مقالات |  سخنراني ها |  شبکه سلام |  موبايل |  انتشارات |  محصولات نرم افزاري |  ليست پاسخ ها
تاريخ: 22 مهر 1392
پرسش و پاسخ ويژه برنامه غديري (حديث غدير و امامت و خلافت حضرت علي (ع) )
   

 

 

 

آيا علماي اهل سنت بر صحت حديث غدير گواهي داده اند؟

چگونه حديث غدير بر امامت وخلافت حضرت علي (ع) دلالت مي كند؟

آيا علي  (ع) به حديث غدير استدلال كرده است

آيا علماي اهل سنت بر امامت علي  (ع) به حديث غدير استدلال كرده اند؟

علت ماندگاري غدير چيست؟

آيا انگيزه حديث غدير شكايت سپاه يمن بود؟

آيا كلمه مولي به معناي ولايت امر نيست؟

 


سؤالات ويژه برنامه غديري

 

سؤال از شيعيان گرامي

1 - يكي از ادله شيعه را بر معتبر بودن حديث غدير از كتب اهل سنت بيان كنيد

2 -  حديث غدير، چگونه بر امامت وخلافت حضرت علي (ع) دلالت مي كند؟

3 - آيا علماي اهل سنت بر دلالت حديث غدير بر خلافت علي (ع) اعتراف كرده اند؟

4 -  آيا خود حضرت علي  (ع) بر اثبات امامت خويش به  حديث غدير استناد كرده اند؟

5 – علت جاودانگي حادثه غدير چيست؟

6 –  چگونه ماجراي سپاه يمن، خود دليل ديگري بر دلالت حديث غدير بر ولايت حضرت علي مي شود؟

سؤال از عزيزان اهل سنت

1– پاسخ شما از استدلال شيعه به حديث غدير بر امامت حضرت علي  (ع)  و قرائن مرتبط به آن از جمله: سخن حضرت از ولايت تامه خود با جمله (أَلَسْتُ أولى بالمؤمنين من أنفسهم؟)  و اعتراف برخي از علماي بزرگ اهل سنت مانند ابن جوزي مبني بر صراحت حديث غدير بر امامت (وهذا نص صريح في إثبات إمامته)  و استدلال حضرت علي به حديث غدير و ديگر ادله چيست؟

2 – آيا تبريك خليفه دوم به علي  (ع)  در غدير خم ، وجمله (اَصْبَحْتَ مَولايَ وَمَولىَ كُلِّ مُسْلِمٍ) و يا   (اَصْبَحْتَ الْيَوْمَ وَلِيَّ كُلِّ مُؤْمِن) دلالت  بر خلافت حضرت علي  (ع) نمي‌كند؟

3 -  آيا دلالت حديث غدير بر امامت حضرت علي  (ع) قوي‌تر است يا نماز خواندن خليفه اول به جاي پيامبر اكرم (ص) ؟

4 – آيا كلمه مولي با توجه به موارد استعمال قرآني، دلالت بر ولايت حضرت علي  (ع) نمي كند از جمله آيات ذيل:

ثُمَّ رُدُّوا إِلَي اللهِ مَوْلاَهُمْ الْحَقِّ أَلاَ لَهُ الْحُكْمُ الانعام: 62

وَاللهُ مَوْلاَكُمْ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ التحريم: 2

مَأْوَاكُمْ النَّارُ هِيَ مَوْلاَكُمْ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ الحديد: 15

5 - حضرت رسول (ص) در غدير خم با جمله «مَنْ كُنْتَ وَلِيَّهُ ، فَعَلِيٌّ وَلِيُّهُ».  مسند أحمد  ج5 ص350 . آيا با گفتن كلمه (ولي) اشاره به ولايت تامه حضرت علي  (ع) نكرده است؟

چه فرقي است ميان اين جمله پيامبر اكرم (ص) با سخن خليفه دوم كه گفته «فَلَمَّا تُوُفِّيَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم قَالَ أَبُو بَكْر أَنَا وَلِيُّ رَسُولِ اللَّهِ. صحيح مسلم  ج 5 ص 152، ح 4468، كتاب الجهاد باب حكم الفئ.

6 – اگر قضيه مشابه با غدير خم براي خليفه اول ‌افتاده بود، شما چه برداشتي از آن مي‌كرديد؟

با توجه به لزوم محبت مؤمن آيا درست است كه پيامبر اكرم (ص) سعي داشت ماجراي در سطح غدير را تنها براي اثبات دوستي حضرت علي  (ع) را بيان كند؟

اگر نظر پيامبر گرامي (ص) اثبات دوستي حضرت علي بود چرا از كلمه (حب) استفاده نكرد و نفرمود: (من كان يُحِبُّني فَلْيُحِبَّ عَلِيّاً) هر كس مرا دوست دارد؛ علي را دوست داشته باشد.

 


حديث غدير و امامت و خلافت حضرت علي  (ع)

آيا علماي اهل سنت بر صحت حديث غدير گواهي داده اند؟

1 –  ترمذي از علماي بزرگ اهل سنت گفته است: پيامبر گرامي (ص) در غدير خم فرموده: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ» هر كس من مولاي او هستم علي مولاي اوست  اين روايت حسن و صحيح است: «هذا حديث حسن صحيح». صحيح سنن الترمذي للألباني: ج5 ص633

الباني از علماي بزرگ وهابي نيز گفته: سند اين روايت صحيح وشرائط صحيح بخاري و مسلم را دارد: «وإسناده صحيح على شرط الشيخين». سلسلة الأحاديث الصحيحة: ج4 ص331.

2 - بنا به نقل ابن كثير آقاي ذهبي از علماي بزرگ اهل سنت گفته است:  اين روايت صحيح است: «هذا حديث صحيح». البداية والنهاية ، ج 5 ص 228.

3 - ضياء الدين مقبلي از علماي اهل سنت گفته است: اگر  حديث غدير صحيح نباشد پس در دين اسلام، چيز صحيح نخواهيم داشت: إن لم يكن معلوما فما في الدين معلوم. الأبحاث المسدّدة ص122.

4 - بنا به نقل ابن كثير دمشقي آقاي ذهبي گفته است: «الحديث متواتر، أتيّقن أنّ رسول اللّه قاله».

حديث غدير متواتر است و من يقين دارم كه پيامبر اكرم (ص) اين حديث را فرموده است. البداية والنهاية ، ج 5 ص 233.

ابن تيميه گفته است :  هر كس منكر حديثي شود با تواتر و يا اجماع ثابت شده، كافر است: وأما من أنكر ما ثبت بالتواتر والإجماع فهو كافر. مجموع الفتاوى  ج 1 ص 109، نشر : مكتبة ابن تيمية

چگونه حديث غدير بر امامت وخلافت حضرت علي (ع) دلالت مي كند؟

 

1 - ولايت علي (ع) برگرفته ازو ولايت خدا و پيامبر (ص)

طبق نقل احمد بن حنبل، پس از مناشده و سوگند دادن علي  (ع) ، ‌تعدادي از صحابه كه در غدير حضور داشتند شهادت دادند پيامبر گرامي (ص) قبل از بيان جايگاه ولايت وخلافت علي (ع) از مردم پرسيد:أَلَيْسَ الله أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ؟  آيا خداوند ولايت تامه به تمامي مؤمنان ندارد؟ پاسخ دادند: بلي ! آنگاه فرمود: اَلّلهُمَّ مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاَهُ اَلّلهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ؛ خدايا تو شاهد باش! هر كس مولاي او هستم؛ علي مولاي اوست. خدايا دوست بدار هر كس علي را دوست بدارد و دشمن باش با كسي كه با علي دشمني كند. مسند أحمد بن حنبل  ج 1   ص 118.

الباني از علماي بزرگ  وهابي گفته: اين روايت صحيح است: حديث صحيح. السلسلة الصحيحة ، ج 4 ، ص 249

پيامبر اكرم (ص) با اين سخن خود اعلام فرموده: ولايت علي  (ع)  همانند ولايت من، برگرفته از ولايت خداوند است.

2 - ولايت علي (ع) همسان  ولايت پيامبر (ص)

ابن كثير دمشقي سلفي مي گويد: پيامبر گرامي (ص) در غدير خم خطاب به حاضرين  فرمود: اَلَسْتُمْ تَعْلَمُون  اَنّي أولَى بِكُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ نَفْسِهِ ؟ آيا  نمي دانيد كه ولايت من به مؤمنين از خود آنان بيشتر است؟ همگي‌ پاسخ دادند: بلي ! آنگاه فرمود: هر كس من مولاي او هستم علي هم مولاي او است.

 ابن كثير گفته: كه اين روايت معتبر وخوب است و راويان او مورد اعتماد هستند: «إسناد جيد رجاله ثقات». البداية والنهاية  ج 5 ص 231

اين سخن پيامبر گرامي (ص) اشاره به آيه 6 سوره احزاب است كه خداوند فرموده {النَّبِىُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ} يعني : ولايت پيامبر بر مؤمنين از خود آنان بر خودشان قوي‌تر است.

زمخشري و آلوسي دو تن از علماي بزرگ اهل سنت در تفسير آيه گفته اند:  ولايت پيامبر (ص) در تمامي امور ديني و دنيوي بر مؤمنان ثابت است: «النَّبِىُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ  فِي كُلِّ شَيْءٍ مِنْ اُمُورِ الدِّينِ وَالدُّنْيَا» . تفسير كشاف ج 3 ص 251، تفسير آلوسي ، ج 21 ص 151.

سخن پيامبر اكرم (ص) در حديث غدير اشاره به اين آيه است يعني: ولايت تامه اي كه خداوند براي من نسبت بهس تمام مؤمنان قرار داده؛ با تمام خصوصياتش براي علي (ع) ثابت است و اين دليل بر ولايت و امامت علي  (ع) است

همان گونه كه سبط ابن جوزي از علماي اهل سنت گفته: «وهذا نص صريح في إثبات إمامته وقبول طاعته». و اين نص صريح در اثبات امامت و قبول طاعت علي (ع) است. تذكرة الخواص، ص 38.

3 - حديث غدير با عبارتهاي مختلف

هر كس من ولي امر او هستم؛ علي ولي امر اوست {من كنت وليه فعلي وليه}

بَزّار از علماي بزرگ اهل سنت از سعد بن ابي وقاص نقل مي كند: پيامبر اكرم (ص) دست علي  (ع) گرفت و خطاب به مردم فرمود: آيا ولايت من به مؤمنين از خود آنان بيشتر نيست؟ و هركس من ولي امر او هستم، علي ولي امر او هست: «أَلَسْتُ أولى بالمؤمنين من أنفسهم؟ من كُنْتُ وَلِيَّهُ فَاِنَّ عَلِيّاً وَلِيُّهُ». مسند البزار ، ج 4 ص41.

هيثمي گفته است: راويان اين حديث ثقه و مورد اعتماد هستند: «ورجاله ثقات». مجمع الزوائد ، ج 9 ص107.

هر كس را كه من بر او ولايت تامه دارم، علي ولي امر اوست

طبراني از زيد بن ارقم نقل كرده كه پيامبر اكرم (ص) در غدير خم فرمود: هر كس كه من ولايت تامه بر او دارم علي (ع) ولي او است: «مَنْ كُنْتُ اَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ فَعَلِيٌّ وَلِيُّهُ». المعجم الكبير، ج5 ص166.

 

هر كس خدا ورسول مولاي اوست، علي مولاي اوست

به نقل ابن حجر پيامبر اكرم (ص) در غدير خم دست علي را گرفت وفرمود: «اَ لَسْتُمْ تَشْهَدُونَ أَنَّ اللَه ـ عز وجل ـ وَرَسُولَهُ اَوْلَى بِكُمْ مِنْ اَنْفُسِكُمْ» آيا گواهي نمي دهيد كه  ولايت خداوند و پيامبرش بر شما از خود شما اولويت دارد؟ همه پاسخ: بلي! آنگاه فرمود: هر كس كه خدا و رسولش بر او ولايت دارد؛ علي هم بر او ولايت دارد: «فَمَنْ كَانَ اللهُ وَرَسُولُهُ مَوْلاهُ فَاِنَّ هَذا مَوْلاهُ».

و سپس فرمود: من ميان شما دو چيز باقي گذاشتم كه اگر به آن دو تمسك كرديد، هرگز گمراه نخواهيد شد:

اولي: كتاب خداوند كه يك جانب او به دست خدا و يك جانب ديگرش به دست شما است.

ودومي: اهل بيت من است. در پايان ابن حجر گفته:  سند اين روايت صحيح است: «هذا إسناد صحيح» المطالب العالية، ج16 ص142.

4 -  تبريك خليفه دوم به علي  (ع)

 

خطيب بغدادي با سند معتبر  از ابو هريره نقل كرده  كه پيامبر اكرم (ص)  در غدير خم دست علي را گرفت و فرمود: آيا من ولي امر مؤمنان نيستم؟ پاسخ دادند: بلي! فرمود: هر كس من مولاي او (ولي امر او) هستم ،  علي مولا و ولي امر او است آنگاه عمر بن خطاب گفت: «بَخٍّ بَخٍّ لَكَ يَا بنَ أبي طالِب، أصْبَحْتَ مَولايَ وَمَولىَ كُلِّ مُسْلِمٍ» مبارك باد بر تو اي فرزند ابو طالب كه امروز مولاي من و مولاي تمام مسلمانان قرار گرفتي!‌ در اين هنگام آيه شريفه  {الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ} نازل گرديد يعني امروز دين شما را كامل و نعمت ها را بر شما تمام كردم و از اسلام راضي گرديدم. تاريخ بغداد، ج8 ص284.

در نقل احمد بن حنبل آمده كه  عمر بن خطاب با علي  (ع) ديدار كرد و گفت: مبارك باد بر تو اي فرزند ابو طالب كه امروز مولاي تمام مردان وزنان مؤمن شدي!: «هَنِيأً يَا بْنَ أبي طَالِبٍ أَصْبَحْتَ وَأَمْسَيْتَ مَولَى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَمُؤْمِنَةٍ»

مسند أحمد بن حنبل، ج 4، ص 281.

در نقل ابن اثير جزري آمده كه عمر بن خطاب گفت: اي فرزند ابو طالب امروز تو ولي امر تمام مؤمنان قرار گرفتي: «اَصْبَحْتَ الْيَوْمَ وَلِيَّ كُلِّ مُؤْمِن». اسد الغابة  ج 4   ص 118.

آيا علي  (ع) به حديث غدير استدلال كرده است

5 -   استدلال حضرت علي  (ع) به حديث غدير بر امامت خويش

مناشده و سوگند دادن علي  (ع) در رابطه با حديث غدير

احمد بن حنبل نقل كره كه علي  (ع) صحابه را در رَحَبَه جمع نمود و آنان را سوگند داد هر آن چه كه در غدير خم از پيامبر اكرم (ص) شنيده اند، بر خيزند و گواهي دهند. تعداد زيادي از صحابه بر خاسته و شهادت دادند كه رسول اكرم (ص) در غدير خم دست علي را گرفت و فرمود «أَتَعْلَمُونَ أَنِّى أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» آيا مي دانيد كه ولايت من بر مؤمنين از خود آنان بيشتر است؟ پاسخ دادند: بلي! آنگاه فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَهَذَا مَوْلاَهُ» هر كس من مولاي او هستم ، علي مولاي او است. مسند احمد ، ج 4 ، ص 370  .

هيثمي گفته است: راويات حديث مورد اعتماد و ثقه هستند: «ورجاله رجال الصحيح». مجمع الزوائد ج 9 ، ص 104

الباني وهابي نيز گفته است : سند اين روايت صحيح است و شرط صحيح بخاري را دارد: «وإسناده صحيح على شرط البخاري». سلسلة الأحاديث الصحيحة، ج4 ص331.

احتجاج علي  (ع) به طلحه به حديث غدير در جمل

بنا به نقل حاكم نيشابوري علي  (ع) در جنگ جمل، طلحه را فرا خواند و به او فرمود: تو را به خدا سوگند در غدير خم از پيامبر اكرم (ص) شنيدي كه فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاَهُ» هر كس من مولاي او هستم، علي مولاي او است؟ طلحه پاسخ داد بلي شنيدم! علي  (ع) فرمود: فَلِمَ تُقَاتِلُنِي؟ پس چرا به جنك با من آمده‌اي؟ پاسخ داد: فراموش كرده بودم؛ آنگاه طلحه از جنگ منصرف و رفت.

مستدرك  ج 3  ص 419

گفتني است كه  به هنگام بيرون رفتن از ميدان جنگ با تيري كه مروان  از سپاه عائشه، به سوي او پرتاب كرد؛ كشته شد. تاريخ اسلام ذهبي، ج 3، ص 486.

آيا علماي اهل سنت بر امامت علي  (ع) به حديث غدير استدلال كرده اند؟

6 - گواهي علماي اهل سنت بر دلالت حديث غدير بر امامت علي  (ع)

1 - ابو حامد غزالي متوفاي 505، بعد از نقل تبريك خليفه دوم به علي  (ع)  مي‌گويد: اين سخن عمر در حقيقت تسليم در برابر خلافت علي  و رضايت و قبول آن بود. امّا پس از آن، هوي و هوس بر وي غلبه كرد و به خاطرحبّ رياست و رسيدن به خلافت، عهد و پيمان خود را پشت سر افكنده و آن را به قيمتي اندك فروختند: «فهذا تسليم ورضى وتحكيم، ثم بعد هذا غلب الهوى لحب الرياسة ... فنبذوه وراء ظهورهم، واشتروا به ثمنا قليلا». سرّ العالمين ، ص 21.

شخصيت غزالي از ديدگاه علماء اهل سنت

يافعي گفته: فضائل امام غزالي فراتر از شمارش است و اهل كرامات بزرگ  بوده؛ وفضائل الإمام أبي حامد الغزالي  أكثر من أن تحصر... اشتهرت كرامته العظيمة.

مرآة الجنان  ج 3   ص 190.

سيوطي گفته: اگر بنا بود بعد از پيامبر اكرم (ص) پيامبري بيايد، قطعا ابو حامد غزالي مي شد؛ لو كان بعد النبي صلى الله عليه وآله وسلم نبي لكان الغزالي

التَنْبِئَةُ بِمَنْ يَبْعَثُهُ الله عَلَى رَاْسِ كُلِّ مِاَئة،  ص 12.

 

2 -  سبط ابن جوزي متوفاي 654، مي گويد: كه اين حديث غدير نص صريح در إثبات إمامت علي و قبول اطاعت او است. «وهذا نص صريح في إثبات إمامته وقبول طاعته».  تذكرة الخواص ص 60 ، نشر ذوي القربي – 1427.

شخصيت سبط ابن جوزي از ديدگاه علماء  اهل سنت

ذهبي در حق سبط ابن جوزي گفته: او إمام و فقيه و واعظ بي نظير و مورد قبول همه بود: وكان إماماً فقيهاً واعظاً وحيداً ... صاحب قبولٍ تامّ . تاريخ الإسلام ج 48 ص 184.

علت ماندگاري غدير چيست؟

7  نزول دوآيه در رابطه با غدير خم

نزول دو آيه مستقل در رابطه با غدير باعث ماندگاري و جاودانگي حادثه غدير گرديده است:

1 - آيه 67 سوره مائده: {يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا اُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}

اى پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت برتو نازل شده است، به طور کامل (به مردم) ابلاغ کن؛ و اگر چنين نکنى، رسالت او را انجام نداده اى. خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم، حفظ مى کند.

ابن أبي حاتِم در تفسير خود از ابو سعيد خدري نقل کردهكه  اين آيه در باره علي بن ابي طالب نازل شده است.  تفسير ابن أبي حاتم، ج 4 ص1172.

آلوسي در تفسير خود مي‌نويسد: ابن مردويه از ابن مسعود نقل مي‌کند که ما در زمان رسول الله صلي الله عليه واله وسلم اين آيه را اينگونه مي‌خوانديم: (بَلِّغْ مَا اُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ إنَّ عَلِيّاً وَليُّ الْمُؤْمِنِين) آنچه از طرف پروردگارت برتو نازل شده است که «علي ولي مومنين است» را به  مردم ابلاغ کن، و اگر چنين نکنى، رسالت او را انجام نداده اى. روح المعاني ج6 ص193

و سيوطي و شوكاني اين روايت را  با عبارت «إنَّ عَلِيّاً مَولَي الْمُؤْمِنِين»  نقل کرده است. در المنثور ج2ص298  و فتح القدير ج  2 ص60 .

2 -  آيه 3 سوره مائده: {أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمْ الاِْسْلاَمَ دِيناً}؛ امروز، دين شما را برايتان کامل کردم; و نعمت خود را بر شما تمام نمودم; و اسلام را بعنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم .

خطيب بغدادي از ابوهريره نقل کرده است : روز غدير خم ، زماني که پيامبر دست علي بن ابي طالب را گرفت ، سپس فرمود : اَلَسْتُ وَليَّ الْمُؤْمِنين؟ آيا من ولي مومنين نيستم؟ گفتند : بله اي رسول خدا! فرمود : «مَنْ كُنْتَ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ» هرکس که من مولاي او هستم پس علي مولاي اوست . بعد عمر بن خطاب به علي  (ع) : تبريک گفت سپس اين آيه نازل شد. تاريخ بغداد ج 8 ص 284.

آيا انگيزه حديث غدير شكايت سپاه يمن بود؟

8 - شكايت سپاه يمن موجب اثبات ولايت علي  (ع)

برخي از افراد بي اطلاع و يا معاند مي‌گويند: حضرت علي  پس از ورود به يمن  غنايم جنگي را تقسيم نمود  و يک زن زيبا را براي خود به غنيمت برد؛ اين کار ايشان و بعضي علل ديگر موجب شکايت سپاهيان اعزامي به يمن گرديد به همين علت حضرت رسول اکرم (ص)  در محل غدير خم طي بياناتي  دوستي حضرت علي را سفارش نموده و لشکريان معترض را از دشمني و مخالفت با حضرت علي  بر حذر داشته است . رجوع شود به سايت سني نيوز  28/9/1387

پاسخ اين اشكال بي اساس

1 -  شكايت سپاه يمن سال هشتم هجري بوده نه دهم

بنا به گفته زيني دحلان مفتي مكه مكرمه ، اين سفر علي  (ع) سال هشتم هجرت صورت گرفته: «وأما بعثه إلى همدان فكان سنة ثمان بعد فتح مكة» . السيرة النبوية ،  ج2 ص371 .

2 - شكايت در مدينه صورت گرفته نه در غدير خم

بنا به نقل طبراني شكايت سپاه يمن در مدينه صورت گرفته است: بُريده كه حامل شكايت سپاه يمن بود مي گويد: وارد مدينه شدم به مسجد پيامبر (ص) رفتم و حضرت در منزل خود بودند: فقدمت المدينة، ودخلت المسجد ورسول الله (ص) في منـزله». المعجم الأوسط ،  ج 6 ص 162.

3 - توطئه صحابه بر ضد علي  (ع) و خشم پيامبر؛ منافات با عدالت

تعدادي از صحابه دم در پيامبر اكرم (ص)  بودند و به من گفتند: اي بريده از يمن چه خبر؟ گفتم پيروزي نصيب مسلمانان شده و علي كنيزي را از غنائم جنگي براي خود برداشت و آمده ام به پيامبر شكايت كنم. صحابه گفتند: به پيامبر خبر بده (شكات كن) كه اين كار علي را از چشم حضرت ساقط مي‌كند. «قَالُوا فَأَخْبِرْهُ‏ فَإِنَّهُ يَسْقُطُهُ مِنْ عَيْنِ  رَسُولِ اللَّهِ يَسْمَعُ‏».  المعجم الأوسط ،  ج 6 ص 162.

در اين هنگام بود كه پيامبر اكرم (ص) از منزل بيرون آمد «يُعْرَفُ الْغَضَبُ فِي وَجْهِهِ» آثار غضب و خشم در چهره آن حضرت نمايان بود و فرمود: چه شده كه عده اي از علي  (ع) بدگويي مي كنند ؛ هر كس از علي بدگويي كند از من بدگويي كرده و هر كس از علي جدا شود از من جدا شده است؛ علي از من و من از علي هستم: «مَنْ تَنَقَّصَ عَلِيّاً فَقَدْ تَنَقَّصَنِي‏ وَ مَنْ فَارَقَ عَلِيّاً فَقَدْ فَارَقَنِي إِنَّ عَلِيّاً مِنِّي وَ أَنَا مِنْه‏».المعجم الأوسط ،  ج 6 ص 162.

4 -  اثبات ولايت و امامت علي  (ع) نه دوستي و آشتي

حضرت رو كرد به بريده و فرمود : سهم علي از غنائم خيلي بيشتر از يك كنيز است  علي ولي امر شما بعد از من است: «وَأنَّهُ وَلِّيُكُمْ مِنْ بَعْدِي!». المعجم الأوسط ،  ج 6 ص 162.

بنا به نقل احمد بن حنبل فرمود: هر كس من ولي امر او هستم، علي هم ولي امر او است: «مَنْ كُنْتَ وَلِيَّهُ ، فَعَلِيٌّ وَلِيُّهُ».  مسند أحمد بن حنبل ،  ج5 ص350 .

 

بخاري مولي به معناي اول است

آيا كلمه مولي به معناي ولايت امر نيست؟

9 -  كلمه مولي در قرآن گواهي بر دلالت حديث غدير بر امامت علي  (ع)

بخاري در صحيح خود در تفسير آيه 15 سوره حديد: مي نويسد: مولي به معناي اولويت و ولايت است: {مَأْوَاكُمْ النارُ هِيَ مَوْلاَكُمْ}: «(مَوْلاَكُمْ) أَوْلَى بِكُمْ».

صحيح البخاري، ج6 ص57 ح 4881 كتاب التفسير، ب 57، سورة الْحَدِيدُ

زمخشري و آلوسي در تفسير آيه 2 از سوره تحريم {وَاللهُ مَوْلَاكُمْ} مي نويسند: يعني خداوند سيد شما و ولي امر شما هست:  «{وَاللهُ مَوْلَاكُمْ} سيدكم ومتولي أموركم».

الكشاف، ج4 ص363، ج4 ص569 ؛ روح المعاني، ج28 ص149.



    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  حسيني راغب     -   تاريخ:   22 مهر 92
خدا همه شما عزيزان رو حفظ کنه به حق اميرالمومنين عليه السلام
2   نام و نام خانوادگي:  رضا     -   تاريخ:   23 مهر 92
خدايا ما و ديگر برادران شيعه را از محبان و شيعيان راستين و حقيقي حضرت علي قرار بده. خدايا به عزيزانمان در شبکه ولايت و ديگر موسسات که در تبيين و تشريح ولايت امير مومنان علي بن ابيطالب تلاش مي کنند، جزاي خير، ثبات قدم و عافيت در همه امور عنايت بفرما بحق محمد و آل بيت محمد.
اللهم اجعل محياي محيا محمد و آل محمد و مماتي ممات محمد و آل محمد
3   نام و نام خانوادگي:  رضا     -   تاريخ:   23 مهر 92
عزيزان من!!!! گيريم از مولا معني دوست رو اين آقايون برداشت کنند. پس چرا آقايون دوستي رو در حق حضرت علي عليه السلام رعايت نکردند. مگه نميدونن دعاي پيامبر مستجاب هست و اين آقايون الان دشمن خدا هستند!!!!!!!!!!!!

اَلّلهُمَّ مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاَهُ اَلّلهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ؛ خدايا تو شاهد باش! هر كس من مولاي (دوست) او هستم؛ علي مولاي (دوست) اوست. خدايا دوست بدار هر كس علي را دوست بدارد و دشمن باش با كسي كه با علي دشمني كند.

ببينين!!! پس دوستي علي عليه السلام چقئر مهمه که براش آيه نازل شده (آيه 67 سوره مائده: {يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا اُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ} اى پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت برتو نازل شده است، به طور کامل (به مردم) ابلاغ کن؛ و اگر چنين نکنى، رسالت او را انجام نداده اى. خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم، حفظ مى کند.).

عزيزان اهل سنت و شيعيان گرامي!! تو رو خدا اين آيه ولايت (شما برادران اهل سنت بخونين دوستي) حضرت علي رو جزو اصول دين قرار نميده. که اگه ابلاغ نشه رسالت پيامبر زير سوال ميره و خدشه دار ميشه!!! (جان خودتون فکر کنين!!!)

تا حالا ديدين در علوم مختلف هر دانشمندي ساز خودشو بزنه. معمولاً اينقدر بحث و تحقيق ميشه که در تمام دنيا به آنچه که درسته برسن. و لجاجتي هم نميشه. و تا دلتون بخواد بحث و نقد ميشه. اما در مذهب که مهمترين وظيفه را براي انسان بر عهده داره ميبينيم که به بهانه ي وحدت و احترام به عقايد ديران از مناظره و بحث دقيق براي کشف حقيقت ظفره ميرن!! و مردم رو از درک حقيقت هم دور مي کنند!!!!!!
عزيزان اهل سنت!! تو رو خدا به فکر آخرتتون باشين!!!! عالم اگر دنبال کشف حقيقت باشه بايستي در به در دنبال کشف اون باشه نه اينکه با لجاجت از مناظره و تحقيق فرار کنه و آخرت مردم رو به بهاي شان ناچيز خودش تباه کنه. مثل کاري که علماي يهود در حق مردمشون انجام دادند (سوره بقره). قران ميفرمايد عالمان يهود پيامبر رو از فرزندانشون بهتر ميشناختند. اما رشک باعث شد که حقيقت رو کتمان کنند!!!
خيلي حرف براي گفتن به علماي اهل سنت و پيروانشون دارم. کاش يه دفعه تماسم وصل ميشد تا بتونم توي برنامه قدري با اينها درد دل کنم.

4   نام و نام خانوادگي:  رضا     -   تاريخ:   23 مهر 92
منظورم از تماس تلفني تماس با برنامه هاي شبکه ولايته نه خدايي نکرده برنامه هاي اونها (کلمه و وصال ناحق)!!!! ماشاء الله از بس بيننده دارين که چند ماهه تلاش مي کنم و موفق به تماس با شما نميشم.
5   نام و نام خانوادگي:  اکبر بيرامي     -   تاريخ:   23 مهر 92
احسنت و درود بر شما خيلي مختصر و مفيد و جمع بندي شده فقط اين نظر دادن رو کمي راحت تر کنيد هم اسم نياز هست!!هم نياز هست ايمل بنويسي و هم نياز هست اون کد زيري رو تايپ کني خودش هم درست!!!
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي؛ فقط در وارد كردن كد امنيتي شما لازم است دقت كنيد والا در بقيه قسمتها شما اگر يك حرف را اتفاقي هم وارد كنيد كافيست و در ايميل هم فقط «@» باشد كافيست به نظر نمي آيد اين كار سختي باشد مضاف به اينكه اين قسمت در اختيار ما نيست.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
6   نام و نام خانوادگي:  bisetareh     -   تاريخ:   23 مهر 92
ممنون از احاديث ومنابعتون
منتظريم اهل سنت بياد بهانه هاي بني اسرائيليش رو بياره تا حق جويان پاسخ دندان شکن دهند
ياعلي
7   نام و نام خانوادگي:  محمدعلي خواجه     -   تاريخ:   23 مهر 92
با سلام و عرض ادب
اگر امكان دارد تصوير كتابها را هم بذاريد. ممنون
8   نام و نام خانوادگي:  سيداحمدموسوي     -   تاريخ:   23 مهر 92
الحمدلله الذي جعلنا من المتمسکين بولايه اميرالمومنين واولاده المعصومين ضمن سلام وخسته نباشيد اززحمات شما عزيزان لطفااگرامکان داردمقالات سايت را به ايميل اين حقير ارسال فرمائيد باتشکر از زحمات شما عزيزان
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي؛ عجيب است شما حتي براي خودتان هم حاضر نيستيد كمي به خود زحمت دهيد و مطالب را از اين سايت كپي كنيد كه از ما مي خواهيد بعد از نوشتن و قرار دادن در منظر عمومي به ايميل شما هم بفرستيم.
خير عزيز اين امكان براي ما نيست و وقت چنين كاري را هم نداريم لذا از جنابعالي صميمانه عذر خواهيم مضاف به اينكه عموما ً براي ما انسانها ثابت شده كه اگر كسي به اين مفتي مطلبي در اختيار ما قرار دهد قدر آن را نمي دانيم. لذا ما از شما خواهش مي كنيم كه اگر مقدور است براي اين كارها هم كمي وقت گذاشته و كپي كنيد يا كل سايت را از برخي سايتها كه اين امكان را فراهم كرده اند دانلود كنيد.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
9   نام و نام خانوادگي:  عليرضا سليماني     -   تاريخ:   23 مهر 92
سلام خسته نباشيد من شيعه هستم با يکي از اين وهابي ها که سخن مينمودم گفت که به بنده تقريبا در اين مورد که ايا حضرت علي به ابکر و يا ديگران احتجاج کرده به حديث غدير که من براي مثال از جانب خدا منصوب شده ام
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي؛ در اين مورد مقاله اي در اين سايت با عنوان «آيا امير المؤمنين عليه السلام به حديث غدير احتجاج كرده است؟» قرار دارد كه مي توانيد از همين جا پيوند شده و مطالعه نماييد ولي اضافه بر مطالب آن خوب است براي شما در اينجا هم دو روايت ذكر كنيم:
روايت اول اينكه ايشان در همان زمان رسول الله صلي الله عليه و آله خود را ولي رسول الله صلي الله عليه و آله مي دانسته است و بر آن احتجاج مي كرده است:
عَنِ بن عَبَّاسٍ أَنَّ عَلِيًّا رضي اللَّهُ عنه كان يقول في حَيَاةِ رسول اللَّهِ صلى اللَّهُ عليه وسلم أن اللَّهَ عز وجل يقول ) أَفَإِنْ مَاتَ أو قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ على أَعْقَابِكُمْ ( وَاللَّهِ لا نَنْقَلِبُ على أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللَّهُ وَاللَّهِ لَئِنْ مَاتَ أو قُتِلَ لأُقَاتِلَنَّ على ما قَاتَلَ عليه حتى أَمُوتَ وَاللَّهِ إني لأَخُوهُ وَوَلِيُّهُ وبن عَمِّهِ وَوَارِثُهُ فَمَنْ أَحَقُّ بِهِ مِنِّي
المعجم الكبير طبراني، ج 1، ص 107
تفسير ابن كثير  ج 1   ص 411
هيثمي در مجمع الزوائد مي گويد: «رواه الطبراني ورجاله رجال الصحيح»
مجمع الزوائد  ج 9   ص 134
تفسير ابن أبي حاتم  ج 3، ص 777
البدع  ج 1، ص 145
المستدرك على الصحيحين  ج 3   ص 136
ووو
روايت دوم روايتي است كه در كتاب كافي به سند صحيح آمده است:
«عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ الْهِلَالِيِّ قَالَ سَمِعْتُ سَلْمَانَ الْفَارِسِيَّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ يَقُولُ لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ صَنَعَ النَّاسُ مَا صَنَعُوا وَ خَاصَمَ أَبُو بَكْرٍ وَ عُمَرُ وَ أَبُو عُبَيْدَةَ بْنُ الْجَرَّاحِ الْأَنْصَارَ فَخَصَمُوهُمْ بِحُجَّةِ عَلِيٍّ ع قَالُوا يَا مَعْشَرَ الْأَنْصَارِ قُرَيْشٌ أَحَقُّ بِالْأَمْرِ مِنْكُمْ لِأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص مِنْ قُرَيْشٍ وَ الْمُهَاجِرِينَ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى بَدَأَ بِهِمْ فِي كِتَابِهِ وَ فَضَّلَهُمْ وَ قَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْأَئِمَّةُ مِنْ قُرَيْشٍ قَالَ سَلْمَانُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ فَأَتَيْتُ عَلِيّاً ع وَ هُوَ يُغَسِّلُ رَسُولَ اللَّهِ ص فَأَخْبَرْتُهُ بِمَا صَنَعَ النَّاسُ وَ قُلْتُ إِنَّ أَبَا بَكْرٍ السَّاعَةَ عَلَى مِنْبَرِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ اللَّهِ مَا يَرْضَى أَنْ يُبَايِعُوهُ بِيَدٍ وَاحِدَةٍ إِنَّهُمْ لَيُبَايِعُونَهُ بِيَدَيْهِ جَمِيعاً بِيَمِينِهِ وَ شِمَالِهِ فَقَالَ لِي يَا سَلْمَانُ هَلْ تَدْرِي مَنْ أَوَّلُ مَنْ بَايَعَهُ عَلَى مِنْبَرِ رَسُولِ اللَّهِ ص قُلْتُ لَا أَدْرِي إِلَّا أَنِّي رَأَيْتُ فِي ظُلَّةِ بَنِي سَاعِدَةَ حِينَ خَصَمَتِ الْأَنْصَارُ وَ كَانَ أَوَّلَ مَنْ بَايَعَهُ بَشِيرُ بْنُ سَعْدٍ وَ أَبُو عُبَيْدَةَ بْنُ الْجَرَّاحِ ثُمَّ عُمَرُ ثُمَّ سَالِمٌ قَالَ لَسْتُ أَسْأَلُكَ عَنْ هَذَا وَ لَكِنْ تَدْرِي أَوَّلَ مَنْ بَايَعَهُ حِينَ صَعِدَ عَلَى مِنْبَرِ رَسُولِ اللَّهِ ص قُلْتُ لَا وَ لَكِنِّي رَأَيْتُ شَيْخاً كَبِيراً مُتَوَكِّئاً عَلَى عَصَاهُ بَيْنَ عَيْنَيْهِ سَجَّادَةٌ شَدِيدُ التَّشْمِيرِ صَعِدَ إِلَيْهِ أَوَّلَ مَنْ صَعِدَ وَ هُوَ يَبْكِي وَ يَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يُمِتْنِي مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى رَأَيْتُكَ فِي هَذَا الْمَكَانِ ابْسُطْ يَدَكَ فَبَسَطَ يَدَهُ فَبَايَعَهُ ثُمَّ نَزَلَ فَخَرَجَ مِنَ الْمَسْجِدِ فَقَالَ عَلِيٌّ ع هَلْ تَدْرِي مَنْ هُوَ قُلْتُ لَا وَ لَقَدْ سَاءَتْنِي مَقَالَتُهُ كَأَنَّهُ شَامِتٌ بِمَوْتِ النَّبِيِّ ص فَقَالَ ذَاكَ إِبْلِيسُ لَعَنَهُ اللَّهُ أَخْبَرَنِي رَسُولُ اللَّهِ ص أَنَّ إِبْلِيسَ وَ رُؤَسَاءَ أَصْحَابِهِ شَهِدُوا نَصْبَ رَسُولِ اللَّهِ ص إِيَّايَ لِلنَّاسِ بِغَدِيرِ خُمٍّ بِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَخْبَرَهُمْ أَنِّي أَوْلَى بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَمَرَهُمْ أَنْ يُبَلِّغَ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ فَأَقْبَلَ إِلَى إِبْلِيسَ أَبَالِسَتُهُ وَ مَرَدَةُ أَصْحَابِهِ فَقَالُوا إِنَّ هَذِهِ أُمَّةٌ مَرْحُومَةٌ وَ مَعْصُومَةٌ وَ مَا لَكَ وَ لَا لَنَا عَلَيْهِمْ سَبِيلٌ قَدْ أُعْلِمُوا إِمَامَهُمْ وَ مَفْزَعَهُمْ بَعْدَ نَبِيِّهِمْ فَانْطَلَقَ إِبْلِيسُ لَعَنَهُ اللَّهُ كَئِيباً حَزِيناً وَ أَخْبَرَنِي رَسُولُ اللَّهِ ص أَنَّهُ لَوْ قُبِضَ أَنَّ النَّاسَ يُبَايِعُونَ أَبَا بَكْرٍ فِي ظُلَّةِ بَنِي سَاعِدَةَ بَعْدَ مَا يَخْتَصِمُونَ ثُمَّ يَأْتُونَ الْمَسْجِدَ فَيَكُونُ أَوَّلَ مَنْ يُبَايِعُهُ عَلَى مِنْبَرِي إِبْلِيسُ لَعَنَهُ اللَّهُ فِي صُورَةِ رَجُلٍ شَيْخٍ مُشَمِّرٍ يَقُولُ كَذَا وَ كَذَا ثُمَّ يَخْرُجُ فَيَجْمَعُ شَيَاطِينَهُ وَ أَبَالِسَتَهُ فَيَنْخُرُ وَ يَكْسَعُ وَ يَقُولُ كَلَّا زَعَمْتُمْ أَنْ لَيْسَ لِي عَلَيْهِمْ سَبِيلٌ فَكَيْفَ رَأَيْتُمْ مَا صَنَعْتُ بِهِمْ حَتَّى تَرَكُوا أَمْرَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ طَاعَتَهُ وَ مَا أَمَرَهُمْ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ ص»
الكافي ج : 8 ص : 343.
روايات واخبار فراوان ديگري نيز در اين مورد در كتاب سليم بن قيس هلالي و احتجاج طبرسي و خصال شيخ صدوق و امالي شيخ طوسي و مناقب خوارزمي الغدير علامه اميني و ... آمده كه مجال بسط در اينجا نمي باشد. مضاف به اينكه اعتراف علماي اهل سنت به تواتر حديث غدير ما را از مراجعه به اينها بي نياز مي كند.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
10   نام و نام خانوادگي:  محمدحسين     -   تاريخ:   24 مهر 92
ولايت مولا اظهر من الشمس است .فقط بايد چشمها را باز کرد.
11   نام و نام خانوادگي:  محسن م     -   تاريخ:   24 مهر 92
سلام

دل خورشيد نور افشان شده از ولادتت
عالم گرفت و سياه شد از شهادتت
پسر عموي پيامبر ز کودي به زير نظر
شدي بزرگ مرد تاريخ بعد پيامبر
سيد زنان عالم کنار علي
11 هماي کريم امامت,براي ولي
مشرک نبوده و بوده به دين ابراهيم
مشرک بودنند و نبودند به دين ابراهيم
جان عالمي جان دادي در دل محراب
حيدر کراري در بدر و حنين و احزاب
عمر بن عبدود ميکشدحريفان را هزار هزار
به خاک افتاده مقابل جواني چو حيدر کرار
آن که خدا به صوتش سخن بگفت,کيست؟
محبوبترين خلايق به نزد پيامبر فقط عليست
چه گويم از علوم و معرفتت اي باب شهر علم
زدند حور زمين را مقابلت اي نمادحلم
تطهير از خطا وگناه,لسان صدقي براي خليل
ولي يتيمان,اميد فقيران,پناه اسيران,ميزان و قسيمي براي جليل

آقا جانم ميدوني شاعر نيستم اگه حق شما رو خوب ادا نميکنيم ببخش بر ما
يا علي

12   نام و نام خانوادگي:  reza     -   تاريخ:   24 مهر 92
کاش عنوان مطلب رو عوض کنين!!! سؤالات ويژه وبرنامه غديري و پاسخهاي مربوطه. تا ملت رغبت کنن بخونن. چرا که خيليها نميخوان در برنامه به عنوان پاسخ دهنده به سوالات شرکت کنن. ميبينن عنوانش راجع به سوالاته بي خياله خوندن مطلب ميشن
13   نام و نام خانوادگي:  سرباز کوي عترت     -   تاريخ:   24 مهر 92
سلام بر شما بزرگواران دربارهي شکايت جيش يمن در سفر سوم من متوجه نشدم که شکايت بالاخره قبل از انجام مناسک حج بوده يا بعد از انجام مناسک در مکه بوده يا در مدينه بوده ويه سوال ديگه اين که منبعي وجود داره که گفته باشه در غدير سه روز توقف انجام شده از اهل سنت؟؟؟؟ ممنون ميشم کمکم کنيد
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي؛ طبق روايات، برخي از آنها در همان مكه پيش از اتمام اعمال حج اعتراض كردند و رسول الله صلي الله عليه و آله در ميان آنها بلند شده و خطبه اي در دفاع از اميرالمومنين خوانده است و يك نفر از آنها هم در مدينه و در مسجد النبي اعتراض خود را به رسول الله صلي الله عليه و آله عرض مي كند. به مطلبي با عنوان «بررسي سفرهاي حضرت علي (ع) به يمن» مراجعه نماييد.
در مورد مدت توقف در غدير منابع اهل سنت گفته اند ايشان روزي كه به غدير رسيدند فرداي آن روز خطبه غدير را ايراد نمودند و بيعت گرفته و حركت نمودند اما منابع شيعي حكايت دارد كه ايشان سه روز در آنجا مانده اند.بيعت گيري مردان و زنان و انشاء شعر حسان و نزول آياتي از قرآن و نزول عذاب بر سر منكر سخنان رسول الله صلي الله عليه و آله و... همه و همه باعث طولاني شدن اين جريان شد بطوري كه زنها روز سوم بيعت كرده سپس هر كسي بطرف وطن خود روانه شد.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
14   نام و نام خانوادگي:  علي     -   تاريخ:   24 مهر 92
خيلي عاليه احسنتم
15   نام و نام خانوادگي:  اكرم الف     -   تاريخ:   25 مهر 92
الحمدلله الذي جعلنا من المتمسکين بولايه اميرالمومنين واولاده المعصومين مولا = دوستي يا ولي امر ؟؟!! قرن الكترونيك و سينه راما تمام شد يك دهه از قرن ارتباطات گذشت ما هنوز يك بعدي هستيم . خدايا اين همه گفتي افلا تدبرون ، افلا تعقلون، افلا تتفكرون؟ پس چرا ما اينقدر سطحي نگر هستيم ! چرا مسايل و چيزها را آنطور كه هستند نمي بينيم؟ نگوئيد چه ربطي داره؟ الان ربطش را بهتون ميگويم: پيامبر رحمت صلوات الله عليه و آله درختي را بنام اسلام (زير نظر خداي رحمن) كاشت و داشت و آبياري كرد . حالا بايد بسپارد دست كسي مطمعن كه ازش به نحو احسن نگهداري و بهره برداري كند. آقا اين شخص چه ويژگي و خصوصياتي بايد داشته باشد تا اين درخت را روزبروز شادابتر و بارورتر كند؟ مدير مدبر ، عالم وعادل، حكيم و نكته سنج، دلسوز و مهربان ، صبور در عين حال محكم، شجاعت و مردانگي و..... در يك كلام عين خود پيامبر اما پيامبر نه. حالا شما بگوئيد چه كلمه اي اينهمه ويژگي درش نهفته است؟ با چي بايد مسئوليت به اين بزرگي و كاملي را تعريف كنيم؟ يه خورده فكر كنيد باز خدمت مي رسم.
16   نام و نام خانوادگي:  reza     -   تاريخ:   25 مهر 92
با سلام. از اونجا که ما عربيمون ضعيفه در حد صفر کاش ترجمه روايات عربي رو چه در متون و چه در پاسخها بنويسين تا بيشتر قابل استفاده باشه. اجرکم عند الله
جواب نظر:
باسلام
انشاءالله، در آينده سعي مي كنيم به ترجمه روايات هم اشاره نماييم.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
17   نام و نام خانوادگي:  محمدجوادخارکن     -   تاريخ:   25 مهر 92
باسلام.لطفا پاسخ شبهه ي جيش يمن را+اسنادآن درکتب اهل سنت ذکرکنيد.باتشکر فراوان.(ياعلي)
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
در اين خصوص به اين آدرس مراجعه کنيد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
18   نام و نام خانوادگي:  محمد جواد اصغري     -   تاريخ:   25 مهر 92
با سلام از برنامه شما و اين مطلب بسيار زيبا بود. دست شما درد نکند .
19   نام و نام خانوادگي:  ali     -   تاريخ:   25 مهر 92
سلام عليكم پيشنهاد مي شود: مظالب را به صورت موضوعي جهت سير مطالعاتي دسته بندي نماييد تا بازديدكنندگاني كه مايلند هم بتوانند در كمترين زمان ممكن معلومات خود را افزايش دهند وهم در تمام موضوعات ورود پيدا كرده باشند به ظور مثال خود حقير اظلاعي ندارم كه در چه موضوعاتي ورود كرده يا نكرده ام سايت درسنامه شيوه جالبي براي آموزش دارد اگر همانند آن سايت اقدام مي كرديد و يا با همكاري با آن سايت اقدام به آموزش مي نموديد بسيار جالب بود مي توانستيد دوره هاي: 1- رحال 2- پاسخ به شبهات 3- و... را برگدار نماييد ممنونم يا علي
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي؛ با تشكر از نظري كه داده ايد چندي است در مورد طراحي سايت و موضوع بندي و ايجاد بخش آموزش مجازي و... برنامهايي ريخته شده و افرادي در اين مورد مسئوليت گرفته اند ولي هنوز عملاً كاري نشده به هر حال ما هم منتظر دريافت برنامه اين عزيزان مي باشيم فعلاً اين سايت برنامه آموزشي ندارد بلكه در جهت پاسخ به شبهات اعتقادي فعاليت مي كند و تا حدي هم مطالب آن موضوع بندي شده است مثلاً شما با ورود به هر قسمت مانند پاسخها، كنار محل مخصوص جستجو، موضوعات آن بخش ليست شده كه در صورت انتخاب، مطالب مربوط به آن موضوع تفكيك مي شوند.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
20   نام و نام خانوادگي:  اكرم الف     -   تاريخ:   26 مهر 92
اللهم عجل لوليك الفرج مولا = دوستي يا ولي امر ؟؟!! گتاب لغت فرهنگ معيد را باز ميكنيم در كنار لغت مولي نوشته: مولا، مالك، سرور، مهتر" دوست ، دوستار" بنده، بنده آزاد شده موالي جمع. مولانا : مولاي ما، صاحب و آقاي ما . شايد مولا معاني ديگري هم داشته باشد كه در اين كتاب نيامده .در اين بين نكته جالب اينه كه يك كلمه داراي دو معني متضاد است . چگونه ميفهميد كه مولا سرور و مالك است يا بنده ؟ اصلا اين دو چه ويژگي مشتركي دارند كه براي هر دو يك واژه بكار برده ميشود؟ اين دو سوال را داشته باشيد تا بعد. بريم سراغ دوستي! در بالا ديديم كه يكي از معاني مولا دوست و دوستار است. لازم به ذكر است كه دوست داشتن مثل ساير غرايض با سرشت انسان عجين شده و جالبتر اينكه مثل همه چيز دنياي ما انسان ها درجه بندي دارد و براي هر درجه از دوستي در حد ممكن اسمي و واژه اي اختصاص يافته. مثلا براي دوستي هائي كه زياد عاطفي نيست و اغلب به بهانه اي بهم ميخورد و بعد ميپيوندد و دوباره ... واژه رفاقت به كار برده مي شود. دوست داشتني كه كمي آتشي باشد عشق ناميده ميشود كه آنهم با يك صيغه طلاق فاتحه اش خوانده است (كه در دنياي متمدن روز بروز بر شدت اين قسم از جدائي ها افزوده مي شود.) قسم ديگري از دوست داشتن داريم كه ميشود گفت بي منطق است و اسمش را ميگذاريم عاطفه مادري !!! گفتم بي منطق چون گاهي ميبينيم كه مادري داراي فرزندي زشت يا حتي معلول و ناقص الخلقه است اما مادر با عشق و عاطفه تمام آنرا تربيت و بزرگ ميكند. آيا فكر نميكنيد شكل ديگري از دوست داشتن هم وجود دارد كه هم منطقي است هم اختياري و براي آن هزار و يك دليل مي آوريد مثل قهرمان يك افسانه ؟ كوتاه سخن اگر اين قهرمان يك انسان كامل واقعي باشد (مثل پيامبر) در كنار دوست داشتن تعهدات، تسليم فرمايشاتش،وفاي به عهد ، سرسپردگي ... (نميدانم چه واژه اي بكار ببرم كه منظورم را درست بيان كند) نيست ؟ براي اين حس شما چه واژه اي انتخاب مي كنيد؟ من اسمش را ميگذارم ولاء .
21   نام و نام خانوادگي:  حميد شيراني (از اينكه خدا لطف شيعه شدن نصيبم كرد     -   تاريخ:   26 مهر 92
دوستان شاهد باشيد كه نگرانم خدايا غلط كردم مولايم مرا ببخش چرا كه سزاوار بدترين ها هستم من كه سالها محبت قاتل همسر مولا در دل داشته ام هزاران سال است و من هم در اين سال ها اين خيانت را امانت در دل نگه داشتم من شرمسار روي شيعيانم خو د را شيعه نميدانم لعنت كند خدا وهابيون را چرا كه اين عداوت و قصاوت قلب را در دل و ذهنم تزريق كرده بودند نميدانيد عشق و عرق به باور ارث رسيده از پدر و مادر چقدر تقلا ميكند تا ما حقيقت ولايت را نبينيم خدايا برسان روزي كه خانوا ده ام مردمم و همه عالم ولايت مولا را ايمان اورده و بر امامتش شهادت بدهند ياريت را ميطلبيم يا صاحب الزمان ارواحنا فداه
22   نام و نام خانوادگي:  غلام رضا حسيني     -   تاريخ:   26 مهر 92
اما جواب اهل سنت در مورد معني کلمه مولي: در جاهايي که روايت و آيه در مورد حضرت علي (ع) هست به معني دوست هست و در بقيه جاها به معني ولايت و سرپرستي هست
23   نام و نام خانوادگي:  ميثم حسن زاده     -   تاريخ:   27 مهر 92
سلام ببخشيد من مي خواستم اين مطالب رو تو دانشگاهمون استفاده کنم فقط مي خواستم بدونم اين کتابها PDF از اصلش دارد که من سند ها رو چک کنم که اگر کسي به من گفت سند ها تقلبي است بگم همه اش را چک کردم
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي؛ PDF كتابها در اينترنت موجود است مي توانيد جستجو كنيد يا در نرم افزار «جامع الكبير» كه خود اهل سنت تهيه كرده اند ببينيد. اين نرم افزار در بازار موجود است.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
24   نام و نام خانوادگي:  سرباز کوي عترت     -   تاريخ:   27 مهر 92
چرابعد از بازگشت از غدير از ساير مردممدينه بيعت گرفته نشد
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
اولا :خلافت حضرت علي عليه السلام خلافتي است الهي که مشروعيت خود را از طريق خداوند اخذ مي کند حالا چه مردم بيعت بکنند يا بيعت نکنند. بيعت مردم در غدير خم فقط بخاطر پيروي و اطاعت بود که آنها با اين بيعت خود را ملزم کردند که تنها از حضرت که جانشين پيامبر صلي الله عليه و آله بود اطاعت کنند و بيعت آنها در مشروعيت خلافت نقشي نداشت
ثانيا: نيازي نبود که از همه مسلمانان بيعت گرفته شود ؛ زيرا خود پيامبر صلي الله عليه و آله با گفتن «فَلْيُبَلِّغِ الْحَاضِرُ الْغَائِبَ وَ الْوَالِدُ الْوَلَدَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة؛ «حاضرين به غائبين و پدر به فرزندش برساند تا روز قيامت»، مسئولت اعلان جريان غدير و بيعت با حضرت علي عليه السلام را بر عهده حاضرين گذاشت که وظيفه داشتند به کسان ديگر نيز خبر بدهند
ثالثا: تعداد زيادي از مردم مدينه در حجه الوداع به همراه پيامبر (ص) بودند تا آنجا که برخي از علماي اهل سنت امثال عبدالملك عاصمى شافعى مى ‏نويسد: پيامبر براى حجه‏ الوداع از مدينه خارج شد، در حالى كه نود هزار يا 114 هزار نفر همراه وى بودند. سمط النجوم العوالى، ج 2، ص 305.دراين صورت ديگر چه نياز است که دوباره از مردم مدينه بيعت گرفته شود ؟!
رابعا: اعلام ولايت امام علي عليه السلام پيش از غدير بارها توسط پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله مطرح گرديده بود.به عنوان مثال بريده بن خضيب اسلمي مي گويد: روزي رسول خدا صلي الله عليه و آله به جمعي و به من امر فرمود : سَلِّمُوا عَلَى عَلِيٍّ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِين به عنوان اميرالمومنين به [حضرت] علي [عليه السلام] سلام کنيد. ما هفت نفر بوديم از جمله ابوبکر، عمر، طلحه و زبير ، که پيامبر اين فرمان را به ما داد. ما به او به لفظ يا اميرالمؤمنين، سلام کرديم، با آنکه رسول الله زنده و در کنار ما بود. بنابراين اين چنين دستوري يک نوع بيعت گرفتن از آنها جهت اطاعت از حضرت علي عليه السلام است
خامسا: خود پيامبر صلي الله عليه و آله که در مدينه بودند آيا براي خود از همه بيعت گرفتند؟! آيا از ديگر مناطق مسلمان نشين بيعت گرفتند؟ يا اينکه به بيعت عده اي از صحابه که به عنوان نماينده ديگران بودند اکتفاء مي کردند
سادسا: صحابه و افراد مشهور که هميشه دور پيامبر صلي الله عليه وآله بودند، در غدير بيعت کردند آيا آنها بر عهد و بيعت خود باقي ماندند؟! آيا آنها اصلا با ايمان قلبي با حضرت علي عليه السلام بيعت کردند؟! از کجا معلوم که افراد باقي نيز بيعت مي کردند و مثل آنها بيعت نمي شکستند؟!
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
25   نام و نام خانوادگي:  سعيد     -   تاريخ:   27 مهر 92
سلام عليکم و تشکر از تلاشتان خواستم ببينم علت تفاوت در نقل اين احاديث به خاطر چيست؟که عده اي من کنت مولا گفتن و عده اي من کنت وليه. با تشکر
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي؛ در نقل سخن ديگران، اختلاف بيان، چيز طبيعي و متعارف است. كافي است به عرف مراجعه كنيم تا ببينيم كه وقتي سخن ديگران را بيان مي كنند هر كسي طبق برداشت خود و كلماتي متفاوت از ديگري بيان مي كند. شايد هم بعدا افرادي عمداً الفاظ را طوري دست كاري كرده اند تا به خيال خام خود بتوانند جلوي استناد شيعه به اين حديث را بگيرند «والله متم نوره و لو كره الكافرون».
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
26   نام و نام خانوادگي:  سعيد عبدالحسين     -   تاريخ:   27 مهر 92
بسم الله الرحمن الرحيم.تشکر ميکنم از عزيزان پاسخ گو در اين سايت.مطلبي که مهم است اين است که شما در تصحيح روايت خطيب بغداد که نقل ميکند عمر به مولا تبريک گفته و بيعت کرده،اشتباه بسيار فاحشي کرديد و ان اينکه:شما در تصحيح شيخ حبشون،علي بن ابي حمله را به جاي علي بن سعيد تصحيح کرده ايد.علي بن ابي حمله استاد ضمره است و علي بن سعيد شاگرد ضمره.اين اشتباه را لطفا تصحيح بفرمائيد.چون در غير اين صورت،قابل قبول نخواهد بود که حبشون از علي بن ابي حمله روايت کرده باشد.چون علي بن ابي حمله متوفاي156 است که حداقل هفتاد سال بعد از تولد حبشون است. براي توثيق جناب علي بن سعيد،مراجعه شود به کتاب:ميزان الاعتدال،ذهبي،دارالکتب علميه،ج5،ص:160،نفر شماره:5857(5874).متوجه خواهيد شد که علي بن سعيد استاد حبشون است نه علي بن ابي حمله.اميدوارم تصحيح کنيدو جواب مرا هم بدهيد
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي؛ گويا اشتباهي از طرف شما پيش آمده چون ما اين روايت را در اين مقاله بررسي نكرده ايم تا قرار باشد چنين اشتباهي بكنيم اما اصل روايت و بررسي سندي اين روايت:
« أخبرنا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ بِشْرَانَ، قَالَ: أخبرنا عَلِيُّ بْنُ عُمَرَ الْحَافِظُ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو نَصْرٍ حَبْشُونُ بْنُ مُوسَى بْنِ أَيُّوبَ الْخَلالُ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ سَعِيدٍ الرَّمْلِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا ضَمْرَةُ بْنُ رَبِيعَةَ الْقُرَشِيُّ، عَنِ ابْنِ شَوْذَبٍ، عَنْ مَطَرٍ الْوَرَّاقِ، عَنْ شَهْرِ بْنِ حَوْشَبٍ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، قَالَ: مَنْ صَامَ يَوْمَ ثَمَانِ عَشْرَةَ مِنْ ذِي الْحِجَّةِ كُتِبَ لَهُ صِيَامُ سِتِّينَ شَهْرًا، وَهُوَ يَوْمُ غَدِيرِ خُمٍّ لَمَّا أَخَذَ النَّبِيُّ ص بِيَدِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ، فَقَالَ: " أَلَسْتُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ؟ "، قَالُوا: بَلَى يا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: " مَنْ كُنْتُ مَولاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ "، فَقَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ: بَخٍ بَخٍ لَكَ يَابْنَ أَبِي طَالِبٍ أَصْبَحْتَ مَوْلايَ وَمَوْلَى كُلِّ مُسْلِمٍ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ...»
عبدالله بن علي بن محمد: حميدي و خطيب بغدادي او را توثيق كرده اند.
علي بن عمر: ابن كثير، خطيب بغداي، سمعاني و... او را توثيق كرده اند.
حبشون بن موسي: دارقطني، ذهبي و خطيب بغدادي او را توثيق كرده اند.
علي بن سعيد: ذهبي او را توثيق كرده است.
ضمره بن ربيعه و ابن شوذب: يحيي بن معين و ابي حاتم و نسائي اين دو را توثيق كرده اند.
مطر الوراق و شهر بن حوشب و ابي هريره: از راويان صحيح بخاري و مسلم اند.
در نتيجه اين روايت صحيح السند و معتبر مي باشد.
اين روايت در مطلب «پاسخ به شبهات آيه اكمال» بررسي شده است.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
27   نام و نام خانوادگي:  دوستدار اهل بيت     -   تاريخ:   29 مهر 92
جناب حميد شيراني ::: خوشا به سعادتي که نصيب شما شد .ما از اول شيعه بوديم ودر خانواده شيعه بزرگ شديم وشيعه شدن ما کار سختي نبود ولي شما با بقيه فرق ميکني خوشا به حالت وخوشا به عزتي که پيدا کردي . ما کنار آبي بوديم ونمي دانيم تشنه چه حالي دارد .ولي تشنه وقتي به آب رسيد ارزش آب برايش از کساني که کنار آب هستند را بهتر مي فهمد .شما الان چنين حالتي داري .( مصاحبه ات را با شبکه ولايت ديدم وخانوادگي گريه کرديم ؛ که چرا اهل سنت بلوچستان اگر کسي راه اهل بيت را پسنديد با او اينچنين رفتاري بکنند با اينکه ادعا مي کنند اهل بيت پيامبر را دوست دارند !!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟ ودر ضمن اين افراد که به شما آزاررساند اقوام وپدرت بودند .به ياد زمان پيامبر افتادم که مشرکين با کساني که به اسلام روي مي آوردند چه به سر آنان مي آوردم انگار تاريخ دوباره اتفاق افتاده بود ؟؟؟!!! ) .
28   نام و نام خانوادگي:  bisetareh     -   تاريخ:   30 مهر 92
سلام دوستان عزيز ضيافت ومهماني دادن امشب وفردا روز عيد غدير را فراموش نکنيد که طعام دادن يک نفر برابر است با طعام دادن به 124000پيامبر از آيت الله قزويني ودوستان اين سايت تقاضا دارم پرسشم را پاسخ دهند قبلا چند روايت ذکر کردم سند آن را خواستم بي پاسخ ماند آن روايت ها را پس از پرسش فهميدم در کشکول الحکم راجي اصفهاني وجود دارد اين کتاب چقدر سنديت دارد ودرست است از کجا ميتوانم اين کتاب راتهيه کنم؟ ياعلي
جواب نظر:
باسلام 
دوست گرامي؛ اين كتاب از آثار علماي اخير است بايد منبع كتاب و اين حديث بررسي شود و الا مجرد وجود در اين كتاب به تنهايي سنديت ندارد و اين كتاب در دسترس ما نيست شما مي توانيد آن را در كتابخانه هاي عمومي بزرگ بيابيد و يا متن آن را از پايگاههاي كتابخانه اي اينترنتي ببينيد.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
29   نام و نام خانوادگي:  bisetareh     -   تاريخ:   30 مهر 92
در عيد غديرخم بسي مسرورم / از نور جمال مرتضي مسحورم اميد که در حشر به ذکر صلوات / با حب علي خدا کند محشورم در عيد غديرخم چو پيمان بستند / تا آخر عمر عهدشان نشکستند بر روح بلند پايمردان صلوات / لعنت به جماعتي که آن بگسستند عيد است و غــديرش ، علي والا است ، علي دل تشنه عـــــدل است و او درياست ، علي جشن است و مبارک ، علي گشته است ، ولي دنيا همـــه را شادي که مـــــولا است ، علي ياعلي
30   نام و نام خانوادگي:  حسين محتاج على     -   تاريخ:   30 مهر 92
در جند ايه از قران امت را از فرح منع نموده است اما در سوره يونس 58 فبذلك فليفرحوا كه امر به فرح( شادى غير عادى) ميكند كه هم فبذلك و هم ليفرحوا فقط يكبار امده بعضى ها در تفسير اوردن كه اسلام و قران ميباشد اما ابن عساكر در تاريخ دمشق از قول نبى مكرم نقل ميكند كه با امام علي ‘ع‘ ميفرمايد كه منظور فضل در اين ايه رسالت من است و رحمه ‘ولايت تو يا علي و خداوند امر به فرح ميكند و باقي ايه كه جمع شدن دشمنانت نيز برايشان ضرر است انشاالله
31   نام و نام خانوادگي:  rahim     -   تاريخ:   01 آبان 92
برخي از منابع اهل سنت در مورد غدير خم
حديث در نزد منابع اهل‌سنّت نيز مشهور و متواتر است و در ذيل به برخي از اين احاديث اشاره ميگردد:
1.أن النبي عليه السلام قال يوم غدير خم إني تارك فيكم ثقلين أولهما كتاب الله فيه الهدى والنور فخذوا بكتاب الله واستمسكوا به فحث على كتاب الله ثم قال أذكركم الله في أهل بيتي ثلاثا
2.قال علي في الرحبة أنشد بالله رجلا سمع رسول الله صلى الله عليه وسلم يوم غدير خم يقول إن الله ولي المؤمنين ومن كنت وليه فهذا وليه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه وانصر من نصره
3.عن حبشي بن جنادة:سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول يوم غدير خم اللهم من كنت مولاه فعلي مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه وانصر من نصره وأعن من أعانه
4.عن زياد بن أبي زياد:سمعت علي بن أبي طالب رضي الله عنه ينشد الناس فقال : أنشد الله رجلا مسلما سمع رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول يوم غدير خم ما قال فقام اثنا عشر بدرياً فشهدوا

نام علي : عدالت ، راه علي : سعادت ، عشق علي : شهادت ، ذکرعلي : عبادت ، عيد علي مبارک
اللهم صل علي محمد و آل محمد وعجل فرجهم
32   نام و نام خانوادگي:  حسين محمدي     -   تاريخ:   01 آبان 92
اي کرده تورا خدا ولي ادرکني
اي کرده تورا نبي وصي ادرکني
دستم تهي ولطف تو بي پايان است
يا حضرت مرتضي علي ادرکني
33   نام و نام خانوادگي:  دوستدار اهل بيت     -   تاريخ:   01 آبان 92
دوست عزيز bisetareh : شعر زيبايي بود ( در عيد غديرخم چو پيمان بستند / تا آخر عمر عهدشان نشکستند ) انشالله شما نيز براين امر استوار باشي برايت دعا مي کنم که پيماني که بستي تا قيامت عهد نشکني .ومن الله التوفيق
34   نام و نام خانوادگي:  مجيد     -   تاريخ:   01 آبان 92
سلام عالي بود در مورد کد امنيتي اينو بگم که وجود اين کد الزامي هست واگرنه سايت توسط اسپمر ها و روبات ها ميشه پر از کامنت تبليغ!و... موفق باشيد فقط لطف کنيد جواب کليپ ؟؟؟ که در يوتوب گذاشته (؟؟؟) رو بديد! البته شايد در برنامه کلمه طيبه جواب داده باشند اما من فعلا به اين برنامه دست رسي ندارم! لينک يوتوب رو براتون در قسمت طرح سوال فرستادم اما جواب نداديد! با تشکر
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي؛ تمام شبهات اين سايت توسط دوستان پاسخ به شبهات در برنامه كلمه طيبه پاسخ داده مي شود شما مي توانيد به آرشيو برنامه كلمه طيبه در سايت شبكه ولايت مراجعه كنيد و اين برنامه ها را دانلود كرده و مشاهده نماييد.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
35   نام و نام خانوادگي:  اكرم الف     -   تاريخ:   02 آبان 92

دوست گرامي آقاي غلامرضا حسيني كه مرقوم فرموده ايد: "اما جواب اهل سنت در مورد معني کلمه مولي:"
ضمن تشكر از توجهتان به مطلب " مولا= دوستي يا ولي امر" يادآور ميشوم كه ما نه با اهل سنت و نه با هيچ كس ديگر خصومت نداريم و هر جا ببينيم كسي خطا ميرود يا اشتباهي ميكند وظيفه داريم در حد بضاعت خود حقيقت را بگوئيم اگر طرف جوياي حق باشد انديشه ميكند اگر منطقي بود ميپذيرد اگر سوالي برايش پيش آمده ميپرسد ما هم نتوانستيم اساتيد هستند. اما اگر اهل عناد بود كارمان عبث نميماند چون به بار گناهانش افزوده شده و راه نجاتي برايش نخواهد بود زيرا " ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ عَمِلُواْ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابُواْ مِن بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُواْ إِنَّ رَبَّكَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ .
36   نام و نام خانوادگي:  دانلود مقاله ي ويژه ي غدير + اسناد اينترنتي     -   تاريخ:   03 آبان 92
بسم الله الرحمن الرحيم يُنادِيْهِمْ يَوْمَ الْغَديرِ نَبيُّهُمْ *** بِخُمٍّ وَاَسْمِعْ بِالرَّسُولِ مُنادِياً فَقالَ فَمَنْ مَوْلاكُمُ وَنَبيِّكُمْ؟ *** فَقالُوا وَلَمْ يَبْدُوا هُناكَ التَّعامِيا اِلـهُكَ مَـوْلانـا وَاَنْـتَ نَبِيُّنـا *** وَلَمْ تَلْقِ مِنّا فى الْوَلايَةِ عاصِياً فَقالَ لَهُ قُمْ يا عَلَىٌّ فَاِنَّنى *** رَضيتُكَ مِنْ بَعْدى اِماماً وَهادِياً فَمَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا وَلِيُّهُ *** فَكُونُوا لَهُ اَتْباعَ صِدْق مُوالِيا هُناكَ دَعا اَللّهُمَّ وَالِ وَلِيَّهُ *** وَكُنْ لِلَّذى عادا عَلِيّاً مُعادِياً دانلود مقاله ي ويژه ي غدير + اسناد اينترنتي: http://s4.picofile.com/file/7981106876/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87_%DB%8C_%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87_%DB%8C_%D8%BA%D8%AF%DB%8C%D8%B1.rtf.html توجه کنيد که مقاله ،با فرمت ورد پاد تنظيم شده است. فهرست: پاسخ به شبهه ي جيش يمن و ارتباط آن با حديث غدير اولي به نفس يکي از معاني مولي نگاهي علمي به معناي مولي در غدير صحت و تواتر حديث غدير شواهدي محکم بر اراده ي امامت از حديث غدير شاهد اول: اهتمام حضرت رسول (ص) به حديث غدير شاهد دوم : نزول آيه ي ابلاغ قبل از قضيه ي غدير (به روايت از 8 صحابي) شاهد سوم: خبر از نزديکي رحلت شاهد چهارم: مقارنه ولايت رسول خدا و ولايت امير مؤمنان عليهما السلام شاهد پنجم: حديث ثقلين در سياق حديث غدير شاهد ششم : دعاي پس از حديث غدير شاهد هفتم: تبريک و تهنيت عمر (و ابوبکر) به امير مؤمنان عليه السلام (به روايت از 6 صحابي) شاهد هشتم : نزول آيه اکمال ، بعد از قضيه غدير (به روايت از 4 صحابي و ادله ي محکم ديگر) شاهد نهم: استدلال امير مؤمنان به حديث غدير اعتراف علماي اهل سنت به دلالت حديث غدير بر امامت جمع بندي با شعر زيبايي از عطار نيشابوري پديد آورنده: www.alsonnat.blogfa.com
37   نام و نام خانوادگي:  امير     -   تاريخ:   07 آبان 92
سلام به عزيزان موسسه وليعصر (عج) ببخشيد اين آقاي علي اصغر غروي در روزنامه بهار يک مشت ياوه گويي درباره ي غدير و امامت علي (ع) کرده بود. شما جوابشان را داده ايد، لينک آن را در سايت قرار دهيد و اگر برنامه ظبط شده ي استاد ابوالقاسمي را داريد در آرشيو ساي آپلود کنيد لطفا. ممنون در پناه حق
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
رديه استاد ابو القاسمي را دراين آدرس مي توانيد مشاهده کنيد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
38   نام و نام خانوادگي:  moji     -   تاريخ:   08 آبان 92
1154 - حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِسْرَائِيلَ قَالَ: رَأَيْتُ فِي كِتَابِ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ حَنْبَلٍ رَحِمَهُ اللَّهُ بِخَطِّ يَدِهِ: نا أَسْوَدُ بْنُ عَامِرٍ أَبُو عَبْدِ الرَّحْمَنِ قثنا الرَّبِيعُ بْنُ مُنْذِرٍ، عَنْ أَبِيهِ قَالَ: كَانَ حُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ يَقُولُ: مَنْ دَمَعَتَا عَيْنَاهُ فِينَا دَمْعَةً، أَوْ قَطَرَتْ عَيْنَاهُ فِينَا قَطْرَةً، أَثْوَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ الْجَنَّةَ. فضائل الصحابة أحمد بن حنبل
39   نام و نام خانوادگي:  غلام رضا حسيني     -   تاريخ:   09 آبان 92
سلام ايا ايه يا ايتها نفس مطمئمنه ارجعي الي ربک ... در شان امام حسين (ع) نازل شده است
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
در روايات شيعه مصداق اين آيه، اهل بيت عليهم السلام معرفي شده اند ولي مصداق اتم و اکمل آن بخاطر رويداد مهم عاشوراء، امام حسين عليه السلام معرفي شده است. امام صادق عليه السلام در اين باره فرمودند:  يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلى‏ رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً: «يعني الحسين بن علي (عليه السلام)»
همچنين فرمودند:: «يا ايتها النفس المطمئنه ارجعي الي ربک راضية مرضية فادخلي في عبادي وادخلي جنتي» انما يعني الحسين بن علي ـ عليهما السّلام ـ فهو ذو النفس المطمئنه الراضية المرضية و اصحابه من آل محمد ـ صلوات الله عليهم ـ الرضوان عن الله يوم القيامه و هو راض عنهم، و هذه السورة في الحسين بن علي و شيعته و شيعة آل محمد خاصة، امام صادق(ع) در تفسير آيه مي‌فرمايد: اين آيه دربارة حسين بن علي ـ عليهما السّلام ـ است؛ چرا که آن بزرگوار صاحب نفس مطمئنه بود و از خدا راضي بود و خدا نيز از او راضي بود، و ياران آن بزرگوار از خاندان محمد(ص) از خداوند راضي بودند و خداوند نيز از آن‌ها راضي بود، و اين سوره فقط دربارة حسين بن علي و شيعيان او و شيعيان آل محمد(ص) مي‌باشد.
و در پايان روايت، امام صادق(ع) مي‎فرمايند: من ادمن قراءة الفجر کان مع الحسين في درجته في الجنة، ان الله عزيز حکيم، هر کس در خواندن سورة فجر مداومت داشته باشد، با امام حسين در درجه‎اش در بهشت خواهد بود، به درستي که خداوند بر هر چيز توانا و به هر امري دانا است  .البرهان فى تفسير القرآن، بحرانى سيد هاشم ج5 ص 657
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
40   نام و نام خانوادگي:  سرباز کوي عترت     -   تاريخ:   11 آبان 92
آيا اهل سنت اين اشکال را کرده اند که قرينه ي الست اولي بکم در غدير به خاطر اين بوده است که پيامبر مي خواست با اين حرف به مردم بگوييد بايد از او اطاعت کنند و دوستي حضرت علي رو قبول کنند؟؟؟
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
سؤال رسول خدا صلي الله عليه وآله در غدير خم از مردم با اين جمله «ألست أولي بكم» و اعتراف گرفتن از آنان ، همان أولويت و ولايتي را ثابت مي‌كند كه خداوند در آيه «النَّبِيُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِم‏»  براي رسول خدا صلي الله عليه وآله ثابت نموده و صاحب اختياري آن حضرت را نسبت به تمامي مؤمنان گوشزد کرده است .
اولويت در اين آيه به اين معني است كه رسول خدا صلي الله عليه وآله هر تصرفي را كه به خواهد و هر تدبيري را كه صلاح بداند مي‌تواند در حق مسلمين انجام دهد و مسلمانان وظيفه دارند كه از او در تمام امور اطاعت نمايند ؛ چنانچه مفسران بزرگ اهل سنت از اين آيه همين مطلب را استنباط كرده‌اند
جهت اطلاع به اين آدرس رجوع کنيد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
 
41   نام و نام خانوادگي:  bisetareh     -   تاريخ:   12 آبان 92
فقط حيدر اميرالمومنين است به عالم محشر الللعالمين است نشان بندگي در او بزرگ است كه روزي بت پرستي شرمگين است اخوت با نبي دارد فراوان محبت در دلش چون اب باران به خيبر مي زند شمشير عظما در قلعه شود بر ما معما الا اي عاشق دين خدايي شوي بر امتت همچو فدايي به ترك اسب چون مينشيني به باد و ابر دنيا را ببيني كه اين دنيا بود چون كفش پاره ندارد در دلم عشق تو چاره بگويم از دل زهرا كه خون است ز دست امتي بي ابرو است نه خيري بر سر زهرا رسانند بگويم در قيامت شرمسارند نه عزمي بر لسان دين دارند كه جرمي چون نشان ديو دارند خدايا ياري و ياري و ياري خدايا بر قلم همت و كاري كه شايد ذره اي از افرينش رساند مژده اي از شاه بينش به خلق اندر جهان گردگردون به مومن كافر و جن و دگر جون زشرق عالم و دنياي مستي به هفت اختر نشان هر چه هستي من آزرده دل را ياريم كن به كوه مشكلات همكاريم كن دلي دارم به عشق يا حسين ات تمام زندگيم بهر حسين ات خجل از دوري دين خدايي رساني اين دلم را تا به جايي كجا بهتر ز ملك دوست باشد كنار علقمه چون كور باشد بگيرد نور و نور و نور احمد به دل از شورو شور و شور محمد قلم در ياري لطف خداوند بگويد از نشان خان دلبند نوشتم بر بر كاغذ چو اختر نشان اهل دل بر كار حيدر خدايا بارلاها ده كلامي رسانم بر دل مومن سلامي به حج و كعبه و غار حرايت به مشعر زمزم و كوه و منايت مناقب بر دل اين ذات فاني مكاتب را براي جان جاني رساند خير بر قبر حقيري كه گويد از زبانش بهر شيري ابوذر ياسر و عمار و سلمان به مالك اخر عشق و دل و جان كه چون آنها نديده ملك هستي نشيني بر كنارش مست مستي مگر روح خدايي در وجودش نشان عشق در صبح سجودش كرم در حلقه دست است و جودش ببخشي در ركوع حال سودش يتيمان را نوازش كار من نيست پدر بودن براي امتش بيست چه كم باشد قياس او را رسيدن به دنيا اين چنين بنده نديدن علي اعلي علي افضل علي مرد نشان دارد به قلبش اين چنين درد غم و اشك و فغان و ناله و آه فقط گويد شبانه در دل چاه به محراب و به مسجد گر نشيند به اوج بندگي ها مي نويسند خدايا رستگاري بر علي ده كه شمشيري ز كين فرق سرم نه همان امت كه با تو عهد بستند به شمشيري سرت را بشكستند همان مردم كه ايات خدايي بخوانند و بخوابند از جفايي دلي دارن مشغول خرافات در آن دنيا شوند آخر مكافات مكافات منافق سخت باشد چو آتش در ميان نفت باشد لسان از گفتن ياري بود لخت دهان از گفتن شكرش بود تخت خداوندا به لطف اين اميرم رسانم بر بهشت و حد دينم شاعر سيد رضا حسيني ازغندي لبيک ياحسين ياعلي
42   نام و نام خانوادگي:  مويّد     -   تاريخ:   15 آبان 92
با سلام خطبه‌ي ۲۲۸ نهج البلاغه متن خطبه:عمر ومن کلام له عليه السلام : لِلَّهِ بَلاَءُ فُلاَنٍ فَلَقَدْ قَوَّمَ اَلْأَوَدَ وَ دَاوَى اَلْعَمَدَ وَ أَقَامَ اَلسُّنَّةَ وَ خَلَّفَ اَلْفِتْنَةَ ذَهَبَ نَقِيَّ اَلثَّوْبِ قَلِيلَ اَلْعَيْبِ أَصَابَ خَيْرَهَا وَ سَبَقَ شَرَّهَا أَدَّى إِلَى اَللَّهِ طَاعَتَهُ وَ اِتَّقَاهُ بِحَقِّهِ رَحَلَ وَ تَرَکَهُمْ فِي طُرُقٍ مُتَشَعِّبَةٍ لاَ يَهْتَدِي بِهَا اَلضَّالُّ وَ لاَ يَسْتَيْقِنُ اَلْمُهْتَدِي. ترجمه‌ي خطبه: از سخنان آن‌حضرت عليه السلام: خدا شهرهاي فلان (عمر ابن الخطاب) را برکت دهد و نگاهدارد که (به اعتقاد گروهي) کجي را راست نمود (گمراهان را به راه آورد) و بيماري را معالجه کرد (مردم شهرهايي را به دين اسلام گرواند) و سنت را برپا داشت (احکام پيغمبر را اجرا نمود) و تباهکاري را پشت سر انداخت (در زمان او فتنه‌اي رخ نداد) پاک جامه و کم عيب از دنيا رفت. نيکويي خلافت را دريافت و از شر آن پيشي گرفت (تا بود امر خلافت منتظم بوده، اخلالي در آن راه نيافت) طاعت خدا را به جا آورده، از نافرماني او پرهيز کرده، حقش را ادا نمود (وليکن) از دنيا رفت در حالي که مردم را در راه‌هاي گوناگون انداخت (به طوري که) گمراه در آن‌ها راه نمي‌يابد و راه يافته بر يقين و باور نمي‌ماند. ترجمه‌ي فيض الإسلام: ‌۴/ ۷۲۱-۷۲۲٫ در پرتو سخنان علي رضي الله عنه: حضرت علي رضي الله عنه در اين سخنان که به اتفاق اکثريت علماي شيعه در مورد عمر بن خطاب است، چنان که فيض الإسلام و ابن ابي الحديد نقل کرده‌اند، اوصافي مهم از حضرت عمر رضي الله عنه را بر مي‌شمارد که به شرح زير است: ۱- کجي‌ها را راست نمود و گمراهان را به راه حق بازگرداند. ۲- بيماري کفر و بي‌ديني را معالجه نمود و سبب گرديد که بسياري از ملت‌ها از جمله ايران، روم، مصرو . . . به آغوش اسلام داخل شوند. ۳- سنت پيامبر صلى الله عليه وسلم را برپا داشت و با عملکرد خويش سعي وافري براي زنده نمودن سنت آن‌ حضرت صلى الله عليه وسلم نمود که تا تاريخ نمونه‌ي آن را کم‌تر ديده است. ۴- تباه‌کاري ها را پشت سرانداخت و با شخصيت شيطان گريز و شيطان‌ستيزش توانست که فتنه‌ها را در نطفه خفه نمايد و نگذارد که فتنه و فسادي دامن‌گير مسلمانان شود. ۵- پاک جامه و کم عيب از دنيا رفت. يعني: در عملکردش چنان پاک بود که کم‌ترين ايراد را مي‌توان بر او ايراد نمود؛ اگر چه ممکن است که اشتباهاتي داشته باشد. عمر رضي الله به اتفاق همه‌ي مسلمانان از جمله علي رضي الله عنه معصوم نبود، بلکه به اقتضاي طبيعت انساني ممکن است که اشتباهاتي را مرتکب شده باشد؛ ولي هيچ گاه عمر رضي الله عنه کسي نبوده است که با وجود آگاه شدن بر اشتباه خودش، بر آن پافشاري نمايد و اين درجه‌ي اعلاي کمال انساني و افتخاري براي ايشان است که در برابر حق هميشه سر تعظيم را فرود آورده، اگر چه آن کسي که اشتباهش را يادآوري کرده، پيرزني باشد. ۶- خلافت را چنان اداره نمود که کم‌ترين خللي در آن به وجود نيامد و اين شايستگي ايشان را براي مقام خلافت ثابت مي‌کند. ۷- در طول عمرش تمام تلاشش اين بود که از خداوند متعال اطاعت نموده است و هميشه از نافرماني خدا گريزان بوده و بايد در يک کلمه گفت که حق الله تعالى را چنان که شايسته است، ادا نموده است. ۸- شخصيت عمر رضي الله عنه چنان عالي بود که با وجود ايشان همه به راهي که راست و درست بود، رهنمون مي‌شدند و کم‌تر کسي دچار انحراف مي‌شد؛ اما با وفات ايشان مردم دچار ترديد شده و متفرق گشتند و کسي نمي‌توانست که راه راست را از راه کج تشخيص دهد. نه گمراه به راه راست هدايت شد و نه آن کسي که راه را مي‌دانست به کار خود معتقد بود. منتظر جواب علمي شما هستم يا علي
جواب نظر:
باسلام
دوست گرامي
 آن چه در نهج البلاغه آمده كلمه «فلان» است؛ اما اين كه مقصود از اين «فلان» چه كسى است، از خود نهج البلاغه استفاده نمى‌شود. شارحان نهج البلاغه نيز در اين باره ديدگاه‌هاى متفاوتى دارند، و اينکه به اکثريت شيعه نسبت مي دهيد که گويند مراد عمر است اين دروغي بيش نيست. در هر صورت چهار احتمال و نظريه در توجيه و تفسير اين كلمه وجود دارد
به صورت تفصيل در آدرس ذيل به اين شبهه پاسخ داده شده است
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?id=139&bank=maghalat&startrec=1
اما اينکه عمر را آدم خوبي مي دانيد گويا خبر نداريد که حضرت علي عليه السلام او را فردي دروغگو ، گناه‌كار ، حيله‌گر و خيانت‌كار مي داند
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
43   نام و نام خانوادگي:  احمد     -   تاريخ:   15 آبان 92
سلام يکي از شبهاتي که من در سايت سني مذهبان ديدم اين بودږ لطفا جواب بديد تشکر از علي رضي الله عنه روايت شده است که ايشان فرمودند: «از گفتن حق به من، يا ارائه مشوره عادلانه اباء نورزيد زيرا من از خطا و اشتباه در امان نيستم». (نگا: الکافي 8/256 و بحار الانوار 27/253) آيا اين فرموده امام علي رضي الله عنه مخالف با اعتقاد به عصمت ائمه نيست؟! و همچنين از امام صادق نقل کرده بودند که شيعيان ما نبايد از دنيا بروند مگر اينکه در زندگي حداقل يکبار متعه انجام داده باشند. البته اين روايت احتمالا دروغ است زيرا بدون سند ذکر شده بود.
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
در خصوص سؤال اولتان مي گوييم اميرمؤمنان عليه السلام در خطبه 216 نهج البلاغه مى‌فرمايد: فَلَا تَكُفُّوا عَنْ مَقَالَةٍ بِحَقٍّ أَوْ مَشُورَةٍ بِعَدْلٍ فَإِنِّي لَسْتُ فِي نَفْسِي بِفَوْقِ أَنْ أُخْطِئَ وَلَا آمَنُ ذَلِكَ مِنْ فِعْلِي إِلَّا أَنْ يَكْفِيَ اللَّهُ مِنْ نَفْسِي مَا هُوَ أَمْلَكُ بِهِ مِنِّي. پس، از گفتن حق، از مشورت در عدالت خوددارى نكنيد، زيرا خود را برتر از آن كه اشتباه كنم و از آن ايمن باشم نمى‏ دانم، مگر آن كه خداوند( كسيكه به من از خودم مالك تر است)  مرا حفظ فرمايد. نهج البلاغه عبده، ج2، ص201، خطبه216؛  الكافي، ج8، ص356،
در واقع معناي كلام امام عليه السلام اين مي شود: روشن است كه اميرمؤمنان عليه السلام و نيز تمامى انبياء همانند انسان‌هاى ديگر داراى دو قوه عقل و شهوت هستند. آن‌ها نيز همانند ما قادر هستند كه اشتباه كنند و يا مرتكب گناه شوند؛ اما تفاوتى كه آن‌ها با بقيه مردم عادى دارند، در اين است كه لطف خداوند هميشه شامل حال آن‌ها است، پس امام عليه السلام در اين خطبه،‌ نه تنها خود را معصوم مى‌داند؛ بلكه سر منشأ اين عصمت را نيز لطف خداوند مى‌داند.
اين گفته اميرمؤمنان عليه السلام دقيقا بر طبق همان تعريفى است كه شيعه از عصمت دارد؛ يعنى آن‌ها قدرت بر انجام گناه را دارند؛ اما لطف خداوند هميشه شامل حال آن‌ها است و آن‌ها را از گناه و خطا باز مى‌دارد؛ چنانچه پيش از اين، تعريف عصمت را از زبان شيخ مفيد رضوان الله تعالى عليه اين چنين نقل كرديم: العصمة لطف يفعله الله تعالى بالمكلف بحيث يمتنع منه وقوع المعصية وترك الطاعة مع قدرته عليهما. عصمت، لطفى از جانب خداوند است كه شامل حال مكلف مى‌شود و او را از وقوع در معصيت و ترك اطاعت باز مى‌دارد؛ با اين كه آن شخص قادر به انجام آن‌ دو است.شيخ المفيد النكت الإعتقادية و رسائل اخري، ص37،
سخن امام عليه السلام با تعريفى كه شيخ مفيد از عصمت دارد، دقيقا عين هم هستند و تفاوتى با يكديگر ندارند. درست است كه آن حضرت در صدر كلام خود فرموده است: لَسْتُ فِي نَفْسِي بِفَوْقِ أَنْ أُخْطِئَ وَلَا آمَنُ ذَلِكَ مِنْ فِعْلِي. خود را برتر از آن كه اشتباه كنم و از آن ايمن باشم نمى‏دانم. اما در ذيل كلام خود بلافاصله براى دفع توهم نفى عصمت، امكان خطا از خويش را با جمله استثنائيه نفى نموده و فرموده‌اند: إِلَّا أَنْ يَكْفِيَ اللَّهُ مِنْ نَفْسِي مَا هُوَ أَمْلَكُ بِهِ مِنِّي. مگر اينكه خداوند مرا در برابر خويشتن خويشم كفايت كند كه او بيش از خود من قلمرو هستيم را مالك مي‏ باشد.
به عبارت ديگر امام عليه السلام با اين تعبير يكى از زيباترين مظاهر توحيد افعالى را رقم زده و صريحا بيان فرموده ‏اند كه: «اگر لطف خدا شامل حال بنده‏اش نگردد هيچ‏كس نمي‏تواند فى نفسه و با استقلال خود را از خطا و لغزش مصونيت بخشد.»
اگر كسى فقط نگاهش به صدر كلام امير المؤمنين عليه السلام باشد و به ذيل آن  توجهي نكند، مثل اين است که صدر آيه شريفه 110  سوره کهف را بخواند كه مى فرمايد: قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ و ذيل آيه را کنار بگذارد: يُوحَى إِلَيَّ »آيا اين نظر، نظر ظلم و جفا نگرى نيست؟!
در سوره ابراهيم، آيه 11 مى‌فرمايد: قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ پسوند آيه هم اين است: وَ لَكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ مَا كَانَ لَنَا أَنْ نَأْتِيَكُمْ بِسُلْطَانٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ.
هم‌چنين تعبيرى که حضرت يوسف (عليه السلام) دارد: وَ مَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي. يوسف/53.
در نتيجه،‌ استفاده عدم عصمت از گفتار اميرمؤمنان عليه السلام، گفتارى است نسنجيده و غير قابل قبول.
اما در خصوص سؤال دومتان نيز بايد عرض شود که روايت ذکر شده درباره متعه صحيح است اما نکته اي که بايد به آن توجه کرد اين است که هدف امام صادق عليه السلام بيان مشروعيت و حليت متعه است که توسط عده اي حرام شده بود. شهيد مطهري در اين باره مي فرمايد: «اما آنجا كه عموم افراد را ترغيب و تشويق كرده اند، به خاطر حكمت ثانوي آن يعني «احياء سنت متروكه» بوده است؛ زيرا تنها ترغيب و تشويق نيازمندان براي احياء اين سنت متروكه كافي نبوده است ... و هرگز منظور و مقصود اين نبوده است كه وسيله هوسراني و هواپرستي و حرامسرا سازي براي حيوان صفتان و يا وسيله بيچارگي براي عده اي زنان اغفال شده و فرزندان بي سرپرست فراهم كنند». نظام حقوق زن در اسلام، همان، ص 68.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
44   نام و نام خانوادگي:  سيد مسعود     -   تاريخ:   18 آبان 92
با سلام خدمت شما برادران بزرگوارم
من از شاگردان آيت الله حقيقت هستم ايشان 15 سال شاگرد علامه طباطبايي بوده تنها كسي است كه تفسير الميزان را 5دوره شرح كرده و علامه طباطبايي به ايشان اجازه داده اگر در تفسير ايرادي ديد آن را برطرف كند همچنين ايشان شاگرد حضرت امام و آيت الله بروجرد بوده
و ايشان در تفسيري تخصص دارد كه اكثر آيات را به امام علي در تفسير ختم مي كند

ايشان يك مطلب جالب بيان مي كند كه اين را من به استحضار شما مي رسانم باشد تا شما هم از اين گفته حضرت آقا مطلع شويد و آن اين است كه حضرت آقا مي فرمايند رسول اكرم(ص) در روز غدير دست حضرت علي را بالا نبرد چون با اين كار فقط حضرت علي را تائيد مي كرد بلكه كمر حضرت علي را گرفت و كشيد بالا و با اين كار به مرد نشان داد كه امام بعد از من بر شما عليست و فرزندان علي(ع)
التماس دعا
45   نام و نام خانوادگي:  انا عبد الحيدر     -   تاريخ:   19 آبان 92
السلام عليک يا اباعبدالله و علي الارواح التي حلت بفنائک...... با عرض سلام و خسته نباشيد دوباره تا حالا سه بار سوال هامو نوشتم اما يک بار هم ثبت نشده ببخشيد اولين سوالم اين است که آيا بعد از شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها جايي از اين قضيعه گفت و گويي شده مثل يادآوري اين قضيه به دلائل مختلف مثل احتجاجات بر ديگران و......... سوال دوم اين است درباره ي شخصيت ابن حبان و چگونگي روش ار در تاييد ثقه بودن يک نفر توضيح بفرماييد چون اهل سنت ميگويند او در اين کار بي دقت بوده؟؟؟؟؟؟؟؟
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
درباره سؤال اول به اين ادرس رجوع کنيد
اما در خصوص روش ابن حبان بايد بگوييم : ابن حبّان، در نقد رجال روشى داشت كه در آن ، هم افراط  مي کرد و هم تفريط ، به اين معنا كه وى چنان كه ذهبى در ميزان الاعتدال گفته است  در جرح رجال ، سختگير بوده است  و در تعديل و توثيق رجال چنان كه ابن حجر گفته است ـ ، به تساهل معروف است . فتح المنّان بمقدّمة لسان الميزان ، ص ۲۸۵ ـ ۲۸۷ . ص۲۹۶ ـ ۲۹۷
  نسبت دادن تساهل به وى در توثيق رجال ، با وجود سختگيرى وى در جرح رجال، از آن جا ناشى مى شود كه ابن حبّان برخلاف مشهور ، عدم ذكر جرح در مورد راوى را براى توثيق آن راوى با دو شرط ، كافى دانسته است :
اوّل آن كه روايت كننده از راوى و آن كس كه راوى از او روايت كرده (راوى و مروى عنه) ، هر دو ثقه باشند . دوم آن كه راوى مزبور ، حديث مُنكرى را روايت نكرده باشد . وى با همين روش ، بسيارى از مجهولان را كه تنها يك نفر از آنها نقل روايت كرده ، توثيق كرده و در كتاب الثقات خود ، داخل نموده است .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
46   نام و نام خانوادگي:  nima419     -   تاريخ:   20 آبان 92
من اين آيه رو تو سوره الشوري آيه 23 پيدا کردم ذٰلِکَ الَّذى يُبَشِّرُ اللَّـهُ عِبادَهُ الَّذينَ ءامَنوا وَعَمِلُوا الصّـٰلِحـٰتِ ۗ قُل لا أَسـَٔلُکُم عَلَيهِ أَجرًا إِلَّا المَوَدَّةَ فِى القُربىٰ ۗ وَمَن يَقتَرِف حَسَنَةً نَزِد لَهُ فيها حُسنًا ۚ إِنَّ اللَّـهَ غَفورٌ شَکورٌ اين همان چيزي است که خداوند بندگانش را که ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند به آن نويد مي‌دهد! بگو: «من هيچ پاداشي از شما بر رسالتم درخواست نمي‌کنم جز دوست‌داشتن نزديکانم [= اهل بيتم‌]؛ و هر کس کار نيکي انجام دهد، بر نيکي‌اش مي‌افزاييم؛ چرا که خداوند آمرزنده و سپاسگزار است. نميدونم اين وهابي هاي ملعون اينارو نميخونن!!!
47   نام و نام خانوادگي:  غلام رضا حسيني     -   تاريخ:   22 آبان 92
ببينيد ما با چه گاگول هايي طرف هستيم که براي عزاداري براي امامانمون هم بايد براشون مدرک و سند تاريخي بياريم

خدا آخر و عاقبت همه مارو به خير کنه

فکر کنم تا چند ماه ديگه بايد براي سلام کردن هم بايد سند براشون بياريم هر چند که اين سند ها رو به هيچ وجه قبول نميکنن

اگه خود رسول خدا (ص) بياد اين حرفا بزنه همونطور که امثالشون تو زمان حضرت همه چيز رو انکار ميکردن الان هم انکار ميکنن
48   نام و نام خانوادگي:  عبدالعزيز ميرخزيمه     -   تاريخ:   04 آذر 92
من در خطاب برادران محترم اهلسنت ميخواهم از منظر كاملن بيرون ديني دليل بياورم و آن اينكه دموكراسي به معناي انتخابات و راي مردم براي تعيين رهبر دولت و حكومت از محصولات دوران مدرنيسم هست و در دوران سنت نميتوان رد پايي از آن پيدا كرد . و براي مردم آن عصر اصلن تعريف نشده و مقبول و پذيرفتني نبوده است بر اين اساس چگونه بپذيريم كه حضرت رسول ص براي رهبري بعد از خود كسي را تعيين نكرده باشد در حاليكه ايشان در دوران سنت مي زيسته اند و در آن دوران جوامع از مفاهيم مثل انتخابات و نميدونم حقوق شهروندي و... كاملن بي خبر بودند با اين حساب چگونه پيامبر سرنوشت نهال نوپاي دين را كه 23 سال براي آن خون دل خوردند را به چنين جامعه ي سنتي بي اطلاع از مفاهيم امروزين واگذاشته باشد و براي بعد از خود جانشيني تعيين نكرده باشد و در ضمن نگران نبوده باشند كه آيا مردم دچار اختلاف و يا نزاعي ميشوند و اصلن انتخاب اصلحي ميتوانند بكنند كما اينكه مي بينيم كه ابوبكر قبل از وفات تكليف رهبري بعد از خود را روشن ميكند يا عمر كه شش نفر را مشخص ميكند و ميگويد شما موظف هستيد كه از ميان خود خليفه ي بعد از من را مشخص كنيد . يا در مفاد صلح امام حسن ع با معاويه آمده است كه معاويه براي بعد از خود خليفه ايي تعيين نكند كه خود اين نشان ميدهد كه در جوامع آن عصر چيز بسيار طبيعي بوده كه حاكم براي بعد از خود جانشيني تعيين كند . اين همه از نگاه تاريخي محض و حتي بدون در نظر گرفتن مفاهيم درون ديني بود فاعتبرو يا اولي الابصار .
49   نام و نام خانوادگي:  مصطفي     -   تاريخ:   12 آذر 92
بسم الله الرحمن الرحيم برادران اهل سنت لطفا توجه کنيد حقيقت را در کتابهاي خود پيدا کنيد از علماي خود «لطفا تعصبات را کنار بگذاريد» سبط بن جوزي از اعلام اهل سنت در کتاب تذکره الخواص جلد اول صفحه 267 در تفسير کلمه مولي ميگويد ايشان کلمه مولي را به معاني مختلف ذکر نموده اند 1- به معني مالک 2 - مالکي که بنده را آزاد کرده 3 - بنده اي که آزادشده 4 - يار و ياور 5 - پسر عمو 6 - هم پيمان و هم قسم 7- متولي ميراث ميت 8 - همسايه 9 - سيدي که بايد اطاعت شود 10 - اولي و سزاوارتر وي سپس با بررسي تک تک معاني ميگويد معنا ندارد رسول خدا (ص) آن جمعيت را معطل کرده و بخواهد چيزي به جز معناي دهم را که همان اولويت است به ايشان منتقل فرمايد ابن جوزي از حافظ ابو الفرج يحيي بن سعيد الثقفي صاحب کتاب مرج البحرين که از اعلام اهل سنت است بعنوان يکي از حاميان اين نظريه نام ميبرد البته تنها دليل ابن جوزي براي نپذيرفتن امام علي (ع) براي جانشيني پيامبر اين است که حتما ابوبکر وعمر براي کار خود حتما دليلي داشته اند تورو به خدا تعصب به چه اندازه حتي حقيقت را پيدا کرده اند بعد با همچين حرف ساده اي نتيجه ي خود را نقض ميکنند حال دوستان خودتان قضاوت کنيد
50   نام و نام خانوادگي:  مسعود خضرايي     -   تاريخ:   28 آذر 92
عزيزان کدام پيغمبر اينقدر يار خود را از جانب خدا ستوده که محمد ص علي ع را ستوده . علي از من و من از علي - علي مع الحق و حق مع علي - علي حيدر کرار - علي يدالله - علي ولي الله - علي داماد پيغمبر - علي اسد الله - علي باب علم - علي قرآن ناطق - و ........... البته ما لياقت نوکري همچين شخصي رو نداريم و فقط ادعاش رو مي کنيم . اما همين جرات که پيرو اوييم ما را بس . خدايا به آبروي محمد و علي و قرآن و آبروي خون حسين ما و همه جهانيان را به راه راست هدايت بفرما .امين يا رب العالمين .يا حق
51   نام و نام خانوادگي:  طاهر     -   تاريخ:   19 دي 92
سلام؛مخواستم اطلاعاتي در مورد نامه عمربن خطاب به يزگردسوم بدونم
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
مدتي است در فضاهاي مجازي سخن از نامه‌هايي به ميان مي‌آيد كه مدعي‌اند بين يزدگرد و خليفه دوم رد و بدل شده است  و تاريخ اين نامه را پس از جنگ قادسيه و پيش از جنگ نهاوند كه حدوداً چهار ماه به طول انجاميد دانسته اند در حالي که اين دو نامه در تأليفات هيچ يک از مورخان و محققان بزرگ قديم و جديد ايراني و اروپايي كه حوادث جنگهاي صدر اسلام را گزارش كرده‌اند، نقل نشده است و درجعلي بودن اين نامه ها همين بس که  فاصلة ميان دو جنگ، حدود هشت سال بوده نه حدود چهار ماه و در متن اين نامه ها مطالبي وجود دارد  که ساختگي بودن آن را ثابت مي کند در اين خصوص مقاله در سايت شيعه نيوز به نام «دو نامه جعلي بين عمر و يزدگرد سوم » وجود دارد که جهت اطلاع به آنجا رجوع کنيد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
52   نام و نام خانوادگي:  سرباز کوي عترت     -   تاريخ:   10 اسفند 92
سوالي داشتم در مورد اين قسمت از حديث غدير:الست اولي بکم من انفسکم خواستم از نظر سندي چند حديث صحيحي که اين مطلب توش هست رو برام بگيد
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
چند حديث صحيح را در اين خصوص بيان مي کنيم
1-حديث حاکم نيشابوري: يا أيها الناس من أولى بكم من أنفسكم ؟ قالوا الله ورسوله أعلم . [قال] : ألست أولى بكم من أنفسكم ؟ قالوا : بلى قال من كنت مولاه فعلي مولاه .هذا حديث صحيح الإسناد ولم يخرجاه
الحاكم النيسابوري ، محمد بن عبدالله أبو عبدالله (متوفاي 405 هـ) المستدرك علي الصحيحين مع تضمينات الذهبي في التلخيص ، ج3 ، ص613 ، ح6272 ، ناشر : دار الكتب العلمية ـ بيروت ، ط 1ـ 1411هـ ـ 1990م .
ذهبي نيز اين را تاييد کرده است
2- روايت بزاز: ألست أولى بالمؤمنين من أنفسهم قالوا بلى يا رسول الله قال فأخذ بيد علي فقال من كنت مولاه فهذا مولاه .
مگر نه اين كه من از جان مؤمنان سزاوارتر از خود آن ها هستم ؟ مردم فرموده آن حضرت را تصديق كردند . در اين هنگام دست على عليه السّلام را گرفت و فرمود : «من كنت مولاه فعلىّ مولاه » .البزار ، أبو بكر أحمد بن عمرو بن عبد الخالق (متوفاي292 هـ) ، البحر الزخار (مسند البزار) ج 3 ، ص 35 ، ح786 ، تحقيق : د. محفوظ الرحمن زين الله ، ناشر : مؤسسة علوم القرآن ، مكتبة العلوم والحكم - بيروت ، المدينة الطبعة : الأولى ، 1409هـ .
هيثمي بعد از نقل اين روايت مي‌گويد :
رواه البزار ورجاله رجال الصحيح غير فطر بن خليفة وهو ثقة .
الهيثمي ، علي بن أبي بكر (متوفاي 807 هـ) ، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد ، ج 9 ، ص 105 ، ناشر : دار الريان للتراث/‏ دار الكتاب العربي - القاهرة ، بيروت – 1407هـ .
3-در روايت ابن حجر آمده است : قال : « ألستم تشهدون أن الله تبارك وتعالى ربكم ؟ » قالوا : بلى . قال صلى الله عليه وسلم : « ألستم تشهدون أن الله ورسوله أولى بكم من أنفسكم وأن الله تعالى ورسوله أولياؤكم ؟ » . فقالوا : بلى . قال : « فمن كان الله ورسوله مولاه فإن هذا مولاه ... .
آيا شما گواهي مي دهيد كه خدا پروردگار شما است؟ گفتند: آري، فرمود: آيا گواهي مي دهيد كه خد و رسولش بر جان مؤمنان سزاوار ترند؟ گفتند: آري، فرمود: پس هر كس خدا و رسولش مولا و سرپرست او است اين علي هم مولا وسرپرست او است.
ابن حجر بعد از نقل اين روايت مي‌گويد :
( هذا إسناد صحيح ) ، وحديث غدير خم قد أخرج النسائي من رواية أبي الطفيل عن زيد بن أرقم ، وعلي ، وجماعة من الصحابة رضي الله عنهم ، وفي هذا زيادة ليست هناك ، وأصل الحديث أخرجه الترمذي أيضا .
العسقلاني الشافعي ، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل (متوفاي852 هـ) ، المطالب العالية بزوائد المسانيد الثمانية ، ج 16 ، ص142 ، ح3943 ، تحقيق : د. سعد بن ناصر بن عبد العزيز الشتري ، ناشر : دار العاصمة/ دار الغيث - السعودية ، الطبعة : الأولى ، 1419هـ .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
53   نام و نام خانوادگي:  حميد يعقوب     -   تاريخ:   14 فروردين 93
سلام وخسته نباشيد خدمت شما من دانشجويه رشته برق قدرت هستم وتحقيقي داشتم در مورد اثبات وعدم اثبات ولايت علي (ع)وازتون خواهش دارم که کمکم کنيد با تشکر
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي 
در اين خصوص به اين آدرس رجوع کنيد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات





مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | ارتباط با ما