![]() | ||
![]() |
مقالات | سخنراني ها | شبکه سلام | موبايل | انتشارات | محصولات نرم افزاري | ليست پاسخ ها |
![]() |
تاريخ: 24 اسفند 1392 |
![]() |
|
اسناد هجوم به خانه وحي و شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها | ||
منابع اهل تسنن :
***************
اسناد هجوم به خانه وحي و شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها
حدثنا محمد بن بشر نا عبيد الله بن عمر حدثنا زيد بن أسلم عن أبيه أسلم
أدرك زمان النبى صلى الله عليه وسلم .
قال علي: وهذا قبل أن يحدث ابن عون، ولو كان ابن عون قد حدث ما قدم عليه عندي أحدا.
349 - ابن أبي دارم * الامام الحافظ الفاضل ، أبو بكر أحمد بن محمد السري بن يحيى بن السري بن أبي دارم .
ذهبي در جاي ديگر مي نويسد :
كان موصوفا بالحفظ والمعرفة إلا أنه يترفض .
سير اعلام النبلاء ، ج15 ، ص577 ، رقم 349 ، ترجمه ابن أبي دارم .
ذهبي در جاي ديگر مي گويد :
وقال محمد بن حماد الحافظ ، كان مستقيم الامر عامة دهره .
ذهبي در ميزان الإعتدال مي گويد :
وقال محمد بن أحمد بن حماد الكوفي الحافظ - بعد أن أرخ موته : كان مستقيم الامر عامة دهره .
ميزان الإعتدال ج1 ، ص 139 ، رقم 552 ، ترجمه أحمد بن محمد بن السرى بن يحيى بن أبي دارم المحدث . أبو بكر الكوفي ؛ لسان الميزان ـ ابن حجر عسقلاني ، رقم 824 ، ترجمه احمد بن محمد بن السرى بن يحيى بن أبي دارم المحدث أبو بكر الكوفي .
هر چند كه ذهبي نيز در ادامه وي را به همان دليل رافضي بودن و نقل همين روايت و برخي روايات ديگر در مذمت خلفاء ، مذمت ميكند و حتي به وي اين چنين فحاشي ميكند :
و آيا به مجرد رافضي بودن مي توان روايت فردي را کنار زد و باطل قلمداد نمود ؟ اگر اينگونه باشد بايد اهل سنت بر تعداد زيادي از روايات صحاح سته خط بطلان بکشند زيرا مؤلفين صحاح سته در موارد بسياري از رافضه حديث نقل نموده اند که به عنوان نمونه به چند مورد اشاره مي کنيم:
1- عبيد الله بن موسي : ذهبي در مورد اين فرد مي گويد :
كان معروفا بالرفض .
به رافضي بودن معروف بود .
سير أعلام النبلاء ج 9 ، ص 556 ، ترجمه عبيد الله بن موسي ، رقم 215 .
و در جاي ديگر مي گويد :
وحديثه في الكتب الستة .
احاديث او در کتب صحاح سته موجود است .
سير أعلام النبلاء ج 9 ، ص 555 ، ترجمه عبيد الله بن موسي ، رقم 215 .
مزي نويسنده تهذيب الکمال مي گويد تمامي صحاح سته از اين شخص روايت نقل کرده اند .
2- جعفر بن سليمان الضبعي ( علماي اهل سنت ايشان را رافضي و از شيعيان غالي مي دانند )
خطيب بغدادي از يزيد بن زريع نقل مي کند که مي گفت :
فان جعفر بن سليمان رافضي .
تاريخ بغداد ج5 ، ص 372 ، ذيل ترجمه أحمد بن المقدام بن سليمان بن الأشعث بن أسلم بن سويد بن الأسود بن ربيعة بن سنان أبو الأشعث العجلي البصري ، رقم 2925 .
مزي نويسنده تهذيب الکمال مي گويد : بخاري در کتاب الأدب المفرد و بقيه نويسندگان صحاح يعني ( مسلم - أبو داود - الترمذي - النسائي - ابن ماجه ) در کتب صحاحشان از اين شخص روايت نقل کرده اند .
تهذيب الکمال ج 5 ، ص 43 ، ترجمه جعفر بن سليمان الضبعي ، رقم 943 .
3- عبد الملك بن أعين الكوفي
مزي نويسنده تهذيب الکمال مي گويد تمامي صحاح سته از اين شخص روايت نقل کرده اند .
تهذيب الکمال ج 18 ، ص 282 ، ترجمه عبد الملك بن أعين الكوفي ، رقم 3514 .
مزي به نقل از سفيان مي گويد : او رافضي است :
عن سفيان : حدثنا عبد الملك بن أعين شيعي كان عندنا رافضي صاحب رأي .
تهذيب الکمال ج 18 ، ص 283 ، ترجمه عبد الملك بن أعين الكوفي ، رقم 3514 .
13 . ابو وليد محمد بن شحنه حنفي (817هـ):
ديوان محمد حافظ ابراهيم ، ج1 ، ص82 .
گروه پاسخ به شبهات ، مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج) | ||
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: موسي علوي -
تاريخ: 27 ارديبهشت 87
اجرشما باحضرت زهرا(س) ان شاءالله خداشمارابه دليل مطالب بيداريتان حفظ کند التماس دعا |
2 |
نام و نام خانوادگي: حسين اسيري -
تاريخ: 27 ارديبهشت 87
السلام عليكم أيّتها الصديقة الشهيدة المظلومة المقهورة فــاطــمــة الــزهــراء (عليها السلام) |
3 |
نام و نام خانوادگي: مهرداد -
تاريخ: 27 ارديبهشت 87
ديگر کلمات توان قدرداني از شما را ندارند |
4 |
نام و نام خانوادگي: علي -
تاريخ: 27 ارديبهشت 87
دستتون درد نكنه مرسي دمتون گرم. |
5 |
نام و نام خانوادگي: ام -
تاريخ: 27 ارديبهشت 87
با عرض سلام شما در اين مقاله دچار اشتباه شديد. امام الحرمين ، استاد ذهبي نبوده بلکه استاد غزالي بوده است. دوّماً، مولف فرائد السمطين امام الحرمين نبوده بلکه امام الحرمين عبد الملک بن عبد الله بن يوسف الجويني الشافعي بود. زرکلي در "الأعلام" جلد ٌ درباره جويني نوشته: " الجويني ... إبراهيم بن محمد بن المؤيد أبي بکر بن حمويه الجويني، صدر الدين، أبو المجامع: شيخ خراسان في وقته. من أهل (جوين) بها. رحل في طلب الحديث فسمع بالعراق والشام والحجاز وتبريز وآمل طبرستان والقدس وکربلاء وقزوين وغيرها، وتوفي بالعراق. عرفه ابن حجر (في الدرر) بالشافعي الصوفي، وقال: خرج لنفسه تساعيات. وجعله الامين العاملي من أعيان الشيعة، ولقبه بالحموئي (نسبة إلى جده حمويه) وقال: له (فرائد السمطين في فضائل المرتضى والبتول والسبطين - خ) في طهران (الجامعة المرکزية َُّ) في ًٌِ ورقة. وقال الذهبي: شيخ خراسان، کان حاطب ليل - يعني في رواية الحديث - جمع أحاديث ثنائيات وثلاثيات ورباعيات من الاباطيل المکذوبة. وعلى يده أسلم غازان" معلوم هست که صاحب کتاب فرائد السمطين مورد قبول برادران اهل سنت نيست چون او را به عنوان "حاطب ليل" شناختند. پس چرا به اين عالم و به حديثي که صحتش معلوم نيست به عنوان دليل استفاده کنيم؟ جواب نظر: دوست گرامي ! وقتي خود ذهبي تصريح ميكند كه : «وسمعت من الامام المحدث الاوحد الاكمل فخر ... » فكر ميكنيد كه اين سخن شما كه او استاد ذهبي نبوده است ، چه قدر ميتواند ارزشي علمي داشته باشد ؟ آيا بهتر نيست كه مقاله را با دقت بيشتري ميخوانديد ؟ اما اين كه گفتهايد : "مؤلف فرائد السمطين امام الحرمين نبوده " و بعد در ادامه مي گوييد كه نويسنده آن «امام الحرمين ... » بوده است ، تناقضي است آشكار و صد البته بسيار عجيب . اما سخن زركلي در اعلام : اولاً : اين سخن كه ذهبي گفته باشد : جويني «حاطب ليل» است ، تهمتي است كه زركلي به ذهبي ميزند ، ذهبي در هيچ يك از كتابهايش چنين جملهاي در باره جويني ندارد ؛ ثانياً : وقتي ذهبي آن همه از وي تعريف و تمجيد ميكند و حتي از او در تذكرة الحفاظ با عناوين «الامام المحدث الاوحد الاكمل فخر الإسلام» ياد ميكند ، چگونه ميتوان باور داشت كه در جاي ديگر او را «حاطب ليل» معرفي كرده باشد ؟! |
6 |
نام و نام خانوادگي: احسان خاجي -
تاريخ: 27 ارديبهشت 87
روز محشر كار ما با فاطمه(س) است نقش پيشاني ما يا فاطمه (س) است بار الها بر جبين ما همه نقش كن هذا محب الفاطمه(س) |
7 |
نام و نام خانوادگي: محمد مهدي -
تاريخ: 01 خرداد 87
با سلام . عرض خسته نباشيد. دستتان درد نكنه . واقعاعالي بود . نميدونستم اگه شما نبوديد از كي بپرسم اين سوالم رو . ممنون كه جواب داديد . راستي همه ي كارهاي شما خوبه و عالي ولي يك ضعف بزرگي داريد . و اونم اينه كه تبليغات براي اين سايتتون خيلي خيلي كمه . فكر كنم جوانهاي ما اصلا با يك همچين سايتي اشنا نيستند . اين سايت بسيار پر محتوا و غني است . به خاطر خدا و به خاطر حضرت زهرا سلام الله عليها سايتتون رو تبليغ كنيد . يا علي |
8 |
نام و نام خانوادگي: مهدي شجريان -
تاريخ: 02 خرداد 87
چندين مدت بود كه دنبال سايتي مثل سايت شما ميگشتم متاسفانه دست يابي به شبهات بي محتوا و پر از سفسطه وهابيت در اينترنت بسيار راحته تقاضاي من از شما عاجزانه اينه كه تبليغات سايتتون رو بيشتر كنيد خيليها مخصوصا جوونا با مغالطه هاي اينها اغفال ميشن تو يه همچين شرايطي ضرورت وجود سايتي مثل شما خيلي احساس ميشه. دست حق نگهدارتون |
9 |
نام و نام خانوادگي: دنبال حق -
تاريخ: 02 خرداد 87
سلام عليكم. معذرت مي خواهم وظيفه مسلمين در امروز چيست كه در آن هر چه شيعه مي گويد سني جواب مي دهد و بالعكس. وهيچ كدام قادر بر باطل كردن ديگري نيست. واقعا چه مذهبي را بايد برگزيد تا در آن دنيا به مشكل بر نخورد. آيا اگر يك سني يا شيعه تمام عمر تحت تاثير علما بر مذهب خود بماند آيا درآن دنيا در صورت حق نبودن دچار مشكل است؟ در اين شرايط كه نمي شود حتي تحقيق كرد چون آنقدر منابع (سايت و كتاب و...)زياد شده كه انسان قادر به مطالعه اين همه نيست. واقعا وظيفه ما چيست كه هيچ كدام يك نتيجه گيري كلي نمي كنند؟ ونتيچه گرفتن از ما به خاطر اينكه هر سوالي از طرفين مطرح مي شود ديگري فورا آنرا پاسخ مي دهد سلب شده است. |
10 |
نام و نام خانوادگي: سيدعلي -
تاريخ: 04 خرداد 87
اجرشمابا حضرت مهدي 0عج.خيلي قابل استفاده بود جدي اهل سنت ديگه حرفي براي گفن دارند |
11 |
نام و نام خانوادگي: محمد رسول الله -
تاريخ: 05 خرداد 87
برادرانم من مذهب پدريم تشيع بوده ولي با توجه به اسناد وقتي متوجه شديم شيعه فقط ميتواند با تهمت به بيش از 1ميليارد مسلمان به حياتش ادامه دهد وقتي تشيع عثمانو چهره زشت ميبيند در حالي كه رسول الله 2 بار 2دخترشو به عثمان ميدهد وقتي صحابه حضرت رسول ناروا ميگويد و ميگويند رسول الله اشتباه كرد و نفهميد و با اين كارشان هزاران تهمتو به حضرت رسول ويزنند از خودمون شرممون امد كه تهمتي را به رسول ميزنيم كه يعودو نصارا نميزنند و ما براي اثبات تشبع نياز به زير سوال بردن اسلام داريم در حاليكه تسنن در 1موردم اشتباه به حضرت رسول و حضرت علي روا نميدارد حال چاره اي ندارم جز پذيرفتن انچه حق است جواب نظر: جناب ؟؟؟ (نميتوانم و جرأت ندارم كه اسم رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه وآله) را روي هر شخصي بگذاريم ؛ از اين رو اگر به جاي نام شما از علامت سؤال استفاده ميكنم ، عفو بفرماييد !!! ) شما از كدام تهمت صحبت ميكنيد ؟ آيا بهتر نيست كه كمي منطقي تر و مستدلتر تهمتهاي را كه شيعيان به شماها زدهاند ، براي ما ميشمرديد ؟ اتفاقاً اين اهل سنت هستند كه هزاران تهمت ناروا به شيعيان زدهاند . بنده به دو مورد اكتفا مي كنم : 1 . مسلم نيشابوري در صحيح ترين كتاب اهل سنت در معناي «رجعت» ميگويد كه شيعيان اعتقاد دارند امير المؤمنين عليه السلام در ميان ابرها زندگي ميكند و روزي به همراه فرزندانش قيام خواهد كرد و ... . معنى إيمانه بالرجعة ما تقوله الرافضة وتعتقده بزعمها الباطل أن عليا كرم الله وجهه في السحاب فلا نخرج يعني مع من يخرج من ولده حتى ينادي من السماء أن اخرجوا معه ... صحيح مسلم ، ج1 ، ص12 . در حالي كه احدي از شيعيان در طول تاريخ چنين اعتقادي نداشته اند . 2 . دكتر ناصرالدين قفارى از اساتيد دانشگاههاى مدينه منوره ، در كتاب « اصول مذهب الشيعة الإماميّة » كه رساله دكتراى او بوده ، نوشته است : « أدخل الخمينى إسمه في أذان الصلوات ، وقدّم إسمه حتّى على إسم النبيّ الكريم ، فأذان الصلوات في ايران بعد استلام الخمينى للحكم وفى كلّ جوامعها كما يلي:" اللّه أكبر، اللّه اكبر، خمينى رهبر، أى الخمينى هو القائد ، ثمّ أشهد أنّ محمّداً رسول اللّه"» « [امام] خمينى ، نام خود را در اذان نمازها داخل كرده وحتّى نام خود را بر نام پيامبر نيز مقدّم نموده است . بعد از تشكيل حكومت بوسيله [امام] خمينى ، اذان در نمازها در تمام اجتماعات چنين است : اللَّه اكبر ، اللَّه اكبر ، خمينى رهبر يعنى خمينى پيشواى ماست ، سپس [مىگويند : ] اشهد أنّ محمّداً رسولاللَّه! » . آيا در چنين عصري كه عصر ارتباطات لقب گرفته است ، چنين تهمتي احمقانه نيست ؟! اما بحث عثمان : جناب ؟؟؟ اين عايشه دختر ابوبكر بود كه از عثمان يك چهره زشت براي مردم ترسيم كرد . بسياري از مورخان اهل سنت نوشتهاند كه عايشه شعارش اين شده بود : «اقتلوا نعثلا ، قتل الله نعثلا ؛ بكشيد اين پيرمرد خرفت را ، خدا او را بكشد» . بحث دامادي عثمان را نيز ما پيش از اين بررسي كردهايم ، لطفاً به اين آدرس مراجعه بفرماييد : http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=469 اما بحث پيامبر اسلام (صلي الله عليه واله وسلم) : جناب ؟؟؟ در اين جا نيز شما به اشتباه رفتهايد ، تهمتهايي كه اهل سنت به پيامبر اسلام زده وچهرهاي كه اهل سنت از پيامبر خدا ترسيم كرده اند ، دانماركيها به گردشان هم نميرسند ، من فقط به يك مورد اشاره ميكنم : حمد بن اسماعيل بخاري در صحيحترين كتاب اهل سنت مينويسد : عن عائشة رضي الله عنها قالت كان رسول الله صلى الله عليه وسلم سحر حتى كان يرى أنه يأتي النساء ولا يأتيهن . صحيح البخاري - البخاري - ج 7 - ص 29 - كتاب الطب - باب السحر . «رسول خدا را سحر كرده بودند كه در اثر اين سحر خيال ميكرد با زنان نزديكي ميكند ؛ در حالي كه نميكرد !! » جناب ؟؟؟ آيا شما حاضريد كه اين سخن زشت را در باره پدرتان بپذيريد ؟ و صد ها تهمت زشت ديگري كه بخاري و مسلم در صحيح ترين كتابهاي اهل سنت آوردهاند . براي اطلاع بيشتر ميتوانيد به آدرس ذيل مراجعه بفرماييد : http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=23 والسلام علي من ابتع الهدي . گروه پاسخ به شبهات |
12 |
نام و نام خانوادگي: مهدي ذ -
تاريخ: 07 خرداد 87
با سلام : جناب ؟؟؟ (نميتوانم و جرأت ندارم كه اسم رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه وآله) را روي هر شخصي بگذاريم ؛ از اين رو اگر به جاي نام شما از علامت سؤال استفاده ميكنم ، عفو بفرماييد !!! ) : در مورد اينكه فرموديد ( تسنن در 1موردم اشتباه به حضرت رسول و حضرت علي روا نميدارد ) يا اصلا" مطالعه نداريد يا اينكه خودتان را به ندانستن زده ايد . كه در هر دو مورد هم نظر دادن چيزي جز جهل را پيامد خود ندارد . شيخ الاسلام شما ابن تيميه مي گويد علي (ع) در 17 مورد بر خلاف قران عمل كرده است . در صحيح ترين كتب اهل سنت آمده كه پيامبر (ص) العياذ بالله از روي جهل حكم به عدم گرده افشاني نخل ها كرده و با اينكار عده اي از كشاورزان را بدبخت كرده است بطوريكه ديگر محصولي براي برداشت نداشته اند . پس واقعا" بايد اين مطلب را كه گفتيد ( از خودمون شرممون امد كه تهمتي را به رسول ميزنيم كه يعودو نصارا نميزنند ) در مورد شما اهل سنت بكار برد . پيامبر زنش را بدوش مي گيرد تا رقص اعراب را نگاه كند ! پيامبر هر شب با فلان قدر زن همبستر ميشد ! پيامبر سر پا ادرار مي كرد ! پيامبر در حاليكه لخت زير ملحفه اي با عايشه است ، در نزد ابوبكر و عمر خود را جمع و جور نمي كند و در حاليكه بدنش معلومست به كار خود ادامه مي دهد ! پيامبر هذيان ميگويد ! و... سخن شما را به خودتان پس مي دهم كه گفتيد ( حال چاره اي ندارم جز پذيرفتن انچه حق است ) قل هاتوا برهانكم ان كنتم صادقين |
13 |
نام و نام خانوادگي: آيلر -
تاريخ: 17 خرداد 87
شيعه هاي ؟؟؟ شما ها دشمن اصلي اسلام هستيد جواب نظر: جناب آيلر از گناباد بهتر است به جاي فحاشي و بي ادبي با منطق و استدلال صحبت کنيد بسياري از مطالب موردذکر در اين مقاله از منابع معتبر اهل سنت مي باشد ، بهتر است به جاي تعصبات کورکورانه و اتهام به ما به عنوان دشمن اسلام کمي هم تعقل کرده و با ديد باز به تاريخ نگاه کنيد تا خود پاسختان را دريابيد. والسلام علي من التبع الهدي معاونت اطلاع رساني |
14 |
نام و نام خانوادگي: آيلر -
تاريخ: 17 خرداد 87
خيلي باحاليد عجبا چه تهمت هايي به مادرانتون مي زنيد |
15 |
نام و نام خانوادگي: مجتبي نظري -
تاريخ: 18 خرداد 87
او روزي خواهد امد...... وما نداي هل من ناصر ينصرني او را پاسخ ميدهيم واما بعد ...... من سوالهايي دارم وازتون جواب ميخوام(لطفا) 1/ايا ماجراي كوچه وجسارت به صديقه طاهره حقيقت دارد 2/ايا ماجراي بين در وديوار ماندن ايشان حقيقت دارد وماجراي ورود به خانه حضرت به چه شكلي بوده 3/حضرت محسن در كدام حادثه شهيد شدند با تشكر از اطلاعات كاملتون جواب نظر: بسمه تعالى با سلام، از ارتباط صميمانه شما سپاسگزاريم شما مي توانيد جواب تمامي سؤالات را در لينک مقالات ذيل ببينيد: خانه وحي در زير تازيانه هاي هجوم http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?frame=1&bank=maghalat&id=107 يورش به خانه وحي! http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=notepad&id=55 معاونت اطلاع رساني |
16 |
نام و نام خانوادگي: يزدان -
تاريخ: 21 خرداد 87
آيلر راست مي گويد. اهل سنت چه تهمت ها به مادرانمان مي زنند و چه ها كه با مادرانمان نكردند!!! |
17 |
نام و نام خانوادگي: يزدان -
تاريخ: 21 خرداد 87
به دنبال حق در سوره مباركه بقره داريم: «آن كتاب با عظمتي است كه شك در آن راه ندارد و مايه هدايت پرهيزكاران است (2) (پرهيزكاران) كساني هستند كه به غيب (آنچه از حس پوشيده و پنهان است) ايمان ميآورند و نماز را برپا ميدارند و از تمام نعمتها و مواهبي كه به آنان روزي دادهايم، انفاق ميكنند.(3)» شهيد مطهري تفسير پرمعنايي از اين دو آيه ميكند و مينويسد در آيه اول متقين كافران را نيز شامل ميشود! زيرا در آيه دوم زمان افعال مضارع است كه آينده را نيز ميتواند شامل شود. در واقع خداوند ميفرمايد اين كتاب هدايتي است براي پرهيزكاران و پرهيزكاران كساني هستند كه (بعدا) به غيب ايمان ميآورند، (بعدا) نماز ميخوانند، ... . منطقي هم هست. زيرا متقين واقعي كه خود به وسيله قرآن هدايتشدهاند و نيز اگر قرار باشد فقط آنها هدايت شوند، پس تكليف بقيه مثل من كه باتقوا نيستند، چيست؟ آيا آنها هرگز هدايت نميشوند؟ مطابق با فرمايش منطقي شهيد مطهري اين هدايت نصيب كساني خواهد شد كه لجاجت نكنند. يعني اگر ديدند عقل آنها، وجدان آنها و يا قلب و احساس آنها دارد چيزي را قبول ميكند، مقابل آن نايستند و لجاجت نورزند. در كنار اين مساله اگر انسان واگذاري امر خود به خدا را قرار دهد، بدون شك هدايت خواهد شد. و اما در مورد مطلب ديگري كه اين دوست گرامي فرمودهاند علماي مذاهب جواب يكديگر را ميدهند، بايد عرض كرد كه به هيچ عنوان چنين نيست. نبايد به دروغهايي كه وهابيون ميگويند گوش فرا داد. به عنوان مثال شما ميبينيد كه اين سايت تمامي مطالب خود و پاسخ به شبهات را با استناد به كتب اهل سنت بيان ميكند، آيا ديدهايد سايت و يا كتابي از اهل سنت كه بتواند مطالب خود را با استناد به كتب شيعه بيان كند؟! هرگز چنين چيزي در طول تاريخ نبوده است و ادعاهاي اهل سنت تنها در كتب خودشان آمده است. به عنوان مثال عصمت حضزت زهرا (س)، حمله به خانه ايشان، شهادت حضرت زهرا (س)، سقط حضرت محسن (ع)، خلافت حضرت علي (ع) و حتي امامان بعد از او، واقعه غدير و بسياري مسايل ديگر چيزي است كه شيعيان با جمعآوري احاديث و روايات از كتب مختلف اهل سنت آنها را ثابت كردهآند. آيا مسايل اعتثقادي اهل سنت به عنوان مثال خلافت شيخين چيزي بوده كه اهل سنت بتوانند از روي كتب شيعه ثابت كنند؟! براي نمونه ميتوانيد به سايت بيمحتواي سني نيوز با آدرس (sunni-news.com) مراجعه كنيد و ببينيد استدلالات آنها چقدر بيپايه و اساس و به اصطلاح عاميانه آبكي است. آنها هيچ وقت سايتهاي ما را به خوانندگان خود معرفي نميكنند، اما ما با كمال افتخار سايتهاي آنها را به شما معرفي ميكنيم. همان گونه كه آنها كتب ما را در كشورهاي خود ممنوع كردهاند، اما با افتخار در نمايشگاه كتاب كشورمان چندين غرفه به آنها اختصاص ميدهيم. همان گونه كه ما به آنها گفتيم اگر در دانشگاه الازهر رشته شيعه را ايجاد كنيد و آن را توسط اساتيد شيعه تدريس كنيد، ما هم در قم شعبهاي از الازهر را باز ميكنيم و اساتيد سني را براي تدريس در آن ميپذيريم؛ اما وهابيون بيمغز در كمال حماقت فرياد برآورند كه اگر اساتيد سني به ايران روند و شيعه شوند، چه؟! و در اين اقدام نابخردانه به اين فكر نكردند كه اين حرف حقانيت آنها را بيش از پيش زير سوال ميبرد! ما كه از حقانيت خود آگاه هستيم، به جرات ميتوانيم عقايد آنها را مطرح كنيم، زيرا براي آن پاسخهاي مناسب و كوبنده داريم؛ اما آنها كه خود نيز در حقانيت خويش دچار شك و ترديد هستند و پاسخي مناسب در مقابل ما ندارند، همواره از مطرح شدن عقايد و كتابهاي ما ترسيدهاند. نكته ديگر كه بايد به آن توجه كرد اين است كه در طول تاريخ مناظراتي بين شيعيان و سنيان انجام پذيرفته كه همواره به رسوايي طرف سني و بطلان عقيده وي انجاميده است. به عنوان نمونه ميتوانيد مناظرات حضرت آيتالله حسيني قزويني را از همين سايت دريافت داريد. علامه حلي، سيد بحرالعلوم، علامه اميني، سلطان الواعظين شيرازي، آيتالله مكارم شيرازي و ... نيز كساني بودهاند كه در اين زمينه مناظراتي داشتهاند و بطلان طرف مقابل را به همگان ثابت كردهاند. اما متاسفانه برخي سايتهاي اهل سنت با دروغپردازي خود را حق جلوه ميدهند. به عنوان نمونه شيخ الاسلام پروفسور دكتر حمدان الغامدي در مناظره با آيتالله دكتر قزويني از ايشان عذرخواهي ميكند و نوار مصاحبه نيز موجود است، اما سايتهاي اهل سنت با تحريف موارد مناظره چيزهاي ديگري مينويسند. و يا علامه اميني كه يك جلد از كتاب شريف الغدير را در مطاعن خليفه اول نوشته است، در جملهاي كنايهآميز و با طعنه مينويسد «ابوبكر از صحابه پيامبر (ص) است و نبايد در مورد او بدگويي كرد!!» اين جمله كاملا مشخص است كه جنبه شوخي و مسخره دارد. اما در سايتهاي سني از قول اين عالم بزرگ مينويسند، «علامه اميني ميگويد نبايد در مورد ابوبكر بد گفت»!! و هر خواننده ناآگاهي چه شيعه و چه سني با خود ميگويد اگر علامه اميني پاسدار ولايت چنين حرفي زده است، پس واقعا نبايد در مورد ابوبكر حرفي زد!! در صورتي كه اين سايتهاي دروغپرداز واقعيات را اين گونه خلاف جلوه ميدهند. رشد چشمگير تشيع در جهان توسط وهابيون به خوبي احساس شده است تا آن جا كه برخي از آنها در كتابهاي خود به طور واضح به اين مساله اشاره كردهاند. دكتر عصام العماد، فارغالتحصيل دانشگاه «الامام محمد بن سعود» در رياض و شاگرد بن باز (مفتي اعظم سعودي) و امام جماعت يكي از مساجد بزرگ صنعاء و از مبلغين وهابيت در يمن كه كتابي نيز در اثبات كفر و شرك شيعه تحت عنوان «اصله بين الاثني عشريه و فرق الغلاه» نوشته است، با آشنايي با يكي از جوانهاي شيعه، با فرهنگ نوراني تشيع آشنا شد و از فرقه ضاله وهابيت دست كشيد و به مذهب شيعه مشرف شد. دكتر العماد به همين مناسبت كتابي با عنوان «رحلتي من الوهابيه الي الاثني عشريه» تأليف نمود. وي در كتاب ديگر خود مينويسد: «با مطالعه كتابهايي كه وهابيت در سالهاي اخير نوشتهاند، به يقين در مييابيم كه آنان احساس كردهاند كه تنها مذهب آينده، همان مذهب شيعه اماميه است.» (المنهج الجديد و الصحيح في الحوار مع الوهابيين، ص 178) شيخ عبدالله الغنيمان، از اساتيد وهابي دانشگاه «الجامعه الاسلاميه» ميگويد: «وهابيون به يقين دريافتهاند، تنها مذهبي كه در آينده، اهل سنت و وهابيت را به طرف خود جذب خواهد كرد، همان مذهب شيعه امامي است.» (المنهج الجديد و الصحيح في الحوار مع الوهابيين، ص 178) شيخ ربيع بن محمد، از نويسندگان بزرگ سعودي وهابي در يكي از كتابهاي خود مينويسد: «آن چه باعث فزوني شگفتي من شده اين است كه برخي از برادران وهابي و فرزندان شخصيتهاي علمي و دانشجويان مصري كه با ما در جلسات علمي شركت ميكردند و برادراني كه ما به آنها حسن ظن داشتيم، اخيرا به سراغ اين مسير تازه (تشيع) را پيمودند و آن تحت تاثير انقلاب ايران بوده است.» (مقدمه كتاب «الشيعه الاماميه في ميزان الاسلام»، ص 5) شيخ محمد المغراوي از ديگر نويسندگان مشهور وهابي ميگويد: «با گسترش مذهب تشيع در ميان جوانهاي مشرق زمين، بيم آن را دارم كه اين فرهنگ در ميان جوانهاي مغرب زمين نيز گسترده شود.» (مقدمه كتاب «من سب الصحابه و معاويه فامه هاويه»، ص 4) دكتر ناصر القفاري استاد دانشگاههاي مدينه در يكي از كتابهاي مينويسد: «اخيرا تعداد زيادي از اهل سنت به طرف مذهب شيعه گرويدهاند و اگر كسي كتاب «عنوان المجد في تاريخ البصره و نجد» را مطالعه كند به وحشت ميافتد كه چگونه برخي از قبايل عربي به صورت كامل، مذهب شيعه را پذيرفتهاند.» (مقدمه كتاب «اصول مذهب الشيعه الاماميه الاثني عشريه»، ج 1، ص 9) شيخ المجدي محمدعلي محمد نويسنده بزرگ وهابي ميگويد: «يكي از جوانهاي اهل سنت حيرت زده نزد من آمد وقتي كه علت حيرت او را جويا شدم، دريافتم كه دست يكي از شيعيان به وي رسيده است، و اين جوان سني تصور كرده است كه شيعيان ملائكه رحمت، و شير بيشه حق ميباشند.» (انتصار الحق، ص 11 و 14) آري، وهابيت هنگامي كه ديد چگونه عقايد محكم شيعه با كمترين تبليغات مثبت و بيشترين تبليغات منفي همه حقيقتجويان را مجذوب خويش ساخته است، به گونهاي كه حتي كساني كه در اوج خفقان يعني در دانشگاههاي رياض فارغ التحصيل شدهاند، به اين سو كشيده ميشوند، حربه خود را دورغپراكني و تهمت زدن به شيعيان قرار داد! مثلا به دروغ گفتند شيعه ميگويد قرآن تحريف شده است (نعوذ بالله كه خداوند نتواند قرآني را كه خود فرو فرستاده و وعده حفظ آن را داده، نگاه دارد)، شيعه ميگويد عايشه فاحشه است (نعوذ بالله كه همسر پيامبر و ام المومنين فاحشه باشد)، شيعه براي امامان مدفون خود در قبور ركوع و سجده به جا ميآورد (نعوذ بالله كه كسي جز خدا شايسته ركوع و سجود باشد)، و حتي اخيرا در سايتي ديدم كه با كمال وقاحت يكي از وهابيون در جملهاي كاملا مضحك گفته بود شيعه علي رضي الله عنه را لعنت ميكند!!! (نعوذ بالله). و هنگامي كه ديد اين حربه نيز پاسخ مناسب نداد، دست به ترور و قتل و خونريزي زد! اينها همه نشانگر گسترش جهاني و بيسابقه مذهب تشيع در جهان و به خصوص در جهان اسلام است. نكته ديگري كه بايد به آن توجه كرد اين است كه تعداد بسيار ناچيز شيعيان در زمان بيعت با ابوبكر، يعني چهار نفر به قول احاديث شيعه و سني به علاوه اهل بيت علي (ع)، كه بسيار كمتر از يك درصد جامعه را تشكيل ميداد، چگونه در طول تاريخ اين قدر رشد داشته است و در آمارهاي معتبر ارايه شده در چند صد سال اخير به 5 درصد، 8 درصد، 12 درصد، 15 درصد و اكنون به 25 درصد رسيده است و همچنان رو به افزايش است. همان گونه كه اسلام در جهان رو به رشد فزايندهاي است، شيعه نيز در اسلام همين گونه است. آيا اين نشانه حقانيت اسلام نسبت به ساير اديان و شيعه نسبت به ساير مذاهب نيست؟ و اما مساله ديگر اين است كه شما در كدام مذهب اين قدر دعاها و مناجاتهاي زيبا با مضامين عاليه پيدا ميكنيد كه به بهترين نحو حال بنده را نسبت به پروردگار بيان ميكند؟ همين، به تنهايي مسالهاي بود كه يكي از علماي اهل سنت را شيعه نمود و ميتوانيد به وبلاگ اين دانشمند مراجعه كنيد (http://haghbaalist.blogfa.com) مساله ديگر اين است كه در كدام مذهبي اين قدر احاديث با مضامين بالاي اخلاقي و علمي وجود دارد تا جايي كه آلبرت اينشتين دانشمند بزرگ در آخرين رساله علمي خود با عنوان «دي اركلارونگ Die Erklarung» (به معناي بيانيه) كه در سال 1954 در آمريكا و به زبان آلماني نوشت، اسلام را بر تمامي اديان جهان ترجيح داده و آن را كاملترين ومعقولترين دين دانسته است. اين رساله در حقيقت همان نامهنگاري محرمانه اينشتين با مرحوم آيتالله العظمي بروجردي و پروفسور حسابي است. اينشتين در اين رساله «نظريه نسبيت» خود را با آياتي از قرآن كريم و احاديثي از كتابهاي شريف نهج البلاغه و بحارالانوار تطبيق داده و نوشته است كه هيچ جا در هيچ مذهبي چنين احاديث پر مغزي يافت نميشود و تنها اين مذهب شيعه است كه احاديث پيشوايان آن نظريه پيچيده «نسبيت» را ارايه داده ولي اكثر دانشمندان آن را نفهميدهاند. يكي از اين حديثها حديثي است كه علامه مجلسي در مورد معراج جسماني رسول اكرم (ص) نقل ميكند كه: «هنگام برخاستن از زمين، لباس يا پاي مبارك پيامبر به ظرف آبي ميخورد و آن ظرف واژگون ميشود. اما پس از اينكه پيامبر اكرم (ص) از معراج جسماني باز ميگردند مشاهده ميكنند كه پس از گذشت اين همه زمان، هنوز آب آن ظرف در حال ريختن روي زمين است». اينشتين اين حديث را از گرانبهاترين بيانات علمي پيشوايان شيعه در زمينه «نسبيت زمان» دانسته و شرح فيزيكي مفصلي بر آن مينويسد. اينشتين در اين كتاب همواره از آيت الله بروجردي با احترام و به لفظ «بروجردي بزرگ» ياد كرده و از شادروان پروفسور حسابي نيز بارها با لفظ «حسابي عزيز» ياد كرده است. اصل نسخه اين رساله اكنون به لحاظ مسايل امنيتي به صندوق امانات سري لندن (بخش امانات پروفسور ابراهيم مهدوي) سپرده شده و نگهداري ميشود. اين رساله را پروفسورابراهيم مهدوي مقيم لندن با كمك يكي از اعضاي شركت اتومبيلسازي بنز و به بهاي 3 ميليون دلار از يك عتيقهفروش يهودي خريداري كرد. دستخط اينشتين در تمامي صفحات اين كتابچه توسط خط شناسي رايانهاي چك شده و تاييد گشته است. و اما آيا ميشناسيد عالمي از شيعه را كه سني شده باشد؟! اما فراوان است عالمي سني كه شيعه شده باشد. دو نمونه بزرگ آن در عصر حاضر دكتر عصام العماد و دكتر تيجاني سماوي است كه از شخصيتهاي بنام و دانشمندان شهير اهل سنت بودهاند. دوست گرامي! بدون شك هر كه كوركورانه از علماي فرقه خود تقليد كند، مورد مواخذه الهي قرار ميگيرد. زيرا خداوند به او نعمت عقل و وجدان را داده است كه بايد از آنها استفاده كند. بنده تضمين ميكنم كه شما با خواندن اين سايت و سايتهاي سني، اگر لجاجت نكنيد به حق پي خواهيد برد. |
18 |
نام و نام خانوادگي: شاهد -
تاريخ: 24 خرداد 87
نوشته ايد : " آيا ميشناسيد عالمي از شيعه را كه سني شده باشد؟" بله مي شناسيم. آيت الله برقعي قمي صاحب چندين و چند جلد كتاب. اين نشان مي دهد شديداَ در دنياي بسته خود زندگي مي كنيد. اگر امامان شيعه واقعاَ برحق بودند نامشان در قرآن مي ميآمد و مهمتر از ياجوج و ماجوج بودند. ضمناَ براي اين كه از دغل كاريهاي تيجاني فريبكار مطلع شويد و نقد سطر به سطر كتابهايش را بخوانيد .... جواب نظر: جناب شاهد گويا شما بيشتر از ما در دنياي بسته خود زندگي مي کنيد و از احوال و اوضاع کمتر خبر داريد (و يا داريد و به عناد خلاف آن را مي خواهيد عنوان کنيد) جناب آقاي حسيني ورجاني (از شاگردان آقاي برقعي که تا مدتها از بهترين شاگردان ايشان بوده و بعد از 18 سال و بعد از آنکه بسياري از شبهات را نتوانستند پاسخ يابند به مذهب تشيع بازگشتند) چنين نقل قول کرده اند که در لحظات آخر عمر ايشان (آقاي برقعي) بوده اند و بعد از فوت ايشان حتي زماني که مي خواستند وصيت نامه ايشان را در پيش فرزندانشان بخوانند حضور داشند اعلام کردند که جناب آقاي برقعي به مذهب تشيع از دنيا رفتند. ايشان (آقاي برقعي) چيزي حدود 70 اثر (کوچک و بزرگ) داشته اند که تقريبا نصفا نصف موافق و مخالف شيعه بوده است ، وليکن هم ايشان و هم جناب آقاي حسيني ورجاني به مذهب تشيع بازگشتند. و جالبتر آنکه چه آقاي برقعي چه آقاي ورجاني و حتي آقاي طباطبايي (که هنوز در ادعاي باطل خود اصرار دارد) هيچ گاه نگفته اند (دقت کنيد) ما سني هستيم بلکه ادعا داشته اند ما مسلمانيم و اسلام بدون مذهب (چه شيعه و چه سني) مي خواهيم. مطالب اينچنيني را مي توانيد در سايت قرآنيان بيشتر و بهتر بخوانيد: http://www.quranian.org/html/index.php و اما راجع به بحث نيامدن نام ائمه در قرآن نيز بهتر بود قبلا در سايت جستجو مي کرديد و بعد طرح شبهه مي نموديد «چرا نام ائمه عليهم السلام مستقيماً در قرآن نيامده است ؟» http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=500 در رابطه با بحث دکتر تيجاني نيز بحث اظهر من الشمس هست ، حالا باز شما اصرار بر دروغ بودن ادعاهاي ايشان باشيد نقول قول اين ادعاي شما همچون ادعاي جناب مولوي عبدالحميد بود که بعد از صحبت جناب دکتر عصام العماد در شبکه سوم (برنامه ماه عسل http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=87 و همچنين برنامه دکتر تيجاني http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=88) ادعا کرد که دکتر عصام و دکتر تيجاني دروغگو هست و ... يکسري خزعبلات را به ايشان نسبت دادند و سر همين ادعاي هاي کذب آقاي مولوي عبدالحميد (همچون اين ادعاي شما) دعوت به مناظره شد که ايشان طفره رفته و فرار کردند هرچند شما مي توانيد جوابيه هاي مربوط به اين موضوع را در لينک هاي ذيل ببينيد: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=khabar&id=75 http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=khabar&id=230 ..... در کل بدانيد چنين ادعاهايي از طرف شما و امثال شما معمولا مطرح شده و بعد از مدتي با بيشتر روشن شدن قضايا و واضحتر شدن حق و حقيقت با شکست مواجهه مي شود. والسلام علي من التبع الهدي معاونت اطلاع رساني |
19 |
نام و نام خانوادگي: شاهد -
تاريخ: 24 خرداد 87
راستي اين نامه دروغين انشتين نيز اذهان تحقير شده شيعه را فريفته است. اگر توانستيد ردي از اين نامه و شرح انشتين بر آن حديث در سايتهاي معتبر خارجي بيابيد من ديگر هيچ نمي گويم. اين است قوت استدلالتان؟ آخر انشتين كجا بروجردي كجا؟ انشتين حتي به آن خدايي كه شما معتقديد معتقد نيست. چقدر دلم مي سوزد به حال ساده دلاني كه به راحتي فريب اين حرفها را مي خورند. |
20 |
نام و نام خانوادگي: مهدي ذ -
تاريخ: 28 خرداد 87
با سلام به شاهد عزيز : گفتي كه آينشتينن حتي به خداي ما شيعيان هم اعتقاد نداشت . مي خواستم بگويم اتفاقا" او به خداي اهل سنت هم اعتقادي نداشت . خدائي كه در وصف او ميگويند وقتي روي تخت خود مي نشيند گوشتهاي ران او چهار انگشت از هر طرف بيرون ميزند . جالب است ! بعد هم براي اين اعتقاد مضحك خود دليل هم مي آورند كه اين با عظمت خدا سازگار است و نشانه بزرگي اوست . آخر اي انسانهائي كه خداوند به شما عقل داده كه تعقل كنيد ، چرا رانهاي خدا بجاي 4 انگشت، 5 انگشت يا 6 انگشت بيرون نمي زند ؟ آيا اين نشانه محدود كردن خدا و كوچك شمردن او نيست ؟ اصلا" مي خواهم بدانم چه كسي رانهاي خدا را در حال نشستن روي تختش وجب كرده است ؟ به ناچار بايد گفت : (چقدر دلم مي سوزد به حال ساده دلاني كه به راحتي فريب اين حرفها را مي خورند ) . قل هاتوا برهانكم ان كنتم صادقين |
21 |
نام و نام خانوادگي: امير سرودي -
تاريخ: 03 تير 87
خيلي تشکر مي کنم .ممنون که ما را بيشتر با وقايع آن دوران آشنا کرديد |
22 |
نام و نام خانوادگي: محمد رضا پرتو -
تاريخ: 04 مرداد 87
خدا شمارا با محبتان محشور فرمايد . البته يک گلايه دارم اينکه آدرس را دقيق بنويسيد .بنده در مورد پشيماني ابوبکر در سي دي که موسسه ي نور داده ((نور السيره)) گشتم همچين چيزي که شما نوشته ايد اصلا در کل تاريخ طبري موجود نيست يا در ابن قتيبه يا در مروج الذهب فقط در کامل ذهبي اين مطلب موجود است لطفا پاسخ دهيد. جواب نظر: دوست گرامي ! ما براي آدرس دادن فقط از برنامه مكتبه اهل اللبيت عليهم السلام استفاده ميكنيم . اين نرم افزار ، بهترين نرم افزار موجود در باره علوم اسلامي است . كسي كه اين نرم افزار را داشته باشد ، نيازمند هيچ نرم افزار ديگري نخواهد بود . ما به شما توصيه مي كنيم كه از اين نرم افزار استفاده كنيد ، اگر بازهم نتوانستيد مطالب مورد نظر را پيدا كنيد ، ما در خدمت شما هستيم . ضمن اين كه به آدرسهاي داده شده توسط گروه پاسخ به شبهات اعتماد كامل داشته باشيد ؛ چرا كه روش ما اين است كه تا مطلب را در خود كتاب نديدهايم ، به آدرس دادن هيچ كسي اعتماد نكنيم . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
23 |
نام و نام خانوادگي: رضا -
تاريخ: 30 مرداد 87
الحمد لله الذي جعلنا من المتمسكين بولايه امير المومنين علي ابن ابيطالب عليه السلام خدا را شكر مولايم علي شد |
24 |
نام و نام خانوادگي: حسين -
تاريخ: 19 شهريور 87
بعضي از كتب معتبر اهل تسنن كه خود آنها اين كتب را پس از قران صحيح ترين كتاب مي دانند چنان توهينات آشكاري بر ساحت مقدس حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم وارد كرده اند كه هر انساني كه ذره اي عقل و تدبير داشته باشد بر جعل و تحريف در روايات آنان پي مي برد و حكم بر احمقانه بودن اين مطالب و بي تدبيري راوي آن مي كند . اگر چه قصد ندارم به عقايد اهل تسنن توهين كنم اما براي نمونه يك مورد از اين احاديث جعلي و شرم آور را براي شما مي آورم تا برادران اهل تسنن ببينند كه چه كتب و راويان معركه اي دارند . در صحيح بخاري جلد چهارم صفحه 289 آمده است كه روزي پيامبر ص خود را براي نماز آماده مي كردند كه زني زيبا رو از جلو رسول الله عبور كرد و پيامبر بدون آنكه چيزي به كسي بگويد به خانه بازگشت و پس از دو ساعت به مسجد باز گشت و نماز جماعت را با تاخير برگزار كرد وقتي مسلمانان از دليل آن سوال كردند حضرت در جواب گفتند : وقتي آن زن زيبا رو را ديدم هوس و شهوت جنسي بر من غالب شد و به خانه رفتم و با يكي از همسرانم نزديكي كردم و غسل كردم و به مسجد بازگشتم . كه معني اين حديث يعني اينكه : 1-العياذ بالله هوس و شهوت جنسي بر پيامبر غلبه داشته 2- پيامبر به خاطر هوس و شهوت نماز جماعت را به تاخير انداخته العياذ بالله 3-پيامبر العياذ بالله اين قدر بي شرم بوده كه رابطه خود با همسرانش را براي مردم باز گو مي كرده . و ساير حديث هايي كه در كتب اهل تسنن آمده و هدفي نداشته غير از تخريب چهره حضرت ختمي مرتبه صلي الله عليه و آله و سلم و دشمنان اسلام از اين حديث ها با نام نقاط ضعف اسلام ياد مي كنند . |
25 |
نام و نام خانوادگي: سيد مصطفي طاهري -
تاريخ: 30 شهريور 87
سلام از سايت عال تان بسيار متشکر م بنده از مطالب سايتتان براي پاسخ گويي به سايت ؟؟؟ استفاده مي کنم و مطالب شما را عينا در آن قرار ميدهم ولي از آنجا که پاسخي به آنها نمي تونند بدند آنها را پاک مي کنند با تشکر فراوان اگر شبه جديدي مطرح شد با شما در ميان مي گذارم. |
26 |
نام و نام خانوادگي: صادق راستگو -
تاريخ: 13 مهر 87
باسلام و تحيت و آرزوي توفيق الهي در خدمت باسلام و مسلمين بنظر حقير اين جماعتي كه خود را سني و يا وهابي معرفي ميكنند جيره خواران صهيونيزم جهاني و نوكر سرسپرده آمريكاي جنايتكار هستند و بنظر خودشان ميخواهند اينگونه جوانان را از اسلام ناب محمدي دور سازند . سركردگان اينان با صرف ميليونها ريال سعودي مبادرت به چاپ جزوات و كتابهاي بسيار با نام هاي مجعول بعنوان نويسنده ميكنند و در ميان حجاج پخش كرده تا شايد يكنفر حتي به زبان به آنها اضافه شود . البته زهي خيال باطل . من خبر دارم يك نفر كه خود را مسلمان سني معرفي ميكرد هشتصد ميليون تومان پول را آورده بود در جنوب كشور به شخصي داد كه خرج اسلام شود با اين شرط كه فقط اسلام وهابي ولاغير . بنابراين اينها همش ساخته و پرداخته انگليس و آمريكاي جنايتكار است كه صهيونيزم بين الملل اعم از يهودي و مسيحي در راس آنها هستند پس بهتر بگذاريم اينها در جهل خودشان بمانند و ما مذهب حقه خودمان را در جاي خودش و براي آدمهايي كه ميفهمند عرضه كنيم . مگر ابولهب فهميد كه اينها بفهمند ؟ مگر ابوسفيان و پسرش معاويه و ذريه ميمون بازش فهميدند كه اينها بفهمند ؟اگر قرار باشد يكي از آنها بفهمد مثل تيجاني و عصام العماد ميفهمند ولي امثال دكتر قفاري در جهل مركب ابد الدهر خواهند ماند . والسلام |
27 |
نام و نام خانوادگي: رضا -
تاريخ: 19 مهر 87
عاليست دستتان درد نکند |
28 |
نام و نام خانوادگي: سني بيدار -
تاريخ: 30 مهر 87
نميدونم چه طور روتون ميشه اين سنداي دروغين روبياريد كه حتي توعالم خيال هم يافت نميشه چه برسه تو منابع اهل سنت تازه اكه بازه با هزار دغل كاري تاويل بيجا ميكنيد اي داد از انصاف |
29 |
نام و نام خانوادگي: كاكاوند -
تاريخ: 01 آبان 87
منابع و اسناد واقعه غدير يا بخش هايي از آن در کتب اهل سنت با توجه به اينکه در تمامي منابع معتبر شيعه واقعه غدير به طور کامل همراه با وقايع قبل و اتفاقات بعد از آن ذکر شده است از ذکر منابع شيعه در زمينه سند واقعه غدير خودداري کرده و صرفا منابع اهل سنت را ذکر کرديم. براي جستجوي بيشتر مي توانيد به کتاب" الغدير" علامه اميني مراجعه کنيد. اخبار اصفهان: ج1ص107و235.ج2ص227. اخبارالدول وآثارالاول:ص102. أربعين الهروي:ص12. أرجح المطالب:ص36و56 و58 و67 و203 و338 و339 و389 و581-545 و681 . الارشاد: ص420. أسباب النزول:ص135. أسد الغابه:ج1ص308و367.ج2ص233.ج3ص92و93و274و307و321.ج4ص28.ج5ص6و205و208. الامامه و السياسه:ج1 ص109. أنساب الاشراف:ج1 ص156. البدايه و النهايه:ج5 ص208-213و227و228-ج7ص338و344-349. بلاغات النساء:ص72. تاريخ بغداد:ج8ص290-ج7ص377-ج12ص343-ج14ص236. التاريخ الکبير:ج1ص375-ج2قسم2ص194. تاريخ الخلفاء:ص114و158و179. تفسير الثعلبي:ص78و104و181و235. تفسير الطبري:ج3ص428. تفسير فخر الرازي:ج3ص636. التمهيد(باقلاني):ص171. الجمع بين الصحاح:ص458. حياه الصحابه:ج2ص769. حليه الاولياء:ج5ص26و363-ج6ص294. الخصائص:ص4و49و51. خصائص النسائي:ص21و40و86و88و93و94و95و100و104و124. الخصائص(السيوطي):ص18. الخطط والآثار(مقريزي):ص220. الدر المنثور:ج2ص259و298. دول الاسلام(ذهبي):ج1ص20. ذخائرالعقبي:ص67و68. روضات الجنات(زمجي):ص158. سر العالمين(غزالي):ص16. سنن الترمذي:ج5ص591 . سنن ابن ماجه:ج1 ص43. سنن النسائي:ج5 ص45. سنن المصطفي صلي الله عليه و آله:ج1ص45. السيره النبويه(زيني):ج3 ص3. شرح نهج البلاغه(ابن أبي الحديد):ج1ص317و362-ج2ص288-ج3ص208-ج4ص221-ج9ص217. الشرف الموبد(نبهاني):ص58و113. شواهد التنزيل:ج1ص158و190. صحيح الترمذي:ج1ص32-ج2ص298-ج5ص633. صحيح مسلم:ج4ص1873. الصواعق المحرقه:ص25و26و73و74. طبقات ابن سعد:ج3ص335. العقد الفريد:ج5ص317. عمده الاخبار:ص191. الفصول المهمه:ص23و24و25و27و74. الفضائل(ابن حنبل):ج1ص45و59و77و111-ج2ص560و563و569و592و599-ج3ص27و35. فضائل الصحابه:ج2ص610و682. الکفايه:ص151. کفايه الطالب:ص13و17و58 و62 و153و285و286. کنز العمال:ج1ص48-ج6ص397-405-ج8ص60-ج12ص210-ج15ص209. الکوکب الدري:ج1ص39. مجمع الفوائد:ج9ص103-108و163. مختلف الحديث(ابن قتيبه):ص52و276. مروج الذهب:ج2ص11. مستدرک الحاکم:ج3ص109و110و118و371و631. مسند ابن حنبل:ج1ص84و119و180-ج4ص241و281و368و370و372-ج5ص347و366و370و419-494-ج6ص476. مسند الطيالسي:ص111. مصابيح السنه:ج2ص202و275. معارج النبوه:ج1ص329. المعارف(ابن قتيبه):ص58. معالم الايمان(دباغ):ج2ص299. المعتصرمن المختصر:ج2ص301و332. معجم البلدان:ج2ص389. المعجم الصغير:ج1ص64و71. المعجم الکبير(طبراني):ج1ص149و157و390-ج5ص196. مقاصد الطالب:ص11. مقتل الحسينعليه السلام(خوارزمي):ص47. مقصد الراغب:ص39. المنار:ج1ص463. مناقب الائمه(باقلاني):ص98. المناقب(ابن جوزي):ص29. المناقب(ابن مغازلي):ص16و18و20و22و23و24و25و224و229. المناقب(عبدالله شافعي):ص106و107و122. منتخب کنز العمال:ج5ص30و32و51. المواقف:ج2ص611. موده القربي:ص50. نزهه الناظرين:ص39. النهايه(ابن الأثير):ج4ص346. نهايه العقول:ص199. الوفيات(ابن خلکان):ج1ص60-ج2ص223. ينابيع الموده:ص29-40و53-55و81و120و129و134و154و155و179-187و206و234و284. الاصابه:ج1ص372و550-ج2ص257و382و408و509-ج3ص512-ج4ص80. الاستيعاب:ج2ص460. أشعه اللمعات في شرح المشکاه:ج4ص89و665و676. تفريح الأحباب:ص31و32و307و319و367. التمهيد و البيان(أشعري):ص237. الفتوح(ابن الأعثم):ج3ص121. التمهيد البيان(أشعري):ص237. ثمار القلوب(ثعالبي):ص511. الأعتقاد(بيهقي):ص182. تاريخ دمشق:ج1ص370-ج2ص5و85و345-ج5ص321. الجمع بين الصحاح:ص458. الشفاء(قاضي عياض):ج2ص41. أسني المطالب:ص4و221. انسان العيون:ج3ص274. الأنوار المحمديه:ص251. بلوغ الأماني:ج1ص213. البيان والتعريف:ج2ص36. التاج الجامع:ج3ص296. تجهيز الجيش:ص135و292. ذخائرالعقبي:ص67و68. الحاوي للفتاوي:ج1ص79و122. الرياض النضره:ج2ص169و170و217و244و348. السيره الحلبيه:ج3ص274و283و369. شرح المقاصد:ج2ص219. فرائد السمطين:ج1ص56و64و65و67و68و69و72و75و76و77. العثمانيه:ص145. مرقاه المفاتيح:ج1ص349-ج11ص341و349. مصابيح السنه:ج2ص202و275. المورود في شرح سنن أبي داود:ج1ص214. |
30 |
نام و نام خانوادگي: حسين اسيري -
تاريخ: 03 آذر 87
آقاي " سني بيدار " فكر نميكنم اسمتون صحيح باشد !! خواب به شما لايق تر است نصيحت ميكنم به خود فشار نياوريد وبريد استراحت كنيد وبخوابيد |
31 |
نام و نام خانوادگي: سيد علي -
تاريخ: 28 دي 87
سلام عليکم خسته نباشيد از اينکه از حقانيت شيعه دفاع مي گنيد بسيار سپاسگذارم مي خواستم خدمتتان عرض کنم که من يکي دو تا از روايات اهل سنت را در مورد شهادت حضرت صديقه (س)را که در سند آن اسلم القرشي العدوي و زياد بن کليب بود را به يکي از برادران اهل سنت گفتم او در جواب گفت که دکتر شوارب به آقاي دکتر قزويني گفته ابو اسلم درست است که حتي زمان پيغمبر (ص)را درک کرده ولي او را عمر در زمان خلافتش از مکه خريده ودر زمان وقوع حادثه در مدينه نبوده است پس روايت او مرسل است ودر مورد زياد بن کليب هم گفت او از صغار تابعين است وزمان عمر را درک نکرده لذا روايت او هم مرسل است البته من در مورد اسلم گفتم اگر شما روايت او را قبول نداريد پس چطور روايات ابوهريره کذاب را قبول داريد که سه سالي بيشتر در محضر پيامبر (ص) نبوده ولي تقريبا از تمامي ادوار ايشان چه قبل از هجرت وچه بعد از هجرت از پيامبر حديث نقل کرده است ؟ مي خواستم از شما عزيزان سوال کنم آيا مي توان اثبات کرد که ابو اسلم در آن موقع در مدينه بوده و زياد بن کليب هم زمان عمر را درک کرده است ؟ اجرتان با شفيعه روز حشر حضرت فاطمه سلام الله عليها جواب نظر: با سلام در همان مناظره جناب دکتر قزويني در پاسخ به ابوشوارب گفتند که تصريح شده است که وي رسول خدا (ص) را ديده است ، همان طوري كه مزي از استوانه هاي رجال اهل سنت مي گويد: أسلم القرشى العدوى مولى عمر بن الخطاب: قال المزي: أدرك زمان النبى صلى الله عليه وسلم . و قال العجلى : مدينى ثقة من كبار التابعين . و قال أبو زرعة : ثقة . تهذيب الكمال ، ج2 ، ص530 . اما در مورد زياد بن کليب ؛ اهل سنت در موارد بسيار زياد به مرسل تابعي استشهاد کرده و آن را حجت مي دانند (مي گويند اگر مرسل تابعي ثقه حجت نباشد بسياري از روايات از دست مي رود) آن هم زياد بن کليب که شخصي بسيار مورد اطمينان در نزد اهل سنت است . مزي در باره وي نيز مي گويد: زياد بن كليب : قال العجلى : كان ثقة فى الحديث ، قديم الموت ... و قال النسائى : ثقة . تهذيب الكمال ، ج9 ، ص506 . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
32 |
نام و نام خانوادگي: محمد -
تاريخ: 19 بهمن 87
فجزاكم الله خيرا افضل الجزا واكمل الجزا واحسن الجزا از اقايان اهل سنت سوال كنيد،چرا صديقه طاهره ،حضرت فاطمه (سلام الله عليها)تا زنده بودند با جناب ابي بكر بيعت نكردند؟وپيكر مطهره ايشان بدون حضور خلفا شبانه دفن شد؟...حال انكه درصحيح ترين كتب شما از نبي مكرم (صلي الله عليه واله)امده است كه:خطاب به ايشان(حضرت زهرا)ميفرمايند ان الله يرضي لرضاك ويغضب لغضبك شخصيتي كه به انجا رسيده است كه خداوند متعال راضي به رضاي اوباشد و از غضب او غضب نمايد ،چرا رضايت به خلافت ابي بكر نداشته وشكايت ايشان را نموده است؟ |
33 |
نام و نام خانوادگي: سيد عليرضا -
تاريخ: 15 فروردين 88
با سلام 1-منبع حديث من مات ولم يعرف امام زمانه را در منابع اهل تسنن بنويسيد؟ 2-غضب ناك بودن حضرت صديقه كبري را از منابع انها ذكر كنيد؟ اگه ميشه شماره تلفن حاج اقا را برام ميل كنيد؟با تشكر فراوان از زحمات شما جواب نظر: با سلام 1- اين روايت در كتب بسيار و با مضمون هاي مشابه آمده است ، از جمله در صحيح مسلم با عبارت ذيل بدون اسم امام (البته قطعا در معني بايد امام يا خليفه در تقدير گرفته شود ، همانطور كه علماي اهل سنت گفته اند) : وَمَنْ مَاتَ وَلَيْسَ في عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً صحيح مسلم ج 3 ص 1478، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261 ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي همچنين در مستدرك حاكم نيشابوري با سند صحيح و با عبارت كامل امده و حاكم و ذهبي اين روايت را طبق نظر شيخين (بخاري و مسلم) مي دانند . همچنين در صحيح ابن حبان و... جداي از اينكه صريحا علماي اهل سنت گفته اند حرام است شخص حتي يك شب بدون امام باشد !!! 2- در مورد غضب ناك بودن فاطمه زهرا سلام الله عليها بر خلفا : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1323 3- مي توانيد با شماره تلفن موسسه كه در بخش ارتباط با ما آمده است ، تماس بگيريد . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
34 |
نام و نام خانوادگي: Morteza Golbadi -
تاريخ: 21 فروردين 88
I thank you for your great job on providing these informations .It is very much helpfull and valuable . Morteza Golbadi |
35 |
نام و نام خانوادگي: منظور علي -
تاريخ: 12 ارديبهشت 89
تمام کساني که شيعه مي شومد واز دنيا مي روند از قبل مشخص لا يهدي الي هذا الامر الا يعلمه الله |
36 |
نام و نام خانوادگي: بنده خدا -
تاريخ: 04 تير 90
شما كه ميگيد پيامبر بعضي ها را لعنت ميكند و لعنت كرده خداوند در قرآن آورده كه به مشركين دشنام ندهيد و خود پيامبر فرموده كه لعنت نكنيد حتي به باد و اشجار و غيره تعليم و تعلم صحيح در جامعه تاثير مثبت دارد يا منفي پيامبري كه ميفرمايد (اني بعثت لاتمم مكارم الاخلاق)و قران ميفرمايد (انا ارسلناك رحمت العالمين) آيات خدا و گفتار پيامبر با اين سخناني كه شما نوشتيد منافات دارد و در جامعه اخلاق رذيله را به همراه دارد . به اميد سخنان درست و اخلاق خوب . جواب نظر: با سلام دوست گرامي بهتر است به آدرس ذيل مراجعه کنيد تا پاسخ تفصيلي خود را ببينيد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=154 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
37 |
نام و نام خانوادگي: شيعه -
تاريخ: 23 تير 90
سلام . عالي بود . خدا توفيقات روز افزون بهتون بده و به تمام مسلمانان دنيا بصيرت عنايت كنه . التماس دعا يا حق |
38 |
نام و نام خانوادگي: سورنا ايراني -
تاريخ: 03 مرداد 90
با درود و ارادت مهدي ذ دمت گرم ! خيلي حال کردم ، حرفات خيلي باحال بود افرادي مثل اين شاهد توي جهل مرکب موندن هرکس که نداند و نداند که نداند ..... در جهل مرکب ابدالدهر بماند! من با برادراي سني خييييييلي زياد گفتگوي آرام داشته ام به خدا بدون تعصب ميگم حتي يک مورد از عقايدشون رو هم نتونستن با عقل و مدرک صحيح ثابت کنن! وقتي جوابي براي سوال ندارن يا اينکه به شبهشون جواب داده ميشه نميگم که اونو قبول کردن بلکه از اين شاخه به شاخه ديگه ميپرن و بحث رو عوض ميکنن! اين مورد رو به کرات ديده ام خدا صاحب قلوبه اميدوارم قلوب همه رو به سمت حقيقت و شناخت پيامبر (ص) و اهل بيتش هدايت کنه! شاد باشيد درپناه خدا و محبت اهل بيت (علهيم السلام) |
39 |
نام و نام خانوادگي: علي -
تاريخ: 17 آذر 90
در مورد عقايد انيشتين در مورد اسلام. نمي دونم چقدر منابع و نشريات خارجي و زبان اصلي مطالع ميکنيد. من در مورد نامه نگاري آقاي انيشتين نميتونم نظر بدم.ولي به کرات اين جملات رو از ايشون توي همين مجلات فيزيک درج کردند. "انيشتين از افلاک سخن ميگفت و ...." "انيشتين يکي از مخالفان نظريه کوانتومي بود و ميگفت خداوند براي اداره جهان تاس نمي اندازد و..." دوستان ميتونن ويدويهاي زبان اصلي به زبان آلماني رو هم از اينترنت نگاه کنن. در قرآن است که تنها دانشمندان از خداوند بترسند اگه واقعا همچين چيزايي بوده جايه شگفتي نداره. |
40 |
نام و نام خانوادگي: سيد عبدالرحمن حسيني -
تاريخ: 07 بهمن 90
حشر محبين علي با علي ست حشر محبين عمر با عمر پس بنگريد كه از كدامين قبيله ايد ؟؟؟؟؟ يا حق |
41 |
نام و نام خانوادگي: صدف -
تاريخ: 20 فروردين 91
چرا مناظره رودر رو با علماي سني با پخش زنده از شبكه هاي صدا و سيما براي رو كم كني و سر جا نشاندن ما سني ها نمي گذاريد شما كه ادعا داريد روايات و احاديث ما اهل سنت جعلي و تحريف شده است شما براي هر حديث و روايات ما نه پاسخ بلكه پاسخ ها و تفاسيرها داريد ما بايد بترسيم كه در چنته چيزي نداريم شما چرا شما كه چنته تون پر است ما بايد بترسم چون رو در رو شدن با شما نتيجه اش يا مرگ است يا زندان مثل مولانا دامني شيخ ضيائي مولانا عبدالعلي خير شاهي و ..................................................................................................................... شما از چي مي ترسيد جواب نظر: باسلام كاربر گرامي بر كسي پوشيده نيست كه مناظره در سطح صدا وسيما به صلاح جامعه نيست و فضاي جامعه را متشنج مي كند اما اين كار در شبكه هاي ماهواره اي مانندشبكه ولايت امكان پذير است و در اين شبكه بارها از كارشناسان اهل سنت براي مناظره دعوت به عمل آمده و آنها قبول نكرده اند و البته قبلا در شبكه سلام، آيت الله حسيني قزويني حفظه الله مناظراتي با علماي شما داشته اند و متن و صوت آن در سايت موجود است به اين آدرس مراجعه كنيد: http://www.valiasr-aj.com/fa/list.php?bank=monazerat و http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=110 |
42 |
نام و نام خانوادگي: العبيد -
تاريخ: 24 فروردين 91
سلام در يك از وبلاگ ها اهل تسنن خواندم كه : 1- در نهج البلاغه و صحيفه سجاديه که ادعا مي شود سخنان و خطبه هاي حضرت علي رضي الله عنه و امام سجاد است، اشاره اي به شهادت فاطمه زهرا رضي الله عنها نشده است. 2- شيعيان قديمي حتي در اوج قدرت چون زيديان و آل بويه که اولين حکومت هاي شيعي را تشکيل دادند به اين موضوع اشاره نکرده و براي آن (مثل شهادت امام حسين رضي الله عنه) مراسم عزاداري نگرفتند آيا چنين ادعا هايي صحت دارد ؟ با تشكر از جهاد علمي شما جواب نظر: با سلام دوست گرامي در خطبه 202 نهج البلاغه امام علي (عليه السلام به) هنگام دفن حضرت زهرا (س) فرمود: أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌإِلَى أَنْ يَخْتَارَ اللَّه لِي دَارَكَ الَّتِي أَنْتَ بِهَا مُقِيمٌ - وسَتُنَبِّئُكَ ابْنَتُكَ بِتَضَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَى هَضْمِهَا - فَأَحْفِهَا السُّؤَالَ واسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ يختار الله لي دارك التي أنت بها مقيم . وستنبئك ابنتك بتضافر أمتك... اما غصه من ابدى است، و شبم قرين بيدارى است تا زمانى كه خداوند براى من جايگاهى را كه تو در آن اقامت دارى اختيار كند. به زودى دخترت از همدستى امت براى ستم بر او به تو خبر خواهد داد، درباره سوال دوم به اين آدرس مراجعه كنيد http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=194 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
43 |
نام و نام خانوادگي: ابراهيم نعمتي -
تاريخ: 17 تير 91
اجركم عندالله.ازشما ازصميم قلب تشكر ميكنم.لعنت بردشمنان اهل بيت |
44 |
نام و نام خانوادگي: مجتبي ابراهيمي -
تاريخ: 18 مهر 91
سلام خيلي لذت بردم مرسي فقط ميخام يه منبع معرفي كنيد كه ريز وقايع زندگي حضرت زهرا رو نوشته باشه از كوچه هاي بني هاشم تا فدك تا خلافت جواب نظر: باسلام كتاب در اين زمينه فراوان است مانند: «فاطمة الزهراء من المهد الي الحد» نوشته آيت الله قزويني يا ترجمه آن و همچنين كتاب «قصه مدينه» آيت الله نظري منفرد و... موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات (1) |
45 |
نام و نام خانوادگي: علي -
تاريخ: 10 آبان 91
دو ستان در سايت http://jvananqshm.blogfa.com/cat-12.aspx جوانان قشم به مناظره دوستاه پرداختم كه كل آن را براي شما مي گذارم و قضاوت با شما علي لطفا جريان حمله به بيت حضرت امير المومنين علي (ع) و ضرب و شتم حضرت فاطمه الزهرا ( س ) از كتب شيعه و سني را به صورت مفصل ( فايل ) برايم بفرستيد با تشكر براي ارائه به يكي از برادران سني كه گفته است اگر برايم ثابت كني كه عمر به حضرت فاطمه الزهرا ( س ) جسارت نموده از سني بودن دست بر ميدارم !!!! پاسخ : اين كه عمر بن الخطاب به حضرت زهرا سلام الله عليها جسارت كرده است ، از قطعيات تاريخ است . رواياتى كه در رابطه با هجوم به خانه حضرت صديقه طاهره در كتب اهل سنت آمده به چند دسته مى شود تقسيم كرد . 1. تهديد به سوزاندن خانه: ذكرالطبرى: باسناده عن زياد بن كليب قال: أتى عمر بن الخطاب منزل علىّ وفيه طلحة والزبير ورجال من المهاجرين فقال: واللّه لأحرقنّ عليكم أو لتخرجنّ إلى البيعة»، فخرج عليه الزبير مصلتاً بالسيف فعثر فسقط السيف من بده فوثبوا عليه فأخذوه. تاريخ الطبرى: 2/443. وابن أبي الحديد: عن سلمة بن عبد الرحمان قال: فجاءعمر اليهم فقال: «والذى نفسى بيده لتخرجنّ إلى البيعة أو لأحرقنّ البيت عليكم . شرح نهج البلاغه: 1/164 (2/45). 2. آوردن وسائل آتش سوزى و بى توجهى خليفه دوم بر اعتراض مردم: وابن قتيبة: قال: ... وقال عمر: والذى نفس عمر بيده لتخرجنّ أو لأحرقنّها على من فيها! فقيل له: يا أباحفص إنّ فيها فاطمة!! فقال: وإن. الامامة والسياسة: 1/12، أعلام النساء لعمر رضا كحالة: 4/114. 3 . آوردن وسائل آتش سوزي ودرگيرى لفظى ميان حضرت صديقه و خليفه دوم: البلاذرى: باسناده عن سليمان التيمى وعن ابن عون: إنّ أبابكر أرسل إلى على(عليه السلام)يريد البيعة فلم يبايع، فجاء عمر ومعه فتيلة فتلقّته فاطمة على الباب، فقالت فاطمة: يابن الخطاب! أتراك محرقاً عليّ بابى؟ قال نعم: وذلك أقوى فيما جاء به أبوك. انساب الاشراف: 1/586. برگرفته از سايت وليعصر http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1323 نويسنده: علي دوشنبه 1 آبان1391 ساعت: 11:17سوال لطفا جواب دهيد درجنگ صفين كشته شدن بيست و پنج نفر از اصحاب بدر، آنهم توسط خود اصحاب، تمام رشتههاى اعتقادى اهل سنت را پنبه مىكند . چطور مىشود كه قاتلان اصحاب بدر، عادل باشند و خداوند براى هميشه از آنها راضى شده باشد؟ جواب : مشکل شما اينه که نمي خواي بفهمي نويسنده: جوان قشميدوشنبه 1 آبان1391 ساعت: 11:25جواب: خيلي و قت برادران اهل تشيع نادانسته به حضرت علي توهين مي کنند و اين توهين ها هيچ وقت با منطق درست در شأن حضرت علي نيست. اينکه حضرت عمر بيايد و جلو حضرت علي به حضرت فاطمه هجوم بياورد و حضرت علي و فرزندانش حسن و حسين سکوت کند و نظاره گر باشند. و هيچ کاري نکند و بعدها در موقع خلافت حضرت عمر حضرت علي مشاور حضرت عمر باشد و هيچ در گيري با حضرت عمر در طول تاريخ نداشته باشد . آقا علي وقتي مطلبي ميزاري يکم فکر بکن وب خون بعد مطلب رو بزار حضرت علي مي گويد هر کسي غيرت ندارد هيچ خيري در او نيست . نويسنده: علي دوشنبه 1 آبان1391 ساعت: 11:31با سلام تعدادي در كنار علي إبن أبي طالب جمع شدند تا به او دست بيعت بدهند و براي قيام با حضرت همگام باشند. حضرت فرمود: فردا در فلانجا با سرهاي تراشيده حاضر بشويد. ولي جز سه نفر از آن جماعت كسي حاضر نشدند. در بعضي از روايات آمده كه أمير المؤمنين (عليه السلام) فرمود: اگر به اندازه اصحاب بدر يا اصحاب طالوت يار داشتم، قطعاً قيام ميكردم. شايد بعضيها اين شبهه به ذهنشان بيايد كه أمير المؤمنيني كه فاتح جنگ بدر، أحد، خيبر، حنين، خندق و... بوده است، چرا با آن قدرت و شجاعت به تنهايي قيام نكرد؟ مگر به تنهايي از پس آنها بر نميآمد؟ در جواب ميگوييم: بنا نيست آقا أمير المؤمنين (عليه السلام) بر خلاف روش نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) و أنبياء (عليهم السلام) عمل كند. در روايت ديگري كه إبن أبي الحديد معتزلي دارد كه ميگويد: همانطوري كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در طول مدتي كه در مكه بود، به خاطر نداشتن نيرو در برابر جنايات قريش صبر و تحمل پيشه كرد تا دستور العملي و الگويي باشد براي اوصياي خويش كه اگر نيرو نداشتند با دست خالي قيام نكنند؛ چون بنا نيست كارهاي اسلام به صورت فوق العاده يا معجزه انجام شود، يا قضيه حضرت نوح و حضرت لوط عليهما السلام. علي هستند آنها را مثال ميزند كه به خاطر نداشتن نيرو، دندان روي جگر گذاشتند و صبر پيشه كردند. جواب : با اين حرفت که مي گي يعني حضرت حسين اينو از پدرش نشنيد که در مقابل بشار اسد آن زمان يعني يزيد با اين نيروي کم وارد جنگ شد و بيعت رو قبول نکرد . صدو يکمين بار مي گم حضرت علي که شما مي گيد ترسو بوده ولي حضرت علي که ما ميشناسيم شجاح اسدالله و امام مشارق و مغارب بوده حضرت علي اگر جاي مي ديد حقي ضايع شده يک تنه مي جنگيد مذهبي که بر فحش ولعن به بزرگان دين باشه بيشتر از اين انتظار نمي ره. فقط فحش و توهين هاي ساختگي مسلمان نبايد لعان و فاحشه و بد دهان باشد قبل از اينکه مي خواي حرفي بزني اول فکر بکن بعد سنجيده حرف بزن با فحش و توهين به جايي نمي رسي انتقاد بکن سازنده نويسنده: علي دوشنبه 1 آبان1391 ساعت: 11:37سوال چرا موقع كشته شدن عثمان خليفه سوم وقتي قاتل عثمان به مثانه زن عثمان دست مي زند و مي گويد عجب مثانه اي داري چرا عثمان كاري نمي كند ودر جواب پرسش از او مي گويد پيامبر به من فرموده بود در موقع كشته شدن از خود دفاع نكن و موقعي كه قاتل شمشير را مي زد زن عثمان دستان خود را جلو آورد و دستان او قطع شد چرا فرزندان عثمان كاري نكردند و علي ع بازهم بعد از سه روز او را كفن و دفن نمود و بفرماييد چه كساني عامل قتل عثمان بود و قاتلين ايشان چه كساني بودند جواب: دوباره نشستي يک چيزي گفتي که خودت هم ندونستي چي گفتي به نظر شما جسد بعد از سه روز چه مي شود که شما مي گوييد علي بعد از سه روز عثمان را غسل و کفن و دفن نمود. شما در هر شهري که هستيد مي تونيد يک ساعت جسد رو بيرون بزاريد. لطفا براي پاسخ اين شبه فيلم حسن و حسين که از "شبکه جهاني کلمه "دوشنبه ها و چهارشنبه ها پخش ميشه نگاه کن از دوره خلافت عثمان شروع ميشه نويسنده: علي دوشنبه 1 آبان1391 ساعت: 11:40سوال چرا خداوند در قرآن در قضيه آيه مباهله حضرت علي را نفس پيامبر و حسن و حسين را فرزندان و حضرت صديقه طاهره را زنان پيامبر مي نامد چرا پيامبر زنان خودرا به مباهله نبرد ولي خداوند حضرت زهرا را زنان پيامبر مي نامد جواب: ميشه آيه مباهله رو ترجمه کني ، شما ديگه کي هستيد به پيامبر و دخترش هم توهين مي کنيد. چطور خدا حضرت فاطمه را زن پيامبر مي داند. مگر نمي داني حضرت فاطمه دختر پيامبر است واقعا با اين منطق فقط مي تونم بگم متاسفم چون شما پيامبر صلي الله وعليه وسلم را خيلي کوچک مي شماريد.حضرت فاطمه يک نفره چطور خدا زنان پيامبر را به او لقب مي دهدنويسنده: عليدوشنبه 1 آبان1391 ساعت: 11:43همه حق دارند كه حقيقت رابدانند اگر درقسمت پاسخ به شبهات جايي را قرار مي دادي تا هر سوالي كه مي خواستيم مي پرسيديم و جواب مي داديد بهتر آشكار مي شد حقانيتنويسنده: عليدوشنبه 1 آبان1391 ساعت: 17:53• ﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ﴾(سورهٔ آلعمران-آيهٔ ۶۱) • پس هر که در اين (باره) پس از دانشي که تو را (حاصل) آمده با تو محاجه کند بگو بياييد پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خويشان نزديک و شما خويشان نزديک خود را فرا خوانيم سپس مباهله کنيم و لعنتخدا را بر دروغگويان قرار دهيم. • • :به آنها (مسيحيان نجران) بگو: بياييد ما فرزندان خود را دعوت ميکنيم شما هم فرزندان خود را، ما زنان خويش را دعوت مينماييم شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت ميکنيم شما نيز از نفوس خود را، آنگاه مباهله ميکنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار ميدهيم.[۶] • نمايندگان نجران از پيامبر وقت خواستند و قرار شد فرداي آن روز به مباهله بروند. پيامبر و نمايندگان نجران، توافق کردند که مراسم مباهله در نقطهاي خارج از شهر مدينه، در دامنه صحرا انجام بگيرد.[۵] • اسقف مسيحي به نمايندگان نجران گفته بود در مراسم مباهله نگاه کنيد، اگر محمد با فرزندان و خانواده اش براي مباهله آمد، از مباهله با او بترسيد و اگر با يارانش آمد با او مباهله کنيد. پيامبر اسلام به همراه علي، حسن و حسين و فاطمه به سمت صحرا رفت.[۵] با ديدن اين صحنه مسيحيان از انجام مباهله خودداري کردند. من از شما سوال كردم ولي بجاي جواب دادن تفره مي روي اگر دوستداري ننويسم من ميگويم چرا خداوند براي حضرت فاطمه معناي زنانتان را آورده و شما مي گوييد زن پيغمبر من مگر نمي دانم فاطمه س دختر پيغمبر هست من مي خواهم به حقيقت برسم جواب مرا بدهيد شايد ما هم سني شديم ولي اگر جواب ندهيد بهتر است شما هم كمي تفكر كنيد جواب عاقلانه نويسنده: جوان قشميسه شنبه 2 آبان1391 ساعت: 13:31جواب: اگر به اين قسمت آيه که معرف افرادي که مي تونند در اين مباهله شرکت کنند نگاه کنيدمي بينيد اين افراد هستند :أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ. فرزندان ما و فرزندان شما و حضرت فاطمه جزو فرزندان پيامبر حساب مي شوند چون خداوند به پيامبر داره ميگه بگو بياوريد فرزندانتان را . و پيامبر حضرت فاطمه زضي الله و عنها و دو جوان که سرور جوانان اهل بهشتند يعني حسن و حسين را مي آورد که فرزندان پيامبر محسوب ميشوند و بحث زنان جمع استفاده کرده زنان ما وزنان شما و اگر مي خواهيم معنا کنيم حضرت فاطمه يک زن حساب مي شود و پيامبر بايد لفظ امراة بکار مي برد يعني زن و نه زنان و خودمان مي آيم شما مي گيد حضرت علي نفس پيامبر است اين جمله شما هيچ دليلي ندارد.چطور مي گيد حضرت علي نفس پيامبر است پيامبر در اين مباهله خويشاوندان نزديک خودش را برد. و براي اهل سنت هم افتخاره که پيامبر حضرت علي و حضرت حسن و حضرت حسين وحضرت فاطمه را با خود برد و هيچ جاي بحثي براي اين مطلب نمي ماند نويسنده: علي چهارشنبه 3 آبان1391 ساعت: 10:28با سلام دوست عزيز فرزندان ما مشخص است حضرت فاطمه و فرندان فاطمه س نسائنا و نسائكم زنانمان و زنانتان منظور از جمع بردن بر زنان چيست چرا پيامبر زنان خود را براي مباهله نبرد و فقط فرزندان خود و حضرت علي را برد البته بازهم مي گويم فرزندان فاطمه زهرا اينجا پيامبر بعنوان فرزندان خود تلقي ميكند ولي خداوند مي فرمايد زنانمان و هيچ گونه زن پيغمبر در اين مباهله شركت داده نمي شوند علت چيست با تشكر جواب : درست است که پيامبر زنان خود را باخود نبرد آيا اشکالي روي زنان پيامبر (مادران مومنان ) وارد مي شود . آيه قانون اصلي مباهله را بيان کرده است که افراد نزديک خانواده را با خود ببريد ، اينکه پيامبر زنان خود را نبرد يعني اشکال روي زنان پيامبر وارد شده. نويسنده: عليچهارشنبه 3 آبان1391 ساعت: 10:45نه اشكالي نيست و هيچ فضيلتي از امهات مومنين كم نمي شود فقط معني زنانمان و زنانتان چيست جواب : زنان پيامبر و زنان آنها نويسنده: علي چهارشنبه 3 آبان1391 ساعت: 11:26با سلام برادر گرامي در مورد بحث حضرت علي شما مي فرماييد شيعيان حضرت علي را بزدل و ترسو مي نامند در صورتي كه ما مولا را خليفه اول مي دانيم و مي گويم طبق گفته قرآن بايد از نفس پيامبر اطاعت كرد و ما از نفس پيامبر اطاعت مي كنيم و انتظار داريم سايرين و صحابه نيز از نفس پيامبر اطاعت مي كردنددر صورتي كه شما به اين صورت نوشتن به خود مولا توهين مي كنيد وبايد با دليل سند بر رد اين ادعا اثبات كنيد صحابه با هم خوب بودند و هيچ مشكلي نداشتند من اينهمه سند آوردم و شما باز تكرار حرفهاي بي پايه و اساس را ادامه داديد حالا سند جديدي ارائه مي دهم جواب قانع كننده اي بدهيد از بخاري حديث موجود است كه فاطمه زهرا س با اباكر و عمر تا 6 ماه قهر كردند و با آنها صحبت نكردند و باهمين غضب خود از دنيا رفتند حالا بفرماييد اگر مومني با مومن ديگر به مدت 3 روز باهم صحبت نكنند و قهر باشند از مسلمانيت خارج مي شوند تا اينجا درست حالا مسئله اينجاست آيا فاطمه زهرا اشتباه كرده است يا بخاري عمدا تهمت به صحابه زده است يا ابابكر و عمر كاري كرده اند كه مغضوب فاطمه زهرا شده اند جواب: شما فکر کنيد که يه نفر دم در خونه شما اومده و مي خواد زن شما رو کتک کاري کنه شما هم اون شخص رو مي شناسيد در مقابل اون شخص چيکار مي کنيد. مسلما کوچکترين کاري که مي کنيد جلو شخص را مي گيريد. من ميگم اگه حضرت عمر که شما مي گيد حضرت فاطمه را زده چرا حضرت علي در اين قضيه هيچ عکس العملي را نشان نداد جاي بحثه . در قران هيچ دليلي بر اول بودن خلافت حضرت علي و حضرت ابوبکر نيست و مابر خلاف شما معتقديم که خلافت امري است که مردم انتخاب مي کنند و در نهج البلاغه هم هيچ نوع توضيحي در مورد خلافت حضرت علي نيست مگر اونجا که مي گويد بريد و يکنفر ديگر را به عنوان خليف قرار دهيد اگر خلافت و اجب بود حضرت علي رضي الله وعنه نبايد به مردم مي گفت "دعوني والتمسوا غيري" چون واجب مي شد. ودوباره در نهج البلاغه داريم که حضرت علي در مورد تاييد خلافتش ميگه همان کساني که با ابوبکر وعمر بيعت کردند با من هم بيعت کردند. نويسنده: جوان قشمي چهارشنبه 3 آبان1391 ساعت: 11:54بحث فدک را درزمان خلافت حضرت علي، حضرت علي هم فدک را به عنوان ارث پيامبر براي خودش بر نداشت چون حديث مشهوري در بين برادران اهلسنت و شيعه وجود دارد انا معاشر الانبيا لانورث " ما پيامبران هيچ ارثي را از خود بجا نمي گذاريم" و حضرت فاطمه به محض شنيدن اين دليل قانع شد. اين دو آيه را حتما در مورد گذشتگان بخوان و مطالعه بکن تِلْکَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا کَسَبَتْ وَلَکُم مَّا کَسَبْتُمْ وَلاَ تُسْأَلُونَ عَمَّا کَانُواْ يَعْمَلُونَ و رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِّلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ”نويسنده: عليچهارشنبه 3 آبان1391 ساعت: 12:33من مي گويم چرا حضرت فاطمه زهرا با ابابکر و عمر قهر بودند به اين جواب دهيد جواب : من هم گفتم حديث عربي اين موضوع را براي من بيار من نشنيدم اين موضووع رو نويسنده: علي پنجشنبه 4 آبان1391 ساعت: 21:39از قطعيات تاريخ است كه حضرت زهرا سلام الله عليها تا آخر عمر از دست خليفه و دار و دستهاش غضبناك بود و هر گز از آنها راضي نشد . محمد بن اسماعيل بخاري مينويسد : فغضبت فاطمة بنت رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم فهجرت ابا بكر فلم تزل مهاجرته حتى توفيت. صحيح البخارى: 4/42، ش 2862. دوست گرامي بهتر است تحقيق كني روز قيامت بايد جوابگو باشي مطالب ديگري از خود كتابهايتان موجود است كه فطمه س هيچوقت از ابابكر و عمر راضي نشدند و فرمودند بعد از هر نماز شما دو نفر را نفرين مي كنم بهتر است تحقيق كني و اينها را گفتم پيداكني فرداي قيامت در پيشگاه رسو الله بايد جواب داد چون شما شخص تحصيلكرده اي هستي بيشتر مورد مواخذه قرار ميگيري حتي لازم نبود من عربي حديث و يا آدرس ان را مي آوردم بهتر بود شما شخصا تحقيق مي كردي مثل ملا محمد شريف زاهدي جواب: کتابهاي آيت الله مجتهد ابوالفضل برقعي و آيت الله مرتضي راد مهر را حتما بخوان در شأن حضرت فاطمه نبوده که نفرين کننده باشد . اصلا مون فحاش و نفرين کننده نيست پيامبر صلي الله وعليه وسلم مي فرمايد مون فحاش و نفرين کننده نيست.و چرا حضرت حسين و حضرت حسن ( سرور جوانان بهشت ) از مادرشان که سرور زنان اهل بهشت است هيچ دفاع نکردند و حضرت علي هم در مورد فدک وقتي به خلافت رسيد فدک را حق خود ندانست نويسنده: علي جمعه 5 آبان1391 ساعت: 13:28 شما بفهميد و برويد در تاريخ بنگريد و دقيق به عقل خود رجوع كنيدو به علي ع تهمت ترسو بودن را نزنيد و از طريق تشيع اين تهمتها را نزنيد هر انسان آزاد انديشي به تاريخ نگاه كند مي فهمد قضيه از چه قرار بوده است همچنان كه پيامبر عزيز وقتي در اوايل انقلاب خويش مي ديد بعضي از صحابه ائم از زن و مزد را اذيت و آزار مي كنند هيچ كاري نداشت و مردم را به صبر دعوت مي كرد بايد اينجا نعوذ با لله پيامبر را ترسو ناميد يا بايد تحقيق كرد علت سكوت پيامبر در مقابل جنايت كفار چه بود دوست گرامي علي ع صبر كرد و مامور به صبر بود و حضرت صديقه طاهره تا آخر عمر خويش از ابابكر و عمر نازاضي بودند و هيچ وقت راضي نشدند به دروغ راضي بودن طاهره صديقه را نگوييد همچنان كه فاطمه زهرا از ابابكر و عمر ناراضي شدند پيامبر نيز از ايشان ناراضي شدند زيرا پيامبر عزيز فرمدند هركس فاطمه را آزار دهد مرا آزار داده است باز هم اگر مي خواهي سند برايت بياورم ولي دوست دارم خودت يه جستجوي كوچكي در اينترنت بكني و سندها را بيابي من نميدانم رشته تو چيست و مذهب شما كدام فرقه اهل سنت هست ولي من يك موبايل فروش ساده هستم و نه آخوندم ونه كاري به ديگران دارم ولي بدليل اينكه مي دانم خداوند در روز قيامت از من خواهد پرسي دين و مذهبت را چگونه بدست آوردي اگر جواب دهم هر چه پدرانم به من آموختند همان بود آنوقت خداوند مي فرمايد مگر به تو عقل ندايم چرا تحقيق نكردي من نيز دارم تحقيق مي كنم تا به نتيجه درست برسم و در قيامت با سربلندي تمام در پيشگاه ازلي به خداوند بگويم خدايا همچنان كه به من عقل دادي تحقيق كردم و راه خويش را با درك حقايق پيدا كردم حال به شما مي گويم اگر اشتباه مي كنم راهنمايي كنيد با تشكر و آنان كه درراه خدا از جان ومال خويش مي گذرند و نماز به پا مي دارند و زكات مي دهند و از صالحان و شهدا و صابران و از پيامبر و از كساني كه هنگام نماز زكات مي دهند پيروي مي كنند همانا از رستگاران عالمند جواب: پيامبر در مورد کار خدا به کافران مي گفت و پيشنهادات آنها را رد مي کرد مثل پيشنهاد رياست و زنان که پيامبر فرمود اگر خورشيد را در دست راست و ماه را در دست چپم قرار دهيد همانطور که حضرت علي بود و در مقابل حق و حقوق خداوندي هيچ وقت کوتاه نمي آمد. نويسنده: جوان قشمي يکشنبه 7 آبان1391 ساعت: 12:31اون حديث که هر کس فاطمه را آزار دهد من را آزار داده موقعي پيامبر صلي الله و عليه و سلم اين حديث را به حضرت علي گفت که حضرت علي مي خواست تجديد فراش کند و زن دوم بگيرد . دوبار ه گفتي که حضرت علي موقع نماز زکات داده ، چرا حرفي مي زني که بدون فکر باشد حضرت علي که ما مي شناسيم موقع نماز آنقدر به نماز مشغول مي شد که در موقع نماز تير را از بدنشان خارج کردند و خبر دار نشد فکر کنم حضزرت علي که شما مي گويد شايد کسي ديگر باشد که سر نماز انگشتر از دست بيرون ميآورد ودر بعضي رايتهاي شما هست که انگشتر طلا بوده و مي دانيد که طلا براي مرد حرام است ولي يکم فکر کن اخلاص و خشوع حضرت علي را زير سوال نبر . دوبار ه گفتي که حضرت علي موقع نماز زکات داده ، چرا حرفي مي زني که بدون فکر باشد حضرت علي که ما مي شناسيم موقع نماز آنقدر به نماز مشغول مي شد که در موقع نماز تير را از بدنشان خارج کردند و خبر دار نشد فکر کنم حضرت علي که شما مي گويد شايد کسي ديگر باشد که سر نماز انگشتر از دست بيرون ميآورد ودر بعضي روايتهاي شما هست که انگشتر طلا بوده و مي دانيد که طلا براي مرد حرام است ولي يکم فکر کن اخلاص و خشوع حضرت علي را زير سوال نبر . نويسنده: علي يکشنبه 7 آبان1391 ساعت: 12:48فغضبت فاطمة بنت رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم فهجرت ابا بكر فلم تزل مهاجرته حتى توفيت. صحيح البخارى: 4/42، ش 2862. پس اين حديث بخاري اشتباه است نويسنده: علي يکشنبه 7 آبان1391 ساعت: 13:7در مورد اون حديث كه حضرت علي مي خواست زن بگيره حديث سند صحيحي ندارد و در ثاني حديثي كه پيامبر مي فرمايد براي همه صدق مي كند نه تنها حضرت علي بلكه همه صحابه بايد حضرت فاطمه را آزار ندهند ولي بخاري مي گويد ابابكر و عمر فاطمه را آزار دادند من يه سوال مي پرسم اگر حضرت علي در نماز باشد و كسي قصد جان پيامبر را بكند آيا حضرت علي نماز را بايد رها كند و يا رهانكند عقلا حكم اين است كه حضرت علي بايد نماز را رها كند و جان پيامبر را حفظ كند حالا زكات نيز بعد از نماز آمده وواجب است و قطعا حضرت علي زكات دهنده است و خيلي از علماي شما گفته اند آيه هم راكعون براي همين كار حضرت علي است و سندي براي اينكه انگشتر ايشان طلا بوده يا چيز ديگر وجود ندارد و فقط گفته شده انگشتر گفتي تير را از بدنش كشيدند موقع نماز در جواب بايد بگويم موقعي كه حضرت علي نماز مي خواند از جان خود بي خبر مي شود و متوجه خداوند مي شود ولي از اطراف خود كه بي خبر نمي شود بايد طبق گفته خداوند زكات بدهد از جان و مال پيامبر محافظت كند جواب: من دنبال اين نيستم که از مذاهب اشکال بگيرم دين ما از قرآن گرفته مي شود و همين که مي فهميم در مورد هيچ کس غلو نکنيم جاي شکر است. چرندياتي زيادي در کتاب بحار الانوار که توهيني به ائمه هست مشاهده مي شود که من به خود جرأت نمي دهم اين مطالب را بياورم چون عقيده دارم که تکار فحش و توهين همان فحش و توهينه. اين روايت هم از کتاب بحار الانوار در مورد ازدواج حضرت علي دخل الحسن بن علي على جده رسول الله وهو يتعثر بذيله فأسرّ إلى النبي عليه الصلاة والسلام سراً فرأيته وقد تغير لونه ثم قام النبي عليه الصلاة والسلام حتى أتى منزل فاطمة … ثم جاء علي فأخذ النبي صلى الله عليه وآله وسلم بيده ثم هزها إليه هزاً خفيفاً ثم قال: يا أبا الحسن إياك وغضب فاطمة فإنّ الملائكة تغضب لغضبها وترضى لرضاها) بحار الأنوار 43/42 نويسنده: علي يکشنبه 7 آبان1391 ساعت: 13:11در كتاب آيت اله برقعي همان حرفهاي من است ايشان غلو در مورد ائمه را قبول ندارد ومن نيز همانطور غلو در مورد ائمه و ديگران را قبول ندارم و درمورد آيت اله غلابي راد مهر برو ثبت احوال جستجو كن اگر اصلا شما چنين شناسنامه اي پيدا كرديد من به شما جايزه مي دهم جواب: ثبت احوال نمي خواهد کافي فيلتر شکن داشته باشي و در مورد زندگينامه او جستجو کني مي بيني الان همه سايتهاي مذهبي اهل سنت تقريبا ميشه گفت فيلتره توي ايران بعدش توي زندگينامش در مورد خانواده اش هم گفته و چرا کتابهاي آيت الله برقعي در بازار موجود نيست؟؟ که مردم بخوانند ما هم غلو در مورد امامان و خلفا قبول نداريم و هيچ وقت هيچ يک از آنها را معصوم نمي دانيم نويسنده: علي يکشنبه 7 آبان1391 ساعت: 17:13 حاكم نيشابوري در كتاب « مستدرك الصحيحين » , ترمذي در كتاب « سنن » و احمد بن حنبل در كتاب « مسند » مي نويسد: پيامبر(ص) درب خانه حضرت زهرا(س) مي رفت و مي فرمود: الصلاه يا اهل البيت. انما يريدالله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت ويطهركم تطهيرا[۱۵] شمس الدين ذهبي در كتاب سير اعلام النبلا مي نويسد: و صح ان النبي (ص) جلل فاطمه وزوجها و ابنيها لكسا و قال اللهم اهل بيتي اللهم فاذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا ، درست است اين خبر كه پيامبر(ص) فاطمه (س) و دو فرزندش را در كسايي جمع كرد و گفت خداوندا اينها اهل بيت من هستند و رجس و پليدي را از اين عده به دور كن و اينها را پاكيزه گردان.[۱۶] هر چه قدر بيايندو بگويند حضزت علي مي خواست اينكار رابكند دروغ است حالا هركس مي خواهد باشد چون حضرت علي جزء آيه تطهير مي باشد و هر گونه پليدي از ايشان بدور است پس لازم نيست پيامبر به علي ع بفرمايد دختر مرا اذيت نكن زيرا حضرت علي غير ممكن است چنين كاري بكند فقط اين مي ماند كه به ديگران گفته باشد و مي دانيد كه اين حديث مي ماند كه توضيحاتخاص خودش رامي خواهد پس شما بفرماييد توضيح دهيد علت انزجار فاطمه زهرا از ابابكر چه بوده است فغضبت فاطمة بنت رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم فهجرت ابا بكر فلم تزل مهاجرته حتى توفيت. صحيح البخارى: 4/42، ش 2862. نويسنده: جوان قشمي دوشنبه 8 آبان1391 ساعت: 10:32 پيامبر صلي الله و عليه وسلم فرمودند اينها اهل بيت من هستند و هيچ وقت هم نگفتند زنان من اهل بيت من نيستند شما فکر مي کنيد اهل سنت با حضرت علي و حضرت فاطمه و حضرت حسن وحسين دشمني دارند؟ نه اينجور نيست اينها بزرگان ديني اهل سنتند. و روش اهل سنت بر اين است که تمامي صحابه که در قرآن به نام مهاجرين و انصار ذکر شدند خداوند هم در دنيا از آنها راضي شده و هم آنها از خداوند راضي شدند. در مورد بحث فدک هم بايد گفت طبق کتابهاي خودتان هم هست که ما جمع پيامبران ارثي از خود بجاي نمي گذاريم و حضرت ابوبکر هم همين استدلال را کرد و حضرت ابوبکر باغ فدک را در اختيار حضرتا علي گذاشت تا در آن کار کند. و اين را هم بدان باغ فدک در رمان حضرت علي هم بود . چرا حضرت علي به فرزندانش نداد اگر ارث بود الان حضرت علي خليفه بودند خداوند از تمامي آنها راضي باد. اين را بايد بدانيم که آنها افرادي آگاهتر از ما و عالمتر از ما بودند و هيچ وقت نمي گذاشتن حقشان ضايع شود نمي دانم چرا الان ما آمديم و داريم از حقوق 1400 سال پيش آنها داريم دفاع مي کنيم. مگر ما از آنها عالمتريم نويسنده: سعيددوشنبه 8 آبان1391 ساعت: 10:36 جوان قشمي و آقا علي من هم شيعه متعصب بودم ولي و قتي اين سخنان راديدم ديدم نسبت به شيعه خراب شد واقعا آخوندهاي ما اين چيزها را نمي گويند همش جنبه هاي منفي را مي گن " تو ترازوي احد خود بوده اي بل زبانه ي هر ترازو بوده اي اي علي كه جمله عقل و ديده اي شمه اي واگو ازآن چه ديده اي سخنراني محققانه "محمد بسته نگار" در انجمن مهندسان :" امام علي(ع) و جامعه مدني" امام علي عليه السلام چگونه بود ؟ وقتي در زمان ابوبکر، ابوسفيان به اوپيشنهاد اقدام مسلحانه براي بدست گرفتن قدرت را داد، محکم رد کرد وقتي شورشيان، خانه عثمان را محاصره کردند و آب را بروي اهل خانه بستند، پسرانش را به محافظت از خانه گماشت و به اهل آن آب رساند. وقتي مردم، بعد از قتل عثمان، با اصرار شديد و بيسابقه از او خواستند که حاکم شود گفت “مرا رها کنيد و سراغ کس ديگري رويد، من هم کمکش ميکنم”. اينطور که برخي ميگويند نبود که حکومت را حق خداداد خود بداند و تشکيل آن را تکليف شرعي خود بشمارد و از هر فرصتي استفاده کند. اول کسي بود که با راي قاطع مردم حاکم شد. بعد از انتخاب شدن به مردم نگفت “به خانه رويد و مطيع باشيد”. گفت “در صحنه بمانيد و اظهار نظر و انتقاد به حق کنيد که من ايمن از خطا نيستم مگر اينکه خدا نگهم دارد”. سعد ابن ابي وقاص، مشروعيت دولتش را نپذيرفت و بيعت نکرد، نه خانه را برسرش خراب کرد، نه در خانه حبسش کرد و نه حتي عليهش سخن گفت و “خواص بي بصيرت” خواندش. طلحه و زبير، به بهانه حج، مدينه را ترک کردند تا در مکه به عايشه بپيوندند و جنگ راه بيندازند. به آن دو گفت “ميدانم حج نمي رويد!”؛ اما با اين وجود نه جلو رفتنشان را گرفت، نه به جرم فتنه گري در خانه حبسشان کرد، و نه اصلا بر سابقه جهادشان خط کشيد و “سران فتنه” خواندشان. شب جنگ جمل، زبير را صدا زد و با ذکر خاطره برادري سابقشان و سابقه جهادشان با هم در محضر پيغمبر، دل او را لرزاند و از جنگ منصرفش کرد. سلاحش “کلمه” بود. “غلام آن کلماتم که آتش انگيزد”.نويسنده: سعيددوشنبه 8 آبان1391 ساعت: 10:37روز جمل، اول سپاه مقابل تيراندازي کردند و يک سرباز او را کشتند. يارانش گفتند شروع کنيم. او گفت نه و سر به آسمان بلند کرد و گفت “اللهم اشهد” (خدايا شاهد باش). سپاه مقابل دومين تير را انداختند و دومين سرباز او را کشتند. ياران گفتند شروع کنيم. او باز مخالفت کرد و سر به آسمان بلند کرد و گفت “اللهم اشهد”. تير سوم را که انداختند و سومين سرباز او را که کشتند، سر به آسمان بلند کرد و گفت “خدايا شاهد باش که ما شروع نکرديم” آنگاه شمشير کشيد. ماجراجو و جنگ طلب نبود. بعد از جنگ، بر پيکر طلحه گريست و خطاب به او گفت “کاش بيست سال پيش از اين مرده بودم و کشته ترا افتاده بر زمين و زير آسمان نمي ديدم!”. حتي حرمت سابقه جهاد دشمنش را هم نگه داشت.نويسنده: سعيددوشنبه 8 آبان1391 ساعت: 10:37سپس به ديدن عايشه رفت و حرفهاي درشت او را تحمل کرد و حالش را پرسيد، سپس با ۴۰ زن مسلح روپوشيده (شبيه مردان جنگجو!) اسکورتش کرد و به وطنش برش گرداند. با زنان، حتي مجرماني که اقدام مسلحانه عليه امنيت ملي کرده بودند، اينطور بود. کسانيکه با او جنگيدند را “محارب و منافق و فتنه گر” نخواند، گفت “برادران مسلمان مايند که در حق ما ظلم کردند!”. نگذاشت در جنگ صفين، يارانش جواب شعارهاي زشت ياران معاويه را بدهند. گفت “من بدم مي آيد که شما زشت گويي کنيد، بهتر آنست که از کارهايشان بگوييد و حال و روزشان را ياد کنيد و به خدا بگوييد خدايا خونهاي ما و آنها را حفظ کننويسنده: سدوشنبه 8 آبان1391 ساعت: 10:38در ميانه صفين، درست سر بزنگاه و آنجا که بقول مالک اشتر “فقط چند قدم و ضربت شمشير تا خيمه معاويه مانده بود”، مردم نامردمش دست از جنگ کشيدند، جز سلاح “کلمه” سلاح ديگري بر اين نافرمانان نکشيد. حتي اختيار جنگش دست مردم بود. به جاي مردم تصميم نمي گرفت و نظر برحق خودش را به مردم تحميل نمي کرد. وقتي قرار بر مذاکره و حکميت شد، او خواست که مالک اشتر يا ابن عباس را بفرستد، مردمش مخالفت کردند و ابوموسي اشعري را فرستادند، و او باز راي برحق خودش را به مردمش تحميل نکرد و در عمل ميزان را راي مردم قرار داد و جز سلاح “کلمه” به کار نگرفت. خوارج مسلح، در کمال آزادي عليهش تظاهرات ميکردند، نه گفت از من اجازه بگيريد، نه سرکوبشان کرد. خوارج مسلح، در کمال امنيت در مسجد خدا، وسط نماز جماعت، با صداي بلند برضد او شعار مي دادند و او خطاب به خود اين آيه را مي خواند “فاصبر، ان وعد الله حق”. همين! نه شکنجه، نه تجاوز، نه اعدام. ميگفت “نبايد چيزي را از شما پنهان کنم جز در جنگ”. وقتي شنيد در مرز کشور تحت حکومتش، مهاجمان خارجي به خانه مردم ريخته اند و غارتگري کرده اند، نگفت “سياه نمايي نکنيد”. خودش اپوزيسيون خودش شد و خبر را به مردم گفت و گفت “مرد مسلمان بايد از غم اين حادثه بميردنويسنده: سعيددوشنبه 8 آبان1391 ساعت: 10:39بارها خودش مردم را به نظارت بر خودش دعوت کرد و انتقاد از حاکم را تکليف شرعي مردم دانست! مردم که ميگفت فقط مسلمانها را نمي گفت. خودش به صراحت گفت که “مردم يا با ما همدين اند يا همنوع”؛ يعني حرمت و حقوق همه بايد محفوظ باشد. به منصوبانش ميگفت “مبادا مانند گرگ درنده به جان مردم بيفتيد و خوردنشان را غنيمت شمريد”. هيچگاه در خانه مردم را نشکست و حرمت حريم خصوصيشان را، حتي آنجا که دانست بساط فحشا پهن است، نقض نکرد. به قاضي چنان امنيت و استقلالي داده بود که عليه خودش حکم کرد! به از کارافتاده ها مقرري داد. در سفري، وقتي که مردم دنبال مرکبش دويدند، ذوق نکرد، برعکس برسرشان فرياد زد! مردم را خوار نمي خواست. صورتش را نزديک آتش مي برد و مي گفت “بچش علي، اين سزاي حاکميست که مردمش را فراموش کند”. خدمات دولتهاي قبل را ستود، بويژه براي عمر سنگ تمام گذاشت، نگفت آنها دزد و فاسد و خائن بودند و حق مرا خوردند! به معاويه نگفت “خدا حق حکومت را به من داده”. گفت “مردم مرا خواسته اند”. بر حاکمان واجب کرد که تا ريشه فقر را نکنده اند همسطح فقيرترين مردم زنگي کنند. در بستر مرگ گفت “مبادا در خون مردم بيفتيد و بگوييد واي علي کشته شد جواب : واقعا مطالبي است که با انصاف کامل نوشته شده نويسنده: سعيددوشنبه 8 آبان1391 ساعت: 10:40آقا علي و جوان قشمي من از بحث شما هم خيلي خوشم آمد شما اولين کساني هستيد که بدون توهين به هم ديگر داريد با هم بحث مي کنيد خدا حق را به شما نشان دهد. جواب : ممنون از حسن نظر شما اگر از لحاظ منطق نگاه کنيد آن کساني فحش ولعن مي کنن که هيچي براي بحث ندارند و به توهين به بزرگان همديگه مي کنند که من مي گويم بزرگان صحابه که برادران اهال تشيع قبول دارند من هم قبول دارم و از خدا مي خواهم من را با حضرت علي و حضرت حسن وحضرت حسين و حضرت فاطمه و امادشان حضرت عمر و حضرت سجاد و حضرت امام رضا و..... محشور گرداند و اماصادق مي فرمايد : وقال الحافظ عبد العزيز بن الأخضر الجنابذى رحمه الله أبو عبد الله جعفر بن محمد بن على بن الحسين بن على بن أبى طالب عليهم السلام الصادق وأمه أم فروة واسمها قريبة بنت القاسم بن محمد بن أبى بکر الصديق رضى الله عنه وأمها أسماء بنت عبد الرحمن بن أبى بکر الصديق ولذلک قال جعفر عليه السلام ولقد ولدنى أبو بکر مرتين .کشف الغمة ، ج2 ، ص 374 کليني يادآور مي شود که مادر امام صادق «ام فروه» دختر قاسم بن محمد است و مادر ام فروه اسماء دختر عبدالرحمن بن ابي بکر است. نويسنده: علي دوشنبه 8 آبان1391 ساعت: 13:3در بخاري آمده است که ام المومنين ام سلمه وقتي مي خواست وارد عباي اهل بيت پيامبر شود پيامبر نگذاشت و گفت تو بر خوبي هستي ولي از اهل بيت نيستي وپس نتيجه مي گيريم ام سلمه بهتر از من و شما مي دانست که اهل بيت فقط همان پنج نفر هستند و در هيچ جاي ديگر ادعاي بر اهل بيت بودن پيامبر را نکرده و حضرت زهرا با تمام وجوداز ابابکر و عمر ناراضي شدند و بحث فدک که مي فرماييد حضرت علي آن را پس نگرفت زيرا ديگر نيازي به آن نبود و موقعي که ابابکر آن را گرفت مي خواست اول حکومتش خرج و مخارج دولت راتامين کند ولي ديگر زمان عمر و عثمان خرج حکومت از جاهاي ديگر پر شده بود و ديگر نيازي به فدک نبود و حضرت علي کلا برخلاف خلفا از مدينه به کوفه حرکت کرد و حکومت خود را از مدينه ناز به کوفه که اينهمه بلا سرش آمد برد مهم اين است که فاطمه زهرا از ابابکر و عمر تا آخر عمر ناراضي بودند و از آنها غضب کردند و غضب فاطمه زهرا غضب پيامبر است آقا سعيد يکجايي نوشتي حضرت علي به عمر نگفت خائن اتفاقا در بخاري و مسلم آمده است که حضرت علي به عمر و ابابکر خائن و غاصب مي گويد من کاري به مذاهب ندارم و تعصبي هم ندارم من فکر مي کنم که کلا به صحابه رسول الله ظلم شده حق کسي را که بايد رعايت شود نشده است و کارهاي آنها را توجيح مي کنند بعضي از آنها به قول حديث بخاري جهنمي هستند و بايد از آنها برائت جست و به نفس پيامبر چسبيد آقا سعيد من از دعاي شما تشکر مي کنم اميدوارم ما را از هدايت شدگان قرار دهد هدايتي که در سايه الله و پيامبر و اوالامري که مانند پيامبر است باشيم جواب: اگر فاطه زهرا رضي الله و عنه از ابوبکر و عمر غضبناک بود آيا حضرت علي اين امر را مي دانست يا نه؟ امام حسن و امام حسين مي دانستند يا نه؟ دختر فاطمه زهرا ام کلثوم مي دانست يا نه؟ اگر مي دانستند و باز دختر و يا خواهرشان را به عمر داده اند پس شريک اين غضب مي شوند و اگر نمي دانستند چرا ما مي دانيم؟ نويسنده: علي دوشنبه 8 آبان1391 ساعت: 20:28 قضيه حضرت زهرامربوط به دوران زندگي ايشان است وحضرت علي تاوقتي كه حضرت زهرا زنده بودند با ابابكر بيعت نكرد اين سوالاتي كه مي گويي براي بعد از دوران زندگي حضرت فاطمه هست يانمي خواهي جواب بدهي يامي خواهي از ابابكر دفاع كني خود أنا حميد أنا عثمان بن صالح، حدثني الليث بن سعد بن عبد الرحمن الفهمي، حدثني علوان، عن صالح بن كيسان، عن حميد بن عبد الرحمن بن عوف، أن أباه عبد الرحمن بن عوف، دخل على أبي بكر الصديق رحمة الله عليه في مرضه الذي قبض فيه ... فقال [أبو بكر] : « أجل إني لا آسى من الدنيا إلا على ثَلاثٍ فَعَلْتُهُنَّ وَدِدْتُ أَنِّي تَرَكْتُهُنَّ، وثلاث تركتهن وددت أني فعلتهن، وثلاث وددت أني سألت عنهن رسول الله (ص)، أما اللاتي وددت أني تركتهن، فوددت أني لم أَكُنْ كَشَفْتُ بيتَ فاطِمَةَ عن شيء، وإن كانوا قد أَغْلَقُوا على الحرب... . عبد الرحمن بن عوف به هنگام بيمارى ابوبكر به ديدارش رفت و پس از سلام و احوالپرسى، با او گفت و گوى كوتاهى داشت. ابوبكر به او چنين گفت: من در دوران زندگى بر سه چيزى كه انجام دادهام تأسف مىخورم ، دوست داشتم كه مرتكب نشده بودم ، يكي از آنها هجوم به خانه فاطمه زهرا بود ، دوست داشتم خانه فاطمه را هتك حرمت نمىكردم؛ اگر چه آن را براى جنگ بسته بودند... . الخرساني، أبو أحمد حميد بن مخلد بن قتيبة بن عبد الله المعروف بابن زنجويه (متوفاى251هـ) الأموال، ج 1، ص 387؛ الدينوري، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي276هـ)، الإمامة والسياسة، ج 1، ص 21، تحقيق: خليل المنصور، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1418هـ - 1997م، با تحقيق شيري، ج1، ص36، و با تحقيق، زيني، ج1، ص24؛ خود ابابكر اقرار كرده به اين عمل و شما سوالات ديگري مي پرسيد چرا فاطمه زهرا از خليفه وقت اطاعت نكرد و از او بيزاري جست اين هم يك حديث ديگر شمابا حديث ثابت كن اين حديث بخاري و غضب حضرت زهرا درست نبوده است با سوالاتي كه هيچ حديثي در مورد آن نيست بحث نكن فقط حديث جواب: حضرت علي به قول شما که بعد از وفات حضرت فاطمه با ابوبکر چرا بيعت کرد؟ يکم فکر کن حرفي که ميزني؟ نويسنده: علي دوشنبه 8 آبان1391 ساعت: 20:38 چون فاطمه وفات كرد شوهرش علي (ع) وى را شبانه به خاك سپرد وابوبكر را خبر نكرد وخود بر او نماز گزارد. فلمّا توفّيت دفنها زوجها عليّ ليلاً و لم يؤذن بها ابابكر و صلّى عليها... صحيح بخارى، ج 3، ص 253، كتاب المغازى، باب 155 غزوة خيبر، حديث 704. «فاطمه (س) بر ابوبكر غضب نمود پس با وى قهر كرد پس با او سخنى نگفت تا وفات نمود وبعد از پيغمبر (ص) شش ماه زندگى كرد... (و على (ع)) در اين ماههابيعت نكرد. «فوجدت فاطمة على ابى بكر في ذلك فهجرته فلم تكلمه حتّى توفيّت وعاشت بعد النّبيّ (صلى الله عليه و سلم) ستّة اشهر... ولم يكن يبايع تلك الاشهر. » صحيح بخارى، ج 3، ص 253، كتاب المغازى، باب 155 غزوة خيبر، حديث 704. قال عمر لعلى وعباس: « فرأيتماه (ابابكر) كاذباً آثماً غادراً خائناً... فرأيتماني كاذباً آثماً غادراً خائناً... » صحيح مسلم، ج 4، ص 28، كتاب الجهاد و السير، باب 15 حكم الفئ، حديث 49. اين همه حديث بر وجود چنين كاري هست آنوقت تو فقط سوال مي پرسي اين سوالات را فعلا جواب بده تا به اونجابرسيم براي اون سوالات كاملا جواب هست جواب: يعني حضرت علي موقع دفن زنش که وصيت کرده بود طوري دفن شود که کسي او را نبيند بازهم طبق وصيت عمل نمي کرد فاطمه قهر کرده بود مگه شما نمي گيد که نبايد بيشتر از سه روز قهر بود. نويسنده: جوان قشمي سه شنبه 9 آبان1391 ساعت: 9:49ب ه احاديث ضعيف استناد نکن بزرگان مذهب ما آماده اند و تمامي احاديث را دسته بندي کرده اند تا اينکه کساني به دروغ احاديثي را به اهل سنت نچسپانند و ما نمي گيم بخاري براي امت کافيه مثل شما که مي گيد کافي براي امت کافيه و احاديثي هست که از خر روايت شد. و اگر بخواهي صرفا بخاطر اينکه با پيامبر مخالفت کردند شخصي را کافر بدانيد نمونه زيادي هست که من مي تونم بيارم که حضرت علي با پيامبر مخالفت کرده. حضرت علي از نظر شما امام من عندالله هستند اين سوال را جواب بده اگر تامام من عندالله هستند شما که هيچ بزرگان شما هم يک آيه نتونستند از قرآن دليل بر امامت حضرت علي بياورند؟ حتي بزرگان شما از نهج البلاغه هم نتوانستند يک دليل بر اينکه حضرت علي خلافت را حق خودش بدانند نتونستند باورند . حالا شما که از حضرت علي و بزرگانتان داناتري مي خواي ثابت کني که حضرت علي ااولين خليف بوده. خلفا به ترتيب از نظر اهل سنت عبارتند:1. ابوبکر2. عمر3.عثمان4.علي5.حسن و بعد از اينها ديگرخلافت نبوده و اهل سنت هيچ وقت نمي گويند خالافت بايد از قرآن ثابت شود. بلکه بايد با راي مردم ثابت شود همانطوري که براي يزيد امام حسين قبول نداشت و با تعداد کم براي جنک با يزيد رفت مگر امام حسين فرزند شير خدا نبود مگر همين کار را حضرت علي نمي تونست انجام بده. مگر حضرت حسن برادر حضرت حسين نبود پس چرا با معاويه نجنگيد و صلح کرد. همه اين مسايل بر مي گرد به اينکه هر جا ائمه فهميدند حقشلن ضايع مي شود از حق خود دفاع کردند.حضرت علي شايستگي بيعتش را اينجوري بيان مي کند که با من همان کساني بيعت کردند که قبل از من با ابوبکر و عمر بيعت کردن خدايا بنده را خلفا و امهات مومنين و فرزندان پيامبر محشور بگردان. آمين نويسنده: علي سه شنبه 9 آبان1391 ساعت: 12:13 دوست عزيز من با تو دشمني ندارم كه و تو را نيز نمي شناسم و مذهبت را معرفي نكردي ببينم از كدام فرقه اهل سنت هست شما از يك سو اينها را مي گوييد احاديث ضعبف از يك سو كتاب را بعد از قرآن صحيحترين كتاب مي دانيد در همين كتاب احاديثي وجود دارد كه مي گويد خداوند تومان دارد و اگر قرار است هر حديثي كه سندش مخدش است بياوريم اصلاتمام مذاهب و حتي اسلام زير سوال مي رود بس بهتر است آتو دست اجانب ندهيم ما بحث عقلاني مي كنيم علماي شما مي گويند برترين كتابها بعد از قرآن بخاري و مسلم است و آنها احاديث موجود در اين كتابها را قبول دارند حال شما قبول نداريد مشكل از شمااست برا ما نيز كافي كتاب كامل نيست و علما از آن احاديثي كه ضعيف باشند قبول ندارند ما نيازي نداريم كسي را كافر بدانيم ولي مي گوييم بايد با جان ودل از پيامبر اطاعت كرد برا اينكه از جواب دادن به سوالات فرار كني مي گويي من از آنها داناترم اين غير ممكن است من به اندازه يك تار موي مولا علي نمي شوم ايشان كسي هستند كه پيامبر اورا در آيه مباهله شركت مي دهد و از آل عبا هستند هر كاري ايشان بكند درست هست و مانند پيامبر بايد از ايشان اطاعت شود ادامه گفتار پايين جواب: منقول است که : اين کتاب به امام زمان (عج) عرضه شده و ايشان فرمودند: "الکافي کاف لشيعتنا" يعني کتاب کافي براي شيعيان ما بس است (مقدمه ترجمه اصول کافي از دکتر مصطفوي،ص 7 ) نويسنده: علي سه شنبه 9 آبان1391 ساعت: 12:14 و اما گفتي خلفا بعضي از علماي شما معاويه را خليفه دانسته اند و شما آن را رد كرديد و كار خوبي كرديد چون ايشان واقعا برضد مولا خروج كرد و بر امام زمان خويش تعدي جست و حرف خليفه وقت را ناديده گرفت اين كار شما شايسته تقدير است كه معاويه را خليفه ندانستيد و اما شما خلفا را 5 نفر دانستيد وبازهم مخالف گفته پيامبر صحبت كرديد حتما اين حديث صحيح پيامبر را در بخاري ديده ايد كه مي فرمايد اي امت من بعد از من 12 خليفه جاشينان من هستند و من و تو بايد بعد از پيامبر جانشينانش را درك كنيم و بفهميم كه بايد جانشينان پيامبر عين پيامبر باشند و امتحان الهي نيز همينگونه است كه مي فرمايد فكر كرديد بعد از اينكه گفتيد ايمان آورديم شما را رها مي كنيم مطمئن باش حتما مورد آزمايش الهي قرار مي گيريم بدان كه يكي از امتحانات الهي همين بعد از پيامبر است كه بايد از چه كسي اطاعت كنيم اين نيست كه پيامبر را خداوند بفرستد و بعد از آن مردم رها كند حتما بايد خلفاي پيامبر 12 نفر باشند حال شما بفرماييد اين 12 خليفه برحق پيامبر را نام ببريد ادامه پايي ننويسنده: علي سه شنبه 9 آبان1391 ساعت: 12:18 شما مي فرماييد اهل سنت نمي گويد خلافت بايد از قرآن ثابت شود بلكه بايد با راي مردم ثابت شود اين حرف نيز اصلا با تاريخ خلفا در نقص است زيرا ابابكر كه با حمايت عمر در بني سقيفه اجرا شد و وقتي پيامبر وفات يافت آنرا فراموش كردند و بجاي كفن و دفن ايشان به فكر خليفه انتخاب كردن بودند، خليفه شد و خيلي ها با او بيعت نكردند و قبولش نداشتند و كم كم مردم مجبور به اطاعت شدند و عمر نيز با حمايت و تعيين ابوبكر خليفه شد و حتي خيلي از صحابه به ابابكر اعتراض كردندو عثمان با تعيين گروه شش نفره كه عمر معرفي كرد خليفه شد و يكي از سوالاتي كه در آنجا از حضرت علي شد اين بود كه تو حاظري مانند خلفا كار كني و حضرت جواب داد من اصلا كار ابابكر و عمر را قبول ندارم و به همين دليل عثمان خليفه شد تنها شخصي كه با راي مردم خليفه شد و بازهم امتنامي كرد حضرت علي بود كه مردم ريختند به در خانه علي زيرا از كار خلفا خسته شده بودند و گفتند يا علي تنها شخصي كه لايق خلافت هستي تويي و ما با تو بيعت مي كنيم اين را مي گويند راي گيري نه آن سه تا در مورد امام حسين و حسن فعلا جاي بحث نيست و بعدا در مورد آنها صحبت خواهيم كرد ادامه پايي ننويسنده: علي سه شنبه 9 آبان1391 ساعت: 12:26 و اما حضرت علي به مردم مي گويد اي مردم چرا حرف مرا گوش نمي دهيد مگر شما ها همان مردمي نيستيد كه وقتي با ابابكر و عمر بيعت كرديد وحرف آنها را گوش داديد حال مگر با من بيعت نكرديد چرا حرف مرا گوش نمي دهيد اگر تاريخ را دقيق بخوانيد خواهيد فهميد علتها را محمد بن اسماعيل بخارى مىنويسد: وَعَاشَتْ بَعْدَ النبي صلى الله عليه وسلم سِتَّةَ أَشْهُرٍ فلما تُوُفِّيَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِيٌّ لَيْلًا ولم يُؤْذِنْ بها أَبَا بَكْرٍ وَصَلَّى عليها. فاطمه زهرا سلام الله عليها، شش ماه پس از رسول خدا (ص) زنده بود، زمانى كه از دنيا رفت، شوهرش علي عليه السلام او را شبانه دفن كرد و ابوبكر را با خبر نساخت. البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 4، ص 1549، ح3998، كتاب المغازي، باب غزوة خيبر، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987. ابن قتيبه دينورى در تأويل مختلف الحديث مىنويسد: وقد طالبت فاطمة رضي الله عنها أبا بكر رضي الله عنه بميراث أبيها رسول الله صلى الله عليه وسلم فلما لم يعطها إياه حلفت لا تكلمه أبدا وأوصت أن تدفن ليلا لئلا يحضرها فدفنت ليلا. فاطمه از ابوبکر ميراث پدرش را خواست، ابوبکر نپذيرفت، قسم خورد که ديگر با او (ابو بکر) سخن نگويد و وصيت کرد که شبانه دفن شود تا او (ابوبکر) در دفن وى حاضر نشود. الدينوري، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي276هـ)، تأويل مختلف الحديث، ج 1، ص 300، تحقيق: محمد زهري النجار، ناشر: دار الجيل، بيروت، 1393هـ، 1972م. اينها كه آوردم احاديث ضعيف نيستند و سندآنها كاملا درست است نويسنده: علي سه شنبه 9 آبان1391 ساعت: 12:38ابن أبيالحديد به نقل از جاحظ (متوفاى 255) مىنويسد: وظهرت الشكية، واشتدت الموجدة، وقد بلغ ذلك من فاطمة ( عليها السلام ) أنها أوصت أن لا يصلي عليها أبوبكر. شكايت و ناراحتى فاطمه (از دست غاصبين) به حدى رسيد كه وصيت كرد ابوبكر بر وى نماز نخواند. إبن أبي الحديد المدائني المعتزلي، أبو حامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفاي655 هـ)، شرح نهج البلاغة، ج 16، ص 157، تحقيق محمد عبد الكريم النمري، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1418هـ - 1998م. و در جاى ديگر مىنويسد:وأما إخفاء القبر، وكتمان الموت، وعدم الصلاة، وكل ما ذكره المرتضى فيه، فهو الذي يظهر ويقوي عندي، لأن الروايات به أكثر وأصح من غيرها، وكذلك القول في موجدتها وغضبها. مخفى كردن مرگ فاطمه (سلام الله عليها) و محل دفن او و نماز نخواندن ابوبكر و عمر و هر آن چه كه سيد مرتضى گفته است، مورد تأييد و قبول من است؛ زيرا روايات بر اثبات اين موارد صحيحتر و بيشتر است و همچنين ناراحتى و خشم فاطمه بر شيخين نزد من از اقوال ديگر اعتبار بيشترى دارد. شرح نهج البلاغة، ج 16، ص 170. اينهمه احاديث موجود است و مي دانيد حديث داريم كه هركس بيشتر از سه روز با مسلماني قهر باشد از دايره اسلام خارج مي شود حال بايد جواب داد يا فاطمه زهرا اشتباه كرده كه از محالات است زيرا ايشان جزآيه تطهير است و خداوند هر گونه پليدي را از اين بانوي دوردانه دور كرده است يا كلا بخاري و مسلم براي اينكه بين صحابه مشكل تراشي كنند اين احاديث را درست كرده اند يا ابابكر اين كاررا كرده و فرداي قيامت بايد در پيشگاه خداوند به حق الناسي كه از بين برده جوابگو باشد حال شما مي خواهي قبول كن نمي خواهي نكن و خودت را طوري قانع كن هركس نظري دارد و نظرش مورد احترام است باتشكر چواب: حضرت فطمه معصوم بوده و خطا نمي کرده؟ دوستان اگر بجوابها نگاه كنيد مي بينيد كه فقط بدون سند و دليل صحبت مي كنند و بنده اينهمه دليل و سند قانع كننده برايشان فرستادم بازهم از جواب دادن معذورند و انگار دوست ندارند حقيقت را درك كنند و فقط دوست دارند اشكال تراشي كنند از شيعه و به شبكه هاي وهابي كلمه و ... متوصي مي شوند و هر چه انها مي گويند ديكته مي كنند بدون سند چند شب پيش در برنامه قضاوت با شما بحث جنگ جمل و عايشه بود ديدم فردي از اهل سنت آن چنان مطالب را در دفاع از عايشه مي گفت كه در سايت كلمه نوشته شدهه بود و كاملا داستان باور نكردني اين دوستان اهل سنت متاسفانه سواد آنچناني ندارندفقط از اين شبكه وهابي هرچي ياد مي گيرند مي گوين خداوند همه ما را هدايت كند دوستاني كه مي خواهند در بحث با سايت جوانان قشم شركت كنند مي توانند در همان سايت شركت كنند و مطالب بنويسند تا اين دوستان نيز به حقيقت برسند |
46 |
نام و نام خانوادگي: علي علوي -
تاريخ: 20 آذر 91
بيائيد بر مشترکاتمان با اهل سنت تکيه کرده و پافشاري کنيم و اختلافات را نه اينکه انکار کنيم اما مسکوت بگذاريم به خاطر بقاء امت اسلامي و اتحاد در برابر دشمنان . |
47 |
نام و نام خانوادگي: عليرضا کلامي -
تاريخ: 23 آذر 91
خدا شما را خير دو دنيا عطا کند سايت عالي اي داريد زياد بهره برديم... |
48 |
نام و نام خانوادگي: يك سني -
تاريخ: 11 دي 91
آيا نسبت اين احاديث به سالار زنان فاطمه زهرا رضي الله عنها نا زيبا نيست؟؟؟!!! اهل سنت و جماعت تماماً با توجه به قرآن و سنت، بر اين اتفاق نظر دارند كه پيامبرe چهار دختر داشته است: بانو زينب، و بانو رقيه، و بانو امكلثوم، و بانو فاطمه ـ رضيالله عنهن ـ و بدينسان عامة شيعه چنين نظر دارند. اما شيعه هند و پاكستان ـ به استثناي حضرت فاطمه ـ آن سه دختر ديگر را از فرزندي پيامبرe منتفي دانسته، و آنها را به ديگران نسبت داده، و با حكم صريح الهي: ادْعُوهُمْ لِآَبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ (الأحزاب: ٥) مخالفت ورزيدهاند. و بنظر من اين تنها بخاطر عداوت و دشمني با حضرت عثمان ذيالنورين است تا آن افتخار بزرگ شاملش نشود. زيرا پيامبر پيامبر صلي الله عليه و سلم اول حضرت رقيه و پس از مرگ او، حضرت امكلثوم را به ازدواج او درآورد. به همين خاطر (ذيالنورين [صاحب دو نور]) ناميده شده. و الله تعالي فرموده است: يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ ...(الأحزاب: ٥٩) «اي پيامبر به همسرانت و دخترانت و زنان مؤمنان بگو!» خداوند در اين آيه لفظ دختران را جمع آورده، و اين نشان ميدهد كه پيامبر داراي چند دختر بوده است. و علماي شيعه نوشتهاند: پيامبر صلي الله عليه و سلم در حاليكه بيست و چند سال سن داشت با خديجه ازدواج كرد، قبل از بعثتش، از او، صاحب قاسم و رقيه و زينت و امكلثوم شد و بعد از بعثت پاك و مطهرش صاحب فاطمه شد.[1] و بدينسان بقول اهل تشيع اقوال ائمه معصوم شيعه و علماي آنها در تعدد دختران پيامبر روشن و صريح است و در كتابهاي شيعي زير ثبت شده است: مجالسالمؤمنين، ص 83 تفسير مجمعالبيان، جزء دوم، ص 233 تهذيب، جزء اول، ص 154 فروع کافي، جزء 2، ص 222 فيضالاسلام، ص 519 نهجالبلاغه، جزء دوم، ص 85 قربالاسناد، ص 6 تحفهالعوام، احمد علما، ص 113 حياهالقلوب، جزء دوم، ص 650، 223، 559، 82 منتهيالآمال، جزء اول، ص 89 مرآه العقول، جزء اول، ص 352 و كليني در فروع كافي ذكر كرده است: «وقتي كه پيامبر پيامبر صلي الله عليه و سلم فاطمه رضي الله عنها را به عقد حضرت علي در آورد، بر او وارد شد در حاليكه گريه ميكرد، آنگاه به او گفت: چرا گريه ميكني، بخدا اگر در ميان اهل بيتم از او بهتر سراغ داشتم، تو را به ازدواج او در نميآوردم. و من او را به شوهري تو انتخاب نكردم بلكه الله تعالي تو را به همسري او در آورد.»[2] و همچنين كليني ذكر كرده: ابوعبدالله گفته است: فاطمه به رسول خدا گفت: مرا با مهرية كمي به ازدواج درآوردي؟! پيامبر صلي الله عليه و سلم به او گفت: من تو را به همسري او در نياوردم بلكه خداوند از آسمان تو را به همسري (او) درآورد.»[3] و محمد باقر مجلسي در كتاب فارسي جلاءالعيون، ميگويد: «امام محمد باقر در كتاب (كشفالغمه) گفته است كه يك روز فاطمه به پيامبر صلي الله عليه و سلم گلايه كرد و گفت: علي هر مالي را كه بهدست ميآورد در بين فقراء و مسكينان تقيسم ميكند. آنگاه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود: آيا تو ميخواهي برادرم و برادرزادهام را عصباني و ناراحت سازم؟! بدان كه عصبانيت و خشم او، خشم و عصبانيت من است، و خشم و عصبانيت من خشم و عصبانيت الله تعالي است آنگاه فاطمه گفت: من پناه ميبرم بر خدا از غضب الله و غضب پيامبرش.» [4] از اين دو روايت سابق چنين برميآيد كه حضرت فاطمه (نعوذ بالله) به علت فقر علي و كمي مهريه، به اين ازدواج راضي نبوده است. شيعيان با اين مطالب آشكارا به سالار زنان بهشتي حضرت فاطمه، توهين ميشود. او از زاهدترين زنان دنيا و راغبترين آنها به آخرت بوده است، و اصلاً چگونه تصور ميشود كه وي به علت فقر يا كمبود مهريه به اين ازدواج راضي نبوده باشد واقعاً چنين تصوري از ايشان بدور است؟! و از روايت سوم چنين هويدا ميشود كه فاطمه، نسبت به دستگيري مالياي كه حضرت علي از فقراء و مسكينان بهعمل ميآورد، چندان خشنود نبوده، و در ارتباط با اين امر، نزد پيامبر صلي الله عليه و سلم زبان به شكايت و گلايه گشوده است!! و آيا ميتوانيم اين (مسأله) را تصور كنيم و به آن اذعان نمائيم در حاليكه او بانوي كريمهاي است كه دختر شخصيتي كريم و بزرگوار و سخي طبع ميباشد؟! عجب از اين داريم كه شيعه، چگونه پس از اين همه ارجيف زشتي كه براي حضرت فاطمه قايلند، باز هم مدعي دوست داشتن وي هستند؟! مگر نه اينكه اينگونه شئونات حتي زيبندة يك زن آبرومند و شريف هم نيست چه رسد به فاطمه ـ رضياللهعنها ـ و احمد بن طالب طبرسي در كتاب «احتجاج» گفته است: پس فاطمه رضي الله عنه روي گردان شد و علي رضي الله عنه انتظار باز آمدن او را ميكشيد. چون در خانه جاي گرفت، گفت: اي پسر ابيطالب، همچون جنين خود را در پارچه پيچيدي و مظنونانه نشستي، و با من كه تازه به نزد تو آمده بودم و محكم بودم، به مخالفت و نزاع برخاستي. پس آن پسر جدا شده، به تو خيانت كرد. منظورم اين ابوقحافه است كه ميخواهد بخشش مقرري پدرم و درآمد و حقوق پسرانم را قطع بكند و آن را از من بگيرد. من هم در تلافي، كلام تند و سختي به او گفتم. تا جائيكه بخاطر قيل و قال انصار و مهاجران محبوس شدم. و آن جماعت مرا ناديده گرفتند و در مقام دفاع و مانعيت از اين كار بر نيامدند. در حاليكه خشمم را ميخوردم خارج شدم، و با بي ميلي و ناپسندي و خشم باز گشتم. روزي كه حد (و شمشير) خودت را پايين گذاشتي، ذليل شدي، گرگان دريدند و تو در خاك لم دادي و خوابيدي. هيچ اقدامي نكردي كه به درد بخورد! و هيچ اختيار و راهي فراروي من باقي نمانده، اي كاش كه قبل از شاديم، مرده بودم، و اينگونه ذليل نميشدم. پناه ميبرم به خدا كه او مرا عداوت كند و تو حامي من باشي! واي بر من در همه مشارق و مغارب، آن رهبر و ستون اصلي مرد، و بازو ضعيف شد. شكايتم به پدرم است و انتقامم را به خدا واميگذارم. خدايا تو از آنها بسي قويتر هستي (و هر كاري ميتواني بكني) و بس شديدتر ميتواني آنها را عذاب دهي و گرفتار سازي. آنگاه حضرت علي گفت: واي بر تو نيست بلكه بر دشمن تو است. (آرام) باش، اي دختر كسي كه برگزيدة همة انسانها است و اي باقي مانده و يادگار پيامبر صلي الله عليه و سلم ، من از دينم كنارهگيري نكردهام، و در ارتباط با محاسباتم به اشتباه نرفتهام، اگر تو آن معاش را ميخواهي، پس رزق و روزي تو ضمانت شده و محفوظ است. و آنچه را كه براي تو آماده شده است، بس بهتر و برتر است از اينکه كه از تو قطع شده است، پس به خدا توكل كن و تنها او را كافي خود بدان. آنگاه فاطمه گفت: الله كافي من است. و ديگر چيزي نگفت.»[5] آيا معقول است كه بانوي بزرگوار و پاكي همچون فاطمة زهراء، با چنين اسلوبي كه هيچ زن عاقل و آبرومندي ـ امروزه ـ راضي نيست كه شوهرش را با آن مورد خطاب قرار دهد، بيايد و سرور ما حضرت علي را خطاب كند؟! و اگر به فرض اين روايت را درست بدانيم، كاري بيش از اين نكردهايم كه وقاحت و بيادبي حضرت فاطمه (نعوذ بالله) نسبت به حضرت علي، و ترسو بودن حضرت علي و ذليل بودن وي در مقابل مردم در مسألهاي حق، را استخراج كردهايم. و آيا باز هم اين منطقي بنظر ميرسد در حاليكه او شير پيروز خدا؛ حيدر كرار، و با شهامت بوده، و قهرماني كمياب را در كارنامة خود دارد، من نميدانم كه عقلهاي برادران اهل تشيع به كجا پر كشيده؛ كساني كه از يك طرف مدعي عشق و محبت نسبت به حضرت علي و فاطمة زهراء هستند و از طرف ديگر، آن چرنديات و ياوهگوييها را كه بر خلاف اين مدعاي آنها است، به هم ميبافند!! و در حقيقت آنها، چنانكه ملاحظه ميكنيد، به همه دختران نبياكرم صلي الله عليه و سلم توهين ميكنند، آنجا كه آن آيات را به ميل خود تفسير غيرواقعي ميكنند، و آن را (نعوذبالله) در خدمت اهداف غير شفاف خود قرار ميدهند. و اين از ديدشان پنهان است كه آن روايت موضوع و جعلي در جايي ديگر به آنها ضرر ميرساند. و اين حال و روز همه روايتهاي جعلي و دروغين است و دروغ بودن آنها در مقابل همه مردم هويدا ميشود. و نيز احمدبن ابيطالب طبرسي در كتاب (احتجاج) گفته است: «سلمان ميگويد: وقتي كه شب شد، علي فاطمه را بر الاغي قرار داد، و دست دو پسرش حسن و حسين را گرفت و به خانه هر يك از مهاجران و انصاريان شركت كننده درغزوه بدر رفت و (مظلوميت) و حق خود را به آنها يادآور شد و آنها را به ياري طلبيد. از ميان همة آنها فقط و فقط چهار نفر به او پاسخ مثبت دادند. من به سلمان گفتم: آن چهار نفر چه كساني بودند؟! گفت: من، و ابوذر، و مقداد و زبيربن عوام، شب دوم و سوم هم به سراغ آنها رفت، و فقط ما به ياري او شتافيتم.[6] و نيز طبرسي ذكر كرده: «وقتي كه شب شد، علي، فاطمه را بر الاغي سوار كرد، پس آنها را به نصرت خود فرا خواند. آنگاه غير از ما چهار نفر، هيچ مردي به او پاسخ مثبت نداد.»[7] آيا در اينكه حضرت علي، حضرت فاطمه را سوار بر الاغي كرد، و او را به در خانه هر يك از مسلمانان برده است، توهيني به بانوي بزرگوار اسلام، و سرور ما حضرت علي، نيست؟! و آيا اين منطقي است كه بعد از اين همه تلاش و جستجوي حضرت علي، هيچكس ـ حتي بنوهاشم ـ هم به ياري او نشتافتهاند؟! لطفا به مطالب جواب دهيد منتظر باسخ شما هستم -------------------------------------------------------------------------------- [1]- اصول کافي , کليني ص 278 [2]- فروع کافي, ج 2 , کتاب نکاح ص 157 [3]مرجع سابق 157 [4]جلاء العيون,مجلسي ,چاپ ايران ص 61 {5]- احتجاج, طبرسي, تاليف احمد علي بن ابي طالب طبرسي,ص 145 [6]- احتجاج, طبرسي, ص 157 [7]- احتجاج, طبرسي,ص 158 جواب نظر: باسلام دوست گرامي در مورد دختران حضرت رسول صلي الله عليه و آله در اين آدرس بحث شده است مراجعه نماييد: در مورد آيه 59 احزاب بايد بگوييم كه در قرآن خداوند متعال بارها و بارها الفاظ جمع به كار برده است و مقصود از آنها مفرد است : 1- در ماجراي عبد الله بن ابي سلول رئيس منافقين مدينه «يقولون لئن رجعنا الي المدينة ...» 2- در ماجراي مباهله «ونسائنا...» كه طبق روايات صحيح السند اهل سنت تنها حضرت زهرا مقصود است ؛ و همچنين «وانفسنا» كه طبق روايات صحيح السند اهل سنت تنها اميرمومنان مقصود است ؛ و همچنين «وابنائنا» كه طبق روايات صحيح اهل سنت با وجود اينكه جمع آمده است مقصود تنها حسن و حسين عليهما السلام است و... همچنين ممكن است مقصود از بنات ، كل دختران امت باشد كه چون رسول خدا (ص) پدر امت به حساب ميآيد آنها را دختر به حساب آورده است . اما در مورد اظهار نظر شما در مورد روايات بايد گفت هرچه در كتب آمده عقيده شيعه نيست بلكه بايد با قرآن و مسلمات سنجيده شود و از نظر سندي هم بررسي شود. ما مثل شما در مورد اين كتب اعتقاد صحت مطلق نكرده ايم تا اين چنين، هر چه در آن آمده را مستقيم به ما به عنوان عقيده نسبت دهيد! لذا آنها را بررسي مي كنيم اما روايت گريه حضرت زهرا سلام الله عليها شايد بخاطر دوري مختصري كه از رسول الله سلام الله عليها پيدا كرده بوده اند باشد و ... مورد آن معلوم نيست و قرينه اي هم بر آن نيست. لذا نمي توان چنان برداشتي هم داشت. اما روايتي كه ايشان مي فرمايند مهرم را كم قرار داديد سند آن از چندين جهت بخاطر رواتش ضعيف است و مقبول نيست. جالب است كه شما به كتب خود مراجعه نكرده ايد تا ببينيد در كتب صحيح شما چه جسارتهايي كه حتي به خدا و رسول الله صلي الله و عليه و آله كرده اند و چقدر با اين فرمايشاتتان در مورد شيعه متفاوت است شما از كتب شيعه سخني نقل كرده ايد كه شيعه معتقد به صحت همه آنها نيست مي توانيد در اين آدرس ببينيد: و در روايت هم گاهاً بخاطر سوء برداشت شما جسارتي بنظر مي رسد در حالي كه در كتب شما اولاً تصريح كره ايد كه اين كتب صحيح اند چنانكه مي توانيد در اين آدرس ببينيد: و ثانياً بسيار موارد بيشتر و ثالثاً بقدري مفتضح و وقيحانه است كه توهينها بسيار بي ادبانه و به خدا و رسول او نيز مي باشد. براي يافتن تعدادي از اين موارد به اين آدرس مراجعه كنيد: در مورد اعتراض حضرت زهرا سلام الله عليها در اين آدرس بررسي شده است: در مورد سوار شدن حضرت زهرا سلام الله عليها بر الاغ آنهم در شب چه مشكلي است؟ شما نبايد هنجارها و ناهنجارهاي زمان ما را بر زمان رسول الله صلي الله و عليه و آله بار كنيد مثلاً در مورد رسول الله صلي الله و عليه و آله آمده است كه بر الاغ بي استر سوار مي شدند و با دست كوسفندان خود را مي دوشيدند اين صحيح است و با هيچ يك از مباني ديني و آموزه هاي قرآني ناسازگاري ندارد ولي شايد با ساختمان فكري شما نسازد! آنچه در روايت آمده است اين است كه بر در خانه انصار رفتند نه بني هاشم ! شما اين مطلب را از كجاي روايت فهميديد كه بني هاشم از ايشان حمايت نكردند؟ براي اطلاع جنابعالي روايتي كه در متن آمده و ظاهراً به آن توجه نكرده ايد را دوباره نقل مي كنيم تا بدانيد كه طبق روايات موجود در كتب اهل سنت گروهي از مهاجرين از جمله بني هاشم مانند زبير و عباس عموي پيامبر در خانه حضرت فاطمه در حمايت از حضرت علي عليه السلام جمع شده بودند: عن زياد بن كليب قال: أتى عمر بن الخطاب منزل علىّ وفيه طلحة والزبير ورجال من المهاجرين فقال: واللّه لأحرقنّ عليكم أو لتخرجنّ إلى البيعة»، فخرج عليه الزبير مصلتاً بالسيف فعثر فسقط السيف من يده فوثبوا عليه فأخذوه. (تاريخ الطبرى ، ج2 ، ص443.) عمر بن خطاب به خانه على آمد در حالى كه گروهى از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. وى رو به آنان كرد و گفت: به خدا سوگند خانه را به آتش مى كشم مگر اينكه براى بيعت بيرون بياييد. زبير از خانه بيرون آمد در حالى كه شمشير كشيده بود، ناگهان پاى او لغزيد و شمشير از دستش افتاد، در اين موقع ديگران بر او هجوم آوردند و شمشير را از دست او گرفتند. براي اطلاع از دفاع بني هاشم از علي عليه السلام به اين آدرس مراجعه كنيد: موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات (1) |
49 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 12 دي 91
الله اکبر با سلام جناب يک سني اجازه بدهيد بنده يک سوال کوتاه از شما بکنم .. سوال : همه ميدانيم که حضرت فاطمه سلام الله عليها در بستر بيماري بودنند . ايا بر خواهران ايشان واجب نبود که به عيادت خواهر مريضشان بروند ؟؟؟ ميشود يکي از اين عيادتها را براي ما بگوييد . لبيک يا علي |
50 |
نام و نام خانوادگي: عليرضا ن -
تاريخ: 12 دي 91
با سلام جناب مجيد م علي، مگر دختران ديگر پيامبر(ص) قبل از رحلت پيامبر (ص) از دنيا نرفته بودند!!!! در اين صورت حضرت زهرا(س) در ان زمان يعني بعد از رحلت پيامبر(ص) خواهري نداشتند تا به عيادت ايشان بيايند. |
51 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 12 دي 91
الله اکبر با سلام جناب عليرضا ن متشکرم از اينکه اشتباه مرا گوشزد کرديد ...... بله اگــــــــر دختر ديگري براي حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم بود حرف شما صحيح ولي من معتفدم نبوده که فوت کند ... حالا اگر شما اعتقاد به وجودشان داريد يک حديث يک سخن از ائمه اطهار يا فاطمه الزهرا در مورد اين دختران بياوريد يا اينکه حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم در مورد اين دختران در زمان حياتشان حرفي زده باشند مهمانشان کرده باشد توصيه ئي کرده باشند در ازدواجشان چقدر دخالت داشتند ... لبيک يا علي |
52 |
نام و نام خانوادگي: عليرضا ن -
تاريخ: 13 دي 91
با سلام جناب مجيد م علي، در مورد اينکه ايا حضرت خاتم الانبيا(ص) دختران ديگري داشتند يا نه، اين مساله مورد اختلاف است. مثلاً در همين موسسه وليعصر(عج) شاگردان ايت الله قزويني معتقد هستند که پيامبر اسلام جز حضرت زهرا(س) دختر ديگري ندارند . ولي خود شخص ايت الله قزويني معتقدند که پيامبر اسلام(ص) دختران ديگري نيز دارند. و اگر شما يک سخن يا حديث در اين مورد مي خواهيد از ايت الله قزويني بپرسيد. مهم براي من اين است که فقط حضرت زهرا (س) شايستگي اين را پيدا نمود که در جريان مباهله که سند حقانيت رسالت پيامبر اسلام بود ، شرکت داشت. حالا مي خواهد در زمان مباهله ديگر دختران پيامبر زنده باشند يا نه؟ دختران ان حضرت باشد يا ربيبه ان حضرت؟ در ضمن طرح اين گونه مسائل از قبيل همين سوال شما يا سوالاتي مثل اينکه چرا حضرت علي (ع) اسم پسران خود را به نام خلفاي ثلالثه گذاشت، دقيقاً اين مساله از نظر خود من مثل قضيه تعداد اصحاب کهف مي باشد که عده اي در ان به مجادله پرداختند. |
53 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 14 دي 91
الله اکبر با سلام جناب عليرضا ن با تشکر از جوابيه شما .. بله بنده با اين مسئله که حضرت ايت الله دکتر قزويني در اين مورد چه نظريه دارند اشنا هستم وليکن ايشان در اين مورد صحبت نکرده اند و منظور ايشان در دفاع از مذهب تشيع بود که قشنگي ان اين است که هر مسئله قبل از قبول ان بايد براي شخص ثابت شود . اما در مورد دختران ديگر حضرت نبي صلي الله عليه و اله و سلم بنده هنوز برايم اين مسئله ثابت نشده است و تاکنون نه حديثي در مورد انها و يا از انها شنيده ام غير از ان حديث کفن و دفن همسر عثمان که باز هم از ان ثابت نمي شود که ايشان دختر حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم بوده اند . در مورد اسم گذاري پسران حضرت علي عليه السلام شرح ان قبلاٌ داده شده و هيچ منزلتي براي خلفا نيست بلکه حتي ميتوان از عمر بعنوان يک خودخواه متکبر و جبار نام برد . در مورد اخر ( اصحاب کهف ) متاسفانه نظري متناسب با اين نظر ندارم . حال دوباره سوال خودم را تکرار ميکنم .... حالا اگر شما اعتقاد به وجودشان داريد يک حديث يک سخن از ائمه اطهار يا فاطمه الزهرا در مورد اين دختران بياوريد يا اينکه حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم در مورد اين دختران در زمان حياتشان حرفي زده باشند مهمانشان کرده باشد توصيه ئي کرده باشند در ازدواجشان چقدر دخالت داشتند ... اين را هم بدانيد که اگر برايم ثابت شد که دختران ديگري براي ايشان وجود دارد و از صالحين بودم بسيار خوشحال خواهم شد ولي اين را ابداٌ براي شخصي بمثل عثمان منزلتي بحساب نمي اورم . لبيک يا علي |
54 |
نام و نام خانوادگي: عليرضا ن -
تاريخ: 16 دي 91
با سلام جناب مجيد م علي ، من به نيابت از طرف شما اين سوال را ايت الله حسيني قزويني مي پرسم: جناب سيدنا قزويني، اگر حضرتعالي اعتقاد به وجودشان داريد يک حديث يک سخن از ائمه اطهار يا فاطمه الزهرا در مورد اين دختران بياوريد يا اينکه حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم در مورد اين دختران در زمان حياتشان حرفي زده باشند مهمانشان کرده باشد توصيه ئي کرده باشند در ازدواجشان چقدر دخالت داشتند ... با تشکر جواب نظر: باسلام دوستان گرامي نظر مشهور با استناد به ظاهر رواياتي همچون سخن حضرت علي عليه السلام در خطبه 164 نهج البلاغه(و قد نلت من صهره ما لم ينالا) و دعاي اول ماه رمضان كه در مصباح المتهجد و تهذيب الاحكام آمده است(اللهم صل على رقية بنت نبيك والعن من آذى نبيك فيها ، اللهم صل على أم كلثوم بنت نبيك والعن من آذى نبيك فيها) مي باشد. غير از اين كليات كه آنها هم قابل توجيه و تخصيص به ديگر روايات است، روايت يا خبري مبني بر موارد مذكور در نظر وجود ندارد. مراجعه كنيد به: ازواج النبي و بناته ، تأليف الشيخ نجاح الطائي و الصحيح من سيرة النبي الأعظم نوشته سيد جعفر مرتضي و مطالبي در اين آدرس: www.valiasr-aj.com/fa/page.php موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات (1) |
55 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 16 دي 91
الله اکبر با سلام برادر عزيز جناب علي رضا راضي به زحمت جنابعالي نبودم وليکن متشکرم و از زحمات شما ممنون وليکن بازهم قانع نشدم ... در اينجا فرصت را عزيز شمرده از برادران پاسخ به شبهات اين سوال را دارم ... ايا اگر اينها دختر خوانده حضرت رسول اکرم صلي الله عليه و اله بودند کسي که با اينها ازدواج ميکند را نمي توان داماد ايشان شمرد ( يدون در نظر گرفتن منزلتي براي داماد ) ايا اين دختران را نمي توان بنت النبي خواند . لبيک يا علي جواب نظر: باسلام دوست گرامي بايد به زمان اين انتساب مراحعه كرد. بنظر مي رسد راه جمع بين اين روايات همين است كه رسول الله صلي الله عليه و آله چنين دختراني نداشته اند ولي چون همراه خديجه به خانه ايشان آمده بوده اند در عرف آنروز چنين دختراني را دختر ايشان صدا مي زده اند لذا به آنها در برخي از منابع به دختران رسول الله صلي الله و عليه و آله تعبير شده است. موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات (1) |
56 |
نام و نام خانوادگي: عليرضاموسوي تبريزي -
تاريخ: 17 دي 91
خدمت اهل ايمان وبرادرعليرضان سلام عليکم. اتفاقاً يکي ازمحققين ودانشمندان اسلام شناس،دراين خصوص که آياپيامبرصلي الله عليه واله وسلم به غيرازحضرت فاطمة سلام الله عليهادختراني ديگر،ازخودشان داشته اندياخير رابحث مي کرند.ايشان فرمودند:من به ضرس قاطع! باادله مختلف! معتقدم که آنحضرت دختران متعددازخودشان داشته اند! وادله مختلف ازشواهدتاريخي! گرفته تاروائي! وتا تواترلفظي! وحتي دليل قرآني!! که ازجمله خداوندمي فرمايد:قل لازواجک وبناتک ونسآءالمومنين.. بعدايشان مي گفتنداينکه عده اي خواسته اندبنات رادراينجابه دختران امّت رسول تفسير و توجيه کنندکاملاًاشتباه وخلاف بلاغت ونص خودقرآن است چون خداوندباواژه"نسآءالمومنين"که پس ازبنات آورده نشان مي دهدکه همه ازواج وبنات وزنان مومنين در"نسآءالمومنين"جمع نموده ولذا"بناتک"که باضميرمخاطب به حضرت رسول ازديگران جدانموده به يقين دختران خودآنحضرت مي باشندواگرقراربوددرمقابل هرکدام قرينه اي جداگانه براي مومنين بياوردبايدمي گفت:ازواجک وازواج المومنين! بناتک وبنات المومنين!و...دراين صورت نسآءالمومنين دراينجابي معنابود! وصلي الله علي سيدنامحمدواله وسلم. جواب نظر: باسلام جمع آمدن بناتك در اين آيه نمي تواند دليل تعدد دختران در مورد حضرت رسول الله صلي الله و عليه و آله باشد چون اولاً؛ در سال نزول آيه حجاب يعني سال پنجم هجري، پيامبر صلي الله و عليه و آله حتي به قول اهل سنت نيز فقط دو دختر داشته اند. چون رقيه(يا همان زينب طبق برخي از نقل ها) همسر اول عثمان در 19 رمضان سال دوم هجري از دنيا رفته بوده است. ثانياً؛ در قرآن، خداوند متعال بارها و بارها الفاظ جمع به كار برده است و مقصود از آنها مفرد است : 1- در ماجراي عبد الله بن ابي سلول رئيس منافقين مدينه «يقولون لئن رجعنا الي المدينة ...» 2- در ماجراي مباهله «ونسائنا...» كه طبق روايات صحيح السند اهل سنت تنها حضرت زهرا مقصود است ؛ و همچنين «وانفسنا» كه طبق روايات صحيح السند اهل سنت تنها اميرمومنان مقصود است ؛ و همچنين «وابنائنا» كه طبق روايات صحيح اهل سنت با وجود اينكه جمع آمده است مقصود تنها حسن و حسين عليهما السلام است. ثالثاً شايد در زمان نزول اين آيه دختران حضرت فاطمه عليها سلام به دنيا آمده باشند و اين آيه نظر به آنها جمع آمده باشد. رابعاً در اينجا هيچ بعيد نيست كه خداوند در صدد بيان حكم كلي اين مساله باشد و نظر به افراد حقيقي خارجي نبوده باشد بلكه نظر به افراد ممكن بوده باشد. خامساً دلايل فراوان مبني بر عدم تعلق دختران مذكور به رسول الله صلي الله و عليه و آله اين مطالب را تاييد مي كند. مراجعه كنيد به اين آدرس: www.valiasr-aj.com/fa/page.php گروه پاسخ به شبهات (1) |
57 |
نام و نام خانوادگي: منصور الماسي123456 -
تاريخ: 28 اسفند 91
شهادت مادرم زهرا عليها سلام افسانه نيست يا فاطمة الزهراء ... فدايت شوم ... در شگفتم ... شگفتآور است كه "فيل ابرهه" از سواري دادن به صاحب خود براي خراب كردن كعبه خودداري ميكند، امّا اصحاب پيامبر خدا (پيروان سقيفه) از فرماندهي حقيرشان در سوزاندن تو و خانهي تو اطاعت كردند ... امّا ... نه ابابيلي بر پهنهي آسمان نمودار شد و نه سجّيلي باريد ... آري خدا ميخواست تا امتحان پيچيدهتري از بندگانش بگيرد ... |
58 |
نام و نام خانوادگي: شيعه جنوب -
تاريخ: 04 فروردين 92
با بودنت , سلام علي , يک جواب داشت آن يک سلام هم پس از اين بي جواب شد ... با من حساب داشت عدو از غدير خم از من تو را گرفت و دگر بي حساب شد ... به اين روايت بخاري توجه کنيد: وَكَانَ لِعَلِيٍّ مِنَ النَّاسِ وَجْهٌ حَيَاةَ فَاطِمَةَ ، فَلَمَّا تُوُفِّيَتِ اسْتَنْكَرَ عَلِيٌّ وُجُوهَ النَّاسِ و علي در چشم مردم،بخاطر اينکه شوهر فاطمه بود احترام خاصي و وجاهتي داشت، دختر پيامبر که وفات کرد، او ديگر آن مقام را نداشت |
59 |
نام و نام خانوادگي: احسان حسيني -
تاريخ: 06 فروردين 92
با سلام از 16 روايتي که آورديد تنها يک روايت شهادت فاطمه (س) و سه روايت سقط جنين و يک روايت آتش زدن و ده روايت فقط تهديد به آتش زدن را تأييد مي کنند . لذا محتمل ترين شق همين تهديد به آتش زدن است. هيچکس نمي تواند بطور قطع و يقين ادعا کند که چه اتفاقي افتاده است . عقل در چنين موردي احتياط و احتمال و ترديد لحاظ مي کند و تعصب حکم قطعي مي دهد . |
60 |
نام و نام خانوادگي: alireza -
تاريخ: 09 فروردين 92
سلام روايت اولي که براي جويني هست از نظر سند چقدر وثاقت دارد؟؟؟ آيا صحيح است؟؟؟ باتشکر جواب نظر: باسلام دوست گرامي؛ ذكر چنين روايتي در كتاب چنين عالمي و عدم رد آن توسط وي براي ما كفايت مي كند نياز به بررسي سندي ندارد. موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات (1) |
61 |
نام و نام خانوادگي: غلام مولا -
تاريخ: 13 فروردين 92
خدا خيرتون بده.اجرتون بامولا.بعضيا ميخان به هر روشي شده از عمر دفاع کنند شده همه چي رو زير سوال ميبرن تا... بگزريم.بازم ممنون |
62 |
نام و نام خانوادگي: هادي يك سوال -
تاريخ: 22 فروردين 92
با سلام من يك سوال داشتم از سنيييييييييييييييي هاي...... من ميگم پيامبر بي دين از دنيا رفت و به وظيفش عمل نكرد ميدونيد چرا چون وقتي كه از طرف خدا وحي رسيد كه اين بار سفر اخرت است براي خودش جانشيني انتخاب نكرد فقط مردمو جمع كرد بگه من علي رو دوست دارم.فقط همين نعوذ بالله خداهم به پيامبر نگفت براي خودت جانشيني انتخاب كن .پيامبر هم اين ملت اسلام را بدون جانشين گزاشت و پيامبر كه ميرفت جنگ براي خودش چند تا جانشين انتخاب ميكرد وقتي كه ميدونست ميخواد فوت كنه براي خودش جانشيني انتخاب نكرد. حالا سني ها بگند جانشينش كيه اينطوري كه انتخاب نكرد براي بعد خودش جانشين پس پيامبر نعوذ بالله كافره |
63 |
نام و نام خانوادگي: م.ق -
تاريخ: 17 خرداد 92
با سلام از زحمات شما سپاسگزارم خداوند شما رو با مادر سادات، حضرت فاطمهس محشور فرمايد. خشنودي زهراس 3صلوات |
64 |
نام و نام خانوادگي: علي آ -
تاريخ: 13 تير 92
سلام.روزي يکي از آشنايان ما که به اديان الهي اعتقاد نداشت از من پرسيد:شما که ميگين حضرت فاطمه(ع)يا امام حسين (ع) شهيد شدند چرا گريه ميکنين؟خوشحالي کنين چون اونا در بهشت تو نازو نعمت هستند.من جوابشو دادم ولي اگر ممکنه براي افزايش اطلاعات, بيشتر مرا راهنمايي کنين. با تشکر جواب نظر: با سلام دوست گرامي اگر در ميان شيعيان، گريه و عزاداري براي اهل بيت عليهم السلام بويژه امام حسين عليه السلام يك سنت رايج شده است، انگيزه هاي گوناگوني دارد به عنوان نمونه به مواردي اشاره مي كنيم: 1.شناساندن مقام پيشوايان بزرگ اسلام كه سراسر زندگي آنان براي جامعه اسلامي الگو و سرمشق است، چه در مبارزه با طاغوتيان و چه در مسايل اخلاقي. 2. افزايش عشق و محبت اهل بيت 3. كمال خواهي و فضيلت طلبي. 4.. حقانيّت نهضت حسيني بر ضد طاغوتيان و آشنا كردن مردم با ويژگيهاي قيام امام حسين عليه السلام 5. ياد مصيبت اهل بيت( كه موحب آسان شدن مصايب و سختيهاي دوستداران آنان است. 6. فراموش نشدن خاطره عاشورا؛ چرا كه اگر اين عزاداريها نبود نسلهاي آينده نمي دانستند امام حسين عليه السلام را يزيد كشته است؛ و چرا كشته است. 7. افشاگري جنايات ستمگران به ويژه بني اميه و بني عباس. 8. رشد فضايل و كرامتهاي انساني و الهي و پرورش روحيه شهادت طلبي؛ جهت اطلاع بيشتر در اين مورد به اين آدرس رجوع كنيد موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
65 |
نام و نام خانوادگي: شيعه خلفا -
تاريخ: 02 مرداد 92
شهادت يا وفات بانو فاطمه از سال 72 کلمه شهادت وارد تقويم ايران شد در کتب کافي و بحار الانوار امده قنفذ اين کار را کرده ايا باورتان ميشود علي ان دلاور جنگ و شير خدا و اسطوره غيرت وفاتح خيبر بنشيند و زنش را بزنند دو مدرک بزرگ در دست ماست که دهان ياوه گوي روافض را مي بندد: 1-ايت الله خويي در صراط النجاه ج 3ص 314 ميگويد ماجراي شهادت بانو فاطمه طبق نظر کلي علما درست نيست 2-ايت الله کاشف الغطا در جنه الماوي ص 81 : اين ماجرا را عقل و وجدان من قبول نمي کند بلکه خصلت هاي عربي و اسلامي و حتي جاهلي اجازه اين کار را نمي دهد جواب نظر: با سلام دوست گرامي درباره حرف اولتان بايد عرض کنيم: اين كه تقويمها به جاى شهادت «وفات» نوشته باشند، دليل بر عدم شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها نمىشود؛ چرا كه كلمه «وفات» هم شامل مرگ طبيعي و هم شهادت ميشود و حتى در باره امام حسين، امير مؤمنان، حمزه سيد الشهداء، جعفر بن ابوطالب عليهم السلام، عمر بن خطاب و عثمان بن عفان نيز اين واژه به كار برده شده است. جهت اطلاع با اين آدرس رجوع کنيد در خصوص حرف دومتان نيز خوب است بدانيد اميرمؤمنان عليه السلام در مرحله اول و زمانى كه آنها قصد تعرض به همسرش را داشتند، از خود واكنش نشان داد و با عمر برخورد كرد، او را بر زمين زد، با مشت به صورت و گردن او كوبيد؛ اما از آن جايى كه مأمور به صبر بود از ادامه مخاصمه منصرف و طبق فرمان رسول خدا صلى الله عليه وآله صبر پيشه كرد. در حقيقت با اين كار مىخواست به آنها بفهماند كه اگر مأمور به شكيبائى نبودم و فرمان خدا غير از اين بود، كسى جرأت نمىكرد كه اين فكر را حتى از مخيلهاش بگذراند؛ اما آن حضرت مثل هميشه تابع فرمانهاى الهى بوده است. اما اينکه مطلبي را از آيت الله خويي و آيت الله کاشف الغطاء نقل کرده و با آن مي خواهيد ثابت کنيد که اين دو بزرگوار قائل به عدم شهادت حضرت زهرا عليها السلام بودند، اي کاش اول به خود اين دو کتاب رجوع کرده و مي ديديد که قضيه اين نيست بلکه اين افترايي است که برخي از علماي اهل سنت مي زنند تا افکار مردم و عوام را در خصوص شهادت حضرت زهرا عليها السلام به شک وادارند. در مقاله مستقلي به اين شبهه پاسخ داده شده است جهت اطلاع بيشتر به آنجا رجوع کنيد پاسخ به شبهات |
66 |
نام و نام خانوادگي: رضا از سنندج -
تاريخ: 23 مرداد 92
آيا اگر حقير هم نظر بگذارم نظرم را درج ميکنيد ؟ يا اينکه همچون مباحثه اينجانب با آقاي قزويني در برنامه زنده شبکه ولايت به ناچاراً و از روي ضعف و ناتواني بنده را قطع ميکنيد ؟ قبل از هر چيز قابل ذکر است که روايات شيعه براي اهل سنت ابداً ملاک نبوده و نيست و اصولاً وزن و جايگاهي ندارد، اما با اين اوصاف بعداً به برسي صحت و سقم آنها نيز خواهم پرداخت انشاء الله . فعلاً بحث بنده بر روي رواياتيست که از اهل سنت نقل کرده ايد که در اين خصوص بنده چند سوال اساسي دارم ؟ 1 - سلسله روايان حديث جويني را چرا در اين مقاله ذکر نکرده ايد ؟؟ 2- چرا به برسي راويان حديث جويني نپرداخته ايد ؟؟؟ 3- چرا نظر علماي شيعه را در باره شخص جويني ذکر نکرده ايد ؟؟؟ 4 - چرا در جمله (( وسمعت من الامام المحدث الاوحد الاكمل فخر الاسلام صدر الدين ابراهيم بن محمد بن المؤيد بن حمويه الخراساني الجوينى ... )) امام ذهبي در آخر کلام ايشان به جاي - شيخ صوفيه - نقطه چين گذاشته ايد ؟؟؟ اما بعد از اين چند سوال شخصاً به برسي دو نفر از راويان حديث جويني خواهم پرداخت . 1 - حسن بن علي بن حمزه بطائني 2- علي بن حمزه بطائني اما علي بن حمزه بطائني (( بنابه نقل کشّي، [۱] علي بن حسن بن فضّال، او را «کذّاب و متهم» خوانده است. بيشتر رجاليان و فقها مثل سيّدمرتضي علم الهدي و ابن غضائري و صاحب مدارک و علامه حلّي معتقد به ضعف او بوده اند .[۲] [3] معرفي او به عنوان واقفي، در رجال نجاشي، کشّي و علامه حلّي و ديگر کتب، نشانه تأييد نظر معتقدان به ضعف بطائني است )) و اکنون پسر علي بن حمزه يعني حسن بن علي بن حمزه بطائني (( مامقامي و کشي [4] [5] از ابن فضال نقل کرده است که وي از اين شخص با عنوان کذّاب و «ملعون» ياد کرده و علي رغم استماع روايات بسيار و کتابت يک دوره کاملِ تفسير قرآن از او، نقل حتي يک حديث را از وي روا نميدانسته است ، عين همين مطلب را کشّي، [6] از ابن فضّال درباره علي بن ابي حمزه نيز نقل کرده است و بنا به گفته رجاليون در ضعف او کمترين ترديدي وجود ندارد )) 1 . ↑ محمد بن عمر کشّي، اختيار معرفة الرجال، ( تلخيص ) محمد بن حسن طوسي، ص۴۰۳، چاپ حسن مصطفوي، مشهد ۱۳۴۸ ش. 2. ↑ حسن بن يوسف علامه حِلّي، رجال العلامه الحِلّي، ص۹۶، نجف ۱۳۸۱/ ۱۹۶۱، چاپ افست قم ۱۴۰۲. 3. ↑ ابوالهدي کلباسي، سماء المقال في تحقيق علم الرجال، ص۱۳۴ـ۱۳۵، چاپ محمدعلي روضاتي اصفهاني، قم ۱۳۳۲ ش. 4. ↑ عبدالله مامقاني، تنقيح المقال في علم الرجال، ج۱، ص۲۹۰، چاپ سنگي نجف ۱۳۴۹ـ ۱۳۵۲. 5. ↑ محمد بن عمر کشّي، اختيار معرفة الرجال، ( تلخيص ) محمد بن حسن طوسي، ص۵۵۲، چاپ حسن مصطفوي، مشهد ۱۳۴۸ ش. 6. ↑ محمد بن عمر کشّي، اختيار معرفة الرجال، ( تلخيص ) محمد بن حسن طوسي، ص۴۰۴، چاپ حسن مصطفوي، مشهد ۱۳۴۸ ش. ((@@ و مهمتر از اينها بنده فيلم خود آقاي قزويني را دارم که علي بن حمزه بطائني و پسرش را شديداً رد و آنها را کذاب و ملعون و ضعيف جداً ميداند، دوست داشتيد فيلم را کامل ارائه خواهم داد @@ )) حالا با اين اوصاف يا براي سوالات و اين گفته هاي بنده جوابي خواهيد داشت ، يا اينکه آنقدر مرد بوده و جرات به خرج ميدهيد و حديث جويني را از اين مقاله حذف ميکنيد که بعد از اعتراف شما به نادرست بودن حديث جويني و حذف آن بنده به برسي ساير احاديث اهل سنت يک به يک مي پردازم . با تشکر رضا از سنندج 1392/05/13 جواب نظر: باسلام دوست گرامي؛ سخن ابتداي شما بي اساس و نوعي تبليغ پراكني منفي است و بينندگان برنامه هاي حاج آقا به كذب بودن اين ادعاي شما واقفند. در مورد بررسي سندي هم قرار نبوده تمام اسناد مورد بررسي قرار گيرند. روش اين موسسه در اينگونه موارد اين است كه يك يا چند سند را براي نمونه بررسي كرده و بقيه روايات را در تاييد آن ذكر مي كند. مضاف به اينكه وقتي ما دنبال اثبات يك واقعه از نظر اهل سنت هستيم و در برابر او محاجه مي كنيم طبيعي است كه سخني را كه مورد قبول اوست مي زنيم لذا سخن علماي اهل سنت را ذكر كرده ايم. روايات در مورد هجوم به خانه حضرت زهرا سلام الله عليها متواتر است و نيازي به بررسي سندي ندارد. موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات (1) |
67 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 24 مرداد 92
با سلام جناب رضا از سنندج شما خوب بلديد قيافه حق بجانب بگيريد ... اگر شما 100% قانع ميشديد که هجوم به خانه حضرت فاطمه الزهرا سلام الله عليها و شهادت اتفاق افتاده و تمامي اسانيد انهم از کتب شما صحيح و محکم مي بود چکار ميکرديد ؟؟؟ .... تو را بخدا با خودتان صادق باشيد .... در حديثي امده که در اخرين روزهاي حيات مبارک حضرت محمد صلي الله عليه و اله عمر بن خطاب به ايشان اهانت کردند : 5345 حدثنا إبراهيم بن موسى حدثنا هشام عن معمر وحدثني عبد الله بن محمد حدثنا عبد الرزاق أخبرنا معمر عن الزهري عن عبيد الله بن عبد الله عن ابن عباس رضي الله عنهما قال لما حضر رسول الله صلى الله عليه وسلم وفي البيت رجال فيهم عمر بن الخطاب قال النبي صلى الله عليه وسلم هلم أكتب لكم كتابا لا تضلوا بعده فقال عمر إن النبي صلى الله عليه وسلم قد غلب عليه الوجع وعندكم القرآن حسبنا كتاب الله فاختلف أهل البيت فاختصموا منهم من يقول قربوا يكتب لكم النبي صلى الله عليه وسلم كتابا لن تضلوا بعده ومنهم من يقول ما قال عمر فلما أكثروا اللغو والاختلاف عند النبي صلى الله عليه وسلم قال رسول الله صلى الله عليه وسلم قوموا قال عبيد الله فكان ابن عباس يقول إن الرزية كل الرزية ما حال بين رسول الله صلى الله عليه وسلم وبين أن يكتب لهم ذلك الكتاب من اختلافهم ولغطهم صحيح البخاري : محمد بن إسماعيل البخاري الجعفي دار ابن كثير http://library.islamweb.net/newlibrary/display_book.php?idfrom=5448&idto=5448&bk_no=0&ID=3171 و فتح الباري شرح صحيح البخاري أحمد بن علي بن حجر العسقلاني سايت اسلام ويب : http://library.islamweb.net/newlibrary/display_book.php?idfrom=10362&idto=10363&bk_no=52&ID=3171 شما در اين مورد چه نظري داري .... نظرتو راجع به اين موهن به حضرت محمد صلي الله عليه و اله بگو باقيش پيشکشتون . تو را بخدا با خودتان صادق باشيد .... لبيک يا صديق الاکبر علي ابن ابي طالب لبيک يا فاروغ الاعظم علي ابن ابي طالب لبيک يا ذوالنورين علي ابن ابي طالب لبيک يا علي |
68 |
نام و نام خانوادگي: مهدي شکيبايي -
تاريخ: 01 شهريور 92
اقاي رضا از سنندج ايا شما همان کسي نيستيد که در شبکه وهابي کلمه نستجيربالله نعوذ بالله زبان ها لال باشد به فخر عالم امکان مولاي متقيان اميرمومنان (ص) توهين کرديد و نستجيربالله حضرت را ترسو خوانديد؟ من مهدي شکيبايي از رشت هستم.يک ادم معمولي . ولي حديثي ديده ام که امام صادق (ص)فرمودند که : ...خداوند بلند مرتبه، مخلوقي نجس تر و پليد تر از سگ نيافريده؛ و براستي که ناصب و دشمن ما اهل بيت(ع) از سگ هم نجس تر و پليد تر است! (وسائل الشيعة، شيخ حُرّ عاملي، ج 1 / ص 220). کسي که نستجيربالله معوذ بالله ذره اي فقط ذره اي از دشمني در وجودش نسبت به فخر عالم امکان داشته باشد ايا حداقل منافق يا ناصبي نيست؟ و ايا شخصي که از نجس ترين مخلوق خدا(يعني سگ)نجس تر است قابل هدايت است؟ ضمنا شما در حدي نيستيد که حتي با شاگردان علامه قزويني مقايسه شويد انوقت مي گوييد در مباحثه من و اقاي قزويني . اخر حيا هم خوب چيزي است . ه ياد داشته باشد هيچ مسلماني نمي ميرد مگر انکه درهنگام مرگ اميرالمومنين (ص)را خواهد ديد. واي به حال شخصي که حضرت از دست وي ناراحت باشد . ضمنا اين را هم از منابع سني بخوان. علامه شمس الدين جزري شافعي مينويسد : عن عباده بن الصامت رضي الله عنه قال : کنّا نَبُور أولادنا بحُبّ عليّ بن أبي طالب رضي الله عنه ، فاذا رأينا أحدهم لا يحب علي بن أبي طالب ، علمنا أنه ليس منا ، وأنه لغير رشده . عباده بن صامت ميگويد : ما فرزندان خود را با دوستى على بن ابى طالب عليه السلام مىآزموديم ، و اگر يکى از آنان على بن ابى طالب را دوست نمىداشت، پى مىبرديم که غير مشروع است . و در ادامه اين روايت را نقل ميکند : وروينا ذلک ايضا ، من أبي سعيد الخدري رضي الله عنه ، ولفظه : کنا معشر الأنصار نبور أولادنا بحبهم علياً رضي الله عنه ، فإذا ولد فينا مولود فلم يحبه عرفنا أنه ليس منا . قوله : نبور ، بالنون والباء الموحده وبالراء اي نختبر ونمتحن . ما گروه انصار فرزندان مان را با محبت و دوستي علي(عليه السلام) آزمايش مي کرديم، اگر فرزندي بدنيا يم آمد و علي را دوست نداشت مي فهميديم که از ما نيست. |
69 |
نام و نام خانوادگي: رضا از سنندج -
تاريخ: 14 شهريور 92
با سلام 1- اول از همه جناب آقاي قزويني الان دقيق دو هفته از پنجشنبه 31/05/1392 ميگذرد که قرار بود روي مقاله اثبات ولايت در پنج دقيقه با هم بحث کنيم و من عين تمام دو هفته را هر شب تماس گرفته ام اما نميدانم به چه دليل اجازه حرف زدن و شرکت در برنامه ها رو به بنده نميدهند و وقتي که خودم رو معرفي ميکنم قطعم ميکنند کاش حداقل براي حرف خود ارزش قائل بوديد ؟ شما که ادعاي حق بودن را داريد ديگرچرا ترس ؟؟؟؟ 2- در خصوص تهمت و افتراي بزرگ توهين بنده به سيدنا علي هم که مدتيست شايعه شده و عده اي جاهل که سعي در اشاعه ان دارند بايد بگويم: اولاً: بنده سيدنا علي را جزو مهاجرين و عشره مبشره ميدانم و به قطع ايشان از اهل جنت است بدون شک ، دوماً: تهمت ترسو بودن رو خود شيعيان به سيدنا علي نسبت داده اند نه بنده، شما ظاهراً داستان و افسانه شهادت حضرت زهرا را فراموش کرده ايد که سيدنا عمر آمد پهلوي زنش رو شکست فرزندش رو سقط کرد طناب به گردن سيدنا علي انداخت و ... ، سوماً: بنده سيدنا علي را همچون ساير صحابه انسان ميدانم با تمام صفات انساني که هم خطا کرده هم گناه داشته اند، اما اين را هم مطمئنم که خداوند با علم بر تمام احوال سيدنا علي و ساير صحابه رضي الله عنهم اجمعين از تولد تا شهادت و وفات اگر خطا و گناهي هم داشته اند بر آنها بخشيده و از آنها خشنود گشته و وعده بهشت جاودان را به آنها داده است ( سوره توبه 20 و 100 ) چهارماً: بنده به شخصه کارنامه سيدنا علي را در زمان حيات پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم بيشتر مي پسندم تا بعد از رحلت حضرت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم، به نظر بنده سيدنا علي بعد از وفات پيامبر در زمان خلافت خلفا دچار خطاهاي عديده اي شد همچون: ترديد در بيعت با سيدنا ابوبکر و به تعويق انداختن آن، قصاص نکردن قاتلان سيدنا عثمان، لشکرکشي بر اصحاب جمل که به ياري او شتافته بودند و راه دادن ارازل و اوباشي که در قتل سيدنا عثمان دست داشتند به داخل سپاهيانش، اما با اين اوصاف که بنده کارنامه سياسي سيدنا علي بعد از رحلت پيامبر را نمي پسندم و در آن خيري نميبينم اما خداي ناکرده بغض ايشان را ابداً در دل نداشته و ندارم و ايشان را آنچنان که گفتم از اصحاب جنت و پيشواي بهشتيان ميدانم رضي الله عنه ، پنجماًً: بنده سيدنا علي را به هيچ وجه به هيچ وجه و به هيچ وجه قابل قياس با خلفاي گذشته مخصوصاً سيدنا عمر نميدانم بنده شخصاً سيدنا عمر را بسيار با عظمت تر از سيدنا علي ميدانم و در آن برنامه زنده بنده به کارشناس شبکه کلمه اعتراض کردم که چرا براي اثبات بزرگي و عظمت سيدنا عمر همش ميگويد که سيدنا عمر داماد سيدنا علي بوده و آيا اگر سيدنا عمر داماد سيدنا علي نميبود ديگر ما نبايد ايشان را دوست ميداشتيم و آنجا هم گفتم که اتفاقاً براي سيدنا علي بايد افتخار و مايه مباهات باشد که دامادي چون فاروق اعظم دارد ؟؟؟ حالا اگر اين محبت بنده به سيدنا عمر را توهين به سيدنا علي ميدانيد مختاريد. 3- آقاي قزويني بنده چه وقت ميتوانم در خصوص شهادت حضرت زهرا و اين اسنادي را که در اين مقاله آورده ايد با شما بحث داشته باشم ؟؟؟ شما چرا آن شب حاضر نشديد در اين باب با بنده وارد بحث شويد و گفتيد اگر بخواهيد در خصوص شهادت حضرت زهرا حرف بزنيد شما را قطع ميکنم ؟؟؟؟؟؟؟ ترستان به خاطر چيست ؟ 4- آقا و کار شناسي که جواب کامنت قبل بنده رو داده بوديد نوشته ايد (( چنانكه ملاحظه مي فرماييد در اين سند شخصي بنام علي بن حمزه بطائني و حسن بن علي نيست ))، براستي آيا حسن بن علي بن حمزه (بطائني) و پدرش – عن ابيه - يعني علي بن حمزه ( بطائني) در اسناد حديث جويني وجود ندارند ؟؟؟ اشتباه نکرده ايد ؟؟؟ دوست عزيز شما خود در سلسله راوياني که در جواب بنده نوشته ايد ( - عن الحسن بن علي بن حمزه عن ابيه - ) اسم هر دو راوي مورد نظر بنده را آورده ايد پس چگونه ميگوييد اين دو وجود ندارند ؟؟؟؟؟؟؟ دروغ به اين روشني ؟؟؟ جالب است 5- راستي چرا سوالات قبلي بنده را جواب نداديد ؟؟؟ سوالاتم رو دباره تکرار ميکنم شايد جرات کنيد پاسخ گو باشيد ، الف) سلسله راويان جويني را چرا در مقاله نياورده ايد ؟؟ ب) چرا به برسي صحت راويان نپرداخته ايد ؟؟؟ ج) چرا جمله امام ذهبي که جويني را - شيخ صوفيه- خوانده است را در آخر جمله امام ذهبي ننوشته ايد و به جاي آن نقطه چين گذاشته ايد ؟؟؟؟ 6- باز تکرا ميکنم اگر آنقدر جرأت و شهامت داشتيد که حديث جويني را به علت ضعف راويان و مرتد بودن حداقل دو نفر از آنها – حسن بن علي بن حمزه و پدرش که به اعتراف خود آقاي قزويني مرتد و کافرند ويدئوي گفتار ايشان موجود است – از اين مقاله حذف کنيد و اعتراف کنيد که در خصوص روايت جويني اشتباه کرده ايد بنده بقيه اسناد ديگر را يک به يک بررسي خواهم کرد . 7- اميدوارم جرأت داشته باشيد اين جوابيه بنده را در سايت بگذاريد هر چند شک دارم والله اعلم . با تشکر رضا از سنندج 13/06/1392 جواب نظر: با سلام دوست گرامي جناب آقا رضا از سنندج يا محمد از تهران ما خود بيننده همان برنامه بوديم درپاسخ اين حرفهايتان مي گوييم: 1- ويژه برنامه امامت و ولايت فقط در پنج شنبه شب ها پخش ميشود و تماس هر شب شما در اين خصوص بي معناست.چرا که در شب هاي ديگر اصلا موضوع برنامه ها متفاوت است. 2-ما تماس شما با شبکه وهابي کلمه را ديديم و حرف هاي شما در آنجا را شنيديم و متوجه شديم رويکرد شما در برخورد با دو شبکه چقدر با يکديگر متفاوت است. 3- آيا ملاک سنجش کارنامه ي اعمال اميرالمومنين حيدر کرار به پسنديدن شماست که قسمتي را بيشتر بپسنديد يا قسمتي را کمتر؟ 4-گفتيد شما عمر را اصلا قابل قياس با اميرالمومنين (ع) نمي دانيد.ما هم همين را مي گوييم! چون خود حضرت فرموده اند: لا يقاس بآل محمدٍ صلى الله عليه وآله من هذه الأمة أحد چگونه حضرت علي عليه السلام را با عمر مقايسه مي کنيد در حالي وجود عمر وابسطه به علي عليه السلام بود گويا اعتراف هفتاد بار عمر که گفت: لولا على لهلك عمر، به گوشتان نخورده؟! و اين عمر بود که به علي عليه السلام افتخار مي کرد نه حضرت به عمر! 5-در ضمن شما چگونه ادعاي محبت علي عليه السلام و عمر را داريد درحالي که حضرت از مجالست با عمر کراهت داشت: َکرَاهِيَةً لِمَحْضَرِ عُمَرَ و يا آنها را خائن و فاجر و ظالم مي دانست. 6- اين ادعاي شما که حضرت علي عليه السلام گناه مي کرده و اشتباه و خطا داشته است، اجتهاد در مقابل نص صريح قرآن يعني آيه تطهير است که حضرت و اهل بيت را معصوم و پاک از گناه و اشتباه دانسته است آيا اين مصداق فَذَرْنِي وَمَن يُکَذِّبُ بِهَذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ نيست؟! 7- عدم بيعت حضرت با ابوبکر را يک اشتباه مي دانيد درحالي که خود ابوبکر خودش را شايسته خلافت ندانسته و گويد: وُلِّيتُ أَمَرَكُمْ وَلَسْتُ بِخَيْرِكُمْ، چگونه علي عليه السلام و يا ديگر صحابه با او بيعت کنند؟! وقتي خود اهل سقيفه بيعت خود را اشتباهي و نسنجيده مي دانند« إنما كانت بَيْعَةُ أبي بَكْرٍ فَلْتَة» چگونه انتظاري داريد که حضرت بيايد و با بيعت خود با آنها، کار نسنجيده کند؟! حال کدام اشتباه کردند؟! 8- اينکه شهادت حضرت زهرا عليهاالسلام را افسانه دانسته و منکر اين هستيد که عمر نسبت به حضرت علي و حضرت زهرا عليهما السلام جسارت کرد مگر سابقه عمر را نمي دانيد يا خود را به فراموشي زديد که چقدر دست بزن داشته و خواهر خود و ديگر زنان را کتک مي زد و يقه پيامبر صلي الله عليه و اله را گرفته و به ايشان جسارت مي کرد آيا چنين شخصي بعدها نمي تواند نسبت به حضرت علي و حضرت زهراء عليهما السلام جسارت داشته باشد؟! آيا اين از ايشان بعيد است؟! 9- ما که اعتقاد به دامادي عمر نداريم حالا برفرض هم داماد حضرت باشد در جواب شما مي گوييم: اگر قرار باشد دامادي عمر براي حضرت افتخار باشد بايد خداوند نيز براي فرعون و نمرود که ظالم بودند افتخار کند چون بنده اش مي باشند؟! 10- اما اينکه قاتلان عثمان را اراذل و اوباش خوانديد مگر نمي دانيد که از جمله کساني که مي گفت عثمان را بکشيد عايشه بود: اقتلوا نعثلا فقد کفر.آيا به مادر مومنان توهين مي کنيد او را اراذل خوانده و مي گوييد علي چرا ام المومنين را نکشت؟! 11-آيت الله قزويني با افرادي که شما انگشت کوچک آنها نمي شويد در خصوص شهادت حضرت زهرا عليه السلام مناظره داشتند حال دراينجا خيال مي کنيد ايشان از شما ترسيده؟! در آن شب که آيت الله دکتر حسيني قزويني فرمودند بحث شهادت را فعلا مطرح نکنيد علت اين بود که موضوع برنامه خاص امامت و ولايت بود و در آن برنامه به موضوع خلافت اميرالمومنين علي عليه السلام پرداخته مي شود و نه شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها!!! در خصوص علي بن ابي حمزه بطائني نيز توضيحات کامل در همان تماس شما با شبکه داده شد.والبته ادعاي شما مبني بر اينکه دکتر قزويني ايشان را دروغگو دانسته است کذب است و شما چنين فايل صوتي اي نداريد!!! اين هم از آخر و عاقبت کسي که به ابن تيميه افتخار مي کرد و دعا مي کرد که با او محشور شود! موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
70 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 16 شهريور 92
الله اکبر با سلام جناب سنندجي ((( ؟؟؟؟ ))) ابروي سنندجيها رو نبر ... بدبخت تو که هنوز فرق بين پنج شنبه و ديگر ايام هفته رو نمي دوني چطورميخواهي با ايت الله دکتر قزويني که اون حاشمي ملعون المستقلهو فريق کذابيون را لوله کرد بقول خودت مناظره کني ؟؟؟ اي لعنت بر مسبب رحلت حضرت فاطمه زهراء سلام الله عليها ... امين رب العالمين لبيک يا صديق الاکبر علي ابن ابي طالب لبيک يا فاروغ الاعظم علي ابن ابي طالب لبيک يا ذوالنورين علي ابن ابي طالب |
71 |
نام و نام خانوادگي: به رضا از سنندج -
تاريخ: 16 شهريور 92
سلام عليكم. آقاي رضا از سنندج لطفا به آدرس زير رفته و مقاله ي "اثبات شهادت حضرت زهرا (س) + اسناد اينترنتي"را بخوانيد: http://alsonnat.blogfa.com/post/30 |
72 |
نام و نام خانوادگي: rahym -
تاريخ: 26 شهريور 92
قابل توحه جناب آقا رضا از سنندج يا محمد از تهران آدم چقدر بايد بدبخت و ناصبي باشه که پيش خودش فکرکنه عمري که باباننش بت پرست بوده و خودش هم بت پرست بوده و اولين ظالم به حق اهل بيت عصمت و طهارت بوده و عامل هتک حرمت خانه وحي بوده و شرب خمر مي کرده و به زور و با اکراه آنرا ترک که نه کم کرد و بعدش هم گفته با آب مخلوط بشه حرمتش ازبين ميره و باعث خفت و خاري اسلام اصيل شده را با کسي که اسدالله است يدالله است ولي الله است برادر پيامبر است نفس پيامبر است ناطق قران است ناشر قران است آيه تطهير درشان او نازل شده جزء آل عبا بوده و پدر سيد جوانان بهشت است ووو را باهم مقايسه کنه انگار نور خورشيد رو با ظلمت مطلق بخوايي قياس کني اين کجا وآن کجا وحال اميدوارم خدا تو و امثال تورا و شبکه ملعونه کلمه رو با اربابتون عمر وعثمان و ابوبکر و معاويه و يزيدو.... محشور کند وما را با مولا علي بن ابيطالب و اهل بيت مطهرش |
73 |
نام و نام خانوادگي: رضا از سنندج -
تاريخ: 29 شهريور 92
دو هفته گذشت و بي وجودان سايت ولي عصر وجود نداشتن جواب فرستاده شده از طرف بنده را در سايت قرا دهند همانطور که استاد بي وجودشان وجود ندارد که بنده را به برنامه زنده اين شبکه وصل کنند و ناچار شده اند پيام هاي بي اصل و بدرد نخور چند عامي بيسواد را در جواب بنده ثبت کنند . جواب نظر: آقا يا خانم رضا از سنندج بهتر است براي ارضا کردن عقده حقارت خود ، به شبکه هاي وهابي کلمه و نور و ديگر شبکه ها تماس گرفته و دروغ هاي خود را آنجا مطرح کنيد چون سايت وزين وليعصر بسيار بالاتر از آن است که بخواهد عقده گشايي هاي ناشي از حقارت دروني شما را به عنوان يک نظر در سايت علني کند ! البته اگر مي خواهيد بحث علمي داشته باشيد مي توانيد مودبانه و مانند ساير کاربران سايت نظر خود را مطرح کنيد تا در صورت نياز به پاسخ ، به آن پاسخ داده شود ! البته بهتر است يکبار نظر سابق خود را به علماي اهل سنت نشان دهيد تا بر شما روشن شود حرف هاي شما نه حرف يک انسان مودب و منصف بلکه سخنان يک ناصبي دشمن اهل بيت است که به اقرار اهل سنت اگر شخصي با اين حالت از دنيا رود نشان از حرامزاده بودن او دارد ! بهتر است فکري براي موقع مردن خود بکنيد ! گروه پاسخ به شبهات |
74 |
نام و نام خانوادگي: ه-ق -
تاريخ: 21 آبان 92
اخه آقا يكم مطالعه كنيد كسي كه از اون بعنوان منع اهل سنت نام ميبريد شيهع بود امام حرمين عطا الملك جويني وشيخ الحرمين محمد جويني حال بيسوادي روشن مي گويد ابراهيم جويني رافضي كه در كتابش عصمت امامان ووجود امام زمان را تاييد مي كند كه از عقايد اهل تشييع هستند سني ميباشد اولين منبع روايت دروغين شهادت فاطمه زهرا(س)توسط سليم بن قيس هلالي موهومي كه خود علماي شيعه در وجود آن شخص شك دارند ميباشد در كتابي كه بعدها معلوم شد يك يهودي منافق بنام ابن عياش بعنوان اسرار آل محمد نوشت واقعا چرا ميخواي علي اسد الله رو بي غيرت نشون بديد واي برشما جواب نظر: باسلام دوست گرامي؛ اولاً ابوالجامع صدرالدين جويني غير از ابوالمظفر عطا ملك جويني و ابوعبدالله محمد جويني است. صفدي و ابن حجر بر مذهب او «الشافعي» تصريح كرده اند و اسنوي نام او را در طبقات الشافيه ذكر كرده است. اينها همه بر سني شافعي بودن او دلالت دارند، سخن ذهبي در مورد جويني در متن گذشت دوباره در آن دقت كنيد و به آن اضافه كنيد سخن صفدي را در الوافي بالوفيات كه مي گويد: «إبراهيم بن محمد الإمام الزاهد المحدث شيخ خراسان صدر الدين أبو المجامع ابن الشيخ سعد الدين ابن المؤيد بن حمويه الجويني الصوفي ولد سنة بضع وأربعين وست مائة وتوفي رحمه الله سنة اثنتين وعشرين وسبع مائة وسمع من ابن الموفق الأذكاني صاحب المؤيد الطوسي ومن جماعة بالشام والعراق والحجاز وعني بهذا الشأن جدا وكتب وحصل وكان مليح الشكل جيد القراءة دينا وقورا وعلى يديه أسلم قازان وقدم الشام سنة خمس وتسعين ثم حج سنة إحدى وعشرين وسبع مائة ولقيه الشيخ صلاح الدين خليل ابن العلائي وخرج لنفسه سباعيات بإجازات» او را امام، زاهد، محدث، شيخ خراسان دانسته كه در عراق و شام و خراسان و حجاز در درس اساتيد مختلف تلمذ نموده و به مقاماتي رسيده و صاحب تاليفات بوده و در انتها دين و اخلاق و سخن او را تاييد مي كند. (الوافي بالوفيات، ج6، ص92) اما سليم بن قيس او علماي نيمه اول قرن اول است و در دوران امام علي عليه السلام زندگي مي كرده و از اصحاب و ياران خاص چهار امام اول شيعيان بوده است. تنها يكي از علماي رجال (ابن غضائري متوفاي قرن پنجم) قائل به ضعف سليم بن قيس شده كه وي هم در مورد انتساب كتاب به او سخنها بسيار است، بلكه اصحّ، عدم صحّت انتساب كتاب به اين بزرگوار است. علمايي كه سليم بن قيس را توثيق كرده اند: 1.برقي متوفّاى سال 274 هق مينويسد: «من الأولياء، من أصحاب أمير المؤمنين عليه السلام» (رجال البرقي، ص 4.) 2.كشّي معاصر كليني متوفّاى 329ق مينويسد: « قال الباقر عليه السلام: صدق سليم.» (رجال الكشّي، ص 105 و 167) 3.شيخ مفيد متوفّاى 436 مينويسد: « كان من شرطة الخميس» (الاختصاص، ص 3) 4.شيخ طوسي متوفّاى 460 مينويسد: «صاحب أمير المؤمنين عليه السلام» (جال الشيخ ،ص 91 و ص 6) 5.علّامة حلّي متوفّاى 726 مينويسد: «الوجه عندي، الحكم بتعديل المشار إليه» (خلاصة الأقوال، ص 83 و ص 1.) 6.سيّد تفرشي از أعلام قرن 11 مي نويسد: «وكان هذا الوجه الحكم بتعديله.» ( نقد الرجال، ص 159 و ص3) 7.علّامه وحيد بهبهاني متوفّاى 1205مينويسد: «يترجّح في النظر عدالته» (تعليقة الوحيد على منهج المقال، ص172.) 8.شيخ المحقق طه نجف متوفّاى 1323 مينويسد: «ثقة» «والحقّ عندي تعديله» (إتقان المقال، ص 68 وص 2295.) 9.محقق مامقاني متوفّاى 1351 مينويسد: «إنّ الرجل مشكور وإنّ الكتاب صحيح.» (تنقيح المقال، ج 2، ص 52) 10.سيد الأمين متوفّاى 1371 مي نويسد: «يكفي في وثاقته قول البرقي» (أعيان الشيعة، ج 7 ، ص 293.) 11.محقق نمازي متوفّاى 1405 مينويسد: «ممدوح، جليل.» (مستدركات علم الرجال، ج 4 ، ص 116 رقم6471» 12.مرحوم آيت الله خوئي متوفّاى 1413 مي نويسد: «إنّه في نفسه ثقة جليل» (معجم رجال الحديث، ج 8 ، ص 220) 13.از قهبائي نقل كرده: «عن رجال العقيلي قال: كان سليم شيخاً متعبّداً له نور يعلوه» (مجمع الرجال، ج3، ص 155) 14.از شهيد ثاني هم نقل نموده است : «وعن البرقي أيضاً أنّ سليماً هذا من جملة الأولياء من أصحاب عليّ عليه السلام، وشهد على مثل ذلك النجاشي في خطبة الكتاب» (مجمع الرجال، ج3 ، ص 155) اعتبار كتاب سليم بن قيس: 1.نجاشي متوفّاى 450 هق: «له كتاب» (رجال النجاشي، ص 4 و ص8 ؛ معجم رجال الحديث، ج 9 ، ص 226) 2.نعماني متوفّاى 380ق: «كتابه من الأصول (من أكبر كتب الأصول) التي ترجع الشيعة إليها ويعوّل عليها» (الغيبة، ص102) 3.سيّد بن طاووس متوفّاى 673 ق: «تضمّن الكتاب ما يشهد بشكره وصحّة كتابه.» (التحرير الطاووسي، 136و 175) 4.شيخ حرّ عاملي متوفّاى 1101ق: «الذي وصل إلينا من نسخة سليم، ليس فيه شيء فاسد»(وسائل ، ج3، ص 386) 5.علّامة مجلسي متوفّاى 1111ق مينويسد: «الحق أنّ كتاب سليم من الأصول المعتبرة.» (بحار الأنوار، ج 1 ص 32) 6.محقق مامقاني متوفّاى 1351 مينويسد: «إنّ الرجل مشكور وإنّ الكتاب صحيح.» (تنقيح المقال، ج 2 ، ص 52 رقم 5157) 7.مرحوم آيت الله خوئي متوفّاى 1413ق مي نويسد: « وإنّ كتابه من الأصول المعتبرة بل من أكبرها، وإنّ جميع ما فيه صحيح قد صدر من المعصوم أو ممّن لابدّ من تصديقه وقبول روايته» (معجم رجال الحديث، ج 8 ، ص 220 رقم5391.) 8.محقق تستري متوفّاى 1414هق مينويسد: «الحقّ في كتابه أنّ أصله كان صحيحاً، قد نقل عنه الأجلّة المشايخ.» (قاموس الرجال، ج 5 ، ص 239، رقم3356) 9.كلمات مرحوم قهبائي در مجمع الرجال: « أبان قرأ كتاب سليم على علي بن الحسين عليهما السلام قال: صدق سليم، رحمه اللّه عليه، هذا حديث نعرفه.» (مجمع الرجال، ج3 ، ص 156) 10.وي از كشّي نقل نموده است: «أبان قال: فقدّر لي بعد موت عليّ بن الحسين عليهما السلام، إنّي حججت فلقيت أبا جعفر محمّد بن علي عليهما السلام فحدّثت بهذا الحديث كلّه (أي كتاب سليم) لم أخط منه حرفاً فَاغْرَوْرَقَتْ عيناه ثمّ قال: «صدق سليم» قد أتى أبي بعد قتل جدّي الحسين عليه السلام وأنا قاعد عنده، فحدّثه بهذا الحديث بعينه فقال له أبي: «صدّقت» قد حدّثني [أبي] وعمّي الحسن عليه السلام بهذا الحديث عن أمير المؤمنين عليه السلام فقالا: لك «صدّقت» قد حدّثك بذلك ونحن شهود ثمّ حدّثناه أنّهما سمعا ذلك من رسول اللّه» (مجمع الرجال، ج3 ، ص 156) در مورد وثاقت سليم بن قيس و كتابش در قسمت نظرات پيوند ذيل مطالب بيشتري وجود دارد مراجعه نماييد: در مورد سخن پاياني خود هم به مقاله «چرا اميرمؤمنان (عليه السلام) از همسرش دفاع نكرد؟» مراجعه نماييد. موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات (1) |
75 |
نام و نام خانوادگي: مجيد شيعه علي -
تاريخ: 24 آبان 92
با سلام کتابدستورالمذکرين چيه ؟ نويسنده کتاب کيست ؟ با تشکر جواب نظر: با سلام دوست گرامي کتاب دستور المذكرين و منشورالمتعبدين نوشته حافظ محمد بن أبى بكر المدينى ( متوفاي قرن 5) است. اين كتاب درباره دعاهاى روزها و مواقع مختلف سال بوده است . آنكونه كه از اسناد و متون نقل شده در آن بدست مى آيد گويا تمايل صريح شيعى نداشته كرجه مشتمل بر روايتى بوده كه استحباب ادعيه را در شب عاشورا متذكر مى شده است . كـتـابخانه ابن طاووس واحوال وآثار اوص261 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
76 |
نام و نام خانوادگي: احسان نيک نفس -
تاريخ: 30 دي 92
امام جويني اسمش عبدالملك بن عبد الله جويني معروف به امام الحرمين نويسنده فرائدالسمطين نيست نويسنىه كتاب ابراهيم بن محمد جويني متوفاي 730 ماچهار تا جويني داريم.اينم جواب بدين باتشکر از زحمات شبانه روزي شما اجرتون با ساقي کوثر اميرالمومنين عليه السلام. ياعلي جواب نظر: باسلام دوست گرامي؛ ما چهار جويني داريم كه به ترتيب سال وفات از اين قرارند: أ) ابوالمعالي امام الحرمين ضياء الدين عبدالملك جويني(417-478ه) وي استاد امام محمد غزالي است در نظاميه نيشابور درس مي داده برخي از كتب او البرهان و الشامل و تلخيص التقريب است. ب) ابو عبدالله محمد بن حمويه جويني(۵۳۰ - ۴۴۹ هجري قمري) وي شاگرد امام الحرمين است. و از كتب او لطائفالاذهان در تفسير قرآن مي باشد. ج) ابوالمنظر علاءالدين عطاملک بن بهاءالدين محمد جويني (۶۸۱-۶۲۳ هـ ق) از كتابهاي او تاريخ جهانگشاي جويني و رساله تسلي الاخوان است در زمان هلاكوخان مي زيسته است. د) ابوالجامع صدرالدين ابراهيم بن محمد بن مؤيد بن حمويه جوينى خراساني (644-722) وي از صوفيان و نويسنده كتاب فرائد السمطين است. غازان خان مغول به دست او اسلام آورد. موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات (1) |
77 |
نام و نام خانوادگي: محمد احمدي -
تاريخ: 24 بهمن 92
سلام من شيعه هستم چند روز پيش توي سايت wireclub.com با يه پسري چت ميکردم که اهل کشور الباني بود ميگفت شيعه ها اصحاب رو لعنت ميکنند و به سنت پيامبر عمل نميکنند و... من زبانم خوب نبود اما ديگه تصميم قطعي گرفتم عربي و انگليسي رو ياد بگيرم نتونستم حرفام رو بزنم از طرفي خيلي ناراحت شدم چون اصلا سايت هاي تشيع به انگليسي نيست که معارف خودمون رو به غربي ها انتقال بديم وخيلي از کساني که دارن توي امريکا مسلمان ميشن مذهبشون سني ميشه چند تا دختر مسيحي بودن که داشتن مسلمان ميشدن خيلي سعي کردم بعضي از معارف شيعه رو بهشون انتقال بدم و در مورد جانشيني محمد صلي الله عليه و اله و سلم بعضي حقايق رو بهشون بگم.واقعا اهل بيت مظلومن طرف به جاي امام علي عليه السلام بايد عمر بن خطاب رو بهترين شخص توي اسلام بدونه يعني به جاي هارون بايد سامري رو بهترين بدونه.چرا سايت هاي شيعه به انگليسي نيست؟خدايي شما هم کم کاري ميکنيد اين درست نيست! سني ها يه سايت دارن به اسم عقيده که به چند زبانه اما سايت هاي شيعه اصلا به زبان انگليسي هم نيست. تا نصفه شب به مظلوميت نوين! اهل بيت و حضرت امام علي عليه السلام فک ميکردم خيلي خيلي ناراحت شدم فرداش يه متني براي طرف نوشتم و با يه واسطه براش فرستادم جواب نظر: باسلام دوست گرامي؛ اين سايت به انگليسي(البته ناقص) ترجمه شده است. قسمت «English» كه در بالاي صفحه سمت چپ قرار دارد را كليك كنيد. انشاءالله در صورت تامين اعتبار مطالب اين سايت به انگليسي روان تبديل خواهد شد. همچنين به سايتهاي ديگه اي مانند «بخش انگليسي سايت آيت الله مكارم» يا «بخش انگليسي سايت راديو معارف» و... مراجعه نماييد نوعاً سايتهاي فارسي بخش انگليسي هم دارند. موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات (1) |
78 |
نام و نام خانوادگي: موسسه خادمين بقيه الله(عج) -
تاريخ: 24 اسفند 92
دوستان به وب ما هم سر بزنيد.نشاني وبwww.khadmen.blogfa.com |