![]() | ||
![]() |
مقالات | سخنراني ها | شبکه سلام | موبايل | انتشارات | محصولات نرم افزاري | ليست پاسخ ها |
![]() |
تاريخ: 23 فروردين 1387 |
![]() |
|
خالد بن وليد از ديدگاه عمر بن خطاب | ||
خالد بن وليد از ديدگاه عمر بن الخطابخالد بن وليد يكي از اصحاب پيامبر است كه در سال شش يا هفت هجري بعد از صلح حديبيه مسلمان شد وي قبل از مسلمان شد فرماندهي از فرماندهان لشگر كفر در بدر احزاب و خندق بود و كسي بود كه در جنگ احد با حمله به مسلمانان از شكاف كوه بزرگترين ضربه در احد را به اسلام وارد آورد و بعد از اين اقدام خالد بود كه حمزه سيدالشهداء عموي پيامبر به شهادت رسيد  ،  اما عده اي سعي در توجيه اعمال او و دفاع از او را دارند و با دادن القابي مانند سيف الاسلام سعي در تغيير نظر مسلمانان نسبت به خالد دارند . امام آنچه مهم است نظر خود صحابه خصوصا شخص عمر درباره خالد بن وليد است كه اگر اهل سنت اصرار بر دفاع از خالد داشته باشند در واقع نظرات خليفه دوم را رد كرده اند و به مخالفت با وي پرداخته اند  اينك براي روشن شدن افكار مسلمانان برخي از برخوردها و واكنشهاي عمر بن الخطاب نسبت به خالد را ذكر مي كنيم تا مشخص شود نظر  وي  نسبت به سيف الاسلام  خالد بن وليد چه بوده است.   عزل خالد نخستين اقدام حكومت عمرزماني كه عمر به خلافت رسيد اولين كاري كه انجام داد عزل خالد بن وليد از امارت شام بود.   ولما ولي سيدنا عمر رضي الله تعالى عنه الخلافة أول شيء بدأ به عزل خالدا.   سيره حلبيه ج 3 ص 213- البداية و النهاية ابن كثير ج 7 ص 23 - به اين مضمون  تاريخ الاسلام ذهبي ج 3 ص 123- الوافي بالوفيان صفدي ج 16 ص 329-   زماني كه آقاي ما عمر به خلافت رسيد اولين كاري كه انجام داد عزل خالد بود.   دستورعمر به برداشتن عمامه از سر خالد و برگرداندن نصف مال او به بيت المالزماني كه عمر خالد را عزل كرد و ابوعبيده جراح را به جاي او گمارد دستور داد اگر از كارش توبه نكرد عمامه را از سر او بردار :   وكتب عمر إلى أبي عبيدة إن أكذب خالد نفسه فهو أمير على ما كان عليه ، وإن لم يكذب نفسه فهو معزول ، فانزع عمامته عن رأسه وقاسمه ماله نصفين . فلما قال أبو عبيدة ذلك لخالد قال له خالد أمهلني حتى أستشير أختي ، فذهب إلى أخته فاطمة - وكانت تحت الحارث بن هشام - فاستشارها في ذلك ، فقالت له : إن عمر لا يحبك أبدا ، وإنه سيعزلك وإن كذبت نفسك . فقال لها : صدقت والله . فقاسمه أبو عبيدة حتى أخذ [ إحدى ] نعليه وترك له الأخرى.   البداية و النهاية ابن كثير ج 7 ص 23- سيره حلبيه ج 3 ص 213   عمر نامه اي به ابوعبيده نوشت كه اگر خالد اشتباهش را پذيرفت پس او بر امارت خود باقي است و اگر نپذيرفت پس او عزل مي شود پس عمامه او را از سرش بردار و مال او را دو نصف كن . پس زماني كه ابوعبيده اين مطلب را به خالد گفت خالد گفت مهلت بده تا با خواهرم مشورت كنم &ndash خواهرش زن حارث بن هشام بود- پس با او مشورت كرد پس خواهرش به او گفت عمر تو را اصلا دوست ندارد و حتما تو را عزل خواهد كرد حتي اگر اشتباهت را بپذيري خالد به او گفت به خدا قسم راست گفتي . (واشتباهش را نپذيرفت) پس ابوعبيده مال او را تقسيم كرد حيت يك لنگه كفشش را برداشت و ديگري را گذاشت.   عمر و خيانت خالد به بيت المالوبلغه أن خالدا أعطى الأشعث بن قيس عشرة آلاف وقد قصده ابتغاء إحسانه فأرسل لأبي عبيدة أن يصعد المنبر ويوقف خالدا بين يديه وينزع عمامته وقلنسوته ويقيده بعمامته لأن العشرة آلاف إن كان دفعها من ماله فهو سرف وإن كان من مال المسلمين فهي خيانة.   السيرة الحلبيه ج 3 ص 213.   به او خبر رسيد كه خالد به اشعث بن قيس ده هزار دينار هديه داده است و اين كار را از روي دوستي به او داده است پس به ابوعبيده نامه نوشت كه بر منبر مي روي و خالد را مقابلت قرار مي دهي و عمامه و كلاه خود او را بر مي داري و او را با عمامه اش مي بندي چرا كه اگر اين ده هزار دينار را از مال خودش داده كه اسراف است و اگر از مال مسلمانان است كه خيانت است .   شكستن   پاي عمر و كينه اوعلماي اهل سنت نقل كرده اند كه عمر و خالد كه پسرخاله نيز بودند با هم كشتي گرفتند و خالد ساق پاي عمر را شكست و همين مسئله موجب عداوت و كينه عمر شد:   أخبرنا أبو الحسن بن قبيس أنا أبو الحسن بن أبي الحديد أنا جدي أبو بكر أنا أبو محمد بن زبر نا محمد بن سليمان بن داود المنقري البصري نا أبو عثمان المازني نا الأصمعي عن سلمة بن بلال عن مجالد بن سعيد عن الشعبي قال اصطرع عمر بن الخطاب وخالد بن الوليد وهما غلامان وكان خالدا ابن خال عمر فكسر خالد ساق عمر فعولجت وجبرت وكان ذلك سبب العداوة بينهما.   تاريخ مدينه دمشق ج 16 ص 267- البتداية و النهاية ابن كثير ج 7 ص 131- سيره حلبيه ج 3 ص 231.   مجالد بن سعيد از شعبي نقل مي كند كه گفت : عمر و خالد بن وليد در كودكي با يكديگر كشتي مي گرفتند و خالد پسر خاله عمر بود پس خالد ساق پاي عمر را شكست پس معالجه كردند و خوب شد و اين مسئله موجب دشمني بين آن دو شد.   لقب دادن عدو الله به خالد سيف اللهوقدم خالد على أبي بكر فقال له عمر يا عدو الله قتلت امرأ مسلما ثم نزوت على امرأته لأرجمنك   اسد الغابة ج 4 ص 296- تاريخ الاسلام ذهبي ج 3 ص 36.   خالد (پس از بازگشت از تقل مالك بن نويره) نزد ابوبكر آمد پس عمر به او گفت اي دشمن خدا مردي از مسلمانان را كشتي و با همسرش همبستر شدي تو را سنگسار خواهم كرد.   همچنين طبري در تاريخش مي نويسد :   وأقبل خالد بن الوليد قافلا حتى دخل المسجد وعليه قباء له عليه صدأ الحديد معتجرا بعمامة له قد غرز في عمامته أسهما فلما أن دخل المسجد قام إليه عمر فانتزع الأسهم من رأسه فحطمها ثم قال أرئاء قتلت امرءا مسلما ثم نزوت على امرأته والله لأرجمنك بأحجارك.   تاريخ طبري ج 2 ص 504 &ndash الكامل في التاريخ ابن اثير ج 2 ص 359- امتاع الاسماع ج 14 ص 240   خالد بن وليد بدون توجه به مسجد آمد و روي دوش او قبايي بود كه جاي شمشير در آن بود و عمامه اي پوشيده بود كه در آن تيرهايي قرار داده بود پس زماني كه داخل مسجد شد عمر بلند شد و تيرها را از عمامه او در آورد و شكست سپس به او گفت آيا ريا مي كني مرد مسلماني را كشتي و با همسرش همبستر شدي به خدا قسم تو را با سنگي كه خود درست كردي سنگسار خواهم كرد.   تعبير عمر از شمشير سيف الله به شمشير ظلموقال عمر لأبي بكر إن في سيف خالد رهقا فإن لم يكن هذا حقا حق عليه أن تقيده.   تاريخ طبري ج 2 ص 503 &ndash الاصابة ابن حجر ج 5 ص 561- تاريخ الاسلام ج 3 ص 37   عمر به ابوبكر گفت به درستي كه در شمشير خالد ظلم وجود دارد ؛ پس اگر اين (عزل او ) حق نيست اين حق است كه او را محدود گرداني .   ابن عساكر اين چنين نقل مي كند:   قال عمر ان في سيف الله خالد رهقا.   تاريخ مدينه دمشق ج 16 ص 285.   عمر گفت : در خالد سيف الله ظلم وجود دارد.    نقل طبري شمشير خالد را ظالم مي دانست اما نقل ابن عساكر خود خالد را ظالم مي داند .   اعتراض عمر به پوشيدن حريرأخبرنا أبو الحسن بن قبيس أنا أبو الحسن بن أبي الحديد أنا جدي أبو بكر أنا أبو محمد بن زبر نا العباس بن محمد نا الأصمعي عن ابن عون عن محمد أن خالد بن الوليد دخل على عمر وعلى خالد قميص حرير فقال له عمر ما هذا يا خالد قال وما بأسه يا أمير المؤمنين أليس قد لبسه ابن عوف قال وأنت مثل ابن عوف ولك مثل ما لابن عوف  ثم امر من حضره فمزقوه  .   فتح الباري ابن حجر ج 6 ص 74- تاريخ مدينه دمشق ج 16 ص 269- سير اعلام النبلاء ذهبي ج 1 ص 380- تحفة الاحوذي مباركفوري ج 5 ص 316.   خالد بن وليد نزد عمر آمد در حاليكه پيراهن حرير پوشيده بود عمر به او گفت : خلد اين چه لباسي است كه پوشيدي ؟ خالد گفت : چه اشكالي دارد اي امير المومنين آيا ابن عوف لباس حرير نمي پوشد عمر گفت : آيا تو مثل ابن عوف هستي و فضايل تو مثل ابن عوف است سپس به كساني كه حاضر بودند دستور داد كه لباس او را پاره كنند.   عمر و رياي خالدأخبرنا أبو بكر محمد بن عبد الباقي أنا الحسن بن علي أنا محمد بن العباس أنا أحمد بن معروف نا الحسين بن الفهم نا محمد بن سعد أنا مسلم بن إبراهيم نا جويرية بن أسماء عن نافع قال لما قدم خالد بن الوليد من الشام قدم وفي عمامته أسهم ملطخة بالدم قد جعلها في عمامته فاستقبله عمر لما دخل المسجد فنزعها من عمامته فقال أتدخل مسجد النبي ( صلى الله عليه وسلم ) ومعك أسهم فيها دم وقد جاهدت وقاتلت وقد جاهد المسلمون قبلك وقاتلوا .   تاريخ مدينه دمشق ج 16 ص 269- سير اعلام النبلاء ج 1 ص 380.   زماني كه خالد از شام برگشت در عمامه خود تيرهايي گذاشته بود كه خون آلود بود پس زماني كه عمر در مسجد بود نزد او آمد پس آنها را از عمامه او برداشت پس گفت آيا وارد مسجد پيغمبر مي شوي در حاليكه همراهت تيرهاي خون آلود است و تو جهادت كردي و جنگيدي در حاليكه مسلمانان قبل از تو نيز جهاد كردند و جنگيدند.   همراهي عمر با عبدالرحمن در مخالفت با خالدبعدما صنع ببني جذيمة ما صنع عاب عبد الرحمن بن عوف على خالد ما صنع قال يا خالد أخذت بأمر الجاهلية قتلتهم  بعمك الفاكه قاتلك الله قال وأعانه عمر بن الخطاب على خالد.   تاريخ مدينه دمشق ابن عساكر ج 16 ص 234- سير اعلام النبلاء ج 1 ص 370.   بعد از آن كارهايي كه (خالد) در بني جذيمه آن كارها را كرد عبدالرحمن بن عوف بر او اشكال گرفت و گفت اي خالد تو به شيوه جاهليت برخورد كردي و آن را به انتقام عمويت كشتي خدا تو را بكشد و عمربن الخطاب او را در دعواي با خالد ياري كرد.   همچنين ابن عساكر مي نويسد:   قال عمر لخالد ويحك يا خالد أخذت بني جذيمة بالذي كان من أمر الجاهلية أو ليس الإسلام قد محا ما كان في الجاهلية.   تاريخ مدينه دمشق ابن عساكر ج 16 ص 234   عمر به خالد گفت : واي بر تو با بني جذيمه به شيوه جاهليت برخورد كردي آيا اسلام رسوم جاهلي را نابود نكرد.   عمر و درخواست عزل خالد از ابوبكرأن أبا بكر بعث خالد بن الوليد إلى بني سليم حين ارتدوا عن الإسلام فقتل وحرق بالنار فكلم عمر أبا بكر فقال بعثت رجلا يعذب بعذاب الله انزعه.   تاريخ مدينه دمشق ج 16 ص 240.   ابوبكر خالد را به سمت قبيله بني سليم زماني كه از اسلام مرتد شده بودند اعزام كرد پس خالد آنها را كشت و با آتش سوزاند پس عمر به ابوبكر گفت : كسي را فرستادي كه به عذاب الهي عقاب مي كند او را عزل كن .   يعني تنها كاري كه خالد انجام مي دهد اين است كه افراد را مي كشد و مي سوزاند.     گروه پاسخ به شبهات   مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)   گروه پاسخ به شبهات | ||
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: صادق راستگو -
تاريخ: 27 فروردين 87
باسلام و تحيت . بنظر حقير اگر اين مطالب را طفل خردسالي بشنود پي به عدم حقانيت فرقه ضاله وهابيت كه خود را كاتو ليك تر از پاپ ؟ ! ! ميدانندخواهد برد فلذا در تعجبم چگونه اساتيد جليل القدر و مفتيان بي سواد و بي دين عربستان سعودي ( بقول امام ره : حجاز )كه مدعي علم و دانش و دين در سراسر عالم هستند با علم و آگاهي به اينگونه مطالب و همچنين اقارير مكتوب و مستند مورخين مورد تائيد و تكريم خودشان در ارتباط با حديث ثقلين و حقانيت مولا و مقتدايم اميرالمومنين علي بن ابيطالب ع و يازده فرزندش باز هم بر عقايد جنايتكارانه خودشان پاي ميفشارند ! ! آيا اين مطلب ساختگيبودن اين فرقه ضاله را توسط استعمار پير براي مطامع دنيوي اثبات نميكند ؟ |
2 |
نام و نام خانوادگي: لطيف سراواني -
تاريخ: 20 مرداد 87
مطالب بسيار جالب بود و به نوعي رسوا كننده .من اهل تسنن را مظلوم ميدانم زيرا كه انها هيچ گناهي ندارند يك عده ادم سود جو براي منافع خود مسايلي را مطرح كرده و مسايلي را پنهان كردند و نام خود را مولوي و مولانا و... گذاشتند فقط درخواستي كه از انها دارم اين است كه برادران تا وقت داريد مطالعه كنيد به يقين برسيد و توبه كنيد زيرا شما ندانسته جز منفورين هستيد |
3 |
نام و نام خانوادگي: اميد كمانگر -
تاريخ: 02 شهريور 87
اين همه مطلب كه نوشتين همش چرت و دروغه . حضرت عمر در زمان خلافتش در چند جنگ حضرت خالد ابن وليد را فرمانده سپاه مسلمانان كرد |
4 |
نام و نام خانوادگي: تپانچه -
تاريخ: 26 مهر 87
باسلام جناب آقاي اميد کمانگر چقدر خوب بود لااقل مدرک سخنتان را ارايه مي نموديد تا ما نيز بهره مند!!! شويم. ارادتمند تمام حق جويان/تپانچه |
5 |
نام و نام خانوادگي: را را را -
تاريخ: 24 آبان 87
سلام و خسته نباشيد فراوان آقا كربلا تو عشقه |
6 |
نام و نام خانوادگي: محمد رحمتي -
تاريخ: 14 آذر 87
سلام اگه با ديد باز بنگريد بيشترين فتوحات در زمان حضرت خالد بوده كسي كه خود پيامبر بهش لقب سيف الله داده جواب نظر: با سلام جهت آشنايي بهتر با جناب خالد بن وليد بهتر است (ومخصوصا لقب سيف الله اي ايشان!!!) مقاله ذيل را با دقت مطالعه نماييد: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=95 معاونت اطلاع رساني |
7 |
نام و نام خانوادگي: اميد خزاعي -
تاريخ: 18 آذر 87
شما نمي دونم چي دين و مذهبي داري ولي مي گويم مثل ؟؟؟؟؟ دروغ مي گي اگر خيلي مردي بيا بحث كنيم |
8 |
نام و نام خانوادگي: سيد حسين -
تاريخ: 09 دي 87
جناب محمد رحمتي بهتر است برويد معلومات خود را زياد كنيد خالد بن وليد در جنگ هاي بدر و احد و خندق در جبهه كفار بوده بر عليه مسلمانان شمشير زده و حتي آن طور كه در منابع خودتان آمده در جنگ احد نيرنگ و حربه او بوده كه باعث شده كفار از پشت بر مسلمين هجوم آورده وآنان را شكست دهند . كارنامه پس از اسلام آوردن خالد هم كه كاملا واضح است قتل عام بني جذيمه و تبري جستن پيامبر (ص) از كار او . قتل مالك بن نويره يكي از مسلمانان - و زناي به عنف به همسر او و جنايات ديگر او . حال چگونه مدعي هستيد كه پيامبر (ص) لقب سيف الله را به خالد داده؟ خدا داند ( شايد هم به اعتقاد شما ) پيامبر(نعوذ بالله ) خونريزي و جنايت را دوست داشته . |
9 |
نام و نام خانوادگي: ابراهيم -
تاريخ: 29 دي 87
بسم الله الرحمن الرحيم براي مسلمانان گمراه ابدي ما چندين سال است که با اهل سنت زندگي ميکنم .وبا هم بزرگ شده ايم روابط حسنه با هم داريم زن داده ايم وزن گرفته ايم ودر مراسمات همديگر شرکت و برادرانه در کنار يکديگر زندگي ميکنيم داد وستد وتجارت ميکنيم .ولي از زماني که پاي شماوهابي ها باز شده است . زمزمه هايي هرچند کوچک اما آزار دهنده از اين برادران ميشنويم که ما هنوز آنها را دوست داريم .اما مسئله ايجاست که از روزي پاي شماوهابي ها که با کمک کشور هاي خارجي کافر وحکامان عربستان سعودي که خودشان ادامه دهنده سلسله هاي نا مشروح خلفاي اموي وعباسي وغيره ..پا گرفته ايد شروع کرده ايد به تفره افکني بين برادران ديني /کشت وکشتار/فتواهاي دروغين همان خلفاي نامشروح که تا حال در عربستان سعودي ادامه دارد توسط افرادي همچون شما چهره الهي آن مردبزرگ علي (ع) نزد مردم عرب تخريب کرديد تا آنجا تبليغات ميکرديد که ميگفتيد علي حتي نماز هم نمي خواند بره اي را به بچه هاي کوچک ميداديد وپس از مدتي بچه به آن عادت ميکرد ميدوزديديد وميگفتيد علي آنرا برداشته است واز کودکي مردم را بر عليه علي (ع) ترغيب ميکرديد واز او يک انسان معمولي ساختيد.شما ادامه دهنده همان راه هستيد بسي اين گناه بزرگي است . اگر شما واهل سنت تاريخ واقعي غدير خم را بخوانيد ودرک کنيد واگر واقعا"بدانيد که يک تاريخ اللهي وبدستور خداوند صورت گرفته است وواقعه غدير خم چگونه رخ داد وخليفه دوم شما چگونه فرياد ميکشيد يا علي تو مولاي مني ومولاي تمام مسلمانان واين چندين بار در غدير خم تکرار کرد .پس حتما" اين را ميداني که حضرت محمد (ص)عمامه خود را که صحابه نام داشت بر سر علي (ع)گذاشت يعني در بين مردم عرب تاج گذاري امامت کرد .پس چگونه خليفه دوم شما پس از وفات حضرت محمد (ص)تمام آن واقعه را انکار کردو مردم ثروتمند پرست وجماعت پرست آن زمان ترغيب کردند که راي به شورا دهند آيا نداي اللهي محمد (ص) برشورا ارجعيت ندارد حتما"اينرا ميداني که در غدير خم حضرت محمد (ص)به مردم گفت حرف من نسبت به خودتان ارجعيت دارد مردم تکرار کردند که بلي حرف شما نسبت به ما ارجعيت دارد پس چگونه خليفه دوم شما که در آنجا حضور داشت وتبريکات خودرا به علي (ع)تکرارميکرد ناديده گرفت . پس صداقت او با فوت پيامبر (ص)فوت کرد آيا زماني که پيامبر همه را در خانه دعوت کرد ودين اسلام را پيشنهاد کرد وگفت هرکس اولين نفرهمينجامسلمان شودحضرت علي (ع)که کودکي 11ساله بود سه بار دستان خود را بالا گرفت ورسول خدا سه بار تکرار کرد وبجز علي کسي بلند نشدشايد شما وخلفا ي شما فراموش کرديد که حضرت علي (ع) از 11سالگي جانشين پيامبر بوده است اگر فراموش نکرده ايدحرف هاي پيامبر چون يهوديان نسبت به حضرت موسي روا ميداشتند وحرف هاي آن حضرت را خيلي معمولي ميپنداشتند شما هم همينگونه رفتار ميکنيد وتمام دستورات وحرف هاي اللهي پيامبر را ساده ميگيريدپس چه فرقي با يهودي داريد واين را خوب بدانيد همين يهوديان عصر حاضر بر شما حکومت خواهند کرد چون علي را نداريد وشما از نسل همان مردم هستيدکه در زمان پيامبر بوده اند وفرق شما با يهود در نافرماني از پيامبر چيست . شما که مثلا مسلمان هستيد چرا از روي يکدنگي حرف ميزنيد چرا اخلاق حسنه نداريد چرا به ديگران توهين ميکنيد " امام خميني (ره)که يک شيعه است مگر همين آقا نبود که روز قدس وهفته وحدت را بنا نهاد ومقدمه از بين رفتن اسراييل ومبارزه با آن را بوجود آوردومگر همين آقا نبود که هرچه گفت همان شد مگر همين آقا نبود که به شما کوچکترين توهين نکرد او به دوشمنان خود هم بي احترامي نميکرد وهميشه آنان راآقا ياآقايان خطاب ميکردتا زماني که فوت کردند. توهين نشانه ضعف انسان است شما همآنقدر که با شيعيان دشمن هستيد همانقدر با اسراييل وآمريکا دوست هستيد از آن روحاني برجسته تان که بارهبر اسراييل چند مدت پيش دست يکديگر را با محکمي فشردند مشخص است حتما"رفتار پيامبر اسلام را فراموش کرده ايد که در برابرهمچين آدمهايي روي خود رابرميگرداند شما خيلي از قافله عقبيد . حتما" اين هم را نمدانيد که تحصيلات شما همانند تحصيلات موسي اشعري است دوشمني توبا شيعيان شباهت زيادي به دوشمني معاويه /يزيد/ابن زياد/وخلفاي عباسي که همه مشروب خوار ودخل باز بودند دارد شما اينرا کاملا" خوب ميدانيدمردم عربستان زمان حضرت محمد (ص)چندين خصلت بد داشتند سه خصلتهاي بدکه باعث زيان اسلام شد برايتان ميگويم يک نامرد بودند دوم وحشي بودند سوم جماعت پرست وثروتمند پرست بودند وبا کوچکترين حرف جماعت وثروتمندان تحريک ميشدند ودست به هر کار ناشايست ميزدند گزينه اول که مشخص است وگزينه ودوم رويداد ها وجنگ ها به خصوص در مورد امام حسين وخاندان او شکي نيست اماگزينه سوم يعني جماعت پرستي وثروتمندپرستي مال پرست که پيامبر ميفرمود مال پرستي آفت دين من است باعث شد که حضرت علي (ع) واصحاب پيامبرکنار زده شوند همين مردم جماعت پرست وثروتمند پرست با دانستن نداي اللهي پيامبرراي به شورا دادند زيرا حرف ثروتمندان وجماعت برنداي اللهي پيامبرارجعيت پيدا کردوسلسله اسلام رادوگانه کردند وحضرت علي (ع) سکوت کرد .براي اينکه در بين مسلمان شکاف ايجاد نشود واين براي آن حضرت خيلي زيان بزرگي بود که تا حال افرادي همچون شما بر عليه اين مرد اللهي سخن نامربوط بگوييد وتوطئه هاي زيادي بر عليه آن حضرت شود ولي آن بزرگوار آن را بجان خريد تا اسلام زنده بماند پس شما پيرو همان مردم هستيد اگر واقعيتش را بخواهيد .چون 1400سال خلفاي غيراسلامي بر سرزمين هاي اسلامي حکومت کردند وچون دشمن سرسخت علي واهل بيت بودند تبليغات منفي زيادي برعليه آنان شد ودر اين سالها حوزه هاي زيادي بوجود آمد طلابان زيادي با نگرش ضد تشيع تربيت يافتند وآنقدر درمورد آن حضرت دروغ پردازيها کردند وآنقدر توطئه ودسيسه کردند که خود بيک فلسفه بزرگ در آمدچون اين خلفا تا کنون در عربستان سعودي وجود دارد وآنان بسيار ثروتمند هستند بنابراين اين مخالفت ادامه دارد واز شما سو استفاده ميشود واين نشانه آن است که هنوز خون ثروتمند پرستي وجماعت پرستي در آنان خشک نشده است شايد حتما" اين هم را نميداني که سه خلفاي شما تمام اصحاب واقعي ومسلمان واقعي همچون ابوذر/ سلمان/ وغيره که از مسلمانان واقعي بودند کنار گذاشتند وفرزندان ابوسفيان وهنده جگر خوار را در راس حکومت هاي خود قرار دادند يعني همان قسم ابوسفيان که برسر قبر پيامبر اسلام خورد توسط سه خلفا ي شما به واقعيت رساندند وضربه هاي فرزندان همين شخص قسم خورده تاکنون برپيکر اسلام اصابت ميکند وشهادت امامان واهل بيت آنان بدست همين افرادي صورت گرفت که توسط خلفاي شما به قدرت رسيدند وآنان بزرگترين اشتباهات در دين اسلام کردند ميدانيد چرا براي اينکه آنان افراد عادي بودند وشما تا کنون اشتباهات آنان را دنبال ميکنيد. حتما"تمام آن سخنان اللهي پيامبر اسلام در مورد علي (ع) که در طول زندگانيش ميزد بگوشتان نرسيده است مگر نمي دانيد علي کيست علي (ع) يک شخص معمولي نيست هنگامي که مادر پاک ومکرمه اورا دررحم داشت به امر خداوندخانه کعبه شکافته شد ومادر آن بزرگوار وي رادر کعبه وبا پرستاري فرشته گان بدنيا آوردبراي يک شخص معمولي هرگز اين اتفاق تاريخي نمي افتدفقط اين نوع معجزات مختص اولياي اللهي است ودر سن 11سالگي اولين مسلمان تاريخ اسلام است ودر همان زمان جانشين بر حق پيامبرشدشمشير ذولفقار وبلند کردن درب خيبراوقدرتمندترين مرد تاريخ است واين قدرت انساني نبود واسلام با قدرت خدادادي علي به پيروزي رسيدوخداوند اين قدرت را درون او نهاد تا اسلام به پيروزي برسد وهرکس اين را بداند ونبيند وبگويند ونشنود حکم کافر را دارد چرا چون کافر وبت پرستان زمان پيامبران ميشنيدند اما کر بودند ميديدند اما ميگفتند جادوگري وساحري است وتمام معجزات را بر جادوگري وساحري وصل ميکردند ودر باب علي وفرزندانش در حال حاضر همين حکم از سوي شما ميشود ومعجزات دوازده امام را خرافه ميدانيدحتما" اصحاف کهف خرافه بود حتما"از نظر شما عيسي مسيح به دار آويخته شد در صورتي که او بعد به دار کشيدن هم شکل چندين بار به ميان امت خودآمد حکم امام دوازدهم ما هم همينطور است بلي آيا ميدانيد کافران کور وکرند وشما که قرآن خونده ايد بهتر اين را ميدانيد حال که شما کافر نيستيد پس چرا کور وکريد بنگريد به خودتان شايد کافريد وکردارشما که اين را ميگويد (کافر)حتما" نديديد که علي در معراج به شهادت رسيدند دست از تعصب برداريدحتما" شما معجزات ذوالجناح را نديديد سراسرزندگي علي و12امام شيعيان اللهي بود وپر ازمعجزات . غدير خم يک واقعه تاريخي وبدستور الله بوده است وپيامبر دستورات اللهي را هرگز شورا نمگرفتند 3روز طول کشيد واز 8000نفر براي علي بيعت گرفته شد پيامبر عمامه جانشيني را بر سر علي نهاد ودر ميان مردم برد ودقيقا" اورا بعنوان جانشين انتخاب کرد وخليفه دوم شما آنجا بود ورسما" بارها به او تبريک ميگفت لذا اکنون 1400سال است که با فتوا هاي دروغين توسط علما خلفا راشدين واموي و...اين جانشيني خنثي ميشود ومردم عرب تا کنون فريب ميخورند واين جاهليت از پدران خود تا کنون به يدک ميکشند هانگونه که بت پرستان در زمان پيامبران ديگر ميکردندوآنان ميگفتند پدرانمان بت پرست بودند ما هم راه آنان ميرويم وشما هم همين را ميگوييد پدرانمان خليفه پرست بودند ما هم خليفه پرستيم يا نخوانده ايد يا تاريخ اسلام به درستي نمدانيد پس باز هم مطالعه کنيد من به شما آدرس ميدهم کتابخانه ملي و بزرگ عربستان سعودي کتاب هاي ممنوعه نويسندگان وروحانيون بزرگ اهل تسنن برويد ومطالعه کنيد ما اگر اشتباه ميکنيم شايد 20%باشد اما اشتباه شما 100%است چون شما پيرو جماعت وثروتمندان شده ايد وبه شورا راي داده ايد پيامبر اسلام در همه زمينه شورا ميگرفتند اما در ارتباط با دستورات اللهي هرگز اين کار را نميکردند وبراي برگزيدن امام علي به شورا مراجعه نکرد چون دستور اللهي به شورا نياز ندارد همانطور که قران فرموده انسان نادان است اما در مورد مصلحت هاي مملکتي واجرايي کارها ودر امورات جنگ وغيره به شورا مينشستند نه در مورد امر اللهي پس اگر اينگونه ميبود اياتي که نازل ميشد به شورا مينشستند ودر مورد ان تصميم ميگرفتند شورا آنهم در مورد جانشيني پيامبر. پس اسلام را سپردن بدست انسان ها آنهم انسانهايي که تشنه مال و ثروت ومقام بودند کمي بي انديش .. گذشتگان خود را به حماقت زدند تو هنوز وقت داري تاخود را از اين تفکرات خلفاي ضد شيعه خارج کني کليه حرف شما اين است که خود شيعيان به حضرت علي خيانت کردند وسست عنصر هستند وحتي داستان جنگ هولاکو در بغداد توسط يک شيعه ميدانيد وخيلي حرف هاي ديگر که حضرت علي وامام حسن وامام حسين از دست طرفداران خود در عذاب وناراحتي بودند ولي شما غافل از اين هستيد که تمام اين بدبختي ها از زير سر عرب ها هستند نه شيعه همان عربهايي که بخاطر پول ومال وثروت ومقام دست به هرکاري زدند وميزنند وهمان عرب هايي که شما آنها را در جانشيني پيامبر شورا ميخواستيدهمان عرب هايي شکم پرست وثروتمند پرست مال دوست نه شيعيان وهمان اشخاصي که توسط سه خلفاي شما به قدرت رسيدند باعث کشت وکشتار امامان وفاجعه کربلا شدند وهمان عربهايي که اکنون با بوش وسران اسراييل پيک مشروب بالا ميزنند وبر سر فلستيني ها معامله ميکنند اين را بدانيد که اسراييل دست از سر هيچ عرب ومسلمان بر نمي دارد واين را هم بدانيد يهود از همان ازل دوشمن مسلمان بوده وخواهد بود واين را هم بدانيد يهود اين بار در لباس امريکايي ها ظاهر شده اند وآنان هرگز با مسلمانان عقيده خوبي ندارندنگذاريد دوباره خيانت از سوي عرب ها بر مسلمانان تکرار ميشود شما که ميگوييد شيعيان از آنها درآخر اين سطر بگويم همه ما مسلمان هستيم وبرادر يکديگر رودر رو يکديگر نايستيم برادرانه با هم زندگي کنيم به همديگر توهين واهانت نکنيم متحد شويم ودر برابردشمنان اسلام ايستادگي کنيم وبراي آزادي قدس يک دست شوييم کار ما مسلمانان فقط ارشاداست وبس نه مخالفت با يکديگر وخوشحال کردن دوشمنان اسلام کار ما مسلمانان فقط وفقط ارشاد وبس نه جنگ وخونريزي ونه رودر رو يکديگر به ايستيم ما در قبر خودمان ميخوابيم و تنها خودمان جواب وسئوال پس ميدهيم ما در آخرت دست به دامان علي وفرزندانش ميشويم وشما هم دست به دامان سه خلفاي خود شويد ولي بيش از اين گناه نکنيد |
10 |
نام و نام خانوادگي: سعيد -
تاريخ: 04 بهمن 87
همين خالد در جنگ زنجير ميان اعراب و ايران چون با دلاوري ايرانيان مواجه شد پس از پيروزي تمام اسيران ايراني را كشت. |
11 |
نام و نام خانوادگي: مجيد حقي -
تاريخ: 23 بهمن 87
آيا صحيح است که پيامبر فرمود کسي را که اسير گرفتيد وآزاد کرديد ديگر نگذاريد در حکومت به مسئوليتي برسد ولي جناب عمر معاويه وبرادرش را والي شام کرد همچنين فرمود که هرگاه او را بالاي منبر ديديد بکشيدش ولي... اگر حقيقت دارد در مورد آن بيشتر توضيح بدهيد جواب نظر: با سلام دوست گرامي اهل سنت نيز چنين رواياتي را نقل كرده اند : اگر معاويه را بر منبر من ديديد او را بكشيد : قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: " إذا رأيتم معاوية يخطب على منبرى فاقتلوه وقعة صفين ج 1 ص 216 ، اسم المؤلف: نصر بن مزاحم بن سيار المنقري (المتوفى : 212هـ) الوفاة: 212 أنساب الأشراف ج 2 ص 121 اسم المؤلف: أحمد بن يحيى بن جابر البلاذري (المتوفى : 279هـ) الوفاة: 279 تاريخ الطبري ج 5 ص 622 ، اسم المؤلف: لأبي جعفر محمد بن جرير الطبري الوفاة: 310 ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت المختصر في أخبار البشر ج 1 ص 187، اسم المؤلف: أبو الفداء عماد الدين إسماعيل بن علي (المتوفى : 732هـ) الوفاة: 732 و... خلافت براي آزاد شدگان در ماجراي فتح مكه (طلقاء) جايز نيست : واعلم أنك من الطلقاء الذين لا تحل لهم الخلافة (اين مضمون يا مضامين شبيه آن در آدرس هاي ذيل آمده است) وقعة صفين ج 1 ص 29 ، اسم المؤلف: نصر بن مزاحم بن سيار المنقري (المتوفى : 212هـ) الوفاة: 212 الإمامة والسياسة ج 1 ص 80، اسم المؤلف: أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة الدينوري الوفاة: 276هـ. ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1418هـ - 1997م. ، تحقيق : خليل المنصور العقد الفريد ج 4 ص 310 ، اسم المؤلف: احمد بن محمدبن عبد ربه الأندلسي الوفاة: 328هـ ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت /لبنان - 1420هـ - 1999م ، الطبعة : الثالثة مروج الذهب ج 1 ص 323، اسم المؤلف: أبو الحسن على بن الحسين بن على المسعودي (المتوفى : 346هـ) الوفاة: 346 ، دار النشر : الاستيعاب ج 2 ص 851 ، اسم المؤلف: يوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر الوفاة: 463 ، دار النشر : دار الجيل - بيروت - 1412 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : علي محمد البجاوي سمط النجوم العوالي ج 2 ص 574 ، اسم المؤلف: عبد الملك بن حسين بن عبد الملك الشافعي العاصمي المكي الوفاة: 1111هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1419هـ- 1998م ، تحقيق : عادل أحمد عبد الموجود- علي محمد معوض موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
12 |
نام و نام خانوادگي: يك شيعه -
تاريخ: 29 بهمن 87
با سلام و خسته نباشيد من يك شيعه هستم كه چندي است درباره كساني كه گمراه شده اند و كساني كه هدايت شده اند تحقيق مي كنم. چرا علمائ تشيع درباره كساني كه گمراه شده اند و به قول اهل سنت اينها مجتهد شيعه بوده اند و سني شده اند معرفي نامه نمي نويسند و يا جعلي بودن يا دروغي بودن اي افراد ما را آگاه كنند؟ اگر اينچنين كتابي نوشته شده است لطفا" معرفي فرماييد. با توجه به حديث ثقلين قرآن و اهل بيت از هم جدايي ناپذيرند پس چگونه اهل سنت توانستند از قرآن بدون اهل بيت استفاده كنند؟ يا توانستند اين دو را از هم جدا كنند؟ جواب نظر: با سلام چرا اتفاقا مقالات و کتب و تحقيقاتي در اين زمينه انجام شده که بسياري از آنها را با جستجو مي توانيد پيدا کنيد به طور نمونه : کتاب لله ثم للتاريخ جلد دوم (سيد حسين موسوي) http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=124 --------- در مورد رضا زنگنه و برقعي و ... مقاله مفصلي در دست تهيه است كه تقريبا تكميل شده و ان شاء الله به زودي بر روي سايت قرار خواهد گرفت ؛ اما براي پاسخ اجمالي مي توانيد به آدرس ذيل مراجعه كنيد : http://www.h-varjani.blogfa.com/ ---------- زندگينامه حجت الاسلام مرتضي رادمهر !!! : رادمهر كه يكي از بزرگترين دروغ هاي تاريخ است و مي توانيد براي آشنايي با وي به قسمت نظرات سايت در آدرس ذيل مراجعه نماييد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=software&id=35 ---------- شيعه و تصحيح - جدال بين شيعه و تشيع : مولف اين كتاب نيز بعد از نشر اين كتاب و كتب بسيار ديگر بر ضد شيعه ، متمايل به شيعه گرديد و به همين سبب به ناگاه مورد تكفير وهابيت قرار گرفت !!! http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=notepad&id=63 و... در رابطه با بحث حديث ثقلين نيز مي توانيد به سخنراني ها استاد حسيني قزويني در شبکه سلام که در اين رابطه مي باشد مراجعه نماييد: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=33 http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=35 و.... موفق و مؤيد باشيد معاونت اطلاع رساني |
13 |
نام و نام خانوادگي: عمر -
تاريخ: 31 تير 88
اولأ که وهابZ ندارZم،همه سنZ اند که شما رافضZها براZ اZنکه ننگ رافضZ بودن خود را ازبZن ببرZد به مسلمان عربستان که مسلمنان واقعZ هستند کلمه وهابZ را بکار مZبرZد بدون اZنکه بدونZد حرف اونها چZه،شما Zه مشت قبر پرست مشرکZد اصلا بگو معنZ کلمه Zا علZ مدد چZه حتمأ اZنه که شما مZگZد ZاعلZ....بعد علZ بره به خدا بگه که فلانZ اZنو گفته کمکش کن اخه خدا عقلZ که بهت داده مZخواZ کجا استفاده کنZ،مگه خدا باهات قهره که حضرت علZ رو واسطه مZکنZ، حالا توZ مشرک احمق اونقدر جرأت پZدا کردZ که به سردار سپاه اسلام توهZن مZکنZ، پZامبر لقب سZف الله رو به خالد داده ZنعZ پZامبر اشتباه کرده وتوZ احمق بعد1400سال به اZن نتاZج مزخرف رسZدZ ، قضZه عزل خالد ZکZ از کارهاZ حکZمانه عمر بوده،اگه دلZل خواستZ دارم مZدونZ مشکل ما اZرانZا چZه ما با اسلام مشکل دارZم نه خالد Zا عمر(البته اگه به داماد علZ توهZن کنZ که...) ما نمZتونZم قبول کنZم که Zه مشت عرب امپراتورZ اZران رو نابود کردن ، شاZد خودت همچZن دZدگاه نداشته باشZ،اما پدران تو با سوء استفاده از احساسات مردم نسبت به اهل بZت و دشمن نشون دادن خلفا و اهل بZت موجبات اZن دZدگاه توZ احمق رو به وجود آوردند اگه خاصZ کل کنZ من هستم جواب نظر: با سلام دوست گرامي 1- بهتر است براي اينكه بدانيد خود وهابيون هم اقرار به لقب وهابي براي خود كردهاند ، نگاهي به نوارهاي «اقتران العلم بالسيف» الباني ، يكي از بزرگترين علماي وهابي بياندازيد كه علنا از نام وهابي دفاع ميكند ! 2- در مورد بحث توسل و شفاعت ميتوانيد به آدرس ذيل مراجعه كرده تا ببينيد كه بزرگان اهل سنت خود به رسول خدا (بعد از رحلت ايشان)متوسل شده اند : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=87 3- آنچه در مورد خالد بن وليد مطرح شده است ، تنها از مدارك اهل سنت است ؛ ميتوانيد به آدرس هاي ذيل مراجعه اي داشته باشيد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=100 http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=95 4- در مورد مشكل داشتن شما با اسلام ، نظر شخصي خودتان است ، اما ما اسلام را بهترين روش براي پيشرفت انسانها ميدانيم . 5- در مورد فتوحات ، ما با اينكه عرب يا عجم فتوحات را صورت داده است ، مشكلي نداريم ؛ با روش غير انساني در اين فتوحات مشكل داريم . موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
14 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 02 مرداد 88
با سلام اين بابا كه اسم اون دومي را براي خودش انتخاب كرده اگر همه حرفاش مثل اين حرفاش بدون تحقيق باشه بايد از نوچه هاي اون حرامزاده عبد الشيطان ملحد زاده لندني باشه . چرا چونكه اون نفهم هم همينجو استدلال ميكنه . اونهاي كه دوست دارند ببيند كه ايا فرقه ملحدي كه ساخته و پرداخته يهود منحرف و اون پير استعماره بنام وهابيت وجود داره يانه به اين قسمت 15 مناظره دكتر عصام العماد المستبصر جليل القدر كه سابقاً وهابي بوده و نه سني با يك ادم فحاش سبك مغز قليل العلم وهابي بنام عثمان الخميس گوش بدهيد . http://www.valiasr-aj.net/fa/page.php?bank=sokhan&id=101 در يك قسمت از اين مناظره يك نفر ( بظاهر ) عالم به اسم عـــــ الدمشقيه كه هم فكر عثمان الخميسه از كلمه وهابي اظهار ناراحتي ميكنه وليكن عثمان الخميس ميكه كه نتنها وهابي بلكه به اين فرقه ملحده نيز افتخار ميكنه . اي كسي كه اسم دومي را روي خودت گذاشتي فرقه ئي وجود داره كه وهابيه و دشمن مسلمانان چه شيعه و چه سنيه . رابطه شما با اهل سنت دقيقاً مثل رابطه ما با فرقه منفور و ضاله بهائيت است . و رابطه شما وهابيون با بهائيت دقيقاً يكي است فقط اربابتون هنوز بهتون اجازه نداده كه براي قائدتون حكم ربوبيت قائل بشويد . ميگي نه برو ببين تمامي حم و غم علمايتون ( يعني بهائي ها و وهابي ها ) حفظ اون حكومت غاصب و اربابشونه . اگر غير از اينه دليل بيار . مثلي كه ميگه با حلوا حلوا دهن شيرين نميشه . اگر بشه يعني شما هم مسلمانيد مثل اهل سنت و نه ملحد مثل بهائي ها. در نهايت از خداوند ميخواهم كه به حق علي ( ع ) اگر فرصت توبه پيدا نكردي تو را با ابن تيمه و اون نوكر و خادم جرامين نجسين ( استعمار پير و رژيم نامشروع ) محشور كنه امين رب العالمين يا علي |
15 |
نام و نام خانوادگي: ZORRO -
تاريخ: 02 مرداد 88
جناب تپانچه مدرك خواستي رندگي نامه مرا بخوان ZZZZZZZZZZZ /Z // Z ////Z /////Z //////Z ////////Z //////////Z ////////////Z ZZZZZZZZZZZ ZORRO |
16 |
نام و نام خانوادگي: ارش -
تاريخ: 22 مهر 88
سلام بر سونيهاي موحد و سلام بر شيعيان موحد |
17 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 22 مهر 88
جناب ارش اگر اجازه دهيد دو سوال از خدمت شما بپرسم. اول آنکه اگر تمام کافرين مکه فقط وفقط يک صنم واحد را در کعبه قرار ميدادند آيا موحد ناميده ميشدند؟ مگر فقط ««««يک»»»» بت در کار نيست؟ پس چرا به آنها موحد نميگوييد؟ دوم آنکه اگر روزي کافرين به پرستش کل عالم دست بزنند، و يا چيزي منحصر به فرد آيا بازهم شما آنها را موحد ميناميد؟؟ مگر فقط «««يکي»»» را نميپرستند؟؟ پاسخ به سوال اول اين است که حتي اگر يک بت در کعبه قرار ميگرفت به سادگي ميشد که بتي ديگر تراشيد و در کنار آن قرار داد. در جواب سوال دوم نيز گرچه نميتواند عالمي ديگر به کل خلق کرد ولي ميتوان عالمي ديگر «متصور» شد. پس معبود نه فقط در جهان واقعيت يافته بلکه در جهان امکان نيز نبايد همانندي داشته باشد. حال بنده از شما سوال ميکنم اگر کسي به شما بگويد خداي من يکي است ولي ساق پا و يا دست چپ و راست دارد. و اين را جزو ذات او بداند. چنانچه ساق پا را غير ذات نتوان دانست. آيا در آن صورت ميتوانيد او را موحد ناميد؟ مثلما نه. چرا که اگر براي خدا امکان ساق پا بدانيد امکان دم و يا ساق باي سياه و يا سفيد نيز ميتوانيد دهيد. همين چند امکان دادن نقض توحيد است. http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=48 دقت ميکنيد که تفکر چه چيز جالبي است؟ عليا ولي الله عليا حجة الله عليا وصي رسول الله |
18 |
نام و نام خانوادگي: بهرام -
تاريخ: 21 آذر 88
افسانه خوانان عزيز بر شما درود. چند عرب دست آويخته به شمشير اسلام با هم درگير بوده اند ???? حق با شماست به اصل و نسب خود بينديشيد که از قريش بي معرفت هستيد يا از شاهزاده گان عرب! جدا برايتان متاسفم.برويد نوشته هاي ثابت بن ارقم را بخوانيد و نکته هاي ظريف آنرا هم ببينيد. خالد بن وليد مرض پوستي داشته با صابون( که ترکيبي از سود سوز آور و الکل و اسانس و پيه است) در حمام خود را شسته و گزارش به ابو بکر رسيده و او هم که مانند تمام اعراب آن زمان غير از برگ سدر شوينده اي نمي شناخته، به جرم استفاده از آن ماده(صابون) که در ساخت آن شراب خرما به کار رفته خالد را عزل کرد. جريان عزل خالد همين بوده و لاغير. |
19 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 21 آذر 88
حناب بهرام ميداني که چرا تشيع بر فلسفه و علوم عقلي آنقدر تاکيد ميکند؟ چون هر داستان و خيال و دروغي را به نام حديث و دين در مغز مردم نرود: «««صابون( که ترکيبي از سود سوز آور و الکل و اسانس و پيه است)»»»» بنده نميدانم اين اراجيف را چه کسي به خورد امثال شما ميدهد!! از ابتداي اختراع صابون تا آن زمان کدام احمقي در در ساخت آن شراب خرما به کار برده است؟؟؟؟ لازم نيست از استاد شيمي دانشگاه سوال کنيد. به يکي از دهات رجوع کن که مردم در حال تهييه صابون طبيعي و محلي هستند. سوال کن که آيا هرگز براي توليد صابون کسي الکل اضافه ميکند يا نه!!!!! ************** حال شيمي دبيرستان را هم بلد نيستي مهم نيست. حداقل اين را بدان که خالد را عمر عزل کرد و دليلش را هم اين اعلان کرد که ترسيدم که مردم به جاي خدا به او توکل کنند!!!!! ************** در ضمن آن عربي که نميدانست صابون چيست خيلي بيجا کرد ادعاي خلافت عقل کل را کرد. يا علي |
20 |
نام و نام خانوادگي: مسعود -
تاريخ: 22 آذر 88
خالد کسي است که در جنگ احد، پس از حمله او از تنگه احد و بهم ريختن سپاه "اسلام"، حضرت حمزه به شهادت رسيد و هند آنچه را که مي دانيد کرد. حتما پيامبر بايد به او لقب سيف الاسلام بدهد! {بريد تاريخ را بخوانيد ببينيد چه جنايتي که او نکرده. اين مطلب هتک حرمت يکي از زنان روساي قبايل توسط او، دادِ جتاب عمر را هم در آورده.. منبع: تاريخ طبري} |
21 |
نام و نام خانوادگي: ابي -
تاريخ: 23 آذر 88
اولا ازشيعه ميپرسم كه ادعاكرده ازعقلانيت پيروي ميكنند:دركجاي قران اثبات شده ايمه ما معصومند- درثاني خود خدا گفته من ازسر تقصيرات كساني كه ايمان اورده گذشتم وسييات را به حسنات پاداش ميدهم.تمامي دشمني ما ايرانيها باخالد اين است كه مثل اب خوردن هم ايران وهم روميهارا شكست داد.شايد جريان جنگ تن به تن خالد با پهلوانان ايراني راخوانده باشيد. هرمزان پلوان ايراني درخواست جنگ تن به تن كرد سپس وقتي متوجه شد حريفش كيست ازمقابلش گريخت ولي خالد ول كنش نشد تا كشتش |
22 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 24 آذر 88
جناب ابي رهرو راه عمر در مورد معصوميت امامان هدي (عليه السلام) آيه تطهير بس است. جدا از آن آيات ولايت و مباهله و ... همه خود گوياي معصوميت آن عالي جنابان هستند. از لحاظ عقلاني هم واضح است که جانشين خدا در زمين که رهبري کل مومنين چه از انس چه از جن را بر عهده دارد جز معصوم نميتواند باشد. حال به اين آيات نوراني توجه کن: «و لو تقول علينا بعض الأقاويل * لأخذنا منه باليمين * ثم لقطعنا منه الوتين» « و اگر او (پيامبر(ص) سخن دروغ بر ما مي بست، ما او را با قدرت مي گرفتيم، سپس رگ قلبش(يعني شاهرگش) را قطع مي کرديم، و احدي از شما نمي توانست مانع شود و از او حمايت کند.» اين آيات خطاب به کيست؟ همان شخصي که خداوند در مورد او ميگويد: «وَ إِنَّكَ لَعَلي خُلُقٍ عَظيمٍ» خداوندي که اينچنين مراقب دين و شريعت خود بوده است که به پيامبر امين (صلي الله عليه و آله) اينچنين هشدار ميدهد که يک واو را جابجا نکند، آيا ممکن است سرنوشت شريعت و دين را در دستان غير معصوم بگذارد؟؟؟ آخر مگر ممکن است که معمار در پايه هاي يک بنا نهايت دقت را کند ولي در طبقات فوقاني به عمد سهو و خطا کند؟؟ فرض کنيم که شما يک دانشگاه مدرن و عظيم تاسيس کرده ايد. آيا عقلا سعي نخواهيد کرد که با سوادترين و عالم ترين افراد را براي رياست آن انتخاب کنيد؟ آيا با عقل سازگار است کتاب خداوند، قرآن مجيد، از خطا و اشتباه براي ابد معصوم باشد ولي کسي نباشد که در عمل به آن آيات معصوم باشد؟ مگر قرآن جز براي عمل شدن به آن نازل شده است؟ ******************** جناب ابي تعليم ديده مکتب عمر بله. راست گفتي. دشمني با خالد و ارباب او به خاطر هرمزان شهيد است. ولي نه به خاطر داستان سراپا دروغي که نقل کرده ايد. هرمزان سردار ايراني و حاکم اهواز (خوزستان) بود. ايشان پس از دستگيري به مدينه فرستاده شد. سپس اسلام آورد. ولي پسر مولي شما عمر پس از هلاکت عمر در يک حالت عصبيت و وحشي گري و با ناجوانمردي تمام هرمزان غير مسلح را شهيد کرد. رفتاري که فقط نمونه اش در دوران جاهليت يافت ميشد. ديري نپاييد که اسد الله غالب حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) او را در صفين قصاص کردند. عليا ولي الله عليا حجة الله عليا وصي رسول الله |
23 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني (شاه اسماعيل صفوي) -
تاريخ: 24 آذر 88
باسلام جناب ابي آيا ميداني حجاج بن يوسف با عبدالله بن عمر (پسر سرور شما عمر) چه کرد؟ اگر نميداني بدان عبدالله بن عمر در انديشه بود و مدام با خود ميگفت که خودم از پيامبر شنيدم که مي فرمودند: هر کس بميرد در حالي که امام زمان خود را درک نکرده باشد به مرگ جاهليت از دنيا رفته است لذا با خود انديشيد که امام زمان او در آن زمان کيست و بعد از اندکي تفکرو به اين نتيجه رسيد که حجاج بن يوسف امام زمان اوست. در نتيجه به سوي او روان شد و وقتي رسيد شب شده بود به ملازمان گفت به امام زمان من حجاج بن يوسف خبر دهيد که عبدالله بن عمر آمده است و ميخواهد با امام زمان خودش که شما باشيد بيعت کند حجاج گفت اکنون شب است و من در حال استراحتم بگوئيد برود و فردا بيايد عبدالله بن عمر گفت من از راه دوري براي بيعت آمده ام و حجاج او را پذيرفت وقتي عبدالله به نزد حجاج رسيد او دراز کشيده بود و عبدالله اجازه خواست تا با او بيعت کند و گفت اي حجاج دستت را به من بده تا با تو که امام زمان من هستي بيعت کنم. حجاج گفت: اکنون در حالت درازکش هستم و حال ايستادن و نشستن ندارم در نتيجه پاي خود را به سمت عبدالله بن عمر دراز کرد و گفت هيچ اشکالي ندارد با پاي من بيعت کن و عبدالله بن عمر پاي او را گرفت و بيعت کرد. جناب ابي ايا شما هم اينگونه بيعت کرديد با خلفايتان؟؟؟ اشهد ان الااله الا الله اشهد ان محمدا رسول الله اشهد ان امير المومنين عليا ولي الله |
24 |
نام و نام خانوادگي: مهدي مهدي خاني -
تاريخ: 12 اسفند 88
امروز كتابي انگليسي با نام شمشيرالله sword of allah به دستم رسيده است كه نويسنده درمورد خالد بن وليد يك كتاب 500 صفحه اي نوشته است وآنقدرخالد بن وليد راموردستايش قرارداده است كه من متعجب شدم كه چراتابه حال من ازاين شخصيت بزرگ چيزي نشنيده ام اما همانگونه كه تصورمي كردم اين كتاب هم همانگونه كه دركتاب هاي ديني بسياراتفاق مي كندازروي تعصب به موضوع پرداخته است پس دست به تحقيق دراينترنت پرداختم وبه مطالب مفيدي مثل مطلب شمابرخوردم جالب است كه نويسنده آنگونه كه ادعا مي كند دست به سفربسيارطولاني زده است وهزاران مايل رابه سفردرخاورميانه پرداخته است نويسنده مي نويسد: زماني كه به سوريه رسيدم سرمزاراين شخص بزرگ رفتم ودوركعت براي سلامتي اش نمازخواندم وازخداخواستم توفيقي راكه به اوداده است به مامسلمانان هم عطاكند نويسنده دونه به دونه جنگ هاي وليد پرداخته است وازاويك شخصيت حماسي ساخته است اگرلازم باشد ازاين كتاب برايتان مطالبي راترجمه مي كنم |
25 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 13 اسفند 88
جناب آقاي مهدي مهدي خاني با عرض سلام کتابي که شما ذکر کرديد کتاب بسيار جالب و آينه تمام نماي عقايد متضاد اهل عمر است. اول نويسنده کتاب لوتننت-جنرال (ستوان يکم) اکرم در ارتش پاکستان است که به کمک دو سعودي به نامهاي عبدالعزيز الشيخ و نائف شرف نوشته شده است. حال به گوشههايي از کتاب توجه کنيد: ********* «The news of Khalid's death broke like a storm over Madinah. The women took to the streets, led by the women of the Bani Makhzum, wailing and beating their breasts. Umar had heard the sad news and now heard the sounds of wailing. He was deeply angered.« «خبر مرگ خالد مانند طوفان در مدينه پيچيد. زنان مدينه به پيشوايي زنان بني مخزوم به کوچهها آمدند و گريه و فغان سردادند و به سينه زني پرداختند. عمر که اين خبر غمناک را شنيده بود حال صداي گريه و فغان زنان را ميشنيد. او به شدت عصابي شد» On his very first day as Caliph, he had given orders that here would be no wailing for departed Muslims. And there was logic in Umar's point of view. Why should we weep for those who have gone to paradise? the blissful abode promised by Allah to the Faithful! در همان روزهاي اول خلافت عمر او دستوراتي مبني بر منع گريهکردن بر مردگان مسلمين داده بود. اين عمل عمر نيز يک دليل منطقي داشت!!!! چرا بايد براي آنهايي که به بهشت رفتهاند بر سر کوبيد؟ بهشتي که خداوند به مومنين وعده داده است. Umar had enforced the order, at times using his whip. 2 Umar now heard sounds of wailing. He stood up from the floor of his room, took his whip and made for the door. He would not permit disobedience of his orders; the wailing must be stopped at once! عمر اين دستور ار به زور شلاقش اجرا کرده بود. اکنون عمر صداي عزاداري را ميشنيد. او از زمين خانهاش بلند شد و شلاقش را در دست گرفت و به سوي در رفت. او به احدي اجازه تخطي از اوامرش را نميدهد. عزاداري بايد سريعا متوقف شود. He got to the door, but there he paused. For a few silent moments the Caliph stood in the doorway, lost in thought. This was, after all, no ordinary death; this was the passing away of Khalid bin Al Waleed. او به در رسيد ولي انجا متوقف شد. براي چندلحظه خاموش شد و غرق در تفکراتش شد!!![ :) ] گذشته هر چيز اين يک مرگ عادي نبود. اين مرگ خالدبن وليد بود Then he heard the sounds of mourning from the next house-his own daughter, Hafsa, widow of the Holy Prophet, was weeping for the departed warrior. 3 سپس او صداي عزاداري را از خانهاي ديگر شنيد. خانه دخترش حفضه بيوه پيامبر اکرم. او نيز براي جنگجوي از دست رفته فغان سر ميداد. Umar turned back. He hung up his whip and sat down again. In this one case he would make an exception. عمر بازگشت. شلاقش را آويزان کرد و دوباره نشست. فقط در اين يک حالت او استثناء قائل ميشود!! "Let the women of the Bani Makhzum say what they will about Abu Sulaiman, for they do not lie", said the Caliph. "Over the likes of Abu Sulaiman weep those who weep." 4» اجازه دهيد که زنان بنيمخزوم بگويند آنچه را که ميخواهند بگويند درباره ابوسليمان. چرا که آنها دروغ نميگويند» خليفه ادامه داد «درباره افرادي مانند ابوسليمان فغان سر دهند گريهکننده گان» ****************************** آري. عزاداري براي خالد شراب خوار اشکالي ندارد ولي براي حضرت سيدالشهدا (عليه السلام) بدعت است. اين است منطق اهل عمر. ************** بيشک اين کتاب همچون کتب ديگر اهل عمر مملو است از عقايد خراب عمري: >>> افتخار بزرگ خالد <<<< «Khalid was the only man who inflicted a tactical defeat on the Holy Prophet-at Uhud.» «خالد تنها کسي بود که يک شکست تاکتيکي براي پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله) را سبب شد!!!» اهل عمر با شو و هيجان خاصي اين را از «افتخارات» خالد ميدانند!!!! «Wherever Khalid passed, he left behind a trail of glory. From the Battle of Uhud up to the time of his dismissal, over a period of 15 years, Khalid fought 41 battles (excluding minor engagements), of which 35 were concentrated in the last seven years. And he never lost a single one! Such was Khalid, the irresistible, all-conquering master.» «هرجايي که خالد از آن عبور کرد پشت خود جز افتخار و شکوه باقي نگذاشت!!! از جنگ احد گرفته تا زمان عزلش در طي 15 سال، خالد 41 نبرد کرد(به جز درگيريهاي کوچک) که 35 تاي آن در طول 7 سال بود. و او حتي در يکي شکست نخورد!!! چنين بود خالد. سرداري که دربرابرش مقاومتي ممکن نبود و هميشه پيروز بود.» ******** آري. پيروزي مشرکين در احد براي خالد افتخار است و اهل عمر به آن مينازند. چنين است مذهب اهل عمر!!! ******** حال به گوشه ديگر از تناقضات و تضاد دروني مذهب اهل عمر توجه کنيد: «Abdur-Rahman, who survived to live to a mature age and appeared to be endowed with his father's military prowess. But he too met an untimely death at the hands of a poisoner in 46 Hijri, during the caliphate of Muawiyah. It is recorded that the assassination was engineered by Muawiyah, who was jealous and fearful of the great prestige of the son of the Sword of Allah. ( Tabari: Vol. 4, p. 171; Isfahani: Vol. 15, pp. 12-13)» «[پسر ديگر خالد] عبدالرحمان که به سن بلوغ رسيد و به نظر ميرسد که استعداد نظامي پدرش را به ارث برده بود. ولي او نيز يک مرگ زودهنگام داشت. دليل مرگ او مسموميت در زمان خلافت معاويه در سال 41 هجري بود. در تاريخ ثبت شده است که اين مسموميت توسط معاويه مهندسي شده بود. چرا که او به مقام و پرستيژ پر عظمت پسر سيف الله حسادت ميورزيد و از آن هراسان بود. (طبري. ج4 ص 171 اصفهاني ج 15 ص 12 و 13)» ************ آخر تو اي محب عمر. در عجبم از عقايد تو. مگر نميبيني که معاويه پسر ابوبکر و پسر خالد را به قتل رساند؟؟؟ پس چگونه او را خال المومنين مينامي؟؟؟؟؟ ********** ولي خيانت و خباثت نويسنده اين کتاب نه در تمجيد او از «تاکتيک برتر» خالد در احد بلکه در تلاش او براي شرعي جلوه دادن جنايت عظيم خالد در به شهادت رساندن «مالک ابن نويره» نمايان ميشود: 1) توجيه عمل خودسرانه خالد در جنگ با «مالک ابن نويره»: خالد در جواب اعتراض انصار مبني بر نداشتن حکمي از جانب ابوبکر ميگويد: «"That may be the Caliph's instructions to you," he replied, "but his instructions to me were to operate against the infidels.» «اين شايد دستور خليفه به شما باشد. ولي ماموريت من نبرد با تمام کفار است» ***** حال به واکنش جالب انصار توجه کنيد: «Hardly an hour had passed when the Ansars realised the seriousness of their error in refusing to march with the rest of the corps. "If they meet with success, we shall be left out of it", said one. Others added, "And if they come to grief, nobody will ever talk to us again."» در کمتر از يک ساعت بعد «انصار» به عمق اشتباه خود در عدم همراهي خالد پيبردند: «اگر خالد پيروز شود ما از آن سهمي نخواهيم برد. و اگر او شکست بخورد ديگر کسي با ما سخن نخواهد گفت» ********** آهاي محبين عمر. اين است انصاري که شما مدام آيههاي قرآن را به آنان نسبت ميدهيد؟ اين است انصاري که خداوند از آنها راضي شده است و آنها را ستوده است؟ اين است «ياران» پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله)؟؟؟؟؟ مگر «رياکار» «مشرک» نيست؟ پس چرا اينها از ترس کنايه مردم با خالد همراهي کردند هر چند ميدانستند که اين نبرد او غير حق است؟ مگر شما يک عمر نميگوييد که اين انصار براي رضاي خداوند جهاد کردند؟؟؟ پس چگونه شد که «سهم خواهي» و «غنيمت طلبي» و «تاراج» دليل و سبب جهادشان شد؟؟؟ اي لعنت بر اين انصار پست و خائن و ناجوانمرد. اي لعنت بر اين انصار بيشرف و پست و زبون. اي لعنت الله متعال بر اين انصار ياريگر خالد در جناياتش. حال ميفهميم که چرا اين انصار منافق در مقابل ابوبکر خفه شده بودند. «سهم» ميخواستند. ************* «Khalid felt convinced that Malik was guilty, that he remained an unbeliever. He gave the order for his execution.» «خالد «احساس» کرد که مالک مقصر است و کافر مانده است. سپس دستور قتلش را داد.» ***** آهاي تو اي دوستدار ابوبکر. آيا به صرف اينکه خالد گفت: احساس کردم که مالک کافر است. ميتوان مالک را شهيد کرد؟؟ آيا جز اين است که امروزه با همان منطق خالد ميليونها نفر را با بمب تکه تکه ميکنيد؟؟؟ ************* «Laila became a young widow, but not for long. That same night Khalid married her! She had hardly made up her mind to mourn her departed husband when she became a bride again, this time of the Sword of Allah!» «و ليلا در جواني بک بيوه شد. ولي نه براي مدت زياد. همان شب خالد با او «ازدواج» کرد. او که هنوز از غم مرگ شوهر بيرون نيامده بود دوباره «عروس» شد. اينبار عروس «سيف الله» ***** شيعيان حال ميفهميد که چرا اين سازمان يهودي سراسر خباثت ISI (استخبارات ارتش پاکستان) اين چنين کمر به قتل عام و کشتار شيعيان بسته است؟؟ چون بيماران رواني چون «ستوان يکم اکرم» در آن تدريس تاريخ نظامي اسلام کردهاند!!!!!! بيمار رواني که «زنا» را ازدواج ميداند!!!! بيمار رواني که «زناکار» را سيف الله مينامد!!!! بيمار رواني که قرباني تجاوز را «عروس» مينامد!!!! ********** «There is no doubt about the apostasy and sedition of Malik bin Nuwaira, his distribution of the tax money, his pact with Sajjah, and the participation of his warriors, on his orders, in the depredations of Sajjah. All historians have, without exception, reported these incidents as facts. There is also no doubt, in the mind of this writer that Khalid ordered the killing of Malik and did so with the honest and sincere conviction that Malik was an apostate and a traitor» «در «ارتداد» و «شورش» مالک ابن نويره هيچ شکي نيست. همچنين در توزيع زکات بوسيله خودش، پيمانش با قبيله سجا، و شرکت جنگجويانش در چپاولهاي قبليه سجا، به دستور مالک. تمام تاريخ نگاران بدون استثناء اين موارد را گزارش کرده اند. همچنين در نظر مولف هيچ شکي نيست که خود خالد دستور قتل مالک را داد و اينکار بنا بر يک اعتقاد صادقانه مبني بر ارتداد و خيانت مالک انجام داد» ******* آري بزرگترين دليلي که نويسنده اين کتاب بارها و بارها درباره کفر مالک ذکر ميکند تنها و تنها سه چيز است: 1) توزيع زکات در بين مردمان ديار خود پس از شنيدن وفات حضرت رسول اکرم(صلي الله عليه و آله) 2) پيمان او با قيله «سجا». 3)شرکت جنگجويان او، بنا بر دستور او در غارت و چپاولهاي قبيله «سجا» ****** اگر گروه زحمت کش پاسخ به شبهات لطف کنند و در زمينه پيمان مالک با قبيله سجا نيز روشنگري کنند از آنها بسيار ممنون خواهيم شد. (رفرانس آنها مبني بر هم پيماني مالک و سجا اين است: 3. Ibid: Vol. 2, p. 504.) با تشکر از مجاهدين عرصه علم سايت نوراني ولي عصر (عج الله تعالي فرجه شريف) يا علي |
26 |
نام و نام خانوادگي: مهدي مهدي خاني -
تاريخ: 17 اسفند 88
من درقضاوتم درمورداين کتاب عجله کردم زماني که اين کتاب که درسال 1970 نوشته شده به دستم رسيد من فقط مقدمه آن راخوانده بودم وازآنجايي که درمقدمه نويسنده نوشته بود من وظيفه مقدس ديدن مسجد خالدبن وليدرابه دست آوردم براي اين استاد جنگ!دوركعت نمازخواندم وآرزوكردم پيروزي هايي راكه خدابه اواعطاكرده به مامسلمانان هم اعطاكند احساس كردم اين كتاب قصدساختن يك شخصيت حماسي رادارد اما حالا كه دراواسط اين كتاب هستم مي بينم كه اشتباه مي كزدم به هرحال نويسنده ادعامي كند كه پيامبرلقب شمشيرالله رابه خالد داده است دراينكه خالديك جنگجوي بي نظير ياحداقل كم نظيربوده است ترديدي وجودندارد نمي دانم اماشايد به خاطركساني مثل خالدباشد كه بعضي ازغربي هابه پيامبرلقب warlord راداده اند |
27 |
نام و نام خانوادگي: مهدي مهدي خاني -
تاريخ: 17 اسفند 88
من حدود 120 صفحه ازاين كتاب روخونده ام و نويسنده قصدساختن يك شخصيت حماسي راازخالدنداشته است چون به طرززيبايي جنگ امام علي با امربن عبدود راتوصيف كرده است يابه حمله خالددرجنگ احدكه باعث شهادت كساني مثل حمزه سيدالشهداشد ياقتل عام قبيله بني جزيمه توسط او البته اوبه هجرت پيامبرازمكه به مدينه اشاره كرده وادعاكرده ابوبكرهمراه پيامبربوده است اماهيچ اشاره اي به شجاعت وفداكاري امام علي كه به جاي پيامبردربسترخوابيدنكرد به هرحال بايداين كتاب راكامل بخوانم وبعد ببينم آيانظرات شمادرست مي باشد يا نه |
28 |
نام و نام خانوادگي: سيد.م -
تاريخ: 23 اسفند 88
سلام به نظر من بايد همه شيعه ها اين مطالب را بدانند تا درمواقع لزوم و درجاي خودش نه هميشه وهرجايي هرسخن جايي وهرنقطه مکاني دارد،تا براهل سنت استدلال بکنند که از لجاجت وتهمت برشيعيان دست بردارند هرچند ميدانم که هيچ وقت هدايت نميشوند. |
29 |
نام و نام خانوادگي: ندا نادري -
تاريخ: 07 ارديبهشت 89
جاهلان و متعصبان ...بي سواد. |
30 |
نام و نام خانوادگي: عبدالجبار مطمئن -
تاريخ: 13 ارديبهشت 89
به نظر بنده تحقيق راهي خوبي است اما از انجا كه نمي توانيم تحقيق هر كس و ناكس را بپذيريم ناگذيريم راهي را پيش گيريم كه نسبتاَ بي خطر باشد . در مسائل همچون مسئله مذكور قضاوت ها شده و همه چيز گفته شده است اعم از ( خشك و تر ) . نمي دانم منظور چيست ؟ آيا منظور ااينست كه بعد از امروز ما با اسماي ياران پيامبر (ص) و اصحابش و ائمه بجاي ( "رض" و "رح" ) ( لعنت الله و غضب الله ) بگوييم؟ خوب اگر بعد از امروز همه با اسماي اصحاب و ائمه ( لعنت الله ) بگوييم چه مي شود ؟ آيا خوشبخت مي شويم؟ آيا پيشترفت و ترقي مي كنيم ؟ آيا كدام شخص غير مسلمان به حال ما رسيدگي مي كند؟ آخر چه مي شود ؟ چرا مي بايد اوضاع كشور را با حرف هاي بي فائده خراب كنيم ؟ اگر مرديد مشكل زا نباشيد؟ مشكل گشا باشيد. صد ها بدبخت و بيچاره در وطن داريد كه نان شام شان را ندارد . راه حل هاي تقديم كنيد. اين مسائل چيست؟ شما شكم هاي تان سير است و دلهاي تان فارغ نان بيت المال مي خوريد و يا خدا خبر از كدام راهي حرام بدست بياوريد. راه حلال كه اين وقت ها عنقا شده اصلاَ امكان ندارد 100 فيصد حلال خور باشيد. بس است ديگه هر كس و قبرش و كفنش شما چرا در پوست و پوستين مردم افتاده ايد و مشكل مي زائيد ؟ بردران اهل سنت ما را جدا مي كنيد؟ هميشه با كينه و سخن مي گوئيد. اين اعمال ما و شما است كه امروز اين همه بدبختي مي كشيم . و متاسفانه شما محترم ميخواهيد اين بدبختي شدت بيشتر بگيرد. خداوند همه را هدايت كند. لله لامر كله عليه توكلنا و اليه انيب. |
31 |
نام و نام خانوادگي: يك ايراني -
تاريخ: 13 ارديبهشت 89
والله برادر افغاني راست مي گوئي. اين حرف ها را دانشمندان ما نمي زند فقط شيخ ها ( نافهم هاي متكبر ) ( غول هاي خيالي ) اين حرف ها را پيش مي آورند . خداوند ما را از شر اين نوع شرير ها نجات دهد. جواب نظر: با سلام جناب عبد الجبار مطمئن ، يا يك ايراني و يا نادر اصفهاني ! از شما تقاضا منديم بار آينده ، تمام نظرات خود را به يك اسم ارسال نماييد ! موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
32 |
نام و نام خانوادگي: نادراصفهاني -
تاريخ: 13 ارديبهشت 89
عجب هر كس حالا خود را تحقيق كننده و فكر كرده و نظر ارائيه كرده والله چه بازار گرمي است اما بي معني . |
33 |
نام و نام خانوادگي: طاهر قريشي -
تاريخ: 13 ارديبهشت 89
ايا ميدانيد که قران را تحريف شده مي دانند؟ ايا ميدانيد که به زوجه مطهر پيامبر و ام المومنين توهين زنا ميکنند؟ آيا ميدانيد که تمام اصحاب پيامبر بجز پنج تن را مرتد ميدانند؟ ايا ميدانيد که امام خود را مانند پيامبران معصوم ميدانند؟ آيا ميدانيدکه حضرت عمر را قاتل حضرت فاطمه ميدانند؟ آيا ميدانيد که حضرت ابوبکر و عمر را غاصبين خلافت حضرت علي کرم الله وجهه ميدانند؟ از مهدي موهومش چي ميداني؟ از دوستي تاريخي اش در طول تاريخ با استعمار چي مي داني؟ از نقشه هايش براي از بين بردن اسلام چي ميداني؟ ديگر چه چيز ميداني ؟ جواب نظر: با سلام جناب عبد الجبار مطمئن ، يا يك ايراني و يا نادر اصفهاني يا طاهر قريشي ! از شما تقاضا منديم بار آينده ، تمام نظرات خود را به يك اسم ارسال نماييد ! موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
34 |
نام و نام خانوادگي: غلام سخي -
تاريخ: 13 ارديبهشت 89
من از دوستان شيعه سوالي دارم، و آن اينکه: طوريکه ما در قرآن مي بينيم و منهج آن اينطور است که تمامي اصول اسلام چه اصول اعتقادي و چه هم اصول عملي، همه به نص صريح قرآن ثابت شده است، و آيات قرآني محکم (که داراي يک معناست) اين اصول دين را ثابت کرده اند… وهيچ يک از اصول دين با نصوص ظني الدله وظني الثبوت ثابت نشده، بلکه همه با آيات (که قطعي الثبوت هستند) و قطعي الدلالة ثابت شده اند.. مثلا ايمان به وحدانيت خداوند با نص اين آيت (شهد الله أنه لا اله الا هو) و(قل هو الله احد) و آيات زياد.. وايمان به نبوت محمد صلي الله عليه وآله وسلم: (محمد رسول الله) و(ما کان محمد أبا أحد من رجالکم ولکن رسول الله) و نماز وزکات با: (آقيموا الصلاة وآتوا الزکاة) و روزه رمضان با: (کتب عليکم الصيام..) (شهر رمضان الذي أنزل فيه القرآن.. فمن شهد منکم الشهر فليصمه) و حج با (وليطوفوا بالبيت العتيق).. ثابت شده است.. و همچنان ايمان به فرشته ها و کتابهاي خداوند با: (كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ) و ديگر آيات زيادي که در اثبات اين اصول دين تکرارا آمده است.. و غير اين اصول، اصول دين ديگري که به آيات صريح قرآني ثابت شده اند. حالا سوال من از همه شيعيان اين است که از قرآن همچون نص صريح و محکم در باره ولايت (بمعناي خلافت) حضرت علي رضي الله عنه بياوريد که در آن آمده باشد: علي (رض) خليفه وامام بعد از محمد (صلي الله عليه وآله وسلم) است… وهمچنان خلافت و امامت ۱۱ امام را هم همينطور آيات قرآن بصورت صريح ومحکم ثابت نمايد که در آنصورت ما خلافت منصوصه علي رضي الله عنه را قبول داريم و آن را از اصول دين ميدانيم.. والا اين عقيده بخاطري که با همچون آيات صريح ثابت نشده است از دين نيست و در اسلام اصل و اساسي ندارد بلکه ساخته وپرداخته دشمنان اسلام است که مي خواهند ميان ما مسلمانان اختلاف بياندازند. و بهيچ صورت مورد قبول ما مسلمانان نيست.. بناء دوستان شيعي عزيز، لطفا عقل هايتان را به کار بياندازيد و کوشش کنيد دين خود را از کتاب خدا که همه نجات در آن است و آن معيار بهشت و دوزخ است، بگيريد و هرآنچه درآن نيامده است و در نزد شما از اصل دين قرار گرفته است به ديوار بزنيد.. و اين کاميابي است. اللهم هل بلغت .. اللهم فاشهد جواب نظر: با سلام |
35 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 13 ارديبهشت 89
با سلام در جواب به نظر شماره 33 اولاً ""كي "" و نه ""كه"" اما جواب سوالات تو را ميدهم خوب بخوان . * ايا ميدانيد که قران را تحريف شده مي دانند؟ بله عمر حطاب , عايشه بنت عتيق ابي قحافه , ابو موسي اشعري .مصدر خبر صحيح البخاري و مسلم و ** ايا ميدانيد که به زوجه مطهر پيامبر و ام المومنين توهين زنا ميکنند؟ عايشه بنت عتيق و باباش و نه نه اش مصدر خبر صحيح البخاري و مسلم و *** آيا ميدانيد که تمام اصحاب پيامبر بجز پنج تن را مرتد ميدانند؟ يك احمق به اسم عبدالشيطان ملحد زاده لندني ملحد فاسق حرامخوار و ملحدين فرقه وهابيت و امثال اين ملعون. **** ايا ميدانيد که امام خود را مانند پيامبران معصوم ميدانند؟ الله سبحان تعالي , حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم , ائمه اطهار عليهم السلام و صلوات . صحابه شيعه حضرت علي صلوات الله عليه , شيعيان حضرت حضرت علي صلوات الله عليه و تمامي حلال زادگان عالم . *****آيا ميدانيدکه ×××× عمر را قاتل حضرت فاطمه ميدانند؟ همان جواب بالا ( فقط هيچوقت به يكنفر قاتل حضرت نميگويند ) ***آيا ميدانيد که حضرت ابوبکر و عمر را غاصبين خلافت حضرت علي کرم الله وجهه ميدانند؟ همه كساني كه شهادتين را گفتند " البته بعضي ها منافقند و اين را قبول نميكنند بعضي ها هم ميترسند اقرار بكنند ***از حضرت مهدي عليه السلام چي ميداني؟ متاسفانه كم وليكن بوجودش اعتقاد داريم و اوست كه همه عالم هستي وجودش را مديون اوست, و حي حاضر اخه به بركت وجود مباركشان خداوند به تمامي خلقش روزي ميرساند . ***از دوستي تاريخي اش در طول تاريخ با استعمار چي مي داني؟ چيزي كه عيان است چه حاجت به بيان است, خودتو بحماقت نزن كي بود كه در الازهر براي علماي شما خطبه خواند . ***از نقشه هايش براي از بين بردن اسلام چي ميداني؟خيلي ميدانيم شركاشون را هم ميشناسيم ولي با توكل به خداوند متعال و تاسي به تعليمات حضرت محمد و ائمه اطهار صلوات الله عليهما وجود خادمين اهل بيت ( ع ) اين نقشه ها از بين ميبريم , ان شاء الله . ديگر چه چيز ميداني ؟ اينو ميدونم كه عبدالشيياطين از همان مكه مكرمه تا يوم الدين در فكر نابودكردن اسلام عزيز ميباشند . همانهائي كه قصد ترور حضرت رسول صلي الله عليه و اله و سلم ال شجره ملعونه ( بنواميه ) ملعون بيا تا صهيونيستهاي در لباس اسلام . اما زهي خيال باطل . در ضمن بجاي اينكه زرنگ بازي و اسم عوض كردن قدري از مقالات در اين سايت را بخواني و درمردشان تحقيق كني يا علي |
36 |
نام و نام خانوادگي: مالک اشتر -
تاريخ: 14 ارديبهشت 89
بسم الله البر اي مومنين که از اهل بدعت خبري نداريد.!!! و با آنها خلط و رفت و آمد نداشته ايد و اينان را نميشناسيد.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! آيا ميدانيد که در همين ايران اسلامي ما قبيله اي از اينان( اهل بدعت) هستند که اگر جواني در طايفه ايشان ازدواج کند. شب زفافش را اول بايد با شيخ و پير قبيله بگذرادن و بکارتش ز دست او از بين برود و شب بعد به دست داماد جوان برسد.؟ آيا ميدانيد که وقتي که ميميرند و ميخواهند داخل قبرشان بگذارند در گوششان آخودنشان ميخواند (( حق با علي بود))؟ آيا ميدانيد وقتي به سفر حج مشرف ميشوند حج النساء را به جا نمي اورند؟؟؟ آيا ميدانيد که صدق الله العلي العظيم را که اصلا به امير المومنين شاه مردان ربطي ندارد را از روي عناد با نام علي بدعت ميشمرند؟ آيا ميدانيد که نمازي ميخوانند همه ساله که جماعتش حرام است؟ آيا ميدانيد در همين ايام فاطميه که به وايت خودشان است در شهر هايشان در همين ايران عروسي ها ميگيرند و شما ها بي خبريد و اين سوال پديد ميآيد که حتما نميدانند. اما مگر ميشود روايتي را که خودشان قبول دارند را ندانند؟ نه برادران. حد اقل در خانه ي شرکشان يک تلوزيون دارند که بفهمند. و آخوندشان هم ميگويد اما از براي سوزش دل ما و امام زمان (عج) عمدا چنين ميکنند و مسئولين هم ساکتند. آيا ميدانيد در ايام شهادت امير المومنين( خليفه ي سومشان) در مساجدشان تخمه ميشکنند و هلهله ميکنند و از براي وحدت ما بايد کوتاه بياييم. حالا نتيجه اين کار ها اين شده که سايت حرامي سني نيوز زده: هفتهي وحدت يا دهه ي فاطميه؟! خدا لعنتتان کند..... الله جل جلاله لعنتتان کند معاندين که از يهود هم بد تر هستيد. يا زهرا(سلام الله عليها).لعن الله قاتليک. |
37 |
نام و نام خانوادگي: مالک اشتر -
تاريخ: 14 ارديبهشت 89
مومنين !!! اينکه گفتم خليفه ي سومشان از براي مزاح بود . شايد برايتان جالب باشد اين قضيه را بدانيد. روزي رو به يکي از اين اهل بدعت که خود را آموزگار ميدانست کردم و گفتم خلفا را نام ببر.؟ گفت: ابي بکر صديق. عثمان ابن عفان. علي. عمر فاروق. گفتم. عجيبا غريبا.!!! مرد نامومن .!! شما که خودتونم نميدونين امير المومنين خليفه ي چندمه. پس ادعاتون در مورد اينکه شما داناييد و ما جاهل و پيرو عبد الله ابن سباء موهم چيه؟ ميدونيد در جواب به من چي گفت؟ گفت. فرقي نداره که . همشون خليفه بودند. براي ما هر که خليفه باشد . خب خليفه است ديگر . ترتيبش که مهم نيست. ببينيد مومنين. اينان حتي زحمت مطالعه ي کتب خودشان را هم به خود نميدهند. چه برسد به کتبي مانند صحيحين. بعد افرادي همچ.ن مهران. و امثالهم هر چه که ادله ميآوريد باز ميگويند که ماست سياه است. يا امير المومنين. |
38 |
نام و نام خانوادگي: طاهر قريشي -
تاريخ: 14 ارديبهشت 89
سلام و خسته نباشيد بعد ميخواهم ياد آوري كنم كه اين مسائل فقط و فقط براي اين مطرح مي شوند كه جلوي موجي از هدايت شده گان را بگيرد . اكثر شيعيان اكنون حقيقت ها را دريافته اند و راجع به اسلام همه چيز را دانسته اند.. لذا اين مردم اكنون مي خواهند مسائل افراد را پيش بياورد و نقد و برسي نا برابر و غير منصفانه كند تا بتواند ذهن مردم قريب الهدايت را فارغ نگذارند به مسائل اصلي و اساسي فكر كنند. و فقط بشكل اطفال مي خواهند حقيقت را با افراد مقايسه كنند. كــــــــــــــــــــــه يك اشتباه بزرگ است. يك مسلمان اگر هزار نوع گناه بكند فقط اينكه اسمش مسلمان است اسلام متهم نمي شوند فقط اشخاص نالايق اسلام را متهم مي كنند . آنها فكر مي كنند هر كاري را كه مسلمان انجام داد همان اسلام است يا همان مذهب است همه اينطور است . اين قضاوت غير عادلانه است حتي در مورد اشخاص عادي امروزي چه برسد به اشخاصي كه به كارنامه هاي مبارزه با كفر و فسادشان صفحات از تاريخ بشري را مملو ساخته است. خوب وقت زياد ندارم متاسفانه زياد مصروفم. مسئله بعدي اين بود آقاي مجيد علي ! حتي نتوانسته بودي يك جواب معقول ارائيه كني ؟؟؟؟؟ همه حرف هايت حاكي از بيخبري ات بود . اين مسائل اينقدر كه تو فكر كردي ساده نيست كه بتواني با اين تجربه ناكافي و با آن احساسات بيرون از حد تان و از پايه عملي ضعيف كه داري جواب دهي . يك بار ديگر متن خود را بخوان و بخود خنده كن خوب كه خنده كردي بعد به بي خبري خود گــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــريه كن . برو بچه جان از كلانهايت بپرس . شايد بتواند چرنديات بهتري برايت ياد دهند. البته مطمئنم كه جواب قناعت كه ندارد آنها نيز مثل تو مجبور به چرنديات گفتن و اسمهاي محترمين مثل ائمه و حضرت علي رض را در وسط چرنديات خود بياورد تا مردم ساده لوح باورشان بيايد . جالب انيجا كه احساسات داري اما امكانات نداري به تواني آنها را بطربق خوب شان نشر و پخش كني . آخر لامر اگر اين نقات را خواندي فكرت باشه حرف هاي زشت از دهانت بيرون نكي كه او وجدانت بعد روانت بعد شخصيتت را ضربه مي زند . خداوند ج همه را هدايت كند . و به راهي مستقيم روان كند . در آخر يك حرف ديگه را نيز بشنو حكيم عمـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر خيام نيشابوري مي فرمايد ××× قومي متفكرند در مذهب و دين ×××× قومــــــــــــــي بگمان فتاده در چاه يقين ××× ترسم كه روزي بانگ آيـــــــــــد ×××× كه هاي بيخبران راه نه اينست و نه اين فكرت باشه گفته ( بگمان فتاده در چاه يقين ) حالا با خودت فكر كن مي تواني صد در صد با دلايل قاطع كسي را رد كني ؟ حالا هر كس كه باشد ( يك مسيحي يك يهودي يك بودائي يك زرتشتي و يايك كسي ديگر خوب خيلي بيكارم كردي امروز قرار بود خيلي كار كنم اما بيكارم كردي . خداوند هدايت كند همراي ما هدايت هدايت هدايت هدايت هدايت هدايت هدايت به راه مستقيم الهي دور از هر نوع مفاسد اخلاقي و اجتماعي هدايت |
39 |
نام و نام خانوادگي: طاهر قرشي -
تاريخ: 14 ارديبهشت 89
از تمام كسانيكه مي نويسند يك تقاضا دارم اينكه اسم سيدنا حضرت علي (رض) را كه مي نويسيم بايد در اولش كلمه ( حضرت يا امير المومنين ) و در آخر يكي از اين پسوند ها همراهش باشد (كرم الله وجهه و يا رضي الله عنه و يا عليه السلام ) اينكه علي و علي بنويسيم به نظر بنده اشكال داره . حالا حضرت علي كرم الله وجهه كه از نظر ما تائيد است پس احترام اين را خوب قائل شويد بعد مي پردازيم به ( خالد و فلان وفلان ) اگر در مورد آنها نيز باهم قانع شديم آنها را نيز به اين پسوند ها احترام خواهيم داد . تشكر |
40 |
نام و نام خانوادگي: طاهر قريشي -
تاريخ: 14 ارديبهشت 89
آقاي اشتر تو بخدا مثل اشتر حركت مي كني . اين حرف هايت را كه نوشته كردبودي به خدا برايم مضحك بود . من يك سني هستم هيچ يك از اين حرف هايت را تصديق نمي كنم و الله چرنديات گفتي شايد اهل تشيع اين همه مشكلات را داشته باشند حالا شما دارديد قياس مي كنيد. خير از اينكه همه شتر ها بي خبرند شما را نيز ملامت نمي كنم |
41 |
نام و نام خانوادگي: ترا بخدا قسم -
تاريخ: 14 ارديبهشت 89
ترا بخدا قسم ميله گرم مرا خراب نكن نوشته هاي ما نشر كن . يك ساعت زحمت مي كشم بنويسم بعد شما نشر نمي كنيد . يك لحظه با دوستان بحث مي كنم . خير است جواب نظر: !!! |
42 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 14 ارديبهشت 89
با سلام جناب ظاهر قرتيشي جا براي ارائه دليل كمه والله براي هر كلمه ام جوابي ميدادم بمثل اين ايا ميدانيد که قران را تحريف شده مي دانند؟ بله عمر حطاب اينهم دليلش صحيح البخاري كتاب المحاربين 16 - باب: رجم الحبلى في الزنا إذا أحصنت. 6442 - حدثنا عبد العزيز بن عبد الله: حدثني إبراهيم بن سعد، عن صالح، عن ابن شهاب، عن عبيد الله بن عبد الله بن عتبة بن مسعود، عن ابن عباس قال: كنت أقرئ رجالاً من المهاجرين، منهم عبد الرحمن بن عوف، فبينما أنا في منزله بمنى، وهو عند عمر بن الخطاب في آخر حجة حجها، إذ رجع إلي عبد الرحمن فقال: لو رأيت رجلاً أتى أمير المؤمنين اليوم، فقال: يا أمير المؤمنين، هل لك في فلان؟ يقول: لو قد مات عمر لقد بايعت فلاناً، فوالله ما كانت بيعة أبي بكر إلا فلتة فتمَّت، فغضب عمر، ثم قال: إني إن شاء الله لقائم العشية في الناس، فمحذرهم هؤلاء الذين يريدون أن يغصبوهم أمورهم. قال عبد الرحمن: فقلت: يا أمير المؤمنين لا تفعل، فإن الموسم يجمع رعاع الناس وغوغاءهم، فإنهم هم الذين يغلبون على قربك حين تقوم في الناس، وأنا أخشى أن تقوم فتقول مقالة يطيِّرها عنك كلُّ مطيِّر، وأن لا يعوها، وأن لا يضعوها على مواضعها، فأمهل حتى تقدم المدينة، فإنها دار الهجرة والسنة، فتخلص بأهل الفقه وأشراف الناس، فتقول ما قلت متمكناً، فيعي أهل العلم مقالتك، ويضعونها على مواضعها. فقال عمر: والله - إن شاء الله - لأقومنَّ بذلك أو ل مقام أقومه بالمدينة. قال ابن عباس: فقدمنا المدينة في عقب ذي الحجة، فلما كان يوم الجمعة عجَّلت الرواح حين زاغت الشمس، حتى أجد سعيد بن زيد بن عمرو ابن نفيل جالساً إلى ركن المنبر، فجلست حوله تمس ركبتي ركبته، فلم أنشب أن خرج عمر بن الخطاب، فلما رأيته مقبلاً، قلت لسعيد بن زيد بن عمرو بن نفيل: ليقولنَّ العشية مقالة لم يقلها منذ استخلف، فأنكر عليَّ وقال: ما عسيت أن يقول ما لم يقل قبله، فجلس عمر على المنبر، فلما سكت المؤذنون قام، فأثنى على الله بما هو أهله، ثم قال: أما بعد، فإني قائل لكم مقالة قد قُدِّر لي أن أقولها، لا أدري لعلها بين يدي أجلي، فمن عقلها ووعاها فليحدِّث بها حيث انتهت به راحلته، ومن خشي أن لا يعقلها فلا أحلُّ لأحد أن يكذب عليَّ: إنَّ الله بعث محمداً صلى الله عليه وسلم بالحق، وأنزل عليه الكتاب، فكان مما أنزل الله آية الرجم، فقرأناها وعقلناها ووعيناها، رجم رسول الله صلى الله عليه وسلم ورجمنا بعده، فأخشى إن طال بالناس زمان أن ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- يقول قائل: والله ما نجد آية الرجم في كتاب الله، فيضلُّوا بترك فريضة أنزلها الله، والرجم في كتاب الله حق على من زنى إذا أحصن من الرجال والنساء، إذا ________________________________________________________________________________________________________ قامت البيِّنة، أو كان الحبل أو الاعتراف، ثم إنا كنا نقرأ فيما نقرأ من كتاب الله: أن لا ترغبوا عن آبائكم، فإنه كفر بكم أن ترغبوا عن آبائكم، أو إن كفراً بكم أن ترغبوا عن آبائكم. ألا ثم إن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال: (لا تطروني كما أطريَ عيسى بن مريم، وقولوا: عبد الله ورسوله). ثم إنه بلغني قائل منكم يقول: والله لو قد مات عمر بايعت فلاناً، فلا يغترَّنَّ امرؤ أن يقول: إنما كانت بيعة أبي بكر فلتة وتمَّت، ألا وإنها قد كانت كذلك، ولكن الله وقى شرَّها، وليس فيكم من تقطع الأعناق إليه مثل أبي بكر، من بايع رجلاً من غير مشورة من المسلمين فلا يتابع هو ولا الذي تابعه، تغرَّة أن يقتلا، وإنه قد كان من خبرنا حين توفى الله نبيه صلى الله عليه وسلم أن الأنصار خالفونا، واجتمعوا بأسرهم في سقيفة بني ساعدة، وخالف عنا علي والزبير ومن معهما، واجتمع المهاجرون إلى أبي بكر، فقلت لأبي بكر: يا أبا بكر انطلق بنا إلى إخواننا هؤلاء من الأنصار، فانطلقنا نريدهم، فلما دنونا منهم، لقينا منهم رجلان صالحان، فذكرا ما تمالأ عليه القوم، فقالا: أين تريدون يا معشر المهاجرين؟ فقلنا: نريد إخواننا هؤلاء من الأنصار، فقالا: لا عليكم أن لا تقربوهم، اقضوا أمركم، فقلت: والله لنأتينَّهم، فانطلقنا حتى أتيناهم في سقيفة بني ساعدة، فإذا رجل مزمَّل بين ظهرانيهم، فقلت: من هذا؟ فقالوا: هذا سعد بن عبادة، فقلت: ما له؟ قالوا: يوعك، فلما جلسنا قليلاً تشهَّد خطيبهم، فأثنى على الله بما هو أهله، ثم قال: أما بعد، فنحن أنصار الله وكتيبة الإسلام، وأنتم معشر المهاجرين رهط، وقد دفَّت دافَّة من قومكم، فإذا هم يريدون أن يختزلونا من أصلنا، وأن يحضنونا من الأمر. فلما سكت أردت أن أتكلم، وكنت قد زوَّرت مقالة أعجبتني أردت أن أقدمها بين يدي أبي بكر، وكنت أداري منه بعض الحد، فلما أردت أن أتكلم، قال أبو بكر: على رسلك، فكرهت أن أغضبه، فتكلم أبو بكر فكان هو أحلم مني وأوقر، والله ما ترك من كلمة أعجبتني في تزويري، إلا قال في بديهته مثلها أو أفضل منها حتى سكت، فقال: ما ذكرتم فيكم من خير فأنتم له أهل، ولن يعرف هذا الأمر إلا لهذا الحي من قريش، هم أوسط العرب نسباً وداراً، وقد رضيت لكم أحد هذين الرجلين، فبايعوا أيهما شئتم، فأخذ بيدي وبيد أبي عبيدة بن الجراح، وهو جالس بيننا، فلم أكره مما قال غيرها، كان والله أن أقَدَّم فتضرب عنقي، لا يقرِّبني ذلك من إثم، أحب إلي من أن أتأمَّر على قوم فيهم أبو بكر، اللهم إلا أن تسوِّل لي نفسي عند الموت شيئاً لا أجده الآن. فقال قائل من الأنصار: أنا جُذيلها المحكَّك، وعُذيقها المرجَّب، منَّا أمير، ومنكم أمير، يا معشر قريش. فكثر اللغط، وارتفعت الأصوات، حتى فرقت من الاختلاف، فقلت: ابسط يدك يا أبا بكر، فبسط يده فبايعته، وبايعه المهاجرون ثم بايعته الأنصار. ونزونا على سعد بن عبادة، فقال قائل منهم: قتلتم سعد بن عبادة، فقلت: قتل الله سعد بن عبادة، قال عمر: وإنا والله ما وجدنا فيما حضرنا من أمر أقوى من مبايعة أبي بكر، خشينا إن فارقنا القوم ولم تكن بيعة: أن يبايعوا رجلاً منهم بعدنا، فإما بايعناهم على ما لا نرضى، وإما نخالفهم فيكون فساد، فمن بايع رجلاً على غير مشورة من المسلمين، فلا يتابع هو ولا الذي بايعه، تغرَّة أن يقتلا. اگر در موارد ديگر سوالي داشتي بگو تا برايت بفرستم . در ضمن كمي مطالعه كني خوب برات . يا علي |
43 |
نام و نام خانوادگي: سعد الله -
تاريخ: 14 ارديبهشت 89
اي کذاب الدوله.!!! اي جناب عبد الجبار مطمئن ، يا يك ايراني و يا نادر اصفهاني يا طاهر قريشي ! برو.....بروووو. هر وقت مثل بچه ي آدم آمدي با يک نام. و نه با مکر و خدعه و حيله. مانند مولايت ابوبکر پدر مکر . آمدي.... خودت هم ميداني منظور جناب مالک چه بود و خود را به کوچه ي عمر چپ ميزني.؟!؟!؟ بگو ببينيم. وقتي به حج ميرويد حجه النساء ميکنيد. معلوم است که نه و ساير موارد هم به همينطور. دو رويي و 100 چهره گي در گوشت و پوست و خون شماست. و اينکه دمادم به توهين ميپردازيد و نام مبارک سردار رشيد اسلام جناب مالک اشتر نخعي را اين گونه با بي احترامي آوردي بر زبانت . و ميخواهي که نام مولايت خالد ابن وليد حرامزاده (مانند خودت) رو با احترام بياورند. نه. لازم نکرده تو بيايي و به ما مومنين ياد بدهي امير المومنين. مولا الموحدين. امام. الدين. مولا المتقين. قائد الغر المحجلين. يعسوب الدين. امام الصديقين. اذن الله. وجه الله. سر الله. يد الله. نور الله . سيف الله. اسد الله. علي ولي الله. حيدر کرار. قالع کفار. شه خيبر شکن. خواجه ي لولاک يل بي بياک. الصديق الاکبر. و الفاروق الاعظم. مولانا و مقتدانا. اسد الله الغالب. علي ابن ابي طالب( صلوات الله و سلامه عليه. عليه السلام و صلاه) را چگونه ياد کنيم. لعنت خدا بر قاتلين دخت نبي. و غاصبين خلافت امير المومنين. تا روز قيامت. |
44 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) -
تاريخ: 14 ارديبهشت 89
با سلام با تشکر از پاسخ خوب و عالي گروه محترم پاسخ به شبهات ميخواستم چند خطي در جواب برادر و دوست عزيزمان جناب غلام سخني بنويسم برادر عزيز کسي که ادعا ميکند قرآن و پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) را قبول دارد در واقع بايد به قرآن عمل کند ((يا ايها الذين امنوا اطيع الله و اطيع الرسول و اولي الامر منکم)) بنابراين وطيفه يک مسلمان اطاعت از خدا ، رسول خدا و موالي بعد از اوست، البته موالي را هم قرآن به ما معرفي کرده است. سوره مبارکه مائده: إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ ﴿55﴾ ولى شما تنها خدا و پيامبر اوست و كسانى كه ايمان آوردهاند همان كسانى كه نماز برپا مىدارند و در حال ركوع زكات مىدهند (55) سوره مبارکه مومنون: قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ به راستى كه مؤمنان رستگار شدند الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ همانان كه در نمازشان فروتنند وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ و آنان كه از بيهوده رويگردانند وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ و آنان كه زكات مىپردازند وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ و كسانى كه پاكدامنند و . . . . لازم به ذکر است که ما مخلوقات خدا هميشه در معرض امتحانات اهلي بوده و هستيم وقتي خداوند ما را به اطاعت از خود و رسول خود و ولايت فرمان ميدهد در واقع انتظار پيروي ما را از آنان دارد سوره مبارکه يونس: هُنَالِكَ تَبْلُو كُلُّ نَفْسٍ مَّا أَسْلَفَتْ وَرُدُّواْ إِلَى اللّهِ مَوْلاَهُمُ الْحَقِّ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَفْتَرُونَ ﴿۳۰﴾ آنجاست كه هر كسى آنچه را از پيش فرستاده است مىآزمايد و به سوى خدا مولاى حقيقى خود بازگردانيده مىشوند و آنچه به دروغ برمىساختهاند از دستشان به در مىرود جناب غلام سخن آيا در قرآن به نص صريح اشاره به تعداد رکعتاهاي نماز شده است؟ به نظر شما چرا خداوند نحوه نماز خواندن و تعداد رکعتهاي آن را به از طريق پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به مسلمانان ابلاغ ميکند؟! بعضي از مسائل بطور مستقيم در قرآن نيامده است و خداوند توضيحات عملي آنرا به عهده پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) قرار داده است و دقيقا به همين دليل در سوره مبارکه النجم فرموده است : وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى ﴿۳﴾ و از سر هوس سخن نمىگويد (۳) إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى ﴿۴﴾ اين سخن بجز وحيى كه وحى مىشود نيست (۴) عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى ﴿۵﴾ آن را [فرشته] شديدالقوى به او فرا آموخت (۵) ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى ﴿۶﴾ [سروش] نيرومندى كه [مسلط] درايستاد (۶) وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى ﴿۷﴾ در حالى كه او در افق اعلى بود (۷) ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى ﴿۸﴾ سپس نزديك آمد و نزديكتر شد (۸) فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى ﴿۹﴾ تا [فاصلهاش] به قدر [طول] دو [انتهاى] كمان يا نزديكتر شد ﴿۹﴾ همانطور که مي بينيد خداوند اينجا پيامبر خود را پشتيباني بطور کامل کرده و اطاعت از کلام او را بر ما واجب کرده است و فرموده پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) را مطابق نص صريح قرآنش ميداند که ايات مختلف آنرا بيان کرده است و به چند آيه از آن اشاره کرديم بنابر اين جاي هيچگونه بهانه اي را براي عدم اطاعت از رسول خدا و بعد از آن امامان هدي ( عليهم السلام ) باقي نميگذارد. شيعه پيرو واقعي سنت رسول خداست و مانند کساني مانند ابوبکر که احاديث پيامبر اکرم ( صلي الله عليه و آله و سلم) را سوزاندند و صحابه ديگر را از بيان احاديث پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) بر حذر داشته و راويان احاديث نوراني پيامبر ( صلي الله عليه و آله و سلم) را به بهانه آنان که : (مي ترسيم مردم در مقايسه ي احاديث پيامبر ( صلي الله عليه و آله و سلم) با آيات قرآن به اشتباه بيفتند و همين قرآن براي ما کافي است) نيست بلکه سني واقعي ما شيعيان هستيم نه اهل بدعت که داعيه پيروي از سنت رسول خدا را دارند!! جناب غلام سخن جواب سئوال شما در خطبه ي معروف و مشهور غدير خم و در امتداد آن حديث شريف و صحيح ثقلين نهفته است و شما ميتوانيد بدون تعصب به آن مراجعه کرده و آنرا بپذيريد . يک سئوال هم از شما دارم خواهشمندم بدون تعصب به آن پاسخ بگوئيد ميخواستم ضمن تشکر از شما بخاطر آنکه قرآن را مبنا قرار مي دهيد بپرسم: شما چگونه است که مدعي هستيد طبق مباني و ايات و نص صريح قرآن عمل مي کنيد و عملکردتان خط بطلاني بزرگ بر آن ادعاهاست؟ بعنوان مثال: سوره مبارکه التحريم: إِن تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِن تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ ﴿۴﴾ گر [شما دو زن] به درگاه خدا توبه كنيد [بهتر است] واقعا دلهايتان انحراف پيدا كرده است و اگر عليه او به يكديگر كمك كنيد در حقيقتخدا خود سرپرست اوست و جبرئيل و صالح مؤمنان [نيز ياور اويند] و گذشته از اين فرشتگان [هم] پشتيبان [او] خواهند بود (۴) عَسَى رَبُّهُ إِن طَلَّقَكُنَّ أَن يُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَيْرًا مِّنكُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُّؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحَاتٍ ثَيِّبَاتٍ وَأَبْكَارًا ﴿۵﴾ اگر پيامبر شما را طلاق گويد اميد است پروردگارش همسرانى بهتر از شما مسلمان مؤمن فرمانبر توبه كار عابد روزهدار بيوه و دوشيزه به او عوض دهد آيا اين آيات در مورد عايشه و حفصه نازل نشده است؟؟!!!! چرا وقتي کار به اينجا ميرسد قرآن را کنار ميگذاريد و با تعصب کورکورانه واژه ي ام المومنين را به زبان جاري ميسازيد آيا منظور شما از ام المومنين همان زني است که حدود هفده تا بيست هزار تن از فرزندان خود را به کام مرگ فرستاد؟!! آيا منظور شما از ام المومنين همان زني است که بر عليه خليفه ي چهارم شما خروج و لشکر کشي کرد؟؟ اگر تا قيامت هم بخواهم ميتوانم از اين مسائل بنويسم و اين حقيقتي است که غير قابل انکار است اين مطالب قطره اي است از اقيانوس و اگر بخواهي ايميل خود را بگذار تا بقيه تخلفات خلفا و منصوبين به آنان را برايت ايميل کنم. hoseini142005@yahoo.com اين ايميل من است برادر منتظرم يا علي |
45 |
نام و نام خانوادگي: احمد فريد نيا زي -
تاريخ: 25 ارديبهشت 89
بلي برادر عزيز لطفا نمو ده در مقا بل خانواده پيغمبر خدا تو عين گستاخي نکن |
46 |
نام و نام خانوادگي: مريم -
تاريخ: 20 خرداد 89
سلام. من شيعه هستم . امشب به طور اتفاقي با اين وبلاگ اشنا شدم وجدا متاسف شدم براي دينم... براي همه ي کساني که ساليان دوري پيش از اين سعي کردن اسلام واقعي رو به من وشما برسونن... ما چه کرديم؟ چرا به جاي محکوم کردن گذشتگان ويا کل کل کردن باهم به خودمون نميايم؟آيا ما به غير از نشستن وکل کل باهمديگه درمورد اينکه حدود 1400 سال پيش فلان فرمانده اسلام فلان غلط و کرد هيچ وظيفه ي ديگه اي نداريم؟ برادران وخواهران عزيز اولا به ياد بياريد که ما قبل از هرچيز انسانيم...همه ي ما ميدونيم که خداوند بزرگ از خلقت ما هدف بزرگتري داشته... بگرديد به دنبال اون هدف وبدونيد که در شان يک انسان نيست به سخره گرفتن هر اعتقادي وبدونيد که هر انساني ذاتي خداگونه داره اما بيشترشون اين ذات رو با گناه ويا بهتر بگم با چرکين کردن دلشون آلوده ميکنم... ازتون ميخوام بگرديدبه دنبال اصالت ذاتتون تادير نشده پيداش کنيد وقت تنگه!!! |
47 |
نام و نام خانوادگي: كميل -
تاريخ: 20 خرداد 89
ببخشيدا ولي بنظر من شيعه اي كه براي دينش متاسف باشه و معتقد باشه به اينكه هر خليفه اي هر ظلمي كه به ائمه ما كرده به ما ربطي نداره شيعه نيست. |
48 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 20 خرداد 89
مريم خانم به درک که تو شيعه ابوسفيان هستي. به درک که براي دينت متاسف هستي. تو به قبر خطاب ؟؟؟ خنديدي که به کل کل کردن پرداختي. تو اي عمري!!! خيلي خاکبرسر و ذليل و خوار هستي که براي دينت متاسف هستي. کاش دستم ميرسيد يک چوبي هم خودم بر سرت ميزدم و يا مزبله و خاکروبهاي را روي سرت خالي ميکردم. آنقدر براي دين عمريات متاسف باش که از غصه دق کني و به درک واصل شوي. آن قدر متاسف باش که مرغان هوا هم برايت گريه کنند. گرچه کلاغ و گنجشک و کفتر کارهاي مهمتري دارند که براي تو گريه کنند. ************* قرآن کريم خطاب به شما آيه اي دارد بسيار نوراني و روشنگر: «من كان يظن ان لن ينصره الله في الدنيا و الآخره فليمدد بسبب الي السماء ثم ليقطع فلينظر هل يذهبن كيده ما يغيظ» «هر كه مىپندارد كه خدا [پيامبرش] را در دنيا و آخرت هرگز يارى نخواهد كرد [بگو] تا طنابى به سوى سقف كشد [و خود را حلقآويز كند] سپس [آن را] ببرد آنگاه بنگرد كه آيا نيرنگش چيزى را كه مايه خشم او شده از ميان خواهد برد» ********** پيشنهاد ما هم به شما اين است که به جاي آنکه اکسيژن پرارزش و گرانبها را بيش از اين براي «تاسف» خود حرام کني، هرچه سريعتر يک طناب به سقف آويزان کن و خود را حلق آويز کن. ****************** يکي از نيرنگهاي روباه صفتانه اهل عمر اين است: وقتي که اسناد و مدارک و دلايل متقن تاريخي دهان آنها را براي دفاع از اصنامشان ميبندد، ناگهان شروع ميکنند و ميگويند: حالا آنها که بد بودند!!! ما هم بد هستيم!!! ما که از آنها بهتر نيستيم!!!! ما که هستيم که از آنها انتقاد کنيم؟؟؟ سرکار خانم مريم اين تواضع و خشوع شما کجا است وقتي که حکم ارتداد صحابه مخالف ابوبکر را صادر ميکنيد؟ اين توجه به عيوب خود و سرپوشي از عيوب ديگران کجا است وقتي که نعوذبالله حکم کفر حضرت ابوطالب (عليه السلام) را صادر ميکنيد؟ اين خودانتقادي شما کجا است وقتي که بيشرمانه شروع به هتاکي به حضرت ابولولو مجاهد في سبيل الله (رحمة الله عليه) ميکنيد و او را نعوذبالله تکفيير ميکنيد؟؟ *********** سرکار خانم مريم خالد و اربابان و پيرواتش خيلي غلط بيجا کردند و به قبر خطاب خنديدند که آن جنايات زشت را مرتکب شدند. اگر تو هويت و اصالت و شخصيت نداري مشکل خودت است. >>>>>>>>> ما شيعيان حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) در برابر سگي چون خالد و اربابانش سجده نميکنيم <<<<<<< چرا که قران کريم به ما آموخته است که «اشداء علي الكفار» باشيم و بر کفاري چون خالد و پيروان او سخت گيري کنيم. يا علي |
49 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 21 خرداد 89
با سلام برادر عزيز خانم مر ي م . چكار كنيم تعليمات قرانييه ديگه ميگي بهش عمل نكنيم . اجداد نامباركت گفتند بحديث عمل تكنيد "" حسبنا كتاب الله "" حالا شما نوادگان اونها ميگويد "" كافنا من كتاب الله ) اعوذ بالله منكم و من الشيطان الرجيم . يا علي |
50 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 22 خرداد 89
با سلام جناب كميل چرا شيعه نيست , هان . اخوي شيعه است ازنوع يزيدي , از نوع شجره الملعوني , از نوع وهابي درغگو . يا علي |
51 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 26 خرداد 89
سرکار خانم مريم شما شيعه هستيد؟ لطفا بنويسيد: خدايا!! رحمت و سعادت ابدي خود را شامل حضرت بابا شجاع الدين ابولولو(رحمة الله عليه) بفرما!! خدايا!! هر ثانيهاي که ميگذرد عذابي بر خليفه دوم بياور که در تمام ثانيههاي قبلي نظيري و شدتي نداشته است! در غير اين صورت لطفا از تبعيت از سيره منافقين و منافقات دوري بفرماييد و رک و راست مذهب خود را اعلان کنيد تا بتوانيم يک تعامل منطقي و عقلاني داشته باشيم. يا علي |
52 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 28 خرداد 89
با سلام خانم مريم شما فرموديد كه اتفاقاً به اين سايت امديد ""سلام. من شيعه هستم . امشب به طور اتفاقي با اين وبلاگ اشنا شدم وجدا متاسف شدم براي دينم... """ در اين سايت بسياري وارد ميشوند كه ادعاي شيعه بودن ميكنند اما در اصل انها نتنها شيعه نيستند بلكه سني هم نيستند . انها از فرقه نو تاسيس وهابيت ميباشند . پس موقعي كه بدون مقدمه اين ادعا را مي كنيد , اجازه بدهيد كه ما هم شك بكنيم . اما اينكه فرموديد """ امشب به طور اتفاقي .... يعني اينكه يك تحقيق سطحي كرده ايد پس نبايد بسرعت به نتيجه برسيد و بگويد كه .... وجدا متاسف شدم براي دينم... """ تازه بر فرض اينكه اينجا خطائي ببينيد ايا براي دينتان تاسف بخوريد ؟؟؟ =================================================================================== براي همه ي کساني که ساليان دوري پيش از اين سعي کردن اسلام واقعي رو به من وشما برسونن... ما چه کرديم؟ منظور شما از اين افراد كيست نام چند نفر را ببريد تا بفهميم منظورتان چيست . ايا قصدتان ابوبكر عمر عثمان معاويه و....... است يا قصدتان علي عليه السلام و الصلوات , جعفر ابن ابي طالب يا حمزه ابن عبد المطلب و سلمان , ابوذر و مقداد .... ==================================================================================== اينكه فرموديد : چرا به جاي محکوم کردن گذشتگان ويا کل کل کردن باهم به خودمون نميايم؟... يك مراجعه كوچك اما كمي عمقي به قران مجيد شما متوجه ميشود كه اعمال بعضي از گذشتگان هم تحسين شده و ديگر گذشتگان اعمالشان مورد مواخذه قرار گرفته . ايا شما اينرا قبول داريد يا نه ؟؟؟ =================================================================================== شما فرموديد : .....برادران وخواهران عزيز اولا به ياد بياريد که ما قبل از هرچيز انسانيم...همه ي ........... ان شاء الله شما با مراجعه مكرر به همين يك سايت متوجه خواهيد شد كه هدف اكثريت مراجعه كننده ها به اين سايت همين يك هدف است كه شما هم اظهار كرديد . ==================================================================================== اما از محسنات اين سايت اينه كه اگر واقعا شما حرفي براي دفاع از خودتان داريد حتما منعكس ميكنند و مطمئن باشيد اگر هر حرف حقي بزنيد با استقبال حق طلبان اين سايت مواجه ميشويد . پس ..... يا علي |
53 |
نام و نام خانوادگي: حسن -
تاريخ: 05 تير 89
خالدبن وليد ملعون از گروه كفتار هايي بود که به خانه حضرت زهراء يورش آورند . لعنت خدا بر آن خبيثان |
54 |
نام و نام خانوادگي: 123 -
تاريخ: 27 تير 89
شما به حضرت عمر توهين ميكنيد ولي اگر او بود مي دانست چه درسي بدهد |
55 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 28 تير 89
با سلام جناب 123 اين ما نيستيم كه به عمر توهين ميكنيم اين ابوبكر بود كه به او توهين كرد , اين خالد بود كه به او توهين كرد , ما فقط حقيقت مقامي اين منكر نبوت حضرت رسول صلي الله عليه و اله و سلم و غاضب مقام حضرت علي عليه السلام , قاتل اصلي حضرت فاطمه الزهرا عليها السلام و مسبب قتل اباذر , عمار , ........... ............ ...................... و قاتل شهداي مسجد جامع زاهدان را ميگوئيم . متوجه شدي چه بار سنگيني از گناه بردوش حصرت عمرتان ميباشد . از خدا بخواه كه با او محشور نشوي . يا علي |
56 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) -
تاريخ: 28 تير 89
جناب 123 تو و خليفه هات و خالد سگ کي باشيد؟؟؟ جهت اطلاع بدان که خالد زنا کار و شرابخوار از طرف عمر و ابوبکر ؟؟؟؟ ماموريت گرفته بود حضرت امير المومنين علي بن ابيطالب عليه السلام را به شهادت برسونه . وقتي به مسجد امد و نتوانست ماموريت را عملي کند حضرت علي ع از نيت او آگاه بودند و گردن خالد را گردن فشار داد تا جائيکه خالد داشت قالب تهي ميکرد. بعد حضرت جمله اي به خالد گفت که از گفتن آن جمله به شما فعلا صرف نظر ميکنم زيرا اميدوارم روزي بطور حضوري شما را ملاقات کنم و شخصا آن جمله با جزئيات و مخلفاتش به شما بگويم. ايميل من : hoseini142005@yahoo.com هر چند که تا بحال از شما اهل بدعت شجاعت و جوانمردي حتي در حد يک ايميل زدن هم نديدم يا حق |
57 |
نام و نام خانوادگي: سرباز العمر -
تاريخ: 27 مرداد 89
سلام به شما برادران اگر ميخواهين حرف خدا را راجع به ابوبكر و عمر و خالد وساير صحابه )رض( بدانيد مراجعه كنيد به سوره ي انفال ايه 74 مراجعه كنيد.حسبنا الله و نعمالوكيل نعمالمولي و نعم النصير |
58 |
نام و نام خانوادگي: momen abdullah -
تاريخ: 27 مرداد 89
جناب سرباز العمر دشمني و عداوت شما با حق و حقيقت چنان است که حتي حاضري با دروغ بستن به خداوند عظيم و اعلي روزهات باطل شود تا بلکه از صنمت عمر دفاع کني: «والذين آمنوا وهاجروا وجاهدوا في سبيل الله والذين آووا ونصروا اوليك هم المومنون حقا لهم مغفره ورزق كريم» عبدالعمر!!! عبدالعمر!!! چرا به خداوند سبحان دروغ ميبندي؟؟ کجاي اين آيه نوراني در مورد اصنامت عمر ؟؟؟ و ابوبکر ؟؟؟ است؟؟ از خالقت شرم و حيا نميکني؟؟؟ آيا چشمانت از ديدن کلمه «آمنوا» عاجز است؟ و يا کلام خداوند در نظرت مسخره و مضحکه است؟؟ چگونه عمر ؟؟؟ را در زمره «مومنين» ميداني در صورتيکه او خود اعتراف به شک در نبوت کرده است؟؟؟ راستي اگر مبنايت اين آيه نوراني است پس چگونه است قسمت دوم آن را زير پا له ميکني؟؟ «الذين آووا ونصروا» آيا سعد بن عباده را جزو «الذين آووا ونصروا» ميداني يا نه؟؟ براستي فرق سعد بن عباده با عمر ؟؟؟ چيست که يکي را مشمول آيه ميداني و ديگر را مشمول نميداني؟؟؟ اگر سعد بن عباده را نيز مشمول ميداني پس چگونه قاتل او خالد زاني و ابوبکر ؟؟؟ را نيز مشمول آن آيه ميداني؟؟ «فبهت الذي كفر والله لا يهدي القوم الظالمين» يا علي |
59 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 27 مرداد 89
با سلام . ======۩۩==========۩۩==== بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ======۩۩==========۩۩==== ======۩۩ وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالَّذِينَ آوَواْ وَّنَصَرُواْ أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَّهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ ۩۩===== الأنفال ﴿۷۴﴾ =========۩۩==========۩۩==== و كسانى كه ايمان آورده و هجرت كرده و در راه خدا به جهاد پرداخته و كسانى كه [مهاجران را] پناه داده و يارى كردهاند آنان همان مؤمنان واقعىاند براى آنان بخشايش و روزى شايستهاى خواهد بود ======۩۩==========۩۩======= ---------------------------------------------------------------------- جناب سرباز العمر , خواهشمندم وقتي كه ايات قراني را ميخوانيد در ان دقت كنيد , كه خداي نا كرده بر داشت اشتباهي نشود . من خودم را خاك پاي انكساني ميدانم كه منظور قران كريم ميباشد . اما ايا ابوبكر و عمر و خالد منظور اين ايه كريمه ميباشد , لا والله . چرا , شرايط : 1 ) ايمان 2 ) هجرت 3 ) مجاهدت مجاهدت ابوبكر : ========= لم يرم ابوبكر بسهم قط و لاسلّ سيفاً و لا اراق دماً.(شرح نهج البلاغه 13: 293 ) ابوبكر در جنگها و جهاد هيچ نقشى نداشته، حتى يك بار دست به شمشير نبرده است و يك تير به طرف دشمن نيانداخته و قطره اى از خون كفار را به زمين نريخته است ============================================ ايمان عمر و صلح حديبيه ================ صلح حدييبه آن صلحى است كه در سال ششم هجرت بين پيامبر اسلام صلىاللهعليهوآله و مشركين قريش به امضاء رسيد. اما مخالفت عمر «عمر نزد رسول خدا صلىاللهعليهوسلم رفت و گفت: يا رسول اللّه آيا ما بر حق و آنان بر باطل نيستند؟ حضرت فرمود: آرى. گفت: آيا كشتههاى ما در بهشت و كشتههاى آنها در جهنم نيستند؟ فرمود: آرى. گفت: پس چرا تن به پستى دهيم (و با آنان بدين نحو صلح كنيم در حاليكه مىتوانيم بجنگيم). فرمود: من رسول خدا هستم و خدا مرا ضايع نمىكند. عمر با خشم از نزد آن حضرت بيرون رفت و در حالى كه نمىتوانست صبر كند نزد ابوبكر رفت و همان كلمات را به او گفت و از ابوبكر نيز همان جواب را شنيد. زهرى مىگويد عمر گفت: من به خاطر آن كارهائى انجام دادم (!) » الف - صحيح بخارى، ج 3،، ص 256؛ و ج 4، ص 125، كتاب الجهاد، باب بعد از باب اثم من عاهد ثمّ غدر؛ وج 6، ص 170، آخرين حديث از تفسير سوره فتح. ب - صحيح مسلم، ج 3، ص 1411، كتاب الجهاد والسير، باب 34، ح 94. ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- اما خالد بن وليد ابن عمر ميگويد: پيامبر صلياللهعليهوآله خالد بن وليد را به سوي بني جذيمه فرستاد. آنها نميتوانستند بگويند «اسلمنا» گفتند: «صبانا» خالد شروع به كشتار و اسير گرفتن كرد و به هر يك از ما اسيري را سپرد و گفت كه اسير خود را بكشيد. من گفتم به خدا قسم من اسير خود را نميكشم و ياران من نيز هيچكدام نبايد اسير خود را بكشند. موضوع را با پيامبر صلياللهعليهوآله در ميان گذاشتيم حضرت دوبار گفت: خدايا! من از آنچه كه خالد انجام داد به سوي تو بيزاري ميجويم. «... عن ابن عمر: بعث النبي صلياللهعليهوسلم خالد بن وليد إلي بني جذيمة فلم يحسنوا أن يقولوا اسلمنا فقالوا صبانا صبانا. فجعل خالد يقتل ويأسر، ودفع إلي كلّ رجل منّا اسيره فامر كلّ رجل منّا ان يقتل اسيره، فقلت: واللّه لا اقتل اسيري ولا يقتل رجل من اصحابي اسيره. فذكرنا ذلك للنبي صلياللهعليهوسلم فقال: اللّهمّ انّي ابرء اليك ممّا صنع خالد بن وليد. مرّتين». الف ـ صحيح بخاري، ج 4، ص 122، فضل الجهاد والسير، باب إذا قالوا: صبأنا ولم يحسنوا اسلمنا، وج 5، ص 203، مغازي، باب بعث النبي صلياللهعليهوسلم خالد بن وليد إلي بني جذيمة (بعد از باب غزوه طائف)، و ج 8، ص 92، كتاب الدعوات، باب رفع الايدي في الدعاء، وج 9، ص 91، كتاب الاحكام، باب إذا قضي الحاكم بجور او خلاف اهل العلم فهو ردّ. ب ـ سنن نسائي، ج 8، ص 250، كتاب آداب القضاء، باب 17، ح 5415. ======================================= بازهم ميگويم هركدام از اصحاب شرايط بالا را داشتند و بر همين ايمان تا اخر عمر شريفشان بودنند من خاك پايشانم . ولي انكساني كه بر خلاف اسلام رفتار كردنند .... ======۩۩==========۩۩==== بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ======۩۩==========۩۩==== ======۩۩=========۩۩===«و ما محمّد الّا رسول قد خلت من قبله الرسل افان مات او قتل انقلبتم على اعقابكم و من ينقلب على عقبيه فلن يضرّالله شيئاً و سيجزى الله الشاكرين======۩۩=========۩۩=== ؛(سوره آل عمران، آيه 144.) ۩۩=======۩۩= محمّد(صلي الله عليه و آله) تنها فرستاده خداست. پيش از او هم فرستادگانى بودند كه از دنيا رفتند اگر او بميرد يا كشته شود بايد شما سير قهقرايى كنيد و به آئين بت پرستى برگرديد؟ آنها كه به عقب برگردند و به دوران كفر و بت پرستى باز گردند تنها به خود زيان مى رسانند نه به خدا زيرا با اين عمل تنها سعادت خود را از بين برده و گرفتار شقاوت مى شوند و خدا كوشش شاكران را پاداش مى دهد.» =۩۩=======۩۩ ================ يا علي |
60 |
نام و نام خانوادگي: سيد جاويد -
تاريخ: 29 شهريور 89
با عرض سلام براي کسانيکه از تعصب بدور هستند و تنها خدا؛ قرآن و پيامبر بزرگوار اسلام را به يگانگي ميپرستند و عقيده به آن دارند و توحيد را راه خود قرار دادهاند و لعنت بر قبرپرستان و امامپرستان و مزخرفگويان که نه تنها خود را مرتد ميکنند، بلکه در عذاب خداوند براي هميشه باقي ميمانند. من از شيعه و وهابيون فقط ميخواهم بپرسم آيا اسلام را فقط و فقط مال پدر امامان ميدانيد؟ و يا اينکه خداوند در قرآن ميگويد: هر آن کس که مرا به يگانگي شناخت و مرا به يگانگي پرستش کرد، او را من از عذاب جهنم نجات ميدهم و او را به سوي خود ميخوانم. حالا آقايون شيعه بفرماييد بگوييد در کدام کتاب شما حضرت علي عمر را لعنت کرده و چرا شما آتشپرستان ديروز و شيعيان امروز آنقدر بر صحابه و بر ازواج پيامبر و عمر ميتازيد؟ و چرا از امامتان پيروي نميکنيد؟ آيا از خدا شرم نميکنيد؟ اگر اختلاف بين عمر و علي بوده و شما آتشپرستان ديروز که با شمشير عمر و خالد مسلمان شديد، چرا امروز از مسلمان شدنتان پيشمان هستيد؟ و پهلوانان ايران که در مقابل سپاه خالد، همچون مگسي هم نبودند و پا به فرار گذاشتند و آتشپرستي و الحاد، مذهبشان بود و در حالت در شرک مرتد شدند، چرا به آنان افتخار ميکنيد؟ آيا علي از پهلوانان آتشپرست ايران ديروز در کدام کتاب و در کجاي نهج البلاغه تعريف کرده و کار عمر و خالد را خراب و بد ستوده ...؟ پس بدانيد که اين شما هستيد که نفاق و آتش کينه و بغض و تعصب نابخرادانهتان را گسترانيدهايد برويد مجددا به اسلام رو بياوريد. چون اسلام مال نه پدر ابوبکر نه عمر نه عثمان نه علي و نه امامان بوده، بلکه اسلام از آن هر آن کس که کلمه ميگويد و خدا را به يگانگي ميشناسد و به قرآن و معاني قرآن پي ميبرد آز آن اوست ان خداي که بر پيامبر خود گوشزد ميکند که در فلانجا بر فلان نابينا اخم کردي که نبايد اخم ميکردي پس بدانيد اي شيعيان که او ميتواند علي و عمر را نيز به گناهانشان نبخشد که اگر خداي نخواسته آنان نيز مرتکب گناه يا خطاي شده باشند اما اسلام تنها به آنان نيامده و کساني ديگري هم که مانند حسين يا علي شهيد شدهاند نزد خداوند از درجات و مرتبهها برخوردار هستند. تنها خون حسين بخاطر خداوند ريخته نشده، بلکه کساني همچون حضرت حمزه سيد الشهدا نيز به شهادت رسيده و واي بر شما که حتي نامي از آنان نميبريد پس که شما اسلام را خوب مطالعه کنيد اگر ندانستيد و نفهميديد و يا پي به معاني قران نبرديد از ديگر مسلمانان جهان جويا شويد و دست از توهين و دست از مزخرفگويي برداريد شما زرتشتيها يا بهتر بگويم آتشپرست ديروزي و ايرانيهاي را ورآنزمان نه علي ميشناخت و نه شما علي را ديدهايد پس چرا لاف به گزاف سردادهايد و خود را از قوم اين و آن ميدانيد برويد سنت پيامبر را بجا کنيد هر انچه که پيامبر انجام داده بهتر از آنست که علي حسين يا عمر انجام داده و وهابيون مرتد هم که نه پيامبر را قبول دارند و از علايم و کارهاي مزخرفشان هويداست که کفر و نشانههاي از شرک بوضوع ديده ميشود. نميتوان انان را حتي مسلمان ناميد و انان را از جمله مذاهب اسلامي هم کسي به شمار نخواهد اورد تا قيام قيامت باشد. جواب نظر: با سلام 4- در مورد حقيقت امر خالد بن وليد ، بهتر است به آدرس ذيل مراجعه كنيد : http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=95 |
61 |
نام و نام خانوادگي: ياسر -
تاريخ: 03 آذر 89
خيلي خوشم اومد از لحن جواب دادنت مخصوصا به مريم خانوم منو ياد شعبون بي مخ انداختي هر که با ما نيست از ما نيست در ضمن به مرجعات مراجعه کن مطمعن شو چون برا من بيدا نشدند در ضمن ميگي به خالد گفتند بايد سنگسار شي تو که خليفه رو اينجا قبول داري چرا خالد سنگسار نشد |
62 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) -
تاريخ: 06 آذر 89
با سلام جناب مريم خيلي دلتان براي اين آدمکشهاي يهودي (اهل بدعت) مسوزد؟ چرا سعي نميکنيد به تبعيت از مادرتان عايشه با با شير دادن به آنان محرم شويد؟! |
63 |
نام و نام خانوادگي: مونا -
تاريخ: 01 اسفند 89
من براي شما متاسفم كه ادب برخورد با يك غير خودي ودگر انديش را نداريد.براي همين دين ومذهب خرافاتي تونه كه مردم رو به مسيحيت و شيطان برستي اوردن.متاسفم.اين لعن ونفرين ها همشون مسل بتگ ميخوره تو سرتون وخورده.متاسفم. |
64 |
نام و نام خانوادگي: منصور گرگاني دوجي -
تاريخ: 13 اسفند 89
سلام عليکم عزيزان خداوند ما را براي سرکفت کردن واحساساتي برخورد کردن براي يک ديگر نيافريده بلکه براي اطاعت خودش ما راخلق واين امکانات معشيت را داده است پس عزيزاني که در مورد بزرگان احساساتي مي شوند و تند رفته وزود قضاوت مي کنند بدانند که در زمان آن بزرگواران نه ما بوديم ونه شما پس بهترين راه از خوبيهاي همه بزرگان بگوييم واز شبهاتي که شايد راست وشايد دروغ است بپرهيزيم اين سخني است از رسول الله پشت سر رفتگانتان به خوبي ياد کنيم همان چنان که از پشت سر از دست رفته هايمان به خوبي ياد مي کنيم به ياد داشته باشيم که عمر اندک وعزيز وگرانيها با حمله به ديگران هدر ندهيم تا از اين عمر کوتاه دست خالي برويم |
65 |
نام و نام خانوادگي: صلا ح الدين. ع -
تاريخ: 24 ارديبهشت 90
سلام بر تمامي انسان هاي آزاده دوستان من به صراحت اعلام مي نمايم كه شيعه هستم . اما از الله .رسول خدا(ص) .و امام هاي خودم درس دينداري واز همه مهم تر انسان بودن را آموختم. شماها درس اصلي قرآن را از ياد برده ايد گرامي ترين شنا در نزد خدا كسي است كه تقوا داشته باشد. امام ورهبرم علي (ع) درس شجاعت و دينداري به ما آموخته . هيچ گاه ناسزا ياد مانداده .برادران وخواهران مسلمان علي براي اتحاد مسلمين سكوت اختيار كرد. گروهي هستند كه اولين حركتشون جدايي و تفرقه بين ما مسلمان هاست و بعد نابودي شيعه وسني است كه هدف اصلي دشمنان اسلام است. (((هدف اصلي دين شناخت خداست همه انسان هستند واحترام كردن نشانه اصالت وشخصيت است ))) |
66 |
نام و نام خانوادگي: دوستدار صحابه -
تاريخ: 30 خرداد 90
درود بر شما مونا خانم و مريم خانم واقعا تحت تاثير قرار گرفتم خدا تهمت زنندگان و دروغ پردازان را به راه راست هدايت کند(چه شيعه چه سني) |
67 |
نام و نام خانوادگي: دوستدار اهل بيت نبوت -
تاريخ: 23 تير 90
به نام خدا سلام و صلوات بر محمد و ال طاهرش و لعنت بر تمام کساني که به نحوي به ايشان ظلم کردند و حقشان را غصب کردند و خونشان را به ناحق ريختند . لعنت خدا بر تمام کساني که به خاطر دنيا پرستي و مال دنيا چشمان خود را بروي حق و حقيقت بسته اند و حتي سعي نمي کنند به دنبال حق و حقيقت بروند در صورتي که خداوند در قرآن به صراحت آورده که در زمين گردش کنيم و از حال گذشتگان باخبر شويم و عبرت بگيريم . شما که با تعصبات جاهلانه و کورکورانه خود حتي حاضر به شنيدن سخن حق نيستيد پس بي خودي به کسي توهين نکنيد . مشکل شما اهل تسنن اين است که به شما ياد داده اند که در مورد گذشته هيچ گونه تحقيقي نکنيد و آيا کسي که انسانها را از رسيدن به حق و حقيقت باز مي دارد مي تواند انسان مومن و رهبري صالح باشد . خير چنين نيست . خداوند به تک تک انسانها عقل و شعور داده تا به تنهايي هم بتواند به دنبال حق و حقيقت برود . نه اينکه عقل خود را به دست يک آدم نادان که با تعصبات بيجاي خود حتي حاضر نيست به سوال کنندگان جواب درستي دهد . پس بگذاريد داستاني را که توسط تمام نويسندگان اهل سنت هم آنرا در کتاب خود آورده اند برايتان بگويم . روزي مردي به نزد عمر مي رود و از او مي خواهد که کلمه کلاله را تعريف نمايد . عمر که نمي دانسته کلاله چيست با عصبانيت تمام مرد بيچاره را کتک مي زند طوري که از بدنش خون جاري مي شود . آيا به نظر شما کسي که از احکام شرعي سر در نمي آورد آيا صلاحيت حاکم بودن و رهبري يک جامعه اسلامي را دارد . به شما مونا خانم و مريم خانم و دوستدار صحابه پيشنهاد مي کنم بيشتر در اين مورد مهم تفکر و تحقيق کنيد شايد که خداوند متعال و به حق امامان معصوم صلوات الله عليه شما را هم به راه درست که همان راه علي ابن ابيطالب و فرزندان پاکش هم هست هدايت کند . و به شما پيشنهاد مي کنم کتابهايي را بخوانيد که نويسندگان آنها از اهل سنت بودند و بعد به خاطر تفکر بيشتر و تحقيق بسيار متوجه شدند که شيعيان اثني عشري به جز حق چيز ديگري نمي گويند . خداوند به همه ما در دنيا و آخرت جزاي خير دهد . ان شاء الله |
68 |
نام و نام خانوادگي: سيد جاويد " سادات " -
تاريخ: 24 مرداد 90
جواب مالك اشتر : اگر چنين چيزهاي را كه تو ميگويي راست باشد بدان كه ما همه اهل سنت مي پزيريم كه سني را حرامي بگويي ولي چون اين همه تهمت وبهتان را از طريقه و روش جعفري بيان كردي شكي درآن نيست تو شايد نام قبيله ي را نام گرفتي كه درايران هيچكس نام ونشان آنرا نميداند ويا هم انطور كه تو بيان داشتي اساسا آنها مسلمان نباشند واگر هم باشند شكي نيست كه مربوط به راه وروش مذهب جعفري ويا شيعه باشد . اين سند شده نميتواند اما من برايت سند بسيار زنده و واقعي را ميدهم كه درافغانستان گروهي بنام شيعه اسماعليه ونيز فرقه ي ديگري بنام چراغ كش كه رسم براين دارند تا تازه عروس را اول نزد رئيس اين فرقه ببرند وپرده بكارت اورا پاره كند بعدا تحويل شاه داماد ميدهند اگر قبول نداري ميتواني با مراجع معلوماتي ويا سايت هاي انترنيتي يا ديگرمكاتباتي با ساير اقوام افغاني بداخل افغانستان برقرار كني تا ازاين موضوع برايت خاطرجمعي بدهند وبرايت ثابت شود ودرمورد فرقه چراغ كش ها رسم براين است كه شيعه هاي كه مربوط به هزاره يا بربري هاي افغاني كه همه شيعه مذهب هستند درشب چراغي را روشن ميكنند كه سال يكبار يا دوبار اين عمل زشت وناپسند را انجام ميدهند واين رسم اينگونه است كه خواهر ومادر وزنان شان را دعوت ميكنند ومجموعي ازيك قبيله يا قوم زن ومرد درآنشب محلفي برپاه ميكنند بعدا يكي ازمهمانان ميرود وچراغ روشن را خاموش ميكنند وبعداز خاموش شدن چراغ هركسي كه توانست يكي را به آغوش ميكشد وتا صبح كار نا روا را انجام ميدهند وهنوز سپيدي صبح ناشده محل را ترك ميكنند وبار بار اتفاق افتاده كه خواهر يا مادرش را درآنشب گيرانداخته وتا صبح عمل زنا را با وي انجام داده اين شيعه مذهبان بنام چراغ كشان دره صوف وغالي معروفند وبهترميبود كه اول اقاي اشتر رويت را پاك ميكردي باز به ديگر مذاهب تهمت و افترا مي بستي |
69 |
نام و نام خانوادگي: رحيم " ستانكزي " -
تاريخ: 24 مرداد 90
جواب مالك اشتر : اگر چنين چيزهاي را كه تو ميگويي راست باشد بدان كه ما همه اهل سنت مي پزيريم كه سني را حرامي بگويي ولي چون اين همه تهمت وبهتان را از طريقه و روش جعفري بيان كردي شكي درآن نيست تو شايد نام قبيله ي را نام گرفتي كه درايران هيچكس نام ونشان آنرا نميداند ويا هم انطور كه تو بيان داشتي اساسا آنها مسلمان نباشند واگر هم باشند شكي نيست كه مربوط به راه وروش مذهب جعفري ويا شيعه باشد . اين سند شده نميتواند اما من برايت سند بسيار زنده و واقعي را ميدهم كه درافغانستان گروهي بنام شيعه اسماعليه ونيز فرقه ي ديگري بنام چراغ كش كه رسم براين دارند تا تازه عروس را اول نزد رئيس اين فرقه ببرند وپرده بكارت اورا پاره كند بعدا تحويل شاه داماد ميدهند اگر قبول نداري ميتواني با مراجع معلوماتي ويا سايت هاي انترنيتي يا ديگرمكاتباتي با ساير اقوام افغاني بداخل افغانستان برقرار كني تا ازاين موضوع برايت خاطرجمعي بدهند تا برايت ثابت شود . ودرمورد فرقه چراغ كش ها رسم براين است كه شيعه هاي كه مربوط به هزاره يا بربري هاي افغاني كه همه شيعه مذهب هستند در هنگام شب چراغي را روشن ميكنند كه سال يكبار يا دوبار ابشكل محفل خوشي اين عمل زشت وناپسند را انجام ميدهند ورسم براين است كه خواهر ومادر وزنان شان را دعوت ميكنند ومجموعي ازيك قبيله يا قوم زن ومرد درآنشب محلفي برپاه ميكنند بعدا يكي ازمهمانان ميرود وچراغ روشن را خاموش ميكنند وبعداز خاموش شدن چراغ هركسي كه توانست يكي را به آغوش ميكشد وتا صبح كار نا روا را انجام ميدهند وهنوز سپيدي صبح ناشده محل را ترك ميكنند وبار بار اتفاق افتاده كه خواهر يا مادرش را درآنشب گيرانداخته وتا صبح عمل زنا را با وي انجام داده اين شيعه مذهبان بنام چراغ كشان دره صوف وغالي معروفند وبهترميبود كه اول اقاي اشتر رويت را پاك ميكردي باز به ديگر مذاهب تهمت و افترا مي بستي |
70 |
نام و نام خانوادگي: شاه ولايت -
تاريخ: 24 مرداد 90
جنابان سيد جاويد " سادات " و رحيم " ستانكزي "البته شما يك روحيد اندر يك بدن!!!!!!! طبق نظر جنابعالي پس سنيهايي كه طواف نسا رو انجام نميدن و نمازشونو نميخونن هم چنين سني هايي كه با آب مضاف وضو ميگيرند و سنيهايي كه معتقدند اگر در نماز وضو باطل شد طوري نيست!!!!!و سنيهايي كه معتقدند رو نجاست گربه اگر خشك باشد هم ميشود سجده كرد و سنيهايي كه معتقدند با پوست دباغي شده سگ ميتوان نماز خوند و همچنين سنيهايي كه فارسي آيه رو ميخونند جزو فرقه پان عمر بن خطابيسم هستند ديگه؟؟؟؟ |
71 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 25 مرداد 90
با سلام نمي دانم كه شما را چه بنامم " سيد جاويد " سادات " يا رحيم " ستانكزي " اين مهم نيست مهم اين اراجيفي هست كه گفتي . از اينكه اين گروه كار شنيعي ميكنند شكي نيست اينكه اين گروه خود را به اسلم و شيعه وصل ميكنند شك كنيد اينها از همان جماعت فتنه جو تربيت شده كفار و يهوديان حجاز هستند كه از همان در همان عهد رسول الله خود را به اسلام عزيز وصل كردند و در چتر حمايت كفار و يهود قرار گرفتند . بعدها اين گروه خود را بصورتهاي مختلف نشان دادند كه ميتوان انها را ستون پنجم اسلام نام نهاد هر اسمي كه داشته باشند خواه شيعه يا سني .باري اينكه اين گروه يك نفس و چند رنگ را بشناسي چند مثل ميزنم . 1 ) در هنگام جنگ احد همه مي دانند كه عمر ( بحساب ) مسلمان و خالد ( مسلماً ) كافر بود حال سوال چرا اين كافر در وقتي كه 100% مي تواند عمر ( كه بظاهر ) مسلمان بود نكشت ؟؟؟ كمي فكر كن . 2 ) ابوبكر كه ( بظاهر مسلمان ) و سمت خليفه مسلمانان را داشت چرا خالد را بخاطر اين عمل شنيع ماخذه نكرد. يا حداقل اين جاني را از كارش بركنار نكرد ؟؟؟ كمي فكر كن . 3 ) عمر چرا خالد را كشت بخاطر چي ؟؟؟ بخاطر اينكه خالد به او گفته بود ابن شمله ( يك مسئله شخصي ) چرا او را بخاطر ان عمل شنيع محاكمه نكرد ؟؟؟؟ مگر چند سال از ان عمل گشته بود ( صد رحمت به كفار اين زمان كه قاتلين و تجاوز كار ها را بعد از دهها سال گذشت از عملشان باز محاكمه ميكنند ) چرا؟؟؟؟؟ كمي فكر كن . و هزار صد مطلب ديگر كه اين گروهها خود را به اشرف مخلوقات حضرت محمد صلي الله عليه و اله ربط ميدهند ( يعني اهل سنت ) و چندين گروه هم از همين ستون پنجم ممكن است خود را به امير المومنين حضرت علي عليه السلام مربوط كنند . مهم اين است كه كدامين انها به سنت حسنه حضرت محمد صلي الله علي و اله و سلم كه همان شيعه امير المومنين علي عليه السلام عمل ميكنند . نه انان كه به سنتي غير از انچه تجويز شده عمل ميكنند چه خود را سني بنامند يا شيعه يهودي در اوردي . حالا اين حديث را مهمانت ميكنم اما بعد از خواندن كمي فكر كن شايد بفهمي انحراف مسلمانان از كجا شروع شد ؟؟؟ البته كمي برو عقب تر انگاه كه ايتي در مورد منافقين انهم در مكه و قبل از هجرت نازل شد . قبل از حديث خواهش ميكنم كمي فكر كن : ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- "أز ابن شهاب درباره شير دادن به بزرگ سؤال كردند .. پس آو گفت : عروه پسر زبير به من خبر داد كه أبو حذيفه پسر عتبه كه أز اصحاب رسول خدا بود ودر جنگ بدر هم حضور داشت ... تا آنجا كه ميگويد ... پس ام المؤمنين عايشه إين كار را با كساني كه دوست داشت بر او وارد شوند انجام ميداد , پس به خواهرش ام كلثوم دختر أبوبكر ودختران برادرش دستور ميداد كه به كساني كه دوست داشت بر او وارد شوند شير بدهند .. ولي ساير زنان پيامبر (ص) با اين امر مخالفت كردند واجازه ندادند كسي با اين كار بر آنها وارد شود .." الموطأ 2 : 605 المالك تحقيق محمد فؤاد عبد الباقي =========================================================================== لبيك يا علي |
72 |
نام و نام خانوادگي: فرشاد. -
تاريخ: 26 مرداد 90
با سلام خدمت دوستان عزيز منم مي خواستم راجع به خالد بيشتر بدونم چند صفحه باز شد كه اتفاقا يكي از صفحه ها همين جا بود چند تا از نظر ها رو خوندم كلي طول كشيد خودمو راضي كردم منم نظر بم اخه خيلي تند منويسيد و تو هين ميكنيد به هم. نيت كردم به اين اميد كه من مورد هجوم قرار نگيرم وحدت شيعه سني فراموش نشه اقاي حسين اويل جواب ها ي منطقي اراميداد الانم منطقي ولي همراه با توهين مطلب مينوسه ممنونم |
73 |
نام و نام خانوادگي: اسلام -
تاريخ: 16 شهريور 90
اگه واقعه اسلام ناب محمدي ملاه شماست اين نظر رو بذار تا جواب ديگران رو بشنوم چند سوال 1.آيا حضرت علي حضرت حسن حضرت حسين و... در منابع شيعه جايي به پيامبر يا بزرگ ديگري توسل کردند که شما ميکنيد؟ بالاخره الگوي شيعيان و حتي اهل سنت هستند 2.آيا پيامبري که نتواند همسراني پاک از بين مردم انتخاب کند رو مي توان پيامبر خواند که شما مي گوييد حضرت عايشه و حضزت حفصه دو زن پيامبر مورد دار بودند و لعن فرستادن به آنها 70 ثواب دارد. در ضمن قرآن آره قرآن گفته زنان پيامبر مادران مسلمانان هستند 3.به گفته شيعه و سني ابوبکر همراه با پيامبر حجرت کرد و جز اولين مهاجرين بود و حضرات عمر /عثمان /علي و... جز کساني بودند که کمي بعد هجرت کردند و جز اولين مهاجرين بودند ....... خوب حالا با آيه100 سوره توبه چه مي کنيد که ميگه: ( پيشگامان نخستين از مهاجرين و انصار و کساني که به نيکي از آنها پيروي کردنند. خداوند از آنها راضي است و آنها نيز از خدا خشنودند و باغهايي از بهشت براي آنها فراهم ساخته که نهر ها از زير درختانش جاري است. جاودانه در آن مي مانند و اين است رستگاري عظيم!!!!!!!!!!) 4.اندکي مطالعه تو قرآن به آدم مي فهمونه که توسل نه تنها گناه بلکه شرکه مثل (سوره حمد آيه4)(سوره احقاف آيه 5)(سوره اعراف آِيه 194) (سوره يونس آيه18) بياييد به جاي فحش دادن به ياران پيامبر و ثواب دانستن آن قرآن و معاني واضح اون رو حفظ کنيم 5. حرف واسه گفتن زياده ولي چه بهتر اگه علاقه داريد بي تعصب از بزرگان اهل سنت هم در کنار بزرگان شيعه بشنويد خدا همه رو هدايت کنه(از طرف شيعه اي که سني شد) اجرتون با خدا نه با خلق خدا |
74 |
نام و نام خانوادگي: دوست دار اهل بيت -
تاريخ: 19 شهريور 90
سلام به شما دوستان. عزيزان من يك انتقاد بكنم از رفتار و منش شما/ من نظرات را تا حدودي دنبال كردم تا جايي كه نظر از خانم مريم رسيدم كه اين بنده خدا چيزي نگفت جز انچه مي پندارد درست است. گفت شيعه است/ گفت كارهاي مهمتري است از اين بحث ها كه 1400 سال ژيش فلان خيلفه يا صحابي چه كار كرده و ما اينجا بشينيم دشمنان اسلام رو رها كنيم و تف و لعنت بفرستيم برايشان!( جدا از اينكه اين حرف چقدر درست است و چقدر با رفتار و منش شيعه واقعي سازگار است و به من نيز ورود نميكنم از خواندم ادامه بحث ها نظرات خشكم زد!!!) عزيزان داوستان اي كساني كه افتخار ميكنيد به مولاي متقيان ! آيا رفتار و منش رسوا الله و امامان معصوم اين چنين بود؟؟؟ آخه اين چه رفتاري است كه شما داريد؟؟؟ فوحش دادن كه جزئي از استدلال و منطق نيست؟؟؟ آيا كسي به واسطه اينكه سخني از روي دلسوزي بيان كرده حتي اگر اشتباه باشد از طرف شيعه علي بايد اينگونه برخورد بشه؟؟؟؟ كجاي اين حركات و رفتار در شريعت اسلام و شيعه جاي ميگيره؟؟؟ مگر نخوانده ايد كه حضزت علي با خوارج كه گروهي بسيار لجود بودند چگونه برخورد كرد؟؟ در نهج البلاغه است كه خطاب به ايبشان ميفرمايند كه شما را از مسجد بيرون نميكنيم. از سهم بيت المال شما قطع نميكنيم و مادامي كه دست به شمشير نبرده ايد با شما كاري نداريم آيا به گمان شما شيعه واقعي بودن به اين است كه هر كس كه به اسلام اعتقاد داشت اما شيعه دوازده امامي نبود گير آورديم بهش بلافاصاله دشنام ركيك بدهيم و هر آنچه براي انان مقدس است را لجن مال كنيم و او را حرام زاده بناميم؟؟؟؟ لابد هر چه فحش ها ركيك تر باشد ديانت ما استوار تر خواهد بود و نزد پيامبر عزيز تر ميشويم!!!!! نميدانم شماها چطور است كه اينگونه فكر ميكنيم اما به خدا قسم كار شماها جفا است در حق شيعه. در مظلوميت شيعه بايد گريست . شما داريد ضربه ميزنيد نه طرفداري. به نظر شما اگر سني اين فحاشي ها را بخواند نظرش چه ميشود؟؟ اگر هدف شما تبليغ دين و شريعت راستين خداست از در ديگر وارد شويد. چگونه ممكن است كسي كه شيعه نيست با اين الفاظ به شيعه علاقه مند شود؟؟؟؟ دكتر شريعتي ميفرمايند اگر ميخواهي كسي را بكوبي بجاي اينكه ازش انتقاد كني بد ازش دفاع كن. شماها دقيقا داريد همين كار را ميكنيد ميتوانيد به بنده حقير در درگاه خدا هم به ماننده آن خانم دشنام دهيد من را شيعه يزيدي و وهابي و.... بخوانيد. اشكال ندارد. اما من از سر تكليف اين حرف ها را زدم باشد تا شايد مورد توجه قرار گيرد. خداوند همه ي مارا به راه راست هدايت كند يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي من الله توفيق |
75 |
نام و نام خانوادگي: شاه ولايت -
تاريخ: 19 شهريور 90
جناب اسلام اولا حضرت علي(ع) يك درجه از پيغمبر پائين تر بود و تمام مسئوليت پيامبر را جز دريافت وحي دارا بود،چنين شخصي احتياجي به توسل ندارد چون خون و گوشت و روح ايشان و پيامبر از يک نور بود دوما الگوي سنّيان فقط دو بت است بنامهاي ابوبکر و عمر.مگر اربابت عمر نگفت حَسبُنا کِتابَ اللّه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟سنّي جماعت فقط با عمر مانوس است سوما ابوبکر رو پيامبر به اين خاطر همراه خود برد که جناب ابوبکر جونت دهانش لق بود و چون پيامبر بيم اين را داشت که وقتي ابوبکر کفار را ببيند دهن لقي کرده و به کفار بنالد و کفار را از خروج پيامبر از مکه آگاه سازد،او را همراه خود برد چهارما آيه ايّاکَ نَعبُدُ وَ ايّاکَ نَستَعين را مثال زدي.تو که معني استعانت رو با توسل تميز نميدي قالُوا سَلاما خامسا خاک تو سر شيعه اي که تعريف سنّي کنه بزرگتر از تو اشعري بود که قلب مطمئنش رو در بازار مکّاري رياست به يک کرسي معامله کرد افتخار کن به عمري شدنت شب اول قبر عمر به دادت ميرسه ولاية علي بن ابيطالب حصني فمن دخل حصني امن من عذابي |
76 |
نام و نام خانوادگي: ع تهراني -
تاريخ: 29 آبان 90
با سلام به همه بچه شيعه ها ميخواستم گوشزد کنم به اين بچه سني ها مسلمان گفتن غلطه چون از فرمايشات حضرت رسول اکرم (ص) هست قال رسول الله(ص) علي خير البشر فمن ابا فقد کفر علي (ع) بهترين افراد بشر است منکر آن کافر است به فرمايش پيامبر اکرم(ص) سني کافر است يا علي التماس دعا جواب نظر: با سلام دوست گرامي ابا به معني آن است كه بداند و قبول نكند ؛ موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
77 |
نام و نام خانوادگي: اردوان -
تاريخ: 03 دي 90
متاسفم براي شما شيعيان رافضي و حرامزاده، اگه علي و حسين اينايي هستن که شما مي گيد ????? |
78 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 03 دي 90
با سلام جناب اردوان براي خوت چي متاسف نيستي ؟؟؟ سيف الاسلامتون كه اينه كه عمر ميگه واي بحالتون ... لبيك يا علي |
79 |
نام و نام خانوادگي: عليرضا ن -
تاريخ: 04 دي 90
با سلام جناب اردوان يک لطفي کن و دليل رافضي بودن و حرام زاده بودن را ذکر کنيد؟ آيا دليل اين رافضي بودن اين است که چون شيعيان خلافت ابوبکر و عمر و عثمان را قبول ندارند، مي باشد؟ مگر مکتب شما نمي گويد که مسئله امامت يک مسئله فقهي فرعي است، پس شما نبايد صاحب راي مخالف در يک مسئله فقهي را رافضي يا متهم به بدعت کنيد، بلکه بايد مجتهدين شيعه و منکران خلافت سه خليفه اول را نهايت به خطا در اجتهاد وصف کنيد و به يک اجر يا پاداش معتقد باشيد، نه اينکه از رافضي بودن صحبت کنيد. جناب اردوان دليل فحاشي شما ، شايد اين باشد که شما هم مثل پيامبر مکتبتان با خود شرط کرده ايد که : (خداوندا ، من از تو پيماني مي ستانم که هرگز خلاف آن نخواهي کرد، از آنجا که من يک بشر هستم ، پس، هر مومني را که آزردم ، دشنامش دادم ، لعنتش کردم، تازيانه اش زدم، آن را براي او صلاة و زکاة و پاکي و قربتي قرار ده که در روز قيامت به تو نزديکش گرداند.)، پس بايد با اين فحاشي شما ما در روز قيامت به پروردگارمان نزديک تر شويم. |
80 |
نام و نام خانوادگي: اردوان -
تاريخ: 07 دي 90
به به! آقاي عليرضا ن. چيه خيلي بهت برخورد؟ اين همه فحاشي هم کيشان خودت رو تو سايت نمي بيني اين يکي رو ديدي؟! من تو قسمت هاي قبلي هم گفتم هيچ آدمي و حتي جمع چند نفر(شورا) نمي تواند معصوم باشد و ميگم انتخاب ابوبکر به عنوان خليفه اول لزوما و 100 درصد نمي تواند صحيح باشد اما دليلي بر اشتباه بودن آن هم نمي بينم. اما به هر حال هر 4 خليفه راشدين آدم هاي بزرگي بودند و آنها را محترم مي دانم. در هر صورت خلافت ابوبکر و عمر از هر نظر بهتر از عثمان و علي بوده است. ببينيد تو دوران اين دو نفر اخير چه مشکلاتي تو جامعه به وجود آمد؟ اونا چون مسئول بودند از هر کس ديگري بيشتر مقصر بودن. حالا فقط بشين و توجيه کن! اما در مورد شما و امثال شما ؛ اگه پيروان مکتبي به اسم تشيع و علي و حسين آدمهايي مثل شماها باشند که به جز فحاشي کاري ازشون برنمياد آره هزار برابر از رافضي بودن و حرامزاده بوذن بدتر هستيد. اگه آدم منصفي هستي که نيستي به مطالب سايت نگاه کن ببين چقدر هم کيشانت به مذهب ما و حضرات ابوبکر و عمر توهين مي کنند. من بحث منطقي را قبول دارم و مي پذيرم اما جواب توهين را مي دهم چون توهين هاي شماها از تحمل يک آدم خارجه. از بين افرادي که تو سايت مطلب مي نوشتند شخص تو را آدم منصفي مي ديدم ولي با اين جوابت فهميدم که تو هم مثل بقيه هستي و فقط ژست منصفانه داري ولي عملا هيچي نيستي. اگه شيعه علوي هستي نه صفوي و رافضي به ديگران بگو توهين نکنند تا بتونيم با هم بحث کنيم. يا شايد توهين به ابوبکر و عمر رو مي پسندي ولي علي نه. به قول نيچه متفاوت بودن قدرت مي خواد که فکر مي کنم تو هم از اون آدمهاي ضعيفي که تو عقده 1400 سال پيش موندي. بري تو کوچه بازي کني بهتره!! جانم فداي عمر(ع) |
81 |
نام و نام خانوادگي: عليرضا ن -
تاريخ: 10 دي 90
با سلام جناب اردوان، اين عين جمله شماست: متاسفم براي شما شيعيان رافضي و حرامزاده، خب شما با اين جمله همه شيعيان را حرامزاده اعلام کرده ايد، معني اين جمله يعني چه؟ شما مي توانيد در نهايت به خود آن کسي که فحش مي دهد ، جسارت کنيد، نه آنکه کل شعيان را حرام زاده و رافضي بدانيد؟ بنده از شما يک سوال ساده پرسيدم که آيا آيا دليل اين رافضي بودن اين است که چون شيعيان خلافت ابوبکر و عمر و عثمان را قبول ندارند، مي باشد؟ مگر مکتب شما نمي گويد که مسئله امامت يک مسئله فقهي فرعي است، پس شما نبايد صاحب راي مخالف در يک مسئله فقهي را رافضي يا متهم به بدعت کنيد، بلکه بايد مجتهدين شيعه و منکران خلافت سه خليفه اول را نهايت به خطا در اجتهاد وصف کنيد و به يک اجر يا پاداش معتقد باشيد، نه اينکه از رافضي بودن صحبت کنيد. جناب اردوان در نظر خود گفتيد که : من تو قسمت هاي قبلي هم گفتم هيچ آدمي و حتي جمع چند نفر(شورا) نمي تواند معصوم باشد و ميگم انتخاب ابوبکر به عنوان خليفه اول لزوما و 100 درصد نمي تواند صحيح باشد اما دليلي بر اشتباه بودن آن هم نمي بينم. جناب اردوان نظر فخر رازي درباره عبارت اولي الامر اين است: عبارت اولي الامر منکم دلالت بر اعتبار و حجيت اجماع امت اسلامي دارد، زيرا خداي متعال در اين آيه به طور قطع و يقين مردم را به اطاعت از اولي الامر فرمان داده است و هرگاه چنين دستوري ار ناحيه خداي بزرگ صادر گردد، به ناچار آن فرد يا افراد بايد از خطا و اشتباه مصون و محفوظ باشند، به دليل آن که اگر چنين اتفاقي پيش نيايد لازمه اش آن است که فرد يا افرادي به خطا و اشتباه اقدام ورزند در نتيجه چون خداي بزرگ دستور به اطاعت از سخنان و فرامين اولي الامر داده است، به ناچار امر به کاري نهي شده و خطا آميز داده است و بر اين پايه موضوع اجتماع امر و نهي در يک کار پيش مي ايد و اين مطلب به لحاظ عقلي تحقق ناپذير است، اکنون با اين توضيح معلوم مي شود که لازمه فرمان الهي به اطاعت از اولي الامر آن است که آنان از خطا و اشتباه مصون و محفوظ باشند، پس اولي الامر با اين صفت و خصوصيت- عصمت- بايد يا تمام امت اسلامي تصور شود يا بعضي از آنان و چون امکان ندارد که مقصود از اولي الامر با اين خصوصيت گروه خاص يا برخي از امت اسلامي باشد، لازم مي ايد که گفته شود که مقصود از اولي الامر در اين آيه شريفه همان افراد حل و عقد از امت هستند، از اين رو به يقين اجماع امت مسلمان حجيت و اعتبار دارد. خب جناب اردوان با اين توضيح فخر رازي ، پس اين حرف شما ديگر براي چيست: انتخاب ابوبکر به عنوان خليفه اول لزوما و 100 درصد نمي تواند صحيح باشد اما دليلي بر اشتباه بودن آن هم نمي بينم. جناب اردوان مهمترين انگيزه اي كه براي پيدايش اين عقيده اينه كه شاكله وجودي و ركن اساسي سني ها بر اجماع استوار است و اگر اجماع و مصونيت اجماع از آنها گرفته بشه, اساس وجودي آنها به عنوان يك مكتب از هم مي پاشه, زيرا به اعتقاد آنها , بعد از رحلت رسول اكرم (ص), امت اسلامي يا لاقل, اهل حل و عقد آنها گرد هم آمدند و ابوبكر را به عنوان خليفه و جانشين پيامبر (ص) معرفي كردند. حالا فرض كنيد كه اهل حل و عقد در اين انتخاب خويش اشتباه كردند و راه نادرستي رو در پيش گرفتند, خيلي طبيعيه كه نظام اعتقادي آنها از هم مي پاشه , از اين رو با اعتقاد به عصمت اجماع , خيال همه رو راحت كردند و خودشان را در برابر ادله محكم و نص قرآن بيمه كردند. اما در ادامه نظرات خود گفتي که : در هر صورت خلافت ابوبکر و عمر از هر نظر بهتر از عثمان و علي بوده است. ببينيد تو دوران اين دو نفر اخير چه مشکلاتي تو جامعه به وجود آمد؟ اونا چون مسئول بودند از هر کس ديگري بيشتر مقصر بودن. حالا فقط بشين و توجيه کن! جناب اردوان ، با اين حرف شما پس عبدااله بن سبا يعني کشک؟ يعني خود عثمان مسئول اين حوادث در زمان خود بود. پس چرا به دروغ اين همه عبدالله بن سبا و شيعيان را برخاسته از يهود مي دانيد ؟ اما در مورد امام علي (ع)، از شما خواهش دارم که اشتباهات ايشان را در زماني که خليفه بودند را بگوييد؟ آيا امام علي (ع) مسئول به وجود آمدن جنگهاي جمل و صفين و نهروان است؟(لابد عبدااله بن سبا ، باعث بوجود آمدن جنگ جمل شد؟) اتفاقاً من بر عکس شما حکومت امام علي (ع) را منشا خير مي دانم ، به يک نمونه آن را دقت کن:( فقط ببخشيد که طولاني است، مجبورم). حضرت امير عليهالسلام پس از پيروزى بيانيهاى به اين مضمون صادر فرمودند تا در ميان لشكر خوانده شود : ( كسانى را كه مجروح شدهاند ، نكشيد . كسانى را كه فرار كردهاند ، دنبال نكنيد . آنهايى كه تسليم شوند و سلاحشان را زمين بگذارند يا در خانهشان بمانند ، در امان هستند ؛ نه اموالشان براى شما حلال است و نه زنان و فرزندانشان اسير شما مىشوند . فقط مركب و وسايل جنگى كه در ميدان جنگ آوردهاند ، غنيمت شماست و ديگر اموالشان متعلّق به ورثه آنهاست . . بندگانى كه بيرون لشكرگاه دارند ، به بندگى نمىتوانيد بگيريد . اگر در لشكرى كنيزى آوردهاند كه از آقايش بچه دار شده ، او را نمىتوانيد به كنيزى بگيريد . زنى كه شوهرش كشته شده ، چهار ماه و ده روز بايد عدّه بگيرد ، بعد مىتواند شوهر كند (چون اينها مسلمان هستند) .). جناب اردوان اين دستورات براى بسيارى از لشكريان حضرت امير عليهالسلام قابل پذيرش نبود و موجب اعتراض و شورش گرديد . عمّار ياسر كه از نزديكان حضرت بود ، به ايشان عرضه داشت: مردم حرف از فئ و غنايم مىزنند و گمان مىكنند كسانى كه با ما جنگيدهاند ،خودشان و زن و فرزند و اموالشان ، بنده و ملك ما مىشوند . حضرت براى سپاهيان خطابهاى ايراد فرمود . برخى به اعتراض برخاستند و گفتند : يا اميرالمؤمنين! چگونه خون آنها بر ما حلال است ، ولى زنان آنها اسير ما نمىباشند؟! حضرت فرمود : «سيره پيامبر و حكم اسلام در اهل قبله و مسلمين چنين است» . لشكريان اين حكم را قبول نكردند و سر و صدا بلند شد . فردى از قبيله بكربن وائل كه درشت اندام و قوىلهجه بود ، گفت : يا اميرالمؤمنين! به خدا قسم به تساوى تقسيم نكردى و بين رعيت به عدالت رفتار ننمودى . على عليهالسلام فرمود : «واى بر تو! چرا به عدالت رفتار نكردم؟!» گفت : چون شما اموالى را كه آنها در ميدان جنگ داشتند ، بين ما تقسيم كردى ، ولى اموال و زنان و فرزندانى را كه در بصره دارند ، به ما ندادى . چهطور خون و مالشان در اينجا بر ما حلال است ، ولى اموال و بستگانشان در شهر بر ما حرام است؟! حضرت امير عليهالسلام فرمود : «اى مرد بكرى! تو سست فكرى . آيا نمىدانى ما خردسالان را به گناه بزرگسالان نمىگيريم؟! اموالى كه در بصره دارند ، ملك آنها بوده و ازدواج آنان نيز مطابق دستور اسلام بوده است و فرزندانشان مسلمان هستند . شما تنها آنچه در لشكرگاه است غنيمت مىبريد و صاحب مىشويد ، امّا آنچه در خانههايشان هست ارث بازماندگان آنهاست . اگر يكى از آنها عليه ما تجاوز و قيام كرد ، او را به گناهش مىگيريم ، امّا اگر كارى به ما نداشت گناه پدر يا شوهر يا برادرش را بر او بار نمىكنيم . من درباره آنها مانند رسول خدا درباره اهل مكّه حكم نمودم كه آنچه در لشكر بود ، تقسيم كرد و متعرّض غير آن نشد . من نيز قدم جاى پاى او گذاشتم. آيا نمىدانى آنچه در جبهه كفر است ، بر جنگجويان مسلمان حلال است امّا اگر دو طايفه مسلمان با هم جنگيدند اموال طايفه مغلوب بر آنهايى كه غالب شدند ، حرام مىباشد؟! پس آرام بگيريد . خدا شما را بيامرزد» . جناب اردوان ، مي داني اين اعتراض ها براي چه بود؟ اين اعتراضها به جهت سنّت خليفه اوّل بود . ابوبکر در برخورد با مخالفان خارج مدينه در جنگهاى موسوم به ارتداد با مخالفاني که با حکومت او مخالف بودند و در نتيجه زکات به او ندادند به منزله كفّار برخورد مىكردند . آنها را مىكشتند ، اموالشان را به غارت مىبردند و زنان و فرزندانشان را اسير و برده گرفته آنها را بين خود خريد و فروش مىنمودند . مانند زمان جاهليت يا همچون رفتار رسول خدا صلىاللهعليهوآله با كفّار حربى رفتار مي کردند. و چون اين كار به دستور و تأييد خليفه صادر مىشد ، آن را مشروع مىدانستند . حال كه اوّلين جنگ عليه حضرت امير برپا شده بود و حضرت در برخورد با اهل بصره كه مسلمان بودند برخلاف روش و سيره شيخين عمل مىكرد ، براى بسيارى از صحابه و سپاهيان او قابل قبول نبود . لذا حضرت امير عليهالسلام هر چه گفت نپذيرفتند . در اينجا حضرت از اهرمى استفاده كرد كه همگى قانع و مجاب شدند و آن عايشه بود . آن حضرت فرمود : «اگر حرف مرا قبول نمىكنيد تبرهايتان را بياوريد و بر عايشه قرعه بزنيد ، تا ببينيد كدام يك از شما مادرش عايشه را در سهمش بر مىدارد و به كنيزى مىگيرد» . اينجا همگى مسلمانها متوجّه شدند و گفتند : نه ، هيچ يك از ما چنين كارى نمىكند . شما درست مىگفتى و ما خطا مىكرديم ، شما مىدانستى و ما جاهل بوديم ، از خدا طلب آمرزش مىكنيم تا خدا به واسطه تو ما را به راه راست برساند . جناب اردوان، حضرت امير عليهالسلام به اسلام عمل نمود و حكم اسلام را زنده كرد . جناب اردوان، اگر حضرت امير عليهالسلام به حكومت نمىرسيد ، اين اقدام او اثر نداشت و حكم اسلام واقعى به ما نمىرسيد . ارزش و اثر عمل حضرت از اينجا معلوم مىشود كه اگر اين سنّت به وسيله ايشان تثبيت نمىشد ، در جنگى كه به دستور يزيد با عبداللّه بن زبير در مكّه شد ، سربازانش تمام زن و بچه اهل مكّه را اسير كرده به بردگى به شام مىبردند . يا در قتل عامى كه به دستور او در مدينه واقع شد ، زن و بچه اهل مدينه را اسير مىنمودند ، و تا امروز اين سنّت باقى مىماند كه اگر دو طايفه مسلمان با هم بجنگند ، گروه فاتح مىتواند زن و بچه طرف مقابل را به اسارت گيرد و اموالشان را به غارت ببرد . حضرت امير عليهالسلام با تثبيت اين سنّت ، از كشته شدن بسيارى از مسلمانان و اسارت زنان و فرزندانشان جلوگيرى كرده و جامعه مسلمانها را از آلوده شدن به فساد نگه داشته است . «بموالاتكم علّمنا اللّه معالم ديننا واصلح ما كان فسد من دنيانا». جناب اردوان اگر شما اهل سنت پيامبر هستي نه اهل سنت اموي ، پس خواهشن اين آيات قرآن و اين حديث صحيح مسلم را براي من توضيح دهيد؟ آيه 4سوره قلم مي فرمايد:( و براستي که تو اخلاق عظيم و برجسته اي داري)، و در آيه 128سوره توبه خداوند مي فرمايد:( از ميان شما پيامبري به سويتان آمده است که رنج هاي شما بر او سخت گران مي باشد، و برشما حريص و آزمند است و با مومنان رووف و رحيم است). جناب اردوان اين آيات واضح قران آيا با اين حديث صحيح مسلم تعارض ندارد؟ (خداوندا ، من از تو پيماني مي ستانم که هرگز خلاف آن نخواهي کرد، از آنجا که من يک بشر هستم ، پس، هر مومني را که آزردم ، دشنامش دادم ، لعنتش کردم، تازيانه اش زدم، آن را براي او صلاة و زکاة و پاکي و قربتي قرار ده که در روز قيامت به تو نزديکش گرداند.). جناب اردوان، چگونه چگونه صحابه پيامبر صلىاللهعليهوآله راضى شدند رواياتى مانند روايات «موافقات عمر با پروردگار» نقل شود كه در آنها به برترى عمر بر پيامبر تصريح شود و به مقام شامخ پيامبر توهين گردد ؟! از آن بالاتر به قرآن كريم و پروردگار جلّ شأنه توهين شود؟ و خليفه در محضر آنان بگويد جمله «فتبارك اللّه أحسن الخالقين» را پرورگار از قول من گرفت و در قرآن داخل كرد؟! مگر خداوند در قرآن درباره پيامبر اکرم نگفته است که : در ايه 65سوره نسا مي فرمايد:(به پروردگارت سوگند كه آنها مؤمن نخواهند بود مگر اينكه تو را در اختلافات خود به داورى طلبند ، و سپس در دل خود از داورى تو احساس ناراحتى نكنند ، و كاملا تسليم باشند.). يا در آيه 51سوره نور مي فرمايد:(مؤمنان هنگامى كه به سوى خدا و رسولش دعوت شوند تا ميان آنان داورى كند،سخنشان تنها اين است كه مىگويند شنيديم و اطاعت كرديم). جناب اردوان، در وجود من عقده 1400سال پيش نمانده، من در جواب اين سوالات مانده است: خداوند در آيه 172سوره اعراف مي فرمايد: ( به خاطر بياور زماني را که پروردگار تو از پشت بني آدم، فرزندانشان را بيرون آورد و آنان را بر خودشان گواه گرفت و پرسيد: آيا من پروردگار تان نيستم؟ گفتند: آري گواهي مي دهيم، تا اين که در روز قيامت نتوانيد بهانه آورده و بگوييد: ما از اين غافل بوديم). جناب اردوان، اين ميثاق الهي در چه عالمي و با چه شرايطي انجام گرفته است و چرا ما از آن عالم ، چيزي در خاطر نداريم؟ به قول امام خميني (ره)، نه اينها را براي ما بيان کردند، نه گذاشتند که بيان کنند، نه گذاشتند که به حکومت برسند نه گذاشتند که حداقل اين آيات را تفسير کنند. جناب اردوان ، چرا مکتب اهل سنت قائل به قديم بودن قرآن است؟ مگر قديم از صفات خداوند متعال نيست؟ کسي که چنين اعتقادي داشته باشد ، حکمش چيست؟ |
82 |
نام و نام خانوادگي: بخت النصر -
تاريخ: 10 دي 90
جناب اردوان چرا ابوبکر سعد بن عباده را ترور کرد؟ |
83 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 10 دي 90
با سلام جناب دوان دوان ( چرا كه مستحق اينطور خطاب شدنها هستي) . بگذار از مقام ان دو نفر اولي برايت بگويم تا بفهمي كي هستند و اين دو را با هيچ فردي ولو غير مسلمان مقايسه نكني . بخاري عالم بحساب درجه يك شما ميگه : 1 ) حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم فرمودند "فاطمة بَضْعَة منّى فمن أغضبها أغضبني." فاطمه پاره تن من است و هر كس او را به غضب آورد مرا به غضب آورده است. البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 3، ص 1374، ح 3556، بَاب مَنَاقِبِ فَاطِمَةَ عليها السَّلَام، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987. مسلم نيشابوري عالم درجه يك شما بعد از بخاري ميگه : حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم فرمودند" إِنَّمَا فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي يُؤْذِينِي مَا آذَاهَا." فاطمه پاره تن من است و آنچه او را اذيت كند مرا اذيت کرده است. النيسابوري، مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري (متوفاي261هـ)، صحيح مسلم، ج 4، ص 1903، ح2449، كتاب فضائل الصحابة رضى الله تعالى عنهم، ب 15، باب فَضَائِلِ فَاطِمَةَ بِنْتِ النَّبِيِّ عَلَيْهَا الصَّلاَةُ وَالسَّلاَمُ، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت. -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- در اينكه حضرت فاطمه سلام الله عليه از اين دو نفر غضبناك بدودند شكي نيست اين را هم دوباره در بخاري بهترين عالم شماست اورده خوب بخوان 3 ) فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَهَجَرَتْ أَبَا بَكْرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتى تُوُفِّيَتْ. فاطمه دختر رسول خدا از ابوبكر ناراحت و از وى روى گردان شد و اين ناراحتى ادامه داشت تا از دنيا رفت. البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 3، ص 1126، ح2926، باب فَرْضِ الْخُمُسِ، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987. خوب حالا ممكنه اينقدر مغزت اك بند باشه ( دست نخورده ) نفهمي اين يعني چي : حالا اين يك حديث را داشته باش : رسول الله صلى الله عليه و اله وسلم يقول فيه لفاطمة سلام الله : "يا فاطمه إن الله يغضب لغضبك ويرضى لرضاك " . مستدرك الحاكم ج 3 ص 141 يعني اينكه عدم رضايت حضرت فاطمه سلام الله عليها مساوي است با عدم رضايت الله سبحان تعالي . عدم رضايت خداوند از هركس مساوي است با كفر او و اگر ادعاي اسلام هم كرده باشد ميشه منافق . بهمين اسوني . كتابهاي خودتون است تازه صحاحتون و مستدرك حاكم . حالا يا برو تحقيق كن يا همون بهتر كه با ابوبكر و عمر محشور شوي عثمان هم روش مشكلي نيست . لبيك يا علي |
84 |
نام و نام خانوادگي: ديااکو -
تاريخ: 02 بهمن 90
خاک تو سر شما که به خاطر حرف اعراب ملخ خور پست به حان هم ميافتين من مثلا شيعه ام ولي اسلام با زور شمشير تجاوز قتل وغارت به ايران اومد |
85 |
نام و نام خانوادگي: احسان -
تاريخ: 03 فروردين 91
من جواب خدمو ميدم تو جواب خودو بس در صدد اعمال نيك باش |
86 |
نام و نام خانوادگي: Karim Nassiri -
تاريخ: 03 فروردين 91
يک سوال داشتم و اين است آيا خالد ابن وليد در زمان عمر در ايران قتل عام بسيار کرد. مگر عمر با خالد مخالف نبود. چگونه و را به اين ماموريت گمارد. جواب نظر: باسلام اين قتل و عام در دوران دوستي آنها بوده و عمر او را پس از آن بركنار و به قتل رسانده است براي توضيحات بيشتر در مورد قتل و عام خالد به اين آدرس مراجعه كنيد. http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=708 |
87 |
نام و نام خانوادگي: عوض محمد همدرد آستان بدخشان -
تاريخ: 20 فروردين 91
جاي تأسف چه شيعه چه سني حرف ازوحدت واتحاد نميزنيد به اختلافات دامن ميزنيد واقعأجاي تأسف به تمام مسلمانها |
88 |
نام و نام خانوادگي: عوض محمد آستان بدخشان 19فروردين1391 -
تاريخ: 20 فروردين 91
ازشمامديرسايت خواهشمندم که نظريه بنده رادرسايت تان بگذاريد بنده کسي هستم که مدت 11سال درجمهوري اسلامي مهاجربودم برادران شيعه مافقط انتقاد وتوحين بلد هستيند امافقط تعدادشان که دانش آنهاضعيف هست آن خلفاي راکه اينهاانتقاد ميگرند اين راهم اينکار ميکنندکه قلمرو اسلام راچقدرگسترش دادند اين راهم منکرشويدکه نوبت ماوشماآمد اين قلمروراازدست داديم بياييد اين حرفهاي مزخرف راکنار بگذاريم بفکروحدت بين شيعه وسني باشيم تاماوشمادرمقابل عيسوي ها ويهودياوعدت نماييم همان طورکه يهود وعيسوي درمقابل وحدت ويکپارچه شدن ماوشماهم ازآنهأبياموزيم |
89 |
نام و نام خانوادگي: بخت النصر -
تاريخ: 06 ارديبهشت 91
جناب آقاي عوض محمد همدرد آستان بدخشان چه کسي به شما اجازه داده است که جاهل به قرآن کريم را خليفه قلب منزل قرآن کريم بدانيد؟ |
90 |
نام و نام خانوادگي: ميرزا حسين بهادري -
تاريخ: 19 تير 91
سلام و صلوات بر محمدو آل محمد(ص) آقاي عوض محمد شما افغاني هستيد منم يک افغاني هستم. شايد زبان همديگر را بهتر بفهميم من بشما توصيه ميکنم به تفکر اين مطلب که اگر غاصبين خلافت، حق حضرت علي عليه السلام را که حق مشروعش بود غصب نميکردند و تمام لکه هاي ننگي که در مدت خلافت اين غاصبين تاريخ اسلام را آلوده نميکرد ميداني تمام ممالک دنيا امروز مسلمان بود و کشوري غير اسلامي وجود نميداشت. و دنيا مثل يک شهر با صفا ميشد و اين ظلم ستم و استبداد ديگر معني نداشت. و ديگر افغانستان ما ميدان تاخت و تاز شرق و غرب نبود همه در صلح و آرامش و امنيت زندگي ميکرديم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! اين فتوحات که شما ازش به نيکي نام ميبريد اينقدر به ضرر اسلام، انسان و بشريت شده که فقط خدا ميداند؟!!!!!!!! الهم عجل لوليک الحجه(ع) |
91 |
نام و نام خانوادگي: علي -
تاريخ: 22 مرداد 91
آقايون وهابي و ؟؟؟ فقط يك آيه براي تمام دشمني شما با اهل بيت كافيه .ايه مباهله .در اين آيه انفسنا و انفسكم .آيا ميدانيد نفس يعني چه رسول خدا علي را نفس خود ناميده .لياقتتان همان خالد زناكار است . |
92 |
نام و نام خانوادگي: محب اهل بيت -
تاريخ: 23 مرداد 91
دين دين محمد است و ولايت ولايت علي |
93 |
نام و نام خانوادگي: سعيد -
تاريخ: 19 مهر 91
تعداد زيادي از طرفداران حضرت عيسي آن قدر در باره اش مبالغه کردند که گمراه شدند و امروز در جهان وجود دارند . و خداوند آنها را گمراه نمود . همچنان تعدادي زيادي به دستور همين گمراهان بين مسلمانان تفرقه ايجاد کردند و دين شيعه را تآسيس کردند و به براي حضرت علي آنقدر مبالغه کردند که نيز گمراه شدند . که اين شيعه ها هستند . جواب نظر: باسلام دوست گرامي كساني كه تشيع را ساخته يهوديان (سبائيان) مي دانند مي پندارند كه تشيع از آثار و نتايج كشته شدن عثمان است و به وسيله عبدالله بن سبا كه عقيده داشته علي ـ عليه السلام ـ وصي پيامبر اكرم اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و داراي حق الهي در خلافت است پديده آمده است و در نتيجه پايه گذار تشيع را عبدالله بن سبا مي دانند، در حالي كه با بررسي تاريخ اسلام بالاخص تاريخ 23 ساله تبليغ اسلام در مكه و مدينه به روشني ثابت مي شود كه تشيع در حوزه اسلام به وسيله خود پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ پايه گذاري شده چرا كه پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در موارد متعددي كساني را كه به دوستي و ولاي علي ـ عليه السلام ـ معروف بودند شيعه خوانده مانند: «پيامبر به حضرت علي ـ عليه السلام ـ مي فرمايند: تو و شيعيانت در حوض كوثر بر من وارد مي شويد در حالي كه سيراب شده ايد»ابن حجر، هيثمي المکي، الصواعق المحرقه، مکتبه قاهره، ص32 با اين بيان ادعاي شكل گيري تشيع و اعتقاد به خلافت بلافصل علي ـ عليه السلام ـ كه به وسيله ابن سبا و پس از كشته شدن عثمان مي باشد، نظريه اي باطل و بي اساس خواهد بود. چرا كه علاوه بر روايات شيعي، محدثان اهل تسنن نيز بر اين اعتقادند كه اين عقيده از زمان پيامبر اكرم اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ وجود داشته همانند روايتي كه از جابربن عبدالله نقل مي شود كه: «ما در محضر پيامبر اكرم اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بوديم، ناگهان علي ـ عليه السلام ـ وارد شد پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرمودند: سوگند به خدايي كه جانم در دست اوست اين مرد و شيعيانش در روز قيامت، رستگار خواهند بود». علاوه بر اين حضرت پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ چندين بار حضرت علي ـ عليه السلام ـ را جانشين و خليفه بعد از خود معرفي مي كند كه از آن جمله در اولين ابلاغ علني اسلام پس از سه سال پنهاني، پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ حضرت علي ـ عليه السلام ـ را جانشين خود معرفي مي كند و آخرين آن در غدير خم بود كه هم از طريق اهل تسنن و هم شيعه روايت شده بنابراين خلافت بلافصل حضرت و همچنين نهادن كلمه شيعه بر پيروان امام علي ـ عليه السلام ـ از زمان پيامبر اكرم اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و به وسيله خود آن حضرت بوده. افزون بر اين ها آنچه كه درباره عقايد ابن سباء گفته شده است هيچ كدام در مذهب تشيع قابل قبول نمي باشد و ممكن نيست كه پيروان عبدالله بن سباء، پيشواي خود را انكار كرده و در عين حال سبئيه باشند. جهت اظلاع بيشتر به اين آدرس مراجعه كنيد موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |
94 |
نام و نام خانوادگي: احمد الهايي -
تاريخ: 12 آبان 91
عالي |
95 |
نام و نام خانوادگي: حيدر -
تاريخ: 14 آذر 91
هرگز اعراب جاهل وخونريزما را مسلمان نکردن بلکه راستي و صداقت اسلام برما ايرانيان باهوش مشخص شد وبه ان گرويديم به مرور حقانيت تشيع بر ما مشخص شد و شيعه شديم چرا وقتي روميان درزمان اسکندر بر ما غلبه کردن به دين وايين انان در نيامديم ؟لعنت خدا بر کساني که خون هزاران انسان بيگناه در يورش اعراب نادان از ايرانيان ريختن باد |
96 |
نام و نام خانوادگي: محمد -
تاريخ: 20 دي 91
يعني اين موسسه بغير از تفرقه ميان مسلمين کار ديگري ندارد بهتر نيست بجاي نقل تاريخ دنبال اخوت باشيم واقعا بريتان متاسفم راستي اينيکه ميگن انگليس تفرقه افکني ميکنه اسرائيل خوشحال ميشه جدا همش حرفه يا واقعيت؟ اگر اينطوريه بهتر نيست اين حرفاي بچگانه رو تموم کنيم جدا حال ادمو بهم ميزنيد شما که ميدونيد اينطوري هيچ سني شيعه نميشه و هيچ شيعه اي سني شما رو بخدا دست از اين جهالت برداريد |
97 |
نام و نام خانوادگي: جواد -
تاريخ: 16 بهمن 91
محمد جان از صاحب نامت خجالت بكش . ما وحدت سياسي داريم نه وحدت ديني. قرار نيست به خاطر وحدت تمام اعتقاداتمان را كنار بگزاريم. در ضمن بهتر نيست براي وحدت بيشتر با همجنس بازان ما نيز همجنس باز شويم |
98 |
نام و نام خانوادگي: افشين -
تاريخ: 08 تير 92
با سلام دين شما براي شما ودين ما ومذهب ما براي ما ...اللهم عجل لوليک الفرج... |
99 |
نام و نام خانوادگي: صلح -
تاريخ: 11 مرداد 92
سلام پيامبر(ص) وصيت کرده بودند که دين اسلام همه گير وبه همه جا برود من يک شيعه که روزه شو با اذان واشهدان علي ولي الله باز مي کنه هستم اما تمام اهل تسنن رو دوست دارم همه آنها برادران وخواهرانمان هستند ماهيچ فرقي باهم نداريم همه مسلمان.ازاين همه نفاق ودورويي دست برداريم ته دلمون بهم پيوند مي خوره اونم اسلام |
100 |
نام و نام خانوادگي: عمر -
تاريخ: 18 مرداد 92
با سلام براي هـمه عزيزان مسلمان بنده سني ولي عاشق علي (ع) و تمام اهـل البيت پيامبر هستم ، لطفآ باهم وحدت كنيم و وهابيان را از صحنه روزگار نابود كنيم! جانم فداي اهل البيت الله حافظ |
101 |
نام و نام خانوادگي: عمر -
تاريخ: 18 مرداد 92
با سلام براي هـمه عزيزان مسلمان بنده سني ولي عاشق علي (ع) و تمام اهـل البيت پيامبر هستم ، لطفآ باهم وحدت كنيم و وهابيان را از صحنه روزگار نابود كنيم! جانم فداي اهل البيت الله حافظ |
102 |
نام و نام خانوادگي: . -
تاريخ: 22 مرداد 92
ديااکو..اون دين عمر بود که با ظلم تجاوز ؟؟؟؟وارد ايران شد.دين اسلام واقعي رو سلمان فارسي رحمه ال... عليه اورد ايران وقتي چيزي نمي دوني لطفا نظر نده .همين عرب که مي گي اقايي به نام اقا امير المومنان اسدال... الغالب علي بن ابيطالب داره .اصلا در حدي نيستي بخاي نظر بدي لطفا ندونسته الکي اون دنيا خودت را نسوزون |
103 |
نام و نام خانوادگي: کورش -
تاريخ: 12 مهر 92
زه شير شتر خوردن و سوسمار- عرب را به جاي رسيده است کار - که تخت کياني کند ارزو - تفو بر تو اي چرخ گردون تفو |
104 |
نام و نام خانوادگي: سهند -
تاريخ: 06 آذر 92
سلام عزيزان هر انساني كه الله بر زبان دارد خونش ناموسش اموالش حرمت دارد فراموش نكنيم. |
105 |
نام و نام خانوادگي: محمود -
تاريخ: 06 بهمن 92
باسلام به برادران ديني خودم چه شيعه وچه سني .كمي تعقل وتفكر همه چيز رو روشن ميكنه وديگه حرفي باقي نمي ماند 1) نفاق از زبان هركس در ايد آن زبان زبان شيطان است 2) ما اطلاعات بيشتر و بهتري از موضوع مورد بحث داريم. يا امام علي وائمه وخلفاي ويا به قول اهل تسنن خلفاي راشدين 3)شناخت ما از اين موضوع چقدر است كه راجع به آن نظر ميدهيم 4) كجا اين موضوع وطرح آن راه گشاي كار ما بوده است. كه حالا اين موضوع را پيش ميكشيم جز اين كه اجانب وبيگانگاه از آن نهايت استفاده را برده اند وخواهند برد هيچ ديني اگر تحريف نشده باشد نمي گويد اين گونه با يكديگر برخورد كنيد اگر لازم به احقاق حقي باشد چه كسي بهتر از خود ائمه (ع). مشكل اسلام شيعه وسني بودن نيست مشكل جهالت است كه عده اي گرفتار آن هستند به اميد ظهور ولي عصر (عج) كه شيعه وسني منتظر آن هستند زنده باد شيعه وسني با بصيرت وآگاه |
106 |
نام و نام خانوادگي: مرتضي -
تاريخ: 15 اسفند 92
با سلام خدمت دوستان دوستان و برادران خواهشا به هم ديگه توهين نکنيد و فقط به نقد همديگه بپردازيد و احسنت به اقايي به نام عمر که گفتند (با سلام براي هـمه عزيزان مسلمان بنده سني ولي عاشق علي (ع) و تمام اهـل البيت پيامبر هستم ، لطفآ باهم وحدت كنيم و وهابيان را از صحنه روزگار نابود كنيم! جانم فداي اهل البيت الله حافظ) احسنت برادر |
107 |
نام و نام خانوادگي: پيمان -
تاريخ: 18 اسفند 92
قابل توجه خرافه پرستان:چه قبول بکنيد و چه نکنيد عمر داماد علي و عثمان داماد پيامبر اکرم و چه قبول بکنيد و چه نکنيد علي هم مانند ديگر دوست داران خلفاي راشدين فرزنداني به نامهاي ابوبکر و عثمان داشتند پس گريبان چنگ نزنيذ و همانند اهل سنت به صحابه احترام بگذاريد و بيهوذه لعن و نفرين نکنيد که به خودتان بر مي گردد جواب نظر: با سلام دوست گرامي ما گريبان چاک نمي کنيم اين شما هستيد که به هر نحوي شده سعي مي کنيد تا ثابت کنيد که ارتباط بين حضرت علي عليه السلام و خلفاء، دوستانه بوده است تا با اين روش ظلمهاي خلفاءي خود را بپوشانيد و ناديده بگيريد اگر واقعا داماد بودن عمر براي حضرت علي عليه السلام خيلي برايتان مهم است چرا اين مهم را بخاري و مسلم در صحيحين نياورده اند؟! چرا ساير صحاح روايت ازدواج عمر با ام کلثوم را ترک کرده و نياورده اند؟! چرا ساير مسانيد شما مانند مسند احمد به آن اشاره نکرده است؟! مگر خود احمد و ديگران نگفته اند هر چيزي که در مسند احمد نباشد صحيح نيست همچنين اگر هم تلاش بکنيد که اين ازدواج را با يک سري روايات ضعيف و غير قابل احتجاج، ثابت کنيد، باز به ضرر خودتان است چون عمر بن خطاب قبل از ازدواج با ام كلثوم ، ساق پايش را لمس مي كند و او را در بغل گرفت و بوسيد. وام كلثوم از اين كار زشت، عصباني شد و به وي گفت: اگر تو خليفه نبودي، دماغت را مي شكستم، چشمت را كور مي كردم . الاصابه، ابن حجر: 8/464 و سير أعلام النبلاء، ذهبي:3/501. تاريخ بغداد، الخطيب البغدادي، ج 6، ص 180 اگر اين قضيه صحت داشته باشد، بايد شما که طرفدار خليفه هستيد پاسخ دهيد كه آيا درست است حاكم اسلامي كه بايد حافظ ناموس ملت باشد، خود با ناموس مردم اين چنين كند. تا انجا که سبط ابن جوزي از علماي اهل سنت مي گويد:به خدا سوگند اين كاري كه از عمر نقل مي كنند، قبيح است دست زدن به دختر نامحرم حرام است ... ( وهذا قبيح والله، ثمّ بإجماع المسلمين لايجوز لمس الأجنبيّة فكيف ينسب عمر إلى هذا ؟) تذكرة خواص الأمة : 321 رابعا: برفرض هم بگوييم اين ازدواج رخ داده باشد، اين ازدواج با اجبار و خشونت عمر بوده است . هيثمي از علماي بزرگ اهل سنت نوشته اشت: در برابر اعتراض عقيل به اين ازدواج ، علي عليه السلام خطاب به عباس فرمود: خشونت عمر باعث اين كاري كه مي بيني گرديد (درة عمر أحرجته الي ماتري) . مجمع الزوائد ج 4 ص 272، معجم كبير ج 3ص45 جهت اطلاع بيشتر به اين آدرس رجوع کنيد اما در خصوص ادعاي اينکه عثمان داماد پيامبر صلي الله عليه و آله بايد بگوييم اگر کمي در تاريخ تامل کنيد مي فهميد که دو همسر عثمان دختران واقعي پيامبر صلي الله عليه واله وسلم نبودند بلکه ربيبه هاي حضرت بودند:زيرا 1- بخاري در صحيح خود، ذيل آيۀ شريفۀ (و قاتلوهم حتي لا تکون فتنه) ماجرايي را از عبدالله بن عمر نقل مي¬ كند که در آن شخصي از او در مورد علي(ع) و عثمان پرسشي مطرح مي سازد. ابن عمر بعد از اين که نکاتي را در مورد تبرئۀ عثمان بيان داشت، مي گويد که اما علي(ع) پسرعموي پيامبر(ص) و داماد اوست. صحيح بخاري،ج ۵، ص ۱۵۷، دار الفکر، بيروت، ۱۴۰۱ ه ق. اگر رقيه و ام کلثوم همسران عثمان، دختران واقعي پيامبر (ص) بودند، ابن عمر مي بايست او را نيز به عنوان داماد پيامبر(ص) معرفي نمايد، در حالي که اين کار را ننمود! 2-اگر پيامبر صلي الله عليه واله وسلم بجز حضرت زهرا سلام الله عليها دختر ديگري داشتند بايد با همه انها به طور يکسان محبت مي کردند ولي با رجوع به سيره نبي مكرم اسلام و دقت در آن ، در مييابيم كه روايات بسياري از رابطه بسيار صميمانه نبي مكرم اسلام و دختر بزرگوارش صديقه طاهره سلام الله عليها حكايت ميكند اما هيچ روايتي ؛ حتي يك روايت ضعيف نيز در كتابهاي شيعه و سني نقل نشده است كه پيامبر اسلام صلي الله عليه واله حتي يكبار درِ خانه رقيه و ام كلثوم را زده باشد . چرا پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم اين رابطه بسيار صميمانه را با ديگر دختران خود نداشته است ؛ نه در مدينه و نه حتي در مكه ؟ هر چند كه فاطمه زهرا از هر نظر از تمامي زنان عالم متمايز بوده است ؛ ولي اگر پيامبر دختري غير از فاطمه داشت ، شايسته بود كه اين رابطه صميمانه بين آنها نيز وجود داشته باشد جهت اطلاع بيشتر به اين آدرس رجوع کنيد اما در خصوص نام گذاري فرزندان حضرت علي عليه السلام بطور مفصل در مقاله ذيل پاسخ داده شده است شما شيعه را متهم به لعن صحابه مي كنيد در حالي كه از كتب خودتان خبر نداريد كه صحابه همديگر را چگونه لعن مي كردند! بنابراين دقت بکنيد و به شيعان چنين تهمتي نزنيد بلکه اول تکليف خودتان را روش کنيد بعد قضاوت بکنيد موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات |