اين باران در خانه من را ميزد با خودم گفتم كه هر كس باشي هر چي بخواهد بهش ميدم هرچي بگه عمل ميكنم ولي گفت محمد هرچي بگي عمل ميكنم فقط از من نخواه كه مسلمان بشم چون من به هيچ وجعه مسلمان نميشم اين اتهامي است كه خوده شما به ما ميزنيد ما هيچ وقت نگفتيم كه ابوسفيان مسلمان شده اند
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
بهتر است نگاهي به كتاب هاي مربوط به صحابه بياندازيد تا ببينيد در همه آنها ابوسفيان پدر معاويه را جزو صحابه معرفي كرده اند !!!
آيا قبول مي كنيد كه روايتي كه به آن استشهاد كرده ايد ، اشكال دارد ؟
460 أبو سفيان صخر بن حرب بن أمية بن عبد شمس
معجم الصحابة  ج 2   ص 19 ، اسم المؤلف:  عبد الباقي بن قانع أبو الحسين الوفاة: 351 ، دار النشر : مكتبة الغرباء الأثرية - المدينة المنورة - 1418 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : صلاح بن سالم المصراتي

[ 1467 ] صخر بن حرب بن أمية بن عبد شمس بن عبد مناف أبو سفيان سيد البطحاء وأبو الأمراء
معرفة الصحابة  ج 3   ص 1509 ، اسم المؤلف:  لأبي نعيم الأصبهاني الوفاة: 430

و...
در همه اين كتاب ها ابو سفيان را جزو صحابه معرفي كرده اند !!! و شما مي گوييد مسلمان نشده است ؟
ابوسفيان همان كسي است كه فرماندهي تمامي جنگ ها را بر ضد رسول خدا به عهده داشت ، و در آخر در فتح مكه با زور شمشير اسلام آورد و طبق تعريف اهل سنت جزو صحابه است !!!
همين مقدار براي اثبات غلط بودن ادعاي شما در مورد روايتي كه مطرح كرديد كفايت مي كند !!!
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
32   نام و نام خانوادگي:  فرزاد     -   تاريخ:   19 فروردين 88
بسم الله الرحمن الرحيم با سلام گفتم اينا جواب را اينجا هم درج كبسم الله الرحمن الرحيم با سلام دركتاب الغارات ج1 ص 306 وقتي بيعت ابوبكر صديق را نقل ميكند ميگويد: فهيشت عند ذلك ابي بكر فبايعته و نهضت في تلك الاحديث حتي زاغ الباطل وزهق وكانت كلمه الله هي العيا و لوكره الكافرون:؟ وقتي كه من با ابوبكر بيعت كردم باطل از بين رفت وكلمه باطل از بين رفت وكلمه الهي برتر هرچند كافران دوست نداشته باشن : فتولي ابوبكر تلك الامور فيسرو شد واقتصد فصحبته منا صحار واطعته فيها اطاع الله فيه جاهدا .؟ ابوبكر متوالي امور شد وبعد او را تعريف وتمجيد ميكند من به عنوان يك ناصح ياد او بودم درجايي كه مطيع خدا بود من هم تابع او بودم : ان المسلمين من بعد استخلفوا امر اين منهم صالحين عملا باكتاب واحسنا السيره ولم بتعد يا السنته ثم توفاهم الله فرحمهما الله :؟ مسلمانان بعد از پيامبر اكرم صلي الله عليه واله وسلم دو مرد نيك را جانشين او قرار دادند هر دوي انها به كتاب وسنت عمل كردند ونيك وسيرت بودند واز سنت تجاوز نكردند خداوندهم انها را وفات داد :.... الغارات ج1 صفحه 110 خود حضرت علي عليه سلام ميگويد بعداز پيامبر اكرم (ص) مومنين شخصي را انتخاب كردند وتمجيدشان ميكند. خود حضرت علي (رض) همچنان كه شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد شيعي معتزلي ج 6 ص48 ميگويد؟ وقتي از حضرت علي (ض) سوال شد كه چرا مسلمانان ابوبكر را خليفه انتخاب كردند جواب داد؟... وانا لنري ابابكر احق الناس بها انه لصاب الغار وثاني ؟ ما ابوبكر را شايسته ترين مردم بعداز پيامبر اكرم (ص) ميدانيم او يار غاز ثاني الثنين بود نم تا بقيه دوستانمون ببينند با اين كه اونجا هم نوشتم خطبه 219 نهج البلاغه حضرت علي ميفرمايد ؟لله يلاد فلان فقد قوم الاود وراوي العمد واقا السنته وخلقت الفتنه ذهب نقي الثوب قليل العيب اصاب خيرها وسبقشرها ادي اي الله طاعته و اتقا يحفه رحل ودركهم في طرف متشبعه لايهتدي فيما الظال ولا يستقين امهتدي ؟: خداوند شهرهاي عمر بن خطاب را اباد كند همانا او كجي را راست نمود وبيماري را معالجه كرد وسنت را به پا داشت وتبهكاري وفساد را پشت سرنهاد وپاك وبي الايش از دنيا رفت وخير خلافت را دريافت وهم از شر وبدي پيشي گرفت خظبه 459 نهج البلاغه في كلام له ووليهم وال فاقام .استعام حتي ضرب الذين يجرانه: كلمات قصا شماره 459 بعداز ابوبكر برمسلمانان فرمانروا شد فرمانده عمر ين خطاب پس امر خلافت را بر پا داشت تا اين كه نمود دين قرار گرفت وپابرجا شد. اين خطبه صريح واشكار نهج البلاغه است
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- در مورد كتاب الغارات ثقفي : اصل اين كتاب موجود نيست و اين نوشته ها ،‌ احتمال مي رود كه جزيي از متن اصلي كتاب باشد !!!
بهتر بود نگاهي به مقدمه كتاب و ناشر مي انداختيد تا به چنين اشتباهي دچار نشويد !!!
2-  در مورد اينكه امير مومنان ابوبكر را شايسته ترين فرد براي خلافت مي دانستند !!! اين را نيز از شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد مطرح كرده ايد ، كه براي شيعه حجيت ندارد ، جداي از اينكه نه شيعه و نه سني اين حرف را قبول ندارند ؛ نظر شيعه كه مشخص است ؛ طبق نظر اهل سنت (و آنچه در صحيح بخاري آمده است) نيز امير مومنان تا چند ماه با ابوبكر بيعت نكردند !!!
آيا واقعا ممكن است امير مومنان ابوبكر را شايسته ترين فرد بداند ، اما تا شش ماه بدون امام و خليفه باشد !!! با اينكه اهل سنت مي گويند انسان حتي يك شب هم حرام است بدون بيعت با امام بگذراند !!!
3- در خطبه نهج البلاغه نام آن فرد نيامده است !!! ابن ابي الحديد روايتي مرسل نقل مي كند كه مقصود عمر است !!! كه حرف او براي شيعه حجت نيست .
علماي شيعه از جمله مرحوم راوندي روايت دارند مقصود يكي از ياوران حضرت است .
همين نظر را صبحي صالح از علماي اهل سنت در عنوان اين خطبه مطرح كرده و مي گويد خطبه حضرت در مورد يكي از اصحابش !!! آيا شما عمر را از اصحاب حضرت علي مي دانيد ؟
البته جالب است ، خود شما روايت را بصورت «لله بلاد فلان» نوشته و ترجمه آن را «خداوند شهرهاي عمر بن خطاب را آباد كند» نوشته ايد!!!
4- أخرين خطبه نيز مربوط به پيامبر است !!! مي گويد ولي مومنين پيامبر بر مردم حكومت كرده دين را بر پا داشت !!! كجاي اين روايت نام ابوبكر و عمر آمده است ؟
شيعه از صحيح مسلم روايت مي كند كه عمر صريحا مي گويد شما دوتن (علي و عباس) من و ابوبكر را دروغگو ، بدكار ، حيله گر و خيانتكار مي دانيد ! اهل سنت از ما قبول نمي كنند !!!
آن وقت شما توقع داري انچه را كه براي ما نقل كرده ايد از شما قبول كنيم ، با اينكه حتي تام ابوبكر و عمر در آن نيامده و يا سند آن ضعيف است ؟
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
33   نام و نام خانوادگي:  فرزاد     -   تاريخ:   20 فروردين 88
بسم الله الرحمن الرحيم با سلام عجب عجب پس اينطوره هرچي ماميگم برا شما سند نيست وضعيف است وبعد ميگيد اسم ابوبكر وعمر(رض) نيامده است پس اين چي بود دوست من يه كمك به جواب ها دقت كن يا دقت نميكني يا اسم ابوبكر وعمر(رض) نميبيني فهيشت عند ذلك ابي بكر ضايعته ونهضت في تلك تا همين جابسه يه بار گفتم فقط خواستم بدوني اسم ابوبكر تو اين جمله است وقتي من با ابوبكر بيعت كردم باطل از بين رفت وكلمه الله برتر شد هرچند كافران دوست نداشته باشن .بعد فتولي ابوبكر الامور فيسرو تا همينجا بسه اينم يه بارگفتم فقط ميعنيش رو ميگم ا بدوني اسم ابوبكر بازم هست ابوبكر متوالي امور شد بعد او را تعريف وتمجيد ميكند من به عنوان يك ناصح ياد او بودم تا جايي كه مطيع خدا بود من هم تابع او اونجا كه ميگه مسلمانان بعداز پيامبر (ص) دو مرد نيك را جانشين او قرار دادند هر دوي انها به كتاب وسنت عمل كردند حالا من از تو ميپرسم اينجا منظورش از اون دونفر كي هست من نميدونم چيز به اين سادگي كه فهمش خيلي اسان هست ولي شماها جاهل ها گير دادين بايد اسم ابوبكر وعمر(ض) باشه بعد از پيامبر ابوبكر جانشين شد وبعد از ابوبكر حضرت عمر(رض) پس اينجا منظورش از دونفر كيا هستند بقيه اش رو تو نظر بعديم ميگم
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
بهتر است دوباره پاسخ ما را بخوانيد :
1-    رواياتي كه از الغارات ثقفي نقل كرده ايد و در آن اسم ابوبكر و عمر آمده است ، سند صحيح ندارد ، زيرا اصلا كتاب الغارات فعلي ، هيچ سندي ندارد !!!! و اين مطلب در مقدمه اين كتاب آمده است . (و ما نيز نگفتيم در اين كتاب اسم ابوبكر و عمر نيامده است ؛ بلكه گفتيم كتاب معتبر نيست)
2-    آنچه از نهج البلاغه نقل كرديد ، با وجود صحت سند ، اما مربوط به ابوبكر و عمر نيست و در آن نام ابوبكر و عمر نيامده است .
بهتر نيست كه اينگونه نظر براي ما نفرستيد ؟
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
34   نام و نام خانوادگي:  اپوزيسيون     -   تاريخ:   21 فروردين 88
سلام علي من اتبع الهدي در پاسخي که به شماره 28 داده شد عنوان شده است که خلفاي اول و دوم مومن نبوده اند و فقط مسلمان بودند. از طرفي مي دانيم پيامبر خليفه اول را براي اداي نماز جماعت فرستاد. حال بايد قدري فکر کرد که چرا پيامبر چنين شخصي را امام جماعت مردم قرار داد و حداقل در اين امر او را نايب خود قرار داد؟؟؟ دو جواب براي اين سوال قابل تصور است: اول اينکه پيامبر علم غيب نداشته و معصوم نبوده اند و اين هم نمونه اي از بعد انساني و جايزالخطا بودن ايشان است. و دوم اينکه اصل ادعاي شيعه مبني بر فقدان ايمان خليفه اول نادرست باشد. يا حق
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
اينكه رسول خدا (ص) ابوبكر را براي نماز فرستادند ، صحت ندارد ؛ مي توانيد به آدرس ذيل مراجعه كنيد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=3608
و تمام استدلال شما مبتني بر همين مطلب است !!!
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
35   نام و نام خانوادگي:  مهران الهي     -   تاريخ:   23 فروردين 88
از همه كساني كه نظر دادند تشكر ميكنم خدا را شكر ما از آن دسته از اكثريت جوانان ايراني نيستيم كه دين را به مضحكه مي گيرند ودر حد بضاعت چيزي بارمان هست واما در مورد اهل سنت وشيعيان مطمئن باشيم كه تا همگي در ميدان محشر حاضر نشويم ورودر روي خداوند خداي زنده وپاينده قرار نگيريم آب بر آتش اين اختلافات پاشيده نخواهد شد وعلت آن هم خيلي مفصل ودور از حوصله است . ولي در حد انسان بودنمان اگر كتاب هاي شيعيان افراطي ورافضي واهل سنت وهابي ملحد ضد انسانيت را كنار بگزاريم وكتابهاي مشاهير ايران زمين وستارگان بزرگ عرفان وادب ايراني ودوستان سرشناس خداي زنده كه همانا قله هاي رفيع وبلا شبهه الوهيت و وحدانيت هستند را كمي ورق بزنيم وتعمق كنيم كساني مثل حضرت مولانا وعطار نيشابوري وسعدي شيرازي وعبدالرحمن جامي و.....وخيلي از نام آوران ديگر را خواهيم ديد كه با كمال پاكي وصداقت با همه دوستان وخانواده پيامبر (ص) برخورد كرده اند واز بزرگان دين اسلام همچون علي مرتضي و ابوبكر صديق وعمر فاروق وعثمان ذي النورين (عليهم السلام) به نيكي ياد كرده اند ودر عين حال بر خلاف نظر افراطيون وتفريط گران هم در نظر خلق وهم درنظر خداوند قادر مطلق رو سفيد بوده اند پس بياييد آراي خود را به آنان كه نزديكترين افراد به اخلاق نبوي وسيرت امامان وفرزندان پاك محمد مصطقي هستند كمي نزديك كنيم آمين آمين برحمتك يا ارحم الراحمين
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
بهتر بود به جاي استدلال به شعر و شعرا كه طبق آيات قرآن بيشتر آنها به دنبال مطالب نا صحيح هستند ، به آيات و روايات صحيحه هم كمي توجه كنيد .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
36   نام و نام خانوادگي:  مهران الهي     -   تاريخ:   23 فروردين 88
سلام عليكم من از پاسخ شما ممنونم ولي آقاي محترم آيا استناد به زندگاني كه در خود مملكت شيعه ايران زماني درقيد حيات بوده اند صحيح است يا به شبه افكناني كه قرن ها سعي در تبيين شكست پيامبر در تربيت اصحاب و خانواده ونواميس خود داشته اند . مسلما نه آيا ممكن است محمد مصطفي برود در حالي كه يك مشت مرتد پشت خود به جاي گذاشته است آيا ممكن است او دنيا را ترك كند ورسالت خود را مخفيانه با خود در روضه شريف دفن كند. آيا امكان دارد بزرگترين مروجين اسلام سالها در جهالت به سر برند وهمه را با ويروس خود آلوده كنند وخداوند زنده وپيروز هرگز كاري نكند .آيا امكان دارد علي مرتضي سريعا علم مخالفت بر عليه ياران هم مسلك خود بردارد وهمه را مرتد اعلام بكند و خود در گوشه عزلت بنشيند وبه ياد خيبر شكستن خود وتار ومار كردن كفار مشرك وفتوحات بزرگ اسلاميش سر به چاه فرو برد وبگريد آنهم حيدر كرار كه شيطان جرات نمي كرد از منطقه اي كه او در آن است عبور كند ودر مقابل قتل همسرش بيايد وبه زور وترس معاذ الله با مرتدين بيعت كند وگاهگاهي برود وآنها را درامور حمله به ممالك اطراف راهنمايي كند وخط بدهد وآنگاه ما بگوييم ايشان هماني هستند كه بودند.آيا ممكن است خداوند رحيم آنقدر از اسرار وپيچ وتاب دادن موضوع خوشش بيايد وسالها عده كثيري از مسلمانان را درگمراهي نگه دارد ونگويد كه اي بندگانم بعد از پيامبر همه مرتد شدند وشما الان از مرتدين هستيد اي شافعي اي ابو حنيفه اي مالك اي احمد اي بايزيد بسطام اي مولانا اي سعدي اي عطار اي حافظ اي سهروردي اي عبدالقادر گيلاني اي عارفان اي اهل سنت وجماعت شما تمام اعمالتان از بين رفت وزحماتتان بي فايده بود چون به اسرار من كه در دست اهل بيت بود دست نيافتيد وقرآني را كه مرتدين جمع كرده بودند را خوانديد وبا آن به كمال رسيديد در حالي كه بايد صحيفه فاطمه وقرآن مهدي موعود را مي خوانديد پس واي به حال رفتگان مخصوصا بزرگان خودمان كه سني مذهب وارادت مند به خلفا وصحابه از دنيا رفتند وعزاداري وزنجير زني وقمه زني وصيغه وسب اوليا مخالف اصحاب پيامبر و ولايت مطلقه فقيه را درك نكردند واي به حالشان اگر روافض به حق باشند به خداي زنده قسم كه از سطور من آگاه است اگر فقط يكي از گفته هاي روافض درست باشد هيچ اسم آشنايي كه تمام جهان مسلمانان را با آنها مي شناسند از غضب خداوند در دنيا وقيامت در امان نخواهند بود مولانا كه اكنون آمريكا واروپا اسلام را با او شناخته ومتاسفانه درايران غريب است در آتش دوزخ خواهد بود معاذ الله...وخيلي ها حتي پاي ائمه اطهار عليهم السلام گير خواهد بود .ولي اي برادران به خدا قسم قضيه خيلي ساده تر است ...يريد بكم اليسر ولا يريد بكم العسر ...اي ي ي ي ي ي ي ي ي محمد او براي شما آساني وراحتي مي خواهد نه سختي ودشواري خداوند خداي قهر وكينه نيست خداوند خداي سخت گيري نيست او آسان مي گيرد او هيچ وقت معما طرح نمي كند كه كسي حل نتواند بكند او دلسوز است....ماهم علف خرس نيستيم كه بدون توجه معبود ودر جهل وبي خبري نسل به نسل از اين اسراري كه روافض طرح مي كنند بي خبر باشيم ومثل كشتارگاه در كام مرگ رفته و وارد دوزخ شويم . اي برادران شيعه بدانيد اسامي تمام ائمه در نزد جمهور اهل سنت بسيار مقدسند مقدس كم است ملكوتي وبودن آنها دل گرمي براي بشريت است نه تنها براي اهل سنت .ما مي دانيم و واقعيت هم همين است كه خداوندعلاقه زيادي به بزرگان خاندان حضرت علي ودودمان فاطمه زهرا دارد وآنها را كرارا در طول دوران تاييد كرده ونعمت ولايت به آنها بخشيده است ودر دنيا وقيامت آنها را سربلند كرده است. ونيز مي دانيم كه متاسفانه عده اي پيدا شده اند كه در ميان اهل سنت به وهابيان مشهورند وتمام تلاش بزرگان حديث ومشايخ اهل سنت را با مشكل جدي مواجه كرده اند كه حتي يكي از بزرگان سادات .و رهبر اهل سنت منطقه كه از خانواده هاي صريح النسب سادات است وقي به مدينه مشرف شدند مي فرمايند براي تمنا وصلوات روبروي روضه شريف ايستادم ودستها را به حالت دعا بلند كردم ودر اين ميان اعرابي رسيد وگفت يا شيخنا الله واحد الله واحد من كه رودر رو وفلبا با جدم صحبت مي كردم آنقدر ناراحت شدم كه فقط توانستم با دست بگويم كه رد شو ولي خيلي متاسف شدم كه گستاخي در اين سرزمين به حد اعلا رسيده وكسي به گذشته توجه نمي كندايشان ادامه دادند پنجاه سال پيش كه به حج رفتم چون استاندار مدينه پدر مرحومم را مي شناخت به استقبالم آمد وبا هم به زيارت مسجد النبي رفتيم وبا آزادي كامل روبروي روضه شريف دست به دعا برداشتيم واستاندار هم چون اين كار مرا ديد از من تبعيت كرد ودستها را به آسمان برد.....خلاصه پر واضح است كه اين افراد آرامش آنجا را به هم زده اند وحتي خود حضرت ملازاده كه كمي هم تاثير از وهابي ها گرفته مي فرمايد كه صوفيان گنبد پيامبر را ساخته اند وشرعا مي شود آنرا خراب كرد و در مقابل هم مي بينيم كه شيعيان هم مفتضحانه قبور صلحا وائمه را مطاف قرار داده اند وبا حمايت هاي بي دريغ رژيم جمهوري اسلامي از هيچ گونه خلاف شرعي دريغ نمي كنند كه نظير اين ها را حتي شاه عباس رافضي هم انجام نداده كه مجال نظير گويي وجود ندارد خلاصه اي برادران قرآن وسنت دريايي بزرگ است وسخنان وارشادات اوليا وائمه كشتي داخل درياست ولازم وملزوم همند پس نه بهچب ونه به راست بلكه مستقيم كه خير الامور اوسطها وان ربك علي صراط مستقيم والسلام
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- اصل مبناي استدلال شما كلمات احساسي است !!! آيا به نظر شما عقل و منطق حكم مي كند كه ما احساسات را بر دليل متقن مقدم كنيم ؟
2- فرموده ايد كه آيا استدلال به سخنان شبهه افكناني كه سعي در ضعيف جلوه دادن پيامبر دارند صحيح است ؟ قطعا خير ؛ اما اگر اين افرادي كه شما شبهه افكن مي خوانيدشان ، تاييد شدگان علماي اهل سنت باشند چه ؟ آيا شيعه در نقل روايت اقرار ابوبكر به هجوم به خانه فاطمه زهرا سلام الله عليها ، جز به روايات صحيحه اهل سنت تمسك مي كند ؟
آيا شيعه در نقل روايات غضب فاطمه زهرا سلام الله عليها جز به روايات صحيحه اهل سنت تمسك مي كند ؟
آيا شيعه در اثبات اينكه بيعت خلفا با زور بوده است ، جز به روايات صحيحه اهل سنت تمسك مي كند ؟
آيا در اثبات اينكه امير مومنان ابوبكر و عمر را دروغگو و... مي دانست ، چيزي جز روايات صحيحه اهل سنت مطرح مي شود ؟
آيا شيعه در اثبات ارتداد تعدادي از صحابه ، جز به روايات صحيح بخاري و مسلم استدلال مي مي كند ؟
طبق استدلال شما ، يا بايد بزرگترين علماي اهل سنت را شبهه افكناني خواند كه مي خواسته اند رسول خدا (ص) را تضعيف كنند ؛ و يا بايد اين ماجرا را قبول كرد .
3-  در مورد عرفاي اهل سنت كه نام برديد ، بهتر است اين اشعار شيخ عبد القادر را ببنيد تا و سپس ادعا كنيد كه او به مراتب والاي عرفان رسيده است :
ولو لا رسول الله بالعهد سابقــا * لاغلقت بنيان الجحيم بعظمـــتي
مريدي لك البشرى تكون على الوفا * إذا كنت في هم أغثك بهمـــتي
مريدي تمسـك بي وكــن واثـقاً * لأحميك في الدنيا ويوم القيـامــة
أنا لمريدي حافـظ مــا يخافــه * وانجيه من شر الأمور وبلـــوة
وكن يا مريدي حافظا لعهودنـــا * أكن حاضر الميزان يوم الوقيعــة
****
أنا قطب أقطاب الوجود حقيقــة * على سائر الأقطاب عزي وحرمتي
توسل بنا في كل هــولٍ وشـدةٍ * أغيثك في الأشياء طرا بهمــتي
أنا لمريـدي حافــظٌ ما يخافـه * وأحرسه من كل شـر وفتنــة
مريدي إذا ما كان شـرقا ومغـربا * أغثه إذا ما صار في أي بلــدة
فيا منشد للنظــم قلة ولا تخـف * فإنك محروس بعين العيانـــة
آيا به نظر شما اين سخنان كه همان سخنان صوفيه (طرف مقابل وهابيت) است با عقيده فعلي اهل سنت قابل جمع است ؟
4- در مورد قرآن امير مومنان و مصحف فاطمه ، در سايت در آدرس هاي ذيل به صورت كامل بحث شده است ؛ پس بهتر است بي جهت با سخنان احساسي وانمود نكنيد كه شيعه قرآني غير از قرآن ساير مسلمانان دارد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=834
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=99
5- در مورد اينكه عموم اهل سنت به اهل بيت عصمت عليهم السلام ، محبت قلبي وافري دارند ، شكي نيست ؛ و ما در موارد بسيار در اين سايت به اين مطلب اشاره كرده ايم ؛ اما اگر همين برادران اهل سنت با خبر شوند كه خلفا چه به سر اهل بيت آورده اند ، ديگر دم از محبت آنها نخواهند زد .
6- در مورد طواف دور قبور ائمه !!! قطعا شما تا كنون به زيارت حرم ائمه شيعه نرفته ايد تا بدانيد كه ضريح را به دو قسمت مردانه و زنانه تقسيم كرده اند ، و به هيچ وجه نمي توان دور ضريح طواف كرد !!! البته شما صريحا ما را متهم به اين كار نكرده مي كنيد و اين كار را سبب مشرك شدن ما مي دانيد !!! يعني خود بريده و خود دوخته و خود حكم صادر كرده ايد !!!
بهتر است براي فهميدن عقيده شيعه ، يكبار هم كه شده به جاي كتب وهابيون ، كتب شيعه را نگاه كنيد !!!
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
37   نام و نام خانوادگي:  مهران     -   تاريخ:   24 فروردين 88
سلام عليكم متاسفانه حضرت عالي بر هر چي حرف حق وخدا پسندانه كه مي رسيد آن را ناشي از احساسات بنده تلقي مي كنيد ولي واقعا تمام اهل سنت اين نظرات بنده را دارند چون با آنها زندگي كرده ام وحداقل طرف هاي ما اين طوري فكر مي كنند. كه شما اين طرز فكر را احساسي مي خوانيد يعني بايزيد وعطار ومولانا وسعدي و گيلاني وشاه نقشبند و خرقاني و حافظ و شافعي و حنفي وحنبلي ومالك ومولانا خالدرومي و هزاران هزار بزرگ اهل سنت ديگر يك عمر احساسي زندگي كرده اند وتصميم گرفته اند و تاثيري هم كه بر دين گذاشته اند احساسي بوده ولي براي اينكه بدانيد اگر افرادي كه در بالا ذكر كردم خداوند آنها را تاييد نمي كرد مسلما خيلي اتفاقات مي افتاد:1-ايران ومردمش در نظر همه بربر ودور از تمدن و بي دين تلقي مي شدند 2-تمام اهل سنت دچار بلايي مي شدند كه اكنون روافض و وهابيان دچار آن شده اند 3-به صراحت بيش از نود ونه درصد كساني كه از عهد سعادت حضور رسول الله به بعد يعني بعد از رحلت ايشان مسلمان شده اند وجود نداشتند 4-اين همه كتاب واثر جاودان كه به وجود آمده و كمي جلوي وهابيت وشيعه گري را گرفته وجود نداشتند 5-اكنون تورات وانجيل و اوستا در نظام ايران حكم مي راندند وخلاصه بي نهايت اشكال واتفاق ديگر ممكن بود بيافتد و اصلا تاريخ را به ضرر اسلام رقم بزند. الان كه اين افراد هستند ديگر كمتر كسي جرات ميكند خلاف عقايد راستين اين اشخاص كه تنها منابع انساني معتبر هستند عمل كند . زيرا مردم ايران با علاقه شديدي كه به عرفا و روساي مذاهب بزرگ خود قبل از صفويه ملعون من رحمه الله داشتند مانع از جابجا شدن عقايد آنها شدند ونگذاشتند سخنان راستين آنها ملعبه دست آخوند هاي شيعه غالي مذهب شود چون در زمان قدرت صفويه آخوندها از چوب لباسي و هر چي دور برشون بود حديث مي تراشيدند وبر ضد اهل سنت استفاده مي بردند مثلا اكثر احاديث در آن زمان اينگونه بود :روي ابي جعفر عن ابيه... وهو من ابيه... وهو من ابيه....وهو من رسول الله كه عمر وابوبكر وعثمان وخلاصه تمام عشره مبشره و اصحاب .... ال هستند وبل هستندو شيعيان ما بايد از سب آنها دست بر ندارند. واما فرموده ايد كه شما تشريف برده ايد وكتاب هاي صحاح سته و تواريخ اسلامي را خوانده ايد وكشف كرده ايد كه خلفاي راشدين دشمن هم بوده اند ومي خواستند سر همديگر مخصوصا خليفه چهارم را به باد دهند وفاطمه را آنقدر جلوي همسرش اسدالله الغالب كتك زده اند كه بچه داخل شكمش كه سونوگرافي خيابان مسجد در مدينه آنرا در سه ماهگي پسر تشخيص داده اند ونامش را هم آقا محسن گذاشته اند سقط شده و بيعت سقيفه زوري بوده و كودتايي شكل گرفته آن هم زماني كه ارتش پسر زيد بن حارثه دور از مدينه بوده ومدينه ارتش جامعي نداشته و خلفا كه دو نفر باشند رودر روي اصحاب بزرگ ايستاده اند وكودتا كرده اند وامير المومنين آنها را يك بار تقيه كرده ودوستان خدا لقب داده ويك بار هم دروغگو و...و در نهج البلاغه هم مجمع الاضداد بوده و هم تعريف كرده واز حد فراتر رفته وهم ذم كرده و نيز فرموده ايد كه كتاب ها مي گويند كه خلفا هم اوليا و صالح بوده اند و هم ناپاك وزور گو . ولي بدانيد كه صحاح مسلم وبخاري را اگر هزار بار هم نام بياوريد نمي توانيد تلقين كنيد كه اين چرنديات در آن است والله صد بار بيشتر خوانده ام وسر وتوطئه وحمله وقتل و...درست بعد از وفات پيامبر در آن مشاهده نكرده ام اما شايد كتب ما با شما فرق كند وصحاح ديگري در كار باشد كه خدا عالم است ونيز اگر اين حرفهاي فتنه برانگيز در هر كتابي باشد خواه كتاب هاي اهل سنت يا شيعه خداوند سطور آنها را الي الابد نفرين كند ومردم را هرچه سريعتر از شر آنها در امان نگه دارد و امادر مورد اشعاري كه به قطب اخلاف رسول الله حضرت سيدعبدالقادر گيلاني نسبت مي دهيد والله جز در كتاب تيجاني وعده اي از وهابيان مصر كه مخالف صوفيان هستند من در جايي به آنها برخورد نكرده ام وشما را دعوت مي كنم به كتاب مكتوبات شيخ عبدالقادر گيلاني نوشته جميل ابراهيم حبيب وترجمه حميد مهدوي شيعه مذهب مراجعه كنيد وببينيد كه چگونه از شر بدعت و غالي گري مردم وفرزند وجانشين خود را ترسانده وهمه را به تشرع دعوت كرده . يكجا خواندم كه از يكي از پيروان او كه رهبر شريعت وطريقت بود پرسيدند اي بها’ الدين شما را به چه چيز بشناسيم فرمود به تشرع فلذا هر حرفي كه از ما به غير تشرع نقل شود باطل است.شيخ عبدالقادر هيچگاه نمي توانسته ادعاي الوهيت و عيسي بودن بكند چون خداوند آنگاه اينگونه نامش را جاودان نمي كرد. در مورد طواف قبر ائمه من ايراني هستم وبه تمام قبور بزرگان اسلام كه در ايران هستند سر زده ام ومي دانم كه زنانه ومردانه دارد ومنظورم از طواف اين بود كه تخلص كلام بكنم وگر نه آنچه ديده ام بدتر از طواف بوده يعني در حرم امام حسين ديدم كه مردم سجده كنان مثل بوداييان كه به ديدن دالاي لاما مي روند وارد حرم مي شدند وزمين را مي ليسيدند وسجده بر غير خدا مي كردند وچند تا آخوند ايستاده بودند ومثل بز نگاه مي كردند وتاييد مي كردند.وچند تا بچه را يك بار در گچساران وچند بار هم در تهران وساري ديدم كه با كاتر سرشان بريده مي شد وبچه قنداقي از ترس خودش را خيس مي كرد وبابا فرياد مزد به ياد حسين!!!! ونيز يك بار در كانالtv5ديدم كه يك روانشناس فرانسوي يك مستند از عزاداري تهيه كرده بود ودر مورد اسلام بحث مي كرد نه شيعه ومي گفت اين است اسلام شرق و تمدن ايران وبعد ايراني ها را رواني خطاب كرد ويك اسم بيماري رواني هم گفت كه من فراموش كردم وبعد گفت كه اين ها نياز به درمان شديد دارند ودولت ايران بايد يك موسسه خيريه براي درمان اين افراد درست كند وخيلي چرت وپرت ديگر كه قلبم را به درد آورد وبا خود گفتم كسي كه حتي لياقت ندارد اسم ايران را بر زبان بياورد ببين چه دوري برداشته وكار يك عده رواني رافضي را به حضرت رسول نسبت مي دهد. خلاصه منظورم از طواف اين بود. واما در آخر فرموديد به كتب شيعه مراجعه كنم من اند كتب شيعه هستم چون در ابتدا خودم وخيلي ها شيعه بوديم و10سال كتب را ورق زديم تا بالاخره فهميديم اكثر روايات فتنه برانگيز كه روافض وآخوند هاي صفويه ورژيم ايران به آنها آويزانند از نظر زماني از صفويه به آنطرف مقطوعندو سند آنها كاملا خنده دار است لذا با حفظ سمت دست برداشته وبه جمهور مسلمين پيوستيم والسلام
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- طبق نظر شيعه ، و روايت امير مومنان در نهج البلاغه ، ملاك حقانيت ، داشتن دليل است ، و نه كثرت افراد و اتباع و ... و همانطور كه مي بينيد ما در اين سايت ، جز دليل علمي چيزي مطرح نمي كنيم و سخنان احساسي را براي خارج از بحث علمي مي گذاريم .
2- از شما كه مي خواستيد با سخنان خود شيعه را قانع كنيد ، توقع مي رفت كه لا اقل پاسخ ما را در مورد سخنان عبد القادر گيلاني مي نوشتيد ؛ آيا سخنان او را شرك نمي دانيد ؟
البته به جاي اينكه بگوييد اين اشعار سيد عبد القادر گيلاني تنها در كتاب تيجاني و وهابيون آمده است ، بهتر بود قبلا نگاهي به نظر وهابيون در مورد او مي انداختيد !!! وهابيون او را عارف بالله مي دانند و او را از اين اشعار مبرا مي دانند و حتي بن باز در دفاع از او سخنراني  و فتوا دارد !!! مشخص است كه شما تنها و تنها در مقام دفاع (البته بدون مدرك) از عقايد خويش هستيد .
اين مطالب از كتاب الفيوضات الربانية في المآثر والاوراد القادرية ذكر شده است كه نزد يكي از كتب مهم نزد فرقه قادريه مي باشد !!!
البته ديدن اين آدرس هم خالي از لطف نيست كه اشعار عبدالقادر را به عنوان فضيلتي براي او معرفي مي كند :
http://www.khodaagah.blogfa.com/post-16.aspx
3- در مورد حافظ ، اختلاف است كه آيا شيعه بوده است و يا سني و عموما او را شيعه مي دانند
4- فرموده ايد اگر خدا عمر را تاييد نمي كرد ، اكثر مردم ايران مشرك بودند !!! طبق استدلال شما اگر اولاد چنگيز مغول ، كه مسلمان هم بوده ولي تنها به خاطر كشورگشايي مي جنگيدند ، نبودند ، الان اكثريت مسلمانان كشورهاي حاشيه درياي خزر كافر بودند !!! آيا اين كشور گشايي ها و خونريزي ها چيزي جز بدجلوه دادن اسم اسلام نبود ؟ كه الان اسلام در نظر اروپايي ها مساوي است با خونريزي .
در مجموع جنگ هاي پيامبر حدود 350 نفر كشته شدند !!! و با اين همه اسلام سرتاسر جزيرة العرب را گرفت ، اما تنها در يكي از جنگ هاي خلفا 10000نفر كشته شدند !!!
مي توانيد شاهكار هاي خلفاي به ظاهر اسلامي را در جنگ ها (آدم پزي و كوركردن مردمان و ...)‌ را در آدرس ذيل ببينيد و خود قضاوت كنيد كه آيا اگر اين جنگ ها نبود ، منطق اسلام نمي‌توانست به زودي ايران را كه مهد تمدن و تشنه ديانت بود بگيرد ؟
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=122
در واقع اين پاسخ شما ، ناقص دانستن اسلام است كه بدون شمشير و خونريزي نمي تواند پيشرفت كند !!!
5- در مورد عشره مبشره صحبت كرده ايد !!! افسانه اي كه حتي خود اعضاي آن (عشره)‌ اين افسانه را قبول ندارند ؛ در صحيح بخاري از سعد بن ابي وقاص روايت نقل مي كند كه گفت : نشنيدم پيامبر كسي را بهشتي معرفي كند ، مگر عبد الله بن سلام را !!! و شما مي گوييد كه خود سعد يكي از ده نفري است كه به عنوان اهل بهشت معرفي شده است !!!
6- در مورد حضرت محسن ، و نامگذاري ايشان توسط پيامبر (ص) ، جداي از اينكه روايات اهل سنت اين مطلب را تاييد مي كند كه سماه رسول الله محسنا ؛ بهتر است بدانيد اهل سنت مي گويند ابوبكر ، وقتي همسرش حامله بود ، گفت اين فرزند دختر است و من مي ميرم و او از من ارث مي برد !!! و اين را به عنوان كرامت ابوبكر مي دانند ، اما رسول خدا (ص) حق داشتن چنين كرامتي را ندارد !!!
7- در مورد كودتاي ابوبكر و عمر ، بهتر است تاريخ طبري را بخوانيد كه عمر با يك لشكر مسلح از عشايري كه خداوند در قرآن در سوره توبه انها را منافق معرفي مي كند «وممن حولكم من الأعراب منافقون»‌ ، به زور از مردم و صحابه بيعت گرفتند .
8- در مورد سخنان امير مومنان كه تناقض دارد ، اين تناقض در كتب شيعه نيست و تنها در كتب اهل سنت است و همين سبب اشكال شيعه به آنها شده است ، البته دروغگو و... بودن ابوبكر و عمر در نظر امير مومنان  با سند صحيح نقل شده و اهل سنت نمي توانند آن را انكار كنند .
9- ادعا كرده ايد صحيح بخاري و مسلم را والله صد بار بيشتر خوانده ايد و چنين چرندياتي در ان نديده ايد ؛ پس بهتر است نگاهي به آدرس هاي ذيل بياندازيد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1323
11- اما در مورد كارهايي كه به شيعه نسبت داديد وامروز از آنها برگشتيد ، اگر يكبار به زيارت اعتاب مقدسه برويد از جمله حرم امام رضا عليه السلام برويد ، هيچكدام از مطالبي را كه ذكر كرده ايد در انها نمي بينيد و از اين اعتقاد هم دست بر مي دارد .
12- در مورد ساير مطالب ذكر شده هم كه گفته ايد ده سال كتب شيعه را ورق زده ايد !!! قطعا تنها اين كتب را ورق زده ايد اما چيزي نخوانده ايد ، كه از متن نظر قبلي شما به خوبي اين مطلب واضح بود .
و اگر كسي سخنان قبلي شما را ببيند ، اين ادعاي شما و ادعاي اينكه در گذشته شيعه بوده ايد ، براي او بسيار عجيب و غير قابل قبول خواهد بود .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
38   نام و نام خانوادگي:  مهران     -   تاريخ:   25 فروردين 88
سلام عليکم فرموديد حق بودن با کثرت نفرات حاصل نمي شود !!! پس با چه حاصل مي شود آيا در راي دادگاه اکثريت دخالت نمي کنند آيا در مجلس سنا اکثريت دخالت ندارند آيا در قبايل حرف اکثريت به همراه بزرگ قبيله ارجحيت ندارد بله اکثريت اکثريت است به خصوص زماني که اين اکثريت مشاهير يک دين باشند شما بدون عرفا وبزرگان اهل سنت ايران که قرن ها قبل در ايران سني مذهب رشد ونمو کرده اند وفرهنگ ما را از قهقرا و اختلاف طبقاتي اشرافيت به بالندگي رسانده اند هيچ چيزي نيستيد يعني ايران منهاي مولانا وسعدي وحافظ وعطار و...يعني بربريت رافضي گري آخوند حديث تراش ملت مظلوم ؟؟؟؟ عزاداري وخود کشي وهزاران هزار افتضاح ديگر.. اما شما مي گوييد اينها شاعرند ودر دين اسلام کاري انجام نداده اند بله ممکن است براي شيعه اين طور باشد چون تاثير مليجک دربار شاهنشاه ايران از تاثير همه اين بزرگان بر تشيع خيلي بيشتر است. ولي اينها ريشه هاي اسلام محمدي ناب را آبياري کرده اند آنهم با چي با خون دل خوردن وعبادت وروي منبر رفتن وتبليغ وارشاد.خدا از آنها راضي باشد. در مورد شيخ گيلاني(قدس) اينکه وهابيون ايشان را قبول دارند شکي نداشته باشيد. در اينجا دو مطلب پيش مي آيد که شما چه کسي را وهابي مي دانيد ممکن است بنده نيز از نظر شما وهابي باشم وابن باز نيز وهابي باشد من نمي دانم تعريف شما از اراي وهابيت چيست وبرايم مهم هم نيست چون شما نه وهابي دوست داريد ونه غير وهابي ولي بدانيد که هيچ کس جرات ندارد از طرف اهل سنت سخن بگويد ودر آن از افراد مقدس اسلام به بدي ياد کند چه وهابي باشد چه معتدل ولي شما گفتيد کتاب الفيوزات القادري جزو کتب معتبر قادري هاست ولي من هم گفتم که جانشين شيخ عبدالقادر يعني حضرت شيخ بها الدين نقشبند که رهبر علماي تمام بخارا وآسياي مرکزي بود وخود رهبر طريقه نقشبنديه فرموده :جز با تشرع از ما ياد نکنيد وهر چه از ما يافتيد به خلاف شرع بعد از ما باطل بدانيد (مراجعه کنيد به مکتوبات امام رباني جلد اول چاپ انتشارات کردستان) پس من وهمه اهل سنت چه وهابي وچه معتدل مي گوييم که اينها از شيخ نمي تواند باشد ولي من سوالي از شما دارم که جوابش را هم مي دانم ::آيا شيعه بر تمام اقوال بزرگان شعر وادب ايران زمين صحه مي گذارد يا نه؟؟وبهتر بگويم آيا شما مولانا وعطاروسعدي وحافظ ورودکي وعبدالقادر وجامي وغيره را به عنوان يک اوليا الله قبول داريد يا نه آنها درست مي گويند يا کليني ومجلسي وقمي ؟آنها بر حقند يا ولايت فقيه؟؟. بهتر است جوابش را خودم بدهم آنهم با يک روايت: در انجيل نوشته حضرت عيسي روزي در معبد سليمان ارشاد مي کرد که آخوندهاي يهودي سر رسيدند در آن روز که شنبه بود عيسي يک معلول را در داخل معبد شفا داده بود آنها پرسيدند اي استاد شما اين ها را بدستور که انجام مي دهيد آنهم در روز سبت؟ ،حضرت فرمود اول شما بگوييد که يحيي تعميد دهنده به دستور که تعميد مي داد؟ آنها با خود گفتند اگر بگوييم از طرف خدا عيسي برحق خواهد بود چون يحيي عيسي را مسيح خوانده بود واگر بگوييم از طرف خود انجام مي داد مردم بر عليه حوزه علميه يهود شورش خواهند کرد چون همه يهوديه ايمان دارند که يحيي پيامبر خدا بود. پس جواب دادند ما نمي دانيم عيسي فرمود من هم نمي گويم از طرف که اين کارها را مي کنم . حالا ما مي گوييم اين مشاهير ايران زمين که سالهاي عمر خود را در راه علم سپري کرده اند راست مي گويند يا علماي متعصب صفوي تراشکار حديث اگر مولاناي رومي اشتباه کرده بيا تا با هم بحث کنيم ومثنوي وساير آثار او را بررسي کنيم وببينيم که چرا در آمريکا بيش از 5000000جلد مثنوي وجود دارد وحتي يکي از رساله هاي آخوند ها وجود ندارد چرا مسلمانان آمريکا با خواندن مثنوي مسلمان مي شوند وچرا ما با ديدن رساله ها بايد گريه کنيم که چرا خميني گفته:هر گاه مالي را يافتيد حتي اگر متعلق به کافر يا سني باشد به دنبال صاحبش بگرديد واگر نيافتيد آن مال متعلق به شماست!!!!!يعني سني همرده کافر است واز جمهور مسلمين و حتي فرزندان ابراهيم نيز خارج است. ودليل دوم در مورد گيلاني(قدس)ايشان قبل از اينکه صوفي باشد يک عالم متبحر است که حتي يک وهابي هم از او دفاع مي کند او از دو طرف علوي زاده است از مادر حسيني واز پدر حسني مشکل شما با ايشان اين است که چرا يک علوي زاده سني آنقدر مورد عنايت خدا بوده که به اين درجات نايل آمده ودر نزد همه اهل سنت چه افراطي وچه اهل تفريط زبان زد خاص وعام و يک قديس مثل ائمه اطهار شده مسئله شما با او اين است. و فرموديد که کار حضرت فاروق(قدس)مثل فتوحات مغول بود بايد لطف کنيد و دست از تراشکاري تاريخي برداريد وحداقل به خاطر مولا علي هم که شده تاريخ ايران را دست کاري نکنيد همه مي دانند که اسلام آنقدر بزرگ بود که حتي ايرانيان زمان ساساني هم با آنهمه اشرافيت به اسلام علاقه مند شدند وآن را قبول کردند وآورنده آنهم يعني حضرت عمر بود که توسط اصحاب پيامبر اسلام را به ايرانيان آموخت ودر اين کار حسنين(ع)هم به همراه فرزندان ابوطالب مشغول تبليغ شدند(تاريخ طبري)ودر مدينه بسط ننشستند علي هم جزو فرماندهان اسلامي بود وهيچ وقت بيکار ننشت شما اگر مقداري به خود زحمت دهيد وکتاب فروپاشي اثر امير حسين خنجي را بخوانيد در آدرس www.irantarikh.comخواهيد ديد كه حتي شيعيان هم در شركت كردن آل علي وفرزندان ابوطالب در تصرف ايران متفق القولند و ادعاي شما كه اهل بيت در مدينه ماندند وبه ايران حمله نكردند دروغ است چون در تقسيم غنايم بسيار فعال بودند وحضرت علي نگفته كه اينان در آينده شيعيان من خواهند شد پس من نبايد جيش اسلام را بر عليه مردم ايران ياري كنم بهتر است بدانيد كه حضرت علي هم ياور حضرت عمر در جنگ با ساسانيان بوده در همه اين پيروزي ها سهيم است .ونيز در اين رابطه كه قتل و كشتار رخ داده واز بيني ما در جنگ با اعراب خون جاري شده.بايد عرض كنم كه در جنگ حلوا خيرات نمي كنند يا بايد بكشي ويا كشته شوي البته آخونداي ايران متاسفانه حتي بوي باروت هم حس نكرده اند تا معني جنگ را بدانند براي نمونه انقلاب ايران با صلوات و الله اكبر به اينجا نرسيد بلكه آنقدر اعدام كرديد وكرديد تا همه مخالفان ولايت فقيه نابود شدند وآنقدر ترور كرديد تا آرامش براي ايران پديد آيد من نمي گويم امنيت نباشد مي گويم چرا وقتي به آخوندها مي رسيد مي گوييد نه ما فقط از اسلام دفاع كرديم و... در مورد آقا محسن ادعاي شما مثل نسبت دادن آيه افك به ماريه همسر رسول خدا سخيف وخنده دار است چطور مي شود پيامبر حديث وپيش بيني ناقصي بكند يعني بگويد كه فاطمه دخترم تو پسري به دنيا مي آوري واسمش را محسن مي گذاري ونگويد كه مواظب باش چون عمر پهلوي تو را مي شكند وتو او را سقط مي كني اگر روايت از اهل سنت آورده ايد من كه مي گويم پيامبر وما ينطق عن الهوي....واگر از خودتان واز تراشكاري مجلسي وكليني در آورده ايد دم كوره همه شون گرم باز هم بسازند لشكر عشاير واي واي واي مردم از خنده كوره آهنگري تون گرم با با شما ديگه كي هستيد كدوم عشاير اگر اعراب بدوي رو مي گوييد كه در تفسير خواجه عبد الله انصاري نوشته اين آيه به اعراب بدوي يهودي اشاره دارد كه ناآگاهانه بعد از صلح با يهوديان تصميم داشتند با پيامبر بجگند . وشما برداشتيد گفتيد كه فاروق اعظم با لشكر يهودياني كه به خونشون تشنه بود در مدينه بر عليه چهار نفر به قول شما علوي مسلك كودتا كرده واون هم براي يكي ديگه يعني ابوبكر . واي برتو اي اي عبدالله سبا يهودي ببين با اسلام چه كرده اي. وگفتيد كه در كتب ما حرفهاي حضرت علي متناقض است نه منظور من خود نهج البلاغه بود كه علي فرمود عمر كجي ها را راست كرد وريشه بدعت را خشكاند و...وهردوي آنها بعد از اصلاح امور وفات كردند اين كجا وجمله معروف مورد اختلاف شما كه عمر وابوبكر را علي وعباس دروغگو وخاين خطاب كردند كجا ... خجالت بكشيد ولي چرا نگفتيد حرفهاي من را در رابطه با اين موضوعات تاييد مي كنيد يا نه......... در مورد طواف قبر ائمه من ايراني هستم وبه تمام قبور بزرگان اسلام كه در ايران هستند سر زده ام ومي دانم كه زنانه ومردانه دارد ومنظورم از طواف اين بود كه تخلص كلام بكنم وگر نه آنچه ديده ام بدتر از طواف بوده يعني در حرم امام حسين ديدم كه مردم سجده كنان مثل بوداييان كه به ديدن دالاي لاما مي روند وارد حرم مي شدند وزمين را مي ليسيدند وسجده بر غير خدا مي كردند وچند تا آخوند ايستاده بودند ومثل بز نگاه مي كردند وتاييد مي كردند.وچند تا بچه را يك بار در گچساران وچند بار هم در تهران وساري ديدم كه با كاتر سرشان بريده مي شد وبچه قنداقي از ترس خودش را خيس مي كرد وبابا فرياد مزد به ياد حسين!!!! ونيز يك بار در كانالtv5ديدم كه يك روانشناس فرانسوي يك مستند از عزاداري تهيه كرده بود ودر مورد اسلام بحث مي كرد نه شيعه ومي گفت اين است اسلام شرق و تمدن ايران وبعد ايراني ها را رواني خطاب كرد ويك اسم بيماري رواني هم گفت كه من فراموش كردم وبعد گفت كه اين ها نياز به درمان شديد دارند ودولت ايران بايد يك موسسه خيريه براي درمان اين افراد درست كند وخيلي چرت وپرت ديگر كه قلبم را به درد آورد وبا خود گفتم كسي كه حتي لياقت ندارد اسم ايران را بر زبان بياورد ببين چه دوري برداشته وكار يك عده رواني رافضي را به حضرت رسول نسبت مي دهد. خلاصه منظورم از طواف اين بود. خوب جواب بدهيد امام تراش ها مجاهدين زير لحاف والسلام
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- متاسفانه شما به خاطر دور بودن از قرآن هنوز آياتي مانند «اكثرهم لا يعقلون ، آكثرهم لا يفقهون» و...را نديده ايد ! و فرق بين مقبوليت و مشروعيت را نمي دانيد !
2- شما كه اينقدر از علما بدتان مي آيد ، بهتر است بدانيد كه بخاري و مسلم و ترمذي و نسائي و ابن ماجه و ابي داود همه از ايران بوده اند و اهل سنت ايران (بر خلاف ادعاي شما) فرهنگ ديني خويش (و حتي اين علمايي را كه نام برده ايد) را از اين علما مي دانند و نه از صوفيه و عرفا و شعرا !!! و شيعه نيز فرهنگ ديني خويش را از علما ؛ و اگر اين علما نبودند ، شعرا همان اشعار جاهلي را مي سرودند ! (همانطور كه بسياري از اين شعرا كه نام برده ايد ، چنين سرودند)
3- شما هر نظري كه مي دهيد 180 درجه مخالف نظر قبل صحبت مي كنيد !!!
در نظر قبل صريحا گفتيد كه وهابيون عبدالقادر را تكفير مي كنند !! حال مي گوييد كه بن باز و ... او راقبول دارند !!!(البته بعد از آدرس هايي كه به شما داديم)
4- كتاب فيوضات قادريه است و نه فيوزات!!! از شما كه ادعا داريد يك دور كل كتب شيعه را خوانده ايد ، چنين غلط املايي بعيد است ! البته اين كتاب همانطور كه گفته شد يكي از كتب معتبر نزد فرقه نقشبنديه و قادريه است ، و يكي از شواهد مهم بر تناقض در گفتار و رفتار آنها همين اشعار است . همانطور كه در تناقض بين گفتار و رفتار وهابيون و اهل سنت نيز شواهد بسيار وجود دارد ! البته بعد از ذكر كردن آن شواهد ، يا مولف كتاب متهم به شيعه بودن شد (حتي نسائي صاحب سنن كه يكي از صحاح سته است) يا همانند پاسخي كه شما در داستان خويش گفته ايد ، گفتند ما نمي دانيم !!!!
5- شما كه علماي شيعه را همه مزدور صفويه مي دانيد ، آيا خبر داريد كه بسياري از علمايي كه نام برديد 500 سال قبل از دوره صفويه از دنيا رفته اند !!!!
6- فرموده ايد در امريكا بيش از پنج مليون جلد مثنوي وجود دارد !!! البته جداي از اينكه چنين آماري بدون مدرك است ، و تنها چيزي كه نقل شده است ، اين است كه كتاب مثنوي پرفروش ترين كتاب آمريكا شد !!!‌ البته حتي بيشتر از قرآن ؛ و لابد به نظر شما مثنوي بسيار بهتر از قرآن سخن گفته است كه فروش آن در امريكا از قرآن بيشتر است !!!!
7- فتوايي را كه به امام خميني رحمه الله نسبت داده ايد ، قطعا از يكي از كتب ايشان ذكر كرده ايد !!! و كتب ايشان نيز در دسترس است ، اگر ممكن است آدرس آن را براي ما بفرستيد (البته اين كار  شما كه يكدور تمام كتب شيعه را ورق زده ايد كار راحتي خواهد بود!!!)
8- در مورد فتوحات ، قبول كرديد كه اسلام خود سبب جلب مردم ايران شده بود و عمر تنها تبليغ اسلام را صورت داد (البته با كشتن و قتل و غارت) ؛ خوب اگر عمر اينكار را نمي كرد ، يكي ديگر از مسلمانان مي كرد !اين چه فضيلتي براي عمر ثابت مي كند ؟ شما كار را منحصر در عمر مي دانيد ، و اگر هر كس ديگري نيز بود چنين مي كرد !
9- فرموده ايد كه حسنين در ماجراي فتوحات شركت داشته اند !!! و به تاريخ طبري آدرس مي دهيد ، شما كه يك دور كل كتب شيعه را ورق زده ايد ، بهتر بود براي ما يك مدرك شيعي مطرح مي كرديد و نه سني ؛‌و البته بهتر بود يك دورهمان كتاب تاريخ طبري را هم ورق مي زديد تا ببينيد كه همين روايت را در جاي ديگر همين كتاب ، با همين راوي اما  بدون نام حسنين ذكر كرده است !!! يعني در يكي از دو روايت دست برده شده است !!! البته كداميك ؛ خود قضاوت كنيد !!!
10- فرموده ايد كه امير مومنان فرمانده سپاه عمر بوده اند !!! يك مدرك براي سخن خويش مطرح كنيد تا ما نيز از شما قبول كنيم . البته نه از كتبي كه در اينترنت پيدا مي كنيد و هيچ مدركي ندارد و نويسنده آن نيز معلوم نيست ؛ از كتب معتبر شيعه و سني (و البته مقصود ما از كتب معتبر ، كتب شعرا نيست!!!)
11- ما نيز مي دانيم كه در جنگ حلوا خير نمي كنند ، اما فرق بين جنگ هاي پيامبر با جنگ‌‌هاي خلفا در اين بود كه در كل جنگ هاي پيامبر كشته هاي مسلمان و كفار روي هم به 600 نفر نرسيد ! اما در جنگ هاي خلفا ، كشته هاي جنگ ها از 1000 نفر كمتر نمي شد!!!!
12- در مورد ماجراي افك و ماريه مي توانيد به آدرس ذيل مراجعه كنيد تا بدانيد ادعا اهل سنت در اين مورد كه آيه درباره عائشه نازل شده است غير قابل قبول است :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1265
13- شما اهل سنت آيا رواياتي را كه در مورد خليفه عثمان و كشته شدن او نقل شده است را نديده ايد ؟ اهل سنت ادعا مي كند كه عثمان چند شب قبل از كشته شدن پيامبر را در خواب ديده و آن حضرت گفته اند اي عثمان تو كشته خواهي شد !!! عمر هم قبل از مردن به عثمان گفت من تو رامي بينم كه كشته شده اي !!! اما هيچكدام به عثمان نگفتند اي عثمان ، به همسرت بگو در اتاق نيايد كه به او در جلوي چشم تو تعرض نشود ؛ يا به عثمان مي گفتند اي عثمان ،‌لا اقل وقتي به همسرت تعرض مي شود يك كلمه اعتراض كن !!!!
البته هنوز نگفته ايد كه ابوبكر از كجا فهميد كه در شكم همسرش دختري است كه بعد از مردن ابوبكر به دنيا آمده و ارث مي برد ؟
14- شما كه يك دور كل كتب شيعه را ورق زده ايد ، قطعا مي دانيد كه در اين خطبه نام عمر نيامده است و تنها آمده است «لله بلاد فلان» و تنها ابن ابي الحديد گفته طبق روايتي مرسل ، مقصود عمر است ؛ اما عموم علما حتي علماي سني كه نهج البلاغه را تصحيح كرده و پاورقي زده اند از جمله صبحي صالح گفته اند كه اين خطبه در مورد يكي از اصحاب امير مومنان است !!!!
15- بازهم ادعاهاي تكراري و خنده دار شما !!! در مورد اعمالي كه ذكر كرده ايد در حرم ائمه ؛ از شيعيان سوال مي كنيم آيا تا كنون در حرم امام رضا عليه السلام چنين كاري ديده اند ؟ شما كارهايي را كه گروه اندكي به نام دين انجام مي دهند ، جزو دين شيعه به حساب مي آوريد !!! اما كشتاري را كه وهابيون مستقيما به دستور علماي خود انجام مي دهند جزو دين وهابيون نمي دانيد !!!!
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
39   نام و نام خانوادگي:  حقيقت     -   تاريخ:   27 فروردين 88
خدا همه ي شما را به راه راست هدايت كند ان شا الله.اين چه تهمتهايي است كه به همديگر روا ميداريد؟ مگر 4خليفه ي اهل سنت از عشره مبشره نيستند؟ بعلاوه ي شش نفر ديگر؟ خب ديگر بحثتان سر چيست؟ ول كنيد تعصبات بيجا را....كه موجب گمراهي هر دو مذهب خواهد گشت. هر چه بوده تمام شده رفته پي كارش...سعي كنيد در برابر دشمنان واقعي خود قد علم كنيد و قلم بكشيد نه در مقابل همدينتان. سني ها بايد پشت سر امام شيعه نماز بكنند و شيعه ها هم بايد پشت سر امام اهل سنت نماز بگزارند. شما براي خدا نماز مي خوانيد يا براي ائمه و خليفه؟ها؟ ول كنيد تفرقه را: و اعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا اين نص صريح قران است...انقد آتش فتنه را شعله ور نكنيد كه غضب خدا را بر جان خواهيد خريد. والحمد لله
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
عشره مبشره از افسانه هايي است كه براي ترميم چهره خلفاي اهل سنت ، ساخته و پرداخته شده است ، و حتي خود عشره اين افسانه را قبول نداشتند!
در صحيح بخاري از سعد بن ابي وقاص كه به نظر اهل سنت خود يكي از عشره است ، روايت مي كند كه من از پيامبر نشنيدم كه به كسي از مردم بگويد او از اهل بهشت است ! مگر براي عبد الله بن سلام!!!
حال اهل سنت نام خود سعد و 9 نفر ديگر را به عنوان عشره مبشره معرفي كرده اند!!!
مي توانيد نظر خلفا را هم در مورد يكديگر در آدرس ذيل ببينيد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1312
در مورد وحدت ما سخن شما را قبول داريم ، ولي وحدت نبايد مانع اين شود كه ما حقيقت را گم و فراموش كنيم .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
40   نام و نام خانوادگي:  سيد حسين     -   تاريخ:   28 فروردين 88
با سلام اقاي مهران گفته ايد عثمان پيامبر (ص) را در خواب ديد كه به او مي گويد : تو كشته مي شوي مطمئن هستيد كه چيزي از آن حذف نكرديد؟؟ پيامبر (ص) به او نفرمود چرا رانده شده و تبعيد شده و لعنت شده مرا بازگرداندي و آنان را مشاور و امين و وزير خود كردي؟؟(منظور حكم بن ابوالعاص و خانواده اوست ). پيامبر (ص) به او نفرمود چرا بيت المال را يك خوان گسترده قرار دادي كه افراد بني اميه هر كدام به اندازه اشتهاي خود از آن تناول مي كردند ؟
41   نام و نام خانوادگي:  مهران     -   تاريخ:   30 فروردين 88
سلام عليكم برادر پاسخ به شبهات يادم رفت كه بگويم كه تمام متن مناظرات را در وبلاگ خودم وچند وبلاگ ديگر قرار داده ام تا همه از افاضات حضرات روافض دور از رحمت خداي محمد (ص) بهره كافي و وافي را ببرند وتا الان بيش از صد ايميل از اكناف جهان دارم كه خزعبلات شما را نشان دهنده شكست در منطق معرفي مي كنند والسلام علي من اتبع الهدي
جواب نظر:
!!!
اگر واقعا چنين بود ، سايت هاي اهل سنت نيز چنين مي كرده و لا اقل نقدي بر متن مناظرات ما مي نگاشتند !!! البته در انجام برخي مناظرات ادعا كردند كه به زودي مناظرات را منتشر مي كنند و هنوز هم خبر بر روي بعضي از سايت هاي رسمي اهل سنت موجود است !!! اما اين زود كي خواهد آمد ؟الله اعلم!!!
گروه پاسخ به شبهات
42   نام و نام خانوادگي:  مهران     -   تاريخ:   30 فروردين 88
سلام عليکم برادر پاسخ به شبهات شايد شما مرا برادر خود ندانيد ولي اين را مطمئن باشيد من هيچ وقت بد هموطن خود را نمي خواهم من هيچ وقت نمي خواهم شما در معزلي گير بکنيد ونتوانيد آن را حل بکنيد وبعدا متوسل به اين کار زشت شويد وآخرين جوابيه مرا سانسور کنيد من فقط مي خواهم تعصب از بين برود ما داريم در يک دنياي واقعي زندگي مي کنيم شما که هزاران فرسخ از مرکز اسلام دور هستيد ودر زمان اتفاقات مدينه ومکه در آنجا نبوديد چگونه مي توانيد اينقدر موشکافانه اوضاع آنزمان را مطرح کنيد واين همه اتهامات را به اصحاب بزرگ رسول الله وارد سازيد واز صحاح سته وکتب مشايخ حديث رواياتي را بر ضد عقائد خود آنها مطرح کنيد يعني مثلا بگوييد که آقاي رهبر ايران در کتاب خود يا رساله خود شبهاتي را از رفتار مثلا آقاي حائري مرحوم مطرح کرده اند وايشان را متهم به استبداد راي وارتباط با غرب واجانب و...نموده اند وبعد خو در جاي ايشان وبه عنوان جانشين معرفي شده اند يعني در ظاهر تابع او ودر باطن ضد او هستند ببينيد اين در خود دنياي شيعه هم وجود ندارد شايد آقاي خميني با مرحوم حايري مشکل داشته ولي اين دليل بر تکفير حايري از جانب خميني نمي شود وبر عکس اينها از يک مرام ومذهب وفکر وعقيده هستند ونمي توانند ضد هم باشند . پس اگر روايتي از خود علماي شيعه که فکر نمي کنم حتي نوادگان نسل سوم امامان را هم ديده باشند بياوريد باز آبرو مندانه تر است نه اينکه بياييد واز خود علماي سني بر ضد خودشان حديث بياوريد . چرا حضرت علي اينهمه بدي را از خلفا ديد وبعد جانشين آنها شد دقت کنيد کلمه جانشين مهم است زيرا او در شوراي شش نفره هم شرکت کرده بود ومي خواست جانشين ابوبکر صديق شود پس هيچ افسانه اي نمي تواند صحت داشته باشد که علي برضد خلفا بوده است اين را فقط منطق بي تعصب مي تواند اثبات کند و با تعصب باز در کوچه اول خواهيم بود . ولي باز بالاتر از اين کلمات خداي زنده وقهار وجود دارد که وظيفه ما را در طول دوران حياتمان مشخص کرده وفرموده :وما خلقت الانس والجن الا ليعبدون "اي محمد ما انس وجن را نيافريديم مگر براي عبادت"پس همه بدنه اسلام اگر گوش کنند و راه سلف الصالحين را بگيرند واز سانسور وسب وبد گويي وحرف به کرسي نشاندن دست بردارند خداوند به همه نظر رحمت خواهد افکند . در آخر هم باز از شما مي خواهم حداقل سانسور نفرماييد
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- ظاهرا شما اشكالات فقهي را با دعوا اشتباه گرفته ايد !!! و همچنين خبر نداريد كه در رساله ، اصلا جايي براي بحث در مورد استبداد و ... نيست !!!
2- نظر امير مومنان در مورد خلفا ،‌حتي در ماجراي شوراي شش نفره مشخص است ، وقتي كه به حضرت گفتند به سيره ابوبكر و عمر عمل كن ،‌ تا با تو بيعت كنيم ، فرمود من تنها به كتاب خدا و سيره پيامبر عمل مي كنم !!! و نه سنت شيخين ؛ و به همين سبب به جاي اينكه آن حضرت را قبول كنند ، به سراغ عثمان رفتند !!!
مي توانيد به آدرس ذيل مراجعه كرده و اطلاعات تفصيلي را ببينيد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1312
3- لابد شما روايات اهل سنت را از بخاري و مسلم قبول نداريد !!! زيرا براي چند قرن قبل است ، همچنين بخاري و مسلم نيز ايراني بوده و ماجراي هاي آن زمان (زمان خلفا) را نديده اند !!!
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
43   نام و نام خانوادگي:  سيدعلي     -   تاريخ:   01 ارديبهشت 88
از نظر اينجانب كه دكتراي الهيات دارم و خوب شيعه و سني را مي شناسم و خوب كتب خواندم و چند سالي است كه هدايت واقعي شده ام و از شيعه اثني عشري الوده به شرك و امام زماني در ايران به شيعه اصيل قراني و اسلام حقيقي رهنمون شده ام ....براستي كه نظرات و جوابيه هاي استاد ملازاده منطقي تر و نزديكتر به اسلام واقعي است اين درست نيست كه ما احاديث غير متواتر را متواتر جلوه دهيم و ذهن و فكر مردم را گمراه كنيم فقط يا الله مدد
جواب نظر:
!!!
با سلام
دوست گرامي
1- از شما تعجب است كه چطور سخنان علماي اهل سنت را در مورد جناب مولوي ملازاده قبل و بعد از مناظره با يكديگر قياس نكرده ايد تا بدانيد كه قبل از مناظره ايشان عالمي بزرگوار از فضلاي اهل سنت بودند ، و بعد از ان يك مولوي معمولي !!!
يعني حتي اهل سنت خود شكست جناب آقاي ملازاده در اين مناظره را درك كرده اند و اينكه شما ادعا كنيد كه شيعه اي بوده ايد كه سني شده ايد !!! و با اين همه در اينگونه مسائل ساده دقت نكنيد ،‌ طريقه سني شدن شما نيز (اگر راست باشد) بر همگان مشخص مي شود!
2- ما شيعيان هيچ گاه در ادله خويش نمي گوييم من سني بودم كه شيعه شدم ، و اصلا براي ما اينگونه سخنان مهم نيست ، ما تنها مي گوييم كه اين مطلب دليل شما است و دليل شما اين اشكال را دارد .
شما هم بهتر بود اگر مي خواهيد نقد كنيد و واقعا دكتر هستيد ! روش علمي را به كار مي برديد .
3- با نوشتن اينگونه نظرات هر كس بخواند مي فهد كه شما يا اصلا دكتر نيستند ! و يا اگر دكتر هستيد ، تنها براي رد كردن امتحانات و نه فهميدن ، كتاب خوانده ايد ، زيرا از يك دكتر الهيات بعيد است كه بنويسد «خوب كتب خواندم» بلكه بايد مي نوشت خوب كتاب خواندم ، و يا خوب كتاب ها را خوانده ام !!!
و نيز بگويد «آلوده به شرك و امام زماني!!!» بلكه يا بايد مي نوشتيد «شيعه امام زماني و آلوده به شرك» و يا شيعه آلوده به شرك و اعتقاد به امام زمان!!!
و اين مطلب را حتي كساني كه كمي ادبيات كار كرده باشند متوجه مي شوند ، جداي از اينكه نظر ديگر شما كه به اسم علي آمده است نيز پر از غلط ادبي بود !!!
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
44   نام و نام خانوادگي:  فرزاد     -   تاريخ:   02 ارديبهشت 88
بسم الله الرحمن الرحيم باسلام از مهران هم به خاطر اين جوابهاي با منطق واقعا ممنونم اگر الان حضرت عيسي هم بيايد باز هم اين شيعيان رافضي دست از گمراهي وجاهليت بر نميدارن اين شيعيان خودشون حقيقت رو ميدونند ولي همانطور كه قبلاهم گفتم شيعيان رافضي جاهلترين ادم ها هستند همانطور كه معني رافضي هم جاهليت مي شود. راستي اقاي مهران اگه وبلاگ ات رو براي ما تو اين سايت بذاري ممنون ميشم ميخوام به وبلاگ ات يه سري بزنم ازت ميخوام كه وبلاگ ات رو رو براي ما تو اين سايت بذاري من وبلاگت رو لازم دارم ممنون ميشم اگه بذاري وسلام ديگه عرضي ندارم فقط از خداوند هدايت همه ما وشما وبه خصوص هدايت شيعيان را ميخواهم امين وسلام
45   نام و نام خانوادگي:  فرزاد     -   تاريخ:   02 ارديبهشت 88
بسم الله الرحمن الرحيم باسلام اولا از مسئولين سايت وگروه كه الان الان الان هم نه قبلا هم شماهارو مي شناختم ولي الان بيشتر شماهارو شناختم وواقعا حرف حقيقت تلخه نه شماها كه دم از حقيقت ميزنيد شماها كه ميگيد ما نظرات وجوابهاي همه رو توسايت درج ميكنيم شماي كه ميگيد ما عدالت رعايت ميكينم پس چي شد اونا حرفاتون چي شد اون حقيقت وعدالتون چي شد چرا من جواب هاي قانع كننده واز قران ميزنم تو سايت درج نميكنيد واقعا هم بايد درج نكنيد واگرنه اينجوري كه عالم ادم خبر دار ميشن بايد همه چيز ور از ديگران مخفي كنيد كه ميترسين حقيقت رو بدونن دوستان عزيز اگه از شماها كسي مناظره قزويني با دكتر شيخ حمدان را نخوندين ميتونيد از گوگل سرج كنيد و از سايت دانلود كنيد وبخونيد اون وقت حقيقت رو ميفهميد از گروه شبهات هم ميخوام بابا اين كارو نكنيد بابا همه جواب هارو تو سايت درج كنيد جواب خدا را چي ميخواهين بدين به قول اون دوستمون معبد امون هميشه كه نميتونه دروغ بگه ومردم فريب بده خدا شمارو هدايت كنه امين وسلام
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
اگر مقصود شما آنچيزي است كه به عنوان مناظره خيالي جناب دكتر حمدان پخش كردند و بعد از اعتراض جناب دكتر قزويني خود او نامه اعتراف فرستاد ، است ، به آن مراجعه كنيد .
اما اگر مقصود اصل مناظره است مي توانيد به بخش مناظرات سايت مراجعه نماييد .
در مورد نظرات علني نشده نيز براي شما نسبت به هر نظر ، پاسخ مناسب فرستاده ايم .
بسياري از نظرات شيعيان نيز به خاطر داشتن اشكالات مشابه علني نمي شود .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
46   نام و نام خانوادگي:  مهران     -   تاريخ:   02 ارديبهشت 88
سلام عليکم جناب فرزاد عزيز از شما متشکرم که سخنان مرا تاييد کرديد و همچنين بنده دو سه تا ايميل به نام فرزاد دريافت کرده ام که احتمالا وبلاگ مرا ديده ايد ولي اگر هم احيانا نديده ايد از شما مي خواهم به ايميل من يک ندايي بدهيد چون اينجا نمي شود وبلاگم را معرفي کنم بهتر است با ايميل ارتباط داشته باشيم. همچنين آقاي سيد علي عزيز از شما هم ممنونم از اينكه جناب پاسخ به شبهات يه ضرب شستي براي شما هم نشان داد تعجبي نمي كنم.ايشان خيلي از اين ضرب شستها براي ما هم نشان داده ولي اتفاقي نيافتاده. ضمنا از گروه پاسخ به شبهات به خاطر گلچين كردن نظارات بنده هم كمال تشكر را دارم
جواب نظر:
!!!
با سلام
اگر منظور شما اين است كه ما مطالب خلاف مقررات سايت از جمله مطالب سياسي و يا بي ادبي ها را حذف مي كنيم تا بتوانيم نظرات را علني كنيم ، اين مطلب در مورد نظرات شيعيان نيز بسيار اتفاق مي افتد ، البته شيعيان اين مطلب را پيش پا افتاده تلقي كرده و اينچنين به ما كنايه نمي اندازند !
ايميل شما را نيز به صورت خصوصي براي جناب فرزاد ارسال كرديم .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
47   نام و نام خانوادگي:  فرزاد     -   تاريخ:   05 ارديبهشت 88
بسم الله الرحمن الرحيم با سلام. با سلام خدمت دوستان من يه معذرت خواهي بدهكارم كه به جاي ابوجهل ابوسفيان نوشتم من منظورم اابوجهل بود كه حضرت محمد(ص) دعا كردند كه از حضرت عمر(رض) وابوجهل يكي مسلمان شود وبراي قوت وقوي تر شدن اسلام دعا كرد كه يكي از اين دو مسلمان شود كه حضرت عمر(رض) مسلمان شدند بله درسته ما اهلسنت ميگيم كه ابوسفيان مسلمان بودند من حواصم نبود بعدا ديدم كه ابوسفيان نوشتم به جاي ابوجهل من از دوستان عزيز معذرت ميخوام اقاي مهران ميتونم بپرسم كه شما چه موقع هاي تو اينترنت مياي و ان ميشي منظورم ايديتون چون منم ان موقع بيام كارتون دارم شيعيان رافضي ايران يه كارهاي ميكنند كه من شرمم مياد اينجا بگم اگه بگم هم گفته هاي منو تو سايت درج نميكنند نميدونين كه چه بدعت هاي وچه شرك هاي وچه كفرهاي انجام ميدن كه شرمم مياد بگم وسلام
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- ما نيز طبق هر دو صورت پاسخ شما را داديم
شما براي اثبات اينكه اسلام عمر به دعاي پيامبر (ص) بوده است ، پيامبر را بخيل معرفي مي كنيد !!!
پيامبري كه در جنگ احد بعد از اينهمه مصيبت و سختي گفت «اللهم اهد قومي فانهم لا يعلمون» ،‌اينجا بخيل شده و دعا مي كند يا ابوجهل و يا عمر !!!
2- مطالب علني نشده شما ، به خاطر سياسي بودن و يا بي ادبي بوده و غير اين دو صورت نبود .
3- ما حتي پاسخ آنها را نيز براي شما فرستاديم .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
48   نام و نام خانوادگي:  فرزاد     -   تاريخ:   06 ارديبهشت 88
بسم الله الرحمن الرحيم باسلام والله من نميدونم از كي تا حالا جوابهاي منطق وقانع كننده از قران سياسي شدن اينم از راهكارهاي جديدشون است خدا خودش شمارو هدايت كنه فقط ميتونم بگم كه قران به اين زيباي وبه اين واضح اي مهاجرين وانصار مشخص كرده ولي شما شيعيان رافضي اينا را انكار ميكنيد كه ميگيد در مورد اونا نيست همانطور كه چندتا دليل از نهج البلاغه ذكر كردم كه جناب عالي فرموديد كه درمورد حضرت ابوبكر وعمر (رض) نيست كه اسمشون نيومده حتما بايد اسمشون بياد شما شيعيان رافضي فهميد والله اينو ديگه هر ادم بي عقلي هم ميدونه كه منظورش كي بوده. واما درمورد مناظره قزويني با پرفسورشيخ حمدان كه جناب عالي فرموديد كه مناظره خيالي بودند كه خود پرفسور شيخ حمدان پخش كردن پس اون جوابهاي كه قزويني فرستادن چيه پس همين مناظره چيه كه تو سايتهاي شيعه گذاشته شده جالب اينجاست كه همين مناظره اي كه شماها تو سايت هاي خودتون گذاشتين با اون متن مناظره اي كه پرفسور شيخ حمدان گذاشتن زمين تا اسمان فرق ميكند واما شما عرض كرديد كه بعضي از جواب هاي قزويني را تو متن درج نكردند همانطور كه شماها ميگيد كه سياسي ويا هرچيز ديگه هستند تو سايت درج نميشن اگه متن مناظره را خونده باشي متوجه ميشي كه پرفشور حمدان هم خودش به اين نكته اشاره كردند درسته قزويني اعتراض كردند پرفسور شيخ حمدان هم اعتراض شون را قبول كردند وگفتند باشه مطالب بعدي شما رو بدون هيچ كمي وكاستي تو متن مناظره ميزارم به خدا قسم كه كي اين متن مناظره را بخونه به راحتي همه حقايق براش روشن ميشه به خدا قسم من كه متن مناظره را خوندم هنوزم دارم ميخونم كه اصلا از بعضي چيزا خبر نداشتم وقتي كه فهميدم خيلي خوشحال شدم وهمه حقايق برام روشن شد.دوستان عزيز هم ميتونند اين مناظره را از گوگل سرج كنند تو سايت گوگل بنويسندكه :مناظره محمد حسين قزويني با حمدان هم متن مناظره شيعه ها هم هست كه تو سايتهاي خودشون گذاشتن هم متن مناظره پرفسور شيخ حمدان انوقت مقايسه كنيد البته متن مناظره پرفسور شيخ حمدان بايد دانلود شود کتاب مناظره محمد حسينى قزوينى (گفتگويي آرام) تو گوگل رفتين همين رو بزنين بعداين مناظره سه تا قسمت داره به ترتيب بخونين اول اوليش رو انتخاب كنيد ودانلودش كنيد انوقت همه حقايق براتون مشخص ميشه به صراحت من ميگم كه مذهب شيعه همش پراز بدعت شرك كفر است وگمراه هستند البته تقصير مردم نيست تقصير همين علمايشون هست كه حقيقت به شما نميگن: من از شما ميپرسم ايا روايت ويا حديث صحيح تر است يا ايات قران همه دليل هاي شما روايت هاي متواتر است كه بيشترشون هم صحيح نميباشد وبيشتر روايت هاي كه شماها از صحيح بخاري ومسلم اوردين بيشترشون صحيح نيست ومورد تاييد علماها قرار نگرفته اون روايتي صحيح ميباشد كه نظر همه علما در مورد اون روايت يكي باشد كه پرفسور شيخ حمدان اينو هم تو متن مناظره گفته بودند ولي به هرحال بازم از شماشيعيان ميپرسم كه روايت هاي متواتر صحيح مي باشد يا كلام خداوند يا قران اينو هم ميدونيم كه شماها به بعضي از ايات قران اهميت نميدين ونظر ديگري نسبت به اون ايه ها دارين همانطور كه شماها قران را تحريف كردين وميگن كه قران براي هدايت انسانها كافي نمي باشد اخه مگه ميشه با اينكه قران خودش همين مورد را اشاره كرده ولي باز شما شيعيان ميگين براي هدايت انان ها كافي نميباشي وحرف خودتون را ميزنيد بازم كلمه رافضي را به كار ميبرم همانظور كه رافضي ميشه جاهليت وشما شعيان رافضي ازهمون جاهل هاي هستين كه حرف حقيقت را نميفهمين وبعد هم ميگين كه قران ناقص است اخه مگه ميشه قراني كه براي هدايت همه ما وشما فرستاده شده باشه ناقص باشه اين حرف هاي خنده دار چيه ميزنين يا ميگين كه قران قابل درك وفهم نيست استغفرالله شماها ديگه كي هستين خدا خودش شماها رو هدايت كنه همه رو وسلام
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- شما به رواياتي از نهج البلاغه استدلال كرديد كه در آن نام عمر و ابوبكر نيامده است و طبق روايات شيعه مربوط به يكي از ياران امير مومنان و ديگري مربوط به پيامبر (ص)‌ است .
حال مي خواهيد به زور اثبات كنيد كه نه ما علم غيب داريم كه مقصود ابوبكر و عمر است !!!
اگر اينطور باشد شيعه نيز مي گويد هرچه روايت آمده كه پيامبر يك شخص را (به صورت مبهم) ذم كرد (از اين قبيل روايات در كتب اهل سنت زياد است ، حتي در صحيحين) مي گوييم مقصود ابوبكر يا عمر است !!!
اين كه نمي شود بحث علمي .
2- خوب است كه خود شما قبول كرده ايد كه جناب حمدان ، اين مطلب را كه متن مناظره دستكاري شده است را قبول دارند .
البته اين متن فعلي هم دقيقا همان متن قبلي است !!! يعني اصلا متن دومي براي مناظره پخش نكرده است!!! چطور ادعا مي كنيد كه او متن را اصلاح كرده است ؛ و اصلا چرا متن اولي را (طبق ادعاي شما) دستكاري كرده بودند؟
3- در مورد روايات صحيح بخاري و مسلم ، كه شما صحت آن را قبول نداريد ،‌قبلا نيز گفته ايم شما مخالف اجماع اهل سنت سخن مي گوييد. بهتر است مقداري در مورد نظر اهل سنت در مورد صحيح بخاري و مسلم تحقيق كنيد .
4- اگر قرآن (طبق تفسير شما) براي هدايت مردم كافي است ، پس چرا شما اهل سنت به روايات پيامبر (ص) استدلال مي كنيد ؟
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
49   نام و نام خانوادگي:  فرزاد     -   تاريخ:   07 ارديبهشت 88
بسم الله الرحمن الرحيم: باسلام به همگي دوست عزيز من نگفتم كه مت دوم مناظره چاپ شده من گفتم كه پرفسورشيخ حمدان درمتن مناظره اش فرمودند در چاپ بعدي اين رو اصلاح ميكنم مثل اينكه شما همه چيز رو برعكس مي بينيد. اقاي محترم ما نميخواهيم چيزي رو به زور ثابت كنيم دوست عزيز من قبلا هم به شما گفتم كدام يك از ياران حضرت علي بعداز ابوبكر جانشين شد كدام يك از ياران حضرت علي فرمانرواي مسلمين شد چرا منظور شما حضرت علي نيست اخه مگه ميشه بعد از ابوبكر نه حضرت علي جانشين ايشون شود نه حضرت عمر ويكي ديگر از ياران حضرت علي جانشين ابوبكر شود واقعا جاي تعجب است. كدوم روايت منظورش پيامبر(ص) بوده من منظورشما رو به درستي تفهميدم ولي به حدس اينو ميگم البته من از گفته شما اينجوري برداشت كردم اخه مگه ميشه حضرت محمد(ص) جانشين شخص ديگري شود. بازم ميگم من از گفته شما چنين برداشت كردم كه عرض كرديد مربوط به پيامبر اخه مگه ميشه حضرت محمد(ص) خودش تمام امور را به دست گرفته واسلام هدايت ميكنه وبعد يه روايتي بياد كه بگه حضرت محمد(ص) تمام امور را در دست گرفت اخه مگه ميشه حضرت محمد(ص) كه خودش هدايت كننده دين اسلام است بعد حضرت علي روايت اين چنيني نقل كنه. واما اقاي محترم من نگفتم كه روايات صحيح بخاري ومسلم را قبول نداريم وصحت ان را انكار بكنيم من گفتم كه بعضي از روايت صحيح نمي باشد چه دركتاب صحيح بخاري ومسلم باشد من گفتم كه اون روايتي صحيح ميباشد كه نظرهمه علما درمورد اون روايت يكي بشه وهمه اون روايت رو تاييد كنند مثل بقيه روايت كه بيشتر روايت كتاب صحيح بخاري ومسلم مورد تاييد همه علما قرار گرفته است وفق بعضي از روايات مورد تاييد علما قرار نگرفته است وسر اين روايات باهم بحث ميكنند. ومنم به شما عرض كردم كه جواب منو ندادين من از شما پرسيدم كه اياي روايت ها صحيح تر ميباشد يا قران كه همه اصحاب ومهاجرين وانصار را مشخص كرده وخدا از انها راضي بوده حالا شماها مياين فقط با يه روايت قانع ميشين البته همه روايات كه اينجوري نيستن بيشتر روايات همه از اصحاب وصحابه پيامبر به خوبي ياد شده است منظور تو همين كتاب صحيح بخاري ومسم ميگم كه از اصحاب وصحابه پيامبر تحريف شده. وحضرت عايشه اي كه شماها به اون تهمت ميزنيد قران حضرت عايشه رو تبره كرده كه قران ميگه زنان پاك از ان مردان پاك هستند واين نشون ميده كه حضرت محمد (ص) از پاكان بوده واينو هم مشخص ميكنه كه حضرت عايشه هم از پاكان بودند. اقاي محترم درسته ما اهلسنت ميگم كه قران براي هدايت انسانها كافي ميباشد يعني شما ميگي ما روايت پيامبر را هم ناديده بگيريم. قطعا پيامبر(ص) اين روايات رو براي ما گفتند. ولي شما شيعيان رافظي ميگيد كه قران در مورد هدايت انسانها كافي نميباشد وميگيد كه بايد درهمه نقاط دنيا امام معصومي وجود داشته باشد پس چطور در اروپا امريكا جاهاي ديگر با وسيله قران دارن هدايت ميشن وبه طرف اسلام ميان وبه اسلام رو ميارن پس اين نشون ميده كه قران براي هدايت قران كافي ميباشد. ما به عقيده شما كاري نداريم كه ميگيد قران ناقص ميباشد وبراي هدايت انسانها كافي نميباشد وقران قابل درك وفهم نيست وما هركاري هم كنيم كه حقيقت به شما بفهمونيم شما از سرجاهليت چشم تون رو به حرف حقيقت ميبنديد وبه حقيقت توجه نميكنيد. واما اقاي مهران من از شما ارس وبلاگتون رو خواسته بودم كه متاسفانه شما وبلاگ تون رو به ايميلم نفرستاديد. اشكالي نداره حتما فراموش كرده بودين ولي ازتون خواهش ميكنم كه اين دفع وبلاگتون رو به ايميلم بفرستيد ممنون ميشم كه اين كارو كنيد.براي شما وبراي همه دوستان ارزوي سلامتي ميكنم وسلام
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- پس خود شما قبول داريد كه اين متن ، در واقع متن صحيح مناظره نيست !!! البته قطعا شما منتظر متن اصلي خواهيد بود و قطعا قبل از خواندن آن پيش داوري نخواهيد كرد !!!
همانطور كه سني نيوز و... وعده دادند كه متن مناظره المستقله را به زودي با زير نويس فارسي پخش خواهند كرد !!!و هنوز هم مي خواهند بكنند!!!
2- در روايت نهج البلاغه كجاي آن آمده است كه بعد از ابوبكر كسي كه جانشين شد ، خوب بود ؛ اگر اين را نيز بياوريد ، ما از شما قبول مي كنيم ؛‌ شما بعد از اين همه پرسش و جواب حتي حاضر نشده ايد يكبار به نهج البلاغه مراجعه كرده و خود متن را ببينيد .
روايتي هم كه مي گوييم مقصود از آن پيامبر (ص) است همين روايت است ؛ اول روايت آمده است «وليهم» و در نهج البلاغه قبل نيامده است .
3- انكار صحت بعضي از روايات صحيح بخاري و مسلم ، يعني اينكه شما صحيح بودن همه روايات بخاري و مسلم را قبول نداريد ، و اين دقيقا مخالف با سخنان بزرگان و علماي اهل سنت است.
چون همه روايات صحيح بخاري و مسلم را تاييد كرده اند و نه اصل كتاب را تا بعد بر سر روايات آن با هم بحث كنند!!!
4- در مورد عائشه ، مقصود شما از تهمت چيست ؟ و مقصود شما در مورد نزول برائت چيست ؟
الف) اگر مقصود شما اين است كه ما مي گوييم عائشه بر امام زمان خويش خروج كرده است ، اين را اهل سنت نيز قبول دارند .
ب) اگر مقصود شما اين است كه ما مي گوييم عائشه با امير مومنان دشمني داشته است ، اين را اهل سنت نيز قبول دارند .
ج) اگر مقصود شما اين است كه ما مي گوييم عائشه ، با رسول خدا (ص) مخالفت كرده است ، اين را نيز اهل سنت قبول دارند .
د) اگر مقصود شما اين است كه ما مي گوييم عائشه العياذ بالله زنا كرده است ، خير چنين نيست . و حتي علماي اهل سنت نيز اين كلام ما را تاييد كرده اند .
هـ) كسي كه توسط صحابه مورد اتهام زنا قرار گرفت ، طبق نظر محققين ، ماريه بوده است و نه عائشه :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1265
البته اين را نيز بايد بدانيد كه كساني كه او رامتهم كردند طبق آيه قرآن صحابه بودند :
«ان الذين جائوا بالافك عصبة منكم» البته اهل سنت چگونه اين كار صحابه را توجيه مي كنند الله اعلم .
5- در مورد سخنان پيامبر (ص)‌ ؛ الحمد لله كه قبول كرديد سخنان پيامبر نيز مانند قرآن لازم الاتباع است ؛ حال مي گوييم ما شيعيان اعتقاد داريم كه اهل بيت عليهم السلام جز آنچه پيامبر (ص) فرموده اند مطرح نمي كنند ؛ و به همين علت سخنان ايشان نيز لازم الاتباع است ؛ اگر اشكال در اين اعتقاد داريد ، چيز ديگري است .
6- مي توانيد آدرس وبلاگ ايشان را در صحبت با خود ايشان ، بگيريد .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
50   نام و نام خانوادگي:  فرزاد     -   تاريخ:   08 ارديبهشت 88
بسم الله الرحمن الرحيم باسلام دوست عزيز شما بازم به سوالام جواب ندادين وهزار جوار بهانه مطرح كرديد. فقط اينو ميخوام بگم كه قبلا هم گفنتم متاسفانه شما بهش توجه نكردين من عرض كردم كه ايات قران صحيح ميباشد يا روايت ها ... واما شما ميگيد كه ما روايت هاي صحيح بخاري را انكار ميكنيم من نگفتم انكار ميكنيم من گفتم كه به گفته پرفسور شيخ حمدان اون روايتي كه مورد تاييد همه علما قرار نگرفته باشد در اون روايت جاي بحث است ونميتوان به سادگي انو قبول كرد مثل روايت هاي ديگر دركتاب هاي ديگر اون روايتي صحيح ميباشد كه مورد تاييد همه علما قرار گرفته باشد وهيچ بحثي سر اون نميباشد.
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
حتي اگر پروفسور !!! حمدان گفته باشد يك روايت از بخاري جاي نقد دارد (تازه آن را هم تضعيف نكرده است! چون ميداند كه نمي تواند در جلوي اهل سنت بگويد روايات بخاري ضعيف است) پس احتمال نقد به كل بخاري باز مي شود ؛ چه فرقي بين اين روايت وساير روايات بخاري هست ؟
البته نتيجه بحث رو هم نگفتيد : آيا در آخر اون روايت به سختي قبول شد ، يا هنوز هم نمي توانيد به سادگي اون رو قبول كنيد !!!
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
51   نام و نام خانوادگي:  علي عبادي     -   تاريخ:   09 ارديبهشت 88
مي خواستم بگم اگر عمر شلاق داشت يعني علي ذولفقار نداشت ؟ يعني علي به زور شلاق عمر اسم بچه اش رو عمر گذشت؟ پس علي ضعيف بود و زورش به شلاق عمر نمي چربيد اي عجب از شير خدا از علي نيستي اگر جواب مرا ندهي و يا سانسورم کني
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
امير مومنان ذوالفقار داشت ، اما از ذوالفقار تنها به دستور خداوند استفاده مي كرد ؛ اما عمر شلاق داشت ، ولي به دستور نفس و شيطان از آن استفاده مي كرد .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
52   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   11 ارديبهشت 88
با سلام جناب اقاي علي عبادي !!!! دوست عزيز اگر ديدي كه اين اقايان از ذولفقار مولا نمي ترسيدند بخاطر دو چيز بود . اولا ميدانستند كه اگر ذلفقار مولا از نيامش در ايد ديگر نامي از اسلام نخواهد ماند و اين همان چيزي بود كه از خيلي از اين اقايان ارزو وقوعش را داشتند ولي اگر بظاهر در خدمت اسلام بودند بخاطر اين ايه شريف است كه مكرو ومكر الله والله خير الماكرين چونكه بنظر بنده انها فريب جاه و مقام ظاهري حكومتيشان شدندو از اصل موضوعشان يعني تحريف يا تخريب قران كريم ( يعني و نابودي ثقل اكبر ) و نابودي اهل بيت نبوت ( ثقل اصغر ) كه با هم همان حبل الله متين ميشوند فراموش كردنند . و ثانياً اگر ذولفقار مولا از براي اميال شخصي خودش و بدون در نظر گرفتن خواست الله سبحان تعالي و وصيت نبي الله ( ص ) از نيامش بيرون كشيده ميشد اين اقايان همان كاري را ميكردند كه در غزوه احد در مقابل شمشيري هاي دشمن كردند يعني الفـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرار . حالا چونكه اسمت خيلي قشنگه و انشاالله عبادي الله خوبي هم باشي يك حديث قشنگ انهم بنقل از علما و كبار اهل سنت برايت هديه مي فرستم ...........«دعوا عليّاً، دعوا عليّاً، دعوا عليّاً، ان عليّاً مني و انا منه و هو وليّ كلّ مؤمن بعدي». ( المصنف، ابن ابي شيبه، ج 12، ص 80، ح 12160، الرياض النضره، ج 3، ص 116، تاريخ مدينه دمشق، ج 42، ص 197، مصابيح السنة، بغوي، ج 4، ص 172، ح 47663، البداية و النهاية، ج 7، ص 381، حوادت سنه، 40 ه" ، جامع الاحاديث، سيوطي، ج 4، ص 352، ح 12101، كنزالعمال، ج 11، ص 608، ح 32940، نزل الابرار، ص 56. ) ببين چقدر قشنگه و واضح و اصلاً احتياج به ترجمه هم نداره يا علي
53   نام و نام خانوادگي:  يک دانشجو     -   تاريخ:   20 ارديبهشت 88
شما که دم از مذهب ميزند آيا ميدانيد رسول الله بر ده نفر(عشره مبشره) در يک زمان واحد و در يکجا وعده بهشت داده است که ابوبکر عمر عثمان و علي و چند نفر ديگه هستند چرا بر شخصي لعنت ميفرستيد و بر کسي ناسزا ميگويد که رسو الله آن را دوست و وعده بهشت داده است؟ آيا شما قران و سنت را ميفهميد و ميدانيد؟ آيا قران را درست معني و حديث را درست دريافتيد يا بر شما معني و خواند ه اند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ الله اکبر الله اکبر الله اکبر محمد رسوالله اسوه حسنه است و حرف وي حقيقتي آشکار و دستور خداست
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
متاسفيم كه ماجراي عشره مبشره ، ماجرايي است كه حتي خود عشره نيز آن را قبول نداشته اند !!! از جمله سعد بن ابي وقاص كه اهل سنت او را جزو عشره معرفي مي كنند ، خود (طبق روايت بخاري و مسلم)‌گفته بود پيامبر (ص) هيچ كس را اهل بهشت معرفي نكرد ، مگر عبد الله بن سلام را !!! (صحيح بخاري كتاب الفضائل باب مناقب عبد الله بن سلام)
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
54   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   25 ارديبهشت 88
با سلام
دوست عزيز جناب دانشجو شرح اين حديث در لينك پاين بخوانيد:
http://www.makaremshirazi.org/persian/squestions/?qid=9762&gid=3734&sw=&mid=3731
يا علي
55   نام و نام خانوادگي:  فرزاد     -   تاريخ:   25 ارديبهشت 88
بسم الله الرحمن الرحيم: با سلام در نعت رسول ص
خواجه‌ي دنيا و دين گنج وفا صدر و بدر هر دو عالم مصطفي
آفتاب شرع و درياي يقين نور عالم رحمة للعالمين
جان پاکان خاک جان پاک او جان رها کن آفرينش خاک او
خواجه‌ي کونين و سلطان همه آفتاب جان و ايمان همه
صاحب معراج و صدر کاينات سايه‌ي حق خواجه‌ي خورشيد ذات
هر دو عالم بسته‌ي فتراک او عرش و کرسي قبله کرده خاک او
پيشواي اين جهان و آن جهان مقتداي آشکارا و نهان
مهترين و بهترين انبيا رهنماي اصفيا و اوليا
مهدي اسلام و هادي سبل مفتي غيب و امام جز و کل
خواجه‌اي کز هرچه گويم بيش بود در همه چيز از همه در پيش بود
خويشتن را خواجه‌ي عرصات گفت انما انا رحمة مهدات گفت
هر دو گيتي از وجودش نام يافت عرش نيز از نام او آرام يافت
همچو شبنم آمدند از بحر جود خلق عالم بر طفيلش در وجود
نور او مقصود مخلوقات بود اصل معدومات و موجودات بود
حق چو ديد آن نور مطلق در حضور آفريد از نور او صد بحر نور
بهر خويش آن پاک جان را آفريد بهر او خلقي جهان را آفريد
آفرينش را جزو مقصود نيست پاک دامن‌تر ازو موجود نيست
آنچه اول شد پديد از غيب غيب بود نور پاک او بي‌هيچ ريب
بعد از آن آن نور عالي‌زد علم گشت عرش و کرسي و لوح و قلم
يک علم از نور پاکش عالمست يک علم ذريتيست و آدمست
56   نام و نام خانوادگي:  عاشق حسين بي علي (ع)     -   تاريخ:   27 ارديبهشت 88
السلام علي المهدي الذي وعده الله به الامم
سلام بر جناب دكتر حسيني فرزند صديقه كبري (س) و بر همه پيروان امير عشق علي بن ابيطالب (ع)
ما به لطف خداوند متعال و به ياري آقا امام زمان (ع) هيچ ترسي از مناظره و شكست دادن پيروان خلفاي غاصب و ملعون (لع) نداريم انشاالله
يا علي مدد
57   نام و نام خانوادگي:  درود بر مرزنشينان ايران     -   تاريخ:   01 خرداد 88
به اعتقاد شيعيان حضرت فاطمه (س) گفته كه من هميشه تو نمازهايم به ابوبكرصديق(رض)وعمر فاروق(رض)نفرين ميكنم پس چرا حضرت علي (ع) دخترش رابه عقد حضرت عمر فاروق(رض)در آورد. باز هم اين با شلاق بود آقاي قزويني. چرا شما شيعيان قبر پرستيد؟چرا شما قبر ابولولو كه قاتل عمرفاروق (رض)كه خليفه ي دوم مسلمانان است رو از خانه ي خدا بيشتر دوست داريد؟ ما تمام مردم ايران دعا ميكنيم كه خداوندا شر تمام آخوند هاي جهان ومخصوصا ايران از دنيا وآتش دوزخ نصيبشان بگردان آمين يا رب العالمين. (درود بر ملازاده . عبدالمالك ريگي . مولانا عبدالحميد وتمام عالمان آهل سنت)
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- در مورد افسانه ازدواج عمر با ام كلثوم مي توانيد به آدرس ذيل مراجعه نماييد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?frame=1&bank=maghalat&id=83
2- در مورد قبر ابولولو ، آيا شما نمي دانيد كه طبق روايات اهل سنت ، ابولولو در مدينه كشته شد ، و نمي تواند قبر او در ايران باشد !
3- در مورد درود شما بر عبدالمالك ريگي !! ظاهرا خبر نداريد كه جناب عبدالحميد ، و بسياري از علماي اهل سنت ، از اين گروه اشرار ابراز انزجار و بيزاري كرده‌اند ! آيا شما اصرار داريد كه نام جناب عبد الحميد را در كنار نام تروريستي همانند عبد المالك ريگي قرار دهيد ؟!!
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
58   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   02 خرداد 88
با سلام خصوصا برادران مرز نشيان ايران ( البته اينطرف مرز نه انطرف ) اين جناب يادش رفت اسم ابوجهل , ابو لهب ,ابن ملجم , يزيد , حجاج , را به ليست خود ( عبد الشيطان ملحد زاده لندني . عبدالمالك ريگي . مولانا عبدالحميداضافه كند كه من اينكار را برايش كردم ). ثانيا : خداوند ما عادل است هركه را عمل خيري بكند او را جزاي خير ميدهد و انكه را عمل شر كند عقوبت شرش را ميدهد فرق نميكند اخوند ما باشد يا خليفه رسول . يا علي
59   نام و نام خانوادگي:  فرزاد     -   تاريخ:   18 خرداد 88
بسم الله الرحمن الرحيم باسلام به همه دوستان جناب اقاي گروه شبهات درسته طبق روايت اهلسنت ابولولو ملعون در مدينه كشته شد وبه درك اصفل وارد شده.من واقعا تعجب ميكنم شما با اينكه ميدونيد ابولولو ملعون درمدينه كشته شده ولي در ايران براش يه مقبره درست كردين وصبح ظهرشب 24 ساعته زيارتش ميكنيد وعبادتش ميكنيد جناب گروه شبهات ما نميگيم قبر اين ابولولو ملعون در ايران است اين ادعا شما شيعيان است كه براش مقبره وزيارتگاه خالي درست كردين ودارين يه قبر خالي را زيارت وعبادت ميكنيد كه دوست داريد با اين كاراتون لج جامعه اهلسنت را دربيارين شماها كه حرف دم از وحدت واسلام ميزنيد از شماها بيعده نكنيد اين كارارو خدا رو خوش نمياد وخودتون رو گناه كار نكنيد وسلام
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- آنچه كه مشهور است ، قبري كه شما به آن اشاره مي‌كنيد ، قبر قاتل عمر بن سعد است .
2- به خاطر حفظ وحدت و چون اهل سنت توهمات اشتباه داشتند ، آنجا نيز بسته شده و كسي به زيارت نمي‌رود .
3- باز ادعا كرده ايد كه زيارت قبر به معني عبادت آن است !!! كه قبلا به شما پاسخ آن داده شده است .
گروه پاسخ به شبهات
60   نام و نام خانوادگي:  مسعود عقيلي     -   تاريخ:   20 تير 88
به نام خدا با سلام خدمت برادران اهل سنت چند مطلبي دارم که اميدوارم جواب مرا بدهند . ما شيعه ها معتقديم خلافت بعد از پيامبر (ص) انتصابي است و از طرف خداوند منصوب و به وسيله پيامبر (ص) معرفي شده اند تا حجت بر همه تمام شود . همه امامان ما معصوم و عاري از اشتباهند . امامان بعد از پيامبر (ص) دوازده نفر هستد و اگر از بچه شيعي هم بپرسيد انها را براي شما مي شمارد . اين اعتقاد ما در مورد امامت بعد از پيامبر (ص) است و در طول تاريخ هيچ تغييري نکرده و نمي توانيد يک شيعي را پيدا کنيد که خلاف اين را بگوييد . حالا اعتقاد شما در مورد خلافت چيست ؟ 1- اگر خلافت از نظر شما انتخابي است و ايه ( و امرهم شورا بينهم ) را دليل اين مدعا مي دانيد مي خواهم بگويم عمر بعد از ابوبکر چگونه انتخاب شد . اگر مي گوييد بوسيله مردم اين دروغ اشکاري است و هيچ کتابي از کتابهاي شما اين را نگفته ، اگر مي گوييد بوسيله ابوبکر منتصب شده اصل خلافت ابوبکر را زير سوال مي بريد و تازه به اعتقاد شيعه در مورد امامت ميرسيد . 2- عثمان بعد از عمر چگونه انتخاب شد . حتما همه مي دانند که بوسيله شوراي شش نفره که عبدالرحمن بن عوف حق وتو داشت . پس در اينجا هم هيچ انتخاباتي صورت نگرفته است . 3 - خليفه چهارم از نظر شما بعد از عثمان که همان امام علي (ع) است ايا بوسيله تمام مردم انتخاب نشد ؟ و همه مردم با او بيعت نکردند؟ . حال سوال اينجاست ايا شما همانقدر از سه خليفه اول دفاع مي کنيد از خليفه چهارم نيز دفاع مي کنيد ؟ شما به احاديث سه خليفه اول عمل مي کنيد حتي اگر به صراحت با قران مخالفت کنند همانند حديثي که ابوبکر از پيامبر (ص) نقل کرده که ( نحن معاش الانبياء لا نورث ما ترکناه صدقه ) ايا شما به احاديث خليفه چهارم (از نظر شما) نيز عمل مي کنيد ؟ چرا در کشور هاي سني نشين نهج البلاغه تدريس و خوانده نمي شود ؟ اگر کسي با هر يک از سه خليفه اول مخالفت يا جنگ مي کرد او را مشرک و ملحد مي خوانيد . ايا معاويه که با خليفه چهارم جنگ کرد او را مشرک مي خوانيد يا به نشر فضايل او مي پردازيد ؟ 4- خليفه پنجم از منظر شما کيست؟ اگر مي گوييد معاويه است ، او که با خليفه چهارم جنگ کرد و در جنگ يکي باطل و ديگري بر حق است پس چطور مي توانند هر دو خليفه مسلمين باشند. ثانيا اگر شما به ابوبکر اين اجازه را مي دهيد که خليفه بعد از خود را انتخاب کند پس چرا به خليفه چهارم اين اجازه را نمي دهيد، ايا اين تناقض در اعتقادات شما نيست ؟. ثالثا پيامبر (ص) فرموده اند امامان بعد از من دوازده نفرند ، دوازده امام شما کي هستند . اگر شما توانستيد دوازده امام مشترک تمام سني ها را بطوري که هيچ اختلافي بين انها نبا شد با مدرک و سند پيدا کنيد من مذهب شيعه را کنار مي گذارم . و خيلي سوالهاي ديگر مي توان در مورد اعتقادات شما کرد که هيچ پاسخ قراني و منطقي براي انها نداريد و وقتي به بمبست مي رسيد شروع به توهين کردن در مورد شيعه ها مي کنيد . و مطلب اخر اينکه خداوند مي فرماييد ( انّ الذين کفروا و کذبوا به اياتنا اولئک اصحاب النار هم فيها خالدون ) واقعا اگر امامت از نظر قران انتصابي باشد برادران اهل سنت ما فردا چه جوابي خواهند داشت . ايا اين ارزش تحقيق بيشتر را ندارد ؟
61   نام و نام خانوادگي:  مسعود عقيلي     -   تاريخ:   12 مرداد 88
به نام خدا با سلام خدمت تمام دوستان عزيز برادران سني ما تا حالا دليل منطقي براي اثبات خلافت خلفاي خود پيدا نکردند وهميشه متوصل به شبهاتي مي شوند که جز ابرو ريزي چيزي براي انها ندارد . قبل از اينکه وارد مطلب اصلي خود بشوم مي خواهم به برادران سني خود بگوييم که ما تنها به فرموده ائمه عمل مي کنيم که به ما گفته اند،(( هميشه در هدايت مردم حريص باشيد و هرگز دست از کار برنداريد)) . پس هدف ما بر خلاف شما افزايش پيروان دين خود نيست بلکه هدايت به سمت طريق حق که ائمه به ما سفارش کردند وبدانيد که رهروان طريق حق هميشه کم هستند (قليلا ما يومنون)، ( اکثرهم لا يعقلون) ( کم من فئه قليله قلبت فئه کثيره باذن الله ) پس بدون تعصب نوشتهاي هر دو طرف را مطالعه کنيد و با چشمي باز راه خود که سعادت دنيا و اخرت است را انتخاب کنيد و دل به اين دنياي زودگذر مبنديد که زندگي ابدي انجاست ( بل توثرون الحيات الدنيا و الاخره خير و ابقي ) . اهل تسنن ادعا مي کنند که اگر امامت جزء اصول دين مي باشد پس چرا خدا واضح و روشن ان را در قران بيان نکرده است تا هيچ شبه اي براي کسي نماند ، خداوند نماز و روزه که از فروعيات هستند را بيان کرده ولي امامت که از اصول دين است به روشني بيان نمي کند تا مردم سردر گم نشوند و در اخر سر با استفاده از اين ادعا مي گويند خليفه بعد از پيامبر(ص) انتخابي است نه انتصابي، يعني خود مي برند و مي دوزند . من مي خواهم از دو منظر اين را جواب بدهم 1 خداوند چندين ايه در حق امام علي و اهل البيت نازل کرده که اهل تسن همه را يا منحرف کردند يا گفتند مربوط به اهل البيت نيست يا به کسان ديگري ربط دادهاند مثلا الف ) ( انما وليکم الله و رسوله و الذين يوتون الزکات و هم را کعون ) همه مي دانند کسي جز امام علي (ع) در حالت رکوع زکات نداده هر چند که بعضيها سعي کرند ولي نتوانستند اين کار را بکنند . با وجودي که اکثر کتب معروف اهل سنت اين قضيه را نوشتند نمي دانم چرا اين فضيلت امام علي (ع) را قبول نمي کنند و اين را دليلي براي خلافت امام علي (ع) نمي دانند ب) فضيلت ديگر که براي امام علي (ع) و اهل البيت در قران ذکر شده در سوره انسان است. ( و يطعمون الطعام علي حبه مسکينا و يتيما و اسيرا * انما نطعمکم لوجه الله لا نريد منکم جزاء و لا شکورا ) و اين يک قضيه معروفي است که همه کتب معتبر اهل تسنن ان را ذکر کرده اند . نکته جالب اينجا است که خداوند خود به اخلاص اهل البيت اشاره مي کنند تا جاي هيچ شبه براي احدي در مورد اخلاص اهل البيت باقي نگذارد و اين دليل روشن دوم است و باز برادران سني ما مي گويند هيچ فضيلتي براي امام علي (ع) در قران ذکر نشده و اين تحريف ديگر انها است ج) خداوند مي فرمايد ( و من الناس من يشري نفسه ابتغاء مرضات الله ذالک من تقوي القلوب ) و اين يک فضيلت ديگري براي امام علي (ع) که باز با وجود اينکه در اکثر کتبشان مو جود است ولي باز به ان توجه نمي کنند و ان را به گونه ديگري تفسير مي کنند . اين ايه مو قعي که امام علي (ع) در ليله المبيت به جاي پيامبر ( ص) خوابيدند نازل شد ودر اين ايه خدا به صراحت تقواي امام علي (ع) را ذکر مي کند ولي باز اهل تسن چشم از ان بسته اند . د) ايه مباهله نمونه ديگري از اياتي است که در شان اهل البيت نازل شده ( قل تعالو ندعوا ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنه الله علي الکاذبين ) در اين ايه پيامبر (ص) تنها امام علي (ع) ، حضرت زهرا (س) ، امام حسن (ع) و امام حسين (ع) را با خود برد و خداوند خود فرموده امام علي (ع) نفس نبي است و هم در کتب شيعه و هم در کتب سني ها موجود است. و لي باز به ان توجه نمي کنند و ان را به گونه اي ديگر تفسير مي کنند ع) ايه معروف ديگر ايه( يا ايّها الرسول بلّغ ما انزل اليک من ربک فان لم تفعل ذالک فما بلّغت رسالته ..) که درمورد ولايت امام علي (ع) در روز حجت الوداع نازل شد، که در ان زمان پيامبر (ص) کليه احکام اسلامي را براي مسلمانان بيان کرده و چيزي باقي نگذاشت حالا ان چه چيزي بوده که اگر پيامبر (ص) ان را نگويد رسالت عظيمش را تبليق نکرده چيزي جز ( من کنت مولاه فهذا علي مولاه ) نيست که کتب معتبر اهل تسنن ان را ذکر کرده اند و در همين کتب نيز ذکر کردند که ابوبکر و عمر اولين کساني بودند که به امام علي (ع) تبريک گفتند . اين ايه صريح را نيز به گونه ديگر تفسير کردند و ادعا مي کنند خداوند هيچ ايه اي در مورد ولايت امام علي (ع) نازل نکرده است . وخيلي ايات ديگري وجود دارند که بر فضيلت اهل البيت دلالت مي کنند و برادران اهل تسنن ما بدون ترس از اخرت انها را تحريف کرده اند و چشم از انها پو شيدند . 2) محور دوم براي اثبات امامت اهل البيت احاديث پيامبر (ص) است که خود طبق فرموده خداوند ( انّه لا ينطق عن الهوا ان هو الّا وحي يوحي ) وحي منزل هستند و چيزي از قران کم ندارند بلکه ان را تفسير مي کنند .پيامبر بارها و بارها گفته اند که جانشين و خليفه بعد از من امام علي (ع) مي باشند و اصلا دين بدون ولّي و امام پا برجا نيست و تعجب ما اين است که برادران سني ما مي گويند پيامبر (ص) جانشيني براي خود تعيين نکردند و اين را به دست مردم گذاشت تا خود انتخاب کنند . در اين جا به چند مورد اشاره مي کنيم 1) پيامبر(ص) در اولين روزي که به نبوت مبعوث شد دستور پيدا کرد که ابتدا نزديکان خود را به اسلام و يکتا پرستي دعوت کند .( و انذر عشيرتک الاقربين ) و اولين چيزي که انجام داد براي خود جانشيني تعيين کرد که هيچ کس غير از امام علي (ع) حاضر نشد جانشين پيامبر(ص) شود. اين حديث را برادران سني ما در کتبشان ذکر مي کنند ولي چرا به ان عمل نمي کنند خدا مي داند ! 2) ( انا مدينه العلم و علي بابها ) حديث ديگري است که در مورد شأن و منزلت امام علي (ع) بيان کردند و علماي اهل سنت ان را به گونه اي بيان مي کنند .، يکبار مي گويند اين حديث ( ان مدينه العلم و علي ّ بابها ) يعني من شهر علم هستم و در ان بروي من قرار دارد ، مي باشد . حالا اين چه نکته اخلاقي دارد ما نمي دانيم . در جايي ديگربه اين بصورت بيان مي کنند، ( انا مدينه العلم و عالي بابها ) يعني من شهر علم هستم و در ان بلند است . باز اين چه نکته اخلاقي دارد ما نمي دانيم !!! 3) حديث ديگر ، حديث ثقلين مي باشد ( اني تارکم فيکم الثقلين کتاب الله و عترتي اهل بيتي ...) که بوضوح نشان مي دهد منظور پيامبر (ص) امام علي (ع) و همسر و دو فرزنش هستند ولي علماي اهل تسنن گفته اند منظور پيامبر (ص) زنان او هستند، ولي فراموش کردند که خداوند در قران فرموده ( لا تدخلوا بيوت النبي حتي يوذن لکم ) يعني پيامبر (ص) چند تا خانه دارند ولي در اين حديث فقط يک خانه (مفرد) ذکر شده پس منظور پيامبر(ص ) همسرانشان نمي باشند اما اهل تسنن بدون توجه به اين ايه بر لجاجت خود پا فشاري مي کنند ، غافل از اين که اخرتي هم در کار است . 4) در لفظ (صدق الله العلي العظيم ) نام علي را حفظ کردند که يکي از نامهاي خداوند است . 5) ذکر صلوات که ( اللهم صلّ علي محمد و ال محمد ) مي باشد را عوض کردند . بعضي مواقع ال محمد را حذف و بعضي مواقع لفظ صحابه که جزء صلوات نيست را اضافه مي کردند و احاديث زيادي در اين باب وجود دارد که اين نوشته گنجايش ذکر تمام موارد را ندارد . در تمام اين مواردي که ذکر شد و تمام تحريفاتي که انجام شده با علم بوده و دقيقا ايات و احاديثي را تحريف کرده اند که دال بر فضيلت حضر ت علي (ع) و اهل البيت دارند و خداوند فرموده ( نحن نّزلنا القران و انّا له لحافظون ) ، اگر خداوند نام امام علي (ع) را در قران مي اورد بعيد نبود که باز هم ان را تحريف مي کردند و به گونه اي ديگر مي نوشتند . نکته اخر که مي توان به ان اشاره کرد اين است که خداوند فرموده ( احسب النّاس ان يترکوا ان يقولوا امنّا و هم لا يفتون) يعني ايا مردم مي پندارند که چون گفتند ايمان اورده ايم رها مي شوند و ديگر ازموده نمي شوند. مي خواهم بگويم اگر خداوند همه چيز را به صراحت در قران بيان بکند با چه چيزي مردم را ازمايش ، و چگونه منافق را از مومن جدا مي کند. پس با تمام اين مطالبي که ذکر شده علت اينکه خداوند به صراحت امامت حضرت علي (ع) را بيان نکرده يکي بدليل اينکه براي هميشه قران از تحريف منافقان در امان باشد و ثانيا مردم در مقابل امتحاني سخت و دشوار قرار گيرند که کسي جز مومنان نمي توانند از اين ازمايش سر بلند بيرون بيايند . البته اين به ان معنا نيست که خداوند هيچ اشاره اي به ولايت امام علي (ع) نکرده بلکه همانند نماز که تعداد رکعات ان و اينکه چه موقع بايد ادا شوند در قران ذکر نشده و به وسيله پيامبر(ص) مشخص شده ند ،ولايت امام علي (ع) نيز توسط پيامبر (ص) بارها و بارها اشاره شده و جاي هيچ شبه اي براي هيچ کس باقي نمانده است ( و لله الحجت البالغه ) . اين نوشته کوچک تنها جزئي از هزاران صفحه اي که در اثبات خلافت و ولايت امام علي (ع) نوشته شده است و اميدوارم برادران سني ما کمي با فکر کردند راه روشن حقيقت را بپيمايند و خود را از اين گمراهي نجات دهند که خداوند فرمو ده ( اقترب للنّاس حسابهم و هم في غفله معرضون )
62   نام و نام خانوادگي:  فرزاد     -   تاريخ:   21 مرداد 88
بسم الله الرحمن الرحيم
باسلام
شما خيلي اشتباه ميكنيد كه يك تروريست به نام عبدالمالك ريگي رو به عنوان مجاهد وحق طلب ميدنيد در اين مورد منم با اقايون گروه شبهات موافقم
مگه نميدوني همه علماي اهلسنت به ويژه مولوي عبدالحميد اون رو يك تروريست وجنايتكار جنگي معرفي كردن وانزجار خودشون رو نشون دادند.
مردم بي گناه كوچك بزرگ چه گناهي مرتكب شده بودند كه اينجوري ناجوان مردانه كشته شدن سربازان چه گناهي دارند كه براي خدمت سربازي امدند وخانواده اشان چشم به راه ومنتظرشون هستند چه گناهي كردن كه اينجوري كشته بشن نميدونم خودت به خدمت سربازي رفتي يانه يا بهش فكر كردي يانه اگه رفته بودي مسلما اين حرفو نميزدي واقعا برات متاسفم كه شما از يك تروريست وجنايتكار ودست نشانده امريكا حمايت ميكنيد ونام كثيف او رو دركنار مولوي عبدالحميد قرار ميدهيد.
خدا كنه كه متوجه اشتباهتون بشيد
وسلام خداحافظتون
63   نام و نام خانوادگي:  فرزاد     -   تاريخ:   11 شهريور 88
بسم الله الرحمن الرحيم باسلام اقايون گروه شبهات نميدونم شماها رو چطور توجيه کنم که توصل به امامان اماماني که مرده اند شرک است شيخ عبدالقادرگيلني دست گيره قبول جضرت علي مشکل گشاه قبول ولي معنا اينا چيه حضرت علي مشکل گشاه مشکل مسئله هارو حل ميکنه مردم فکرکردن مشکل گشاه به ما بچه ميده مارو شفاميده هرحاجتي که بخواهيم به ماميده اين چه برداشتي است يکفرون به شرک کم اين افرادي که شماشيعه ها اسم اونا رو صدا ميزنيد فلان مشکل گشاه به داد من برس فلان ادرکني خدا روز قيامت اينارو باهم روبرو ميکنه هم اوني رو که انوصدا زدن وهم اونا که اسمشو صدا کردين قران به سراحت ميگه شايد ايات قران اشتباه بنويسم اخه حفظي ممکنه نوشتنشون اشتباه بشه اگه اشتباه نوشتم ازتون معذرت ميخوام وبنده را ببخشيد خدا تو قران به سراحت ميکه اذقال اله عيسي ابن مريم اتقوفي الناس اتخزوني و امي اله عين من دون الله. خداوند اينارو احضارميکنه درميدان محشر اي عيسي پسرمريم ايا توبه مردم گفتي که اسم منو صدابزنيد من به شما کمک ميکنم توبه مردم تعليم دادي که منو مادرمنو صدا بزنيد ما مشکل گشاهي ميکنيم پائين تراز الله مارا مشکل کشاه بدونيد حضرت عيسي جواب ميده ان کنتم کنتهو فقد عليتهم .اي مولا اگه من گفتم تو بهترميدوني تو که عالم الغيب هستي فعلم مافي نفسي واعلم مافي نفسي .اي خدا تو ميدوني تو دل من چي هست ولي من نميدونم تو دل تو چي هست انک انت اعلم القيوب تو الله قيوب من هستي تو بهترميدوني من گفتم يانه اگه من گفتم پرونده منو نگاه کن اگه من چنين تبليغي کردم باشم.نه تنها حضرت عيسي ومريم هر ان انساني که اسم اون انسان وبنده خدارا صدابزند اي فلاني به داد من برس روز قيامت احضار ميشه سوال ميشه خدا ميگه يکفرون به شرک کم اونايي که شرک را انکار ميکنند .اي خدا ما نگفتيم که اينها مارو صدابزنند دليل بيارن که ماگفتيم ما کي به اينا گفتيم که مارو صدابزنند ما مشکل گشاه هي ميکنيم شفاميديم هر ان انساني که اسم حضرت عيسي علي و فلاني و.... را صدا بزنند دليل بيارن کل اعطا تنها حضرت عيسي نه تنها حضرت مريم نه هرانساني چه نبي باشيد چه ولي باشد چه پيامبر باشد چه مرده باشد چه زنده باشد ولي انسانها اون را صدا زدند بر اي مشکل گشاهي توبيا مشکل مارو حل کن به ماکمک کن مريض هاي مارو شفابده الله تعالي روز قيامت اون معبود را که اونوصدا زده وهم اوني را که اسم اونو صدا کردند رو در روي هم قرار ميده تا پرونده شون رو رسيدگي کنند ميگه فلاني اينها اسم تورو صدا زدند براکمک ومشکل گشاهي ايا تو به اينا گفتي تو به اينادستور دادي ايا تو به اينها تعليم دادي که اسم تورو صدا بزنند که مشکل گشاهي ميکني اون جواب ميده اي الله من بري ام من اصلا چنين چيزي نگفتم من چنين چيزي تعليم ندادم من گفتم فلاني اسم منو صدابزن ما همون چيزي رو گفتيم که که اي خدا تو به ما امر کردي تو به ما دستور دادي ما اون رو تعليم وتبليغ کرديم اون چيه که تبليغ کردين .انعبودو الله ربي وربکم اکه بعضي از ايات اشتباه نوشتم معذرت ميخوام فقط خدا را عبادت بکنيم که رب ماوشما است. اي خدا اگه من تو مشکلاتم اسم کسي رو صدا زدند اونا هم منوصدا ميزدند ولي وقتي که من تو مشکلاتم الله را صدازدم اونا براي چي ديوانه بودند که اسم منو صدا زدند من خبر ندارم من اطلاع ندارم من تا وقتي زنده بودم اجازه ندادم اونا کسي ديگري رو صدابزنند براي مشکل گشاهي نميذاشتم که اسم منو صدا بزنند ولي وقتي که تو منو کشتي ديگه من از اون دنيا وحال انها خبر ندارم که اسم منو يا فلاني رو براي مشکل گشاهي صدا ميزنند. اينا تبليغات دروغين است که به بندگان خدا به اولياي خدا نسبت ميدهند وافترا زده ميشود که اينا مشکل گشاه هستند مشکلات رو حل ميکنند ما بچه دار نميشيم به ما اولاد وبچه ميده مريض هاي مارو شفا ميده حاجت روايي ميکنه مشکلات رو حل ميکنند اينا خيال بافيه حرف باطل وغلطي است وخدا از اينا روز قيامت کامل از فرد فردشون بازجويي ميکنه تمام اون افرادي که اسم حضرت عيسي يا علي حسن حسين .غيره .... که نميتونم اسم همشون بيارم که شما شيعه ها صداشون ميکنيد الله تعالي اونا رو احضار ميکنه . ولا نسعلنا الذين اورسله عليه ولا نسعلنا مرسلين اما امت هاي که به طرف اون ها رسول فر ستاد بوديم سوال ميکنيم و هم از خوده مرسلان سوال ميکنيم تو چي تعليم دادي ايا همون چيزي که من گفتم تعليم دادي اونا چي بودن اونا تعليم ها وما ارسلنا من رسوله الي نوحين عليه انهو لا اله الا ان فهبدو . الله تعالي ميگه من هيچ رسولي نفرستادم مگر ان که بنده من رو توحيد بده . من نميدونم با اين حرفا شما شيعه ها به اين چي ميگين اين سرپيچي از دستور خدا وقران نيست ايا اين جاهليت وانکار کردن ايات قران نيست من نميدونم شما توسل ابوبکر علي را از کجا در اوردين من ميگم که همچين چيزي اصلا وجود نداره چون من در مورد توسل قبلا هم بحث کردم واگرنه شما همون موقع ميگفتيد نه الان مگه سوره حمد وتوحيد هر روز تو قران نميخوانيد چي ميگه
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- فرموده‌ايد «باسلام اقايون گروه شبهات نميدونم شماها رو چطور توجيه کنم که توصل به امامان اماماني که مرده اند شرک است»
بهتر است در ابتدا ابوبكر و اميرمومنان علي عليه السلام و بلال بن حارثه را توجيه كنيد كه چرا بعد از رحلت رسول خدا (ص) به آن حضرت متوسل شده و از ايشان طلب شفاعت كرده‌اند !
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=87
2- فرموده‌ايد «من نميدونم شما توسل ابوبکر  علي را از کجا در اوردين من ميگم که همچين چيزي اصلا وجود نداره چون من در مورد توسل قبلا هم بحث کردم »
ما اين مطالب را كتب معتبر اهل سنت و با سند صحيح پيدا كرده‌ايم ! البته شما به خودتان زحمت مراجعه به اين ادرس‌ها را نداده و تنها مي‌گوييد من نمي‌دانم اينها از كجا پيدا شده است !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
64   نام و نام خانوادگي:  محمد علي     -   تاريخ:   23 شهريور 88
فبشر عبادي الذين يستعمون القول فيتبعون احسن ×××××××××يك سوال دارم. كي جواب مي ده؟ ×××××××× تاريخ طبري (از معتبرترين و شايد معتبرترين كتاب تاريخي نزد اهل سنت) در ذيل حوادث سال 11 هجري و پيرامون وقايع اتفاق افتاده در سقيفه مي نويسد: (منذر بن ابي الارقم گفت: ما منزلت آن گروه از مهاجران را كه گفتي انكار نمي كنيم ، در ميان مهاجران كسي است كه اگر براي بدست گرفتن زمام امور پيش قدم مي شد كسي با او به مخالفت بر نمي خاست. منظور منذر علي بن ابيطالب بود. آن گاه برخي از انصار با نگ بر داشتند: ما فقط با علي بيعت مي كنيم. عمر خود مي گويد: سر و صدا و همهمه از هر طرف برخاست و سخنان نامفهوم از هر سويي به گوش مي رسيد تا جايي كه ترسيدم اختلاف موجب از هم گسيختگي شيرازه ي كار ما شود. اين بود كه به ابو بكر گفتم دستت را دراز كن تا با تو بيعت كنم!!!) همين خليفه دوم که اين چنين با ابوبکر بيعت مي کند، در سال هاي آخر خلافتش مي گويد: كانت بيعه ابي بكر فلته (او فلته كفلتات الجاهليه) وقي الله المسلمين شرها فمن عاد الي مثلها فاقتلوه! يعني: بيعت با ابوبكر امري بدون تدبير و نابخردانه بود كه خدا مسلمانان را از شر آن محفوظ داشت؛ پس هر كس چنين كاري را تكرار كند، او را بكشيد. [الغدير، ج5، ص 370، و ج7، ص 80؛// صحيح بخاري ، باب رجم الحبلي، ح 6681؛// مسند امام احمد بن حنبل ح393؛// سيره ابن هشام، ج4، ص 308؛// الصواعق المحرقه ص 10 و 14 و 36؛// تاريخ طبري، سنه اا، السقيفه و...] حالا من يك سوال از حاضران اهل سنت دارم. واقعا خيلي خوشحال مي شوم كه پاسخ سوال مرا بگويند : عبارتي كه در بالا از عمر نقل شده است ، و در صدور آن شكي نيست (چون بخاري و امام احمد آن را نقل كرده اند و الصواعق المحرقه نيز آن را بدان اشاره كرده است و صحت آن را پذيرفته ) از دو حال خارج نيست: يا عمر راست مي گويد كه بيعت با ابوبكر نابخردانه بود و خدا مسلمين را از شر آن حفظ نمود يا دروغ مي گويد. (طبيعتاَ حالت سومي نيست چون اهل سنت تقيه را قبول ندارند و آن را شرك و دروغ مي دانند) اگر عمر راست مي گويد: پس نه تنها خلافت ابوبكر ديگر اساسي نخواهد داشت ، بلكه خلافت عمر نيز بي اساس است زيرا خلافت او به انتخاب خليفه اول است. همينطور خلافت عثمان نيز پا در هوا خواهد بود زيرا خلافت او مشروط به شورايي است كه عمر انتخاب كرده است. پس اگر اين حرف راست باشد ( كه حتما هم هست!!!!) چيزي از اهل سنت باقي نمي ماند. اما اگر اين حرف را عمر دروغ گفته باشد ، آيا كسي كه بر منبر پيامبر چنين دروغي مي گويد ، شايسته ي خلافت رسول الله و حكومت بر مسلمين است؟ حتما مي دانيد كه دروغ گو حتي عادل هم نيست چه رسد به آن كه بخواهد جانشين پيامبر باشد. (ضمناَ دروغ از مصاديق ظلم است و دروغگو ظالم است و خداوند فرمود عهد امامت من به ظالمين مي رسد: لا ينال عهدي الظالمين/ بقره 124) حالا سوال من از حاضران اهل سنت اين است: عمر راست گفته است يا دروغ؟ سني هاي حاضر پاسخ گويند و شيعيان اگر مطلبي دارند بيافزايند.
65   نام و نام خانوادگي:  باران     -   تاريخ:   09 مهر 88
نام و نام خانوادگي: اسد - تاريخ: 18 آبان 87 سلام عليکم وبعد..کليني در کتاب الکافي مي‌گويد: «أن الأئمة يعلمون متى يموتون، وأنهم لا يموتون إلاَّ باختيار منهم». «ائمه مي‌داند که چه زماني مي‌ميرند، و آنها جز با اختيار خودشان نمي‌ميرند» ، و مجلسي در کتابش (بحار الانوار) حديثي را ذکر مي‌کند که مي‌گويد: «لم يكن إمام إلاَّ مات مقتولاً أو مسموماً». «هيچ امامي نبوده مگر آن که او را کشته‌اند يا مسمومش کرده‌اند» ؛ اگر آن گونه که کليني و حر عاملي گفته‌اند امام غيب مي‌داند، پس امام آب و غذايي را که به او داده مي‌شود مي‌داند و اگر مسموم باشد مي‌داند که مسموم است، و از خوردن آن پرهيز مي‌کند، اگر پرهيز نکند و آن را بخورد و بميرد خودکشي کرده است؛ چون او مي‌داند که غذا سم دارد! بنابراين پس او خودکشي کرده است، و پيامبر ص مي‌فرمايد هر کس خودکشي کند به دوزخ مي‌رود! پس آيا شيعه چنين چيزي را براي ائمه مي‌پسندند؟!.بحار الأنوار 43/364.منتظر پاسخ شما هستيم جواب نظر: دوست گرامي سلام ! مگر نه اين كه پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله غيب مي&zwnjداند ؛ پس چرا به جنگ احد رفت و ده&zwnjها نفر از بهترين يارانش و از جمله حمزه سيد الشهداء را به كشتن داد ؟ از اين گذشته طبق اعتقاد شيعه و سني رسول خدا نيز مسموم از دنيا رفته&zwnjاند ؛ در حالي كه علم غيب نيز داشته&zwnjاند . علم غيب مخصوص خداست شما كفر گفيد و بر نص قران كافر شديد كه عالم الغيب فقط خداست در ثاني پيامبر اكرم به هيچ وجه عالم الغيب نبود بله جاهايي بود كه خداوند به او اطلاع ميداد و بر اساس حكمتش در مورد جنگ احد به او خبر نداد ببينيد شما براي اين مطلبي که دوستمان اشاره کرد هيچ جوابي نداريد . تالش بيخود نکنيد كماكان منتظر مناظره با كوچكترين تا بزرگترين شما هستم messenger وسيله خوبي براي مناظره کتبي حضوري است
جواب نظر:
با سلام
خواهر گرامي
1- بهتر است براي اينكه بدانيد آيا رسول خدا (ص) علم غيب داشتند يا نه ، نگاهي به كتب علماي اهل سنت بكنيد :
http://www.valiasr-aj.com/lib/soal1/list4.htm#106
درست است كه علماي اهل سنت ، ادعا مي‌كنند كه شيعه به خاطر مطرح كردن علم غيب براي انبيا و اوصيا كافر است ! اما خود در هنگام بررسي بعضي از آيات و روايت ، مجبور به اعتراف به چنين حقيقتي مي‌شوند ؛ از جمله آيه شريفه «عالم الغيب فلا يظهر علي غيبه أحدا الا من ارتضي من رسول»
2- براي مناظره در ابتدا بايد به مطالبي كه اهل سنت به آن اعتقاد دارند  ، آشنايي داشته باشيد ! در صورتي كه اين آشنايي حاصل شد ، مي‌توانيد با شيعه مناظره كنيد !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
66   نام و نام خانوادگي:  باران     -   تاريخ:   22 مهر 88
من كاري به كتب اهل سنت ندارم از كتب خودمان بگو ضمنا من ميگم قران تو ميگي كتاب سني ها واقعا كه خيلي حقيرانه بود بعدش هم خدا ميفرمايد: لا يعلم من في السموات و الارض الغيب الا الله اي بابا من كي گفتم سني هستم عجب وصله هاي ناجوري به ادم ميچسبونيد من يك شيعه خرافي بودم كه اكنون خرافات را كنار گذاشتم و شيعه اي موحدم. ايراد و نكته گرفتن به اهل سنت كه كاري نداره اگه ميخوايد تا چند مورد براتون بازگو كنم!!!
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- در همان قرآن امده است كه «عالم الغيب فلا يظهر علي غيبه احدا الا من ارتضي من رسول»
2- اگر مقصود شما از شيعه موحد شدن ، ترك بعضي از آيات قران است ، بهتر است سني شويد و چنين عقيده‌اي نداشته باشيد !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
67   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   23 مهر 88
سرکار خانم باران

دو کس قصد ترور حضرت اميرالمومنين علي(عليه السلام) را کردند: خالدبن وليد ملعون و ابن ملجم ملعون

از قصد هر دو قبل از انجام ترور حضرت اميرالمومنين علي(عليه السلام) مشخصا باخبر بودند. نيت شوم خالد ملعون را اسماء بنت عميس(رحمة الله عليه) به ايشان اطلاع داده بود و نيت شوم ابن ملجم(لعنةالله عليه) را پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله). منتهي دقت نماييد که بين اين دو آگاهي تفاوت بسيار زياد است.
يکي خبر معمولي محسوب مي‌شود و ديگري خبر از غيب.

به اين نکته دقت کنيد که حضرت اميرالمومنين علي(عليه السلام) در مورد اول نيز «به غيب» از ناکامي خالد باخبر بودند چنان که اولا به اسماء بنت عميس پيغام دادند که:(اِنَّ الله يحوُلُ بَيني وَ بَينَهُ) و دوما در حمله به خالد ملعون پيش دستي نکردند.
آري حضرت اميرالمومنين علي(عليه السلام) از قصد شيطاني ملعون زمان باخبر بودند. ولي ايشان از بي‌وفايي کوفيان نيز باخبر بودند. ايشان از رمز شهادت خود نيز باخبر بودند. ايشان از حرکت و جنبشي که در عالم وجود از شهادت ايشان حاصل مي‌شود نيز با خبر بودند. ايشان از حکم و رضايت خدا نيز باخبر بودند.
آيا شما براستي فکر مي‌کنيد که پست ترين مخلوقات توانايي مقابله با بالاترين مخلوقات را داشته باشد؟ آيا ابن ملجم ملعون عددي بود که بتواند رودخانه عظيم الهي حضرت اميرالمومنين علي(عليه السلام) را مانع شود؟

سرکار خانم باران
دانش آموز دبيرستان بنا بر اطلاعاتي که در سطح دبيرستان به او رسيده امتحاني مي‌شود که تفاوت هاي عميقي با سطح دبستان دارد.
خدايي که اطلاعات غيبي به عبدش مي‌دهد امتحاني متفاوت از او نيز مي‌کند.

حضرت موسي(عليه السلام) نيز مانند سوال شما را از خضر نبي(عليه السلام) پرسيد.
مگر قتل کودک خردسال حرام نيست؟ پس چرا خضر نبي کودک خردسال را به قتل رساند؟
حضرت خضر نبي به موسي (عليهما السلام) نيز جوابي داد.
خضر نبي (عليه السلام) چيزي از غيب مي‌دانست و در درجه اي ديگر آزمايش مي‌شد.

جناب محمد حنفيه که از اصل امامت را در حد کمال نشناخته بود «خود را به امام حسين (عليه السلام) رساند و مهار شتر امام را گرفت و گفت : " يابن رسول الله ! مگر شما وعده نداديد كه درباره آنچه من گفتم، فكر كنيد؟" و امام فرمود:آري، ولي بعد از آنكه تو رفتي رسول خدا نزد من آمد و فرمود; "برو كه خدا خواسته تا تو را كشته ببيند." محمد حنفيه عرض كرد: حال تو با اين وضع بيرون مي‌روي ، همراه بردن اين زنان و كودكان چه معنايي دارد؟ و امام در جواب گفت كه "مشيت خدا بر آن تعلق گرفته كه آنان را اسير ببيند."»

امام حسين (عليه السلام) جوابي به ايشان داد که در خور فهم ايشان بود. اگر محمد حنفيه در شناخت امام زمان خود کمال يافته بود که مهار شتر ايشان را در دست نمي‌گرفت.

سرکار خانم باران
مگر دفع خطر محتمل عقلا واجب نيست؟ پس چرا مجاهدين اسلام به سوي خطر روانه مي‌شدند؟؟
همان خدايي که ما را از خودکشي نهي مي‌کند ما را به سمت شهادت فرا مي‌خواند.

سرکار خانم باران
شايد باورتان نشود. ولي حوادث اخير ايران باعث شد که بنده گوشه اي از حکمت پاسخ امام حسين (عليه السلام) را به جعفر جن را بهفمم. آنگاه که آن جن و يارانش از امام زمان خود جواز حمله خواستند.
حالا مي‌فهمم که چرا ايشان جواز حمله نداند.

عليا ولي الله
عليا حجة الله
عليا وصي رسول الله

68   نام و نام خانوادگي:  مصلح دانشور     -   تاريخ:   27 آبان 88
من يه نوجوان سني هست. كاري به مار شيعه و هيچ مذهبي ندارم فقط درصورتيكه حركت خودشان را نگه دارن و بهعقايد ديگران احترام بگذارن . آنگونه كه ديگران به عقيده آنان احارام ميگذارد.شما در طول اين مناظره ميبينيد كه نماينده اهل تشييع بارها به اهل سنت بد و بي راه ميگويد درحاليكه نماينده اهل تسنن كوچكترين اهانتي به اعتقادات ايشان نداره چون در درجه يك انسان و يك آفريننده خدا براي و وحتي براي يك كافر بي ايمان ارزش انسان بودن را رعايت ميكند. در حاليكه در فرموده هاي امام علي آمده كه دشمنان خود را با اسم هاي زشت مخوانيد اما شماها انگار به فرموده بزرگانتان م اهميت نميدهيد و هدفي دنيوي داريد. يك موضوع يگر: در اين شكي نست كه حضرت علي (ع)پسر عمو وبرادر خوانده يكديگر بودند آنچان كه حضرت عمر(رض)وحضرت اببكر(رض)برادر خوانده يكديگر بودند. اما جناب ابوصفيان وپسران ايشان جنبان معاويه ويزيد كه به دين اسلام گرويده بودند , مانند همه ماها انسان بودند و جائزالخطا. من ميخواهم بدانم كه پاكترين مرجع شما آيا ازكردار خود مطما است؟ مطمئا هستم كه جواب منفي است چون غير از پيامبر و عشره مبشره كسي از كرار خود مطئن نيست و در درازا بايد گفت تعصبي مه در ذات انان نسبت به حضرت علي بود موجب گذشت كه بعضي تفرقه ها بوجود آيد تا جائيكه كه ابوصفيان براي خليفه اول به منزل حضرت علي رفت و به ايشان پيشنهاد داد كه من حاضرم با نظامياني كه در اختيار دارم شما را به خلافت نزديك كنم در حاليكه حضرت علي امتناع ورزيد. شما بايد به دنبال حق باشيد عزيزان.خالد بن وليده كسي بود كه تونست امژراطوري ايران و روم را نابود كند و فرمانده آن سپاه هاي عظيم مسلمسن باشد در حاليكه ناشنه هايي از هوس راني در اوديده ميشد و عملي كه در مورد زن مالك انجام داد خلاف شرع و اسلام نبود بلكه خلاف عرف و عادت جامعه بد به همين دليل حضرت عمر(رض)دو بار درخواست عزل او را به اميرالمومنين ابوبكر صديق داد ولي حضرت ابوبكر بخاطر نياز شديد سپاه اسلام به دانش ايشان در جمگها از اين كار امتناع ورزيد و اين درحالي است كه هما شماها نشنه هايي از هوسراني را در سر داريد و اگر غير از اين بگوييد به قرآن قسم دروغ گفته ايد.وخالد بن وليد با وجود اينكه در مبارزه يك جنگاور به تمتم معنا بود ولي هوسران ه بود ولي كار خلاف شرع اسلام انجام نداد بلكه خلاف عرف و عادت بود. وسلامالله علي ارواح خلفا ابوبكر و عمر وعثمان و علي
جواب نظر:
خوب بود از اين بارها بد و بي راه گفتن استاد قزويني به اهل سنت يك مورد نيز مثال مي زديد نه اينكه كلي گويي كنيد حداقل ايشان در اين مورد شهرت دارند كه در مناظراتشان همواره ادب و احترام به مخاطب و عقايد را رعايت كرده و تنها به ذكر احاديث آن هم از منابع معتبر اهل سنت بسنده مي كند.
و اما در رابطه با جناب آقاي ملازاده خوب بود قبل از چنين اظهار نظري، سري به شبكه معلوم الحال رنگارنگ و برنامه اي كه ايشان در آن شبكه اجرا مي كند مي انداختيد تا با ادب و احترام ايشان بيشتر آشنا مي شديد
نمونه اي از اين صحبت هاي ايشان در لينك ذيل در دسترس مي باشد:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=shobheh&id=69
در مورد ساير موارد نيز سواي بحث غلط هاي املايي بسياري كه داريد در محتوي مطالبتان نيز الي ماشاءالله تناقض وجود دارد
مطمئنا نه تنها مراجع ما بلكه هيچ كدام از شيعيان داراي چنين سوء پيشينه اي همچون جسارت به رسول خدا و ريختن خون فرزندانش نداشته اند پس چنين قياسي، قياس مع الفارق است
و اما در مورد حديث عشره مبشره ، صرف نظر از سند ضعيف آن با عقل سالم سازگاري ندارد .
عقل سليم هر انساني نمي‌تواند قبول كند كه حق در مقابل حق بايستد و نيز نمي‌تواند قبول كند كه وقتي دو طرف با هم ديگر جنگ مي‌كنند، هر دو بر حق باشند. هم قاتل بر حق باشد و هم مقتول. هم طلحه و زبير بر حق باشند ، هم اميرمؤمنان عليه السلام . هم عثمان بر حق باشد و هم قاتلان او .
چگونه حديث عشره مبشره صحيح است و حال آن‌كه متضمن اضداد است، و اين به معناي تضاد در دين و بطلان دين است؛ چون اجتماع ضدين از محالات عقلي است؛ زيرا كه خط مشي ابوبكر با عمر فرق مي‌كرد و گاهي يكديگر را نفي مي‌كردند، خط مشي عثمان با هر دو فرق مي‌كرد، و خط مشي حضرت علي (عليه السلام) با هر سه فرق داشت و اصلا ارزشي براي سنت شيخين قائل نبود، و به همين دليل در روز شوري شرط پيروي از سيره شيخين را نپذيرفت.
براي اطلاع بيشتر در اين زمينه به آدرس ذيل مراجعه فرماييد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1312

در مورد خالد بن وليد نيز اينقدر بيانتان متضاد و متناقض است كه خود پاسخگو خود هستيد
(يعني از ديد شما به صرف جنگاور خوبي بودن (بر فرض محال يك خوبي) مي توان فعل حرام (مثل زنا و شهوتراني) را انجام داد و هيچ اشكالي ندارد (حال آنكه اين نظر شما با جناب عمر خودتان نيز در تضاد است) و نهايتا به قولي قديمي ها هر كس را در گور خود قرار مي دهند، به فرض وجود هوسراني در هر مسلمان (كه البته دليل بر انجام فعل حرام زنا نمي گردد) نمي توان فعل افرادي همچون خالد به وليد (از ديد شما صحابه اي بزرگوار و گرانقدر) را توجيه كرد)
در رابطه با خالد بن وليد نيز مقاله كاملي در لينك ذيل وجود دارد كه مطالعه آن را حتما براي شما توصيه مي كنيم:
‹خالد بن وليد باعكس هاي بارگاهش (مرقدش) و مقايسه با حرمين عسكريين›
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=95
‹خالد بن وليد از ديدگاه عمر بن خطاب›
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=100
(البته دقت داشته باشيد كه تماما از منابع اهل سنت ذكر حديث شده است)
والسلام علي من التبع الهدي
معاونت اطلاع رساني

69   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   27 آبان 88
با سلام
جناب مصلح دانشور از متن شما بر ميايد كه احتياج مبرم به تحقيق دارديد , برادر عزيز اگر خيلي از چيزهاي كه شما نوشته ايد صحت نداشته باشد چكار خواهيد كرد .
خواهش ميكنم مقالات اين سايت را بخوانيد و انها را با اصل مدارك تطبيق دهيد حتما انوقت در نظراتتان تعديل خواهيد كرد .
يا علي
70   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني (شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:   27 آبان 88
سلام عليکم
جناب مصلح دانشور
از اينکه پذيرفته اي خالد بن وليد هوسران بوده از شما تشکر ميکنم
اما از اينکه اعمالي خالد را کاملا شرعي ميداني در حيرتم
لطفا کمي بيشتر دقت کنيد
بگوئيد آيا خالد مسلمان بود يا خير؟؟
آيا يک فرد مسلمان موظف نيست که طبق قوانين اسلام عمل نمايد؟؟
چگونه است که خالد را مسلمان و اعمال و رفتار او را در چارچوب اسلام ميداني؟؟
آيا دليلي بر گفته هايت داري؟؟
گفتي خالد بقول شما يک جنگاور به تمام معني بوده است و ابوبکر به دليل نياز اسلام به وي او را در دستگاه حکومتي خود جاي داده بود.
اما بهتر بود يک نگاه سطحي به تاريخ طبري که نوشته علماي خودتان است مي انداختي متوجه ميشدي که پهلواناني در آن زمان حضور داشتند که نام خالد در مقابل آنان گم بوده مثل مالک اشتر که البته هوسران هم نبودند بلکه به پرهيزگاري مشهور بودند چون مولايشان حضرت امير المومنين علي ع بود.
چرا ابوبکر نياز اسلام را در چنين افراد پرهيزگار و قدرتمندي که خالد شاگرد آنها هم محسوب نميشد نمي ديد؟؟
از طرفي در ميان پهلوانا عرب شخصي بود که همه پهلوانان عرب و عجم از شنيدن نامش لرزه بر اندامشان مي افتاد و او کسي نبود جز اميرالمومنين حضرت علي ع که دوست و دشمن بر قدرت ايمان و عدالتش قسم ياد ميکردند.
چرا ابوبکر از ايشان استفاده ننمودند که هيچ بلکه به همين خالد ماموريت دادند حضرت را ترور کند؟؟؟
آري ابوبکر نه تنها از آن پهلوان استفاده نکرد بلکه خلافتش را غصب و همسرش را که دختر پيغمبر بزرگ اسلام بود به شهادت رساند.
قدرت خالد مالک و بقيه پهلوانان عرب در مقابل حضرت علي ع غير قابل قياس بود.
اين اعمال خلفا نمونه کوچکي بود از جنايات و خيانتهاي خلفاء و همچنين خالد بن وليد و . . .
آيا اين دليل واهي که مثلا اسلام به فلان فرد فاسد نياز دارد ميشود امور مسلمين را بدست آنان سپرد؟؟
از شما ميخواهم که بدور از تعصب جانب حق را در نظر گرفته و به تحقيق و مطالعه ي بيشتري بپردازيد و اميدوارم که راه راست بر شما نمايان گردد
در ضمن از شما بخاطر صداقت در گفتارتان بصورت ويژه تشکر ميکنم
اميداوارم در سايه قرآن و نور ايمان دلهاي ما منور به نور خداوند تبارک و تعالي بشود
يا حق
71   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   27 آبان 88
جناب مصلح دانشور
چرا شما براي آتيلا همان ارزشي را قائل نيستيد که براي خالد قائل هستيد؟
مگر آتيلا امپراطوري عظيم روم را نابود نکرد؟

شراب خواري و زناکاري خالدي که با چشمانش حجت خدا بر زمين را ديده بود بدتر است يا شراب خواري و فساد آتيلايي که بويي از انسانيت و کتاب و مذهب نبرده بود؟

براستي کدام در مرتبه پايين تري هستند؟ آن کس که وجود مبارک خاتم النبين صلي الله عليه و آله را درک کرده باشد و بازهم خوي وحشي گري داشته باشد و يا آن کس که عمري در جهالت و بي‌خبري بوده است و کسي نبوده است که او را از وحشي گري خارج کند؟

شايد شما بگوييد که خالد با خون ريزي هايش اسلام را گسترش داد و آتيلا کفر را.
جواب بنده به شما اين است:
اين چگونه اسلامي بود که در اندک مدتي سر فرزند پيامبر (سلام الله عليهما) را بريدند و در پايتخت امپراطوري اسلام مجالس رقاصي وشراب برگزار کردند؟
اين چگونه اسلامي بود که ايران را تا قرن ها تاراج مي‌کردند تا آشپز خانه خلفاي عباسي را آباد کنند؟؟؟
اين چگونه اسلامي بود که ماليات ها و تبعيض ها کمر مردم را مي‌شکاند؟
اين چگونه اسلامي بود که مشتي هوسران و شکم پرست خليفه پيامبر (ص) شدند؟

براستي جناب مصلح اگر اندکي تحقيق کنيد خواهيد ديد که خدمت آتيلا به اسلام و بشريت بيشتر از وجود خالد بود.

عليا ولي الله
عليا حجة الله
عليا وصي رسول الله
72   نام و نام خانوادگي:   باران     -   تاريخ:   30 آبان 88
بابا
راست ميگن خرافات مخ ادم رو تيليت ميكنه
فلا يظهر علي غيبه احدا الا من ارتضي من رسول يعني اخبار غيب رو به اون اطلاع ميدم نه اينكه عالم بالغيب هست. همون كه من گفتم قبلا
مشكل شما اينه كه ايه رو كامل نميخونيد
قل ان ادرى اقريب مـا توعدون ام يجعل له ربى امدا
بگو: من نمى دانم آنچه به شما وعده داده شده (از عذاب دنيا و قيام رستاخيز) نزديك است , يا پروردگارم زمانى براى آن قرار مى دهد))؟ (قل ان ادرى اقريب مـا توعدون ام يجعل له ربى امدا).ايـن عـلم مخصوص ذات پاك خداست , و او خواسته از بندگانش مكتوم بماندتا موضوع امتحان و آزمـون خـلق كامل گردد, چرا كه اگر بدانند دور است يانزديك درهر دو صورت امتحان كم اثر خواهد بود.

بـارهـا در آيات قرآن مجيد به اين معنى برخورد مى كنيم كه هر وقت سؤال اززمان قيامت مى شد پيغمبراكرم (ص ) اظهار بى اطلاعى مى فرمود و مى گفت : علم آن مخصوص خداست .

(آيـه26)ـ سـپـس در ادامـه اين بحث يك قاعده كلى را در مورد علم غيب بيان مى دارد, مى فرمايد: ((دانـاى غـيب اوست و هيچ كس را بر اسرار غيبش آگاه نمى سازد)) (عـالم الغيب فلا يظهر على غيبه احدا).

(آيـه27)ـ سـپـس بـه عـنـوان يـك اسـتـثنا از اين مساله كلى مى افزايد: ((مگررسولانى كه آنان را برگزيده )) و از آنان راضى شده (الا من ارتضى من رسول ).

آنچه را بخواهد از علم غيب به او مى آموزد, و از طريق وحى ابلاغ مى كند.((
پس كسي كه خدا به او علم بياموزد عالم الغيب نيست اما مومن بالغيب هست
خدا شفايتان دهد انشا الله
73   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   30 آبان 88
جناب باران عمري
بنا بر پايه مباني روانشناسي هنگامي که زبان انسان بددهن و هتاک باشد بعد از مدتي قوه فکري او نيز هتاک خواهد شد.
فکر هتاک نيز از تفکر منطقي عاجز و ناتوان است.

نمونه اش سخنان شما:
«به اون اطلاع مي‌دم» و «آنچه را بخواهد از علم غيب به او مى آموزد»
و بعد «پس كسي كه خدا به او علم بياموزد عالم الغيب نيست اما مومن بالغيب هست»!!!!

آخر مگر مي‌شود کسي از چيزي «اطلاع» يابد و «آموزش» ببيند و بعد به پاره اي از آن امر «عالم» نشود؟؟؟؟
اولا ما کي ادعا کرديم که ايشان علم غيب نبي اکرم(صلي الله عليه و آله) علم غيب کامل است؟
مگر خداوند سميع و بصير و فادر نيست؟
آيا اين امر مانع آن است که ماهم سمع و بصر وقدرتي از او داشته باشيم؟؟

دوما اين باور به غيب بدون احاطه علمي است که داراي ارزش است و «ايمان»‌ناميده مي‌شود.
مگرنه چرا به علم کفار به الکترون ايمان گفته نمي‌شود؟؟؟

سوما
آيا نمي‌بيني که کفار به واسطه علمشان تا چه مقدار به امور غير ظاهري آگاه شده اند؟
آيا اکنون کفار از داخل زمين و خورشيد و داخل بدن انسان آگاهي پيدا نکرده اند؟
چگونه ممکن است علم اولياء خداوند از علم کفار کمتر باشد؟؟
**************
در پايان روي اين موضوع فکر کن که چطور ممکن است جانشين عقل کل حتي يک شاگرد دانشمند تربيت نکرده باشد.

عليا ولي الله
عليا حجة الله
عليا وصي رسول الله
74   نام و نام خانوادگي:  حافظ     -   تاريخ:   01 آذر 88
از اينكه جناب مولازاده مناظره را پذيرفتند از ايشان تشكر مي كنم
در ضمن ايراني كيست؟ ايران كجاست؟
ايران يعني مولانا جلاالدين بلخلي حنفي
سعدي سني مذهب
حافظ:من هماندم كه وضو ساختم ز چشمه عشق چارتكبير زدم يكسره بر هر چه كه هست اشاره به نماز ميت اهل سنت پس حافظ هم پيرو مذهب تسنن بوده است
عطار _بيدل دهلوي_جامي_خيام
همگي اهل سنت بودند
صلاح الدين ايوبي ديگر در صفحات تاريخ ايران جايي ندارد/ چرا؟مگر او ايراني از خطه كردستان نيست؟ مگر قهرمان جنگهاي صليبي نيست؟ مگر مهمترين جنگهاي بعد از فوت پيامبر و خلفاي راشدين جنگهاي صليبي نيست؟ چرانام او در صفحات تاريخ ايران جايي ندارد؟ فقط بخاطر سني بودن.
من ايراني هستم از استان فارس اهل سنت هستم ايران را دوست دارم بخاطر تمدن بخاطر شاعران و دانشمندان بخاطر اينكه مهد تمدن اسلام و تسنن بوده است.
فردوسي:
چه گفت آن خداوند تنزيل و وحي خداوند امر و خداوند نهي

که خورشيد بعد از رسولان مه نتابيد بر کس ز بوبکر به

عمر کرد اسلام را آشکار بياراست گيتي چو باغ بهار

پس از هر دو آن بود عثمان گزين خداوند شرم و خداوند دين

چهارم علي بود و جفت بتول که او را به خوبي ستايد رسول

صحابان او جمله اخير بودنند همه هر يکي همچو اختر بودنند

وليکن ازيشان چهار آمدند که در دين حق پايدار آمدند

ابوبکر صديق شيخ عتيق که بد روز و شب مصطفي را رفيق
اكنون جايگاه اهل سنت در ايران كجاست؟
در تهران مسيحيها و زرتشتيها كليسا و اتشكده دارنداما اهل سنت حق داشتن يك مسجد را ندارد
ايران 900سال دين واقعي اسلام را داشتند نه شرك و مرده پرستي

پس از وي عمر بد که قيصر به روم ز سهمش نياراست خفتن به بوم

سيم، مير عثمان دين دار بود که شرم و حيا زو پديدار بود

چهارم علي ابن عم رسول سر شيرمردان و جفت بتول

از آزار اين چار، دل را بتاب که آزارشان دوزغ آرد به تاب
75   نام و نام خانوادگي:  حافظ     -   تاريخ:   01 آذر 88
جلال الدين مولوي رومي"

چون محمد يافت آن ملک و نعيم قرص مه را کرد او در دم دو نيم

چون ابوبکر آيت توفيق شد با چنان شه صاحب و صديق شد

چون عمر شيداي آن معشوق شد حق و باطل را چو، فاروق شد

چون که عثمان، آن را عين گشت نور فايض بود و ذي النورين گشت

چون ز رويش مرتضي شد در فشان گشت او شير خدا در مرج جان

"سعدي شيرازي"

چه نعمت پسنديده گويم ترا؟ عليک السلام اي نبي الورا

درود ملک بر روان تو باد بر اصحاب و بر پيروان تو باد

نخستين ابوبکر پير مريد عمر پنجه بر پيچ ديو مريد

خردمند عثمان شب زنده دار چهارم علي شاه دلدل سوار

ترياق در دهان رسول آفريده حق صديق را چه غم بود از زهر جانگزا؟

اي يار غار سيد و صديق نامور مجموعه ي فضايل و گنجينه ي صفا

مردان قدم به صحبت ياران نهاده اند ليکن نه هم چنانکه تو در کام اژدها

يار آن بود که مال و تن و جان فدا کند تا در سبيل دوست به پايان برد وفا

ديگر عمر که لايق پيغمبري بدي گر خواجه ي رسل نبدي ختم انبياء

سالار خيل خانه ي دين صاحب رسول سر دفتر خداي پرستان بي ريا

ديوي که خلق عالمش از دست عاجزند عاجز در آنکه چون شود از دست وي رها؟

ديگر جمال سيرت عثمان که بر نکرد در پيش وي دشمن قاتل سر از حيا

آن شرط مهرباني و تحقيق دوستي است کز بهر دوستان بري، از دشمنان جفا

کس را چه زور و زهره که وصف علي کند جبار در مناقب او گفته "هل اتي"

زورآزماي قلعه ي خيبر که بند او در يکدگر شکست به بازوي "لا فتي"

شير خداي و صفدر ميدان و بحر جود جان بخش در نماز و جهانسوز در وغا

ديباچه ي مروت و سلطان معرفت لشکرکش فتوت و سردار اتقياء

پيغمبر آفتاب منير است در جهان وينان ستارگان بزرگند و مقتدا

"عبدالرحمن جامي"

امت احمد از ميان امم باشد از جمله افضل و اکرم

اوليايي کز امت اويند پي رو شرع و سنت اويند

ره بران راه هدي باشند بهتر از غير انبياء باشند

خاصه آل پيغمبر و اصحاب کز همه بهترند در هر باب

وز ميان همه نبود حقيق به خلافت کسي به از صديق

وز پي او نبود از آن احرار کس چو فاروق لايق آن کار

بعد فاروق جز به ذي النورين کار ملت نيافت زينت و زين

بود بعد از همه به علم و وفا " اسد الله خاتم الخلفا"

جز به آل کرام و صحب عظام سلک دين نبي نيافت نظام

نامشان جز به احترام مبر جز به تعظيم سويشان منگر

همه را اعتقاد نيکو کن دل زانکارشان بيک سو کن

"شيخ فريد الدين عطار نيشابوري"

خواجه اول که اول يار اوست ثاني الثنين اذهما في الغار اوست

صدر دين، صديق اکبر، قطب حق در همه چيز از همه برده سبق

خواجه شرع آفتاب جمع دين ظل حق فاروق اعظم شمع دين

ختم کرده عدل و انصافش بحق در فراست بود بر وحيش سبق

خواجه سنت که نور مطلق است بل خداوند دو نور بر حق است

آنک غرق قدس و عرفان آمدست صدر دين عثمان عفان آمدست

خواجه حق،پيشواي راستين کوه حلم و باب علم و قطب دين

ساقي کوثر،امام رهنماي ابن عم مصطفي، شير خداي

خدايا نور دين همراه ما کن محمد را شفاعت خواه ما کن

زکار ما مگردان خشمناکش ز ما خشنود گردان جان پاکش

تحيت باد بيش از صد هزاران برو از حق و زو بر جمع ياران

خصوصا چار يار پاک گوهر ابوبکر و عمر،عثمان و حيدر

نبي فرمود کايشانند انجم بايهم اقتديتم اهتديتم

آنکه يارش بد ابوبکر و عمر از سر انگشت او شق شد قمر

آن يکي او را رفيق غار بود و آن دگر لشکرکش ابرار بود

صاحبش بودنند عثمان و علي بهر آن گشتند در عالم ولي

آن يکي کان حياء و حلم بود وان دگر باب مدينه علم بود

"حکيم نظامي گنجوي"

صديق به صدق پيشوا بود فاروق ز فرق هم جدا بود

و آن پير حيائي خدا ترس با شير خداي بود همدرس

به مهر علي گرچه محکم پيم ز عشق عمر نيز خالي نيم

هميدون درين چشم روشن دماغ ابوبکر شمعست و عثمان چراغ

بدان چار سلطان درويش نام شده چار تکبير دولت تمام

"اقبال لاهوري"

اي تو را فطرت ضمير پاک داد از غم دين سينه اي صد چاک داد

تازه کن آئين صديق و عمر چون صبا بر لاله صحرا گذر

تا ز صديقان اين امت شوي بهر دين سرمايه و قوت شوي

"بيدل دهلوي"

ابوبکر شد سر خوش جام صدق شراب وفا يافت در کام صدق

کدورت برون رفت ز آب و گلش صفا يافت جام کمال از دلش

عمر يافت کام از مي عدل و داد بر آفاق چون استوا، خط نهاد

که هر کس ز مضمون اين خط گذشت به اسرار تحقيق واصل نگشت

به عثمان چو دور يقين داد دست ز سر جوش خم حيا گشت مست

حيا با يقين توام افتاده است دل بي يقين زين صفت ساده است

علي گشت سرشار صهباي علم که يک جرعه اوست درياي علم

نبوت بطون و ولايت ظهور جمال و جلال دو عالم حضور

"سنائي غزنوي"

جز به دستوري "قال الله" يا قال الرسول ره مرو،فرمان مده،حاجت مگو،حجت ميار

چار گوهر،چار پايه عرش و شرع مصطفي صدق وعلم وشرح ومردي کاراين هرچار يار

"خاقاني شرواني"

از دفتر عشق چار يارش يک بود و ده و صد و هزارش

اصحابش بيش و کم نشايد کاعداد مهين چهار بايد

هر چار چهار رکن تمکين بل چار حدود کعبه دين

بيني حرم محمدي را ديوانگه سر سرمدي را

پيشش دو خليفه رخ نهاده جوزا بکنار شمس خفته

هر سه شده يک نهاد و يکراه چون يک الف و دو لام الله

خاکش ز چهارم آسمان به ذاتش ز مسيح جاودان به

"عبيد زاکاني"

خوش وقت آن که عاشق صديق اکبرست در راه دين موافق صديق اکبرست

چون آفتاب روشن و چون صبح صادق است هر کو محب صادق صديق اکبرست

در معرضي که دم ز صفا و وفا زنند آن کيست کو مطابق صديق اکبرست

بگذار جمله در ره صدق و قبول دين بنما کسي که سابق صديق اکبرست

انصاف آن که خاطر شوريده قاصر است از مدحتي که لايق صديق اکبرست

آن کس که بود تقوي و تجريد کار او هم مونس پيمبر و هم يار غار او

چون بست بهر دين محمد ميان عمر در هم شکست گردن گردن کشان عمر

برباد رفت خرمن کفار خاکسار چون برکشيد خنجر آتش فشان عمر

خورشيد دين به اوج کمال آن زمان رسيد کانداخت سايه بر سر اسلاميان عمر

دستش به مکه گردن قيصر بزد به روم چون گشت برممالک دين قهرمان عمر

هم آسمان دانش و هم آفتاب عدل هم خوابه ي محمد آخر زمان عمر

آن کو به تيغ شرع نبي آشکار کرد بنياد دين به بازوي خود استوار کرد

خلد برين نشيمن عثمان با حياست جنات عدن مسکن عثمان با حياست

مه پيش خويش خرمني از نور گرد کرد تا خوشه چين خرمن عثمان با حياست

شمع که روشن است شبستان جان او نور درون روشن عثمان با حياست

خصم خدا و خصم رسول است و خصم خود آن بي حيا که دشمن عثمان با حياست

تا دامن قيامت و تا روز رستخيز دست عبيد و دامن عثمان با حياست

کو نخست بهر نبي سيم و زر بباخت وانگه براي قوت دين جان و سر بباخت

سلطان اوليا و شه اصفيا علي است بگزيده محرم حرم کبريا علي است

مشعل فروز شه ره دين ذوالفقار اوست چابک سوار معرکه ي "لافتي" علي است

آن کس که علم و حلم و سخا ختم شد بر او عم زاده ي محمد و شير خدا علي است

آن کو به آب تيغ فرو شست گرد کفر ز روي دين مبارز خيبر گشا علي است

مسکين "عبيد"خاک سگ کوي آن کس است کو از سگان خاک در مرتضي علي است

حاشا که التجا به دگر کس بود مرا مهر حسين و حب حسن بود مرا

"عبدالقادر مراغي"

بود صديق تقي نزد محمد مقبول کرده احکام خدا را از سر صدق قبول

يار ثاني پير عمر خطابست آمد منبر و محراب و سر اصحابست

سيمين يار و وفادار نبي عثمانست مرغ باغ ملکوت و به جهان سلطانست

اسدالله علي ،ابن عم خواجه ماست رضي الله بگو کوشه مردان خداست

"شاه نعمت الله ولي"

اي که هستي محب آل علي مومن کاملي و بي بدلي

ره سني گزين که مذهب ماست ورنه گم گشته اي و در خللي

رافضي کيست دشمن بوبکر خارجي کيست دشمنان علي

هر که او هر چهار دارد دوست امت پاک مذهب است و ولي

دوست دار صحابه ام به تمام يار سني و خصم معتزلي

مذهب جامع از خدا دارم اين هدايت بود مرا ازلي

نعمت اللهم وز آل رسول چاکر خواجه ام خفي و جلي

لازم به ذکر است که ابيات انتخاب شده فوق الذکر تنها قطره اي از درياي بي انتهائي است که از شعراي نامدار برگزيده شده است.

در اينجا براي جلوگيري از طولاني شدن کلام لازم مي دانم که فقط به ذکر نام شعرايي که در مدح خلفاي راشدين لب به سخن گشوده اند بسنده کنم.

1-انوري ابيرودي 2-محمد بن جرير طبري 3-شيخ ابو اسحاق کازروني 3-ابو سعيد ابوالخير 4-ابوالقاسم قشيري 5-امام محمد غزالي 6-مسعود سعد سلمان 8- شهاب الدين احمد سمعاني 9-اديب صابر 10-عثماني مختاري 11-رشيد الدين وطواط 12-قطب الدين محمد 13-شيخ شهاب الدين ابو حفص عمر سهروردي 14-حکيم ابوالمجد 15- شيخ شطاح روز بهان فسايي 16- اوحدي اصفهاني 17- خواجوي کرماني 18-سلمان ساوجي 19-خواجه نظام الملک طوسي 20-کمال الدين عبد الرزاق سمرقندي 21-راوندي 22-ابن يمين 23-پير شرفشاه 24-لاري و ..... برگرفته از اهل سنت جنوب
76   نام و نام خانوادگي:  حافظ     -   تاريخ:   01 آذر 88
ابوريحان بيروني_زكرياي رازي و......... اهل سنت بودند و ايران بارگاه اسلام وتسنن بوده است و شيعه هم در زمان صفوي به ايرانيان تحميل شد. شما به مشهد وقم شهرهاي مذهبي ايران تشريف ببريد كه غرق در فساد هست خانمهاي چادري در دوروبر حرم و با چادر فساد ايجاد مي كنند و در قم كه ماشائ الله شهر مذهبي هست يا صيغه خانه اميد براي روشن شدن حقايق و ايراني بودن خرافات همراه با اسلام واقعي
جواب نظر:
با سلام
جناب حافظ
طبق معيار شما چون زكرياي رازي و ... سني بودند پس همه بايد سني شوند ، در جواب مي‌گوييم:
انيشتين ، اديسون ، پاستور ، ماركس ، كانت ، هگل ، گاليله و ... همه كافر بودند ، سراسر دنيا نيز از اين افراد زياد ديده مي‌شود ، پس همه سني‌ها بروند و كافر شوند؟
شما به استانبول ، آنكارا ، دبي ، ابوظبي، كراچي و ... تشريف ببريد و از كاباره‌ها و فاحشه خانه‌هاي كه گرداندگان اكثر آن‌ها مسلمان سني هستند بهره مند شويد . دبي يك شهر مسلمان نشين است يا فاحشه خانه عمومي دنيا ؟

والسلام علي من اتبع الهدي
77   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   01 آذر 88
جناب حافظ
دروغ مي‌گوييد شما.
در زمان اهل سنت اصلا ايراني وجود نداشت. بلکه به ايران مي‌گفتند خراسان و بلاد عجم و ايران چيزي نبود جز مستعمره و ملک خلفاي اموي و عباسي.
عجيب است که شما کردستان را پاره اي از ايران مي‌دانيد ولي بغداد که مرکز ايران بوده است را جداي از ايران مي‌دانيد!!!
يعني شما خبر نداريد که اهل سنت ايران را تکه تکه کردند؟
آيا سلجوقيان ايراني بودند؟ يا شايد [نا]محمد افغان ايراني بود؟

ايران به مدت قرن ها چپاول مي‌شد تا آشپزخانه خلفاي غاصب عباسي آباد شود.

در ليست اهل سنت نامدار ايران شما چند نام را فراموش کرديد:
محمود غزنوي خونخوار قاتل شيعيان ري و ماوراء النهر. کسي که قصد جان افتخار جهان علم ابن سينا را داشت.
تيمور خونريز و چپاول گر که تا توانست شيعيان را به قتل رساند.
[نا]محمد افغان غارتگر و راهزن.

آيا عجيب نيست تمام اين شعراي اهل سنتي که نام برديد غلام حلقه بگوش اتراک سني بودند؟
******************
و اما در مورد فحاشي و رکيک گويي و بد دهني روزمره شما که ما را با خباثتي بينظير مشرک مي‌نامي.

مشرک کسي است که به جاي خالق نور، وهمي را مي‌پرستد که نور از آن منعکس مي‌شود!!
مشرک کسي است که به جاي خالق مکان، وهمي را مي‌پرستد که داراي مکان است!!
مشرک کسي است که به جاي خالق جهات، وهمي را مي‌پرستد که دست چپ و راست دارد!!
مشرک کسي است که به جاي خالق بدن، وهمي را مي‌پرستد که ساق پا و دندان سفيد دارد!!
مشرک کسي است که به جاي خالق زمان، وهمي را مي‌پرستد که بر او سال و ساعت مي‌گذرد!!!
مشرک کسي است که به جاي خالق ابعاد، وهمي را مي‌پرستد که در آسمان است!!!

مرده پرست آن است که اطاعت مرده اي را بر خود واجب مي‌داند که علي‌رغم حاکم بودن از او حتي بيست صفحه روايت و مثل نقل نشده است و بعد ادعاي جانشيني خاتم رسولان(ص) را داشت!!
مرده پرست آن است که مطيع مرده اي است که در طول حکومت خود حتي يک شاگرد عالم تربيت نکرد و بعد ادعاي جانشيني بهترين معلم را نيز داشت!!
مرده پرست آن است که غلام مرده‌اي است که به تيمم و احکام الهي آگاه نبود و ادعاي خلافت عقل کل را مي‌کرد.
مرده پرست آن است که پيروي از مردگاني مي‌کند که جز غارت و چپاول براي ايران ثمري نياوردند.

به کوري چشم پيروان يزيد و شمر ملعون، امامان ما زنده اند و فعال بما يريدون.
مرده آن توبره شهوت است و شکم که در کاخ رياص است.
زنده آن ولي شهيد است که قدم مبارکش در قم است و مشهد.

عليا ولي الله
عليا حجة الله
عليا وصي رسول الله
78   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   01 آذر 88
جناب حافظ
از کجا ادعا کرده اي که ابوريحان بيروني پيرو عمر بوده است؟؟؟؟؟

مگر نمي‌داني که ايشان در کتاب آثار الباقيه عن القرون الخاليه، حضرت علي (عليه السلام) را با لقب امير المومنين خطاب مي‌‌کند بدون اينکه چنين لقبي را براي آن سه تا بياورد؟
همچنين ايشان بسيار در شهادت امام حسين (عليه السلام) مي‌نگارد و به جزئيات آن واقعه مي‌پردازد و روزه روز عاشور را نفي مي‌کند.
همچنين ايشان از قاتل حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) به عنوان ملعون ياد مي‌کند در حالي که چنين لعني را ،صد البته، براي مجاهد اکبر بابا شجاع الدين ابولوءلوء نمي‌اورد؟
بعلاوه در آن کتاب تاريخ تولد و شهادت امامان شيعه و حضرت فاطمه الزهرا سلام الله را بيان مي‌کند.

جالب است که ايشان به زکرياي رازي به خاطر نزديکي ايشان به مانوي ها انتقاد شديد مي‌کند.

فقط مشي ايشان دوري از انتقاد مستقيم به همه اديان بوده است.
«لِيُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذي يَخْتَلِفُونَ فيهِ وَ لِيَعْلَمَ الَّذينَ كَفَرُوا أَنَّهُمْ كانُوا كاذِبينَ »

عليا ولي الله
عليا حجة الله
عليا وصي رسول الله
79   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني (شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:   01 آذر 88
سلام حـــــــــــافظ صرف نظر از دروغهاي جديدتون از حرفهاي شما براحتي ميشود فهميد که ملاک شما نه تنها اسلام و قرآن و پيامبر نيست بلکه مبناي دين و عقيده شما را شعرا تشکيل ميدهند هر چند که افرادي را که بع عنوان شاعر ازشون ياد کردي به مراتب بهتر از خلفاي شما بودند آيا شعر يا مطلب يا فضليتي از مبناي اصلي عقيده ات يعني خلفاي راشدين داري که حتي برتر از افراد مذکور باشد؟؟؟ پس چرا شماها مبناي دينتان را مثلا اديسون يا ويلبررايت و يا . . . قرار نمي دهيد؟؟؟ البته خلفاي شما در نوع خود نابغه بودند که توانستند دين خدا را تغيير دهند و در آن بدعت گذارند. امثل شما بهتر به بارگاه خالدبن وليد رفته و با توسل به او دين خدا را بهتر بشناسيد چون خلفاي شما نيز در زمان حياتشان به وي توسلات زيادي داشته اند. توسلات ديگر هم که توسط خلفاي شما انجام ميشد در کتاب مثالب العرب آمده است چرا کتب خودتان را نميخوانيد
80   نام و نام خانوادگي:  حافظ     -   تاريخ:   04 آذر 88
اين حرفهايي كه دوستان مطرح مي كنند به دليل سواد پايين و مطالعه كم هست علماي شما پاي منبر مرتب مي گن(( هوش ايراني فضيلت علي را بر خلفاي ديگر فهميد!!!)) حال انكه ايراني شما نيستيد كه اول اسمتان سيد(واژه عربي) هست ايرانيهاي اصيل مولوي حافظ و .. هستند كه پيرو سنت بودند لطفا مطلب من را با دقت بخوانيد مشهد وقم شهرهاي مذهبي ايران كه بيشترين فساد در ايران را هم در كنار مذهبي بودن يدك مي كشند ولي استانبول و دبي و... مذهبي نيستند استانبول اگر هم بخواهد مقايسه شود با تهران بايد مقايسه شود نه با شهر مذهبي حرم يا ???? !!!! ??? من چند سال در مشهد درس مي خوندم و به حرم هم رفتم ميدانم مشهد و شهرهاي مذهبي شيعيان محلي براي حال كردن اراذل اوباشي مثل جناب ??? هست.
81   نام و نام خانوادگي:  حافظ     -   تاريخ:   04 آذر 88
ابوبكرمحمدبن زكرياي رازي دانشمند مسلمان و اهل سنت ايران شما لازم نيست راجع به كساني نظر بدهي كه ايران مديون تحقيقات و كوششهاي او بوده است شما راجع به طبرسي : نوري طبرسي در کتاب (فصل الخطاب) به تحريف قران نظر داشته اضهار نظر كن
به نظر خودت همچنين فردي لياقت داره خيابون يا حتي يك توالت به اسمش باشه
لياقت شما همان ابولولو هست!!
اما اهل سنت صلاح الدين ايوبي سردار رشيد ايراني و قهرمان جنگهاي صليبي را دارد كه به ناز شمشيرش ريچارد شيردل در مقابلش به زانو در امد
82   نام و نام خانوادگي:  حافظ     -   تاريخ:   04 آذر 88
اسماعيل صفوي همان بود كه مذهب شيعه را رسمي كرد بعد اول عثمانيها شكستش دادند وسرانجام نوادگانش توسط افغانها به زير رفتند افغانها در طول تاريخ زير سلطه ايرانيها بودند كه در زمان اين اقا توانستند ايران را بگيرند از كرامات شيعه بودن هست!! قلعه پرتغاليها در چابهار هست كه پرتغاليها از دست صفويه در اوردند و بعد بلوچها كه اهل سنت بودند انرا بازپس گرفتند شما برو تاريخ بخون بعد اسم خودت را بذار صفوي چراكه اگر مثل اسماعيل جان بيعرضه باشي انوقت هم تركها مي خوابننت هم اهغانها!! شما دختراي مشهدي وقمي را درياب و در مورد خلفاي راشدين نظر نده ???? مشخص هست كه عمربن خطاب و ديگر خلفا از اين كرامات ندارند! شما هم كتب خودتان را بخوان: عده ي زيادي از علماي شيعه اين امر را در کتب خود ذکر کرده اند وکتابهاي زيادي را براي اثبات تحريف قرآن تاليف کرده اند. از جمله اين علما مي توان افراد زير را نام برد : نعمت الله جزايري در کتاب (الانوار النعمانيه) علي بن ابراهيم قمي در کتاب (تفسير قمي) محمد باقر مجلسي در کتاب (مرآة العقول من شرح أخبار آل الرسول) حاج ميرزا حبيب الله هاشمي خوئي در کتاب (منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة) ابو منصور احمد بن منصور طبرسي در کتاب (الاحتجاج) نوري طبرسي در کتاب (فصل الخطاب) محمد بن مرتضي کاشاني ملقب به فيض کاشاني در کتاب (تفسير صافي) ميثم بحراني در کتاب (شرح نهج البلاغه) يوسف بحراني در کتاب (الدرر النجفيه) سيد عدنان بحراني در کتاب (مشارق الشموس الدرية) سلطان محمد بن حيدر خراساني در کتاب (تفسير بيان السعادة في مقامات العبادة) ابوالحسن عاملي در کتاب (مرآة الانوار و مشکاه الاسرار) محمد بن نعمان (شيخ مفيد) در کتاب (مسائل السروريه) محمد بن حسن الصفار در کتاب (بصائر الدرجات) سيدعبدالله شبر در كتاب (منية المحصلين في حقيقة طريقة المجتهدين ) محمد بن ابراهيم نعماني سعد بن عبدالله قمي در کتاب (ناسخ القرآن و منسوخه) سيد علي بن احمد کوفي در کتاب (بدع المحدثة) محمد بن مسعود عياشي در كتاب (تفسير عياشي) شيخ فرات بن ابراهيم کوفي محمد بن عباس ماهيار ابو سهل اسماعيل بن علي بن اسحاق بن ابي سهل بن نوبخت شيخ متکلم و فيلسوف ابو محمد حسن بن موسي ابو اسحاق ابراهيم بن نوبخت اسحاق الکاتب حاجب بن الليث بن سراج شيخ فضل بن شاذان، در کتاب (الايضاح) شيخ محمد بن الحسن شيباني در کتاب (تفسيرنهج البيان عن کشف معاني القرآن) علماي نام برده شده از بزرگترين علماي تشيع هستند ومقام ومنزلت آنها نزد شيعه همانند مقام ومنزلت امام بخاري وابوحنيفه ومالک وشافعي واحمد ابن حنبل وابن تيميه و… نزد اهل سنت است. حال اين سوال پيش مي آيد که علماي شيعه براي چه مي‌گويند قرآن تحريف شده و ناقص است؟ بخاطر اسباب زيرمعتقد به تحريف در قرآن شده‌اند: اولاً- عدم ذکر امامت در قرآن کريم: همانا شيعه اعتقاد دارد که مسأله امامت، در معتقدات اساسي داخل است که منکر آن کافر مي‌گردد، پس متعلق است به ايمانيات مانند ايمان به خدا و رسول (صلى الله عليه وسلم). و مي‌گويند: همانا ولايت افضل‌ترين ارکان اسلام مي‌باشد. زراره از ابو جعفر روايت مي‌کند که فرمود: اسلام بر پنج چيز بنيان شده: بر نماز و زکات و حج و روزه و ولايت، زراره مي‌گويد: گفتم: و کداميک از آنها افضل‌تر مي‌باشد: ايشان فرمودند: ولايت افضل مي‌باشد . (يعقوب کليني، کتاب ايمان و کفر – باب دعائم اسلام ?/??). ولايت با وجود اين همه عظمت و اهميتش براي چه در قرآن ذکر نشده؟ براي چه نماز، و زکات و غير از آن دو از ارکان اسلام در قرآن به طور صريح و واضح ذکر مي‌شود،اما ولايت ذکر نمي‌شود؟ پس هنگامي که اين مشکل پيش آمد، بسوي اين گفتار روي آوردند که قرآن تحريف شده، در آن تغيير ايجاد شده، آيات بسياري از آن حذف شده، کلمات بسياري از آن ساقط گردانيده شده، بزرگان اصحاب و امت اسلامي بخاطر کينه با علي و دشمني با فرزندانش، و بخاطر از بين بردن ميراث رسول الله (صلى الله عليه وسلم) اينها را حذف نموده‌اند ثانياً: شيعه بخاطر رهايي يافتن از تناقضي که بين قرآن و کتب شيعه درباره مقام و منزلت صحابه (رضي الله عنهم) وجود دارد معتقد به تحريف در قرآن شده‌اند قرآن کريم فضل و برتري اصحاب رسول الله (صلى الله عليه وسلم) را ذکر مي‌کند، بطوري که قران بر مقام بلند آنها و شأن و مرتبه، و درجه رفيع‌شان گواهي مي‌دهد اما روايتي در کتب شيعه وجود دارد که صحابه را تکفير ميکند. (اين روايات را انشا الله در فرصت هاي بعدي در سرداب مورد بحث قرار خواهم داد) ثالثاً: از اسبابي که آنان را به طعن در قرآن واداشت، عدم ذکر اساسي ائمه و فضلشان و معجزاتشان و فضل زيارت قبورشان در قرآن کريم، علماي شيعه مجبور شدند که صحابه را به حذف فضايل ائمه و معجزاتشان از قرآن کريم متهم سازند. (سخن و حديث شيعه از فضايل و صفات ائمه‌ بسيار است و خطرناک
83   نام و نام خانوادگي:  عبد الغفار     -   تاريخ:   04 آذر 88
سلام عليکم. جناب حافظ.: با توام.!!!! پس گوش کن. گر منزل افلاک شود منزل تو وز کوثر اگر سرشته باشد گل تو چون مهر علي(ع) نباشد اندر دل تو مسکين تو وسعي هاي بي حاصل تو .................... بيشه ي ايجاد رب العالمين يک شير داشت از براي دشمنان مصطفي شمشير داشت مادر گيتي نزايد در جهان مثل علي(ع) آسمان در ترکشش گويا همين يک تير داشت .................... از عالم ذر حب علي را داريم ما تا به عبد سائل کوي ياريم صد بار اگر دوباره دنيا آييم از دشمن مرتضي علي بيزاريم .................... اي گفتي بر ابي بکر و عمر لعنت نکن!!! زانکه شايد حق تعالي کرده باشد رحمتش آنچه با آل نبي کردند گر بخشد خداي هم ببخشايد تورا گر کرده باشي لعنتش ................... يا امام زمان............. تسليت ميگم آقا جان شهادت امام باقر را ............... امروز دلم پر غم است. امروز دلم خون است. شيعه غيرت دارد. شيعه به نام فاطمه زهرا حساس است اي غيرتيا.... مرغ دلها در مدينه زائر است. دل عزا دار امام باقر است وا اماما ..........و امام...........وا امام تربت آن مقتدا در بقيع بي زائر است. شد مدينه در نوا .................. فاطمه صاحب عزا................فاطمه صاحب عزا................ ...................... افسوس که زهراي(س) جوان را کشتند بانوي زمين و آسمان را کشتند با کشتن محسن(ع) پسر مظلومش يک سوم سادات جهان را کشتند ..................... آهاي وهابي هنوزم برات دارم پس بخوان.! .................... ؟؟؟ بر عدو که روح تقوا را کشت ايمان و کمال و عشق و معنارا کشت بازآ و بگير انتقامي سنگين !!! از آنکه ز راه ظلم زهرا(س) را کشت ...................... ؟؟؟ گر حضرت زهرا(س) بپذيرد ذکرم خادم به حريم حضرت فيروزم(رضي الله عنه) ................... ؟؟؟ .......................... ؟؟؟ هر کس به کسي نازد و ما هم به کسي سني به عمر نازد و ما هم به علي(صلوات الله و سلامه عليه. عليه السلام و صلاه) انشا الله مسئولان اين نظر را علني کنند.!؟ تا جوابش را داده باشيم. يا زهرا(س)..........
84   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   04 آذر 88
جناب حافظ
خليفه برترين دانشمند اعصار محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) چه کسي بود؟
شما به خوبي مي‌دانيد که نه عتيق و نه عمر و نه عثمان هيچکدام در حدي نبودند که بتوان آنها را خليفه برترين عالم بشريت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) دانست.
دقيقا به همين دليل است که شما مدام دم از زکرياي رازي و امثال او مي‌زنيد.
تا بلکه خلاء يک خليفه براي مقام علمي محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) را با او و امثال او پر کنيد.
خوب. حال که اينقدر به زکرياي رازي ابراز ارادت مي‌کنيد بد نيست کمي با عقايد او آشنا شويد:
رازي يکي از شکاکان معروف بوده است.
چنانچه در باره قرآن مي‌گويد:
«شمايي که ادعا مي‌کنيد که معجزه آشکار موجود است. مي‌گوييد که هرکسي آن را باور ندارد مانند آن را بياورد.
در حقيقت ما بايد هزار کتاب مانند قرآن بياوريم. کتبي حاصل از کار اديبان و شعرا و فصيحان. کتبي که از قرآن بهتر جمله بندي شده اند و خلاصه تر هستند.تا آنها مطالب را بهتر منتقل کنند و آرايش کلامي بهتري داشته باشند.
به خدا که سخن شما ما را به تعجب وامي‌دارد. شما از قرآني سخن مي‌گوييد که افسانه هاي پيشينيان را بازگو مي‌کند و در عين حال پر از تناقض است و حاوي هيچ اطلاعات و توضيحات کاربردي نيست. و بعد مي‌گوييد : چيزي مانند آن بياوريد؟؟؟ »
از جمله مخالفان سر سخت او ابوالقاسم بلخي و ابن التمر بوده است.
رازي چنان از مخالفان خود آزرده شد که پس از نابينايي از معالجه خودداري مي‌کرد تا به گفته خودش چشمش به اين دنيا ديگر نيافتد.

آري جناب حافظ
اين است سرنوشت شوم دين بدون ولايت. سرنوشتي که ابن سينا و ابوريحان بيروني از آن گريختند.
******************************
جناب حافظ
نوادگان شاه اسماعيل توانستند که بعد از حمله افغانها، که به تحريک علماي مکه صورت گرفت،‌ايران از بار ديگر از چنگال محبين عمر خارج کنند.
ولي آيا نوادگان صلاح الدين توانستند فلسطين را دوباره آزاد کنند؟

شما که از کشتار و غارت ايران به وسيله عثماني ها و افغانها اينقدر احساس شعف و مسرت و پيروزي مي‌کنيد بهتر است نگاهي به آوارگي ميليونها فلسطيني کنيد که نوادگان بي‌عرضه صلاح الدين آنها را به يهوديان فروختند.
براستي چه کسي کرانه باختري و آب فرات و نفت در اختيار اسرائيل قرار مي‌دهد؟ جز نوادگان صلاح الدين ايوبي؟
راستي اکنون که اسرائيل در کردستان پايگاه زده و مسيونر هاي مسيحي مشغول مسيحي کردن مسلمين هستند اين نوادگان صلاح الدين کجا هستند؟
آيا عبرت آمير نيست که اکنون نوادگان شاه اسماعيل صفوي بايد براي نجات مردم مظلوم فلسطين قدم بردارند؟

**************************
و اما در مورد فحاشي و رکيک گوييت به اول عفيفان کره زمين،‌دختران پاک دامن مشهد و قم.
اول اين مشي شما محبين عايشه است که به جاي بحث عقلي و فکري روي به فحاشي و تحريک احساسات بياوريد تا در پرتو احساسات بتوانيد بت هاي خود را به مردم تحميل کنيد.

راستي اين کانال هاي مستهجن و پورنو زنا و لواط و انحرافات جنسي از کدامين ماهواره ها و براي چه کساني پخش مي‌شود؟ >>> ترک ست<<<. >>>عرب ست<<<. >>> نيل ست<<<
براي اهالي مکه و مدينه و آنکارا و ...
اين ليدي بوي ها در خيابان هاي استنابول و کوالالامپور چه مي‌کنند؟
البته وقتي خليفه شما يزيد فاسد و شرابخوار باشد انتظار ديگري هم نبايد داشت.
************************
و حال در مورد قصه پردازي ات در باره تحريف قرآن
جوابهاي بسيار متين و محکمي به شما در اين صفحه داده شده است:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1303
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=99
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=96

راستي جناب حافظ چرا شما اعتقاد به تحريف قرآن داريد؟
«براي چه نماز، و زکات و غير از آن دو از ارکان اسلام در قرآن به طور صريح و واضح ذکر مي‌شود،اما ولايت ذکر نمي‌شود»
مگر اين آيات ولايت چه خطري براي شما دارد؟
«إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلوةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ»
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللّهَ و أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ»

احتمالا اگر قائل به حذف اين آيات از قرآن نباشيد ديگر نخواهيد توانست اصنام رنگارنگتان را به مردم قالب کنيد.
همان اصنامي که با بالابردنشان از منبر جناب عقل کل محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) آنها را جانشين عظيم ترين و داناترين انسانها و مخلوقات کرديد.
راستي از عتيق بيست صفحه مطلب هم بجاي مانده است؟
عليا ولي الله
عليا حجة الله
عليا وصي رسول الله
85   نام و نام خانوادگي:  حافظ     -   تاريخ:   04 آذر 88
اين اشعار دوست ما از كدام شاعر نامي هست كه ما حتي اسمش را نشنيديم به جاي نوحه پردازي و مداحي كردن به فكر نون باش كه خربزه اب است مولوي _حافظ_سعدي و ... كجا و امثال جواد ذاكر كجا ببين يك نفر ا بدبخت باشه كه زنش و بكشن حقش و بخورن خودش نتونه از حقش دفاع كنه امثال تفاله هايي مثل شما واسش مداحي كنيد اين عقيده شيعه هست
جواب نظر:
از كوزه همان برون تراود كه در او است
86   نام و نام خانوادگي:  عبد الغفار     -   تاريخ:   05 آذر 88
سلام عليكم بر برادر عزيزم momen abdullah و سام بر جناب نا مومن حافظ!!! ماشا الله برادر مومن عبد الله لا ما شا الناس وهابي مثل اينکه بد جوري خورد شدي که رو به فحاشي و ...... گرفتي ها؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اول حرف دهنتو بفهم بعد ازش نجاست خارج کن ملحد منحرف مشرک.! شما امثال ماهارو تقاله خواندي؟! باشه اشکالي نداره. بر فرض محال منم که تقاله باشم الحمد للله مثل بعضيا که ديگران رو تقاله مينامند و به ساحت مقدس ائمه توهين ميکنند در نطفه ام مشکل نيست. وگرنه منم ميشدو ولد ال............ مثل تو که هر چي از دهنش در بياد بر زبان نجسش بياره. بدبخت کسيه که بيان تو خونش که ميخوان بکشنش . مثل ???جان تو. اما از ترس زنش بپره روش و به باس........ زنش ملت نگاه کنن و ......... کنن. بيچاره. بدبخت کسيه که با شکمي پر از شراب از دنيا بره مثل ??? جان تو ......و ...... بريده باد زبانت............. بريده باااااااااااااااااااد زبانت اي مشرک کافر وهابي که حتي يک لحظه هم براي اراجيف و وراجيهات فکر نميکني. ببين برادر مومن عبد الله چقدر مقتدرانه و با دليل و مدرک جوابتو داد ولي در مقابل تو به من پريدي؟ چون در مقابل ايشان احساس ضعف و بي مقداري کردي. انشا الله با عائشه ي ..... محشور بشي. (( بي بغض عمر حب علي نيست قبول )).......... دست علي به همراه موحدان. يا علي مدد........
87   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   05 آذر 88
با سلام
جناب حافظ , شوي شوي يا اخي صبر يمشي معنا :
فرموديد كه : در ضمن ايراني كيست؟ ايران كجاست؟
جواب : ايراني كيست : سلمان منا اهل البيت .
""""" : ايران كجاست؟ ,,,رسول گرامى اسلام بااشاره به سلمان فرموده است: لو كان الايمان (دين) عند الثريا، لتناوله رجال من‏فارس اگر ايمان يا دين در «پروين‏» يعنى مجموعه ستارگان كوچكى كه در آسمان ديده‏مى‏شود، قرار داشته باشد، مردانى از فارس بدان دست‏خواهند يافت.
(كنزالعمال، ج 11، ص 690; بحارالانوار، ج 22، ص 391.) .
حالا چندتا اسم شعرا را اوردي با تمام احترام به اين شعرا " مولوي + سعدي + عطار +بيدل دهلوي+جامي+خيام+ صلاح الدين ايوبي + شماره 1 و 2 و 3 ) شما با تمام مقامتشان در مجموع به يك صدم مقام حضرت سلمان عليه السلام نميرسندكه نمي رسند.
در ضمن يكبار گفتم بشعر اقتدا نكنيد كه بازنده هستيد .همان شعر فرودسي"" که خورشيد بعد از رسولان مه نتابيد ....""" را بخوان :انهم تا اخر تا ببيني كه اسم اون 1 , 2 و 3 براي خالي نبودن عريضه اورده اتفاقاً در قياس اون شماره 1 و 2 و 3 خيلي كوچك شمرده .
مولوي هم كه به هيكل معاويه و يزيد معلون ...... زده .
در جاي ديگر گفتي : اسماعيل صفوي همان بود كه مذهب شيعه را رسمي كرد اينجا را هم اشتباه كردي چرا :
جواب : چه كسي مذهب شيعه را پايه گذاري كرد :

چه كسي بهتر از حضرت رسول ( ص )
ابن عباس ( رض ) قال : لما نزلت هذه الآية : ان الذين امنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية قال : لعلي هو أنت وشيعتك تأتي يوم القيامة أنت وشيعتك راضين مرضيين ويأتي عدوك غضبانا مقحمين ...

ابن عباس مي گويد : وقتي آيه (ان الذين امنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية ) نازل شد رسول خدا صلي الله عليه وآله و سلم به علي عليه السلام فرمودند : مراد از آيه تو شيعيانت هستيد روز قيامت تو و شيعيانت مي آييد در حالي که از خداوند راضي هستيد و خداوند هم از شما راضي است و دشمن تو مي آيد در حالي که غضبناک و هلاکت يافته است ...
نظم درر السمطين ـ زرندي حنفي ـ ص 92 .
حالا برو از غضب و ناراحتي بمير .
http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1313
اما در مورد شاه اسماعيل اول نمخواهم در مورد ايشان چيزي بدون تحقيق بگويم و در ضمن ايشان را ما امام خود قرار نداديم اما برو تاريخ حكومت خلفاي عثماني را بخوان ببين كه واقعا چگونه زندگي ميكرد تربيتشان در كودكي كه بمانند يك حيوان پست در يك چاله بدون هيچ امكانات بزرگ ميشد و چه فساد و خونخواري در وقت حكومت ميكردند , برو بخوان .
گفتي تحريف قران كريم :
مثل اينكه شما نه خداوند را قبول داريد و نه قران چونكه خداوند رحيم در قران مجيد مي فرمايند :
«انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون» - سوره حجر ، آيه 9.
اما ايا كساني بوده اند كه ميخواستند قران را تحريف كنند بله اونهم در اولين سالهاي اسلام بعد از رحلت حضرت محمد ( ص )
چه كساني :
امك المومنين عايشه :
عن عائشة قالت : كانت سورة الأحزاب تقرأ في زمن النبي صلى الله عليه وآله وسلم مئتي آية ، فلمّا كتب عثمان المصاحف ، لم يقدر منها إلّا ما هو الآن الدر المنثور : 5 / 180 ، نشر : دار المعرفة - بيروت . ( 6 / 650 ، ط . دار الفكر ، بيروت ، 1993 ) ، الاتقان : 2 / 40 . .
خليفتك عمر الحطاب :
عمر يخاف أن يزيد آية الرجم
عن سعيد بن المسيّب عن عمر قال : رجم رسول اللّه ، ورجم أبو بكر ورجمت ولو لا أنّي أكره أن أزيد في كتاب اللّه لكتبته في المصحف ، فإنّي قد خشيت أن تجى أقوام لا يجدونه في كتاب اللّه فيكفرون به . رواه الترمذي وقال حسن صحيح .الاتقان : 1 / 101 ، وعون المعبود : 10 / 20 . صحيح الترمذي كتاب الحدود : 2 / 443 ح 1457 باب ما جاء في تحقيق الرجم ، كنز العمال : 5 / 430 رقم 13515 عن ( ت ق ) وقال ( ت ) حسن صحيح وروى عنه من غير وجه عن عمر .
وفيما رواه الشافعي ، قال عمر : والذى نفسي بيده لولا أن يقول الناس زاد عمر في كتاب اللّه لكتبتها « الشيخ والشيخة إذا زنيا فارجموهما البتة » فإنّا قد قرأناها . اختلاف الحديث للإمام الشافعي ص 533 .
امامك موسي اشعري : وعن أبي موسى الأشعري : إنّا كنّا نقرأ سورة كنّا نشبهها في الطول والشدّة بالبراءة فأنسيتها ، غير أنّي قد حفظت منها : « لو كان لابن آدم واديان من المال لابتغى وادياً ثالثاً ولا يملأ جوف ابن آدم إلّا تراب » صحيح المسلم : 3 / 100 .

حالا بگو موسس مذهب اهل سنت كي بود البته با سند و دليل و بدون دروغ مثل اون سيخ اضلام عبد الشيطان ملحد زاده لندني كذاب .

يا علي
88   نام و نام خانوادگي:  حافظ     -   تاريخ:   05 آذر 88
نظرات بنده را كامل نگذاشتند اگر مدير وبلاگ همه نظرات بنده را بگذارند به شبهات شما پاسخ دادم
89   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   05 آذر 88
با سلام
جناب حافظ خوشحالم كه كمي با ادب شديد اميدوارم دروغ را هم كنار بگذاري .يعني چي نظرات تو را كامل نگذاشته اند .
حالا ماجراي جنگ خيبر را برايت تعريف ميكنم تا كيف كني :
فرار از جنگ خيبر

وقتي پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله به خيبر رسيدند، پرچم را به دست ابوبکر دادند و او را همراه جمعي به سمت خيبر فرستادند. ولي او ايستادگي نکرد و فرار کرد. دفعه دوم رسول الله صلي الله عليه و اله عمر را به همراه جمعي به خيبر فرستادند ولي او نيز فرار کرد. (1) بعد به حضرت نبي ( ص ) گفت كه اين جمع از همراهيم خود داري كردند ( بدون شاهد ) , ان جمع هم به پيغمبر ( ص ) فرمودند نه بخدا اين عمر بود كه از جنگ فرار كرد ( يعني چند شاهد )

پيغمبر اكرم - صلّى اللّه عليه وآله - فرمود:
فردا مردى را به سوى قلعه مى فرستم كه خدا و پيغمبر را دوست دارد، و خدا و پيغمبر هم او را دوست دارند و از جنگ روى برنمى تابد. و خداوند قلعه را به دست او بگشايد.

سربازان هر كدام اميد داشتند كه آن فاتح آن باشند. على - عليه السّلام - در آن روز مبتلا به دردِ چشم بود. پيغمبر اكرم - صلّى اللّه عليه وآله - به او فرمود: حركت كن .
على - عليه السّلام - گفت : يا رسول اللّه ! جايى را نمى بينم .
پيغمبر اكرم - صلّى اللّه عليه وآله - آب دهان مبارك خود را به چشم على - عليه السّلام - كشيد و پرچم اسلام را به دستش داد.
على - عليه السّلام - عرض كرد: يا رسول اللّه ! به چه چيز جنگ كنم !
فرمود: به اينكه بگويند: اشهد ان لااله الاّ اللّه و اشهد انّ محمّداً رسول اللّه وقتى كه اين را گفتند، خون و مالشان از طرف من محترم است . مگر اينكه حق آن را ادا نكنند، حساب آنها هم با خداست . على - عليه السّلام - به ملاقات يهوديان خيبر رفت و فتح كرد. (2)

اسناد:
(1) اين حديث را حاكم نيشابورى در كتاب خود، به همين نحو كه گفتيم نقل كرده است . سپس مى گويد: اين حديث با سند صحيح نقل شده است ، ولى بخارى و مسلم روايت نكرده اند! - ذهبى با تصريح به صحت آن در تلخيص مستدرك آورده است. فرار أبو بكر و عمر در روز خيبر: راجع: ترجمة الامام على بن أبى طالب من تاريخ دمشق لابن عساكر ج 1 / 169 ح 233 و 234 و 235 و 236 و 240 و 241 و 247 و 261 و 262 ط 1، مناقب على بن أبى طالب لابن المغازلى ص 181 ح 217 ط 1، خصائص أمير المؤمنين للنسائي ص 52 و 53، أسد الغابة ج 4 / 21، مسند أحمد ج 6 / 353، البداية والنهاية ج 4 / 186، الغدير ج 1 / 38، مجمع الزوائد ج 9 / 122 و 124، مصنف ابن أبى شيبة ج 6 / 154، الصحيح من سيرة النبي الاعظم ج 3 / 282، تذكرة الخواص، مسند البزاز ج 1، الكامل لابن الاثير ج 2 / 149، ترجمة الامام على بن أبى طالب من تاريخ دمشق لابن عساكر ج 1 / 177 ح 242 و 243 و 247، شذرات الذهبية لابن طولون ص 52.
(2) اين حديث در بسياري از کتب روايي و تاريخي آمده است که ما در اينجا فقط به گوشه اي از آنها اشاره مي کنيم: فرائد السمطين ج 1 / 259 ح 200، المعجم الصغير للطبراني ج 2 / 100، مجمع الزوائد ج 6 / 151، المستدرك للحاكم ج 3 / 38، عيون الاثر ج 2 / 132، ترجمة الامام على بن أبى طالب من تاريخ دمشق لابن عساكر ج 1 / 163 ح 227 و 228 و 229 و 230 و 231، تذكرة الخواص للسبط بن الجوزى ص 24 ط الحيدرية، صحيح البخاري ج 5 / 22، صحيح مسلم ج 7 / 121 ط العامرة بمصر، خصائص النسائي ص 55 ط الحيدرية، السنن الكبرى للبيهقي ج 9 / 106، حلية الاولياء ج 1 / 62، ينابيع المودة ص 48 ط اسلامبول

يا علي
90   نام و نام خانوادگي:  عبد الغفار     -   تاريخ:   05 آذر 88
سلام عليکم بر موحدان.
وسا عليکن بر نامومن ملحد وهابي( حافظ)

آقاي حافظ تا ديدي کم آوردي زود گير دادي به اينکه نظراتت رو ساسور کردن.
معلومه اگه آدمه دهن نجسي مثل تو نظر يذاره نظرش چيه ديگه.
اين که ديگه جاي گله نداره.

تازه برو خداتو شکر کن که فحشاتو و کفر گويي هاتو ساسور کردن و بهت لطف کردن تا بيشتر از اين بي آبرو نشي.

جلوي خدا که بي آبرو هستي با اين بي مهري تو به اهل بيت رسول.

خدا هدايتت کنه.

اگه قابل هدايت نيستي و ميخوايي خار پا بشي .خدا لعنتت کنه. من الآن الي يوم القيامه.


يا غفار. ...........
91   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   05 آذر 88
جناب حافظ
گرچه شما بر مبناي پيروي از مولاي خود معاويه قرآن را تکه پاره مي‌کنيد ولي سري به مساجد شيعيان بزن و اين آيه نوراني و شريف را در قرآن مجيد بخوان:

«وَ الشُّعَراءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ»

**********
برادر عزيز جناب عبدالغفار

حلقه غلامان حضرت امير المومنين علي (عليه السلام) فقط محدود به سلمان فارسي بهشتي و سلمان زمان جناب آيت الله قزويني نيست.
دايره نوکران ايشان فقط منحصر به ابولوءلوء مجاهد و مبارز و ابولوءلوء زمان جناب عبدالغفار و مجيد علي نيست.
بلکه ايشان مرغابي و گربه هم در ميان غلامان خود داشتند.
اينجانب عددي نيستم مگر مرغابي و دستگيره در خانه مولي،انشاء الله.

مي‌دانيد کدام مرغابي را مي‌گويم؟
همان مرغابي که در شب شهادت ايشان با آواز خود از ايشان مي‌خواست به مسجد نروند.

اينجانب کلب علي خوشي ندارد مگر نوکري شما شيعيان راستين مولي الموحدين علي ابن ابيطالب عليهما السلام.

يا علي و يا ولي
92   نام و نام خانوادگي:  حافظ     -   تاريخ:   06 آذر 88
مدير وبلاگ نظرات من را در وبلاگشان نگذاشتند تا شما دوستان به ظاهر مسلمان از ان بهره ببريد
93   نام و نام خانوادگي:  جهانديده     -   تاريخ:   11 آذر 88
فقط ميتوانم بگويم خدابه داداسلام ومسلمين برسد.
94   نام و نام خانوادگي:  باران     -   تاريخ:   12 آذر 88
مشخص شد كه مسولان سايت جوابي نداشتند در مورد عالم الغيب نبودن پيامبر و فقط يك مومن نامي كه بسيار جالب سفسطه بازي كرد و علم غيب رو با غلوم تجربي مقايسه كرد همه اش سفسطه بازي قصد شما جدل است نه بحث و راست گفتند كه بحث با خرافيون بي نتيجه است چرا كه خرافات عقل را ميپوشاند . به هر حال من كه شيعه ام به تمام شيعيان توصيه ميكنم وقت خود را در اينچنين سايت هايي تلف نكنند و به جميع مسلمانان هم توصيه ميكنم اين شيعه بازي ها و سني بازي ها رو رها كنيد شكي نيست كه اين نامگذاري ها غير اسلامي است پيامبر اكرم نه شيعه بود و نه سني و تنها مسلمان بود. سني ها مشكلاتي دارند در مذهبشان. شيعه ها هم مشكل دارند در مذهبشان . همانطور كه صاحب سايت گفت كه بعضي سني ها پيامبر را عالم الغيب ميدانند كه من اطلاع ندارم اما اين در هر صورت مغاير با كتاب الله است. در همين باب يكي از كليپ هاي سخنراني علامه برقعي را يافتم كه همين مبحث را داشت و چه زيبا پاسخ داد. به علماي منحرف خودمان كه هيچ نميتوان گفت چرا كه نه اين است و نه آن است.... حيله ي نان است اما عوام بايد بفهمند و بيدار شوند و به قران باز گردند نه اين كه شيعه و سني شوند. بايد مسلمان بود و بس . چرا هر كس اينچنين حرفي زد و به كتاب خدا فراخواند را سني و وهابي و ... ميناميد. امثال دكتر شريعتي و برقعي و ... كه 100% شيعه بودند و شيعه ماندند و اين همه دروغ به آنها نسبت دادند ديدار و مكاتبه ي ديگري از طرف بنده نخواهد بود و به روز حساب موكول ميكنيم . كه آنجا نگوييد كسي به ما نگفت. و در آخر لازم نيست از طريق لينك هايتان وهابي بودن برقعي و شريعتي را ثابت كنيد چرا كه از شما به ما رسيده! والسلام الي يوم القيامه.
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
به نظر شما پاسخ داده نشد ، چون پاسخ آن بسيار ساده به نظر مي‌رسيد ! و توقع ميرفت دوستان ديگر پاسخ دهند ؛ همانگونه كه برخي دوستان نيز پاسخ دادند !
آيا شما منكر اين آيات قران هستيد كه «عالم الغيب فلا يظهر علي غيبه احدا الا من ارتضي من رسول»!
اگر منكر اين آيه هستيد كه با شما بحثي نداريم ! و اگر اين آيه را قبول داريد ، بايد علم غيب را قبول داشته باشيد ؛ زيرا خداوند مي فرمايد «اوست كه داناي غيب است و آن را آشكار نمي‌كند مگر براي كسي كه مورد رضاي او باشد ، از فرستادگان»!
آيا شما منكر بسياري از روايات ملاحم و پيشگويي هاي رسول خدا در كتب شيعه و سني هستيد ؟ يعني در واقع هيچ مذهبي را قبول نداريد ؟!
بهتر است به جاي انكار اين مسائل بديهي ، كمي به دنبال حق و حقيقت باشيد .
از علماي اهل سنت نيز بسياري معتقد به علم غيب (طبق معني شيعه) هستند :
http://www.valiasr-aj.com/lib/soal1/list4.htm#106
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
95   نام و نام خانوادگي:  اشكان     -   تاريخ:   10 بهمن 88
چند روزي است که مناظرات شما را دنبال ميکنم راستي شما به دنبال چه هستيد ؟ ميخواهيد دنيا وقيامت خود را از دست بدهيد چرا در باره اهل بيت ان رسول بي محابا توهين ميکنيد ؟؟؟ اگر عايشه مشکلي داشت که خداوند ازهمه عالمتر به غيب و اينده است چرا اينهمه ايه برايشان نازل فرمودند ولي به ايشان در مورد کشته شدن دختر دلبندشان و درباره همسرشان عايشه به ايشان خبر نداد در قران درمورد همه چيز صحبت شده است از گذشته تا به حال يعني شما از خداوند عالمتر بوديد که شما اين چيزها را کشف کرديد ولي خدا خودش خبر نداشت استغفراله......اصلآ شما چيکار به اينها داريد انها همه فاميل هم بودند قره قاطي کردند و همه از هم دختر گرفتند و با هم بودند و خوش.... حالا شما ميگيد نه اينجوري نبوده براي اثبات ادعاي خودتان هم حتمآ مارا حواله به حديث فلان و نقل از فلان صحابه ميکنيد .... ما ميگيم رهبر و امام ما قران است بس واگر پيامبر خاتم الانبيا هستند که ديگر جانشين نميخواهد و اگر علي جانشين او بودند اين چه مصلحتي بود که چندين ده سال سکوت کنند و در مقابل چشمان شير خدا همسر و فرزندش را بکشند دم بر نياورد و بعد دخترش را به عهد عمر دربياورد و انقدر ضعيف باشد که بيعت با خليفه وقت را بپذيرد<<< شما ميگوئيد که به خاطر صلاح اسلام بود >>>>ژ ليکن زماني که به خلافت رسيد صلاح اسلام درکار نبود و به جنگهاي خونين داخلي دست زد پس ان زمان که قدرت داشت چرا به فکر صلاح اسللم نبود همه را ميکشت ايا غير از اين است
جواب نظر:

با سلام
دوست گرامي
1-    فرموده‌ايد «چرا در باره اهل بيت ان رسول بي محابا توهين ميکنيد»!
بهتر است يكي از موارد توهين ما را مشخص كنيد ! آيا ما جز آيات قرآن و كلمات علماي اهل سنت را ذكر كرده‌ايم ؟
2-    فرموده‌ايد «اگر عايشه مشکلي داشت که خداوند ازهمه عالمتر به غيب و اينده است  چرا اينهمه ايه برايشان نازل فرمودند ولي به ايشان در مورد کشته شدن دختر دلبندشان  و درباره همسرشان عايشه به ايشان خبر نداد»!
چه كسي گفته است كه خداوند در مورد عائشه به پيامبر خبر نداد ؟
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=8435
3- فرموده‌ايد «اگر علي جانشين او بودند اين چه مصلحتي بود که چندين ده سال سکوت کنند»!
همان مصلحتي كه وصي و خليفه حضرت موسي يعني حضرت هارون ، گوساله پرستي را ديد ولي در مقابل ان شمشير نكشيد !
4- فرموده‌ايد « و در مقابل چشمان شير خدا همسر و فرزندش را بکشند دم بر نياورد و بعد دخترش را به عهد عمر دربياورد»!
در مورد ازدواج ام كلثوم و حقيقت اين افسانه در آدرس ذيل به صورت مفصل پاسخ داده شده است :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?frame=1&bank=maghalat&id=83
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

96   نام و نام خانوادگي:  نام و نام خانوادگي ((علي))     -   تاريخ:   17 فروردين 89
اولا دست همه بچه شيعه هاي باغيرت درد نكنه
دوما سكوت در مقابل ناداني اهل سنت بزرگترين جفا در حق حضرت رسول (ص)و اهلبيت طاهرينشان است
ثالثا انان همان حرام زادگاني هستند كه خون امام حسين (ع) نوه رسول را مباح كردند
ورابعا خدايا تورا شاهد ميگيريم كه ما روشنگري كردم و اينان چشم گوش خود بستند
ديدار به قيامت...
97   نام و نام خانوادگي:  سارا     -   تاريخ:   23 ارديبهشت 89
نميدونم اينها اين تعصبات كوركورانه خود را تا كي مي خوان ادامه بدن ..وقتي جواب منطقي ندارن مجبورن هوچيگري كنن و ما رو به روايت هاي بي سند
متهم كنن .در حالي كه اكثر روايت ها رو از خود علمائ اهل سنت ميگفتند
98   نام و نام خانوادگي:  حق جو     -   تاريخ:   08 خرداد 89
به نام خدا

با سلام

نكته اي مغفول مانده كه به عرض مي رسانم. روش خودم براي دريافت حقيقت در بسياري از موارد دريافت آن از واقعيتهاي غير مستقيم است.
نص صريح قرآن كريم مومنان را به نوشتن وصيت سفارش كرده است. اين امر يك موضوع كاملاً عقلانيست و هيچ فرد عاقلي نمي تواند منكر لزوم وصيت پيش از مرگ باشد. كاري به روايات نداريم كه اين موضوع را چنان مهم دانسته اند كه فرد ميت بدون وصيت را در حد فرد خارج اسلام مي دانند. از سوي ديگر جدا از علاقه وافر مسلمانان به حضرت رسول و الگو دانستن ايشان؛ قرآن كريم به صراحت ايشان را "اسوه الحسنه" براي مومنان معرفي مي كنند و همه ايمان داريم ايشان در عمل به قرآن پيش قدم و بهترين الگو بوده اند. با اين وصف چگونه امكان دارد چنين فردي به سفارش خداوند به مؤمنان عمل نكرده باشد؟ گذشته از آن؛ حضرت رسول اكرم از عاقل ترين مردمان در تمامي عصرها و زمانها بوده اند؛ چطور ممكن است درباره امت اسلامي بعد از خود و رهبري آنان هيچ سفارشي نكرده باشند؟ ايشان مدتي در بستر بيماري بودند و دچار مرگ ناگهاني نشدند؛ چطور چنين خبطي (اعوذبالله) از ايشان سر زده است؟ چطور جناب آقاي ابوبكر كه در سطح رسول نيست مي داند بايد براي بعد از مرگش جانشين تعيين كند اما پيامبر (اعوذ بالله) نمي داند؟؟؟؟
اينكه جناب اقاي ملازاده گفته اند چرا صحابه با ابوبكر بيعت كردند؛ چند نكته وجود دارد: 1- از نظر تاريخي اين موضوع به سادگي رخ نداد و بسياري با اين امر مخالف بودند. 2- صحابه چون ساير مردم اشتباه مي كردن؛ مگر در قرآن بارها صحابه مورد شماتت قرار نگرفته اند؟ اگر همه اطرافيان حضرت رسول بهترين انسانها بوده اند سوره توبه و منافقون براي چه آمده؟ 3- همه انسانها در سطوح مختلف تحت آزمايشهاي الهي هستند و متأسفانه بسياري از صحابه از اين آزمايش سرافكنده بيرون آمدند. آنها با افكار جاهلي رشد كرده بودند و پس از مرگ پيامبر اين افكار در آنان به جوشش در آمد. آبرومندانه ترين دليل براي عمل آنها (هرچند هنوز اشتباه است) افكار جاهلي آنها در برتري پيرمندان و شيوخ بر جوانان است و ترس از اينكه جواني چون علي (ع) توانايي اداره حكومت اسلامي را نداشته باشد. بگذريم از دنياطلبي و مقام پرستي انسان ها كه خدا را شكر حتي در اين زمان نيز شاهد هستيم چگونه مدعيان دلسوزي براي اسلام به نام مصلحت حق را زير پا مي گذارند.4- فراموش نكنيم حضرت علي (ع) به دليل محبوبيت و جايگاهش در نزد رسول الله همواره در معرض حسادت ديگران بود. بله خنده دار به نظر مي رسد اما وقتي طبق قرآن كريم پيغمبر زادگان (كه تحت تعاليم يك پيامبر از زمان تولد خود بودند و حتي با وجود داشتن ژن پيامبران) به دليل حسادت نقشه قتل برادر خود را مي كشند (فرزندان حضرت يعقوب) عجيب نيست كه يك مشت افراد تاازه به دين جديد گرويده با افكار قبيله اي و نژادي چنين ظلمي را به شبيه تري افراد به رسول الله روا دارند. 6- سكوت امير المومنين براي حفظ اسلام بود. ايشان بر بدترين حوادث صبر كرد تا نهال نورسته اسلام قوت گيرد.

ربنا أغفر لنا ولإخواننا الذي سبقونا بالإيمان ولا تجعل في قلوبنا غلا للذين آمنوا ربنا إنك رؤوف رحيم
رب زدني علماً

اهدنا صراط المستقيم، صراط الذين انعمت عليهم؛ غير مغضوب عليهم و لاالضالين
ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا و هبلنا من لدنك رحمه انك انت الوهاب

والسلام علي من اتبع الهدي
99   نام و نام خانوادگي:  عبدالله     -   تاريخ:   17 خرداد 89
الف- يكي پرسيد: آيا إسم أئمة و 14معصوم[عليهم السلام] در كتاب خدا آمده؟
جواب: 1- بلي،
محمّد: و الذين آمنوا و عملوا الصالحات و آمنوا بما نزّل علي محمّد و هو الحقّ من رّبهم ...(محمّد2)
مصطفي: ...إنّ الله اصطفاه عليكم و زاده بسطة في العلم و الجسم...(البقرة247)
علي: و رفعناه مكاناً عليّاً(مريم57)
مرتضي: ...و لا يشفعون إلاّ لمن ارتضي...(الأنبياء28)
زهراء: ... زهرة الحياة الدّنيا ...(طه131)
راضية: لسعيها راضية(الغاشية9)
مرضيّة: إرجعي إلي ربّك راضية مّرضيّة(الفجر28)
مطهّرة: مّرفوعة مّطهّرة(عبس14)
حسن: ... و من رزقناه منّا رزقاً حسناً فهو ينفق منه سرّاً و جهراً ...(النّحل75)
مجتبي: ثمّ اجتباه ربّه فتاب عليه و هدي(طه122)
حسين:...أ رأيتم إن كنت علي بيّنة مّن رّبي و رزقني منه رزقاً حسناً و ما أريد أن أخالفكم إلي ما أنهاكم عنه إن أريد إلاّ الإصلاح ما استطعت...(هود88)
ساجد: أمّن هو قانت آناء اللّيل ساجداً و قائماً يّحذر الأخرة...(الزمر9)
عابدين: ...و كانوا لنا عابدين(الأنبياء73)
صادق: ...إنّه كان صادق الوعد...(مريم54)
موسي: هل أتاك حديث موسي(النازعات15)
تقيّ: تلك الجنّة الّتي نورّث من عبادنا من كان تقيّاً(مريم63)
هادي: من يّضلل الله فلا هادي له...(الأعراف186)
حجّت: ...لنا أعمالنا و لكم أعمالكم لا حجّة بيننا و بينكم الله يجمع بيننا و إليه المصير(الشوري15)
قائم: ...و هو قائم يصلّي في المحراب...(آل عمران39)
صاحب: ما ضلّ صاحبكم و ما غوي(النجم2)
إمام: ...قال إنّي جاعلك للنّاس إماماً...(البقرة124)
أئمّة: و جعلناهم أئمّة يّهدون بأمرنا...(الأنبياء73)
شيعة: و إنّ من شيعته لإبراهيم(الصافات83)
2- إسم هيچيك از 3 خليفة أوّل و دختران آنان در قرآن نيامده.

ب- يكي ملاك حقانيّت را أكثريت دانست
جواب: 1- در آيات بيشماري از قرآن المجيد ذمّ أكثريّت بچشم ميخورد
البقرة: 243
النساء: 914
المائدة: 32و49و62و64و66و68و71و77و80و81و100
الأنعام: 119
الأعراف: 179و187
الأنفال: 19
التوبة: 34
يونس: 23و60و92
هود: 17
يوسف: 21و38و40و68و103
الرعد: 1
ابراهيم: 36
النحل: 38
الإسراء: 89
الحج: 18
الفرقان: 50
النمل: 73و82
الروم: 6و8و30
سبأ: 28و36
فاطر: 28
يس: 62
ص: 24
غافر: 57و59و61
الجاثية: 26
الحجرات: 7
الحديد: 16و26و27
نوح: 24
2- سؤال: كداميك از 124000پيغمبر يا كداميك از أوصيايشان با رأي عامّة مبعوث شده اند؟! بدعتِ سقيفة در كداميك از أديان إلهي سابقة داشته؟!

ج- يكي را گفتند: خربزه دوست داري يا هندوانه؟ گفت: هردوانه!
جواب: قال عليّ عليه السلام: لايجتمع حبّنا و حبّ عدوّنا في جوف إنسان، إنّ الله لم يجعل لرجل من قلبين في جوفه فيحبّ هذا و يبغض هذا؛ فأمّا محبّنا فيخلص لنا كما يخلص الذهب بالنّار لا كدر فيه، فمن أراد أن يعلم حبّنا فليمتحن قلبه فإن شاركه في حبّنا حبّ عدوّنا فليس منّا و لسنا منه و الله عدوّهم و جبرئيل و ميكائيل و الله عدوّ الكافرين [تفسير قمي]
100   نام و نام خانوادگي:  عبدالله     -   تاريخ:   17 خرداد 89
ادامه99
أهل البيت: ...إنّما يريد الله ليذهب عنكم الرّجس أهل البيت...(الأحزاب33)
أولياء: ...إلاّ أن تفعلوا إلي أوليائكم معروفاً...(الأحزاب6)
ولايت: هنالك الولاية لله الحقّ...(الكهف44)
عبدالله: قال إنّي عبدالله آتاني الكتاب...(مريم30)
صديقة: ...و أمّه صديّقة...(المائدة75)
سيّد: ...مصدّقاً بكلمة مّن الله و سيّداً و حصوراً...(المائدة39)
رضا: و لسوف يرضي(الليل21)
غائب: و ما مِن غائبة في السّماء و الأرض إلاّ في كتاب مبين(النمل75)
خائف: فخرج منها خائفاً يّترقّب...(القصص21)

101   نام و نام خانوادگي:  عبدالله     -   تاريخ:   18 خرداد 89
إدامة99
وليّ: وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن وَلِيٍّ مِّن بَعْدِهِ ...(الشوري44)
وجيهاً عند الله: ...و كان عند الله وجيهاً(الأحزاب69)
شفاعت: من يّشفع شفاعة حسنة يّكن لّه نصيب مّنها...(النساء85)
دعاء: ...إنّك سميع الدّعاء(آل عمران38)
روضه: فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَهُمْ فِي رَوْضَةٍ يُحْبَرُونَ(الروم15)
محرّم: رَّبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ ...(إبراهيم37)
بكاء: وَتَضْحَكُونَ وَلَا تَبْكُونَ(النجم60)
إبتهال: ... نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ ...(آل عمران61)
زيارت قبور: ... وَلاَ تَقُمْ عَلَىَ قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَمَاتُواْ وَهُمْ فَاسِقُونَ(التوبة84)
زيارت قبور: ... كَمَا يَئِسَ الْكُفَّارُ مِنْ أَصْحَابِ الْقُبُورِ(الممتحنة13)
مقدّس: يَا قَوْمِ ادْخُلُوا الأَرْضَ المُقَدَّسَةَ ...(المائدة21)
عصمت: ... وَلَقَدْ رَاوَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ فَاسَتَعْصَمَ ...(يوسف32)
102   نام و نام خانوادگي:  عبدالله     -   تاريخ:   18 خرداد 89
با عرض سلام و معذرت، لطفاً اين مورد را هم به إدامه99 بيفزائيد، أجركم عند الله

إستغفار: ... وَاسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ(النور62)
103   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   18 خرداد 89
عبدالله خان
فرموده‌ايد که «إسم هيچيك از 3 خليفة أوّل و دختران آنان در قرآن نيامده.»
پس اين آيات چيست؟
«فاخرج لهم عجلا جسدا له خوار...»
«الم تر الي الذين اوتوا نصيبا من الكتاب يومنون بالجبت والطاغوت...»
«...خلقا من بعد خلق في ظلمات ثلاث...»
«انطلقوا الي ظل ذي ثلاث شعب»
داستان بيعت با تيليث به جاي بيعيت با ولي الله:
«...يخرج لنا مما تنبت الارض من بقلها وقثايها وفومها وعدسها وبصلها قال اتستبدلون الذي هو ادني بالذي هو خير ...»

عبدالله خان
يکي از اصنام اينها صنم اصحاب است. آياتي که در مدح مومنين از اصحاب است را به تمام اصحاب منتسب مي‌کنند.
لطفا آياتي را که در آن اصحاب توبيخ شده‌اند و از آن مهمتر هشدار خدواند در مورد گناهان احتمال اصحاب را براي ما ذکر بفرماييد.
خداوند کريم که بي جهت هشدار نمي‌دهد و به جهت نوعي از عذاب خاص براي گناه خاصي را مطرح نمي‌کند.
به طور خلاصه لطفا صنم اصحاب را ابراهيم وار (عليه السلام) و ابولولو وار (رحمة الله عليه) بشکانيد.

يا علي
104   نام و نام خانوادگي:  عبدالله     -   تاريخ:   16 تير 89
خدا شاهد است بي تعصب حرف ميزنم اما پيروز اين مناظره با وجود همه القاب دکتري و استادي که به جناب قزديني داديد همان جناب مولوي ملازاده است و بسياري از سئوالات ملازاده يا بي جواب ماند يا جواب محکم و درستي به آن داده نشد در حاليکه مولوي ملازاده جوابهاي هوشمندانه ي به سئوالها ميداد .
105   نام و نام خانوادگي:  نظري     -   تاريخ:   16 تير 89
عبدالله يا تو معني تعصب رو از روي جهل اصلا نمي دوني يا از بيخ نمي فهمي جريان چي بود و معني کلام ردو بدل شده بين استاد قزويني و دجال لندني چي بود .
همانقدر که تو با اين همه هوش و استعدادت !معني تعصب را ميفهمي ، جوابهاي دجال لندني هم هوشمندانه بود!
106   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   16 تير 89
با سلام
جناب عبد الشيطان .
خدا شاهد است بي تعصب حرف ميزنم دمت يخ خيلي خيلي شــــــوتـــــــــــي .
درك و فهم حرفهاي و استدلالهاي اين عبدالشيطان ملحد زاده لندني و تحسين از او فقط از عهده عبد الشياطيني خيلي خيلي شوت مثل تو بر ميايد .
=================================================================================
اين حديث را هديه ميكنم بشما و اون فاسق و فاجر ضد دين ضد خداي جيره خوار يهود و سعود .

پياز عكه در مكه
=========
در زماني كه ابوهريره از جانب معاويه حاكم مكه بود، مردي مقدار زيادي پياز به مكه آورده بود تا بفروشد. اما بازار پياز در مكه كساد بود و كسي از او چيزي نخريد، پيازفروش بيچاره با خود انديشيد كه با اين وضع كسادي بازار چه كنم؟
سرانجام تصميم گرفت تا به نزد ابوهريره حاكم شهر برود و شرح حال خويش را بگويد، چون پيش ابوهريره رسيد گفت:
ـ اي ابوهريره، آيا مي‌تواني يك ثوابي بكني؟
ـ چه ثوابي؟
ـ من يك مسلمان هستم، چون شنيده بودم كه در مكه پياز پيدا نمي‌شود و ناياب است و مردم اينجا هم به پياز نياز دارند، لذا من هرچه مال‌ التجاره داشتم همه را پياز خريدم و به مكه آوردم، اما هم‌اكنون مي ‌بينم كه كسي سراغ پياز را هم نمي‌گيرد و كسي از من چيزي نمي‌خرد و پيازها در حال از بين رفتن است. حالا شما كمك كنيد و اموال يك مسلماني را از تلف شدن نجات دهيد.
ابوهريره گفت: بسيار خوب، روز جمعه آينده، موقع نماز جمعه كه فرا رسيد، همه پيازها را در يك جاي معيني بگذاريد و آماده فروش باش.
مرد به دستور ابوهريره عمل كرد و تا روز جمعه به انتظار نشست.
روز جمعه كه شد هنگامي كه مردم به نماز جمعه حاضر گرديدند، ابوهريره گفت: اي مردم، من از حبيب خودم، رسول خدا(ص) شنيدم كه فرمود: هر كه پياز عكه را در مكه بخورد، بهشت بر او واجب مي‌شود.
چون مردم اين كلام را از ابوهريره شنيدند، ازدحام كردند و در ظرف مدت كوتاهي تمام پيازها را خريدند.

===============================================================================

يا علي
107   نام و نام خانوادگي:  سعد الله     -   تاريخ:   16 تير 89
عبد الله خان.!

بعد بفرما که چرا به شما توهين ميشود.
108   نام و نام خانوادگي:  سعد الله     -   تاريخ:   16 تير 89
مرحبا برادر مجيد م علي

جزاک الله خيرا از اين لقبي که به اين مرد؟ دادي

عبد الشيطان برازنده تر است.

ما هرچه کرديم تا به خود بقبولانيم ايشان سعي در هدايت دارد ايشان با اعملش عکس اي قضيه را ثابت ميکند.

الله متعال يار و ياورتان برادر عيور و عزيز......

بار ها و بار ها تاريخ نشان داده که هر کس نسبت به شهادت بي بيه دو عالم تفريط ميکند و بي غيرت است يه جاي کارش ميلنگد.
109   نام و نام خانوادگي:  مالک اشتر(عبد الله بخواند)     -   تاريخ:   16 تير 89
عبد الله.!!!!

به خداي احد و واحد قسم.!

من به خاطر همين ايرادت به اين مناظره و اينکه بيان کردي ملازاده ي عبد الصهاک پيروز شد و حضرت آيت الله قزويني شکست خورد من همه هم فايل صوتي اش را تا آخر به دقت گوش کردم و هم مناظره را دقيقا چند بار مطالعه ي دقيق نمودم.

اي بدا به حال شما!!!!!!!! اي بداي به حا شما که انقدر با بي بصيرتي اين حرف نجس را بيان کردي.

آخر چرا اينگونه ميکني و از طرفي ديگر به برادران سعد الله و مجيد م علي و ...... ميگويي به من تهمت نا شيعه بودن ميزنيد.؟!؟!!

خب تو اگر جاي ما بودي و هر کس ديگر هم که جاي ما بود فکر ديگري به ذهنش جز اين نميرسيد که شما در عقايدت تزلتزل شديدي داري.

روزي اهل بدعت را مضمت ميکني.!

روزي ديگر عذر خواهي ميکني و طلب توبه ميکني.!

و امروز هم که همه شاهدند چگونه از اين ملازاده ي ملعون ابراز حمايت ميکني و بر حضرت آيت الله قزويني بي مهري شديدي و کم لطفي جبران نا پذيري ميکني. و تهمت آشکاري ميزني.
حرف از بي تعصبي نزن که ............ بي تعصب واقعي(البته اگر معني واقعي تعصب را درک کرده باشي) برادران گرداننده ي اين سايت نوراني اند.

به خدا اين جز بزرگواري برادران گرداننده ي اين سايت پر برکت نيست که بدون تعصب نظرات سخيف شما را علني ميکنند.حتي اگر بر ضدشان باشد.

خداوند همه ي ره جويان شريعت و طريقت اسلام ناب محمدي (ص) را هدايت کند و گمراهان و کساني که ناس را به گمراهي مبادرت ميورزند مثل ملازاده ي حرامي را به عذاب همچون قوم لوط دچار کند. انشاء الله

يا مولانا و مقتدانا موسي ابن جعفر الامام الکاظم( صلوات الله و سلامه عليه)
110   نام و نام خانوادگي:  سعد الله     -   تاريخ:   17 تير 89
بعضي ها فقط بلدند با ايراد گيري و غلط املايي گيري از مطالب ديگران (به جاي براهين متقن و محکم) بر آنان خرده گيري کنند و جز کامپايل متون مومنان کار ديگري نميکنند.

لعن الله قوم المشرکين
111   نام و نام خانوادگي:  مرتضي     -   تاريخ:   17 تير 89
يعني اسم فرزندان حضرت علي(ع) ابوبکر و عمر وعثمان بوده است؟؟؟/اگر بوده يعني آقاي قزويني عزيز شما ميگوييد اسم فرزند آن حضرت را عمر گفت وحضرت علي هيچ نگفتند؟؟؟؟اين به نظر شما عجيب نيست؟شايد هم آن زمان خودشان با هم رابطه خوبي داشته اند چون من شنيده ام که عمر داماد حضرت علي بوده يعني با دختر آن حضرت ازدواج کرده بود اينجا را نميشود گفت که عمر به زور با دختر ايشان ازدواج کرد.چون اگر حضرت علي درمقابل نامگذاري فرزندش ساکت ماند در اين مورد ديگر ساکت نميماندند چون غيرت و مردانگي ايشان زبانزد است...ما اگر از روي بي طرفي وبدون تعصب فکر کنيم شايد آنها رابطه خوبي باهم داشته اند که حضرت علي ناموسشان را به عقد ايشان درآورده اند
112   نام و نام خانوادگي:  محمدرضا     -   تاريخ:   12 شهريور 89
با سلام خدمت شما و عرض ادب خدمت جناب استاد آيت الله قزويني مناظره خوبي بود. هر دو نفر به خصوص آيت الله قزويني بسيار خوب به فن مناظره تسلط داشتند و به حمدالله توانست بسياري از سوالات را پاسخ دهد. به خودم و همه شيعيان تبريک مي‌گم که عالمي هم‌چون آيت الله قزويني دارند. يک نکته در مناظرات متاسفانه خوب بهش پرداخته نشد و آن شايد به دليل اين بود که بحث را به درازا مي‌کشيد و آن: قضيه عبدالله بن سبا بود. بالاخره چه بود يک افسانه يا يک واقعيت؟ (لطفا اين سوال را به مقالات سايت نيز اضافه نماييد)
جواب نظر:

با سلام و تشكر از شما و نظرتان!

در مورد افسانه يا واقعيت بودن عبد الله بن سبأ، استاد حسيني قزويني قبلا در شبكه سلام به آنها پاسخ داده است. لطفا به آدرس‌هاي زير مراجعه فرماييد:

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=140

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=145

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=141

موفق باشيد


گروه پاسخ به شبهات

113   نام و نام خانوادگي:  زضا نورايي     -   تاريخ:   18 آبان 89
خيلي ممنون به حمداله حرفي جزانكار ندارند هرجاهم كم مياورند يا راوي را ضعيف ميدانند يا كتاب را ازبيخ منكر ميشوند يا شروع به افسانه پردازي ميكنند و عبدالله بن سبا خيالي را مطرح ميكنند ويا خود رابه دلسوزي زده غصه دين را ميخورند و خود از تمام جناياتي كه در جهان انجام ميدهند مبرا ميدانند.
114   نام و نام خانوادگي:  اسماعيل قيصري     -   تاريخ:   05 آذر 89
من ليسانس علوم قراني و دانشجوي ارشد تاريخ هستم. مگر ميشود محمد(ص) سال 23 اوارگي بکشد بعد بدون گذاشتن جانشين براي عربي که اکثرا سالهاي اخر عمر نبي يا از روي اجبار يا منفعت خود مسلمان شده اند بميرد و بگويد خود انخاب کنيد. يا کل مردم را در غدير جمع کند و بگويد با علي دوست باشيد همين. جريان بني عامر بن صعصعه را چه ميگويي اقاي مولا زاده. بحث تاريخي و عقلي بدون شک حق با شيعه هست. ضمن اينکه فکر کنم مشکل خليفه اول يا 4بودن علي نيست بحث عصمت است که نمتواني بفهمي . حسام حسيني کرد شافعي ميتواند بفهمد که وقتي مشکل برايش پيش امد به ابوبکر (رض) تمسک نجست بلکه به رزندان علي(ع) تمسک جست و اين همان چيزيست که بايد بفهمي. به الله من اصلا مذهبي نيستم حتي 3 سال در شک بودم الان که شيعه هستم با تحقيق شيعه شدم نه تعصب. سعي کن مثل من باشي
115   نام و نام خانوادگي:  اسماعيل قيصري     -   تاريخ:   05 آذر 89
واما در يک موضوع اشتراک داريم من برايم قابل هضم نيست پهلوي فاطمه دخت نبي زن حيدر کرار را بشکنند و علي چيزي نگوييد. يعني علي را نمتوانم بيغيرت ببينم فکر ميکنم هر کس علي را بشناسد اين حرف را نميزند
116   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:   05 آذر 89
جناب اسماعيل قيصري
شما که اهل تحقيق هستيد چرا اين صفحه را نمي‌خوانيد؟
http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=6015

يا علي
117   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   06 آذر 89
با سلام جناب اقاي اسماعيل قيصري , ان شاء الله با تحقيق جواب خود را خواهيد يافت . خصوصاً دلايل مظلوميت ايشان . يك سوال , ايا در شب هجرت حضرت محمد صلي الله عليه و اله ايا حضرت علي عليه السلام نمي توانست بجاي خوابيدن در جايگاه حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم با شمشير در تاريكي پنهان شود و كفار مهاجم را كه فقط 40 نفر بودند بكشد , چرا ايشان بجاي اينكار در رختخواب حضرت محمد قرار گرفتن , براي چه بود , ايا نمي توانستد ايشان با حضرت محمد صلي الله عليه و اله هجرت كنند ؟؟؟ جواب سوالهاي شما در گوشه قلبتان است . براي اسلام و پايداري اسلام . لبيك يا علي
118   نام و نام خانوادگي:  سيد جاويد "سادات "     -   تاريخ:   06 دي 89
بنده يک افغان وازاهل سنت ميباشم . جالب بود که اقاي قزويني با اسنادي را که ارائه ميدارد خودش متوجه نيست که چقدر راحت اعتراف ميکند که حضرت عمر "رض " ازحضرت علي کسب اجازه مينمايد ونام فرزند حضرت علي کرم الله وجه را همنام خود ميکند . بيايد همينجوري فکر کنيم که اقاي قزويني ارائه ميکند ايا اين خود رابطه حسنه را نشان نميدهد ؟ اگر حضرت علي کرم الله وجه رابطه غيربا حضرت عمر ميداشت حتي اجازه هم نميداد که بخانه اش وارد شود چگونه شد که هم با او رابطه غيرحسنه داشته وازطرفي هم اورا بخانه اش يا به مسجد ويا به يک مکاني که نام گذاري فرزند خود را تعين کرده عمر ميايد واجازه ميخواهد وبعدا حضرت علي هم سکوت که معناي رضايت است با او مي فهماند که بلي شما اجازه داريد نام فرزندم را به انتخاب خود نام گذاري کنيد . خلاصه شما هرچند که ازين چرند وپرند ها شايعه کنيد فقط ميگم فراموش نکنيد هرقدر که انها با هم خداي نخواسته خصومت يا رابطه غيرحسنه به قول شما داشته اند باهم ازيک قوم ونژاد (عرب ) بودند وبعداز هزارچهارصد سال جالب است که ايراني ها که به زمان خلافت حضرت عمر مسلمان شدند اين هم کشفيات بزرگ را انجام دادند که گويا انها با هم اختلاف داشتند يا رابطه غيرحسنه داشته اند وتوصيه من به شما يعني مذهب شيعه اين است که بيايد به ديگرمسايل متوجه شويد نه به اينکه عمر چه کار کرده علي چه انجام داده يا عثمان چون اينهه به شما ارتباط نميگرد مواخذه ومکافات را خداوند تعين ميکند وقاضي روز حشر که همانا خود ذات پاک خداوند است با انها معامله ميکند نه فارس ايران که خودش دراول آتش پرست بودند حالاقاضي امامان وخلفا حتي پيامبر شده اند بهتراست شيعه به اسلام بيندشد نه به فرد نه به غير
جواب نظر:

با سلام
دوست گرامي
1- اين اعتراف از اهل سنت است و به درد استدلال بر ضد شيعه نمي‌خورد ! يعني شما هنوز ابتدايي‌ترين مطالب روش استدلال را نمي‌دانيد !
2- اهل سنت اعتراف كرده‌اند كه خود حضرت علي عليه السلام نام اين فرزند را انتخاب نكرده‌اند !
3- در مورد حسنه بودن يا نبودن روابط اميرمومنان مي توانيد به صحيح بخاري ومسلم مراجعه كنيد!
گروه پاسخ به شبهات

119   نام و نام خانوادگي:  نجات قاضي پور     -   تاريخ:   10 دي 89
سلام


لطفا در مورد اين توضيح بديد:



ما أوصي رسول الله صلي الله عليه و آله فأوصي و لكن إن أراد الله بالناس خيرا، فسيجمعهم علي خيرهم، كما جمعهم بعد نبيهم علي خيرهم.
120   نام و نام خانوادگي:  مهدي     -   تاريخ:   10 دي 89
شما مثل اينکه از اسم امام و ولايت بدتان مي آيد ولي مطمئن باشيد ما تا ولايت را داريم به هيچ يک از چرنديات شما توجه نمي کنيم
121   نام و نام خانوادگي:  سيد مجتبي     -   تاريخ:   17 دي 89
سلام خيلي باحال بود
122   نام و نام خانوادگي:  رضا باقرزاده     -   تاريخ:   17 فروردين 90
آقاي ملازاده فرموده اند كه ما شيعيان علي (ع), جان و مال مومنين را حلال مي دانيم و مسلمانان را مسلمان نمي دانيم. آيا در تمام دنيا هرروز شيعيان مورد حمله انتحاري متعصبان و وهابيون قرار نمي گيرند ومظلومانه كشته نمي شوند. آيا اين وهابيون متعصب نيستند كه خون شيعيان را مباح دانسته اند؟ آيا اين شيعيان هستند كه در عراق و ساير نقاط دنيا حملات انتحاري انجام مي دهند. نه اينها كا شيعه علي (ع) نيست. اگر حضرت مهدي فرزند علي (ع) منجي و نجات دهنده و قيام كننده از آل محمد نيست شما به چه كسي اعتقاد داريد به معاويه يا به يزيد يا به حجاج يا به مروان حمار و .....چون اينها هم خليفه بودند و احترامشان براي شما واجب است انشااله شما با اين خلفا كه به آنها اعتقاد قلبي داريد محشور خواهيد شد و دست در دست |آنها به عرشه محشر وارد مي شويد. يا علي ابن ابيطالب اسداله الغالب
123   نام و نام خانوادگي:  رضا باقرزاده     -   تاريخ:   17 فروردين 90
آقاي مهران و تمام اهل سنت صحابه حضرت محمد (ص) را از آل محمد بالاتر مي دانند. ابوبكر صديق؟ يا آقاي عمر يا عثمان در طول عمر خود چقدر اشتباه كردند و از حضرت علي (ع) كمك گرفتند در حاليكه مي دانستند علي (ع) براي هدايت مردم اولي تر است. عمر با شمشير ممالك را فتح مي كرد اما علي (ع) با تعصي از حضرت محمد (ص) باعمل خود همه دنيا را شيفته اسلام كرد. به سخنان بزرگاني چون جبران خليل جبران, توماس كارلايل, جرج جرداق مراجعه كنيد اينه مسحي هستند و علي را شناختند اما شما ...؟
124   نام و نام خانوادگي:  رضا باقرزاده     -   تاريخ:   17 فروردين 90
فقط يك كلام مي گويم و بس ولايت حضرت محمد(ص) و جانشين او و ولي او و وصي او امام علي (ع) امام حسن و امام حسين و هشت فرزند او به امام زمان (ع)مصلح كل جهان ختم مي شود و اعتقاد به خلفا و خلافت, به يزيد, حجاج بن يوسف, مروان حمار و ... آل سعود كه وهابي و دست نشانده انگليس و صهيونيست هستند ختم مي شود. كمي فكر كنيد. تفاوت اين دو را هركس نبيند با يزيد و دارو دسته اش محشور خواهد شد انشااله
125   نام و نام خانوادگي:  محمد فريد البشيري _افغانستان     -   تاريخ:   31 فروردين 90
اززحمات فراوان دکتر حسيني قزويني تشکر ميکنيم خداوند اجروپاداش اين زحمات را عنايت فرمايد. اگر لطف کنيد متن کامل اين مناظره را دردسترس جويندگان حق قرار دهيد زيرا هردو قسمتي را که در سايت گذاشته ايد يکسان است. تشکر محمد فريد ( البشيري )- مزارشريف ( افغانستان )
126   نام و نام خانوادگي:  حکيم     -   تاريخ:   03 ارديبهشت 90
بنظر من دلايل اقاي حسيني واضح نيست ودلايل شخص مقابل راناقص اورده
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

هر کدام از ادله که ناقص است ، بيان کنيد ، تا مشخص شود آيا ناقص است و يا کامل .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

127   نام و نام خانوادگي:  حيدر     -   تاريخ:   07 تير 90
ابوبکر و عمر از مهاجرين هستند.آيه صريح در مورد رضايت خدا از مهاجرين وجود دارد.(توبه/100) عاقلان را اشاره ي بس است.
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

بهتر است نگاهي به آيه اي که به آن استدلال کرده ايد در آدرس ذيل داشته باشيد :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=121

گروه پاسخ به شبهات

128   نام و نام خانوادگي:  مومن عادل     -   تاريخ:   18 تير 90
خيلي تعجب کردم که چطور حاضر شدين متن اين مناظره رو در سايت بگذارين واقعا من شيعه خيلي خجالت کشيدم از شيعه بودنم شرمنده ام آقاي قزويني هيچ جواب مستندي نداشتند همه اش از کتاب و حديث حرف ميزد هيچ يک از سوالات اون وهابي رو که جواب ندادند و طفره رفتند خواهشا متن و فايل صوتيشو هرچه زودتر حذف کنيد اگه شيعه هستين هرچند من در شيعه بودنتان شک دارم
جواب نظر:

!!!

دوست گرامي

در هر قسمتي از اين مناظره اشكال داريد ، بفرماييد تا مشخص شود آيا مدرك ارائه شده است يا خير !

البته جالب است كه چند نفر از اهل سنت بعد از اين مناظره شيعه شده‌اند و شما مي‌گوييد اصلا مدرك ندارد !

بهتر است به صورت علمي و دقيق سخن بگوييد تا خداي نكرده شما را متهم به دروغ‌گويي نكنند !

گروه پاسخ به شبهات

129   نام و نام خانوادگي:  گروه پاسخ به شبهات     -   تاريخ:   22 تير 90
باسلام بنده چندين بار با ملا زاده مناظره کردم که هر بار يا فحش داد يا قطع کرد. انسان بي سوال معلومه چون حرفي وسوادي براي گفتن نداره ناسزا ميگويد
130   نام و نام خانوادگي:  سوال از گروه پاسخ به شبهات     -   تاريخ:   02 مرداد 90
آقاي حسيني از پاسخ دادن به سوالات آقاي ملازاده شانه خالي كرد به عنوان مثال وقتي آقاي ملازاده آنهم براي دو بار پرسيد چرا اصحاب پيامبر ابوبكر را انتخاب كردند در آن زمان ابوبكر كه نه قدرت داشت ونه ثروت به چه دليل بايد اصحاب پيامبر دين و ايمانشان را بفروشند وبه رسول خدا خيانت كنند آقاي حسيني جواب نداد .لطفا اين سوال من را هم پاسخ دهيد چرا ابوبكر و عمر خلافت را غصب كردند آخه آنها در زمان فوتشان از مال دنيا ثروتي نيندوختند پس چرا بايد اينكار را بكنند؟. لطفا جواب سوال رابدهيد و طفره نرويد.من درحال تحقيق براي تعيين مذهبم هستم .
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

پاسخ بسياري از سوالات واضح است و نيازي به گفتن ندارد

مثلا ادعا شده است كه ابوبكر نيرو نداشت ! پس قبيله اسم كه به اقرار عمر وارد مدينه شده بودند چه بود ؟

يا به زور رئيس خزرج سعد بن عبادة را لگدكوب كردن بدون نيرو ممكن بود ؟!

بسياري از اوقات كاري انجام مي‌گيرد ، و هدف از آن رسيدن به قدرت است ؛ زيرا اين قدرت است كه ثروت و دنيا را به دنبال خود دارد ، حتي اگر نخواهد در ظاهر براي خود مالي جمع كند

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

131   نام و نام خانوادگي:  باران     -   تاريخ:   05 مرداد 90
برو وصال رو ببين همه چي رو ميفهمي
132   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   06 مرداد 90
با سلام
جناب باران همه چي رو ميفهمي يعني چي ؟؟؟ اهان خوب امدي زمين تر كردي منو ياد اون مثل مشهور انداختي كه " ادب از كه اموختي از بي ادبان "" يعني اين شبكه ضاله را ببينيم تا بفهميم كه اون چند ( عيني ) كه بر عليه يك عين بلند شدند چه جانوراني بودند...
ما كه مثل تو نيستيم كه بخواهيم از بالا به پائين بيفنيم .
بقول معرف " ما ز بالاييم و بالا مي رويم" همان شبكه ولايت كه ما را بالا ميبرد باي ما عاليست .

لبيك يا علي
133   نام و نام خانوادگي:  حميد     -   تاريخ:   10 مرداد 90
دعواي زرگري بود نمي شود اعتماد كرد پس بايدازديد يك غيرمسلمان واردشد براي خود سوال طرح كرد مطالعه كرد وحرفها راگوش كرد ازانجاي كه براي هرسوال جوابهاي متفاوتي هست بهترين قازي عقل ادمي است پس من سني وتوشيعه بايد مكث كنيم وخودرا درگير مسايل پوچ وبي خود نكنيم يكتا پرستي اصل است
ولازمه ايمان سعي كنيم اول مسلمان بودنمان رابراي خودمان حداقل اثبات كنيم دست باز يابسته بودن اصل نيست چون خدا قلب انسان رابراي پذيرفتن عبادت نگاه مي كنه اينكه حليفه اول ابوبكر بوده وبايد علي مي شد كاري بوده مربوط به گذشته گيريم كه حق باعلي بوده مي تونيم به گذشته برگرديم!
بحثهاي بي خود هرگز به نتيجه نميرسه چون هركسي مي خواد برنده ميدان باشه پس اگر مي خواهيم واقعيت رادريابيم ودرك كنيم بايد ازنوع وازنگاه يك نامسلمان واردشويم وحقيقت رابراساس ازادي انتخاب دريابيم
134   نام و نام خانوادگي:  محمود     -   تاريخ:   16 مرداد 90
سلام داداش من چرا ميخواي با اين دروغ ها محبت صحابه رسول خدا را زير سوال ببري با اين كار ها شما اسلام و پيغمبرش را زير سوال ميبريد يه كم از خدا بترسيد فردا روز قيامت بايد جواب بدهيد بياييد به سوي قرآن وسنت بر گرديم به خدا روز قيامت از شما سوال نخواهد شد كه شما دوست دار علي بوديد يا دوست دار عمر در انجا از اعمال خوب وبد شما سوال ميكنن و نماز و زكات . من خواهش ميكنم دست از اين لعن و نفرين ها و تهمت گويي ها نسبت به ياران رسول خدا دست برداريد زيرا آنها بودند كه ما الهان مومن هستيم برگرديد به سوي خدا و ديگر به او شرك نورزيد
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

اگر اين مطالب دروغ است پس چرا در معتبرترين كتب اهل سنت و با سند صحيح آمده است ؟

گروه پاسخ به شبهات

135   نام و نام خانوادگي:   محمد     -   تاريخ:   24 مرداد 90
من خودم شيعه ام. بابا شيعه كه داره از بين ميره0 دو سه نسل صبر بكنين ببينين چيزي از شيعه ميمونه يا نه. از بس كه اين آخوندها به ملت دروغ گفتن ديگه مردم چشماشون باز شده. من خودم پدربزرگم يكي از آيت اللهاي كله گندست. از نزديك ميدونم آخوندها چي ميگن و سيستمشون چجوريه. بابا اين بحثاي خنده دار چيه كه ميكنين.؟؟؟؟
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

شما در نظري ديگر به نام عليرضا محمدي ، خود را شيعه معرفي كرده بوديد ، و دروغ‌هايي از جمله «خان الامين» را به شيعيان نسبت داده بوديد ، كه نشانه از جهل شما به ساده‌ترين مباني شيعه دارد .

البته همين تغيير نام شما نيز نشان از عدم راستگويي شما دارد ؛ بهتر است به جاي اينگونه نوشتن به دنبال حقيقت باشيد .

گروه پاسخ به شبهات

136   نام و نام خانوادگي:  جواد     -   تاريخ:   29 مرداد 90
سلام عليكم مثل اينكه فايلهاي صوتي مناظرات از بين رفته اند.هنگام اقدام براي دريافت صوتي با ERORR 404 مواجه مي شوم. لطفا پيگيري بفرمائيد. با تشكر
جواب نظر:

با سلام

بله حق با شماست، جابجايي جديد سرور و تفاوت حروف کوچک و بزرگي برخي نام فايلها باعث ايجاد چنين مشکلاتي مي گردد

هم اکنون مشکل مرتفع شده است

موفق و مؤيد باشيد

معاونت اطلاع رساني

137   نام و نام خانوادگي:  سيد امير     -   تاريخ:   31 مرداد 90
با سلام خدمت عزيزان سوال من از عزيزان اينه كه چطور مي شه به رواياتي كه دوطرف عنوان مي كنند اعتماد كرد؟ وقتي حديثي بر ضد يك از طرفين باشه ميگن ضعيفه.پس كدوم حديث قويه؟ در كتب شيعه و سني درجايي حديثي امده و در جايي ديگر نقض آن وجود داره؟ بايد چيكار كرد كه فهميد حق با كيه؟ بعضي مسائل كه از دو طرف مطرح ميشه به نظر من درست مياد پس حقو به كدوم طرف بدم؟ ممنون
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

مبناي بررسي روايات مشخص است ، اگر طبق مبنا روايتي صحيح بود (چه از شيعه و چه از اهل سنت) بايد در نظر آن فرقه مورد تاييد قرار گيرد.

البته شيعيان علاوه بر صحت سند ، مطلب ديگري دارند كه تعارض در بين روايات را از بين مي‌برد ؛ و آن بحث تقيه است ، چون در جوي زندگي مي كردند كه گاهي مجبور به تقيه بوده‌اند . اما اهل سنت اعتقاد به تقيه از مسلمان ندارند و به همين سبب هيچ پاسخي براي تعارضات موجود در روايات خود ندارند .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

138   نام و نام خانوادگي:  مهدي     -   تاريخ:   05 شهريور 90
بنده هيچگونه تعصبي روي هيچ يك از مذاهب ندارم و لي عقيده ام اينه كه تا حرف از قران است و مدركي از قران وجود داشته باشه ديگه جاي هيچ شبهه اي باقي نميمونه و نيازي به احاديث كه اكثر آنها جعلي بوده و هر يك از فرق به موازات عقيدشون جعل كردن باقي نميمونه در آخر هم بگم كه دوطرف جواب مستقيم سوالات همو نميدادند و دست به مغالطه ميزنند تنها چيزي كه مشهود بود دلايل و مدارك آقاي قزويني اكثرا از احاديث و كتب حديث بود و از اين حيث اقاي ملازاده برتري نسبي داشت كه دلايلش كمي به سوي قران و البته عقلاني تر بود در جاي خواندم كه امام علي به زور تازيانه عمر اسم پسرشو گذاشت عمر كه با توجه به شناختي از حيدر اسدالله دارم اين قضيه كاملا منتفيه كه عمر با زور تازيانه خلافت رو از علي بگيره زن و بچشو سقط بكنه دخترشو بگيره بعدشم اسم فرزنداشو انتخاب كنه خيلي به مغز خودم فشار اوردم جور نشد آقاي ملازاده هم در مورد حديث غدير ادعاي عدم صحتشو داشت كه به نظر بنده حديثس صحيح از هر دوطرف نقل شده و تفاسير آن فرق دارم با تشكر
139   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   09 شهريور 90
با سلام
جناب محدي ( 137 ) همان اسم وسيم بهتر بهت مياد در ضمن اگر جداً تعصبي نداشتي حاضر نبودي كه وقتتو تلف كني از يك عبد الشيطان معروف به عبد الشيطان ملحد زاده لندني كثيف دفاع كني و از اين جاهل به ايات قراني طوري صحبت كني كه انگار در عمر كثيفش يك ايه قراني را توانسته بفهمد .

لبيك يا علي
140   نام و نام خانوادگي:  محمد     -   تاريخ:   19 شهريور 90
نهج البلاغه( 14/35)6

(همان گروهي با من بيعت کردند که با ابوبکر و عمر وعثمان بيعت کرده بودند و بر آن چيزي که با آنها بيعت نمودند با من بيعت کردند پس فردي که در بيعت حضور داشته است نمي تواند بيعت خود را پس بگيرد و کسي که حاضر نبوده حق انتخاب ديگري ندارد و شورا از آن فقط مهاجرين و انصار است پس اگر شورا انتخاب کرد مورد پسند خداست و اگر فردي اعتراض کرد يا با ايجادبدعتي عليه آن شوريد دوباره به آنچه بر آن بود باز گردانده شود اگر نپذيرفت با او بجنگيد چون راهي غير از راه مومنان درپيش گرفته است )

-حال چرا حضرت علي تاکيد مي کند که اينها همان افرادي هستند که با خلفاي گذشته بيعت کردند يعني بر آنها اعتراض نکردند و بدعتي نياوردند

-دوم اينکه شوراي مخصوص انتخاب خليفه فقط در انحصار مهاجرين و انصار است

(اگر مهاجرين و انصار بر فردي اتفاق نمودند خدا به اين راضي است ........سوره توبه آيه 100)

براي مهاجرين و انصار چه ستايشي بهتر ازاين که آنچه آنها بر آن اتفاق نمودند خدا از آن راضي است .

آيا شماها پيرو حضرت علي(ع) هستيد آيا علي اصحاب پيامبر را لعن ميکرد؟وقت آن نرسيده که کمي فکر کنيد؟
141   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:   21 شهريور 90
من كه تو قران گشتم چنين آيه اي نديدم حالا كارتون به جايي رسيده از خودتون آيه ميسازيد اگه خدا اين آيه رو نازل كرده باشه ما كه حرفي نداريم بعدشم اميرالمومنين اين حرفها رو به خاطر مصلحت مسلمين و عدم ايجاد تقرقه زده يا علي
142   نام و نام خانوادگي:  اسماعيل     -   تاريخ:   25 شهريور 90
جداي از تمام بحث ها

الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ و َأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا

سوره مائده/آيه3
ثم لتسالن يومئذ عن النعيم {التکاثر آيه 8 }


از نعمتي که در روز غدير داده شده به شيعه و سني ، سوال مي شود .
ان شاء الله روزي که پرسيده مي شود از ما، بتوانيم روسفيد بيرون بيايم
حالا دوستي با امير المومنين علي عليه السلام باشه اصلا در مورد نعمت معنوي باشه اصلا از اون احکامي که در اون روز اومده سوال شايد بشه !
برادران شيعه و سني خوب درسهاي احکام رو بخونن شايد از احکام و دستورات اون روز سوال بشه !

جواب شيعه معلومه حالا .


ميمونه جواب برادران اهل سنت .


به اميد رستگاري


143   نام و نام خانوادگي:  محسن     -   تاريخ:   21 مهر 90
با سلام. عزيزان اينجوري به هيچ جا نميرسيم. همش داريم رو احاديثي مانور ميديم كه يه طرف قبولش داره و يه طرف ديگه نداره. چرا اصل رو خود قرآن قرار نميديم؟ چرا به خود قرآن استناد نميكنيم؟ اصلا گيريم من قبول كردم كه تمام آياتي كه ميگين در مورد امامت و جانشيني حضرت علي هستش قبول. حضرت حسن رو كجاي قرآن آورده؟ بقيه رو كي معرفي كرده؟ چطوريه كه همشون امامتو دادن به يه فرزند خاصشون؟ چرا به بقيه ندادن؟ اينو كي تعيين ميكنه؟ خدا؟ اگه خدا معين ميكنه چجوري؟ چطور به امام حسين گفته كه بايد امام سجاد بعد از تو باشه؟ وحي شده بهشون؟ اگه وحي شده فرقشون با پيامبر چيه؟ خيلي جاي سوالو ابهام داره به خدا. هيچ رقمه قابل توجيه نيست اينا. حالا باز بريم دنبال 4 تا روايت دروغين. بياييد يه خورده هم از عقل خودمون استفاده كنيم. بياييم يه خورده تعصب كور رو از جلوي ديده هامون پاك كنيم. با تشكر
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

آنچه شما تعصب كور مي ناميد ، تمسك به قرآن است كه فرموده است «لتبين للناس ما نزل اليهم» و«ما اتاكم الرسول فخذوه» و «وما ينطق عن الهوي» و...

خداوند دستور داده است كه بايد تفصيل دين و جزئيات آن از رسول خدا (ص) گرفته شود ، و ايشان دستور به تمسك به قرآن و اهل بيت خودشان ، بعد از رحلتشان داده‌اند . اما اينكه به چه صورت امام حسين عليه السلام مي‌داند بعد از ايشان امام كيست ، اين دستور توسط خداوند در يك لوح به رسول خدا داده شد و دست به دست در دست ائمه مي چرخد و در روايات شيعه معروف به لوح جابر است .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

144   نام و نام خانوادگي:  نعمت     -   تاريخ:   19 آبان 90
اين آقايان سني عمري خود را شيعه معرفي ميکنند ((مومن عادل)) همين بس هيچ عاقلي بين فاضل و مفضول به سراغ مفضول ( مفضول به نظر اهل جماعت) نمي رود مگر مغرض باشد يا سفي . کتابي در باب فضائل علي(ع) في کلام نبي(ص) توسط علماء اين آقايان نوشته شده که متاسفانه در کتابخانه دانشگاه مدينه جزء کتب ممنوعه مي باشد . اينها تا کي مي خواهند با خودشان لج کنند . ارتدد... بعد الرسول الا سبع . و اما احسنت به سيد بزرگوار که واقعا حق را اداء کردند و بدرستي لا رايتُ الا جميلا . مومنين بزرگوار اين حقير را هم دعاي خير کنند - حق نگهدارتان باد.
http://arefejan.blogfa.com
145   نام و نام خانوادگي:  مصلح دانشور     -   تاريخ:   20 آبان 90
درجواب سوالات جناب سعيد حسيني
بله خالد بن وليد يك مسلمان بوده است.
بله بايد مطابق اسلام رفتار كند.
من از شما ميپرسم اگر روزي شما ميل به انجام كاري داشتي ولي آن كار در اسلام دستور احتياط بيشتري داشت اما در ميان عامه مردم كاري رايج بود و شما ميل فراواني به آن كار داشتي چه تصميمي ميگرفتي؟
حضرت خالد بن وليد كسي بود در ميتوانست در بعضي كارها صبر پيشه كند (مانند قرار 40 روز براي ازدواج بازني ديگر) اما او اينكار را نمي كرد و اين گناه نبوده بلكه بهتر آن بود كه اين مدت را رعايت ميكرد و اگر هم رعايت نكرده دچار گناه نشده.
گفته بودي دليلي بر گفته هايت داري ؟جوابم بله است و كتابهايي كه من مطالعه كردم همگي از طرف بزرگان سنت است و شما نميخواهيد آنها را باور كنيد و با عرض معذرت آيه قرآن را هم شما رد ميكنيد چه برسد به كتاب اهل سنت.نمونه اش آيه اي از قران است كه ميفرمايد خدا از مهاجرين خشنود و راضي است.
بله من هنوزم بر اين حرف خود اسمان دارم كه فرماندهي جنگ كار هر كسي نبوده و يكي از بزرگترين فرماندهان جهان اسلام حضرت علي بوده اند كه توانستند قلعه هاي خيبر را كه نه خالد و نه حضرت ابوبكر موفق به فتح آن نشده بودند فتح كنند.اما جناب آقاي حسيني به نظر شما وقتي فرماندهي مهره اي داشته باشد كه مطمئن از باشد كه ماموريت محوله را مي تواند به خوبي انجام دهد ايا درست است كه يكي از مشاورين اصلي و فرمانده اصلي سپاه خود را به كارزاري بفرستد كه يك ريسك محسوب ميشود؟ من در نوشته هايم اگر نامي از حضرت علي آورده باشم حتما كلمه حضرت را كنارش داشته ولي خالد بن وليد را با وجود علاقه شديد قلبي به ايشان هرگز در زمره بزرگاني چون حضرت علي نميدانم و دليل پافشاريم بر گفته هاي خود اين است كه نميدانم چرا اهل تشيع ميدانند كه ما حضرت علي را به واقع قبول داريم و يكي از خلفاي ماست و از نظر ما هر 4 خليفه ياران با وفاي پيامبر بوده و همه را به يك يمزان قبول داريم چرا لجاجت ميكنند و ميخواهند آن 3 بزرگوار ديگر را مورد حمله خود قرار دهند؟
مگر كدام سني به بزرگان اهل تشيع بي احترامي كرده در حاليكه اهل تشيع آنقدر براي ما اخترام قائل نيستند كه براي عقيده مان احترام گذاشته و همانطور مه ما امامان را عليه السلام خطاب ميكنيم براي بزرگان ما احترام قائل شوند و و آنان را با الفاظي در خور شان يك انسان نه يك مسمان كه شما هيچ يك از آنان را مسلمان نميدانيد.
من از شما خواهش دارم اگر مسلمان واقعي هستيد راه خود را پيش بگيريد و دين خود را اجرا كنيد و به اين دليل كه هيچ زوري در دين نيست اين احترام را شما اهل تشيع براي اهل تسنن قائل شويد بخدا اگر گناهي هم كرده باشند كه من و تو نميدانيم خودشان جوابگوي اعمالشلا هستند.
اما اين را در نظر دشاته باش فقط: حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم عزيزترين انسان نزد خدا بوده و حرف شما مصداق واقعي اين است كه خدا نميدانسته كه آن 3 نفر انسانهاي بدي هستند و باز تا روز مرگ در كنار پيامبر باقي مانده اند درحاليكه پيامبر بوسيله وحي از همه چي آگاه ميشده و اين توهين به ايشان است خواهشا براي گفته هايتان يك پازل درست كرده و ببينيد ميتوانيد تصوير واضحي از گفتهايتان را دركنار هم بدست آوريد چون بيشتر اوقات نظر هايي مطرح ميكنيد كه خودتان جوابخودتسان را ميدهيد ولي يه كم منطق لازمه كه انسان اشتباه خود را قبول كنه و ايتكه اسنان بفهمه اشتباه ميكنه كافي نيست بلكه بايد اشتباهش و ترك كنه و در آخر خدا به همه عقل داده كه مسول سرنوشت خودش باشه و اگه با عقل سليم و منطق كافي دليلي براي خودت داشته باشي ديگه بايد كاري كني يك الگوي درست باشي براي ديگران نه اينكه هيچ ندانسته بيايي و به ديگران گير بدهي در حاليكه خود هيچ چيز نميداني .
پس به اميد روزي كه با عقل و منطق و انصاف هر انسان راه درست زندگي را در پيش بگيرد.
146   نام و نام خانوادگي:  مسلمان     -   تاريخ:   10 آذر 90
اهل سنت شيعه شدند عجججججججججججججججججججججججججججججججب اهل سنت يا الله رو ول کنند و از غير خدا(هر چند ار صالحان باشند) مدد بخوان مجلسي ميگويد افتروا اعدايکم دروغ بگوييد تا خود رو نجات بديد
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

سخنراني‌هاي شيخ سعد البريك و... از وهابيون سرشناس كه علنا مي‌گويد اهل سنت شيعه شده‌اند را مي‌ديديد ، تا باورتان شود !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

147   نام و نام خانوادگي:  سشب     -   تاريخ:   10 آذر 90
شما ميگيد اسامي امامان در لوح جابر استکهع توسط پيامبر گفته شده پس چرا در هر دوره اي هر مذهب شيعه فرق فرق ميشد چرا در در دوره امامن بحث بدا بيش امد چرا در بحار و کافي روايت داريم که املام تا قبل از مرگش نام امام قبلي را نميداند خدايا عقلي به من عطا کن که که مقلد بي چون و چرا نباشم
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

1. لوح جابر چيزي نبود كه همه از آن با خبر باشند و تنها خواص از آن با خبر بودند . بنابر اين وجود اين لوح دليل عدم اختلاف در ميان مردم نمي‌شود .

2. بدا در بحث امامت پيش نيامد ! بدا در حيات اسماعيل بود ؛ ظاهرا شما متن روايات را درست نخوانده‌ايد !

3. چه كسي گفته است امام تا قبل از مرگش نام امام بعدي (و نه قبلي) را نمي‌داند !

خداوند به شما چشمي عطا كند كه بتوانيد متن روايات را ببينيد !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

148   نام و نام خانوادگي:  سيد     -   تاريخ:   22 آذر 90
ديلمي از ابوذر روايت کرده که رسول الله صلي الله فرمودند اي علي تو بعد از من اختلافات مردم را بيان ميکني وراه صواب را از نا صواب براي انان توضيح ميدهي .طبراني از سلمان روايت ميکند که پيامبر گرامي فرمودند علي فاروق امت است واو بين حق وباطل را از هم جدا خواهد کرد طبراني وابن عدي وعقيلي هم مانند اين حديث را از ابوذر وابن عباس نقل کرده اند .همچنين خطيب از انس بن مالک روايت ميکند که رسول الله فرمود :من وعلي روز قيامت براي امتم حجت خواهيم بود وابو نعيم در حلبته از ابوبرده روايت ميکند که رسول الله فرمود علي پرچمدار هدايت وامام اوليا است وحاکم از ابوذر روايت ميکند که رسول الله فرمودند :هر کس از علي مفارقت کند مثل اين است که از من مفارقت کرده وهر کس از من مفارقت کند در واقع از خداوند مفارقت کرده و... حال متاسفم براي گروهي که براساس سنتهاي گذشتگان وبدعتهاي بني اميه افراد معمولي را با امام علي (ع) در کنار هم قرار داده وبه بحث مينشينند
149   نام و نام خانوادگي:  کريم     -   تاريخ:   23 آذر 90
به اهل سنت توصيه ميکنم که حساب خودتان را از حساب وهابيون جداکنيد وگرنه شما هم در گناهان انها شريک خواهيد شد چيزي که امروزه متاسفانه در عربستان داره انجام ميشه ويا بهتر نيست که تاريخ اين خاندان (ال سعود وال وهاب) را با تدبر بخوانيد وقضاوت کنيد
150   نام و نام خانوادگي:  سيد     -   تاريخ:   23 آذر 90
من شبهاي زيادي را تا پاسي از شب به شبكه وصال نگاه ميكنم به عنوان يك جوان برداشت وبصيرت من از ملا زاده اين است : يك مرد كاملا عصبي .مثل كسي كه از جايي رانده شده يا غم دوري از وطن داره ودر ثاني در حال صحبت كردن دست به كارهاي نامناسب مثل دست در گوش فرو بردن كه در همان حين بنده در حال غذا خوردن بودم واز غذا خوردن افتادم وديگر اين كه بشاشيت وروحيه راضي از دين در چهره اين مرد وجود ندارد
151   نام و نام خانوادگي:  ايراني     -   تاريخ:   23 آذر 90
اهل سنت چشمان خود را بروي حقايق در حال وقوع بسته اند وجريان گمراه كننده اي به نام وهابيت را در كنار خود يا پذيرفته يا بي اعتنا هستند ولي غافل از اين كه همه به نام اهل سنت در حال رواج است پس انان هم در گناه شريک هم خواهند بود
152   نام و نام خانوادگي:  محمدخسروي     -   تاريخ:   05 دي 90
خداوند دکترقزويني رانگه دارد من خودم با چشمانم ديدم که آيت اله دکترقزويني درمورد قبر ابولولو فرمودنمد اين ابو لولو مرد مومني بود درکاشان زندگي مي کرد و.غير از آن ابو لولو است که عمررا کشت ولي شبکه وهابي کلمه را هم ديدم که از سخنان دکتر قزويني فقط درمورد ابولولو اين قسمتش را انخاب کرده بودند که اابولولو مرد مومني بود وبعد هم مزار ابولولو رانشان ميدادند که مجوسي است و... آخه نامردا خودتون مي گيد ابولولو را همان موقع کشتند حالا چرا اون موقع ابولولو را درمدينه کشتند و درکاشان به خاک سپردند ودرثاني ناجوانمردي راببين که از سخنان حضرت آيت اله دکترقزويني بريده اي راانتخاب بکنند وپخش نمايند اين نشان ضعف ايشان است خداهدايتشان کند
153   نام و نام خانوادگي:  احمد سعيدي     -   تاريخ:   05 دي 90
سلام دوستان گرامي الان قرن 21 يعني آگاه باشيد و از تفرقه بپرهيزيد:
1-حق بودن شيعه يا سني چه دردي ازجامعه ي امروز ما را دوا ميكند؟
متاسفانه اصل چيز ها را فراموش كرديد و چسبيديد به فرعيات بي ارزش ؟
خبري از ديروز را صداو سيما چندين بار تكذيب ميكنند بااين همه امكانات ارتباطي چه برسد به1400 سال قبل در آن جامعه ي بي سواد عربستان كه 17 نفر بيشتر نداشت و بيشتر اين احاديث نامعلوم اند
كمي بيشتر فكر كنيد ومومنان حقيقي خداي يكتا شويد
154   نام و نام خانوادگي:  ابو محمد     -   تاريخ:   27 دي 90
خداوند بشما فکري آزاد عنايت کند تا قرآن را مبناي فکر خود قرار داده و از روايات جعلي وساختگي دست برداريد وبيشتر به فکر قيامت خود باشيد وبدانيد که قرآن مي فرمايد هر کسي بايد پاسخگوي اعمال خويش باشد. وفرمايش حضرت در نهج البلاغه فصل الخطاب است که مي فرمايد همان مردمي که با ابوبکر وعمر وعثمان بيعت کردند با من بيعت کردند.شورا از آن مهاجرين وانصار است پس اگر اطراف مردي ير آمدند واو را امام قراردادند رضايت خود کسب نمودند (نامه 6 نهج البلاغه) پس امامت انتخابي است نه انتصابي از جانب خداوند؟
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

بهتر است به جاي آنكه يكطرفه به قاضي برويد ، ترجمه دقيق روايت و معني صحيح آن را در آدرس ذيل ببينيد :

http://www.valiasr-aj.com/lib/book101/04.htm#16

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

155   نام و نام خانوادگي:  داوود ديپلمات     -   تاريخ:   03 بهمن 90
سلام.ببخشبد من هر موقع خواستم دعا كنم به خود خدا بگم واسم حلش نميكنه؟ حتما بايد دلال يا واسته اي باشه؟ با تشكر
156   نام و نام خانوادگي:  بخت النصر     -   تاريخ:   04 بهمن 90
جناب داوود ديپلمات
سئوالت را از خداوند بپرس. چرا ما را «واسطه» سئوالت قرار مي‌دهي؟
157   نام و نام خانوادگي:  سيد علي قزويني     -   تاريخ:   05 بهمن 90
با عرض سلام خدمت استاد عزيز آقاي قزويني کساني که به هيچ عنوان آخرت را قبول ندارند ميگوييم اگر آخرتي نباشد ما چيزي را از دست نمي دهيم ولي اگر آخرتي بود ما به بهشت ميرويم شما به جهنم. حالا آقايان اهل سنت البته به گفته خودشان. شما مبگوييد ابوبکر با آراء مردم انتخاب شد ما شيعه علي ابن را قبول نذاريم و ميگوييم ما به او راي نمي دهيم وچون از طرف خدا انتخاب نشده در آخرت گناهي گردن شيعه نيست . ولي اگر ولايت علي از طرف خداوند باشد همانطور که رسول خدا در غدير فرمود وشما آنرا قبول نداريد بدليل اينکه اين حکم از طرف خدا بوده خداوند هيچ يک از اعمال شما را قبول نمي کند پس به فکر خود باشيد و به پولهاي آل سعود دل خوش نباشد زيرا قيامت نزديک است
158   نام و نام خانوادگي:  احمد     -   تاريخ:   29 بهمن 90
با سلام عرض كنم كه اين بحث خيلي مشكل دارد چون افاي قزويني يا از احاديث جعلي موجود از كتاب اهل سنت انتخاب مي كند ويا از احاديثي كه در باب فضايل حضرت علي است كه اين خيلي نامردي است چون ما اهل سنت منكرفضايل حضرت علي نيستيم .من خودم طلبه اهل سنتم ما اين احاديثم داريم ولي در كجا جاي كه در اكثر اين كتب وقتي از يك راوي كه احاديث ساختگي جعل ميكند وبعد يك نمونه از ان حديث را نويسنده كتاب باز گو ميكندوبعد اقاي قزويني با كمال تعصب همانحديثي كه خود نويسنده كتاب ميگويد اين راوي جعليه ايشون اون حديث را مي اورد لعنت بر تلبيث كنندگان
جواب نظر:

!!!

دوست گرامي

چند نمونه از تلبيس ها و روايات جعلي را ذكر مي‌كرديد ، تا بر همگان مشخص شود و مبادا شما را دروغگو بپندارند .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

159   نام و نام خانوادگي:  عبدخدا     -   تاريخ:   02 اسفند 90
من وتو وحضرت علي ابوبكر وعمر همه بندگان خداهستيم,وهيچ بنده اي را نميتوان واسطه قرار داد تا حرفهاي ما را به خدا برساند چون خداوند هميشه ودرهمه جا باماست وناظر اعمال ما...چون حضرت امام علي وحسين وهمه اهل بيت(ع)خودشان از خداوند التماس دعا مينمودند.ما به اهل بيت وخلفاي راشدين ايمان داريم ولي من فقط باخداي خودم رازونياز ميكنم وتنها اوست كه مارا از عذاب اخرت نجات خواهد داد.به اميد رستگاري همه مسلمانان جهان.
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

خود ابوبكر و عمر ، به رسول خدا (ص) توسل كرده‌اند :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=87

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

160   نام و نام خانوادگي:  ژوان     -   تاريخ:   22 خرداد 91
ميدونيد که چرا از اين مذهب ساختگي دروغين تشيعع دفاع مي کنيد چون اگر دست از خرافت و بت پرستي و شريک قرار دادن براي الله دست برداريد جيبتان خالي مي شود ؟؟؟؟
161   نام و نام خانوادگي:  بيطرف     -   تاريخ:   23 خرداد 91
جناب ژوات160:ميشه لطف كنيد و به خداي خودتون بگيد ما را راهنمايي كنه كه دست از شرك بر داريم! آخ ببخشيد كه مشخص نكردم به كدوم خداتون بگيد. لطفا درمورد احكام مسافرت به خداي خر سوارتون بگيد. در مورد احكام جوانان به خداي بي ريش و مو فر فري تون بگيد. در مورد پرورش اندام به خداي عرش نشين تون بگيد البته شما 3-4تا از اين نوع خدا داريد لطف كنيد به اون يكي كه روي كرسي نشسته و هيكل ورزشي داره كه از هر طرف كرسي 3وجب بيرون زده. در مورد علم هوا نوردي هم به خداي بالدارتون كه در بهشت پرواز ميكنه بگيد و...... بعد از اين يه سري هم به كتب بزنيد و كمي مطالعه كنيد بد نيست!! اگر هم كه خواستيد بهتر بدونيد تحققيق كنيد كه خير البريه به چه كساني ميگفتند؟ مگر مولاعلي(ع) وشيعيانش نيستند؟ خدا به همه انصاف بده و همه را به راه راست هدايت كنه
162   نام و نام خانوادگي:  بخت النصر     -   تاريخ:   23 خرداد 91
جناب آقاي ژوان
از خدمت شما سئوالي داشتم:
چرا عمر بن خطاب مادرش را با زدن ضربات سنگ بر سرش، کشت؟
163   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:   24 خرداد 91
علائم و اصول روايات جعلي از نظر مکتب نوراني اهل سنت: هر روايتي که ما نخوانده باشيم ضعيف است هر روايتي که ما نشنيده باشيم و نديده باشيم هم ضعيف است هر روايتي که مولوي عبدالچيز يا فلان جازهي هم نپسندد هم ضعيف است هر روايتي که مولوي ها جوابش را نداشته باشند هم ضعيف است هر روايتي که فضائل اهل بيت پيامبر را بيان کند ولي فورا از خلفاي ما تعريف نکرده باشد خيلي ضعيف است هر روايتي که درباره امامت و عصمت باشد بسيار ضعيف است چون ممکن است راوي اش شيعه باشد هر روايتي که ملقمه اي برايش نتراشيده باشيم و داستاني براي شأن صدورش از پيامبر نساخته باشيم هم خيلي خيلي ضعيف است وضمنا متروک است يعني که کنارش مي گذاريم =====حالا با صداي بلند مي گوييم اي شيعيان بي سواد براي ما رواياتي بياوريد که ضعيف نباشد، اگر نياوريد معلوم است که فتنه گريد و مي خواهيد دعوا بين مسلمانان راه بيندازيد ما اهل سنت هستيم ، سنت يعني روايت و حديث،، اگر مي بينيد که مرتب به قرآن پناه مي بريم به خاطر اين است که جواب روايات و احاديثي که خودمان نقل کرده ايم را نداريم
164   نام و نام خانوادگي:  ptdegxfq     -   تاريخ:   24 خرداد 91
20
165   نام و نام خانوادگي:  حسين قديري     -   تاريخ:   14 آذر 91
خداوند استاد معظم آيه الله حسيني قزويني را طول عمر و توفيقات بيشتر در دفاع از ساحت مقدس ولايت عنايت فرمايد . ايشان حقيقتاً از نوادر روزگارند.
166   نام و نام خانوادگي:  مصطفي     -   تاريخ:   19 بهمن 91
مذهب شيعه بر اعتقاد به خلافت بلا فصل امير مؤمنان عليه السلام استوار است كه به نصب الهي و تبليغ پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم و امامت ائمه اثني عشر عليهم السلام صورت گرفت . اّما محبّت خدا و اوليايش و دشمني با دشمنان خدا و اوليي خدا لازمه اسلام است . نمى‏شود كسي مسلمان واقعي باشد امّا دشمنان خدا و رسول و اولياءاللَّه را دوست بدارد؛ چنانكه خداوند متعال مى‏فرمايد :(لَا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْعَشِيرَتَهُمْ . . ) مجادله : 22 « نخواهي يافت قومي را كه به خدا و روز قيامت ايمان داشته باشند و دشمنان خدا و رسول را دوست بدارند ، هر چند آنان پدران و فرزندان و برادران و خويشاوندانشان باشند ». 1-احاديث فراواني از طريق شيعه و سني ، از پيامبرخدا صلي الله عليه و آله وسلم نقل شده كه آن حضرت شيعه را برگِ شجره طيّبه در آيه شريفه زير دانسته است : )أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ( . ابراهيم : 24 آيا نديده‏ي كه چگونه خدا مثل زده است : كلمه پاكيزه همچون درخت پاكيزه است ، كه ريشه آن ثابت و استوار و شاخه آن در آسمان است . پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم همچنين فرموده‏اند : « شيعتنا ورقها » ؛ شيعيان ما برگهاي آن درختند . اكنون تنها به چند منبع حديثي از اهل سنّت در پا نويس ارجاع مى‏گردد : شواهد التّنزيل حاكم حسكاني ، ج1 ، ص407 ، ح430 و ج1 ، ص408، ح431 و ج2 ، ص203 ، ح837 ؛ المستدرك علي الصحيحين ، حاكم نيسابوري ، ج3 ، ص160؛ تاريخ مدينه دمشق ، ج42 ، ص65 و 66 ؛ ينابيع المودّه قندوزي حنفي ، ص256 2-احاديث بسياري نيز گواه است كه پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم شيعيان علي عليه السلام را مصداق ( . . . أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ ) ؛ بيّنه : 7 «آ نان هستند كه بهترين مردم‏اند » دانسته و فرموده است : « هُمْ أَنْتَ وَ شِيعَتُكَ يا عَلِيّ » ؛ يا علي ، آنان ، تو وشيعيان تو هستند . (شواهدالتنزيل ، ج2 ، ص466) در اين مورد نيز به ارائه نشاني چند حديث از كتب اهل سنّت بسنده مى‏كنيم : شواهد التّنزيل ، ج2، ص460و 461 ، ح1126و ج2، ص464 ، ح1131 ، ج2 ، ص467 ، ح1139 ؛ تفسير روح‏المعاني ، ج30 ، ص207 ؛ جامع‏البيان طبري ، ج30 ، ص171 ؛ الفصول‏المهمّه ابن صبّاغ ، ص123؛ نورالأبصار ، ص87؛ فرائد السّمطين جويني ، ج 1 ، ص155 ، ح118؛ كفايةالطالب ، گنجي شافعي ، ص244 و 245 ؛ تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج42 ، ص371 و المناقب خوارزمي ، ص111 ح120؛ تفسير الدُّرالمنثور السيوطي ، ج8 ، ص589 3-از پيامبر خدا صلي الله عليه و آله وسلم همچنين نقل شده كه فرمود :وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ ، واقعه : 10 - 11 «ذ لك عليّ و شيعته هم السابقون إلي الجنّة » ؛ « ايشان علي و شيعيان او هستند ( كه در رفتن ) به بهشت ، بر ديگران پيشي مى‏گيرند ».(شواهد التّنزيل ، الحاكم الحسكاني ، ج2 ، ص295، ح927) 4-پيامبر خدا صلي الله عليه و آله وسلم بشارت داد كه خداوند ما و شيعيان ما را از يك طينت آفريد : « فيها طينة خلقنا اللَّه عزّ و جلّ منها و خلق منها شيعتنا » . تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج42 ، ص65 ؛ بشارةالمصطفي ، ص207 5-حاكم حسكاني از اصبغ بن نباته روايت كرده است كه گفت : از علي عليه السلام شنيدم كه مى‏فرمود : پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم دست مرا گرفت و فرمود :« برادرم ! در ( ثَواباً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ . . . وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرارِ ( آل عمران : 195 و 198 تو ثواب و پاداشي و شيعيانت نيكانند.(شواهد التنزيل ، حاكم حسكاني ، ج1 ، ص178 ، ح189) حالا نتيجه ميگيريم که شيعه ساخته دست پيامبر است ولي اهل سنت چه وقت به وجود آمد و ساخته دست چه کساني است اولين پيشواي مذاهب اربعه،جناب ابوحنيفه، متوفاي 150 هجري دومين پيشوا، جناب مالك بن انس، متوفاي 179 هجري سومين پيشوا، جناب شافعي، متوفاي 204 هجري چهارمين پيشوا، جناب احمد بن حنبل، متوفاي 240 هجري ائمه اربعه فوق، 5/1 قرن يا 5/2 قرن با زمان ظهور اسلام فاصله دارند. اما امام علي در چه زماني بوده است مگر از دوران کودکي تا رحلت پيامبر با ايشان نبود. اما اينكه چه عواملي دست به دست هم داد و چه بسترهايي در جامعه آن روز فراهم آمد تا اين مذاهب اربعه، رسميت و ظهور پيدا كرد؟ ابتدا بايد به 6 نكته اساسي را بايد توجه كنيم و بدون توجه به اينها، تبيين و توضيح اين قضيه كه چگونه مذاهب اربعه در جامعه شكل گرفت، امكان پذير نيست: نكته اول: پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در عصر خود، تنها مرجع پاسخگوئي به مشكلات مردم بود؛ چه در حوزه سياست و چه در حوزه اخلاق و امور اجتماعي و ... . نكته دوم: از آنجايي كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، آخرين فرد از سلسله أنبياء (عليهم السلام) است كه با آمدنش، پرونده نبوتش براي هميشه مختومه شد و شريعت او، ناسخ تمام شرايع گذشته است و دين او، تا قيام قيامت، دين جاودانه است. لذا در طول حيات خودش، تكليف آينده امت و شريعت را مشخص كردند. نكته سوم: بحث انحراف جامعه اسلامي از اهل بيت (عليهم السلام) بود. نكته چهارم: علم و آگاهي جامعه، بر اينكه اهل بيت (عليهم السلام)، شايسته ترين افراد براي تبيين مسائل ديني و حراست و حفاظت از شريعت هستند. نكته پنجم: بني‌اميه، عامل بزرگ انزواي اهل بيت (عليهم السلام) بود. نكته ششم: وحشت بني عباس از گسترش فرهنگ شيعه و توجه توده مردم به وجود مقدس امام صادق (عليه السلام) و دانشگاهي كه او تأسيس و شاگرداني كه او تربيت كرده بود. اگر به اين 6 نكته بي توجهي كنيم، قطعا، تبيين اين مسئله كه مذاهب اربعه اهل سنت چگونه پيدا شد، امكان پذير نيست. نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) آينده جامعه اسلامي را مي ديد و خودش فرمود كه امت من بعد از من به 73 فرقه متفرق خواهند شد و جز يك فرقه، همه آنها هلاك و وارد آتش جهنم خواهند شد. اختلاف ميان امت اسلامي براي نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، با الهام از منبع وحي، كاملا روشن و واضح بود؛ لذا آمدند در كنار قرآن، آخرين كتاب آسماني، اهل بيت خودش را به عنوان عِدل و هم‌طراز و هم‌سنگ قرار دادند و فرمودند كه اگر به كتاب خدا و اهل بيت (عليهم السلام) من تمسك كنيد، براي هميشه، از گمراهي بيمه خواهيد شد. يعني جدايي از قرآن يا اهل بيت (عليهم السلام)، مساوي است با ضلالت و گمراهي. «حديث ثقلين»،‌ در كتاب‌هاي معتبر اهل سنت آمده است.جناب ابن كثير سلفي دمشقي صراحت دارد و مي‌گويد: قد ثبت في الصحيح أن رسول الله (صلي الله عليه و سلم) قال في خطبته بغدير خم: إني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي و انهما لن يقترفا حتي يرد علي الحوض تفسير ابن كثير، ج4، ص122 جناب ناصر الدين الباني نسبت به اين قضيه، با كمال صراحت مي‌گويد: روايت صحيح است. شرح الجامع الصغير، ج2، ص217 نكته جالب توجه كه همه، به ويژه جوانان عزيز اهل سنت بايد توجه كنند، اين است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: فلا تقدموهما فتهلكوا و لا تقصروا عنهما فتهلكوا و لا تعلموهما فإنهما أعلم منكم از قرآن و اهل بيت من پيشي نگيرد كه هلاك مي شويد و از آنها هم عقب نمانيد كه هلاك مي شويد. در پي اين نباشيد كه چيزي را به آنها ياد بدهيد، چون آنها از شما عالم ترند. المعجم الكبير للطبراني، ج3، ص66 و ج5، ص167- الدر المنثور للسيوطي، ج2، ص60 - مجمع الزوائد للهيثمي، ج9، ص164 - كنزالعمال، ج1، ص188 اين يك مسئله كاملاً واضح و روشن است. بعد از رحلت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و انتقال ايشان به ملأ اعلي، مردم از اهل بيت (عليهم السلام) فاصله گرفتند. مردم هم مي دانستند كه اهل بيت (عليهم السلام)، عالم ترين انسان هاي جامعه به سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هستند. جناب ابن عبد البر از استوانه‌هاي علمي و رجالي اهل سنت در كتاب الاستيعاب في معرفة الاصحاب، ج3، ص40 با صراحت از ام المؤمنين عايشه نقل مي‌كند: علي أعلم الناس بالسنة علي، أعلم و آگاه ترين انسان ها به سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است. ابن عباس مي گفت: عِلم من و عِلم ديگر صحابه، در برابر عِلم علي، همانند قطره اي است در برابر هفت دريا. الاصابه لابن حجر عسقلاني، ج2، ص509 - حلية الاولياء لأبي نعيم، ج1، ص65 خود خليفه دوم بارها مي گفت: لو لا علي لهلك عمر تأويل مختلف الحديث، ج1، ص162 علاوه بر اين، در همان عصر حاكميت بني‌اميه، مردم، علم و قطع داشتند بر اينكه تنها كساني كه شايستگي مرجعيت علمي و رهبري ديني را دارند، اهل بيت (عليهم السلام) هستند. اگر تاريخ امام سجاد (عليه السلام) را مطالعه كنيد - با اينكه ايشان كاملا در انزوا بود و رفت و آمدهايش تحت كنترل بود و جاسوسان بني‌اميه مراقب او بودند - وقتي شخصيت‌هاي بزرگ اهل سنت به امام سجاد (عليه السلام) مي رسند، آنچنان از او با عظمت نام مي برند كه موجب شگفتي همگان مي شود. آقاي مالك بن أنس مي‌گويد: لم يكن في اهل البيت مثل علي بن الحسين اهل بيت پيامبر، شخصيتي همانند امام سجاد (عليه السلام) را ندارند سير اعلام النبلاء للذهبي، ج4، ص389 ابو زرعه كه از شخصيت‌هاي علمي و رجالي و از استوانه‌هاي اهل سنت است، با كمال صراحت مي‌گويد: ما رأيت احدا كان افقه من علي بن الحسين من فقيه تر از امام سجاد (عليه السلام) كسي را نديدم. تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج41، ص371 همچنين جناب ذهبي، وقتي به علم و آگاهي امام سجاد (عليه السلام) مي رسد، مي‌گويد: فقد كان أهلا للإمامة العظمى سير اعلام النبلاء للذهبي، ج4، ص398 امام سجاد (عليه السلام) اهليت و شأنيت داشت براي تصدي امامت عظمي و رهبري بزرگ جامعه اسلامي. هم‌چنين در رابطه با امام باقر (عليه السلام)، بزرگان اهل سنت با كمال صراحت، از تقوا و علم و آگاهي و فقاهت او سخن گفته اند و زبانزد عام و خاص بوده است. جالب اينكه جناب فخر رازي، امام المشكّكين، در تفسيرش، ج32، ص125، در چاپ قبلي و در چاپ دارالفكر بيروت، ج16 در ذيل آيه شريفه «إنا اعطيناك الكوثر» مي‌گويد: فانظر كم قتل من اهل البيت، ثم العالم ممتلىء منهم و لم يبق من بنى أميّة في الدنيا أحد يعبأ به، ثم انظر كم كان فيهم من الأكابر من العلماء كالباقر و الصادق و الكاظم و الرضا (عليهم السلام) با اينكه دودمان بني‌اميه تلاش كردند اهل بيت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را بكُشند و از بين ببرند و نسل اهل بيت (عليهم السلام) را براي هميشه از صحنه گيتي بَركَنند، أما دنيا مملوّ از فرزندان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) است؛ ولي از بني‌اميه، يك نفر را هم نمي بينيم. ببينيد چه شخصيت‌هاي برجسته اي از اهل بيت (عليهم السلام) مانند امام باقر (عليه السلام) و امام صادق (عليه السلام) و امام كاظم (عليه السلام) و امام رضا (عليه السلام) است. تفسير الرازي، ج32، ص124 بني‌اميه، عاملي بودند براي انزواي اهل بيت (عليهم السلام). بردن نام حضرت علي (عليه السلام) در جامعه آن روز، جرم نابخشودني بود. به تعبير ابن حجر عسقلاني در تهذيب التهذيب كه در شرح حال آقاي رباح مي‌گويد: كان بنو أمية إذا سمعوا بمولود اسمه على قتلوه تهذيب التهذيب لابن حجر، ج7، ص281 - تهذيب الكمال للمزي، ج20، ص429 - سير أعلام النبلاء للذهبي، ج5، ص102 حتي مردم اين اجازه را نداشتند كه نام نوزادان خودشان را حضرت علي (عليه السلام) بگذارند. نكته پاياني اينكه، در دوراني كه بني‌اميه و بني عباس مشغول درگيري سياسي بودند – به‌ ويژه از سال 107 تا سال 132 كه بني‌اميه سقوط مي كند و اوج اين درگيري ها از سال 126 آغاز مي‌شود - امام باقر (عليه السلام) و امام صادق (عليه السلام) فرصت را غنيمت مي شمارند و دور از هياهوي سياسي، دانشگاه بزرگي را تأسيس مي‌كنند و به تربيت و پرورش شاگردان نمونه مي پردازند؛ به طوري كه فارغ التحصيلان صاحب نظر و فقيه و مجتهد امام صادق (عليه السلام) به مرز 4 هزار نفر مي رسيد. وقتي بني عباس روي كار مي آيند، به ويژه منصور دوانيقي، از اين گسترش فرهنگ شيعه توسط امام صادق (عليه السلام) و توجه توده مردم به اين فرهنگ و اين‌كه مردم از اقصي نقاط كشور، مشكلات سفر را به جان و دل مي خرند تا خود را به مدينه برسانند و از مكتب پر فيض امام صادق (عليه السلام) استفاده كنند و با افتخار برگردند و تشرّف خودشان را به محضر امام صادق (عليه السلام) و استفاده از مكتب ايشان را براي مردم نقل كنند، بني عباس را به فكر انداخت كه اگر اين تفكر شيعي پيش برود، فردايي براي ما نخواهد بود و چه بسا فردا روز، اين تربيت شدگان مكتب امام صادق (عليه السلام)، به فكر براندازي و سقوط حكومت بني عباس باشند. لذا به اين فكر افتادند تا افرادي را معين كنند كه توانائي ايستادگي در برابر امام صادق (عليه السلام) را دارند و مي توانند مكتبي را تأسيس و دكاني را درست كنند. آمدند شخصيت‌هاي برجسته آن روز، مانند آقايان ابو حنيفه و مالك بن أنس و شافعي و احمد بن حنبل را عَلَم كردند و مبالغ كلاني را در اختيار اينها قرار دادند تا بتوانند براي مقابله با فرهنگ امام صادق (عليه السلام) تلاش كنند. الإحكام في اصول الأحكام لإبن حزم آندلسي، ج6، ص126 - فقه السنة للشيخ سيد سابق، ج1، ص10 تعبير جناب سيد سابق كه از فقهاي بنام و پرآواره اهل سنت است، اين است: محافظة علي الارزاق التي رتبت لهم و از ابو زرعه نقل مي‌كند كه: فقهاي آن زمان، به خاطر وظايفي كه براي آنها معين شده بود و مبالغ كلاني كه در اختيار آنها قرار مي گرفت، اين تشكيلات را راه اندازي كردند. خلاصه اينكه: با نگاهي به تاريخ و بررسي زواياي تاريخ پنهان، مي بينيم كه عوامل اصلي پيدايش مذاهب اربعه اهل سنت، عوامل سياسي بوده است و اين عقيده ماست و قصد اهانت به عزيزان اهل سنت را نداريم و اين را با كمال شهامت عرض مي كنيم كه اين مذاهب را ساختند تا بتوانند مكتب اهل بيت (عليهم السلام) را به انزوا بكشانند و فرهنگ شيعه را از جامعه حذف كنند و غير از اين، هدف ديگري در كار نبوده است. پس نتيجه شيعيان از سنت واقعي پيامبر پيروي مي کنند و چه کسي بهتر از ائمه که از نوادگان او و هم از اهل بيت پيامبر بودند و پيامبر بارها مي فرمودند : من دو چيز گرانبها در بين شما ميگذارم قرآن و عترتم (اهل بيت ) هرگاه به اين دو تمسک جوييد گمراه نخواهيد تا اينکه در حوض کوثر بر من وارد شوند. اما اهل سنت از بدعت هايي که خلفاي سه گانه در دين وارد کردند پيروي مي کنند و سخن پيامبر را ناديده گرفتند پس اگر شيعه دروغ است پيامبر هم دروغ است چون شيعه ساخته دست پيامبر است و لفظ شيعه براي اولين بار از زبان پيامبر شنيده شد.
167   نام و نام خانوادگي:  امير     -   تاريخ:   21 بهمن 91
دوست و برادر عزيز علي که چنين بلند نامه نوشتي و گفتي اهل سنت پيشوايشان در قرون بعدي بوده و.. فقط در جهت آشنايي شما بگويم که اهل سنت و جماعت در مقابل اهل بدعت قرار گرفته است يعني در مورد مسائل به قرآن و سنت رجوع مي کنند و اگر حل نگشت به اجماع امت و اگر هم نشد به قياس و ما خود را پيرو رسول خدا و صحابه مي دانيم و صحابه مانند آينه هايي بودند که زواياي زندگي پيامبر را براي ما بازتاب کردند و اميرالمومنين علي (ع) خود يکي از صحابه ي بزرگي است که ما روايات زيادي را از ايشان داريم در مورد امامان ما که گفتي به شما دوست عزيز بگويم که ما اهل سنت و جماعت هيچ مشکلي در اصول و فروع دين نداريم و اختلافاتي است که در مسايل فقهي است که مي گويد بهتر است انجام دهي و نيازي نيست ک انجام دهي و ... و اين ک ميگويي امامان ما در قرون بعدي و اميرالمومنين در همان قرن و زدن حرفهاي جناب آقاي تيجاني نشان مي دهد که شما تاريکي در ذهن شما است و بنده در جهت روشن کردن آن بگويم که ما امامت را مثل شما تعريف نمي کنيم و آن را در پرتو کتاب و سنت مي دانيم هرجا موافق قرآن و سنت باشد قبول مي کنيم و هرجا نباشد رد ميکنيم و به اين دليل نبايد ما را از هم جدا دانست اين که شما به ما بگويي که پيرو کدام امام اربعه هستي مثل اين است که من به شما بگوبم ک پيرو کدام مرجع تقليد هستي آيا وجود مرجع هاي تقليد متفاوت به اين معني است که شيعه متفرق است ؟ اگر بخواهيد مارا به چهار قسمت کنيد شما ک به دهها قسمت مي شويد اگر بگوييد ک اگر اينها پيرو کتاب و سنت بودند پس چرا اختلاف دارند مگر فقهاي شما همه يک نظر دارند ؟ استنباطها متفاوت است برادر عزيز و اختلاف اينها الان حل شده و هيچ واجب نيست ک از اينها پيروي کرد سلفيون راه درست کتاب وسنت اند و مفهوم واقعي اهل سنت و جماعت مي باشند شما در کامنتي ک گذاشتي توهين هاي زيادي کردي ولي من سعي کردم ک ادب را رعايت کنم و در مورد مسايلي که طرح کردين بنده چون اهل فن نيستم خوب چنان قادر به پاسخ گويي نيستم ولي جوابهاي آنان را خوانده ام و شما اگر تمايل به کشف حقيقت داريد و مي خواهيد جواب سوالهايتان را بدانيد به کتاب هاي آقايان آيت الله برقعي و آقاي قلمداران و آقاي نيکويي و ديگر قضلاي شيعه ي محقق و منصف رجوع کنيد و در مورد آقاي قزويني اينرا بگويم ک ايشان حقيقت را مي دانند و تمام مسايلي را که اينجا ارائه کردن پاسخ آنها را از آقاي پروفسور احمد الغامدي دريافت کرده اند ولي تقيه مي کنند (نه دهم دين در تقيه است (اصول کافي ج 2 ص 217 و 223)) و ايان بسيار آدم دينداري هستند و در آخر بگويم که بنده سايت هاي متفاوت شما را جستجو مي کنم و مطالب آنها را مي خوانم ولي در بعضي از اينها توهين هاي متفاوتي به ما ميشود که براي کسي ک پيرو اهل بيت مي باشد اف دارد خواهشمند است ک ادب را رعايت نماييد
السلام علي من اتبع الهدي
168   نام و نام خانوادگي:  رحيم توکيه     -   تاريخ:   21 اسفند 91
كليني و حر عاملي از ابو عبد الله عليه السلام روايت مي كنند كه فرمود:
امير المؤمنين فرموده است، رسول الله صلي الله عليه وسلم مرا به مدينه فرستاد و دستور داد: هيچ عكس و مجسمه اي نگذارم مگر اينكه نابودش كنم و هيچ قبر ساخته شده اي نگذارم مگر اينكه با خاك يكسان كنم و هيچ سگي را نگذار مگر اينكه بكشم
169   نام و نام خانوادگي:  آرما احمدي     -   تاريخ:   05 فروردين 92
ساختن و تحريف تاريخ شده نوعي تفريح !!
برادران شيعه اي که ميريد تو مساجد گول حرفهاي چرند آخوند ها رو نخوريد . خودتون از کتابهاي مرجع تاريخي مطالعه داشته باشيد .
موفق باشيد
170   نام و نام خانوادگي:  عاشق اميرالمومنين علي     -   تاريخ:   06 فروردين 92
جناب آرما احمدي!

لطف کنيد بفرماييد کجاي تاريخ تحريف شده است؟

آيا مطالب کتابهاي شما تحريف شده است؟!

شما خودتان تحقيق کرده ايد که حرفهاي آخوندهاي ما را چرند ميدانيد؟

آيا تا به حال صحيحين خود را خوانده ايد؟!
171   نام و نام خانوادگي:  محمد كراقلي     -   تاريخ:   17 فروردين 92
سلام من سواد ديني ندارم ولي چند سوال مهم به ذهنم ميرسه اون هم اينكه اگربعد از شهادت رسول خدا خبري نبوده پس . قبر مطهر حضرت زهرا كجاست؟ . . سندي داريد كه امام زمان حضرت زهرا يعني ابوبكر بر پيكر ايشان نماز گزارده باشد؟ . . آيا حضرت زهرا كه سيده نسا العالمين است به مرگ جاهلي مرده است چونكه تا آخر عمرشان با امام زمانشان حضرت؟ ابوبكر قهر بوده اند؟ يا نه امام زمان حضرت زهرا شخص ديگري بوده است؟
172   نام و نام خانوادگي:  يا فاطمه الزهرا     -   تاريخ:   08 ارديبهشت 92
بسم الله الرحمن الرحيم. *الهم صل علي محمد و آل محمد.*
با سلام خدمت تمامي مسلمانان.
بنده از آقايان اهل سنت سوالي دارم. اينکه آقاي ملا زاده ميگه روايات شيعه معتبر نيستند ومي فرمايد که شيعه با اين حرف ها به پيامبر(ص) تهمت ميزنه !!!
مي گويم که: اگر معتبر ترين کتاب هاي اهل سنت از جمله صحيح بخاري را مطالعه کرده باشيد چنان اراجيفي نسبت به پيامبر(ص) نوشته و بي احترامي هايي شده که واقعآ هر مسلماني بخواند شرم ميکند. و از همين اراجيف مي آيند فيلم هايي توهين آميز به پيامبر(ص)ميسازند.!!! يعني شما دقت کنيد ميبينيد که اتفاقاتي که در فيلم توهين آميز به پيامبر (ص) رخ ميدهد عينآ در کتاب ها ي اهل تسنن آمده است . والسلام علي من اتبع الهدي.
173   نام و نام خانوادگي:  علي اصغر     -   تاريخ:   02 مرداد 92
سلام و درود خدا بر حضرت آيت الله دکتر قزويني جلوي يک مفتکي رو سفيدمون کرديد بي خود نيست از مناظره با شما اينقدر هراس دارند بعد از اينهمه دليل و مدرک و زماني که حرفي براي گفتن ندارن تازه ياد وحدت شيعه و سني ميفتند و ادامه ي بحث را مفيد نميدانند . راستي يک سوال چرا ما بايد از کتابهاي اونا مدرک بياريم ولي اونا آزادن به کتب خود نيز استناد کنند ( ولي بازم کم ميارن.؟!! ) والسلام عليکم
174   نام و نام خانوادگي:  عباس     -   تاريخ:   17 شهريور 92
با سلام. من قصد توهين به كسي رو ندارم. فقط چندتا سوال از برادران سني داشتم.اول اينكه كجاي قرانامده كه اگر سر كشور داري با هم اختلاف دارين سر بچه ها و مردم رو ببريد؟2-چرا شما وهابي هاي وحشي با اين رفتارتون كه از حيوانم سر نميزنه هويت اسلام دذرو زير سوال ميبرين,كه غربي ها شما رو تروريست بخونن3-چرا به جاي ادعاي دين و مناظره كردن كمي ادم نميشين و بعد از اين همه حرف مفت زدن ساكت و خفه نميشين4-شما كه به فرزندان پيامبر رحم نكردين و اون برخوردها رو كردين با چه رويي دم از اسلام ميزنين4-





مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | ارتباط با ما