![]() | ||
![]() |
مقالات | سخنراني ها | شبکه سلام | موبايل | انتشارات | محصولات نرم افزاري | ليست پاسخ ها |
![]() |
تاريخ: 11 اسفند 1390 |
![]() |
|
مفتيان وهابيت و تكفير شيعه ، نظر علماي شيعه درباره اهل سنت | ||
پخش صوت ![]() | ||
بسم الله الرحمن الرحيم برنامه حبل المتين استاد: حضرت آيت الله دكتر حسيني قزويني 11 / 12 / 1390 موضوع: مفتيان وهابيت و تكفير شيعه ، نظر علماي شيعه درباره اهل سنت مجري: با اهداء درود و صلوات بر محمد و آل محمد (ص) و سلام خدمت شما بينندهگان عزيز، ممنونيم كه بين اين همه برنامه، اين برنامه را انتحاب كردهايد و ما را مهمان گرم خانواده هاي خودتان قرار داديد و اين حكايت از عرق مذهبي شما ميكند. برنامهاي كه تقديم ميشود برنامه حبل المتين است كه به صورت زنده تقديم ميكنيم. اين برنامه قصدش اين است كه لايه هاي پنهان تاريخ اسلام را مورد بررسي قرار بدهد و عمده مطالب كه تقديم شما ميشود از كتب اهل سنت ميباشد تا دوستان راحت تر بتوانند مورد بررسي قرار بدهند و قضاوت را نيز بر عهده دوستان ميگذاريم. الحمد الله عصر، عصر رسانه است و دوستان ميتوانند به راحتي به منابع دسترسي پيدا كنند و اگر ميخواهيد حجت بر شما عزيزان تمام شود، بايد برويد، خودتان تحقيق كنيد و آنچه عقلتان به آن حكم ميكند عمل كنيد؛ تا ان شاء الله مصاب بوده و مورد رضايت حق واقع شويد و اميدوارم كه از اين برنامه استفاده كنيد. تذكري كه هميشه خدمت عزيزان ميدهيم اين است كه مباحث، علمي است؛ لذا ممكن است اين مباحث با تندي مطرح بشود، ممكن است براي بعضي از دوستان ناگوار باشد و به هر صورت، در مباحث علمي حقايق بايد مطرح بشود؛ اما اين نبايد باعث نزاع و درگير شود؛ چون مباحث علمي است، بايد از هيجان و درگيري و تكفير و بي ادبي نسبت به يكديگر دوري كرد. ان شاء الله بتوانيم بر نامه علمي خوبي ارائه كنيم كه ممكن است در چنين بر نامه دو طرف با هم بحث كنند؛ اما از نزاع و درگيري پرهيز ميكنند و ان شاء الله تا پايان برنامه همراه ما خواهيد بود و از برنامه استفاده خواهيد كرد. در خدمت كارشناس استاد آيت الله دكتر قزويني هستيم و خدمت ايشان عرض سلام و ادب ميکنيم. استاد قزويني: بنده خدمت تمام بينندهگان عزيز و گرامي كه در اين كره خاكي، ما را مهمان خانواده گرم و با صفاي خودشان كردهاند، سلام و عرض ادب دارم و موفقيت همه عزيزان را از خداوند منان خواستارم و از همه عزيزان خالصانه ملتمس دعا هستم كه در مظان اجابت دعا ما را از دعاي خويش فراموش نكنيد؛ چون اگر موفقيتي براي ما است به خاطر دعا خير شما عزيزان و بزرگوارن ميباشد. همانطور كه عزيز ما اشاره كردند، هدف ما از اين برنامهها اهانت به مذهب خاص و پيروان آن نيست؛ به ويژه ما اهانت به مقدسات اهل سنت را گناه نابخشودني ميدانيم، به فرموده آيت الله سيستاني كه فرمود: لا تقول اخواننا اهل السنة و بله قولو انفسنا اهل السنة نگوييد برادران اهل سنت؛ بلكه بگوييد عزيزان اهل سنت. آنها كه نسبت اين سخن را به آيت الله سيستاني دورغ ميدانند، وجودشان دورغ است و جز دورغ گفتن چيزي بلد نيستند و كافي است به سايت ايشان مراجعه كنند و اين حرف را به مناسبت اولين نشست ميان علماء شيعه و سني بيان كردند و در چند جا از سايت معظم له موجود ميباشد كه ما يك دفعه از سايت ايشان اين مطلب به بينندهگان نشان داديم. ما پيرو ائمة هدي هستيم و توصيه مراجع عظام هم نصب العين ما ميباشد و منت بر اهل سنت هم نداريم و اين را وظيفه خود ميدانيم و اگر اين طور نباشد خلاف اصول ما ميباشد و اگر احياناً مطالبي كه بيان ميشود اهانت به حساب آيد، بنده از طرف خودم و تمام كارشناسان عزيز شبكه ولايت پيشاپيش پوزش ميطلبم. ما مدعي عصمت نيستيم و اشتباه كرديم و ميكنيم؛ اما تعمدي در كار نيست و اين را در طي اين دو سال به اثبات رساندهايم و بارها گفتيم: اگر شيعيان توهين كنند، تلفن شان قطع خواهد شد و سؤال شان هر قدر هم مهم باشد جواب داده نميشود و از عزيزان اهل سنت نيز ميخواهيم،ادب يك مسلمان را در گفتگو با يك شيعه داشته باشند؛ هر چند اکثر اهل سنت خيلي با ادب و با نزاكت صحبت ميكنند. امروز مصادف با ميلاد امام حسن عسكري (عليه السلام) بود و خدمت مولايمان امام زمان (عجل الله تعالي فرجه) عرض تبريك داريم و دعا ميكنيم كه خداوند فرج آن حضرت را هرچه نزديكتر قرار بدهد. مباحث ما در رابطه با وحدت و موانع آن بود كه در طي چند جلسه بيان شد و سعي ميكنيم كه در چند جلسه ديگر به اتمام برسانيم. سؤالي كه بنده از خدمت شما دارم اين است كه: يكي از مفتيهاي مزدور وهابي فتوا داده است كه شيعيان اهل سنت را نجس ميدانند و نماز خواندن پشت سر آنها را جايز نميداند؛ لذا از شما خواهش ميكنم كه ابتدا در مورد نماز خواندن پشت سر اينها توضيح بدهيد و سپس در مورد نجاست كه اينها گفتهاند بحث كنيم. استاد قزويني: همانطوريكه در هفتههاي گذشته نكاتي را در رابطه با موانع وحدت تقديم كرديم و گفتيم كه وهابيت، امروز بزرگترين عامل تفرقه ميان امت اسلامي هستند و تمام تلاششان اين است كه وحدت ميان شيعه و سني ايجاد نشود؛ چون وحدت به ضرر وهابيت ميباشد و جايي براي مانور وهابيت باقي نميماند و حقايق روشن ميشود و همه مسلمانها در يك صف در مقابل كفر و استكبار جهاني كه وهابيت يك بازوي آنها به حساب ميآيد ميايستند. ما در گذشته ثابت كرديم و در آينده نيز به اثبات ميرسانيم كه پيداش وهابيت براي تثبيت كفر جهاني در ميان مسلمانها بوده است. به بهانههاي واهي، حكم به تكفير مسلمانها ميدهند تا از اين مسير هم به مال برسند و هم به رياست دست پيدا كنند و هم بتوانند دل ارباب خود را (كفر جهاني) به دست بياورند؛ لذا هم به ميخ ميزنند و هم به نعل و گاهي خود را نماينده اهل سنت معرفي ميكنند و وقتي اهل سنت در شبكه ولايت اعلام ميكنند كه اينها نماينده ما نيستند، ميگويند: چه وقت ما خود را نماينده اهل سنت معرفي كرديم. ما به اينها ميگوييم، بيايند و بگويند كه ما پيرو ابن تيميه و محمد بن عبد الوهاب هستيم و اين دو، همه کاره ما هستند؛ حتي خداي ما و پيامبر ما اين دو ميباشند؛ ديگر آن وقت ما با اينها هيچ دعوايي نداريم. براي اثبات اينكه اينها پيرو اين دو هستند، بايد گفت: در يك برنامه، يك نفر ميآيد و به ابو بكر و عمر توهين و جسارت ميكنند، اينها هيچ عكس العملي از خودشان نشان نميدهند؛ اما بلا فاصله شخص ديگري به ابن تيميه توهين و جسارت ميكند زمين زمان را به هم ميبافند كه چرا به ابن تيميه توهين ميكنيد. ما از اهل سنت ميخواهيم ببنند كه اينها چه جور موجوداتي هستند كه اگر به پيامبر (صلي الله عليه وآله) توهين شد، اشكال ندارد؛ اما به ابن تيميه و عبد الوهاب نبايد توهين شود؛ لذا يكي از مفتيان مزدور عربستان سعودي به نام شيخ عبدالله بن جبرين كه دو سال قبل رفت جايي كه بايد ميرفت؛ تا جوابگوي اعمالش باشد و از خدا ميخواهيم آن گونه كه شايسته است با او رفتار كند. او ميگويد: با چهار دليل شيعه را كافر ميدانيم: تكفيرهم لاهل السنة، فهم لايصلون معكم و من صلي خلف سني اعاد صلاته. شيعيان اهل سنت را كافر ميدانند و نماز پشت سري آنها نميخوانند و اگر نماز هم بخوانند، نمازشان را دو باره ميخوانند. ما از اينها سؤال ميكنيم شما كه پشت سر گوينده لااله الا الله و لو اينكه افسق فاسقين باشد؛ مانند حاج بن يوسف سقفي بيدين نماز خواندن را جايز ميدانيد؛ چون شما نه عدالت و نه اسلام را در امام جماعت شرط نميدانيد، چطور پشت سر شيعه نماز نميخوانيد؟ بل يعتقدون نجاسة الواحد منا. شيعه معتقد به نجاست تمام اهل سنت هستند. فمتي صافحناهم غسلو ايديهم بعدنا. اگر شيعيان با ما دست بدهند دست شان را آب ميكشند. ما به عزيزان اهل سنت ميگويم: شما كه با اهل تشيع در يك جا زندگي ميكنيد و با آنها در ارتباط هستيد آيا تا حالا چنين چيزي از اهل تشيع ديدهايد؟ خودتان قضاوت كنيد آيا اين حرفها از جمله چرنديات، اباطيل و اكاذيب است و يا خير؟ ومن كفر المسلمين فهو اولي بالكفر، فنحن نكفرهم كما كفرونا. كسي كه مسلمانان را كافر بداند، خودش اولي است به كفر؛ لذا ما شيعيان را كافر ميدانيم؛ چون آنها ما را كافر ميدانند. من گمان نميكنم كه اينها مفتكي فتواء بدهند؛ بلكه من معتقدم كه دلارها زيادي وارد خانههاي اينها شدهاند. اما در رابطه به اينكه آيا شيعه اقتداء به اهل سنت را جايز ميداند يا خير، بنده سخني زيادي دارم كه سر فرصت بيان خواهيم كرد. عزيزان به اين روايت كه سند صحيح هم دارد توجه كنند؛ اما از بيسوادها كه معلوم ميشود نه تنها از الفباي رجال خبر ندارند؛ بلكه از الفباي نساء را هم خبر ندارند و بهتر است مانند زنها پشت ديوار ويرانه هاي سقيفه پنهان شوند و به مناظره نيايند. اين روايت را ابن عمير كه از اصحاب اجماع است از حماد و او از حلبي نقل ميكند و روايت كاملاً صحيح السند ميباشد، امام صادق (عليه السلام) ميفرمايد: قال الصادق عليه السّلام : «من صلى معهم في الصف الأول، كان كمن صلى خلف رسول الله صلى الله عليه وآله في الصف الأول». البيان ( ط.ج ) - الشهيد الأول، ص243 كسي که پشت سر اهل سنت در صف اول نماز بخواند؛ مثل كسي است كه پشت سر رسول خدا (صلياله عليه و آله) نماز ميخواند؛ يعني: نماز خواندن در صف اول، آن هم دست باز، به خوبي نشان ميدهد كه پشت امام جماعت سني نماز ميخواند و اين كاملاً متمايز هست. در روايت ديگري باز هم با سند صحيح از امام صادق (عليه السلام )آمده است: محمد عن البرقي عن جعفر بن المثنى الخطيب عن إسحاق بن عمار قال : قال لي أبو عبد اللَّه عليه السّلام يا إسحاق أتصلي معهم في المسجد قلت : نعم ؛ قال « صل معهم فإن المصلي معهم في الصف الأول كالشاهر سيفه في سبيل اللَّه. الوافي - الفيض الكاشاني، ج 8، ص 1217 اي اسحاق آيا نماز ميخواني، گفتم: بله آقا، حضرت فرمود: هركسي با اهل سنت در صف اول نماز بخواند؛ مثل كسي است كه شمشير گرفته در راه خدا جهاد ميكند. باز هم در روايت ديگر آمده است كه امام صادق (عليه السلام) ميفرمايد: حمد بن أبي عبد الله البرقي في ( المحاسن ) عن ابن محبوب ،عن عبد الله بن سنان قال : سمعت أبا عبد الله ( عليه السلام ) يقول : أوصيكم بتقوى الله عز وجل ، ولا تحملوا الناس على أكتافكم فتذلوا ، إن الله تبارك وتعالى يقول في كتابه : ( وقولوا للناس حسنا ) ثم قال : عودوا مرضاهم ، واشهدوا جنائزهم ، واشهدوا لهم وعليهم ، وصلوا معهم في مساجدهم، الحديث . وسائل الشيعة ( آل البيت ) - الحر العاملي، ج 8، ص 301 به عيادت مريضهاي اهل سنت برويد و بر جنازه آنها حاضر شويد و به ضرد و نفع آنها شهادت بدهيد و با آنها در مساجد شان نماز بخوانيد. شما ببينيد درباره اهل سنت در عبارت امام را حل (ره) چه آمده است: بل في كثير من الأخبار الحث على الصلاة معهم والاقتداء بهم في صلاتهم والاعتداد بها. در بسياري از اخبار ما سفارش شده است كه با اهل سنت نماز بخوانيد و در نماز به آنها اقتدا كنيد و به همان نماز اعتنا و توجه کنيد و آن را مورد قبول بدانيد. سپس امام (ره) روايت ذيل را ميآورد. كصحيحة حماد بن عثمان عن أبي عبد الله ( عليه السلام ) أنه قال : من صلى معهم في الصف الأول كان كمن صلى خلف رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) في الصف الأول. الخلل في الصلاة - السيد الخميني، ص 8 در جاي ديگر ميگويد: مع أن الصلاة معهم كانت في العصر الأول إلى زمان الغيبة مبتلى بها للأئمة ( عليه السلام ) وأصحابهم ولم يمكن لهم التخلف عن جماعاتهم ومع ذلك كانوا يعتدون بها. در عصر اول و از زمان اميرالمؤمنين (عليه السلام) و تا زمان امام حسن عسكري (عليه السلام) نماز خواندن پشت سر اهل سنت يك امر مبتلا به بوده است و براي شيعيان امكان تخلف از اينكه پشت سر اهل سنت نماز بخواند، نبوده است و همين نماز را مورد، اعتنا و قبول قرار ميدادند. كما أنهم كانوا يحجون معهم طوال أكثر من مأتي سنة وكان أمر الحج في الوقوفين بيد الأمراء ولم يرد أنهم ( عليهم السلام ) أو أصحابهم تخلفوا عنهم في ذلك أو ذهبوا سرا إلى الموقفين. در طول حدودي دويست سال با اينها حج انجام ميدادند و با آنها در وقوفين حضور داشتند و هيچ روايتي نداريم كه معصومين (علهيم السلام) و اصحابش از اين كار تخلف كنند؛ مثلاً امروز را كه سنيها عرفه ميداند شيعيان بگويند اين روز عرفه نيست. كما يفعله جهال الشيعة همانطور كه جهلاء شيعه اين كار انجام ميدهند، مانند سفري كه ما به مكه داشتيم، تعدادي اندك از ايرانيها آن روزكه ما به مني رفته بوديم اينها به عرفه رفته بودند. امام راحل (ره) در مورد اينها ميگويد: اينها از جهال امت ميباشند. فلا شبهة في صحة كما ما يؤتى به تقية. الخلل في الصلاة - السيد الخميني، ص 10 ايشان در ادامه ميگويد: كه هيچ شك و شبهه نيست كه چنين حج و نمازي كه با اهل سنت صورت ميگيرد، صحيح ميباشد. حضرت آيت الله خوئي نيز در اين زمينه ميفرمايد: بل قد ورد في بعض الروايات ما لا تقبل المناقشة في دلالته على الإجزاء ، در بعضي از روايات غير قابل مناقشه آمده است، نمازي كه پشت سر سني خوانده ميشود مجزي است و نياز به اعاده ندارد، سپس ايشان روايت ذيل را ميآورد: وهذا كما دلّ على أن من صلَّى معهم في الصف الأوّل كان كمن صلَّى خلف رسول الله ( صلَّى الله عليه وآله ) در ادامه ايشان جملهاي زيبايي را بيان ميكند كه مي فرمايد: أفيحتمل عدم كون الصلاة خلف رسول الله ( صلَّى الله عليه وآله وسلم ) مجزئة عن المأمور به الأوّلى . كسي اين احتمال را ميدهد كه نماز پشت سر رسول خدا (صلي الله عليه وآله) نياز به اعاده داشته باشد و مكفي نباشد. وفي بعض آخر إن المصلي معهم في الصف الأوّل كالشاهر سيفه في السبيل الله. در بعضي از روايات آمده است، كسي كه در صف اول پشت سر اهل سنت نماز بخواند؛ مثل كسي است كه در راه خدا جهاد ميكند. وفي جملة من الروايات الأمر بالصلاة معهم في مساجدهم والحث على الصلاة في عشائرهم ، وفي بعضها الصلاة في عشائركم. شرح العروة الوثقى - الطهارة ( موسوعة الإمام الخوئي ) - تقرير بحث السيد الخوئي للغروي - ج 5 ص 258 در ادامه ميفرمايد: در جملهاي از روايات آمده است كه معصومين (عليهم السلام) امر ميكنند به نماز خواندن با اهل سنت در مساجد شان؛ حتي پشت سر عشايرشان كه در بيابانها زندگي ميكنند، ميتوان نماز خواند. اين خلاصه اي از نظرات بزر گان ما بود كه تقديم شما شد. همچنين صاحب جواهر كه از فقهاي بنام شيعه است در كتاب مجمع الرسائل (ص353) ميفرمايد: شركت كردن نماز جماعت اهل تسنن مستحب مؤكد است. حضرت آيت الله مكارم شيرازي كه از فقهاي بنام ما است كه در داخل كشور مقلدين معتنابه دارد، صراحتاً در كتاب قواعد الفقيه ميفرمايد: حكم الصلاة التي يؤتى خلف المخالف والمعاند في المذهب تحبيبا وحفظا للوحدة لا اشكال ولا كلام في جواز الصلاة خلف المخالف في المذهب عند الخوف وجواز الاعتداد بها ، نماز خواندن پشت سر اهل سنت هيچ اشكالي ندارد. ايشان در ادامه ميفرمايد: ظاهر طائفة كثيرة من الاخبار رجحان ذلك والندب اليه مؤكدا ، القواعد الفقهية - الشيخ ناصر مكارم الشيرازي، ج 1، ص 451 ظاهر اكثر اخبار اين است كه نماز خواندن پشت سر اهل سنت نه تنها اشكال ندارد؛ بلكه مستحب مؤكد نيز ميباشد. همچنين حضرت آيت الله صافي گلپايگاني در مجمع مسائلش ج1،ص247 باز همين فتوا را دادهاند و همچنين اگر به سايت رهبري مرا جعه كنند، ميبينند كه ايشان سي، چهل مورد فتواء دادهاند كه نماز جماعت پشت سر اهل سنت براي حفظ وحدت اسلام جايز و كاملاً صحيح ميباشد و نيازي به اعاده ندارد و از غيبت كردن اهل سنت هم بايد پرهيز شود. اجوبةالماسائل شرعيه، مسائله 599 و 600 . اين نمونهاي از نظرات معصومين (عليهم السلام) و نظرات فقهاء اعم از گذشته و معاصر بود كه خدمت شما تقديم شد. مجري: اميدوارم عزيزان اهل سنت به اين مطالبي كه بيان شد توجه كنند و از آنها استفاده ببرند. حاج آقا! به بخش دوم سؤال، جواب داديد و ما خواهش ميكنيم به بخش اول سؤال كه مربوط بود به اينكه آيا فقهاي ما فتوا به نجاست اهل سنت ميدهند يا نه، لطف كنيد، جواب بدهيد. استاد قزيني: در رابطه با اين سؤال، مطلب خيلي فراوان است؛ اما از باب ما لا يدرك كله لا تترك كله بنده چند مورد از فتواهاي مراجع را نشان ميدهدم كه نگويند چشم بندي ميكنند. اين كتاب مجمع الفائدة والبرهان مال مرحوم مقدس اردبيلي ميباشد كه در جلد 7 صفحة 448 ميفرمايد: بالفرق بين المخالف والمشرك، وعدم اتحاد الحكم فيهما ، مثل عدم نجاسة المخالف ، ولهذا قيل بغسلهم وتكفينهم ودفنهم في مقابر المسلمين والصلاةعليهم بخلاف المشركين . مجمع الفائدة - المحقق الأردبيلي، ج 7، ص 448 بين مخالف و مشرك فرق وجود، دارد؛ چون مخالف نجس نيست و ميتوان آنها را غسل داد، كفن كرد، در مقابر مسلمين دفنش كرد و نماز بر جنازه آنها خواند، به خلاف مشركين كه نميشود با آنهاچنين كرد. باز مقدس از زبان علامه حلي كه از فقهاي بنام ميباشد، نقل ميكند كه ميفرمايد: والمصنف رحمه الله قال في المنتهى : قد وقع الاتفاق بين العلماء كافة على طهارة المسلم اتفاق بين علماء شيعه اين است كه هر گوينده لا اله الا الله پاك است. مجمع الفائدة - المحقق الأردبيلي، ج1، ص 312 شهيد ثاني نيز ميفرمايد: از عبد الله سنان در روايت صحيحي آمده است كه از امام سؤال كردم مسلماني كه از دواج با او صحيح است، چه كساني ميباشد؟ امام فرمود: تمام گويندهگان لا اله الا الله ميباشند و سپس مرحوم شهيد ثانيگويد: هو اصح ما في الباب سنداً و اظهر دلالة. مسالك الأفهام - الشهيد الثاني، ج 7، ص 400 اين صحيح ترين روايت از لحاظ سند و دلالت در مورد طهارت اهل سنت است. صاحب جواهر كه از فقهاي بنام ميباشد و حوزههاي علميه بر مبناي فقه ايشان دور ميزند، ميفرمايد: اما النباء على كفر المخالف، وهو معلوم الفساد ، للأخبار المعتبرة المنجبرة بعمل الأصحاب وبالسيرة القاطعة الدالة على تحقق الاسلام بالشهادتين ، سخن اينها كه اهل سنت را كافر ميدانند، قطعاً معلوم الفساد است؛ چون اخبار معتبره كه عمل و سيره قطعي اصحاب آن را تأييد ميكند، دلالت دارند كه اسلام با گفتن شهادتين محقق ميشود. وأنه الذي عليه جماعة الناس ، وبه تحقن الدماء وتنكح النساء وتحل المواريث وغير ذلك ، جواهر الكلام - الشيخ الجواهري، ج 4، ص 83 اين مطلبي است كه جماعتي از مردم بر آن است به مجرد گفتن شهادتين، خون شخص محفوظ و محترم است و ميشود با او از دواج كرد و ميتواند ارث ببرد. باز ايشان درجاي ديگر ميفرمايد: ضرورة معلومية عدم كفر المخالفين على وجه تجري عليهم أحكامهم الدنيوية ، للسيرة القطعية والأدلة السمعية والعسر والحرج وغير ذلك. جواهر الكلام - الشيخ الجواهري، ج 30، ص 97 ضرورت دارد بر اينكه ما قائل به كفر اهل سنت نيستيم؛ تا احكام كفر را كه يكي از آنها نجاست است بار كنيم. همچنين مرحوم شيخ انصاري كه از فقهاي به نام و يكي از استوانههاي شيعه ميباشد، ميفرمايد: المشهور الطهارة مخالف اهل الحق عدا فرقة آتية منهم . مشهور بين فقها اين است كه آقايان اهل سنت پاك هستند، به جز فرقه هايي مثل نواصب و غلات كه ما آنها را نجس ميدانيم. ايشان در ادامه ميفرمايد: از زمان معصومين (عليهم السلام) شيعه با اهل سنت هرگونه معاشرت داشته و دارند و حتي ميفرمايد: كان اهل البيت واحد بعضهم مؤمن و بعضهم مخالف. كتاب الطهارة شيخ الأنصاري ج2، ص351 در يك خانه ممكن است يكي از اهل خانه مؤمن باشد و يكي از اهل خانه سني باشد كه الان نيز اين گونه ميباشد. در اين زمينه ايشان عبارت مفصلي دارند كه عزيزان ميتوانند به كتاب ايشان مراجعه كنند. همچنين مرحوم آيت الله حكيم صراحتاً در اين زمينه ميفرمايد: لا دليل على نجاسة كل ناصب ، إذ الأدلة المتقدمة على نجاسة الناصب منحصرة بالاجماع والنص ، مستمسك العروة - السيد محسن الحكيم، ج1، ص 391 دليلي بر نجاست تمام نواصب وجود ندارد؛ چون نواصب دو دسته هستند: 1- كساني از روي ناداني و بيتوجهي به معصومين (عليهم السلام) فحش و ناسزا ميگويند. 2- كسانيكه دشمني با اهل بيت (عليهم السلام) را دين خودشان قرار ميدهند؛ و ميگويند خدا گفته است كه بايد به معصومين (عليهم السلام) فحش و ناسزا گفت؛ لذا ما اينها را نجس ميدانيم، نه دسته اول را . امام راحل (ره) هم در كتاب طهارتش ميفرمايد: فما وردت في أنهم كفار لا يراد به الحقيقة بلا إشكال ، لأنه مع مخالفته للأخبار المستفيضة بل المتواترة التي مرت جملة منها واضح البطلان ، اينكه به اهل سنت كافر اطلاق شده است، به خاطر اين است كه، اينها حقيقت ولايت را پوشاندهاند؛ چون كفر؛ يعني: پوشاندن چيزي. منظور از اينها كفار حقيقي نيست و مراد از اين كفر در مقابل ايمان نيست؛ چون اينها حقيقت ولايت اهل بيت (عليهم السلام) را پوشاندهاند؛ چون اگر مراد كفر حقيقي باشد با بسياري از روايت مستفيضه و متواتر، مخالفت ميكند كه بعضي از آنها گذشت. ضرورة معاشرة أهل الحق معهم أنواع العشرة من لدن عصر الأئمة عليهم السلام إلى الحال من غير نكير ، ومن غيرشائبة تقية . كتاب الطهارة ( ط.ق ) - السيد الخميني - ج 3 ص 323 از ضروريات است كه أئمه (عليهم السلام) ، علماء شيعه و خود شيعيان از عصر معصومين (عليهم السلام )؛ تا زمان حاضر با اهل سنت مراوده و معاشرت داشتهاند، بدون هيچگونه انكاري كه از طرف أئمه (ع ) و علماء شيعه صورت گرفته باشد و يا شائبه تقيه در ميان باشد. و در ادامه امام (ره) ميفرمايد: فالإمامة من أُصول المذهب ، لا الدين . كتاب الطهارة ( ط.ج ) - السيد الخميني، ج 3، ص 437 امامت از اصول مذهب ميباشد نه از اصول دين. همچنين در جاي ديگر ايشان بيان ميدارد: فإن المنساق من الروايات أنالشهادتين تمام حقيقة الاسلام ، كتاب الطهارة ( ط.ق ) - السيد الخميني، ج 3، ص 635 آنچه از روايت به دست ميآيد اين است كه شهادتين تمام حقيقت اسلام است. به جا است كه به اين آقاي حيدري بيسواد گفته شود كه اين است كلام امام (ره)، نه آنچه شما روي آنتن ميبريد كه هم باعث بيآبروي خودت، هم باعث بيآبروي وهابيها و شبكه كلمه ميشود. انسان وقتي ده دقيقه به اين آقا نگاه كند، ميبيند كه عناد و مرض از تمام وجودش ميبارد و اصلاً مسلط بر اعصابش نيست؛ لذا همين طور چرنديات و مزخرفات سرهم ميكند. وتمام الموضع لترتب الآثار الظاهرة علي مظهرها. اگر كسي شهادتين گفت تمام آثار اسلام بر او بار ميشود؛ يعني هم ميشود با ازدواج كرد، هم از ذبح شدههايش استفاده كرد و هم پاك است و اين مطا لب را به خوبي ميشود از كتب امام (ره) استفاده كرد. و در جاي ديگر ميفرمايد: بل يمكن دعوي الاجماع او الضرورة بعدم نجاستهم. كتاب الطهارة - السيد الخميني، ج 3، ص 317 ممكن است ما ادعاي اجماع و ضرورت كنيم كه اهل سنت نجس نيست. اين عبارات حضرت امام (ره) است كه ديديد و به آقاي حيدري و هاشمي بايد گفت انسان ابتدا تمام عبارات يك فقيه را ميبيند بعد حرف ميزند و قضاوت ميكند انسان نبايد لا تقربو صلاة را بگيرد و انتم سكاري را رها كند. اين حرفهاي شما ميرساند كه شما دنبال اختلاف هستيد؛ چون نتيجه وحدت و تقريب بين شيعه و سني باعث ميشود كه شما به زباله دان تاريخ بيافتيد؛ بنابراين همواره تلاش ميكنيد كه وحدت بين شيعه و سني را زير سؤال بيريد. همچنين مرحوم آيت الله خوئي ميفرمايد: الولاية بمعنى الخلافة من ضروريات المذهب لا من ضروريات الدين. شرح العروة الوثقى - الطهارة ( موسوعة الإمام الخوئي ) - تقرير بحث السيد الخوئي للغروي، ج 3 ، ص 83 ولايت به معني خلافت از ضروريات مذهب است و دين. و همچنين در جاي ديگر ميفرمايد: إن أهل الخلاف منكرون لما ثبت بالضرورة من الدين وهو ولاية أمير المؤمنين - ع - حيث بينها لهم النبي - ص- وأمرهم بقبولها ومتابعتها وهم منكرون لولايته - ع - وقد مر أن انكار لضروري يستلزم الكفر والنجاسة . ايشان نقد ميكند كساني را كه ميگويند: اهل سنت كافر است؛ چون منكر ولايت علي (عليه السلام) كه يكي از ضروريات دين ميباشد، هستند، در ادامه ميگويد: وهذا الوجه وجيه بالإضافة إلى من علم بذلك وأنكره ، كسي كه از كتاب و سنت استفاده كند كه ولايت علي (عليه السلام) از ضروريات ميباشد اگر منکر شود، كافر ميشود، فرق نميكند چه شيعه و چه سني باشد. ولا يتم بالإضافة إلى جميع أهل الخلاف نسبت به جميع اهل سنت چنين چيزي درست نيست كه همه كافر ميباشند. لأن الضروري من الولاية إنما هي الولاية بمعنى الحب والولاء حب اهل بيت (عليهم السلام) از ضروريات دين ميباشد و اگر كسي منكر اين دوستي باشد كافر ميشود. و هم غير المنكرين لها . آقايان اهل سنت منكر حب اهل بيت (عليهم السلام) نيستند. بل قد يظهرون حبهم لأهل البيت عليهم السلام . كتاب الطهارة - السيد الخوئي، ج 2، ص 83 بلكه اهل سنت همواره محبت شان را نسبت به اهل بيت (عليهم السلام) اظهار ميكنند. اين مطالبي كه بيان شد فرمايشات آيت الله خوئي بود كه در مورد اهل سنت تقديم شما شد. بازهم حضرت آيت الله خوئي در كتاب الطهارتش ميفرمايد: مضافا إلى السيرة القطعية الجارية على طهارة أهل الخلاف سيره قطعيه و جاري اين است كه اهل سنت طاهر ميباشند. حيث إن المتشرعين في زمان الأئمة - ع - وكذلك الأئمة بأنفسهم كانوا يشترون منهم اللحم ويرون حلية ذبائحهم ويباشرونهم وبالجملة كانوا يعاملون معهم معاملة الطهارة كتاب الطهارة - السيد الخوئي ، ج 2، ص 85 ائمه (عليهم السلام) و متشرعه در زمان أئمه (عليهم السلام) از بازار اهل سنت گوشت ميخريدند و نظر شان اين بود كه ذبيحه آنها پاك ميباشد. در جاي ديگر نيز ايشان ميفرمايد: فالمعروف المشهور بين المسلمين طهارة أهل الخلاف وغيرهم من الفرق المخالفة للشيعةالاثني عشرية. كتاب الطهارة - السيد الخوئي - ج 2 ص 83 معروف بين مسلمين اين است كه اهل سنت و ساير فرق مخالف شيعه، پاك ميباشد. تا جاييكه ايشان ميفرمايد: بعضيها براي نجاست اهل سنت به عبارتي تمسك جستهاند كه اين عبارت مردود ميباشد و قابل تمسك نيست؛ ولي اين كارشناسان شبكههاي وهابي مخصوصاً اين ورشكسته سياسي و پناهنده به كفر ميآيد؛ عبارت آيت الله خوئي را تقطع ميكنند؛ تا آن مرض قلبياش را به نمايش بگذارد، همچنان كليپي كه از ايشان گرفته شده اين موضوع را به خوبي نشان ميدهد. پخش كليپ حيدري ببينيد آقاي خوئي در كتاب طهارة جلد2 ، صفحه34 چه ميگويد: وما يمكن أن يستدل به على نجاسة المخالفين وجوه ثلاثة : " الأول " : ما ورد في الروايات الكثيرة البالغة حد الاستفاضة من أن المخالف لهم - ع -كافر . اخبار مستفيض كه همان تواتر ميباشد دلالت دارد بر اين كه مخالف ائمه (عليهم السلام) كافر است و همچنان ميگويد: وتدلو عليه الاخبار المتواترة في كفر منكر الولاية. هركسي منكر ولايت باشد، كافر است. آقاي هاشمي، آيا اينها با اين عبارت وحدت اسلامي را ميخواهند؟ اين عبارت ديگر از شيخ گمنام نيست. استاد قزويني: من از دوستان عزيز تقاضا ميكنم، همان صفحه كه اين آقا گفت را نگاه كنيد تا ببيند كه اينها؛ چطور دست منافقين زمان پيامبر (صلي الله عليه وآله) را از پشت بسته است و چقدر مريض و بيچاره هستند. حضرت آيت الله خوئي در همان صفحه كه اين آقا ميگويد ميفرمايد: وما يمكن أن يستدل به على نجاسة المخالفين وجوه ثلاثة : " الأول " : ما ورد في الروايات الكثيرة البالغة حد الاستفاضة. آنچه كه ممکن است استدلال شود بر نجاست مخالفين، سه وجه است: اول روايات كه در حدي استفاضه ميرسد. اين آقا به قدري بيچاره است كه كه فرق استفاضه با متواتر را نميداند و با اين حال ميآيد ميگويد: من براي مراجع، علم رجال ميگذارم، در واقع حال اين چنين شخص مثل يك ديوانه است كه از تيمارستان فرار كند و بيايد، به دانشگاه بگويد: من ميخواهم براي اساتيد دانشگاه كلاس بگذارم. ما به اين آقا بايد بگوييم: زمين تا آسمان فرق است بين روايت مستفيض و متواتر و اين را مستخدم شبكه ما آقاي بصراوي كه اصالتاً عراقي است اگر از ايشان سؤال كنيد، براي شما توضيح ميدهد؛ چطور تو كه ادعاي استادي ميكني، نميداني؟. كتابي كه ما در علم رجال داريم و در حوزه تدريس ميشود، دوستان ما براي اين آقا فرستادهاند؛ اما ظاهراً به خاطر اشتباه بودن آدرس به دست شان نرسيده است. روايت متواتر با مستفيض كاملاً فرق ميكند و ادعايي مبني بر عدم، كاملاً نادرست و غلط ميباشد كه دليل بر جهل اين آقا است اگر نگويم: دليل بر بيماري آقا است. اينكه ميگويد: روايت مستفيض داريم بر كفر اهل سنت، جناب آقا ميآيد اينها را نقل ميكند و سپس ميآيد اين مطالب را رد ميكند و نسبت به بعضي از بزرگان؛ مثل صاحب حدائق كاملاً تندي ميكند كه انسان تعجب ميكند و در ادامه ميفرمايد: والأخبار الواردة بهذا المضمون وإن كانت من الكثرة بمكان إلا أنه لا دلالة لها على نجاسة المخالفين. اين روايات به هيچ وجه دلالت بر نجاست اهل سنت نميكند. انسان ميماند چه بگويد. آقايان بينندهگان شبكه نفاق، مردم و آقايان اهل سنت! شما بيايد قضاوت كنيد. آقاي خوئي ميآيد مطلب را نقل ميكند و سپس آنرا رد ميكند؛ چون ميفرمايد: إذ المراد فيها بالكفر ليس هو الكفرفي مقابل الاسلام وإنما هو في مقابل الايمان كفر كه در اينجا بيان ميشود در مقابل اسلام نيست؛ بلكه در مقابل ايمان ميباشد و ولايت علي (عليه السلام) را پوشانده است نه اينكه در مقابل توحيد باشد. كما أشرنا إليه سابقا أو أنه بمعنى الكفر الباطني وذلك لما ورد في غير واحد من الروايات ( * 2 ) من أن المناط في الاسلام وحقن الدماء والتوارث وجواز النكاح إنما هو شهادة أن لا إله إلا الله وأن محمدا رسوله وهي التي عليها أكثر الناس. ملاك و مناط در اسلام، حفظ خون، ارث بردن و جواز نكاح و ازدواج تنها شهادتين ميباشد كه اكثر مردم چه شيعه وسني آن را ميگويند. وعليه فلا يعتبر في الاسلام غير الشهادتين. كتاب الطهارة - السيد الخوئي، ج2، ص84 در اسلام غير از شهادتين هيچ مطلب ديگري مطرح نيست. بينندگان عزيز قضاوت كنيد، تمام عبارات ايشان از اين قبيل است و ما اصلاً دوست نداريم حرفها، قيافه و كليپ اين آقا، فضاي بر نامه حبل المتين را آلوده كند و وقتي انسان به اين آقا نگاه ميكند فكر ميكند كه همان عبد الله ابي زنده شده است و براي نابودي اسلام و المسلمين طرح و نقشه ميكشد. بنده نميخواستم در مورد اينها چيزي بگويم؛ اما ذهبي در نامهاش به ابن تيميه كاملاً و ضعيت اينها را مشخص و روشن كرده است. ذهبي در باره ابن تيميه ميگويد: يا خيبة من اتبعك فإنه معرض للزندقة والانحلال لا سيما إذا كان قليل العلم والدين اي بيچاره! پيروان تو همه كافر و ذنديق هستند، مخصوصاً آنها كه علم و دين شان كم است. مثل همين آقاي كه اين مطالب را ميگويد ما به جاي قليل علم و... ميگويم: فاقد العلم والدين. فهل معظم أتباعك الا قعيد مربوط خفيف العقل اي ابن تيميه آّيا عمده پيروان تو، افراد عقب مانده، گوشه گير و سبك عقل نيستند؟ آقايان بيايند اين عبارت ذهبي را با پيروانش در عصر حاضر تطبيق كنند، ما كه از پيروان او در عصرش خبر نداشتيم . أو عامي كذاب بليد الذهن أو غريب واجم قوي المكر. پيروان تو افرادي عوام و دورغگو و كودن ميباشند، يا افراد مكار، فرومايه و خشك ظاهر هستند . أو ناشف صالح عديم الفهم ، فإن لم تصدقني ففتشهم وزنهم بالعدل ، پيروان تو افرادي ظاهر صلاح و نفهم هستند و اگر حرفي بنده را قبول نداري در مورد آنها تفتيش و تفحص كن و آنها را با عدل بسنج. فإذا كان هذا حالك عندي وأنا الشفوق المحب الواد فكيف حالك عند أعدائك . وأعداؤك - والله - فيهم صلحاء وعقلاء وفضلاء كما أن أولياءك فيهم فجرة وكذبة وجهلة وبطلة وعور وبقر السيف الصقيل رد ابن زفيل – السبكي، ص 220 وقتي حال تو در نزد من كه دوست و مشفق تو هستم اين گونه باشد؛ پس چگونه هست حال تو در نزد دشمنانت و به خدا قسم در ميان دشمنانت افراد صالح، عاقل و فاضل وجود دارد؛ همچنان كه در ميان دوستان تو افراد فاجر، دورغگو، نادان، باطل، حيله گر و گاو وجود دارد. اين حرفهاي كسي است كه معاصر ابن تيميه ميباشد و در مورد مطالب آقاي ذهبي چيزي نميتوانيم جز اينكه بگويم: دست مريزاد و واقعاً خوب به هدف زدي و درست حال طرفداران ابن تيميه را بيان كرديد و ما در طي اين هفت، هشت ماه اين مطالب را در باره طرفداران ابن تيميه عملاً ثابت كرديم كه نمونهاش همين كليپ بود كه پخش شد. ما ديگر چيزي درباره اينها نميگوييم اگر اين مطالب راست باشد، مال ذهبياست كه حتماً راست است و اگر دورغ است باز هم مال ذهبي ميباشد. اگر اين مطالبي كه بيان شد، درباره اينها درست نبود اين گونه در باره آيت الله خوئي كه اكثر مراجع شاگرد ايشان هستند، قضاوت نميكرد و حتي اين گونه قضاوت از كساني كه در جنگل آمازون زندگي ميكند سر نميزند. به نظر بنده ايشان آشپزخانه منزلش را كه بچههايش در اطرافش بازي ميكند و چند نفر محدودي بيشتر صدايش را نميشوند با يك شبكه جهاني اشتباه گرفته است. مجري: حاج آقا مطالب را كاملاً روشن و واضح بيان كرد و دست اينها را رو كرد. ما در طول اين چهارده قرن كه با اهل سنت زندگي كرديم و با آنها همواره در حال داد و ستد و حشر و نشر بوديم، أئمه (عليه السلام) و مراجع به هيچ وجه حكم به نجاست اهل سنت نداده است و اگر در روايات از كلمه كفر استفاده شده استT مراد كفر در مقابل اسلام حقيقي نبوده است؛ بلكه مراد از كفر در مقابل ايمان بوده كه سبب نجاست نميشود و اين را بنده در تتمه صحبت حاج آقا عرض كنم كه ما همواره حساب وهابيت و نواصب را از اهل سنت جدا دانسته و ميدانيم؛ همچنان كه اهل سنت زنگ ميزنند ما اين را عنوان ميكنيم. بيننده: آقاي محمود از مشهد با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت شما و آقاي قزويني بنده چند تا سؤال از محضر حاج آقا داشتم. بنده ميخواستم بدانم وقتي كتاب بخاري و مسلم از ابو بكر و عمر ايراد ميگيرد آيا اين دليل بر صداقت اين كتب است و يا حماقت شان؟ بنده سؤال در مورد شيعه بودن خودم داشتم، واقعه غدير را قبول دارم؛ ولي ميگويم ترتيب انتخاب خلفاء درست ميباشد؛ به دليل اينكه حاج آقا در اين زمينه تخصص دارند و خيليها در حوزه هستند كه شيراني هستند در رشته خودشان؛ ولي ميآيند براي رهبري كسي را انتخاب ميكنند كه شايد هيچ يك از اين علمها كه اينها بلد هستند را ندارد. يك سؤال كه براي بنده پش آمده اين است كه وقتي يك ايراد از كتاب اهل تشيع گرفته ميشود؛ چرا ميگويند: اهل سنت هم در كتاب شان چنين ايرادي دارد و بر عكس وقتي از اهل سنت چنين سؤال ميشود آنها هم ميگويند اهل تشيع هم در كتابهايشان چنين ايرادي را دارد آيا اين توجيه كردن نيست؟ به نظر بنده يك مسئله جالبي كه اتفاق افتاد اين بود كه يك نفر زنگ زد كه آقاي قزويني با ملازاده مناظره كند. ايشان فرمود: كه ملا زاده بايد با آن كسي كه در شبكه اهل بيت (عليه السلام) است مناظره كند نه با بنده كه به نظره بنده خيلي جالب بود. سؤال ديگري كه داشتم اين است يزيد كه امام حسين (عليه السلام) را شهيد كرد و آيا در اسلام قتل نفس موجب كفر است و يا خير؟ عرض ديگري ندارم از بر نامه خوب شما متشكرم. بيننده: آقا فرهاد از تهران از اهل سنت سلام عرض ميكنم خدمت شما و آقاي قزويني و تشكر ميكنم از صحبتهاي بسيار خوبي كه از أئمه (عليهم السلام ) و مراجع رحمت الله عليهم نقل فرمودند و اميدوارم كه همين طور ادامه بدهد و يك نقد هم را دارم كه ايشان چند وقت پيش ميگفت: حضرت عمر در نماز شپش كشتند، آيا اين حرفهاي زيبايي كه امروز زديد خوب است يا آن حرف كه در مورد عمر بيان كرديد؟ ميخواستم نظريه خودت را در مورد وهابيت بيان كنم، امام سجاد رضي الله عنه ميفرمايد: من توجه بحاجته إلى أحدمن خلقك أو جعله سبب نجحها دونك، فقد تعرض للحرمان. هركسي روي حاجت به احدي مخلوق كند و غير خدا را سبب حاجت قرار بدهد، البته خود را در معرض نااميدي قرار داده و اين كار سبب حرمان است. ميخواستم حاج آقا نظرش را در اين مورد بيان كند و جواب بنده را بدهد، تشکر ميكنم. مجري: شما قائل به توسل نستيد؟ بيننده: بنده قائل به توسل هستم در صورتي كه آن شخص زنده باشد همچنان كه حضرت عمر متوسل شد به عباس عموي پيامبر (صلي الله عليه و آله) كه باران نازل شود و همان لحظه باران نازل ميشود. مجري: بنابراين، شما توسل را در بخش اول؛ يعني: زنده بودن كسي به آن توسل ميجويم قبول دارديد در اينجا سؤال پيش ميآيد و آن اينكه آيا رسول خدا (صلي الله عليه وآله) مرده است و اگر اين طور است پس چرا ما در نماز ميگويم: السلام عليك ايها النبي و رحمة الله و بركاته . بيننده: خوب بعضيها ميگويند السلام علي النبي و كاري به وهابيت هم نداريم. مجري: از فقهاي چهار گانه اهل سنت هيچ كدام قائل به گفتن «السلام علي النبي» نيستند، جز وهابيت جديد و ممنون از اينكه شما كاري به وهابيت نداريد و با اين همه ادب احترام صحبت ميكنيد. استاد قزويني: آقاي محسني اجازه بدهيد بنده همين جا جواب اين دو تا سؤال را كه مطرح شد بيان بكنم. نسبت به آن فرمايش كه برادرمان، عباراتي كه بخاري و مسلم در مورد اين دو (ابوبكر و عمر) دارد حكايت از چه ميكند؟ به نظر ما يك مقدار توهين آميز بود. من از شما ميخواهم كه اين تعابير را بكار نبريد؛ بلكه بگوييد كه آيا دليل بر صداقت شان است و يا چيزي ديگر و بنده در اين مورد هيچ صحبتي ندارم و از شما ميخواهم آن را از دوستانمان در برنامه كلمه طيبه سؤال فرماييد. نمونهاش در كتاب مسلم آوردهاند: فلمّا توفّي رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم ، قال أبو بكر: أنا ولي رسول اللّه ، ... فقال أبو بكر: قال رسول اللّه صلى الله عليه وسلم : نحن معاشر الأنبياء لا نورث، ما تركناه فهو صدقة، فرأيتماه كاذباً آثماً غادراً خائناً ،... ثمّ توفّي أبو بكر فقلت: أنا وليّ رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم و ولي أبي بكر، فرأيتماني كاذباً آثماً غادراً خائناً . صحيح مسلم ، ج 5، ص 152، كتاب الجهاد باب 15 حكم الفئ حديث 49، فتح الباري، ج 6 ، ص 144. آقاي بخاري همين قضيه را در صحيحشان در جلد6، صفحه191، حديث 5358، ميآورد؛ اما كلمات كاذباً آثماً غادراً خائناً و كذا و كذا وكذا. را حذف ميكند. ما در اين رابطه قضاوت را به عهده بينندهگان ميگذاريم. اما در رابطه با اين عزيز كه ميگويد: در صحيفه سجاديه بحث حرمان آمده است ما ميگويم: من توجه بحاجته إلى أحدمن خلقك أو جعله سبب نجحها دونك، فقد تعرض للحرمان ، الصحيفة السجادية الكاملة - الإمام زين العابدين ( ع ) - ص 72 كسي به خاطر حاجتي به در خانه بنده خدا برود و او را به جاي خدا قرار بدهد، به تحقيق خودش را در معرض محروم شدن قرار داده است. ولي شما ببينيد امام سجاد (عليه السلام) در همين صحيفه در جاي ديگر چه ميفرمايد: رب صل على أطائب أهل بيته الذين اخترتهم لأمرك ،وجعلتهم خزنة علمك ، وحفظة دينك ، وخلفاءك في أرضك ، وحججك على عبادك ، وطهرتهم من الرجس والدنس تطهيرا بإرادتك ، وجعلتهم الوسيلة إليك ، والمسلك إلى جنتك. الصحيفة السجادية الكاملة - الإمام زين العابدين ( ع )، ص 254 خدايا بر اهل بيت پيامبر (صلي الله عليه وآله) كه آنها را براي امر خودت اختياركردي و قرار دادي آنها را وسيله به سوي خودت و... درود بفرست. باز هم حضرت در جاي ديگر همين صحيفه ميفرمايد: وأتوجه إليك ، وأتوسل إليك ، وأستشفع إليك بنبيك نبي الرحمة محمد صلى الله عليه وآله تسليما وبأمير المؤمنين علي بن أبي طالب ، وفاطمة الزهراء ، والحسن والحسين عبديك وأمينيك ، وحجتيك على الخلق أجمعين .وعلي بن الحسين زين العابدين ، ونور الزاهدين ، ووارث علم النبيين والمرسلين ، وإمام الخاشعين ، وولي المؤمنين ، والقائم فيخلقك أجمعين . الصحيفة السجادية ( ابطحي ) - الإمام زين العابدين ( ع )، ص 89 خدايا من متوسل و شفاعت ميجويم به نبي تو كه نبي رحمت است و به علي (عليه السلام) و به فاطمه و.... اما در رابطه اينكه پيامبران زنده است و يا خير ؟ ما جواب داديم كه در نزد قاطبه اهل سنت پيامبران زنده هستند؛ هچنان كه در صحيح مسلم آمده است كه پيامبر (صلي الله عليه وآله) ميفرمايد: من ديدم حضرت موسي (عليه السلام) در قبرش نماز ميخواند، مرده كه نماز نميخواند. بيننده: آقاي اويسي از كرمانشاه (اهل سنت) با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرانقدر حضرت آيت الله قزويني و شما مجري محترم، بنده به عنوان كسي كه شبكه ولايت را رصد ميكند، ميخواستم چند نكته را متذكر شوم. نكته اول: بنده به عنوان يك سني مذهب شافعي اعلام ميكنم كه آئين وهابيت به هيچ وجه شباهت با اهل سنت نداشته و ندارد. سيد بزرگوار به جد و عمامه شما كه منسوب است به پيامبر (صلي الله عليه وآله) و به تمام مقدسات اديان ديگر قسم كه مجسمه بودا و بت، بت پرستان هندي ميارزد به آئين وهابيت. چهره منحوس وهابيت آبرويي براي اسلام و اهل سنت و جماعت نگذاشته است،. بينندهگان محترم، شبكههاي وهابي كارشان تفرقه گرايي و دفاع از نواصب است. بنده به قرآن كه بر قلب پيامبر (صلي اله عليه وآله) نازل شد قسم ميخورم كه از اهل سنت ميباشم و هيچ انگيزه براي كذب و افتراء ندارم و اعلام ميكنم كه واعجبا گربه زاهد شده است. وهابيت كه در تاريخ ثابت كرده است كه سايه اهل بيت را با تير ميزند؛ حالا چه شده است كه حامي اهل بيت شده است؟ بنده اعلام ميكنم اين يك تاكتيك و ترفند است براي به انحراف كشيدن شيعه و سني. نكته بعدي اين است اين ملا زاده از روزي كه از مادرش افتاده است چيزي به جز اهانت و فحاشي ياد نگرفته است و فرق اين آقا با يك دلقك سيرك در چيست كه يك شب عمامه سياه و يك شب عمامه سفيد و سبز ميزند و يك وقت كروات ميزند و يك وقت هم كت و شلوار تنش ميكند و كاري اين مرتيكه به جايي رسيده است كه به ساحت بزرگان ما مثل خميني كبير اهانت ميكند. بنده سني هستم و تعصب نسبت به عمر، ابو بكر و عثمان دارم؛ اما اعلام ميكنم كه ما كه هرچي در اين سرزمين داريم مديون خميني هستيم. امثال ملازاده، حيدري و هاشم زهي اگر قبل از انقلاب به اروپا ميرفتند آنها را به عنوان يك حيوان به مسلمين و اينها نگاه ميكردند و خميني به ما عزت و شرف داد. استاد قزويني: آقاي اويسي شما حرفهاي ما را ميزنيد؛ لذا با شبكههاي وهابي تماس بگيرد؛ تا نگويند كه شيعه هستيد و خودتان را زياد ناراحت نكنيد؛ چون بعضيها يتشكل به اشكال مختلفه حتي كلب و الخنزير در ميآيند. اين حرف آقاي اويسي تنها و اولين حرف نيست؛ بلكه بزرگان اهل سنت؛ مثل امام سبكي و ابن حجر هيثمي خيلي تندتر از حرفهاي ايشان درباره وهابيت حرف زدهاند و علماء بزرگ اردن؛ مثل آقاي سقاف ميگويد: وهابيت پيروي امام ضال و مضل هستند و شبهه نيست كه ابن تيميه منافق، گمراه و گمراهگر است و يا دكتر احمد طيب كه رئيس الازهر و چشم اهل سنت به ايشان دوخته شده است ميگويد: اينها خوارج عصر ما هستند؛ لذا آقاي اويسي همان عبارت ابن حجرهيثمي و دكتر احمد طيب و... را بيان كرده است نه اينكه شق القمر كرد باشد. بيننده: آقا فرهاد از قزوين بنده عرض سلام و شب بخير دارم و ان شاء الله در پناه خداوند هميشه موفق باشيد. ميخواستم خدمت حاج آقا بگويم كه چرا ما به دورغ اين قدر سعي در تطهير اين اهل سنت كه ميخواهند به راه با طلشان ادامه بدهند داريم و اگر همه اهل سنت وهابي نيستند؛ پس چرا اين مراد زهي كه به قول شما وهابي نيست و چند مدت قبل در شبكه ولايت آمده بود حرفهاي حيدري را كه در شبكه ضاله كلمه ميگويد نفي و رد نميكند؛ چرا بيانيه و اطلاعيه در قبال ترور مولوي سربازي ندادند، به نظر بنده اينها به خاطر تقيه يك سري حرفهايي ميزنند. سؤال اصلي بنده اين است كه دين مگر براي رستگاري ما نيامده است و ما بايد چگونه از آن استفاده كنيم و بحثهايي مثل توسل، شفاعت و مسائل فروع كه مطرح ميشود، مشكل اساسي ما نيست؛ بلكه بزرگترين و اساسيترين مشكل ما با اهل سنت در مورد برداشت ما از آيه اطعيو الله والرسول و اولي الامر منكم ميباشد، اينها ميگويد: مراد از اولي الامر فرماندهان ميباشد؛ مگر ميشود خداوند بگويد كه شما از هركسي اطاعت كنيد رستگار ميشويد و اينها اگر كمي منطقي فكر كنند كار درست ميشود. استاد قزويني: البته نظر شان در مورد مولوي مراد زهي به نظر من وارد نيست؛ چون ايشان روشهاي كه شبكههاي وهابي دارند را كاملاً رد ميكنند. بيش از سي چهل تن از مولويهاي تراز اول سيستان و بلوچستان ترورهايي كه در سيستان و بلوچستان واقع شدهاند، به ويژه قضيه حوزه خواهران شاه جمال را محكوم كردند و كار عبد المالك ريگي را ضد ديني و ضد قرآني دانستهاند و سر فرصت فرمايشات مولوي عبد الحميد و مولوي مفتي قاسم محمد كه محكوم كردند اينها را پخش خواهيم كرد. ما يك مشكل با وهابيت داريم كه بحث ترور و تكفير ميباشد و يك مشكل فكري و علمي با اهل سنت داريم. ما نميگويم كه هيچ مشكل با اهل سنت نداريم؛ بلكه تفكر يك عزيز سني با شيعه متفاوت است و مشكلي كه با اهل سنت داريم با گفتگوي علماء بايد حل شود و اگر لازم شد که يك مناظره علمي در شبكه باشد، ما استقبال ميكنيم و در آينده مقدمات اين كار دارد فراهم ميکنيم. بيننده: آقا محمد از كرمان (اهل سنت) بنده عرض سلام و خسته نباشيد دارم خدمت شما و يك سؤال داشتم از محضر شما كه ميخواستم بپرسم. ما در حمد نماز ميگويم اياك نعبد و اياك نستعين؛ پس چطور به حرم امام رضا (عليه السلام ) ميروند و ميگويند: امام رضا (عليه السلام ) شفا ميدهد و در گوشه كنار ايران بارگاه به اسم ابو الفضل درست ميكنيم. استاد قزويني: بنده از خدمت شما سؤال ميكنم لطفاً جواب بدهيد، ما در آيات متعدد داريم مثلاً وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ (/البقره 45 ) (كمك بجوييد به نماز و روزه ) آيا با «اياك نعبد و اياك نستعين» منافات ندارد؟ بيننده: ندارد؛ چون پرستش فقط مال خداوند است و ميخواستم بدانم شما قائل به زيارتگاهي كه در ايران است و به دورش طواف ميكنيد و مگر طواف مخصوص خانه خدا نيست و قتي به حرم امام رضا (عليه السلام) ميروند سجده ميكند. آيا چرخيدن دور مقبره طواف محسوب ميشود يا خير؟ استاد قزويني: شما خودتان ديديد كه عالمي در حرم امام رضا (عليه السلام) سجده كند؟ اينها ميافتند ميبوسند نه سجده، بوسيدن چه اشكالي دارد؟ چرخيدن دور ضريح ولي خدا، هيچ اشكالي ندارد، از طرفي كسي دور ضريح امام رضا (عليه السلام) طواف نميكند و اگر اين طور هست؛ پس اهل سنت كه به حرم پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله) ميروند، همه طواف ميكنند. بيننده: صميمي از كرج خدمت شما آقاي محسني و آيت الله قزويني سيد بزرگوار عرض سلام دارم و تشكر ميكنم از بر نامه بسيار خوب امشب شما كه با بيانات رهبري و امام راحل (ره) ما را عطر آگين ساختيد. بنده كامل متوجه نشدم آيا ريگي وهابي بود؟ عرض ديگري ندارم و از خداوند ميخواهم كه به آبروي مادرتان به همه ما آبرو بدهند. استاد قزويني: بله عبد المالك ريگي از سركردههاي وهابي بوده است. بيننده: آقا هاشم از تربت جام (اهل سنت) با سلام و خدمت شما بنده ميخواستم با سند بدانم، قرآن خالق است يا مخلوق؟ ما با دانشجويان بحث داشتيم كه اين حديث را امام حنبل گفته است. استاد قزويني: به فرموده امام رضا (عليه السلام) قرآن نه خالق است و نه مخلوق؛ بلكه كلام خداوند ميباشد. قضيه خلق قرآن مفصل است كه باعث شد دهها نفر از علماء را به خاطرش شكنجه كنند و خود احمد حنبل و ابو حنيفه در اين رابطه مصيبتهايي ديدند و اين قضيه را حكومتها درست كرد بودند؛ تا علماء را به جان هم بيندازند و از سياستهاي حكومت بني عباس لعنت الله عليهم بود تا علماء اهل سنت را از مسائل حكومتي دور نگهدارند. بيننده: سركار خانم سالم زاده بر نامه نور، الله ياري، و صفا اينها اسمي اسلام دارند؛ اما بر عليه اسلام صحبت ميكنند و چهره اسلام را به سياهي كشاندهاند و به اهل سنت زنگ ميزنند و با آنها مناظره ميكنند. استاد قزويني: خداوند به شما جزاي خير بدهد و مرحبا به ناصرنا. بيننده: آقاي اشجع از اصفهان سلام عرض ميكنم خدمت جناب عالي و دكتر قزويني. بنده زنگ زدم تا به اين اهل تسنن يك مطلب بگويم كه شما برود سر قبر قادر گيلاني و ابو حنفيه كه اهل سنت چگونه در آنجا خودشان را به خاك ميمالند و به شال حضرت قدس قسم ميخورند و اينها را رها كرديد و زيارت أئمه (عليهم السلام) براي شما پيراهن عثمان شده است. چرا تير در چشم خودتان را نميبيند؛ اما مو در چشم مردم پيدا ميكنيد. اينها اصلاً تاکتيكشان اين است كه اسم خودشان را به روي ديگران ميگذارند شيعه را كافر ميدانند، ميگويند: شيعه اهل سنت را كافر ميداند. حضرت آيت الله دكتر سيد محمد حسيني قزويني | ||