مقالات |  سخنراني ها |  شبکه سلام |  موبايل |  انتشارات |  محصولات نرم افزاري |  ليست پاسخ ها
تاريخ: 08 آذر 1390
آيا روايت معتبرى در منابع اهل سنت وجود دارد كه ثابت كند، اميرمؤمنان عليه السلام، تمام اتفاقات آينده را تا قيامت مى‌دانست؟
   

پاسخ

ترديدى نيست كه اميرمؤمنان عليه السلام، نفس رسول الله صلى الله عليه وآله و دروازه علم آن حضرت است، بنابراين عجيب نيست كه اميرمؤمنان عليه السلام وارث تمام علوم نبوى باشد.

روايت صحيح السندى در منابع اهل سنت وجود دارد كه ثابت مى‌كند اميرمؤمنان عليه السلام از تمام اتفاقات آينده خود تا روز قيامت آگاه بوده است و به مردم اعلام كرده است كه هر سؤال خواستيد پاسخ آن را خواهم داد.

عبد الرزاق صنعانى، استاد محمد بن اسماعيل بخارى در تفسير خود مى‌نويسد:

عن معمر عن وهب بن عبد الله عن أبي الطفيل قال شهدت عليا وهو يخطب وهو يقول سلوني فوالله لا تسألوني عن شيء يكون إلى يوم القيامة إلا حدثتكم به وسلوني عن كتاب الله فوالله ما من آية إلا وأنا أعلم بليل نزلت أم بنهار أم في سهل أم في جبل.

از أبوطفيل نقل شده است كه شاهد بودم كه على عليه السلام خطبه مى‌خواند و مى‌فرمود: از من بپرسيد، به خدا سوگند! از هر چه كه تا روز قيامت به وجود مى‏آيد و اتفاق مى‌افتد، سؤال نمى‏كنيد؛ مگر اين كه تمام آن‌ها را پاسخ مى‏گويم. از كتاب خدا بپرسيد؛ به خدا سوگند! هيچ آيه‏اى نازل نشده است؛ مگر اينكه از همه شما داناترم كه شب نازل شده است يا روز، در صحرا نازل شده است يا در كوه‏.

الصنعاني، ابوبكر عبد الرزاق بن همام (متوفاى211هـ)، تفسير القرآن، ج3، ص241، تحقيق: د. مصطفى مسلم محمد ، ناشر: مكتبة الرشد ـ  الرياض، الطبعة: الأولى، 1410هـ

بررسي سند روايت

معمر بن راشد:

معمر بن راشد الأزدي مولاهم أبو عروة البصري نزيل اليمن ثقة ثبت فاضل.

العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاى852هـ)، تقريب التهذيب، ج1 ص541، رقم: 6809،  تحقيق: محمد عوامة، ناشر: دار الرشيد - سوريا، الطبعة: الأولى، 1406 - 1986.

وهب بن عبد الله:

وهب بن عبد الله بن أبي دبي بموحدة مصغر الهنائي بضم الهاء ونون ومد الكوفي وقد ينسب لجده ثقة من الخامسة وروايته عن سلمان مرسلة عس

تقريب التهذيب ج1 ص585، رقم: 7478

عامر بن واثلة:

عامر بن واثلة بن عبد الله بن عمرو بن جحش الليثي أبو الطفيل وربما سمي عمرا ولد عام أحد ورأى النبي صلى الله عليه وسلم وروى عن أبي بكر فمن بعده وعمر إلى أن مات سنة عشر ومائة على الصحيح وهو آخر من مات من الصحابة قاله مسلم وغيره ع.

تقريب التهذيب ج1 ص288، رقم: 3111

ديگر دانشمندان و محدثان اهل سنت، نيز همين روايت را با سند‌هاى خودشان نقل كرده‌اند كه تنها به ذكر آدرس آن‌ها اكتفا مى‌كنيم:

الأزرقي، ابوالوليد محمد بن عبد الله بن أحمد (متوفاى250 هـ)، أخبار مكة وما جاء فيها من الأثار، ج1، ص50، تحقيق رشدي الصالح ملحس، ناشر: دار الأندلس للنشر - بيروت - 1996م- 1416هـ.

ابن أبي حاتم الرازي التميمي، ابومحمد عبد الرحمن بن أبي حاتم محمد بن إدريس (متوفاى 327هـ)، الجرح والتعديل، ج6، ص191، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، الطبعة: الأولى، 1271هـ ـ 1952م.

البغدادي، ابوبكر أحمد بن علي  بن ثابت الخطيب (متوفاى463هـ)، الفقيه و المتفقه، ج2، ص351 ـ 352، تحقيق: أبو عبد الرحمن عادل بن يوسف الغرازي، ناشر: دار ابن الجوزي - السعودية، الطبعة: الثانية، 1421هـ

البغدادي، ابوبكر أحمد بن علي  بن ثابت الخطيب (متوفاى463هـ)، تالي تلخيص المتشابه، ج1، ص62، تحقيق: مشهور بن حسن آل سلمان , أحمد الشقيرات، ناشر: دار الصميعي - الرياض، الطبعة: الأولى، 1417هـ

النمري القرطبي المالكي، ابوعمر يوسف بن عبد الله بن عبد البر (متوفاى 463هـ)، جامع بيان العلم وفضله، ج1، ص114، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت – 1398هـ.

السمعاني، ابوالمظفر منصور بن محمد بن عبد الجبار (متوفاى489هـ)، تفسير القرآن، ج5، ص250، تحقيق: ياسر بن إبراهيم و غنيم بن عباس بن غنيم، ناشر: دار الوطن - الرياض - السعودية، الطبعة: الأولى، 1418هـ- 1997م.

الأنصاري القرطبي، ابوعبد الله محمد بن أحمد (متوفاى671هـ)، الجامع لأحكام القرآن، ج1، ص35، ناشر: دار الشعب – القاهرة.

العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاى852 هـ)، فتح الباري شرح صحيح البخاري، ج8، ص599، تحقيق: محب الدين الخطيب، ناشر: دار المعرفة - بيروت.

العيني الغيتابي الحنفي، بدر الدين ابومحمد محمود بن أحمد (متوفاى 855هـ)، عمدة القاري شرح صحيح البخاري، ج19، ص190، ناشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت.

جالب است كه همين روايت با همين مضمون از رسول خدا صلى الله عليه واله نيز نقل شده است، احمد بن حنبل در مسند خود مى‌نويسد:

حدثنا عبد اللَّهِ حدثني أبي ثنا بن أبي عدي عن حُمَيْدٍ عن أَنَسٍ قال قال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم لاَ تسألوني عن شيء إلى يَوْمِ الْقِيَامَةِ الا حَدَّثْتُكُمْ.

از أنس نقل شده است كه رسول خدا صلى الله عليه وآله فرمود: از هر چه كه تا روز قيامت به وجود مى‏آيد و اتفاق مى‌افتد، سؤال نمى‏كنيد؛ مگر اين كه تمام آن‌ها را پاسخ مى‏گويم.

الشيباني،  ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاى241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج3، ص107، ح12063، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر.

اين روايت نيز از نظر سندى هيچ اشكالى ندارد و تمام راويان آن از روات بخارى و مسلم هستند.

طبق اين دو روايت، رسول خدا صلى الله عليه وآله و اميرمؤمنان عليه السلام، از تمام اتفاقات و حوادث آينده خود، تا روز قيامت آگاه بوده‌اند و اگر كسى از آن سؤال مى‌كرد، قطعا پاسخ مى‌شنويد.

با اين وجود آيا شايسته است كسانى ديگرى جانشين رسول خدا صلى الله عليه وآله شوند كه حتى ساده‌ترين مسائل و احكام شرعى خود را نمى‌دانسته‌اند؟

 

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتى حضرت ولى عصر

 

 

 



    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  محمد حسين     -   تاريخ:   08 آذر 90
با غصب منبر نبوي كس خليفه نيست ...


خيلي ممنون
2   نام و نام خانوادگي:  حقيقت درغدير است     -   تاريخ:   09 آذر 90
خدا را هزاران مرتبه شكر كه اقا و مولاي مااميرالمومنين اسدالله الغالب علي بن ابيطالب سلام الله عليه است نه جناب عمر بن صحاك(نام مادر)خطاب كه از بردن نامش كه جزئ صحابه عرق خجالت به تن مينشيند.از نصبش يا از اخلاقش يا از ادبش يا از ايمانش پناه به خدا از دست چنين موجودات
3   نام و نام خانوادگي:  محسن رضوي     -   تاريخ:   12 آذر 90
الحمدلله الذي جعلنا من المتمسکين بولاية علي بن أبي طالب عليه السلام
خيلي ممنون.
4   نام و نام خانوادگي:  احمد     -   تاريخ:   12 آذر 90
کليپ: بي ادب ، چرا فحش ميدي!!!!
اين كليپ رو حتما نگاه كنيد تا تفاوت بين گفتار وهابيت و رفتار وهابيت رو در شبكه هاشون ببينيد(شبكه نور وصال و كلمه)
www.14mah.parsiblog.com
5   نام و نام خانوادگي:  رامين     -   تاريخ:   14 آذر 90
به فرآن باز گرديم بگو من از [ميان] پيامبران نودرآمدى نبودم و نمى‏دانم با من و با شما چه معامله‏اى خواهد شد جز آنچه را كه به من وحى مى‏شود پيروى نمى‏كنم و من جز هشداردهنده‏اى آشكار [بيش] نيستم (الاحقاف:9) بگو جز آنچه خدا بخواهد براى خودم اختيار سود و زيانى ندارم و اگر غيب مى‏دانستم قطعا خير بيشترى مى‏اندوختم و هرگز به من آسيبى نمى‏رسيد من جز بيم‏دهنده و بشارتگر براى گروهى كه ايمان مى‏آورند نيستم(الاعراف:188) بگو هر كه در آسمانها و زمين است جز خدا غيب را نمى‏شناسند و نمى‏دانند كى برانگيخته خواهند شد (النمل:65) و به شما نمى‏گويم كه گنجينه‏هاى خدا پيش من است و غيب نمى‏دانم و نمى‏گويم كه من فرشته‏ام و در باره كسانى كه ديدگان شما به خوارى در آنان مى‏نگرد نمى‏گويم خدا هرگز خيرشان نمى‏دهد خدا به آنچه در دل آنان است آگاه‏تر است [اگر جز اين بگويم] من در آن صورت از ستمكاران خواهم بود (هود:31)
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

شما نيز به قرآن بازگرديد :

«وشما را به آنچه مي‌خوريد و آنچه در خانه خود گرد مي‌اوريد آگاه مي‌كنم»!

«(خداوند) عالم غيب است و غيب خود را براي هيچ كس آشكار نمي‌كند ، جز كسي كه فرستاده باشد و او بخواهد »

و...

بهتر است «نومن ببعض ونكفر ببعض» نباشيد !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

 

6   نام و نام خانوادگي:  سيد مجتبي     -   تاريخ:   20 آذر 90
احسنت تشكر
7   نام و نام خانوادگي:  seyed hmid husseini     -   تاريخ:   22 آذر 90
جواب اين وهابي هاي خدا نترس رو اينگونه بايد داد خداقوت ياعلي
8   نام و نام خانوادگي:   عرفان     -   تاريخ:   26 آذر 90
lمتاسفانه مشكلي كه شما داريد اينست كه معناي علم غيب را نمي دانيدوعلم غيب داشتن را با آگاهي داشتن اشتباه مي‌گيريد طبق تعريف شما من هم علم غيب دارم (نعوذبالله) چونكه من هم از بسياري از حوادث آينده آگاهم مثل خروج ياجوج ماجوج و دجال و غيره درحالي كه اينها اطلاعات است نه علم غيب
9   نام و نام خانوادگي:  مجيد     -   تاريخ:   26 آذر 90
سلام
قال رسول الله ( صلّي الله عليه و آله و سلّم ) : يا علي ، اگر بنده اي خدا را عبادت کند به اندازه اي که نوح در بين قومش بود و مثل کوه احد طلا داشته باشد و آن را در راه خدا انفاق کند و آن قدر عُمر کند که هزار حج پياده انجام دهد و بين صفا و مروه کشته شود در حالي که مظلوم است ولي ولايت تو را قبول نداشته باشد بوي بهشت را استشمام نمي کند و به بهشت نمي رود.
منابع اهل سنّت
1- العلامه ابن حجر العسقلاني ، لسان الميزان ، جلد 5 ، صفحه 219 طبع بيروت جلد 6 صفحه 224 طبعه جديد
2- السيوطي ، ذيل اللئالي ، صفحه 61
3- ابن مردويه ، المناقب ، صفحه 73
4- بدخشي ، مفتاح النجاء ، صفحه 64
5- الديلمي ، فردوس الخبار ، جلد 3 ، صفحه 419
6- امر التسري ، ارجح المطالب ، صفحه 521
7- الشيخ سليمان الحنفي ، ينابع المرده ، ص 252، طبع اصطنبول ، جلد 2 ، صفحه 76 طبع بيروت
8- الشافي الهمداني ، موده القربي ، صفحه 64 طبع لاهور


10   نام و نام خانوادگي:  عليرضا ن     -   تاريخ:   28 آذر 90
با سلام

جناب آقاي عرفان معناي کامل علم غيب را بيان کنيد، و اگر امکان دارد مثالي بزنيد تا متوجه منظور شما شوم.
با تشکر
11   نام و نام خانوادگي:  نشقشهئ     -   تاريخ:   28 آذر 90
هر حديثي که با آيات منافات داشته باشد چه شيعه و چه سني هيچ ارزشي ندارد خدا در مورد پيامبر مي فرمايد و لو کنت اعلم الغيب لاستکثرت من الخير و مامسني السوئ حديت مجعول در شيعه فراون و کم و بيش هم در کتب اهل سنت وجود دارد که مورد تاييد علماي دين نيست
12   نام و نام خانوادگي:  عليرضا ن     -   تاريخ:   29 آذر 90
با سلام
جناب آقاي نشقشهي نظرت در مورد دو دسته آيات زير چيست؟

دسته اول)قُل لا أَمْلِك لِنَفْسى نَفْعاً وَ لا ضراًّ إِلا مَا شاءَ اللَّهُوَ لَوْ كُنت أَعْلَمُ الْغَيْب لاستَكثرْت مِنَ الْخَيرِ وَ مَا مَسنىَ السوءُإِنْ أَنَا إِلا نَذِيرٌ وَ بَشِيرٌ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ‏: بگو من مالك سود و زيان خويش نيستم مگر آنچه را خدا بخواهد ( و از غيب و اسرار نهان نيز با خبر نيستم مگر آنچه خداوند اراده كند ) و اگر از غيب با خبر بودم منافع فراوانى براى خود فراهم مى‏ساختم و هيچ بدى ( و زيانى ) به من نمى‏رسيد ، من فقط بيم دهنده و بشارت دهنده‏ام براى جمعيتى كه ايمان مى‏آورند .( اعراف188).

وَ لا أَقُولُ لَكُمْ عِندِى خَزَائنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَيْب وَ لا أَقُولُ إِنى مَلَكٌ وَ لا أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِى أَعْيُنُكُمْ لَن يُؤْتِيهُمُ اللَّهُ خَيراًاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فى أَنفُسِهِمْإِنى إِذاً لَّمِنَ الظلِمِينَ‏: من هرگز به شما نمى‏گويم خزائن الهى نزد من است و نمى‏گويم غيب مى‏دانم و نمى‏گويم من فرشته‏ام و ( نيز ) نمى‏گويم آنها كه در نظر شما خوار مى‏آيند خداوند خيرى به آنها نخواهد داد ، خدا از دل آنها آگاهتر است ( من اگر با اينحال آنها را برانم ) در اين صورت از ستمكاران خواهم بود . (هود31).


دسته دوم) تِلْك مِنْ أَنبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكمَا كُنت تَعْلَمُهَا أَنت وَ لا قَوْمُك مِن قَبْلِ هَذَافَاصبرْإِنَّ الْعَقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ‏: اينها از خبرهاى غيب است كه به تو ( اى پيامبر ) وحى مى‏كنيم ، نه تو و نه قوم تو اينها را قبل از اين نمى‏دانستيد ، بنابراين صبر و استقامت كن كه عاقبت از آن پرهيزكاران است . ( هود آيه49).

أُبَلِّغُكُمْ رِسلَتِ رَبى وَ أَنصحُ لَكمْ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لا تَعْلَمُونَ‏ : رسالتهاى پروردگارم را به شما ابلاغ مى‏كنم و خيرخواه شما هستم و از خداوند چيزهائى مى‏دانم كه شما نمى‏دانيد . ( اعراف آيه62).

وَ لَمَّا بَلَغَ أَشدَّهُ ءَاتَيْنَهُ حُكْماً وَ عِلْماًوَ كَذَلِك نجْزِى الْمُحْسِنِينَ‏ : و هنگامى كه بمرحله بلوغ و قوت رسيد ما حكم و علم به او داديم و اينچنين نيكوكاران را پاداش مى‏دهيم .( يوسف آيه 22).

رَب قَدْ ءَاتَيْتَنى مِنَ الْمُلْكِ وَ عَلَّمْتَنى مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِفَاطِرَ السمَوَتِ وَ الأَرْضِ أَنت وَلىّ‏ِ فى الدُّنْيَا وَ الاَخِرَةِتَوَفَّنى مُسلِماً وَ أَلْحِقْنى بِالصلِحِينَ : پروردگارا ! بخش ( عظيمى ) از حكومت به من بخشيدى و مرا از علم تعبير خوابها آگاه ساختى ، توئى آفريننده آسمانها و زمين ، و تو سرپرست من در دنيا و آخرت هستى ، مرا مسلمان بميران.و به صالحان ملحق فرما.( يوسف آيه101).


قَالَ إِنَّمَا أَشكُوا بَثى وَ حُزْنى إِلى اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لا تَعْلَمُونَ‏ : گفت من تنها غم و اندوهم را به خدا مى‏گويم ( و شكايت نزد او مى‏برم ) و از خدا چيزهائى مى‏دانم كه شما نمى‏دانيد.( يوسف آيه 86).
و آياتي ديگر ...

جناب آقاي نشقشهي ، از اين دو دسته آيات چگونه برداشت مي کنيد؟




















13   نام و نام خانوادگي:  وحدت مسلمين     -   تاريخ:   03 دي 90
الان موقع مطرح كردن همچين بحث هاي هستش الان موقع راه انداختن شيعه وسني هستش . يهود نصارا كه يك زمان دشمن هم بودن الان عليه اسلام متحد شدن . ولي ما مسلمان ها نه نمي خواهيم متحد شيم . واقعا خجالت اوره الان در عراق به فلوجه كه صد درصد سني هستن امريكاييها رحم نميكنن به كربلا كه صد درصد شيعه هستنم رحم نميكنن . الان اگر در فلسطين ما بيت المقدس را خراب ميكنن مساجد مسلمين را خراب ميكنن و رو در ديوار بيت المقدس نعوذ ب الله عكس سگ خنزيل خوك رو ميكشن ميگويند اين عكس محمد (ص) هست الان موقع مطرح كردن همچين بجث هاي هستش .به قول اقبال لاهوري گفت «اي روح عرب بيدار شو
چون نياکان خالق اعصار شو
اي فواد اي فيصل اي ابن سعود
تا کجا بر خويش پيچيدن چو دود
زنده کن در سينه آن سوزي که رفت
در جهان باز آور آن روزي که رفت
خاک بطحا خالدي ديگر بزاي
نغمه توحيد را ديگر سراي
اي نخيل دشت تو بالنده تر
بر نخيزد از تو فاروقي دگر يه فاروق يه عمر ديگه پيدا نمي شه كه وقتي رفت فلسطين فتح كنه اي شيعه اي سني خوب بخونين اينو غلط ميگن كساي كه ميگن فاروق اعظم با شمشير دنيا رو مسلمان كرد خاك بر دهان اونا باد. رافت مودت عمري عدالت عمري باعث شد فلسطين بدون خونريزي فتح شه اين اقا با شميشر اومد وقتي به فلسطين رسيد اولين حكمي كه داد اين بود كه گفت موذن رسول الله كجاست به موذن رسول الله گفت برو اذان بده بر فراز مساجد ومنار هاي بيت امقدس وقتي موذن اذان داد وقتي به اشهد ان محمد رسو الله رسيد ناگهان عمر فاروق گفت اي روسول الله كاش بودي براي اولين بار صداي اذان از بيت المقدس مي شنيدي ما اين بوديم در جهان اينقدر ذليل زبون.... آن معظم فاتحان دين پرست و نامور ... چون به تسخير جهان بستند از همت كمر ... عزمشان را دايم استغفار بنمودي ظــــــــفر ... آه از ميان ما رفتند چون نور از بَصَـــــــــر ...رفتن آن نامداران نام ما را زد بر زمين ... دور از آنها آبروي ما عرق شد بر جبين ...
رفت عمر ها رفتن خالد ها رفتن طلحه ها زبير ها رفتن علي حسن حسين ها نام ما زد بر زمين . اري عزيزان گرچه از دست ما همزه ها با جگر تكه تكه شد رفت جعفر طيارها بادودست قطع شده رفت عمر فاروقها با بدن تكه شده در محراب رفت براي همينه كه ما ابروي در جهان نداريم . تا وقتي عمر ها و صحابه بزرگوار پيامبر زنده بودن كسي جرات نداشت چپ به مسلمانها نگاه كنه ولي الان مي بيننن چه بلاي سر ما دارن ميارن انشالله كه تاييد كنيين
14   نام و نام خانوادگي:  عبدالله مومن به نشقشهي     -   تاريخ:   03 دي 90
اگر گفتيد كه در منابع اهل سنت عمر و جماعت معاويه . چه كسي : ؟؟؟بود ؟؟؟ نيز بود شرابخواره دائمي هم بود به نبوت رسول خدا تا آخر ايمان هم نداشت به وقت مرگش . سرگين = پهن شتري را از خود برتر مي دانست و هزاران كوفت و مرگ ديگر ........... هههههههههههههههههههههه اگر نمي دانيد برايتان مي گويم كه اين خليفه دوم شما عمر بوده است !!! راستي اين ؟؟؟ را از كدام جهنم دره اي پيدا كرده ايد ؟! هههههههههههههههههههههه
15   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   03 دي 90

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا ( 26 )
داناى نهان است و كسى را بر غيب خود آگاه نمى‏كند


إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا ( 27 )
جز پيامبرى را كه از او خشنود باشد كه [در اين صورت] براى او از پيش رو و از پشت‏سرش نگاهبانانى بر خواهد گماشت

( سوره الجن )

با سلام

جناب نشقشهئ حتماً علماي معلم شما اين ايه و ايات ديگر را نديده اند .بهشون نشان بدهيد اگر بازهم كتمان كردند بدان كه اونها منافقند و هرچه زودتر ازشان دوري كنيد .


اما شما جناب "" وحدت مسلمين "" چشم بروي هر دوتا تخم چشم وليكن اجازه بدهيداول منافق زدائي بكنيم بعد چشم تا اين منافقين هستند محال است كه مسلمين به صراط مستقيم هدايت شوند , بگذار اول اين منافقين را بشناسيم بعد همه دوستداران اسلام محمدي كه همان علوي است ميشويم

لبيك يا علي

16   نام و نام خانوادگي:  بخت النصر     -   تاريخ:   03 دي 90
جناب وحدت مسلمين
قصه مي‌بافي؟
شبها موقع خواب با اين افسانه‌ها به خواب مي‌رويد؟
و يا روزها با اين افسانه‌ها خلائق را تحميق مي‌کنيد؟
«رافت مودت عمري عدالت عمري باعث شد فلسطين بدون خونريزي فتح شه»!!!!
******
آيا شما تا کنون داستان نبرد فحل را نشنيده ايد؟
و يا حتي داستان نبرد يرموک را نشنيده‌ايد؟
در اين نبردها چندين نفر کشته شدند؟
واقعا اراجيف بافي تا اين حد براي شما عادي شده است؟
******
حمله اعراب به فلسطين و شام بسيار شباهت دارد به حمله آنها به عثماني.
1) بيزانس نيروهاي نظامي خود را در سمت شرق موضع داده بود چرا که نگران حمله ايرانيان بود.
عثماني نيروهاي نظامي خود را در سمت غرب موضع داده بود چرا که نگران حمله دول اورپايي بود.
2) نيروهاي نظامي بيزانس خسته از نبرد با ايران بودند.
نيروهاي نظامي عثماني خسته از نبرد با دول اورپايي بودند.
*****
در اين ميان ناگهان اعراب از جنوب به غزه حمله ور شدند. حملاتي که بعدا به سوريه و ديگر نقاط کشيده شد.
دقيقا همان عمل را بر ضد عثماني انجام دادند.
******
ابوبکر پايه‌گذار يک جنبش کاملا زورمدار و غارتگر بود.
و عمر توانست در سايه اين جنبش و با پول تاراج شده توسط خالد، اعراب مناطق شمالي عربستان و ديگر مناطق نجد و حجاز را به زور و به زر براي توحش آماده کند.
*******
پيش و پس از عمر نيز چه بسيار اقوام بيابانگرد که از همين شيوه عمر استفاده کردند:
هونها خزرها مغولها ترکها تاتارها ....
*******
اين شيوه چه بود؟
>>>> اتحاد براي غارت <<<<
عمر چون چنگيز و آتيلا، وحشيان بيابانها را براي غارت متحد کرد.
************
و بعد در شرايطي که امپراطوري‌ها مشغول جنگيدن با يکديگر بودند ناگهان از سمتي که کسي انتظارش را نداشت حمله ور شدند و به چپاول مشغول شدند.
***************
«تا وقتي عمر ها و صحابه بزرگوار پيامبر زنده بودن كسي جرات نداشت چپ به مسلمانها نگاه كنه»!!!!!
ها ها!!!
کسي جرات نداشت به استثناي يهوديان خيبر!! آري؟
***********
راستي جناب وحدت مسلمين
عمر در کعب الاحبار چه ديد که او را با خود از فلسطين به مدينه آورد؟
17   نام و نام خانوادگي:  وحدت مسلمين     -   تاريخ:   04 دي 90
عمر بشكست پشت هزبران عجم را بر باد فنا داد رگ ريشه جم را اين عربده از بهر خلافت زعلي نيست بر ال عمر كينه قديم است عجم را انشاالله كه تاييد شه
جواب نظر:

جواب شعر :
فرخنده نموده است علي ماه رجب را       از اوج ادب درس بداده است ادب را
سني زچه رو ، رو به سوي كعبه نمودي ؟      داني كه علي زاده بود خانه رب را ؟
داني كه عمر از چه دهد داد خلافت ؟         داني كه ز او چون و چرا چيست سبب را ؟
مي خواست تلافي احد را بنمايد          بشكست علي پشت دليران عرب را
تا زنده نمايد روش آل ابو لهب            كرده است در بيت علي جمع حطب را

ان شاء الله كه مناسب بوده باشد !

گروه پاسخ به شبهات

18   نام و نام خانوادگي:  وحدت مسلمين     -   تاريخ:   04 دي 90
خواهشا فرافكني نكنيد عمر تاثير گذارترين خليفه مسلمين بود حقا كه اميرالمومنين برازنده اوست الان اگه داري بالا سرمنابر لاالله لا ميگي بخاط احسنات عمر هستش بايد سم اسب حضرت عمر راببوسم به قول يه بزرگي كه الان خواهر مادر ميشناسيم
جواب نظر:

!!!

19   نام و نام خانوادگي:  وحدت مسلمين     -   تاريخ:   04 دي 90
در سال هفتم هجرت، اين قلعه‌ها در جنگ خيبر به دست علي (رض) گشوده‌شدند. به ترتيب قلعه‌هاي حصن ناعم، حصن قموص (بزرگ‌ترين قلعه)، حصن شق، حصن نطاه، حصن کتيبه، حصن وطيح و حصن سلالم يکي پس از ديگري فتح شدند. پس از گشوده‌شدن اين قلعه‌ها، ساکنانشان از محمد(ص) خواستند تا وظيفهٔ نگهداري از ساختمان‌ها و نخلستان‌هاي گرداگرد آنجا به گردن آن‌ها گماشته شود. محمد(ص) نيز بخشي از آن سرزمين را به آنان واگذار نمود و جزيه نيز مي‌پرداختند. اين پيمان تا زمان خليفه عمر فاروق باقي ماند و در زمان عمرفاروق ، خيبريان دست به فحشا زدند و به آزار مسلمانان قيام کردند. پس عمر آنان را به شام کوچانيد اري يهوديان رو عمرفاروق از سرزمين مسلمانان اخراج کرد . واقعا جاي تعجب هستش پادشاه بي تاج تخت کسي که رعشه بر تن صلبيها و فرعونيها ومجوسيت ان زمان ميانداخت . با اين بوديم درجهان اقاي بخت النصر فريب نظم نوين دنيوي رو نخور البته واضح هستش اين حرفهاي که تو ذهن شماست نشانه چيه .عمر فاروق شاگرد مکتب نبوي هستش ليسانسشو از دانشگاه رسول الله گرفته شاگرد مکتب وحي خدا عزت دنيا واخرت رو بهش داده به گواهي کتاب وحي نه روايات دروغ در ضمن پدر زن رسول الله وداماد علي مرتضي هم هستش چه افتخاري از اين بالاتر . خواهشا تاييد کنيد
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

اهل سنت ادعا مي‌كنند رسول خدا (ص) در آخرين و مهمترين وصيت خود فرموده است «اخرجوا اليهود من جزيرة‌العرب» ! آيا خليفه اول ابوبكر اين وصيت پيامبر را نشنيده گرفت ؟!

البته جالب است كه مي‌گوييد عمر آنها را بيرون كرد ولي نمي‌گوييد به كجا فرستاد ! به سرزمين شام ، در بهترين مناطق آب و هوايي ، و در نزديكي روميان كه مي‌توانستند به بهترين وجه بر ضد مسلمانان فتنه كنند !

بهتر است به جاي افتخار كردن به مسائلي كه مدرك معتبري ندارد و هدف از آن نيز مشخص نيست ، پاسخي براي كم‌كاريهاي خليفه اول در مقابل وصيت پيامبر (ص) كه با سند معتبر در كتب اهل سنت آمده است بيابيد !

گروه پاسخ به شبهات

20   نام و نام خانوادگي:  عليرضا ن     -   تاريخ:   05 دي 90
آن کاشف قرآن که خدا در همه قرآن کردش صفت عصمت و بستود علي بود
اين کفر نباشد سخن کفر نه اين است تا هست علي باشد و تا بود علي بود
آن قلعه گشايي که در قلعه خيبر بر کند به يک حمله و بگشود علي بود
آن شاه سر افراز که اندر ره اسلام تا کار نشد راست نياسود علي بود
آن شير دلاور که زبهر طمع نفس بر خوان جهان پنچه نيالود علي بود
هارون ولايت زپس موسي عمران بالله که علي بود علي بود علي بود
اين يک دو سه بيتي که بگفتم به معما حقا که مراد من و مقصود علي بود
سر دو جهان جمله از پيدا و پنهان شمس الحق تبريز که بنمود علي بود
............................................... مولوي.......................................................................
21   نام و نام خانوادگي:  «مسلم بن عوسجه بن سعد اسدي»     -   تاريخ:   05 دي 90
احسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسنت و مرحبا بر گروه پاسخ به شبهات با اين جواب بسيار زيبا و در هم کوبنده ي کفار و منافقان زمان.!

ما بر شما افتخار ميکنيم.! و بر خود ميباليم.!

و لعن الله من نصر اعداء محمد و آل محمد(صل الله عليه و آله )
22   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   05 دي 90
با سلام

برادران پاسخگو احسنت به شما و اين شعر زيبا كه با اين چند پشت عمر پرستان را شكستيد . پوزه شان رابخاك ماليديد.

لبيك يا علي
23   نام و نام خانوادگي:  مجيد     -   تاريخ:   05 دي 90
سلام بر دوستان عزيز
اولا جناب وحدت مسلمين در ابتدا از وحدت شيعه و اهل تسنن گفتيد . اي كاش در مورد وحدت نيز صحبت ميكرديد كه چگونه شكل ميگيرد.شايد منظورتان اين باشد كه شيعه از جنايت هاي ابوبكر و عمر و عثمان چيزي نگويد و آنها را خلفاي راشدين بداند ..درسته ؟ خب من راه ديگري سراغ دارم چرا ما به طريقت شما بياييم ، شما به راه ما بياييد و از خلفا اعلام بيزاري كنيد.. اين چطور است؟ در ضمن در سايت هايي كه براي اهل تسنن هست از وحدت اسلامي چيزي ميگوييد يا فقط شيعه را دعوت به وحدت ميكنيد؟؟؟
دوما به چه دليلي به عمر فاروق ميگوييد؟
سوما منبع داستاني كه ذكر كرديد بفرماييد .
چهارم قصيده علويه، سروده آيت الله وحيد خراساني درباره مقام اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب عليه السلام


على اى محرم اسرار مكتوم على اى حقِّ از حقّ گشته محروم

على اى آفتاب برج تنزيل على اى گوهر درياى تأويل

على اى شمع جمع آفرينش تويى چشم و چراغ اهل بينش

على اسم رضىّ بى مثال است على وجه مُضيئ ذوالجلال است

على جَنبُ القوىّ حق مطلق على راه سوىّ حضرت حقّ

على در غيب مطلق سرُّالاسرار على در مشهد حقّ نورالانوار

على هم وزن ثقل الله اكبر على عرش خدا را هست لنگر

على حبل المتين عقل و دين است امام الاوّلين و الآخرين است

على اى پرده دار پرده غيب بر افكن پرده از اسرار « لاريب »

به دانايى ز كُنه كون آگاه به هنگام توانايى يدالله

خم اَبروى او چوگان كونين كِه جز احمد رسد تا قاب قوسين؟

در اوج عِزّ تعالى و تقدّس تجلاى جمال فيض أقدس

در آن ظلمت كه اين آب حيات است خليلِ عشق و خضرِ عقل مات است

گشايد گر زبان فصل الخطابست فرو بندد چو لب علم الكتاب است

به تشريع و به تكوين جانِ تن اوست ولىّ الله قائم بالسّنن اوست

ببخشد در ركوع خاتم گدا را به سجده جان و دل داده خدا را

يَلى الخلق و يَلى الحقّ در على جمع فلك پروانه رخسار اين شمع

شب إسراء به خلوتگاه معبود لسانُ الله على ، احمد ، اُذُن بود

كلام الله ناطق شد از آن شب كه حق با لهجه او گفت مطلب

خدا را خلوت آن شب با نبى بود و « ما اوحى إلى عبده » على بود

چه موزون تر بود زان قد و قامت كه ميزان است در روز قيامت

چه عمر اين جهان آخر سر آيد على با كبرياى حق بيايد

بدست او كليد جنّت و نار جدا سازد صف ابرار و فجّار

گشايد او درِ خلدِ برين را نمايد « اُزلفت للمتقين » را

فرود آيند چون بر حوض كوثر « سقاهُم ربّهم » با دست حيدر

نگاهى گر كند آن ماه رخسار به خورشيد فلك مانَد ز رفتار

هلال ابرويش با يك اشارت كند ردّ شمس هنگام عبادت

نهيبى گر زند آن شير يزدان ز قهر او بسوزد جان شيطان

كسى كه نزد آن أعلى علىّ است همو بر ما سَوى يكسر ولىّ است

تويى صبح أزل بنما تنفّس كه تا روشن شود آفاق و انفس

كه موسى آنچه را ناديده در طور ببيند در تو اى نورٌ على نور

تويى در كنج عِزلت كَنز مخفى بيا بيرون كه هستى تاجِ هستى

تو در شب شاهد غيب الغيوبى تو اندر روز ستّارالعيوبى

تو نورالله انور در نمُودى ضياءالله اَزْهر در وجودى

تو ساقىّ زُلال لا يزالى جهان فانى تو فيض بى زوالى

تو اوّل واردى در روز موعود تو اوّل شاهدى در يوم مشهود

لواى حمد در دست تو بايد علمدارى خدا را چون تو شايد

نه تنها پيش تو پشت فلك خم كه آدم تا مسيحا زير پرچم

اگر بى تو نبودى ناقص آيين نبود « اليوم اكملت لكم دين »

تو چون هستى ولىّ عصمة الدين ندارد دين و آيين بى تو تضمين

به دوش مصطفى چون پا نهادى قَدَم بر طاق « أو أدنى » نهادى

كه جز دست خدا را هست قدرت گذارد پاى بر مهر نبوت

نباشد جز تو ثانى مصطفى را تويى در انّما ثالث خدا را

چو در روى تو نور خود خدا ديد تو را ديد و براى خود پسنديد

چو آن سيرت در اين صورت قلم زد تبارك گفت بر خود كاين رقم زد

اگر بر مـا سوى شد مصطفى سَر بر آن سر مرتضى شد تاج و افسر

بود فيض مقدّس سايه تو ز عقل و وهم برتر پايه تو

تو را چون قبله عالم خدا خواست به يُمْنِ مولد تو كعبه را ساخت

خدا را خانه زادى چون تو بايد كه لوث لات و عُزّى را زدايد

شد از نام خدا ، نام تو مشتق ز قيد مـا سوى روح تو مطلق

كليد علم حق باشد زبانت لسانُ الله پنهان در دهانت

« سلونى » گو تو در جاى پيمبر بكش روح القدس را زير منبر

چو بگشايى لب معجز نما را چو بنمايى كف مشكل گشا را

بَرد آن دم مسيحا را ز سر هوش كند موسى يد بيضا فراموش

متاع جان چو آوردى به بازار به « مَنْ يشرى » خدايت شد خريدار

به جاى مصطفى خفتى شب تار كه از خواب تو عالم گشت بيدار

پرستيدى به اهليّت خدا را سپر كردى به جانت مصطفى را

سزايت غير نفس مصطفى نيست جزاى تو به جز ذات خدا نيست

زدى بر فرق كفر و شرك ضربت ز جنّ و انس بردى گوىِ سبقت

كجا عدل تو آيد در عبارت كه « ثانى اثنين » حقّى در شهادت

حديث منزلت قدر تو باشد خدا را بندگى فخر تو باشد

تويى اسُّ الاساس عقل و ايمان تويى سقف رفيع كاخ عرفان

تويى باب مدينه ى علم و حكمت تويى عدل مجسّم ، عين عصمت

نشان غيبِ بى نام و نشانى نگين خاتم پيغمبرانى

خدا را بود سرّى غيب و مكنون كه كُفو او نبود آدم و من دون

نهفته تحفه در تفّاحه اى بود به شوقش مصطفى بس راه پيمود

به سرّ مستسر واصل شد آنگاه كه زد از خاك بر افلاك خرگاه

امين حق رسيد آن دم به مخزن برون شد گوهر عالم ز مكمن

گرفت از دست حق طوبى و كوثر همايون دخترى زهراى اطهر

سپرد آنگه به تو سرّ خدا را شدى محرم حريم كبريا را

ملائك مات و مبهوتند كاين كيست كه جز او كفو ناموس خدا نيست

چو باب الله را دست تو بگشود بجز باب تو شد ابواب مسدود

به حكم محكم « من كنت مولاه » بود فرمان تو فرمان الله

تويى قهر خدا بر دشمنانش تويى لطف خدا بر دوستانش

تو اقيانوس بى پايان علمى تو درياى محيط علم و حلمى

خجل از جود تو ابر بهاران چو بگشايى دو دست فضل و احسان

امير « لافتايى » در فتوت سرشت فطرتت عدل و مروت

دو شبلت زينت عرش برينند چراغ آسمانها و زمينند

به نسل تو به پا دين است و دنيا طفيل هستيت اُولى و عقبى

تو صاحب رايتى در فتح خيبر كه محبوب خدايى و پيمبر

چو شد فتح و ظفر هر جا به دستت شدى دست خدا وين ناز شصتت

فلك يك دانه گوهر در صدف داشت درّى اندر بيابان نجف داشت

شد آن درّ درة التّاج رسالت مزيّن شد به آن عرش امامت

كمال الكُلّى و كُلّ الكمالى ولى الله بى مثل و مثالى

ملائك در طواف عكس رويت به هر جا ذكر خير خلق و خويت

تو برتر از زمين و آسمانى جهانِ جانى و جانِ جهانى

رسول حق چو همسنگ تو ناديد تو را با سوره توحيد سنجيد

چو در اخلاص دين گشتى تو يكتا شدى با سوره اخلاص همتا

به اين سوره چو شد تثليث ، قرآن سه قسمت شد به عرفان تو ايمان

گرفت از اين كتاب آصف چو حرفى زمين را در نورديد او ، به طرفى

تو كه « من عنده علم الكتابى » چو دريايى فلك همچون حبابى

غناى مطلق از فقر الى الله گرفتى و شدى بر اوليا شاه

به تو تفسير شد آيات توحيد مجسم در تو شد تسبيح و تحميد

گسستى چون علايق از خلايق شدى ربطِ ميان خلق و خالق

به مالك عهد تو ميزان عدل است سراسر نهج تو ، منهاج عقل است

كتاب تو « هدىً للمتقين » است كه تالى تلو قرآن مبين است

تو هستى غايت القصواى خلقت تو هستى عروة الوثقاى حكمت

تو فُرقانى ميان حق و باطل تو در هر عقده اى حلال مشكل

تو هستى أعظم اسماء حسنى تو هستى أمثل امثال عليا

تو هستى رقّ منشور حقايق تو هستى سرّ مستور رقايق

تويى روح و روان آدميت تويى نفس نفيس خاتميت

شريك عقل كلى در ابوت رديف خلق اول در اخوت

لسان الصدق حق در آخرينى دليل ره براى اولينى

تويى واصل به « من دلَّ بذاته » تويى عارف به اسرار « صفاته »

به سرّ «بل وجدتك» چون رسيدى ز كل ما سوى دل را بريدى

تو چون در اوج «ما ازددت يقينى» به حقِّ حق اميرالمؤمنينى

نگنجد مدح تو در حد و در حصر خدا مدّاح و مدحت سوره دهر

در اوصاف تو سيصد آيه نازل تعالى الله از اين بحر فضايل

بِنِه بر سر تو تاج لا فتى را به دوش افكن رِداى « هَلْ اتى » را

بيا با جلوه « طـه » و « يس » نشين بر مسند ختم النبيّين

كه آدم تا به خاتم جمله يكسر نمايان گردد از اندام حيدر

بيا و پرچم حق را برافراز كه حقّ گردد به عدل تو سرافراز

گره بگشا دمى زان راز پنهان به تورات و به انجيل و به قرآن

چو بگشايى لب از اسرار تنزيل فرو ريزد به پايت بال جبريل

گهى بر دوش عقل كلّ سوارى چو خورشيدى كه در نصف النهارى

گهى در چنگ دونانى گرفتار به مانند قمر در عقرب تار

نواى حقّى اندر سوز و در ساز يَداللّهى گهى بسته ، گهى باز

بر افلاك ار بتابى آفتابى اگر بر خاك خوابى بوترابى

تعالى الله ازين أعجوبه دهر خدا را مظهر اندر لطفُ در قهر

به شب از ناله اش گوش فلك كر به روز از پنجه اش خَم ، پشت خيبر

بلرزاند ز هيبت مُلك امكان ولى خود لرزد از آه يتيمان

ز جذر و مدّ آن بحر فضايل خرد سرگشته ، پا وامانده در گِل

چه گويم من ز اوصاف كمالش كه وجه الله احسن شد جمالش

چو باشد حيرة الكُمّل صفاتش خدا مى داند و اسرار ذاتش

به وصفش بس كه باشد ظل ممتد ز ديهور و ز ديهار و ز سرمد

به محراب عبادت چون قدم زد قدم در عرصه ملك قِدم زد

همه پيغمبران محو نيازش ز سوره ى انبياء اندر نمازش

كه لرزد عرش و او با قلب آرام شده در ذكر حقّ ، يكباره ادغام

همه سر گشته او از شوق ديدار دل از كف داده و داده به دلدار

چو فرق شير حق بشكافت شمشير قلم آن دم شكست و لوح و تقدير

قمر منشقّ شد و بگرفت خورشيد پريشان عقل كل شد ، عرش لرزيد

زمين و آسمان اندر تب و تاب كه خون آلوده گشته ، روى مهتاب

سرى كه مخزن سرّ خدا بود شكست و كنز مخفى گشت مشهود

قيامت قامتى بر خاك افتاد بزد جبريل در آفاق فرياد :

كه ثارالله ناگه بر زمين ريخت فغان ، شيرازه توحيد بگسيخت

مگر ويران شده اركان ايمان مگر بشكسته سقف عرش رحمان

فلك،خون درغمش ازديده مى سفت على « فزتُ وربّ الكعبه » مى گفت
( منبع شعر : سايت معظم له هست)

24   نام و نام خانوادگي:  وحدت مسلمين     -   تاريخ:   05 دي 90
پيري ايران زمان يزدجرد چهره ي او بي فروغ از خون سرد دين و آيين و نظام او كهن شيد و تار صبح و شام او كهن موج مي در شيشه ي تاكش نبود يك شرر در توده ي خاكش نبود تا ز صحرايي رسيدش محشري آن كـــــه داد او را حيات ديگري اين چنين حشر از عنايات خداست پارس باقي رومه الكبري كجاست ؟ آن كه رفت از پيكر او جان پاك بي قيامت بر نمي آيد ز خاك مرد صحرايي به ايران جان دميد باز سوي ريگزار خود رميد كهنه را از لوح ما بسترد و رفت برگ ساز و عصر نو آورد و رفت آه، احسان عـــــرب(عمرفاروق ) نشناختند ز آتش افـــــرنگيان بگداختند عصر خود را بنگر اي صاحب نظر در بدن باز آفرين روح عمر قوت از جمعيت دين مبين دين همه عزم است و اخلاص و يقين تا ضميرش رازدان فطرت است مرد صحرا پاسبان فطرت است ساده و طبعش عيار زشت و خوب از طلوعش صد هزار عشق علي در قلب ما يه عشق واقعيه ما مثله كساي كه علي رو پسراي علي رو تو دشت كربلا تنها گذاشتن نيستين هموناي كه نوه رسول الله رو دعوت كردن كربلا بعد تنهاش گذاشت خودتونم ميدونين كيا بودن . علي مرتضي داماد پيامبر كسي دخترش پاره تنشو به عمر فاروق داد انشااله كه تاييد شه . شما گه داغ دين بر جبين ميزنيد چرا دشنه بر پشت دين ميزنيد
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

1. والشعراء يتبعهم الغاوون الم تر انهم في كل واد يهيمون وانهم يقولون ما لا يفعلون

2. در مورد ازدواج ام كلثوم و حقيقت آن در كتب اهل سنت ، در بخش مقالات سايت ، مقاله مفصلي موجود است . ولي تنها يك جمله مي‌گوييم : آيا اينكه حضرت لوط عليه السلام مي خواست دختران خود را به قوم بدكارش بدهد ، نشانگر علاقه او به اين قوم است ؟!

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

25   نام و نام خانوادگي:  مصطفي امين زي     -   تاريخ:   06 دي 90
اين سوال هاي كه شما ميکنيد چي معني دارد لعنت براي کسي که مي&#1707;ويد حضرت علي( ع) تا روز قيامت همه چيز را ميدانست غير از خداوند (ج) کسي اينده را نميداند
26   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   07 دي 90
با سلام

جناب مصطفي امين زهي كسي اينجا منكر علم الله سبحان تعالي نيست چنانچه در قران كريم امده است :


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ &#64831;22&#64830; الحشر

اوست‏خدايى كه غير از او معبودى نيست داننده غيب و آشكار است اوست رحمتگر مهربان

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ


وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ
( 59 ) الاْنعام
و كليدهاى غيب تنها نزد اوست جز او [كسى] آن را نمى‏داند و آنچه در خشكى و درياست مى‏داند و هيچ برگى فرو نمى‏افتد مگر [اينكه] آن را مى‏داند و هيچ دانه‏اى در تاريكيهاى زمين و هيچ تر و خشكى نيست مگر اينكه در كتابى روشن [ثبت] است

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَى بِاللّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ ( 43 ) الرعد
و كسانى كه كافر شدند مى‏گويند تو فرستاده نيستى بگو كافى است‏خدا و آن كس كه نزد او علم كتاب است ميان من و شما گواه باشد .

سوال بنظر شما اون كيست ( البته غير از رسول اكرم صلي الله عليه و اله ) كه علم ال ( كتاب ) را داشته ؟؟؟ حتما كسي بوده كه به تمامي علم از اول خلقت تا روز قيامت انهم باذن الله سبحان تعالي بوده اند حالا اين شخص محترم كي بوده قضاوت با شماست مگر به اينكه به انچه در قران امده اعتقاد نداشته باشي .

لبيك يا علي





27   نام و نام خانوادگي:  ?     -   تاريخ:   08 دي 90
دوستان اهل سنت خوب در ابتدا سعي ميكردند اشكال بكيرندوبكويند كه كسي جز خداعلم غيب نميداند.اما باباسخ دوستان ساكت شدندودارند سوال هايي مطرح ميكنند كه بارها درهمين سايت باسخ داده شده اند.جه طوركسي كه ميكود همه مردم ازمن داناترند بايد خليفه مسلمين باشد؟مشكل اينجاست كه شمامنابع خودتان راهم قبول نداريد.
28   نام و نام خانوادگي:  مسلمان     -   تاريخ:   09 دي 90
وقتي در روز عاشورا تير به قلب مبارک
حضرت سيدالشهداء عليه السلام اصابت کرد؛ دستشان
را پر از خون قلبشان نمودند و به آسمان پاشيدند
و حتي يک قطره از آن خون به زمين
برنگشست پس دست مبارکشان را دوباره پر از
خون قلبشان نمودند و سر و لحيه شان را با آن
خون خضاب کردند. و فرمودند: اينگونه خواهم
بود تا اينکه جدّم رسول خدا صلي الله عليه و اله را ملاقات
کنم در حاليکه به خون خودم خضاب شده ام و
مي گويم: يا رسو الله! فلاني و فلاني
(ابوبکر و عمر) مرا کشتند!
(اسناد: عوالم العلوم الامام الحسين ص295، مناقب ابن شهر اشوب ج3 ص258، مقتل الحسين خوارزمي
ج2ص34، تسلية المجالس و زينة المجالس 465، ينابيع المودة 418)
29   نام و نام خانوادگي:  موسي کاظم     -   تاريخ:   12 دي 90
تشيع يعني خرافات اينها بازمانده همان عبدالله سلول يهودي هستند که تا اخرالزمان با سنت وقران سرجنگ دارند اي اهل سنت خودتان را از اين قوم زبان نفهم بيشعور دور کنيد که اتش خشم خداوند گريبان شما را نگيرد اگر خداوند معاذالله پائين بيايد به گوش تک تک اين قوم نداي برحق بودن صحابه را سردهد باز هم اينها ايمان نخواند اورد چون ذات اينها خراب هستش
مثال ديوارکجه که تا ثريا کج مي باشد
اي اهل درک ومنطق (تسنن) : اگر شيطان ايمان بياورد بعيد نيست ولي اين قوم هرگز ايمان نخواهند اورد
30   نام و نام خانوادگي:  محمد     -   تاريخ:   12 دي 90
السلام علينا و علي عباد الله الصالحين:
جناب وحدت ... چند سوال: 1-اين چه شاگرد اول ليسانسه است كه جواب بسياري از شبهات را نميداند؟ /2- قرار بود به كسي متوسل نشيم پس چي شد كه حالا دستور رسيد سم خر عمر را ببوسيم؟؟!!:))) /3- رستم و زال اهل سيستان بودند و وهابيان ايران در آنجا ساكنند غر از اينكه بزرگان اهل سنت در قديم ايرانيند. چي شد كه در آن زمان كه خيلي نزديكتر به زمان جمشيد و ... بود كينه عرب نداشتند بعد پيدا كردند؟؟ (آنچه بنفع است را ببين و در مقابل آنچه ضرر دارد كور شو!) /4-جون خودشون عجب وحدتي داره ايجاد ميكنند با كافر خواندن و عمليات تروريستي و ....؟!/ 5- آره ما هم ميدونيم كي امام ما در كربلا كشت اين شما هستيد كه نميدونيد: دو تا پسر داييتون يزيد و عبيد الله ابن زياد( نگي نه كه ناراحت ميشم. معاويه زياد را به باباجونش ابوسفيان ملحق كرد)
يه سوال هم از امين زهي: لعنت كه بد بود؟! ما نبايد لعنت ميكرديم! پس چي شد؟ خودت هم فهميدي نه: الالعنت الله علي الظالمين من الاولين و الاخرين.
البته از شما توقع نميشه داشت حتي به روايات مستند خودتون توجه كنيد چون بزرگتون گفت: حسبنا كتاب الله . گرچه از قران هم آنچه به درد بحث بخورد گزينشي تاويل ميكنيد. والسلام علي من اتبع الهدي
31   نام و نام خانوادگي:  وحدت مسلمين     -   تاريخ:   12 دي 90
خدا لعنت گنه کساي که حسين نوه پيامبر دعوت کردن کربلا تنها ش گذاشتن . شمر يزيد که معلوم الحالن. من سني اعلام ميکنم هرکس از اهل سنت با حضرت علي واهل بيت دشمن باشد نه تنها اورا سني بلکه اورا مسلمان هم نميدانيم واز ان طرف هرکس به خلفاي راشدين وصحابه پيامبر توهين کنه نه تنها اورا شيعه بلکه اورا مسلمان هم نميدانيم
32   نام و نام خانوادگي:  مجيد     -   تاريخ:   13 دي 90
سلام بر دوستان اجرتان با حضرت محسن بن علي عليه السلام
33   نام و نام خانوادگي:  وحدت مسلمين     -   تاريخ:   13 دي 90
شبهات رو از منظر قران وعقل جواب بدين نه رواياتتون که 1000سال بعد نقل شده چنان واضح نقل شده که انگار يه دوربينو ميکروفون اونجا بوده همه رو رکورد گرفته. اقاي محمد قران رو کي جمع اوي کرد صحابه رسول . خيلي جالبه يه چيز جالب تو سايتتون هست بچه هم بخونه ميدونه دروغه عمربن الخطاب سوره بقره تو 12 سال تونست روخوني کنه . اينکه معلوم دروغ محضه مگه عمر فاروق زبان مادريش عربي نبود مثله اينکه شما 12سال يه کتاب داستان رو که زبان مادريت هست نتوني بخوني . خوب ابن گه معلوم دروغه انقدر ديگه دروغ گفتن تو اين سايت که نميشه جمعش کرد و انشالله که تاييد شه
جواب نظر:

!!!

با سلام

جالب است كه علماي اهل سنتي كه اين دروغ به اين واضحي را در كتب خود و با سند معتبر نقل كرده‌اند متوجه دروغ بودن آن نشدند !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

34   نام و نام خانوادگي:  بخت النصر     -   تاريخ:   13 دي 90
جناب وحدت مسلمين بلاشک شما اعتقاد داريد که حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) «راشد» بودند. حال بنده از شما سئوال دارم که آيا معاوية بن هند نيز «راشد» بود؟ اگر نبود پس چگونه او را خليفه حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) که راشد بودند مي‌دانيد؟ اگر هم که او را خليفة حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) نمي‌دانيد پس در سال 60 هجري چه کسي خليفه حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) بوده است؟ با تشکر
35   نام و نام خانوادگي:  محمد     -   تاريخ:   13 دي 90
السلام علينا و علي عباد الله الصالحين:
البته ما هم مخلص صحابه ايم اما نه همه صحابه: جنابعالي خيلي قران ميخوني؟!!!! إِنَّ الَّذينَ جاؤُ بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ/(نور:11) ديدي چي شد چند نفر از صحابه داستان افك را درست كردند. پس همه صحابه سالم نبودند. يكي از دروغهايي كه به خورد شما دادند اينكه شيعيان همه صحابه را قبول ندارن. خير اشتباه نكن ما ابوبكر و عمر و عثمان و ابوسفيان و معاويه و امثال اينها را قبول نداريم. راستي چهار آيه اول سوره تحريم در باب كي اومد؟! بد نيست مراجعه كني. اما جنابعالي هم كه شروع به لعن كردي؟ پس چي شد به لعن معتقد شدي؟ ما هم به كسانيكه به خلفاي راشدين (يعني دوازده امام به حق) و صحابه مومن(مانند ابوذر و عمار و سلمان و مقداد) توهين كند لعنت ميفرستيم و از اسلام خارج ميدانيم. ضمنا جواب سوالهاي ما رو هم ندادي يادت باشه ما هم با عقل وهم با قران و هم روايات شما مشكلي نداريم تا نقل تاريخ بشه. الحمدلله هم سي دي هاي كتب شيعه وجود دارد و هم كتابهاي شما حالا هرجا كم آوردي بگو توي قران نيست. يادت باشه خودتم از قران استفاده نكردي شعر نوشتي و نگفتي ازدواج عمر با ام كلثوم در كجاي قران است؟ خوب اگه عقلت را بكار بندازي ميگي اين چيزها در قران نيامده بلكه نقل تاريخ است. چي شد به ما كه رسيد آسمان تپيد؟ آخر هم اينكه يزيد را معاويه منصوب كرد كه مجتهد بود؟؟!! شمر را هم عبيد الله . البته توي قران ننوشته اما در كتب تاريخ ببين صحابه و تابعين در مورد اين انتصاب چه نظري داشتند؟!
36   نام و نام خانوادگي:  عليرضا ن     -   تاريخ:   14 دي 90
با سلام
آقاي موسي کاظم که خود را اهل درک و منطق مي داني ، نظرت در مورد اين حديث بخاري چيست؟ آيا مي تواني در ک و شعورت را نيز اينجا نشان دهي؟
(عن أبى هريرة ، قال : قال أناس : يا رسول اللّه‏! هل نرى ربّنا يوم القيامة؟ فقال : هل تضارّون فى الشّمس ليس دونها سحاب؟! قالوا : لا ، يا رسول اللّه‏! قال : هل تضارون فى القمر ليلة البدر ليس دونه سحاب؟! قالوا : لا ، يا رسول اللّه‏! قال : فإنكم ترونه يوم القيامة كذلك . يجمع اللّه‏ النّاس ، فيقول : من كان يَعبُد شَيئا فليَتَّبِعْه . فيتّبع من كان يعبد الشّمس ويتّبع من كان يعبد القمر ويتّبع من كان يعبد الطّواغيت وتبقى هذه الأُمَّة فيها منافقوها . فيأتيهم اللّه‏ في غير الصّورة الَّتي يعرفون ؛ فيقول : أنا ربُّكم! فيقولون : نعوذ باللّه‏ منك! هذا مكاننا حتّى يأتينا ربّنا . فإذا أتانا ربّنا ، عرفناه . فيأتيهم اللّه‏ فى الصّورة الّتي يعرفون ؛ فيقول : أنا ربّكم! فيقولون : أنت ربَّنا . فيتّبعونه ، ويضرب جسر جهنّم . ثمّ أفاض أبوهريرة فى روايته عن جهنّم وكيف ينجى اللّه‏ الموحّدين من عذابها . ثمّ قال : ويبقى رجل مقبل بوجه على النّار ، فيقول : يا ربّ ، قد قشبنى ريحهها ، وأحرقنى ذكاؤها ؛ فاصرف وجهى عن النار! فلا يزال يدعو اللّه‏ . فيقول : لعلّك إن أعطيتك أن تسألنى غيره! فيقول : لا وعزّتك لا أسألك غيره . فيصرف وجهه عن النّار ثمّ يقول بعد ذلك: يا ربّ، قرّبنى إلى باب الجنّة! فيقول : أليس قد زعمت أن لا تسألنى غيره؟ ويلك ابن آدم! ما أغدرك! فلا يزال يدعو فيقول : لعلىّ إن اعطيتك ذلك ، تسألنى غيره؟ فيقول : لا وعزّتك لا أسألك غيره . فيعطى اللّه‏ من عهود ومواثيق أن لا يسأله غيره فيقرّبه إلى باب الجنّة . فإذا رأى ما فيها ، سكت ما شاء اللّه‏ ان يسكت ثمّ يقول : ربّ ، أدخلنى الجنَّة! ثمّ يقول : أوليس قد زعمت أن لا تسألنى غيره؟ ويلك يا ابن آدم! ما أغدرك! فيقول : يا ربَّ ، لا تجعلنى أشقى خلقك ، فلا يزالُ يدعو حتّى يضحك . فإذا ضحك منه ، أذن له بالدّخول فيها ، فإذا دخل فيها قيل : تمنّ من كذا ، فيتمنّى . ثمّ يقال له : تمنّ من كذا . فيتمنّى ، حتّى تنقطع به الأمانىّ . فيقول له : هذا لك ومثله معه . قال أبوهريرة : وذلك الرّجل ، آخر أهل الجنّة دخولاً . (صحيح البخارى ، كتاب الأذان ، باب فضل السجود : ج 1 ص 102 ، وكتاب التفسير ، تفسير سورة النّساء ، باب قوله تعالى : «إنَّ اللّه‏ لا يَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ» ... : ج 3 ص 80 ـ 81 ، وكتاب الرقاق ، باب الصراط جسر جهنّم : ج 4 ص 93 ـ 94 ، وكتاب التوحيد ، باب قول اللّه‏ تعالى : «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ إلى رَبِّها ناظِرَةٌ» : ج 4 ص 188 ـ 189 ).
( عدّه‏اى از رسول خدا سؤال نمودند : آيا خدا را در روز قيامت خواهيم ديد؟ رسول‏اكرم در جواب آنان فرمود: آيا در ديدن آفتاب كه ابرى مانع آن نباشد ، شك مى‏كنيد؟ عرضه داشتند : نه ، يا رسول اللّه‏! آنگاه حضرت رسول سؤال نمود : در ديدن ماه چهارده شبه كه ابرى جلوى آن نباشد ، ترديد داريد؟ عرضه داشتند : نه ، يا رسول اللّه‏! فرمود : پس [بدانيد كه] شما خدا را مانند ديدن آفتاب و ماه ، بدون ترديد خواهيد. ديد خدا مردم را گرد مى‏آورد و مى‏گويد : هر كس هر چيزى را مى‏پرستيده ، به دنبال آن برود . عدّه‏اى از مردم در پى آفتاب مى‏روند و عدّه‏اى هم از ماه پيروى مى‏كنند . طايفه سوم پشت‏سر طاغوت‏ها به راه مى‏افتند . تنها امّت من ، با افراد منافق كه در ميان آنهاست مى‏مانند . پس خداوند در غير آن قيافه و شكلى كه او را مى‏شناخته‏اند ، به ميان آنان مى‏آيد و مى‏گويد : من خداى شما هستم . مى‏گويند : از تو به خداوند پناه مى‏بريم! در اينجا مى‏مانيم و هيچ حركت نمى‏كنيم ، تا خداى ما بيايد . و اگر خداى ما به ميان ما آمد ، او را به خوبى مى‏شناسيم . سپس خداوند به قيافه ديگرى كه او را مى‏شناسند ، به ميانشان مى‏آيد و مى‏گويد : من خداى شما هستم . مى‏گويند : آرى ، تو خداى ما هستى . آنگاه در پشت سر خداوند به راه مى‏افتند . سپس پل جهنّم كشيده مى‏شود .
پس از اين ، ابو هريره به تفصيل از جهنّم و چگونگى نجات خدا پرستان سخن رانده ، سپس مى‏گويد :
از اهل محشر ، مردى مى‏ماند كه رويش به طرف آتش است . عرضه مى‏دارد : خدايا! عفونت جهنّم مرا مسموم كرده و شعله‏هايش مرا سوزانده است . رويم را از آتش برگردان! و همچنان دعا مى‏كند و تقاضاى خود را تكرار مى‏نمايد. خداوند مى‏گويد : اگر خواسته تو را بدهم ، شايد چيز ديگرى نيز تقاضا كنى . عرضه مى‏دارد : نه ، قسم به عزّتت ، غير از اين تقاضا ، خواسته ديگرى ندارم . خداوند روى او را از آتش بر مى‏گرداند . بعد از آن عرضه مى‏دارد : خدايا! مرا به در بهشت نزديك بگردان! خداوند در جواب وى مى‏گويد : آيا تو نبودى كه مى‏گفتى جز يك حاجت ، خواست ديگرى ندارم و چيز ديگرى سؤال نخواهم نمود؟! واى بر تو اى پسر آدم! چه قدر نيرنگ‏بازى! آن مرد پيوسته بر تقاضايش اصرار مى‏ورزد . خداوند مى‏گويد : اگر اين خواسته تو را بدهم ، باز هم شايد چيز ديگرى از من بخواهى . عرضه مى‏دارد : نه ، به عزّتت قسم ، ديگر غير از اين تقاضا ، حاجتى ندارم . خداوند با وى پيمان‏هاى محكمى مى‏بندد كه ديگر چيزى سؤال نكند . سپس او را به در بهشت نزديك مى‏كند . وقتى آنچه كه در بهشت است مى‏بيند ، مدّتى سكوت مى‏كند . سپس عرضه مى‏دارد : خدايا! مرا داخل بهشت كن! خداوند مى‏فرمايد : آيا تو نبودى كه مى‏گفتى ديگر تقاضايى ندارم؟ واى بر تو اى پسر آدم ! چقدر پُر مكرى! عرضه مى‏دارد : خدايا! مرا محروم‏ترين بندگانت قرار مده! و آن قدر در خواسته‏اش پافشارى مى‏كند كه خداوند از او به خنده مى‏افتد . وقتى خداوند از وى خنده‏اش گرفت ، اجازه داخل شدن به بهشت را به او مى‏دهد . وقتى داخل بهشت شد ، به او گفته مى‏شود : آنچه دلت مى‏خواهد از ما بخواه! پس آنچه كه دلش مى‏خواهد ، تقاضا مى‏كند . باز به وى گفته مى‏شود : آنچه مى‏خواهى از ما بخواه! باز هم آنچه دلش مى‏خواهد ، سؤال مى‏كند . تا آنكه خواسته‏هايش به اتمام مى‏رسد . خداوند به او مى‏فرمايد : دو برابر آنچه را كه مى‏خواهى به تو مى‏دهم . ابوهريره گفت : و او آخرين كسى مى‏باشد كه به بهشت وارد مى‏شود) .
جناب موسي کاظم ، افرادي مثل شما و کساني که اين روايت بخاري صحيح مي دانند، اين سوالها را جواب دهيد: در اين روايت ابوهريره مي گويد که : خدا قيافه عوض مى‏كند . جناب موسي کاظم مگر خدا بازيگر نمايشخانه است كه براى هر قسمت از بازى قيافه عوض مى‏كند؟
در اين روايت ، ابوهريره مى‏گويد : سپس خداوند با قيافه‏اى در ميان مسلمانان مى‏آيد كه او را با آن قيافه مى‏شناسند . جناب موسي کاظم اين سخن دلالت بر آن دارد كه مسلمان‏ها پيش از اين ، خدا را در آن قيافه ديده‏اند . بنا بر اين ، آن قيافه‏اى كه مؤمنان اهل سنت خدا را در آن قيافه ديده و مى‏شناسند ، چگونه قيافه‏اى است، و در چه زمانى ديده‏اند؟ در خردسالى يا بزرگسالى؟ در شب يا در روز؟ در خانه يا در مسجد؟! ... و سؤال‏هاى ديگر مانند آن . مگر خدا مانند انسان جسم دارد و داراى قيافه‏اى مخصوص است و راه مى‏پيمايد و كه اين گونه مؤمنان ، به دنبال او به راه مى‏افتند؟
مگر خدا مانند انسانها مى‏خندد ، كه به سبب خنده‏اش معصيت‏هاى مرد معصيت كار را مى‏بخشد وبه او بهشت عطا مى‏كند؟
پس حساب روز قيامت چيست؟ و ثواب اعمال و عقاب آن كجاست و چه معنايى دارد؟ آيا به سبب اعتقاد به صحت همين روايت‏هاست كه سلفى‏ها و وهابى‏ها ، خدا را داراى جسم مي دانند.
پس اي برادر اهل درک و منطق ، درک و شعورت را به کار بينداز و جواب اين سوالها را بده.
37   نام و نام خانوادگي:  شهاب الدين     -   تاريخ:   24 دي 90
سلام به دوستان عزيز، حقير از شاگردان حاج آقاي قزويني بودم و اخيرا وبلاگي درباره نقد وهابيت تشکيل دادم .
اگر سر بزنيد و نظر بديد خوشحال مي شم http://x-vahabi.mihanblog.com/
38   نام و نام خانوادگي:  منتقد     -   تاريخ:   25 دي 90
چرا اهل سنت خلافت چهار خليفه و هم چنين خلافت امام حسن مجتبي (عليه السلام) را به عنوان جانشيني پيامبر قبول دارند ولي معاويه بن هند كه نزد آن ها بسيار محبوب است را به عنوان خليفه و جانشين پيامبر قبول ندارند؟ چرا كه به خلافت رسيدن معاويه چندان فرقي با به خلافت رسيدن ابوبكر نميكند.(از اين نظر كه با حيله گري و با زور به قدرت رسيدند). پايان متن
39   نام و نام خانوادگي:  منتقد     -   تاريخ:   27 دي 90
نوشته قابل تاملي بود از افرادي چون:(موسي كاظم) و (وحدت مسلمين) ميخواهم به جاي ياوه گويي كمي در اين موضوع بحث شده درنگ نمايند.(آيا انساني كه تمام اتفاقات آينده را ميداند با كسي كه لغات ساده ي عرب را نمي داند برابر است؟)....(آيا كساني كه ميدانند با كساني كه نمي دانند برابراند؟)
40   نام و نام خانوادگي:  عبدالقادر قيام     -   تاريخ:   29 دي 90
از همه برادران و خواهران اهل سنت خواهش ميكنم كه ديگر به اينگونه صفحات و سايت ها مراجعه نه كنند چون مواجه به دشنام و سخنان فحش ميشويد . چون ريشه مذهب و يا بهتر بگويم دين اينها فحش گفتن است حتي به خانم پيغمبر ديني كه خود را پيرو او ميدانند پس چگونه بگويم اينها مسلمان و اون هم دوستاران اهل بيت اند.
41   نام و نام خانوادگي:  بخت النصر     -   تاريخ:   30 دي 90
جناب عبدالقادر قيام
لطفا نام يک نفر را ذکر کن که عمر از طريق مناظره او را مسلمان کرده است.

با تشکر
42   نام و نام خانوادگي:  منتقد خطاب به عبدالقادر     -   تاريخ:   30 دي 90
آقاي عبدالقادر من هم مثل شما از فحش و ناسزا گفتن و دشنام دادن به افراد خوشم نمي آيد.
ولي بگوييد نظر شما در رابطه با ناسزا گفتن به خليفه سومتان و زنان پيغمبرتان چيست؟
.......................................................................................................................................
از جمله كساني كه مورد دشنام عائشه واقع شده اند ، عثمان بن عفان است ؛ و در اين زمينه روايات فراواني در كتب اهل سنت وجود دارد.
(كه اگر ميخواهيد متن تمام روايات را در نظرات بعدي بنويسم.)
--------------------------------------------------------------------------------
دشنام عائشه به زينب بنت جحش (همسر رسول‌خدا):
در صحيح بخاري و مسلم و ساير صحاح سته ، روايتي عجيب آمده است كه مي‌گويد ‌ زنان رسول خدا (صلى الله عليه وآله) به خاطر محبت بي اندازه آن حضرت نسبت به عائشه ، حسادت بسيار پيدا كرده و فاطمه زهرا (عليها ‌السلام) را به نزد رسول خدا (صلى الله عليه وآله) فرستادند تا آن‌ حضرت با پدر خويش سخن گفته و از حضرت بخواهند كمي عدالت داشته باشند !
رسول خدا (صلى الله عليه وآله) با فاطمه زهرا (عليها ‌السلام) سخن گفته و آن حضرت را نيز قانع مي‌كنند ؛ اين كار بر ساير زنان حضرت گران آمده ، زينب دختر جحش كه از همسران آن حضرت است ، به نزد حضرت (صلى الله عليه وآله) آمده و به عائشه در جلوي حضرت دشنام مي‌دهد ؛ در اين هنگام رسول خدا (صلى الله عليه وآله) به عائشه دستور مي‌دهند كه اي عائشه تو نيز به او دشنام بده !
وقتي كه عائشه در دشنام دادن بر زينب بنت جحش پيروز مي‌شود ، رسول خدا (صلى الله عليه وآله) خندان مي‌گويند : او دختر ابوبكر است !

... فَأَرْسَلْنَ زَيْنَبَ بِنْتَ جَحْشٍ فَأَتَتْهُ فَأَغْلَظَتْ وَقَالَتْ إِنَّ نِسَاءَكَ يَنْشُدْنَكَ اللَّهَ الْعَدْلَ في بِنْتِ بن أبي قُحَافَةَ فَرَفَعَتْ صَوْتَهَا حتى تَنَاوَلَتْ عَائِشَةَ وَهِيَ قَاعِدَةٌ فَسَبَّتْهَا حتى إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم لَيَنْظُرُ إلى عَائِشَةَ هل تَكَلَّمُ قال فَتَكَلَّمَتْ عَائِشَةُ تَرُدُّ على زَيْنَبَ حتى أَسْكَتَتْهَا قالت فَنَظَرَ النبي صلى الله عليه وسلم إلى عَائِشَةَ وقال إِنَّهَا بِنْتُ أبي بَكْرٍ

صحيح البخاري ج 2 ص 911 ش 2442 كتاب الهبة بَاب من أَهْدَى إلى صَاحِبِهِ وَتَحَرَّى بَعْضَ نِسَائِهِ دُونَ بَعْضٍ
---------------------------------------------------------------------------------
دشنام عائشه به صفيه (همسر رسول خدا)
أخبرنا محمد بن عمر أخبرنا محمد بن عبد الله بن جعفر عن بن أبي عون قال قالت عائشة كنت أستب أنا وصفية فسببت أباها فسبت أبي وسمعه رسول الله صلى الله عليه وسلم فقال يا صفية تسبين أبا بكر يا صفية تسبين أبا بكر

الطبقات الكبرى ج 8 ص 80 ، اسم المؤلف: محمد بن سعد بن منيع أبو عبدالله البصري الزهري الوفاة: 230 ، دار النشر : دار صادر - بيروت

عائشه گفته است كه من و صفيه به يكديگر دشنام مي‌داديم ! من به پدر او دشنام دادم ؛ او نيز به پدر من دشنام داد ! رسول خدا (صلى الله عليه وآله) سخن او را شنيده و فرمودند : اي صفيه ! به ابوبكر دشنام مي‌دهي ؟!
.......................................................................................................................................
خواهش مي كنم پاسخ مرا بدهيد: از چه زماني فحش و ناسزا گفتن به افراد معيار و ملاك مسلمان بودن يا مسلمان نبودن افراد شده؟
43   نام و نام خانوادگي:  مخنف بن سليم     -   تاريخ:   02 بهمن 90

" اي اهل سنت خودتان را از اين قوم زبان نفهم بيشعور دور کنيد که اتش خشم خداوند گريبان شما را نگيرد اگر خداوند معاذالله پائين بيايد به گوش تک تک اين قوم نداي برحق بودن صحابه را سردهد باز هم اينها ايمان نخواند اورد
اي اهل درک ومنطق (تسنن) : اگر شيطان ايمان بياورد بعيد نيست ولي اين قوم هرگز ايمان نخواهند اورد "

لطف كنيد با لطف و منطقتون از اون خدايي كه مي گه همه ي صحابه بر حقند بپرسين كه پس چرا اين صحابه با هم جنگيدن
خدارو چه ديدي شايد ما هم ايمان آورديم

يعني كشته مرده ي درك و منطقتونم

اون يكي مياد و يه سري مضخرفات از رافت مودت عمري و عدالت عمري !!!!!!! ميگه و بعد كه با ادبيات خودش جواب مي گيره ميگه چرا از قرآن نمي گين

آخر الامر هم خيلي با مزه همه ي آيات و روايات رو فحش مي خونن و الفرار

ما به پيغمبر فحش داديم؟!!
اشتباه گرفتي جناب
اوني كه همين روزها كنار بالين پيغمبر به عزيز ما رسول الله فحش داد همونيه كه اينقدر بهش افتخار مي كنين
44   نام و نام خانوادگي:  محمد مهدي     -   تاريخ:   04 بهمن 90
سلام ممنون
45   نام و نام خانوادگي:  سيد عبدالرحمن حسيني     -   تاريخ:   05 بهمن 90
اللهم صل علي محمد و آله الطيبين الطاهرين المعصومين و لعنة الله علي اعدائهم اجمعين الي قيام يوم الدين .
خدا خيرتون بده . التماس دعا داريم ...
46   نام و نام خانوادگي:  سيد حفيظ رهسپار از افغانستان     -   تاريخ:   08 بهمن 90
با سلام خدمت شيعيان مولا اميرالمومنين (ع)

اي قومي كه خودرا مسلمان مي دانيد (سني ها)!
شما وقتي مريض مي شويد سعي مي كنيد به يك پزشك حاذق و لايق مراجعه كنيد يا اين كه به دانشجويي خود هنوز از الفباي طبابت چيزي نمي داند؟ معلوم است كه به طبيب لايق مي رويد.
اما در مساله دين چرا از ابليس تبعيت كرده مي رويد دنبال افراد جاهل, بي سواد و احمقي كه كمترين اطلاع از اساسات دين و شريعت نداشتند؟ باوجود اين كه همه كتاب هاي خودتان پر است از فضل و دانش اميرالمومنين (ع), اما شما دنبال افراد جاهلي چون ابوبكر و دو رفيقش راه مي افتيد؟
براي چند لحظه هم كه شده با خودتان فكر كنيد كه پيروي از كي صحيح است؟ از علي دروازه شهر علم پيامبر و يا از خلفاي غاصب كه در اندك ترين مساله دچار آشفتگي مي شدند؟

ياعلي
47   نام و نام خانوادگي:  فريد     -   تاريخ:   08 بهمن 90
مثل هميشه عالي بود.....
48   نام و نام خانوادگي:  بخت النصر     -   تاريخ:   10 بهمن 90
برادر عزيز جناب آقاي سيد حفيظ رهسپار
سخن شما سخن قرآن کريم است که چنين فرموده است:
«افمن يهدي الي الحق احق ان يتبع ام من لا يهدي الا ان يهدي فمالكم كيف تحكمون»

کاش اين جماعت ضدقرآن به قرآن ايمان مي‌آوردند و نصيحت شما را گوش فرامي‌دادند.
کاش اين جماعت ضدخدا اندکي قلوب خود را براي پذيرش آيات قرآن نرم مي‌کردند و تذکرات شما را جدي مي‌گرفتند.

چه زيبا گفته است خداوند در باب اين جماعت ضددين:
«ومثل الذين كفروا كمثل الذي ينعق بما لا يسمع الا دعاء ونداء صم بكم عمي فهم لا يعقلون»
49   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:   11 بهمن 90
راستي اين مخنف بن سليم چي گفت ما كه نفهميديم ولي اگر وهابي است بعيد نيست كه طرز فكرش اين باشد كه خدا آن بالا نشسته و اگر بخواهد شيعه را عذاب بدهد يا راهنمايي كند بايد بيايد پايين و يا در گوش تك تك ما ندا بدهد تا ما ايمان بياوريم
50   نام و نام خانوادگي:  بخت النصر     -   تاريخ:   11 بهمن 90
جناب آقاي علي
برادر و سرور ما آقاي مخنف بن سليم نقل قول کرده اند. لطفا به علامت "" دقت فرماييد.
فقط در باب نام انتخابي ايشان تحقيق کنيد تا به عمق عشق و ارادت ايشان به آل الله پي‌بريد.
51   نام و نام خانوادگي:  سيد حفيظ رهسپار از افغانستان     -   تاريخ:   12 بهمن 90
با سلام خدمت شيعيان مولا اميرالمومنين (ع)
برادر گرامي جناب بخت النصر، بنده به وجود آقاي دانشمندي چون شما و امثال شما افتخار مي کنم. چه خوب مثال هاي ارزنده از کتاب الله آورديد جهت آگاه ساختن اين پيروان قابيل (خلفاي جاهل و غاصب). خداوند وجود شما عزيز را حفظ کند.
ديدار ما و شما انشاالله لب حوض کوثر و پيش پاي ساقي کوثر.
ياعلي
52   نام و نام خانوادگي:  مهدي     -   تاريخ:   16 بهمن 90
سلام به همه دوستان خوبم چه شيعه چه سني. خسته نباشيد من هيچ گونه تمايلي به نوشتن مطلب و نظر نداشتم ولي به خاطر اينكه دوستان معمولا نظرات را بدون سانسور ذكر مي كنم خواستم چند جمله اي بنويسم. 1- اين روايت در كتب اهل سنت آمده قبوله ما كه منكر نيستيم پس از اين معلوم ميشه كه اهل سنت محب حضرت عليند و حب اور از ايمان و بغضش را از نفاق مي دانند چرا كه اگر عكس آن مي بود روايتي را از حضرت علي در كتابشان ذكر نمي كردند. 2- اينكه مي گوئيد حضرت علي از همه چيز تا قيامت خبر داشت شجاعت حضرت علي را زير سوال مي بريد چون در شب ليلة المبيت مي دانسته كه دشمنان هيچگونه گزندي به او نمي رسانند و مي دانسته آخرالامر توسط قريش در بستر كشته نميشه و تا صبح با خيالت راحت خوابيده.!!! البته طبق نظريه شما كه قائل به علم ما يكون براي حضرت علي(رض) قائليد و گمان نكنم اين موضوع بريتان گوارا باشد. 3- ديگر اينكه از گفته حضرت علي در اين روايت به علم او اشاره مي كنيد و در پايان چنين نتيجه مي گيريد كه خلفاي ديگر چنين نبوده و بلكه جاهلند قضاوتي دور از انصاف است. زيرا ما در قرآن در مورد پيامبران هم داريم كه بعضيها در مورد جواب مسئله اي دچار ترديد و از پاسخ آن عاجز مانده اند مثلا در مورد حضرت داوود و حضرت سليمان مي خوانيم وَدَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ إِذْ يَحْكُمَانِ فِي الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَكُنَّا لِحُكْمِهِمْ شَاهِدِينَ (78) فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ وَكُلًّا آتَيْنَا حُكْمًا وَعِلْمًا [الأنبياء : 78 ، 79] آي كسي به خودش جرات اين را مي تواند بدهد و بگويد كه حضرت داوود نعوذ بالله من ذالك جاهل بوده و لياقت...... نداشته (استغفرالله ربي و اتوب اليه) يا اينكه در مورد حضرت موسي و عبد صالح كه حضرت موسي به دستور خداوند ماموريت داشتند با او همراهي و مصاحبت كنند مي خوانيم. فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا [الكهف : 65] خلاصه اينه حضرت موسي با او همراه و همسفر ميشه در مدت همراهي سه امر عجيب مشاهده ميكنه كه باعث اعتراضش ميشه و در مورد هيچكدوم هم علم و آگاهي نداره آن موارد عبارتند از 1- معيوب كردن كشتي و اعتراض حضرت موسي قالَ أَخَرَقْتَهَا لِتُغْرِقَ أَهْلَهَا لَقَدْ جِئْتَ شَيْئًا إِمْرًا [الكهف : 71] 2- كشتن انسان بي گناه و اعتراض حضرت موسي قَالَ أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيَّةً بِغَيْرِ نَفْسٍ لَقَدْ جِئْتَ شَيْئًا نُكْرًا [الكهف : 74] 3- تعمير و ساختن ديوار بدون اجر و مزد واعتراض حضرت موسي قَالَ لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْرًا [الكهف : 77] خلاصه اينكه حضرت موسي در علت انجام هر سه مسئله علم نداشت دليلش گفته آن عبد صالح است كه به وي فرمود: قَالَ هَذَا فِرَاقُ بَيْنِي وَبَيْنِكَ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ مَا لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَيْهِ صَبْرًا [الكهف : 78] سوال؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آيا مسلماني و حتي غير مسلمان، هم ميتواند به خودش جرأت بدهد و بگويد كه حضرت موسي نعوذ بالله جاهل بوده يا اينكه لياقت...... نداشته است. نه برادران اين مسلم است كه علم خداوند محيط بر همه چيز است و ما بندگان نواقص داريم و برتري علمي يك فرد بر ديگري دليل بر بطلان آن ديگري نيست مگر ملائكه نگفتند كه: لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ [البقرة : 32] پس آيا ملائكه نعوذ بالله .......... يا اينكه خداوند در روز قيامت از پيامبران سوال مي كند: يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ مَاذَا أُجِبْتُمْ قَالُوا لَا عِلْمَ لَنَا إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ [المائدة : 109] و ما اهل سنت عقيده مان اين است كه حضرت ابوبكر و ديگر خلفا جانشينان بر حق رسول الله(ص)‌بوده اند زيرا كه حضرت علي با آنه بيعت كرد و پشت سرشان نماز خواند و فرزندانشان را مسمي به نامهايشان كرد و دخترش ام كلثوم را به نكاح حضرت عمر درآورد وووووووووووو......... برادران عزيزم آگر شما اين همه نيروئي كه در جواب دادن و طرح شبهات بي اساس در اين سايت صرف مي كنيد براي مسلمان كردن كفار و يهود نصارا مصرف مي كرديد قطعا اميد هدايت آنها بود اما وقتي كه آنها مشاهده مي كنند كه ما مسلمانان با هم مشكل داريم چطور حاضر مي شوند كه دين باطل و منسوخشان را رها كنند و اسلام را قبول كنند آخه فكر كنيم. من از اينكه سني هستم نمي نازم از اينكه مسلمانم به خودم مي بالم از اينكه پيرو رسول الله هستم محب اصحاب و اهل بيت هستم اللهم احشرني مع احبائك در آخر تقاضا دارم مطالبم را در سايت درج كنيد. هر چي خواستين توي همين سايت بنويسين.
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

بهتر بود نگاهي به شرائط علم امام که در بحث علم غيب آمده است مي کرديد ؛ علم امام ، به اين صورت است که اگر اراده کند خواهد دانست ؛ نه اينکه بالفعل همه چيز را بداند ؛ امام هر موردي را که بخواهد بداند مي داند ؛ اين مقام به انبيا نيز داده شده بود ؛ و داشتن چنين مقامي منافات با اين ندارد که در بعضي اوقات از علم الهي خويش استفاده نکنند !

البته اگر اصرار داريد که اين مطلب صحيح نيست ، مي توانيد بگوييد مباني رجالي اهل سنت باطل است و اين روايتي که طبق مباني آنها در صحيح مسلم آمده و معتبر ، فاقد ارزش است !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

53   نام و نام خانوادگي:  بخت النصر     -   تاريخ:   17 بهمن 90
جناب آقاي مهدي
بچه‌اي در درسي نمره صفر گرفته بود. به او گفتند: خجالت نمي‌کشي صفر شدي؟
پاسخ داد: فقط من نبودم که پاسخ سئوالها را نمي‌دانستم!! شاگردان زرنگ کلاس هم بعضي سئوالات را بي‌پاسخ گذاشتند و نمره‌ بيست نگرفتند!!
******
و يا به قاتل يک دختر 5 ساله گفتند: شرم نکردي که گناه به اين بزرگي مرتکب شدي؟
پاسخ داد: فقط من نبودم که گناه کردم!! حضرت آدم (عليه السلام) هم گناه کرد!! همه گناه مي‌کنيم!! اصلا بشر گناهکار است!!
************
1400 سال است که از شما مي‌پرسيم که چگونه ممکن است ابوبکر و عمر خليفه حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) باشند در حاليکه حتي يک آيه قرآن را تفسير نکرده اند و جاهل به احکام قرآن و حکمت قرآن و بطون قرآن بوده اند؟
حال پاسخ مي‌دهيد:
حضرت موسي (عليه السلام) هم چيزهاي را نمي‌دانست!!
بسياري از رسولان الهي نيز چيزهايي را نمي‌دانستند!!
فرشتگان!!! فرشتگان الهي نيز به اموري جهالت داشتند!!!
*****
آخر جناب آقاي مهدي
اولا)) در تمامي که اين پندهاي قرآني که ذکر کرديد يک نکته وجود دارد:
شخص جاهل محکوم به پيروي و فرمانبرداي و توجه و حتي سجده در برابر کسي است که صاحب علم است!!!

در واقع شما خود امامت و پيشوايي و رهبري و رياست عمر بن خطاب و ابوبکر را محکوم کرديد!!
چرا که برپايه همان منطق قرآني که ذکرش را برديد آنها «بايد» از شخص عالم پيروي و تبعيت مي‌کردند!! نه اينکه به آن عالم فرمان دهند!!
****
دوما)) اگر قرآن کريم مواردي از عدم اطلاع انبياء و اولياء الهي از رموز و اسرار و علوم الهي را بيان کرده است (و همزمان دستور به پيروي آنها از فرد عالم را داده است) بارها و بارها و بارها نيز از علم و حکمت و عقل و منطق آنها نيز ياد کرده است.

حال شما که جهل عمر و ابوبکر به بديهي ترين اصول قرآني و حکمت الهي را مانند جهل اولياء و انبياء الهي به رموز و اسرار الهي مي‌دانيد و با آن مقايسه مي‌کنيد، لطف کرده فقط 20 صفحه از علم و حکمت آنها را نيز بيان کنيم تا ما نيز بدانيم که اصلا آيا آنها صاحب ذره‌اي علم و حکمت بوده اند يا نه؟
****
1400 سال است به شما مي‌گوييم عمر به علوم الهي جاهل بود ----- پاسخ مي‌دهيد: اشکالي ندارد!! حضرت موسي (عليه السلام) هم جاهل بود!!
1400 سال است مي‌گوييم چگونه ممکن است عمر که مشرک زاده بود برتر از مومن زاده باشد؟ ----- پاسخ مي‌دهيد: اشکالي ندارد!! حضرت ابراهيم(عليه السلام) هم مشرک زاده بود!!
1400 سال است که مي‌پرسيم چگونه ممکن است خداوند ما را امر به اطاعت از يک امام نامعصوم کرده باشد؟ --- پاسخ مي‌دهيد: اشکالي ندارد!! حضرت عيسي (عليه السلام) هم معصوم نبود!!

فقط در اين 1400 سال کارتان اين شده است که هر نقص و اشکال و گناه و صفت بدي که در عمر بن خطاب موجود بود را با بي شرمي به انبياء و اولياء الهي نيز نسبت دهيد تا مگر آنکه امامت و ولايت و خلافت و حکومت و فرمانروايي آنها را توجيه کنيد!!!
54   نام و نام خانوادگي:  ميرويس اچکزي     -   تاريخ:   18 بهمن 90
شعيه هاکافراست نمازراسه وقت ميخوندديگرنمارسنت رانمخوند بدعلي رابه جاي خدايادميکندهچ وقت ياخدانميگويت درهروقت ياعلي ميگويد خدا به انسان کمک ميکنديابنده خدا
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

1. پيامبر (ص) نيز بارها نماز را در سه وقت خوانده اند ! بهتر است به صحيح بخاري و مسلم مراجعه كنيد كه بابي در اين زمينه دارند !

2. در بين صحابه نيز بوده‌اند كساني كه «يا محمد» گفته و بعد از رحلت آن حضرت از ايشان طلب حاجت كرده‌اند ! آيا صحابه را مشرك مي‌دانيد ؟!

گروه پاسخ به شبهات

55   نام و نام خانوادگي:  محمد عا رف     -   تاريخ:   18 بهمن 90
جناب مخنف بن سليم شيطان يکم ستاد فرماندهي عبدلوهاب که لعنت يتيمهاي بجا ماند از خودکشي هاي انتهاري شما براوباد دينت پيشکش خودتان ما شيعها وارث رسولاکرم {ص} والبيت او هستيم تو چرا طب کردي مريد علي و ولايت
56   نام و نام خانوادگي:  منتقد     -   تاريخ:   25 بهمن 90
آقاي___________محمد عارف__________
جناب مخنف بن سليم نقل قول اهل سنت را نوشته اند و سپس پاسخي دندانشكن به آنها داده اند.
خواهش ميكنم به علامت نقل قول"" دقت كنيد تا دچار اشتباه نشويد.
به قول برادرمان آقاي بخت النصر : "فقط در باب نام انتخابي ايشان تحقيق کنيد تا به عمق عشق و ارادت ايشان به آل الله پي‌بريد."
57   نام و نام خانوادگي:  بخت النصر     -   تاريخ:   25 بهمن 90
جناب آقاي محمد عارف و ديگر شيعيان گرامي

لطفا به علامت " در سخنان آقاي مخنف بن سليم دقت فرماييد!!! ايشان نقل قول مي‌کنند!! سخن ايشان نيست!!

لطفا دقت فرماييد.
58   نام و نام خانوادگي:  الهي شكر...ناخوانده قضاوت نكن     -   تاريخ:   28 بهمن 90
همه انسان ها محتاج الله
همه حيوانات محتاج الله
تمام درنده ها محتاج الله
تمام چرنده ها محتاج الله
تمام پرنده ها محتاج الله
تمام مخلوقات اسمان محتاج الله
تمام مخلوقات زمين محتاج الله
هر انسان محتاج الله
هر انسان براي ديدن چشمش محتاج الله
گوشش براي شنيدن محتاج الله
زبانش براي گفتن محتاج الله
پاهاش براي راه رفتن محتاج الله
معده اش براي هضم کردن محتاج الله
قلبش براي پمپاش کردن محتاج الله
کليه هاش براي کار کردن محتاج الله
هر انسان سراسر وجودش محتاج الله
هر امر محتاج الله هر مامور محتاج الله
هر حاکم محتاج الله هر محکوم محتاج الله
هر فقير محتاج الله هر ثروتمند محتاج الله
هر بيمار براي تندرستي محتاج الله
همه وزرا محتاج الله همه فقرا محتاج الله
فرشتگان محتاج الله جن ها محتاج الله
اسرافيل براي دميدن صور محتاج الله
عزرايل براي قبض ارواح محتاج الله
ميکايل براي تقديم اعضا محتاج الله
سردار همه فرشته ها جبريل امين هم محتاج الله
همه اوليا محتاج الله
همه اتقيا محتاج الله
همه انبيا محتاج الله
آدم صفي الله محتاج الله
موسي کليم الله محتاج الله
عيسي روح الله محتاج الله
ابراهيم خليل الله محتاج الله
سرور تمام کائنات اشرفترين خلق خدا محمد رسول الله(ص) هم محتاج الله

اي انسان ها به طرف نيازمندان نرويد اي انسان ها به طرف محتاج ها نرويد

ففرو الي الله
بيايد به طرف ذات بي نياز الله جل جلاله
59   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   29 بهمن 90
با سلام جناب "" الهي شكر...ناخوانده قضاوت نكن "" فراموش نكن كه خودت هم الحمد الله بمثل من محتاج الله . اما يك سوال : اين ايه يعني چه : بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ ( 67 ) المائده اى پيامبر آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده ابلاغ كن و اگر نكنى پيامش را نرسانده‏اى و خدا تو را از [گزند] مردم نگاه مى‏دارد آرى خدا گروه كافران را هدايت نمى‏كند ناخوانده قضاوت نكن . افتاد......... لبيك يا علي
60   نام و نام خانوادگي:  محمد عا رف     -   تاريخ:   29 بهمن 90
برادر گرام مخنف بن سليم بند از حضرتعالي طلب بخشش دارم وخودرا خاک پاي مدافعان حريم اهلبيت ميدانم انشاالله موفق باشيد
61   نام و نام خانوادگي:  بخت النصر     -   تاريخ:   29 بهمن 90
جناب آقاي الهي شكر چه سخنان حقي و مطالب صحيحي مرقوم فرموديد. حال با وجود همه اين مسائل چرا عمر بن خطاب به جاي الله به طرف کعب الاحبار يهودي رفت؟ مگر او نمي‌دانست که چرنده و خزنده و پرنده همگي محتاج الله هستند؟ پس چرا او نيازهاي خود را در کعب الاحبار يهودي جستجو مي‌کرد؟ اصولا چرا ايمان به الله در زندگي عمر بن خطاب نقشي نداشت؟
62   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني (شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:   01 اسفند 90
جناب الهي شکر با توجه به متن نوشته ي حضرتعالي تمام مردم محتاج غير الله هستند! شما صبح ميري از نانوائي خدا نان ميگيري؟! شما ميري از بقالي خدا مواد غذائي مورد نيازت و ميگيري؟! وقتي مريض ميشي ميري خدا معاينه ات ميکنه؟! ميگم خدا اين دنيا و آدمها و پيامبران و بقيه رو بيخودي خلق کرده ها اصلا چه نيازي به اينا بود؟! وقتي خودش بود چرا اينا رو خلق کرد؟! راستي جناب "الهي شکر" ميگم چرا خدا براي هدايت انسانها، اينهمه ملائک و جبرئيل و اينهمه پيامبر عظيم الشآن (124هزار پيامبر) را واسطه قرار داد؟! مگه خودش نميتونست با اشاره اي کوچک همه را مومن و مسلم کنه؟! نعوذبالله خداوند هم در هدايت بشر دچار شرک در مقام خود شده ها!!! چون اينهمه واسطه رو وسيله ي هدايت قرار داده!!! راستي آدرس مطب خدا رو بده به من آخه من سرما خوردم ميخوام برم پيش خدا تا درمان بشم و خودم را محتاج خدا ميدانم اي انسان ها يکي از نشانه هاي انسان بودن عقل سليم است و که دشمن سرسختي بنام شيطان دارد که شکيات و شرکيات را در ذهن و خيال مستعدين به شرک چنان مي نمايد که گوئي ميکنند از خدا هم بهتر مي فهمند!!! يا حق
63   نام و نام خانوادگي:  منتقد خطاب به بخت النصر     -   تاريخ:   05 اسفند 90
آقاي بخت النصر از شما خواهش ميكنم كه اين نام سفاك تاريخ را به كار نبريد. چرا كه سخنانتان با اين نام پليد همخواني ندارد.
با تشكر از شما منتقد.
64   نام و نام خانوادگي:  الهي شکر ... ناخوانده قضاوت نکن     -   تاريخ:   17 اسفند 90
السلام و عليکم اولا که من 5 تا نظر دادم 4 تا نظر ديگه ام اين وسط چي شد نمي دونم! چرا نظرات رو کامل ثبت نمي کنيد چرا نظري که برايش جوابي نداريد و توش مي مونيد رو ثبت نمي کنيد . در جواب مجيد م علي : بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ ( 67 ) المائده اى پيامبر آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده ابلاغ كن و اگر نكنى پيامش را نرسانده‏اى و خدا تو را از [گزند] مردم نگاه مى‏دارد آرى خدا گروه كافران را هدايت نمى‏كند اين آيه قرآن هيچ ربطي به حرف هايي که من زدم نداره من گفتم رسول خدا هم محتاج الله هست و بدون امر و اراده الله نمي تواند کاري بکند آيا شما منکر اين حرف من هستيد؟ در جواب بخت النصر : ماشالله خودت رو پيرو علي (ع) و حسين (رض) مي داني در حالي که غير از دروغ و تعصب چيز ديگري در قلبت وجود نداره قلبت سياه گرديده نمي تواني با چشم دل حقيقت رو ببينيد خدا تو را اگر قابل هدايت هستي به راه راست هدايت کنه اگر هم قابل هدايت نيستي هلاک و نيست و نابود بگرداند که بيش از اين مردم را به گمراهي نکشاني . در جواب سعيد حسيني (شاه اسماعيل صفوي) مشرک : چقدر جالب داري شرک خودت را به عالم و آدم بيان مي کني عين خيالت هم نيست نشانه تاريک شدن قلب همينه ديگر نمي تواني حقيقت را درک کني اين يقين را داري که دکتر تو را شفا مي دهد !!! پس نعوذباالله خدا چکاره است؟ ما هم نزد دکتر مي رويم ولي اين عقيده را داريم که دکتر محتاج خدا هست و خدا شفا مي دهد نه دکتر . استفاده کردن از اسباب سنت هست ولي يقين بر اسباب شرک هست . شما يقينتان بر اسباب هست نه بر رب اسباب . هنوز گنجايش فکر و عقلت به آنجا نمي رسد که بتواني اين چيز ها رو درک کني .
جواب نظر:

باسلام

دوست گرامي

با آدرس ايميل و نامي كه در اين نظر از شما به ثبت رسيده نظر ديگري نبود لذا نظرات شما شايد توسط شما درست ثبت نشده مي توانيد دوباره ارسال نماييد.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

65   نام و نام خانوادگي:  الهي شکر ... ناخوانده قضاوت نکن     -   تاريخ:   17 اسفند 90
نترسيد نظرات را آزاد و ثبت فوري بگذاريد تا راحت با هم بحث و گفتگو كنيم همه نظرات را ثبت كنيد نه نظراتي كه فقط به نفع خودتان هست يكذره انصاف داشته باشيد 5 تا نظر دادم فقط 1 نظرم ثبت شده
66   نام و نام خانوادگي:  بخت النصر     -   تاريخ:   18 اسفند 90
جناب الهي شکر
شما که ادعاي هدايت و اسلام داريد لطفا در مورد صفت هروله معبودتان توضيح دهيد!!
http://www.islamweb.net/fatwa/index.php?page=showfatwa&Option=FatwaId&Id=59152
«فالهرولة صفة خبرية فعلية ثابتة لله عز وجل، والدليل عليها حديث أبي هريرة المذكور في السؤال. »!!!!

براستي که معبود شما پيروان عمر، صنمي است از جنس اوهام که هروله مي‌کند!!
هرچه باشد راه شما راه مشرکان و منافقان وهم پرست است.

«الف-لام-لام-هاء»اي بر زبان مي‌آوريد و در دل توجه به اوهام خود مي‌کنيد.
ذکر «ا-ل-ل-ه» شما را به سمت توهمات مغزتان مي‌برد و نه به سوي اله واجد جهانيان.

و اين کفر شما به الله متعال است که باعث شده است ابوبکر را شريک خداوند در جعل خليفة الله بدانيد.

البته معبودي از وهم (ا-ل-ل-ه) بايد هم چنان درمانده و پست و ذليل باشد که ابوبکر به جاي او خليفه‌اش را تعيين کند و جاهلي چون عمر به جاي او جعل شريعت کند.
67   نام و نام خانوادگي:  الهي شکر ... ناخوانده قضاوت نکن     -   تاريخ:   18 اسفند 90
السلام عليکم بر مسلمانان موحد الحمدالله که من و شما مسلمان هستيم و کلمه گوي لااله الا الله و محمد رسول الله و اين ايمان و يقين داريم که الله خالق ما هست و غير از الله هيچ خالقي نيست و ما همه مخلوق و محتاج الله هستيم و الله مالک ما هست و غير از الله هيچ مالکي نيست و ما همه مملوک و محتاج الله هستيم و الله رازق ما هست و غير از الله هيچ روزي دهنده اي نيست و ما همه مرزوق و محتاج الله هستيم و الله حافظ ما هست و غير از الله هيچ حفاظت کننده اي نيست و ما همه محفوظ و محتاج الله هستيم . لا اله الا الله هر چي ميشه از الله ميشه و از غير الله بدون امر و اراده الله هيچي نميشه . غم و شادي ، بيماري و شفا ، سردي و گرمي، فقيري و تاجري ، سفيدي و سياهي ، زشتي و زيبايي همه در دست الله است و الله خوشبختي ما انسان ها را در هيچ کدام از اين ها نگذاشته و تنها خوشبختي را فقط در دو چيز گذاشته ايمان و عمل صالح هر کس اين دو را به دست بياره خوشبخت دنيا و آخرت است و ايمان و عمل صالح فقط از طريق راه و روش رسول الله (ص) بدست مياد من حاضرم که جهد و محنت رسول الله (ص) را اختيار کنم شما حاضري ان شاالله
68   نام و نام خانوادگي:  الهي شکر ... ناخوانده قضاوت نکن     -   تاريخ:   18 اسفند 90
خالق ما خداست مالک ما خداست رازق ما خداست حافظ ما خداست شما به من بگيد که خدا شنواتر هست يا کس ديگر شما به من بگيد که خدا بيناتر هست يا کس ديگر شما به من بگيد که خدا حاجت ها رو برآورده مي کند يا کس ديگر شما به من بگيد که از خدا چيزي را طلب کنيم بهتر مي تواند به ما بدهد يا کس ديگر شما به من بگيد که خدا شفا مي دهد يا کس ديگر شما به من بگيد که حاجاتمان را از خدا بخواهيم بهتر هست يا کس ديگر
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

خداي با اين خصوصيات ، عالم هم هست يا نادان و جاهل است ؟! چون به بندگان خود دستور داده است به نزد پيامبر (ص) بروند و ايشان براي آنها استغفار كند !!!

و يا كلام يعقوب نبي را ذكر مي كند كه وقتي فرزندانش به او گفتند براي ما استغفار كند ، نگفت برويد از خدا بخواهيد ، كه او شنونده است و شفا مي دهد و مي بخشد و... ؛ گفت براي شما استغفار مي كنم

لطف كنيد در انتهاي كلام خود اين آيات را نيز بياوريد تا كسي گمان نكند شما «نومن ببعض ونكفر ببعض» هستيد

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

69   نام و نام خانوادگي:  الهي شکر ... ناخوانده قضاوت نکن     -   تاريخ:   18 اسفند 90
هر انسان براي انتخاب الگو براي خودش زيبايي رو مي نگرد و از زيبايي کسي متاثر شده و براي خودش الگو انتخاب مي کند اي محمد(ص) قرآن تو را معرفي مي کند که زيباترين زيباها و قشنگترين قشنگها هستي ... زماني که شعرا ; فصحا ; بلغا مي خواهند بيايند فصاحت و بلاغت خود را به کار بيندازند و از زيبايي تو تعريف کنند قلم هايشان مي شکند عجز و ناتواني خودشان را اظهار مي کنند که اي محمد(ص) هرگز از تو زيباتر چشمي نديده و نخواهد ديد و از تو زيباتر و قشنگتر از هيچ مادري فرزندي متولد نشده و نخواهد شد از تمام عيب ها پاک خلق شده اي . زماني که طفل هاي مدينه چهره زيباي تو را ديدند طلع البدرعلينا بر زبان هايشان آمد اما آنها از نظر علم به کمال نرسيده بودند امروز با تعبير قرآن مي توانيم بگوييم که (بدر) ماه شب چهارده که آن کودکان و دختران مدينه تعبير حُسن زيبايي تو را کردند در مقابل زيبايي تو خجالت مي کشد بلکه اگر ماه و خورشيد نور دارند اين يک ذره از نور محمد(ص) است اگر کهکشان ها مي درخشند اگر ستارگان مي درخشند يک ذره از نور محمد(ص) به اينها رسيده و نور اينها مديون نورمحمد(ص)است تا زماني که نور لا اله الا الله محمد رسول الله در قلب يک بشر هم در جهان باشد ماه مي درخشد خورشيد نور مي دهد ستارگان مي درخشند اما زماني که اين نور از قلب ها بيرون برود و در قلب هيچ فردي از افراد جامعه بشر نور لا اله الا الله محمد رسول الله باقي نماند آن روز اين نظام بهم مي خورد اذا الشمس کورت خورشيد بي نور مي شود و اذا النجوم کدرت ستارگان مي اُفتن تمام نورها و تمام زيبايي ها از بين مي روند . اگر گل مي نازد به نازک بودن خودش به قشنگي و زيبايي به عطر خودش ; اين يک ذره از عطر محمد(ص) است که به گل هاي جهان رسيده . مادرمان ام المومنين عايشه صديقه مي فرماييد: کساني که حُسن يوسف را ديدند انگشت بريدند و قلن حاش لله ما هذا بشرا اما کساني که حُسن و زيبايي محمد(ص) رو ديدند به جاي بريدن انگشتانشان گردن بريدند و بعد از جان دادن فرمودند فزت برب الکعبه سوگند به پروردگار کعبه که رستگار شدم که در عشق محمد(ص) جان دادم . محققين نوشتن که در مغز انسان جايي هست تشنه ؛ تشنه زيبايي و اين تشنگي را فقط زيبايي محمد(ص) تسکين مي دهد و اين تشنگي را برطرف مي کند امروز متاسفانه من مسلمان که بايد زيبايي و حُسنش را براي جهانيان معرفي مي کردم تا تشنگي مغزشان برطرف مي شد امروز جوان مسلمان خودش سرگردان هست براي رفع تشنگي مغز خودش بر مي دارد عکس يک کثيف را ؛ عکس يک يهودي را که قرآن مي گوييد نجس هست عکس يک هندو را ؛ هندويي که مذهبش اين است که دُم گاو را بر مي دارد و مي بوسد که خداي من است ادرار گاو را مي نوشد ؛ اما عکس يک انسان چنين پستي را جوان مسلمان بر مي دارد در جيبش مي گذارد يا در اتاقش آويزان مي کند تا تسکين تشنگي مغز خودش باشد اينها هرگز تسکين نمي دهند اينها مغزمان را پريشان حالتر مي کنند به فساد و فحشا مي کشند ما بوديم که جهانيان را با زيبايي محمد(ص) مغزهايشان را تسکين مي داديم فراموش کرده ايم هدف زندگي خودمان را . ثناالله يک دانشجو بود که وارد فرانسه مي شود زماني که در فرانسه يک مسجد بود آنچنان نور ايمان ثناالله در آنجا نور مي دهد و فضا را معطر مي کند که امروز ما در فرانسه بيش از ۳۰۰۰ مسجد و نمازخانه داريم و دکترثناالله هنگامي که در فرودگاه فرانسه پايين مي شود و با ديدن چهره اش ؛ دانشجو است ٬ شش نفر مسلمان مي شوند . دختري که در اروپا اسلام آورده بود و يکي از دانشجوييان اروپا ؛ زماني که با دانشجوييان دانشگاه عليگرد هند ملاقات مي کند هر يک با يک تيپ اروپايي مي آيند اين دختر وقتي که وارد مي شود با حجاب کامل اسلامي به آن جوان ها و دختران دانشجو با يک لحن بسيار زيبا و نرم صحبت مي کند اما در انتهاي کلامش با شدت به آنها مي گوييد به شما مي گويند محمدي !!! حيف است ؛ اين زندگي تلخي را که شما داريد دنبال آن مي رويد ما اروپايي ها اين زندگي را چشيديم زندگي که دور از الگوي زيبا محمد(ص) است اين زندگي تلخ بود ما اين زندگي را دور انداختيم تف کرديم و شما فريب خوردگان داريد مي رويد که آن آب دهان ما را برداريد و بخوريد نرويد جلوتر من به شما خبر مي دهم که اين زندگي تلخه تلخه تلخه . بايد جوان مسلمان به اروپا و آمريکا ؛ آفريقا و استراليا و تمام جهانيان شخصيت حضرت محمد(ص) را معرفي کند تا بزرگترين نياز بشر را برآورده کند بخاطر همين من اراده مي کنم که براي خودم زيباترين الگو حضرت محمد(ص) را الگو قرار بدم و براي جهانيان اين الگو را معرفي کنم شما هم نيت بکنيد انشاالله .
جواب نظر:

 

70   نام و نام خانوادگي:  رسول     -   تاريخ:   18 اسفند 90
اي مسلمانان سني هاي عزيز شيعيان گرامي چرا اينقدر فرافکني مي کنيد مگه علي (ع) در زمان پيامبر نبود مگه ابوبکر در واقعه غدير نبود همه کساني که سخن و حديث نقل مي کنند در پيشگاه خداوند بايد پاسخگو باشند بجاي دعواهاي قومي و قبيله اي و نفاق هايي که دشمنان مي آفرينند با هم متحد شويم عربستان - ايران - کويت - بحرين - سوريه و .... همه و همه کشور هاي اسلامي بايستي با هم متحد باشيم اگر همه به منجي اعتقاد داريم در راه حضورش کوشش کنيم يا اينقدر تو سر و کله هم بزنيد تا ساير اقوام از اختلاف شما سواري گيرند و پرواز نمايند
71   نام و نام خانوادگي:  غضنفري     -   تاريخ:   18 اسفند 90
الهي شكر ......كه شما هميشه ناخوانده قضاوت ميكنيد ولي اينبار من ازت خواهش ميكنم يكبار هم بخوان وقضاوت كن. شما ادعا داري كه: "همه انسان ها محتاج الله,همه حيوانات محتاج الله,تمام درنده ها محتاج الله,تمام چرنده ها محتاج الله,تمام پرنده ها محتاج الله,تمام مخلوقات زمين محتاج الله,هر انسان محتاج الله"(لازم به ذكر است كه ما به اين موارد خيلي بيشتر والبته منطقي تر وعقلاني تر اعتقاد داريم) حال من سئوالي از شما دارم:آيا شما عمر وپسرش را هم محتاج الله ميدانيد يا عمر وپسر عمر خارج از ليست مورد نظر شمايند.اگر عمر خودش را فقط محتاج خدا ميداند چرا براي طلب باران به عباس عموي پيامبرصل الله عليه وآله وسلم متوسل ميشود؟اگر عبدالله بن عمر فقط مستقيما خدا را ميخواند وتوسل را جايز نميداند چرا زمانيكه پايش فلج شد به قبر پيامبرصل الله عليه وآله وسلم متوسل شد؟نظرت راجع به اين مطلب چيست؟قَالَ الْقَاضِي عِيَاض : مَذْهَب أَهْل السُّنَّة جَوَاز الشَّفَاعَة عَقْلًا وَوُجُوبهَا سَمْعًا بِصَرِيحِ قَوْله تَعَالَى : { يَوْمَئِذٍ لَا تَنْفَع الشَّفَاعَة إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَن وَرَضِيَ لَهُ قَوْلًا } وَقَوْله : { وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنْ اِرْتَضَى } وَأَمْثَالهمَا ، وَبِخَبَرِ الصَّادِق صَلَّى اللَّه عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ، وَقَدْ جَاءَتْ الْآثَار الَّتِي بَلَغَتْ بِمَجْمُوعِهَا التَّوَاتُر بِصِحَّةِ الشَّفَاعَة فِي الْآخِرَة لِمُذْنِبِي الْمُؤْمِنِينَ . وَأَجْمَعَ السَّلَف وَالْخَلَف وَمَنْ بَعْدهمْ مِنْ أَهْل السُّنَّة عَلَيْهَا. . . .
نقلا عن : شرح صحيح مسلم ، للنووي ج3 ، ص 35 ، باب إِثْبَات الشَّفَاعَة وَإِخْرَاج الْمُوَحِّدِينَ مِنْ النَّار .
قاضي عياض مي گويد: اهل سنت شفاعت را عقلا جايز و شرعا واجب مي دانند و دليل وجوب آن آيه 109 سوره طه : (در آن روز ، شفاعت ( به كسى ) سود نبخشد ، مگر كسى را كه( خداى) رحمان اجازه دهد و سخنش او را پسند آيد ) و آيه 28 سوره انبياء (و جز براى كسى كه (خدا ) رضايت دهد ، شفاعت نمى كنند ) و امثال اين آيات و روايات پيامبر اکرم صلي الله عليه و ( آله) و سلم مي باشد.نظرتان نسبت به آيه 97 سوره يوسف چيست كه ميفرمايد: يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ.اي پدر ما! براي ما استغفار كن كه ما از خطاكارانيم.آيا برادران يوسف(ع)محتاج خدانبودند؟پس چرا به پدرشان توسل كردند؟ درضمن لطفا سري به اين آدرس هم بزن. http://www.velayattv.com/fa/page.php?bank=libmain&id=40


72   نام و نام خانوادگي:  عليرضا ن     -   تاريخ:   18 اسفند 90
با سلام
جناب الهي شكر , از نظر من رسول اكرم(ص) و امام علي (ع) , مصداق آيه ( اذ قال للملائكه اني جاعل في الارض خليفه) مي باشند و خلافت انسان كامل , نه به معناي خالي شدن صحنه وجود از خداوند است و نه واگذاري مقام الوهيت خداوند به او, زيرا نه غيب و محدوديت خداوند قابل تصور صحيح است و نه استقلال انسان در تدبير امور قابل قبول مي باشد , چون موجود ممكن و فقير از اداره امور خود عاجز است, چه برسد به تدبير كار ديگران.
بنابراين انجا كه انسان , كار صحيح و خدايي انجام مي دهد, همان يد الله است كه به صورت آدمي فعلي را صادر مي كند ولي در واقع خداوند است كه آن كار خير را در اين مظهر خاص انجام مي دهد, نه شخص انسان. و اگر خداوند كسي را به عنوان خليفه خود معرفي مي كند , يعني ان شخص دست اوست كه ظهور مي كند. مثل آيه14سوره توبه:( قَتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكمْ وَ يخْزِهِمْ وَ يَنصرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَ يَشفِ صدُورَ قَوْمٍ مُّؤْمِنِينَ= با آنها پيكار كنيد كه خداوند آنان را به دست شما مجازات مى كند و آنها را رسوا مى سازد و سينه گروهى از مؤ منان را شفا مى بخشد ) , كه در همه اين موارد قدرت خداست كه از آستين بنده خاص وي بيرون مي آيد و در او ظهور مي كند.
بنابراين انسان كامل مظهر و خليفه خداست, و اگر خداوند به صورت ذاتي عالم الغيب و الشهاده است, انسان كامل مثل رسول الله(ص) هم به تعليم خداوند عالم الغيب و الشهاده خواهد بود. و اگر خداوند رحمان و رحيم و عادل و مانند آن باشد , انسان كامل مظهر آن اوصاف خداوند مي باشد.
جناب الهي شكر به عنوان مثال,خداي متعال در قرآن رسول اکرم را مظهر غني مي داند، اغنا و بي نياز نمودن را او نسبت داده و در آيه74سوره توبه مي فرمايد: آنان از اين انتقام مي گيرند که خداوند و رسولش ، انان را به فضل خود بي نياز ساختند.(اغنيهم الله و رسوله).
جناب الهي شكر, در سراسر قرآن خداوند هر صفتي را براي خود بيان مي کند ، بلافاصله براي پيامبرش نيز بيان مي کند، حالا اين صفاتي که پيامبر دارد ما معتقد هستيم که ذاتاً پيامبر قدرتي ندارد، هر کمالي که براي پيامبر هست از آن جهت است که مورد عنايت خداوند است مثل اينکه شما از آفتاب تجليل کنيد و از آينه اي که آفتاب را به شما نشان مي دهد ، نيز نور بگيريد، ولي مي دانيد که آينه ذاتاً منبع نور نيست. پس خداي متعال رسول اکرم را مغني مي داند، پس خود آن حضرت غني است، زيرا تا خود غني نباشد نمي تواند مغني ديگران باشد، از اين جهت غناي پيامبر بسته به غناي الهي است، از اين رو بعد از جمله (اغنيهم الله و رسوله) بلافاصله خداوند فرمود:( من فضله) يعني از فضل خداوند ، نفرمود:(من فضلهما)، سخن از تثنيه نيست بلکه فقط سخن از فضل خداست ، و اغناي پيامبر فضل خداست .
حالا امام علي (ع) مي فرمايد: از من هر چه مي خواهيد بپرسيد. امام علي (ع) خليفه الله است كه چنين سخني مي گويد , اين خليفه و مظهر خدايي است كه ( بكل شي عليم) است و بايد خود ( بكل شي عليم) باشد.

73   نام و نام خانوادگي:  غضنفري كوچولو     -   تاريخ:   19 اسفند 90
سلام:ببخشيد بابام نيست بهش زنگ زدم وگفتم اون آقايي كه نخونده قضاوت ميكنه. هي سئوال تكراري مي پرسه وسوزنش گير كرده وبه نظر من پيش دبستاني ميخونه.اجازه ميدي من جوابشو بدم؟ بابام گفت اگه اينطوريه بله اشكالي نداره.حالا من از اين آقايي كه نديده ونخونده قضاوت ميكنه ميپرسم آيا خدا ميتونه به بنده اش اجازه بده كه توي كارهاش اختيار داشته باشه؟
آيا خدا ميتونه به بنده اش اجازه بده كه به كسي كمك كنه؟
آيا خدا ميتونه به بنده اش اجازه بده كه صداي كسي را بشنوه؟
آيا خدا ميتونه به بنده اش اجازه بده كه وقتي از اين دنيا رفت صداي مردم اين دنيا رابشنوه؟
آيا خدا ميتونه به بنده اش اجازه بده كه وقتي از اين دنيا رفت به مردم كمك كنه؟
آيا خدا ميتونه به بنده اش اجازه بده كه كساني را كه به او متوسل ميشن كمك كنه؟
آيا خدا ميتونه به بنده اش اجازه بده كه مثل فرزندان يعقوب(ع)به يكي ديگه از بندگان خدا متوسل بشن؟
آيا خدا ميتونه به بنده اش اجازه بده كه مثل حضرت يعقوب(ع) توسل ديگران را اجابت كنه؟
آيا خدا ميتونه به بنده اش اجازه بده كه با استفاده از علم الهي عالم به غيب باشند؟
آيا خدا ميتونه به بنده اش اجازه بده كه روز قيامت افرادي را شفاعت كنه؟
وچند سئوال ديگه از اين دست.حالا جناب نخونده ونديده قضاوتگر: ايندفعه برو قرآن را خوب بخون وقضاوت كن وجواب بده لطفا سئوالات مرا نمايش بدين ممنون
74   نام و نام خانوادگي:  الهي شکر ... ناخوانده قضاوت نکن     -   تاريخ:   20 اسفند 90
سوالات شما رو كه نمايش ميدن چون مثل خودشون مشرك هستي به روباه گفتن شاهدت كيه ميگه دمم ولي نمي دونم اين سوالات و جوابهاي من اين وسط چي ميشه؟!!!! اين سايت يكطرفه تون به درد خودتون ميخوره اگر جرات دارين نظرات رو آنلاين بگذاريد كه فوري ثبت بشه و همه ببينن ههههههههههه
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

سؤالات شما كه مربوط به اشعار شعرا بوده به جهت اينكه تكراري بوده و قبلا جواب داده شده، دوباره علني نشده است براي اطلاع ازجواب آن به آدرس زير، ذيل نظر 194 مراجعه كنيد.

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?id=9&bank=monazerat&startrec=5

 

السلام علي من اطبع الهدي

گروه پاسخ به شبهات

75   نام و نام خانوادگي:  مهرداد تواضعي     -   تاريخ:   24 اسفند 90
احسنتم. درود بر گرداننده اين سايت هدايت السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفَ الْمَلَائِكَةِ وَ مَهْبِطَ الْوَحْيِ وَ مَعْدِنَ الرَّحْمَةِ وَ خُزَّانَ الْعِلْمِ وَ...
76   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   24 اسفند 90
با سلام
جناب مكرر 65 64 65 , 67 , 68 , 69 , 74 .
در جواب سوال من حرف شما را انكار نكردم حال شما بفرمائيد ايا شما منكر حرف من هستيد كه گفتم " ... فراموش نكن كه خودت هم الحمد الله بمثل من محتاج الله .)

در ثاني تو خودت ميخواهي كه ما ناخوانده قضاوت نكنم , مگر نشنيده اي كه حضرت رسول اكرم فرمودند: رطب خورده، منع رطبْ کي کند.
من اين ايه شريفه را اوردم كه تو بخواني و قضاوت كني . دوباره انرا مياورم :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ ( 67 ) المائده
اى پيامبر آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده ابلاغ كن و اگر نكنى پيامش را نرسانده‏اى و خدا تو را از [گزند] مردم نگاه مى‏دارد آرى خدا گروه كافران را هدايت نمى‏كند
حالا اين مطلب را بخوان بعد قضاوت كن :
بسياري از علماي اهل سنت در مورد اين ايه شريف مي گويند :

نزلت هذه الآية (يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك ) على رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) يوم غدير خم في علي بن أبي طالب.

تاريخ دمشق ، ج42 ،‌ ص237 و أسباب نزول القرآن ، الواحدي ، ص204 ، ح403 ، ط الحلبى بمصر و150 ط الهندية بمصر و شواهد التنزيل لقواعد التفضيل فى الآيات النازلة فى أهل البيت ، الحاكم الحسكانى ، ج 1 ، ص 187 ، ح 243 و244 و245 و246 و247 و248 و249 و250 و 240 ، ط 1 بيروت و فتح البيان فى مقاصد القرآن ، العلامة السيد صديق حسن خان ملك بهوبال ، ج 3 ، ص63 ، ط مطبعة العاصمة بالقاهرة و ج 3 ص 89 ط بولاق بمصر و الملل والنحل ، الشهرستانى الشافعى ، ج 1 ، ص 163 ، افست بيروت على ط مصر وبهامش الفصل ، ابن حزم ، ج 1 ، ص 220 افست على ط مصر ، فرائد السمطين للحموينى ، ج 1 ، ص158 ، ح120 ، ط 1 بيروت و الفصول المهمّة لابن الصباغ المالكى المكّى ، ص 25 ط الحيدرية وص 27 ط آخر و مطالب السؤول ، ابن طلحة الشافعى ، ج 1 ، ص 44 ، ط دار الكتب فى النجف و ص 16 ط طهران و ينابيع المودة ،ا لقندوزى الحنفى ، ص 120 و249 ط اسلامبول وص 140 و297 ، ط الحيدرية و...

تازه شما كه خود را اهل سنت مي پنداريد اين را هم بخوان :

از ابن مسعود نقل است که گفت: درزمان پيامبر اين آيه را اين گونه قرائت مي کرديم: اي رسول آنچه از جانب پروردگارت برتو نازل شده است که علي مولي وسرپرست وپيشواي مومنان است به مردم ابلاغ کن .

الدر المنثور ، ج 2، ص 298، فتح القدير ، شوكاني ، چ2 ،‌ ص60 و روح المعاني ، آلوسي ، ج 6 ، ص193 و تفسير المنار ، رشيد رضا ، ج 6 ،‌ ص463 .

بخوان خوب هم بخوان و قضاوت خوب هم بكن بمثل منافقين دوران حضرت محمد صلي الله عليه و اله نيا اينجا يك كم بخ بخ بكني بعد بمثل او ملعون بگي كه هذيون ميگويم . متوجه شدي كه كدام منافق را گفتم اگر متوجه نشدي درخواست كن تا با ادله كافي اين ملعون شيطان پرست را معرفي كنم تا خوانده قضاوت كني . افتـــــــــــــاد .
در ضمن ميتواني بگويي كه اين مادرتان حمير بنت ابن ابي قحافه ( برو بخوان بعد قضاوت كن , بهش ميگفتند حميرا كه تا انجا من برداشت كردم يعني سرخو و اون عتيق ( عبد الكعبه ) ابن ابي قحافه كه مشهوره )چطوري مرد شنيده ام ابن هند ملعون نقشه قتلشو كشيده بود و اجرا كرد .برو بخوان بعد قضاوت كن .


لبيك يا علي





77   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:   24 اسفند 90
با سلام جناب رسول بله ابوبكر در واقعه غدير ( خم ) بود كس ديگري به نام حارث بن نعمان نيز بود روايت ذيل را بخوان برايت خوبه : از سفيان بن عيينه در باره شأن نزول آيه شريفه: «سأل سائل» سؤال نمودند؟ او گفت: از مسأله‌‌اي سؤال كرديد كه تاكنون كسي از من سؤال نكرده است. پدرم از حضرت جعفر بن محمد از پدران بزرگوارشان نقل نمود: هنگامي‌كه رسول خدا به سرزمين غدير خم رسيد، مردم را ندا داد و چون مردم اجتماع نمودند، دست علي بن أبي طالب را گرفت و فرمود: «من كنت مولاه فعلي مولاه»، اين سخن ميان مردم و شهر‌هاي مختلف اشتهار پيدا كرد، تا اين كه اين خبر به حارث بن نعمان فهري رسيد، از اين‌رو سوار بر ناقه‌اي خود را به أبطح و نزد رسول خدا صلّي الله عليه وآله رساند، از مركب خود پياده شد و پاي شتر خود ببست و در حالي كه حضرت ميان جمعي از صحابه حضور داشتند جلو آمد و گفت: يا محمد! ما را امر نمودي تا شهادت به وحدانيت خداوند و رسالت تو دهيم و در پنج موعد به نماز بايستيم و زكات بپردازيم ماه رمضان را روزه بگيريم، و حج انجام دهيم اين همه را پذيرفته و انجام داديم. اما انگار به اين مقدار رضايت نداده و بعد از آن دست پسر عموي خود گرفتي و بر ما فضيلت بخشيدي و گفتي: «من كنت مولاه فعلي مولاه!!» آيا اين كه نيز از جانب خداست و يا از جانب خود چنين امري مي‌نمايي؟ رسول خدا صلّي الله عليه وآله فرمود: به خداي يكتا قسم كه تمام اين‌ها از جانب خداوند است. حارث بن نعمان وقتي اين سخن را شنيد رو بر‌گردانيد و در حالي كه محل را ترك مي‌كرد گفت: خدايا اگر آن‌چه كه محمد مي‌گويد حقيقت دارد باران سنگ و يا عذاب سختي از آسمان فرو فرست. با گفتن اين سخن او كه هنوز به مركب خود نرسيده بود سنگي از آسمان فرود آمد و بر فرق سر او اصابت نمود و از عقب او خارج گشت و او را در همان مكان به قتل رسانيد. در همين حال بود كه آيه نازل شد: «سأل سائل بعذاب واقع للكافرين ليس له دافع». (تقاضاكننده‏اى تقاضاى عذابى كرد كه واقع شد! اين عذاب مخصوص كافران است، و هيچ كس نمى‏تواند آن را دفع كند). تفسير الثعلبي، ثعلبي، ج 10، ص 35. لبيك يا علي
78   نام و نام خانوادگي:  داست     -   تاريخ:   29 اسفند 90
اولا كه اگه شما به زعم خودتون فكر ميكنين كه اين ادعاي شما رو ثابت ميكنه يعني اينكه پيامبر علم غيب داشته .بايد بگم كه خيلي كم فكر هستين . چون تو عربي يه قاعده هست كه ميگن حرف الي براي انتهاي غايته .پس جوابتون چيه ايا يعني علم غيب پيامبر و ائمه به مجرد وقوع قيامت بلكه قبل از اينكه به وقوع برسه از بين رفته يعني علم غيبشون محدوده به وقوع قيامت .البته بنا به كمي وقت نميتونم چيز زيادي بگم بنا بر همين فعلا خدا نگهدارتون.......................
جواب نظر:

باسلام

دوست گرامي

شما در ترجمه دقت نكرده ايد دوباره دقت كنيد: «از هر چه كه تا روز قيامت به وجود مى‏آيد و اتفاق مى‌افتد، سؤال نمى‏كنيد؛ مگر اين كه تمام آن‌ها را پاسخ مى‏گويم» يعني الي انتهاي غايت وقايع است نه انتهاي غايت علم. آنچه از وقايع كه تا قيامت اتفاق مي افتد را مي دانند و پس از آن هم ديگر واقعه اي نيست تا محدوديتي پيش بيايد.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

79   نام و نام خانوادگي:  وحيدزارعي ازصحنه     -   تاريخ:   13 فروردين 91
سلام برمومنان راستين غديريان وشيعيان صاحب ما ولي عصر مي ايد واين کافران ومنافقان حرامزادگان رانابود مي کنداين وهابيهاي ازخدا بيخبر که درشبکه هاي ماهوارهاي ار ار مي کنند بدانند ما تسليم دروغهاي انها نمي شويم انها ادم کشهاي حرفه اي هستند که دنيابه اين مذهب شرک الودشان ميخندداينها خدا راخر سوار ميدانند البته اين راازخلفاي غاصبي مانند عمر به ارث برده اند
80   نام و نام خانوادگي:  جواد     -   تاريخ:   04 خرداد 91
ادبيات اون بي ادب كه نام كاربريش : الهي شکر ... ناخوانده قضاوت نکن هستش، دقيقا مثل مولاش ابوبكره (مراجعه كنيد به نظر شماره 74) . به حق صديقه طاهره سلام الله عليه با آقاش محشور باشه. در دنيا و آخرت...
ياعلي مدد
81   نام و نام خانوادگي:  اهل سنت هرمزگان     -   تاريخ:   12 خرداد 91
کافر همه را به کيش خود پندارد
مولاي ما که ابوبکر و عمر و علي و کساي ديگه نيستند اهل سنت مذهب مولاپرستي و شخصيت پرستي ندارند مولاي ما حبييمان رسول الله ص است وبالاتر از همه الله جل جلاله بقيه اصحاب و خويشان و البته مومنين ومسلمين صدر اسلام هستند که احترامشان و تکريمشان برما فرض است نه پرستششان!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!و اسطوره سازي از آنها اگر شما ديديد اهل سنت سالگرد تولد يا عزا براي خلفا بگيرند يا بگويند يا ابوبکر ياعمر يا عايشه اونوقت ادعا کنيد وگرنه از روي قياس مذهب خودتان نسبت ندهيد نه علي علم غيب داشته نه احدي از زنان پيامبر و نه اصحاب هيچ کس هم به غير از فرشتگان از لغزش معصئم نيست مگر خود پيامبران که خداوند جهت صحت ابلاغ وحي نميگذارد لغزش کنند.
82   نام و نام خانوادگي:  فقط خدا     -   تاريخ:   13 خرداد 91
برادران سني خواهش ميكنم به اين اهل شايعه يا همان شيعه بحث نكنيد انها ودين دروغينشان را به خدا بسپاريد. اينها كساني هستند كه دجال از ميان اونا پيدا ميشه وطبق گفته پيامبر محمد مهدي در اخر الزمان با يكي از غذواتش از بين مي برد البته همراه با برادران يهودي ونصاريشان كه همان بشار اسدي است كه امروز خون زن وبچه هاي مسلمانان از وجودش مي چكد وبه گفته بزرگانشان همراهي كردن بشار اسد جهاد است و اي شيعه ها (شايعه ها) اگر خود را مرد ميناميد اين گفته هاي دروغينتان را در كلمه و وصال مطرح كنيد تا همه جوابتان را بشنوند. به اميد روز حق
83   نام و نام خانوادگي:  فقط خدا     -   تاريخ:   21 خرداد 91
درباره اينکه امام علي (ع) همه اتفاقات تا روز قيامت خبر دارد مي تواند درست باشد چرا که هزيفه يماني ميگه يک روز پيامبر (ص) بعد از نماز صبح که خطبه خود را درباره اتفاقاتي که از زمان خودشان تا روز قيامت بود را شروع کردند بطوري که تا نماز ظهر ادامه پيدا کرد پس از اقامه نماز ظهر بحث را از جايي که تمام شده بود ادامه دادند تا نماز عصر و مغرب و عشا هم به همين منوال وتمام اتفاقات را مو به مو شرح دادند هرکس هر چه را فراگرفت فرا گرفت وانکس هم که فراموش کرد فراموش کرد حتما امام علي(ع) تمام احاديث را بهتر از همه فرا گرفته به همين دليل است که از وقايع خبر داشته اند نه اينکه خود ان را بداند و عالم غيب باشد حتي خد پيامبر(ص) هم علم غيب نداشته بلکه به او وحي شده است.
84   نام و نام خانوادگي:  غضنفري     -   تاريخ:   21 خرداد 91
شماره 81اهلسنت هرمزگان:مولاي ما شيعيان هم رسول الله(ص)است وبر اساس آيه تطهير چون مولا علي(ع)جان پيغمبر است لذا مولا علي هم مولاي ماست. ولي اينكه گفتي پرستش!!!!واقعا نشانگر اين است كه ادعاي مسلماني ميكني زيرا مسلمان هيچگاه دروغ نميگويد وتهمت نميزند.البته ما همچو مولايمان صبوريم و از اين چيزها زياد ديده ايم.
واينكه تو معصوميت را شامل انسانها نميداني و فقط فرشتگان را معصوم ميداني و عصمت پيامبر(ص)را هم اجباري از طرف خدا فقط جهت ابلاغ وحي ميداني واقعا جالب است
خداوند متعال پيامبر(ص)را سيدالمرسلين واشرف مخلوقات ميداند و فرشتگان هم مخلوقند پس پيامبر اسلام (ص)خيلي از انها بالاتر است پس معصوميت او هم در درجه بالاتري است و امير المومنين علي (ع)هم به دليل اينكه نفس وجان پيامبر است همچون اوست ومعصوم است و شما در جايي كه كليت مذهبتان زير سئوال برود اينها را كه منطق قرآن است قبول نميكنيد .ولي زمانيكه بخواهيد احاديث جعلي بني اميه را ثابت كنيد مقام صحابه را از عصمت هم بالاتر ميدانيد. كه صحابه اولا گناه نميكنند و اگر گناهي هم بكنند عين صواب است و برايشان حسنه داردتا كه هر حرفي را كه از قول آنها به نفعتان باشد به راحتي به مردم بقبولانيد.
85   نام و نام خانوادگي:  کاوه     -   تاريخ:   09 تير 91
برادران اهل سنت عزيز شما اگه راست مي گوييد در مورد درست واشتباه بودن اين مطلب دليل بياوريد وگرنه که شما در شعر سرايي يد طولا دارين.
86   نام و نام خانوادگي:  شريفي     -   تاريخ:   22 تير 91
اين تناقض باعلم غيب نبي بااين ايه كه در قران ميفرماييد پيامبر از منافقين مدينه اطلاعي نداردرا چگونه جواب ميدهيد با تشكر از شما عزيزان
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي
علم غيب در اختيار آنها بوده ولي هر وقت مي خواستند باذن خداوند مطلع مي شده اند.
آياتي كه مي گويد: «كسى غيب را نمى ‏داند» يا مانند آيه اي كه شما ذكر كرديد منظور اين است كه از خود نمى ‏داند؛ هر كس ادعا كند كه غيب را از خود مى ‏داند او كذّاب است؛اما اينكه خدا به كسي تعليم كند اشكالي ندارد چنانكه خدا در قرآن گفته خداوند غيب خود را به افرادى اطلاع مى‏ دهد و افرادى را به آن غيب آگاه مى ‏كند: عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‏ غَيْبِهِ احَداً. الّا مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسولٍ.(سوره جن آيه 26 و 27) چنانكه به حضرت آدم ع از غيب گفت (آيه 23 بقره)
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
 
87   نام و نام خانوادگي:  حسين     -   تاريخ:   16 شهريور 91
حضرت علي چون باب علم رسول الله بود به همه چيز تا قيامت اگاه بود
88   نام و نام خانوادگي:  mokhtar saghafi     -   تاريخ:   28 خرداد 92
با سلام عمري ها خيلي مينازيد به اينکه عمر ابن صهاک کشور گشايي کرده و شعر هايي جالبي هم سروديد اما اين نکته رو هم در نظر بگيريد : عمر کرد اسلام را آشکار ًًًًً بياراست گيتي چو باغ بهار ... و باقيه اشعار اين حرفيست که عمريه خيلي به ان افتخار ميکنن اما نميدانند که در کتاب بخاري حديثي از پيامبر است که ميفرمايد = خداوند اين دين را نصرت ميدهد به وسيله مرد فاجر !!!! وإن الله ليؤيد هذا الدين بالرجل الفاجر ًًً سايت اسلام وب از عربستانhttp://library.islamweb.net/newlibrary/display_book.php?idfrom=2901&idto=2901&bk_no=0&ID=1953 ادرس طبق مکتبه شامله = http://shamela.ws/browse.php/book-1681#page-7343
89   نام و نام خانوادگي:  ميثم حيدري     -   تاريخ:   16 تير 92
در كتاب كافي كه از معتبر ترين كتب تشيع ميباشد امده است كه : قَالَ(سدير) أَ فَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ كُلُّهُ أَفْهَمُ أَمْ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ بَعْضُهُ قُلْتُ لا بَلْ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ كُلُّهُ قَالَ فَأَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ وَقَالَ عِلْمُ الْكِتَابِ وَالله كُلُّهُ عِنْدَنَا عِلْمُ الْكِتَابِ وَالله كُلُّهُ عِنْدَنَا. كافي جلد 1 صفحه ي 295 سدير به ابا عبد الله گفت: ايا كسي كه كل علم كتاب را دارد بيشتر مي فهمد يا انكه بعضي از علم كتاب را مي فهمد جواب داد خير بلكه انكس كه كل كتاب را داراست. پس با دستش به سينه اش اشاره كرد و گفت تمام علم كتاب به الله قسم نزد ماست به الله قسم كل آن نزد ماست. توجه فرماييد در اين روايت كه به ابا عبد الله نسبت داده اند معتقد هستند علم كتاب (لوح محفوظ) تمامش نزد ائمه مي باشد . كافي بابي تحت عنوان بَابُ أَنَّ الائِمَّةَ (عليهم السلم) إِذَا شَاءُوا أَنْ يَعْلَمُوا عُلِّمُوا باب ائمه عليهم السلام هر گاه اراده بكنند چيزي را بدانند ان را خواهند دانست در كتابش دارد كه حديثي در آن باب اورده است أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ الله (عَلَيْهِ السَّلام) عَنِ الامَامِ يَعْلَمُ الْغَيْبَ فَقَالَ لا وَلَكِنْ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَعْلَمَ الشَّيْ ءَ أَعْلَمَهُ الله ذَلِكَ. كافي جلد 1 ص 295 عمار الساباطي گفت پرسيم از ابا عبد الله كه امام علم غيب ميداند گفت خير ليكن هر گاه اراده كند كه چيزي را بداند خدا ان را به او ياد ميدهد. در واقع دستش را چرخانده و از پشت سر اورده و لقمه را در دهانش ميگذارد. امامان علم غيب نميدانند ولي اگر اراده بكنند كه بدانند پس مي دانند!!! اينان براي فريب دادن مردم مجبور هستند بگويند كسي غير خدا علم غيب نميداند ولي در ادامه با سخني ديگر علم غيب رو دوباره به ائمه نسبت مي دهند در روايتي ديگر از كافي امده است كه عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِيرَةِ وَعِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا مِنْهُمْ عَبْدُ الاعْلَى وَأَبُو عُبَيْدَةَ وَعَبْدُ الله بْنُ بِشْرٍ الْخَثْعَمِيُّ سَمِعُوا أَبَا عَبْدِ الله (عَلَيْهِ السَّلام) يَقُولُ إِنِّي اعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الارْضِ وَأَعْلَمُ مَا فِي الْجَنَّةِ وَأَعْلَمُ مَا فِي النَّارِ وَأَعْلَمُ مَا كَانَ وَمَا يَكُونُ قَالَ ثُمَّ مَكَثَ هُنَيْئَةً فَرَأَى أَنَّ ذَلِكَ كَبُرَ عَلَى مَنْ سَمِعَهُ مِنْهُ فَقَالَ عَلِمْتُ ذَلِكَ مِنْ كِتَابِ الله عَزَّ وَجَلَّ إِنَّ الله عَزَّ. كافي جلد 1 ص 306 ابا عبد الله عليه السلام مي گفت: من ميدانم انچه در آسمان ها و انچه در زمين است و ميدانم انچه در بهشت است و انچه در جهنم است و ميدانم آنچه که اتفاق افتاده وآنچه که اتفاق خواهد افتاد گفت: سپس لحظه اي مكث كرد پس ديد که آن برکساني که سخنش را شنيدند سنگين بود گفت اين ها را ازکتاب خداوند بزرگ وگرامى يادگرفتم همانا خداوند گرامي است اين نوع احاديث در كتب شيعه آنقدر فراوان است كه از عقايد اصلي نزد انان مي باشد آنچه اينجا آمد يك مشت از خروار بود ولي انچه كه در قران امده است غير از اين مي باشد خداوند در قران به پيامبر مي فرمايد كه به مردم بگويد علم غيب ندارد: ‏ قُل لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَآئِنُ اللّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلاَ تَتَفَكَّرُونَ ‏50 انعام ‏ ( اي پيغمبر ! بدين كافران بگو : من نمي‌گويم گنجينه‌هاي ( ارزاق و اسرار جهان ) يزدان در تصرّف من است و من نمي‌گويم كه من غيب مي‌دانم و من به شما نمي‌گويم كه من فرشته‌ام . من جز از آنچه به من وحي مي‌شود پيروي نمي‌كنم. بگو : آيا نابينا و بينا يكسانند ؟ مگر نمي‌انديشيد در اين ايه خداوند به پيامرش ميگويد كه به انها بگويد كه من نميگويم كه گنجينه هاي الله در دست من است و من نميگويم كه علم غيب مي دانم اما مدعيان تشيع ميگويد پيامبران و امامان آنچه را كه نيست و اگر ميبود چطور ميبود را نيز ميدانند. ‏ قُل لاَّ أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعاً وَلاَ ضَرّاً إِلاَّ مَا شَاء اللّهُ وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَاْ إِلاَّ نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ‏ 188 اعراف ‏ بگو : من مالك سودي و زياني براي خود نيستم ، مگر آن مقداري كه خدا بخواهد و اگر غيب مي‌دانستم ، قطعاً منافع فراواني نصيب خود مي‌كردم ( چرا كه با اسباب آن آشنا بودم ) و اصلاً شرّ و بلا به من نمي‌رسد . من كسي جز بيم‌دهنده و مژده‌دهنده مؤمنان نمي‌باشم . در اين ايه خداوند مي فرمايد كه اي محمد بگو كه اگر من علم غيب مي دانستم نمي گذاشتم كه هيچ بلائي سر من بيايد و منافع فراواني نصيب خود مي كردم. ‏‏ وَلاَ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَآئِنُ اللّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلاَ أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ ‏ هود 31 ‏ من به شما نمي‌گويم كه گنجينه‌هاي خدا در دست من است و به شما نمي‌گويم كه من غيب مي‌دانم ( و آگاه از علم خدا مي‌باشم و از چيزهائي باخبرم كه ديگران از آنها بي‌خبرند ) و من نمي‌گويم كه من فرشته‌ام ‏‏ قُل لَّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ ‏ 65 نمل ‏ بگو : كساني كه در آسمانها و زمين هستند غيب نمي‌دانند جز خدا ، و نمي‌دانند چه وقت برانگيخته مي‌شوند ( و قيامت فرا مي‌رسد ) . ‏ و امثال اين ايات فراوان مي باشد كه خيلي واضح به ما ميگويد كه پيامبر علم غيب نمي داند تشيع براي اثبات علم غيب داشتن پيامبران به اين ايه استناد مي كنند خداوند مي فرمايد: ‏ عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَداً ‏‏ إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَداً ‏26-27 جن ‏ داننده غيب خدا است ، و هيچ كسي را بر غيب خود آگاه نمي‌سازد . ‏‏ مگر پيغمبري كه خدا از او خوشنود باشد . خدا ( براي حفظ آن مقدار غيبي كه او را از آن مطّلع مي‌كند ، از ميان فرشتگان ) محافظان و نگهباناني در پيش و پس او روان مي‌دارد . ‏ در اين آيه آن مقدار از علم غيب كه دال بر صدق پيامبري و معجزه اي براي اثبات از جانب الله بودنش است را براي پيامبر اشكار ميكند. همانطور كه خداوند مي فرمايد: ‏ ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُون أَقْلاَمَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ ‏(44 ال عمران) ‏ اين ( چيزهائي كه گفته شد ) از جمله خبرهاي غيبي است كه آن را به تو وحي مي‌كنيم و تو در آن هنگام كه قلمهاي خود را ( براي قرعه‌كشي به درون آب يا كيسه‌اي و . . . ) مي‌افكندند تا روشن شود كدام يك سرپرستي مريم را بر عهده گيرد ، و بدان هنگام كه ميان خود ( بر سر سرپرستي او ) كشمكش داشتند حضور نداشتي ( و همه اينها از راه وحي به تو مي‌رسد ) . ‏ خداوند در اين ايه به ما ميگويد كه اخبار غيب را به تو وحي ميكنيم نه اينكه پيامبر عالم مطلق غيب باشد و همچنين از اين ايه استفاده ميشو د كه خداوند اين اخبار غيب را تحت عنوان معجزه براي پيامبر اشكار ميكند خداوند باز مي فرمايد : ‏ تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ ‏ (هود 49) ‏ اين ( قصّه و داستانهاي ملّتهاي پيشيني كه تو آنان را نديده‌اي ) جزو اخبار غيب است كه آن را به تو ( اي پيغمبر اسلام ! ) وحي مي‌كنيم . نه تو و نه قوم تو پيش از اين ، آن را نمي‌دانستيد . پس شكيبائي كن كه سرانجام كار از آنِ پرهيزگاران است . ‏ همچنين در داستان يوسف نيز خداوند به پيامبرش مي فرمايد: ‏ ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ أَجْمَعُواْ أَمْرَهُمْ وَهُمْ يَمْكُرُونَ ‏(102 يوسف) ‏ ( اي پيغمبر اسلام ! ) اين ( داستاني را كه بر تو خوانديم ) از خبرهاي نهان ( در دل قرون و اعصار گذشته بسيار كهن جهان ) است كه آن را به تو وحي مي‌كنيم . تو پيش آنان ( يعني پسران يعقوب ) نبودي بدان گاه كه تصميم گرفتند و نيرنگ نمودن د ( و بر ضدّ يوسف نقشه كشيدند و طرح در انداختند . لذا جز از طريق وحي امكان اطّلاع از آن را نداشتي ) . ‏ پس ايه اي كه شيعه به آن استناد مي كند در واقع حيله و نيرنگي است براي گمراه كردن خود و ديگران به جاي اينكه ايات قران را كنار هم بگذارد و مطالعه كند تنها يك آيه را مي بيند و بقيه را كتمان مي كند. پس شما حق نداريد كه ايات رو طبق نيت خود تفسير كند و بايد عقايدش را از قران بگيرد نه اينكه اول به چيزي معتقد بشود بعد براي اعتقادش در قران دنبال دليل بگردد. خداوند مي فرمايد: فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلّهِ 20 يونس بگو تنها خدا است كه بر غيب آگاه است وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ 59 انعام ‏ گنجينه‌هاي غيب و كليد آنها در دست خدا است و كسي جز او از آنها آگاه نيست خداوند مي فرمايد: ‏ يَوْمَ يَجْمَعُ اللّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ مَاذَا أُجِبْتُمْ قَالُواْ لاَ عِلْمَ لَنَا إِنَّكَ أَنتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ ‏(109 مائده) ‏ آن روزي ( را خاطرنشان ساز ) كه خداوند پيغمبران را ( در پيشگاه خود ) گرد مي‌آورد و بديشان مي‌گويد : به ( دعوت ) شما چه پاسخي داده شده است‌ ؟ ( آيا ملّتهائي كه به سوي آنان فرستاده شده‌ايد چگونه از دعوت شما استقبال كرده‌اند و به چه راهي رفته‌اند ؟ راه ايمان يا راه انكار پيموده‌اند ؟ ) . مي‌گويند : ما را هيچ گونه آگاهي و دانشي نيست ( مگر آنچه از راه وحي آموخته‌ايم و ظواهري كه در روزگار حيات خود از مردم مشاهده كرده‌ايم ) تو خود ( علاوه از ظواهر ) از تمام خفايا آگاهي . ‏ اگر پيامبران علم غيب مي دانستند چطور در اينجا خبر از امت خود ندارند كه به راه ايمان امدند يا به راه كفر؟ جواب پيامبران اين است كه لا علم لنا. پس آيا كسي هست پند بگيرد؟ به اميد رهايي از دام خرافات و تعصبات جاهلي و تقليد كور كورانه و هدايت به قران و سنت پاك پيامبر صلي الله عليه و سلم
90   نام و نام خانوادگي:  bisetareh     -   تاريخ:   16 تير 92
ميثم حيدري اگر آيات خدارا مياوري گلچين نکن کامل بياور علم حضرت علي اگر خدا به او ورسولش آموزش داده باشد منافات ندارد خدا تنها علم غيب ميداند واگربخواهد به هر کسي ميدهد وآن علم خداست پس ليچارنبافيد سنيها درجواب کامنت 81 مولاي شما فقط عمر است پيامبرم قلبا قبول ندارد چون علي را افضل عالم ميدانست چون عمر در برابر حضرت علي عددي نيست پس از پيامبر ميگوييد وميگوييد فقط محمد وگرنه پوست وجان واستخوان سنيها اگر بغض علي نباشد حب عمر حتما هست
91   نام و نام خانوادگي:  .     -   تاريخ:   16 تير 92
جناب ميثم عمري مگر خداوند در قرآن کريم نمي‌فرمايد: «فالحكم لله العلي الكبير» و يا: «ان الحكم الا لله» و يا: «ما لهم من دونه من ولي و لا يشرك في حكمه احدا» ********** پس چرا شما فرزندان عائشة نيرنگ مي‌کنيد و به عمر مي‌گوييد «حاکم»؟ مگر حکم براي خداوند نيست؟ آيا جز اين است که خرافات و شرکيات کعب الاحبار چشمان شما را کور کرده است؟ يا علي





مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | ارتباط با ما